سعادت چیست و سعادتمند کیست؟
به قلم: سیّد محمود بحرالعلوم میردامادی دام عزه
چاپ اول: 1401
تیراژ: 2000 نسخه
چاپخانه: نگارش
دفتر مرکز جهانی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف
خیراندیش دیجیتالی : انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان
ص: 1
سعادت چیست و سعادتمند کیست؟
نگارنده: سید محمود بحرالعلوم میردامادی دام عزه
چاپ اول: 1401
تیراژ: 2000 نسخه
چاپخانه: نگارش
قیمت: هدیه
مراکز پخش:----------------------------
نجف اشرق: شارع الرسول دوم، کوچه پنجم سمت راست، دفتر مرکز جهانی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تلفن: 009647727255309
قم مقدسه: خیابان باجک، کوچه 3، پلاک 22 تلفن 02537715664
اصفهن: دروازه دولت، چهارباغ پائین، مرکز جهانی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف
تلف: 03132204045
تلفن مستقیم: 09127594117
www.bahrololom.com
ayatollahbahrololom@
markaz-valiear@
ص: 2
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ص: 3
قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ
سَيِّدِي غَيْبَتُكَ نَفَتْ رُقَادِي
ص: 4
بسم الله الرحمن الرحیم
الحَمدُ لِلَّه الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام وَ صَلَّی اللهُ عَلی سیّدنا و نبیّنا أبِي القاسِمِ محمّد صلّی الله علیه و علی اهل بیته الطَّیبین الطّاهرین لا سیّما بقیّة الله فی الارضین عجل الله تعالی فرجه الشریف و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الان الی یوم الدّین.
این سؤال جوانان، بلکه سؤال همگان است، در جواب می گوییم:
بعضی جانب افراط رفته اند و بعضی جانب تفریط؛ عدّه ای خیال می کنند که غرق شدن در غرائز و شهوات، خوشبختی می آورد؛ بعضی گمان می کنند کشتن غرائز و تمایلات، عامل سعادت است؛ ولی اسلام راستین و مکتب معصومین علیهم السلام خاصّه امیرالمؤمنین علیه السلام مکتب و مدرسۀ وسطیٰ و حد میانه و مخالف افراط و تفریط است.
ص: 5
مکتب تشیّع و مدرسۀ اهل بیت علیهم السلام با غرق شدن در غرائز و شهوات مخالفت می نماید و انسان شهوت پرست و بی بندوبار و شکنندۀ حریم دین و اخلاق را محکوم می نماید و از طرفی هم با خرافه پرستی صوفیّه و غلات و طریق رهبانیّت و گوشه گیری، مخالفت دارد.
مکتب تشیّع که مکتب و مدرسۀ اعتدال و خوشبختی است، انتخاب روشن ضمیران و افراد بصیر و عقلای عالم است.
چرا تشیّع را انتخاب کردیم؟
پاسخ این است مگر نمی خواهیم سعادت به استقبال ما بیاید و ما با رمز و مرز خوشبختی آشنا شویم؟
وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «وَ شِيعَتُكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ»(1)، یعنی ای علی! روز قیامت شیعیان تو روسفیدند و در جایگاهی از نور قرار دارند؛ چرا ما به تشیّع بی توجّه باشیم؟!
بی توجّهی به تشیّع و مکتب اهل بیت یعنی بی توجّهی به سعادت و خوشبختی فرد و جامعه و فرار از نسخۀ درمان بیماری های اعتقادی و عملی و اخلاقی.
