فرهنگ عاشورا در ظهور : مقایسه ای بین قیام امام حسین علیه السلام و قیام امام زمان علیه السلام

مشخصات کتاب

سرشناسه : گنجی، حسین، 1333 -

عنوان و نام پديدآور : فرهنگ عاشورا در ظهور : مقایسه ای بین قیام امام حسین علیه السلام و قیام امام زمان علیه السلام/حسین گنجی ؛ ویراستار اکبر اسدی.

مشخصات نشر : قم: طوبای محبت، 1398.

مشخصات ظاهری : 88ص.؛ 21/5×14/5س م.

شابک : :978-600-366197-4

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

عنوان دیگر : مقایسه ای بین قیام امام حسین علیه السلام و قیام امام زمان علیه السلام.

موضوع : حسین بن علی (ع)، امام سوم، 4 - 61ق.

موضوع : Hosayn ibn 'Ali, Imam III , 625-680

موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق -

موضوع : واقعه کربلا، 61ق -- تاثیر

Karbala, Battle of, Karbala, Iraq, 680 -- Influence

مهدویت -- انتظار

Mahdism -- *Waiting

واقعه کربلا، 61ق -- احادیث

Karbala, Battle of, Karbala, Iraq, 680 -- Hadiths

رده بندی کنگره : BP41/5

رده بندی دیویی : 297/9534

شماره کتابشناسی ملی : 6054401

اطلاعات رکورد کتابشناسی : فیپا

علیرضاگنجی : 09191951622

خیراندیش دیجیتالی : انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ص: 1

اشاره

ص: 2

فرهنگ عاشورا درظهور

مقایسه ای بین قیام امام حسین علیه السلام و قیام امام زمان علیه السلام

استاد حسین گنجی

ص: 3

گنجی حسین

فرهنگ عاشورا در ظهور : مقایسه ای بین قیام امام حسین علیه السلام و قیام امام زمان علیه السلام/ حسین گنجی ، قم : مهدی جویان، 1389 72 ص

ISBN:

3-0-92310-600-978

فهرست نویسی براساس اطلاعات فیپا

کتابنامه همچنین به صورت زیر نویس

1.مهدویت2.محمد بن حسن عجل الله تعالی فرجه الشریف امام دوازدهم 255 ق -3 واقعه کربلا61قم .الف.عنوان.ب. مقایسه ای بین قیام امام حسین علیه السلام و قیام امام زمان علیه السلام

4ف9گ/224/4 BP

297/462

فرهنگ عاشورا در ظهور

مقایسه ای بین قیام امام حسین علیه السلام و قیام امام زمان علیه السلام

مولف:حجت الاسلام و المسلمین استاد حسین گنجی

ناشر:مهدی جویان

تدوین وویرایش:حجت الاسلام اکبر اسدی

شمارگان:700

لیتوگرافی:پردیس

چاپ :دوم

چاپخانه:گل وردی

قیمت:20000

مرکز پخش

09191951622 علیرضاگنجی

ص: 4

فهرست مطالب

پیشگفتار...9

«1»

اهداف مشترک...13

دل شکسته ی ادم...14

بیماری ابراهیم خلیل...15

جنون عشق...16

امام زمان علیه السلام در کتب انبیا...17

یاد امام زمان علیه السلام درزیارت عاشورا...18

لوط پیامبر در ارزوی امام زمان علیه السلام...19

گریه بر سید الشهدا علیه السلام...20

گریه های امام حسین علیه السلام...20

تناسب رفتار...21

دل های مظطر...22

زاری و شیون...23

زنده کننده ی فرهنگ کربلا...24

«2»

عصر جهالت و نادانی...25

ص: 5

نجات بشر از جهل و سردر گمی...26

کمال خرد و اخلاق...27

به پا داشتن نماز...27

روح نماز...29

استعانت از خدا...30

عظمت خدا...30

زکاتی فراگیر وبی نظیر...31

بزرگ ترین معروف...32

ویژگی های یاران مهدی علیه السلام...33

احمد چلویی...34

تفسیر کربلا...34

«3»

اصلاح جامعه ...37

مصلح جهانی...38

بندگی خدا...39

زمینه ساز حرکت فرهنگی شیعی...40

کارخانه انسان سازی...41

پدر بندگان خدا...42

پدر بندگان صالح...43

«4»

برترین یاران...45

یاران سست عنصر...46

برترین اهل هر عصر...47

ص: 6

حق باوری...47

شیران بیشه ی کارزار...49

انقلاب الهی...49

دل های اهنین...51

ارادتی عاشقانه...52

یاران شیدایی...53

اطاعتی خالصانه...54

بوسه گه اهل نظر ...55

حمایت عاشقانه...55

عبادت و راز ونیاز...56

همچون زمزمه ی زنبور عسل...56

یادنماز...57

«5»

تشابه باران...61

فلسفه ی قیام...62

شهادتگاه عشاق...63

تبرک عاشقانه...56

فانی در ولایت...66

کتابنامه...69

ص: 7

بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِيمِ الحَمدَللِهُ رَبُّ العالَمينَ والعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ثُمَّ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ على سَيِّدِ الأنبياءِ وَالمُرْسَلِينَ وافْضَلِ السُّفَرَاءِ الْمُقَرَّبِينَ وَ حَبيبِ اله الْعالمِينَ ابِي الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ صَلَّ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ اَلْهِ وَ اله اَلْمَعْصُومِينَ اَلطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الامجِدِينَ سِيمَا مَوْلاَنَا بَقِيَّةُ اَللَّهِ فِي اَلاَرِضِينَ رُوحِي وَ اَرْوَاحَ الْعَالِمِينَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفِدَاءُ واللَّعْنُ الدّائِمُ على اعدائِهِم الى يَومَ القاءِ

ص: 8

پیشگفتار

إنهُ لايجد عَبدٌ حَقيقة الايمانِ حتى يعلمَ ان لآخِرِنامالأوَّلنِا؛ بدون تردید هیچ بنده ای حقیقت ایمان را درک نمی کند، مگر اینکه به این باور قلبی برسد که آنچه برای اولین ماست، برای آخرین ما نیز هست.

امام صادق عليه السلام، بحارالانوار، ج 25، ص 359

بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِيمِ الْحَمْدَللِه رَبُّ اَلْعَالَمِينَ وَ صَلَّي اَللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّيِّبِينَ اَلطَّاهِرِينَ

با تفکر و اندیشه در تاریخ زندگی پیشوایان بزرگ شیعه و بررسی شیوه های رفتاری و سیره های عملی آنان در هدایت جامعه و بررسی آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام به این نکته پی می بریم که همه ی این پیشوایان و نگاهبانان سنگر وحی و حافظان دین، یک هدف بزرگ را دنبال می کردند. و این همان هدف بعثت انبیای الهی، به ویژه پیامبر خاتم صل الله علیه و اله بوده است.

انبیا آمده اند تا انسان ها را از زیر یوق بندگی شیاطین و هواهای نفسانی برهانند و تحت عبودیت خالق هستی قرار دهند و از انسان یک موجود الهی بسازند و به تعبیر قرآن کریم:

ص: 9

«وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ ۚ»؛ (1)و از دوش آنان بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آن ها بود برمی دارند. چنانکه امیر مؤمنان علیه السلام هدف بعثت پیامبر اسلام را این گونه تبیین می فرمایند:

فَبَعَثَ اَللَّهُ مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَهِ اَلْأَوْثَانِ إِلَی عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَهِ اَلشَّیْطَانِ إِلَی طَاعَتِهِ(2)؛ خداوند محمد صل الله علیه و اله را به حق مبعوث ساخت تا بندگانش را از پرستش بت ها خارج و به عبادت خود دعوت کند و آن ها را از زیر بار طاعت شیطان آزاد ساخته، به طاعت خود سوق دهد.

بنابراین در این که همه ی ائمه علیهم السلام هدف را دنبال می کنند تردیدی نیست. بلکه همه ی آنان در آفرینش و فضل و دانش همسان و همانندند. و امام صادق علیه السلام چه زیبا به این حقیقت اشاره می فرمایند:

خَلْقُنَا وَاحِدٌ، وَعِلْمُنَا وَاحِدٌ، وَفَضْلُنَا وَاحِدٌ، وَکُلُّنَا وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تعالی؛(3) خلقت ما، علم ما و فضل ما، همه در نزد خدا یکی است. و همه ی ما در نزد خدای متعال یکی هستیم.

یعنی همه ی ما در فضائل و کمالات، در وحدت کامل به سر می بریم. امام هادی علیه السلام در زیارت جامعه کبیره چهارصد و بیست فضیلت برای امامان معصوم علیهم السلام بیان می فرمایند که از وجود همه ی این فضائل در همه ی آنان حکایت می کند.

إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَأَصْلَهُ وَفَرْعَهُ وَمَعْدِنَهُ وَمَأْواهُ وَمُنْتَهاهُ،؛(4) اگر از خیر و نیکی ذکری شود، اول و اصل و فرع و معدن و محل و مبدأ و منتهای هر خیر و نیکی شمایید.

ص: 10


1- سوره ی اعراف، آیه ی 157
2- نهج البلاغه، خطبه ی 147
3- بحار الانوار، ج 36، ص 399
4- مفاتیح الجنان، زیارت جامعه ی كبيره.

هر چند پیشوایان ما در فضل و فضیلت و هدف یکسان اند، لكن فراز و نشیب های جامعه و موقعیت ها و شرایط مختلف و متفاوتی که در عصر هر یک از آنان وجود داشت، سبب شد که هرکدام به شیوه ای فراخور آن شرایط و موقعیت ها رفتار کنند و وظیفه ی الهی خود را به بهترین نحو عملی سازند. از این رو دلیل تفاوت هر یک از ائمه علیهم السلام را در لا هدایت جامعه، می توان در مقتضیات زمان جست و جو کرد.

اگر می بینیم امام حسن مجتبی علیه السلام با معاویه صلح کرد، در آن

موقعیت، حیات دین خدا جز با آن میسر نبود. اگر می بینم امام حسین علیه السلام عليه يزيد قيام نمود، احیای دین خدا در آن شرایط چنین اقتضا می کرد. بنابراین اگر امام حسن علیه السلام در همان شرایط امام حسین علیه السلام قرار می گرفت، همان شیوه ی قیام را پیش می گرفت و بالعکس.

در حقیقت این تفاوت ها مربوط به تجلیات و ظهور در این عالم ناسوت است وگرنه همه ی آنان یک نور و یک حقیقت اند، حقیقت كامله محمدیه. چنانکه رسول خداصل الله علیه و اله فرمودند:

کُلُّنَا وَاحِدٌ، مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ، وَ رُوحُنَا مِنْ أَمْرِ اللَّهِ، أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ، وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ، وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ، وَ کُلُّنَا مُحَمَّدٌ (1). همه ی ما یکی هستیم و از یک نور. روح ما از جانب خداست، اول ما محمد است و میانه ی ما محمد است و آخر ما محمد است و همه ی ما محمدیم.

با مقایسه ی شیوه های رفتاری ائمه علیهم السلام برای حفاظت ویاری دین خدا، شباهت نزدیکی بین قیام امام حسین علیه السلام و قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می توان مشاهده نمود. اهداف مشترک قیام، ویژگی های یاران،

ص: 11


1- بحارالانوار، ج 26، ص 16

شعارها،... همگی از این قرابت و شباهت تنگاتنگ حکایت می کند.

در این مباحث با استفاده از آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام به برخی از این شباهت ها پرداخته ایم. باشد که با اهداف و ویژگی های مشترک این دو مصلح بی نظیر و این دو منجی بزرگ بشریت بیشتر آشنا شویم. مصلحی چون حضرت سیدالشهداء علیه السلام که فرمود:

اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فی اُمّة جَدّی(1)؛ جز برای اصلاح در امت جدم قیام نکردم.

و مصلح جهان بشریت حضرت بقیه الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف

أَيْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا،أَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِياءِ وَأَبْناءِ الْأَنْبِياءِ ، أَيْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاءَ (2)کجاست آن مصلح امور عالم که پریشانی های خلق را اصلاح و دل ها را خشنود می سازد؟ کجاست آن که از ظلم و ستم امت بر پیامبران و فرزندان پیامبران دادخواهی می کند؟

کجاست آنکه از خون جد بزرگوارش، شهید کربلا انتقام می گیرد؟

قدم در کربلا بگذار و بستان*** سر خونین زدست نیزه داران

تو ای دست خدا با شصت قدرت*** بکش تیر از گلوی شیرخواران

خدایا، به حق چهارده نور پاک و به مقام حضرت سیدالشهداء علیه السلام و حضرت ولی الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف این قطره ی ناچیز و دره ی بی مقدار را بپذیر. آمین یا رب العالمين!

قم مقدس - زمستان 1389

حسین گنجی

ص: 12


1- فاتیح الجنان، دعای ندبه .
2- فاتیح الجنان، دعای ندبه .

فصل اول

اشاره

فَعَلَى الْأَطائِبِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَعَلِيٍّ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِما وَآلِهِما فَلْيَبْكِ الْباكُونَ، وَ إِيَّاهُمْ فَلْيَنْدُبِ النَّادِبُونَ، وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتَذْرِفِ الدُّمُوعُ، وَلْيَصْرُخِ الصَّارِخُونَ، وَيَضِجَّ الضَّاجُّونَ، وَيَعِجَّ الْعاجُّونَ؛

پس بر پاکیزگان از خاندان محمد و علی که درود خدا بر هر دو ایشان باد، باید گریه کنندگان بگریند. و زاری کنندگان باید بر آن ها زاری کنند و برای امثال آن ها اشک ها باید روان گردد و فریاد زنندگان فریاد زنند و شیون کنندگان شیون کنند و خروش کنندگان بخروشند.

