سرشناسه : تربتی کربلایی، حیدر، 1338 -
عنوان و نام پديدآور : شطرنج از دیدگاه قرآن و عترت/حیدر تربتی کربلایی.
مشخصات نشر : قم: حبیب، 1396.
مشخصات ظاهری : 67 ص.؛ 12×17س م.
وضعیت فهرست نویسی : فاپا
موضوع : قرآن و عترت
رده بندی کنگره : BP74/5/ش93آ85 1381
رده بندی دیویی : 297/15107
اطلاعات رکورد کتابشناسی : فاپا
شطرنج از دیدگاه قرآن و عترت
حضرت آية الله حیدر تربتی کربلائی
خیراندیش دیجیتالی : مرکز خدمات حوزه علمیه اصفهان
ویراستار: محمد رضا دهقانزاد
ص: 1
سرشناسه: شطرنج از دیدگاه قرآن و عترت
نام پدیدآورنده: حضرت آية الله حیدر تربتی کربلائی
تایپ و ویرایش: محدثه تربتی
طرح جلد: محدثه تربتی
رایانامه:
Zabihe.ale.mohammad@gmail.com
وبگاه:
Torbatikarbalaee.loxblog.com
شماره تماس: 0913700912
تمامی حقوق چاپ و نشر این اثر برای مؤلف محفوظ است
ص: 2
فهرست مطالب
مقدمات ... 5
آنان که امرهدایت گری بر عهده دارند ... 10
و هرگز نیاز ندارد به روز شود ... 11
در این واویلای گناه چه کنیم؟ ... 13
محبوب محبوب شویم ... 14
شطرنج از دیدگاه قرآن کریم ... 17
آیه یکم:
آیه دوم:
آیه سوم:
آیه چهارم: ... 23
آیه پنجم: ... 25
آیه ششم:
آیه هفتم: ... 27
شطرنج از دیدگاه اهل بیت اطهار علیهم السلام ... 29
نهى نبوی صلی الله عليه و آله
گناهی بس بزرگ ... 30
پرده های عصمت
ص: 3
حرام محض
نزدیکش مشو ... 31
در آتش شدن
شطرنج و نگاه ... 32
دستی آلوده
شطرنج درخانه؟ ... 33
کاری یزیدی و مجوسی گری
مؤمن و شطرنج...!!! ... 34
در معرض غضب خداوند ... 35
آن جا که نور رحمت عامه الهی نمی تابد ... 36
محروم از نظر لطف او
دور از یاد خدا ...
آن جا که او همه را می بخشد ... 37
محروم از مهر سلام
غیبتش روا ... 39
گواهی اش ناروا
از نشانه های آخرالزمان ... 40
سخن پایانی
رساله سؤال و جواب، حرام بودن ذات آلات قمار و شطرنج ... 42
کتاب نامه ... 49
پی نوشت ها ... 55
ص: 4
بسم الله الرّحمان الرّحيم
الحمدلله ربّ العالمين، و أفضل الصّلوات و التّحيّات على محمّد و آله الطّيّبين الطاهرين، و لعنة الله على أعدائهم و ظالميهم، و غاصبي حقوقهم و مخالفيهم، و منكري فضائلهم و مناقبهم، و مدّعي شئونهم و مراتبهم، و الرّاضين بذلك من الأوّلين و الآخرين.
الله تعالی می فرماید:
«قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى ...». (1)
بگو (ای پیامبر!) همانا شما را به يك چیز پند می دهم، این که برای الله دوتا دوتا و تک تک بپاخیزید ... .
الله تعالی انسان را خلق نمود و خود آگاه است که طبیعت واقعی انسان(2) به چه چیز گرایش دارد و پاسخ صحیح به این گرایش ها کدام است. و این از لطف او بود که پاسخ به این نیازها را در قالبی به نام دین نهاد تا بشر بداند، آنچه را باید بداند.
آنچه با نام ارزش های معنوی تلقی می شود، فقط یک گفتار نیست، سیره ای است که در کلام خلاصه شده و با جاری شدن آن در جامعه پرتوهای هدایت تابش می گیرند و راه را روشن می کنند. راهی که برای پیمودن آن آمده ایم. راهی که انتهای آن مردی است از تبار نور، مردی
ص: 5
راست قامت و مهربان، که همه ما روزی باید پاسخگوی او باشیم.
روزی باید ببینیم چطور جواب محبّت های او را داده و چه به درگاهش می بریم.(1)
دانستن این موضوع که نافرمانی از آنچه تحت عنوان وحی از آن یاد می شود، چه تبعات و آثاری را به دنبال دارد، بسیار مهم است. زیرا از این جاست که پی می بریم خداوند نیازی به من و ما ندارد و خود قادر مطلق است و اگر فرمان او را بر دیده نهیم، رستگار خواهیم بود و چنانچه نافرمانی او را سرلوحه رفتار کنیم، خود و خانواده و جامعه خود را درگیر آثار زیانبار این نافرمانی کرده ایم.
آنچه امروزه شاهد آن هستیم، چیزی جز ندانستن، رسیدگی نکردن یا لجبازي بدون علم، نیست؛ لجاجتی که به دنبال ناآگاهی از سیمای واقعی وحی به وجود آمده. و این من و ما هستیم که باید به آنان که نمی دانند، بگوييم تا بدانند و به آنان که گوشزد نمی کنند، بگوئيم تا آگاه باشند و به آنان که سیمای واقعی وحی را ندیده اند، نشان دهیم آنچه را که می توان دید و همه به هم کمک کنیم تا رنگ ها عوض شوند و سمت و سوها، یک جهت واحد بگیرند و به درستی که این جهت همان است که خداوند تعيين فرموده، همان که خداوند خود فرمود تبعيّتش کنید تا رستگار شوید.(2)
راه مردی که گناهان من قلبش را به درد می آورد و اشک را از چشمانش جاری می سازد.
امام عزیزی که شاید هرگز او را ندیده باشیم ولی قلب هایمان را صاحب است.
امروز آنچه ما را از واقعیّت دین دور می کند «توجیه گناه» و «تفسیر»هایی است که شیطان می پسندد، امّا خدا آن را قصد ننموده، هوس های آلوده آن را زیبا می بینند، امّا قلب امام عزیزمان را به درد می آورد.
شیطان هر زمان حربه ای جدید می سازد و هر روز به شکلی در می آید.
باید دانست که او از کار نمی نشیند و می خواهد آخرین تلاش خود را برای گمراه نمودن انسان، به کاربندد. دنیای او صحنه نمایشی است که امروزه با بیان لغات و بازی با الفاظ آن را اجرا می کند. و می بینیم در این زمان، که سخن از فکر روشن و روشنفکری است، از این راه به دل های پاک
ص: 6
جوانان نفوذ کرده و آنان را غافل می نماید و گمراه می کند و سپس برای این که آنان را از سرزنش های نفس لوّامه یا همان وجدان برهاند، گناهان را برایشان «توجیه» می کند ... و این جا است که دیگر تصوّرش را هم نمی توان کرد که جامعه به چه شکلی درخواهد آمد؟
آیا دیگر حتّی می تواند لباس زیبای لفظ را که خود سرپوش گناهش قرار داده، درآورد و زشتی گناه را ببیند و باور کند؟ دیگر حربه ای جدید به میدان آمده، که نام آن را «دلیل» می گذارد، در حالی که واقعیّت آن را نمی بیند و نمی داند «دلیل» را جایگزین «توجیه» کرده و مصمم ادامه می دهد...، تا ناکجا آباد ... .
روی سخن با همه ماست، همه ما، کسانی که خود را پیرو مکتب علوی می دانند، آنان که قرآن را در میان دست های خود می گیرند و تلاوت می کنند و می خواهند عمل کنند، امّا ... شاید راه را گم کرده اند.
اصل مسلّم این است که خداوند متعال، آفریدگار مهربان جهان، آنچه را پاک است و سودمند، حلال و آنچه را ناپاک است و برای حیات مادی و معنوی بشر زیان بار، حرام نموده است. و این یکی از الطاف اوست. همچنان که در قرآن کریم فرموده است:
«وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ».
و خداوند برای ایشان آنچه را پاک باشد، حلال و آنچه را ناپاک باشد، حرام نمود.(1)
او پیامبران الهی و جانشینان آنان را برای بیان حلال و حرام فرستاد و به وسیله متابعت از فرمان ایشان، پاک را از ناپاک جدا می کند:
«لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ»(2)
و خدا با لطفی که در حق ما روا داشته، راه را به وسیله ایشان نمایان می سازد. قرآن را می فرستد تا هدایت باشد و اهل بیت اطهار علیهم السّلام را می فرستد تا معنای این هدایت را بیان کنند.
و ابلاغ را به پیامبر صلّی الله علیه و آله امر می فرماید تا کسی نگوید نمی دانستم یا نفهمیدم.(3)
ص: 7
او برای دانستن و فهمیدن تک تک ما، راهی گذاشته است، و آن را به لطف خود با چهارده خورشید و ماه و ستاره آذین بسته تا همه راه را ببینند و بخواهند تا هدایت شوند ... .
فضای نفس کشیدن ما باید پاک باشد تا بتوانیم نفس بکشیم، غذایی که می خوریم باید پاکیزه باشد تا با خوردن آن بیمار نشویم، برای استراحت و رفع خستگی نیاز به محیطی آرام برای تسکین روح داریم، براستی! چرا راهی را نپیماییم که همانا همه خوردن و خوابیدن ها و نفس کشیدن ها را برای پیمودن آن خلق کرده اند؟!
ما آمده ایم تا بمانیم.(2)
از این روست آن جا که می بینیم گناهی رخ می دهد، گویا نفس کشیدن - که مایه و لازمه تداوم حیات ماست - برایمان عذاب آور است، و گویا احساسمان می گوید: سینه ام برای تحمّل این عذاب تنگ می آید ... و می خواهیم هر طور شده خود را خلاص کنیم.
پس بیایید همه با هم تلاش کنیم تا خود، خانواده و اجتماعمان را پاک نگه داریم، بیایید به هم کمک کنیم تا بتوانیم فضای کشور اهل بیت اَطهار علیهم السّلام، ایران عزیز را از آلودگی های اخلاقی پاک کنیم و همان شویم که او می خواهد ... .(3)
گناهانی چون بی حجابی، ربا، شطرنج و موسیقی از جمله گناهانی هستند که بستر انجام بسیاری از گناهان دیگر را فراهم می آورند و این از مکر شیطان است که زشتی را زیبا جلوه دهد تا آن که ربا می خورد، از ربا خوردن لذّت ببرد و هوس آلوده آن که تربیت شده مکتب وحی نیست از نگاه حرام، لذّت ببرد و آن که پا در عرصه شطرنج یا موسیقی می نهد، احساس کند لذّت می برد، حال آن که شیطان زشتی را زیبا جلوه می دهد(4) و آن گاه که دست انسان از همه جا قطع شد، خود را به کناری کشیده، سخن از اختیار به میان می آورد.(5)
و انسان را از یاد خدا - که همانا تمام زیبایی است - غافل می سازد، تا آن جا که می تواند گناه کند و از خدا دور شود، تا به حدّی برسد که دیگر نیاز به تلاش او نباشد، تا آن قدر نفس او را بر وی مسلط سازد که بتواند رو در روی امام خویش بایستد ... .
ص: 8
آنچه در این کتاب آمده است در واقع سخن خدا و پیامبر و اولیاء اوست، کلام پروردگار متعال پیرامون موضوع حرمت شطرنج. و در ذیل آیات، گزیده ای از احادیث پیرامون موضوع شطرنج ذکر شده که محقّقین محترم می توانند جهت اطّلاع بیشتر به مصادری که مختصّ به آن ها است، مراجعه نمایند. احادیث از معتبرترین کتاب های حدیثی و فقهی آورده شده است و برای ترجمه نمودن متن احادیث، اقدامی دقیق به انجام رسانده ایم.
برای آنان که کلام اهل بیت اَطهار علیهم السّلام قلبشان را صیقل داده و نورانی می کند، پیش از آغاز متن کتاب، سه قسمت آورده شده: تا بدانیم خداوند، قرآن را نازل کرد و عترت را خلق نمود تا ما، راز سعادت ابدی را از آنان جویا شویم ...، همانان که امر هدایتگری را به عهده دارند.
و بدانیم آنچه را برایمان برای پیمودن این مسیر توشه نهادند، تا ابد كفاف سعادتمان را می دهد و هرگز نیاز ندارد به روز شود، و یا اگر به روز نبود نتواند پاسخگو باشد، و هرگز نسخه ای از قرآن با ویرایش و اضافات، چاپ نخواهد شد و همان قرآنی که بر قلب پیامبرمان نازل گشت برای خوشبخت شدن، خوشبخت باقی ماندن، و عاقبت به خیر شدن همه ما کفایت می کند. هیچ نیازی بی پاسخ باقی نمانده که ما بخواهیم برای پاسخ گویی به آن دست به دامن بیگانه شویم و یا خود را اسیر هوس های آلوده دیگران کنیم یا به شیطان پناه ببریم، بلکه خداوند به ما می آموزد تا از شیطان به او پناه ببریم.
و بدانیم که در این واویلای گناه چه کنیم تا نگاه آن مرد پاک از آن سلاله پاک را برای خود بخریم و چه کنیم تا پاک به درگاهش زانو زده، دست او را ببوسیم و از حمایتگران او باشیم. تا آن روز که آمد، اگر بودیم، از ما روی نگرداند و مبادا ما از او روی بگردانیم ... چرا که تنها غصه چنین کابوسی برای مردن تک تک ما کافیست.
و این تنها تذّكری است برای آنان که ایمان آورده اند:
«وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ».(1)
ص: 9
یادآور شو، بدرستی که تذّکر مؤمنان را سود می بخشد.
و در پایان همه ما را بس است که تحفه ای به عنایت او به درگاهش ببریم و او لطف کند و یک شاخه گل لبخند را از روی لب هایش به ما هدیه دهد ... به خدا سوگند که دنیا و آخرت همه ما را کفایت می کند.
اللَّهُمَّ... وَ أَعِنَّا عَلَی تَأْدِیَهِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ، وَ الِاجْتِهَادِ فِی طَاعَتِهِ، وَ الِاجْتِنَابِ عَنْ مَعْصِیَتِهِ، وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِرِضَاهُ، وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ، وَ رَحْمَتَهُ، وَ دُعَاءَهُ، وَ خَیْرَهُ، مَا نَنَالُ بِهِ سَعَهً مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ فَوْزاً عِنْدَكَ، ... .(1)
لازم به ذکر است که صبيّه فاضله ام در تنظیم و تایپ و ویرایش و بازنویسی کتاب یاری ام نموده اند و امیدوارم این عمل صالح وی مورد قبول ولیّ الله الأعظم صلوات الله علیه قرار گیرد.
در بسیاری از کتب حدیث و تفسیر و تاریخ شیعیان اهل بیت علیهم الس،لام و پیروان خلفاء با سندهای بسیار و از حدّ تواتر گذشته و صحیح، به روایت اهل بیت علیهم السّلام و دوستان ایشان و حتّی دشمنان آنان، حديث گرانقدر ثقلين آمده است که پیامبر گرامی اسلام صلّى الله عليه و آله حداقل در پنج موقعیّت و همچنین در آخرین لحظات زندگی خویش، در بستر بیماری، از آن سخن به میان آورده اند، و این جا به ذکر یک حدیث از آنها بسنده می کنیم.
رسول الله صلى الله عليه و آله فرمودند:
«إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ، لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا، كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي، فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَهَاتَيْنِ - وَ جَمَعَ بَيْنَ مُسَبِّحَتَيْهِ - وَ لَا أَقُولُ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ الْمُسَبِّحَةِ وَ الْوُسْطَى - فَتَسْبِقَ إِحْدَا هُمَا الْأُخْرَى، فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا، لَا تَزِلُّوا، وَ لَا تَضِلُّوا، وَ لَا تَقَدَّمُوهُمْ فَتَضِلُّوا، ...».(2)
ص: 10
بدرستی که دو چیز را برای شما به یادگار می گذارم، تا آن هنگام که به آن دو روی آورید (از ایشان پیروی نمایید)، هرگز گمراه نخواهید شد، کتاب خداوند و عترتم، اهل بیت من، زیرا خداوند مهربان و آگاه با من عهد نموده است آن دو تا زمانی که در کنار حوض کوثر برمن همچون این دو انگشتم و پیامبر آن گاه میان دو انگشت کنار شست جمع فرمود) وارد شوند و نه همچون این دو انگشت (و میان انگشت اشاره و وسط جمع نمود) و هیچکدام از آن دو بر دیگری پیشی نخواهد گرفت. پس به آن دو چنگ زنید (آنچه امر می فرمایند،
پیروی نمایید) و دور و گمراه نشوید و بر آنان پیشی نگیرید که گمراه خواهید شد.
