عزای فاطمی در گذر زمان

مشخصات کتاب

عزای فاطمی در گذر زمان

نویسنده : مهدی آقابابایی

چاپ : اول . فاطمیه 1444قمری / زمستان 1401شمسی

صفحه آرایی و حروف چینی : مهدی آقابابایی

شمارگان : 500 نسخه

شابک : 978-622-5985-10-0

قیمت : 60000 تومان

ص: 1

تقدیم:

عکس

به پیشگاه با عظمت و ملکوتی :

پیامبر اعظم

حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم

و

مدافع حریم ولایت و شهیدۀ راه امامت

صدیقه شهیده ، حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام

و

اول مظلوم عالم

امیرالمؤمنین علیه السلام

و

منتقم آن بزرگواران

حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف

و

تمامی مدافعان حضرت زهرا علیها السلام

ص: 2

عزای فاطمی در گذر زمان

مهدی آقابابایی

ص: 3

عزای فاطمی در گذر زمان

نویسنده : مهدی آقابابایی

انتشارات :

چاپ : اول . فاطمیه 1444قمری / زمستان 1401شمسی

صفحه آرایی و حروف چینی : مهدی آقابابایی

شمارگان : 500 نسخه

شابک : 978-622-5985-10-0

قیمت : 60000 تومان

ص: 4

عکس

ص: 5

امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرمايد :

بسیار می شد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم وقتی به امیرمؤمنان، صدیقۀ کبری، امام حسن، امام حسین علیهم السلام نگاه می کردند می گریستند. وقتی از سبب گریۀ آن حضرت می پرسیدند، می فرمودند:

أَبْكِي مِنْ ضَرَبْتِكَ عَلَى الْقَرْنِ وَ لَطْمِ فَاطِمَةَ خَدَّهَا وَ طَعْنِ الْحَسَنِ فِي فَخِذِهِ وَ السَّمِّ الَّذِي يُسْقَاهُ وَ قَتْلِ الْحُسَيْنِ؛

از ضربت شمشیری که بر سر علی علیه السلام وارد می شود، سیلی ای که به صورت فاطمه سلام الله علیها می خورد، نیزه ای که به ران امام حسن علیه السلام می زنند و سمی که به او می خورانند و از کشتن امام حسین علیه السلام گریه می کنم.

امالی، شیخ صدوق، ص 134، مجلس 28

مناقب بن شهرآشوب، ج2، ص209.

ص: 6

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در حق شیعیان و پیروان اهل بیت علیهم السلام این گونه دعا فرموده اند:

«اِلهي وَ سَيدي اَسْئَلُكَ بِالذَّينَ اصْطَفَيتَهُمْ وَ بِبُكاءِ وَلَدَي في مُفارَقَتِي اَنْ تَغْفِرَ لِعُصَاةِ شيعَتِي وَ شيعَةِ ذُرِّيتِی»

خداوند به حق اولیا و مقربانی كه آنها را برگزيدی و به گريه های فرزندانم پس از مرگ و جدایی من با ایشان، از تو می خواهم گناه خطاکاران شیعیان و پیروان ما را ببخشی .

کوکب الدّریّ ، ج 1 ، ص 254 .

ص: 7

امیرالمؤمنین علیه السلام رو به سوى قبر مبارك پيغمبر صلی الله علیه و آله وسلم كرد و فرمود :

... أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ وَ هَمٌّ لَا يَبْرَحُ مِنْ قَلْبِي أَوْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ فِيهَا مُقِيمٌ؛

اندوهم هميشگى باشد و شبم در بی خوابى گذرد و غمم پيوسته در دل است، تا خدا خانه اى را كه تو در آن اقامت دارى برايم برگزيند، (بميرم و به تو ملحق شوم).

کافی، ج 1، ص 459.

ص: 8

فهرست

مقدمه. 15

سابقه 1400 ساله عزاداری فاطمیه. 15

فصل اول:اسناد مرتبط با معصومین (علیهم السلام).. 19

1 .جریان مصائب و شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) در معراج.. 21

2. گریه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) زمانی که شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) را پیش بینی کردند.. 22

3: امانت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم)... 22

4: گریه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) هنگام تقسیم حنوط بهشتی.. 25

5 : گریه رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) هنگام دیدن پنج تن آل عبا 25

6. گریه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در هنگام صرف غذا 28

7. گریه رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) هنگام رحلتشان برای شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)... 29

8 . گریۀ پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و جبرئیل بر مصائب حضرت زهرا (سلام الله علیها)... 31

9. گریه حضرت علی (علیه السلام) بر اثر مشاهده آثار سیلی... 35

10. گریۀ حضرت علی (علیه السلام) در ایام بیماری حضرت زهرا(سلام الله علیها) موقعی که سخن از فراق و جدایی شنیدند 35

11 . جزع امیرالمؤمنین (علیه السلام)هنگام وصیت کردن حضرت زهرا (سلام الله علیها)... 47

12 . گریه های حضرت زینب (سلام الله علیها)... 48

13 . گریه حسنین c هنگامی که شنیدند هاتفی ندا داد : یتیمان فاطمه (سلام الله علیها) آمدند 49

14 .گریۀ اسماء موقعی که دیدند حضرت زهرا (سلام الله علیها) از دنیا رفتند.. 52

15 . گریه حسنین(علیهما السلام) وقتی از اسماء شنیدند گفت : مادرتان از دنیا رفت... 53

ص: 9

16 . گریۀ حسنین(علیهما السلام)وقتی که خبر شهادت مادرشان را

به حضرت علی(علیه السلام) دادند.. 54

17 . حضرت علی(علیه السلام) هنگامی که شنیدند همسرشان از دنیا رفتهاند شعری خواندند که زمین و آسمان را به گریه در آورد. 54

18. فرمایش امیرالمؤمنین (علیه السلام) هنگام شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)... 55

19. گریۀ حسنین(علیهما السلام) بعد از غسل و کفن نمودن حضرت زهرا (سلام الله علیها)... 55

20 . گریه امیرالمؤمنین (علیه السلام) در هنگام غسل حضرت زهرا (سلام الله علیها)... 57

21 .گریۀ ملائک آسمان به خاطر گریه حسنین(علیهما السلام)... 59

22 . گریه امیرالمؤمنین (علیه السلام) بعد از دفن حضرت زهرا (سلام الله علیها).. 61

23. اشعار و مرثیههای حضرت علی(علیه السلام)در کنار قبر همسر بزرگوارشان و جواب دادن آن حضرت از طرف حضرت زهرا (سلام الله علیها) 65

24. به لرزه در آمدن شهر مدینه از گریه مردم در شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)... 67

25. برگزاری مراسم عزاداری توسط امیرالمؤمنین(علیه السلام) برای حضرت زهرا (سلام الله علیها)... 67

26. گریه های دائمی امیرالمؤمنین(علیه السلام) در شهادت فاطمه (سلام الله علیها)... 68

27. عایشه در عزای حضرت زهرا (سلام الله علیها) شرکت نکرد. 71

28 .گریه و بی تابی حضرت ام کلثوم (سلام الله علیها) در عزای مادرشان.. 72

29 . گریه عمار وقتی مشاهده کردند حضرت علی و حسنین b محزون و گریانند 73

30 . جریان مقداد و کتک خوردن او از عمر و ذکر مصائب حضرت زهرا (سلام الله علیها)... 75

31 . گریۀ امیرالمؤمنین(علیه السلام) وقتی از و پرسیدند : چرا عمر از قنفذ مالیات نگرفت ؟. 77

32 . گریۀ امیرالمؤمنین(علیه السلام) وقتی شنید که قاتل همسرش به قتل رسید.. 78

ماجرای کوچه. 79

ص: 10

نفرین حضرت زهرا (سلام الله علیها) بر عمر. 80

33 . کلمات امام حسن مجتبی(علیه السلام) به مغیره. 81

34 . بیان مصائب حضرت زهرا (سلام الله علیها) توسط فضّه خادمه در مکه مکرمه به ورقة بن عبدالله 81

35 . توسل امام باقر (علیه السلام) به مادرشان حضرت زهرا (سلام الله علیها)... 96

36 . یادآوری و ذکر مصیبت حضرت زهرا (سلام الله علیها) در زمان امام صادق (علیه السلام)... 97

37 .گریۀ طولانی امام صادق(علیه السلام) در عزای مادرش فاطمه زهرا (سلام الله علیها)... 98

38 . مادرم فاطمه (سلام الله علیها) در اثر ضربه های قنفذ به شهادت رسیدند.. 102

39 . امام کاظم (علیه السلام) و یاد مادر (سلام الله علیها)... 102

40 . گریه طولانی امام کاظم(علیه السلام) در هنگام نقل حدیث... 103

41 . توسل امام کاظم (علیه السلام) به مادرشان حضرت زهرا (سلام الله علیها)... 104

42 . امام جواد(علیه السلام) فرمودند : به یاد مادرم فاطمه (سلام الله علیها) و ستم هایی که بر او رفت افتادم ... 105

43 . امام جواد (علیه السلام) و گریه بر مادر (سلام الله علیها)... 106

44 . حضرت ولى عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یاد مظلوميت مادرشان.. 106

45 . گریه شدید امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)... 107

46 . نخستین حکم در قیامت... 108

47 . عزای فاطمی در قیامت... 108

48. گریه ملائکه و حاملین عرش الهی و اهل دنیا. 109

فصل دوم :اسناد مرتبط با غیر معصومین (علیهم السلام).. 111

1: شاذان بن جبرئیل ( از علمای قرن ششم ). 113

2 : توسعه عزاداری از قرن سوم به بعد. 114

3 : گفته های قاضی عبدالجبار معتزلی (از متکلمین اهل سنّت ). 115

ص: 11

4 : تشکیل انجمن ها جهت فضائل اهل البیت(علیهم السلام).. 118

5. خواندن حدیث فدک در حرم حضرت موسی بن جعفر(علیهما السلام)... 118

6 : ابن حجر عسقلانی ( متوفای 852قمری/ از علمای اهل سنّت). 119

7 : سندی موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران.. 120

8 : علنی شدن و رونق گرفتن مراسم عزاداری.. 121

9 : سند موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره 16899. 122

10 : سند دیگر، وقف نامه غلامحسین خان عامری سردار مجلل.. 122

فصل سوم:یکهزار و چهارصدمین سال.. 123

شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها). 123

اقدامات مرحوم آیه الله العظمی گلپایگانی(رحمه الله علیه).. 127

اطلاعیه مهم و تاریخی آیه اللّهالعظمی گلپایگانی درباره چهاردهمین قرن شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) 128

چند نکته مهم دربارۀ عزاداری بر حضرت زهرا(سلام الله علیها) 133

اقدامات آیت الله العظمی تبریزی(رحمه الله علیه)... 136

براى دفاع از مظلوميت حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) هر كارى كه بتوانيم ، بايد انجام دهيم 136

با قلبى مطمئن به سوى پروردگار سفر مى كنم. 137

بگذار پاهايم براى مظلوميت حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) بسوزد. 137

انحراف چشم مرحوم ميرزا (رحمه الله علیه)دليل گريۀ فراوان در ايّام فاطميّه 139

اقدام آیت اللّه العظمی وحید خراسانی (علیه حفظه الله) برای تعطیلی سالروز شهادت حضرت ز هرا (سلام الله علیها) 140

دسته عزاداری با پای برهنه. 141

اطلاعیه ای تاریخی و هدایتگر. 141

ص: 12

آیت اللّه العظمی مرحوم حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی(رحمه الله علیه)... 142

پيام به مناسبت ايّام فاطميّه 142

برکات فاطمیه. 144

سفرهای تبلیغی برای بزرگداشت فاطمیّه. 145

کاروان هایِ عزاداری در ایّام فاطمیّه. 146

ادامۀ سفرهای عزاداری فاطمیه. 150

فاطمیه 1442 قمری.. 151

فرازهایی از اطلاعیۀ آیة اللّه العظمی صافی گلپایگانی (رحمه الله علیه) به مناسبت ایام جانسوز فاطمیه 1442 ق 152

منابع و مآخذ.. 154

ص: 13

ص: 14

مقدمه

سابقه 1400 ساله عزاداری فاطمیه

عزاداری شافعه محشر ، حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) ، تاریخچه ای به بلندای تاریخ شیعه دارد و با وجود اینکه نسبت به عزاداری محرم ، حساسیت بسیار بیشتری در مقابل اهل سنّت دارد ، لیکن همیشه در سراسر ممالک اسلامی برگزار می شده است .

در طول تاریخ ، شواهد زیادی از عزاداری اهل بیت(علیهم السلام) و علمای شیعه برای شهادت صدیقه کبری(سلام الله علیها) داریم ، این مسئله واضح است که به علت تقیّه شدید شیعه در زمینه فاطمیه و خلفا ، این عزاداری به اندازه عزاداری محرم بزرگ و علنی نبوده است و شدت و حدّت آن به مراتب از عزاداری در محرم کمتر بوده است ؛ زیرا اکثر حکومت های جهان اسلام ، در دست اهل سنّت بوده و به شدت، با عزاداری و ذکر فاطمیه و حتی بردن نام حضرت زهرا(سلام الله علیها) مخالفت می شده است !

یک نمونه از این وقایع ، حدیثی است که عالم بزرگوار محمد بن المشهدی(رحمه الله علیه) در کتابش نقل می کند :

بشار مكارى گفت: در كوفه خدمت حضرت صادق(علیه السلام) رسيدم.(1) خدمت آن جناب ظرفى از خرماى طبرزد(2) بود كه ميل می نمود.

ص: 15


1- . لازم به ذکر است که امام صادق (علیه السلام) چندین بار توسط منصور دوانیقی ، از مدینه تبعید شدند؛ و این جریان در زمانی اتفاق افتاد که حضرت در کوفه تبعید بوده اند.
2- . این خرما را به دلیل شیرینی زیاد به شکر طبرزد تشبیه کرده اند.

فرمود: ای بشار! نزدیک شو و از این خرما بخور. عرض كردم: گوارا باد فدايت شوم چيزى در بين راه ديدم كه سخت ناراحتم، و دلم را به درد آورده و تأثير زيادى در من كرده است. فرمود: تو را به حقى كه بر گردنت دارم جلو بيا و از این خرما بخور.

پيش رفته شروع به خوردن نمودم.

فرمود: چه ديده بودى؟

گفتم: در بين راه پاسبانى را ديدم كه بر سر زنى می زد و او را به سوی زندان مى برد او با صداى بلند می گفت: پناه به خدا و پيامبر می برم به فريادم برسيد هيچ كس به داد او نرسيد.

فرمود: براى چه او را چنين می زدند؟ گفتم:

از مردم شنيدم كه آن زن به زمين خورده در اين موقع گفته بود: «خدا لعنت كند ظالمين تو را اى فاطمه زهرا» اين آزار و شكنجه براى همان حرف بوده: امام دست از خوردن كشيد شروع كرد زار زار به گريستن به طورى كه دستمال و محاسن و سينه اش از اشک تر شد. فرمود: بشار! حركت كن برويم به مسجد سهله دعا كنيم و از خداوند عزيز خلاصى آن زن را بخواهيم، امام يكى از شيعيان را فرستاد به دارالاماره، و فرمود: از همان جا تكان نمی خورى تا فرستاده ما بيايد اگر پيش- آمدى براى آن زن كرد مى آیى و ما را پيدا می كنى. رفتيم به مسجد سهله هر كدام دو ركعت نماز خوانديم آنگاه امام صادق(علیه السلام) دست به آسمان بلند نموده اين دعا را خواند: «انت اللَّه لااله الا انت تا آخر دعا» بعد از دعا به سجده رفت كه من جز صداى

ص: 16

نفس آقا چيزى نمى شنيدم. سر بلند نموده فرمود: حركت كن كه زن را آزاد كردند.

از مسجد خارج شديم در بين راه آن مردى كه فرستاده بود به دار الاماره رسيد امام (علیه السلام) پرسيد چه خبر شد؟

گفت: آزادش كردند؟

فرمود: چطور شد كه آزادش كردند؟

گفت: من نفهميدم ولى درب دار الاماره ايستاده بودم يك نفر دربان آمد و او را خواست گفت: چه گفته بودى؟ جواب داد: من به زمين خوردم گفتم: «خدا لعنت كند ظالمين تو را يا فاطمه» مرا چنين آزردند، دويست درهم به او داد گفت؟ اين پول را بگير و امير را حلال كن. ولى آن پيره زن نگرفت وقتى ديد از گرفتن پول امتناع دارد به امير خبر داد بعد بيرون آمده گفت: برو به منزلت. پيره زن به منزلش رفت.

امام (علیه السلام) فرمود: از گرفتن دويست درهم خود دارى كرد؟

گفت: آرى، با اينكه به خدا به آن پول احتياج داشت. امام از جيب خود هفت دينار بيرون آورده فرمود: اين پول را ببر منزلش و سلام مرا به او برسان به او بده.

ما با هم رفتيم در خانه او و سلام امام را رسانديم. گفت: به خدا قسم جعفر بن محمّد(علیهما السلام) به من سلام رسانده؟ گفتم: خدا تو را بيامرزد به خدا سوگند! جعفر بن محمّد(علیهما السلام) سلام به تو رساند دست برد گريبان خود را چاك زده بيهوش گرديد.

ص: 17

ايستاديم تا به هوش آمد گفت : سخن امام را برايم دو مرتبه بگویيد . تكرار كرديم تا سه مرتبه اين كار را كرد بعد گفتيم : بگير اين پول را امام(علیه السلام) برايت فرستاده، مژده باد تو را. پول را گرفت و گفت : به امام(علیه السلام) بگویيد از خدا بخواهد اين كنيزش را ببخشد كسى از او و آباء گرام و اجداد طاهرينش بيشتر در نزد خدا محبوب نيست كه واسطه توسل شود. خدمت حضرت صادق(علیه السلام) برگشتيم و داستان زن را براى آن جناب نقل كرديم امام(علیه السلام) شروع به گريه كرده برايش دعا كرد.(1)

این مطلب ، نشان از برخورد بسیار تند حکومت با کسانی بود که کوچک ترین اشاره و فعالیتی درباره حضرت زهرا(سلام الله علیها) انجام می دادند و به همین دلیل ، عزاداری حضرت زهرا(سلام الله علیها) در زمان های قدیم به وسعت و بزرگی عزاداری محرم برگزار نمی گردید. منتها شواهد بسیاری از عزاداری اهل بیت (علیهم السلام) و سادات و علماء و سایر مردم برای حضرت زهرا(سلام الله علیها) موجود است که برخی از شواهد را بر اساس تاریخ تقریبی وقوع آن ها ذکر می کنیم .

خلاصۀ این کتاب در فاطمیه سال 1399 شمسی در کتاب «درخشش دلدادگی های

فاطمی و موفقیت مخلصان» به زیور طبع آراسته گردیده است.

حوزۀ علمیّۀ اصفهان

فاطمیه 1444قمری

مهدی آقابابایی

ص: 18


1- . مزار ابن مشهدی، ص 139-136؛ زندگانى حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) (ترجمه جلد 47 بحار الأنوار)، ص 319و 318.

فصل اول: اسناد مرتبط با معصومین (علیهم السلام)

اسناد مرتبط با معصومین (علیهم السلام)

ص: 19

ص: 20

در این فصل به جلسات عزای معصومین(علیهم السلام) که برای مادرشان حضرت صدیقۀ طاهره فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بر پا نموده اند و مجالس عزای فاطمی در قیامت می پردازیم :

1 .جریان مصائب و شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) در معراج

حضرت صادق(علیه السلام) مى فرمايد :

هنگامى كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) را به معراج بردند به آن حضرت گفته شد : همانا خداوند متعال تو را آزمود ... و اما دخترت مورد ستم قرار مى گيرد از حقش محروم و ممنوع مى شود و آن چه را تو حق او قرار دادى از او به زور گرفته مى شود، او را كه حامله است كتك مى زنند ، و بدون اجازه وارد خانه مى شوند و مورد تهمت و تحقير قرار مى گيرد ، بدون يار و ياور مى ماند بر اثر ضربه اى كه بر او وارد مى شود كودكى را كه در شكم دارد سقط مى كند و بعد از دنيا مى رود رسول اكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند كه من گفتم : « انا لله و انا اليه راجعون » ، پروردگارا پذيرفتم و تسليم شدم ، توفيق و صبر و بردبارى از آن توست .(1)

ص: 21


1- . فاطمه زهرا(سلام الله علیها) شادمانی دل پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ، ص 746 ؛ امالی ، شیخ طوسی، ج1، ص188 ؛ امالی شیخ صدوق ، ص 68 ؛ كامل الزيارات، ص 1000، باب 108.

2. گریه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) زمانی که شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) را پیش بینی کردند

امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى فرمايد :

بسیار می شد رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) وقتی به امیرمؤمنان ، صدیقۀ کبری ، امام حسن ، امام حسین(علیهم السلام) نگاه می کردند می گریست . وقتی از سبب گریۀ آن حضرت می پرسیدند ، می فرمود :

أَبْكِي مِنْ ضَرَبْتِكَ عَلَى الْقَرْنِ وَ لَطْمِ فَاطِمَةَ خَدَّهَا وَ طَعْنِ الْحَسَنِ فِي فَخِذِهِ وَ السَّمِّ الَّذِي يُسْقَاهُ وَ قَتْلِ الْحُسَيْنِ ؛

از ضربت شمشیری که بر سر حضرت علی(علیه السلام) وارد می شود ، سیلی ای که به حضرت صورت فاطمه(سلام الله علیها) می خورد ، نیزه ای که به ران امام حسن(علیه السلام) می زنند و سمی که به او می خورانند و از کشتن امام حسین(علیه السلام) گریه می کنم .(1)

3: امانت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم)

زمانی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) با اصحاب کسا بودند . به ام سلمه امر فرمودند : کنار در بایستد و اجازه ورود به هیچ کس ندهد . دست حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را گرفتند و در دست حضرت علی(علیه السلام) گذاردند و شروع به گریه نمودند . از گریه پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ، حضرت فاطمه ، امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) نیز گریستند. سپس فرمودند :

ص: 22


1- . امالی، شیخ صدوق، ص 134، مجلس 28؛ مناقب بن شهرآشوب، ج2، ص209؛ بحارالانوار، ج 28، ص 51.

یا علی ! این ودیعه خدا و رسول اوست. خدا و مرا دربارۀ او حفظ کن و مسلماً چنین خواهی کرد . به خدا سوگند ! این مریم کبری است ( مقامش بس والاتر از اوست ) آگاه باش ! به خدا سوگند ! جانم به گلویم نرسید ، مگر آنکه برای او و شما از خدا خواسته هایی داشتم که آنچه درخواست کرده بودم را عطایم فرمود .

یا علی ! آنچه را فاطمه(سلام الله علیها) به تو می گوید عمل کن . من او را به چیزهایی که جبرییل فرمان داده امر نموده ام ! بدان دخترم فاطمه(سلام الله علیها) از هر کس راضی و خشنود باشد و من نیز راضی و خشنودم و خداوند و فرشتگانش هم راضی و خشنود خواهند بود .

یا علی ! وای بر کسی که به او ظلم کند . وای بر کسی که حقش را به زور بگیرد . وای بر کسی که حُرمتش را بشکند . وای بر کسی که خانه اش را آتش بزند. وای بر کسی که همسرش را بیازارد . وای بر کسی که او را به مشقت اندازد و با او به مبارزه برخیزد .

بار خدایا ! من از آنان بیزارم و آنان از من بیزارند .

سپس رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) یکایک آنان را نام بردند . آنگاه حضرت فاطمه ، امام حسن ، امام حسین و امیرالمؤمنین(علیهم السلام) را به آغوش کشیده و فرمودند :

من با شما و شیعیان شما در صلح و صفایم و ضامن آنها هستم که به بهشت بروند با دشمن شما و هر کسی که با شما دشمنی کند و ستم روا دارد ، بر شما و شیعیان شما تقدّم جوید یا تأخر ، دشمن و در ستیز و جنگ خواهم بود .(1)

ص: 23


1- . زندگانی حضرت زهرا (سلام الله علیها)، آقای مقرم، ص120 .

از جمله ، با امیرالمؤمنین(علیه السلام) شرط نمودند که در برابر از دست رفتن حق خود – غصب خلافت و خمس- صبر و شکیبایی کرده و خشم خود را فرو برند .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند : می پذیریم ، ای رسول خدا !

در این هنگام جبرئیل عرضه داشت : به او بفرمایید ؛ حرمتش - که حرمت خدا و رسول خداست - شکسته می شود .

چون حضرت این مطلب را شنیدند بر آن بزرگوار سخت گران آمد و بیهوش بر زمین افتادند . چون به هوش آمدند رضایت خود به قضای الهی را بیان کرده و فرمودند :

وَ رَضِيتُ وَ إِنِ انْتُهِكَتِ الْحُرْمَةُ وَ عُطِّلَتِ السُّنَنُ وَ مُزِّقَ الْكِتَابُ وَ هُدِمَتِ الْكَعْبَةُ وَ خُضِبَتْ لِحْيَتِي مِنْ رَأْسِي بِدَمٍ عَبِيطٍ ؛

راضی هستم ، هر چند حرمت ( صدیقۀ اطهر(سلام الله علیها) ) شکسته شود ، سنّت ها تغطیل کردد کتاب خدا پاره شود ، کعبه ویران شده و محاسنم با خون سرم خضاب گردد .

سپس رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) ، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) را در جریان مصایب و گرفتاری های آینده شان قرار دادند . آنان هم اظهر رضایت ، تسلیم و صبر در برابر قضای الهی و بلاها کردند .(1)

ص: 24


1- . زندگانی حضرت زهرا (سلام الله علیها)، آقای مقرم، ، ص121.

4: گریه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) هنگام تقسیم حنوط بهشتی

رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند :

یا علی و یا فاطمه ! این حنوط بهشت است که جبرئیل(علیه السلام) آن را به من داده است . به شما سلام می دهد و می گوید : آن را تقسیم کنید و قسمتی را هم برای من جدا کنید .

حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمودند :

ثُلث آن برای شما و دربارۀ بقیه آن هم امیرالمؤمنین(علیه السلام) نظر بدهد .

رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) گریستند و فاطمه(سلام الله علیها) را در آغوش کشیدند و فرمودند :

تو دختر موفق ، رشید و هدایت یافته و ملهمه ای هستی .

سپس فرمودند : یا علی ! دربارۀ بقیۀ آن نظرت را بگو .

فرمود : نصف آن برای او (فاطمه(سلام الله علیها)) ، نصف دیگر برای کسی که شما بفرمایید .

حضرت فرمودند : برای تو .(1)

5 : گریه رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) هنگام دیدن پنج تن آل عبا

ابن عباس گويد : روزى رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) نشسته بود كه امام حسن(علیه السلام) آمد و چون او را ديد گريست و سپس فرمود : نزد من بیا اى پسرم ! و او را به خود نزديك كرد تا بر زانوى راست نشانيد. سپس امام

ص: 25


1- . زندگانی حضرت زهرا (سلام الله علیها)، آقای مقرم، ص 235 و 236.

حسين(علیه السلام) آمد و چون او را ديد گريست و فرمود: بيا بيا پسر جانم! و او را هم نزديك كرد تا بر زانوى چپ خود نشانيد. سپس فاطمه(سلام الله علیها) آمد و او را هم به خود نزديك كرد و برابر خود نشانيد. و سپس امير المؤمنين(علیه السلام) آمد او را هم كه ديد گريست و نزديك خود طلبيد و در پهلوى راست خود نشانيد.

اصحابش گفتند: يا رسول اللَّه! هر كدام را ديدى گريستى؟ بین اينها كسى نبود كه از ديدنش شاد شوى؟

فرمود: به حق آنكه مرا به نبوت برانگيخته و بر همه مردم برگزيده، من و اينها گرامى ترين خلقيم نزد خدا ، و روى زمين كسى نيست كه از اينها نزد من محبوب تر باشد.

... و اما دخترم فاطمه! كه بانوى زنان جهانيان از اولين و آخرين است و پاره تن و نور ديده و ميوه دل و روح منست كه درون منست و حوراء انسيه است هر وقت در محراب خود برابر پروردگارش جل جلاله بايستد نورش به فرشتگان آسمان بتابد چنانچه نور اختران بر زمين بتابد وخداى عزّ و جل به فرشتگانش فرمايد : فرشتگانم! ببينيد كنيزم فاطمه(سلام الله علیها) با وى كنيزانم را برابرم ايستاده و دلش از ترسم مي لرزد و دل به عبادتم داده، گواه باشيد كه شيعيانش را از آتش امان دادم و چون او را ديدم به يادم افتاد آنچه پس از من با وى مى شود گويا مى بينم خوارى به خانه اش راه يافته و حرمتش زير پا رفته و حقش غصب شده و ارثش ممنوع شده و پهلويش شكسته و جنين او سقط شده و فرياد مي زند يا محمداه! و جواب

ص: 26

نشنود و استغاثه كند و كسى به دادش نرسد و هميشه پس از من غمنده و گرفتار و گريان است. يك بار يادآور شود كه وحى از خانه اش بريده و بار ديگر ياد جدایى من كند و شب كه آواز مرا نشنود به هراس افتد آوازى كه من با تلاوت قرآن تهجد می كردم و خود را خوار بيند پس از آنكه در دوران پدر عزيز بوده در اينجا خداى تعالى او را با فرشتگان مأنوس سازد و او را بدان چه به مريم بنت عمران گفتند ندا دهند و گويند: اى فاطمه! خدايت تو را برگزيد و پاك كرد و بر زنان جهانيان برگزيد اى فاطمه! قنوت كن بر پروردگارت و سجود و ركوع كن با راكعان سپس بيمارى او آغاز شود و خدا مريم بنت عمران را بفرستد او را پرستارى كند و در بيمارى او انيس او باشد اينجا است كه گويد پروردگارا من از زندگى دلتنگ شدم و از اهل دنيا ملولم مرا به پدرم رسان. خداى عزّ و جل او را به من رساند و اول كس از خاندانم باشد كه به من رسد، محزون و گرفتار و غمنده و شهيد بر من وارد شود و من در اينجا بگويم: خدايا ! لعنت كن هر كه به او ظلم كرده و كيفر ده هر كه حقش را غصب كرده و خوار كن هر كه خوارش كرده و در دوزخ مخلد كن هر كه به پهلويش زده تا سقط جنين كرده و ملائكه آمين گويند .(1)

ص: 27


1- . امالی صدوق، ص 115-113؛ بشارة المصطفی لشیعة المرتضی(علیه السلام)، ص 198؛ طرف من الانباء والمناقب، ص 413؛ ترجمه امالی صدوق، کمره ای، ص 115-113.

6. گریه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در هنگام صرف غذا ، برای شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) به منزل فاطمه(سلام الله علیها) وارد شد و او برای حضرت غذایی از خرما و روغن حیوانی و نان فراهم آورد و حضرت با علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) گرد سفره جمع شدند و چون غذا خوردند ، رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) سجده کرد و بسیار سجده اش طولانی گشت و آنگاه گریست و سپس خندید و نشست ؛ حضرت علی(علیه السلام) که جرأت بیشتری از بقیه ایشان در سخن گفتن داشت ، فرمود :

ای رسول خدا ! امروز رفتاری از شما دیدیم که پیش از این ندیده بودیم .

