پاسخ بداندیشان

مشخصات کتاب

عنوان و نام پديدآور :پاسخ بداندیشان/تالیف علی اکبر مهدی پور.

مشخصات نشر : مشهد: اعتقاد ما، 1396.

مشخصات ظاهری : 30 ص

موضوع : شبهات

شناسه افزوده : مهدی پور، علی اکبر، 1324 -، مترجم

خیراندیش دیجیتالی : انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

ص: 3

هنگامی که آیۀ شریفۀ: «فِي بُيُوت أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ»(1)، نازل شد یکی از اصحاب برخاست و پرسید: این بیوت کدام بیوت است؟رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «بیوت الانبیاء»، ابوبکر برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! آیا خانۀ علی و فاطمه از آن ها است؟ فرمود: آری، از برترین آن ها است.(2)

از آن روز دشمنان قسم خوردۀ اسلام تلاش کردند که جایگاه این خانه را پایین بیاورند. روزی گورویچ یهودی مأموریت خود را با دیدگاه جامعه شناسی انجام داده و روزی پرورش یافتۀ نسخۀ برابر با اصل او، آموخته هایش را نشر داد و در ستایش استادش گفت:

ص: 4


1- _ سورۀ نور،آیۀ 36 .
2- _ سیوطی،الدرالمنثور، ج5، ص50.

گورویچ نگاه جامعه شناسانه به چشمان من بخشید و جهتی تازه و افقی وسیع در برابرم گشود.

شهید مطهری در سال 1356ش. به مناسبت درگذشت او نوشت:

عجبا! می خواهند با اندیشه هایی که چکیدۀ افکار ماسینیون و افکار گورویچ یهودی ماتریالیست و اندیشه های ژان پل سارتر اگزیستانسیالیست ضدّ خدا و عقاید دورکهایم جامعه شناس ضدّ مذهب، اسلام نوین بسازند، پس و علی الاسلام السّلام.

امسال در ایّام فاطمیّه دو نفر از تربیت شدگان مکتب آن ها در لباس مذهب، تیشه به ریشۀ مذهب زده، برای پایین آوردن جایگاه صدّیقۀ کبری علیهاالسلام تلاش کردند:

حضرت شهربانو و ازدواج با امام حسین علیه السلام

1. آقای گرگیج در مسند امامت جمعه، براساس یک تاریخ ضعیف، حضرت شهربانو را از اسیران جنگی زمان خلیفۀ دوّم برشمرده و ازدواج امام حسین علیه السلام با او را دلیل مشروعیّت خلیفه از دیدگاه مولای متّقیان علیه السلام قلمداد کرده است. درحالی که:

ص: 5

اوّلاً: براساس روایت شیخ صدوق قدس سره از امام رضا علیه السلام حضرت شهربانو در عهد عثمان، به هنگام فتح خراسان اسیر شده است.(1)

و بر اساس نقلی دیگر وی در عهد خلافت ظاهری مولای متّقیان علیه السلام به مدینه گسیل شده است.(2)

ثانیاً: بر اساس نقل مرحوم مقرّم به هنگام اجرای عقد، او مولا را وکیل کرده و حذیفة بن الیمان از سوی امام حسین علیه السلام عقد را اجرا نموده است.(3)

ثالثاً: هرگز مولای متّقیان علیه السلام فتوحات خلفا را صحّه نگذاشته و اسیران آن ها را به عنوان ملک یمین تملّک نکرده است، چنانکه در مورد «خوله» مادر جناب محمّد حنفیّه تصریح شده که مولا او را به اسماء بنت عمیس سپرد، وقتی برادرش آمد، او را از برادرش خواستگاری کرد، مهریّه اش را پرداخت نمود، سپس او را به همسری گرفت.(4)

ص: 6


1- _ عیون الاخبار ،ج2 ،ص127.
2- _ ارشاد مفید، ج2 ،ص137.
3- _ حیاة الامام زین العابدین علیه السلام، ص28.
4- _ الخرائج و الجرائح، ج1، ص565.