نتیجه: خداوند برای ما اهل بیتی را در کنار قرآن قرار داده که آنچه می گویند، و آنچه عمل می کنند و آنچه را تایید می نمایند، همان است که خداوند فرموده است. کلام مولایمان پیامبر خدا صلّى الله عليه و آله بسیار ظریف است: «دور و گمراه نشوید، و بر آنان پیشی نگیرید که گمراه خواهید شد»، ... .
امام محمد باقر علیه السّلام فرمود: جدّم رسول الله صلّى الله عليه و آله فرمودند:
«أَیُّهَا النَّاسُ! حَلَالِي حَلَالٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ، وَ حَرَامِي حَرَامٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ، أَلَا وَ قَدْ بَیَّنَهُمَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي الْکِتَابِ، وَ بَیَّنْتُهُمَا لَکُمْ فِی سُنَّتِي وَ سِیرَتِي، وَ بَیْنَهُمَا شُبُهَاتٌ مِنَ الشَّیْطَانِ، وَ بِدَعٌ بَعْدِي، مَنْ تَرَکَهَا صَلَحَ لَهُ أَمْرُ دِینِهِ، وَ صَلَحَتْ لَهُ مُرُوَّتُهُ، وَ عِرْضُهُ، وَ مَنْ تَلَبَّسَ بِهَا وَ وَقَعَ فِیهَا وَ أَتْبَعَهَا، کَانَ کَمَنْ رَعَی غَنَمَهُ قُرْبَ الْحِمَی، وَ مَنْ رَعَی مَاشِیَتَهُ قُرْبَ الْحِمَی، نَازَعَتْهُ نَفْسُهُ إِلَی أَنْ یَرْعَاهَا فِی الْحِمَی، أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ مَلِکٍ حِمًی، أَلَا وَ إِنَّ حِمَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَحَارِمُهُ، فَتَوَقَّوْا حِمَی اللَّهِ وَ مَحَارِمَهُ»(1)
ای مردم! حلال من (آنچه را به امر خداوند حلال نموده ام) تا روز قیامت حلال است، و
ص: 11
حرام من (آنچه را به امر خداوند حرام نموده ام) تا روز قیامت حرام است، آگاه باشید که خداوند آن ها را در قرآن بیان نموده، و من در سن،ت و سیره ام آن ها را بیان نموده ام. در میان آن ها شبهه هایی از شیطان، و بدعت هایی پس از من است، هر کس این شبهه ها و بدعت ها را ترک نماید، امر دين، مروّت و آبروی خود را نیکو قرارداده است، و هرکس خود را به آن آلوده کند، و در پی بدعت ها برود، مانند کسی است که گوسفندانش را نزدیک مرز (حصار) چراگاه می چراند، نفس او وسوسه اش می کند که آنها را در چراگاه پَسِ مرز نیز بچراند. آگاه باشید سرزمین هر پادشاهی مرزی دارد، و مرز خداوند محرّمات (ممنوعیّت های) اوست، پس مراقب مرزهای فرمان ها و محرّمات او باشید.
و امام جعفرصادق علیه السّلام فرمودند:
«حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أبَداً إلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ، وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أبَداً إلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ، لَا یَکُونُ غَیْرُهُ، وَ لَا یَجِيءُ غَیْرُهُ. قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلامُ: مَا أحَدٌ ابْتَدَعَ بِدْعَةً إلَّا تَرَکَ بِهَا سُنَّةً».(1)
آنچه حلال محمّد است برای همیشه تا روز قیامت حلال است، و آنچه حرام محمّد است برای همیشه تا روز قیامت حرام است، جز این نمی شود، و نباید بشود. و حضرت علىّ علیه السّلام فرمودند:کسی نیست که بدعتی را بنیان نهد مگر این که سنّتی را ترک کرده باشد.
و فرمود:
«مَا خَلَقَ اللَّهُ حَلَالًا وَ لَا حَرَاماً إِلَّا وَ لَهُ حَدٌّ كَحَدِّ الدُّورِ، وَ إِنَّ حَلَالَ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، وَ حَرَامَهُ حَرَامٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، ...».(2)
خداوند متعال حلال و حرامی را نیافریده است مگر این که برای آن حدّ و مرزی مانند خانه ها قرار داده است، و به درستی که حلال محمّد حلال است تا روز قیامت، و حرام محمّد نیز حرام است تا روز قیامت، ... .
ص: 12
نتیجه: احکام شرعی بخش عظیمی از دین کامل اسلام هستند که سعادت همیشگی انسان را تضمين نموده، و دستورات خداوند است که از نیازهای مادّی و معنوی بشر آگاهی کامل دارد و او را سعادتمند می خواهد.
احکام مطهّر اسلام از استاندارد الهی برخوردار هستند و هیچ خطا و اشتباهی در آنها نیست. زمان و دگرگونی های آن نباید هیچگونه تغییری در آنها ایجاد کند، و نباید تابع زمان و مقتضيّات آن باشند، تا بتواند سعادت ابدی را برای بشر به ارمغان آورد، در هر زمان و هر مکان.
حضرت خاتم الأنبياء محمّد مصطفی صلّی الله عليه و آله فرمودند:
«إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِي فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ، فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ».(1)
آن زمان که بدعت ها در میان امّتم آشکار گردند، بر عالِم واجب است علم خود را آشکار کند، هرکس به این وظیفه خود عمل ننماید؛ لعنت خداوند بر او باد.
و فرمودند:
«إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِي، فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ، وَ إِلَّا فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ».(2)
آن زمان که بدعت ها در میان امّتم آشکار شود، بر عالم واجب است علم خود را آشکار سازد (بیان حقائق شرعی کند)، وگر نکند لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر او باد.
رسول الله صلّى الله عليه و آله فرمودند:
«کَيفَ أَنْتُمْ إِذَا ظَهَرَ فِيکُمُ اَلْبِدَعُ، حَتَّی يَرْبُوَ فِيهَا اَلصَّغِيرُ، وَ يهْرَمَ اَلْکَبِیرُ، وَ يُسْلِمَ عَلَيهَا اَلْأَعَاجِمُ، وَ إِذَا ظَهَرَتِ اَلْبِدَعُ قِيلَ سُنَّةٌ، وَ إِذَا عُمِلَ بِالسُّنَّةِ قِيلَ بِدْعَةٌ؟».(3)
حال شما چگونه است هنگامی که بدعت ها در میان شما آشکار گردد، تا آن که کودکان با آن بزرگ می شوند، و بزرگان با آن پیر می گردند، و بیگانگان بر آن (دین آلوده به
ص: 13
بدعتها) اسلام می آورند، و وقتی بدعت ها آشکار شدند، به آن ها سنّت گفته شود، و هنگامی که به سنّت عمل شود، (به آن) بدعت گفته شود.
از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام روایت شده که فرمودند:
«إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فَعَلَی الْعَالِمُ أَنْ یُظْهِرِ عِلْمَهُ، فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ سُلِبَ نُورَ الْإِيمانِ».(1)
آن زمان که بدعت ها آشکار شوند، بر عالِم واجب است علم خود را آشکار کند، اگر(با بدعت ها مبارزه نکند نور ایمان از او گرفته خواهد شد.
پذیرفتن این که خدایی یکتا وجود دارد و او تنها وجود لايق پرستش است، کار سختی نیست. مشکل کنار گذاشتن غیر اوست، اگر غیر او را، غیر او ببینیم و بدانیم. وقتی کسی کار زشتی را مرتکب می شود، اگر آن اشتباه را زشت نپندارد، اصلاً اشتباهی نمی بیند، که بخواهد رهایش کند، و امروز ما به این بلای عظیم گرفتار آمده ایم. گناهان وجهه شرعی پیدا کرده اند و دیگر نمی آییم بگوییم فلان کار حرام است، فقط باید بگوییم: حلال نیست، تا بلکه شکل حلال بودن به خود نگیرد.
«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ».(2)
بگو (ای پیغمبر): اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد، و گناهان شما را بیامرزد، همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.
همه خوب می دانند، کمتر کسی از حضور و ظهور یگانه منجی عالم بشریّت بی اطلاع است. او روزی خواهد آمد و عدل را به پهنه زمین خواهد گستراند، این را همه می دانند و بسیارند چشم های به راه مانده برای دیدن آن طلعت دلربا ... اما کیست که بداند امید همه چشم های
ص: 14
به راه مانده، رو به سوی که می آورد و به دیدن که می رود؟ همه مشتاق دیدار او هستند، او مشتاق دیدار کیست؟ کیست که دیدنش او را به وجد می آورد؟ در آغوش نورانی او چه کسی جای دارد؟ و نگاه لطف او به سوی چه کسی جاری است؟ ...
دیگر خدا نیست که می گوید چه کاری خوب است و چه کاری بد. اگر چنین بود کارمان به این جا نمی کشید. ما بیشتر آن هستیم که خودمان می پسندیم، بیشتر طوری رفتار می کنیم که دیگران می خواهند، طرز لباس پوشیدن و رفتار و گفتارمان، بستگی به ذائقه دیگران دارد، قريحه دیگران است که حتی دوست داشتن هایمان به علاقه و تنفّر آن شکل می گیرد، دوست داشتن هایی که دین ما را می سازد و جهت گیری آنها مسیر زندگیمان را تعیین می کند.
مگر ما برای دیگران زندگی می کنیم؟ پس آن استقلالی که می گویند و می گوییم وجود دارد، کجاست؟ آنچه می بینیم آیا جز تقلیدی کورکورانه است ؟ ... .
و ای کاش کسی هم به این بیاندیشد: مرا باید خدا تربیت کند و سایرین همان طور که خدا مرا می پسندد، بپذیرند.
افسوس و آه کاری برای ما از پیش نمی برد. همه از تکرار خسته ایم، از این که به جای عمل، فقط افسوس را می بینیم. ادّعا و مدّعی بسیار است ولی کمتر کسی به فکر آینده است، آینده ای که آمدنش چندان دور نیست، آن که همه پیامبران به آمدنش بشارت داده اند، آینده ای که به فرا رسیدنش محتاجیم.
کیست راه را نشان دهد؟ رهگذران! آیا یاریگری هست که مرا راهنمایی کند؟ کسی هست کمکم کند؟
صدایش را می شنویم، اگر بخواهیم: خدا به همه آنچه تو بدان نیازمندی، پاسخ گفته. راه از این طرف است، دنبال من بیا. مراقب باش، بیراهه بسیار است و پرتگاه ها عمیق، ناامید نباش که در این راه خدا یار و همراه و رهنماست.
بیا به درگاهش نیاز شویم و برویم تا بلکه ما را قابل نماید و محرم راز خویش کند. بیا آنچه ما را
ص: 15
از او دور می کند، رها کنیم و با او بپیوندیم تا جاودانه شویم. تمام تلاش ما باید این باشد که انتخابش کنیم، برای امروز و فردایمان ، برای خود و خانواده مان، برای دنیا و آخرتمان ... و یک گام به سویش برداشته و ادامه دهیم و تا آخر با او برویم، تا آستان بوس درگاهش شويم.
و به دیگران بگوییم تا جلوتر بیایند تا آن جا که در نور وجودش قرار گیرند و در آغوشش آرام شوند و این همان آرامشی است که به دنبال آن هستيم.
ص: 16
«يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما ...».(1)
(ای پیامبر!) از تو درباره شراب و میسر (قمار) سؤال می کنند (به آن ها) بگو: در آن دو گناه بزرگی است، و منافعی برای مردم دارند، ولی گناهشان از نفعشان بزرگتر است ... .
«یَا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إنَّمَا الخَمْرُ وَ المَیْسِرُ وَ الأنْصَابُ وَ الأزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ».(2)
ای کسانی که ایمان آورده اید! بدانید که شراب و میسر (قمار) و بت ها و ازلام (نوعی بخت آزمایی) پلید و از عمل شیطانند، از آن دوری و اجتناب کنید، امید است رستگار شوید.
«إِنَّما يُرِيدُ اَلشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ اَلْعَداوَةَ وَ اَلْبَغْضاءَ فِي اَلْخَمْرِ وَ اَلْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اَللّهِ وَ عَنِ اَلصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ».(3)
همانا شیطان می خواهد در میان شما به وسیله شراب و میسر(قمار)، دشمنی ایجاد کند و
ص: 17
شما را از یاد خدا و نماز بازدارد، آیا از انجام این امور دست برمی دارید؟
حضرت امیرالمؤمنين عليه السّلام فرمودند:
«الشِّطْرَنْجُ وَ النَّرْدُ هُمَا الْمَیْسِرُ».(1)
شطرنج و نرد (طاولی) هر دو میسر هستند.
امام محمّدباقر علیه السّلام فرمودند:
«وَ أَمَّا الْمَیْسِرُ فَالنَّرْدُ وَ الشِّطْرَنْجُ وَ کُلُّ قِمَارٍ مَیْسِرٌ... کُلُّ هَذَا بَیْعُهُ وَ شِرَاؤُهُ وَ الِانْتِفَاعُ بِشَيْ ءٍ مِنْ هَذَا حَرَامٌ مِنَ اللَّهِ مُحَرَّمٌ وَ هُوَ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ وَ قَرَنَ اللَّهُ الْخَمْرَ وَ الْمَیْسِرَ مَعَ الْأَوْثَانِ».(2)
امّا معنای میسر، نرد و شطرنج و هر قاری میسر است ... و تمام این موارد خرید و فروش و هر گونه بهره برداری از این ها حرام است؛ از جانب خدا حرام شده و پلید و از کار شیطان است، و خداوند شراب و قمار را قرین بت ها قرار داده است.
توضیح: گناه می گساری و قماربازی با بت پرستی و کفر ورزیدن به خدا قرين است.
امام محمّدباقر عليه السّلام فرمودند:
«الشَّطْرَنْجُ وَ النَّرْدُ مَیْسِرُ».(3)
شطرنج و نرد، میسر هستند.
امام محمّدباقر عليه السّلام می فرماید:
«یَدخُلُ فی المَیسِرِ اللَّعِبُ بِالشِّطرَنجِ وَ الَّنرِد وَ غَیرُ ذلِكَ مِن أنواعِ القِمارِ حَتَّی أنَّ لَعِبَ الصِّبیانِ بِالجَوزِ مِن القِمارِ».(4)
بازی با شطرنج و نرد و غیراین دو از انواع قار، همه داخل در میسر است، حتی گردوبازی بچّه ها هم قمار (و از مصادیق میسر است (و همان حکم را دارد).
امام جعفر صادق علیه السّلام می فرماید:
ص: 18
«النَّرْدُ وَ الشِّطْرَنْجُ مِنَ الْمَیْسِرِ».(1)
نرد و شطرنج قمار و از (مصادیق) میسر هستند.
امام جعفرصادق عليه السّلام می فرماید:
«الشِّطْرَنْجُ مَیْسِرٌ وَ النَّرْدُ مَیْسِرٌ».(2)
شطرنج میسر است و نرد نیز میسر است.
عبدالملک قمّی می گوید: من با برادرم ادریس نزد امام جعفرصادق علیه السّلام بودیم که برادرم ادریس گفت: خدا ما را فدایت گرداند؛ میسر یعنی چه؟ حضرت فرمود:
«هِيَ الشِّطْرَنْجُ».
میسر یعنی شطرنج.
عرض کردم: ایشان (عامّه) می گویند که مقصود نرد است؟! فرمود:
«وَ النَّرْدُ أَیْضاً».(3)
بلی، نرد هم میسر است.
حضرت امام محمّدباقر علیه السّلام فرمودند:
«لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ. قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْمَیْسِرُ؟ فَقَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:کُلُّ مَا تُقُومِرَ بِهِ حَتَّی الْکِعَابُ وَ الْجَوْزُ... ».(4)
هنگامی که آیه «إِنَّمَا اَلْخَمْرُ وَ اَلْمَيْسِرُ وَ ...» بر پیامبر خدا صلّی الله عليه و آله نازل گردید از آن حضرت پرسیده شد: میسر چیست؟ فرمود: هر چیزی که با آن قمار بازی (برد و باخت) شود، حتّى طاس و گردوبازی.
