راهنمای تندرستی

مشخصات کتاب

سرشناسه : مهرین، مهرداد، - 1301

عنوان و نام پديدآور : راهنمای تندرستی/ بقلم مهرداد مهرین

مشخصات نشر : تهران.کتابفروشی ابن سینا ،1331.

مشخصات ظاهری : ص 124

وضعیت فهرست نویسی : فهرستنویسی قبلی

يادداشت : عنوان روی جلد: راهنمای تندرستی: درمان طبیعی بانضمام فوائد سبزیها، میوه ها، گیاهان طبی.

یادداشت : کتابنامه: ص. [3] - 4

عنوان روی جلد : راهنمای تندرستی: درمان طبیعی بانضمام فوائد سبزیها، میوه ها، گیاهان طبی.

شماره کتابشناسی ملی : 199843

خیراندیش دیجیتالی : انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب : خانم شهناز محققیان

ص: 1

اشاره

راهنمای تندرستی

بقلم : مهرداد مهرین

چاپ سوم

فروردین ماه 1331

از انتشارات کتابفروشی ابن سینا

چاپ اختر شمال

ص: 2

مقدمه

این کتاب برای نخستین بار در آغاز سال 1325 بصورت پاورقی در روزنامه داد بچاپ رسید. بر اثر استقبال خوانندگان و همت آقای مصطفی الموتى ، مدیر و سردبیر روزنامه داد که همیشه در کارهای خیر پیشقدم میباشند، این مقالات مجدداً بصورت کتاب چاپ و منتشر گردید

مدتها بود که کلیه نسخ «راهنمای تندرستی» بفروش رفته بود و عده ئی از خود ایران و تنی چند از بحرین طالب آن شدند

چون طالبین رو به افزایش گذاشتند ، اینك همان کتاب با اصلاح و تهذیب فراوان ، باهتمام حضرت آقای ابراهیم رمضانی ، مدیر کتابخانه ابن سینا که با چاپ و انتشار صدها كتاب مفید وعام المنفعه نقش مهمی در پیشرفت فرهنك كشور بازی کرده اند، برای بار سوم چاپ و انتشار می یابد

خوانندگان در این کتاب مطالب عجیب و باور نکردنی خواهند یافت حمله ئیکه در این کتاب به پزشکان شده نه از روی رشك و كینه است و نه از روی مزاح وجهالت هر کجا درباره مضرات دارو و روش معالجات کنونی حمله شده دلائل محکمی از نوشته های بزرگترین متخصصین علم بهداشت آورده ام. هیچیك از دلائلی که در این کتاب ذکر کرده ام، از آن خودم نیست. تمام این دلائل را از کتابهای معروف طبی نقل کرده ام و اینك برای اطلاع خوانندگان بعض منابع مهم را ذکر میکنم

1 - Nature Cure by Harry Benjamin

2 - Diet in Health and Sickness by H. Benjamin

3 - Prolongation of Life by Metchnikoff

ص: 3

4- Health via Food (Howard)

5- Herbal Remedies (Hawkins)

6- Essays on Health (Gambers)

در بین کتابهای فارسی این سه کتاب مورد استفاده قرار گرفته است :

1 - اصول معالجات ساده (كتب)

2 - فواید میوه ها - سبزیها - ویتامین ها (دکتر ستوده)

3 - تحفه حكیم مؤمن

خوانندگان در رد و قبول نظریاتیکه در این کتاب ذکر شده ، آزادند ولی بجاست قبل از رد نظریه ئی درباره صحت و سقم آن نیك فكر كنند و از قضاوتهای آنی و سطحی بر حذر باشند

مهرداد مهرین

ص: 4

فصل اول: راز عمر دراز

راز عمر دراز

دانشمندی مراحل عمر انسان و سك را مورد مقایسه قرار داده میگوید انسان در 12 یا 13 سالگی ببن بلوغ میرسد و در 25 سالگی ساختمان تنش کامل میگردد و عمر متوسط او شصت سال است و حال آنکه سك ، با اینکه مثل انسان زندگانیش غیر طبیعی است ، در 9 ماهگی بسن بلوغ میرسد و 9 ماه بعد از بلوغ ساختمان تنش کامل میگردد وحد متوسط عمرش 12 سال است: بدینسان میبینیم که انسان فقط دو برابر دوره نموش زندگانی میکند در صورتیكه سك هشت برابر دوره نموش عمر میکند! حال خواهید پرسید پس چرا انسان زود میمیرد علتش اینست كه سك حیوانی است گوشتخوار ومعاء غلاظ او کوتاه است لذا سمومی که در تنش جمع میشود بآسانی دفع میگردد. علاوه برین زندگانی سك که بر اثر زیستن با آدمی غیر طبیعی شده ، هر قدر هم غیر طبیعی شده باشد باز طبیعی است چرا كه سك مثل انسان سیگار نمیکشد، نوشابه نمینوشد تریاك نمیخورد و با کثافت کاریهای دیگر خود را آلوده نمیگرداند

سك دچار خشم و اندوه فوق العاده نمیگردد و فوق العاده قانع وصبور و مهربان است.

پیداست سگهایی که زندگانیشان طبیعی است، عمرشان هم طولانی تر است چنین سگها 25 سال بلکه بیشتر عمر میکنند . حالا اگر زندگانی

ص: 5

انسان هم کاملا طبیعی شود ، باید 300 سال عمر کند . این گفته دروغ و گزاف نیست زیرا اشخاصی دیده شده اند که 160 وحتى 180 سال عمر کرده اند.

مثلا شخصی بنام طامس بار در انگلستان میزیسته که 152 سال عمر کرد. هنگامی دکترها روی او را معاینه کرد مشاهده نمود که هنوزدنده های این پیر مرد سخت نگشته و قوای تناسلی را هنوز از دست نداده و شخص دیگری بنام دار كنبرك در نروژ میزیسته که 146 سال عمر کرد. در سیاه پوستان اشخاصی دیده شده اند که حتی 180 سال زندگانی کرده اند

چرا زود میمیریم؟

پس علت اینکه ما زود میمیریم اینست که بقول سنه ك خودكشی میکنیم هنوز در نیافته ایم که کیمیای تندرستی در دارو نیست بلکه در اطاعت از قوانین طبیعت است. هنوز در نیافته ایم که پزشك غالباً بیچاره تر از خود مریض است ولذا باید سخت کوشید حتی الامکان خود را گرفتار پزشك ودارو نگردانیم . هنوز در نیافته ایم که برای حفظ تندرستی خوردن هر غذائی روا نیست و باید در انتخاب غذا سخت احتیاط روا داریم و در خوردن ، اندازه نگهداریم و عواطف منفی ( مثل خشم و اندوه و ترس) را کنترل کنیم .

هنوز در نیافته ایم که هر ورزشی برای تندرستی مفید نیست و بسا ورزشهائی که اسباب مرك نابهنگام را فراهم میکنند برای اینکه قانون تندرستی را رعایت کنیم باید نیك بدانیم که چه باید بخوریم ، کی بخوریم چگونه بخوریم چه مقدار بخوریم و چگونه ورزش کنیم

در سلسله مقالاتی که اینک از نظر خوانندگان میگذرد ، راز تندرستی وطول عمر تشریح گشته است

عقائد درباره تندرستی و طول عمر

1- لویجی کور نارو که از اشراف ایتالیائی بود کتابی درباره صد سال زندگی نوشته خلاصه آن اینجا نقل میشود .

کارنارو نخست این حقیقت را بیان میکند که عادت طبیعت ثانوی تواند شد و آدم براثر معاشرت با بدان بعادات بد معتاد شده، تیشه بر ریشه هستی خود میزند

عادات بد نه فقط فقر معنوی تولید میکند و آدمی را از راه تقوی

ص: 6

منحرف میگرداند بلکه با از بین بردن تندرستی ، تیشه بریشه وجود زده آدمی را نابهنگام از پای در میآورند

لویجی کار نارو میگوید که در 40 سالگی بر اثر پر خوری مبتلا بدردهای گوناگون بود که بر اثر اختلالات جهاز هاضمه تولید گشته بود. در نتیجه چنان از زندگانی بیزار گشته بود که آرزوی مرک میکرد . ولی در صدد معالجه خود بر آمد در نتیجه دریافت که علت العلل رنجوری او پرخوری اوست که باعث شده انواع سموم در معده او جمع شده خون او را آلوده گردانند

علت مرض خود را که دریافت ، عاقلانه برای از بین بردن این علت بمجاهدت برخاست از پرخوری دست کشید و باعتدال پرداخت. بر اثر پیش گرفتن این رژیم ، توانست بیش از صد سال عمر کند

لویجی کارنارو نه فقط پرخور بود بلکه مقدار زیاد شراب هم مینوشید ولی او یکباره از پرخوری دست کشید و غذای خود را محدود کرد بروزی 12 اونس غذای بسیار ساده : ( هر اونس تقریبا 23 گرم است )

لویجی کارنارو پس از اینکه از دردهای گوناگون رهایی یافت بر آن شد دریابد چه غذاهایی با او میسازد و غذای مورد نیاز تن او چیست و چه اندازه است. ما اغلب در بند آن نیستیم که چه میخوریم و چگونه میخوریم و کی میخوریم و چقدر میخوریم بلکه فقط در اندیشه آنیم یك چیز خوشمزه بدست آورده بخوریم چه آن چیز با معده ما بسازد و چه نسازد . فقط در اندیشه آنیم که چه غذایی با زبان ما میسازد! یعنی هر غذای خوشمزه را ولو زهر مار باشد میخوریم و وقتی که مسموم شدیم یك سر پیش پزشك میرویم تا پزشك هم با داروها و آمپولهای خود سموم دیگر در تن ما تولید کرده اسباب مرك نابهنگام و یا یك مرض مزمن را فراهم آورد

خلاصه پس از اینکه اویجی کارنارو دریافت چه نوع غذاها با او میسازد، بر آن شد همیشه نیمه گرسنه از سفره برخیزد و خود را از سرما و گرما محفوظ دارد و تحت تأثیر عواطف منفی قرار نگیرد و از افراط در شهوترانی خودداری کند و خود را زیاد خسته ننماید. این شخص تأثیر زیاد عواطف منفی را در تندرستی تاکید کرده میگوید که غالباً آدم مریض دارای عواطف منفی است و آنکه تحت عواطف منفی قرار میگیرد ، حتماً مریض میشود . در عبارتی دیگر همانطور که عواطف منفی در تولید مرض مؤثرند، نا تندرستی در تولید عواطف منفی رل بزرگی را بازی میکند لذا می بینیم که کسی که بمرضی

ص: 7

مبتلا شده ولو قبل از ابتلا بمرض با نشاط و خوش خلق بوده ترشرو واندوهگین میگردد . بعلاوه میگوید که آدم تندرست نیروی مبارزه با مشکلات را دارد و هرگز ناکامیابی و بدبختی او را از پای در نمی آورد. درینجا اتفاقی که برخود وارد شده نقل میکند بدینگونه:

روزی در هفتاد سالگی در درشکه ای نشسته بود و بجائی میرفت که ناگهان درشکه واژگون شد و او را سخت مجروح کرد. پزشکان همه از حیات او نا امید بودند بجز خود او که اطمینان داشت زنده خواهد ماند و این اطمینان در اثر این در او تولید شده بود که کاملا آگاه بود که بر اثر رعایت اعتدال در ایام گذشته بنیه خود را از دست نداده و نیروی آنرا دارد که با هر گونه ناتوانی نبرد کند و شفا یابد. در نتیجه براستی شفایافت و سی سال دیگر زندگانی کرد

راز سلامتی کارنارو ، تنها در این نبود که او فکر اینکه مریض و ناتوان است بخود راه نمیداد بلکه راز سلامتی او در رژیم غذائی که پیش گرفت نیز بود .

چنانکه گفتیم مقدار غذائی که کارنارو روزانه بمصرف میرساند ، 12 اونس بود قسمت اعظم این غذا ، مایع بود . خویشان و دوستان باو گفتند که غذائی که میخورد کافی نیست و بهتر است بیشتر بخورد تا قوت گیرد . کارنارو در جواب گفت که رژیمی که پیش گرفته سالهاست که مورد اجرا قرار داده چندانکه عادت ثانوی او شده و لذا صلاح نمی بیند که بر مقدار غذای خود بیفزاید. ولی بر اثر اصرار دوستان ، وی کمی مقدار غذای خود افزود یعنی غذای روزانه خود را 14 اونس قرار داد. دیری نگذشت که باز مریض گردید و روحیه با نشاط خود را از دست داد در نتیجه بازهمان عادات قدیمه را از سر گرفت و بهمان 12 اونس غذا اكتفا نمود

لویجی کارنارو میگوید که رعایت نظم و ترتیب در زندگانی بنیاد تندرستی است بلکه یگانه داروی حقیقی است و عقیده دارد پس از طبیعت خود شخصی که مریض گشته بهترین پزشك است زیرا فقط او میتواند دریابد که چرا مریض شده ، چه غذاهایی باو نمیسازد، چه اندازه باید بخورد و نیرومندی قلب و معده و اعضاء دیگر تن او تا چه اندازه است ؟

شخص این حقایق را با تجربه تواند دریافت ولی طبیب از این موضوع بی اطلاع است و تازه اگر طبیب درین باره چیزی بگوید در نتیجه تحقیقاتی

ص: 8

است که از خود مریض مینماید چون هر کس بهترین طبیب خودش است، لذا باید حتى المقدور بكوشد از راه طبیعی خود را معالجه کند یعنی اگر دچار سوء هاضمه است، باید نخست روزه بگیرد تا سوء هاضمه اورفع شود و سپس باید غذاهایی نخورد که موجب سوء هاضمه میگردد وقس علیهذا سایر امراض با از بین بردن علت مرض ، دیگر هراسی از معلول که عوارض و نتایج مرض باشد نخواهیم داشت و بارعایت نظم و ترتیب در زندگانی ریشه هر گونه مرض را از بن توانیم کند

بعقیده کارنارو شهوترانی ، پرخوری، خوشگذرانی ، شهوت پول جمع کردن، شهوت جاه طلبی از بزرگترین علل مرض و مرك نابهنگام است. زیرا اینگونه عواطف است که اخلاق و عادات بد تولید میکند و در نتیجه آدمی را بیمار میگرداند برای رهائی از مرك نابهنگام باید از این دیوهای پلید فرار کرد و راه تقوی پیش گرفت

کار نارو گفته بعضی مردم را که میگویند زندگانی پس از پنجاه سالگی زندگی نیست بلکه از مرك بدتر است ، رد کرده گوید بر خلاف گفته ایشان زندگانی ایام پیری شیرین تر است و نشان میدهد که چقدر در سالخوردگی وی بهتر توانسته است از خوشیهای زندگانی بهره مند گردد

کارنارو بر اثر رعایت اصول بهداشت علاوه بر اینکه همواره از شر مرض مصون بود ، فوق العاده با نشاط و خوشبین بود چنانکه در 80 سالگی یك كمدی نوشت ، علت این خوش بینی، تندرستی او بود. چیزیکه عجیب است اینست که مزاجا کارنارو سودائی وضعیف البنیه بود ولی باوجود این بر اثر رعایت اصول بهداشت از بروز هر گونه عواطف منفی و حمله هر گونه مرض مصون ماند و با اینکه تا چهل سالگی مدام مریض بود و بارها دچار خطر مرك گردید بیش از صد سال عمر کرد

در پایان میگوید: همیشه هنگام خوردن غذا باید دو چیز را رعایت کنیم یکی ماهیت غذا و دیگر کمیت غذا و باید بدانیم چه میخوریم و آیا آنچه میخوریم برای ما سودمند است یا خیر و باید مواظب باشیم بیش از اندازه نخوریم و باید همواره این حقیقت را در نظر داشته باشیم که لذتی که از خوردن احساس میگردد باندازه ای آنی است که آغاز و انجام آنرا تشخیص نتوان داد ولی امراضی که براثر پرخوری برای کسب لذت تولید میگردد پایدار است .

ص: 9

2 - مجنکف چه میگوید

مچنکف میگوید روده بزرگ در انسان چیزی است غیر لازم و اگر بریده شود صدمه ای بتندرستی نمیرساند ولی با وجود این دستور نمیدهد که روده بزرك قطع گردد بلکه میگوید بهتر این است که بوسیله خوردن دوغ روده بزرك را پاک نگهداریم تا میکربها در این روده جمع نشوند بعقیده مچنکف علت کوتاهی عمر در میان پستانداران وجود روده بزرك است زیرا در این روده است که سموم تن فراهم آمده متعفن میگردد مگر اینکه غذاهایی( مثل دوغ و ماست ) خورده شود تا سمومی که در این روده فراهم می آیند از بین برود.

عقیده چند دانشمند دیگر

یك رابطه بین طول عمر و حجم هست : حیوانات صغیر الجثه كمتر از حیواناتی که جثه شان بزرگ است زندگانی میکنند در این قسمت استثناآتی هم هست چنانکه کلاغ با اینکه کوچکتر از گوسفند است عمرش دراز تر است بعضی کلاغها حتى 100 سال عمر میکنند !

علت درازی عمر كلاغ بقول مچنكف اینستکه معاء غلاظ «روده بزرك »، ندارد !

بوفون معتقد بود که طول عمر بستگی دارد بطول مدت بلوغ تن مثلا آدمی در 14 سالگی بسن بلوغ میرسد لذا 6 یا 7 برابر این مدت میتواند عمر کند فلورنس عقیده بوفون را تایید کرده گوید که بوفون در طول مدت بلوغ اشتباه کرده برای گرفتن نتیجه بهتری باید شروع دوره رشد را از موقعی حساب کرد که شاخه های استخوانهای بزرك با خود استخوانها متصل میگردند

از این محاسبه فلورنس چنین نتیجه گرفت که هر حیوان پنج برابر دوره رشدش زندگانی میکند مثلا انسان در 20 سالگی کاملا رشد میکند عمرش باید صد سال باشد و قس علیهذا سایر حیوانات ولى بقول مچنكف گفته فلورنس درباره همه حیوانات صدق نمیکند زیرا ویسمان به اسبی اشاره کرده که ده برابر دوره رشدش زندگانی کرده و همینطور درباره حیوانات اهلی و موش و حیوانات دیگر این گفته راست نمیآید.

گفته اند با زوری موجب کوتاهی عمر میشود ولی بقول مچنكف این

ص: 10

طور نیست چرا که بسا حیوانات بارور (مانند مرغابی وحشی) یافته شده اند که با وجود باروری بطول عمر نائل گشته اند لذا باید گفت این گفته فقط در باره بعضی حیوانات صدق میکند

بعقیده استالت یك رابطه آشکار بین غذا و طول عمر هست . قسمت اعظم گیاهخواران بیش از حیوانات گوشتخوار زندگانی میکنند . ولی مچنکف میگوید که درست است که حیوانات گیاهخوار «مانند فیل وطوطی » بطول عمر نائل میگردند ولی باید بخاطر آورد که از طرف دیگر حیوانات گوشتخوار«مانند زاغ و باز»هستند که با وجود گوشتخواری زیاد عمر میکنند بطور کلی عمر حیوانات خونسرد دراز تر از عمر پرندگان است و عمر پرندگان درازتر از عمر پستانداران میباشد زنان بیش از مردان بطول عمر نائل میگردند. علتش شاید این باشد که مرد بیش از زن در نبرد زندگی رنج میکشد و از طرف دیگر چون مرد آزادتر از زن است ، بیش از زن خود را بعادات بد «مثل باده گساری و تریاک کشی» معتاد میکند

کسانی که بطول عمر نائل گشته اند ، در عرض عمر پرهیز کار بوده اند گرچه دیده شده ناپرهیز کاران هم بطول عمر نائل گردند . معمرین غالبا در عرض عمر تندرست بوده اند، گرچه دیده شده که حتی در ایشان اشخاصی بوده اند که همواره مبتلا بدردهای گوناگون بوده اند. مثلا کارلایل که 86 سال عمر کرد ، تقریبا همواره رنجور بود .

الیوروندل هولمس میگوید کسی که میخواهد زیاد عمر کند باید چند ساله پیش از تولد اعلان کند که والدینش از میان کسانی انتخاب شوند که اجدادشان عمر دراز داشته اند؛ در عبارتی دیگر فقط بکسی عمر دراز داده میشود که والدین و اجداد او عمر دراز داشته اند ولی نباید فراموش کرد که ممکنست بر اثر حوادت وامراض شخص با دارا بودن این امتیاز زود بمیرد.

پس از وراثت محیط در درازی و کوتاهی عمر تأثیر میکند. در مناطق استوائی اشخاص سالخورده کمتر می یابیم. مناطق قطبی هم برای زندگانی مناسب نیست. مناطق معتدل بهتر از کلیه مناطق است

بعقیده اغلب کسانی که درباره طول عمر تحقیق کرده اند علت اساسی مرك طبیعی تصلب شرائین و ضعف قوه زندگی و سخت شدن استخوانها و

ص: 11

از بین رفتن سلولها بدون بجا گذاشتن ذریه نیرومند از خود ، قلت خون یا کثرت خون و ضعف قلب است

با اینکه دانشمندان علت مرك را دریافته اند، نتوانسته اند از بروز این علل در پیری جلوگیری کنند . نتوانسته اند سوخت اضافی برای چراغ نیمه خاموش زندگی سالخوردگان تهیه کنند . ولی البته اگر اینگونه عوارض در جوانی پدید آید، میتوان آنرا معالجه کرد

نوع شغل و آب و هوا و موقعیت ومحل سكونت و نوع عادات و چگونگی خوی نیز تأثیری بسزا در طول عمر دارد .

قسمت اعظم کسانیکه بطول عمر نائل گشته اند بینوا بوده اند. علت اینکه بینوایان بطول عمر نائل میگردند اینستکه بینوایان بر اثر عدم دسترسی بثروت خود را بخوردن غذاهای سنگین و گوناگون معتاد نمیکنند و براثر خوردن غذاهای ساده معده خود را سالم نگه میدارند.

پاكیزگی هم كمك بطول عمر میکند بلکه بنیاد آنست ولی پاکیزگی معنی وسیع تری دارد. مقصود ما در اینجا پاکیزگی درون و هم بیرون است . هم باید قسمت خارجی تن پاك باشد و هم قسمت داخلی تن و هم محیط کار و زندگی و هم افکار و احساسات

بعضی علت مرك را فراهم آمدن سموم در تن پنداشته اند ایشان میگویند ما میخوابیم تاتن بتواند این سموم را دفع کند.

بعقیده «پریر» هنگام بیداری ماده ای که او را «بنوجنز»مینامد در تن جمع میشود و این ماده چون باندازه کافی فراهم آمد ، خستگی احساس میشود و این خستگی منجر بخواب میگردد و در هنگام خواب ، این مواد بر اثر احتراق از بین میرود. همو گوید که اسید لاكتیك مهمترین «بنو جنز »میباشد .

کلاپارد معتقد است که خواب جلوه غریزه ای است که مقصود آن جلوگیری از فعالیت است. بعقیده این شخص ما نمیخوابیم چون خسته شده ایم یا دچار سمیت گشته ایم بلکه میخوابیم تا چنین حالات در ما پدید نیاید . گویاچیزی كه مرك طبیعی پدید میآورد همانست که خواب عادی را تولید میکند . شاید مرك طبیعی بر اثر سمیت یا ضعف اعضاء تن پدید میگردد و شاید مرک طبیعی دردناك نباشد بلکه مثل خواب لذت بخش باشد از اینروست که مچنکف

ص: 12

گفته است که برضد غریزه زندگی ، غریزه ای است که میتوان بر آن غریزه مرك نام گذاشت و این غریزه در پایان عمر سالخوردگان تولید میگردد با اینکه قاعده از بعد از 40 و یا 45 سالگی نخستین علائم پیری در اشخاص عادی ظاهر میگردد، در بعضی اشخاس علائم پیری حتی قبل از 30 سالگی پدید میگردد. از جمله این علائم فربهی است و سفیدی مو چروك پیدا کردن صورت با ریختن مو و فقدان دندان . لثه منقبض میگردد و در نتیجه دندانها بیش از اندازه بلند بنظر میرسد استخوانهای آرواره لاغر میگردد و در نتیجه فرورفتگیهائی در صورت پدید میآید در قوای دماغی و قوای روحی فتور راه یافته و تمایلی بسوء هاضمه تولید میگردد . شخص بتصلب شرائین و ضعف نسوج وعدم استحکام استخوانها دچار میگردد ولی تمام این عوارض ، درمان پذیر هست

عوامل دیگر

اخته تأثیر بسیار بدی در اخلاق و هوش و اندام و تندرستی انسان دارد و عمر را کوتاه میگرداند. کسانیکه اخته شده اند دارای صدای ضعیف و دست و پای فوق العاده بلند و جثه كوچك و مغز كوچك هستند سست و تنبل و بزدل واندوهگین هستند. زود مأیوس میگردند و زود پیر میشوند بنابرین اهمیت جهاز تناسلی را در طول عمر نباید نادیده گرفت

چرا پیر میشویم

(ویکتوردن) در این باره چنین مینویسد اغلب مردم تصور میکنند که سالخوردگی و ناتوانی که همراه آن میآید، امری کاملا طبیعی است و پنداشته شده که 70 سال حد عمر آدمی است و مرد هشتاد ساله بسیار پیر انگاشته میشود.

نگرانی و فکر اینکه سالخوردگی آدم را بالضروره ناتوان و شکسته میگرداند، خود موجب از بین رفتن قوای حیاتی و پیری نابهنگام است . نگرانی و یأس نه تنها صورت را پرچین و چروك و چشمها را کم فروغ میگرداند بلكه یك نوع سم مهلك تولید میکند که موجب ناپاک گشتن خون و تحلیل رفتن قوای حیاتی میگردد.

پس نخستین شرط حفظ جوانی خودداری از بر انگیختن عواطف

ص: 13

منفی ( مثل خشم و اندوه وحسد ) است

بما میگویند که ما پیر میگردیم براثر تحلیل قوی و ضعیف گشتن جهاز هاضمه در دفع فضولات وتصلب شرائین و رنجوری مفاصل واعصاب .

این حرفی است کاملا راست ولی پیداست که اگر قوای ما تحلیل رود و جهاز هاضمه همچنان قوی بماند و صدمه ای بشرائین ومفاصل واعصاب نرسد ، ما پیر نخواهیم گشت

با در نظر گرفتن این حقیقت دیگر موردی ندارد ما از سالخوردگی بترسیم زیرا راز طول عمر همین است لذا باید بدانیم که چه چیز مانع میشود علل پیری نابهنگام تولید گردد. چه باید بکنیم که از جمع شدن فضولات در معده جلوگیری بعمل آید ؟

«نخستین و بزرگترین اشتباهی که ما مرتکب می شویم اینست که بیش از اندازه میخوریم . در نتیجه پرخوری انرژی حیاتی را که درینصورت برای دفع فضولات بفعالیت خواهد پرداخت، از دست میدهیم. در نتیجه دچار میگردیم با تساع معده و كبد و ضعف كلیه . اسید اوریك درجسم بخش میشود و ما را بر ماتیسم و ورم مفاصل مبتلا میگرداند ، قلب را چربی فرا میگیرد و آن را از انجام دادن وظایقش باز میدارد ، جریان خون کند میگردد و جهاز هاضمه هم بر اثر فعالیت فوق العاده كم كم سست و ناتوان میگردد و سوء هاضمه تولید میکند. خود سوء هاضمه بلای بزرگی است. سوء هاضمه نخستین بشارتی است که طبیعت بما میدهد باینکه موقع آن رسیده که ما از خود بیشتر و بهتر مراقبت کنیم ولی گوش شنوا کو معنی ابتلاء بسوء هاضمه اینست.»

«مواد غیر ضروری سمی را داخل تن نگهداشتن و تن را بدین وسیله مسموم گرداندن میتوان گفت که یبوست عامل مهمی است در تولید سرطان و قرحه های معدی . آیا در اینصورت هیچ جای آنست تعجب کنیم که چرا شخصی که باین درد مبتلاست زود میمیرد ؟»

«چگونه میتوان از یبوست جلوگیری کرد؟ برای از بین بردن یبوست باید به سه امر توجه کرد : (1) ورزش (2) جویدن (3) غذا.

اغلب عقیده دارند که جویدن مهمتر از ورزش کردن است ولی نمیتوان انکار کرد که ورزش هم عامل مهمی است در هضم غذا . بهترین

ص: 14

ورزشها برای تسریع عمل هضم ورزش هایی است که شکم و کمر را بحرکت وا میدارد بخاطر داشته باشید که غذا را خوب بجوید . و اما درباره غذا باید گفت از گوشت نان سفید و نانهای قندی و شیرینی باید حتی الامکان پرهیز کرد شکر و ادویجات هم مضر است . شیرهم یبوست می آورد . شیرغذائی است کامل و مانند سایر غذاهای کامل باید خوب با آب دهن مخلوط گردد پیش از آنکه در معده رود .»

«چیزهایی که خوردنش برای یبوست مفید است میوه ها و سبزیجات و سالادها میباشد. اغلب مبتلایان به یبوست از مسمومیت معده شکایت میکنند ایشان باید میوه های تازه مثل پرتقال و نارنج و نارنگی بخورند زیرا مرکبات در معده اثر قلیائی دارد. پس از خوردن این جور میوه ها باید کمی شیر بنوشند خواننده باید بخاطر داشته باشد که عقیده اینکه میوه های اسید دار باشیر ،نمیسازد عقیده ئی است بی اساس»

«امساك - إمساك بسیار مهم است. باید متناوبا روزه گرفت هر كس باید لا اقل مدت یك هفته در سال روز بگیرد. اگر هر سه ماه یك مرتبه مدتی کوتاه روزه بگیریم، بسی مفید تر خواهد بود. روزه بجهاز هاضمه فرصت آسایش میدهد و آنرا توانا میگرداند مواد سمی را که ممکنست در معده جمع شده شده باشد ، دفع کند

«نظافت - خود را هر روز یا لااقل هفته ئی دو بار در تابستان و یك بار در زمستان پاك شستن بسیار مفید است زیرا نظافت موجب باز شدن مسامات میگردد و در نتیجه کار ریه که دفع کاربون و جذب اکسیژن است کاسته میشود و راه را برای دفع اسید اوریك و مواد سمی دیگر باز میگرداند . »

«اشعه خورشید- دیگر از عوامل مهم تندرستی اشعه خورشید است مشهور است اشعه ماوراء بنفش که در خورشید هست ، قاتل میکرب است. پس خودتانرا در اطاقهای تاریك حبس نكنید و درها و پنجره ها را ولو زمستان هم باشد، لااقل چند دقیقه باز کنید که هوا تجدید شود و اشعه كاملا داخل گردد.»

الكل ونیكوتین

یکی از علل مهم پیری و ناتوانی نابهنگام، افراط در باده نوشی است. شرا بخوری بر اثر عدم رعایت اصول بهداشتی و تولید شدن سموم در معده ، پدید میگردد. شرابخواری را میتوان بوسیله پاك كردن معده از

ص: 15

سموم بوسیله روزه گرفتن و خوردن غذاهای ساده، از بین برد.»

«نیکوتینی که در یك سیگار هست ، اگر بصورت جوهر در شخصی تزریق شود، او را نابود خواهد کرد . دخانیات به اندازه الکل مضر است .

خواننده شاید تصور کند که برای حفظ جوانی باید مثل یك زاهد زندگانی کند و از همه لذائد چشم پوشد. نه اینطور نیست ، آنچه برای این منظور لازم است اینست که همواره هم اندرون و هم برون خود را پاك نگاهدارید و خود را با سرگرمیهای گوناگون مشغول دارید ورزش کنید غذاهای بی گزند بخورید، از بر انگیختن عواطف منفی خودداری کنید. آنوقت خواهید دید که حفظ تندرستی چندان دشوار نیست.»

«در خاتمه باید گفت پیری یك نوع بیماری است که میتوان بوسیله رعایت اصول بهداشت بتعویق انداخت.»

ده اصل راکفلر

راکفلر میلیونر معروف امریکایی که 97 سال زندگانی کرد عقیده داشت هر کس از ده اصل او پیروی کند، صد سال عمر خواهد کرد. این ده اصل عبارتست از :

1– هیچوقت نسبت بزندگانی با همه شادمانیها و آلام آن بی علاقه مشو.

2 - غذا بحد اعتدال و در ساعات معین بخور

3- باندازه ورزش کن ولی افراط مکن

4 - بحد کافی بخواب

5 - خود را از ملالت و اندوه برکناردار

6 - هر روز صبح کارهای روزانه ات را معین کن و با دقت آنها را انجام ده

7- تا ممکن است از نور خورشید استفاده کن

8 تا میتوانی شیر بخور

9 - از پزشك خود اطاعت كن و در مواقع معین باو مراجعه کن.

10 - از کار فوق العاده اجتناب کن

ص: 16

عقیده پارك هامار درباره طول عمر

این مرد که بیش از صد سال عمر کرد، معتقد بود که برای نائل گشتن بطول عمر بایستی مثل اجداد خود در نهایت سادگی زندگی کرد چندانکه حتی باید لباس نپوشید و حرکات طبیعی را جایگزین ورزش کرد. مخصوصاً شنا را بسیار ستوده بعقیده او عادات خور و خواب هم باید مثل حیوانات دیگر باشد یعنی باید روز خوابید و شب بیدار بود و خواب هم باید منقطع باشد یعنی هنگام خواب باید مثل حیوانات گاهگاه بیدار شد. یکسر خوابیدن مضر است و در غذا خوردن هم باید مثل حیوانات رعایت نظم و ترتیب نکرد و هر وقت گرسنگی روی آورد، خورد . غذاهم باید سبزی و میوه باشد

ص: 17

فصل دوم: راز تندرستی

راز تندرستی

تندرستی چیست ؟

تندرست بودن یعنی در حالت طبیعی بودن جسم که براثر پیروی از قوانین طبیعت پدید می آید. مرض براثر نقض این قوانین تولید میگردد. اگر مریض گشتیم دوباره میتوانیم تندرست گردیم بشرطی که علت مرض را پیدا کرده از راه طبیعی آن را از بین ببریم برای این منظور باید آن نیروی شفا دهنده که درون ماست بفعالیت آوریم.