2. آقای شیخ احمد عابدینی در هر مناسبتی مقام ائمّه علیهم السلام را زیر سؤال می برد، در این ایّام فاطمیّه، در مقام ستایش از موضع گیری حضرت فاطمه علیهاالسلام در مقابل خلیفه، تلاش نموده که برای خلیفۀ اوّل شخصیّت موهومی جعل کرده، بر خلاف واقع و بر خلاف تصریح همۀ تاریخ نگاران و تراجم نویسان تعبیرات گزافی گفته که نیازی به پاسخ ندارد، به چند فراز از آن ها اشاره می کنیم:

1) او می گوید: لبّ سخن این است که چون ابوبکر را برای ما بد جلوه داده اند، طبیعی است که حضرت زهرا علیه او قیام کند.

پاسخ: چه کسی او را بد جلوه داده است؟ اوّل کسی که او را بد جلوه داده، حضرت فاطمه علیهاالسلام بود، چون به عیادتش آمد به او اجازه نداد، پس از پادرمیانی مولای متّقیان علیه السلام، ابوبکر و عمر به خدمت آن حضرت مشرّف شدند، سلام کردند، جواب سلام نداد!!

پس از مطالبی که مطرح شد، فرمود:

من گواهی می دهم که شما مرا به خشم آوردید و مرا خشنود نکردید، اگر پیامبر را ملاقات کنم، از شما دو نفر به او شکایت می کنم.

ص: 7

پس از چرب زبانیِ ابوبکر، به او فرمود:

به خدا سوگند! در هر نمازی که بخوانم بر تو نفرین می کنم.(1)

مرا رها کنید

2) او می گوید: معلوم می شود که از دید مردمان آن روز، ابوبکر از بهترین، یا بهترین مردمان بود، یعنی از دید آن مردم شخصیّتی بهتر از ابوبکر نمی یافتند.

جواب: اوّلاً: او خودش بارها گفت: مرا رها کنید که من بهترین شما نیستم.(2)

ثانیاً: در خطبه اش گفت: أَْلا وَ قَدْ كَانَتْ بَیْعَتِي فَلْتَةٌ؛آگاه باشید که بیعت من نسنجیده بود.(3)

ثالثاً: عمر نیز همواره می گفت: إِنَّ بَيْعَةَ أَبِي بَكْرٍ كَانَتْ فَلْتَةً فَوَقَى اللَّهُ شَرَّهَا.(4)

ص: 8


1- _ الإمامة و السّیاسة ،ج1،ص20.
2- _ انساب الاشراف، ج2 ،ص273.
3- _ همان، ص274.
4- _ همان.

یعنی: بیعت ابوبکر کاری نسنجیده بود، خداوند شرّ آن را نگه داشت.

ابن اثیر در شرح لفظ«فلته» می نویسد: فلته به چیزی گفته می شود که بدون تأمّل و دقّت انجام بشود، آبستن شرّ و فساد و فتنه باشد و به لغزش گفته می شود.(1)

رابعاً: او خود می گوید: برای من شیطانی است که در جلد من می رود، چون به سراغم بیاید از من دور شوید.(2)

و در تعبیر دیگر گفت: برای من شیطانی است که در جلدم می رود، هر وقت خشمناک شدم، از من دوری بجویید.(3)

3) او می گوید: آن ها فهمشان این بود که بهترین کسی که می شود جای پیامبر بنشیند، غیر ابوبکر هیچ کسی نیست، این را همه یقین داشتند.

ص: 9


1- _ النّهایة ،ج3 ،ص467.
2- _ تاریخ طبری، ج3، ص86.
3- _ الإمامة و السّیاسة ،ج1،ص22.

جواب: اوّلاً: خداوند منّان امیرمؤمنان علیه السلام را بهترین امّت دانسته و او را به جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برگزیده و پیامبر نیز آن را در روز غدیر در حضور 120هزار نفر اعلام کرده بود.

ثانیاً: مگر بنی هاشم و انصار جزو مردم نبودند که او را شایستۀ خلافت نمی دیدند و بیعت نمی کردند.