حضرت(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود : آنگاه که با شما غذا خوردم ، شادمان شدم و از سلامتی و جمع گرم شما مسرور گشتم ، پس برای شکر خدا به سجده افتادم ؛ پس جبرئیل(علیه السلام) فرود آمد و گفت : آیا به خاطر شادمانی از سلامتی خانواده ات سجده نمودی ؟

گفتم : آری .

پس گفت : آیا می خواهی از آنچه پس از تو بر ایشان می گذرد ، با خبر شوی ؟

گفتم : آری ، ای برادرم جبرئیل !

پس گفت : درباره دخترت ، او نخستین فرد خانواده ات است که پس از آنکه به وی ظلم می شود و حقش از وی سلب می شود و از ارثش محروم می گردد و شوهرش مظلوم واقع می شود و استخوان

ص: 28

دنده اش شکسته می شود ، به تو می پیوندد . و اما پسر عمویت(علیه السلام) مورد ستم واقع می شود و حقش سلب می شود و کشته می شود . و اما به امام حسن(علیه السلام) ، مظلوم واقع می شود و حقش از او سلب می شود و با زهر کشته می شود . و اما به امام حسین(علیه السلام) ستم می شود و حقش سلب می شود و خاندانش کشته می شوند و زیر سم اسبان

پایمال می شود و ساز و برگ کاروانش چپاول می شود و زنان و فرزندان خانواده اش اسیر می شوند و آغشته به خونش دفن می شود و غریبگان وی را به خاک می سپارند . پس گریستم و گفتم : آیا کسی به زیارت وی می رود ؟

گفت : غریبگان وی را زیارت می کنند .

گفتم : پاداش کسی که به زیارت وی رود ، چیست ؟

گفت : برای او ثواب هزار حج و هزار عمره به همراه تو نوشته می شود ، پس خندیدم . (1)

7. گریه رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) هنگام رحلتشان برای شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

علامه مجلسی u روایت نموده که حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند :

در آن بیماری که خاتم الانبیا(صلی الله علیه و آله وسلم) از دار دنیا به دار بقا رحلت فرمودند ، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را طلبیدند و پاره ای از ظلم و ستمی که دشمنان به اهل بیت نبوت (صلی الله علیه و آله وسلم) وارد می کنند را ، بیان نمودند .

ص: 29


1- . عوالی اللئالی ، ج1، ص199؛ بحار الانوار ، ج 98، ص44.

پس آنگاه اشک حسرت از دیده های حق بینِ حضرت رسالت(صلی الله علیه و آله وسلم) مانند باران جاری شد و بر ریش مبارکش فرو ریخت و چادری که بر روی شریف آن حضرت افکنده بودند ، از اشک دیده اش تَر شد . آنقدر آن مظهر رحم و احسان گریست که جگرم برای آن حضرت پاره پاره شد !

در آن حال سر مبارکش را به سینۀ خود گرفته بودم ، بر من تکیه داده بود و فاطمه(سلام الله علیها) را به سینۀ خود چسبانده بود . امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) قدم های عرش پیمایش را می بوسیدند و دیده های نورانی خود را بر پاهای جد بزرگوار خود می مالیدند و صدا به گریه بلند کردند .

در آن وقت جبرئیل امین حاضر بود و صدای گریۀ او را می شنیدم و از گریۀ فاطمه (سلام الله علیها) چنان یافتم که زمین و آسمان در گریه و فغان اند .(1)

شيخ طوسى(رحمه الله علیه) در امالى به سندش از عبداللَّه بن عبّاس روايت كرده :

هنگامى كه وفات پيغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) نزديك گرديد آن حضرت به قدرى گريست كه محاسن مباركش تَر شد. عرض شد : يا رسول اللَّه ! چرا گريه مى كنى ؟

فرمود : براى ذرّيّه و فرزندانم و آن ستم هايى كه از جفاكاران امّتم بعد از من به ايشان مى رسد ، مى گريم . گويا مى بينم دخترم فاطمه

ص: 30


1- . امواج البکاء ، ص 57؛ بحارالانوار، ج22، ص 490، باب 1، ح36؛ کفایةالاثر، ص2.

زهرا(سلام الله علیها) بعد از من مظلوم واقع شده ، هر چه صدا مى زند : يا ابتاه ! احدى از امّت من به فرياد او نمى رسد .(1)

8 . گریۀ پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و جبرئیل بر مصائب حضرت زهرا (سلام الله علیها)

حضرت موسی کاظم(علیه السلام) از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده که فرمود : شبی که صبح آن پیامبر از دنیا رحلت نمود علی ، فاطمه ، حسن و حسین(علیهم السلام) را فرا خواند و درِ خانه را به روی خود و آن جمع بست و فاطمه(سلام الله علیها) را صدا زد و فاطمه(سلام الله علیها) به او نزدیک شد و مدت طولانی از شب را با او خلوت کرد . وقتی این ملاقات طول کشید امیرالمؤمنین(علیه السلام) با دو فرزندش حسن و حسین(علیهما السلام) بیرون آمدند و در آستانه در ایستادند . مردم نیز پشت در ایستاده بودند . زنان پیامبر به علی و فرزندان ایشان(علیهم السلام) نگاه می کردند .

عایشه به حضرت علی(علیه السلام) گفت : حتماً موضوع مهمی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) تو را در این ساعت بیرون کرد و با دخترش خلوت کرده است ؟

امیرالمؤمنین(علیه السلام) به او فرمود : من از آنچه در خلوت آنها می گذرد با خبرم . موضوع سخن ، توضیح برخی از وقایعی است که تو و پدرت و دو یار پدرت به وجود خواهید آورد . پس عایشه روی درهم کشید و نتوانست حرفی بزند .

ص: 31


1- . امالی، شیخ طوسی، ص 188؛ طرف من الانباء والمناقب، ص 520.

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود : طولی نکشید که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) مرا صدا زد . من نیز بر پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) وارد شدم و ایشان در حال جان دادن بودند . نتوانستم خودم را کنترل کنم و بر این حال پیامبر گریستم .

پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود :

ای علی ! چه چیز تو را به گریه کردن واداشته ؟ هم اکنون زمان گریه تو نیست . زمان جدایی بین من و تو فرا رسیده .

ای برادرم ! تو را به خدا می سپارم . خداوند برای من مقام قرب خود را برگزیده است . اما گریه و غم و غصه من برای تو و بر این دخترم است که پس از من ضایع می گردد و همۀ این قوم بر ستم به شما اجماع کرده اند . شما را به خدا می سپارم .

ای علی ! از سوی من برای شما هدیه ای است ؛ من فاطمه(سلام الله علیها) دخترم را به اموری وصیت کرده ام و مطالبی به او گفته ام که برایت بگوید . هر چه فاطمه(سلام الله علیها) گفت اجرا کن ؛ زیرا او بسیار راستگو و صادق است .

سپس فاطمه(سلام الله علیها) را در آغوش گرفت و سرش را بوسید و فرمود :

فاطمه جان ! پدرت فدایت باد . صدای گریه زهرا(سلام الله علیها) بلند شد . پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)، فاطمه(سلام الله علیها) را به سینۀ خود چسباند و فرمود :

خداوند انتقام شما را از آنان می گیرد و خداوند به غضب تو غضبناک می گردد . وای بر ظالمان ! وای بر ظالمان ! و وای بر ظالمان ! سپس رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) گریست .

ص: 32

حضرت علی(علیه السلام) فرمود : به خدا قسم ! گمان می کردم پاره ای از وجودم در گریه پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) از دست رفت . مانند ابر بهاری گریه می کرد ، طوری که صورت و محاسنش از اشک خیس شد . پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) از حضرت فاطمه(سلام الله علیها) جدا نمی شد و سر او بر سینۀ من بود و من تکیه گاهش بودم . حسن و حسین(علیهما السلام) پاهای آن حضرت را بوسه می زدند و با صدای بلند گریه می کردند .

حضرت علی (علیه السلام)فرمود : اگر بگویم جبرئیل در خانه بود دروغ نگفته ام . زیرا صدای گریه و زاری می شنیدم که برایم آشنا نبود . می دانستم که آن صدا ، صدای ملائکه است . هیچ شکی ندارم . مگر می شود جبرئیل در اینچنین شبی پیامبر را تنها بگذارد . آن شب فاطمه(سلام الله علیها) چنان گریه می کرد که گمان می کنم زمین و آسمان بر او گریه می کردند . سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود :

ای دخترم! بعد از من خدا با شما خواهد بود. و او بهترین پشتیبان است . سوگند به خدایی که مرا به حق برانگیخت از گریه تو عرش خدا و ملائکه و آسمان ها و زمین و آنچه در آنهاست به گریه افتادند .

ای فاطمه! سوگند به همان خدایی که مرا به حق برانگیخت بهشت بر مردم حرام است تا آنکه من وارد بهشت گردم و پس از من تو اولین کسی هستی که پوشیده ، مزیّن با زیورآلات و مرفه بر بهشت قدم می نهی .

ص: 33

ای فاطمه! گوارایت باد . سوگند به همان خدایی که مرا به حق برانگیخت تو سرور زنان بهشت هستی .

سوگند به خدایی که مرا به حق برانگیخت جهنم شعله ای می کشد که هیچ پیامبر و یا فرشته مقرّبی از هراس او در امان نیست و همگی بی هوش می شوند . یک منادی صدا می زند : ای جهنم! خداوند به

تو می گوید : به عزتم سوگندت می دهم که آرام باشی تا فاطمه(سلام الله علیها) دختر محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) عبور کند و به سوی بهشت برود . هیچ دود و آتشی به او آسیب نمی رساند .

سوگند به همان خدایی که مرا به حق برانگیخت . امام حسن(علیه السلام) از طرف راست و امام حسین(علیه السلام) از طرف چپ ، تو را همراهی می کنند و به بالاترین مکان بهشت در پیشگاه خداوند متعال در مقامی شریف در کنار حضرت علی بن ابی طالب(علیهما السلام) جای می گیری و پرچم حمد با حضرت علی بن ابی طالب(علیهما السلام) است ؛ و علی(علیه السلام) پوشیده می شود وقتی من پوشانده شوم [ از لباس های بهشتی ] و به زیور آراسته می شود وقتی من آراسته شوم .

سوگند به همان خدایی که مرا به حق برانگیخت از دشمنانت دادخواهی خواهم نمود و کسانی که حق تو را غصب کردند و رشته محبت تو را بریدند و بر من دروغ بستند همه در مقابل من پشیمان و خجل خواهند شد . آن گاه می گویم : ای امت من! ای امت من! جواب می رسد : امتت پس از شما دگرگون شدند و جهنمی گشتند .(1)

ص: 34


1- . بحارالانوار، ج 22، ص 490، ح 36؛ طرف من الانباء و المناقب ، ص 41-38.

9. گریه حضرت علی (علیه السلام) بر اثر مشاهده آثار سیلی

محمد مهدی حائری گوید :

هرگاه علی(علیه السلام) به چهرۀ حضرت زهرا (سلام الله علیها) نگاه می کرد غم و اندوهش از بین می رفت ، ولی یک روز همین که به صورت آن حضرت (سلام الله علیها) نگاه کرد غم و اندوه دلش را فرا گرفت ؛ زیرا در چشمان آن حضرت بر اثر سیلی آثار سرخی مشاهده کرد .(1)

10. گریۀ حضرت علی (علیه السلام) در ایام بیماری حضرت زهرا(سلام الله علیها) موقعی که سخن از فراق و جدایی شنیدند

امیرالمؤمنین(علیه السلام) یکی از روزهای بیماری حضرت صدیقه(سلام الله علیها) ، به منزل آمد، دید آن مخدّره خمیری برای نان تهیه کرده است و گِلی را در آب گذاشته تا سر پسرانش حسنین(علیهما السلام) و همین طور لباس هایشان را بشوید .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) با حالت تعجب پرسید :

ای کسی که دو جهان خادم درگاه او است ، ای معصومۀ آخرالزمان! ای ملکه و بلقیس خانۀ تقدیس و جلالت! ای آسیۀ دنیای تکمیل و تکامل! ای زهرای مرضیه! ای حورای انسیه! ای مادر دو مظلوم! ای دختر پیامبر معصوم! ای عروس کم جهاز! ای خاتون حجلۀ عزت! ای ستارۀ راه مقبول! ای شمع محفل رسول! ای پارۀ تن احمد! و ای سرمایۀ محمد! هیچ گاه ندیدم که در یک

ص: 35


1- . فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شادمانی دل پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ، ص 751 .

روز به دو کار از کارهای دنیا مشغول شوی! امروز می بینم که مشغول سه کاری! گمان می کنم علّتی داشته باشد ؟

حضرت زهرا (سلام الله علیها) آنقدر گریست که اشک بر گونه های مبارکش جاری شد ؛ آنگاه فرمود :

ای تاجدار سورۀ هل اتی! ای شه سوار عرصۀ لافتی! ای گوینده و خطیب منبر سَلُونی! ای وارث جایگاه هارونی (نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)) ! ای نقش و نگار حلۀ روشنی! ای امانت دار راز مصطفی! ای شیر بیشۀ شریعت! بلکه ای کشتی لجۀ حقیقت! ای شکوفۀ باغ ابوطالب! ای کسی که نام گذاری شده به اسدالله الغالب!

این جدایی بین من و تو است!

ای علی! دیشب پدرم را در خواب دیدم که در جای بلندی ایستاده ، به راست و چپ نظر می کرد ؛ انگار منتظر کسی بود . عرض کردم : ای پدر جان! از پیشم رفتی و مرا تک و تنها گذاشتی ، شب و روز ، شام و صبح بر تو می گریم . نه از غذایی لذت می برم ، نه به خواب خوشی می روم .

فرمود : ای فاطمه! من این جا ایستاده ام و انتظار می کشم .

عرض کردم : یا رسول الله! منتظر چه کسی هستید ؟

فرمود : منتظر تو هستم . ای فاطمه! فرمان فراق از حَد گذشته و از شوق تو طاقتم تمام شده ... ای فاطمه! بیا که تا تو نیایی من نمی روم .

گفتم : ای پدر! من هم آرزوی دیدار تو را دارم .

ص: 36

حضرت مصطفی(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود :

بشتاب ای فاطمه! تا فردا شب نزد من باشی .

حضرت زهرا(سلام الله علیها) ادامه داد :

نان می پزم چون فردا که تو به مصیبت من مشغول باشی ، فرزندانم گرسنه نمانند و لباس فرزندانم را می شویم چون نمی دانم که بعد از من لباس آن ها را چه کسی می شوید . و چه کسی دل یتیمان مرا شاد خواهد کرد . می خواهم سر فرزندان را شانه کنم معلوم نیست که پس از من چه کسی غبار از روی و موی ایشان پاک کند؟!

وقتی امیرالمؤمینن(علیه السلام) حرف جدایی را از خانمش شنید ، شروع به گریه کردن نمودند . و فرمود:

ای فاطمه! اندوه پدرت هنوز در صمیم قلبم باقی است ، چگونه با جدایی تو اندوه ام را زیاد کنم؟!

حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود :

ای علی! همانطور که بر فراق پدرم صبر نمودی ، بر جدایی من نیز صبر کن ، چون خدا با صبر کنندگان است .

با این حال باز آن مخدره می گریست و پیراهن پسرانش را می شست و سرشان را شانه می زد و می فرمود :

ای کاش می دانستم چه کسی شما را سم می دهد و شهید می کند؟! و کار شما به کجا می کشد؟!

وقتی آن دو آقازاده این کلام را شنیدند شروع به گریستن کردند . آن معصومه به ایشان فرمود:

ص: 37

ای جانان مادر! به قبرستان بقیع روید و مادر خود را دعا کنید .

آن مظلومه می خواست که آن ها، هنگام فوت مادرشان نباشند و به آن ها جزع و فزعی نرسد . پس آن دو امام زاده از نزد مادر رفتند .

پس به فضه امر نمود که بستر بیماری را برا یش بگستراند . پس به پهلو، روی آن خوابید و فرمود : ای پسر عمو! نزدم بنشین چون الآن زمان وداع است .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) کنارش نشست . آن مخدره به اسماء بنت عمیس امر نمود که غذایی برای حسن و حسین(علیهما السلام) آماده کند ، وقتی آمدند ، آن را بخورند و به کار خودشان مشغول شوند . اسماء امر آن حضرت را اطاعت نمود .

زمانی نگذشت که آن دو آقازاده آمدند . اسماء صدایشان را شنید ، پس نزدشان آمد و از آن ها استقبال نمود و در جایی که مادرشان امر نموده بود ، آن دو را نشاند و غذا را آورد. فرمودند :

ای اسماء! دیدی که ما تنهایی بدون مادرمان غذا بخوریم؟! ما غذا نمی خوریم تا بین ما و مادرمان جدایی بیندازی .

عرض کرد : مادرتان مقداری کار دارد.

فرمودند : ما جز با او غذا نمی خوریم .

پس از جا بلند شدند و نزد مادرشان رفتند . وقتی حضرت زهرا(سلام الله علیها) آن دو را دید ، فرمود : ای امیرالمؤمنین! پسرانت را نزد قبر جدشان ببرد .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر خاسته ، دست آن دو را گرفت و فرمود : بروید در نزد قبر جدتان ای پسرانم!

ص: 38

پس آن دو آقازاده رفتند و امیرالمؤمنین(علیه السلام) برگشت و کنار سر حضرت زهرا (سلام الله علیها) نشست . بی بی فرمودند :

ای پسر عمو! کمی نزدم بنشین و چون وقت جدایی رسیده است .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) سر همسر محترمه اش را به دامن گرفته ، این ابیات را خواند :

هو الزمان فلاتفنی عجائبه *** عنا لکرام و لا تهدوا نوائبه

فلیت شعری الی کم ذا تجاذبنا *** فنونه و الی کم ذا نجاذبه؟!

حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمود :

ای پسر عمو! الآن وقت وصیت است نه وقت عزاداری .

فرمود : چه وصیتی داری ؟ ای دختر عمو!

فرمود : چهار وصیت به تو دارم :

اول : این که اگر در مدت زندگی ام با تو ، از من تقصیری سر زد ، مرا ببخشی و درگذری .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود : تقصیر از تو دور است ای سرور بانوان جهانیان! تو در نهایت محبت ، دوستی ، مهربانی با من ، رضایت ، شکر و قناعت به هر چه که می آوردم ، بودی . فرمود :

دوم : این که ای پسر عمو! تو را وصیت می کنم با فرزندانم مدارا کن و در صورتشان صدایت را بلند نکن و آن دو را از خود دور نکن ؛ زیرا آن دو بعد ما کشته می شوند و فرزندانشان پراکنده می شوند .

ص: 39

سوم : این که مرا شب دفن کن و به جنازه ام بیگانگان و دشمنان را حاضر نسار . همانطور که مرا در حال حیات ندیدند ، در حال ممات هم نبینند .

چهارم : این که مرا از زیارتت محروم نکنی . چون من به تو زیاد اُنس گرفتم .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود : وصیتت را پذیرفتم و به آن راضی ام . ولی تو هم به وصیت های من گوش کن و قبول کن .

فرمود : وصیت هایت را بگو ای پسر عمو!

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود : سه وصیت به تو دارم :

اول : این که اگر از من گناهی یا جرمی یا تقصیری سر زد ، مرا ببخشی ، و از آن درگذری .

دوم : این که وقتی پدرت را ملاقات نمودی ، سلام و درود مرا برسان .

سوم : این که وقتی پیش پدرت رفتی ، از من به او شکایت نکن .

در همین موقع که آن دو مشغول گفتگو بودند ، صداها و گریۀ بلندی و فریادی شنیدند که می گفتند :

واویلاه! وامصیبتاه! واکربتاه!(1)

هنگامی که بیماری سیدۀ زنان(سلام الله علیها) شدید شد ، امیرالمؤمنین(علیه السلام) به همراه پسرانش نزد آن بی بی آمد . زیر سر مبارک آن مخدره ،

ص: 40


1- . امواج البکاء، 69-64. به نقل از وفاة الزهرا، ص 67؛ روضة الشهداء، ص 137.

بالشی از پوست بُز قرار داشت و بسترش از موی شتر بود ؛ و زبان آن معصومه از ذکر پروردگار ساکت نمی ماند . پس فرمود :

ای پسر عمو! ای درِ شهر علم پیامبر! ای همسرم در دنیا و آخرت! و ای صاحب نسل پاکیزه! وصیت می کنم که بعد از من از این دو پسر نگه داری کنی ؛ چون آن دو ، روشنی چشم پیامبرند و مصیبتی که در فراق جدّشان دیده اند ، آن ها را بس است . و به

زودی مادرشان را نیز از دست می دهند . و از زیارت قبرم آن دو را منع نکن ؛ چون قلبم پیش آن دو است .

پس بدان ای پسر عمو! به درستی که من از تو راضی ام ؛ آیا تو نیز از من راضی هستی ؟ به اندازۀ کوشش و توانم به تو خدمت کردم و بر دنیای تو به قدر نیرویم کمک کردم ؛ در روز جُو ، آرد کردم و در شب با مشک آب آوردم . بعد از همۀ این ها ، اعتراف می کنم که در حق تو کوتاهی کردم . پس مرا ببخش ؛ چون پیش رویمان گردنه ای است که از آن جز کسانی که ترسیده اند ، نمی گذرند .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) با گریه فرمود : ای دخت مصطفی! و ای سرور زنان! روحم فدای روحت! ای دختر بشیر نذیر و کسی که برای رحمت بر عالم فرستاده شد!

وقتی آن مخدره رضایت حضرت مرتضی(علیه السلام) را فهمید فرمود :

وقتی از کارم فارغ شدی و مرا در قبرم گذاشتی ، این شیشه و جعبۀ جواهر را بر دار و در لحدم بگذار .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود :

ص: 41

ای سرور زنان! در این شیشه چیست ؟

فرمود : ای اباالحسن! به درستی که از پدرم شنیدم که اشک ، غضب پروردگار را خاموش می کند و قبر ، باغی از باغ های بهشت نخواهد بود مگر این که عبد از ترس خداوند گریسته باشد .

خدای عزیز و جبار می داند که من در سحرها از ترس او با این اشک هایی که در این شیشه است ، گریستم و آن را ذخیرۀ قبرم قرار دادم تا در روز قیامت آن را بیابم .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) به گریه آمد . حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز اشک های مولا را می گرفت و بر صورتش می کشید .

آنگاه فرمود :

ای اباالحسن! اگر محزونی در امت محمد بگرید ، هر آینه خداوند تعالی به آن امت رحم می کند. به درستی که ای پسر عمو! تو برای از دست دادن من! محزونی . و اشک محزون وقتی بر امت واقع شود ، خداوند بر آن ها رحم می کند ؛ پس چگونه خواهد بود که بر کنیزی واقع شود؟!

من آن اشک را به صورتم کشیدم تا رحمت خداوند شامل من شود ؛ چون من کنیز خداوند و دختر پیامبر خدا هستم . و شروع کرد به گریه کردن. پس امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) نیز گریستند .

سپس امیرالمؤمنین(علیه السلام) از آن چه که در جعبۀ جواهر بود ، پرسید ؛ پس آن را باز کرد ، دید که در آن پارچۀ حریر سبزی است و در حریر ، ورق سفیدی است که در آن چند سطر نوشته شده و از آن نور می درخشد .

ص: 42

حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمود :

ای اباالحسن! وقتی پدرم مرا به ازدواج تو در آورد ، من شب عروسی دو پیراهن داشتم ، یکی نو بود و دیگری کهنه و وصله دار . من روی سجاده بودم که فقیری درب را کوبید و گفت :

« ای اهل بیت نبوت و معدن خیر و جوان مردی! عادت مردم این است که به خانۀ عروس می روند ؛ چون در آن جا برای هر که بیاید ، غذایی پیدا می شود . اگر پیراهن کهنه ای دارید . من سزاوار به آن ام . چون من مرد فقیرم . ای اهل بیت محمد! فقیرتان برهنه است ».

پس پیراهن جدیدم را برداشتم و به فقیر دادم و لباس کهنه را پوشیدم .

حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمود :

ای اباالحسن! وقتی پیش تو با پیراهن کهنه صبح کردم ، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) نزد من آمد و فرمود :ای دخترکم! آیا لباس جدید نداشتی ؟ چرا نپوشیدی ؟

عرض کردم : پدر جان! آن را به فقیر صدقه دادم .

فرمود : کار خوبی کردی . اگر پیراهن نو را برای شوهرت می پوشیدی ، و کهنه را به فقیر می دادی ، در هر دو کار موفق بودی .

عرض کردم : ای رسول خدا! به شما هدایت شدیم و اقتدا کردیم . چون شما وقتی با مادرم خدیجه(سلام الله علیها) ازدواج کردید و همۀ آن چه را که مادرم به شما بخشید ، در راه اطاعت پروردگار انفاق کردید تا

ص: 43

جایی که فقیری به دربِ منزل شما آمد ، شما پیراهن خود را به او دادید ؛ و با حصیری خود را پوشاندید تا این که جبرئیل این آیه را آورد :

«وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»(1)

پیامبر گریست آنگاه مرا به سینه چسباند .

پس جبرئیل نازل شد و عرض کرد : « به درستی که خداوند تو را سلام می رساند و می فرماید : به فاطمه سلام برسان و بگو : هر چه می خواهد طلب کند . گرچه هر آن چه در آسمان و زمین است را ، بخواهد . و به او بشارت بده که من او را دوست دارم ».

پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) به من فرمود : دخترکم! پروردگارت سلام می رساند و می فرماید : هر چه می خواهی ، طلب کن .

عرض کردم : ای پدر! هر آینه لذت خدمت پروردگارم، مرا از درخواست از او بازداشته ؛ حاجتی جز نظرم به وجه کریم در بهشت ندارم .

فرمود : ای دخترکم! دستانت را بالا بیاور .

پس دو دستم را بالا آوردم و رسول خدا هم دستانش را بالا آورده ، عرض کرد :

خدایا! امتم را ببخش .

من هم آمین گفتم . پس جبرئیل از طرف خداوند جلیل آمد که :

ص: 44


1- . «وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُورا»؛ و دستت را بسته شدۀ به گردنت مگردان و همۀ دستت را هم مگشای که سرزنش شدۀ درمانده گردی. سورۀ مبارکۀ اسراء/29.

من گنه کاران امتت را بخشیدم از کسانی که در قلبشان محبت فاطمه ، مادرش ، شوهرش و پسرانش(علیهم السلام) باشد .

پس پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود : من سند می خواهم .

خداوند به جبرئیل امر فرمود که یک پارچۀ سُندس سبز و یک پارچۀ سُندس سفید بردارد و در آن اینگونه نوشته بود :

« كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ »(1)

و جبرئیل و میکائیل و پیامبر شاهد بودند .

فرمود : ای دخترکم! این نوشته در این جعبۀ جواهر هست ؛ وقتی که روز وفاتت رسید ، سفارش کن که آن را لَحَدت بگذارند . وقتی که روز قیامت شد و گنه کاران قطع امید کردند و به زبانیه آن ها را به طرف آتش می کشد ، این امانت را به من بده تا از خدا آن چه را که به من و تو بخشیده است ،

در خواست کنم . چون تو و پدرت رحمت برای عالمیان هستید .(2)

از کتاب « زهرةالریاض » نقل شده است : حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمود :

ای ابالحسن! وقتی خواستی مرا دفن کنی ، از این جعبۀ جواهر کاغذی را بیرون آور و در کفنم بگذار و در آن نظر نکن .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود : در کاغذ چیست ؟

فرمود : راز است .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود : به حق پیامبر به من بگو .

ص: 45


1- . یعنی: پروردگارتان بر خویشتن رحمت را واجب گرانید. سورۀ مبارکۀ انعام، آیۀ 54.
2- . امواج البکاء، ص 74-70.

حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمود :

وقتی پدرم خواست که مرا به ازدواج تو در آمد، فرمود : « ای فاطمه! آیا راضی هستی که تو را به ازدواج علی در آورم با مهریه چهارصد درهم ؟»

عرض کردم : به علی راضی ام ؛ ولی به مهر چهارصد درهم خیر .

پس جبرئیل آمد و عرض کرد : ای پیامبر خدا! خداوند تعالی می فرماید : بهشت و آن چه در آن است ، مهر فاطمه(سلام الله علیها) قرار دادم .

عرض کردم: راضی نیستم .

فرمود : چه می خواهی ؟ ای فاطمه!

عرض کردم : امتت را می خواهم ؛ زیرا قلب شما نگران امتتان است .

جبرئیل برگشت آنگاه این ورقه را آورد که در آن نوشته است :

« امّت محمّد(صلی الله علیه و آله وسلم) را مِهر فاطمه(سلام الله علیها) قرار دادم ».

وقتی روز قیامت شود، این کاغذ را بردارم و می گویم: معبودم! این قبالۀ شفاعت امت محمّد(صلی الله علیه و آله وسلم) است .

سپس فرمود: ای اباالحسن! برای من جز رمقی از زندگانی نمانده است و وقت کوچ کردن و وداع رسیده؛ پس سخنم را بشنو چون تو بعد از این هیچ گاه صدای فاطمه (سلام الله علیها) را نخواهی شنید .

ای اباالحسن! تو را وصیت می کنم که مرا فراموش نکنی و بعد مرگم مرا زیارت کنی . چون من در زندگانی از تو جدا نشدم و الآن مُقیم خانۀ تنهایی و ترس می شوم و کسی را که بر تنهایی ام رحم کند و در وحشتم مونس من گردد، نمی یابم .

ص: 46

وصیت های دیگری نیز نمود . پس امیرالمؤمنین(علیه السلام) گریست و فرمود :

ای فاطمه! وقتی حبیبم رسول خدا را دیدار نمودی، سلام مرا برسان و ظلم و جوری که بر من وارد شده را ، برای او شرح بده .

سپس آن مخدره به دو پسرش رو نموده ، فرمود :

ای دو پسرم! ای دو نور دیده هایم! وقتی من از دنیا رفتم ، چه کسی عهده دار کار شما می شود؟! چه کسی برای شما دلسوزی می کند ؟!

وقتی آن دو آقازادۀ معصوم سخن مادر را شنیدند ، صدا به گریه بلند کردند و گریستند . پس برایشان گران آمد . آن حضرت به ایشان فرمود :

ای دو پسرم! به بقیع بروید و از خدا بخواهید که مادرتان را شفا دهد .(1)

11 . جزع امیرالمؤمنین (علیه السلام)هنگام وصیت کردن حضرت زهرا (سلام الله علیها)

از حسین بن عُلوان روایت شده که او از سعید بن طریف ، و او از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده که آن حضرت فرمود : بيمارى حضرت فاطمه(سلام الله علیها) پنجاه شب پس از شهادت رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) آشکار شد ، پس وقتى آن حضرت آگاه شد كه در همين بيمارى از دنیا خواهد رفت ، لذا توصيه هايش را به حضرت على(علیه السلام) فرمود، و او با عهدهایی نمود و حضرت امیرالمؤمنین على(علیه السلام) بسيار ناله و زارى مى كرد و به همۀ وصیت ها و سفارش هاى فاطمه(سلام الله علیها) عمل كرد ... (2)

ص: 47


1- . کوکب دری، ج1، ص 251؛ امواج البکاء، ص 76-74.
2- . بحار الانوار، ج43 ، ص201 ، باب 7، ح30؛ امواج البکاء ، ص 67 و 75 .

12 . گریه های حضرت زینب (سلام الله علیها)

زمانی که حضرت زینب(سلام الله علیها) چهار ساله بودند در کنار بستر مظلومۀ تاریخ ، حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) همره اسماء بنت عمیس زانوی غم را بغل گرفته و خیره خیره بر چهرۀ تکیدۀ مادر نگاه می کرد .