ص: 6
کیست که برای جوانان ما این مسائل را خوب بازگو کند و عوض قصص دروغین صوفیّه مثل قصۀ «موسی و شبان» و تبلیغ تصوّف به نام عرفان و عوض تکرار یاوه گویی های شاگردان «گورویچ یهودی» و «ماسینیون مسیحی جاسوس» و «گُر گیج نادان» و گیج های دیگر در لباس های مختلف، به دروس نهج البلاغه و رسالۀ حقوق امام سجاد علیه السلام و احادیث امام باقر و امام صادق علیه السلام بپردازد؟
چه می شد در مدرسه و دانشگاه و حوزه های علمیّه، طریق راستین ائمّۀ اثنی عشر علیهم السلام و مکتب حضرت اباعبدالله، جعفر بن محمد الصّادق علیهماالسلام مورد تفقّه قرار می گرفت و جوانان ما به برترین مکتب، راهنمایی می شدند؟ مگر آیۀ: «لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ»(1)، به غیر از راه و رسم ائمّۀ معصومین علیهم السلام نظر دارد؟ آیا طریق خلفاء سقیفه و بنی امیّه و غیرهم دین است که تفقّه در آن واجب باشد؟
آیا کدام یک از کارهای اینان، دین حساب می شود؟ آیا احراق بیت، غصب فدک، منع حدیث و به شهادت رساندن رسول خدا و علی مرتضی و فاطمۀ زهرا و امام مجتبی و سیّد الشّهدا، تا امام عسکری علیه السلام دین است؟
ص: 7
شما می توانید بگویید شمر، قاتل سیّدالشّهداء علیه السلام دین داشته، یا متوکّل عباسی متدیّن بوده است؟
بلی وهابیّت که بِن سلمان امروز را اولی الامر می داند، چرا شمر و متوکّل را مسلمان نخواند؟ مگر چند سال پیش یک روحانی نمای صوفی نگفت: «شمر به بهشت می رود»؟!
شمر به بهشت می رود را زیر ذرّه بین دقّت و تفقّه قرار دهید و ببینید چه نتیجه می دهد؟ یعنی همۀ ظالمین به بهشت می روند، پس تبرّی از باطل دیگر چه معنا دارد و لعن و نفرین شامل حال چه کسی می شود؟
بله، اینان باید بگویند: «پای استدلالیان چوبین بود»، چون استدلال، سقیفه و خانقاه را خراب می کند و مشت منحرفین را باز می نماید.
آیا کتاب های درسی مدارس مملکت شیعه، تبلیغ تصوّف ندارد و تصوّف به معنای بی دردی و بی تفاوتی و سازش با دشمن نیست؟!
وهابیّت و تصوّف که فرزند سقیفه اند و به خلفاء می نازند، برای متوکّل عباسی زنده باد می گویند، چرا که او عاشورائیان را کشت و قبر مطهّر آقای آزادگان عالم و سیّد شهیدان، حضرت امام حسین علیه السلام را ویران نمود.
ص: 8
مگر ابن عربی رئیس صوفیّه، به امامت متوکّل عباسی قائل نبوده(1) و مگر عبدالقادر گیلانی صوفی، روز عاشورا را روز سرور عنوان نکرده است؟(2) و مگر وهابیّت بقیع و کربلا و سامرا را تخریب ننموده اند؟
امروز روز امتحان است.
یکی با شناسنامۀ تشیّع، یعنی پدر و مادر شیعه، صوفی، غالی و سنّی زده می شود؛ یکی مثل دکتر تیجانی، عصام العماد، صالح الوردانی، شهید شحّاته رحمه الله علیه و هزاران نفر در اروپا و دیگر مناطق جهان، ظلمت را رها کرده، به دامن تشیّع برمی گردند.
یکی گناه مرا پای دین می نویسد و بی ظرفیتی و ناآگاهی خود را نشان می دهد، یکی به الگوی نورانیّت و سعادت یعنی معصومین علیهم السلام نگاه می کند و چاه را از راه جدا می سازد.
یکی به خلفاء می نازد و به شیعه می تازد، یکی به علی علیه السلام افتخار می کند و به بزرگی مکتب تشیّع اقرار می نماید.
ص: 9
یکی با غلوّ و بازی با مجالس حسینی، دل علی علیه السلامرا می شکند، یکی با اعتدال در اعتقاد و توجّه به: «خَيْرُ الْأُمُورِ أَوْسَطُهَا»(1)، مرهم دل شکستۀ مولا می گردد.