دعای ندبه

اهداف مشترک

وقتی به آیات کریمه قرآنی و احادیث و روایات مراجعه می کنیم، به

این نتیجه می رسیم که تمام اهداف مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در قیام و انقلاب حضرت مهدی علیه السلام وجود دارد. این دو معصوم از نظر ویژگی ها و اهداف و برنامه ها، اشتراکات و شباهت های فراوانی با هم دارند. در ابتدای بحث یکی دو مورد را نام می بریم و آنگاه اهداف این دو امام معصوم را عنوان و مطرح می کنیم.

ص: 13

دل شکسته ی آدم

وقتی به آیات و احادیث و روایات مراجعه می کنیم، می بینیم که خدای منان مسائل و حوادث و جریانات کربلا را با همه ی انبیا و

فرشتگانش در میان گذاشته است. جریان امام حسین علیه السلام اختصاص به این امت مرحومه ندارد، بلکه با همه ی انبیا عنوان و مطرح شده است.

به عنوان نمونه؛ اولین روضه خوان حضرت ابی عبدالله عليه السلام جبرئیل امین است. او روضه خواند و حضرت آدم علیه السلام گریه کرد. وقتی نام های مقدس پنج تن را دید و جبرئیل نام پنج تن را یاد کرد، به نام نامی حضرت ابی عبدالله الحسين علیه السلام که رسید، به جبرئیل امین فرمود: «یا آخی جَبرئيل في ذِكرِ الخامِسِ یَنکَسِرُ قَلبی وَتَسیلُ دُمُوعی (1)؛ برادرم جبرئیل، چه شد که وقتی نام پنجمین آنان را بردی، دلم شکست و اشک چشمم جاری شد؟»

حضرت آدم علیه السلام -طبق بعضی روایات - چهل سال از ترک اولایی که از او سر زده و توبه اش پذیرفته نشده بود گریه می کرد، ولی وقتی نام نامی پنج تن، مخصوصا حضرت خامس آل عبا را دید، دلش شکست و توبه اش پذیرفته شد.

انسان با گناه از خدا جدا می شود و از فطرت فاصله می گیرد. وقتی استغفار کرد، دوباره به عالم قرب و عالم توحید باز می گردد. وقتی به خدا بازگشت کند، دل می شکند.

ص: 14


1- بحارالانوار، ج 44، ص 245

پیامبر صل الله علیه و اله فرمودند:

إنَّ الله يُحِبُّ كُلِّ قَلبٍ حَزینٍ(1)، بی گمان خداوند هرقلب محزون و اندوهگینی را دوست دارد.

از آن حضرت سؤال شد: «اَینَ الله؛ خداوند کجاست؟» حضرت در پاسخ فرمودند: «عِندَ المُنكَسِرَةِ قُلُوبِهِم (2)من نزد دل های شکسته ام.» آدم علیه السلام به دل شکن نیاز داشت. دل شکن، امام حسين علیه السلام بود. وقتی دل آدم علیه السلام شکست، خدا با حضرت آدم آشتی کرد. گفت: الآن توبه ات قبول است.

وقتی حضرت آدم از جبرئیل امین سؤال کرد این آقا کیست که با نام

او دل من شکست و اشکم جاری شد؟ جبرئیل علیه السلام مصیبت و روضه ی تشنگی سیدالشهدا علیه السلام را برای حضرت آدم خواند.

بیماری ابراهیم خلیل

در قضیه ی حضرت ابراهیم خلیل الرحمان علیه السلام آمده است که گفت: «إني سقيم.»(3) وقتی همه ی مردم گفتند: امروز روز عید است و ما داریم از شهر بیرون می رویم، تو هم بیا. ابراهیم گفت: من مریضم نمی توانم بیایم. «إني سقيم» یعنی مرض من مزمن و طولانی است. ابراهیم جوان بود. مریض نبود، بلکه صحیح و سالم بود. بعد از آن که مردم بیرون رفتند، بت ها را در هم شکست. این چه بیماری است که این همه بت را

ص: 15


1- بحارالانوار، ج 70، ص 158
2- همان
3- سوره صافات، آیه 89

شکسته و تبر را هم روی دوش بت بزرگ گذاشته است!

در این روایات چنین آمده است: «فقال انِّی سَقيمٌ لما یَحُلُّ ّبِالحسین علیه السلام»(1) من بیمارم، اما نه آن بیماری که شما گمان می کنید.

جنون عشق

حضرت مولا امیرالمؤمنین علیه السلام در «نهج البلاغه» در خطبه ی متقین می فرماید: یک ویژگی اهل تقوا این است: «يقولُ لَقَدخُولِطوا؛ مردم می گویند این ها قاطی کرده و دیوانه اند.»

مرحوم شیخ عبدالکریم حامد می فرمود: تا مردم تو را دیوانه ندانند، بدان که آدم نشده ای. مردم می گویند: نگاه کن ببین می تواند پول را پارو کند، ولی اصلا دنبال پول نمی رود! پشت پا به همه این ها زده. فلان منصب، فلان شغل، فلان ریاست را به او می دهند، ولی همه را رها کرده است. «يقولُ لَقَدخُولِطوا»؛ مردم می گویند: این ها قاطی کرده اند. گاهی می بینید می زند زیر گریه، گاهی سر به بیابان می گذارد، آیا این دیوانه نیست ؟!

حضرت مولا فرمود: مردم راست می گویند، تکذیبشان نکنید. اما

مردم نمی دانند چه چیزی موجب قاطی کردن این ها شده است.

«وَلَقَد خالَطَهُم آمرٌ عَظیمٌ(2) چیز بزرگی این ها را دیوانه کرده است.» امر توحید، امر قيامت، امر معنویت و انسان شدن این ها را دیوانه کرده است. مردم این مطلب را تمیز و تشخیص نمی دهند.

ص: 16


1- الكافی، ج 1، ص 465؛ بحارالانوار، ج 44، ص 220
2- نهج البلاغه، خطبه ی 193؛ بحارالانوار، ج 64، ص 315

حضرت ابراهیم علیه السلام هم فرمود: «انّی سقیم» گفت: بله من بیمارم، اما بیمار مصائب حضرت ابی عبدالله الحسين علیه السلام «لِما یَحُلُّ بِالحُسَين علیه السلام »

امام زمان علیه السلام در کتب انبیا

همان طور که مصائب و مسائل حضرت اباعبدالله علیه السلام با همه ی انبیا در میان گذاشته شده، خداوند مسائلی را هم که مربوط به حضرت ولی الله الاعظم علیه السلام است، برای همه ی انبيا مطرح نموده است. همه ی انبیا می دانستند که خداوند وعده داده است که جهان را به دست قدرتمند و و توانمند یوسف زهرای اطهر علیه السلام پر از عدل و داد کند.

«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ»(1) ما در کتاب زبور بعد از ذکر نوشتیم که بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد.

این آیه مربوط به امام زمان علیه السلام است. خدای منان این مسأله را در «تورات» موسی علیه السلام و «زبور» داوود علیه السلام مطرح کرده است.(2) این بدان معناست که مردم عصر موسی بن عمران هم مسأله ی امام زمان علیه السلام را می دانستند؛ چون تورات به دست آن ها می رسید و با این قضیه روبه رو می شدند. سؤال می کردند سبط ها چه کسانی هستند. می گفتند: حضرت مهدی دوازدهمین جانشین حضرت رسول الله صل الله علیه و اله است.

ص: 17


1- سوره انبیاء، آیه ی 105
2- از امام صادق علیه السلام درباره ی ذکر و زبور در این آیه سؤال شد. حضرت فرمودند: ذکر در نزد خداست و زبور کتابی است که بر داوود علیه السلام نازل شده است و هر کتابی که نازل شده است، نزد اهل علم است که ماییم. (الکافی، ج 1، ص 122، ح 6)

یاد امام زمان علیه السلام درزیارت عاشورا

فلسفه ی غدیر خم معرفی امامت است. حضرت رسول صل الله علیه و اله در : خطبه ی غدیر سه مرتبه از ویژگی های امام زمان علیه السلام سخن به میان آورده است. زیارت عاشورا یادگار خداست. خدای منان زیارت عاشورا را فرستاده است. در زمان بنی امیه زیارت عاشورا را نمی توانستند برملا کنند؛ چون زمان، زمان تقیه بود. لذا پیغمبراکرم به امیرالمؤمنین؛ امیرالمؤمنین به امام حسن؛ امام حسن به امام حسین؛ امام حسین به امام سجاد؛ امام سجاد به امام باقر علیه السلام به عنوان ودیعه و امانت سپردند. زمانی زیارت عاشورا را آشکارش کردند که بنی امیه داشتند نابود می شدند و بني العباس روی کار می آمدند.

نام حضرت مهدی علیه السلام در زیارت عاشورایی که حدیث قدسی است و مربوط به کربلاست، دو مرتبه آمده است. در یک جا فرموده اند:

فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَ مَقَامَكَ وَ أَكْرَمَنِي أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مهُدًي ظَاهِرٍنَاطِقٍ بِالحَقّ مِنکُم» و در جای دیگر نیز چنین آمده است:

«مَعَ امام مَنصورٍ مِن أَهلِ بَيتِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله عَلَيهِ وآلِه»

حضرت سالار شهیدان نیز در روز عاشورا دو مرتبه نام امام زمان علیه السلام رابرده است.

حضرت امام العارفین، امام علی بن الحسین علیه السلام نیز در خطبه ای که در شام خواندند، از حضرت نام برده اند: «ومِنّا المَهدِيُّ الَّذي يَقتُلُ الدَّجَالَ؛ حضرت مهدی که دجال را می کشد، از ماست». نامش جهانی بوده؛ در همه ی زمان ها و همه ی مکان ها.

ص: 18

لوط پیامبر در آرزوی امام زمان علیه السلام

جالب اینجاست که وقتی فرشتگان مأمور عذاب به منزل حضرت

لوط علیه السلام آمدند، همسر حضرت لوط رفت داد زد و گفت: بیایید، مهمان تازه آمده است. اراذل و اوباش هم در خانه ی حضرت لوط جمع شدند. حضرت لوط موعظه کردند، اما آنها زیر بار موعظه نرفتند.

چنان که قرآن نقل کرده است، حضرت لوط به گروه اوباش گفت:

«قَالَ لَوْ أَنَّ لِى بِكُمْ قُوَّةً أَوْ ءَاوِى إِلَى رُكْن شَديد»(1)، ای کاش برای من یک نیرو و توانی و یک پناهگاهی بود.» تا به آن پناهنده می شدم و دمار از روزگار شما اراذل و اوباش در می آوردم.

در روایات ما آمده است که مراد حضرت لوط از «قوة» و «رُکن شدید» امام زمان علیه السلام و یارانش بوده است.(2) یعنی آرزو کرد ای کاش آن وعده ای که خدا به ما داده که در انتظار مصلح جهانی به سر ببرید، ای کاش آن مصلح جهانی و یاران آن مصلح جهانی الآن بودند. حضرت لوط می داند نیستند، ولی آرزو عیب ندارد. مگر من و شما آرزو نمی کنیم که «خدا کند که بیایی!»

او هم آرزو کرده است که کاش در این عصر و زمانه ی ماحضرت و یارانش تشریف داشتند و من را از این شدت نجات می دادند. معلوم می شود مسئله ی امام زمان علیه السلام در همه ی اعصار و با همه ی انبیا در میان گذاشته شده است.

ص: 19


1- سوره ی هود، آیه ی 80
2- امام صادق علیه السلام بحارالانوار، ج 52، ص 327

مسجد سهله را ادریس پیغمبر ساخته است. او می دانست که روزی مهدی فاطمه خواهد آمد. اینجا را ساخت تا در آینده خانه ی امام زمان علیه السلام بشود. وقتی حضرت ظهور می کنند، مسجد سهله خانه ی

سوم حضرت می شود.

گریه برسید الشهدا علیه السلام

دومین اشتراک گریه بر مصائب امام حسین علیه السلام است. گریه ی همراه با جزع و فزع و بی تابی مکروه و ناخوشایند است. انسان اگر گریه می کند، باید آرام آرام گریه کند. در گریه بر مصائب، جزع و فزع ممدوح و پسندیده نیست. اما انسان اگر در مصائب ابی عبدالله الحسین علیه السلام با فریاد و ضجه و ناله گریه کند، بسیار عالی است.

امام صادق علیه السلام فرمودند:

إن ّ البُكاءَ وَالجَزَع َ مَكْرُوه ٌ للْعَبدِ ماخَلا البُكاءَ و الجَزَع َ عَلي الحُسَيْن بْن عَلي (علیه السلام) فانَّه مَأجُورٌ؛(1) بی گمان هر گریه و جزعی در هر مورد برای بنده ناخوشایند است، جز گریه بر حسین بن علی علیه السلام که دارای اجر و پاداش است.

گریه های امام حسین علیه السلام

این گریه متناسب با کار آن حضرت است؛ چون خود آن حضرت

چندین مرتبه در روز عاشورا بلند گریه کردند.

برای قمر بنی هاشم علیه السلام هم بلند بلند گریه کردند. در برخی از مقاتل آمده است: هنگامی که عباس نزد برادر آمد تا اجازه ی میدان بگیرد،

ص: 20


1- بحارالانوار، ج 44، ص 291

فَبَکَی الحُسَینُ بُکائا شدیداً. ؛ حسین علیه السلام با صدای بلند گریست.» در بیان حوادث کربلا نیز آمده است: «فَبَکَی الحُسَینُ علیه السلام بُکاءً عاليا؛ حسین با صدای بلند گریست.»

