روشن تر از خورشید : وظایف امت حضرت مهدی علیه السلام در عصر غیبت

مشخصات کتاب

سرشناسه:مرتضوی، احمدرضا، 1360-

عنوان و نام پديدآور:روشن تر از خورشید : وظایف امت حضرت مهدی علیه السلام در عصر غیبت/ احمدرضا مرتضوی.

مشخصات نشر:قم: دارالنشر اسلام، 1400.

مشخصات ظاهری:312 ص.

شابک:978-964-475-245-2

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

یادداشت:کتابنامه: ص. [309] - 312؛ همچنین به صورت زیرنویس.

عنوان دیگر:وظایف امت حضرت مهدی علیه السلام در عصر غیبت.

موضوع:آخر الزمان

End of the world

موضوع:محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق -

موضوع:‪Muhammad ibn Hasan‪‪, Imam XII

موضوع:آخرالزمان (اسلام)

End of the world (Islam)

آخر الزمان (اسلام) -- احادیث

End of the world (Islam) -- Hadiths

مهدویت

Mahdism

مهدویت-- احادیث

Mahdism-- Hadiths

فتن و ملاحم

*Seditions and riots

رده بندی کنگره: P222/3

رده بندی دیویی:297/462

شماره کتابشناسی ملی:7548438

اطلاعات رکورد کتابشناسی:فیپا

ص: 1

اشاره

ص: 2

عکس

وظایف امت حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ در عصر غیبت

احمد رضا مرتضوی

ص: 3

عکس

ص: 4

فهرست کتاب

پيشگفتار... 11

*فصل اول: مردم آخر الزمان... 15

معنای آخر الزمان... 16

ویژگی های مردم در آخر الزمان... 17

1. عده ای از ایشان اهل دقت و تعمّق اند و از ایمان عظیمی برخوردار هستنند... 17

2. اکثر مردم آخر الزمان، آلوده به گناهان و زشتی ها هستند... 19

3. در آن دوران، برادر و دوستِ قابل اعتماد و مال حلال، بسیار کمیاب شوند... 20

4.چاره ای جز عزلت از جامعه ی آلوده نیست... 21

5. به شکل آدمی و قلب های شیطانی... 23

6. عرفان های دروغین رواج پیدا می کند... 24

7. عبادات ایشان هم ریائی خواهد بود... 24

8. مردم آخر الزمان گناهانشان را به گردن خدا می اندازند... 25

9. گروهی از علمای آخر الزمان هم فاسد شوند... 25

10. زنان آخر الزمان... 28

11. تجمل گرایی و تفریحات ناسالم... 29

12. از خدا راضی نیستند... 29

12. فرزندان در آخر الزمان... 30

13. دین به کالایی بی ارزش مبدل شود... 30

14. مردم گرگ می شوند... 30

15. علم نایاب شود... 30

16. شعائر دینی کم اهمیت شود... 31

17. گناهان بزرگ رواج یابند... 31

18. دین و دینداری در آخر الزمان... 42

19. اوضاع آشفته ی اجتماعی... 46

20. اوضاع اقتصادی... 56

قاریان قرآن... 57

ص: 5

*فصل دوم: آشنایی با دشواری های زمان غیبت... 59

1- دوران غیبت طولانی... 61

2-دوران غضب خدا 61

3- دوران حیرت... 62

4-دوران اختلاف... 63

5- دورانی که تمام پناهگاه ها فرو ریزد... 65

6- دوران یأس... 66

7- دوران سختی و بلاء... 68

8- دورانی که همه ی اصناف، طعم حکمرانی را بچشند... 71

9- دوران گمراهی... 72

10- دوران حزن و سختی... 72

11- دوران هرج و مرج... 73

12- دوران مدعیان دروغین... 75

به خون امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ تشنه اند... 76

راه امتحان مدعیان مهدویت... 77

13- دوران امتحان... 77

14- دوران گمشدگان... 81

*فصل سوم: غربال و امتحانات دشوار زمان غيبت... 83

*فصل چهارم: راه نجات... 89

1- تمسک به ولایت... 91

2- مدارا با خلق... 91

3- ایمان مستحکم و تأیید به روح القدس... 92

4- پناه بردن به خدا 93

5- سرّ نگهداری... 94

6- اخلاص... 94

7- دعای غریق... 95

8- پرهیز از شهرت طلبی... 95

9- دوری از دشمن اهلبیت عَلَيْهِم السَّلاَمُ... 96

ص: 6

10- قوّت یقین و شناخت و تسلیم... 96

11- دعا برای تعجیل فرج... 97

12- عمل به وظایف منتظران... 98

*فصل پنجم: وظایف امت امام عصر عَلَيْهِ السَّلاَمُ در عصر غیبت... 99

وظیفه اول: معرفت... 101

اهمیت معرفت امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ... 101

طلب معرفت... 106

معنای معرفت... 110

کمترین حد معرفت... 112

ثواب معرفت... 112

وظیفه دوم: انتظار... 115

مرحله ی اضطرار... 119

انتظار، نه عجله !... 123

ثواب انتظار... 126

صفات منتظر... 130

وظیفه سوم: مراقبت از دین... 131

وظیفه چهارم: مقابله با تحریف یا اصلاح دین... 133

وظیفه پنجم: رجوع به عالمان ربانی... 136

وظیفه ششم: احیای ذکر و یاد حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ... 139

وظیفه هفتم: گریه در فراق حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ... 142

وظیفه هشتم: پرهیز از عجله و شتاب... 148

وظیفه نهم: تمسک به اصل ولایت و برائت... 151

وظیفه دهم: صبر و ثبات قدم... 154

وظیفه یازدهم: پیشگیری از قساوت قلب... 159

وظیفه دوازدهم: شرکت نکردن در هرگونه جهاد ابتدایی و یا قیام مسلحانه... 160

1: امر به خانه نشینی... 161

2: از عجله در قیام بپرهیزید... 166

3: در کنار امام زمانتان جهاد کنید... 167

ص: 7

4: هر بیعتی قبل از ظهور بیعت کفر و نفاق است... 168

5: بر ضد کسی خروج نکنید... 169

6: قیام پیش از ظهور بی فائده و بر گرفتاری ها می افزاید... 175

7: هر بیرقی پیش از قائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ بیرق طاغوت است... 177

8: ادعای امامت... 178

9. حکومت های ظالمین تا زمان ظهور ادامه خواهد داشت... 179

10. امر به سکوت و تقیه... 182

وظیفه سیزدهم: اجتناب از یاری رساندن به ظالمین و همکاری با حاکم جائر... 183

وظیفه چهاردهم: تقیه تا زمان ظهور... 190

وظیفه پانزدهم: کمک به حفظ جامعه اسلامی از طریق مواسات با برادران... 191

وظیفه شانزدهم: دوری از تفرقه... 193

وظیفه هفدهم: پرهیز از شک و ریب... 198

وظیفه هجدهم: دعا برای فرج حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ... 201

وظیفه نوزدهم: تقوی و عبادت... 207

وظیفه بیستم: عدم تعیین وقت برای ظهور... 211

*فصل ششم: سیمای یاران حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ... 217

1- بینش عمیق... 220

الف) بینش عمیق نسبت به خدای متعال... 220

ب) بینش عمیق نسبت به امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ... 221

2- عبادت و بندگی... 221

3- عشق به امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ... 222

4- اطاعت... 222

5- شجاعت... 222

6- یکدلی... 224

7- ایثار... 224

8- نظم و انتظام... 224

9- نجابت و پاکدامنی... 225

10- علم و شناخت دین... 226

ص: 8

رجعت مردگان... 226

یاوران فرا زمینی... 229

زنان در سپاه امام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ... 232

1. قنواء... 232

2. ام ایمن... 233

3. حبابه ی والبیه 233

4. زبیده... 234

5. سمیه... 234

6. ام خالد احمسیه... 235

7. ام سعید... 235

8. صبانه... 235

9. ام خالد جهنیه... 236

*فصل هفتم: سختی امر ظهور... 237

*فصل هشتم: سیره حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ... 243

*فصل نهم: وقایع پس از ظهور... 267

*فصل دهم: سه ادب پیرامون امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ... 301

1. حرمت ذکر نام آن حضرت... 302

2. صدقه دادن برای سلامتی امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ... 304

3. قیام هنگام شنیدن نام آن حضرت و گذاشتن دست بر سر... 305

فهرست منابع... 309

ص: 9

ص: 10

پيشگفتار

بسم اللّه الرحمن الرحيم

الحمدللّه رب العالمين و الصلاه و السلام علي محمد و آله الطاهرين لا سيما علي ناموس الدهر و امام العصر، الحجه الثاني عشر و اللعنه الدائمه علي اعدائهم اجمعين.

ظهور منجیِ موعود، یک اعتقاد عمومی در تمامی ادیان است. کتاب های مقدس آسمانی، چه آنها که بخشی یا تمام آنها وجود دارد و چه آنها که منقولاتی از آنان در کتاب های دیگر آمده است، بشارت داده اند که جهان در سیطره ی ظلم و فساد نمی ماند؛ بلکه جماعت صالحان به امامت "رهبر موعود" عدل و داد را در گیتی، حاکم خواهند کرد.

ریشه دار بودن اعتقاد به مهدی و منجی، موجب آماده بودن مردم اعصار گوناگون برای پذیرش و تبعیت وی شده و می شود. از همین رو، این مفهوم، موجب سوء استفاده فریبکاران و شیادانی شده است که در طول تاریخ با ادعاهای دروغین، خود را مهدی یا از یاران او معرفی کردند تا از رهگذر عقیده ی پاک مردم به نیات آلوده خویش دست یابند.

اتفاقاً بسیاری از این مدعیان، در نقشه خود موفق شده و به مقصود خود رسیده اند؛ چه مدعیان کوچکی که اهداف مالی و رمالی داشته اند، و چه مدعیان بزرگی که توانستند با

ص: 11

این ادعا، حکومت های عریض و طویل یا مذاهب منحرفِ دیرپا و گسترده ای برای خویش دست و پا کنند.

همچنین دشمنان اسلام و انسانیت که همواره در ترس از حاکمیت عدل و انسان کامل به سر می برند، از یک سو با ساخته و پرداخته کردن سؤالات و شبهات، تلاش دارند که یا اعتقاد به ظهور منجی را در دل آدمیان، سست کنند؛ و از سوی دیگر با تحمیقِ رسانه ای و ساختن فیلم های سینمایی، چهره ای هولناک از آن مرد الهی بیافرینند!

از طرف دیگر ،آشنا نبودن جامعه ی شیعی با وظایفش در این دوران، موجب امتدادِ غیبت امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ شده و امر ظهور را به تأخیر می اندازد و طبعا اگر منتظران آن حضرت به وظایف خویش آگاه باشند و بدان عمل نمایند در تعجیل فرج، مؤثر خواهند بود.

آنچه که باید دانست این است که آمادگی مردم، تأثیر به سزائی در ظهور و یا غیبت منجی دارد. رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم در ضمن بیان جریانِ حضرت موسی و ظهور او برای مردم بنی اسرائیل، به تأثیر مردم در زمان ظهور منجی اشاره کرده اند.

امیر المؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ از رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم روایت كنند كه فرمودند:

«وقتى وفات يوسف عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرا رسيد شيعيان و خاندان خود را جمع كرد و به آنها گفت: سختى شديدى به آنها خواهد رسيد كه در آن مردانشان را بكشند و شكم زنان باردارشان را پاره كنند و كودكانشان را سر ببرند تا آنگاه كه خداوند حقّ را در قائم كه از فرزندان لاوى بن يعقوب است ظاهر سازد و او مردى گندمگون و بلند قامت است و صفات او را بر شمرد، پس ايشان به آن وصيّت متمسّك شدند و غيبت و شدّت بر بنى اسرائيل واقع شد و آنها مدّت چهار صد سال، منتظر قيام قائمشان بودند تا آنكه ولادت او را بشارت دادند و علامات ظهورش را مشاهده كردند و سختى آنها شدّت يافت و دشمنان با سنگ و چوب به ايشان حمله كردند و فقيهى كه به احاديث او آرامش مى يافتند تحت تعقيب قرار گرفت و او نیز مخفى شد و با او نامه نگارى كردند و گفتند: ما در گرفتاری ها به كلام تو آرامش مى يافتيم؛ پس آن فقيه، ايشان را به بيابان ها برد و نشست و با آنها حديث قائمشان و صفات او و نزديكى ظهور او را مى گفت و آن شب شبى مهتابی بود

ص: 12

و در اين ميانه، موسى عَلَيْهِ السَّلاَمُ در آمد در حالی که نوجوانی بیش نبود. چون آن فقيه او را بديد، از صفاتش او را شناخت، برخاست و بر قدوم او افتاد و بر آن بوسه داد و گفت: سپاس خدايى را كه مرا از دنيا نبرد تا آنكه تو را به من نشان داد و چون پيروانش چنين ديدند دانستند كه او صاحب ايشان است و به شكرانه ی خداى تعالى بر زمين افتادند و موسى عَلَيْهِ السَّلاَمُ جز اين نگفت " كه اميدوارم خداوند در فرج شما تعجيل كند" و بعد از آن غايب شد و به شهر مدين رفت و آن ساليان را نزد شعيب، مقام كرد و اين غيبت دوم از غيبت اوّلى بر آنها سخت تر بود و آن پنجاه و چند سال مقدّر گشت، و گرفتارى آنها شدّت گرفت و آن فقيه نيز خود را مخفى ساخت و كسى را به نزد او فرستادند و گفتند ما بر استتار تو شكيبايى نداريم، پس به بيابانى بيرون شد و آنها را خواست و آنها را خوشدل ساخت و به آنها اعلام كرد كه خداى تعالى به او الهام كرده است كه پس از چهل سال، فرج ايشان را خواهد رسانيد همگى گفتند: "الحمد للّه" پس خداى تعالى وحى فرمود: كه به ايشان بگو به خاطر الحمد للّه كه بر زبان جارى كرديد آن را به سى سال تقليل دادم، گفتند: " كلّ نعمه فمن اللّه"؛ هر نعمتى از جانب خداوند است. وحى آمد كه به آنها بگو آن را بيست سال كاهش دادم. گفتند: "لا يأتي بالخير إلّا اللّه"؛ اين خداست كه خير را جارى مى كند. وحى آمد كه به آنها بگو آن را به ده سال كاستم. گفتند: " لا يصرف السّوء إلّا اللّه"؛ اين خداوند است كه بدى را دور مى سازد. پس خداوند به آن فقيه وحى كرد كه به ايشان بگو: " از جاى خود حركت نكنيد كه اذن فرج شما را دادم" در اين ميان، موسى عَلَيْهِ السَّلاَمُ در حالى كه سوار بر حمارى بود ظاهر شد و آن فقيه خواست او را به شيعيان معرّفى كرده و موجبات استبصار آنها را فراهم سازد، موسى آمد و فقيه پرسيد: فرزند كه هستى؟ گفت: فرزند عمران، گفت: او فرزند كيست؟ گفت: فرزند قاهث فرزند لاوى فرزند يعقوب، گفت: چه آورده اى؟ گفت: رسالت از جانب خداى تعالى. آن فقيه برخاست و به دست موسى بوسه داد؛ سپس در ميان ايشان نشست و به آنها بشارت داد و دستورات موسى را به ايشان ابلاغ كرد

ص: 13

و سپس ايشان را متفرّق ساخت و از اين زمان تا فرج ايشان كه به غرق فرعون حاصل شد، چهل سال فاصله بود.»(1)

خوب بنگرید که چگونه سخنان منتظران منجی بنی اسرائیل، در ظهور او مؤثر بوده و تسلیم بودنشان برای پروردگار، موجب تعجیل در فرج منجی و فرج خودشان شده است. بی شک اگر ما هم با وظایفِ خویش آشنا باشیم و در انجام آنها جدّیت نماییم، در تعجیل فرج، مؤثر خواهیم بود. ان شاء اللّه

ما در این کتاب علاوه بر آشنایی با وظایف منتظران، با امور دیگری چون وقایع و اتفاقات پس از ظهور نیز آشنا خواهیم شد.

امیدوارم که این نوشتار، و لو ثانیه ای فرج مولا و اربابمان را نزدیک کرده و مورد قبول حضرت صدیقه شهیده سلام اللّه علیها واقع شود. آمین رب العالمین

شیخ احمدرضا مرتضوی

ص: 14


1- . كمال الدين 1/145

فصل اول: مردم آخر الزمان

اشاره

ص: 15

معنای آخر الزمان

اشاره

با وجود آنکه لغت و یا اصطلاح آخرالزمان در قرآن کریم نیامده است؛ ولی آیاتی درباره ی آینده ی جوامع انسانی در قرآن، دیده می شود که بر حکومت توحید و عدل در فردای زندگی انسان و خلافت و وراثت صالحان بر زمین و پیروزی حق بر باطل دلالت می کند.

این دوره که در روایات پیامبر و ائمه اطهار عَلَيْهِم السَّلاَمُ با نام آخر الزمان یاد شده در دو معنا به کار رفته است؛ یک؛ مدت زمان بین آغاز نبوت پیامبر اسلام صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم تا وقوع قیامت و دیگری دوران غیبت امام دوازدهم عَلَيْهِ السَّلاَمُ، لذا بنابر برخی روایات، پیامبر اسلام صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم، پیامبر آخرالزمان معرفی شده اند و همچنین در بسیاری از احادیث، اصطلاح آخرالزمان به زمانی اطلاق شده که در آن، منجی عالم حضرت مهدی موعود عَلَيْهِ السَّلاَمُ ظهور می کنند.

در اخبار و احادیث، ویژگی هایی برای آخر الزمان بیان شده است؛ از جمله آزمون های سخت و فتنه های آخرالزمان، ظهور منجی و جدال بین حق و باطل، و همچنین غلبه حق بر باطل و آغاز عصر طلایی جهان.

از آن رو که پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرموده اند: «مهدی در آخر الزمان قیام خواهد کرد.»(1) آشنایی با فضای حاکم بر آن دوران ضروری می نماید. به همین دلیل برخی از اخبار پیرامون آخر الزمان را در این فصل ذکر می کنیم.

ص: 16


1- . عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم الْمَهْدِيُّ يَخْرُجُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ. غيبت طوسي/ 178

ویژگی های مردم در آخر الزمان

1. عده ای از ایشان اهل دقت و تعمّق اند و از ایمان عظیمی برخوردار هستنند

راوی گوید: از امام چهارم عَلَيْهِ السَّلاَمُ راجع به توحید پرسش شد، فرمودند:

«خداى عزوجل می دانست كه در آخر الزمان مردمى محقِّق و مو شكاف به وجود می آيند از اين رو سوره ی «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و آيات اول سوره حديد را تا «وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» نازل فرمود؛ پس هر كه براى خداشناسى غير از اين، جويد، هلاک شده است.»(1)

و همچنین رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم درباره ی ایشان به امیر مؤمنان حضرت علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند:

«ای علی! بهترین مردم از نظر ایمان و بزرگ ترین ایشان از حیث یقین، کسانی هستند که در آخرالزمان خواهند آمد، آنهایی که پیامبرشان را ندیده اند و امامشان نیز غایب است؛ پس به سیاهی ای بر سفیدی ایمان آورده اند.»(2)

درباره ی جمله " ایمان به سیاهی بر سفیدی" دو معنا به ذهن می رسد؛ اول اینکه شاید منظور، ایمان به آیات مکتوب قرآن و روایاتی باشد که بر کاغذهای سفید با مرکب های سیاه، مکتوب شده است و مردم آخر الزمان با وجود آنکه پیامبر و حجج الهی علیهم صلوات اللّه را ندیده اند؛ ولی با خواندن کلمات ایشان به آنها ایمان آورده و تصدیقشان می کنند. اما معنای دومی که به ذهن می رسد این است که شاید مقصود رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم از بیان این تعبیر، نشان دادن دشواری ها و ابهامات فروان در دوران آخر الزمان باشد، به این معنا که مردمِ زمانِ پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و عصر ظهور معصومین عَلَيْهِم السَّلاَمُ، در مقایسه با مردمِ آخرالزمان، چنان از فروغ و روشنایی برخوردار بوده اند که وضعیت مردم

ص: 17


1- . عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ قَالَ قَالَ: سُئِلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ التَّوْحِيدِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَكَ. كافي 1 / 91
2- . عَنِ الْإِمَامِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِم السَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم يَذْكُرُ فِيهَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لَهُ يَا عَلِيُّ وَ اعْلَمْ أَنَّ أَعْجَبَ النَّاسِ إِيمَاناً وَ أَعْظَمَهُمْ يَقِيناً قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَّ وَ حَجَبَتْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاضٍ. من لا يحضره الفقيه 4/366 و كمال الدين 1 / 288 و بحار الأنوار 52/125

آخرالزمان را تشبیه به حالت تاریک و روشنی کرده اند که از شبهات و اختلافات آکنده است. به همین دلیل، وضعیت آن دوران را به ترکیبی از سیاهی و سفیدی تشبیه کرده اند و ارزش ایمان در آن زمان را نسبت به سائر ازمنه ستوده اند.

در روایات، این دسته از مردم را به عنوان برادران پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم نام برده اند. به عنوان مثال حضرت باقرالعلوم عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند:

«روزی پيامبر اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَمدر مجمعى از اصحاب خویش، دو بار فرمودند: خداوندا! برادران مرا به من بنمايان. اصحاب عرض كردند: يا رسول اللّه! مگر ما برادران شما نيستيم؟ فرمودند: نه! شما اصحاب من می باشيد، برادران من، مردمى در آخر الزمان هستند كه به من ايمان مى آورند، با اينكه مرا نديده اند. خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پيش از آنكه از صلب پدران و رحم مادرانشان بيرون بيايند، به من شناسانده است. ثابت ماندن آنها بر دين خود، از صاف كردن درختِ خاردار با دست، در شب ظلمانى، دشوارتر است. و يا مانند كسى است كه پاره اى از ذغال را در دست نگاهدارد. آنها چراغ هاى شب تار می باشند، و پروردگار آنان را از هر فتنه ی تيره و تارى نجات می دهد.»(1)

این دسته از مردم به خاطر ایمان قوی و استقامتی که بر دین صحیح از خود نشان می دهند و نسبت به دستورات و فرامین اولیای امر الهی، تسلیم و فرمانبردار هستند، در تمام حسناتی که مردمِ صدر اسلام در زمان آشکار بودن حجج الهی انجام داده اند شریک خواهند بود.

حكم بن عیینه روایت نموده كه گفت: وقتى در جنگ نهروان، حضرت امیر المؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ، خوارج را به قتل رسانیدند، مردى به خدمت ایشان رسید و عرض کرد: خوشا به حال ما که در رکاب شما در چنین میدانی حاضر بودیم و در کنار شما، خوارج را کشتیم! حضرت علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ به او فرمودند:

ص: 18


1- . عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم ذَاتَ يَوْمٍ وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ اللَّهُمَّ لَقِّنِي إِخْوَانِي مَرَّتَيْنِ فَقَالَ مَنْ حَوْلَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَ مَا نَحْنُ إِخْوَانَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَا إِنَّكُمْ أَصْحَابِي وَ إِخْوَانِي قَوْمٌ فِي آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا وَ لَمْ يَرَوْنِي لَقَدْ عَرَّفَنِيهِمُ اللَّهُ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُخْرِجَهُمْ مِنْ أَصْلَابِ آبَائِهِمْ وَ أَرْحَامِ أُمَّهَاتِهِمْ لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِيَّةً عَلَى دِينِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ كَالْقَابِضِ عَلَى جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الدُّجَى يُنْجِيهِمُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَةٍ. بحار الأنوار 52 /123

«قسم به خداوندى كه دانه را شكافت و آدمى را بیافريد، مردمى در اينجا با ما آمده اند كه هنوز خداوند، پدران و نياكان آنها را خلق نكرده است! آن مرد، عرض كرد: مردمى كه هنوز خلق نشده اند چگونه می توانند با ما آمده باشند؟! امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: آرى! آنها مردمى هستند كه در آخر الزمان می باشند و در اين هدف كه ما داريم آنها نيز شريک هستند و تسليم ما می باشند؛ پس آنها در آن راه كه ما گام برمی داريم شركاى حقيقى و واقعى ما می باشند.»(1)

البته پس از این درباره ی ثواب عبادت در دوران غیبت و همچنین فضیلت انتظار فرج به تفصیل سخن خواهیم گفت. اما به هر حال اینان عده ی قلیلی هستند که بر دین حق در آخر الزمان، استوار می مانند در حالی که گروه بسیاری از مردم، با کردارها و صفات ناپسند، خو گرفته اند.

2. اکثر مردم آخر الزمان، آلوده به گناهان و زشتی ها هستند

جابر از امام پنجم حضرت باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت کند که فرمودند:

«در آخرالزمان مردمی خواهند بود که از گروه خاصی پیروی می کنند که ریاکارند، و تظاهر می کنند که قاری قرآن و اهل عبادت اند. آنان تازه کار و ساده لوح اند، نه امر به معروفی را بر خود واجب می دانند نه نهی از منکری را، مگر زمانی که از ضرر و زیان محفوظ باشند(2).

پیوسته در این راه برای خود عذر و بهانه می تراشند. اینان از اشتباهات و لغزش های عالمان پیروی می کنند و در انظار مردم به نماز و روزه، و اعمالی که برای مال و جانشان خطری ندارد، روی می آورند. اگر زمانی شرایطی پیش آید که نماز خواندن هم سبب بروز مشکلی برای مال ها و بدن هایشان شود، نماز را نیز

ص: 19


1- . عنِ الْحَكَمِ بْنِ عُيَيْنَةَ قَالَ لَمَّا قَتَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ الْخَوَارِجَ يَوْمَ النَّهْرَوَانِ قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ طُوبَى لَنَا إِذْ شَهِدْنَا مَعَكَ هَذَا الْمَوْقِفَ وَ قَتَلْنَا مَعَكَ هَؤُلَاءِ الْخَوَارِجَ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَقَدْ شَهِدَنَا فِي هَذَا الْمَوْقِفِ أُنَاسٌ لَمْ يَخْلُقِ اللَّهُ آبَاءَهُمْ وَ لَا أَجْدَادَهُمْ بَعْدُ فَقَالَ الرَّجُلُ وَ كَيْفَ يَشْهَدُنَا قَوْمٌ لَمْ يُخْلَقُوا قَالَ بَلَى قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ يَشْرَكُونَنَا فِيمَا نَحْنُ فِيهِ وَ يُسَلِّمُونَ لَنَا فَأُولَئِكَ شُرَكَاؤُنَا فِيمَا كُنَّا فِيهِ حَقّاً حَقّاً. بحار الأنوار 52/131
2- . بر اساس روايات فروان و فتاواي فقهاء بر مبناي آن روايات، فريضه ي امر به معروف و نهي از منكر لساني و عملي به شرطي واجب و يا مجاز است كه جان و مال مسلماني در خطر نباشد. لذا شايد منظور از اين فرمايش امام سجاد عَلَيْهِ السَّلاَمُ ترك امر به معروف و نهي از منكر قلبي باشد و يا منظور ضررهاي اندك است؛ يعني افراد، به خاطر دفع بعضي از ضررهاي مادي ،حاضر نيستند به اين فريضه عمل كنند؛ مثلا كاسبي كه براي از دست ندادن مشتري حاضر نيست او را نهي از منكر كند.والله العالم

ترک می کنند؛ همان گونه که کامل ترین و والاترین فرایض را ترک کردند. همانا امر به معروف و نهی از منکر فریضه عظیمی است که اقامه دیگر فرایض به آن وابسته است. زمانی که مردم این گونه شدند و دنباله رو چنین افرادی گشتند، غضب خدا بر آنان کامل می شود و خداوند همه ی مردم را عقوبت می کند؛ بدین ترتیب نیکوکاران، همراه با فاسقان و کودکان نیز همراه با بزرگ ترها هلاک خواهند شد...»(1)

3. در آن دوران، برادر و دوستِ قابل اعتماد و مال حلال، بسیار کمیاب شوند

پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرمودند:

«کمترین چیزی که در آخرالزمان موجود است برادر قابل اعتماد و یا درهمی از مال حلال است».(2)

و در روایت دیگر، محمّد بن هارون می گوید که به امام هادى عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض كردم: از پدرانتان به ما خبر رسیده است كه زمانى بر مردم خواهد رسید كه هیچ چیز، از برادرِ همدم و به دست آوردن یک درهم مال حلال، كمیاب تر نیست. حضرت در پاسخ فرمودند:

«اى محمّد! هر چيز كميابى بالآخره به دست مى آيد؛ و لكن در دورانى به سر مى برى كه هيچ چيز از به دست آوردن درهم حلال و برادر خداجو دشوارتر نيست.»(3)

ص: 20


1- . عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ يُتَّبَعُ فِيهِمْ قَوْمٌ مُرَاءُونَ يَتَقَرَّءُونَ وَ يَتَنَسَّكُونَ حُدَثَاءُ سُفَهَاءُ لَا يُوجِبُونَ أَمْراً بِمَعْرُوفٍ وَ لَا نَهْياً عَنْ مُنْكَرٍ إِلَّا إِذَا أَمِنُوا الضَّرَرَ يَطْلُبُونَ لِأَنْفُسِهِمُ الرُّخَصَ وَ الْمَعَاذِيرَ يَتَّبِعُونَ زَلَّاتِ الْعُلَمَاءِ وَ فَسَادَ عَمَلِهِمْ يُقْبِلُونَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ مَا لَا يَكْلِمُهُمْ فِي نَفْسٍ وَ لَا مَالٍ وَ لَوْ أَضَرَّتِ الصَّلَاةُ بِسَائِرِ مَا يَعْمَلُونَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَبْدَانِهِمْ لَرَفَضُوهَا كَمَا رَفَضُوا أَسْمَى الْفَرَائِضِ وَ أَشْرَفَهَا إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ هُنَالِكَ يَتِمُّ غَضَبُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمْ فَيَعُمُّهُمْ بِعِقَابِهِ فَيُهْلَكُ الْأَبْرَارُ فِي دَارِ الْفُجَّارِ وَ الصِّغَارُ فِي دَارِ الْكِبَارِ...» كافي 5 /55 و تهذيب 6/180
2- . قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: أَقَلُّ مَا يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَخٌ يُوثَقُ بِهِ أَوْ دِرْهَمٌ مِنْ حَلَالٍ. تحف العقول / 54
3- . مِنْ كِتَابِ مَسَائِلِ الرِّجَالِ لِمَوْلَانَا أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَادِي عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ الْجَلَّابُ قُلْتُ لَهُ رُوِّينَا عَنْ آبَائِكَ أَنَّهُ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَكُونُ شَيْ ءٌ أَعَزَّ مِنْ أَخٍ أَنِيسٍ أَوْ كَسْبِ دِرْهَمٍ مِنْ حَلَالٍ فَقَالَ لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الْعَزِيزَ مَوْجُودٌ وَ لَكِنَّكَ فِي زَمَانٍ لَيْسَ شَيْ ءٌ أَعْسَرَ مِنْ دِرْهَمٍ حَلَالٍ وَ أَخٍ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان / 58 و بحارالانوار 100/10

وقتی امام هادی عَلَيْهِ السَّلاَمُ یافتن برادر حقیقی و کسب مال حلال را در زمان خودشان بسیار دشوار می دانند؛ پس حال ما دلمردگان عصر غیبت چگونه است؟

4.چاره ای جز عزلت از جامعه ی آلوده نیست

چنین جامعه ی آلوده ای که انسان در آن، از یافتنِ برادرِ واقعی و به دست آوردن مال حلال ،محروم است سزاوار حضور مؤمنینی نیست که به دنبال حفظ و حراست از عقاید و مقدساتشان هستند. به همین دلیل در فرمایشات آل اللّه عَلَيْهِم السَّلاَمُ امر به کناره گیری از ایشان شده است.

حضرت رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«زمانی بر مردم خواهد آمد که عافیت در آن ده قسمت داشته باشد که نه قسمتش در دوری و عزلت از مردم و یک قسمتش در سکوت باشد.»(1)

و امام پنجم عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند که امیرمؤمنان علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ همواره می فرمودند:

«زمانی بر مردم خواهد آمد که خوشحال ترین ایشان آن کسی است که در خانه اش نشسته است.»(2)

و رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرموده اند:

بهترین مردم در آخرالزمان "نُوَمة" است.(3)

حضرت امیرالمؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ درباره ی معنای این لغت فرموده اند:

«کسی است که مردم را خوب می شناسد؛ ولی ایشان او را نمی شناسند و یا از راز دلش خبر ندارند».(4)

از اینجا معلوم می شود که منظور از اعتزال، پرهیز از شهرت طلبی است نه عدم آشنایی با ضروریات اجتماع و جامعه ای که در آن زندگی می کند.

ص: 21


1- . قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ تَكُونُ الْعَافِيَةُ فِيهِ عَشَرَةَ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ مِنْهَا فِي اعْتِزَالِ النَّاسِ وَ وَاحِدٌ فِي الصَّمْتِ. خصال 2/ 437 و بحار الأنوار 75 / 339 و ثواب الأعمال 178 و تحف العقول /446
2- . عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَكُونُ فِيهِ أَحْسَنُهُمْ حَالًا مَنْ كَانَ جَالِساً فِي بَيْتِهِ. الغیبة للنعمانی / 200 و التحصین / 18 و مستدرك الوسائل 11 / 388
3- . قال صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم :خَيْرُ النَّاسِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ الرَّجُلُ النُّوَمَةُ المجازات النبویه / 276
4- . قال علي عَلَيْهِ السَّلاَمُ: الَّذِي يَعْرِفُ النَّاسَ وَ لَا يَعْرِفُونَه غیبت نعمانی / 141

همنشینی با گروه زیادی از مردم در آن زمان، بسیار آزار دهنده و مصیبت بار خواهد بود و به همین خاطر رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرموده اند:

«البته بر مردم زمانى آيد كه اگر نام كسى را بشنوى بهتر از آن است كه خودش را ببينى، و ملاقات کردن با او برایت بهتر از آن است كه او را بيازمائى، و اگر بيازمائى اش احوال (ناخوشایند) برايت ظاهر شود. دينشان پول آنها است، و همّتشان شكمشان، و قبله آنها زنانشان، براى قرص نانی تعظيم كنند، و براى درهمی سجده نمايند، سرگردان و مست باشند، نه مسلمان اند و نه نصرانى.»(1)

ائمه اطهار عَلَيْهِم السَّلاَمُ بهترین کاری که یک مؤمن در آخرالزمان می تواند انجام دهد را حفظ زبان و کناره گیره از جامعه ی فاسد، معرفی فرموده اند. به عنوان مثال جابر جعفی از امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كند كه فرمودند:

«زمانى بر مردم آيد كه امامشان غيبت كند و خوشا بر كسانى كه در آن زمان بر امر ما ثابت بمانند، كمترين ثوابى كه براى آنها خواهد بود اين است كه بارى تعالى به آنها ندا كرده و فرمايد:اى بندگان و اى كنيزان من! به سرّ من ايمان آورديد و غيب مرا تصديق كرديد، پس به ثواب نيكوى خود شما را مژده مى دهم، و شما بندگان و كنيزان حقيقى من هستيد، از شما مى پذيرم و از شما در مى گذرم و براى شما مى بخشم و به واسطه ی شما باران بر بندگانم مى بارم و بلا را از آنها بگردانم، و اگر شما نبوديد بر آنها عذاب مى فرستادم جابر گويد گفتم: يا ابن رسول اللَّه! برترين عملى كه در آن زمان مؤمن انجام مى دهد چيست؟ فرمودند: حفظ زبان و خانه نشينى.»(2)

ص: 22


1- . عَنْ أُمِّ هَانِئٍ بِنْتِ أَبِي طَالِبٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم أَنَّهُ قَالَ: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ إِذَا سَمِعْتَ بِاسْمِ رَجُلٍ خَيْرٌ مِنْ أَنْ تَلْقَاهُ فَإِذَا لَقِيتَهُ خَيْرٌ مِنْ أَنْ تُجَرِّبَهُ وَ لَوْ جَرَّبْتَهُ أَظْهَرَ لَكَ أَحْوَالًا دِينُهُمْ دَرَاهِمُهُمْ وَ هِمَّتُهُمْ بُطُونُهُمْ وَ قِبْلَتُهُمْ نِسَاؤُهُمْ يَرْكَعُونَ لِلرَّغِيفِ وَ يَسْجُدُونَ لِلدِّرْهَمِ حَيَارَى سُكَارَى لَا مُسْلِمِينَ وَ لَا نَصَارَى. أعلام الدین/291
2- . عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَغِيبُ عَنْهُمْ إِمَامُهُمْ فَيَا طُوبَى لِلثَّابِتِينَ عَلَى أَمْرِنَا فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ إِنَّ أَدْنَى مَا يَكُونُ لَهُمْ مِنَ الثَّوَابِ أَنْ يُنَادِيَهُمُ الْبَارِئُ جَلَّ جَلَالُهُ فَيَقُولَ عِبَادِي وَ إِمَائِي آمَنْتُمْ بِسِرِّي وَ صَدَّقْتُمْ بِغَيْبِي فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوَابِ مِنِّي فَأَنْتُمْ عِبَادِي وَ إِمَائِي حَقّاً مِنْكُمْ أَتَقَبَّلُ وَ عَنْكُمْ أَعْفُو وَ لَكُمْ أَغْفِرُ وَ بِكُمْ أَسْقِي عِبَادِيَ الْغَيْثَ وَ أَدْفَعُ عَنْهُمُ الْبَلَاءَ وَ لَوْلَاكُمْ لَأَنْزَلْتُ عَلَيْهِمْ عَذَابِي قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا أَفْضَلُ مَا يَسْتَعْمِلُهُ الْمُؤْمِنُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ قَالَ حِفْظُ اللِّسَانِ وَ لُزُومُ الْبَيْتِ. كمال الدین 1 /330

5. به شکل آدمی و قلب های شیطانی

رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرمودند:

«زمانی برای مردم فرا رسد که صورت هایشان به شکل آدمی؛ ولی قلب هایشان، قلب های شیطانی است. همچون گرگ های گرسنه خونریزند، و از کارهای منکری که انجام داده اند دست برنمی دارند. اگر از آنان پیروی کنی تو را متّهم سازند و اگر با آنان سخن گویی تو را تکذیب کنند و اگر از آنان غائب شوی تو را غیبت کنند.

سنّت، در میان آنان بدعت است و بدعت، سنّت. صبور و حلیم، نزد ایشان، حیله گر و خائن است و خائن نزد ایشان حلیم و صبور. مؤمن در میان آنان مستضعف است، و بدکار، بلند مرتبه. کودکانشان شرورند و زنانشان خبیث و بدجنس و پیرانشان امر به معروف و نهی از منکر نمی کند. پناه بردن به آنان، خواری است و تکیه کردن به آنان، ذلت و زاری است. و طلب کردن از آنچه در دستانشان است فقر و ناداری است. به همین جهت، خداوند، بارش آسمان را در زمان مناسب بر ایشان حرام کرده و در زمان غیر مناسب باران می بارد و بدترینشان را بر ایشان مسلّط گرداند تا عذابی سخت بر آنان وارد سازند، پسرانشان را می کشند و زنانشان را زنده نگه می دارند، پس خوبانشان دعا می کنند؛ اما مستجاب نمی شود.»(1)

و ایضا رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرمودند:

«زمانی برای مردم فرا رسد که شکم هایشان خدایانشان است و زنانشان، قبله آنان و دینارهایشان، دینشان و شرف و افتخارشان، کالاها یشان است. از ایمان فقط نامی و از اسلام تنها نشانی و از قرآن فقط درسی باقی می ماند. ساختمانِ مساجدشان آباد و قلب هایشان از هدایت خراب و ویران است. علمایشان بدترین مردمان روی زمین اند. در این هنگام، خداوند آنان را به چهار خصلت مبتلا می کند، جور

ص: 23


1- . قال رسول الله صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: ياْتِي عَلَي النَّاسِ زَمَانٌ وُجُوهُهُمْ وُجُوهُ الْآدَمِيينَ وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّياطِينِ كاَمْثَالِ الذُّبَابِ الضِّرَارِ سَفَّاكونَ لِلدِّمَاءِ لا يتَناهَوْنَ عَنْ مُنكرٍ فَعَلُوهُ اِنْ تَابَعْتَهُمُ ارْتَابُوك وَ اِنْ حَدَّثْتَهُمْ كذَّبُوك وَ اِنْ تَوَارَيتَ عَنْهُمُ اغْتَابُوك السُّنَّةُ فِيهِمْ بِدْعَةٌ وَ الْبِدْعَةُ فِيهِمْ سُنَّةٌ وَ الْحَلِيمُ بَينَهُمْ غَادِرٌ وَ الْغَادِرُ بَينَهُمْ حَلِيمٌ وَ الْمُؤْمِنُ فِيمَا بَينَهُمْ مُسْتَضْعَفٌ وَ الْفَاسِقُ فِيمَا بَينَهُمْ مُشَرَّفٌ صِبْيانُهُمْ عَارِمٌ وَ نِسَاؤُهُمْ شَاطِرٌ وَ شَيخُهُمْ لَا ياْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَا ينْهَي عَنِ الْمُنْكرِ الِالْتِجَاءُ اِلَيهِمْ خِزْي وَ الِاعْتِدَادُ بِهِمْ ذُلٌّ وَ طَلَبُ مَا فِي اَيدِيهِمْ فَقْرٌ فَعِنْدَ ذَلِك يحْرِمُهُمُ اللَّهُ قَطْرَ السَّمَاءِ فِي اَوَانِهِ وَ ينْزِلُهُ فِي غَيرِ اَوَانِهِ يسَلِّطُ عَلَيهِمْ شِرَارَهُمْ فَيسُومُونَهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يذَبِّحُونَ اَبْنَاءَهُمْ وَ يسْتَحْيونَ نِسَاءَهُمْ فَيدْعُو خِيارُهُمْ فَلَا يسْتَجَابُ لَهُم . بحارالانوار22/453

سلطان، قحطی دوران، ظلم والیان و ستم قاضیان. پس صحابه تعجّب کردند و گفتند: ای رسول خدا! آیا آنان بت ها را می پرستند فرمودند: آری! هر درهمی نزد آنان بتی است.»(1)

6. عرفان های دروغین رواج پیدا می کند

پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم به اباذر فرمودند:

«ای اباذر! مردمی در آخر الزمان خواهند بود که در زمستان و تابستان، لباس پشمی ببپوشند(صوفیان) و به گمانشان با اینکار بر دیگران برتری دارند. ملائکه ی آسمان بر ایشان لعنت می فرستند.»(2)

7. عبادات ایشان هم ریائی خواهد بود

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ از رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم نقل کنند که فرمودند:

«به زودى بر امت من زمانى فرا خواهد رسيد كه به خاطر طمع در دنيا، باطنشان پليد و ظاهرشان نيكو مى گردد، عملشان ريائی بوده و هرگز نمى ترسند كه خداوند متعال بلايى عمومى و فراگير نازل كند، كه در آن حال، مردم همانند انسان غريق، او را بخوانند؛ ولى اجابتشان نكند».(3)

و همچنین فرموده اند:

«در آخرالزمان، عبادت کنندگان نادان و قاریان فاسقی پدید خواهد آمد» (4)

ص: 24


1- . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم ياْتِي عَلَي النَّاسِ زَمَانٌ بُطُونُهُمْ آلِهَتُهُمْ وَ نِسَاؤُهُمْ قِبْلَتُهُمْ وَ دَنَانِيرُهُمْ دِينُهُمْ وَ شَرَفُهُمْ مَتَاعُهُمْ لَا يبْقَي مِنَ الْاِيمَانِ اِلَّا اسْمُهُ وَ مِنَ الْاِسْلَامِ اِلَّا رَسْمُهُ وَ لَا مِنَ الْقُرْآنِ اِلَّا دَرْسُهُ مَسَاجِدُهُمْ مَعْمُورَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ خَرَابٌ عَنِ الْهُدَي عُلَمَاؤُهُمْ اَشَرُّ خَلْقِ اللَّهِ عَلَي وَجْهِ الْاَرْضِ حِينَئِذٍ ابْتَلَاهُمُ اللَّهُ بِاَرْبَعِ خِصَالٍ جَوْرٍ مِنَ السُّلْطَانِ وَ قَحْطٍ مِنَ الزَّمَانِ وَ ظُلْمٍ مِنَ الْوُلَاةِ وَ الْحُكامِ. فَتَعَجَّبَ الصَّحَابَةُ وَ قَالُوا يا رَسُولَ اللَّهِ اَ يعْبُدُونَ الْاَصْنَامَ قَالَ نَعَمْ كلُّ دِرْهَمٍ عِنْدَهُمْ صَنَم. بحارالانوار 22 /453 و جامع الأخبار شعیری /129 و مستدرك الوسائل 11 /376
2- . قال رسول الله صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: يَا أَبَاذَرٍّ، يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ يَلْبَسُونَ الصُّوفَ فِي صَيْفِهِمْ وَ شِتَائِهِمْ، يَرَوْنَ أَنَّ لَهُمُ الْفَضْلَ بِذَلِكَ عَلَى غَيْرِهِمْ، أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمْ مَلَائِكَةُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ. أمالی طوسی/ 539 و مكارم الاخلاق / 471
3- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ تَخْبُثُ فِيهِ سَرَائِرُهُمْ وَ تَحْسُنُ فِيهِ عَلَانِيَتُهُمْ طَمَعاً فِي الدُّنْيَا لَا يُرِيدُونَ بِهِ مَا عِنْدَ رَبِّهِمْ يَكُونُ دِينُهُمْ رِيَاءً لَا يُخَالِطُهُمْ خَوْفٌ يَعُمُّهُمُ اللَّهُ بِعِقَابٍ فَيَدْعُونَهُ دُعَاءَ الْغَرِيقِ فَلَا يَسْتَجِيبُ لَهُمْ. كافی 2/296 و ثواب الاعمال / 253
4- . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ عُبَّادٌ جُهَّالٌ وَ قُرَّاءٌ فَسَقَةٌ. روضة الواعظین 2 / 484

8. مردم آخر الزمان گناهانشان را به گردن خدا می اندازند

پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرمودند:

«در آخرالزمان گروهی خواهند آمد که معصیت خدا کرده و می گویند: "خدا خودش برای ما چنین مقدّر کرده است". کسی که ایشان را ردّ کند مانند آن است که در راه خدا شمشیر کشیده باشد.»(1)

9. گروهی از علمای آخر الزمان هم فاسد شوند

در اخبار نورانی اهلبیت عصمت و طهارت عَلَيْهِم السَّلاَمُ با وجود آنکه در زمان غیبت، مردم را به تبعیت از علمای ربانی فراخوانده اند؛ لکن از عده ای از علمای آخرالزمان با تعابیر تندی یاد کرده، مردم را به عدم پیروی از ایشان فرمان داده اند.

امام عسکری عَلَيْهِ السَّلاَمُ به ابوهاشم جعفری فرموده اند:

«زمانی بر مردم بیاید که چهره های آنان خندان و شاد باشد؛ ولی دل هایشان تیره و تاریک. سنّت پیامبر و اهل بیت عَلَيْهِم السَّلاَمُ نزد آنان بدعت، و بدعت در بین آنان سنّت باشد. مؤمن بین آن ها حقیر بوده، و فاسق ِگناهکار، محترم و با وقار باشد. حاکمان آنها نادان و ستمگرند و علمای آنها به درِ کاخ ها و خانه های ستمگران رفت و آمد دارند (درباری اند)، ثروتمندان، توشه ی فقرا را می دزدند، و کوچک ترها از بزرگ ترها پیش می افتند، و هر نادانی نزد آنها اهل خُبره به حساب می آید و هر آگاهی، فقیر شمرده می شود. بین با اخلاص و شکّاک، فرق نمی گذارند و میش را از گرگ ها تشخیص نمی دهند، علمای آنها بدترین مردم روی زمین می باشند؛ زیرا آنان میل به فلسفه و صوفی گری دارند. به خدا سوگند! آنها منحرف اند. در دوستیِ مخالفین ما اهل بیت، زیاده روی می کنند و شیعیان و دوستان ما را گمراه می کنند. اگر به مقامی رسیدند، از خوردنِ رشوه سیر نمی شوند، و اگر خوار شدند (و به جایی نرسیدند) خدا را ریاکارانه عبادت می کنند. بیدار باشید! اینها راهزنان مؤمنان هستند و دعوت کننده به فرقه گمراهان (هم چون صوفیّه). هر کسی آنها را درک کرد، از آنها دوری نماید و

ص: 25


1- . عن النبي صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم قال: يكون في آخر الزمان قوم يعملون بالمعاصي ثم يقولون الله قدرها علينا الراد عليهم يومئذ كالشاهر سيفه في سبيل الله. متشابه القرآن و مختلفه 1 / 202

دین و ایمان خود را (از خطر آنان) حفظ کند. سپس فرمودند: ای اباهاشم! این حدیثی است که پدرم از پدرانش از جعفر بن محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ نقل کرده است، و این از اسرار ما می باشد؛ پس آن را جز بر اهلش آشکار نکن»(1)

رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم هم فرموده اند:

«در آخرالزمان علمایی خواهند آمد که با وجود آنکه دیگران را به زهد در دنیا فرا می خوانند، خود زهد نمی ورزند و با آنکه مردم را به آخرت ترغیب می کنند، خود به آن رغبتی ندارند، و ديگران را از ورود به دربار فرمانروايان نهى مى كنند؛ امّا خود، با ایشان رفت و آمد می کنند، از تنگدستان دورى مى كنند و به ثروتمندان نزديک مى شوند، آنان ستمگران و دشمنان خدايند»(2)

پیامبر مهر و رحمت صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم در کلامی بس طویل درباره ی اوضاع مردمِ آخرالزمان به ابن مسعود مطالبی را فرموده اند که ما بخشی از آن را در اینجا نقل می کنیم. آن بزرگوار فرموده اند:

«علماء و فقهاء آن زمان، خائن و فاجرند.(3) آنها بدترين خلق خدايند، و همچنين پيروان ايشان و كسانى كه به نزد ايشان مى روند، و از ايشان (فتوى) مى گيرند و به آنها محبّت مى ورزند و با آنها مجالست و مشورت مى نمايند. آن عالمان كه بدترین خلق خدایند ايشان را به دوزخ مى كشانند. كر و كور و لال اند و باز نخواهند گشت و در قيامت، كر و كور و لال محشور می گردند، و جايشان در دوزخ است كه هرگاه شعله اى از آن فرونشيند خدا بر شعله هايش می افزاید، و هرگاه پوست هایشان

ص: 26


1- . عَنِ الْإِمَامِ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيِّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: أَنَّهُ قَالَ لِأَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيِّ يَا أَبَا هَاشِمٍ سَيَأْتِي زَمَانٌ عَلَى النَّاسِ وُجُوهُهُمْ ضَاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ مُظْلِمَةٌ مُتَكَدِّرَةٌ السُّنَّةُ فِيهِمْ بِدْعَةٌ وَ الْبِدْعَةُ فِيهِمْ سُنَّةٌ الْمُؤْمِنُ بَيْنَهُمْ مُحَقَّرٌ وَ الْفَاسِقُ بَيْنَهُمْ مُوَقَّرٌ أُمَرَاؤُهُمْ جَاهِلُونَ جَائِرُونَ وَ عُلَمَاؤُهُمْ فِي أَبْوَابِ الظَّلَمَةِ سَائِرُونَ أَغْنِيَاؤُهُمْ يَسْرِقُونَ زَادَ الْفُقَرَاءِ وَ أَصَاغِرُهُمْ يَتَقَدَّمُونَ عَلَى الْكُبَرَاءِ وَ كُلُّ جَاهِلٍ عِنْدَهُمْ خَبِيرٌ وَ كُلُّ مُحِيلٍ عِنْدَهُمْ فَقِيرٌ لَا يُمَيِّزُونَ بَيْنَ الْمُخْلِصِ وَ الْمُرْتَابِ لَا يَعْرِفُونَ الضَّأْنِ مِنَ الذِّئَابِ عُلَمَاؤُهُمْ شِرَارُ خَلْقِ اللَّهِ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ لِأَنَّهُمْ يَمِيلُونَ إِلَى الْفَلْسَفَةِ وَ التَّصَوُّفِ وَ ايْمُ اللَّهِ إِنَّهُمْ مِنْ أَهْلِ الْعُدُولِ وَ التَّحَرُّفِ يُبَالِغُونَ فِي حُبِّ مُخَالِفِينَا وَ يُضِلُّونَ شِيعَتَنَا وَ مُوَالِيَنَا إِنْ نَالُوا مَنْصَباً لَمْ يَشْبَعُوا عَنِ الرِّشَاءِ وَ إِنْ خُذِلُوا عَبَدُوا اللَّهَ عَلَى الرِّيَاءِ أَلَا إِنَّهُمْ قُطَّاعُ طَرِيقِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الدُّعَاةُ إِلَى نِحْلَةِ الْمُلْحِدِينَ فَمَنْ أَدْرَكَهُمْ فَلْيَحْذَرْهُمْ وَ لْيَصُنْ دِينَهُ وَ إِيمَانَهُ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا هَاشِمٍ هَذَا مَا حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ آبَائِهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِم السَّلاَمُ وَ هُوَ مِنْ أَسْرَارِنَا فَاكْتُمْهُ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ. إثبات الهداة 4/204 و مستدرك الوسائل 11/380
2- . عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم أَنَّهُ قَالَ: سَيَأْتِي فِي آخِرِ الزَّمَانِ عُلَمَاءُ يُزَهِّدُونَ فِي الدُّنْيَا وَ لَا يَزْهَدُونَ وَ يُرَغِّبُونَ فِي الْآخِرَةِ وَ لَا يَرْغَبُونَ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الدُّخُولِ عَلَى الْوُلَاةِ وَ لَا يَنْتَهُونَ وَ يُبَاعِدُونَ الْفُقَرَاءَ وَ يَقْرُبُونَ الْأَغْنِيَاءَ أُولَئِكَ هُمُ الْجَبَّارُونَ أَعْدَاءُ اللَّهِ مجموعه ورام 1 / 301
3- . شاید مراد كسانى هستند كه در كسوت فقیه و عالم دین حاشیه نشین مجلس قدرتمندان و دنیاپرستانند؛ ولى در واقع فقه و تقوائى ندارند.

بريان شود، پوست هايى ديگر به جايش روئیده شود تا عذاب را بچشند و چون به دوزخ در افتند صداى شعله هاى آتش را بشنوند كه برهم مى غلطد و هرگاه خواهند كه از دوزخ به در آيند بدان در افكنده شوند و به آنها گفته مى شود كه عذاب آتش را بچشيد و در آنجا براى ايشان شعله ها و بازدمها است كه آنها نمى شنوند.

ای پسر مسعود! آن عالم نمایان، ادعا مى كنند كه بر دين و روش و احكام من هستند و حال آنكه از من بيزارند و من هم از آنها بيزارم.

ای پسر مسعود: در ملاء و آشكار با ايشان منشين، و در بازارها با آنها معامله مكن، و راه را نشانشان مده، و آب به آنها مياشام، که خداوند می فرمايد: " هركه زندگى و زيور دنيا بخواهد اعمالش را در دنيا پاداش مى دهيم و در آنجا ضررى نمى برند." و می فرمايد: "هر كه دانه ی دنيا می خواهد مى دهيمش و در آخرت نصيبى نخواهد داشت."

ای پسر مسعود! جمعى از امت من بيايند (یعنی عالمان سوء) كه عداوت و دشمنى و جدال در ميان ايشان برخيزد و در دنيا گمراه كننده اين امّت می باشند. قسم به خدایى كه مرا به حق پيغمبری داد! خداوند آنها را به زمين فرو برد و بوزينه و خنزيرشان گرداند.

ابن مسعود گويد: پس پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم به گريه افتادند و ما هم از گريه ی ایشان به گريه افتاده، پرسيديم يا رسول اللّه! چرا مى گرييد؟ فرمودند: دلم بر این بيچارگان و اشقياء می سوزد كه خداوند می فرمايد: "آن هنگام كه ناله و فريادشان را بشنوى و فرار نتوانند کرد؛ بلكه دستگير شوند." و مراد از این آيه علما و فقها مى باشند.

ای پسر مسعود! هر كه علم را براى دنيا آموزد، و مهر دنيا و زيورهاى آن را بر علم برترى دهد و برگزيند، مستوجبِ خشم خداوند است و با يهود و نصارى كه كتاب خدا را پشت سر نهادند، در پائين ترين قسمت هاى دوزخ بماند كه خداوند می فرمايد: " چون آنچه را كه می شناختند و خبر داشتند بر ايشان آمد بدان كافر شدند؛ پس لعنت خدا بر مردم كافر."

ای پسر مسعود! هر كه قرآن را براى دنيا و زيورهاى آن آموزد خداوند بهشت را بر او حرام گرداند.

ای پسر مسعود! هر كه بياموزد و عمل نكند، خداوندش در قيامت، كور محشور سازد، و هر كه دانش را براى رياء و به دست آوردن دنيا فرا گيرد، خداوند بركت آن

ص: 27

را از وى بگيرد و روزى را بر او تنگ سازد، و او را به خود واگذارد، و هر كسی را كه خدا به خودش واگذارد هلاک گردد؛ كه خداوند می فرمايد: " هر كه لقاء و ديدار خدا را خواهد بايد عمل صالح كند و كسى را در عبادت خداوند شريک نگيرد".»(1)

10. زنان آخر الزمان

اصبغ بن نباته گوید: از امیر مؤمنان عَلَيْهِ السَّلاَمُ شنیدم که می فرمودند:

«در آخرالزّمان زنانی ظاهر شوند: بی حجابان و برهنگان، خود آراستگان برای غیر شوهران، رها کردگان آئین، داخل شدگان در آشوب ها. به شهوات و مسائل جنسی تمایل داشته، و به سوی لذّات و خوشگذرانی ها شتابان اند. محرّمات الهی را حلال شمرده و وارد دوزخ شوند.»(2)

ص: 28


1- . قال رسول الله صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: يَا ابْنَ مَسْعُودٍ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ فِيهِ عَلَى دِينِهِ مِثْلُ الْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرِ بِكَفِّهِ فَإِنْ كَانَ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ ذِئْباً وَ إِلَّا أَكَلَتْهُ الذِّئَابُ يَا ابْنَ مَسْعُودٍ عُلَمَاؤُهُمْ وَ فُقَهَاؤُهُمْ خَوَنَةٌ فَجَرَةٌ أَلَا إِنَّهُمْ أَشْرَارُ خَلْقِ اللَّهِ وَ كَذَلِكَ أَتْبَاعُهُمْ وَ مَنْ يَأْتِيهِمْ وَ يَأْخُذُ مِنْهُمْ وَ يُحِبُّهُمْ وَ يُجَالِسُهُمْ وَ يُشَاوِرُهُمْ أَشْرَارُ خَلْقِ اللَّهِ يُدْخِلُهُمْ نَارَ جَهَنَّمَ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّا مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعِيراً كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذابَ إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ قِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ هُمْ فِيها لا يَسْمَعُونَ. يَا ابْنَ مَسْعُودٍ يَدَّعُونَ أَنَّهُمْ عَلَى دِينِي وَ سُنَّتِي وَ مِنْهَاجِي وَ شَرَائِعِي إِنَّهُمْ مِنِّي بُرَآءُ وَ أَنَا مِنْهُمْ بَرِي ءٌ يَا ابْنَ مَسْعُودٍ لَا تُجَالِسُوهُمْ فِي الْمَلَإِ وَ لَا تُبَايِعُوهُمْ فِي الْأَسْوَاقِ وَ لَا تَهْدُوهُمْ إِلَى الطَّرِيقِ وَ لَا تَسْقُوهُمُ الْمَاءَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ يَا ابْنَ مَسْعُودٍ مَا بَلْوَى أُمَّتِي مِنْهُمْ الْعَدَاوَةُ وَ الْبَغْضَاءُ وَ الْجِدَالُ أُولَئِكَ أَذِلَّاءُ هَذِهِ الْأُمَّةِ فِي دُنْيَاهُمْ وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لَيَخْسِفَنَّ اللَّهُ بِهِمْ وَ يَمْسَخُهُمْ قِرَدَةً وَ خَنَازِيرَ قَالَ فَبَكَى رَسُولُ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ بَكَيْنَا لِبُكَائِهِ وَ قُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا يُبْكِيكَ فَقَالَ رَحْمَةً لِلْأَشْقِيَاءِ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى وَ لَوْ تَرى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ يَعْنِي الْعُلَمَاءَ وَ الْفُقَهَاءَ يَا ابْنَ مَسْعُودٍ مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ يُرِيدُ بِهِ الدُّنْيَا وَ آثَرَ عَلَيْهِ حُبَّ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا اسْتَوْجَبَ سَخَطَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ كَانَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ مَعَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى الَّذِينَ نَبَذُوا كِتَابَ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكافِرِينَ يَا ابْنَ مَسْعُودٍ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ لِلدُّنْيَا وَ زِينَتِهَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ يَا ابْنَ مَسْعُودٍ مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَ لَمْ يَعْمَلْ بِمَا فِيهِ حَشَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى وَ مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ رِئَاءً وَ سُمْعَةً يُرِيدُ بِهِ الدُّنْيَا نَزَعَ اللَّهُ بَرَكَتَهُ وَ ضَيَّقَ عَلَيْهِ مَعِيشَتَهُ وَ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ وَ مَنْ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ فَقَدْ هَلَكَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً. مكارم الأخلاق /450 و بحارالانوار 74/99
2- . الْأَصْبَغُ بْنُ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ يَظْهَرُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ وَ اقْتِرَابِ السَّاعَةِ وَ هُوَ شَرُّ الْأَزْمِنَةِ نِسْوَةٌ كَاشِفَاتٌ عَارِيَاتٌ مُتَبَرِّجَاتٌ مِنَ الدِّينِ دَاخِلَاتٌ فِي الْفِتَنِ مَائِلَاتٌ إِلَى الشَّهَوَاتِ مُسْرِعَاتٌ إِلَى اللَّذَّاتِ مُسْتَحِلَّاتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ فِي جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌ. من لا یحضره الفقیه 3/ 390 روضة المتقین 8/107

11. تجمل گرایی و تفریحات ناسالم

رسول خدا حضرت محمد مصطفی صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرموده اند:

«ای پسر مسعود! پس از من اقوامی خواهند آمد که غذاهای خوب و رنگارنگ می خورند و بر مرکب، سوار می شوند در حالی که خود را به آرایش ویژه زنان برای شوهر، می آرایند و همچون زنان جلوه گری می کنند و همانند شاهانِ ستمکار زندگی می کنند. آنان منافقان این امت در آخرالزمان اند که شراب می نوشند و در پی بازی با دوشیزه گان اند و بر مرکب شهوت سوار می شوند و نمازهای جماعت را ترک می گویند و با سهل انگاری از نمازِ شامگاهان، باز می مانند و در خوردن، زیاده روی می کنند.»(1)

در حدیث است که روزی حضرت امیرالمؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ بر گروهی گذر کردند که مشغول بازی با شطرنج بودند؛ پس فرمودند:

«زمانی بر مردم خواهد آمد که شطرنج بازی کنند و جز جبار و گردنکش با شطرنج، بازی نکند و گردنکشان از آتش اند.»(2)

12. از خدا راضی نیستند

جابر گوید: پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرمودند:

«روزگارى مى آيد كه مردم از پروردگار خود شكايت مى كنند. عرض كردم: چگونه از پروردگارشان شكايت مى كنند؟ فرمودند: به اين صورت كه شخص مى گويد: به خدا سوگند كه مدتهاست كمترين سودى نبرده ام و فقط از سرمايه ام مى خورم. واى بر تو! آيا جز این است که سر و ته مال تو، از پروردگار توست؟!»(3)

ص: 29


1- . عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فِي وَصِيَّةٍ طَوِيلَةٍ قَالَ: سَيَأْتِي أَقْوَامٌ يَأْكُلُونَ طَيِّبَ الطَّعَامِ وَ أَلْوَانَهَا وَ يَرْكَبُونَ الدَّوَابَّ وَ يَتَزَيَّنُونَ بِزِينَةِ الْمَرْأَةِ لِزَوْجِهَا وَ يَتَبَرَّجُونَ تَبَرُّجَ النِّسَاءِ وَ زِينَتُهُنَّ مِثْلُ زِيِّ الْمُلُوكِ الْجَبَابِرَةِ هُمْ مُنَافِقُو هَذِهِ الْأُمَّةِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ شَارِبُونَ بِالْقَهَوَاتِ لَاعِبُونَ بِالْكِعَابِ رَاكِبُونَ الشَّهَوَاتِ تَارِكُونَ الْجَمَاعَاتِ رَاقِدُونَ عَنِ الْعَتَمَاتِ مُفَرِّطُونَ فِي الْغَدَوَاتِ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا. وسائل الشیعة 15 / 343
2- . مَرَّ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِقَوْمٍ يَلْعَبُونَ بِالشِّطْرَنْجِ فَقَالَ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَلْعَبُونَ بِهَا وَ لَا يَلْعَبُ بِهَا إِلَّا كُلُّ جَبَّارٍ وَ الْجَبَّارُ مِنَ النَّارِ يَعْنِي الشِّطْرَنْجَ.. نهج الحق و كشف الصدق / 568
3- . عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَشْكُونَ فِيهِ رَبَّهُمْ قُلْتُ وَ كَيْفَ يَشْكُونَ فِيهِ رَبَّهُمْ قَالَ يَقُولُ الرَّجُلُ وَ اللَّهِ مَا رَبِحْتُ شَيْئاً مُنْذُ كَذَا وَ كَذَا وَ لَا آكُلُ وَ لَا أَشْرَبُ إِلَّا مِنْ رَأْسِ مَالِي وَيْحَكَ وَ هَلْ أَصْلُ مَالِكَ وَ ذِرْوَتُهُ إِلَّا مِنْ رَبِّكَ. كافی 5/312

12. فرزندان در آخر الزمان

رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم به بعضی از کودکان نظر کرده و فرمودند:

«وای بر فرزندان آخرالزمان از پدرانشان!. عرض شد: یا رسول اللَّه! از پدران مشرک آنها؟ فرمودند: نه! از پدران مسلمانشان که چیزی از فرائض دینی را به آنها یاد نمی دهند، و اگر فرزندان، خود، در پی فراگیری بروند منعشان می کنند و تنها از این خشنودند که آنها درآمد مالی داشته باشند هر چند ناچیز باشد. سپس فرمودند: من از این پدران بریء و بیزارم و آنان نیز از من بیزارند.»(1)

13. دین به کالایی بی ارزش مبدل شود

رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرمودند:

«زمانی بر مردم فرا رسد که انسان، اهمیتی ندهد که دینش تلف شود مشروط به آنکه دنیایش سالم بماند.»(2)

14. مردم گرگ می شوند

رسول گرامی اسلام صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرمودند:

«زمانی رسد که مردم در آن دوران گرگ شوند؛ پس هرکسی که چنین نشود خوراک گرگ ها خواهد شد.»(3)

15. علم نایاب شود

ابان بن تغلب از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت مى كند كه آن حضرت فرمودند:

«زمانى بر مردم بيايد كه در آن دچار "سبطه" شوند و علم جمع گردد همچنان كه مار در سوراخِ خويش، خود را گرد مى كند و به هم مى آورد (چنبر مى زند)، و در اين

ص: 30


1- . عَنِ النَّبِي صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم اَنَّهُ نَظَرَ اِلَي بَعْضِ الْاَطْفَالِ فَقَالَ وَيلٌ لِاَوْلَادِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِمْ فَقِيلَ يا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ آبَائِهِمُ الْمُشْرِكينَ فَقَالَ لَا مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِينَ لَا يعَلِّمُونَهُمْ شَيئاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ اِذَا تَعَلَّمُوا اَوْلَادُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ يسِيرٍ مِنَ الدُّنْيا فَاَنَا مِنْهُمْ بَرِي ءٌ وَ هُمْ مِنِّي بِرَاءٌ. جامع الاحادیث 21/408
2- . قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يُبَالِي الرَّجُلُ مَا تَلِفَ مِنْ دِينِهِ إِذَا سَلِمَتْ لَهُ دُنْيَاهُ. تحف العقول 52
3- . قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَكُونُ النَّاسُ فِيهِ ذِئَاباً فَمَنْ لَمْ يَكُنْ ذِئْباً أَكَلَتْهُ الذِّئَابُ. تحف العقول / 54

حال كه آنان چنين به سر مى برند ناگاه ستاره اى بر آنان مى دمد، عرض كردم: "سبطه" چيست؟ فرمودند: فاصله اى زمانى است كه امام حاضر نباشد. عرض كردم: پس در آن ميان ما چه كنيم؟ فرمودند: بر همان چيزى كه بوديد باقى باشيد، تا خداوند ستاره ی شما را برايتان برآورد».(1)

16. شعائر دینی کم اهمیت شود

حضرت على عَلَيْهِ السَّلاَمُ از رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم روایت کنند که فرمودند:

«از براى مؤذّن در فاصله ی اذان و اقامه، ثوابى است برابر ثواب شهیدى كه در راه خدا در خون خود مى غلطد. حضرت امیرالمؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:اى رسول خدا! (با این فرمایش شما) پس از این، مردم در اذان و اقامه گفتن بر یكدیگر سبقت خواهند گرفت. فرمودند: چنین نخواهد شد! زمانى فرا مى رسد كه اذان و اقامه را به مستضعفان واگذارند، و خداوند متعال، گوشت بدن این مستضعفان را بر آتش جهنّم حرام مى كند.»(2)

17. گناهان بزرگ رواج یابند

حمران مى گوید: در نزد امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ سخن از خلفاى جور رفت، و اینكه نسبت به شیعه نظر بدى دارند. حضرت عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«من با منصور دوانیقی حركت مى كردم، و او در كاروان پادشاهى خود سوار بر اسبى بود و جلوى او چند اسب سوار، و پشت سرش چند اسب سوار دیگر در حركت بودند و من هم در كنار او بر الاغى نشسته بودم. او به من رو كرد و گفت:اى ابا عبد اللّه! كار شد، (یعنى ما بر امر خلافت مسلّط شدیم) و شایسته است كه تو هم به قدرتی که خداوند به ما داده و باب عزّتی که بر ما گشاده است شاد باشى، و

ص: 31


1- . أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يُصِيبُهُمْ فِيهَا سَبْطَةٌ يَأْرِزُ الْعِلْمُ فِيهَا كَمَا تَأْرِزُ الْحَيَّةُ فِي جُحْرِهَا فَبَيْنَمَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ طَلَعَ عَلَيْهِمْ نَجْمٌ قُلْتُ فَمَا السَّبْطَةُ قَالَ الْفَتْرَةُ قُلْتُ فَكَيْفَ نَصْنَعُ فِيمَا بَيْنَ ذَلِكَ فَقَالَ كُونُوا عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يُطْلِعَ اللَّهُ لَكُمْ نَجْمَكُمْ. الغیبة للنعمانی / 159 و كمال الدین 2/349
2- . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: لِلْمُؤَذِّنِ فِيمَا بَيْنَ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ مِثْلُ أَجْرِ الشَّهِيدِ الْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: إِنَّهُمْ يَجْتَلِدُونَ عَلَى الْأَذَانِ فَقَالَ كَلَّا إِنَّهُ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَطْرَحُونَ الْأَذَانَ عَلَى ضُعَفَائِهِمْ فَتِلْكَ لُحُومٌ حَرَّمَهَا اللَّهُ عَلَى النَّارِ. من لا یحضره الفقیه 1 / 283 و ثواب الاعمال / 32

به مردم نگو كه تو و خاندانت در امر خلافت از ما شایسته تر هستید، تا ما را نسبت به خودت و آنها عصبانى نكنى. امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: من گفتم كسى كه براى تو از جانب من این گزارش را فرستاده دروغ گفته است. او به من گفت: آیا بدان چه گفته اى سوگند مى خورى؟ من گفتم: همانا مردم، افسون گر و جادوگران اند؛ یعنى دوست دارند دل تو را از من چركین كنند، تو به سخن آنان گوش مده؛ زیرا ما به تو نیازمندتریم از تو به ما. او به من گفت: آیا یادت مى آید كه یک روز از تو پرسیدم: آیا براى ما سلطنتى هست؟ و تو پاسخ دادى، آرى! سلطنتى طولانى و پهناور، كه پیوسته در كار خود مهلت خواهید داشت، و در دنیایتان وسعت، تا اینكه خون ناحقّى از ما را در ماه حرام و شهر حرام [مكه] بریزید.؟

من دانستم كه حدیث را حفظ كرده است؛ پس گفتم: شاید خداوند عزوجل تو را كفایت كند؛ یعنى تو را حفظ كند از اینكه مرتكب چنین امرى شوى؛ زیرا من شخص خاص تو را در نظر نداشتم، و آن حدیثى بوده است كه من آن را روایت كردم، شاید فرد دیگرى از خاندانت مرتكب چنین كارى شود. در این هنگام، منصور خاموش شد، و چون به خانه آمدم یكى از دوستان و شیعیان ما نزد من آمد و گفت: قربانت گردم! به خدا سوگند من تو را در موكبِ منصور دیدم كه بر الاغى سوار بودى، و او بر اسبى سوار، و چنان با شما سخن مى گفت كه گویى شما زیر دست او هستید، و پیش خود گفتم: این حجّت خدا بر خلق، و صاحب الامر است كه باید از او پیروى شود، و آن دیگرى نابکار است و اولاد پیامبران را مى كشد، و بر زمین، آن گونه كه خدا دوست ندارد خون مى ریزد، و امام در موكب اوست و سوار بر الاغى، و این چنین تردید به دلم راه یافت، تا آنكه بر خودم و دینم ترسیدم. امام فرمودند: من به او گفتم: اگر تو فرشتگانى را مى دیدى كه در جلو و عقب و سمت راست و چپ من بودند هر آینه او را خوار مى شمردى، و آنچه را هم داشت كوچک مى گرفتى. او گفت: اكنون دلم آرام گرفت.

او سپس گفت: اینان تا كى سلطنت خواهند كرد و چه هنگام از دست ایشان آسایشی به دست خواهد آمد؟ من گفتم: آیا نمى دانى كه هر چیزى مدّتى دارد؟ او گفت: آرى!.

من گفتم: آیا دانشت براى تو سودى خواهد داشت ؟ بدان که این امر، هر گاه

ص: 32

موعدش فرا رسد، از یک چشم به هم زدن سریع تر خواهد بود؟ اگر تو وضع ایشان را نزد خداوند مى دانستى بیشتر و سخت تر، آنها را دشمن مى داشتى، و اگر تو یا همه ی مردم زمین بكوشید، تا آنان را در گناه بیشترى كه در آن به سر مى برند درآورید نتوانید. پس شیطان، تو را از جاى به در نبرد و نلغزاند؛ زیرا عزّت از آن خدا و رسول و مؤمنان است؛ ولى منافقان نمى دانند.

آیا نمى دانى كه هر كه منتظر امر ما باشد و بر آزار و ترس خود صبر كند، فردا با ما محشور شود؟ هرگاه دیدى كه حق و اهل حق از میان رفتند و ناحق، همه جا را فرا گرفت، و قرآن، كهنه شمرده شد و در آن، تحریفاتى به وجود آوردند، و آن را برحسب رأی و نظرها، تفسیر و تأویل کردند. و دیدى كه دین، وارونه گشته همچون ظرف آب، و اهل باطل بر حق، چیره گشته اند، و شرّ و بدى، آشكار است و از آن، بر حذر نمى دارند، و بدكاران را معذور مى شمارند، و فسق، هویدا شده و مردان به مردان كفایت كنند و زنان به زنان. و دیدى مؤمن، دم مى بندد و سخن او پذیرفته نمى آید، و فاسق، دروغ مى گوید و دروغ و افترایش را باز پس نمى زنند. و دیدى كه كوچک، بزرگ را خوار مى شمارد، و پیوندِ خویشى، گسسته مى گردد، و دیدى كه با ستاینده ی فسق و فجور، ملاطفت شده، و سخن او رد نمى شود، و پسران، خود را به جاى زنان قرار مى دهند و زنان با زنان ازدواج مى كنند، و تملّق و ستایش رو به فزونى نهاده، و مرد، ثروت خویش را در غیر طاعت خدا خرج مى كند و از این كار جلوگیرى نمى شود و دستش را نمى گیرند. و دیدى كه اگر كسى كوششِ عبادیِ مؤمن را ببیند از آن به خدا پناه ببرد، و همسایه، همسایه را بى هیچ مانعى بیازارد، و دیدى كافر، شاد است بدان چه (از مصائب) در مؤمن ببیند، و خوش است بدان چه از فساد در زمین مى بیند، و دیدى كه آنان كه از خدا نمى هراسند و آشكارا مى مى نوشند و براى نوشیدنِ آن انجمن مى كنند، و دیدى كه آمر به معروف خوار است، و فاسق نسبت بدان چه خدا دوست ندارد، ستوده و توانمند است و دیدى قرآن دانان، خوار مى شوند و هركه هم آنان را دوست مى دارد خوار مى گردد، و راهِ خیر، بسته شده و راه شرّ و بدى، باز است و مردم در آن راهپیمایی کنند، و خانه ی خدا بى زائر مانده و فرمانِ ترک آن را مى دهند، و مرد مى گوید آنچه را که خود عمل نمى كند، و دیدى که مردانِ خویش را براى استفاده مردان آماده مى كنند و زنانِ خود

ص: 33

را براى زنان. و دیدى که مرد از نشیمنگاهش امرار معاش کند، و زن از شرمگاهش کسب درآمد کند، و دیدى زنان، انجمن مى كنند چنان كه مردان، و دیدى بنی عباس را که آشكارا زنانگى پیشه كرده و خضاب بندند و موی سرشان را به گونه ای شانه زنند، چنانچه زنان براى شوهران خود، و به مردان به خاطر شرمگاهشان پول دهند.

و دیدى انسانِ توانگر ،گرامى تر است از انسان مؤمن، و ربا پدیده اى است كه بر آن، عیب گرفته نمى شود، و زنان را به زنا بستانند، و دیدى كه زن با شوهر خود، بر سر همبستر شدن با مردان، سازش كند، و دیدى بیشتر مردم، و بهترین خانه ها، آن باشد كه زنان را در فسقشان یارى مى رسانند، و مؤمن را دیدى كه غمگین است و تحقیر شده و ذلیل، و دیدى كه بدعت و زنا آشكار شده است و مردم به گواهِ باطل اعتماد مى كنند، و دیدى كه حلال، حرام و حرام، حلال شمرده مى شود، و دیدى كه حكمِ دین به رأى و نظر، معین مى شود، و قرآن و احكامش معطل مانده است، و براى جسارت به (احکام) خدا و ارتكاب كار بد، مردم انتظار شب را نمى كشند، و دیدى كه مؤمن نمى تواند كارهاى زشت را انكار كند مگر به قلبش، و دیدى مال فراوانى در راه به خشم آوردن خدا خرج مى شود، و والیان و فرماندهان، كافران را نزدیک خویش مى سازند، و اهل خیر را از خود دور مى كنند، و در حكومت، رشوه مى گیرند، و دیدى فرمانروایى و گرفتن منصب به مزایده گذارده مى شود، و دیدى مردان با محرمان خود زنا مى كنند، و بدانها از گرفتن زن اكتفا كنند. و دیدى كه مرد به صرف تهمت و گمان، كشته مى شود، و به خاطرخواهىِ مرد، غیرت ورزى كنند، و جان و مال در راه عشق او دهند، و دیدى كه مرد را براى همبستر شدن با زن به نكوهش گیرند، و دیدى كه مرد از كسبِ هرزگى زنش، نان مى خورد، و این حقیقت را مى داند و نگهش مى دارد، و دیدى كه زن بر شوهر خود تسلّط دارد، و آنچه را شوهر نمى خواهد انجام مى دهد، و به شوهر خود خرجى و پول جیبی مى دهد، و دیدى كه مرد، زن و دخترش را به اجاره مى دهد، و به خوراک و نوشیدنىِ پستى راضى می شود، و دیدى كه سوگند به خداوند عزّوجلّ به ناحق فراوان شده، و دیدى كه قماربازى پدیدار گشته است، و آشكارا شراب مى فروشند و مانعى ندارد، و دیدى زن ها، خود را به كفّار مى بخشند، و ساز و آواز آشكار گشته، و مردم از آن گذر كنند و هیچ كسی دیگری را از آن منع نكند و كسى جرأت نكند جلو آن را

ص: 34

بگیرد، و دیدى كسى كه از تسلّط او مى ترسند، مردم را خوار مى كند. و دیدى نزدیکترین مردم به فرمانروایان كسى است كه، ناصبیان و دشنام دهندگان به ما اهل بیت، را مدح و ثتا کند، و دیدى هر كه ما را دوست دارد او را ناحق شمارند و گواهیش را نپذیرند، و دیدى كه در گفتارِ ناحق، با هم رقابت كنند، و دیدى كه قرآن و شنیدنش بر مردم گران است، و شنیدن باطل بر مردم آسان، و دیدى همسایه از ترس زبان همسایه او را گرامى مى دارد، و دیدى حدود الهی معطل شده، و در آن بنابر هوى و هوس عمل مى شود، و دیدى كه مساجد، با زیور آلات آراسته گشته است، و دیدى كه راستگوترین مردم در میان ایشان كسى است كه افترا زند و دروغ گوید، و دیدى شرّ و سخن چینی پدیدار شود، و دیدى ستمگرى شیوع یافته، و غیبت را سخن خوشمزه مى شمارند و مردم بدان یكدیگر را مژده مى دهند، و دیدى به حج مى روند، و جهاد مى طلبند؛ ولی نه براى رضاى خدا، و دیدى سلطان،مؤمن را به خاطر كافر، خوار مى كند، و ویرانى بر آبادانى چیره مى گردد، و مردم از كم فروشى روزى مى خورند، و خونریزى را سبک و آسان مى شمرند، و مردم براى طلب دنیا ریاست می طلبند و انسان، خود را به بد زبانى شهره كند، تا از او بترسند، و امور را بدو واگذار کنند.

و دیدى نماز را خوار و سبک مى شمارند، و دیدى مردى را كه مال فراوان دارد؛ ولى از زمان دارایى آن، زكاتش را نپرداخته است، و دیدی قبر مرده را نبش كنند، و مخدوشش سازند و كفنش را بفروشند، و دیدى كه آشفتگى فراوان شده، و مرد، شب كند در غفلت و خمارى، و بامداد كند در مستى، و باكى ندارد كه مردم در چه وضعى باشند، و دیدى كه با چهارپایان نزدیكى شود، و بهائم یكدیگر را بدرند، و دیدى مردى را که به محل نماز خود برود و برگردد در حالى كه جامه اى به تن ندارد (کفش و یا لباسش را دزدیده اند)، و دیدى دل مردم، سخت شده و دیدگانشان خشكیده، و یاد خدا بر آنها گران است. و دیدى حرام خوردن پدیدار شده، و در آن با یكدیگر رقابت مى كنند، و دیدى كه نمازگزار براى خودنمایى به مردم، نماز مى خواند، و دیدى مسأله دان و فقیه دین، جز براى دین، مسأله مى آموزد، و دنیا و ریاست مى جوید، و دیدى مردم به همراه كسى هستند كه غالب است و چیرگى دارد، و دیدى طالب حلال، نكوهش و طالب حرام، ستایش، مى شود و بزرگش

ص: 35

مى دارند، و دیدى كه در حرمین [مكه و مدینه] كارى مى كنند كه پسند خدا نیست، و كسى جلوی ایشان را نمی گیرد، و احدى میان آنها و كردار زشتشان مانع نشود.

و دیدى در حرمین [مكه و مدینه] اسباب لهو پدیدار شده و دیدى مردى كه به حق سخن مى گوید یا امر به معروف و نهى از منكر كند؛ ولی كسى نزد او برمى خیزد و وى را اندرز مى دهد كه: "این تكلیف تو نیست"، و دیدى مردم با یکدیگر چشم و همچشمى مى كنند و به مردمِ بد اقتدا مى نمایند، و دیدى روشِ خیر و راه آن، تهى است و كسى از آن گذر نمى كند، و دیدى مُرده را به باد مسخره مى گیرند، و كسى از اینکار در هراس نمى افتد و در هر سال، شرّ و بدعت، بیش از سال گذشته مى گردد، و دیدى مردم و محافل ،جز از توانگران پیروى نمى كنند، و دیدى به گدا چیزى مى دهند، تا در برابر به او بخندند، و براى غیر خدا به او ترحّم مى شود. و دیدى نشانه هاى آسمانى هست؛ ولى كسى از آنها هراس نمى كند، و دیدى مردم چون بهائم بر هممى جهند، و كسى از ترس مردم، منكِر كار آنها نمى گردد، و دیدى كه مرد جز در راه خدا خرج بسیارى مى كند و در راه اطاعت الهى از اندک، دریغ مى ورزد، و دیدى ناسپاسى از پدر و مادر پدیدار شده است، و پدر و مادر را به چشمِ كم مى نگرند و والدین در نظر فرزند، از همه بدتر باشند، و فرزندان از افتراء به آن دو، شاد گردند. و زنان را دیدى كه بر حكومت چیره شده اند و هر كارى را به دست گرفته اند و كارى انجام نشود جز آنچه آنها طرفدارش باشند، و دیدى شخصى به پدرش افترا مى زند، و بر پدر و مادر خود نفرین مى فرستد و از مرگشان شاد مى شود، و دیدى چون مردى روزش را به سر آورد، در حالی که چون در آن روز ،گناه بزرگى اعم از هرزگى و كم فروشى و درآمدن به بستر حرام و می خوارى نكرده، دلتنگ و غمناک گردد و پندارد كه آن روز بر او نامبارک بوده و جزو عمرش حساب نشده است.

و دیدى كه سلطان، خوراک را انبار كند و نگهدارد تا گران بفروشد، و دیدى خمس و سهم امام به ناحق تقسیم مى شود و با آن قمار مى زنند و می خوارى مى كنند، و دیدى كه با شراب به مداواى بیمارى مى پردازند و براى بیمار، نسخه ی آن را مى گیرند و از آن، درمان مى طلبند، و دیدى مردم، همه در ترک امر به معروف و نهى از منكر و ترک دیندارى، هماهنگ شده اند، و دیدى باد بر پرچم اهل نفاق مى وزد و پرچمِ اهل حق، بى حركت است، و دیدى در برابرِ گفتنِ اذان و خواندن نماز، مزد مى گیرند، و دیدى

ص: 36

مسجدها پر مى شود از كسانى كه از خدا نمى هراسند و در آنها براى غیبت و خوردن گوشت اهل حق، گرد مى آیند و به وصف نوشابه هاى مست كننده مى پردازند.

و دیدى كه پیشنمازِ مست (از شراب یا قدرت )، براى مردم نماز مى خواند و با آنکه مستى است لا یعقل، مستى او را نكوهش نمى كنند، و هر گاه مست شود گرامیش مى دارند و از او ملاحظه مى كنند و مى ترسند، در حالى كه او رهاست، و كیفر نمى شود و مستى او را معذور مى دارند، و دیدى كه مال یتیم خور را به شایستگى مى ستایند و قاضیان بر خلاف آنچه خدا امر كرده، حكم مى كنند، و دیدى فرمانروایان، شخص خیانتكار را براى طمع، امین ساخته اند، و دیدى فرمانروایان که ارث را براى اهل فسق، و بدكارى و جسارت بر خدا تخصیص مى دهند، تا از آنها حق و حسابى بگیرند، و آنها را واگذارند، تا هر چه مى خواهند انجام دهند، و دیدى بر سر منبرها به تقوى توصیه مى شود؛ ولى خودِ گوینده، بدان عمل نمى كند،و دیدى كه وقت نماز را به چیزى نمى گیرند، و دیدى صدقه و زكات را به وساطتِ دیگران به مستحقان دهند و قصد رضاى خدا در دادن آنها در میان نیست، و به سبب درخواست مردم آن را پرداخت مى كنند، و دیدى نهایت همِّ مردم، شكم و شهوت آنهاست، و باكى از این ندارند كه چه بخورند و با كه همبستر شوند و ببینی که دنیا بدیشان روى آورده است، و دیدى كه نشانه هاى حق و درستى پوسیده شده اند.

در این هنگام بر حذر باش، و از درگاه خداوند سبحان، نجات بخواه و بدان كه مردم، گرفتار خشم خدایند و خداوند به آنها مهلت مى دهد براى امرى كه با آنها خواهد كرد و تو مراقب خویش باش، و بكوش تا خداوند عزّوجل تو را بر خلاف روش آنها ببیند، و اگر عذابى برایشان فرستاد و تو در میان آنها قرار داشتى، به دریافت رحمت الهى شتافته اى، و اگر از آنها جدا باشى آنان گرفتار عذاب شوند و تو از آنچه ایشان در آن اندرند، از جسارت بر خداوند عزّوجلّ بیرون آمده اى. و بدان كه خداوند اجر نیكوكاران را تباه نمى كند و همانا كه رحمت خدا به نیكوكاران نزدیک است.»(1)

ص: 37


1- . عَنْ حُمْرَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ ذُكِرَ هَؤُلَاءِ عِنْدَهُ وَ سُوءُ حَالِ الشِّيعَةِ عِنْدَهُمْ فَقَالَ: إِنِّي سِرْتُ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ الْمَنْصُورِ وَ هُوَ فِي مَوْكِبِهِ وَ هُوَ عَلَى فَرَسٍ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ خَيْلٌ وَ مِنْ خَلْفِهِ خَيْلٌ وَ أَنَا عَلَى حِمَارٍ إِلَى جَانِبِهِ فَقَالَ لِي يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قَدْ كَانَ فَيَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَفْرَحَ بِمَا أَعْطَانَا اللَّهُ مِنَ الْقُوَّةِ وَ فَتَحَ لَنَا مِنَ الْعِزِّ وَ لَا تُخْبِرَ النَّاسَ أَنَّكَ أَحَقُّ بِهَذَا الْأَمْرِ مِنَّا وَ أَهْلَ بَيْتِكَ فَتُغْرِيَنَا بِكَ وَ بِهِمْ قَالَ فَقُلْتُ وَ مَنْ رَفَعَ هَذَا إِلَيْكَ عَنِّي فَقَدْ كَذَبَ فَقَالَ لِي أَ تَحْلِفُ عَلَى مَا تَقُولُ قَالَ فَقُلْتُ إِنَّ النَّاسَ سَحَرَةٌ يَعْنِي يُحِبُّونَ أَنْ يُفْسِدُوا قَلْبَكَ عَلَيَّ فَلَا تُمَكِّنْهُمْ مِنْ سَمْعِكَ فَإِنَّا إِلَيْكَ أَحْوَجُ مِنْكَ إِلَيْنَا فَقَالَ لِي تَذْكُرُ يَوْمَ سَأَلْتُكَ هَلْ لَنَا مُلْكٌ فَقُلْتَ نَعَمْ طَوِيلٌ عَرِيضٌ شَدِيدٌ فَلَا تَزَالُونَ فِي مُهْلَةٍ مِنْ أَمْرِكُمْ وَ فُسْحَةٍ مِنْ دُنْيَاكُمْ حَتَّى تُصِيبُوا مِنَّا دَماً حَرَاماً فِي شَهْرٍ حَرَامٍ فِي بَلَدٍ حَرَامٍ فَعَرَفْتُ أَنَّهُ قَدْ حَفِظَ الْحَدِيثَ فَقُلْتُ لَعَلَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَكْفِيَكَ فَإِنِّي لَمْ أَخُصَّكَ بِهَذَا وَ إِنَّمَا هُوَ حَدِيثٌ رَوَيْتُهُ ثُمَّ لَعَلَّ غَيْرَكَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ يَتَوَلَّى ذَلِكَ فَسَكَتَ عَنِّي فَلَمَّا رَجَعْتُ إِلَى مَنْزِلِي أَتَانِي بَعْضُ مَوَالِينَا فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ اللَّهِ لَقَدْ رَأَيْتُكَ فِي مَوْكِبِ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَنْتَ عَلَى حِمَارٍ وَ هُوَ عَلَى فَرَسٍ وَ قَدْ أَشْرَفَ عَلَيْكَ يُكَلِّمُكَ كَأَنَّكَ تَحْتَهُ فَقُلْتُ بَيْنِي وَ بَيْنَ نَفْسِي هَذَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ وَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الَّذِي يُقْتَدَى بِهِ وَ هَذَا الْآخَرُ يَعْمَلُ بِالْجَوْرِ وَ يَقْتُلُ أَوْلَادَ الْأَنْبِيَاءِ وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ فِي الْأَرْضِ بِمَا لَا يُحِبُّ اللَّهُ وَ هُوَ فِي مَوْكِبِهِ وَ أَنْتَ عَلَى حِمَارٍ فَدَخَلَنِي مِنْ ذَلِكَ شَكٌّ حَتَّى خِفْتُ عَلَى دِينِي وَ نَفْسِي قَالَ فَقُلْتُ لَوْ رَأَيْتَ مَنْ كَانَ حَوْلِي وَ بَيْنَ يَدَيَّ وَ مِنْ خَلْفِي وَ عَنْ يَمِينِي وَ عَنْ شِمَالِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ لَاحْتَقَرْتَهُ وَ احْتَقَرْتَ مَا هُوَ فِيهِ فَقَالَ الْآنَ سَكَنَ قَلْبِي ثُمَّ قَالَ إِلَى مَتَى هَؤُلَاءِ يَمْلِكُونَ أَوْ مَتَى الرَّاحَةُ مِنْهُمْ فَقُلْتُ أَ لَيْسَ تَعْلَمُ أَنَّ لِكُلِّ شَيْ ءٍ مُدَّةً قَالَ بَلَى فَقُلْتُ هَلْ يَنْفَعُكَ عِلْمُكَ أَنَّ هَذَا الْأَمْرَ إِذَا جَاءَ كَانَ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ الْعَيْنِ إِنَّكَ لَوْ تَعْلَمُ حَالَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كَيْفَ هِيَ كُنْتَ لَهُمْ أَشَدَّ بُغْضاً وَ لَوْ جَهَدْتَ أَوْ جَهَدَ أَهْلُ الْأَرْضِ أَنْ يُدْخِلُوهُمْ فِي أَشَدِّ مَا هُمْ فِيهِمْ مِنَ الْإِثْمِ لَمْ يَقْدِرُوا فَلَا يَسْتَفِزَّنَّكَ الشَّيْطَانُ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَعْلَمُونَ أَ لَا تَعْلَمُ أَنَّ مَنِ انْتَظَرَ أَمْرَنَا وَ صَبَرَ عَلَى مَا يَرَى مِنَ الْأَذَى وَ الْخَوْفِ هُوَ غَداً فِي زُمْرَتِنَا فَإِذَا رَأَيْتَ الْحَقَّ قَدْ مَاتَ وَ ذَهَبَ أَهْلُهُ وَ رَأَيْتَ الْجَوْرَ قَدْ شَمِلَ الْبِلَادَ وَ رَأَيْتَ الْقُرْآنَ قَدْ خَلُقَ وَ أُحْدِثَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ وَ وُجِّهَ عَلَى الْأَهْوَاءِ وَ رَأَيْتَ الدِّينَ قَدِ انْكَفَأَ كَمَا يَنْكَفِئُ الْمَاءُ وَ رَأَيْتَ أَهْلَ الْبَاطِلِ قَدِ اسْتَعْلَوْا عَلَى أَهْلِ الْحَقِّ وَ رَأَيْتَ الشَّرَّ ظَاهِراً لَا يُنْهَى عَنْهُ وَ يُعْذَرُ أَصْحَابُهُ وَ رَأَيْتَ الْفِسْقَ قَدْ ظَهَرَ وَ اكْتَفَى الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ وَ النِّسَاءُ بِالنِّسَاءِ وَ رَأَيْتَ الْمُؤْمِنَ صَامِتاً لَا يُقْبَلُ قَوْلُهُ وَ رَأَيْتَ الْفَاسِقَ يَكْذِبُ وَ لَا يُرَدُّ عَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ فِرْيَتُهُ وَ رَأَيْتَ الصَّغِيرَ يَسْتَحْقِرُ بِالْكَبِيرِ وَ رَأَيْتَ الْأَرْحَامَ قَدْ تَقَطَّعَتْ وَ رَأَيْتَ مَنْ يَمْتَدِحُ بِالْفِسْقِ يَضْحَكُ مِنْهُ وَ لَا يُرَدُّ عَلَيْهِ قَوْلُهُ وَ رَأَيْتَ الْغُلَامَ يُعْطِي مَا تُعْطِي الْمَرْأَةُ وَ رَأَيْتَ النِّسَاءَ يَتَزَوَّجْنَ النِّسَاءَ وَ رَأَيْتَ الثَّنَاءَ قَدْ كَثُرَ وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ يُنْفِقُ الْمَالَ فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللَّهِ فَلَا يُنْهَى وَ لَا يُؤْخَذُ عَلَى يَدَيْهِ وَ رَأَيْتَ النَّاظِرَ يَتَعَوَّذُ بِاللَّهِ مِمَّا يَرَى الْمُؤْمِنَ فِيهِ مِنَ الِاجْتِهَادِ وَ رَأَيْتَ الْجَارَ يُؤْذِي جَارَهُ وَ لَيْسَ لَهُ مَانِعٌ وَ رَأَيْتَ الْكَافِرَ فَرِحاً لِمَا يَرَى فِي الْمُؤْمِنِ مَرِحاً لِمَا يَرَى فِي الْأَرْضِ مِنَ الْفَسَادِ وَ رَأَيْتَ الْخُمُورَ تُشْرَبُ عَلَانِيَةً وَ يَجْتَمِعُ عَلَيْهَا مَنْ لَا يَخَافُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَأَيْتَ الْآمِرَ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِيلًا وَ رَأَيْتَ الْفَاسِقَ فِيمَا لَا يُحِبُّ اللَّهُ قَوِيّاً مَحْمُوداً وَ رَأَيْتَ أَصْحَابَ الْآيَاتِ يُحْتَقَرُونَ وَ يُحْتَقَرُ مَنْ يُحِبُّهُمْ وَ رَأَيْتَ سَبِيلَ الْخَيْرِ مُنْقَطِعاً وَ سَبِيلَ الشَّرِّ مَسْلُوكاً وَ رَأَيْتَ بَيْتَ اللَّهِ قَدْ عُطِّلَ وَ يُؤْمَرُ بِتَرْكِهِ وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ يَقُولُ مَا لَا يَفْعَلُهُ وَ رَأَيْتَ الرِّجَالَ يَتَسَمَّنُونَ لِلرِّجَالِ وَ النِّسَاءَ لِلنِّسَاءِ وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ مَعِيشَتُهُ مِنْ دُبُرِهِ وَ مَعِيشَةُ الْمَرْأَةِ مِنْ فَرْجِهَا وَ رَأَيْتَ النِّسَاءَ يَتَّخِذْنَ الْمَجَالِسَ كَمَا يَتَّخِذُهَا الرِّجَالُ وَ رَأَيْتَ التَّأْنِيثَ فِي وُلْدِ الْعَبَّاسِ قَدْ ظَهَرَ وَ أَظْهَرُوا الْخِضَابَ وَ امْتَشَطُوا كَمَا تَمْتَشِطُ الْمَرْأَةُ لِزَوْجِهَا وَ أَعْطَوُا الرِّجَالَ الْأَمْوَالَ عَلَى فُرُوجِهِمْ وَ تُنُوفِسَ فِي الرَّجُلِ وَ تَغَايَرَ عَلَيْهِ الرِّجَالُ وَ كَانَ صَاحِبُ الْمَالِ أَعَزَّ مِنَ الْمُؤْمِنِ وَ كَانَ الرِّبَا ظَاهِراً لَا يُعَيَّرُ وَ كَانَ الزِّنَا تُمْتَدَحُ بِهِ النِّسَاءُ وَ رَأَيْتَ الْمَرْأَةَ تُصَانِعُ زَوْجَهَا عَلَى نِكَاحِ الرِّجَالِ وَ رَأَيْتَ أَكْثَرَ النَّاسِ وَ خَيْرَ بَيْتٍ مَنْ يُسَاعِدُ النِّسَاءَ عَلَى فِسْقِهِنَّ وَ رَأَيْتَ الْمُؤْمِنَ مَحْزُوناً مُحْتَقَراً ذَلِيلًا وَ رَأَيْتَ الْبِدَعَ وَ الزِّنَا قَدْ ظَهَرَ وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَعْتَدُّونَ بِشَاهِدِ الزُّورِ وَ رَأَيْتَ الْحَرَامَ يُحَلَّلُ وَ رَأَيْتَ الْحَلَالَ يُحَرَّمُ وَ رَأَيْتَ الدِّينِ بِالرَّأْيِ وَ عُطِّلَ الْكِتَابُ وَ أَحْكَامُهُ وَ رَأَيْتَ اللَّيْلَ لَا يُسْتَخْفَى بِهِ مِنَ الْجُرْأَةِ عَلَى اللَّهِ وَ رَأَيْتَ الْمُؤْمِنَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُنْكِرَ إِلَّا بِقَلْبِهِ وَ رَأَيْتَ الْعَظِيمَ مِنَ الْمَالِ يُنْفَقُ فِي سَخَطِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَأَيْتَ الْوُلَاةَ يُقَرِّبُونَ أَهْلَ الْكُفْرِ وَ يُبَاعِدُونَ أَهْلَ الْخَيْرِ وَ رَأَيْتَ الْوُلَاةَ يَرْتَشُونَ فِي الْحُكْمِ وَ رَأَيْتَ الْوِلَايَةَ قَبَالَةً لِمَنْ زَادَ وَ رَأَيْتَ ذَوَاتِ الْأَرْحَامِ يُنْكَحْنَ وَ يُكْتَفَى بِهِنَّ وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ يُقْتَلُ عَلَى التُّهَمَةِ وَ عَلَى الظِّنَّةِ وَ يَتَغَايَرُ عَلَى الرَّجُلِ الذَّكَرِ فَيَبْذُلُ لَهُ نَفْسَهُ وَ مَالَهُ وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ يُعَيَّرُ عَلَى إِتْيَانِ النِّسَاءِ وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ يَأْكُلُ مِنْ كَسْبِ امْرَأَتِهِ مِنَ الْفُجُورِ يَعْلَمُ ذَلِكَ وَ يُقِيمُ عَلَيْهِ وَ رَأَيْتَ الْمَرْأَةَ تَقْهَرُ زَوْجَهَا وَ تَعْمَلُ مَا لَا يَشْتَهِي وَ تُنْفِقُ عَلَى زَوْجِهَا وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ يُكْرِي امْرَأَتَهُ وَ جَارِيَتَهُ وَ يَرْضَى بِالدَّنِيِّ مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ رَأَيْتَ الْأَيْمَانَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَثِيرَةً عَلَى الزُّورِ وَ رَأَيْتَ الْقِمَارَ قَدْ ظَهَرَ وَ رَأَيْتَ الشَّرَابَ يُبَاعُ ظَاهِراً لَيْسَ لَهُ مَانِعٌ وَ رَأَيْتَ النِّسَاءَ يَبْذُلْنَ أَنْفُسَهُنَّ لِأَهْلِ الْكُفْرِ وَ رَأَيْتَ الْمَلَاهِيَ قَدْ ظَهَرَتْ يُمَرُّ بِهَا لَا يَمْنَعُهَا أَحَدٌ أَحَداً وَ لَا يَجْتَرِئُ أَحَدٌ عَلَى مَنْعِهَا وَ رَأَيْتَ الشَّرِيفَ يَسْتَذِلُّهُ الَّذِي يُخَافُ سُلْطَانُهُ وَ رَأَيْتَ أَقْرَبَ النَّاسِ مِنَ الْوُلَاةِ مَنْ يَمْتَدِحُ بِشَتْمِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رَأَيْتَ مَنْ يُحِبُّنَا يُزَوَّرُ وَ لَا تُقْبَلُ شَهَادَتُهُ وَ رَأَيْتَ الزُّورَ مِنَ الْقَوْلِ يُتَنَافَسُ فِيهِ وَ رَأَيْتَ الْقُرْآنَ قَدْ ثَقُلَ عَلَى النَّاسِ اسْتِمَاعُهُ وَ خَفَّ عَلَى النَّاسِ اسْتِمَاعُ الْبَاطِلِ وَ رَأَيْتَ الْجَارَ يُكْرِمُ الْجَارَ خَوْفاً مِنْ لِسَانِهِ وَ رَأَيْتَ الْحُدُودَ قَدْ عُطِّلَتْ وَ عُمِلَ فِيهَا بِالْأَهْوَاءِ وَ رَأَيْتَ الْمَسَاجِدَ قَدْ زُخْرِفَتْ وَ رَأَيْتَ أَصْدَقَ النَّاسِ عِنْدَ النَّاسِ الْمُفْتَرِيَ الْكَذِبَ وَ رَأَيْتَ الشَّرَّ قَدْ ظَهَرَ وَ السَّعْيَ بِالنَّمِيمَةِ وَ رَأَيْتَ الْبَغْيَ قَدْ فَشَا وَ رَأَيْتَ الْغِيبَةَ تُسْتَمْلَحُ وَ يُبَشِّرُ بِهَا النَّاسُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ رَأَيْتَ طَلَبَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ لِغَيْرِ اللَّهِ وَ رَأَيْتَ السُّلْطَانَ يُذِلُّ لِلْكَافِرِ الْمُؤْمِنَ وَ رَأَيْتَ الْخَرَابَ قَدْ أُدِيلَ مِنَ الْعُمْرَانِ وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ مَعِيشَتُهُ مِنْ بَخْسِ الْمِكْيَالِ وَ الْمِيزَانِ وَ رَأَيْتَ سَفْكَ الدِّمَاءِ يُسْتَخَفُّ بِهَا وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ يَطْلُبُ الرِّئَاسَةَ لِعَرَضِ الدُّنْيَا وَ يَشْهَرُ نَفْسَهُ بِخُبْثِ اللِّسَانِ لِيُتَّقَى وَ تُسْنَدَ إِلَيْهِ الْأُمُورُ وَ رَأَيْتَ الصَّلَاةَ قَدِ اسْتُخِفَّ بِهَا وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ عِنْدَهُ الْمَالُ الْكَثِيرُ ثُمَّ لَمْ يُزَكِّهِ مُنْذُ مَلَكَهُ وَ رَأَيْتَ الْمَيِّتَ يُنْبَشُ مِنْ قَبْرِهِ وَ يُؤْذَى وَ تُبَاعُ أَكْفَانُهُ وَ رَأَيْتَ الْهَرْجَ قَدْ كَثُرَ وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ يُمْسِي نَشْوَانَ وَ يُصْبِحُ سَكْرَانَ لَا يَهْتَمُّ بِمَا النَّاسُ فِيهِ وَ رَأَيْتَ الْبَهَائِمَ تُنْكَحُ وَ رَأَيْتَ الْبَهَائِمَ يَفْرِسُ بَعْضُهَا بَعْضاً وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ يَخْرُجُ إِلَى مُصَلَّاهُ وَ يَرْجِعُ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ ءٌ مِنْ ثِيَابِهِ وَ رَأَيْتَ قُلُوبَ النَّاسِ قَدْ قَسَتْ وَ جَمَدَتْ أَعْيُنُهُمْ وَ ثَقُلَ الذِّكْرُ عَلَيْهِمْ وَ رَأَيْتَ السُّحْتَ قَدْ ظَهَرَ يُتَنَافَسُ فِيهِ وَ رَأَيْتَ الْمُصَلِّيَ إِنَّمَا يُصَلِّي لِيَرَاهُ النَّاسُ وَ رَأَيْتَ الْفَقِيهَ يَتَفَقَّهُ لِغَيْرِ الدِّينِ يَطْلُبُ الدُّنْيَا وَ الرِّئَاسَةَ وَ رَأَيْتَ النَّاسَ مَعَ مَنْ غَلَبَ وَ رَأَيْتَ طَالِبَ الْحَلَالِ يُذَمُّ وَ يُعَيَّرُ وَ طَالِبَ الْحَرَامِ يُمْدَحُ وَ يُعَظَّمُ وَ رَأَيْتَ الْحَرَمَيْنِ يُعْمَلُ فِيهِمَا بِمَا لَا يُحِبُّ اللَّهُ لَا يَمْنَعُهُمْ مَانِعٌ وَ لَا يَحُولُ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْعَمَلِ الْقَبِيحِ أَحَدٌ وَ رَأَيْتَ الْمَعَازِفَ ظَاهِرَةً فِي الْحَرَمَيْنِ وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ يَتَكَلَّمُ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْحَقِّ وَ يَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ فَيَقُومُ إِلَيْهِ مَنْ يَنْصَحُهُ فِي نَفْسِهِ فَيَقُولُ هَذَا عَنْكَ مَوْضُوعٌ وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ وَ يَقْتَدُونَ بِأَهْلِ الشُّرُورِ وَ رَأَيْتَ مَسْلَكَ الْخَيْرِ وَ طَرِيقَهُ خَالِياً لَا يَسْلُكُهُ أَحَدٌ وَ رَأَيْتَ الْمَيِّتَ يُهْزَأُ بِهِ فَلَا يَفْزَعُ لَهُ أَحَدٌ وَ رَأَيْتَ كُلَّ عَامٍ يَحْدُثُ فِيهِ مِنَ الشَّرِّ وَ الْبِدْعَةِ أَكْثَرُ مِمَّا كَانَ وَ رَأَيْتَ الْخَلْقَ وَ الْمَجَالِسَ لَا يُتَابِعُونَ إِلَّا الْأَغْنِيَاءَ وَ رَأَيْتَ الْمُحْتَاجَ يُعْطَى عَلَى الضَّحِكِ بِهِ وَ يُرْحَمُ لِغَيْرِ وَجْهِ اللَّهِ وَ رَأَيْتَ الْآيَاتِ فِي السَّمَاءِ لَا يَفْزَعُ لَهَا أَحَدٌ وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَتَسَافَدُونَ كَمَا يَتَسَافَدُ الْبَهَائِمُ لَا يُنْكِرُ أَحَدٌ مُنْكَراً تَخَوُّفاً مِنَ النَّاسِ وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ يُنْفِقُ الْكَثِيرَ فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللَّهِ وَ يَمْنَعُ الْيَسِيرَ فِي طَاعَةِ اللَّهِ وَ رَأَيْتَ الْعُقُوقَ قَدْ ظَهَرَ وَ اسْتُخِفَّ بِالْوَالِدَيْنِ وَ كَانَا مِنْ أَسْوَإِ النَّاسِ حَالًا عِنْدَ الْوَلَدِ وَ يَفْرَحُ بِأَنْ يَفْتَرِيَ عَلَيْهِمَا وَ رَأَيْتَ النِّسَاءَ وَ قَدْ غَلَبْنَ عَلَى الْمُلْكِ وَ غَلَبْنَ عَلَى كُلِّ أَمْرٍ لَا يُؤْتَى إِلَّا مَا لَهُنَّ فِيهِ هَوًى وَ رَأَيْتَ ابْنَ الرَّجُلِ يَفْتَرِي عَلَى أَبِيهِ وَ يَدْعُو عَلَى وَالِدَيْهِ وَ يَفْرَحُ بِمَوْتِهِمَا وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ إِذَا مَرَّ بِهِ يَوْمٌ وَ لَمْ يَكْسِبْ فِيهِ الذَّنْبَ الْعَظِيمَ مِنْ فُجُورٍ أَوْ بَخْسِ مِكْيَالٍ أَوْ مِيزَانٍ أَوْ غِشْيَانِ حَرَامٍ أَوْ شُرْبِ مُسْكِرٍ كَئِيباً حَزِيناً يَحْسَبُ أَنَّ ذَلِكَ الْيَوْمَ عَلَيْهِ وَضِيعَةٌ مِنْ عُمُرِهِ وَ رَأَيْتَ السُّلْطَانَ يَحْتَكِرُ الطَّعَامَ وَ رَأَيْتَ أَمْوَالَ ذَوِي الْقُرْبَى تُقْسَمُ فِي الزُّورِ وَ يُتَقَامَرُ بِهَا وَ تُشْرَبُ بِهَا الْخُمُورُ وَ رَأَيْتَ الْخَمْرَ يُتَدَاوَى بِهَا وَ يُوصَفُ لِلْمَرِيضِ وَ يُسْتَشْفَى بِهَا وَ رَأَيْتَ النَّاسَ قَدِ اسْتَوَوْا فِي تَرْكِ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَرْكِ التَّدَيُّنِ بِهِ وَ رَأَيْتَ رِيَاحَ الْمُنَافِقِينَ وَ أَهْلِ النِّفَاقِ قَائِمَةً وَ رِيَاحَ أَهْلِ الْحَقِّ لَا تَحَرَّكُ وَ رَأَيْتَ الْأَذَانَ بِالْأَجْرِ وَ الصَّلَاةَ بِالْأَجْرِ وَ رَأَيْتَ الْمَسَاجِدَ مُحْتَشِيَةً مِمَّنْ لَا يَخَافُ اللَّهَ- مُجْتَمِعُونَ فِيهَا لِلْغِيبَةِ وَ أَكْلِ لُحُومِ أَهْلِ الْحَقِّ وَ يَتَوَاصَفُونَ فِيهَا شَرَابَ الْمُسْكِرِ وَ رَأَيْتَ السَّكْرَانَ يُصَلِّي بِالنَّاسِ وَ هُوَ لَا يَعْقِلُ وَ لَا يُشَانُ بِالسُّكْرِ وَ إِذَا سَكِرَ أُكْرِمَ وَ اتُّقِيَ وَ خِيفَ وَ تُرِكَ لَا يُعَاقَبُ وَ يُعْذَرُ بِسُكْرِهِ وَ رَأَيْتَ مَنْ أَكَلَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى يُحْمَدُ بِصَلَاحِهِ وَ رَأَيْتَ الْقُضَاةَ يَقْضُونَ بِخِلَافِ مَا أَمَرَ اللَّهُ وَ رَأَيْتَ الْوُلَاةَ يَأْتَمِنُونَ الْخَوَنَةَ لِلطَّمَعِ وَ رَأَيْتَ الْمِيرَاثَ قَدْ وَضَعَتْهُ الْوُلَاةُ لِأَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْجُرْأَةِ عَلَى اللَّهِ يَأْخُذُونَ مِنْهُمْ وَ يُخَلُّونَهُمْ وَ مَا يَشْتَهُونَ وَ رَأَيْتَ الْمَنَابِرَ يُؤْمَرُ عَلَيْهَا بِالتَّقْوَى وَ لَا يَعْمَلُ الْقَائِلُ بِمَا يَأْمُرُ وَ رَأَيْتَ الصَّلَاةَ قَدِ اسْتُخِفَّ بِأَوْقَاتِهَا وَ رَأَيْتَ الصَّدَقَةَ بِالشَّفَاعَةِ لَا يُرَادُ بِهَا وَجْهُ اللَّهِ وَ يُعْطَى لِطَلَبِ النَّاسِ وَ رَأَيْتَ النَّاسَ هَمُّهُمْ بُطُونُهُمْ وَ فُرُوجُهُمْ لَا يُبَالُونَ بِمَا أَكَلُوا وَ مَا نَكَحُوا وَ رَأَيْتَ الدُّنْيَا مُقْبِلَةً عَلَيْهِمْ وَ رَأَيْتَ أَعْلَامَ الْحَقِّ قَدْ دَرَسَتْ فَكُنْ عَلَى حَذَرٍ وَ اطْلُبْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ النَّجَاةَ وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّاسَ فِي سَخَطِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّمَا يُمْهِلُهُمْ لِأَمْرٍ يُرَادُ بِهِمْ فَكُنْ مُتَرَقِّباً وَ اجْتَهِدْ لِيَرَاكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي خِلَافِ مَا هُمْ عَلَيْهِ فَإِنْ نَزَلَ بِهِمُ الْعَذَابُ وَ كُنْتَ فِيهِمْ عَجَّلْتَ إِلَى رَحْمَةِ اللَّهِ وَ إِنْ أُخِّرْتَ ابْتُلُوا وَ كُنْتَ قَدْ خَرَجْتَ مِمَّا هُمْ فِيهِ مِنَ الْجُرْأَةِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اعْلَمْ أَنَ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ وَ أَنَ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ. الكافی8/36 و بحارالانوار52/254

ص: 38

ص: 39

در روایت دیگری مولای متقیان حضرت علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ می فرمایند:

«زمانی بر مردم خواهد آمد که كارهای زشت، آشكار می گردد، و پرده های عفت و شرم، پاره می شود. زناكاری و تجاوزهای ناموسی علنی شده، و مال يتيمان را حلال می شمارند و می خورند. رباخواری شيوع پيدا می كند، و در كيل ها و وزن ها، كم و كاست می كنند. شراب را به اسم نبيذ، حلال شمرده و می خورند، و رشوه را به عنوان هديه و شيرينی می گيرند، و به نام امانت داری خيانت می نمايند. مردها خود را به شكل زنان و زنان خود را به صورت مردها در می آورند، و به احكام و دستورات نماز، بی اعتنائی می كنند، و حج خانه خدا را برای غير خدا به جا می آوردند.

پس وقتی كه این زمان فرا برسد؛ خداوند آنها را از فيوضات خود، محروم می كند تا جائی كه ماه (رمضان و شوال) برای آنها مخفی می شود به طوری كه گاهی در دو شب ديده می شود كه معلوم می شود روز عيد فطر را به عنوان ماه رمضان، روزه گرفته اند با اين كه روزه ی آن حرام بوده است و زمانی شب اول رمضان مخفی می شود، كه دو روز آن را روزه نگرفته و به عنوان آخر ماه شعبان می خورند و روز عيد فطر را به خيال اینکه آخر ماه رمضان است روزه می گيرند.

در اين وقت بايد ترسيد از اين كه خداوند به طور ناگهانی آنها را كيفر كند؛ چرا كه به دنبال آن كارها، بلاها مردم را فرا می گيرد، تا جایی كه كسانی صبح، سالم هستند؛ ولی شب، در دل خاک و قبر آرميده اند و گاهی شب سالم اند و بامدادان در زمره ی مردگان هستند.

وقتی چنين روزگاری پيش آمد، لازم است انسان هميشه وصيت كرده باشد كه مبادا بلایی بر او فرود آمده و بدون وصيت بميرد و واجب است نماز را در اول وقتِ آن بخواند چون ممكن است تا آخر وقت، زنده نباشد.

هر يک از شما آن زمان را درک كرد بدون وضو نخوابد و اگر برايش امكان دارد

ص: 40

هميشه با وضو باشد چه ترس آن است كه مرگ، ناگهانی برسد، لذا خوب است با وضو باشد كه روح با طهارت، خدا را ملاقات نمايد.

من شما را ترساندم اگر بترسيد و آگاه نمودم، اگر آگاه گرديد و شما را پند دادمدر روایت دیگری مولای متقیان حضرت علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ می فرمایند:

«زمانی بر مردم خواهد آمد که كارهای زشت، آشكار می گردد، و پرده های عفت و شرم، پاره می شود. زناكاری و تجاوزهای ناموسی علنی شده، و مال يتيمان را حلال می شمارند و می خورند. رباخواری شيوع پيدا می كند، و در كيل ها و وزن ها، كم و كاست می كنند. شراب را به اسم نبيذ، حلال شمرده و می خورند، و رشوه را به عنوان هديه و شيرينی می گيرند، و به نام امانت داری خيانت می نمايند. مردها خود را به شكل زنان و زنان خود را به صورت مردها در می آورند، و به احكام و دستورات نماز، بی اعتنائی می كنند، و حج خانه خدا را برای غير خدا به جا می آوردند.

پس وقتی كه این زمان فرا برسد؛ خداوند آنها را از فيوضات خود، محروم می كند تا جائی كه ماه (رمضان و شوال) برای آنها مخفی می شود به طوری كه گاهی در دو شب ديده می شود كه معلوم می شود روز عيد فطر را به عنوان ماه رمضان، روزه گرفته اند با اين كه روزه ی آن حرام بوده است و زمانی شب اول رمضان مخفی می شود، كه دو روز آن را روزه نگرفته و به عنوان آخر ماه شعبان می خورند و روز عيد فطر را به خيال اینکه آخر ماه رمضان است روزه می گيرند.

در اين وقت بايد ترسيد از اين كه خداوند به طور ناگهانی آنها را كيفر كند؛ چرا كه به دنبال آن كارها، بلاها مردم را فرا می گيرد، تا جایی كه كسانی صبح، سالم هستند؛ ولی شب، در دل خاک و قبر آرميده اند و گاهی شب سالم اند و بامدادان در زمره ی مردگان هستند.

وقتی چنين روزگاری پيش آمد، لازم است انسان هميشه وصيت كرده باشد كه مبادا بلایی بر او فرود آمده و بدون وصيت بميرد و واجب است نماز را در اول وقتِ آن بخواند چون ممكن است تا آخر وقت، زنده نباشد.

هر يک از شما آن زمان را درک كرد بدون وضو نخوابد و اگر برايش امكان دارد هميشه با وضو باشد چه ترس آن است كه مرگ، ناگهانی برسد، لذا خوب است با وضو باشد كه روح با طهارت، خدا را ملاقات نمايد.

من شما را ترساندم اگر بترسيد و آگاه نمودم، اگر آگاه گرديد و شما را پند دادمچنانچه پند گيريد؛ پس در پنهان و آشكار، از خدا بترسيد و نبايد كسی از شما بميرد، مگر اين كه مسلمان باشد؛ زيرا هر كس به جز اسلام، آئينی داشته باشد از او پذيرفته نيست و در آخرت، زيان كار است.»(1)

و همچنین محمد بن مسلم گوید که از حضرت باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ شنیدم که مى فرمودند:

«خداوند، قیام کننده ی اهلبیت را با رعب، یاری داده و با نصرتش مؤيد می سازد. زمين در زير پاى او نورديده مى شود، و گنج ها (و معادنِ) خود را براى او آشكار می سازد. سلطنتش شرق و غرب عالم را فرا گرفته، و خداوند به وسيله ی او دين خود را بر همه مسلک ها و اديان باطله، غالب گرداند، هر چند مشركان نخواهند. ويرانه اى در روى زمين نمی ماند مگر اينكه آن را آباد می سازد و عيسى روح اللّه نازل مى شود و پشت سر او نماز مى گزارد.»

راوی گوید: من عرض كردم: یا ابن رسول اللّه! قیام کننده ی شما كى خواهد آمد؟ فرمودند:

«هنگامى كه مردها مانند زنان و زنها شبيه مردان گردند و مردها به مردها و زنان به زنها اكتفا كنند، و زنها بر زين ها سوار شوند، و شهادت هاى ناحق، قبول و گواهى عادلان رد شود و خونریزی و زنا و خوردن ربا را آسان شمارند، و از اشرار به واسطه ی ترس از زبانشان ملاحظه شود. هنگامى كه سفيانى از شام و شخص يمنى از يمن خروج

ص: 41


1- . عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَرْتَفِعُ فِيهِ الْفَاحِشَةُ وَ لَتُصَنَّعُ وَ تُنْهَتَكُ فِيهِ الْمَحَارِمُ وَ يُعْلَنُ فِيهِ الزِّنَا وَ يُسْتَحَلُّ فِيهِ أَمْوَالُ الْيَتَامَى وَ يُؤْكَلُ فِيهِ الرِّبَا وَ يُطَفَّفُ فِي الْمَكَايِيلِ وَ الْمَوَازِينِ وَ يُسْتَحَلُّ الْخَمْرُ بِالنَّبِيذِ وَ الرِّشْوَةُ بِالْهَدِيَّةِ وَ الْخِيَانَةُ بِالْأَمَانَةِ وَ يَشْتَبِهُ الرِّجَالُ بِالنِّسَاءِ وَ النِّسَاءُ بِالرِّجَالِ وَ يُسْتَخَفُّ بِحُدُودِ الصَّلَاةِ وَ يُحَجُّ فِيهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ الزَّمَانُ انْتَفَخَتِ الْأَهِلَّةُ تَارَةً حَتَّى يُرَى الْهِلَالُ لَيْلَتَيْنِ وَ خَفِيَتْ تَارَةً حَتَّى يُفْطَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ فِي أَوَّلِهِ وَ يُصَامَ لِلْعِيدِ فِي آخِرِهِ فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ حِينَئِذٍ مِنْ أَخْذِ اللَّهِ عَلَى غَفْلَةٍ فَإِنَّ مِنْ وَرَاءِ ذَلِكَ مَوْتٌ ذَرِيعٌ يَخْتَطِفُ النَّاسَ اخْتِطَافاً حَتَّى إِنَّ الرَّجُلَ لَيُصْبِحُ سَالِماً وَ يُمْسِي دَفِيناً وَ يُمْسِي حَيّاً وَ يُصْبِحُ مَيِّتاً فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ الزَّمَانُ وَجَبَ التَّقَدُّمُ فِي الْوَصِيَّةِ قَبْلَ نُزُولِ الْبَلِيَّةِ وَ وَجَبَ تَقْدِيمُ الصَّلَاةِ فِي أَوَّلِ وَقْتِهَا خَشْيَةَ فَوْتِهَا فِي آخِرِ وَقْتِهَا فَمَنْ بَلَغَ مِنْكُمْ ذَلِكَ الزَّمَانَ فَلَا يَبِيتَنَّ لَيْلَةً إِلَّا عَلَى طُهْرٍ وَ إِنْ قَدَرَ أَنْ لَا يَكُونَ فِي جَمِيعِ أَحْوَالِهِ إِلَّا طَاهِراً فَلْيَفْعَلْ فَإِنَّهُ عَلَى وَجَلٍ لَا يَدْرِي مَتَى يَأْتِيهِ رَسُولُ اللَّهِ لِقَبْضِ رُوحِهِ وَ قَدْ حَذَّرْتُكُمْ وَ عَرَّفْتُكُمْ إِنْ عَرَفْتُمْ وَ وَعَظْتُكُمْ إِنِ اتَّعَظْتُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ فِي سَرَائِرِكُمْ وَ عَلَانِيَتِكُم. فضائل الأشهر الثلاثة /91 و بحارالانوار 93/ 303

كنند، و فرورفتگى در "بيداء"(1)

پديد آيد و جوانى پاک سيرت (نفس الزكيه) از آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ در بين ركن و مقام به نام محمد بن الحسن به قتل رسد، و صدایى از آسمان بيايد كه: "حق در پيروى از قیام کننده ی آل محمد و شيعيان اوست." در آن وقت، مهدی ما قيام خواهد كرد. پس موقعى كه آشكار مى شود، تكيه به كعبه داده و سيصد و سيزده مرد، گردِ او جمع می شوند. اول سخنى كه می گويد اين آيه شريفهاست: " بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ" (2) يعنى باقى مانده ی سفراى الهى در روى زمين براى شما بهتر است اگر بدانيد؛ سپس می فرمايد: " انا بقيّه اللَّه في ارضه"؛ منم آن بقيه سفراى الهى در روى زمين. چون ده هزار نفر مرد، نزد وى گرد آمدند قيام می كند. در آن وقت، در تمام روى زمين معبودى جز خداى يگانه نخواهد بود. و هر بتى يا امثال بت، آتشى در آن مى افتد و می سوزد و اين ظهور بعد از غيبت طولانى او خواهد بود. خداوند خواسته معلوم كند كه چه كسانى در غيبت او، از وى پيروى می كنند و چه كسانى به وى ايمان مى آورند.»(3)

18. دین و دینداری در آخر الزمان

آنطور که از روایات فراوان بر می آید حفظ دین در آخرالزمان بسیار دشوار می شود به حدی که در بعضی از اخبار وارد شده است که نگهداشتن آتش در کف دست در آن دوران از نگهداشتن دین آسان تر خواهد بود.

ص: 42


1- . بیابانی است بین مكه و مدینه
2- . سوره هود آیه 86
3- . عن محمّد مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ الْقَائِمُ مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْرِ تُطْوَى لَهُ الْأَرْضُ وَ تَظْهَرُ لَهُ الْكُنُوزُ وَ يَبْلُغُ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ يُظْهِرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ دِينَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ فَلَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ خَرَابٌ إِلَّا عُمِرَ وَ يَنْزِلُ رُوحُ اللَّهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَيُصَلِّي خَلْفَهُ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَتَى يَخْرُجُ قَائِمُكُمْ قَالَ إِذَا تَشَبَّهَ الرِّجَالُ بِالنِّسَاءِ وَ النِّسَاءُ بِالرِّجَالِ وَ اكْتَفَى الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ وَ النِّسَاءُ بِالنِّسَاءِ وَ رَكِبَ ذَوَاتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ وَ قُبِلَتْ شَهَادَاتُ الزُّورِ وَ رُدَّتْ شَهَادَاتُ الْعَدْلِ وَ اسْتَخَفَّ النَّاسُ بِالدِّمَاءِ وَ ارْتِكَابِ الزِّنَاءِ وَ أَكْلِ الرِّبَا وَ اتُّقِيَ الْأَشْرَارُ مَخَافَةَ أَلْسِنَتِهِمْ وَ خَرَجَ السُّفْيَانِيُّ مِنَ الشَّامِ وَ الْيَمَانِيُّ مِنَ الْيَمَنِ وَ خُسِفَ بِالْبَيْدَاءِ وَ قُتِلَ غُلَامٌ مِنَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ اسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ النَّفْسُ الزَّكِيَّةُ وَ جَاءَتْ صَيْحَةٌ مِنَ السَّمَاءِ بِأَنَّ الْحَقَّ فِيهِ وَ فِي شِيعَتِهِ فَعِنْدَ ذَلِكَ خُرُوجُ قَائِمِنَا فَإِذَا خَرَجَ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَى الْكَعْبَةِ وَ اجْتَمَعَ إِلَيْهِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا وَ أَوَّلُ مَا يَنْطِقُ بِهِ هَذِهِ الْآيَةُ بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ثُمَّ يَقُولُ أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ فَإِذَا اجْتَمَعَ إِلَيْهِ الْعِقْدُ وَ هُوَ عَشَرَةُ آلَافِ رَجُلٍ خَرَجَ فَلَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ مَعْبُودٌ دُونَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ صَنَمٍ وَ غَيْرِهِ إِلَّا وَقَعَتْ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَ وَ ذَلِكَ بَعْدَ غَيْبَةٍ طَوِيلَةٍ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يُطِيعُهُ بِالْغَيْبِ وَ يُؤْمِنُ بِهِ. إثبات الهداة 5/346 و بحار الأنوار 52 / 191

پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرمودند:

«زمانی بر مردم برسد که نگهدارنده ی دین، مانندکسی است که پاره ای از آتش در مشت گرفته باشد.»(1)

اوضاع آن زمان به شکلی خواهد بود که اگر کسی حتی به یک دهم دین عمل کند اهل نجات خواهد بود.