از امام جعفرصادق عليه السّلام درباره تفسیرآیه «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَ اجْتَنِبُوا
ص: 19
قَوْلَ الزُّورِ» پرسیده شد آن حضرت فرمود:
«الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ» الشِّطْرَنْجُ ، وَ «قَوْلُ الزُّورِ» الْغِنَاءُ، وَ النَّرْدُ أَشَدُّ مِنَ الشِّطْرَنْجِ، فَأَمَّا الشِّطْرَنْجُ فَإِنَّ اتِّخَاذِهِ کُفرٌ، وَ اللَّعِبُ بِهَا شِرْكُ، وَ تَعْلِيمَهَا كَبِيرَةُ مُوبِقَةُ، وَ السَّلَامُ عَلَى اللَّاهِي بِهَا مَعْصِيَةُ ، وَ مُقَلِّبَهَا كَمُقَلِّبِ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ، وَ النَّاظِرَ إِلَيْهَا كَالنَّاظِرِ إِلَى فَرْجِ أُمِّهِ، وَ اللَّاعِبَ بِالنَّرْدِ قِمَاراً مَثَلُهُ مَثَلُ مَنْ يَأْكُلُ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ، وَ مَثَلَ الَّذِي يَلْعَبُ بِهَا منغير قِمَارٍ مَثَلُ مَنْ يَضَعُ يَدَهُ فِي لَحْمِ الْخِنْزِيرِ أَوْ فِي دَمِهِ، وَ لَا يَجُوزُ اللَّعِبُ بِالْخَوَاتِيمِ، وَ الْأَرْبَعَةَ عَشَرَ، وَ كَّلَ ذَلِكَ وَ أَشْبَاهُهُ قِمَارُ، حَتَّى لَعِبُ الصِّبْيَانِ بِالْجَوْزِ هُوَ الْقِمَارُ، وَ إِيَّاكَ وَ الضَّرْبِ بالصوانیج ، فَإِنَّ الشَّيْطَانَ يَرْكُضُ مَعَكَ، وَ الْمَلَائِكَةُ تَنْفُرُ عَنْكَ، وَ مَنْ بَقِيَ فِي بَيْتِهِ طُنْبُورُ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ».(1)
الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ - بت های پلید شطرنج است و قَوْلُ الزُّورِ - سخن ناروا و غنا می باشد و نرد (گناه و کیفرش) شدیدتر از شطرنج است، و امّا شطرنج: همانا گرفتن آن، کفر ورزیدن به خداوند و بازی کردن با آن، شرک ورزیدن به خداست، یادگرفتن آن، گناهی نابودگر است و سلام کردن به سرگرم شونده با آن، معصیت (و سرکشی از فرمان خدا) است و زیر و رو کننده آن، مانند کسی است که گوشت خوک را زیر و رو کند و بیننده آن، مانند کسی است که شرمگاه مادر خود را ببیند و کسی که با نرد قمار بازی کند مانند کسی است که گوشت خوک بخورد و مَثَل کسی که بدون قمار (برد و باخت) با آن بازی کند، مانند کسی است که دست خود را به گوشت خوک و یا خون آن آلوده گرداند و جایز نیست بازی کردن با خواتيم و اربعة عشر(2) و مبادا چوگان بازی کنی زیرا همراه با تو شیطان می دود و فرشته ها از تو بیزار می شوند ... .
در کتاب فقه منسوب رضوی علیه السّلام چنین آمده است:
ص: 20
«إعْلَمْ یَرْحَمُكَ اللَّهُ أنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی قَدْ نَهَی عَنْ جَمِیعِ الْقِمَارِ، وَ أمَرَ الْعِبَادَ بِالِاجْتِنَابِ مِنْهَا، وَ سَمَّاهَا رِجْساً، فَقَالَ: رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ، مِثْلُ اللَّعِبِ بِالشِّطْرَنْجِ وَ النَّرْدِ وَ غَیْرِهِمَا مِنَ الْقِمَارِ، وَ النَّرْدُ أشَرُّ مِنَ الشِّطْرَنْجِ، فَأمَّا الشِّطْرَنْجُ فَإنَّ اتِّخَاذَهَا کُفْرٌ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ، وَ اللَّعِبُ بِهَا شِرْكٌ وَ تَقْلَابُهَا کَبِیرَهٌ مُوبِقَهٌ، وَ السَّلَامُ عَلَی اللَّاهِي بِهَا کُفْرٌ، وَ مُقَلِّبُهَا کَالنَّاظِرِ إلَی فَرْجِ اُمِّهِ، وَ اللَّاعِبُ بِالنَّرْدِ کَمَثَلِ الَّذِی یَاْکُلُ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ، وَ مَثَلُ الَّذِي یَلْعَبُ بِهَا مِنْ غَیْرِ قِمَارٍ مَثَلُ الَّذِي یَصْبَغُ [یَضَعُ] یَدَهُ فِی الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِیرِ، وَ مَثَلُ الَّذِي یَلْعَبُ فِی شَيْ ءٍ مِنْ هَذِهِ الْأشْیَاءِ کَمَثَلِ الَّذِی مُصِرٌّ عَلَی الْفَرْجِ الْحَرَامِ، وَ اتَّقِ اللَّعِبَ بِالْخَوَاتِیمِ، وَ الْأرْبَعَهَ عَشَرَ، وَ کُلَّ قِمَارٍ، حَتَّی لَعِبَ الصِّبْیَانِ بِالْجَوْزِ وَ اللَّوْزِ وَ الْکِعَابِ، وَ إیَّاكَ وَ الضَّرْبَهَ بِالصَّوْلَجَانِ، فَإنَّ الشَّیْطَانَ یَرْکُضُ مَعَكَ، وَ الْمَلَائِکَهُ تَنْفِرُ عَنْكَ، وَ مَنْ عَثَّرَ دَابَّتَهُ فَمَاتَ دَخَلَ النَّار».(1)
بدان! خدا تو را رحمت کند که خداوند تبارک و تعالی از جمیع اقسام قمار نهی فرموده، و بندگان خود را امر فرمود تا از آن ها اجتناب نمایند، و آن ها را «پلیدی» نامید و فرمود: رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ - این ها پلیدی و از عمل شیطان است، از آن اجتناب کنید مانند بازی با شطرنج و نرد و غیر این دو از اقسام قمار، و نرد بدتر از شطرنج است، و امّا شطرنج: همانا گرفتن آن کفر ورزیدن به خداوند بزرگ، و بازی کردن با آن شرک ورزیدن به خدا، و زیر و رو کردن آن گناهی بزرگ، و سلام کردن به سرگرم شونده با شطرنج کفر است، و کسی که مهره شطرنج را به دست می گیرد مانند کسی است که شرمگاه مادرش را ببیند، و بازی کننده با نرد مانند کسی است که گوشت خوک می خورد، و کسی که با آن به غیراز قمار کردن بازی کند (بدون برد و باخت) مانند
ص: 21
کسی است که دست خود را به خون و گوشت خوک آلوده کند، و کسی که با این ابزارهای قمار بازی کند؛ مانند کسی است که اصرار و تکرار بر زنا نماید، و بپرهیز از خواتيم و اربعة عشر و هرگونه دیگر از اقسام قمار، حتی بازی بچّه ها با گردو و بادام و طاس. و مبادا چوگان بازی کنی زیرا شیطان همراه تو می دود و فرشتگان از تو بیزار می شوند و فرد چوگان بازی که مرکبش بلغزد (به زمین بخورد) و بمیرد، داخل آتش می شود.
امام علىّ الرّضا عليه السّلام می فرمود:
«إِنَّ الشِّطْرَنْجَ وَ النَّرْدَ وَ أَرْبَعَ عَشْرَهَ وَ کُلَّ مَا قُومِرَ عَلَیْهِ مِنْهَا فَهُوَ مَیْسِرٌ».(1)
شطرنج و نرد و اربعة عشر و هرچیزی که با آن قمار شود، میسر (و حرام) است.
امام علىّ الرّضا عليه السّلام می فرمود:
«الْمَیْسِرُ هُوَ الْقِمَارُ».(2)
«الْمَیْسِر در قرآن» همان قمار است.
امام موسی کاظم علیه السّلام فرمودند:
«النَّرْدُ وَ الشِّطْرَنْجُ وَ الْأَرْبَعَهَ عَشَرَ بِمَنْزِلَهٍ وَاحِدَهٍ وَ کُلُّ مَا قُومِرَ عَلَیْهِ فَهُوَ مَیْسِرٌ».(3)
نرد و شطرنج و اربعة عشر همه یکسان هستند (در حرمت فرق بين آلات قمار نیست) و هر چیزی که با آن قمار شود؛ میسر است.
ابراهيم بن عنبسه به امام علیّ بن محمد الهادی علیه السّلام نامه نوشت که: سرور و آقایم مرا از مقصود خداوند تعالی از این آیه: يَسْئَلُونَكَ عَنِ اَلْخَمْرِ وَ اَلْمَيْسِرِ... خبر دهند، قربانتان گردم «الْمَیْسِر» چیست؟ آن حضرت در پاسخ مرقوم فرمودند:
«کُلُّ ما قُومِرَ بِهِ فَهُوَ المَیسِرُ، وَ کُلُّ مُسکِرٍ حَرَامٌ» (4).
آنچه با آن قمار (و برد و باخت) شود، میسر می باشد، و (نوشیدن) هر مست کننده ای
ص: 22
حرام است.
«فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ».(1)
از پلیدترین نوع بت پرستی اجتناب کنید و از سخن ناروا بپرهیزید.
امام جعفر صادق علیه السّلام پیرامون این آیه فرمودند:
«الرِّجْسُ مِنَ الْأوْثَانِ هُوَ الشِّطْرَنْجُ وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ».(2)
(مقصود از) الرِّجْسُ مِنَ الْأوْثَانِ همان شطرنج است و از قَوْلُ الزُّورِ غنا (آوازه خوانی و نوازندگی) می باشد.
زید شحّام می گوید: از امام جعفر صادق علیه السّلام پیرامون این آیه سؤال کردم، فرمودند:
«الرِّجْسُ مِنَ الْأوْثَانِ الشِّطْرَنْجُ وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ».(3)
مقصود از «پلیدی از بت ها (بت پرستی)» شطرنج است و مقصود از «سخن ناروا» غنا (ترانه خوانی و نوازندگی) می باشد.
عبدالأعلى گوید: از امام جعفر صادق علیه السّلام درباره آیه یاد شده پرسیدم، حضرت فرمودند:
«الرِّجْسُ مِنَ الْأوْثَانِ الشِّطْرَنْجُ، وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ».
مراد خداوند از «پلیدی از بت ها(بت پرستی)» شطرنج و مراد از «سخن ناروا» غناست.
راوی گوید: از حضرت درباره آیه: وَ مِنَ النّاسِ ... - و از مردم کسانی هستند که سخنان لهو و بیهوده را خریدارند پرسیدم، فرمود:
«مِنْهُ الْغِنَاءُ».(4)
از جمله آن (سخنان لهو و بیهوده) غِنا می باشد.
امام علىّ الهادی از پدران خود از امام جعفر صادق عليهم السّلام نقل می فرمایند که آن حضرت در تفسیر آیه فوق فرمودند:
ص: 23
«الرِّجْسُ الشِّطْرَنْجُ وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ».(1)
«الرِّجْسُ - پلید و نجس»، شطرنج و «قَوْلُ الزُّورِ - سخن ناروا» غنا (آوازخوانی و موسیقی) است.
از امام جعفر صادق علیه السّلام درباره این آیه پرسیده شد، حضرت فرمودند:
«الرِّجْسُ مِنَ الْأوْثَانِ الشِّطْرَنْجُ، وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ».(2)
الرِّجْسُ مِنَ الْأوْثَانِ - پلیدی از بت ها (بت پرستی)، شطرنج و قَوْلُ الزُّورِ- سخن ناروا، غنا (آوازه خوانی و نوازندگی) است.
از امام جعفرصادق عليه السّلام نقل است که فرمودند:
«أَنَّ الرِّجْسُ مِنَ الْأوْثَانِ الشِّطْرَنْجُ».(3)
الرِّجْسُ مِنَ الْأوْثَانِ - پلیدی از بت ها (بت پرستی)، شطرنج است.
امام جعفر صادق عليه السّلام درباره شطرنج فرمودند:
«... وَ أمَّا الشِّطْرَنْجُ فَهِیَ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» فَقَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ وَ إنَّ الْمُؤْمِنَ عَنْ جَمِیعِ ذَلِكَ لَفِی شُغُلٍ مَا لَهُ وَ الْمَلَاهِی! فَإنَّ الْمَلَاهِیَ تُورِثُ قَسَاوَهَ الْقَلْبِ وَ تُورِثُ النِّفَاقَ وَ ...».(4)
و امّا شطرنج، همان است که خدای عزوجل در مورد آن فرموده است: فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ و مقصود از قَوْلَ الزُّورِ غنا است و همانا مؤمن از تمامی این کارها به کار دیگر است، مؤمن را چه به آلات لهو، (مؤمن و شطرنج بازی و مطربي ؟!) زیرا (استعمال) آلات لهو، قساوت قلب می آورد و دورویی را به یادگار می نهد.
امام جعفر صادق عليه السّلام در حدیث دیگری در تفسیر این آیه کریمه فرمودند:
«الرِّجْسُ مِنَ الْأوْثَانِ الشِّطْرَنْجُ، وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ».(5)
ص: 24
«پلیدی از بت ها (بت پرستی)» شطرنج، و «سخن ناروا»، غنا می باشد.
شیخ صدوق می گوید:
«فی الَّتفسیرِ: أنَّ الِّرجسَ مِنَ الأوثانِ الشِّطرَنجِ وَ قَولَ الزُّورِ الغِناءُ... وَ اجْتَنِبِ الْمَلَاهِیَ کُلَّهَا وَ اللَّعْبَ بِالْخَوَاتِیمِ وَ الْأرْبَعَهَ عَشَرَ فَإنَّ الصَّادِقِینَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ نَهَوْا عَنْ ذَلِکَ أجمَعَ».(1)
در تفسیر از اهل بیت علیهم السّلام است که: الِّرجسَ مِنَ الأوثانِ شطرنج و قَولَ الزُّورِ غنا می باشد ... و از انجام کارهای بیهوده (استعمال آلات موسیقی و نوازندگی) بپرهیز و از بازی کردن با خواتيم و اربعة عشر دوری کن. زیرا امامان راستگو عليهم السّلام از انجام دادن همه آن ها نهی فرموده اند.
«وَ الَّذِينَ لاَ يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَاماً».(2)
(بندگان خاص خداوند) کسانی هستند که در مجالس باطل و گناه شرکت نمی کنند، و هنگامی که با لغو روبرو می شوند، بزرگوارانه از آن می گذرند (به آن اعتنایی نمی کنند).
از امام جعفر صادق عليه السّلام درباره آیه شریفه فوق سؤال شد، حضرت در جواب فرمودند:
«مِنْ ذَلِكَ الْغِنَاءُ وَ الشِّطْرَنْجُ».(3)
غنا و شطرنج از (مصادیق) آن (لغو) هستند.
توضیح: لحظه ای درنگ کن! خداوند بندگان ویژه درگاهش را این گونه توصیف می کند، به رنگ و بویی که خود می پسندد: آنان در انجمن های گناه لحظه ای تأمّل نمی کنند.
«إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ».(4)
حضرت ابراهيم عليه السّلام به پدر و قوم خویش چنین فرمودند: این صورت ها (بت ها)
ص: 25
چیست که دور آن جمع شده و خود را گرفتار آن نموده اید؟!
عبدالله بن مسعود صحابی پیامبر صلّی الله عليه و آله روایت می کند که آن حضرت بر گروهی که با شطرنج بازی می کردند گذشتند (معترضانه) این آیه را تلاوت فرمودند: «ما هذِهِ التَّماثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ».(1)
شیخ ابوالفتوح رازی در تفسیرش از امیرالمؤمنین علیّ علیه السّلام نقل نموده که:
آن حضرت با گروهی که شطرنج بازی می کردند، روبرو شدند (مانند پیامبر صلّى الله علیه و آله اعتراض کردند و همان آیه را تلاوت فرمودند) و مقداری خاک برداشته و روی صفحه شطرنج انداختند. آنان که اصرار داشتند با شطرنج، بازی کنند؛ هرگاه بساط شطرنج را پهن می کردند، مقداری خاک در آن می یافتند.(2)
علّامه حلّی می نویسد:
و (عامّه) با پیامبر صلّی الله عليه و آله درمورد نهی از بازی با شطرنج مخالفت نمودند. و مولی الموحّدین علیّ علیه السّلام بر گروهی شطرنج باز گذر کردند و فرمودند:
«یَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ یَلْعَبُونَ بِهَا وَ لاَ یَلْعَبُ بِهَا إِلاَّ کُلُّ جَبَّارٍ وَ الْجَبَّارُ مِنَ اَلنَّارِ یَعْنِی الشِّطْرَنْجَ».(3)
زمانی بر مردم خواهد آمد که با شطرنج بازی کنند ( رایج شود)، و با آن بازی نکند مگر هر ستمگری، و ستمگر از آنِ آتش است، مقصود شطرنج است.