تناسب رفتار

انسان باید متناسب با کربلا گریه کند. هر چیزی تناسبی دارد. اگر می خواهید به حرم امام رضا علیه السلام يابه زیارت مشاهد مشرفه بروید، می فرمودند: قدم ها را آهسته بردارید. غسل کنید. لباس نو تن کنید. گرد و غبار لباس و چهره را از بین ببرید و خود را شست و شو بدهید. موهاو محاسن را شانه کنید و وارد حرم بشوید. ولی در مورد کربلا گفته اند: با گرد و غبار و ژولیده موی و غبار آلود وارد حرم بشوید؛ متناسب با کار امام حسین علیه السلام

این تناسب در مکتب اسلام خیلی زیبا و مهم است. ظاهر و باطن متناسب و هماهنگ است. اگر انسان جوامع بشری را نگاه کند، ظاهر و باطنش به هم نمی خورد. ولی ظاهر و باطن فرامین و احکام نورانی اسلام، همه هماهنگ و متناسب است.

مثلا اسلام به ما می گوید: وضو بگیر و چهره ات رو بشوی. از آن

طرف می گوید: هنگام شستن صورت این دعا را بخوان: «ا«اللّهُمَّ بَیضْ وَجْهی یوْمَ تَسْوَدُّ فیهِ الْوُجوهُ؛(1) خدایا، در روزی که صورت ها سیاه است، مرا روسفید کن!» یعنی همزمان و هماهنگ با شستن صورت، با خدا هم صحبت می کنی. خدایا چهره ی آبرو و فطرتم را هم شست و شو بده.

ص: 21


1- الكافي، ج 3، ص 70.

دست راست و چپم را هم که می شویم، دعا می کنم و درخواستی هماهنگ و متناسب با اعضا از خداوند می کنم.

دل های مضطر

ظاهر و باطن تمام اسلام با هم تطبیق دارد. تناسبش عجیب است. وقتی نام مخصوص حضرت مهدی علیه السلام را می بریم، بلند می شویم و دست ها را روی سر می گذاریم. چرا دست روی سر می گذاریم؟ یک معنایش این است که مهدی جان! با نیامدنت به اضطرار رسیدم.

همه ی بدبختی ها و بیچارگی های جوامع بشری به خاطر غیبت امام زمان علیه السلام است. عامل غیبت هم ما هستیم. عرب وقتی مضطر و درمانده می شد، دست ها را روی سر می گذاشت. یعنی خدایا، راه چاره بسته شده است. دستم را روی سرم می گذارم و خبر از اضطرار باطنم می دهم.

پیام دیگر این است که مهدی جان، تو بیا، من تسليمتم. انسان وقتی می خواهد تسلیم بشود. دست ها را روی سر می گذارد و اعلام می کند که من تسلیمم.

باز در اسلام آمده است که اگر می خواهی دعا کنی و از خدا چیزی می خواهی، کف دست را به طرف آسمان بگیر و بگو: «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً» اما اگر بلا و سختی آمده است و ناراحتی و نگرانی شدید است این گونه دعا کن پشت دست را به طرف آسمان بگیر ودعاكن. یعنی خدا عذاب را نمی خواهم

یا مثلا اگر باران نیامده و مشکلاتی برای مردم رخ داده، برای نماز

ص: 22

باران به صحرا می روند، عبا را پشت و رو می کنند. بعد از پشت و رو کردن، پایین عبا را روی دوش می اندازند. یعنی خدایا، نگاه کن ببین من دارم دیوانه می شوم. پریشانم. چون هیچ کس عبا را پشت و رو نمی اندازد. هر کس هم نگاه می کند می گوید حالش خوب نیست. یعنی خدایا، باران ندادی. باران بده تا حالم خوب شود. زندگی ام زیر رو شود و عبا را قشنگ رو دوشم بیاندازم.

زاری وشیون

ظاهر و باطن همه چیز دقیقا به هم می خورد. آرام گریه کردن متناسب با کربلا نیست. فریاد و ضجه زدن متناسب است. غبار آلود بودن، ژولیده موی بودن متناسب است. برای حضرت ولی الله الاعظم، امام زمان علیه السلام هم همین طور است.

فَعَلَى الْأَطائِبِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَعَلِيٍّ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِما وَآلِهِما فَلْيَبْكِ الْباكُونَ، وَ إِيَّاهُمْ فَلْيَنْدُبِ النَّادِبُونَ، وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتَذْرِفِ الدُّمُوعُ، وَلْيَصْرُخِ الصَّارِخُونَ، وَيَضِجَّ الضَّاجُّونَ، وَيَعِجَّ الْعاجُّونَ(1)؛ پس بر پاکیزگان از خاندان محمد و علی که درود خدا بر هر دو گریه کنندگان باید بر آن ها زاری کنند و برای امثال آن ها اشک ها باید روان گردد و فریاد زنندگان فریاد زنند و شیون کنندگان شیون کنند و خروش کنندگان بخروشند.

اهل ندبه بسیارند. ندبه گریه ی با صداست. بعضی ها هم ضجه می زنند. بعضی ها عجه و فریاد می زنند. «وَيَضِجَّ الضَّاجُّونَ، وَيَعِجَّ الْعاجُّونَ» این ها اگر از روی واقعیت باشد بسیار ارزشمند است و

ص: 23


1- مفاتيح الجنان، دعای ندبه

خریدار دارد. خریدار آن امام زمان علیه السلام است. بعضی ها الکی داد می زنند. این غلط است.

زنده کننده ی فرهنگ کربلا

این دو اشتراک را به عنوان مقدمه بحث، عنوان و مطرح کردیم. قرآن

چهار هدف جالب و زیبا را مطرح کرده که هر چهار هدف در کربلا وجود دارد. اصلا امام زمان علیه السلام تشریف می آورد تا فرهنگ کربلا را زنده کنند. فرهنگ کربلا چند درصدی در جامعه ی شیعه زنده است، اما صد در صد زنده نیست. حضرت می آیند تا فرهنگ کربلا را صد در صد در همه ی عالم و جهان بگسترانند و زنده کنند.

از شعار یارانش می توان به این نکته بسیار مهم پی برد. شعار هر ملتی نشان دهنده ی اهداف آن ملت است. مثلا در شوروی شعارشان مربوط به شکم بود. شعار ما استقلال آزادی و جمهوری اسلامی بود. امام امت قدس سره فرمودند: تمام مقصد ما مکتب ماست.

هر کسی شعاری دارد. ما از شعار یاران آن حضرت به اهدافشان پی می بریم. شعار مهم یاران آن حضرت « یا لثاراتِ الحسین» است(1). یعنی ای کسانی که در انتظار خون خواهی ابی عبدالله الحسین علیه السلام به سر می برید، امام زمان علیه السلام تشریف آوردند. یعنی حضرت در واقع کربلا، برای خون حضرت، برای پیام و اهداف حضرت ابی عبدالله علیه السلام خواهد آمد.

ص: 24


1- بحارالانوار، ج 44، ص 85 الأمالی للصدوق، ص 129

فصل دوم

اشاره

«الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ ۗ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُور»ِ؛ همان کسانی که هرگاه در زمین به آن ها قدرت بخشیم نماز را برپا می دارند و زکات میدهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند و پایان همه ی کارها از آن خداست.

سوره ی حج، آیه ی 41

عصر جهالت و نادانی

اشتراکات فراوانی بین حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام و حضرت مهدی علیه السلام وجود دارد. از آن جمله اهداف مشترک قیام ابی عبدالله الحسين علیه السلام و قیام و انقلاب حضرت ولی الله الاعظم، امام زمان علیه السلام است. ما در زیارت اربعین حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام می خوانیم:

وبَذَلَ مُهجَتَهُ فیکَ ؛ لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ وحَیرَهِ الضَّلالَهِ.؛ حضرت ابی عبدالله الحسين علیه السلام خون دلش را برای تو داد، تا اینکه

بندگان تو را از جهالت و نادانی و از تحیر و سردرگمی نجات بدهد. بندگان خدا در آن عصر در جهالت و نادانی به سر می بردند. به قدری جاهل شده بودند که معاویه برای امام حسن مجتبی علیه السلام نامه نوشت که کسانی که دور من جمع شده اند و مرید من هستند، بین شتر

ص: 25

نر و ماده را تشخیص نمی دهند. شتر نر را به عنوان ماده وشتر ماده را به به عنوان شتر نر شهادت می دهند.

همین قضیه هم دقیقا رخ داده است. آن عرب بیچاره پیش معاویه

آمد و شکایت کرد. به معاویه گفت: اطرافیان تو شتر من را دزدیده اند. از او سؤال کردند: شتر تونر بوده یا ماده؟ گفت: شتر من نر بود و شتر را هم می دید و می گفت همین شتر من است. چند نفر در همان جلسه شهادت دادند که این شتر ماده هست، با این که شتر نر بود.

عایشه مادر مؤمنین شده بود و معاویه هم دایی مؤمنین. از او به عنوان

کاتب و نویسنده وحی یاد می کردند. و حتى احيانا مردم شام از معاويه به عنوان خود رسول الله یاد می کردند. می گفتند: تو پیغمبر ثانی هستی.

شما ببینید کسانی که از کربلا بهره نبردند، هنوز هم در جهالت و نادانی به سر می برند. می گویند: اگر سلطان مملکتی شراب خور و قمارباز باشد، اولی الامر است. هیچ شرطی برای سلطان و حاکم مملکت قائل نیستند و حتی او را اولی الامر می دانند. اهل سنت می گویند: «أُولِي الأَمرِ مِنكُم» سلاطین هستند. ای کاش می گفتند: علما اولی الامر هستند. می گویند: هر کسی بر تخت سلطنت و حکومت نشست، اولی الامر است و باید با همه وجود فرمانش را اجرا کرد. این قضیه و جریان از بنی امیه معاویه و یزید و امثال آن ها باقی مانده است.

نجات بشر از جهل و سردرگمی

فلسفه ی قیام امام حسین علیه السلام این بود که بشر را از جهالت و نادانی رهایی دهد. البته بسیاری هم رهایی پیدا کردند. در دنیا هم هر کجا

ص: 26

می خواهند از جهالت و نادانی نجات پیدا کنند، باید کربلا را به عنوان اسوه و الگوی خود قرار بدهند. این فلسفه قیام حضرت سید الشهدا علیه السلام و این شعار یاران حضرت مهدی علیه السلام: « یا لَثاراتِ الحُسین» خون خواهان امام حسین علیه السلام کجایند تا حضرت را یاری کنند.

شعار دومی هم دارند که می گویند: «اَمِت اَمِت» یعنی بمیران بمیران. همین شعاری که این روزها در همه ی دنیا می گویند؛ مرگ بر آمریکا. یاران حضرت هم شعار می دهند که جهل و نادانی را بمیران. یعنی ما آمده ایم تا جهل و نادانی را برداریم. قوانین جاهلیت و رسول قلدری را بمیران.

کمال خرد و اخلاق

قیام امام زمان علیه السلام دقیقا تابع و پیرو قیام امام حسین علیه السلام است. امام زمان علیه السلام می خواهد جهل و نادانی را از بین ببرد و بشر را در اوج معارف و علوم و دانش قرار بدهد. برای تحقیق این مهم امام زمان علیه السلام دستی به سر همه می کشند. یعنی عنایت و توجه اش به همه ی جهانیان و به همه ی عالم می رسد. در حقیقت دو ویژگی در بشر جمع می شود: یکی این که عقل بشر کامل می شود و دیگر این که اخلاقشان کامل می شود و خود به خود جهالت و نادانی از بین خواهد رفت.

به پا داشتن نماز

از دیگر اشتراکاتی که بین امام حسین علی و امام زمان علیه السلام وجود دارد، همان چیزی است که در زیارت نامه ی حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام می خوانیم:

ص: 27

اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوهَ، وَ اتَیْتَ الزَّکوهَ، وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ،؛ یا اباعبدالله من شهادت می دهم نماز را به پا داشتی

و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی.

گاهی بعضی از افراد می گویند امام حسین علیه السلام فدای نماز شد. اما نمی گویند فدای چه نمازی شد. شما یک مورد پیدا نمی کنید که در قرآن آمده باشد که نشانه ی اهل تقوا این است: « الَّذینَ یَقْرَؤوُنَ الصَّلوة»؛ اهل تقوا و اهل ایمان نماز می خوانند. در زیارتنامه حضرت هم نداریم.

حسین جان شهادت می دهم که نماز خواندن را به مردم یاد دادی.

حر بن یزید ریاحی به کربلا آمد حضرت به او فرمودند: تو و لشکریانت نماز بخوانید، ما هم می خوانیم. عرضه داشت: یا حسین، ما به شما اقتدا می کنیم. نمازمان را با شما می خوانیم. شما را قبول داریم.

اهل سنت گاهی بیش از ما نماز می خوانند، ولی نمازشان نماز نیست. یزید هم یک روز صبح آمد بیش از چهار پنج رکعت نماز خواند. به یزید گفتند: نماز صبح دو رکعت است، چرا این همه نماز؟ گفت: امروز خیلی کیفور وسرحالم. می خواهم زیاد بخوانم.

الآن هم که اهل سنت نماز تراویح می خوانند، دو ساعت و نیم، سه

ساعت طول می کشد. اما این نماز بدعت و حرام و گناه است. هر رکعت که می خوانند برای آن ها گناه می نویسند. این نماز فرمان خدا نیست. نمازی است که عمر به بدعت گذاشت و از خودش درآورد.