رسول اعظم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم به اصحابشان فرمودند:

«امروزه شما در زمانی زندگی می کنید که اگر یک دهم آنچه را که بدان مأمور شدهاید ترک کنید هلاک خواهید شد؛ و این در حالی است که روزی بر مردم برسد که اگر به یک دهم از دین خدا عمل کنند نجات یابند.»(2)

با این وجود، ثواب عمل این مردم، پنجاه برابر مردمِ زمان رسول خداست. لذا آن بزرگوار به یارانشان فرمودند:

«زمانی بیاید که اگر کسی بر دینش استوار بماند برای او اجر پنجاه تن از شما خواهد بود.»(3)

همان بزرگوار فرموده اند:

«زمانی بیاید که قرآن در دل های مردم کهنه شود آنطور که لباسی بر بدن پوسیده شود.»(4)

و فرمودند:

«در آخرالزمان مردمی می آیند که در مساجد تشکیل حلقه داده، می نشینند و از دنیا و علایق آن سخن می گویند با اینان همنشین مشو که خداوند را با اینان کاری نیست.»(5)

ص: 43


1- . عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم أَنَّهُ قَالَ: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَى دِينِهِ كَالْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرَةِ. امالی طوسی / 485 و بحارالانوار22/454
2- . قال رسول الله صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: إِنَّكُمْ فِي زَمَانٍ مَنْ تَرَكَ عُشْرَ مَا أُمِرَ بِهِ هَلَكَ وَ سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ مَنْ عَمِلَ بِعُشْرِ مَا أُمِرَ بِهِ نَجَا. كنز الفوائد 1/217 و أعلام الدین فی صفات المؤمنین / 150
3- . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَى دِينِهِ لَهُ أَجْرُ خَمْسِينَ مِنْكُمْ. امالی طوسی / 485
4- . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَخْلُقُ الْقُرْآنُ فِي قُلُوبِ الرِّجَالِ كَمَا تَخْلُقُ الثِّيَابُ عَلَى الْأَبْدَانِ مجموعة ورام 1 / 217
5- . قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: يَأْتِي فِي آخِرِ الزَّمَانِ أُنَاسٌ مِنْ أُمَّتِي يَأْتُونَ الْمَسَاجِدَ يَقْعُدُونَ فِيهَا حَلَقاً ذِكْرُهُمُ الدُّنْيَا وَ حُبُّهُمُ الدُّنْيَا لَا تُجَالِسُوهُمْ فَلَيْسَ لِلَّهِ بِهِمْ حَاجَةٌ. جامع الأخبار شعیری / 70

حذیفه این صاحب اسرار نبی اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم نیز گفته است :

«روزی خواهد آمد که اگر تمام اهل مسجد را زیر و رو کنم مؤمنی در بین ایشان نیابم»(1)

حضرت خاتم الانبیاء صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم درباره وضعیت دینداری مردم آخرالزمان چنین فرموده اند:

«به زودی زمانی برای مردم فرا رسد که از عالمان فرار می کنند چنانچه گوسفند از گرگ می گریزد. در آن صورت خداوند آنان را به سه چیز مبتلا خواهد کرد؛ اول: برکت را از اموال شان برمی دارد. دوم: سلطانی ستمگر را بر آنان مسلط می گرداند.سوم: بدون ایمان از دنیا می روند.»(2)

امیرمؤمنان حضرت علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز در کلامی که در نهج البلاغه نیز از ایشان نقل شده درباره اوضاع مساجد آخر الزمان فرموده اند:

«بر مردم، روزگارى بيايد كه از قرآن، جز نشانى و از اسلام، جز نامى نماند. در آن روزگار، مسجدهايشان از حيث بنا آباد؛ ولی از جهت رستگارى ويران است. ساكنان و آباد كنندگانش، از بدترين مردم روى زمين خواهند بود. فتنه ها از آنجا بيرون آيد و خطاكاريها در پناه آنها مأوا گيرد. هر كه خواهد از آن فتنه ها كناره گيرد، بگيرندش و به ميان فتنه اش افكنند. و هر كه خود را واپس دارد به سوى فتنه هايش رانند. خداى تعالى فرمايد: سوگند به خودم كه بر ايشان فتنه اى برگمارم، آنسان، كه مردم بردبار را در آن حيران گذارم و خداوند چنين خواهد كرد. از خداوند مى خواهيم كه از لغزش و غفلت ما درگذرد.»(3)

و باز درباره ی نابودی ارزش ها در آخرالزمان فرموده اند:

ص: 44


1- . قال حذيفه: يَأْتي عَلَى النَّاس زَمانٌ لَو اعْتَرَضْتُ بكِنَانَتِي أَهْلَ المَسْجدِ ما أَصَبْتُ مُؤْمناً. تاج العروس من جواهر القاموس 10 / 91
2- . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: سَيَأْتِي زَمَانٌ عَلَى أُمَّتِي يَفِرُّونَ مِنَ الْعُلَمَاءِ كَمَا يَفِرُّ الْغَنَمُ عَنِ الذِّئْبِ فَإِذَا كَانَ كَذَلِكَ ابْتَلَاهُمُ اللَّهُ تَعَالَى بِثَلَاثَةِ أَشْيَاءَ الْأَوَّلُ يَرْفَعُ الْبَرَكَةَ مِنْ أَمْوَالِهِمْ وَ الثَّانِي سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ سُلْطَاناً جَائِراً وَ الثَّالِثُ يَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْيَا بِلَا إِيمَانٍ. جامع الاخبار شعیری 130 و مستدرك الوسائل 11/ 376
3- . قَالَ علي عَلَيْهِ السَّلاَمُ: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ وَ مَسَاجِدُهُمْ يَوْمَئِذٍ عَامِرَةٌ مِنَ الْبِنَاءِ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى سُكَّانُهَا وَ عُمَّارُهَا شَرُّ أَهْلِ الْأَرْضِ مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ وَ إِلَيْهِمْ تَأْوِي الْخَطِيئَةُ يَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْهَا فِيهَا وَ يَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا إِلَيْهَا يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فَبِي حَلَفْتُ لَأَبْعَثَنَّ عَلَى أُولَئِكَ فِتْنَةً [أَتْرُكُ] تَتْرُكُ الْحَلِيمَ فِيهَا حَيْرَانَ وَ قَدْ فَعَلَ وَ نَحْنُ نَسْتَقِيلُ اللَّهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَة. كمال الدین 1 / 66 و نهج البلاغه حكمت 369

«روزگارى بر مردم خواهد آمد كه محترم نشمارند جز سخن چين را، و خوششان نيايد جز از بدكارِ هرزه، و ناتوان نگردد جز عادل. در آن روزگار، كمک به نيازمندان خسارت، و پيوند با خويشاوندان منّت گذارى، و عبادت، نوعى برترى طلبى بر مردم است، در آن زمان، حكومت با مشورت زنان، و فرماندهى خردسالان، و تدبیر خواجگانِ اخته شده اداره مى گردد.»(1)

عمل عبادی حج نیز به مقاصد شوم، آلوده شده و جز اسمی از آن باقی نخواهد ماند.امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ از قول جد بزرگوارشان رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرموده اند:

«زمانی بر مردم می آید که حجِ فرمانروایان به جهت تفریح و حجِ ثروتمندان برای تجارت و حجِ فقیران برای گدایی خواهد بود.»(2)

انحرافات و بدعت ها چنان در دین خدا رسوخ کند که دل های مؤمنین راستین، با دیدن آنها به درد آید. امام رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ به نقل از رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم می فرمایند:

«زمانی خواهد آمد که دل مؤمن، در درونش آب می شود چنان که سرب در آتش، ذوب می گردد و این بدان جهت است که گرفتاری ها و بدعت هایی در دینشان می بینند که قدرت دگرگونی و تغییر آن را ندارند».(3)

همان حضرت که عالم آل محمد علیهم السلام اند می فرمایند:

«برخی از کسانی که مودت و دوستی ما اهل بیت را دستاویز ساخته اند، زیان و فتنه انگیزی شان بر شیعیان ما، از دجال بیشتر است. پرسیدند: ای فرزند رسول خدا! چرا فتنه ی ایشان از دجال بیشتر است؟ فرمودند: زیرا با دشمنان ما مهر و مودت می ورزند و نسبت به دوستان ما دشمنی و عداوت می نمایند. هرگاه چنین

ص: 45


1- . قَالَ اميرالمؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يُقَرَّبُ فِيهِ إِلَّا الْمَاحِلُ وَ لَا يُظَرَّفُ فِيهِ إِلَّا الْفَاجِرُ وَ لَا يُضَعَّفُ فِيهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ غُرْماً وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً وَ الْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَكُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ الْإِمَاءِ وَ إِمَارَةِ الصِّبْيَانِ وَ تَدْبِيرِ الْخِصْيَان. نهج البلاغه حكمت 102 و خصائص الأئمة عَلَيْهِم السَّلاَمُ / 96 و بحارالانوار 52/276 و عیون الحكم و المواعظ /554
2- . عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِم السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَكُونُ فِيهِ حَجُّ الْمُلُوكِ نُزْهَةً وَ حَجُّ الْأَغْنِيَاءِ تِجَارَةً وَ حَجُّ الْمَسَاكِينِ مَسْأَلَةً. تهذیب الأحكام 5 / 463
3- . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَذُوبُ فِيهِ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ فِي جَوْفِهِ كَمَا يَذُوبُ الْآنُكُ فِي النَّارِ يَعْنِي الرَّصَاصَ وَ مَا ذَاكَ إِلَّا لِمَا يَرَى مِنَ الْبَلَاءِ وَ الْأَحْدَاثِ فِي دِينِهِمْ لَا يَسْتَطِيعُ لَهُ غَيْراً. امالی طوسی /518 و وسائل الشیعة 16 / 140

شد، حق و باطل به هم می آمیزد و حقیقت، مشتبه گردیده در نتیجه، انسانِ مؤمن از منافق باز شناخته نمی شود»(1)

پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم هم درباره حال و هوای دینداری در آخرالزمان فرموده اند:

«به زودى زمانى بر امّت من بيايد كه علما را جز به لباس نيكو نشناسند و قرآن را جز برای نشان دادن صداى خوش نخوانند و خدا را جز در ماه رمضان، عبادت نكنند. پس هرگاه چنين زمانى فرا رسد، خداوند، فرمانروايى بر آنان مسلّط گرداند كه نهعلم دارد و نه بردبارى و نه رحم.»(2)

19. اوضاع آشفته ی اجتماعی

جامعه ای که مطلوب امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ است آن جامعه ای است که دارای این دسته افراد باشد: مردمی راستگو و حلال خور که از مال شبهه ناک هم اجتناب کرده و اهل ستم و خیانت با چشم و گوش و زبان نیستند، و عالمانی که زهد و خیر خواهی در اندیشه ی ایشان نهادینه شده، و دانش آموزانی که با شوق و تلاش به اندوختنِ علم مشغول اند، و پیرانی که وقار و متانت، شعارشان بوده، و جوانانی که توبه و عبادت در سر رشته ی امورشان قرار دارد، و زنانی که حیاء و عفت سرلوحه ی زندگی ایشان است، و ثروتمندانی که با تواضع به فقرا می بخشند، و تنگدستانی که قناعت و شکیبایی می ورزند، و حاکمان دلسوزی که به رعیت، خوشرفتار و دلسوزند و رعیتی که در تعامل با دیگران انصاف دارند.

این یک جامعه ی مطلوب مهدوی است که خود آن بزرگوار، در دعایشان بدان تصریح فرموده(3) و در صدد تأسیس آن هستند؛ ولی با این حال، دولت آن بزرگوار در شرایطی در عالم،

ص: 46


1- . عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْخَزَّازِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ إِنَّ مِمَّنْ يَتَّخِذُ مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لَمَنْ هُوَ أَشَدُّ لَعْنَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنَ الدَّجَّالِ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِمَا ذَا قَالَ بِمُوَالاةِ أَعْدَائِنَا وَ مُعَادَاةِ أَوْلِيَائِنَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ اخْتَلَطَ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ اشْتَبَهَ الْأَمْرُ فَلَمْ يُعْرَفْ مُؤْمِنٌ مِنْ مُنَافِقٍ. صفات الشیعه/ 8
2- . قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم سَيَأْتِي زَمَانٌ عَلَى أُمَّتِي لَا يَعْرِفُونَ الْعُلَمَاءَ إِلَّا بِثَوْبٍ حَسَنٍ وَ لَا يَعْرِفُونَ الْقُرْآنَ إِلَّا بِصَوْتٍ حَسَنٍ وَ لَا يَعْبُدُونَ اللَّهَ إِلَّا فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا كَانَ كَذَلِكَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ سُلْطَاناً لَا عِلْمَ لَهُ وَ لَا حِلْمَ لَهُ وَ لَا رَحْمَ لَهُ. بحارالانوار 22/454
3- . عن المهدي عَلَيْهِ السَّلاَمُ: اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِيقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِيَةِ وَ صِدْقَ النِّيَّةِ وَ عِرْفَانَ الْحُرْمَةِ وَ أَكْرِمْنَا بِالْهُدَى وَ الِاسْتِقَامَةِ وَ سَدِّدْ أَلْسِنَتَنَا بِالصَّوَابِ وَ الْحِكْمَةِ وَ امْلَأْ قُلُوبَنَا بِالْعِلْمِ وَ الْمَعْرِفَةِ وَ طَهِّرْ بُطُونَنَا مِنَ الْحَرَامِ وَ الشُّبْهَةِ وَ اكْفُفْ أَيْدِيَنَا عَنِ الظُّلْمِ وَ السَّرِقَةِ وَ اغْضُضْ أَبْصَارَنَا عَنِ الْفُجُورِ وَ الْخِيَانَةِ وَ اسْدُدْ أَسْمَاعَنَا عَنِ اللَّغْوِ وَ الْغِيبَةِ وَ تَفَضَّلْ عَلَى عُلَمَائِنَا بِالزُّهْدِ وَ النَّصِيحَةِ وَ عَلَى الْمُتَعَلِّمِينَ بِالْجَهْدِ وَ الرَّغْبَةِ وَ عَلَى الْمُسْتَمِعِينَ بِالاتِّبَاعِ وَ الْمَوْعِظَةِ وَ عَلَى مَرْضَى الْمُسْلِمِينَ بِالشِّفَاءِ وَ الرَّاحَةِ وَ عَلَى مَوْتَاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ عَلَى مَشَايِخِنَا بِالْوَقَارِ وَ السَّكِينَةِ وَ عَلَى الشَّبَابِ بِالْإِنَابَةِ وَ التَّوْبَةِ وَ عَلَى النِّسَاءِ بِالْحَيَاءِ وَ الْعِفَّةِ وَ عَلَى الْأَغْنِيَاءِ بِالتَّوَاضُعِ وَ السَّعَةِ وَ عَلَى الْفُقَرَاءِ بِالصَّبْرِ وَ الْقَنَاعَةِ وَ عَلَى الْغُزَاةِ بِالنَّصْرِ وَ الْغَلَبَةِ وَ عَلَى الْأُسَرَاءِ بِالْخَلَاصِ وَ الرَّاحَةِ وَ عَلَى الْأُمَرَاءِ بِالْعَدْلِ وَ الشَّفَقَةِ وَ عَلَى الرَّعِيَّةِ بِالْإِنْصَافِ وَ حُسْنِ السِّيرَةِ وَ بَارِكْ لِلْحُجَّاجِ وَ الزُّوَّارِ فِي الزَّادِ وَ النَّفَقَةِ وَ اقْضِ مَا أَوْجَبْتَ عَلَيْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ بِفَضْلِكَ وَ رَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. بلدالامین /350

مستقر می شود که حال و هوای اجتماع، نه تنها شباهتی به این فضا ندارد؛ بلکه درست در جهت مقابل، به انواع و اقسام آلودگی ها ملوّث است. نه پیرانشان اهل وقار و عبادت و نه جوانانشان با توبه، انس دارند و نه زنانشان با حیا و عفت، نه رعیت ایشان با انصاف و مروت و نه حاکمان، رحم و شفقتی دارند. این همان جامعه ی آخرالزمانی است که باید با ظهور منجی به یکباره اصلاح و دگرگون شود. به بعضی از روایات در این باره توجه فرمایید.سلمان فارسى گوید: خدمت حضرت امیر المؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض كردم: قائم از فرزندان شما كى قیام مى كند؟ آن حضرت آهى كشیده، فرمودند:

«قائم، ظاهر نمى شود تا اينكه چند نشانه به وجود آيد: كارها به دست نوجوانان و افراد ناآگاه قرار گيرد، حقوق خداوند رحمان (احكام دين خدا) ضايع گردد، قرآن را با غنا بخوانند، پادشاهان بنى عباس كه از ديدن حق، محروم، و از شناخت آن ناتوانند، به دست تيراندازان و كماندارانى كشته شوند، كه صورت هايشان همانند سپر مى باشد و بصره خراب گردد. در اين موقع، قیام کننده ی ما از فرزندان امام حسين عَلَيْهِ السَّلاَمُ قيام مى كند.»(1)

ابان بن تغلب درباره ی وضعیت اجتماعی آن زمان از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كند كه آن حضرت فرمودند:

«چگونه خواهيد بود آن زمان که کسادی و تعطیلی در بين دو مسجد (مسجد الحرام و مسجد النبی يا مسجد كوفه و مسجد سهله) واقع شود؛ پس علم در آن جمع گردد همچنان كه مار، خود را در سوراخ خويش گرد مى كند و شيعیان در ميان

ص: 47


1- . قَالَ سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أَتَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ خَالِياً فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَتَى الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِكَ فَتَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ وَ قَالَ لَا يَظْهَرُ الْقَائِمُ حَتَّى يَكُونَ أُمُورُ الصِّبْيَانِ وَ يَضِيعَ حُقُوقُ الرَّحْمَنِ وَ يَتَغَنَّى بِالْقُرْآنِ فَإِذَا قُتِلَتْ مُلُوكُ بَنِي الْعَبَّاسِ أُولِي الْعَمَى وَ الِالْتِبَاسِ أَصْحَابِ الرَّمْيِ عَنِ الْأَقْوَاسِ بِوُجُوهٍ كَالتِّرَاسِ وَ خَرِبَتِ الْبَصْرَةُ هُنَاكَ يَقُومُ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ. العدد القویة / 75و بحار الأنوار 52 / 275

خويش دچار اختلاف شوند و پاره اى ديگرى را دروغگو خوانند و بعضى در روى عده ای ديگر، آب دهان اندازند. عرض كردم: خيرى در آن زمان نيست، فرمودند: (بلکه) همه ی خير در همان زمان است " و اين سخن را سه بار تكرار كردند " و منظور آن حضرت نزديک شدن فرج بود».(1)

جابر بن عبداللّه انصاری نیز نقل کند که حضرت امیرالمؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ بالای منبر بصره خطبه ی رسایی ایراد کرده و پس از حمد و ثنای الهی فرمودند:

«ای اهل کوفه و بصره! (بیاید زمانی که) ثروتمندان شما در شام و فقیرانتان در بصره باشند.»

جابر گوید: عرض کردم: چه زمانی چنین شود؟ فرمودند:«آن هنگام که در امت محمد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم شصت خصلت آشکار شود " تا آنجا که فرمودند": زمانی که مرگ در بین علما و فقها بیفتد و اشرار و نادانان، عمر طولانی کنند و امت پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم نماز را ضایع کنند و به دنبال شهوات رفته، امانتداری اندک ودر عوض، خیانت، فراوان شود. قهوه نوشیده و با شامات بازی کنند (2). نماز عشاء را به جا نیاورند و با ناسزا گفتن به پدران و مادران، با یکدیگر شوخی کنند. زمانی که صداها در مساجد به دعوا و خصومت بلند شده و آنجا را محل کسب و تجارت قرار دهند و در معاملات، خیانت کنند و از عذاب خدا نهراسند و فراوان، گناه کنند و کارهای خوبشان اندک باشد و معصیت رب العالمین نموده و بارانشان بی فائده و فرزندانشان مایه اندوه و غصه شوند. همان زمانی که قاضیان، رشوه بگیرند و زنان، حقوق ها را بدهند و حیا اندک شده و پنهانی ها آشکار شود و هوا تیره و آلوده شود و راه ها ناامن گردد و ترس و نگرانی فزونی یافته و مردم فاسد شده و ساعات بی برکت شود و قناعت، زشت منظر گردد و اشرار، بیشتر شده و اخیار، کمتر شوند و راه ها بسته شود و اسرار فاش شوند و همجنس بازی فراوان شده و ظلمِ سلاطین، فزونی یابد و شیطان ها فریب کاری کنند و دیانت به ضعف گراید و

ص: 48


1- . عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا وَقَعَتِ السَّبْطَةُ بَيْنَ الْمَسْجِدَيْنِ فَيَأْرِزُ الْعِلْمُ فِيهَا كَمَا تَأْرِزُ الْحَيَّةُ فِي جُحْرِهَا وَ اخْتَلَفَتِ الشِّيعَةُ بَيْنَهُمْ وَ سَمَّى بَعْضُهُمْ بَعْضاً كَذَّابِينَ وَ يَتْفُلُ بَعْضُهُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ فَقُلْتُ مَا عِنْدَ ذَلِكَ مِنْ خَيْرٍ قَالَ الْخَيْرُ كُلُّهُ عِنْدَ ذَلِكَ يَقُولُهُ ثَلَاثاً يُرِيدُ قُرْبَ الْفَرَجِ. غیبت نعمانی / 159 و بحارالانوار 52/134
2- . شاید نام یك بازی و یا به قرینه دیگر روایات منظور دختران باشد

مال یتیم را بخورند و مساکین را از خویش برانند، و پارتی بازی در قضاوت ها رایج شود و بین سلاطین، جنگ به راه افتد، و مردم، سفیه و نادان شوند، و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفاء کنند و دیوارها را نما و زینت کنند و قصرها را بلند و رفیع بسازند و شهادتِ دروغ دهند و کسب و کارشان در مضیقه و تنگی واقع شود و عرضه ی اجناس کمیاب شود و گناهانِ بزرگ، کوچک شمرده شود و زنان بر زین سوار شوند، در آن هنگام، یک سال، چون یک ماه و ماه چون یک هفته و یک هفته مانند یک روز و یک روز چون یک لحظه بگذرد و آن یک لحظه نیز ارزش و قیمتی نخواهد داشد.!

جابر گوید: پرسیدم: یا امیرالمؤمنین! این وقایع چه زمانی اتفاق می افتد ؟ فرمودند:

«زمانی که زوراء (تهران و یا بغداد) آباد شود؛ پس مردمی پدید آیند با صورت های آدمی و قلب های شیطانی که مانند گرگ های درنده، بسیار خونریز و سفاک اند. اگر از ایشان پیروی کنی تو را بدگویی کنند و عیبت نمایان سازند و اگر از ایشان تبعیتنکنی غیبتت کنند؛ پس انسانِ حلیم در بین ایشان، اغواگر و انسان پلید، در بینشان حلیم شمرده شود. مؤمن در میانشان، بس ضعیف و خوار است؛ ولی در عوض، فاسق بینشان شریف و مورد احترام است. کودکانشان نرم خو و جوانانشان بی حیا و پیرانشان منافق و دو رو هستند. خردسالان، احترام بزرگترها را نگه نمی دارند و ثروتمندان به داد فقرا نمی رسند و پناه بردن و کمک خواستن از ایشان، جز خزی و خواری چیزی نصیب آدمی نمی کند. اگر چیزی از ایشان درخواست کنی جز فقر، نصیبی عایدت نشده و اگر از ایشان، عزتی بطلبی جز ذلت، بهره ای نیاندوزی. در ظاهر و آشکار با تو برادرند؛ ولی در خفا دشمنان تو اند. پس در چنین زمانی خدا اشرار را بر ایشان مسلط کرده و دعای خوبانشان را هم مستجاب نمی کند. در آن دوران، حاکمان و سلاطین، بر مبنای سخنان این و آن، مردم را مؤاخذه و دستگیر نمایند و قاضیان، قبول رشوه نموده و فقیهان به تأویلات حکم کنند (شاید منظور حکم بر مبنای مصالح است) و صالحان و خوبان نیز با دین، رزقِ دنیایشان را کسب کرده و از راه دین بخورند.»(1)

ص: 49


1- . عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ: رَقِيَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنْبَرَ الْبَصْرَةِ خَطِيباً فَخَطَبَ خُطْبَةً بَلِيغَةً فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ يَا أَهْلَ الْعِرَاقَيْنِ الْكُوفَةِ وَ الْبَصْرَةِ أَغْنِيَاؤُكُمْ بِالشَّامِ وَ فُقَرَاؤُكُمْ بِالْبَصْرَةِ قَالَ جَابِرٌ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَتَى يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ إِذَا ظَهَرَ فِي أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فِي الْمُشَاجَرَةِ سِتُّونَ خَصْلَةً إِلَى أَنْ قَالَ إِذَا وَقَعَ الْمَوْتُ فِي الْفُقَهَاءِ وَ الْعُلَمَاءِ وَ عُمِّرَتِ الْأَشْرَارُ وَ السُّفَهَاءُ وَ ضَيَّعَتْ أُمَّةُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم الصَّلَوَاتِ وَ اتَّبَعَتِ الشَّهَوَاتِ وَ قَلَّتِ الْأَمَانَاتُ وَ كَثُرَتِ الْخِيَانَاتُ وَ شَرِبُوا الْقَهَوَاتِ وَ لَعِبُوا بِالشَّامَاتِ وَ نَامُوا عَنِ الْعَتَمَاتِ وَ تَفَاكَهُوا بِشَتْمِ الْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ وَ رَفَعُوا الْأَصْوَاتَ فِي الْمَسَاجِدِ بِالْخُصُومَاتِ وَ جَعَلُوهَا مَجَالِسَ لِلتِّجَارَاتِ وَ غَشُّوا فِي الْبِضَاعَاتِ وَ لَمْ يَخْشَوُا النَّقِمَاتِ وَ أَكْثَرُوا مِنَ السَّيِّئَاتِ وَ أَقَلُّوا مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ عَصَوْا رَبَّ السَّمَاوَاتِ وَ صَارَ مَطَرُهُمْ قَيْظاً وَ وَلَدُهُمْ غَيْظاً وَ قَبِلَتِ الْقُضَاةُ الرُّشَاءَ وَ أَدَّتِ الْحُقُوقَ النِّسَاءُ وَ قَلَّ الْحَيَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ أَظْلَمَ الْهَوَاءُ وَ اسْوَدَّ الْأُفُقُ وَ خِيفَتِ الطُّرُقُ وَ اشْتَدَّ الْبَأْسُ وَ انْفَسَدَ النَّاسُ وَ قَرُبَتِ السَّاعَةُ وَ شُنِئَتِ الْقَنَاعَةُ وَ كَثُرَتِ الْأَشْرَارُ وَ قَلَّتِ الْأَخْيَارُ وَ انْقَطَعَتِ الْأَسْفَارُ وَ ظَهَرَتِ الْأَسْرَارُ وَ كَثُرَ اللِّوَاطُ وَ جَارَتِ السَّلَاطِينُ وَ اسْتَحْوَذَتِ الشَّيَاطِينُ وَ ضَعُفَ الدِّينُ وَ أَكَلُوا مَالَ الْيَتِيمِ وَ نَهَرُوا الْمَسَاكِينَ وَ صَارَتِ الْمُدَاهَنَةُ فِي الْقُضَاةِ وَ الْحُرُوبُ فِي السَّلَاطِينِ وَ السَّفَاهَةُ فِي سَائِرِ النَّاسِ وَ تَكَافَأَ الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ وَ النِّسَاءُ بِالنِّسَاءِ وَ زَخْرَفُوا الْجِدَارَاتِ وَ عَلَوْا عَلَى الْقُصُورِ وَ شَهِدُوا بِالزُّورِ وَ ضَاقَتِ الْمَكَاسِبُ وَ عَزَّتِ الْمَطَالِبُ وَ اسْتَصْغَرُوا الْعَظَائِمَ وَ عَلَتِ الْفُرُوجُ عَلَى السُّرُوجِ فَحِينَئِذٍ تَصِيرُ السَّنَةُ كَالشَّهْرِ وَ الشَّهْرُ كَالْأُسْبُوعِ وَ الْأُسْبُوعُ كَالْيَوْمِ وَ الْيَوْمُ كَالسَّاعَةِ وَ السَّاعَةُ لَا قِيمَةَ لَهَا قَالَ جَابِرٌ قُلْتُ وَ مَتَى يَكُونُ ذَلِكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ إِذَا عُمِّرَتِ الزَّوْرَاءُ إِلَى أَنْ قَالَ فَحِينَئِذٍ يَظْهَرُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ وُجُوهُهُمْ وُجُوهُ الْآدَمِيِّينَ وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ سَفَّاكُونَ الدِّمَاءَ أَمْثَالُ الذِّئَابِ الضَّوَارِي إِنْ تَابَعْتَهُمْ عَابُوكَ وَ إِنْ غِبْتَ عَنْهُمْ اغْتَابُوكَ فَالْحَلِيمُ فِيهِمْ غَاوٍ وَ الْغَاوِي فِيهِمْ حَلِيمٌ وَ الْمُؤْمِنُ فِيهِمْ مُسْتَضْعَفٌ وَ الْفَاسِقُ فِيهِمْ شَرِيفٌ صَبِيُّهُمْ عَارِمٌ وَ شَابُّهُمْ شَاطِرٌ وَ شَيْخُهُمْ مُنَافِقٌ لَا يُوَقِّرُ صَغِيرُهُمْ كَبِيرَهُمْ وَ لَا يَعُودُ غَنِيُّهُمْ فَقِيرَهُمْ وَ الِالْتِجَاءُ إِلَيْهِمْ خِزْيٌ وَ طَلَبُ مَا فِي أَيْدِيهِمْ فَقْرٌ وَ الْعِزُّ بِهِمْ ذُلٌّ إِخْوَانُ الْعَلَانِيَةِ أَعْدَاءُ السَّرِيرَةِ فَحِينَئِذٍ يُسَلِّطُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ أَشْرَارَهُمْ وَ يَدْعُو خِيَارُهُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ دُعَاؤُهُمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ تَأْخُذُ السَّلَاطِينُ بِالْأَقَاوِيلِ وَ الْقُضَاةُ بِالْبَرَاطِيلِ وَ الْفُقَهَاءُ بِمَا يَحْكُمُونَ بِالتَّأْوِيلِ وَ الصَّالِحُونَ يَأْكُلُونَ الدُّنْيَا بِالدِّينِ الْخَبَرَ. وَ هَذِهِ الْخُطْبَةُ طَوِيلَةٌ مَعْرُوفَةٌ قَدْ نَقَلَ بَعْضَ أَجْزَائِهَا ابْنُ شَهْرَآشُوبَ فِي الْمَنَاقِبِ وَ بَعْضَهَا الشَّيْخُ حَسَنُ بْنُ سُلَيْمَانَ الْحِلِّيُّ فِي مُنْتَخَبِ الْبَصَائِرِ. مستدرك الوسائل 11/ 377

مولای متقیان حضرت امیرمؤمنان علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ در کلام نورانی دیگری فرمودند:

«زود باشد كه روزگارى بر مردم بيايد كه حقّ در آن پنهان، و باطل، ظاهر و مشهورگردد، و درآن زمان، نزدیک ترین افراد به مردم و والیانِ ایشان، دشمن ترين آنان مى باشند، و وعده ی حقّ، نزديک شده و الحاد، عظيم گردد و فساد، ظاهر شود، در يک چنين دورانى، اهل ايمان گرفتار شوند، و زلزله هاى شديد (در اعتقادات مردم) رخ دهد، و از سرِ اضطراب، نام هاى اشرار را بر خود بندد، و تمام تلاش مؤمن، حفظ خون و جانِ خود از دستِ نزديكترين افراد به خويش است؛ سپس خداوند، فرج و گشايش خود را براى اوليايش جارى، و صاحب امر را بر دشمنان خود چيره و پيروز سازد.»(1)

ص: 50


1- . قال اميرالمؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ: ... أَمَا إِنَّهُ سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَكُونُ الْحَقُ فِيهِ مَسْتُوراً وَ الْبَاطِلُ ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ ذَلِكَ إِذَا كَانَ أَوْلَى النَّاسِ بِهِ أَعْدَاهُمْ لَهُ وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ وَ عَظُمَ الْإِلْحَادُ وَ ظَهَرَ الْفَسَادُ- هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالًا شَدِيداً وَ نَحَلَهُمُ الْكُفَّارُ أَسْمَاءَ الْأَشْرَارِ فَيَكُونُ جُهْدَ الْمُؤْمِنِ أَنْ يَحْفَظَ مُهْجَتَهُ مِنْ أَقْرَبِ النَّاسِ إِلَيْهِ ثُمَّ يُتِيحُ اللَّهُ الْفَرَجَ لِأَوْلِيَائِهِ فَيُظْهِرُ صَاحِبُ الْأَمْرِ عَلَى أَعْدَائِه. الاحتجاج 1/251 و البرهان 5 / 835

و همچنین فرمودند:

«زمانى بر مردم فرا مى رسد که تنها حیله گرانِ سخن چین، مقرّبند و تنها فاجرانِ بدکار، ظریف و لطیف شمرده مى شوند و افرادِ با انصاف، ضعیف و ناتوان محسوب خواهند شد. در آن زمان، کمک به نیازمندان، خسارت و ضرر، و صله ی رحم (که حق مسلم خویشاوندان است) منّت، و عبادت (که وظیفه ی هر انسانى در پیشگاه خداست) وسیله ی برترى جویى بر مردم خواهد بود. در آن زمان، حکومت به دست زنان و مشورتِ کنیزان و فرمانروایى کودکان اداره خواهد شد.»(1)

به خاطر وجود انحرافات و دنیاطلبی های اکثر مردم، مؤمنین واقعی و پارسایان خدا ترس، در جامعه ی آخر الزمان به چنان ذلتی دچار شوند که پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم درباره اش فرموده اند:

«زمانی بیاید که مؤمن در آن زمان از گوسفندش ذلیل تر باشد»(2)

جامعه که ترکیبی از زن و مرد، عالم و متعلم، کوچک و بزرگ ،و فقیر و غنی... است، به صورتی باور نکردنی دچار انحطاط و دگرگونی شده به شکلی که هیچ چیزی سر جایش نباشد.پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم در این باره فرموده اند:

«زمانی بر امّت من فرا رسد که امیرانشان ستمگر و دانشمندانشان حریص و عبادت کنندگانشان، ریاکار و تاجرانشان، رباخوارند. زنانشان به فکر زینت و آرایش اند و پسرانشان غم ازدواج دارند. در این هنگام، امّت من، همچون کسادی بازارها به رکود مبتلا شود و رواجی ندارد. مردگان، داخل قبرها از خیر آنان ناامیدند و نیکان بین آنان زندگی نمی کنند، در این زمان فرار کردن بهتر از ماندن است»(3)

ص: 51


1- . قَالَ علي عَلَيْهِ السَّلاَمُ: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يُعْرَفُ فِيهِ إِلَّا الْمَاحِلُ وَ لَا يُظَرَّفُ فِيهِ إِلَّا الْفَاجِرُ وَ لَا يُؤْتَمَنُ فِيهِ إِلَّا الْخَائِنُ وَ لَا يَخُونُ إِلَّا الْمُؤْتَمَنُ يَتَّخِذُونَ الْفَيْ ءَ مَغْنَماً وَ الصَّدَقَةَ مَغْرَماً وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً وَ الْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ وَ تَعَدِّياً وَ ذَلِكَ يَكُونُ عِنْدَ سُلْطَانِ النِّسَاءِ وَ مُشَاوَرَةِ الْإِمَاءِ وَ إِمَارَةِ الصِّبْيَانِ. بحار الأنوار75 / 22
2- . قال صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: يأتي على النّاس زمان المؤمن فيه أذلّ من شاته. نهج الفصاحة /799
3- . قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: يَأْتِي عَلَى أُمَّتِي زَمَانٌ أُمَرَاؤُهُمْ يَكُونُونَ عَلَى الْجَوْرِ وَ عُلَمَاؤُهُمْ عَلَى الطَّمَعِ وَ عُبَّادُهُمْ عَلَى الرِّيَاءِ وَ تُجَّارُهُمْ عَلَى أَكْلِ الرِّبَا وَ نِسَاؤُهُمْ عَلَى زِينَةِ الدُّنْيَا وَ غِلْمَانُهُمْ فِي التَّزْوِيجِ فَعِنْدَ ذَلِكَ كَسَادُ أُمَّتِي كَكَسَادِ الْأَسْوَاقِ وَ لَيْسَ فِيهَا مُسْتَقِيمٌ الْأَمْوَاتُ آيِسُونَ فِي قُبُورِهِمْ مِنْ خَيْرِهِمْ وَ لَا يُعِيشُونَ الْأَخْيَارَ فِيهِمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ الْهَرَبُ خَيْرٌ مِنَ الْقِيَامِ. جامع الأخبار / 130 و بحار الانوار 22/454 و اعلام الدین /285

امام جعفر صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ از جد اطهرشان رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم روایت کنند که فرمودند:

«زمانی بر مردم خواهد آمد که جز از راه کشتار و گردنکشی به حکومت نمی رسند و جز از طریق غصب و بخل، بی نیاز نمی شوند، و جز در اثر خارج شدن از دین و پیروی از هوس ها، محبت مردم را به دست نمی آورند. پس هر که آن دوران را درک کند و با اینکه توانایی بر بی نیاز ساختن خود دارد، تنگدستی را تحمل کند، و با اینکه قدرت بر جلب محبت دیگران دارد، بر دشمنی آنان شکیبا باشد، و با اینکه می تواند به عزت، دست یابد خواری را تحمل کند، خداوند پاداش پنجاه صدّیق را به او خواهد داد.»(1)

امیر مؤمنان علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز درباره اوضاع پیش از ظهور فرموده اند:

«...گروهی میان مردم ظهور می کنند که بهره ای از نیکی ندارند و با اینکه مردم را به فرزندِ من فرا می خوانند، خود از او بیزارند. گروهی پست و بی بهره از خوبی اند؛ فرمانروای شروران و فریب دهنده ی گردنکشان و هلاک کننده ی پادشاهان اند. از اطراف کوفه پدیدار می شوند و فرمانده ی ایشان، مردی سیه چرده و سیاه دل، سست عقیده، و بی بهره از نیکی، فرومایه، تندخو، خشن و بی اصل و نسب است که از زیر دست مادرانی تباهکار و از بدترین تبارها بیرون آمده است.خداوند، آنان را از باران رحمتش سیراب نکند... لعنت خدا بر سرکشان و طاغیان بنی امیّه و بنی عبّاس؛ خیانتکارانی که فرزندان پاک مرا می کشند و حقّ مرا در این باره پاس نمی دارند و در آنچه با حریم من می کنند، از خدا نمی هراسند! بی گمان، بنی عبّاس، روزی مانند روز طَموح خواهند داشت که مانند زن آبستن، فریاد خواهند زد. وای بر پیروان فرزندان عبّاس! از جنگی که میان نهاوند و دینور رخ می دهد! آن، جنگِ فقیران پیرو علی است به فرماندهی مردی از همدان که همنام پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم است و موصوف به صفاتی مانند خلقت معتدل و خُلق نیکو و زیبایی و

ص: 52


1- .عَنِ الصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يُنَالُ فِيهِ الْمُلْكُ إِلَّا بِالْقَتْلِ وَ التَّجَبُّرِ وَ لَا الْغِنَى إِلَّا بِالْغَصْبِ وَ الْبُخْلِ وَ لَا الْمَحَبَّةُ إِلَّا بِاسْتِخْرَاجِ الدِّينِ وَ اتِّبَاعِ الْهَوَى فَمَنْ أَدْرَكَ ذَلِكَ الزَّمَانَ فَصَبَرَ عَلَى الْبِغْضَةِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى الْمَحَبَّةِ وَ صَبَرَ عَلَى الْفَقْرِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى الْغِنَى وَ صَبَرَ عَلَى الذُّلِّ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى الْعِزِّ آتَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ خَمْسِينَ صِدِّيقاً مِمَّنْ صَدَّقَ بِهِ. كافی 2 / 91 و مشكاة الأنوار /19

شادابی می باشد. صدایی تکان دهنده، مژگانی بلند و گردنی کشیده دارد، میان موهایش فرق باز کرده و دندان های جلویش از هم فاصله دارند، بر اسب که می نشیند، مانند ماه شب چهارده در شب تاریک می درخشد. با گروهی حرکت می کند که بهترین گروهی است که به خدا پناه برده، به او نزدیکی جسته و به فرمانش گردن نهاده اند. آنان، قهرمانان عرب اند که خود را به آن جنگ سخت و ناخوشایند می رسانند، و در آن روز، عقب نشینی و شکست، از آنِ دشمنان است و آن روز برای دشمن، روز مصیبت و ریشه کن شدن است.»(1)

در خبری دیگر، نزال بن سَبره گوید: امیر مؤمنان علی بن ابی طالب عَلَيْهِ السَّلاَمُ برای ما خطبه خوانده و بعد از حمد و ثنای الهی و درود بر محمّد و آل او عَلَيْهِم السَّلاَمُ فرمودند:

«ای مردم! از من بپرسید، پیش از آن که مرا بجویید و نیابید "و سه بار این را فرمودند".»

پس صعصعه بن صوحان برخاسته و گفت: ای امیر مؤمنان! دجّال، کِی خروج می کند؟ امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«بنشین که خداوند، سخنت را شنید و آنچه را خواستی، دانست. به خدا سوگند!آن که از او پرسیده شده، از آن که پرسیده، آگاه تر نیست؛ امّا این مسئله، نشانه ها و علامت هایی دارد که در پی هم و گام به گام می آیند و اگر بخواهی، تو را از آنها با خبر می کنم. صعصعه گفت: آری!ای امیر مؤمنان! فرمودند: حفظ کن، که از نشانه های آن است: هنگامی که مردم نماز را بمیرانند و امانت را تباه کنند و دروغ

ص: 53


1- . قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ :... حتَّى يَظْهَرَ فِيهِمْ عِصَابَةٌ لا خَلاقَ لَهُمْ يَدْعُونَ لِوَلَدِي وَ هُمْ بِرَاءٍ مِنْ وَلَدِي تِلْكَ عِصَابَةٌ رَدِيئَةٌ لا خَلاقَ لَهُمْ عَلَى الْأَشْرَارِ مُسَلَّطَةٌ وَ لِلْجَبَابِرَةِ مُفَتِّنَةٌ وَ لِلْمُلُوكِ مُبِيرَةٌ تَظْهَرُ فِي سَوَادِ الْكُوفَةِ يَقْدُمُهُمْ رَجُلٌ أَسْوَدُ اللَّوْنِ وَ الْقَلْبِ رَثُّ الدِّينِ لَا خَلَاقَ لَهُ مُهَجَّنٌ زَنِيمٌ عُتُلٌّ تَدَاوَلَتْه أَيْدِي الْعَوَاهِرِ مِنَ الْأُمَّهَاتِ مِنْ شَرِّ نَسْلٍ لَا سَقَاهَا اللَّهُ الْمَطَرَ فِي سَنَةِ إِظْهَارِ غَيْبَةِ الْمُتَغَيِّبِ مِنْ وَلَدِي صَاحِبِ الرَّايَةِ الْحَمْرَاءِ وَ الْعَلَمِ الْأَخْضَرِ أَيُّ يَوْمٍ لِلْمُخَيَّبِينَ بَيْنَ الْأَنْبَارِ وَ هِيتَ ذَلِكَ يَوْمٌ فِيهِ صَيْلَمُ الْأَكْرَادِ وَ الشُّرَاةِ وَ خَرَابُ دَارِ الْفَرَاعِنَةِ وَ مَسْكَنِ الْجَبَابِرَةِ وَ مَأْوَى الْوُلَاةِ الظَّلَمَةِ وَ أُمَّ الْبِلَادِ وَ أُخْتِ الْعَادِ تِلْكَ وَ رَبِّ عَلِيٍّ يَا عَمْرَو بْنَ سَعْدٍ بَغْدَادُ أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْعُصَاةِ مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ وَ بَنِي الْعَبَّاسِ الْخَوَنَةِ الَّذِينَ يَقْتُلُونَ الطَّيِّبِينَ مِنْ وُلْدِي وَ لَا يُرَاقِبُونَ فِيهِمْ ذِمَّتِي وَ لَا يَخَافُونَ اللَّهَ فِيمَا يَفْعَلُونَهُ بِحُرْمَتِي إِنَّ لِبَنِي الْعَبَّاسِ يَوْماً كَيَوْمِ الطَّمُوحِ وَ لَهُمْ فِيهِ صَرْخَةٌ كَصَرْخَةِ الْحُبْلَى الْوَيْلُ لِشِيعَةِ وُلْدِ الْعَبَّاسِ مِنَ الْحَرْبِ الَّتِي سَنَحَ بَيْنَ نَهَاوَنْدَ وَ الدِّينَوَرِ تِلْكَ حَرْبُ صَعَالِيكِ شِيعَةِ عَلِيٍّ يَقْدُمُهُمْ رَجُلٌ مِنْ هَمْدَانَ اسْمُهُ عَلَى اسْمِ النَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم مَنْعُوتٌ مَوْصُوفٌ بِاعْتِدَالِ الْخَلْقِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ نَضَارَةِ اللَّوْنِ لَهُ فِي صَوْتِهِ ضِجَاجٌ وَ فِي أَشْفَارِهِ وَطَفٌ وَ فِي عُنُقِهِ سَطَعٌ أَفْرَقُ الشَّعْرِ مُفَلَّجُ الثَّنَايَا عَلَى فَرَسِهِ كَبَدْرٍ تَمَامٍ إِذَا تَجَلَّى عِنْدَ الظَّلَامِ يَسِيرُ بِعِصَابَةٍ خَيْرِ عِصَابَةٍ أَوَتْ وَ تَقَرَّبَتْ وَ دَانَتْ لِلَّهِ بِدِينِ تِلْكَ الْأَبْطَالِ مِنَ الْعَرَبِ الَّذِينَ يَلْحَقُونَ حَرْبَ الْكَرِيهَةِ وَ الدَّبْرَة يَوْمَئِذٍ عَلَى الْأَعْدَاءِ إِنَّ لِلْعَدُوِّ يَوْمَ ذَاكَ الصَّيْلَمَ وَ الِاسْتِئْصَالَ. غیبت نعمانی /147

گفتن را حلال بشمرند و ربا بخورند و رشوه بگیرند و ساختمان های بلند بسازند و دین را به دنیا بفروشند و نابخردان را به کار بگمارند و با زنان، مشورت کنند و از خویشان ببُرند و از هوس ها پیروی کنند و خون ها را سبُک بشمرند و بردباری را ناتوانی و ستم را افتخار بپندارند و فرمانروایان، نابکار، و وزیران، ستمکار و مسئولان، خیانتکار و قاریان، تباهکار باشند و گواهیِ دروغ، پدیدار گردد و فسق و فجور و تهمت و نسبت نادرست و گناه و سرکشی هویدا شود و قرآن ها را زینت کنند و مسجدها را بیارایند و مناره ها را برافرازند و بَدان را گرامی بدارند و صف های [نماز] پر و پیوسته و دل هایشان با هم ناسازگار باشد و پیمان ها شکسته و وعده ی خدا، نزدیک شود و زنان به خاطر حرص دنیا، با همسران خود در تجارت، شریک شوند و صداهای فاسقان، بلند گردد و به آنها گوش بسپارند، و پست ترین قوم، بزرگِ آنها شود و از فرد نابکار به خاطر شرارتش، بپرهیزند و دروغگو تصدیق شود و امانت را نزد خیانتکار بنهند و بردگان و آوازه خوانان را به خدمت گیرند و آخر این امّت، اوّل آن را لعنت کند و زنان بر زین ها سوار شوند و زنان به مردان و مردان به زنان شباهت جویند و گواهی دهنده، بی آن که حاضر بوده باشد، گواهی دهد و دیگری بی آنکه آن را بداند، گواهی دهد تا حقّی را به عهده ی کسی بگذارد و دین را برای غیر آن، فرا بگیرند و عمل دنیا را بر آخرت، مقدّم بدارند و در درون، گرگ باشند و در بیرون، میش بنمایند و دل هایشان از مردار، بدبوتر و از بوته ی تلخ، تلخ تر شود. در این هنگام، تند و با شتاب، سریع و بی تأخیر به قیام (مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ) بپیوندید و آن هنگام، بهترینِ جاها، بیت المقدس است و روزگاری بر مردم می آید که هر یک از شما آرزو می کند که از ساکنان آن جا باشد. پس اصبغ بن نباته برخاسته و گفت: ای امیر مؤمنان! دجّال کیست؟ فرمود: هان که دجّال، صائد "صید کننده"، پسر صید است! شوربخت، کسی است که او را تصدیق کند و خوش بخت، کسی است که او را تکذیب کند. از شهری به نام اصفهان، از روستایی؛ از آن جا که بهیهودیه شناخته می شود خروج می کند. چشم راستش ساییده شده است، امّا چشم چپش مانند ستاره ی صبح ،در پیشانی اش می درخشد و لخته خونی در آن دیده می شود. میان دو چشمش، نوشته شده است: "کافر"، به گونه ای که هر باسواد و بی سوادی آن را می خواند. در دریاها فرو می رود و خورشید، همراهش حرکت

ص: 54

می کند. پیش رویَش، کوهی از دود و پشت سرش، کوهی سفید است که مردم آن را خوارک می پندارند و هنگامی خروج می کند که قحطی شدیدی همه جا را فرا گرفته است. زیر پایَش، درازگوشی سفید است که هر گامش یک میل است و زمین برای او منزل به منزل نوردیده می شود و از آبی نمی گذرد، جز آن که تا روز قیامت، در زمین فرو می رود. با بالاترین آوایش، ندایی می دهد که جِنّ و انسان و شیطان ها از این سو تا آن سوی آسمان، آن را می شنوند. او می گوید: "دوستانم به سویم بیایید. من کسی هستم که آفریدم و معتدل ساختم، تقدیر کردم و ره نمودم. من، خدای برتر شمایم"؛ ولی دشمن خدا، دروغ می بافد! او فرد یک چشمی است که غذا می خورد و در بازارها راه می رود، در حالی که خدای شما یک چشم نیست، غذا نمی خورد و در بازارها راه نمی رود و جا به جا نمی شود. خداوند، بسیار برتر و والاتر از اینهاست. هان که بیشتر پیروانش در آن روزگار، زنازادگان هستند و کسانی که ردای سبز به تن دارند. او در شام، بر بالای گردنه ای به نام گردنه اَفیق، سه ساعت از روز جمعه گذشته، به دست کسی که عیسی بن مریم عَلَيْهِ السَّلاَمُ پشت سر او نماز می خواند، کشته خواهد شد!...»(1)

ص: 55


1- . عن نزال بن سبره قال: خَطَبَنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَحَمِدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ثُمَّ قَالَ: سَلُونِي أَيُّهَا النَّاسُ قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي ثَلَاثاً فَقَامَ إِلَيْهِ صَعْصَعَةُ بْنُ صُوحَانَ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَتَى يَخْرُجُ الدَّجَّالُ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: اقْعُدْ فَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ كَلَامَكَ وَ عَلِمَ مَا أَرَدْتَ وَ اللَّهِ مَا الْمَسْئُولُ عَنْهُ بِأَعْلَمَ مِنَ السَّائِلِ وَ لَكِنْ لِذَلِكَ عَلَامَاتٌ وَ هَيَئَاتٌ يَتْبَعُ بَعْضُهَا بَعْضاً كَحَذْوِ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْبَأْتُكَ بِهَا قَالَ: نَعَمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ :احْفَظْ فَإِنَّ عَلَامَةَ ذَلِكَ إِذَا أَمَاتَ النَّاسُ الصَّلَاةَ وَ أَضَاعُوا الْأَمَانَةَ وَ اسْتَحَلُّوا الْكَذِبَ وَ أَكَلُوا الرِّبَا وَ أَخَذُوا الرِّشَا وَ شَيَّدُوا الْبُنْيَانَ وَ بَاعُوا الدِّينَ بِالدُّنْيَا وَ اسْتَعْمَلُوا السُّفَهَاءَ وَ شَاوَرُوا النِّسَاءَ وَ قَطَعُوا الْأَرْحَامَ وَ اتَّبَعُوا الْأَهْوَاءَ وَ اسْتَخَفُّوا بِالدِّمَاءِ وَ كَانَ الْحِلْمُ ضَعْفاً وَ الظُّلْمُ فَخْراً وَ كَانَتِ الْأُمَرَاءُ فَجَرَةً وَ الْوُزَرَاءُ ظَلَمَةً وَ الْعُرَفَاءُ خَوَنَةً وَ الْقُرَّاءُ فَسَقَةً وَ ظَهَرَتْ شَهَادَةُ الزُّورِ وَ اسْتُعْلِنَ الْفُجُورُ وَ قَوْلُ الْبُهْتَانِ وَ الْإِثْمُ وَ الطُّغْيَانُ وَ حُلِّيَتِ الْمَصَاحِفُ وَ زُخْرِفَتِ الْمَسَاجِدُ وَ طُوِّلَتِ الْمَنَارَاتُ وَ أُكْرِمَتِ الْأَشْرَارُ وَ ازْدَحَمَتِ الصُّفُوفُ وَ اخْتَلَفَتِ الْقُلُوبُ وَ نُقِضَتِ الْعُهُودُ وَ اقْتَرَبَ الْمَوْعُودُ وَ شَارَكَ النِّسَاءُ أَزْوَاجَهُنَّ فِي التِّجَارَةِ حِرْصاً عَلَى الدُّنْيَا وَ عَلَتْ أَصْوَاتُ الْفُسَّاقِ وَ اسْتُمِعَ مِنْهُمْ وَ كَانَ زَعِيمُ الْقَوْمِ أَرْذَلَهُمْ وَ اتُّقِيَ الْفَاجِرُ مَخَافَةَ شَرِّهِ وَ صُدِّقَ الْكَاذِبُ وَ اؤْتُمِنَ الْخَائِنُ وَ اتُّخِذَتِ الْقِيَانُ وَ الْمَعَازِفُ وَ لَعَنَ آخِرُ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَوَّلَهَا وَ رَكِبَ ذَوَاتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ وَ تَشَبَّهَ النِّسَاءُ بِالرِّجَالِ وَ الرِّجَالُ بِالنِّسَاءِ وَ شَهِدَ الشَّاهِدُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُسْتَشْهَدَ وَ شَهِدَ الْآخَرُ قَضَاءً لِذِمَامٍ بِغَيْرِ حَقٍّ عَرَفَهُ وَ تُفُقِّهَ لِغَيْرِ الدِّينِ وَ آثَرُوا عَمَلَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَ لَبِسُوا جُلُودَ الضَّأْنِ عَلَى قُلُوبِ الذِّئَابِ وَ قُلُوبُهُمْ أَنْتَنُ مِنَ الْجِيَفِ وَ أَمَرُّ مِنَ الصَّبِرِ فَعِنْدَ ذَلِكَ الْوَحَا الْوَحَا ثُمَّ الْعَجَلَ الْعَجَلَ خَيْرُ الْمَسَاكِنِ يَوْمَئِذٍ بَيْتُ الْمَقْدِسِ وَ لَيَأْتِيَنَّ عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَتَمَنَّى أَحَدُهُمْ أَنَّهُ مِنْ سُكَّانِهِ فَقَامَ إِلَيْهِ الْأَصْبَغُ بْنُ نُبَاتَةَ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَنِ الدَّجَّالُ فَقَالَ أَلَا إِنَّ الدَّجَّالَ صَائِدُ بْنُ الصَّيْدِ فَالشَّقِيُّ مَنْ صَدَّقَهُ وَ السَّعِيدُ مَنْ كَذَّبَهُ يَخْرُجُ مِنْ بَلْدَةٍ يُقَالُ لَهَا أَصْفَهَانُ مِنْ قَرْيَةٍ تُعْرَفُ بِالْيَهُودِيَّةِ عَيْنُهُ الْيُمْنَى مَمْسُوحَةٌ وَ الْعَيْنُ الْأُخْرَى فِي جَبْهَتِهِ تُضِي ءُ كَأَنَّهَا كَوْكَبُ الصُّبْحِ فِيهَا عَلَقَةٌ كَأَنَّهَا مَمْزُوجَةٌ بِالدَّمِ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مَكْتُوبٌ كَافِرٌ يَقْرَؤُهُ كُلُّ كَاتِبٍ وَ أُمِّيٍّ يَخُوضُ الْبِحَارَ وَ تَسِيرُ مَعَهُ الشَّمْسُ بَيْنَ يَدَيْهِ جَبَل مِنْ دُخَانٍ وَ خَلْفَهُ جَبَلٌ أَبْيَضُ يَرَى النَّاسُ أَنَّهُ طَعَامٌ يَخْرُجُ حِينَ يَخْرُجُ فِي قَحْطٍ شَدِيدٍ تَحْتَهُ حِمَارٌ أَقْمَرُ خُطْوَةُ حِمَارِهِ مِيْلٌ تُطْوَى لَهُ الْأَرْضُ مَنْهَلًا مَنْهَلًا لَا يَمُرُّ بِمَاءٍ إِلَّا غَارَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ يُنَادِي بِأَعْلَى صَوْتِهِ يَسْمَعُ مَا بَيْنَ الْخَافِقَيْنِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الشَّيَاطِينِ يَقُولُ إِلَيَّ أَوْلِيَائِي أَنَا الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى وَ قَدَّرَ فَهَدى أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى وَ كَذَبَ عَدُوُّ اللَّهِ إِنَّهُ أَعْوَرُ يَطْعَمُ الطَّعَامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ وَ إِنَّ رَبَّكُمْ عَزَّ وَ جَلَّ لَيْسَ بِأَعْوَرَ وَ لَا يَطْعَمُ وَ لَا يَمْشِي وَ لَا يَزُولُ تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً أَلَا وَ إِنَّ أَكْثَرَ أَتْبَاعِهِ يَوْمَئِذٍ أَوْلَادُ الزِّنَا وَ أَصْحَابُ الطَّيَالِسَةِ الْخُضْرِ يَقْتُلُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالشَّامِ عَلَى عَقَبَةٍ تُعْرَفُ بِعَقَبَةِ أَفِيقٍ لِثَلَاثِ سَاعَاتٍ مَضَتْ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ عَلَى يَدِ مَنْ يُصَلِّي الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ خَلْفَهُ...»

20. اوضاع اقتصادی

هشتمین حجت پروردگار، حضرت ابالحسن الرضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ از امیرمؤمنان علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ پیرامون وضعیت خرید و فروش در آخرالزمان فرموده اند:

«بر مردم روزگارى مى آيد، سخت گزنده كه توانگر از شدت بخل، مال خود را با دندان نگه مى دارد، و حال آنكه او را چنين نفرموده اند. خداى سبحان، مى فرمايد: "بخشندگى را ميان خود فراموش مكنيد" در آن روزگاران، انسان های بد، بلند پايه شوند و نيكان، خوار گردند و با درماندگان و مضطرّانی كه مجبورند چیزی را بفروشند و یا بخرند، معامله كنند؛ و حال آنكه رسول اللّه صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم معامله با چنين كسانی را در حالت اضطرار منع فرموده اند.»(1)

از این روایت و امثال آن به وضوح، روشن است که در آخرالزمان، ثروتمندان از رسیدگی به حال فقرا امتناع کرده و هر کسی که پولی دارد به دنبال بیچاره ای می گردد که از فرطِ اضطرار، چون تأمین هزینه ی درمان و مانند آن، ناچار به فروش ما یملکش شده، تا بتواند آن جنس را از او به کمتر از بهای اصلی اش خریداری کند یا اینکه اگر کالایی در اختیار دارد به دنبال گرفتاری می گردد که مجبور به تهیه ی آن است تا بتواند به بهایی گزاف، آن را به این بیچاره بفروشد!.

ص: 56


1- . عن الرِّضَا، عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: خَطَبَنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى الْمِنْبَرِ قَالَ سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَعَضُّ الْمُوسِرُ عَلَى مَا فِي يَدَيْهِ وَ لَمْ يُؤْمَرْ بِذَلِكَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ وَ سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يُقَدَّمُ الْأَشْرَارُ وَ لَيْسُوا بِأَخْيَارٍ وَ يُبَاعُ الْمُضْطَرُّ وَ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ بَيْعِ الْمُضْطَرِّ وَ عَنْ بَيْعِ الْغَرَرِ وَ عَنْ بَيْعِ الثِّمَارِ حَتَّى تُدْرِكَ فَاتَّقُوا اللَّهَ أَيُّهَا النَّاسُ وَ احْفَظُونِي فِي أَهْلِ بَيْتِي وَ أَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ. مستدرك الوسائل 13 /283

مولای ما حضرت امیر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند:

«زمانی به مردم برسد که با افراد مضطر و بیچاره معامله شود؛ در حالی کهپیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم از چنین معامله ای نهی کرده اند.»(1)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ افرادی را که اهل چنین معامله ای هستند، بدترین مردم نامیده و ایشان را شرار الناس خوانده اند.(2)

اما یکی از بزرگترین آفات اقتصادی آن زمان، حلال شمردن ربا و فراگیر شدن آن است. رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرمودند:

«زمانی فرا برسد که ربا را با نام خرید و فروش و شراب را به نام نبیذ، و رشوه را به نام هدیه، حلال بشمارند.»(3)

رباخوری آنچنان رایج شود که احدی از شرّش در امان نماند. نبی خاتم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرموده اند:

«دوره ای بیاید که نماند کسی مگر آنکه ربا بخورد واگر ربا هم نخورد گَرد آن بر او بنشیند.»(4)

قاریان قرآن

قرائت قرآن هم که از بهترین عبادات است در آخرالزمان از لوث فتنه ها و بدعت ها مصون نمی ماند. پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم در این باره فرموده اند:

«قرآن را به لحن و صوت عربی بخوانید و از لحن های گنهکاران و اهل فسوق بپرهیزید که زمانی بر مردم خواهد آمد که قرآن را با چهچه های غنا و نوحه خواهند

ص: 57


1- . قَالَ علي عَلَيْهِ السَّلاَمُ: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يُبَايَعُ فِيهِ الْمُضْطَرُّونَ وَ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ عَنْ بَيْعِ الْمُضْطَرِّينَ. أعلام الدین / 105
2- . عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ يَعَضُّ كُلُّ امْرِئٍ عَلَى مَا فِي يَدِهِ وَ يَنْسَى الْفَضْلَ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ ثُمَّ يَنْبَرِي فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ يُبَايِعُونَ الْمُضْطَرِّينَ أُولَئِكَ هُمْ شِرَارُ النَّاسِ. وسائل الشیعة 17 / 448
3- . قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يُسْتَحَلُّ فِيهِ الرِّبَا بِالْبَيْعِ وَ الْخَمْرُ بِالنَّبِيذِ وَ السُّحْتُ بِالْهَدِيَّةِ. مستدرك الوسائل 13 / 332
4- . قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى أَحَدٌ إِلَّا أَكَلَ الرِّبَا فَإِنْ لَمْ يَأْكُلْهُ أَصَابَهُ مِنْ غُبَارِهِ. مستدرك الوسائل 13 / 333

خواند در حالی که قرآن فقط گلوهای ایشان را به خود مشغول کرده و دل های ایشان و دل های کسانی که از این قاریان خوششان می آید (از آن خالی و) دگرگوناست.»(1)

و همچنین فرموده اند:

«به زودی می آید زمانی بر امت من که نشناسند علما را مگر با لباس زیبا (یعنی علامت یک عالم در آن زمان لباس نیکوی اوست) و قرآن را نمی شناسند مگر با صدای زیبا و خدا را نمی پرستند مگر در ماه رمضان وقتی که اینطور شد، خداوند مسلط می کند بر آنها حاکمی را که نه علمی داشته باشد و نه حلمی و نه رحمی»(2)

ص: 58


1- . قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: اقْرَءُوا الْقُرْآنَ بِلُحُونِ الْعَرَبِ وَ أَصْوَاتِهَا، وَ إِيَّاكُمْ وَ لُحُونَ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ أَهْلِ الْكَبَائِرِ! فَإِنَّهُ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يُرَجِّعُونَ الْقُرْآنَ تَرْجِيعَ الْغِنَاءِ وَ النَّوْحِ وَ الرَّهْبَانِيَّةِ، لَا يَجُوزُ تَرَاقِيَهُمْ، قُلُوبُهُمْ مَغْلُوبَةٌ وَ قُلُوبُ مَنْ يُعْجِبُهُ شَأْنُهُمْ. هدایة الأمة 6 / 36
2- . قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم سَيَأْتِي زَمَانٌ عَلَى أُمَّتِي لَا يَعْرِفُونَ الْعُلَمَاءَ إِلَّا بِثَوْبٍ حَسَنٍ وَ لَا يَعْرِفُونَ الْقُرْآنَ إِلَّا بِصَوْتٍ حَسَنٍ وَ لَا يَعْبُدُونَ اللَّهَ إِلَّا فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا كَانَ كَذَلِكَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ سُلْطَاناً لَا عِلْمَ لَهُ وَ لَا حِلْمَ لَهُ وَ لَا رَحْمَ لَهُ. بحار الانوار 22/ 453

فصل دوم: آشنایی با دشواری های زمان غیبت

اشاره

ص: 59

یکی از وظایفی که برای هر مؤمنی در فرمایشات آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ ترسیم شده است این است که باید به زمان خویش و مقتضیات آن آگاه بوده و آن را بشناسد. امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ در همین زمینه فرموده اند:

«بر انسان عاقل لازم است که زمان خویش را بشناسد و جایگاهش را بداند و مراقب زبانش باشد.»(1)

ضرورت شناخت دوران غیبت که دشوارترین ازمنه است بر هیچ کس پنهان نبوده و قطعا یکی از ثمرات علم به زمان و دوران زندگی، مصونیت از انحرافات و فِتَن است. لذا ششمین حجت پروردگار که درود خدا بر ایشان باد فرموده اند:

«کسی که زمان خویش را بشناسد شبهات بر او هجوم نمی آورد»(2)

کسی که امروزه، عالم به زمانش باشد می داند که اکنون، دوران امامت امام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ بوده و در زمان غیبت ایشان به سر می بَرد نه در زمان امامت امام حسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ یا سائر ائمه اطهار عَلَيْهِم السَّلاَمُ. برای او وظایفی ترسیم شده که باید به آنها عمل کند و او ملت حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ است نه امام دیگر. پس باید بداند که زمان غیبت چه زمانی است و وظایف خویش را در آن بداند تا بتواند به آنها عمل کند.

ص: 60


1- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِهِ. كافی 2/ 116
2- . عن ابي عبداللّه عَلَيْهِ السَّلاَمُ: الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ .كافی 1 / 27 و تحف العقول / 356

از این دوران با تعابیر مختلفی یاد شده که به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد.

1- دوران غیبت طولانی

اصبغ بن نباته گوید: امیرمؤمنان حضرت علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ، حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ را یاد کرده و فرمودند:

«به تحقیق او را چنان غیبتی باشد که نادان لب به سخن گشوده و بگوید: خدا را با آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ کاری نیست.»(1)

و امام به حق ناطق، حضرت جعفر بن محمد الصادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز فرموده اند:

«به خدا قسم! مهدی شما چنان غیبتی کند که انسان جاهل و نادان بگوید خدا را با آل محمد کاری نیست؛ سپس مانند شهاب ثاقب بیرون آید و زمین را پر از عدل و داد کند آنچنان که از ظلم و جور پر شده باشد.» (2)

2-دوران غضب خدا

امام محمد باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«هنگامی که خداوند از آفریدگانش خشمگین شود، ما (اهل بیت) را از مجاورت با آن ها دور می سازد.»(3)

و همچنین مفضل بن عمر از امام ششم عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده است كه فرمودند:

«نزديكترين و پسنديده ترين حالت بندگان به خداى عزوجل آنگاه است كه حجت خدا ناپديد گردد و بر آنها آشكار نباشد و جايش را ندانند و با اين حال بدانند كه حجج و بينات خدا از ميان نرفته است، در اين وقت هر بام و شام در اميد فرج باشيد. و سخت ترين خشم خدا بر دشمنانش آنگاه باشد كه حجت خدا ناپديد شود و بر آنها آشكار نباشد، خدا دانسته است كه دوستانش در شک نيفتند و اگر

ص: 61


1- . عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ ذَكَرَ الْقَائِمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ أَمَا لَيَغِيبَنَّ حَتَّى يَقُولَ الْجَاهِلُ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدِ حَاجَةٌ. كمال الدین 1 / 302
2- . قال جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: أَمَا وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ عَنْكُمْ مَهْدِيُّكُمْ حَتَّى يَقُولَ الْجَاهِلُ مِنْكُمْ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ ثُمَّ يُقْبِلُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَيَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً. كمال الدین 2/ 342
3- . عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَرَجِ قَالَ: كَتَبَ إِلَيَّ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذَا غَضِبَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ. كافی 1/343

می دانست كه شک می كنند يك چشم به هم زدن حجت خود را از آنان نهان نمی داشت، و اين در موقعى باشد كه بدترين مردم باشند.»(1)

3- دوران حیرت

اصبغ بن نباته گوید: «روزى خدمت مولانا امیر المؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ رسیدم و ایشان را دیدم که به اندیشه فرو رفته و انگشت خود را بر زمین مى كوفتند و یا مى کشیدند. عرض كردم:اى امیر المؤمنین! (مى بینم) بر روى زمین مى زنید! آیا به آن دلبستگى دارید؟ فرمودند:

«نه به خدا قسم! هرگز ساعتى نه به آن علاقه داشته ام و نه به دنيا؛ لكن در فکر فرزندى از نسل خودم بودم که همان مهدى است و زمين را پر از عدل و دادگرى خواهد كرد همچنان كه لبريز از ستم و جفاكارى شده باشد؛ (امتِ) او را دوران سرگردانى و غيبت خواهد بود كه طىّ آن گروه هایى گمراه و پاره اى ديگر نيز به هدايت دست مى يابند.»

پس عرض كردم،اى امیر مؤمنان! مدّت آن سرگردانى و غیبت چقدر خواهد بود؟ فرمودند:

«دوره اى از روزگار، پرسيدم: وقوع اين امر حتمى است؟ فرمودند: آرى! به همان اندازه حتمیت دارد که ولادت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ حتمیت دارد. پرسيدم: آيا من آن زمان را در مى يابم؟ (من تا آن موقع زنده هستم؟) فرمودند: اى اصبغ! چگونه چنين كارى برايت ممكن است؟ (بدان که) آنان برگزيدگان اين امّت اند که همراه با نيكوكاران اين اهل بيت خواهند بود. گفتم: پس از آن چه خواهد شد؟ فرمودند: خداوند هر چه بخواهد انجام مى دهد كه خدا را خواسته ها و انگيزه ها است و به عواقبى و مصالحى در اين امر نظر دارد».(2)

ص: 62


1- . عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعِبَادُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَرْضَى مَا يَكُونُ عَنْهُمْ إِذَا افْتَقَدُوا حُجَّةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ وَ لَمْ يَعْلَمُوا بِمَكَانِهِ وَ هُمْ فِي ذَلِكَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ لَمْ تَبْطُلْ حُجَجُ اللَّهِ عَنْهُمْ وَ بَيِّنَاتُهُ فَعِنْدَهَا فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ إِنَّ أَشَدَّ مَا يَكُونُ غَضَبُ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى أَعْدَائِهِ إِذَا افْتَقَدُوا حُجَّةَ اللَّهِ فَلَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ أَوْلِيَاءَهُ لَا يَرْتَابُونَ وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّهُمْ يَرْتَابُونَ لَمَا غَيَّبَ عَنْهُمْ حُجَّتَهُ طَرْفَةَ عَيْنٍ وَ لَا يَكُونُ ذَلِكَ إِلَّا عَلَى رَأْسِ شِرَارِ النَّاسِ. كمال الدین 2/ 337 و كافی 1/ 333 و كتاب الغیبه طوسی / 457 و الامامه و التبصره /123
2- . عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: أَتَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ ذَاتَ يَوْمٍ فَوَجَدْتُهُ مُفَكِّراً يَنْكُتُ فِي الْأَرْضِ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ تَنْكُتُ فِي الْأَرْضِ أَ رَغْبَةً مِنْكَ فِيهَا فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا رَغِبْتُ فِيهَا وَ لَا فِي الدُّنْيَا سَاعَةً قَطُّ وَ لَكِنَّ فِكْرِي فِي مَوْلُودٍ يَكُونُ مِنْ ظَهْرِي هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً تَكُونُ لَهُ حَيْرَةٌ وَ غَيْبَةٌ يَضِلُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَهْتَدِي فِيهَا آخَرُونَ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَكَمْ تَكُونُ تِلْكَ الْحَيْرَةُ وَ الْغَيْبَةُ فَقَالَ سَبْتٌ مِنَ الدَّهْرِ فَقُلْتُ إِنَّ هَذَا لَكَائِنٌ فَقَالَ نَعَمْ كَمَا أَنَّهُ مَخْلُوقٌ قُلْتُ أُدْرِكُ ذَلِكَ الزَّمَانَ فَقَالَ أَنَّى لَكَ يَا أَصْبَغُ بِهَذَا الْأَمْرِ أُولَئِكَ خِيَارُ هَذِهِ الْأُمَّةِ مَعَ أَبْرَارِ هَذِهِ الْعِتْرَةِ فَقُلْتُ ثُمَّ مَا ذَا يَكُونُ بَعْدَ ذَلِكَ قَالَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ فَإِنَّ لَهُ إِرَادَاتٍ وَ غَايَاتٍ وَ نِهَايَات. كافی 1/338 و كفایة الاثر / 220 و غیبت نعمانی /60 و دلائل الامامه / 529 و بحارالانوار 21/218

و از همان حضرت است که فرمودند:

«ای شیعیان! گویا می بینم شما را که چون شترانی که به دنبال مرتعی می گردند و نمی یابند سرگردان و متحیر خواهید شد.» (1)

4-دوران اختلاف

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند:

«امر ظهور واقع نخواهد شد مگر پس از آنکه پاره اى از شما در روى بعض ديگر آب دهان اندازند و تا اينكه پاره اى از شما ديگرى را لعن كنند و تا اينكه گروهى از شما گروه ديگر را دروغگو بنامند»(2)

اصبغ بن نباته هم از امیر المؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده كه آن حضرت فرمودند:

«بسان زنبور عسل در ميان پرندگان باشيد؛ چون در ميان پرندگان، پرنده اى نيست مگر اينكه زنبور عسل را ناتوان و كوچک مى شمارد، و اگر پرندگان مى دانستند در اندرون آنان چه بركتى نهفته است هرگز با او چنان رفتارى نمى كردند (يعنى او را رها نكرده و آزاد نمى گذاشتند)، با مردم به زبان ها و جسم هاى خويش، آميزش داشته باشيد (يعنى حشر و نشر زبانى و جسمانى)؛ ولى با دل هاى خويش و رفتارتان از آنان دورى كنيد. قسم به آنكه جان من به دست اوست! آنچه را دوست مى داريد (یعنی اقامه ی دولت عدل) نخواهيد ديد مگر پس از آنکه پاره اى از شما در روى ديگرى آب دهان اندازد و تا جايى كه بعضى از شما عدّه ی ديگر را دروغگويان بنامد و تا آنجا كه از شما (يا از شيعه من) باقى نماند مگر (عدّه اى ناچيز) همچون بى مقدارى سرمه در

ص: 63


1- . عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي عُقْبَةَ الشَّاعِرِ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ كَأَنِّي بِكُمْ تَجُولُونَ جَوَلَانَ الْإِبِلِ تَبْتَغُونَ الْمَرْعَى فَلَا تَجِدُونَهُ يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ. كمال الدین 1/ 304
2- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: لَا يَكُونُ ذَلِكَ الْأَمْرُ حَتَّى يَتْفُلَ بَعْضُكُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ وَ حَتَّى يَلْعَنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ حَتَّى يُسَمِّيَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً كَذَّابِينَ. غیبت نعمانی/ 206

چشم و نمک در غذا. اكنون براى شما مثالى مى زنم و آن عبارت از مَثلِ مردى است كه داراى گندمى باشد پس آن را پاک نموده و در خانه اى ريخته باشد و آن را به اميد خدا در آنجا رها كرده باشد، بعد به سر وقتِ گندم خود باز گردد و ناگاه ببيند که در آنكرم افتاده است، پس آن را بيرون آورده پاک نمايد؛ سپس آن را بدان خانه باز گردانيده و آن را رها نموده، مدّتى در آنجا بماند باز نزد آن برگشته و ببيند كه ديگر بار، تعدادى كرم به آن رسيده است، پس آن را خارج ساخته و تميز و پاک نموده (به محلّ اوّل) باز گردانيده باشد و پيوسته اين كار همچنان تكرار شود تا اينكه از آن همه گندم، فقط مشتى گندم خالص از خوشه كه كرم نتوانسته هيچ آسيبى به آن برساند باقى بماند. شما نيز همين گونه مورد جداسازى قرار مى گيريد تا اينكه از شما باقى نماند مگر جماعتى كه فتنه ها به آنها زيانى نمى رساند».(1)

از عمیره بنت نفیل روایت شده است كه گفت: شنیدم حسن بن علی (یا حسین بن على) عَلَيْهِما السَّلاَمُ مى فرمایند:

«آن امر كه شما انتظارش را مى كشید واقع نخواهد شد تا اینكه پاره اى از شما از دیگرى بیزارى جوید و بعضى از شما در روى دیگرى آب دهان اندازد و پاره اى از شما بر كفر دیگرى شهادت دهد و پاره اى از شما، عدّه ی دیگر را نفرین و لعن كند، پس به آن حضرت عرض كردم: خیرى در چنین زمانی نیست. پس امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: تمامى خیر در همان زمان است، قائم ما قیام مى كند و همه اینها را از بین مى برد».(2)

ص: 64


1- . عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: كُونُوا كَالنَّحْلِ فِي الطَّيْرِ لَيْسَ شَيْ ءٌ مِنَ الطَّيْرِ إِلَّا وَ هُوَ يَسْتَضْعِفُهَا وَ لَوْ عَلِمَتِ الطَّيْرُ مَا فِي أَجْوَافِهَا مِنَ الْبَرَكَةِ لَمْ تَفْعَلْ بِهَا ذَلِكَ خَالِطُوا النَّاسَ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ أَبْدَانِكُمْ وَ زَايِلُوهُمْ بِقُلُوبِكُمْ وَ أَعْمَالِكُمْ فَوَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا تَرَوْنَ مَا تُحِبُّونَ حَتَّى يَتْفُلَ بَعْضُكُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ وَ حَتَّى يُسَمِّيَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً كَذَّابِينَ وَ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ أَوْ قَالَ مِنْ شِيعَتِي إِلَّا كَالْكُحْلِ فِي الْعَيْنِ وَ الْمِلْحِ فِي الطَّعَامِ وَ سَأَضْرِبُ لَكُمْ مَثَلًا وَ هُوَ مَثَلُ رَجُلٍ كَانَ لَهُ طَعَامٌ فَنَقَّاهُ وَ طَيَّبَهُ ثُمَّ أَدْخَلَهُ بَيْتاً وَ تَرَكَهُ فِيهِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ عَادَ إِلَيْهِ فَإِذَا هُوَ قَدْ أَصَابَهُ السُّوسُ فَأَخْرَجَهُ وَ نَقَّاهُ وَ طَيَّبَهُ ثُمَّ أَعَادَهُ إِلَى الْبَيْتِ فَتَرَكَهُ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ عَادَ إِلَيْهِ فَإِذَا هُوَ قَدْ أَصَابَتْهُ طَائِفَةٌ مِنَ السُّوسِ فَأَخْرَجَهُ وَ نَقَّاهُ وَ طَيَّبَهُ وَ أَعَادَهُ وَ لَمْ يَزَلْ كَذَلِكَ حَتَّى بَقِيَتْ مِنْهُ رِزْمَةٌ كَرِزْمَةِ الْأَنْدَرِ لَا يَضُرُّهُ السُّوسُ شَيْئاً وَ كَذَلِكَ أَنْتُمْ تُمَيَّزُونَ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلَّا عِصَابَةٌ لَا تَضُرُّهَا الْفِتْنَةُ شَيْئاً. غیبت نعمانى / 209
2- . عَنْ عَمِيرَةَ بِنْتِ نُفَيْلٍ قَالَتْ سَمِعْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ ( الحسين بن علي ) عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ لَا يَكُونُ هَذَا الْأَمْرُ الَّذِي تَنْتَظِرُونَ حَتَّى يَبْرَأَ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ وَ يَلْعَنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ يَتْفُلَ بَعْضُكُمْ فِي وَجْهِ بَعْضٍ وَ حَتَّى يَشْهَدَ بَعْضُكُمْ بِالْكُفْرِ عَلَى بَعْضٍ قُلْتُ مَا فِي ذَلِكَ خَيْرٌ قَالَ الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي ذَلِكَ عِنْدَ ذَلِكَ يَقُومُ قَائِمُنَا فَيَرْفَعُ ذَلِكَ كُلَّه. غیبت طوسی /438 و غیبت نعمانی /206

عبد الكریم هم روایت مى كند كه: نزد امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ از امام قیام کننده یاد شد؛ پس حضرت فرمودند:

«چگونه چنين چيزى ممكن است؟ در حالى كه زمانه هنوز چندان گردش نكرده است كه گفته شود: او مرده يا هلاک شده است؟ اصلا کجای عالم است؟ من عرض كردم:منظور از گردش روزگار چيست؟ فرمودند: وقوع اختلاف در بین شيعه.»(1)

و از مالک بن ضمره روایت شده كه گفت: امیر المؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«اى مالک! چگونه خواهى بود وقتى كه شيعيان اين چنين اختلاف كنند " و انگشتان خويش را داخل هم نموده، بعضى را در ميان بعضى ديگر فرو بردند"»

پس عرض كردم:اى امیر المؤمنین! در چنان حال اثرى از خیر نخواهد بود. آن حضرت فرمودند:

«تمامى خير در آن هنگام است.اى مالک بن ضمره! بدان! هنگامی که قائم ما به پا خواهد خاست، هفتاد مرد را كه بر خدا و رسول او صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم دروغ مى بندند پيش مى كشد (فرا مى خواند) و آنان را مى كُشد؛ سپس خداوند ايشان را جملگى بر امرى واحد گرد مى آورد (متّفق مى سازد)»(2)

5- دورانی که تمام پناهگاه ها فرو ریزد

در زمان غیبت، که مردم امامشان را گم کرده اند، هر کسی برای خویش به دنبال پناهگاه و مرجعی می گردد تا بوی امام و مراد خویش را از او استشمام کند؛ لکن هرچه که به زمان ظهور نزدیک تر شویم این پناهگاه ها فرو می ریزند تا مردم به یکباره احساس بی پناهی کرده، عاجزانه ظهور یار را طلب نمایند.

حسن بن علىّ بن فضّال از امام رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ نقل كرده است كه حضرت فرمودند:

ص: 65


1- . عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ قَالَ: ذُكِرَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ الْقَائِمُ فَقَالَ أَنَّى يَكُونُ ذَلِكَ وَ لَمْ يَسْتَدِرِ الْفَلَكُ حَتَّى يُقَالَ مَاتَ أَوْ هَلَكَ فِي أَيِّ وَادٍ سَلَكَ فَقُلْتُ وَ مَا اسْتِدَارَةُ الْفَلَكِ فَقَالَ اخْتِلَافُ الشِّيعَةِ بَيْنَهُمْ. غیبت نعمانى /157
2- عَنْ مَالِكِ بْنِ ضَمْرَةَ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا مَالِكَ بْنَ ضَمْرَةَ كَيْفَ أَنْتَ إِذَا اخْتَلَفَتِ الشِّيعَةُ هَكَذَا وَ شَبَّكَ أَصَابِعَهُ وَ أَدْخَلَ بَعْضَهَا فِي بَعْضٍ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا عِنْدَ ذَلِكَ مِنْ خَيْرٍ قَالَ الْخَيْرُ كُلُّهُ عِنْدَ ذَلِكَ يَا مَالِكُ عِنْدَ ذَلِكَ يَقُومُ قَائِمُنَا فَيُقَدِّمُ سَبْعِينَ رَجُلًا يَكْذِبُونَ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فَيَقْتُلُهُمْ ثُمَّ يَجْمَعُهُمُ اللَّهُ عَلَى أَمْرٍ وَاحِدٍ. غیبت نعمانی / 206

«گويا شيعه را مى بينم، آن زمان كه سومين (1) نفر از فرزندانم را نمى يابند و به دنبال اين هستند كه كسى امور آنان را به دست گيرد و شؤونشان را تدبير نمايد؛ ولى او را نمى يابند، عرض كردم: چرا ای پسر رسول خدا؟! حضرت فرمودند: زيرا امامشان غائب مى گردد. عرض كردم: چرا ؟ فرمودند: به این دلیل که در هنگام قيام، بيعتكسى در گردن او نباشد (و به اجبار با ظالم زمان خود بيعت نكرده باشد)».(2)

امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز در این باره فرموده اند:

«دل هاى مردانى از شما از اين سخنتان (اعتقاد به ولایت) روى درهم مى كشد پس سعى كنيد اوّل اندكى از آن را در اختيارشان قرار دهيد، پس چنانچه شخص بدان اقرار نمود افزونش سازيد و هر كه انكار كرد پس رهايش كنيد، همانا ناگزير است كه فتنه اى پيش آيد كه در آن، همه ی يارانِ يک دل و مراجع مورد اعتماد از پاى درآيند چندان كه افراد موشكاف [و محافظه كار] نيز در آن از پاى در آيند تا آنجا كه كسى بر جاى نماند مگر ما و شيعيان ما».(3)

6- دوران یأس

ابوجارود گوید: از امام پنجم عَلَيْهِ السَّلاَمُ پرسیدم: قیام کننده ی شما چه زمانی برمی خیزد؟ فرمودند:

«شما آن زمان را درک نخواهید کرد. گفتم: اهل آن زمان را درک می کنم؟ فرمودند: خیر! قیام کننده ی ما زمانی برخواهد خاست که شیعه نا امید و مأیوس شده باشد.»(4)

پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم نیز در روز خیبر به حضرت امیر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«اى على! بپرهيز از حسدهایى كه در سينه هاى مردم است از براى تو كه ظاهر

ص: 66


1- . سومین نفر از فرزندان امام رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ حضرت امام حسن عسكرى عَلَيْهِ السَّلاَمُ می باشند فلذا، ظاهرا در نقل متن حدیث، اشتباهى رخ داده و باید چهارمین باشد نه سومین.
2- . عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ خَالِهِ أَحْمَدَ بْنِ زَكَرِيَّا قَالَ: قَالَ لِيَ الرِّضَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَيْنَ مَنْزِلُكَ بِبَغْدَادَ قُلْتُ الْكَرْخُ قَالَ أَمَا إِنَّهُ أَسْلَمُ مَوْضِعٍ وَ لَا بُدَّ مِنْ فِتْنَةٍ صَمَّاءَ صَيْلَمٍ تَسْقُطُ فِيهَا كُلُّ وَلِيجَةٍ وَ بِطَانَةٍ وَ ذَلِكَ عِنْدَ فِقْدَانِ الشِّيعَةِ الثَّالِثَ مِنْ وُلْدِي. عیون اخبار الرضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ 2/7 و كمال الدین 2 /371
3- . عن مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ: إِنَّ حَدِيثَكُمْ هَذَا لَتَشْمَئِزُّ مِنْهُ قُلُوبُ الرِّجَالِ فَانْبِذُوهُ إِلَيْهِمْ نَبْذاً فَمَنْ أَقَرَّ بِهِ فَزِيدُوهُ وَ مَنْ أَنْكَرَ فَذَرُوهُ إِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ أَنْ تَكُونَ فِتْنَةٌ يَسْقُطُ فِيهَا كُلُّ بِطَانَةٍ وَ وَلِيجَةٍ حَتَّى يَسْقُطَ فِيهَا مَنْ يَشُقُّ الشَّعْرَةَ بِشَعْرَتَيْنِ حَتَّى لَا يَبْقَى إِلَّا نَحْنُ وَ شِيعَتُنَا. كافی1/370 و غیبت نعمانى / 202
4- . عَنْ أَبِي الْجَارُودِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، قَالَ: سَأَلْتُهُ، مَتَى يَقُومُ قَائِمُكُمْ؟ قَالَ: يَا أَبَا الْجَارُودِ، لَا تُدْرِكُونَ. فَقُلْتُ: أَهْلَ زَمَانِهِ. فَقَالَ: وَ لَنْ تُدْرِكَ أَهْلَ زَمَانِهِ، يَقُومُ قَائِمُنَا بِالْحَقِّ بَعْدَ إِيَاسٍ مِنَ الشِّيعَة. إثبات الهداة 5 / 200 و دلائل الامامه / 455

نخواهند ساخت آنها را مگر بعد از رحلت من. آن گروه را حق سبحانه و تعالى از رحمت خود رانده، و ایشان را لعنت كنندگان يعنى ملائكه با همراه همه ی آفريدگان؛ لعنت مى كنند، و همه ی اين طايفه سزاوار لعنت اند.»

سپس آن مظهر رحمت و مهربانی بنا به گریستن گذاشتند؛ پس مردم گفتند: یا رسول اللّه! سبب گریه ی شما چیست؟ فرمودند:

«جبرئيل به من خبر داد كه نابكاران، بر این علی، ظلم كنند، و حق او را به ناحق بستانند، و با وى مقاتله نمايند؛ و فرزند او را شهيد كنند، و بعد از او بر اهل بيتمن ظلم بى حساب نمايند، و خبر داد جبرئيل كه اين وضعیت همواره باشد تا قیام کننده ی ايشان قیام کند، و كلمه ی ايشان بلند شود؛ و همه ی امت، بر محبت ایشان اجتماع نمايند، و دشمنانشان كم شوند، و کسانی که از ایشان بدشان می آید ذليل گردند، و مادح ايشان بسيار شود، و چون بلاد، متغير گردد و عباد ضعيف شوند و از فرج مأیوس و نامید شوند، آنگاه قیام کننده ی ما در ميان ايشان ظاهر شود. و او هم نام من باشد، و پدر او هم نام پسر من (حسن)، و او از ولد دختر من باشد كه حق را ظاهر سازد، و باطل را ناچيز گرداند، و شمشير در ميان ايشان نهد تا گروهی از مردم با رغبت به او، و گروهی از ترس، پیروی اش کنند. »

بعد از آن گریه ی آن حضرت تسكین یافته فرمودند:

«اى گروه اهل ایمان! بشارت باد شما را به فرج كه وعده ی الهى را خلاف نيست، و حكم او تغيير پذير نمی باشد كه او حكيمِ خبير است، و فتح الهى نزديک است.»(1)

داود بن كثیر رقّى گوید: «به امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض كردم: فدایت شوم! این امر (یعنى حكومت حقّ و الهى) چندان بر ما به درازا كشید كه دلتنگ شدیم و از اندوه، جانمان به لب رسید، فرمودند:

ص: 67


1- . قال رسول اللّه صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم لعلي عَلَيْهِ السَّلاَمُ: اتَّقِ الضَّغَائِنَ الَّتِي لَكَ فِي صُدُورِ مَنْ لَا يُظْهِرُهَا إِلَّا بَعْدَ مَوْتِي أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ ثُمَّ بَكَى النَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فَقِيلَ مِمَّ بُكَاؤُكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُمْ يَظْلِمُونَهُ وَ يَمْنَعُونَهُ حَقَّهُ وَ يُقَاتِلُونَهُ وَ يَقْتُلُونَ وُلْدَهُ وَ يَظْلِمُونَهُمْ بَعْدَهُ وَ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّ ذَلِكَ يَزُولُ إِذَا قَامَ قَائِمُهُمْ وَ عَلَتْ كَلِمَتُهُمْ وَ أَجْمَعَتِ الْأُمَّةُ عَلَى مَحَبَّتِهِمْ وَ كَانَ الشَّانِئُ لَهُمْ قَلِيلًا وَ الْكَارِهُ لَهُمْ ذَلِيلًا وَ كَثُرَ الْمَادِحُ لَهُمْ وَ ذَلِكَ حِينَ تَغَيُّرِ الْبِلَادِ وَ تَضَعُّفِ الْعِبَادِ وَ الْإِيَاسِ مِنَ الْفَرَجِ وَ عِنْدَ ذَلِكَ يَظْهَرُ الْقَائِمُ فِيهِمْ قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم اسْمُهُ كَاسْمِي وَ اسْمُ أَبِيهِ كَاسْمِ ابْنِي وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ ابْنَتِي يُظْهِرُ اللَّهُ الْحَقَّ بِهِمْ وَ يُخْمِدُ الْبَاطِلَ بِأَسْيَافِهِمْ وَ يَتَّبِعُهُمُ النَّاسُ بَيْنَ رَاغِبٍ إِلَيْهِمْ وَ خَائِفٍ لَهُمْ قَالَ وَ سَكَنَ الْبُكَاءُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فَقَالَ مَعَاشِرَ الْمُؤْمِنِينَ أَبْشِرُوا بِالْفَرَجِ فَإِنَّ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلَفُ وَ قَضَاءَهُ لَا يُرَدُّ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ فَإِنَّ فَتْحَ اللَّهِ قَرِيبٌ اللَّهُمَّ إِنَّهُمْ أَهْلِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً اللَّهُمَّ اكْلَأْهُمْ وَ احْفَظْهُمْ وَ ارْعَهُمْ وَ كُنْ لَهُمْ وَ انْصُرْهُمْ وَ أَعِنْهُمْ وَ أَعِزَّهُمْ وَ لَا تُذِلَّهُمْ وَ اخْلُفْنِي فِيهِمْ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ. كشف الغمه 1/ 398 و بحار الأنوار 28 /45

«همانا اين امر در نهایت نا اميدى (مردم) و سخت ترين مرتبه ی دلتنگى و اندوه ایشان محقق شود. ناگاه ندا كننده اى از آسمان به نام قائم و پدرش آواز سر مى دهد.»

عرض كردم: فدایت شوم نام او چیست؟ آن حضرت فرمودند:

«اسم او اسم پيامبر و نام پدرش نام وصی پیامبر است».(1)

7- دوران سختی و بلاء

محمد بن مسلم گوید از امام ششم حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ شنیدم که می فرمودند:

«پيش از قیام حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ نشانه هایى از طرف خداى عزوجل براى مؤمنان عيان شود.»

عرض كردم: خدا مرا فدایت كند آن نشانه ها چیست؟ فرمودند:

«آن، گفته ی خداى عزوجل است (در سوره بقره آيه 155) هر آينه شما را گرفتار كنيم و مقصود، مؤمنين است که پيش از ظهور قیام کننده عَلَيْهِ السَّلاَمُ به چيزى از ترس و گرسنگى و نقصان مال و جان و ميوه جات مبتلا شوند؛ و مژده بده صابران را. خدا می فرمايد شما را گرفتار كنيم به ترس از پادشاهان بنى فلان (بنی عباس) در دوره ی آخر سلطنت آنها و گرسنگى به واسطه ی گرانى نرخ ها و نقصان اموال به واسطه ی كسادی تجارت و كمى سود و نقصان نفوس به واسطه مرگ و مير فراوان و نقصان ميوه جات به واسطه كمى برداشت محصولات زراعتى و مژده بده صابران را در اين موقع به تعجيل ظهور مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ. سپس فرمودند: اى محمد! اين است تأويل آن آيه. به درستى كه خداى تعالى مى فرمايد نمی داند تأويل قرآن را مگر خدا و راسخون در علم (یعنی ائمه عَلَيْهِم السَّلاَمُ ».(2)

ص: 68


1- . عنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ طَالَ هَذَا الْأَمْرُ عَلَيْنَا حَتَّى ضَاقَتْ قُلُوبُنَا وَ مِتْنَا كَمَداً فَقَالَ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ آيَسُ مَا يَكُونُ وَ أَشَدُّ غَمّاً يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ الْقَائِمِ وَ اسْمِ أَبِيهِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا اسْمُهُ قَالَ اسْمُهُ اسْمُ نَبِيٍّ وَ اسْمِ أَبِيهِ اسْمُ وَصِيٍّ. بحار الأنوار51/ 38
2- . عن مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّ قُدَّامَ الْقَائِمِ عَلَامَاتٍ تَكُونُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمُؤْمِنِينَ قُلْتُ وَ مَا هِيَ جَعَلَنِي اللَّهُ فِدَاكَ قَالَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ يَعْنِي الْمُؤْمِنِينَ قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ قَالَ يَبْلُوهُمْ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ مِنْ مُلُوكِ بَنِي فُلَانٍ فِي آخِرِ سُلْطَانِهِمْ وَ الْجُوعِ بِغَلَاءِ أَسْعَارِهِمْ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ قَالَ كَسَادُ التِّجَارَاتِ وَ قِلَّةُ الْفَضْلِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَنْفُسِ قَالَ مَوْتٌ ذَرِيعٌ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ قَالَ قِلَّةُ رَيْعِ مَا يُزْرَعُ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ عِنْدَ ذَلِكَ بِتَعْجِيلِ خُرُوجِ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ قَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ هَذَا تَأْوِيلُهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ. كمال الدین 2 / 649 و الإرشاد 2 / 377 و دلائل الإمامة / 483

در خبری که شیخ مفید نقل کرده راوى به امام جعفر صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض می کند: ما بهتر هستیم یا اصحاب حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ؟ حضرت می فرمایند:

«شما بهتر از اصحاب مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ هستيد؛ زيرا شما از دولت هاى ظالم، شب و روز بر جان امام خود و جان خودتان بیمناک می باشيد و اگر نماز می خوانيد، با حالت تقيه است و اگر روزه مى گيريد، باز در تقيه است و اگر حج می كنيد آن هم در تقيه است و اگر (در محكمه شرع و حضور قاضى) گواهى بدهيد (به جرم تشيّع) گواهى شما پذيرفته نيست، و از اين قبيل چند چيز ديگر شمردند.»

پس راوی عرض كرد: وقتى این طور باشد چرا آرزویى دیدن قائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ را داشته باشیم؟فرمودند:

«سبحان اللّه! نمی خواهى عدالت، آشكار گردد و راه ها امن شود، و مظلوم مورد ترحم قرار گيرد؟»(1)

سعید بن جبیر نیز روایت می كند كه گفت شنیدم حضرت امام زین العابدین عَلَيْهِ السَّلاَمُ می فرمودند:

«درحضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ چند سنّت از سنن پيغمبران است؛ يک سنت از آدم و يک سنت از نوح و يک سنت از ابراهيم و يک سنت از موسى، و يک سنت از عيسى و يک سنت از ايوب و يک سنت از محمد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم. اما سنتى كه از آدم و نوح دارد: طول عمر است، و از ابراهيم پنهان بودن ولادتش و دورى گزيدن وى از مردم و از موسى، ترس و غيبت از مردم و از عيسى اختلافى كه مردم در باره او دارند و از ايوب، فرج بعد از شدت و سختی ها و از محمد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم قيام با شمشير است!.»(2)

ص: 69


1- . عَنْ رَجُلٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَيُّمَا أَفْضَلُ نَحْنُ أَوْ أَصْحَابُ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ فَقَالَ لِي أَنْتُمْ أَفْضَلُ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ وَ ذَلِكَ أَنَّكُمْ تُمْسُونَ وَ تُصْبِحُونَ خَائِفِينَ عَلَى إِمَامِكُمْ وَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ مِنْ أَئِمَّةِ الْجَوْرِ إِنْ صَلَّيْتُمْ فَصَلاتُكُمْ فِي تَقِيَّةٍ وَ إِنْ صُمْتُمْ فَصِيَامُكُمْ فِي تَقِيَّةٍ وَ إِنْ حَجَجْتُمْ فَحَجُّكُمْ فِي تَقِيَّةٍ وَ إِنْ شَهِدْتُمْ لَمْ تُقْبَلْ شَهَادَتُكُمْ وَ عَدَّ أَشْيَاءَ مِنْ نَحْوِ هَذَا مِثْلَ هَذِهِ فَقُلْتُ فَمَا نَتَمَنَّى الْقَائِمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذَا كَانَ عَلَى هَذَا قَالَ فَقَالَ لِي سُبْحَانَ اللَّهِ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ يَظْهَرَ الْعَدْلُ وَ يَأْمَنَ السُّبُلُ وَ يُنْصَفَ الْمَظْلُوم .الإختصاص /20 و إثبات الهداة 5 /181 و بحارالانوار 52/144
2- . عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ قَالَ سَمِعْتُ سَيِّدَ الْعَابِدِينَ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ فِي الْقَائِمِ مِنَّا سُنَنٌ مِنْ سُنَنِ الْأَنْبِيَاءِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ سُنَّةٌ مِنْ آدَمَ وَ سُنَّةٌ مِنْ نُوحٍ وَ سُنَّةٌ مِنْ إِبْرَاهِيمَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ عِيسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ أَيُّوبَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فَأَمَّا مِنْ آدَمَ وَ مِنْ نُوحٍ فَطُولُ الْعُمُرِ وَ أَمَّا مِنْ إِبْرَاهِيمَ فَخَفَاءُ الْوِلَادَةِ وَ اعْتِزَالُ النَّاسِ وَ أَمَّا مِنْ مُوسَى فَالْخَوْفُ وَ الْغَيْبَةُ وَ أَمَّا مِنْ عِيسَى فَاخْتِلَافُ النَّاسِ فِيهِ وَ أَمَّا مِنْ أَيُّوبَ فَالْفَرَجُ بَعْدَ الْبَلْوَى وَ أَمَّا مِنْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فَالْخُرُوجُ بِالسَّيْفِ. بحار الأنوار 51/217

سلیمان بن خالد از وجود مبارک حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت کند که فرمودند:

«پیش از ظهور قیام کننده، دو نوع مرگِ (فراگیر) خواهد بود؛ یکی مرگ قرمز؛ یعنی مردن به شمشیر(منظور جنگ ها و خونریزی هاست) و دیگر، مرگ سفید که همان طاعون (بیماری های مسری) خواهد بود. در اثر این مرگ ها از هر هفت نفر، پنج تن بمیرند.»(1)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز وضعیت بلاهای فراگیر پیش از ظهور را اینگونه ترسیم نموده و فرموده اند:

«پيش از آنكه قیام کننده، ظهور كند خداى متعال، مردم گناهكار را به آتشى كه در آسمان ظاهر مى شود و قرمزى كه آن را فرا مى گيرد و فرو رفتگى كه در بغداد و بصره پيدا مى شود و خونريزی هایى كه در آن واقع مى گردد و خانه هاى آن كه ويران می شوند و مردم آن كه نابود می گردند مبتلا می کند. خدا همه ی عراقی ها را به خوفى كه چاره ای از آن ندارند تنبيه می فرمايد.»(2)

و ایضا امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند:

«حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ ظاهر نمی شوند مگر در موقع ترس شديد و زلزله و فتنه و بلائی که به مردم می رسد و پيش از آن، مردم دچار طاعون (بیماری های مسری) و اختلاف سخت شده و ملت عرب، گرفتار کشت و کشتار می شوند. مردم دچار پراکندگی در دين و دگرگونی در اوضاع و احوال می گردند تا آنجا که از بزرگیِ ستم و درّندگی و هاری مردم و هرج و مرج، شبانه روز، آرزوی مرگ کنند. پس خروج حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ وقتی صورت می گيرد که مردم نوميد و مأيوس از گشايش باشند.ای خوشا به حال کسی که حضرتش را درک کند و از ياورانش باشد و وای بر کسی که اوامرش را مخالفت نمايد»(3).

ص: 70


1- . عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ قُدَّامَ الْقَائِمِ مَوْتَتَانِ مَوْتٌ أَحْمَرُ وَ مَوْتٌ أَبْيَضُ حَتَّى يَذْهَبَ مِنْ كُلِّ سَبْعَةٍ خَمْسَةٌ الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ السَّيْفُ وَ الْمَوْتُ الْأَبْيَضُ الطَّاعُونُ. كمال الدین 2 / 655
2- . الْحُسَيْنُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ مُنْذِرٍ الْخُوزِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ يُزْجَرُ النَّاسُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ مَعَاصِيهِمْ بِنَارٍ تَظْهَرُ فِي السَّمَاءِ وَ حُمْرَةٍ تُجَلِّلُ السَّمَاءَ وَ خَسْفٍ بِبَغْدَادَ وَ خَسْفٍ بِبَلَدِ الْبَصْرَةِ وَ دِمَاءٍ تُسْفَكُ بِهَا وَ خَرَابِ دُورِهَا وَ فَنَاءٍ يَقَعُ فِي أَهْلِهَا وَ شُمُولِ أَهْلِ الْعِرَاقِ خَوْفٌ لَا يَكُونُ لَهُمْ مَعَهُ قَرَارٌ. الإرشاد 2/ 368
3- . عن أبي جعفر محمّد بن علي عَلَيْهِ السَّلاَمُ قال: لا يظهر المهدي إلاَّ على خوف شديد من الناس وزلزال وفتنة وبلاء يصيب الناس وطاعون قبل ذلك وسيف قاطع بين العرب واختلاف شديد في الناس وتشتّت في دينهم وتغيّر في حالهم حتَّى يتمنّى المتمنّي الموت صباحاً ومساءً من عظم ما يرى من كلب الناس وأكل بعضهم بعضاً فخروجه عَلَيْهِ السَّلاَمُ إذا خرج يكون عند اليأس والقنوط من أن نرى فرجاً فيا طوبى لمن أدركه وكان من أنصاره والويل كلّ الويل لمن خالفه وخالف أمره. غیبت نعمانی / 230 و عقد الدرر /44

در روایت دیگری همان امام بزرگوار، پرده از روی اسرار برداشته به یکی از یارانشان به نام حلبی می فرمایند:

«هنگامى كه حسين بن علی عَلَيْهِما السَّلاَمُ كشته شدند، اهل ما شنيدند که قائلى در مدينه مى گفت: امروز بلاء بر اين امّت نازل شده و ديگر رنگ سرور و شادى را نخواهند ديد تا وقتى كه قیام کننده ی شما قيام كند و سينه ها را با قيامش شفا داده و دشمنانتان را بكشد، و در عوض آن تنها مانده اى كه خونش قصاص نشد و به انتقام او، تنها مانده هایى را بكشد. اهل ما از شنيدن اين صدا به فزع آمده و گفتند: ما گوينده ی اين صدا را نمى شناسيم که كيست؟! پس بعدا كه خبر شهادت امام حسين عَلَيْهِ السَّلاَمُ به ايشان رسيد حساب كردند دیدند دقيقا سخن و تكلّم آن متكلّم، همان شبى بود كه روزش حضرت امام حسين عَلَيْهِ السَّلاَمُ به شهادت رسیدند.»راوی گوید: عرض كردم: فدایت شوم! تا كى شما و ما در سوز این كشتار و وقوع آن، سوخته و در خوف و سختى به سر می بریم؟ حضرت فرمودند:

«تا زمانى كه هفتاد مرتبه فرج و گشایش (جزیی) حاصل شده به طورى كه بين هر فرج و فرج ديگر فاصله بوده و به هم متّصل نباشند و چون فرج هفتادمين رسيد، پرچم ها پيدا شده كه به ترتيب مى آيند و سپس ايستاده و درنگ مى كنند گويا مرواريدهایى بوده كه منظم به رشته كشيده شده اند؛ پس كسى كه آن وقت را درک كند چشمش روشن باد.»(1)

8- دورانی که همه ی اصناف، طعم حکمرانی را بچشند

پیش از ظهور امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ تمام اصناف مردم، امکان حکمرانی پیدا کرده تا حساب کار دستشان بیاید و اهمیت حرکت امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ را درک کنند. ان شاء اللّه

ص: 71


1- . عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ سَمِعَ أَهْلُنَا قَائِلًا يَقُولُ بِالْمَدِينَةِ الْيَوْمَ نَزَلَ الْبَلَاءُ عَلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ فَلَا تَرَوْنَ فَرَحاً حَتَّى يَقُومَ قَائِمُكُمْ فَيَشْفِيَ صُدُورَكُمْ وَ يَقْتُلَ عَدُوَّكُمْ وَ يَنَالَ بِالْوَتْرِ أَوْتَاراً فَفَزِعُوا مِنْهُ ُ وَ قَالُوا إِنَّ لِهَذَا الْقَوْلِ لَحَادِثاً قَدْ حَدَثَ مَا لَا نَعْرِفُهُ فَأَتَاهُمْ خَبَرُ قَتْلِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بَعْدَ ذَلِكَ فَحَسِبُوا ذَلِكَ فَإِذَا هِيَ تِلْكَ اللَّيْلَةُ الَّتِي تَكَلَّمَ فِيهَا الْمُتَكَلِّمُ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِلَى مَتَى أَنْتُمْ وَ نَحْنُ فِي هَذَا الْقَتْلِ وَ الْخَوْفِ وَ الشِدَّةِ فَقَالَ حَتَّى يَأْتِيَ سَبْعُونَ فَرَجاً أَجْوَابٌ وَ يَدْخُلَ وَقْتُ السَّبْعِينَ فَإِذَا دَخَلَ وَقْتُ السَّبْعِينَ أَقْبَلَتِ الرَّايَاتُ [الْآيَاتُ] تَتْرَى كَأَنَّهَا نِظَامٌ فَمَنْ أَدْرَكَ ذَلِكَ الْوَقْتَ قَرَّتْ عَيْنُه... اثبات الهداة 5 / 152 و كامل الزیارات / 336

این موضوع در دنیاى ما بسیار جالب است؛ زیرا سران احزاب و زعماى هر قوم، پیوسته برنامه می دهند و می گویند: چنانچه ما زمامدار شدیم، در رفاه حال مردم و اجراى قانون و بسط عدالت و... چنین و چنان خواهیم كرد؛ ولى هنگامى كه به حكومت بر مردم می رسند، اگر از سلف خود بدتر نباشند بهتر نخواهند بود!

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«ظهور صاحب الامر تحقق نمى پذيرد، مگر آن كه هر صنفى از بندگان خدا به حكومت بر مردم برسند، تا نگويند اگر ما هم به حكومت می رسيديم با عدالت رفتار می كرديم! سپس مهدی قيام می كند و با حق و عدالت حكومت مى نمايد.»(1)

9- دوران گمراهی

محمد بن مسلم گوید: مردی از حضرت امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ پرسید: قیام کننده ی شما در چه وقتی ظاهر می شود؟ فرمودند:

«چون گمراهی بسيار، و هدايت اندک، و ستم و فساد، فراوان گردد؛ در آن هنگام به نام قیام کننده عَلَيْهِ السَّلاَمُ در شب بيست وسوم ماه مبارک رمضان فرياد بلند شود و آن حضرت در روز عاشورا قيام فرمايند.»(2)

10- دوران حزن و سختی

امام حسن عسکری عَلَيْهِ السَّلاَمُ به یکی از شیعیانشان فرمودند:

«پیوسته شیعیان ما در اندوه هستند تا اینکه فرزندم ظهور کند. کسی که پیامبر به او بشارت داده است که زمین را از قسط و عدل پر می کند. پس صبر کن و تمام شیعیان مرا به صبر امر کن، که همانا زمین برای خداست، و آن را به هر کسی از

ص: 72


1- . عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: مَا يَكُونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى لَا يَبْقَى صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا وَ قَدْ وُلُّوا عَلَى النَّاسِ حَتَّى لَا يَقُولَ قَائِلٌ إِنَّا لَوْ وُلِّينَا لَعَدَلْنَا ثُمَ يَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِ وَ الْعَدْل. غیبت نعمانى /274 و إثبات الهداة 5 / 367 و بحار الانوار 52/244
2- . عن محمّد بن مسلم قال: سأل رجل أبا عبد اللّه عَلَيْهِ السَّلاَمُ متى يظهر قائمكم؟ قال: إذا كثرت الغواية و قلّت الهداية و كثر الجور و الفساد إلى أن قال: فعند ذلك ينادى باسم القائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ في ليلة ثلاث و عشرين من شهر رمضان و يقوم في يوم عاشورا. إثبات الهداة 5/ 198

بندگان که بخواهد به ارث می دهد و عاقبت از آنِ متقین است، و سلام و رحمت و برکات خدا بر تو و بر تمام شیعیان ما.»(1)

11- دوران هرج و مرج

رسول معظم اسلام صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرمودند:

«قیامت برپا نشود مگر آن که پیش از آن قیام کننده ای از ما زمانی که خدا به او اذن دهد بپا خیزد؛ پس هر که تبعیتش کرد نجات یافته و هر کسی که از او بازماند هلاک شود. پس ای بندگان خدا، خدا را خدا را در نظر بگیرید و چون ظهور کرد بهسویش بروید و لو اینکه به حالت سینه خیز بر روی برف و یخ باشد.»

اصحاب گفتند: ای رسول خدا! او کی قیام خواهد کرد؟. حضرت فرمودند:

«زمانی که دنیا را هرج و مرج فرا بگیرد و او نهمین فرزند از نسل حسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ است.»(2)

عمار یاسر این صحابی مخلص رسوا خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و فدایی امیرمؤمنان عَلَيْهِ السَّلاَمُ به واسطه ی اخباری که از معدن رسالت شنیده ،گفته است:

«دولت خانواده پيغمبر شما در آخر الزمان خواهد بود. و ظهور آن دولت، علاماتى دارد. موقعى كه اين علائم را ديديد در جاى خود نشسته و از هر گونه اقدامى خوددارى كنيد تا آن علائم بگذرد. وقتى كه روم و ترک بر شما حمله آورده و لشكرها آراستند، و خليفه شما (مسلمين) كه كارش جمع آورى اموال بود، جان داد و مردى

ص: 73


1- . وجدت بخط بعض علمائنا على ظهر كتاب ثواب الأعمال نسخة مكتوب من أبي محمّد الحسن بن علي العسكري عَلَيْهِ السَّلاَمُ إلى أبي الحسن علي بن الحسين بن بابويه القمي و هو طويل يقول فيه عَلَيْهِ السَّلاَمُ: و عليك بالصبر و انتظار الفرج فإن رسول اللّه صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ وَ لَا يَزَالُ شِيعَتُنَا فِي حُزْنٍ حَتَّى يَظْهَرَ وَلَدِي الَّذِي بَشَّرَ بِهِ النَّبِيُّ يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً فَاصْبِرْ يَا شَيْخِي يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ وَ أْمُرْ جَمِيعَ شِيعَتِي بِالصَّبْرِ فَ إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ وَ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى جَمِيعِ شِيعَتِنَا وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ. مناقب آل أبی طالب 4/426 و اثبات الهداة 5 / 203
2- .عن أبي امامة قال: قال رسول اللّه صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: لا تقوم الساعة حتى يقوم القائم منا و ذلك حين يأذن اللّه له فمن تبعه نجا و من تخلف عنه هلك، فاللّه اللّه عباد اللّه ائتوه و لو حبوا على الثلج، قلنا: يا رسول اللّه و متى يقوم قائمكم قال: إذا صارت الدنيا هرجا و مرجا و هو التاسع من صلب الحسين. إثبات الهداة 5 /144

درست كار به جاى او نشست، و چند سال بعد از بيعتش از خلافت خلع شد؛ نابودكننده دولت آنها از همان جا كه روز نخست دولتشان بوجود آمد مى آيد، آنگاه روم و ترک به جان هم مى افتند و جنگ هاى زيادی در زمين روى می دهد، در آن موقع، كسى از قلعه دمشق صدا می زند: "واى بر ساكنان زمين از شرّى كه نزديک است!" و سمت غربى مسجد دمشق به زمين فرو می رود. حتى ديوارش نيز در هم فرو می ريزد. و سه نفر در شام قد علم می كنند، و هر سه طالب سلطنت هستند. يكى از آنها سياه و سفيد است، و ديگرى سرخ و سفيد است و سومى از خاندان ابوسفيان می باشد و او از نهر كلب (1) است و مردم را در دمشق حاضر می كند، و غربيان به مصر حمله مى آورند. وقتى آنها وارد مصر شدند، همين علامت آمدن سفيانى است. قبل از آن، كسى قيام می كند كه مردم را دعوت به پيروى از آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ می نمايد، ترك ها در حيره (محلى نزديک كوفه بوده) و روميان در فلسطين فرود مى آيند. در آن هنگام عبداللَّه (دجال) قيام مى كند و در سر نهر قرقيساء(2) به لشكر ترک و روم می رسدو جنگ سختى در می گيرد و پادشاه مغرب همه جا را زير پا می گذارد و مردان را کشته و زنان را اسير می كند. آنگاه به قيس (3) بر می گردد. سفيانى در جزيره (4) فرود مى آيد، و شخص يمنى نيز خروج می كند. هر چه شخص يمنى و سلطان مغرب به غنيمت برده اند، همه را سفيانى از آنها می گيرد؛ و سپس به كوفه می رود و ياران آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ را به قتل می رساند و مردى از ناموران آنها را می كشد. در آن موقع، مهدى عَلَيْهِ السَّلاَمُ قيام می كند. امير لشكر او مردى به نام شعيب بن صالح است. وقتى اهل شام ديدند مردم شام با پسر ابوسفيان بيعت كرده اند؛ همه با او به مكه می روند. در آن وقت، مرد پاكدلى از (بنى هاشم) به قتل می رسد، و برادر وى نيز در مكه است؛ ولى دسترسى به او پيدا نمی كنند. آنگاه صدایى از آسمان شنيده مى شود كه می گويد:اى

ص: 74


1- . نهر الكلب محلى واقع میان بیروت و صیدا است.
2- . قرقیسا محلى در كنار نهر فرات بوده.
3- . قیس از قدیم بلوكى از مصر واقع در سمت غربى رود نیل بوده است.
4- . جزیره كه آن را« جزیره اقور» هم می گویند واقع در بین شط دجله و فرات است جزیره در همسایگى شام و مشتمل بر« دیار مضر» و« دیار بكر» است چون در بین دو شط دجله و فرات واقع شده لذا جزیره خوانده مى شود حران، رها، رفه، رأس عین، نصیبین، سنجار خابور، ماردین، آمد میافارقین و موصل از شهرهاى مهم جزیره است. ( این چهار پاورقی اخیر به نقل از كتاب مهدی موعود تالیف آقای دوانی است)

مردم امير شما فلانى است و اين همان مهدى است كه زمين را پر از عدل و داد می كند چنان كه پر از ظلم و ستم شده باشد.»(1)

12- دوران مدعیان دروغین

اشاره

در زمانی که مردم، امام خویش را نمی بینند و از احوال او خبر ندارند، شرایط برای کسانی که از این وضعیتِ اسفبار، سوء استفاده کرده و دکانی برای خرید و فروش دین بگشایند، کاملا مساعد است.امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ در کلامی گهربار به همین مطلب اشاره کرده، می فرمایند:

«قیام کننده ظهور نخواهد کرد مگر آنکه پیش از او دوازده نفر از سادات قیام کرده و همگی (با ادعای امامت) مردم را به سوی خویش بخوانند.»(2)

و همچنین همان بزرگوار فرمودند:

«قيام کننده ی ما ظهور نمى كند، تا اينكه دوازده نفر قيام كنند و جملگى بر اين گفته متّفق شوند كه ايشان او را ديده اند (و از او در این قیام اجازه دارند)؛ ولی مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ ايشان را تكذيب كند».(3)

ص: 75


1- . عَنْ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ دَوْلَةَ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكُم فِي آخِرِ الزَّمَانِ وَ لَهَا أَمَارَاتٌ فَإِذَا رَأَيْتُمْ فَالْزَمُوا الْأَرْضَ وَ كُفُّوا حَتَّى تَجِي ءَ أَمَارَاتُهَا. فَإِذَا اسْتَثَارَتْ عَلَيْكُمُ الرُّومُ وَ التُّرْكُ وَ جُهِّزَتِ الْجُيُوشُ وَ مَاتَ خَلِيفَتُكُمُ الَّذِي يَجْمَعُ الْأَمْوَالَ وَ اسْتُخْلِفَ بَعْدَهُ رَجُلٌ صَحِيحٌ فَيُخْلَعُ بَعْدَ سِنِينَ مِنْ بَيْعَتِهِ وَ يَأْتِي هَلَاكُ مُلْكِهِمْ مِنْ حَيْثُ بَدَأَ وَ يَتَخَالَفُ التُّرْكُ وَ الرُّومُ وَ تَكْثُرُ الْحُرُوبُ فِي الْأَرْضِ وَ يُنَادِي مُنَادٍ مِنْ سُورِ دِمَشْقَ وَيْلٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ وَ يُخْسَفُ بِغَرْبِيِّ مَسْجِدِهَا حَتَّى يَخِرَّ حَائِطُهَا وَ يَظْهَرُ ثَلَاثَةُ نَفَرٍ بِالشَّامِ كُلُّهُمْ يَطْلُبُ الْمُلْكَ رَجُلٌ أَبْقَعُ وَ رَجُلٌ أَصْهَبُ وَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ أَبِي سُفْيَانَ يَخْرُجُ فِي كَلَبٍ وَ يَحْضُرُ النَّاسُ بِدِمَشْقَ وَ يَخْرُجُ أَهْلُ الْغَرْبِ إِلَى مِصْرَ.فَإِذَا دَخَلُوا فَتِلْكَ إِمَارَةُ السُّفْيَانِيِّ وَ يَخْرُجُ قَبْلَ ذَلِكَ مَنْ يَدْعُو لآِلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ تَنْزِلُ التُّرْكُ الْحِيرَةَ وَ تَنْزِلُ الرُّومُ فِلَسْطِينَ وَ يَسْبِقُ عَبْدُ اللَّهِ عَبْدَ اللَّهِ حَتَّى يَلْتَقِيَ جُنُودُهُمَا بِقِرْقِيسِيَاءَ عَلَى النَّهْرِ وَ يَكُونُ قِتَالٌ عَظِيمٌ وَ يَسِيرُ صَاحِبُ الْمَغْرِبِ فَيَقْتُلُ الرِّجَالَ وَ يَسْبِي النِّسَاءَ ثُمَّ يَرْجِعُ فِي قَيْسٍ حَتَّى يَنْزِلَ الْجَزِيرَةَ السُّفْيَانِيُّ فَيَسْبِقُ الْيَمَانِيَّ [فَيَقْتُلُ] وَ يَحُوزُ السُّفْيَانِيُّ مَا جَمَعُوا.ثُمَّ يَسِيرُ إِلَى الْكُوفَةِ فَيَقْتُلُ أَعْوَانَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ يَقْتُلُ رَجُلًا مِنْ مُسَمَّيْهِمْ ثُمَّ يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ عَلَى لِوَائِهِ شُعَيْبُ بْنُ صَالِحٍ وَ إِذَا رَأَى أَهْلَ الشَّامِ قَدِ اجْتَمَعَ أَمْرُهَا عَلَى ابْنِ أَبِي سُفْيَانَ فَأُلْحِقُوا بِمَكَّةَ فَعِنْدَ ذَلِكَ تُقْتَلُ النَّفْسُ الزَّكِيَّةُ وَ أَخُوهُ بِمَكَّةَ ضَيْعَةً فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَمِيرَكُمْ فُلَانٌ وَ ذَلِكَ هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً. غیبت طوسی / 46
2- . عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَا يَخْرُجُ الْقَائِمُ حَتَّى يَخْرُجَ قَبْلَهُ اثْنَا عَشَرَ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ كُلُّهُمْ يَدْعُو إِلَى نَفْسِهِ. الإرشاد 2 / 368 و غیبت طوسی / 437 و كشف الغمة 2 / 459
3- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ لَا يَقُومُ الْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَتَّى يَقُومَ اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا كُلُّهُمْ يُجْمِعُ عَلَى قَوْلِ إِنَّهُمْ قَدْ رَأَوْهُ فَيُكَذِّبُونَهُمْ. غیبت نعمانى /277 و بحار الأنوار 52/244

به خون امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ تشنه اند

امری که دل انسان مؤمن را در سینه، به درد می آورد این است که همین مدعیان مقام امامت که خود نیز از بنی هاشم اند به پاره پاره کردن امام عزیز ما سلام اللّه علیه حریص اند.

ابوخالد كابلى نقل می كند كه بعد از رحلت حضرت امام زین العابدین عَلَيْهِ السَّلاَمُ خدمت امام محمد باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ رسیده و عرض كردم: فدایتان گردم! از اخلاص و انس من نسبت به پدر بزرگوارتان و ترسى كه از دشمنان داشتم اطلاع دارید؟ فرمودند: بلى! مقصودت چیست؟ عرض كردم: پدر بزرگوارتان طورى صاحب الامر را براى من توصیف فرمودند كه اگر او را در راهى ببینم دستش را می گیرم. امام فرمودند:

«ابوخالد! مقصودت چيست؟ گفتم: می خواهم نام او را بفرمائيد تا او را به نام بشناسم فرمودند: ابوخالد! به خدا قسم! از امر عظيمى پرسش نمودى. اگر براى ديگرى گفته بودم به تو نيز می گفتم. مطلبى پرسيدى كه اگر برخى از اولاد فاطمه سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَا بدانند او را قطعه قطعه می كنند.»(1)

ظاهرا مقصود حضرت باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ این است كه مردم نه تنها در انتظار دولت حق و عدالت نیستند؛ بلكه حتّى در بنى فاطمه سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَا كه همخون آن بزرگوارند هستند كسانى كه با آن حضرت كه بر پاكننده ی دولت حقّ و مجرى عدالت واقعى است تا آن پایه كینه دارند كه حاضرند ایشان را بكشند و قطعه قطعه اش نمایند تا اینگونه براى رسیدن به امیال شیطانی خود مانعى در پیش نداشته باشند و بتوانند حکمرانی خویش را ادامه دهند.

ص: 76


1- . عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ قَالَ: لَمَّا مَضَى عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ دَخَلْتُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ عَرَفْتَ انْقِطَاعِي إِلَى أَبِيكَ وَ أُنْسِي بِهِ وَ وَحْشَتِي مِنَ النَّاسِ قَالَ صَدَقْتَ يَا أَبَا خَالِدٍ فَتُرِيدُ مَا ذَا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَقَدْ وَصَفَ لِي أَبُوكَ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ بِصِفَةٍ لَوْ رَأَيْتُهُ فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ لَأَخَذْتُ بِيَدِهِ قَالَ فَتُرِيدُ مَا ذَا يَا أَبَا خَالِدٍ قُلْتُ أُرِيدُ أَنْ تُسَمِّيَهُ لِي حَتَّى أَعْرِفَهُ بِاسْمِهِ فَقَالَ سَأَلْتَنِي وَ اللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ عَنْ سُؤَالٍ مُجْهِدٍ وَ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ أَمْرٍ مَا كُنْتُ مُحَدِّثاً بِهِ أَحَداً وَ لَوْ كُنْتُ مُحَدِّثاً بِهِ أَحَداً لَحَدَّثْتُكَ وَ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ أَمْرٍ لَوْ أَنَّ بَنِي فَاطِمَةَ عَرَفُوهُ حَرَصُوا عَلَى أَنْ يَقْطَعُوهُ بَضْعَةً بَضْعَة. غیبت نعمانی / 289 و غیبت طوسی / 333

راه امتحان مدعیان مهدویت

همانطور که ملاحظه فرمودید پیش از ظهور امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ، عده ی زیادی با داعیه ی مهدویت و امامت، مردم را به خویش دعوت خواهند کرد. حال سوال اینجاست که یک مؤمنِ منتظر از کجا باید بین پیشوای راستگو و پیشوای دروغگو تمییز داده، مدعیان دروغین را بشناسد؟ عده ای به صِرفِ تأیید این و آن، و یا دیدن خواب های کذایی، نورانیت چهره! و یا سیادت و غیره، از کسی پیروی کرده و دین و دنیایشان را به پای او می ریزند. اما ششمین حجت خدا حضرت جعفر صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ تکلیف شیعیان خویش را معین کرده و فرموده اند:

«براى صاحب الامر دو غيبت است، در نخستين آنها به سوى خانواده اش مراجعت می كند. و در ديگرى مردم می گويند: هلاک شد و معلوم نیست که در كدام وادى افتاده است.»

مفضل گوید: عرض كردم: اگر چنان شد. ما چه كنیم؟ فرمودند:

«هر گاه كسى مدعى امامت شد، مسائلى را از او بپرسيد كه فقط امام می تواند آنها را جواب دهد (اگر پاسخ نادرست گفت، او امام نيست).»(1)

13- دوران امتحان

جابر جعفى روایت می كند كه: به امام محمد باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض كردم: فرج شما كى خواهد بود؟ فرمودند:

«هيهات! هيهات! فرج ما تحقق نمى پذيرد مگر اين كه شما آزمايش شويد! باز هم آزمايش شويد! باز هم آزمايش شويد! تا آنجا كه خدا آلودگى را برطرف کند، و پاكى بماند.» (2)

ص: 77


1- . عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا يَرْجِعُ مِنْهَا إِلَى أَهْلِهِ وَ الْأُخْرَى يُقَالُ هَلَكَ فِي أَيِّ وَادٍ سَلَكَ قُلْتُ كَيْفَ نَصْنَعُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ قَالَ إِذَا ادَّعَاهَا مُدَّعٍ فَاسْأَلُوهُ عَنْ أَشْيَاءَ يُجِيبُ فِيهَا مِثْلَهُ. كافی 1/340
2- . عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَتَى يَكُونُ فَرَجُكُمْ فَقَالَ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَا يَكُونُ فَرَجُنَا حَتَّى تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلُوا يَقُولُهَا ثَلَاثاً حَتَّى يُذْهِبَ اللَّهُ تَعَالَى الْكَدِرَ وَ يُبْقِيَ الصَّفْوَ. غیبت طوسی /339

على بن رئاب از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده كه آن حضرت فرمودند:

«هنگامى كه با امير المؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ پس از كشته شدن عثمان، بيعت به عمل آمد، بر فراز منبر رفته خطبه اى ايراد کرده و فرمودند: «ای مردم! بدانيد كه گرفتارى شما دگربار مانند همان روزى كه خداوند پيامبر خويش را برانگيخت باز گرديد. سوگند به كسى كه او را به حقّ برانگيخت! حتما آشفته و درهم شويد و بدون شک، غربال گرديد، تا آنكه پائين مرتبه ی شما به بلند پايه شما، و بلند پايه ی شما به پائين مرتبه ی شما باز گردد (زير و رو شويد) و پيشى گيرند البتّه آنها كه عقب ماندند، و عقب مانند آن سبقت گیرندگانی كه پيشى گرفتند. به خدا سوگند! هيچ نشانه اى را پنهان نكرده ام و هيچ دروغى بر زبان نرانده ام، و من را از اين مقام و چنين روز آگاه ساخته بودند».(1)

همچنین عبداللّه بن حمّاد از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده كه یكى از یاران آن حضرت بر ایشان وارد شده و عرض كرد: فدایت گردم! به خدا قسم من شما و هر كسی که دوستدار شماست دوست مى دارم. اى سرورم! چقدر شیعه ی شما زیادست! حضرت فرمودند: بگو آنان چه مقدارند؟ عرض كرد: بسیار زیاد. حضرت فرمودند: مى توانى آنان را بشمارى؟ عرض كرد: تعدادشان بیشتر از اینها است؛ پس امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«آگاه باش هرگاه آن عدّه ی وصف شده كه سيصد و ده نفر و اندى هستند شمارشان كامل شود، آنگاه چنان كه شما مى خواهيد خواهد شد؛ لكن شيعه ی ما كسى است كه صدايش از حدّ گوش خودش نمى گذرد و نيز كينه و ناراحتى درونش از حدّ پيكر او تجاوز نمى كند، و ما را آشكارا (به خاطر تقیه) نمى ستايد و با دشمنان ما نمى ستيزد، و با عيبجويان ما همنشينى نمى كند، و با بدگويان ما همسخن نمى شود و آنان را كه با ما دشمن هستند دوست نمى دارد و با دوستان ما دشمنى نمى ورزد.»