برای بکار انداختن این نیرو عللی را که موجب مرض شده ، باید از بین ببرد. غالباً ریشه این علل غذاست. لذا باید همواره این نکته را در نظر گیریم هم در موقع تندرستی و هم موقع ابتلاء بمرض باید در تندرستی فقط غذای مورد نیاز تن را بمقدار لازم بخوریم و برای هضم و جذب آن بحد اعتدال ورزش کنیم

عوامل اساسی که تندرستی را حفظ میکند عبارتست از غذای درست ورزش درست هوای پاك، آسایش ، پاکیزگی درون و برون گشاده روئی و احتراز از عاداتی که موجب میشود خون مسموم گردد (مثل نوشیدن شراب و کشیدن سیگار)

ص: 18

بنابراین علت اولیه مرض ، نقض قوانین طبیعت است بوجهی من الوجوه مرض یا بر اثر پرخوری تولید میشود و یا براثر نخوردن غذاهای مورد نیاز بدن و یا خوردن املاح سمی و غذاهای ناسازگار و غذاهای فاقد موادحیاتی و یا غذاهای گندیده عواطف منفی «مثل خشم و اندوه »و عادات و ضعف مزاج رل مهمی در تولید مرض بازی میکند

خود میکرب مرض تولید نمیکند اگر خود میکرب مرض تولید میکرد هیچکس سالم نمیبود زیرا ما هر روز یك مقدار زیاد از همه جور میکرب میخوریم. با وجود این همه مریض نمیشویم! چرا ؟ چون تن اشخاص سالم قوه آن را دارد که میکربها را در خود نابود کند ولی آنکه بر اثر نقض قوانین طبیعت علیل گشته ، مریض میگردد، چرا ؟ برای اینکه تن خود را چندان ضعیف و آلوده گردانده که میکرب محیط خوبی برای تغذیه و پرورش پیدا کرده تا در آن مأوی گیرد

حالا اگر کسی که دچار مرضی گشته، از راه غیر طبیعی تحت معالجه قرار گیرد (و بدبختانه اغلب معالجات کنونی بدینصورت انجام میپذیرد) یا مریض روز بروز ضعیف تر میگردد و امراض دیگر را هم مبتلا میشود و یا موقتاً باز سلامتی خود را بدست میآورد اما با چه قیمت ؟ بقیمت مستعد شدن برای ابتلاء امراض دیگر

زیرا پزشکان امروز علت مرض را از بین نمی برند بلکه میکوشند مرض را که معلول است از بین ببرند و در نتیجه علت مرض که زمینه مساعد برای تولید مرض باشد همچنان در تن میماند باضافه مرضی که داروهای سمی امروزه در تن تولید میکند

پس نتیجه میگیریم که فقط تنی که از کثافات گوناگون آلوده و ضعیف گشته ، گرفتار میکرب میگردد همچنان که مگس فقط سوی خاکرو به ها روی آورده مأوی میگیرد

برای رهایی از مرض علت آن را که همین كثافات باشد باید از بین برد و این امر بوسیله دوا انجام نمیگیرد بلکه باید رژیم غذا را تغییر داد و روزه گرفت تا موقعی که تن کاملا از سموم خود رهایی یابد .

یك دانشمند فرانسوی میگوید که برخلاف آنچه پاستور تصور کرد میکرب کوچکترین موجود زنده نیست بلکه خود میکرب مرکب است از

ص: 19

موجودات ذره بینی دیگر که آنها را «میورو زیما» نامیده این میوروزیما در موقعیکه سلولهای آن درست کار میکنند، صدمه ئی به آن نمیرسانند بلکه با سلولهای دیگر همکاری میکند ولی همینکه اختلالاتی در تن رخ داد موقع را غنیمت شمرده دسته دسته بانقلاب میپردازند و این دسته ها همان میکربها هستند که پاستور کشف کرده برای اینکه میکروبها باز پراکنده شده بصورت «میوروزیما» در آیند، باید اولا با امساك كثافاتی که در تن جمع شده دفع نمود و سپس یك رژیم مناسب اتخاذ کرد

یك عقیده عجیب دیگر

عقیده این دانشمند اینست که ، سلولهای سفید مدافع تن نیستند بلکه ذرات فاسد شده آن هستند که خوراک میکر بها میگردند.

موقع گرفتاری بمرض تمام نیروی تن صرف دفع مواد مضره میگردد لذا روا نیست در چنین موقع غذاهای سنگین خوردن بقول یکی از حکماء جهاز هاضمه در موقع سلامتی مثل اسفنج مواد را بخود جذب میکند و در موقع بیماری بنا میکند مواد زائده را دفع کردن . چون در آن واحد نمیشود دو کار انجام داد ، لذا روانیست ، موقع بیماری با خوردن غذاهای سنگین فعالیتهای دفاعی جهاز هاضمه را عقیم گذاشتن برای اینکه درخت مرض در ما بوجود نیاید، باید تخم آنرا نابود کنیم بچه وسیله میتوان تخم مرض را از بین برد ، بوسیله نامساعد کردن زمینه (یعنی بوسیله پاك كردن تن از مواد زائده و کثافات) بنیاد هر مرض مزمن، اختلالات جهاز هاضمه است که بر اثر پرخوری یا خوردن غذاهای ناسازگار یا عدم کنترل عواطف منفی تولید میگردد. و همواره با هر مرض، اختلالات جهاز هاضمه همراه است. لذا گفته اند که معده کانون امراض است (المعدة بیت الداء) امساك بموقع خود سودمند است ولی اگر نابهنگام باشد بجای سود زیان میرساند. مثلا اگر کسی بر اثر فقدان مواد مورد نیاز آن ضعیف البنیه شده باشد روزه بگیرد پیداست بیش از پیش ناتوان گشته ممکنست از بین برود.

بقول سعدی

نه چندان بخور که از دهانت برآید *** نه چندان که از ضعف جانت بر آید

ولى غالباً ما بیش از اندازه میخوریم بقول ناپلئون ما هر قدر هم کم

ص: 20

بخوریم باز زیاد خورده ایم. فقراء غذاهای گندیده بمقدار زیاد میخورندو اغنیاء غذاهای سنگین . لذا میبینیم هر دو طبقه گرفتار امراضند در صورتیکه .اگر فقرا غذاهای ساده را باندازه ئی که مورد نیاز تن است بخورند ، بهیچ وجه مریض نخواهند گردید و همینطور اغنیا اگر از پر خوری دست بکشند سالم خواهند بود . ( الحمیة من الاكل راس كل دواء والاسراف فى الاكل داء) یعنی دوای دواها کم، خوردن است و پرخوری مرض است. «تا اشتها غالب نشود چیزی نباید خورد »

ابن سینا میگوید: احذر طعاماً قبل هضم طعام .

دیگری گفته : آنچه باشتها بخوری ، تو آنرا خورده ای و آنچه بی اشتها خوری آن، ترا خورده است.»

«باید گرسنگی را تسکین کنیم نه اشتها را یا اقلا اشتهای غالب را از اشتهای کاذب تشخیص دهیم ... گرسنگی بهترین خورشهاست و شکم بهترین آشپزخانه ها

ترا بحفظ وجود اگر نظر باشد *** دهن زمعده نباید بزرگتر باشد

برای دریافتن اینکه چه موقع براستی گرسنه هستید کافیست از خوردن غذا تا وقتی خودداری کنید که گرسنگی شدیدی در خود احساس کنید و میل پیدا کنید که ساده ترین غذاها مثل نان و سزی را با رغبت تمام بخورید و برای اینکه مطمئن باشید که باندازه خورده اید وقتیکه از خوردن دست کشید باید باز کمی احساس گرسنگی در شما باقی باشد

باید فرق گذاشت بین اشتهای حقیقی و اشتهای کاذب . اشتهای کاذب براثر عادت بخوردن غذا در اوقات معین پدید میآید مولد اشتهای حقیقی گرسنگی است. پس وقتی باید غذا خورد که براستی گرسنه هستیم نه اینکه بر حسب عادت روزانه ، و لو سیر باشیم غذا بخوریم گرسنگی نشان کم شدن انرژی تنست .

فقط در موقعیکه گرسنگی روی میآورد تن نیاز فوری دارد بغذاهای مورد نیاز که باید زود فراهم گردد و گرنه بر اثر صرف انرژی اندوخته ، قوای آن تحلیل میرود و رنجوری دست میدهد . ولی باید باندازه خورد تا آنچه میخوریم هضم گردد و مواد لازمه جذب شود و گرنه در صورتیکه بیش از انداره بخوریم، جز اینکه بر جهاز هاضمه کار اضافی تحمیل کنیم و آن را

ص: 21

فرسوده گردانیم، سود دیگری بخود نخواهیم رساند

پرخوری جز اینکه جهاز هاضمه را بفعالیت فوق العاده برانگیزد و آنرا فرسوده گرداند سودی نمیرساند و اگر خدای نکرده کسی جهار هاضمه اش ضعیف باشد و پر خوری کند حتما بمرك نابهنگام دچار میگردد. مضار پرخوری در جوانی چندان آشکار نمیگردد زیرا در آن موقع جهاز هاضمه مثل هر چیز نو فعالیت فوق العاده را تحمل تواند کرد ولی دیری نمیگذرد که ناگهان فرسودگی جهاز هاضمه معلوم میشود و سراسر آن دچار اختلالات شدید میگردد. و کارگران تن که غده ها باشند، هم گوئی اعتصاب کرده از فعالیت دست میکشند . آن وقت است که پرخور در می یابد در جوانی چه خبطی کرده .

مثلی میگوید «گرسنگی شمشیری است تیز در معده آدم تندرست.»

یعنی آدم تندرست اشتها دارد. ولی باید خوانندگان بخاطر داشته باشند که اشتها دو نوع است، اشتهای کاذب و اشتهای حقیقی

اشتهای حقیقی

اشتهای حقیقی حالتی است که در تن پدید میگردد پس از گرسنگی حقیقی و با خوردن غذا (ولونان خالی باشد) رفع میگردد . ولی اشتهای كاذب براثر پرخوری تولید میگردد و شناختن این نوع اشتها قدری دشوار است. فقط توان گفت در این نوع اشتها ، شخص فقط چیزهای خوشمزه را میخورد. پس تا هنگامی که شدیداً میل بخوردن ساده ترین غذا ها نکردید غذا نخورید و وقتیکه اشتهای حقیقی تولید ،گشت غذا را با شادی بخورید زیرا خوشی در تسریع هضم و جذب غذا رل مهمی بازی میکند نباید اشتها را بوسیله خوردن ترشی یا غذاهای بسیار لذیذ برانگیخت چرا که در این صورت ناچار به پرخوری پرداخته و بسوء هاضمه مبتلا میگردیم. پس از خوردن غذا باید کمی استراحت کرد. بهتر اینست که به صحبت های شیرین و تفریحات ملایم پردازید ولی کسانی که به چاقی و یا نقرس و یا دیابت مبتلا هستند باید اندکی پس از از صرف غذا بورزش ملایم پردازند .

اشتهای حقیقی نگهدارنده تندرستی و مولد نیرو و انرژی است ولی اشتهای کاذب مواد امراض و خستگی است این اشتهای کاذب است که تن را

ص: 22

بکشوری مبدل میکند که در آن عده جنایتکاران ( یعنی میكرب) بمراتب : بیش از عده پلیس (یعنی سلولهای خورنده) است پیداست در چنین کشور نخست هرج و مرج كامل حکمفرما میگردد و اگر چاره ای برای رفع این هرج و مرج نشود قتل عام رخ داده، تن بتصرف جنایتکاران که میکرب باشد می افتد و در نتیجه شخص از پای در میاید.

پس هر بار که تصمیم بخوردن غذا میگیریم باید نخست معلوم گردانیم که آیا براستی گرسنه هستیم یا اشتهای کاذب ما را بخوردن جیره روزانه برانگیخته در صورتیکه براستی گرسنگی ما را بخوردن برانگیخته باشدما باید حتی الامکان از خوردن غذاهای متنوع خودداری کنیم زیرا معده به دو طرز کار میکند : یا فعالیت آن اسیدی است و یا قلیائی حالا اگر ما غذاهای نشاسته ای و شکری را که در عمل هضم یك واسطه قلیائی لازم دارد با غذاهای پروتن دار (مثل گوشت) كه یك واسطه اسیدی لازم دارد، بخوریم ، عمل هضم درست انجام نمیگیرد و عملیات شیمیائی معده مختل میگردد پس هنگام خوردن غذا باید رعایت این چهار اصل را بکنیم:

1 - بیش از اندازه نخوریم و مخصوصاً در خوردن غذاهای پروتن دار ، افراط نکنیم

2 - با غذاهای نشاسته ئی ، گوشت و یا هر غذائی که عملیات اسیدی لازم دارد ، نخوریم .

3- غذاهائی مثل نان قندی و شیرینی و کنسرو ها و هر غذائی که از مواد حیاتی محروم گشته نخوریم.

4 - باید غذا را نیك بجائیم مخصوصاً غذای نشاسته ئی مثل (نان) چون قسمت اعظم مردم، نوع غذاها را نمیشناسند لذا همان بهتر که هر وعده یك نوع غذا بخورند. خوردن غذاهای متنوع وقتی مفید است که خورنده غذا شناس باشد و بداند که چه میخورد . ولی آنکه از غذا شناسی بهره ندارد همان بهتر که هر بار بیش از یکی دو نوع غذا نخورد و معده خود را با غذاهای ناسازگار مملو نسازد

زیانهای پرخوری

اساس وریشه هر مرض مزمن، اختلالات جهاز هاضمه است که براثر پرخوری یا خوردن غذاهای ناسازگارو یا عدم کنترل عواطف منفی تولید

ص: 23

می گردد و همواره با هر مرض، اختلالات جهاز هاضمه همراه است . لذا گفته اند که معده کانون امراض است - زیرا معده است که انرژی را بصورت خون تولید میکند و خون اگر مسموم گردد مرض تولید میشود . خون علت العلل امراض است. با پاك نگهداشتن خون ، مرض را هم از بین برده ایم میکرب مثل مگس روی کثافت زندگی میکند همینکه مانع شدیم تن ما آلوده گردد ، میکرب را هم رانده ایم. همین طور که مگس در جای پاك اقامت نمیکند، همچنان میکرب در خون پاك راه نمی یابد .

مثلی میگوید: در شکم پرشیاطین میرقصند ! چه قدر ر است گفته . ولی از هزار نفر حتی یکنفر پیدا نتوانید کرد که که پس از پرخوری احساس کرده باشد که معده او کانون شیاطین گشته

اغلب مردم هنوز در نیافته اند که در حفظ تندرستی کمیت چندان دخیل نیست ولی کیفیت دخالت تام دارد و علاوه بر این، عواملی دیگر هست از جمله اندازه قدرت جهاز هاضمه برای هضم و جذب غذاست. لذا نباید در معده ای که نمی تواند غذاهای سنگین را هضم کند ، غذای سنگین ریخت. زیرا در اینصورت بجای سود زیان میرساند : غذا در معده میگندد و یبوست تولید میگردد. و اگر این عمل تکرار شود ، امراض خطر ناك مثل رماتیسم نقرس - سرطان - آپاندیسیت و غیره تولید میگردد. ولی چنانکه گفتیم اغنیا غذاهای سنگین و فقرا غذاهای گندیده بمقدار زیاد می خورند و در نتیجه هر دو طبقه دائما گرفتار انواع بیماریها هستند و زود از بین میروند

پیش از این نام شخصی موسوم به طامس پار را بردیم که در 152 سالگی فوت کرد. این شخص در 150 سالگی بنا بر دعوت چارلز ، پادشاه انگلستان بکاخ شاه آمد . ولی پس از دو سال ، در گذشت ، دکتر هاروی که تن او را پس از مرك تشریح کرد میگوید که علت مرك اوسالخوردگی و یا ناتوانی نبوده بلکه پرخوری بوده . پیر مرد نامبرده که دهاتی بود تا 150 سالگی غذای بسیار ساده و آنهم بمقدار کم میخورد ولی بقصر که آمد شروع کرد به پرخوری و در نتیجه بسوء هاضمه مبتلا شده در گذشت

غذا و تندرستی

مثلی میگوید: پدر مرض هر چه بخواهد باشد ، مادرش حتماً غذای بد است مثل دیگری میگوید عدس بخورید تندرست خواهید بود، ماش

ص: 24

بخورید تندرستی را از دست خواهید داد. اینکه چقدر غذا در تندرستی تأثیر میکند امری است آشکار و لذا نباید در انتخاب غذا فریب رنگ و بو ومزه غذا را خورد بلکه باید دید غذائی را که میخوریم چه خواصی را دار است و چه تأثیری در تندرستی ما میکند. بسیاری از غذاهای خوشمزه علاوه بر اینکه ماده غذائیت ندارند، بتن زیان میرسانند ( مثل نان قندی بعضی شیرینیجات) و ای بسا غذاهای بدمزه هست که سود فراوان میرساند. برای اینکه از لحاظ غذائیت خوراکهائی که میخوریم ، مطمئن باشیم ، باید همواره چیزهائی که خود طبیعت بوجود آورده بخوریم و آنچه در آشپز خانه های انسانی ساخته میشود ، با احتیاط بمصرف رسانیم ، شیر خشك ، كمپوت ساردین و کنسروها و انواع غذاهای دیگر که آدمی درست میکند، باید با احتیاط خورد و بعضی آنها (مثل شراب) را باید اصلا نخورد.

هر روز ما مقداری انرژی مصرف میکنیم و هر روز چندین هزار سلول از دست میدهیم، برای جبران این تلفات باید غذا باندازه ای که لازمست بخوریم و اگر نه تعادل بهم میخورد و مریض میگردیم حتی ممکنست ، سرمایه زندگی را از دست بدهیم .

تندرستی ما بسته باینست که هر روز چه میخوریم چه مقدار میخوریم و چطور میخوریم و بچه عاداتی معتاد هستیم و دچار چگونه عواطفی گشته ایم ولی مهمترین رل را غذا بازی میکند زیرا ما از همین غذا ساخته می شویم عوامل دیگر ، فقط موانعی هستند که تن را از تغذیه باز میدارند ولی در هر صورت تن کم و بیش از غذاهائی که در معده وارد میشود ، استفاده میکند کس توانست ، غذا و عواطف خود را تحت کنترول قرار دهد ، بزرگترین گام را برداشته در شاهراه تندرستی وطول عمر

باید هر روز مواظب باشیم چیزهایی را که میخوریم، مضر نبوده شامل مواد لازمه باشد تا نسوج از بعض مواد بی بهره نماند. باید از خوردن غذاهائی كه موجب اختلال جهاز هاضمه میگردند ، سخت خود داری کرد .

غذای فاسد مثل زهر است. نخوردن کمپوت و پنیرهایی که از کشور های خارجه وارد میشود بهتر است زیرا اغلب این غذاها گرچه خوشمزه اند ولی فاسد و مضرند و فاقد مواد حیاتی هستند. مواد حیاتی را فقط در میوه

ص: 25

«سبزیجات توان یافت. در خوردن چنین چیزها ، باید متوجه بود غذا گندیده یا خام نباشد مخصوصاً گندیدگی بسیار اثر بدی در معده دارد. میوه های خشك مضر نیست و در زمستان باید ازین جور میوه ها ، استفاده کرد. عربهای صحرانشین با اینکه فاقد طبیب و وسائل درمان هستند ، اغلب زیاد عمر میکنند چرا؟ زیرا شیر شتر و خرما که دو غذای مغذی هستند ، میخورند و در هوای آزاد یك زندگی آرام بی دغدغه میگذرانند ما نه فقط بوسیله پختن غذاهای طبیعی، مواد حیاتی آنرا از بین میبریم بلکه گاه قبل از پختن آنرا از غذائیت محروم میگردانیم مثلا نان سفید که از آرد بدون سبوس تهیه میشود دارای دو نقص است : یکی اینکه چندان غذائیت ندارد دوم اینکه چون سبوس ندارد سهل الهضم نیست ببینید چقدر ابلهیم که سبوس را که دارای غذائیت است بحیوانات میدهیم و خود آرد بی سبوس را پس از ، از بین بردن مواد حیاتی آن میخوریم اگر حیوانات میدانستند ما چه میکنیم بریش ما میخندیدند !

از طرف دیگر سبزیجات و حتی میوه جات را میپزیم و این یك اشتباه بزرك دیگر است زیرا گذشته بر اینکه درینصورت نیروی حیاتی آنها از بین میرود ترکیب شیمیائی آنها هم بکلی تغییر می یابد مثلا گوجه فرنگی خیلی کم «اگزالیك اسید » دارد ولی گوجه فرنگی پخته گذشته بر اینکه نیروی حیاتی خود را از دست داده بمقدار زیاد ازین اسید ، دار است

باید اذعان کرد که ما غذا را از روی هوس میخوریم و نه بمنظور رفع احتیاجات تن. هر چه خوشمزه است، میخوریم چه مضر باشد و چه سودمند. خوردن را مقصد قرار داده ایم حال آنکه خوردن وسیله ئی است برای حفظ تندرستی و نیرومندی لذا تعجب نیست اگر پی در پی مریض میشویم

رلی که غذا بازی میکند

سیکها و پاتانها در همان محیط که اهالی مدرس ( شهری است در جنوب شرقی هندوستان) زندگی میکنند بسر میبرند با وجود این قامت اهالی مدرس بسی کوتاهتر از قامت پاتانها وسیکهاست. سر این اختلاف چیست ؟ پس از تحقیقات زیاد معلوم شده که این اختلاف بر اثر مختلف بودن غذاهای پاتانها و سیکها و اهالی مدرس است

غذای روزانه سیکها عبارتست از ماست و مقدار کمی گوشت و مقدار زیادی سبزی و سیب زمینی و نان و حال آنکه غذای اهالی مدرس عبارتست

ص: 26

از برنج و فلفل هندی و تمر هندی و ماهی خشك شده

چون سر رابرت ماك كاریسون این اختلاف را ملاحظه کرد ، در صدد آزمایش بر آمد. در لابراتوار او دوازده قفس بود که پر بود از موشهای سفید . این موشها با اینکه اخلاف یك اجداد بودند ، هیچ شباهت باهم نداشتند در قفس اول مثلا یك موش فربه بود که دارای موهای خشن و رفتار پر شرارت بود غذای این موش موقعی که از شیر گرفته شد عبارت بود از نان سفید ، مربا ، گوشت گاو پخته ، ماهی جوشانده ، سبزی جوشانده ، چای دم کرده، در قفس دیگر موشهائی بودند که غذایشان همان غذا بود که سیکها و پاتانها میخورند. اینها باندازه موش قفس اول درشت و فربه بودند ولی مویشان صاف و نرم بود و طبیعتی صلح جو و آرام داشتند

در قفس سوم موشهای کوتاه قامت و نسبتاً كوچك بودند. این موشها غذایشان شبیه غذای اهالی مدرس بودند کمی بالاتر قفسی بود بر از موش های کوتاه قامت ولی تنومند که موی چرب داشتند و سبیلشان دارای پیچ بود این موش ها دارای طبیعتی بودند که فرانسویان دارند زیرا غذای فرانسوی می خوردند

ایشان همسایگانی داشتند کوتاه قامت ولی بسیار پرطاقت و فعال و چابك كه آنی در یکجا قرار نمیگرفتند. اینها غذای ژاپونی میخوردند و بالطبع طبیعت ژاپونی در آنها راه یافته بود .

از مراتب بالا میتوان دریافت چقدر غذا در جسم تاثیر دارد

جای بسی تعجب است که قانون از طرفی ارسنیك وكوكائین ومرفین را منع کرده و از طرف دیگر فروش سمومهای گوناگون بنام «دوا» و کنسرو و سیگار و مشروبات الکلی را آزاد گذاشته است

موقع خوردن غذائی باید لااقل بدانیم چرا میخوریم ، چه میخوریم چه مقدار میخوریم و چطور میخوریم. نیرومندی تن بسته بمقدار غذائیکه روزانه خورده میشود نیست بلکه مربوط باینستکه چه مقدار از این غذا بتن جذب میگردد . کسیکه زیاد میخورد تا چاق شود ، کار خوبی نمیکند چه اگر جهاز هاضمه اش درست از عهده جذب و دفع غذا بر نیامد، غذا در معده ناتوانش متعفن گشته سموم گوناگون تولید میکند و این سموم زمینه امراض را فراهم میکند

ص: 27

فصل سوم: درمان و دارو

مرض - دارو

ولتر در کتاب خود موسوم به «فرهنك فلسفی»مقاله ای دارد تحت عنوان «مرض - دارو» ما خلاصه آنرا اینجا نقل میکنیم:

فرض کنید که شاهزاده زیبائی که از علم تشریح کاملا بی اطلاع است یا براثر پرخوری مریض شده و یا بر اثر عدم اعتدال در رقص و یا افراط در کارهای دیگر که شاهزادگان انجام میدهند و نجور گردیده و فرض کنید طبیب باین شاهزاده خانم چنین میگوید :

خانم ، برای اینکه تندرست باشید لازمست كه مغز شما بیك نخاع سالم متصل باشد . و این نخاع باید از دو طرف پانزده جفت نسج عصبی داشته باشد و قلب شما باید منظما باز و بسته شود و خونی که داخل شرائین میگردد ، باید روزی 600 بار در تن جریان باید این خون که سرعت جریانش سریعتر از جریان رود رن ،است باید مواد زائده را از بین برد

شاهزاده خواهد گفت :

بسیار خوب آقای دکتر ، برای منظم کردن جریان خون ، شاه بشما پاداش خوبی خواهد داد بنابر این از این کار غفلت نکنید تا من آسوده باشم

پزشك - والاحضرتا ، فرمانهائی که ببنده میدهید ، باید بخالق بدهید آن یگانه نیرونی که ملیونها سیاره را واداشته گرد ملیونها ستاره بگردش

ص: 28

در آیند ، نیز راه جریان خون شما را تعیین میکند شاهزاده - چه آیا با اینکه ادعا داری که پزشک هستی ، نمیتوانی دستوری بمن بدهی؟

طبیب - خیر ، والاحضر تا ما فقط میتوانیم شما را از بعض اعضاء محروم گردانیم ولی نمیتوانیم چیزی بر تن شما بیفزائیم . نوکران شما کاخ شمارا جارو میکنند ولی کسی که آنرا ساخته، معمار است. اگر والاحضرت پرخوری کرده اید ، من میتوانم با مسهل روده هایتان را پاک گردانم این یك جارو است که بوسیله آن درون شما را پاك میكنم ، اگر مبتلا بسرطان هستید ، پستانتان را قطع میکنم ولی نمیتوانم پستان دیگری بشما بدهم . اگر بسنك مثانه مبتلا هستید، من میتوانم شما را از شر آن نجات دهم اگر پای شما بغانقاریا مبتلا شد، میتوانم آن را قطع کنم. خلاصه ، ما طبییان عینا مثل دندانساز هستیم که میتواند دندانی را بکشد ولی نمیتواند یك دندان سالم جای آن گذارد .

شاهزاده - شما مرا بهراس انداخته اید چرا که من تصور میکردم شما اطباء میتوانید کلیه امراض را معالجه کنید

طبیب - ما امراضی را میتوانیم معالجه کنیم که خود بخود معالجه میگردند!.

شاهزاده -پس اینهمه داروها و حبها برای چیست ؟

طبیب - اینها اختراع شده برای بدست آوردن پول و دلخوشی بیماران چه ، در واقع طبیعت ، طبیب حقیقی است

شاهزاده پس دارو در چیست ؟

طبیب - بشما گفتم که راه رهایی از مرض ، پاك نگهداشتن خانه ای است که ما نمیتوانیم نظیرش را دوباره بسازیم. چیزهائی که میدانید بشما میسازد بحد اعتدال بخورید. چیزهائی که زود هضم میشود ، برای تن مفید است. چه چیز است که بهضم غذا بهترین وجه كمك میكند ؟ ورزش است. چه چیز است که نیروی تن را تجدید میکند ؟ خواب است

چه چیز امراض غیر قابل علاج را از شدت میکاهاند ؟ بردباری است.

چه چیز بنیه ضعیف را قوی میگرداند ؟

هیچ

!

همانطور که ولتر ،گفته پاکی معده ریشه تندرستی است ولی در صورت بیماری دواهای نباتی بمراتب بیزیان تر از دواهایی است که از اصلاح ساخته میشود زیرا :

ص: 29

طبیعت املاح مختلف را غذای سبزیجات و درختان گردانده و سبزیجات و میوه جات را غذای حیوان . لذا بر خلاف نقشه طبیعت رفتار کرده ایم اگر اصلاح را با هم ترکیب نموده آنرا برای معالجه امراض که خود بر اثر نقض قوانین طبیعت تولید میگردد بکار بریم بنابراین اگر بخواهیم دوائی بخوریم، باید دوای نباتی باشد

لذا طب یونانی و هندی و چینی که نباتات را دوا قرار داده اند بمراتب بهتر از طب اروپایی است بلکه باید گفت اولی اگر سودی نرساند ، زیان کمتر میرساند ولی دومی اگر سودی نرساند حتما زیان میرساند. هنوز پزشکان اروپائی در نیافته اند که طبیعت جهاز هاضمه آدمی را برای حل و هضم مواد املاحی درست نکرده لذا میبینیم کسی که دواهای اروپائی زیاد میخورد، هر روز بیك درد تازه گرفتار میشود و رنجوری چنان بروی غالب میگردد که سخت مریض و ناتوان گشته از پای در میآید . با خوردن دواهای اروپائی ممکنست سموم گوناگون در انساج و روده شما راه یافته و اعضاء رئیسه را که بر اثر فعالیت زیاد برای دفع سموم فرسرده گشته اند ، چنان از کار اندازد که دیگر نتواند کوچکترین فعالیتی برای از بین بردن این سموم ابراز دارد و در نتیجه بامراض خطرناك دچار گشته و برنجوری دائم مبتلا خواهد گشت.

رلی که دوا در تولید امراض بازی میکند!

غذا اگر ناسازگار و سمی و یا اضافه بر مقدار لازم خورده شود و تن توانائی دفع و یا هضم این غذاهای اضافی را نداشته باشد ، در این صورت شخص بنسبت شدت و ضعف سمیت و امتلاء معده مریض میشود طبیعت برای از بین بردن این مواد زائده و سمی ، تب و عرق و دمل وجوش وغیره پدید میآورد. پزشک این علائم را که معلول مرض هستند ، علت انگاشته دواهای گوناگون برای از بین بردن این معلولها میدهد در صورتیکه بعلت که جمع شدن مواد زائده باشد اصلا توجه نمیکند

در نتیجه مریض را با مراض خطر ناك (مثل رماتیسم و نقرس و آپاندیسیت) مبتلا میگرداند. بروز دمل و جوش و محلولهای دیگر نشانه کوششی است که طبیعت برای دفع این مواد ظاهر میکند. ما باید بوسیله

ص: 30

پرهیز و امساك و خوردن غذاهای مناسب موجب شویم طبیعت بهتر بتواند در کوشش خود کامیاب گردد نه اینکه مجاهدتهای آنرا بیش از پیش بلااثر گردانیم و بوسیله استعمال دواهای گوناگون مانع شویم از اینکه عوارض مثل دمل و تب و یا بلغم) بروز کند

ماندن همین سموم و مواد زائده در تن است که امراضی مانند سرطان و برونشت درد کبد و فشار خون وورم عصب وورم شریان و عرق النساء تولید میکند

اگر ما بازهم مانع شویم که بوسیله این امراض طبیعت مواد مضره را از تن خارج گرداند، آنوقت است که طبیعت بآخرین علاج یعنى مرك متوسل میشود

بنا براین در معالجه امراض باید نخست علت مرض را پیدا کرد و خود ماشین بدن را باید گذاشت سومی که در آن جمع که در آن جمع شده دفع کند زیرا نهال مرض غالبا از خودتن تولید میگردد و برای نابود کردن آنهم باید خود تن بفعالیت پردازد و برای اینکه تن در از بین بردن عللی که مرض را تولید کرده بیشتر بفعالیت پردازد باید بآن فرصت دفع این مواد زائد را داد برای اینکه مجالی بتن برای دفع این مواد داده باشیم، باید امساك كنیم و از خوردن غذاهای ثقیل جداً بپرهیزیم و بخوردن آب میوه و شیر و شوربای ساده قناعت کنیم تا وقتی که سمومیکه در معده جمع شده و در خون راه یافته دفع گردد .

در این موقع تن توانا خواهد گردید که مرض را از بین ببرد. ولی همینکه تن توانست این امر را با نجام رساند، ما نباید بخیال اینكه نیك معالجه شده ایم از پرهیز دست برداریم بلکه باید همچنان خوردن غذا های ساده مداومت دهیم تا مرض عودت نکند

دکتر الیور هولمس درباره دوا میگوید:

اگر همه دواهائیکه در جهان هست در دریا بریزند، ماهیان همه بیمار خواهند شد و بشر از هزاران امراض نجات خواهد یافت.»

ولتر که مثل اولیور هولمس بیش از 80 سال عمر کرد میگوید : ما دواهایکه درست خاصیتشان را نمیدانیم در تنی که از اسرارش چندان اطلاع نداریم فرو میریزیم ، تا امراضی را که از ماهیتشان آگاه نیستیم ، از بین برد. »

ص: 31

چقدر ولتر راست گفته است: کسانیکه پی در پی دوا میخورند، خوبست این گفته هو لمس و ولتر را در نظر داشته باشند و جای اینکه پول خود را صرف دوا و دکتر کنند چیزهای سودمند بخورند و یا برای روز مبادا نگاه دارند تا هم تندرستی خود را حفظ کرده باشن و هم پول خودرا

این را باید همیشه در نظر داشت که اغلب دواها مرض را از بین نمیبرد بلکه درد را تسكین و تخفیف میدهد و بدینوسیله بمرض مجال میدهد که بیشتر توسعه یابد ولی مریض بیچاره چون احساس درد نمیکند خیال میکند که شفا یافته است. غافل از آنکه مرض دارد رشد میکند از اینرو باید گفت درد نعمتی است بزرك زیرا فقط بوسیله آنست که ماهیت مرض وشدت مرض وموضع مرض معلوم میشود.

اگر ما بوسیله خوردن دواهای مسکن درد را از بین ببریم نه تنها موضع مرض را پیدا نتوانیم کرد بلکه شدت و ضعف مرض را هم نخواهیم فهمید تا بتوان بمعالجه اقدام کرد و از سوی دیگر از چگونگی پیشرفت آن غافل خواهیم ماند

چنین دواها علاوه بر اینکه مرض را از بین نمیبرند ، یافتن آن گشته جهاز هاضمه را بکلی مختل میگردانند و موجب میشوند تن از فعالیت برضد مرض و دفع آن عاجز ماند و در نتیجه بجای اینکه غده های تن باصلاح امور داخلی بپردازد ، بیگانه (یعنی دوا) با کمال آسایش بفعالیت پرداختند شروع بتخریب میکند

درمان طبی

مقصود از درمان طبی، در مانیست که بوسیله دواهای معمولی انجام میگیرد. اگر بگوئیم طب اروپائی برای مریض مخاطرات زیادی در بر دارد نه گزاف گفته ایم و نه دروغ پزشکان بزرگی مثل دکتر تلدن کوهن و لیندلر که سابقا بروش درمان طبی بیمارانرا معالجه میکردند ولی بعداً بخطای خود پی بردند و بروش دیگری که موسوم است بروش درمان طبیعی بمعالجه بیماران مشغول گشتند کتابهای بیشماری برضد طبابت کنونی نوشته اند و ثابت کرده اند که چقدر این طبابت ممکن است عواقب وخیمی برای مریض بیار آورد.

ص: 32

طب کنونی بعض امراض را معالجه میکند ولی در عین معالجه امراضی دیگر تولید میکند مثلا رماتیسم و آپاندیست را معالجه میکند ولی بقیمت ضعیف گرداندن بنیه و آماده کردن آن برای ابتلاء بامراض دیگر گاندی طب اروپائی را جادوی سیاه نامیده و گفته است که بهتر است مریض بهمان دردی که دارد بمیرد تا اینکه با این داروها معالجه شود ! چرا ؟ برای این که امراضیکه پس از درمان پدید میگردند، بمراتب خطر ناکتر از مرض نخستین است

بهمین جهت است كه كسیك، یك بار بیك مرض نسبتاً مهم گرفتار شده باشد و بوسیله دواهای معمولی معالجه شده باشد ، محالست از آن ببعد روی سلامتی ببینند او تمام عمرش بادوا و پزشك سركار خواهد داشت. دوا دامی است که پزشک در راه بیماران مینهد تا آنان را گرفتار کرده روزی خود را بدست آورد !