حضرت برای قرائت و خواندن نماز قیام نکرد. این نکته جالب و ظریف است. « اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوهَ،» فرق است بین اقامه و قرائت. اقامه یعنی برپا داشتن. «آقامَ وَلِيَّهُ عَلِیَّ ابن ابی طالب علیه السلام» یعنی

ص: 28

پیامبر دست امیرالمؤمنین را گرفت و بلند کرد و به جای خودش قرار داد. و «قَد اقَمتَ الصَّلوةَ» یعنی حسین جان تو به نماز پا دادی و این نماز با پا در جامعه ی شیعی حرکت کرد. این نماز روح دار و جان دار را زنده کرد.

روح نماز

اقامه ی نماز یعنی «إِيّاكَ نَعبُدُ وَإِيّاكَ نَستَعينُ». چشم انسان باید خدا را بندگی کند. اگر هرزه نبود و از حرام چشم پوشید، این چشم بنده ی

خداست. اگر چشم چیزی را که نباید ببیند دید، و به حرام توجه کرد، این چشم بنده ی شیطان است. عبدالله نیست. گوش اگر به موسیقی گوش داد، به تهمت گوش داد، به غیبت گوش داد، این گوش بنده ی خدا نیست، بنده ی شیطان است. اگر حرف خدا را گوش داد، ادعیه را گوش داد، این گوش عبدالله است.

این که فرمودند بگو «إِيّاكَ نَعبُدُ»، یعنی زبانم، چشمم، گوشم، دستم، فکرم، دلم و همه ی وجودم و هستی ام تو را بندگی می کند. حضرت رسول الله صل الله علیه و اله در سجده می فرمودند:

سَجَدَ لَکَ سَوَادِی وَ خَیَالِی وَ آمَنَ بِکَ فُؤَادِی (1)؛ خدایا، سرا پای وجود و خیالم تو را سجده می کند و دلم به تو معتقد است. «إِيّاكَ نَعبُدُ» یعنی همه ی جوارح واعضایم تو را بندگی می کند. روح نماز این است.

همان عبادتی که امام العارفین، حضرت علی بن الحسين علیه السلام وقتی که مؤذن الله اکبر را گفت فرمود: «: شَهِدَ بِهَا شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ

ص: 29


1- الكافي، ج 3، ص 324

بَشَری(1)؛ موی من و پوست من و گوشت من و خون من و همه ی وجود من شهادت می دهند به این که خدا بزرگ تر از آن است که به وصف درآید.»

استعانت از خدا

گاهی انسان با زبان می گوید: خدایا کمکم کن، ولی با دل به دیگران می گوید: کمکم کن. در مقام عمل به سراغ این و آن می رود. این «اِیّاکَ نَستَعین» را خوب نگفته است. درست دعا نکرده است. «اِیّاکَ نَستَعین» یعنی خدایا، همه ی اعضایم از تو مدد می خواهد. چهره ام به جانب تو برافراشته شده، و دستم به جانب تو دراز شده؛ «فَإِلَيْكَ يارَبِّ نَصَبْتُ وَجْهِى، وَ إِلَيْكَ يَا رَبِّ مَدَدْتُ يَدِى،»(2). دلم و فکرم به جانب توست. «أقَمتَ الصَّلوة» یعنی کرنش در برابر خدا، یعنی در برابر غیر خدا کرنش نکن.

عظمت خدا

«اَقَمتَ الصَّلوة» یعنی «الله اکبر» هر چه غیر از خداست پشت سر بیانداز. فقط بگو خدا بزرگ است. «أكبَرَ مِن كُلِّ كبيرٍ»، یا «أعظَمَ مِن كُلِّ عَظیمِ». این عبارت در دعای جوشن کبیر هم آمده است.

امام حسین علیه السلام به کربلا نیامدند تا به مردم بگویند نماز بخوانید. آمدند بفرمایند محتوای نماز و دستورات نماز و پیام نماز و اخلاق نماز و عرفان و سلوک نماز را در زندگی پیاده کنید. کسی که می گوید: «سُبحان َ

ص: 30


1- بحارالانوار، ج 45، ص 137
2- الاقبال، ص 709؛ مصباح کفعمى، ص 599.

رَبِّیَ العَظيمِ وَبِحَمدِهِ» از خدا به عنوان عظیم یاد می کند و معنایش این است: «عَظُمَ الخالِقُ في أنفُسِهِم ما دُونَهُ فِي أعيُنِهِم؛(1) خدا در جانشان بزرگ است و هر چه غیر خداست، در چشمشان کوچک است.» یعنی به جانشان نرفته است، بلکه با چشم می بیند. کوچک هم می بیند. هیچ چیزی را در برابر خدا بزرگ نمی بیند. و امام حسین علیه السلام برای چنین نمازی آمدند. «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلوةَ» .

زکاتی فراگیر و بی نظیر

وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ؛ شهادت می دهم که زکات دادی.» معنای این جمله از زیارت نامه چیست؟ اگر مراد این باشد که امام حسین علیه السلام زکات مالش را می داد، می گویند: این هنر نیست. اگر به شما بگویند آیت الله بهاالدینی با آیت الله بهجت - رضوان الله تعالى عليهما -نماز می خواندند یا زکات می دادند می گویند: اگر این ها نماز نخوانند یا زکات ندهند، پس چه کسی باید نماز بخواند یا زکات بدهد! این ها که تعریف نشد. اگر بگوییم: حسین جان، شهادت می دهم تو زکات می دادی! اگر امام حسین علیه السلام زکات ندهد، پس چه کسی زکات بدهد بنابراین «وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ» معنایی فراتر و گسترده تر از این معنا دارد، زکاتی همه جانبه و فراگیر. علم، زکات دارد. زکات علم و دانش، نشر آن است. آبرو زكات دارد. زكات آبرو این است که انسان آبرویش را پیش این و آن گرو بگذارد و به نفع مؤمنین و مسلمین استفاده نماید. قدرت زکات دارد. زکات قدرت این است که انسان حق مظلوم را از ظالم بگیرد و در

ص: 31


1- نهج البلاغه، خطبه ی 193؛ بحارالانوار، ج 64، ص 315

برابر ظالم بایستد و از مظلوم دفاع کند. ریاست زكات دارد. اموال زكات دارد. جسم انسان زکات دارد. زکات جسم عبادت خداست، نماز و روزه است.

در روایتی آمده است: «لِکُلِّ شَیءٍ زَکاةٌ(1) برای هر چیزی زکاتی است.» و زکات اشیا را شمرده اند. بنابراین، اگر می گوییم «وَ آتیتَ الزَّکاة»، یعنی حسین جان زکات مالت را دادی، زکات علمت را دادی، زکات زبانت را دادی، زکات عمرت را دادی، زکات آبرویت را دادی، زکات جسمت را دادی، زکات بچه هایت را دادی، بچه هایت را به شهادت رساندند. علی اکبرت، علی اصغرت، برادرانت. خودت سر دادی، انگشت دادی، انگشتر دادی. من شهادت می دهم که تویک زکات بی نظیری دادی. واحدی چنین زکاتی نداده است.

بزرگ ترین معروف

شهادت سوم: «وَ اَمَرتَ بِالمَعرُوفِ، فرمان به خوبی ها را صادر کردی.» امر به معروف کردی. این معروف چه بود؟ این معروف امامت و ولایت بود. امام حسین علیه السلام به کوفه و کربلا آمد برای این که امامت امیرالمؤمنین و امامت برادر و خود و فرزندانش را معرفی کند و به اثبات برساند. مردم کوفه به حضرت نامه نوشتند که آقاجان بیا، ما رهبر نداریم، امام نداریم، یزید را به امامت قبول نداریم.

سی هزار نامه در رابطه با موضوع امامت و ولایت آمده است. حضرت در مدینه و مکه و در مسیر کربلا نفرمودند من برای نماز و روزه و

ص: 32


1- الكافي، ج 4، ص 62

حج و جهاد آمده ام. بلکه فرمود: زید من را به بیعت مجبور کرد و من با یزید هرگز بیعت نمی کنم. یعنی یزید شایستگی خلافت و رهبری جامعه را ندارد. رهبریت از آن ماست. در نامه ای هم که به مسلم بن عقیل نوشته بود، همین بود: « فَلَعَمْری مَا الإمامُ إلاَّ الْحاکِمُ بِالْکِتابِ،(1)؛ به بخشاینده عمرم سوگند که امام و پیشوا جز حاکم به کتاب نیست.» امام با قرآن حکم می کند، عالم به قرآن است و از ناحيه خدا حاکم شده است. این امر به معروف حضرت بود. نهی از منکر حضرت هم خود و یزید و دستگاه بنی امیه بود. حضرت آمدند داد بزنند که سراغ این منکرنروید و با این منکر مبارزه کنید.

ویژگی های یاران مهدی علیه السلام

ما در این جملات چهار موضوع را در رابطه با قیام آن حضرت متوجه می شویم. اکنون بیاییم به سراغ آقا امام زمان علیه السلام این آیه ی کریمه مربوط به یاران امام زمان علیه السلام است که اگر آنان بر مسند قدرت بنشینند چه می کنند.

«الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ ۗ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ »(2) همان کسانی که هرگاه در زمین به آن ها قدرت بخشیم نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند و پایان همه ی کارها ازآن خداست.

اگر قدرت و تمکن و توان به یاران آن حضرت بدهیم، اقامه نماز

ص: 33


1- بحارالانوار، ج 44، ص 334.
2- سوره حج، آیه ی 41

می کنند. یعنی نماز و حقیقت پیام ها و برنامه های نماز را زنده می کنند.

احمد چلویی

شيخ عبدالكريم حامد می فرمودند: مرحوم شیخ رجبعلی خیاط یک رفیقی به نام احمد چلویی داشتند. به دیدن او رفتیم. احمد چلویی کسی بود که یک وقتی قهر کرد و خواست از تهران بیرون برود. وقتی اثاث و وسایل را جمع کرد، فرشته ای ندا داد که احمد چلویی برگرد.

خدا به برکت تو عذاب را از تهران برداشته است. در تهران بمان. برای مردم تهران مفیدی.

او کسی بود که بالای چلوکبابی اش نوشته بود، چلوکباب نسیه داده می شود. پول دستی هم قرض داده می شود. آیا شایسته نیست که این آقا مانع زلزله و عذاب باشد و به برکت او خداعذاب را بردارد. بعضی هم می نویسند نسیه داده نمی شود، حتی به جنابعالی. بعد هم اعلامیه پخش کردند که نسیه مرد، سالگرد نسیه را هم گرفته اند. البته مردم هم بد عمل می کنند. پول را می برند می خورند و نمی دهند.

تفسیر کربلا

ان شاء الله يوسف زهرای اطهر بیاید و هم کربلا را تفسیر می کند و هم کربلا را در همه ی جهان آفرینش بگستراند و پیام کربلا را برای همیشه و برای همه ی انسان ها تفسیر و تشریح و تبیین کند. لذا از کربلا شروع می کند. وقتی در خانه ی خدا قرار می گیرد، به خانه ی خدا تکیه می دهد و بعد از یک معرفی اجمالی شروع به روضه خواندن می کند، یعنی من

ص: 34

هم برای کربلا آمده ام. آمده ام دل ها را به سوی حضرت ابی عبدالله الحسين عليه السلام سوق بدهم.

جالب اینجاست که حضرت سیصد و ده سال حکومت می کن امام حسین علیه السلام اولین نفری است که رجعت می کند. حضرت بر مسند حکومت می نشیند و چهل و هشت هزار سال حکومت می کند.

ان شاء الله حضرت بیاید، زمان رجعت هم شروع شود و خدا منتی بر

ما بگذارد و ما هم باشیم.

ص: 35

ص: 36

فصل سوم

اشاره

اِنّی لَم اَخرُجُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لاظالِماً.و اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فی اُمّهِ جَدّی صل الله علیه و اله من برای تکبر و خوش گذارانی و ظلم و ستم و برای ایجاد فساد و فتنه خروج و قیام نکردم. من برای اصلاح امور امت جدم صل الله علیه و اله حرکت کردم

امام حسین علیه السلام

اصلاح جامعه

یکی از اشتراکات میان این دو امام معصوم، اهداف مشترک در قیام و در انقلاب است. حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام برای اصلاح جامعه حرکت فرمودند. در وصیت نامه ای که برای محمد حنفيه نوشته اند، چنین آمده است:

اِنّی لَم اَخرُجُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لاظالِماً. من برای تکبر و خوش گذرانی و ظلم و ستم و برای ایجاد فساد و فتنه خروج و قیام

نکردم.

فلسفه قیام من این است:

و اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فی اُمّهِ جَدّی صل الله علیه و اله (1)من برای اصلاح امور امت جدم صل الله علیه و اله حرکت کردم.

ص: 37


1- بحارالانوار، ج 44، ص 329.

امور امت به واسطه ی رهبری بنی امیه به فساد و تباهی کشیده شده بود. برای امت چیزی باقی نگذاشته بودند. حتی نماز را به بازی گرفتند. یزید آمد و شش الی هشت ركعت نماز صبح خواند. وقتی به یزید گفتند نماز صبح دو رکعت است، چرا هشت ركعت خواندی؟ گفت: امروز کیفورم. شراب بیشتر خورده بود و سرحال بود.

