معرّفى نسخه هاى خطّى شرح شرائع الإسلام
از تأليفات : علاّمه محقّق حاج سيّد أسد اللّه شفتى رحمه الله
( 1228 - 1290 ه )
به قلم : سيّد محمّد رضا شفتى
ص: 1
ص: 2
ص: 3
زندگينامه
علاّمه محقّق و فقيه زاهد
حاج سيّد أسد اللّه شفتى رحمه الله
معروف به :
حجّة الإسلام ثانى
( 1228 - 1290 ه )
ص: 4
ص: 5
ص: 6
بسم الله الرحمن الرحيم
حاج سيّد اسد اللّه موسوى نجفى اصفهانى، اعلمِ فرزندانِ حاج سيّد محمّد باقر حجّة الإسلام شفتى قدس سره، و مشهور به : « حجّة الإسلام ثانى » است .
عالمِ فاضل و زاهدِ متّقى، فقيه و دانشمندِ محقّقى كه در علم و تقوا و فطانت و كياست و شهرت و رياست، به چنان مرتبه و مقام بالايى رسيد كه بعضى او را در برخى مراتب و مقامات و ملكات روحانى، بر پدر بزرگوارش ترجيح داده اند .
وى در سال 1228 هجرى در اصفهان متولّد شد (1) و در دامن تربيت پدر
ص: 7
بزرگوار خود نشو و نما نموده و بعضى از مقدّمات علوم را نزد وى فرا گرفت .
او علاوه بر شاگردى نزد پدرش، از محضر جمعى از علماى بزرگ ديگر مانندِ : سيّد ابراهيم قزوينى ( صاحب ضوابط )، ملاّ احمد تربتى، و شيخ نوح جعفرى نجفى، نيز استفاده نمود .
وى پس از اتمام تحصيلات خويش در علوم مقدّماتى، براى تكميل تحصيلات و علوم خويش، به نجف اشرف مهاجرت نمود و در آنجا خدمت جمعى از اساتيد بزرگ مانند : مرحوم آية اللّه شيخ محمّد حسن نجفى ( صاحب جواهر ) و علاّمه شيخ مرتضى انصارى رحمه الله، به تحصيل پرداخت تا به قلّه بلند علم و اجتهاد رسيد، به گونه اى كه مقامات علمى و زهد و تقواى او مورد گواهى و تصديق علما و اساتيد خود واقع گرديد .
صاحب جواهر قدس سره او را عالم و مجتهد قلمداد نمود و به اين دو عنوان در اجازه نامه اى كه آن را به قلم مباركش مرقوم فرمود، تصريح كرد .
وى همچنين در اين اجازه نامه، مردم را به او ارجاع داد، به گونه اى كه در تمامى شهرهاى ايران فتاويش مورد قبول قرار گرفت و به آن عمل شد .
در قسمتى از اين اجازه نامه چنين آمده :
ولدنا و قرّة أعيننا التقيّ النقيّ والمهذّب الصفيّ، العالم العامل والفاضل الكامل الأديب الأريب، ذو الفطنة الوقّادة، والقريحة النقّادة، والأخلاق الكريمة، والفطرة المستقيمة، العظيم، الحليم،الأوّاه، الميرزا أسد اللّه، نجل حجّة الإسلام و ملجأ الأنام ذي النور
ص: 8
الظاهر والفضل الباهر السيّد محمّد باقر - سلّمهما اللّه تعالى .
صاحب جواهر در ادامه، مردم را ترغيب به پيروى از احكام او كرده و قبول فتاوى و امتثال از فرامينش را بر آنها واجب مى شمارد، مى نويسد :
فالواجب على كافّة المتديّنين إنفاذ حكمه، وامتثال أوامره و نواهيه، وقبول فتواه، والاهتداء بنوره و هداه، فإنّه نعم الكفيل لأيتام الشيعة، ونعم الركن للشريعة - مدّ اللّه تعالى شأنه في أيّامه، و زاد في تأييده وتسديده (1).
مرحوم حاج سيّد اسد اللّه در سال 1260 هجرى قمرى به امر و اصرار پدرِ ارجمندش به اصفهان مراجعت مى نمايد و از عجايب اينكه در همان سال، پدرش وفات يافته و او مرجعِ امور شرعيّه و مورد وثوق و قبول قاطبه اهالى اصفهان - به خصوص علما و بزرگان - واقع مى گردد، چندان كه در « تاريخ اصفهان » مى گويد :
نماز جماعتش كمتر از پنج هزار نفر هيچ گاه شماره نشدى (2).
او در اصفهان به درس و بحث و اقامه جماعت و رسيدگى به امور و حوائج مردم و نشر احكام الهى و خدمت به مسلمانان مشغول گرديد، و جمعى از
ص: 9
بزرگان در خدمتش تلمّذ كردند و از او كسب اجازه نمودند .
اين عالم ربّانى تا سال 1290 هجرى قمرى، يعنى به مدّت سى سال، رياست علمى و دينى اصفهان را بر عهده داشت، و تا آخر عمر از رسيدگى به امور طلاّب و سرپرستى فقرا و ايتام و درماندگان غفلت نفرمود .
عموم نويسندگان تراجم و رجال، وى را به عظمت و بزرگى ياد نموده، و مقامات علمى و ملكات نفسانى و زهد و تقواى او را ستوده اند، كه در اينجا به عنوان نمونه، به ذكر چند مورد بسنده مى كنيم .