مادر از او خواست که نزدیک بستر آید. سپس به او دو امانت گرانبها سپرد و فرمود: «دخترم زینب! دو بقچه ای که به تو می سپارم، یکی از آنها متعلق به دختر ابوذر غفاری است و دیگری مال خودت، که در آن پیراهنی برای امام حسین(علیه السلام) است. اما بدان هرگاه که او، این پیراهن را از تو طلب نماید، وقت وصل و همراهی شما سر رسیده و حسین(علیه السلام) برای شهادت مهیا می گردد».

حضرت فاطمه(سلام الله علیها) رو به اسماء نمود و فرمود : « من اندکی به خواب می روم . لحظاتی بعد سراغم بیا و مرا صدا نما . اگر جواب تو را ندادم ، برو علی(علیه السلام) و اولادم را مطلع کن که زهرا(سلام الله علیها) از دنیا رخت سفر بربسته است ».

سپس مشغول خواندن سورۀ یس گشت : «یس وَ الْقُرْآنِ الْحَكيم ...».

اسماء لحظاتی بعد حضرت زهرا(سلام الله علیها) را صدا می زند؛ اما چیزی نمی شنود و در می یابد که دحتر پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) از دنیا چشم فرو بسته است .

حضرت زینب(سلام الله علیها) بعد از سکوت مادر با حالت صیحه و گریه خود را بر بدن مطهر او می اندازد و صدا می زند و می گوید : « مادر! سلام ما

ص: 48

را به حدمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) برسان . مادر گویی امروز رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) را از دست دادیم مادر! ...»(1)

13 . گریه حسنین c هنگامی که شنیدند هاتفی ندا داد : یتیمان فاطمه (سلام الله علیها) آمدند

پس از اینکه حضرت وصایای خود را به امیرالمؤمنین(علیه السلام) نمودند در همین موقع که آن دو مشغول گفتگو بودند ، صداها و گریۀ بلندی و فریادی شنیدند که می گفتند :

واویلاه! وامصیبتاه! واکربتاه!

فضّه خارج شد، دید که امام حسن و امام حسین c گریه می کنند . پدرشان به آن ها فرمود : چرا گریه می کنید؟ ای روشنی چشمم!

عرض کردند : پدرجان! به ما فرمودی که به قبر جدمان برویم . وقتی آن جا رسیدیم ، از هاتفی شنیدیم که می گفت:

این ابراهیم خلیل است که می فرماید : به درستی که یتیمان فاطمه(سلام الله علیها) آمدند! و این اسماعیل ذبیح است که می فرماید : به درستی که شفیع ما در روز قیامت آمد! و این محمد مصطفی است که می فرماید : به درستی که دو پسرم و نور چشمم ، آمدند!

وقتی این صداها را شنیدیم کنار قبر جدمان آمدیم ، از داخل قبر شنیدیم که کسی می فرماید :

ص: 49


1- . 360 داستان از فضائل ، مصائب و کرامات فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) ، ص 292 و 293.

ای پسرانم! نزد مادرتان برگردید ، با او قبل وفاتش وداع کنید . پس به درستی که من با گروهی از انبیاء به استقبال روح مادرتان آمدم!

پس برگشتند و نزد مادرشان آمدند ، دیدند که بر بسترش تکیه داده و در حال جان دادن است . پس شروع کردند به بوسیدن دست و پای مادر و عرض می کردند:

ای مادر! چشمانت را باز کن و به یتیمانت نگاه کن .

وقتی حضرت زهرا(سلام الله علیها) صدایشان را شنید، چشمانش را باز کرد ، دید که آن دو می گریند . پس آن دو را به سینه چسباند با گریه می فرمود :

ای نور چشمم! نمی دانم بعد من از طرف دشمنان چه بر سر شما می آید؟! و چه محنت ها، آزار، سختی و جفا خواهید دید؟!

سپس امر نمود که دخترانش را حاضر کنند و به امام حسن و حسین(علیهما السلام) به سرپرستی و مراقبت احوال آن ها سفارش کرد .(1)

حضرت زهرا(سلام الله علیها) به فرزندانش فرمود:

ای دو پسرم! به بقیع بروید و از خدا بخواهید که مادرتان را شفا دهد.

پس آن دو طفل محزون به بقیع رفتند . حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به پشت روی تُشکش خوابید و به اسما فرمود :

ص: 50


1- . امواج البکاء، 69-64. به نقل از وفاة فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)، ص 67؛ روضة الشهداء، ص 137.

ای اسماء! برای آن دو ، غذایی آماده کن ؛ وقتی از بقیع برگشتند ، به آن ها غذا بوده و نگذار که مرا به آن حالتی که هستم ، ببینند .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) برخاست و به مسجد رفت . و حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به گریه و دعا مشغول شد . شنیدم که خداوند را می خواند و عرض می کرد :

معبودم و سرورم! به حق آن کسانی که آنان را برگزیدی ؛ و به گریۀ دو پسرم در فراقم ؛ از تو می خواهم که گنه کاران شیعیانم و شیعیان ذریه ام را ببخشی .

اسماء می گوید : ساعتی صبر کردم، آنگاه نزد آن مخدره آمدم و صدایش زدم؛ جوابم را نداد .

اسماء داخل حجره شد و روپوش را از صورت آن معصومه برداشت ، ناگهان دید که آن سیدۀ زنان(سلام الله علیها) از دنیا مفارقت کرده است . پس گریست و فریاد زد :

وافاطمتاه!

در همین اثنا که او داشت فریاد می زد، حسنین(علیهما السلام) گریان گریان وارد شدند. اسماء نزدشان آمد و آن ها را نشاند و غذا برایشان حاضر کرد. فرمود :

ای اسماء! آیا دیدی که ما بدون مادرمان چیزی بخوریم؟!

ای اسماء! به بقیع رفتیم و برای مادرمان دعا کردیم . آنگاه به کنار قبر جدمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) برگشتیم ؛ شنیدیم که می فرماید : ای دو پسرم ! به نزد مادرتان برگردید . به درستی که مادرتان از دنیا رفته است.(1)

ص: 51


1- . کوکب دری، ج1، ص 251.

و به روایتی داخل خانه شدند ، فرمودند :

ای اسماء! حال مادرمان چطور است؟

اسما نتوانست خودداری کند، به گریه آمد و مقنعه از سر برداشت و سیلی بر صورت زد . وقتی آن دو آقازاده این حال را از اسماء دیدند ، گریستند و داخل حجره شدند .(1)

از ابن عباس روایت شده : وقتی حضرت زهرا(سلام الله علیها) از دنیا رفت اسماء در مصیبت آن بزرگ بانو گریبان چاک زدند .(2)

14 .گریۀ اسماء موقعی که دیدند حضرت زهرا (سلام الله علیها) از دنیا رفتند

حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمودند :

ای اسماء! مرا ساعتی تنها بگذار که می خواهم با خدای خود مناجات کنم بعد از آن مرا بخوان . اگر جواب نگفتم ، علی(علیه السلام) را طلب کن و بدان که من به پدرم ملحق شدم .

اسماء می گوید : پس پای خود را رو به قبله کرد و خوابید و جامه ای بر روی خود کشید و با خدای خود مناجات می کرد و در حق گناه کاران امت دعا می کرد که ناگاه صدای مبارکش قطع شد . پس ساعتی صبر کردم بعد از آن ندا کردم: ای دختر محمد مصطفی ! ای دختر بهترین اولاد آدم! یا ام الحسن و الحسین! یا بضعة الرسول! ای صدیقه طاهره! ای زکیۀ مرضیه! ای طیّبۀ عالم! جوابی نشنیدم چون جامه

ص: 52


1- . امواج البکاء، ص 76-74 به نقل از وفاة فاطمة الزهرا(سلام الله علیها)، ص 79.
2- . صدیقۀ شهیده، ترجمۀ کتاب عوالم العلوم، ص 271.

از صورت مبارکش دور کردم دیدم که روح شریفش به ریاض خلد پرواز نموده است. پس اسماء خود را بر روی آن حضرت انداخت و بوسید و گریست و گفت : چون به خدمت حضرت رسول(صلی الله علیه و آله وسلم) برسی سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان . (1)

15 . گریه حسنین(علیهما السلام) وقتی از اسماء شنیدند گفت : مادرتان از دنیا رفت

پس از آنکه اسماء خود را بر روی بدن حضرت انداختند ، در این حال حسنین(علیهما السلام) از در آمدند و فرمودند :

ای اسماء! در این وقت مادر ما به خواب رفته است ؟

اسماء گفت :

مادر شما به خواب نرفته است و لیکن به رحمت رب الارباب وصل گردیده است .

امام حسن(علیه السلام) خود را بر روی مادر انداخت و می بوسید و می گفت : ای مادر! با ما سخن بگو پیش از آنکه روحم از بدن مفارقت نماید .

امام حسین(علیه السلام) بر پای مبارکش افتاد و می بوسید و می بویید و می گفت : ای مادر! منم فرزند تو حسین ، با ما سخن بگو پیش از آنکه روحم از بدن مفارقت نماید و دلم شکافته شود .(2)

ص: 53


1- . امواج البکاء ، ص 76 ؛ انوارالشهاده ، ص 331 .
2- . امواج البکاء ، ص 76 .

16 . گریۀ حسنین(علیهما السلام)وقتی که خبر شهادت مادرشان را به حضرت علی(علیه السلام) دادند

اسماء به امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) عرض کرد : به مسجد نزد پدرتان حضرت علی(علیه السلام) بروید ، و وفات مادرتان را به او خبر دهید . چون نزدیک مسجد رسیدند ، صدا را به گریه بلند کردند .(1)

17 . حضرت علی(علیه السلام) هنگامی که شنیدند همسرشان از دنیا رفته اند شعری خواندند که زمین و آسمان را به گریه در آورد.

اصحاب به استقبال امام حسن و حسین(علیهما السلام) دویدند و سبب گریه را سؤال نمودند ؟ فرمودند : مادر ما از دنیا رفت . چون امیرالمؤمنین(علیه السلام) این خبر وحشت زا را شنید بر رو در افتاد و صدا به صیحه و گریه بلند کرد . پس شعری چند در مصیبت آن حضرت ادا فرمود که زمین و آسمان را به گریه در آورد . (2)

راوی می گوید : وقتی دو آقا زاده خبر از دنیا رفتن مادر را گفتند . امیرالمؤمنین(علیه السلام) به صورت به زمین افتاد و می فرمود : با چه کسی دلداری یابم ای دختر محمد! من با تو دلداری می یافتم . حال بعد از تو با چه دلم آرام شود . بعد این شعر را خواند :

لِكُلِّ اجْتِمَاعٍ مِنْ خَلِيلَيْنِ فُرْقَةٌ *** وَ كُلُّ الَّذِي دُونَ الْفِرَاقِ قَلِيلٌ

وَ إِنَّ افْتِقَادِي فَاطِماً بَعْدَ أَحْمَدَ *** دَلِيلٌ عَلَى أَنْ لَا يَدُومَ خَلِيلٌ

ص: 54


1- . انوارالشهاده ، ص 331 .
2- . همان ، ص 331 ؛ کشف الغمة ، ج1، ص472 ؛

«هر دور هم بودن دو دوست جدایی خواهد داشت ، پس هر مصیبتی غیر از جدایی کم است .

از دست دادن من یکی را پس از دیگری ، دلیل این است که هیچ دوستی برای همیشه نخواهد بود ».(1)

18. فرمایش امیرالمؤمنین (علیه السلام) هنگام شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

حَبِيبٌ لَيْسَ يَعْدِلُهُ حَبِيبُ *** وَ مَا لِسِوَاهُ فِي قَلْبِي

نَصِيبٌ

حَبِيبٌ غَابَ عَنْ عَيْنِي وَ جِسْمِي *** وَ عَنْ قَلْبِي حَبِيبِي لَا یَغيب

« محبوبی که هیچ محبوب دیگری هم پای او نخوهد بود و جز او کس دیگری هیچ بهره ای در قلب من ندارد .

محبوبی که پیش دیدگان من و حضور مادی غایب شده ولی محبوبم از دلم غایب نخواهد شد ».(2)

19. گریۀ حسنین(علیهما السلام) بعد از غسل و کفن نمودن حضرت زهرا (سلام الله علیها)

وقتی امیرالمؤمنین(علیه السلام) در دل شب حضرت زهرا(سلام الله علیها) را غسل داد و در کفن قرار داد خواست که بند کفن را ببندد ، که به اطفال نگاه کرد ؛ دید یتیمان فاطمه(سلام الله علیها) دارند به مادرِ مهربان و دلسوزشان نگاه می کنند . و با گریه و نالۀ آهسته، چون شمع می سوزند و می بینند که مادر در کفن پیچیده می شود . در این وقت عواطف پدر مهربان بر

ص: 55


1- . صدیقۀ شهیده، ترجمۀ کتاب عوالم العلوم، ص 270.
2- . همان، ص 284.

فرزندان دل شکسته بر انگیخته شد ؛ لذا حضرت بند کفن را نبست و با صدایی گریه آلود صدا زد :

يَا حَسَنُ! يَا حُسَيْنُ! يَا زَيْنَبُ! يَا أُمَّ كُلْثُومٍ! يَا سُكَينَةُ يَا فِضَّةُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّةِ ؛

ای حسین! ای حسین! ای زینب! ای ام کلثوم! ای سکینه! ای فضه! بیایید از مادرتان زهرا(سلام الله علیها) توشه بردارید که این جدایی است و دیدار در بهشت است.

فرزندان منتظر چنین فرصتی بودند تا با آن انسیۀ حورا مادر نازنینشان وداع کنند و عقدۀ دل بگشایند . لذا با عجله آمدند و مانند پروانه بر دور شمع، خود را بر آن بدن پاک انداختند .

حسنین(علیهما السلام) خود را روی سینۀ مادر انداختند و صدا زدند :

وَاحَسْرَتَا لَا تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ أُمِّنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاء!

وای بر حسرتی که هیچ گاه خاموش شدنی نیست! که آن از دست دادن جدمان محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله وسلم) و مادرمان فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) باشد!

ای مادر حسن! ای مادر حسین! وقتی جدمان محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله وسلم) را ملاقات کردی ، سلام ما را به او برسان و بگو : ما بعد از تو در دنیا یتیم شدیم .

اطفال آرام آرام می گریسند و کفن مادر دلسوزشان را اشک هایشان می شستند و ناله و آه، آن را خشک می نمود .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) در حالی که با یتیمان فاطمه(سلام الله علیها) در گریه و درد هم عنان بود ، می فرماید:

ص: 56

خدا گواه است که فاطمه ناله ای زد و دو دستش را از کفن در آورد و ساعتی آن دو را در آغوش کشید . در این هنگام هاتفی از آسمان صدا زد :

يَا أَبَا الْحَسَنِ! ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاء، وَ قَدِ اشْتَاقَ الْحَبِيبُ إِلَى حبیبه ؛

ای ابالحسن! آن دو را از جسد مادرشان بلند کن ؛ به حداوند سوگند که ملائکه آسمان را به گریه آوردند . و هر آینه دوست به سوی دوست خود مشتاق است .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) با چشمانی اشک آلود دو فرزندش را از سینۀ مادر بلند کرد .(1)

20 . گریه امیرالمؤمنین (علیه السلام) در هنگام غسل حضرت زهرا (سلام الله علیها)

حضرت ام ابیها ، فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) هنگام شهادت به شاه ولایت، امیرالمؤمنین(علیه السلام) وصیت نمود که او را شب هنگام از روی لباس غسل دهد . لذا امیرالمؤمنین(علیه السلام) وقتی داشت او را در شب از روی لباس غسل می داد ، دستش به سینۀ آن بانوی عالمیان رسید ، متوجه جراحتی در آن سینه شد . چراغ را از دست اسما گرفته ، آن را نزدیک بدن اطهر حضرت زهرا(سلام الله علیها) نمود ، دید که یکی از استخوان های پهلویش شکسته است .

حضرت(علیه السلام) به کناری آمد و در گوشه ای نشست و شروع به گریستن نمود . حسنین(علیهما السلام) هم آمدند ؛ امام حسن(علیه السلام) در طرف

ص: 57


1- . امواج البکاء، ص 80 و 81 به نقل از فاطمة الزهرا (سلام الله علیها) من المهد الی اللحد، ص 519.

راست، امام حسین(علیه السلام) در سمت چپ پدر نشستند و همراه پدر غریبشان ، شروع به گریه کردن نمودند .

اسماء بنت عمیس می گوید :

وقتی حضرت علی(علیه السلام) داشت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را غسل می داد ، ناگهان حضرت از کنار بدن آن معصومه کنار آمد و گوشه ای نشست و شروع به گریستن کرد. جلو رفتم و عرض کردم : آقای من! چرا از غسل دست کشیدید ؟ آیا برای فراق آن مظلومه می گریید ؟ فرمود :

نه، ای اسماء! گر چه فراقش سخت است. ولی به این استخوان شکسته اش نگاه کن! در حالی که آن مظلومه آن را از من مخفی نگه می داشت .(1)

صاحب « ریاض القدس » می نویسد :

موقعی که حضرت علی(علیه السلام) مشغول غسل بدن مطهر حضرت زهرا(سلام الله علیها) بودند ، چنان صیحۀ بلندی زدند به گونه ای که مردم از بیرون خانه شنیدند .(2)

در روایت دیگری آمده است که :

اسماء آب می ریخت و امیرالمؤمنین(علیه السلام) از زیر پیراهن غسل می داد ، اسماء می گوید : وسط غسل دادن، به یک باره امیرالمؤمنین(علیه السلام) صدای گریه اش بلند شد ، به حضرتش عرض کردم : یا علی! حق داری گریه کنی ، این مصیبت مصیبت بزرگی است منتها چه شد که بی اختیار صدا به گریه بلند کردی؟!

حضرت(علیه السلام) فرمود :

ص: 58


1- . امواج البکاء، ص 79 .
2- . ریاض القدس ، ص 255.

ای اسماء! سیاهی و کبودی صورت فاطمه (سلام الله علیها) را دیدم ، جای تازیانه ها و ضربات را دیدم ، سرخی چشمش که مانند خون شده بود و وروم بازویش که مانند بازوبند شده بود را با چشم خود دیدم .(1)

21 .گریۀ ملائک آسمان به خاطر گریه حسنین(علیهما السلام)

فضه نقل کرده است که امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود :

به خدا سوگند! من فاطمه(سلام الله علیها) را در پیراهنش غسل دادم و او طاهر و پاک بود ، و او را به وسیلۀ اضافۀ حنوط رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) حنوط کردم و کفن نمودم و هنگامی که خواستم بندهای کفن را ببندم گفتم : یا ام کلثوم! یا زینب! یا فضه! یا حسن و یا حسین! بیایید و از مادر خود توشه برگیرید که هنگام جدایی است و ملاقات در بهشت خواهد بود . پس حسن و حسین(علیهما السلام) – در حالی که از فراق جد و مادرشان ناله می زدند- آمدند و گفتند :

ای مادر! سلام ما را به جدمان محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله وسلم) برسان و به او بگو که ما بعد از تو در دنیا یتیم شدیم .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود :

خدا را گواه می گیرم که فاطمه(سلام الله علیها) ناله ای زد و آغوش خود را باز کرد و حسن و حسینc را به سینه چسبانید ، ناگهان هاتفی از آسمان ندا داد : ای ابالحسن! این کودکان را از مادرشان جدا کن که ملائکۀ آسمان را به گریه آوردند .

ص: 59


1- . الموسوعة الکبری، ج11، ص 97.

اسماء می گوید : پیش از آنکه علی(علیه السلام) اذن بدهد ناگاه دیدم بند کفن گشوده شد و دست منوّر حضرت زهرا(سلام الله علیها) از میان کفن بلند شد . « فَحَنَّت و انَّت و بَکَت » و صدای ناله و گریه در میان کفن بلند شد ، پس حسنین c صورت خود را بر سینه مادر گذاشتند و صدا را به گریه و ناله بلند کردند و یک دست فاطمه(سلام الله علیها) به گردن حسن(علیه السلام) و دست دیگر به گردن حسین(علیه السلام) که ناگاه هاتفی آواز داد: یا علی! حسنین c را از روی سینۀ فاطمه(سلام الله علیها) بردار که ملائکه آسمان ها به گریه در آمدند .

فِرَاقُكِ أَعْظَمُ الْأَشْيَاءِ عِنْدِي *** وَ فَقْدُكِ فَاطِمُ أَدْهَى

الثُّكُولِ

سَأَبْكِي حَسْرَةً وَ أَنُوحُ شَجْواً *** عَلَى خَلٍّ مَضَى أَسْنَى سَبِيلٍ

أَلَا يَا عَيْنُ جُودِي وَ أَسْعِدِينِي *** فَحُزْنِي دَائِمٌ أَبْكِي خَلِيلِي

1- يعنى مفارقت تو نزد من بزرگترين چيزها است ، و از دست دادن تو برايم سخت ترين مصيبت است .

2- من براى حسرت و غم شخصى گريه و ناله می كنم كه بهترين راه مرگ را رفت .

3- اى چشم من! با من مساعدت و همراهى كن كه حزن من دائمى است و براى دوست خودم گريانم . (1)

ص: 60


1- . بحار الانوار، ج43، ص 179.

22گریه امیرالمؤمنین (علیه السلام) بعد از دفن حضرت زهرا (سلام الله علیها) و خواندن اشعاری درباره ایشان

گریه امیرالمؤمنین (علیه السلام) بعد از دفن حضرت زهرا (سلام الله علیها) و خواندن اشعاری درباره ایشان.(1)

وقتی امیرالمؤمنین(علیه السلام)، حضرت زهرا(سلام الله علیها) را به قبر مبارک برد دستی بیرون آمد و او را گرفت .

عبدالرحمان همدانی و حمید طولی گفته اند : امیرالمؤمنین (علیه السلام) کنار قبر حضرت زهرا(سلام الله علیها) این شعر را سرود :

ذَكَرْتُ أَبَا وُدِّي فَبِتُّ كَأَنَّنِي *** بِرَدِّ الْهُمُومِ الْمَاضِيَاتِ

وَكِيل

لِكُلِّ اجْتِمَاعٍ مِنْ خَلِيلَيْنِ فُرْقَةٌ *** وَ كُلُّ الَّذِي دُونَ الْفِرَاقِ قَلِيلٌ

وَ إِنَّ افْتِقَادِي فَاطِماً بَعْدَ أَحْمَدَ *** دَلِيلٌ عَلَى أَنْ لَا يَدُومَ خَلِيلٌ

« من محبوبم را به یاد آوردم شب را از شدن ناراحتی طوری به پایان بردم که گویا ضامن برگرداندن هر غم و غصه گذشته ام هستم .

هر دور هم بودن دو دوست جدایی خواهد داشت، پس هر مصیبتی غیر از جدایی کم است .

از دست دادن من یکی را پس از دیگری، دلیل این است که هیچ دوستی برای همیشه نخواهد بود ».

کسی با صدای بلند جواب داد:

يُرِيدُ الْفَتَى أَنْ لَا يَمُوتَ خَلِيلُهُ *** وَ لَيْسَ لَهُ إِلَّا الْمَمَاتَ سَبِيلٌ

فَلَا بُدَّ مِنْ مَوْتٍ وَ لَا بُدَّ مِنْ بِلًى *** وَ إِنَّ بَقَائِي

بَعْدَكُمْ لَقَلِيلٌ

ص: 61


1- . الفصول المهمّة ، ص141 ؛ انوارالشهاده ، ص 334 ؛ جنةالعاصمه ، ص 781 .

إِذَا انْقَطَعَتْ يَوْماً مِنَ الْعَيْشِ مُدَّتِي *** فَإِنَّ بُكَاءَ الْبَاكِيَاتِ قَلِيلٌ

سَتُعْرَضُ عَنْ ذِكْرِي وَ تُنْسَى مَوَدَّتِي *** وَ يَحْدُثُ بَعْدِي لِلْخَلِيلِ بَدِيل

« جوانمرد می خواهد که دوستش نمیرد در حالی که جز مرگ راه دیکری ندارد .

از مرگ چاره ای نیست و به ناچار باید مورد ابتلا و امتحان واقع شد . بودن من بعد از شما نیز کوتاه خواهد بود.

وقتی یک روز از زندگانی من بگذرد گریه هایم کم خواهد شد .

مرا از یاد می برند و دوستیم فراموش می شود و بعد از من برای دوست جایگزینی پیدا خواهد شد ».(1)

علامه مجلسى گويد :

در ديوان شعرى كه به على(علیه السلام) منسوب شده است نوشته:

بعد از وفات حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، امیرالمؤمنین(علیه السلام) اشعارى در مرثيه فاطمه(سلام الله علیها) سرود، آن اشعار اين است:

أَلَا هَلْ إِلَى طُولِ الْحَيَاةِ سَبِيلٌ *** وَ أَنَّى وَ هَذَا الْمَوْتُ لَيْسَ يَحُولُ

وَ إِنِّي وَ إِنْ أَصْبَحْتُ بِالْمَوْتِ مُوقِناً *** فَلِي أَمَلٌ مِنْ دُونِ ذَاكَ طَوِيلٌ

وَ لِلدَّهْرِ أَلْوَانٌ تَرُوحُ وَ تَغْتَدِي *** وَ إِنَّ نُفُوساً بَيْنَهُنَّ تَسِيلُ

وَ مَنْزِلُ حَقٍّ لَا مُعَرَّجَ دُونَهُ *** لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهَا إِلَيْهِ سَبِيلٌ

قَطَعْتُ بِأَيَّامِ التَّعَزُّزِ ذِكْرَهُ *** وَ كُلُّ عَزِيزٍ مَا هُنَاكَ ذَلِيلٌ

أَرَى عِلَلَ الدُّنْيَا عَلَيَّ كَثِيرَةً *** وَ صَاحِبُهَا حَتَّى الْمَمَاتِ عَلِيلٌ

ص: 62


1- . صدیقۀ شهیده، ترجمۀ کتاب عوالم العلوم، ص 267 و 268.

وَ إِنِّي لَمُشْتَاقٌ إِلَى مَنْ أُحِبُّهُ *** فَهَلْ لِي إِلَى مَنْ قَدْ هَوِيتُ سَبِيلٌ

وَ إِنِّي وَ إِنْ شَطَّتْ بِيَ الدَّارُ نَازِحاً *** وَ قَدْ مَاتَ قَبْلِي بِالْفِرَاقِ جَمِيلٌ

فَقَدْ قَالَ فِي الْأَمْثَالِ فِي الْبَيْنِ قَائِلٌ *** أَضَرَّ بِهِ يَوْمَ الْفِرَاقِ رَحِيلٌ

لِكُلِّ اجْتِمَاعٍ مِنْ خَلِيلَيْنِ فُرْقَةٌ *** وَ كُلُّ الَّذِي دُونَ الْفِرَاقِ قَلِيلٌ

وَ إِنَّ افْتِقَادِي فَاطِماً بَعْدَ أَحْمَدَ *** دَلِيلٌ عَلَى أَنْ لَا يَدُومَ خَلِيلٌ

وَ كَيْفَ هَنَاكَ الْعَيْشُ مِنْ بَعْدِ فَقْدِهِمْ *** لَعَمْرُكَ شَيْ ءٌ مَا إِلَيْهِ سَبِيلٌ

سَيُعْرَضُ عَنْ ذِكْرِي وَ تُنْسَى مَوَدَّتِي *** وَ يَظْهَرُ بَعْدِي لِلْخَيْلِ عَدِيلٌ

وَ لَيْسَ خَلِيلِي بِالْمَلُولِ وَ لَا الَّذِي *** إِذَا غِبْتُ يَرْضَاهُ سِوَايَ بَدِيلٌ

وَ لَكِنْ خَلِيلِي مَنْ يَدُومُ وِصَالُهُ *** وَ يَحْفَظُ سِرِّي قَلْبُهُ وَ دَخِيلٌ

إِذَا انْقَطَعَتْ يَوْماً مِنَ الْعَيْشِ مُدَّتِي *** فَإِنَّ بُكَاءَ الْبَاكِيَاتِ قَلِيلٌ

يُرِيدُ الْفَتَى أَنْ لَا يَمُوتَ حَبِيبُهُ *** وَ لَيْسَ إِلَى مَا يَبْتَغِيهِ سَبِيلٌ

وَ لَيْسَ جَلِيلًا رُزْءُ مَالٍ وَ فَقْدُهُ *** وَ لَكِنَّ رُزْءَ الْأَكْرَمِينَ جَلِيلٌ

لِذَلِكَ جَنْبِي لَا يُؤَاتِيهِ مَضْجَعٌ *** وَ فِي الْقَلْبِ مِنْ حَرِّ الْفِرَاقِ غَلِيل

1. يعنى آيا به سوى زندگانى طولانى راه و طريقى هست ؟ از كجا خواهد بود در صورتى كه ( چيزى بين انسان و بين مرگ ) حائل نخواهد شد .

2 . حقا كه من اگر چه بمرگ يقين دارم ، ولى در عين حال اميد درازى از نزد موت و مرگ دارم .

3 . روزگار داراى رنگ هایى است كه شب را صبح می كند ، و خون نفوسى در بين آنها می ريزد .

ص: 63

4 . روزگار را منزل بر حقى می باشد كه محل اقامت نزد آن نيست ، و براى هر مردى از روزگار به طرف آن راهى خواهد بود .

5 . من ذكر او را به وسيله روزهاى عزت قطع نمودم، و هر عزيزى در اينجا ذليل و خوار خواهد شد .

6 . مرض هاى دنيا را براى خود فراوان می بينم ، صاحب آن امراض تا موقع مردن عليل خواهد بود .

7 . من مشتاق آن كسى هستم كه او را دوست دارم، آيا به سوى آن كسى كه من او را دوست دارم راهى هست ؟

8 . خانه مرا دور كرده است ، ولى در عين حال آن شخصى كه قبل از من از فراق مرده است نيكو بود .

9 . گوينده اى در داستان ها راجع به جدائى مثلى زده و من آن مثال را در روز كوچ نمودن زياد می زنم .

10. حقا كه از دست دادن من فاطمه را بعد از احمد(صلی الله علیه و آله وسلم) دليلى است بر اينكه هيچ دوستى دائمى نخواهد بود .

11. بعد از نايافتن آنان زندگى در اينجا چگونه خواهد بود ، به جان تو قسم اين يك مطلبى است كه راهى به سوى آن نخواهد بود .

12. به زودى از ياد نمودن من اعراض مى شود و دوستى فراموش می گردد ، و بعد از من دوستى براى دوست نظير من ظاهر خواهد شد .

ص: 64

13. شخص ملول و آن كسى كه چون من غائب شوم وى را راضى كند دوست من نخواهد بود .

14. ولى دوست من آن است كه وصال او دائمى باشد ، قلب او مرا حفظ كند و براى كارهاى من دخيل باشد .

15. وقتى كه يك روز از فوت بگذرد يقينا گريه افراد گريه كننده قليل خواهد شد .

16. اراده جوانمرد آن است كه دوست او نميرد ، و راهى به سوى آنچه كه می خواهد وجود ندارد .

17. مصيبت مال و مفقود شدن آن بزرگ نخواهد بود ولى مصيبت اشخاص بزرگوار بزرگ است .