ص: 78


1- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: لَمَّا بُويِعَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بَعْدَ مَقْتَلِ عُثْمَانَ صَعِدَ الْمِنْبَرَ وَ خَطَبَ خُطْبَةً ذَكَرَهَا يَقُولُ فِيهَا أَلَا إِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَّهُ ص وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ وَ لَيَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا وَ لَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا وَ اللَّهِ مَا كَتَمْتُ وَسْمَةً وَ لَا كَذَبْتُ كَذِبَةً وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهَذَا الْمَقَامِ وَ هَذَا الْيَوْمِ. غیبت نعمانی / 201

عرض كردم: پس چه كنم با این شیعه گوناگون كه گویند ما بر طریق تشیع هستیم؟ فرمودند:

«اينان خود گرفتار جدائى و آزمايش خواهند گشت و تبديل و جابجایى در ميانشان رخ خواهد داد و به قحطى و كمبود كه نابودشان سازد (مبتلا شوند) و شمشيرى كه خونشان بريزد و اختلافاتى به هم رسد كه پراكنده شان كند. همانا شيعه ما كسى است كه همچون سگان، پارس نكند و همانند كلاغ، حرص نورزد و نزد مردم به گدایى دست نيازد؛ اگر چه از گرسنگى بميرد.»

عرض كردم: فدایت شوم! چنین افرادى را كه بدین صفت موصوف اند در كجا جستجو كنم؟ فرمودند:

«آنان را در گوشه و كنار زمين بجوى، آنان كسانى هستند كه زندگىِ سبكى دارند و خانه به دوش اند. اگر حاضر باشند شناخته نمى شوند و اگر از نظرها پنهان شوند كسى متوجّه آنان نمى گردد و اگر بيمار شوند عيادت نمى شوند و اگر خواستگارى كنند با آنان ازدواج نشود، و اگر وفات يابند بر جنازه ی آنان كسى حضور نيابد، آنان كسانى اند كه در اموالشان با يكديگر مواسات مى كنند و در قبرهای خود با يكديگر ديدار و ملاقات دارند و خواسته هايشان با يكديگر برخورد و اختلاف پيدا نمى كند هر چند از شهرهاى گوناگون باشند.»(1)

و ابوبصیر از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده كه آن حضرت فرمودند:

«به همراه مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ از عرب، تعداد ناچيزى خواهد بود.»

به آن حضرت عرض شد: همانا از عرب كسانى كه این امر را توصیف مى كنند فراوان اند. فرمودند:

ص: 79


1- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ دَخَلَ عَلَيْهِ بَعْضُ أَصْحَابِهِ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي وَ اللَّهِ أُحِبُّكَ وَ أُحِبُّ مَنْ يُحِبُّكَ يَا سَيِّدِي مَا أَكْثَرَ شِيعَتُكُمْ فَقَالَ لَهُ اذْكُرْهُمْ فَقَالَ كَثِيرٌ فَقَالَ تُحْصِيهِمْ فَقَالَ هُمْ أَكْثَرُ مِنْ ذَلِكَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَمَا لَوْ كَمُلَتِ الْعِدَّةُ الْمَوْصُوفَةُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ كَانَ الَّذِي تُرِيدُونَ وَ لَكِنْ شِيعَتُنَا مَنْ لَا يَعْدُو صَوْتُهُ سَمْعَهُ وَ لَا شَحْنَاؤُهُ بَدَنَهُ وَ لَا يَمْدَحُ بِنَا مُعْلِناً وَ لَا يُخَاصِمُ بِنَا قَالِياً وَ لَا يُجَالِسُ لَنَا عَائِباً وَ لَا يُحْدِثُ لَنَا ثَالِباً وَ لَا يُحِبُّ لَنَا مُبْغِضاً وَ لَا يُبْغِضُ لَنَا مُحِبّاً فَقُلْتُ فَكَيْفَ أَصْنَعُ بِهَذِهِ الشِّيعَةِ الْمُخْتَلِفَةِ الَّذِينَ يَقُولُونَ إِنَّهُمْ يَتَشَيَّعُونَ فَقَالَ فِيهِمُ التَّمْيِيزُ وَ فِيهِمُ التَّمْحِيصُ وَ فِيهِمُ التَّبْدِيلُ يَأْتِي عَلَيْهِمْ سِنُونَ تُفْنِيهِمْ وَ سَيْفٌ يَقْتُلُهُمْ وَ اخْتِلَافٌ يُبَدِّدُهُمْ إِنَّمَا شِيعَتُنَا مَنْ لَا يَهِرُّ هَرِيرَ الْكَلْبِ وَ لَا يَطْمَعُ طَمَعَ الْغُرَابِ وَ لَا يَسْأَلُ النَّاسَ بِكَفِّهِ وَ إِنْ مَاتَ جُوعاً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَيْنَ أَطْلُبُ هَؤُلَاءِ الْمَوْصُوفِينَ بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَقَالَ اطْلُبْهُمْ فِي أَطْرَافِ الْأَرْضِ أُولَئِكَ الْخَفِيضُ عَيْشُهُمُ الْمُنْتَقِلَةُ دَارُهُمْ الَّذِينَ إِنْ شَهِدُوا لَمْ يُعْرَفُوا وَ إِنْ غَابُوا لَمْ يُفْتَقَدُوا وَ إِنْ مَرِضُوا لَمْ يُعَادُوا وَ إِنْ خَطَبُوا لَمْ يُزَوَّجُوا وَ إِنْ مَاتُوا لَمْ يُشْهَدُوا أُولَئِكَ الَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ يَتَوَاسَوْنَ وَ فِي قُبُورِهِمْ يَتَزَاوَرُونَ وَ لَا تَخْتَلِفُ أَهْوَاؤُهُمْ وَ إِنِ اخْتَلَفَتْ بِهِمُ الْبُلْدَانُ. غیبت نعمانی / 204

«مردم ناگزيرند از اينكه مورد امتحان و پاكسازى و جداسازى و غربال قرار گيرند ودر آينده ی نزديک، مردم بسيارى از غربال خارج خواهند شد.»(1)

و از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده اند كه آن حضرت فرمودند:

«به خدا سوگند! بدون ترديد بسان درهم شكستن شیشه، دَرهم خواهيد شكست البتّه آن شيشه به صورت اوّليه باز گردانده شود (آن را ذوب كرده از نو بسازند) و بدان صورتی كه بوده باز مى گردد. به خدا سوگند! حتما دَرهم خواهيد شكست همچون شكستن سفال، و همانا سفال البتّه مى شكند؛ ولى (بدان صورت نخستين) چنان كه بوده است باز نمى گردد (قابل ترميم نيست) [و] به خدا قسم حتما غربال خواهيد شد و سوگند به خدا بدون شک از يكديگر جدا خواهيد شد [و] به خدا قسم پاكسازى خواهيد گشت تا جايى كه از شما جز اندكى باقى نماند "و در اين حال، حركتى حاكى از بى اعتنائى به مردم به دست خود داده وكف دست خويش را به يک سو برگرداندند"».(2)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ در حدیثی پرده از روی حکمت این امتحانات دشوار برداشته و پس از ذکر جریان حضرت نوح عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند:

«قیام کننده ی ما نيز چنين است؛ زيرا ايّام غيبت او طولانى مى شود تا حقِ محض و ايمان صافى از كدرِ آن، مشخّص شود و هر كسى كه از شيعيان، طينت ناپاكى دارد از دين بيرون رود، كسانى كه ممكن است چون بوی حکومت و فرمانروایی و امنيّت در عهد مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ را استشمام كنند (برای رسیدن به بهره ای از آن) نفاق ورزند.»(3)

ص: 80


1- . عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ مَعَ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَ الْعَرَبِ شَيْ ءٌ يَسِيرٌ فَقِيلَ لَهُ إِنَّ مَنْ يَصِفُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْهُمْ لَكَثِيرٌ قَالَ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَنْ يُمَحَّصُوا وَ يُمَيَّزُوا وَ يُغَرْبَلُوا وَ سَيَخْرُجُ مِنَ الْغِرْبَالِ خَلْقٌ كَثِيرٌ. غیبت نعمانی / 206
2- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: وَ اللَّهِ لَتُكْسَرُنَّ تَكَسُّرَ الزُّجَاجِ وَ إِنَّ الزُّجَاجَ لَيُعَادُ فَيَعُودُ كَمَا كَانَ وَ اللَّهِ لَتُكْسَرُنَّ تَكَسُّرَ الْفَخَّارِ فَإِنَّ الْفَخَّارَ لَيَتَكَسَّرُ فَلَا يَعُودُ كَمَا كَانَ وَ وَ اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ وَ وَ اللَّهِ لَتُمَيَّزُنَّ وَ وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُنَّ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلَّا الْأَقَلُّ وَ صَعَّرَ كَفَّه. غیبت نعمانی / 210
3- . قَالَ الصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ كَذَلِكَ الْقَائِمُ فَإِنَّهُ تَمْتَدُّ أَيَّامُ غَيْبَتِهِ لِيُصَرِّحَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ وَ يَصْفُوَ الْإِيمَانُ مِنَ الْكَدَرِ بِارْتِدَادِ كُلِّ مَنْ كَانَتْ طِينَتُهُ خَبِيثَةً مِنَ الشِّيعَةِ الَّذِينَ يُخْشَى عَلَيْهِمُ النِّفَاقُ إِذَا أَحَسُّوا بِالاسْتِخْلَافِ وَ التَّمْكِينِ وَ الْأَمْنِ الْمُنْتَشِرِ فِي عَهْدِ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ... كمال الدین 2/356 و البرهان4/94

14- دوران گمشدگان

مولای ما حضرت امیر المؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«پيامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم به من فرمودند: يا ابا الحسن! شايسته است كه خداوند، گمشدگان را وارد بهشت كند. سپس امير المؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: مقصود پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم مؤمنينى هستند كه در زمان غيبت به سر می برند و از امامى كه جايش نامعلوم و خودش از نظرها غائب است، پيروى می نمايند. آنها عقيده به امامت او دارند، و به ذيل عنايتش چنگ می زنند، و منتظر آمدن او هستند و يقين به وجود او دارند، و شكی ندارند. بردبار و صبور بوده، و تسليم خواسته حق اند. و از اين جهت گم شده هستند كه از يافتن مكان امام خود و از شناختن شخص او گم شده اند. دليل بر اين مطلب اين است كه وقتى خداوند، خورشيد را كه راهنماى اوقات نماز است، از نظر بندگانش بپوشاند، آنها می توانند وقت نماز را به تأخير بياندازند تا موقعى كه آشكار شود، و وقت براى آنها روشن گردد و يقين كنند كه ظهر شده است. همين طور با كسى كه منتظر آمدن امام است و چنگ به دامان امامت او زده، در تمام فرايض الهى و واجباتی که به عهده دارد تا انجام دهد مدارا شده" البته نه تا حدی که فرایض خدا از معنى واجب بودن خارج شود" و وقتى انجام داد از او پذيرفته است؛ پس اين بنده هم صبر می كند و هم نظر به رحمت حق دارد و غيبت امامش ضررى به عقيده او نمی رساند.»(1)

ص: 81


1- . قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم يَا أَبَا الْحَسَنِ حَقِيقٌ عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَ أَهْلَ الضَّلَالِ الْجَنَّةَ وَ إِنَّمَا عَنَى بِهَذَا الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ قَامُوا فِي زَمَنِ الْفِتْنَةِ عَلَى الِائْتِمَامِ بِالْإِمَامِ الْخَفِيِّ الْمَكَانِ الْمَسْتُورِ عَنِ الْأَعْيَانِ فَهُمْ بِإِمَامَتِهِ مُقِرُّونَ وَ بِعُرْوَتِهِ مُسْتَمْسِكُونَ وَ لِخُرُوجِهِ مُنْتَظِرُونَ مُوقِنُونَ غَيْرُ شَاكِّينَ صَابِرُونَ مُسْلِمُونَ وَ إِنَّمَا ضَلُّوا عَنْ مَكَانِ إِمَامِهِمْ وَ عَنْ مَعْرِفَةِ شَخْصِهِ يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى إِذَا حَجَبَ عَنْ عِبَادِهِ عَيْنَ الشَّمْسِ الَّتِي جَعَلَهَا دَلِيلًا عَلَى أَوْقَاتِ الصَّلَاةِ فَمُوَسَّعٌ عَلَيْهِمْ تَأْخِيرُ الْمُوَقَّتِ لِيَتَبَيَّنَ لَهُمُ الْوَقْتُ بِظُهُورِهَا وَ يَسْتَيْقِنُوا أَنَّهَا قَدْ زَالَتْ فَكَذَلِكَ الْمُنْتَظِرُ لِخُرُوجِ الْإِمَامِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ الْمُتَمَسِّكُ بِإِمَامَتِهِ مُوَسَّعٌ عَلَيْهِ جَمِيعُ فَرَائِضِ اللَّهِ الْوَاجِبَةِ عَلَيْهِ مَقْبُولَةٌ مِنْهُ بِحُدُودِهَا غَيْرُ خَارِجٍ عَنْ مَعْنَى مَا فُرِضَ عَلَيْهِ فَهُوَ صَابِرٌ مُحْتَسِبٌ لَا تَضُرُّهُ غَيْبَةُ إِمَامِهِ. بحار الأنوار52/143

ص: 82

فصل سوم: غربال و امتحانات دشوار زمان غیبت

غربال و امتحانات دشوار زمان غیبت

ص: 83

مسأله غربال و جدا شدن سِره از ناسِره(1) یکی از موضوعات مهم در باب مهدویت است که ائمه ی هدی عَلَيْهِم السَّلاَمُ فراوان درباره اش سخن گفته اند. ما نیز بعضی از فرمایشات ایشان را در اینجا ذکر می کنیم باشد که همگی به خود آمده و از خدای خویش بخواهیم تا ما را از این امتحانات سخت دوران غیبت، سربلند بیرون بیاورد.

راوی گوید: امام ششم عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«چگونه باشيد آنگاه كه بى امامِ هدایتگر و وسيله ی دانش، بمانيد و از يكديگر بيزارى جوئيد. آنگاه باشد كه آزمايش شويد و امتحان گرديد و غربال شويد. در آن زمان است كه شمشيرهاى مخالف در ميان آيد و اولِ روز، امارتى برپا شود؛ ولی آخر روز، كشتار و خلع از حکومت، پیش آيد.»(2)

در خبری دیگر منصور گوید: امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«اى منصور! اين امر (ظهور) بر شما در نيايد مگر پس از يأس و نا امیدی و به خدا قسم نیاید مگر آنكه از يكديگر متمايز شويد، نه به خدا سوگند! اين امر بر شما درنيايد مگر آنکه سخت، امتحان شويد، نه به خدا سوگند! اين امر بر شما در

ص: 84


1- . سِره به معناي زر تمام عيار و رايج و ناسِره به معني زر ناخالص است.
2- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا بَقِيتُمْ بِلَا إِمَامٍ هُدًى وَ لَا عَلَمٍ يَتَبَرَّأُ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَعِنْدَ ذَلِكَ تُمَيَّزُونَ وَ تُمَحَّصُونَ وَ تُغَرْبَلُونَ وَ عِنْدَ ذَلِكَ اخْتِلَافُ السَّيْفَيْنِ ( السنين) وَ إِمَارَةٌ مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ وَ قَتْلٌ وَ خَلْعٌ مِنْ آخِرِ النَّهَارِ. كمال الدین 2/348

نيايد مگر آنكه هر که باید شقی شود شقی بشود و هر که باید سعید شود سعید بشود.»(1)

زراره بن اعین گوید از امام صادق جعفر بن محمد عَلَيْهِما السَّلاَمُ شنیدم که می فرمودند:

«به درستى كه براى قیام کننده پيش از آنكه قيام كند غيبتى است. »

عرض كردم: قربانت شوم! براى چه؟ فرمودند:

«می ترسد "و به شكم و گردن خود اشاره كردند"؛ سپس فرمودند: اوست منتظرى كه مردم در تولدش شک كنند، برخى گويند چون پدرش مرده است فرزندى از او نمانده و برخى گويند دو سال پيش از وفات پدر متولد شده؛ نه به خدا قسم! كه خدا دوست دارد خلقش را امتحان كند و در اين وقت اهل باطل، به شک افتند.»(2)

در حدیثی دیگر ابوبصیر از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت کند كه آن حضرت فرمودند:

«از عرب ها اندكى همراه مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ خواهد بود!.»

به آن حضرت عرض شد از عرب افرادى كه این امر را توصیف می كنند (یعنى معتقد به امامت و غیبت هستند) فراوان اند. فرمودند:

«به ناچار بايد مردم، پاک شوند و جدا شوند و غربال گردند و خلق فراوانى از غربال به در خواهند رفت.» (3)

خواننده ی عزیز! خوب بنگر و به دقت تأمل کن که غربال آخرالزمان، تا چه حد بی رحم است که خلق بسیاری از آن کسانی که در آن بوده اند از آن خارج خواهند شد.

ص: 85


1- . عَنْ مَنْصُورٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا مَنْصُورُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ لَا وَ اللَّهِ لَا يَأْتِيكُمْ حَتَّى تُمَيَّزُوا لَا وَ اللَّهِ لَا يَأْتِيكُمْ حَتَّى تُمَحَّصُوا وَ لَا وَ اللَّهِ لَا يَأْتِيكُمْ حَتَّى يَشْقَى مَنْ شَقِيَ وَ يَسْعَدَ مَنْ سَعِدَ. كمال الدین 2 /346 و منتخب الانوار المضیئه/79
2- . عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قُلْتُ وَ لِمَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ يَخَافُ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ وَ عُنُقِهِ ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ الَّذِي يَشُكُّ النَّاسُ فِي وِلَادَتِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ إِذَا مَاتَ أَبُوهُ مَاتَ وَ لَا عَقِبَ لَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ قَدْ وُلِدَ قَبْلَ وَفَاةِ أَبِيهِ بِسَنَتَيْنِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ خَلْقَهُ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ. كمال الدین 2 / 346
3- . قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَيْلٌ لِطُغَاةِ الْعَرَبِ مِنْ أَمْرٍ قَدِ اقْتَرَبَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَمْ مَعَ الْقَائِمِ مِنَ الْعَرَبِ قَالَ نَفَرٌ يَسِيرٌ قُلْتُ وَ اللَّهِ إِنَّ مَنْ يَصِفُ هَذَا الْأَمْرَ فِيهِمْ لَكَثِيرٌ قَالَ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَنْ يُمَحَّصُوا وَ يُمَيَّزُوا وَ يُغَرْبَلُوا وَ يَسْتَخْرِجُ الْغِرْبَالَ خَلْقاً كَثِيراً. العدد القویة / 74 و غیبت نعمانى /204 و إثبات الهداة 5 / 159

خدایا! تو خودت به فریاد ما ناتوانانی برس که چاره ای جز استعاثه به محضر تو واولیائت نداریم. خداوندا! ما را از ثابت قدمان بر حقّ قرار ده و مقدر کن تا از افرادى باشیم كه در غربال امتحانات، از آن بیرون نشویم. بار پروردگارا! از تو می خواهیم كه فرج دوستان خود را نزدیک فرموده و ما را در جایگاه برگزیدگان و در ردیف اشخاصى كه از برگزیدگانت پیروى می كنند و از اولیائی كه از آنان راضى هستی و آنان را براى یارى دینت و خلیفه ات انتخاب فرموده ای قرار ده كه توئی ولى احسان و جواد منّان.

باز در همین زمینه ابوبصیر از حضرت امام محمد باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت کند که فرمودند:

«به خدا قسم! حتما بايد تميز يابيد، به خدا قسم حتما بايد پاک شويد، به خدا قسم! حتما بايد غربال شويد همان طور كه گندم را از زؤان (1) غربال می كنند.»(2)

و همچنین امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«اى شيعه آل محمّد! حتما بايد امتحان شويد همچون سرمه را كه در چشم، امتحان مى کنند. آدمى داخل شدن سرمه را به چشمش می فهمد؛ ولى نمی داند كى از چشم او بيرون می رود و اين چنين خواهد شد كه مردى صبح كند در حالى كه بر جادّه امامت ما است و شب می كند در حالى كه از راه به در شده است و (یا اینکه) شب می كند در حالى كه بر جادّه امر ما است؛ ولی صبح می كند در حالى كه از راه به در شده است.»(3)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ به بعضی از امتحانات دشوار عصر غیبت اشاره کرده می فرمایند:

«ناچار بايد پيش از قيام قیام کننده، سالى باشد كه مردم در آن سال، گرسنگی بکشند و از دو ناحيه، ترس و سختى آنان را فرا گيرد از كشتار و از كم بود ثروت ها و جان ها و ميوه ها و اين مطلب در كتاب خدا به طور روشن بيان شده است؛ سپس اين آيه را تلاوت فرمود: وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ

ص: 86


1- . زؤان: دانه اى است كه غالبا با خوشه گندم می روید و مانند گندم است؛ ولى از آن كوچك تر است و خواب آور.
2- عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ وَ اللَّهِ لَتُمَيَّزُنَّ وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُنَّ وَ اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ كَمَا يُغَرْبَلُ الزُّؤَانُ مِنَ الْقَمْح. غیبت نعمانى /205
3- . عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: لَتُمَحَّصُنَّ يَا شِيعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ تَمْحِيصَ الْكُحْلِ فِي الْعَيْنِ وَ إِنَّ صَاحِبَ الْعَيْنِ يَدْرِي مَتَى يَقَعَ الْكُحْلُ فِي عَيْنِهِ وَ لَا يَعْلَمُ مَتَى يَخْرُجُ مِنْهَا وَ كَذَلِكَ يُصْبِحُ الرَّجُلُ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنْ أَمْرِنَا وَ يُمْسِي وَ قَدْ خَرَجَ مِنْهَا وَ يُمْسِي عَلَى شَرِيعَةٍ مِنْ أَمْرِنَا وَ يُصْبِحُ وَ قَدْ خَرَجَ مِنْهَا. غیبت نعمانی/206

وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ.(1)»(2)

جابر جعفى هم گوید که از حضرت ابوجعفر محمّد بن على، امام باقر عَلَيْهِما السَّلاَمُ درباره ی معناى آیه شریفه وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَی ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ پرسیدم، فرمودند:

«اى جابر! اين آيه، يک معناى ويژه دارد و يک معناى همگانى اما گرسنگى ويژه در كوفه خواهد بود كه خداوند آن را مخصوص دشمنان آل محمّد می كند و آنان را از گرسنگى می كشد و اما همگانى در شام خواهد بود و آنان را آنچنان ترس و گرسنگى فرا می گيرد كه مانندش [هرگز] گريبانگيرشان نشده باشد. گرسنگى ایشان پيش از قيام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ است؛ ولى ترس، پس از قيام او خواهد بود.»(3)

حضرت ابوالحسن الرضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ هم فرمودند:

«به خدا قسم آنچه كه چشم به راه آن داريد انجام نپذيرد تا آنكه پاک شويد و تميز يابيد و تا آنكه نماند از شما مگر كمتر و باز كمتر.»(4)

خوب در سخن امام عزیزتر از جان، حضرت رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ بیاندیشید که نمی فرمایند "پس از غربال های سخت، نماند مگر عده ای نادر از مردم"؛ بلکه می فرمایند: "پس از غربال های سخت، نماند مگر عده ای اندر از مردم" یعنی از نادر و کمیاب هم، نادر تر.!

و ابراهیم ابن هلال گوید که به همان امام بزرگوار عرض كردم: ای ابالحسن! فدایتان شوم! پدرم در انتظار امر شما از دنیا رفت، و من نیز به سنّى رسیده ام كه مى بینید ،نگرانم که بمیرم و از چیزى خبرم ندهید؟ امام سلام اللّه علیه فرمودند: اى ابا اسحاق! تو نیز

ص: 87


1- . بقره /155: و قطعا شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و كم شدن مال ها و نقصان در جان ها و میوه ها خواهیم آزمود.
2- . عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَا بُدَّ أَنْ يَكُونَ قُدَّامَ الْقَائِمِ سَنَةٌ يَجُوعُ فِيهَا النَّاسُ وَ يُصِيبُهُمْ خَوْفٌ شَدِيدٌ مِنَ الْقَتْلِ وَ نَقْصٌ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ فَإِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابِ اللَّهِ لَبَيِّنٌ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ. غیبت نعمانى /251
3- . عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى- وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ الْآيَةَ فَقَالَ يَا جَابِرُ ذَلِكَ خَاصٌّ وَ عَامٌّ فَأَمَّا الْخَاصُّ مِنَ الْجُوعِ فَبِالْكُوفَةِ وَ يَخُصُّ اللَّهُ بِهِ أَعْدَاءَ آلِ مُحَمَّدٍ فَيُهْلِكُهُمْ وَ أَمَّا الْعَامُّ فَبِالشَّامِ يُصِيبُهُمْ خَوْفٌ وَ جُوعٌ مَا أَصَابَهُمْ مِثْلُهُ قَطُّ وَ أَمَّا الْجُوعُ فَقَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَمَّا الْخَوْفُ فَبَعْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ. غیبت نعمانى /251
4- . قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُمَحَّصُوا وَ تُمَيَّزُوا وَ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلَّا الْأَنْدَرُ فَالْأَنْدَرُ. غیبت نعمانی 208

شتاب می كنى؟ عرض كردم: آرى به خدا قسم! شتابزده هستم و چرا نباشم درحالی کهمى بینید كه سنّم به كجا رسیده است؟. فرمودند: به خدا قسم اى ابواسحاق! این كار نمی شود مگر آنكه تمیز یابید و پاک شوید و تا آنكه نماند از شما مگر اندكى سپس كف دست خود را (به علامت بى اعتنائى) برگرداندند.»(1)

ص: 88


1- . عن ابراهِيمَ بْنِ هِلَالٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَاتَ أَبِي عَلَى هَذَا الْأَمْرِ وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ السِّنِينَ مَا قَدْ تَرَى أَمُوتُ وَ لَا تُخْبِرُنِي بِشَيْ ءٍ فَقَالَ يَا أَبَا إِسْحَاقَ أَنْتَ تَعْجَلُ فَقُلْتُ إِي وَ اللَّهِ أَعْجَلُ وَ مَا لِي لَا أَعْجَلُ وَ قَدْ كَبِرَ سِنِّي وَ بَلَغْتُ أَنَا مِنَ السِّنِّ مَا قَدْ تَرَى فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ يَا أَبَا إِسْحَاقَ مَا يَكُونُ ذَلِكَ حَتَّى تُمَيَّزُوا وَ تُمَحَّصُوا وَ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلَّا الْأَقَلُّ ثُمَّ صَعَّرَ كَفَّهُ. غیبت نعمانى / 208

فصل چهارم: راه نجات

اشاره

راه نجات

ص: 89

پس از اینکه در فصل های پیشین، با کژی های آخرالزمان، دشواری های دوران غیبت و امتحانات سخت آن دوره، آشنا شدیم، بی صبرانه و با اشتیاق، به جستجوی راهی می گردیم تا ما را از این پرتگاه های هولناک برهاند و ما را در زمره ی آن عده ی بسیار قلیلی قرار دهد که از طوفان ها و گرداب های هلاکت، رهایی یافته و در ساحل امن و نجات، لنگر انداخته اند. با توجه به احادیث ائمه ی اطهار عَلَيْهِم السَّلاَمُ، نجات یافتگان آخرالزمان بسیار اندک اند که به عنوان نمونه می توان به روایتی که پیش از این، از حضرت رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ نقل شد اشاره کرد و همچنین فرموده اند که سرگردانی این امت، چندین برابر بیشتر از تحیر و سرگردانی بنی اسرائیل خواهد بود(1)و بسان گله ی سرگردانی که هرچه به دنبال چراگاه می گردد آن را نمی یابد به دنبال راه نجاتی می گردند و خوبان و اخیار، از کبریت احمر که کیمیاگران آن را اکسیر اعظم می نامند کمیاب تر می شوند(2) حال در این شرایط وانفسا چه باید کرد؟

امامان هدایت عَلَيْهِم السَّلاَمُ که پدران دلسوز این امت اند با نهایت شفقّت و مهربانی، راه خلاصی از این شداید را به ما آموخته و راه خلاصی را به ما نشان داده اند، و اینک بر ماست که با پیروی خالصانه از فرامین ایشان، خود را از مصائب عصر غیبت، برهانیم.

ص: 90


1- . قال اميرالمؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ :... لَكِنْ تِهْتُمْ كَمَا تَاهَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ عَلَى عَهْدِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَعَمْرِي لَيُضَاعَفَنَّ عَلَيْكُمُ التِّيهُ مِنْ بَعْدِي أَضْعَافَ مَا تَاهَتْ بَنُو إِسْرَائِيل... كافی 8/66
2- . اعلام الوری 2/ 227

در ادامه ی این مبحث، با راه های نجات از شداید دوران غیبت آشنا می شویم و ازخدای متعال برای عمل به این فرامین، مدد می جوییم.

1- تمسک به ولایت

نعیم صحاف گوید: از حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ معنای این قول خداى عزوجل را پرسیدم! "خدا را اطاعت كنید و پیغمبر را اطاعت كنید "(1) فرمودند:

«هان به خدا سوگند! پيشينيان شما هلاک نشدند و هيچ كسی هم تا زمان قیامِ قیام کننده ی ما عَلَيْهِ السَّلاَمُ هلاک نشود، جز به سبب ترک نمودن ولايت ما و انكار حق ما. همانا رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم از دنيا نرفتند، مگر آنکه حق ما را به گردن اين امت، ثابت و لازم ساختند، و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت كند.»(2)

و همچنین امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ هم فرموده اند:

«خوشا به حال کسی که در غیبت حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ به امر ما چنگ زده و قلبش پس از هدایت، منحرف نشود.»(3)

2- مدارا با خلق

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرمودند: «سازگارى با مردم، نصف ايمان است و نرمى با آنها نیمی از خوشی زندگى است. سپس امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: با نيكان در خفا مراوده كنيد و با بدكاران در آشكار، و بر آنها حمله نكنيد كه بر شما ستم كنند؛ زيرا زمانى براى شما پيش آيد كه انسان ديندار نجات نيابد، جز آن کسی که مردم،

ص: 91


1- . تغابن / 12
2- . عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ نُعَيْمٍ الصَّحَّافِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ فَمِنْكُمْ كافِرٌ وَ مِنْكُمْ مُؤْمِنٌ فَقَالَ عَرَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِيمَانَهُمْ بِمُوَالاتِنَا وَ كُفْرَهُمْ بِهَا يَوْمَ أَخَذَ عَلَيْهِمُ الْمِيثَاقَ وَ هُمْ ذَرٌّ فِي صُلْبِ آدَمَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّما عَلى رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ مَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ مَا هَلَكَ مَنْ هَلَكَ حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَّا فِي تَرْكِ وَلَايَتِنَا وَ جُحُودِ حَقِّنَا وَ مَا خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى أَلْزَمَ رِقَابَ هَذِهِ الْأُمَّةِ حَقَّنَا وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ. كافی 1 / 436 و البرهان 5/393 و بحار الأنوار 23 /38
3- . قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ طُوبَى لِمَنْ تَمَسَّكَ بِأَمْرِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا فَلَمْ يَزِغْ قَلْبُهُ بَعْدَ الْهِدَايَةِ ...كمال الدین 2/358

ابلهش دانند و خود او هم آماده باشد و تحمل كند كه به او گويند ابله و بی عقلاست.»(1)

نبی خاتم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم نیز فرموده اند:

«زمانی بیاید که علما را در آن، چون دزدان بکشند. ای کاش که ایشان در آن وقت خود را به حماقت بزنند.»(2)

یعنی در آن وقت، دانستن، جرم خواهد بود، و اگر کسی علم خویش را در بعضی از امور، آشکار کند، چون راهزنان، گردنش را بزنند؛ لذا رسول گرامی اسلام صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرموده اند: ای کاش دانشمندان آن عصر خود را به نادانی و حماقت بزنند.

3- ایمان مستحکم و تأیید به روح القدس

ابوخالد كابلى روایت نموده که امام على بن الحسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ به من فرمودند:

«اى ابوخالد! فتنه هایى پديد خواهد آمد كه مانند شب ظلمانى، تاريک باشد. كسى از آن فتنه ها نجات پيدا نمی كند مگر آنان كه خداوند از آنها پيمان گرفته (كه در راه حفظ ايمان پيوسته ثابت بمانند) آنها چراغ هاى هدايت و چشمه هاى دانش می باشند. پروردگار، آنها را از هر فتنه و آشوبِ تاريک، نجات خواهد داد. گويا صاحب الامر را می بينم كه بر بالاى نجف شما، واقع در پشت كوفه با سيصد و اندى مرد ،بر آمده، در حالى كه جبرئيل در سمت راست و ميكائيل در جانب چپ و اسرافيل در جلو او قرار دارند؛ پس پرچم پيغمبر اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم را به اهتزاز در آورده و آهنگ قومى نمی كند جز اين كه آنها را به ديار عدم بفرستد.»(3)

ص: 92


1- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِيمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَيْشِ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ خَالِطُوا الْأَبْرَارَ سِرّاً وَ خَالِطُوا الْفُجَّارَ جِهَاراً وَ لَا تَمِيلُوا عَلَيْهِمْ فَيَظْلِمُوكُمْ فَإِنَّهُ سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ زَمَانٌ لَا يَنْجُو فِيهِ مِنْ ذَوِي الدِّينِ إِلَّا مَنْ ظَنُّوا أَنَّهُ أَبْلَهُ وَ صَبَّرَ نَفْسَهُ عَلَى أَنْ يُقَالَ [لَهُ] إِنَّهُ أَبْلَهُ لَا عَقْلَ لَهُ. كافی 2/117
2- . قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم يَأْتِي النَّاسَ زَمَانٌ يُقْتَلُ فِيهِ الْعُلَمَاءُ كَمَا يُقْتَلُ اللُّصُوصُ فَيَا لَيْتَ الْعُلَمَاءَ تَحَامَقُوا فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ. روضة الواعظین 2/485
3- . عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ قَالَ قَالَ لِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا أَبَا خَالِدٍ لَتَأْتِيَنَّ فِتَنٌ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ لَا يَنْجُو إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَهُ أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الْهُدَى وَ يَنَابِيعُ الْعِلْمِ يُنْجِيهِمُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ مُظْلِمَةٍ كَأَنِّي بِصَاحِبِكُمْ قَدْ عَلَا فَوْقَ نَجَفِكُمْ بِظَهْرِ كُوفَانَ فِي ثَلَاثِمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ شِمَالِهِ وَ إِسْرَافِيلُ أَمَامَهُ مَعَهُ رَايَةُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم قَدْ نَشَرَهَا لَا يَهْوِي بِهَا إِلَى قَوْمٍ إِلَّا أَهْلَكَهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ. امالی مفید /45 و بحارالانوار51/135

مفضل گوید: شنیدم امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ می فرمودند:

«بپرهيزيد از شهرت دادن و فاش كردن (خصوصيات امر امام دوازدهم عَلَيْهِ السَّلاَمُ) همانابه خدا كه امام شما سال هاى سال از روزگار اين جهان، غايب شود و هر آينه شما در فشار آزمايش قرار گيريد تا آنجا كه بگويند: امام مُرده، یا كشته شده، و به كدام دره افتاده است؛ ولى ديده اهل ايمان بر او اشک بارد، و شما مانند كشتی هاى گرفتار امواج دريا، متزلزل و سرنگون شويد، و نجات و خلاصى نیست، جز براى كسى كه خدا از او پیمان گرفته و ایمان را در دلش ثبت كرده و به وسیله ی روحى از جانب خود، تقویتش نموده باشد. همانا دوازده پرچم و نشانه ی شبیه هم برافراشته گردد كه هيچ يک از ديگرى تشخيص داده نشود (حق از باطل شناخته نشود).

مفضل گوید: من گریستم و عرض كردم: پس ما چه كنیم؟ حضرت به شعاعى از خورشید كه در ایوان تابیده بود اشاره كرده و فرمودند:

«اى ابا عبد اللّه! اين آفتاب را می بينى؟ عرض كردم: آرى! فرمودند: به خدا! امر ما از اين آفتاب روشن تر است. (يعنى علوم و معجزات و اخلاق و كمالات امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ براى راهنمایى مردم، به حق، از آفتاب روشن تر است).(1)

4- پناه بردن به خدا

موسى بغدادى گوید: از امام عسكرى عَلَيْهِ السَّلاَمُ شنیدم كه مى فرمودند:

«گويا شما را مى بينم كه پس از من درباره ی جانشين من اختلاف مى كنيد، آگاه باشيد كه هر كس مقرّ به ائمّه بعد از رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم باشد امّا فرزندم مهدی را منکر شود، مانند كسى است كه به همه ی انبياء الهى و رسولانش اقرار داشته باشد؛ امّا

ص: 93


1- . عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ الْجُعْفِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ الشَّيْخَ يَعْنِي أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَ التَّنْوِيهَ أَمَا وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ سَبْتاً مِنْ دَهْرِكُمْ وَ لَيَخْمُلَنَّ حَتَّى يُقَالَ مَاتَ هَلَكَ بِأَيِّ وَادٍ سَلَكَ وَ لَتَدْمَعَنَّ عَلَيْهِ عُيُونُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَيُكْفَأَنَّ تَكَفُّؤَ السَّفِينَةِ فِي أَمْوَاجِ الْبَحْرِ فَلَا يَنْجُو إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَهُ وَ كَتَبَ فِي قَلْبِهِ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ لَتُرْفَعَنَّ اثْنَتَا عَشْرَةَ رَايَةً مُشْتَبِهَةً لَا يُدْرَى أَيٌّ مِنْ أَيٍّ قَالَ فَبَكَيْتُ ثُمَّ قُلْتُ لَهُ كَيْفَ نَصْنَعُ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ثُمَّ نَظَرَ إِلَى شَمْسٍ دَاخِلَةٍ فِي الصُّفَةِ أَ تَرَى هَذِهِ الشَّمْسَ فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ لَأَمْرُنَا أَبْيَنُ مِنْ هَذِهِ الشَّمْس. كافی 1 / 336 و غیبت نعمانى /152 و كمال الدین 2/347 و بحار الأنوار 51 /147 و الهدایة الكبرى /360

نبوّت رسول اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم را انكار كند و منكر رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم مانند كسى است كه جميع انبياء الهى را انكار كند؛ زيرا اطاعت از آخر ما، مانند اطاعت از اوّل ماست و منكر آخر ما مانند منكر اوّل ماست. آگاه باشيد كه براى فرزندم غيبتى است كه مردم در آندچار شک و ریب شوند مگر كسى كه خداى تعالى وى را حفظ فرمايد.»(1)

5- سرّ نگهداری

راوی گوید از مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ شنیدم که فرمودند:

«فتنه ای کور و تاریک، بر شما سایه اندازد که جز " نُوَمَه " کسی از آن نجات نیابد. پرسیده شد: نومه چیست؟ فرمودند: آن کسی است که مردم ندانند در فکرش چه می گذرد.» (2)

6- اخلاص

حضرت امیر المؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ به فرزندشان امام حسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«نهمین فرزند تو اى حسین! قائم به حق و آشکار کننده ی دین و گستراننده ی عدل خواهد بود. امام حسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: این امر هر آینه حتمى است و خواهد شد؟ مولا علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: بلى به حق آنکه محمّد را به نبوت، مبعوث گردانید و او را بر جمیع خلایق برگزید. اما این امر واقع نخواهد شد مگر بعد از غیبت و حیرتى که ثابت نمانند در آن، بر دین خود، مگر مخلصانى که به یقین رسیده باشند.آنان که حق تعالى میثاقشان را به ولایت ما اخذ کرده و در قلوبشان ایمان را نوشته و از جانب حق، تأیید شده مى باشند. »(3)

ص: 94


1- . مُوسَى بْنُ جَعْفَرِ بْنِ وَهْبٍ الْبَغْدَادِيُّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيَّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ كَأَنِّي بِكُمْ وَ قَدِ اخْتَلَفْتُمْ بَعْدِي فِي الْخَلَفِ مِنِّي أَلَا إِنَّ الْمُقِرَّ بِالْأَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ الْمُنْكِرَ لِوَلَدِي كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ رُسُلِهِ ثُمَّ أَنْكَرَ نُبُوَّةَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم لِأَنَّ طَاعَةَ آخِرِنَا كَطَاعَةِ أَوَّلِنَا وَ الْمُنْكِرَ لِآخِرِنَا كَالْمُنْكِرِ لِأَوَّلِنَا أَمَا إِنَّ لِوَلَدِي غَيْبَةً يَرْتَابُ فِيهَا النَّاسُ إِلَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ. كمال الدین 2/409 و كفایة الأثر / 295 و الصراط المستقیم 2 /232
2- . عَنْ مَتِّيلِ بْنِ عَبَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الطُّفَيْلِ يَقُولُ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ أَظَلَّتْكُمْ فِتْنَةٌ مُظْلِمَةٌ عَمْيَاءُ مُنْكَشِفَةٌ لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا النُّوَمَةُ قِيلَ يَا أَبَا الْحَسَنِ وَ مَا النُّوَمَةُ قَالَ الَّذِي لَا يَعْرِفُ النَّاسُ مَا فِي نَفْسِهِ. غیبت طوسی / 465
3- . عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِكَ يَا حُسَيْنُ هُوَ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْمُظْهِرُ لِلدِّينِ وَ الْبَاسِطُ لِلْعَدْلِ قَالَ الْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ وَ إِنَّ ذَلِكَ لَكَائِنٌ فَقَالَ إِي وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ وَ اصْطَفَاهُ عَلَى جَمِيعِ الْبَرِيَّةِ وَ لَكِنَّ بَعْدَهُ غَيْبَةً وَ حَيْرَةً لَا يَثْبُتُ فِيهِمَا عَلَى دِينِهِ إِلَّا الْمُخْلِصُونَ وَ الْمُبَاشِرُونَ لِرَوْحِ الْيَقِينِ الَّذِينَ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَهُمْ بِوَلَايَتِنَا وَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ. إعلام الورى / 426

7- دعای غریق

عبداللَّه بن سنان گوید: من با پدرم بر امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ وارد شدیم؛ پس آن حضرت فرمودند:

«چگونه باشیدآنگاه كه به حالى در آئيد كه امام هدايت را نبينيد و نشانه ی هدايت رؤيت نشود و هيچ كسی نجات نيابد مگر آنكه دعاى غريق را بخواند.»پدرم گفت: در آن شب ظلمانى كه چنین امرى واقع شود ما چه كنیم؟ فرمودند:

«هر گاه چنين شود "و البتّه تو آن زمان را هرگز در نمى يابى" پس به آن چه در نزد شماست (از دین و معارف ما) بياويزيد و از آن جدا نشويد تا وضع بر شما روشن شود».(1)

و همچنین همو از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كند كه فرمودند:

«به زودى شبهه اى به شما مى رسد و در آن، بى نشانه ای هويدا و امامِ هدايت، بمانيد و كسى از آن شبهه نجات نمى يابد، مگر آنكه دعاى غريق را بخواند.»

عرض کردم: دعاى غریق چگونه است؟ فرمودند:

«بخوان: "يا اللَّه يا رحمان يا رحيم يا مقلّب القلوب ثبّت قلبي على دينك"»

من گفتم: "یا اللَّه یا رحمان یا رحیم یا مقلّب القلوب و الأبصار ثبّت قلبی على دینك" امام فرمودند:

«خداى تعالى مقلّب القلوب و الأبصار است؛ و ليكن همچنان كه من گفتم بگو: «يا مقلّب القلوب ثبّت قلبي على دينك»(2)

8- پرهیز از شهرت طلبی

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«امير المؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ بر منبر كوفه فرمودند: «به راستى كه فتنه هايى ظلمانى و كدر

ص: 95


1- . عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبِي عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا صِرْتُمْ فِي حَالٍ لَا تَرَوْنَ فِيهَا إِمَامَ هُدًى وَ لَا عَلَماً يُرَى فَلَا يَنْجُو مِنْ تِلْكَ الْحَيْرَةِ إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِيقِ فَقَالَ أَبِي هَذَا وَ اللَّهِ الْبَلَاءُ فَكَيْفَ نَصْنَعُ جُعِلْتُ فِدَاكَ حِينَئِذٍ قَالَ إِذَا كَانَ ذَلِكَ وَ لَنْ تُدْرِكَهُ فَتَمَسَّكُوا بِمَا فِي أَيْدِيكُمْ حَتَّى يَتَّضِحَ لَكُمُ الْأَمْرُ. غیبت نعمانى / 159 و الإمامة و التبصرة /127
2- . عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ سَتُصِيبُكُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ يُرَى وَ لَا إِمَامٍ هُدًى وَ لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِيقِ قُلْتُ كَيْفَ دُعَاءُ الْغَرِيقِ قَالَ يَقُولُ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ فَقُلْتُ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ وَ لَكِنْ قُلْ كَمَا أَقُولُ لَكَ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ. كمال الدین 2 /351 و منتخب الانوار المضیئه

و تاريک، پشت سر داريد كه جز كسى كه عنوانى در مردم ندارد و به كلّى قدرش مجهول و ناشناخته است كسى از آن نجات نمى يابد، به آن حضرت عرض شد: اى امير مؤمنان! آن کيست؟ فرمودند: آن كسى است كه مردم را مى شناسد؛ ولى مردم او را نمى شناسند، و بدانيد كه زمين از حجّت خداى عزّوجلّ خالى نمى ماند؛ ولى خداى عزيز به زودى ديده ی خلقش را به خاطر ظلم و جورشان و گناهانی که نسبت به خودشان مرتکب شده اند از دیدن او نابينا مى سازد،و اگر زمين يک ساعت از حجّت خدا خالى بماند اهل خود را فرو مى برد؛ لكن آن حجّت، مردم را مى شناسد و آنان او را نمى شناسند، چنان كه يوسف، مردم را (برادرانش را) مى شناخت و آنها او را نمى شناختند.»(1)

9- دوری از دشمن اهلبیت عَلَيْهِم السَّلاَمُ

حضرت امیرالمؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«كسى كه از ما پيروى كند ،گمراه نمى گردد و هر كه ما را انكار كند راه نمى يابد. و هر كسی دشمن ما را يارى كند نجات نمى يابد و آن كه ما را به دشمن بسپارد هرگز يارى نگردد. پس به جهت طمع دنيا و دارايى اندكى كه از دست شما رفتنى است و شما نيز از آن جدا خواهيد شد، از ما جدا نشوید»(2)

10- قوّت یقین و شناخت و تسلیم

ابوحمزه ثمالی از امام سجّاد عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كند كه فرمودند:

«... براى قائم ما دو غيبت است که یکی از دیگری طولانی تر خواهد بود...و امّا غيبت دوم، طولانى مى شود تا به غايتى كه بيشتر معتقدين به آن امام، از اين امر باز گردند و بر آن ثابت نماند مگر كسى كه يقينش قوى و معرفتش درست باشد و در

ص: 96


1- . عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: ... إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ إِنَّ مِنْ وَرَائِكُمْ فِتَناً مُظْلِمَةً عَمْيَاءَ مُنْكَسِفَةً لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا النُّوَمَةُ قِيلَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا النُّوَمَةُ قَالَ الَّذِي يَعْرِفُ النَّاسَ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنَّ اللَّهَ سَيُعْمِي خَلْقَهُ عَنْهَا بِظُلْمِهِمْ وَ جَوْرِهِمْ وَ إِسْرَافِهِمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ خَلَتِ الْأَرْضُ سَاعَةً وَاحِدَةً مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا وَ لَكِنَّ الْحُجَّةَ يَعْرِفُ النَّاسَ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ. غیبت نعمانى /141
2- . قال اميرالمؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ :... لَا يَضِلُّ مَنْ تَبِعَنَا وَ لَا يَهْتَدِي مَنْ أَنْكَرَنَا وَ لَا يَنْجُو مَنْ أَعَانَ [عَلَيْنَا] عَدُوَّنَا وَ لَا يُعَانُ مَنْ أَسْلَمَنَا فَلَا تَتَخَلَّفُوا عَنَّا لِطَمَعِ دُنْيَا وَ حُطَامٍ زَائِلٍ عَنْكُمْ وَ أَنْتُمْ تَزُولُونَ عَنْه... خصال 2 / 631 و عیون الحكم و المواعظ /545

دلش حرجى از آنچه حكم مى كنيم نبوده و تسليم ما اهل بيت باشد.»(1)

11- دعا برای تعجیل فرج

احمد بن اسحاق گوید: بر امام عسكرى عَلَيْهِ السَّلاَمُ وارد شدم و مى خواستم از جانشین پساز ایشان پرسش كنم؛ پس خود آن بزرگوار آغاز سخن كرده و فرمودند:

«اى احمد بن اسحاق! خداى تعالى از زمان آدم عَلَيْهِ السَّلاَمُ زمين را خالى از حجّت نگذاشته است و تا روز قيامت نيز خالى از حجّت نخواهد گذاشت، به واسطه ی اوست كه بلا را از اهل زمين دفع مى كند و به خاطر اوست كه باران مى فرستد و بركات زمين را بيرون مى آورد.»

احمد گوید: گفتم:اى فرزند رسول خدا! امام و جانشین پس از شما كیست؟ پس حضرت، شتابان برخاسته و داخل خانه شدند و سپس در حالى بازگشتند كه بر شانه ی مبارکشان كودكى سه ساله بود كه صورتش مانند ماه شب چهارده مى درخشید. پس فرمودند:

«اى احمد بن اسحاق! اگر نزد خداى تعالى و حجّت هاى او گرامى نبودى، اين فرزندم را به تو نشان نمی دادم. او همنام و هم كنيه رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم است، كسى است كه زمين را پر از عدل و داد مى كند، آنچنان كه پر از ظلم و جور شده باشد.اى احمد بن اسحاق! مَثَل او در اين امّت، مَثَل خضر و ذو القرنين است، او غيبتى طولانى خواهد داشت كه هيچ كسی در آن نجات نمى يابد مگر آنكه خداى تعالى او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعاء به تعجيل فرج، موفّق سازد.»

احمد بن اسحاق گوید: عرض کردم:اى مولاى من! آیا نشانه اى هست كه قلبم بدان مطمئن شود؟ پس آن كودک بزرگوار به زبان عربى فصیح به سخن درآمده و فرمودند:

«"أنا بقيّةُ اللَّه في أرضِه و المنتقمُ مِن أعدائه " منم باقی مانده حجج خدا روی زمین و منم انتقام گیرنده ی از دشمنان خدا.اى احمد بن اسحاق! پس از مشاهده و رؤیت، جستجوى نشانه مكن! »

ص: 97


1- . عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: فِينَا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ وَ فِينَا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ وَ الْإِمَامَةُ فِي عَقِبِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ أَنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَتَيْنِ إِحْدَاهُمَا أَطْوَلُ مِنَ الْأُخْرَى ... أَمَّا الْأُخْرَى فَيَطُولُ أَمَدُهَا حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَكْثَرُ مَنْ يَقُولُ بِهِ فَلَا يَثْبُتُ عَلَيْهِ إِلَّا مَنْ قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ وَ لَمْ يَجِدْ فِي نَفْسِهِ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْنَا وَ سَلَّمَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ. كمال الدین 1/323

احمد بن اسحاق گوید: من شاد و خرّم بیرون آمدم و فرداى آن روز به نزد امام عسكرىّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ باز گشته و گفتم:اى فرزند رسول خدا! شادى من به واسطه منّتى كه بر من نهادید بسیار است، بفرمائید آن سنّتى كه از خضر و ذو القرنین دارد چیست؟ فرمودند:

«اى احمد! غيبت طولانى.»

گفتم:اى فرزند رسول خدا! آیا غیبت او به طول خواهد انجامید؟ فرمودند:

«به خدا سوگند! چنين است، تا به غايتى كه اكثر معتقدين به او از دین باز گردند و باقى نماند مگر كسى كه خداى تعالى عهد و پيمان ولايت ما را از او گرفته و ايمان را در دلش نگاشته و با روحى از جانب خود مؤيّد كرده باشد.اى احمد بن اسحاق!اين امرى از امر الهى و سرّى از سرّ ربوبى و غيبى از غيب پروردگار است، آنچه به تو عطا كردم بگير و پنهان كن و از شاكرين باش تا فردا با ما در علّيّين باشى.»(1)

12- عمل به وظایف منتظران

در روایات و اخبار آل اللّه عَلَيْهِم السَّلاَمُ برای منتظران امام عصر "اوراحنا له الفداء" وظایف و تکالیفی ترسیم شده است که اگر کسی به آنها عمل نماید اهل نجات خواهد بود. ما در فصل بعد به بیان و ذکر این وظایف خواهیم پرداخت ان شاء اللّه.

ص: 98


1- . عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ الْأَشْعَرِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ لِي مُبْتَدِئاً يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُخَلِّ الْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَا يُخَلِّيهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ يَدْفَعُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بِهِ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِهِ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدَكَ فَنَهَضَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مُسْرِعاً فَدَخَلَ الْبَيْتَ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَلَى عَاتِقِهِ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ الْقَمَرُ لَيْلَةَ الْبَدْرِ مِنْ أَبْنَاءِ الثَّلَاثِ سِنِينَ فَقَالَ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْلَا كَرَامَتُكَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَيْكَ ابْنِي هَذَا إِنَّهُ سَمِيُّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ كَنِيُّهُ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ مَثَلُهُ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ مَثَلُ الْخَضِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِي الْقَرْنَيْنِ وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ الْهَلَكَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِهِ فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَقُلْتُ لَهُ يَا مَوْلَايَ فَهَلْ مِنْ عَلَامَةٍ يَطْمَئِنُّ إِلَيْهَا قَلْبِي فَنَطَقَ الْغُلَامُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ فَصِيحٍ فَقَالَ أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَخَرَجْتُ مَسْرُوراً فَرِحاً فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ عُدْتُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَ سُرُورِي بِمَا مَنَنْتَ بِهِ عَلَيَّ فَمَا السُّنَّةُ الْجَارِيَةُ فِيهِ مِنَ الْخَضِرِ وَ ذِي الْقَرْنَيْنِ فَقَالَ طُولُ الْغَيْبَةِ يَا أَحْمَدُ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ إِنَّ غَيْبَتَهُ لَتَطُولُ قَالَ إِي وَ رَبِّي حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَكْثَرُ الْقَائِلِينَ بِهِ وَ لَا يَبْقَى إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَهْدَهُ لِوَلَايَتِنَا وَ كَتَبَ فِي قَلْبِهِ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ غَيْبٌ مِنْ غَيْبِ اللَّهِ فَخُذْ ما آتَيْتُكَ وَ اكْتُمْهُ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ تَكُنْ مَعَنَا غَداً فِي عِلِّيِّينَ. كمال الدین 2 / 384 و إعلام الورى/439

فصل پنجم: وظایف امت امام عصر عَلَيْهِ السَّلاَمُ در عصر غیبت

اشاره

ص: 99

بر شما خواننده ی عزیز، پوشیده نیست که هر قومی امامی دارد و خدای متعال ایشان را با آن امام می شناسد و در قیامت هم آنها را با امامشان فرا خواهد خواند. حال که این چنین است هر قومی باید با وظایفی که امام آن عصر، برای ایشان ترسیم کرده آشنا باشند و بدانها عمل کنند. در توضیح این مطلب باید بگویم که ما ملت امام علی یا امام حسین و یا امام رضا عَلَيْهِم السَّلاَمُ نیستیم؛ بلکه ما ملت امام زمان، مهدی آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ هستیم. شیعه در ادوار مختلف تاریخی از همین عدم شناختِ وظیفه، ضربه ها خورده و مثلا در زمان حضرت مجتبی عَلَيْهِ السَّلاَمُ، به صلح ایشان با معاویه اعتراض کرده و گفته است چرا مانند امیرالمؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ عمل نمی کنید؟ و در دوران امامتِ سید مظلومان حضرت اباعبداللّه الحسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ به ایشان اعتراض کرده که چرا مانند برادرتان امام حسن عَلَيْهِ السَّلاَمُ با یزید صلح نمی کنید؟ و در زمان ائمه دیگر عَلَيْهِم السَّلاَمُ به آن بزرگواران جسارت کرده و گفته اند که چرا خانه نشینی اختیار کرده و مانند امام حسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ قیام نمی کنید؟! و عده ای هم که دیدند حرفشان نزد ائمه ی اطهار مقبولیت ندارد، خود، عجولانه دست به قیام زده و فرقه های منحرف گوناگونی چون زیدیه را پدید آوردند.

عزیزان من! انسان در هر زمانی، امامی و وظیفه ای دارد و معنا ندارد که بخواهد به تکلیفی عمل کند که توسط امام قبلی برای امتِ آن زمان، ترسیم شده است. ما ملت امام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ بوده و در عصر غیبت ایشان به سر می بریم و باید ببینیم برای این دوره چه

ص: 100

تکالیفی برای ما تعیین شده است. یکی از معانی روایاتی که ما را به شناخت زمانی که در آن هستیم دستور می دهد همین است؛ یعنی " بدان که در چه زمانی هستی تا شبهات بر تو هجوم نیاورند".(1) امروز در زمان امام حسن عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیستی که بخواهی صلح کنی و یا در عصر حضرت اباعبداللّه عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیستی که بخواهی بجنگی؛ بلکه در عصر امام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ و دوره ی غیبت ایشان زندگی می کنی؛ تو را چکار به صلح حسنی و یا جنگ حسینی ؟! تو باید ببینی که امام زمانت برای این دوران چه وظایفی به گردنت گذاشته اند تا بتوانی به آن عمل کرده و زمان خود را قیاس به این و آن نکنی.

وظیفه اول: معرفت

اشاره

اولین و مهمترین وظیفه، شناخت و معرفت به امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ است و آنچه که از ما خواسته اند معرفت به امام زمان خودمان است، به این معنا که اگر کسی سایر ائمه را بشناسد؛ ولی امام زمانِ خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؛ چرا که هرکسی را با امام زمان خودش می شناسند و در قیامت هم با او شناخته شود.(2) البته این را هم باید بگویم که شناخت امام هر زمان بدون شناخت سایر امامان، میسور نمی باشد.

اهمیت معرفت امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ

بسیاری از اصحاب امام باقر و امام صادق عَلَيْهِما السَّلاَمُ نقل کرده اند که ایشان فرموده اند:

«بنده، مؤمن نمی شود مگر آنکه خدا و رسول و همه ی امامان و مخصوصا امام زمانش را بشناسد و در همه ی امور به وی رجوع کرده و تسلیم او باشد. سپس فرمودند: چگونه ممكن است كسى امام آخر را (كه امام زمان اوست) بشناسد و امام اول را نشناسد.»(3)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ در ضمن نامه ای طولانی به مفضل می فرمایند:

«... به تو گوشزد می كنم كه ريشه ی دين و پايه آن، يک نفر است و آن يک نفر،

ص: 101


1- . عن ابي عبدالله عَلَيْهِ السَّلاَمُ: الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ .كافی 1 / 27 و تحف العقول / 356
2- . عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»؟ قَالَ: «إِمَامِهِمُ الَّذِي بَيْنَ أَظْهُرِهِمْ، و هُوَ قَائِمُ أَهْلِ زَمَانِهِ». كافی 2 / 710
3- . عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ قَالَ حَدَّثَنَا غَيْرُ وَاحِدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ ثُمَّ قَالَ كَيْفَ يَعْرِفُ الْآخِرَ وَ هُوَ يَجْهَلُ الْأَوَّلَ. كافی 1/180

يقين و ايمان است. او پيشواى مردم و امام اهل زمان است که هر كسی او را بشناسد خدا و دينش را شناخته و هر كه منكر او شود منكر خدا و دينش گرديده و جاهل به امام، جاهل به خدا و دين اوست؛ پس دين و آئين و حدود پروردگار شناخته نمى شود مگر به وسيله امام هر زمان.

به همين جهت می گويم شناختن مردانى معين و مشخص، دين خدا است. اين معرفت، دو نوع است؛ نوع اول: شناخت واقعى با بصيرت كه به وسيله ی اين معرفت، راه خدا را تشخيص دهد و به معرفت خدا برسد. اين معرفت كه ثابت است و عارف با اين اوصاف، موجب ستايش است و بايد خدا را به خاطر آن سپاس گوید؛ چرا که اين عرفان يک موهبت الهى است كه به هر كسی بخواهد می دهد.

نوع دوم معرفت، ظاهرى است و اينها كسانى هستند كه ما را بر حق می دانند اما داراى بصيرت اهل معرفت باطن نيستند و هرگز با آن معرفت ظاهرى به شناخت واقعى خدا نمی رسند. چنانچه در اين آيه می فرمايد: وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ پس كسى كه به ظاهر گواه بر حق باشد؛ ولى قلب او چنين گواهى را ندهد و بصيرت در مورد گفته خود نداشته باشد هرگز به او پاداشى مانند كسى كه داراى ايمان قلبى و بصيرت است نمی دهند. همين طور است كسى كه سخن به جور و ستم بگويد ولی نه با اعتقاد و از درون قلب، عقاب و كيفر او مانند كسى نیست كه همين سخن را از روى اعتقاد می گويد و بر آن عقيده قلبى دارد...» (1)

ص: 102


1- . عن الصادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ انه كتب الي المفضل :«... ثُمَّ أُخْبِرُكَ أَنَّ أَصْلَ الدِّينِ هُوَ رَجُلٌ وَ ذَلِكَ الرَّجُلُ هُوَ الْيَقِينُ، وَ هُوَ الْإِيمَانُ، وَ هُوَ إِمَامُ أَهْلِ زَمَانِهِ، فَمَنْ عَرَفَهُ عَرَفَ اللَّهَ وَ دِينَهُ (وَ مَنْ أَنْكَرَهُ أَنْكَرَ اللَّهَ وَ دِينَهُ، وَ مَنْ جَهِلَهُ جَهِلَ اللَّهَ وَ دِينَهُ)، وَ لَا يُعْرَفُ اللَّهُ وَ دِينُهُ وَ شَرَائِعُهُ بِغَيْرِ ذَلِكَ الْإِمَامِ، كَذَلِكَ جَرَى بِأَنَّ مَعْرِفَةَ الرِّجَالِ دِينُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. وَ الْمَعْرِفَةُ عَلَى وَجْهَيْنِ: مَعْرِفَةٌ ثَابِتَةٌ عَلَى بَصِيرَةٍ يُعْرَفُ بِهَا دِينُ اللَّهِ، فَهَذِهِ الْمَعْرِفَةُ الْبَاطِنَةُ الثَّابِتَةُ بِعَيْنِهَا، الْمُوجَبُ حَقُّهَا، الْمُسْتَوْجَبُ عَلَيْهَا الشُّكْرُ لِلَّهِ، الَّذِي مَنَّ عَلَيْكُمْ بِهَا مَنّاً مِنَ اللَّهِ، يَمُنُّ بِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ مَعَ الْمَعْرِفَةِ الظَّاهِرَةِ. وَ مَعْرِفَةٌ فِي الظَّاهِرِ، فَأَهْلُ الْمَعْرِفَةِ فِي الظَّاهِرِ الَّذِينَ عَلِمُوا أَمْرَنَا بِالْحَقِّ عَلَى غَيْرِ عِلْمٍ بِهِ، (لَا يَسْتَحِقُّ أَهْلُهَا مَا يَسْتَحِقُّ أَهْلُ الْمَعْرِفَةِ بِالْبَاطِنِ عَلَى بَصِيرَتِهِمْ، وَ لَا يَصِلُوا بِتِلْكَ الْمَعْرِفَةِ الْمُقَصِّرَةِ إِلَى حَقِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ، كَمَا قَالَ فِي كِتَابِهِ وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ فَمَنْ شَهِدَ شَهَادَةَ الْحَقِّ لَا يَعْقِدُ عَلَيْهِ قَلْبَهُ، (وَ لَا يُبْصِرُ مَا يَتَكَلَّمُ بِهِ، لَمْ يُثِبْهُ اللَّهُ عَلَيْهِ ثَوَابَ مَنْ عَقَدَ عَلَيْهِ قَلْبَهُ عَلَى بَصِيرَةٍ فِيهِ). وَ كَذَلِكَ مَنْ تَكَلَّمَ بِجَوْرٍ لَا يَعْقِدُ عَلَيْهِ قَلْبَهُ، لَا يُعَاقَبُ عَلَيْهِ عُقُوبَةَ مَنْ عَقَدَ قَلْبَهُ وَ ثَبَتَ عَلَيْهِ عَلَى بَصِيرَةٍ... مختصر البصائر / 243

امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز درباره ی ارزش معرفت فرموده اند:

«منظور خدا از حکمت در این آیه " و هر کسی که خدا به او حکمت عطا کند خیر کثیر به او عطا کرده است" معرفت است.»(1)

سلیمان بن خالد هم از حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ درباره ی این آیه نقل كرده كه فرموده اند:

«حكمت عبارت است از معرفت و بصيرت در دين. هر كدام از شما فقيه در دين باشد حكيم است، شيطان از مردن هيچ كسی در جهان خوشحال نمی شود به اندازه ی خوشحالى اش از مردن يک فقيه.»(2)

و امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز فرمودند:

پدرم حضرت باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند: «در کتابی که یادگاری جدم حضرت علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ است نظر کردم دیدم نوشته بود: ارزش و بهای هر انسانی، به اندازه ی معرفت اوست... »(3)

امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ هم فرموده اند:

«تنها كسى خداى عزّوجلّ را بشناسد و پرستش كند كه هم خدا را بشناسد و هم امام از ما خاندان را و كسى كه خداى عزوجل را نشناسد و امام از ما خاندان را نشناسد غير خدا را شناخته و عبادت كرده، اين چنين مانند عامه ی مردم كه به خدا گمراه اند. » (4)

واللّه که حضرت باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ راست گفتند؛ زیرا خدایى كه به وسیله ی غیر ائمه هدى عَلَيْهِم السَّلاَمُ معرفى شود، جوان خوش سیمائى است با موهای فرفری كه در قیامت براى مردم جلوه گرى كند؛ پس هر كه به چنین خدایى معتقد باشد، حقا که خدا را نشناخته است.

محمد بن مسلم که از ثقات اصحاب ائمه است گوید شنیدم كه امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ می فرمودند:

ص: 103


1- . أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً قَالَ الْمَعْرِفَةُ. بحار الأنوار1 / 215
2- . عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً فَقَالَ إِنَّ الْحِكْمَةَ الْمَعْرِفَةُ وَ التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ فَمَنْ فَقُهَ مِنْكُمْ فَهُوَ حَكِيمٌ وَ مَا أَحَدٌ يَمُوتُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَحَبَّ إِلَى إِبْلِيسَ مِنْ فَقِيهٍ. بحار الأنوار 1/215
3- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: ... إِنِّي نَظَرْتُ فِي كِتَابٍ لِعَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَوَجَدْتُ فِي الْكِتَابِ أَنَّ قِيمَةَ كُلِّ امْرِئٍ وَ قَدْرَهُ مَعْرِفَتُهُ ... بحار الأنوار 2 / 184
4- . عَنْ جَابِرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ إِنَّمَا يَعْرِفُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَعْبُدُهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ عَرَفَ إِمَامَهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ مَنْ لَا يَعْرِفِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا يَعْرِفِ الْإِمَامَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَإِنَّمَا يَعْرِفُ وَ يَعْبُدُ غَيْرَ اللَّهِ هَكَذَا وَ اللَّهِ ضَلَالًا. كافی 1/181

«هركه ديندارى خداى عزوجل كند به وسيله عبادتى كه خود را در آن به زحمت افكند؛ ولى امام و پيشوائى كه خدا معين كرده نداشته باشد، زحمتش پذيرفته نخواهدشد و خود او گمراه و سرگردان است و خدا اعمال او را مبغوض و دشمن دارد، حكايت او حكايت گوسفندى است كه از چوپان و گله خود گم شده و تمام روز سرگردان می رود و بر می گردد، چون شب فرا رسد گله اى با شبان به چشمش آيد، به سوى آن گرايد و به آن فريفته شود و شب را در خوابگاه آن گله به سربرد، چون چوپان، گله را حركت دهد، گوسفند گمشده، گله و چوپان را ناشناس بيند، باز متحير و سرگردان در جستجوى شبان و گله ی خود باشد كه گوسفندانى را با چوپانش ببيند؛ پس اینبار به سوى آن رود و به آن فريفته گردد، شبان او را صدا زند كه بيا و به چوپان و گله خود بپيوند كه تو سرگردانى و از چوپان و گله خود گمگشته اى، پس ترسان و سرگردان و گمراه، حركت كند و چوپانى كه او را به چراگاه رهبرى كند و يا به جايش برگرداند نباشد، در همين ميان، گرگ، گم شدن او را غنيمت شمارد و او را بخورد. به خدا اى محمد! كسى كه از اين امت باشد و امامى هويدا و عادل از طرف خداى عزوجل نداشته باشد چنين است، گم گشته و گمراهست و اگر با اين حال بميرد با كفر و نفاق مرده است، بدان اى محمد! كه پيشوايان جور و پيروان ايشان از دين خدا به دور اند، خود گمراه اند و مردم را نیز گمراه كنند، اعمالى را كه انجام می دهند چون خاكستري است كه تندبادى در روز طوفانى به آن تازد، و از كردارشان چيزى دست گيرشان نشود. اين است گمراهى دور. »(1)

آرى! به خدا سوگند هر كه از تحت سرپرستى شما آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ فرار كند گرفتار

ص: 104


1- . عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ كُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِبَادَةٍ يُجْهِدُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْيُهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَيِّرٌ وَ اللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ وَ مَثَلُهُ كَمَثَلِ شَاةٍ ضَلَّتْ عَنْ رَاعِيهَا وَ قَطِيعِهَا فَهَجَمَتْ ذَاهِبَةً وَ جَائِيَةً يَوْمَهَا فَلَمَّا جَنَّهَا اللَّيْلُ بَصُرَتْ بِقَطِيعِ غَنَمٍ مَعَ رَاعِيهَا فَحَنَّتْ إِلَيْهَا وَ اغْتَرَّتْ بِهَا فَبَاتَتْ مَعَهَا فِي مَرْبِضِهَا فَلَمَّا أَنْ سَاقَ الرَّاعِي قَطِيعَهُ أَنْكَرَتْ رَاعِيَهَا وَ قَطِيعَهَا فَهَجَمَتْ مُتَحَيِّرَةً تَطْلُبُ رَاعِيَهَا وَ قَطِيعَهَا فَبَصُرَتْ بِغَنَمٍ مَعَ رَاعِيهَا فَحَنَّتْ إِلَيْهَا وَ اغْتَرَّتْ بِهَا فَصَاحَ بِهَا الرَّاعِي الْحَقِي بِرَاعِيكِ وَ قَطِيعِكِ فَأَنْتِ تَائِهَةٌ مُتَحَيِّرَةٌ عَنْ رَاعِيكِ وَ قَطِيعِكِ فَهَجَمَتْ ذَعِرَةً مُتَحَيِّرَةً تَائِهَةً لَا رَاعِيَ لَهَا يُرْشِدُهَا إِلَى مَرْعَاهَا أَوْ يَرُدُّهَا فَبَيْنَا هِيَ كَذَلِكَ إِذَا اغْتَنَمَ الذِّئْبُ ضَيْعَتَهَا فَأَكَلَهَا وَ كَذَلِكَ وَ اللَّهِ يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ظَاهِرٌ عَادِلٌ أَصْبَحَ ضَالًّا تَائِهاً وَ إِنْ مَاتَ عَلَى هَذِهِ الْحَالَةِ مَاتَ مِيتَةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ اعْلَمْ يَا مُحَمَّدُ أَنَّ أَئِمَّةَ الْجَوْرِ وَ أَتْبَاعَهُمْ لَمَعْزُولُونَ عَنْ دِينِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا فَأَعْمَالُهُمُ الَّتِي يَعْمَلُونَهَا كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى شَيْ ءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ. كافی 1/183

گرگان دین ساز و مذهب تراشان دغل و فریبکار مى شود. پدر و مادرم به فداى شما ای صاحبان امر و ای ستارگان هدایت.

راستگوترین راستگویان یعنی حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ در کلامی ضمن توضیح مقام امامت فرموده اند:«هر كه از امت محمد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم حقِ واجب امامش را شناسد، طعم و شيرينى ايمانش را بيابد و لذت خرّمى اسلامش را بچشد؛ زيرا خداى تبارك و تعالى امام را به پيشوائى خلقش منصوب كرده و بر روزي خواران اهل جهانش حجت قرار داده و تاج وقارش بر سر نهاده و از نور جباريّتش به او افكنده و با رشته اى الهى تا آسمان كشيده كه فيوضات خدا از او منقطع نشود و آنچه نزد خداست جز از طريق وسائل او به دست نيايد و خدا اعمال بندگان را جز با معرفت او نپذيرد آنچه از امورِ مشتبهِ تاريك و سنّت هاى مشكل و فتنه هاى ناآشكار بر او وارد شود، حكمش را می داند. خداى تبارك و تعالى هميشه امامان را براى رهبرى خلقش از اولاد حسين عَلَيْهِ السَّلاَمُ و از فرزندان بلا واسطه هر امامى براى امامت برگزيند و انتخاب كند و ايشان را براى خلقش بپذيرد و بپسندد...» (1)

کسی که به مقام معرفت برسد گویا در خیمه ی امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ حاضر است و در خدمت ایشان می باشد. امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ درباره همین موضوع، به فضیل بن یسار فرموده اند:

«كسى كه بميرد و امامى نداشته باشد، مانند مردم جاهليت مرده و هركه بميرد و به امامش عارف باشد، تقدم يا تأخر اين امر (ظهور) او را زيان ندهد، هر كه بميرد و در حالی که امامش را می شناسد مانند كسى است كه در زير خيمه ی امام قیام کننده، همراه ایشان باشد.»(2)

ص: 105


1- . الصادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ: ...فَمَنْ عَرَفَ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَاجِبَ حَقِّ إِمَامِهِ وَجَدَ طَعْمَ حَلَاوَةِ إِيمَانِهِ وَ عَلِمَ فَضْلَ طُلَاوَةِ إِسْلَامِهِ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَصَبَ الْإِمَامَ عَلَماً لِخَلْقِهِ وَ جَعَلَهُ حُجَّةً عَلَى أَهْلِ مَوَادِّهِ وَ عَالَمِهِ وَ أَلْبَسَهُ اللَّهُ تَاجَ الْوَقَارِ وَ غَشَّاهُ مِنْ نُورِ الْجَبَّارِ يُمَدُّ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ لَا يَنْقَطِعُ عَنْهُ مَوَادُّهُ وَ لَا يُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِجِهَةِ أَسْبَابِهِ وَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ أَعْمَالَ الْعِبَادِ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ فَهُوَ عَالِمٌ بِمَا يَرِدُ عَلَيْهِ مِنْ مُلْتَبِسَاتِ الدُّجَى وَ مُعَمَّيَاتِ السُّنَنِ وَ مُشَبِّهَاتِ الْفِتَنِ فَلَمْ يَزَلِ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَخْتَارُهُمْ لِخَلْقِهِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنْ عَقِبِ كُلِّ إِمَامٍ يَصْطَفِيهِمْ لِذَلِكَ وَ يَجْتَبِيهِمْ وَ يَرْضَى بِهِمْ لِخَلْقِهِ وَ يَرْتَضِيهِمْ كافی 1/203
2- . عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةُ جَاهِلِيَّةٍ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ كَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ. غیبت نعمانى /330 و كافی 1/372 و بحار الأنوار 52 / 142 و مرآة العقول4/ 189

و نکته پایانی این که جز با معرفت امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ نتوان خدا را شناخت؛ پس کسانی که در لسان عوام الناس به عنوان " عارف باللّه" و... شناخته می شوند؛ در حالی که ولایت نداشته و شیعه دوازده امامی نیستند، به غلط بدین نام معروف شده اند؛ چرا که هرگز نتوان عارف باللّه شد مگر پس از شناخت امام؛ پس کسی که امامش را نشناخته و منکراوست چگونه عارف به خداست؟!

ابوحمزه ثمالی گوید: امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ به من فرمودند:

«همانا خدا را كسى پرستد كه او را بشناسد و اما كسى كه خدا را نشناسد او را اين گونه (مانند عامه از مردم) گمراهانه می پرستد.

عرض كردم: قربانت گردم معرفت خدا چیست؟ فرمودند:

«باور داشتن به خداى عزوجل و باور داشتن به پيغمبرش صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و دوست داشتن حضرت على عَلَيْهِ السَّلاَمُ و پيروى از او و از ائمه هدى عَلَيْهِم السَّلاَمُ و بيزارى جستن به خداى عزّوجلّ از دشمن ايشان. اين چنين شناخته مى شود خداى عزّوجلّ.»(1)

و امام حسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز در پاسخ کسی که از ایشان پرسیده بود معرفت خدا چیست؟ فرمودند:

«اينكه اهل هر زمان، امام خود را كه اطاعت او واجب است بشناسند.»(2)

طلب معرفت

درباره طلب معرفت و بیان مصداق معرفت، روایتی بسیار زیبا از حضرت موسی بن جعفر عَلَيْهِ السَّلاَمُ در کتب روایی ما نقل شده که لازم است با دقت در عبارات آن، نکات لطیف فراوانش را درک کنیم.

محمّد بن فلان رافعى گفت: پسر عمویى داشتم به نام حسن ابن عبد اللّه، مردى

ص: 106


1- . عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّمَا يَعْبُدُ اللَّهَ مَنْ يَعْرِفُ اللَّهَ فَأَمَّا مَنْ لَا يَعْرِفُ اللَّهَ فَإِنَّمَا يَعْبُدُهُ هَكَذَا ضَلَالًا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ قَالَ تَصْدِيقُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَصْدِيقُ رَسُولِهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ مُوَالاةُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ الِائْتِمَامُ بِهِ وَ بِأَئِمَّةِ الْهُدَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ الْبَرَاءَةُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَدُوِّهِمْ هَكَذَا يُعْرَفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ. كافی 1/180
2- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: خَرَجَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ. بحارالانوار 5/312

پارسا و از بهترین عبادت كنندگان روزگار بود، گاهى به ملاقات سلطان می رفت و با او سخنان درشت می گفت و پند و اندرز می داد و امر به معروف و نهى از منكر می نمود و چون مرد پرهیزكار و بی ادعایی بود، سلطان سخنان او را تحمل مى نمود و پیوسته با همین وضع، زندگى می كرد. یک روز حضرت موسى بن جعفر عَلَيْهِ السَّلاَمُ وارد مسجد شده و چون او را دیدند پیش او رفته به او فرمودند:«چقدر من خوشم مى آيد از اين حال كه دارى و از ديدنت خوشحال می شوم جز اينكه معرفت ندارى! برو و معرفت طلب کن. عرض كرد: فدايت شوم! معرفت چيست؟ فرمودند: برو علم دين بياموز و حديث ياد بگير. عرض كرد: از چه كسى؟. فرمودند: از انس بن مالک و فقهاى مدينه، و بعد آن حديث را به من بگو تا برايت تصحيح كنم. آن مرد رفت و از آنها مطالبى گرفت و آنها را براى موسى بن جعفر عَلَيْهِ السَّلاَمُ خواند، فرمودند: همه ی اينها باطل است، برو و معرفت طلب كن.»

آن مرد، که خيلى به دين خويش اهميت می داد، پيوسته در جستجوى امام بود تا روزى ايشان را در حالی که به باغ خویش می رفتند تعقيب كرد و در بين راه، جلو آن جناب را گرفته، عرض كرد: فدايت شوم! من در پيشگاه پروردگار از شما شكايت می كنم. مرا بگو که معرفت چیست؟.

امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ، حضرت امير المؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ را معرفى كرده و فرمودند: «بعد از پيغمبر اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم راهنماى خلق امير المؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ بودند و جريان ظلم ابابكر و عمر را برای او توضيح دادند و او قبول كرد؛ سپس پرسيد: بعد از حضرت امير المؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ چه كسى بود؟ فرمودند: حسن بن على عَلَيْهِ السَّلاَمُ و بعد از ایشان حسين بن على عَلَيْهِ السَّلاَمُ تا رسيد به نام خودشان پس سكوت كردند. عرض كرد: آقا! امروز حجت خدا کیست؟ فرمودند: اگر بگويم مى پذيرى؟. عرض كرد: آرى! فدايت شوم!. فرمودند: امروز من حجت پروردگار در روی زمینم. گفت: آقاجان! يک دليل كه قانع كننده باشد برای من می آورید؟ فرمودند: آرى! برو پهلوى آن درخت " و اشاره به درخت معروف به ام غيلان كردند" و به او بگو موسى ابن جعفر تو را می گويد که پیش من بیا. گفت: پيش درخت رفتم و پيغام را رساندم و به خدا قسم زمين را می شكافت و مى آمد تا رسيد مقابل امام و آن حضرت اشاره نمودند تا برگشت.

ص: 107

پس، اقرار به مقام امامت آن جناب نمود و ديگر سكوت اختيار كرد و كسى نديد بعد از آن صحبت كند. و قبل از اين جريان خواب هاى خوب می ديد که به وقوع می پیوست؛ ولی از آن پس، ديگر چنین خواب هایی هم نمی دید. يک شب حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ را در خواب ديد از قطع شدن خواب شكايت نمود. امام در خواب به او فرمودند: ناراحت نباش! وقتى مؤمن در ايمان، استوار گرديد، رؤيا از او قطعمى شود.»(1)

در این روایت نورانی، نکات زیادی برای مریدان راه معرفت وجود دارد.

نکته اول: اینکه ممکن است کسی اهل انجام اعمال خوب باشد و حتی در راه سیر و سلوک، رؤیاهای صادقه ی فراوانی هم ببیند؛ ولی به خاطر محروم بودن از داشتن معرفت، اهل سعادت و عاقبت به خیری نباشد. در همین زمینه جناب زراره از حضرت باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ نقل مى كند كه فرمودند:

«مهمترين پايگاه دين و قله ى بلند آن و كليد و راه به سوى پيامبران و رضاى خدا همانا اطاعت امام است... پس اگر شخصى تمام شب هايش به عبادت و روزهایش به روزه بگذرد و تمام ثروتش را در راه خدا صدقه دهد و هر سال تا آخر

ص: 108


1- . عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُلَانٍ الْوَاقِفِيِّ قَالَ: كَانَ لِيَ ابْنُ عَمٍّ يُقَالُ لَهُ- الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ كَانَ زَاهِداً وَ كَانَ مِنْ أَعْبَدِ أَهْلِ زَمَانِهِ وَ كَانَ يَتَّقِيهِ السُّلْطَانُ لِجِدِّهِ فِي الدِّينِ وَ اجْتِهَادِهِ وَ رُبَّمَا اسْتَقْبَلَ السُّلْطَانَ بِكَلَامٍ صَعْبٍ يَعِظُهُ وَ يَأْمُرُهُ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَاهُ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ كَانَ السُّلْطَانُ يَحْتَمِلُهُ لِصَلَاحِهِ وَ لَمْ تَزَلْ هَذِهِ حَالَتَهُ حَتَّى كَانَ يَوْمٌ مِنَ الْأَيَّامِ إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ فِي الْمَسْجِدِ فَرَآهُ فَأَوْمَأَ إِلَيْهِ فَأَتَاه ثُمَّ قَالَ لَهُ يَا أَبَا عَلِيٍّ مَا أَنَا أَحَبَّ إِلَيَّ مَا أَنْتَ فِيهِ وَ أَسَرَّنِي بِكَ إِلَّا أَنَّهُ لَيْسَتْ لَكَ مَعْرِفَةٌ فَاذْهَبْ فَاطْلُبِ الْمَعْرِفَةَ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا الْمَعْرِفَةُ فَقَالَ لَهُ اذْهَبْ وَ تَفَقَّهْ وَ اطْلُبِ الْحَدِيثَ قَالَ عَمَّنْ قَالَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ وَ عَنْ فُقَهَاءِ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ثُمَّ اعْرِضِ الْحَدِيثَ عَلَيَّ قَالَ فَذَهَبَ وَ تَكَلَّمَ مَعَهُمْ ثُمَّ جَاءَهُ فَقَرَأَهُ عَلَيْهِ فَأَسْقَطَهُ كُلَّهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ اذْهَبْ وَ اطْلُبِ الْمَعْرِفَةَ وَ كَانَ الرَّجُلُ معينا [مَعْنِيّاً] بِدِينِهِ فَلَمْ يَزَلْ مُتَرَصِّداً أَبَا الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَتَّى خَرَجَ إِلَى ضَيْعَةٍ لَهُ فَتَبِعَهُ وَ لَحِقَهُ فِي الطَّرِيقِ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أَحْتَجُّ عَلَيْكَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ فَدُلَّنِي عَلَى الْمَعْرِفَةِ قَالَ فَأَخْبَرَهُ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ أَخْبَرَهُ بِأَمْرِ أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ فَتَقَبَّلَ مِنْهُ ثُمَّ قَالَ فَمَنْ كَانَ بَعْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ الْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى نَفْسِهِ ثُمَّ سَكَتَ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَنْ هُوَ الْيَوْمَ قَالَ إِنْ أَخْبَرْتُكَ تَقْبَلُ قَالَ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ أَنَا هُوَ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَشَيْ ءٌ أَسْتَدِلُّ بِهِ قَالَ اذْهَبْ إِلَى تِلْكَ الشَّجَرَةِ وَ أَشَارَ إِلَى أُمِّ غَيْلَانَ فَقُلْ لَهَا يَقُولُ لَكِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ أَقْبِلِي قَالَ فَأَتَيْتُهَا قَالَ فَرَأَيْتُهَا وَ اللَّهِ تَجُبُّ الْأَرْضَ جُبُوباً حَتَّى وَقَفَتْ بَيْنَ يَدَيْهِ ثُمَّ أَشَارَ إِلَيْهَا فَرَجَعَتْ قَالَ فَأَقَرَّ بِهِ ثُمَّ لَزِمَ السُّكُوتَ فَكَانَ لَا يَرَاهُ أَحَدٌ يَتَكَلَّمُ بَعْدَ ذَلِكَ وَ كَانَ مِنْ قَبْلِ ذَلِكَ يَرَى الرُّؤْيَا الْحَسَنَةَ وَ يُرَى لَهُ ثُمَّ انْقَطَعَتْ عَنْهُ الرُّؤْيَا فَرَأَى لَيْلَةً أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِيمَا يَرَى النَّائِمُ فَشَكَا إِلَيْهِ انْقِطَاعَ الرُّؤْيَا فَقَالَ لَا تَغْتَمَّ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا رَسَخَ فِي الْإِيمَانِ رُفِعَ عَنْهُ الرُّؤْيَا. كافی 1 / 353 و بصائر الدرجات 1 / 255 و الارشاد 2/ 223 و بحارالانوار 48/52

عمر به حج برود؛ ولى آشنا به ولايت ولى خدا نباشد كه او را دوست بدارد و تمام اعمالش به راهنمائى آن امام باشد پاداشى نزد خداوند ندارد، و از اهل ایمان شمرده نمى شود.» (1)

نکته دوم: معرفت یعنی شناخت ولی خدا و دشمنان او و دانستن ظلم هایی که به واسطه ی بدکاران در حق ائمه اطهار عَلَيْهِم السَّلاَمُ وارد شده است.

نکته سوم: اگر کسی به مقام معرفت رسید به درجه ی آرامش نائل می شود و از شرّ وشوری دست کشیده و خود را ملزم به تبعیت از امامش می داند. اگر آن والامقام، سخن گفت، سخن می گوید و اگر سکوت فرمود، سکوت پیشه می کند.

نکته چهارم: به دلیل اینکه خدای مهربان، شکور است و از اعمال نیک بندگانش تشکر می کند، اگر کسی عمل خوبی در این دنیا انجام داد؛ ولی سزاوار دریافت پاداش، در آخرت نبود، خداوند جزای او را در همین سرای فانی به او داده و مثلا با نشان دادن رؤیاهای صادقه و مکاشفات و... و یا یک تشییع جنازه ی آبرومند برای او، با وی تسویه حساب می کند. پس دیدن خواب های کذایی و مکاشفات و امثال ذلک، نمی تواند اثبات مقامی برای کسی بکند. مهم، معرفت و اطاعت است که وظیفه ی ما بندگان می باشد.

علاوه بر روایت فوق درباره همین مطلب، روایت دیگری از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ است که ذکرش در اینجا خالی از لطف نیست.

مرحوم علامه تنکابنی در کتاب قصص العلماء از کتاب زینه المجالس نقل کرده که در زمان امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ شخصی مدّعی بود که قادر است از اشیایی که دیگران پنهان کرده اند خبر دهد. مردم به عنوان سرگرمی و تفریح از راه های مختلف وی را امتحان می کردند. آن فرد، برخلافِ انتظارِ حاضرین، به خوبی از پس امتحانات ایشان برمی آمد. تا اینکه امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ سر رسیدند، و اوضاع را جویا شدند، مردم، جریان را شرح دادند. آن حضرت دست خود را مشت کردند و از او پرسیدند: در دست من چه چیزی است؟ او

ص: 109


1- . عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ذِرْوَةُ الْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحُهُ وَ بَابُ الْأَنْبِيَاءِ وَ رِضَى الرَّحْمَنِ الطَّاعَةُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ إِلَى حَفِيظاً أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَيْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِيعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِيعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ يَعْرِفْ وَلَايَةَ وَلِيِّ اللَّهِ فَيُوَالِيَهُ وَ يَكُونَ جَمِيعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَةٍ مِنْهُ إِلَيْهِ مَا كَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ حَقٌّ فِي ثَوَابِهِ وَ لَا كَانَ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَان .بحارالانوار 23/ 294

بعد از لحظاتی تأمل و فکر، با حالتِ تحیّر و تعجّب به امام خیره شد. امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ پرسیدند: چرا جواب نمی دهی؟ گفت: جواب را می دانم؛ ولی در تعجبم شما آن را از کجا آورده اید. آن شخص ادامه داد: در تمام کره ی زمین همه چیز مسیر طبیعی خود را می گذراند فقط در یک جزیره مرغی دو تا تخم گذاشته که یکی از آنها مفقود شده و آنچه در دست شماست باید همان تخم باشد. حضرت تصدیق کردند؛ سپس از او پرسیدند: چگونه به اینجا رسیده ای؟ جواب داد: "با مخالفت با هوای نفس"، هرچه دلم خواست خلافش را انجام دادم. حضرت از او خواستند تا مسلمان شود. جواب داد: دوست ندارم. امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: مگر قرار نبود با هوای نفست مخالفت کنی؟ طبق عهد خودت الان باید مسلمان شوی، چون دوست نداری مسلمان شوی. زمینه فراهم بود؛ هم به قدرت معنوی امام پی برد و هم در مقابل استدلال امام پاسخی نداشت. بعد از مسلمان شدن، قدرتغیبی خود را از دست داد. سراغ امام آمد و زبان به شکوه گشود که" قبلاً که مسلمان نبودم این قدرت را داشتم الان که خدا را پذیرفتم قدرتم را از دست داده ام! این چه دینی است؟" امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: تاکنون متحمّل زحمتی شده بودی و خداوند در همین عالم، مزد زحمت تو را می داد و بعد از دریافت مزد، طلبی از خدا نداشتی چون با خدا بیگانه بودی و از الان آنچه عمل می کنی خداوند برای آن جایی که به آن نیازمندی ذخیره می کند و آنچه که قبلاً داشتی برای نیل به سعادت ابدی، سودی به تو نمی رساند.»(1)

پس با توجه به این روایات باید بفهمیم که ممکن است کسی که معرفت، ولایت و دین ندارد بتواند از این قبیل امور غریبه انجام دهد و اینها کرامت و فضیلتی برای کسی نیست.

معنای معرفت

باید دانست که معرفت با علم تفاوت دارد و آنچه وظیفه ی ما و نجات دهنده ی از سوء عاقبت است معرفت است نه علم. کسانی که حضرت سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلاَمُ را به شهادت رسانده و آنهایی که حق مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ را غصب کردند؛ همگی نسبت به حقانیت ایشان عالم بودند؛ ولی معرفت نداشتند. اگر کسی بگوید " شمر نمی دانست که سر از بدن چه کسی جدا می کند و درباره ی ایشان جاهل بوده است" در

ص: 110


1- . قصص العلماء/ 45

حقیقت او را در فعل ناپسندش معذور داشته و دیگر کسی حق ندارد او را به خاطر این گناه عظیمش سرزنش و یا لعن و نفرین کند.

آری! شمر و امثال او به خوبی می دانستند که با چه کسی به نبرد آمده و خون چه کسی را می ریزند، عالِم بودند؛ ولی عارف نبودند. نقیض علم، جهل، و نقیض معرفت، انکار است. و این همان قول خدای متعال است که در قرآن فرموده است: «یعرفون نعمت اللّه ثم ینکرونها»(1) و امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز فرموده اند: «الْمَعْرِفَةُ وَ ضِدَّهَا الْإِنْكَارَ»(2) معرفت در قلب جای دارد؛ ولی علم در مغز و حافظه ی انسان؛ لذا ممکن است علم انسان در اثر پیری و بیماری تحلیل رود؛ ولی معرفت که در دل جای گرفته با این امور زائل نمی شود. اماممتقیان حضرت علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند: «الْمَعْرِفَةُ نُورُ الْقَلْبِ» یعنی معرفت نور قلب است.(3)

کسی که معرفت یافت دیگر به دنبال نشانه ای نخواهد رفت و به فوز اعظم خواهد رسید. ابوبصیر گوید: روزى خدمت حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ نشسته بودم ،فرمودند: «آیا به امام خویش معرفت دارى؟ عرض كردم: آرى به خدایى كه جز او خدایى نیست!. شما امام من هستید و " دست خود را روى زانوی ایشان گذاشتم". فرمودند:

«راست گفتى! خوب شناختى، چنگ بزن به دامنش. عرض كردم: مايلم علامت و نشانه ی امام را به من نشان دهید!. فرمودند: بعد از شناختن امام، ديگر حاجتی به علامت نیست!...»(4)

شاید آن حالتی که اکثر ما نسبت به امامان عَلَيْهِم السَّلاَمُ داریم علم باشد نه معرفت. علم کاری برای ما نخواهد کرد، اگر معرفتی در دل نباشد، همانطور که برای شمر و یزید و مأمون و... نکرد، با اینکه عالم به حضرات معصومین عَلَيْهِم السَّلاَمُ بودند.

در زمینه ی معرفت ،مردم سه دسته اند؛ عارف، منکر و مستضعف که بحث درباره ی این سه دسته، نیاز به مجالی دیگر دارد که ان شاء اللّه در تحقیقی مفصل و مجزا، بیان خواهد شد.

ص: 111


1- . نحل / 83
2- . كافی 1 / 48
3- . عیون الحكم و المواعظ / 25
4- . عَنْ أَبِي بَصِيرٍ: قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ) يَومَاً قَالَ أَبُو بَصِيرٍ أَنَّهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ لِي هَلْ تَعْرِفُ إِمَامَكَ قُلْتُ إِي وَ اللَّهِ وَ أَنْتَ هُوَ قَالَ صَدَقْتَ قُلْتُ أُرِيدُ أَنْ تُعْطِيَنِي عَلَامَةَ الْإِمَامَةِ قَالَ لَيْسَ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ عَلَامَةٌ. الخرائج و الجرائح 2 / 636

کمترین حد معرفت

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند:

«كمترين حدّ معرفت امام آن است كه انسان بداند او همپایه و هم ميزانِ پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم است مگر در درجه ی نبوّت، و بداند كه او وارث پيامبر است و طاعتش طاعت خدا و رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم می باشد، و در برابر وی در هر امری تسلیم باشد، و امور را به سوی او بازگرداند (یعنی در هر کاری نظر امام را بخواهد) و در هر مشكل و حادثه ای، به كلام او رجوع کند. و بداند كه امام پس از رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم، علی بن أبی طالب عَلَيْهِ السَّلاَمُ است؛ و پس از او حسن، و سپس حسين، وسپس علی بن الحسين، و سپس محمّد بن علی، و سپس من، و سپس موسی پسرم، و پس از او علی پسرش، و پس از علی، پسرش محمّد، و پس از محمّد پسرش علی، و پس از علی، پسرش حسن؛ و سپس حجّت بن الحسن عَلَيْهِم السَّلاَمُ است.»(1)

خواننده ی گرامی وقتی دانستن و پذیرش این امور، پایین ترین درجه ی معرفت باشد، اعلی درجه ی آن چگونه است؟ و همچنین نکته ی مهم و کلیدی دیگر این است که؛ هنگامی که امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ می فرمایند "کمترین حد معرفت"؛ یعنی کمتر از آن را معرفت نمی دانند. حال سوال من از شما این است که به نظر شما چند درصد از جامعه ای که می شناسید این حدّاقل معرفت را دارا هستند؟

ثواب معرفت

شناخت امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ علاوه بر اینکه وظیفه است، پاداش و اجری بزرگ هم در نزد خدا دارد. امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«کسی که با (شناخت) امر ولایت بمیرد مانند کسی است که در خدمت امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ است و با ایشان به شهادت رسیده است.»(2)

ص: 112


1- . عن جعفر بن محمد عَلَيْهِ السَّلاَمُ: ... وَ أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَام انهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي وَ بَعْدَهُ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ ثُمَّ قَالَ يَا مُعَاوِيَةُ جَعَلْتُ لَكَ أَصْلًا فِي هَذَا فَاعْمَلْ عَلَيْهِ. بحار الأنوار 36/407
2- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَنْ مَاتَ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ حَضَرَ مَعَ الْقَائِمِ وَ شَهِدَ مَعَ الْقَائِمِ المحاسن1/173 و إثبات الهداة 5 / 140

امام ششم حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند:

«هر یک از شما که با (شناخت) امر امامت ما بمیرد، مانند کسی است که در خدمت امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ خیمه بر پاکرده؛ بلکه چون کسی است که کنار آن حضرت شمشیر زده؛ بلکه مانند آن کسی است که در رکاب ایشان شهید شده؛ بلکه به منزله ی آن است که به همراه رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم به شهادت رسیده است.»(1)

ابوبصیر نیز از امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ راجع به آیه «وَ مَنْ یؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِی خَیراً كَثِیراً » سوالکرد که منظور از حکمت چیست؟ فرمودند:

«منظور از حكمت، معرفت امام است و اجتناب از كبائر. هر كس بميرد و بر گردن او بیعت امامى نباشد به مرگ جاهليت مرده است. هان! آگاه باشید که بهانه اى از مردم به خاطر عدمِ شناخت امامشان نمى پذيرند. هر كه با معرفت به امام خويش بميرد، برایش ضرری نخواهد داشت که ظهور، محقق شود یا به تأخیر بیفتد. او مثل كسى است كه با حضرت قائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ در خیمه ی ایشان بوده است. راوى گفت: پس امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ مختصرى مكث نموده؛ سپس فرمودند: نه! بلكه مانند كسى است كه در ركاب آن بزرگوار بجنگد؛ سپس فرمودند: نه! به خدا! مانند كسى است كه در سپاه پيامبر اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم به شهادت رسيده باشد.»(2)

و همان بزرگوار فرموده اند:

«کسی که این امر را (ولی خدا را) بشناسد و پیش از قیام حضرت صاحب الزمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ بمیرد اجر کسی را دارد که با آن حضرت به شهادت رسیده است.»(3)

آنچه را که می توان به عنوان بشارتی بزرگ به حساب آورد، همین امر است که به لسانِ

ص: 113


1- . عن الإمام جعفر بن محمد الصادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ أنّه قال: مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ عَلَى أمْرِنَا هَذَا فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ ضَرَبَ فِسْطَاطَهُ إِلى رُواقِ القَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَنْ يَضْرِبُ مَعَهُ بِسَيْفِهِ، بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَن اسْتُشْهِدَ مَعَهُ، بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَن اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم. المحاسن 1 / 173 إثبات الهداة 5 / 139
2- . سَأَلَهُ أَبُو بَصِيرٍ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً مَا عَنَى بِذَلِكَ فَقَالَ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ وَ اجْتِنَابَ الْكَبَائِرِ وَ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي رَقَبَتِهِ بَيْعَةٌ لِإِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ فَمَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ بِالْإِمَامَةِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ كَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ قَالَ ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ لَا بَلْ كَمَنْ قَاتَلَ مَعَهُ ثُمَّ قَالَ لَا بَلْ وَ اللَّهِ كَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم. أعلام الدین / 459
3- . عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَجْلَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَنْ عَرَفَ هَذَا الْأَمْرَ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَقُومَ الْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ قُتِلَ مَعَهُ. الغیبه للطوسی /460 و إثبات الهداة 5 / 13

صادقِ ائمه عَلَيْهِم السَّلاَمُ جاری شده است که؛ اگر انسان، امامش را بشناسد و پیش از ظهورِ آن بزرگوار، از دنیا برود، مانند آن است که در رکاب ایشان به شهادت رسیده است. در حقیقت، معرفت، بُعد زمان و مکان را از میان برداشته و وصل حقیقی که همان وصل باطنی است را برای عارف، تحصیل می نماید. و درست بالعکس، اگر کسی معرفت نداشته باشد حتی اگر به ظاهر، در خدمت امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ باشد و وصال ظاهری برایش محقق شده باشد، حقیقتا و باطنا از ایشان دور است و ظهور و لقای امام "ارواحنا فداه" برایش ثمره ای نخواهد داشد. در این باره روایات فراوانی رسیده است که به شمّه ای از آنها اشاره می شود.

در روایتی، زراره از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ نقل کند که فرمودند:

«امامت را بشناس که اگر او را شناختی برایت ضرری ندارد که امر ظهور محققشود یا به تأخیر بیفتد.»(1)

فضیل بن یسار گوید: از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ درباره قول خداى تعالى " روزى كه هر دسته از مردم را با امامشان می خوانیم" پرسیدم. فرمودند:

«اى فضيل! تو امامت را بشناس؛ زيرا هر گاه امامت را شناختى تقدم يا تأخر امر ظهور، زيانت ندهد، كسى كه امامش را بشناسد و پيش از قيام صاحب الامر عَلَيْهِ السَّلاَمُ بميرد، مانند كسى است كه در لشكر آن حضرت بوده است، نه؛ بلكه مانند كسى است كه زير پرچم آن حضرت نشسته باشد.» (2)

ابوبصیر هم گوید: به امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض كردم: قربانت گردم! كى فرج و گشایش باشد؟ فرمودند:

«اى ابا بصير! تو هم از جمله دنياخواهانى؟ كسى كه اين امر را بشناسد، براى او به واسطه ی انتظارش، فرج حاصل شده است.»(3)

ص: 114


1- . عَن زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اعرِف إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفتَ لَم يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الأَمرُ أَو تَأَخَّرَ.كافی 1 /371
2- . عَنِ الفُضَيلِ بنِ يَسَارٍ قَالَ: سَأَلتُ أَبَا عَبدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَن قَولِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَومَ نَدعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم فَقَالَ يَا فُضَيلُ اعرِف إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفتَ إِمَامَكَ لَم يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الأَمرُ أَو تَأَخَّرَ وَ مَن عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبلَ أَن يَقُومَ صَاحِبُ هَذَا الأَمرِ كَانَ بِمَنزِلَةِ مَن كَانَ قَاعِداً فِي عَسكَرِهِ لَا بَل بِمَنزِلَةِ مَن قَعَدَ تَحتَ لِوَائِهِ قَالَ وَ قَالَ بَعضُ أَصحَابِهِ بِمَنزِلَةِ مَنِ استُشهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم. كافی 1/371 و غیبت نعمانی / 329
3- . عَن أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلتُ لِأَبِي عَبدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جُعِلتُ فِدَاكَ مَتَى الفَرَجُ فَقَالَ يَا أَبَا بَصِيرٍ وَ أَنتَ مِمَّن يُرِيدُ الدُّنيَا مَن عَرَفَ هَذَا الأَمرَ فَقَد فُرِّجَ عَنهُ لِانتِظَارِهِ. كافی 1/ 371

اسماعیل بن محمد خزاعى نیز گوید: من می شنیدم كه ابوبصیر از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ می پرسید: به نظر شما من حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ را درک می كنم؟ فرمودند:

«اى ابوبصير! مگر نه اين است كه تو امامت را می شناسى؟ عرض كرد: چرا به خدا! شمایيد امام من " و دست حضرت را گرفت." حضرت فرمودند: اى ابوبصير! به خدا از اينكه در سايه ی خيمه حضرت صاحب الامر صلوات اللَّه عليه به شمشيرت تكيه نكرده اى باکی نداشته باش (يعنى ثواب چنان كسى براى تو هست).»(1)

عمر بن ابان گوید: شنیدم امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ می فرمودند:

«علامت را بشناس (يعنى امامت را بشناس) چون او را شناختى تقدم يا تأخر امرظهور به تو زيانى نرساند، همانا خداى عزوجل می فرمايد: «روزى كه هر دسته ای از مردم را با امامشان می خوانيم» پس هر كه امامش را شناسد مانند كسى است كه در خيمه ی امامِ منتظَر باشد.»(2)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ عین همین مطلب را به حمران بن اعین هم فرموده اند.(3)

اما نکته ی مهم آن است که وقتی انسان کسی را شناخت، بی اختیار، چشم به راه و منتظر او می شود؛ پس به همین سبب، وظیفه ی معرفت بر انتظار، مقدم است. باید معرفت کسب کنیم تا بتوانیم منتظر موعود باشیم.

وظیفه دوم: انتظار

اشاره

یکی از مهمترین وظایف ملت امام دوازدهم و شیعیان اثنی عشری در دوران غیبت امام سلام اللّه علیه، انتظار فرج آن بزرگوار است. و معنای انتظار، علاوه بر وجود آمادگی های ظاهری و باطنی بر عدم عجله و شتاب در امور متعلق به آن حضرت هم دلالت دارد.

ص: 115


1- . عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْخُزَاعِيِّ قَالَ: سَأَلَ أَبُو بَصِيرٍ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا أَسْمَعُ فَقَالَ تَرَانِي أُدْرِكُ الْقَائِمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ يَا أَبَا بَصِيرٍ أَ لَسْتَ تَعْرِفُ إِمَامَكَ فَقَالَ إِي وَ اللَّهِ وَ أَنْتَ هُوَ وَ تَنَاوَلَ يَدَهُ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا تُبَالِي يَا أَبَا بَصِيرٍ أَلَّا تَكُونَ مُحْتَبِياً بِسَيْفِكَ فِي ظِلِّ رِوَاقِ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ. كافی 1/ 371 و غیبت نعمانى /330 و مرآة العقول 4 /189 و بحار الأنوار 52 / 142
2- . عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ اعْرِفِ الْعَلَامَةَ فَإِذَا عَرَفْتَهُ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ كَانَ كَمَنْ هُوَ فِي فُسْطَاطِ الْمُنْتَظَرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ. كافی 1/ 372 و غیبت نعمانى / 330 و مرآة العقول 4 / 190
3- .كافی 1 / 372 و غیبت نعمانى /331

جناب عبد العظیم حسنى گوید: بر مولاى خود امام جواد عَلَيْهِ السَّلاَمُ وارد شدم و مى خواستم درباره ی قیام کننده پرسش كنم كه آیا همان مهدى است یا غیر او؟ امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ آغاز سخن كرده و فرمودند:

«اى ابوالقاسم! قیام کننده ی ما همان مهدى است. كسى كه بايد در غيبتش او را انتظار كشند و در ظهورش او را فرمان برند و او سومين از فرزندان من است و سوگند به كسى كه محمد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم را به نبوّت، مبعوث فرمود و ما را به امامت، مخصوص گردانيد اگر از عمر دنيا جز يک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را آنقدر طولانى گرداند تا در آن، قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد؛ همچنان كه آكنده از ظلم و جور شده باشد و خداى تعالى امر او را در يک شب اصلاح فرمايد چنان كه امر موسى كليم اللَّه عَلَيْهِ السَّلاَمُ را اصلاح فرمود، او رفت تا براى خانواده اش شعله ى آتش بياورد؛ امّا چون برگشت، رسول و پيامبر بود. سپسفرمود: برترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است.»(1)

و به ابوبصیر هم فرمودند:

«ای ابوبصیر! خوشا به حال شیعیان حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ که در زمان غیبتش منتظر ظهور او بوده و در دوران ظهورش مطیع فرامین ایشان هستند. همانا که آنها اولیاء خدایند که هیچ خوف و اندوهی ندارند.»(2)

ابوجارود گوید: به حضرت باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض کردم: من مردی کور و کهنسال هستم و بین من و شما مسافت زیادی هست و می خواهم که دینم را به من بیاموزید تا بدان چنگ زده و حجتی داشته باشم و به فرزندانم بیاموزم. پس امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ که از کلام من

ص: 116


1- . عَبْدُ الْعَظِيمِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ زَيْدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ أَ هُوَ الْمَهْدِيُّ أَوْ غَيْرُهُ فَابْتَدَأَنِي هُوَ فَقَالَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّنَا بِالْإِمَامَةِ إِنَّهُ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فِيهِ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُصْلِحُ لَهُ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ كَمَا أَصْلَحَ أَمْرَ كَلِيمِهِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذْ ذَهَبَ لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَرَجَعَ وَ هُوَ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَجِ. كفایة الأثر /280 و كمال الدین 2 / 377
2- . عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ :... يَا أَبَا بَصِيرٍ طُوبَى لِشِيعَةِ قَائِمِنَا الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ فِي غَيْبَتِهِ وَ الْمُطِيعِينَ لَهُ فِي ظُهُورِهِ أُولَئِكَ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ الَّذِينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ. كمال الدین 2/357

خوششان آمده بود راست نشسته و فرمودند: کلامت را تکرار کن. من هم دوباره همان سخنان را عرض کردم. فرمودند:

«باشد ای ابا جارود! (دین خدا عبارت است از) شهادت به یگانگی خدا و رسالت حضرت محمد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و اقامه نماز و پرداخت زکات و روزه ی ماه رمضان و حج بیت اللّه و دوست داشتن دوستان ما و دشمن داشتن دشمنان ما و تسلیم بودن در برابر امر ما و انتظار قیام کننده ی از ما و ورع و تلاش در دین.»(1)

یکی از دلایلی که انتظار فرج تا این حدّ، مورد تأکید و توصیه اهل بیت عَلَيْهِم السَّلاَمُ قرار گرفته است این است که انسان منتظِر را، به آینده و فردایی روشن امیدوار ساخته و همین امید، نقش بزرگی در سعی و کوشش او، ایفا می کند. امیر مؤمنان و امام عارفان حضرت علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ توصیه می فرمایند:«انتظار فرج و گشایش از جانب خدا داشته باشید و از رحمت او ناامید نباشید که محبوب ترین اعمال نزد خدای عزّ وجلّ انتظار فرج و گشایش است»(2)

در حدیث دیگری، راوی از امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ درباره ی وظیفه ی شیعیان در عصر غیبت می پرسد و می گوید: شیعیان شما در آن زمان چه کنند؟ امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ می فرمایند:

«بر شما باد به دعا و انتظار فرج که به زودی نشانه ای برایتان آشکار می شود که خدا را بر آن ستوده و بدان چنگ بزنید. گفتم: چه دعایی بخوانیم؟ فرمودند: بگویید: اللَّهُمَّ أَنْتَ عَرَّفْتَنِي نَفْسَكَ وَ عَرَّفْتَنِي رَسُولَكَ وَ عَرَّفْتَنِي مَلَائِكَتَكَ وَ عَرَّفْتَنِي نَبِيَّكَ وَ عَرَّفْتَنِي وُلَاةَ أَمْرِكَ اللَّهُمَّ لَا آخُذُ إِلَّا مَا أَعْطَيْتَ وَ لَا وَاقِىَ إِلَّا مَا وَقَيْتَ اللَّهُمَّ لَا تُغَيِّبْنِي عَنْ مَنَازِلِ أَوْلِيَائِكَ وَ لَا تُزِغْ قَلْبِي بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِي اللَّهُمَّ اهْدِنِي لِوَلَايَةِ مَنِ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ یعنی: بار خدایا! تو خودت و فرستاده ات و فرشتگانت و پیغمبرت و اولیای امرت را به من شناسانیدی، بار خدایا! من نگیرم جز آنچه تو عطا کنی، و هیچ

ص: 117


1- . عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنِّي امْرُؤٌ ضَرِيرُ الْبَصَرِ كَبِيرُ السِّنِّ وَ الشُّقَّةُ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ بَعِيدَةٌ وَ أَنَا أُرِيدُ أَمْراً أَدِينُ اللَّهَ بِهِ [وَ أَحْتَجُّ بِهِ] وَ أَتَمَسَّكُ بِهِ وَ أُبَلِّغُهُ مَنْ [خَلَّفْتُ] [قَالَ فَأُعْجِبَ بِقَوْلِي فَاسْتَوَى جَالِساً] فَقَالَ يَا أَبَا الْجَارُودِ كَيْفَ قُلْتَ رُدَّ عَلَيَّ قَالَ فَرَدَدْتُ عَلَيْهِ فَقَالَ نَعَمْ يَا أَبَا الْجَارُودِ شَهَادَةُ أَلَّا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ حِجُّ الْبَيْتِ وَ وَلَايَةُ وَلِيِّنَا وَ عَدَاوَةُ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَاد. دعوات راوندی /135
2- . قال علي عَلَيْهِ السَّلاَمُ: انْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَى اللَّهِ انْتِظَارُ الْفَرَج. تحف العقول / 106

نگهدارنده ای جز تو برایم نیست، بار خدایا! مرا از منازل دوستانت دور مگردان و دلم را پس از آنکه هدایت کرده ای منحرف منما، بار خدایا! مرا به ولایت کسی که اطاعتش را بر من واجب ساخته ای هدایت فرما.»(1)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«دین امامان عَلَيْهِم السَّلاَمُ، خداترسی، راستگویی، صلاح و تلاش، رساندن امانت به صاحبش چه نیکوکار باشد چه بدکار، سجده های طولانی و نماز شب و دوری از گناهان و انتظار فرج به همراه صبر و خوش رفتاری با رفیقان و همسایگان می باشد.»(2)

اسماعیل جعفى نیز گوید: مردى نزد امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ آمد و دفترى با خود داشت، امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:«اين دفترِ مردى است كه براى مناظره آمده و پرسش مى كند از دينى كه عمل در آن پذيرفته است.»

آن مرد گفت: خدایت رحمت كند، همین را مى خواهم. امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«(آن دین) گواهى دادن به وحدانیت خدا و اینکه شريكی ندارد و اينكه محمد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم بنده و رسول او است و اقرار كنى بدان چه از طرف خدا آورده است و ولايت ما خانواده و بيزارى از دشمن ما و تسليم به امر ما و ورع و تواضع و انتظار قیام کننده ی ما؛ زيرا براى او دولتى است كه وقتى خدا بخواهد آن را بياورد.»(3)

ص: 118


1- . نَرْوِي بِإِسْنَادِنَا إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْجُعْفِيِّ الْمَعْرُوفِ بِالصَّابُونِيِّ مِنْ جُمْلَةِ حَدِيثٍ بِإِسْنَادِهِ وَ ذَكَرَ فِيهِ غَيْبَةَ الْمَهْدِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم قُلْتُ كَيْفَ تَصْنَعُ شِيعَتُكَ قَالَ عَلَيْكُمْ بِالدُّعَاءِ وَ انْتِظَارِ الْفَرَجِ فَإِنَّهُ سَيَبْدُو لَكُمْ عَلَمٌ فَإِذَا بَدَا لَكُمْ فَاحْمَدُوا اللَّهَ وَ تَمَسَّكُوا بِمَا بَدَا لَكُمْ قُلْتُ فَمَا نَدْعُو بِهِ قَالَ تَقُولُ اللَّهُمَّ أَنْتَ عَرَّفْتَنِي نَفْسَكَ وَ عَرَّفْتَنِي رَسُولَكَ وَ عَرَّفْتَنِي مَلَائِكَتَكَ وَ عَرَّفْتَنِي نَبِيَّكَ وَ عَرَّفْتَنِي وُلَاةَ أَمْرِكَ اللَّهُمَّ لَا آخُذُ إِلَّا مَا أَعْطَيْتَ وَ لَا وَاقِىَ إِلَّا مَا وَقَيْتَ اللَّهُمَّ لَا تُغَيِّبْنِي عَنْ مَنَازِلِ أَوْلِيَائِكَ وَ لَا تُزِغْ قَلْبِي بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِي اللَّهُمَّ اهْدِنِي لِوَلَايَةِ مَنِ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ. مهج الدعوات / 332
2- . عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ فِي الْإِمَامَةِ يَشْتَمِلُ عَلَى النَّصِّ عَلَى الْأَئِمَّةِ الِاثْنَيْ عَشَرَ عَلَيْهِم السَّلاَمُ إِلَى أَنْ قَالَ: دِينُهُمُ الْوَرَعُ وَ الصِّدْقُ وَ الصَّلَاحُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ طُولُ السُّجُودِ وَ قِيَامُ اللَّيْلِ وَ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ وَ حُسْنُ الصُّحْبَةِ وَ حُسْنُ الْجِوَارِ. وسائل الشیعة 19 / 75
3- . عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَعَهُ صَحِيفَةٌ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ هَذِهِ صَحِيفَةُ مُخَاصِمٍ يَسْأَلُ عَنِ الدِّينِ الَّذِي يُقْبَلُ فِيهِ الْعَمَلُ فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ هَذَا الَّذِي أُرِيدُ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ تُقِرَّ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِنَا وَ الْوَرَعُ وَ التَّوَاضُعُ وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا فَإِنَّ لَنَا دَوْلَةً إِذَا شَاءَ اللَّهُ جَاءَ بِهَا. كافی 2/ 23 و امالی طوسی /179 و مرآة العقول 7 /117و الأصول الستة عشر /71

مرحله ی اضطرار

وقتی انسان، مولایش را شناخت و به او معرفت پیدا کرد، قهراً به انتظار او خواهد نشست و هرچه که این انتظار، قوی تر شود به مرحله ی اضطرار رسیده و از باب اینکه امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ، پدر دلسوز و مهربان اند، برای او فرجی حاصل خواهد شد و او به لقای طلعت رشیده ی ارباب خوبی ها خواهد رسید و این است معنای سخن امام پارسایان حضرت سید ساجدان، علی بن الحسین عَلَيْهِما السَّلاَمُ که می فرمایند:

«انتظار فرج داشتن، خود از بزرگترین فرج هاست».(1)

و در تایید این مطلب است سخن حسن بن جهم که گوید: از حضرت کاظم عَلَيْهِ السَّلاَمُ درباره ی فرج پرسیدم، فرمودند:

«آیا نمی دانی که انتظار فرج، خود از فرج است ؟ عرض کردم: خیر! نمی دانم مگر آنکه شما به من تعلیم دهید. فرمودند: آری! انتظار فرج، خودش بخشی از فرج است.»(2)

ظاهراً یکی از معانی این اخبار آن است که این فرج، فرج جزئی و در حق آن کسیاست که در مرحله اعلای انتظار به حالت اضطرار رسیده است.

عبد الحمید واسطى روایت نموده كه گفت: به امام محمد باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض كردم: آقاجان! فدایتان شوم! به خدا قسم! در انتظار ظهور امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ دكان هاى خود را رها كرده ایم تا جایى كه چیزى نمانده كه از فقر و بیچارگى دست تكدى پیش مردم دراز كنیم.

امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«اى عبد الحميد! آيا گمان می كنى که اگر كسى خود را وقف راه خدا كند خداوند راه روزى به روى او نمى گشايد و برایش فرجی نمی شود؟ آرى و اللّه! خداوند حتما درِ رحمت خود را به روى او خواهد گشود. خدا رحمت كند كسى كه خود را در اختيار ما گذاشته است. خدا رحمت كند آن كس كه امر ما را زنده نگاه می دارد.

ص: 119


1- . قَالَ زين العابدين عَلَيْهِ السَّلاَمُ: انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ. بحارالانوار52/122
2- . عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ شَيْ ءٍ مِنَ الْفَرَجِ فَقَالَ أَ وَ لَسْتَ تَعْلَمُ أَنَّ انْتِظَارَ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ قُلْتُ لَا أَدْرِي إِلَّا أَنْ تُعَلِّمَنِي فَقَالَ نَعَمْ انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ. الغیبه للطوسی / 459

عرض كردم: اگر من پيش از آنكه به شرف ملاقات قیام کننده ی شما فائز گردم، بميرم چگونه خواهم بود؟ فرمودند: هر كدام از شما كه می گويد: "اگر مهدی آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ را ببينم به يارى او برمی خيزم"، مانند كسى است كه در ركاب او شمشير بزند و كسى كه در ركاب وى شهيد شود مثل اين است كه دو بار شهيد شده است.»(1)

اللّه اکبر از این روایت عظیم و بشارت هایی که در آن برای منتظران مضطرِّ صاحب الزمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ بیان شده است.

در خبری دیگر، كرّام بن عمرو گوید: من در درون خویش، سوگند یاد كرده بودم كه تا قیام کننده از آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ بر نخیزد، هرگز در روز غذایى نخورم یعنى روزه بگیرم. روزى نزد امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ رفتم و به او عرض كردم: مردى از شیعیان شما براى خدا بر خویشتن واجب ساخته كه هرگز در روز غذایى نخورد و روزه بگیرد تا زمانى كه قیام کننده ی آل محمّد قیام كند. فرمودند:

«اى كرّام! روزه بدار؛ ولى در عيد قربان و عيد فطر و سه روز تشريق (روزهاىدوازده و سیزده و چهارده ماه ذى الحجّة) و هنگامى كه در سفر به سر مى برى از روزه داشتن خوددارى كن{ پس کارش را تایید کرده }و سپس فرمودند: هنگامى كه حسين عَلَيْهِ السَّلاَمُ كشته شد آسمان ها و زمين و هر كه در آن بود و فرشتگان، همه به ناله در آمدند و گفتند:اى پروردگار ما! آيا به ما رخصت از بین بردن و هلاک نمودن بندگانت را می دهى، تا آنان را از روى زمين ريشه كن كنيم؟ زیرا كه آنان، حريم و حرمت تو را شكستند، و حرام تو را روا داشتند، و برگزيده ی تو را كشتند. پس خداى تعالى به آنان وحى فرستاد: اى فرشتگان! و اى آسمان و زمين من! آرام باشيد؛ سپس پرده اى از پرده ها را برداشت، و در اين هنگام در پس آن پرده،

ص: 120


1- . عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ الْوَاسِطِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ لَقَدْ تَرَكْنَا أَسْوَاقَنَا انْتِظَاراً لِهَذَا الْأَمْرِ حَتَّى لَيُوشِكُ الرَّجُلُ مِنَّا أَنْ يَسْأَلَ فِي يَدِه فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا عَبْدَ الْحَمِيدِ أَ تَرَى مَنْ حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَجْعَلُ اللَّهُ لَهُ مَخْرَجاً بَلَى وَ اللَّهِ لَيَجْعَلَنَّ اللَّهُ لَهُ مَخْرَجاً رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَيْنَا رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا قَالَ قُلْتُ فَإِنْ مِتُّ قَبْلَ أَنْ أُدْرِكَ الْقَائِمَ قَالَ الْقَائِلُ مِنْكُمْ أَنْ لَوْ أَدْرَكْتُ قَائِمَ آلِ مُحَمَّدٍ نَصَرْتُهُ كَانَ كَالْمُقَارِعِ بَيْنَ يَدَيْهِ بِسَيْفِهِ لَا بَلْ كَالشَّهِيدِ مَعَهُ الشَّهِيدُ مَعَهُ لَهُ شَهَادَتَانِ. الكافی 8 / 80 و كمال الدین 2 / 644 و المحاسن 1 / 173 و بحارالانوار 52 / 126 و إثبات الهداة 5 / 140

محمّد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و دوازده وصى او نمايان شدند؛ پس خداوند از بين آنان دست امام دوازدهم را گرفت و فرمود:اى فرشتگان من! و اى آسمان و زمينم! انتقام آنان را به دست اين شخص خواهم ستاند، و به وسيله ی اين شخص از آنان انتقام مى گيرم هر چند پس از گذشتِ مدّت زمانى باشد و اين سخن را سه بار تكرار فرمود.»(1)

خوب بنگرید که یاران ائمه ی طاهرین عَلَيْهِم السَّلاَمُ در زمان آن بزرگواران و با وجود حضور امام معصوم عَلَيْهِ السَّلاَمُ برای درک زمان ظهور مهدی آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ دست به چه کارهایی می زدند و چگونه مشتاق زیارت آن حضرت بوده اند! آیا ما از آنها بر اینگونه اعمال سزاوارتر نیستیم؟. وای بر ما و جامعه ی ما !، وای بر خواص و عوام ما! که همگی، امام مظلومِ خویش را فراموش کرده، هر یک به نوبه خویش، در دل های پوسیده، گوساله ای را جای او گذاشته و سامری وار بر گردش طواف می کنیم در حالی که سید و مولای ما به سبب اعمال زشت ما از ما بریده و رهسپار بیابان ها شده است.

البته بوده اند و هستند، افراد انگشت شماری که یاد حضرت، دل های ایشان را به خود مشغول کرده و مضطرانه چشم به راه قدوم مطهّر اویند. شاید نام سید کریم پینه دوز،برای شما نامی آشنا باشد و بسیار از ایشان در بعضی از کتابهایی که درباره ی تشرف یافتگان به ساحت مقدس امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ به چاپ رسیده است، خوانده باشید. نام و شهرت او" آقا سیدکریم محمودی" بود و در گوشه ای از بازار تهران به پینه دوزی و پاره دوزی مشغول بود، و به همین جهت مشهور به این عنوان شد.

آقا سیدکریم با وجود آن مقامات ولایی و توحیدی، تا حدودی گمنام بود و در زمان حیاتش فقط خواص و علمای اهل معنای تهران از حالات و مقاماتش باخبر بودند و نقل

ص: 121


1- . عَنْ كَرَّامٍ قَالَ: حَلَفْتُ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ نَفْسِي أَلَّا آكُلَ طَعَاماً بِنَهَارٍ أَبَداً حَتَّى يَقُومَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ رَجُلٌ مِنْ شِيعَتِكَ جَعَلَ لِلَّهِ عَلَيْهِ أَلَّا يَأْكُلَ طَعَاماً بِنَهَارٍ أَبَداً حَتَّى يَقُومَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ فَقَالَ صُمْ يَا كَرَّامُ وَ لَا تَصُمِ الْعِيدَيْنِ وَ لَا ثَلَاثَةَ أَيَّامِ التَّشْرِيقِ وَ لَا إِذَا كُنْتَ مُسَافِراً فَإِنَّ الْحُسَيْنَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَمَّا قُتِلَ عَجَّتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَيْهِمَا وَ الْمَلَائِكَةُ فَقَالُوا يَا رَبَّنَا أَ تَأْذَنُ لَنَا فِي هَلَاكِ الْخَلْقِ حَتَّى نَجُذَّهُمْ مِنْ جَدِيدِ الْأَرْضِ بِمَا اسْتَحَلُّوا حُرْمَتَكَ وَ قَتَلُوا صَفْوَتَكَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِمْ يَا مَلَائِكَتِي وَ يَا سَمَائِي وَ يَا أَرْضِي اسْكُنُوا ثُمَّ كَشَفَ حِجَاباً مِنَ الْحُجُبِ فَإِذَا خَلْفَهُ مُحَمَّدٌ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ اثْنَا عَشَرَ وَصِيّاً لَهُ فَأَخَذَ بِيَدِ فُلَانٍ مِنْ بَيْنِهِمْ فَقَالَ يَا مَلَائِكَتِي وَ يَا سَمَاوَاتِي وَ يَا أَرْضِي بِهَذَا أَنْتَصِرُ مِنْهُمْ لِهَذَا قَالَهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ جَاءَ فِي غَيْرِ رِوَايَةِ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيِّ بِهَذَا أَنْتَصِرُ مِنْهُمْ وَ لَوْ بَعْدَ حِينٍ. الإستبصار 2 / 100 / 52 و غیبت نعمانى /94 و الكافی 1/ 534

است که همچون آقا و مولایش حضرت بقیه اللّه الاعظم عجل اللّه تعالی فرجه هر روز به صورت دائم، در هر صبح و شام، دقایقی را به یاد سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبداللّه الحسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ گریه می کرده و بدون استثناء در طول سال، در هر صبح و شام به یاد مصائب حضرت سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلاَمُ می گریسته است.