امام موسی کاظم عليهما السّلام از پدر گرامش امام جعفر صادق عليه السّلام در مورد مهره های شطرنج پرسید، و امام جعفرصادق عليه السّلام فرمودند:
«لَا یَصْلُحُ أَنْ یُلْعَبَ بِهَا».(4)
نباید (و حرام است) با آن ها بازی شود.
ص: 26
«وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى اَلْحُكّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ اَلنّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ».(1)
و دارایی های یکدیگر را به ناحق در میان خودتان نخورید، و اموال را به (عنوان رشوه به جیب) حاکمان و قاضیان سرازیر نکنید، تا بخشی از اموال مردم را به گناه بخورید، حال آن که خودتان می دانید (که گناه می کنید).
فضیل گوید: از امام محمّد باقر علیه السّلام درباره چیزهایی که مردم با آن ها بازی می کنند مانند نرد و شطرنج سؤال کردم تا این که رسیدم به سُدَّر، فرمود:
«إِذَا مَیَّزَ اللَّهُ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ فِی أَیِّهِمَا یَکُونُ؟».
وقتی خداوند حق را از باطل جدا کند (نرد و شطرنج و ...) با کدام هستند (با حق یا باطل)؟.
گفتم: با باطل، حضرت فرمود:
«فَمَا لَكَ وَ لِلْبَاطِلِ».(2)
پس توبا باطل چکار داری؟
زراره می گوید: از امام جعفر صادق علیه السّلام درباره شطرنج و بازی شبیب و سه در (برخی انواع قمار) سؤال شد، فرمود:
«أرَأیْتَكَ إذَا مَیَّزَ اللَّهُ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلَ مَعَ أیِّهِمَا تَکُونُ؟».
وقتی خدا حق و باطل را از هم جدا کند، (شطرنج و ...) با حق خواهند بود یا با باطل؟.
عرض کردم: با باطل. فرمودند:
«فَلاَ خَيْرَ فِيهِ».(3)
پس خیری در باطل نیست.
ص: 27
أبوعبیده حذّاء گوید: از امام جعفرصادق عليه السّلام درباره این آیه: «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» پرسیدم؛ فرمودند:
«کَانَتْ قُرَیْشٌ تُقَامِرُ الرَّجُلَ بِأَهْلِهِ وَ مَالِهِ فَنَهَاهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْ ذَلِكَ».(1)
قریشیان بر سر مال و زن های خود قمار بازی می کردند و خداوند در این آیه آن ها را از آن (کار) نهی فرمود. امام صادق علیه السّلام درباره این آیه : «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» فرمودند:
«ذَلِكَ الْقِمَارُ».(2)
مقصود از باطل (در آیه) قمار است.
امام جعفر صادق علیه السّلام فرمودند:
«الشِّطْرَنْجُ مِنَ الْبَاطِلِ».(3)
شطرنج از باطل (و حرام) است.
ص: 28
امام جعفر صادق عليه السّلام از پدران بزرگوارش نقل می فرماید که:
«... وَ نَهَی عَنِ اللَّعِبِ بِالنَّرْدِ وَ الشِّطْرَنْجِ وَ الْکُوبَهِ وَ الْعَرْطَبَهِ وَ هِیَ الطُّنْبُورُ وَ الْعُودِ ... ».(1)
پیامبر اکرم صلّى الله عليه و آله ... و از بازی کردن با نرد و شطرنج و طبل و تار و طنبور (آلات موسیقی) نهی فرمود ... .
امام جعفر صادق علیه السّلام در حدیث دیگری می فرماید:
«نَهَی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَنِ اللَّعِبِ بِالشِّطْرَنْجِ وَ النَّرْدِ».(2)
پیامبر خدا صلّى الله عليه و آله از بازی کردن با شطرنج و نرد نهی فرمود.
پیامبر خدا صلّى الله عليه و آله از خرید و فروش نرد و شطرنج نهی نموده و فرمودند:
«مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ فَهُوَ کَأَکْلِ لَحْمِ الْخِنْزِیرِ».(3)
هرکس چنین کند مانند کسی است که گوشت خوک می خورد.
خداوند از بازی نمودن با شطرنج نهی نموده و از این رو وجهی که برای خریداری آن پرداخت می شود، از جمله اموال حرام است، به همین دلیل پیامبر اکرم صلّی الله عليه و آله از کسی که در
ص: 29
ازای خرید و فروش آن مبلغی پرداخته یا اخذ می نماید، با عنوان کسی یاد می کنند که گوشت خوک می خورد، یعنی ... .
گناهی بس بزرگ حضرت امام علیّ بن موسی الرّضا عليهما السّلام در نامه ای که به مأمون (لعنه الله) درباره ایمان نوشتند، مرقوم داشتند:
«الْإِیمَانُ هُوَ أَدَاءُ الْأَمَانَهِ وَ اجْتِنَابُ جَمِیعِ الْکَبَائِرِ، و ... وَ اجْتِنَابَ الْکَبَائِرِ، وَ هِيَ ... وَ اَلْمَيْسِرِ، وَ هُوَ الْقِمَارُ، وَ ...».(1)
ایمان ادای امانت و پرهیز از همه گناهان بزرگ است، و ... و پرهیز از گناهان بزرگ، و آن ... و میسر است، که همان قمار می باشد، و ... .
ابوخالدکابلی گوید: شنیدم امام زین العابدین علیّ بن الحسين عليهما السّلام فرمود:
«... وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تَهْتِكُ الْعِصَمَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ اللَّعِبُ بِالْقِمَارِ».(2)
... و گناهان بزرگی که پرده های عصمت را پاره می کند، شراب خواری و قماربازی است.
توضیح: میشنوی؟ این صدای اوست که به گوش می رسد، انجام دادن این کارها پاک بودن را از من و تو می گیرد، خوب بودن را و نزدیک بودن به درگاه او را ....
امام جعفر صادق علیه السّلام فرمودند:
«... وَ ذَلِكَ إِنَّمَا حَرَّمَ اللَّهُ الصِّنَاعَةَ الَّتِي هِيَ حَرَامٌ كُلُّهَا الَّتِي يَجِيءُ مِنْهَا الْفَسَادُ مَحْضاً نَظِيرَ الْبَرَابِطِ، وَ الْمَزَامِيرِ، وَ الشِّطْرَنْجِ، وَ كُلِّ مَلْهُوٍّ بِهِ، وَ الصُّلْبَانِ، وَ الْأَصْنَامِ، وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ مِنْ صِنَاعَاتِ الْأَشْرِبَةِ الْحَرَامِ، وَ مَا يَكُونُ مِنْهُ وَ فِيهِ الْفَسَادُ مَحْضاً، وَ لَا يَكُونَ مِنْهُ وَ لَا فِيهِ شَيْءٌ مِنْ وُجُوهِ
ص: 30
الصَّلَاحِ، فَحَرَامٌ، تَعْلِيمُهُ، وَ تَعَلُّمُهُ، وَ الْعَمَلُ بِهِ، وَ أَخْذُ الْأُجْرَةِ عَلَيْهِ، وَ جَمِيعُ التَّقَلُّبِ فِيهِ، مِنْ جَمِيعِ وُجُوهِ الْحَرَكَاتِ كُلِّهَا، ...».(1)
... خدا صنعت هایی را حرام نموده که تمامی اش حرام است، و فساد محض در آن است نظير، تارها، نی ها (آلات نوازندگی و موسیقی)، شطرنج، و هر آلت لهو دیگر، و ساختن صلیب، بت، و امثال این ها مانند؛ شراب درست کردن، و آن چیزی که در آن فساد محض باشد، و از آن و در آن وجه مصلحت نباشد، پس یاد دادن، و یاد گرفتن، و عمل کردن، و به کار گرفتن این آلات، و هرگونه حرکت، و اجرت گرفتن بر اینها حرام است، ... .
ابوالرّبيع شامی گوید: از امام صادق علیه السّلام درباره شطرنج و نرد سؤال شد. آن حضرت فرمود:
«لَا تَقْرَبُوهُمَا».
نزدیک آن دو نشوید.
گفتم: غنا چطور؟ فرمود:
«لَا خَیْرَ فِیهِ لَا تَقْرَبْهُ».(2)
خیری در آن نیست. نزدیک آن نشو.
توضیح: تو که اهل دقّت هستی خوب می فهمی که عبارت «با شطرنج بازی نکن» با عبارت «نزدیک آن نشو»، تفاوتی آشکار دارد و العاقل تكفيه الإشارة ... .
امام علىّ الرّضا عليه السّلام فرمودند:
«الْمُطَّلِعُ فِی الشِّطْرَنْجِ کَالْمُطَّلِعِ فِی النَّارِ».(3)
آن که از شطرنج آگاهی می یابد مانند کسی است که آگاه در آتش شده است.
ص: 31
پیامبر اسلام صلّی الله عليه و آله فرمودند:
«مَلْعُونُ مَنْ لَعِبَ بالاستريق يَعْنِي الشِّطْرَنْجَ، وَ النَّاظِرُ إِلَيْهِ كَأَكْلِ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ».
کسی که با شطرنج بازی کند مورد لعنت است و تماشاگر آن، مانند کسی است که گوشت خوک می خورد.
و در حدیث دیگری فرمود:
«النَّاظِرُ إِلَیْهِ کَالنَّاظِرِ إِلَی فَرْجِ أُمِّهِ».(1)
نگاه کننده به شطرنج مانند کسی است که شرمگاه مادرش را نگاه کند.
علىّ بن رئاب می گوید: بر امام جعفر صادق عليه السّلام وارد شدم و عرضه داشتم: فدایت شوم! درباره شطرنج چه می فرمایید؟ فرمود:
«الْمُقَلِّبُ لَهَا كَالْمُقَلِّبِ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ».
کسی که مهره شطرنج را بگیرد، مانند زیر و رو کننده گوشت خوک است.
عرض کردم: کسی که گوشت خوک را زیر و رو کند چه وظیفه ای دارد؟ فرمود:
«يَغْسِلُ يَدَهُ».(2)
(باید) دست خود را بشوید (و تطهیر کند).
حضرت امام المتّقين امیرالمؤمنین علیّ علیه السّلام فرمودند:
«مِنَ السُّحتِ؛ ... وَ ثَمَنُ الشطرَنجِ وَ ثَمَنُ النَّردِ ...».
از جمله اموال حرام؛ ... و پول شطرنج، و پول نرد است (مبلغی که بابت خرید یا فروش آن پرداخت یا گرفته می شود و یا هر اجرت دیگری که به واسطه شطرنج داده و یا گرفته
ص: 32
شود) ... .
در کتاب فقه منسوب به امام علىّ الرّضا عليه السّلام آمده است:
«أَنَّهُ مَنْ لَقِيَ فِي بَيْتِهِ طُنْبُوراً أَوْ عُوداً أَوْ شَيْئاً مِنَ الْمَلَاهِي مِنَ الْمِعْزَفَةِ وَ الشِّطْرَنْجِ وَ أَشْبَاهِهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ فَإِنْ مَاتَ فِي أَرْبَعِينَ مَاتَ فَاجِراً فَاسِقاً مَأْوَاهُ النَّارُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ».(1)
هر که طنبور یا تار (آلات موسیقی) یا هر چیز دیگر از وسایل لهو و آلات ساز و شطرنج و مانند این ها را چهل روز در خانه اش نگهداری کند، در خشم خدا داخل شده (خود را از لطف خدا محروم گردانده) و اگر در این چهل روز بمیرد فاجر و فاسق مرده و جایگاهش آتش خواهد بود و بد جایگاهی است.
توضیح: خدای تو و من خود فرمود: رحمتم همه چیز را فرا گرفته است، امّا ببین چه آسوده امّا بي اطّلاع، خود را از رحمت او دور می سازد، خدایش آگاه کند.
مسعدة بن زیاد گوید: از امام جعفر صادق علیه السّلام درباره شطرنج سؤال شد، حضرت فرمود:
«دَعُوا الْمَجُوسِیَّةَ لِأهْلِهَا لَعَنَهَا اللهُ».(2)
مجوسی گری را برای اهلش واگذاريد، خدا لعنتش کند.
فضل بن شاذان می گوید: شنیدم از امام علىّ الرّضا عليه السّلام که می فرمود:
«لَمَّا حُمِلَ رَأْسُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَي الشَّامِ أَمَرَ يَزِيدُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَوُضِعَ وَ نُصِبَ عَلَيْهِ مَائِدَةٌ فَأَقْبَلَ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ يَأْكُلُونَ وَ يَشْرَبُونَ الْفُقَّاعَ فَلَمَّا فَرَغُوا أَمَرَ بِالرَّأْسِ فَوُضِعَ فِي طَسْتٍ تَحْتَ سَرِيرَةٍ وَ بُسِطَ عَلَيْهِ رُقْعَةُ الشِّطْرَنْجِ وَ جَلَسَ يَزِيدُ لَعَنَهُ اللَّهُ يَلْعَبُ بِالشِّطْرَنْجِ وَ يَذْكُرُ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ أَبَاهُ وَ
ص: 33
جَدَّهُ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ يَسْتَهْزِئُ بِذِكْرِهِمْ فَمَتَي قَامَرَ صَاحِبَهُ تَنَاوَلَ الْفُقَّاعَ فَشَرِبَهُ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ صَبَّ فَضْلَتَهُ عَلَي مَا يَلِي الطَّسْتَ مِنَ الْأَرْضِ فَمَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا فَلْيَتَوَرَّعْ عَنْ شُرْبِ الْفُقَّاعِ وَ اللَّعِبِ بِالشِّطْرَنْجِ وَ مَنْ نَظَرَ إِلَي الْفُقَّاعِ أَوْ إِلَي الشِّطْرَنْجِ فَلْيَذْكُرِ الْحُسَيْنَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لْيَلْعَنْ يَزِيدَ وَ آلَ زِيَادٍ يَمْحُو اللَّهُ عَزَّوَ لَّ بِذَلِكَ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ كَانَتْ بِعَدَدِ النُّجُومِ».(1)
چون سر مقدّس امام حسين عليه السّلام به شام حمل شد، یزید لعنه الله فرمان داد تا سر قرار داده شود و بر آن سفره غذایی قرار گرفت و خود و همراهانش شروع به خوردن و آبجو نوشیدن نمودند، و پس از آن فرمان داد تا سر مقدّس را در طشتی زیر سرپوشی قرار داده و بر آن بساط شطرنج را پهن نمودند و یزید لعنه الله برای شطرنج بازی نشست و از امام حسين عليه السّلام و پدر و جدّ گرامش به مسخره کردن یاد می کرد و هرگاه که نوبت بازی حریفش می شد، آنجومی نوشید، تا این که سه مرتبه آبجو نوشید و زیادی آن را بر زمین کنار طشت ریخت. هر که از شیعیان ما (اهل بیت) می باشد، دامان خود را از گناهِ نوشیدن آبجو و بازی با شطرنج، پاک نگاه دارد. و هرکس که نگاهش به آبجو و یا به شطرنج افتاد، باید امام حسین علیه السّلام را یاد کند و یزید و آل زیاد را لعنت نماید، بدین سبب خداوند گناهان او را محو (نابود) می نماید، گرچه به شماره ستارگان باشد.
تذکر: آبجو نوشیدن و شطرنج بازی نمودن، کار یزید است و دوست دارانش، ولى آنان که سنگ حسين فاطمه علیهماالسّلام را به سینه می زنند هرگز با یزید و کار او میانه ای ندارند.
عبدالواحد گوید: از امام جعفر صادق علیه السّلام درباره بازی کردن با شطرنج پرسیدم؛ فرمود:
«إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَمَشْغُولٌ عَنِ اللَّعِبِ».(2)
مؤمن از بازی (روی گردان و) به کار (معرفت و طاعت) است.
