درآمدی به روش های جنگ نرم و شیوه های مقابله با آن از نگاه قرآن و حدیث

مشخصات کتاب

سرشناسه:صیدی، علی اکبر، 1350-

عنوان و نام پديدآور:درآمدی به روش های جنگ نرم و شیوه های مقابله با آن از نگاه قرآن و حدیث/ نویسنده علی اکبر صیدی.

مشخصات نشر:زنجان : قلم مهر، 1400.

مشخصات ظاهری:376 ص.

شابک:978-622-7687-49-1

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

یادداشت:کتابنامه: ص. [359] - 376.

موضوع:جنگ نرم -- جنبه های مذهبی -- اسلام

*Soft war -- Religious aspects -- Islam

جنگ نرم -- جنبه های قرآنی

*Soft war -- Qur'anic teaching

فتنه و فتنه انگیزی -- جنبه های مذهبی -- اسلام

Sedition -- Religious aspects -- Islam

فتنه و فتنه انگیزی -- جنبه های قرآنی

Sedition -- Qur'anic teaching

فتنه و فتنه انگیزی -- احادیث

Sedition -- Hadiths-- Iran

جنگ نرم

*Soft war

رده بندی کنگره:BP231/6

رده بندی دیویی:297/4832

شماره کتابشناسی ملی:8748935

اطلاعات رکورد کتابشناسی:فیپا

خیراندیش دیجیتالی : انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ص: 1

اشاره

ص: 2

درآمدی به روش های جنگ نرم و شیوه های مقابله با آن از نگاه قرآن و حدیث

نویسنده؛علی اکبر صیدی

دانش اموخته حوزه و دانشگاه,پژوهشگر

قلم مهر

ص: 3

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 4

این اثر به روان پاک مالک اشتر زمان، شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی تقدیم می گردد. سرداری که خالصامه عمرش را در مبارزه با استکبار و خدمت به اسلام و مسلمین سپری نمود.