آقا سیدکریم، در پرتو ارتباط خاص ولایی با امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ، به مقامات والای عرفانی و توحیدی دست یافته بود؛ تا آنجایی که بیشتر علمای اهل معنای تهران معتقد بودند که حضرت بقیة اللّه الاعظم عَلَيْهِ السَّلاَمُ به مغازه ی کوچک آن جناب تشریف می برده و با او هم صحبت می شدند. در دوران حیات آقا سیدکریم، تنها برخی از اولیای خدا و معدودی از دوستان صمیمی آن جناب از مقامات، حالات و تشرفات او باخبر بوده اند و همین عده ی اندک به برخی از تشرفات آقا سیدکریم، آن هم بعد از وفات او، اشاره کرده اند؛ به عنوان مثال بسیاری از حکایات و تشرفات آقا سید کریم، بعد از وفاتش، از طریق مرحوم "آیه اللّه حاج شیخ مرتضی زاهد" فاش شده است.

جناب شیخ عبدالکریم حامد نقل می کند که از جناب سیدکریم پینه دوز که هر هفته به ملاقات مولا توفیق می یافت، پرسیده شد: " چه کرده ای که به چنین توفیقی دست یافته ای؟" او در جواب گفته بود: "شبی در خواب بودم؛ جدم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم را در عالم رویا دیدم. از ایشان تقاضای ملاقات امام عصر عَلَيْهِ السَّلاَمُ را نمودم،آن حضرت فرمودند: " در طول شبانه روز دو مرتبه برای فرزندم سیدالشهدا عَلَيْهِ السَّلاَمُ گریه کن!" از خواب بیدارشدم و این برنامه را به مدت یک سال اجرا نمودم تا به خدمت آن حضرت نایل آمدم.

در یکی از تشرفات، امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ خطاب به سیدکریم می فرمایند: "آیا کفش ما را نیز می دوزی؟" سید بلافاصله عرض می کند: "بله آقاجان! اما سه نفر جلوتر از شما کفششانرا آورده اند." امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ دقایقی بعد، بار دیگر می فرمایند: "سید! کفش ما را نمی دوزی؟" و سید می گوید: "چرا آقاجان! بعد از این سه کفش، می دوزم." دقایقی می گذرد و امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ برای بار سوم می پرسند: "سید! آیا کفش ما را نمی دوزی؟" در این هنگام، سید طاقت از کف می دهد و بر می خیزد و امام زمانش را در آغوش می گیرد و می گوید: "سید و آقای من! این قدر مرا امتحان نفرمایید! اگر یک مرتبه دیگر بفرمایید، فریاد می زنم و همه را خبردار می کنم که یوسف فاطمه در آغوش من است."

ص: 122

اما آنچه که باعث شد نام این ولی خدا را در اینجا ذکر کنیم این نکته بودکه در یکی از تشرفاتِ سید کریم، امام زمان ارواحنا فداه به او می فرمایند: اگر هفته ای بر تو بگذرد و ما را نبینی چه می کنی؟ سید در پاسخ می گوید: آقا جان! به خدا می میرم! و امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ به او می فرمایند: اگر این طور نبود، هر هفته ما را نمی دیدی.(1)

مسلما اگر اضطرار سید کریم به حدی رسیده بود که اگر روزی یکبار امامش را نمی دید قالب تهی می کرد، آن طلعت نورانی را هر روز می دید. به این می گویند فرج جزئی. دوستان و منتظران عزیز زهرا عَلَيْهِما السَّلاَمُ ما چند روز اگر امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ را نبینیم می میریم؟! آری! ما هنوز مضطر او نیستیم چون منتظرش نبوده ایم و چگونه منتظر کسی باشیم که او را نمی شناسیم؟!

انتظار، نه عجله!

شاید بسیاری از شیعیان، به خاطر اینکه از جانب ائمه ی اطهار عَلَيْهِم السَّلاَمُ منع شده بودند که برای جهاد و قتال در لشگر حکومت های وقت، شرکت کنند و خود را از رسیدن به فوز جهاد و شهادت محروم می دیدند و در عوض، امر به انتظار و سکوت شده و مأمور بودند تا از تنازعات و شرکت در قیام ها و لو بر علیه دستگاه ظلم، دوری کنند؛ گمان می کردند که از خیری کثیر و ثوابی عظیم، محروم شده اند. البته عده ای از ایشان نیز چون زیدیان و بعضی از حسنی ها با اینکه می دیدند که امامشان در خانه نشسته و امر به صبر و انتظار، و نهی از قیام می نماید، با عدم امتثال امر ائمه عَلَيْهِم السَّلاَمُ قیام کرده و برای رسیدن به اجر جهاد و مبارزه با طاغوت و نیل به فوز شهادت، با دستگاه حاکمه درگیر می شدند و البته همه ی این حرکت ها از نظر ائمهطاهرین عَلَيْهِم السَّلاَمُ مردود بودند. لذا پیشوایان معصوم عَلَيْهِم السَّلاَمُ به شیعیان خویش می فرمودند: شتاب نکنید، در هیچ قیامی شرکت نکنید، در کنار دستگاه ظلم و لو با مشرکین، قتال نکنید، منتظر قیام کننده ی ما باشید که همین انتظار، برای شما، اجر جهاد و شهادت، آن هم در رکاب رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم را دارد. این حکمی است که نه مخصوص آن زمان؛ بلکه تا قیام حضرت صاحب عَلَيْهِ السَّلاَمُ جریان دارد. لطفا خوب به روایات ذیل توجه فرمایید:

امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

ص: 123


1- . روزنه هایی از عالم غیب. تالیف آیت اللّه سید محسن خرازی

«براى كسى كه در انتظار امر (فرج و ظهور) ما مرده است زيانى نيست و ضرری نکرده كه در ميان خيمه حضرت مهدى عَلَيْهِ السَّلاَمُ و در ميان قشون او نمرده باشد.»(1)

حارث بن مغیره گوید: خدمت حضرت باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ بودیم، فرمودند:

«كسانى كه از شما به امر ولایت عارف اند و در انتظار دولت ما به سر می برند و آرزوى پاداش نيک دارند؛ به خدا قسم مانند آن كسانی هستند كه به همراه قیام کننده ی آل محمّد عَلَيْهِم السَّلاَمُ، جهاد كرده اند. بعد فرمودند: به خدا قسم! مانند كسانی هستند كه با پيامبر اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم با شمشيرشان جهاد نموده اند. سپس براى مرتبه سوم فرمودند: به خدا قسم! مانند كسانی هستند كه در خيمه پيامبر اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم به درجه شهادت رسيده اند. همانا درباره ی شما آيه ای در قرآن هست. عرض كردم كدام آيه؟ فرمودند: وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ. کسانی که به خدا و رسولانش ایمان آورده اند ایشان در نزد خدا صدیقان و شهدایند و برای ایشان اجر و نورشان می باشد.» آنگاه فرمودند: به خدا قسم در نزد خدا صدیقان و شهداء محسوب شويد.»(2)و حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند:

«هرکسی از شما که بر ولایت ما در حال انتظار بمیرد مانند کسی است که در خیمه حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ حاضر شده است.»(3)

ص: 124


1- . عَنْ عَلِيِّ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَا ضَرَّ مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِأَمْرِنَا أَلَّا يَمُوتَ فِي وَسَطِ فُسْطَاطِ الْمَهْدِيِّ وَ عَسْكَرِهِ. كافی 1 /372 و مرآة العقول 4 /190
2- . عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ الْعَارِفُ مِنْكُمْ هَذَا الْأَمْرَ الْمُنْتَظِرُ لَهُ الْمُحْتَسِبُ فِيهِ الْخَيْرَ كَمَنْ جَاهَدَ وَ اللَّهِ مَعَ قَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ بِسَيْفِهِ ثُمَّ قَالَ بَلْ وَ اللَّهِ كَمَنْ جَاهَدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم بِسَيْفِهِ ثُمَّ قَالَ بَلْ وَ اللَّهِ كَمَنْ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فِي فُسْطَاطِهِ وَ فِيكُمْ آيَةٌ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ قُلْتُ وَ أَيُّ آيَةٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ ثُمَّ قَالَ صِرْتُمْ وَ اللَّهِ صَادِقِينَ شُهَدَاءَ عِنْدَ رَبِّكُمْ. تأویل الآیات / 640 و إثبات الهداة 5 / 146 و البرهان 5/291
3- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ مُنْتَظِراً كَانَ كَمَنْ هُوَ فِي الْفُسْطَاطِ الَّذِي لِلْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ. غیبت نعمانى / 200 و كمال الدین 2 / 644 و أعلام الدین / 449 و إثبات الهداة 5 / 139

فیض پسر مختار نیز گوید: از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ شنیدم که می فرمودند:

«هر کسی از شما در انتظار دولت حقه ی ما از دنیار برود مانند کسی است که با مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ در خیمه ی ایشان باشد. پس کمی مکث کرده و فرمودند: نه! چون کسی است که در رکاب آن بزرگوار شمشیر کشیده است. نه! مانند آن است که در کنار پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم به شهادت رسیده باشد.»(1)

و حضرت باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند:

«هر مؤمنی شهید است، حتی اگر در بستر از دنیا رفته باشد و او مانند کسی است که در سپاه امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ حاضر شده است. سپس فرمودند: آیا کسی که خود را برای خدا محبوس می دارد (منتظر است و در هیچ قیام و خروجی شرکت نمی کند) خدا او را وارد بهشت نخواهد کرد؟»(2)

همان بزرگوار در کلام نورانی دیگری فرموده اند:

«آن کسی که از شما می گوید " اگر قائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ را درک کنم حتما به یاری او خواهم رفت " مانند آن است که در رکاب او شمشیر کشیده؛ بلکه چون کسی است که با او به شهادت رسیده باشد.»(3)

حسین بن حمزه نیز از پدرش نقل می كند كه گفت به حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض كردم: فدایتان شوم! سنّم زیاد شده و استخوانم نازک شده و اجلم نزدیک است؛ مى ترسمپیش از برپایی حکومت شما از دنیا بروم. فرمودند:

«اى ابا حمزه! گویا عقيده ات اين است كه شهيد، تنها آن كسى است كه كشته شود؟.»

ص: 125


1- . عَنِ الْفَيْضِ بْنِ الْمُخْتَارِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ لِهَذَا الْأَمْرِ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ قَالَ ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ لَا بَلْ كَمَنْ قَارَعَ مَعَهُ بِسَيْفِهِ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا كَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم. المحاسن 1/ 174 و بحار الأنوار 52 / 126
2- . عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: كُلُّ مُؤْمِنٍ شَهِيدٌ وَ إِنْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ، فَهُوَ شَهِيدٌ، وَ هُوَ كَمَنْ مَاتَ فِي عَسْكَرِ الْقَائِمِ (عَجَّلَ اللَّهُ تَعَالَى فَرَجَهُ). قَالَ: أَ يَحْبِسُ نَفْسَهُ عَلَى اللَّهِ ثُمَّ لَا يُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ! امالی طوسی / 676
3- . عن أبي جعفر عَلَيْهِ السَّلاَمُ قال: القائل منكم إن أدركت قائم آل محمّد نصرته، كالمقارع بين يديه بسيفه، لا بل كالشهيد معه. إثبات الهداة 5 / 106

گفتم: فدایت شوم همین طور است. فرمودند:

«ای ابا حمزه! هر كس ايمان به ما آورَد و حديث ما را تصدیق کند و انتظار ما را داشته باشد، مثل كسى است كه زير پرچم مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ است؛ بلكه به خدا قسم! چون کسی است که زير پرچم پيامبر اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم است.»(1)

خواننده ی گرامی! آیا بد است که در خانه بنشینی، عبادتت را انجام داده و منتظر امامت بمانی و مانند کسی باشی که در خیمه ی امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ سکونت داشته و مرگت، شهادت در رکاب رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم باشد؟ فعلا تو را امر به انتظار کرده اند نه جهاد. (2)

ثواب انتظار

انتظار منتظَر، علاوه بر اینکه خود، فرج و گشایشی در حال منتظِر است و ثواب های بزرگی هم چون نیل به مقام شهادت دارد؛ به عنوان افضل اعمال و... نیز معرفی شده است که بجاست تا بعضی از روایات مربوط به آن در اینجا نقل شود.

مردی از مولای ما حضرت امیرالمؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ پرسید: محبوب ترین عمل به درگاه پروردگار متعال چیست؟ فرمودند: «انتظار فرج.»(3)

در دیگر احادیث، انتظار فرج را عبادت؛ بلکه افضل عبادات نامیده اند. امام سجاد عَلَيْهِ السَّلاَمُ به واسطه ی پدران خویش از رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم نقل نموده که فرموده اند:

«هر که به رزق کم خدا راضی باشد خداوند نیز از عمل اندک او خشنود شود وانتظار فرج عبادت است.»(4)

و رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرموده اند:

ص: 126


1- . الْحُسَيْنِ بْنِ حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ كَبِرَ سِنِّي وَ دَقَّ عَظْمِي وَ اقْتَرَبَ أَجَلِي وَ قَدْ خِفْتُ أَنْ يُدْرِكَنِي قَبْلَ هَذَا الْأَمْرِ الْمَوْتُ قَالَ فَقَالَ لِي يَا بَا حَمْزَةَ أَ وَ مَا تَرَى الشَّهِيدَ إِلَّا مَنْ قُتِلَ قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ لِي يَا بَا حَمْزَةَ مَنْ آمَنَ بِنَا وَ صَدَّقَ حَدِيثَنَا وَ انْتَظَرَنَا كَانَ كَمَنْ قُتِلَ تَحْتَ رَايَةِ الْقَائِمِ بَلْ وَ اللَّهِ تَحْتَ رَايَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم. بحار الأنوار 27 /138 و تأویل الآیات / 640
2- . البته در این باره بعدا به طور تفصیل سخن خواهیم گفت كه منظور جهاد ابتدایی است نه جهاد دفاعی.
3- . قال أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ سَأَلَ عَنْهُ رَجُلٌ أَيُّ الْأَعْمَالِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ. بحار الأنوار 52 / 122
4- . عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِم السَّلاَمُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: مَنْ رَضِيَ مِنَ اللَّهِ بِالْقَلِيلِ مِنَ الرِّزْقِ، رَضِيَ اللَّهُ مِنْهُ بِالْقَلِيلِ مِنَ الْعَمَلِ، وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ. امالی طوسی /405

«انتظار فرج، افضل عبادات است»(1)

و امیرمؤمنان عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز فرموده اند:

«بهترین عبادات، صبر و سکوت و انتظار فرج است.»(2)

ابوخالد كابلی گوید: بر مولاى خود امام زین العابدین عَلَيْهِ السَّلاَمُ وارد شدم و به ایشان عرض کردم: یا ابن رسول اللَّه! كسانى كه خداى تعالى طاعت و مودّتشان را واجب ساخته و اقتداى به آنان را پس از پیامبر اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم واجب گردانیده است چه كسانى هستند؟ فرمودند:

«اولى الامرى كه خداى تعالى آنها را ائمّه مردم گردانیده و طاعتشان را بر آنها واجب ساخته است عبارتند از: امیر المؤمنین علی بن أبى طالب عَلَيْهِ السَّلاَمُ؛ سپس حسن و سپس حسین دو فرزند علی بن أبى طالب عَلَيْهِم السَّلاَمُ؛ سپس امر به ما منتهى گردید و بعد سخنى نفرمودند.»

گفتم:اى سرورم! از امیر المؤمنین علىّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ براى ما روایت شده است كه زمین از حجّت خداى تعالى بر بندگانش خالى نمى ماند، حجّت و امام پس از شما كیست؟ فرمودند:

«فرزندم محمّد و نام او در تورات، باقر است و علم را موشكافانه مى شكافد، او حجّت و امام پس از من است و پس از محمّد فرزندش جعفر و او را در آسمان ها، صادق مى گویند.»

گفتم:اى سرورم! چرا نام او صادق شده است در حالى كه همه شما صادق هستید؟ فرمودند:

«پدرم از پدرانش از رسول خدا صلوات اللَّه علیهم اجمعین روایت فرموده است:آنگاه كه فرزندم جعفر بن محمّد بن علی ابن حسین بن علی بن أبى طالب متولّد شد نامش را صادق بگذارید كه پنجمین از سلاله او فرزندى است كه نامش جعفر است كه از روى تجرّى بر خداى تعالى و دروغ بستن بر او، ادّعاى امامت مى كند و او نزد خدا، جعفرِ كذّاب و مفترى بر خداى تعالى است و مدّعى مقامى است كه

ص: 127


1- . عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ. كمال الدین 1 / 287 و تحف العقول / 403 و عیون الحكم و المواعظ /18
2- . قَالَ علي عَلَيْهِ السَّلاَمُ: أَفْضَلُ الْعِبَادِةِ الصَّبْرُ وَ الصَّمْتُ وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ. تحف العقول /201

اهل آن نیست و مخالف پدر خویش و حسود بر برادر خود است. او كسى است كه مى خواهد در هنگام غیبتِ ولىّ خداى تعالى، او را بر ملا سازد. سپس علی بن الحسین عَلَيْهِما السَّلاَمُ به سختى گریستند آنگاه فرمودند: گویا جعفر كذّاب را مى بینم كه طاغى زمانش را وادار مى كند تا در امر ولى خدا و امام غایب، تفتیش كند و این به خاطر جهلى است كه بر ولادت او دارد، و حرصى است كه بر قتل او دارد، اگر به او دسترسى یابد، و طمعى است كه به میراث او دارد تا آن را به ناحقّ غصب كند.»

ابوخالد گوید: گفتم: یا ابن رسول اللّه! آیا چنین چیزى واقع خواهد شد؟ فرمودند:

«به خدا سوگند! واقع خواهد شد و آن در صحیفه اى كه نزد ماست مكتوب است، صحیفه اى كه در آن ذكر محنت هایى است كه بر ما پس از رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم جارى مى شود.»

ابوخالد گوید: گفتم: یا ابن رسول اللّه! بعد از آن چه خواهد شد؟ فرمودند:

«آنگاه غیبتِ ولىّ خدا طولانى خواهد شد. او دوازدهمین از اوصیاى رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و ائمّه ی پس از اوست.اى ابا خالد! مردمِ زمان غیبت آن امام كه معتقد به امامت و منتظر ظهور او هستند از مردم هر زمانى برترند؛ زیرا خداى تعالى عقل و فهم و معرفتى به آنها عطا فرموده است كه غیبت، نزد آنان به منزله مشاهده است، و آنان را در آن زمان به مانند مجاهدین پیش روى رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم كه با شمشیر به جهاد برخاسته اند قرار داده است، آنان مخلصان حقیقى و شیعیان راستین ما و داعیان به دین خداى تعالى در نهان و آشكارند، و فرمودند: انتظار فرج، خود بزرگترين فرج است.»(1)

ص: 128


1- . عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِي بِالَّذِينَ فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَتَهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ وَ أَوْجَبَ عَلَى عِبَادِهِ الِاقْتِدَاءَ بِهِمْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فَقَالَ لِي يَا كَنْكَرُ إِنَّ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ جَعَلَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَئِمَّةً لِلنَّاسِ وَ أَوْجَبَ عَلَيْهِمْ طَاعَتَهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ابْنَا عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَيْنَا ثُمَّ سَكَتَ فَقُلْتُ لَهُ يَا سَيِّدِي رُوِيَ لَنَا عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ عَلَى عِبَادِهِ فَمَنِ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَكَ قَالَ ابْنِي مُحَمَّدٌ وَ اسْمُهُ فِي التَّوْرَاةِ بَاقِرٌ يَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً هُوَ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدِي وَ مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ جَعْفَرٌ وَ اسْمُهُ عِنْدَ أَهْلِ السَّمَاءِ الصَّادِقُ فَقُلْتُ لَهُ يَا سَيِّدِي فَكَيْفَ صَارَ اسْمُهُ الصَّادِقَ وَ كُلُّكُمْ صَادِقُونَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم قَالَ إِذَا وُلِدَ ابْنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَسَمُّوهُ الصَّادِقَ فَإِنَّ لِلْخَامِسِ مِنْ وُلْدِهِ وَلَداً اسْمُهُ جَعْفَرٌ يَدَّعِي الْإِمَامَةَ اجْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ وَ كَذِباً عَلَيْهِ فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ جَعْفَرٌ الْكَذَّابُ الْمُفْتَرِي عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُدَّعِي لِمَا لَيْسَ لَهُ بِأَهْلٍ الْمُخَالِفُ عَلَى أَبِيهِ وَ الْحَاسِدُ لِأَخِيهِ ذَلِكَ الَّذِي يَرُومُ كَشْفَ سَتْرِ اللَّهِ عِنْدَ غَيْبَةِ وَلِيِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَ بَكَى عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ قَالَ كَأَنِّي بِجَعْفَرٍ الْكَذَّابِ وَ قَدْ حَمَلَ طَاغِيَةَ زَمَانِهِ عَلَى تَفْتِيشِ أَمْرِ وَلِيِّ اللَّهِ وَ الْمُغَيَّبِ فِي حِفْظِ اللَّهِ وَ التَّوْكِيلِ بِحَرَمِ أَبِيهِ جَهْلًا مِنْهُ بِوِلَادَتِهِ وَ حِرْصاً مِنْهُ عَلَى قَتْلِهِ إِنْ ظَفِرَ بِهِ وَ طَمَعاً فِي مِيرَاثِهِ حَتَّى يَأْخُذَهُ بِغَيْرِ حَقِّهِ قَالَ أَبُو خَالِدٍ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ إِنَّ ذَلِكَ لَكَائِنٌ فَقَالَ إِي وَ رَبِّي إِنَّ ذَلِكَ لَمَكْتُوبٌ عِنْدَنَا فِي الصَّحِيفَةِ الَّتِي فِيهَا ذِكْرُ الْمِحَنِ الَّتِي تَجْرِي عَلَيْنَا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم قَالَ أَبُو خَالِدٍ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ يَكُونُ مَا ذَا قَالَ ثُمَّ تَمْتَدُّ الْغَيْبَةُ بِوَلِيِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الثَّانِي عَشَرَ مِنْ أَوْصِيَاءِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ يَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ. كمال الدین 1 /319

ابراهیم كرخى نیز گوید: بر امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ وارد شدم و نزد ایشان نشسته بودم كه حضرت ابوالحسن موسى بن جعفر عَلَيْهِما السَّلاَمُ كه در سن نوجوانى بودند تشریف آوردند؛ پس من برخاسته و ایشان را بوسیدم و نشستم؛ آنگاه امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«اى ابراهيم! آيا مى دانى كه پس از من او امام توست؟ بدان كه اقوامى درباره ی او به هلاكت افتاده و اقوام ديگرى به سعادت رسند، لعنت خدا بر قاتل او باد و خدا عذاب روحش را دو چندان كند. بدان كه خداى تعالى از صلب او بهترين اهل زمين در عصر خود را خارج سازد كه همنام جدّش و وارث علم و احكام و فضايل اوست و معدن امامت و رأس حكمت است، و پس از شگفتی ها و كرامات مُستَحسَنى كه از وى به ظهور رسد، جبّار بنى فلان (عباس) از روى حسادت وى را خواهد كشت؛ و لكن خداى تعالى امرش را مى رساند گرچه مشركان را ناخوش آيد و از صلب او امام مهدى عَلَيْهِ السَّلاَمُ را كه تكلمه ائمّه دوازده گانه است خارج سازد و آنان را به كرامت خود مخصوص گرداند و در دار القدس خود فرود آورد، كسى كه منتظر دوازدهمين آنان باشد مانند كسى است كه شمشيرش را از غلاف بيرون كشيده و پيشاروى رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم از آن حضرت دفاع نمايد.»

راوى گوید: در این هنگام مردى از دوستان بنى امیه داخل شد و سخن منقطع گردید و من یازده بار دیگر به نزد امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ رفتم تا از آن حضرت درخواست كنم كه كلامشان را كامل كنند و بدان توفیق نیافتم تا آنكه در سال بعد بر امام وارد شدم و ایشان نشسته بودند، فرمودند:

ص: 129

«اى ابراهيم! او كسى است كه پس از سختى شديد و بلاى طويل و جزع و خوف،ظاهر شده و حزن و مشقّت را از شيعيانش برطرف سازد و خوشا به حال كسى كه آن زمان را درک كند،اى ابراهيم! تو را بس است.»

ابراهیم گوید: من هیچ گاه مسرورتر از آن زمان نبودم كه پس از شنیدن این مژده از نزد امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ برمى گشتم.(1)

صفات منتظر

این انتظار که از شرائط دین و ایمان شمرده و برای آن، ثواب های عالی و متعالی در نظر گرفته شده طبیعتا از هر منتظری پذیرفته نخواهد شد؛ بلکه برای منتظرانِ حضرت منتَظَر عَلَيْهِ السَّلاَمُ صفاتی بیان شده که منتظِر باید حائز آنها باشد.

مفضل بن عمر گوید: از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ شنیدم که می فرمودند:

«مردم درباره ی ما به سه قسم تقسيم می شوند. اول؛ گروهى که ما را دوست دارند و در انتظارِ قيامِ قیام کننده ی ما هستند تا از دنياى ما بهره مند شوند. پس سخن می گويند و کلمات ما را حفظ می كنند؛ ولی از انجام اعمال ما كوتاهى دارند؛ پس به زودى خدا آنها را رهسپار جهنم می كند. دوم؛ گروهى که ما را دوست می دارند و سخن ما را مى شنوند و كوتاهى از اعمال ما ندارند؛ ولی هدفشان این است که به اين وسيله مردم را بخورند( یعنی مال ایشان را به دست آورده ،آنها را استعمار کنند) خداوند شكم هاى آنها را پر از آتش می كند و به گرسنگى و تشنگى (در قیامت) گرفتار می شوند. سوم؛ گروهى هستند كه ما را دوست دارند و سخن ما را حفظ

ص: 130


1- . عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْكَرْخِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ إِنِّي لَجَالِسٌ عِنْدَهُ إِذْ دَخَلَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ غُلَامٌ فَقُمْتُ إِلَيْهِ فَقَبَّلْتُهُ وَ جَلَسْتُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا إِبْرَاهِيمُ أَمَا إِنَّهُ لَصَاحِبُكَ مِنْ بَعْدِي أَمَا لَيَهْلِكَنَّ فِيهِ أَقْوَامٌ وَ يَسْعَدُ فِيهِ آخَرُونَ فَلَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ وَ ضَاعَفَ عَلَى رُوحِهِ الْعَذَابَ أَمَا لَيُخْرِجَنَّ اللَّهُ مِنْ صُلْبِهِ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ فِي زَمَانِهِ سَمِيَّ جَدِّهِ وَ وَارِثَ عِلْمِهِ وَ أَحْكَامِهِ وَ فَضَائِلِهِ وَ مَعْدِنَ الْإِمَامَةِ وَ رَأْسَ الْحِكْمَةِ يَقْتُلُهُ جَبَّارُ بَنِي فُلَانٍ بَعْدَ عَجَائِبَ طَرِيفَةٍ حَسَداً لَهُ وَ لَكِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَ بالِغُ أَمْرِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ يُخْرِجُ اللَّهُ مِنْ صُلْبِهِ تَكْمِلَةَ اثْنَيْ عَشَرَ إِمَاماً مَهْدِيّاً اخْتَصَّهُمُ اللَّهُ بِكَرَامَتِهِ وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ قُدْسِهِ الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ مِنْهُمْ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم يَذُبُّ عَنْهُ قَالَ فَدَخَلَ رَجُلٌ مِنْ مَوَالِي بَنِي أُمَيَّةَ فَانْقَطَعَ الْكَلَامُ فَعُدْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِحْدَى عَشْرَةَ مَرَّةً أُرِيدُ مِنْهُ أَنْ يَسْتَتِمَّ الْكَلَامَ فَمَا قَدَرْتُ عَلَى ذَلِكَ فَلَمَّا كَانَ قَابِلُ السَّنَةِ الثَّانِيَةِ دَخَلْتُ عَلَيْهِ وَ هُوَ جَالِسٌ فَقَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ هُوَ الْمُفَرِّجُ لِلْكَرْبِ عَنْ شِيعَتِهِ بَعْدَ ضَنْكٍ شَدِيدٍ وَ بَلَاءٍ طَوِيلٍ وَ جَزَعٍ وَ خَوْفٍ فَطُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ ذَلِكَ الزَّمَانَ حَسْبُكَ يَا إِبْرَاهِيمُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَمَا رَجَعْتُ بِشَيْ ءٍ أَسَرَّ مِنْ هَذَا لِقَلْبِي وَ لَا أَقَرَّ لِعَيْنِي. كمال الدین 2 /334 و غیبت نعمانى / 91

می كنند و مخالفت با رفتار ما نمی كنند. آنها از مايند و ما از آنها.»(1)از اینجا معلوم می شود، آنهایی که به ظاهر، منتظر امام علیه السلام اند؛ ولی برای امر دنیا و در اعمالشان مانند ائمه اطهار عَلَيْهِم السَّلاَمُ نیستند؛ نه تنها وارد جرگه ی منتظرین نشده اند؛ بلکه عاقبت ایشان هم آتش است.

در حدیث دیگر آمادگی برای ظهور را یکی دیگر از صفات منتظرین برشمرده اند.

ابوبصیر گوید: امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«باید هر يک از شما براى خروج مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ (سلاحی) آماده كند هر چند يک تير باشد، كه خداى تعالى هرگاه از نيّت شما این مطلب را بداند، اميدوارم كه در عمر او تأخير اندازد تا آنكه قیام کننده را درک كند [و از ياران و ياوران او باشد]»(2)

و همچنین ابوخالد مكفوف از یكى از یاران خود نقل مى كند كه او گفت: «امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«براى آن كسی كه اين امر [ولایت و انتظار ] را در نهان، ادّعا مى كند شايسته است كه آشكارا نيز بر آن، دليل بياورد، عرض كردم: اين برهان كه بايد آن را در آشكار بياورد چيست؟ فرمودند: حلال خدا را حلال بدارد و حرام خدا را حرام دارد، و او را ظاهرى باشد که باطنش را تصدیق کند.»(3)

وظیفه سوم: مراقبت از دین

سومین وظیفه رعیت امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ در دوران غیبت، مراقبت از دین و ایمان است. علىّ بن جعفر از برادر خود امام كاظم عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كند كه فرمودند:

ص: 131


1- . عن ابي عبداللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ انه قال: افْتَرَقَ النَّاسُ فِينَا عَلَى ثَلَاثِ فِرَقٍ فِرْقَةٌ أَحَبُّونَا انْتِظَارَ قَائِمِنَا لِيُصِيبُوا مِنْ دُنْيَانَا فَقَالُوا وَ حَفِظُوا كَلَامَنَا وَ قَصَّرُوا عَنْ فِعْلِنَا فَسَيَحْشُرُهُمُ اللَّهُ إِلَى النَّارِ وَ فِرْقَةٌ أَحَبُّونَا وَ سَمِعُوا كَلَامَنَا وَ لَمْ يُقَصِّرُوا عَنْ فِعْلِنَا لِيَسْتَأْكِلُوا النَّاسَ بِنَا فَيَمْلَأُ اللَّهُ بُطُونَهُمْ نَاراً يُسَلِّطُ عَلَيْهِمُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ وَ فِرْقَةٌ أَحَبُّونَا وَ حَفِظُوا قَوْلَنَا وَ أَطَاعُوا أَمْرَنَا وَ لَمْ يُخَالِفُوا فِعْلَنَا فَأُولَئِكَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ. تحف العقول / 514
2- . عَنْ أبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لِيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَّ اللَّهَ إِذَا عَلِمَ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ يُنْسِئَ فِي عُمُرِهِ حَتَّى يُدْرِكَهُ وَ يَكُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ. الغیبه للنعمانی / 320 و بحار الأنوار 52 / 366
3- . عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْمَكْفُوفِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَنْبَغِي لِمَنِ ادَّعَى هَذَا الْأَمْرَ فِي السِّرِّ أَنْ يَأْتِيَ عَلَيْهِ بِبُرْهَانٍ فِي الْعَلَانِيَةِ قُلْتُ وَ مَا هَذَا الْبُرْهَانُ الَّذِي يَأْتِي فِي الْعَلَانِيَةِ قَالَ يُحِلُّ حَلَالَ اللَّهِ وَ يُحَرِّمُ حَرَامَ اللَّهِ وَ يَكُونُ لَهُ ظَاهِرٌ يُصَدِّقُ بَاطِنَهُ. غیبت نعمانی / 114

«چون پنجمين امام از فرزندان امام هفتمين، غايب شود، اللّه! اللّه! که در دينتان مراقب باشيد كسى آن را از شما زايل نسازد،اى فرزندان من! به ناچار صاحب الامر غيبتى دارد تا به غايتى كه معتقدان به اين امر، از آن باز گردند، اين محنتى است كه خداى تعالى خلقش را به واسطه ی آن بيازمايد و اگر پدران و اجداد شما دينى بهتراز اين مى شناختند از آن پيروى مى كردند.»

راوی گوید: گفتم:اى آقاى من! پنجمین از فرزندان هفتمین امام كیست؟ فرمودند:

«اى فرزندان من! عقل هاى شما از درک آن ناتوان است و خردهاى شما تاب تحمّل آن را ندارد؛ و ليكن اگر بمانيد او را درک خواهيد كرد.»(1)

یمان تماّر نیز گوید: خدمت امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ نشسته بودیم، به ما فرمودند:

«همانا صاحب الامر را غيبتى است، که هر كسی که در آن زمان، دينش را نگه دارد مانند آن است كه درخت خار قَتاد را با دست بتراشد(2) سپس با اشاره ی دست، مجسم فرموده و ادامه دادند: كداميک از شما می تواند خار آن درخت را به دستش نگهدارد؛ پس لختى سر به زير انداخته و باز فرمودند: همانا صاحب الامر را غيبتى است، که هر بنده ایى بايد در آن از خدا پروا كند، و به دين خود بچسبد.»(3)

همین سفارش، از وجود مبارک رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم نیز مؤکدا رسیده و ایشان هم فرموده اند:

«قسم به كسى كه مرا به بشارت، مبعوث كرد! به تحقيق كه مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ از فرزندان من است و طبق پيمانى كه از جانب من بر عهده اوست غايب شود تا جایی كه اكثر مردم بگويند: خدا را در خاندان محمّد حاجتى نيست. و ديگران در اصل ولادت او شک كنند، پس هر كس در زمان او واقع شود بايستى به دينش چنگ زده،

ص: 132


1- . عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ فَاللَّهَ اللَّهَ فِي أَدْيَانِكُمْ لَا يُزِيلَنَّكُمْ أَحَدٌ عَنْهَا يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ وَ لَوْ عَلِمَ آبَاؤُكُمْ وَ أَجْدَادُكُمْ دِيناً أَصَحَّ مِنْ هَذَا لَاتَّبَعُوهُ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي وَ مَا الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ فَقَالَ يَا بُنَيَّ عُقُولُكُمْ تَضْعُفُ عَنْ ذَلِكَ وَ أَحْلَامُكُمْ تَضِيقُ عَنْ حَمْلِهِ وَ لَكِنْ إِنْ تَعِيشُوا فَسَوْفَ تُدْرِكُونَه. مسائل علی بن جعفر/325 و كمال الدین 2/359
2- . قتاد: درختى است كه خار بسیار دارد و خارهایش مثل سوزن است و تراشیدن خارش باین طریقست كه یك دست را بالاى شاخه محكم گرفته، با دست دیگر تا پائین بكشند و این جمله در عرب مثلى است براى انجام كارهاى دشوار و سخت.
3- . عَنْ يَمَانٍ التَّمَّارِ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جُلُوساً فَقَالَ لَنَا إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ فِيهَا بِدِينِهِ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَادِ ثُمَّ قَالَ هَكَذَا بِيَدِهِ فَأَيُّكُمْ يُمْسِكُ شَوْكَ الْقَتَادِ بِيَدِهِ ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ قَالَ إِنَ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَ لْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ. كافی 1/335 و كمال الدین 2/343

مراقب آن باشد و به واسطه ی شکِ خود، راه شيطان را باز نسازد تا مبادا شيطان او را از آئين من زايل ساخته و از دين من بيرون برد كه او پيشتر پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد و خداى تعالى شيطان را ولىّ بى ايمانان قرار داده است.»(1)

وظیفه چهارم: مقابله با تحریف یا اصلاح دین

در عصر ائمه ی اطهار عَلَيْهِم السَّلاَمُ و پیش از شروع غیبت امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ، آن بزرگواران، با حساسیت فراوان، از تغییر، تحریف و یا اصلاح دین توسط مردمِ فریبکار، جلوگیری کرده و حتی اگر کسی کلمه ای را در دعا و یا زیارتی تغییر می داد با برخورد شدید امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ مواجه می شد. این رویه در زمان غیبت صغری هم ادامه داشت به شکلی که اگر کسانی چون "شلمغانی" قصد تغییر در دین را داشتند با توقیعات لعنیه ی امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ مواجه شده و مردم نیز به امر آن بزرگوار به لعن و نفرین ایشان می پرداختند تا مبادا کسی با طمعِ تحریف در دین، به گمراه نمودن دیگران سوق پیدا کند. اما متاسفانه با شروع غیبت کبری و با کمرنگ شدن تبرّی که دژ حفاظت از عقاید است و آغازِ زمزمه های وحدت با منحرفین، آرام آرام، نحله های فاسدی چون تصوف و بهائیت و... در اندیشه های شیعی رخنه کرده و افکار حلاج ها، ابن عربی ها و جلال الدین بلخی ها با لباسی مبدل به اسم عرفان و غیر آن، وارد عقاید حقه ی شیعه ی اثنی عشریه شدند. عده ای نیز به مطامع دنیایی و اغراض مادی و حکومتی برای رسیدن به اهداف شومشان؛ عوض آنکه خود را با دین خدا هماهنگ کنند، دین را با تمایلات خویش، تطبیق داده و هر جایش را که با افکارشان ناسازگار پنداشتند، محو، سانسور، تغییر و یا اصلاح کرده و می کنند. امامان عزیز ما که درود خدا بر ایشان باد از آن رو که به این مهم، آگاه بوده اند شیعیان خویش را از این خطر، آگاه ساخته و بر حذر داشته اند.

حارث بن مغیره نصرى از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده که به آن حضرت عرض كردم:

ص: 133


1- . عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ بَشِيراً لَيَغِيبَنَّ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَيْهِ مِنِّي حَتَّى يَقُولَ أَكْثَرُ النَّاسِ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ وَ يَشُكُّ آخَرُونَ فِي وِلَادَتِهِ فَمَنْ أَدْرَكَ زَمَانَهُ فَلْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ وَ لَا يَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ إِلَيْهِ سَبِيلًا بِشَكِّهِ فَيُزِيلَهُ عَنْ مِلَّتِي وَ يُخْرِجَهُ مِنْ دِينِي فَقَدْ أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ. كمال الدین 1 / 51

براى ما روایت شده كه صاحب این امر، زمانى از نظرها ناپدید مى شود؛ پس در آن حال ما چه كنیم؟ فرمودند:

«شما به همان امر نخستين كه بر آن بودید بمانید تا وضع براى شما روشن شود».(1)

ابان بن تغلب هم از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت مى كند كه آن حضرت فرمودند:«زمانى بر مردم بيايد كه در آن دچار (سبطه) شوند و علم جمع گردد همچنان كه مار در سوراخ خويش، خود را گرد مى كند (چنبر مى زند)، و در اين حال كه آنان چنين به سر مى برند ناگاه ستاره اى بر آنان مى دمد، عرض كردم: سبطه چيست؟ فرمودند: زمانى است كه امام حاضر نباشد. عرض كردم: پس در آن ميان ما چه كنيم؟ فرمودند: بر همان چيزى كه بوديد باقى باشيد، تا خداوند ستاره شما را برايتان برآورد.»(2)

ابوحمزه ثمالى نیز گوید: از امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ شنیدم كه مى فرمودند:

«نزديک ترين مردمان به خداى تعالى و داناترين مردمان به خدا و مهربان ترين ايشان به مردم، محمّد و ائمّه عَلَيْهِم السَّلاَمُ هستند، پس هر جا كه آنان داخل مى شوند شما هم داخل شويد و از هر كه آنها مفارقت كردند شما هم مفارقت كنيد كه حقّ در ميان آنان است و آنان اوصيا هستند و ائمّه در ميان آنها هستند، پس هر كجا آنان را ديديد از ايشان پيروى كنيد و اگر روزى آنان را نديديد به خداى تعالى استغاثه كنيد و به آن سنّتى كه پیش از آن داشتيد عمل کنید و از آن تبعيت نماييد و آنان را كه دوست مى داشتيد دوست بداريد و آنها را كه دشمن مى داشتيد دشمن بداريد (دوست و دشمنتان را تغییر ندهید) كه چه زود باشد كه فرج شما در آيد.»(3)

ص: 134


1- . عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ النَّصْرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنَّا نُرَوَّى بِأَنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ يُفْقَدُ زَمَاناً فَكَيْفَ نَصْنَعُ عِنْدَ ذَلِكَ قَالَ تَمَسَّكُوا بِالْأَمْرِ الْأَوَّلِ الَّذِي أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يُبَيَّنَ لَكُمْ. غیبت نعمانی / 159
2- . عن أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يُصِيبُهُمْ فِيهَا سَبْطَةٌ يَأْرِزُ الْعِلْمُ فِيهَا كَمَا تَأْرِزُ الْحَيَّةُ فِي جُحْرِهَا فَبَيْنَمَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ طَلَعَ عَلَيْهِمْ نَجْمٌ قُلْتُ فَمَا السَّبْطَةُ قَالَ الْفَتْرَةُ قُلْتُ فَكَيْفَ نَصْنَعُ فِيمَا بَيْنَ ذَلِكَ فَقَالَ كُونُوا عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يُطْلِعَ اللَّهُ لَكُمْ نَجْمَكُمْ. غیبت نعمانى / 159 و كمال الدین 2/349
3- . عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ أَقْرَبَ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَعْلَمَهُمْ بِهِ وَ أَرْأَفَهُمْ بِالنَّاسِ مُحَمَّدٌ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ الْأَئِمَّةُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَادْخُلُوا أَيْنَ دَخَلُوا وَ فَارِقُوا مَنْ فَارَقُوا عَنَى بِذَلِكَ حُسَيْناً وَ وُلْدَهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّ الْحَقَّ فِيهِمْ وَ هُمُ الْأَوْصِيَاءُ وَ مِنْهُمُ الْأَئِمَّةُ فَأَيْنَمَا رَأَيْتُمُوهُمْ فَاتَّبِعُوهُمْ وَ إِنْ أَصْبَحْتُمْ يَوْماً لَا تَرَوْنَ مِنْهُمْ أَحَداً فَاسْتَغِيثُوا بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ انْظُرُوا السُّنَّةَ الَّتِي كُنْتُمْ عَلَيْهَا وَ اتَّبِعُوهَا وَ أَحِبُّوا مَنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ وَ أَبْغِضُوا مَنْ كُنْتُمْ تُبْغِضُونَ فَمَا أَسْرَعَ مَا يَأْتِيكُمُ الْفَرَجُ. كمال الدین 1/328

در خبر دیگر، علىّ بن حارث بن مغیره از پدر خویش روایت كرده كه او گفت: به امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض كردم: آیا فترتى خواهد بود كه در آن، مسلمانان، امام خویش را نشناسند؟ فرمودند: چنین گفته مى شود. عرض كردم: پس ما چه كنیم؟ فرمودند:

«چون چنين شود به همان امرِ نخستين بياويزيد و همان را كه برآنيد به دست داشته باشيد تا آخرِ كار بر شما روشن گردد».(1)از این قبیل روایات، فراوان است که در بعضی فرموده اند: به همان سنت سابق عمل کن و در بعضی فرموده اند: دوست و دشمنت را تغییر مده.

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«آنگاه كه صبح و شام مى كنى در حالى كه امامى را نمى بينى كه از وى پيروى كنى؛ پس آن را كه دوست مى داشتى دوست بدار و آن را كه دشمن مى داشتى دشمن بدار تا خداى تعالى امام را آشكار كند.»(2)

عبداللّه بن سنان هم گوید: «من با پدرم بر امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ وارد شدیم؛ پس آن حضرت فرمودند:

«حال شما چون باشد آنگاه كه به حالى در آئيد كه امام هدايت را نبينيد و نشانه ی هدايت رؤيت نشود و هيچ كسی نجات نيابد مگر آنكه دعاى غريق را بخواند. پدرم گفت: در آن شب ظلمانى كه چنين امرى واقع شود ما چه كنيم؟ فرمودند: هر گاه چنين شود "و البتّه تو آن زمان را هرگز در نمى يابى" پس به آن چه در نزد شماست (از دین و معارف ما) بياويزيد و از آن جدا نشويد تا وضع بر شما روشن شود».(3)

ص: 135


1- . عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَكُونُ فَتْرَةٌ لَا يَعْرِفُ الْمُسْلِمُونَ فِيهَا إِمَامَهُمْ فَقَالَ يُقَالُ ذَلِكَ قُلْتُ فَكَيْفَ نَصْنَعُ قَالَ إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَتَمَسَّكُوا بِالْأَمْرِ الْأَوَّلِ حَتَّى يُبَيَّنَ لَكُمُ الْآخِرُ. غیبت نعمانى / 158 و كمال الدین2/ 351
2- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ: إِذَا أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَيْتَ لَا تَرَى إِمَاماً تَأْتَمُّ بِهِ فَأَحْبِبْ مَنْ كُنْتَ تُحِبُّ وَ أَبْغِضْ مَنْ كُنْتَ تُبْغِضُ حَتَّى يُظْهِرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ. كافی 1 / 342 و كمال الدین 2 / 348 و غیبت نعمانى /158
3- . عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبِي عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا صِرْتُمْ فِي حَالٍ لَا تَرَوْنَ فِيهَا إِمَامَ هُدًى وَ لَا عَلَماً يُرَى فَلَا يَنْجُو مِنْ تِلْكَ الْحَيْرَةِ إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِيقِ فَقَالَ أَبِي هَذَا وَ اللَّهِ الْبَلَاءُ فَكَيْفَ نَصْنَعُ جُعِلْتُ فِدَاكَ حِينَئِذٍ قَالَ إِذَا كَانَ ذَلِكَ وَ لَنْ تُدْرِكَهُ فَتَمَسَّكُوا بِمَا فِي أَيْدِيكُمْ حَتَّى يَتَّضِحَ لَكُمُ الْأَمْرُ. غیبت نعمانى / 159 و الإمامة و التبصرة /127

و زراره این یار مورد وثوق ائمه عَلَيْهِم السَّلاَمُ از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كند كه فرمودند:

«بر مردم، روزگارى در آيد كه امامشان از آنها غايب شود. »

گوید: عرض کردم: مردم در آن زمان چه كنند؟ فرمودند:

«به همان امرى كه بر آن بوده اند متمسّک شوند تا آنكه (سخن جدید ما) بر ايشان روشن شود.»(1)

وظیفه پنجم: رجوع به عالمان ربانی

در عصر غیبت، که مردم، امام خویش را نمی بینند؛ برای دریافتِ حقایق و معارف دین،چاره ای جز مراجعه به دانشمندان و متخصصان امر ندارند، اما نه هر کسی که لباس طبابت پوشید، پزشک حاذقی است و نه هر که ابزار درودگری به دست گرفت، نجار ماهری است.

و بدان که زیادند گرگ هایی که در لباس میش، گوسفندان گله را می درند و همه را به دیگر میشان، بدگمان می کنند. لذا آن عالمی سزاوار رجوع است که خصالی نیکو داشته باشد و الّا کم نبوده اند عالم نمایانی که دین رعیت را به غارت برده اند.

امام هادى عَلَيْهِ السَّلاَمُ در وصف این عالمان ربانی فرموده اند:

«اگر پس از غيبت امام دوازدهم عَلَيْهِ السَّلاَمُ نبودند علمایى كه مردم را به سوى امام دعوت کنند و به سمت او راهنمایی نمایند، و با براهين الهى از او دفاع کنند، و بندگانِ مستضعف خدا را از دام ابليس و اعوانش برهانند، و از بند نواصب (دشمنان اهل بيت) رهايى بخشند؛ همه ی مردم، از دين خدا دست كشيده و مرتد مى شدند؛ لكن این علماء ،كسانى هستند كه زمام قلوب شيعيانِ ضعيف ما را در دست داشته و مهار مى كنند، همچون ناخداى كشتى كه سكّان آن را در دست دارد. اين گروه، همان شخصيت هاى برتر و افضل در نزد خداوند با عزّت و جلال مى باشند.»(2)

ص: 136


1- . عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَغِيبُ عَنْهُمْ إِمَامُهُمْ فَقُلْتُ لَهُ مَا يَصْنَعُ النَّاسُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ قَالَ يَتَمَسَّكُونَ بِالْأَمْرِ الَّذِي هُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ. كمال الدین 2/ 350 و إثبات الهداة 5 / 89
2- . قَالَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَوْ لَا مَنْ يَبْقَى بَعْدَ غَيْبَةِ قَائِمِكُمْ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَ الْعُلَمَاءِ الدَّاعِينَ إِلَيْهِ وَ الدَّالِّينَ عَلَيْهِ، وَ الذَّابِّينَ عَنْ دِينِهِ بِحُجَجِ اللَّهِ، وَ الْمُنْقِذِينَ لِضُعَفَاءِ عِبَادِ اللَّهِ مِنْ شِبَاكِ إِبْلِيسَ وَ مَرَدَتِهِ، وَ مِنْ فِخَاخِ النَّوَاصِبِ لَمَا بَقِيَ أَحَدٌ إِلَّا ارْتَدَّ عَنْ دِينِ اللَّهِ، وَ لَكِنَّهُمُ الَّذِينَ يُمْسِكُونَ أَزْمَةَ قُلُوبِ ضُعَفَاءِ الشِّيعَةِ كَمَا يُمْسِكُ صَاحِبُ السَّفِينَةِ سُكَّانَهَا أُولَئِكَ هُمُ الْأَفْضَلُونَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل. تفسیر امام عسكری عَلَيْهِ السَّلاَمُ /344 و احتجاج 1 / 18

خوب بنگرید که امام هادی عَلَيْهِ السَّلاَمُ چه صفاتی برای یک عالم ربانی ذکر می کنند. اول: الداعین الیه؛ یعنی: مردم را به سوی امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ دعوت کنند. نه به سوی خود یا غیر امام. دوم: الدالین علیه؛ یعنی: مردم را به امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ دلالت و راهنمایی کنند. سوم: الذابین عن دین اللّه؛ یعنی: از دین خدا دفاع کنند و چهارم: المنقذین لضعفاء عباد اللّه...؛ یعنی: بندگان خدایی که در عقایدشان ضعیف هستند را از دست منحرفین نجات دهند.

در حدیث دیگر امام عسکری عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند:

«پس هر فقيهى كه مراقب نفسش بوده و حافظ دين خود است و با نفس خود مخالف است و مطيع امر مولى مى باشد، بر عوام است كه از چنين فقيهى تقليد كنند، و اين شرایط تنها مشمول برخى از فقهاى شيعى مى گردد نه تمامشان...»(1)پس عالمی که عبدِ مطیعِ مولایش امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ باشد (مطیعا لامر مولاه) نه اینکه خود را مولا بداند، و آن عالمی که مراقب دین خدا باشد نه عنوان و اعتبارات خویش را بر دینِ حق ترجیح دهد و آن دانشمندی که مردم را به امام بخواند نه اینکه برای خودش دکانی باز کند؛ این چنین عالمی همان کسی است که مردم، وظیفه دارند به او رجوع کنند.

در اینجا برای نمونه به ماجرایی که برای یکی از مراجع عظام تقلید اتفاق افتاده و توسط بسیاری از علماء تایید شده است اشاره می کنیم.

آیت اللَّه سید ابوالحسن اصفهانى قدّس سرّه از مراجع بزرگ و وارسته ای است که هم به محضر مبارک امام عصر عَلَيْهِ السَّلاَمُ نایل آمده و هم به افتخار دریافت نامه و توقیع از سوی آن حضرت، مفتخر شده است. داستانی که خواهد آمد علاوه بر اینکه نشانگر عنایت و لطف دوازدهمین امام نور، حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ به آن مرجع بزرگوار و آن عالم ربّانی است، چراغی فروزان در پیش روی سایر علماء و دانشمندان است تا با طی طریق در مسیر روشن او، مرجعی مؤیَّد، برای مردم بی پناه باشند.

مرحوم زاهدی نقل می کند که در بیت آیت اللَّه حائری بودیم و یکی از علما که نامش را

ص: 137


1- .قال الامام العسكري: ... فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ. وَ ذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا فِي بَعْضِ فُقَهَاءِ الشِّيعَةِ لَا جَمِيعِهِم... تفسیر امام عسكری عَلَيْهِ السَّلاَمُ /300 و احتجاج 2/458

می برد، نیز آنجا بود. به تناسب، سخن از آیت اللَّه اصفهانی به میان آمد که شیخ مذکور فرمود: من در عصر آن بزرگوار از کسانی بودم که گاه اشکال و ایراد به سبک معظّم له در رهبری معنوی و مذهبی جهان تشیّع داشتم. این ایراد تا هنگام تشرّف به عتبات عالیات و دیدار خصوصی با آن مرحوم ادامه داشت. به همین جهت هم، آنجا وقتی به محضرش رفتم، اشکالات خود و دیگران را گفتم. آن بزرگوار با کمال سعه ی صدر و گشادگی چهره جواب همه اشکال و ایرادهای مرا داد. سرانجام فرمود: من دستور دارم که اینگونه عمل کنم.

گفتم: از کجا و چه کسی دستور دارید؟ فرمود: از چه کسی می خواهید دستور داشته باشم؟ گفتم: یعنی از امام عصر عَلَيْهِ السَّلاَمُ؟ فرمود: آری! و برخاست و درب صندوق خود را گشود و پاکتی را از آنجا برگرفت و به دست من داد. من به مجرّد این که پاکت را گرفتم مضطرب و منقلب شدم. با حالتی وصف ناپذیر کاغذ را از پاکت درآوردم و آن را خواندم که از جمله این عبارت نوشته شده بود: بسم اللّه الرحمن الرحیم. یا سید ابوالحسن! إرخَص نفسَك و اجلس فی دهلیز بیتك و لا ترخ سترك (و اعن او اغث شیعتنا و موالینا) نحن ننصرك ان شاء اللّه. المهدییعنی: ای سید ابوالحسن! خودت را برای مردم ارزان کن (در دسترس مردم باش) و محل نشستنت را در دالان خانه ات قرار بده (خود را در اتاق های درونی خانه از مردم پنهان مکن) و پرده ای بین خود و مردم میانداز( مردم برای دیدار تو دچار مشکل و حاجب نباشند) و به داد شیعیان ما برس که ما خود، تو را یاری خواهیم کرد. المهدی

پرسیدم: این توقیع شریف را به وسیله چه کسی دریافت داشته اید؟ فرمود: به وسیله ی مردی عابد و پارسا و باتقوا به نام شیخ محمّد کوفی که از هر جهت مورد وثوق و اطمینان است. اجازه گرفتم تا از آن نسخه ای بردارم مشروط بر اینکه تا سیّد در قید حیات است ابراز نکنم. (1)

آن عالمی که در لابه لای عناوین و اعتبارات اسیر نشود، از مشکلات مردم با خبر بوده و خود را از ایشان در پرده ی حجاب و حراست و تشریفات، نگه ندارد، خود را عبدِ مولایش بداند و به داد دوستان امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ برسد؛ بی شک همان کسی است که مورد تأیید امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ بوده و حضرتش یاری اش می کنند.

ص: 138


1- . شیفتگان حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ 1/116

وظیفه ششم: احیای ذکر و یاد حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ

غیبت امام و امتی که دنیا و دنیا طلبی مشغولش کرده و شیطانی که سرگرم تدلیس و فریب است؛ همه و همه دست به دست هم داده تا یادِ امام عزیز را از دل ها بزداید؛ اما وظیفه ی منتظران آن حضرت این است که یادش را زنده نگه دارند و از اوصاف او بگویند و بشنوند. همان امامی که سایر ائمه عَلَيْهِم السَّلاَمُ اگر شرایط ایراد خطبه و سخن برایشان فراهم می شد از او می گفتند و خصال نیکویش را برای مردم بیان می کردند. امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ از آباء طاهرینشان عَلَيْهِم السَّلاَمُ از امیر المؤمنین عَلَيْهِم السَّلاَمُ چنین روایت كنند كه بر منبر کوفه مى فرمودند:

«از فرزندان من در آخر الزّمان فرزندى ظهور كند كه رنگش سفيدِ متمايل به سرخى و سينه اش فراخ و ران هايش سطبر و شانه هايش قوى است و در پشتش دو خال است، يكى به رنگ پوستش و ديگرى مشابه خال پيامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و دو نام دارد؛ يكى نهان و ديگرى آشكار. امّا نام نهان او احمد و نام آشكارش محمّد است، و چون پرچمش به اهتزاز درآيد از مشرق تا مغرب را تابان كند و دستش را بر سر بندگان نهدو دل مؤمنان از بركت آن، چون پاره های آهن استوار گردد و خداوند، توانايى چهل مرد را به وى دهد و هر مؤمنى گر چه در گور باشد (به ظهورش) شادمان شود، و به ديدار هم روند، و مژده ظهور مهدی صلوات اللَّه عليه را به يكديگر دهند.»(1)

واقعاً آقای ما کیست که کسی چون سیدنا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب عَلَيْهِ السَّلاَمُ آنگاه که منبر روند از جمال و کمال او خطبه می خوانند و بذر محبت او را در دل ها می کارند. خطباء و سخنرانان در این زمان، چه مقدار در باب آن حضرت سخن می گویند؟ در رسانه ها تا چه حدی از او یاد می شود؟

باید عشق او را در دل ها پرورید چرا که محبت هر یک از امامان عَلَيْهِم السَّلاَمُ اثری در دل دارد.

پیغمبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم در این باره فرموده اند:

ص: 139


1- . عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَبْيَضُ اللَّوْنِ مُشْرَبٌ بِالْحُمْرَةِ مُبْدَحُ الْبَطْنِ عَرِيضُ الْفَخِذَيْنِ عَظِيمٌ مُشَاشُ الْمَنْكِبَيْنِ بِظَهْرِهِ شَامَتَانِ شَامَةٌ عَلَى لَوْنِ جِلْدِهِ وَ شَامَةٌ عَلَى شِبْهِ شَامَةِ النَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم لَهُ اسْمَانِ اسْمٌ يَخْفَى وَ اسْمٌ يَعْلُنُ فَأَمَّا الَّذِي يَخْفَى فَأَحْمَدُ وَ أَمَّا الَّذِي يَعْلُنُ فَمُحَمَّدٌ إِذَا هَزَّ رَايَتَهُ أَضَاءَ لَهَا مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَلَا يَبْقَى مُؤْمِنٌ إِلَّا صَارَ قَلْبُهُ أَشَدَّ مِنْ زُبَرِ الْحَدِيدِ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَى قُوَّةَ أَرْبَعِينَ رَجُلًا وَ لَا يَبْقَى مَيِّتٌ إِلَّا دَخَلَتْ عَلَيْهِ تِلْكَ الْفَرْحَةُ [فِي قَلْبِهِ] وَ هُوَ فِي قَبْرِهِ وَ هُمْ يَتَزَاوَرُونَ فِي قُبُورِهِمْ وَ يَتَبَاشَرُونَ بِقِيَامِ الْقَائِمِ صلوات اللَّه عليه. كمال الدین 2/653

«هر كه دوست دارد ملاقات كند خدا را در حالی که او روی مرحمت و لطفش را از وی بازنگرداند دوست بدارد و موالات كند با برادرم علی بن ابیطالب عَلَيْهِ السَّلاَمُ، و هر كه بخواهد خدا را ملاقات كند و خدا از او راضی باشد دوست بدارد فرزند او حسن عَلَيْهِ السَّلاَمُ را، و هر كه بخواهد ملاقات كند خدا را و به هیچ وجه خوف و ترس نداشته باشد فرزند دیگر او حسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ را دوست بدارد، و هركه بخواهد خدا را ملاقات كند و گناهان او ریخته شود و محو شده باشد دوست بدارد فرزند او علی را كه سید سجده كنندگان است، و هر كه دوست می دارد خدا را ملاقات كند و چشمش روشن باشد، فرزند او محمد بن علی را دوست بدارد كه شكافنده علوم و دانش هاست، و هركه دوست دارد كه خدا را ملاقات كند و نامه ی عملش را به دست راستش دهند كه نشانه رستگاری اوست دوست بدارد جعفر بن محمد را، و هركه دوست می دارد خدا را پاک و پاكیزه ملاقات كند دوست بدارد موسی بن جعفر را، و هركه دوست می دارد خدا را ملاقات كند در حالی که خندان و شادان باشد دوست بدارد علی بن موسی را، و هركه دوست می دارد كه خدا را ملاقات كند و درجات او بلند باشد و سیئات او مبدل به حسنات شود فرزند او محمد را دوستبدارد، و هركه دوست می دارد خدا را ملاقات كند و حساب او به آسانی بگذرد دوست بدارد علی بن محمد هادی را، و هركه بخواهد خدا را ملاقات کند در حالی که از رستگاران باشد دوست بدارد حسن عسكری را، و هر كه بخواهد خدا را ملاقات كند و دین او كامل و نیكو باشد، موالات و دوستی كند با حجه بن الحسن صاحب الزمان كه مردم در انتظار او خواهند بود. اینها چراغ های افروخته الهی و شمع های فروزان آسمانی هستند. آنها پیشوایان دین و پرهیزكاران كتب ربوبی هستند. هر كسی با آنها موالات كند و دوستی نماید و تسلیم امر آنها گردد، من ضامن می شوم خداوند او را به بهشت ببرد.»(1)

ص: 140


1- . عن عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا يَرْفَعُهُ إِلَى النَّسَبِ الطَّاهِرِ الزَّكِيِّ إِلَى سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ لِي أَبِي قَالَ أَخِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ تَعَالَى مُقْبِلًا عَلَيْهِ غَيْرَ مُعْرِضٍ عَنْهُ فَلْيُوَالِ عَلِيّاً وَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ تَعَالَى وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ فَلْيُوَالِ ابْنَهُ الْحَسَنَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ تَعَالَى وَ هُوَ لَا خَوْفَ عَلَيْهِ فَلْيُوَالِ ابْنَهُ الْحُسَيْنَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ يُمَحِّصُ عَنْهُ ذُنُوبَهُ فَلْيُوَالِ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ السَّجَّادَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ قَرِيرُ عَيْنٍ فَلْيُوَالِ مُحَمَّدَ الْبَاقِرَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ خَفِيفُ الظَّهْرِ فَلْيُوَالِ جَعْفَرَ الصَّادِقَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ طَاهِرٌ مُطَهَّرٌ فَلْيُوَالِ مُوسَى الْكَاظِمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ ضَاحِكٌ مُسْتَبْشِرٌ فَلْيُوَالِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ قَدْ رُفِعَتْ دَرَجَاتُهُ وَ بُدِّلَتْ سَيِّئَاتُهُ حَسَنَاتٍ فَلْيُوَالِ مُحَمَّدَ الْجَوَادَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُحَاسِبَهُ اللَّهُ حِسَاباً يَسِيراً فَلْيُوَالِ عَلِيَّ الْهَادِي وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ مِنَ الْفَائِزِينَ فَلْيُوَالِ الْحَسَنَ الْعَسْكَرِيَّ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ قَدْ كَمُلَ إِيمَانُهُ وَ حَسُنَ إِسْلَامُهُ فَلْيُوَالِ الْحُجَّةَ صَاحِبَ الزَّمَانِ الْقَائِمَ الْمُنْتَظَرَ الْمَهْدِيَّ م ح م د بْنَ الْحَسَنِ فَهَؤُلَاءِ مَصَابِيحُ الدُّجَى وَ أَئِمَّةُ الْهُدَى وَ أَعْلَامُ الْتُّقَى فَمَنْ أَحَبَّهُمْ وَ تَوَلَّاهُمْ كُنْتُ ضَامِناً لَهُ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّةَ. فضائل ابن شاذان /166

این آقایی که باید دوستش داشت و نامش را احیاء نمود؛ متاسفانه غریب و تنهاست. اصبغ بن نباته گوید: از امیر المؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ شنیدم كه مى فرمودند:

«صاحب اين امر، آواره، رانده شده و تک و تنها است.»(1)

اما هستند مؤمنینی که یاد امام در دلشان زنده و به عشق او نفس می کشند.

مسعدة بن صدقه گوید: امام صادق از پدران بزرگوارشان روایت كرده است كه حضرت علىّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ به منبر كوفه خطبه خوانده و فرمودند:

«بار الها! ناگزير بايستى در زمين حجّتى براى خلايق باشد تا ايشان را به دين تو هدايت كرده و علم تو را به آنها بياموزد تا حجّت تو باطل نشود و پيروان اولياى تو پس از هدايت گمراه نشوند، او يا آشكار است ولى مطاع نيست و يا آنكه مستور است و منتظر ظهور. اگر چه شخص او در حالى كه آنان را هدايت مى كند غايبباشد؛ امّا علم و آداب او در قلوب مؤمنين ثبت است و بدان عمل مى كنند.»(2)

و محمّد بن زیاد أزدىّ گوید: از سرور خود موسى بن جعفر عَلَيْهِما السَّلاَمُ از تفسیر این كلام الهى پرسیدم: "وَ أَسْبَغَ عَلَیكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً" فرمودند:

«نعمت ظاهر، امام ظاهر است و نعمت باطن، امام غائب است.»

گفتم: آیا در میان ائمّه عَلَيْهِم السَّلاَمُ كسى هست كه غائب شود؟ فرمودند:

«آرى! شخص او از ديدگان مردم غايب مى شود امّا ياد او از قلوب مؤمنين غايب نمى شود و او دوازدهمين ما امامان است، خداوند براى او هر امر سختى را

ص: 141


1- . عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِيدُ الطَّرِيدُ الْفَرِيدُ الْوَحِيدُ. كمال الدین 1/303
2- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ فِي خُطْبَةٍ لَهُ عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِأَرْضِكَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ يَهْدِيهِمْ إِلَى دِينِكَ وَ يُعَلِّمُهُمْ عِلْمَكَ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَّتُكَ وَ لَا يَضِلَّ أَتْبَاعُ أَوْلِيَائِكَ بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَهُمْ بِهِ إِمَّا ظَاهِرٍ لَيْسَ بِالْمُطَاعِ أَوْ مُكْتَتِمٍ مُتَرَقِّبٍ إِنْ غَابَ عَنِ النَّاسِ شَخْصُهُ فِي حَالِ هِدَايَتِهِمْ فَإِنَّ عِلْمَهُ وَ آدَابَهُ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ مُثْبَتَةٌ فَهُمْ بِهَا عَامِلُونَ. كمال الدین 1/302

آسان و هر امر دشوارى را هموار سازد و گنج هاى زمين را برايش آشكار كند و هر بعيدى را براى وى قريب سازد و به توسّط وى تمامى جبّاران عنود را نابود كند و هر شيطان متمرّدى را به دست وى هلاک سازد، او فرزند سَرور كنيزان است، كسى كه ولادتش بر مردمان پوشيده و ذكر نامش بر آنها روا نيست تا آنگاه كه خداى تعالى او را ظاهر ساخته و زمين را پر از عدل و داد نمايد همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد.»(1)

وظیفه هفتم: گریه در فراق حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ

یکی دیگر از وظایفی که در روایات معصومین عَلَيْهِم السَّلاَمُ برای ملت امام عصر عَلَيْهِ السَّلاَمُ برشمرده شده است گریه و اندوه در فراق و دوری آن بزرگوار است. به دلیل امتثال همین امر، عاشقان آن سید مظلوم، هرجمعه که روز زیارتی آن عزیز است گرد هم جمع آمده و می خوانند:

«بر من سخت است که مردم را می بینم؛ ولی تو دیده نمی شوی و از تو نمی شنومصدای محسوسی و نه راز و نیازی. بر من سخت است که فقط تو را گرفتاری فراگیرد و مرا نگیرد و از من به تو فریاد و شکایتی نرسد. جانم به فدایت! تو پنهان شده ای هستی که از میان ما بیرون نیستی. جانم به فدایت! تو دوری هستی که از ما دور نیست. جانم به فدایت! تو آرزوی هر مشتاقی که آرزو کند، از مردان و زنان مؤمن که تو را یاد کرده، و از فراقت ناله کنند. جانم به فدایت! تو قرین عزّتی که کسی بر او برتری نگیرد.جانم به فدایت! تو درخت ریشه دار مجدی که هم طرازی نپذیرد. جانم به فدایت! تو نعمت دیرینه ای که او را مانندی نیست. جانم به فدایت! تو قرین شرفی که وی را برابری نیست.ای مولایم! تا چه زمانی سرگردان تو باشم؟ و تا چه زمان و با کدام بیان، تو را وصف کنم و با چه راز و نیازی؟ بر من سخت است که از سوی غیر تو پاسخ داده شوم و سخن

ص: 142


1- . مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْأَزْدِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ سَيِّدِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ النِّعْمَةُ الظَّاهِرَةُ الْإِمَامُ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنَةُ الْإِمَامُ الْغَائِبُ فَقُلْتُ لَهُ وَ يَكُونُ فِي الْأَئِمَّةِ مَنْ يَغِيبُ قَالَ نَعَمْ يَغِيبُ عَنْ أَبْصَارِ النَّاسِ شَخْصُهُ وَ لَا يَغِيبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ ذِكْرُهُ وَ هُوَ الثَّانِي عَشَرَ مِنَّا يُسَهِّلُ اللَّهُ لَهُ كُلَّ عَسِيرٍ وَ يُذَلِّلُ لَهُ كُلَّ صَعْبٍ وَ يُظْهِرُ لَهُ كُنُوزَ الْأَرْضِ وَ يُقَرِّبُ لَهُ كُلَّ بَعِيدٍ وَ يُبِيرُ بِهِ كُلَّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ يُهْلِكُ عَلَى يَدِهِ كُلَّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ ذَلِكَ ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ الَّذِي تَخْفَى عَلَى النَّاسِ وِلَادَتُهُ وَ لَا يَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِيَتُهُ حَتَّى يُظْهِرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً. كمال الدین 1/ 368

مسرّت بخش بشنوم. بر من سخت است که برای تو گریه کنم؛ ولی مردم تو را وا گذارند، بر من سخت است که بر تو سخت بگذرد و نه بر دیگران. آیا کمک کننده ای هست که فریاد و گریه را در کنارش طولانی کنم؟ آیا بی تابی هست که او را در بی تابی اش، هنگامی که خلوت کند یاری رسانم؟ آیا چشمی هست که خار فراق در آن جا گرفته، پس چشم من او را بر آن خار خلیدگی مساعدت کند؟»(1)

ائمه طاهرین عَلَيْهِم السَّلاَمُ پیش از ولادت حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ از فراق آن عزیز، شوق رؤیتش و سختی های دوران غیبت، به شدت می گریسته اند.

سدیر صیرفى گوید: من و مفضّل بن عمر و ابوبصیر و ابان بن تغلب به حضور امام جعفر صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ شرفیاب شدیم؛ پس دیدیم که آن حضرت روى زمین نشسته و عبایى بى یقه پوشیده، كه آستین هایش كوتاه بود، و در آن حال، مانند پدرِ فرزند مرده ی جگر سوخته ،گریه می كردند و آثار حزن از رخسار مباركشان پیدا بود به طورى كه رنگشان تغییر كرده بود و در حالى كه كاسه چشمانشان پر از اشک بود، می فرمودند:«اى آقاى من! غيبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر تنم تنگ نموده و آرامش جانم را سلب كرده است!.اى آقاى من! غيبت تو مصائب مرا به اندوه ابدى كه يكى بعد از ديگرى از ما را می ربايد و جمع ما را به هم می زند، كشانده است. من به اشک چشم و ناله هاى سينه ام كه از مصائب و بلاهاى گذشته دارم نمى نگرم، جز اينكه در نظرم بزرگ تر و بدتر از آنها مجسم می گردد.»

سدیر می گوید: از این امر عظیم و ناله هاى جانگداز، هوش از سر ما پرید و دل ما از جا كنده شد و پنداشتیم كه مصیبت بزرگى براى حضرت روى داده است. من عرض كردم:اى فرزند بهترین مردم روى زمین! خدا دیدگان شما را نگریاند. براى چه این طور

ص: 143


1- . ... عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَلَا تُرىٰ، وَلَا أَسْمَعَ ُ لَكَ حَسِيساً وَلَا نَجْوىٰ، عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ تُحِيطَ بِكَ دُونِيَ الْبَلْوَىٰ وَلَا يَنالَكَ مِنِّي ضَجِيجٌ وَلَا شَكْوىٰ، بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا، بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نازِحٍ مَا نَزَحَ عَنَّا، بِنَفْسِي أَنْتَ أُمْنِيَّةُ شائِقٍ يَتَمَنَّىٰ مِنْ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ ذَكَرا فَحَنَّا، بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ عَقِيدِ عِزٍّ لَايُسامىٰ؛ بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ أَثِيلِ مَجْدٍ لَايُجارَىٰ، بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لَاتُضاهىٰ، بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَصِيفِ شَرَفٍ لَايُساوَىٰ، إِلىٰ مَتَىٰ أَحارُ فِيكَ يَا مَوْلايَ وَ إِلَىٰ مَتَىٰ؟ وَأَيَّ خِطابٍ أَصِفُ فِيكَ وَأَيَّ نَجْوَىٰ؟ عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أُجَابَ دُونَكَ وَأُناغَىٰ، عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَبْكِيَكَ وَيَخْذُلَكَ الْوَرَىٰ، عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ يَجْرِيَ عَلَيْكَ دُونَهُمْ مَا جَرَىٰ، هَلْ مِنْ مُعِينٍ فَأُطِيلَ مَعَهُ الْعَوِيلَ وَالْبُكاءَ؟ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُساعِدَ جَزَعَهُ إِذا خَلا؟ هَلْ قَذِيَتْ عَيْنٌ فَساعَدَتْها عَيْنِي عَلَى الْقَذَىٰ. فرازهایی از دعای ندبه: مزار كبیر / 573

سیلاب اشک از دیدگانتان فرو می ریزید؟ و چه چیز باعث این مصیبت گشته است؟.

آن حضرت آهِ سختى كشیدند كه از اثر آن، شكم مباركش برآمده و به شدت، حالشان تغییر كرد؛ آنگاه فرمودند:

«امروز صبح در كتاب جفر(1) می نگريستم. اين كتاب مشتمل است بر علم مرگ ها و بلاها و مصائب، و علم گذشته و آينده تا روز قيامت كه خداوند متعال به محمد و امامان بعد از او ارزانى داشته است. در آن كتاب ديدم كه نوشته قیام کننده ی ما متولد می گردد و غایب می شود. غيبت او طولانى مى شود و عمرش به طول می انجامد. در آن زمان، اهل ايمان امتحان می شوند و به واسطه ی طول غيبتش شک و ترديد در دل آنها پديد مى آيد و بيشتر آنها از دين خود برمی گردند و رشته ی اسلام را از گردن خود بيرون مى آورند، با اينكه خداوند می فرمايد: وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ (2) يعنى: رشته عمل هر كسی را به گردن خودش انداخته ايم. از مطالعه اينها رقت گرفتم و اندوه بر دلم مستولى گرديد...»(3)

ص: 144


1- . محدّث قمى در كتاب " سفینة البحار" می نویسد: شیخ بهائى در شرح اربعین فرموده: اخبار بسیارى رسیده كه پیغمبر اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم دو كتاب به املاء امیر المؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ به نام« جَفر» و« جامعه» باقى گذارده اند كه آنچه تا روز قیامت پدید مى آید در آن است. شیخ كلینى در كافى روایات بسیارى از حضرت امام جعفر صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ نقل كرده كه آن دو كتاب نزد حضرت امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ است. آن دو كتاب پیوسته در نزد ائمه بوده و هر امامى آن را از امام پیش از خود به ارث می برده است.
2- . اسراء / 14.
3- . عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: دَخَلْت انا وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو بَصِيرٍ وَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَلَى مَوْلَانَا أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَرَأَيْنَاهُ جَالِساً عَلَى التُّرَابِ وَ عَلَيْهِ مِسْحٌ خَيْبَرِيٌّ مُطَوَّقٌ بِلَا جَيْبٍ مُقَصَّرُ الْكُمَّيْنِ وَ هُوَ يَبْكِي بُكَاءَ الْوَالِهِ الثَّكْلَى ذَاتِ الْكَبِدِ الْحَرَّى قَدْ نَالَ الْحُزْنُ مِنْ وَجْنَتَيْهِ وَ شَاعَ التَّغْيِيرُ فِي عَارِضَيْهِ وَ أَبْلَى الدُّمُوعُ مَحْجِرَيْهِ وَ هُوَ يَقُولُ سَيِّدِي غَيْبَتُكَ نَفَتْ رُقَادِي وَ ضَيَّقَتْ عَلَيَّ مِهَادِي وَ ابْتَزَّتْ مِنِّي رَاحَةَ فُؤَادِي سَيِّدِي غَيْبَتُكَ أَوْصَلَتْ مُصَابِي بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ وَ فَقْدُ الْوَاحِدِ بَعْدَ الْوَاحِدِ يُفْنِي الْجَمْعَ وَ الْعَدَدَ فَمَا أُحِسُّ بِدَمْعَةٍ تَرْقَى مِنْ عَيْنِي وَ أَنِينٍ يَفْتُرُ مِنْ صَدْرِي عَنْ دَوَارِجِ الرَّزَايَا وَ سَوَالِفِ الْبَلَايَا إِلَّا مُثِّلَ بِعَيْنِي عَنْ غَوَابِرِ أَعْظَمِهَا وَ أَفْضَعِهَا وَ بَوَاقِي أَشَدِّهَا وَ أَنْكَرِهَا وَ نَوَائِبَ مَخْلُوطَةٍ بِغَضَبِكَ وَ نَوَازِلَ مَعْجُونَةٍ بِسَخَطِكَ قَالَ سَدِيرٌ فَاسْتَطَارَتْ عُقُولُنَا وَلَهاً وَ تَصَدَّعَتْ قُلُوبُنَا جَزَعاً مِنْ ذَلِكَ الْخَطْبِ الْهَائِلِ وَ الْحَادِثِ الْغَائِلِ وَ ظَنَنَّا أَنَّهُ سَمَتَ لِمَكْرُوهَةٍ قَارِعَةٍ أَوْ حَلَّتْ بِهِ مِنَ الدَّهْرِ بَائِقَةٌ فَقُلْنَا لَا أَبْكَى اللَّهُ يَا ابْنَ خَيْرِ الْوَرَى عَيْنَيْكَ مِنْ أَيَّةِ حَادِثَةٍ تَسْتَنْزِفُ دَمْعَتَكَ وَ تَسْتَمْطِرُ عَبْرَتَكَ وَ أَيَّةُ حَالَةٍ حَتَمَتْ عَلَيْكَ هَذَا الْمَأْتَمَ قَالَ فَزَفَرَ الصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ زَفْرَةً انْتَفَخَ مِنْهَا جَوْفُهُ وَ اشْتَدَّ عَنْهَا خَوْفُهُ وَ قَالَ وَيْلَكُمْ نَظَرْتُ فِي كِتَابِ الْجَفْرِ صَبِيحَةَ هَذَا الْيَوْمِ وَ هُوَ الْكِتَابُ الْمُشْتَمِلُ عَلَى عِلْمِ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الرَّزَايَا وَ عِلْمِ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ الَّذِي خَصَّ اللَّهُ بِهِ مُحَمَّداً وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ تَأَمَّلْتُ مِنْهُ مَوْلِدَ قَائِمِنَا وَ غِيبَتَهُ وَ إِبْطَاءَهُ وَ طُولَ عُمُرِهِ وَ بَلْوَى الْمُؤْمِنِينَ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ وَ تَوَلُّدَ الشُّكُوكِ فِي قُلُوبِهِمْ مِنْ طُولِ غَيْبَتِهِ وَ ارْتِدَادَ أَكْثَرِهِمْ عَنْ دِينِهِمْ وَ خَلْعَهُمْ رِبْقَةَ الْإِسْلَامِ مِنْ أَعْنَاقِهِمُ الَّتِي قَالَ اللَّهُ تَقَدَّسَ ذِكْرُهُ وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ يَعْنِي الْوَلَايَةَ فَأَخَذَتْنِي الرِّقَّةُ وَ اسْتَوْلَتْ عَلَيَّ الْأَحْزَانُ ... الغیبه للطوسی / 168 و كمال الدین 2 / 352 و بحار الأنوار 51 / 222 و الوافی 2 / 419

وقتی که مولای ما حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ این چنین برای امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ و غیبت ایشان گریه می کنند؛ پس چرا ما آرام و بی خیال نشسته ایم؟ چرا ما از فراق آن حضرت خون گریه نمی کنیم.؟

این ناله ها از امامی است که در آرزوی درک زمان دولت حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند:

«اگر زمان حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ را درک می کردم عمرم را صرف خدمت به او می کردم.»(1)

عبد السّلام بن صالح هروى گوید: من از دعبل بن علىّ خزاعى شنیدم كه مى گفت: بر مولاى خود امام رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ قصیده خود را كه چنین آغاز مى شود خواندم:

"مدارس آیاتى كه از تلاوت تهى شده، و منزل وحیى كه عرصه هاى آن به بیابان هاى بى آب و علف مبدّل شده است."

و چون به این ابیات رسیدم:

"به یقین وقوع قیام امامى كه قطعا خروج کند و به نام خدا همه ی بركات را به خود مى آورد حتمى است و در میان ما هر حقّى را از باطل جدا می سازد و بر نیكى و بدى جزا می دهد، هر كس عملى نیكو كرد پاداش خیر، و هر كه بدى كرد سزاى بد به او می دهد."

امام رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ با شنیدن نام امام دوازدهم به سختى گریستند؛ سپس سر خود را بلند كرده و به من فرمودند:

«اى خزاعى! روح القدس اين دو بيت را بر زبان تو جارى كرده است، آيا مى دانى اين امام كيست؟ و كی قيام خواهد كرد؟»

گفتم: نه اى مولاى من! فقط شنیده ام كه امامى از شما خروج مى كند و زمین را ازفساد پاک مى سازد و آن را از عدل آكنده مى سازد همان گونه كه از ستم پر شده باشد. فرمودند:

«اى دعبل! امام پس از من، فرزندم محمّد است و پس از او فرزندش على و پس از او فرزندش حسن و پس از او فرزندش حسن و پس از او فرزندش حجّت عَلَيْهِم السَّلاَمُ كه قیام می کند و در دوران غيبتش منتظر او باشند و در ظهورش از او اطاعت كنند و

ص: 145


1- . عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ خَلَّادِ بْنِ الصَّفَّارِ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ هَلْ وُلِدَ الْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَا وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي. غیبت نعمانی/ 245

اگر از دنيا جز يک روز باقى نمانده باشد، خداى تعالى آن روز را آنقدر طولانى فرمايد تا خروج كند و زمين را از عدل آكنده سازد همچنان كه از جور پر شده باشد. امّا كى خواهد بود، اين خبر دادن از وقت است و پدرم از پدرانش روايت كنند كه به پيامبر اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَمگفتند: اى رسول خدا! قیام کننده از فرزندان شما كى خروج مى كند؟ فرمودند: مَثل او مَثل قيامت است كه «لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً».(1)

صقر بن أبى دلف نیز گوید: از امام جواد عَلَيْهِ السَّلاَمُ شنیدم كه مى فرمودند:

«امام پس از من فرزندم على است، دستور او دستور من و سخن او سخن من و طاعت او طاعت من است و امام پس از او فرزندش حسن است، دستور او دستور پدرش و سخن او سخن پدرش و طاعت او طاعت پدرش باشد، سپس سكوت كردند. گفتم:اى فرزند رسول خدا! امام پس از حسن كيست؟ پس آن حضرت به شدّت گريسته و سپس فرمودند: پس از حسن فرزندش قیام کننده ی به حقّ، امام منتظَراست. گفتم: اى فرزند رسول خدا! چرا او را قائم مى گويند؟ فرمودند: زيرا او پس از آنكه يادش از بين برود و اكثر معتقدين به امامتش مرتدّ شوند قيام مى كند، گفتم: چرا او را منتظَر مى گويند؟ فرمودند: زيرا ايّام غيبتش زياد شود و مدّتش طولانى گردد و

ص: 146


1- . عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قَالَ سَمِعْتُ دِعْبِلَ بْنَ عَلِيٍّ الْخُزَاعِيَّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ يَقُولُ أَنْشَدْتُ مَوْلَايَ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى قَصِيدَتِي الَّتِي أَوَّلُهَا مَدَارِسُ آيَاتٍ عَفَتْ مِنْ تِلَاوَةٍ *** وَ مَهْبِطُ وَحْيٍ مُقْفِرُ الْعَرَصَاتِ فَلَمَّا انْتَهَيْتُ إِلَى قَوْلِي.... خُرُوجُ الْإِمَامِ لَا مَحَالَةَ خَارِجٌ *** يَقُومُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ وَ الْبَرَكَاتِ يُمَيِّزُ فِينَا كُلَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ *** وَ يُجْزِي عَلَى النَّعْمَاءِ وَ النَّقِمَاتِ بَكَى الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ الشَّرِيفَ إِلَيَّ وَ قَالَ يَا خُزَاعِيُّ نَطَقَ رُوحُ الْقُدُسِ عَلَى لِسَانِكَ بِهَذَيْنِ الْبَيْتَيْنِ فَهَلْ تَدْرِي مَنْ هَذَا الْإِمَامُ وَ مَتَى يَقُومُ قُلْتُ لَا يَا مَوْلَايَ إِلَّا أَنِّي سَمِعْتُ بِخُرُوجِ إِمَامٍ مِنْكُمْ وَ يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنَ الْفَسَادِ وَ يَمْلَأُهَا عَدْلًا فَقَالَ يَا دِعْبِلُ الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ أَمَّا مَتَى فَإِخْبَارٌ عَنِ الْوَقْتِ وَ قَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم قِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَتَى يَخْرُجُ الْقَائِمُ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ قَالَ مَثَلُهُ مَثَلُ السَّاعَةِ لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً. كفایة الأثر / 275 و كمال الدین 2 /372

مخلصان در انتظار قيامش باشند و شكّاكان انكارش كنند، و منكران يادش را استهزاء كنند، و تعيين كنندگان وقت ظهورش دروغ گويند، و شتاب كنندگان ظهورش در غيبت او هلاک شوند، و تسليم شوندگان در آن نجات يابند.»(1)

مرحوم محدث نوری در کتاب النجم الثاقب می نویسد: «گریه کردن برای امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ دلائل و اسبابی دارد از جمله غیبت آن بزرگوار، محبت به ایشان و اینکه آن حضرت با وجودی که از همه سزاوارترند، از مقام خلافت و سلطنت به دوراند و حقشان را در دست دیگران می بینند و...»(2)

گریه بر امام عصر ارواحنا فداه در زمان غیبت وظیفه ی هر مؤمن است و این در روایات به صراحت بیان شده است. امیرمؤمنان علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«از رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم پرسیدم که تعداد امامان پس از شما چند نفر است؟ فرمودند: نه نفر از فرزندان حسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ که نهمین ایشان قیام کننده ی ایشان است. اهل زمین وآسمان در فراقش محزون شوند و بسیار باشند مؤمنانی که از غیبتش متأسف و حیران شوند.» (3)

و حسن بن محبوب گوید: امام رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ به من فرمودند:

«به ناچار فتنه اى سخت و هولناک خواهد بود كه در آن، هر مرجع و پناهگاهیساقط گردد و آن هنگامى است كه شيعیان، سومين(4) از فرزندان مرا از دست بدهند

ص: 147


1- . حَدَّثَنَا الصَّقْرُ بْنُ أَبِي دُلَفَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ إِنَّ الْإِمَامَ بَعْدِي ابْنِي عَلِيٌّ أَمْرُهُ أَمْرِي وَ قَوْلُهُ قَوْلِي وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ الْإِمَامُ بَعْدَهُ ابْنُهُ الْحَسَنُ أَمْرُهُ أَمْرُ أَبِيهِ وَ قَوْلُهُ قَوْلُ أَبِيهِ وَ طَاعَتُهُ طَاعَةُ أَبِيهِ ثُمَّ سَكَتَ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْإِمَامُ بَعْدَ الْحَسَنِ فَبَكَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ قَالَ إِنَّ مِنْ بَعْدِ الْحَسَنِ ابْنَهُ الْقَائِمَ بِالْحَقِّ الْمُنْتَظَرَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَ الْقَائِمَ قَالَ لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَكْثَرِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّيَ الْمُنْتَظَرَ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ يُنْكِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ يَسْتَهْزِئُ بِذِكْرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ يَكْذِبُ فِيهَا الْوَقَّاتُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ يَنْجُو فِيهَا الْمُسْلِمُونَ. كمال الدین 2 /378 و إعلام الورى / 436 و بحار الأنوار 51/30 و الصراط المستقیم 2 ؛ ص230 و إثبات الهداة 2 ؛ ص93 و كفایة الأثر / 283
2- . النجم الثاقب2 / 440
3- . عن علي عَلَيْهِ السَّلاَمُ قال: قلت للنبي صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: فكم يكون بعدك؟ قال: تسعة من ولد الحسين عَلَيْهِ السَّلاَمُ تاسعهم قائمهم يحزن لفقده أهل الأرض و السماء فكم مؤمن متأسف حيران ... الصراط المستقیم 2 ؛ ص127
4- . سومین نفر از فرزندان امام رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ حضرت امام حسن عسكرى عَلَيْهِ السَّلاَمُ می باشند فلذا، ظاهرا در نقل متن حدیث، اشتباهى رخ داده و باید چهارمین باشد نه سومین. یا اینكه منظور از این قسمت حدیث، شهادت حضرت عسكری عَلَيْهِ السَّلاَمُ باشد.

و اهل آسمان و زمين و هر دلسوخته و اندوهناكى بر وى بگريد. سپس فرمودند: پدر و مادرم فداى او باد! همو که همنام جدّم و شبيه من و شبيه موسى بن عمران است و بر او گريبان و طوق هاى نور است كه از شعاع نورِ قدس، پرتو گرفته است و هنگام فقدان «آن آب گوارا» بسيارى از زنان و مردان مؤمن، دلسوخته و متأسّف و اندوهناك خواهند بود، گويا آنها را در نا اميدترين حالتشان مى بينم، ندا مى شوند به ندايى كه از دور همان گونه شنيده مى شود كه از نزديک؛ و آن ندا این است: مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ رحمتى بر مؤمنان و عذابى بر كافران است.»(1)

وظیفه هشتم: پرهیز از عجله و شتاب

باید دانست که روزی حکومتِ عدل و رفاه در روی کره زمین، تشکیل خواهد شد و بساط ظلم و جور به طور کامل برچیده می شود و آن در زمانی اتفاق می افتد که خدا صلاح بداند و تعجیلِ بندگان در اراده ی مقدس او خلل و تاثیری نخواهد داشت؛ لذا شتاب مردم در امر ظهور، یا به نا امیدی ایشان منجر شده، و به خدا اعتراض و اشكال كنند كه چرا آن حضرت را ظاهر نمی كند، و یا ایشان را در دام کسانی چون زیدیه خواهد انداخت که با وعده ی ایجادِ عدالت و رفاه اجتماعی و اقامه ی دین و امر به معروف و نهی از منکر، دست به قیام زده و هدفی جز رسیدن به مقاصد شخصیه ی خود ندارند.

فضل كاتب مى گوید: خدمت امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ بودم كه نامه اى از ابومسلم خراسانى(2) براى ایشان رسید. حضرت فرمودند: نامه ی تو جواب ندارد از نزد ما بیرون برو. ما شروع كردیم با هم به نجوا كردن. فرمودند:

«اى فضل! چه سخنى را با هم نجوا مى كنيد! همانا خدا براى شتابِ بندگان،

ص: 148


1- . عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ لِي لَا بُدَّ مِنْ فِتْنَةٍ صَمَّاءَ صَيْلَمٍ يَسْقُطُ فِيهَا كُلُّ بِطَانَةٍ وَ وَلِيجَةٍ وَ ذَلِكَ عِنْدَ فِقْدَانِ الشِّيعَةِ الثَّالِثَ مِنْ وُلْدِي يَبْكِي عَلَيْهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ كُلُّ حَرَّى وَ حَرَّانَ وَ كُلُّ حَزِينٍ وَ لَهْفَانَ ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِأَبِي وَ أُمِّي سَمِيُّ جَدِّي صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَيْهِ جُيُوبُ النُّورِ يَتَوَقَّدُ مِنْ شُعَاعِ ضِيَاءِ الْقُدْسِ يَحْزَنُ لِمَوْتِهِ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ كَمْ مِنْ حَرَّى مُؤْمِنَةٍ وَ كَمْ مِنْ مُؤْمِنٍ مُتَأَسِّفٍ حَرَّانَ حَزِينٍ عِنْدَ فِقْدَانِ الْمَاءِ الْمَعِينِ كَأَنِّي بِهِمْ آيِسٌ مَا كَانُوا قَدْ نُودُوا نِدَاءً يَسْمَعُ مَنْ بَعُدَ كَمَا يَسْمَعُ مَنْ قَرُبَ يَكُونُ رَحْمَةً عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ عَذَاباً عَلَى الْكَافِرِينَ. كمال الدین 2 / 370 و عیون أخبار الرضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ 2 / 7
2- . ابو مسلم خراسانی در این نامه به امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ وعده داده بود كه اگر تمایل داشته باشند، با ایشان بیعت كند و پس از اسقاط حكومت، امر را به ایشان بسپارد.

شتاب نمى كند و از جاى برآوردن كوهى آسان تر است از ساقط كردن حكومتى كه هنوز عمرش به پايان نرسيده است؛ سپس فرمودند: همانا فلان پسر فلان و همینطور تا هفتمين بنی عباس را شمردند.»

من عرض كردم: قربانت گردم پس چه نشانى میان ما و شماست؟ امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«اى فضل! از جاى خود حركت نكن تا سفيانى خروج كند و هنگامى كه سفيانى خروج كرد به سوى ما رو آريد و سه بار اين كلام را تكرار كردند و فرمودند: اين جريان از نشانه هاى حتمى (ظهور حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ) است.»(1)

در حدیث دیگر راوی گوید: خدمت امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ از سلاطین بنى عباس سخن به میان آوردیم، حضرت فرمودند:

«مردم به واسطه ی شتابشان براى اين امر، هلاك گشتند. (چون برای تشکیل حکومت عدل، عجله داشتند؛ فریب بنی عباس را خورده و ایشان نیز مردم را به نام ما فریب دادند و مردم هم در راه برقراری حکومت آنها جانفشانی ها کردند.» همانا خدا براى شتاب بندگان، شتاب نمی كند، براى اين امر، پايانى است كه بايد به آن برسد، و اگر مردم به آن پايان رسيدند ساعتى پيش و پس نيفتند.»(2)

ابوبصیر نیز از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت کرده كه آن حضرت فرمودند:

«چرا به خروج امام قیام کننده، شتاب می كنيد؟ به خدا قسم به جز جامه اى درشت بافت، نپوشد و به جز غذاى ناگوار، نخورد و به جز شمشير، در كار نباشد و در سايه ی شمشير، مرگ است.»(3)

ص: 149


1- . عَنِ الْفَضْلِ الْكَاتِبِ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأَتَاهُ كِتَابُ أَبِي مُسْلِمٍ فَقَالَ لَيْسَ لِكِتَابِكَ جَوَابٌ اخْرُجْ عَنَّا فَجَعَلْنَا يُسَارُّ بَعْضُنَا بَعْضاً فَقَالَ أَيَّ شَيْ ءٍ تُسَارُّونَ يَا فَضْلُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ لَا يَعْجَلُ لِعَجَلَةِ الْعِبَادِ وَ لَإِزَالَةُ جَبَلٍ عَنْ مَوْضِعِهِ أَيْسَرُ مِنْ زَوَالِ مُلْكٍ لَمْ يَنْقَضِ أَجَلُهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ حَتَّى بَلَغَ السَّابِعَ مِنْ وُلْدِ فُلَانٍ قُلْتُ فَمَا الْعَلَامَةُ فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ لَا تَبْرَحِ الْأَرْضَ يَا فَضْلُ حَتَّى يَخْرُجَ السُّفْيَانِيُّ فَإِذَا خَرَجَ السُّفْيَانِيُّ فَأَجِيبُوا إِلَيْنَا يَقُولُهَا ثَلَاثاً وَ هُوَ مِنَ الْمَحْتُومِ. كافی 8/274
2- . عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مِهْزَمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ذَكَرْنَا عِنْدَهُ مُلُوكَ آلِ فُلَانٍ فَقَالَ إِنَّمَا هَلَكَ النَّاسُ مِنِ اسْتِعْجَالِهِمْ لِهَذَا الْأَمْرِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَعْجَلُ لِعَجَلَةِ الْعِبَادِ إِنَّ لِهَذَا الْأَمْرِ غَايَةً يَنْتَهِي إِلَيْهَا فَلَوْ قَدْ بَلَغُوهَا لَمْ يَسْتَقْدِمُوا سَاعَةً وَ لَمْ يَسْتَأْخِرُوا. كافی 1/369
3- . عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِخُرُوجِ الْقَائِمِ فَوَ اللَّهِ مَا لِبَاسُهُ إِلَّا الْغَلِيظُ وَ مَا طَعَامُهُ إِلَّا الشَّعِيرُ الْجَشِبُ وَ مَا هُوَ إِلَّا السَّيْفُ وَ الْمَوْتُ تَحْتَ ظِلِّ السَّيْفِ. غیبت نعمانی / 223 و غیبت طوسی / 459

آنچه که در این روایت، درباره ی غذا و طعامِ امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ ذکر شده، فقط مخصوص آنبزرگوار است نه همه ی مردم؛ زیرا در روایات دیگر که در آینده خواهد آمد، یکی از برکات دولت کریمه ی آن حضرت را رفاه عمومی مردم برشمرده اند. و آنچه که درباره ی شمشیر و شهادت ذکر کرده اند، مربوط به دوره ی قیام آن حضرت است که باید با دشمنان عدالت، نبرد کنند؛ ولی چون حکومت آن سرورِ مقدّس، در عالم بر پا شد چنان آرامش و صلح و امنیتی جهان را فرا می گیرد که پیش از آن، نظیری نداشته است.

در روایات، ائمه اطهار عَلَيْهِم السَّلاَمُ مستعجلین را مذمت کرده و ایشان را از هلاکت، انذار داده اند.

حضرت جواد الائمه عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند:

«... پس از حسن عسکری عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرزندش قیام کننده ی به حقّ، امام منتظَر است. »

راوی گوید: گفتم:اى فرزند رسول خدا! چرا او را قائم مى گویند؟ فرمودند:

«زيرا او پس از آنكه يادش از بين برود و اكثر معتقدين به امامتش مرتدّ شوند قيام مى كند، گفتم: چرا او را منتظَر مى گويند؟ فرمودند: زيرا ايّام غيبتش زياد شود و مدّتش طولانى گردد و مخلصان در انتظار قيامش باشند و شكّاكان انكارش كنند، و منكران يادش را استهزاء كنند، و تعيين كنندگان وقت ظهورش دروغ گويند، و شتاب كنندگانِ در ظهورش هلاک شوند، و تسليم شوندگان در آن نجات يابند.»(1)

عبد الرحمن بن كثیر گوید: خدمت امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ نشسته بودم كه مِهزَم وارد شد و عرض كرد: قربانت گردم! به من خبر دهید این امرى كه در انتظارش هستیم كى واقع مى شود؟ فرمودند:

«اى مهزم! آنها که برای اینکار وقتی تعیین کردند دروغ گفتند، و کسانی که در آن،

ص: 150


1- . حَدَّثَنَا الصَّقْرُ بْنُ أَبِي دُلَفَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ إِنَّ الْإِمَامَ بَعْدِي ابْنِي عَلِيٌّ أَمْرُهُ أَمْرِي وَ قَوْلُهُ قَوْلِي وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ الْإِمَامُ بَعْدَهُ ابْنُهُ الْحَسَنُ أَمْرُهُ أَمْرُ أَبِيهِ وَ قَوْلُهُ قَوْلُ أَبِيهِ وَ طَاعَتُهُ طَاعَةُ أَبِيهِ ثُمَّ سَكَتَ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْإِمَامُ بَعْدَ الْحَسَنِ فَبَكَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ قَالَ إِنَّ مِنْ بَعْدِ الْحَسَنِ ابْنَهُ الْقَائِمَ بِالْحَقِّ الْمُنْتَظَرَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَ الْقَائِمَ قَالَ لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَكْثَرِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّيَ الْمُنْتَظَرَ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ يُنْكِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ يَسْتَهْزِئُ بِذِكْرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ يَكْذِبُ فِيهَا الْوَقَّاتُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ يَنْجُو فِيهَا الْمُسْلِمُونَ. كمال الدین 2 /378 و إعلام الورى / 436 و بحار الأنوار 51/30 و الصراط المستقیم 2 ؛ ص230 و إثبات الهداة 2 ؛ ص93 و كفایة الأثر / 283

شتاب كنند هلاک شوند و تنها کسانی نجات یابند که تسليم ما باشند.»(1)در این باره روایات فروان دیگری هم هست که بعضی از آنها را در ابواب بعدی ذکر خواهیم کرد. ان شاء اللّه

وظیفه نهم: تمسک به اصل ولایت و برائت

یکی دیگر از وظایف ما در عصر غیبت، چنگ زدن به ولایت آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ و بیزاری از دشمنان ایشان است. زیارت قبور اهلبیت عَلَيْهِم السَّلاَمُ، اقامه شعائر و مجالس ایشان و لعن به دشمنان این خاندان از مصادیق این تمسک است.

یونس بن عبد الرّحمن گوید: بر حضرت موسى بن جعفر عَلَيْهِما السَّلاَمُ وارد شدم و عرض کردم:اى فرزند رسول خدا! آیا شما قائم به حقّ هستید؟ فرمودند:

«من قائم به حقّ هستم؛ و ليكن قائمى كه زمين را از دشمنان خدا پاک سازد و آن را از عدل و داد آكنده سازد آنچنان كه پر از ظلم و جور شده باشد، پنجمين از فرزندان من است و او را غيبتى طولانى است؛ زيرا بر نفس خود مى هراسد. اقوامى در آن غيبت، مرتدّ شده و اقوامى ديگر در آن، ثابت قدم خواهند بود. سپس فرمودند: خوشا بر احوال شيعيان ما كه در غيبت قائم ما به رشته ی ما متمسّك هستند و بر دوستى ما و بيزارى از دشمنان ما ثابت قدم می باشند، آنها از ما و ما از آنهائيم، آنها از امامتِ ما خشنود و ما نيز از ایشان به عنوان شيعيان راضی هستيم؛ پس خوشا بر احوال آنها و خوشا بر احوال آنها. به خدا سوگند آنان در روز قيامت هم درجه ی ما هستند.»(2)

ص: 151


1- . عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ مِهْزَمٌ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي عَنْ هَذَا الْأَمْرِ الَّذِي نَنْتَظِرُ مَتَى هُوَ فَقَالَ يَا مِهْزَمُ كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ هَلَكَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُسَلِّمُونَ. كافی 1/368
2- . عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنْتَ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ فَقَالَ أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَكِنَّ الْقَائِمَ الَّذِي يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِي لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا آخَرُونَ ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ طُوبَى لِشِيعَتِنَا الْمُتَمَسِّكِينَ بِحَبْلِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا الثَّابِتِينَ عَلَى مُوَالاتِنَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِنَا أُولَئِكَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ قَدْ رَضُوا بِنَا أَئِمَّةً وَ رَضِينَا بِهِمْ شِيعَةً فَطُوبَى لَهُمْ ثُمَّ طُوبَى لَهُمْ وَ هُمْ وَ اللَّهِ مَعَنَا فِي دَرَجَاتِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ. كفایة الأثر/269 و كمال الدین 2 /361 و إعلام الورى / 433 و إثبات الهداة 5 / 92

در خبری دیگر حضرت باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلاَمُ از قول جد اطهرشان صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرموده اند:

«خوشا بر احوال كسى كه قیام کننده ی اهل بيت مرا درک كرده و در غيبت و پيش از قيامش پيرو او باشد. دوستانش را دوست بدارد و با دشمنانش دشمن باشد، چنينكسى در روز قيامت از رفقا و دوستان من و گرامى ترين امّت من خواهد بود.»(1)

و حضرت امام زین العابدین عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«خداى متعال به كسى كه در غيبت حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ بر ولایت ما پايدار باشد، اجر هزار شهيد از شهداى بدر و احد را عطا فرمايد.»(2)

علامه مجلسی که رحمت خدا بر او باد در کتاب خویش ماجرایی را نقل می کند که نشانگر لطف و عنایت حضرت مهدی "اروحنا فداه" به کسانی است که از دشمنان آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ بیزاری می جویند. وی می فرماید:

«و از جمله تشرفات، حكایتى است كه مشهور است، و در همه جا شایع گردیده و خبر آن به همه جا رسیده است، و مردم این زمان، بالعیان دیده اند، و آن حكایت ابوراجح حمامى در حله است. حكایت را جماعتى از دانشمندان سرشناس و افاضل با صدق و صفا، نقل كرده اند؛ كه از جمله شیخ زاهد عابد، محقق شمس الدین محمد بن قارون سلمه اللَّه تعالى است. وى نقل می كرد كه: روزى به حاكم حله كه شخصى به نام "مرجان صغیر" بود گزارش دادند كه این ابوراجح، دشمنان اهلبیت عَلَيْهِما السَّلاَمُ، مخصوصاً آن چند ظالم نخستین را سبّ می كند و دشنام می دهد. حاكم هم ابوراجح را احضار نمود و دستور داد او را چندان زدند كه تمام بدنش مجروح گشت و بى حال به زمین افتاد و دندان هاى ثنایایش ریخت. به دستور حاكم، زبان او را درآوردند و سوزنی آهنین در آن فرو بردند و بینیش را پاره كردند و ریسمانى كه از موى زبرِ تابیده شده بود در سوراخ آن بردند و ریسمان دیگرى به آن بسته و به دست غلامان خود داد كه در كوچه و بازار كوفه بگردانند، وقتى او را می گردانیدند، از هر طرف، مردم هجوم آورده و او را می زدند به طورى كه بر

ص: 152


1- . عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ يَأْتَمُّ بِهِ فِي غَيْبَتِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ وَ يَتَوَلَّى أَوْلِيَاءَهُ وَ يُعَادِي أَعْدَاءَهُ ذَلِكَ مِنْ رُفَقَائِي وَ ذَوِي مَوَدَّتِي وَ أَكْرَمُ أُمَّتِي عَلَيَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ. كمال الدین 1 / 286
2- . قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَنْ ثَبَتَ عَلَى مُوَالاتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ. كمال الدین 1/323 و إعلام الورى / 428

روى زمین افتاد و مرگ را جلو روى خود دید. چون این خبر را به حاكم دادند، دستور داد تا او را به قتل رسانند. مردمى كه اطراف او بودند گفتند: او پیرمرد سالخورده ای است و آنچه باید ببیند، دید و فعلا مرده اى بیش نیست، او را به همین حال بگذارید تا خود بمیردو خون او را به گردن نگیرید، مردم چندان در این خصوص اصرار ورزیدند كه حاكم دستور داد او را آزاد كنند.

در آن موقع صورت و زبان ابوراجح ورم كرده بود. پس كسان او آمدند، و آن نیمه جان را به خانه اش بردند، و هیچ كس تردید نداشت كه همان شب خواهد مرد؛ ولى چون فردا مردم به دیدن او آمدند، دیدند ایستاده نماز می خواند و حالش كاملا رضایت بخش است. دندان هایش كه افتاده بود به حال اول برگشته و جراحت هاى بدنش به كلى بهبودى یافته و اثرى از آن باقى نمانده؛ و زخم صورتش هم زایل گشته است! مردم از مشاهده ی وضع او به شگفت آمدند و ماجرا را از او جویا شدند. ابوراجح گفت: وقتى من مرگ را به چشم دیدم و زبانى نداشتم كه خدا را بخوانم، ناچار با زبان دل به دعا پرداختم و آقا و مولاى خویش حضرت صاحب الزمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ را به یارى طلبیدم. هنگام شب، خانه ام نورانى شد و در آن میان، امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ را دیدم كه دست مبارک را روى صورتم كشیده و فرمودند: برخیز و براى نان خورانت كار كن كه خداوند تو را شفا داد.! چون صبح شد خود را این طور كه مى بینید مشاهده نمودم.

شمس الدین محمد بن قارون می گفت: به خدا قسم ابوراجح اصولاً مردى ضعیف البنیه، لاغر اندام، زرد رنگ و زشت رو بود و ریش كوتاهى داشت. من همه وقت به حمام او می رفتم و همیشه او را بدین حالت و شكل می دیدم؛ ولى چون آن روز صبح در میان جمعیت به دیدن او رفتم دیدم، قوى پى و خوش قامت شده، محاسنش بلند، رویش سرخ و به صورت جوان بیست ساله اى گشته بود، و تا زنده بود به همین شكل و هیئت ماند. چون این خبر شیوع یافت حاكم او را طلبید. حاكم که روز قبل او را به آن وضع دیده بود و امروز بدین حالت مى دید كه درست به عكس دیروز بود، رعب عظیمى به دلش راه یافت. حاكم قبلا در محلى كه به نام امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ معروف بود می نشست و پشت خود را به قبله می كرد؛ ولى بعد از این واقعه روى به قبله می نشست و با مردم (حله) با مدارا و نیكى رفتار می كرد! و از تقصیر مجرمین آنها می گذشت و با نیكان آنان نیكى می نمود؛ ولى این كار

ص: 153

هم سودى به حال او نبخشید و بعد از قلیل مدتى، درگذشت.»(1)منتظران امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ! آگاه باشید که لطف آن حضرت با ابوراجح و نجات او نشانه ی تأیید عمل آن شیعه با اخلاص است. پس تا زنده اید دست از دوستی با آل اللّه عَلَيْهِم السَّلاَمُ و دشمنی با دشمنانشان بر ندارید که این است راه نجات.

وظیفه دهم: صبر و ثبات قدم

امام حسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند:

«از ما خاندان، دوازده مهدى خواهد بود كه اوّلين آنها امير المؤمنين علی بن أبى طالب است و آخرين آنها نهمين از فرزندان من است و او امام قیام کننده ی به حقّ است و خداى تعالى زمين را به واسطه او پس از آنکه بمیرد زنده كند و دين حقّ را به دست او بر همه ی اديان، چيره نمايد؛ گرچه مشركان را ناخوش آيد. او را غيبتى است كه اقوامى در آن مرتدّ شوند و ديگرانى در آن پابرجا و ثابت قدم باشند و اذيّت شوند و به آنها بگويند: اگر راست مى گوئيد اين وعده چه وقت عملى شود؟ بدانيد كسى كه در دوران غيبت او بر آزار و تكذيب صابر باشد مانند مجاهدى است كه با شمشير پيشاروى رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم مجاهده كرده است.»(2)

جابر جُعفی نیز از امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كند كه فرمودند:

«زمانى بر مردم آيد كه امامشان از نظرها غایب باشد و خوشا به حال کسانى كه در آن زمان بر امر ما ثابت قدم بمانند؛ چرا که كمترين ثوابى كه براى آنها خواهد بود اين است كه بارى تعالى به آنها ندا كرده و فرمايد:اى بندگان و اى كنيزان من! به سرّ من ايمان آورديد و غيب مرا تصديق كرديد؛ پس به ثوابِ نيكوى خود، شما را مژده

ص: 154


1- .بحارالانوار 52/70
2- . قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً أَوَّلُهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ آخِرُهُمُ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِي وَ هُوَ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ يُحْيِي اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ يُظْهِرُ بِهِ دِينَ الْحَقِ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ لَهُ غَيْبَةٌ يَرْتَدُّ فِيهَا قَوْمٌ وَ يَثْبُتُ عَلَى الدِّينِ فِيهَا آخَرُونَ فَيُؤْذَوْنَ وَ يُقَالُ لَهُمْ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ أَمَا إِنَّ الصَّابِرِينَ فِي غَيْبَتِهِ عَلَى الْأَذَى وَ التَّكْذِيبِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بِالسَّيْفِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم. عیون اخبار الرضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ 1 / 68 و كمال الدین 1/317 و منتخب الأنوار المضیئة /78 و كفایة الأثر /232

مى دهم، و شما بندگان و كنيزانِ حقيقى من هستيد، از شما مى پذيرم و از شما در مى گذرم و براى شما مى بخشم و به واسطه ی شما باران بر بندگانم مى بارم و بلا را از آنها بگردانم، و اگر شما نبوديد بر آنها عذاب مى فرستادم. جابر گويد: گفتم: يا ابنرسول اللَّه! برترين عملى كه در آن زمان، مؤمن انجام مى دهد چيست؟ فرمودند: حفظ زبان و خانه نشينى.»(1)

ابن عباس از رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم روایت كند كه فرمودند:

«علی بن ابى طالب پس از من، امام امّت و خليفه من بر آنها خواهد بود و قیام کننده ی منتظَرى كه زمين را پر از عدل و داد نمايد همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد از فرزندان اوست و قسم به خدايى كه مرا بشير و نذير مبعوث فرمود! كسانى كه در دوران غيبتش بر اعتقاد به او ثابت قدم باشند از كبريت احمر كمياب ترند.

آنگاه جابر بن عبداللّه انصاری برخاست و پیش آمد و گفت: آیا قائمى كه از فرزندان شماست غیبت دارد؟ فرمودند:

«به خدا چنين است تا در آن غيبت، مؤمنان باز شناخته شده و كافران نابود شوند،اى جابر! اين امر از امور الهى و سرّى از اسرار ربوبى و مستور از بندگان خدا است، مبادا در آن شک كنى كه شک در امر خداى تعالى كفر است.»(2)

امام عزیزتر از جان، حضرت ابوالحسن الرضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز فرموده اند:

ص: 155


1- . عن جابر عَنِ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَغِيبُ عَنْهُمْ إِمَامُهُمْ فَطُوبَى لِلثَّابِتِينَ عَلَى أَمْرِنَا فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ إِنَّ أَدْنَى مَا يَكُونُ لَهُمْ مِنَ الثَّوَابِ أَنْ يُنَادِيَهُمُ الْبَارِي عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادِي آمَنْتُمْ بِسِرِّي وَ صَدَّقْتُمْ بِغَيْبِي فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوَابِ مِنِّي أَنْتُمْ عِبَادِي وَ إِمَائِي حَقّاً مِنْكُمْ أَتَقَبَّلُ وَ عَنْكُمْ أَعْفُو وَ بِكُمْ أَسْقِي عِبَادِي الْغَيْثَ وَ أَدْفَعُ عَنْكُمُ الْبَلَاءَ وَ لَوْلَاكُمْ لَأَنْزَلْتُ عَلَيْهِمْ عَذَابِي قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا أَفْضَلُ مَا يَسْتَعْمِلُهُ الْمُؤْمِنُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ قَالَ حِفْظُ اللِّسَانِ وَ لُزُومُ الْبَيْتِ. كمال الدین 1/330 و بحار 52/145
2- . عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِمَامُ أُمَّتِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْهَا مِنْ بَعْدِي وَ مِنْ وُلْدِهِ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الَّذِي يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ بَشِيراً إِنَّ الثَّابِتِينَ عَلَى الْقَوْلِ بِهِ فِي زَمَانِ غَيْبَتِهِ لَأَعَزُّ مِنَ الْكِبْرِيتِ الْأَحْمَرِ فَقَامَ إِلَيْهِ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيُّ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لِلْقَائِمِ مِنْ وُلْدِكَ غَيْبَةٌ قَالَ إِي وَ رَبِّي وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ مَطْوِيٌّ عَنْ عِبَادِ اللَّهِ فَإِيَّاكَ وَ الشَّكَّ فِيهِ فَإِنَّ الشَّكَّ فِي أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كُفْرٌ. كمال الدین1/ 287 و إعلام الورى / 424 بحار الأنوار 38 /126

«وَه که چه نيكوست صبر و انتظار فرج! آيا سخن خداى تعالى را نشنيدى كه فرمود: چشم به راه باشيد كه من نيز با شما چشم به راهم؟ و فرمود: منتظر باشيد كه من نيز با شما از منتظرانم.؟ پس بر شما باد كه صبر كنيد كه فرج، پس از يأسمى آيد و پيشينيان شما از شما صابرتر بودند.»(1)

جندل بن جنادة بن جبیر یهودى بر پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وارد شد و پس از آنکه مسلمان شد - در حدیثى طولانى - گفت: یا رسول اللّه! از جانشینان پس از خود مرا آگاه كن تا بدیشان توسّل جویم. پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرمودند:

«جانشينان من دوازده تن هستند... نخستين آنها سرور اوصيا و پدر امامان، على است، سپس دو فرزند او حسن و حسين، پس بديشان توسّل جوى و نادانىِ نادانان تو را نفريبد، پس هر گاه على بن الحسين زين العابدين زاده شود خداوند جان تو بگيرد و آخرين توشه تو از دنيا جرعه اى شير است كه آن را مى آشامى.»

جندل گفت: ما در تورات و كتب انبیا، ایلیا و شبر و شبیر دیده ایم، پس اینها اسامى على، حسن و حسین هستند. پس از حسین چه كسانى هستند و نام آنها چیست؟ پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرمودند:

«چون دوران حسين سپرى شود فرزند او على، امام است كه به زين العابدين ملقّب است، پس از او پسرش محمّد مى آيد كه به باقر ملقّب است و پس از او پسرش جعفر كه صادق خوانده مى شود، پس از او پسرش موسى است كه كاظم خوانده مى شود، پس از او پسرش على است كه رضا خوانده مى شود، پس از او پسرش محمّد است كه تقى و زكىّ خوانده مى شود و پس از او پسرش على است كه نقى و هادى خوانده مى شود و پس از او پسرش حسن است كه عسكرى خوانده مى شود و پس از او پسرش محمّد است كه مهدى خوانده مى شود و قیام کننده و حجّت است و غايب مى شود و سپس خروج مى كند، پس هر گاه خروج كند زمين را از عدل و داد پر کند چنان كه از ظلم و ستم آكنده است، خوشا به حال صابران

ص: 156


1- . عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ قَالَ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَجِي ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ فَقَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ. كمال الدین 2 / 645

در دوران غيبت او و خوشا به حال كسانى كه دل به محبّت آنها بسته اند، اينها همان كسانى هستند كه خداوند آنها را در كتابش توصيف كرده و فرموده است: كسانى كه به غيب ايمان دارند؛ سپس فرموده است: «ايشان حزب خدايند، هان!حزب خدا، همان رستگاران اند»(1)

یکی از راه های ثبات قدم در ایام غیبت، تقویت ایمان و عقیده است. راوی گوید: از امام حسن عسكرى عَلَيْهِ السَّلاَمُ شنیدم كه مى فرمودند:

«فرزندم، قائم پس از من است و او همان كسى است كه سنّت هاى انبياء عَلَيْهِم السَّلاَمُ از طول عمر و غيبت در او جارى است تا جایی كه دل ها به واسطه ی طول مدّت غیبت، دچار قساوت گردد و جز كسى كه خداى تعالى ايمان را در دلش نقش كرده و وى را با روحى از جانب خود مؤيّد ساخته است؛ در عقيده به امامت او ثابت نماند.»(2)

راه دیگر برای تحصیلِ ثبات قدم، اخلاص است.

مسعده نقل می كند كه خدمت مولایم امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ بودم، ناگاه پیرمردى مسن كه قامتش كمان شده بود درحالی که بر عصائى تکیه داده بود وارد شد؛ سپس بر آن حضرت

ص: 157


1- . جابِرُ بنُ عَبدِ اللّه ِ الأَنصارِيُّ: دَخَلَ جَندَلُ بنُ جُنادَةَ بنِ جُبَيرٍ اليَهودِيُّ عَلى رَسولِ اللّه صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فَقالَ - في حديث طويل: أخبِرني يا رَسولَ اللّه ِ عَن أوصِيائِكَ مِن بَعدِك لِأَتَمَسَّكَ بِهِم. قالَ: أوصِيائِيَ الاِثنا عَشَرَ. قالَ جَندَلٌ: هكَذا وَجَدناهُم فِي التَّوراةِ، وقالَ: يا رَسولَ اللّه ِ، سَمِّهِم لي. فَقالَ: أوَّلُهُم سَيِّدُ الأَوصِياءِ أبُو الأَئِمَّةِ عَلِيٌّ، ثُمَّ ابناهُ الحَسَنُ والحُسَينُ، فَاستَمسِك بِهِم ولايَغُرَّنَّكَ جَهلُ الجاهِلينَ، فَإِذا وُلِدَ عَلِيٌّ بنُ الحُسَينِ زَينُ العابِدينَ يَقضِي اللّه ُ عَلَيكَ، ويَكونُ آخِرُ زادِكَ مِنَ الدُّنيا شَربَةَ لَبَنٍ تَشرَبُهُ. فَقالَ جَندَلٌ: وَجَدنا فِي التَّوراةِ وفي كُتُبِ الأَنبِياءِ: إيليا وشَبَّرًا وشَبيرًا، فَهذِهِ أسماءُ عَلِيٍّ والحَسَنِ والحُسَينِ، فَمَن بَعدَ الحُسَينِ، وما أساميهِم؟ قالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: إذَا انقَضَت مُدَّةُ الحُسَينِ فَالإِمامُ ابنُهُ عَلِيٌّ ويُلَقَّبُ بِزَينِ العابِدينَ، فَبَعدَهُ ابنُهُ مُحَمَّدٌ يُلَقَّبُ بِالباقِرِ، فَبَعدَهُ ابنُهُ جَعفَرٌ يُدعى بِالصّادِقِ، فَبَعدَهُ ابنُهُ موسى يُدعى بِالكاظِمِ، فَبَعدَهُ ابنُهُ عَلِيٌّ يُدعى بِالرِّضا، فَبَعدَهُ ابنُهُ مُحَمَّدٌ يُدعى بِالتَّقِيِّ والزَّكِيِّ، فَبَعدَهُ ابنُهُ عَلِيٌّ يُدعى بِالنَّقِيِّ والهادي، فَبَعدَهُ ابنُهُ الحَسَنُ يُدعى بِالعَسكَرِيِّ، فَبَعدَهُ ابنُهُ مُحَمَّدٌ يُدعى بِالمَهدِيِّ والقائِمِ والحُجَّةِ، فَيَغيبُ ثُمَّ يَخرُجُ، فَإِذا خَرَجَ يَملَأُ الأَرضَ قِسطًا وعَدلاً كَما مُلِئَت جَورًا وظُلمًا، طوبى لِلصّابِرينَ في غَيبَتِهِ، طوبى لِلمُقيمينَ عَلى مَحَبَّتِهِم، اُولئِكَ الَّذين وَصَفَهُمُ اللّه ُ في كِتابِهِ وقالَ: الَّذينَ يُؤمِنونَ بِالغَيب ثُمَّ قالَ تَعالي اُولئِكَ حِزبُ اللّه ِ ألا إنَّ حِزبَ اللّه ِ هُمُ المفلِحونَ. كفایة الاثر / 57 و البرهان 4 /90 و بحار الأنوار 36 /304
2- . الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحٍ الْبَزَّازُ قَالَ سَمِعْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيَّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ إِنَّ ابْنِي هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الَّذِي يَجْرِي فِيهِ سُنَنُ الْأَنْبِيَاءِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِالتَّعْمِيرِ وَ الْغَيْبَةِ حَتَّى تَقْسُوَ الْقُلُوبُ لِطُولِ الْأَمَدِ فَلَا يَثْبُتَ عَلَى الْقَوْلِ بِهِ إِلَّا مَنْ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي قَلْبِهِ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْه. كمال الدین 2/524

سلام كرد و امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ جواب سلامش را دادند. پیرمرد عرض كرد:اى پسر رسول خدا! دستت را بده تا ببوسم. پس دست حضرت را بوسید داد و بعد از آن گریه كرد. حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ از او پرسیدند: پیرمرد! چرا گریه می كنى؟ عرض كرد: قربانتان شوم! صبر کرده ام و صد سال است كه انتظار قائم شما را دارم، همى گویم در این ماه و آن ماه و اینسال و آن سال! همانا عمر من زیاده شده و استخوانم كوبیده، مرگم نزدیک است و در میان شما نمى بینم آنچه را كه دوست دارم. مى بینم شما را كشته شده و دور از وطن؛ ولى دشمنانتان را مى بینم كه در آسمان ها پرواز می كنند! چرا گریه نكنم.؟

پس دیدگان حضرت صادق سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَااشک آلود شد و فرمودند:

«اى پیرمرد! اگر خدا تو را باقى بگذارد و قیام کننده ی ما ببینی، تو را مقام و درجه ى بلندى خواهد بود و اگر مرگ تو فرا رسد و آن حضرت را نبینى، روز قیامت با گوهر گرانبهاى محمّد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم خواهی بود كه فرمودند: من دو گوهر گرانبها در میان شما می گذارم اگر چنگ به آن دو بزنید هرگز گمراه نمی شوید؛ آن دو كتاب خدا و اهل بیت من اند.»

پیرمرد گفت: در این هنگام با شنیدن این سخن شما (از مرگ) باكى ندارم. بعد پرسید: آقاى من! بعضى از شما ائمه از بعضى دیگر برترید؟ حضرت فرمودند:

«نه! ما همه در فضل و برتری يكسانيم؛ ولى بعضى از ما علمشان از بعضی دیگر بیشتر است. بعد فرمودند:اى پيرمرد! بدان كه شيعيان ما در زمان غيبت، در فتنه و حيرت، واقع می شوند و در اين هنگام، مخلصین، در هدايت پا برجا می مانند. پس دعا کرده و فرمودند: بار الها شيعيان را در اين امتحان و آزمايش كمک فرما.»(1)

ص: 158


1- . عَنْ مَسْعَدَةَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ الصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذْ أَتَاهُ شَيْخٌ كَبِيرٌ قَدِ انْحَنَى مُتَّكِئاً عَلَى عَصَاهُ فَسَلَّمَ فَرَدَّ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ الْجَوَابَ ثُمَّ قَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ نَاوِلْنِي يَدَكَ أُقَبِّلْهَا فَأَعْطَاهُ يَدَهُ فَقَبَّلَهَا ثُمَّ بَكَى فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَا يُبْكِيكَ يَا شَيْخُ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَقَمْتُ عَلَى قَائِمِكُمْ مُنْذُ مِائَةِ سَنَةٍ أَقُولُ هَذَا الشَّهْرَ وَ هَذِهِ السَّنَةَ وَ قَدْ كَبِرَتْ سِنِّي وَ دَقَّ عَظْمِي وَ اقْتَرَبَ أَجَلِي وَ لَا أَرَى مَا أُحِبُّ أَرَاكُمْ معتلين [مُقَتَّلِينَ] مُشَرَدِّينَ وَ أَرَى عَدُوَّكُمْ يَطِيرُونَ بِالْأَجْنِحَةِ فَكَيْفَ لَا أَبْكِي فَدَمَعَتْ عَيْنَا أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ قَالَ يَا شَيْخُ إِنْ أَبْقَاكَ اللَّهُ حَتَّى تَرَى قَائِمَنَا كُنْتَ مَعَنَا فِي السَّنَامِ الْأَعْلَى وَ إِنْ حَلَّتْ بِكَ الْمَنِيَّةُ جِئْتَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ ثَقَلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ نَحْنُ ثَقَلُهُ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَقَالَ الشَّيْخُ لَا أُبَالِي بَعْدَ مَا سَمِعْتُ هَذَا الْخَبَرَ قَالَ يَا شَيْخُ إِنَّ قَائِمَنَا يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ الْحَسَنِ وَ الْحَسَنُ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدٌ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ ابْنِي هَذَا وَ أَشَارَ إِلَى مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هَذَا خَرَجَ مِنْ صُلْبِي نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ كُلُّنَا مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ فَقَالَ الشَّيْخُ يَا سَيِّدِي بَعْضُكُمْ أَفْضَلُ مِنْ بَعْضٍ قَالَ لَا نَحْنُ فِي الْفَضْلِ سَوَاءٌ وَ لَكِنْ بَعْضُنَا أَعْلَمُ مِنْ بَعْضٍ ثُمَّ قَالَ يَا شَيْخٌ وَ اللَّهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَلَا وَ إِنَّ شِيعَتَنَا يَقَعُونَ فِي فِتْنَةٍ وَ حَيْرَةٍ فِي غَيْبَتِهِ هُنَاكَ يُثْبِتُ عَلَى هُدَاهُ الْمُخْلَصِينَ اللَّهُمَّ أَعِنْهُمْ عَلَى ذَلِكَ. كفایة الأثر /264 و إرشاد القلوب 2 /405

وظیفه یازدهم: پیشگیری از قساوت قلب

عبد العظیم حسنىّ از امام جواد از آباء بزرگوارشان از امیر المؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ چنین روایت كند که فرمودند:«براى قائم ما غيبتى است كه مدّتش طولانى است. گويا شيعیان را در دوران غيبت او مى بينم كه مانند جولان دادن چهارپايان که به دنبال چراگاه مى گردند امّا آن را نمى يابند، پراکنده می شوند. بدانيد هركه در آن دوران در دينش استوار باشد و قلبش به واسطه ی طول غيبتِ امامش دچار قساوت نشود در روز قيامت، هم درجه ی من است؛ سپس فرمودند: هنگامى كه قیام کننده ی ما قيام كند بيعتِ احدى بر گردن او نيست و به اين دليل است كه ولادتش پنهان است و شخص او غايب مى شود.»(1)

امام حسن عسكرى عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز فرموده اند:

«فرزندم، قائم پس از من است و او همان كسى است كه سنّت هاى انبياء عَلَيْهِم السَّلاَمُ از طول عمر و غيبت در او جارى است تا جایی كه دل ها به واسطه ی طول مدّت غیبت، دچار قساوت گردد و جز كسى كه خداى تعالى ايمان را در دلش نقش كرده و وى را با روحى از جانب خود مؤيّد ساخته است؛ در عقيده به امامت او ثابت نماند.»(2)

و همچنین مردى از اصحاب حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ گوید: شنیدم که آن حضرت مى فرمودند:

«اين آيه در سوره حديد كه مى فرمايد: "مانند كسانى نباشيد كه پيش از اين به آنان كتاب داده شد و روزگار طولانى بر آنان گذشت پس دلهايشان سخت شد و

ص: 159


1- . عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَةٌ أَمَدُهَا طَوِيلٌ كَأَنِّي بِالشِّيعَةِ يَجُولُونَ جَوَلَانَ النَّعَمِ فِي غَيْبَتِهِ يَطْلُبُونَ الْمَرْعَى فَلَا يَجِدُونَهُ أَلَا فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَى دِينِهِ وَ لَمْ يَقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَيْبَةِ إِمَامِهِ فَهُوَ مَعِي فِي دَرَجَتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ تَخْفَى وِلَادَتُهُ وَ يَغِيبُ شَخْصُهُ. كمال الدین 1 /303
2- . الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحٍ الْبَزَّازُ قَالَ سَمِعْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيَّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ إِنَّ ابْنِي هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الَّذِي يَجْرِي فِيهِ سُنَنُ الْأَنْبِيَاءِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِالتَّعْمِيرِ وَ الْغَيْبَةِ حَتَّى تَقْسُوَ الْقُلُوبُ لِطُولِ الْأَمَدِ فَلَا يَثْبُتَ عَلَى الْقَوْلِ بِهِ إِلَّا مَنْ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي قَلْبِهِ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْه. كمال الدین 2/524 و الخرائج و الجرائح 2 /964

بسيارى از آنان از ايمان دست برداشته و خارج شدند" درباره ی مردمِ زمان غيبت نازل شده است؛... ومنظور از روزگار طولانى، روزگار غيبت است.»(1)

وظیفه دوازدهم: شرکت نکردن در هرگونه جهاد ابتدایی و یا قیام مسلحانه

اشاره

شرکت نکردن در هرگونه جهاد ابتدایی و یا قیام مسلحانه(2)

یکی از مهمترین وظایفی که در دوران پیش از ظهور و حتی در زمان ائمه ی پس از امام حسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ به بعد بسیار مورد تأکید فراوان قرار گرفته است، عدم شرکت در قیام های حق طلبانه و مشارکت نکردن در هرگونه جهاد ابتدایی بر علیه ظالمان و مستکبران است. البته ناگفته پیداست که جهادِ دفاعی، چه دفاع از وطن باشد و چه دفاع از حرم، نه تنها ممنوع نیست؛ بلکه از ضروریات عقلی و واجبات شرعی می باشد. از آن رو که ائمه اطهار عَلَيْهِم السَّلاَمُ می دانسته اند که عده ای چون زیدیه همواره با سوء استفاده از علایق دینی شیعیان، در صدد قیام و جهاد با دستگاه حکومت هستند، ایشان را از این قبیل حرکات، منع کرده و در عوض، از ایشان خواسته اند تا منتظر ظهورِ امامِ صاحب السیف عَلَيْهِ السَّلاَمُ بمانند. آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ این منع را با الفاظ و تعابیر گوناگونی بیان کرده اند که به بعضی از آنها اشاره خواهیم کرد.