یکی مستی می کند و قرآن و حدیث را زیر پا می گذارد و هرزه می گوید، یکی حق پرستی می کند و در تمام مراحل ایمان و عمل، با ادب و تقوا، به دستور قرآن و اهل بیت علیهم السلام، با راهنمایی علمای امین، عمل می نماید.
یکی گوینده می شود و مردم را به نکبت و ظلمت غرب زدگی و تمدّن بدتر از توحّش می خواند، یکی به منبر می رود و نور می دهد و فقط دین مبین و سیرۀ معصومین علیهم السلام را راه نجات معرّفی می کند.
یکی گدای وهابیّت و اجیر منحرفین می گردد، یکی به سربازی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف افتخار می نماید و با مجاهده راهنمای مردم و نسل جوان می شود.
یکی بلندگوی ظلم و ضلالت است و سر در آخور یهود و استعمار دارد و ایجاد تفرقه می کند، یکی با تفسیر و شرح صحیح «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»(2)، مستبصر می سازد و شیخ زکزاکی تربیت می نماید.
ص: 10
به شما بگویم: دنیا، دیار به دیار و کو به کو به دنبال «علی ولیّ الله» می گردد و تشنۀ دروس اهل بیت علیهم السلام است، ولی نعوذبالله بعضی از روی نادانی و یا مکر شیطانی «علی فروشی» می کنند و در واقع به سعادت خود و جامعه، لطمه می زنند.
آن ها که ولایت را با رذالت عوض می کنند و اجیر اجنبی می شوند چه خیانت بزرگی در حق این مردم وفادار روا می دارند، ولی «وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»(1).
شما دولت های غرب و اروپا را نادیده بگیرید و به ملّت ها بنگرید، می بینید غالباً مردم آن دیار، از تمدّن دروغین و بافته های استعمار و استثمار، خسته شده اند و منتظر نجات دهندۀ راستین به سر می برند.
«لِگن هاوزن»(2) آمریکایی از نهج البلاغۀ علی علیه السلام به تشیّع گرایش پیدا می کند، و «لِنارت پترسورنسن»(3) دانمار کی از عدالت علی علیه السلام شیعه می شود.
ص: 11
به شما بگویم: بعضی خودی ها در اثر غفلت از وظائف و تبلیغات سوء، بیگانه می شوند و بعضی بیگانگان به توفیق خدای متعال و با مطالعۀ کتاب های ارزشمندی همچون «الغدیر»، «المراجعات»، «شب های پیشاور» و کتب آموزنده و نورانی علّامۀ مجلسی قدس سره، به خانۀ امن و حرم و حریم مقدّس اهل بیت علیهم السلام باز می گردند.
بعضی حرمت ها را می شکنند و به حریم و حرم عاشورا و فاطمیّه و مهدویّه جسارت و بی ادبی می کنند و بعضی شهید حرم و حریم عترت می شوند و افتخار شیعه می گردند.
بعضی در اثر تبلیغات بیگانه و عمّال آمریکا و انگلیس، داعش پرورند و به شیعیان و محبّان جسارت می کنند و بعضی در برابر داعش از حریم مملکت و ولایت، دفاع می نمایند.
حالا من و شما چه کاره ایم؟ جناب عبدالعظیم حسنی عقائدش را پیش امام زمانش تصحیح می کند و بالاتر جناب جعفرطیّار و حمزه و عمّار یاسر و کمیل بن زیاد و میثم تمّار و شهدای کربلا علیهم السلام، بر سر عقائدشان به شهادت می رسند و به بشریّت نور می دهند.
ص: 12
بله، عقائد ما آسان به دست نیامده که آسان از دست برود؛ خمینی شهر حسینیّۀ ایران، تربیت شدۀ فقهای بزرگ و علماء و وعّاظ عالی مقام، شهر شهیدان و آزادگان، آسان، حسینیّۀ دنیا نشده است.