دکتر لیندار :میگوید: یك ثلث آنچه میخورید بشما سود میرساند و دو ثلث دیگر معاش پزشك را تامین میکند !

این گفته کاملا آشکار میگرداند که علت العلل مرض میکرب نیست بلکه آلودگی خون است که بر اثر پرخوری و خوردن غذاهای ناسازگار تولید میگردد . ولی طب کنونی ابداً باین نکته توجه نمیکند بلکه بر عکس بیمار را وا میدارد با خوردن غذاهای مقوی بر آلودگی خون خود بیفزاید حال آنکه جهاز هاضمه در موقع بیماری حتی قدرت هضم غذاهای ساده را ندارد دیگر چه رسد بجذب عناصر غذاهای مقوی !

بهمین جهت است که بیمار بجای سود زیان میبیند و باختلالات شدید جهاز هاضمه دچار میشود پزشك هم با آمپولهای خود آخرین رمق مریض را میگیرد! اینست تراژدی طبابت معاصر

لویجی کار نارو که گفتارش را در مقدمه کتاب نوشتیم درصد سالگی می نویسد پزشکان زرنك من همه مرده اند ولی من که امروز به صد سالگی رسیده ام هنوز سالم و شاداب هستم.»

چرا؟ برای اینکه کارنارو علت العلل مرض را دریافته بود و آن عدم اعتدال است و حال آنکه پزشکانش بر اثر در نیافتن علت حقیقی مرض ، همه خود را با دواهای خود مسموم کرده بودند. اینست معالجه طبی !

ص: 33

درمان طبیعی

بنابرین نخستین خطای طب کنونی اینست که بعلت العلل مرض توجه نمیکند بلکه فقط بدفع علامات مرض و تسکین درد می پردازد . هدف طب کنونی کشتن میکرب است و حال آنکه مهمتر از آن از بین بردن غذای میکرب یعنی آلودگی است. پیداست بزمینی که آب و کود نمیرسد هیچ گیاهی نمیروید ولی اگر شما زمین را بیشتر آبیاری کنید و کود دهید و بالاتصال به از بین بردن نباتاتی که سبز میشوند بپردازید، پیداست بمقصود خود نخواهید رسید زیرا تا هنگامیکه که زمین حاصلخیز است ، نباتات هم خود بخود میرویند! مرض هم همین حال را دارد .

میکرب در تن آلوده را می یا بداگر آلودگی را از بین بردید، غذای میکرب هم خود بخود از بین میرود . ولی اگر بآلودگی توجه نکردید ، و با بدترین زهرها میکر بهارا کشتید، باز میکر بهای گوناگون خود بخود بوجود خواهند آمد . مگس بجایی روی میآورد که آلوده و کثیف است؛ همچنین میکرب در تنی راه می یابد که آلوده شده با پاکیزه نگهداشتن خانه مگس را از خود رانده ایم همچنین با پاکیزه نگهداشتن خون از شر میکرب در امان خواهیم بود. آری میکرب وقتی وارد تن میشود که فوق العاده آلوده باشد و بعضوی حمله میکند که ناتوانترین و یا آلوده ترین اعضاء تن باشد . بهمین جهت است که دکتر کرهو میگوید : فقط یك مرض وجود دارد و آن «آلودگی انساج است»

در عبارتی دیگر کلیه امراض بر اثر آلودگی خون و انساج تولید میگردند و لذا همه یك درمان دارد و آن پیدا کردن علت آلودگی و از بین بردن این علت است بوسیله امساك و خوردن غذاهای مناسب بمقدار کم اینست درمان طبیعی

برای توضیح بیشتری باید گفت که در روش درمان طبیعی فقط برفع مسمومیت خون توجه میشود و دواهائیکه درین مورد بکار میرود عبارتست از چند روز روزه، آب اشعه خورشید ، هوای پاك ، سبزیجات و میوه جات وشیر !

ص: 34

کسانیکه بدرمان طبیعی معتقدند میگویند که مرض چیزی است که در خود بدن بوجود می آید و تن بوسیله مرض میکوشد باختلافات درونی پایان دهد و با از بین بردن مواد موذیه از تن موازنه انفعالات شیمیائی جسم را مجدداً برقرار سازد.

این اطباء عقیده دارند چون بیماری از درون جسم سرچشمه میگیرد، باید مریض را از درون معالجه کرد نه از برون

یعنی بجای خوراندن داروهای گوناگون باید بیمار را مجبور کرد چند روز از خوردن غذا اجتناب کند اساسا چنین عملی هم لازم نیست بر مریض تحمیل شود زیرا هر کس هر گاه مریض میگردد خود بخود بخوردن غذا بی میل میشود و بی اشتهایی عجیبی باو دست میدهد و این خود بزرگترین دلیل آنست که موقع ابتلاء ببیماری باید بجای خوردن دواهای گوناگون ، از خوردن غذا اجتناب کرد. چه تا درون تن پاکیزه نشود ، میکرب از بدن خارج نخواهد شد . میکرب با دوا از بین نمیرود زیرا دوا هم فعالیتهای میکرب را کم میکند و هم فعالیتهای سلول جسم را . بنابرین اگر میکربها را بکشیم سلولهای جسم هم کشته میشوند . کاریکه باید بکنیم اینستکه چنان زمینه را برای میکرب نامساعد کنیم که خود بخود از بین برود. میکرب روی کثافت زندگی میکند. هر گاه بوسیله امساك كثافاتیكه درون تن جمع شده است دفع کنیم میکروب هم دفع می شود

علت العلل كلیه امراض یك چیز است و آن جمع شدن مواد زائد در جسم است که بتدریج رویهم انباشته شده و مانع جریان فعالیتهای جسم بطرز صحیح میگردد. عوارض کلیه امراض تلاش جسم است برای دفع سموم و مواد زائده جسم ولی پزشکان عادی این عوارض را خود مرض انگاشته ، فقط سعی میکنند این عوارض که معلول است از بین برند نه سرچشمه و علت مرض را. اینان بجای اینکه با تغییر رژیم غذای مریض و وادار کردن او بامساك ، نیروی شفا دهنده را که داخل تن خود مریض است بکار اندازند، از دواهای رنگارنك داروخانه استفاده میکنند حال آنکه آنچه مریض را شفا میدهد داخل جسم خود مریض است نه در داروخانه منتهی باید بوسیله امساك و خوردن غذاهای مناسب بجسم مجال داد ، این نیروی شفا دهنده داخلی را بکار اندازد. درمان امری درونی است نه بیرونی: مریض از داخل شفا می یابد نه از خارج

ص: 35

اطبای عادی فراموش کرده اند که میکروب وجود آورنده مرض نیست بلكه پاك كننده مرض است یعنی میکرب وقتی در جسمی راه می یابد که مواد مضر و زائد در آن راه یافته باشد. میکرب رل یك سپور را بازی میکند. به عبارت دیگر، میکرب داخل جسم میشود تا کثافاتش را بخورد اگر ما غذای میکرب را از بین بردیم، خود میکربها هم پس از چندی از بی غذائی میمیرند بهمین جهت است که کسانیکه درونشان کاملا پاکیزه است بهیچ نوع مرضی مبتلا نمیشوند حتى بامراض مسرى !

پس میكرب علت مرض نیست بلکه معلول آنست ، اخیراً پروفسور پتنكوفر برای اینکه ثابت کند که خود میکرب ، مرض را تولید نمیکند محتویات یك لوله شیشه ای را که پر از میکرب وبا بود بلعید. میکرب در این لوله باندازهای زیاد بود که برای مریض ساختن یك هنك سرباز کافی بود ولی در پروفسور پتنکوفر بهیچوجه این میکر بها تأثیر نکردند و وی هچمنان سالم ماند وقتیکه از او پرسیدند چرا مبتلا به وبا نشدی ، وی جواب داد: برای اینکه خود میکربها در تولید وبا چندان اثر ندارند آنچه مهمست آماده بودن زمینه برای ابتلاء باین مرضست»

هر گاه پزشکان عادی مریضی را شفا دادند ادعا میکنند که دواهایشان او را شفا داده ولی اطبائیکه طبق اصول درمان ،طبیعی معالجه میکنند ، چون معتقدند نیروی شفا دهنده درونی خود مریض در علاج مرض مؤثر است ، از اینرو مدعی نیستند که آنان مریض را معالجه میکنند بلکه با کمال فروتنی اظهار میدارند : ما مریض را معالجه نمیکنیم. طبیعت معالجه میکند. آنچه از دست ما بر می آید اینستکه تا آنجا که ممکنست بطبیعت در راه معالجه كمك میكنیم؟

پزشکان عادی مرض را یك سانحه ناگوار تلقی میکنند که غفلتاً سراغ یك آدم بدبخت از همه جا بیخبر میرود .

ولی اطبائیکه بروش درمان طبیعی معالجه میکنند ، مرض را ناشی از بی مبالاتی خود مریض در امر حفظ بهداشت و بی اعتنائی او در خورو خواب فعالیتهای گوناگون روز میدانند

پزشکان عادی تصور میکنند بدن در دفع میکرب و مرض چندان و فعالیتی از خود نشان نمیدهد مگر اینکه دوا بکمکش شتابد. آنان فعالیتهای

ص: 36

بدن را انفعالی میانگارند نه فعال . ولی کسانیکه طبق اصول درمان طبیعی معالجه میکنند بدن را فعال میدانند نه انفعالی از اینرو آنان زمینه را برای بدن آماده میسازند که خود با اتکاء به نیروی خود ، مرض را از خود دفع کند.

پزشکان عادی وقتیکه عوارض مرض را با داروئی از بین بردند، بیمار را مرخص میکنند و میگویند : تو دیگر شفا یافته ای ، بیمار بدبخت هم تصور میکند واقعا شفا یافته است غافل از آنکه بیماری از یك گوشه بدن بگوشه دیگر آن انتقال یافته است و هر آن حاضر است بصورت دیگر نمایان گردد. بهمین جهت است که اغلب بیماران پس از شفا یافتن مجدداً مریض میشوند منتهی مرضشان با مرض اول فرق دارد و از اینرو تصور میکنند از بد شانسی بمرض تازه ئی مبتلا شده اند حال آنکه این مرض تازه ، همان مرض سابق است که در لباس دیگری به جلوه گری پرداخته است ! بهمین جهت است که کسانیکه مبتلا بروماتیسم مالاریا وسفلیس بوده اند و طبق درمان طبی معالجه شده اند ، پس از معالجه به بیماری قلب و صدها نوع بیماری دیگر مبتلا میشوند .

چون درمان طبیعی اصول و آداب مخصوص دارد و علاوه منظور ما از نوشتن این کتاب نشان دادن درمان امراض نیست ، از اینرو از طرز معالجات طبیعی فعلا خودداری میکنیم

ص: 37

فصل چهارم: بهداشت

بهداشت بطور کلی

1 - یخوابی و درمان آن (1)

خواب برای تجدید قوائیکه هنگام روز بر اثر فعالیت دماغی و یا جسمی از دست رفته است لازم میباشد. علاوه بر این خواب بعمل تغذیه كمك میكند. خواب یکی از گرانبهاترین مواهب طبیعت است که آدمی را بر بال های خود نشانده بقلمرو سکون و آرامش میبرد. پس پیداست هرگاه امری موجب بیخوابی ممتد گردد ، آدمی رنجور و ناتوان میشود .

مدت خواب - عمومأ مدت خواب 6 الى 8 ساعت است ولی ممکنست کمتر از این و یا بیشتر از این هم دوام یابد و این امر بستگی دارد بسن و بنیه و عوامل دیگر. ممکنست بعضی از تنبلی زیاد بخوابند ، در اینصورت خواب بجای سود زیان میرساند و بجای اینکه آدمی را از خستگی برهاند ناتوانش میگرداند

بیخوابی و مرض -تقریبا در همه موارد بیخوابی نشانه وجود یك نوع مرض است و برای معالجه آن مرض یگانه چاره، علاج بیخوابی است

علل بیخوابی - 1نگرانی و اضطراب و تفکر دائمی درباره مسائل مهم

2-اتخاذ روش غلط در زندگانی - مانند گوشه گیری و خوابیدن

ص: 38


1- این مقاله ترجمه ایست از مقاله دکتر گامبرز

در اطاقهاى تنك وتاریك.

3 - خوردن غذای بد مثل چای و قهوه و کشیدن سیگار و غیره

دانش آموزانی که برای امتحانات شب زنده داری میکنند ، برای اینکه خوابشان نبرد و چای و یا قهوه مینوشند ، اگر تا مدتی باین عمل ادامه دهند ببیخوابی مبتلا میگردند

دردهای گوناگون هم موجب بیخوابی میگردد.

بیخوابی کودکان و سالخوردگان - بیخوابی در سالخوردگان را نمیتوان مرض شمرد. بیخوابی در کودکان غالبا علتش کسالت طفل است لذا همنیکه طفل ببیخوابی مبتلا شد باید فورا بپزشك رجوع كرد تا پزشك مرض او را تشخیص داده معالجه کند

باید بخاطر داشت که بیخوابی در کودکی از هر دوره دیگر زندگانی مضرتر میباشد

معالجه بیخوابی -از آنجا که بی خوابی فوق العاده ، موجب خستگی و ناتوانی بنیه و مغز میشود بایستی آنرا مرض انگاشت وجداً بمعالجه اش پرداخت. نخستین کاری که در این باره باید بشود اینست که باید علت بیخوابی را از میان برد.

سوء هاضمه بعض اوقات موجب بیخوابی میگردد زیرا سوء هاضمه در فعالیت قلب دخالت کرده خون را از جریان یافتن بطور عادی جلوگیری میکند و کم کم بیخوابی سوء هاضمه را بیشتر میگرداند وسوء هاضمه که شدت یافت، بیخوابی هم بهمان نسبت فزون میگردد

در این صورت باید بیدرنك در صدد رفع سوء هاضمه بر آمد. بهترین روش در اینمورد اینستکه مرتب و بمقدار لازم غذا بخوریم و صبح و عصر بورزش سبك پردازیم و شب زود بخواب رویم و شام غذای سبك بخوریم شام را باید لااقل دو ساعت پیش از خوابیدن خورد

مسئله مهمی که باید در هنگام بیخوابی در نظر داشت اینست که نباید بیمناك بود از اینکه بیخوابی نتایج بدی بیار خواهد آورد زیرا این خود مزید بر علت میشود .

اگر رختخواب راحت و هوای اطاق هم پاك باشد ، با کشیدن نفسهای عمیق میتوان بخواب رفت . نیز تفکر درباره امری تجریدی (آبستراکت)

ص: 39

و یا منظره ای زیبا وروح افزا ، كمك میكند بخواب رفتن.بعضی اوقات بیخوابی در نتیجه قلت عمل تعرق تولید میگردد. در این صورت آبتنی با آب گرم یاورزش موجب رفع کسالت میگردد

در زمستان موقع خواب رفتن، سردی پا ممکنست موجب ناراحتی آدم شود . ورزش روزانه در هوای آزاد و شستن پا در آب گرم شلغم و یا خر دل مدت 20 دقیقه قبل از خوابیدن، بالا و پائین دویدن و سپس جوراب پشمی گرم پوشیدن و در رختخواب خوابیدن و یا پا را مالش دادن ؛ این نوع بیخوابی را از بین میبرد

اینکه میگویند برای بخواب رفتن بهترین طریق مطالعه کتاب است عقیده ای است نادرست. زیرا شما بر اثر کار دماغی و یا جسمی روز خسته اید و شب جایز نیست با مطالعه کتاب بخستگی خود بیفزائید بلکه بهتر اینست که با عصاب خود فرصت تجدید قوی بدهید

در صورتی که صدای زنگ در گوش موجب بیخوابی میشود کمی روغن خردل بر سراسر تن مالیده یك ماساژ ملایم باعضاء بدهید و چند قطره روغن نباتی بر سر بمالید و چند قطره روغن زیتون هم در گوش بچکانید در اینصورت اعصاب آرام گرفته بخواب خواهید رفت

بخاطر داشته باشید موقع خواب قلب و معده بر سمت راست جسم قرار گرفته باشد و برای اینکه اعضاء حیاتی درست کار کنند ، مقرون بصلاح است که کمتر هنگام خواب باین دو عضو فشار وارد آید

پس باید حتی الامکان سمت راست بخوابید تا از این فشار جلوگیری شود گرچه باور نکردنی است با وجود این باید گفت که در بعض موارد نامرتب بودن رختخواب خود باعث بیخوابی میگردد برای اینکه خون درست جریان یابد لازمست در هنگام خواب سر بر سطح بلندتری قرار گیرد

برای همین جهت است که متکا بکار میبرندولی پیداست در صورتیکه متکا از سر بلند تر باشد موجب بیخوابی میگردد

دانشمند دیگری گوید

غالبا آنانکه بطول عمر نائل گشته اند، زود میخوابیده اند و زود هم بیدار میشده اند: برای جلوگیری از بیخوابی باید مغز را از افکار اندوهناك و ترس آور پاک گردانیم، دو ساعت قبل از خواب ، شام بخوریم و کتابهای

ص: 40

هیجان انگیز نخوانیم ، اطاق باید خوب تهویه شود وروشن نباشد و در ناحیه پاکیزه قرار گرفته باشد

یك پزشك اتریشی میگوید :

خواب براثر فراهم آمدن محصول خستگی در مغز پدید میگردد فقط کسیکه غده «تئورید» ناتوان دارد بیشتر استعداد ابتلاء بمرض بیخوابی دارد. یکی از عوارض برجسته مرض میکزودیما که بر اثر ضعف غده تئورید پدید میآید همین بیخوابی است

برای بخواب رفتن باید مغز خالی از هر گونه افکار اضطراب آور باشد آسایش افکار اینست نخستین عامل خواب آور هر چیزی که موجب میشود خون در سر بیش از اندازه فراهم آید ، مانع خواب میگردد

بهمین جهت است که پس از صرف طعام که خون روی بمعده میآورد و سر نسبتا از خون خالی میشود خوابمان میگیرد . فعالیت فوق العاده غده تئورید موجب بیخوابی و کاهش آن باعث خواب آلودگی است البته چگونگی فعالیت سایر غده ها هم در خواب تأثیر دارد. «مثلاغده صنوبری» در مقدار غذا و چگونگی آن تأثیر کلی درخواب دارد البته دردهای جسمی و بعض امراض هم خواب را سلب میکند

در خوابیدن آنچه مهم است ، اندازه خواب نیست بلکه چگونگی احوال درونی پس از بیداری است. اگر شخص پس از 9 ساعت خواب باز کسل باشد باید گفت که بانداره کافی نخوابیده و یا در خواب افراط نموده کسی که پس از بیداری در خود نیروی تازه ی احساس میکند باید گفت باندازه کافی خوابیده و لو بیش از پنج ساعت نخوابیده باشد. زیرا خواب وسیله ای است برای راندن مواد سمی که در بدن جمع شده

گوشتخوار باید بود یا گیاهخوار؟

این نخستین مسئله ای است که باید کسیکه میخواهد راز تندرستی را در یابد حل کند. برای حل آن هم ناچار باید حیوانات گوشتخوار و میوه خوار و گیاهخوار را از لحاظ ساختمان دندانها و معده مقایسه کنیم تا معلوم شود ما جزو کدام دسته هستیم. حیوانات از این لحاظ تقسیم میشوند بر هشت دسته بلکه بیشتر ولی ما فعلا هشت دسته مذکور را ذکر می کنیم که عبارتند از: 1- هر بی ورا - 2 -فروگی ورس 3- کارنی ورس 4 - امینی ورس

ص: 41

5- گرامنی ورا -6 رودنشیا 7- ادنتاتا 8- رومنانتها - دندانهای حیوانات گیاهخوار «هر بی ورا» دارای مینا و عاج نیست وزود فرسوده و شکسته گردد و دندانه دار است معلوم است که انسان این نوع دندان ندارد ولی از طرف دیگر میبینیم که دندانهایش مثل دندانهای حیوانات گوشتخوار نوک دار هم نیست. پس دندانهای انسان بکدام حیوان شباهت دارد؟ وقتی نظری به دندانهای حیوان میوه خوار مثل میمون میاندازیم، میبینیم که دندان هایش بی شباهت به دندانهای این نوع حیوانات نیست.

پس انسان حیوانی است میوه خوار. چه حیوانات گوشتخوار دارای چنگال هستند و حیوانات گیاهخوار دارای سم ولی حیوانات میوه خوار دست دارند

حیوانات گوشتخوار آب را بوسیله زبان می آشامند ولی گیاهخواران مک می زنند و میوه خواران قورت میدهند . طول روده گوشتخواران سه برابر درازی تنشان میباشد در گیاهخواران، سه برابر طول تنشان است در میوه خواران (مثل انسان) دوازه برابر طول تنشان است. حتی نوع ترشحات در روده این حیوانات فرق میکند

مثلادر گوشتخواران عصاره های معده فوق العاده اسیدی است و بسرعت گوشتی را که وارد معده میگردد، حل میگرداند ولی در سایر حیوانات نیروی اسیدی ضعیف تر است. و از طرف دیگر چون روده گوشتخواران کوتاه است غذا زیاد در معده نمیماند .

پس پیداست اگر یك حیوان میوه خوار در خوردن گوشت افراط کند چه حالی باو دست خواهد داد. علاوه بر اینکه در معده چنین حیوان عصاره های اسیدی قوی نیست که گوشت را زود حل کند ، درازی روده و پیچاپیچ بودن آن، موجب میگردد که گوشت خورده شده بیش از اندازه در معده مانده عفونت تولید کند و سموم گوناگون در خون جریان سازد اعضاء دیگر گوشتخواران و میوه خواران و گیاهخواران نیز با هم فرق میکند مثلا شیر و ببر عرق نمیکنند ولی اسب و قاطر فوق العاده عرق میکنند . سك فقط زبانش عرق میکند و خوك فقط پوزه اش

گیاهخواران بر گوشتخواران مزایایی دارند و آن اینست که دیرتر از گوشتخواران خسته میگردند. مثلا شیر و ببر در موقع زد و خورد انرژی

ص: 42

خود را فقط در یکی دو حمله حفظ می کنند ولی همینکه در حملاتشان موفق نگشتند قوای خود را از دست داده از پای در میآیند ولی حیوانات گیاهخوار مثل (فیل واسب) انرژی خود را تا دیر زمانی محفوظ میدارند و خیلی دیر خسته میشوند.

همین طور کسی که گوشت میخورد زودتر از کسی که گیاهخوار و میوه خوار است خسته میگردد. لذا می بینیم ورزشکاران اروپائی حتی المقدور از خوردن گوشت خودداری میکنند مخصوصاً کسانی که میخواهند در مسابقه دو شرکت کنند.

گفتیم ما حیوان میوه خوار هستیم چرا که چنانکه گفتیم نه دندان گوشتخواران را داریم و نه معده گیاهخواران را گیاهخواری از غلظت خون جلوگیری میکند و بدینوسیله مانع میشود از تصلب شرائین و فشارخون و نقرس و دیابت در گیاهخواران کمتر اشخاص چاق پیدا میشوند... در صورتیکه با گیاه خواری خوردن تخم مرغ و کره و مخصوصا شیر توأم باشد، بهترین نتایج بدست توانیم آورد با خوردن چنین غذاها ما میتوانیم از فساد اعضاء رئیسه (مثل غده تئوروئید جگر سیاه ، کلیه، و غیره) جلوگیری کنیم ولی نباید در خوردن سبزیجات افراط کرد زیرا افراط در گیاهخواری موجب سوء هاضمه واتساع معده میشود و تن را ناتوان میگرداند

و اما افراط در گوشتخواری نه فقط موجب ضعف روده و اعصاب میشود و مسمومیت خون را تولید میکند بلکه به غدد -مخصوصا غدد درقی و پانکریاس و کلیه- زیان میرساند بتجر به دیده شده اگر کسی که مبتلا بدرد کبد است گوشت بخورد مرضش شدت می یابد ولی اگر بر عکس بخوردن سبزی و میوه پردازد، بسرعت حالش رو به بهبودی می نهد چرا که گوشت موجب میشود چنین اعضاء بیشتر کار کنند

آیا ازدواج برای همه امری ضروری است؟

زن و مردی که میخواهند ازدواج بکنند باید اولا شایسته آن باشند هم جسما وهم روحاً یعنی باید مریض و ناتوان و کم تجربه نباشند باید از اسرار بهداشتی زناشوئی آگاه باشند چراکه در غیر اینصورت هم مرد و هم زن بامراض گوناگون مبتلا خواهند شد

ص: 43

مثلا جماع ناتمام به رحم آسیب میرساند و در مرد قوه مردی را سلب میکند . کسانی که در شهوت رانی افراط میکنند ، قوای خود را از دست می دهند وزود پیر میگردند .

هندوهای قدیم باین راز پی برده بودند و لذا تا آنجا که میتوانستند از شهوت رانی خود داری میکردند و در نتیجه بطول عمر نائل میگشتند

پومی روی میگوید که زناشوئی شهد طبیعت است ولی در صورتیکه در شهوت رانی افراط شود طبیعت بجای شهد ، زهر ویا آب میدهد

جلق وتحریك اعضاء تناسلی صدمه جبران ناپذیری بتندرستی میرساند و از طرف دیگر موجب عنن میگردد. بهترین سن برای ازدواج ، برای مرد سی سالگی است و برای زن 20 سالگی ولی زن از سی و پنج سالگی و مرد از 50 سالگی باید از روابط جنسی خود داری کنند تا بتوانند تندرستی خود را محفوظ دارند .

ازدواج برای سلامتی جسمی و روحی گرانبهاست ولی نبایستی ازدواج را بیمارستان یا دار العجزه انگاشت. یعنی نباید ازدواج را وسیله معالجه امراض دانست گرچه بعض امراض بوسیله ازدواج معالجه میشود

قسمت اعظم جوانان جسماً قابل ازدواج هستند ولی کیست که دربارهٔ اشخاص مستثنی یعنی آنهائی که قابلیت ازدواج را ندارند ، قضاوت کند خود بیمار که درباره خود درست قضاوت نمی کند؛ تنها بقاضی رفته راضی بر میگردد .

لذا باید قضاوت را دیگری بیغرضانه انجام دهد و معلوم گرداند که آیا بیمار داری مرض مسری خطر ناک هست یا نیست . این کار، کار پزشك نوع دوست است

هر مرض مهلك چه بریه حمله کرده باشد و چه بکلیه و چه بدماغ و اعضاء مهم دیگر ، باید در نظر گرفته شود. کسانی که ببیماریهای مسری علاج ناپذیر ( مثل سفلیس جنون ، گوژپشتی سل ،ثقل معده، بیماریهای استخوانی ، کری ، و کوری ارثی و امراض فلجی ارثی) مبتلا هستند، بایداز ازدواج بپرهیزند مگر اینکه دکتر بیغرض مرض آنها را معالجه کرده و تشخیص داده باشد ازدواج آنان جایز است

ص: 44

گروهی هم جایز است ازدواج کنند ولی جایز نیست پدر یا مادرشوند یعنی اولاد آورند مبتلایان بصرع از این گروه هستند

گروهی هم باید از ازدواج پرهیز کنند برای حالت دماغی و روحی که دارند

پس ازدواج در همه حال مفید نیست. و در بعض موارد بسیار مضر است. ازدواج مثل شمشیر دودم است. بهر حال کسی که سخت خود را تحت تسلط غریزه جنسی میبیند در صورتیکه تندرست باشد ولو سنش برای ازدواج چندان مناسب نباشد همان بهتر که ازدواج کند ولی حتی المقدور باید ازدواج و مقاربت را بتأخیر انداخت

زیرا شهوت رانی آدمی را ناتوان میگرداند. باید حتی المقدور آنرا تحت کنترل قرارداد زیرا در غیر اینصورت شهوت شخصیت آدم را میخورد و آنرا بخاکستر مبدل میگرداند.

شهوت نابهنگام که بوسیله سینما و رمانها و تاترها ومجالس رقص و آواز تحریك میشود ، وجدان را فاسد و آن را ضعیف می گرداند. شهوت زیاد در جوانی نشانه یك مغز تهى و یك اخلاق ضعیف است

باید برای فرار از اینگونه شهوت خود را در ایام جوانی بکارهای سودمند مشغول داشت و غذاهای ساده خورد و آنهم بحد اعتدال زیرا غذا های محرك مثل گوشت و تخم مرغ و ماهى ومشروبات الکلی شهوت را تحریك میکند شهوت روی غذا زندگی میکند و نیروی خودرا از شکم پر و اعصاب تحریك شده بدست می آورد.

حتی موقعی که ازدواج میکنید باید ارباب شهوت باشید نه طعمه بی دست و پای آن و باید در نظر داشته باشید که آلات تناسلی غیر از تولید نسل کارهای مهمتری دارد بلکه باید گفت که تولید نسل از کارهای فرعی آنست

چنانکه دیده شده کسانی که توانسته اند شهوت خود را کنترل کنند ، بطول عمر و تندرستی نائل گشته اند بر عکس کسانی که بنده شهوت شده اند و در شهوترانی افراط نموده اند فوق العاده ضعیف گشته اند و حتى بمرك نا بهنگام دچار شده اند

باز تائید باید بکنیم که شهوت بایستی حتما تحت کنترل گرفته شود

ص: 45

و اگر شهوت را آزاد رها کنید ، سرگردان و خودسر خواهد شد . شهوترا باید حبس کرد والا اینجا و آنجا مانند شیری که از باغ وحش فرار کرده ،باشد آزاد خواهد گشت از هوی و هوس فرار كنید ولى باستقبال عشق پاك بشتابید ، عشق حقیقى یك تجربه روانی است زیرا از روان بر میخیزد و در تن ظاهر میشود و بر عکس هوی و هوس است که از تن تولید میشود و بهمانجا محدود میگردد و در نتیجه هم به تن و هم به روان زیان میرساند عشق حقیقی عاطفه ملایمی است که همواره مطیع عقل ووجدان است . عشق حقیقی زندگی را غنی و زیبا میسازد. عشق حقیقی میداند چه میکند و بکجا میرود و مانند هوی و هوس کوروکر نیست .

زکام و درمان آن

گفته اند زکام مادر امراض است لذا لازم میدانیم در این موضوع بتفصیل صحبت کنیم. ذیلا مقاله دکتر گامبرز را ترجمه میکنیم: زمانی مرض را نتیجه اتخاذ روش غلط در زندگانی نمیدانستند بلکه می پنداشتند مرض بر اثر دخول غول و اجنه در تن تولید میشود و یا اینکه امری تصادفی است . همچنین تصور میشد علت پیدایش زکام امری است نا معلوم . ولی امروز دیگر این عقائد باطل شده. امروز به تجربه ثابت شده است که زکام و سایر امراض جهاز تنفسی، کوششی است از طرف طبیعت برای پاک کردن ریه و سینه و معده از اخلاط زیرا در صورت عدم دفع این اخلاط امراض دیگر تولید میگردد

از آنجا که یگانه سبب زکام و سایر اختلالات جهاز تنفسی ، عدم پیروی از اصول بهداشت است و مربوط به کمیت و کیفیت غذائی است که میخوریم لذا باید بخاطر داشته باشم که یگانه وسیله برای دفع اینگونه امراض تغییر رژیم غذاست والا با پی در پی دوا خوردن نه فقط زکام را نمیتوان از بین برد بلکه بعض اوقات امراض دیگر تولید میگردد . درینگونه موارد بهتر اینست که زکام را بگذاریم خود بخود بر طرف گردد و یا روزه بگیریم و غذاهای ساده بخوریم . درین باره دکتر آبرامسکی میگوید :

«ز کام و سایر امراض اساساً بر اثر اتخاذ روش نادرست در اكل شرب تولید میگردد. میتوان سرماخوردگی را بمنزله جرقه ای دانست که باروت را منفجر میگرداند. تن بمنزله بشکه ای است پر از مواد زائده که

ص: 46

باید دفع گردد و تغییرات جوی جرقه ای است که این بشکه را تحریك میكند پس فقط هنگامی شخص بسرماخوردگی دچار میگردد که تن از این فضولات پاك نگشته باشد. چون قسمت اعظم مردم در اكل وشرب افراط روا میدارند و کمیت و کیفیت غذا را در نظر نمیگیرند لذا بزکام دچار میگردند. راه صحیح برای دفع زکام این نیست که جسم را با قرص و دوا پر کنیم بلکه این است که بوسیله امساك از دخول مواد سوختنی یعنی غذا جلوگیری کنیم پس چاره زکام، روزه گرفتن است. یکی از مواردی که روش فوق را برای معالجه زکام اتخاذ کردم اینست:

خانم «ب»بمحكمه من آمد و اظهار کرد که مدتها میگذرد که بزکام مبتلا گشته و با اینکه چندین نوع دوا خورده زکام همچنان مانده است بعلاوه گفت شب وروز سرفه میکند و اخلاط دفع مینماید. مورد معاینه که قرار گرفت معلوم شد بسرماخوردگی عمومی مبتلاست و سوءهاضمه دارد ولی آسیبی بریه نرسیده. اشتها ندارد ولی برای حفظ قوای خود (!) غذاهای سنگین میخورده من پس از تشریح علت زکام با و گفتم روزه بگیرد و او قول داد سه روز هیچ نخورد هفت روز بعد چابك و چالاك بمحكمه ام آمد و اظهار کرد: آقای دکتر ، من از هنگامی که شمارا ترك كردم، چیزی نخوردم و حالا کاملا خوب شده ام نه سرفه میکنم و نه احساس رنجوری حالا غذارا باكمال اشتها میخورم و تعجب اینجاست که با اینکه مدتی روزه گرفتم فعال تر و نیرومندتر شده ام پس از چهار روز روزه، سرفه ام از بین رفته ولی با وجود این غذا نخوردم زیرا اشتها نداشتم ولی حالا زبانم باردار نیست»اینست روش صحیح معالجه زکام زمانی که من آگهی هائی که در روزنامه چاپ میکنند درباره اینکه فلان حب و فلان دوا برای زکام خوبست میخوانم ، سخت دلم میسوزد به حال مردم بیچاره ئیکه دستورهای آگهی دهنده را قبول کرده قرص و معجون های عجیب و غریب میخورند و بوسیله خوردن این سموم که بنام دوا فروخته میشود ، از اقدام طبیعت که دفع مواد زائده است جلوگیری میکنند و در نتیجه مواد زائده که در حقیقت یکنوع سم هستند در تن مانده موجب امراض خطر ناک میشوند

وقتی که چندین مرتبه با خوردن دوا و حب مانع شویم از اینکه این مواد زائده از تن خارج گردد ، مواد مذکور همچنان در مفاصل مانده ، روماتیسم

ص: 47

و نقرس تولید میگردد. پس بهتر اینستکه شخص زکام را بحال خود گذارد تا بطور طبیعی دفع گردد ولی همینکه دفع گردید ، رژیم غذائی خود را تغییر دهد تازکام عود نکند

چنانکه میدانید فزونی مواد نشاسته ای و شکری علت امراض مجاری تنفسی است .