ص: 160


1- . احْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْمِيثَمِيُّ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ الَّتِي فِي سُورَةِ الْحَدِيدِ وَ لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ فِي أَهْلِ زَمَانِ الْغِيبَةِ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَ قَالَ إِنَّمَا الْأَمَدُ أَمَدُ الْغِيبَةِ. غیبت نعمانى /24
2- . بنابر نظر مشهور فقهای امامیه، جهاد ابتدایی سه شرط دارد: 1. حضور معصوم: بنابر این شرط، در صورت عدم حضور معصوم، مانند زمان غیبت، جهاد ابتدایی جایز نیست... 2. قدرت کافی مسلمانان برای آغاز جهاد. 3. دعوت کفار به اسلام و اتمام حجت با آنها، پیش از آغاز جنگ « عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج3، 1377ش، ص139.» فقیهان بزرگی چون شیخ طوسی در کتاب النهایه، قاضی ابن براج در کتاب المهذب، ابن ادریس در کتاب السرائر، محقق حلی در کتاب الشرایع و کتاب المختصر النافع، علامه حلی در کتاب الرساله الفخریه، شهید اول در کتاب لمعه، شهید ثانی در کتاب روضه و صاحب جواهر در کتاب جواهر الکلام، حضور امام معصوم و یا نائب خاص او و اجازه وی، شرط انجام جهاد ابتدایی است. رهبر فقید انقلاب اسلامی نیز جهاد ابتدایی را از اختیارات فقیه ندانسته و آن را منوط به حضور و اذن امام معصوم عَلَيْهِ السَّلاَمُ می دانند.«في عصر غيبة وليّ الأمر وسلطان العصر- عجّل اللَّه فرجه- يقوم نوّابه العامّة؛ وهم الفقهاء الجامعون لشرائط الفتوى والقضاء، مقامه في إجراء السياسات وسائر ما للإمام عَلَيْهِ السَّلاَمُ إلّا البدأة بالجهاد. تحریرالوسیله ج 1 ص 459». با این حال عده ی کمی از فقهای شیعه مانند شیخ مفید، ابوالصلاح حلبی، و سلار دیلمی، و از معاصرین، سیدابوالقاسم خویی و شیخ محمد مومن حضور امام معصوم عَلَيْهِ السَّلاَمُ را شرط جهاد ابتدایی ندانسته لذا از این رو انجام آن را در زمان غیبت جایز می شمرند.

1: امر به خانه نشینی

اشاره

امیرمؤمنان علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ در ضمن حدیثی طولانی فرمودند:

«... برهه اى از زمان بر مردم آيد كه پادشاهان، بعد از من و بعدِ از ايشان، دين خدا را تغيير دهند و كلام خدا را تحريف نمايند و دوستان خدا را بكشند، دشمنان خدا را عزيز دارند، بدعت ها فراوان شود، و سنت پيامبر كهنه گردد؛ تا آنگاه كه زمين پراز ظلم و بيدادگرى شود؛ پس خداوند به واسطه ى ما اهل بيت همه بلاها را از كسانى كه خدا را در گرفتارى و سختى خوانده اند بر طرف كند تا اينكه زمين، پر از داد و دادگرى شود آنچنان كه پر از ظلم و ستم شده بود. آگاه باشيد رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم با من پيمان بسته اند كه پس از سى سال از وفات او و بعد از آشكار شدن آشوب ها و اختلافِ امت درباره ى من، و بيرون آمدن ايشان از دين خداى عزّوجل، خلافت به من بر می گردد و مرا فرمان داده تا به جنگ ناكثين و مارقين و قاسطين بخیزم و هر كسی از شما که آن زمان را دريابد و در وقت آن جنگ ها باشد و بخواهد بهره اى جهاد ببرد بايد آماده باشد. به خدا سوگند كه آن جهادِ خالصِ واقعى است كه كتاب خدا و سنت رسولش براى ما برگزيده است.خداى شما را رحمت كند، شما تا زمان ظهور دولت ما، از آنان باشيد كه خانه نشين هستند؛ پس هر كسی از شما که در اين حال بميرد از مظلومان و ستمديدگان می باشد و هر كسی از شما زنده باشد (و دولت ما را ببیند) دريابد آنچه را که مایه ی چشم روشنى اوست ان شاء اللَّه تعالى.»(1)

ابوبصیر هم روایت می كند كه حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«موقعى كه سلمان رضى اللَّه عنه وارد كوفه شد و به آن شهر نظر افكند، مصيبت هاى كوفه را كه بعدها پديد می آمد را براى مردم بيان كرد و حتى (فجايع)

ص: 161


1- . قال اميرالمؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ: ... فَإِنَّهُ سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ بُرْهَةٌ مِنْ دَهْرِكُمْ مُلُوكٌ بَعْدِي وَ بَعْدَ هَؤُلَاء يغَيِّرُونَ دِينَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ يُحَرِّفُونَ كَلَامَهُ، وَ يَقْتُلُونَ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ، وَ يُعِزُّونَ أَعْدَاءَ اللَّهِ، وَ بِهِمْ تَكْثُرُ الْبِدَعُ، وَ تَدْرُسُ السُّنَنُ، حَتَّى تُمْلَأَ الْأَرْضُ جَوْراً وَ عُدْوَاناً وَ بِدَعاً، ثُمَّ يَكْشِفُ اللَّهُ بِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ جَمِيعَ الْبَلَايَا عَنْ أَهْلِ دَعْوَةِ اللَّهِ بَعْدَ شِدَّةٍ مِنَ الْبَلَاءِ الْعَظِيمِ حَتَّى تُمْلَأَ الْأَرْضُ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً، أَلَا وَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم أَنَّ الْأَمْرَ صَائِرٌ إِلَيَّ بَعْدَ الثَّلَاثِينَ مِنْ وَفَاتِهِ وَ ظُهُورِ الْفِتَنِ، وَ اخْتِلَافِ الْأُمَّةِ عَلَيَّ، وَ مُرُوقِهِمْ مِنْ دِينِ اللَّهِ، وَ أَمَرَنِي بِقِتَالِ النَّاكِثِينَ وَ الْمَارِقِينَ وَ الْقَاسِطِينَ، فَمَنْ أَدْرَكَ مِنْكُمْ ذَلِكَ الزَّمَانَ وَ تِلْكَ الْأُمُورَ وَ أَرَادَ أَنْ يَأْخُذَ بِحَظِّهِ مِنَ الْجِهَادِ مَعِي فَلْيَفْعَلْ، فَإِنَّهُ وَ اللَّهِ الْجِهَادُ الصَّافِي، صَفَاهُ لَنَا كِتَابُ اللَّهِ وَ سُنَّةُ نَبِيِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم، فَكُونُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ مِنْ أَحْلَاسِ بُيُوتِكُمْ إِلَى أَوَانِ ظُهُورِ أَمْرِنَا، فَمَنْ مَاتَ مِنْكُمْ كَانَ مِنَ الْمَظْلُومِينَ، وَ مَنْ عَاشَ مِنْكُمْ أَدْرَكَ مَا تَقَرُّ بِهِ عَيْنُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى. ارشاد القلوب 2/314 و بحار الأنوار 30/79

سلطنت بنى اميه و خلفاى بعد از آنها را نيز ذكر نمود و آنگاه گفت: چون كار به اينجا كشيد ملازم گليم هاى خانه های خود باشید تا وقتى كه حضرت پاک نهاد، پسرِ پاكزاد پاكيزه سرشت كه غيبت می كند و از وطن و بستگانش دور مانده و رانده شده است، آشكار شود.»(1)و حضرت علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ در ضمن کلامی بس طولانی فرموده اند:

«... به خدا قسم! اگر نبود اينكه عجله مى كرديد و حق به تأخير مى افتاد، به شما خبر مى دادم كه در جوانان عرب و غير عرب چه رخ خواهد داد... مانند گليم، ملازمِ خانه ها باشيد و عجول و فاش كننده اسرار نباشيد. از اهل حق باشيد تا به آن شناخته شويد و طبق آن يكديگر را بشناسيد...»(2)

جناب نعمانی نیز به واسطه ی ابوبصیر از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده كه آن حضرت فرموده اند:

«پدرم امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ به من فرمودند: ناگزير آتشى از ناحيه ی آذربايجان زبانه خواهد كشيد كه هيچ چيز در مقابلش نتواند ايستاد، چون چنين شود خانه نشين باشيد (بى طرف بمانيد) و تا آنگاه كه ما در خانه نشسته ايم شما نيز خانه نشين باشید و چون كسى كه از طرف ما حركت مى كند(یعنی امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ) فعّاليت خود را آغاز كرد، (به هر نحو ممكن) به سوى او بشتابيد اگر چه بر دست و زانو. به خدا سوگند! گویى هم اكنون به او مى نگرم كه ميان ركن و مقام، به فرمانى جديد از مردم بيعت مى گيرد، فرمانى كه بر عرب، سخت گران است، و پدرم فرمودند: واى بر سركشان عرب از شرّى كه روى نموده است».(3)

ص: 162


1- . عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا دَخَلَ سَلْمَانُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ الْكُوفَةَ وَ نَظَرَ إِلَيْهَا ذَكَرَ مَا يَكُونُ مِنْ بَلَائِهَا حَتَّى ذَكَرَ مُلْكَ بَنِي أُمَيَّةَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ ثُمَّ قَالَ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَالْزَمُوا أَحْلَاسَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى يَظْهَرَ الطَّاهِرُ بْنُ الطَّاهِرِ الْمُطَهَّرُ ذُو الْغَيْبَةِ الشَّرِيدُ الطَّرِيد. غیبت طوسی / 163
2- . قال اميرالمؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ: وَ اللَّهِ لَوْ لَا أَنْ تَسْتَعْجِلُوا وَ يَتَأَخَّرَ الْحَقُّ لَنَبَّأْتُكُمْ بِمَا يَكُونُ فِي شَبَابِ الْعَرَبِ وَ الْمَوَالِي فَلَا تَسْأَلُوا أَهْلَ بَيْتِ مُحَمَّدٍ الْعِلْمَ قَبْلَ إِبَّانِهِ وَ لَا تَسْأَلُوهُمُ الْمَالَ عَلَى الْعُسْرِ فَتُبَخِّلُوهُمْ فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْهُمُ الْبُخْل وَ كُونُوا أَحْلَاسَ الْبُيُوتَ وَ لَا تَكُونُوا عُجُلًا بُذُراً، [وَ] كُونُوا مِنْ أَهْلِ الْحَقِّ تُعْرَفُوا بِهِ وَ تَتَعَارَفُوا عَلَيْهِ .كتاب سلیم 2/ 716 و بحار الأنوار 34 / 263
3- . عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ إِنَّهُ قَالَ لِي أَبِي عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَا بُدَّ لِنَارٍ مِنْ آذَرْبِيجَانَ لَا يَقُومُ لَهَا شَيْ ءٌ وَ إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَكُونُوا أَحْلَاسَ بُيُوتِكُمْ وَ أَلْبِدُوا مَا أَلْبَدْنَا فَإِذَا تَحَرَّكَ مُتَحَرِّكُنَا فَاسْعَوْا إِلَيْهِ وَ لَوْ حَبْواً وَ اللَّهِ لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ يُبَايِعُ النَّاسَ عَلَى كِتَابٍ جَدِيدٍ عَلَى الْعَرَبِ شَدِيدٌ وَ قَالَ وَيْلٌ لِطُغَاةِ الْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ. غیبت نعمانى /194

ابوالمرهف نیز از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت کند که فرمودند:

«محاضير (اسبان تندرو در مسابقه) هلاک شدند»

گوید: عرض كردم: محاضیر چیست؟ فرمودند:

«همان شتابجويان اند (كه خواستار شتاب و زودتر فرا رسيدن امر خدا از موعد مقرّر آن شدند). و مقرِّبون (كسانى كه قائل اند فرج نزديك است) نجات يافتند، و قلعه بر پى ها و ميخ هايش استوار است، چون گلیم های خانه هاى خود باشيد (فعّاليّتهاى سياسى نكنيد و بى طرف بمانيد) كه غبار فتنه به زيان كسى است كه آنرا برانگيزد، هيچ گاه آنان(دشمنان) براى شما گرفتارى و مصيبتى تدارک نمى بينند مگر اينكه خداوند، مشغوليّتى براى آنان پيش مى آورد، مگر كسى كه خود متعرّض ايشان شود و خود، خويشتن را دمِ تيغ آنان دهد».(1)

حضرمى که از یاران حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ است گوید: من و ابان بر آقایمان امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ وارد شدیم و این مقارن با زمانى بود كه پرچم هاى سیاه در خراسان ظهور كرده بودند، عرض كردیم: نظر شما چیست؟ آن حضرت فرمودند:

«در خانه هاى خود بنشينيد، هر گاه ديديد ما بر گِرد مردى جمع شدیم شما نيز با سلاح به يارى ما برخيزيد»(2)

در خبر دیگر، امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«زبانهايتان را نگاه داريد و در خانه هاى خود بنشينيد كه هرگز كارى كه مخصوص شما باشد دامنگيرتان نشود؛ بلكه همگانى باشد و همواره زيديّه سپر بلاى شما باشند».(3)

ابوجارود از امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده است که به آن حضرت عرض كردم: مرا دستورى فرمایید؛ پس فرمودند:

ص: 163


1- . عَنْ أَبِي الْمُرْهِفِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ هَلَكَتِ الْمَحَاضِيرُ قَالَ قُلْتُ وَ مَا الْمَحَاضِيرُ قَالَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُقَرَّبُونَ وَ ثَبَتَ الْحِصْنُ عَلَى أَوْتَادِهَا كُونُوا أَحْلَاسَ بُيُوتِكُمْ فَإِنَّ الْغَبَرَةَ عَلَى مَنْ أَثَارَهَا وَ إِنَّهُمْ لَا يُرِيدُونَكُمْ بِجَائِحَةٍ إِلَّا أَتَاهُمُ اللَّهُ بِشَاغِلٍ إِلَّا مَنْ تَعَرَّضَ لَهُمْ. غیبت نعمانى /196
2- . عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبَانٌ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ ذَلِكَ حِينَ ظَهَرَتِ الرَّايَاتُ السُّودُ بِخُرَاسَانَ فَقُلْنَا مَا تَرَى فَقَالَ اجْلِسُوا فِي بُيُوتِكُمْ فَإِذَا رَأَيْتُمُونَا قَدِ اجْتَمَعْنَا عَلَى رَجُلٍ فَانْهَدُوا إِلَيْنَا بِالسِّلَاح. غیبت نعمانى /197
3- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: كُفُّوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ الْزَمُوا بُيُوتَكُمْ فَإِنَّهُ لَا يُصِيبُكُمْ أَمْرٌ تُخَصُّونَ بِهِ أَبَداً وَ يُصِيبُ الْعَامَّةَ وَ لَا تَزَالُ الزَّيْدِيَّةُ وِقَاءً لَكُمْ أَبَداً. غیبت نعمانی / 197

«تو را به پرهيزگارى سفارش مى كنم و نيز به اينكه خانه نشين باشى و در گردهمایى و جمع اين مردم شركت و فعّاليّتى نكنى، و از آنان كه از ما خاندان خروج مى كنند دور باش كه آنان چيزى به دست ندارند و به چيزى هم نائل نمى شوند، بدان كه بني اميّه را حكومتى است كه مردم توان بازستاندنش را ندارند و براى اهل حقّ، دولتى است كه چون فرا رسد خداوند زمامش را به هر كسی از ما خاندان بخواهد مى سپارد، پس هر كه از شما آن را دريافت، نزد ما در مقام بلند خواهد بود و اگر پيش از آن دولت، وفات يافته باشد؛ خداوند برايش نيكى خواسته است. بدان كه هيچ گروهى براى برطرف ساختن ستم يا عزّت بخشيدن دين، قيام نمى كنند؛ مگر اينكه مرگ و گرفتارى دامنگيرشانمى شود، و هيچ قومى براى دفع ظلم و عزتِ دين قيام نکنند، مگر اينكه بلا آنها را خواهد کشت، تا اينكه جمعيّتى به پا خيزند كه با رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم در بدر بوده اند كه كشتگانشان به خاك سپرده نشود و به خاک افتادگانشان از زمين برداشته نشود و زخميانشان مداوا نگردد، عرض كردم: آنان كيانند؟ فرمودند: فرشتگان».(1)

جابر جعفی هم از امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كند كه فرمودند:

«زمانى بر مردم آيد كه امامشان غایب باشد و خوشا بر كسانى كه در آن زمان بر امر ما ثابت بمانند،كمترين ثوابى كه براى آنها خواهد بود اين است كه بارى تعالى به آنها ندا كرده و فرمايد: اى بندگان و اى كنيزان من! به سرّ من ايمان آورديد و غيب مرا تصديق كرديد؛ پس به ثواب نيكوى خود شما را مژده مى دهم، و شما بندگان و كنيزان حقيقى من هستيد، از شما مى پذيرم و از شما در مى گذرم و براى شما مى بخشم و به واسطه شما باران بر بندگانم مى بارم و بلا را از آنها بگردانم، و اگر شما نبوديد بر آنها عذاب مى فرستادم جابر گويد گفتم: يا ابن رسول اللَّه! برترين عملى كه در آن زمان مؤمن انجام مى دهد چيست؟ فرمودند: حفظ زبان و خانه نشينى.»(2)

ص: 164


1- . عن ابي جارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَوْصِنِي فَقَالَ أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَنْ تَلْزَمَ بَيْتَكَ وَ تَقْعُدَ فِي دَهْمَاءِ هَؤُلَاءِ النَّاسِ وَ إِيَّاكَ وَ الْخَوَارِجَ مِنَّا فَإِنَّهُمْ لَيْسُوا عَلَى شَيْ ءٍ وَ لَا إِلَى شَيْ ءٍ وَ اعْلَمْ أَنَّ لِبَنِي أُمَيَّةَ مُلْكاً لَا يَسْتَطِيعُ النَّاسُ أَنْ تَرْدَعَهُ وَ أَنَّ لِأَهْلِ الْحَقِّ دَوْلَةً إِذَا جَاءَتْ وَلَّاهَا اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَمَنْ أَدْرَكَهَا مِنْكُمْ كَانَ عِنْدَنَا فِي السَّنَامِ الْأَعْلَى وَ إِنْ قَبَضَهُ اللَّهُ قَبْلَ ذَلِكَ خَارَ لَهُ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا تَقُومُ عِصَابَةٌ تَدْفَعُ ضَيْماً أَوْ تُعِزُّ دِيناً إِلَّا صَرَعَتْهُمُ الْمَنِيَّةُ وَ الْبَلِيَّةُ حَتَّى تَقُومَ عِصَابَةٌ شَهِدُوا بَدْراً مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم لَا يُوَارَى قَتِيلُهُمْ وَ يُرْفَعُ صَرِيعُهُمْ وَ لَا يُدَاوَى جَرِيحُهُمْ قُلْتُ مَنْ هُمْ قَالَ الْمَلَائِكَةُ. غیبت نعمانى /194
2- . عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَغِيبُ عَنْهُمْ إِمَامُهُمْ فَيَا طُوبَى لِلثَّابِتِينَ عَلَى أَمْرِنَا فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ إِنَّ أَدْنَى مَا يَكُونُ لَهُمْ مِنَ الثَّوَابِ أَنْ يُنَادِيَهُمُ الْبَارِئُ جَلَّ جَلَالُهُ فَيَقُولَ عِبَادِي وَ إِمَائِي آمَنْتُمْ بِسِرِّي وَ صَدَّقْتُمْ بِغَيْبِي فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوَابِ مِنِّي فَأَنْتُمْ عِبَادِي وَ إِمَائِي حَقّاً مِنْكُمْ أَتَقَبَّلُ وَ عَنْكُمْ أَعْفُو وَ لَكُمْ أَغْفِرُ وَ بِكُمْ أَسْقِي عِبَادِيَ الْغَيْثَ وَ أَدْفَعُ عَنْهُمُ الْبَلَاءَ وَ لَوْلَاكُمْ لَأَنْزَلْتُ عَلَيْهِمْ عَذَابِي قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا أَفْضَلُ مَا يَسْتَعْمِلُهُ الْمُؤْمِنُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ قَالَ حِفْظُ اللِّسَانِ وَ لُزُومُ الْبَيْتِ. كمال الدین 1 /330 و بحارالانوار 52/ 145

سدیر از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده كه فرمودند:

«اى سدير! ملازم خانه ات باش و چون پلاسى از پلاس هاى خانه كه روى زمين انداخته اند باش (يعنى از خانه بيرون مرو و در حرکتی شرکت مکن) و تا شب و روز، آرامش دارند تو هم آرام و ساكت باش، و چون به تو خبر رسيد كه سفيانى خروج كرده (بى درنگ) به سوى ما كوچ كن اگر چه پاى پياده باشى.»

عرض كردم: قربانت گردم! آیا پیش از آن ،خبرى هست؟ فرمودند:

«آرى! و با سه انگشت مبارک،به طرف شام اشاره کرده و فرمودند: در آنجا سه پرچم برافراشته مى شود: يک پرچم حسنى و يک پرچم اموى، و پرچم سوم، قيسىاست. در اثناى آن گير و دار سفيانى خروج می كند و طورى آنها را درو می كند كه تا آن روز، نظير آن را نديده باشى.»(1)

و امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«هیچ بنده ای نیست که خود را برای خدا محبوس کند( در هیچ حرکتی شرکت نکند) مگر آنکه خدا او را وارد بهشت خواهد کرد.»(2)

آثار خانه نشینی

در بعضی از احادیث ائمه اطهار عَلَيْهِم السَّلاَمُ به آثار داخل نشدن در اجتماعات این چنینی پرداخته شده و به عنوان مثال حفص بن غیاث از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كند كه آن حضرت فرمودند:

«اگر می توانيد، كارى كنيد كه شناخته نشويد و معروف نگرديد! باكى بر تو نيست (يا چه مى شود بر تو) اگر مردم مدح و ثناى تو را نگويند، و باكى بر تو نيست (يا چه مى شود بر تو) اگر مورد نكوهش مردم باشى در صورتى كه در پيشگاه خداى تبارک

ص: 165


1- . عَنْ سَدِيرٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا سَدِيرُ الْزَمْ بَيْتَكَ وَ كُنْ حِلْساً مِنْ أَحْلَاسِهِ وَ اسْكُنْ مَا سَكَنَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ فَإِذَا بَلَغَ أَنَّ السُّفْيَانِيَّ قَدْ خَرَجَ فَارْحَلْ إِلَيْنَا وَ لَوْ عَلَى رِجْلِكَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَلْ قَبْلَ ذَلِكَ شَيْ ءٌ قَالَ نَعَمْ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ بِثَلَاثِ أَصَابِعِهِ إِلَى الشَّامِ وَ قَالَ ثَلَاثُ رَايَاتٍ رَايَةٌ حَسَنِيَّةٌ وَ رَايَةٌ أُمَوِيَّةٌ وَ رَايَةٌ قَيْسِيَّةٌ فَبَيْنَا هُمْ عَلَى ذَلِكَ إِذْ قَدْ خَرَجَ السُّفْيَانِيُّ فَيَحْصُدُهُمْ حَصْدَ الزَّرْعِ مَا رَأَيْتَ مِثْلَهُ قَطُّ. بحار الأنوار 52 / 270 و كافی 8 /264
2- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَا كَانَ عَبْدٌ لِيَحْبِسَ نَفْسَهُ عَلَى اللَّهِ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ. وسائل الشیعة 15/54 و أمالی مفید 350

و تعالى ستوده و روسفيد باشى؟ همانا امير مؤمنان عَلَيْهِ السَّلاَمُ همواره می فرمودند: خيرى در دنيا نيست جز براى يكى از این دو نفر؛ يكى مردى كه در هر روزِ خود، كار نيكى به كردارهاى خود بيفزايد، و ديگر مردى كه تهيه ی مرگ خود را با توبه و بازگشت ببيند... سپس فرمودند: اگر توانستى كه از خانه ات بيرون نروى چنان كن؛ زيرا در بيرون رفتنت از خانه اين مسئوليت را دارى كه نبايد غيبت كنى و نه دروغ بگویى و نه رشگ برى، و نه خودنمایى كنى و نه ظاهر سازى (يا ظاهر آرائى) كنى و نه دورویى و چاپلوسى كنى.

سپس فرمودند: آرى! دير و عبادتگاهِ مسلمان، خانه اوست، چشم و زبان و گوش و جان و عورت خود را در خانه (از گناه) نگه مى دارد. سپس فرمودند: به راستى كه من اميد نجات دارم براى كسانى از اين امت كه حق ما را بشناسند مگر براى سه دسته: اول؛ یار سلطان ظالم. دوم؛ شخص هواپرست و سوم؛ آنكه آشكارابزهكارى و گناه كند... »(1)

2: از عجله در قیام بپرهیزید

در یکی دیگر از تعبیرها ائمه هدی عَلَيْهِم السَّلاَمُ فرموده اند در قیام، عجله مکنید.

عبد الرحمن بن كثیر گوید: خدمت امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ نشسته بودم كه مِهزَم وارد شد و عرض كرد: قربانت گردم! به من خبر دهید این امرى كه در انتظارش هستیم كى واقع مى شود؟ فرمودند:

«اى مهزم! آنها که برای اینکار وقتی تعیین کردند دروغ گفتند، و کسانی که در آن، شتاب كنند هلاک شوند و تنها کسانی نجات یابند که تسليم ما باشند.»(2)

ص: 166


1- . عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ إِنْ قَدَرْتُمْ أَنْ لَا تُعْرَفُوا فَافْعَلُوا وَ مَا عَلَيْكَ إِنْ لَمْ يُثْنِ النَّاسُ عَلَيْكَ وَ مَا عَلَيْكَ أَنْ تَكُونَ مَذْمُوماً عِنْدَ النَّاسِ إِذَا كُنْتَ مَحْمُوداً عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَانَ يَقُولُ لَا خَيْرَ فِي الدُّنْيَا إِلَّا لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ رَجُلٍ يَزْدَادُ فِيهَا كُلَّ يَوْمٍ إِحْسَاناً وَ رَجُلٍ يَتَدَارَكُ مَنِيَّتَهُ بِالتَّوْبَةِ وَ أَنَّى لَهُ بِالتَّوْبَةِ فَوَ اللَّهِ أَنْ لَوْ سَجَدَ حَتَّى يَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ عَمَلًا إِلَّا بِوَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ ... ثُمَّ قَالَ: إِنْ قَدَرْتَ أَنْ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِكَ فَافْعَلْ فَإِنَّ عَلَيْكَ فِي خُرُوجِكَ أَنْ لَا تَغْتَابَ وَ لَا تَكْذِبَ وَ لَا تَحْسُدَ وَ لَا تُرَائِيَ وَ لَا تَتَصَنَّعَ وَ لَا تُدَاهِنَ ثُمَّ قَالَ نِعْمَ صَوْمَعَةُ الْمُسْلِمِ بَيْتُهُ يَكُفُّ فِيهِ بَصَرَهُ وَ لِسَانَهُ وَ نَفْسَهُ وَ فَرْجَهُ ثُمَّ قَالَ إِنِّي لَأَرْجُو النَّجَاةَ لِمَنْ عَرَفَ حَقَّنَا مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ إِلَّا لِأَحَدِ ثَلَاثَةٍ صَاحِبِ سُلْطَانٍ جَائِرٍ وَ صَاحِبِ هَوًى وَ الْفَاسِقِ الْمُعْلِنِ ... كافی 8/128
2- . عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ مِهْزَمٌ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي عَنْ هَذَا الْأَمْرِ الَّذِي نَنْتَظِرُ مَتَى هُوَ فَقَالَ يَا مِهْزَمُ كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ هَلَكَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُسَلِّمُونَ. كافی 1/368

و از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ درباره این آیه كه مى فرماید: " امر خداوند به زودى فرا رسد در آمدنش شتاب نكنید»(1) روایت شده که آن حضرت فرمودند:

آن امر ما است، خداى عزّوجلّ امر فرموده كه در مورد آن شتاب نشود تا آنكه [خداوند] مهدی را با سه لشگر يارى فرمايد كه عبارتند از: فرشتگان، مؤمنان و هراس، و خروج آن حضرت همانند هجرت رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم است و اين برابر فرمايش خداى تعالى است كه: «همچنان كه پروردگارت تو را به حق و راستى از خانه ات به در آورد».(2)

3: در کنار امام زمانتان جهاد کنید

در بعضی دیگر از روایات اینگونه آمده است که فقط در کنار امامتان جهاد کنید.حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«روزى عبّاد بصرى (که از صوفیان دکان دار دوران بود)، در راه مكّه به حضرت سجّاد عَلَيْهِ السَّلاَمُ برخورده و به ایشان( از باب امر به معروف با بی ادبی) عرض کرد:اى علىّ بن الحسين، آيا جهاد با سختی هایش را ترك کرده و رو به سوى حجّ با آسانى آن آورده اى؟! در حالى كه خداوند در شأن مجاهدین مى فرمايد: "خدا از مؤمنان، جان ها و مال هایشان را بخريد و به بهاى آنكه بهشت براى آنان باشد، در راه خدا جهاد مى كنند؛ پس مى كشند و كشته مى شوند. و این وعده اى است راست و درست بر خداى متعال در تورات و انجيل و قرآن، و كيست كه به پيمان خويش از خدا وفادارتر است. پس به اين خريد و فروش كه كرديد شادمان باشيد. و اين است رستگارى و كاميابى بزرگ"(3).

حضرت سجاد عَلَيْهِ السَّلاَمُ به او فرمودند: آيه را تمام كن، پس ادامه داد: "همان توبه كنندگان و پرستندگان و ستايندگان و روزه داران و ركوع كنندگان و سجودكنندگان و امر کنندگان به معروف و بازدارندگان از منکر و نگهداران مرزهاى خداى، و

ص: 167


1- .نحل/ 1
2- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ قَالَ هُوَ أَمْرُنَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا تَسْتَعْجِلَ بِهِ حَتَّى يُؤَيِّدَهُ اللَّهُ بِثَلَاثَةِ أَجْنَادٍ الْمَلَائِكَةِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الرُّعْبِ وَ خُرُوجُهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَخُرُوجِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى كَما أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِ. غیبت نعمانى / 198
3- .توبه /111

مؤمنان را مژده باد!(1)

" حضرت فرمودند: هر گاه اين گروه كه داراى اين صفات باشند را يافتى جهاد در کنار ايشان افضل از انجام حجّ است؟!.»(2)

برید بن معاویه عجلى نیز در باره ی این فرمایش خداى عزّوجلّ كه مى فرماید: «اى كسانى كه ایمان آورده اید صبر كنید و ایستادگى ورزید و مراقب (مرزها) باشید » از امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده كه آن حضرت فرمودند:

يعنى صبر كنيد بر انجام واجبات الهى و پايدارى كنيد در برابر دشمنان و مراقبامامتان [كه به انتظارش هستيد] باشيد».(3)

4: هر بیعتی قبل از ظهور بیعت کفر و نفاق است

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ به مفضل فرمودند:

«ای مفضل! هر بیعتی پیش از ظهور حضرت قائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ بیعت کفر و نفاق و فریب است. خدا لعنت کند بیعت کننده و بیعت شونده را.»(4)

و حضرت امیرالمومنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند:

و حضرت امیرالمومنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند: فتنه هایی به پا خواهد شد. پس جماعتی به دور مردی از اهلبیت من جمع خواهند شد که در نزد خدا ارزشی ندارد پس کشته شده و یا می میرد پس آنگاه مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ قیام خواهد کرد.(5)

ص: 168


1- .توبه / 112
2- . عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَقِيَ عَبَّادٌ الْبَصْرِيُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي طَرِيقِ مَكَّةَ فَقَالَ لَهُ يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ تَرَكْتَ الْجِهَادَ وَ صُعُوبَتَهُ وَ أَقْبَلْتَ عَلَى الْحَجِّ وَ لِينَتِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَتِمَّ الْآيَةَ فَقَالَ التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذَا رَأَيْنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ هَذِهِ صِفَتُهُمْ فَالْجِهَادُ مَعَهُمْ أَفْضَلُ مِنَ الْحَجِّ. كافی 5/22
3- . عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا فَقَالَ اصْبِرُوا عَلَى أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صابِرُوا عَدُوَّكُمْ وَ رابِطُوا إِمَامَكُمُ الْمُنْتَظَرَ. غیبت نعمانى / 199
4- . قَالَ الصادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ: يا مُفَضَّلُ كُلُّ بَيْعَةٍ قَبْلَ ظُهُورِ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَبَيْعَةُ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ خَدِيعَةٍ، لَعَنَ اللَّهُ الْمُبَايِعَ لَهَا وَ الْمُبَايَعَ لَهُ. مختصر البصائر / 442 و الهدایة الكبرى / 397 و بحار الأنوار 53 / 8
5- . عن عمر بن علي أنّ عليّا عَلَيْهِ السَّلاَمُ قال: تكون فتن، ثمّ تكون جماعة على رأس رجل من أهل بيتي ليس له عند اللّه خلاق فيقتل أو يموت، فيقوم المهدي. منتخب الاثر 3 / 16

5: بر ضد کسی خروج نکنید

جابر بن یزید از امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده كه آن حضرت فرمودند:

«تا آسمان و زمين ساكن است شما نيز ساكن و بى جنبش باشيد يعنى بر هيچ كس خروج نكنيد كه كار شما پوشيدگى ندارد، بدانيد كه آن نشانه اى از جانب خداى عزّوجلّ است نه از جانب مردم، بدانيد كه آن نشانه روشن تر از خورشید است و بر نيكوكار و زشت كار پنهان نخواهد ماند، آيا صبح را مى شناسيد؟ این امر همانند صبح است كه پنهان ماندن در آن راه ندارد».(1)

عالم جلیل القدر جناب نعمانی پس از ذکر این روایت، می نویسد: "ای شیعیان !خدا شما را رحمت كند! ببینید که این گونه امامان عَلَيْهِم السَّلاَمُ ما را ادب کرده اند و بنگرید به دستورشان و رسم خودشان در صبر و خوددارى و انتظار فرج و اینكه فرموده اند: تندروها و شتابزدگان هلاکخواهند شد و آرزوكنندگان، دروغ می گویند و تسلیم شدگان را به نجات توصیف كرده اند و صابران و ثابت قدمان را ستوده اند و آنان را در ثبات به قلعه اى كه بر پایه هاى خود استوار است تشبیه نموده اند؛ پس ادب را از آنان فرا گیرید، خدا شما را رحمت كند و اوامرشان را امتثال كنید و به فرمانهایشان تسلیم شوید و از رویه ی آنان مگذرید و از كسانى نباشید كه هواى نفس و شتابزدگى آنان را هلاک كرد و حرص، آنان را از راه یابى و راه روشن باز گردانید."(2)

امام موسی عَلَيْهِ السَّلاَمُ به شیعیان خود فرمودند:

«اى گروه شيعه! با ترک طاعت سلطانتان خود را خوار نكنيد؛ پس اگر عادل است از خدا بقایش را بخواهيد و اگر ستمكار است از خدا بخواهيد اصلاحش كند كه صلاح شما در صلاح سلطان شما است. سلطان عادل چون پدر مهربانست؛ پس برايش بخواهيد آنچه براى خود می خواهيد و نپسندید برايش آنچه را که براى خود نمی پسندید.»(3)

ابوخالد كابلى از امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده است كه آن حضرت فرمودند:

«گوئى مى بينم كه قومى در مشرق خروج كرده اند و خواستار حقّ اند ولى به ايشان

ص: 169


1- . عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: اسْكُنُوا مَا سَكَنَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أَيْ لَا تَخْرُجُوا عَلَى أَحَدٍ فَإِنَّ أَمْرَكُمْ لَيْسَ بِهِ خَفَاءٌ أَلَا إِنَّهَا آيَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَيْسَتْ مِنَ النَّاسِ أَلَا إِنَّهَا أَضْوَأُ مِنَ الشَّمْسِ لَا تَخْفَى عَلَى بَرٍّ وَ لَا فَاجِرٍ أَ تَعْرِفُونَ الصُّبْحَ فَإِنَّهَا كَالصُّبْحِ لَيْسَ بِهِ خَفَاءٌ. غیبت نعمانى / 200
2- . غیبت نعمانی / 200
3- . عن مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ لِشِيعَتِهِ يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ لَا تُذِلُّوا رِقَابَكُمْ بِتَرْكِ طَاعَةِ سُلْطَانِكُمْ فَإِنْ كَانَ عَادِلًا فَاسْأَلُوا اللَّهَ إِبْقَاءَهُ وَ إِنْ كَانَ جَائِراً فَاسْأَلُوا اللَّهَ إِصْلَاحَهُ فَإِنَّ صَلَاحَكُمْ فِي صَلَاحِ سُلْطَانِكُمْ وَ إِنَّ السُّلْطَانَ الْعَادِلَ بِمَنْزِلَةِ الْوَالِدِ الرَّحِيمِ فَأَحِبُّوا لَهُ مَا تُحِبُّونَ لِأَنْفُسِكُمْ وَ اكْرَهُوا لَهُ مَا تَكْرَهُونَ لِأَنْفُسِكُمْ. امالی صدوق/338 و وسائل الشیعه 16/220

داده نمى شود، باز خواستار آن مى شوند و به آنان داده نمى شود، پس چون چنين مى بينند شمشيرهاى خود را بر گردن خويش مى افكنند (آماده كارزار مى شوند) پس آنچه ایشان به دنبالش بودند به ايشان بدهند؛ ولى ايشان از پذيرفتن آن خوددارى مى كنند، تا اينكه قيام نمايند و آن را به كسى باز ندهند مگر به صاحب شما، كشتگانشان شهيدند، اما بدانيد اگر من خود آن دوران را در مى يافتم حتما خودم را براى صاحب اين امر نگاه مى داشتم (و در این حرکت شرکت نمی کردم)»(1)

جالب است با اینکه امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ قیام ایشان را حق طلبانه می دانند؛ ولی باز از مشارکت در آن نهی می کنند و می فرمایند اگر من در چنین زمانی بودم خود را برای امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ نگه می داشتم.

ابومرهف نیز از امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كند كه فرمودند:

«غبار بر سر كسى نشيند كه آن را برانگيزد(2) و محاضير هلاک شوند»گفتم: قربانت گردم! محاضیر كیانند؟ فرمودند:

«شتاب كنندگان (در ظهور دولت حق، آنان كه شتاب دارند هر چه زودتر دولت حقه برپا گردد). بدان كه آنان (يعنى مخالفين شما) براى شما توطئه چينى نكنند مگر براى كسى كه متعرض (حكومت) آنها شود؛ سپس فرمودند:اى ابا مرهف! بدان كه هرگاه حکومت ها و مخالفین تان براى شما توطئه ای بکنند خداى عزوجل براى آنها كارى (كه مانع اجراى نقشه آنها گردد) پيش آورد؛ سپس امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ لختی به زمین خیره شده و آنگاه فرمودند: اى ابا مرهف! عرض کردم: بله! فرمودند: آيا مردمى كه خود را براى خداى عزوجل از شرکت در هر کار حکومتی، محروم كنند چنان بينى كه خدا براى آنها گشايشى مقرر نفرمايد؟ چرا به خدا سوگند! كه به طور حتم خدا براى ايشان گشايشى مقرر سازد.»(3)

عیص بن قاسم گوید: شنیدم از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ كه می فرمودند:

ص: 170


1- . عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ. غیبت نعمانی / 273
2- . ضرب المثلى است عربى؛ یعنى هر كه فتنه اى برانگیزد زیانش به خود او برگردد.
3- . عَنْ أَبِي الْمُرْهِفِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: الْغَبَرَةُ عَلَى مَنْ أَثَارَهَا هَلَكَ الْمَحَاضِيرُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا الْمَحَاضِيرُ قَالَ الْمُسْتَعْجِلُونَ أَمَا إِنَّهُمْ لَنْ يُرِيدُوا إِلَّا مَنْ يَعْرِضُ لَهُمْ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا الْمُرْهِفِ أَمَا إِنَّهُمْ لَمْ يُرِيدُوكُمْ بِمُجْحِفَةٍ إِلَّا عَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ بِشَاغِلٍ ثُمَّ نَكَتَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي الْأَرْضِ ثُمَ قَالَ يَا أَبَا الْمُرْهِفِ قُلْتُ لَبَّيْكَ قَالَ أَ تَرَى قَوْماً حَبَسُوا أَنْفُسَهُمْ عَلَى اللَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ لَا يَجْعَلُ اللَّهُ لَهُمْ فَرَجاً بَلَى وَ اللَّهِ لَيَجْعَلَنَّ اللَّهُ لَهُمْ فَرَجاً. كافی 8 / 273 و وسائل الشیعة 15 /51

«بر شما باد به تقوا و ترس از خداى يگانه اى كه شريک ندارد،... و اگر يكى از ما خاندان به نزد شما آمد (و شما را به شورش و قیام دعوت كرد) بنگريد تا روى چه منظور و هدفى می خواهيد خروج و شورش كنيد، و (براى توجیه کردن كارتان و عذرتراشى) نگوئيد: زيد خروج كرد (پس براى ما هم اين كار جايز است)؛ زيرا زيد، مردِ دانشمند و راستگوئى بود و شما را به خويشتن دعوت نمی كرد؛ بلكه او شما را به شخص پسنديده از آل محمد (و آنكه مورد پسند خدا است از ما خاندان، يا آنچه مورد پسند و رضايت آل محمد است) دعوت می كرد، و اگر پيروز شده بود به طور مسلم به همان كه شما را به او دعوت كرده بود (يعنى همان عنوان پسنديده يا پسند آل محمد) وفادارى می نمود (و حق را به اهلش مى سپرد) ؛ولى آن كس كه امروز خروج كند آيا به چه چيز شما را دعوت می كند؟ آيا به همان رضای آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ دعوت می كند؟ ما شما را گواه می گيريم كه به چنين قیامی راضى نيستيم (و مورد پسند ما نيست) و این قیام کنندگان، امروزه كه كسى با ایشان همراه نيست نافرمانى ما كنند؛ پس هنگامى كه پرچم ها و بيرق ها را پشت سر خود ببينند حتما سخن ما را نشنوند (و به خواست ما عمل ننمايد) مگر كسى كه همه فرزندان فاطمه گرد او جمع شوند و بااو همراهى كنند( یعنی امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ ). به خدا سوگند آن كس را كه شما می خواهيد نيست مگر كسى كه همه (بنى فاطمه) بر گرد او جمع شوند، همين كه ماه رجب شد به نام خداى عزوجل رو آوريد، و اگر خواستيد تا ماه شعبان هم عقب اندازيد زيانى نيست (و عيبى ندارد) و اگر بخواهيد ماه رمضان هم (اقدام به كارى نكنيد و) فريضه روزه را در ميان خاندان خود بگيريد شايد اين كار موجب نيروى بيشترى براى شما باشد، و همان خروج سفيانى (براى علامت و نشانه) شما را بس است. »(1)

عمر بن حنظله گوید: شنیدم از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ كه می فرمودند:

ص: 171


1- . عيص بن الْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ عَلَيْكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِكُمْ ...إِنْ أَتَاكُمْ آتٍ مِنَّا فَانْظُرُوا عَلَى أَيِّ شَيْ ءٍ تَخْرُجُونَ وَ لَا تَقُولُوا خَرَجَ زَيْدٌ فَإِنَّ زَيْداً كَانَ عَالِماً وَ كَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ يَدْعُكُمْ إِلَى نَفْسِهِ وَ إِنَّمَا دَعَاكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَى بِمَا دَعَاكُمْ إِلَيْهِ إِنَّمَا خَرَجَ إِلَى سُلْطَانٍ مُجْتَمِعٍ لَيَنْقُضَهُ فَالْخَارِجُ مِنَّا الْيَوْمَ إِلَى أَيِّ شَيْ ءٍ يَدْعُوكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَنَحْنُ نُشْهِدُكُمْ أَنَّا لَسْنَا نَرْضَى بِهِ وَ هُوَ يَعْصِينَا الْيَوْمَ وَ لَيْسَ مَعَهُ أَحَدٌ وَ هُوَ إِذَا كَانَتِ الرَّايَاتُ وَ الْأَلْوِيَةُ أَجْدَرُ أَنْ لَا يُسْمَعَ مِنَّا إِلَّا مَنِ اجْتَمَعَتْ بَنُو فَاطِمَةَ مَعَهُ فَوَ اللَّهِ مَا صَاحِبُكُمْ إِلَّا مَنِ اجْتَمَعُوا عَلَيْهِ إِذَا كَانَ رَجَبٌ فَأَقْبِلُوا عَلَى اسْمِ اللَّهِ وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَتَأَخَّرُوا إِلَى شَعْبَانَ فَلَا ضَيْرَ وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَصُومُوا فِي أَهَالِيكُمْ فَلَعَلَّ ذَلِكَ يَكُونُ أَقْوَى لَكُمْ وَ كَفَاكُمْ بِالسُّفْيَانِيِّ عَلَامَةً. كافی 8/264 و وسائل الشیعة 15 /50

«پنج نشانه پيش از قيام حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ صورت خواهد گرفت؛ صيحه ی آسمانى، خروج سفيانى، فرو رفتن (لشكر سفيانى در بيداء)، كشته شدن نفس زكيه، خروج يمانى. من عرض كردم: من به فدایت! اگر يكى از خاندان شما پيش از وقوع اين نشانه ها خروج كند، با او خروج كنيم؟ فرمودند: نه.»(1)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ به سند پدران بزرگوار خویش از رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم نقل کنند که به امیرالمؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«ای علی! از جای کندن کوه های استوار، آسان تر است از براندازی حکومتی که هنوز زمان انقضایش نرسیده است.»(2)

مولای ما حضرت امیرالمؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز در کلامی که از ایشان نقل شده فرموده اند:

«پاى بر زمين محكم كنيد و بی حرکت بمانید و بر بلاها شكيبا باشيد. مباد كه دست ها و شمشيرهایتان را در راه خواهش هاى زبان هاى خود به كار بريد. بر كارى كه بدان مكلفتان نساخته اند مشتابيد كه هر كسی از شما در بستر خود بميرد، درحالى كه، حقِ خداى خود و پيامبرش و خاندان پيامبرش را شناخته باشد، به شهادت، مرده است و پاداش آن با خداست و ثواب كارهاى نيكى را كه در نيت داشته به او خواهد داد. نيت وى چون كشيدن شمشيرى است برّان. هر چيز را مدت و پايانى است.»(3)

برید روایت كرده كه امام محمد باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ به وى فرمودند:

«اى بريد !از معدودى از سادات دورى گزين».و مقصود حضرت از اين معدود، پيروان و همفکران زيد بن علی بود كه عقيده ضعيفى داشتند(اعتقاد به قیام و

ص: 172


1- . عن عمر بن حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ الصَّيْحَةُ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الْخَسْفُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْيَمَانِيُّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ خَرَجَ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ قَبْلَ هَذِهِ الْعَلَامَاتِ أَ نَخْرُجُ مَعَهُ قَالَ: لَا. كافی 8 / 310 و وسائل الشیعة15/52
2- . عن جعفر بن مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم لِعَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: يَا عَلِيُّ إِنَّ إِزَالَةَ الْجِبَالِ الرَّوَاسِي أَهْوَنُ مِنْ إِزَالَةِ مُلْكٍ لَمْ تَنْقَضِ أَيَّامُهُ. وسائل الشیعة 15/53
3- . عن اميرالمؤمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ فِي خُطْبَةٍ لَهُ: الْزَمُوا الْأَرْضَ وَ اصْبِرُوا عَلَى الْبَلَاءِ وَ لَا تُحَرِّكُوا بِأَيْدِيكُمْ وَ سُيُوفِكُمْ فِي هَوَى أَلْسِنَتِكُمْ وَ لَا تَسْتَعْجِلُوا بِمَا لَمْ يَعْجَلِ اللَّهُ لَكُمْ فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ مَاتَ شَهِيداً وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ اسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ وَ قَامَتِ النِّيَّةُ مَقَامَ إِصْلَاتِهِ بِسَيْفِهِ فَإِنَّ لِكُلِّ شَيْ ءٍ مُدَّةً وَ أَجَلًا. نهج البلاغه خطبه 190 و وسائل الشیعة 15/55

جهاد) و البته در سيادت آنها جاى شک نيست.»(1)

حسین بن خالد كوفى از حضرت رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده است كه به آن جناب عرض كردم: فداى وجودت شوم! عبداللّه بن بكیر از عبید بن زراره حدیثى روایت كرده و چنین گوید كه من با حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ ملاقات كردم در سالى كه ابراهیم بن عبداللّه بن حسن در آن سال خروج كرده بود. عرض كردم: فداى وجودت شوم! این ابراهیم بن عبداللّه سخنانى چند گفته و مردم به سوى او شتافته اند شما در حق او چه می فرمایید؟ فرمودند: «از خدا بترسید و تا آسمان و زمین به جاى خود باقى است شما از جاى خود حركت نكنید. حسین گوید: به امام هشتم عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض كردم كه عبداللّه بن بكیر می گوید: به خدا قسم! اگر عبید بن زراره در گفته ی خود صادق باشد و این حدیث راست باشد نه خروجى خواهد شد و نه قائمى در آخر الزمان پیدا خواهد شد؛ چرا که معنى حدیث این است كه تا آسمان و زمین برقرار است كسى پیدا نشود.حسین گوید حضرت رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ به من فرمودند:

«حديث همان است كه عبيد بن زراره از حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روايت كرده است؛ اما نه به اين نوعى كه عبداللّه بن بكير تأويل و تفسير كرده است؛ زيرا كه مقصود حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ از قول خود که فرموده اند: " ما سكنت السماء " تا آسمان آرام است اين است كه آسمان ساكن باشد و به اسم صاحب الزمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ ندا نكند ومراد ایشان از اینکه فرموده اند: "ما سكنت الارض" تا زمین آرام است اين است كه زمين ساكن باشد و لشكريان سفیانی را فرو نبرده باشد.»(2)

محمد بن مسلم نیز از امام محمد باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت کرده که فرمودند:

«پرهيزكارى پيشه سازيد، و با تقوى و كوشش در اطاعت خداوند بر اين عقيده كه

ص: 173


1- . عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ يَا بُرَيْدُ ... وَ اتَّقِ الشُّذَّاذَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ قُلْتُ وَ يُرِيدُ بِالشُّذَّاذِ الزَّيْدِيَّةَ لِضَعْفِ مَقَالَتِهِمْ وَ أَمَّا كَوْنُهُمْ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ لِأَنَّهُمْ مِنْ بَنِي فَاطِمَةَ. بحار الأنوار 52 / 269
2- . عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ الْكُوفِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ حَدِيثٌ كَانَ يَرْوِيهِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بُكَيْرٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لِي وَ مَا هُوَ قُلْتُ رَوَى عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ أَنَّهُ لَقِيَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي السَّنَةِ الَّتِي خَرَجَ فِيهَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ هَذَا قَدْ آلَفَ الْكَلَامَ وَ سَارَعَ النَّاسُ إِلَيْهِ فَمَا الَّذِي تَأْمُرُ بِهِ قَالَ فَقَالَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اسْكُنُوا مَا سَكَنَتِ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ قَالَ وَ كَانَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بُكَيْرٍ يَقُولُ وَ اللَّهِ لَئِنْ كَانَ عُبَيْدُ بْنُ زُرَارَةَ صَادِقاً فَمَا مِنْ خُرُوجٍ وَ مَا مِنْ قَائِمٍ قَالَ فَقَالَ لِي أَبُو الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّ الْحَدِيثَ عَلَى مَا رَوَاهُ عُبَيْدٌ وَ لَيْسَ عَلَى مَا تَأَوَّلَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بُكَيْرٍ إِنَّمَا عَنَى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِقَوْلِهِ مَا سَكَنَتِ السَّمَاءُ مِنَ النِّدَاءِ بِاسْمِ صَاحِبِكُمْ وَ مَا سَكَنَتِ الْأَرْضُ مِنَ الْخَسْفِ بِالْجَيْشِ. عیون أخبار الرضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ 1 /310 و امالی طوسی / 412 و وسائل الشیعة 15 /55

داريد؛ كمک بجوئيد. وقتى يكى از شما به سراى ديگر شتافت و درهاى دنيا به روى او بسته شد، دين و پرهيزكارى او بیشترين چيزى است كه مورد غبطه و رشک ديگران (كه از آن بى نصيب هستند) واقع مى شود. وقتى آدم قدم به سراى ديگر گذاشت می داند كه به استقبال نعمت ها و وعده هاى الهى و مژده ی رفتن به بهشت، می رود و از كسى كه می ترسيده ايمن است و يقين می كند كه در دنيا بر حق بوده، و كسى كه در جهت خلاف دين می رفته بر طريقه باطل و گمراه است؛ پس شما را (بر اين عقيده) مژده می دهم، باز هم مژده ميدهم. شما چه مى خواهيد؟ آيا نمى بينيد كه دشمنان شما (با وجود آنکه گمان می کنند در حال جهادند ولی) در ارتكاب گناهان الهى كشته می شوند و براى رسيدن به دنياى فانى، يكديگر را به قتل می رسانند؛ ولى شما چنين نيستيد و از آنها دورى جسته و در خانه هاى خود با طيب خاطر آسوده ايد؟ بلاى سفيانى كه از دشمنان شماست براى شما كافى است. خروج او براى شما از علامات ظهور است، مع الوصف آن فاسق وقتى خروج می كند شما يكى دو ماه آسوده مى مانيد و خطرى از وى نمى بينيد او مردم بسيارى را به قتل می رساند؛ ولى شما جزو آنها نيستيد.در اين موقع يكى از اصحاب آن حضرت پرسيد: در آن موقع، زنان و فرزندان خود را چه كنيم؟ فرمودند: مردان شما بايد پنهان شوند؛ زيرا خطر او فقط متوجه (مردان) شيعيان ما مى شود؛ ولى به خواست خدا زنان شما در معرض آسيب وى نخواهند بود. از حضرت پرسيده شد: دجال به كجا روى مى آورد و آنها كه از وى مى گريزند به كجا می روند؟ فرمودند: هر كس مى خواهد از او فرار كند به مدينه و يا به مكه و يا به بعضى از شهرها می رود. آنگاه فرمودند: چگونه در مدينه می توانيد به سربريد؟ آنجا مقصد لشكر اين فاسق (سفيانى) است. بنا بر اين به مكه برويد؛ زيرا شما همه در آنجا گرد مى آئيد كه فتنه او نه ماه به اندازه مدت حاملگى زنان است و از اين مدت تجاوز نمى كند. ان شاء اللَّه.»(1)

ص: 174


1- . عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اسْتَعِينُوا عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فِي طَاعَةِ اللَّهِ وَ إِنَّ أَشَدَّ مَا يَكُونُ أَحَدُكُمْ اغْتِبَاطاً بِمَا هُوَ فِيهِ مِنَ الدِّينِ لَوْ قَدْ صَارَ فِي حَدِّ الْآخِرَةِ وَ انْقَطَعَتِ الدُّنْيَا عَلَيْهِ فَإِذَا صَارَ فِي ذَلِكَ الْحَدِّ عَرَفَ أَنَّهُ قَدِ اسْتَقْبَلَ النَّعِيمَ وَ الْكَرَامَةَ مِنَ اللَّهِ وَ الْبُشْرَى بِالْجَنَّةِ وَ أَمِنَ مِمَّنْ كَانَ يَخَافُ وَ أَيْقَنَ أَنَّ الَّذِي كَانَ عَلَيْهِ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ مَنْ خَالَفَ دِينَهُ عَلَى بَاطِلٍ وَ أَنَّهُ هَالِكٌ فَأَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا مَا الَّذِي تُرِيدُونَ أَ لَسْتُمْ تَرَوْنَ أَعْدَاءَكُمْ يَقْتُلُونَ فِي مَعَاصِي اللَّهِ وَ يَقْتُلُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً عَلَى الدُّنْيَا دُونَكُمْ وَ أَنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ آمِنِينَ فِي عُزْلَةٍ عَنْهُمْ وَ كَفَى بِالسُّفْيَانِيِّ نَقِمَةً لَكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ هُوَ مِنَ الْعَلَامَاتِ لَكُمْ مَعَ أَنَّ الْفَاسِقَ لَوْ قَدْ خَرَجَ لَمَكَثْتُمْ شَهْراً أَوْ شَهْرَيْنِ بَعْدَ خُرُوجِهِ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكُمْ مِنْهُ بَأْسٌ حَتَّى يَقْتُلَ خَلْقاً كَثِيراً دُونَكُمْ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ فَكَيْفَ نَصْنَعُ بِالْعِيَالِ إِذَا كَانَ ذَلِكَ قَالَ يَتَغَيَّبُ الرِّجَالُ مِنْكُمْ عَنْهُ فَإِنَّ خِيفَتَهُ وَ شِرَّتَهُ فَإِنَّمَا هِيَ عَلَى شِيعَتِنَا فَأَمَّا النِّسَاءُ فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ بَأْسٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى قِيلَ إِلَى أَيْنَ يَخْرُجُ الرِّجَالُ وَ يَهْرُبُونَ مِنْهُ فَقَالَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَخْرُجَ مِنْهُمْ إِلَى الْمَدِينَةِ أَوْ إِلَى مَكَّةَ أَوْ إِلَى بَعْضِ الْبُلْدَانِ ثُمَّ قَالَ مَا تَصْنَعُونَ بِالْمَدِينَةِ وَ إِنَّمَا يَقْصِدُ جَيْشُ الْفَاسِقِ إِلَيْهَا وَ لَكِنْ عَلَيْكُمْ بِمَكَّةَ فَإِنَّهَا مَجْمَعُكُمْ وَ إِنَّمَا فِتْنَتُهُ حَمْلُ امْرَأَةٍ تِسْعَةَ أَشْهُرٍ وَ لَا يَجُوزُهَا إِنْ شَاءَ اللَّه. بحار الأنوار 52/140

و در نهایت به نصیحت امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ به محمد بن نعمان اشاره می کنم که فرمودند:

«... ای پسر نعمان! در دوران حكومت ظلم، راه خود پيش گير، و با افرادِ مشكوک و خطرناک، با سلام و تعارف روبرو شو، كه هر كسی که متعرض حكومت شود، خود را به كشتن و هلاكت انداخته، و خداوند می فرمايد: "خود را به دست خود به مهلكه نيندازيد." ای پسر نعمان! ما خاندانى هستيم كه پيوسته شيطان، افرادى بيگانه از ما و دين ما را در جرگه ی ما وارد مى كند، و آنگاه كه آنها را (به اعتبارِ ما) معروف گردانید، و مردم آنان را شناختند و در چشم ایشان، معتبر شدند، دستور می دهد كه به ما دروغ بندند، و هر وقت يكى از آنها از دنیا رود؛ ديگرى را به جايش مى گمارد...»(1)

6: قیام پیش از ظهور بی فائده و بر گرفتاری ها می افزاید

شاید عده ای با نیت های پسندیده ای چون اقامه ی عدل و ریشه کن کردن ظلم و برای رضای خدا دست به قیام می زدند و مسلما افرادی را که با ایشان می جنگیده اند در زمره ی بدترین بندگان خدا و فاسدترین ایشان بوده اند؛ ولی امامان معصوم عَلَيْهِم السَّلاَمُ با بصیرت الهی که داشته اند خبر داشتند که این حرکتها نه تنها سودی ندارد؛ بلکه در صورت موفقیت، جز بر درد و اندوه ائمه و شیعیانشان نخواهد افزود؛ چرا که اینکار لوازمی دارد که هنوزمهیا نشده و اگر آماده بود، خود پروردگار مهربان، بهتر می دانست و به مولای ما حضرت صاحب الامر عَلَيْهِ السَّلاَمُ اذن خروج می داد.

حضرت على بن الحسین عَلَيْهِما السَّلاَمُ فرموده اند:

« به خدا سوگند هیچ یک از ما پیش از ظهور حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ خروج نكند؛ جز آنكه حكایتش حكایت جوجه اى است كه پیش از درآمدن بالهایش از میان آشیانه

ص: 175


1- . قال الصادق عليه السلام:.. يَا ابْنَ النُّعْمَانِ إِذَا كَانَتْ دَوْلَةُ الظُّلْمِ فَامْشِ وَ اسْتَقْبِلْ مَنْ تَتَّقِيهِ بِالتَّحِيَّةِ فَإِنَّ الْمُتَعَرِّضَ لِلدَّوْلَةِ قَاتِلُ نَفْسِهِ وَ مُوبِقُهَا إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ يَا ابْنَ النُّعْمَانِ إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ لَا يَزَالُ الشَّيْطَانُ يُدْخِلُ فِينَا مَنْ لَيْسَ مِنَّا وَ لَا مِنْ أَهْلِ دِينِنَا فَإِذَا رَفَعَهُ وَ نَظَرَ إِلَيْهِ النَّاسُ أَمَرَهُ الشَّيْطَانُ فَيَكْذِبُ عَلَيْنَا وَ كُلَّمَا ذَهَبَ وَاحِدٌ جَاءَ آخَر... تحف العقول : 310 و بحارالانوار 75 : 288

خود پرواز كند؛ پس كودكان او را بگیرند و با او بازى كنند.»(1)

و روایت شده كه چون زید بن على تصمیم بر قیام گرفت، حضرت باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ به او فرمودند:

«ای زيد! مَثل قيام كننده از اين خانواده قبل از ظهور مهدى عَلَيْهِ السَّلاَمُ مانند جوجه اى است كه هنوز پر و بال در نياورده و از آشيانه بيرون شود معلوم است كه بر زمين مى افتد و بازیچه ی بچه ها می شود.از خدا بترس در حفظ جان خويش، مبادا فردا تو را در كناسه كوفه به دار آويزند و همان طور نيز شد.»(2)

و جابر از امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده كه آن حضرت فرمودند:

«مَثل خروج قیام کننده ی ما خاندان، مانند خروج رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم است، و مَثل آن كسی كه از ما خاندان، قبل از قيام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ به پا خيزد بسان جوجه اى است كه پرواز كند و از آشيانه ی خود فرو افتد و كودكان با آن به بازى پردازند (دستخوش بازيچه كودكان شود)».(3)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ هم فرمودند:

«هيچ فردى از ما خاندان، براى زدودن ستم، يا زنده كردن حقّى قيام نکرده، و تا پيش از قيام قائم ما عَلَيْهِ السَّلاَمُ، قيام نخواهد كرد، مگر آن كه گرفتاری ها او را ازپاى درآورده و در مى آورد و قيام او بر ناراحتى و سختی های ما و شیعیان ما افزوده و مى افزايد.»(4)

از این روایت و روایات مشابه برمى آید كه اگر كسى پیش از قیام قائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ بپا خیزد و

ص: 176


1- . عَنْ عَلِيِّ بْن الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: وَ اللَّهِ لَا يَخْرُجُ أَحَدٌ مِنَّا قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ إِلَّا كَانَ مَثَلُهُ كَمَثَلِ فَرْخٍ طَارَ مِنْ وَكْرِهِ قَبْلَ أَنْ يَسْتَوِيَ جَنَاحَاهُ فَأَخَذَهُ الصِّبْيَانُ فَعَبِثُوا بِهِ. الكافی 8 / 264 و وسائل الشیعة ؛ ج 15 ؛ ص51 و مرآة العقول 26/259 و بحار الأنوار 52 / 303
2- . يُرْوَى أَنَّ زَيْدَ بْنَ عَلِيٍّ لَمَّا عَزَمَ عَلَى الْبَيْعَةِ قَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا أَبَا زَيْدٍ إِنَّ مَثَلَ الْقَائِمِ مِنْ أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ قَبْلَ قِيَامِ مَهْدِيِّهِمْ مَثَلُ فَرْخٍ نَهَضَ مِنْ عُشِّهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَسْتَوِيَ جَنَاحَاهُ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ سَقَطَ فَأَخَذَهُ الصِّبْيَانُ يَتَلَاعَبُونَ بِهِ فَاتَّقِ اللَّهَ فِي نَفْسِكَ أَنْ تَكُونَ الْمَصْلُوبَ غَداً بِالْكُنَاسَةِ فَكَانَ كَمَا قَالَ. مناقب آل أبی طالب 4/188 و بحار الأنوار 46 / 263
3- . عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَثَلُ خُرُوجِ الْقَائِمِ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ كَخُرُوجِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ مَثَلُ مَنْ خَرَجَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ مَثَلُ فَرْخٍ طَارَ فَوَقَعَ مِنْ وَكْرِهِ فَتَلَاعَبَتْ بِهِ الصِّبْيَانُ. غیبت نعمانى /199 و بحار الأنوار 52 / 139
4- . قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: مَا خَرَجَ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ إِلَى قِيَامِ قَائِمِنَا أَحَدٌ لِيَدْفَعَ ظُلْماً أَوْ يَنْعَشَ حَقّاً إلَّا اصْطَلَمَتْهُ الْبَلِيَّةُ، وَ كَانَ قِيَامُهُ زِيَادَةً فِي مَكْرُوهِنَا وَ شِيعَتِنَا. صحیفة سجادیة /20

داعیه ی امامت داشته باشد و مردم را به خود بخواند یا با آنکه داعیه امامت ندارد و مردم را به خویش نمى خواند اما برای قیام مسلحانه اش اذن از امام زمانش نداشته باشد، گرچه هدفش مقدس باشد؛ ولی حرکت او باعث اذیت آل اللّه عَلَيْهِم السَّلاَمُ و شیعیان ایشان و در نهایت، محكومِ به شكست است.

7: هر بیرقی پیش از قائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ بیرق طاغوت است

یکی دیگر از این تعبیرها، بلند کردن پرچم به عنوان قیام است. ابوبصیر از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت کند که فرمودند:

«هر پرچمی که پیش از قیام حضرت قائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ بلند شود پس صاحبش طاغوتی است که به جای خدا پرستیده شود.»(1)

این روایت از وجود امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز نقل شده و با اسانید مختلف، در کتب روایی فراوانی چون کافی(2)، غیبت نعمانی(3)، اثبات الهداة (4)، وافی(5)، وسائل الشیعه (6)، هدایه الامه شیخ حر عاملی(7)، البرهان (8)،مرأة العقول(9) و بحارالانوار(10) ذکر شده است.

در بعضی از احادیث نیز با تعبیر دیگری ذکر شده است مثلا از حضرت امیر عَلَيْهِ السَّلاَمُروایت شده که فرمودند:

«ما اهلبيت رايتى داريم كه هر كسی از آن پيش افتد از دين بيرون رفته است و هر كسی از آن پس افتد نابود شده است و هر كسی پيرو آن باشد به حق واصل شده است.»(11)

ص: 177


1- . عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ. الكافی 8 / 295 و بحارالانوار 52/143 و مرآة العقول 26/ 325 و البرهان 2 / 92
2- . كافی 8 / 295
3- . غیبت نعمانی /118
4- . إثبات الهداة 5 / 154
5- .وافی 2/249
6- . وسائل الشیعه 15/52
7- .هدایة الامة5/522
8- .البرهان 2/92
9- .مرآة العقول 26/325
10- .بحارالانوار 52/143
11- 10. عَنْ عُبَيْدِ بْنِ كَرِبٍ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ إِنَّ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ رَايَةً مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا مَحَقَ وَ مَنْ تَبِعَهَا لَحِقَ. كمال الدین 2 /654

8: ادعای امامت

تعبیر دیگر ادعای امامت است که به شدت مورد عتاب ائمه هدی عَلَيْهِم السَّلاَمُ واقع شده است. سوره بن كلیب از امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كند كه آن حضرت در باره ی فرمایش خداوند كه فرموده: "روز قیامت، خواهى دید آنان كه به خدا دروغ بسته اند چهره هایشان سیاه گشته آیا جز در جهنّم جایگاهى براى متكبّران است؟" فرمودند:

«مراد كسى است كه بگويد: من امام هستم و امام نباشد، عرض كردم: اگر چه علوىّ و فاطمىّ باشد؟ فرمودند: اگر چه علوىّ و فاطمىّ باشد، سؤال كردم هر چند از فرزندان علىّ بن أبى طالب عَلَيْهِ السَّلاَمُ باشد؟ پاسخ فرمودند: هر چند از فرزندان علىّ بن ابى طالب باشد.»(1)

فضیل هم گوید: «امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«هر كسی که مقام ما؛ يعنى امامت را ادّعا كند كافر است يا اینکه فرمودند: مشرک است».(2)

و ایضا از همان امام همام عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت است که فرمودند:

«هر كسی خروج كرده و مردم را به سوى خود فرا خواند در صورتى كه كسى در ميان مردم باشد كه از او برتر است (یعنی با وجود امام معصوم عَلَيْهِ السَّلاَمُ، قیام کند) پس چنين شخصى، گمراه و بدعت گذار است و هر كه ادّعاى امامت از جانب خدا كند وواقعاً امام نباشد او كافر است.»(3)

و روایتی که از ائمه اطهار عَلَيْهِم السَّلاَمُ با الفاظ مختلف و سندهای معتبر در کتب روایی شیعه به وفور نقل شده است که فرمودند:

«سه گروه اند كه خداوند به آنان نظر نمى افكند و عبارت اند از: كسى كه ادّعا كند امام است و امام نباشد و كسى كه امامتِ امام بر حقّى را انكار كند و كسى كه

ص: 178


1- . عَنْ سَوْرَةَ بْنِ كُلَيْبٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي قَوْلِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرِينَ قَالَ مَنْ قَالَ إِنِّي إِمَامٌ وَ لَيْسَ بِإِمَامٍ قُلْتُ وَ إِنْ كَانَ عَلَوِيّاً فَاطِمِيّاً قَالَ وَ إِنْ كَانَ عَلَوِيّاً فَاطِمِيّاً قُلْتُ وَ إِنْ كَانَ مِنْ وُلْدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ وَ إِنْ كَانَ مِنْ وُلْدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ. غیبت نعمانی /114 و بحارالانوار 25/114
2- . عَنِ الْفُضَيْلِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرٌ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَنِ ادَّعَى مَقَامَنَا يَعْنِي الْإِمَامَةَ فَهُوَ كَافِرٌ أَوْ قَالَ مُشْرِكٌ. غیبت نعمانی / 115
3- . عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ مَنْ خَرَجَ يَدْعُو النَّاسَ وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَفْضَلُ مِنْهُ فَهُوَ ضَالٌّ مُبْتَدِعٌ وَ مَنِ ادَّعَى الْإِمَامَةَ مِنَ اللَّهِ وَ لَيْسَ بِإِمَامٍ فَهُوَ كَافِرٌ. غیبت نعمانی /115

پندارد آن دو نفر ياد شده، بهره اى از اسلام دارند»(1)

9. حکومت های ظالمین تا زمان ظهور ادامه خواهد داشت

در بعضی دیگر از روایات خبر داده اند که دولت ظلم تا زمان ظهور برپاخواهد بود؛ پس فائده ای در حرکت و مبارزه ی مسلحانه ی شما نخواهد بود.

امام پنجم حضرت باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ در تفسیر آیه " بگو حق آمد و باطل نابود شد" فرمودند:

«منظور قیام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ است پس هنگامی که قیام کننده ی اهلبیت عَلَيْهِم السَّلاَمُ ظهور کند دولت باطل برچیده خواهد شد.»(2)

زراره از حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ نقل کرده است که آن حضرت درباره ی قول خداوند: " و ما روزگاران را در میان مردم، دست به دست می گردانیم" فرمودند:

«همواره از هنگامی که خداوند آدم را آفریده حکومتی از آنِ خدا و حکومتی برای ابلیس بوده است. پس حکومت خداوند کو؟ آیا به جز یک قائم هست؟»(3)

امیر المؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ هم فرموده اند:

«دولت بنى عبّاس به آسانى و بدون اينكه مشكلى در آن باشد صورت مى گيرد، اگر ترک و ديلم و سند و هند و بربر و طيلسان عليه آنان با هم گرد آيند نيز نمى توانند آن را ازقدرت بر كنار كنند و پيوسته در نعمت و كامكارى، حكومت خويش را به سر خواهند برد؛ تا اينكه طرفداران و كاركنان دولتى ايشان از آنان كناره جوئى كنند و خداوند بر آنان، گبری بى دين را چيره گرداند و او از همان جا خروج مى كند كه حكومت ايشان از آنجا آغاز شده، بر هيچ شهرى نمى گذرد مگر آنكه آن را مى گشايد، و هيچ پرچمى برابر او برافراشته نمى شود مگر اينكه آن را سرنگون مى سازد، و هيچ نعمتى نمى ماند، مگر اينكه آن را از بين مى برد. واى بر كسى كه با او به ستيز برخيزد؛ پس پيوسته اين چنين خواهد

ص: 179


1- . ثَلَاثَةٌ لَا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ مَنِ ادَّعَى أَنَّهُ إِمَامٌ وَ لَيْسَ بِإِمَامٍ وَ مَنْ جَحَدَ إِمَامَةَ إِمَامٍ حَقٍّ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ لَهُمَا فِي الْإِسْلَامِ نَصِيباً. اين روايت از امام سجاد و امام باقر و امام صادق و امام كاظم عَلَيْهِم السَّلاَمُ به طرق مختلفه اي نقل شده است.تفسیر عیاشی 1 / 178 وكافی 1/ 374 و غیبت نعمانی / 111 و 115 و ثواب الاعمال / 215 وتقریب المعارف / 245 و بحار الانوار 69/138 و وسائل الشیعه 28 / 349
2- . عن ابي جعفر عَلَيْهِ السَّلاَمُ في قوله عز وجل: (قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ) قال إذا قام القائم ذهبت دولة الباطل. إثبات الهداة 5 / 64 و البرهان 3 / 576
3- . عن زرارة عن أبي عبد اللّه عَلَيْهِ السَّلاَمُ في قول اللّه: وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ قال: ما زال منذ خلق اللّه آدم دولة للّه و دولة لإبليس، فأين دولة اللّه أما هو إلا قائم واحد؟ تفسیر عیاشی 1/199 و إثبات الهداة 1/164

بود تا به پيروزى رسد و پيروزيش را به مردى از خاندان من بسپارد، كه به حقّ سخن گويد و بدان عمل كند (شاید منظور امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ باشد)».(1)

علىّ بن أبی حمزه گوید: از مكّه تا مدینه همراه موسى بن جعفر عَلَيْهِما السَّلاَمُ بودم، روزى به من فرمودند:

«اى على! اگر همه اهل آسمان ها و زمين بر بنی عبّاس خروج كنند، زمين از خون همه ی آنان سيراب مى شود (و حقّ، روى كار نيايد) تا آنگاه كه سفيانى خروج كند»

به آن حضرت عرض كردم:اى سرور من! امر او از حتمیات است؟ فرمودند: آرى! سپس اندكى سر به زیر افكند و بعد سر برداشته و فرمودند:

«حكومت بنی عبّاس، دولتِ حيله و نيرنگ است، از بين مى رود تا جايى كه گفته شود: ديگر چيزى از آن به جاى نمانده است، سپس دوباره شروع به شكل گيرى مى كند تا جايى كه گفته شود: چيزى بر سر آن نگذشته است».(2)

و حسن بن جهم گوید: به امام رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض كردم: خداوند حال شما را اصلاح فرماید! مردم می گویند كه سفیانى در حالى قیام مى كند كه دولت بنی عبّاس از میان رفته است. فرمودند:«دروغ مى گويند! او قيام مى كند و سلطنت بنی عبّاس همچنان برپا است»(3)

ظاهرا منظور از این روایات این است که حكومت بنی عبّاس دوباره تجدید شود چنان كه در خبر قبل گذشت و یا اینکه منظور این است که هر حکومتی که بر مبنای فریب و تزویر

ص: 180


1- . عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: مُلْكُ بَنِي الْعَبَّاسِ يُسْرٌ لَا عُسْرَ فِيهِ لَوِ اجْتَمَعَ عَلَيْهِمُ التُّرْكُ وَ الدَّيْلَمُ وَ السِّنْدُ وَ الْهِنْدُ وَ الْبَرْبَرُ وَ الطَّيْلَسَانُ لَنْ يُزِيلُوهُ وَ لَا يَزَالُونَ فِي غَضَارَةٍ مِنْ مُلْكِهِمْ حَتَّى يَشِذَّ عَنْهُمْ مَوَالِيهِمْ وَ أَصْحَابُ دَوْلَتِهِمْ وَ يُسَلِّطُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ عِلْجاً يَخْرُجُ مِنْ حَيْثُ بَدَأَ مُلْكُهُمْ لَا يَمُرُّ بِمَدِينَةٍ إِلَّا فَتَحَهَا وَ لَا تُرْفَعُ لَهُ رَايَةٌ إِلَّا هَدَّهَا وَ لَا نِعْمَةٌ إِلَّا أَزَالَهَا الْوَيْلُ ذلِمَنْ نَاوَاهُ فَلَا يَزَالُ كَذَلِكَ حَتَّى يَظْفَرَ وَ يَدْفَعَ بِظَفَرِهِ إِلَى رَجُلٍ مِنْ عِتْرَتِي يَقُولُ بِالْحَقِّ وَ يَعْمَلُ بِهِ. غیبت نعمانی / 250
2- . عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: زَامَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بَيْنَ مَكَّةَ وَ الْمَدِينَةِ فَقَالَ لِي يَوْماً يَا عَلِيُّ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ خَرَجُوا عَلَى بَنِي الْعَبَّاسِ لَسُقِيَتِ الْأَرْضُ بِدِمَائِهِمْ حَتَّى يَخْرُجَ السُّفْيَانِيُّ قُلْتُ لَهُ يَا سَيِّدِي أَمْرُهُ مِنَ الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ ثُمَّ أَطْرَقَ هُنَيْئَةً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ مُلْكُ بَنِي الْعَبَّاسِ مَكْرٌ وَ خَدْعٌ يَذْهَبُ حَتَّى يُقَالَ لَمْ يَبْقَ مِنْهُ شَيْ ءٌ ثُمَّ يَتَجَدَّدُ حَتَّى يُقَالَ مَا مَرَّ بِهِ شَيْ ء. غیبت نعمانی 302
3- . عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنَّهُمْ يَتَحَدَّثُونَ أَنَّ السُّفْيَانِيَّ يَقُومُ وَ قَدْ ذَهَبَ سُلْطَانُ بَنِي الْعَبَّاسِ فَقَالَ كَذَبُوا إِنَّهُ لَيَقُومُ وَ إِنَّ سُلْطَانَهُمْ لَقَائِمٌ. غیبت نعمانی/303 و بحار الأنوار 52 / 251

تأسیس شود همان دولت عباسی است و لو اینکه سعودی، آل خلیفه و... نامیده شود.

امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ درباره ی چگونگی اضمحلال بنی عباس فرموده اند:

«سفيهى از بنى عبّاس در نهان بميرد و سببش آن باشد كه بر خواجه اى تجاوز كند و بخواهد با او لواط کند؛ پس او برخيزد و سرش را ببرّد و چهل روز مرگش را نهان سازند و چون سواران در طلب آن خواجه روند هنوز اوّلين نفر آنها برنگشته باشد كه ملكشان زايل شود.»(1)

محمّد بن مسلم گوید: از حضرت باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ پرسیدم: معنى آیه: وَ اللَّیلِ إِذا یغْشى چیست؟ فرمودند:

«شب در اين آيه، ظالم دومى است كه ستم روا داشت بر امير المؤمنين در حکومتی كه تصاحب کرد و آن جناب دستور داشتند كه صبر كنند تا دولت آنها منقضى گردد؛ سپس فرمودند:

وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى منظور از روز، قیام کننده ی از ما خانواده است که وقتى قيام كند بر دولت هاى باطل پيروز مى شود (یعنی تا زمان آن حضرت شب است که به معنای قدرت داشتن دولت های باطل می باشد) قرآن براى مردم مثال می زند و خطاب به پيامبر و ما است و معنى آن را جز ما کسی نمى دانند.»(2)جابر جعفی نیز از حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ درباره ی آیه" وَ اللَّیلِ إِذا یغْشى" روایت کند که فرمودند:

«دولت ابليس تا روز قيامت است و منظور از قیامت در اینجا روز قيام

ص: 181


1- . عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: يَمُوتُ سَفِيهٌ مِنْ آلِ الْعَبَّاسِ بِالسِّرِّ يَكُونُ سَبَبُ مَوْتِهِ أَنَّهُ يَنْكِحُ خَصِيّاً فَيَقُومُ فَيَذْبَحُهُ وَ يَكْتُمُ مَوْتَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَإِذَا سَارَتِ الرُّكْبَانُ فِي طَلَبِ الْخَصِيِّ لَمْ يَرْجِعْ أَوَّلُ مَنْ يَخْرُجُ إِلَى آخِرِ مَنْ يَخْرُجُ حَتَّى يَذْهَبَ مُلْكُهُم. كمال الدین 2/655
2- . عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى قَالَ اللَّيْلُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ فُلَانٌ غَشِيَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فِي دَوْلَتِهِ الَّتِي جَرَتْ لَهُ عَلَيْهِ- وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَصْبِرُ فِي دَوْلَتِهِمْ حَتَّى تَنْقَضِيَ، قَالَ: وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى قَالَ النَّهَارُ هُوَ الْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ، إِذَا قَامَ غَلَبَ دَوْلَتُهُ الْبَاطِلَ وَ الْقُرْآنُ ضُرِبَ فِيهِ الْأَمْثَالُ لِلنَّاسِ- وَ خَاطَبَ اللَّهُ نَبِيَّهُ بِهِ وَ نَحْنُ، فَلَيْسَ يَعْلَمُهُ غَيْرُنَا. تفسیر قمی 2 /425 و البرهان 5/677 و بحارالانوار 24/ 71

مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ است؛ سپس تلاوت کردند که "وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى" و فرمودند: آن روزِ درخشان ،حضرت قیام کننده است وقتى قيام كند.»(1)

جابر از حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ درباره ی آیه: " وَ الْفَجْرِ "نقل كرده كه فرمودند:

«منظور از فجر، حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ است. و شب هاى ده گانه، ائمه عَلَيْهِم السَّلاَمُ هستند از امام حسن تا امام حسن عسكرى" وَ الشَّفْعِ" امير المؤمنين است با فاطمه سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَا" وَ الْوَتْرِ" خداى يكتا است كه شريكى ندارد" وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ " نیز حكومت حَبتر (ظالم اول) است كه حکومتش تا دامنه ی قيام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ ادامه خواهد داشت.»(2)

10. امر به سکوت و تقیه

اما یکی دیگر از این تعبیر ها؛ فرمان به سکوت و تقیه است. درباره ی تقیه در ذیل وظیفه ی چهاردهم سخن خواهیم گفت؛ اما توجه شما را به یک نمونه از روایات در باب سکوت جلب می نمایم.

ابواسحاق گوید: جمعی از موثقین اصحاب امیر المومنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ نقل كردند كه شنیدیم آن حضرت عَلَيْهِ السَّلاَمُ در یكی از خطبه هایشان چنین می فرمودند:

«بار خدایا! من می دانم كه بساط علم و دانش برچیده نمی شود و مایه هایش از میان نمی رود (یعنی هیچ گاه روی زمین را كفر و ضلالت محض فرا نمی گیرد و همیشه كم و بیش آثاری از توحید و هدایت یافت می شود) و می دانم كه تو روی زمینت را از حجتی بر خلق خالی نسازی كه او یا آشكار باشد و فرمانش نبرند (مانند امیر المومنین و امام حسن عَلَيْهِما السَّلاَمُ در دوران خلافت خود) و یا ترسان و پنهان(مانند امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ) تا حجت تو باطل نگردد (و مردم بر تو حجت نداشته باشند) ودوستانت بعد از آنكه هدایتشان فرمودی گمراه نشوند، ولی آنها كجایند و تعدادشان چقدر است؟

ص: 182


1- . عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى قَالَ دَوْلَةُ إِبْلِيسَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ يَوْمُ قِيَامِ الْقَائِمِ وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى وَ هُوَ الْقَائِمُ إِذَا قَامَ ...بحار الأنوار 24 / 398
2- . عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَوْلُهُ تَعَالَى وَ الْفَجْرِ هُوَ الْقَائِمُ وَ اللَّيَالِي الْعَشْرُ الْأَئِمَّةُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَ الْحَسَنِ إِلَى الْحَسَنِ وَ الشَّفْعِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ فَاطِمَةُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ الْوَتْرِ هُوَ اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ هِيَ دَوْلَةُ حَبْتَرٍ فَهِيَ تَسْرِي إِلَى قِيَامِ ( دولة) الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ. تأویل الآیات / 776 و البرهان 5 / 650 و بحار الأنوار 24 / 78

ایشان از لحاظ شماره بسیار اندک و از لحاظ ارزش، نزد خدای متعال بسیار بزرگ اند، ایشان پیرو پیشوایان دین و امامانِ رهبرند. همان امامانی كه به آدابشان پرورش یافته و به راه آنها رفته اند. اینجاست كه علم و دانش، ایشان را به حقیقت ایمان، آگاه ساخته و روحشان ندای پیشوایانِ دانش را لبیک گوید و همان احادیثی كه بر دیگران مشكل آید برای ایشان دلنشین باشد و به آنچه تكذیب كنندگان، از آن وحشت دارند و متجاوزان، سرباز می زنند، انس و الفت دارند. آنها پیرو دانشمندان اند. با اهل دنیا همراه اند؛ ولی به امر خدا و نسبت به دین و برای ترس از دشمن خویش، تقیه را آیین خود سازند، و روح های ایشان به مقام بالا مربوط است و دانشمندان و پيروانشان در زمان دولت باطل، لال و خاموشند و هميشه به انتظار دولت حق نشسته اند، خدا هم با كلمات خود( آيه يا آيات قرآن و يا مقدرات خود) حق را ثابت كند و باطل را از ميان ببرد. آه آه! خوشا به حالشان كه در زمان صلح و آرامش، بر دينشان شكيبايی ورزيدند، آه! که چقدر به ديدارشان در زمان ظهور دولتشان مشتاقم. خدا، ما و ايشان و پدران و همسران و فرزندان نيكوكارشان را در بهشت برين جمع خواهد كرد.»(1)

وظیفه سیزدهم: اجتناب از یاری رساندن به ظالمین و همکاری با حاکم جائر

پس از اینکه در بیان وظیفه ی دوازدهم به این نتیجه رسیدیم که شرکت در هرگونه قیام مسلحانه حتی برای مبارزه با کفار و ظالمین، پیش از ظهور، ممنوع است؛ شاید به ذهن عده ای برسد که پس می توان در کنار ظالمین، ایشان را در رسیدن به مقاصدشان یاری کرد. خیر! درست است که به ما فرموده اند بر ضد ایشان قیام نکنید؛ اما به ما اجازه یاریکردن ایشان را هم نداده اند.

ص: 183


1- . عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ قَالَ حَدَّثَنِي الثِّقَةُ مِنْ أَصْحَابِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُمْ سَمِعُوا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ فِي خُطْبَةٍ لَهُ اللَّهُمَّ وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ أَنَّ الْعِلْمَ لَا يَأْرِزُ كُلُّهُ وَ لَا يَنْقَطِعُ مَوَادُّهُ وَ أَنَّكَ لَا تُخْلِي أَرْضَكَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ ظَاهِرٍ لَيْسَ بِالْمُطَاعِ أَوْ خَائِفٍ مَغْمُورٍ كَيْلَا تَبْطُلَ حُجَجُكَ وَ لَا يَضِلَّ أَوْلِيَاؤُكَ بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَهُمْ بَلْ أَيْنَ هُمْ وَ كَمْ أُولَئِكَ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ قَدْراً الْمُتَّبِعُونَ لِقَادَةِ الدِّينِ الْأَئِمَّةِ الْهَادِينَ الَّذِينَ يَتَأَدَّبُونَ بِآدَابِهِمْ وَ يَنْهَجُونَ نَهْجَهُمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَهْجُمُ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْإِيمَانِ فَتَسْتَجِيبُ أَرْوَاحُهُمْ لِقَادَةِ الْعِلْمِ وَ يَسْتَلِينُونَ مِنْ حَدِيثِهِمْ مَا اسْتَوْعَرَ عَلَى غَيْرِهِمْ وَ يَأْنَسُونَ بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْمُكَذِّبُونَ وَ أَبَاهُ الْمُسْرِفُونَ أُولَئِكَ أَتْبَاعُ الْعُلَمَاءِ صَحِبُوا أَهْلَ الدُّنْيَا بِطَاعَةِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ أَوْلِيَائِهِ وَ دَانُوا بِالتَّقِيَّةِ عَنْ دِينِهِمْ وَ الْخَوْفِ مِنْ عَدُوِّهِمْ فَأَرْوَاحُهُمْ مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى فَعُلَمَاؤُهُمْ وَ أَتْبَاعُهُمْ خُرْسٌ صُمْتٌ[1] فِي دَوْلَةِ الْبَاطِلِ مُنْتَظِرُونَ لِدَوْلَةِ الْحَقِّ وَ سَ يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَ بِكَلِماتِهِ وَ يَمْحَقُ الْبَاطِلَ هَا هَا طُوبَى لَهُمْ عَلَى صَبْرِهِمْ عَلَى دِينِهِمْ فِي حَالِ هُدْنَتِهِمْ وَ يَا شَوْقَاهْ إِلَى رُؤْيَتِهِمْ فِي حَالِ ظُهُورِ دَوْلَتِهِمْ وَ سَيَجْمَعُنَا اللَّهُ وَ إِيَّاهُمْ فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ. كافی 1/ 335

از دیدگاه شیعه، هر نوع همکاری با نظامِ ستم، و لو به مقدارِ بسیار کم، همچون گرد آوری قلم و دوات، حرام به شمار می آید و در حکم عضویت در چنین نظامی است. دلیل این مسأله، در این نکته نهفته است که در صورت نبودن چنین افرادی به عنوان " اعوان الظلمه" اساساً یا نظام ظلم، مستقر نمی شد و یا اینکه حداقل، استمرار نمی یافت. پس استقرار و استمرار چنین نظام هایی مرهون همکاران آنهاست. این مسأله در روایات فراوانی، مذموم شمرده شده است. از اطلاق برخی از نصوص، استفاده می شود که نه تنها همکاری در اعمالِ ستمگرانه با نظامِ جور، حرام است؛ بلکه همکاری با حاکمان ستمگر ،حتی در اعمالی که ظلم هم نیست، حرام و معصیت کبیره به شمار می آید.

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ در این باره می فرمایند:

«کسی که اسم خود را در دیوان هدایای جباران از فرزندان فلانی (یعنی بنی عباس) ثبت کند، خداوند او را در روز قیامت به شکل خوک و یا حیران، محشور می کند.»(1)

امیر المؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«اى دانشجو! همانا دانشمند را سه علامت است: علم و خويشتن دارى و خاموشى. و عالم نما را سه علامت است: با نافرمانى نسبت به ما فوق خود كشمكش كند و به وسيله ی چيرگى به زير دست خود، ستم كند. و از ستمكاران، پشتيبانى نمايد.»(2)

حدید مدائنى از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده است كه فرمودند:

«دين خود را با پرهيزگارى حفظ کرده و آن را با تقیّه، قوّت بخشید و از آن، با ابراز بی نيازى از همه جز خدا، (و نيز) با عدم ابراز نياز خود به پادشاه وقت، محافظت كنيد، و بدانيد هر مؤمنى كه در برابرِ یارِ سلطان و یا کسی كه مخالف آيين اوست از روى آزمندى، فروتنى نمايد خداوند او را به وى واگذارد و بر او خشم مى گيرد، و اگر مالى در اين رابطه نصيب او گردد، خداوند بركت (خود) را از آن مال بر مى دارد، و اگر چيزى از آن مال را در راه حج يا عمره يا آزاد ساختن بنده اى مصرف

ص: 184


1- .عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَنْ سَوَّدَ اسْمَهُ فِي دِيوَانِ الْجَبَّارِينَ [مِنْ] وُلْدِ فُلَانٍ حَشَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ خِنْزِيراً [ حيرانا]. ثواب الاعمال /261 و وسائل الشیعه 17 / 186
2- . عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ يَا طَالِبَ الْعِلْمِ إِنَّ لِلْعَالِمِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ الصَّمْتَ وَ لِلْمُتَكَلِّفِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ يُنَازِعُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِيَةِ وَ يَظْلِمُ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ وَ يُظَاهِرُ الظَّلَمَةَ. كافی 1/37

كند، خداوند هيچ پاداشى براى آن مقرر نخواهد كرد.»(1)

بر اساس روایت منقول از سلیمان جعفری، کمک به پادشاهان ظالم، کفر تلقی شده و عامل آن در قعر جهنم فرو خواهد رفت. وی می گوید: از امام رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ سؤال کردم: نظر شما درباره ی اعمال سلطان چیست؟ ایشان فرمود ند:

«ای سلیمان! همراهی و همکاری و تلاش برای برآورده کردن حوائج آنان، مساوی با کفر است، و عمداً به آنان نگاه کردن از گناهان کبیره ای به شمار می آید که مستحق آتش جهنم است».(2)

على بن ابى حمزه گفت: دوستى داشتم از منشیان و نویسندگان بنى امیه که از من خواهش كرد برایش اجازه بگیرم تا به خدمت حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ برسد. اجازه گرفتم. وقتى خدمت آن امام بزرگوار رسید سلام كرده و پس از اینکه نشست، عرض كرد: آقا! من در اداره ی حكومتى بنى امیه كار می كردم و از دنیاى آنها ثروت زیادى انباشتم و کسی در این باره از من بازخواست نمی كرد.

فرمودند: «اگر بنى اميه نمى يافتند كسى را كه نويسنده آنها باشد و ماليات جمع كند و جنگ نمايد و در اجتماعات و تجمّعات آنها حاضر شود، حق ما را غصب نمی كردند. اگر مردم اطراف آنها را نگيرند چيزى پيدا نخواهند كرد مگر همان اندازه اى كه به دستشان برسد.»

آن مرد گفت: فدایت شوم! آیا راه نجاتى برایم هست؟ فرمودند:

«اگر راهى برايت بگويم عمل می كنى؟! عرض كرد: بلى! انجام می دهم. فرمودند: هر چه در كار حكومتى آنها به دست آورده اى رها كن. هر كدام را که می شناسى حقش را بده و هر كدام را که نمی شناسى از طرف آنها صدقه بده و من از جانب خدا براى تو ضمانت بهشت را می كنم.»

ص: 185


1- . عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ حَدِيدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ اتَّقُوا اللَّهَ وَ صُونُوا دِينَكُمْ بِالْوَرَعِ وَ قَوُّوهُ بِالتَّقِيَّةِ وَ الِاسْتِغْنَاءِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّهُ مَنْ خَضَعَ لِصَاحِبِ سُلْطَانٍ وَ لِمَنْ يُخَالِفُهُ عَلَى دِينِهِ طَلَباً لِمَا فِي يَدَيْهِ مِنْ دُنْيَاهُ أَخْمَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَقَّتَهُ عَلَيْهِ وَ وَكَلَهُ إِلَيْهِ فَإِنْ هُوَ غَلَبَ عَلَى شَيْ ءٍ مِنْ دُنْيَاهُ فَصَارَ إِلَيْهِ مِنْهُ شَيْ ءٌ نَزَعَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ اسْمُهُ الْبَرَكَةَ مِنْهُ وَ لَمْ يَأْجُرْهُ عَلَى شَيْ ءٍ يُنْفِقُهُ فِي حَجٍّ وَ لَا عِتْقِ [رَقَبَةٍ] وَ لَا بِرٍّ. كافی2/76 و ثواب الاعمال /246
2- . عَنْ سُلَيْمَانَ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَا تَقُولُ فِي أَعْمَالِ السُّلْطَانِ فَقَالَ يَا سُلَيْمَانُ الدُّخُولُ فِي أَعْمَالِهِمْ وَ الْعَوْنُ لَهُمْ وَ السَّعْيُ فِي حَوَائِجِهِمْ عَدِيلُ الْكُفْرِ وَ النَّظَرُ إِلَيْهِمْ عَلَى الْعَمْدِ مِنَ الْكَبَائِرِ الَّتِي يُسْتَحَقُّ بِهَا النَّار. بحار الانوار 76 /15

مدتى سر به زیر انداخت و در اندیشه بود؛ پس تصمیم خود را گرفته، سر برداشته وگفت: چشم! انجام می دهم. على بن ابوحمزه گفت: من با او به كوفه برگشتیم هر چه داشت ردّ كرد، حتى لباس هاى تنش را، پس ما مقدارى پول تهیه كردیم و لباسی برایش خریدیم و براى مخارج او پولى فرستادیم. چند ماهى بیش نگذشت كه مریض شد. روزى به عیادتش رفتم ،در حال جان دادن بود؛ پس چشم باز كرد و گفت: على بن ابى حمزه! به خدا قسم! دوست تو حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ به وعده ی خود وفا كردند. پس چون از دنیا رفت و كار كفن و دفن او را انجام دادیم خدمت حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ رفتم. همین كه چشم امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ به من افتاد فرمودند:

«ای علی! به وعده ی خود نسبت به دوست تو وفا کردیم. عرض كردم: صحيح می فرمائيد فداى شما شوم! هنگام مرگ، خودش هم به من گفت.»(1)

ابوبصیر گوید: از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ درباره ی کار کردن برای حکومت ظالمین سوال کردم فرمودند:

«نه! هرگز! حتی قلم ایشان را در دوات زدن ممنوع است. همانا یکی از ایشان چیزی از دنیایش را به کسی نمی دهد مگر آنکه به همان مقدار، از دین او بگیرد.»(2)

ص: 186


1- . عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: كَانَ لِي صَدِيقٌ مِنْ كُتَّابِ بَنِي أُمَيَّةَ فَقَالَ لِي اسْتَأْذِنْ لِي عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَاسْتَأْذَنْتُ لَهُ عَلَيْهِ فَأَذِنَ لَهُ فَلَمَّا أَنْ دَخَلَ سَلَّمَ وَ جَلَسَ ثُمَّ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي كُنْتُ فِي دِيوَانِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ فَأَصَبْتُ مِنْ دُنْيَاهُمْ مَالًا كَثِيراً وَ أَغْمَضْتُ فِي مَطَالِبِهِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَوْ لَا أَنَّ بَنِي أُمَيَّةَ وَجَدُوا مَنْ يَكْتُبُ لَهُمْ وَ يَجْبِي لَهُمُ الْفَيْ ءَ وَ يُقَاتِلُ عَنْهُمْ وَ يَشْهَدُ جَمَاعَتَهُمْ لَمَا سَلَبُونَا حَقَّنَا وَ لَوْ تَرَكَهُمُ النَّاسُ وَ مَا فِي أَيْدِيهِمْ مَا وَجَدُوا شَيْئاً إِلَّا مَا وَقَعَ فِي أَيْدِيهِمْ قَالَ فَقَالَ الْفَتَى جُعِلْتُ فِدَاكَ فَهَلْ لِي مَخْرَجٌ مِنْهُ قَالَ إِنْ قُلْتُ لَكَ تَفْعَلُ قَالَ أَفْعَلُ قَالَ لَهُ فَاخْرُجْ مِنْ جَمِيعِ مَا اكْتَسَبْتَ فِي دِيوَانِهِمْ فَمَنْ عَرَفْتَ مِنْهُمْ رَدَدْتَ عَلَيْهِ مَالَهُ وَ مَنْ لَمْ تَعْرِفْ تَصَدَّقْتَ بِهِ وَ أَنَا أَضْمَنُ لَكَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْجَنَّةَ قَالَ فَأَطْرَقَ الْفَتَى رَأْسَهُ طَوِيلًا ثُمَّ قَالَ قَدْ فَعَلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ ابْنُ أَبِي حَمْزَةَ فَرَجَعَ الْفَتَى مَعَنَا إِلَى الْكُوفَةِ فَمَا تَرَكَ شَيْئاً عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ إِلَّا خَرَجَ مِنْهُ حَتَّى ثِيَابَهُ الَّتِي كَانَتْ عَلَى بَدَنِهِ قَالَ فَقَسَمْتُ لَهُ قِسْمَةً وَ اشْتَرَيْنَا لَهُ ثِيَاباً وَ بَعَثْنَا إِلَيْهِ بِنَفَقَةٍ قَالَ فَمَا أَتَى عَلَيْهِ إِلَّا أَشْهُرٌ قَلَائِلُ حَتَّى مَرِضَ فَكُنَّا نَعُودُهُ قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَيْهِ يَوْماً وَ هُوَ فِي السَّوْقِ قَالَ فَفَتَحَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ قَالَ لِي يَا عَلِيُّ وَفَى لِي وَ اللَّهِ صَاحِبُكَ قَالَ ثُمَّ مَاتَ فَتَوَلَّيْنَا أَمْرَهُ فَخَرَجْتُ حَتَّى دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيَّ قَالَ يَا عَلِيُّ وَفَيْنَا وَ اللَّهِ لِصَاحِبِكَ قَالَ فَقُلْتُ صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَكَذَا وَ اللَّهِ قَالَ لِي عِنْدَ مَوْتِهِ. كافی 5/106
2- . عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَعْمَالِهِمْ فَقَالَ لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَا وَ لَا مَدَّةَ قَلَمٍ إِنَّ أَحَدَهُمْ لَا يُصِيبُ مِنْ دُنْيَاهُمْ شَيْئاً إِلَّا أَصَابُوا مِنْ دِينِهِ مِثْلَهُ أَوْ قَالَ حَتَّى يُصِيبُوا مِنْ دِينِهِ مِثْلَهُ.كافی 5/106

محمد بن مسلم هم گوید: بر در خانه ی حضرت باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ نشسته بودم؛ پس امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ نظر کرده و دیدند که مردم، فوج فوج مشغول رفتن به جایی هستند. امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ پرسیدند: در مدینه خبری شده است؟ کسی گفت: فدایتان شوم! والی جدیدی به مدینه وارد شده؛ پس مردم از یکدیگر سبقت می گیرند تا به (استقبالش رفته و به) او تبریک گویند! حضرتصادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«امروز به او تبریک می گویند در حالی که او یکی از درهای آتش جهنم است.»(1)

ابن ابی یعفور هم در گزارشی عجیب روایت کند که در خدمت امام ششم حضرت جعفر بن محمد عَلَيْهِ السَّلاَمُ بودم که مردی از شیعیان وارد شد و عرض کرد: خدا امورتان را اصلاح کند! بعضی از ما دچار تنگدستی شده و در همین احوال، برای کارهایی چون مشاغل ساختمانی و امثال آن، از طرف دولت، دعوت به کار می شویم، نظر مبارک شما در این باره چیست؟ فرمودند:

«من دوست ندارم گرهی برای آنان بزنم یا درِ مشک آب را برای ایشان ببندم؛ در حالی که در مقابل این عمل، مدینه مال من باشد. نه! نه! من حاضر نیستم قلم ایشان را در مرکب بزنم. همانا اعوان و یاران ظالمان در روز قیامت در خیمه ای از آتش هستند تا خدای تبارک و تعالی به حساب مردم رسیدگی کند.»(2)

یحیی بن ابراهیم نیزگوید:

«به امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض کردم: فلانی و فلانی و فلانی سلام رسانده اند فرمودند: سلام بر آنها. عرض کردم: از شما تقاضای دعا دارند. امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ پرسيدند: چه گرفتارى دارند؟. عرض كردم: منصور دوانيقى (خلیفه عباسی) آنها را زندانى كرده است. فرمودند: آنها با منصور چكار داشتند.گفتم: منصور به آنها كارى واگذار نمود و بعد ايشان را زندانى كرد. فرمودند: «چرا با منصور همكارى می كنند؟ مگر من آنها را از این

ص: 187


1- . عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: كُنْتُ قَاعِداً عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى بَابِ دَارِهِ بِالْمَدِينَةِ فَنَظَرَ إِلَى النَّاسِ يَمُرُّونَ أَفْوَاجاً فَقَالَ لِبَعْضِ مَنْ عِنْدَهُ حَدَثَ بِالْمَدِينَةِ أَمْرٌ فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ وُلِّيَ الْمَدِينَةَ وَالٍ فَغَدَا النَّاسُ يُهَنِّئُونَهُ فَقَالَ إِنَّ الرَّجُلَ لَيُغْدَى عَلَيْهِ بِالْأَمْرِ تَهَنَّأَ بِهِ وَ إِنَّهُ لَبَابٌ مِنْ أَبْوَابِ النَّارِ. كافی 5/107
2- . عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا فَقَالَ لَهُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنَّهُ رُبَّمَا أَصَابَ الرَّجُلَ مِنَّا الضَّيْقُ أَوِ الشِّدَّةُ فَيُدْعَى إِلَى الْبِنَاءِ يَبْنِيهِ أَوِ النَّهَرِ يَكْرِيهِ أَوِ الْمُسَنَّاةِ يُصْلِحُهَا فَمَا تَقُولُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَا أُحِبُّ أَنِّي عَقَدْتُ لَهُمْ عُقْدَةً أَوْ وَكَيْتُ لَهُمْ وِكَاءً وَ إِنَّ لِي مَا بَيْنَ لَابَتَيْهَا لَا وَ لَا مَدَّةً بِقَلَمٍ إِنَّ أَعْوَانَ الظَّلَمَةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي سُرَادِقٍ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَ الْعِبَادِ. كافی 5 /107

کارها نهى نكردم. همكارى با آنها آتش است» سپس دعا نموده و فرمودند: «خدايا دست منصور را از آنها كوتاه كن. راوی گفت: چون برگشتم آنها را آزاد كرده بودند.»(1)

در حدیث دیگر است که امام به حق ناطق حضرت جعفر بن محمد الصادق به یکی ازاصحابشان فرمودند:

«آیا در امور حکومتی مداخله نمی کنی؟ عرض کرد: خیر! فرمودند: چرا ؟ گفت: دینم را از دست ایشان می رهانم. فرمودند: واقعا به همین دلیل در مشاغل ایشان داخل نمی شود؟ عرض کرد : آری! امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: الآن دینت برایت سالم می ماند. »(2)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ در تفسیر آیه: "به ستمكاران، میل مكنید كه آتش مى سوزاندتان" فرمودند:

«مقصود، شخصى است كه نزد سلطانى مى رود و به مقدارى كه سلطان، دستش را در كيسه اش مى كند تا به او عطايى بدهد، آرزومند زنده ماندنش است.»(3)

با آن که ساختن مسجد، ارزش و ثواب زیادی دارد به دستور داده اند که ظالمین را حتی در بنای مسجد، نباید یاری کرد؛ زیرا مسجد ساختنِ حاکم و حکومتِ ستمگر، حکم مسجد ضرار را دارد که بر اساس تقوا بنا نهاده نشده است.حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«ظالمین و حکومت های جور را حتی در ساختن مسجد یاری نکنید.» (4)

امام صادق از قول پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم می فرمایند:

«روز رستاخیز، ندایی بلند می شود که کجایند همکاران ستمگران و آنان که

ص: 188


1- . عَنْ يَحْيَى بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُهَاجِرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فُلَانٌ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ فَقَالَ وَ عَلَيْهِم السَّلاَمُ قُلْتُ يَسْأَلُونَكَ الدُّعَاءَ فَقَالَ وَ مَا لَهُمْ قُلْتُ حَبَسَهُمْ أَبُو جَعْفَرٍ فَقَالَ وَ مَا لَهُمْ وَ مَا لَهُ قُلْتُ اسْتَعْمَلَهُمْ فَحَبَسَهُمْ فَقَالَ وَ مَا لَهُمْ وَ مَا لَهُ أَ لَمْ أَنْهَهُمْ أَ لَمْ أَنْهَهُمْ أَ لَمْ أَنْهَهُمْ هُمُ النَّارُ هُمُ النَّارُ هُمُ النَّارُ قَالَ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ اخْدَعْ عَنْهُمْ سُلْطَانَهُمْ قَالَ فَانْصَرَفْتُ مِنْ مَكَّةَ فَسَأَلْتُ عَنْهُمْ فَإِذَا هُمْ قَدْ أُخْرِجُوا بَعْدَ هَذَا الْكَلَامِ بِثَلَاثَةِ أَيَّامٍ. كافی 5 /107
2- . عَنْ جَهْمِ بْنِ حُمَيْدٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَ مَا تَغْشَى سُلْطَانَ هَؤُلَاءِ قَالَ قُلْتُ لَا قَالَ وَ لِمَ قُلْتُ فِرَاراً بِدِينِي قَالَ فَعَزَمْتَ عَلَى ذَلِكَ قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ لِي الْآنَ سَلِمَ لَكَ دِينُكَ. كافی5 / 108 و تهذیب الأحكام 6/332
3- . عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ :وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ قَالَ هُوَ الرَّجُلُ يَأْتِي السُّلْطَانَ فَيُحِبُّ بَقَاءَهُ إِلَى أَنْ يُدْخِلَ يَدَهُ إِلَى كِيسِهِ فَيُعْطِيَهُ.كافی 5 /109
4- . عن ابن ابي عمير عن يونس بن يعقوب قال: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَا تُعِنْهُمْ عَلَى بِنَاءِ مَسْجِد. تهذیب الأحكام6/338

برایشان دواتی آماده کرده و یا کیسه ای بسته و یا قلمی مهیا نموده اند؟ پس همه را با ستمگران محشور کنید.»(1)

و همچنین فرموده اند:

«روز قیامت، منادی ندا دهد" کجایند ستمگران و یاران ایشان و آنهایی که خود را شبیه ایشان کرده اند". پس حتی آنهایی که قلمی برایشان تراشیده یا مرکّبی آمادهکرده اند همه را حاضر کرده و در تابوتی از آهن قرار داده و در آتش می افکنند.»(2)

و در روایت دیگری است که مردی به خدمت امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ شرفیاب شده و قسم های مؤکد یاد نمود که از دوستان آن حضرت است؛ ولی امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ روی از او برگردانده و به او نظر نیانداختند؛ پس آن مرد به سمت صورت آن بزرگوار رفته و دومرتبه سخنش را تکرار نمود و باز امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ از او روی برگرداندند و اینکار، سه بار تکرار شد؛ پس امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ به او فرمودند: «ای مرد! معاشت را چگونه تأمین می کنی؟ گفت: در خدمت دربار سلطانم؛ ولی با این حال دوستدار شما هستم. حضرت فرمودند:

«جدّ اطهرم پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرموده اند: «روز رستاخیز، ندایی بلند می شود که کجایند ستمگران و یارانِ یارانِ ستمگران و آنان که برایشان دواتی آماده کرده و یا قلمی مهیا نموده اند؟ کجایند آنهایی که با ایشان ساعتی نشست و برخاست کرده اند؟ پس همه را در خانه ای آتشین جمع کرده و پس از مفارقت از حساب بندگان به آتش در افکنند.»(3)

ص: 189


1- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ مَنْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاتاً أَوْ رَبَطَ لَهُمْ كِيساً أَوْ مَدَّهُمْ بِمَدَّةِ قَلَمٍ فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُمْ. ثواب الأعمال /260
2- . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ أَشْبَاهُ الظَّلَمَةِ حَتَّى مَنْ بَرَى لَهُمْ قَلَماً أَوْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً فَيُجْعَلُونَ فِي تَابُوتِ حَدِيدٍ ثُمَّ يُرْمَى بِهِمْ فِي نَارِ جَهَنَّم. وسائل الشیعة 17 / 182 و مجموعه ورام 1/54
3- . رُوِيَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ أَنَّهُ دَخَلَ عَلَى الصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ رَجُلٌ فَمَتَّ لَهُ بِالْأَيْمَانِ أَنَّهُ مِنْ أَوْلِيَائِهِ فَوَلَّى عَنْهُ بِوَجْهِهِ فَدَارَ الرَّجُلُ إِلَيْهِ وَ عَاوَدَ الْيَمِينَ فَوَلَّى عَنْهُ فَأَعَادَ الْيَمِينَ ثَالِثَةً فَقَالَ لَهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا هَذَا مِنْ أَيْنَ مَعَاشُكَ فَقَالَ إِنِّي أَخْدُمُ السُّلْطَانَ وَ إِنِّي وَ اللَّهِ لَكَ مُحِبٌّ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ رَوَى أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم أَنَّهُ قَالَ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْنَ الظَّلَمَةُ أَيْنَ أَعْوَانُ أَعْوَانِ الظَّلَمَةِ أَيْنَ مَنْ بَرَى لَهُمْ قَلَماً أَيْنَ مَنْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً أَيْنَ مَنْ جَلَسَ مَعَهُمْ سَاعَةً فَيُؤْتَى بِهِمْ جَمِيعاً فَيُؤْمَرُ بِهِمْ أَنْ يُضْرَبَ عَلَيْهِمْ بِسُورٍ مِنْ نَارٍ فَهُمْ فِيهِ حَتَّى يَفْرُغَ النَّاسُ مِنَ الْحِسَابِ ثُمَّ يُرْمَى بِهِمْ إِلَى النَّارِ. عوالی اللئالی 4/69

وظیفه چهاردهم: تقیه تا زمان ظهور

یکی دیگر از وظایف شیعیان در زمان غیبت، تقیه یعنی مخفی کردن عقیده و عمل از دشمنان به داعیه ی حفظ جان و مال و ناموس خود و یا سایر شیعیان است.

محمد بن مسلم از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت کند که فرمودند:

«هرچه امر ظهور نزدیک تر شود تقیه شدیدتر خواهد شد.»(1)

حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«چون بر پيغمبر اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم نازل شد: ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُعَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ. فرمودند: به من دستور تقيه داده اند. پس ده سال مردم را پنهانى ارشاد می كردند تا دستور آمد که آشكارا امر رسالت را اعلان كنند. حضرت على عَلَيْهِ السَّلاَمُ نيز همين طور دستور داشتند؛ سپس هر يک از امامان به امام ديگرى همين سفارش را می كردند و آنها در تقيه بودند تا قیام کننده ی ما برخیزد كه در آن موقع، ديگر بساط تقیه جمع خواهد شد و شمشير از نيام كشيده مى شود و چيزى از مردم نمی گيرد و به آنها چيزى نمی دهد مگر با شمشير.»(2)

حسین بن خالد گوید: امام رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«كسى كه ورع نداشته باشد دين ندارد و كسى كه تقيّه نداشته باشد ايمان ندارد. گرامى ترين شما نزد پروردگار كسى است كه بيشتر به تقيّه عمل كند. گفتند:اى فرزند رسول خدا! تا به كى؟ فرمودند: تا روز وقت معلوم كه روز خروج قیام کننده ی ما اهل البيت است، و كسى كه تقيّه را پيش از خروج قائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ ترک كند از ما نيست. گفتند:اى فرزند رسول خدا! قائم شما اهل بيت كيست؟ فرمودند: چهارمين از فرزندان من، فرزند سرور كنيزان، خداوند به واسطه ی وى، زمين را از هر ستمى پاک گرداند و از هر ظلمى منزّه سازد و او كسى است كه مردم در ولادتش شک كنند و او كسى است كه پيش از خروجش غيبت كند و آنگاه كه خروج كند

ص: 190


1- . عن مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: كُلَّمَا تَقَارَبَ هَذَا الْأَمْرُ كَانَ أَشَدَّ لِلتَّقِيَّةِ. محاسن 1 / 259
2- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم أُمِرْتُ بِالتَّقِيَّةِ فَسَارَّ بِهَا عَشْراً حَتَّى أُمِرَ أَنْ يَصْدَعَ بِمَا أُمِرَ وَ أُمِرَ بِهَا عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَسَارَّ بِهَا حَتَّى أُمِرَ أَنْ يَصْدَعَ بِهَا ثُمَّ أَمَرَ الْأَئِمَّةُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً فَسَارُّوا بِهَا فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا سَقَطَتِ التَّقِيَّةُ وَ جَرَّدَ السَّيْفَ وَ لَمْ يَأْخُذْ مِنَ النَّاسِ وَ لَمْ يُعْطِهِمْ إِلَّا بِالسَّيْف. بحار الأنوار 24 /47

زمين به نورش روشن گردد و در ميان مردم، ميزان عدالت وضع كند و هيچ كسی به ديگرى ستم نكند و او كسى است كه زمين براى او پيچيده شود و سايه اى براى او نباشد و او كسى است كه از آسمان، نداكننده اى او را به نام ندا كند و به وى دعوت نمايد به گونه اى كه همه اهل زمين آن ندا را بشنوند، مى گويد: «الا إنّ حجّه اللّه قد ظهر عند بيت اللّه فاتّبعوه فإنّ الحقّ معه و فيه» یعنی؛ آگاه باشید که حجت خدا کنار بیت اللّه ظهور کرده پس او را پیروی کنید که حق با او و در اوست. و اين همان قول خداى تعالى است كه فرموده است: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ.(1)»(2)

وظیفه پانزدهم: کمک به حفظ جامعه اسلامی از طریق مواسات با برادران

مواسات مانند «اُسوه»، از مادّه «أسو» است. این مادّه بر درمان و تیمار و اصلاح كردن، دلالت دارد، فیروزآبادى در معناى «مواسات» مى گوید :

"موسات یعنی از مال خود به او بخشید و او را در آن شریک گردانید. و مواسات، در جایى است كه شخص از كفاف (مورد نیاز) خود، به كسى ببخشد، و اگر از اضافه كفافش بدهد، مواسات نیست."(3)

ازهرى با افزودن معنایى دیگر براى «مواسات» مى نویسد:

"گفته مى شود: «هو یؤاسى فى ماله»، یعنى: مال خود را به طور مساوى تقسیم مى كند (مى بخشد) "(4)

ص: 191


1- . الشعراء/ 4.
2- . عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَا دِينَ لِمَنْ لَا وَرَعَ لَهُ وَ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَعْمَلُكُمْ بِالتَّقِيَّةِ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى مَتَى قَالَ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ وَ هُوَ يَوْمُ خُرُوجِ قَائِمِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَمَنْ تَرَكَ التَّقِيَّةَ قَبْلَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَلَيْسَ مِنَّا فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَنِ الْقَائِمُ مِنْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ قَالَ الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ يُقَدِّسُهَا مِنْ كُلِّ ظُلْمٍ وَ هُوَ الَّذِي يَشُكُّ النَّاسُ فِي وِلَادَتِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَيْبَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ فَإِذَا خَرَجَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِهِ وَ وَضَعَ مِيزَانَ الْعَدْلِ بَيْنَ النَّاسِ فَلَا يَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَداً وَ هُوَ الَّذِي تُطْوَى لَهُ الْأَرْضُ وَ لَا يَكُونُ لَهُ ظِلٌّ وَ هُوَ الَّذِي يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَسْمَعُهُ جَمِيعُ أَهْلِ الْأَرْضِ بِالدُّعَاءِ إِلَيْهِ يَقُولُ أَلَا إِنَّ حُجَّةَ اللَّهِ قَدْ ظَهَرَ عِنْدَ بَيْتِ اللَّهِ فَاتَّبِعُوهُ فَإِنَّ الْحَقَّ مَعَهُ وَ فِيهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ. إعلام الورى / 434 و كمال الدین 2 /371 و بحار الأنوار 52 / 321
3- . القاموس المحیط 4 / 299 .
4- . معجم تهذیب اللغة 1 / 163

بنابراین، همدردى با دیگران و شریک ساختن آنان در بهره گیرى از مواهب زندگى، از آن جهت كه نوعى درمان و اصلاح اجتماعى است، «مواسات» نامیده مى شود.

نكته قابل توجّه در «مواسات مالى»، این است كه شرط تحقّق آن، نیازمند بودن شخص به چیزى است كه در اختیار دیگران مى گذارد.

به بیان روشن تر، كمک كردن به دیگران، سه درجه دارد كه هر یک، عنوانى خاص و ارزشى متفاوت با دیگرى دارد:

درجه اوّل: كمک كردن به نیازمندان از مازاد بر نیاز خود است که این نوع از كمک كردن، با توجّه به چگونگى آن، «انفاق»، «اهدا»، «صدقه» و «سخا» و امثال آن نامیده مى شود.

درجه دوم: شریک كردن نیازمندان با خویش و سهیم كردن آنها در آنچه خود بدان نیازمند و علاقه مند است. این نوع كمک رسانى، «مواسات» نامیده مى شود.

درجه سوم: واگذار كردن همه آنچه خود بدان نیاز دارد، به دیگران. این نوع از كمکرسانى، از بالاترین ارزش هاى اخلاقى شمرده مى شود و «ایثار» نام دارد.

ایثار که کار آل اللّه است ولی از ما مواسات خواسته اند؛ یعنی برادران دینی مان را در همان چیزی که خود بدان نیازمندیم سهیم کنیم.

ائمه بزرگوار عَلَيْهِم السَّلاَمُ درباره اهمیت مواسات تاکیدات فراوانی داشته اند به عنوان مثال پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فرموده اند:

«سید اعمال، سه چيز است: انصاف داشتن با مردم، مواسات نسبت به برادر [دينى]، و هماره به يادخداوند متعال بودن »(1)

و امام کاظم حضرت موسی عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند:

«مؤمن با چيزى برتر از مواسات نسبت به مؤمن، به خداوند عزّوجلّ نزديك نشده است.»(2)

اما این عمل عبادی ارزشمند، در زمان غیبت مورد تاکید بیشتری قرار گرفته و از وظایف منتظران قلمداد شده است.

ص: 192


1- . النبي صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم: سَيِّدُ الْأَعْمَالِ ثَلَاثُ خِصَالٍ إِنْصَافُكَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِكَ وَ مُوَاسَاةُ الْأَخِ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذِكْرُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى كُلِّ حَال. خصال 1/ 125
2- .الكاظم عَلَيْهِ السَّلاَمُ: ما تَقَرَّبَ المؤمِنُ إلَى اللّه ِ عزّوجلّ بِشَيءٍ أفضَلَ مِن مُواساةِ المؤمِنِ. جامع الاحادیث قمی /192

مفضّل بن عمر گوید: از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ از معناى قول خداى تعالى كه مى فرماید: " وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ" پرسیدم. فرمودند:

«(العصر) عصر خروج مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ است. إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ يعنى دشمنان ما خسارت می کنند. إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا يعنى کسانی که به آيات ما ایمان دارند، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يعنی با برادران دینی خویش مواسات می کنند وَ تَواصَوْا بِالْحَقِ يعنى به امامت، وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ يعنى یکدیگر را در دوران فترت و غيبت امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ به صبر توصیه می کنند.»(1)

وظیفه شانزدهم: دوری از تفرقه

یکی از رذائلی که همواره موجب اذیت ائمه عَلَيْهِم السَّلاَمُ بوده، تفرقه در بین دوستان و شیعیان است. به همین دلیل در بعضی از روایاتی که خواهد آمد، این مورد ناپسند را به عنوان یکی از عوامل غیبت و محرومیت از ملاقات با امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ بر شمرده اند.

حضرت صاحب الامر عَلَيْهِ السَّلاَمُ در نامه ای که برای شیخ مفید نوشته اند فرموده اند:

«...هر چند ما در جايى منزل كرده ايم، كه از محل سكونت ستمگران دور است و اين هم به علتى است كه خداوند صلاح ما و شيعيان با ايمان ما را تا زمانى كه دولت دنيا از آن فاسقان می باشد در اين ديده است، ولى در عين حال، از اخبار و اوضاع شما كاملا آگاهيم و چيزى از آن بر ما پوشيده نمی ماند. ما از لغزش هایى كه از بعضى شيعيان سرمی زند از وقتى كه بسيارى از آنها ميل به بعضى از كارهاى ناشايسته اى نموده اند كه نيكان گذشته از آنها احتراز می نمودند و پيمانى كه از آنها براى توجه به خداوند و دورى از زشتى ها گرفته شده و آن را پشت سر انداخته اند اطلاع داريم. گويا آنها نمی دانند كه ما در رعايت حال شما كوتاهى نمى كنيم و ياد شما را از خاطر نبرده ايم، و اگر جز اين بود از هر سو گرفتارى به شما رو مى آورد و دشمنانتان، شما را از ميان می بردند.تقوى پيشه سازيد و به ما اعتماد كنيد و چاره اين فتنه و امتحانی را كه به شما رو آورده است از ما

ص: 193


1- . عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ الْعَصْرُ عَصْرُ خُرُوجِ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ يَعْنِي أَعْدَاءَنَا إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا يَعْنِي بِآيَاتِنَا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَعْنِي بِمُوَاسَاةِ الْإِخْوَانِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِ يَعْنِي بِالْإِمَامَةِ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ يَعْنِي فِي الْفَتْرَةِ. كمال الدین 2 / 656

بخواهيد. امتحانى كه هر كسی مرگش رسيده باشد، در آن نابود مى گردد و آن كسی كه به آرزوى خود رسيده باشد از ورطه آن به سلامت، بیرون می رود. آن فتنه و امتحان، علامتِ حركت ما و امتياز شما در برابر اطاعت و نافرمانى ماست. خداوند هم نور خود را كامل مى گرداند هر چند مشركان نخواهند. اگر شیعیان ما " که خداوند توفیق طاعتشان دهد"، با یکدیگر ،همدل می شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می گشت، دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما؛ علّت مخفی شدن ما از آنان، چیزی نیست جز آن چه از کردار آنان به ما می رسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم».(1)جمعی از یاران مورد وثوق حضرت عسکری عَلَيْهِ السَّلاَمُ گزارش داده اند که آن امام بزرگوار، فرزند خویش حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ را به ما که چهل نفر بودیم نشان داده و فرمودند:

«این آقا، امام شما پس از من است؛ پس در بین خویش دچار تفرقه نشوید که به هلاکت مبتلا خواهید شد و شما از این روز به بعد او را نخواهید دید.»(2)

در جریان تشرف علی بن ابراهیم بن مهزیار(3) در دوران غیبت صغری به خدمت امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ که توسط شیخ طوسی و دیگر بزرگان شیعه روایت شده، نکات مهمی پیرامون بحث مورد نظر ماست که در اینجا به نقل آن می پردازیم. او که خود از خاندان علم و تقوی است، داستان تشرفش خدمت امام عصر عَلَيْهِ السَّلاَمُ را اینگونه تعریف می کند: من بیست مرتبه

ص: 194


1- . قَدْ كَتَبَ إِلَى الشَّيْخِ الْمُفِيدِ نَحْنُ وَ إِنْ كُنَّا ثَاوِينَ بِمَكَانِنَا النَّائِي عَنْ مَسَاكِنِ الظَّالِمِينَ حَسَبَ الَّذِي أَرَانَاهُ اللَّهُ لَنَا مِنَ الصَّلَاحِ وَ لِشِيعَتِنَا الْمُؤْمِنِينَ فِي ذَلِكَ مَا دَامَتْ دَوْلَةُ الدُّنْيَا لِلْفَاسِقِينَ فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْ ءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ [وَ مَعْرِفَتُنَا بِالذُّلِّ الَّذِي أَصَابَكُمْ مُذْ جَنَحَ كَثِيرٌ مِنْكُمْ إِلَى مَا كَانَ السَّلَفُ الصَّالِحُ عَنْهُ شَاسِعاً وَ نَبَذُوا الْعَهْدَ الْمَأْخُوذَ وَراءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ] وَ إِنَّا غَيْرُ مُهْمَلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ فَاتَّقُوا اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ وَ ظَاهِرُونَا عَلَى انْتِيَاشِكُمْ مِنْ فِتْنَةٍ قَدْ أَنَافَتْ عَلَيْكُمْ يَهْلِكُ فِيهَا مَنْ حُمَّ أَجَلُهُ وَ يُحْمَى عَلَيْهِ مَنْ أَدْرَكَ أَمَلَهُ وَ هِيَ أَمَارَةٌ لِأُزُوفِ حَرَكَتِنَا وَ مُبَاثَّتِكُمْ بِأَمْرِنَا وَ نَهْيِنَا وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا [وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ] عَلَى اجْتِمَاعِ الْقُلُوبِ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيل... الخرائج و الجرائح 2 /902 و بحار الانوار 53/177 و احتجاج 2 /499
2- . محمد بن أيوب بن نوح و محمد بن عثمان العمري قالوا عرض علينا العسكري عَلَيْهِ السَّلاَمُ ابنه و نحن أربعون رجلا و قال هذا إمامكم بعدي فلا تتفرقوا فتهلكوا في أديانكم أما إنكم لا ترونه بعد يومكم هذا. الصراط المستقیم 2/ 232
3- . وی فرزند ابراهیم بن مهزیار و برادرزاده علی بن مهزیار است كه از اصحاب چهار تن از ائمه عَلَيْهِم السَّلاَمُ بوده است.