مرحوم علامه امینی قدس سره در «الغدیر» آورده اند: ولید یک روز در عین حالی که نیاز به غسل جنابت داشت و باید می رفت و غسل جنابتش را انجام می داد، آمد و در محراب عبادت ایستاد. مردم هم به او اقتدا کردند. بعضی اعتراض کردند و شهادت دادند که وليد عمل خلاف و نامشروع انجام داده و بدون غسل آمده و در محراب عبادت قرار گرفته است. هر چند به نظر اهل سنت عمل نامشروع وی، ضرری به نماز جماعتش نمی زند. چون اهل سنت وقتی در خداعدالت را شرط ندانند، روشن است که لازم نمی دانند که امام جماعت عادل باشد. اگر فاسد بود، شراب می خورد و قمار باز بود و آمد جلو ایستاد، مانعی ندارد. می توان به او اقتدا کرد. ایراد این ها به این بود که به غسل جنابت نیاز دارد. آن وقت آمده و نماز خوانده است. این بلایی است که به سر اسلام آوردند.

مصلح جهانی

حضرت فرمود: من برای اصلاح جامعه حرکت کردم. این فلسفه ی قیام حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام بود. حضرت ولی الله الاعظم علیه السلام نیز برای اصلاح جامعه می آید. از این رو یکی از القاب زیبای حضرت مصلح است.

ص: 38

أَيْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا(1)؛ کجاست آن مصلح امور عالم که پریشانی های خلق را اصلاح و دل ها را خشنود می سازد.

می گوییم: مصلح جهانی می آید و جهان را به صلاح و شایستگی سوق می دهد و جوامع بشری را اصلاح می کند. این هم یک اشتراک بین امام حسین و امام زمان علیه السلام

بندگی خدا

این نکته جالب و زیباست که یکی از کنیه های حضرت امام حسین علیه السلام اباعبدالله است. بیش ترین نامی که از حضرت در زیارت عاشورا برده شده، کنیه ی ابا عبدالله است.

چرا به آن حضرت اباعبدالله می گویند. مرحوم علامه، میرزا ابوالفضل تهرانی، شاگرد میرزای بزرگ شیرازی، در کتاب «شفاء الصدور في شرح زیارة العاشور» می فرماید: از این نظر به آن حضرت اباعبدالله می گویند که همه ی بندگان خدا سر سفره ی کربلای او نشسته اند. اگر نبود قیام و شهادت او و یارانش، در جهان یک نفر به نام عبدالله و بنده ی خدا نداشتیم. همه عبدالشيطان، عبدالدنیا، عبدالبطن، عبدالدرهم و دینار می شدند. چون وقتی یزید آن حرکات را از خود نشان دهد و بگوید:

لعبت هاشم بالملك *** فلاخبر جاء و لاوحی نزل(2)

بنی هاشم با حکومت و سلطنت بازی کردند؛ نه وحی آمد و نه قرآنی و نه خبر آسمانی

ص: 39


1- مفاتیح الجنان، دعای ندبه
2- الاحتجاج، ج 2، ص 307

این ها همه اش دروغ است. اگر رهبر یک نظام این حرف ها را بزند،

بعد از چند سال فاتحه دین خوانده می شود.

زمینه ساز حرکت فرهنگی شیعی

خود حضرت هم فرمودند:

وعَلَی الإِسلامِ السَّلامُ ،إذ قَد بُلِیَتِ الاُمَّهُ بِراعٍ مِثلِ یَزیدَ (1)و باید با اسلام وداع و خداحافظی کرد، وقتی مبتلا به رهبری همچون یزید بشود.

پس قیام حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام بنی امیه را رسوا کرد. خط یزید و بنی امیه را باطل کرد و خط خدا را ترسیم نمود و به تصویر کشید. اصلا خون امام حسین علیه السلام زمینه ساز حرکت فرهنگی امام باقر و امام صادق علیهما السلام شد، وگرنه زمینه ی فرهنگی برای شیعه حاصل نمی شد.

حضرت خونش را تقدیم کرد. کم کم مردم مدینه و کوفه و شهرها پرسیدند این یزید فاسد و فاجر و این بنی امیه چه می گویند! غیر از بدبختی و نکبت برای جامعه چه به ارمغان آورده اند؟!

قیام مختار، و پیش از آن قيام حره شروع شد. تمام بنی امیه و از جمله

فرماندار بنی امیه را از شهر مدینه بیرون کردند. به جز قيام حره و قیام مختار حرکات دیگر هم به وجود آمد. فرزند مالک اشتر، ابراهیم بن مالک قهرمان، علیه حکومت بنی امیه حرکت کرد. حکومت بنی امیه تضعیف شد. بني العباس هم از آن طرف حرکت کردند و زمینه ی مساعدی برای امام باقر و امام صادق علیهما السلام به وجود آمد تا فرهنگ سازی کنند. شیعه هر چه دارد از امام باقر و امام صادق علیهما السلام دارد. خون امام

ص: 40


1- .لهوف سید بن طاووس، ص 20، مقتل خوارزمی، ج 1، ص 185

حسین علیه السلام زمینه ی فرهنگی را برای امامان معصوم آماده کرد. لذا می گوییم: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ !» اگر قیام امام حسین علیه السلام نبود، این زمینه ی فرهنگی وجود نداشت. این یک معنای ابا عبدالله است.

کارخانه انسان سازی

مؤسس حوزه علمیه قم، مرحوم شیخ عبدالکریم حائری قدس سره وقتی

می خواست نماز بخواند عرضه میداشت:

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اشهَدُ اَنَّكَ قَد اَقَمتَ الصَّلوةَ؛ سلام بر تو

یا اباعبدالله، شهادت می دهم که تو نماز را به پا داشتی. و تكبيرة الإحرام می گفت. یعنی این نمازی هم که من الان دارم می خوانم، همه به برکت امام حسین علیه السلام است. نمازی که به تعبیر امام قدس سره کارخانه ی انسان سازی است.

مرحوم سید هاشم رضوی از قول مرحوم قاضی می فرمودند: شما به

نمازهای پنج گانه اهمیت بدهید. قشنگ بخوانید، آداب آن را رعایت کنید و زیبا بخوانید. ریش من گرو اگر شما آدم نشدید. این نماز انسان را آدم می کند. بعد ایشان می فرمود: مرحوم قاضی سردش بود. می لرزید. وقتی به نماز می ایستاد، ما به او اقتدا می کردیم. بعد از نماز اول قبایش را در می آورد. می دیدیم که عرق کرده.

چنان مستغرق یاد حضرت رب العالمین می شد که آن لرزش و سرما

از بین می رفت و به برکت لطف حضرت رب العالمین برای او حرارتی حاصل می شد.

ص: 41

پدر بندگان خدا

«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ !» سلام بر تو ای پدر همه ی بندگان عالم.

اگر او و قیامش نبود، اگر «هَیهاتَ مِنَّا الذِّلَةِ» او نبود، چه کسی درس

شهامت و شجاعت را یاد می گرفت. چه کسی می فهمید باید در مقابل ظالم بایستد و با آن مبارزه کند. لذا او پدر همه ی بندگان عالم است. هر چه عبدالله داریم، پدر همه ی آن ها اوست.

او پدر همه ی عبادت هاست. زیباترین و عالی ترین عبادت، از حضرت سر زده است. نمازی به زیبایی نماز حضرت نیست. روز عاشورا به نماز ایستاد. تیر مثل باران و تگرگ بر او و یارانش می بارید. شب عاشورا شب زمزمه و تلاوت قرآن است. شب نماز و دعاست. شب راز و نیاز است. همه ی این عبادت ها یا حقیقتا یا به نحو تمثیل و تصویر در شب و روز عاشورا از حضرت سر زده است.

ابا عبدالله یعنی پدر همه ی بندگان عالم. وقتی به عبادت حضرت نگاه می کنند، خجالت می کشند. چه مناجات قشنگ و زیبایی! انسان آخرین لحظات عمرش در حالی که خون از بدنش می رود، مشغول مناجات باشد. راوی می گوید: نزدیک شدم. دیدم دارد می گوید:

صَبراً عَلی قَضائِکَ یا رَبِّ، لا إلهَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثین(1)؛ بر قضا و حکم تو صبر پیشه می سازم، ای پروردگار من خدایی جز تو نیست، ای فریادرس دادخواهان

ص: 42


1- مقتل مقوم، ص 297

پدر بندگان صالح

حضرت امام زمان علیه السلام هم کنیه شان اباصالح است. مرحوم محدث نوری در «النجم الثاقب» این کنیه را برای حضرت نقل کرده است. اباصالح یعنی پدر همه ی شایستگان و صلحای عالم. این هم خیلی معنای لطیف و ظریفی دارد. عالم به فساد و تباهی کشیده شده و به فساد و تباهی بیشتر کشیده خواهد شد. «کما مُلِئَت ظُلما و جَؤرا»(1) جهان مملو از ظلم و ستم و تجاوز و غارت و چپاولگری است. جهان، جهان فاسدی است، جهان ضد ارزش و ضد اخلاق است.

شخصی که می آید و جهان را به صلح و صفا و شایستگی می کشاند، امام زمان علیه السلام است. در نماز می گوییم: «آلسَّلامُ عَلَينا و عَلی عِبادِ اللهِ الصّالحينَ، سلام بر بندگان صالح و شایسته ی خدا!» کسی که عبادالله الصالحين را می سازد و تربیت می کند، امام زمان علیه السلام است. ابا صالح یعنی پدر همه ی بندگان صالح و شایسته خدا. او عالم را یکپارچه به صلح و صفا و آشتی و صلاحیت و شایستگی دعوت می کند.

حضرت دست روی سرها می کشند، هم اخلاق کامل می شود، هم

عقل ها جمع می شود. در روایات آمده است: زمان حضرت به قدری صلح و صفا در جهان حاکم می شود که گرگ و میش در کنار هم زندگی می کنند. یعنی ریشه ظلم کنده می شود.

در دعای ندبه می خوانیم:

وَاجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظّالِمینَ، وَ نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ؛

ص: 43


1- الكافي، ج 1، ص 341

ریشه های ظالمين و ستمگران را بر میکنی و ما می گوییم:

الحمدلله رب العالمين.

نه ظلمی و نه ظالمی و نه ریشه ای برای ظلم باقی می ماند. آن وقت

است که ما به قشنگی می گوییم: «الحمد لله رب العالمين»

انسان دو جا از صمیم جان می گوید: «الحمدلله؛ یک جا وقتی است

که فرمان می دهند آن ها را بهشت ببرید می گوید:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ ۖ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ»(1) ؛ حمد و ستایش برای خداوندی است که اندوه را از ما بر طرف کرد.

یکی هم در ظهور حضرت است. وقتی ریشه ظلم و ظالم کنده شد، می گوییم: «الحمدلله رب العالمين». حضرت نمی گذارد ظالمی در عالم بماند.

اَینَ قاطِعُ حَبائل الكِذبِ وَالاِفتِراء؛ (2)كجاست قیچی کننده و ریز کننده ی ریسمان های دروغ و شایعه افکنی و نسبت ناروا دادن به این و آن تمام رادیوها و روزنامه های دروغ پرداز را از میدان بر می دارد.

خداوند در قرآن می فرماید: «يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا»(3) وقتی حضرت ظهور می کند، تمام انسان ها خدا را عبادت و بندگی می کند و برای من شریک قرار نمی دهند. شرک نمی ورزند؛ نه شرک جَلی ونه شرک خفی.

ص: 44


1- سوره فاطر، آیه ی 34
2- دعای ندبه
3- سوره ی نور، آیه ی 55

فصل چهارم

اشاره

أمَّا بَعْد فَإنّی لا أعْلَمُ أصْحاباً أوْفی و لاخَیراً مِنْ أصْحابی و لا أهْلَ بَیت أبَرَّ وَ لا أوْصَلَ و لا أفْضَلَ مِنْ أهلِ بَیْتی پس از حمد و ثنای حضرت رب العالمين، من یارانی باوفاتر و برتر از یاران خودم سراغ ندارم و اهل بیتی نیکوکارتر از اهل بیت خودم نمی شناسم.

امام حسین علیه السلام

برترین یاران

یاران حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام و یاران حضرت ولی الله الاعظم، امام زمان علیه السلام در بسیاری از صفات و ویژگی ها اشتراک دارند. این اشتراک را هم قرآن و هم احادیث و روایات فراوان مطرح کرده اند. آنچه از احادیث و روایات استفاده می شود، این است که یاران حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام بی نظیرترین و بی بدیل ترین یاران در میان همه ی انبیا و اوصیا بوده اند. حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام شب عاشورا فرمودند:

أمَّا بَعْد فَإنّی لا أعْلَمُ أصْحاباً أوْفی و لاخَیراً مِنْ أصْحابی و لا أهْلَ بَیت أبَرَّ وَ لا أوْصَلَ و لا أفْضَلَ مِنْ أهلِ بَیْتی؛(1) پس از حمد و ثنای حضرت رب العالمين، من یارانی باوفاتر و برتر از یاران خودم سراغ ندارم. و اهل بیتی نیکوکارتر از اهل بیت خودم نمی شناسم.

ص: 45


1- لهوف، ص 79؛ مقتل خوارزمی، ج 1، ص 246؛ بحارالانوار، ج 44، ص 392.

حضرت فرمودند: در عصر و زمان خودم. روایت از زمان خارج است. یعنی یاران من و اهل بیت من در میان یاران همه ی انبيا و همه ی اوصيا وهمه ی امامان معصوم برترین اند.

یاران سست عنصر

حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام فرمود: من حاضرم ده نفرازیارانم را بدهم و یک نفر از یاران معاویه را بگیرم. یاران معاویه در باطلشان محکم اند. یاران من در حقانیتشان سست و ضعیف اند. هر وقت آن ها را دعوت به جهاد می کنم، بهانه می آورند.