پس باعتدال واحتیاط مواد نشاسته ئی و شکری خوردن تیشه بر ریشه زکام زدن است. شکر و قند زیاد خوردن مضر است

پس از اصلاح رژیم غذا باید از سوء هاضمه جلوگیری کرد. از سوء هاضمه بآسانی میتوان جلوگیری کرد و آن بوسیله ورزش و خوب جویدن غذاست

همچنین باید از دخول ناگهانی از اطاق بسیار گرم بفضای بسیار سرد جلوگیری کرد و همیشه باید خود را از تغییرات ناگهانی محفوظ داشت

دانشمند دیگری میگوید : بلغم از ترشحات طبیعی است. وقتی که بمقدار زیاد ترشح شود و غشاء بینی متورم گردد ، آنوقت نشانه اینستکه مزاج مختل گردیده و زمینه مرض دارد فراهم میگردد .

باده خواران و کسانیکه معتاد بدخانیات هستند و خود را در معرض تغییرات جوی قرار میدهند بیشتر استعداد امتلاء بزکام را دارند چرا؟ برای اینکه سیگار و الکل مستقما بغشاء بینی و سینه و معده صدمه رسانده آنرا متورم میگرداند

ولی علت العلل زکام، ابتلاء معده است و ضعف مزاج. چون علت العلل مرض اینست باید با آن مبارزه کرد ولی نه بوسیله خوردن دوا ها بلکه بوسیله دفع مواد زائده که موجب امتلاء معده گشته و این امر بوسیله امساك صورت میگیرد

اگر شخصی که بز کام مبتلا شده، پیر باشد باید چندروز از خوردن غذاهای سنگین خودداری کند و حتی الامکان غذاهای ساده بخورد و آنهم بمقدار کم و خود را گرم نگهدارد و چندروز استراحت کند تا وقتیکه زکام مرتفع گردد .

پس از رفع زکام ، باید باز بخوردن غذاهای ساده به مقدار کم ادامه دهد زیرا بطور کلی باید گفت غذای آدم سالخورده باید همواره ساده باشد

ص: 48

چه بیمار باشد و چه سالم خود طبیعت هم چنین تقاضا میکند و اگر نه در زمان پیری دندانها را از ما نمیگرفت. طبیعت در سالخوردگی دندانها را از ما میگیرد که مبادا غذاهای سنگین بخوریم و در نتیجه معده ضعیف خود را ضعیف تر گردانیم .

فقر الدم

در حقیقت فقر الدم یعنی نقصان خون مخصوصاً نقصان قسمت ذرات سرخ خون(هیموگلوبین) کسی که بفقر الدم مبتلاست نه فقط زردچهره و کم خون است. بلکه بی اشتها و کم نیروهم هست . در نتیجه بیمار هم از از لحاظ جسمی و هم از لحاظ دماغی ضعیف میگردد و اما علت فقر الدم خوردن غذاهای ناسازگار است و یا نخوردن غذاهای مورد نیاز تن و یا ابتلاء بیماری و یا استعمال بعض داروها . بنابر این خود فقر الدم مرض نیست بلکه نقصان منبع اساسی غذای اعضاء تن است. برای درمان فقر الدم باید ببهداشت عمومی بیمار توجه کرد. دوای فقر الدم در بطری نیست بلکه در سبزیجات خام و میوه جات و حبوبات ومركبات و گردش در هوای آزاد و تفریح و آزاد بودن از غم و اضطراب و دغدغه است.

بنابر این کسانیکه مبتلا بفقر الدم هستند باید نخست روزه بگیرند بدین معنی که مدت یك هفته فقط میوه تازه (مثل سیب و گلابی و انگور و پرتقال وهندوانه) بخورند و سپس باید مدت دو هفته فقط شیر و میوه جات خورند. از هنگام شروع معالجه باید هر شب مدت سه یا چهار روز میوه خورند و از آن ببعد قسمت اعظم غذای روزنه خود را غذای مولد خون (شیر) قرار دهند چندانکه بتوانند در هوای آزاد گردش کنند.

اینرا باید در نظر داشت که با اینکه فقر الدم خطر ناك نیست ولی چون ممکن است اسباب امراض دیگر را فراهم کند ، لذا باید هر چه زودتر برفع فقر الدم پرداخت.

از مراتب بالا توان دریافت که چقدر غذا در تعیین طبیعت انسان مدخلیت دارد. غذا نه فقط مولد نیرو و انرژی است بلکه حتی خوی و عادات را تعیین میکند و از طرفی هم مدخلیت تام در تندرستی و تولید مرض دارد . بلکه میتوان

ص: 49

گفت که بعض غذاها خود بهترین دوا هستند برای دفع امراض مخصوص . ولی اگر شخص کاملا خاصیت غذاها میوه جات و سبزیجات را بداند و در خوردن آنها خاصیت آنها را هم در نظر گیرد و در خوردن اعتدال روا دارد 90 در صد از مرض ومرك نابهنگام نجات تواند یافت در صورتیکه از اجداد خود امراضی را بارث نبرده باشد

سوء هاضمه و درمان آن

30 درصد کسانیکه به پزشك مراجعه میکنند ، مرضشان مرض نیست بلکه کسالت مختصری است که بر اثر پرخوری و یا سوء هاضمه مزمن ویا خیالات مالیخولیائی ، پدید آمده . سوء هاضمه مقدمه مرض است و درهر مرض سوء هاضمه همراه است. لذا بجا میدانیم درین باره نسبتا بتفصیل صحبت کنیم قبل از شروع باصل موضوع ، بد نیست چگونگی هضم غذا را شرح دهیم. جهاز هاضمه از دهان شروع میشود. با در نظر گرفتن این حقیقت، میتوان به اهمیت جویدن پی برد. علاوه بر اینکه غذا در دهان خرد میشود ، با مادۀ موسوم به «پتیالین»نیز مخلوط میگردد. کار این ماده تبدیل غذاهای نشاسته ای به ماده قندی است. عصاراتی که در دهن ترشح میشود ، قلیائی است لذا این عصارات در پروتئنها (مثل گوشت وغیره) اثر ندارد . غذاهای پروتئنی واسطه اسیدی لازم دارند. غذا وقتی که از مری وارد معده میشود با ترشحات آن که عبارت باشد از «پپسین» و «اسید هیدروكلریك» و غیره می آمیزد. اسید هیدرو كلریك ، ماده دیگری هم تولید میکند که موسوم است به (سکرتین) که هضم کننده مواد نشاسته ئی و چربیهاست اسید هیدروكلریك هضم کننده مواد پروتئنی است.ترشح بموقع اسید هیدر و كلریك دارای اهمیت زیاد است برای هضم کار بو هیدرات و پروتئین و چربی زیرا اوست که در حل و هضم این مواد مدخلیت تام دارد. کمی ترشح و یا زیادی ترشح این اسید، هر دو مضر است. زیرا در هر دو صورت سوءهاضمه تولید میکند. غذاهایی که بتولید سوء هاضمه كمك میکند اینهاست: غذاهای چرب بریان شده گوشت اردك و گاو و خوك ، انواع ترشیها و ادویجات ، انواع شیرینی ها ، پیاز ،خیار خرچنك ، انواع نان قندی ، چای زیاد

ص: 50

علامات سوء هاضمه

زبان باردار آروغ ترش - بی اشتهائی - قولنج - شکم درد - سر درد - قی و استفراغ - نفخ شکم سنگینی معده : اینهاست بعض علامات سوء هاضمه

علل سوء هاضمه

علل عمده سوء هاضمه عبارتست از :

1 - تند خوردن و نجویدن

2 - پرخوری

3 - ته بندی کردن در اواسط ساعات غذا

4 - خوردن غذاهای سنگین

5- خوردن ادویجات و سرکه و چای و قهوه و شراب بمقدار زیاد

6 - خوردن غذاهای ناسازگار (مثلا خوردن چای فوراً پس از صرف ناهاری که قسمت اعظم آن گوشت بوده)

7 - نوشیدن آب در مواقع نامناسب مثلا نوشیدن آب بمقدار زیاد در حینی که غذا صرف میکنیم، مضر است. باید آب را لااقل نیم ساعت بعد و یا قبل از صرف طعام خورد و آنهم بمقدار کم در صورتیکه میوه بر آب خورده باشید ، اگر آب ننوشید ، بسی بهتر است. نوشیدن آب فوق العاده، علاوه بر اینکه عمل هضم را متوقف میگرداند ، فعالیت ترشحات معده را ضعیف میگرداند در نتیجه غذا باندازه کافی هضم نگشته از معده دفع میگردد و بدینسان مواد مغذیکه باید بتن جذب شود ، دفع می گردد

8 - تحت تاثیر عواطف منفی بودن .

علاوه بر این علل، نوع ساختمان معده و اندازه فعالیت شخص هم تاثیری بسزا در عمل هضم دارد . گروهی هستند که و لو غذائی ساده بخورند مبتلا بسوء هاضمه میشوند و علتش اینستکه از موقع تولد ، یك معده ضعیف ومعیوب نصیبشان گشته است

عده دیگر برعکس، با اینکه پرخوری میکنند و غذاهای سنگین میخورند به سوء هاضمه مبتلا نمیگردند. علتش قوی بودن معده و مزاج آنهاست

یك علت دیگر سوء هاضمه ، ضعف اعصاب است. چنانکه میدانید اطراف

ص: 51

معده را اعصاب فرا گرفته اند. این اعصاب بكمك ماهیچه های شکم معده را بفعالیت میآورند .

این اعصاب مثل «هندل» است برای جهاز هاضمه. ضعف اعصاب امراضی مانند «گاستر الجیا»و «نئور الجیا» تولید میکند

درمان - با خوردن مسهل و چیزهایی مانند آن سوء هاضمه درمان نمیشود بلکه گاهی بیشتر موجب شدت آن میگردد. زیرا علاوه بر اینکه مسهل ها بجدار معده صدمه میرساند، اعصاب را ضعیف گردانده جهاز هاضمه را فرسوده میکند

برای معالجه سوء هاضمه باید نخست علت آنرا پیدا کرد و سپس برفع آن علت کوشید. بطور کلی سوء هاضمه براثر امتلاء معده تولید میگردد لذا امساك و خوردن باعتدال سبزیجات و میوه جات ، بهترین وسیله درمان سوء هاضمه است .

میوجاتی مثل پرتقال و انگور و توت وانجبر و سبزیجاتی مثل ریواس و اسفناج و کلم ، خود یكنوع مسهل ملایم است که علاوه بر اینکه سوءهاضمه را دفع میکند ، بتن نیرو میبخشد. مویز و انجیر خشك و آلو بخارا نیز مسهل بسیار خوبی است.

ماساژ و ورزشهائی که معده را زیاد بحرکت میآورد، نیز در دفع سوء هضم رل مهمی بازی میکند. ولی باید دانسته باشید که نباید فورا پس از خوردن غذا ، ورزش کنید بلکه باید لااقل دو یا سه ساعت تامل کنید.

کسانیکه بسوء هاضمه مزمن مبتلا هستند، باید لااقل چند روز امساك کنند و غذاهای ساده مثل ( عصاره میوه جات و سبزیجات ) و آنهم بمقدار کم بخورند . اگر سوء هاضمه بسیار شدید باشد ، باید علاوه بر امساک بتنقیه دست یازند ولی تنقیه را باید آخرین چاره دانست زیرا تنقیه با اینکه پر فائده است، موجب اتساع روده بزرگ میگردد . یك وسیله دیگر درمان کردن سوء هاضمه تلقین بخود است

باید بخود بگوئید من مبتلا بسوء هاضمه نیستم و سر موقع اجابت خواهد شد . »

فکر اینکه سوءهاضمه چاره ناپذیر است، خود موجب شدت یافتن آن میشود .

ص: 52

در پایان باید گفت: برای رهایی از سوء هاضمه مراتب زیر را باید رعایت کرد .

(1) حتى الامكان میوه جات و مرکبات یعنی غذاهایی که مستقیما از آشپز خانه طبعت بدست میآید ، خورد .

2- نباید کنسروها و غذاهای گندیده را خورد

3- باید ورزش کرد

4 - باید عواطف مثبت ( مثل خوشی و نشاط ) را پروراند

5- باید فکر اینکه بسوء هاضمه مبتلا میباشید از خود دور کرد و اراده نمود هرگز بسوء هاضمه مبتلا نشوید

درباره مضار سوء هاضمه باید اشاره ای بشود سوء هاضمه علاوه بر اینکه تن را ضعیف میکند مولود خستگی و مسمومیت هم هست . مسمومیت چنانکه میدانید ، مولد مرض است سردرد، سرگیجه، شکم درد، دل درد، درد کبد و کلیه و تب و دمل ونزله معده و آپاندیست و رماتیسم و نقرس و دیابت و امراض دیگر از بچه هایی هستند که سوء هاضمه بوجود میآورد

عواطف منفی

لیند لر میگوید : ارتعاشات دماغی و عاطفه ئی فوراً بارتعاشات انتقال می یابد و همچنین ارتعاشات جسمی در ارتعاشات دماغی و و عاطفه ای تاثیر میکند

مثلا کسی که دائما خشمگین و اندوهگین است بسوء هاضمه و امراض بسوءهاضمه و امراض دیگر که از سوء هاضمه تولید میگردد ( مثل فشار خون و رماتیسم و امراض کلیه و غیره ) مبتلا میگردد و همچنین کسی که مثلا بدرد دندان مبتلاست بالطبع خلقش تنك است و گرفتار خشم و اندوه است و تاهنگامی که درد دوام دارد، عواطف منفی همچنان بفعالیت خود ادامه میدهد ، ازینجا در می یابیم که چقدر برای تولید عواطف مثبت باید اصول بهداشتی را رعایت کرد و نیز در می یابیم که چقدر عصبانی و اندوهگین بودن و یا شدن

ص: 53

مضر است زیرا در اینصورت جهاز هاضمه از فعالیت میافتد و سموم در تن باقی میماند

اشخاصی که بطول عمر نائل گشته اند اغلب خوشخو وخندرو بوده اند مثلا دموکریت براثر داشتن طبیعت با نشاط و خنده رو 100 سال عمر کرد و همچنین لوئد ژرژ ، امرسن ، لانك فلو ، هابز و هزاران اشخاص دیگر. از طرف دیگر کسانیکه دائما اندوهگین بوده اند با داشتن تمام مزایائی که اشخاك معمر دارند زود در گذشته اند مثل هرقلیت وكیتس (که در 26 سالگی مسلول شد) و لئو باردی وطالس و هزاران اشخاص دیگر، پس با عواطف منفی نبرد کنید عواطف منفی دیوهایی هستند که همینکه به آنها بی اعتنائی کردید، خود بخود در غارهای تاریك خود پنهان میشوند ولی وای بوقتی که بآنها اعتنا کردید آنوقت است که تا شما را تحت شکنجه قرار ندهند، رها نمیکنند وای بسا با شلاق خود چندان شما را میزنند که از پای در میآئید:

بموفقیت خود اعتماد داشته باشید و با این دیوها مبارزه کنید تا بغار های تاریك خود فرار کنند

همواره بخود بگوئید : حالم خوب است. خشم وغصه وحالت هائی مانند آن یك نوع جنون است . من نباید باین جنونها مبتلا گردم و مبتلا نخواهم گشت .

من قوه مبارزه با مشکلات را دارم چرا که من مرد فکر واراده هستم. از هر فکری که شما را اندوهگین و یا خشمگین میسازد ، احتراز کنید و برای کامیابی در این منظور خود را با موری سرگرم کنید که فوق العاده بان علاقه دارید، فقط بوسیله توجه باین گونه امور خواهید توانست از افکار ناپسندی که شما را می آزارد ، رهایی یابید.

هنگام برخاستن شاد باشید و همچنین در موقع غذا خوردن و خوابیدن خود را از چنك عادات بد رهایی دهید زیرا عادت بد حتی از دوستان به بدترند از گذشته یاد نکنید فکر کردن در آن باره فائده ندارد

فکر حال را بکنید و بافق آینده نظر دوزید.

افکار خوب را از کتب و گفتار مردم جمع آوری کرده در کتابی نقل کنید و آنرا همواره مطالعه کنید تا جزء افکار شما شود . با این افکار زندگانی

ص: 54

کنید تا بتوانید بوسیله این افکار بتندرستی و کامیابی و طول عمر نائل گردید

در خوردن افراط نکنید زیرا در اینصورت ممکنست به مسمومیت ملایم دچار گشته بی اختیار اندوهگین و عصبانی گردید .

اولاد خود را خوشخو و مهربان و امیدوار و صرفه جو و با محبت بار آورید تا هنگام بلوغ بعواطف منفی دچار نگردند که نجات ازین عواطف در سالخوردگی سخت دشوار بلکه در بعضی موارد ، محال است اینرا هم باید به خاطر داشت كه یك عاطفه مثبت اگر بنهایت درجه شدت خود برسد، خواص عواطف منفی در آن تولید میشود مثلا عشق شدید و شادی فوق العاده اسباب مرك فوری شخص را فراهم میکند گویند وقتی که لایبنتز فیلسوف آلمان در گذشت، برادر زاده او زیر متکای این فیلسوف مقداری طلایافت باندازه ئی خوشحال شد که هماندم جان بجانستان سپرد. شاید علت لاغرى مجنون ولیلی ، عشق شدید آنها نسبت بهم بوده است!

یك علت دیگر که در تولید عواطف منفی رل مهمی بازی میکند خود خواهی است. بلی خود خواهی وقتی از حد گذشت و بیك نوع جنون مبدل ،گشت تیشه بریشه شخص میزند کسی که در عالم فقط وفقط خودرا می خواهد و بکسی علاقه ندارد، دیگران هم نسبت به او بیعلاقه خواهند شد بلکه از او نفرت خواهند کرد

پیداست آنکه همه چیز را برای خود میخواهد و فقط وفقط بخود علاقه دارد علاوه بر اینکه به خواهشهای خود نمیرسد - زیرا زنجیر خواهشها پایان ندارد - دیگران را هم از خود منفور خواهد کرد. کسیکه یکی را دوست میدارد و از طرف مقابل هم محبت میبیند، بخوشی نائل تواند شد . لذا می بینیم ازدواج دو عاشق و معشوق که براستی همدیگر را دوست میدارند فوق العاده در ایجاد یك زندگی پر سعادت مؤثر است .

برای آدم خود خواه (بویژه اگر نتواند به خواهشهای خود نائل گردد) دنیا بیك جاى تاریك وحشتناك مبدل خواهد گشت و یك نوع خلاء روح در او تولید گشته ممکنست او را بخود کشی وادارد

پس برای راندن عواطف منفی باید این چند دستور را در نظر داشت.

1 - باید از پرخوری احتراز کرد

ص: 55

2- باید مانع شد افکار بد دردماغ راه یابد

3- باید با محبت و خیر خواه و غیرخواه بود

4 - باید از اشخاص ترشرو احتراز کرد و با مردم خوشخو وخنده رو معاشرت نمود.

5- باید از خوردن چیزهائی مثل تریاک و نوشابه و کشیدن سیگار و افراط در چای و قهوه ، خودداری کرد

تنفس - اگر از کسی بپرسید چطور سینه خود را بسط میدهید خواهد گفت بوسیله کشیدن نفس عمیق ، ولی با کمی تفکر در می یابیم که حقیقت عکس آنست یعنی بوسیله تنفس سینه را منبسط میگردانیم

تنفس فعالیتی است که از ماهیچه های سینه صادر میشود و ه-وا مدخلیتی در آن ندارد جز آنکه در منافذ ریه که براثر بسط جدارهای سینه تولید گشته، فرو رود. آنچه مهمست ، استفاده ئی است که از هوا میبریم

چه شما از پلکان دراز بسرعت بالا روید و چه آهسته ، شما تقریبا یك اندازه انرژی بمصرف میرسانید ولی روش نخستین شما را بنفس میاندازد حال آن که روش دومی بهیچوجه اسباب ناراحتی شما را فراهم نمی آورد چرا؟ برای اینکه حرکت تند و شدید ماهیچه ها بزودی قوای ذخیره شده شمارا بمصرف می رساند و با کسیژن بیشتری نیازمند است ولی برای حرکت بطنى ذخیره عادی کافیست

پس هر چه ذخیره عادی فراوان تر باشد همان قدر قدرت جهاز تنفس که عمل تنفس را بانجام میرساند ، افزایش می یابد .

تنفس ناقص - ممکنست شما با بینی دم فرو برید و بادهان بیرونش کنید و یا با دهان فرو برید و با بینی بیرون کنید و یا بادهان هم فرو برید و هم بیرون کنید و یا با بینی هم فرو برید و هم بیرون كنید . كدام یك از این چهار طریق درست تر است؟

هنگام حرکات تند، روش سوم درست تر است ولی در مواقع عادی بیگمان روش اخیر صحیح است. چرا ؟ برای اینکه درین صورت شما هم اکسیژن مورد نیاز را به ریه رسانده اید و هم بینی و سینه را از آلودگیها پاك گردانده اید

کسانیکه از کودکی معتاد شده اند که با بینی تنفس کنند ، هرگز

ص: 56

به اورام غده ئی مبتلا نمی گردند و اگر کودکی باین نوع مرض مبتلا گردد می تواند بوسیله تنفس با بینی از آن نجات یابد .

ما میتوانیم بوسیله تمرین و ممارست ، قفس سینه را بفعالیت آوریم و بدین وسیله تنفس کنیم و نیز میتوانیم با قسمت زیرین سینه تنفس کنیم و یا هم سینه و هم قسمت زیرین آن را تواما بفعالیت آوریم

تمارین تنفس - بعض تمارین تنفسی اینجا ذکر می شود :

1 - برپشت بخوابید بدان سان که دستها درد و جانب آن قرار گیرد و شروع کنید آهسته نفس کشیدن

2- بر پشت بخوابید ولی این بار دستهایتان را بپشت سرتان پرید از هوای صاف و آزاد ولو سرد و نمناك باشد، نترسید. ممکنست سرما مطبوع نباشد ولی همیشه هوای آزاد، بسی بهتر از هوای گرم و آلوده است که در اطاقهایی که در و پنجره اش بسته شده ، یافته میشود .

برای تنفس دهان خود را باز نکنید . دهان برای خوردن و حرف زدن است.

اگر سینه شما تحمل ندارد که نفسهای فوق العاده عمیق بکشید بیهوده نکوشید که نفس را در سینه تا دیر زمانی حبس کنید بتدریج و پس از ممارست ،زیاد باید خود را بکشیدن نفس عمیق عادت داد.

درهر نوبت فقط یکی از تمارین بالا را انجام دهید و روزی 21بار نفس عمیق بکشید.

فراموش نکنید که اگر فوق العاده سردتان شد ، با کشیدن نفس عمیق میتوانید سرما را از خود دفع کنید. همچنین اگر دماغتان خسته است ، با کشیدن چند نفس عمیق در هوای آزاد میتوانید آنرا از خستگی نجات دهید.

در این صورت کلیه نفسهائی که میکشید شکمی خواهد بود . این تمرین برای رفع سوءهاضمه و پاك كردن کبد فوق العاده مفید است.

3- مانند تمرین دوم بر پشت بخوابید ولی دستها را بر شکم نزدیك دنده ها بگذارید و کمی بردنده ها فشار آورید و بکوشید با قسمت فوقانی سینه تنفس کنید. این تمرین قسمت فوقانی ریه را تقویت خواهد کرد ماهیچه های سینه که زیر دنده ها قرار دارد، رشد خواهند کرد و علاوه برین بقلب ماساژ داده خواهد شد

ص: 57

4- بریك سمت دراز کشید تا عمل تنفس سمت دیگر سریعتر گردد و با سمت دیگر هم همینطور رفتار کنید

ولی بخاطر داشته باشید که این تمارین را در اطاق پر گرد و خاك انجام ندهید که درینصورت بجای سود زیان خواهید دید برای انجام دادن این تمارین روی حصیر بخوابید تا از شر گرد و خاك در امان باشید ، دود سیگار را قورت ندهید

اینرا نیز بخاطر داشته باشید که همواره بعضی انساج ریه هستند که فعالیتی از خود بروز نمیدهند برای اینکه این انساج نیز بفعالیت افتد باید بیشتر و عمیقتر تنفس کنید . بدینوسیله تندرستی خود را بهتر توانید حفظ کرد

لباس

از یك مرتاض هندی پرسیدند: چطور تو با تن عریان طاقت سرما را داری؟ جواب داد علتش این است که سراسر تنم صورت است.»

مقصودش این بود همانطور که ما صورت خود را لباس نمی پوشانیم و با وجود این صدمه می نمی بینیم ، او هم تن را عادت داده که مانند صورت عریان باشد

حقیقت این است که ما نباید لباس بپوشیم لباس پوشیدن امری است غیر طبیعی بزرگترین دلیل اینکه لباس پوشیدن امری غیر طبیعی است این است که افریقائی ها عریان هستند و کسانی هم که در نواحی قطبی زندگی می کنند چندان خود را نمی پوشانند

چارلز داروین تعریف میکند که چطور در «تئرادل فوکو» خودش و رفقایش با اینکه خود را خوب پوشانده بودند و کنار بخاری نشسته بودند از سرما میلرزیدند و حال آنکه بومیان لخت آن شهر از حرارت بخاری باندازه ای گرمشان شده بود که عرق از سر و رویشان میریخت

حالا که ما معتاد بلباس پوشیدن شده ایم، باید لااقل اعتدال رارعایت کنیم. لباس ما در تابستان و زمستان و سایر فصول باید طوری باشد که هوا واشعه خورشید بتواند در آن نفوذ کند. پوست نصف کار کلیه وریه را با نجام میرساند و بدینوسیله در دفع سموم تن وجذب مواد غذائی از هوا و خورشید

ص: 58

رل مهمی بازی میکند .

حالا اگر ما مانع شویم از اینکه اشعه وهوا داخل پوست نفوذ کنند ریه و کلیه مجبور میشوند کارهایی را که پوست نتوانسته بانجام برساند ، بانجام رسانند

این کار فوق العاده موجب خستگی ریه و کلیه گشته سموم در تن همچنان می ماند و در نتیجه شخص مستعد ابتلاء بزكام و سرفه و غیره میگردد

کفش و کلاه و دستکش هم باید دارای منافذ باشد . از پوشیدن لباس تنك و كفش تنك و كلاه تنك باید خودداری کرد زیرالباس تنك موجب میگردد جریان خون مختل گشته فعالیتهای پوست خنثی گردد .

ما هر كدام یك نوع بخاری هستیم. معده ما مرکز بخاری است و غذا هیزمی است که در آن وارد میکنیم برای گرم نگهداشتن بخاری، لذا بسیار ابلهانه است كه یك جوان تندرست خود را در پالتوهای کلفت بپوشاند

جوان حرارت زیاد دارد و میتواند بوسیله ورزش حرارت فوق العاده تولید کند لذا جوانان سالم باید بخاری تن خود را گرم کنند نه بخاری اطاق را . و بخاری آن هم با خوردن غذای زیاد گرم نمیشود بلکه بیشتر موجب خاموش شدن آن میگردد مخصوصا در صورتیکه ورزش همراه نباشد

بخاری تن بوسیله باندازه کافی خوردن و باندازه کافی تن را بفعالیت واداشتن گرم میگردد

و اما بسالخوردگان این اندرز را نمیدهیم. سالخور سالخورگان چون ضعیف البنیه و کم خون هستند باید خود را با پوشیدن لباس پشمی گرم نگهدارند والا بسرماخوردگیهای خطرناك مبتلا خواهند شد و حتی ممکن است بر اثر یك سرماخوردگی جزئی از بین بروند

حال یك آدم سالخورده مثل یك بخاری است که سوراخ سوراخ شده باشد پیداست که یگانه راه برای گرم نگهداشتن این بخاری پوشاندن آنست

پیران باید زیر پیرهنی پشمی را حتما بپوشند وزیر این زیر پیرهنی پیرهن کتانی در بر کنند

در تابستان باید پیراهن پنبه ئی که هم خاصیت پارچه پشمی را دارد و پارچه کتانی بپوشند و چون سر حساس است، باید کلاه بر سر بگذارند تا مبادا سرماخورند

ص: 59

جوانان خوبست کلاه نپوشند زیرا کلاه از رشد مو جلوگیری میکند و جمجمه را ضعیف میگرداند .

پاکیزگی

پاكيزگي يك معنى وسيع دارد. مقصود از پاکیزگی هم پاکیزگی درونست و هم پاکیزگی برون. پاکیزگی درون یعنی بسوء هاضمه و مسمومیت مبتلا نبودن و افکار ناشایست نداشتن و اما مقصود از پاکیزگی برون، پاکی پوست و اعضاء خارجی است.

بپاکیزگی دهان و سر و دست و پا و شرمگاه ، باید فوق العاده اهمیت داد زیرا همینجا هاست که میکربها بهتر پرورش می یابند و چون هر روز پوست میریزد ، باید هر روز پوست را شست تا بقایای پوست ریخته شده از بین برود

در هندوستان و مخصوصا ژاپون، خود را هر روز می شویند و اینعمل جزو فرائض دینی است و این رسم بسیار پسندیده است ولی افسوس که برای همه اهالی دنیا مقدور نیست

با پاکیزه نگهداشتن پوست ، ما در حقيقت كمك بزرگی کرده ایم بکلیه ها زیرا چنانکه گفتیم پوست نصف کار کلیه را بانجام میرساند و علاوه براين بريه كمك ميكند

در نتیجه خون پاکتر میشود و اگر پس از حمام بخود ماساژ دهیم جریان خون را هم سریعتر کرده و بمتابليسم كمك كرده ایم.

موقع رفتن به حمام باید هر کس صابون و کیسه وحوله را حتما همراه خود ببرد و خود خویشتن را کیسه زند و ماساژ کند و قبل از خروج از حمام باید کمی در حمام استراحت نماید تا مبادا مبتلا بزکام گردد .

آب سرد نباید در حمام بنوشد زیرا زیانبخش است، اگر شدیداً تشنه اش شده باشد بنوشيدن يك استکان چای کمرنك قناعت کند.

درباره پاکیزگی درون ، در فصل « عواطف منفی » باندازه کافی صحبت کردیم و اینجا دیگر نیازی نمیبینیم در این باره بیشتر بحث کنیم.

اشعه خورشید

پزشکی میگوید:

مگس حشره ئی است نفرت انگیز ولی يك صفت عالی دارد که مرا

ص: 60

واداشته با بودن او مخالف نباشم و آن این است که چندان بخورشید علاقه دارد که بدانوسیله میتواند سرمشقی بشود بسرای ابلهانی که حتی الامکان میکوشند از اشعه خورشید دوری کنند.»

حقیقتی است آشکار که گیاهی که نور خورشید نمی بیند ، پژمرده گشته از بین میرود

شخص و یا حیوانی هم که در يك جاى تاريك حبس شود ، همین حالات مخصوص در او پدید میگردد برای اینکه اندازه نیروی حیاتی اشعه خورشید را بتوانید بهتر مجسم کنید. تجربه بنیامین فرانکلن را این جا بیان میکنیم .

فرانکلن دانشمند آمریکا، از «مادیرا» مقداری شراب دریافت داشته بود . فرانکلن درین شراب چند مگس ظاهراً مرده یافت. دانشمند کنجکاو مگسهای مذکور را روی زمین در معرض اشعه خورشید قرار داد تا ببیند اشعه خورشید چه تأثیری در آن خواهد کرد. با کمال تعجب دید که مگسها جان گرفتند و بپرواز در آمدند !

تصور میکنم این دو مثل کافیست برای اثبات این نکته که در و پنجره را همیشه محکم بستن و در جاهای تنگ و تاريك زيستن تیشه بر ریشه هستی خود زدن است بنابراین ضرب المثل ایتالیائی راست میگوید: جایی که خورشید نمی آید پزشك میاید» بلکه باید اضافه کرد : مرگ هم میآید !

اشعه خورشید چیزی نیست که برای يك دوره بخصوص خوب باشد زیرا اشعه خورشید ماده حیاتی است ولی با وجود این میتوان گفت که سالخوردگان بیشتر باشعه خورشید نیازمندند علتش اینستکه در سالخوردگان نیروی حیاتی کمتر است ولی باید پیران بدانند که نور و حرارت فوق العاده خورشید برای پیران و اشخاص ضعيف البنيه مضر است بهترین اوقات برای استفاده از نور خورشید برای چنین اشخاص هنگام بامداد و اواخر عصر است. برای اینکه خواص اشعه خورشید بهتر جذب گردد باید لباس كمرنگ پوشيد

جوانان بهتر میتوانند در دشت و دمن و لب دریا و رودخانه و جاهای باز دیگر از اشعه خورشید بهره مند گردند.

اشعه خورشید میکرب کش است: هر چه تن بیشتر نور خورشید جذب کند بهتر خواهد توانست بر ضد میکر بها مبارزه کند. ولی باید بخاطر داشت

ص: 61

که کسی که سالها در جاهای تنگ و تاريك میزیسته صلاح نیست ناگهان مدتی مدید خود را در معرض اشعه خورشید قرار دهد بلکه باید این کاررا جسته جسته انجام دهد و آنهم هنگام صبح و یا عصر که اشعه خورشید فوق العاده ملایم است

اروپائیان دراشعه خورشید لخت و عریان دمر میخوابند و یا ورزش می کنند . ولی البته این عمل بیش از ربع ساعت طول نمیکشد و هنگام صبح يا عصر انجام میگیرد اگر کسی بخواهد در اطاق خود را در معرض اشعه خورشید قرار دهد، باید حتما پنجره را باز کند تا اشعه ماوراء بنقش بتواند داخل اطاق نفوذ کند و بهتر اینستکه قبلا بسراسر آن روغن زیتون بمالد تا پوست نرم و زیبا گردد.

اگر پس از اینکه خود را در معرض اشعه خورشید قرار دادید، بسرگیجه مبتلا شدید و یا از بینی تان خون آمد، باید بدانید که بیش از اندازه آفتاب خورده اید و این بد است باید حد اعتدال را نگهداشت والا بجای سود زیان میرسد . و اما اگر پس از این عمل احساس تب و بی اشتهائی و یا درد در سراسر تن نمودید، باید شادمان باشید زیرا این علامتها نشانه اینستکه تن دارد مواد زائده را از خود دفع میکند باید درین موقع چند روز هم روزه گرفت تا مواد زائده بهتر از تن دفع گردد. ولی همیشه بخاطر داشته باشید که نباید زیاد خود را در معرض اشعه خورشید قرارداد مخصوصا در صورتیکه علائم فوق بشدت ظاهر گردد و نیز نباید فورا پس از صرف ناهار این کار را انجام داد باید اوقات مناسب را در نظر گرفت و همچنین چگونگی آب و هوا را . در هوای سرد مرطوب ، حمام روشنائی مضر است ولی در هوای معتدل وغیر طوفانی فوق العاده مفید است. اگر پس از حمام روشنائی، تن ماساژ شود ، نتایج بهتری حاصل خواهد گشت

اسپارتیها بچه های نوزاد خود را سه روز لخت و عریان در معرض اشعه خورشید و فضای آزاد قرار میدادند اگر در عرض این سه روز طفل میمرد او را برای زندگانی نالایق میانگاشتند ولی اگر زنده میماند ، خوشحالی میکردند و جشن میگرفتند! بهمین جهت بود که در میان اسپارتیها کمتر آدم علیل پیدا میشد

اشعه خورشید علاوه بر اینکه میکر بها را میکشد و انرژی تن را زیاد

ص: 62

میکند ، بر مقدار خون میافزاید و استخوانرا تقویت میکند . بهمین جهت است که کسانیکه بنرمی استخوانها دچار هستند، با اشعه خورشید و یا نور مصنوعی معالجه میشوند.