18. براى اين جهت است كه خوابگاهى با پهلوى من موافق نيست ، در دل من از حرارت فراق تشنگى جاى گزين است .(1)

23. اشعار و مرثیه های حضرت علی(علیه السلام)در کنار قبر همسر بزرگوارشان و جواب دادن آن حضرت از طرف حضرت زهرا (سلام الله علیها)

مَا لِي وَقَفْتُ عَلَى الْقُبُورِ مُسَلِّماً *** قَبْرَ الْحَبِيبِ فَلَمْ يَرُدَّ جَوَابِي

أَ حَبِيبُ مَا لَكَ لَا تَرُدُّ جَوَابَنَا *** اَنَسِيتَ بَعْدِي خُلَّةَ الْأَحْبَابِ

- مرا چه شده كه بر روى قبرها توقف مى نمايم ، و بر قبر دوست سلام مى كنم ولى او جواب سلام مرا نمى دهد .

ص: 65


1- . زندگانى حضرت زهرا (سلام الله علیها) ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ، ترجمه نجفى، ص 236.

- اى دوست تو را چه شده كه جواب سلام ما را نمى دهى ، آيا بعد از من دوستى دوستان را فراموش كردى .

جواب از حضرت زهرا(سلام الله علیها)

قَالَ الْحَبِيبُ وَ كَيْفَ لِي بِجَوَابِكُمْ *** وَ أَنَا رَهِينُ جَنَادِلَ وَ تُرَابٍ

أَكَلَ التُّرَابُ مَحَاسِنِي فَنَسِيتُكُمْ *** وَ حُجِبْتُ عَنْ أَهْلِي وَ عَنْ أَتْرَابِي

فَعَلَيْكُمُ مِنِّي السَّلَامُ تَقَطَّعَتْ *** عَنِّي وَ عَنْكُمْ

خُلَّةُ الْأَحْبَاب

- دوست در جواب گفت : من چگونه جواب شما را بگويم ، در صورتى كه رهين سنگ هاى فراوان و خاك قرار گرفتم .

- حقّا كه خاك اعضاى نيكوى بدنم را خورد و من شما را فراموش كردم و از نظر اهل خانه و همسال هايم ناپديد شدم.

- از من بر شما سلام باد كه رشته دوستى و محبّت من و شما با بازماندگانم قطع شد . (1)

پس از آنکه امیرالمؤمنین(علیه السلام) از دفن حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فراغت یافت ، کنار قبر همسر بزرگوارش نشست و صورت بر روی قبر او گذاشت .(2)

ص: 66


1- . جنةالعاصمه ، ص 781؛ بحارالانوار، ج43، ص 217.
2- . تنها یادگار، ص 413.

24. به لرزه در آمدن شهر مدینه از گریه مردم در اثر شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

با از دنیا رفتن حضرت زهرا(سلام الله علیها) مدینه یکپارچه شیون شد و زنان بنی هاشم در خانۀ آن حضرت جمع شدند و یک صدا، شیون زدند طوری که نزدیک بود مدینه از شیون آن ها به لرزه بیاید آن ها حضرت زهرا(سلام الله علیها) را صدا می زدند و عرض می کردند: ای سرور و بانوی ما! ای دختر رسول خدا!(1)

ابن عباس می گوید :

حضرت زهرا(سلام الله علیها) همان روز از دنیا رفت . صدای گریۀ زن و مرد مدینه را به لرزه در آورد ، و مردم مانند روزی که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) از دنیا رفته بود متحیّر ماندند. (2)

25. برگزاری مراسم عزاداری توسط امیرالمؤمنین(علیه السلام) برای حضرت زهرا (سلام الله علیها)

چون خبر شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) در مدینه منتشر شد مردم دسته دسته خدمت امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمدند و آن حضرت نشسته بودند

امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) جلوی آن حضرت بودند و می گریستند. مردم از گریۀ آن دو آقازاده می گریستند .(3)

ص: 67


1- . صدیقۀ شهیده، ترجمۀ کتاب عوالم العلوم، ص 265.
2- . طبری، دلائل الإمامة ، ص137؛ اسرار آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) ، ص 569؛ کتاب سلیم بن قیس هلالی ، ج2، ص 870.
3- . علل الشرایع ، ج1، ص185؛ انوارالشهاده ، ص 332 .

26. گریه های دائمی امیرالمؤمنین(علیه السلام) در شهادت فاطمه (سلام الله علیها)

حضرت حسين بن على(علیهما السلام) فرموده اند :

چون فاطمه(سلام الله علیها) وفات كرد ، اميرالمؤمنين(علیه السلام) او را پنهان به خاك سپرد و جاى قبرش را ناپديد كرد ، سپس برخاست و رو به جانب قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) كرد و فرمود :

سلام بر تو اى رسول خدا! از جانب من و از جانب دخترت و ديداركننده ات و آنكه در خاك رفته و از من جدا شده و در بقعه تو آمده و خدا زود رسيدن او را نزد تو برايش برگزيده .

اى رسول خدا! شكيبایيم از فراق محبوبه ات كم شده و خود داريم از سرور زنان جهان نابود گشته ، جز اينكه براى من در پيروى از سنّت تو كه در فراقت كشيدم جاى دلدارى باقى است ؛ زيرا من سر تو را در لحد آرامگاهت نهادم و جان مقدّس تو از ميان گلو و سينه من خارج شد ( يعنى هنگام جان دادن سرت به سينه من چسبيده بود ) آرى ، در كتاب خدا براى من بهترين پذيرش ( و صبر بر اين مصيبت ) است ، إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ ، همانا امانت پس گرفته شد و گروگان دريافت گشت و زهرا از دستم ربوده شد .

اى رسول خدا! ديگر چه اندازه اين آسمان نيلگون و زمين تيره در نظرم زشت جلوه می كند .

ص: 68

أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ(1) وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ(2)

وَ هَمٌّ لَا يَبْرَحُ مِنْ قَلْبِي أَوْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ فِيهَا مُقِيمٌ ؛

اندوهم هميشگى باشد و شبم در بی خوابى گذرد و غمم پيوسته در دل است، تا خدا خانه اى را كه تو در آن اقامت دارى برايم برگزيند ، ( بميرم و به تو ملحق شوم ) .

غصه اى دارم دل خون كن و اندوهى دارم هيجان انگيز ، چه زود ميان ما جدایى افتاد ، تنها به سوى خدا شكوه می برم .

به همين زودى دخترت از همدست شدن امتت بر ربودن حقش به تو گزارش خواهد داد ، همه سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه؛ زيرا چه بسا درد دل هایى داشت كه چون آتش در سينه اش مى جوشيد و در دنيا راهى براى گفتن و شرح دادن آن نيافت، ولى اكنون مى گويد و خدا هم داورى می فرمايد و او بهترين داوران است .

سلام بر شما! سلام كننده اى كه نه خشمگين است و نه دلتنگ ؛ زيرا اگر از اينجا برگردم ، به واسطه دلتنگيم نيست و اگر بمانم به واسطه بدگمانى به آنچه خدا به صابران وعده فرموده نباشد .

ص: 69


1- . «سرمد» به معنای دائم و طولانی است و گاهی به چیزی که آغاز و انجامی ندارد «سرمدی» گفته می شود.
2- . «مُسهَّد» از ریشۀ «سهد» بر وزن «صمد» به معنای بیدار ماندن و بی خوابی کشیدن گرفته شده است. قابل توجه اینکه در اینجا «مُسهَّد» به عنوان وصف (خبر) برای «لیل» آمده است و امام(علیه السلام) می فرماید: شب های من بیدار و بی تاب است. به جای اینکه بگوید: خودم چنین هستم و این در واقع نوعی تأکید را می رساند. پیام امیرالمؤمنین(علیه السلام) ، ج8، ص 32.

واى ، واى باز هم بردبارى مبارك تر و خوش نماتر است اگر چيرگى دشمنان زورگو نبود ( كه مرا سرزنش كنند يا قبر فاطمه (سلام الله علیها) را بشناسند و نبش كنند ) اقامت و درنگ در اينجا را چون معتكفان ملازمت مى نمودم و مانند زن بچه مرده بر اين مصيبت بزرگ شيون مى كردم ، در برابر نظر خدا دخترت پنهان به خاك سپرده شد و حقش پايمال گشت و از ارثش جلوگيرى شد، با آنكه دير زمانى نگذشته و ياد تو كهنه نگشته بود .

اى رسول خدا! شكايت من تنها به سوى خداست و بهترين دلدارى از جانب تو است . اى رسول خدا! (چون در مرگ تو صبر كردم يا براى گفتار تو در باره صبر ) ، درود خدا بر تو و سلام و رضوانش بر فاطمه(سلام الله علیها) باد .(1)

امام معصوم(علیه السلام) کسی نیست که بخوهد اغراق کند، بلکه حقیقتاً همینطور بوده اند . این فرمایشات حضرت، دلالت بر دائمی بودن حزنشان در مصیبت حضرت زهرا(سلام الله علیها) بوده است .

ابن ابی الحدید معتزلی در کتابش می نویسد :

امیرالمؤمنین

(علیه السلام) از روز شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) تا به هنگامی که کشته شد دیگر شب ها نخوابید و آرامش نداشت و هرگاه که از فاطمه(سلام الله علیها) یادی می شد غم و اندوه او را فرا می گرفت .(2)

ص: 70


1- . اصول کافی، ج1، ص 459.
2- . فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شادمانی دل پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) ، ص 752 به نقل از شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 10 ، ص 266 و خطبه 195.

27. عایشه در عزای حضرت زهرا (سلام الله علیها) شرکت نکرد

حضرت زهرا(سلام الله علیها) از دنیا رفت و تمام همسران رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) در عزای او شرکت کردند ، غیر از عایشه که نیامد و خود را به مریضی زد و سخنی از او به امیرالمؤمنین(علیه السلام) رسید که اظهار شادمانی کرده بود .(1)

یکی از عمل کردهای عایشه که شیعه آن را نپسندیده ، اظهار خشنودی وی از شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) است که این خبر علاوه بر منابع شیعی در منابع اهل سنّت نیز آمده است. چنانکه عالم اهل سنّت ابی یعقوب یوسف بن اسماعیل لمعانی معتزلی حنفی (متوفای 606قمری) – یکی از اساتیدِ حنفی ابن ابی الحدید است- می گوید:

از زمان وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) تا زمان وفات حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) همواره از عایشه، سخنان نیش دار و روانکاه برای امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(علیهما السلام) آورده می شد و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(علیهما السلام) بر آن غیظِ شدید عایشه صبر پیشه می کردند .

او در ادامه می گوید :

پس از شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) تمام همسران رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) برای تسلیت گفتن ، نزد بنی هاشم آمدند ، اما عایشه نیامد و خود را به مریضی زد و به امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز اخباری رسید که عایشه از شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) ابراز خوشحالی کرده است . (2)

ص: 71


1- . شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید ، ج9 ، ص 198 ؛ فاطمه زهرا(سلام الله علیها) شادمانی دل پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) ، ص 752.
2- . شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج2، ص 81.

گر چه ممکن است قبول این مسأله برای اهل سنّت سخت باشد ، اما شادی عایشه از شهادت امیرالمؤمنین(علیه السلام)(1) خود شاهد و مؤیّد دیگری است که احتمال شادی وی از شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) را تقویت می کند . و این ها مُهر تأییدی است بر این که او با خط امیرالمؤمنین و فاطمه(علیهما السلام) مخالف بوده به طوری که از مرگشان خوشحال شده است .

ابوالفرج اصفهانی با سند صحیح چنین می نویسد :

لما ان جاء عائشة قتل علی(علیه السلام) سجدت.

هنگامی که خبر شهادت حضرت علی(علیه السلام) به عایشه رسید، سجده کرد.(2)

28 .گریه و بی تابی حضرت ام کلثوم (سلام الله علیها) در عزای مادرشان

روایت شده که چون مادرش وفات یافت ام کلثوم روبند به صورت زدند و چادری به سر کشیدند و در حالی که دامن چادر بر روی زمین کشیده می شد راه می رفتند و با ناله های جانسوزی پی درپی می فرمودند :

« یا ابتاه یا رسول الله! امروز مصیبت پنهان شدن تو در نظر ما آشکار گردید و این فراقی است که هرگز لقایی بعد آن نخواهد بود ».(3)

ص: 72


1- . تاریخ الرس و الملوک، ج3، ص 15؛ الکامل فی التاریخ، ج2، ص 743 و 744.
2- . مقاتل الطالبین، ص 55.
3- . بحارالانوار، ج43، ص 192؛ روضة الواعظین، ج1، ص 152.

29 . گریه عمار وقتی مشاهده کردند حضرت علی و حسنین(علیهم السلام) محزون و گریانند

با از دست دادن حضرت زهرا(سلام الله علیها) ، حزن عظیمی بر امیرالمؤمنین(علیه السلام) وارد شد. و به تنهایی مشغول عزا شد و مدت زیادی دور از مردم در خانه نشست.

گروهی از شیعیان راستین جمع شدند و گفتند : علی امام و امیر ما است و حال آن که ازما دوری کرده و جز وقت نماز ، آن حضرت را نمی بینیم و از اخبار و احادیث بهره مند نمی شویم . و ما مانند گوسفند بی چوپان شده ایم .

به عمار گفتند : نزد امیرالمؤمنین(علیه السلام) برو و دربارۀ این مطلب با ایشان صحبت کن ؛ شاید آن حضرت نزد ما بیاید یا اجازه دهد که ما نزدش برویم .

عمار می گوید : پس برخاستم و خدمت حضرت رسیدم ، دیدم حضرت مانند شخص اندوهگین نشسته و پسرانش حسن و حسین(علیهما السلام) در کنارش هستند . آن حضرت می گرید و حسنین(علیهم السلام) هم برای گریۀ آن حضرت می گریند . سلام کردم و ساعتی پیش رویش نشستم . آنگاه عرض کردم : سرورم! اجازه می دهید سخن بگویم ؛ یا این که ساکت بمانم ؟

فرمود: هر چه می خواهی بگو .

عرض کردم : ای سرورم! چه شده که به ما امر به صبر بر مصیبت می کنید در حالی که شما را می بینیم که بی قراری می کنید ؟

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود :

ص: 73

ای عمار! به درستی که عزا بر کسی که من از دست دادم ، هر آینه کم است . و آن معصومه(سلام الله علیها) هرگاه سخن می گفت ، گوشم با سخن او از صدای پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) پُر می شد ؛ و وقتی که راه می رفت ، خوبی راه رفتنش ، از راه رفتن پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) حکایت می کرد .

به خدا سوگند ای عمار! درد مصیبت را احساس نکردم مگر با فوت او ؛ و درد فراق را نفهمیدم مگر با دوری او .

عمار می گوید : با کلامش مرا به گریه آورد ؛ پس دلم سوخته ، برایش گریستم . سپس فرمود :

ای عمار! بدان به درستی که این از دست رفتۀ فوت شده ، دختر پیامبر – که نزد خدا پاداشش را امید دارم- در حالی که به او ظلم شد و حقش غصب شد و شهیده گشت .

آنگاه آن حضرت(علیه السلام) برخاست در حالی که اشک هایش بر گونه جاری بود . آن گروه حضرت را دیدند و عده ای عذرخواه بودند و عده ای نکوهش گر . حضرت فرمود :

مرا برای از دست دادن دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ملامت می کنید؟! در حالی که من به پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) اقتدا می کنم ؛ زیرا آن حضرت در فوت خدیجۀ کبری(سلام الله علیها) گریست در حالی که او دختر پیامبری نبود . به درستی که فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) ، سرور زنان ، دختر اشرف پیامبران و مادر سرور شهیدان است .(1)

ص: 74


1- . امواج البکاء، ص 82 و 83 به نقل از: کوکب دری، ج1، ص 249، مجلس 29؛ الموسوعة الکبری، ج 11، ص 104.

30 . جریان مقداد و کتک خوردن او از عمر و ذکر مصائب حضرت زهرا (سلام الله علیها)

عمادالدين طبرى مى نويسد :

از شب پاره اى برفت و مردم به خواب رفتند ، جنازه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را حاضر كردند على و حسن و حسين(علیهم السلام) و سلمان و مقداد و عباس و پسران ، عبدالله و فضل ، و عقيل بن ابى طالب و عبدالله جعفر و بريده و عمار و زبير و اسامه و دختران على(علیه السلام) و زنان قريش از حاضران بر جنازه او نماز كردند و او را پيش رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) در جانب منبر دفن كردند ، چون روز شد مردم براى نماز بر جنازه آن حضرت روى به خانه نهادند، مقداد ابوبكر را بديد گفت : ما دوش او را به خاك سپرديم .

عمر گفت : ای ابوبكر! من به تو نگفتم كه ايشان چنين خواهند كرد ، مقداد گفت : فاطمه(سلام الله علیها) چنين وصيت كرد ، تا شما بر جنازه او نماز نكنيد(1)،

عمر دست برآورد و بر سر و روى مقداد زد او را چندان بزد كه خسته شد مردم كه حاضر بودند او را خلاص كردند .

مقداد برابر ايشان بايستاد و گفت :

ص: 75


1- . از بطائنی نقل شده که گفت از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: برای چه حضرت زهرا (سلام الله علیها) شبانه دفن شد نه در روز؟ فرمودند: چون آن مخدره وصیت کرده بود که آن دو مرد بادیه نشین (کافر) بر او نماز نخوانند. صدیقۀ شهیده، ترجمه کتاب عوالم العلوم، ص 281.

دختر رسول خدا! از دنيا رفت و خون از پشت و پهلوى او مى رفت به سبب ضرب شمشير و تازيانه اى كه شما بر او زديد و من پيش شما حقيرتر از على و فاطمه c مى باشم .

در همان كتاب آمده كه عقيل به آنها گفت:

به خدا سوگند! شما شديدترين مردم از لحاظ حسات و دشمنى نسبت به رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) و خاندانش مى باشيد . شما ديروز او را كتك زديد و از دنيا رفت در حالى كه پشتش خونى بود .(1)

در این قسمت به وصیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) که به امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند : آن دو در نماز بر من شرکت ننماید اشاره ای می کنیم:

از امام صادق(علیه السلام) از پدران بزرگوارش b روایت شده که حضرت زهرا(سلام الله علیها) هنگام از دنیا رفتن به گریه آمد . امیرالمؤمنین(علیه السلام) به او فرمود : ای سرور من! چرا گریه می کنی؟

فرمود : گریه می کنم به خاطر آنچه بعد من خواهی دید .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند :

گریه مکن که به خدا سوگند این در راه خدا برایم کوچک است. و حضرت زهرا(سلام الله علیها) به امیرالمؤمنین(علیه السلام) وصیت کرد که به شیخین اعلام نکند که بر جنازه اش حاضر شوند امیرالمؤمنین(علیه السلام) هم این وصیت را اجرا کرد .(2)

حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمودند :

ص: 76


1- . فاطمه زهرا(سلام الله علیها) شادمانی دل پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ، ص 749 ؛ كامل بهائى، ص313.
2- . صدیقۀ شهیده، ترجمه کتاب عوالم العلوم، ص 254.

به تو وصیت می کنم که هیچ کدام از این هایی که به من ظلم کردند و حقم را گرفتند بر جنازه ام حاضر نشوند، چون آن ها دشمن من و دشمن رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) هستند و نگذار نه احدی از آن ها بر من نماز بخواند و نه از پیروان آنها . مرا شب هنگامی که چشم ها آرام گرفت و دیده ها به خواب رفت دفن کن. بعد آن مخدره از دنیا رفت .(1)

واقدی می گوید:

حضرت زهرا(سلام الله علیها) وقت احتضار به امیرالمؤمنین(علیه السلام) وصیت کرد که ابوبکر و عمر به آن حضرت نماز نگذارند . امیرالمؤمنین(علیه السلام) هم به وصیت آن مخدره عمل کرد ...(2)

31 . گریۀ امیرالمؤمنین(علیه السلام) وقتی از و پرسیدند : چرا عمر از قنفذ مالیات نگرفت ؟

از سلیم بن قیس نقل شده است :

عمر بن خطاب در یک سال نصف حقوق همۀ کارگزارانش را به عنوان غرامت ( و کمبود بودجه و مالیات ) برداشت ، ولی حقوق قنفذ را کامل پرداخت .

سلیم می گوید :

روزی وارد مسجد رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) شدم . عده ای از بنی هاشم به همراه سلمان و ابوذر و مقداد و محمد بن ابی بکر و عمر بن ابی سلمه و

ص: 77


1- . صدیقۀ شهیده، ترجمه کتاب عوالم العلوم، ص 254، ص 265.
2- . همان، ص 266.

قیس بن ابی عباده نشسته بودند . عباس به حضرت علی(علیه السلام) گفت : در این کار که عمر ، قنفذ را از پرداخت غرامت معاف کرد و دیگران را معاف نکرد، نظرت چیست ؟

حضرت به اطرافش نگریست و اشک در چشمانش حلقه زد و سپس فرمود :

شَكَرَ لَهُ ضَرْبَةً ضَرَبَهَا فَاطِمَةَ (سلام الله علیها) بِالسَّوْطِ فَمَاتَتْ وَ فِي عَضُدِهَا أَثَرُهُ كَأَنَّهُ الدُّمْلُج ؛

به شکرانۀ ضرباتی که با تازیانه بر حضرت زهرا(سلام الله علیها) زد و بر اثر همان ضربات از دنیا رفت و بازویش همچون بازوبند بالا آمده بود . (1)

32 . گریۀ امیرالمؤمنین(علیه السلام) وقتی شنید که قاتل همسرش به قتل رسید

بعد از آن که ابولولؤ ، به پسر خطاب خنجر زد(2)، به حضرت علی(علیه السلام) عرض کرد : ای امیرالمؤمنین! من این مَرد را زدم و شکمش را دریدم . حضرت با شنیدن این موضوع اشکش جاری شده و به شدت گریست

ص: 78


1- . بیت الاحزان، ص 251 ؛ کتاب سلیم بن قیس الکوفی، ص 134؛ فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شادمانی دل پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ، ص 715 .
2- . حضرت زهرا(سلام الله علیها) به عمر گفت: یابن خطاب مزقت کتابی مزق الله بطنک ... ؛ ای پسر خطاب! خداوند شکمت را پاره کند همان گونه که نامه ام را پاره کردی. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 16، ص 336 .

و آرزو کرد که ای کاش، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) زنده می بود و این خبر را می شنید.(1)

ماجرای کوچه

شافعی و ابن ابی الحدید گویند :

ابوبکر بعد از سخنان حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دربارۀ فدک متأثر شد و گریه کرد، و نوشت : « من فدک را به فاطمه(سلام الله علیها) رد نمودم » . اما عمر نامه را گرفت و پاره کرد .(2)

شیخ مفید در یک حدیث بلند ، ماجرای کوچه را چنین نقل می کند :

ابوبکر ، کاغذی طلبید و ردّ فدک را در آن نوشت و به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) داد . حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با گرفتن سند ، از نزد ابوبکر بیرون آمد ؛ ولی در راه عمر با او ملاقات کرد ، و از جریان نامه پرسید .

حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمودند : این نامه ، سند رد فدک است که ابوبکر برایم نوشته .

عمر گفت : آن را به من بده .

حضرت فاطمه(سلام الله علیها) امتناع ورزید . عمر با لگد به سینه و پهلوی حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) زد ! به طوری که فرزندش محسن(علیه السلام) سقط شد! و چنان سیلی به صورت آن بانو زد که گوشواره اش شکست!

ص: 79


1- . فاطمه زهرا(سلام الله علیها) شادمانی دل پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) ، ص 752.
2- . 360 داستان از فضائل، مصائب و کرامات فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) ، ص 268 به نقل از: شبهای پیشاور، ص 672.

سپس سند را گرفت و پاره کرد ؛ و همین خشونت باعث شد که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بستری گردید و بعد از 75 روز بیماری ، از دنیا رفت .(1)

نفرین حضرت زهرا (سلام الله علیها) بر عمر

مرحوم شیخ عباس قمی u می نویسد :

وقتی حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) قبالۀ فدک را از ابوبکر گرفت و از خانۀ او بیرون آمد ، در مسیر راه به عمر بن خطاب برخورد و آن پلید از صدیقۀ طاهره(سلام الله علیها) پرسید : از کجا می آیی و منازعۀ شما با خلیفه به کجا رسید؟

بانوی بانوان(سلام الله علیها) فرمود :

اینک ابوبکر نوشته ای به من داده که فدک حق من است و کسی حق مداخله در آن جا را ندارد .

عمر سخت برآشفت و با زور و تعدّی ، آن نوشته را از دست حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) گرفت و پاره کرد . وقتی حضرت زهرا(سلام الله علیها) این جسارت و بی شرمی را از عمر دید ، محزون و دل شکسته گردید و زبان به نفرین او گشود و فرمود :

« یابن خطاب مزقت کتابی مزق الله بطنک ... ؛ ای پسر خطاب! نامۀمرا پاره کردی ، خداوند شکم تو را پاره کند ».(2)

ص: 80


1- . 360 داستان از فضائل، مصائب و کرامات فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) ، ص 268 به نقل از : الاختصاص، شیخ مفید، ص185.
2- . 360 داستان از فضائل، مصائب و کرامات فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها)، ص 272 و 273؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 16، ص 336 .

33 . کلمات امام حسن مجتبی(علیه السلام) به مغیره

امام حسن(علیه السلام) در احتجاجاتى كه با معاويه و اصحابش داشت وقتی با مغیرة بن شعبه ملعون رو برو شد به او فرمود :

تو همان كسى هستى كه فاطمه دختر پيغمبر خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) را زدى و بدنش را خون آلود نمودى ، او بدين جهت جنين خود را سقط كرد . تو اين عمل را به علّت اينكه رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) را ذليل شمرى و با امر آن حضرت مخالفت كنى و نسبت به آن بزرگوار هتك حرمت كرده باشى انجام دادى . در صورتى كه پيغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) به حضرت زهراى اطهر(سلام الله علیها) مى فرمود :

اى فاطمه! تو برترين زنان اهل بهشت مى باشى . اى مغيره! بدان كه خداوند تو را طعمه آتش جهنّم خواهد كرد .(1)

34 . بیان مصائب حضرت زهرا (سلام الله علیها) توسط فضّه خادمه در مکه مکرمه به ورقة بن عبدالله

ورقة بن عبداللَّه ازدى روايت کرده : برای حج با اميد به ثواب الهی به خانۀ خداوند رفتم ، در بین طواف کنیزی با کمال و جمال دیدم که با زبانی رسا و فصیح خدا را می خواندو عرضه می دارد :

ص: 81


1- . احتجاج، ج2، ص40؛ بحار الانوار، ج31، ص 645 ، و ج43 ، ص 197 و ج 44 ، ص 83؛ الصحیح من سیره النبی الاعظم(صلی الله علیه و آله وسلم)، ج6، ص 188؛ الهجوم علی بیت فاطمه (سلام الله علیها) ، ص 300؛ مأساة الزهرا(سلام الله علیها)، ج2 ، ص 51 و 141.

اللَّهُمَ رَبَ الْكَعْبَةِ الْحَرَامِ، وَ الْحَفَظَةِ الْكِرَامِ، وَ زَمْزَمَ وَ الْمَقَامِ، وَ الْمَشَاعِرِ الْعِظَامِ، وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ خَيْرِ الْأَنَامِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ الْبَرَرَةِ الْكِرَامِ أَسْأَلُكَ أَنْ تَحْشُرَنِي مَعَ سَادَاتِيَ الطَّاهِرِين، وَ أَبْنَائِهِمُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ الْمَيَامِين.

خدایا! اى پروردگار كعبه بیت الحرام، پروردگار فرشتگان حافظ کرام، پروردگار زمزم و مقام ابراهيم(علیه السلام)، و پروردگار مشعرهای بزرگ (و بلند مرتبه) ، و ای پروردگار محمد بهترين انانم ( جن و انس ) درود خداوند بر او و خاندان نيكوكار و گرامى او باد ، (خدایا) از تو می خواهم مرا با آقایان پاكم و پیروان سفیدرو و با میمنت آنها محشور کنى.

و فرمود : آگاه باشید اى حجاج و عمره گزاران شاهد و گواه باشيد كه سروران من! بهترین و برگزيدۀ نیکان هستند کسانی که قدر و منزلت آن ها از قدر و منزلت همه برتر است و ذکر آنها در همه جا بلند شده است کسانی که عبای فخر به دوش انداخته اند .

ورقة بن عبداللَّه مى گويد : به او گفتم : اى کنیز! به گمانم از شیعیان اهل بيت b باشی ؟

فرمود: بلی .

گفتم: نامت چيست؟

فرمود: من فضه ام ، كنيز حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) ، دختر محمد مصطفى(صلی الله علیه و آله وسلم) و شوهر عالی مقدار و فرزندان محترم او.

ضمن خوش آمد به او گفتم: من دوست داشتم سخن شما را بشنوم پس الآن می خواهم از یک سؤالى که مطرح می کنم جواب بدهی، پس بعد از طوافت كنار سوق طعام بايست تا من بيايم ان

ص: 82

شاء الله مأجور باشی . از هم جدا شديم و مشغول طواف خود شدیم وقتى طوافم تمام شد، و خواستم به خانه برگردم مسیرم را به آن سمتی که وعده گذاشتم قرار دادم . وقتی رسیدم دیدم جناب فضه در گوشه اى به دور از مردم نشسته است . خدمت او رفتم و تنها من در خدمتش بودم و هديه اى به او دادم ، بعد عرض کردم : اى فضه! از سرورت حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) به من خبر بده و از هنگام شهادتش بعد از پدر بزرگوارش چه ديده ای .

ورقه مى گويد : وقتی جناب فضه سخن مرا شنید اشك در چشمانش حلقه زد بعد به شدت گریست و فرمود:

اى ورقة بن عبداللَّه! ناراحتی و غمم را که آرام گرقته بود و غصه های دلم را که پنهان شده بود دوباره زنده کردی ، پس حال آنچه من از آن مخدره مشاهده کردم را گوش کن .

بدان ، وقتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) از دنیا رفت بزرگ و كوچك مصیبت زدۀ داغ آن حضرت شدند و گريه بر آن حضرت بسیار شده بود و آرامش کم . مصیبت آن حضرت برای همه بزرگ بود : از خویشان ، اصحاب ، پیروان ، دوستان ، گرفته تا کسانی که نسبت به آن حضرت غریبه محسوب می شدند هر که را می دیدی گریان بود وروضه خوان .

در بین مردم روی زمین ، اصحاب ، خویشاوندان و دوستان کسی محزون تر ، گریان تر و نالان تر ، از سرورم حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) نبود ، ناراحتی آن مخدره پیوسته تجدید و بيشتر و گریه اش شديدتر

ص: 83

می شد هفت روز نشست و ناله اش آرام نمی شد ، هر روز گریه اش شدیدتر می شد هفت روز نشست و ناله اش آرام نمی شد هر روز گریه اش از روز اول بیشتر بود ، روز هشتم آن غم و ناراحتی دورنش را آشکار کر د و دیگر طاقت نیاورد و از منزل یرن آمد و شیون می زد گویا از لبان رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) صحبت می کند . زن ها شتافتند ، دختران و پسران از خانه بيرون آمدند ، و مردم شیون می زدند و گريه و ناله سر دادند از هر سمتی مردم آمدند ، چراغ ها را خاموش كردند تا صورت زن ها مشخص نباشد ، اینطور به خیال زن ها آمد رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) از قبر برخاسته است ، مردم از این قضیه دچار حیرت و سرگردانی شدند ، حضرت زهرا(سلام الله علیها) صدا می زد و برای پدرش ندبه می کرد : وای باباجان! وای ای برگزیده! وامحمداه! وا اباالقاسم! وای ای بهار بیوه زنان و یتیمان! دیگر قبله و محراب چه کسی را دارد و دختر حیران مصیبت زده ات چه کسی را دارد ؟

بعد به راه افتاد در حالی که پا به دامن می زد و می لغزید و از بس می گریست و اشک مانند باران از چشمانش سرازیر بود چیزی را نمی دید تا این که نزدیک قبر پدر بزرگوارش پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) آمد ، وقتی حجره را دید نگاهش بر مأذنه افتاد ، آن وقت قدم هایش را کوتاه کرد و و پيوسته ناله و گريه می کرد تا اينكه از هوش رفت .