آن قدر امیرالمؤمنین علیه السلام را آزرده خاطر کردند که فرمودند:

اللَّهُمَّ إِنِّی قَدْ مَلِلْتُهُمْ وَ مَلُّونِی وَ سَئِمْتُهُمْ وَ سَئِمُونِی فَأَبْدِلْنِی بِهِمْ من هوخَیْرلی مِنْهُمْ و أَبْدِلْهُمْ بِی من هو شَرّلهم مِنِّی؛(1) خدایا، من آنان را ملول کردم و آنان نیز مرا ملول ساختند. من آنان را خسته کردم و آنان هم مرا خسته کردند. به جای آنان بهتر از آنان را نصیبم کن و به جای

من بدتر از مرا نصیب آنان كن.

این شکوه و گلایه ی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است. حضرت ابی عبدالله الحسين علیه السلام هم می فرماید: «و جَزاكُمُ الله عَنّي خيرا »(2)خدا از جانب من بهترین و زیباترین پاداش را به شما عنایت کند.» یاران امام زمان هم بعد از یاران ابا عبدالله الحسین علیه السلام در جهان هستی و آفرینش حرف اول را می زنند و برترین اند.

ص: 46


1- نهج البلاغه، خطبه 25
2- بحارالانوار، ج 44، ص 392

برترین اهل هر عصر

حضرت امام العارفین علی ابن الحسین، زین العابدین علیه السلام به اباخالد کابلی فرمود:

نَّ أَهْلَ زَمانِ غَیْبَتِهِ الْقآئِلِینَ بِإِمامَتِهِ وَالْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمانٍ»؛(1) مردمی که در عصر و زمان غیبت امام زمان علیه السلام به سر می برند و معتقد به امامت حضرت مهدی علیه السلام هستند و در انتظار آمدن او به سر می برند، برترین اهل هر عصر و زمان هستند.

این مربوط به کسانی است که خود را آماده کرده اند و در انتظار به سر می برند. انتظار یعنی آماده باش. آن ها دائما در آماده باش به سر می برند. یک سرباز که در آماده باش به سر می برد، اسلحه به دوش است. کسانی که برای آمدن حضرت در آماده باش به سر می برند، برترین انسان های روی زمین هستند. یعنی بعد از یاران ابی عبدالله الحسین علیه السلام برترین هستند.

حق باوری

یکی از ویژگی های یاران ابی عبدالله الحسین علیه السلام این بود که اهل يقين و باور بودند. خدا باور، حسین باور، بهشت و قیامت باور بودند. هیچ شکی و تردیدی در حقانیت خودشان نداشتند. انسان از رجز خواندن و سخنان یاران حضرت، متوجه این نکته می شود. در عقاید و در تفکرشان مانند فولاد قوی، قدرتمند و محکم بودند.

شما رجز باب الحوائج الى الله، قمر بنی هاشم علیه السلام را در وقتی که

ص: 47


1- بحارالانوار، ج 52، ص 122؛ الاحتجاج، ج 2، ص 317

دست راست از بدنش جدا شده مشاهده کنید.

والله ان قطعتم یمینی*** إنی أحامی آبدأ عن دینی

به خدا قسم اگر دست راست را هم ببرید البته به خدا قسم پیوسته از

دینم حمایت می کنم.

چقدر قرص و محکم حرف زده بعد فرمود:

وعن امام صادق اليقين*** نجل النبئ الطاهر الأمين(1)

و از امامم که یقین دارم او راست می گوید، نیز حمایت می کنم. این

باور و يقين قمر بنی هاشم علیه السلام است.

نیست صاحب همتی در نشأتین*** هم قدم عباس را بعد از حسین

در هواداری آن شاه ادب*** جمله را یک دست بود او را دودست

عباس علیه السلام هردو دستش را در این مسیر تقدیم کرده است. بقیه ی یاران هم همین طور، همه اهل یقین و باور بودند. ذره ای تزلزل به خودشان راه ندادند. وقتی حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام در مسیر، خبر از شهادت داد، فرمودند: الآن چرت می زدم. منادی ندا داد: این مرکب و این قافله به سمت شهادت در حرکت است. حضرت علی اکبر علیه السلام عرضه داشت «یا آبَه اَفَلَسنا عَلَى الحقّ؛ آیا ما برحق نیستیم؟» فرمود: چرا فرزند ما بر حقيم. عرضه داشت: «اِذَن لا نُبالي بِالمَوتِ؛(2) حالا که ما بر حقیم از مرگ و مردن ترس و وحشتی نیست. معیار برای آن ها حق بود. می دانستند بر حق اند و تا آخرین لحظه و تا آخرین قطره ی خون مقاومت کردند و ایستادند.

ص: 48


1- بحار الانوار، ج 45، ص 40: المناقب، ج 4، ص 108.
2- بحارالانوار، ج 44، ص 367؛ مثیر الاحزان، ص 44؛ لهوف، ص 70.

شیران بیشه ی کارزار

در همین رابطه بود که شب عاشورا وقتی عقیله بنی هاشم حضرت

زینب کبری علیها السلام به برادر عرضه می دارد: برادر نکند فردا تو را تنها بگذارند؟ امام حسین علیه السلام فرمودند:

«واللهِ لَقَدْ بَلَوتُهُم ْ فَما وَجَدْت ُ فيهم اِلاّ الاَشْوَش َ الاَقْعَس َ يَسْتَأنسُون بِالْمَنيّة ِ دُوني اِسْتيناس َ الطِّفل ِ اِلي مَحالِب اُمِّه ِ»(1)؛ من یارانم را آزمودم آنان را شیر قهرمان بیشه کارزار یافتم. با مرگ به مانند طفلی که به پستان مادر وابستگی دارد به شیر مادر علاقه مندند.

طفل وقتی به شیر مادر می رسد می خندند و هنگامی که او را از شیر

می گیرند، جیغ می زند.

یاران من با مرگ چنین انس و آشنایی دارند. وقتی مرگ به سراغشان می آید، می خندند و نعره ی مستانه سر می دهند. امام امت قدس سرّه راجع به شهدا می گفتند: وقتی از مرگ فاصله می گیرند، غصه دار می شوند. این مربوط به يقينشان است. اگر کسی اهل یقین باشد از همه چیز دست بر می دارد.

انقلاب الهی

شما جادوگران دربار فرعون را ببینید: سحره ی فرعون به فرعون گفتند: اگر ما غالب شدیم چه می کنی؟ فرعون گفت: اگر غالب شدید «وَإِنَّكُمْ إِذًا لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ»(2) در این صورت شما از مقربان بارگاه

ص: 49


1- مقتل مقرم، ص 226
2- سوره ی شعراء، آیه ی 42

منید». یعنی در حکومت شغل و منسب به شما می دهم. وقتی موسی علیه السلام غالب شد، سحره ی فرعون چون اهل فن بودند، فهمیدند کار موسی از حقیقت است، جادو نیست؛ چون عصای موسی اژدها شد و همه ی وسائل جادو را بلعید و دوباره به صورت عصا درآمد. و این جز حقیقت چیزی نمی تواند باشد. بعد از دیدن حقیقت داد زدند:

« آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ رَبِّ مُوسَىٰ وَهَارُونَ»(1)؛ ما به پروردگار جهانیان، پروردگار موسى وهارون ایمان آوردیم.»

یارم چو قدح به دست گیرد*** بازار بتان شکست گیرد

این ها همه بت بودند. همه شکست خوردند. حضرت موسی قدح در دست داشت و آن ها را شکست داد. فرعون به سحره گفت: قبل از این که از من اجازه بگیرید، ایمان آورید؟! شما را به درخت های خرما آویزان می کنم. دست ها و پاها را بر خلاف هم قطع می کنم. گفتند: هر کاری دلت می خواهد انجام بده، هیچ مانعی ندارد. تو خیال کردی ما از مرگ و جدایی دست و پا می ترسیم. «إِنَّا إِلَىٰ رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ»(2)؛ مابه سوی پروردگارمان دگرگون شدیم.» از این رو به آن رو شدیم. تادیروز دنیا دوست بودیم، امروز خدایی شدیم. ما یقین کردیم موسی راست می گوید. هر کاری دلت می خواهد انجام بده.

از باور خیلی کار می آید. ضعف بشر در باور است. ببین خداوند در قرآن می گوید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا »(3) ؛ ای مؤمنین ایمان

ص: 50


1- سوره ی شعرا ایه ی 48 -47
2- سوره ی شعرا ایه ی 50
3- سوره ی نساء ایه ی136

بیاورید.» یعنی اگر خوب ایمان نیاورده اید و خوب باور نکرده اید و با زبان ایمان آورده اید، بیایید با قلب و دل ایمان بیاورید.

این ویژگی یاران حضرت ابا عبدالله علیه السلام بود. لذا در شب عاشورا مسابقه می دادند. یکی از اصحاب با بریر شروع به شوخی کرد. بریر برگشت و به او گفت: امشب هم شب شوخی است؟!گفت: اتفاقا امشب شب شوخی است. فردا به وصال می رسیم. همه ی هجران ها به پایان می رسد. و فردا – ان شاء الله - به لقاء می رسیم. امشب شب شوخی است. این چنین وصال و وعده های حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام را باور کرده بود.

دل های آهنین

یاران حضرت مهدی علیه السلام نیزاهل یقین و باورند. امام صادق علیه السلام فرمود:

کَنزٌ بالطّالقان ما هُوَ بِذَهَبٍ وَ لا فِضَّةٍ وَرايةٌ لم تُنشَر مُنذُ طُوِيت و رِجالٌ كَاَنَّ قُلُوبَهُم زُبُرُالحَديدٍ (1)؛ در طالقان گنجی است که طلا و نقره نیست، و پرچمی است که از زمانی که پیچیده شده است، باز نشده. و

مردانی که قلوبشان همانند تکه های آهن است.

حدود هجده نفر از سیصد و سیزده نفر یاران حضرت در طالقان هستند. منطقه ی عجیب و غریبی است. حالا این طالقان کدام طالقان است، نیازمند بحث مفصلی است. طالقان کرج یا طالقان مازندران. در آنجا سادات محله دارند. طالقان جای دگر است. آن ها مردانی هستند

ص: 51


1- بحار، ج 52، ص 307 و 308

که گویا دل هایشان مثل تکه آهن می ماند. هیچ شکی مخلوط قلوب در این ها نمی شود. ذره ای شک و تردید در مسیر و راهشان وجود ندارد. با صلابت، قرص و محکم هستند. همه دنیا شک و تردید می کنند در اینها شک و تردید نیست.

این گونه نیست که با القا شبهات از پای در بیایند. به هیچ وجه در اعتقاداتشان متزلزل نمی شوند. برخی افراد مذبذب هستند؛ مثل پرورش بوقلمون. «هر لحظه به شکلی بت عیار درآمد.» به رنگ های مختلف.

گاهی مؤمن، گاهی کافر، گاهی منافق، گاهی مرتد، گاهی سست. ولی یاران حضرت اهل این حرف ها نیستند. در عقاید و در تفکرات خود قرص و محکم اند. و این یک ویژگی مشترک بین یاران اباعبدالله و ياران حضرت مهدی علیه السلام است.

ارادتی عاشقانه

دومین ویژگی زیبای یاران حضرت ولی الله الاعظم، امام زمان علیه السلام و یاران حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام عشق به امامان معصوم علیه السلام است. یاران حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام همه عاشقانه و پروانه وار به گرد وجود آن حضرت می گشتند.

مادر ره عشق تو اسیران بلاییم*** کس نیست چنین واله و شیدا که ماییم

برما نظری کن که در این شهر غریبیم***برما کرمی کن که در این ملک گداییم

ص: 52

ما را نه غم دوزخ ونه شوق بهشت است ***بردار زرخ پرده که مشتاق لقاییم

ما را از تو سری است که کس محرم آن نیست*** گرسربرود سر توباکس نگشاییم

همه ی وجودشان حسین بود. یک آخ در وجودشان نبود. میدان می رفت و فریاد می زد «اَمیری حُسَینٌ وَنِعَم الأَمير(1) ؛ امیر من امام حسین است و چه زیبا و نیکو امیری است.»

یاران شیدایی

مسلم بن عقیل با حقه و نیرنگ دشمن دستگیر شد والا نمی توانستند او را دستگیر کنند. با شجاعت می جنگید. پانصد نفر به سرکردگی محمد ابن اشعث به جنگ یک نفر آمده بودند. همه را تار و مار کرد. محمد ابن اشعث به ابن زیاد پیغام داد که نیرو بفرست.

گفت: خاک بر سرت کنم! پانصد نیرو به تو داده ام نتوانستی یک نفر

را دستگیر کنی. گفت: تو خیال می کنی من را به جنگ یک آدم معمولی و عادی فرستاده ای «بَعَثتَني إلى ضَرغامٍ(2) مرا به سوی یک شیر بیشه فرستاده ای.» او شیر است. مگر می توان در برابر شیر کاری کرد، افراد را می گرفت به پشت بام پرت می کرد. چه قدر اهل یقین بود. خودش را نباخته بود. بعد از دستگیری، دست هایش بسته بود. می داند به شهادت

ص: 53


1- بحارالانوار، ج 45، ص 27، المناقب، ج 4، ص 104
2- حارالانوار، ج 44، ص 354.

خواهد رسید. وقتی وارد قصر شد، گریه می کرد. ابن زیاد گفت: چرا گریه می کنی؟ گفت: تو خیال می کنی من به خاطر خودم گریه می کنم. من برای حسین زهرا گریه می کنم. نامه نوشتم آقاجان بیا. برای خودم گریه نمی کنم، خودم به فدای امام حسین علیه السلام به این می گویند عشق. خودش را فراموش می کند و به یاد معشوق و محبوب است. همه ی یاران، عاشق و وشیدا و واله حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام بودند. محو جمال حضرت بودند.