اشعه خورشید رل مهمی در معالجه امراض نامبرده ذیل بازی میکند

رماتیسم - سل - امراض غده ها - بعض امراض قلب- بعض امراض معده - امراض اعصاب - بعض امراض پوست - مرض چاقی -و کلیه امراض که بر اثر مسمومیت مزمن تولید میگردد

درباره اینکه هر رنگی چه خواصی دارد، تحقیقات زیاد شده و میشود. ما اینجا ببعض نكات مهم این موضوع، اشاره میکنیم

1 - رنک سرخ محرك اعصاب است لذا نور سرخ در معالجه اشخاصی که بفقر الدم مبتلا هستند مفید است ولی برای اشخاص الكلى و پرخون ، فوق العاده مضر است چندانکه ممکنست آنان را بخود کشی وا دارد رنك سرخ در عین اینکه سرور آور است، موجب عصبانیت هم میشود .

2 - رنک آبی موجب خونسردی و آرامش میگردد و جریان قلب و درد زخم را تخفیف میدهد نور آبی برای اشخاصی که مبتلا بفقر الدم هستند مضر است ولی برای اشخاصیکه پرخون هستند ، مفید میباشد.

3- نور بنفش خاصیت خوراکی دارد و علاوه بر آن، میکرب کش .است ولی نباید در مورد اشخاص مالیخولیائی و سوداوی ، بکار برده شود زیرا احوال آنان را بدتر میکند

4 - نور زرد محرك قوای دماغی است و در معالجه امراض کبد و سوءهاضمه بکار برده میشود . کسانیکه کار دماغی میکنند، بجاست در اطاق خود، اثاث زردنك گذارند تا قوای دماغیشان بهتر کار کند

5- نور نارنجی دارای خواص نور زرد و نور سرخ است

6 - نور سبز نظیر نور آبی است

7- نور سفید ماهیچه ها را بفعالیت بر میانگیزد .

فربهی

فربهی مرض است فربهی دو نوع است يك فربهى نسبة غير خطر ناك است که اثر پرخوری تولید میشود و چنین چاقی را « چاقی برون رو » گویند . و يك چاقی « درون رو» هست که ناشی از ضعف بعض غده های بدن

ص: 63

است. این چاقی خطرناک است. این نوع چاقی هم اوتی است و هم اکتسابی

اشخاصیکه مبتلا بچاقی نوع اول هستند، غالبا رنك صورتشان خر شر نرنك واشتهاشان زیاد است و زیادهم عرق میکنند حرارت تنشان طبیعی است ، اشخاصیکه بچاقی نوع دوم مبتلا هستند همیشه کسل و خسته اند کم عرق میکنند و رنگ صورتشان زرد است

چاقی علاوه بر اینکه موجب رسوائی است زیرا غالبا نشانه پرخوری است و پرخوری هم نشانه ضعف نفس -است مصیبهای بیشمار دیگر هم همراه میآورد. مثلا آدم فربه، زودتر مریض میشود و در مقاومت با امراض کمتر طاقت دارد. زود خسته میشود؛ بضعف قلب مبتلاست؛ در حرکت آزاد نیست و علاوه بر این مخارج روزانه اش ، سرسام آور است. او سرانجام بمرك نا بهنگام دچار خواهد گشت. بهمین جهت است که باید چاقی را هر چه زودتر درمان کرد تا این مصائب هم خود بخود از بین رود .

ولی درمان چاقی چندان آسان نیست زیرا آدم چاق چون ضعیف النفس است زیر بار ریاضت نمیرود و حال آنکه برای رهائی از چاقی باید بيك نوع ریاضت ملایم تن در داد.

از جمله کارهایی که آدم فربه برای رهایی از چاقی باید انجام دهد اینست که باید کمتر بخورد و بیشتر در فضای آزاد ورزش کند باید رژیم غذائی را بکلی تغییر دهد. چربی و مواد نشاسته ای نخورد و از گوشت و والكل بپرهيزد و بشیرینی جات و نانهای قندی حتی دست نزند ! و حتی باید در نوشیدن آب حد اعتدال را رعایت کند.

علاوه بر این باید چندانکه میتواند راه برود باید هر روز 2 الی 4 میل راه برود و اگر بیشتر بتواند راه برود بهتر خواهد بود .

لاغری

لاغری خود مرض نیست ولی علامت وجود مرض و یا ضعف بنیه است که بر اثر ورزش نکردن و یا نخوردی غذای مورد نیاز تن و یا خوردن غذا های ناسازگار پدید میآید لذا برای معالجه لاغری باید نخست علت آن را پیدا کرد

مردم می پندارند که یگانه علت لاغری کم خوردنست و حال آنکه ای

ص: 64

با پرخوری که به لاغری مبتلاست و همچنین ای بسا کم خوری که چاق است باید در نظر داشت که با پرخوری نمیتوان لاغری را درمان کرد، بلکه بوسیله ورزش و دفع سمومی که در آن فراهم آمده و خوردن غذای مورد نیاز، میتوان از لاغری رهایی یافت و باندازه طبیعی فربه شد

غالبا علت العلل لاغرى سوء تغذیه است- یعنی خوردن غذای ناسازگار و یا نخوردن غذای مورد نیاز تن است - لذا باید برای رهائی از لاغری سه کار را کرد :

اولا نباید دیگر غذای ناساز گار .خورد ثانیا باید چندروز روزه گرفت یعنی فقط میوه جات خورد تا سومی که براثر خوردن غذای ناسازگار تولید گشته، از بین رود و ثالثا باید غذای مورد نیازتن خورد و مخصوصا باید حتى المقدور شير و میوه جات خورد. شیر غذای کاملی است یعنی تقریبا کلیه ويتامينها و مواد املاحی را دار است لذا شیر غذای بسیار خوبی است برای لاغران بشرطیکه با آن ( باستثناء ميوه جات ) غذای دیگری نخورند و این کسانی که لاغری شان بر اثر مسمومیت است، باید قبل از تغییر رژیم ، حتما 5 الى 10 روز روزه بگیرند یعنی باید فقط میوه جات تازه بخورند و آنهم بحد اعتدال سپس باید روزانه يك ليتر شیر بخورند و پس از چند روز بتدریج بر مقدار آن بیفزاید تا بسه لیتر برسد

از این موقع تا 5 هفته باید بهمین رژیم یعنی رژیم شیر و میوه ادامه دهند و اگر بسوءهاضمه هم مبتلا ،باشند باید بتنقیه دست یا زند. شستشوی تن و مالش نیز سودمند است . ولی ورزش ملایم و استراحت لازم تر است تنفس عمیق در فضای آزاد فوق العاده مفید است بشرطی که هوا آلوده و پر گرد و خاك نباشد

در موقع درمان باید بغیر از میوه جات و شیر چیزی نخورد. و پس از آنکه کمی حالتان رو بهبودی نهاد و احساس نمودید که نیرو گرفته اید ، باید تا چند هفته دیگر بهمان رژیم ادامه دهید و از آن ببعد بغذای ساده و ورزش ملایم معتاد شوید. باید از خوردن نان قندی -الكل- کنسروها - شيرينيجات چائی و قهوه و ترشیجات و ادویجات و چیزهای مانند آن خودداری کرد و بجای آن بحد اعتدال سبزی و میوه و لبنيات و نان و حبوبات و آجیل خوردو

ص: 65

اما لاغری که بر اثر امراض تولید میگردد ، دو نوع است : يك نوع لأغرى قبل از بروز مرض است که غالبا در کسانی که استعداد ابتلاء بسل وأمراض کلیه و دیابت و سرطان دارند ، دیده میشود و يك نوع لاغری دیگر هست پس از ابتلاء بمرضی تولید میگردد و علت آن تلفاتی است که سلولهای تن میدهند

يات علت لاغری هم هست که مولدش عواطف منفی است. خشم و اندوه فوق العاده يك نوع زهر است که بتدریج آن را ناتوان گردانده آنانرا آماده ابتلاء با مراض میگرداند.

يك نوع لاغری هست که فوق العاده خطرناك است و آن لاغری است که قبل از بروز سل یا سرطان و یا دیابت پدید میگردد. اگر مشاهده کردید یکی از آشنایان شما بدون جهت سریعا لاغر می شود، باید بدانید که عنقریب ممکنست بیکی از امراض فوق الذکر مبتلا گردد - لذا باید فورا بوسیله رژیم غذائی او را از شر این امراض نجات دهید.

غدد مترشحه داخلی

اكتشافات اخیر نشان داده است که کلیه فعالیت های جسمی تحت تحت کنترل مواد شیمیایی است. این موادگاه بصورت غذا وارد تن میگردد و آن را ویتامین نامیده اند و گاه در خود تن ساخته میشود و آنرا غده گفته اند. این غده ها در سراسر آن در جریانند و در حفظ تندرستی فوق العاده اهمیت دارند ضعف هر يك از این غده ها موجب ضعف سائر غده ها گشته وای بسا امراض خطر ناك تولید میشود .

فعالیت این غده ها باید بيك .اندازه .باشد فعالیت فوق العاده هريك از آنها ، موجب بهم خوردن تعادل روحی و جسمی میگردد. تندرستی و طول عمر کاملا بسته بچگونگی فعالیت اینهاست کسانیکه خیلی قد کوتاه و یا خیلی قد بلند هستند بر اثر درست کار نکردن این غده ها باین ریخت در آمده اند .

هر کس غده های خود را از اجداد و والدین خود بارث میبرد محیط شغل ، تربیت عادات و حادثات و امراض نیز در چگونگی فعالیت آن نفوذ می کنند

اخلاق وطول عمر و تندرستی مربوط بچگونگی غده هاست مخصوصاً

ص: 66

غده درقی اهمیت فوق العاده دارد. اگر سایر غده ها را ژنرال افواج خون انگاریم، بدون شك غده درقی مقام مارشال را احراز خواهد کرد هر گاه تن بر اثر زیاده رویها و یا دخول میکرب مسموم شده باشد این غده ها درست کار نخواهند کرد و در نتیجه شخص دچار تزلزل روحی شده بکلی جسمی و روحی خود را از دست میدهد. چیزهائی که درین غده ها تأثیر بدی دارد عبارتست از افراط در شهوت رانی و افراط در اکل شرب ، اعتیاد بشراب و دخانیات و ترياك و عدم رعایت اصول بهداشتی ابتلاء بامراض فعالیت فوق العاده که منجر بخستگی شود .

غده ها مستقيماً بر کلیه ها و کبد و پوست و روده حکومت میکند پیداست وقتیکه کلیه ها و روده ها درست کار نکنند هرج و مرج شدید در جهاز هاضمه تولید گشته اثراتش در اعضاء رئیسه پدید خواهد آمد. اگر عرق نمیکنید و پوستتان خشك است ، رنك رویتان پریده و پیشانیتان پرچين و چروك و پلک چشمانتان متورم است بدانید غده درقی شما خوب کار نمیکند كليه غده ها در متابلیسم تأثیر میکند

یکی از علل پیری را رشد فوق العاده یاخته ملتحمه دانسته اند که بر اثر ضعف فعالیت غده ها تولید میشود

کلیه غده ها باهم رابطه دارند گرچه همه بر ضد یکدیگر فعالیت میکنند مثلا غده های واقع روی گرده بفشار خون نیرو میدهد ولی غده درقی - موجب ضعف غده صنوبری و سایر غده ها میگردد.

بدینسان هارمونی فعالیت شیمیائی تن محفوظ میماند. ضعف غده درقی موجب ضعف غده صنوبری و سایر غده ها میگردد .

چیزی که از بهم خوردن این هارمونی جلو گیری می کند، خود تندرستی است . اندوه و یا خشم ممتد و عواطف منفی دیگر در بهم زدن این هارمونی رل مهمی بازی میکند بازی میکنند. پیداست اگر یکی از این غده ها بفعاليت فوق العاده تحريك شوند، فرسوده گشته در نتیجه بسایر غده ها زیان میرسانند مثلا فعالیت فوق العاده «گونادها» که غده جنسی هستند، سایر غده ها راهم ضعیف میکند. بهمین جهت است که افراط در شهوترانی بجای سود بتن زیان میرساند. علت اینکه در سالخوردگی شخص کمتر در مقابل دفع امراض مقاومت میکند، ضعف همین غده هاست. دو چیز موجب تصلب انساج که یکی از علائم

ص: 67

پیری است میگردد و آن عبارتست از فعالیت فوق العاده غده فوق کلیه که موجب افزایش فشار خون میگردد و دیگری عبارتست از فساد غده درقی که در صورتی که سالم باشد بوسیله کاهش فشار خون فعالیت فوق العاده غده فوق کلیه را خنثی میکند

مرض قند «دیابت» حمله مستقیم بغده پنکریاس میکند و آن را ضعیف میگرداند و همچنین سایر امراض هر كدام بيك غده مخصوص حمله کرده موجب ضعف آن گشته در نتیجه سایر غده ها را هم ضعیف میگردانند . اينك کار هر يك از مهمترین غده ها را بیان می کنیم

1-غده تئورید (در قی)

این غده زير جوزك «گلو» واقعست. ضعف آن موجب ابلهی ومرض میکزودیماست. پوست و مو هم دچار تغییراتی میشود. اگر این غده بحمد فوق العاده در تن تولید گردد، ضعف اعصاب ولاغری پدید آید

2-پاراتیو روئید

این غده نزديك غده تیوروئید واقعست ضعف آن موجب ضعف اعصاب گشته مرض تیتانی را تولید آرد.

از غده تیوروئید ماده ئی بنام تیروکسن ترشح می.شود این ماده عمل متابلسیم را کنترل میکند. ضعف قوه تیوروئید موجب ضعف تن میگردد و زمینه را برای امراضی مثل دیابت و رماتیسم و نقرس و سرطان فراهم میکند میتوان غده تیوروئید را بوسیله جوهر تیوروئید که از حیوانات بدست میآید تقویت کرد .

فعالیت فوق العاده غده تیوروئيد مولد مرض گویتر .است

3-غده صنوبری

این غده زیر مخ واقعست این غده رشد تن و قوای دماغی را کنترول می کنند فعالیت فوق العاده آن موجب رشد فوق العاده جسم میشود .

این غده ماده ئی تولید می کند که موسوم شده به «پیتوترین» رشد تن بسته باندازه و چگونگی ترشح این ماده است. اگر این ماده در کودکی فوق العاده زیاد رشد کند، قامت شخص هم فوق العاده بلند میشود این خود يك

ص: 68

نوع بیماری است

اگر روی غده زخم تولید گردد خطرش بیشتر است اگر بر عکس این غده فوق العاده ضعیف باشد رشد متوقف میگردد . شخص یا بفربهی و کودنی مبتلا میشود و یا فوق العاده زرنك و لاغر میگردد. بهمین جهت است که بعض کوتوله ها این قدر زرنگ هستند !

4-غده پانکریاس

پانکریاس ماده ئی تولید میکند که موسوم شده به «انسولین». این غده عمل تبدیل قند بانرژی در انساج را کنترل میکند و نیز قند را بصورت نشاسته که به «کلیکوجن» معروف است، محافظت میکند. کسانیکه «انسولین» از دست داده اند دچار مرض قند میشوند، ایشان انرژی خود را از دست میدهند. چون قسمت اعظم انرژی تن از سوختن قند بدست میآید و قند تن فقط وقتی خوب میسوزد که انسولین باندازه کافی فراهم شده باشد در نتیجه جسم بمصرف نرسیده، با ادار خارج می شود انسولین مصنوعی که به بیماران مبتلا بمرض قند میدهند مثل انسولین طبیعی نیست.

5-گو نادها

این غده ها در آلت تناسلی مرد پیدا می.شود نظیر این غده در تخمدان زن پیدا می.شود این گونادها مستقتما تحت کنترل غده صنوبری است. برای طول عمر و حفظ جوانی، این غده ها باید سالم و قوی باشند. عصاره هائی از گناد سایر حیوانات تهیه کرده اند ولی تجربیاتی که درین باره شده هنوز بمرحله تکامل نرسیده.

6-غده فوق کلیوی

این غده زرد رنک است و در دو طرف قسمت فوقانی کلیه واقعست از غده فوق کلیوی حیوانات دواهایی تهیه کرده اند مثلا دوائی بنام (کرتیسین) از آن درست کرده اند که برای معالجه یکی از امراض کلیه استعمال میکند اسیدی هم از این غده بدست میآید که میگویند خاصیت ویتامین «ث» را دار است .

در پایان باید گفت در تن سه نوع غده ترشح میشود: یکی غدد مترشحه داخلی است که ترشحات خود را بخون میریزند مثل غده درقي وغ--ده

ص: 69

صنوبری دومی غدد مترشحه خارجی است که ترشحات خود را در قسمتی از جهاز هاضمه وارد میکنند مانند غدد بزاقی و معوی سومین غدد مختلط هستند که هم در جهاز هاضمه و هم در خون میریزند مثل کبد.

اعصاب !

اعصاب كلية حركات و فعالیتهای تن را کنترل میکند لذا چگونگی آن اثر کلی در تندرستی دارد تا هنگامیکه رمقی از حیات باقیست اعصاب هم ولو بسیار ضعیف گشته باشد، از فعالیت باز نمی ایستد. مرك اعصاب یعنی مرک تن از اینجا می توان با همیت اعصاب پی برد اشخاصیکه اعصابشان . ضعیف است دائما گرفتار خستگی و رنج و اندوه هستند. زندگی برای آنان تحمل ناپذیر میگردد . هربرت اسپنسر فیلسوف انگلیسی از چهل سالگی بضعف اعصاب مبتلاشد. و با اینکه سخت کوشید از این ضعف رهائی یابد ، نتوانست ولی بر اثر اتخاذ روش صحیح در اکل و شرب وخود داری از فعالیت فوق العاده توانست بطول عمر نائل گردد. و «فلسفه ترکیبی» خود را در چندین جلد منتشر کند اغلب دانشمندان بضعف اعصاب مبتلا هستند. علتش اینست که مغز رابطه مستقیم باعصاب دارد بلکه باید گفت کار دماغی مرکز اعصاب را که مغز باشد خسته می گرداند. بمرکز اعصاب که صدمه رسید، پیداست رشته های اتصالی هم از گزند مصون نتوانند بود. با وجود این دانشمندان توانسته اند با اتخاذ روش صحیح در اکل و شرب سلامتی خود را محفوظ دارند. این خود نشان میدهد که چقدر کیفیت و کمیت غذ او طرز مصرف آن ، در اعصاب مدخلیت دارد

دوای ضعف ،اعصاب دوای مقوی نیست بلکه رعایت اصول بهداشتی است. با خوردن دوا با معلول، مبارزه کرده ایم ولی با رعایت اصول بهداشتی در صدد بر آمده ایم علت را از بین ببریم .

اغلب هنوز الفبای بهداشت اعصاب را نمیدانند و گروهی بر اثر علاقه زیاد بکار مخصوصی دماغ و اعصاب خود را خسته میگردانند

سیگار ، چای ، ترياك : الكل و چیزهای مانند آن صدمه جبران ناپذیری باعصاب میرسانند. نخوردن غذای مورد نیاز تن نیز موجب ضعف اعصاب میگردد و همچنین پرخوری

ص: 70

درمان ضعف اعصاب

برای درمان باید نخست علت آنرا پیدا کرد. اگر علت جمع شدن سموم در تن ،است باید با امساك و تغییر رژیم غذائی خودرا

اگر علت فقدان غذای مورد نیازتن است باید در صدد برآمد غذاهای مورد نیاز را بحد اعتدال خورد .

اگر علت عواطف منفی است باید بوسیله تقویت عواطف مثبت با آن مبارزه کرد و اگر علت خستگی فوق العاده است پیداست باید از فعالیت فوق العاده خودداری کرد .

بعض مواد هستند که در تقویت اعصاب رل مهمی بازی میکند (مانند فسفاتهای آلی و چربیها )

فسفاتهای آلی درین گونه غذاها پیدا میشود.

گلابی، تخم مرغ ، شیر ، برنج ، لوبیا، نخود ، ماش ، سیب زمینی كلم ، اسفناج ، کاهو ، نان ، سیب ، چربیها در روغن زیتون ، کره ، خامه تازه ، پنیر ، مغز بادام پیدا میشود

اشخاصیکه مبتلا بضعف اعصاب هستند غالبا به بی خوابی هم مبتلا هستند لذا باید اینان با بی خوابی هم مبارزه کنند تا بتوانند اعصاب خود را از ضعف نجات دهند

برای تولید خواب باید غذاهائی که بتولید خواب كمك ميکند (مثل شیر و اوالتین ) خورد و باید افکاری که موجب تشویش و اضطراب میگردد از خود دور کرد.

برای اشخاصی که بضعف اعصاب مبتلا هستند ، ورزشهای سنگین فوق العاده مضر است زیرا بیش از پیش موجب تحريك اعصابشان میگردد . ولی ورزش سبك ضروری است زیرا بوسیله چنین ورزشها میتوان وضعیت عمومی تن و در نتیجه اعصاب را تقویت کرد گردش در هوای آزاد و آب تنی و تفریح و تفرج برای مبتلایان بضعف اعصاب فوق العاده نافع است . کسیکه بضعف اعصاب مبتلاست ، باید حتما ورزش کند نهایت باید این ورزش با بنیه او مناسب باشد

ماساژ ، پرتو ملایم خورشید، گردش، در فضای آزاد ، آبتنی برای ، تقویت اعصاب مفید است .

شنا چون علاوه بر باز کردن مسامات ، موجب میشود که مستقیماً در

ص: 71

معرض اشعه خورشید و فضای آزاد قرار گیرد فوق العاده برای تقویت اعصاب مفید است

در حقیقت شنا بهترین ورزشهاست. برای کسانی که میتوانند حمام آب سرد را تحمل کنند ، آبتنی در آب سرد فوق العاده برای اعصاب مفید است ولی این آبتنی باید بسرعت در عرض چند دقیقه ، انجام گیرد و باید فورا پس از آبتنی خود را ماساژ داد

و اما کسانی که بضعف اعصاب مبتلا هستند، باید از آبتنی با آب سرد خودداری کنند و خود را با آب گرم بشویند

عواطف منفی رل مهمی در ضعف اعصاب بازی میکند. فعالیت فوق العاده که منجر بخستگی میگردد ، نیز مضر است غالبا خودکار نیست که شخص را خسته میکند بلکه بیزاری از کار و اندوه و نگرانی ، موجب تولید خستگی میگردد .

گروهی از کسانیکه بضعف اعصاب مبتلا هستند ، بعادات بد میباشند. مثلا بباده خواری و یا شب زنده داری و تریاک خوری و سیگار کشی وغيره معتاد هستند

برای رهایی از ضعف اعصاب، برای این گروه ، فقط يك راه باز است و آن اینستکه مردانه بايك اراده تزلزل ناپذیر بر علیه عادات بد خود قیام کنند و آنها را از بین برند

اكتشافات اخیر نشان داده است که سلولهای عصبی میتوانند منبسط و منقبض کردند و گفته اند خواب نتیجه انقباض این سلول هاست. آب بزرگترین عاملی است برای انقباض و انبساط این سلولها بهمین جهت است که شنا برای تقویت اعصاب مفید است بشرطی که در آن افراط نشود

كوكائين وترياك وسایر سمومات مخدره نیز سلول های عصبی را منقبض میگردانند بهمین جهت است که این موم مخدر و مسکن است.

تاثیر آب وهوا در تندرستی

شك نیست در اینکه آب و هوا در تندرستی تاثیر بسزائی دارد. بهمین جهت است که در بعض موارد اطباء برای بیماران تغییر آب و هوا تجویز میکنند . بعض اوقات تاثیر آب و هوا در دفع مرض براستی معجزه

ص: 72

بطور کلی آب و هوای معتدل بهترین آب و هواهاست بشرطی که مرطوب نباشد زیرا آب و هوای مرطوب ناقل انواع ميكر بها ومولد امراض گوناگون است. مثلا أمراضى مثل وبا ، تب ،زرد مالاریا ، امراض کبد ، سینه در چنین جاها بآسانی انتشار می یابد .

این نکته را باید همواره در نظر داشت که همچنانکه رفتن از اطاق فوق العاده گرم بيك محيط فوق العاده سرد موجب میشود از کام میتلا گردیم همچنان مسافرت از نواحی بسیار گرم بنواحی بسیار سرد (و بعكس) موجب بیماریهای طاقت فرسا گشته وای با اسباب مرك را فراهم میکند

چنانکه اروپائیهائیکه برای نخستین بار بافریقا رفتند، براثر عدم تحمل هوای بسیار گرم آن قاره عده بیشماری از آنان تلف شدند و لذا افریقا موسوم شد بگورستان سفید پوستان ولی اکنون با ایجاد باغها و گلستانها وحفر نهرها و اصلاحات دیگر، اروپائیها بعض نواحی افریقا را برای سفید پوستان قابل سکونت کرده اند و امروز یکعده بیشمار سفید پوست در این نواحی زندگانی میکنند.

اگر شخصی که در کشور معتدل زندگی میکند ناگهان بنواحی فوق العاده سرد برود، مبتلا با مراض کلیه و سینه میگردد بطور کلی در نواحی سردسیر امراض کمتر است و در نواحی گرمسیر بیشتر

بهترین نواحی نقاط معتدل است نواحی لب دریا و یا رودخانه ، دارای آب و هوای مخصوصی است

بطور کلی آب و هوای همین نقاط برای تندرستی مفید است خاصه برای اشخاصیکه مورد عمل قرار گرفته اندو یا مسلول شده اند و گرفتار تنك نفس و درددل وسوء هاضمه و سردرد و امراض روحی هستند. زخم در چنین نواحی زودتر التیام می یابد . آب و هوای دریا ، خواب آور ودافع اضطراب و نگرانی است

کسانی که در دره ها زندگانی میکنند ، چندان از آب و هوای سالم بهره مند نیستند ولی کسانیکه در کوهستانها زندگی میکنند ، غالبا از تندرستی بهره مندند و هرگز بسل و مالاریا مبتلا نمی گردند ولی ممکن است با مراض قلب دچار شوند

ص: 73

آب و هوای کوهستانها برای سالخوردگان و یا کسانیکه مبتلا بامراض قلب و یا کلیه هستند مضر است

برعکس ، آب و هوای صحرا برای امراض کلیه و رماتیسم وسل مفيد است بشرطی که مریض در معرض طوفانهای صحرائی قرار نگیرد . گرد و خاك مخصوصاً برای مسلول فوق العاده خطرناك است .

بدترین آب و هوا آب و هوای مرطوب و متغیر است

تاثیر شغل در تندرستی

دهقانان بر اثر فعالیت در هوای آزاد خیلی کم دچار امراض میگردند کلیه کارگران دیگر بیش از سایر طبقات در معرض مخاطرات و امراض هستند از جمله :

سنگتراش - فولاد تراش- کارگران کارخانه پنبه و آسیابان همواره مستعد ابتلاء سل هستند .

غواصان ممکن است بفلج مبتلا گردند و یا غرق شوند. ماشین نویس ، ،نویسنده، تلگرافچی و تلفونچی و بطور کلی اشخاص که مجبورند تا دیر زمانی روی صندلی نشینند، گرفتار امراض معده میشوند

حروفچین چون کارش حساس و یکنواخت است ممکن است دچار کسالتهای مختصری گردد مگر اینکه باندازه کافی آسایش کند و غذا بمقدار کافی بخورد و در هوای آزاد اندک زمانی ورزش کند

دواساز - پزشك - عکاس - دباغ - بنا - نقاش - شوفر کارگر حمام و خلاصه کارگران (بجز دهقانان) بیش از سایر طبقات در معرض ابتلاء بامراض هستند مخصوصا سل وسرطان.

ماساژ «مالش»

ماساژ از روزگار قدیم در ایران و یونان ورم و هندوستان معمول بود و در درمان امراض رل مهمی بازی میکرد . ماساژ علاوه بر اینکه درمان بعض امراض را سریعتر میکند و در نتیجه اعصاب هم تحريك شده بفعالیت می افتند. به دفع سموم از غده ها و پوست ، نیز كمك ميکند . ماساژ اگر با دست انجام گیرد کلیه فعالیتهای اعضاء را تقویت میکند.

امروز مالش دادن خودفنی شده که باید یاد گرفت و کسی که مالش می دهد علاوه بر اینکه باید نیرومند باشد باید نکاتی چند در هنگام مالش

ص: 74

دادن رعایت کند. یکی اینکه بیمار را طوری قرار دهد که بآسانی بتواند اورا ماساژ دهد و دیگر اینکه قبل از ماساژ دادن دستهای خود را خوب بشوید و آنها را بهم بمالد تا گرم شوند و ثالثا اطاق را باندازه کافی گرم نگاهدارد تا مریض سرما نخورد و رابعاً مریض را کاملا لخت نکند مخصوصا در صورتیکه فوق العاده علیل .باشد خامسا با نظم و ترتیب و هم آهنگی ماساژ پردازد. سادسا لااقل پس از دو ساعت که مریض از صرف طعام منصرف شد بماساژ بپردازد. برای درمان بعض امراض مالش مورد استفاده قرار میگیرد از جمله :

کمر درد - چاقی - امراض قلب -شکستگی استخوان سردرد - بیخوابی مرض اعصاب - فلج - سوء هاضمه - آپاندیست - نئوراستنی

نقرس - نرمی استخوان نئورایتس تصلب شرائین- رگبرك شدگی و انواع امراض دیگر.

خنده و خوشخوئی

دكتر اليوروندل هو لمس میگوید : خنده دوای خداست همه بایددرین داروغوطه خورند. باید بوسیله روغن بشاشت غبار ترشرونی و اضطراب و دلتنگی را از چهره زندگی زدود .

خنده دستگاه هاضمه و تنفس را بفعالیت بر می انگیزاند و جریان خون را سریعتر میگرداند و در نتیجه هم سموم دفع میشود و هم شخص از شر عواطف منفی رهایی مییابد زیرا خنده عواطف مثبت تولید میکند.

دکتر مارشال هال ببیمارانی که باو رجوع میکردند میگفت: تا می توانید دوای خنده بخورید که دوائی بهتر از آن نتوانید یافت

خنده علاوه بر اینکه نیروهای جسمی و معنوی را تقویت میکند، بر زیبائی میافزاید. آرتیستی میگوید «اندو دشمن زیبائی است». خنده هم دل را جوان نگه میدارد و هم صورت را و آدم خنده رو در هر مجلسی که راه می یابد مثل خورشید آنجا را روشن میکند. آدم خنده رو محبوب و عزیز است و در نتیجه در زندگی کامیاب هم تواند شد.

پس خودتان را بخندیدن عادت دهید و اولاد و همسرتان و دوستان را هم تشویق کنید بخندند با اتخاذ این روش در خواهید یافت که چقدر از مصائب زندگی را بوسیله خنده فراموش توانید کرد.

ص: 75

هیچ غذائی خوشمزه تر و سودمندتر از خنده نیست اگر سرسفره این غذا را نیابید باید گفت که از خوردن بهترین غذاها محروم مانده اید . خنده دشمن بزرك سوءهاضمه است . پس شگفت نیست اگر دانائی بگوید ضایع ترین روزها روزیست که نخندیده ایم :

ادوارد دوم ، شاه انگلستان ، بهر کس که او را بخنده میانداخت ، يك ليره انعام میداد شاهان دیگرچه شرقی و چه غربی همواره برای اینکه از این دارو حداکثر استفاده را کرده باشند، مسخره ای با حقوق گزاف استخدام میکردند. یکی از این مسخره ها بهلول معروف می باشد که هرون الرشید را از خنده روده بر میکرد.

لورانس استرن انگلیسی می گوید برای برای دفع کسالت و مصائب دیگر بخنده متوسل میشوم ویقین دارم هر بار که شخص میخندد ؛ مقداری بر طول عمر خود میافزاید بیچر گوید حرکت نیست که ماشین را از کار میاندازد بلکه اصطكاك است. همینطور کار نیست که آدم را از پای در میآورد بلکه فکر و غصه است .

کسی که همواره در اندوه غوطه ور است بيك مرك تدريجي دچار میگردد. اندوه مثل تیزاب است. هر کجا داخل میشود آنجا را میخورد. دکتر ژاکوپی گوید که تحقیقات نشان داده که اندوه قاتل است . اندوه سلولهای دماغ را ضعیف میگرداند و آنرا برای ابتلاء بامراض دماغ آماده میکند. اندوه همان اثر را در دماغ میگذارد که چکش بر آهن وارد میآورد

اگر خود را از اندوههای كوچك نرهانیم ، باندوه بزرك دائمی گرفتار خواهیم شد چه قطره قطره چون جمع گردد دریا شود .

خانم هلن :میگوید اگر مصائب را پرستاری کنید ، پرورش می یابند. باید برضد اندیشه هائی که اسباب پریشانی و اندوه را فراهم میکند، جنگید زیرا اندیشه های اندوه آور مثل اندیشه های جنایت انگیز ، آزار رسان است شخص میتواند بوسیله جوان نگهداشتن نیروهای معنوی ، جسم خودرا هم جوان نگاهدارد. افکار اندوه آور مغز زندگی را میخورد .

بعض مردم پیش بینی های بیجا میکنند و بدینوسیله برای خود اندوه میتراشند و در آتش آن میسوزند. پیرمردی هنگام احتضار باولاد خود گفت بچه ها در عرض عمرم گرفتاریهای بیشمار داشتم ولی هيچيك از آن گرفتاری ها رخ نداد؛ تاکری جهان را بآئینه ئی تشبیه کرده که چهره هر کس در

ص: 76

آن منعکس میگردد : آنکه بدبین است دنیا را هم ترشرو مییابد و آنکه خوش بین است جهان را خنده رو

يك عده هستند که در کلیه فصول از بدی هوا شکایت میکنند . در تابستان از گرما مینالند و در زمستان از سرما و در پائیز و بهار از باد و باران . هیچ فصلی برای ایشان لذت بخش نیست .

و يك عده دیگر رنجهایی را که خود در عرض عمر کشیده اند و افکار یاس آوری را که دارند در هر مجلس باز میگویند و دل مجروح دیگران را مجروحتر میگردانند. بدینسان در حق دیگران بدی میکنند . خوبست این گروه همواره اندرر گوته را در نظر داشته باشند که میگوید : غصه و گرفتاریهای خود را برای خود نگهدارید و زندگی دیگران را منقض نگردانید . »

گفته اند آدم خوشحال مثل گردونه است که حتی از روی سنگلاخ ها با جست و خیز روان میشود. ولی آدم اندوهگين مثل يك گاری بی فنر است که حتی موقعی که از روی کوچکترین سنگریزه ای بگذرد ، قیل و قال راه میاندازد:

خوشحال در بهشت زندگی میکند و عبوس در جهنم خوشحال در همه جا موسیقی سرور آور میشنود و عبوس همه جا موسیقی حزن انگیز هر دو دريك عالم زندگی میکنند. این تفاوت احساس از چیست؟ علت تفاوت احساس اینستکه خوشحال قسمتی از چهره دنیا را میبیند که روشن است و عبوس بقسمتی نظر میافکند که تاريك است چه جهان از زشتی و زیبائی و نیکی و بدی آمیخته است گروهی تصور میکنند که برای خوش بودن باید ثروت فراوان داشت

حال آنکه بقول شوپنهاور خوشی بیشتر بسته بآنست که ما چیستیم تا آنکه چه داریم ای بسا بینوائی که از خوشی در پوست نمیگنجد وای بسا ثروتمندی که از فرط اندوه نزديك است جان دهد. چرا ؟ برای اینکه یکی قانع است و دیگری آزمند .