زن ها سمت آن مخدره شتافتند و آب به آن بانو و سينه و پيشانىش پاشيدند تا به هوش آمد . وقتى به هوش آمد برخاست و می فرمود : توانم رفت ، شكيبايى ام مرا تنها گذاشت ، دشمن شاد

ص: 84

شدم و غم و غصۀ درونم قاتلم شده ، بابا جان! بعدتو حیران و سرگردان و تک و تنها مانده ام ، صدایم خاموش شده ، کمرم از هم گسسته و زندگیم دیگر خوش و گوارا نیست و زندگانیم مکدّر شده است . پس بعد از تو باباجان مونسی برای تنهايىم ندارم و کسی را که مرا از گریه منع کند نمی بینم و کسی را نمی یابم که به ضعف من کمک کند بعد از تو قرآن ، محل نزول جبرئيل و مکان ميكائيل از بین رفت. بعد از تو باباجان اسباب ( خیر و برکت ) دگرگون شد ، و درب ها به رویم بسته شد . پس من بعد از تو نسبت به دنيا خشمگینم و تا نفسم مى آید گریانم و اشتیاق و اندوه من نسبت به تو از بین نخواهد رفت .

بعد صدا زد : بابا جان! وای قلبم ، و همۀ هستیم! بعد این شعر را خواند :

إِنَ حُزْنِي عَلَيْكَ حُزْنٌ جَدِيدٌ *** وَ فُؤَادِي وَ اللَّهِ صَبٌّ عَنِيدٌ

كُلَّ يَوْمٍ يَزِيدُ فِيهِ شُجُونِي *** وَ اكْتِيَابِي عَلَيْكَ لَيْسَ يَبِيدُ

جَلَّ خَطْبِي فَبَانَ عَنِّي عَزَائِي *** فَبُكَائِي كُلَّ وَقْتٍ جَدِيدٌ

إِنَّ قَلْباً عَلَيْكَ يَأْلَفُ صَبْراً *** أَوْ عَزَاءً فَإِنَّهُ لَجَلِيد

« اندوه من برای تو اندوه جدیدی است ، و قلبم به خدا سوگند بسیار دلباخته و مشتاق توست .

هر روز غم و غصه هایم زیاد مى شود ، و بد حالی و اندوهم برای تو از بین نخواهد رفت .

ص: 85

مصيبتم بزرگ است ، و آرامشم از من جدا شده و گریه ام دم به دم تجدید می شود .

قلبی كه در مصیبت تو بتواند با صبر و دلداری دم خوش باشد حقا که قلب سختی است .»

بعد صدا زد : بابا جان! دنیا با رفتن تو نورش را از دست داد و روشناییش از دست رفته است در حالی که دنیا با حُسن تو درخشان بود ولی الآن روز دنیا سیاه شده و تاریکی آن تر و خشک را فرا گرفت! بابا جان! پيوسته بر تو اسفناکم تا روزی که به ملاقات تو بیایم . بابا جان! چشمانم برای آرامش بسته نمی شود از وقتی که جدایی محقق شد . بابا جان! بيوه زنان و فقرا چه کسی را دارند امت تا روز قیامت چه کسی را دارد ؟!

بابا جان! ما در شام فراق تو چزء ضعیفان شمرده شدیم .

بابا جان! مردم صبحگاهان از ما روگردان شدند در حالی که ما با تو بین مردم محترم بودیم و کسی ما را ضعیف نمی شمرد . پس چه اشکی برای فراق تو روان نمی شود و چه اندوهی بعد تو برایت پيوسته نخواهد بود و چه پلکی بعد از تو خواب را سرمه خواهد کرد و تو بهار دین و نور پیامبران بودی . پس چطور کوه ها به موج و اضطراب نمی افتد .

بابا جان! به مشكل بزرگى گرفتار آمده ام ، و مصيبتم اندك و كوچك نيست .

اى پدر جان! مصيبت بزرگ و پيشامد هراسناكى به من روى آورده .

ص: 86

باباى من! فرشتگان برایت گريستند ، گردون و افلاك از حرکت ايستادند . پس منبرت بعد تو احساس تنهايى مى كند ، و محرابت از مناجاتت خالى شده ، و قبرت خوشحال است که تو را در خود پوشانده است، و بهشت مشتاق تو و دعا و نماز توست .

پدر جانم! چقدر جای نشستنت با نبود تو تاريك شده است . پس آن قدر برای دوریت تأسف می خورم تا به زودى نزد تو بیایم .

ابوالحسنِ امين به مصیبت دوست گرفتار شد ، پدر دو فرزندت حسن و حسين(علیهما السلام) ، برادر و ولی، و حبیبت ، کسی که در کوچکی او را تربیت کردی و در بزرگی با او برادری بستی ، کسی که از همۀ اصحاب و دوستانت برایت شیرین تر بود و کسی که بین آن ها پیش بود و هجرت کرد و یاور بود. مصیبت از دست دادن عزیز ما را فرا گرفته و گریه قاتل مان شده و ناراحتی ملازم ماست .

بعد ناله ای از دل زد و آهی کشید كه نزديك بود روحش از کالبد خارج شود بعد این شعر را خواند :

قَلَّ صَبْرِي وَ بَانَ عَنِّي عَزَائِي *** بَعْدَ فَقْدِي لِخَاتَمِ الْأَنْبِيَاءِ

عَيْنُ يَا عَيْنُ اسْكُبِي الدَّمْعَ سَحّاً *** وَيْكِ لَا تَبْخَلِي بِفَيْضِ الدِّمَاءِ

يَا رَسُولَ الْإِلَهِ يَا خَيْرَةَ اللَّهِ *** وَ كَهْفَ الْأَيْتَامِ وَ الضُّعَفَاءِ

قَدْ بَكَتْكَ الْجِبَالُ وَ الْوَحْشُ جَمْعاً *** وَ الطَّيْرُ وَ الْأَرْضُ بَعْدُ بَكَى السَّمَاءُ

وَ بَكَاكَ الْحَجُونُ وَ الرُّكْنُ وَ الْمَشْعَرُ *** يَا سَيِّدِي مَعَ الْبَطْحَاءِ

وَ بَكَاكَ الْمِحْرَابُ وَ الدَّرْسُ *** لِلْقُرْآنِ فِي الصُّبْحِ مُعْلِناً وَ الْمَسَاءِ

وَ بَكَاكَ الْإِسْلَامُ إِذْ صَارَ فِي النَّاسِ *** غَرِيباً مِنْ سَائِرِ الْغُرَبَاءِ

ص: 87

لَوْ تَرَى الْمِنْبَرَ الَّذِي كُنْتَ تَعْلُوهُ *** عَلَاهُ الظَّلَامُ بَعْدَ الضِّيَاءِ

يَا إِلَهِي عَجِّلْ وَفَاتِي سَرِيعاً *** فَلَقَدْ تَنَغَّصَتِ الْحَيَاةُ يَا مَوْلَائِي

« صبرم کم شده و آرامشم از من جدا شده بعد از آن که خاتم انبيا(صلی الله علیه و آله وسلم) ، را از دست دادم .

اى دیده پیاپی اشک ببار، وای نکند بخل کنی و خون نباری.

اى رسول خدا! اى برگزيدۀ خدا! و اى پناهگاه يتیمان و ضعيفان!

كوه ها، همۀ حیوانات وحشی، پرندگان، زمين و آسمان، برایت گريستند.

حجون ( کوهی در مکه ) ، ركن و مشعر و سرزمین بطحاء ای سرورم برایت گریستند .

محراب و تعلیم و تعلّم قرآن صبح و شب آشکارا برایت گريستند . ( که صاحب و معلم م مفسّر خود را از دست دادند ).

اسلام برایت گريست ، چون بین مردم مثل غریبان غريب واقع شد .

اى كاش منبرى كه روی آن بالا مى رفتى را می دید که تاریکی بر فراز آن رفته بعد از آن که روشنایی و نور روی آن می رفت .

اى معبود من! وفاتم را سريع برسان که زندگی برایم مکدّر شده ، ای مولا و ای سرور من ».

جناب فضه ادامه داد :

ص: 88

بعد حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) به منزلش برگشت و شب و روز به گريه و نالۀ بلند پرداخت به گونه اى كه اشك چشمش قطع ، و آهش آرام نمى گرفت .

بزرگان اهل مدينه جمع شدند و خدمت اميرالمؤمنين(علیه السلام) آمدند و گفتند : اى اباالحسن! فاطمه (سلام الله علیها) شب و روز گريه مى كند ، کسی از ما نه شب روی بستر خواب خوشی دارد و نه روز سر کارها و طلب معاش خود آرامشی داریم ما به تو مى گوییم كه از او بخواهى يا شب گريه كند يا روز .

لذا اميرالمؤمنين(علیه السلام) نزد حضرت فاطمه(سلام الله علیها) آمد ، و آن بانو از گريه استراحت نمی کرد و دلداری برایش فایده ای نداشت . وقتی نگاهش به امیرالمؤمنین(علیه السلام) افتاد کمی آرام گرفت ؛ امیرالمؤمنین(علیه السلام) به او فرمود : اى دختر رسول خدا! بزرگان مدينه از من می خواهند كه از شما بخواهم برای پدر بزرگوارت يا شب گريه كنى يا روز .

حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) فرمود :

اى اباالحسن! چقدر كم بين آنها درنگ خواهم نمود ، و چه زود از ميان آنان خواهم رفت . به خدا سوگند! شب و روز ساكت نخواهم ماند تا اينكه به پدرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) ملحق شوم .

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: اى دختر رسول خدا! هر طور مصلحت می دانی رفتار کن .

بعد امیرالمؤمینن(علیه السلام) اتاقی در بقيع بیرون مدينه براى آن مخدره ساخت كه آن را «بيت الاحزان: خانۀ غم ها» می نامند . صبح که

ص: 89

مى شد حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) ، امام حسن و امام حسين (علیهما السلام)را جلو مى انداخت و گريان به سمت بقیع مى رفت ، و پيوسته بین قبور مشغول گريه بود ، وقتى شب مى شد اميرالمؤمنين(علیه السلام) مى آمد و او را پیشاپیش خود به منزل مى برد .

رفتار حضرت زهرا(سلام الله علیها) پیوسته به همین منوال بود تا اينكه هفتاد و پنج روز بعد از شهادت پدر بزرگوارش شد و به بيمارى كه در همان بیماری از دنیا رفت دچار شد و تا این که چهل روز گذشت . روز چهلم امیرالمؤمنین(علیه السلام) نماز ظهر را به جا آورد و به سوی منزل می آمد که کنیزان محزون و غم زده به استقبال آن حضرت رفتند . حضرت فرمود : چه خبر شده ؟ چرا رنگ چهره و صورتتان برگشته است ؟

عرض كردند: اى اميرالمؤمنين! دختر عمويت حضرت زهرا(سلام الله علیها) را درياب ، گمان نمى كنيم كه او را زنده دريابى .

اميرالمؤمنين(علیه السلام) سریع نزد آن مخدره آمد دید آن بانو روی بستر خود که پارچه سفید نازک مصری بود آرمیده و به طرف راست و چپ پيچ مى خورد . امیرالمؤمنین(علیه السلام) عبا از دوش و عمامه از سر انداخت و کمرنبدش را باز کرد و آمد و سر آن حضرت را به دامن گرفت و صدا زد : یا زهرا! ولى حضرت جواب نداد . امیرالمؤمنین(علیه السلام) صدا زد : اى دختر محمد مصطفى! باز حضرت پاسخ نداد . امیرالمؤمنین(علیه السلام) صدا زد : اى دختر كسى كه در آسمان بر فرشتگان نماز گزارد . باز حضرت پاسخ نداد . بار سوم امیرالمؤمنین(علیه السلام) صدا زد : اى فاطمه! با من سخن بگو که من پسر عمويت على بن ابى طالبم .

ص: 90

این بار حضرت زهرا(سلام الله علیها) چشمانش را به چهره اميرالمؤمنين(علیه السلام) گشود و نگاهی به آن حضرت انداخت و شروع کرد به گریه کردن و امیرالمؤمنین(علیه السلام) هم به گریه آمد و فرمود :چه شده من پسر عمويت على بن ابى طالبم .

حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمود :

اى پسر عمو! من در حال مرگ هستم ، مرگى كه گريز و چاره و پناهگاهى از آن نيست ، و من مى دانم كه بعد از من باید ازدواج کنی ، پس اگر با زنی ازدواج کردى ، يك شبانه روز براى او قرار بده و يك شبانه روز براى فرزندانم .

اى ابالحسن! در صورت دو فرزندم فرياد نزن که بعد از من یتیم ، غریب و دل شكسته خواهند شد که آن ها دیروز جدشان را از دست دادند ، و امروز مادرشان را از دست مى دهند . پس واى بر امتى كه آن دو را مى كشند و کینه و بغض آن ها را در دل مى گيرند! بعد اين اشعار را سرود :

ابْكِنِي إِنْ بَكَيْتَ يَا خَيْرَ هَادٍ *** وَ اسْبِلِ الدَّمْعَ فَهُوَ يَوْمُ الْفِرَاقِ

يَا قَرِينَ الْبَتُولِ أُوصِيكَ بِالنَّسْلِ *** فَقَدْ أَصْبَحَا حَلِيفَ اشْتِيَاقٍ

ابْكِنِي وَ ابْكِ لِلْيَتَامَى وَ لَا *** تَنْسَ قَتِيلَ الْعِدَى بِطَفِّ الْعِرَاقِ

فَارَقُوا فَأَصْبَحُوا يَتَامَى حَيَارَى *** يَحْلِفُ اللَّهَ فَهُوَ يَوْمُ الْفِرَاق

« برای من گریه كن ، اگر گریه می كنی اى بهترين هدايتگر! و اشك روان ساز كه امروز، روز جدايى است .

ص: 91

اى همدم بتول ، به تو سفارش فرزندان را می کنم که آن دو ( با از دست دادن مادر ) همواره مشتاق و دلتنگ مادر خواهند بود .

برای من گريه كن ، و برای یتیمان من گریه کن ، و کشته دشمنان در زمین طف عراق ( کربلا ) را فراموش مکن .

اينان با جدایی از مادر حیران و سرگردان شده اند خدانگهدار كه امروز، روز فراق و جدايى است ».

جناب فضه ادامه داد :

بعد از این خبر دادن حضرت زهرا(سلام الله علیها) از شهادت خود ، امیرالمؤمنین(علیه السلام) از او سؤال کرد که از كجا این مطلب را می فرماید . حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمود :

اى اباالحسن! الآن خوابیدم در خواب حبیبم رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) را دیدم که در قصری از درّ سفيد حضور دارد وقتی که نگاهش به من افتاد فرمود : بیا نزد من دختر عزيزم كه من مشتاق تو هستم .

عرض کردم : به خدا سوگند من بیشتر مشتاقم که شما را ملاقات کنم .

فرمود : تو امشب نزد من خواهى بود. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) هم که در وعدۀ خود راستگو است و به عهد خود پایبند است .

پس وقتى شما سورۀ يس را قرائت نمودى ، بدان كه من از دنيا رفتم ، پس مرا غسل بده ، ولی لباسم را كنار مزن که من پاك و پاكيزه هستم ، و همراه تو از خانواده ام – به ترتیب نزديك تر بودن- و

ص: 92

كسى كه ثواب حضور در نماز بر من روزیش باشد به من نماز بگذارند و شبانه مرا در قبرم دفن کن . به این مطلب حبیبم رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) خبر داده است .

امیرالمؤمینن(علیه السلام) می فرماید :

به خدا سوگند! شروع به كارهای آن مخدره کردم و او را در پيراهنش غسل دادم و پیراهن را كنار نزدم ، پس به خدا سوگند که آن بانو با میمنت و پاك و پاكيزه شده بود ، بعد او را از باقيماندۀ حنوط رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) حنوط کردم و او را در كفن هایش پیچیدم وقتى خواستم بند کفن را ببندم ، صدا زدم : اى ام كلثوم! اى زينب! اى سكينه! اى فضه! اى حسن! اى حسين! بيايد و از مادرتان توشه برداريد ، كه اين زمان ، زمان جدايى است و ديگر در بهشت با او ملاقات خواهيد نمود .

امام حسن و امام حسين(علیهما السلام) آمدند، در حالى كه صدا مى زدند: واى از حسرتی که هرگز خاموش نخواهد شد به خاطر از دست دادن جدمان حضرت محمد مصطفى(صلی الله علیه و آله وسلم) و مادرمان فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها)، اى مادر حسن! اى مادر حسين! وقتی كه جدمان حضرت محمد مصطفى(صلی الله علیه و آله وسلم) ملاقات نمودى، بهاو از طرف ما سلام برسان و بگو: ما بعد از تو در دنيا يتيم شديم.

اميرالمؤمنين(علیه السلام) می فرماید:

من خدا را شاهد و گواه مى گيرم كه آن مخدره آهی از سر دلسوزی و مهربانی کشید و ناله ای زد و دستش را دراز كرد و دو آقا

ص: 93

زاده ( حسن و حسين(علیهما السلام) ) را مدتی به سینه کشید که ناگاه هاتفى از آسمان ندا كرد :

اى اباالحسن! آن دو را از آن دو بانو بردار که به خدا سوگند ملائكۀ آسمان ها را به گريه درآورده اند، که حبیب به محبوب خود مشتاق شده است.

امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید :

آن دو را از سينۀ مادر بلند کردم و شروع كردم به بستن کفن و اين ابيات را می خواندم :

فِرَاقُكِ أَعْظَمُ الْأَشْيَاءِ عِنْدِي *** وَ فَقْدُكِ فَاطِمُ أَدْهَى الثُّكُولِ

سَأَبْكِي حَسْرَةً وَ أَنُوحُ شَجْوا *** عَلَى خَلٍّ مَضَى أَسْنَى سَبِيلٍ

أَلَا يَا عَيْنُ جُودِي وَ أَسْعِدِينِي *** فَحُزْنِي دَائِمٌ أَبْكِي خَلِيلِي

« فراق و جدای تو برای من بزرگترين چيزهاست ، و از دست دادن تو ای فاطمه بزرگترين مصيبت عزیز است .

از روی حسرت خواهم گریست و از روی اندوه نوحه خواهم کرد ، برای دوستی كه به بالاترین راه رفته است .

هان اى چشم ، جود کن و ببار و کمک كن كه حزن و اندوه من همیشگی است و برای فقدان دوستم گریه مى کنم ».

بعد اميرالمؤمنين(علیه السلام) جنازۀ فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) را روی دست برداشت و سمت قبر پدر بزرگوارش آورد و صدا كرد :

سلام بر تو اى رسول خدا! سلام بر تو اى حبيب خدا! سلام بر تو اى نور خدا! سلام من بر تو اى برگزيدۀ خدا! سلام بر تو، و درود از

ص: 94

من و از جانب دخترت كه به ساحت تو وارد شد ، به راستى كه امانت ( شما ) برگردانده ، و گرو ( شما ) گرفته شد ، پس واى بر اندوه من بر رسول ( خدا ) ، و بعد از او ، بر بتول ( حضرت زهرا(سلام الله علیها) ) ، به راستى كه زمين براى من سياه ، و آسمان از من دور گرديده است ، پس واى بر اندوه و ناراحتى و تأسف من .

بعد به سمت روضۀ پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ( ما بین منبر و قبر آن حضرت ) آمد و به همراه خانواده ، اصحاب ، پیروان ، دوستان و عده ای از مهاجرين و انصار بر آن بانو نماز گزارد ، بعد وقتى جنازۀ حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در خاک سپرد و لحد را چید ، اين ابيات را سرود :

أَرَى عِلَلَ الدُّنْيَا عَلَيَّ كَثِيرَةً *** وَ صَاحِبُهَا حَتَّى الْمَمَاتِ عَلِيلٌ

لِكُلِّ اجْتِمَاعٍ مِنْ خَلِيلَيْنِ فُرْقَةٌ *** وَ إِنَّ بَقَائِي عِنْدَكُمْ لَقَلِيلٌ

وَ إِنَّ افْتِقَادِي فَاطِماً بَعْدَ أَحْمَدَ *** دَلِيلٌ عَلَى أَنْ لَا يَدُومَ خَلِيل

« مى بينم كه مصائب و گرفتاری های دنيا بر من بسيار شده ، و صاحب این گرفتاری ها تا وقت مرگ گرفتار خواهد بود .

هر اجتماع دو دوستی ، روزی جدايى و فراق خواهد داشت ، و به راستى بقای من بعد از شما كم خواهد بود.

به راستی از دست دادن من فاطمه(سلام الله علیها) را بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) دليل اين است كه هيچ دوستى همیشه نخواهد ماند .»(1)

ص: 95


1- . بحارالانوار، ج 43، ص 180-174؛ فاطمه زهرا(سلام الله علیها) شادمانی دل پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ، ص 708-699.

35 . توسل امام باقر (علیه السلام) به

مادرشان حضرت زهرا (سلام الله علیها)

در حديث آمده است كه امام باقر(علیه السلام) هرگاه كه گرفتار تب شديد مى گرديدند و در بستر بيمارى مى افتادند ، آب خنك طلب مى كردند . وقتى آب به دستشان مى رسيد و جرعه اى چند از آن ميل مى كردند ، لحظه اى از نوشيدن بازمى ماندند و سپس با صداى بلند ، به حدّى كه در بيرون خانه نيز شنيده شود ، از ته دل مادرشان فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را صدا مى كردند و مى فرمودند : مادرم ، فاطمه(سلام الله علیها) ، اى دختر رسول اللَّه! و بدين گونه در آن لحظات سوز تب ، نوعى تشفّى دل و مرهم غم و تسكين خاطر مى جستند ، و جان و روح خود را با نام زيباى محبوب و معشوق و مادر عزيز خود ، عطرآگين و سكون آميز مى ساختند .(1)

نکته : من احتمال قوی می دهم همانگونه که تب در جسم لطیف او اثر داشت ، همچنین پوشاندن اندوهش به خاطر مصائب مادر مظلومش ، در قلب شریفش اثر می کرده است و همانگونه که گرمی تب را به وسیلۀ آب ، از بدنش می زدود با یاد مادرش حضرت زهرا(سلام الله علیها) ، از شدت اندوه او می کاست ، چنانچه اندوهگین با آه سوزان و نفس های عمیق ، از اندوه خود می کاهد ؛ زیرا تأثیر مصائب حضرت زهرا(سلام الله علیها) در دل های فرزندانشان ، ائمۀ اطهار(علیهم السلام) از بریدن شمشیر و کارد دردناکتر و از سوزش آتش سوزاننده تر می باشد ، چرا که در شرایطی بودند که تقیّه می کردند و قدرت بر آشکار نمودن مصائب حضرت

ص: 96


1- . سفينة البحار ، ج 2، ص 374 ؛ بیت الاحزان ، ص 156 .

زهرا(سلام الله علیها) را نداشتند از این رو وقتی که نام حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در حضور آنها برده

می شد قلوبشان پر اندوه می شد به طوری که هر آدم هوشیاری آثار اندوه را از چهرۀ آنها مشاهده می کرد .(1)

36 . یادآوری و ذکر مصیبت حضرت زهرا (سلام الله علیها) در زمان امام صادق (علیه السلام)

امام صادق(علیه السلام) می فرماید :

( ابوبکر نوشته ای برای فاطمه در رد فدک نوشت پس خارج شد فاطمه در حالی که نوشته با او بود ) عمر در راه به او رسید پس گفت : ای دختر محمد! این نوشته که با خود داری چیست ؟

فرمود : نوشته ای است که ابوبکر در برگرداندن فدک نوشته است؛ پس عمر گفت: آن را به من بده! حضرت زهرا(سلام الله علیها) از دادن آن امتناع کرد ... سپس لگدی به حضرت زد ... سپس لطمه ای به صورت حضرت زد به طوری که گویا می بینم گوشوارۀ حضرت در گوشش شکست و ... و سپس عمر نوشته را گرفت و پاره کرد....(2)

سكونى(3)

(از علماى بزرگ اهل سنّت در عصر امام صادق(علیه السلام) ) مى گويد : بر امام صادق(علیه السلام) وارد شدم ، قيافه ام گرفته و محزون بود .

ص: 97


1- . بیت الاحزان ، ص 156 .
2- . الاختصاص، ص 185.
3- . اسماعیل بن ابی زیاد سکونی، از اصحاب امام صادق (علیه السلام) و یکی از راویانی است که بیشترین روایت را از ائمه(علیهم السلام) نقل کرده است. از ایشان حدود 1122 روایت در کتاب های اربعه حدیثی (فقیه، کافی، تهذیب و استبصار) موجود است. موسوعة طبقات الفقها، ج 2، ص 70.

حضرت از علت آن پرسيد. جواب دادم : خداوند دخترى به من داد .

حضرت فرمودند : ای سكونى ! سنگينى آن بر زمين و روزيش با خداست، او عمر خودش را مى كند و از روزى خويش مى خورد ، تو چرا ناراحتى ؟ سپس فرمود : اسم او را چه گذاشتى ؟

گفتم : فاطمه ! امام چون نام فاطمه را شنيد سه بار فرمود : آه ، آه ، آه ، گويا با شنيدن اين نام تمام مصائب و مظلوميت هاى مادر را تداعى كرد و لذا دست خويش را بر پيشانيش گذاشته و خطاب به من فرمود : چون نام او را فاطمه گذاشته اى ، مبادا بر وى ناسزا بگويى و يا او را لعن كنى و يا بزنى .(1)

مرحوم علامه مجلسی(رحمه الله علیه) در شرح این حدیث گفته است:

«آه آه گفتن امام صادق(علیه السلام) پس از شنیدن نام حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها)، به سبب یادآوری مظلومیت جده اش [حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها)] بوده است .(2)

37 .گریۀ طولانی امام صادق(علیه السلام) در عزای مادرش فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

علامه مجلسی(رحمه الله علیه)می نویسد :

در یک روایت طولانی مفضل بن عمر می گوید از امام صادق(علیه السلام) سؤال کردم :

ص: 98


1- . وسائل الشيعه، ج 21، ص 482، ح 1 ؛ کافی، ج 6 ، ص 48 ؛ تهذیب ، ج 8 ، ص 112. روضه المتقین، ج8، ص 598.
2- . مرآة العقول، ج 21، ص 85.

... تا جایی که حضرت(علیه السلام) در مورد ظلم هایی که به اهل بیت(علیهم السلام) می شود سخن می گویند تا اینجا که : ... آنگاه امام حسین(علیه السلام) با بدنی آغشته به خون ، خود و یارانش که با وی کشته شدند ، در جلو پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) می ایستد . چون پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) او را می نگرد زار زار می گرید . از گریه او اهل آسمان و زمین نیز گریه می کنند . فاطمه زهرا(سلام الله علیها) هم ناله جانکاه از دل پر الم بر می آورد . از ناله و شیون و گریه و زاری آن حضرت(سلام الله علیها) زمین و اهل زمین متزلزل می گردند . سپس امیرالمؤمینن و امام حسن(علیهما السلام) در سمت راست پیغمبر و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در سمت چپ آن حضرت(علیه السلام) قرار می گیرند . پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) او را در آغوش می گیرد و می فرماید : یا حسین فدایت گردم! دیدگانت روشن باد و دیدگان من هم روشن باشد سپس حمزه سیدالشهدا(علیه السلام) عموی پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) در سمت راست آن حضرت(علیه السلام) می ایستد و در سمت چپ جعفر بن ابی طالب ( طیار ) قرار می گیرد . ناگاه خدیجه کبری(سلام الله علیها) و فاطمه دختر اسد(سلام الله علیها) ( مادر امیرالمؤمنین(علیه السلام) ) محسن سقط شدۀ فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به دست گرفته ناله کنان به نزد پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) می آیند و مادرش فاطمه(سلام الله علیها) این آیه قرآن را می خواند :

« هذا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ(1)

الْيَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيدا »؛(2)

این است آن روزی که به شما وعده شده بود . امروز هر کس کار

ص: 99


1- . انبیاء/ 103.
2- . آل عمران/ 30.

نیکی کرده یا عمل بدی نموده ، کرده خود را خواهد یافت ، امروز هر کس آرزو می کند که کاش میان او و عمل بدش زمان متمادی فاصله بود .»

مفضل گفت :

فَبَكَى الصَّادِقُ(علیه السلام) حَتَّى اخْضَلَّتْ لِحْيَتُهُ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قَالَ لَا قَرَّتْ عَيْنٌ لَا تَبْكِي عِنْدَ هَذَا الذِّكْرِ قَالَ وَ بَكَى الْمُفَضَّلُ بُكَاءً طَوِيلًا ثُمَّ قَالَ يَا مَوْلَايَ مَا فِي الدُّمُوعِ يَا مَوْلَايَ فَقَالَ مَا لَا يُحْصَى إِذَا كَانَ مِنْ مُحِق .

در این وقت حضرت صادق(علیه السلام) چنان گریستند که محاسن مبارکش از سیلاب اشک تَر شد! سپس فرمودند : روشن مباد چشمی که با این گفته نگرید! مفضل هم بسیار گریست و آنگاه عرض کرد: آقا این قدر گریه چقدر ثواب دارد ؟

فرمود : وقتی از روی حقیقت باشد به شماره نمی آید !...(1)

در کتاب « هدایة الکبری » ، بیان دیگری در باب گریه دارد . علاوه بر اضافه ای که بسیار بسیار مهم است :

يَا مُفَضَّلُ لَوْ قُلْتُ عَيْناً بَكَتْ مَا فِي الدُّمُوعِ مِنْ ثَوَابٍ وَ إِنَّمَا نَرْجُو إِنْ بَكَيْنَا الدِّمَاءَ أَنْ ثَابَ بِهِ فَبَكَى الْمُفَضَّلُ طَوِيلًا، ثُمَّ قَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ يَوْمَكُمْ فِي الْقِصَاصِ لَأَعْظَمُ مِنْ يَوْمِ مِحْنَتِكُمْ فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ(علیه السلام): وَ لَا كَيَوْمِ مِحْنَتِنَا بِكَرْبَلَا وَ إِنْ كَانَ كَيَوْمِ السَّقِيفَةِ وَ إِحْرَاقِ الْبَابِ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ فَاطِمَةَ وَ

ص: 100


1- . بحارالانوار، ج 53، ص 23.

الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ زَيْنَبَ وَ أُمِّ كُلْثُومٍ وَ فِضَّةَ وَ قَتْلِ مُحَسِّنٍ بِالرَّفْسَةِ لَأَعْظَمُ وَ أَمَرُّ لِأَنَّهُ أَصْلُ يَوْمِ الْفِرَاشِ ؛

حضرت(علیه السلام) می فرماید :

ما امید داریم که اگر در این مصیبت خون گریه کنیم ، خدا به ما اجر و پاداش دهد ....