دل من رای تو دارد*** سر سودای تو دارد

دل من مست خیالت*** سر من محو جمالت

گھر دیده نثار*** کف دریای تو دارد

زخم تیر و شمشیر می خورد، ولی احساس درد نمی کند. آنان عاشقانی بی نظیر و بی بدیل بودند. پروانه وار به گرد وجود آقا امام حسین علیه السلام می گشتند.

اطاعتی خالصانه

یاران حضرت ولی الله الاعظم حضرت مهدی علیه السلام نیز عاشقانی سر از پا نشناخته ی امام زمان علیه السلام هستند. در همان روایت و حدیث معروف طالقان نیز آمده است:

وَهَم اَطوَعُ لَهُ مِنَ الأَمَةِ لِسَيِّدها؛ از نظر اطاعت، از یک کنیز در برابر

مولا مطیع ترند.

همان طور که یک کنیز خودش را مالک نمی داند و اربابش هر دستوری بدهد انجام می دهد، این حالت در یاران امام زمان بیشتر و

ص: 54

قوی تر است. نفرموده عبد؛ چون عبد یک قدرتی دارد و ممکن است فرار کند. عبد أبق و فراری داریم، ولی کنیز فراری نداریم. عبد أبق ممکن است یک سیلی به گوش مولا و سرورش بزند، اما کنیز ضعیف تسلیم محض است. یاران امام زمان علیه السلام در اطاعت و پیروی از امام زمان علیه السلام مطیع تر و فرمانبردارتر از کنیزکان اند.

بوسه گه اهل نظر

ویژگی دوم یاران امام زمان علیه السلام این است:

يَتَمَسَّحونَ بَسَرج الأمامِ وَيَطُلُبُون بِذلِكَ البَرَكَةَ ؛ به زین اسب امام

زمان علیه السلام دست می کشند و به آن تبرک می جویند.

گرمیسر نشود بوسه زنم پایش را***هرکجا پای نهد بوسه زنم جایش را

جایگاه امام زمان علیه السلام را بوسه می زنند و تبرک می کنند.

هر زمینی که نشان کف پای تو بود*** سال ها بوسه گه اهل نظر خواهد بود

حمایت عاشقانه

ویژگی سوم یاران امام زمان علیه السلام چنین است:

«يقُونَهُ بِأنفسهم و يكفُونَهُ ما يريدُ فيهم». حضرت را با جانشان و با

وجودشان حفظ می کنند و از امام زمانشان حمایت می کنند. هر چه امام زمان علیه السلام از آن ها می خواهند و اراده می کنند، انجام میدهند. «از توبه یک اشاره از من به سر دویدن.» امور حضرت را کفایت می کنند.

یاران امام زمان علیه السلام و یاران حضرت سید الشهدا، هر دو دارای این ویژگی هستند.

ص: 55

عبادت و راز و نیاز

حضرت اباعبدالله علیه السلام به بالین حبیب بن مظاهر آمدند و فرمودند: : «لله دركّ يا حبيب؛ خوبی و احسان تو به ما برای خدا بود، نه چیز دیگر و خدا حساب می کند.» بعد فرمود: «لَقَد كُنتَ فاضِلاً تَختِمُ القُرآنَ فِي لَيلَةٍ»(1)ای حبیب، چه برگزیده مردی بودی. در یک شب ختم قرآن می کردی!» من یک جزء قرآن نمی خوانم، اما حبیب بن مظاهریک ختم قرآن می کرد.

هفتاد و دو سر آوردند و وارد مجلس یزید کردند. یک سر بود که خیلی جلب توجه یزید کرد. دید از این سر نور می بارد. سیمای صلحا و شایستگان دارد. پیشانی اش آثار سجده های طولانی دارد. گفت: این سر کیست؟ گفتند این سر بریده قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام است.

شب عاشورا را برای زمزمه مهلت گرفتند.

به یارب یارب شب زنده داران *** به امید دل امیدواران

راوی می گوید: یاران حضرت «ما بَينَ راكعٍ وساجدٍ وقائمٍ؛(2) مشغول رکوع و سجود و قیام و عبادت بودند.» شب عاشورا تا صبح مشغول ذکر و قرآن و زمزمه و یا رب یا رب بودند.

همچون زمزمه ی زنبور عسل

چنین افرادی با چنین ویژگی باید هم یار امام حسین علیه السلام باشد. باید اهل دل و اهل شب و اهل راز و نیاز باشد. یاران امام زمان علیه السلام هم دقیقا

ص: 56


1- دمع السجوم، ص 141
2- بحارالانوار، ج 44، ص 394

همین طورند. در روایت آمده است: «لَهُم دَوئُّ كَدَوىِّ النَّحلِ»(1) زمزمه ی زنبور عسل را شنیده اید؟ قشنگ و جالب و زیباست. بعضی از بندگان خوب خدا در دل شب بلند می شوند، گاهی قطرات اشکی می ریزند. بعضی ها با صدای بلند گریه می کنند، اما زود آرام می گیرند. می گویند باران بلند علامت این هست که زود از کار می افتد. برگ های درشت زود می افتد. اما بعضی زیبا زمزمه و گریه می کنند. گریه ی آن ها قشنگ و زیباست. مثل زنبور عسل زمزمه و گریه می کنند. زمزمه ویژه و خاصی دارند.

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند*** که آه نیمه شبی رفع صد بلا بکند

یاد نماز

ویژگی دیگر یاران حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام این است که اهل نماز بودند. ظهر عاشورا در برابر امواج گلوله های دشمنان با قامت جاودانه تاریخ به امامشان اقتدا کردند. الله اکبر گفتند و به رکوع و سجده رفتند و نمازشان را خواندند. شب عاشورا هم همین طور. لذا در برابر آن ها شهادت می دهیم: «أشهَدُ اَنَّكُم قَد اقَمتُمُ الصَّلوةَ؛ شهادت می دهم که شما نماز را به پا داشتید و زنده کردید.»

ابو ثمامه ی صیداوی ساعدی هم نگاهی به آسمان کرد و به امام حسین علیه السلام گفت: یا اباعبدالله، به خدا قسم دوست دارم قبل از شما به شهادت برسم. من پیش مرگ شما هستم. از شما دفاع می کنم. تا زنده

ص: 57


1- همان.

باشم، نمی گذارم آسیبی به شما برسد، ولی دوست دارم نمازی هم با

شما بخوانم، بعد به شهادت برسم. حضرت نگاهی به آسمان کردند و امام فرمودند: «ذَكَرتَ الصَّلاةَ جَعَلَک الله مِنَ المُصَلّينَ(1)؛ ما را به یاد نماز انداختی، خدا تو را از نمازگزاران و یادآوران و ذاکرین خودش قرار بدهد.»

این منطق یاران حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود. قرآن هم وی درباره ی یاران امام زمان علیه السلام می فرماید: «الَّذِینَ إن مَكَّنَّاهُم فِي الأَرض ِأقَاموا الصَّلَوةَ»(2) که اگر قدرت و توانایی به یاران حضرت مهدی علیه السلام ببخشیم از قدرتشان استفاده می کنند و نماز را به پا می دارند و نماز را زنده می کنند. جامعه را به خواندن نماز با آداب ظاهری و با آداب باطنی فرمان می دهند.

از دیگر اشتراکاتی که بین یاران حضرت مهدی علیه السلام و حضرت اباعبدالله علیه السلام وجود دارد، این است که یاران حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام برای دفاع از حریم امامت و ولایت برخاستند. حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام وقتی می خواست خودش را معرفی کند، فرمود:

ان تنکرونی فاناابن الحسين*** سبط النبي المصطفی المؤتمن

هذا حسین کالأسير المرتهن*** بين أناس لاسقوا صوب المزن(3)

اگر من را نمی شناسید من قاسم فرزند امام حسن مجتبی هستم. من از نوادگان رسول الله هستم. این حسین است که در محاصره ی شماست.

ص: 58


1- بحارالانوار، ج 45، ص 21؛ ابصار العین، ص 70
2- سوره ی حج، آیه ی 41
3- بحارالأنوار، ج 45، ص 34

آن گاه تفرین کرد که خدایا ابر باران دار بهشان نده. ای ابرها بر این اعداء و دشمنان امامت و ولایت باران نبارید.

مسلم بن عوسجه به زمین افتاده است. آخرین انفاس قدسیه خود را طی می کند. حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام به بالین مسلم بن عوسجه آمده اند. حبیب بن مظاهر هم در جوار حضرت آمد. حبیب گفت: من اگر بعد از تو می ماندم، دوست داشتم وصیت تو را بشنوم و به وصیت تو عمل کنم، ولی من هم به تو ملحق می شوم. الان وقت ندارم به وصیتت عمل کنم. دید مسلم بن عوسجه زیر لب چیزی می گوید. صدا ضعيف و قابل شنیدن نیست. گوشش را نزدیک لب های مسلم آورد تا ببیند چه می گوید. دید می گوید: «أوصيک بِهذا رَحِمَكَ اللهُ أن تَمُوتَ دُونَه (1) تو را به این مرد سفارش می کنم که جان خود را فدای او کنی.» یعنی چرا وقت داری به وصیت من عمل کنی. وصیت من این است که این آقای مظلوم را تنها نگذاری. یاری اش کن.

یاران امام زمان هم یکی از سفارش هایشان شعار دفاع از ابی عبدالله الحسین علیه السلام است. در شعارهایشان می گویند: «يالَثاراتِ الحسین» و «اَمِت اَمِت».

شعار دیگر اصحاب امام حسین علیه السلام نابودی جهالت بود. نابودی یزید و یزیدیان بود. قیام آن حضرت به خاطر این بود که جهل و نادانی مردم را از بین ببرند و به آن ها بفهمانند يزيد لياقت رهبریت جامعه را ندارد. یاران امام زمان علیه السلام هم دقیقا برای این شعار حرکت می کنند. در احادیث و روایات ما وارد شده است که یکی از شعارهای یاران ولی الله

ص: 59


1- ابصارالعین، ص 59.

الاعظم این است: «یالَثاراتِ الحُسین»۔

ای کسانی که یک عمر در زیارت عاشورا در محافل و مجالستان فریاد می زدید. « فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذی اَکْرَمَ مَقامَکَ وَ اَکْرَمَنی بِکَ اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ و َآلِهِ »؛ خدایا رزق و روزی عطا کن که در جوار امام زمان علیه السلام خونخواه امام حسین علیه السلام باشم و انتقام خونش را بگیرم. جالب این است که این مطلب دوبار درزیارت عاشورا مطرح شده است. یک بار به عنوان امام منصور و یک بار هم «مَعَ اِمامٍ مهدیً ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْکُمْ». این شعار، شعار دفاع از امامت و دفاع از ولایت است. دفاع از خط و مسیر حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام است.

شعار دیگرشان هم این است: «آمِت آمِت» یعنی بمیران. جاهلیت دشمنان را بمیرانید. اسرائیل غرب و رسوم جاهلیت را بمیرانید. سکولار، لیبرال و لائیک را بمیرانید. هر چه جز قرآن و مکتب اسلام است، هر چه جز امامت و ولایت و ارزش های دینی و الهی است.

این شعار، شعار یاران حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام بود که آمده بودند در کربلا تا همه رسوم جاهلیت را بمیرانند.

ص: 60

فصل پنجم

اشاره

یَتَمَسَّحونَ بِسَرجِ الإِمامِ علیه السلام یَطلُبونَ بِذلِکَ البَرَکَهَ،ویَحُفّونَ بِهِ یَقونَهُ بِأَنفُسِهِم فِی الحُروبِ،ویَکفونَهُ ما یُریدُ فیهِم.رِجالٌ لا یَنامونَ اللَّیلَ،لَهُم دَوِیٌّ فی صَلاتِهِم کَدَوِیِّ النَّحلِ،یَبیتونَ قِیاماً عَلی أطرافِهِم،ویُصبِحونَ عَلی خُیولِهِم به زین اسب امام زمان دست می کشند و به آن تبرک می جویند. گرداگرد آن حضرت را می گیرند و در جنگ ها خود را سپر بلای حضرتش می کنند و آنچه را اراده کند، به جا آورند. در میان اصحاب حضرت کسانی هستند که شب ها نمی خوابند و همچون زنبور عسل زمزمه می کنند.

امام صادق علیه السلام

تشابه یاران

وقتی به مجموعه صفات اصحاب و یاران این دو امام همام و معصوم می نگریم. این اصحاب را بسیار به هم نزدیک می بینیم. شاید بتوانیم ادعا کنیم نزدیک ترین اصحابی که با هم پیوند و ارتباط تنگاتنگ دارند، یاران امام زمان و یاران حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام هستند. به مجموعه روایات و تاریخ کربلا که نگاه می کنیم، به این نتیجه می رسیم

ص: 61

أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي(1) حضرت امام حسین علیه السلام فرمودند: من اصحاب و یارانی باوفاتر و برتر از اصحاب و یاران خودم سراغ ندارم.

در جهان خلقت و آفرینش حرف اول را اصحاب و یاران حضرت می زنند. این تقدم اصحاب امام حسین علیه السلام را بر اصحاب انبیاء اوصیاء و و اولیا می فهماند. در صدد مقایسه نیستم وگرنه نکته های بسیار ظریف و زیبایی برای مقایسه وجود دارد. این وضعیت یاران ابی عبدالله الحسین علیه السلام است که حضرت مولا امیرالمؤمنین علیه السلام نیزیک چنین تا شهادتی را در عظمت یاران حضرت داده اند.