وى در كتاب : « روضات الجنّات »، در ضمن شرح حال پدر بزرگوارش مرحوم حجّة الإسلام شفتى، مى نويسد :
فصلّى عليه قدس سره ولده الأفضل، و خلفه الأسعد الأرشد، والفقيه الأوحد، والحبر المؤيّد، والنور المجرّد، والعماد الأعمد، النفس القدسيّ، والملك الإنسيّ، الجليل الأوّاه، و محبوب الأفئدة، و ممدوح الأفواه، مولانا وسيّدنا السيّد أسد اللّه ؛ و هو من أجلاّء تلامذة شيخنا الأفقه الأعلم
ص: 10
القمقام قطب أرحية هذه الأيّام الشيخ محمّد حسن النجفيّ، صاحب جواهر الكلام، منصوصًا على اجتهاده و فقاهته بلفظه و كتابته، بل محثوثًا على الرجوع إلى ما أفتى به، و حكم في جميع ديار العجم (1).
او در دنباله سخن، پس از ذكر نام استادش صاحب جواهر و تصريح استاد به فقاهت و اجتهاد وى، مى فرمايد :
حجّة الإسلام اين بزرگوار را بسيار دوست مى داشت و مردم را به متابعت و تجليل او امر مى فرمود، و او را از جهت قوّت نظر و قدرت استنباط بر فخر المحقّقين فرزند علاّمه حلّى، ترجيح مى داد، و اين مطلب را در جواب كسى كه از احوال او از ايشان پرسيد، فرمود .
مردم اصفهان همگان او را به جلالت مى ستودند و براى درك نماز جماعتش ازدحام مى كردند و ارادتمند او بوده و وى را ستايش مى نمودند و در بسيارى از مكارم اخلاق و صفات حسنه بر پدر بزرگوارش برتر مى شمردند (2).
ايشان در كتاب : « الروضة البهيّة » مى نويسد :
ص: 11
الإمام الأعظم، والمولى المكرّم، الفاضل العالم العامل الزاهد الورع التقي المجتهد البصير، والعالم الخبير الحاج ميرزا أسد اللّه - دام عمره الشريف وأطال اللّه بقاءه - لم ير مثله في الزهد والورع والتقوى، بلغ مبلغ والده في الزهد والمقبوليّة عند العامّة (1).
وى در كتاب : « معارف الرجال » مى نويسد :
هو سيّد معظم و عالم جليل مقدم صاحب مناقب و مآثر، و مكارمه لاتحصى، و آثاره التاريخيّة لا تنحصر، عالي الهمّة، ممدوح بين سائر طبقات الناس، و من علوّ همّته أنّه لمّا توفّي والده الحجّة قسّم ميراثه على ورثته و جعل حصّته أداءًا لدَيْن والده المقدّس، و كان دينه جسيمًا، حدّثنا بذلك بعض أصهاره من آل الميرزا خليل الطهراني النجفيّ (2).
در كتاب : « قصص العلماء » مى گويد :
آقا سيّد أسد اللّه بن آقا سيّد محمّد باقر حجّة الإسلام، افتخار اماثل
ص: 12
و اشباه، عالم اوّاه در اخلاق و تقاوت و نقاوت و زهادت و عبادت و فقاهت، اوحد اهل عصر و از تلامذه آقا سيّد ابراهيم و شيخ محمّد حسن و شيخ مرتضى است .
و او را با مؤلّف كتاب صداقت و موادتست و چندى قبل يك انگشترى عقيق برايم فرستاد و به خطّ مبارك نوشته كه : اين انگشترى را به دست كرده و زمانى كه دست به دعا بر مى دارى، مرا ياد آورى نمائيد (1).
وى پس از شرح حال حجّة الإسلام شفتى، پدر مرحوم حاج سيّد اسد اللّه، مى نويسد :
و خَلَفَه ولده الأبرّ الأغرّ، الفقيه الأصوليّ، المحقّق البحّاثة، العلاّمة السيّد أسد اللّه ؛ كان رحمه الله على شاكلة أبيه في العلم والعمل والجهاد لنفسه و المراقبة عليها آناء الليل، و أطراف النهار ؛ و قد انتهت إليه رئاسة
الدين في إيران، وانقادت لأمره عامّة الناس و خاصّتها حتّى السلطان ناصر الدين شاه (2).
ص: 13
او در كتاب : « لباب الألقاب » چنين گويد :
كان بالفقه و الزهد موصوفًا، و بجلالة الشأن معروفًا ... ؛ و هو مع كونه فاضلاً متبحّرًا، لم يكن يدرّس الأصول و المعاملات من الفقه، بل كان درسه منحصرًا في العبادات، و كان يقول : إنّ والدي أوصاني بذلك . و مع كون أسباب الرئاسة مجتمعة له، كان منقطعًا عن الرئاسة و تحمّل المرافعات و تكلّف التجمّلات (1).
هر كجا نامى از مرحوم حاج سيّد أسد اللّه برده شده، وى را به عابد و زاهد ستوده اند، بلكه او را اعبد و ازهد اهل زمان خود خوانده اند .