قناعت چراغ علاء الدین است . کوخ را بکاخ و شمع را بچهل چراغ مبدل میکند

داستانی است راجع بيك شاه شرقی بدینگونه که شاهی همواره در اندوه غوطه ور بود روزی از دانائی خواهش کرد که دوای خوشی باو بدهد

ص: 77

تاوی از اندوه رهایی یابد. دانا در پاسخ گفت که پیراهن خوشحالترین مردان را در بر کند. مامورین دولت در پی پیدا کردن خوشحالترین مردان بتکاپو افتادند و بالاخره او را یافتند شگفتا وی حتی پیراهنی در بر نداشت !

***

شادی حقیقی با موسیقی سرور آور آمیخته است - يك موسیقی که سراسر وجود را برقص و طرب ميآورد : يك آهنك معنوی که آدمی را از مصائب این جهان غافل میگرداند.

دانشمندی گفته خنده همان خاصیت را در خنده رو میبخشد که خورشید به گیاه میبخشد

دیگری گفته : کار فوق العاده ، فقر و عدم اعتدال در اكل وشرب و تنبلی بزرگترین دشمنان آدمی هستند ولی هیچ دشمنی بدتر از غصه نیست !

کسی میتواند خوشحال باشد که بداند چطور از آنچه دارد لذت برد خواستن چیزهائی که بدست نمی آیند و یا معلوم نیست بدست آیند ، مولد درد و اندوه است. باید دم را غنیمت شمرد و از آنچه دم دست هست استفاده کرد و بکار خود مشغول بود .

کسیکه در انتظار آنست که فردا گنجی بدست آرد و بيك خوشبختی غیر مترقبه نائل گردد ، خیال خام در سر میپزد و سر انجام پشیمان میشود چه نقد را از دست داده و بنسیه دست در از گردد پیداست چنین شخصی هرگز خوش نمیتواند باشد

اسقف و هتلی گوید : نه فقط باید مزارع دماغ را حاصلخیز گردانیم بلکه باید تفریحگاههای آنرا هم آباد کنیم.

لیکنن برای اینکه از اندوه رهایی یابد کتابی که پر از هزلیات بود میخرید و در کشو میز میگذاشت و در مواقعی که خیلی از کار خسته میشد آنرا مطالعه میکرد . بقول خودش شوخی و لطیفه گوئی نگهدارنده زندگی او بود.

پس بجاست همواره خنده رو و خوش باشیم و برای اینکه چنین عادتی در ما پدید آید، اندرز دکتر جانسن را بکار بندیم که میگوید : شخص باید يك بخش روز را باخنده رویان بگذراند !

ص: 78

عادت

زاهدی در بیابانی تنها زندگانی میکرد. جوانی نزد او آمد و خواهش کرد اجازه بدهد با او زندگانی کند تا طریق رستگاری پیماید و گام در راه نیکی نهد زاهد قبول کرد. با مداد روز آینده ، زاهد نخستین درس را به جوان داد بدینگونه

جوانرا همراه خود به بیشه ئی برد و فرمان داد که نهالی را پر کند جوان چون نهال فوق العاده ضعیف بود فورا از ریشه بر کند سپس زاهد اندکی فراتر رفت و بنهال نیرومندتری اشاره کرد و فرمان داد آنرا برکند این بار جوان کمی برنج افتاد. بازهم زاهد اندکی جلوتر رفت و بدرختی اشاره کرد و فرمان داد آنرا بر کند پیداست جوان از عهده بر کندن آن بر نتوانست آمد و بجستجوی اره پرداخت. زاهد گفت: آنچه امروزدیدی خوب بخاطر داشته باش. عادات و شهوات آدمی هم همینطورند . تا وقتیکه تازه بوجود آمده اند، بآسانی میتوان آنها را از بین برد ولی همینکه نیرو گرفتند و رشد کردند ، کار دشوار میشود . لذا اگر میخواهی طریق فضیلت پوئی بنخستین خواهشی که دل بر میانگیزاند توجه کن و اگر آنرا بدیافتی در هماندم نابودش نما .

از همین حکایت میتوان دریافت چقدر عادت و شهوات پر قدرت هستند بارها میشنویم که تریاکیها و یا مشروبی ها با آه و ناله میگویند همان يك پیاله و يا يك يك بود كه ما را باین روزگار افکند. بله ، همان يك پياله ويك يك !

بجاست قدرت عظیم عادات را در نظر گیریم و خودرادچار دامهای آن نگردانیم چه بقول دانائی عادت معلمی است خائن وظالم ولی در آغاز فوق العاده ملایم است. با يك نيرنك شگفت انگیز پیش میآید در حالیکه ماسکی هم بچهره خود زده ولی همینکه بر شاگرد خود تسلط یافت ، ماسك را از صورت بر میدارد و خود را همچنانکه هست نشان میدهد. حالا اگر شاگرد د سست نهاد باشد ، حتی در این هنگام جرات نخواهد کرد که خود را از زیر بار این معلم خائن برهاند ولی آنکه دانا و تواناست فریب نیرنگهای آنرا نخورده از همان آغاز ویرا از خود دور میگرداند عادت

ص: 79

برای آدم قوی الاراده بنده است به ارباب ولی چون همه قوى الاراده . نیستند که هر وقت دلشان خواست بر ضد عادت خود قیام کنند ، لذا همان بهتر كه عادات نيك درخود پرورانیم و زنجیرهای عادات بد را بگسلانیم .

روسو میگوید که بهتر است هیچگونه عادات نداشته باشیم ولی من همداستانم با مثلی که میگوید هیچ نوع عادات نداشتن بدترین عادت است .» چرا که در این صورت زمینه برای پرورش یافتن عادات بد پیدا میشود .

سحر خیز باش تا کامروا باشی

بامداد طفولیت روز است و ظهر جوانی آن و عصر دوره پیری و شب مرك آن . معصومیت ، پاکی، لطافت و خوشی همچنانکه با دوره کودکی همراه است، در طفولیت روز هم وجود دارد ظهر یعنی جوانی روز بر حرارت و طوفانی است و عصر هم همین آرامش وقار ودانائی پیر را نشان میدهد و شب هم همان سكوت و دهشت مرك را !

بنا براین بهترین مواقع روز، بامداد است. پس حیف است کسی این بخش روز را در رختخواب بگذراند.

اغلب اشخاصی که تا دیر زمانی در رختخواب میخسبند ناخوش هستند چه اشخاص سالم خود بخود زود بر میخیزند و از نسیم با مدادی لذت میبرند سحر خیزی بهترین عادات است. زیرا با این عادت عادات نيك ديگر توليد می گردد .

بنیامین فرانکلن سیاستمدار معروف آمريك كه بیش از هشتاد سال عمر کرد گوید :

زود بخواب رفتن و زود بیدار شدن، آدمی را تندرست و دارا و خردمند میگرداند . »

سحر خیزی باندازه ئی عادت خوبی است که بزرگان خود را بزور باین عادت معتاد میکنند چنانکه بوفن طبیعی دان فرانسه و تولستوی فیلسوف روسیه که هر دو در جوانی صبح دیر از خواب بر میخواستند ، تصمیم گرفتند سحر خیز شوند لذا بنوکران خود دستور دادند که هر روز آنان را برخیزانند و اگر بر نخواستند ، آب سرد بر سرشان ریزند تا مجبور شوند که بر خیزند نوکران همین کار را کردند و بالاخره تولستوی و بوفن از عادت زشت خود

ص: 80

رهائی یافتند و توانستند مقداری بر شاهکارهای خود افزانند ولی کسی که عادت نداشته است زود بیدار شود و میخواهد باین عادت معتاد شود، بایددر آغاز احتیاط زیاد کند که سرما نخورد .

دکارت فیلسوف فرانسه از طفولیت عادت داشت در رختخواب در حال بیداری تا دیرزمانی در از کشد و در افکار خود غوطه ور شود لذا از همان ایام پدرش او را «فیلسوف» میخواند دکارت تا اواخر عمر بهمین گرفتار بود و بر اثر تغییر این عادت ناگهانی بسرماخوردگی مبتلا شده گذشت توضیح توضیح آنکه ملکه سوئد در اواخر عمر دکارت را نزد خود خواند و او را مجبور کرد صبح خیلی زود باو فلسفه درس بدهد ولی دکارت بیچاره که عادت بسحر خیزی نداشت این تغییر رویه موجب سرماخوردگی او گشته او را هلاك كرد .

بزرگمهر ، وزیر خردمند ایرانی سحرخیز بود و همواره با نوشیران اندرز میداد: «سحر خیز باش تا کامروا باشی» روزی انوشیروان بر آن شد که ببزرگمهر ثابت کند که حتماً لازم نیست شب خیز باشد تا کامرا شود .

که برای اثبات این امر انوشیروان گرفت بدینگونه بود که به - نوکران خود امر کرد که قبل از آمدن بر سر راهش ایستند و جامه اش را بربایند چاکران بحکم فرمان رفتند و آن بازی در پرده تاریکی شب با بزرگمهر نمودند . او بازگشت و جامه دیگر بپوشید چون بحضرت آمد ، بر خلاف اوقات گذشته بیگاه ترك شده بود خسرو پرسید که موجب دیر آمدن چیست؟ گفت می آمدم که دزدان بر من افتادند و جامه من ببردند من بترتيب جامه دیگر مشغول . خسر و گفت : نه هر روز نصیحت تو این بود که شبخیز باش تا کامروا باشی . پس این آفت بتوهم از شبخیزی رسید؟ بزرگمهر جواب داد که شبخیز دزدان بودند که پیش از من برخاستند تا کام ایشان رواشد» تصمیمی که برای اثبات این امر انوشیروان گرفت بدینگونه بود که به نوکران خود امر کرد که قبل از آمدن بر سر راهش ایستند و جامه اش را بربایند «چاکان بحکم فرمان رفتند و آن بازی در پرده تاریکی شب با بزرگمهر نمودند. او بازگشت و جامعه دیگر بپوشید چون بحضرت آمد بر خلاف اوقات گذشته بیگاه ترک شده بود. خسرو پرسید که موجب دیر آمدن چیست؟ گفت می آمدم که دزدان بر من افتادند و جامه من ببردند من بترتیب جامه دیگر مشغول خسرو گفت: نه هر روز نصیحت تو این بود که شبخیز باش تا کامروا باشی. پس این آفت بتوهم از شبخیزی رسید؟ بزرگمهر جواب داد که شبخیز دزدان بودند که پیش از من برخاستند تا کام ایشان روا شد»

زیانهای مشروبات الکلی

ابلهانی هستند که فقط چهره گلگون و اشتهای عجیب بعض مبتلایان الکل را در نظر گرفته خیال میکنند الکل دوائی گرانبهاست برای تولیدخون و شادمانی ، غافل از آنکه این صورت گلگون و این اشتهای کاذب هر دو نشانه آلودگی خون است و نشاط هم بزودی بخمود و سستی مبدل می گردد. البته

ص: 81

شخص در آغاز اعتیاد بالکل چندان گزندی از این شعله جهنمی نمیبیند بلكه بر عكس يك وسيله خوبی مییابد برای دفع غم والم. ولی دیر یا زود و در مورد اشخاص ضعیف خیلی زود - زبانهای الکل آشکار میگردد و آن وقتی است که الکل شروع کرده بسوزاندن سلولهای تن. آنوقت است که الكليست بجای سرور غم و بجای لذت الم احساس میکند: در بلاها باز میگردد و انواع آفات باومحیط ؛ شادی در دل او بيژ مرد واستيلاء غم، عقلش بپوشاند داش آتش میگیرد و بسوزد جگر !

آنوقت امراض گوناگون پیش میآیند از جمله فشار خون است و تشمع کبد و ضعف ریه و تصلب شرائین- اتساع قلب- تحريك شديد أعصاب که منجر بضعف قوای دماغی و سرگیجه می گردد- یرقان و احتقاق ریه و ورم كبد و معده و سوختن انساج و مسمومیت خون و عسر النفس وهزار درد بیدرمان دیگر

از طرف دیگر همواره دچار اندوه و پریشانی است و غفلت بر احوال او غالب میگردد و عجز در افعالش ظاهر. از چگونگی احوال خانواده اش حرفی نزنید که بیاد آوردنش آدم را کباب میکند .

الكل نظير ميكرب سفلیس است همانطور که سفلیس انواع امراض تولید میکند ، الکل هم همین خاصیت را داراست بلکه باید گفت از میکرب سفليس بدتر است زیرا اشخاصی که مبتلا بسفلیس هستند، در دوره نهائی موض مبتلا بجنون میگردند ولی الکلیها از هماندم که پیاله نخستین را مینوشند شعور خود را از دست داده اند! اینست مجازات طبیعت ولی این مجازات بهمین جا پایان نمی یابد زیرا اعقاب هم تلخی عقاب را .میچشند. چنانکه «کلاستر » در باره اصل و نصب زنی «اداتك » نام (متولد 1240) كه الكلى درجه يك بود تحقیقات کرد و چنین دریافت که از اخلاف این زن که به 709 تن می رسید 100 حرامزاده بودند و 181 فاحشه و 242 گدا و 146 کلفت و 76 جانی و بقيه كم و بيش دائم الخمر بودند؛ پولی که کشور برای این حرامزاده های بدبخت خرج میکرد به 120000 دلار میرسید ! اینست عاقبت كار الكليها و اخلاف آنها .

بیش از این صحبت درین باره زائد است زیرا همه میدانند عاقبت باده نوشان بکجا میکشد. فقط آنکه در گرداب پستی فرورفته و عقل خود را از دست داده حاضر خواهد شد خود را باین شعله جهنمی گرفتار گرداند.

ص: 82

نکند دانا مستی نخورد عاقل می *** ننهد مرد خردمند سوی پستی پی

چه خوری چیزی کز خوردن آنچیز ترا *** نی چنان سرو نماید بنظر سروچونی

گر کنی بخشش گویند که می کردنه وی *** ورکنی عربده گویند که او کردنه می

«سنانی»

مضار دخانیات

نیکوتین زهری است که در توتون موجود است. تزريق نيكوتين يك سیگار در انسان (یا حیوان) نخست تشنجات شدید در اعصاب پدید میآورد سبب سکته میشود اگر يك قطره نیکوتین را در شیشه ریخته آنرا بمنقار پرنده ئی نزديك گردانیم، پرنده فوراً میمیرد!

نيكوتين مثل الكل نخست در انسان تشنگی تولید میکند و ضربان قلب را سریعتر میگرداند و مجاری خون سر را فراختر میکند ولی پس از لحظه ای و اکنشی پدید می آورد. علت اینکه معتادین بدخانیات بیکی دو سیگار قناعت نمیکنند همین است یعنی برای اینستکه این واکنش را دفع میکنند غافل از آنکه هر چه بیشتر سیگار بکشند واکنش قوی تر میگردد

توتون علاوه بر اینکه قصبه هوائی را بيك لوله بخار مبدل میگرداند و بقلب و ریه صدمه میرساند دندانها را سیاه کرده آنها را برای پوسیده شدن آماده میگرداند. توتون اثرات زیر را دارد :

باعث التهاب غشاء داخلی دهان و ریه و معده میگردد- زبان ملتهب و آلوده میگردد و حس ذائقه ضعیف میشود -ریه از اکسید دو کربن پوشیده میشود و در نتیجه از مقدار اکسیژن کاسته شده و شخص بکم خونی مبتلا میشود ابتلاء به بر نشیت مزمن و آماده شدن ریه بلکه بدن برای مرض-مسموم کردن خون و ضعیف گردانیدن اعصاب - نیکوتین از ریه بوسیله خون وارد معده شده اعصاب جدار معده را تحريك كرده موجب ترشح غدد معوی بیش از اندازه میگردد. در نتیجه پیش از اندازه عصیر معوی تولید می شود و این عصير موجب التهاب معده میگردد. این امر باعث می شود که شخص معتاد، به بی اشتهائی گرفتار شده پی در پی آروغ زده مبتلاء بسوء هاضمه گردد. و برای دفع سوء هاضمه مترسل بمسهل میشود تا عصیر اضافی را از

ص: 83

بین برده عمل هضم را منظم کند و بدین وسیله تیشه بر ریشه هستی خود می زند.

ولی بعدها که شخص سخت بدخانیات معتاد شد ، عکس العملی در معده تولید میشود بدین معنی که این بار عصیر کمتر از مقدار لازم تولید میشود و معتاد مجبور است بوسائل مصنوعی عصیر کسری را پدید آرد و برای بدست آوردن این مقصود بخوردن ترشی و گوشت و چیزهای مضر دیگر توسل می جوید

بدتر آنکه دود تأثیر مهلکی بر قلب میکند و تولید طپش قلب و نامرتب کار کردن قلب میگردد گذشته. بر این نیکوتن موجب زیاد شدن فشار خون گشته و دوران خون را مختل میگرداند و موجب تصلب شرائین میگردد نیکوتین قوای تناسلی را ضعیف میکند و همچنین قوه باصره را ضعیف میگرداند خلاصه نیکوتین برادر الکل است و اگر کسی بآن معتاد نشود هم تندرستی خود را بیمه کرده و هم عقل خود را . درباره ترياك سخنی نمی گوئیم زیرا مضرات آنرا آشکارا در چهره معتادین بآن میبینیم .

چای و قهوه و کاکائو

چای - مهمترین موادی که در چای هست عبارت است از : تئن-تانین روغنهای رقیق . سمومی که مضر است تئن و تانین میباشد و برای اینکه خواص بد آنها را هر چه بیشتر ضعیف گردانیم باید چای را در آب گرم ریخته فقط مدت 5 دقیقه روی سماور گذاریم و سپس شیر را با چای آمیخته بنوشیم هر چه چای بیشتر روی سماور بماند و پررنگ تر شود مضرتر است . چای کم رنك دافع خستگی است و برای دفع بعض اسهالها مفید است است بقول تفاله همچنین تفاله چائی بمقدار زیاد آهن و بعض املاح معدنی دارد .

قهوه - قهوه محرك اعصاب است. قهوه مثل چای مولد سوء هاضمه است و بی خوابی می آورد. اگر با شیر خورده شود ، مضراتش کمتر احساس می گردد

اگر چای و قهوه بمقادیر زیاد خورده شود نه تنها بمعده صدمه میرساند بلکه موجب بیخوابی، لرزش عصبانیت خفقان میگردد. چون چای و قهوه تولید اسید اوریک میکنند و زیانهای دیگر میرساند ، اگر خورده نشود

ص: 84

بهتر است درباره اینکه کدام يك مضر ترند : چائی یا قهوه، تحقیقاتی در سوئد شد بدین معنی که در قرن 18 گستا و سوم پادشاه سوئد برای اینکه دریابد آیا قهوه مضرتر است یا چای دو برادر را مجبور کرد یکی چای بنوشد و دیگری قهوه بالاخره آنکه چای میخورد زودتر مرد بنابراین معلوم میشود چای مضر تر است مگر اینکه معتقد شویم که آن برادر که چای میخورد بعلت دیگری غیر از مسمومیت از چای در گذشته است

کاکائو بهتر از چای و قهوه است. کاکائو از لحاظ غذائیت دارای 12 در صد کاربوهیدرات و 50 در صد چربی است و کمتر اعصاب را تحريك ميکند.

علت فساد دندان

«مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود »

نبود دندان لابل چراغ تابان بود »

« سپید سیم رده بود و در و مرجان بود »

ستاره سحری قطره های باران بود»

با جلوگیری از فساد دندان نه تنها زیبائی صورت را حفظ کرده ایم بلکه از ناتندرستی هم جلو گیری نموده ایم زیرا از دندان فاسد زهر ترشح می شود و این زهر داخل جهاز هاضمه شده و از آنجا در خون رفته موجب آلودگی خون میگردد. در حقیقت دندان فاسد که هنوز معالجه نشده، يك كارخانه كوچك زهر سازی است؛ علاوه بر این، اگر دندان فاسد شده باشد غذا درست خرد نشده با بزاق دهن آنطور که شاید و باید نیا میخته و در نتیجه کار فوق العاده بر جهاز هاضمه تحمیل میکند و این کار زیادی وجب سوء هاضمه، رمانيسم تورم لوزتین و امراض دیگر میگردد . و اما علت فساد دندان یکی دو تا نیست : اینجا بعض علل را ذکر میکنیم

1 - خوردن غذاهای ناسازگار مثل «میوه جات و سبزیجات» 3- نشستن دندان باید متذکر بود که نشستن دندان خود موجب خرابی دندانها نمیگردد چنانکه دندانهای سیاهان افریقائی با آنکه آنرا نمی شویند ، از دندانهای ما بسی بهتر است ولی ما که متمدن شده ایم و غذاهای ناسازگار میخوریم ، برای از بین بردن اثرات بد این غذاها مجبور هستیم دندانهای خود را هر شب

ص: 85

قبل از خوابیدن و بامداد موقع بیدار شدن بشوئیم. ولی باید در نظر داشته باشیم که شستن دندانها قبل از خوابیدن مهمتر است.

زیرا بقول دکتر محسن سیاح ، موقع خواب بزاق دهان قادر بخنثی نمودن اسیدهای موجوده نبوده و دهان درین موقع بحالت ترشیدگی در میآید وزمینه بسیار مناسبی جهت پوسیدگی دندان حاضر میشود .»

اگر ما مثل آدم وحوا فقط غذاهایی که در آشپزخانه طبیعت تهیه میشود میخوردیم هرگز بدندان درد مبتلا نمیشدم. پیوره و کرم خوردگی هر دو نتیجه خوردن غذاهای ناسازگار و خوردن غذای مورد نیازتن است. فقط کسی که خونش آلوده شده و بمسومیت مزمن دچار گشته بپیوره مبتلا میشود.

دکتر محسن سیاح درباره علل خرابی دندان مینویسد :

بعضی پوسیدگی دندانرا شبیه پوسیدگی استخوان دانسته اند. در قرن نوزدهم اساتید دیگری فرض دیگری کردند که پوسیدگی نتیجه نقصان املاح آهکی دندانها است که در اثر اسیدهای دهان پیدا میشود (فرض شیمائی) در سال 1847 پروفسورروبن برای پوسیدگی دندان منشاء را میکربی بنام « لپتو تريكس بو کالیس » دانست

امروز برحسب تحقیقات و کارهای بعض اساتید « فرض شیمیائی » طفیلی (فرض شیمبکو پارازی نتر ) را محقق دانسته اند

همو در کتاب امراض دهان و دندان مینویسد !

گالیپ ثابت کرده که ضریب مقاومت دندانها باسن زیاد پیدا میکند و در حقیقت پوسیدگی در طفولیت و بلوغ زیاد و در سن کهولت کمتر می شود و بایستی بیشتر دندان اطفال مورد دقت و امتحان و حفظ الصحه قرار گیرد تا دندانهای اشخاص بالغ

«در طفولیت موقعی برای پوسیدگی دندان میباشد که آنرا « سن شوم بیرون آمدن » مینامند و آن از 6 إلى 21 سالگی میباشد اگر درین دوره مراعات حفظ دندانهای شیری اطفال نشود ، دندانهای دائمی در یك محیط نامنظمی بیرون آمده و چون ضریب استقامت درین سال کم است ، ضریب پوسیدگی باعلا درجه میرسد .

گالیپ ثابت کرده است که هر چه دندان وزین و سنگین تر باشد همانطور بیشتر دارای املاح آهکی میباشد و بعلاوه ضریب مقاومت دندان

ص: 86

در مقابل پوسیدگی نسبت مستقیم باوزن آن دارد . یعنی هر چه عناصر مرکب کننده دندان متراکم سنگین تر باشد دندان دیر تر پوسیدگی پیدا میکند

« در بین علل پوسیدگی دندان موضوع موروثی را میتوان در مرحله دوم محسوب داشت

«عللی که زمینه مساعدی برای نمو میکربهای پوسیدگی تهیه می نمایند یا موضعی هستند و یا عمومی »

مقصود از علل موضعی ناپاك بودن دهان است که موجب میگردد میکرب مستقیماً در مغز دندان رفته و آنر خراب گرداند و اما علل عمومی ، مسمومیت خون و اختلالات جهاز هاضمه است

علل كوچك ديگري كه موجب خرابی دندانها میگردد ، عبارتست از :

1- نوشیدن آب خیلی گرم و یا خیلی سرد

2- نوشیدن آب سرد پس از تناول غذای بسیار گرم

3- شکستن یخ و چیزهای سخت (مثل فندق و بسته )

4- زياد مسواك زدن و زیاد با چوب کبریت ( و غیره ) با دندانها ورزفتن .

5- با گرد دندان و یا خمیر دندان آلوده با مواد اسیددار ، دندان پاك كردن .

تمام اقدامات فوق الذکر موجب شکستن مینای دندان گشته زمینه را برای رشد میکر بها فراهم میکند که بآسانی در مغز دندان رخنه کنند

بعض اطباء با مسواک و خمیردندان مخالف هستند و میگویند همین خمیرها و همین مسواك ها ، گاه، موجب خرابی دندانها میگردد زیرامسواك موجب سائیدگی مینای دندان میگردد و خاصیت خمیردندان هم درست معلوم نیست که بتوان بر آن اعتماد کرد .

لذا ایشان میگویند که بهترین وسیله برای پاك نگاهداشتن دندانها اینستکه با يك قطعه ليموترش صبح بعد از بیدار شدن و شب قبل از خوابیدن دندانها را پاك بشوئیم و اگر لیموترش نبود يك دانه سیب را بعد از صرف شام خوب بجویم .

بدنیست تذکری هم بمادران بدهیم که هنگام حاملگی باید با خوردن مواد کلسیم دار ( مثل سیب ) و مراعات بهداشت عمومی ، از پوسیدگی دندانها جلوگیری کنند زیرا درین هنگام ، جنین از کلسیم مادر استفاده

ص: 87

میکند و اگر کلسیم بمقدار لازم در بدن باشد ، پیداست تن هم کلسیم خود را از دندانهای مادر گرفته آنها را برای پوسیده شدن آماده میگرداند .

سرفه

سرفه از عوارض مهم بعضی امراض است ولی در پاره ای از امراض خطرناك ممكنست سرفه باندازه ئی خفیف باشد که در نظر بیمار غیر قابل اهمیت جلوه کند حال آنکه ممکنست همین سرفه، ساده، يك مرض خطر ناك در بر داشته باشد

سرفه مثل سردرد، چندین نوع است و بر اثر علل گوناگون پدید میگردد

سرفه خشن و صدادار سرفه ایست حلقی ولی سرفه ناقص و گرفته بر اثر کلفت شدن و یا زخم برداشتن غشای مخاطی حلق تولید میشود .

سرفه برونشیت نخست كوتاه و خشك است و ممکنست دردناك هم باشد ولی بتدریج مرطوب و تشنجی میگردد

در سل ، سرفه کوتاه و خشك است ولی بعداً سرفه طولانی تر شده همراه خود اخلاط میآورد . این نوع سرفه موقع صبح شديدتر است

در سینه پهلو ، سرفه کوتاه و خشك و گرفته است و در موقع سرفه کردن ، بیمار احساس درد شدید در سینه میکند.

سرفه در سیاه سرفه طولانی است بطوری که به بیمار مجال استراحت نمیدهد و در بعضی امراض قلب مثل ( پریکاردیت انورسيما ) سرفه دردناك میشود و در بعض امراض معده سرفه همراه است

و نیز انواع دیگر سرفه وجود دارد که عوامل دیگری مثل (ضعف اعصاب) تولید میکند بطوریکه میتوان علل سرفه را بسه دسته تقسیم کرد .

1 - سرفه هایی که بر اثر استعمال موادی مثل الکل و سیگار تولید می گردد

2- سرفه هایی که بر اثر اختلالات جهاز هاضمه تولید میگردد.

3- سرفه های چائیدگی یعنی سینه واعضاء وابسته بآن

ص: 88

برای درمان هر يك از این نوع سرفه ها پیداست باید عللی که آنرا تولید کرده از بین برد.

سرفه هم وسیله ای است که طبیعت برای دفع سموم از تن بکار میبرد لذا نباید با خوردن دوا مانع سرفه شد بلکه چنانکه گفتیم باید سرچشمه آن را پیدا کرد سرچشمه را باید بست یعنی باید علت را برد نه معلول را.

سر درد

بعض کتب طبی برای سردرد ، 202 علت دانسته اند ؛ این علت ها را میتوان بپنج دسته طبقه بندی کرد بدینگونه

1 - سردردهائی که براثر مسمومیت عمومی تولید میگردد ( مثل سر دردی که براثر سوء هاضمه یا خوردن بعض دواها تولید میگردد )

2-سر دردهائی که براثر مجروح شدن سر تولید میگردد .

3 - سردرد وابسته بوظائف اعضاء ( مثل سر دردی که بر اثر فشار خون یا فقر الدم تولید میگردد .)

4 - سر دردی که بر اثر فعالیت عواطف منفی و ضعف اعصاب تولید می گردد.

5- سردردهایی که علت آنها درست معلوم نیست .

دوای سر دردهای عادی که براثر سوء هاضمه تولید میگردد حب آسپرین و دواهائی مانند آن نیست بلکه پاك كردن معده از فضولات است بوسیله روزه و یا خوردن غذاهای سهل الهضم

اگر سر درد از خستگی و کار فوق العاده تولید گشته باشد پیداست باید کاملا استراحت نمود و اگر بر اثر خستگی چشم است دوای آن باز استراحت است: باید در اطاق تاريك یکی دو ساعت آرام نشست کمپرس با آب سرد و ماساژ هم در مورد بعض سردردها مفید است .

بعضی سر دردهای مزمن خطرناك است . زیرا چنین سردردها نشانه اینستکه در خود دماغ زخمی تولید شده و یا آسیبی بزرك بآن رسیده . سرطان سر چنین سر دردها تولید میکند . سر دردی که براثر احتقان دماغ تولید گشته بوسیله شستن پا در آب گرم، از بین میرود . بعض سردردهای عادی را میتوان بوسیله حمام و یا گردش در هوای آزاد از بین برد. اینرا

ص: 89

هم باید در نظر داشت که علت بعضی سردردها، علیل شدن یکی از اعضاءتن است؛ لذا باید در مورد هر سردرد، نخست علت اساسی آنرا پیدا کرده سردرد با اغلب امراض توام است (مثل مالاریا - امراض كليه وقلب ومعده و امراض چشم و امراض عصبی، دندان درد، گلو درد و گوش درد و رماتیسم و سفلیس سردرد در اطفال اگر باتب توام باشد نشانه اینستکه در طفل زمینه انفلونزا و یا سرخك و يا مخملك فراهم آمده و اگر سر درد طفل فوق العاده شدید باشد نشانه بروز امراض خطر ناك مثل مننژیت» میباشد .»

قرص آسپرین و قرصهای مانند آن که برای رفع سردرد استعمال میشود خطر ناکست زیرا این قرصها سر درد را از بین نبرده فقط وفقط درد را تسکین میدهند و در زوایای تن باقیمانده امراض خطر ناک تولید میکنند بنابراین در مورد هر سردرد باید اول علت آنرا پیدا کرد و سپس بر طبق اصول درمان طبیعی بمعالجه اش پرداخت

جلوگیری از ریزش مو

ریزش موچندین علت دارد یا ارثی است و یا براثر وجود بعض امراض و یا بر اثر ناپاك بودن پوست سر است و یا بر اثر نرسیدن غذای مورد نیاز به پوست موست

همچنانکه بعض مواد شیمیائی اگر به خاک باغچه اضافه کنید ، گیاه بهتر میروید، همچنان اگر بعض سبزیجات را بخورید، مویتان بهتر نمو میکند. برای اینکه موی اسب نمو کند باو هویج می خورانند همچنین دام پروران به ماکیانها غذای مخصوص میدهند تا پرهای آنان خوب نمو کند. عمر مو يك الى چهار سال است ولی عمر مژگان 15 روز .

لذا مواگر گاهگاهی بریزد خطرناک نیست ولی وقتی که کرارا به مقدار زیاد بریزد نشانه بروز نخستین عوارض طاسی است برای جلوگیری از طاسی باید با یکی از روغنها ( مثل روغن بادام) پوست سر را سخت مالش داد

البته در اثناء این عمل مو میریزد ولی این ریزش مو سودمند است زیرا در نتیجه مالش پیاز مو قوت گرفته ، موی بهتری خواهد روئید و برای اینکه غذای کافی هم به پیاز مو برسد، باید غذاهایی که دارای ویتامین الف و (ب مخلوط) هستند خورد و حتى الامكان كلاه کمتر بر سر گذاشت تا

ص: 90

برای اینکه پیاز مو بهتر بتواند از اشعه خورشید و هوا ،تغذیه ،کند باید در پاك نگهداشتن سر نهایت سعی مبذول داشت

سبزیجاتی که دارای ویتامین الف هستند عبارتند از:

کدو - گوجه فرنگی - برك چغندر - شلغم - لوبيا خشك - شير کره - پنیر - سبزیجات از همه نوع - کاهو - زردآلو - آلوسیاه - ریواس هندوانه

ويتامين (ب مخلوط) در این سبزیجات و میوه جات پیدا میشود سیب زمینی - نخود ( سبز وخشك ) اسفناج - كاهو - عدس - هویج- گل کلم - پنیر - شیر زرده تخم مرغ - مویز - گلابی خشك - انجیر -زردآلو نارنگی .

آیا باید لوزتین را عمل کرد ؟

بعض پزشکان برای کسیکه بالتهاب اوزتین مبتلاست یگانه چاره را قطع لوزتین میدانند در صورتیکه این عمل بقول دکتر بنجامین خطاست چرا که لوزتین قسمتی از دستگاه لنفاوی است که وظیفه اش دفع مواد زائده خون است . لوزتين يك عضو زائد و بیفائده نیست که فقط برای تزئین گلو ساخته شده باشد . هیچ عضوی از اعضای بدن زائد نیست. از اینرو اگر لوزتین را قطع کنیم خون از يك معاون مهم بی بهره میگردد و اختلالات عظیم در اعضاء تن پدید میگردد

علت تورم لوزتین ، خوردن غذاهای قندی چربی دار و پروتئن دار به مقدار زیاد است و برای علاج لوزتین بهترین راه نخوردن چنین غذاهاست کسانیکه بتورم لوزتین مبتلا هستند بجای قطع این عضو مهم که مدافع تن است، باید فقط میوه جات و سبزیجات بخورند و از خوردن گوشت و شیرینی وغذاهای نشاسته ئی و روغنی سخت بپرهیزند تا لوزتینشان بتدریج شفا يابد . البته این گونه معالجه طول خواهد کشید ولی در عوض بی زیان خواهد بود.