ثالثاً: مگر ابوسفیان از آن مردم نبود که می گفت: ای فرزندان عبد مناف! چگونه راضی شدید که این مرد تیمی بر شما سیطره پیدا کند؟!(1)

رابعاً: ابن ابی الحدید در توجیه گفتار ابوبکر می نویسد: او راست می گوید، چون بهترینِ امّت، علی علیه السلام است.(2)

4) او می گوید: وقتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به پیامبری رسید، چه کسی ایمان آورد؟

حضرت خدیجه که خانمش بود، حضرت علی که در خانه اش بود، زید که غلام زر خریدش بود، ولی ابوبکر

ص: 10


1- _ شرح إبن أبی الحدید، ج15، ص281.
2- _ همان، ج17، ص158.

تنها کسی که بیرون از خانواده بود، نه اعتبارش و نه نانش از او نبود، ابوبکر بود.

جواب: اوّلاً: گستاخی بزرگی است که مولای متّقیان را به جرم اهل خانه بودنش کنار بزند، درحالی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم همواره او را به عنوان نخستین ایمان آورنده یاد می کرد و می فرمود: يَا عَلِيُّ! أَنْتَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِي وَ صَدَّقَنِي؛ ای علی! تو نخستین کسی هستی که به من ایمان آورد و مرا تصدیق نمود.(1)

ثانیاً: طبری با سلسله اسنادش از محمد بن سعد روایت کرده که گفت: از پدرم پرسیدم: آیا ابوبکر اوّلین کسی بود که اسلام آورد؟ پدرم گفت:

لَا، وَ لَقَدْ أَسْلَمَ قَبْلَهُ أَكْثَرُ مِنْ خَمْسِينَ رَجُلاً؛

نه، بلکه بیش از 50 نفر پیش از وی اسلام آورده بودند.(2)

ثالثاً: ما در کتاب «علی اوّل» 40 مورد از اوّلیّات امیرمؤمنان علیه السلام را از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از منابع اهل سنّت نقل کرده ایم،(3) که در بسیاری از

ص: 11


1- _ الرّیاض النّضرة، ج2، ص208.
2- _ تاریخ طبری، ج2، ص231.
3- _ نشر موعود، تهران، 1379ش.

آن ها از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که اوّل کسی که ایمان آورد، علی علیه السلام بود.

آیۀ غار

5) او می گوید: مهم ترین چیزی که در اسلام رخ داده و منشأ تاریخ ما شده، هجرت بود، هجرت پیامبر با چه کسی بود؟ با ابوبکر، اگر او نبود هجرت این گونه اتّفاق نمی افتاد!!

آنگاه آیۀ غار را مطرح می کند و می گوید: منظور از «ثَانِي اثْنَيْنِ»، ابوبکر می باشد.

جواب: دکتر نجاح طائی با تألیف کتاب «صاحب الغار ابوبکر أو رجل آخر» ما را از جواب دادن بی نیاز کرده و اثبات نموده که ابوبکر همراه پیامبر نبود و پیش از هجرت پیامبر به یثرب رفته بود.

جالب تر این که از عایشه پرسیدند: چه آیه ای در قرآن کریم در مورد خاندان شما نازل شده است؟

عایشه گفت: غیر از آیۀ «إفک» هیچ آیه ای در حق ما نازل نشده است.(1)

ص: 12


1- _ صحیح بخاری، ج6، ص167.

6) او می گوید: از نظر مردم آن زمان، ابوبکر بهترین آدمی بود که می بایست به حکومت برسد، باید تقویت شود و

هیچ کس حق نداشت کوچک ترین تضعیفی بکند.