به حج بیت اللّه الحرام مشرّف شدم و در تمام این سفرها قصدم دیدن مولایم امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ بود؛ ولی در این سفرها هرچه بیشتر تفحص کردم، کمتر موفق به یافتن اثری از آن حضرت گردیدم. بالاخره مأیوس شده و تصمیم گرفتم که دیگر به مکه نروم. وقتی که دوستان، عازم مکه بودند، به من گفتند مگر امسال به مکه مشرف نمی شوی؟ گفتم: نه! امسال گرفتاری هایی دارم و قصد رفتن به مکه را ندارم. شبی در عالم خواب شنیدم کسی می گوید: ای علی بن ابراهیم بن مهزیار! خداوند به تو فرمان داده که امسال نیز به حج روی. آن شب را هر طور بود به صبح آوردم، و با امیدی مهیای سفر شدم، وقتی رفقا مرا دیدند تعجب کردند؛ ولی به آنها از علت تغییر عقیده ام چیزی نگفتم. شب و روز مراقب موسم حج بودم تا آنکه موسم حج فرا رسید و کارم را آماده کرده، با دوستان به آهنگ حج، رهسپار مدینه شدم. چون به سرزمین مدینه رسیدم از بازماندگان امام حسن عسکری عَلَيْهِ السَّلاَمُ جویا شدم، اثری از آنها نیافتم و خبری نگرفتم. در آنجا نیز پیوسته در این باره فکر می کردم تا آنکه به قصد مکه از مدینه خارج شدم. پس به سرزمین جحفه رسیدم و یک روز در آنجا ماندم. در مسجد جحفه نماز گزاردم؛ سپس صورت به خاک نهاده و برایتشرف خدمت اولاد امام یازدهم عَلَيْهِ السَّلاَمُ به درگاه خداوند متعال، دعا و تضرع فراوان کردم.آنگاه به سمت عسفان و از آنجا به مکه رفتم و چند روزی در آنجا ماندم و به طواف خانه ی خدا و اعتکاف در مسجدالحرام پرداختم. پس از اعمال حج، دائماً در گوشه ی مسجد الحرام تنها می نشستم و فکر می کردم. گاهی با خودم می گفتم، آیا خوابم راست بوده یا خیالاتی بوده است که در خواب دیده ام.

شبی در مطاف، جوان زیبا و خوش بویی را دیدم که به آرامی راه می رود و در اطراف خانه ی خدا طواف می کند. دلم متوجه او شد. برخاستم و به جانب او رفتم. تا متوجه من شد، پرسید: اهل کجایی؟ گفتم: از اهل عراقم. پرسید: کدام عراق؟ گفتم: اهواز. پرسید: خصیب (ابن خصیب) را می شناسی؟ گفتم: خدا او را رحمت کند از دنیا رفت. گفت:

خدا او را رحمت فرماید که شب ها را بیدار بود و بسیار به درگاه خداوند می نالید و اشکش پیوسته جاری بود.

آنگاه پرسید: علی بن ابراهیم مهزیار را می شناسی؟ گفتم: بله! خودم هستم. گفت: ای ابوالحسن! خدا تو را حفظ کند. علامتی را که میان تو و امام حسن عسکری عَلَيْهِ السَّلاَمُ بود چه کردی؟ گفتم: اینک نزد من است. گفت: آن را بیرون آور. پس دست در جیب کردم و

ص: 195

آن را در آوردم. موقعی که آن را دید نتوانست احساساتش را کنترل کند و دیدگانش پر از اشک شد و زار زار گریست، به طوری که لباس هایش از سیلابِ اشک ،تر شد. آنگاه فرمود: ای پسر مهزیار! در پی چه هستی؟ گفتم: مشتاق دیدار امامِ محجوبِ عالَم هستم. گفت: او محجوب نیست؛ بلکه اعمال شما او را از شما محجوب ساخته است.به محل اقامت خود برگرد، و با رفقایت خداحافظی کن، و چون شب فرا رسید، به جانب "شِعب بنی عامر" بیا که مرا در آنجا خواهی دید.من با خوشحالی فوق العاده ای به منزل رفتم، و وسائل سفر را جمع کردم و با رفقا خداحافظی نمودم و گفتم برایم کاری پیش آمده که باید چند روزی به جایی بروم. پس چون شب شد، خود را به "شعب بنی عامر" رساندم. دیدم همان جوان ایستاده و مرا صدا می زند: ای ابوالحسن! نزد من بیا. وقتی نزدیک وی رفتم، به من گفت پیاده شو تا نماز شب بخوانیم. پس از نماز شب، امر فرمود سجده کنم و تعقیب بخوانم. سپس سوار شدیم و راه افتادیم تا طلوع فجر دمید، پیاده شدیم و نماز صبح را خواندیم. وقتی که نمازش را تمام کرد سوار شد و به من هم دستور داد سوار شوم. من هم سوار شدم و با وی حرکت نمودم تا آنکه قلّة کوه طائف پیدا شد. هوا قدری روشن شده بود.پرسید: آیا چیزی می بینی؟ گفتم: آری! تلّ ریگی می بینم که خیمه ای بر بالای آن است و نورِ داخل آن، تمام صحرا را روشن کرده است! گفت: بله! درست است، منزلِ مقصود، همان جاست، جایگاه مولا و محبوب ما، در همان جا قرار دارد. سپس گفت: بیا برویم. وقتی مسافتی از راه را رفتیم، گفت: پیاده شو که در اینجا سرکشان، ذلیل، و جباران، خاضع می گردند. گفتم: شترها را چه بکنیم؟ گفت: اینجا حرم قائم آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ است. کسی جز افراد با ایمان بدین جا راه نمی یابد، و هیچ کسی، جز مؤمن از اینجا بیرون نمی رود. پس مهار شتر را رها کردم، و به من دستور داد تا در بیرون چادر توقف کنم. وقتی برگشت، گفت: داخل شو که در اینجا جز سلامتی چیزی نیست. بشارت باد به تو، اذن دخول صادر شد.

وقتی وارد شده چشمم به جمال آقا افتاد، سلام کرده با شتاب به سویش رفته و خود را به دست و پای ایشان انداختم و صورت و دست و پای آن حضرت را بوسیدم. دیدم آن حضرت بر جایی نشسته اند، پارچه ای بر روی لباس پوشیده که قسمتی از آن را روی دوش مبارک انداخته اند. اندامشان در لطافت مانند گل بابوبه و رنگ مبارکشان گندمگون و در سرخی همچون گل ارغوانی است؛ ولی در عین حال چندان سرخ نبود. قطراتی از عرق

ص: 196

مثل شبنم بر آن نشسته بود، پاکیزه و پاک سرشت و نه بسیار بلند قد و نه چندان کوتاه بود؛ بلکه متوسط القامه، سر مبارکشان ،گِرد، پیشانی گشاده، ابروانش بلند و کمانی، بینی کشیده و میان برآمده، صورت کم گوشت، و بر گونه راستشان خالی سیاه بود (پدر و مادرم به فدای تو ای صاحب الزمان). وقتی سلام کردم، جوابی از سلام خود بهتر شنیدم. فرمودند: ای ابوالحسن! ما شب و روز منتظر ورودت بودیم، چرا این قدر دیر نزد ما آمدی؟

عرض کردم: آقای من! تاکنون کسی را نیافته بودم که دلیل و راهنمای من به سوی شما باشد.

فرمودند: آیا کسی را نیافتی که تو را دلالت کند؟!! بعد انگشت مبارک را به روی زمین کشیده؛ سپس فرمودند: «لَا وَ لَكِنَّكُمْ كَثَّرْتُمُ الْأَمْوَالَ، وَ تَجَبَّرْتُمْ عَلَى ضُعَفَاءِ الْمُؤْمِنِینَ، وَ قَطَعْتُمُ الرَّحِمَ الَّذِی بَینَكُمْ، فَأَی عُذْرٍ لَكُمْ الْآنَ؟» نه! لکن شماها اموالتان را فزونی بخشیدید، و بر بینوانان از مؤمنین سخت گرفته، آنان را سرگردان و بیچاره کردید، و رابطه ی خویشاوندی را در بین خود بریدید (صله رحم انجام ندادید) دیگر شما چه عذری دارید؟

گفتم: توبه، توبه! عذر می خواهم. ببخشید، نادیده بگیرید. سپس فرمودند: ای پسرمهزیار، اگر نبود که بعضی از شما برای بعضی دیگر استغفار می کنید، تمام کسانی که بر روی زمین هستند، نابود می شدند به جز خواص شیعه؛ همان هایی که گفتارشان با رفتارشان یکی است؛ سپس مرا مخاطب ساختند و احوال مردم عراق را پرسیدند. عرض کردم: آقا چرا شما از ما دور و آمدنتان به طول انجامیده است؟ فرمودند: پسر مهزیار، پدرم، از من پیمان گرفته و به من امر فرموده که جز در کوه های سخت و بیابان های هموار نمانم. به خدا قسم! مولای شما امام حسن عسکری عَلَيْهِ السَّلاَمُ خود، رسم تقیه پیش گرفت و مرا نیز امر به تقیه فرمودند، و اکنون من در تقیه به سر می برم تا روزی که خداوند به من اجازه دهد و قیام کنم.

عرض کردم: آقا! چه وقت قیام می فرمایید؟ فرمودند: موقعی که راه حج را بر روی شما بستند و خورشید و ماه در یک جا جمع شدند و نجوم و ستارگان در اطراف آن به گردش درآمدند.عرض کردم: یابن رسول اللّه اینها کی خواهد بود؟

فرمودند: در فلان سال، دابه الارض، در بین صفا و مروه قیام کند در حالی که عصای موسی و انگشتر سلیمان با او باشد و مردم را به سوی شرّ سوق دهد... به سوی کوفه می آیم و مسجد آن را ویران می کنم و طبق ساختمان اول، آن را بنا می کنم و

ص: 197

ساختمان هایی را که ستمگران ساخته اند خراب می نمایم. و به همراه مردم حجّ اسلامی را انجام می دهم و به مدینه می روم، حجره و اطاق خاص حضرت رسول صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم را خراب کرده، آن دو تن را که در آنجا مدفون هستند، بیرون می آورم و دستور می دهم آنها را با بدن های تازه به کنار بقیع بیاورند. امر می کنم آنها را به دو شاخه ی خشکیده به دار بیاویزند و مردم به وسیله ی آن دو، آزمایش می شوند، امّا سخت تر از آزمایش اول. منادی از آسمان صدا می زند! ای آسمان! نابود کن. و ای زمین! بگیر. در آن روز بر روی زمین کسی باقی نمی ماند جز مؤمنی که قلبش خالص به ایمان باشد.عرض کردم: مولای من! بعد از آن چه می شود؟ فرمود: رجعت، رجعت!»(1)

خوب در این ماجرا تأمل فرمایید و بنگرید که امام عزیز ما عَلَيْهِ السَّلاَمُ از ما چه انتظاراتی دارند.

وظیفه هفدهم: پرهیز از شک و ریب

اما تکلیف بعدی ما در این ایام، اجتناب از شک و تردید در دین و ولایت است.عبداللّه كاهلی از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ نقل مى كند كه آن حضرت فرمودند:

«به يكديگر بپيونديد و نيكى كنيد و نسبت به هم مهربان باشيد، پس سوگند به آنكه دانه را شكافته و جانداران را از نيستى آفريده، شما را روزى فرا رسد كه هيچ يک از شما جايى براى درهم و دينارش نيابد (يعنى به هنگام دولت امام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ محلّى كه در آن درهم و دينار خود را صرف كنید نيابید به خاطر بى نيازى همه ی مردم كه با فضل خدا و ولىّ او حاصل شده است) عرض كردم: آن كى و چگونه خواهد بود؟ فرمودند: هنگامى كه امامتان را نيابيد، و همچنان باقى خواهيد بود تا بر شما آشكار گردد بدانسان كه خورشيد بر دمد، در حالى كه نوميدانه به سر مى بريد، شما را برحذر مى دارم از شک و دودلى، ناباوری ها را از خود دور كنيد، من شما را برحذر داشتم، پس برحذر باشيد، كاميابى و هدايت شما را از خدا مى خواهم.»(2)

ص: 198


1- . غیبت طوسی/ 263 و دلائل الامامه /541
2- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: تَوَاصَلُوا وَ تَبَارُّوا وَ تَرَاحَمُوا فَوَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَيَأْتِيَنَّ عَلَيْكُمْ وَقْتٌ لَا يَجِدُ أَحَدُكُمْ لِدِينَارِهِ وَ دِرْهَمِهِ مَوْضِعاً يَعْنِي لَا يَجِدُ عِنْدَ ظُهُورِ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَوْضِعاً يَصْرِفُهُ فِيهِ لِاسْتِغْنَاءِ النَّاسِ جَمِيعاً بِفَضْلِ اللَّهِ وَ فَضْلِ وَلِيِّهِ فَقُلْتُ وَ أَنَّى يَكُونُ ذَلِكَ- فَقَالَ عِنْدَ فَقْدِكُمْ إِمَامَكُمْ فَلَا تَزَالُونَ كَذَلِكَ حَتَّى يَطْلُعَ عَلَيْكُمْ كَمَا تَطْلُعُ الشَّمْسُ آيَسَ مَا تَكُونُونَ فَإِيَّاكُمْ وَ الشَّكَّ وَ الِارْتِيَابَ وَ انْفُوا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الشُّكُوكَ وَ قَدْ حَذَّرْتُكُمْ فَاحْذَرُوا أَسْأَلُ اللَّهَ تَوْفِيقَكُمْ وَ إِرْشَادَكُمْ. غیبت نعمانى /150

حضرت ثامن الحجج عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز به سند پدران بزرگوار خویش عَلَيْهِم السَّلاَمُ از رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم نقل کرده اند که فرمودند:

«قسم به كسى كه مرا به بشارت، مبعوث كرد! به تحقيق كه مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ از فرزندان من است و طبق پيمانى كه از جانب من بر عهده اوست غايب شود تا جایی كه اكثر مردم بگويند: خدا را در خاندان محمّد حاجتى نيست. و ديگران در اصل ولادت او شک كنند، پس هر كس در زمان او واقع شود بايستى به دينش چنگ زده، مراقب آن باشد و به واسطه شکِ خود، راه شيطان را باز نسازد تا مبادا شيطان، او را از آئين من زايل ساخته و از دين من بيرون بَرد كه او پيشتر پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد و خداى تعالى شيطان را ولىّ بى ايمانان قرار داده است.»(1)

ابن عباس از رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم روایت كند كه فرمودند:

«علی بن ابى طالب پس از من، امام امّت و خليفه ی من بر آنها خواهد بود و قیامکننده ی منتظَرى كه زمين را پر از عدل و داد نمايد همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد از فرزندان اوست و قسم به خدايى كه مرا بشير و نذير مبعوث فرمود! كسانى كه در دوران غيبتش بر اعتقاد به او ثابت قدم باشند از كبريت احمر كمياب ترند. آنگاه جابر بن عبداللّه انصاری برخاست و پيش آمد و گفت: آيا قائمى كه از فرزندان توست غيبت دارد؟ فرمودند: به خدا چنين است تا در آن غيبت، مؤمنان باز شناخته شده و كافران نابود شوند،اى جابر! اين امر از امور الهى و سرّى از اسرار ربوبى و مستور از بندگان خدا است، مبادا در آن شک كنى كه شک در امر خداى تعالى كفر است.»(2)

ص: 199


1- . عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ بَشِيراً لَيَغِيبَنَّ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَيْهِ مِنِّي حَتَّى يَقُولَ أَكْثَرُ النَّاسِ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ وَ يَشُكُّ آخَرُونَ فِي وِلَادَتِهِ فَمَنْ أَدْرَكَ زَمَانَهُ فَلْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ وَ لَا يَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ إِلَيْهِ سَبِيلًا بِشَكِّهِ فَيُزِيلَهُ عَنْ مِلَّتِي وَ يُخْرِجَهُ مِنْ دِينِي فَقَدْ أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ. كمال الدین 1 / 51
2- . عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِمَامُ أُمَّتِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْهَا مِنْ بَعْدِي وَ مِنْ وُلْدِهِ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الَّذِي يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ بَشِيراً إِنَّ الثَّابِتِينَ عَلَى الْقَوْلِ بِهِ فِي زَمَانِ غَيْبَتِهِ لَأَعَزُّ مِنَ الْكِبْرِيتِ الْأَحْمَرِ فَقَامَ إِلَيْهِ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيُّ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لِلْقَائِمِ مِنْ وُلْدِكَ غَيْبَةٌ قَالَ إِي وَ رَبِّي وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ مَطْوِيٌّ عَنْ عِبَادِ اللَّهِ فَإِيَّاكَ وَ الشَّكَّ فِيهِ فَإِنَّ الشَّكَّ فِي أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كُفْرٌ. كمال الدین1/ 287 و إعلام الورى / 424 بحار الأنوار 38 /126

ابوحمزه ثمالى گوید: به امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ گفتم: امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ مى فرمودند: خروج سفیانى از امور محتوم است. فرمودند:

«آرى! ديگر از امور محتوم، اختلاف بنى عبّاس و قتل نفس زكيّه و خودِ قیامِ قائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ است. گفتم: آن ندا چگونه خواهد بود؟ فرمودند: نداكننده اى در ابتداى روز از آسمان چنين ندا كند: بدانيد حقّ با على و شيعيان اوست و بعد از آن در آخر همان روز، ابليس لعنه اللَّه ندا كند كه حق با سفيانى و شيعيان اوست؛ پس باطل جويان به شک و ريب درآيند.»(1)

ابوبصیر گوید: از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ شنیدم كه مى فرمودند:

«سنّت هاى انبياء با غيبت هايى كه بر آنان واقع شده است همه در قائم ما اهل البيت مو به مو و طابق النّعل بالنّعل پديدار مى گردد. »

ابوبصیر گوید: گفتم: یا ابن رسول اللَّه! قیام کننده ی شما اهل البیت كیست؟ فرمودند:

«اى ابوبصير! او پنجمين از فرزندان پسر موسى است او فرزند سيّده كنيزان است وغيبتى كند كه باطل جويان در آن شک كنند؛ سپس خداى تعالى او را آشكار كند و بر دست او شرق و غرب عالم را بگشايد و روح اللَّه عيسى بن مريم عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرود آيد و پشت سر او نماز گزارد و زمين به نور پروردگارش روشن گردد و در زمين بقعه اى نباشد كه غير خداى تعالى در آن پرستش شود و همه دين از آن خداى تعالى گردد، گرچه مشركان را ناخوش آيد.»(2)

ص: 200


1- . عن أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَانَ يَقُولُ إِنَّ خُرُوجَ السُّفْيَانِيِّ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ قَالَ لِي نَعَمْ وَ اخْتِلَافُ وُلْدِ الْعَبَّاسِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لَهُ كَيْفَ يَكُونُ ذَلِكَ النِّدَاءُ قَالَ يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ أَوَّلَ النَّهَارِ أَلَا إِنَّ الْحَقَّ فِي عَلِيٍّ وَ شِيعَتِهِ ثُمَّ يُنَادِي إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فِي آخِرِ النَّهَارِ أَلَا إِنَّ الْحَقَّ فِي السُّفْيَانِيِّ وَ شِيعَتِهِ فَيَرْتَابُ عِنْدَ ذَلِكَ الْمُبْطِلُونَ. كمال الدین 2 / 345
2- . عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ إِنَّ سُنَنَ الْأَنْبِيَاءِ عَلَيْهِم السَّلاَمُ بِمَا وَقَعَ بِهِمْ مِنَ الْغَيْبَاتِ حَادِثَةٌ فِي الْقَائِمِ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ قَالَ أَبُو بَصِيرٍ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَنِ الْقَائِمُ مِنْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ فَقَالَ يَا أَبَا بَصِيرٍ هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ ابْنِي مُوسَى ذَلِكَ ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يَغِيبُ غَيْبَةً يَرْتَابُ فِيهَا الْمُبْطِلُونَ ثُمَّ يُظْهِرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَفْتَحُ اللَّهُ عَلَى يَدِهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ يَنْزِلُ رُوحُ اللَّهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَيُصَلِّي خَلْفَهُ وَ تُشْرِقُ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ لَا تَبْقَى فِي الْأَرْضِ بُقْعَةٌ عُبِدَ فِيهَا غَيْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا عُبِدَ اللَّهُ فِيهَا وَ يَكُونُ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ. كمال الدین 2/345

وظیفه هجدهم: دعا برای فرج حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ

اشاره

زراره گوید: شنیدم امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ می فرمودند:

«براى امام زمان پيش از آنكه قيام كند، غيبتى است، عرض كردم: چرا؟ فرمودند: می ترسد " و با دست اشاره به بدن خود كردند"...

زراره گوید: من عرض كردم: قربانتان شوم! اگر من به آن زمان رسیدم چكار كنم؟ فرمودند:

«اى زراره! اگر به آن زمان رسيدى، با اين دعا خدا را بخوان: اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي سپس فرمودند: «اى زراره! به ناچار جوانى در مدينه كشته مى شود، عرض كردم: قربانتان شوم! مگر لشكر سفيانى او را نمی كشند؟ فرمودند: نه! بلكه او را لشكر آل بنى فلان بكشند، آن لشكر مى آيد تا وارد مدينه مى شود و آن جوان را می گيرد و می كشد؛ پس چون او را از روى سركشى و جور و ستم بكشد، مهلتشان به سر آيد، در آن هنگام اميد فرج داشته باش ان شاء اللّه.»(1)

و حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«خداوند به حضرت ابراهيم وحى فرستاد كه به زودى فرزندى براى تو متولد خواهد شد! ابراهيم هم به ساره (همسرش) خبر داد: ساره گفت: من پير زن هستم! پس خداوند متعال وحى فرستاد به سوى ابراهيم كه ساره به خاطر ردّ کردن کلام من، به زودى فرزندى مى آورد و اولادش چهار صد سال گرفتار خواهند بود. آنگاه حضرت فرمود: چون گرفتارى بنى اسرائيل به طول انجاميد، چهل صبح رو به درگاه الهى آورده، به گريه و زارى پرداختند. خدا هم به موسى و هارون وحى فرستاد كه (با امداد غيبى)، آنها را از شرّ فرعون نجات دهند و صد و هفتاد سال از چهار صد

ص: 201


1- . عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ... يَا زُرَارَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ الزَّمَانَ أَيَّ شَيْ ءٍ أَعْمَلُ قَالَ يَا زُرَارَةُ إِذَا أَدْرَكْتَ هَذَا الزَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ لَا بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلَامٍ بِالْمَدِينَةِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ لَيْسَ يَقْتُلُهُ جَيْشُ السُّفْيَانِيِّ قَالَ لَا وَ لَكِنْ يَقْتُلُهُ جَيْشُ آلِ بَنِي فُلَانٍ يَجِي ءُ حَتَّى يَدْخُلَ الْمَدِينَةَ فَيَأْخُذُ الْغُلَامَ فَيَقْتُلُهُ فَإِذَا قَتَلَهُ بَغْياً وَ عُدْوَاناً وَ ظُلْماً لَا يُمْهَلُونَ فَعِنْدَ ذَلِكَ تَوَقُّعُ الْفَرَجِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ. كافی 1/337

سال گرفتارى آنها را بر ایشان بخشید. سپس امام ششم عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: دقیقا شما هم به همین بلا دچار شوید؛ پس اگر مثل بنى اسرائيل به درگاه خداوند به گريه و زارى بپردازيد؛ خداوند فرج ما را نزديک خواهد كرد. اما اگر چنين نباشيد، اين سختى و غیبت تا پايان مدتش ادامه خواهد داشت.»(1)

پس ای برادران و خواهران ایمانی! بیایید تا همگی با هم، مضطرانه خدا را برای فرج مولایمان بخوانیم و همّ و غمّ خویش را یکی کرده و مجالس را به نیت فرج آن بزرگوار برپا سازیم، شاید آن خدایی که به بنی اسرائیل ترحّم کرد و ایشان را بخشید باقی مانده ی غیبت مولای ما را هم به ما ببخشد.

در خبری دیگر است که احمد بن اسحاق گوید: بر امام عسكرىّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وارد شدم و مى خواستم از جانشین پس از ایشان پرسش كنم؛ آن حضرت آغاز سخن كرده و فرمودند:

«اى احمد بن اسحاق! خداى تعالى از زمان آدم عَلَيْهِ السَّلاَمُ زمين را خالى از حجّت نگذاشته است و تا روز قيامت نيز خالى از حجّت نخواهد گذاشت. به واسطه ی اوست كه بلا را از اهل زمين دفع مى كند و به خاطر اوست كه باران مى فرستد و بركات زمين را بيرون مى آورد.گويد: گفتم:اى فرزند رسول خدا امام و جانشين پس از شما كيست؟ حضرت شتابان برخاسته و داخل خانه شدند و سپس برگشتند در حالى كه بر شانه ی ایشان كودكى سه ساله بود كه صورتش مانند ماه شب چهارده مى درخشيد، فرمودند:اى احمد بن اسحاق! اگر نزد خداى تعالى و حجّت هاى اوگرامى نبودى اين فرزندم را به تو نشان نمی دادم. او همنام و هم كنيه رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم است، كسى است كه زمين را پر از عدل و داد مى كند همچنان كه پر از ظلم و جور شده باشد.اى احمد بن اسحاق! مَثل او در اين امّت مَثل خضر و ذو القرنين است، او غيبتى طولانى خواهد داشت كه هيچ كسی در آن نجات نمى يابد مگر كسى كه خداى تعالى او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعاء

ص: 202


1- . عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبِي قُرَّةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى إِبْرَاهِيمَ أَنَّهُ سَيُولَدُ لَكَ فَقَالَ لِسَارَةَ فَقَالَتْ أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنَّهَا سَتَلِدُ وَ يُعَذَّبُ أَوْلَادُهَا أَرْبَعَمِائَةِ سَنَةٍ بِرَدِّهَا الْكَلَامَ عَلَيَّ قَالَ فَلَمَّا طَالَ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ الْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَكَوْا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى وَ هَارُونَ يُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِينَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ هَكَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذَا لَمْ تَكُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ يَنْتَهِي إِلَى مُنْتَهَاهُ. تفسیر عیاشی 2/ 154 و بحار الأنوار4 / 118

برای تعجيل فرج، موفّق سازد... »(1)

دعای در غیبت

در اینجا به یک نمونه از دعاهایی که توصیه شده در زمان غیبت امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ خوانده شود اشاره می کنم

بسم اللّه الرحمن الرحیم. اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَبِيَّكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَبِيَّكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي اللَّهُمَّ لَا تُمِتْنِي مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا تُزِغْ قَلْبِي بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِي اللَّهُمَّ فَكَمَا هَدَيْتَنِي بِوَلَايَةِ مَنَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُ عَلَيَّ مِنْ وُلَاةِ أَمْرِكَ بَعْدَ رَسُولِكَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم حَتَّى وَالَيْتَ وُلَاةَ أَمْرِكَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ عَلِيّاً وَ مُحَمَّداً وَ جَعْفَراً وَ مُوسَى وَ عَلِيّاً وَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُجَّةَ الْقَائِمَ الْمَهْدِيَّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ اللَّهُمَّ فَثَبِّتْنِي عَلَى دِينِكَ وَ اسْتَعْمِلْنِي بِطَاعَتِكَ وَ لَيِّنْ قَلْبِي لِوَلِيِّ أَمْرِكَ وَ عَافِنِي مِمَّا امْتَحَنْتَ بِهِ خَلْقَكَ وَ ثَبِّتْنِي عَلَى طَاعَةِ وَلِيِّ أَمْرِكَ الَّذِي سَتَرْتَهُ عَنْ خَلْقِكَ فَبِإِذْنِكَ غَابَ عَنْ بَرِيَّتِكَ وَ أَمْرَكَ يَنْتَظِرُ وَ أَنْتَ الْعَالِمُ غَيْرُ مُعَلَّمٍ بِالْوَقْتِ الَّذِي فِيهِ صَلَاحُ أَمْرِ وَلِيِّكَ فِي الْإِذْنِ لَهُ بِإِظْهَارِ أَمْرِهِ وَ كَشْفِ سِتْرِهِ فَصَبِّرْنِي عَلَى ذَلِكَ حَتَّى لَا أُحِبَّ تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ وَ لَا تَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ وَ لَا أَكْشِفَ عَمَّا سَتَرْتَهُ وَ لَا أَبْحَثَ عَمَّا كَتَمْتَهُ وَ لَا أُنَازِعَكَ فِي تَدْبِيرِكَ وَ لَا أَقُولَ لِمَ وَ كَيْفَ وَ مَا بَالُ وَلِيِّ الْأَمْرِ لَايَظْهَرُ وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ مِنَ الْجَوْرِ وَ أُفَوِّضُ أُمُورِي كُلَّهَا إِلَيْكَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تُرِيَنِي وَلِيَّ أَمْرِكَ ظَاهِراً نَافِذاً لِأَمْرِكَ مَعَ عِلْمِي بِأَنَّ لَكَ السُّلْطَانَ وَ الْقُدْرَةَ وَ الْبُرْهَانَ وَ الْحُجَّةَ وَ الْمَشِيئَةَ وَ الْإِرَادَةَ وَ الْحَوْلَ وَ الْقُوَّةَ فَافْعَلْ ذَلِكَ بِي وَ بِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ حَتَّى نَنْظُرَ إِلَى وَلِيِّكَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ ظَاهِرَ الْمَقَالَةِ وَاضِحَ الدَّلَالَةِ هَادِياً مِنَ الضَّلَالَةِ شَافِياً

ص: 203


1- . عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ الْأَشْعَرِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ لِي مُبْتَدِئاً يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُخَلِّ الْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَا يُخَلِّيهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ يَدْفَعُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بِهِ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِهِ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدَكَ فَنَهَضَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مُسْرِعاً فَدَخَلَ الْبَيْتَ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَلَى عَاتِقِهِ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ الْقَمَرُ لَيْلَةَ الْبَدْرِ مِنْ أَبْنَاءِ الثَّلَاثِ سِنِينَ فَقَالَ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْ لَا كَرَامَتُكَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَيْكَ ابْنِي هَذَا إِنَّهُ سَمِيُّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ كَنِيُّهُ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ مَثَلُهُ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ مَثَلُ الْخَضِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِي الْقَرْنَيْنِ وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ الْهَلَكَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِهِ ... كمال الدین 2 / 384 و إعلام الورى/439

مِنَ الْجَهَالَةِ أَبْرِزْ يَا رَبِّ مَشَاهِدَهُ وَ ثَبِّتْ قَوَاعِدَهُ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ تَقَرُّ عَيْنُهُ بِرُؤْيَتِهِ وَ أَقِمْنَا بِخِدْمَتِهِ وَ تَوَفَّنَا عَلَى مِلَّتِهِ وَ احْشُرْنَا فِي زُمْرَتِهِ اللَّهُمَّ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ جَمِيعِ مَا خَلَقْتَ وَ بَرَأْتَ وَ ذَرَأْتَ وَ أَنْشَأْتَ وَ صَوَّرْتَ وَ احْفَظْهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ فَوْقِهِ وَ مِنْ تَحْتِهِ بِحِفْظِكَ الَّذِي لَا يَضِيعُ مَنْ حَفِظْتَهُ بِهِ وَ احْفَظْ فِيهِ رَسُولَكَ وَ وَصِيَّ رَسُولِكَ اللَّهُمَّ وَ مُدَّ فِي عُمُرِهِ وَ زِدْ فِي أَجَلِهِ وَ أَعِنْهُ عَلَى مَا أَوْلَيْتَهُ وَ اسْتَرْعَيْتَهُ وَ زِدْ فِي كَرَامَتِكَ لَهُ فَإِنَّهُ الْهَادِي وَ الْمُهْتَدِي وَ الْقَائِمُ الْمَهْدِيُّ الطَّاهِرُ التَّقِيُّ النَّقِيُّ الزَّكِيُّ الرَّضِيُّ الْمَرْضِيُّ الصَّابِرُ الْمُجْتَهِدُ الشَّكُورُ اللَّهُمَّ وَ لَا تَسْلُبْنَا الْيَقِينَ لِطُولِ الْأَمَدِ فِي غَيْبَتِهِ وَ انْقِطَاعِ خَبَرِهِ عَنَّا وَ لَا تُنْسِنَا ذِكْرَهُ وَ انْتِظَارَهُ وَ الْإِيمَانَ وَ قُوَّةَ الْيَقِينِ فِي ظُهُورِهِ وَ الدُّعَاءَ لَهُ وَ الصَّلَاةَ عَلَيْهِ حَتَّى لَا يُقَنِّطَنَا طُولُ غَيْبَتِهِ مِنْ ظُهُورِهِ وَ قِيَامِهِ وَ يَكُونَ يَقِينُنَا فِي ذَلِكَ كَيَقِينِنَا فِي قِيَامِ رَسُولِكَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ مَا جَاءَ بِهِ مِنْ وَحْيِكَ وَ تَنْزِيلِكَ وَ قَوِّ قُلُوبَنَا عَلَى الْإِيمَانِ بِهِ حَتَّى تَسْلُكَ بِنَا عَلَى يَدِهِ مِنْهَاجَ الْهُدَى وَ الْحُجَّةَ الْعُظْمَى وَ الطَّرِيقَةَ الْوُسْطَى وَ قَوِّنَا عَلَى طَاعَتِهِ وَ ثَبِّتْنَا عَلَى مُتَابَعَتِهِ وَ اجْعَلْنَا فِي حِزْبِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ وَ الرَّاضِينَ بِفِعْلِهِ وَ لَا تَسْلُبْنَا ذَلِكَ فِي حَيَاتِنَا وَ لَا عِنْدَ وَفَاتِنَا حَتَّى تَتَوَفَّانَا وَ نَحْنُ عَلَى ذَلِكَ غَيْرَ شَاكِّينَ وَ لَا نَاكِثِينَ وَ لَا مُرْتَابِينَ وَ لَا مُكَذِّبِينَ اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ أَيِّدْهُ بِالنَّصْرِ وَ انْصُرْ نَاصِرِيهِ وَ اخْذُلْ خَاذِلِيهِ وَ دَمِّرْ عَلَى مَنْ نَصَبَ لَهُ وَ كَذَّبَ بِهِ وَ أَظْهِرْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَمِتْ بِهِ الْبَاطِلَ وَ اسْتَنْقِذْ بِهِ عِبَادَكَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ الذُّلِّ وَ انْعَشْ بِهِ الْبِلَادَ وَ اقْتُلْ بِهِ جَبَابِرَةَ الْكُفْرِ وَ اقْصِمْ بِهِ رُءُوسَ الضَّلَالَةِ وَ ذَلِّلْ بِهِ الْجَبَّارِينَ وَ الْكَافِرِينَ وَ أَبِرْ بِهِ الْمُنَافِقِينَ وَ النَّاكِثِينَ وَ جَمِيعَ الْمُخَالِفِينَ وَ الْمُلْحِدِينَ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا حَتَّى لَا تَدَعَ مِنْهُمْ دَيَّاراً وَ لَا تُبْقِيَ لَهُمْ آثَاراً وَ تُطَهِّرَ مِنْهُمْ بِلَادَكَ وَ اشْفِ مِنْهُمْ صُدُورَ عِبَادِكَ وَ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحَى مِنْ دِينِكَ وَ أَصْلِحْ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ حُكْمِكَ وَ غَيِّرْ مِنْ سُنَّتِكَ حَتَّى يَعُودَ دِينُكَ بِهِ وَ عَلَى يَدَيْهِ غَضّاً جَدِيداً صَحِيحاً لَا عِوَجَ فِيهِ وَ لَا بِدْعَةَ مَعَهُ حَتَّى تُطْفِئَ بِعَدْلِهِ نِيرَانَ الْكَافِرِينَ فَإِنَّهُ عَبْدُكَ الَّذِي اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِكَ وَ ارْتَضَيْتَهُ لِنُصْرَةِ نَبِيِّكَ وَ اصْطَفَيْتَهُ بِعِلْمِكَ وَ عَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّأْتَهُ مِنَ الْعُيُوبِ وَ أَطْلَعْتَهُ عَلَى الْغُيُوبِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ نَقَّيْتَهُ مِنَ الدَّنَسِاللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِينَ وَ عَلَى شِيعَتِهِمُ الْمُنْتَجَبِينَ وَ بَلِّغْهُمْ مِنْ آمَالِهِمْ أَفْضَلَ مَا يَأْمُلُونَ وَ اجْعَلْ ذَلِكَ مِنَّا خَالِصاً مِنْ كُلِّ شَكٍّ وَ شُبْهَةٍ وَ رِيَاءٍ وَ سُمْعَةٍ حَتَّى لَا نُرِيدَ بِهِ غَيْرَكَ وَ لَا نَطْلُبَ بِهِ إِلَّا وَجْهَكَ اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنَا وَ شِدَّةَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَيْنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ

ص: 204

عَدَدِنَا اللَّهُمَّ فَافْرُجْ ذَلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ وَ نَصْرٍ مِنْكَ تُعِزُّهُ وَ إِمَامِ عَدْلٍ تُظْهِرُهُ إِلَهَ الْحَقِّ رَبَّ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُكَ أَنْ تَأْذَنَ لِوَلِيِّكَ فِي إِظْهَارِ عَدْلِكَ فِي عِبَادِكَ وَ قَتْلِ أَعْدَائِكَ فِي بِلَادِكَ حَتَّى لَا تَدَعَ لِلْجَوْرِ يَا رَبِّ دِعَامَةً إِلَّا قَصَمْتَهَا وَ لَا بِنْيَةً إِلَّا أَفْنَيْتَهَا وَ لَا قُوَّةً إِلَّا أَوْهَنْتَهَا وَ لَا رُكْناً إِلَّا هَدَدْتَهُ وَ لَا حَدّاً إِلَّا فَلَلْتَهُ وَ لَا سِلَاحاً إِلَّا أَكْلَلْتَهُ وَ لَا رَايَةً إِلَّا نَكَّسْتَهَا وَ لَا شُجَاعاً إِلَّا قَتَلْتَهُ وَ لَا جَيْشاً إِلَّا خَذَلْتَهُ وَ ارْمِهِمْ يَا رَبِّ بِحَجَرِكَ الدَّامِغِ وَ اضْرِبْهُمْ بِسَيْفِكَ الْقَاطِعِ وَ بِبَأْسِكَ الَّذِي لَا تَرُدُّهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ وَ عَذِّبْ أَعْدَاءَكَ وَ أَعْدَاءَ دِينِكَ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِكَ بِيَدِ وَلِيِّكَ وَ أَيْدِي عِبَادِكَ الْمُؤْمِنِينَ اللَّهُمَّ اكْفِ وَلِيَّكَ وَ حُجَّتَكَ فِي أَرْضِكَ هَوْلَ عَدُوِّهِ وَ كِدْ مَنْ كَادَهُ وَ امْكُرْ بِمَنْ مَكَرَ بِهِ وَ اجْعَلْ دَائِرَةَ السَّوْءِ عَلَى مَنْ أَرَادَ بِهِ سُوءاً وَ اقْطَعْ عَنْهُ مَادَّتَهُمْ وَ أَرْعِبْ لَهُ قُلُوبَهُمْ وَ زَلْزِلْ لَهُ أَقْدَامَهُمْ وَ خُذْهُمْ جَهْرَةً وَ بَغْتَةً وَ شَدِّدْ عَلَيْهِمْ عِقَابَكَ وَ أَخْزِهِمْ فِي عِبَادِكَ وَ الْعَنْهُمْ فِي بِلَادِكَ وَ أَسْكِنْهُمْ أَسْفَلَ نَارِكَ وَ أَحِطْ بِهِمْ أَشَدَّ عَذَابِكَ وَ أَصْلِهِمْ نَاراً وَ احْشُ قُبُورَ مَوْتَاهُمْ نَاراً وَ أَصْلِهِمْ حَرَّ نَارِكَ فَإِنَّهُمْ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ وَ أَذَلُّوا عِبَادَكَ اللَّهُمَّ وَ أَحْيِ بِوَلِيِّكَ الْقُرْآنَ وَ أَرِنَا نُورَهُ سَرْمَداً لَا ظُلْمَةَ فِيهِ وَ أَحْيِ بِهِ الْقُلُوبَ الْمَيْتَةَ وَ اشْفِ بِهِ الصُّدُورَ الْوَغِرَةَ وَ اجْمَعْ بِهِ الْأَهْوَاءَ الْمُخْتَلِفَةَ عَلَى الْحَقِّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحُدُودَ الْمُعَطَّلَةَ وَ الْأَحْكَامَ الْمُهْمَلَةَ حَتَّى لَا يَبْقَى حَقٌّ إِلَّا ظَهَرَ وَ لَا عَدْلٌ إِلَّا زَهَرَ وَ اجْعَلْنَا يَا رَبِّ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ مُقَوِّي سُلْطَانِهِ وَ الْمُؤْتَمِرِينَ لِأَمْرِهِ وَ الرَّاضِينَ بِفِعْلِهِ وَ الْمُسَلِّمِينَ لِأَحْكَامِهِ وَ مِمَّنْ لَا حَاجَةَ لَهُ بِهِ إِلَى التَّقِيَّةِ مِنْ خَلْقِكَ أَنْتَ يَا رَبِّ الَّذِي تَكْشِفُ السُّوءَ وَ تُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاكَ وَ تُنَجِّي مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ فَاكْشِفْ يَا رَبِّ الضُّرَّ عَنْ وَلِيِّكَ وَ اجْعَلْهُ خَلِيفَةً فِي أَرْضِكَ كَمَا ضَمِنْتَ لَهُ اللَّهُمَّ وَ لَا تَجْعَلْنِي مِنْ خُصَمَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَا تَجْعَلْنِي مِنْ أَعْدَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَا تَجْعَلْنِي مِنْ أَهْلِ الْحَنَقِ وَ الْغَيْظِ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ ذَلِكَ فَأَعِذْنِي وَ أَسْتَجِيرُ بِكَ فَأَجِرْنِي اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِي بِهِمْ فَائِزاً عِنْدَكَ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ.(1)

ص: 205


1- . كمال الدین 2 /512 و البلد الامین / 306 و بحارالانوار 53/187: بار الها! خود را به من معرّفى كن كه اگر خودت را به من معرّفى نكنى پیامبرت را نشناسم، بار الها پیامبرت را به من معرّفى كن كه اگر پیامبرت را به من معرّفى نكنى حجّتت را نشناسم، بار الها حجّتت را به من معرّفى كن كه اگر حجّتت را به من معرّفى نكنى از دین خود گمراه شوم، بار الها مرا به مرگ جاهلیت نمیران و قلبم را پس از هدایت منحرف مساز، بار الها همچنان كه مرا به ولایت والیان مفترض الطاعه امر خود پس از رسولت هدایت كردى و من نیز ولایت آنان را پذیرفتم یعنى امیر المؤمنین و حسن و حسین و علىّ و محمّد و جعفر و موسى و علىّ و محمّد و علىّ و حسن و حجّت قائم مهدى صلوات اللَّه علیهم اجمعین. بار الها! مرا بر دین خود استوار بدار و مرا به طاعت خود بدار و قلبم را براى ولىّ امرت نرم كن و مرا از آنچه خلق را بدان امتحان مى كنى سلامت بدار و مرا در اطاعت ولىّ امرت استوار كن ولى امرى كه او را از چشمان خلایق مستور ساختى و با اذن تو از مردمان غایب گردید و تنها امر تو را انتظار مى برد و تو هنگامى را كه صلاح امر ولیت در آن است بى تعلّم مى دانى و به ظهور امر او فرمان مى دهى و او را هویدا مى سازى، پس مرا بر آن شكیبا ساز كه تعجیل آنچه را كه به تأخیر انداختى نخواهم و تأخیر آنچه را كه معجّل ساختى نطلبم و از مستورت پرده بردارى، و از مكتومت تفحّص، و در تدبیرت منازعه ننمایم و چون و چرا نكنم و نگویم چرا ولىّ امرت ظهور نمى كند در حالى كه زمین از جور آكنده شده است. و همه امورم را به تو تفویض مى كنم. بار الها! از تو مى خواهم كه ولىّ امرت را در حالى كه ظاهر است و امر تو را جارى مى سازد به من بنمایانى و من مى دانم كه سلطان و قدرت و برهان و حجّت و مشیت و اراده و توانایى و نیرو از آن توست، پس من و جمیع مؤمنین را بدان موفّق بدار تا ولیت را بنگریم در حالى كه گفتارش ظاهر و دلالتش واضح است و هادى و شافى از ضلالت و جهالت است. اى خداى من! مشاهد وى را ظاهر ساز و قواعدش را تثبیت كن و ما را از كسانى قرار بده كه چشمشان به دیدار او روشن شود و ما را به خدمت او درآور و بر ملّت او بمیران و همراه او محشور ساز. بار الها! او را از شرّ جمیع مخلوقات مصون دار و او را از مقابل و پشت و راست و چپ و بالا و پائین حافظ باش كه آن را كه تو حافظ باشى ضایع نشود و رسول و وصىّ رسولت را نگاهبان باش. بار الها! عمر او را طولانى كن و بر اجلش بیفزا و او را بر امورى كه والى ساختى و حفظش را از وى درخواست كردى كمك كن و كرامتت را بر وى بیفزا كه او هادى و مهتدى و قائم مهدى است و طاهر تقىّ نقىّ زكىّ رضىّ مرضىّ و صابر مجتهد شكور است. بار الها! به واسطه غیبت طولانیش و بى خبرى ما از او یقین ما را سلب مكن و یاد و انتظار و ایمان و قوّت یقین ما را در ظهورش و دعا و درود ما را بر او از خاطر ما مبر تا به غایتى كه طول غیبتش در ظهور و قیامش ما را ناامید نسازد و یقین ما در این باب مانند یقین ما در قیام و قرآن رسولت باشد و قلوب ما را بر ایمان به او تقویت كن تا به غایتى كه ما را به دست او بر منهاج هدایت و حجّت كبرى و طریقه وسطى سالك سازى و ما را بر طاعت او نیرومند كن و بر پیروى او استوار دار و در حزب و اعوان و انصار و خرسندان از افعالش قرار بده و آن را در حیات و هنگام وفات ما از ما مگیر تا هنگام مرگ شكّ كننده و پیمان شكننده و مرتاب و مكذّب نباشیم. بار الها! فرج او را نزدیك ساز و او را با نصرت مؤید كن و یاورانش را یارى نما و خواركنندگانش را خوار ساز و ناصب و مكذّب او را هلاك كن و به واسطه او حقّ را ظاهر ساز و باطل را بمیران و بندگان مؤمنت را از خوارى نجات بده و بلاد را آبادان كن و جبابره كفر را بكش و سران ضلالت را درهم شكن و جبّاران و كافران را خوار ساز و منافقین و پیمان شكنان و همه مخالفان و ملحدان را در شرق و غرب و برّ و بحر و دشت و كوهسار نابود ساز تا به غایتى كه احدى از ایشان و اثرى از آثار آنها را باقى نگذارى و بلاد خود را از وجود آنها پاك سازى و سینه بندگانت را تشفّى ده و دین محوشده خودت را تجدید كن و احكام تبدیل شده و سنن تغییر یافته خود را اصلاح كن تا به او و دست او دین تو عودت كند در حالى كه با طراوت و جدید و صحیح و عارى از كژى و بدعت باشد تا شعله هاى كفر را با عدلش خاموش سازى كه او بنده تو است و او را براى خودت برگزیدى و براى یارى پیامبرت پسندیدى و به واسطه علمت انتخاب نمودى و از گناهان بازداشتى و از عیوب مبرّا كردى و بر غیوب مطّلع ساختى و بر او نعمت ارزانى داشتى و از پلیدى طاهر و از ناپاكى پاكیزه ساختى. بار الها! بر او و بر پدران امام و طاهرش و همچنین بر شیعیان برگزیده آنان درود فرست و آنها را به آمال خودشان برسان و این را از ناحیه ما خالص از هر گونه شكّ و شبهه و ریا و سمعه قرار بده تا به غایتى كه غیر تو را نخواهیم و جز وجه تو را نجوئیم. بار الها! به درگاه تو از فقدان پیامبر و غیبت ولىّ خود و سختى زمانه و وقوع فتنه ها و چیرگى دشمنان و كثرت دشمنان و كمى عددمان شكایت مى كنیم. بار الها! با فتح عاجل و نصرت عزّتمند خود و امام عادلى كه ظاهر مى سازى فرج را برسان اله الحق ربّ العالمین. بار الها! از تو مسألت مى كنیم كه به ولىّ خود اذن دهى تا عدل تو را در میان بندگانت ظاهر سازد و دشمنانت را در بلادت بكشد تا به غایتى كه اى خداى من! براى ستم ستونى نماند جز آنكه آن را درشكنى و بنایى نماند جز آنكه آن را نابود سازى و هیچ نیرویى نماند مگر آنكه آن را سست كنى و ركنى نماند مگر آنكه آن را نابود سازى و هیچ حدّى نباشد جز آنكه آن را شكست دهى و سلاحى نماند مگر آنكه آن را از كار بیندازى و پرچمى نباشد جز آنكه آن را سرنگون كنى و شجاعى نباشد مگر آنكه او را بكشى و لشكرى نماند جز آنكه آن را خوار سازى و سنگ خودت را بر فرق سر آنان بینداز و شمشیر قاطع خود را بر آنها فرود آور و بأس خودت را كه از قوم مجرم بازنگردد بر ایشان ببار و به دست ولىّ خود و بندگان مؤمن خود دشمنان خود و رسولت را عذاب كن. بار الها! از ولىّ و حجّت خودت در زمین هراس دشمنش را كفایت كن و با كسى كه با او كید كند كید كن و با كسى كه با او مكر كند مكر كن و مدار بدى را بر كسى قرار ده كه بدى وى را بخواهد و مادّه آنها را از ایشان ببر و هراس وى را در قلوب آنها بیفكن و گامهایشان را بلرزان و آشكارا و ناگهانى آنها را بگیر و عقوبتت را بر ایشان جارى ساز و در میان بندگانت خوار كن و در میان بلادت ملعون ساز و در درك اسفل جاى ده و در محاصره شدیدترین عذاب خود درآور و آتشت را لا ینقطع به آنها برسان و قبور اموات آنها را مملوّ از آتش كن و آتش سوزان خود را از آنها دریغ مدار، كه آنها نماز را ضایع ساخته و پیروى شهوات كرده و بندگانت را خوار ساخته اند. بار الها! به واسطه ولیت قرآن را زنده كن و نور سرمدى خویش را كه ظلمتى در آن نیست بما بنما و به واسطه او قلوب مرده را زنده كن و دلهاى پركینه را شفا بخش و آراء مختلفه را بر محور حقّ گرد آور و حدود معطّله و احكام مهمله را اقامه كن تا به غایتى كه حقّى باقى نماند جز آنكه آن را ظاهر سازد و عدلى نباشد جز آنكه آن را شكوفا كند، و اى خداى من! ما را از اعوان و تقویت كنندگان سلطنت و فرمانبرداران دستورات و خشنودان از افعال و تسلیم كنندگان احكامش قرار ده و از كسانى كه هیچ حاجتى براى او به تقیه كردن از آنها نباشد، اى خداى من! تو كسى هستى كه سوء را برطرف مى كنى و آن هنگام كه مضطرّ تو را بخواند اجابت كنى و از بلاى عظیم نجات بخشى، اى خداى من ضرر را از ولیت برطرف ساز و همچنان كه براى او تضمین كردى او را خلیفه در زمین قرار ده. بار الها! مرا از دشمنان و اعداء آل محمّد مگردان و مرا از اهل غیظ و غضب بر آل محمّد قرار مده كه من از آن به تو پناه مى برم پس به من پناه ده و مى خواهم به جوار تو درآیم پس مرا در جوار خود درآور. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد و مرا به واسطه آنها در دنیا و آخرت رستگار ساز و از مقرّبین قرار بده.

ص: 206

وظیفه نوزدهم: تقوی و عبادت

عمار ساباطى گوید: به امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض كردم: كدام یک از این دو بهتر است؟ عبادت پنهانى با امام پنهان از شما خانواده در زمان دولت باطل، یا عبادت در زمان ظهور و دولت حق با امام آشكار از شما؟ فرمودند:

«اى عمار! به خدا كه صدقه دادن پنهانى از صدقه دادن آشكارا بهتر است، و همچنين به خدا عبادت شما در پنهانى با امام پنهانتان در زمان دولتِ باطل، و ترس شما از دشمن و در حال صلح با دشمن (و تقيه از او مانند دوران ائمه عَلَيْهِم السَّلاَمُ بعد ازامام حسين عَلَيْهِم السَّلاَمُ) بهتر است از كسى كه عبادت كند خداى عزوجل را در زمان ظهور حق با امام بر حق، آشكار و در زمان دولت حق. عبادت با ترس و در زمان دولت باطل، مانند عبادت در زمان امنيت و دولت حق نيست (مانند زمان پيغمبر و زمان ظهور امام عصر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم؛ زيرا عبادت پنهانى علاوه بر مشقّت و صعوبتش از ريا

ص: 207

دورتر و به اخلاص و تقرب نزديک تر است). و بدانيد هر كسی از شما كه در اين زمان، نماز واجبش را در وقتش به جماعت گزارد و از دشمنش پنهان كند و آن را تمام و كامل به جا آورد، خدا براى او ثواب پنجاه نماز واجب به جماعت گزارده بنويسد و كسى كه از شما نماز واجبش را فرادى و در وقتش بخواند و درست و كامل به جا آورد، و از دشمنش پنهان كند، خداى عزوجل ثواب بيست و پنج نماز واجب فرادى برايش بنويسد، و هر كسی از شما كه يک نماز نافله را در وقتش بخواند و كامل ادا كند، خدا براى او ثواب ده نماز نافله نويسد. و آنكه از شما كار نيكى انجام دهد، خداى عزوجل براى او به جاى آن بيست حسنه نويسد و حسنات مؤمن از شما را خداى عزوجل چند برابر كند، اگر حسن عمل داشته باشد و نسبت به دين و امام و جان خود به تقيه معتقد باشد و زبان خود را نگه دارد، همانا خداى عز وجل كريم است.»

من عرض كردم: قربانتان گردم! به خدا كه شما مرا به عمل تشویق فرموده و برانگیختید؛ ولى من دوست دارم بدانم دلیلش چیست كه اعمال ما از اعمال اصحاب امامى كه آشكار باشد، در زمان دولت حق، بهتر است، با وجود اینكه همه یک دین داریم؟ فرمودند:

«زيرا شما در وارد شدن به دين خداى عز وجل و انجام دادن نماز و روزه و حج و هر كار خير و دانشى بر ايشان سبقت داريد، و نيز نسبت به عبادت خداى متعال در پنهانى از دشمن با امام پنهان سبقت داريد، در حالى كه مطيع او هستيد و مثل او صبر مى كنيد، و در انتظار دولت حق مى باشيد، و درباره ی امام و جان خود از سلاطين ستمگر، ترس داريد، حق امام (چون منصب امامت و خمس) و حقوق خود را (مانند زكات و خراج) در دست ستمگران مى بينيد كه از شما باز مى گيرند و شما را به كسب و زراعت در دنيا و طلب روزى ناچار مى كنند، علاوه بر موضوع صبر شما نسبت به دين و عبادتتان و اطاعت از امام و ترس از دشمنتان، بدين جهات است كه خداى عز وجل ثواب اعمال شما را چند برابر فرموده است، گوارا باد بر شما.»

عرض كردم: قربانتان گردم! پس در صورتى كه ما در زمان امامت شما و فرمانبردارى از شما نیكوكارتر و با ثواب بیشتر از اصحاب دولت حق و عدالت باشیم، به نظر شما چرا آرزو كنیم كه از اصحاب حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ باشیم و حق ظاهر شود؟ فرمودند:

ص: 208

«سبحان اللّه!! شما دوست نداريد كه خداى تبارك و تعالى، حق و عدالت را در بلاد، ظاهر كند؟ و وحدت كلمه پديد آورد؟ و ميان دل هاى پراكنده، الفت دهد؟ و مردم، خدا را در روى زمينش نافرمانى نكنند؟ و حدود خدا در ميان خلقش، اجرا شود و خدا، حق را به اهلش برگرداند تا حق، آشكار شود و از ترسِ هيچ يک از مردم، حق پوشيده نگردد، (اينها نتائجى است بسيار بزرگ و سودمند براى همگان كه از ظهور امام زمان و برقرارى دولت حق به دست مى آيد و چگونه مى شود كه مسلمان اين آرزو را نداشته باشد) هان به خدا، اى عمار! هر كدام از شما (شيعيان) بر اين حالى كه اكنون داريد (عبادت با خوف و تقيه و انتظار) بميرد از بسيارى از شهدای بدر و احد بهتر و برتر است، پس مژده باد شما را »(1)

حضرت رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز فرمودند:

«...هر كه بميرد و امامان را نشناسد و به نام خودشان و پدرانشان از آنها پيروى نكند به مرگ جاهليت مرده است، و از دين آنها ورع و عفت و راستى و صلاح و

ص: 209


1- . عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ الْعِبَادَةُ مَعَ الْإِمَامِ مِنْكُمُ الْمُسْتَتِرِ فِي دَوْلَةِ الْبَاطِلِ أَفْضَلُ أَمِ الْعِبَادَةُ فِي ظُهُورِ الْحَقِّ وَ دَوْلَتِهِ مَعَ الْإِمَامِ الظَّاهِرِ مِنْكُمْ فَقَالَ يَا عَمَّارُ الصَّدَقَةُ وَ اللَّهِ فِي السِّرِّ فِي دَوْلَةِ الْبَاطِلِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّدَقَةِ فِي الْعَلَانِيَةِ وَ كَذَلِكَ عِبَادَتُكُمْ فِي السِّرِّ مَعَ إِمَامِكُمُ الْمُسْتَتِرِ فِي دَوْلَةِ الْبَاطِلِ أَفْضَلُ لِخَوْفِكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ فِي دَوْلَةِ الْبَاطِلِ وَ حَالِ الْهُدْنَةِ مِمَّنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي ظُهُورِ الْحَقِّ مَعَ الْإِمَامِ الظَّاهِرِ فِي دَوْلَةِ الْحَقِّ وَ لَيْسَ الْعِبَادَةُ مَعَ الْخَوْفِ وَ فِي دَوْلَةِ الْبَاطِلِ مِثْلَ الْعِبَادَةِ مَعَ الْأَمْنِ فِي دَوْلَةِ الْحَقِّ اعْلَمُوا أَنَّ مَنْ صَلَّى مِنْكُمْ صَلَاةً فَرِيضَةً وُحْدَاناً مُسْتَتِراً بِهَا مِنْ عَدُوِّهِ فِي وَقْتِهَا فَأَتَمَّهَا كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِهَا خَمْساً وَ عِشْرِينَ صَلَاةً فَرِيضَةً وَحْدَانِيَّةً وَ مَنْ صَلَّى مِنْكُمْ صَلَاةً نَافِلَةً فِي وَقْتِهَا فَأَتَمَّهَا كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِهَا عَشْرَ صَلَوَاتٍ نَوَافِلَ وَ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ حَسَنَةً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِهَا عِشْرِينَ حَسَنَةً وَ يُضَاعِفُ اللَّهُ حَسَنَاتِ الْمُؤْمِنِ مِنْكُمْ إِذَا أَحْسَنَ أَعْمَالَهُ وَ دَانَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِالتَّقِيَّةِ عَلَى دِينِهِ وَ عَلَى إِمَامِهِ وَ عَلَى نَفْسِهِ وَ أَمْسَكَ مِنْ لِسَانِهِ أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً كَثِيرَةً إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كَرِيمٌ قَالَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ رَغَّبْتَنِي فِي الْعَمَلِ وَ حَثَثْتَنِي عَلَيْهِ وَ لَكِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَعْلَمَ كَيْفَ صِرْنَا الْيَوْمَ أَفْضَلَ أَعْمَالًا مِنْ أَصْحَابِ الْإِمَامِ مِنْكُمْ الظَّاهِرِ فِي دَوْلَةِ الْحَقِّ وَ نَحْنُ وَ هُمْ عَلَى دِينٍ وَاحِدٍ وَ هُوَ دِينُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ إِنَّكُمْ سَبَقْتُمُوهُمْ إِلَى الدُّخُولِ فِي دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَى الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ إِلَى كُلِّ فِقْهٍ وَ خَيْرٍ وَ إِلَى عِبَادَةِ اللَّهِ سِرّاً مَعَ عَدُوِّكُمْ مَعَ الْإِمَامِ الْمُسْتَتِرِ مُطِيعُونَ لَهُ صَابِرُونَ مَعَهُ مُنْتَظِرُونَ لِدَوْلَةِ الْحَقِّ خَائِفُونَ عَلَى إِمَامِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ مِنَ الْمُلُوكِ تَنْظُرُونَ إِلَى حَقِّ إِمَامِكُمْ وَ حَقِّكُمْ فِي أَيْدِي الظَّلَمَةِ قَدْ مَنَعُوكُمْ ذَلِكَ وَ اضْطَرُّوكُمْ إِلَى حَرْثِ الدُّنْيَا وَ طَلَبِ الْمَعَاشِ مَعَ الصَّبْرِ عَلَى دِينِكُمْ وَ عِبَادَتِكُمْ وَ طَاعَةِ إِمَامِكُمْ وَ الْخَوْفِ مِنْ عَدُوِّكُمْ فَبِذَلِكَ ضَاعَفَ اللَّهُ أَعْمَالَكُمْ فَهَنِيئاً لَكُمْ هَنِيئاً قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا نَتَمَنَّى إِذًا أَنْ نَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْإِمَامِ الْقَائِمِ فِي ظُهُورِ الْحَقِّ وَ نَحْنُ الْيَوْمَ فِي إِمَامَتِكَ وَ طَاعَتِكَ أَفْضَلُ أَعْمَالًا مِنْ أَعْمَالِ أَصْحَابِ دَوْلَة الْحَقِّ وَ الْعَدْلِ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ أَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ يُظْهِرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى الْحَقَّ وَ الْعَدْلَ فِي الْبِلَادِ وَ يَجْمَعَ اللَّهُ الْكَلِمَةَ وَ يُؤَلِّفَ اللَّهُ بَيْنَ قُلُوبٍ مُخْتَلِفَةٍ وَ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي أَرْضِهِ وَ تُقَامَ حُدُودُهُ فِي خَلْقِهِ وَ يَرُدَّ اللَّهُ الْحَقَّ إِلَى أَهْلِهِ فَيَظْهَرَ حَتَّى لَا يَسْتَخْفِيَ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ أَمَا وَ اللَّهِ يَا عَمَّارُ لَا يَمُوتُ مِنْكُمْ مَيِّتٌ عَلَى الْحَالِ الَّتِي أَنْتُمْ عَلَيْهَا إِلَّا كَانَ أَفْضَلَ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ كَثِيرٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ فَأَبْشِرُوا. كافی 1 /333

كوشش و اداء امانت به نیک و بد و طول سجود و شب زنده دارى و دورى ازمحارم و انتظار فرج است با صبر، و خوش همصحبتى و خوش همسايگى و احسان كردن و بى آزارى و گشاده روئى و نصيحت و مهربانى به مؤمنان.»(1)

جابر جعفى هم روایت می كند كه بعد از خاتمه ی اعمال حج، با جمعى به خدمت امام محمد باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ رسیدیم و با حضرتش وداع نموده و عرض كردیم: یا ابن رسول اللّه! وصیتى به ما بفرمائید! فرمودند:

«باید اقوياى شما به ضعفا كمک كنند، و اغنياى شما از فقرا دلجویى نمايند، و هر مردى از شما برای برادر دينی اش مانند خود خیرخواهی كند (آنچه براى خود می خواهد براى او نيز بخواهد) و اسرار ما را از نااهلان مخفى داريد، و مردم را بر گردن هاى ما مسلط نكنيد، به گفته هاى ما و آنچه از ما به شما می رسانند توجه كنيد، اگر ديديد موافق قرآن است، آن را بپذيريد، و چنانچه آن را موافق قرآن نيافتيد، از نظر بياندازيد (يعنى اگر موافق قرآن بود كلام ماست و گر نه از ما نيست و مجعول است). و اگر مطلب بر شما مشتبه گشت، درباره ی آن تصميمى نگيريد و آن را به ما عرضه داريد تا همان طور كه براى شما بيان كرده اند تشريح كنيم. اگر شما چنين بوديد كه به شما سفارش كرده ايم و از اين حدود تجاوز نكنيد و پيش از ظهور قیام کننده ی ما، كسى از شما بميرد، شهيد از دنيا رفته است. و هر كسی او را درک كند و در ركاب او كشته شود، ثواب دو شهيد دارد، و هر كه در ركاب او يكى از دشمنان ما را به قتل رساند ثواب بيست شهيد خواهد داشت.»(2)

ص: 210


1- . عن الرضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ: ... مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُهُمْ وَ لَا يَتَوَلَّاهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ أَنَّ مِنْ دِينِهِمُ الْوَرَعَ وَ الْعِفَّةَ وَ الصِّدْقَ وَ الصَّلَاحَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ طُولَ السُّجُودِ وَ الْقِيَامَ بِاللَّيْلِ وَ اجْتِنَابَ الْمَحَارِمِ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ وَ حُسْنَ الصُّحْبَةِ وَ حُسْنَ الْجِوَارِ وَ بَذْلَ الْمَعْرُوفِ وَ كَفَّ الْأَذَى وَ بَسْطَ الْوَجْهِ وَ النَّصِيحَةَ وَ الرَّحْمَةَ لِلْمُؤْمِنِين تحف العقول / 416 و كمال الدین 2/337
2- عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: دَخَلْنَا عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِما السَّلاَمُ وَ نَحْنُ جَمَاعَةٌ بَعْدَ مَا قَضَيْنَا نُسُكَنَا، فَوَدَّعْنَاهُ وَ قُلْنَا لَهُ: أَوْصِنَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ. فَقَالَ: لِيُعِنْ قَوِيُّكُمْ ضَعِيفَكُمْ، وَ لِيَعْطِفْ غَنِيُّكُمْ عَلَى فَقِيرِكُمْ، وَ لِيَنْصَحِ الرَّجُلُ أَخَاهُ كَنَصِيحَتِهِ لِنَفْسِهِ، وَ اكْتُمُوا أَسْرَارَنَا وَ لَا تَحْمِلُوا النَّاسَ عَلَى أَعْنَاقِنَا، وَ انْظُرُوا أَمْرَنَا وَ مَا جَاءَكُمْ عَنَّا، فَإِنْ وَجَدْتُمُوهُ لِلْقُرْآنِ مُوَافِقاً فَخُذُوا بِهِ، وَ إِنْ لَمْ تَجِدُوهُ مُوَافِقاً فَرُدُّوهُ، وَ إِنِ اشْتَبَهَ الْأَمْرُ عَلَيْكُمْ فِيهِ فَقِفُوا عِنْدَهُ وَ رُدُّوهُ إِلَيْنَا حَتَّى نَشْرَحَ لَكُمْ مِنْ ذَلِكَ مَا شُرِحَ لَنَا، وَ إِذَا كُنْتُمْ كَمَا أَوْصَيْنَاكُمْ، لَمْ تَعْدُوْا إِلَى غَيْرِهِ، فَمَاتَ مِنْكُمْ مَيِّتٌ قَبْلَ أَنْ يَخْرُجَ قَائِمُنَا كَانَ شَهِيداً، وَ مَنْ أَدْرَكَ مِنْكُمْ قَائِمَنَا فَقُتِلَ مَعَهُ كَانَ لَهُ أَجْرُ شَهِيدَيْنِ، وَ مَنْ قَتَلَ بَيْنَ يَدَيْهِ عَدُوّاً لَنَا كَانَ لَهُ أَجْرُ عِشْرِينَ شَهِيداً. امالی طوسی/232 و بشارة المصطفى / 113 و بحار الأنوار 52 / 123 و إثبات الهداة 5 / 151

و حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ در کلامی بس مهم فرمودند:

«آيا شما را از چيزى مطلع نگردانم كه خداوند، عمل بندگانش را جز به وسيله ی آن نمی پذيرد؟ من گفتم: بفرمایيد آن چيست؟ فرمودند: آن، گواهىدادن است به يگانگى خدا و رسالت محمد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و اعتقاد به آنچه خدا فرموده و دوستى ما و بيزارى از دشمنان ما ائمه، و این بیزاری منحصر است فقط به دشمنان ما ائمه نه دیگران و تسليم در برابر ما و پارسائى و كوشش در امر دين و صبر و انتظار براى ظهور قیام کننده ی ما عَلَيْهِ السَّلاَمُ.آنگاه فرمودند: ما را دولتى است كه هر گاه خداوند بخواهد آن را بر سر کار مى آورد. سپس افزودند: هر كسی مشتاق است كه از ياران قائم ما باشد، بايد منتظر ظهور او باشد و پرهيز كارى پيشه سازد و داراى اخلاق نيكو باشد و بدين گونه انتظار آن روز را كشد. اگر در اين حالت بميرد و بعد از مرگ او، مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ قيام نمايد، ثواب كسى را دارد كه آن حضرت را درک كرده است. پس سعى كنيد و منتظر باشيد، خوش به حال شما اى مردمى كه خداوند، شما را مشمول رحمت خود گردانيده است.»(1)

وظیفه بیستم: عدم تعیین وقت برای ظهور

از بدترین آفاتی که منتظران و ارادتمندان به ساحت مهدوی سلام اللّه علیه را تهدید می کنند؛ تعیین کردن وقت، برای ظهور آن حضرت است. تا به حال افراد زیادی از عوام و خواص، علماء و جهلاء، عرفاء و صلحاء و... بوده اند که برای ظهور امام عصر " ارواحنا فداه و عجل اللّه فرجه" وقتی معین کرده اند و یا دستِ کم، محدوده ای برایش ترسیم نموده اندکه همگی دروغ گفتند و عباد خدا را هم از راه به در کرده اند.

ص: 211


1- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ ذَاتَ يَوْمٍ أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِي ءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ. غیبت نعمانى /200 و اثبات الهداه 5/ 159 و بحارالانوار 52/140

عبداللّه بن سنان روایت نموده كه امام محمد باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«خداوند بر خلاف وقتى كه تعيين كنندگان وقت (ظهور امام زمان) معين كرده اند، عمل مى كند! پرچم قائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ همان پرچم رسول خداست كه جبرئيل در روز جنگِ بدر از آسمان آورد و آن را در ميدان جنگ به اهتزازدرآورد. آنگاه امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: به خدا قسم! اين پرچم از پنبه و كتان و ابريشم و حرير نيست. عرض كردم: پس از چيست؟ فرمودند: از برگ درخت بهشت است. پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم در جنگ آن را برافراشتند؛ سپس پيچيده و به دست على عَلَيْهِ السَّلاَمُ دادند و پيوسته نزد آن حضرت بود تا اينكه در روز جنگ جمل، حضرت آن را برافراشته نمود و خدا او را پيروز گردانيد. آنگاه حضرت على عَلَيْهِ السَّلاَمُ آن را پيچيدند و هميشه نزد ما بوده و هست و ديگر هيچ كسی آن را نمى گشايد تا اينكه قیام کننده ی ما قيام كند. وقتى او قيام نمود آن را به اهتزاز در مى آورد و هر كسی در شرق و غرب عالم باشد آن را مى بيند. رعب و ترس از او يک ماه زودتر از پيش روى و چپ و راست او رفته و در دل ها جاى مى گيرد، آنگاه فرمودند: او به خونخواهى پدرانش قيام مى كند و سخت خشمگين است و از اينكه خداوند بر اين خلق غضب نموده متأسف مى باشد. او پيراهن پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم را كه در جنگ احد پوشيده بودند را به تن دارد و عمامه و زره پيغمبر را كه به قامت وى سازگار است مى پوشد، و ذو الفقار، شمشير پيغمبر را هم در دست دارد؛ سپس شمشير مى كشد و هشت ماه از كشته ی بی دينان پشته ها مى سازد.او نخست از بنى شيبه شروع مى كند، دست آنها را می برد و به كعبه مى آويزد و جارچى او اعلام مى كند كه اينان دزدان خانه خدايند. آنگاه به قريش حمله مى آورد، شمشير آنها را مى گيرد و با ضرب شمشير سيرابشان مى گرداند. او قيام نمى كند مگر بعد از آنكه، دشمنانش دو فرمان، يكى در بصره و ديگرى در كوفه مبنى بر بيزارى از امير

ص: 212

المؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ بخوانند!»(1)ابوعلىّ بن همّام گوید: از محمّد بن عثمان؛ وکیل دوم امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ در غیبت صغری شنیدم كه مى گفت: از پدرم عثمان بن سعید؛ اولین وکیل امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ در غیبت صغری شنیدم كه مى گفت: من نزد امام عسكری عَلَيْهِ السَّلاَمُ بودم كه از آن حضرت درباره ی خبرى كه از پدران بزرگوارشان روایت شده است پرسش كردند و آن این بود که" زمین از حجّت الهى بر خلایق تا روز قیامت خالى نمى ماند و كسى كه بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت درگذشته است." امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: این، حقّ است همچنان كه روزِ روشن، حقّ است. گفتند: اى فرزند رسول خدا! حجّت و امامِ پس از شما كیست؟ فرمودند:

«فرزندم محمّد (سلام اللّه علیه)، او امام و حجّت پس از من است، كسى كه بميرد و او را نشناسد به مرگ جاهليّت درگذشته است. آگاه باشيد! براى او غيبتى است كه نادانان در آن، سرگردان شوند و مبطلان در آن، هلاک گردند و كسانى كه براى ظهور، وقت، معيّن كنند دروغ گويند؛ سپس خروج مى كند و گويا به پرچم هاى سپيدى مى نگرم كه بر بالاى سر او در نجف ِكوفه در اهتزاز است.»(2)

ص: 213


1- . أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ أَبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُخْلِفَ وَقْتَ الْمُوَقِّتِينَ وَ هِيَ رَايَةُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم نَزَلَ بِهَا جَبْرَئِيلُ يَوْمَ بَدْرٍ سِيرَ بِهِ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا هِيَ وَ اللَّهِ مِنْ قُطْنٍ وَ لَا كَتَّانٍ وَ لَا قَزٍّ وَ لَا حَرِيرٍ فَقُلْتُ مِنْ أَيِّ شَيْ ءٍ هِيَ قَالَ مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ نَشَرَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم يَوْمَ بَدْرٍ ثُمَّ لَفَّهَا وَ دَفَعَهَا إِلَى عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَلَمْ تَزَلْ عِنْدَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَتَّى كَانَ يَوْمُ الْبَصْرَةِ فَنَشَرَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَفَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ ثُمَّ لَفَّهَا وَ هِيَ عِنْدَنَا هُنَاكَ لَا يَنْشُرُهَا أَحَدٌ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَإِذَا قَامَ نَشَرَهَا فَلَمْ يَبْقَ فِي الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ أَحَدٌ إِلَّا لَعَنَهَا وَ يَسِيرُ الرُّعْبُ قُدَّامَهَا شَهْراً وَ وَرَاءَهَا شَهْراً وَ عَنْ يَمِينِهَا شَهْراً وَ عَنْ يَسَارِهَا شَهْراً ثُمَّ قَالَ يَا بَا مُحَمَّدٍ إِنَّهُ يَخْرُجُ مَوْتُوراً غَضْبَانَ أَسِفاً لِغَضَبِ اللَّهِ عَلَى هَذَا الْخَلْقِ عَلَيْهِ قَمِيصُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم الَّذِي كَانَ عَلَيْهِ يَوْمَ أُحُدٍ وَ عِمَامَتُهُ السَّحَابُ وَ دِرْعُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم السَّابِغَةُ وَ سَيْفُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم ذُو الْفَقَارِ يُجَرِّدُ السَّيْفَ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِيَةَ أَشْهُرٍ يَقْتُلُ هَرْجاً فَأَوَّلُ مَا يَبْدَأُ بِبَنِي شَيْبَةَ فَيَقْطَعُ أَيْدِيَهُمْ وَ يُعَلِّقُهَا فِي الْكَعْبَةِ وَ يُنَادِي مُنَادِيهِ هَؤُلَاءِ سُرَّاقُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَنَاوَلُ قُرَيْشاً فَلَا يَأْخُذُ مِنْهَا إِلَّا السَّيْفَ وَ لَا يُعْطِيهَا إِلَّا السَّيْفَ وَ لَا يَخْرُجُ الْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَتَّى يُقْرَأَ كِتَابَانِ كِتَابٌ بِالْبَصْرَةِ وَ كِتَابٌ بِالْكُوفَةِ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ. الغیبة للنعمانی / 289 و بحار الأنوار 52 / 360
2- . أَبُو هَمَّامٍ قَالَ سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِيَّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ سُئِلَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنِ الْخَبَرِ الَّذِي رُوِيَ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِم السَّلاَمُ أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ أَنَّ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً فَقَالَ إِنَّ هَذَا حَقٌّ كَمَا أَنَّ النَّهَارَ حَقٌّ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَكَ قَالَ ابْنِي مُحَمَّدٌ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِي مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً أَمَا إِنَّ لَهُ غَيْبَةً يَحَارُ فِيهَا الْجَاهِلُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا الْمُبْطِلُونَ وَ يَكْذِبُ فِيهَا الْوَقَّاتُونَ ثُمَّ يَخْرُجُ وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى الْأَعْلَامِ الْبِيضِ تُحَقَّقُ [تَخْفِقُ] فَوْقَ رَأْسِهِ بِنَجَفِ الْكُوفَةِ. كفایة الاثر / 296 و كمال الدین 2/ 409 و الصراط المستقیم 2 /232

صقر بن أبى دلف نیز گوید: از امام جواد عَلَيْهِ السَّلاَمُ شنیدم كه مى فرمودند:

«امام پس از من فرزندم على است، دستور او دستور من و سخن او سخن من و طاعت او طاعت من است و امام پس از او فرزندش حسن است، دستور او دستور پدرش و سخن او سخن پدرش و طاعت او طاعت پدرش باشد، سپس سكوت كردند. گفتم:اى فرزند رسول خدا! امام پس از حسن كيست؟ پس آن حضرت به شدّت گريسته و سپس فرمودند: پس از حسن فرزندش قیام کننده ی به حقّ، امام منتظَر است. گفتم:اى فرزند رسول خدا! چرا او را قائم مى گويند؟ فرمودند: زيرا او پس از آنكه يادش از بين برود و اكثر معتقدين بهامامتش مرتدّ شوند قيام مى كند، گفتم: چرا او را منتظَر مى گويند؟ فرمودند: زيرا ايّام غيبتش زياد شود و مدّتش طولانى گردد و مخلصان در انتظار قيامش باشند و شكّاكان انكارش كنند، و منكران يادش را استهزاء كنند، و تعيين كنندگان وقت ظهورش، دروغ گويند، و شتاب كنندگان ظهورش در غيبت او هلاک شوند، و تسليم شوندگان در آن نجات يابند.»(1)

ابوبصیر هم گوید از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ درباره ی امام قیام کننده عَلَيْهِ السَّلاَمُ پرسیدم؛ پس فرمودند:

«آنهایی که برای ظهور، وقت تعیین می کنند دروغ می گویند. ما اهل بیت هرگز وقتی تعیین نمی کنیم. سپس فرمودند: حتما خدا زمانی را که تعيين كنندگان

ص: 214


1- . حَدَّثَنَا الصَّقْرُ بْنُ أَبِي دُلَفَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ إِنَّ الْإِمَامَ بَعْدِي ابْنِي عَلِيٌّ أَمْرُهُ أَمْرِي وَ قَوْلُهُ قَوْلِي وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ الْإِمَامُ بَعْدَهُ ابْنُهُ الْحَسَنُ أَمْرُهُ أَمْرُ أَبِيهِ وَ قَوْلُهُ قَوْلُ أَبِيهِ وَ طَاعَتُهُ طَاعَةُ أَبِيهِ ثُمَّ سَكَتَ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْإِمَامُ بَعْدَ الْحَسَنِ فَبَكَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ قَالَ إِنَّ مِنْ بَعْدِ الْحَسَنِ ابْنَهُ الْقَائِمَ بِالْحَقِّ الْمُنْتَظَرَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَ الْقَائِمَ قَالَ لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَكْثَرِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّيَ الْمُنْتَظَرَ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ يُنْكِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ يَسْتَهْزِئُ بِذِكْرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ يَكْذِبُ فِيهَا الْوَقَّاتُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ يَنْجُو فِيهَا الْمُسْلِمُونَ. كمال الدین 2 /378 و إعلام الورى / 436 و بحار الأنوار 51/30 و الصراط المستقیم 2 ؛ ص230 و إثبات الهداة 2 ؛ ص93 و كفایة الأثر / 283

وقت، معلوم مى كنند خلاف كند. »(1)

فضیل بن یسار نیز از امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده گوید: به آن حضرت عرض كردم: آیا این امر وقت معینى دارد؟ فرمودند:

«كسانى كه وقت معيّن مى كنند دروغ مى گويند، كسانى كه وقت تعيين مى كنند دروغ مى گويند، همانا موسى عَلَيْهِ السَّلاَمُ هنگامى كه به دعوت پروردگار خود بيرون شد به قومش سى روز وعده داد، و هنگامى كه خداوند بر آن سى روز ده روز افزود، قوم او گفتند: موسى با ما خلاف وعده كرد، پس كردند آنچه كردند؛ پس هر گاه ما حديثى را براى شما بازگو كرديم و طبق آنچه براى شما گفته ايم پيش آمد شما بگوئيد: خداوند راست فرموده است، و هر گاه حديثى را براى شما بازگو كرديم و خلاف آنچه گفته ايم پيش آمد (در آن بداء شد) باز شمابگوئيد، خداوند راست فرموده است، كه دو بار پاداش داده خواهيد شد.»(2)

مفضل گوید: از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ پرسیدم : آیا از برای قیام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ وقت معلوم معینی هست كه مردم بتوانند بدانند؟ فرمودند:

«هرگز! خداوند وقتی معين نكند كه مردم بدانند.»

مفضل گفت: چگونه ظهور مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ وقت معلوم ندارد؟ امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«چون وقت ظهور، زمانی است كه خدا فرموده: غير ذات اقدس حق، احدی نداند و علم به آن وقت، خاص به خود اوست، و در قرآن گفته است: نزد اوست علم به قيامت، و نگفت نزد غير او هم هست.»

عرض كردم: معنى «یمارون» چیست؟ فرمودند:

«يعنى مردم می گويند " مهدی كى متولد شده؟ و چه کسی او را ديده؟ و

ص: 215


1- . عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ لَا نُوَقِّتُ ثُمَّ قَالَ أَبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُخْلِفَ وَقْتَ الْمُوَقِّتِينَ. غیبت نعمانى /294 و بحار الأنوار 52 / 118
2- . عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ لِهَذَا الْأَمْرِ وَقْتٌ فَقَالَ كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ إِنَّ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَمَّا خَرَجَ وَافِداً إِلَى رَبِّهِ وَاعَدَهُمْ ثَلَاثِينَ يَوْماً فَلَمَّا زَادَهُ اللَّهُ عَلَى الثَّلَاثِينَ عَشْراً قَالَ قَوْمُهُ قَدْ أَخْلَفَنَا مُوسَى فَصَنَعُوا مَا صَنَعُوا فَإِذَا حَدَّثْنَاكُمْ بِحَدِيثٍ فَجَاءَ عَلَى مَا حَدَّثْنَاكُمْ بِهِ فَقُولُوا صَدَقَ اللَّهُ وَ إِذَا حَدَّثْنَاكُمْ بِحَدِيثٍ فَجَاءَ عَلَى خِلَافِ مَا حَدَّثْنَاكُمْ بِهِ فَقُولُوا صَدَقَ اللَّهُ تُؤْجَرُوا مَرَّتَيْن. غیبت نعمانی /294

حالا كجاست؟ و چه وقت آشكار مى شود؟" اينها همه عجله در امر خدا و شک در قضاى الهى و دخالت در قدرت اوست اينان كسانى هستند كه در دنيا زيان مى برند و پايان بد از آن كافران است.»

بار دیگر مفضّل، اصرار در سؤال نمود و عرضه داشت: یعنی شما هم نمی توانید وقتی برای ظهور مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ معین كنید؟ فرمودند:

«خیر! نه من می توانم وقتی معين كنم و نه ديگری می داند چه زمانی است، و هر كسی که برای مهدی ما وقتی معین کند، برای خدا در علم او، شریک قرار داده است و مدعی شده که سرّ خدا را می داند در صورتى كه خداوند هر سرّى دارد براى اين مخلوق كه از خدا و اولياء خدا برگشته اند واقع شده است.»(1)

ص: 216


1- عن مفضل بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ سَيِّدِيَ الصَّادِقَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ هَلْ لِلْمَأْمُولِ الْمُنْتَظَرِ الْمَهْدِيِّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنْ وَقْتٍ مُوَقَّتٍ يَعْلَمُهُ النَّاسُ؟ فَقَالَ: «حَاشَ لِلَّهِ أَنْ يُوَقِّتَ ظُهُورَهُ بِوَقْتٍ يَعْلَمُهُ شِيعَتُنَا». قُلْتُ: يَا سَيِّدِي وَ لِمَ ذَاكَ؟ قَالَ: «لِأَنَّهُ هُوَ السَّاعَةُ الَّتِي قَالَ اللَّهُ تَعَالَى يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْآيَةَ، وَ هِيَ السَّاعَةُ الَّتِي قَالَ اللَّهُ يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها وَ قَالَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ لَمْ يَقُلْ إِنَّهَا عِنْدَ أَحَدٍ، وَ قَالَ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها الْآيَةَ، وَ قَالَ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ وَ قَالَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ. يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ». قُلْتُ: فَمَا مَعْنَى يُمَارُونَ؟ قَالَ «يَقُولُونَ مَتَى وُلِدَ، وَ مَنْ رَآهُ؟ وَ أَيْنَ يَكُونُ؟ وَ مَتَى يَظْهَرُ؟ وَ كُلُّ ذَلِكَ اسْتِعْجَالًا لِأَمْرِ اللَّهِ، وَ شَكّاً فِي قَضَائِهِ، وَ دُخُولًا فِي قُدْرَتِهِ، أُولَئِكَ الذي [الَّذِينَ] خَسِرُوا الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ وَ إِنَّ لِلْكَافِرِينَ لَشَرَّ مَآبٍ».قُلْتُ: أَ فَلَا تُوَقِّتُ لَهُ وَقْتاً؟ فَقَالَ: «يَا مُفَضَّلُ لَا أُوَقِّتُ لَهُ وَقْتاً، وَ لَا يُوَقَّتُ لَهُ وقتا [وَقْتٌ]، إِنَّ مَنْ وَقَّتَ لِمَهْدِيِّنَا وَقْتاً فَقَدْ شَارَكَ اللَّهَ فِي عِلْمِهِ، وَ ادَّعَى أَنَّهُ ظَهَرَ عَلَى سِرِّهِ، وَ مَا لِلَّهِ مِنْ سِرٍّ إِلَّا وَ قَدْوَقَعَ إِلَى هَذَا الْخَلْقِ الْمَعْكُوسِ الضَّالِّ عَنِ اللَّهِ، الرَّاغِبِ عَنْ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ. مختصر البصائر / 433

فصل ششم: سیمای یاران حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ

اشاره

سیمای یاران حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ

ص: 217

یکی از مهم ترین شرائط ظهور امام عصر "ارواحنا له الفداء و عجل اللّه فرجه" فراهم شدن یاران کارآمد است. یاران، همراهان و همرزمانی توانمند که با فقدانشان، کار حکومت، هدایت و رشد، به سامان نخواهد رسید.

قطعاً و یقینا هر کسی آن هم بدون داشتن خصائص حسنه نمی تواند در زمره یاران حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ باشد. امام كاظم عَلَيْهِ السَّلاَمُ به یکی از یارانشان در همین باره فرموده اند :

«اى ابن بُكَیر! من چیزى به تو مى گویم كه پدرانم آن را مى گفتند" اگر در بین شما به تعداد افراد جنگ بدر بودند قائم ما قیام مى نمود".اى بنده ی خدا! ما مردم را بررسى مى كنیم و مى دانیم مردم چه هستند، بعضى از آنها در دوستى با ما راستگویند و جانشان را براى ما نثار مى سازند، و بعضى از آنها حقیقتى را كه بر زبانشان جارى مى كنند در قلبشان وجود ندارد، و بعضى از آنان همچون چشمى براى دشمنان ما بر علیه ما هستند،كلام ما را مى شنوند و اگر در چیز اندكى از دنیا طمع پیدا كنند از دشمن بر ما دشمن تر مى شوند،چگونه آنان خوشى و شادى را مى بینند در حالى كه چنین صفتى دارند؟ حق، طرفدارانى و باطل نیز پیروان ویژه اى دارد، اهل حق راهشان از اهل باطل جداست، انتظار امر ما را مى كشند و از خدا امید دارند كه بلندى دولت ما را ببینند، آنان پرگو و افشاگر و تهى و خودنما نمى باشند و به واسطه ی پیوندشان به ما كسب معاش نمى كنند، و طمعكار نیستند.خوبان و نیكان امّت، و همچون نورى در تاریكی هاى زمین اند، و نورى در تاریكی هاى فتنه و ستم هستند، و نور هدایت اند

ص: 218

كه روشنایى مى دهند. دوستان خود را از امر خیر منع نمى كنند، و دشمنانشان هم نمى توانند در آنها طمع كنند. اگر نزد آنها كسى از ما به نیكى یاد كند،خشنود و شادمان شوند، و دلهایشان آرام مى گیرد و چهره هایشان بر افروخته مى گردد، و امّا اگر ما را به زشتى یاد كنند دلهایشان افسرده مى شود، پوست بدنشان مى لرزد و صورتشان سیاه مى شود، و یاریشان را آشكار مى كنند،آنچه در درون دلهایشان است ظاهر كنند، دامن همت بالا زده و پا در جاى پاى ما مى گذارند و به فرمان ما عمل مى كنند و پارسایى و ترک دنیا از صورت هاى آنان مشاهده مى شود، شب را بر خلاف معمول بین مردم به صبح مى رسانند، و همچنان روز را به خلاف معمولِ مردم به شب مى رسانند، و با راز و نیاز از خداوند تقاضاى اصلاح امت به توسط ما را دارند،كه خداوند ما را وسیله ی رحمت ضعیفان و توده ی مردم قرار دهد.اى عبد اللّه! آنان شیعیان ما و از ما و حزب مایند، و آنان اهل ولایت ما هستند.»(1)

آری! ایشان صالحینی هستند که هرکجا باشند خدا برای یاری امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ جمعشان می کند.

امام سجاد عَلَيْهِ السَّلاَمُ درباره ی این خواص فرموده اند:

«ایشان از بسترهایشان مفقود می شوند( یعنی شبی که فردایش امر ظهور محقق می شود در بستر می خوابند؛ ولی صبح کسی ایشان را در بستر نمی بیند و سَحر، با طی الارض به مکه می روند.) ایشان سیصد و سیزده نفر به تعداد اصحاب بدر اند؛ پس صبح در مکه حاضر می شوند و این همان قول خداست که فرموده: "هرکجا

ص: 219


1- . عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا ابْنَ بُكَيْرٍ إِنِّي لَأَقُولُ لَكَ قَوْلًا قَدْ كَانَتْ آبَائِي عَلَيْهِ السَّلاَمُ تَقُولُهُ لَوْ كَانَ فِيكُمْ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ لَقَامَ قَائِمُنَا يَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّا نُدَاوِي النَّاسَ وَ نَعْلَمُ مَا هُمْ فَمِنْهُمْ مَنْ يُصَدِّقُنَا الْمَوَدَّةَ وَ يَبْذُلُ مُهْجَتَهُ لَنَا وَ مِنْهُمْ مَنْ لَيْسَ فِي قَلْبِهِ حَقِيقَةُ مَا يُظْهِرُ بِلِسَانِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ هُوَ عَيْنٌ لِعَدُوِّنَا عَلَيْنَا يَسْمَعُ حَدِيثَنَا وَ إِنْ أَطْمَعُ فِي شَيْ ءٍ قَلِيلٍ مِنَ الدُّنْيَا كَانَ أَشَدَّ عَلَيْنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَ كَيْفَ يَرَوْنَ هَؤُلَاءِ السُّرُورَ وَ هَذِهِ صِفَتُهُمْ إِنَّ لِلْحَقِّ أَهْلًا وَ لِلْبَاطِلِ أَهْلًا فَأَهْلُ الْحَقِّ فِي شُغُلٍ عَنْ أَهْلِ الْبَاطِلِ يَنْتَظِرُونَ أَمْرَنَا وَ يَرْغَبُونَ إِلَى اللَّهِ إِنْ يَرَوْا دَوْلَتَنَا لَيْسُوا بِالْبُذُرِ الْمُذِيعِينَ وَ لَا بِالْجُفَاةِ الْمُرَاءِينَ وَ لَا بِنَا مُسْتَأْكِلِينَ وَ لَا بِالطَّمِعِينَ خِيَارُ الْأُمَّةِ نُورٌ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَ نُورٌ فِي ظُلُمَاتِ الْفِتَنِ وَ نُورُ هُدًى يُسْتَضَاءُ بِهِمْ- لَا يَمْنَعُونَ الْخَيْرَ أَوْلِيَاءَهُمْ وَ لَا يَطْمَعُ فِيهِمْ أَعْدَاؤُهُمْ إِنْ ذُكِرْنَا بِالْخَيْرِ اسْتَبْشَرُوا وَ ابْتَهَجُوا وَ اطْمَأَنَّتْ قُلُوبُهُمْ وَ أَضَاءَتْ وُجُوهُهُمْ وَ إِنْ ذُكِرْنَا بِالْقُبْحِ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُهُمْ وَ اقْشَعَرَّتْ جُلُودُهُمْ وَ كَلَحَتْ وُجُوهُهُمْ وَ أَبْدَوْا نُصْرَتَهُمْ وَ بَدَا ضَمِيرُ أَفْئِدَتِهِمْ قَدْ شَمَّرُوا فَاحْتَذَوْا بِحَذْوِنَا وَ عَمِلُوا بِأَمْرِنَا تَعْرِفُ الرَّهْبَانِيَّةَ فِي وُجُوهِهِمْ يُصْبِحُونَ فِي غَيْرِ مَا النَّاسُ فِيهِ وَ يُمْسُونَ فِي غَيْرِ مَا النَّاسُ فِيهِ يَجْأَرُونَ إِلَى اللَّهِ فِي إِصْلَاحِ الْأُمَّةِ بِنَا وَ أَنْ يَبْعَثَنَا اللَّهُ رَحْمَةً لِلضُّعَفَاءِ وَ الْعَامَّةِ يَا عَبْدَ اللَّهِ أُولَئِكَ شِيعَتُنَا وَ أُولَئِكَ مِنَّا وَ أُولَئِكَ حِزْبُنَا وَ أُولَئِكَ أَهْلُ وَلَايَتِنَا. مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار/63

باشید خداوند جمعتان خواهد کرد".ایشان اصحاب امام قیام کننده اند.»(1)

به هر حال، دانستن ویژگی های یاران حضرت و تلاش در راه کسب آن ویژگی ها، در واقع، تلاش برای زمینه سازی ظهور و فرا رسیدن آن روز مبارک است. بنابر این، آگاهی ازاین ویژگی هایی که در روایات آمده معیاری است که به کمک آن، می توانیم خود را محک بزنیم و بدانیم که آیا در زمره ی یاران آن حضرت قرار داریم یا خیر ؟. این فصل به بیان این ویژگی ها پرداخته است.

1- بینش عمیق

اشاره

یاران امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ از بینشی عمیق و ژرف، نسبت به خداوند، امام، انسان و هستی پیرامون خویش برخوردارند:

الف) بینش عمیق نسبت به خدای متعال

اساسی ترین ویژگی یاران حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ، معرفت عمیق نسبت به خداوند متعال است. این معرفت آن چنان استوار است که نه شبهات در آن خللی ایجاد می کند و نه تردیدها و شک ها در حریمش راه می یابد. حضرت امیرالمؤمنین علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ می فرمایند:

«مردانی که خدا را آن چنان که شايسته است، شناخته اند، و آنان ياوران مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ در آخر الزّمان اند.»(2)

همچنین امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ در وصف یاران امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ می فرمایند:

«آنان مردانی اند که گويا دل هايشان پاره های آهن است و از سنگ سخت ترند و هيچ ترديدی در ذات خداوند ندارند»(3)

این باور آن قدر با صلابت و استوار است که مرارت ها و مصیبت ها، در آن خللی ایجاد نمی کند و بلاها و امتحانات، آرامش آنها را به تلاطم نمی افکند و شبهات و سؤالات، در آن رخنه ای ایجاد نمی کند. آنان، از سرچشمه ی توحیدِ ناب، سیراب اند و به حضرت حق، آن چنان که شایسته است اعتقاد دارند. حرم دلهایشان را بت های نفس، ثروت، و مقام

ص: 220


1- . قَالَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ الْمَفْقُودُونَ عَنْ فُرُشِهِمْ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا عِدَّةَ أَهْلِ بَدْرٍ فَيُصْبِحُونَ بِمَكَّةَ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً وَ هُمْ أَصْحَابُ الْقَائِمِ.كمال الدین 2/654
2- . عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: وَيْحاً لِلطَّالَقَانِ فَإِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى بِهَا كُنُوزاً لَيْسَتْ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَا فِضَّةٍ وَ لَكِنْ بِهَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ هُمْ أَنْصَارُ الْمَهْدِيِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ.بحارالانوار 52/229
3- . قال الصادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ:... رجالٌ كأنَّ قُلوبُهم زُبُرَ الحديدِ لايَشُوبُها شك في ذاتِ اللّهِ أشدُّ مِنَ الحَجَر. بحارالانوار 52/308

نیالوده و در آن حریم امن، جز خداوند، حضور ندارد. نتیجه ی این بینش عمیق، ایمان و تقواست. این دو را هم در چهره ی عبادت ها و راز و نیازشان می توان دید و هم در آیینه ی تلاشی که در طریق عبادت و بندگی حضرت حق دارند.

ب) بینش عمیق نسبت به امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ

یاوران امام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ، امام خود را می شناسند و به او اعتقاد دارند. امام سجاد عَلَيْهِ السَّلاَمُ در این خصوص فرموده اند:

« آنان به امامت امام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ اعتقاد راسخ دارند»(1)

این معرفت، شناخت شناسنامه ای و دانستن نام و نشان ایشان، و دانستن اسم پدر و مادر و محلّ تولّد ایشان نیست؛ بلکه معرفت به "حق ولایت" است. یعنی، فهم این حقیقت که ایشان از من، به من نزدیک تر و سزاوارترند. نتیجه ی این بینش عمیق، محبت و اطاعت است.

2- عبادت و بندگی

یاران حضرت بقیه اللّه عَلَيْهِ السَّلاَمُ از پیشوای خود الگو گرفته و روزها و شب ها را با ذکر شیرین حق سپری می کنند. معرفت و ایمان در قلب هایشان ریشه دوانده و ایشان را به خضوع در برابر حق تعالی و تلاش در مسیر بندگی سوق می دهد. در این جا به بررسی روایاتی که عبادت و بندگی یاوران حضرت را توصیف می کند، می پردازیم:

پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم در مورد آنان می فرمایند:

«آنان در طریق عبودیت اهل جدیت و تلاش اند»(2)

مولای متقیان حضرت علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ، عبادت و راز و نیاز یاوران امام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ را این گونه ترسیم می کنند:

«در دل شب، از خشيت خداوند، ناله هايی دارند مانند ناله ی مادرانِ پسر مرده»(3)

و در روایتی دیگر آمده است:

«مردان شب زنده داری که زمزمه ی نمازشان، مانند نغمه ی زنبوران کندو به گوش می رسد.

ص: 221


1- . ... القَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ. بحارالانوار 36 / 387
2- . ...مُجِدُّونَ في طاعةِ اللّه. بحارالانوار 36 / 207
3- . لَهُم في اللَّيلِ أصواتٌ، كأصواتِ الثّواكلِ حَزَناً مِن خَشيَةِ اللّه قُوّامٌ بِاللَّيلِ صُوّامٌ بِالنَّهارِ. الزام الناصب 2/ 165

شب ها را با شب زنده داری سپری می کنند و بر فراز اسب ها، خدا را تسبیح می گویند»(1)

3- عشق به امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ

دلهای یاران امام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ، سرشار از محبت ایشان است. این علاقمندی تا بدانحدّ است که حتّی زین اسب ایشان را مایه ی برکت می دانند و به آن تبرّک می جویند. امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ می فرمایند:

« به عنوان تبرک بر زين اسبِ امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ دست می کشند»(2)

به جهت همین عشق آتشین، آنان در آوردگاه رزم، ایشان را مانند نگینی در بر می گیرند و جانشان را سپر بلایشان می کنند: امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ در این باره می فرمایند:

«در ميدان رزم، آنان او را در ميان می گیرند و در جنگ ها با جان خود، از ایشان محافظت می کنند... .»(3)

چه بسیار است فاصله ی میان ما و یاران او، چرا که ما از جان و حتّی وقت خود، برای ایشان سهمی قرار نداده ایم و چه زیاد است اهداف و آرمان هایی از ایشان که به جهت سستی ما بر زمین مانده و چه دعوت هایی از ایشان که بی پاسخ مانده است؟!!!

4- اطاعت

مقدّم داشتن خواست حضرت، بر خواست خود، از دیگر شاخصه های یاوران حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ است. امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ در این خصوص فرموده اند:

« اطاعت آنان از امام، از فرمانبرداری کنیز در برابر مولایش بیشتر است»(4)

5- شجاعت

اگر جهاد و مبارزه، جهانی و فراگیر است، پس یاران ایشان هم باید شجاعت و جسارتی در خور این میدان و عزم هایی پولادین داشته باشند؛ چرا که بدون آن، قدم ها یارای حرکت نخواهد داشت.

ص: 222


1- . رِجالٌ لاينامُونَ اللّيلَ لَهم دويّ في صَلواتهم كدَويّ النَّحلِ يَبيتُونَ قياماً علي أطرافهم و يُسَبِّحونَ علي خُيُولهم. بحارالانوار52/ 308
2- . يَتَمَسَّحُونَ بِسَرجِ الإمام يَطلبُونَ بِذلك البَركة. الزام الناصب 2 / 244
3- . يَحُفُّونَ بِه و يقُونه بأنفُسِهم في الحَربِ و يَكفُونَهُ ما يريدُ ... بحار الانوار 52/308
4- . هُم أطوَعُ مِنَ الأمَةِ لِسَيدَها. بحار الانوار 52/308

امام علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ شجاعت ایشان را اینگونه توصیف می فرمایند:

« همه شيرانی اند که از بیشه ها خارج شده و اگر اراده کنند، کوه ها را از جا بر می کنند»(1)

و حضرت زین العابدین عَلَيْهِ السَّلاَمُ هم می فرمایند:«دلهایشان چون پاره های آهن شده است»(2)

و امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز می فرمایند:

«به هر کدامشان نیروی چهل مرد داده شده است. اگر به کوه های آهن روی آورند، آنها را قطعه قطعه می کنند»(3)

و باز در مورد شجاعت و دلیری یاران امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ می فرمایند:

«امروز ترس و رعب دشمنانِ ما بر دل دوستان ما افکنده شده و چون امر ما واقع شود و مهدی ما خروج کند، هر کدام از دوستان ما از شیر دلیرتر و از نیزه برّان تر شوند و دشمنان را پایمال کنند و با دستانشان (بدون سلاح) ایشان را بکشند»(4)

ابوبصیر نیز در این باره از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كند كه فرمودند:

«وقتى لوط عَلَيْهِ السَّلاَمُ به قومش مى گفت: "اى كاش در برابر شما توانايى مى داشتم، يا به ركن شديد مأوى مى گرفتم"، آرزو داشت كه توانايى حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ را داشته باشد و با اين كلام استوارى اصحاب او را ياد كرده است؛ زيرا مردى از اصحاب آن حضرت، توانايى چهل مرد را دارد و قلب او از پاره آهن استوارتر است و اگر بر كوه هاى آهن بگذرند آن را بر كنند و شمشيرهاى خود را در نيام نكنند تا آنكه خداى تعالى خشنود گردد.»(5)

ص: 223


1- . كلّهم ليوثٌ قَدخَرَجُوا مِن غاباتِهم لَو أنّهم هَمّوَا بِإزَالةِ الجِبالِ لَأزَالُوهَا مِن مَوَاضِعهَا. الزام الناصب 2/165
2- . جُعِلَت قُلُوبُهم كزُّبُرِ الحديد. بحار الانوار 52/316
3- . إنَّ الرّجلُ مِنهم يعطي قُوة أربعينَ رجلاً وَ إِنَّ قَلبَهُ لَأَشَدُّ مِن زُبُرِ الحَدِيدِ وَ لَو مَرّوا بِجِبالِ الحَديدِ لَقَطَّعُوهَا. بحار الانوار 52/316
4- . أُلقِي الرُّعبُ في قُلوبِ شيعَتِنا مِن عَدُوِّنا، فَإذا وَقَعَ أمرُنا و خَرَجَ مَهدينا كانَ أحَدُهُم أجري مِنَ اللَّيثِ و أمضي مِنَ السّنانِ و يطَأُ عَدُوَّنا بِقَدَمَتِهِ وَ يقتُلُ بِكفَّيهِ. بحار الأنوار 52 / 372 و كشف الغمة 2 / 133
5- . عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَا كَانَ قَوْلُ لُوطٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لِقَوْلِهِ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍإِلَّا تَمَنِّياً لِقُوَّةِ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَا ذَكَرَ إِلَّا شِدَّةَ أَصْحَابِهِ وَ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ لَيُعْطَى قُوَّةَ أَرْبَعِينَ رَجُلًا وَ إِنَّ قَلْبَهُ لَأَشَدُّ مِنْ زُبَرِ الْحَدِيدِ وَ لَوْ مَرُّوا بِجِبَالِ الْحَدِيدِ لَقَلَعُوهَا وَ لَا يَكُفُّونَ سُيُوفَهُمْ حَتَّى يَرْضَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ. كمال الدین 2 / 673 و إثبات الهداة 5 / 111

6- یکدلی

یاوران امام عصر عَلَيْهِ السَّلاَمُ، یکرنگ و یکدل اند: امام علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ در مورد آنان می فرمایند:

«یاران مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ دل هایی متّحد بر مبنای خیرخواهی دارند»(1)امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ در مورد آنان می فرمایند:

«اصحاب مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ به گونه ای با هم معاشرت می کنند که گویا از یک پدر و مادر هستند»(2)

و این نیست مگر به این سبب که هواها و خودخواهی ها را از جانشان زدوده، و به جای آن، خداخواهی و خداپرستی را نشانده اند. با این اتّحاد و یکرنگی است که می توان به اهداف جهانی دست یافت و آرمان های الهی را تحقّق بخشید. سپاهی که از اختلاف و چند دلی رنج می برد، چگونه می تواند سرافرازانه بام دنیا را فتح کند.

7- ایثار

یاران حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ، سختی ها را به جان می خرند و از خوشی ها و لذایذِ نفسانی چشم می پوشند و با دست های مهربانشان، خوبی ها و خوشی ها را به دیگران هدیه می دهند؛ تا از این رهگذر، قلب ها را نرم کنند و رهیدگان را به دامان پر از مهر و محبّت دین برگردانند. همین حالت است که آنان را مشتاق شهادت و لقای الهی می کند.

از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت شده است که:

«آرزو می کنند که در راه خدا به شهادت برسند»(3)

8- نظم و انتظام

امیرمومنان حضرت علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ در مورد نظام عمومی که بر یاوران حضرت بقیه اللّه عَلَيْهِ السَّلاَمُ حاکم است می فرمایند:

ص: 224


1- . قُلُوبُهم مُجتَمِعَةٌ بِالمَحَبَّةِ وَ النَّصِيحَةِ. الزام الناصب 2 / 165
2- . إنَّ أصحابَ القائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ يلقي بعضُهُم بَعضاً كأنَّهُم بَنو أبٍ و أُمٍّ. الزام الناصب 2 / 165
3- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ: فِي حَدِيثٍ فِي أَصْحَابِ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ وَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ مُشْفِقُونَ يَدْعُونَ بِالشَّهَادَةِ وَ يَتَمَنَّوْنَ أَنْ يُقْتَلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ شِعَارُهُمْ يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذَا سَارُوا يَسِيرُ الرُّعْبُ أَمَامَهُمْ مَسِيرَةَ شَهْرٍ. بحارالانوار 52/308

«گويا آنان را می نگرم، در شکل و هیأتی یکسان، قد و قامتی برابر و در جمال و برازندگی همانند و لباسشان نیز واحد است».(1)

9- نجابت و پاکدامنی

حذیفه یمانى روایت كرده كه گفت از پیغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم شنیدم که می فرمودند:

«در موقع ظهور مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ گوينده اى از آسمان بانگ می زند: اى مردم! زمان حكومت جباران به پايان رسيد و بهترین فرد امت محمد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم به ولایت امر، برگزیده شده است، پس در مكه به وى ملحق شويد: آنگاه نجیبان از مصر و ابدال از شام و دستجات عراق كه شب ها را به عبادت مشغول و روزها همچون شير مى باشند و دلهاشان مانند پاره هاى آهن است بيايند و در بين ركن و مقام با وى بيعت كنند.»

در این موقع عمران بن الحصین عرض كرد: یا رسول اللّه! آن مرد را براى ما توصیف كنید! فرمودند:

«او مردى از اولاد حسين عَلَيْهِ السَّلاَمُ است... نامش نام من است، و در موقع ظهور او پرندگان جوجه هاى خود را در آشيانه هاشان و ماهيان در درياهاى خودشان (با كمال آزادى و دور از هر گونه ترس و مزاحمت دشمن) توليد نسل مى كنند و نهرها كشيده مى شود و چشمه ها می جوشد و زمين دو برابر محصول خود را می روياند. و جبرئيل و اسرافيل پيشاپيش او راه می روند، او زمين را پر از عدل و داد می كند، چنان كه پر از ظلم و ستم شده باشد»(2)

ص: 225


1- . كأَنِّي أنظُرُ إِلَيهم و الزِّي واحدٌ و القَدُّ واحدٌ و الحسن واحد و الجَمالُ واحدٌ و اللّباسٌ واحِدٌ. التشریف بالمنن /294
2- . عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ قَالَ سَمِعْتُ حُذَيْفَةَ يَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم يَقُولُ إِذَا كَانَ عِنْدَ خُرُوجِ الْقَائِمِ يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ أَيُّهَا النَّاسُ قُطِعَ عَنْكُمْ مُدَّةُ الْجَبَّارِينَ وَ وُلِّيَ الْأَمْرَ خَيْرُ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ فَالْحَقُوا بِمَكَّةَ فَيَخْرُجُ النُّجَبَاءُ مِنْ مِصْرَ وَ الْأَبْدَالُ مِنَ الشَّامِ وَ عَصَائِبُ الْعِرَاقِ رُهْبَانٌ بِاللَّيْلِ لُيُوثٌ بِالنَّهَارِ كَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِيدِ فُيَبَايِعُونَهُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ قَالَ عِمْرَانُ بْنُ الْحُصَيْنِ يَا رَسُولَ اللَّهِ صِفْ لَنَا هَذَا الرَّجُلَ قَالَ هُوَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ كَأَنَّهُ مِنْ رِجَالِ شَنُوءَةَ عَلَيْهِ عَبَاءَتَانِ قَطَوَانِيَّتَانِ اسْمُهُ اسْمِي فَعِنْدَ ذَلِكَ تُفْرِخُ الطُّيُورُ فِي أَوْكَارِهَا وَ الْحِيتَانُ فِي بِحَارِهَا وَ تُمَدُّ الْأَنْهَارُ وَ تُفِيضُ الْعُيُونُ وَ تُنْبِتُ الْأَرْضُ ضِعْفَ أُكُلِهَا ثُمَّ يُسَيِّرُ مُقَدِّمَتَهُ جَبْرَئِيلُ وَ سَاقَيْهِ إِسْرَافِيلُ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما. الإختصاص / 208 و إثبات الهداة 5 / 182

10- علم و شناخت دین

اشاره

حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ در ترسیم سیمای یاران صاحب الزمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ می فرمایند:

«آن عده ای که با حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ قیام می کنند افراد نجیبی هستند که علم قضاوت و حکومت را دارا بوده و دین را می شناسند.»(1)با دقت در این موارد، به جاست که انسان، با تمام وجودش دعایی را که با عبارات مختلف در مجامع دعایی و روایی شیعه آمده است فریاد بزند که :

«اللّهمُّ اجعَلنِی مِن أَنصارِهِ و نُصَّاره و أعوانِهِ و اتباعه »

چرا که پیوستن به مجموعه ی با فضیلت یاران حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ برای همگان، امکان پذیر است؛ زیرا دلیل معتبری در دست نداریم که یاران امام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ افرادی معین با نام و مشخصاتی خاص هستند. بنابراین، هر کسی می تواند با طرح این احتمال که شاید من یکی از یاران ویژه حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ باشم، انگیزه های درونی خود را تقویت کند و با تلاش فراوان، به جرگه ی یاران ویژه ی حضرت نائل آید.

از طرفی، اگر همت پیوستن به جمع یاران ویژه حضرت را نداشته باشیم، می توانیم جزء خیل عظیم همراهان حضرت و لشکر همگانی آن عزیز، قرار بگیریم. آری! باید بکوشیم تا جایی که ممکن است در این مسیر گام برداریم و البته نباید ناامید بود؛ چرا که هر کسی به مقدار توان و تلاش خویش، درجاتی از یاوری امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ را خواهد داشت.

رجعت مردگان

اما نکته ی دیگری که باید دانست این است که بسیاری از خوبان عالم از زمان آدم تا روز ظهور، از جن و انس و ملک، برای یاری آن حضرت می شتابند حتی اگر پیش از آن، در زمره ی مردگان بوده باشند.

امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«چون حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ قیام کنند؛ مؤمنینی که از دنیا رفته اند مخیر می شوند؛ پس در قبر به ایشان گفته می شود: ای فلانی! صاحب تو آشکار شده است، اگر

ص: 226


1- . هَذِهِ [الْعِدَّةُ] الَّتِي يُخْرِجُ اللَّهُ فِيهَا الْقَائِمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، هُمُ النُّجَبَاءُ وَ الْقُضَاةُ وَ الْحُكَّامُ وَ الْفُقَهَاءُ فِي الدِّينِ، يَمْسَحُ بُطُونَهُمْ وَ ظُهُورَهُمْ فَلَا يَشْتَبِهُ عَلَيْهِمْ حُكْمٌ. دلائل الإمامة /554

می خواهی به او ملحق شوی ملحق شو و اگر می خواهی در کرامت پروردگارت مقیم باشی، بمان.»(1)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ هم به مفضل فرمودند:

«ای مفضل، تو و چهل و چهار مرد همراه حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ محشور می شوید، تو در سمت راست مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ امر و نهی می کنی، و مردم در آن روز از تو بیش ازامروز اطاعت و فرمانبرداری می کنند.»(2)

و همان بزرگوار فرمودند:

«حضرت صاحب الزمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ از پشت كعبه به همراه بيست و هفت تن ظهور مى فرمايند كه پانزده تن ایشان از قوم موسى عَلَيْهِ السَّلاَمُ هستند؛ يعنى همانان كه به حق، هدايت مى كردند و به آن توجه داشتند و هفت تن ایشان از اصحاب كهف اند و يوشع بن نون و سلمان و ابودجانه انصارى و مقداد و مالک اشتر. آنان در التزام او و از ياران و فرماندهان سپاه اويند.»(3)

زید شحام از حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ نقل كرد كه فرمودند:

«ارواح مؤمنين، آل محمّد عَلَيْهِم السَّلاَمُ را در كوه هاى رَضوا مشاهده مى كنند و از غذاى آنها می خورند و از آب ايشان مى آشامند و با آنها به صحبت مى پردازند تا هنگامى كه قیام کننده ی ما اهل بيت قيام كند؛ وقتى او قيام كند خداوند آنها را بر مى انگيزاند و مى آيند با او در حالى كه دسته دسته لبيک می گويند. در چنين موقعى ياوه سرايان به شک مى افتند و ادعا کنندگان (ولایت) نابود می شوند و مقربين نجات مى يابند.»(4)

ص: 227


1- . عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ، قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: الْمُؤْمِنُ لَيُخَيَّرُ فِي قَبْرِهِ، إِذَا قَامَ الْقَائِمُ، فَيُقَالُ لَهُ: قَدْ قَامَ صَاحِبُكَ، فَإِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ، وَ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تُقِيمَ فِي كَرَامَةِ اللَّهِ فَأَقِم. دلائل الإمامة /479
2- . عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ): يَا مُفَضَّلُ، أَنْتَ وَ أَرْبَعَةٌ وَ أَرْبَعُونَ رَجُلًا تُحْشَرُونَ مَعَ الْقَائِمِ، أَنْتَ عَلَى يَمِينِ الْقَائِمِ تَأْمُرُ وَ تَنْهَى، وَ النَّاسُ إِذْ ذَاكَ أَطْوَعُ لَكَ مِنْهُمْ الْيَوْم. إثبات الهداة 5 / 201 و دلائل الإمامة /464
3- . قَالَ الصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَخْرُجُ الْقَائِمُ مِنْ ظَهْرِ الْكَعْبَةِ مَعَ سَبْعَةٍ وَ عِشْرِينَ رَجُلًا خَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ الَّذِينَ كَانُوا يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ وَ سَبْعَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكَهْفِ وَ يُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَ سَلْمَانُ وَ أَبُو دُجَانَةَ الْأَنْصَارِيُّ وَ الْمِقْدَادُ وَ مَالِكٌ الْأَشْتَرُ فَيَكُونُونَ بَيْنَ يَدَيْهِ أَنْصَاراً أَوْ حُكَّاماً. روضة الواعظین 2 / 265
4- . عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ أَرْوَاحَ الْمُؤْمِنِينَ يَرَوْنَ آلَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي جِبَالِ رَضْوَى فَتَأْكُلُ مِنْ طَعَامِهِمْ وَ تَشْرَبُ مِنْ شَرَابِهِمْ وَ تُحَدِّثُ مَعَهُمْ فِي مَجَالِسِهِمْ حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا بَعَثَهُمُ اللَّهُ وَ أَقْبَلُوا مَعَهُ يُلَبُّونَ زُمَراً فَزُمَراً فَعِنْدَ ذَلِكَ يَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ وَ يَضْمَحِلُّ الْمُنْتَحِلُونَ وَ يَنْجُو الْمُقَرَّبُونَ. بحار الأنوار6 / 243

عمّار بن مروان هم گوید: شنیدم كه امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ مى فرمودند:

«به خدا سوگند! از شما پذيرفته مى شود؛ به خدا سوگند! از شما آمرزيده مى گردد. به راستى كه بين شما و بين غبطه خوردن و ديدن شادى و روشنايىِ چشم، فاصله اى نيست مگر اينكه جان به اينجا برسد" و اشاره به حلقوم خود نمودند"؛ سپس فرمودند: به راستى اگر آن لحظه فرا رسد و (بنده ی خدا) در حالت احتضار (و جان سپردن) قرار گيرد، رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم، و اهل بيت ایشان، با حضرت علىّ عَلَيْهِم السَّلاَمُ، و جبرئيل و عزرائيل، نزدش حضور يابند. پس امیرالمؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ نزديک وى آيند و به رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم گويند: اين شخص، ما اهل بيت رسالت را دوست مى داشت، شماهم او را دوست بداريد، رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم بفرمايند:اى جبرئيل! به راستى اين شخص، خدا و رسولش و آل او را دوست مى داشت، پس او را دوست دار و با او مدارا كن. جبرئيل نیز به فرشته ی مرگ گويد: به راستى اين شخص، خدا و رسولش و آل او را دوست مى داشت، او را دوست دار و با او مدارا كن. سپس فرشته ی مرگ، نزد او آيد و گويد:اى بنده خدا! براتِ آزادى خود را دريافت كرده اى؟ امان نامه ی بيزارى خود را گرفته اى؟ در زندگى دنيا به عصمت كبرى چنگ زده اى و بدان تمسّک جُسته ای؟. سپس خداوند عزّ وجلّ، (روح) او را بالا مى برد و آن شخص در همان حال مى گويد: بلى!؛ پس از او پرسند: آن عصمت كبرى چيست؟ پاسخ دهد كه پذيرش ولايت حضرت علىّ بن ابى طالب عَلَيْهِ السَّلاَمُ است. پس به او می گویند: درست گفتى! آنچه را كه از آن مى ترسيدى، خداوند تو را از آن در امان خواهد داشت و آنچه را كه اميد آن داشتى به آن رسيده اى، تو را بشارت باد بر همنشینی با گذشتگان صالح، رفقايى همچون رسول خدا، علىّ مرتضی، فاطمه زهراء، و امامان عَلَيْهِم السَّلاَمُ از فرزندان ايشان.