ص: 34
امام جعفر صادق علیه السّلام فرمودند:
«بَيْعُ الشِّطْرَنْجِ حَرَامُ وَ أَكْلُ ثَمَنِهِ سُحْتُ وَ اتِّخَاذُهَا كَفَرَ وَ اللَّعِبُ بِهَا شِرْكُ وَ السَّلَامُ عَلَى اللَّاهِي بِهَا مَعْصِيَةُ وَ كَبِيرَةُ مُوبِقَةُ وَ الْحَائِضِ يذه فِيهَا كَالْحَائِضِ يَدَهُ فِي لَحْمِ الْخِنْزِيرِ لَا صَلَاةَ لَهُ حَتَّى يَغْسِلَ يَدَهُ کَما يَغْسِلُهَا مِنْ مَسِّ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ وَ النَّاظِرُ إِلَيْهَا كَالنَّاظِرِ فِي فَرْجِ أُمِّهِ وَ اللَّاهِي بِهَا وَ النَّاظِرُ إِلَيْهَا فِي حَالِ مَا يُلْهِي بِهَا وَ السَّلَامُ عَلَى اللَّاهِي بِهَا فِي حَالَتِهِ تِلْكَ فِي الْإِثْمِ سَوَاءُ وَ مَنْ جَلَسَ عَلَى اللَّعِبِ بِهَا فَقَدْ تَبَوَّأَ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ وَ كَانَ عَيْشُهُ ذَلِكَ حَسْرَةً عَلَيْهِ فِي الْقِيَامَةِ وَ إِيَّاكَ وَ مُجَالَسَةَ اللَّاهِي وَ الْمَغْرُورِ بِلَعِبِهَا فَإِنَّها مِنَ الْمَجَالِسِ الَّتِي بَاءَ أَهْلُهَا بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ يَتَوَقَّعُونَهُ فِي كُلِّ سَاعَةٍ فَيَعُمُّكَ مَعَهُمْ».(1)
فروختن شطرنج و خوردن پول آن حرام و گرفتن آن كفر، و بازی با آن شرک است و سلام کردن به بازی کننده با آن، معصیت و گناه بزرگ و نابودگر است. هرکس دست خود را به آن آلوده کند، مانند کسی است که دست خود را به گوشت خوک آلوده نموده باشد؛ نماز ندارد مگر این که دست خود را بشوید (تطهیر نماید) و تماشاگر آن مانند کسی است که به شرمگاه مادرش نگاه کند و سرگرم شونده و بیننده و سلام کردن (سلام کننده) به شطرنج باز در هنگام بازی با شطرنج، همه در گناه با یکدیگر یکسان هستند. و هرکس در مجلس شطرنج بازی، برای بازی کردن بنشیند، حتماً جایگاه خود را آتش قرار داده، و این خوشی (اندک) در روز قیامت برای او حسرت خواهد بود. و بپرهیز از کسی که شطرنج بازی می کند و به بازی با آن مغرور شده، زیرا این مجلس از مجالسی است که غضب خدا اهلش را فراگرفته و هر لحظه، در معرض نزول غضب الهی هستند، آن گاه تو را نیز همراه با ایشان فرا می گیرد.
ص: 35
پیامبر اسلام صلّی الله عليه و آله می فرماید:
«مَلْعُونٌ مَنْ جَرَّ اللَّعْبَ بالإِسْتِرِیقِ یَعْنِی الشِّطْرَنْج».(1)
کسی که بازی خود را به شطرنج بکشاند (شطرنج بازی کند)؛ مورد لعنت (خداوند) است.
مردی از اهل بصره بر امام موسی کاظم علیه السّلام وارد شد و عرضه داشت: فدایت شوم! من با گروهی که شطرنج بازی می کنند می نشینم و بازی نمی کنم تنها نگاه می کنم (آیا اشکال دارد؟) آن حضرت فرمود:
«مَا لَكَ وَ لِمَجْلِسٍ لَا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَى أَهْلِهِ».(2)
تو با مجلسی که خدا به اهل آن نظر رحمت نمی اندازد؛ چه کار داری؟!...
امام علىّ الرّضا عليه السّلام می فرماید:
مردی خدمت امام محمّد باقر علیه السّلام شرفیاب شد و عرض کرد: ای اباجعفر! درباره شطرنج - که با آن بازی می کنند - چه می فرمایید؟ حضرت فرمود: پدرم علیّ بن الحسين عليهما السّلام به من خبر داد از پدرش حسین بن علیّ از پدرش امیرالمؤمنين عليهم السّلام از رسول الله صلّى الله عليه و آله که آن حضرت فرمود:
«مَنْ کَانَ نَاطِقاً فَکَانَ مَنْطِقُهُ لِغَیْرِ ذِکْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کَانَ لَاغِیاً وَ مَنْ کَانَ صَامِتاً فَکَانَ صَمْتُهُ لِغَیْرِ ذِکْرِ اللَّهِ کَانَ سَاهِیاً».(3)
کسی که سخنی می گوید که یاد خدا نباشد لاغی (بیهوده گو) است، و اگر ساکت باشد و سکوتش هم برای یاد خدا نباشد غافل است.
سپس حضرت سکوت فرمودند، و آن مرد برخاست و رفت.
ص: 36
توضیح: کسی که سخن گفتن و نگفتن او برای خدا نباشد، از یاد خدا دور است. این جا سخن گفتن بدل از فعل است. حتّی از یاد خدا دور می کند مرا، در حالی که من بدون او هیچ و پوچم و نظر رحمت اوست که مرا ارزشمند می کند.
امام جعفرصادق عليه السلام می فرماید:
«إنَّ لِلَّهِ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عُتَقَاءَ مِنَ النَّارِ إلَّا مَنْ أفْطَرَ عَلَی مُسْکِرٍ أوْ مُشَاحِنٍ أوْ صَاحِبَ شَاهَیْنَ».
در هر شب از ماه رمضان برای خدا آزاد شدگانی از آتش است، مگر کسی که با نوشیدنی مست کننده افطار کند، کسی که با مسلمانی کینه توزی کند، و صاحب شاهَيْن .
راوی گوید: پرسیدم: شاهین چیست؟ فرمود:
«الشِّطْرَنْج».(1)
و آن شطرنج می باشد.
امام جعفر صادق عليه السّلام می فرماید:
«يَغْفِرُ اللَّهُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَّا لِثَلَاثَةٍ؛ صَاحِبِ مُسْكِرٍ، أَوْ صَاحِبِ شَاهِينٍ، أَوْ مُشَاحِنٍ».(2)
در ماه رمضان خداوند (همه را) می آمرزد، مگر سه کس را؛ شراب خوار، شطرنج باز و کسی که با مسلمانی کینه توزی کند.
امیرالمؤمنین علیّ علیه السّلام می فرمایند:
«نَهَی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ یُسَلَّمَ عَلَی أَرْبَعَةٍ؛ عَلَی السَّکْرَانِ فِی سُکْرِهِ، وَ عَلَی مَنْ یَعْمَلُ التَّمَاثِیلَ، وَ عَلَی مَنْ یَلْعَبُ بِالنَّرْدِ، وَ عَلَی مَنْ یَلْعَبُ
ص: 37
بِالْأَرْبَعَهَ عَشَرَ، وَ أَنَا أَزِیدُکُمُ الْخَامِسَهَ؛ أَنْهَاکُمْ أَنْ تُسَلِّمُوا عَلَی أَصْحَابِ الشِّطْرَنْجِ».(1)
پیامبر خدا صلى الله عليه و آله از سلام کردن به چهار نفر نهی فرمود؛ 1- مِی گسار در هنگام مستی 2- بت تراش 3- کسی که با نرد بازی می کند 4- و کسی که با اربعة عشر بازی کند، و من پنجمین را می افزایم؛ و شما را باز می دارم از سلام کردن به اهل شطرنج (یعنی کسانی که به نحوی شطرنج را به زندگی خود راه داده اند).
حضرت امیرالمؤمنين علیّ عليه السّلام فرمودند:
«سِتَّهٌ لاَ یَنْبَغِی أَنْ تُسَلِّمَ عَلَیْهِمْ، الْیَهُودُ وَ النَّصَارَی، وَ أَصْحَابُ النَّرْدِ وَ الشِّطْرَنْجِ، وَ أَصْحَابُ خَمْرٍ، وَ بَرْبَطٍ وَ طُنْبُورٍ، وَ ... ».(2)
شش دسته هستند که جایز نیست به آن ها سلام کنی؛ یهودی، مسیحی، صاحب نرد و شطرنج، مِی گسار، و اهل تار و طنبور (نوازندگان و...)، و ... .
حضرت امام محمّدباقر علیه السّلام فرمود:
«لَا تُسَلِّمُوا عَلَی؛ الْیَهُودِ، وَ لَا عَلَی النَّصَارَی، وَ لَا عَلَی الْمَجُوسِ، وَ لَا عَبَدَهِ الْأَوْثَانِ، وَ لَا عَلَی مَوَائِدِ شُرَّابِ الْخَمْرِ، وَ لَا عَلَی صَاحِبِ الشِّطْرَنْجِ وَ النَّرْدِ، وَ ...».(3)
بر یهودیان، مسیحیان، مجوسیان، بت پرستان، و کسانی که بر سفره شراب نشسته اند (می خواران)، اهل شطرنج و نرد و ... سلام نکنید.
امام جعفر صادق علیه السّلام می فرماید:
«السَّلَامُ عَلَی اللَّاهِی بِالشِّطْرَنْجِ مَعْصِیَهٌ وَ کَبِیرَهٌ مُوبِقَهٌ، وَ اللَّاهِی بِهَا، وَ النَّاظِرُ إِلَیْهَا فِی حَالِ مَا یُلْهَی بِهَا، وَ السَّلَامُ عَلَی اللَّاهِی بِهَا فِی حَالَتِهِ تِلْکَ فِی الْإِثْمِ سَوَاءٌ».(4)
ص: 38
سلام کردن به کسی که با شطرنج، بازی می کند، نافرمانی خدا و گناهی بزرگ و نابودکننده است. شطرنج باز و تماشاگر آن (شطرنج) هنگام بازی، و سلام کننده به شطرنج باز در هنگام بازی، در گناه یکسانند.
امام جعفر صادق علیه السّلام فرمودند:
«اَللاَّعِبُ بِالشِّطْرَنْجِ مُشْرِكٌ، وَ اَلسَّلاَمُ عَلَی اَللاَّهِي بِهِ مَعْصِیَةٌ».(1)
شطرنج باز مشرک است ، و سلام کردن به کسی که با آن (شطرنج) سرگرم باشد، گناه است.
توضیح: امام جعفرصادق علیه السّلام می خواهند یک نکته لطیف را به تو و من بگویند: الزامی نیست که برای حرام بودن بازی با شطرنج، قید برد و باخت را به آن اضافه کنیم، یعنی حتی اگر ... هم ...؟ یعنی خودت حسابش را بکن وقتی نگاه کردن به آن، خرید و فروش آن، شرکت در محفل آن، سلام کردن به اهل آن و همنشینی با آنان حرام باشد، آیا می توان قید با برد و باخت یا بدون آن را به شطرنج بازی اضافه نمود و به آن لباس اسلام پوشاند؟ ... .
در فقه منسوب به امام رضا عليه السّلام آمده است:
«... وَ لَا غَيْبَةَ لِلْفَاجِرِ وَ شَارِبِ الْخَمْرِ وَ اللَّاعِبِ بِالشِّطْرَنْجِ وَ الْقِمَارِ».(2)
... فاجر (گناه کار)، فاسق (آن که اظهار به گناه می کند)، شرابخوار، شطرنج باز و قمارباز (حرمت) غیبت ندارند.
علاء بن سیابه می گوید: شنیدم امام جعفر صادق علیه السّلام می فرمود:
«لَا تُقْبَلُ شَهَادَةُ؛ صَاحِبِ النَّرْدِ، وَ الْأَرْبَعَةَ عَشَرَ، وَ صَاحِبِ الشَّاهَيْنِ، يَقُولُ: لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ، مَاتَ وَ اللَّهِ شَاهٌ، وَ قُتِلَ وَ اللَّهِ شَاهٌ، وَ مَا مَاتَ وَ ما قُتِلَ».(3)
گواهی صاحب نرد (قمارباز)، و دوزباز، وصاحب شطرنج (شطرنج باز) قبول نمی شود
ص: 39
(عدالت ندارند)، (شطرنج باز) می گوید: نه به خدا سوگند و بله به خدا سوگند، به خدا سوگند شاهی مُرد و به خدا سوگند شاهی کشته شد. در حالی که نه مُرد و نه کشته شد.
امام جعفر صادق عليه السّلام می فرماید:
«... وَ لاَ تُقْبَلُ شَهَادَةُ شَارِبِ الْخَمْرِ وَ لاَ شَهَادَةُ اللاَّعِبِ بِالشِّطْرَنْجِ وَ النَّرْدِ وَ لاَ شَهَادَةُ الْمُقَامِرِ».(1)
گواهی شرابخوار، شطرنج باز، کسی که با نرد بازی می کند و قمارباز، قبول نمی شود.
توضیح: او با شطرنج بازی روح خویش را نابود می کند به طوری که دیگر راستی را نمی بیند و نمی تواند ببیند و حتّی اگرهم ببیند، نمی تواند به زبان آورده و بپذیرد ... .
از نشانه های آخرالزمان حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام (درباره علائم آخرالزمان) فرمودند:
«... وَ رَأَیْتَ الْقِمَارَ قَدْ ظَهَرَ، وَ رَأَیْتَ الشَّرَابَ یُبَاعُ ظَاهِراً، لَیْسَ لَهُ مَانِعٌ، وَ رَأَیْتَ النِّسَاءَ یَبْذُلْنَ أَنْفُسَهُنَّ لِأَهْلِ الْکُفْرِ، وَ رَأَیْتَ الْمَلَاهِیَ قَدْ ظَهَرَتْ، یُمَرُّ بِهَا لَا یَمْنَعُهَا أَحَدٌ أَحَداً، وَ لَا یَجْتَرِئُ أَحَدٌ عَلَی مَنْعِهَا».(2)
... و آن گاه که قماربازی، و شراب فروشی را آشکارا بینی، و زنان را ببینی که اندام خود را به کفار ببخشند، مفاسد را آشکار ببینی، و مشاهده کنی که هیچ کس از رهگذران، از آن (فساد) منع ننماید، و کسی جرأت نکند دیگری را از آن مفاسد بازدارد.
ای کاش همه ما معنای گناه را می فهمیدیم. چهار حرف بیشتر ندارد ولی چهار ستون بدن را می لرزاند. چه چیز بدتر از این است که خدا نگاه لطف خود را از من بگیرد؟ یا نه، من به او پشت کنم و نخواهم بپذیرم که او برای من نیکویی را می پسندد؟... نخواهم ببینم که او مرا پاک می خواهد، برای خودش بدون غل وغش، تا امروز دنیایم آباد باشد و وسیله ای برای آباد شدن
ص: 40
زندگی جاودانه ام، فراهم سازم ؟! ... .
براستی مگر زور و زر دنیا چه چیزی با خود دارد و چقدر ارزش و دوام دارد که من بخواهم احساس در سایه لطف خدا بودن را به آن بفروشم؟ آیا اگر همه دنیا از آن ما بود، حاضر نبودیم آن را بپردازیم تا خدا از ما راضی شود؟
فقط همین را بدانیم: برای آن مرد از آن سلاله پاک، یک قدم هم برداریم کافیست. اگر هر کدام از ما یک قدم بردارد، راهی نمانده، خوب بودن سخت نیست، امّا تلاش می خواهد و درک این که این یک قدم ها وظیفه ای است که باید از عهده آن برآییم، خود حکایتی طولانی دارد ، پس به جای حرف بهتر است به دنبال عمل برویم.
و در پایان تو را که میدانم قلبت از آن اوست و برای او می تپد به او می سپارم تا به من و ما بگوید: فرقی نمی کند که شطرنج چطور بازی شود، تفاوتی نیست که مثلاً بر سر چیزی و یا مبلغی باشد یا غیر آن. و هرگز انبیاء و ائمّه علیهم السّلام با شطرنج و دیگر آلات قمار و لهو دست های خود را آلوده نکرده اند.
کافی است نگاهی به ادیان نسخ و تحریف شده و پیروان فرقه های گمراه و گمراه کننده بیندازیم و توجّه کنیم که چه کسانی هستند که از این آلات استفاده می کنند.
خدا کند که بفهمیم، و اگر فهمیدیم به لطف او، خدا کند که وارد راه شویم، و اگر وارد راه شديم به لطف او، خدا کند رهایش نکنيم، باز هم به لطف او ... .