جواب: ما نمی خواهیم سخنان افراد آن زمان را در مورد ابوبکر نقل کنیم، عمر از او به عنوان «ضَئِيلِ بَنِى تَيْمِ» یعنی: فرد فرومایۀ خاندان تیم، تعبیر می کرد.(1)

«ضئیل» در لغت به معنای پست و حقیر می باشد.(2)

7) او می گوید: از دید آن ها کار حضرت زهرا کاملاً منفی بود و لذا هیچکس کمکش نکرد. اگر آمدند متعرّض خانۀ حضرت زهرا شدند، مردم مخالف نبودند، بلکه همه موافق بودند، می گفتند: این شخص این همه فداکاری کرده، تو هم دنیا پرست شدی، دلت برای فدک پر می زند؟ بده به ابوبکر با آن لشکر اسلام را مجهّز کند.

ص: 13


1- _ شرح إبن أبی الحدید، ج2، ص32.
2- _ لسان العرب، ج8، ص6.

جواب: اوّلاً: در این خطبه نامی از فدک برده نشده، این خطبه پیرامون توحید، نبوّت، امامت، فلسفۀ احکام و دفاع از حقوق حقّۀ مولا بود و در واقع استیضاح حکومت بود.

ثانیاً: در آن مقطع لشکری مطرح نبود، تا فدک را برای تجهیز آن تقدیم کند. حتّی جیش اسامه که شخص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تجهیز کرده بود، با مخالفت اصحاب سقیفه بر زمین ماند.

ثالثاً: هیچ فداکاری از آن شخص ندیده بودند، در هیچ جنگی شمشیر نزده بود، بلکه خودش مباهات می کرد که در جنگ ها پیش از همه از میدان فرار می کرد.

علّامۀ مجلسی قدس سره می فرماید: همۀ کتاب های مغازی را گشتیم، از ابوبکر و عمر نامی پیدا نکردیم.(1)

رابعاً: این تهمت بر همۀ مهاجران و انصار می باشد، چه جرأت بزرگی است که می گوید: همگان با تهاجم به خانۀ وحی موافق بودند.

ص: 14


1- _ بحار الأنوار، ج41، ص60.

8) او می گوید: مردم آن زمان می گفتند: یک شخصی آمده این مسئولیّت را بر عهده گرفته، از نظر آن ها او کپی پیامبر بود!!

جواب: آیا سلمان، ابوذر، مقداد، حذیفة، عمّار، زبیر، بریده، خزیمه، ابیّ بن کعب، ابو ایوب انصاری، خالد بن سعید، سهل بن حنیف و عثمان بن حنیف از مردم آن

زمان نبودند، که بر او اعتراض کردند و با وی مجادله کردند و همۀ آن ها مورد آزار قرار گرفتند؟(1)

آیا انصار جزو مردم آن زمان نبودند که فریاد می زدند: «لَا نُبَايِعُ إِلَّا عَلِيّاً». یعنی: ما جز علی با احدی بیعت نمی کنیم.(2)

9) او می گوید: از دید مردم آن زمان کار حضرت زهرا شدیداً منفی بود، نه به خاطر هوای نفسشان، بلکه به خاطر حفظ دین! مردم مدینه فکر می کردند بهترین کار حفظ حکومت ابوبکر است تا اسلام بماند، لذا هیچ کس کمکش نکرد!

ص: 15


1- _ بحار الأنوار، ج29، ص79-89.
2- _ شرح إبن أبی الحدید، ج2، ص22.

جواب: اوّلاً: اصحاب سقیفه چنین برداشتی نداشتند و چنین عذری نیاوردند.

ثانیاً: زنان مدینه بعد از مشاهدۀ حال حضرت زهرا علیهاالسلام، شب ها در خانه هایشان آرامش نداشتند، شب تا صبح گریه می کردند، این فریاد حضرت فاطمه علیهاالسلام بود که از حلقوم بانوان مدینه پخش می شد و آرامش را از آن ها می گرفت.

ثالثاً: سکوت مردم علامت رضایت نبود، بلکه ترس از جان و مال و ناموس شان بود، زیرا عمر بانگ می زد: به خدا سوگند! باید این حرف ها قطع شود وگرنه دست ها و پاهایشان قطع می شود، از شاخه های خرما به دار زده می شوند...(1)

رابعاً: سعد بن عباده از ترس اصحاب سقیفه به دمشق گریخت، عمر کسی را فرستاد در آن جا او را به قتل رسانید.(2)

ص: 16


1- _ أنساب الأشراف، ج2، ص265.
2- _ العقد الفرید، ج5، ص14.