حسینیّۀ ایران، برای حضرت زهرا علیهاالسلام جان می دهد و به خاطر ولایت، غیرت و مردانگی دارد، آیا حسینیّۀ دنیا غفلت زده می شود و هویّت و شناسنامۀ حسینی بودن خود را، از دست می دهد؟!
این جا باید حسینیّه بماند و پرچم داری را به دیگران یاد بدهد، بر خلاف آنان که به عاشورا نه گفتند و طینت و تربیت خود را معرّفی کردند، این جا به مستکبرین و عمّال یهود، نه می گویند و به غدیر و فاطمیّه و عاشورا و مهدویّه از دل و جان، بلیٰ می گویند و جان نثار امام جهان و ولیّ زمان، حضرت بقیةالله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند.
این جا حریم شناس و شهید حرم و پاسدار حرمت ها هستند، حرمت دین، حرمت معصومین، حرمت قرآن و عترت علیهم السلام و حرمت فقهای عظیم الشّأن مقصد و مقصود مردم این دیار شهیدپرور است.
درخاتمه به دوستان اهل بیت، نمازگزاران محترم مساجد و هیئات معزّز مذهبی و شیفتگان مکتب تشیّع، عرض می کنم:
ص: 13
همچون گذشته مواظب باشید که بهانه به دست مخالفین و منافقین نیاید، با ادب و احترام و با اتّحاد و برادری، به عزاداری و تعظیم مقام الهی رئیس مذهب، حضرت صادق آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم بپردازید و با فریاد «یا زهرا» و «یا حسین»، تعجیل فرج حضرت بقیةالله عجل الله تعالی فرجه الشریف را بخواهید و برای مستمندان و محرومان، گشایش و برای نسل جوان سعادتمندی طلب نمایید.
سلام بر شهیدان راه ولایت و حریم عترت علیهم السلام؛ سلام بر عاشوراییان و سینه چاکان اهل بیت علیهم السلام؛ سلام بر حافظان هویّت شیعه؛ سلام بر بقیع مطهّر و کربلای معلّا؛ سلام بر زیارت ناحیه و زیارت عاشورا؛ سلام بر مصلح جهان و منتقم ابا عبدالله الحسین علیه السلام.
والسّلام علیکم
16 شوال 1443
سیّد محمود بحرالعلوم میردامادی
ص: 14
به نام حضرت صادق . . .
به نام حضرت صادق، قرار ما مسلمانى است
معيّت با تلاميذش، رضاى حىّ سبحانى است
بيا از مَدرس درسش، ره حبّ خدا جوئيم
نسيم علم او بر جان، نسيم وحى رحمانى است
ولىّ ثامن ناطق، بر ايمان خدا سابق
امام و رهبر سادس، گرامى پور عمرانى است
مدارس را ولى نعمت، بود لطفش بجان علّت
بهار علم را نِكهت، كلامش نور ربّانى است
مراتب را همه كامل، يتيمان را همه كافل
فرشته بر درش سائل، چرا كه علم را بانى است
مديح علم مى گويم، به حبّش جان و دل شويم
به اوصاف امام ما، جهان غرق ثناخوانى است
به اوصاف امام ما، جهان غرق ثناخوانى است
همه عالم گداى او، بود مَأمن سراى او
ز بعد احمد مُرسل، مقام علم را ثانى است
معالم را همه مبدأ، معارف را همه منشأ
كتاب علم را بنگر، امام ما چه سلطانى است
ص: 15
بشر از درک او قاصر، ضعيفان را بود ناصر
بيا برگو چه مى خواهى، توسّل امر قرآنى است
شهيد اشقيا گرديد، بياد مرتضى ناليد
بگريد بهر آن مولا، هر آنكس را كه ايمانى است
اگر چه «كوچک» و پستم، بحبّ هشت و چار هستم
به دامان ولا دستم، ولا يك امر روحانى است(1)
ص: 16