آیا برای چشمهای ضعیف عينك لازم است ؟

دکتر هری بنجامین در این باره مینویسد که چون غالباً علت العلل ضعف ماهیچه های بیرونی چشم است نه ضعف قوه بینائی ، لذا برای رفع ضعف چشم عينك لازم نيست بلكه استعمال آن در بعض موارد

ص: 91

خطرناك است زيرا عينك موجب میشود که بقوه باصره صدمه رسد زیرا فعالیت ماهیچه بیرونی چشم را بیش از پیش ضعیف می گرداند و در نتیجه چشم ضعیف تر گشته به عينك هاى قوى ترى محتاج می گردد بهمین جهت است که عینکیها مجبورند هر چند سال یکمرتبه عينك خود را عوض کنند هری بنجامین میگوید که خود او از طفولیت به نزديك بيني مبتلا بود و از پنجسالگی شروع کرد به عينك زدن! ولی هر چه بیشتر رشد میکرد، به عينك های قویتری محتاج میگردید تا اینکه در بیست و هشت سالگي قويترين عينك را زد و چون عینکی قوی تر از این نبود و چشمهایش ضعیف تر گشت لذا بفکر چاره دیگری افتاد. در این موقع کتاب امراض چشم دکتر بتس آمریکائی را بدست آورد و آنجاراه درمان طبیعی ضعف چشم را پیدا کرد و آن اینستکه باید بجای زدن عينك كه خود بر ضعف چشم می افزاید چشم را وزرش داد تا ماهیچه های آن بفعالیت افتاده بحال طبیعی در آیند برای اینمنظور آنکه چشمش ضعیف است میتواند با انجام دادن ورزشهائی که ذیلاذکر خواهیم کرد عیب چشم را از بين برد ولی آنکه معتاد به عينك شده و میخواهد از راه درمان طبیعی خود را معالجه کند ، باید بتدریج از استعمال عينك خودداری کند بدین معنی که باید حتی المقدور عينك كمتر بچشم بزند و در ضمن به ورزش های مذکور پردازد تا چشمها کاملا به عينك بی نیاز گردند. البته بسیار باید صبر و حوصله داشته باشد زیرا در بعض موارد ممکنست نتیجه خیلی دیر بدست آید. اينك ورزشهای چشم که برفع ضعف چشم كمك ميكند، اینجا بیان میکنیم .

تمرین اول

سر را آزاد نگاهداشته چشمها را بآرامی شش بار بالا و پائین در چشمخانه بگردانید. ولی مواظب باشید بر چشم زیاد فشار وارد نیاورید این عمل را دوسه مرتبه تکرار کنید و در هر نوبت بچشمها یکی دو ثانیه فرصت استراحت دهید

تمرین 2

چشمها را باین طرف و آن طرف بملایمت شش بار بگردانیدو این عمل را دو یا سه بار تکرار کنید و در هر دو نوبت یکی دو ثانیه استراحت نمائید

ص: 92

تمرین 3

انگشت سبابه دست راست را بفاصله 20 سانتیمتر جلو چشم نگهدارید و از پس این انگشت بدر و یا پنجره و یا مبل (وغیره) که بفاصله 2 متر واقع شده باشد ، نگاه کنید . ده بار بسرعت بدین طریق به چند چیز نگاه کنید و سپس لحظه ئی استراحت کرده همین عمل را يك يا دو بار دیگر تکرار کنید

تمرین 4

چشمها را بجنبش دورانی در چشمخانه بملایمت بگردانید و باز در جهت عکس آن بگردانید. این عمل را چهار بار تکرار کنید و در هر بار دوثانیه توقف نمائید

باید در نظر داشت که موقع انجام دادن این ورزشها بايد عينك را از چشم برداشت

این ورزشها برای تقویت ماهیچه های خود چشم بود و اما حالا تمارینی را که بتقویت ماهیچه های وابسته بچشم (یعنی ماهیچه های گردن) كمك میکند بیان میکنیم. بهترین موقع برای انجام دادن این ورزشها صبح پس از بیدار شدن است و باید فقط پنج دقیقه طول بکشد

تمرین 1

آزاد بایستید و دستها را بپهلو بچسبانید و چندانکه می توانید شانه ها را بالا برید و درین حال شانه ها را کمی عقب برده و برده و بآن حرکت دورانی داده باز بتدریج آنها را پائین آورید. این عمل را 25 بار تکرار کنید

تمرین 2

نظیر تمرین اول است با این تفاوت که این بار شانه ها را در جهت عکس حرکت میدهید یعنی در حالیکه در تمرین اول شانه ها را کمی عقب بردید ، این بار کمی جلو می آورید. سپس بتدریج آنها را پائین میآورید.

تمرین 3

سرتان را چندانکه میتوانید پائین افکنید ولی گردن را آزاد گذارید سپس سر را بلند کرده چندانکه می توانید آنرا بعقب بر شانه ها و پشت متمایل سازید. این عمل را 12 بار تکرار کنید .

ص: 93

تمرین 4

سرتان را مثل تمرین اول ، بجلو انداخته بطرف شانه چپ بگردانید و بعد سرتان را عقب انداخته آنرا بطرف شانه راست بگردانید و سپس بحال عادی نگاهدارید. در عبارتی دیگر سر را با حرکت دورانی بگردانید

این عمل را 24 بار تکرار کنید و در هر بار از عکاس جهت شروع کنید.

تمرین 5

سر را بطرف چپ چندانکه میتوانید بگردانید و سپس بحال عادى بازگشته سر را بطرف راست برگردانید

این عمل را آهسته ده بار تکرار کنید

این تمارین که هر روز صبح باید انجام بگیرد ، راه شرائین گردن و تیره پشت را باز کرده موجب خواهد شد خون بوجه نیکوتری در مغز و و چشم جریان یابد

علت عدم فعالیت درست ماهیچه های چشم که منجر به ضعف چشم ،میگردد خستگی چشم است. برای رفع این خستگی باید بورزشهای دیگر پرداخت

تمرین 1

بحال آزاد بر صندلی نشسته چشمها را ببندید و با کف دست آنها را بپوشانید ولی نه بطوری که بر تخم چشم فشار وارد آید . درین موقع دماغ هم باید استراحت کند. نباید گذاشت چیزهای براق و روشن در نظر آید بلکه باید ظلمت محض در نظر آورید .

این عمل را باید 20 و یا 30 دقیقه روزانه انجام داد

تمرین 2

راست بایستید و پاها را بفاصله 20 سانتیمتر نگاهدارید. سپس خود را پاندول ساعت تصور نموده آهسته اینطرف و آنطرف بجنبید و بنوبت پاشنه را از روی زمین بردارید. این تمرین اثر بسیار نیکوئی بر اعصاب می بخشد و باید روزانه سه بار و هر بار 15 الى 16 دقیقه انجام گیرد

باید موقع انجام دادن این تمرین جلو پنجره ایستاد و در حین انجام دادن

ص: 94

این ورزشها باید چنین بنظر آورید که پنجره در عکس جهت در حرکت است. به این قسمت زیاد باید توجه کرد و کاری کرد که این عمل بیش از پیش رخ دهد پس از اینکه یک دقیقه جنبیدید، چشمها را بسته همچنان بجنبش ادامه داده منظره ای را كه يك دقیقه پیش نگاه میکردید ، بنظر آورید یعنی پنجره را در همان حال حرکت بنظر آورید، سپس چشمها راه باز کرد يكدقيقه دیگر بجنبش ادامه دهید. بخاطر داشته باشید که چشمها را در حین انجام این تمرین باید بحال آزاد گذارید و فشار بر آن وارد نیاورید و باید گاهگاهی چشمک بزنید تا چشم خسته نگردد.

اگر این تمرین درست انجام یابد ، اثر بسیار نیکوئی در چشم و اعصاب میبخشد

تمرین 3

چندانکه می توانید چشمك بزنيد مخصوصاً در موقع مطالعه

تمرین 4

چشمها را بسته جلو خورشید نشسته سر را اینطرف و آنطرف بگردانید این عمل باید هر روز سه بار و هر سه بار مدت ده دقیقه انجام گیرد

این ورزش خون را بطرف چشمها آورده ، ماهیچه ها و اعصاب آنرا از خستگی بدر میآورد.

تمرین 5

موقع شستن صورت، مقداری آب سرد در ظرفی ریخته با کف دو دست مقداری آب را بر داشته در حالیکه چشمان را بسته اید ، آب را بر چشمها بریزید این عمل را 20 بار تکرار کنید و سپس صورت را خشك نموده چشمها را باز بسته با حوله پلك چشم را مدت يك يا دو دقیقه با ملایمت مالش دهید

این تمرین برای تقویت چشم مفید است و باید روزی سه بار انجام گیرد. بخاطر داشته باشید که آب باید سرد باشد نه ولرم .

مواد و عناصر مورد نیاز تن

مواد مورد نیازتن عبارتند از :

1 - پروتئنها

ص: 95

2 - چربيها وروغنها

3- کاربوهیدرات که خود دو نوع است (1) مواد قندی که در میوه جات فراوان است و (2) مواد نشاسته ای که در جهاز هاضمه مبدل به مواد قندی میشود

4 - غذاهایی که اثر اسیدی فضولات را از بین میبرد (مثل میوجات و سبزیجات خام)

5 - آب .

پروتئنها دو نوع اند : حیوانی و نباتی

1 - پروتئن حیوانی: پنیر و تخم مرغ وشير وغيره .

2 - پروتئن نباتی عدس ولوبيا و نخود و آجیل وغيره . چربیها و روغنها هم دو نوع اند : حیوانی و نباتی

1 - چربیهای حیوانی: چربی وکره و خامه وغيره .

2 - چربیهای نباتی: فندق و پسته و بادام وغيره

مواد مذکور باید باندازه لازم بتن برسند و گرنه رنجوری دست میدهد . ولی باید متوجه بود که در خوردن این مواد افراط و تفریط نکنیم چه درین صورت دچار امراض خواهیم گشت

تن آدمی از عناصر مختلف ترکیب یافته که عبارت است از : اکسیژن 65 درصد ، هیدرژن 10 درصد .

كر بن 18 درصد ، فسفر يك درصد و عناصر دیگر به مقدار بسیار قلیل مثل سلفر . سدیم . پتاسیم کلرین . مگنسیویم ، کلسیم، آهن ، فلرین . بد سليسيون وغيره

1 - غذا هائی که در آن کلسیم پیدا میشود ، عبارت است از

اسفناج - کلم - شیر - هویج - پیاز - انگور - زيتون - بادام- لوبیا خشك- پنیر - گلابی - سیب - عسل - مويز - خیار - كدو تنبل انجير خشك - سبوس شلغم. چنانکه میدانید کلسیم در ساختمان استخوان رل مهمی بازی می کند و برای زن در موقع حاملگی فوق العاده لازم است زیرا در غیر اینصورت زن حامله علاوه بر اینکه کلسیم تن خود را از دست میدهد وضعیف می گردد بچه اش هم ضعیف میشود زیرا بر اثر فقدان کلسیم استخوانهای بچه رشد نمی کند

ص: 96

3- مگنسیوم درین سبزیجات و میوه جات پیدا میشود :

گوجه فرنگی- اسفناج-کاهو- کرفس- پیاز -کلم- گردو- شلغم- بادام کشمش -گندم - بادام زمینی - شیره قند - جو .

3 پتاسیم - گوجه فرنگی -موز- زرد آلو- لوبيا خشك- قهوه -مويز - انجير خشك- كاهو- خيار - اسفناج - کشمش- زیتون - گندم بلوط - عدس

4- سدیم - کرفس - گوجه فرنگی - پنیر - تخم مرغ - کاهو - تربچه - کشمش- اسفناج- هویج- بامیه - انجیر - گل کلم - زردآلو-عدس-سیب- زیتون نارنگی- نارگیل - پنیر

5 - فسفر - تربچه خیار-شیر -پنیر - زرده تخم مرغ- اسفناج- کدو تنبل لوبیا - گندم - کاکائو -پنیر -گردو - تخم خردل - گل کلم -کرفس

6- كلرين: سفيده تخم مرغ - کره - چغندر - شیره قند - پیاز - كلم - ریواس - اسفناج - پنیر - خاویار - ماهی آزاد - شلغم - گوجه فرنگی كرفس- كاهو.

7 - فسفر : پیاز - شلغم - گندم - سبوس - مغز گردو - گل کلم - اسفناج - سیر - خیار - نارگیل - سیب زمینی - بامیه - زرده تخم مرغ - کاهو

8 - آهن : کاهو - شلغم - بادام - مويز - انجير - خرما ، انجیر خشك ، گلابی ، گندم ، زرده تخم مرغ ، عسل ، انگور ، چغندر . زیتون نارگیل، نارنگی ، اسفناج ، گوجه فرنگی، خرما ، لوبيا ، شلغم ، عدس کاهو، بادام زمینی گردو .

9 - يد : هویج، کرفس، تربچه، شلغم ، هندوانه ، خيار ، پیاز . سیب زمینی ، کاهو، اسفناج، گوچه فرنگی ، انگور ، سیر ، زرده تخم مرغ.

10 منگنز: بامیه ، کدو ، بادام زرده تخم مرغ ، گردو، جعفری

11 سیلیسیون : هویج ، اسفناج، خیار، مارچوبه ، کلم، کرفس ، شغلم ، گوجه فرنگی ، تربچه

12 -فلورین : زرده تخم مرغ ، کلم، اسفناج ، جو، سیر، چغندر

ویتامین اکسیر تندرستی

درباره ویتامینها تحقیقات زیاد شده و هنوزهم این تحقیقات

ص: 97

ادامه دارد . ما خلاصه این تحقیقات را اینجا بیان میکنیم :

1 - ويتامين (A)

كمك برشد میکند.

3- از امراض چشم جلوگیری میکند

بهترین منابع ویتامین (A)

این ویتامین در چربیها پیدا میشود مثل (کره- خامه- شیر خالص -پنیر روغن ماهی) و همچنین در اسفناج -کلم- -هویج گوجه فرنگی و سایر سبزیجات پیدا میشود. فقدان این ویتامین مولد امراض چشم وضعف بنيه وضعف انساج و سلولهاست.

2-ويتامين (B)

این ویتامین بچندین طبقه تقسیم شده این ویتامین در شیر و آجیل و تخم طیور پیدا می.شود فقدان آن موجب لاغری وضعف ماهیچه هاست و امراض «بلاگرا» و «نئورایت» تولید میکند .

بر حسب طبقه بندی این ویتامین بدینسان تقسیم شده :

ویتامین (B) «مخلوط »

فوائد

1 - اشتها را تحريك ميكند

بفعاليت امعاء كمك میكند

2 -بر شد تن كمك ميكند

بهترین منابع

لوبیای خشك

نخود و اسفناج

كلام

نان گندم و حبوبات

شير

خمیر مایه و مغز گندم

بهترین منابع

خمیر مایه وحبوبات

3- تن را از مرض مسری مصون میدارد

4- برای توالد و تناسل اهمیت بسزائی دارد

6 -برای مادران شیرده لازم است

ویتامین (B) «ساده»

فوائد

1-از مرض بری بری (يك نوع مرض اعصاب) جلوگیری میکند

ص: 98

2- برای رشد لازم است جگر - اسفناج - تخم مرغ گوجه فرنگی

ويتامين (C)

فوائد

كمك ميكند به نشوونمای استخوان و استحکام دندان

3 -كمك ميکند بمصون ماندن از امراض مسری

3- از مرض فقر الدم جلو گیری میکند

بهترین منابع

انگور و لیمو، پرتقال و نارنگی

نارنگی و گوجه فرنگی

سبزيجات كلم كاهو

روغن ماهی - زرده تخم مرغ شیر خالص

ویتامین «D»

از مرض ریشت (نرمی استخوانها) جلوگیری می کند

ويتامين (E)

برای زنان حامله فوق العاده لازم است لوبیا سبز - سبزیجات- کاهو - روغن زيتون - تخم مرغ - سيب

چنانکه از فهرست بالا دستگیر میشود کلیه، ویتامین ها را میتوان ، بمقدار زیاد در کلم و گوجه فرنگی و لیمو و کاهو و نخود وزرده تخم مرغ و انواج سبزیجات یافت

برای اینکه مقدار لازم ویتامین روزانه خورده باشید ، غذای ذیل را میل فرمائید :

شیر خالص - تخم مرغ - کره - يكنوع سبزی - میوه تازه و یا گوجه فرنگی و یا سبزی تازه - نان گندم و یا حبوبات یا خوردن این غذای ساده نه فقط تندرستی خود را حفظ توانید کرد بلکه بطول عمرهم نائل توانيد گشت مگر اینکه حادثاتی پیش آید

فوائد مواد معدنی مهم

کلسیم و فسفر از مواد

ص: 99

1- کلسیم

فوائد

بهترین منابع

شیر و پنیر

سبزیجات

چغندر - قاصدك

هویج

شلغم-داندالیون-کاهو اسفناج - هويج

1- كمك میکند باستحکام استخوانها و دندانها

2 - از مرض ریشت جلوگیری میکند

3- ضربان قلب را منظم نگاه میدارد

4 - فعالیت ماهیچه ئی را منظم میکند

5- خون را بحال عادی نگه نگهمیدارد

2 - فسفر

1 - برای رشد دندان و استخوان لازم است شیر

2 - از نرمی استخوان جلوگیری میکند پنیر

3- فعالیت اعصاب را منظم میکند تخم مرغ

4 - قسمت مهم تمام مایعات و انساج نرم بدن را تولید میکند گوشت - ماهی - بقولات - سیب زمینی نان گندم- حبوبات

4 - آهن

1 - قسمت اعظم خون از آهن است جگر - تخم مرغ سبزيجات -قاصدك -کاهو - اسفناج - لوبيا خشك -شیره قند -حبوبات - سیب زمینی - میوه جات - نان گندم

2- انرژی غذا را برای تن قابل استفاده میگرداند

4- ید

1 - برای فعالیت عادی غده درقی لازم است ماهی آزاد

2 - كمك ميكند بمنظم ساختن ميتابوليسم شیر

3 - كمك ميكند بجلو گیری از مرض كره - سبزيجات

برای اینکه مواد معدنی بمقدار کافی خورده باشیم باید غذاهای زیر را تهیه کنیم

ص: 100

يك فنجان شیر خالص - يك تخم مرغ - ماهی یا لوبياي خشك و يا پنير - يك سيب زمینی - خورش سبزی - نان گندم و مقداری میوه

غذاهای سازگار

گفتیم بعض غذا ها با بعض غذاها سازگار نیستند اينك غذاهائی که فوق العاده باهم میسازند اینجا بیان میکنیم

1 - ميوه جات با حبوبات 2 - حبوبات با گوشت 3 - حبوبات با آجیل 4 - حبوبات باشير 5 - سبزيجات با حبوبات

غذاهای نامبرده در زیر از لحاظ سازگاری در درجه 2 هستند

1- حبوبات و میوه جات شیرین و شیر 2- گوشت با تخم مرغ و سبزیجات 3- آجیل و سبزيجات

غذاهای ناسازگار

1 - میوه جات با سبزیجات 2 - شیر با سبزیجات 3 - ترشی با شیر 4- گوشت باشیر

ص: 101

فصل پنجم: فوائد

1-فوائد میوه ها

انارترش - معتدل - قوه باه را میکاهد - مصلح آن پرورده زنجبیل است - برای برقان و خارش مفید میباشد معده و ریه را قوت میدهد سکسکه را دفع میکند.

انار میخوش- معتدل- برای اشخاص سردمزاج مضر است - مصلح آن انار شیرین میباشد. سوزش معده و یرقان را دفع میکند

انار شیرین - معتدل است و برای معده مضر - مصلح آن ترشی است - ملین است و مدر و مفرح- اعصاب و مخصوصاً ریه را تقویت میکند-نفاخ است مولد خون است . غذائیت آن کم میباشد - اگر عرق آنرا با پوست گیرند و بخورند ، اسهال را دفع میکند . پ

پوست انار- گرد دندانی که از پوست انار تهیه میشود ، برای تقویت لثه و دندان فوق العاده نافع است - جوشانده پوست انار برای کسانی که مبتلا به اسهال خونی هستند نافع است

آلبالو- گرم و تر- برای معده مفید میباشد - م--در - صفرا آور - اشتها آور -مقوی کبد و معده است - صفراء را دفع وخون راصاف وخشکی حلق و سینه را دفع میکند

ص: 102

آلو بخارا - سردوتر- برای دماغ و اعصاب ومعده مفيد - مصلح آن مصطکی است - ملین است و چون مقدار زیادی قند و هیدرات دو کربن دارد برای بیماران رماتیسم ، تصلب شرائین و ورم کلیه مفید و برای مبتلایان به مرض قند مضر میباشد - آلو بخارات صفراء را دفع ميكند - خون راصاف میکند و خارش را از بین میبرد - اگر آب آنرا با گل بنفشه آمیخته بر پیشانی بمالند سردرد را دفع میکند

از گیل- برای معالجه اسهال و اختلالات روده مفید است - برای تنظیم عمل روده ها ورفع التهاب آنها نافع است و از اینرو برای بیماری ورم روده بزرك «قولون» نافع است

انجیر- گرم و تر - برای درد سینه و سرفه و بیماری اسپرز مفید است و برای چشم مضر - مصلح آن کرفس میباشد

انجیر ملین است و قوه باه را زیاد میکند و برای کسانیکه ضعیف البنیه هستند فوق العاده مفید است. انجیر خشك دارای ویتامین C و ويتامين B میباشد. در قدیم اعراب بوسیله انجیر و مغز بادام و امساك مرض خانمانسوز سفلیس را معالجه میکردند

انگور -گرم و تر - بدن را فربه میکند - مصلح آن، نان است.

انگور برای معالجه امراض فشارخون - رماتیسم - چاقی - نقرس- مسمومیت داخلی و سرطان مفید است .

انگور مدر و دافع سمومات بدن است و اثر قلیائی دارد - انگور مقوی قلب ومعالج امراض جلدی است. انگور دارای ویتامین های B و C میباشد

آب غوره - برای معالجه رماتیسم وسياتيك وچاقی نافع است آب غوره حرارت و صفرای بدن را دفع میکند

بادام شيرين - يك ضرب المثل شرقی میگوید : شخص میتواند هر مسافتی بخواهد بدون خوردن غذا راه برود بشرطیکه جیبهایش پر از بادام باشد» از همین ضرب المثل میتوان درك كرد چه قدر بادام مقوی است.

بادام برای تقویت حافظه وقوه باصره نافع است- بادام ملین است و برای سینه مفید است - بادام برای سر سرفه خشك و مثانه نافع است وزخم روده را التیام میدهد. بادام برای معالجه ذات الجنب نیز نافع است . بادام

ص: 103

دارای مواد ازته ، چربی، مواد هیدرو کربنه و املاح معدنی است . بادام گرم و تر است و مصلح آن شکر میباشد. نباید فراموش کرد که برای بیماران مبتلا به مرض قند ، از آرد بادام نان درست میکنند

بادام تلخ ورم را فرومینشاند - نزله و سرفه خشك ويرقان رادفع میکند - سنگ مثانه و كليه را میشکند - ولی نباید بیش از سه دانه آنرا خورد زیرا بادام تلخ جزو سموم بشمار میرود . اگر بادام تلخ زیاد خورده شود ، شخص دچار سرگیجه و تشنج میگردد و اگر در خوردن آن افراط کند آثار مسمومیت کاملا در او هويدا مي گردد .

بادام زمینی- پروتید و مواد از ته وروغن آن فوق العاده زیاد است. بادام زمینی دارای ویتامین B نیز میباشد .

بلوط - كثير الغذاء ولی دیر هضم است - برای معالجه اسهال مفید است - بریان شده آن برای دردهای روده و اسهال نافع است

به - این ضرب المثل معروف است: «به بخور تا به شوی» از همین ضرب المثل میتوان به فوائد آن پی برد.

به سرد و خشك برای روده و اعصاب مضر است - مصلح آن عسل می باشد - به مفرح است و قلب و دماغ و معده را قوت میدهد - خفقان و وسواس را دفع میکند و قابض و مدر است .

از آب به شربتی میتوان تهیه کرد که اسهال کودکان را معالجه میکند.

بهدانه - در امراض حلق و سینه و عطر سازی مورد استفاده قرار میگیرد

پرتقال- درباره فائده پرتقال هر چه بگوئیم کم گفته ایم زیرا پرتقال بزرگترین عاملی است که خون را تصفیه میکند و پیداست کلیه امراض ناشی از آلودگی خونست . از اینرو پرتقال برای معالجه کلیه امراض مفید است.

پرتقال برای دفع مرض اسکوربوت ، خونریزیهای شدید و تشنجات فوق العاوه نافع است و با اینکه دارای مواد قندی است ، حتی برای مبتلایان به مرض قند نافع است

پرتقال دارای مقداری زیاد ویتامین C میباشد

عصاره پوست پرتقال داروی ضد پیوست .است پرتقال برای معالجه تشنج مورد استفاده قرار میگیرد.

ص: 104

پسته - گرم و خشك است و برای مردم گرم مزاج مضر میباشد -مصلح آن سکنجبین است - مقوی است و چون خون را زیاد میکند برای اشخاص ضعیف البنيه نافع است -پسته دارای ویتامین B است-پسته برای سرفه مزمن نیز مفید است و دماغ وقوه حافظه وقوه باه را تقویت می کند- پسته تن را فربه سازد و مجاری تنفس را باز نماید و برای کلیه نیز نافعست

توت - گرم است و برای معده مضر- مصلح آن سکنجبین است. مجرای خون را باز میکند و مولد خون است - توت ملین و مدر است و برای بیماران مرض قند نافع میباشد - توت دارای ویتامین های B وC نیز میباشد

شربت توت برای گلو درد مفید است و تن را فربه میکند - غرغره برك جوشانده توت برای درد لثه مفید است

توت فرنگی - مدر ، اشتها آور و مقوی است - برای معالجه نقرس وسنك مثانه ودفع تب ، نافع است - توت فرنگی برای مبتلایان به مرض كبد ومرض قند ورماتيسم نافع است و همچنین برای بیماران تصلب شرائین وسرطان نافع است و چون بمقدار زياد آهك ، آهن ، يد و ویتامین های Cو B دارد ، برای تقویت اشخاص ضعیف البنيه نيز بسیار نافع است

بعقیده بعضی توت فرنگی عمر را طولانی میکند . «فونتنل» دانشمند معروف فرانسوی که درست صد سال عمر کرد در سراسر عمر توت فرنگی بمقدار زیاد میخورد

تمشك- تمشك برای بیماران مبتلا بمرض رماتیسم و مرض قند و اسکوربوت نافع است.

خرما - كثير الغذاء و مقوی باه- کلیه و کمر را تقویت میکند - برای فالج نافع است و همچنین برای سنك مثانه و امراض سینه - تن را فربه وخون را زیاد میکند ولی برای دندان مضر است

خرما بطاسیم، فسفر، کلسیم و منیزیم و آهن و سایر املاح معدنی دارد و بهترین میوه است برای اشخاص كم خون وضعيف البنيه

مصلح خرما ، بادام و یا آب انار است

خربزه - گرم وتر - بلغم را زیاد میکند - مصلح آن سکنجبین - راه خون را باز میکند - مدر است و کلیه و مثانه را صاف میکند - باشکم خالی

ص: 105

آنرا خوردن مضر است زیرا روده را متورم میکند و اسهال تولید مینماید از اینرو آنرا باید همیشه پس از صرف غذا خورد. خربزه دارای ویتامینهای C و D میباشد

خربزه تن را فربه میکند و رنگ وروى را روشن مینماید و مرض استسقاء را نیز معالجه میکند

خیار - خون را صاف میکند و تشنگی و صفرا را دفع مینماید - خیار برای اشخاص صفراوی مزاج فوق العاده نافع است و تب های کهنه که در تن مانده آشکار میسازد.

تخم خیار مدر است و برای کبد متورم مفید میباشد

جوشانده پوست خیار ، یرقان را سه روزه معالجه میکند

آب خیار برای رفع خارش مفید است

مغز خیار چندان دارای مواد غذائی نیست ولی پوست آن ویتامین (C) دارد.

زيتون - دارای ویتامین (A) است و یکی از مفید ترین روغنها بشمار میرود

روغن زیتون برای دفع صفرا و شن ریزه کلیه و امراض كبد فوق العاده نافع است .

زیتون ملین و برای کبد نافع است - روغن زیتون برای کبد نیز مفید میباشد و در معالجه بعض امراض ( مثل سل وسنك مثانه ) نیر مؤثر میباشد

جوشانده برك زيتون برای معالجه فشار خون نافع است - زيتون حرارت تن را زیاد میکند ولثه را قوت میدهد و خون را صاف میکند و عرق می آورد .

زردآلو - گرم و تر - نفاخ است و مصلح آن سکنجبین میباشد - ملین است - راه خون را باز و صفراء را دفع میکند - جوش خون را از بین میبرد و برای اشخاص صفراوی و دموی مزاج نافع است - زرد آلو کثیر الغذاء است و برای رفع تشنگی وعلاج بواسیر نیز نافع است

زرد آلودارای ویتامین A و ویتامین C میباشد مخصوصا در پوست آن ويتامين A بمقدار فراوان وجود دارد زرد آلو تن را فربه میکند

ص: 106

سیب - ریه و دماغ را قوت میدهد - برای خفقان و تنگه نفس نافع است - اشتها آور میباشد و رنگ روی را روشن میکند و دل را قوت میدهد و مولد خونست - مصلح سیب زنجبیل پرورده میباشد

خوردن سیب پس از صرف غذا برای تقویت لثه ها مفید است و جوشانده سیب در معالجه امراض معده و ریه مؤثر میباشد

جوشانده پوست سیب برای معالجه نقرس و رماتیسم مزمن نافع است سیب تب بر است و برای اسهال نیز مفید میباشد و دارای ویتامین (B) نیز هست

جوشانده پوست سیب مدراست و سیب رنده شده بی پوست زخم معده را درمان میکند

سیب مقوی مغز است از اینرو برای اشخاصیکه کارهای فکری میکنند فوق العاده نافع میباشد

سیب معده را ضدعفونی میکند بیماران مبتلا بمرض قند میتوانند بحد اعتدال سیب بخورند

سنجد - آرد سنجد برای اسهال مفید است زیرا قابض می باشد

فندق - تازه اش زود هضم است و خشکش دیر هضم مصلح آن مویز است فندق روده ها را قوت میدهد ، اگر با عسل خورده شود دافع سرفه است فندق مقدار زیاد روغن و کلسیم و ویتامین دارد ، فندق برای سوزاك مفيد است و روغن فندق بهترین دواست برای سرفه و دردسینه

گردو - کثیر الغذاء است گردو دارای املاح معدنی مانند آهن فسفر ومس و همچنین ویتامین B و ویتامین C است

گردو ملین ومقوی باه است. برای اعضاء رئیسه مفید میباشد. گردو کرم معده را دفع میکند

گلابی - ملین و مدر و کثیر الغذاء است - گلابی کمی ویتامین B و C و مقداری املاح معدنی مثل آهن و منگنز و مختصری کلرور دو کلسیم دارد

لیموترش- دارای ویتامین C بمقدار زیاد است. بهضم غذا كمك می کند و مقوی کبد است، لیمو در امراض کبد و استسقاء مورد استفاده قرار می گیرد و اثر مخصوصی در جوان نگهداشتن شرائینی که دارد سخت میگردد دارد. از اینرو برای اشخاصی که مبتلا به تصلب شرائین هستند مفید است

ص: 107

لیمو برای معالجه رماتیسم نیز بکار میرود و این میوه ضدعفونی کننده بسیار قوی است. برای رفع تشنگی و جلوگیری از تهوع نیز مفید است لیموترش از فشارخون جلوگیری میکند و برای امراض کلیه و کبد مفید است

موز - آرد موز برای کسانیکه آلبومین در ادرار دارند و نمیتوانند نان گندم بخورند مفید است

موز ويتامين A فراوان دارد و همچنین فسفر ، بطاس ، کلسیم، آهن منیزی ، مواد از ته وویتامینهای C و B در آن موجود هست. رویهمرفته موز میوه ایست مفيد وكثير الغذاء .

نارنج - سرد وتر - برای اعصاب وحلق مضر است - مصلح آن قند وعسل - مفرح است - معده و قلب را قوت میدهد - صفراء وحرارت تن را دفع میکند - خفقان و وحشت را از بین می برد .

هر وقت سالاد درست کردید فراموش نکنید بآن پوست لیمو و پوست نارنج مخلوط کنید زیرا در این پوست روغنی است که برای سلامتی فوق العاده مفید است.

پوست نارنج جریان صفرا را زیاد میکند و در معالجه اسهال و اختلالات روده و معده اثر فوق العاده دارد.

پوست نارنج برای ساختن شربت وعطر وتنطور مورد استفاده قرار می گیرد

نارنج ويتامين C بمقدار فراوان دارد و ویتامین A و B را نیز بمقدار کم دارا میباشد

نارگیل- خون صالح تولید میکند- سینه را نرم میکند -برای معالجه فالج ، جنون ، مالیخولیا و تشنج اعضاء مفید است - تن را فربه می کند ضعف ریه را دفع میکند - بانبات اگر خورده شود برای تقویت قوه باصره نافع است. روغن نارگیل برای هر درد مفید است.

نارگیل کثیر الغذاء است. در تقویت قوه باه اثر فوق العاده ای دارد. هضم نارگیل براثر روغنی که دارد آسانست

هلو - مواد ازته وهیدروکربنه و مختصری از ویتامینهای B و C دارد

ص: 108

هلورا اگر کمی بجوشانند، مقداری از مواد قندی خود را از دست میدهد و در اینصورت برای بیماران مرض قند مفید است .

جوشانده گلهای درخت هلو و مسکن اعصاب است

افراط در خوردن هلو موجب افزون شدن اختلالات جهاز هاضمه .است

2-فوائد سبزیها

اسفناج - انرژی بدن را زیاد میکند ودافع امراض کلیه است .

اسفناج دارای ویتامین B و ویتامین C و بعض املاح معدنی مثل فسفر و کلسیم و آهن میباشد. اسفناج برای معالجه مرض فقر الدم بسیار موثر است ولی مبتلايان بمرض نقرس نباید اسفناج بخورندچون اسفناج دارای ماده ای است که برای آنان مضر است

باقلا - مقوى وكثير الغذاء و مدر است با قلادارای فسفر، کلسیم و آهن و ويتامينهای A و B و C می باشد

بادمجان - مدر و ملين قليل الغذاء وكثير الفضول - برای اشخاص- سوداوی مزاج و مبتلایان بقولنج مضر است - بادمجان گرم و خشك است ، مصلح آن روغن میباشد و برای مبتلایان بامراض پوست مضر است

هويج - رافع تشنگی - تن را فربه میکند - امراض مثانه و کلیه و خارش را دفع میکند - قابض و برای اسهال مفید است

هویج برای مبتلایان بسوء هاضمه ، فشارخون ، ورم معده مفید است

پیاز - یك بیمار که مبتلا باستسقاء بود روزی 500 گرم پیاز بشكل سالاد خورد و شفا یافت. پیاز برای اعصاب و بیخوابی مفید است و دارای مخمری است که برای هضم مواد نشاسته ای سودمند است .