خامساً: جرأت بزرگی است که ادعا می کند، نگاه مردم به کار حضرت زهرا علیهاالسلام منفی بود، این نگاه به خاطر هوای نفس نبود، بلکه به خاطر حفظ دین بود!

سادساً: افرادی که در خانۀ حضرت فاطمه علیهاالسلام به بَست نشسته بودند، ابوبکر به عمر گفت: اگر امتناع کنند با آن ها نبرد کن، با خود آتش ببر و خانه را به آتش بکش.

حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: آیا آمده ای که خانه را به آتش بکشی؟ گفت: آری.(1)

سابعاً: درمورد مولای متّقیان، ابوبکر به عمر گفت: او را با شدیدترین خشونت بیاور.(2)

10) او می گوید: حتّی تصمیم گرفتند که علی را در مسجد هنگام نماز بکشند، گفتند: چه کسی این کار را بکند؟ گفتند: خالد بن ولید، که او را شمشیر خدا می خوانند. جوّ آن قدر مخالف علی و فاطمه بود که او

ص: 17


1- _ همان، ص13.
2- _ أنساب الأشراف، ج2، ص269.

گفت: هر کاری دارید انجام می دهم، حتّی اگر قتل علی باشد!

جواب: اوّلاً: این جوّ را چه کسی به وجود آورد؟

ثانیاً: خالد بن ولید هم سرّ او بود، او از نقشۀ ترور آن ها مطّلع بود، در نتیجه آمادگی اش را برای این جنایت بزرگ اعلام نمود.

ثالثاً: او را شمشیر خدا می خواندند، زیرا به هنگام محاصرۀ خانۀ پیامبر در مکه وی یکی از مهاجمان بود و به هنگام محاصرۀ خانۀ حضرت فاطمه او یکی از مهاجمان و پیشتازان بود و همواره یکی از مستشاران معمار سقیفه بود.

11) او می گوید: آیۀ: «وَ لَا يَأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبَى وَ الْمَسَاكِينَ وَ الْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»، یعنی: آنان که از شما دارای برتری مالی و وسعت زندگی هستند، نباید سوگند بخورند که از

ص: 18

انفاق نسبت به نزدیکان، مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند. (1)

او می گوید که این آیه در حق ابوبکر نازل شده، او پسرخاله ای داشت به نام مسطح، که همواره به او کمک می کرد، پس از داستان افک سوگند خورد که دیگر به او کمک نکند، پس این آیه نازل شد و وی به کمک خود ادامه داد.

جواب: اوّلاً: ابوبکر اهل انفاق نبود، تا به مسطح نیز انفاق کند.

ثانیاً: داستان افک ربطی به عایشه نداشت، داستان افک 180 درجه تحریف شده، عایشه و حفصه به ماریه تهمت زدند، پس از آن که آیه در پاکی او نازل شد،

عایشه ادعا کرد که به من تهمت زده اند و این آیه در تطهیر من نازل شده است و این داستان فقط از شخص عایشه نقل شده است.(2)

ص: 19


1- _ سورۀ نور، آیۀ 22.
2- _ صحیح بخاری، ج9، ص176.

اصل داستان را امام رضا علیه السلام به تفصیل بیان فرموده است.(1)

ایمان یا نفاق

12) او می گوید: آیا ایمان او به درد اسلام خورد یا نه؟ بلی خورد.

جواب: اوّلاً: حذیفة بن یمان می گوید: سوگند به خدا! آن دو نفر به مقدار یک چشم به هم زدن به خدا و پیامبر خدا ایمان نیاوردند.(2)

ثانیاً: ایمان او کجا به درد اسلام خورد؟ آیا در یکی از جنگ ها حمله کرد، گامی به جلو نهاد، خطر دشمن را دفع کرد؟

پدر صاحب عبقات 24 صفحه پیرامون فرار اوّلی و دوّمی از جنگ ها سخن گفته است.(3)

13) او می گوید: ابوبکر متموّل بود، برای هجرت شتر لازم بود، غذا لازم بود، گوسفندانی لازم بود که به دنبال شترها راه بروند و جای قدم اشتران را از بین ببرد، همۀ این ها را ابوبکر تهیّه کرد.