بعد از آن (روح از بدنش) به آرامى خارج گشته؛ و كفن و حنوط او از بهشت كه همچون مِشک خوشبوى لذّتبخش است، آورده مى شود و او را با اين كفن، تكفين كنند و از اين حنوط، خوشبويش كنند؛ سپس حلّه اى زرد رنگ از حلّه هاى بهشتى بر او بپوشانند. و چون او را در قبر گذارند، خداوند درى از درهاى بهشت برايش بگشايد؛ و روح و ريحان بهشتى بر او وارد شود، سپس قبرش از جلو، راست و چپ به مقدار فاصله ی يک شهر، توسعه و گسترش يابد؛ و به او گفته شود: همانند عروس در رختخواب خود بيارام، تو را بر روح و ريحان، نعمت هاى بهشتى

ص: 228

و پروردگارى غير غضبناک، بشارت باد. سپس در بهشت رضوان (برزخی) به زيارت و ديدار آل محمّد عَلَيْهِم السَّلاَمُ مى رود و از خوردنى هاى ايشان ميل مى كند و از نوشيدنى هايشان مى آشامد؛ و با آنها هم سخن و هم مجلس خواهد بود تا هنگامى كه قیام کننده ی ما اهل بيت ظهور و قيام نمايد، پس چون قيام كند خداوند، ايشان را از قبرها بیرون نمايد و دسته دسته بر حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ لبّيک گويان وارد شوند؛ و در چنين موقعيّتى اهل باطل در ترديد افتند، مخالفان و توهين كنندگان به اهل بيت رسالت (لا ابالى هاى بى دين) نابودگردند؛ و چه بسا افراد اندكى هلاک و مقرّبان نجات يابند؛ و بر همين اساس رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم به امام علىّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده است: تو برادر من هستى، وعده گاه من و تو وادى السلام خواهد بود.»(1)

یاوران فرا زمینی

یاران امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ حتی از عوالم دیگر به یاری حضرتش بر می خیزند تا آن ذخیره ی الهی را در راه تشکیل حکومت عدل مستقرِّ جهانی یاری دهند. راوی از حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ نقل كرد كه فرمودند:

ص: 229


1- . عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: مِنْكُمْ وَ اللَّهِ يُقْبَلُ وَ لَكُمْ وَ اللَّهِ يُغْفَرُ إِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ أَحَدِكُمْ وَ بَيْنَ أَنْ يَغْتَبِطَ وَ يَرَى السُّرُورَ وَ قُرَّةَ الْعَيْنِ إِلَّا أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَاهُنَا وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ وَ احْتُضِرَ حَضَرَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ الْأَئِمَّةُ وَ عَلِيٌّ وَ جَبْرَئِيلُ وَ مَلَكُ الْمَوْتِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَيَدْنُو مِنْهُ جَبْرَئِيلُ [عَلِيٌّ ع] فَيَقُولُ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم إِنَّ هَذَا كَانَ يُحِبُّكُمْ [يُحِبُّنَا] أَهْلَ الْبَيْتِ فَأَحِبَّهُ فَيَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّ هَذَا كَانَ يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ آلَ [وَ آلَهُ] رَسُولِهِ فَأَحِبَّهُ وَ ارْفُقْ بِهِ وَ يَقُولُ جَبْرَئِيلُ لِمَلَكِ الْمَوْتِ إِنَّ هَذَا كَانَ يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ أَهْلَ بَيْتِ رَسُولِهِ فَأَحِبَّهُ وَ ارْفُقْ بِهِ فَيَدْنُو مِنْهُ مَلَكُ الْمَوْتِ فَيَقُولُ لَهُ يَا عَبْدَ اللَّهِ أَخَذْتَ فَكَاكَ رَقَبَتِكَ أَخَذْتَ أَمَانَ بَرَاءَتِكَ تَمَسَّكْتَ بِالْعِصْمَةِ الْكُبْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا قَالَ فَيُوَفِّقُهُ [فَيَرْفَعُهُ] اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَقُولُ نَعَمْ فَيَقُولُ [لَهُ] وَ مَا ذَاكَ فَيَقُولُ وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَيَقُولُ صَدَقْتَ أَمَّا الَّذِي كُنْتَ تَحْذَرُهُ فَقَدْ آمَنَكَ اللَّهُ عَنْهُ [مِنْهُ] وَ أَمَّا الَّذِي كُنْتَ تَرْجُوهُ فَقَدْ أَدْرَكْتَهُ أَبْشِرْ بِالسَّلَفِ الصَّالِحِ مُرَافَقَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ يَسُلُّ نَفْسَهُ سَلًّا رَفِيقاً ثُمَّ يَنْزِلُ بِكَفَنِهِ مِنَ الْجَنَّةِ وَ حَنُوطِهِ حَنُوطٍ كَالْمِسْكِ الْأَذْفَرِ فَيُكَفَّنُ بِذَلِكَ الْكَفَنِ وَ يُحَنَّطُ بِذَلِكَ الْحَنُوطِ ثُمَّ يُكْسَى حُلَّةً صَفْرَاءَ مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ فَإِذَا وُضِعَ فِي قَبْرِهِ فَتَحَ اللَّهُ لَهُ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ يَدْخُلُ عَلَيْهِ مِنْ رَوْحِهَا وَ رَيْحَانِهَا ثُمَّ يُفْسَحُ لَهُ عَنْ أَمَامِهِ مَسِيرَةَ شَهْرٍ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ يَسَارِهِ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ نَمْ نَوْمَةَ الْعَرُوسِ عَلَى فِرَاشِهَا أَبْشِرْ بِرَوْحٍ وَ رَيْحَانٍ وَ جَنَّةِ نَعِيمٍ وَ رَبٍّ غَيْرِ غَضْبَانَ ثُمَّ يَزُورُ آلَ مُحَمَّدٍ فِي جِنَانِ رَضْوَى فَيَأْكُلُ مَعَهُمْ مِنْ طَعَامِهِمْ وَ يَشْرَبُ مَعَهُمْ مِنْ شَرَابِهِمْ وَ يَتَحَدَّثُ مَعَهُمْ فِي مَجَالِسِهِمْ حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا بَعَثَهُمُ اللَّهُ فَأَقْبَلُوا مَعَهُ يُلَبُّونَ زُمَراً زُمَراً فَعِنْدَ ذَلِكَ يَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ وَ يَضْمَحِلُّ الْمُحِلُّونَ وَ قَلِيلٌ مَا يَكُونُونَ هَلَكَتِ الْمَحَاضِيرُ وَ نَجَا الْمُقَرَّبُونَ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم لِعَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنْتَ أَخِي وَ مِيعَادُ مَا بَيْنِي وَ بَيْنَكَ وَادِي السَّلَامِ ...كافی 3 / 131 و الزهد /81 و مدینة المعاجز 3/ 109

«خدا را شهرى است که وسعت آن به اندازه مسير چهل روز خورشيد در آنجا گروهى هستند كه هرگز خدا را معصيت نكرده اند و شيطان را نمى شناسند و نمی دانند كه خدا ابليس را آفريده است. ما در هر روز آنها را ملاقات می كنيم و نيازهاى خود را از ما سؤال می كنند و از ما تقاضاى دعا می نمايند. به آنها مى آموزيم و آنها (دائماً) از ما مى پرسند که قیام کننده ی ما كى ظهور خواهد كرد؟.آنها داراى عبادت و كوشش شديدى هستند شهر آنها را درهایى است كه بين هر لنگه درب تا لنگه ی ديگر، صد فرسخ است. اگر آنها را مشاهده كنيد عمل خويش را حقير خواهيد شمرد. يک مرد از آنها يک ماه در سجده است كه سر بر نمی دارد و غذاى آنها تسبيح و لباس ايشان برگ درختان، و پوست چهره هاى آنها می درخشد. وقتى يكى از ما را مشاهده می كنند اطرافش را مى گيرند و از جای پاى او براى بركت بر می دارند. هنگام نماز، صدایى دارند شديدتر از صداى باد تند، درميان آنها گروهى هستند كه تا به حال، سلاح را به زمين نگذاشته اند. در انتظار قائم ما هستند و دعا می كنند که او را مشاهده نمايند. هر كدام از ایشان هزار سال عمر می كند؛ وقتى آنها را مشاهده كنى مجسمه اى از خشوع و تواضع و درخواست نزديكى به خدا را خواهى ديد. وقتى ما ديرتر پيش آنها برويم خيال می كنند اين تأخير از خشم و ناراحتى بوده (و نگران می شوند). پيوسته انتظار آن ساعتى را دارند كه ما بيائيم و نه كسل مى شوند و نه خسته. كتاب خدا را همان طور كه به آنها آموخته ايم می خوانند و در بين آنچه ما به ايشان آموخته ايم چيزهایى است كه اگر بر مردم بخوانند آن را انكار می كنند و نخواهند پذيرفت. وقتى راجع به قرآن سوالی برایشان پیش آید از ما مى پرسند، و زمانی که ما براى آنها توضيح می دهيم با شرح صدر از ما می پذیرند و از شنيدن توضيح ما برای ما طلب طول عمر می كنند كه ما را از دست ندهند و می دانند که منت خدا است بر آنها که ما به ایشان تعليم می دهيم. آنها با امام، وقتى ظهور كند، قيام خواهند كرد و اسلحه داران ايشان جلوتر خواهند بود در حالی که دعا می كنند خداوند آنها را از كسانى قرار دهد كه دين خدا را يارى می كنند، در ميان ايشان پير و جوان وجود دارد. هنگامی که جوانى از ایشان پيرمردى را مشاهده می كند؛ مانند بنده اى در مقابل او مى نشيند و از جاى حركت نمی كند تا به او رخصت دهد. آنها خود به طريقى با امام ارتباط دارند كه خواسته امام را از همه مردم بهتر می دانند و وقتى امام به آنها دستورى می دهد پيوسته آن كار

ص: 230

را انجام می دهند تا خود امام، ايشان را به كار ديگرى مأمور نمايد. اگر آنها به جمعيتى كه بين مشرق و مغرب را فرا گرفته باشند حمله كنند در فاصله يک ساعت همه را از بين مى برند، و آهن در آنها اثر نمى گذارد. داراى شمشيرهایى از آهن هستند اما غير از اين آهن ها، و اگر مردى از ايشان سلاحش را به كوهى فرود آورد آن را دو نيم می كند. امام به همراهى آنها با هند و ديلم، كرد و ترک و روم و بربر و ما بين جابرسا و جابلقا كه دو شهر هستند يكى در مشرق و ديگرى در مغرب جنگ خواهد كرد و با اهل هر دين كه برخورد كنند آنها را دعوت به خدا و دين اسلام و اقرار به محمّد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم می کنند و هر كس، اقرار به اسلام نكند و نپذيرد، او را مى كشند تا هر كه در شرق و غرب و تمام دنيا هست اقرار آورد.»(1)

ص: 231


1- . عن محمد بن مسلم قال: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ مِيرَاثِ الْعِلْمِ مَا مَبْلَغُهُ أَ جَوَامِعُ هُوَ مِنْ هَذَا الْعِلْمِ أَمْ تَفْسِيرُ كُلِّ شَيْ ءٍ مِنْ هَذِهِ الْأُمُورِ الَّتِي نَتَكَلَّمُ فِيهَا؟ فَقَالَ: «إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَدِينَتَيْنِ: مَدِينَةً بِالْمَشْرِقِ وَ مَدِينَةً بِالْمَغْرِبِ، فِيهِمَا قَوْمٌ لَا يَعْرِفُونَ إِبْلِيسَ، وَ لَا يَعْلَمُونَ بِخَلْقِ إِبْلِيسَ، نَلْقَاهُمْ فِي كُلِّ حِينٍ، فَيَسْأَلُونَّا عَمَّا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ، وَ يَسْأَلُونَّا عَنِ الدُّعَاءِ فَنُعَلِّمُهُمْ، وَ يَسْأَلُونَّا عَنْ قَائِمِنَا مَتَى يَظْهَرُ، وَ فِيهِمْ عِبَادَةٌ وَ اجْتِهَادٌ شَدِيدٌ. وَ لِمَدِينَتِهِمْ أَبْوَابٌ مَا بَيْنَ الْمِصْرَاعِ إِلَى الْمِصْرَاعِ مِائَةُ فَرْسَخٍ، لَهُمْ تَقْدِيسٌ وَ تَمْجِيدٌ، وَ دُعَاءٌ وَ اجْتِهَادٌ شَدِيدٌ، لَوْ رَأَيْتُمُوهُمْ لَاحْتَقَرْتُمْ عَمَلَكُمْ، يُصَلِّي الرَّجُلُ مِنْهُمْ شَهْراً لَا يَرْفَعُ رَأْسَهُ مِنْ سَجْدَتِهِ، طَعَامُهُمُ التَّسْبِيحُ، وَ لِبَاسُهُمْ الْوَرَعُ، وَ وُجُوهُهُمْ مُشْرِقَةٌ بِالنُّورِ، وَ إِذَا رَأَوْا مِنَّا وَاحِداً احْتَوَشُوهُ وَ اجْتَمَعُوا إِلَيْهِ وَ أَخَذُوا مِنْ أَثَرِهِ مِنَ الْأَرْضِ يَتَبَرَّكُونَ بِهِ، لَهُمْ دَوِيٌّ إِذَا صَلَّوْا كَأَشَدَّ مِنْ دَوِيِّ الرِّيحِ الْعَاصِفِ. مِنْهُمْ جَمَاعَةٌ لَمْ يَضَعُوا السِّلَاحَ مُنْذُ كَانُوا يَنْتَظِرُونَ قَائِمَنَا، يَدْعُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُرِيَهُمْ إِيَّاهُ، وَ عُمُرُ أَحَدِهِمْ أَلْفُ سَنَةٍ، إِذَا رَأَيْتَهُمْ رَأَيْتَ الْخُشُوعَ وَ الِاسْتِكَانَةَ، وَ طَلَبَ مَا يُقَرِّبُهُمْ إِلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ، إِذَا احْتَبَسْنَا عَنْهُمْ ظَنُّوا أَنَّ ذَلِكَ مِنْ سَخَطٍ، يَتَعَاهَدُونَ أَوْقَاتَنَا الَّتِي نَأْتِيهِمْ فِيهَا، فَلا يَسْأَمُونَ وَ لا يَفْتُرُونَ، يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَمَا عَلَّمْنَاهُمْ، وَ إِنَّ فِيمَا نُعَلِّمُهُمْ مَا لَوْ تُلِيَ عَلَى النَّاسِ لَكَفَرُوا بِهِ وَ لَأَنْكَرُوهُ. يَسْأَلُونَّا عَنِ الشَّيْ ءِ إِذَا وَرَدَ عَلَيْهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ لَا يَعْرِفُونَهُ، فَإِذَا أَخْبَرْنَاهُمْ بِهِ انْشَرَحَتْ صُدُورُهُمْ لِمَا يَسْتَمِعُونَ مِنَّا، وَ سَأَلُوا لَنَا الْبَقَاءَ وَ أَنْ لَا يَفْقِدُونَا، وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ الْمِنَّةَ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى عَلَيْهِمْ فِيمَا نُعَلِّمُهُمْ عَظِيمَةٌ، وَ لَهُمْ خَرْجَةٌ مَعَ الْإِمَامِ إِذَا قَامَ، يَسْبِقُونَ فِيهَا أَصْحَابَ السِّلَاحِ، وَ يَدْعُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَجْعَلَهُمْ مِمَّنْ يَنْتَصِرُ بِهِمْ لِدِينِهِ، فَهُمْ كُهُولٌ وَ شُبَّانٌ، إِذَا رَأَى شَابٌّ مِنْهُمُ الْكَهْلَ جَلَسَ بَيْنَ يَدَيْهِ جِلْسَةَ الْعَبْدِ لَا يَقُومُ حَتَّى يَأْمُرَهُ، لَهُمْ طَرِيقٌ هُمْ أَعْلَمُ بِهِ مِنَ الْخَلْقِ إِلَى حَيْثُ يُرِيدُ الْإِمَامُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، فَإِذَا أَمَرَهُمُ الْإِمَامُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِأَمْرٍ قَامُوا إِلَيْهِ أَبَداً حَتَّى يَكُونَ هُوَ الَّذِي يَأْمُرُهُمْ بِغَيْرِهِ، لَوْ أَنَّهُمْ وَرَدُوا عَلَى مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ مِنَ الْخَلْقِ لَأَفْنَوْهُمْ فِي سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ، لَا يَعْمَلُ فِيهِمُ الْحَدِيدُ. لَهُمْ سُيُوفٌ مِنْ حَدِيدٍ غَيْرِ هَذَا الْحَدِيدِ، لَوْ ضَرَبَ أَحَدُهُمْ بِسَيْفِهِ جَبَلًا لَقَدَّهُ حَتَّى يَفْصِلَهُ، وَ يَغْزُو بِهِمُ الْإِمَامُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ الْهِنْدَ وَ الدَّيْلَمَ وَ الْكُرْدَ وَ الرُّومَ وَ بَرْبَرَ وَ فَارِسَ، وَ مَا بَيْنَ جَابَرْسَا إِلَى جَابَلْقَا وَ هُمَا مَدِينَتَانِ وَاحِدَةٌ بِالْمَشْرِقِ وَ وَاحِدَةٌ بِالْمَغْرِبِ لَا يَأْتُونَ عَلَى أَهْلِ دِينٍ إِلَّا دَعَوْهُمْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ إِلَى الْإِسْلَامِ، وَ الْإِقْرَارِ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم، وَ التَّوْحِيدِ، وَ وَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ. فَمَنْ أَجَابَ مِنْهُمْ وَ دَخَلَ فِي الْإِسْلَامِ تَرَكُوهُ وَ أَمَّرُوا عَلَيْهِ أَمِيراً مِنْهُمْ، وَ مَنْ لَمْ يُجِبْ وَ لَمْ يُقِرَّ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم، وَ لَمْ يُقِرَّ بِالْإِسْلَامِ، وَ لَمْ يُسْلِمْ قَتَلُوهُ، حَتَّى لَا يَبْقَى بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ مَا دُونَ الْجَبَلِ أَحَدٌ إِلَّا آمَنَ. مختصر البصائر /68 و بحارالانوار 27 /44 و البرهان 1/109

زنان در سپاه امام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ

و صد البته که جماعت نسوان و بانوان نیز در سپاه خاص و عام حضرت، مشارکت فراوان دارند.

جابر جعفی از امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت کند که فرمودند: «... یاران حضرت مهدی سیصد و سیزده نفرند که پنجاه تن ایشان زن هستند...»(1)

حتی عده ای از زنان پاک نهاد که پیش از ظهور حضرت از دنیا رفته اند با ظهور آن بزرگوار به دنیا رجعت کرده و در رکاب حضرتش خواهند بود مفضل بن عمر گوید: از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ شنیدم که فرمودند:

«سیزده زن همراه امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ هستند.»

گوید: به امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ گفتم آنها در هنگام ظهور چه کاری انجام می دهند؟ فرمودند:

«مجروحین جنگ را معالجه می کنند و جمع و پرستاری می نمایند؛ همچنان کهزمان رسول اللّه صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم همین طور بود.»

مفضل گوید: عرض کردم: آنها را نام می برید؟ حضرت نه نفر ایشان را نام برده و فرمودند:

«قنواء دختر رُشَید هجری، ام ایمن، حبابه ی والبیه، سمیه مادر عمار یاسر، زبیده، ام خالد احمسیه، ام سعید حنفیه، صبانه ماشطه (آرایشگر در کاخ فرعون بود)، ام خالد جُهنیه»(2)

شاید منظور امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ از ذکر این تعداد، فقط بانوانی باشند که در زمان حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ زنده می شوند و مفضل ایشان را می شناسد.

اما این بانوان سعادتمند چه کسانی هستند؟

1. قنواء؛

دختر رُشید هَجری است که از اصحاب حضرت امیر المؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ بوده است. وی دختر بزرگمردی است که در راه محبت و دوستی امیرمؤمنان به طرز دلخراشی

ص: 232


1- . ...و يجي ء، و اللَّه ثلاثمائة و بضعة عشر رجلا فيهم خمسون امرأة ... تفسیر عیاشی 1/ 65
2- . عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) يَقُولُ: يُكَرُّ مَعَ الْقَائِمِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) ثَلَاثَ عَشْرَةَ امْرَأَةً. قُلْتُ: وَ مَا يَصْنَعُ بِهِنَّ؟ قَالَ: يُدَاوِينَ الْجَرْحَى، وَ يَقُمْنَ عَلَى الْمَرْضَى، كَمَا كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم. قُلْتُ: فَسَمِّهِنَّ لِي. فَقَالَ: الْقِنْوَاءُ بِنْتُ رُشَيْدٍ، وَ أُمُّ أَيْمَنَ، وَ حَبَابَةُ الْوَالِبِيَّةُ، وَ سُمَيَّةُ أُمُّ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ، وَ زُبَيْدَةُ، وَ أُمُّ خَالِدٍ الْأَحْمَسِيَّةُ، وَ أُمُّ سَعِيدٍ الْحَنَفِيَّةُ، وَ صُبَانَةُ الْمَاشِطَةُ، وَ أُمُّ خَالِدٍ الْجُهَنِيَّة. دلائل الإمامة/ 484

به شهادت رسید. از گفتار شیخ مفید بر می آید که قنواء به هنگام ورود پدرش نزد عبیداللّه بن زیاد شاهد قطع دو دست و دو پای پدر خود بوده و به کمک دیگران بدن نیمه جان پدر را از دارالاماره بیرون آورده و به خانه منتقل کرده است.(1)

2. ام ایمن؛

اهل حبشه می باشد و نزد حضرت عبداللّه بن عبد المطلب عَلَيْهِ السَّلاَمُ بوده و پس از ایشان به پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم به ارث رسید و پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم پس از ازدواج با حضرت خدیجه سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَا او را آزاد کردند. سرپرستی دوران کودکی پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و امام حسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ را به عهده داشت و جزو اولین زنان مهاجر و همسر شهید و مادر شهید می باشد. ام ایمن، بسیار به حضرت فاطمه زهرا سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَا علاقه داشته است. در حدیث است که چون حضرت فاطمه سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَابه شهادت رسیدند؛ امّ ایمن، سوگند خورد كه در مدینه نماند؛ زیرا طاقتِ دیدن آن مواضع و محل هایى كه حضرت صدیقه شهیده سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَارا در آنجا دیده بود نداشت، لذا از مدینه خارج شد و به سوى مكّه حركت كرد، در بین راه آب او تمام شد و تشنگى بر او غلبه كرد؛ پس دستان خود را به سوى آسمان بلند كرده و گفت: پروردگارا! من خدمتكار حضرت فاطمه سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَاهستم، آیا مى خواهى مرا به واسطه عطش و در حال تشنگى بمیرانى؟ در این حال، خداوند متعال، دلوى آب از آسمان براى او فرستاد و او از آن آب نوشید و هفت سال از آب و غذا بى نیاز گردید، و مردم او را در روز بسیار گرم به دنبال كارهایى مى فرستادند؛ ولى او هرگز تشنه نمى شد.(2)

3. حبابه ی والبیه؛

بانویی است از اصحاب رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم که تا زمان حضرت رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ زنده بود. طبق روایتی وی از حضرت امام علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ نشانه ی امامت خواست؛ پس امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ سنگ کوچکی از او طلب کرده و آن را با خاتم خود مهر زدند به صورتی که جای مُهر به صورت برجسته بر سنگ حک شد؛ پس حضرت توضیح دادند که هر کسی مدعی امامت شد اگر بر این کار توانا باشد امام مفترض الطاعه است از این رو حبابه پس از شهادت هر امامی نزد امام بعدی می رفت و آنان مهر خود را بر همان سنگ می زدند و اثر آن نقش می بست، نوبت که به امام رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ رسید، حضرت نیز چنین کردند. حبابه نه ماه پس از شهادت امام رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ زنده بود و پس از آن بدرود حیات گفت.او از زنان والامقامی است که دوره زندگی هشت امام معصوم را درک کرد و پیوسته مورد لطف و عنایت ایشان

ص: 233


1- .اعلام النساء المؤمنات 1/ 706
2- . اعلام النساء المؤمنات 1/ 279

قرار داشت، در یک یا دو نوبت به وسیله امام زین العابدین و امام رضا عَلَيْهِما السَّلاَمُ جوانی اش به او بازگردانده شد. روایت شده است که وقتی حبابه به خدمت امام زین العابدین عَلَيْهِ السَّلاَمُ رسید، صد و سیزده سال از عمرش سپری شده بود، حضرت با انگشت سبابه خود اشاره ای کردند و جوانی اش بازگشت.(1)

4. زبیده؛

دختر جعفر و نوه ی منصور دوانیقی است که به چهار واسطه به عبداللّه بن عباس می رسد. او مدتی همسر هارون خلیفه ی عباسی بود و امین فرزند او می باشد و وقتی که هارون متوجه مذهب او شد او را طلاق داد. با وجود رشد در خاندان بنی عباس ولی وی شیعه بوده است. زبیده کارهای خدماتی بسیاری داشت که یکی آبرسانی به عرفات است، همچنین نوشته اند وی صد کنیز داشت که پیوسته مشغول حفظ قرآن بودند و همیشه از محل سکونت او صدای تلاوت قرآن شنیده می شد.(2)

5. سمیه؛

همسر یاسر و مادر عمار و اولین شهیده در راه اسلام است. وی هفتمین نفری بود که به اسلام گروید و بدین سبب، دشمن سخت به خشم آمده و بدترین شکنجه ها را بر او روا داشت، او و شوهرش یاسر در دام ابوجهل گرفتار آمدند و او نخست آنها را اجبار کرد که پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم را دشنام دهند؛ اما آنها حاضر به چنین کاری نشدند، او نیز زره آهنی به سمیه و یاسر پوشانید و آنها را در آفتاب سوزان نگه داشت. پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم که گاه از کنارشان عبور می کردند، آنها را به صبر و مقاومت، سفارش می کردند و می فرمودند: ای خاندان یاسر! صبر پیشه سازید که وعده گاه شما بهشت است، سرانجام ابوجهل بر هر یک ضربتی وارد ساخت و ایشان را به شهادت رساند پس رحلت کرد در حالی که پیر بود و او اولین زن شهید در راه اسلام است.(3)

خداوند این زن را به پاداش صبر و مجاهدتی که در راه اعتلای اسلام نشان داد و بدترین شکنجه را از دشمن خدا تحمل کرد، در ایام ظهور مهدی آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ زنده خواهد کرد تا تحقق وعده ی الهی را ببیند و در لشکر ولی خدا به یاوران آن حضرت خدمت کند.

ص: 234


1- . اعلام النساء المؤمنات 1/ 334
2- . تاریخ اسلام 19 / 7
3- . بحارالانوار 18/241

6. ام خالد احمسیه؛

شاید مقصود ام خالد مقطوعة الید (دست بریده) باشد که یوسف بن عمر، پس از به شهادت رساندن زید بن علی در کوفه، دست او را به جرم شیعه بودن قطع کرد. در کتاب رجال کشی درباره شخصیت و مقام این زن فداکار از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ، مطالبی ذکر شده است. بسیار شجاع و اهل برائت از دشمنان اهلبیت عَلَيْهِم السَّلاَمُ بوده است.

ابوبصیر گوید: در خدمت امام صادق نشسته بودیم که ام خالد مقطوعة الید از راه رسید، حضرت فرمودند: ای ابابصیر، آیا میل داری که کلام امّ خالد را بشنوی؟ من عرض کردم: آری ای فرزند رسول خدا! با شنیدن آن شادمان می گردم. در همان موقع ام خالد به خدمت امام آمد و سخن گفت، دیدم وی در کمال فصاحت و بلاغت صحبت می کند پس از امام درباره آن دو (یعنى اولی و دومی) پرسید؟ حضرت به آن زن فرمودند: دوستشان بدار، ام خالد گفت: هر گاه من پروردگارم را دیدار كردم بگویم: كه شما به من دستور داده اید که دوستشان بدارم؟ فرمودند: آرى! (او که فهمیده بود امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ از روی تقیه چنین پاسخی داده اند از راه دیگری وارد شد و )گفت: این شخص كه روى تُشک دركنار شما نشسته (یعنى ابوبصیر) به من دستور می دهد كه از آنان بیزارى جویم، و كثیر النوا (كه یكى از بزرگان زیدیه بوده) به من دستور می دهد که آن دو را دوست بدارم، پس كدامیک از این دو نفر در نزد شما بهترند و شما بیشتر او را دوست دارید؟ حضرت فرمودند: به خدا سوگند! این مرد در پیش من محبوب تر از كثیر النوا و یاران او است...»(1)

7. ام سعید؛

از اصحاب امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ و از روات کتاب کامل الزیارات است.

8. صبانه؛

در زمان فرعون زندگی می کرد و پیرو حضرت موسی عَلَيْهِ السَّلاَمُ بوده است و جریان ایشان را شیعه و سنی به این مضمون نقل کردند که او را به همراه فرزندانش در تنور انداختند. وی همسر "حزقیل" پسر عموی فرعون و شغلش آرایشگری دختر فرعون

ص: 235


1- . عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذْ دَخَلَتْ عَلَيْهِ أُمُّ خَالِدٍ الَّتِي كَانَ قَطَعَهَا يُوسُفُ بْنُ عُمَرَ تَسْتَأْذِنُ عَلَيْهِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَ يَسُرُّكَ أَنْ تَسْمَعَ كَلَامَهَا فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ أَمَّا الْآنَ فَأَذِنَ لَهَا قَالَ وَ أَجْلَسَنِي مَعَهُ عَلَى الطِّنْفِسَةِ ثُمَّ دَخَلَتْ فَتَكَلَّمَتْ فَإِذَا امْرَأَةٌ بَلِيغَةٌ فَسَأَلَتْهُ عَنْهُمَا فَقَالَ لَهَا تَوَلَّيْهِمَا قَالَتْ فَأَقُولُ لِرَبِّي إِذَا لَقِيتُهُ إِنَّكَ أَمَرْتَنِي بِوَلَايَتِهِمَا قَالَ نَعَمْ قَالَتْ فَإِنَّ هَذَا الَّذِي مَعَكَ عَلَى الطِّنْفِسَةِ يَأْمُرُنِي بِالْبَرَاءَةِ مِنْهُمَا وَ كَثِيرٌ النَّوَّاءُ يَأْمُرُنِي بِوَلَايَتِهِمَا فَأَيُّهُمَا خَيْرٌ وَ أَحَبُّ إِلَيْكَ قَالَ هَذَا وَ اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ كَثِيرٍ النَّوَّاءِ وَ أَصْحَابِهِ إِنَّ هَذَا يُخَاصِمُ فَيَقُولُ. وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ. كافی 8/ 237

بوده است. او همانند شوهرش به پیامبر زمان خود، حضرت موسی، ایمان آورده بود امّا همچنان ایمان خود را پنهان می کرد. روزی وی مشغول آرایش دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد و بی اختیار نام خدا را بر زبان جاری ساخت، دختر فرعون گفت: آیا نام پدر مرا بر زبان آوردی؟ گفت: نه! بلکه نام کسی را بر زبان آوردم که پدر تو را آفریده است، دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو کرد و فرعون صبانه را احضار کرد و گفت: مگر به خدایی من اعتراف نداری؟گفت: هرگز! من از خدای حقیقی دست نمی کشم و تو را پرستش نمی کنم. فرعون دستور داد تا تنور مسی برافروختند و همه بچه های آن زن را در حضورش در آتش افکندند، چون نوبت به طفل شیرخوارش رسید، صبانه می خواست به ظاهر از دین، برائت جوید که کودک شیرخوارش به زبان آمد و گفت: مادر! صبر کن که تو بر حق هستی! فرعونیان، آن زن و بچه شیرخوارش را در آتش افکنده، سوزاندند و خداوند در اثر صبر و تحمل آن زن در راه دین، او را در دولت امام عصر عَلَيْهِ السَّلاَمُ زنده می گرداند تا هم به آن حضرت خدمت کند و هم انتقام خود را از فرعونیان بگیرد.در خبر است که چون پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم را به اسراء بردند، در مسیر به بوی خوشی برخورد کردند پس ازجبرئیل عَلَيْهِ السَّلاَمُ سوال کردند: این بوی خوش از کجا و از کیست؟ پاسخ داد: این بوی خوش از قبر آن زن آرایشگر و دو فرزند و شوهر او است.(1)

9. ام خالد جهنیه؛

مطلبی درباره اش یافت نشد.

به هر حال اینان که مجموعه ای از فضیلت ها و خوبی ها هستند به گِرد حجت زمان، پروانه وار، طواف کنند و آن یگانه ی دوران را در راه رسیدن به هدف والایش یاری رساند. ما درماندگان نیز از حضرت باری تعالی می خواهیم که به فضل و کرمش، ما را نیز در زمره ی این نیکان قرار دهد؛ همان هایی که چشم شان به طلعت رشیده ی حجت خدا روشن و قلبشان به دولت کریمه او خرسند می شود. آمین رب العالمین

ص: 236


1- . ریاحین الشریعه 5/ 153

فصل هفتم: سختی امر ظهور

سختی امور ظهور

ص: 237

تشکیل حکومت و دولتی که حضرت حجت بن الحسنf در پی تأسیس آن هستند و عدالتی که آن بزرگوار، در عالم منتشر خواهند نمود، آن هم با وجود آنکه پیش از آن، همه ی عالم را ظلم و بی عدالتی فراگرفته و مردم سرتاسر گیتی به خُلق های ناشایست خو گرفته اند کاری سهل و آسان نخواهد بود و قطعا صالحین در این راه خون دلها خواهند خورد.

مفضّل بن عمر گوید: در حضور امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ از مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ یاد شد، عرض كردم: من امیدوارم كه كار او به آسانى صورت پذیرد، پس شنیدم از آن حضرت كه فرمودند:

«آن امر واقع نخواهد شد تا آنكه (شدائد و مشكلات به پايه اى برسد كه) خون بسته شده و عرق را (از خويشتن) بزدائيد.»(1)

موسى بن بكر واسطى نیز از بشیر نبّال روایت كرده كه گفت: هنگامى كه به مدینه رسیدم به امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض كردم: سنی ها مى گویند كه مهدى اگر قیام كند كارها به خودى خود براى او برقرار مى شود و به اندازه حجامتى خون نمى ریزد، آن حضرت فرمودند:

«هرگز چنين نيست، سوگند به آنكه جانم به دست اوست! اگر كارها به خودى خود براى كسى برقرار و رو به راه مى شد مسلّما براى رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم آنگاه كه دندان هاى پيشين آن حضرت شكست و صورتش را زخم رسيد درست مى شد، نه! هرگز!

ص: 238


1- . عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ ذَكَرَ الْقَائِمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ إِنِّي لَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ أَمْرُهُ فِي سُهُولَةٍ فَقَالَ لَا يَكُونُ ذَلِكَ حَتَّى تَمْسَحُوا الْعَلَقَ وَ الْعَرَقَ. غیبت نعمانى / 284 و إثبات الهداة 5 /166

سوگند به آنكه جان من به دست اوست (چنين نخواهد شد) تا آنكه ما و شما، عرق و خون بسته شده را پاک كنيم؛ سپس آن حضرت، پيشانى خود را به عنوان نمودار آن حالت، پاک كردند»(1)

مفضّل بن عمر هم گوید: در طواف کعبه نزد امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ بودم؛ پس به سوى من نگریسته و به من فرمودند:اى مفضّل! چرا تو را اندوهگین و رنگ برگشته مى بینم؟! عرض كردم: فدایتان شوم! به وضع بنی عبّاس مى نگرم و به آنچه از این حكومت و قدرت و جبروت، كه در اختیارشان است، كه اگر آنها براى شما فراهم بود؛ مسلّما ما نیز در آن همراه شما مى بودیم. امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«اى مفضّل! بدان كه اگر چنان مى شد چيزى (در كار) نبود جز پرداختن به كار سياست در شب و تدبير امور و در گيرودار كار مردم بودن در روز، و خوردن غذاى ناگوار و پوشيدن جامه خشن همانند امير المؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ که در غير اين صورت، آتش (در انتظارمان) بود، پس آن كار از ما روى برتافت و بگرديد، و ما اكنون مى توانيم بخوريم و بياشاميم، آيا تو اين چنين ديده اى كه خداوند ستمى را نعمت قرار دهد؟!»(2)

آری! حتی عده ی زیادی با دیدن روش و سنت امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ در اداره ی حکومت، دست از اعتقاد خویش کشیده و در مقابل حضرتش شمشیر می کشند با وجودی که پیش از آن، خود، منتظر آمدن مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ بوده اند.

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«هنگامى كه مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ خروج كند كسانى كه خود را از اهل اين امر مى پنداشته اند

ص: 239


1- . عَنْ بَشِيرٍ النَّبَّالِ قَالَ: قَدِمْتُ الْمَدِينَةَ وَ ذَكَرَ مِثْلَ الْحَدِيثِ الْمُتَقَدِّمِ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ لَمَّا قَدِمْتُ الْمَدِينَةَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّ الْمَهْدِيَّ لَوْ قَامَ لَاسْتَقَامَتْ لَهُ الْأُمُورُ عَفْواً وَ لَا يُهَرِيقُ مِحْجَمَةَ دَمٍ فَقَالَ كَلَّا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوِ اسْتَقَامَتْ لِأَحَدٍ عَفْواً لَاسْتَقَامَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم حِينَ أُدْمِيَتْ رَبَاعِيَتُهُ وَ شُجَّ فِي وَجْهِهِ كَلَّا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ حَتَّى نَمْسَحَ نَحْنُ وَ أَنْتُمُ الْعَرَقَ وَ الْعَلَقَ ثُمَّ مَسَحَ جَبْهَتَهُ. غیبت نعمانی / 284
2- . عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِالطَّوَافِ فَنَظَرَ إِلَيَّ وَ قَالَ لِي يَا مُفَضَّلُ مَا لِي أَرَاكَ مَهْمُوماً مُتَغَيِّرَ اللَّوْنِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ نَظَرِي إِلَى بَنِي الْعَبَّاسِ وَ مَا فِي أَيْدِيهِمْ مِنْ هَذَا الْمُلْكِ وَ السُّلْطَانِ وَ الْجَبَرُوتِ فَلَوْ كَانَ ذَلِكَ لَكُمْ لَكُنَّا فِيهِ مَعَكُمْ فَقَالَ يَا مُفَضَّلُ أَمَا لَوْ كَانَ ذَلِكَ لَمْ يَكُنْ إِلَّا سِيَاسَةُ اللَّيْلِ وَ سِيَاحَةُ النَّهَارِ وَ أَكْلُ الْجَشِبِ وَ لُبْسُ الْخَشِنِ شِبْهَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِلَّا فَالنَّارُ فَزُوِيَ ذَلِكَ عَنَّا فَصِرْنَا نَأْكُلُ وَ نَشْرَبُ وَ هَلْ رَأَيْتَ ظُلَامَةً جَعَلَهَا اللَّهُ نِعْمَةً مِثْلَ هَذا. غیبت نعمانی / 287

(یا کسانی که مردم، ایشان را از خاندان آن حضرت و منسوبان ایشان می دانسته اند) از اين امر خارج خواهند شد و در سلک خورشیدپرستان و ماه پرستان داخل می شوند و (به عكس) افرادى چون خورشيد پرستان و ماه پرستان، این امر را پذیرفته و داخل آن مى گردند!.»(1)

و فضیل بن یسار گوید: شنیدم که امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ مى فرمودند:

«مهدی ما چون قيام كند، از جهل مردم، شديدتر از آنچه رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم با آن از سوى نادانان عصر جاهليّت روبرو شدند مواجه خواهند شد، راوی گوید : عرض كردم: اين چگونه ممكن است؟ فرمودند: همانا رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم در حالى به سوى مردم مبعوث شدند كه آنان سنگ و كلوخ و چوب هاى تراشيده و مجسّمه هاى چوبين را مى پرستيدند؛ ولی قیام کننده ی ما چون قيام كند در حالى به سوى مردم مى آيد كه جملگى، كتاب خدا را بر عليه او تأويل مى كنند و بر ضد او به واسطه ی قرآن، احتجاج مى نمايند! سپس فرمودند: بدانيد به خدا سوگند كه موج دادگسترى او بدان گونه كه گرما و سرما نفوذ مى كند تا درون خانه هاى آنان راه خواهد يافت.»(2)

و امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ در ضمن حدیثی به ابوجارود فرمودند:

«...شانزده هزار تن از بَتَریه (زیدیه ای هستند که ابابکر و عمر را دوست دارند) كه مسلح بوده و قاریان قرآن و فقهاء در دین اند و از کثرتِ سجده، پیشانی آنها زخم شده و لباسهایشان مندرس گشته ونفاق تمام وجودشان را پركرده است، به حضرت می گویند: "ای فرزند فاطمه! بر گرد كه ما نیازی به تو نداریم! " آنگاه حضرت در عصر روز دوشنبه در پشت نجف تا شب، تمامی آنها را به سرعت می كشد و هیچ یک از آنان، جان سالم به در نمی برد، و این در حالی است که اصحاب آن حضرت

ص: 240


1- . عن أَبي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ انه قال: إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ خَرَجَ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَرَى أَنَّهُ مِنْ أَهْلِهِ وَ دَخَلَ فِي سُنَّةِ عَبَدَةِ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ. غیبت نعمانی / 317 و بحار الأنوار 52 / 364
2- . عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ اسْتَقْبَلَ مِنْ جَهْلِ النَّاسِ أَشَدَّ مِمَّا اسْتَقْبَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم مِنْ جُهَّالِ الْجَاهِلِيَّةِ قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَاكَ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم أَتَى النَّاسَ وَ هُمْ يَعْبُدُونَ الْحِجَارَةَ وَ الصُّخُورَ وَ الْعِيدَانَ وَ الْخُشُبَ الْمَنْحُوتَةَ وَ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَتَى النَّاسَ وَ كُلُّهُمْ يَتَأَوَّلُ عَلَيْهِ كِتَابَ اللَّهِ يَحْتَجُّ عَلَيْهِ بِهِ ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَيَدْخُلَنَّ عَلَيْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُيُوتِهِمْ كَمَا يَدْخُلُ الْحَرُّ وَ الْقُر. غیبت نعمانى / 297 و اثبات الهداه 5/167

هیچ یک آسیبی نمی بینند...»(1)و امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«زمانی که حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ در نجفِ کوفه، ظاهر شود، اهل کوفه بر او خروج می کنند در حالی که مصحف ها و کتاب های دینیشان را بر دوش دارند و در اطرافِ نیزه ها شعار دهند 646221 یا 247. (2)

پس می گویند : ای فرزند فاطمه! ما به تو نیازی نداریم. ما شما را امتحان کردیم و در شما خیری نیافتیم. از همانجایی که آمده اید بازگردید. پس همه ی آنها را می کشد و هیچ کدام نجات نمی یابند؛ حتی کسی نمی ماند که خبر کشته شدن آنها را ببرد.»(3)

مردم در آن روز دچار امتحانهای سختی خواهند شد تا فقط خوبان و صالحان در حکومت آن عزیز، به مکنت و دولت دست یابند.

اسحاق بن عمار از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ نقل کند که فرمودند:

«چون حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ به مدینه بیایند و بخواهند که دیواری که بر قبر (آن دو نفر ظالم) است را خراب کنند، خداوند بادی شدید به همراه صاعقه های سهمگین نازل کند به حدی که مردم بگویند علت این وقایع، همین عمل آقاست؛ پس اصحاب آن حضرت از اطرافش پراکنده شوند تا جایی که احدی با او نماند! پس خودِ آن حضرت، کلنگ را به دست می گیرند و خود، اولین ضربه را می زنند؛ چون اصحاب آن حضرت، این صحنه را ببینند، یکی یکی باز می گردند و در آن روز، ملاک فضیلت ایشان در آن است که کدامیک زودتر باز می گردند.پس دیوار قبر آن دو را خراب کنند و هر دو را تر و تازه از خاک بیرون کشند؛ پس مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ آن دو را

ص: 241


1- . وَ يَسِيرُ إِلَى الْكُوفَةِ، فَيَخْرُجُ مِنْهَا سِتَّةَ عَشَرَ أَلْفاً مِنَ الْبُتْرِيَّةِ، شَاكِينَ فِي السِّلَاحِ، قُرَّاءَ الْقُرْآنِ، فُقَهَاءَ فِي الدِّينِ، قَدْ قَرَحُوا جِبَاهَهُمْ، وَ شَمَّرُوا ثِيَابَهُمْ، وَ عَمَّهُمْ النِّفَاقُ، وَ كُلُّهُمْ يَقُولُونَ: يَا ابْنَ فَاطِمَةَ، ارْجِعْ لَاحَاجَةَ لَنَا فِيكَ. فَيَضَعُ السَّيْفَ فِيهِمْ عَلَى ظَهْرِ النَّجَفِ عَشِيَّةَ الْإِثْنَيْنِ مِنَ الْعَصْرِ إِلَى الْعِشَاءِ، فَيَقْتُلُهُمْ أَسْرَعَ مِنْ جَزْرِ جَزُورٍ، فَلَا يَفُوتُ مِنْهُمْ رَجُلٌ، وَ لَا يُصَابُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَحَدٌ.. دلائل الامامه / 455
2- . این اعداد عینا به همین شكل در منبع روایت ذكر شده و منظور از آنها را نمی دانم شاید رمزی باشد و شاید هم اشتباهی رخ داده باشد. واللَّه اعلم
3- . أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: إِذَا ظَهَرَ الْقَائِمُ عَلَى نَجَفِ الْكُوفَةِ خَرَجَ إِلَيْهِ قُرَّاءُ أَهْلِ الْكُوفَةِ قَدْ عَلَّقُوا الْمَصَاحِفَ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَ أَطْرَافِ رِمَاحِهِمْ شِعَارُهُمْ يَا 642121 يَا 247 فَيَقُولُونَ لَا حَاجَةَ لَنَا فِيكَ يَا ابْنَ فَاطِمَةَ قَدْ جَرَّبْنَاكُمْ فَمَا وَجَدْنَا عِنْدَكُمْ خَيْراً ارْجِعُوا مِنْ حَيْثُ جِئْتُمْ فَيَقْتُلُهُمْ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْهُمْ مُخبر. منتخب الأنوار المضیئة /193

لعنت کرده و از ایشان بیزاری جوید و به دارشان آویخته و سپس بدن نحسشان را به آتش بسوزاند و خاکسترشان را بر باد دهد.»(1)درباره علائم الظهور در روایات آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ، مطالب فراوانی رسیده است؛ اما باید گفت که ائمه عَلَيْهِم السَّلاَمُ فرموده اند: ممکن است در باب همه ی این علائم، بداء حاصل شود؛ یعنی بر خلاف باور عمومی که منتظر علائم الظهور اند؛ هیچگاه این علامت ها واقع نشود و خدا امر ولیش را بدون حدوثِ آن علامت ها اصلاح کند و فرجش را مقدر فرماید. پس باید منتظر خود امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ بود نه چشم به راهِ علائم الظهور.

ابوهاشم جعفرى می گوید: در محضر امام جواد عَلَيْهِ السَّلاَمُ بودیم و سخن از سفیانى به میان آمد و آنچه در روایات آمده كه كار او از حتمیات است. من به آن حضرت عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض كردم: آیا خدا را در امور حتمى بدائى پدید مى آید؟ فرمودند: بله.! به آن حضرت عرض كردیم: پس با این ترتیب ما مى ترسیم خدا در مورد اصل ظهور مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز بداء کند. فرمودند:

«قطعاً قائم از وعده هاست؛ سپس با استناد به آیه نهم سوره مبارکه آل عمران فرمودند: «خداوند خلاف وعده خود رفتار نمى كند»(2)

منظور امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ این است که علائم الظهوری چون سفیانی، وعید الهی اند و وعید یعنی تهدید به آمدن عقوبتی در آینده؛ پس اگر خدا به این وعید و تهدیدش عمل نکند، فضل و رحمت اوست که شامل بندگان شده؛ ولی ظهور امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ و بر پایی دولتِ کریمه ی ایشان، وعده ی خداست یعنی خبر دادن از واقعه ای نیکو برای بندگان و خدا در وعده اش خلاف نمی کند. دقت فرمایید.

ص: 242


1- . عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِذَا قَدِمَ الْقَائِمُ وَ هَمَّ أَنْ يَكْسِرَ الْحَائِطَ الَّذِي عَلَى الْقَبْرِ بَعَثَ اللَّهُ رِيحاً شَدِيدَةً وَ صَوَاعِقَ وَ رُعُوداً حَتَّى يَقُولَ النَّاسُ إِنَّمَا ذَا لِذَا فَيَتَفَرَّقُ أَصْحَابُهُ عَنْهُ حَتَّى لَا يَبْقَى مَعَهُ أَحَدٌ مِنْهُمْ فَيَأْخُذُ الْمِعْوَلَ بِيَدِهِ فَيَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يَضْرِبُ بِالْمِعْوَلِ ثُمَّ يَرْجِعُ إِلَيْهِ أَصْحَابُهُ إِذَا رَأَوْهُ يَضْرِبُهُ بِالْمِعْوَلِ فَيَكُونُ ذَلِكَ الْيَوْمَ فَضَّلَ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ بِقَدْرِ سَبْقِهِمْ إِلَيْهِ فَيَهْدِمُونَ الْحَائِطَ ثُمَّ يُخْرِجُهُمَا غَضَّيْنِ طَرِيَّيْنِ فَيَلْعَنُهُمَا وَ يَتَبَرَّأُ مِنْهُمَا وَ يَصْلُبُهُمَا ثُمَّ يُنْزِلُهُمَا فَيُحْرِقُهُمَا ثُمَّ يُذْرِيهِمَا فِي الرِّيح. منتخب الأنوار المضیئة /193 و بحارالانوار 52/386
2- . عن أبي هاشم الجعفري قال: كنا عند أبي جعفر محمّد بن علي الرضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فجرى ذكر السفياني و ما جاءت به الرواية من أن أمره من المحتوم فقلت لأبي جعفر عَلَيْهِ السَّلاَمُ: هل يبدو للّه في المحتوم قال: نعم قلت: نخاف أن يبدو للّه في القائم قال: القائم من الميعاد و اللّه لا يخلف الميعاد. إثبات الهداة 5 / 167

فصل هشتم: سیره حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ

ص: 243

یکی از مباحث مهم درباره ی هر حاکم و حکومتی این است که او با چه روش و سیره ای بر مردم و رعیت خویش حکمرانی خواهد کرد ؟ کجا منزل می کند ؟ مملکتش را از کجا اداره خواهد کرد ؟ قصرش، سپاهیانش، توزیع بیت المالش و... چگونه خواهد بود؟ ما در این فصل، بر اساس روایات معصومین عَلَيْهِم السَّلاَمُ با سیره ی حکومتی امام عصر "اواحنا فداه" آشنا خواهیم شد.

ابوبصیر گوید: حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ به من فرمودند:

«اى ابومحمد! گويا من فرود آمدن قائم را با اهل و عیالش در مسجد سهله مى بينم. عرض كردم: مسجد سهله اقامتگاه اوست؟ فرمودند: آرى! مسجد سهله جايگاه ادريس و ابراهيم خليل الرحمن بوده است. خداوند هيچ پيغمبرى را مبعوث نكرد جز اينكه در اين مسجد، نماز گزارد و هم محل سكونت خضر در آن مسجد است. عرض كردم: قربانت گردم! مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ هميشه در آنجا اقامت می كند؟ فرمودند: آرى! عرض كردم: بعد از او چه كسى در آن سكونت می كند؟ فرمودند: هر كسی كه بعد از مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ خليفه باشد. عرض كردم: با كافران ذمى چه می كند؟ فرمودند: مانند پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم با آنها صلح مى كند و آنها نيز با كمال ذلت جزيه به وى می پردازند. عرض كردم: با ناصبی ها و مخالفین شما چه مى کند؟ امام فرمودند: در دولت ما، مخالفين ما، ديگر رخصتی براى دشمنى با ما را ندارند؛ زيرا

ص: 244

در آن موقع، خداوند ريختن خون آنها را براى ما حلال كرده است. امروز كشتن آنها بر ما و شما حرام است، پس كسى تو را مغرور نسازد (تا با ایشان جهاد کنی) اما وقتى قائم ما قيام كند، خداوند به وسيله ی او انتقام پيغمبرش و ما را از دشمنان ما می گيرد.»(1)

ابوخالد كابلى روایت كرده كه امام محمد باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«هنگامى كه حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ وارد كوفه شوند تمام مؤمنين، در كوفه هستند و يا به كوفه مى آيند...»(2)

و در روایت است که نقش پرچم آن بزرگوار "البیعه للّه عزوجل" یعنی "بیعت برای خدا" می باشد.(3)

عبداللّه بن عجلان گوید: ما نزد امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ از قیام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ یاد كردیم و من گفتم: چگونه مى توانیم او را شناسایى كنیم؟ فرمودند:

«هر يک از شما كه صبح از خواب برمى خيزد به زير بالشِ سرش، نامه اى مى يابد كه بر آن نوشته است: طاعه معروفه (طاعتى نيكو).»(4)

سالم بن سلمه گوید: مردى براى حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ قرآن می خواند (و آن حضرت گوش می دادند) و من شنیدم كه حروفى از آن كه می خواند آن طور كه مردم می خوانند نبود (و از نظر حروف و قرائت یا ترتیب آیات، تفاوت داشت با آنچه مردم می خوانند) حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

ص: 245


1- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ لِي: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ كَأَنِّي أَرَى نُزُولَ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي مَسْجِدِ السَّهْلَةِ بِأَهْلِهِ وَ عِيَالِهِ، قُلْتُ: يَكُونُ مَنْزِلَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ، قَالَ: نَعَمْ، كَانَ فِيهِ مَنْزِلُ إِدْرِيسَ، وَ كَانَ مَنْزِلَ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ الرَّحْمَنِ... قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ لَا يَزَالُ الْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِيهِ ابَداً، قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: فَمِنْ بَعْدِهِ، قَالَ: هَكَذَا مِنْ بَعْدِهِ إِلَى انْقِضَاءِ الْخَلْقِ، قُلْتُ: فَمَا يَكُونُ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ عِنْدَهُ. قَالَ: يُسَالِمُهُمْ كَمَا سَالَمَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ يُؤَدُّونَ الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ، قُلْتُ: فَمَنْ نَصَبَ لَكُمْ الْعَدَاوَةَ، فَقَالَ: لَا يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا لِمَنْ خَالَفَنَا فِيهِ فِي دَوْلَتِنَا مِنْ نَصِيبٍ، إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَلَّ لَنَا دِمَاءَهُمْ عِنْدَ قِيَامِ قَائِمِنَا، فَالْيَوْمَ مُحَرَّمٌ عَلَيْنَا وَ عَلَيْكُمْ ذَلِكَ، فَلَا يَغُرَّنَّكَ أَحَدٌ، إِذَا قَامَ قَائِمُنَا انْتَقَمَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لَنَا أَجْمَعِين. المزار الكبیر /134 و إثبات الهداة 5/ 212 و بحار الأنوار 52 /381
2- . عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِذَا دَخَلَ الْقَائِمُ الْكُوفَةَ لَمْ يَبْقَ مُؤْمِنٌ إِلَّا وَ هُوَ بِهَا أَوْ يَجِي ءُ إِلَيْهَا ... غیبت طوسی/ 455
3- . رُوِيَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي رَايَةِ الْمَهْدِيِّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ الْبَيْعَةُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. كمال الدین 2 /654
4- . عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَجْلَانَ قَالَ: ذَكَرْنَا خُرُوجَ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ كَيْفَ لَنَا أَنْ نَعْلَمَ ذَلِكَ فَقَالَ يُصْبِحُ أَحَدُكُمْ وَ تَحْتَ رَأْسِهِ صَحِيفَةٌ عَلَيْهَا مَكْتُوبٌ طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ. كمال الدین 2 / 654

«از اين قرائت خوددارى كن (و اين گونه نخوان؛ بلكه) تو نیز همانسان كه مردمقرائت می كنند (و می خوانند) بخوان تا آنگاه كه حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ بيايند و ایشان كتاب خداى عزّوجلّ را بر حد خودش خواهند خواند و آن مصحفى كه حضرت على عَلَيْهِ السَّلاَمُ نوشته است را بيرون آوردند، همانا كه حضرت على عَلَيْهِ السَّلاَمُ آن را براى مردم آوردند و به آنها فرمودند که: اين است كتاب خدا آنچنان كه خدا بر محمد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم نازل كرده است و من از دو لوح، آن را فراهم كرده ام، مردم گفتند: نزد ما مصحفى است كه قرآن در آن گرد آمده و ما به اين (قرآن تو) نيازى نداريم، پس حضرت على عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: هان به خدا سوگند! كه هرگز پس از امروز آن را نخواهيد ديد، و فقط بر من (لازم) بود كه پس از فراهم كردن و جمع كردنش شما را بدان آگاه كنم تا آن را بخوانيد.»(1)

حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«اگر دیدی که مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ به کسی صد هزار درهم و به تو یک درهم عطا نمود برایت سنگین نباشد؛ چرا که امر به او تفویض شده است.» (2)

راوی گوید: نزد امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ نشسته بودم كه معلّى بن خنیس از آن حضرت پرسید: آیا وقتى امام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ قیام نمودند بر خلاف روش حضرت على عَلَيْهِ السَّلاَمُ رفتار خواهند كرد؟ فرمودند:

«آرى! بدان جهت كه امیرالمؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ با منّت گذاشتن و دست برداشتن (از مردم و مخالفين) رفتار مى نمود براى اينكه مى دانستند پس از شهادت ایشان پيروانشان به زودى مغلوب دشمنان خواهند شد و دشمنان بر ایشان چیره می شوند؛ ولی مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ چون قيام كند در ميان ايشان با شمشير و اسير ساختن رفتار خواهد

ص: 246


1- . عَنْ سَالِمِ بْنِ سَلَمَةَ قَالَ: قَرَأَ رَجُلٌ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا أَسْتَمِعُ حُرُوفاً مِنَ الْقُرْآنِ لَيْسَ عَلَى مَا يَقْرَأُهَا النَّاسُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كُفَّ عَنْ هَذِهِ الْقِرَاءَةِ اقْرَأْ كَمَا يَقْرَأُ النَّاسُ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَرَأَ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى حَدِّهِ وَ أَخْرَجَ الْمُصْحَفَ الَّذِي كَتَبَهُ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَالَ أَخْرَجَهُ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَى النَّاسِ حِينَ فَرَغَ مِنْهُ وَ كَتَبَهُ فَقَالَ لَهُمْ هَذَا كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَمَا أَنْزَلَهُ اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ قَدْ جَمَعْتُهُ مِنَ اللَّوْحَيْنِ فَقَالُوا هُوَ ذَا عِنْدَنَا مُصْحَفٌ جَامِعٌ فِيهِ الْقُرْآنُ لَا حَاجَةَ لَنَا فِيهِ فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ مَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ يَوْمِكُمْ هَذَا أَبَداً إِنَّمَا كَانَ عَلَيَّ أَنْ أُخْبِرَكُمْ حِينَ جَمَعْتُهُ لِتَقْرَءُوه. كافی 2/ 633 و إثبات الهداة 5 / 62 و مرآة العقول 12/ 523
2- . عن ابْنِ هُبَيْرَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذَا رَأَيْتَ الْقَائِمَ قَدْ أَعْطَى رَجُلًا مِائَةَ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ أَعْطَاكَ دِرْهَماً فَلَا يَكْبُرَنَّ ذَلِكَ فِي صَدْرِكَ فَإِنَّ الْأَمْرَ مُفَوَّضٌ إِلَيْهِ. الإختصاص / 329 و إثبات الهداة 5 / 142

كرد؛ زيرا او مى داند كه شيعه ی او پس از او هرگز مغلوب دشمنان نمى شوند»(1)عبد الملک بن اعین نیز درباه ی حاکمان زمین در آن روز گوید: در نزد امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ از جا برخاستم و (از پیرى) تكیه بر دستم زده، گریستم؛ حضرت فرمودند: تو را چه شده است؟ عرض كردم: من امید آن داشتم كه تا نیروئى در تن دارم حكومت حقه شما و پیروزیتان را درک كنم؟ فرمودند:

«آيا خوشنود نيستيد كه دشمنان شما همديگر را بكشند، و شما آسوده در خانه هاى خود باشيد؟ به راستى اگر اين جريان بشود، (و هنگام ظهور و پيروزى ما گردد) بر مردى از شما نيروى چهل مرد داده شود و دل هاى شما چون پاره هاى آهن گردد كه اگر با آنها به كوه ها زنند آنها را از جاى بركند، و شما در آن زمان، حاكمان روى زمين و خزانه داران آن باشيد.»(2)

حضرت صادق هم در این باره عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«شیعیان در دولت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ رؤساى روى زمین و حكمران آن می باشند. به هر مردى از آنها قوت چهل مرد داده مى شود؛ سپس فرمودند: امام محمد باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: پیش از قیام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ، وحشت دشمنان در دل شیعیان ما جاى گرفته؛ اما وقتى مهدى ما خروج كند، هر یک از آنها از شیر دلیرتر و از نیزه چابک ترند، به طورى كه دشمن ما را زیر پاهاى خود له می كنند و با کف دست خویش(بدون سلاح) به قتل مى رسانند.»(3)

ص: 247


1- . عَنِ الْحَسَنِ بْنِ هَارُونَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جَالِساً فَسَأَلَهُ الْمُعَلَّى بْنُ خُنَيْسٍ أَ يَسِيرُ الْقَائِمُ بِخِلَافِ سِيرَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ نَعَمْ وَ ذَلِكَ أَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ سَارَ فِيهِمْ بِالْمَنِّ وَ الْكَفِّ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ شِيعَتَهُ سَيَظْهَرُ عَلَيْهِمْ عَدُوُّهُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنَّ الْقَائِمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذَا قَامَ سَارَ فِيهِمْ بِالْبَسْطِ وَ السَّبْيِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ يَعْلَمُ أَنَّ شِيعَتَهُ لَنْ يُظْهَرَ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً. علل الشرائع 1/210 و غیبت نعمانی / 232 و بحارالانوار 52/353
2- . عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قُمْتُ مِنْ عِنْدِ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَاعْتَمَدْتُ عَلَى يَدِي فَبَكَيْتُ فَقَالَ مَا لَكَ فَقُلْتُ كُنْتُ أَرْجُو أَنْ أُدْرِكَ هَذَا الْأَمْرَ وَ بِيَ قُوَّةٌ فَقَالَ أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنَّ عَدُوَّكُمْ يَقْتُلُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ أَنْتُمْ آمِنُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّهُ لَوْ قَدْ كَانَ ذَلِكَ أُعْطِيَ الرَّجُلُ مِنْكُمْ قُوَّةَ أَرْبَعِينَ رَجُلًا وَ جُعِلَتْ قُلُوبُكُمْ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ لَوْ قُذِفَ بِهَا الْجِبَالَ لَقَلَعَتْهَا وَ كُنْتُمْ قُوَّامَ الْأَرْضِ وَ خُزَّانَهَا كافی 8/294
3- . قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَكُونُ مِنْ شِيعَتِنَا فِي دَوْلَةِ الْقَائِمِ سَنَامُ الْأَرْضِ وَ حُكَّامُهَا يُعْطَى كُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ قُوَّةَ أَرْبَعِينَ رَجُلًا. وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أُلْقِيَ الرُّعْبُ فِي قُلُوبِ شِيعَتِنَا مِنْ عَدُوِّنَا فَإِذَا وَقَعَ أَمْرُنَا وَ خَرَجَ مَهْدِيُّنَا كَانَ أَحَدُهُمْ أَجْرَى مِنَ اللَّيْثِ وَ أَمْضَى مِنَ السِّنَانِ يَطَأُ عَدُوَّنَا بِقَدَمَيْهِ وَ يَقْتُلُهُ بِكَفَّيْهِ. الإختصاص /8 و إثبات الهداة 5 /181

اما درباره ی سیره ی اقتصادی امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ، از جابر روایت است که گوید: مردى خدمت حضرت باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ رسید و من نیز آنجا حاضر بودم، عرض كرد: رحمت خدا بر شما باد. این پانصد درهم، زكات مال من است، از من گرفته و در موردش مصرف فرمایید.حضرت به او فرمودند:«خودت آن را بردار و صرف همسايگان و يتيم ها و فقراء و برادران مسلمانت بنما، دادن زكات به دست امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ زمانى است كه مهدی ما ظاهر شود چه آن كه آن حضرت، مال را به طور مساوى و معادل بين خلق اللّه تقسيم مى كنند چه اشخاص صالح بوده و چه فاجر باشند، و هر كسى كه آن حضرت را اطاعت كند، اطاعت خدا را كرده و هر كسى نافرمانى و عصيانش را نمايد، نافرمانى خدا را كرده است؛ سپس حضرت فرمودند: آن حضرت را به خاطر اين جهت «مهدى» ناميده اند كه مردم را به امر مخفى و نهانى هدايت مى فرمايد، آن جناب، تورات و تمام كتب آسمانى ديگر را از غارى كه در انطاكيه هست بيرون آورده و بين اهل تورات به تورات و بين اهل انجيل به انجيل و بين اهل زبور به زبور و بين اهل فرقان به فرقان حكم مى فرمايد، تمام اموال دنيا در خدمتش گرد مى آيد اعم از آنچه در دل زمين بوده يا روى آن باشد؛ سپس به مردم مى فرمايد: بياييد به سوى آن چيزى كه به واسطه اش قطع ارحام نموده و خون ها ريخته و حرام هاى الهى را مرتكب شده ايد (مقصود مال دنياست) سپس به آنها آن قدر مال اعطاء كند كه قبل از او احدى اين مقدار اعطاء نكرده باشد.»(1)

یکی از مواردی که در تبیین سیره امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ بدان پرداخته شده است مساله قیام ایشان با سیف یا شمشیر است. امام سجاد عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

ص: 248


1- . عَنْ جَابِرٍ قَالَ: أَقْبَلَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا حَاضِرٌ فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ اقْبِضْ هَذِهِ الْخَمْسَمِائَةِ دِرْهَمٍ فَضَعْهَا فِي مَوْضِعِهَا فَإِنَّهَا زَكَاةُ مَالِي فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بَلْ خُذْهَا أَنْتَ فَضَعْهَا فِي جِيرَانِكَ وَ الْأَيْتَامِ وَ الْمَسَاكِينِ وَ فِي إِخْوَانِكَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِنَّمَا يَكُونُ هَذَا إِذَا قَامَ قَائِمُنَا فَإِنَّهُ يَقْسِمُ بِالسَّوِيَّةِ وَ يَعْدِلُ فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ الْبَرِّ مِنْهُمْ وَ الْفَاجِرِ فَمَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ فَإِنَّمَا سُمِّيَ الْمَهْدِيَّ لِأَنَّهُ يَهْدِي لِأَمْرٍ خَفِيٍّ يَسْتَخْرِجُ التَّوْرَاةَ وَ سَائِرَ كُتُبِ اللَّهِ مِنْ غَارٍ بِأَنْطَاكِيَّةَ فَيَحْكُمُ بَيْنَ أَهْلِ التَّوْرَاةِ بِالتَّوْرَاةِ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْإِنْجِيلِ بِالْإِنْجِيلِ وَ بَيْنَ أَهْلِ الزَّبُورِ بِالزَّبُورِ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْفُرْقَانِ بِالْفُرْقَانِ وَ تُجْمَعُ إِلَيْهِ أَمْوَالُ الدُّنْيَا كُلُّهَا مَا فِي بَطْنِ الْأَرْضِ وَ ظَهْرِهَا فَيَقُولُ لِلنَّاسِ تَعَالَوْا إِلَى مَا قَطَعْتُمْ فِيهِ الْأَرْحَامَ وَ سَفَكْتُمْ فِيهِ الدِّمَاءَ وَ رَكِبْتُمْ فِيهِ مَحَارِمَ اللَّهِ فَيُعْطَى شَيْئاً لَمْ يُعْطَ أَحَدٌ كَانَ قَبْلَهُ. علل الشرائع 1 / 161

«در مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ سنّت هایی از انبیاء گذشته است... و اما سنت و روش از حضرت محمد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم قیام به شمشیر است.»(1)

اما آیا منظور از این سیف، مطلق سلاح است یا قطعا مراد همان شمشیر معهود است؟ و اگر امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ با شمشیر قیام می کنند چگونه در برابر سلاح های پیشرفته روز، به پیروزی می رسند؟

در جواب سوال اول باید گفت که در هیچ روایتی کلمه سلاح نیامده؛ بلکه در همه ی اخبار کلمه سیف به معنای شمشیر ذکر شده است به علاوه اینکه در یکی از تشرفاتی که شیخ صدوق ناقل آن است امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ با اشاره به شمشیر خویش می فرمایند: "با این شمشیر قیام خواهم کرد"

«...خدمتكار پیش رفت و پرده اى را كه بر اتاقى آویخته بود بالا زد و گفت: داخل شو و من هم داخل شدم، دیدم جوانى در وسط اتاق نشسته است و بر بالاى سرش شمشیر بلندى از سقف آویخته بود كه نزدیک بود نوک آن شمشیر به سر آن جوان برخورد كند و آن جوان، مانند ماه شب چهارده در تاریكى شب ها مى درخشید. سلام كردم و او با لطف و نیكویى پاسخ گفت؛ سپس فرمودند: آیا مى دانى كه من كیستم؟ گفتم: به خدا سوگند نمى دانم! فرمودند: من قائم آل محمّد هستم همان كسی كه در آخر الزّمان با این شمشیر قیام كند" و به آن شمشیر اشاره كردند" و زمین را پر از عدل و داد نمایم همان گونه كه پر از ظلم و ستم شده باشد.»(2)

اما در جواب سوال دوم باید گفت شاید به اعجاز آن حضرت، تمام سلاح های مجهزِ آن زمان، از کار بیفتند و این عمل، برای خدا و امام عصر "ارواحنا فداه" کاری بس سهل و آسان است. امامی که بنا دارند عدل را در عالم منتشر کنند؛ هرگز با ظلم به دیگران و لو

ص: 249


1- . عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ قَالَ سَمِعْتُ سَيِّدَ الْعَابِدِينَ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ فِي الْقَائِمِ مِنَّا سُنَنٌ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ...وَ أَمَّا مِنْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فَالْخُرُوجُ بِالسَّيْفِ. كمال الدین2/577
2- . سَمِعْنَا شَيْخاً مِنْ أَصْحَابِ الْحَدِيثِ يُقَالُ لَهُ أَحْمَدُ بْنُ فَارِسٍ الْأَدِيبُ يَقُولُ سَمِعْتُ بِهَمَدَانَ حِكَايَةً ...ثُمَّ قَالَ لِي ادْخُلْ فَدَخَلْتُ الْبَيْتَ فَإِذَا فَتًى جَالِسٌ فِي وَسَطِ الْبَيْتِ وَ قَدْ عُلِّقَ فَوْقَ رَأْسِهِ مِنَ السَّقْفِ سَيْفٌ طَوِيلٌ تَكَادُ ظُبَتُهُ تَمَسُّ رَأْسَهُ وَ الْفَتَى كَأَنَّهُ بَدْرٌ يَلُوحُ فِي ظَلَامٍ فَسَلَّمْتُ فَرَدَّ السَّلَامَ بِأَلْطَفِ كَلَامٍ وَ أَحْسَنِهِ ثُمَّ قَالَ لِي أَ تَدْرِي مَنْ أَنَا فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ فَقَالَ أَنَا الْقَائِمُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم أَنَا الَّذِي أَخْرُجُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ بِهَذَا السَّيْفِ وَ أَشَارَ إِلَيْهِ فَأَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً. كمال الدین2/453

جزئی، بدین کار مبادرت نمی کنند. در سیره ی امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ، هدف، وسیله را توجیه نمی کند و مصلحت اندیشی هایی که همواره حکومت ها آنها را سرلوحه ی خویش قرار می دهند در نظامِ مهدوی عَلَيْهِ السَّلاَمُ جایی ندارد. نبردِ با شمشیر، عادلانه ترین جنگ هاست. چرا که جز آن کسی را که با تو سر نزاع دارد نمی کشی و به بی گناهان، آسیبی نمی زنی و حتی اگر آن شخصِ معاند، در حین مبارزه، تصمیم به توبه و ترک مخاصمه بگیرد می توانی او را ببخشی و از کشتنش صرف نظر کنی. ولی اگر با تفنگ و توپ و موشک با دشمنتبجنگی، آن گلوله پس از شلیک، دیگر از فرمان تو خارج شده و معلوم نیست به چه کسی اصابت کند. شاید کسی را بکشد که توبه کرده و یا قصد بازگشت داشته، یا او را به زور به میدان آورده اند و تو سخن او را نشنیده و او کلام تو را استماع نکرده است.

اما جلوه دیگر سیره ی آن حضرت، در احکام جدیدی است که برای مردم آن زمان، تازگی دارد.

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ به فرزند زراره فرموده اند:

«... بر شما باد که تسلیم امر ما باشید، و مطالب را به ما برگردانید و منتظر امر ما و امرخود و فَرَج ما و فَرَج خود باشید. پس اگر قیام کننده ی ما قیام کرد و سخنگوی ما سخن گفت، تعلیم قرآن و شرائع دین و احکام و واجبات را از نو شروع می کند و از نو یاد می دهد، به همان گونه ای که خداوند بر پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم نازل کرد. وقتی که امام از نو قرآن را تعلیم دهد و از نو تفسیر بگوید، اهل تصابر (یعنی کسانی که یک رتبه علمی دارند و می گویند ما مفسر و محقق و فقیه و در معارف اسلامی متخصصیم)، درمقابل بیان حضرت موضع شدیدی می گیرند (چون آنها طور دیگری فهمیده و طور دیگری بیان می کنند) خداوند بر این مردم همان سنن امتهای قبل را بار کرده است. پس تغییر دادند، تحریف کردند و زیاد کردند و کم کردند پس آنچه امروز مردم بر آن هستند، از آنچه از جانب خداوند وحی به آن نازل شد، منحرف است.»(1)

ص: 250


1- . عن عبد اللّه بن زرارة عن أبي عبد اللّه عَلَيْهِ السَّلاَمُ قال:... عَلَيْكُمْ بِالتَّسْلِيمِ وَ الرَّدِّ إِلَيْنَا وَ انْتِظَارِ أَمْرِنَا وَ أَمْرِكُمْ وَ فَرَجِنَا وَ فَرَجِكُمْ فَلَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ تَكَلَّمَ بِتَكَلُّمِنَا ثُمَّ اسْتَأْنَفَ بِكُمْ تَعْلِيمَ الْقُرْآنِ وَ شَرَائِعِ الدِّينِ وَ الْأَحْكَامِ وَ الْفَرَائِضِ كَمَا أَنْزَلَهُ اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم لَأَنْكَرَ أَهْلُ التَّصَابُرِ فِيكُمْ ذَلِكَ الْيَوْمَ إِنْكَاراً شَدِيداً ثُمَّ لَمْ تَسْتَقِيمُوا عَلَى دِينِ اللَّهِ وَ طَرِيقَتِهِ إِلَّا مِنْ تَحْتِ حَدِّ السَّيْفِ فَوْقَ رِقَابِكُمْ إِنَّ النَّاسَ بَعْدَ نَبِيِّ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم رَكِبَ اللَّهُ بِهِ سُنَّةَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ فَغَيَّرُوا وَ بَدَّلُوا وَ حَرَّفُوا وَ زَادُوا فِي دِينِ اللَّهِ وَ نَقَصُوا مِنْهُ فَمَا مِنْ شَيْ ءٍ عَلَيْهِ النَّاسُ الْيَوْمَ إِلَّا وَ هُوَ مُحَرَّفٌ عَمَّا نَزَلَ بِهِ الْوَحْيُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ... رجال كشی /139 و إثبات الهداة 5/186 و بحار الأنوار 2/247

راوی گوید: امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«چون قیام کننده قیام کند با خود، امری غیر از آنچه که پیش از آن بوده بیاورد.»(1)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«خداوند عزّوجلّ در عالَم ارواح، بین ارواح برادری قرار داد، دو هزار سال قبل ازاینکه این اجساد را خلق کند؛ پس اگر قیام کننده ی ما اهل بیت عَلَيْهِم السَّلاَمُ قیام کند، برادر از برادری که بین آنها در عالم ارواح، پیوند برادری بوده، ارث می برد و برادر در ولادت ارث نمی برد»(2).

علی بن سالم می فرماید که از پدرم شنیدم که گفت: از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ از روایتی که فرموده اند: "من از کسی که اعتمادش بر رهن و گرو بیش از اعتمادش بر مؤمن باشد بیزارم" پرسیدم، پس فرمودند:

«این در زمانی است که حق ظاهر شود و قائم ما اهل بیت قیام کند، گفتم: پس خبری که روایت شده که ربح مومن بر مومن ربا است (نباید سود بگیرد)، معنای این خبر چیست؟ فرمودند: این در زمانی است که حق ظاهر شود و قائم ما اهل بیت قیام کند، و امّا امروز اشکالی ندارد که به برادر مومنش بفروشد و سودی هم بگیرد.»(3)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«اولین عدالتی که توسط حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ آشکار می شود آن است که منادی آن

ص: 251


1- . عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جَاءَ بِأَمْرٍ غَيْرِ الَّذِي كَانَ. كافی 1/ 536 و غیبت طوسی / 473 و إثبات الهداة 5 / 136 و بحار الأنوار 52/ / 332
2- . قَالَ الصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى آخَى بَيْنَ الْأَرْوَاحِ فِي الْأَظِلَّةِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْأَجْسَادَ بِأَلْفَيْ عَامٍ فَلَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَرَّثَ الْأَخَ الَّذِي آخَى بَيْنَهُمَا فِي الْأَظِلَّةِ وَ لَمْ يُوَرِّثِ الْأَخَ فِي الْوِلَادَةِ. من لا یحضره الفقیه 4 / 352
3- . عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ الْخَبَرِ الَّذِي رُوِيَ أَنَّ مَنْ كَانَ بِالرَّهْنِ أَوْثَقَ مِنْهُ بِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ فَأَنَا مِنْهُ بَرِي ءٌ فَقَالَ ذَلِكَ إِذَا ظَهَرَ الْحَقُّ وَ قَامَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ قُلْتُ فَالْخَبَرُ الَّذِي رُوِيَ أَنَّ رِبْحَ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ رِبًا مَا هُوَ قَالَ ذَاكَ إِذَا ظَهَرَ الْحَقُّ وَ قَامَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ أَمَّا الْيَوْمَ فَلَا بَأْسَ بِأَنْ يَبِيعَ مِنَ الْأَخِ الْمُؤْمِنِ وَ يَرْبَحَ عَلَيْهِ. من لا یحضره الفقیه 3 / 313

حضرت ندا می دهد: "کسانی که مشغول عمل مستحبی هستند استلام حجر الاسود و طواف دور کعبه را رها کنند تا کسانی که برای عمل واجب آمده اند حجر را ببوسند و به راحتی طواف کنند.»(1)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«ریختن دو خون از جانب خدا در اسلام، حلال شمرده شده است؛ امّا کسی به حکم خدا در این دو خون قضاوت نکرده است تا اینکه خدا قیام کننده ی ما اهل بیت را مبعوث کند. پس هنگامی که خداوند عزوجل او را مبعوث کند، در این دو خون، به حکم خدا حکم می کند و نیازی به بینه ندارد؛ پس دستور می دهند که زانیمُحصن(2)

را سنگسار کنند و آن کسی را که زکات نمی دهد گردن بزنند.»(3)

امام صادق و امام كاظم عَلَيْهِما السَّلاَمُ فرموده اند:

«آنگاه كه مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ قيام كند به سه چيز حكم مى كند كه كسى پيش از او به آنها حكم نداده است: او پيرمرد زناكار را مى كشد و مانع زكات را مى كشد و برادر را از كسى كه در عالم ارواح با او برادر شده بود، ارث مى دهد»(4)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ در کلامی دیگر فرمودند:

«چون حضرت صاحب الزمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ قيام فرمايند، ميان مردم با حكم داودی قضاوت مى كند و نيازى به هيچ دليل و شاهدى ندارد، كه خداوند همه چيز را به او الهام مى فرمايد و او با علم خود حكم مى كند و به همه ی اقوام، آنچه را از او پوشيده دارند خبر مى دهد و با آثار چهره ی افراد، دشمن خود را از دوست خويش تشخيص مى دهد، و خداوند عزّوجلّ مى فرمايد: «همانا در اين عقوبت، اهل ايمان

ص: 252


1- . قَالَ الصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: أَوَّلُ مَا يُظْهِرُ الْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَ الْعَدْلِ أَنْ يُنَادِيَ مُنَادِيهِ أَنْ يُسَلِّمَ أَصْحَابُ النَّافِلَةِ لِأَصْحَابِ الْفَرِيضَةِ الْحَجَرَ الْأَسْوَدَ وَ الطَّوَافَ بِالْبَيْتِ. من لا یحضره الفقیه 2/525
2- . زِنای مُحصِنه به زنایی گفته می شود كه یكی یا هر دو طرف، متأهل باشند؛ البته واژه «محصنه» به معنای زنِ شوهردار است یعنی دست كم، زن، همسردار باشد.
3- . أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَنْهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: دَمَانِ فِي الْإِسْلَامِ حَلَالٌ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَا يَقْضِي فِيهِمَا أَحَدٌ حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَإِذَا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ حَكَمَ فِيهِمَا بِحُكْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الزَّانِي الْمُحْصَنُ يَرْجُمُهُ وَ مَانِعُ الزَّكَاةِ يَضْرِبُ عُنُقَه. من لا یحضره الفقیه 2/11
4- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ أَبِي الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالا لَوْ قَدْ قَامَ الْقَائِمُ لَحَكَمَ بِثَلَاثٍ لَمْ يَحْكُمْ بِهَا أَحَدٌ قَبْلَهُ يَقْتُلُ الشَّيْخَ الزَّانِيَ وَ يَقْتُلُ مَانِعَ الزَّكَاةِ وَ يُوَرِّثُ الْأَخَ أَخَاهُ فِي الْأَظِلَّة. الخصال 1/ 169

و هوشمندان را آيات بسيار است»(1)

درباره ی انتشار عدل و داد در روی زمین و مبارزه با بدعت ها و خرافات و همچنین نحوه ی ارتباط امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ با عمّالشان در سرتاسر گیتی هم، روایات زیبایی به ما رسیده که بعضی از آنها را در اینجا برای شما عزیزان نقل می کنیم.

امیرمؤمنان حضرت علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: «به راستى كه خداوند هرگز دنیا را از بین نخواهد برد تا این كه قائمى از خاندان ما قیام كند، او دشمنان ما را مى كشد و از آنان جزیه نمى پذیرد و صلیب ها و بت ها را مى شكند و نبردهاى جهانى را به پایان مى رساند و مردم را براى گرفتن مال فرا مى خواند و به صورت برابر تقسیم كرده و در میان رعیت بهعدالت و دادگرى رفتار مى كند... . من از پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم شنیدم كه مى فرمودند: اى على! به زودى بنى امیه تو را لعنت خواهند كرد و در عوضِ یک لعنت، فرشتگان، هزار بار بر آنان لعن کنند، پس آنگاه كه قائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ قیام كند چهل سال بر آنان لعن كند.»(2)

و همان بزرگوار فرمودند:

«... اگر مهدی ما قيام نمايد آسمان، بارانش را ببارد و زمين گياهش را بروياند و كينه از دل بندگان زدوده شود و درندگان و چهارپايان با يكديگر در صلح و آشتى بوده، تا آنجا كه زنى از عراق تا شام راه بيفتد و جز بر سبزه زاران، گام ننهد و زيور و زينت خود را بر سر داشته باشد، و هيچ درنده اى او را به هيجان نياورده و او از هيچ چيزى نترسد. اگر بدانيد كه جايگاه شما در ميان دشمنتان و بردبارى شما بر آزارى كه مى شنويد چقدر والاست، قطعا چشم هايتان روشن مى گردد. و اگر مرا از دست بدهيد پس از من كارهايى را خواهيد ديد كه هر كدام از شما آرزوى مرگ كند به خاطر آنچه از منكران و سبک شمرندگانِ حق خدا و بيم بر جان خود، ببيند. پس در

ص: 253


1- . قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم حَكَمَ بَيْنَ النَّاسِ بِحُكْمِ دَاوُدَ لَا يَحْتَاجُ إِلَى بَيِّنَةٍ يُلْهِمُهُ اللَّهُ تَعَالَى فَيَحْكُمُ بِعِلْمِهِ وَ يَخِرُّ كُلُّ قَوْمٍ مَا اسْتَبْطَنُوهُ وَ يَعْرِفُ وَلِيَّهُ مِنْ عَدُوِّهِ بِالتَّوَسُّمِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ. روضة الواعظین 2 /266
2- . قال علي عَلَيْهِ السَّلاَمُ: ... فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَنْ يَذْهَبَ بِالدُّنْيَا حَتَّى يَقُومَ مِنَّا الْقَائِمُ يَقْتُلُ مُبْغِضِينَا وَ لَا يَقْبَلُ الْجِزْيَةَ وَ يَكْسِرُ الصَّلِيبَ وَ الْأَصْنَامَ وَ يَضَعُ الْحَرْبُ أَوْزارَها وَ يَدْعُو إِلَى أَخْذِ الْمَالِ فَيَقْسِمُهُ بِالسَّوِيَّةِ وَ يَعْدِلُ فِي الرَّعِيَّةِ وَ أَمَّا الرَّابِعَةُ وَ الْخَمْسُونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم يَقُولُ يَا عَلِيُّ سَيَلْعَنُكَ بَنُو أُمَيَّةَ وَ يَرُدُّ عَلَيْهِمْ مَلَكٌ بِكُلِّ لَعْنَةٍ أَلْفَ لَعْنَةٍ فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ لَعَنَهُمْ أَرْبَعِينَ سَنَة. الخصال 2/578

چنين روزى همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد و بر شما باد به بردبارى و نماز و تقيّه. بدانيد كه خداوند متعال از بندگانش كسانى را كه رنگ عوض می کنند، دشمن مى دارد. پس، از حق و ولايت اهل حق بركنار نشويد؛ زيرا كه اگر كسى به جاى ما ديگرى را برگزيند نابود مى گردد و دنيا از دستش فوت شده و با حسرت از دنيا مى رود...»(1)

عبداللّه بن عطاء از حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده که از آن حضرت درباره ی روش حضرت مهدى عَلَيْهِ السَّلاَمُ سؤال كردم كه رفتارش چگونه است؟ فرمودند:

«چنان مى كند كه رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم رفتار مى كرد، آنچه قبل از او بوده همه را ويرانمى كند" همان گونه كه رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم شالوده دوران جاهليّت را ويران ساختند" و اسلام را از نو آغاز مى كند.»(2)

بسط عدالت در زمان امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ حتی شامل مظالمی که در عصرهای گذشته اتفاق افتاده هم می شود و خدای متعال ظالمین را به دنیا باز می گرداند تا به دست امام منتقم عَلَيْهِ السَّلاَمُ به سزای دنیایی خویش برسند.

حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«چون قیام کننده ی ما برخیزد، خداوند هر آزار دهنده ی به مؤمنین را به همان صورتی که در زمان حیات خود بوده به دنیا باز می گرداند تا مؤمنان حق خود را از آنها باز گیرند.» (3)

ص: 254


1- . قال علي عَلَيْهِ السَّلاَمُ: ...وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا لَأَنْزَلَتِ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ لَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا وَ لَذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَادِ وَ اصْطَلَحَتِ السِّبَاعُ وَ الْبَهَائِمُ حَتَّى تَمْشِيَ الْمَرْأَةُ بَيْنَ الْعِرَاقِ إِلَى الشَّامِ لَا تَضَعُ قَدَمَيْهَا إِلَّا عَلَى النَّبَاتِ وَ عَلَى رَأْسِهَا زِينَتُهَا لَا يُهَيِّجُهَا سَبُعٌ وَ لَا تَخَافُهُ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا لَكُمْ فِي مَقَامِكُمْ بَيْنَ عَدُوِّكُمْ وَ صَبْرِكُمْ عَلَى مَا تَسْمَعُونَ مِنَ الْأَذَى لَقَرَّتْ أَعْيُنُكُمْ وَ لَوْ فَقَدْتُمُونِي لَرَأَيْتُمْ مِنْ بَعْدِي أُمُوراً يَتَمَنَّى أَحَدُكُمُ الْمَوْتَ مِمَّا يَرَى مِنْ أَهْلِ الْجُحُودِ وَ الْعُدْوَانِ مِنْ أَهْلِ الْأَثَرَةِ وَ الِاسْتِخْفَافِ بِحَقِّ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ الْخَوْفِ عَلَى نَفْسِهِ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَاةِ وَ التَّقِيَّةِ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُبْغِضُ مِنْ عِبَادِهِ الْمُتَلَوِّنَ فَلَا تَزُولُوا عَنِ الْحَقِّ وَ وَلَايَةِ أَهْلِ الْحَقِّ فَإِنَّ مَنِ اسْتَبْدَلَ بِنَا هَلَكَ وَ فَاتَتْهُ الدُّنْيَا وَ خَرَجَ مِنْهَا بِحَسْرَةٍ. الخصال 2/626
2- . عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَطَاءٍ الْمَكِّيُّ عَنْ شَيْخٍ مِنَ الْفُقَهَاءِ يَعْنِي أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ سِيرَةِ الْمَهْدِيِّ كَيْفَ سِيرَتُهُ فَقَالَ يَصْنَعُ كَمَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم يَهْدِمُ مَا كَانَ قَبْلَهُ كَمَا هَدَمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم أَمْرَ الْجَاهِلِيَّةِ وَ يَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِيداً. غیبت نعمانى /231
3- . عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ:إِذَا قَامَ قَائِمُنَا رَدَّ اللَّهُ كُلَّ مُؤْذٍ لِلْمُؤْمِنِينَ فِي زَمَانِهِ فِي الصُّوَرِ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا وَ فِيهَا، بَيْنَ أَظْهُرِهِمْ، لِيَنْتَصِفَ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُون. دلائل الإمامة /464

و امام باقر و امام صادق عَلَيْهِما السَّلاَمُ فرمودند:

«فرعون و هامان (اولی و دومی) دو شخص از جباران و گردنکشان قریش اند که خدا ایشان را هنگام قیام قائم آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ زنده خواهد کرد و به خاطر اعمال گذشته ی ایشان ازآنها انتقام خواهد کشید.» (1)

عبد الرحیم قصیر نیز نقل كرده كه حضرت ابوجعفر باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلاَمُ به من فرمودند:

«اگر قیام کننده ی ما قيام كند حميراء را به دنیا بر می گرداند تا بر او حدّ جارى كند و انتقام دختر رسول اللَّه صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم یعنی حضرت فاطمه عَلَيْهِما السَّلاَمُ را از او بگيرد.»

عرض كردم: فدایت شوم! براى چه بر او حدّ جارى نماید؟ حضرت فرمودند:

«براى افتراء و بهتانى كه به مادر ابراهيم فرزند رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم زد.»

عرض كردم: چطور حق تعالى حدّ او را به تأخیر انداخت و آن را به دست حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ جارى می فرماید؟حضرت فرمودند:

«زيرا خداوند تبارک و تعالى حضرت محمّد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم را به عنوان رحمت مبعوثداشت و قائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ را به عنوان نقمت و عذاب (بر دشمنان) بر انگيزد.»(2)

در این باره در فصل بعد روایات بیشتری خواهیم دید.

اما در باب سیره ی شخصی و حکومتی امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ، ابوبصیر از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كرده كه آن حضرت فرمودند:

«چرا به خروج مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ شتاب مى كنيد؟! به خدا قسم! لباس او جز جامه ی درشت و خشن نخواهد بود و غذايش جز خوراک ناگوار و ناخوش نباشد و جز شمشير و مرگ زير سايه شمشير چیزی نخواهد بود.»(3)

ص: 255


1- . عن الباقر، و الصادق عَلَيْهِما السَّلاَمُ: «أن فرعون و هامان هنا هما شخصان من جبابرة قريش، يحييهما الله تعالى عند قيام القائم من آل محمد عَلَيْهِ السَّلاَمُ في آخر الزمان، فينتقم منهما بما أسلفا». البرهان 4 /254
2- . عَنْ عَبْدِ الرَّحِيمِ الْقَصِيرِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَمَا لَوْ قَامَ قَائِمُنَا لَقَدْ رُدَّتْ إِلَيْهِ الْحُمَيْرَاءُ حَتَّى يَجْلِدَهَا الْحَدَّ وَ حَتَّى يَنْتَقِمَ لِابْنَةِ مُحَمَّدٍ فَاطِمَةَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنْهَا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ لِمَ يَجْلِدُهَا الْحَدَّ قَالَ لِفِرْيَتِهَا عَلَى أُمِّ إِبْرَاهِيمَ قُلْتُ فَكَيْفَ أَخَّرَهُ اللَّهُ لِلْقَائِمِ فَقَالَ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم رَحْمَةً وَ بَعَثَ الْقَائِمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ نَقِمَةً. علل الشرائع 2 / 580
3- . عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِخُرُوجِ الْقَائِمِ فَوَ اللَّهِ مَا لِبَاسُهُ إِلَّا الْغَلِيظُ وَ لَا طَعَامُهُ إِلَّا الْجَشِبُ وَ مَا هُوَ إِلَّا السَّيْفُ وَ الْمَوْتُ تَحْتَ ظِلِّ السَّيْفِ. غیبت نعمانی / 233 و إثبات الهداة 5/162

سدیر صیرفىّ هم نقل مى كند كه مردى از اهل جزیره كنیزى را به نذر بر خویشتن واجب كرده بود كه به خانه خدا دهد (یعنى او را نذر خانه خدا كرده بود) و او را به مكّه آورده بود، آن شخص گوید: من پرده داران خانه را ملاقات كردم و ایشان را از خبر آن كنیز آگاه ساختم و (چنان شد كه) براى كسى از ایشان موضوع را بیان نمى كردم مگر اینكه [به من] مى گفت: او را نزد من بیاور كه خدا نذرت را خواهد پذیرفت (یعنى هر كدام از پرده داران خانه توقّع داشت كنیز را به او بدهم). گوید: پس وحشت شدیدى از این موضوع به من راه یافت، آن ماجرا را به یكى از یاران خودمان كه اهل مكّه بود، گفتم، او به من گفت: آیا از من مى پذیرى؟ گفتم: آرى! پس گفت: بنگر به مردى كه رو به روی حجر الأسود نشسته است و مردانى گرد اویند و او ابوجعفر محمّد بن علىّ بن الحسین عَلَيْهِم السَّلاَمُ است، نزد او برو و او را از این امر آگاه كن، ببین به تو چه مى گوید؛ پس بدان عمل كن، گوید: نزد او رفتم و گفتم: خدا تو را رحمت كند من مردى از اهل جزیره ام و همراه من كنیزى است كه در سوگندى كه به عهده من بود او را براى خانه خدا بر خود نذر كرده ام و اكنون او را آورده ام و آن جریان را به پرده داران گفته ام و مواجه شدم به اینكه هیچ كس را ملاقات نمى كنم مگر آنكه مى گوید: كنیز را نزد من بیاور، خداوند نذرت را قبول مى كند، و از این واقعه وحشتى شدید به من، دست داده است؛ پس فرمودند:«اى بنده ی خدا! همانا خانه نه چيزى مى خورد و نه مى آشامد، پس كنيز خود را بفروش و جستجو كن و به همشهريانت كه به زيارت اين خانه آمده اند بنگر؛ پس هر كه از ايشان كه از خرجى اش درمانده است (پولش تمام شده) آن مبلغ را به او بده تا قادر به بازگشت به شهر خود باشد»

پس من نیز همان كار را كردم و بعد هیچ یک از پرده داران را ملاقات نمى كردم مگر اینكه مى گفت با آن كنیز چه كردى؟ من ایشان را بدان چه امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده بودند آگاه نمودم و آنان به من مى گفتند: او مردى دروغگو و ناآگاه است كه نمى داند چه مى گوید (معاذ اللّه). من گفته ی آنان را به امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض كردم و آن حضرت فرمودند: تو سخن آنان را به من گفتى، آیا اكنون از من نیز به ایشان خواهى گفت؟ عرض كردم: آرى! پس فرمودند:

«به ايشان بگو كه ابوجعفر به شما پيغام داد، چگونه خواهيد بود آن زمان که

ص: 256

دست ها و پاهايتان بريده شود و در كعبه آويخته گردد؛ سپس به شما گفته شود: " فرياد كنيد كه ما دزدان كعبه ايم ". راوی گوید: هنگامى كه خواستم برخيزم فرمودند: البته من خود آن كار را نمى كنم؛ بلكه آن را مردى از خاندان من( امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ) انجام خواهد داد»(1)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«مردى بالای سر حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ ايستاده و امر و نهيش مى كند ناگاه حضرت مى فرمايند: او را برگردانيد، پس او را به پيش روى آن حضرت برمى گردانند و آن حضرت دستور مى دهد گردن او زده شود؛ پس در خاور و باختر چيزى باقىنمى ماند مگر اينكه از او مى ترسد» (2)

شاید مراد كسانى است كه از جانب آن حضرت عهده دار امور اجرائى هستند و به امر و نهى در امور مى پردازند.

امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«هنگامی که مهدی ما قیام کند، دیگر قطائعی نیست.»(3)

ص: 257


1- . عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْجَزِيرَةِ كَانَ قَدْ جَعَلَ عَلَى نَفْسِهِ نَذْراً فِي جَارِيَةٍ وَ جَاءَ بِهَا إِلَى مَكَّةَ قَالَ فَلَقِيتُ الْحَجَبَةَ فَأَخْبَرْتُهُمْ بِخَبَرِهَا وَ جَعَلْتُ لَا أَذْكُرُ لِأَحَدٍ مِنْهُمْ أَمْرَهَا إِلَّا قَالَ لِي جِئْنِي بِهَا وَ قَدْ وَفَى اللَّهُ نَذْرَكَ فَدَخَلَنِي مِنْ ذَلِكَ وَحْشَةٌ شَدِيدَةٌ فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِرَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْ أَهْلِ مَكَّةَ فَقَالَ لِي تَأْخُذُ عَنِّي فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ انْظُرِ الرَّجُلَ الَّذِي يَجْلِسُ بِحِذَاءِ الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ وَ حَوْلَهُ النَّاسُ وَ هُوَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأْتِهِ فَأَخْبِرْهُ بِهَذَا الْأَمْرِ فَانْظُرْ مَا يَقُولُ لَكَ فَاعْمَلْ بِهِ قَالَ فَأَتَيْتُهُ فَقُلْتُ رَحِمَكَ اللَّهُ إِنِّي رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَزِيرَةِ وَ مَعِي جَارِيَةٌ جَعَلْتُهَا عَلَيَّ نَذْراً لِبَيْتِ اللَّهِ فِي يَمِينٍ كَانَتْ عَلَيَّ وَ قَدْ أَتَيْتُ بِهَا وَ ذَكَرْتُ ذَلِكَ لِلْحَجَبَةِ وَ أَقْبَلْتُ لَا أَلْقَى مِنْهُمْ أَحَداً إِلَّا قَالَ جِئْنِي بِهَا وَ قَدْ وَفَى اللَّهُ نَذْرَكَ فَدَخَلَنِي مِنْ ذَلِكَ وَحْشَةٌ شَدِيدَةٌ فَقَالَ يَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّ الْبَيْتَ لَا يَأْكُلُ وَ لَا يَشْرَبُ فَبِعْ جَارِيَتَكَ وَ اسْتَقْصِ وَ انْظُرْ أَهْلَ بِلَادِكَ مِمَّنْ حَجَّ هَذَا الْبَيْتَ فَمَنْ عَجَزَ مِنْهُمْ عَنْ نَفَقَتِهِ فَأَعْطِهِ حَتَّى يَقْوَى عَلَى الْعَوْدِ إِلَى بِلَادِهِمْ فَفَعَلْتُ ذَلِكَ ثُمَّ أَقْبَلْتُ لَا أَلْقَى أَحَداً مِنَ الْحَجَبَةِ إِلَّا قَالَ مَا فَعَلْتَ بِالْجَارِيَةِ فَأَخْبَرْتُهُمْ بِالَّذِي قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَيَقُولُونَ هُوَ كَذَّابٌ جَاهِلٌ لَا يَدْرِي مَا يَقُولُ فَذَكَرْتُ مَقَالَتَهُمْ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ قَدْ بَلَّغْتَنِي تُبَلِّغُ عَنِّي فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ قُلْ لَهُمْ قَالَ لَكُمْ أَبُو جَعْفَرٍ كَيْفَ بِكُمْ لَوْ قَدْ قُطِعَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَرْجُلُكُمْ وَ عُلِّقَتْ فِي الْكَعْبَةِ ثُمَّ يُقَالُ لَكُمْ نَادُوا نَحْنُ سُرَّاقُ الْكَعْبَةِ فَلَمَّا ذَهَبْتُ لِأَقُومَ قَالَ إِنَّنِي لَسْتُ أَنَا أَفْعَلُ ذَلِكَ وَ إِنَّمَا يَفْعَلُهُ رَجُلٌ مِنِّي. غیبت نعمانی / 236 و بحارالانوار 52 / 349
2- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: بَيْنَا الرَّجُلُ عَلَى رَأْسِ الْقَائِمِ يَأْمُرُهُ وَ يَنْهَاهُ إِذْ قَالَ أَدِيرُوهُ فَيُدِيرُونَهُ إِلَى قُدَّامِهِ فَيَأْمُرُ بِضَرْبِ عُنُقِهِ فَلَا يَبْقَى فِي الْخَافِقَيْنِ شَيْ ءٌ إِلَّا خَافَه. غیبت نعمانی/239 و إثبات الهداة 5 / 163
3- . عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ إِذَا قَامَ قَائِمُنَا اضْمَحَلَّتِ الْقَطَائِعُ فَلَا قَطَائِعَ. بحار الأنوار 52 / 309

القطائع: جمع القطیعه به معنای زمین مزروعی یا غیر مزروعی است که از اموال بیت المال می باشد و حکومت ها آن زمین ها را به نزدیکان خود می دهند.

مفضل گوید: شنیدم امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ می فرمودند:

«اگر قیام کننده ی ما قیام کند، از دروغگویان شیعه شروع می کند؛ پس آن ها را می کشد.»(1)

از ابوحمزه ثمالی هم نقل شده که امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«زمین باقی نمی ماند مگر اینکه از ما اهل بیت عالمی در آن باشد که حق را از باطل بشناسد و فرمودند: تقيه در حقيقت برای جلوگيری از خونريزی ها ايجاد شده است. پس هرگاه تقيه منجر به خونريزی شود، ديگر تقيه نيست. به خدا سوگند كه اگر شما را دعوت كنند كه ما را ياری دهيد قطعاً خواهيد گفت: ما اين كار را نمی كنيم؛ بلكه تقيه می كنيم و تقيه را از پدر و مادرتان دوست تر خواهيد داشت و زمانی كه حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ قيام كند، نيازی ندارد كه در اين باره از شما سؤال كند (و یا یاری طلبد) و درباره ی بسياری از شما منافقان (شیعه نما)، حدّ خدا را جاری خواهد ساخت.»(2)ابوبصیر گوید: امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ خروج نخواهد كرد مگر حلقه ی سپاه به كمال و تمام رسيده باشد»

عرض كردم: عده ای که حلقه به آنها كامل شود چقدر است؟ فرمودند:

«ده هزار است كه جبرئیل از سوى راست آن و میكائیل از طرف چپ آن قرار دارند؛ سپس پرچم را به اهتزاز در آورد و با آن روان گردد، پس هيچ كسی در مشرق و مغرب نماند مگر اينكه آن پرچم را لعنت كند و آن همان پرچمِ رسول

ص: 258


1- . عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ لَوْ قَامَ قَائِمُنَا بَدَأَ بِكَذَّابِي الشِّيعَةِ فَقَتَلَهُمْ. رجال كشی /299 و إثبات الهداة 5 / 186
2- . عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَنْ تَبْقَى الْأَرْضُ إِلَّا وَ فِيهَا مِنَّا عَالِمٌ يَعْرِفُ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ قَالَ إِنَّمَا جُعِلَتِ التَّقِيَّةُ لِيُحْقَنَ بِهَا الدَّمُ فَإِذَا بَلَغَتِ التَّقِيَّةُ الدَّمَ فَلَا تَقِيَّةَ وَ ايْمُ اللَّهِ لَوْ دُعِيتُمْ لِتَنْصُرُونَا لَقُلْتُمْ لَا نَفْعَلُ إِنَّمَا نَتَّقِي وَ لَكَانَتِ التَّقِيَّةُ أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنْ آبَائِكُمْ وَ أُمَّهَاتِكُمْ وَ لَوْ قَدْ قَامَ الْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَا احْتَاجَ إِلَى مُسَاءَلَتِكُمْ عَنْ ذَلِكَ وَ لَأَقَامَ فِي كَثِيرٍ مِنْكُمْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ حَدَّ اللَّهِ. تهذیب الأحكام 6 /172

خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم است، كه جبرئيل در روز بدر آن را فرود آورد. سپس فرمودند: اى ابا محمّد! به خدا قسم! آن پرچم نه از پنبه است و نه از كتان و نه از ابريشم و نه از حرير، عرض كردم: پس از چه چيزى است؟ فرمودند: از برگ بهشتى است، رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم در روز بدر آن را برافراشتند، و بعد آن را در پيچيده و به حضرت علىّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ دادند؛ پس همچنان نزد آقا علىّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بود تا هنگامى كه روز بصره فرا رسيد؛ پس آن را برافراشتند و خداوند، پيروزى را نصيب ایشان ساخت؛ سپس آن حضرت آن را در هم پيچيد و آن اينجا نزد ما است، و هيچ كسی آن را نخواهد گشود تا آنگاه كه مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ قيام كند، و چون او قيام نمود آن را بر خواهد افراشت و هيچ كسی در مشرق و مغرب باقى نماند مگر اينكه آن را لعنت كند (يعنى بيزارى از آن جويد) و ترس و هراس به مقدار يک ماه راه پيشاپيش آن و يک ماه از پس آن و يک ماه از جانب راست آن و يک ماه از چپ آن پرچم، در حركت باشد؛ سپس فرمودند: اى ابامحمّد! او در حالى كه به مطالبه ی خون نياكان خويش بر می خیزد، به خاطر خشم خداوند بر اين مردم ،خشمگين و متأسّف است؛ پس پيراهن رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم را كه در روز احد به تن داشتند بر تن کرده و عمامه ی آن حضرت که سحاب نام دارد را بر سر می گذارد، و زره بلند رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم را پوشیده و شمشير آن بزرگوار یعنی ذو الفقار را در کف می گیرد، پس هشت ماه با شمشير برهنه بر دوش، جهاد کند و بى باكانه مى كشد. نخستين مرحله شروعش با بنى شبيه است (پرده داران خانه كعبه) پس دست هاى ايشان را مى برد و آنها را در كعبه مى آويزد و منادى آن حضرت اعلام مى كند: اينان دزدان خدايند؛ سپس به قريش مى پردازد، و از ايشان جز شمشير دريافت نمى كند و به ايشان جز شمشير ارزانى نمى دارد (فقط شمشير ردّ وبدل مى كند) و او خروج نخواهد كرد تا آنگاه كه دو فرمان مبنى بر بيزارى از علىّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ خوانده مى شود: فرمانى در بصره و فرمانى در كوفه»(1)

ص: 259


1- . عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَا يَخْرُجُ الْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَتَّى يَكُونَ تَكْمِلَةُ الْحَلْقَةِ قُلْتُ وَ كَمْ تَكْمِلَةُ الْحَلْقَةِ قَالَ عَشَرَةُ آلَافٍ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِهِ ثُمَّ يَهُزُّ الرَّايَةَ وَ يَسِيرُ بِهَا فَلَا يَبْقَى أَحَدٌ فِي الْمَشْرِقِ وَ لَا فِي الْمَغْرِبِ إِلَّا لَعَنَهَا وَ هِيَ رَايَةُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم نَزَلَ بِهَا جَبْرَئِيلُ يَوْمَ بَدْرٍ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا هِيَ وَ اللَّهِ قُطْنٌ وَ لَا كَتَّانٌ وَ لَا قَزٌّ وَ لَا حَرِيرٌ قُلْتُ فَمِنْ أَيِّ شَيْ ءٍ هِيَ قَالَ مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ نَشَرَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم يَوْمَ بَدْرٍ ثُمَّ لَفَّهَا وَ دَفَعَهَا إِلَى عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَلَمْ تَزَلْ عِنْدَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَتَّى إِذَا كَانَ يَوْمُ الْبَصْرَةِ نَشَرَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَفَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ ثُمَّ لَفَّهَا وَ هِيَ عِنْدَنَا هُنَاكَ لَا يَنْشُرُهَا أَحَدٌ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ فَإِذَا هُوَ قَامَ نَشَرَهَا فَلَمْ يَبْقَ أَحَدٌ فِي الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ إِلَّا لَعَنَهَا وَ يَسِيرُ الرُّعْبُ قُدَّامَهَا شَهْراً وَ وَرَاءَهَا شَهْراً وَ عَنْ يَمِينِهَا شَهْراً وَ عَنْ يَسَارِهَا شَهْراً ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّهُ يَخْرُجُ مَوْتُوراً غَضْبَانَ أَسِفاً لِغَضَبِ اللَّهِ عَلَى هَذَا الْخَلْقِ يَكُونُ عَلَيْهِ قَمِيصُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم الَّذِي عَلَيْهِ يَوْمَ أُحُدٍ وَ عِمَامَتُهُ السَّحَابُ وَ دِرْعُهُ دِرْعُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم السَّابِغَةُ وَ سَيْفُهُ سَيْفُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم ذُو الْفَقَارِ يُجَرِّدُ السَّيْفَ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِيَةَ أَشْهُرٍ يَقْتُلُ هَرْجاً فَأَوَّلُ مَا يَبْدَأُ بِبَنِي شَيْبَةَ فَيَقْطَعُ أَيْدِيَهُمْ وَ يُعَلِّقُهَا فِي الْكَعْبَةِ وَ يُنَادِي مُنَادِيهِ هَؤُلَاءِ سُرَّاقُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَنَاوَلُ قُرَيْشاً فَلَا يَأْخُذُ مِنْهَا إِلَّا السَّيْفَ وَ لَا يُعْطِيهَا إِلَّا السَّيْفَ وَ لَا يَخْرُجُ الْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَتَّى يُقْرَأَ كِتَابَانِ كِتَابٌ بِالْبَصْرَةِ وَ كِتَابٌ بِالْكُوفَةِ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ. غیبت نعمانى / 307 و بحارالانوار 52/360

ابوهاشم جعفرى مى گوید: خدمت امام حسن عسكرى عَلَيْهِ السَّلاَمُ بودم كه ایشان فرمودند:

«هنگامى كه حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ قيام كنند، دستور مى دهند، تا مناره ها و مقصوره هايى (1) كه در مساجد است، ويران شود. با خود گفتم: چرا حضرت چنين مى كنند؟ امام عسكرى عَلَيْهِ السَّلاَمُ رو به من كرده و فرمودند: چون اينها بدعت و نوآورى هايى است كه پيامبر و امامى آن را نساخته است»(2)

امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«اولین کاری که امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ انجام می دهند این است که سقف مساجد را تخریب می کنند.»(3)

شیخ حر عاملی در کتاب هدایه الامه می فرماید: «از بعضی از روایات اینگونه استنباط می شود که سزاوار است حائلی بین نمازگزار و آسمان نباشد.» (4)

امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«زمانى كه حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ قيام كند ايمان را بر همه دشمنان ناصبی ما عرضه مى كند؛ پس اگر از جان و دل ايمان نياورد گردنش زده مى شود يا همچون ذمّيانِ

ص: 260


1- . در مسجد، فضای جداشده با پرده یا جداساز، كه برای اداءِ نماز جدا می شود یا مزاری كه در آن قرار دارد را مَقصوره می گویند.مقصوره غرفه مانندی بود محصور كه پیش نماز در آن می ایستاد. مقصوره عبارت است از دیواره یا مكانی بسته دور محراب مسجد برای محافظت حاكمان اسلامی ساخته شد. مقصوره مكانی است در نزدیكی محراب و منظور از ساخت آن هم چنین رعایت احترام و تجلیل از خلفا و خاصان بوده است. معاویه نخستین نفر در اسلام بود كه مقصوره ساخت چون وی را زخمی زدند، و از آن جان بدر برد، پس برای محافظت خود مقصوره ساخت.
2- . حَدَّثَنَا أَبُو هَاشِمٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ أَمَرَ بِهَدْمِ الْمَنَابِرِ وَ الْمَقَاصِيرِ الَّتِي فِي الْمَسَاجِدِ فَقُلْتُ فِي نَفْسِي لِأَيِّ مَعْنًى هَذَا قَالَ فَأَقْبَلَ عَلَيَّ وَ قَالَ مَعْنَى هَذَا أَنَّهَا مُحْدَثَةٌ مُبْتَدَعَةٌ لَمْ يَبْنِهَا نَبِيٌّ وَ لَا حُجَّةٌ. إعلام الورى بأعلام الهدى / 373 و غیبت طوسی/ 207
3- . قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: أَوَّلُ مَا يَبْدَأُ بِهِ قَائِمُنَا سُقُوفُ الْمَسَاجِدِ فَيُكَسِّرُهَا وَ يَأْمُرُ بِهَا فَيُجْعَلُ عَرِيشاً كَعَرِيشِ مُوسَى. من لا یحضره الفقیه 1/236 و وسائل الشیعه 5 /205 و إثبات الهداة 5 / 65
4- . يُفْهَمُ مِنْ بَعْضِ الرِّوَايَاتِ أَنَّهُ يَنْبَغِي أَنْ لَا يَكُونَ بَيْنَ الْمُصَلِّي وَ بَيْنَ السَّمَاءِ حَائِلٌ وَ لَا حِجَابٌ. هدایة الامه 2/ 183

امروز، جزيه مى پردازد و به كمر او همیانی مى بندد و آنان را از شهرها به بیابان ها مى فرستد.»(1)

اصبغ بن نباته روایت کند كه ما با حضرت امیر المؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ بودیم در حالتى كه آن حضرت در میان بازار گردش می كردند و به فروشندگان دستور می دادند، كم فروشى نكنند، تا اینكه روز به نیمه رسید... . تا اینکه آن حضرت به دار الاماره رسیدند و پای مبارک را طوری به در زدند که زمین لرزید، بعد فرمودند:

«به خدا اگر بدانيد که در اينجا چيست؟ به خدا سوگند! زمانی که قیام کننده ما قيام كند دوازده هزار زره و دوازده هزار كلاه خود كه دو طرف دارد از اين مكان بيرون آورد و بر اندام دوازده هزار نفر عجم از فرزندان عجم بپوشاند بعد فرمان دهد به كشتن هر كسی كه بر خلاف ايشان است همانا من می دانم اين را و مى بينم آنچنان كه هم اكنون می دانم و مى بينم.»(2)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«زمانى كه قیام کننده ی ما قيام كند، خداوند متعال، گوش ها و چشم هاى شيعيان ما را چنان توانا مى كند كه ميان آنان و آن حضرت پيكى نباشد و از همان جايى كه هست با شيعيان سخن مى گويد و آنها سخنانش را مى شنوند و ایشان را مى بينند.»(3)

ابوخالد کابلی هم از امام سجاد عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت کند که فرمودند:

ص: 261


1- . عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْأَحْوَلِ عَنْ سَلَّامِ بْنِ الْمُسْتَنِيرِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يُحَدِّثُ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ عَرَضَ الْإِيمَانَ عَلَى كُلِّ نَاصِبٍ فَإِنْ دَخَلَ فِيهِ بِحَقِيقَةٍ وَ إِلَّا ضَرَبَ عُنُقَهُ أَوْ يُؤَدِّيَ الْجِزْيَةَ كَمَا يُؤَدِّيهَا الْيَوْمَ أَهْلُ الذِّمَّةِ وَ يَشُدُّ عَلَى وَسَطِهِ الْهِمْيَانَ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الْأَمْصَارِ إِلَى السَّوَاد. كافی8/ 227 و إثبات الهداة 5 / 63
2- . عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: كُنَّا مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ يَطُوفُ بِالسُّوقِ فَيَأْمُرُهُمْ بِوَفَاءِ الْكَيْلِ وَ الْمِيزَانِ حَتَّى انْتَصَفَ النَّهَارُ ... حَتَّى انْتَهَى إِلَى بَابِ قَصْرِ الْإِمَارَةِ بِالْكُوفَةِ فَوَكَزَ رِجْلَهُ فَتَزَلْزَلَتِ الْأَرْضُ ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمْتُمْ مَا هَاهُنَا أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا لَأَخْرَجَ مِنْ هَذَا الْمَوْضِعِ اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ دِرْعٍ وَ اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ بَيْضَةٍ لَهَا وَجْهَانِ ثُمَّ أَلْبَسَهَا اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ رَجُلٍ مِنْ وُلْدِ الْعَجَمِ ثُمَّ لَيَأْمُرُهُمْ لِيَقْتُلُوا كُلَّ مَنْ كَانَ عَلَى خِلَافِ مَا هُمْ عَلَيْهِ وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ ذَلِكَ وَ أَرَاهُ كَمَا أَعْلَمُ هَذَا الْيَوْمَ وَ أَرَاهُ. إرشاد القلوب 2/284
3- . عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ مَدَّ اللَّهُ لِشِيعَتِنَا فِي أَسْمَاعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ حَتَّى [لَا] يَكُونَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقَائِمِ بَرِيدٌ يُكَلِّمُهُمْ وَ يَسْمَعُونَ وَ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ وَ هُوَ فِي مَكَانِهِ. الخرائج و الجرائح 2/840

«چون حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ قیام کنند دست خویش را بر سر مردمان قرار دهند پس عقولشان جمع و افکارشان کامل گردد.»(1)

حضرت زین العابدین عَلَيْهِ السَّلاَمُ در حدیثی دیگر فرمودند:

«هنگامى كه قیام کننده ی ما قيام كند، خداوند بيمارى را از شيعيان ما برطرف می سازد، و دل هاى آنان را همچون پاره هاى آهن می كند، و به هر مردى از آنها نيروى چهل مرد می دهد، و آنها حكام زمين و رؤساى اجتماع خواهند بود.»(2)

امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ ضمن حدیث مفصلى فرموده اند:

«چون قائم آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ قيام كند به كوفه مى رود و چهار مسجد را در آن شهر ويران مى كند و هر مسجدى را كه داراى مناره باشد ويران مى كند و هموار مى سازد. راه هاى بزرگ را توسعه مى دهد و تمام بخش هاى ساختمانى را كه در خيابان و گذرگاه پيشروى داشته باشد و تمام ساختمانى را كه بالاتر از در خانه باشد (ظاهراً يعنى مشرف بر ساختمان هاى ديگر باشد) و همه ناودان هايى را كه در ممرّ مردم فرو مى ريزد ويران مى كند. هر بدعتى را از ميان بر مى دارد و هر سنت پسنديده را پا بر جا مى دارد. قسطنطنيه و چين و سلسله كوه هاى ديلم را مى گشايد و هفت سال فرمانروايى او طول مى كشد كه هر سال آن معادل ده سال است و سپس خداوند متعال آنچه را بخواهد انجام مى دهد.»

به آن حضرت گفته شد: فدایت گردم! چگونه ممكن است مدت سال ها طولانى شود؟ فرمودند:

به فرمان خداوند حركت فلک همراه با درنگ و كندى خواهد شد و بدين گونه برمدت شبانه روز و سال افزوده مى شود. راوى اين روايت مى گويد به امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ گفتم: مى گويند اگر در حركت فلک دگرگونى پيش آيد تباه مى شود. فرمودند: اين سخن و اعتقاد زنديقان است؛ ولى مسلمانان چنين سخنى نمى گويند و همانا خداوند، ماه

ص: 262


1- . عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ أَكْمَلَ بِهَا احلامهم (أَخْلَاقَهُمْ). كافی 1/ 25 و كمال الدین 2/675 و الخرائج و الجرائح 2 / 840
2- . قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْ شِيعَتِنَا الْعَاهَةَ وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ وَ جَعَلَ قُوَّةَ الرَّجُلِ مِنْهُمْ قُوَّةَ أَرْبَعِينَ رَجُلًا وَ يَكُونُونَ حُكَّامَ الْأَرْضِ وَ سَنَامَهَا. خصال 2 / 541 و روضة الواعظین 2 /295

را براى پيامبرش شكافته و به دو نيم فرموده است و پيش از آن هم، خورشيد را براى يوشع بن نون برگردانده است و خداوند متعال به طولانى بودن روز قيامت خبر داده و فرموده است: معادل هزار سال از سال هايى است كه شما مى شمريد. »(1)

حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«چون مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ ظهور كند به عدل، حكم مى كند و جور و ستم در روزگار او از ميان مى رود و راه ها امن مى شود، و زمين بركات خود را بيرون مى آورد و حق هر كسی به او برمى گردد و اهل و پيروان همه اديان، مسلمان مى شوند و اعتراف به ايمان مى كنند. مگر اين گفتار خداوند را نشنيده اى كه مى فرمايد: «و حال آنكه هر كه در آسمان و زمين است، خواه و ناخواه مطيع فرمان خداوند است.»(2)

و آن حضرت در ميان مردم به حكم محمد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و حكم داود عَلَيْهِ السَّلاَمُ حكم مى كند و در آن هنگام، زمين گنجينه هاى خود را آشكار مى سازد و بركات خود را ظاهر مى سازد و هيچ یک از شما در آن هنگام به سبب اينكه همه ی مؤمنان، توانگر و ثروتمندند كسى را نخواهد يافت كه به او صدقه دهد و زكات خويش را بپردازد و دولت ما آخرین دولت هاست و هر دولتى، از هر خاندانى، پيش از ما به حكومت خواهد رسيد كه پس از اينكه روش ما را در حكومت ديدند نگويند اگر ما هم به دولت می رسیدیم همانند ايشان رفتار مى كنيم و اين همان گفتار خداوند است كه مى فرمايد: و سرانجام پسنديده از پرهيزكاران است.»(3)

ص: 263


1- . قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ سَارَ إِلَى الْكُوفَةِ يَهْدِمُ بِهَا أَرْبَعَةَ مَسَاجِدَ وَ لَمْ يَبْقَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ مَسْجِدٌ لَهُ شُرَفٌ إِلَّا هَدَمَهَا وَ جَعَلَهَا جَمَّاءَ وَ وَسَّعَ الطَّرِيقَ الْأَعْظَمَ وَ كَسَرَ كُلَّ جَنَاحٍ خَارِجٍ فِي الطَّرِيقِ وَ أَبْطَلَ الْكُنُفَ وَ الْمَيَازِيبَ إِلَى الطُّرُقَاتِ وَ لَا يَتْرُكُ بِدْعَةً إِلَّا أَزَالَهَا وَ لَا سُنَّةً إِلَّا أَقَامَهَا وَ يَفْتَتِحُ قُسْطَنْطَنِيَّةَ وَ الصِّينَ وَ جِبَالَ دَيْلَمَ فَيَمْكُثُ عَلَى ذَلِكَ سَبْعَ سِنِينَ مِقْدَارُ كُلِّ سَنَةٍ عشرين سنة [عَشْرُ سِنِينَ] مِنْ سِنِيكُمْ هَذِهِ ثُمَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ قِيلَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَكَيْفَ يَطُولُ السِّنُونَ قَالَ يَأْمُرُ اللَّهُ الْفَلَكَ بِاللُّبُوثِ وَ قِلَّةِ الْحَرَكَةِ فَتَطُولُ الْأَيَّامُ لِذَلِكَ وَ السِّنُونَ قَالَ قُلْتُ لَهُمْ إِنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّ الْفَلَكَ إِنْ تَغَيَّرَ فَسَدَ قَالَ ذَلِكَ قَوْلُ الزَّنَادِقَةِ فَأَمَّا الْمُسْلِمُونَ فَلَا سَبِيلَ لَهُمْ إِلَى ذَلِكَ وَ قَدْ شَقَّ اللَّهُ الْقَمَرَ لِنَبِيِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ رَدَّ الشَّمْسَ مِنْ قَبْلِهِ لِيُوشَعَ بْنِ نُونٍ وَ أَخْبَرَ بِطُولِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ قَالَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ. روضة الواعظین 2 / 264 و اثبات الهداه 5 / 164
2- . بخشى از آيه 83 سوره آل عمران.
3- . عَلِيُّ بْنُ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ عن ابي عبداللَّه عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ حَكَمَ بِالْعَدْلِ وَ ارْتَفَعَ فِي أَيَّامِهِ الْجَوْرُ وَ أَمِنَتْ بِهِ السُّبُلُ وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ بَرَكَاتِهَا وَ رَدَّ كُلَّ حَقٍّ إِلَى أَهْلِهِ وَ لَمْ يَبْقَ أَهْلُ دِينٍ حَتَّى يُظْهِرُوا الْإِسْلَامَ وَ يَعْتَرِفُوا بِالْإِيمَانِ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ حَكَمَ فِي النَّاسِ بِحُكْمِ دَاوُدَ وَ حُكْمِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فَحِينَئِذٍ تُظْهِرُ الْأَرْضُ كُنُوزَهَا وَ تُبْدِي بَرَكَاتِهَا فَلَا يَجِدُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ يَوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لَا لِبِرِّهِ لِشُمُولِ الْغِنَى جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ دَوْلَتَنَا آخِرُ الدُّوَلِ وَ لَمْ يَبْقَ أَهْلُ بَيْتٍ لَهُمْ دَوْلَةٌ إِلَّا مَلَكُوا قَبْلَنَا لِئَلَّا يَقُولُوا إِذَا رَأَوْا سِيرَتَنَا إِذَا مَلَكْنَا سِرْنَا بِمِثْلِ سِيرَةِ هَؤُلَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ. الإرشاد 2 /384

در خبری دیگر ،راوی گوید: به امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ عرض کردم: کسی از دوستان شماست که خون و مال بنی امیّه را حلال می داند و یک امانتی، مربوط به آنها پیش این آمده است، (می خواهد در آن تصرف کند نظر شما چیست؟) امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«امانت را به صاحبش برگردانید و لو اینکه مجوسی باشد. کشتن ایشان و تصاحب اموالشان ممکن نباشد تا زمانی که حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ قیام کنند پس او (چیزهایی را) حلال می کند و حرام می کند. »(1)

حضرمی گوید از حضرت ابا عبد اللَّه عَلَيْهِ السَّلاَمُ شنیدم كه مى فرمودند:

«سيره و رفتار على بن ابى طالب عَلَيْهِ السَّلاَمُ در بين اهل بصره براى شيعيانشان بهتر بود برای آنها از آنچه که آفتاب بر آن می تابید؛ چرا که آن حضرت مى دانستند كه اهل بصره بعدا صاحب دولت مى شوند لذا اگر آنها را اسير مى فرمود بعدا آنها نيز شيعيان حضرت را اسير می کردند»

راوى مى گوید: عرضه داشتم: آیا حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز به همین نحو، عمل مى فرمایند؟ حضرت فرمودند:

«خير! حضرت على عَلَيْهِ السَّلاَمُ كه بر اهل بصره منّت گذاردند و متعرّض آنها نشدند به خاطر اين بود كه آن حضرت مى دانستند ايشان در آينده صاحب دولت مى گردند؛ ولى حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ مى دانند كه ايشان دولتى نخواهند داشت لذا بر خلاف آن سيره با ايشان عمل مى كنند.»(2)

محمّد بن جعفر بن محمّد عَلَيْهِما السَّلاَمُ از پدر خود امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روايت كرده كه فرمودند:

«هنگامى كه حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ قيام كند، در كشورهاى روى زمين، كسانى را بر

ص: 264


1- . عَنِ الْحُسَيْنِ الشَّيْبَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنَّ رَجُلًا مِنْ مَوَالِيكَ يَسْتَحِلُّ مَالَ بَنِي أُمَيَّةَ وَ دِمَاءَهُمْ وَ إِنَّهُ وَقَعَ لَهُمْ عِنْدَهُ وَدِيعَةٌ فَقَالَ أَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَ إِنْ كَانُوا مَجُوساً فَإِنَّ ذَلِكَ لَا يَكُونُ حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَيُحِلَّ وَ يُحَرِّمَ. تهذیب الأحكام 6 / 351
2- . عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ لَسِيرَةُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي أَهْلِ الْبَصْرَةِ كَانَتْ خَيْراً لِشِيعَتِهِ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ إِنَّهُ عَلِمَ أَنَّ لِلْقَوْمِ دَوْلَةً فَلَوْ سَبَاهُمْ لَسُبِيَتْ شِيعَتُهُ قُلْتُ فَأَخْبِرْنِي عَنِ الْقَائِمِ أَ يَسِيرُ بِسِيرَتِهِ قَالَ إِنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ سَارَ فِيهِمْ بِالْمَنِّ لِمَا عَلِمَ مِنْ دَوْلَتِهِمْ وَ إِنَّ الْقَائِمَ يَسِيرُ فِيهِمْ خِلَافَ تِلْكَ السِّيرَةِ لِأَنَّهُ لَا دَوْلَةَ لَهُمْ. تهذیب الأحكام 6 / 155

مى انگيزد، در هر سرزمين يک نفر را، و به او مى گويد: فرمان تو در كف دست تو است، هر گاه كارى براى تو پيش آمد كه آن را نفهميدى و ندانستى چگونه در آن حكم كنى، به كف خود بنگر و به آنچه در آن (مكتوب) است عمل كن. پس فرمودند: و سپاهى به قسطنطنيّه گسيل مى دارد و چون آنان به كنار خليج برسند بر قدم هاى خويش چيزى نويسند و بر روى آب، روان شوند؛ پس چون روميان ايشان را بنگرند كه بر آب راه مى روند گويند: "اينان كه اصحاب اويند اين چنين بر آب گام بر مى دارند پس او خود چگونه خواهد بود؟" در اين هنگام دروازه هاى شهر را براى آنان مى گشايند و آنان داخل آن شهر مى شوند، و در آنجا آنچه بخواهند دستور مى دهند»(1)

حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«در عصر حکومت مهدی، مؤمنين پرندگان را از هوا به زير می كشند و آنها را ذبح می کنند و گوشت های آنها را کباب کرده و می خورند؛ ولی استخوانش را سالم می گذارند و به آنها می گويند: " به اذن خداوند زنده شو"؛ پس آنها زنده می شوند و پرواز می کنند، و با آهوان صحرا نیز چنین کنند. در آن زمان نور سرزمين ها به وسيله نور امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ تأمين می شود و ديگر مردم، به نور خورشيد و ماه نيازی ندارند. بر روی زمين جنبنده ای اذيت گر و فسادكننده نمی باشد و بدی و گناه تمام می شود؛ زيرا اين دعوت و حكومت، زمينی نمی باشد؛ بلكه آسمانی است، در آن زمان شيطان وسوسه و حسادت و فتنه انگيزی ندارد و زمين و درختان، خاری نداشته و همه جای زمين، سرسبز خواهد شد و هر چيزی از نباتات که چيده شود، بلافاصله جايگزين آن روئیده می شود و به حالت اول بر می گردد و لباسی كه پدر برای پسرش می خرد تا هر مدتی كه پسر بپوشد برای او مناسب است (اگرچه او بزرگ شود و رشيد گردد باز لباس متناسب اندام او خواهد بود) و رنگ لباس هم به اختيار

ص: 265


1- . عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ بَعَثَ فِي أَقَالِيمِ الْأَرْضِ فِي كُلِّ إِقْلِيمٍ رَجُلًا يَقُولُ عَهْدُكَ فِي كَفِّكَ فَإِذَا وَرَدَ عَلَيْكَ مَا لَا تَفْهَمُهُ وَ لَا تَعْرِفُ الْقَضَاءَ فِيهِ فَانْظُرْ إِلَى كَفِّكَ وَ اعْمَلْ بِمَا فِيهَا قَالَ وَ يَبْعَثُ جُنْداً إِلَى الْقُسْطَنْطِينِيَّةِ فَإِذَا بَلَغُوا إِلَى الْخَلِيجِ كَتَبُوا عَلَى أَقْدَامِهِمْ شَيْئاً وَ مَشَوْا عَلَى الْمَاءِ فَإِذَا نَظَرَ إِلَيْهِمُ الرُّومُ يَمْشُونَ عَلَى الْمَاءِ قَالُوا هَؤُلَاءِ أَصْحَابُهُ يَمْشُونَ عَلَى الْمَاءِ فَكَيْفَ هُوَ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَفْتَحُونَ لَهُمْ بَابَ الْمَدِينَةِ فَيَدْخُلُونَهَا فَيَحْكُمُونَ فِيهَا بِمَا يُرِيدُونَ. دلائل الإمامة / 467 و الغیبه للنعمانی / 219 و بحار الأنوار 52 / 365 إثبات الهداة 5 / 201

اوست (به هر رنگی كه دوست داشته باشد، رنگ لباس تغيير می كند). در آن زمان،اگر كافر، داخل سوراخ سوسماری شود و يا پشت سنگ و يا درختی پنهان گردد، خداوند آن شیء را به نُطق وا می دارد و می گويد "ای مومن! كافری در پشت من مخفی شده است، او را دستگير كن و مومن او را می گيرد و می كشد. (كافر در دوران امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ پناهگاهی ندارد) و برای ابليس جايی و بدنی نمی ماند كه در آن ساكن شود (و به وسوسه اش ادامه دهد) و مومنين با ملائكه مصافحه می كنند و به آن ها وحی می شود. (البته نه از سِنخ وحی انبياء؛ بلكه شبيه وحی به مادر موسی) و مردگان به اذن خدا زنده می شوند.»(1)

ص: 266


1- . عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) اسْتَنْزَلَ الْمُؤْمِنُ الطَّيْرَ مِنَ الْهَوَاءِ، فَيَذْبَحُهُ، فَيَشْوِيهِ، وَ يَأْكُلُ لَحْمَهُ، وَ لَا يَكْسِرُ عَظْمَهُ، ثُمَّ يَقُولُ لَهُ: احْيَ بِإِذْنِ اللَّهِ. فَيَحْيَا وَ يَطِيرُ؛ وَ كَذَلِكَ الظِّبَاءُ مِنَ الصَّحَارِي. وَ يَكُونُ ضَوْءُ الْبِلَادِ نُورَهُ، وَ لَا يَحْتَاجُونَ إِلَى شَمْسٍ وَ لَا قَمَرٍ، وَ لَا يَكُونُ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ مُؤْذٍ، وَ لَا شَرٌّ، وَ لَا إِثْمٌ، وَ لَا فَسَادٌ أَصْلًا، لِأَنَّ الدَّعْوَةَ سَمَاوِيَّةٌ، لَيْسَتْ بِأَرَضِيَّةٍ، وَ لَا يَكُونُ لِلشَّيْطَانِ فِيهَا وَسْوَسَةٌ، وَ لَا عَمَلٌ، وَ لَا حَسَدٌ، وَ لَا شَيْ ءٌ مِنَ الْفَسَادِ، وَ لَا تَشُوكُ الْأَرْضُ وَ الشَّجَرُ، وَ تَبْقَى زُرُوعُ الْأَرْضِ قَائِمَةً، كُلَّمَا أُخِذَ مِنْهَا شَيْ ءٌ نَبَتَ مِنْ وَقْتِهِ، وَ عَادَ كَحَالِهِ، وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَكْسُو ابْنَهُ الثَّوْبَ فَيَطُولُ مَعَهُ كُلَّمَا طَالَ، وَ يَتَلَوَّنُ عَلَيْهِ أَيَّ لَوْنٍ أَحَبَّ وَ شَاءَ. وَ لَوْ أَنَّ الرَّجُلَ الْكَافِرَ دَخَلَ جُحْرَ ضَبٍّ، أَوْ تَوَارَى خَلْفَ مَدَرَةٍ، أَوْ حَجَرٍ، أَوْ شَجَرٍ، لَأَنْطَقَ اللَّهُ ذَلِكَ السِّتْرَ الَّذِي يَتَوَارَى فِيهِ، حَتَّى يَقُولَ: يَا مُؤْمِنُ، خَلْفِي كَافِرٌ فَخُذْهُ. فَيَأْخُذُهُ وَ يَقْتُلُهُ. وَ لَا يَكُونُ لِإِبْلِيسَ هَيْكَلٌ يَسْكُنُ فِيهِ- وَ الْهَيْكَلُ: الْبَدَنُ- وَ يُصَافِحُ الْمُؤْمِنُونَ الْمَلَائِكَةَ، وَ يُوحَى إِلَيْهِمْ، وَ يُحْيَوْنَ- وَ يَجْتَمِعُونَ- الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ. دلائل الإمامة /462

فصل نهم: وقایع پس از ظهور

ص: 267

در آن روز رستاخیز که به حق بتوان آن را قیامت صغری نامید وقایعی اتفاق می افتد که در تاریخ بشریت سابقه نداشته است. اجازه دهید تا از لسان راستگویان؛ یعنی ائمه طاهرین عَلَيْهِم السَّلاَمُ در باب وقایع آن روز با شما سخن گویم.

بر اساس روایات معصومین عَلَيْهِم السَّلاَمُ،امام عزیز ما قیام خویش را با ذکر مصیبت جدّ غریبشان حسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ شروع کرده و خویش را با آن حضرت معرفی می کنند. در خبر است که ایشان هنگام ظهور پنج ندا می دهند:

الأول: ألا یا أهل العالم أنا الإمام القائم: آگاه باشید ای اهل عالم! من امام قیام کننده ام.

الثانی: ألا یا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم: آگاه باشید ای اهل عالم! منم شمشیر انتقام گیرنده.

الثالث: ألا یا أهل العالم إن جدّی الحسین قتلوه عطشان: آگاه باشید ای اهل عالم! جد من حسین را تشنه کام کشتند.

الرابع: ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ طرحوه عریانا: آگاه باشید ای اهل عالم! جد من حسین را عریان روی خاک افکندند.

ص: 268

الخامس: ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ سحقوه عدوانا: آگاه باشید ای جهانیان! جد من حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند».(1)

پس برای انتقام از قاتلان مادر خویش به مدینه رفته و صحنه ای عجیب را به وجود می آورند.