پیاز غذا را زود هضم میکند و ترشحات معده را زیاد میکند - برای کبد مفید است- اشتها آور است - اعصاب را تحريك ميکند و غده های اطراف چشم را پاک می نماید - برای تصفیه خون و کم کردن درجه فشار خون سودمند است - در دفع سموم مفید میباشد زیرا پياز يك ضد عفونی کننده بسیار مؤثری است - برای دفع سوختگی مالیدن آب آن مفید است برای گزیدگی زنبور و پشه و مگس نیز سودمند میباشد - اگر در چند قطره

ص: 109

سرکه روی پیاز رنده شده بریزید و آب آنرا در بینی بچکانند از خون دماغ جلوگیری میکند - با خوردن پیاز مخلوط با عسل از سکسکه جلوگیری کنید -صرف پیاز رنده شده با سیب بمقدار مساوی در دفع اسهال مفید است

پیاز -صرف پیاز غذا را زود هضم میکند و ترشحات معده را زیاد میکند- برای کبد مفید است - اشتها آور است - اعصاب را تحريك ميكند و غده های چشم را پاک مینماید. برای تصفیه خون و کم کردن درجه فشار خون سودمند است- در دفع سموم مفید میباشد زیرا پیاز يك ضد عفونی کننده بسیار مؤثری است - برای دفع سوختگی مالیدن آب آن مفید است- برای گزیدگی زنبور و پشه و مگس نیز سودمند میباشد- اگر چند قطره سرکه روی پیاز رنده شده بریزند و آب آنرا در بینی بچکانند از خون دماغ جلوگیری میکند- با خوردن پیاز مخلوط با عسل از سکسکه جلوگیری توان کردن - صرف پیاز رنده شده باسيب بمقدار مساوی در دفع اسهال مفید است. خوردن پیاز خام کرم معده را دفع میکند

پیاز املاح بسیاری دارد پیاز و سیر هر دو برای معالجه امراض سینه مخصوصاً سل مفید است. هر کس پیاز خورد کرده را روی طاقچه بگذارد و بخوابد ، اطاقش ضد عفونی میشود و باو هیچ مرضی سرایت نمیکند- زیرا پیاز پوست کنده شده میکرب را بخود جذب میکند . از اینرو نباید پیاز پوست کنده شده را خیلی دیر خورد زیرا هر چه بیشتر بماند، میکروب بیشتری بخود جذب مینماید

بیماران مبتلا بیخوابی باید پیاز را بجوشانند و قبل از صرف شام آن را بخورند.

پیاز برای مبتلایان ببیماری سنگ مثانه نيز مفيد است

چون پیاز مدر است استسقاء و ورمهای مختلف را از بین میبرد پیاز دارای ویتامینهای CBA است

پیاز محرك باه نیز هست و بهضم غذا كمك ميكند.

پونه- پونه بلغم سینه را دفع میکند - و برای سکسکه مفید است – معرق میباشد و ریاح را تحلیل میکند - پونه مسكن اعصاب ومحرك قوه هاضمه نیز هست برای رفع تشنج و اسهال نیز مفید میباشد

ص: 110

ترب - نفاخ است- مصلح آن نمك و زيره است - هاضم غذاست ولی خود بآسانی هضم نمیشود- آب ترب در سیلان صفرا مؤثر است و در معالجه يرقان و سنگهای کیسه صفرا میتوان از آن استفاده کرد- ترب برای بواسیر نیز مفید است ترب سرفه مزمن را معالجه و بلغم را دفع میکند و مولد ریاح باشد . اگر توی سرکه بخیسانند و بخورند، ورم طحال را دفع میکند-ترب گرم و تر است .

ترب ضد نقرس می باشد و علاوه بر مواد معدنی، ویتامین C در برگهای ترب وجود دارد ترب مدر است و اگر با نمك و كره خورده شود ، اشتهارا زیاد میکند

تره - تره ملين ومدر و دارای مقدار زیادی آهن و ویتامین C می باشد

تره برای اشخاصی که مبتلا به بواسیر و اختلالات روده هستند خوب نیست.

جعفری- جعفری ضد اسهال و استقساء است - در جعفری ویتامین B و آهن موجود است .

جو - جودارای ویتامینهای A و C میباشد و برای اشخاس ضعیف البنيه فوق العاده نافع است. علاوه بر آن، ویتامین B و فسفر و کلسیم نیز دارد.

چغندر- گرم و تر- برای معده مضر- مصلح آن شکر - ملين ومحلل رياح -قليل ألغذاء - خون را صاف میکند و دافع یبوست - برای درد کلیه و درد مفاصل مفید است

چغندر دارای مواد ازته ، و مواد قندی و املاح معدنی مثل فسفر، کلسیم و آهن و ویتامین های C و B و .A می باشد

ذرت - ذرت دارای مقداری زیاد مواد هیدرو کربنه و کمی کلسیم و فسفر و ویتامین میباشد

جوشانده کاکل ذرت برای معالجه استسقاء ، قولنج عسر البول، وورم ، مثانه مورد استفاده قرار میگیرد این جوشانده برای اشخاصیکه مقدار البومين ادرارشان غیر طبیعی ،است نیز مفید میباشد

سیب زمینی - سیب زمینی مقداری مواد هیدرو کربنه دارد. فسفر ، کلسیم و ویتامین B و C در آن باندازه کم وجود دارد.

ص: 111

سیب زمینی برای بیماران بمرض قند چندان مضر نیست و برای مبتلابان بمرض كليه ومرض قلب نیز مفید میباشد

سیب زمینی برای تقویت قوه باه و مثانه مفید است - زمینی سرد و خشك و نفاخ است-سرمه ای از سیب زمینی بدست می آید که برای تقویت قوه باصره نافع است

سير- سیرمدر و محرك قوه باه است. سیر برای معالجه اسهال بر نشیت وسل رئوی نافعست و برای بیماران مبتلا به ضعف حافظه و سرگیجه و سر درد و زکام مزمن استعمال میشود - سیرمانند پیاز ضد عفونی کننده بسیار قوی است و موادی در آن هست که میکر بها را میکشد. سیر ریاح وورم را تحلیل میکند و رطوبت معده را از بین میبرد و برای معالجه امراض حلق و گوش و بيني وتنك نفس وفالج و رعشه فوق العاده مفید است -

سیر میکر بهای معده را میکشد و برای معالجه امراض مالاریا و روماتیزم و بیخوابی نافعست. سیر کلیه را تمیز نگاهمیدارد و ترشحات معده را زیاد میکند

برای معالجه بر نشیت و سرفه و سرماخوردگی سینه مرهمی از سیر درست میکنند که خیلی مفید است. مرهم مزبور بدین ترتیب درست میشود: یک تکه سیر را بقطعات ریز خورد میکنند و آنرا در همان اندازه وازلین میریزند و کمی به مخلوط این دو حرارت میدهند و سپس میگذارند تا سرد شود وقتیکه سرد شد این مرهم مفید و ارزان را روی سینه و پشت سینه خوب میمالند و ماساژ میدهند. سیر گرم و خشك است و مصلح آن روغن می باشد .

شوید - محلل ریاح - مقوی معده و مدر میباشد

شلغم - گرم و تر مصلح آن نمك و یا شیرینی است. نفاخ است و برای سینه مفید میباشد - سرفه را دفع میکند و قوه باصره را زیاد میکند- اشتها آور است وسنك مثانه را خرد میکند - شلغم کثیر الغذاء است و بدن را فربه میکند - شلغم برای امراض سینه و کلیه نیز مفید میباشد.

در شلغم فسفر، کلسیم، آهن و ویتامین C و B وجود دارد

عدس - عدس گوشت نباتی است و برای اشخاصی که زیاد کار میکنند و یا زیاد ضعیف البنیه هستند ، نافعست

ص: 112

عدس مولد سود است- خونرا غلیظ میکند. نفاخ و دیر هضم است -خواب پریشان میآورد- برای قوه باه مضر است- تن را فربه میکند و برای اعصاب بد است روغن و ترشی مصلح آن می باشد

اگر در خوردن عدس زیاده روی شود خطر ابتلاء بمرض قولنج و. مرض استقاء زیاد می شود .

ابو العلاء معری شاعر عرب چون گوشت نمیخورد در سراسر عمر خود عدس را غذای اصلی خود قرار داده بود عدس دارای ،آهن، فسفر، کلسیم ویتامین های A و C میباشد

کاهو- خونرا صاف میکند- دافع بسیاری از امراض است- اخلاط را رقیق میکند - دافع صفر است .

کاهو مدر ، ملین ، خواب آور و نفاخ میباشد- کاهو برای مبتلایان بمرض ورم قولون مضر است.

کاهو برای تقویت قوه باه مفید است و دارای ویتامینهای A و C بوده، کلسیم، فسفر، مواد قندی و مواد چربی و مواد از ته نیز دارد.

کدو - کدو برای معالجه يرقان مفید است و تب بر میباشد و ملین و مدر است

کدو سرد و تر است - صفراء را تسکین میدهد و برای اشخاص بلغمی مزاج مضر است. مصلح آن روغن میباشد

گشنیز - سرور آور است. دماغ و قلب را تقویت میکند - برای خفقان ووسواس نافع است خواب میآورد، دافع صفر است- غرغره جوشانده تخم گشنیز برای گلودرد مفید است - گشنیز کرمهای معده را دفع می کند -و اگر گشنیز تازه را بو کنند جریان خون را متوقف میسازد

گشنیز مدر محلل ریاح مقوی معده و مولد عرق است

كلم - كثير الغذاء و تصفیه کننده خون است و برای معالجه کرم معده مفید میباشد- برك كلم پاکیزه را اگر روی ورمهای رماتیسمی بگذارند اثر شفابخشی دارد

گوجه فرنگی - گوجه فرنگی دارای ویتامین های K,C,B,A و مقداری فسفر و کلسیم و آهن میباشد. علاوه بر ویتامین، اسیدهای مختلف در-

ص: 113

گوجه فرنگی وجود دارد و برای درمان نقرس رماتیسم و چند مرض دیگر مورد استفاده قرار میگیرد گوجه فرنگی دوای مرضی اسکر بوت نیز میباشد.

گندم- آرد گندم با سبوس دارای مقداری ویتامین D میباشد ولی آرد گندم بدون سبوس که نان سفید از آن تهیه میشود فاقد این ویتامین است.

گندم دارای مواد چربی مواد ازته و فسفر ولیزین می باشد و نانی که از آرد گندم با سبوس تهیه میشود چنانکه با شیر خورده شود يك غذای کامل است

نشاسته گندم رطوبت را دفع میکند و خونریزی را متوقف می گرداند و برای خارش حنجره ، درد ،سینه سل و سرفه مفید است - فرنی آن دماغ را قوت میدهد و برای قوه باصره نافعست .

لوبیا- لوبیا سبز، سرور آور و مفرح است لوبیا سبز دارای ویتامینهای C, B و کاروتن میباشد

لوبیا سفید دارای مقدار زیادی ویتامین B و E و کلسیم ، فسفر و آهن دارد

نخود - نخود دارای مقدار زیادی ویتامین B و F میباشد- خون را صاف میکند- برای گرفتگی صدا نافع است- کثیر الغذاء است. مولد انرژی و حرارت است- مدر است- تن را فربه میکند - و محرك قوه باه ولی اگر در خوردن آن افراط شود جهاز هاضمه را مختل می گرداند مصلح آن خشخاش است

نخود فرنگی - دارای مقدار کمی ویتامین D ویتامین B می باشد.

نعناع- نعناع ملين وضد عفونی کننده است. برای درمان امراض جهاز تنفس وامراض قلب ، و سر درد نافع است .

دم کرده نعناع مسکن اعصاب است

خرفه - دافع حرارت و صفراء است - مسکن تشنگی است - رنك روی را روشن میکند- سرد و تر است و برای چشم مضر

هندوانه - برای کبد و معده مضر است - دافع صفراء وحرارت است مدر است- خونرا رقیق میکند - مولد بلغم است اگر با سکنجبین خورده شود برای یرقان مفید است- نفاخ و دیر هضم است مصلح هندوانه قند و گلاب

ص: 114

است. هندوانه تب و تشنگی را نیز فرو می نشاند هندوانه را نباید بلافاصله پس از صرف غذا خورد زیرا جهاز هاضمه را مختل می گرداند. تخم هندوانه ضد کرم است.

در هندوانه مقدار مختصری ویتامین وجود دارد

هویج - گرم و تر - نفاخ - ملین- مقوی معده- مدر- مفرح- ضد بلغم- اشتها آور - آب هویج برای علاج ورم روده بزرك وكبد سودمند است، سوپ هویج برای رفع اسهال نافعست - هویج در معالجه مرض استسقاء امراض پوست و سينه و نقرس وسنك مثانه و مرض اعصاب نیز مورد استفاده قرار میگیرد. هویج دارای ویتامین A و C کلسیم و سدیم نیز میباشد- شیره هویج در دفع سموم فوق العاده نافع است. هویج برای لاغر کردن اشخاص چاق نیز سودمند است

فوائد شیر

شیر گاو - كثير الغذاء است- برای اشخاص سرد مزاج مفید است-مولد خون میباشد و قلب و دماغ را تقویت می کند- ملین است تن را فربه می کند - غم و دغدغه را دور میکند- برای سینه مفید است و بتنهائی غذای کاملی است

شیر و گاومیش- تن را فر به میکند- مولد خون است، چربی بمقدار زیاد دارد -مولد نیرو و انرژی است- عضلات را تقویت میکند.

شیر گوسفند- دماغ و نخاع وقوه باه را تقویت میکند - برای زخم روده و پیچش سودمند است- اثرات دواهای سمی را خنثی میکند - اگر با روغن بادام و صمغ عربی خورده شود، دافع سرفه است

شیر شتر - رنك را روشن و بلغم را دفع می کند - مقوی است - برای فرونشاندن ورم سودمند است و ضد یبوست میباشد

شیر خر - دیر هضم- مصلح آن شکر است- سرور آور میباشد - برای مرض سل نافع است- قلب و دماغ را قوت میدهد، لاغری را برطرف می کند-برای رفع سرفه سودمند است- برای اشخاص گرم مزاج مفید است.

شیرزن- مواد رطوبت است و مقوی دماغ چين و چروك صورت را

ص: 115

از بین میبرد - برای سرفه خشك نافعست

جای تعجب است چطور شیر موجودیکه آدم را دیوانه میکند، امراض دماغی را درمان میکند

ماست- سرد و تر - برای اشخاص سرد مزاج خوب نیست - رطوبت را زیاد میکند می کند - محرك باه است - دیر هضم می باشد ولی روده ها را باز میکند - كثير الغذاء است و برای معالجه مرض سل نافعست بعضی دانشمندان درباره فوائد آن مبالغه کرده اند. مثلا مچنكف آنرا يك عامل بزرك طول عمر ميداند - میگویند محمد علی پاشای اول یکی از شیوخ متنفذ را بسودان تبعید کرد این شخص برای ابد تبعید شده بود و در عرض اینمدت این شخص مجبور بود چیزی جز ماست نخورد. او مدت هشتاد سال غذای اصلی خود را ماست قرارداد و در 125 سالگی آزاد گردید و چند سال دیگر هم زنده ماند .

بعقیده مچنكف علت اینکه ماست موجب طول عمر میگردد اینستکه ماست عامل مهمی است در دفع عفونتهای روده و معده و چون کلیه امراض از عفونت جهاز هاضمه سر چشمه میگیرد از اینرو ماست اكسير حيات محسوب میگردد.

پنیر -برای معده و روده مفید است. خلط صالح تولید میکند- تن را فر به میکند - ثقیل و دیر هضم است - اگر پنیر را بریان کرده بخورند، رافع، اسهال است .

کره- گرم و تر- برای معده مضر - مصلح آن شکر و عسل است تن را فربه میکند - ملین است و روده ها را نرم میکند

نباتات طبی

اسطوخدوس - اسطوخدوس ضد تشنج، ضد عفونی کننده ، قابض مسکن اعصاب - مدر- برای امراض ریوی استسقاء وطحال نافعست جوشانده آن در مورد سینه درد و تنك نفس مورد استفاده قرار میگیرد.

اینسون : محلل ریاح و گازهائیستکه جهاز هاضمه را مختل میسازد اینسون مدرو اشتها آور است. اینسون در مورد دردسینه و بواسیر و افزودن

ص: 116

شیر زنان کم شیر مورد استفاده قرار میگیرد .

انقوزه - انقوزه در تنگی نفس ، سیاه سرفه ، دردهای معده مورد استفاده قرار میگیرد - انفوزه محلل ریاح وضد کرم معده است

آویشن- آویشن را برای درمان سیاه سرفه و سرفه های تشنجی مورد استفاده قرار میدهند - آویشن محلل ریاح ، مقوی معاده و ضد عفونی کننده است

افسنتين - اغلب بصورت گرد و یا طنطور مورد استفاده قرار میدهند طنطور آن گازهای معده را دفع میکند و برای رفع بدبوئی دهن که ناشی از اختلال جهاز هاضمه است داروئیست گرانبها

جوشانده افسنتین خون را تصفیه میکند و مقوی و تب بر است. افسنتین برای دومان کرم کدو ، تبهای نوبه ای، استسقاء ، ریزش مو مورد استفاده قرار میگیرد .

اكليل الجبل- جوشانده اش معده را پاک میکند و اشتها آور است اكليل الجبل شدت مرض استسقاء را کم میکند و مقوى هاضمه ورافع يرقان و کمی خونی قاعده زنان است

چون تنطور اكليل الجبل برای رفع شوره سر مفید است آنرا گاهی در ادو کلن ها مخلوط میکنند

اوکالیپتوس- دوائی بسیار سودمند و معطر میباشد - آسانس آن برای ضد عفونی کردن جهاز تنفس سودمند است - جوشانده برگهای آن (20 در هزار) برای رفع تب و تورم نافعست

بطور کلی اوکالیپتوس ضد عفونی کننده خوبیست و هرجا درخت آن وجود دارد، آنجا پشه مالاریا پیدا نمیشود

بید - جوشانده پوست بید برای رفع تب سودمند است - بیدانگبین که از تنه درخت بید بدست میآید ملین است و برای امراض سینه مفید میباشد

عرق بیدمشك ملين ، مقوی قلب ومعده ومحرك قوه باه است

پوست بید سفید ضدتب و بیخوابی عصبی و قابض است.

پنيرك - پنيرك دارای ویتامین های A و B و C است و ملین میباشد گل پنيرك مخصوصا نوع سیاه آن بصورت غرغره در گلودردها مورد استفاده

ص: 117

قرار میگیرد و تخمیرات سینه را درمان میکند و برای دفع سرفه نیز سودمند است

پرسیاوشان- مدر و خلط آور و معرق است. پرسیاوشان برای درمان امراض سینه نافعست

بابونه گاوچشم- جوشانده آن برای زکامیکه توام باتب میباشد سودمند است و همچنین برای درمان بعض دل دردها و تشنجات مورد استفاده قرار میگیرد.

بادیان- برای درمان دل درد و تشنجات معوی .نافعست يك قاشق از آنرا اگر مدت ده دقیقه در شیر جوشانده بخورند دل دردرا مرتفع سازد

بخار بادیان چشم را تقویت میکند- بادیسان بعض امراض چشم را درمان میکند

بارهنك - درباره فائده بارهنگ گفته اند : بارهنگ زخمرا با نخ طلا میدوزد یعنی اگر بارهنگ در زخم بماند نه میپوسد و نه بگوشت آسیبی میرساند . بارهنك نه تنها در علاج زخمها مورد استفاده قرار میگیرد بلکه جوشانده اش برای رافع انسدادات معوی نیز مفید است

بنفشه - برای درمان سیاه سرفه مورد استفاده قرار میگیرد ، در مورد سیاه سرفه باید روزی سه بار يك فنجان از مطبوخ آن خورده شود بلغم مسلولین را حل و سرفه شان را کم میکند. مسلولین باید جوشانده آنرا هر دویاسه ساعت دو یا سه قاشق بخورند - در مورد سر درد اگر قطعه پارچه ایرا در جوشانده آن بخیسانیم و آنرا بر پیشانی ببندیم سر درد را برطرف سازد. غرغره آن برای ورم گردن نافعست - خوردن سه یادو فنجان از جوشانده آن، اختلالات معوی ناشی از گازهای معده را از بین میبرد - ضماد برگش اورام سوزاك را خنک می کند

پوست مازو - برای رفع ورم گردن یک قطعه پارچه را در جوشانده آن تر میکنند و آنرا دور گردن می پیچند

تخم کتان - ضماد آن مبرد وملين ومحلل است

ترنجبین - ملین ، صفراء آور ، ومحرك قوه باه است ، ترنجبین برای علاج سرفه و سینه درد مورد استفاده قرار میگیرد

ص: 118

ترنجبین برای تبهای بشوری و حصبه و اسهال خونی مضر است- مصلح آن تمرهند است

ترنجبین چون خاصیت تلیین مزاج دارد، زیاد در درمان امراض مورد استفاده قرار میگیرد .

تاج ریزی - معرق و تصفیه کننده خون است و برای معالجه ورم مفصل مصرف می شود

تمر هند - مطبوخ آن برای لینت مزاج 20 در هزار مورد استفاده قرار می گیرد.

خاکشی - ملين ودافع جراحات .

خطمی - جوشانده اش برای چائیدگی نافع است ، ضد دمل لثه و ورم گلو و اورام روده نیز میباشد ، جوشانده آن برای نرم کردن كورك و دمل بمقدار 30 در هزار از خارج مورد استفاده قرار می گیرد .

دارچین - ضد قبض است. سرور آور و محل رياح است ، مدر ومحرك قوه باه میباشد

تنطور آن محرك اعصاب ، معرق ، ضد تشنج ، ضد خونریزی است برای عسر البول و بدبوئی دهان نیز نافعست

رب السوس - برای تنگی نفس و برای سوز معده مفید است . برای کسانیکه از سینه شان خون میآید نافعست ،

رازیانه -محلل ریاح ، اشتها آور، ضد کرم زیاد كننده شير ومحرك قوه باهست

رازیانه برای معالجه اسهال و یرقان نیز بکار میرود

دانه های رازیانه باپر سیاوشان و گل گاوزبان برای معالجه خفقان و تنگی نفس بکار میرود

ریواس - دافع صفرا . معده و ریه را قوت میدهد. برای یرقان و آبله مفید و قوه باصره را تقویت میکند و شربت آن جنون و وحشت را از بین می برد

زیرفون - گل زیرفون مسكن ومدر و تشنج را فرو می نشاند و عرق تولید می کند

ص: 119

زیره سیاه -گرم است و باهم را از بین می برد ، مشهی و ادرار و حیض را بجریان می اندازد

زیره سفید - روده ها و ریه را تقویت میکند و بلغم را دفع مینماید ، برای معالجه سل نافعست

زرد چوبه - مدر، مشهى ومحرك است

زعفران - قوه باه را تحريك ميكند و ادرار وحیض را بجریان می اندازد و برای سقط جنین نافعست - زعفران برای تقویت اشخاص ضعيف البنيه مؤثر میباشد

زوفا - مقوی معده و در امراض جهاز تنفسی (مثل بر نشیت مزمن و گلو درد) بکار میرود

زرشك - برای رفع تشنگی مفید است ، خشکی معده را دفع و خون را صاف میکند

ریشه و پوست زرشك ضد سوء هاضمه ، بی اشتهائی ، خونریزی و مرفين ترياك است برك زرشك ضد اسهالست قرص زرشك برای بیماری های جگر نافعست

زنجبیل - قوت حافظه را زیاد میکند، برای هاضمه ومعده وریه مفید است ، مشهی است و ملین و برطرف کننده بلغم معده و روده ، برای معالجه فالج سودمند است کرم معده را میکشد معده را میکشد، تشنگی ناشی از خوردن ماهی بوسیله خوردن زنجبیل مرتفع میگردد

ذنب الخيل - کنپ مینویسد . در خارج کار عمده اش علاج زخمهای مفتوش حتی سرطان تا پوسیدگی استخوانست. اثرش در عضو مبتلا تحلیل و تاکل است

در داخل هم آثارش زیاد و دم کرده مطبوخ مانندش که هرگز ضرری ندارد معده را پاك ميكند. يك فنجانش گاه بگاه ولی نه هر روز دردسنك وشن را وعموما انباشتگی مجاری بول را علاج میکند ...»

جوشانده این گیاه « در سیلان خون وقی خونی در ردیف بهترین مطبوخاتست. در نفث الدم بی تامل بیاشامید که در ربع ساعت خون را کاملا

ص: 120

قطع میکند. در رعافهای سخت قابض و شافی عاجلیست - زنهای گرفتار بسیلان .دم باید روزی يك يا دو فنجان بخورند .»

روغن بادام. محلل و اشتها آور و برای رفع انسداد قصبة الريه نافعست . در التهابات ریوی مبرد است و در این مورد باید روزی سه چهار دفعه يك قاشق كوچك خورد . روغن بادام ملینست .

استعمال خارجی آن در مورد رفع خشکی صورت و رفع پاریدگی گوش و ترکیدگی با صورت میگیرد

سبوس - سهل الهضم تر از آن چیزی نیست. برای دفع یبوست آرد سبوس دار مخلوط با عسل را بجوشانید و بخورید.

سپستان - برای رفع گرفتگی صدا و نرم کردن سینه مفید است

سنبل الطیب - دردهای سر و تشنج را از بین میبرد - مسكن قلب و اعصابست

سیاه دانه - مدر و مقوی و قاعده آور وضد کرمست

سنا - بمقدار كم (مثلا پنج گرم) ملین است و بمقدار 10 -15 گرم مسهلی .بسیار قویست چون مسهل قویست زنان آبستن نباید آنرا بخورند زیرا موجب سقط جنین میگردد.

سماق - سرد و خشك - رافع صفراء - قابض - نافع برای نزف الدم -و نفث الدم واسهال مزمن. اگر با تخم گشنیز خورده شود، اسهال را درمان می کند. مصلح آن مصطکی است. سماق برای اعصاب مضر میباشد

شاهتره- دکتر ستوده مینویسد: جوشانده شاهتره گلدار بنسبت 20 -50 در هزار برای عوارض کبدی، دلدرد تصفیه خون و تقویت بکار میرود والكلاتور آن بمقدار 20 قطره قبل از هر غذا مصرف می شود.»

«برای معالجه تصلب عروق عصاره مایع آن 2-4 گرم روزانه مورد استعمال دارد »

شیرین بیان - برای بیماری قصبه الريه نافعيت . شیرین بیان مدر و ملین میباشد.

شیر خشت - ملین - مدر- مقوی کبد - مبرد - بر طرف طرف کننده خشونت سینه و ورم گلو و سرفه

شیرخشت قوه باه را ضعیف میکنند.

ص: 121

غسل -در زمان قدیم عسل را غذای خدایان میدانستند زیرا عسل خاصیت فراوان دارد و بعقیده بعض دانشمندان شوروی خورنده آن بطول عمر نائل می.گردد در عسل خاصیت ضد عفونی کردن زخمها وروی پوست بدن دارای عکس العمل های مخصوصی است- چون عسل بسیار مقوی است جوانان نباید زیاد آنرا بخورند ولی پیران باید برای افزودن انرژی خود حتماً از عسل استفاده بنمایند

عسل و شیر برای رفع سرماخوردگی مفید است و اگر هر روز خورده شود عمل گوارش را آسانتر میگرداند.

اگر عسل را باشیر مخلوط کرده بخوریم، التهاب وورم گلو را فرو مینشاند از اینرو عسل برای آوازه خوانها فوق العاده سودمند است.

بیماریهای قلب را بوسیله عسل میتوان معالجه کرد. عسل برای دفع خستگی و کوفتگی مفید است. قسمت عمده عسل دارای املاح معدنی (مثل آهن و منگنز و مس) میباشد

عسل در درمان سوختگی چشم درد و زخمهای مزمن معجزه میکند . طرز تهیه ضماد عسل بدینسان است: مقداری عسل را با همان مقدار آرد با قدری آب مخلوط کرده آنراروی زخم میگذارند.

عسل زخمهای كوچك معده راهم درمان می.کند. شربت عسل محلل و مغذی و مقوی است. شربت عسل بدین طریق تهیه میشود : يك قاشق عسل را در يك ليوان آب جوش میریزند و آنرا خوب هم میزنند و مینوشند

موم عسل - ریاح را از بین میبرد - درد را تسکین میدهد . برای سینه درد و پهلو درد وسل مفید است -دود موم عسل برای رفع هر گونه درد نافعست قرص موم عسل محرك قوه باه است. اگر موم عسل را بجائیکه زخم دیده است ، بمالند درد را برطرف میکند

عناب - مطبوخ عناب ملين و مسکن سرفه است

عناب بلغم را دفع میکند و برای سینه و سوز گلومفید است و گرفتگی صدا را از بین میبرد و خون را صاف کرده برای ریه و کمر درد نافعست ، عناب بهترین دواست برای سینه و سرفه . اگر عناب زیاد خورده شود ، . نفاخ و دیر هضم می گردد. مصلح آن شکر و مویز میباشد

ص: 122

فلفل سیاه - اشتها آور و محرك ترشحات معوی است ، فلفل سیاه محلل و مقوی معده و هاضم غذاست قوه حافظه را تقویت و تنگی نفس را برطرف کند ولی زیاده روی در خوردن آن مضر است مخصوصا برای اشخاصی که لاغر و عصبی مزاج هستند

فلوس - ملین و در بیماری حصبه با روغن بادام و ترنجبین مورد استفاده قرار میگیرد

قراقاط - دم کرده آن برای معالجه مرض قند و فشار خون نافعست بدین معنی که روزی سه بار و در هر بار يك قاشق مرباخوری در يك فنجان آب دم میکنند و نیم الى يك ساعت قبل از غذا می نوشند. قراقاط قابض است و در اسهال صفراوی مورد استفاده قرار می گیرد.

کنجد - قليل الغذاء - تن را فربه می کند. خشونت حلق را دفع میکند ورم را می خواباند وقوه باه را زیاد میکند- روغن کنجد ملین است و در صابون سازی هم مورد استفاده قرار می گیرد

کاسنی - کنپ مینویسد : مطبوخش محلل بلغم معده ورافع صفراء زائد ودافع ماده امراض کبد و سپر زو کلیه است . در ضعف اعمال هضمی ، وقتیکه معده از اثر بعض اغذیه فاسد شده باشد مفید است . باید سه الی چهار روز پی در پی روزی دوفنجان یکی صبح و یکی عصر خورده شود. در فشار معده والتهاب دردناك هر عضوی کاسنی را روزی دو سه دفعه از ساق و شاخ و برك گرم كرده در پارچه ای به پیچید و بعضو علیل به بنديد ...»

اگر روغن کاسنی باروغن بادام و روغن زیتون مخلوط کنیم میتوانیم آنرا برای دردهای نقرسی و رماتیسمی نیز مورد استفاده قرار دهیم.

گز قابض- دافع ورم ورياح -مقوی سینه - ورم طحال را دفع میکند خون را صاف و اسهال را قطع میکند - برای بواسیر و درد رحم نافعست

کشمش - مجرای خون را باز میکند و برای تنگی نفس نافعست

گرد استخوان : گرد استخوان دوجور تهیه میشود :

نوع اول سیاه و نوع دوم سفید است - نوع سیاه آن بر اثر کم سوزاندن استخوان بدست میآید وقتیکه همین استخوان را آنقدر سوزاندیم تا خاکستر شود، گرد، سفید بدست میآید گرد استخوان چون کلسیوم دارد برای تقویت

ص: 123

استخوانهای کودکان و اشخاص ضعيف المبنيه نافعست

گرد ذغال چوب: کنپ مینویسد: این گرد جهاز هاضمه را که از ناخوشی ضعیف شده باشد بحال میآورد .

هر ناقهی آنرا در شیر مختصر شیرین به سهولت میخورد. از روزی يك قاشق متوسط بیشتر نباید خورد آنهم يك يا دو دفعه

به مسلولین اجازه میدهم هر روز در چند دفعه ، دونیم لیتر شیر بخورند كه هر كدام يك قاشق گرد ذغال داشته باشد . در امراض کبد اثر خاصی دارد که آنهم با شیر خورده میشود. روزی دو دفعه که به زخم چرک دار بپاشند چاق میکند و پوست میآورد

گلپر - مطبوخ آن خونرا تصفیه می کند. اگر اختلالاتی در جهاز هاضمه براثر وجود گازها و بخارات مهوی ایجاد شده باشد ، باز جوشانده آن درد شمارا دوا میکند

گلسرخ - ملين ومحرك اعصاب است گلسرخ را اگر با قند نرم بکوبند مسهلی بسیار قوی از آن بدست میآید گل سرخ و حتی (نسترن) ضد اسهال است

گل گاوزبان - معرق ، مدر ملین و ضديرقان است

جوشانده آن برای دلدرد ناشی از سوء هضم ، مفید است

پایان

ص: 124

ص: 125

فهرست مندرجات

موضوع مقدمه

مقدمه...3

فصل اول

راز عمر دراز...5

عقاید درباره تندرستی وطول عمر...6

ده اصل راکفلر...16

فصل دوم

راز تندرستی...18

غذا و تندرستی...24

فصل سوم

مرض - دارو...28

رلی که دوا در تولید امراض بازی میکند !...30

درمان طبی...33

درمان طبیعی...34

فصل چهارم

بهداشت بطور کلی...38

آیا ازدواج برای همه امری ضروری است ؟...43

ز کام و درمان آن...46

فقر الدم (کم خونی)...49

سوء هاضمه و درمان آن...50

عواطف منفی...53

لباس...58

پاکیزگی - اشعه خورشید...60

فر بهی...63

لاغرى...64

غدد مترشحه داخلی...66

اعصاب...70

ص: 126

درمان ضعف اعصاب...71

تاثیر آب و هوا در تندرستی...72

تاثیر شغل در تندرستی...74

ماساژ «مالش»...74

خنده و خوشحالی...75

عادت...79

سحر خیز باش تا کامروا باشی...80

زیانهای مشروبات الکلی...81

مضار دخانیات...83

چای و قهوه و کاکائو...84

علت فساد دندان...85

سرفه...88

سر درد...89

جلوگیری از ریزش مو...90

آیا باید لوزتین را عمل کرد ؟...91

آیا برای چشمهای ضعیف عينك لازم است ؟...91

مواد و عناصر مورد نیاز تن...95

فصل پنجم

فوائد میوه ها...102

فوائد سبزیها...109

فوائد شیر...115

نباتات طبی...116

ص: 127

تازه ترین انتشارات کتابفروشی ابن سینا

ار آقای محمد حجازی (مطیع الدوله)

1 آئینه چاپ ششم 150 ریال

2 زیبای چاپ سوم 150 ریال

3 هما چاپ سوم 60 ریال

4 پریچهر چاپ چهارم 40 ریال

5 ساغر (مقالات عشقی) 40 ریال

6 آهنگ (مقالات ادبی) 40 ریال

7 اندیشه چاپ پنجم 30 ریال

8 نمایشنامه حافظ 15 ریال

9 فرویدیسم بقلم ا ح آریان پورکاشانی 80

10 در آستانه رستاخیز 35

11 ترس از زندگی هانری بردو ترجمه بانو عظمی عدل 50

12 از اعماق از اسکاروایلد بانو زینت رام 20

13 جادو بقلم نویسنده ناشناس

14 آئین دوست یابی چاپ ششم ترجمه رشید یاسمی 60

15 تاریخ ادبیات ایران تالیف ادوارد برون ترجمه رشید یاسمی 150

16 گلچین جهانبانی چاپ سوم حاوی 9476 بیت از 922 شاعر 150

17 ملک مقرب در جمع شیاطین بقلم موریس دوکبرا 5 ریال

18 دختر کلمانتین تالیف آناتول فرانس ترجمه مهندس ناطق 4ریال

19 تاریخ مختصر نثر فارسی تالیف حسینعلی کاتبی با جلد اعلا 40 ریال

20 نویسندگان بزرگ معاصر دنیا 40

21 فاتالیست بوران دو شاهکار ادبیات روسی 10

22 مصیبت کفش 6

23 حیات یحیی یا تاریخ معاصر

24 گدا

25 افکار و اخلاق ناپلئون

26 مختصری از فلسفه چین و چند گفتار دیگر 15

27 روانشناسی شفا از ابوعلی سینا ترجمه آقای دانا سرشت 60

28 غوغای تهران از عبدالله حکیم 25

ص: 128

ص: 129

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109