وَ آخِرُ دَعْوَانَا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
و صلّى الله على محمّد و آله الطّاهرين و لعنة الله على أعدائهم أجمعين
حیدرحسين التربتي الكربلائي عفي الله عن والديه و عنه آمین
جمادى الآخرة 1428 ه.ق
ص: 41
سؤال - آیا ذات آلات قمار شطرنج حرام است یا این که بازی با آن حرام است و آیا بدون برد و باخت، به چه دلیل حرام است؟
جواب- حرمت لعب (بازی) با شطرنج اِنصراف به بازی با رهان و قمار بر سر چیزی نیست، زیرا در روایات آمده که جميع تصرّفات آن و تقلّب (زیر و رو کردن آن) شرک و کفر است، همین طور تقرّب (و نزدیکی) به آن، و مستفاد از منع قرب به آن اراده مبالغه در اجتناب و تنزّه از آن است. و در صحیحه بزنطی از امام جعفرصادق عليه السّلام است که فرمود:
«بَيْعُ الشِّطْرَنْجِ حَرَامُ، وَ أَكْلُ ثَمَنِهِ سُحْتُ، وَ اتِّخَاذُهَا كَفَرَ، وَ اللَّعِبُ بِهَا شِرْكُ، وَ السَّلَامُ عَلَى اللَّاهِي بِهَا مَعْصِيَةُ وَ كَبِيرَةُ مُوبِقَةُ، وَ الْحَائِضِ يذه فِيهَا كَالْحَائِضِ يَدَهُ فِي لَحْمِ الْخِنْزِيرِ، وَ لَا صَلَاةَ لَهُ حَتَّى يَغْسِلَ يَدَهُ کَما يَغْسِلُهَا مِنْ مَسِّ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ، وَ النَّاظِرُ إِلَيْهَا كَالنَّاظِرِ فِي فَرْجِ أُمِّهِ، وَ اللَّاهِي بِهَا وَ النَّاظِرُ إِلَيْهَا فِي حَالِ مَا يُلْهِي بِهَا وَ السَّلَامُ عَلَى اللَّاهِي بِهَا فِي حَالَتِهِ تِلْكَ فِي الْإِثْمِ سَوَاءُ، وَ مَنْ جَلَسَ عَلَى اللَّعِبِ بِهَا فَقَدْ تَبَوَّأَ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ، وَ كَانَ
ص: 42
عَيْشُهُ ذَلِكَ حَسْرَةً عَلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَ إِيَّاكَ وَ مُجَالَسَةَ اللَّاهِي الْمَغْرُورِ بِلَعِبِهَا، فَإِنَّهُ مِنَ الْمَجَالِسِ الَّتِي قَدْ بَاءَ أَهْلُهَا بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ يَتَوَقَّعُونَهُ كُلِّ سَاعَةٍ فَيَعُمُكَّ مَعَهُمْ».(1)
فروختن شطرنج، و خوردن پول آن حرام، و گرفتن آن كفر، و بازی با آن شرک است، و سلام کردن به بازی کننده با آن، معصیت و گناه بزرگ و نابودگر است. هرکس دست خود را به آن آلوده کند، مانند کسی است که دست خود را به گوشت خوک آلوده نموده باشد؛ نماز ندارد مگر این که دست خود را بشوید (تطهیر نماید)، و تماشاگر آن مانند کسی است که به شرمگاه مادرش نگاه کند، و سرگرم شونده، و بیننده، و سلام کردن (سلام کننده به شطرنج باز در هنگام بازی با شطرنج، همه در گناه با یکدیگر یکسان هستند. و هرکس در مجلس شطرنج بازی برای بازی کردن بنشیند، حتماً جایگاه خود را آتش قرار داده، و این خوشی (اندک) در روز قیامت برای او حسرت خواهد بود. و بپرهیز از کسی که شطرنج بازی می کند و به بازی با آن مغرور شده، زیرا این مجلس از مجالسی است که غضب خدا اهلش را فراگرفته و هر لحظه، در معرض نزول غضب الهی هستند، آن گاه تو را نیز همراه با ایشان فرا می گیرد.
و روایت ابوالرّبيع شامی از امام جعفر صادق علیه السّلام در جواب به سؤال از شطرنج و نرد فرمود: « لَا تَقْرَبُوهُمَا- لَا تَقْرَبَهُمَا»، هرچند که ابو الرّبيع مجهول است لكن حسن بن محبوب که از اصحاب اِجماع است از او روایت نموده است و این روایت معتمد است.(2)
و مجموع روایات درباره شطرنج و ما أعدّ و وضع للقمار نیز می رساند که آن ها ذاتاً حرام اند، و هرگونه تقلّبی با آن ها نیز حرام است، زیرا وضع آن ها برای قمار بوده است. و از برای شطرنج و نرد تعبير لعب شده است، و به دلیل این که همه انواع تقلّبات با آن دو بنابر فرمایش امام صادق علیه السّلام حرام است، پس انصراف به بازی با شطرنج تنها با قمار کردن و بر سر رهان و چیزی نیست. و در
ص: 43
حديث شريف تحف العقول از امام جعفر صادق علیه السّلام است که فرمود:
«... وَ ذَلِكَ إِنَّمَا حَرَّمَ اَللَّهُ اَلصِّنَاعَهَ اَلَّتِي حَرَامٌ هِيَ کُلُّهَا اَلَّتِي یَجِيءُ مِنْهَا اَلْفَسَادُ مَحْضاً نَظِیرَ؛ اَلْبَرَابِطِ وَ اَلْمَزَامِیرِ وَ اَلشِّطْرَنْجِ وَ کُلِّ مَلْهُوٍّ بِهِ وَ اَلصُّلْبَانِ وَ اَلْأَصْنَامِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ مِنْ صِنَاعَاتِ اَلْأَشْرِبَهِ اَلْحَرَامِ وَ مَا یَکُونُ مِنْهُ وَ فِیهِ اَلْفَسَادُ مَحْضاً وَ لاَ یَکُونُ فِیهِ وَ لاَ مِنْهُ شَيْءٌ مِنْ وُجُوهِ اَلصَّلاَحِ فَحَرَامٌ تَعْلِیمُهُ وَ تَعَلُّمُهُ وَ اَلْعَمَلُ بِهِ وَ أَخْذُ اَلْأَجْرِ عَلَیْهِ وَ جَمِیعُ اَلتَّقَلُّبِ فِیهِ مِنْ جَمِیعِ وُجُوهِ اَلْحَرَکَاتِ کُلِّهَا...».(1)
و همانا خداوند متعال کار و ابزاری را حرام کرده است که تمام (کاربرد و مصرف) آن حرام است و جز در راه فساد کاربرد ندارد؛ مانند تارسازی و نی سازی و شطرنج سازی و هر آلت لهو دیگری و همچنين حرام فرموده است ساختن صلیب ها و بت ها و شبیه آن ها، مانند نوشیدنی های حرام و آن چه که از آن و در آن جز فساد نیست و از آن و در آن چیزی از کاربردهای سالم نباشد. آموختن آن و آموزش دادن آن و کار کردن با آن و مزد گرفتن برای آن و همه کاربردهای آن و هرگونه حرکتی با آنها حرام است.
حضرت تصریح دارد که هیچ گونه وجه صلاحی در این مصادیقی که ذکر فرموده که شطرنج از آن ها است نمی باشد، و مطلق اِنتفاع از شطرنج و ما أُعدّ للقمار حرام است. و روایاتی که دلالت دارند بر این که شطرنج به منزله گوشت خوک است مفید آن است. علیّ ابن رئاب میگوید: نزد امام جعفر صادق علیه السّلام رفتم و به امام عرض کردم: فدایت گردم! درباره شطرنج چه می فرمایید؟ امام علیه السّلام فرمود:
«الْمُقَلِّبُ لَهَا كَالْمُقَلِّبِ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ».
حرکت دهنده مهره های آن، همانند زیرو رو کننده گوشت خوک است!
پرسیدم: چه چیزی بر زیر و رو کننده گوشت خوك است؟ امام فرمود:
ص: 44
«يَغْسِلُ يَدَهُ». (1)
دستش را بشوید. دیگر این که اصل وضع شطرنج و نرد و مانند آن ها از آلات قمار برای قمار کردن با آن ها وضع شده اند.
و دلیل دیگر اِجماع شیعه است چنان که در کتب فقهیّه خود تصریح نموده اند، و تصریح بر عدم خلاف شده است.
از جمیع آن ها استفاده می شود که شطرنج و آلات قمار ذاتاً حرام اند.
در سوره 2 قرآن کریم آیه 220 آمده است:
«يَسْئَلُونَكَ عَنِ اَلْخَمْرِ وَ اَلْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما... ».
و در آیه دیگری آمده است:
«يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا اَلْخَمْرُ وَ اَلْمَيْسِرُ وَ اَلْأَنْصابُ وَ اَلْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ اَلشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ».
در هر دو آیه سخن از «مَيْسِرِ» رفته است که در تفسير اهل بیت اَطهار علیهم السّلام همان قمار است.
در آیه سوم: سوره 5 المائده آیه 91 و 92 آمده است:
«إِنَّما يُرِيدُ اَلشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ اَلْعَداوَةَ وَ اَلْبَغْضاءَ فِي اَلْخَمْرِ وَ اَلْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اَللّهِ وَ عَنِ اَلصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ».
در آیه اوّل: آن را دارای إثم كبیر و در آیه دوّم رجس و از عمل شیطان و امر به اجتناب مؤمنین از آن فرموده است و در آیه سوّم اراده شیطان در نوشیدن شراب و عمل قمار را ایجاد دشمنی میان مؤمنين و بغض و کینه و جلوگیری و بازداشت از ذکر و یاد خدا و برپا داشتن نماز ذکر فرموده.
ص: 45
و امام محمّد باقر علیه السّلام فرمود:
«وَ أَمَّا اَلْمَیْسِرُ فَالنَّرْدُ وَ اَلشِّطْرَنْجُ وَ کُلُّ قِمَارٍ مَیْسِرٌ ... کُلُّ هَذَا بَیْعُهُ وَ شِرَاؤُهُ وَ اَلاِنْتِفَاعُ بِشَيْءٍ مِنْ هَذَا حَرَامٌ مِنَ اَللَّهِ مُحَرَّمٌ وَ هُوَ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ اَلشَّیْطانِ وَ قَرَنَ اَللَّهُ اَلْخَمْرَ وَ اَلْمَیْسِرَ مَعَ اَلْأَوْثَانِ».(1)
امّا معنای مَیْسِر، نرد و شطرنج و هر قاری میسر است ... و تمام این موارد خرید و فروش و هر گونه بهره برداری از اینها حرام است؛ از جانب خدا حرام شده و پلید و از کار شیطان است، و خداوند شراب و قمار را قرین بت ها قرار داده است.
توضیح آن که: گناه می گساری و قماربازی با بت پرستی و کفر ورزیدن به خدا قرین است.
از امام محمّد باقر عليه السّلام است که فرمود:
«یَدْخُلُ فِی اَلْمَیْسِرِ اللَّعِبُ بِالشِّطْرَنْجِ وَ اَلنَّرْدِ وَ غَیْرِ ذَلِكَ مِنَ أَنْوَاعِ اَلْقِمَارِ حَتَّی أَنَّ لَعْبَ الصِّبْیَانِ بِالْجَوْزِ مِنَ اَلْقِمَارِ».(2)
بازی با شطرنج و نرد و غیر این دو از انواع قمار، همه داخل در میسر است، حتّی گردوبازی بچّه ها هم قار (و از مصادیق میسر) است (و همان حکم را دارد).
و از امام جعفرصادق عليه السّلام درباره آیه: «... فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ»(3) پرسیده شد که حضرت فرمودند:
«الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ» مقصود شطرنج است و مقصود از «قَوْلَ الزُّورِ» غنا است و نرد شدیدتر از شطرنج است. و فرمود:
«... وَ لاَ يَجُوزُ اللَّعِبُ بِالْخَوَاتِيمِ وَ الْأَرْبَعَةَ عَشَرَ وَ كُلُّ ذَلِكَ وَ أَشْبَاهُهُ قِمَارٌ حَتَّي لَعِبُ الصِّبْیَانِ بِالْجَوْزِ هُوَ الْقِمَارُ ...».(4)
و جایز نیست بازی با خواتيم و اربعة عشر و همه آن ها و چیزهای دیگری که شبیه آن
ص: 46
است قمار می باشد و حتی بازی کودکان با گردو که همان نیز قمار است ... .
و امام جعفرصادق علیه السّلام فرمودند:
«... وَ أمَّا الشِّطْرَنْجُ فَهِیَ الَّذِي قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ»، فَقَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ، وَ إنَّ الْمُؤْمِنَ عَنْ جَمِیعِ ذَلِكَ لَفِي شُغُلٍ، مَا لَهُ وَ الْمَلَاهِي؟! فَإنَّ الْمَلَاهِيَ تُورِثُ قَسَاوَهَ الْقَلْبِ، وَ تُورِثُ النِّفَاقَ، وَ...».(1)
و امّا شطرنج، همان است که خدای عزّوجلّ در مورد آن فرموده است: از پلیدی از بت ها (بت پرستی) اجتناب ورزید، و از سخن ناروا دوری کنید و «سخن ناروا» غنا است، و همانا مؤمن از تمامی این کارها به کار دیگر است، مؤمن را چه به آلات لهو، (مؤمن و شطرنج بازی و مطربی؟!) زیرا (استعمال) آلات لهو، قساوت قلب می آورد، و دورویی را به یادگار می نهد، و ... .
و در کتاب المقنع ابن بابویه قمی: ص154 که از کتب متون احادیث است آمده:
در تفسیر از اهل بیت علیهم السّلام است که:
«أنَّ الرِّجْسُ مِنَ الْأَوْثَانِ الشِّطْرَنْجُ، وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ، ... وَ اجْتَنِبِ الْمَلَاهِيَ كُلَّهَا، وَ اللَّعْبَ بِالْخَوَاتِيمِ وَ الْأَرْبَعَةَ عَشَرَ، فَإِنَّ الصَّادِقِينَ نَهَوْا عَنْ ذَلِكَ أَجْمَعَ».
«الرِّجْسُ مِنَ الْأَوْثَانِ» شطرنج و «قَوْلُ الزُّورِ» غنا می باشد ... و از انجام کارهای بیهوده (استعمال آلات موسیقی) بپرهیز، و از بازی کردن با خواتيم و اربعة عشر دوری کن. زیرا امامان راستگو از انجام دادن همه آنها نهی فرموده اند.
و امام جعفرصادق علیه السّلام فرمودند:
«... وَ ذَلِكَ إِنَّمَا حَرَّمَ اللَّهُ الصِّنَاعَةَ الَّتِي هِيَ حَرَامٌ كُلُّهَا الَّتِي .. مِنْهَا الْفَسَادُ
ص: 47
مَحْضاً نَظِيرَ الْبَرَابِطِ ...».(1)
و احادیث دیگری که تعمیم داده شده است حرمت بازی نمودن و لهو و سرگرمی با آلات قمار و غیر آلات قمار را.
دیگر این که همان آثاری که در بازی با آلات قمار چون شطرنج است، در هو و بازی با آلات دیگری که برد و باخت دارند مانند بیلیارد و آن چه ذکر شد نیز می باشد.
در صریح فرمایش معصومين عليهم السّلام است که آن چه برد و باخت و بازی و لهو باشد خواه شطرنج و نرد و اربعة عشر و بازی با گردو و غیره همگی حرام محض می باشد زیرا آثار سوء در همه آن ها می باشد خواه با رهان و قمار بر سر چیزی باشد یا نباشد.
دیگر این که تأسیس این ابزار از جانب کفّار برای قمار و برد و باخت و اِتلاف عمر و ترویج روحیه سلطه طلبی و قساوت قلب و دوری از ذکر خدا و نماز و آن چه خوب است می باشد، و موافق شیطان رجيم و حزب و لعنهم الله است.
ص: 48
القرآن الكريم، کلام الله سبحانه و تعالى.
نهج البلاغة: الإمام أميرالمؤمنين عليّ بن أبي طالب عليهماالسّلام (شهادت سال 40ه-). چاپ دارالمعرفة - بيروت.
و تحقیق صبحى الصّالح، نشر دارالأسوة، اوقاف چاپ اول 1415ه-.
الف
الأمالي: الشّيخ الصّدوق محمّد بن عليّ بن الحسين بن بابويه القميّ (ت381 ه-)، مكتبة الإسلامية، 1362ش.
الأمالي: شيخ الطّائفة الحقّة أبوجعفر محمّد بن الحسن الطّوسيّ (ت460ه-)، دارالثقافة - قم، چاپ اول 1414ه-.
و مؤسّسه بعثت - قم، چاپ اول 1414 ه-.
الإحتجاج: أحمد بن علىّ بن أبي طالب الطّبرسيّ (ت560ه-)، منشورات دارالنّعمان النّجف الأشرف.
إرشاد القلوب: حسن بن أبي الحسن محمّد الدّيلميّ (از علمای قرن 8)، نشر الرّضيّ - قم، چاپ دوم 1409 ه-.
و دارالأسوة، تهران، 1417ه-.