مرحوم تنكابنى در اين باره گويد :
و عادت موروثه از اسلاف و اشراف و آباء و اجدادش اينكه : هر شب از نصف شب تا صبح در امكنه خاليه فارغه به دعا و مناجات و گريه
ص: 14
و عبادت اشتغال دارد، و در ابكاء از خوف حضرت قهّار مانندى براى او نيست (1).
از مرحوم علاّمه حاج سيّد أسد اللّه، آثار و باقيات الصالحات چندى به جاى مانده، كه از آن جمله است :
1 - اجراى آب فرات در نجف اشرف، كه شش سال به طول انجاميد ؛ اين طرح در سال 1288 ه به اتمام رسيد و به : اشرب ماء الفرات، معروف شد .
2 - بناى غسّال خانه در شهر نجف اشرف (2).
3 - تأليف كتب علمى كه شرح آن خواهد آمد .
4 - تعميرات مسجد سهله (3).
5 - تعميرات مدرسه باقريّه اصفهان، معروف به : مدرسه در كوشك .
6 - تعليم و تربيت شاگردان، كه نام و شرح حال آنها به تفصيل در كتاب : بيان
ص: 15
المفاخر، آمده است (1).
7 - وقف كردن مسجد سيّد ؛ مسجدِ با شكوهى كه پدرِ بزرگوارش حجّة الإسلام شفتى - أعلى اللّه مقامه - در شهر اصفهان بنا كرد .
8 - تكميل بنا و ساختمان مسجد سيّد و مقبره مرحوم حجّة الإسلام (2).
از علاّمه فقيه حاج سيّد اسد اللّه شفتى - أعلى اللّه مقامه - كتاب هاى علمى فراوانى به يادگار مانده، كه مهمترين آنها عبارتند از :
1 - كتاب الإمامة
2 - رساله در تجويد
3 - رساله در تقليد
ص: 16
4 - رساله در تقليد از ميّت
5 - حواشى بر كتاب تحفة الأبرار ( تأليفِ پدر دانشمندش )
6 - حواشى بر نخبه ( رساله عمليّه حاجى كلباسى قدس سره )
7 - رساله در منطق
8 - شرح شرائع الإسلام ( استدلالى، بيش از 20 مجلّد )
9 - العصيريّة ( در احكام خمر و عصير )
10 - كتاب الغيبة ( درباره امام زمان - عجّل اللّه تعالى فرجه )
11 - رساله در رجعت
12 - منتخب الصحاح ( درباره مناقب اهل بيت عليهم السلام و مطاعن دشمنان آنها )
13 - رساله در استصحاب
14 - رسائل اصولى
15 - رسائل فقهى
16 - رسالة في معرفة التكاليف
17 - رسالة في كيفيّة زيارة عاشوراء
18 - كتابى در رجال
19 - رساله در بيع
20 - رساله در معاطاة
ص: 17
مرحوم علاّمه حاج سيّد اسد اللّه شفتى، از دختر علاّمه فقيه حاج ملاّ على بن حاج ميرزا خليل تهرانى قدس سره، و زوجه اى ديگر، صاحب پنج فرزند ( يك پسر و چهار دختر ) شد .
تنها فرزندِ ذكورِ وى مرحوم آية اللّه حاج سيّد محمّد باقر ثانى ( متوفّاى 1333 ه ) مشهور به : « حاج آقا » است .
مرحوم حاج آقا از جمله ادبا و شعرا و فضلا بود كه پس از وفات پدر ( 1290 ه ) به اتّفاق مادرش كه دختر علاّمه حاج ملاّ على تهرانى بود، به نجف اشرف مهاجرت كرد و در آنجا در مجلس درس جمعى از بزرگان اهل علم، از جمله : مرحوم شيخ محمّد حرز الدين نجفى، به تكميل فضائل و معلومات خود پرداخت .
وى پس از مدّتى از علماى مورد توجّه گرديد، به گونه اى كه خانه او مجمع علما و ادبا و شعرا شد، و خود به فارسى و عربى در نهايت خوبى و روانى شعر مى سرود، و با جمعى از ادباء زمان همچون : سيّد جعفر حلّى و ديگران، در مجلس انس خود مقطّعاتى مى سرودند .
ص: 18
مير سيّد على جناب در كتاب : « رجال و مشاهير اصفهان » درباره او چنين گويد :
در فنون ادبيّه به تصديق اشخاص مسلّم در نجف و اصفهان برتر از همه بود ؛ خطّ را خوب مى نوشت، اشعار عربى زياد حفظ داشت و خوب مى گفت (1).
اين ابيات نمونه اى از اشعار مرحوم آية اللّه حاج سيّد محمّد باقر ثانى، در مدح مولاى متّقيان امير مؤمنان علىّ بن أبي طالب عليه السلام است :
يا ابن عمّ النبيّ أيّ معال *** لك في أرفع المدائح تذكر
بعد ما أنزل الإله كتابًا *** فيك لا يستطاع للقوم تنكر
و ثناء النبيّ فيك فأبدى *** يوم خمّ ثنا أثاب و بكّر
هو في مطعم المعادين صاب *** و هو في مطعم الموالين سكّر
أيّ فضل يزويه عنك معاد *** أو تزوى شمس الضحى لو تفكّر
كذب العاذلون فيك و قالوا *** قول زور بهم يحاط و يمكر
قد أتوا منكرًا فحسبهم اللّه *** تعالى يوم المعاد و منكر (2)
ص: 19
آية اللّه حاج سيّد محمّد باقر شفتى، در اوائل مشروطيّت، پس از وفات عموى خود آية اللّه حاج سيّد جعفر شفتى قدس سره، به ايران مهاجرت كرد و مورد توجّه و عنايت مردم - به ويژه علما و بزرگان - واقع شد و مرجعيّت كلّى يافت و منشأ خدماتى در مسجد سيّد، از قبيل : تعميرات و تزئينات داخل مسجد و نصب ساعت براى مسجد، و نيز نصب ضريحى براى مرقد جدّش مرحوم حجّة الإسلام شفتى - أعلى اللّه مقامه - گرديد .