آن گاه مفضّل گریه ای طولانی کرد ، سپس عرض کرد : ای فرزند رسول خدا! آیا روز شما در قصاص [و مجازات ظالمین در زمان رجعت] بزرگ تر است از روز محنت شما [روزی که مصیبت را بر شما وارد کردند] ؟

امام صادق(علیه السلام) فرمودند :

« نه به مانند [ و بزرگی ] روز محنت [ بلا و مصیبت ] ما در کربلا! اگرچه روز سقیفه و سوزاندن درب خانه امیرالمؤمنین ، فاطمه ، حسن، حسین(علیهم السلام) ، زینب(سلام الله علیها) ، ام کلثوم(سلام الله علیها) ، فضّه و کشته شدن محسن(علیه السلام) با لگد به پهلو ؛ عظیم تر [ و فاجعه بارتر ] و تلخ تر [ از روز محنت در کربلا ] بود ؛ زیرا که این روز اصل و ریشه روز عذاب و سختی بر اهل بیت(علیهم السلام) است. (1)

ص: 101


1- . هدایة الکبری، ص 417؛ عوالم العلوم، ج 11، ص 442 ؛ الهجوم علی بیت فاطمه(سلام الله علیها) ، ص 340 .

38 . مادرم فاطمه (سلام الله علیها) در اثر ضربه های قنفذ به شهادت رسیدند

ابوبصير مى گويد : روزى صحبت فاطمه (سلام الله علیها) در ميان بود ، حضرت امام صادق(علیه السلام) پس از ذكر تاريخ وفات آن بانو ، فرمودند :

وَ كَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَكَزَهَا بِنَعْلِ السَّيْفِ بِأَمْرِهِ، فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذَلِكَ مَرَضاً شَدِيداً ...(1)

مادرم فاطمه(سلام الله علیها) در اثر ضربت قنفذ ( غلام خليفه دوم ) از دنيا رفت ، كه به امر اربابش به فاطمه (سلام الله علیها) زد و آن حضرت بچه اش را سقط كرده و شديداً مريض شد و سپس وفات نمود .

39 . امام کاظم (علیه السلام) و یاد مادر (سلام الله علیها)

امام موسى بن جعفر(علیهما السلام) همواره از مادر محبوبش و فداكاری ها ، مبارزات ، ايثارگری ها و مظلوميتش ياد مى كرد و به ويژه مسألۀ فدك كه در مورد آن يكى از سياه ترين صفحات تاريخ صدر اسلام توسط غاصبين حقوق اهل بيت(علیهم السلام) به وجود آمد ، هميشه مورد نظر و توجه امام بود كه با يادآورى و تشريح و تحليل ابعاد آن ، حقايق مسلمى را دربارۀ حقانيت خاندان رسالت فاش و بيان مى فرمود . (2)

ص: 102


1- . عوالم العلوم ، ج 11، ص 566 ؛ بحار، ج 43، ص170، ح 11؛ دلائل الامامه، ص 134.
2- . دانستنی های فاطمی ، ص 221 .

40 . گریه طولانی امام کاظم(علیه السلام) در هنگام نقل حدیث « أَلَا إِنَّ فَاطِمَةَ بَابُهَا بَابِي »

... مَعَاشِرَ الْأَنْصَارِ أَلَا فَاسْمَعُوا وَ مَنْ حَضَرَ، أَلَا إِنَّ فَاطِمَةَ بَابُهَا بَابِي، وَ بَيْتُهَا بَيْتِي، فَمَنْ هَتَكَهُ فَقَدْ هَتَكَ حِجَابَ اللَّهِ.

قَالَ عِيسَى(1) فَبَكَى أَبُو الْحَسَنِ(علیه السلام) طَوِيلًا، وَ قَطَعَ بَقِيَّةَ كَلَامِهِ (2)

، وَ قَالَ: هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ، هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ، هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ، و حجاب اللّه ، يَا أُمَّهْ(3) صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا. (4)

ای گروه انصار! آگاه باشید پس خوب گوش فرا دهید و کسی که حاضر است . آگاه باشید درب فاطمه(سلام الله علیها) درب من است . خانه اش خانۀ من است . هر کس حرمت آن منزل را حفظ نکند حجاب خدا را دریده است .

عیسی بن مستفاد گفت : حضرت موسی بن جعفر(علیهما السلام) پس از بیان این حدیث ، گریه سختی کرده و از سخن بازماندند. پس از آن فرمودند : به خدا سوگند! حجاب خدا دریده شد. به خدا سوگند! حجاب خدا دریده شد . به خدا سوگند! حجاب خدا دریده شد . ای مادر! درود خدا بر او باد .

ص: 103


1- . عيسى بن المستفاد.
2- . في المصدر: و قطع عنه بقية حديثه و أكثر البكاء.
3- . في المصدر: يا أمه يا أمه.
4- . طرف من الانباء و المناقب، ص146 ؛ بحارالانوار، ج 22 ، ص 477 .

41 . توسل امام کاظم (علیه السلام) به مادرشان حضرت زهرا (سلام الله علیها)

على بن ابى حمزه گويد:

حضرت موسى بن جعفر(علیهما السلام) فرمود : من هفت ماه است كه دچار تب شده ام و پسرم دوازده ماه است كه تب می كند و اين تب همچنان در بدن ما بالا می رود ، و احساس می كنم كه همه بدن را نمی گيرد ، گاهى بالاى تن را می گيرد و به پائين بدن كار ندارد و گاهى پائين بدن را می گيرد و بالا را نمی گيرد .

گويد من عرض كردم : قربانت اگر اجازه دهيد من حديثى را كه از ابى بصير از جدّت(علیه السلام) شنيده ام براى شما بگويم . آن حضرت هر گاه تب می كرد از آب سرد كمك می گرفت ، و دو جامه داشت كه يكى در آب سرد بود و ديگرى را بر تن می كرد و همچنان آن دو را به نوبت مى پوشيد ( و هر گاه جامه كه تنش بود خشك می شد آن را بيرون مى آورد و جامه اى را كه در آب بود به تن می كرد و آن ديگر را در آب می گذارد ) سپس فرياد می زد به طورى كه صدايش دم در خانه مى آمد كه مى گفت : « اى فاطمه دختر محمد »!

فرمود : راست گفتى .

عرض كردم : قربانت! شما براى تب دوایى نداريد ؟

فرمود: دوایى براى آن در نزد ما يافت نشود جز دعا و آب سرد ، و من بيمار شدم و محمد بن ابراهيم برايم طبيبى فرستاد و آن طبيب

ص: 104

دارویى برايم آورد كه قى آور بود و من آن را نخوردم ؛ زيرا هر گاه من قى می كنم بندهايم از هم جدا مى شود .(1)

42 . امام جواد(علیه السلام) فرمودند : به یاد مادرم فاطمه (سلام الله علیها) و ستم هایی که بر او رفت افتادم ... .

ابوعبدالله برقى از زكريا بن آدم روايت كند كه من در خدمت حضرت رضا(علیه السلام) بودم كه حضرت ابوجعفر جواد الائمه(علیه السلام) را كه كمتر از چهار سال داشت به خدمت حضرت آوردند ، وى دستش را بر زمين را كوبيده و سرش را به سوى آسمان بلند كرده و به انديشه فرورفت .

حضرت رضا(علیه السلام) فرمود : فدايت شوم چرا به فكر فرو رفته اى؟

فِيمَا صُنِعَ بِأُمِّي فَاطِمَةَ (سلام الله علیها)

فرمودند : به یاد مادرم فاطمه(سلام الله علیها) و ستم هایی که بر او رفت افتادم ، به خدا سوگند! آن دو را بيرون خواهم آورد و سپس مى سوزانمشان و خاكسترشان را به باد خواهم داد و به دريا خواهم افكند ، حضرت او را به نزديك خود آورده و بين دو ديده اش را بوسيد و فرمود، تو براى آن- منصب- مى باشى .(2)

ص: 105


1- . الروضة من الكافی، ج 1، ص 158.
2- . بیت الاحزان، ص 156؛ طبری، دلائل الامه، ص 212؛ فاطمه زهرا(سلام الله علیها) شادمانی دل پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ، ص 744.

43 . امام جواد (علیه السلام) و گریه بر مادر (سلام الله علیها)

عبدالله بن رزین می گوید : من مجاور مدینه بودم و حضرت جواد(علیه السلام) هر روز ، نزدیک ظهر ، به مسجد نبى اكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) در مدينه مى آمد و از سنگی که برای نشستن گذاشته بودند پایین می آمد . سپس به طرف قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) می رفت و سلام می داد. سپس به جانب خانه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بر می گشت و کفش از پای بیرون می آورد و به نماز می ایستاد . (1)

با نهايت ادب و خضوع داخل خانه شده و در آن جا نماز و دعا مى خواند و دقايقى طولانى به عبادت مشغول مى شد . و هرگز ديده نشد به زيارت حضرت رسول(صلی الله علیه و آله وسلم) برود و سراغ مادرش را نگيرد .(2)

44 . حضرت ولى عصر Y و یاد مظلوميت مادرشان

حضرت ولى عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از مظلوميت مادرشان ياد مى كند و روزى كه ظهور مى كند ، به مدينه مى آيد و ناله ها و استغاثه هاى فاطمه (سلام الله علیها) را متذكّر مى گردد و مى فرماید :

اى مادر! امروز از قاتلانت انتقام مى گيرم و آنان را به سزاى اعمالشان مى رسانم . آنگاه به سراغ قبر قاتلان او می آيد و با اذن خدا آن دو را زنده مى كند و سؤال می كند : به چه جرمى مادرم را مصدوم و مجروح كرديد ؟ بچه اش را كشتيد ؟ خانه اش را مورد تهاجم قرار داديد ؟ سپس با شمشيرى كه در دست دارد آنان را به قتل مى رساند

ص: 106


1- . بحارالانوار، ج 50 ، ص 60 .
2- . رياحين الشريعه ، ج 1، ص 58.

و جسدشان را به آتش مى كشد و خاكسترشان را بر باد مى دهد ( با همان هیزمی که برای سوزاندن علی و فاطمه و حسن و حسین b جمع کرده بودند ) ... .(1)

45 . گریه شدید امام زمان Y

از علامه سیّد باقر پسر آیت الله سیّد محمّد هندی (متوفّای 1329) نقل شده که:

حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در شب عید غدیر در خواب به حالت افسرده و غمگین دید. پرسید:

آقای من! چه شده که شما را امروز غمگین و افسرده می بینم با اینکه مردم از عید غدیر خوشحال و مسرورند ؟!

حضرت فرمود : حزن و اندوه مادرم زهرا (سلام الله علیها) را به یاد آوردم ، سپس فرمود :

لا ترانی اتّخَذتُ لا و عُلاها بَعد بَیت الاحزانِ بَیت سُرور

سوگند به شرف و مقام آن حضرت مرا نخواهی دید که پس از بیت الاحزان خانه خوشی بگیرم.

پس از آنکه سیّد از خواب بیدار شد قصیده ای در حالت غدیر و ستم هایی که پس از شهادت حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) بر حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) وارد شد سرود و بیتی را نیز که حضرت سروده بود ، در آن

ص: 107


1- . بحارالانوار، ج 52، ص 386 ؛ فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شادمانی دل پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ، ص 743 .

قصیده گنجانید . قصیدۀ او موجود و مشهور است و مطلعش چنین می باشد :

کُلُّ غَدرٍ وَ قَولَ اِفکٍ و زُورٍ *** هُوَ فَرعٌ مِن جَحدِ نَصِّ الغَدیرِ

هر نیرنگ و تهمت و ناروا فرعی از انکار نص صریح غدیر است .(1)

عزاداری و گریه برای حضرت زهرا(سلام الله علیها) از قبل از شهادت ایشان وجود داشته و هر زمان که اهل بیت(علیهم السلام) ، فراغتی برای اقامه عزا داشتند به این کار اهتمام می ورزیدند .

46 . نخستین حکم در قیامت

« وَ أَوَّلُ مَنْ يُحْكَمُ فِيهِمْ مُحَسِّنُ بْنُ عَلِيٍ ع وَ فِي قَاتِلِهِ ثُمَّ فِي قُنْفُذٍ... »

اولین

جنایتی که در دادگاه عدل قیامت بررسی می گردد ، موضوع کشته شدن حضرت محسن(علیه السلام) فرزند امیرالمؤمنین(علیه السلام) است ؛ پس از آنکه قاتلش محکوم می گردد، نوبت به قنفذ فرا می رسد . (2)

47 . عزای فاطمی در قیامت

در روز قیامت حضرت خدیجه(سلام الله علیها) و فاطمه بنت اسد(سلام الله علیها) ، که جده های حضرت محسن(علیه السلام) می باشند ، او را در حالی که خون آلود است با خود می آورند به همراه آنان امّ هانی و جمانه ، عمه های او که دختران ابوطالب می باشند ، و اسماء بنت عمیس ، خثعمیّه فریاد زنان

ص: 108


1- . عوالم العلوم، ج 11، ص 795 ؛ فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شادمانی دل پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ، ص 826.
2- . کامل الزیارات، ص 334؛ فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شادمانی دل پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ، ص 745 .

و شیون کنان ، دست هایشان را بر صورت ها کوبیده موهای سر را پریشان می کنند و فرشتگان آنان را با بال هایشان می پوشانند و مادرش جضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) گریه می کند و فریاد می زند و می گوید:

« هذا يَوْمُكُمُ الَّذي كُنْتُمْ تُوعَدُون »(1)

( جبرئیل از طرف ) محسن فریاد می زند و می گوید :

من ستمدیده ام و یاری می جویم . رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) محسن(علیه السلام) را روی دست گرفته او را بالا به سوی آسمان نگه می دارد و می فرماید :

ای خدای من و ای مولای من! ما به خاطر تو در دنیا صبر و بردباری کردیم امروز روزی است که هر کسی هر کار خوبی را که انجام داده ، در مقابل خود می بیند و آرزو می کند که ای کاش بین او و بین کار بدی که انجام داده ، فاصله ای بس دور می بود . (2)

48. گریه ملائکه و حاملین عرش الهی و اهل دنیا

امام صادق(علیه السلام) به مفضل فرمود :

روز قیامت حضرت زهرا(سلام الله علیها) بر می خیزدو عرض می کند: خدایا! وعده ات را در مورد کسانی که به من ظلم کرده اند و حق مرا غصب نمودند و مرا زدند و من را با ظلم به تمام فرزندانم به گریه انداختند ، عملی ساز و انتقام بگیر ! در این وقت فرشتگان هفت آسمان و حاملین عرش الهی و ساکنان هوا و اهل دنیا و آنها که در زیر طبقات

ص: 109


1- . انبیاء/ 103.
2- . نوائب الدهور ، ص 192 ؛ فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شادمانی دل پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)، ص 699 .

زمین هستند ، با ناله و فریاد می گریند و به خدا شکایت می کنند . در آن روز تمام قاتلان و ظالمان به ما و آنها که از آنچه بر سر ما آمده ، راضی بودند ، هزار بار به قتل می رسند نه مثل کشته شدن آنها که در راه خدا شهید می شوند .(1)

ص: 110


1- . بحارالانوار، ج 53، ص 23.

فصل دوم : اسناد مرتبط با غیر معصومین (علیهم السلام)

اسناد مرتبط با غیر معصومین (علیهم السلام)

ص: 111

ص: 112

1: شاذان بن جبرئیل ( از علمای قرن ششم )

قدیمی ترین سند از عزاداری و گریه غیر معصوم ، برای حضرت زهرا(سلام الله علیها) ( غیر از اسناد مربوط به همان زمان شهادتشان ) مربوط به ابن عباس در سال 61 هجری و بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) است . شاذان بن جبرئیل در این باره می نویسد :

بِالْإِسْنَادِ

یَرْفَعُهُ إِلَى سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ أَنَّهُ قَالَ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ (علیهما السلام) بَکَى ابْنُ عَبَّاسٍ بُکَاءً شَدِیداً … وَ لَقَدْ دَخَلْتُ عَلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(علیهما السلام) ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله وسلم) بِذِی قَارٍ فَأَخْرَجَ لِی صَحِیفَهً وَ قَالَ یَا ابْنَ عَبَّاسٍ هَذِهِ الصَّحِیفَهُ إِمْلَاءُ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله وسلم) وَ خَطِّی بِیَدِی قَالَ فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ اقْرَأْهَا عَلَیَّ فَقَرَأَهَا… وَ کَیْفَ تُسْتَشْهَدُ فَاطِمَهُ (سلام الله علیها).

سلیم بن قیس گفت : وقتی که حسین بن علی(علیهما السلام) شهید شد ، ابن عباس به شدت گریه کرد و گفت : در ذی قار خدمت آقا امیرالمؤمنین(علیه السلام) وارد شدم حضرت کتابی را برایم بیرون آورد و فرمود : ای ابن عباس ! این کتابی است که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) بر من املاء فرموده و دست خط خودم است . عرض کردم : یا امیرالمؤمنین ! آن را برایم بخوان . حضرت آن را خواند … و اینکه چگونه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) شهیده می شو د ... . (1)

ص: 113


1- . الفضائل ، ص 142 ؛ اسرار آل محمد ، ترجمه کتاب سلیم بن قیس ، ص 624 .

2 : توسعه عزاداری از قرن سوم به بعد

در هر دوره ای که شیعیان تحت فشار حکومت ها نبوده اند، عزاداری برای ائمۀ اطهار و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بیشتر می شده و شیعیان با خیالی آسوده تر و آشکارا به عزاداری می پرداخته اند. اما در دوره هایی که این فشار و تهدید از ناحیه حکومت و حاکمان وجود داشته، عزاداری کمتر، و به صورت مخفیانه صورت می گرفته و به واسطه همین امر در دوره های اخیر که شیعه کمتر احساس خطر کرده عزاداری برای حضرت زهرا و سایر معصومین(علیهم السلام) بیشتر و بهتر شده است .

ابن اثیر می نویسد : « در قرن سوم و چهارم و پنجم و همزمان با تشکیل دولت های آل بویه در عراق و حمدانیون در سوریه و فاطمیون در مصر ، مذهب شیعه گسترش یافت و مراسم عزاداری توسعه یافت .»(1)

ولی قبل از آن عزاداری به صورت پنهانی انجام شده است، آن چنان که تاریخ نویسان نوشته اند:

در دوران حكومت عباسيان، علويان يا از دم تيغ گذشتند و يا در سياه چال ها پوسيدند و يا از ترس جان، گمنام در دهكده ها و بيغوله ها به سر می بردند ... نوحه گری در مجلس های سری و سپس بر سر بازارها بر دختر پيغمبر و ستم هايی كه بر او و فرزندان او رفته است، آغاز شد.»(2)

ص: 114


1- . الکامل فی التاریخ ، ترجمه عباس خلیلی ، ج8 ، ص 549 .
2- . زندگانی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ، شهيدی، سيدجعفر، ص184.

3 : گفته های قاضی عبدالجبار معتزلی (م 415قمری، از متکلمین اهل سنّت )

قاضی عبدالجبار در کتابش « تثبیت دلائل النبوه » ، ضمن نام بردن تعدادی از علمای شيعه من جمله شيخ مفيد(رحمه الله علیه) (م 413 ق) ، تصريح دارد اين بزرگان ضمن اعتقاد به شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) توسط خليفه دوم، بر آن حضرت گريه کرده و مراسم نوحه سرايی بر پا می کردند:

«وفی هذا الزمان منهم مثل أبی جبله إبراهیم بن غسان ، ومثل جابر المتوفی ، وأبی الفوارس الحسن بن محمد المیمدیّ وأبی الحسین أحمد بن محمد بن الکمیت، وأبی محمد الطبری ، وأبی الحسن الحلبی وأبی یتیم الرلباى، وأبی القاسم النجاری ، وأبی الوفا الدیلمی ، وابن أبی الدیس ، وخزیمه، وأبی خزیمه ، وأبی عبد الله محمد بن النعمان ، فهؤلاء بمصر وبالرمله وبصور ، وبعکا وبعسقلان وبدمشق وببغداد وبجبل البسماق . وکل هؤلاء بهذه النواحی یدّعون التشیع ومحبه رسول الله صلّى الله علیه وسلم و أهل بیته ، فیبکون على فاطمه وعلى ابنها المحسن الذی زعموا أن عمر قتله »(1) ؛

و در این زمان از جملۀ آن ها مانند ابی جبلة ابراهیم بن غسان و جابر المتوفی و ابو الفوارس حسن بن محمد میمدی و ابو الحسین

ص: 115


1- . تثبیت دلائل النبوه ، ج 2 ، ص 594 و 595 .

احمد بن محمد بن الکمیت و ابو محمد طبری(1) و ابو الحسن حلبی(2)

و ابو یتیم و ابو القاسم نجاری(3) و ابو الوفا دیلمی(4)

و ابن ابی الدیس(5) و خزیمه

ص: 116


1- . حسن بن حمزه بن علیّ بن عبد اللّه بن محمّد بن الحسن بن الحسین بن علیّ بن الحسین بن علیّ بن أبی طالب(علیهم السلام) ابومحمد الطبری: از بزرگ ترین علما و فقهای شیعه است که علمای امامیه ازجمله نجاشی و شیخ طوسی و علامه حلی و جزائری و حائری مازندرانی و مجلسی و بحرالعلوم و مامقانی و غیره، او را توثیق و مدح کرده اند . تنقیح المقال ، علامه مامقانی ، چاپ موسسه آل البیت ، ج 19، ص 138 تا 151 مراجعه شود .
2- . ثابت بن أسلم بن عبدالوهاب أبو الحسن الحلبی النحوی: از علمای بزرگ شیعه و از شاگردان ابوالصلاح حلبی بود . به جرم اینکه او کتابی علیه اسماعیلیه نوشت ، در سال 460 مستنصر بالله ( خلیفه فاطمی مصر ) او را به صلیب کشید و کتابخانه اش با 10 هزار جلد کتاب را آتش زدند . برای اطلاع بیشتر درباره ایشان به کتاب تنقیح المقال فی علم الرجال علامه مامقانی چاپ موسسه آل البیت ، ج 13، ص 232 تا 235 مراجعه شود .
3- . ابوالقاسم الحسن بن فرح بن حوشب بن زادان الکوفی النجاری منصور الیمن : او اهل کوفه بوده و در سال 268 به یمن می رود و نخستین داعی اسماعیلی ها در کشور یمن می شود و یمنی ها تابع او می شوند . کتبی به او منسوب است و شرح حال مفصلش در رساله افتتاح الدعوه قاضی نعمان مغربی آمده است.
4- . ازاذویه بن عبدالله الاصفهسالار ( سپهسالار) المرشد ابوالوفاء الدیلمی : از حاکمان و فرماندهان شیعه در منطقه دیلم ( شمال ایران فعلی ) بوده و حتی امارت کوفه را به دست می آورد و در آنجا خطبه می گذارد و در سال 444 فوت می کند . ( ابن فوطی ، مجمع الاداب ، ج 5 ، ص 190 و 191) .
5- . عبدالله بن ابی الدیس ابو محمد : فقط می دانیم که او ، قاضی دمشق بوده و نماز میت عبدالوهاب بن عزون ( قاضی منطقه بانیاس سوریه ) را در سال 397 خوانده ( ابن عساکر ، تاریخ دمشق ، ج 37 ، ص 336) و خودش هم در سال همان زمان ها فوت کرده . ( ابن عساکر ، تاریخ دمشق ، ج 37 ، ص 317 ) .

و ابی عبد الله محمد بن النعمان(1) هستند که در مصر(2) و رمله(3)

و صور و عکا(4)

و عسقلان(5) و دمشق(6) و بغداد و جبل بسماق(7)

سکونت دارند و همه این ها در این مناطق ادعای تشیع و محبت رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) و اهل بیتش(علیهم السلام) را دارند و بر فاطمه و فرزندش محسن که اعتقاد دارند عمر او را کشته است گریه می کنند».

و در چند جملۀ بعد می نویسد :

«و یقیمون المنشدین و المناحات فی ذلک...»

«و در این زمینه مجالس مداحی و نوحه برپا می کنند.»(8)

این یعنی عزاداری فاطمیه در آن زمان توسط شیعیان مصر و فلسطین و سوریه و عراق برگزار می شده است .

ص: 117


1- . محمد بن محمد بن النعمان ابوعبدالله معروف به ابن معلم و شیخ مفید : وی از برجسته ترین علمای شیعه در تمام تاریخ بوده و اساتید و شاگردانش هم همگی از نوادر دوران و برجسته ترین علمای شیعه بودند . برای مطالعه درباره ایشان به تنقیح المقال فی علم الرجال علامه مامقانی ، چاپ سنگی ، ج 3 ، ص 180 و 181 مراجعه شود .
2- . مصر : کشوری در افریقا .
3- . رمله : شهری در فلسطین امروزی .
4- . عکاء : شهری در فلسطین امروزی .
5- . عسقلان : شهری در فلسطین امروزی .
6- . دمشق : پایتخت کشور سوریه .
7- . جبل البسماق : کردستان سوریه امروزی .
8- . تثبیت دلائل النبوه ، ج 2 ، ص 594 و 595 .

بنابراین اعتقاد به شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و مضروب شدن ایشان و شهادت حضرت محسن و برپایی مجالس عزا در این زمینه در بین شیعیان قدمتی طولانی داشته و از امور جدید نیست .

4 : تشکیل انجمن ها جهت فضائل اهل البیت(علیهم السلام)

با گسترش تسلط دیلمیان بر بغداد در این شهر که سال ها پیش مرکز اجتماع شاعران شیعی بود انجمن ها تشکیل گردید که در آن فضیلت های اهل بیت(علیهم السلام) را نقل نموده و بر مظلومیت آن ها اشک می ریختند . (1)

5. خواندن حدیث فدک در حرم حضرت موسی بن جعفر(علیهما السلام)

د ر سال 608 هجری قمری الناصر لدین الله، ابوالعباس احمد بن المستضیء امر کرد تا کتاب مسند امام «احمد بن حنبل» در «حرم موسی بن جعفر(علیهما السلام) » با اجازۀ خلیفه در حضور «صفی الدین محمد بن معدّ موسوی» خوانده شود. اولین چیزی که از آن خواند «مسند ابوبکر» و «حدیث فدک» و ماجراهایی بود که در مورد فدک به وقوع پیوست.(2)

ص: 118


1- . زندگانی حضرت زهرا (سلام الله علیها) ، شهیدی ، سیدجعفر ، ص 213 .
2- . آیین های دینی- شیعی، ص 244.

6 : ابن حجر عسقلانی ( متوفای 852قمری/ از علمای اهل سنّت)

ابن حجر عسقلانی از علمای بزرگ اهل سنّت ، ماجرایی را درمورد مجلس عزاداری شیعیان برای حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را در کتاب « لسان المیزان » نقل می کند:

أخبرنی علی بن محمود قال کان البلخی الواعظ کثیرا ما یدمن فی مجالسه سب الصحابه فحضرتُ مَرَّة مجلسه فقال : بَکَت فاطمه یوما من الأیام فقال لها علی : یا فاطمه لِمَ تبکین علی أأخذت منک فیئک اغصبتک حقک افعلت افعلت و عَدَّ أشیاء مما یزعم الروافض أن الشیخین فعلاها فی حق فاطمه قال فضج المجلس بالبکاء من الرافضه الحاضرین ؛(1)

علی بن محمود به من خبر داد که بلخی واعظ ، اکثر آنچه در مجالسش می گفت سب صحابه بود . یک بار در مجلسش حاضر شدم . او گفت روزی از روزها حضرت فاطمه(سلام الله علیها) گریه کرد . پس حضرت علی(علیه السلام) به او فرمودند : برای چه چیزی گریه می کنی ؟ مگر من بودم که اموال تو را گرفتم حق تو را غصب کردم ؟ مگر من بودم که با تو چنین و چنان کردم ؟ و در آن مجلس واعظ بلخی مواردی را به جای چنین و چنان شمرد که شیعیان ( به دلیل تعصب مذهب ابن حجر به شیعیان ، از واژۀ رافضیان استفاده کرده است ) بر این باورند که ابوبکر و عمر در حق فاطمه(سلام الله علیها) روا داشته اند ، پس صدای ضجّه و گریۀ شیعیان حاضر در آن مجلس به آه و فغان بلند گردید .

ص: 119


1- . لسان المیزان ، ج 5 ، ص 218.

جالب اینجاست که واعظ بلخی (متوفای 596قمری) بنا به مستندات موجود در کتب مختلف ، از بزرگان و شخصیت های برجسته اهل سنت هم به حساب می آمده است . به طوری که او سال های سال از شاگردان ابو شجاع بلخی بسطامی ، از علمای بزرگ اهل سنّت در بلخ در قرن ششم و ابو سعد سمعانی ، مؤلف کتاب مشهور انساب ، بوده و علی بن مفضل مقدسی که از فقهای بزرگ مالکی ها بوده ، از شاگردان او بود و از بزرگان نظامیه بغداد به حساب می رفت(1) و ابن عنین شاعر ، شعری در مدح او گفته(2) و خطیب بغدادی از او اجازه روایت گرفته است .(3)

7 : سندی موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره ثبت 8255 .

در صفحه اول آن سند ، نامه ای به امضای ناصرالدین شاه مربوط به سال 1265 قمری ( 228شمسی ) وجود دارد که دستور داده است هر سال ، یک گوسفند به نصرالله خان زنبورکچی باشی ( معروف به نصر الملک . پسر میرزا نبی قزوینی و برادر میرزا حسین سپهسالار ) داده شود تا در ایام فاطمیه برای مراسم حضرت زهرا(سلام الله علیها) قربانی شود .

ص: 120


1- . تاریخ اسلام ، ذهبی، ج 12، ص 1085 .
2- . دیوان ، ابن عنین، ص 391 .
3- . تاریخ بغداد ، ج 15 ، ص 34 .

8 : علنی شدن و رونق گرفتن مراسم عزاداری

شاید بتوان گفت از دوره صفویه به بعد که عزاداری ها علنی شد و با تثبیت حاکمیت ایل قاجار ، و علاقه ای که آنان به ترویج نمادها و آئین های شیعی داشتند گرامی داشت فاطمیه نیز رونق رسمی در این دوره پیدا کرد .

روایتی که می تواند شاهدی بر رواج فاطمیه در دوره قاجار و خصوصاً عهد ناصرالدین شاه باشد ، گزارشی است که شیخ ابراهیم زنجانی در خاطراتش از مرسوم شدن فاطمیه در این دوره داده است . وی درباره سنّت سوگواری ایّام فاطمیه چنین می نویسد :

باری ، تازه معمول شده هم درعتبات ، هم در زنجان به جهت فاصله از محرم و رمضان و سایر ایام عزا و اجتماعات دینی ، آن روایت که مطابق است با وفات حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در ماه جمادی الاول احتیاطاً سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم سه روز روضه خوانی و جمع کردن مردم و سبب اشتهار است . من با هزار زحمت از کار بریدم ، حاجی ملاصادق هم کمک کرد ، روضه خوانی به راه انداختیم .(1)

با استفاده از این نقل می توان دریافت که حوزه نجف در عهد ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه به برپایی عزاداری فاطمیه اهتمام داشته است . آخوند خراسانی در این میان نقش برجسته ای داشته و سوگواری فاطمیه دوم در بیت او با استقبال گسترده ای مواجه بوده است . حتی پس از وفات ایشان نیز این سنّت از سوی خاندان وی ادامه یافته ، اکنون نیز در خانۀ نوۀ وی در قم ( میرزا عبدالرضا

ص: 121


1- . سرگذشت زندگانی من ، (خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی ) ، ص 107 .