بشیر گوید: امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ به من فرمودند:

«آیا می دانی اولین کاری که مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ به آن مبادرت می ورزند چیست؟ عرض کردم: نه! فرمودند: آن دو (ظالم) را تر و تازه از قبر خارج کند؛ پس آنها را بسوزاند و خاکسترشان را بر باد دهد...»(2)

حنان بن سدیر از پدرش روایت كند كه گفت: از امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ درباره ی آن دو نفر ظالم پرسیدم؟ حضرت فرمودند:

«اى ابوالفضل (كنيه سدير است) راجع به آن دو نفر از من چه می پرسى؟ به خدا سوگند! هيچ گاه كسى از ما نمرده است جز آنكه بر آن دو نفر خشمگين بوده است، و امروزه نيز كسى از ما نيست جز آنكه بر آن دو خشمگين است، و اين چيزى است كه پيران ما به خردسالان مان سفارش كنند، به راستى كه آن دو نفر به حقِ ما ستم كردند و سهم ما را از ما منع كردند، و نخستين كسى بودند كه بر گردنِ ما سوار شدند (و ما را كوبيدند) و رخنه اى را به روى ما در اسلام باز كردند كه هرگز مسدود نشود تا روزی که قیام کننده ی ما قيام كند يا سخن گوى ما به سخن آيد.سپس فرمودند: هان به خدا سوگند! اگر قیام کننده ی ما قيام كند يا سخنگوى ما به سخن آيد از كارهاى آن دو نفر، چيزهایى را كه تا آن وقت، مكتوم و پنهان است آشكار سازد، و مكتوم سازد از كارهاى آن دو آنچه را كه بدان تظاهر می كرده اند، به خدا سوگند! هيچ گرفتارى و واقعه اى كه بر سر ما خاندان آيد پايه گذارى نشد جز آنكه اساس و پايه ی آن را آن دو نفر پايه گذارى

ص: 269


1- . إذا ظهر القائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ قام بين الركن و المقام و ينادي بنداءات خمسة: الأول: ألا يا أهل العالم أنا الإمام القائم، الثاني: ألا يا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم، الثالث: إلا يا إهل العالم إن جدّي الحسين قتلوه عطشان، الرابع: ألا يا أهل العالم إن جدي الحسين عَلَيْهِ السَّلاَمُ طرحوه عريانا، الخامس: ألا يا أهل العالم إنّ جدّي الحسين عَلَيْهِ السَّلاَمُ سحقوه عدوانا. الزام الناصب 2/233
2- . عن بَشِيرٍ النَّبَّالِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: هَلْ تَدْرِي أَوَّلَ مَا يَبْدَأُ بِهِ الْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قُلْتُ لَا قَالَ يُخْرِجُ هَذَيْنِ رَطْبَيْنِ غَضَّيْنِ فَيُحْرِقُهُمَا وَ يُذْرِيهِمَا فِي الرِّيحِ ... بحار الأنوار 52 / 386 و منتخب الأنوار المضیئة /192 و إثبات الهداة 5 / 213

كردند، پس بر آن دو باد دوری از رحمت خدا و فرشتگان و همه ی مردمان.»(1)

حضرت امیر المؤمنین علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ از رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم روایت كنند كه فرمودند:

«چون مرا به آسمان ها بردند، خدايم به من وحى كرد كه اى محمّد! من بر زمين نظرى افكندم و تو را از آن ميان برگزيدم و تو را به پيامبری بر گزیدم و از اسم خود براى تو اسمى برگرفتم كه من محمودم و تو محمّدى! سپس دوم بار بر زمين نظرى افكندم و از آن ميان، علىّ را برگزيدم و او را وصىّ و خليفه تو قرار دادم و همسرِ دختر و پدر فرزندانت ساختم و براى او اسمى از اسماء خود برگرفتم كه من علی اعلى هستم و او علی است و فاطمه و حسن و حسين را از نور شما دو تن آفريدم؛ سپس ولايت ايشان را بر ملائكه عرضه داشتم و كسى كه آن را پذيرفت نزد من از مقرّبين است،اى محمّد! اگر بنده اى مرا عبادت كند تا آنكه منقطع شود و مانند مشک كهنه، پوسيده گردد و در حالى كه منكر ولايت ايشان است به نزد من آيد او را در بهشت خود جاى نمى دهم و تحت سايه ی عرشم در نياورم،اى محمّد! آيا دوست مى دارى كه ايشان را ببينى؟ گفتم: آرى اى پروردگار من! گفت: سرت را بلند كن، سرم را بلند كردم و به ناگاه انوار علی و فاطمه و حسن و حسين و علی بن الحسين و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و علی بن موسى و محمّد بن علی و علی بن محمّد و حسن بن علی و م ح م د بن الحسن علیهم الصلاة و السلام را ديدم در حالی که قائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ در وسط آنان مانند ستاره اى درخشان بود. گفتم: پروردگارا! آنان چه كسانى هستند؟ فرمود: آنان ائمّه هستند و اين قائم ،كسى است كه حلال مرا حلال و حرام مرا حرام مى كند و به توسّط او از دشمنانم انتقام خواهم گرفت و او راحتِ دوستان من است و او كسى است كه دلِ شيعيانت را از ظالمان و منكران و كافران شفا مى دهد، و لات و عزّى (آن دو

ص: 270


1- . عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْهُمَا فَقَالَ يَا أَبَا الْفَضْلِ مَا تَسْأَلُنِي عَنْهُمَا فَوَ اللَّهِ مَا مَاتَ مِنَّا مَيِّتٌ قَطُّ إِلَّا سَاخِطاً عَلَيْهِمَا وَ مَا مِنَّا الْيَوْمَ إِلَّا سَاخِطاً عَلَيْهِمَا يُوصِي بِذَلِكَ الْكَبِيرُ مِنَّا الصَّغِيرَ إِنَّهُمَا ظَلَمَانَا حَقَّنَا وَ مَنَعَانَا فَيْئَنَا وَ كَانَا أَوَّلَ مَنْ رَكِبَ أَعْنَاقَنَا وَ بَثَقَا عَلَيْنَا بَثْقاً فِي الْإِسْلَامِ لَا يُسْكَرُ أَبَداً حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا أَوْ يَتَكَلَّمَ مُتَكَلِّمُنَا ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا أَوْ تَكَلَّمَ مُتَكَلِّمُنَا لَأَبْدَى مِنْ أُمُورِهِمَا مَا كَان يُكْتَمُ وَ لَكَتَمَ مِنْ أُمُورِهِمَا مَا كَانَ يُظْهَرُ وَ اللَّهِ مَا أُسِّسَتْ مِنْ بَلِيَّةٍ وَ لَا قَضِيَّةٍ تَجْرِي عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ إِلَّا هُمَا أَسَّسَا أَوَّلَهَا فَعَلَيْهِمَا لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِين .كافی 8 / 245 و مرآة العقول 26/212 و بحارالانوار 30 / 269

ظالم پست) را تر و تازه بيرون مى آورد و آنها را آتش مى زند و فتنه ی مردم بهآن دو، در آن روز از فتنه ی گوساله و سامرى سخت تر است.»(1)

عبد العظیم حسنى نیز گوید: به امام جواد عَلَيْهِ السَّلاَمُ گفتم: امیدوارم شما قائم اهلبیت باشید، كسى كه زمین را پر از عدل و داد نماید همچنان كه آكنده از ظلم و جور شده باشد. فرمودند:

«اى ابوالقاسم! هيچ يک از ما نيست جز آنكه قائم به امر خداى تعالى و هادى به دين الهى است، امّا قائمى كه خداى تعالى به توسّط او زمين را از اهل كفر و انكار پاک سازد و آن را پر از عدل و داد نمايد كسى است كه ولادتش بر مردم پوشيده و شخصش از ايشان نهان و بردن نامش حرام است، و او همنام و هم كنيه رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم است و او كسى است كه زمين برايش پيچيده شود و هر دشوارى برايش هموار گردد و از اصحابش سيصد و سيزده تن به تعداد اصحاب بدر از دورترين نقاط زمين به گرد او فراهم آيند و اين همان قول خداى تعالى است كه فرمود: أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ (2) و چون اين تعداد از اهل اخلاص به گرد او فراهم آيند خداى تعالى امرش را ظاهر سازد و چون عَقد كه عبارت از ده هزار مرد باشد كامل شد به اذن خداى تعالى قيام كند و دشمنان خدا را بكشد تا خداى تعالى خشنود گردد. عبد العظيم گفت:اى سرورم! چگونه مى داند كه خداى تعالى

ص: 271


1- . عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ أَوْحَى إِلَيَّ رَبِّي جَلَّ جَلَالُهُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنِّي اطَّلَعْتُ إِلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعاً فَاخْتَرْتُكَ مِنْهَا فَجَعَلْتُكَ نَبِيّاً وَ شَقَقْتُ لَكَ مِنِ اسْمِي اسْماً فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَ أَنْتَ مُحَمَّدٌ ثُمَّ اطَّلَعْتُ الثَّانِيَةَ فَاخْتَرْتُ مِنْهَا عَلِيّاً وَ جَعَلْتُهُ وَصِيَّكَ وَ خَلِيفَتَكَ وَ زَوْجَ ابْنَتِكَ وَ أَبَا ذُرِّيَّتِكَ وَ شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنْ أَسْمَائِي فَأَنَا لعلي [الْعَلِيُ] الْأَعْلَى وَ هُوَ عَلِيٌّ وَ جَعَلْتُ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ مِنْ نُورِكُمَا ثُمَّ عَرَضْتُ وَلَايَتَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَمَنْ قَبِلَهَا كَانَ عِنْدِي مِنَ الْمُقَرَّبِينَ يَا مُحَمَّدُ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَنِي حَتَّى يَنْقَطِعَ وَ يَصِيرَ كَالشَّنِ الْبَالِي ثُمَّ أَتَانِي جَاحِداً لِوَلَايَتِهِمْ مَا أَسْكَنْتُهُ جَنَّتِي وَ لَا أَظْلَلْتُهُ تَحْتَ عَرْشِي يَا مُحَمَّدُ أَ تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُمْ قُلْتُ نَعَمْ يَا رَبِّي فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ ارْفَعْ رَأْسَكَ فَرَفَعْتُ رَأْسِي فَإِذَا أَنَا بِأَنْوَارِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ الْقَائِمِ فِي وَسْطِهِمْ كَأَنَّهُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ قُلْتُ يَا رَبِ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَ هَذَا الْقَائِمُ الَّذِي يُحِلُ حَلَالِي وَ يُحَرِّمُ حَرَامِي وَ بِهِ أَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِي وَ هُوَ رَاحَةٌ لِأَوْلِيَائِي وَ هُوَ الَّذِي يَشْفِي قُلُوبَ شِيعَتِكَ مِنَ الظَّالِمِينَ وَ الْجَاحِدِينَ وَ الْكَافِرِينَ فَيُخْرِجُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى طَرِيَّيْنِ فَيُحْرِقُهُمَا فَلَفِتْنَةُ النَّاسِ بِهِمَا يَوْمَئِذٍ أَشَدُّ مِنْ فِتْنَةِ الْعِجْلِ وَ السَّامِرِيِّ. كمال الدین 1/252 و عیون أخبار الرضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ 1/58
2- . بقره/ 148

خشنود گرديده است؟ فرمودند: در قلبش رحمت مى افكند و چون به مدينه درآيد لات و عزّى را (منظور، آن دو ظالم است) بيرون كشيده و آنها را بسوزاند.»(1)محمد بن عجلان گوید امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«چون حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ قبر آن دو را نبش کنند عرب های شرق و غرب عالم با یکدیگر مکاتبه کنند و برای یاری آن دو ظالم در قرقیسا جمع شوند؛ ولی بر سر امارت با هم اختلاف کرده و بینشان نزاع شود و همگی نابود شوند.»(2)

ابوالجارود هم درباره کیفیت قیام حضرت صاحب الامر عَلَيْهِ السَّلاَمُ، روایت كرده که از امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ سئوال كردم: قیام کننده ی شما چه زمانی قیام می فرماید ؟ فرمودند:

«ای ابوالجارود! شما آن زمان را نخواهید دید. عرض كردم اهل زمانش را چطور ؟ فرمودند: «اهل زمانش را هم نمی بینید. مهدی ما بعد از مأیوس شدن و نا امیدی شیعیان قیام می كند و مردم را سه بار به خود دعوت می كند و به كمک می طلبد؛ ولی هیچكس پاسخ او را نمی دهد، تا آنكه روز چهارم به پرده كعبه می چسبد و می گوید: خدایا یاریم كن، و دعایش رد نمی شود؛ خداوند نیز به ملائكه ای كه رسول اللّه صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم را در روز بدر یاری كردند دستور می دهد حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ را یاری كنند و آنها كه تا آن زمان، آماده باش

ص: 272


1- . عن عبد العَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنِّي لَأَرْجُو أَنْ تَكُونَ الْقَائِمَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا أَبَا الْقَاسِمِ مَا مِنَّا إِلَّا وَ هُوَ قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هَادٍ إِلَى دِينِ اللَّهِ وَ لَكِنَّ الْقَائِمَ الَّذِي يُطَهِّرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ أَهْلِ الْكُفْرِ وَ الْجُحُودِ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً هُوَ الَّذِي تَخْفَى عَلَى النَّاسِ وِلَادَتُهُ وَ يَغِيبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ وَ يَحْرُمُ عَلَيْهِمْ تَسْمِيَتُهُ وَ هُوَ سَمِيُّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ كَنِيُّهُ وَ هُوَ الَّذِي تُطْوَى لَهُ الْأَرْضُ وَ يَذِلُّ لَهُ كُلُّ صَعْبٍ [وَ] يَجْتَمِعُ إِلَيْهِ مِنْ أَصْحَابِهِ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَقَاصِي الْأَرْضِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ فَإِذَا اجْتَمَعَتْ لَهُ هَذِهِ الْعِدَّةُ مِنْ أَهْلِ الْإِخْلَاصِ أَظْهَرَ اللَّهُ أَمْرَهُ فَإِذَا كَمَلَ لَهُ الْعَقْدُ وَ هُوَ عَشَرَةُ آلَافِ رَجُلٍ خَرَجَ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا يَزَالُ يَقْتُلُ أَعْدَاءَ اللَّهِ حَتَّى يَرْضَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ. قَالَ عَبْدُ الْعَظِيمِ فَقُلْتُ لَهُ يَا سَيِّدِي وَ كَيْفَ يَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ رَضِيَ قَالَ يُلْقِي فِي قَلْبِهِ الرَّحْمَةَ فَإِذَا دَخَلَ الْمَدِينَةَ أَخْرَجَ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى فَأَحْرَقَهُمَا. كمال الدین 2 / 377
2- . مُحَمَّدِ بْنِ عَجْلَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ وَقْعَةِ قَرْقِيسِيَا فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذَا قَامَ فَنَبَشَهُمَا فَكَاتَبَتِ الْعَرَبُ فِي شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا فَيَجْتَمِعُونَ بِقَرْقِيسِيَا عَلَى نَضْرَتِهِمَا فَيَقُولُ الْيَمَنُ فِينَا الْأَمِيرُ وَ يَقُولُ الْمُضَرُ مِنَّا الْأَمِيرُ فَيُوقِعُ اللَّهُ بَأْسَهُمْ بَيْنَهُمْ وَ يَقَعُ الصَّبْرُ عَلَيْهِمْ. منتخب الأنوار المضیئة / 192

بوده و زین اسب ها واسلحه های خود را زمین نگذاشته اند با حضرت بیعت می كنند، سپس سیصد و سیزده مرد با آن حضرت بیعت می نمایند و حضرت به مدینه رفته و مردم نیز برای رضایت خدا همراه ایشان به مدینه می روند، آنگاه حضرتش هزار و پانصد تن از قریش را كه همه حرامزاده می باشند می كشد و سپس داخل مسجد شده و دیوار آن را می شكند و بر زمین می ریزدو بعد، ازرق، و زریق، را (کنایه از دو تن از دشمنان اهل بیت عَلَيْهِم السَّلاَمُ) که خدا هر دو را لعنت کند، از قبر بیرون كشیده و با آنها صحبت كرده و آنها هم پاسخ می دهند. دشمنان و اهل باطل در اینجا به تردید افتاده وتعجب می كنند كه حضرت با مردگان می تواند صحبت كند، آنگاه آن حضرت، پانصد تن از آن اهل شک را در داخل مسجد كشته؛ و سپس آن دو تن را كه از قبر بیرون كشیده بود به آتش می کشد و آنها را با همان هیزم هایی كه می خواستند با آن، علی وفاطمه وحسن وحسین ( عَلَيْهِم السَّلاَمُ) را آتش بزنند می سوزاند، و آن هیزم های نزد ماست و ما (ائمه) آن را به یكدیگر ارث می دهیم. سپس حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ، كاخ مدینه را خراب می نماید، و آنگاه به سمت كوفه حركت می نماید و شانزده هزار تن از بَتَریه (زیدیه ای هستند که ابابکر و عمر را دوست دارند) كه مسلح بوده و قاریان قرآن و فقهاء در دین اند و از کثرتِ سجده، پیشانی آنها زخم شده و لباسهایشان مندرس گشته ونفاق تمام وجودشان را پركرده است، به حضرت می گویند: "ای فرزند فاطمه! بر گرد كه ما نیازی به تو نداریم! " آنگاه حضرت در عصر روز دوشنبه در پشت نجف تا شب، تمامی آنها را به سرعت می كشد و هیچ یک از آنان، جان سالم به در نمی برد، و این در حالی است که اصحاب آن حضرت هیچ یک آسیبی نمی بینند؛ گرچه خون مقدس آنها وسیله ی تقرب به خداوند متعال می باشد؛ سپس حضرتش وارد كوفه شده، و آنقدر از جنگاوران را می كشد تا خدا راضی گردد. راوی می گوید: از آن جهت كه درست مطلب را متوجه نشدم به حضرت عرض كردم: فدایت شوم! خداوند چه زمانی راضی می شود ؟

ص: 273

فرمودند : ای ابا جارود! خداوند به مادر موسی وحی كرد و حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ از مادر موسی گرامی تر است، خداوند به زنبور عسل وحی می كند در حالی كه آن حضرت از زنبور عسل، پیش خدا عزیزتر است. اینجا بود كه مطلب را فهمیدم، آن وقت حضرت فرمودند: آیا مطلب را فهمیدی ؟ عرض كردم: آری!. فرمودند: حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ سیصد و نه سال به مقدارتوقفِ اصحاب كهف در غار، حكومت خواهند نمود، و جهان را پس از پرشدن از ظلم وستم، پر از عدل و داد خواهند كرد و خداوند، شرق و غرب جهان را برای ایشان فتح كرده و آنقدر از مردم می كشند تا جز دین محمد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم باقی نماند و به مانند سلیمان بن داود حکم صادر کنند و چنانكه خورشید و ماه را بخوانند او را پاسخ می دهند و زمین در زیر پای حضرتش می پیچد (طی الارض) و مطابق امر و وحی خداوند عمل می نمايند.»(1)

ص: 274


1- . عَنْ أَبِي الْجَارُودِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: سَأَلْتُهُ، مَتَى يَقُومُ قَائِمُكُمْ؟ قَالَ: يَا أَبَا الْجَارُودِ، لَا تُدْرِكُونَ.فَقُلْتُ: أَهْلَ زَمَانِهِ. فَقَالَ: وَ لَنْ تُدْرِكَ أَهْلَ زَمَانِهِ، يَقُومُ قَائِمُنَا بِالْحَقِّ بَعْدَ إِيَاسٍ مِنَ الشِّيعَةِ، يَدْعُو النَّاسَ ثَلَاثاً فَلَا يُجِيبُهُ أَحَدٌ، فَإِذَا كَانَ الْيَوْمُ الرَّابِعُ تَعَلَّقَ بِأَسْتَارِ الْكَعْبَةِ، فَقَالَ: يَا رَبِّ، انْصُرْنِي، وَ دَعْوَتُهُ لَا تَسْقُطُ، فَيَقُولُ (تَبَارَكَ وَ تَعَالَى) لِلْمَلَائِكَةِ الَّذِينَ نَصَرُوا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم يَوْمَ بَدْرٍ، وَ لَمْ يَحُطُّوا سُرُوجَهُمْ، وَ لَمْ يَضَعُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَيُبَايِعُونَهُ، ثُمَّ يُبَايِعُهُ مِنَ النَّاسِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا، يَسِيرُ إِلَى الْمَدِينَةِ، فَيَسِيرُ النَّاسُ حَتَّى يَرْضَى اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ)، فَيَقْتُلُ أَلْفاً وَ خَمْسَمِائَةٍ قُرَشِيّاً لَيْسَ فِيهِمْ إِلَّا فَرْخُ زَنْيَةٍ. ثُمَّ يَدْخُلُ الْمَسْجِدَ فَيَنْقُضُ الْحَائِطَ حَتَّى يَضَعَهُ إِلَى الْأَرْضِ، ثُمَّ يُخْرِجُ الْأَزْرَقَ وَ زُرَيْقَ غَضَّيْنِ طَرِيَّيْنِ، يُكَلِّمُهُمَا فَيُجِيبَانِهِ، فَيَرْتَابُ عِنْدَ ذَلِكَ الْمُبْطِلُونَ، فَيَقُولُونَ: يُكَلِّمُ الْمَوْتَى؟! فَيَقْتُلُ مِنْهُمْ خَمْسَمِائَةِ مُرْتَابٍ فِي جَوْفِ الْمَسْجِدِ، ثُمَّ يُحْرِقُهُمَا بِالْحَطَبِ الَّذِي جَمَعَاهُ لِيُحْرِقَا بِهِ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ)؛ وَ ذَلِكَ الْحَطَبُ عِنْدَنَا نَتَوَارَثُهُ، وَ يَهْدِمُ قَصْرَ الْمَدِينَةِ. وَ يَسِيرُ إِلَى الْكُوفَةِ، فَيَخْرُجُ مِنْهَا سِتَّةَ عَشَرَ أَلْفاً مِنَ الْبُتْرِيَّةِ، شَاكِينَ فِي السِّلَاحِ، قُرَّاءَ الْقُرْآنِ، فُقَهَاءَ فِي الدِّينِ، قَدْ قَرَحُوا جِبَاهَهُمْ، وَ شَمَّرُوا ثِيَابَهُمْ، وَ عَمَّهُمْ النِّفَاقُ، وَ كُلُّهُمْ يَقُولُونَ: يَا ابْنَ فَاطِمَةَ، ارْجِعْ لَا حَاجَةَ لَنَا فِيكَ. فَيَضَعُ السَّيْفَ فِيهِمْ عَلَى ظَهْرِ النَّجَفِ عَشِيَّةَ الْإِثْنَيْنِ مِنَ الْعَصْرِ إِلَى الْعِشَاءِ، فَيَقْتُلُهُمْ أَسْرَعَ مِنْ جَزْرِ جَزُورٍ، فَلَا يَفُوتُ مِنْهُمْ رَجُلٌ، وَ لَا يُصَابُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَحَدٌ، دِمَاؤُهُمْ قُرْبَانٌ إِلَى اللَّهِ. ثُمَّ يَدْخُلُ الْكُوفَةَ فَيَقْتُلُ مُقَاتِلِيهَا حَتَّى يَرْضَى اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ). قَالَ: فَلَمْ أَعْقِلِ الْمَعْنَى، فَمَكَثْتُ قَلِيلًا، ثُمَّ قُلْتُ وَ مَا يُدْرِيهِ؟- جُعِلْتُ فِدَاكَ- مَتَى يَرْضَى اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ). قَالَ: يَا أَبَا الْجَارُودِ، إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَى أُمِّ مُوسَى، وَ هُوَ خَيْرٌ مِنْ أُمِّ مُوسَى، وَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى النَّحْلِ، وَ هُوَ خَيْرٌ مِنَ النَّحْلِ. فَعَقَلْتُ الْمَذْهَبَ، فَقَالَ لِي: أَ عَقَلْتَ الْمَذْهَبَ؟ قُلْتُ:نَعَمْ. فَقَالَ: إِنَّ الْقَائِمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَيَمْلِكُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ تِسْعَ سِنِينَ، كَمَا لَبِثَ أَصْحَابُ الْكَهْفِ فِي كَهْفِهِمْ، يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً، وَ يَفْتَحُ اللَّهُ عَلَيْهِ شَرْقَ الْأَرْضِ وَ غَرْبَهَا، يُقْتَلُ النَّاسُ حَتَّى لَا يُرَى إِلَّا دَيْنُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم، يَسِيرُ بِسِيرَةِ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ)، يَدْعُو الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ فَيُجِيبَانِهِ، وَ تُطْوَى لَهُ الْأَرْضُ، فَيُوحِي اللَّهُ إِلَيْهِ، فَيَعْمَلُ بِأَمْرِ اللَّه. دلائل الإمامة / 455

جابر بن یزید جعفی نیز در باره چگونگی شروع قیام آن حضرت از امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت کند که فرمودند:

«ای جابر! به زمین بچسب و حرکتی مکن تا نشانه هایی را که برایت ذکر می کنم ببینی، البته اگر آن زمان را درک کنی.( معلوم است که امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ می دانستند عمر جابر به آن زمان نمی رسد؛ پس برای ما فرموده اند.) نخستین نشانه اختلاف بنی عبّاس است و نمی بینم که به آن برسی؛ امّا آن را پس ازمن، از قول من نقل کن. و نشانه ی دیگر؛ منادی ندا دهنده از آسمان، و صدای فتح، که از سمت دمشق به سوی شما می آید، و به زمین فرو رفتن آبادی ای از آبادی های دمشق به نام جابیه، و فرو ریختن بخشی از جانب راست مسجد دمشق، و خروج کننده ای که از سمت تُرک بیرون می آید و هرج و مرج روم را در بر گیرد، و پیشروی برادران ترک که در جزیره فرود می آیند، و جلو آمدن خروج کنندگان روم که در رمله فرود می آیند، و آن سال ای جابر! در هر ناحیه از مغرب زمین، اختلاف های فراوانی هست. نخستین منطقه ای که خراب می شود، سرزمین شام است؛ سپس به سه پرچم و دسته تقسیم می شوند: پرچم اصهب، پرچم ابقع و پرچم سفیانی؛ سفیانی با ابقع رو در رو می شود و با هم می جنگند و سفیانی او و پیروانش را می کشد. سپس اصهب را می کشد و آن گاه جز به روی آوردن به عراق نمی اندیشد و لشکرش از قرقیسا می گذرند و در آن جا می جنگند و صد هزار از جبّاران، در آن جا کشته می شوند و سفیانی، لشکری به کوفه روانه می کند که شمارشان به هفتاد هزار تن می رسد و از کوفیان می کُشد و به دار می کِشد و اسیر می گیرند و در این میان، پرچم هایی از سمت خراسان می آیند که به سرعت می تازند و تنی چند از یاران قائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ با آنها هستند. سپس مردی از ایرانیانِ مقیم کوفه همراه محرومان، خروج می کند که فرمانده سپاه سفیانی، او را میان حیره و کوفه می کشد. سفیانی، گروهی را روانه ی مدینه می کند؛

ص: 275

ولی مهدی از آن جا به مکّه کوچ می کند و چون خبر خروج مهدی به سمت مکّه به فرمانده ی اعزامی سفیانی می رسد، لشکری را در پی او روانه می کند؛ ولی به او نمی رسند و مهدی همچون موسی بن عمران، بیمناک و مراقب، وارد مکّه می شود. سپس فرمانده ی لشکر اعزامی سفیانی، وارد بیداء می شود و منادی ای از آسمان، ندا می دهد: "ای بیداء! این قوم را هلاک کن" و همگی در زمین فرو می روند و جز سه تن از آنها نمی توانند بگریزند.خداوند، سر و صورت این سه تن را که از قبیله ی کلب هستند، وارونه می کند و این آیه در حقّ امثال اینها نازل شده است: "ای اهل کتاب! به آنچه فرستاده ایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست می شمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهره هایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است". و قائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ، آن روز در مکّه است. پشتش را به کعبه تکیه داده و به آن پناه آورده، ندا می دهد: "ای مردم! ما از خدا یاری می جوییم. هر کسی از مردم که به ما پاسخ گوید، [بداند که] ما اهل بیت پیامبرتان، محمّد، و سزاوارترینِ مردم به خداوند و به محمد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم هستیم و هر کسی که با من درباره ی آدم عَلَيْهِ السَّلاَمُ احتجاج کند، من سزاوارترینِ مردم به آدم عَلَيْهِ السَّلاَمُ هستم و هر کس با من درباره ی نوح عَلَيْهِ السَّلاَمُ احتجاج کند، من سزاوارترینِ مردم به نوح عَلَيْهِ السَّلاَمُ هستم، و هر کس با من درباه ی ابراهیم عَلَيْهِ السَّلاَمُ احتجاج کند، من سزاوارترینِ مردم به ابراهیم عَلَيْهِ السَّلاَمُ هستم و هر کس با من درباه ی محمّد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم احتجاج کند، من سزاوارترینِ مردم به محمّد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم هستم، و هر کس که با من درباره ی پیامبران احتجاج کند، من سزاوارترین مردم به پیامبران هستم. آیا خداوند در آیه های استوار کتابش نمی فرماید: "خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد در حالی که برخی از نسل برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست"؟ و من، امام بر جای مانده از نسل آدم،

ص: 276

ذخیره از نسل نوح، برگزیده از نسل ابراهیم و گزیده ی نسل محمّدم که خداوند بر همه ی آنان درود فرستد. هان! هر کسی با من درباره ی کتاب خدا احتجاج کند، من سزاوارترینِ مردم به کتاب خدا هستم. هشیار باشید که هر کسی که با من درباره ی سنّت پیامبر خدا احتجاج کند، من سزاوارترینِ مردم به سنّت پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم هستم. امروز، هر کسی را که سخن مرا می شنود و در این جا حاضر است، به خدا سوگند می دهم که پیامم را به غایبان برساند، وبه حقّ خداوند و نیز حقّ پیامبرش و به حقّ خودم که بر شما حقّ خویشاوندی با پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم را دارم، از شما می خواهم که ما را یاری دهید و ما را در برابر کسانی که به ما ستم می کنند حمایت کنید؛ چرا که ما را هراسان کرده و به ما ستم نموده اند و از شهر و دیار و فرزندانمان رانده اند و بر ما ظلم شده و از حقّمان باز داشته ایم و اهل باطل بر ما دروغ بسته اند، پس خدا را، خدا را در حقّ ما! ما را وا نگذارید و ما را یاری دهید تا خداوند متعال، یاری تان دهد. امام باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: خداوند، یارانش را که سیصد و سیزده نفر هستند، به گردِ او فراهم می آورد، بی آن که قراری با هم گذاشته باشند؛ بلکه آنها را مانند ابرهای پاییزی از هر سو گرد می آورد و آن ای جابر! همان آیه ای است که خداوند در کتابش ذکر کرده است: "و هر کس را قبله ای است که روی بدان می کند، باری، در کارهای نیک از یکدیگر پیشی گیرید. هرجا که باشید خداوند همگی شما را جمع خواهد کرد، و خداوند بر هر کاری تواناست". آن گاه با او میان رکن حجر الأسود و مقام ابراهیم بیعت می کنند و با او عهد و وصیتی از پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم است که از پدران به پسران تا به او ارث رسیده است، و ای جابر! مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ، مردی از نسل حسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ است که خداوند، کارش را در یک شب برایش به سامان می کند. پس هر چه از این امور بر مردم مشکل بنماید، ای جابر اثباتِ این که او از نسل پیامبر خداست و نیز وراثت او از امامان عالِم، عالمی از پی عالمی، برای آنها

ص: 277

مشکل نخواهد بود، و اگر همه ی اینها برایشان مشکل بنماید، شنیدنِ صدای آسمانی بر آنان مشکل نخواهد بود، هنگامی که نامش و نام پدرش و مادرش ندا داده می شود.»(1)

ص: 278


1- . قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: يَا جَابِرُ الْزَمِ الْأَرْضَ وَ لَا تُحَرِّكْ يَداً وَ لَا رِجْلًا حَتَّى تَرَى عَلَامَاتٍ أَذْكُرُهَا لَكَ إِنْ أَدْرَكْتَهَا أَوَّلُهَا اخْتِلَافُ بَنِي الْعَبَّاسِ وَ مَا أَرَاكَ تُدْرِكُ ذَلِكَ وَ لَكِنْ حَدِّثْ بِهِ مَنْ بَعْدِي عَنِّي وَ مُنَادٍ يُنَادِي مِنَ السَّمَاءِ وَ يَجِيئُكُمُ الصَّوْتُ مِنْ نَاحِيَةِ دِمَشْقَ بِالْفَتْحِ وَ تُخْسَفُ قَرْيَةٌ مِنْ قُرَى الشَّامِ تُسَمَّى الْجَابِيَةَ وَ تَسْقُطُ طَائِفَةٌ مِنْ مَسْجِدِ دِمَشْقَ الْأَيْمَنِ وَ مَارِقَةٌ تَمْرُقُ مِنْ نَاحِيَةِ التُّرْكِ وَ يَعْقُبُهَا هَرْجُ الرُّومِ وَ سَيُقْبِلُ إِخْوَانُ التُّرْكِ حَتَّى يَنْزِلُوا الْجَزِيرَةَ وَ سَيُقْبِلُ مَارِقَةُ الرُّومِ حَتَّى يَنْزِلُوا الرَّمْلَةَ فَتِلْكَ السَّنَةُ يَا جَابِرُ فِيهَا اخْتِلَافٌ كَثِيرٌ فِي كُلِّ أَرْضٍ مِنْ نَاحِيَةِ الْمَغْرِبِ فَأَوَّلُ أَرْضٍ تَخْرَبُ أَرْضُ الشَّامِ ثُمَّ يَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِكَ عَلَى ثَلَاثِ رَايَاتٍ رَايَةِ الْأَصْهَبِ وَ رَايَةِ الْأَبْقَعِ وَ رَايَةِ السُّفْيَانِيِّ فَيَلْتَقِي السُّفْيَانِيُّ بِالْأَبْقَعِ فَيَقْتَتِلُونَ فَيَقْتُلُهُ السُّفْيَانِيُّ وَ مَنْ تَبِعَهُ ثُمَّ يَقْتُلُ الْأَصْهَبَ ثُمَّ لَا يَكُونُ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا الْإِقْبَالَ نَحْوَ الْعِرَاقِ يَمُرُّ جَيْشُهُ بِقِرْقِيسِيَاءَ فَيَقْتَتِلُونَ بِهَا فَيُقْتَلُ بِهَا مِنَ الْجَبَّارِينَ مِائَةُ أَلْفٍ وَ يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ جَيْشاً إِلَى الْكُوفَةِ وَ عِدَّتُهُمْ سَبْعُونَ أَلْفاً فَيُصِيبُونَ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ قَتْلًا وَ صُلْباً وَ سَبْياً فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ أَقْبَلَتْ رَايَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ وَ تَطْوِي الْمَنَازِلَ طَيّاً حَثِيثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ ثُمَّ يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ مَوَالِي أَهْلِ الْكُوفَةِ فِي ضُعَفَاءَ فَيَقْتُلُهُ أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ بَيْنَ الْحِيرَةِ وَ الْكُوفَةِ وَ يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ بَعْثاً إِلَى الْمَدِينَةِ فَيَنْفَرُ الْمَهْدِيُّ مِنْهَا إِلَى مَكَّةَ فَيَبْلُغُ أَمِيرَ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ أَنَّ الْمَهْدِيَّ قَدْ خَرَجَ إِلَى مَكَّةَ فَيَبْعَثُ جَيْشاً عَلَى أَثَرِهِ فَلَا يُدْرِكُهُ حَتَّى يَدْخُلَ مَكَّةَ خائِفاً يَتَرَقَّبُ عَلَى سُنَّةِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ فَيَنْزِلُ أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ الْبَيْدَاءَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَا بَيْدَاءُ أَبِيدِي الْقَوْمَ فَيَخْسِفُ بِهِمْ فَلَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ إِلَّا ثَلَاثَةُ نَفَرٍ يُحَوِّلُ اللَّهُ وُجُوهَهُمْ إِلَى أَقْفِيَتِهِمْ وَ هُمْ مِنْ كَلْبٍ وَ فِيهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ- يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها الْآيَةَ قَالَ وَ الْقَائِمُ يَوْمَئِذٍ بِمَكَّةَ قَدْ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَى الْبَيْتِ الْحَرَامِ مُسْتَجِيراً بِهِ فَيُنَادِي يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا نَسْتَنْصِرُ اللَّهَ فَمَنْ أَجَابَنَا مِنَ النَّاسِ فَإِنَّا أَهْلُ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ مُحَمَّدٍ وَ نَحْنُ أَوْلَى النَّاسِ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فَمَنْ حَاجَّنِي فِي آدَمَ فَأَنَا أَوْلَى النَّاسِ بِآدَمَ وَ مَنْ حَاجَّنِي فِي نُوحٍ فَأَنَا أَوْلَى النَّاسِ بِنُوحٍ وَ مَنْ حَاجَّنِي فِي إِبْرَاهِيمَ فَأَنَا أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ وَ مَنْ حَاجَّنِي فِي مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فَأَنَا أَوْلَى النَّاسِ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ مَنْ حَاجَّنِي فِي النَّبِيِّينَ فَأَنَا أَوْلَى النَّاسِ بِالنَّبِيِّينَ أَ لَيْسَ اللَّهُ يَقُولُ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ- إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ فَأَنَا بَقِيَّةٌ مِنْ آدَمَ وَ ذَخِيرَةٌ مِنْ نُوحٍ وَ مُصْطَفًى مِنْ إِبْرَاهِيمَ وَ صَفْوَةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ أَلَا فَمَنْ حَاجَّنِي فِي كِتَابِ اللَّهِ فَأَنَا أَوْلَى النَّاسِ بِكِتَابِ اللَّهِ أَلَا وَ مَنْ حَاجَّنِي فِي سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ فَأَنَا أَوْلَى النَّاسِ بِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم فَأَنْشُدُ اللَّهَ مَنْ سَمِعَ كَلَامِي الْيَوْمَ لَمَّا بَلَّغَ الشَّاهِدُ مِنْكُمُ الْغَائِبَ وَ أَسْأَلُكُمْ بِحَقِّ اللَّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ بِحَقِّي فَإِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقَّ الْقُرْبَى مِنْ رَسُولِ اللَّهِ إِلَّا أَعَنْتُمُونَا وَ مَنَعْتُمُونَا مِمَّنْ يَظْلِمُنَا فَقَدْ أُخِفْنَا وَ ظُلِمْنَا وَ طُرِدْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَ أَبْنَائِنَا وَ بُغِيَ عَلَيْنَا وَ دُفِعْنَا عَنْ حَقِّنَا وَ افْتَرَى أَهْلُ الْبَاطِلِ عَلَيْنَا فَاللَّهَ اللَّهَ فِينَا لَا تَخْذُلُونَا وَ انْصُرُونَا يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ تَعَالَى-قَالَ فَيَجْمَعُ اللَّهُ عَلَيْهِ أَصْحَابَهُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا وَ يَجْمَعُهُمُ اللَّهُ لَهُ عَلَى غَيْرِ مِيعَادٍ قَزَعاً كَقَزَعِ الْخَرِيفِ وَ هِيَ يَا جَابِرُ الْآيَةُ الَّتِي ذَكَرَهَا اللَّهُ فِي كِتَابِهِ- أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ فَيُبَايِعُونَهُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ وَ مَعَهُ عَهْدٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم قَدْ تَوَارَثَتْهُ الْأَبْنَاءُ عَنِ الْآبَاءِ وَ الْقَائِمُ يَا جَابِرُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ يُصْلِحُ اللَّهُ لَهُ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ فَمَا أَشْكَلَ عَلَى النَّاسِ مِنْ ذَلِكَ يَا جَابِرُ فَلَا يُشْكِلَنَّ عَلَيْهِمْ وِلَادَتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ وِرَاثَتُهُ الْعُلَمَاءُ عَالِماً بَعْدَ عَالِمٍ فَإِنْ أَشْكَلَ هَذَا كُلُّهُ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ الصَّوْتَ مِنَ السَّمَاءِ لَا يُشْكِلُ عَلَيْهِمْ إِذَا نُودِيَ بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِيهِ وَ أُمِّهِ. غیبت نعمانى /279 و اختصاص / 255 و ارشاد 2 /272 و غیبت طوسی / 441 و الخرائج و الجرائح 3/ 1156 و البرهان 1/ 613 و بحارالانوار 52/ 212

در حدیثی طولانی مفضل بن عمر درباره ی وقایع پس از ظهور از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت کند كه فرمودند:

...«اى مفضل! او در وضع شبهه ناكى آشكار مى شود، تا اينكه امرش روشن شود و نامش بالا رود و كارش آشكار گردد، و نام و كنيه و نسبش برده شود، و آوازه او در زبان پيروان حق و باطل و موافقين و مخالفين زياد برده مى شود؛ تا اينكه به واسطه ی شناختن او، حجت بر مردم تمام شود. به علاوه ما داستان ظهور او را براى مردم نقل كرده ايم و نشان داده ايم و نام و نسب و كنيه او را برده و گفته ايم كه: او همنام جدش پيغمبر خدا و هم كنيه اوست تا مبادا مردم بگويند اسم و كنيه و نسب او را نشناختيم. به خدا سوگند! كار او به واسطه ی روشن شدن نام و نسب و كنيه اش كه بر زبان هاى مردم بالا گرفته، متحقق مى شود. به طورى كه آن را براى يكديگر بازگو می كنند. همه اينها براى اتمام حجت بر آنهاست. آنگاه همان طور كه جدش وعده داده، خداوند او را ظاهر مى گرداند...»

مفضل گفت: آقا! مهدى در كدام سرزمین ظهور می كند؟ فرمودند:

«هنگام ظهورش هيچ كس او را نمى بيند هر كس جز اين به شما بگويد او را دروغگوبدانيد.... در آخر روز سال دويست و شصت و شش از نظرها غائب مى گردد و ديگر هيچ كس او را نمى بيند تا موقعى كه همه چشمها به جمالش روشن گردد.»

مفضل گفت: در طول غیبت با كى انس می گیرد و با كى گفتگو می كند و كى با او سخن مى گوید؟ فرمودند:

«فرشتگان خدا و افراد با ايمان طائفه جن با وى سخن می گويند و دستورات و (توقيعات) او براى موثقين و نمايندگان و وكلايش صادر مى شود... . اى مفضل! گويا او را مى بينم كه وارد شهر مكه شده و لباس پيغمبر را پوشيده و عمامه زردى بر سر گذاشته است، و نعلين وصله شده پيغمبر را به پا كرده و عصاى آن حضرت را به دست گرفته و چند بز لاغر را جلو انداخته و بدين گونه به طرف خانه خدا می رود بدون اينكه كسى او را بشناسد و به سن جوانى، آشكار می گردد.»

مفضل گفت: آیا به صورت جوان بر می گردد یا با حالت پیرى ظهور می كند فرمودند:

«سبحان اللّه مگر از حالا كسى می داند؟ وقتى خدا فرمان ظهورش را صادر كند هر طور او بخواهد و به هر صورتى كه او صلاح بداند ظاهر مى شود.»

ص: 279

مفضل گفت: آقا! از كجا ظاهر مى شود و چگونه آشكار می گردد؟ فرمودند:

«اى مفضل! او به تنهائى آشكار مى گردد و تنها به طرف خانه خدا مى آيد و تنها داخل كعبه مى شود و چون شب فرا رسد همچنان تنهاست، وقتى چشم ها به خواب رفت و شب كاملا تاريک شد، جبرئيل و ميكائيل و دسته دسته فرشتگان بر وى فرود مى آيند و در آن ميان، جبرئيل به وى مى گويد:اى آقاى من! هر چه بفرمائى پذيرفته است و فرمانت رواست. او (مهدی) هم دست بر رخسارش می كشد و می فرماید: خدا را سپاس می گذارم كه وعده اش درباره ی ما راست درآمد و زمين را به ما واگذار كرد و هر جاى بهشت را بخواهيم منزل مى كنيم چه نيكوست پاداش عمل كنندگان به فرمان الهى! آنگاه در بين ركن و مقام مى ايستد و با صداى رسا مى گويد: "اى نقبا و مردمى كه به من نزديک هستيد! و اى كسانى كه خداوند شما را پيش از ظهور من در روى زمين براى يارى من ذخيره كرده است! براى اطاعت از من به سوى من بيائيد!" صداى او به اين افراد می رسد و آنها در شرق و غرب عالم، بعضى در محراب عبادت و گروهى خوابيده اند، و با اين وصف با يک صدا می شنوند و با يک چشم به هم زدن در بين ركن و مقام نزد او خواهند بود.سپس خداوند به نور دستور می دهد كه به صورت عمودى از زمين تا آسمان جلوه كند و هر كه ساكن زمين است، از آن نور استضائه نمايد و نور از ميان خانه اش بر وى بدرخشد و از اين نور دل هاى مؤمنين مسرور گردد، در حالى كه هنوز آنها نمى دانند كه قائم ما اهل بيت عَلَيْهِم السَّلاَمُ ظهور كرده است؛ ولى چون صبح شود همه در برابر آن بزرگوار خواهند بود و آنها سيصد و سيزده مرد به تعداد لشكر پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم در روز جنگ بدر هستند.»

مفضل گفت: آقا! آیا آن هفتاد و دو نفر كه با امام حسین عَلَيْهِ السَّلاَمُ در كربلا شهید شدند هم با آنها ظهور مى كنند؟ فرمودند:

«حضرت ابا عبد اللَّه، حسين بن على عَلَيْهِ السَّلاَمُ با دوازده هزار نفر از شيعيان امير المؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ در حالى كه حضرتش عمامه سياه پوشيده است ظهور می كند.اى مفضل! هر بيعتى قبل از ظهور قائم، كفر و نفاق و نيرنگ است، خداوند بيعت كننده و بيعت گيرندگان آن را لعنت كند. او تكيه به خانه ی خدا می دهد و دستش را دراز مى كند و نورى از آن می جهد و می گويد:

ص: 280

اين دست خدا و از جانب خدا و به امر خداست سپس اين آيه را می خواند: إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ (1)

يعنى: "كسانى كه با تو بيعت می كنند، در حقيقت با خدا بيعت می نمايند، دست خدا بالاى دست هاى آنهاست، پس هر كسی آن بيعت را بشكند، كارى به زيان خود كرده است."

اول كسى كه دست او را می بوسد، جبرئيل است، و سپس ساير فرشتگان و نجبای جنّ و بعد از آنها نقبا با وى متابعت مى كنند. مردم در مكه فرياد می زنند و می گويند:

اين مرد كيست و اين جماعت كه با او هستند كيانند و اين علامت كه ديشب ديديم و نظيرش ديده نشده چيست؟

بعضى به بعضى ديگر می گويند: اين مرد همان صاحب بزهاست! عده ی ديگر می گويند: نگاه كنيد ببينيد كسى از همراهان او را مى شناسيد؟ مردم مى گويند ما جز چهار نفر از مردم مكه و چهار نفر كه از اهل مدينه هستند و فلانى و فلانى می باشند، هيچ كدام آنها را نمى شناسيم.

اين واقعه در آغاز طلوع آفتاب آن روز خواهد بود، موقعى كه آفتاب طالع شد گوينده اى از چشمه ی خورشيد به زبان عربى فصيحى بانگى می زند كه اهل آسمان ها و زمين آن را می شوند، و می گويد: "اى مردم عالم! اين مهدى آل محمد است" و او را به نام و كنيه جدش پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم می خواند و به پدرش حسن عَلَيْهِ السَّلاَمُ امام يازدهم تا حسين بن على صلوات اللَّه عليهم اجمعين نسبت می دهد.

آنگاه گوينده می گويد: با وى بيعت كنيد كه رستگار می شويد و مخالفت امر او ننمائيد كه گمراه خواهيد شد. سپس به ترتيب، فرشتگان و جن و نقباء، دست او را می بوسند و می گويند: شنيديم و اطاعت می كنيم، هيچ صاحب روحى در ميان مخلوق خدا نمی ماند جز اينكه آن صدا را می شنود. كسانى كه در جاى دور و نزديک و دريا و خشكى می باشند، مى آيند و براى يكديگر نقل می كنند كه ما با گوش خود چنين صدایى را شنيديم.

هنگامى كه آفتاب خواست غروب كند؛ كسى از سمت مغربِ زمين فرياد می زند: "اى مردم دنيا! خداوندِ شما به نام «عثمان بن عنبسه اموى» از اولاد يزيد بن

ص: 281


1- . فتح / 10

معاويه، در بيابان خشكى از سرزمين فلسطين ظهور كرده، برويد و با او بيعت كنيد تا رستگار شويد و با وى، سر به مخالفت بر نداريد كه گمراه می شويد"، در آن وقت، فرشتگان و جن و نقبا گفته او را رد كرده تكذيب می كنند و به آن گوينده می گويند: "شنيديم و نافرمانى می كنيم!" هر كسی شک و ترديدى به دلش راه يافته باشد و هر منافق و كافرى، با اين صداى دوم گمراه می گردد.

در آن وقت آقاى ما، حضرت قائم عَلَيْهِ السَّلاَمُ تكيه به خانه ی خدا می دهد و می گويد: " الا اى اهل عالم! هر كه می خواهد آدم و شيث را ببيند، بداند كه من همان آدم و شيث هستم، هر كه می خواهد نوح و پسرش سام را بيند، بداند كه من همان نوح و سام می باشم، هر كه می خواهد ابراهيم و اسماعيل را ببيند، بداند كه من همان ابراهيم و اسماعيل هستم، هر كه می خواهد موسى و يوشع را ببيند بداند كه من همان موسى و يوشع هستم. هر كه می خواهد عيسى و شمعون را ببيند، بداند كه من همان عيسى و شمعون هستم، هر كه می خواهد محمد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و امير المؤمنين صلوات اللَّه عليهما را ببيند، بداند كه من همان محمد و على هستم، هر كه می خواهد حسن و حسين راببيند، بداند كه من همان حسن و حسين می باشم، هر كه می خواهد امامان اولاد حسين عَلَيْهِم السَّلاَمُ را ببيند، بداند كه من همان ائمه اطهار هستم. دعوت مرا بپذيريد و به نزد من جمع شويد كه هر چه خواهيد به شما اطلاع دهم. هر كسی که كتاب هاى آسمانى و صحف الهى را خوانده است اينک از من بشنود." آنگاه شروع می كند به قرائت صحفى كه خداوند بر آدم و شيث عَلَيْهِما السَّلاَمُ نازل فرمود، پيروان آدم و شيث می گويند: به خدا قسم! اين صحف حقيقى آدم و شيث است اين مرد آنچه را ما از صحف آدم و شيث نمی دانستيم و بر ما پوشيده بود، و يا از آن حذف و يا تبديل و تحريف شده بود، به ما ياد داد.سپس صحف نوح و ابراهيم و تورات و انجيل و زبور را می خواند؛ پس پيروان تورات و انجيل و زبور می گويند: به خدا قسم! اين همان صحف حقيقى نوح و ابراهيم است كه چيزى از آن ساقط نشده و تبديل و تحريف نگرديده است، به خدا قسم! توراتِ جامع و زبورِ تمام و انجيلِ كامل، همين است و اين بيش از كتبى است كه آن را خوانده ايم؛ سپس قرآن مى خواند و مسلمانان می گويند: به خدا قسم! اين همان، قرآنِ حقيقى است كه خداوند بر پيغمبر نازل كرده، چيزى از آن كم نشده و تحريف و تبديل نگرديده است.

ص: 282

آنگاه دابه الارض در بين ركن و مقام ظاهر مى شود و در صورت مؤمنين كلمه «مؤمن» و در صورت كافران كلمه «كافر» را مى نويسد. سپس مردى كه صورتش به عقب و پشتش به سينه اش برگشته است، به نزد مهدی آمده، جلو او می ايستد و می گويد: آقا! من بشر هستم، يكى از فرشتگان به من دستور داده كه به خدمت شما برسم و نابودى لشكر سفيانى را در بيابان «بيداء» به شما اطلاع دهم.

امام به وى می گويد: داستان خود و برادرت را شرح بده. آن مرد می گويد: من با برادرم در لشكر سفيانى بوديم، از دمشق تا زوراء هر جا آبادى بود ويران ساختيم و به حال خراب گذاشتيم، سپس كوفه و مدينه را نيز خراب كرديم و منبر پيغمبر را شكستيم و قاطران خود را در مسجد بستيم.

آنگاه از آنجا خارج شديم در حالى كه نفرات ما سيصد هزار لشكر بود و مى خواستيم به مكه بيائيم و خانه ی خدا را ويران سازيم و اهل مكه را به قتل رسانيم؛ ولى چون به سرزمين «بيداء» رسيديم و در آنجا منزل كرديم، ناگاه صدائى شنيديم كه گفت:اى بيابان! اين ظالمان را در كام خود فرو بر! با اين صدا زمينشكاف برداشت و تمام لشكر را بلعيد! به خدا قسم! از تمام آن لشكر جز من و برادرم باقى نماند. در آن هنگام، فرشته اى را ديديم كه سيلى به صورت ما زد و روی هاى ما به پشت برگشت چنان كه مى بينى! سپس آن فرشته به برادرم گفت: برو به شام نزد سفيانى ملعون و او را از ظهور مهدى آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ بترسان و به وى اطلاع بده كه خداوند، لشكر او را در سرزمين (بيداء) نابود گردانيد. آنگاه به من گفت: تو هم برو به مكه و مهدی را به نابودى ستمگران بشارت بده و بر دست وى توبه كن كه او توبه تو را قبول می كند؛ پس امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ دست روى صورت او می كشد و به صورت نخست برمى گرداند و با وى بيعت نموده و همراه او می ماند.»

مفضل گفت: آقا! آیا جن و فرشتگان براى بشر آشكار می گردند؟ فرمودند:

«آرى و اللّه آشكار مى شوند و با آنها سخن می گويند، مانند يک نفر آدمى كه با بستگان خود سخن بگويد.»

عرض كردم: آقا! آیا فرشتگان و طایفه جن، همه جا همراه مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ می روند؟ فرمودند:

«آرى! و اللَّه که آنها در زمين هجرت، واقع در كوفه و نجف فرود مى آيند، و عدد ياران او در آن موقع چهل و شش هزار نفر فرشته و شش هزار جن است (در روايت

ص: 283

ديگر فرمود چهل و شش هزار هم از جن) و خداوند او را پيروز مى گرداند.»

مفضل عرض كرد: امام با اهل مكه چه می كند؟ فرمودند:

«آنها را دعوت به حكمت و موعظه ی حسنه مى كند و آنها هم از وى اطاعت مى كنند. سپس مردى از خاندان خود را در آنجا به نيابت از خود منصوب داشته و مكه را به قصد مدينه ترک مى گويد»

مفضل عرض كرد: آقا! با خانه ی خدا چه مى كند؟ فرمودند:

«آن را می شكند و بر همان پايه اى كه روز نخست در عهد حضرت آدم براى مردم بنا شده و ابراهيم و اسماعيل بالا برده بودند، بر پاى می دارد و آنچه كه بعد از آن در مسجد الحرام بنا شده كه پيغمبرى و جانشين پيغمبرى آن را نساخته است، آن طور كه خدا می خواهد آن را می سازد. و هر آثارى كه در مكه و مدينه و عراق و ساير جاها از ستمگران باقى مانده باشد همه را ويران می كند. مسجد كوفه را نيز خراب كرده و بر اساس اولى آن، بنا می كند. و همچنين قصر عتيق را نيز ويران می كند. خدا لعنت كند سازنده آن را، خدا لعنت كند او را.»مفضل عرض كرد: آقا! آیا مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ در مكه اقامت می كند؟ فرمودند:

«نه! بلكه نائب خود را در آنجا می گذارد؛ ولى چون اهل مكه ديدند که او از ميان آنها رفته است، هجوم مى آورند و نائب او را می كشند. امام به سوى آنها بر می گردد و آنها به طور سرشكسته و ذليل و گريه كنان نزد وى مى آيند و التماس می كنند و می گويند: "اى مهدى آل محمد! توبه كرديم توبه كرديم، آن حضرت نیز آنها را موعظه می كند و از غضب خدا می ترساند و شخصى از اهل مكه را به نيابت خود انتخاب می كند و از مكه خارج مى شود. اين بار نيز اهل مكه هجوم مى آورند و نائب او را می كشند. امام هم ياوران خود از طايفه جن را به سوى مكه فرستاده و سفارش مى كند كه جز افراد با ايمان يک نفر از آنها را باقى نگذاريد. و می گوید: " اگر به خاطر رحمت پروردگار نبود كه همه اشياء را گرفته و من مظهر رحمتش مى باشم، خودم با شما به سوى آنها باز می گشتم؛ زيرا آنها به كلى از خداوند و من فاصله گرفته و هر گونه پيوندى را قطع كرده اند." پس لشكر مهدى به سوى اهل مكه باز مى گردند و به خدا قسم! از هر صد نفر آنها؛ بلكه از هر هزار نفر آنان يک نفر را باقى نمی گذارند.»

ص: 284

مفضل گفت: آقا! خانه ی مهدى در كجا خواهد بود و مؤمنین در كجا جمع می شوند؟ فرمودند:

«مقرّ سلطنت وى شهر كوفه است و محل حكومتش مسجد جامع كوفه، و بيت المال و محل تقسيم غنائمش مسجد سهله واقع در زمين هاى صاف و مسطح و روشن نجف و كوفه است.»

عرض كرد: آقاجان! همه ی اهل ایمان در كوفه خواهند بود؟ فرمودند:

«آرى و اللّه! در آن روز تمام مؤمنين يا در كوفه و يا در حوالى كوفه مى باشند، زمين آن به مساحت جولانگاه اسبى به دو هزار درهم می رسد. اكثر مردم آرزو دارند كه كاش می توانستند يک وجب از زمين حوالی آن را به يک وجب شمش طلا بخرند. در آن روز طول شهر كوفه به پنجاه و چهار ميل می رسد به طورى كه كاخ هاى آن، مجاور كربلا باشد. خداوند در آن روز كربلا را محل آمد و رفت فرشتگان و مؤمنين خواهد نمود! و در آن روز، ارزشى به سزا دارد، چنان بركت به آن روى مى آورد كه اگر مؤمنى از روى حقيقت در آنجا بايستد و يک دفعه از خداوند طلبروزى كند؛ خداوند هزار برابر دنيا به او عطا می فرمايد. (1)

آنگاه حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ آهى كشيده و فرمودند:اى مفضل! تمام اماكن روى زمين بر يكديگر فخر مى كردند. از جمله كعبه در مسجد الحرام بر زمين كربلا فخر نمود. خداوند وحى فرستاد كه اى كعبه ساكت باش! و بر كربلا فخر مكن! زيرا كربلا بقعه مباركى است كه در آنجا از جانب خداوند به وسيله درخت به موسى بن عمران وحى شد. و همان تلى است كه مريم و عيسى منزل كردند و محلى است كه سر حسين عَلَيْهِ السَّلاَمُ را در آن شستشو دادند و مريم عيسى را شست و خودش هم بعد از ولادت وى غسل كرد. كربلا بهترين سرزمين هاست. پيغمبر هنگام معراجش از آنجا به آسمان بالا رفت و آنجا تا موقع ظهور مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ، خير و بركت زيادى براى شيعيان ما دارد.»

مفضل گفت: آقا! سپس مهدى به كجا می رود؟ فرمودند:

«به مدينه ی جدم رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم می رود و وقتى به مدينه برسد مقامى بس عجيب خواهد داشت كه باعث مسرت مؤمنين و نقمت كفار می باشد.»

ص: 285


1- . شاید این گونه عددها كه در روایات ذكر شده كنایه از زیادى مطلب مربوط به حدیث باشد و در این جا نیز كنایه از وفور نعمت و بركت و توجه خداوند به مؤمنین ساكن آن ارض اقدس و تربت مقدس باشد.

مفضل گفت: آقا! آن مقام عجیب چیست؟ فرمودند:

«به كنار قبر پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَمرفته و صدا می زند:اى مردم! آيا اين قبر جد من است؟ مردم می گويند: اى مهدى آل محمد آرى! اين قبر پيامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و جدّ تو است. می پرسد: چه كسانى با وى در اينجا مدفون هستند؟ می گويند: دو نفر از اصحاب او. با اينكه او از هر كس بهتر آن دو نفر را می شناسد، در حالى كه مردم همه گوش می دهند، باز سؤال می كند: آنها كيانند؟ چطور شد كه در ميان تمام مردم فقط اين دو نفر در کنار جدّ من در اينجا دفن شدند، شايد كسانى ديگر مدفون باشند؟.

مردم می گويند:اى مهدى آل محمد! كسى غير از اين دو نفر در اينجا مدفون نيست. مهدى عَلَيْهِ السَّلاَمُ سه بار اين سؤال را تكرار می كند و سپس دستور می دهد كه قبر آن دو نفر را بشکافند و مردم هم قبر آنها را باز می کنند در حالى كه بدنشان تر و تازه است و اصلا نپوسيده و تغيير نكرده اند. سپس مهدى می پرسد: آيا كسى در ميان شما هست كه اينان را بشناسد؟ مردم می گويند: ما آنها را به اوصافشان می شناسيم.اينان انيسِ جد شما هستند. می پرسد: آيا در ميان شما كسى هست كه جز اين بگويد يا درباره ی اينان شک داشته باشد؟ مردم می گويند: نه! پس مهدى سه روز بيرون آوردن آنها را به تأخير مى اندازد و اين خبر در ميان مردم منتشر مى شود. سپس مهدى به آنجا آمده و روى قبرهاى آنها را بر می دارد و به نقباى خود می گويد: " قبرهاى اينان را نبش کنید و آنها را جستجو كنيد." نقبا هم با دست هاى خود آنها را جستجو كرده تا آنكه تر و تازه مانند روز نخست بيرون مى آورند. پس دستور می دهد كفن هاى آنها را بيرون آورند و بر درخت پوسيده و خشكى بر دار كشند، فی الحال درخت، سرسبز و پر شاخ و برگ و خرّم مى شود! با مشاهده ی اين وضعِ عجيب، دوستداران آنها، می گويند: به خدا قسم! اين شرافتِ حقيقى است كه اينها دارند، و ما هم به دوستى اينان فائز و رستگار شديم. پس هر كه محبت اندکى از آنها در دل داشته باشد، مى آيد و آن منظره را می نگرد و با ديدن آن فريفته می گردد!.

در اين هنگام جارچى مهدى عَلَيْهِ السَّلاَمُ صدا می زند: هر كسی دو صحابه ی پيامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و دو انيس او را دوست می دارد در يک سمت بايستد. مردم دو دسته مى شوند: يک دسته دوست آنها و دسته اى دشمن آنان. مهدى به دوستان آن دو نفر دستور می دهد كه از آنها بيزارى جويند. آنها هم می گويند:اى مهدى آل پيامبر! ما پيش از

ص: 286

آنكه بدانيم اينان در نزد خدا چنين مقامى دارند از آنها بيزارى نجستيم، اكنون كه فضل و مقام آنها براى ما ظاهر شده، چگونه با ديدن بدنِ تر و تازه آنها و سبز شدن درخت پوسيده، از آنان بيزارى بجوئيم؟ بلكه به خدا قسم! ما از تو و كسانى كه عقيده به تو دارند و آنها كه به اينان ايمان ندارند و آنها را بردار زدند، و از قبر بيرون آوردند، بيزارى می جوئيم، در اين وقت آن حضرت به امر خداوند دستور می دهد باد سياهى بر آنها بوزد و آنان را مانند ريشه هاى پوسيده درخت نخل از ميان می برد.

سپس دستور می دهد آن دو را از بالاى دار، پائين بياورند، و به امر خداوند زنده می گرداند و دستور می دهد تمام مردم جمع شوند. آنگاه اعمال آنها را در هر دوره اى شرح می دهد، تا آنكه داستان كشته شدن هابيل فرزند آدم و برافروختن آتش براى ابراهيم و انداختن يوسف در چاه و زندانى شدن يونس در شكم ماهى و قتل يحيى و دار كشيدن عيسى و شكنجه دادن جرجيس و دانيال پيغمبر و زدن سلمان فارسى، و آتش زدن درِ خانه امير المؤمنين و فاطمه زهرا و حسن وحسين عَلَيْهِم السَّلاَمُ و تازيانه زدن به بازوى صديقه كبرى فاطمه زهرا سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَا و در به پهلوى او زدن، و سقط شدن محسن فرزندِ او و سم دادن به امام حسن عَلَيْهِ السَّلاَمُ و كشتن امام حسين عَلَيْهِ السَّلاَمُ و اطفال و عموزادگان و ياوران آن حضرت و اسير كردن فرزندان پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و ريختن خون آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ، و هر خونى كه به ناحق ريخته شده، و هر زنى كه مورد تجاوز قرار گرفته، و هر خيانت و اعمال زشت و گناه و ظلم و ستم كه از زمان حضرت آدم تا موقع قيام مهدی از بنى آدم سرزده همه و همه را به گردن اولى و دومى انداخته و بر آنها ثابت نموده و ملزم می گرداند و آنها هم اعتراف می كنند. آنگاه دستور می دهد هر كس حاضر است و از آنها ظلمى ديده قصاص كند آنها هم قصاص می كنند؛ سپس آنها را دوباره بر همان درخت به دار می كشد، و امر می كند آتشى از زمين بيرون آمده آنها را با درخت می سوزاند آنگاه به باد دستور می دهد تا خاكسترشان را به آب درياها بپاشد.»

مفضل عرض كرد: آقا! این عذاب آخر آنهاست؟ فرمودند:

«نه! نه!اى مفضل! به خدا قسم فرداى قيامت هر مؤمن و كافرى به صحراى محشر مى آيند و آقاى بزرگ ما رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و صديق اكبر امير المؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ و حضرت فاطمه سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَا و حسن و حسين عَلَيْهِما السَّلاَمُ و ائمه اطهار عَلَيْهِم السَّلاَمُ نيز حاضر می شوند و همه ی

ص: 287

آنها از آن دو نفر، قصاص می كنند. تا جايى كه آن دو نفر را در هر شبانه روز هزار بار می كشند و باز به امر خداوند، به صورت اول برمی گردند تا باز عذاب شوند.

سپس مهدى از مدينه به كوفه می رود و در بين كوفه و نجف فرود مى آيد. در آن روز يارانش چهل و شش هزار فرشته و شش هزار نفر جن و سيصد و سيزده تن نقيب می باشند. مفضل عرض كرد: آقا! در آن روز دار الفاسقين (بغداد) چه وضعى دارد؟ فرمودند: مشمول لعنت و غضب خداوند است. فتنه ها و آشوب ها آن را ويران می سازد و به كلى متروک می ماند.اى واى بر بغداد و مردم آن! از خطر لشكرى كه با پرچم هاى زرد، و لشكرى كه با پرچم هاى مغربی از مغرب زمين می آيند و لشكرى كه از دور و نزديک به آنجا می رود.

به خدا قسم! همه گونه عذاب كه بر امت هاى متمرد و سركش از اول خلقت تا آخر عالم رسيده بر بغداد فرود مى آيد. عذاب هایى به بغداد می رسد كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده است طوفان شمشير، آنها را فرو گيرد. واى بر كسى كهآنجا را مسكن خود قرار دهد؛ زيرا هر كسی در آنجا مقيم شود با حالت شقاوت باقى می ماند و هر كسی هجرت كند در پرتو خدا به سر برد. به خدا مردم بغداد چنان غرق در ناز و نعمت و عيش و نوش می شوند كه می گويند: زندگى حقيقى دنيا همين و خانه ها و كاخ هاى آن، قصرهاى بهشت است و دختران آن (در زيبائى) حور العين و جوانان آن جوانان بهشت است. و چنين پندارند كه خداوند، تمام روزى بندگانش را به بغداد ارزانى داشته است! افتراء به خداوند و پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و حكم كردن بر خلاف قرآن و شهادت دروغ و شرابخوارى و زناكارى و خوردن پليدى ها، و خونريزى، چنان در بغداد شيوع يابد كه فجايع تمام دنيا به پاى آن نرسد. آنگاه خداوند همين بغداد را به وسيله ی آن آشوب ها و آن لشكرها چنان ويران می سازد كه وقتى رهگذرى از آنجا می گذرد؛ می گويد: "شهر بغداد در اينجا بوده است!!"

آنگاه سيد حسنى آن جوان زيبا از طرف سرزمين ديلم خروج كرده و با صداى رسا ندا دهد:اى آل احمد! دعوت آن كسی را كه از غيبتش متأسف بوديد اجابت كنيد اين صدا از ناحيه ضريح پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم بلند مى شود؛ پس گنج هاى خدا از طالقان، او را بپذیرند. آنها گنج هائى هستند اما چه گنجى كه نه طلا و نه نقره است؛ بلكه مردانى هستند كه ايمانى فولادين دارند، و بر اسب هاى چابک سوار و اسلحه به

ص: 288

دست گرفته و پى در پى، ستمگران را كشته تا آنكه وارد كوفه می شوند و در آن موقع اكثر روى زمين را از لوث وجود بی دينان صاف كرده اند. آنها كوفه را محل اقامت خود قرار می دهند.

چون خبر ظهور مهدى عَلَيْهِ السَّلاَمُ به سيد حسنى و اصحابش می رسد، اصحابش به او می گويند:اى پسر پيغمبر! اين كيست كه در قلمرو ما فرود آمده؟

سيد حسنى می گويد: با من بيائيد تا ببينم او كيست و چه مى خواهد. به خدا قسم! سيد حسنى می داند كه او مهدى است و او را مى شناسد، ولى براى اين می گويد كه به اصحابش بشناساند كه او كيست.

سيد حسنى بيرون مى آيد تا به مهدى می رسد و از وى مى پرسد: اگر تو مهدى آل محمد هستى عصاى جدت پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و انگشتر و پيراهن و زرهش موسوم به «فاضل» و عمامه مباركش به نام «سحاب» و اسبش «يربوع» و «عضباء» شترش و «دلدل» قاطرش و «يعفور» الاغ آن سرور و اسب اصليش «براق» و قرآنى كهامير المؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ جمع آورى كرده اند كجاست؟ مهدى عَلَيْهِ السَّلاَمُ تمام اينها را بيرون آورده به سيد حسنى نشان می دهد آنگاه عصاى پيغمبر را گرفته و به سنگ سختى می زند، فی الحال سنگ مانند درخت، سبز مى شود؛ و شاخ و برگ در مى آورد. مقصود سيد حسنى اين است كه بزرگوارى مهدى عَلَيْهِ السَّلاَمُ را به اصحاب خود نشان دهد تا حاضر شوند با وى بيعت كنند. آنگاه سيد حسنى عرض می كند: اللَّه اكبر! يا ابن رسول اللَّه! دست مباركت را بده تا با شما بيعت كنيم، مهدى هم دستش را دراز كرده و حسنى نخست خود؛ و سپس ساير لشكريانش با وى بيعت مى كنند، مگر چهل هزار نفر كه قرآن ها با خود دارند و معروف به «زيديه» مى باشند كه از بيعت كردن امتناع می ورزند.

آنها مى گويند اين كار چيزى جز يک سِحر بزرگ نيست و با اين حرف دو لشكر به جان هم مى افتند، مهدى عَلَيْهِ السَّلاَمُ به طرف طائفه ی زيديه آمده و سه روز آنها را موعظه مى نمايد و دعوت به آرامش و پذيرش خودش می كند؛ ولى آنها بر سركشى و كيفر خود می افزايند؛ پس مهدى عَلَيْهِ السَّلاَمُ هم ناچار دستور قتل آنها را صادر نموده و همه را از دم شمشير می گذرانند. سپس مهدى عَلَيْهِ السَّلاَمُ به اصحاب خود می گويد: قرآن هاى آنها را نگيريد، بگذاريد تا باعث حسرت آنها گردد؛ همان طور كه آن را تبديل كرده

ص: 289

و تغيير دادند و مطابق آنچه در آن بود عمل نكردند. مفضل عرض كرد: آقا! بعدا مهدى چه مى كند؟ فرمودند: لشكرى براى دستگيرى سفيانى به دمشق می فرستد؛ او را گرفته و روى سنگى سر مى برند. آنگاه حسين عَلَيْهِ السَّلاَمُ با دوازده هزار صديق و هفتاد و دو نفرى كه در كربلا از ياران او بودند و با وى شهيد شدند، آشكار مى شود. بَه به آن رجعت نورى. سپس صديق اكبر امير المؤمنين على بن ابى طالب عَلَيْهِ السَّلاَمُ ظهور می كند و خيمه اى كه بر چهار پايه استوار باشد در نجف براى وى بر سر پا می كنند. يک پايه ی آن در نجف و پايه اى در حجر اسماعيل و پايه اى در صفا و پايه اى در زمين مدينه است.

گويا چراغ های آن را مى بينم كه مانند انوار مهر و ماه در آسمان و زمين می درخشد. در آن موقع، باطن هر كس آشكار مى شود، و زنان شيرده از وحشت، بچه هاى خود را رها می كنند. آنگاه آقاى بزرگ، محمد رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم با انصار و مهاجرين و آنها كه به او ايمان آوردند، و نبوّت او را تصديق كردند و در ركاب وى شهيد شدند،رجعت می كند.

با ظهور حضرتش كسانى كه دعوت آن حضرت را تكذيب كردند و در باره پيغمبريش شک نمودند و اعتنا به گفتار وى نكردند و كسانى كه گفتند او ساحر و كاهن و ديوانه است و از روى هواى نفس سخن می گويد و آنها كه با وى جنگ كردند را حاضر می كنند تا از روى حق و عدالت، انتقام اعمالى را كه از بعثت آن حضرت تا موقع ظهور مهدى با هر امامى و در هر وقتى از اوقات مرتكب شده اند از آنها بگيرد. اين است تأويل حقيقى آيه شريفه: وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ»

مفضل عرض كرد: آقا! فرعون و هامان در آن وقت كیستند؟ فرمودند:

«اولى و دومى»

عرض كرد: آقاجان! آیا پیغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و على عَلَيْهِ السَّلاَمُ با قائم خواهند بود (رجعت می کنند؟) فرمودند:

«آرى! و اللَّه پيغمبر و على عَلَيْهِما السَّلاَمُ ناگزير می بايد قدم روى زمين بگذارند، آرى! به خدا آنها همه جا حتى به پشت كوه قاف و ظلمات و قعر درياها هم می روند تا

ص: 290

آنجا كه جايى نمى ماند جز اينكه پيغمبر و على عَلَيْهِما السَّلاَمُ رفته و آثار واجب دين خدا را در آنجا برپا می دارند.

اى مفضل! گويا مى بينم كه ما ائمه آن موقع جلو پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم جمع شده و به آن حضرت شكايت مى كنيم كه امت بعد از وى چه به روز ما آوردند، و مى گوئيم امت، ما را تكذيب كردند و بى اعتنائى و نفرين و لعنت و تهديد به قتل نمودند، و واليان ستمگرِ آنها ما را از وطن بيرون آورده به پايتخت خود بردند و جمعى از ما را با سمّ و حبس كشتند. در اين وقت پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم سخت گريه می كند و می فرمايد: "اى فرزندان من! هر چه به شما رسيد بيشتر از آن به جد شما رسيد."

آنگاه فاطمه زهراء سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَا مى آيد و از ظلم اولى و دومى و غصب فدک، ملک خود توسط آنها، و رفتن به ميان مهاجرين و انصار و ايراد خطبه اش در خصوص غصب فدک، و جوابى كه خليفه در رد او گفت كه: "پيغمبران ارث نمى گذارند"، و استدلال زهرا سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَا به گفته ی زكريا و يحيى و داستان داود و سليمان و اينكه دومى به او گفت:آن طومارى را كه پدرت براى تو نوشت به من نشان بده و او در آورد و نشان داد و او آن را گرفته پيش روى قريش و مهاجرين و انصار و سايرين پاره كرد و گريستن آن بانو و برگشتن به طرف قبر پدرش رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم در حالى كه می گريست و محزون بود و به خداوند و پدرش پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم پناه آورده ،همه را بازگو کند.

سپس داستان اولى را نقل می كند كه چگونه خالد بن وليد و قنفذ و عمر و جمعى را فرستاد تا امير المؤمنين را از خانه ی خود براى بيعت گرفتن در سقيفه بنى ساعده ببرند، و امير المؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ بعد از آن حضرت، مشغول جمع آورى قرآن گرديدند، و قرض پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم را كه هشتاد هزار درهم بود، با فروش دارائى خود، پرداخت کردند.

و هم نقل می كند كه چگونه عمر گفت"ای على بيرون بيا و در آنچه مسلمانان شركت كرده اند تو نيز شركت كن و گر نه گردنت را مى زنيم، و فضه گفت: امير المؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ مشغول كارى است كه اگر انصاف داشته باشيد، خواهيد دانست كه او از آمدن معذور است؛ ولى آنها گوش نگرفتند و هيزم آوردند تا درب خانه اى را كه امير مؤمنان و فاطمه و حسن و حسين و زينب و ام كلثوم عَلَيْهِم السَّلاَمُ و فضه در آن بودند آتش بزنند، و بالاخره، آن در را هم آتش زدند. فاطمه آمد پشت در و از همان جا صدا زد:اى عمر! واى بر تو! چگونه بر خدا و پيغمبر جسارت ورزيدى كه با اين

ص: 291

كار می خواهى نسل پيغمبر را از روى زمين براندازى و او را از ميان ببرى و نور خدا را خاموش كنى، با اينكه خدا نمی گذارد كه نورش خاموش شود.

عمر گفت:اى فاطمه! فعلا نه محمد حاضر است و نه فرشتگان از جانب خدا براى امر و نهى و ترساندن مى آيند، و على هم مانند يک نفر از مسلمين است، اگر می خواهى بگو بيرون بيايد و با ابوبكر بيعت كند و گر نه همه ی شما را آتش می زنم و فاطمه در حالى كه می گريست گفت: پروردگارا! شكايت فقدان پيغمبر و رسول برگزيده ات و ارتداد امتت و ممانعتى را كه از رسيدن حقى كه تو در كتاب خود براى ما قرار داده اى به عمل آوردند، به تو می كنم.

عمر گفت: اى فاطمه! اين حرف هاى زنانه را كنار بگذار. خدا نبوت و خلافت را يک جا براى شما جمع نمی كند. سپس هيزم را آتش زد و قنفذ ملعون دستش را داخل نمود تا در را بگشايد، و عمر با تازيانه به بازوى فاطمه سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَا زد به طورى كه بازويش همچون بازوبند سياهى ورم كرد، و طورى با پا به در نيم سوخته زد كه بهشكم دختر پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم خورد و او كه حامله بود، محسن شش ماهه خود را سقط كرد. عمر و قنفذ و خالد بن وليد هجوم آوردند به درون خانه و فاطمه با صداى بلند گريه می كرد و می گفت:اى پدر!اى پيغمبر خدا! دخترت را دروغگو می دانند و می زنند! و بچه اش را كشتند!! سپس امير المؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ در حالى كه چشمش از شدت غضب سرخ شده بود از داخل خانه بيرون آمد و عبايش را در آورد و روى فاطمه كه غش كرده بود انداخت و او را به سينه چسبانيد و به وى گفت:اى دختر پيغمبر خدا! می دانى كه خداوند، پدر بزرگوارت را براى هدايت جهانيان برانگيخت. مبادا مقنعه خود را از سر بردارى و نفرين كنى!اى فاطمه! به خدا قسم! اگر چنين كنى يک نفر در روى زمين نمی ماند كه بگويد محمد و موسى و عيسى و ابراهيم و نوح و آدم، پيامبران خدایند و هر جنبنده اى كه در روى زمين است و هر پرنده اى كه در آسمان است خداوند همه را نابود می كند.

آنگاه به عمر گفت:اى پسر خطاب! واى بر تو از اين كار كه امروز نمودى و از عواقب آن. از خانه من بيرون برو پيش از آنكه شمشيرم را بكشم و امت جفا جوى را بكشم عمر هم با خالد بن وليد و قنفذ و عبد الرحمن بيرون رفتند. امير مؤمنان عَلَيْهِ السَّلاَمُ فضه را صدا زد و فرمودند:اى فضه! بانوى خود را درياب كه دچار درد

ص: 292

وضع حمل شده است. چون فضه به كار آن مخدره پرداخت. بچه اى كه پيش از ولادت نام او را محسن گذارده بودند سقط گرديد! امير المؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند: اين بچه به نزد جدش رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم می رود و به وى شكايت مى كند.

امير المؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ در تاريكى شب، زهرا سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَا را برداشته و به اتفاق حسن و حسين و زينب و ام كلثوم به در خانه ی مهاجر و انصار می رفت، و آنها را به ياد خدا و پيغمبر و بيعت و پيمانى كه پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم در زمان حيات خود در چهار جا براى وى گرفت و در هر مورد، مسلمانان او را امير المؤمنين دانستند مى آورد و همه وعده می دادند كه فرداى آن شب، به يارى وى قيام كنند؛ ولى چون صبح می شد هيچ كسی حركتى از خود نشان نمی داد.

سپس امير المؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ محنت هاى عظيمى كه بعد از پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم ديدند و با آنها امتحان خود را پس دادند، را بآن حضرت شكايت مى كند. می گويد: يا رسول اللَّه! داستان من ،مانند داستان هارون است و من به شما همان را می گويم كه هارون بهموسى گفت:

ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (1) يعنى: فرزند مادرم، مردم مرا تنها گذاشتند و نزديک بود مرا بكشند پس تو كارى نكن كه دشمن به من سرزنش كند، و مرا با مردم ظالم قرار مده. من هم صبر كردم و تسليم حوادث شدم و راضى به رضاى خدا گشتم و با مخالفتى كه با من نمودند و نقض عهد خود كه با آنها درباره من معاهده نمودى، حجت بر آنها تمام گشت.

يا رسول اللَّه! من متحمل رنج ها و گرفتاری هایى شدم كه هيچ جانشين پيغمبرى در هيچ امتى متحمل نگشت، تا جايى كه با ضربت عبد الرحمن بن ملجم مرا به قتل رساندند، و خداوند شاهد چگونگى نقض بيعت من است.

طلحه و زبير، عايشه را به بهانه اداى مراسم حج و عمره به مكه بردند؛ ولى او را گردش داده به بصره آوردند. من هم ناچار براى جلوگيرى از بلواى آنها بسيج كردم و خدا و شما را به ياد آنها آوردم؛ ولى آنها برنگشتند تا اينكه خداوند مرا بر آنها پيروز گردانيد و خون بيست هزار نفر از مسلمانان ريخته و هفتاد دست كه

ص: 293


1- . سوره اعراف / 150.

می خواست مهار شتر عايشه را نگهدارد بريده شد.

يا رسول اللَّه! آنچه در جنگ هاى شما و جنگ هاى بعد از شما ديدم از جنگ جمل بر من دشوارتر نبود؛ زيرا آن جنگ از سخت ترين و هول انگيزترين و بزرگ ترين جنگ هایى بود كه من ديدم. همان طور كه مرا بار آوردى و با تمسک به اين آيه: فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ؛ و آيه وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ من نيز صبر كردم.

اى مفضل! آنگاه حسن عَلَيْهِ السَّلاَمُ برخاسته و خطاب به پيغمبر مى گويد:اى جد بزرگوار! من هنگام آمدن پدرم امير المؤمنين به كوفه با حضرتش بودم تا اينكه به ضربت عبد الرحمن بن ملجم ملعون شهيد شد. همان طور كه شما به او وصيت كرده بوديد پدرم نيز به من وصيت فرمود. چون معاويه ی ملعون از شهادت پدرم مطلع شد، زيادِ زنازاده را با دويست و پنجاه هزار سرباز به كوفه فرستاد و به وى دستور داد كه من و برادرم حسين و ساير برادران و بستگان و شيعيان و دوستان مرا گرفتار سازد و از ما براى معاويه بيعت بگيرد.هر كدام از ما حاضر نشدند گردنش را زدند، و سر او را براى معاويه فرستادند چون من اين را ديدم از خانه بيرون آمده، به مسجد جامع كوفه رفتم تا نماز بگزارم. بعد از نماز به منبر رفتم و بعد از حمد و ثناى الهى گفتم: "اى مردم! اوضاع دنيا عوض شده و آثار دين از بين رفته، و بردبارى كم شده امروز ديگر از تحريكات شيطانى و حكم خائنين كسى آسايش ندارد.

به خدا قسم! دليل هاى محكمى براى آنها آورده شد، و علائم زيادى بر ايشان روشن گرديد، و مشكلاتشان آشكار گشت.اى مردم! به خدا قسم! جدم رحلت كرد و پدرم شهيد شد و وسواس خناس در دل هاى مردم تخم وسوسه پاشيد و فتنه جويان براى ايجاد فتنه عربده ها كشيدند و شما بر خلاف سنت رفتار كرديد.

اى واى بر آن فتنه ی كر و كور كه صداى كسانى كه مردم را به راه راست می خوانند و براى پذيرش حق و حقيقت صلا می زنند، شنيده نمی شود، در آن فتنه است كه سخنِ نفاق آميز، آشكار مى گردد و باطنِ تفرقه اندازان معلوم مى شود و دو لشكر خارجى شام و عراق به جان هم مى افتند. خدا شما را رحمت كند بشتابيد به سوى گشايش و نورِ آشكار و پرچم بزرگ و چراغى كه هيچ گاه خاموش نمی شود و حقى كه مخفى نمى گردد. اى مردم! از خواب غفلت بيدار شويد و از تاريكى گمراهى كه

ص: 294

شما را احاطه كرده به در آیيد. شما را به خدایى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد و رداى عظمت پوشید، قسم می دهم که جمعى از شما كه داراى دل هایى صاف و نيّت هایى خالص باشند، بدون اينكه آميخته به نفاق و قصد افتراق باشند برخاسته با من بيعت كنند، تا من بتوانم با شمشير قيام كنم و اطراف كار را بر دشمن تنگ بگيرم و با نيزه ها و سم هاى اسب، لشكر آنها را از ميان بردارم.اى مردم! خدا شما را رحمت كند سخن بگوئيد و به من جواب بدهيد! "

يا رسول اللّه! مثل اينكه مهر سكوت به دهان آنها زده بودند؛ زيرا جز بيست نفر كسى ديگر به من جواب نداد!! آنها برخاستند و گفتند: "اى پسر پيغمبر! ما با شمشيرهاى خود تا پاى جان براى نصرت تو ايستاده ايم، فرمانبردار تو و هر كارى بكنى تصديقت می كنيم، پس هر امرى دارى بفرما."

من به چپ و راست خود نگاه كردم ديدم جز آن بيست نفر، كسى ديگر نمانده است. در آن هنگام، پيش خود گفتم: من هم از جدم پيروى می كنم، چه او وقتىسى و نه نفر معتقد داشت در پنهانى خدا را پرستش نمود. چون خداوند او را به سن چهل سالگى رسانيد با جماعت بيشتر امر خدا را آشكار كرد. اگر آن عده با من بودند به بهترين وجه در راه خدا جهاد می كردم، آنگاه سر به آسمان برداشتم و عرض كردم: " خداوندا! من مردم را به راه راست دعوت كردم و از عذاب تو ترساندم و امر و نهى كردم؛ ولى آنها پاسخ مثبت به من ندادند و از يارى من سر باز زدند، آنها از اجابت دعوت داعى حق غافل بودند و از يارى وى خوددارى كردند و در پيروى از او تقصير نمودند و به كمک دشمنان او رفتند. پروردگارا! عذاب و بلاى خود را كه همیشه بر ستمگران می فرستى بر اينان نيز فرو فرست. اين را گفتم و از منبر به زير آمدم و از كوفه كوچ كرده رهسپار مدينه شدم! در كوفه دسته دسته، مردم مى آمدند و می گفتند: معاويه دسته دسته سپاه خود را به شهر انبار و كوفه گسيل داشته و آنها هم دست به غارت و قتل مردم و زنان و اطفال آنها زدند؛ من هم به آنها فهماندم كه وفا ندارند، لشكرى فراهم آوردم، و به آنها گفتم كه شما به طرف معاويه خواهيد رفت و پيمان و بيعت خود را با من می شكنيد، و همان طور هم كه گفته بودم، تحقق پذيرفت. آنگاه امام حسين عَلَيْهِ السَّلاَمُ با بدنى آغشته به خون، خود و يارانش كه با وى كشته شدند، در جلو پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم می ايستد. چون پيغمبر او

ص: 295

را می نگرد زار زار می گريد. از گريه ی او اهل آسمان و زمين نيز گريه می كنند. فاطمه زهراء سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَا هم ناله ی جانكاه از دلِ پر درد بر مى آورد. از ناله و شيون و گريه و زارى آن حضرت، زمين و اهل زمين متزلزل مى گردند.

سپس امير المؤمنين و امام حسن عَلَيْهِما السَّلاَمُ در سمت راست پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و فاطمه زهرا سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَا در سمت چپ آن حضرت قرار می گيرند. پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم او را در آغوش مى گيرد و مى فرماید: يا حسين! فدايت گردم! ديدگانت روشن باد و ديدگان من هم روشن باشد؛ سپس حمزه سيد الشهداء عموى پيغمبر در سمت راست آن حضرت می ايستد و در سمت چپ، جعفر بن ابى طالب (طيار) قرار می گيرد. ناگاه خديجه كبرى و فاطمه دختر اسد (مادر امير المؤمنين)، محسن سقط شده ی حضرت فاطمه زهراء سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَا را به دست گرفته ناله كنان به نزد پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم می آيند و مادرش فاطمه سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَا اين آيه ی قرآن را می خواند: هذا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ، يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداًبَعِيداً(1) يعنى: "اين است آن روزى كه به شما وعده شده بود. امروز هر كس كار نيكى كرده يا عمل بدى نموده، كرده خود را خواهد يافت، امروز هر كس آرزو می كند كه كاش ميان او و عمل بدش زمانِ متمادى فاصله بود."»

مفضل گفت: در این وقت حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ چنان گریست كه محاسن مباركش از سیلابِ اشک تر شد! سپس فرمودند:

«روشن مباد چشمى كه بر این گفتار، نگريد!!»

مفضل هم بسیار گریست و آنگاه عرض كرد: آقا! این گریه چقدر ثواب دارد؟ فرمودند:

«وقتى از روى حقیقت باشد، به شماره نمى آید!»

...مفضل عرض كرد: آقا! آنگاه چه مى شود؟ فرمودند:

«حضرت صدیقه کبری سَلَامُ اللهِ عَلَيْهَا برخاسته و عرض می كند: خدايا! آن روزى كه به من وعده فرمودى که از كسانى كه به من ظلم كرده اند و حق مرا غصب نمودند و مرا زدند و اولاد مرا به گريه آوردند، انتقام بگيری! (امروز است پس) به وعده خود وفا كن. در اين وقت فرشتگان هفت آسمان و حاملين عرش الهى و ساكنان هوا و اهل

ص: 296


1- . آل عمران / 30

دنيا و آنها كه در زير طبقات زمين هستند، با ناله و فرياد می گريند و به خدا شكايت می كنند. در آن روز، تمام قاتلان و ظالمان در حق ما و آنها كه از آنچه بر سر ما آمده، راضى بودند، هزار بار به قتل می رسند، نه مثل كشته شدن آنها كه در راه خدا شهيد می شوند؛ زيرا شهيدان در حقيقت نمى ميرند چنان كه خدا فرموده: " گمان مكن آنها كه در راه خدا كشته شدند مرده اند، نه! آنها زنده و در نزد خدايشان روزى می برند، آنها از آنچه خداوند از فضل خودش به آنان روزى داشته است خوشحال اند...(1)

... آنگاه جدم على بن الحسين عَلَيْهِ السَّلاَمُ و پدرم امام محمد باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ برخاسته و آنچه را از امت جفاكار ديده اند به جد بزرگوارشان رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم شكايت می كنند. سپس من بر می خيزم و از ظلم منصور، خليفه عباسى شكايت می كنم، بعد از من، فرزندم موسى بن جعفر عَلَيْهِ السَّلاَمُ از هارون و بعد از او على بن موسى عَلَيْهِ السَّلاَمُ از مأمون و بعد از وى فرزندش محمد بن على عَلَيْهِ السَّلاَمُ از معتصم و بعد از وى فرزندش على بنمحمد عَلَيْهِ السَّلاَمُ از متوكل و بعد از وى فرزندش حسن بن على عَلَيْهِ السَّلاَمُ از ظلم معتزّ شكايت می كنند.

آنگاه مهدى همنام جدم رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم در حالى كه پيراهن آن حضرت را كه آغشته به خون پيشانى و دندان پاكش می باشد پوشيده، و فرشتگان اطراف او را گرفته اند، آمده و جلو پيغمبر می ايستد، و می گويد: "اى جد بزرگوار، شما مرا به اوصافى معرفى فرمودى كه مردم مرا از روى آن اوصاف بشناسند. و نام و نسب و كنيه ام را ذكر فرمودى. با این وجود، امّت، منكر وجود من شدند و متمرد گشتند و گفتند: مهدى متولد نشده و اصلا نبوده است. اگر هست كجاست و كى مى آيد؟ پدرش مرده و اولاد نداشته است و اگر او موجود و سالم می بود خدا آمدن او را تا اين موقع به تأخير نمى انداخت، من هم تاكنون صبر كردم و اينک به فرمان الهى ظاهر گشته ام."

پيامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم می فرمايند: خدا را شكر می كنيم كه وعده ی خود را درباره ی ما عملى ساخت، و ما را وارث زمين گردانيد، و در بهشت هر جا بخواهيم مسكن می كنيم، چه خوب است پاداش عمل كنندگان و همچنین می فرمايند: موقع نصرت و پيروزى

ص: 297


1- . آل عمران / 170- 169

خدا فرا رسيد. و آيه هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ امروز مصداق پيدا كرد، و تأويل شد.

... سپس حضرت فرمودند: پس مهدى به كوفه بر می گردد

...مفضل گفت: اگر یكى از شیعیان بمیرد و قرضى از برادران دینى یا بی دینان در گردن داشته باشد، چه مى شود؟ فرمودند:

« كارى كه مهدى مى كند اين است كه در تمام دنيا اعلام می كند: هر كس طلبى از يكى از شيعيان دارد، بيايد و بگويد.حتى اگر سير يا خشخاش هم به ذمه يكى از شيعيان باشد، مهدى آن را به صاحبش رد مى كند، تا چه رسد به جواهرات گرانبهاى طلا و نقره و املاک.»

مفضل عرض كرد: آقا! آنگاه چه مى شود؟ فرمودند:

«مهدى بعد از گردش در شرق و غرب به كوفه مى آيد و وارد مسجد كوفه مى شود، و مسجدى را كه يزيد بن معاويه بعد از شهادت امام حسين عَلَيْهِ السَّلاَمُ بنا كرده خراب مى كند، همچنين مسجدى را كه براى خدا ساخته نشده ويران می سازد. خدا لعنتكند بانى آن را...»(1)

جناب جابر جعفی از حضرت امام محمد باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت کند که فرمودند:

«چون قیام کننده ی آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ ظهور فرمايد؛ خيمه هایى سرا پا می كند و قرآن را به همان شكل كه نازل شده بود به مردم مى آموزد و آن روز، فراگرفتن قرآن بر کسانی که امروز آن را حفظ کردند دشوارتر خواهد بود؛ زيرا آن قرآن با قرآن فعلى از نظر جمع و تأليف، مخالف است.»(2)

امام جعفر صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ نیز فرموده اند:

«چون مهدی آل محمد عَلَيْهِم السَّلاَمُ ظهور كند، مردم را به اسلامِ تازه دعوت می كند و آنها را به آثارى كه بر اثر ظلم و بيدادگرى از ميان رفته و كهنه شده و مردم از آنها بى خبر مانده اند رهبرى می فرمايد و آن حضرت را از آن نظر، مهدى گفته اند كه مردم را به آئينى كه مسلمانان از دست داده اند هدايت می كند و او را بدان جهت، قائم

ص: 298


1- . مختصر البصائر/ 432 و بحار الانوار 53/ 1. به دلیل طولانی بودن، متن این روایت، در اینجا آورده نشد.
2- . جَابِرٌ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ضَرَبَ فَسَاطِيطَ لِمَنْ يُعَلِّمُ النَّاسَ الْقُرْآنَ عَلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ فَأَصْعَبُ مَا يَكُونُ عَلَى مَنْ حَفِظَهُ الْيَوْمَ لِأَنَّهُ يُخَالِفُ فِيهِ التَّأْلِيفَ. الإرشاد 2 / 386 و بحارالانوار 52/339

خوانده اند كه براى ابراز حق و ظهور آن قيام می كند.»(1)

در زمان ظهور آن ولی خدا ارواحنا فداه چنان علم و دانش در بین مردم بسط و کسترش یابد که نسبت به پیش از آن، قابل قیاس نباشد.

امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ در این باره فرموده اند:

«علم و دانش، بیست و هفت جزء (حرف) است و همه ی آنچه پیامبران آورده اند تنها دو حرف از آن است و مردم تاکنون جز به آن دو حرف آشنایی نداشته اند و هنگامی که قیام کننده ی ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون می آورد، و آن را بین مردم، نشر و گسترش می دهد و آن دو حرف را نیز ضمیمه می کند و مجموعِ بیست و هفت حرف را در میان مردم منتشر می سازد. »(2)مردم در آن دوران از هیچ بیماری و مرضی در رنج و تعب نباشند. حضرت باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«هر کسی که بیمار و یا ناتوان باشد و مهدی ما اهلبیت را درک کند (به زمان آن حضرت و خدمتشان برسد) بیماری و ضعفش برطرف خواهد شد.»(3)

در پایان این فصل به این سخن امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ که درباره ی رفاه عمومی جامعه مهدوی عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرموده اند، توجه فرمایید. آن حضرت فرمودند:

«همانا چون مهدی ما قیام کند زمین به نور پروردگارش روشن شود، و مردم از نور خورشید بی نیاز گردند، و تاریکی یکسره از میان برود، و مردم در زمان سلطنت آن حضرت عمرهای طولانی کنند تا آنجا که (بعضی از ایشان) دارای هزار پسر شوند که در میان آنها هیچ دختر متولد نشود، و زمین ،گنج های خود را آشکار سازد بدان سان که مردم در روی زمین گنج ها را ببینند و مردم برای احسان کردن به کسی با

ص: 299


1- . مُحَمَّدُ بْنُ عَجْلَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ دَعَا النَّاسَ إِلَى الْإِسْلَامِ جَدِيداً وَ هَدَاهُمْ إِلَى أَمْرٍ قَدْ دُثِرَ فَضَلَّ عَنْهُ الْجُمْهُورُ وَ إِنَّمَا سُمِّيَ الْقَائِمُ مَهْدِيّاً لِأَنَّهُ يَهْدِي إِلَى أَمْرٍ قَدْ ضَلُّوا عَنْهُ وَ سُمِّيَ بِالْقَائِمِ لِقِيَامِهِ بِالْحَقِّ. الإرشاد 2/ 383 / و إثبات الهداة 5 / 148
2- . قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ جُزْءاً ( حرفا) فَجَمِيعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ جُزْءَانِ لَمْ يَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمَ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ أَخْرَجَ الْخَمْسَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً. الخرائج 2/841 و بحارالانوار 52/336
3- . عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ مَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي مِنْ ذِي عَاهَةٍ بَرَأَ وَ مِنْ ذِي ضَعْفٍ قَوِيَ.. الخرائج 2/839 و بحارالانوار 52/335

دادن زکات به او جستجو کنند و هیچ کسی را نیابند که احسان یا زکات را بپذیرد، و مردم به واسطه ی آنچه خداوند بدانها روزی کرده همگی بی نیاز و توانگر شوند»(1)

در اینجا جا دارد که با سوز دل بگوییم :

اللَّهُمَّ انَّا نَرْغَبُ الَیكَ فِی دَوْلَه كَرِیمَةٍ تُعِزُّ بِها الإِسْلامَ وَ اهْلَهُ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنا فِیها مِنَ الدُّعاه إِلى طاعَتِكَ وَ الْقادَه الى سَبِیلِكَ، وَ تَرْزُقُنا بِها كَرامَه الدُّنْیا وَ الآخِرَه، یا ارْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

ص: 300


1- . الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ اسْتَغْنَى الْعِبَادُ عَنْ ضَوْءِ الشَّمْسِ وَ ذَهَبَتِ الظُّلْمَةُ وَ يُعَمَّرُ الرَّجُلُ فِي مُلْكِهِ حَتَّى يُولَدَ لَهُ أَلْفُ ذَكَرٍ لَا يُولَدُ فِيهِمْ أُنْثَى وَ تُظْهِرُ الْأَرْضُ كُنُوزَهَا حَتَّى يَرَاهَا النَّاسُ عَلَى وَجْهِهَا وَ يَطْلُبُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ مَنْ يَصِلُهُ بِمَالِهِ وَ يَأْخُذُ مِنْهُ زَكَاتَهُ فَلَا يَجِدُ أَحَداً يَقْبَلُ مِنْهُ ذَلِكَ اسْتَغْنَى النَّاسُ بِمَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه. الارشاد 2/381

فصل دهم: سه ادب پیرامون امام زمان.

اشاره

ص: 301

1.حرمت ذکر نام آن حضرت

یکی از موضوعاتی که درباره ی حضرت ولی امر عَلَيْهِ السَّلاَمُ مطرح است حکم بردن نام مخصوص آن حضرت یعنی همان نام پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم است.

صفوان بن مهران از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ روایت كند كه فرمودند:

«كسى كه به همه ی امامان اقرار كند امّا مهدی را انكار كند مانند كسى است كه به همه پيامبران اقرار كند؛ امّا نبوّت محمّد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم را انكار نمايد. گفته شد: يا ابن رسول اللّه! مهدی از فرزندان شما كيست؟ فرمودند: پنجمين فرزند از هفتمين امام، شخص او از شما نهان مى شود و بردن نام وى بر شما روا نيست.»(1)

در حدیث دیگر، امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«نام صاحب الامر را نمی برد مگر کافر»(2)

و امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ فرمودند:

«خدا لعنت کند کسی را که نام مرا در جمع مردم ببرد.»(3)

ص: 302


1- . عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَئِمَّةِ وَ جَحَدَ الْمَهْدِيَّ كَانَ كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم نُبُوَّتَهُ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِكَ قَالَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ يَغِيبُ عَنْكُمْ شَخْصُهُ وَ لَا يَحِلُّ لَكُمْ تَسْمِيَتُهُ. كمال الدین 2 /333
2- . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ لَا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ إِلَّا كَافِرٌ. كافی 1/333
3- . مُحَمَّد بْن عُثْمَانَ الْعَمْرِيَّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ يَقُولُ: خَرَجَ تَوْقِيعٌ بِخَطٍّ أَعْرِفُهُ مَنْ سَمَّانِي فِي مَجْمَعٍ مِنَ النَّاسِ بِاسْمِي فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّه. كمال الدین 2 /483

باید گفت که در میان فقهاء اختلاف است که آیا می توان نام صریح حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ که همان نام مبارک پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم است را ذکر کرد یا نه؟

برخی از علماء، این کار را مطلقاً حرام می دانند؛ بزرگانی مانند شیخ صدوق(1) و شیخ مفید (2) و مرحوم مجلسی(3) و محدث نوری(4) و محقق داماد(5) که ادعای اجماع بر حرمت اینکار نموده است.

برخی از ایشان قائل به جواز می باشند کسانی چون مرحوم شیخ حر عاملی(6) و مرحوم فیض کاشانی(7) و شیخ بهائی (8) و محقق اربلی(9). این بزرگان، نهی در روایات را بر کراهت، حمل کرده اند.

گروه سوم قائل شده اند که در دوران تقیه اعم از آنکه تقیه بر جان آن وجود مبارک یا بر جان شیعه باشد، بردن این نام حرام است اما در غیر شرایط تقیه اشکالی ندارد.

گروه چهارم بر این باورند که حرمت بردن نام حضرت، به دوران غیبت صغری اختصاص داشته است.

بنابراین کسانی که قائل به حرمت نام بردن آن وجود مقدس می باشند از حروف جداگانه و مقطعه استفاده می کنند.

باید دانست که اختلاف فقهاء و علماء به جهت روایات متعدد و مختلفی است که وجود دارد. در نتیجه با وجود عبارات غلاظ شدادی که در روایات است، احتیاط در این باب ضروری می باشد.

ص: 303


1- .كمال الدین 1 / 307
2- . كشف الغمة 3/ 310
3- . مرآة العقول 4/ 17
4- . مستدرك الوسائل 12/ 287
5- . شرعة التسمیة
6- . وسائل الشیعه 21 / 448
7- . الوافی 2 / 402
8- . مفتاح الفلاح
9- . كشف الغمة 3 /310

2. صدقه دادن برای سلامتی امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ

یکی از دیگر آدابِ منتظران نسبت به حضرت ولی عصر عَلَيْهِ السَّلاَمُ صدقه دادن برای ایشان و به نیابت ایشان است. سید بن طاووس می فرماید که هرگاه می خواهید صدقه ای بدهید به نیابت از امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ، آن را پرداخت کنید و این دعا را بخوانید:

اللَّهُمَ إِنَ هَذِهِ لَكَ وَ مِنْكَ وَ هِی صَدَقَةٌ عَنْ مَوْلَانَا صلوات اللّه علیه وَ بَینَ یدَی أَسْفَارِهِ وَ حَرَكَاتِهِ وَ سَكَنَاتِهِ فِی سَاعَاتِ لَیلِهِ وَ نَهَارِهِ وَ صَدَقَةٌ عَمَّنْ یعْنِیهِ أَمْرُهُ وَ مَا یعْنِیهِ أَمْرُهُ وَ مَا یصْحَبُهُ وَ مَا یخَلِّفُهُ وَ صَدَقَةٌ عَنِّی وَ عَنْ ذُرِّیتِی وَ أَهْلِ عِنَایتِی وَ مَا أَصْحَبُهُ وَ مَا أُخَلِّفُهُ وَ بَینَ یدَی حَرَكَاتِی وَ سَكَنَاتِی فِی سَاعَاتِ الْأَسْفَارِ بِاللَّیلِ وَ النَّهَارِ لِتَكْفِیهُ وَ تَكْفِینَا بِهَا كُلَّ خَطَرٍ مَا بَطَنَ أَوْ ظَهَرَ وَ تُفَتِّحَ بِهَا عَلَیهِ وَ عَلَینَا أَبْوَابَ الْمَسَارِّ وَ طُولَ الْأَعْمَارِ وَ الِانْتِصَارِ وَ تُلْهِمَنَا مَا فِیهِ رِضَاكَ وَ الدُّخُولُ فِی حِمَاكَ وَ الْأَمَانُ فِی الدُّنْیا وَ یوْمَ نَلْقَاكَ وَ مَا فِیهِ كَمَالُ سَلَامَتِنَا وَ سَعَادَتِنَا فِی دُنْیانَا وَ آخِرَتِنَا اللَّهُمَّ فَتَلَقَّهَا بِالْقَبُولِ وَ نَجَاحِ الْمَسْئُولِ وَ بُلُوغِ الْمَأْمُولِ بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

یعنی:

«بار خدايا! بى ترديد اين صدقه براى تو و موهبت توست و اين صدقه اى است از جانب مولاى ما صلوات اللّه عليه و پيشاپيش مسافرت ها و جنبش ها و آرامش هاى آن بزرگوار در تمامى لحظات شب و روز و صدقه اى است از جانب هر چيز و هر كس كه به امر او اهتمام مى ورزد و آن چه همراه اوست و آن چه پشت سر نهاده و صدقه اى است پيشاپيش حركت ها و آرامش هايم در زمان سفر به هنگام شب و روز، از جانب خود و فرزندانم و آنان كه مورد توجّه من اند و هر آن چه هم راه دارم و آن چه به جاى گذارده ام تا به سبب اين صدقه، سرور ما "كه درود خدا بر او باد!" و ما را از هر چه سلامتيمان را، چه پنهان و چه آشكار، تهديد مى كند، رهايى دهى و درهاى شادمانى و طول عمر و پيروزى را بر آن بزرگوار و ما بگشايى و آن چه را خوشنودى ات در آن است و ما را در ظلّ حمايت تو درمى آورد و سبب ايمنى در دنيا و روز ملاقات توست و نيز آن چه كمال آسودگى و كاميابى مان را در دنيا و آخرت فراهم مى سازد، به ما الهام فرمايى. پروردگارا، از ما بپذير و خواسته هايمان را برآورده ساز و ما را به آرزويمان برسان؛ به مهربانى ات،اى مهربان ترين مهربانان.»(1)

ص: 304


1- .الامان من اخطار/ 39 و النجم الثاقب2/ 472

3. قیام هنگام شنیدن نام آن حضرت و گذاشتن دست بر سر

به هنگام ذکر و یاد نگارِ خلقت؛ یعنی حضرت بقیه اللّه الاعظم عَلَيْهِ السَّلاَمُ و دعا برای آن حضرت، به تأسی از عمل معصومین عَلَيْهِم السَّلاَمُ که اختصاص به ایشان ندارد و برای ابرازِ احترام و بزرگداشت آن حضرت، از جای بر می خیزیم و دست خویش را بر سر می گذاریم. همچنان که در روایت، نقل شده است که در حضور امام رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ اسم مبارک امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ برده شد، و آن حضرت برای احترام برخاستند و دست بر سر نهادند. ضمن آن که این عمل، نوعی استغاثه به آن حضرت است.

اگر چه در این زمینه، مستنداً روایتی از حضرات معصومین عَلَيْهِم السَّلاَمُ وارد نشده است؛ اما از آنجا که علاوه بر قول و تقریر معصوم، فعل ایشان نیز به شرط اینکه دستور خاص نباشد، حجیت دارد؛ می توان از سیره ی ائمه طاهرین عَلَيْهِم السَّلاَمُ در این باب الگو گرفت.

بزرگان شیعه در کتب خویش آورده اند : «زمانی که دعبل قصیده ی معروفش را که اولش (مدارس آیات) بود برای امام رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ خواند و در آن نام حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ برده شد، پس امام رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ دست بر سر نهاده و متواضعانه ایستادند و برای تعجیل در فرج آن حضرت، دعا کردند.»(1)

مرحوم محدث نوری رحمت اللّه علیه نیز درباره ی قیام و دست گذاردن بر سر می نویسد:

«این نوع قیام، تعظیم در هنگام ذکرِ لقب مخصوص حضرت حجت عَلَيْهِ السَّلاَمُ است، که از قدیم الأیام در میان تمام شیعیان؛ اعم از عرب و عجم و ترک و دیلم، در تمام شهرها و کشورها؛ بلکه حتی در نزد اهل سنت نیز مرسوم بوده است.»(2)

ص: 305


1- . لما قرأ دعبل قصيدته المعروفة التي أولها مدارس آيات علي الرضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ و ذكره عجل اللّه فرجه، وضع الرضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ يده علي رأسه و تواضع قائما ودعا له بالفرج. مشكاة الانوار فی اثبات رجعة محمد و آله الاطهار( شیخ محمد بن علی بحرانی ) / 352 و تنقیح المقال 26/326 و مستدرك سفینه 8/629
2- . القيام تعظيماً لسماع اسمه المبارك عَلَيْهِ السَّلاَمُ، وبالأخص إذا كان باسمه المبارك (القائم) عَلَيْهِ السَّلاَمُ، كما استقرّت عليه سيرة الاماميّة كثّرهم اللَّه تعالى في جميع بلاد العرب والعجم والترك والهند والديلم، وهذا كاشف عن وجود مصدر وأصل لهذا العمل ولو انّي لم اعثر لحدّ الآن عليه، ولكن المسموع من عدّة من العلماء وأهل الصلاح انّهم رأوا خبراً في هذا الباب، ونقل بعض العلماء انّه سأل عن هذا الموضوع العالم المتبحّر الجليل السيد عبد اللَّه سبط المحدّث الجزائري، وقد أجاب هذا المرحوم في بعض تصانيفه انّه رأى خبراً مضمونه انّه ذكر يوماً اسمه المبارك عَلَيْهِ السَّلاَمُ في مجلس الامام الصادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ، فقام عَلَيْهِ السَّلاَمُ تعظيماً واحتراماً له. وهذه العادة متعارفة عند أهل السنة عند ذكر اسم رسول اللَّه صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم المبارك.وقال سيد أحمد المفتي الشافعي المكي المعاصر في سيرته: جرت العادة انّه إذا سمع الناس ذكر وصفه صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم يقومون تعظيماً له، وهذا القيام مستحسن، لأن بهذا القيام تعظيم للنبي صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وكثير من علماء السنة يعملون ذلك. النجم الثاقب 2/474

مرحوم حاج شیخ عباس قمی نیز می نویسد: «روایت شده که دعبل خزاعی وقتی که قصیده ی خود را برای حضرت امام رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ سرود چون به این شعر رسید:

خروج امام لا محاله خارج *** یقوم علی اسم اللَّه بالبرکات

امام رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ چون نام " قائم" را شنیدند، برخاسته و سر خود را به سوی زمین خم کردند، و پس از آن، کف دست راست خود را بر سر گذاشته و فرمودند: "اللَّهم عجل فرجه و مخرجه و انصرنا به نصراً عزیزاً."»(1)

تکریم کریمان و تجلیل از صاحبان جلالت، همیشه و در همه جا پسندیده است؛ چنان که برای پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم و فرزندان معصومشان عَلَيْهِم السَّلاَمُ بالاترین تکریم ها و تجلیل ها ضروری به نظر می رسد؛ لکن برخاستن و در حالت قیام «دست بر سر نهادن» تواضع و احترامی است که هنگام شنیدن نام هیچ کسی جز حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ به صورت سیره و سنت در نیامده است.

شاید از دلایل دیگری که می توان برای این عمل عنوان کرد این باشد که، ایستادن هنگام شنیدن صفت " قائم" برای امام زمان، به معنای آماده بودن برای قیام امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ است و دست بر سرگذاشتن یعنی تسلیم امر و فرمان امام زمان بودن است. و البته یک نوع سلام و عرض ادب به آن حضرت است همانطور که در تمام مللِ دنیا هنگام شنیدن سرود ملی و یا در برابر بزرگان، حتی تصاویر ایشان، دست را بر سر و یا کنار سر می گذارند.

درباره ی فلسفه برخاستن و دست بر سر گذاشتن، روایتی هم ذکر شده است که علت آن را هم بیان می کند.

از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ سؤال شد که چرا به هنگام شنیدن نام "قائم" لازم است برخیزیم؟ فرمودند:

«برای آن حضرت غیبتی طولانی است و این لقب، یادآور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت او است. لذا آن حضرت از شدّت محبت و مرحمتی که به دوستانشان دارند، به هر کسی که حضرتش را با این لقب یاد کند، نگاه محبت آمیز می کنند و از تجلیل و تعظیم آن حضرت است که هر بنده ی خاضعی در مقابل

ص: 306


1- . منتهی الآمال 2 / 488 و 489

صاحب عصر خود، هنگامی که مولای بزرگوارش به سوی او بنگرد از جای برخیزد؛ پس باید برخیزد و تعجیل در امر فرج مولایش را از خداوند منان مسئلت بنماید.» (1)

در عرب و نیز در میان عقلای عالم رسم است که هرگاه گره ناگشودنی در کار بیفتد، به نشانه ناچاری و اضطرار، دست خود را بر سر می گذارد. معنای این کار در هنگام قرائت دعای فرج این است که دوری و غیبت امام برای ما بسیار دشوار و طاقت فرسا است.

همچنین باید گفت که دست بر سرگذاشتن هنگام بردن نام امام زمان عَلَيْهِ السَّلاَمُ و یا سلام بر آن حضرت، نوعی احترام و تعظیم برای ایشان و نیز اعلام تسلیم بودن برای آن حضرت و آماده بودن برای خدمت به ایشان و پا در رکاب بودن ایشان است.

شاید از روایت حضرت رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ بتوان استفاده کرد که قیام حضرت رضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ به جهت خصوص لفظ "قائم" نبوده؛ بلکه به احترام نام آن حضرت بوده که در این صورت هر نامی از ایشان برده شود، ایستادن و دست روی سر نهادن خوب است. بی تردید این برخاستن، یادآور قیام و حکومت حضرت مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ هم هست، و تنها به انگیزه احترام صورت نمی گیرد؛ بلکه دلالتی بر آمادگی شیعه منتظر، برای قیام و همراهی با مولای خویش نیز دارد.

پیام این «قیام»؛ هم احترام به حضرت است، هم همسویی با آرمان های بزرگ قیام جهانی او. پیام این قیام؛ هم واکنش در مقابل نگاه مهرآمیز «مولای غایب» است، هم بیعتی برای همراهی با او در روز ظهور.

پیام این قیام؛ هم اکرام قیام آن حضرت است و هم اعلام آمادگی برای قیام و شاید چون چنین است ذاکر این نام، شایستگی نگاه لطف و نظر عنایت مولایش را پیدا می کند، «یَنظُرُ اِلی کُلِّ مَنْ یَذْکُرُهُ بِهذَا اللَّقَبِ الْمُشْعِرِ بِدولَتِهِ".

حضرت به هرکسی که او را با این نام، یاد می کند که خود نشان دهنده اعتقاد به پاخیزی او و دولتش دارد، نظر کرده و او را مورد توجه خویش قرار می دهد !

خداوندا، بار الها ما را در میان منتظران و یاران و یاوران حضرتش قرار ده و همواره دیده ی پر محبتش را به ما معطوف بدار.

خدایا! درود فرست بر ولی امرت، آن قیام کننده ی آرزو شده و دادگستر مورد انتظار، و

ص: 307


1- . سئل الصادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ عن سبب القيام عند ذكر لفظ القائم من ألقاب الحجّة. قال: لأنّ له غيبة طولانية، و من شدّة الرأفة إلي أحبّته ينظر إلي كلّ من يذكره بهذا اللقب المشعر بدولته و الحسرة بغربته، و من تعظيمه أن يقوم العبد الخاضع لصاحبه عند نظر المولي الجليل إليه بعينه الشريفة، فليقم و ليطلب من اللّه جل ذكره تعجيل فرجه. الزام الناصب1/249 و منتخب الأثر / 640

او را در حمایت فرشتگان مقرّبت قرار ده و به روح القدس حمایتش کن. ای پروردگار جهانیان! او را دعوت کننده به کتابت و قیام کننده به آئینت قرار ده، او را جانشین خود روی زمین گردان، چنان که پاکان پیش از او را جانشین خویش قرار دادی، و دینی را که برایش پسندیده ای به دست او پا برجا بدار و ترسش را به امنیت تغییر ده تا با اخلاص کامل تو را بپرستد. خدایا، توانمندش بدار و به دیگران توسط او توانمندی بده و یاری اش کن و به دیگران از سوی او یاری ده و یاری اش ده، یاری پیروزمندانه و پیروزی آسان برایش بگشا و از پیش خود برای او سلطنتی پیروزی آفرین قرار ده.

خدایا! به وسیله ی او دینت و روش پیامبرت را آشکار کن تا چیزی از حق، از ترس احدی از مردم پنهان نماند. خدایا! به تو رغبت داریم برای یافتن دولت کریمه ای که اسلام و اهلش را به آن توانمند گردانی و نفاق و اهلش را به وسیله ی آن خوار سازی و ما را در آن دولت از دعوت کنندگان به سوی طاعتت و رهبران به سوی راهت قرار دهی و کرامت دنیا و آخرت را از برکت آن، روزی ما کنی؛ خدایا! آنچه از حق به ما شناساندی تاب تحملش را نیز عنایت کن و آنچه را در رسیدن به آن کوتاهی کردیم، ما را به آن برسان.

خدایا! پریشانی ما را به یاری او جمع کن و پراکندگی ما را به او وحدت بخش و گسیختگی ما را با او پیوند ده و کمی ما را به او زیاد کن و خواری ما را به او عزّت ده و تنگدستی ما را به او توانگری بخش و بدهی ما را از برکت او ادا کن و تهیدستی ما را به مدد او جبران فرما و جدایی و دو دستگی ما را به او برطرف کن و دشواری کار ما را به او آسان گردان و روی ما را به دیدار او سپید کن و اسیران ما را به یاری او آزاد گردان و درخواست های ما را به حق او برآور و وعده های ما را به ظهور او تحقق بخش و دعایمان را به خاطر او اجابت کن و خواسته هایمان را به حق او عطا فرما و ما را به یاری او به آرزوهای دنیا و آخرتمان برسان و بالاتر از آرزویمان را به ما اعطا کن، یا خیر المسؤولین و گشاده دست ترین بخشندگان، سینه های ما را به او شفا بخش و کینه ی دل هایمان را به او برطرف کن و ما را به مدد او به آنچه که از حق در آن اختلاف افتاده به اذن خود راهنمایی فرما، همانا تو هرکه را بخواهی به راه راست هدایت می کنی و به وسیله ی او ما را بر دشمنان خود و دشمنان خویش یاری ده، ای معبود حق، آمین.

ص: 308

فهرست منابع

1. قرآن کریم

2. اثبات الهداه؛ شیخ حر عاملی. نشر اعلمی

3. الاحتجاج؛ احمد بن علی طبرسی. نشر مؤسسه اعلمی

4. الاختصاص؛ شیخ مفید. چاپ کنگره

5. ارشاد القلوب؛ دیلمی. نشر رضی

6. الارشاد في معرفة حجج الله علی العباد؛ شیخ مفید. چاپ کنگره

7. الاستبصار؛ شیخ طوسی. دارالکتب الاسلامیه

8. الاصول السته عشر؛ دارالشبستری

9. اعلام الدین؛ حسن بن محمد دیلمی. موسسه آل البیت عَلَيْهِم السَّلاَمُ

10. اعلام النساء المومنات؛محمد حسون. دارالاسوه

11. اعلام الوری؛ فضل بن حسن طبرسی. نشر اسلامیه

12. امالی صدوق؛ شیخ صدوق. نشر مؤسسة البعثة

13. الامالی؛ شیخ صدوق. مرتضوی

14. الامالی؛ شیخ طوسی. دارالثقافه

15. الامالی؛ شیخ مفید. چاپ کنگره

16. الامامه و التبصره؛ شیخ صدوق. موسسه امام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ

17. الامان من الاخطار؛ ابن طاووس. آل البیت عَلَيْهِم السَّلاَمُ

18. بحارالانوار؛ علامه محمد باقر مجلسی. انتشارات دارالکتب الاسلامیة

19. البرهان في تفسیر القرآن؛ علامه سید هاشم بحرانی. نشر مؤسسه البعثة

20. بشاره المصطفی لشیعه المرتضی؛ طبری آملی. مکتبه حیدریه

21. بصائرالدرجات؛ شیخ ابوجعفر صفار قمی. نشر مؤسسه امام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ

22. البلد الامین؛ ابراهیم بن علی الکفعمی. موسسه اعلمی

23. تاج العروس؛ الزبیدی. دارالفکر

24. تاویل الآیات؛ آسترآبادی. موسسه نشر اسلامی

25. التحصین؛ ابن طاووس. موسسه دارالکتاب

26. تحف العقول؛ ابن شعبه حرانی. جامعه مدرسین

27. التشریف بالمنن؛ابن طاووس. موسسه صاحب الامر عَلَيْهِ السَّلاَمُ

28. تفسیر القمی ؛ علی بن ابراهیم. دارالکتاب

ص: 309

29. تفسیر امام حسن عسکری عَلَيْهِ السَّلاَمُ ؛ نشر مدرسة الامام المهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ1.

30. تفسیر عیاشی؛ محمد بن مسعود العیاشی. نشر مکتبه علمیه اسلامیه

31. تقریب المعارف؛ابوصلاح الحلبی. نشر الهادی

32. تنقیح المقال؛ عبدالله مامقانی. موسسه آل البیت  عَلَيْهِم السَّلاَمُ

33. تهذیب الاحکام؛ محمد بن حسن طوسی. دارالکتب الاسلامیه

34. ثواب الاعمال؛ شیخ صدوق دارالشریف الرضی

35. جامع الاحادیث؛ جعفر بن علی القمی.

36. جامع الاخبار؛ محمد بن محمد شعیری. مطبعه حیدریه

37. الخرائج و الجرائح؛ قطب الدین راوندی. دارالکتب الاسلامی بیروت

38. الخصال؛ شیخ صدوق. نشر اخلاق

39. دعوات الراوندی؛ قطب الدین راوندی. مدرسه امام مهدی عَلَيْهِ السَّلاَمُ

40. دلائل الامامه؛ محمدبن جریر طبری. بعثت

41. رجال کشی ؛ محمد بن عمر کشی. نشر آل البیت

42. روزنه هایی از عالم غیب؛ سید محسن خرازی. مسجد جمکران

43. روضه المتقین؛ محمد تقی مجلسی. موسسه کوشانپور

44. روضه الواعظین؛ فتال نیشابوری. نشر رضی

45. ریاحین الشریعه؛ ذبیح الله محلاتی

46. الزام الناصب؛ علی حائری یزدی. موسسه اعلمی

47. شرعه التسمیه؛ سید محمد باقر داماد

48. شیفتگان حضرت مهدی  عَلَيْهِ السَّلاَمُ احمد زاهدی. نشر حاذق

49. صحیفه سجادیه؛ امام زین العابدین عَلَيْهِ السَّلاَمُ

50. الصراط المستقیم؛ عاملی نباطی. مکتبه حیدریه

51. صفات الشیعه؛ شیخ صدوق. اعلمی

52. العدد القویه؛ علی بن یوسف حلی. کتابخانه مرعشی

53. عقد الدرر؛یوسف بن یحیی. نشر جمکران

54. علل الشرایع؛ شیخ صدوق. نشر داوری

55. عوالی اللئالی؛ ابن ابی جمهور. دار سید الشهداء عَلَيْهِ السَّلاَمُ

56. عیون أخبار الرضا عَلَيْهِ السَّلاَمُ؛ شیخ صدوق. نشر دارالکتب السلامیه

57. عیون الحکم و المواعظ؛ علی بن محمد لیثی. نشر دارالحدیث

58. الغیبة؛ محمد بن ابراهیم نعمانی. نشر دارالهدی

ص: 310

59. الغیبه؛ شیخ طوسی. دارالمعارف الاسلامیه1.

60. فضائل الاشهر الثلاثه؛ شیخ صدوق. نشر داوری

61. فضائل؛ ابن شاذان قمی. نشر رضی

62. القاموس المحیط؛ فیروز آبادی. دارالعلم بیروت

63. قصص العلماء؛ تنکابنی

64. الکافي؛ شیخ کلینی. نشر دارکتب الاسلامیة

65. کامل الزیارات؛ ابن قولویه قمی. دارالمرتضویه

66. کتاب الزهد؛ حسین بن سعید کوفی اهوازی. نشر علمیه

67. کتاب سلیم؛ سلیم بن قیس هلالی. نشر الهادی

68. کشف الغمه؛ محقق اربلی. نشر هاشمی

69. کفایه الاثر؛ خزاز قمی. نشر بیدار

70. کمال الدین وتمام النعمة؛ شیخ صدوق. نشر مؤسسه نشر اسلامی

71. کنز الفوائد؛ کراجکی. دارالذخائر

72. متشابه القرآن و مختلفه؛ ابن شهر آشوب. دار بیدار

73. المجازات النبویه؛ سید رضی. دارالحدیث

74. مجموعه ورام؛ ورام بن ابی فراس. مکتبه فقیه

75. المحاسن؛ احمد بن محمد برقی. دارالکتب الاسلامیه

76. مختصر البصائر؛حسن بن سلیمان حلی. نشر اعلمی

77. مدینه المعاجز؛ سید هاشم بحرانی. نشر اعلمی

78. مرآه العقول؛علامه محمد باقر مجلسی. دارالکتب الاسلامیه

79. المزار الکبیر؛ محمد بن جعفر مشهدی. انتشارات اسلامی

80. مسائل علی بن جعفر؛ علی بن جعفر عریضی. موسسه آل البیت

81. مستدرک الوسائل؛ شیخ حسین نوری. مؤسسه آل البیت

82. مستدرک سفینه البحار؛ شیخ علی نمازی. موسسه نشر الاسلامی

83. مشکاة الانوار فی اثبات رجعة محمد و آله الاطهار؛ شیخ محمد بن علی بحرانی

84. مشکاه الانوار؛ علی بن حسن طبرسی. مکتبه حیدریه

85. معجم تهذیب اللغه؛ ابی منصور ازهری. احیاء التراث العربی

86. من لا یحضره الفقیه؛ شیخ صدوق. دفتر انتشارات اسلامی

87. مناقب آل ابی طالب؛ ابن شهر آشوب. نشر علامه

88. منتخب الاثر؛ لطف اله صافی گلپایگانی. موسسه سیده معصومه

ص: 311

89. منتخب انوار المضیئه؛ بهاء الدین نیلی نجفی. نشر خیام1.

90. منتهی الآمال؛ شیخ عباس قمی. نشر هجرت

91. مهج الدعوات؛ ابن طاووس. دارالذخائر

92. مهدی موعود؛ علی دوانی. اسلامیه

93. النجم الثاقب؛ میرزا حسین نوری

94. نهج البلاغة؛ سید رضی. نشر محمد دشتی

95. نهج الحق و کشف الصدق؛ علامه حلی. دارالکتب اللبنانی

96. نهج الفصاحه؛ دنیای دانش

97. هدایه الامه ؛ شیخ حر عاملی. آستان قدس رضوی

98. الهدایه الکبری؛الخصیبی. نشر البلاغ

99. الوافی؛ فیض کاشانی. کتابخانه امیرالمومنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ

100. وسائل الشیعة؛ شیخ حر عاملی. نشر داراحیاءالتراث العربی

آثار دیگر مولف

1. نگاهی نو به تاریخ صدر اسلام

2. درمان با قرآن

3. طوبای هدایت. پاسخی به شبهات وهابیت

4. مرآة الابرار . فضائل و صفات شیعیان؛ فارسی و عربی

5. شرح زیارت عاشوراء

6. النصوص. بیش از پانصد دلیل بر ولایت حضرت علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ از منابع اهل سنت؛ فارسی و عربی

7. بهشت اندیشه. رویکردی نو به مباحث اعتقادی؛ فارسی و دانمارکی

8. الحبل المتین .فی وجوب البراءه عن اعداء الدین؛ عربی

9. راز شهادت. در بیان هدف حضرت اباعبدالله عَلَيْهِ السَّلاَمُ از حرکت به کربلا

10. سیاه و سفید. در بیان فرقه های اسلامی و تبیین فرقه ناجیه

ص: 312

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109