وى در دوران استبداد صغير و اختلاف مستبدّين و مشروطه خواهان، دوباره به نجف اشرف مهاجرت كرد و سرانجام در سال 1333 هجرى قمرى به اصرار مردم اصفهان، به اين شهر بازگشت، ولى پس از گذشت شش روز از ورودش، در روز سوّم ماه مبارك رمضان (1) بر اثر سكته وفات كرد و در مقبره مسجد سيّد، در كنار جدّ بزرگوارش به خاك سپرده شد (2).
ص: 20
از آثار علمى اين دانشمند فرهيخته، مى توان به چند منظومه فقهى از جمله : منظومه در رضاع، اشاره نمود (1).
ص: 21
سرانجام مرحوم علاّمه حاج سيّد اسد اللّه شفتى، در سال 1290 ه ، به قصد زيارت اعتاب مقدّسه عراق عليهم السلام، از اصفهان حركت مى كند، ولى در بين راه بيمار گشته، در شبِ آخرِ ماه جماداى دوّم همان سال، در : « كرندِ » كرمانشاه وفات مى كند .
مردم بدن او را از آنجا تا نجف اشرف با احترام شايسته بر سر دست و دوش خود حركت داده و در صحن مطهّرِ حضرت أميرالمؤمنين عليه السلام، در اطاقِ مقابل قبرِ علاّمه شيخ مرتضى انصارى قدس سره، به خاك مى سپارند (1).
ص: 22
معرّفى نسخه هاى خطّى
شرح شرائع الإسلام
از تاليفات :علاّمه محقّق حاج سيّد أسداللّه شفتى رحمه الله
( 1228 - 1290 ه )
به قلم : سيّد محمّد رضا شفتى
ص: 23
ص: 24
تاريخ تأليف : آخر رجب 1257 ه - نجف اشرف .
نسخه اصل به خطّ مؤلّف قدس سره، كتابخانه آية اللّه مرعشى نجفى رحمه الله، قم، شماره : 7805 (1) ؛ شكسته نستعليق، سطور مختلف، 202 گ .
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، والحمد للّه ربّ العالمين، والصلاة والسلام على سيّد الأوّلين والآخرين ... ؛ و بعد، فهذا هو المجلّد الأوّل من كتاب الطهارة في شرح الشرائع .
ص: 25
قوله : كتاب الطهارة، الكتاب إمّا مصدر، أو اسم مصدر، و على الأوّل إمّا مصدر ثالث ... ».
« ... لعدم اعتصامه بالسافل، واللّه هو العالم .
هذا آخر المجلّد الأوّل من هذا الكتاب ؛ و يتلوه المجلّد الثاني في أحكام البئر و باقي المياه إن شاء اللّه، والصلاة على محمّد وآله الطاهرين .
قوله
رحمه الله : و يستوي في هذا الحكم ... ؛ قلت : إلى نصف الساق وإلى الركبة، فقال : توضّأ منه . و يتلوه أحكام ماء البئر إن شاء اللّه ».
* * *
ص: 26
نسخه كتابخانه شخصى مرحوم آية اللّه حاج سيّد حسن فقيه امامى، اصفهان، بدون شماره ؛ كاتب : ناشناس، نسخ، 31 س، 98 گ (1).
( برابر با نسخه اصل )
« ... وليكن هذا آخر الكلام في هذا المبحث، وإن كان يسع أزيد من ذلك، إلاّ أنّ الأمر أسهل من ذلك، والحمد للّه ربّ العالمين ... .
في آخر شهر رجب المرجّب سنة 1257 في المشهد الغرويّ ».
* * *
ص: 27
تاريخ تأليف : 23 ربيع الأوّل 1258 ه .
نسخه كتابخانه مسجد سيّد اصفهان، شماره : 22 (1) ؛ كاتب : محمّد تقى بن محمّد حسن خوانسارى، نسخ، 24 س، 130 گ .
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، و به نستعين، الحمد للّه ربّ العالمين، و صلّى اللّه على محمّد وآله سادات الخلق أجمعين .
ص: 28
قوله رحمه الله : الثالث في كيفيّة الوضوء، و فروضه خمسة .
الفرض في اللغة بمعنى التقدير، قال اللّه تعالى ... » .
« ... فإنّ الخاطر مشوّش والقلب ملول حتّى أنّ من العجب اشتغالي بالفقه والأصول ... ؛ والحمد للّه على ما وفّقني بكرمه و إحسانه بإتمام هذا المجلّد من العبد ... في ... 23 ربيع الأوّل سنة 1258 ... .