کفایی ) روضه فاطمیه بر پا می شود . در اسناد کنسولی ایران نیز به برپایی روضه فاطمیه در بیت آخوند خراسانی در عهد رضا شاه اشاره شده و آمده که طلاب حاضر در مراسم فاطمیه در تاریخ آبان 1307شمسی نسبت به دعای سخنران برای سلامتی شاه اعتراض کرده اند .(1)

9 : سند موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره 16899

در این سند صورت حساب هزینه های برگزاری مراسم شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) در سال 1317هجری قمری ( 1278هجری شمسی ) وجود دارد .

10 : سند دیگر، وقف نامه غلامحسین خان عامری سردار مجلل

سند دیگر، وقف نامه غلامحسین خان عامری سردار مجلل است که در سال 1337 قمری ( 1297 شمسی ) نوشته شده و در آن گفته شده که برخی از اموالش اعم از زمین های وسیعی که داشته را وقف عزاداری حضرت زهرا(سلام الله علیها) کرده است که این وقف نامه ، الآن در مجموعه شخصی خانم بیتا عامری موجود است .(2)

ص: 122


1- . چالش ها و تعاملات ایران در نیمه نخست قرن بیستم ، ص 78 .
2- . سایت اجتهاد مقالۀ آقای پوسانی .

فصل سوم: یکهزار و چهارصدمین سال

شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

ص: 123

ص: 124

سال 1411قمری در چهاردهمین قرن شهادت حضرت صدیقۀ طاهره(سلام الله علیها) حوزۀ علمیّۀ اصفهان « نهضت فاطمی » را آغاز کرد ، با تشکیل جلسات ، تهیۀ پرچم ، بنر ، پوستر ، کتاب ، جزوه ، و راه انداختن دستجات عزاداری در اصفهان ، سپس اعزام حوزویان ، دانشگاهیان ، بازاریان به شهرهای مختلف به صورت کاروان های تبلیغی در توسعۀ این جنبش خودجوش مردمی بسیار تأثیر گذاشتند و موجب رونق جلسات ، هیآت و دستجات در ایام فاطمیّه شدند .

در سال های بعد مراجع بزرگ تقلید با چاپ و نشر بیانیّه بر گسترۀ نهضت افزودند . سرانجام با اعلام تعطیلی روز شهادت آن حضرت ، با اهتمام مرجعیت اعلای تشیّع در سال 1420 قمری و حرکت مراجع تقلید از بیوت خود با پای برهنه و پیاده به سوی حرم مطهّر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) و گسترش آن در کشورهای آسیایی ، اروپایی ، آفریقایی ، کانادا ، آمریکا ، و استرالیا ، تا حدّی حق آن حضرت ادا شد .

آثار و برکات این نهضت عظیم به تألیف کتاب هایی متنوع و متعدد نیاز دارد ، که گزارش قسمتی از آن در کتاب « نهضت فاطمیّه »(1)

در دو مجلّد و ترجمۀ آن تحت عنوان : « کرامات الزّهرا(سلام الله علیها) » و

ص: 125


1- . این کتاب یکی از آثار تاریخی و ماندگار حضرت آیت الله میرسید حجت موحّد ابطحی (علیه حفظه الله) می باشد که خود از پیشگامان ، بنیان گذاران و مؤسس فاطمیه ابتدا در اصفهان و بعد در کشور و به تبع آن در جهان می باشد . کتاب فوق در دو جلد به زیور طبع آراسته گردید که به موضوع : عوامل مؤثر در گسترش نهضت فاطمیه ، نقش مراجع تقلید در حفظ و گسترش نهضت فاطمیه ، نقش تحقیق و تألیف در نهضت فاطمیه ، آثار بزرگداشت فاطمیه ، نهضت فاطمیه از دیدگاه صاحب نظران و شعراء اهل بیت (علیهم السلام) و گزارشی از سفرهای تبلیغی برای بزرگداشت فاطمیه و به 113 کرامت و عنایت فاطمی پرداخته اند . خداوند طول عمر به حضرت استاد عنایت بگرداند .

ترجمۀ انگلیسی و اردوی آن به چاپ رسیده و سهم به سزایی در جهانی شدن آن داشته است .

پس از آنکه حرکت نورانی و معنوی نهضت فاطمیه در سطحی وسیع و به شکلی قابل توجه د رکشور ایران و سایر بلاد مطرح گردید نیروهای شیطانی دست به کار شدند و به اشکال گوناگون برای رشد و گسترش و جهانی شدن این حرکت نورانی مانع تراشی کردند و با طرح سؤالات و شبهه های رنگارنگ در صدد تضعیف و توقف نهضت فاطمیه بر آمدند و سعی نمودند که از یک طرف طرفداران و یاوران این حرکت مقدّس را متزلزل نمایند و از طرف دیگر از رشد و گسترش آن جلوگیری نموده و نگذارند جمعیت هایی تازه و علاقه مندانی جدید به این برنامه حیات بخش و انسان ساز بپیوندند و در این موقعیت بسیار حساس و خطیر بود که مراجع معظم تقلید دامت برکاتهم و ادام الله ظلهم اقدام نمودند و از یک طرف با اطاعیه های روشنگر و آگاهی بخش و از طرف دیگر با پاسخ به سوالات و دفع شبهه ها با منطقی قوی و استدلالاتی مستحکم به دفاع از این حرکت مقدس پرداختند و نیروهای فکری

ص: 126

دشمن را به عقب راندند و فضای فکری و عاطفی جامعه را در تمامی بلاد اسلامی و غیر اسلامی برای حفظ و تداوم و گسترش این حرکت الهی و حیات بخش آماده نگه داشتند . این بزرگواران با بهره گیری از جایگاه مقدس و بلند خود در جامعه از یک طرف و با خضوع و تواضع خویش در برابر عظمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) از طرف دیگر و با اشک و آه جانسوز خویشتن در مصائب آن مظلومه شهیده دل و جان مردم و احساسات و عواطف پاک انسان های حق طلب و حقیقت جو را تحت تاثیر قرار دادند و آنها را هر چه بیشتر در مسیر فعالیت و کوشش در راه مقدسی که در پیش گرفته بودند یاری رسانیدند. و اینک برای نمونه از اقدامات چند تن از مراجع معظم تقلید دامت برکاتهم یاد می کنیم .

اقدامات مرحوم آیه الله العظمی گلپایگانی(رحمه الله علیه)

مرجع عالیقدر جهان تشیّع و زعیم حوزه های علمیّه مرحوم آیة اللّه العظمی آقای حاج سید محمدرضا موسوی گلپایگانی(رحمه الله علیه) این بزرگ فقیه و مرجع آگاه از دیر زمان علاقمند به بزرگداشت مقام حضرت زهرا(سلام الله علیها) بوده اند و نسبت به مظلومیت و شهادت آن حضرت عنایت خاص داشته اند و در شروع نهضت فاطمیه در سال 1411 قمری که مقارن با چهاردهمین قرن شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود نقش اساسی و حیاتی ایفا نمودند و با اطلاعیه تاریخی و راه گشای خود نه تنها در بیداری و توجه جامعه آن روز ( در ایران و جهان )

ص: 127

نسبت به شخصیت و شهادت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تاثیر کم نظیری گذاردند ، بلکه در به ثمر رسیدن برنامه های گسترده ای که در شهر ولائی اصفهان در آن سال انجام گرفت و به خاطر گستردگی و تنوع آنها و شرایط حساس آن زمان ( با توجه به وجود گروه های انحرافی که در اصفهان و توابع آن دارای قدرت و سلطه بودند) نقش بسیار حساسی ایفا نمودند و اطلاعیه ایشان پشتیبانی بی نظیری از آن اقدامات بزرگ و دست اندرکاران آن به حساب آمد . مرحوم آیه الله العظمی آقای گلپایگانی(رحمه الله علیه) در

رهنمودهای تاریخی خود به همه برنامه های گسترده ای که در شهر اصفهان در حال انجام بود عنایت فرمودند و آنها را به عنوان دستورالعملی برای کل ایران و شیعیان جهان مطرح نمودند .

اطلاعیه مهم و تاریخی آیه اللّه العظمی گلپایگانی درباره چهاردهمین قرن شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

قال اللّه تعالی : « وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ » و قال عزَّ من قائل : « قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى »

یکهزار و چهارصدمین سال شهادت ام الائمة النقباء حجة الله الکبری بقیة النبوة و ثمرة الرسالة سیدة نساء العالمین فاطمة الزهراء(سلام الله علیها) یگانه دخت پاک نبی گرامی(صلی الله علیه و آله وسلم) را به محضر مقدس حضرت بقیة الله الاعظم حجة بن الحسن العسکری ارواحنا و ارواح العالمین له الفداء و مسلمانان جهان خصوصاً شیعیان و ملّت

ص: 128

شریف ایران تسلیت عرض می کنم و توجه تمامی مسلمانان را به جلالت و عظمت مقام والای بانوئی معطوف می دارم که خداوند متعال در قرآن از او به کوثر یاد می کند و بعد از نزول آیه تطهیر در کنار خانه فاطمه(سلام الله علیها) می فرماید : السَّلام علَیکُم اهل البیت و رحمة الله و برکاته إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراَ و به هنگام مباهله مصداق « نِساءَنا وَ نِساءَكُم » قرار می گیرد و آیات وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً * إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً » ، « وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ » در شأن او و همسر و فرزندانش نازل می گردد .

پیامبر گرامی اسلام دستش را می بوسید و او را به جای خویش می نشاند و با لقب ام ابیها خطاب می کرد و کراراً درباره اش می فرمود :

أَنْتِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ أَنْتِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الآخرِينَ فِدَاكِ أَبُوكِ يَا فَاطِمَةُ ، إِنَ اللَّهَ يَرْضَى لِرِضَاكِ وَ يَغْضبُ لِغَضَبِكِ .

و هرگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) با حضرت علی(علیه السلام) برای بیان اسرار خلوت می فرمود فاطمه(سلام الله علیها) را نیز شرکت می داد . فاطمه(سلام الله علیها) ولیّة الله ، حجة الله و پاره تن و روح رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) بود احدی از او به پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) شبیه تر و نزدیکتر و محبوب تر نبود . او صدیقه کبری و ناموس الله عظمی بود و خداوند متعال نسب پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و امامان مکرم را از ذریه او قرار داد . ادب و اطاعت خالص او از پدرش و احترام بی نظیر پدرش از او ، همسرداری ، خانه داری ، تربیت فرزند و همه صفات و اخلاقش

ص: 129

آموزنده و مشحون به حقایق عالی عرفانی و عنایات خاصۀ سبحانی بود . اکنون که این ایام مصادف با یکهزار و چهارصدمین سال شهادت صدیقۀ طاهره(سلام الله علیها) است انتظار دارم مسلمانان و شیعیانی که به وسیله مودّت و دوستی خاندان رسالت و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) به خداوند متعال تقرب می جویند با اقامۀ مجالس بیشتر و مراسم سوگواری و ذکر مناقب و فضائل و تعظیم و تجلیل از شخصیت آن بانوی اسلام و فخر عالم نسوان و انسان با پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) و اهل بیت(علیهم السلام) تجدید عهد کنند و برای خودسازی و تکمیل نفس و تهذیب اخلاق از این برنامه ها استفاده های ارزشمند نمایند . و نیز پیرامون ابعاد گستردۀ حیات و شخصیت والا و خصائص مقدّس اخلاقی و علمی و سیره و روش و مجاهدت آگاهانه و احتجاجات و عبادات و زهد و صبر و ایثار و شجاعت و صراحت و فصاحت و بلاغت و علم و عرفان و عبادت و عصمت و طهارت آن بانوی بانوان ، سمینارها تشکیل شود و رسانه های گروهی ، مؤلفان و نویسندگان ، با تالیف کتاب و رساله و خطباء و شعراء با ایراد سخنرانی ها و سرودن اشعار نغز و شیوا و خلاصه همگان درخور امکانات خود این فرصت را گرامی بدارند و ابعاد عظمت شخصیت آن بانوی بی همتا و همچنین دیدگاه ها و تعالیم قولی و عملی آن حبیبه خدا را در مورد زن و نقش و موضع او در اجتماع تبلیغ نمایند .

شایسته است بانوان برای پیمودن مدارج ترقی و تعالی ، به حضرت زهرا(سلام الله علیها) این بانوی برگزیده خدا تاسی بجویند و در رعایت

ص: 130

حیا و حجاب و عفت و التزام به تکالیف شرعی او را رهبر یگانه خود بدانند ؛ زیرا فاطمه زهرا(سلام الله علیها) برای جامعۀ بانوان بهترین الگو می باشند . و نیز شایسته است متمکنین با تأسیس مراکز عام المنفعه در جهت تأمین نیازهای جامعه اسلامیمان خاطرۀ بزرگداشت مطلع پانزدهمین قرن شهادت دخت گرامی پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) را برای همیشه در دل ها زنده نگهدارند . از خداوند متعال مسئلت می نمائیم که در آخرت ما را از شفاعت آن شفیعۀ کبری و در دنیا از عنایات و تائیدات فرزند عزیزش فخر آل رسول(صلی الله علیه و آله وسلم) حضرت بقیة اللّه الاعظم مهدی موعود ارواح العالمین له الفداء محروم نفرماید و به همۀ مسلمانان توفیق حفظ ارزش های اسلامی و وحدت کلمه و تعظیم شعائر و نیروی کفر ستیزی و روحیۀ استقلال و استغنا از بیگانگان و جهاد با استعمارگران عطا فرماید و وطن اسلامی ما و همه سرزمین های مسلمان نشین را از شر تطاول استکبار غرب و شرق محافظت فرماید .

بِحَقِّ سَیِّدَتِنا فاطِمَة الزَّهراءِ وَ بِحَقِّ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِم اَجمَعین

نهم جمادی الاولی 1411 محمدرضا الموسوی الگلپایگانی(1)

*****

پس از انتشار اطلاعیه یاد شده در سطح اصفهان و چاپ بخش هایی

از آن در روزنامه های اطلاعات و رسالت و جمهوری اسلامی و ابرار در روز پنجشنبه 8 آذرماه 1369 برابر10 جمادی الاولی 1411 قمری

ص: 131


1- . نهضت فاطمیه ، ج1، ص 50 - 47 .

و مشاهده آثار و برکات آن ، نامه مفصل و جالبی تهیه شد و با امضای علماء بزرگ و مجتهدین و مدرسین حوزه علمیّه اصفهان در ماه جمادی الاولی 1412 قمری به محضر آیة الله العظمی آقای گلپایگانی ارسال گردید و با اظهار تشکر از اطلاعیه مهم و تاریخی ایشان و اشاره به برکات و آثار اقدامات آن بزرگ مرجع عالیقدر تقاضا گردید که مجددا برای تعطیلیِ رسمی و قانونیِ سالروز شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) اقدام فرمایند و اینک متن آن نامه :

متن نامه مجتهدین و مدرسین اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیه الله العظمی آقای حاج سید محمد رضا گلپایگانی متع الله المسلمین بطول بقائه الشریف بعد از تقدیم مراتب تجلیل و احترام و دعا برای طول عمر و عزت و عظمت آن پیشوا و مرجع بزرگ دینی معروض می داریم : نزدیک به یک سال است که از برگزاری مراسم بزرگداشت یک هزار و چهارصدمین سال شهادت صدّیقۀ طاهره ، حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) می گذرد و اطلاعیه بسیار مهم و تاریخی آن جناب در آن مناسبت و راهنمایی های اساسی که از آن مقام مقدّس ابراز گردید و نیز پیام آن مرجع عالیقدر برای مسئولین محترم دولت جمهوری اسلامی ایران برای انجام تعطیلی رسمی به مناسبت سالگرد شهادت حضرت زهرای مرضیه(سلام الله علیها) که مقامات رسمی کشور با کمال احترام و ادب پذیرا گردیدند همه و همه آثار بسیار ارزشمند معنوی و

ص: 132

تبلیغی به جای گذارده و هر چه بیشتر مکتب مقدس اهل البیت(علیهم السلام) گردیده و تاکنون چندین موسسه خیریه به نام حضرت زهرا(سلام الله علیها) تأسیس گشته و در دستگیری و کمک به نیازمندان اقدامات سودمندی تحقق یافته است و مجموعا نه تنها پیام و رهنمودهای آن پیشوای عالیقدر موجب گردید که مراسم سوگواری ایام فاطمیه در سراسر کشور و بالخصوص شهر مذهبی اصفهان به صورت کاملا بی سابقه ای انجام پذیرد بلکه آثار و برکات معنوی و ارشادی و اجتماعی آن هنوز مستمر می باشد و ادامه یافته است .

فرصت را مغتنم شمرده تقاضا می نمائیم که مجددا در مورد تعطیلی سراسری سالروز شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) برای این سال و همه سال ها اقدام فرمائید . سلامت و طول عمر و عظمت آن مرجع عالیقدر را از خداوند بزرگ خواهانیم . و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته .(1)

چند نکته مهم دربارۀ عزاداری بر حضرت زهرا(سلام الله علیها)

مرحوم آیة اللّه العظمی آقای گلپایگانی(رحمه الله علیه) نسبت به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و عزاداری بر آن حضرت توجه و عنایت خاصی داشتند ، در این رابطه چند نکته و گفته مهم از ایشان را نقل می نمائیم :

1 : ایشان می فرمودند : گریه بر ائمۀ اطهار(علیهم السلام) تولّی ( اظهار محبت و پذیرش ولایت و سرپرستی خاندان عصمت(علیهم السلام) ) است ولی

ص: 133


1- . نهضت فاطمیه ، ج1 ، ص 51- 50.

گریه بر حضرت زهرا(سلام الله علیها) هم تولی است و هم تبرّی ( تبرّی اظهار بیزاری از دشمنان خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام))

2 : ایشان پس از رحلت ، در عالم رؤیا فرمودند : هر چیزی که مربوط به من بوده را اگر خواستید تعطیل کنید مانعی ندارد ، لکن توسل و عرض ادب به مقام والای حضرت زهرا(سلام الله علیها) را ترک نکنید .

3 : ایشان را پس از ارتحالشان در عالم رویا دیده بودند که مشغول پذیرایی از عزاداران حضرت زهرا(سلام الله علیها) هستند و می فرمایند : خودم می خواهم عرض ادب نمایم .

4 : در خفقان حكومت ستم شاهى ، در ايام فاطميه عدّه اى به آقا گفتند آقا روضه نگيريم كه عمال حكومت سوء استفاده مى كنند و به بهانۀ آن شما را اذيت مى كنند .

معظم له فرمودند : بايد روضه مان را همچون سابق داشته باشيم . به علاوه حالا كه بيچاره و گرفتار هستيم بايد بيشتر و با حال بهترى مجالس اهل بيت را برگزار كنيم كه شايد خدا به بركت اهل بيت(علیهم السلام) ما را از اين مشكل نجات دهد!

عرض كردند : آقا حالا كه مى خواهيد روضه بگيريد ، پس خودتان به مجلس تشريف نياوريد يا كمتر بيائيد . آقا در جواب فرمودند : ما مردم را دعوت كنيم براى مجلس عزا و خودمان نياييم اگر بلائى قرار است نازل شود ما هم با مردم هستيم ؛ لذا مجلس روضه را همچون سابق برگزار كردند ، و جمعيت زيادى در جلسه شركت

ص: 134

كرده بودند . بعد از ظهر آن روز ساواك به منزل ايشان وارد شده و افراد دفتر را مورد ضرب و شتم قرار دادند .

بعد آمدند كنار اتاق شخصى معظم له ، شيشه اتاق را شكستند و گاز اشگ آور به داخل اتاق انداختند. و به خاطر همين ، آقا و عيالشان حالشان وخيم شد و آنها را به بيمارستان منتقل كردند . جالب اينكه با اينحال آقا فرداى همان روز روضه را برگزار كردند كه البته افراد محدودى شركت داشتند .

5 : در ايام بمباران كه اغلب مردم شهر را ترك كرده بودند . معظم له در قم ماندند و در اين مدت هيچ وقت به جاى ديگرى نرفتند . چون خود را در پناه اهل بيت(علیهم السلام) مى دانستند . وقتى ايام فاطميه فرا رسيد ، آقا فرمودند مجلس روضه مى گيريم و مجلس را برگزار كردند ، روز سوم طبق سنوات قبل ، از منزل همراه هيئت عزادارى براى عرض تسليت به محضر حضرت معصومه(سلام الله علیها) به حرم مطهّر مشرّف شدند .

6: خود معظم له نقل كرده بودند : در زمان مرحوم آية اللّه حاج شيخ عبد الكريم حائرى بين علما صحبت بود كه چه كنيم ايام عزادارى است ، و مجلس عزا نمى توانيم برگزار كنيم و مأمورين اجازه نمى دهند مجلس بگيريم .

من گفتم خانۀ ما بين الطلوعين مجلس عزا مى گيريم و خودم هم منبر مى روم و روضه مى خوانم مجلس روضه را برگزار كرديم مرحوم آيت اللّه حاج شيخ عبد الكريم و آقا شيخ ابو القاسم كبير و

ص: 135

ديگر بزرگان هم به مجلس مشرف مى شدند و بنده خودم منبر مى رفتم و روضه مى خواندم .(1)

اقدامات آیت الله العظمی تبریزی(رحمه الله علیه)

براى دفاع از مظلوميت حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) هر كارى كه بتوانيم ، بايد انجام دهيم

مرحوم ميرزا جواد آقا تبریزی(رحمه الله علیه) به همه تكليف مى نمودند كه بايد از مظلوميت حضرت(سلام الله علیها) دفاع كنند ، به مشككين اجازه ندهند كه حرف هاى واهى را به جامعه القاء كنند و عوام از مؤمنين را فريب دهند . معظم له وقتى شنيدند شخصی در خصوص قضيۀ هجوم به خانۀ دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) و سوزاندن درب خانه تشكيكاتى راه انداخته است ، سر درس خارج فقه در مسجد اعظم ، خطبۀ آتشينى ايراد نموده و با صراحت كامل با ردّ گفتار منحرفين ، از مظلوميت حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) دفاع نمودند ، و جملات مرحوم ميرزا(رحمه الله علیه) آن قدر سوزاننده بود كه صداى گريۀ طلاّب در مسجد اعظم مى پيچيد و ايشان با تمام وجود از بى بى(سلام الله علیها) دفاع مى كردند و بارها مى گفتند كه : « اگر همه چيز من در راه دفاع از حضرت برود ، باكى ندارم » خطبۀ مرحوم ميرزا(رحمه الله علیه)آنچنان صريح و مؤثر بود كه موجب حركت فضلا و طلاّب شد .(2)

ص: 136


1- . نورى از ملكوت ، زندگانى آيت اللّه العظمى گلپايگانى ، ص 181- 180.
2- . سیره عالمانه و پندهای حکیمانه ، ص 84 - 80 .

با قلبى مطمئن به سوى پروردگار سفر مى كنم

فقيه مقدّس ميرزاى تبريزى(رحمه الله علیه) در آخرين روزهاى عمر پر بركتشان به فرزندشان تأكيد كردند ، من آنچه كه انجام داده ام براى رضاى خدا و به محبت و مودّت اهل بيت(علیهم السلام) بوده و من بر آنچه انجام دادم يقين دارم و تا آخرين نفس از آن مواقف دفاع مى كنم و با قلبى مطمئن به سوى پروردگار سفر مى كنم ، هركس كه در قضاياى فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) شك و ترديد ايجاد نمايد ، ضال و مضل مى باشد و از رحمت خدا به دور است . قضايايى همچون : عصمت ، مظلوميت ، شهادت و فضايل حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) از مسلّمات نزد شيعه اثنا عشرى است و همين طور از ضروريات مذهب مى باشد ، هركس به هر نحوى در آن مجامله كند ، فرداى قيامت مسئول است .(1)

بگذار پاهايم براى مظلوميت حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) بسوزد

فرزند فقيه مقدّس ، ميرزاى تبريزى(رحمه الله علیه) مى گويد : حركت مرحوم ميرزا(رحمه الله علیه) با پاى برهنه با جمعى از فضلا ، طلاّب و مؤمنين در روز سوم جمادى الثانى ؛ يعنى روز شهادت حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) در فصل گرما واقع مى شد ، گرما بسيار سوزاننده بود ، حتى يك گام برداشتن بر روى زمين با پاى برهنه مشكل بود. از اين رو به مرحوم والد(رحمه الله علیه)گفتم : آقا ! گرما شديد است اگر شما اذيت مى شويد ، كفش بپوشيد . ايشان همان طور كه به سينه مى زد و گريه مى كرد ،

ص: 137


1- . همان ، ص 200 - 199 .

فرمودند : فرزندم ! بگذار پاهايم بسوزد . براى مصيبت حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) هر كارى بكنم ، كم است ؛ مگر اين دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) چه گناهى داشت كه اين همه ظلم را در حق او مرتكب شدند ، پسرم ! مگر مصيبت حضرت كم بود ؟ ما در مصيبت بى بى دو عالم(سلام الله علیها) هر كارى كنيم ، كم كرده ايم . مى خواهم هرآنچه در توان دارم در راه حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) تلاش نمايم تا قيامت حسرت آن را نخورم » . فرزند مرحوم ميرزا(رحمه الله علیه)مى گويد : وقتى به خانه برگشتيم ، كف پاى ايشان بر اثر شدت گرماى سوزان آسيب ديده بود ؛ و لكن ايشان اشك مى ريخت و مى فرمود : اين براى مصيبت حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) كم است . ما قدر و منزلت سرور زنان عالم را نمى دانيم ، او كفو اميرالمؤمنين(علیه السلام) است و اگر اميرالمؤمنين(علیه السلام) نبود ، براى فاطمه كفوى پيدا نمى شد كه امام صادق(علیه السلام) فرمود :

«لَوْ لاَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) لِفَاطِمَةَ مَا كَانَ لَهَا كُفْوٌ عَلَى ظَهْرِ الاْرْضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَه»(1)

با اين حساب مولاى متقيان براى استحكام پيوند و حرمت پيامبر عزيز اسلام ، وصايت اموال خويش را به عهدۀ فرزندان فاطمه گذاشته و فرمود :

«... وَ إِنِّي إِنَّمَا جَعَلْتُ الْقِيَامَ بِذَلِكَ إِلَى ابْنَيْ فَاطِمَةَ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ قُرْبَةً إِلَى رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله وسلم) وَ تَكْرِيماً لِحُرْمَتِهِ وَ تَشْرِيفاً لِوُصْلَتِه»(2)

ص: 138


1- . الكافى ، ج 1، ص 461، ح 10 .
2- . نهج البلاغه ، ص 358 ، نامۀ 24 .

با در نظر گرفتن اين دو مطلب آيا باز مى توان گفت : ما براى فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) كارى كرده و خدمتى به مذهب بر حق تشيّع نموده ايم مذهبى كه چون فاطمه(سلام الله علیها) و پدر بزرگوارش(صلی الله علیه و آله وسلم) فدايى آن هستند .(1)

انحراف چشم مرحوم ميرزا (رحمه الله علیه)دليل گريۀ فراوان در ايّام فاطميّه

مرحوم آیت اللّه العظمی ميرزا جواد تبريزى(رحمه الله علیه) در ايّام سوگوارى حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) ( ايّام فاطميّۀ سال 1427 ه- . ق ) سخت بى تابى كرده و به شدّت گريه مى كردند . چون ايشان كسالت داشتند ، اطرافيان براى حال ايشان بسيار نگران بودند و مى گفتند : آقا! كمى تحمّل كنيد ، براى حالتان خوب نيست ، كمتر بى تابى كنيد ؛ ولى ايشان مى فرمودند : نمى توانم ! مصائب حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) به قدرى است كه انسان نمى تواند خود را كنترل كند . ايشان آن قدر بى تابى مى كرد كه سرانجام چشم چپ ايشان از شدّت فشار منحرف شد و اطرافيان به خصوص اعضاى شوراى استفتاء به وضوح مشاهده مى كردند كه مرحوم ميرزا u اختيار يكى از چشمان خود را از دست داده است .

براى علاج چشم مرحوم ميرزا(رحمه الله علیه)به پزشكان مختلف مراجعه شد و بعد از بررسى و معاينه ، نظر دكترها اين بود كه چشم هيچ عيبى

ص: 139


1- . سیره عالمانه و پندهای حکیمانه ، ص 104- 103.

ندارد ، و لكن به آن فشار آمده و زياد خسته شده است باید آقا كمى استراحت كنند و از چشم خود كار نكشند .(1)

معظم له در آخرین سال عمر مبارکشان که برای معالجه به خارج از کشور رفته بودند خود را به عزای حضرت زهرا (سلام الله علیها) در فاطمیه رساندند و با آن شور و علاقه ای که داشتند با پای برهنه روی آسفالت های داغ شهر قم به عزاداری پرداختند .

اقدام آیت اللّه العظمی وحید خراسانی (علیه حفظه الله) برای تعطیلی سالروز شهادت حضرت ز هرا (سلام الله علیها)

مرجع عالیقدر ، حضرت آیت اللّه العظمی آقای حاج شیخ حسین وحید خراسانی(علیه حفظه الله) با توجه به موقعیت برجسته ای که در حوزۀ علمیّه قم دارند و با عنایت به شمار بسیار زیاد شاگردان و تربیت یافتگان مکتب علمی و اجتهادیشان، برای برافراشتن پرچم بزرگداشت شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) از هیچ اقدام و کوششی دریغ نفرمودند .

ایشان با مجاهدتی پیگیرانه ، از رئیس محترم جمهور وقت و هیئت دولت و نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواستند که ، روز شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) را به طور رسمی و قانونی ، تعطیل سراسری در کشور ا علام نمایند ، و در اثر فعالیت های مخلصانه و صادقانۀ بسیار ، این آرزوی بزرگ برآورده گردید ، و در هیئت دولت ، و نیز در مجلس

ص: 140


1- . همان ، ص 128 .

شورای اسلامی، با رأی قاطع نمایندگان ، روز سوم جمادی الثانیۀ هر سال، به عنوان سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تعطیل رسمی اعلام گردید و از سال 1420 قمری ( 1378شمسی ) این مصوّبۀ بسیار ارزشمند و تاریخی به اجرا در آمد .(1)

دسته عزاداری با پای برهنه

حضرت آیه اللّه العظمی وحید خراسانی(علیه حفظه الله) علاوه بر اقامه مجلس عزا در بیت شریف خود به مناسبت شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) از سال 1420 قمری ( 1378شمسی ) در روز سوم جمادی الثّانیه با پای پیاده و برهنه روی آسفالت های داغ شهر قم به سوی حرم مطهر حضرت معصومه(سلام الله علیها) حرکت می کنند و جمعیت عزادار ( از علما و فضلا و عموم مردم دلسوخته) به دنبال ایشان به راه می افتند و شور عزای حضرت زهرا(سلام الله علیها) را همگانی می نمایند .

اطلاعیه ای تاریخی و هدایتگر

آیت اللّه العظمی وحید خراسانی(علیه حفظه الله) در جمادی الثّانیه 1422 قمری اطلاعیه ای اصولی و مستدل در پنج صفحه تشریح نمودند که در قسمتی از آن وظیفۀ ما را معین فرموده اند. ایشان می فرمایند :

وظیفۀ ما در این مصیبت کبری این است که به پا خیزیم ، و آنچه در توان داریم در تعظیم شعائر روز شهادت انجام دهیم ، چون

ص: 141


1- . نهضت فاطیمه ، ج1 ، ص 69.