یادش گرامی و راهش پر رهرو

ص: 5

ص: 6

فهرست مطالب

عنوان

پیشگفتار... 25

مقدمه... 31

فصل اول: دشمن شناسی و ماهيت جنگ نرم... 35

بخش اول: نگاهی به دشمن شناسی از منظر قرآن کریم... 37

1-1- دشمن شناسی در قرآن... 38

1-1-1- شیطان (دشمن ایمانی و اصلی انسان)... 38

1-1-2- کافران... 40

1-1-2-1- فهرستِ برخی باورهای غلط و ویژگی های قوم یهود، با استناد آیات قرآن... 41

الف- باورهای غلطِ یهود... 42

1-1-2-1-1- شرك در تدبیر و ربوبیت... 42

1-1-2-1-2- نسبت فقر به خدا... 42

1-1-2-1-3- فرزند قرار دادن براي خدا... 42

1-1-2-1-4- ایمنی از عذاب سخت قیامت! ...42

1-1-2-1-5- اعتقاد به قدرت محدود خدا (دستِ بستۀ خدا)... 43

ص: 7

1-1-2-1-6- حس گرایی... 43

1-1-2-1-7- برتری طلبی و نژادپرستی... 43

1-1-2-1-8- دنیاگرایی و علاقه شدید به جمع آوری ثروت... 43

1-1-2-1-9- سرکشی و نافرمانی از دستورات خدا و پیامبران... 44

1-1-2-1-10- سنگ دلی (قساوت قلب)... 45

1-1-2-1-11- نیرنگ بازی (حیله گری)... 45

1-1-3- منافقان... 45

الف- خصوصیات عبادی- اجتماعی منافقین... 48

ب- ویژگی های اخلاقی دو چهرگان... 49

ج- خصوصیات سیاسی منافقین... 50

بخش دوم: ماهیت جنگ نرم... 53

1-2- ماهیت جنگ نرم... 54

انواع جنگ... 54

الف- جنگ سخت... 54

ب- جنگ نیمه سخت... 54

ج- جنگ ترکیبی (هیبریدی)... 55

د- جنگ بیولوژیکی... 55

ه- جنگ نرم... 56

1-1- تاریخچه جنگ نرم. ..56

استعمار... 57

جنگ سرد ...57

جنگ نرم... 58

1-2- سیر تحول واژگان در خصوص جنگ نرم با استناد به بیانات رهبر معظم انقلاب... 59

ص: 8

الف- تهاجم فرهنگی... 59

ب- شبيخون فرهنگي... 59

ج- براندازی نرم... 59

د- ناتوی فرهنگی... 60

ه- توطئه نرم... 60

و- جنگ نرم... 60

1-3- مفهوم جنگ نرم... 60

- چرایی جنگ نرم... 61

1-4- فتنه، به عنوان مهم ترین معادل جنگ نرم در قرآن و حدیث... 61

معنای فتنه... 61

- ویژگی های جنگ نرم (فتنه)... 62

1- غبارآلودگی و تاریکی فضای فکری جامعه... 63

2- شروع (شکل گیری) پنهانی... 63

3- آغازش ناشناخته... 63

4- مجهز و با تشکیلات... 64

5- فراگیری... 64

6- پیچیدگی... 64

برخی آثار شوم (قدرت تخریبی)فتنه...65

1- آثارِ تخریبی زشت و ماندگار... 65

2- در هم کوبنده، شکننده و گمراه کننده ...66

3- جدایی بین مردم و ولایت و امامت (رهبری) ...66

4- خون ریزی (خون به ناحق) ...66

5- قطع روابط خانوادگی... 66

ص: 9

6- آوارگی، بی خانمانی و بیماری... 67

7- تخریب پایه های دین و اصول و ارزش های دینی... 67

8- درگیری مردم با یکدیگر (حق و باطل)... 67

9- بزرگ ترین معضل برای مردم و مسئولین... 67

1-2-4- گسترۀ جنگ نرم از منظر قرآن... 67

1-2-4- اصول جنگ نرم... 68

1- تدریج... 68

مراحل تدریج در دام های شیطانی از زبان قرآن کریم... 69

الف- القاء... 69

ب- تماس (مسّ و برخورد)... 69

ج- ورد به قلب (وسوسه و پنهان کاری)... 70

د- دوست شدن (همراهِ همیشگی) انسان... 70

ه- همگروهی با شیطان.. .71

و- تسلط شیطان... 71

2- استمرار...72

3- عوام پذیری... 73

1-2-6- زمینه ها (خاستگاه) جنگ نرم... 76

الف- روزنه های واقعی (حقیقی)... 77

1- استغنای مالی... 77

2- آوازه ی نیک (سلبریتی) ...78

3- غرور و شهوت ها... 78

4- ساده اندیشی و هوس زدگی... 79

5- گروه گرایی و تعصبات جاهلانه... 81

ص: 10

6- قدرت طلبی... 81

7- محیط (محیط فتنه آلود) ...82

7-1- محیط جغرافیایی... 84

تأثیر لقمه حرام در تربیت و تقوا... 85

7-2- محیط اجتماعی... 86

7-2-1- حکومت (حاکمیت)... 87

7-2-2- رسانه... 88

7-2-3- خانواده... 88

7-2-4- دوستان... 89

7-2-5- محیط آموزشی رسمی (مدرسه و دانشگاه)... 92

ب- روزنه های ساختگی (دشمن تراشیده)... 93

1-2-7- اتاق فکر، از لوازم جنگ نرم... 93

1-2-8- روش های جنگ نرم... 94

1-2-8-1- روش های گفتارى... 94

1- عمليات روانى...94

2. عمليات روانى پنهانى... 95

2. عمليات ادراكى... 97

3. ديپلماسى عمومى (يا مردم محور)... 97

4. فريب استراتژيكى... 99

1-2-8-2- روش های رفتارى... 100

1. اعتراض... 100

2. عدم همكارى با دولت (نافرمانى مدنى) ...101

3. مداخله غیرخشونت آمیز...101

ص: 11

4. جذب مخالفان حكومت... 101

1-2-8-3- روش های شبکه ای... 102

1-2-8- ابزارهاى جنگ نرم... 102

1-2-8-1- صنايع فرهنگى... 103

1-2-8-2- ابزارهاى رسانه ای... 105

1-2-8-3- فن آوری های نوين ارتباطى... 107

1-2-9- تاکتیک های عمليات روانى در جنگ نرم... 108

شیوه ها و اقدامات جنگ نرم در ايران...120

خلاصه فصل 1...130

خلاصۀ بخش یکم از فصل یکم (دشمن شناسی) ...130