هذه صورة خطّ مؤلّفه الشريف - عطّر اللّه مرقده اللطيف - : وقد كتبت جملة من مواضع هذا المجلّد بسنين قبل ذلك، وهي أفعال الوضوء الواجبة ... ولا يعاتبني معاتب إذا رأى ما فيه من الغلط والشين والتهافت في البين، فإنّ جملة منها قد كتبتها مع ضيق القلب والمجال و بعضها قد كتبتها بمحض الاطّلاع على المسائل .
وألتمس من الناظرين والمنتفعين من هذا الكتاب الدعاء للراقم محمّد تقي بن محمّد حسن - عاملهما اللّه بلطفه العميم ... ».
***
ص: 29
نسخه كتابخانه شخصى مرحوم آية اللّه سيّد حسن فقيه امامى، اصفهان، بدون شماره ؛ كاتب : ناشناس، نسخ، 31 س، 90 گ (1).
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، و به نستعين، كتاب الطهارة، و ما كتب بعون اللّه و قوّته إن شاء اللّه تعالى، و لكنّ الساعة كان الشروع في مباحث الوضوء أولى بحال، فلذا عنونت قوله في الوضوء .
قوله : الثالث في كيفيّة الوضوء ... » .
( برابر با نسخه الف ).
* * *
ص: 30
تاريخ تأليف : 21 ذي الحجّة 1275 ه .
نسخه كتابخانه مسجد گوهرشاد، شماره : 1315 (1) ؛ كاتب : محمّد تقى بن محمّد حسن خوانسارى ؛ در سال 1293 ه، نسخ زيبا، 24 س، 118 گ .
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، و صلّى اللّه على خير خلقه وأشرف أنبيائه محمّد وآله الطاهرين .
قوله - قدّس اللّه روحه الشريف - : أمّا الغسل ففيه الواجب
ص: 31
والمندوب، فالواجب ستّة أغسال ... .
الغسل كما عرّفه جماعة هو غسل محيط بالبشرة مشروط بالنيّة والمباشرة ... » .
« ... و منها : انّ النفساء لا ترجع إلى عادتها في النفاس، و لا إلى عادة نساءها بخلاف الحائض، واللّه العالم بجميع أحكامه .
ختم المقال يوم الجمعة ... ذي حجّة الحرام 1275 ... والصلاة على محمّد وآله الطاهرين في كلّ آنٍ و حين .
و راقم هذه الأجزاء أقلّ الخليقة والطلاّب ... ابن الواصل إلى غفران اللّه الغنيّ مولانا محمّد حسن، محمّد تقي الخوانساريّ... في سنة ثلاث و تسعين و مأتين بعد الألف ».
* * *
ص: 32
تاريخ تأليف : ؟
نسخه اصل به خطّ مؤلّف قدس سره، كتابخانه مركز احياء ميراث اسلامى قم (1)، شكسته نستعليق، سطور مختلف، 158 گ .
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، والحمد للّه ربّ العالمين، والصلاة
ص: 33
والسلام على محمّد وآله الطاهرين .
قال
رحمه الله : الفصل الخامس : في أحكام الأموات، و هي خمسة، الأوّل في الاحتضار .
الاحتضار مقدّمة الموت، و إذا نسب إلى الميّت قرأ بصيغة المجهول يقال : احتضر فلان ... » .
« ... تتميم آخر : يستحبّ غسل الرأس ... بقي الكلام في سائر الأغسال المستحبّة .
قال
رحمه الله : الفصل الخامس : في أحكام الأموات، و هي خمسة، الأوّل في الاحتضار .
الاحتضار مقدّمة الموت، و إذا نسب إلى الميّت قرأ بصيغة المجهول يقال : احتضر فلان ... » .
« ... تتميم آخر : يستحبّ غسل الرأس ... بقي الكلام في سائر الأغسال المستحبّة .
والحمد للّه أوّلاً و آخرًا و ظاهرًا و باطنًا، و لا حول و لا قوّة
إلاّ باللّه العليّ العظيم ».
* * *
ص: 35
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، الحمد للّه ربّ العالمين، والصلاة والسلام على محمّد وآله الطاهرين .
قوله رحمه الله : الركن الثالث : في الطهارة الترابيّة، والنظر في أطراف أربعة ... .
التيمّم في اللغة بمعنى القصد، قال في الصحاح ... » .
« ... ثمّ إنّ في جواهر الكلام قد توهم من الشهيد والسيّد نسبة
الأوّل إلى ظاهر الأصحاب، و ليس الأمر كذلك كما عرفت ».
* * *
ص: 37
تاريخ تأليف : 23 جمادي الثانية 1287 ه .
نسخه كتابخانه مسجد سيّد اصفهان، شماره : 27 (1) ؛ كاتب : مرتضى فروشانى، نسخ، 23 س، 139 گ .
« قال : الركن الرابع : في النجاسات و أحكامها، و هي عشرة
أنواع ... ؛ اعلم : أنّ نجاسة البول والغائط ... ».
ص: 38
«... قال : و يكره بول البغال ... ؛ قد تقدّم الكلام فيه، فلا حاجة إلى الإعادة ... .
و قد وقع الفراغ منه ... في ليلة الثالث والعشرين من شهر جمادي الثانية 1287 حامدًا مصلّيًا على محمّد وآله الطاهرين ».