ص: 20


1- _ تفسیر البرهان، ج9، ص63.
2- _ بحار الأنوار، ج28، ص95.
3- _ تشیید المطاعن، ج16، ص19-62.

جواب: اوّلاً: مطابق تحقیق، ایشان به همراه پیامبر نبود تا این ابزار و وسائل را تهیّه کند، و راهنما و راه بلد عبدالله بن اُرَیقِط بود.(1)

ثانیاً: ابوبکر در آستانۀ هجرت دو شتر به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فروخت و پولش را گرفت، همۀ محدّثان آن را نقل کرده اند.(2)

ثالثاً: در آن ایّام او به شدّت فقیر و مستمند بود.(3)

14) او می گوید: انصار برای بیعت کردن با ابوبکر دست از پا نمی شناختند.

جواب: اوّلاً: آنچه در تاریخ مسلّم است این است که انصار برای بیعت با «سعد بن عباده» گرد آمده بودند نه ابوبکر.(4)

ثانیاً: عدّه ای از آنان سخنرانی کردند و اعلام نمودند که ما هرگز با ابوبکر بیعت نمی کنیم.(5)

ص: 21


1- _ طبقات، ج3، ص173.
2- _ المعیار و الموازنة، ص74.
3- _ صاحب الغار، ص134.
4- _ الکامل، ج2، ص325.
5- _ همان، ص237-332.

ثالثاً: جمعی از آن ها فریاد برآوردند که: لانبایع إلّا علیّاً؛ ما جز علی علیه السلام با احدی بیعت نمی کنیم.(1)

15) او می گوید: اگر ما هم آن روز بودیم مثل آن ها فکر می کردیم.

جواب: الحمدلله شما بعد از گذشت چهارده قرن مثل آن ها فکر می کنید، ولی آن شخصیّتی که شما برای ابوبکر قائل هستید، آن ها قائل نبودند.

16) او می گوید: همه با تعرّض به خانۀ حضرت زهرا موافق بودند.

جواب: اوّلاً: این تهمتی بزرگ بر انصار و پاکان از مهاجران می باشد.

ثانیاً: ابوبکر شخصاً از این کار نادم بود و به صراحت می گفت: ای کاش من خانۀ حضرت فاطمه را نمی گشودم.(2)

ص: 22


1- _ همان، ص325.
2- _ مختصر تاریخ دمشق، ج13، ص123.

17) او می گوید: آن ها این قدر مخلص بودند که از کوچک ترین اشتباهی نمی گذشتند.

جواب: در اخلاص آن ها همین بس که فدک حضرت فاطمه علیهاالسلام را گرفتند، اعتراض نکردند، حضرت فاطمه علیهاالسلام را در میان در و دیوار کشتند، کسی اعتراض نکرد، حضرت محسن را شهید کردند، خم به ابرو نیاوردند.

18) او می گوید: بنشینیم و برای چادر حضرت فاطمه گریه کنیم که خاکی شده است.

جواب: اوّلاً: شما در شب بیست و یکم رمضان رسماً به افرادی که مشکی پوشیده بودند، اعتراض می کنید.

ثانیاً: اگر شما لیاقت گریه بر مصائب حضرت فاطمه علیهاالسلام را ندارید، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از آن یاد کرده، اشک می ریخت و عرضه می داشت: بار خدایا!