فلسفه ی قیام

بحث دوم فلسفه ی قیام است. حضرت به چه فلسفه ای قیام کردند و تاریخ منور و فرهنگ جامع و کامل زیبای کربلا را به وجود آوردند. خود حضرت در سخنان شریفشان فلسفه ی قیامشان را مطرح فرمودند. همه ی فلسفه های آن قیام، دقیقا در فلسفه و قیام حضرت آقا امام زمان علیه السلام هم وجود دارد، بدون کم و کاست. اصلا ظهور امام زمان علیه اسلام برای تحقق همه ی فلسفه های کربلا است. این هم یک ارتباط تنگاتنگ بین کربلا و بين قيام حضرت.

نکته ی سوم ارتباط تنگاتنگ و اشتراکی است که بین حضرت

اباعبدالله الحسين علیه السلام و حضرت مهدی علیه السلام وجود دارد. این هم خودش زیباست.

ص: 62


1- بحارالانوار، ج 44، ص 392؛ الارشاد، ج 2، ص 91.

شهادتگاه عشاق

یاران حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام یک ویژگی های خاص و منحصر به فرد داشتند. یک ویژگی شان ویژگی عشق و محبت استثنایی، هم نسبت به خدا و هم نسبت به ابی عبدالله الحسین علیه السلام است. امام باقر علیه السلام فرمودند: حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از جنگ صفین وارد سرزمین کربلا شدند. دیدم حضرت منقلب شدند. بعد از انقلاب این جمله را فرمود:

إنَ هاهُنا مَصَارِعُ عُشَّاقٍ شُهَدَاءَ لَا یَسْبِقُهُمْ مَنْ کَانَ قَبْلَهُمْ وَ لَا یَلْحَقُهُمْ مَنْ بَعْدَهُمْ؛ (1) این سرزمین، سرزمین شهادت عاشقان شهیدی است که احدی از گذشتگان و احدی از آیندگان قدرت مسابقه و مقایسه با آن ها را ندارند.

حضرت تعبیر به عشاق فرمودند: زیباترین تعبیر، تعبیر به عشق است. وقتی به لغت مراجعه می کنیم، عشق را این گونه معنا کرده اند. عشق یک نوع گیاه است که هر چه را در مسیرش پیدا کند به گرد او می گردد و بالا می رود. شبیه نیلوفر که هر چیزی باشد دور آن می گردد و بالا می رود. عاشق را از این نظر عاشق می گویند که به گرد معشوق می گردد و بس. به غیر از معشوق به چیز دیگری نمی اندیشد. عاشقان کشتگان معشوق اند*** برنیایدزكشتگان آواز

این حال اصحاب امام حسین علیه السلام روز عاشورا بوده است. جز به حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام به چیز دیگری فکر نمی کردند. اگرما بخواهیم زبان حالشان را به تصویر شعر بکشیم باید بگوییم:

ص: 63


1- بحارالانوار، ج 41، ص 295، ح 18

مادر ره عشق تو اسیران بلاییم ****کس نیست چنين واله و شیدا که ماییم

برما نظری کن که در این شهر غریبیم ***برما کرمی کن که در این ملک گداییم

ما را نه غم دوزخ ونه شوق بهشت است*** بردار زرخ پرده که مشتاق لقاییم

ما را از تو سری است که کس محرم آن نیست*** گرسر برود سرّتو باکس نگشاییم

روایت آمده است: «المُؤمِنُ غَريبٌ»(1) چون دنیا منزل او نیست. خانه

من و شما اینجا نیست. منزل ما جای دگر است.

من مَلک بودم و فردوس برین جایم بود*** آدم آورد در این دیر خراب آبادم

این زبان حال یاران خامس آل ابا حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام بود. وقتی حضرت مرخصشان می کردند، می افتادند و پای حضرت را می بوسیدند.

نافع مگر این کار را نکرد؟ پای حضرت را می بوسید. قاسم مگر

التماس نمی کرد؟ بچه گاهی که از پدرش خواهش و تمنایی دارد، برای اینکه به خواهشش برسد، حالت شیرینی پیدا می کند. حضرت قاسم دید عمو اجازه نمی دهد. دست هایش را روی زانوی عمو گذاشته و یک

ص: 64


1- بحارالانوار، ج 64، ص 379

پا را جلو می آورد و یک پا را عقب می برد. عمو تو را به خدا به من اجازه می بده! خواهش و اصرار می کند تا از امام حسین علیه السلام اجازه بگیرد. آخرالامر نوشته ای را نشان حضرت داد. امام حسن علیه السلام نامه ای نوشته بود که ما حضرت قاسم علیه السلام به بازویش بسته بود که روز عاشورا برادرم را یاری کن(1)

تبرک عاشقانه

اگر به تک تک اصحاب حضرت نگاه کنیم، همه ی آن هاعاشق و

واله بودند. یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز عاشق خدا و عاشق حضرت اند.

امام صادق علیه السلام در توصیف یاران امام زمان علیه السلام فرمودند:

یَتَمَسَّحونَ بِسَرجِ الإِمامِ علیه السلام یَطلُبونَ بِذلِکَ البَرَکَهَ،ویَحُفّونَ بِهِ یَقونَهُ بِأَنفُسِهِم فِی الحُروبِ،ویَکفونَهُ ما یُریدُ فیهِم.رِجالٌ لا یَنامونَ اللَّیلَ،لَهُم دَوِیٌّ فی صَلاتِهِم کَدَوِیِّ النَّحلِ،یَبیتونَ قِیاماً عَلی أطرافِهِم،ویُصبِحونَ عَلی خُیولِهِم(2) به زین اسب امام زمان دست می کشند و به آن تبرک می جویند. گرداگرد آن حضرت را می گیرند و در جنگ ها خود را سپر بلای حضرتش می کنند و آنچه را اراده کند به جا آورند. در میان اصحاب حضرت کسانی هستند که شب ها نمی خوابند و همچون زنبور عسل زمزمه می کنند. «لا يَنامُونَ اللَّيلَ؛ یاران حضرت شب ها نمی خوابند.» چرا نمی خوابند؟ چون «لَهم دَوِئٌ فی صَلوتِهِم كَدَوِىَّ النَّحلِ؛ در نمازشان به مانند زنبور عسل گریه می کنند.» گریه ها و زمزمه های قشنگ.

ص: 65


1- مدينة معاجز، ج 3، ص 366
2- بحارالانوار، ج 52، ص 307، ح 82

به یارب یارب شب زنده داران*** به امید دل امیدواران

در کلاس توحیدند. در کلاس عشق به خدا به سر می برند.

يَتَمَسَّحون َبِسَرجِ الامام علیه السلام وَيَطلُبونَ بِذلِک البَرَكَة؛ به زین مرکب امام زمان علیه السلام تبرک می جویند. و اصحاب و یاران می آیند دست هایشان را به زین مرکب حضرت می کشند و به نیت تبرک به سر و صورت خود می مالند. این نهایت به عشق است. انسان وقتی به کسی عشق می ورزد، به وجود او تبرک می جوید. در و دیوار خانه اش را می بوسد. ضریح مطهر و مقدسش را می بوسد. این علامت و نشانه ی عشق است. وهابی ها دست را می بوسند، ولی حاضر نیستند ضریح مقدس امیرالمؤمنین علی علیه السلام را ببوسند. چقدر آدم باید بدبخت و بیچاره باشد!

هر که گریزد زخراجات شام *** باج ده غول بیابان شود

باید به فهد و امثال او باج دهد. وقتی که از حقیقت منحرف شود،

این امر طبیعی است.

فانی در ولایت

امام صادق علیه السلام فرمودند: یاران امام زمان علیه السلام مطیع ترند نسبت به حضرت از کنیز نسبت به سیدش. یک کنیز چگونه با همه ی وجود از سید و مولایش اطاعت می کند، یاران امام زمان از او مطیع تر و قویترند. گویا فانی در ولایت و وجود امام زمان علیه السلام شده اند. این نهایت عشق یاران را به حضرت می رساند.

«وَيَكفُونَهُ ما يُريدُ» انسان که تقاضایی دارد. گاهی تقاضایش را به

ص: 66

زبان می آورد و کسی آن را انجام می دهد. و گاهی کسی چنان دست به سینه و چاکر و نوکر است که فقط نگاه می کند به محبوبش ببیند چه می خواهد. فراست هم دارد. از حرکات و سکنات محبوبش به اراده او پی می برد و آن را انجام می دهد. اصحاب امام زمان این گونه اند. حضرت اراده می فرماید و آنها امور حضرت را کفایت می کنند. فقط منتظر اشاره حضرت هستند.

از تو به یک اشارت *** از من به سر دویدن

دور حضرت را احاطه می کنند و در جنگ ها از جان حضرت محافظت می کنند. «يَحفُّونَ بِهِ يَقُونَهُ بِأَنفسِهِم في الحُروب» سپر بلای جان حضرت اند. وجود منور حضرت را با جان خود حفظ می کنند. در حقیقت فدایی امام خویش هستند. همان عشق یاران ابی عبدالله الحسین علیه السلام در وجود یاران و اصحاب امام زمان علیه السلام هم هست.

اما فلسفه قیام امام حسین علیه السلام را در زیارت نامه ی آن حضرت می خوانیم: «اشهَدُ اَنَّكَ قَد اَقَمتَ الصَّلوةَ و آتَيتَ الزَّكوةَ واَمَرتَ بِالمَعروفِ و نَهَيتَ عَنِ المُنكَرِ» اقامه ی نماز به زنده کردن پیام نماز است. اقامه ی نماز مگر با امامت و ولایت ممکن نیست. اقامه ی نماز منهای امامت و ولایت محقق نمی شود. خیال نکنیم که به یک چیز ساده ای شهادت می دهیم.

پیام نماز، پیام «هیهات منّا الذّلّه» و پیام عزت بود. پیام نماز، پیام مدد از ولایت بود. بای «بسم الله» بای استعانت است. علی علیه السلام فرمودند: « آنَا النُّقطَةُ؛(1) من نقطه هستم.»

ص: 67


1- بحارالانوار، ج 20، ص 165

نقطه ی زیرباء نماز و عبادت ما به مدد ولایت است.

« آتَيتَ الزَّكاة» یعنی زکات مال و جان و بچه و آبرو را دادی. امام حسین علیه السلام در روز عاشورا همه نوع زکات پرداخت. امر به معروف و نهی و از منکر کرد.

قرآن هم درباره ی یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف این چنین فرموده است:

«الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ ۗ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ»(1)

حضرت وقتی که تشریف می آورند، اولین کاری که می کنند، بعد از

معرفی اجمالی نیم دقیقه ای، روضه ی آقا امام حسین علیه السلام را می خوانند «يا أهلَ العالَم اِنَّ جَدَّى الحُسَین قَتَلوه عَطشانا؛ (2)ای اهل عالم، بدانید که جدم حسین را با لب تشنه به شهادت رساندند.»

ص: 68


1- سوره حج ایه ی41
2- الزام الناصب، ج 2، ص 282

کتابنامه

1.قرآن مجيد.

2.بحارالانوار، علامه ملا محمد باقر مجلسی، داراحیاء التراث العربی، ما بیروت، 1983 م.

3.الكافي، الشيخ محمد بن يعقوب الكلینی، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1401 ق.

4.نهج البلاغه، با ترجمه محمد رضا آشتیانی و محمد جعفر امامی، نشر امام على علیه السلام، قم، 1369ش.

5.مفاتيح الجنان، شیخ عباس قمی، با ترجمه مهدی الهی قمشه ای، نشر فرهنگ اسلامی، تهران،1374 ش.

6.الامالی، محمد بن علی بن بابويه القمی (شیخ صدوق)، مؤسسة الأعلمی، بیروت، 1990 م.

7.اقبال الاعمال، سید ابن طاوس، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1367 ش.

8.المصباح، ابراهيم بن علی عاملی کفعمی، انتشارات رضی، قم، 1405 ه-

9.الاحتجاج، ابومنصور احمد الطبرسی، مؤسسة الأعلمی، بیروت، 1989 م.

10.لهوف (الملهوف) على قتلي الطفوف، علی بن موسی بن جعفر بن طاوس، دارالاسراء، 1383 ش.

11.مقتل الحسین، خوارزمی، مکتبة المفيد، قم.

ص: 69

12.مقتل الحسین، سید عبدالرزاق المقرم، آل على علیه السلام، قم، 1434 ق.

13.المناقب، الشيخ محمد بن على بن شهر آشوب المازندرانی، دارالاضواء، بیروت، 1991 م.

14.مثیر الاحزان، ابن نما الحلی، منشورات مدرسة الامام المهدی، قم، 1406 ق.

15.دمع السجوم (ترجمه نفس المهموم)، میرزا ابو الحسن شعرانی، علمیه اسلامیه، تهران، 1374 ق.

16.ابصار العین فی انصار الحسين علیه السلام، شیخ محمد بن طاهر سماوی، الشريف الرضی، قم.

17.الارشاد، محمد بن محمد بن النعمان العکبری (شیخ مفید)، مؤسسة

الاعلمی، بیروت، 1982 م.

18.مدينة معاجز، سید هاشم بحرانی، مؤسسة المعارف الإسلامية، قم، 1414 ق.

19.الزام الناصب في اثبات الحجة الغائب عجل الله تعالی فرجه الشریف، شیخ علی یزدی حائری، منشورات مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1404 ق/1984م.

ص: 70

ص: 71

ص: 72

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109