* * *
ص: 39
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، الحمد للّه ربّ العالمين، والصلاة والسلام على خير خلقه محمّد وآله الطاهرين .
قال رحمه الله : القول في أحكام النجاسات، تجب إزالة النجاسات من الثياب والبدن ... .
لا يخفى عليك أنّ المراد بالوجوب الوجوب الشرطيّ، سواء كان المشروط ... ».
« ... ثمّ قال : ولو تاب حيث تقبل توبته أجزء ذلك التطهير على إشكال ؛ أقول : والإشكال في محلّه .
* * *
ص: 41
نسخه اصل ؛ اين نسخه ابتدا در كتابخانه مرحوم آية اللّه سيّد عبدالحسين طيّب اصفهانى بود (1)، و بعد متأسّفانه به شخصى معلوم الحال فروخته شد، و اكنون از سرنوشت آن بى خبرم « لعلّ اللّه يحدث بعد ذلك أمرًا ».
آغاز نسخه : ؟
انجام نسخه : ؟
* * *
ص: 43
تاريخ تأليف : 1255 ه (1).
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم .
قوله رحمه الله : و هما مستحبّان في الصلاة الخمس المفروضة أداءًا و قضاءً ... .
اعلم : انّه اختلف الأصحاب في الأذان والإقامة على أقوال ... ».
« ... قال : أمرني أبو عبداللّه عليه السلام أن أقرء المعوّذتين في المكتوبة، إلى غير ذلك من الأخبار، والمعوّذتان بكسر الواو، لأنّهما يعوّذان الحسنين عليهماالسلام ».
ص: 45
تاريخ تأليف : 1257 ه .
نسخه كتابخانه مسجد اعظم قم (1)، شماره : 521 (2) ؛ كاتب : شيخ احمد بن حسن قفطانى، در نجف اشرف، به تاريخ 1257 ه ، نسخ، 21 س، 129 گ .
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، و به نستعين، و هو الموفّق .
[ قوله : ] الخامس : الركوع .
والسجود على وزن فعول، بضمّ الفاء مصدر، والأوّل في اللغة
بمعنى مطلق الانحناء ... ».
« ... و تدلّ هذه الرواية على بعض مستحبّات أخر أيضًا، واللّه
ص: 47
العالم بالمرتضى، والحمد للّه حتّى يرضى، والصلاة على محمّد صلّى اللّه عليه و على آله ... أهل الرضى .
و قد رفع قلم المصنّف بعد أن رسم ... في بلد النجف يوم السبت ... ؛ و قد فرغ من مشقّة إخراجها إلى البياض ... في يوم الأحد عصرًا ... على يد الأقلّ الأحقر العاصي الجاني أحمد بن الشيخ حسن القفطاني ... في النجف الأشرف ... ».
* * *
ص: 48
تاريخ تأليف : 5 يا 6 رجب 1256 ه .
نسخه اصل به خطّ شريف مؤلّف قدس سره، كتابخانه مركز احياء ميراث اسلامى
قم، شماره 1384 (1) ؛ شكسته نستعليق، سطور مختلف، 176 گ .
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، الحمد للّه ربّ العالمين، والصلاة
ص: 49
على محمّد وآله أجمعين .
قوله : الركن الرابع : في التوابع، و فيه فصول، الفصل الأوّل في
الخلل الواقع في الصلاة ... .
اعلم : انّ العمد إتيان شيء أو تركه مع القصد والتذكّر والالتفات به ... » .
« قوله رحمه الله : و لو أهملهما عمدًا لم تبطل الصلاة ... ؛
والظاهر أنّه عين القول باعتبار سهوه ؛ والصلاة على محمّد وآله ... ؛ و قد وقع الفراغ منه ... في سنة 1256 ».
* * *
ص: 50
( برابر با نسخه الف )
( برابر با نسخه الف )
* * *
ص: 52
نسخه كتابخانه مسجد سيّد اصفهان، شماره : 20 (1) ؛ كاتب : ناشناس، نسخ، 23 س، 190 گ .
( برابر با نسخه الف )
( برابر با نسخه الف )
* * *
ص: 53
تاريخ تأليف : 4 رجب سنة 1272 ه .
نسخه كتابخانه مسجد سيّد اصفهان، شماره : 23 (1) ؛ كاتب : محمّد تقى بن محمّد حسن خوانسارى، به تاريخ 19 رجب 1292 ه ، نسخ، 24 س، 109 گ ؛ مقابله شده با نسخه اصل توسّط : عبّاس بن احمد خوانسارى، در ذي الحجّة 1292 ه .
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، و به ثقتي، الحمد للّه ربّ العالمين، والصلاة والسلام على محمّد وآله الطاهرين .
ص: 54
قال رحمه الله : الفصل الثالث : في الجماعة والنظر في أطراف ... .
اعلم : انّه تنقسم الجماعة باختلاف مواردها إلى الأقسام الأربعة أو الخمسة ... ».
« ... و كذا العلاّمة في القواعد والشهيد فى النفلية، واللّه العالم، ولنقطع الكلام من هذا المقام حامدًا مصليٍّا مسلّمًا في ليلة
الثلثاء ... الرابع من شهر رجب المرجّب سنة اثنين و سبعين بعد المأتين والألف .