لعنت کن کسی را که به او ستم کند، دچار آتش کن کسی را که حق او را غصب کند، خدایا! ذلیل کن کسی را که او را پریشان سازد،

ص: 23

خدایا! در آتش جهنّم مخلّد کن کسی را که بر پهلویش بزند و فرزندش را سقط کند.(1)

ثالثاً: اگر شما برای شهادت آن بزرگوار متأثّر نمی شوید، حضرت جواد علیه السلام در اوان کودکی سر به آسمان برافراشته، در اندیشه فرو رفته بود، امام رضا؟ع؟ فرمود: جانم به فدایت! در چه اندیشه ای فرورفته ای؟ عرضه داشت: به یاد مصائب مادرم فکر می کنم، به خدا سوگند! پیکر آن دو تن را بیرون می کشم، آتش می زنم و خاکسترشان را به دریا می ریزم.

امام رضا علیه السلام فرمود: پدر و مادرم به فدایت! تو شایستۀ آن مقام هستی.(2)

رابعاً: اگر شهادت حضرت فاطمه علیهاالسلام و مصائب آن حضرت برای شما اهمیّتی ندارد، برای امام عصر علیه السلام آن قدر اهمیّت دارد که در روز عید غدیر خم آن حضرت را بسیار محزون و غمگین دیدند و عرض

ص: 24


1- _ امالی شیخ صدوق، ص99، مجلس24.
2- _ دلائل الإمامة، ص400.

کردند که

امروز همه شادمان هستند و عید غدیر خم می باشد، چرا شما محزون هستید؟ فرمودند: ذکرتُ أمّي و حزنها،

لا تراني اتّخذت لا و علاها *** بعد بيت الأحزان بيت سرور

نه هرگز پس از بیت الاحزان مادرم حضرت زهرا من بیت سرور نخواهم گرفت.(1)

روضه خوانی مجالس بیداری

19) او می گوید: یک عدّه برای این که پول بگیرند، روضه می خوانند و مردم را در خواب نگه می دارند.

جواب: اوّلاً: همین روضه خوانی ها مردم را آگاه می کند، از خواب بیدار می نماید و از مبتلا شدن به شیّادانی مانند حضرت عالی باز می دارد.

ثانیاً: خطرات روضه خوانی آن قدر سخت و فراوان است که درآمد روضه خوان ها در برابر آن همه مصائب، بسیار ناچیز است.

میثم تمّار بر فراز چوبۀ دار فضائل مولا را می گفت، ابن زیاد فرمان داد که زبانش را ببرند تا فضائل مولا را نگوید.(2)

ص: 25


1- _ وفاة فاطمة، (مرحوم مقرّم)، ص97.
2- _ معجم رجال الحدیث، ج19، ص100.

کمیت اسدی قوی ترین شاعر زمان خود، همواره اشعار نغز و پرمغزی در فضائل اهل بیت علیهم السلام می سرود و به تعبیر خودش سال ها چوبۀ دارش را بر دوش خود حمل می کرد، تا 16 نفر جلّاد بر او حمله ور شدند و قطعه قطعه اش کردند.

نمونۀ اشعار و شرح گرفتاری هایش را سیّد جواد شبّر نقل کرده است.(1)

عبدالله بن شداد که در سال 81 هجری به شهادت رسید همواره می گفت: دوست دارم یک روز از صبح تا ظهر بر فراز منبر فضائل مولا را بگویم، پس از آن مرا پائین بیاورند و گردن بزنند.(2)

حافظ بن سقا حدیث طیر را که در فضائل مولای متّقیان علیه السلام است، نقل کرد بر سرش ریختند، شکنجه اش کردند و محل جلوسش را آب کشیدند.(3)

ص: 26


1- _ أدب الطّف، ج1، ص181-191.
2- _ تاریخ الإسلام ذهبي، ج6، ص112.
3- _ سیر اعلام النّبلاء، ج16، ص352.