ص: 49
الإستبصار: شیخ الطّائفة محمّد بن الحسن الطّوسيّ (ت460ه-)، دارالکتب الإسلاميّة - تهران. أعلام الدّين: الواعظ الديلميّ (ت841ه-) مؤسسه آل البيت عليهم السّلام - قم، چاپ اول.
إعلام الورى: أمين الإسلام الشّيخ فضل بن الحسن الطبرسيّ (ت548ه-)، انتشارات دارالکتب الاسلامية - قم، چاپ 3.
ب
بحارالأنوار: العلّامه محمّد باقر المجلسيّ (ت1111ه-)، دار الكتب الإسلاميّة تهران، چاپ چهارم 1362ش.
و مؤسّسة الوفاء - بيروت، 1403.
بصائر الدّرجات الكبرى: محمّد بن الحسن الصّفّار (ت290ه-)، انتشارات کتابخانه آية الله مرعشی نجفی، چاپ 2.
ت
تحف العقول، حسن بن عليّ الحرّانيّ (قرن 4)، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم 1404 هجری.
تفسير القميّ: علىّ بن ابراهيم القميّ (ت 329 ه-)، مؤسّسه دارالکتاب - قم، چاپ 3، 1404ه-. تفسیر نورالثّقلين: الشّيخ عبد عليّ بن جمعة العروسيّ الحويزيّ (ت 1112ه-)، تحقيق: سیّدهاشم رسولی محلاّتی، چاپ و نشر مؤسسه اسماعیلیان - قم.
تفسير العيّاشيّ: محمّد بن مسعود العيّاشيّ (ت320 ه-)، چاپخانه علمیه - تهران، 1380 ه-. ش-.
تهذیب الأحکام: شيخ الطّائفة الحقّة محمّد بن الحسن الطّوسيّ (ت460ه-)، دارالکتب الإسلامية - تهران چاپ 4.
ج
جامع الأخبار: محمّد بن محمّد السّبزواريّ (قرن 7)، مؤسّسة آل البيت عليهم السّلام قم.
الجعفريّات (الأشعثیات): محمّد بن محمّد بن الأشعث الكوفيّ (القرن 4)، چاپ مكتبة نینوی
ص: 50
الحديثة - تهران.
خ
الخصال: الشّيخ الصّدوق محّمد بن عليّ بن بابویه (ت381ه-)، جامعه مدرّسین حوزه علمیّه - قم.
د
دعائم الإسلام: نعمان بن محمّد التّميميّ المغربيّ (ت363ه-)، دارالمعارف - مصر، چاپ دوم 1385 ه-.
ر
راز شطرنج: سعید رمزی (معاصر)، نشر يوسف فاطمه علیهاالسّلام - مشهد مقدّس، چاپ چهارم 1385ش.
رجال الكشّيّ = إختيار معرفة الرّجال: شیخ الطّائفة الحقّة أبوجعفر محمّد بن الحسن الطّوسيّ (ت460ه-)، شرح و تعليق: میردامادالإسترآباديّ، تحقيق: سیّد مهدی رجایی، مؤسّسة آل البيت عليهم السّلام قم، چاپ اول 1404ه-.
روضة الواعظين: الشّهيد محمّد بن الفتّال النّيشابوريّ رضوان الله عليه (شهید در508 ه-)، منشورات الرّضي- قم.
و چاپ مكتبة المصطفوي - قم، 1377ه-.
و نشر دلیل ما- قم، چاپ اول 1423ه-.
ع
علل الشّرائع: الشيخ الصّدوق محمّد بن عليّ بن بابویه (ت381ه-)، المطبعة الحيدريّه - النّجف الأشرف، 1386ه-.
عوالي الّلآلي العزيزيّة في الأحاديث الدّينيّة: ابن أبي جمهور الأحسائيّ (ت880ه-)، تحقيق مجتبی عراقی، نشر سيّد الشّهداء - قم، چاپ اول 1405ه-.
ص: 51
عيون أخبارالرّضا عليه السّلام: الشيخ الصّدوق محمّد بن عليّ بن بابویه (ت381ه-)، نشر مؤسّسة الأعلميّ - بيروت.
غ
غرر الحكم: عبدالواحد الآمديّ التّميميّ (ت550ه-)، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه - قم، چاپ اول 1366ش.
الغيبة: شيخ الطّائفة الحقّة محمّد بن الحسن الطوسيّ (ت460ه-)، مؤسّسة المعارف الإسلاميّه - قم، چاپ اول1411ه-.
ف
فقه الرّضا عليه السّلام: تحقيق مؤسّسة آل البيت عليهم السّلام ، چاپ کنگره جهانی امام رضا عليه السّلام.
ق
قرب الإسناد: عبدالله بن جعفر الحميريّ القميّ (قرن 3)، کتابخانه نینوا تهران.
و چاپ مؤسّسه آل البيت عليهم السّلام - قم.
ک
الكافي: ثقة الإسلام أبوجعفر محمّد بن يعقوب بن إسحاق الكلينيّ الرّازيّ (ت329ه-)، دارالکتب الإسلاميّة - تهران ، چاپ سوم 1388ه-.
کنزالفوائد: أبوالفتح محمّد بن عليّ الكراجكيّ (ت449ه-)، انتشارات مكتبة المصطفي - قم.
م
المقنع: الشيخ الصّدوق أبو جعفر محمّد بن عليّ بن بابويه القميّ (ت381ه-)، نشر مؤسّسه امام هادی علیه السّلام - قم.
المقنعة: الشّيخ المفيد محمّد بن محمد بن نعمان العكبريّ البغداديّ (ت314ه-)، نشر جامعه مدرّسین، قم.
ص: 52
متشابه القرآن: محمّد بن عليّ بن شهر آشوب المازندرانيّ (ت588ه-)، انتشارات بیدار، 1328ش.
مجموعة ورّام = تنبيه الخواطر و نزهة النواظر: ورّام بن ابي فراس المالكيّ الأشتريّ (ت605ه-)، دارالکتب الإسلاميّه - تهران.
المحاسن: الشّيخ أحمد بن محمّد بن خالد البرقيّ (ت280ه-)، نشر دارالکتب الإسلاميّة.
مجمع البيان في تفسير القرآن: فضل بن الحسن بن فضل الطوسيّ (ت560)، نشر مؤسّسه الأعلمي- بيروت.
مجموعة ورّام = تنبیه الخواطر و نزهة النواظر: ورّام بن ابي فراس المالكيّ الأشتريّ (ت605ه-)، دارالكتب الإسلاميه - تهران.
مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل: الحاج میرزا حسين النّوريّ الطبرسيّ (ت1320ه-)، مؤسّسة آل البيت عليهم السّلام - قم، 1407ه-.
مسائل علىّ بن جعفر و مستدركاتها: عليّ بن جعفر الحسينيّ العلويّ العريضيّ (ت210ه-)، تحقیق مؤسّسة آل البيت عليه السّلام ، چاپ اول 1409ه-.
مستطرفات السّرائر: محمّد بن إدريس الحلّيّ (ت598ه-)، جامعه مدرسین حوزه علمیه - قم، چاپ دوم 1411ه-.
مشكوة الأنوار في غررالأخبار: أبوالفضل عليّ الطبرسيّ (وفات در اوایل قرن هفتم)، مؤسّسه آل البيت عليهم السّلام - قم.
من لا يحضره الفقيه: الشّيخ الصّدوق محمّد بن عليّ بن بابويه القميّ (ت381ه-)، نشر جامعه مدرّسین حوزه علميّه - قم، چاپ دوم 1404ه-.
منية المريد في آداب المفيد و المستفيد: الشّهيد الثّاني زين الدّين بن عليّ بن أحمد العامليّ الشّاميّ (ت965ه-)، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه عمليه - قم، چاپ اول 1409ه-.
ص: 53
نهج الحق و کشف الصّدق: العلّامة حسن بن يوسف بن عليّ بن مطهّر الحلّيّ (ت729ه-)، چاپ 4، دارالهجرة - قم.
و
وسائل الشّيعة إلى تحصيل مسائل الشّريعة: الشّيخ محمّد بن الحسن الحرّ العامليّ (ت1104ه-)، تحقیق مؤسّسه آل البيت عليهم السّلام - قم، چاپ اوّل 1611ه-.
ص: 54
1- سوره (34) سبأ آیه 46.
2- سوره (30) الرّوم آیه 31: « فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها».
3- سوره (19) التّوبة آیه 105: « وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ».
4- سوره (6) الأنعام آیه 154: «وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا اَلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ».
5- سوره (7) الأعراف آیه 158.
6- سوره (8) الأنفال آیه 38.
7- سوره (4) النّساء آیه 14: «.... وَ مَنْ يُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ».
سوره (4) النّساء آیه 60: « يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اَللّهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اَللّهِ وَ اَلرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ اَلْيَوْمِ اَلْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً».
سوره (4) النّساء آیه 70: « وَ مَنْ يُطِعِ اللّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً».
سوره (4) النّساء آیه81: « مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا».
سوره (24) النّور آیه 53: « وَ مَنْ يُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللّهَ وَ يَتَّقْهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ ».
سوره (33) الأحزاب آیه 72: «... وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِيماً».
سوره (48) الفتح آیه 81: «... وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَ
ص: 55
مَنْ يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذَاباً أَلِيماً».
8- سوره (76) الدّهر (الإنسان) آیه4: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً».
9- بحارالأنوار: ج6 ص 249 ب8 و ج58، ص78: النّبي صلّى الله عليه و آله: «ما خُلِقْتُمْ لِلفَناءِ بَلْ خُلِقْتُم لِلْبَقاء وَإنَّما تُنْقَلُونَ مِنْ دارٍ الی دارٍ». پیامبر اکرم صلّى الله عليه و آله فرمودند: شما برای نابود شدن آفریده نشده اید، بلکه آفریده شده اید تا بمانید و جاودانی شوید و همانا از خانه ای (دنیا) به خانه دیگر (آخرت) منتقل می شوید.
و غرر الحكم: ص133 ح2291: إِنَّمَا خُلِقْتُمْ لِلْبَقَاءِ لاَ لِلْفَنَاءِ وَ إِنَّکُمْ فِی دَارِ بُلْغَهٍ وَ مَنْزِلِ قُلْعَهٍ.
10- «أنتَ كَما اُحِبُّ فَاجعَلني كَما تُحِبُّ». اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمودند: پروردگارا! تو همانطوری که من دوست دارم، مرا هم همانگونه کن که خود دوست می داری.
الخصال: ج2 ص420، روضة الواعظين: ج1 ص109، بحارالأنوار: ج74 ص402 ب15 و ج91 ص92 ب32.
11- سوره (6) الأنعام آیه 44: «فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ».
12- سوره (14) ابراهيم عليه السّلام آیه23: «... وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ».
13-سوره (51) الذّاريات آيه 56.
14- فرازی از دعای شریف ندبه که از امام جعفرصادق و حضرت صاحب الأمر عليهما السّلام نقل شده است.
15- الكافي: ج2 ص414 باب أدني ما يكون به العبد مؤمناً ...ح1.
16- کنزالفوائد: ج1 ص352، وسائل الشّيعة: ج27 ص169 ب12 ح33515، بحارالأنوار: ج2 ص260 ب31 ح17 و ج71 ص28 ب18 ح7، مستدرك الوسائل: ج12 ص217 ب14 ح2.
ص: 56
17- الكافي: ج1 ص58 باب البدع و الرّأي و المقاييس ... ح19.
18- بصائرالدّرجات: ص148 ب13 ح7.
19 - الكافي: ج1 ص54 باب البدع و ... ح2، عوالی اللّآلي: ج4 ص70 جمله2 ح39، نهج الحقّ: ص37، منية المريد: ص186، وسائل الشّيعة: ج16 ص269 ب40 ح21538، بحارالأنوار: ج 105 ص15 اجازه28.
20- بحارالأنوار: ج54 ص234.
21- إرشادالقلوب: ج1 ص69 ب17.
22- رجال الكشّيّ: ص493 ح946، علل الشّرائع: ج1 ص235 ب171 ح1، عیون أخبار الرّضا عليه السّلام: ج1 ص112 ب10 ح2، الغيبة، الشّيخ الطّوسيّ: ص63، وسائل الشّيعة: ج16 ص271 ب40 ح21546، بحارالأنوار: ج48 ص252 ب10.
23 - سوره (3) آل عمران (آل محمّد صلّى الله عليهم) آیه 32.
24- سوره (2) آیه 220.
25- در کتاب راز شطرنج نوشته: سعید رمزی صفحه 105 و 106 آمده است: آیا شطرنج تقویت کننده نیروی فکر است؟ در جواب این سؤال می توان اثرات بازی شطرنج و پیامدهای آن را در بعد فکری و عقلی از دیدگاه روانشناسان، کارشناسان و قهرمانان شطرنج جهان چنین توصیف کرد: بسیار خسته کننده، خطرناک، نابود کننده سایر منابع و فعالیت های ذهنی، موجب اختلال حواس، منشأ ایجاد انگیزه زشت اسارت و پدرکشی، موجب بروز عواطف نامطلوب، منشا ایجاد تنفّر از حریف، اعتیادآور، مانع خوشبختی و موجب تزلزل بنیان خانواده ... .
بنا به نظر کارشناسان حتّی افراد کودن و کم هوش نیز به خوبی می توانند شطرنج بازی کنند، به طوری که دیوانگان بر دانشجویان پیروز می شوند.
واقعاً این بازی چه زیبا فکر را تقویت می کند. و چه زیبا فکریک شطرنج باز تقویت می گردد
ص: 57
آن جا که حاضر است اعضای خود را و بالاتر از آن، همسر خود را در معرض برد و باخت قرار دهد، و یا پس از باخت از فرط خشم و غضب لوازم اطراف خود را بشکند، و یا خود را برای مدّتی زندانی کند، و حتی حریف خود را از طبقه دوم به بیرون پرتاب نماید، و در نهایت مبتلا به بیماری های روانی، عصبی و حملات قلبی و مرگ نابهنگام گردد؟ یک ضرب المثل فرانسوی می گوید: اگر قلب مهربانی داشته باشی نمی توانی شطرنج بازی کنی. بازی شطرنج برفرض که یک نوع تقویت فکر باشد، تقویت فکر جنگجویی و ستیز است، و تقویت هر فکری پسندیده نیست. باید فکر انسانیّت، دوستی و صمیمیّت، صلح و صفا را تقویت کرد، و هیچ کدام از این ها از یک بازی جنگی بدست نمی آید. شاید یکی از فلسفه های ممنوعیّت شطرنج همين جنگ فکری آن باشد.
26- سوره (5) مائده آیه 91 و 92.
27 - الكافي: ج6 ص435 باب النّرد و الشّطرنج... ح3، وسائل الشّيعة: ج 17 ص324 ب104 ح22666 و در آن چنین آمده: الشِّطْرَنْجُ وَ النَّرْدُ هُمَا الْمَیْسِرُ.
28- تفسيرالقميّ: ج1 ص180، تفسيرالعيّاشيّ: ج1 ص339، وسائل الشّيعة: ج17 ص324 ب104 ح22657، تفسیرالبرهان: ج1 ص497، تفسیر نورالثّقلين: ج1 ص669، بحارالأنوار: ج76 ص228 ب98 ح1.
29- تفسير العيّاشيّ: ج1 ص341 ح186، وسائل الشّيعة: ج17 ص322 ب102 ح22660، بحارالأنوار: ج76 ص235 ب98 ح18.
30- مجمع البيان: ج3 ص370، تفسیر نورالثّقلين: ج1 ص 699 ح345.
31- وسائل الشّيعة: ج17 ص326 ب104 ح22676.
32 - الكافي: ج6 ص437 باب النّرد و الشّطرنج... ح11، تفسير العيّاشيّ: ج1 ص261 ح185، وسائل الشّيعة: ج 17 ص 321 ب102 ح22659 و ص324 ب104 ح22668 و ص325
ص: 58
ح22672، بحارالأنوار: ج76 ص 235 ب98 ح17.
33 - الكافي: ج1 ص436 باب النّرد و الشّطرنج ... ح8، وسائل الشّيعة: ج17 ص324 ب104 ح22669.
34- الكافي: ج5 ص122 باب القمار... ح2، من لایحضره الفقيه: ج3 ص190 ح 3087، تهذیب الأحكام: ج6 ص371 ب93 ح196، وسائل الشّيعة: ج17 ص165 ح 22257.
35 - فقه الرّضا عليه السّلام: ص284 ح4، من لایحضره الفقيه: ج4 ص58 باب حدّ شرب الخمر... ح5093، بحارالأنوار: ج76 ص233 ب98 ح9، مستدرك الوسائل: ج13 ص224 ب83 ح15196 - 2.