و كاتب هذه الأجزاء ... مستدعيًا من المنتفعين الدعاء بحسن العاقبة ... ابن محمّد حسن : محمّد تقي الخوانساريّ ... في يوم السبت ... سنة اثنين و تسعين و مأتين بعد الألف من الهجرة ».
* * *
ص: 55
تاريخ تأليف : 3 جمادي الثانية 1267 ه - 8 صفر 1282 ه - 25 ربيع الأوّل 1283 ه (1).
نسخه اصل به خطّ شريف مؤلّف قدس سره، كتابخانه مركز احياء ميراث اسلامى
قم، بدون شماره (2) ؛ شكسته نستعليق، سطور مختلف، 154 گ .
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، الحمد للّه ربّ العالمين، والصلاة
على أشرف خلقه محمّد وآله الطيّبين الطاهرين ... ؛ ثمّ الصلاة
ص: 56
على الأنبياء الطاهرين ... و رحمة اللّه و بركاته .
قال رحمه الله : الفصل الخامس : في صلاة المسافر، والنظر في الشروط والقصر ولواحقه ... .
اعلم : انّ الصلوات الرباعيّة من الظهرين والعشاء مقصورة في السفر بحذف الركعتين الأخيرتين ... ».
« ... و فيه نظر في بعض الصور بناءً على مذهبه من اعتبار حدّ الترخّص في الخارج ».
* * *
ص: 57
نسخه اصل ؛ اين نسخه ابتدا در كتابخانه مرحوم آية اللّه سيّد عبدالحسين طيّب اصفهانى بود (2)، و بعد متأسّفانه به شخصى معلوم الحال فروخته شد، واكنون از سرنوشت آن بى خبرم، « لعلّ اللّه يحدث بعد ذلك أمرًا ».
آغاز نسخه : ؟
انجام نسخه : ؟
ص: 58
« و ثالثها : انّه قد صرّح جماعة بأنّه لا خيار للساعي ... ؛ و يدلّ عليه أخبار أدب المصدق، فلاحظ . قال رحمه الله : و أمّا اللواحق فهي ».
* * *
ص: 60
( جلد دوّم : ) نسخه كتابخانه مسجد گوهرشاد، شماره : 521 (1) ؛ كاتب : ناشناس (2)، نسخ، 20 س، 161 گ .
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، الحمد للّه ربّ العالمين، و صلّى اللّه على محمّد وآله الطاهرين .
قال رحمه الله : و أمّا اللواحق فهي أنّ الزكاة تجب في العين، لا في الذمّة، فإذا تمكّن ... .
فيه أحكام، الأوّل : انّ الزكاة متعلّقة بالعين، لا بالذمّة ... ».
« ... يستحبّ إخراج الدينار أو الدينارين لمالكها، فتأمّل ».
ص: 61
تاريخ تأليف ( پايان ) : اوّل صفر 1271 ه در نجف اشرف .
نسخه اصل به خطّ شريف مؤلّف قدس سره، كتابخانه مدرسه صدر اصفهان، شماره : 223 (1) ؛ نستعليق، سطور مختلف، 206 گ .
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم .
قال رحمه الله : كتاب الصوم، والنظر في أركانه و أقسامه و لواحقه وأركانه أربعة ... .
ص: 62
ولنبدأ بأخبار يسيرة في فضل الصوم، فقد روى ... » .
« ... لكنّ الرواية ضعيفة، والأمر سهل، ولنقطع الكلام في هذا المقام، والحمد للّه الملك العلاّم ... .
و وقع الفراغ من تحرير هذه الأوراق ... في غرّة شهر صفر سنة 1271 في الأرض المقدّس الغرويّة على ساكنها ألف ألف سلام و ثناء و تحيّة ».
* * *
ص: 63
تاريخ تأليف : 5 شوّال 1269 ه در نجف اشرف .
نسخه اصل به خطّ شريف مؤلّف قدس سره، كتابخانه مسجد سيّد اصفهان، شماره : 32 (1) ؛ شكسته نستعليق، 22 س، 161 گ .
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، الحمد للّه ربّ العالمين، والصلاة
ص: 64
والسلام على محمّد وآله الطاهرين، ولا سيّما عليّ أميرالمؤمنين ... .
قال رحمه الله : كتاب الحجّ، و هو يعتمد على ثلاثة أركان، الأوّل : المقدّمات ... .
قد اشتمل كلامه في هذه المقدّمة و هي المقدّمة الأولى من مقدّماته الأربع من كتاب الحجّ على مطالب ... » .
« ... من إجماعهم على التفصيل المذكور، ولنقطع الكلام في المقام، والحمد للّه على فضله وإحسانه، والصلاة على محمّد ... في خامس شهر شوّال المكرّم من سنة تسعة و ستّين ومائتين بعد الألف في جوار أميرالمؤمنين عليه السلام ».
* * *
ص: 65
تاريخ تأليف : بعد از 1266 ه .
نسخه اصل به خطّ شريف مؤلّف قدس سره ( به همراه رساله مؤلّف در تقليد )، كتابخانه مسجد گوهرشاد، شماره : 1458 (1) ؛ شكسته نستعليق، سطور مختلف، 42 گ .
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، الحمد للّه ربّ العالمين، والصلاة والسلام على محمّد وآله الطاهرين .
ص: 67
كتاب الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر .
قال رحمه الله : المعروف هو كلّ فعل حسن اختصّ بوصف ... .
المراد بالفعل الحسن في تعريف المعروف، كما صرّح به في المسالك ... ».
« ... محلّها كتاب المكاسب و قد تعرّضوا لها هناك .
قال رحمه الله : ( بياض ) ؛ و ينبغي ختم الكلام ببيان أمور، منها : انّ المرتدّ لايتوقّف قتله على إذن الإمام ... بل عليه الإجماع ( بياض ) ؛ و يدلّ عليه الموثّق المرويّ ... فما شكّ منه فهو على ( بياض ) ».
* * *
ص: 68
نسخه كتابخانه مسجد سيّد اصفهان، شماره : 29 ( به همراه : رسالة في التقليد، از مؤلّف رحمه الله ) (1) ؛ كاتب : مرتضى فروشانى، نسخ، 19 س، 70 گ .
( برابر با نسخه اصل )
« قال رحمه الله : و لو نصب الجائر قاضيًا مكرهًا جاز له الدخول ... ولكنّ الكلام هنا في أمور محلّها كتاب المكاسب، و قد تعرّضوا لها هناك ».
* * *
ص: 69
تاريخ تأليف : 1254 ه (1).
نسخه اصل به خطّ شريف مؤلّف قدس سره، كتابخانه مركز احياء ميراث اسلامى قم (2) ؛ شكسته نستعليق، سطور مختلف، 216 گ .
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، و صلّى اللّه على محمّد وآله
ص: 70
الطاهرين، والحمد للّه ربّ العالمين .
قوله : فلا يكفي التقابض من غير لفظ، وإن حصل ... .
والمراد بالتقابض المعاطاة المعروفة في الألسنة ... ».
« ... كي يعرف بحيضها برائة الحمل، و قد علم بالحمل عدم البرائة، وإنّما وقع الخلاف في » .
* * *
ص: 71
نسخه كتابخانه مسجد گوهرشاد، شماره : 190 (1) ؛ كاتب ( به شهادت خطّ كسى نيست جز ) : مرحوم محمّد تقى بن محمّد حسن خوانسارى، نسخ، 24 س، 183 گ .
آغاز نسخه(2) :
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم .
قوله : العقد هو اللفظ الدالّ على نقل الملك إلى آخر بعوضٍ معلوم .
اضطرب تعاريف الأصحاب للبيع، فمنهم من عرّفه بتعريف المصنّف، و منهم من عرّفه بأنّه الإيجاب والقبول ... ».
( برابر با نسخه اصل ).
ص: 72
الحجّة 1297 ه (1).
( برابر با نسخه ب ).
« ... فالظاهر عدم اللزوم هنا كما لا يخفى ؛ السابع ».
* * *
ص: 74
تاريخ تأليف : 27 ربيع الأوّل 1276 ه (1).
نسخه كتابخانه آية اللّه گلپايگانى، قم، شماره : 3523 - 43 / 18 (2) ؛ كاتب ( به شهادت خطّ ) : محمّد تقى بن محمّد حسن خوانسارى، نسخ، 24 س، 150 گ ؛ مقابله شده با نسخه اصل توسّط : سيّد عبدالعظيم بن حسن موسوى و على ميرزا لنجانى اصفهانى، به تاريخ : 1294 ه .
ص: 75
« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، و به ثقتي، الحمد للّه ربّ العالمين، والصلاة والسلام على محمّد وآله الطاهرين .
قال رحمه الله : كتاب الفرائض .
الفرائض في الأصل جمع فريضة من الفرض بمعنى التقدير كما قيل ... » .
« ... مع عدم الحجب و مع الحجب من جهة المانع كما تقدّم، واللّه هو العالم ».
* * *
چندين جلد از شرح شرائع علاّمه محقّق حاج سيّد أسد اللّه شفتى - معروف به : حجّة الإسلام ثانى قدس سره ( 1228 - 1290 ه ) - به همراه تعدادى ديگر از تاليفات اين عالم پر تلاش، كه بيشتر آن به خطّ شريفش و بعضًا به شكل پراكنده و بدون جلد بود، نخست در كتابخانه مرحوم آية اللّه سيّد عبدالحسين طيّب اصفهانى
ص: 76
نگهدارى مى شد، ولى متأسّفانه بعد از مدّتى ورثه ايشان تمامى آن نسخه ها را به شخصى معلوم الحال فروختند، و اكنون از سرنوشت آنها بى خبرم .
نسخه هاى ياد شده شامل شرح كتاب هاى : طهارة، صلاة، صوم، حجّ، وقف، بيع، ارث، وصيّت، لقطه، احياء موات، أطعمه و أشربه، قرض، و قضاء و شهادات بود، كه تاكنون اطّلاع بيشترى از كمّ و كيف اين قسمت ها به دست نيامده « لعلّ اللّه يحدث بعد ذلك أمرًا ».
* * *
و آخر دعوانا أن الحمد للّه ربّ العالمين
والصلاة والسلام على محمّد وآله الطيّبين الطاهرين
واللعنة الدائمة على أعدائهم أجمعين من الآن إلى قيام يوم الدين
اصفهان
17 محرّم الحرام 1444 ق
24 مرداد 1401 ش
سيّد محمّد رضا شفتى
ص: 77