نسائی، صاحب سنن را به جرم نوشتن کتاب «خصائص امیر المؤمنین علیه السلام» داخل گونی کردند و آن قدر لگد زدند که به شهادت رسید.(1)

محمد بن جریر طبری، صاحب تاریخ طبری را، به جرم نوشتن کتاب «الولایة» از دفن در قبرستان مسلمانان جلوگیری کردند، سرانجام در خانه اش به خاک سپرده شد.(2)

جَهضَمی از بزرگان اهل سنّت به جرم نقل یک حدیث در فضائل اهل بیت علیهم السلام از سوی متوکّل به 1000 ضربه شلّاق محکوم شد.(3)

شهداء راه ولایت

علّامۀ امینی قدس سره در کتاب «شهداء الفضیلة» شرح حال 400 تن از علمای شیعه را که به جرم نشر فضائل اهل بیت علیهم السلام به شهادت رسیده اند را آورده است.

ولی این شخص کم اطّلاع از تاریخ، ادّعا کرده که روضه خوان ها برای پشیزی پول منبر، مردم را در خواب غفلت نگه داشته اند.

ص: 27


1- _ تهذیب الکمال، ج1، ص339.
2- _ الکامل، ج5، ص74.
3- _ تاریخ بغداد، ج13، ص288.

20) کوتاه سخن این که تلاش ایشان برای تأسیس شخصیّت برای ابوبکر به جایی نرسید، درحالی که خود ابوبکر می گوید:

قد ولّيتُ أمرَكم و لستُ بخيركم؛

من سرپرستی امر شما را برعهده گرفتم، درحالی که بهترین شما نیستم.(1)

روزی عبدالرّحمن پسر ابوبکر به نزد عمر آمد، عمر گفت:

ای حشره! ای جنبدۀ پست و حقیر!

پسر عمر گفت: مگر او پست و حقیر است؟

عمر گفت: آری، او جانور بی ارزشی می باشد، ولی از پدرش بهتر است.

پسر عمر گفت: یعنی او از پدرش بهتر است؟

عمر گفت: و من ليس بخير من أبيه؛

آیا کسی پیدا می شود که از پدرش ابوبکر بهتر نباشد؟(2)

ص: 28


1- _ الکامل، ج2، ص322.
2- _ شرح نهج البلاغۀ ابن ابی الحدید، ج2، ص28.

روزی ابوموسی اشعری و مغیرة بن شعبه با عمر خلوت کردند، صحبت ابوبکر شد، عمر فصل گسترده ای از رذالت ابوبکر برشمرد و گفت:

لَقَدْ تَقَدَّمَنِي ظَالِماً وَ خَرَجَ إِلَيَّ مِنْهَا آثِماً؛

او با ستم بر من پیشی گرفت و با عصیان بر من خروج کرد.(1)

این بود نمی از یم، مشتی از خروار و اندکی از بسیار فضائل برجستۀ ابوبکر از دیدگاه نزدیک ترین یارانش.

اگر سخنان مهاجرین و انصار در نکوهش وی گردآوری شود بیش از یک کتاب چند صد صفحه ای خواهد بود و دفاعیّات افراد کم سواد و بی اطّلاع از کتب تاریخ، سیره و تراجم به جایی نخواهد رسید.

ما به همین مقدار بسنده می کنیم، از دیگر سخنان پریشان و بی پایۀ وی چشم می پوشیم.

با توجّه به 20 موردی که سخنان او را عیناً نقل کردیم و پاسخ کوتاه دادیم، روشن شد که تلاش ایشان برای تأسیس شخصیّت

ص: 29


1- _ همان، ص30-37.

ابوبکر به جایی نمی رسد و فصل الخطاب در حق وی، نظر معاصران ایشان است، که از آن جمله است:

1) عمر بن خطّاب، که از وی به عنوان: «ضَئیل تَیم» یعنی: پست و حقیر قبیلۀ تَیم نام می برد.(1)

2) ابوسفیان، که از او به عنوان: «أذلّ قریش» یعنی: پست ترین فرد قریش تعبیر می کرد.(2)

3) حضرت فاطمه علیهاالسلام که او را گزافه گوی و دروغ پرداز خواند و فرمود:«لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً فَرِيًّا».(3)

ص: 30


1- _ شرح إبن أبی الحدید، ج2، ص32.
2- _ کنز العمّال، ج5، ص653 و657.
3- _ بلاغات النّساء، ص26.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109