36- نوعی بازی بچّه ها است که روی زمین خطوط جدول مانند کشیده و روی خطوط سنگ هایی را گذاشته و بازی می کنند.
37- فقه الرّضا عليه السّلام: ص284 ب46، بحارالأنوار: ج76 ص233 ب98 ح9، مستدرك الوسائل: ج13 ص11 ب29 ح 14943-1.
38- تفسيرالعيّاشيّ: ج1 ص339 ح182، عوالی اللّآلى: ج2 ص111 مسلك4 ح304: و روي عن أهل البيت عليهم السّلام أنّ الميسر هو القمار بجميع أنواعه حتّى لعب الصّبيان بالجوز و البيض، متشابه القرآن، ابن شهرآشوب: ج2 ص210: و قال ابن عبّاس و ابن مسعود و الحسن و قتادة و ابن سيرين الميسر هو القمار كلّه، وسائل الشّيعة: ج17 ص167 ب35 ح22264، بحارالأنوار: ج76 ص235 ب98 ح16.
39 - الكافي: ج5 ص126 باب القمار و... ح9، وسائل الشّيعة: ج17 ص165 ب35 ح 22256 و ص167 ح22263، بحار الأنوار: ج76 ص235 ب98 ح15.
4- الكافي: ج6 ص435 باب النّرد و الشّطرنج ... ح1، وسائل الشّيعة: ج17 ص323 ب104 ح22665.
ص: 59
41- تفسيرالعيّاشيّ: ج1 ص105 ح311، وسائل الشّيعة: ج17 ص325 ب104 ح 22675.
42 - سوره (22) حج آیه 31.
43 - الكافي: ج6 ص436 باب النّرد و الشّطرنج ... ح7.
44 - الكافي: ج6 ص435 باب النّرد و الشّطرنج ... ح2.
45 - معاني الأخبار: ص349 ح1، وسائل الشّيعة: ج17 ص308 ب99 ح22613، بحارالأنوار: ج76 ص245 ب99 ح20.
46 - الأمالي، الشّيخ الطّوسي: ص294 المجلس11 ح575- 22، بحارالأنوار: ج76 ص244 ب99 ح17.
47- دعائم الإسلام: ج2 ص210 فصل4 ح769، مستدرك الوسائل: ج13 ص222 81 ح15186-1.
48- المقنعة: ص154، مستدرك الوسائل: ج13 ص222 ب81 ح 15188- 3.
49 - بحارالأنوار: ج73 ص356 ب67 ح22 و مستدرك الوسائل: ج13 ص216 ب79 ح 15163- 4 از کتاب زيد النّرسيّ: عن أبي عبد الله قال: سأله بعض أصحابنا عن طلب الصّيد و قال له: إنّي رجل ألهو بطلب الصّيد و ضرب الصّوالج و ألهو بلعب الشّطرنج قال:. 50 - تفسير القميّ: ج2 ص84، وسائل الشّيعة: ج17 ص310 ب99 ح22619.
51- المقنع: ص154، مستدرك الوسائل: ج13 ص118 ب29 ح 14944 – 2.
52- سوره (25) فرقان آیه 73.
53- دعائم الإسلام: ج2 ص208 فصل4 ح763، مستدرك الوسائل: ج13 ص213 ب78 ح15147- 7.
54- سوره (21) انبیاء آیه 53.
55- جامع الأخبار: ص153 فصل114، عوالي اللّآلي: ج1 ص243 فصل9 ح166، بحارالأنوار:
ص: 60
ج76 ص236 ب98 ح23، مستدرك الوسائل: ج13 ص222 ح 15189- 4.
56 - مستدرك الوسائل: ج13 ص223 ب81 ح15191- 6.
57 - نهج الحقّ: ص 568.
58 - مسائل علىّ بن جعفر عليهما السّلام: ص294 ح751، المحاسن: ص618، قرب الإسناد: ص122، وسائل الشّيعة: ج5 ص307 ب3 ح6622 و 6623 و ج17 ص298 ب94 ح22578، بحارالأنوار: ج73 ص356 ب67 ح24 و ج76 ص287 ب107 ح8 و9.
59 - سوره (2) آیه 189.
60 - الكافي: ج6 ص436 ح9، وسائل الشّيعة: ج17 ص324 ب104 ح22667.
61- الكافي: ج6 ص436، وسائل الشّيعة: ج17 ص319 ب102 ح22650.
62 - الكافي: ج5 ص122 باب القمار ... ح1، تفسيرالعيّاشيّ: ج1 ص84 ح20، وسائل الشّيعة: ج17 ص164 ب 35 ح22254، بحارالأنوار: ج76 ص234 ب98 ح12.
63- وسائل الشّيعة: ج17 ص167 ب35 ح 22267.
64 - الكافي: ج6 ص435 باب النّرد و الشّطرنج...ح4، تفسيرالعيّاشيّ: ج2 ص315 ح153، وسائل الشّيعة: ج17 ص318 و 321 ب102 ح 22647 و 22658، بحارالأنوار: ج76 ص236 ب98 ح21.
65 - من لایحضره الفقيه: ج4 ص3 باب ذکر جمل من مناهي النّبّي ...ح 4968، مجموعة ورّام: ج2 ص256 وسائل الشّيعة: ج 17 ص325 ب104 ح22670 و بحارالأنوار: ج73 ص330 ب67.
66 - الكافي: ج6 ص437 باب النّرد و الشّطرنج... ح17، وسائل الشّيعة: ج17 ص320 ب102 ح22654.
67 - الأمالي، الشّيخ الصّدوق: ص424 مجلس66، بحارالأنوار: ج100 ص44 ب4 ح9 و ج76
ص: 61
ص232 ب98 ح7.
68- عيون أخبار الرّضا عليه السّلام: ج2 ص126 ب35، وسائل الشّيعة: ج15 ص329 ب46 ح20660، بحارالأنوار: ج76 ص12 ب68 ح12.
69 - معاني الأخبار:270، وسائل الشّيعة: ج16 ص281 ب41 ح21556، بحارالأنوار، ج70 ص375 ب138.
70- تحف العقول، ص335، وسائل الشّيعة: ج17 ص83 ب2 ح22047، بحارالأنوار: ج100 ص47 ب4.
71- وسائل الشّيعة: ج17 ص320 ب102 ح22655.
72 - الكافي: ج6 ص437 ح16، وسائل الشّيعة: ج17 ص322 ب103 ح22662.
73- جامع الأخبار: ص153 فصل114، بحارالأنوار: ج76 ص237 ب98، مستدرك الوسائل: ج13 ص223 ب82 ح15192- 1.
74- الكافي: ج6 ص437 باب النّرد و الشّطرنج...ح15، وسائل الشّيعة: ج17 ص322 ب103 ح22663.
75 - الجعفريّات: ص180، مستدرك الوسائل: ج13 ص69 ب5 ح14773-1.
76- فقه الرّضا عليه السّلام: ص282 ب45، بحارالأنوار: ج76 ص253 ب100 ح11، مستدرك الوسائل: ج13 ص218 ب79 ح15169 - 10.
77 - الكافي: ج6 ص437 ح13، وسائل الشّيعة: ج17 ص 319 ب102ح 22652.
78- من لایحضره الفقیه: ج4 ص419 ح5915، عیون أخبارالرّضا عليه السّلام: ج2 ص22 ب30 ح50، جامع الأخبار: ص153 فصل114، الدّعوات، الرّاونديّ: ص162 ح447، وسائل الشّيعة: ج25 ص363 ب27 ح32133، بحارالأنوار: ج44 ص299 ب36 ح2.
79- قرب الإسناد: ص81، الخصال: ج1 ص26 ح92، وسائل الشّيعة: ج17 ص320 ب102
ص: 62
ح 22656، بحارالأنوار: ج76 ص230 ب98 ح2.
80- وسائل الشّيعة: ج17 ص323 ب103 ح22664، بحارالأنوار: ج76 ص234 ب98 ح13.
81- مستدرك الوسائل: ج13 ص223 ب81 ح15190- 5.
82- الكافي: ج6 ص437 باب النّرد و الشّطرنج ... ح12، وسائل الشّيعة: ج17 ص322 ب103 ح22661.
83- الكافي: ج6 ص 37؛ باب النّرد و الشّطرنج ... ح14: ...عن محمّد بن علىّ بن جعفر عن الرّضا عليه السّلام قال: جاء رجل إلى أبي جعفر فقال: يا أبا جعفر! ما تقول في الشّطرنج الّتي يلعب بها النّاس؟ فقال: أخْبَرني أبي عليّ بن الْحُسَيْنِ عَنِ الحُسَینِ بن عَلِیٍّ عَن أمیرِالمُؤمِنینَ عَلَيْهِ السَّلامُ قالَ:. وسائل الشّيعة: ج17 ص320 ب102 ح22653.
84- الكافي: ج6 ص435 باب النّرد و الشّطرنج ... ح5، من لایحضره الفقيه: ج2 ص98 ح1839، تهذیب الأحکام: ج3 ص60 ب4 ح6، الأمالي، الشّيخ الطّوسيّ: ص690 مجلس39 ح1468-11.
85 - الكافي: ج6 ص436 باب النّرد و الشّطرنج ... ح10.
86- الخصال: ج1 ص237 ح80، مشکوة الأنوار: ص198 الفصل4، وسائل الشّيعة: ج12 ص49 ب28 ح15613، بحارالأنوار: ج73 ص 8 ب97 ح32 و ص356 ب67 ح23.
87- الخصال: ج1 ص330 ح29، مشکوة الأنوان ج1 ص198 فصل4، وسائل الشّيعة: ج12 ص50 ب28 ح15616 و ص79 ب49 ح15693، بحارالأنوار: ج73 ص9 ب97 ح34 و ص360 ب67 ح10.
88 - الخصال: ج2 ص484، روضة الواعظين: ج2 ص94 مجلس في ذكر إفشاء السّلام ...، مشكاة الأنوار: ص198 الفصل4، وسائل الشّيعة: ج12 ص51 ب28 ح15617، بحارالأنوار: ج73 ص9 ب97 ح35 و ج81 ص309 تحقيق أنیق ... ح35، مستدرك الوسائل: ج1 ص382 ب.10
ص: 63
ح923-1.
89- بحارالأنوار: ج73 ص10 ب97 ح43.
90- عوالي اللّآلي: ج2 ص111 ح306، مستدرك الوسائل: ج13 ص223 ب82 ح15194 - 3.
91- فقه الرّضا عليه السّلام: ج205 ب30، بحارالأنوار: ج72 ص257 ب66 ح47 و ج93 ص275 ب32 ح 19.
92 - الكافي: ج 7 ص396 ح9، من لایحضره الفقيه: ج3 ص43 ح3291، تهذیب الأحکام: ج6 ص243 ب91 ح9، وسائل الشّيعة : ج27 ص380 ب33 ح 34002.
93 - من لایحضره الفقيه: ج3 ص40 ح3282.
94- الكافي: ج8 ص36 - 38 في حديث أبي عبدالله عليه السلّام مع المنصور لعنه الله في موكبه ح، وسائل الشّيعة: ج16 ص277 ب41 ح21554، بحارالأنوار: ج2، ص257 ب25 ح147.
95 - السّرائر الحاوي لتحرير الفتاوي (و المستطرفات): ج3 ص577- و من ذلك ما استطرفناه من جامع البزنطيّ صاحب الرّضا عليه السّلام: عن أبي بصير، عن أبي عبد الله عليه السّلام.
96 - الخصال: ج1 ص251 باب النّهي عن أربعة أشياء و عن أربعة ظروف ... ح119 - حدّثنا محمّد بن موسی بن المتوكّل رضي الله عنه قال: حدّثنا عبد الله بن جعفر الحميريّ، عن أحمد بن محمّد بن عيسى، عن الحسن بن محبوب، عن خالد بن جرير، عن أبي الربيع الشاميّ، عن أبي عبدالله عليه السّلام قال: سئل عن الشّطرنج و النّرد؟ قال: لَا تَقْرَبُوهُمَا. قلت: فالغناء؟ .... و معاني الأخبار: ص226 باب معنى الآباء و المزفت و الحنتم و النّقيرح1 - أبي رحمه الله قال: حدّثنا سعد بن عبد الله، عن يعقوب بن يزيد، عن الحسن بن محبوب ، عن خالد بن جرير، عن أبي الرّبيع الشّاميّ، عن أبي عبد الله عليه السّلام قال: سئل عن النّرد و الشّطرنج؟ قال: لا تَقْرَبْهُما... . وسائل الشّيعة: ج17 ص320 ب 102 ح 22655-10.
97 - تحف العقول، ص 335. وسائل الشّيعة: ج17 ص85 ب2 ح22047-1.
ص: 64
98 - الكافي: ج6 ص437 باب النّرد و الشّطرنج... ح15 - عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد، عن ابن محبوب، عن ابن رئاب قال: دخلت على أبي عبد الله عليه السّلام فقلت: جعلت فداك! ما تقول في الشّطرنج؟ قال: الْمُقَلِّبُ لَهَا كَالْمُقَلِّبِ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ. فقلت: ما على من قلّب لحم الخنزير؟ قال: يَغْسِلُ يَدَهُ.
ضعف این روایت منجبر است به شهرت عمل شیعه و اجماع آنان.
99 - تفسيرالقميّ: ج1 ص180، تفسيرالعيّاشيّ: ج1 ص339، وسائل الشّيعة: ج17 ص321 ب102 ح22657، تفسیرالبرهان: ج1 ص 497، تفسیر نورالثّقلين: ج1 ص669، بحارالانوار: ج76 ص 228 ب98 ح1.
100 – تفسير مجمع البيان: ج3 ص370.
101 - سوره (22) الحجّ آیه 31.
102 - فقه الرّضا عليه السّلام: ص284 ح4، و من لایحضره الفقيه: ج4 ص58 باب حدّ شرب الخمر ح5093.
103 - بحارالأنوار: ج73 ص356 ب67 ح22 و مستدرک الوسائل: ج13 ص222 ب81 ح 15188-3.
104 - تحف العقول، ص 355.
ص: 65
آداب حج و عمره ، اعمال و دعاهای مستحب
از برکه غديرتا بی کران عاشوراء
امامت اصل اصول دین محمّدی صلّی الله عليه و آله
امامت و رهبریّت حضرت فاطمة الزهرا سلام الله عليها
تبرّی و تولّى اساس توحید
ترجمه زیارات ذبيح آل محمّد صلّى الله عليهم العاشورائيّة
حجاب (نگاه ، پوشش و روابط) از دیدگاه قرآن و عترت
حج در احادیث اهل بیت علیهم السّلام
ربا اعلان جنگ با الله و رسولش
ریش تراشی از دیدگاه قرآن و عترت
غنا و موسیقی از دیدگاه قرآن و عترت
پاک نهاد دیرین حضرت زهير بن القين عليه السّلام (دفاعيّه)
پرسش و پاسخ جلد1 پرتوی حق (پاسخ شیعه به شبهات وارد شده از جانب وهّابیان)
پرسش و پاسخ جلد2 (جبر و عصمت انبیاء، علم و عصمت اهل بیت علیهم السّلام)
پرسش و پاسخ جلد3 فضل طینت نور (در عزاداری)
پژوهش و واکاوی منابع، سند و اعتبار حدیث شریف کساء يماني (دفاعيّه)
پژوهش و واکاوی منابع، سند و اعتبار دعای صنمي قريش (دفاعيّه)
پژوهش و واکاوی منابع، سند و اعتبار زیارت جامعه کبیره (دفاعيّه)
پژوهش و واکاوی منابع، سند و اعتبار زیارت عاشوراء معروفه (دفاعيّه)
پژوهش و واکاوی منابع، سند و اعتبار زیارت عاشوراء ناحیه مقدسه (دفاعيّه)
پژوهشی نو پیرامون حدیث شریف کسای یمانی به روایت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها
ص: 66
حريم و حیا
حضرت حرّ آزاد مرد شهید علیه السّلام (دفاعيّه)
حلّاج مرتدّی به دار آویخته (ردّ تصوّف و فلسفه)
حور و آتش (دفاع از حضرت فاطمه و خدیجه سلام الله عليهما)
در محضر فقیه معارفي جلد1 و 2 و 3 مجموعه ای نفیس از پاسخ به سؤالات و شبهات معارفي، قرآنی، فقهی، تاریخی، حدیث، درایه و منبع شناسی
گزیده ای از فقه طه و آل یاسین علیهم صلوات الله (فقهی فتوائی؛ عبادات، معاملات و ...)
مناسک حج و عمرہ (فقهی فتوائی)
یکصد و ده حديث معارفی
و ...
ص: 67