شهادت آن حضرت ، سندِ احقاق حقّ اول المظلومین است ، و لَم اَرَ مِثْله حقاً أضیعا .(1)

آیت اللّه العظمی مرحوم حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی(رحمه الله علیه)

معظم له از سال 1380 همه ساله به طور متوالی در عرض 5 سال ، پیام صادر نموده اند . در وصيّت نامه خويش به آن پيام ها افتخار كرده و فرمودند : «من تلاش علمى زيادى كردم ، درس و بحث زيادى داشتم، اما اميدم براى قيامت، همين چند سالى است كه براى حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) فرياد زدم .»

چند سال پيش از رحلت فرمودند : «احساس مى كنم يك خطرى براى تضعيف مقام ائمۀ معصومين(علیهم السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها) در جريان است و بايد با آن مقابله كرد . بايد فاطميه را با عظمت برگزار كنيم و عاشوراى دومى بسازيم .»(2)

پيام به مناسبت ايّام فاطميّه

تعظيم شعائر دينى از وظايف مردم و هيأت هاى مذهبى است و شما نبايد خود را از اين وظيفه مهم كنار كشيده و آن را فقط از وظايف مسؤولان فرهنگى بدانيد .

ص: 142


1- . نهضت فاطمیه ، ج1 ، ص 71.
2- . سيناى فقاهت، ص 106 .

شكوه و حرارت اين مراسم مشت محكمى است بر دهان ياوه سرايان و كسانى كه سعى در القاء شبهه بين مردم ما را دارند ؛ و فكر نكنيد كه اين مطالب ضدّ وحدت است .

« وحدتى كه مدّ نظر مرحوم حضرت امام است ، كنار گذاشتن عقايد و آرمان هاى استوار تشيّع و دست كشيدن از آنها نيست . حفظ وحدت آن نيست كه كيان تشيع به فراموشى سپرده شود . اگر خداى ناكرده مبتلا به انحراف فكرى شده و تحت عنوان حفظ وحدت از عقيده و آرمان و ولايت معصومين(علیهم السلام) و سيره آن بزرگواران دست بكشيم ، تشيع را به مسلخ كشانده و از بين برده ايم » .

سكوت و بى تفاوتى در اين مورد و كم توجهى به ايام فاطميه سبب جدايى از تشيع و آرمان هاى مقدس آن است .

من خويش را در مقابل خداى سبحان مسؤول مى بينم ؛ از اين رو ، مطالب فوق را به عنوان اتمام حجّت با شما در ميان گذاشتم .(1)

ناگفته نماند علما و مراجع بزرگوار دیگری در فاطمیه نقش داشته اند که به خاطر طولانی شدن این مقاله از آن صرف نظر گردید خوانندگان عزیز جهت اطلاع به کتاب نهضت فاطمیه جلد اول مراجعه نمایند .

لازم به ذکر است که کتاب « یادوارۀ یکهزار و چهارصدمین سال شهادت حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) » توسط استاد حوزۀ علمیّه اصفهان و

ص: 143


1- . فاطمه (سلام الله علیها) و فاطميه ، ص 59- 58 . در تاریخ 18/ 5/ 1381.

بنیان گذار فاطمیه در اصفهان ( و به تبع آن در شهرهای دیگر و کشورهای دنیا ، ) حضرت آیت اللّه آقای حاج سیّد حجت موحّد ابطحی(علیه حفظه الله) در سال 1370 شمسی فاطمیه سال 1412 قمری در 314 صفحه به زیور طبع آراسته گردیده که شامل سه بخش می باشد .

بخش اول : گزارش مراسم یکهزار و چهارصدمین سال شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) در اصفهان و همچنین نمونه هایی از پوسترهایی که در آن سال چاپ شده است .

بخش دوم : ارزش شعر الهی و شعراء با ایمان از دیدگاه قرآن و اهل البیت(علیهم السلام) و به 85 نفر از شعرا بزرگ شیعه در طول تاریخ اشاره ، و سپس به مفاخر شعر و ادب فارسی و مناقب و مراثی اهل البیت(علیهم السلام) پرداخته شده و شرح حال یکصد تن از آن شعرا را ذکر نموده اند .

بخش سوم : سروده های شعرای اصفهان به مناسبت یکهزار و چهارصدمین سال شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) ذکر گردیده است .

برکات فاطمیه

از برکات فاطمیه نشر کتب فراوان پیرامون آن بانوی شهیده می باشد . مرحوم محقق بزرگوار آقای اسماعیل انصاری زنجانی در کتاب نفیس « فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در آینۀ کتاب » چاپ اول آن 700 جلد کتاب پیرامون حضرت معرفی نموده ، و در چاپ های دیگر در سال های بعد بر تعداد کتب ها افزوده شده که در چاپ پنجم آن که در سال 1393 شمسی در 1479 صفحه توسط انتشارات دلیل ما به زیور

ص: 144

طبع آراسته گردید ، 3611 عنوان کتاب چاپی و خطی مستقل به 30 زبان زندۀ دنیا معرفی شده است . لازم به ذکر است که طبق تحقیقی کوتاه که در همین اواخر انجام شد ، تا 5000 جلد کتاب را مشاهده نموده ایم که به رشته تحریر در آمده است .

ناگفته نماند مرحوم حاج شیخ اسماعیل انصاری زنجانی کتابی در زمینۀ شرح زندگانی حضرت صدّیقۀ کبری(سلام الله علیها) تحت عنوان : « الموسوعة الکبری عن فاطمة الزّهرا(سلام الله علیها) » ، در 25 مجلّد نوشته و به چاپ رسانده اند .

سفرهای تبلیغی برای بزرگداشت فاطمیّه

پس از آنکه بزرگداشت شهادت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) در سال 1411 قمری ، در اصفهان به نحو گسترده و همه جانبه ، و در برخی از شهرها در محدوده ای معیّن ، أنجام گرفت ، و برکات و آثاردینی و معنوی آن کاملاً محسوس گردید ، با جمعی از دوستان تبادل نظر و مشورت نمودیم ، برای مسافرت به شهرها و استان هائی که در این زمینه فعّالیّت مناسب نداشته اند،و به همین جهت با چند اتومبیل سواری و با همراهیِ عدّه ای از علاقمندان ، عازم مسافرت شدیم. (1)

1. مسافرت به استان های یزد و کرمان و سیستان و بلوچستان ، در سال1415قمری / 1373شمسی .

ص: 145


1- . نهضت فاطمیه ، ج2 ، ص 353 شرح این مسافرت های تبلیغی از صفحه 353 تا صفحه 434 ذکر شده است .

2 . مسافرت به استان فارس ، در سال 1416ق / 1374ش .

3 . سفر به کاشان ، قم ، مشهد مقدّس و ... ، در سال 1417 قمری/ 1375ش .

4 . سفر به شهرهای کویری و خراسان و تهران و قم در سال 1418 ق/ 1376 ش .

5 . سفر به استان های قزوین ، زنجان ، آذربایجان شرقی ، اردبیل و گیلان در سال 1419 قمری / 1377 ش .

6 . سفر به استان های کهکیلویه بویر احمد و چهارمحال و بختیاری و مرکزی ، در سال 1420 قمری / 1378 ش .

7 . سفر به استان های لرستان و کرمانشاه و همدان در سال 1421 قمری / 1379 ش .

8 . سفر به استان های مازندران ، گلستان و خراسان در سال 1422 قمری / 1380ش .

9 . سفر به استان های لرستان ،کرمانشاه ،ایلام و کردستان و همدان ، در فاطمیّه 1423 قمری / 1381ش .

کاروان هایِ عزاداری در ایّام فاطمیّه

از سال 1420 قمری ، به دنبال سفارشهای مکرّر و تأکیدات برخی از مراجع معظّم تقلید ، تصمیم گرفتیم که در ایّام فاطمیّه دوّم ، به مناسبت شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) کاروان عزاداری به راه بیندازیم ، و مسیر حرکت کاروان را عمدتاً در شهرهای تهران و قم و مشهد مقدّس قرار دهیم ، زیرا گسترش و عمیق شدن برنامه های

ص: 146

بزرگداشت شهادت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در این شهرها ، می تواند آثار و نتائج بسیاری را در تمامیِ شهرهای ایران ، و سایر کشورهای جهان داشته باشد (1).

1 . سال 1420قمری / قم ، تهران ، سوادکوه و ساری .

در روز شهادت حضرت مردم با ولایت و دوستدار أهل البیت(علیهم السلام) و هیئت های عزاداریِ شهر ساری به استقبال آمده بودند ، و در خیابان های شهر ، با پای برهنه و سرهای بدون عمامه و بر سر و سینه زنان ، عاشورای فاطمی به راه افتاد ، و منطقه به لرزه در آمده بود .

2 . سال 1421قمری / قم - دهق

عزاداری در بیت آیت الله العظمی گلپایگانی بر پا شد و جمعیّت عزادار با حضور علماء أعلام ، بر سر و سینه زنان ، بر روی آسفالت های داغ ، برای تسلیت شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) به محضر حضرت معصومه(علیهم السلام) به سوی حرم مطهّر آن حضرت رهسپار شدیم .

با ورود در آستانۀ صحن مقدّس ، ناگاه یک انقلاب عجیبی در روح جمعیّت عزادار پیدا شد ، که دلیل ظاهری خاصّی نداشت ، گویا هیچکس اختیار خود را ندارد، شدّت بر سر و سینه زدن ، ضجّه و ناله ، أشک و سوز ، استثنائی بود، بدون اختیار شعار سینه زنی عوض شد ، و همه فریاد می کردند :کشتند زهراء را - امّ أبیها را و

ص: 147


1- . نهضت فاطمیه ، ج2 ، ص 434 .

برخی از اشخاص مورد وثوق اظهار داشتند که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آن مراسم عظیم در صحن حضرت معصومه(سلام الله علیها) دیده شدند .

پس از آن ، با همان پاهای برهنه و با اشک جاری و گریه و ناله به سوی مدرسه و مؤسّسۀ الإمام المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رهسپار شدیم ، و به امامت آیه اللّه العظمی آقای حاج سیّد محمّد باقر ابطحی(رحمه الله علیه) ، نماز ظهر و عصر را به جماعت خواندیم ، و ایشان مقداری دربارۀ بزرگداشت شهادت حضرت زهراء سخنرانی نمودند .

3 . سال 1422 قمری / قم - تهران

در منزل حضرت آیه اللّه العظمی وحید خراسانی(علیه حفظه الله) عدّه ای از علماء و فضلاء قم ، همانند : حضرت آیه اللّه العظمی ، آقای حاج سیّد محمّد باقر ابطحی(رحمه الله علیه)آوردند ، و حال و هوای عزاداری به جایی رسید که بعضی از علماء حاضر در مجلس ، عمامه از سر خود انداختند ، و دو شخصیّت بزرگوار یادشده نیز ، عمامه های خود را برداشتند ، و گویا منظرۀ تازیانه زدن به حضرت زهرا (سلام الله علیها) را می دیدند ، و صدای وا أبتاه وا أبتاه ، أهکذا یفعل بابنتک و صفیّتک را می شنیدند ، و بی اختیار خود را می زدند ، و چشم ها کاسۀ خون شد ، و بدن ها سرخ و عرق ریزان گردیده بود .

پس از اتمام عزاداری ، حضرت آیه اللّه العظمی آقای وحید خراسانی با بیاناتی بسیار شیوا ، و با خلوصی عجیب ، همراه با تجلیل از عظمت بی مانند حضرت زهرا(سلام الله علیها) برای حاضرین ( که آن عزاداری مخلصانه و خاضعانه را انجام دادند ) دعا نمودند ، و متواضعانه فرمودند :

ص: 148

امیدوارم به خاطر اینها ( اشاره به عزاداران ) خداوند به ما هم عنایتی بفرماید که همین تواضع و أدب ، نشان می دهد که چرا حضرت بقیّة الله الأعظم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از دیر زمانی ، به ایشان عنایت داشته اند .

سپس با همان حالت عزاداری و سینه زنی ، به بیت شریف مرجع عالیقدر شیعه مرحوم آیه اللّه العظمی ، آقای حاج سیّد محمّد رضا گلپایگانی(رحمه الله علیه)( که پیشگام در احیای فاطمیّه و مراسم بزرگداشت شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) بودند ) مشرّف شدیم ، حضرت آیه اللّه العظمی ، آقای حاج شیخ لطف اللّه صافی گلپایگانی(رحمه الله علیه)و عدّه ای از علما و مدّرسین عظیم الشّأن حوزۀ علمیّه و سایر طلّاب و مردم نیز حضور داشتند ، و عزاداری بسیار تکان دهنده ای انجام شد ، که حضرت آیه الله صافی از شدّت گریه شانه هایشان می لرزید ، و پس از پایان عزاداری توضیحاتی دربارۀ اقدامات حیاتیِ مرحوم آیه اللّه العظمی گلپایگانی در بزرگداشت فاطمیه(سلام الله علیها) دادم که برای همه حاضرین جالب و تکان دهنده بود، و سپس حضرت آیه الله صافی(رحمه الله علیه) با اشک جاری ، و با علاقه و محبّتی زائد الوصف ، نسبت به حضرت زهرا (سلام الله علیها) از کاروان عزاداری و این همه احساسات پاک قدردانی نمودند ، و این عزاداری های پرشور را سبب استحکام بنیان های اعتقادی و دینداری ، و حفظ ارزش های اسلامی دانستند .(1)

ص: 149


1- . نهضت فاطمیه ، ج2 ، ص 450 .

ادامۀ سفرهای عزاداری فاطمیه

در این دهۀ اخیر حرکت قافلۀ عزاداری به شهرهای مختلف کشور و امامزادگان در مسیر ، انجام گرفت و موجب توسعه و گسترش حرکت فاطمی گردید که در ذیل به صورت فهرست وار تقدیم شما خوانندگان عزیز می گردد :

1 . سفر به کوهپایه ، نائین ، خورو بیابانک ، طبس ، مشهد ، ساری ، تهران و قم در سال 1433 قمری .

2 . سفر به خرم آباد، شوش ، دزفول ، شوشتر ، اهواز در سال 1434 قمری .

3 . سفر به قم و تهران در سال 1435 قمری .

4 . سفر به قم ، گلپایگان ، خوانسار و چادگان در سال 1436 قمری .

5 . سفر به قم

و تهران در سال 1437 قمری .

6 . سفر به قم ، اقلید امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، امامزادگان در مسیر ، در سال 1438 قمری .

7 . سفر به قم و تهران در سال 1439 قمری .

8 . سفر به شهرهای قم ، ساری ، مشهد و ... و استان مقدّس امامزادگان در مسیر ، در سال 1440 قمری .

9 . سفر به قم و تهران در سال 1441 قمری .

10 . سفر به نراق ، قم ، مشهد و امامزادگان در مسیر ، در سال 1442 قمری (همین امسال ) .

11. سفر به قم و امامزادگان مسیر ، در سال 1443 قمری .

ص: 150

فاطمیه 1442 قمری

سال 1442 قمری سال کرونایی بود و ترس و اضطراب و نگرانی بر مردم حاکم بود مردم فهیم و ولائی ، در شهرهای مختلف کشور ، بالاخص شهر اصفهان همراهی و همدلی نموده و از جان و مال خویش سرمایه گذاشتند و نگذاشتند که عَلَم عزای فاطمی روی زمین بیفتد و مرد و مردانه ، فاطمی وار وارد میدان شدند و خالصانه و آنچه که در توان داشتند مجالس فاطمی را پر سوز و پر شور برگزار نمودند و در شهرهایی مانند اصفهان ، مشهد ، قم ، کاشان و ... دسته جات و قافله های عظیم عزاداری راه انداختند و آن چنان سوز و شوری در بین مردم دیده می شد که سال های قبل این چنین نبود و به جهان و جهانیان و تاریخ ثابت نمودند که همان طور که پیامبر رحمت(صلی الله علیه و آله وسلم) فرموده اند: دخترم فاطمه پناهگاه مردم است . مردم سوی این پناهگاه و کهف حصین الهی آمدند و گفتند تا پای جانمان از حضرت زهرا(سلام الله علیها) دفاع می نماییم . همانطور که حضرت زهرا(سلام الله علیها) از مظلومیت و ولایت حضرت علی(علیه السلام) دفاع نموده و در این راه ، خود و فرزندشان شهید راه ولایت علوی شدند . ما مردم متدیّن ، ولایتمدار و محبّان حضرت از پا نمی نشینیم و تا آخرین لحظه از عمرمان آنچه در توان داریم در طبق اخلاص نهاده و با شور و سوز این مجالس را بر پا خواهیم نمود .

ص: 151

در پایان به فرازهایی از یادداشت و پیام مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیة اللّه العظمی صافی گلپایگانی(رحمه الله علیه) در آستانه فرارسیدن ایام جانسوز فاطمیه(سلام الله علیها) می پردازیم :

فرازهایی از اطلاعیۀ آیة اللّه العظمی صافی گلپایگانی (رحمه الله علیه) به مناسبت ایام جانسوز فاطمیه 1442 ق

در میان اهل بیت(علیهم السلام)، حضرت زهرا(سلام الله علیها) یك محوریت خاصی دارند ؛ ملاحظه كنید وقتی اهل بیت(علیهم السلام) معرّفی می شوند ایشان در صدر هستند ؛ «هُمْ فَاطِمَةُ وَ أبُوهَا وَ بَعْلُهَا وَ بَنُوهَا »

آن حضرت در بین اهل بیت(علیهم السلام) ، مقام و عظمت خاصی دارند كه همه ائمه(علیهم السلام) به وجود ایشان افتخار می كنند . در واقع ، آن وجود مقدس برای همه اهل بیت(علیهم السلام) حجت است، یعنی برای حقانیت خودشان و برای بطلان غاصبین و ستمگران به وجود آن بزرگوار احتجاج می كنند . همه اهل بیت(علیهم السلام) حجتند ، ولی حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از این جهات ، حجیتش از همه بیشتر است.

گرامی داشت فاطمیه و مواضع فاطمه ، سیره فاطمه ، زهد فاطمه ، عبادت فاطمه ، علم و حكمت فاطمه باید همیشه جزء برنامه ها باشد و در سخنرانی ها ، تألیفات و در هر فرصت مناسب باید آن را بازگو كرد.

باید مصایبی كه بر آن حضرت وارد شده است و آن قدر فاش و آشكار است كه حتی در مثل كتاب النهایة ابن اثیر - با این كه سنّی است و كتابش لغت است - به مناسبت از اشاره به این مصائب پس از رحلت رسول اللّه(صلی الله علیه و آله وسلم) نتوانسته خودداری كند و آنها را برای همه بازگو می كند .

ص: 152

باید در این فاطمیه ها ، شخصیت ملكوتی آن حضرت تجلیل و تعظیم شود و همه مردم در این ایام ، ارادت و مودّت خود را به یگانه بانوی اسلام دخت گرامی پیامبر رحمت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) اثبات نمایند . امروز ما به تأسی به آن حضرت احتیاج داریم .

فاطمیه یك تاریخ است ، فاطمیه یعنی فریاد بر سر ظالمان ، فاطمیه یعنی جهاد برای پیروزی حق بر باطل ، و بالاخره فاطمیه یعنی روز حكومت جهانی و الهی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) .

آری ! فاطمیه عاشوراست ، فاطمیه شب قدر است ، فاطمیه غدیر و نیمه شعبان است و فاطمیه یعنی روز پیروزی نور بر ظلمت .

باید با بدعت ها ، با بیگانه گرایی ها ، با نابسامانی ها ، با گناه ، با شیوع مناهی و ملاهی ، با فساد، با جهل و ضلالت مبارزه نمود .

مكتب اهل بیت(علیهم السلام)، مكتب معرفت ، مكتب علم و بیداری ، مكتب آگاهی و عدالت و برابری و رشد عقلی و اندیشه های نورانی است كه همه باید آن را در این فرصت ها بازگو كنیم و همه باید قدردان مجالس نورانی فاطمی باشیم و از بركات آن كمال استفاده را نموده و مهمترین وظیفه خود را دعا با تضرّع و انابه به درگاه خداوند متعال برای تعجیل در فرج موفور السرور فرزند عزیز فاطمه ، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار دهیم ؛ اللّهم عجل فرجه الشریف و اجعلنا من أعوانه و أنصاره و المستشهدین بین یدیه .»(1) ( 7 /10/1399)

ص: 153


1- . www.saafi.ir

منابع و مآخذ

قرآن مجید

نهج البلاغه

الاختصاص، مفيد، محمد بن محمد، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر و محرمى زرندى، محمود، ناشر: الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد، قم، چاپ اول، 1413 ق.

ادب الطف، شبر، جواد ، انتشارات دارالمرتضی، بیروت، 1409ق.

اسرار آل محمد ، ترجمه کتاب سلیم بن قیس ، هلالى، سليم بن قيس، مترجم: انصارى زنجانى خوئينى، اسماعيل، نشر الهادی، قم، چاپ اول، 1416 ق.

امالی صدوق، ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: كتابچى، تهران، چاپ ششم، 1376 ش.

امالی، طوسى، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: مؤسسة البعثة، ناشر: دارالثقافة، قم، چاپ اول، 1414 ق.

امواج البکاء، بسطامی، ملانوروز علی ، تحقیق و اضافات: مجتبی خورشیدی، انتشارات طوبای محبت، چاپ دوم، 1392.

انوارالشهاده، یزدی، محمدحسن بن علی، انتشارات حق بین، چاپ اول، زمستان 1374.

آیین های دینی – شیعی، بین سال های 313 تا 665 قمری، جعفری ، محمدرضا، مترجم: محمدی، حسین، نشر تک، تهران، چاپ اول، 1397.

ص: 154

بحارالانوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربی، بيروت، چاپ دوم، 1403 ق.

بشارة المصطفی لشیعة المرتضی(علیه السلام)، طبرى آملى، عماد الدين أبي جعفر محمد بن أبی القاسم، ناشر: المكتبة الحيدرية، نجف، چاپ دوم، 1383 ق.

بیت الاحزان، قمی، شیخ عباس، مترجم: محمدی اشتهاردی، محمد، انتشارات ناصر، قم، چاپخانه دفتر تبلیغات اسلامی قم.

تاریخ اسلام، ذهبی، محمد بن احمد، محقق: تدمری، عمر عبدالسلام، دار الکتاب العربي - بیروت – لبنان، 1409ق.

تاریخ بغداد ، الخطيب البغدادی، أبی بكر أحمد بن علی، دراسة و تحقيق مصطفى عبد القادر عطا الجزء الاول دار الكتب العلمية بيروت – لبنان.

تاریخ دمشق، ابن عساکر، أبی القاسم علی بن الحسن ابن هبة الله بن عبد الله الشافعی، تحقیق: علی شیری، الناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع.

تثبیت دلائل النبوه ،القاضى عبد الجبار معتزلی بن أحمد بن عبد الجبار الهمذانی الأسد أبادی، أبو الحسين، الناشر: دار المصطفى – شبرا- القاهرة.

ترجمه امالی صدوق، کمره ای، ابن بابويه، محمد بن على، مترجم: كمره اى، محمد باقر، ناشر: كتابچى،تهران، چاپ ششم، 1376 .

تنقیح المقال فی علم الرجال علامه مامقانی ، چاپ سنگی .

ص: 155

تنقیح المقال فی علم الرجال، علامه مامقانی، چاپ موسسه آل البیت (علیهم السلام).

تهذیب الاحکام، طوسی، ابوجعفر، محمد بن حسن، دارالکتب الاسلامیه، تهران چاپ چهارم، 1407ق.

جنّةالعاصمه، میرجهانی طباطبایی، علامه سیّدمحمدحسن، تصحیح و تحقیق: فدوی اردستانی، حامد، ناشر: نسیم کوثر، چاپ دوم، 1391.

چالش ها و تعاملات ایران در نیمه نخست قرن بیستم ، کوهستانی نژاد، مسعود ، انتشارات: ادارۀ نشر وزارت امور خارجه، چاپ اول، 1384.

دانستنی های فاطمی، غزالی، علی، انتشارات عطر عترت، چاپ اول، 139ش.

دلائل الإمامة ، طبرى آملى صغير، محمدبن جرير بن رستم، محقق / مصحح: قسم الدراسات الإسلامية مؤسسة البعثة، ناشر: بعثت، قم، چاپ اول ،1413 ق.

دیوان، ابن عُنَین، شرف الدين أبي المحاسن محمد بن نصر المشهور بابن عُنين الأنصاري الدمشقي، نشر دارصادر، بیروت.

روضة الشهداء، واعظ کاشفی، ملاحسین،

روضة الواعظین، فتال نيشابورى، محمد بن احمد، ناشر: انتشارات رضى، قم ، چاپ اول، 1375 ش.

روضه المتقین، مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، محقق / مصحح: موسوى كرمانى، حسين و اشتهاردى على پناه، ناشر: مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور، قم، چاپ دوم، 1406 ق.

ریاض القدس ، واعظ قزوینی، صدرالدین، انتشارات اسلامیه.

ص: 156

رياحين الشريعه ، در ترجمه دانشمندان بانوان شيعه، محلاتی، ذبیح الله، انتشارات دارالكتب اسلاميه، تهران، چاپ اول ، 1382.

زندگانی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) ، شهيدی، سيدجعفر، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ نوزدهم، 1373.

زندگانى حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) ( ترجمه جلد 47 بحار الأنوار)، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مترجم: خسروى، موسى، ناشر: اسلاميه، تهران، چاپ دوم، 1398 ق.

زندگانى حضرت زهرا (سلام الله علیها) ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) / ترجمه نجفى، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مترجم: روحانى على آبادى، محمد، انتشارات مهام، تهران، چاپ اول، 1379 ش.

سرگذشت زندگانی من ، (خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی )، میرزا صالح ، غلامحسین ، انتشارات کویر، چاپ سوم، 1393.

سفينة البحار ، قمى، عباس، ناشر: اسوه، قم، چاپ اول، 1414 ق.

سیره عالمانه و پندهای حکیمانه ، تبریزی، جعفر، نشر دارالصدیقة الشهیده(سلام الله علیها)، قم، 1390.

سيناى فقاهت، حیات طیبه مرجع عظیم الشان جهان تشیّع حضرت آیت اللّه العظمی محمد فاضل لنکرانی، فاطمی موحد، حسن، انتشارات مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام)، چاپ اول، 1387.

شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحديد، عبد الحميد بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل، ناشر: مكتبة آية الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1404 ق.

ص: 157

طرف من الانباء والمناقب، ابن طاووس، على بن موسى، محقق / مصحح: عطار، قيس،ناشر: تاسوعا، مشهد،چاپ اول، 1420 ق.

علل الشرایع ، ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: كتاب فروشى داورى، قم، چاپ اول، 1385 ش / 1966 م.

عنوان الکلام، فشارکی، محمدباقر، بن محمدجعفر، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، تهران، 1377.

عوالم العلوم، بحرانى اصفهانى، عبد الله بن نور الله، محقق / مصحح: موحدابطحى اصفهانى، محمد باقر، ناشر: مؤسسة الإمام المهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، قم، چاپ دوم، 1382 ش.

عوالی اللئالی ، احسایی، محمد بن علی، دارسیدالشهدا (علیه السلام) للنشر، قم، چاپ اول، 1404ق.

فاطمة الزهرا(سلام الله علیها) من المهد الی اللحد، قزوینی، سید محمد کاظم، نشر مرتضی، قم، چاپ پنجم ، 1384.

فاطمه زهرا(سلام الله علیها) شادمانی دل پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)، رحمانی همدانی، احمد، مترجم: افتخارزادۀ سبزواری، سیدحسن، انتشارات بدر، چاپ چهارم، بهار 1381.

فاطمه(سلام الله علیها)

و فاطميه ، (پيام ها و سخنان مرجع عاليقدر آيت الله العظمی محمد فاضل لنكرانی(، مركز فقهی ائمه اطهار (علیهم السلام) ، چاپ چهارم، 1392.

الفصول المهمّة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، محقق / مصحح: القائينى، محمد بن محمد الحسين، ناشر: موسسه معارف اسلامى امام رضا(علیه السلام)، قم، چاپ اول، 1418 ق / 1376 ش.

ص: 158

الفضائل ، ابن شاذان قمى، أبو الفضل شاذان بن جبرئيل، ناشر: رضى، قم، چاپ دوم، 1363 ش.

الکافی، كلينى، محمد بن يعقوب، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى،

محمد، ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

الکامل فی التاریخ ، ابن اثیر، ابوالحسن على بن محمد بن محمد بن عبدالكريم شيبانى جزرى، معروف به ابن اثیر، ترجمه: عباس خلیلی ، ناشر: دار صادر، بیروت، چاپ اول، 1385ق.

کتاب سلیم بن قیس الهلالی، هلالی، سلیم بن قیس، ناشر: الهادی، قم، چاپ اول، 1405ق.

کشف الغمة، اربلى، على بن عيسى، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، سيد هاشم، ناشر: بنى هاشمى، تبريز، چاپ اول، 1381 ق.

کفایةالاثر، خزاز رازى، على بن محمد، محقق / مصحح: حسينى كوه كمرى، عبد اللطيف، ناشر: بيدار، قم، 1401 ق.

کوکب دری،

كامل الزيارات، ابن قولويه، جعفر بن محمد، محقق / مصحح: امينى، عبد الحسين، ناشر: دار المرتضوية، نجف اشرف، چاپ اول، 1356 ش.

كامل بهائى، طبرسی، حسن بن علی، انتشارات مرتضوی، تهران، چاپ اول،

1383.

لسان المیزان، ابن حجر العسقلاني المحقق: عبد الفتاح أبو غدة، الناشر: دارالبشائر الإسلامية ، الطبعة الأولى، 2002 م.

ص: 159

مجمع الاداب ، ابن فوطی ، عبدالرزاق، بن احمد، انتشارات وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی.

المزار الکبیر، ابن مشهدى، محمد بن جعفر، محقق / مصحح: قيومى اصفهانى، جواد، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، چاپ اول، 1419 ق.

الموسوعة الکبری، انصاری زنجانی خوئینی، اسماعیل، ناشر: دلیل ما، قم، چاپ اول، 1428ق.

موسوعة طبقات الفقهاء، سبحانی، جعفر،موسسه امام صادق(علیه السلام) ، قم، 1418ق.

نوائب الدهور فی علائم الظهور، میرجهانی طباطبایی، سیدمحمد حسن، انتشارات کتابخانۀ صدر، چاپ دوم، 1369.

نورى از ملكوت ، زندگانى آيت اللّه العظمى گلپايگانى ، لطفی، مهدی، انتشارات دفتر نشر برگزیده ، چاپ اول، 1381.

نهضت فاطمیه ، موحّد ابطحی ، آیت الله سیّدحجت ، انتشارات حبل المتین، قم، چاپ اول، 1382.

وسائل الشيعه، شيخ حرعاملى، محمدبن حسن، محقق/مصحح: مؤسسة آل البيت(علیهم السلام) ، ناشر: مؤسسة آل البيت(علیهم السلام) قم، چاپ اول، 1409 ق.

وفاة فاطمة الزهرا(سلام الله علیها)، مقرم، سیدعبدالرزاق، ط حیدریه نجف.

الهجوم علی بیت فاطمه(سلام الله علیها) ، عبدالزهرا، مهدی.

الهدایة الکبری، خصیبی، حسین بن همدان، ناشر: البلاغ، بیروت، 1419ق.

سایت اجتهاد مقالۀ آقای پوسانی .

ص: 160

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109