خلاصۀ بخش دوم از فصل یکم (ماهیت جنگ نرم) ...133

فصل دوم: مروری بر شیوه های جنگِ نرم و مصادیق آن از نگاه قرآن و حدیث... 139

مقدمه فصل دوم... 140

بخش سوم: شیوه های جنگ نرم در بعد سیاسی... 143

مقدمه... 144

2-1-1- پیمان شکنی... 144

2-1-1-1- پیمان شکنی یهود بنی النضیر- نقشۀ ترور نبی مکرم اسلام...145

2-1-1-2- پیمان شکنی یهود بنی قینقاع و اخراج آن ها از مدینه... 147

2-1-1-3- پیمان شکنی یهود بنی غریظه... 148

چند نمونه از عهدشکنی استکبار جهانی در قرون اخیر... 149

الف- نسبت به انگلیس... 149

1- پیمان شکنی آمریکا در جنگ جهانی دوم... 150

2- جلوگیری آمریکا از استفاده انگلیس از انرژی اتمی... 151

ص: 12

3- پیمان شکنی آمریکا در بحران سوئز... 151

4- تهاجم به یکی از مستعمره های انگلیس... 152

5- فعالیت سرویس جاسوسی آمریکا در انگلیس... 152

6- فریب انگلیس توسط آمریکا در کودتای 28 مرداد... 152

بدعهدی آمریکا نسبت به انگلستان و سست شدن روابط میان دو کشور... 153

عهدشکنی ها و جفاهای تاریخی آمریکا علیه ملت ایران... 156

1- نفوذ از طریق اعزام مستشار 156

2- حمایت از فرقه گرایی و بی ثباتی در ایران... 157

3- کودتای آمریکایی 28 مرداد... 157

4- غارت نفت ایران با قرارداد کنسرسیوم. 158

5- پیوند شوم سیا و ساواک... 159

6- گرفتن حق توحش و تحمیل کاپیتولاسیون به مردم ایران... 159

7- آمریکا و به اصطلاح انقلاب سفید... 160

8- نقض تمامیت ارضی ایران و تجاوز به طبس... 160

9- مخالفت با برنامه صلح آمیز هسته ای ایران... 161

2-1-2- تفرقه افکنی و جلوگیری از همبستگی مسلمین... 161

الف- صدر اسلام... 161

ب- قرون اخیر... 163

ایجاد اختلاف داخلی... 163

ایجاد اختلاف بین المللی... 164

2-1-3- سركوب... 165

الف- تهدید... 165

ب-توسل به خشونت و اذیت... 165

ص: 13

ج- تطمیع... 166

د- پیشنهاد سازش (نرمش)... 167

2-1-4- تضعیف و حذف رهبری... 167

2-1-4-1- تهمت و افتراء... 168

2-1-4-1-1- تهمت برتری جویی به پیامبر خدا... 168

2-1-4-1-2- تهمت جنون و سبک مغزی... 168

2-1-4-1-3- نسبت دادن (تهمت) ساحری و سحر زدگی به پیامبران الهی... 169

4-1-4-1-2- دروغ گو خواندن رهبر... 169

5-1-4-1-2- نسبت شاعری به رهبر. 169

6-1-4-1-2- نسبت ناروای کاهنی به پیامبران... 170

7-1-4-1-2- برچسب فسادگری به رهبر... 170

8-1-4-1-2- برچسب گمراهی به رهبر دینی... 170

9-1-4-1-2- تهمت ناتوانی و فریب کاری به رهبر... 170

2-1-4-2- معرفی رهبر دینی به عنوان سرچشمه بدبختی ها و ناکامی ها... 171

2-1-4-3- تحقیر و تمسخر رهبر... 171

2-1-4-4- تهدید رهبر... 172

2-1-4-5-انکار و ایجاد تردید نسبت به حقانیت رهبری... 172

2-1-4-6- آزار رساندن به رهبر و پیروانش... 173

2-1-4-7- نقشۀ قتل پیامبران... 174

13-1-4-1-2- قتل رهبران الهی... 174

2-1-5- مکر و نیرنگ... 175

نمونه ای از سیاست های معاویه برای فریب افکار عمومی... 176

بخش چهارم: گستره جنگ نرم در بعد اجتماعی... 179

ص: 14

مقدمه... 180

2-2- گستره جنگ نرم در بعد اجتماعی... 180

2-2-1- بردگى و بندگی انسان ها ...180

2-2-2- وارونه جلوه دادن امور (آدرس غلط دادن)... 181

2-2-3- شایعه پراکنی... 183

2-2-3-1- شایعه شهادت نبی مکرم اسلام در جنگ احد... 184

2-2-3-2- شایعه سازی کفار در غزوه حمراء الاسد...184

2-2-3-3- شایعه سازی کفار در غزوه بدر صغرا... 185

2-2-3-4- شایعه سازی منافقان در جنگ احزاب (خندق)... 186

2-2-4- القاي خوف و وحشت در دل مردم... 187

2-2-5- مانع تراشی وبهانه گیری (فرار از مسولیت)... 188

2-2-6-دروغ گویی و دروغ پراکنی... 189

2-2-7-تحریک عواطف مصلحانِ الهی... 190

2-2-7- نفوذ در لایه های جامعه اسلامی... 190

الف- نفوذ به عامه مردم... 191

ب- تلاش برای نفوذ به ارکان نظام اسلامی... 191

2-2-5- نفاق و نیرنگ... 193

2-2-6- گسترش انواع فساد... 194

2-2-6-1- فساد اخلاقی... 195

2-2-6-2- فساد جنسی... 196

2-2-6-3- فساد اداری... 198

2-2-6-4- فساد اقتصادی... 199

- رابطه فساد اداری و فساد اقتصادی... 200

ص: 15

2-2-7- تحقير توده هاى مستضعف... 200

2-2-8- آزار رساندن به پیامبر اکرم و مسلمانان... 200

2-2-9- تمسخر انبیاء و پیروانشان... 201

2-2-10- ایجاد ناامیدی درجامعه (یأس)... 202

2-2-11- ترویج اعتیاد و مسکرات... 203

بخش پنجم: شیوه های خصومت جنگ نرم دشمنان با اسلام در بعد نظامی... 205

مقدمه...206

2-3-1- جنگ افروزی... 206

2-3-2- طرح ترور پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) ...209

2-3-3- تحریک و تجهیز مخالفان اسلام... 211

ب. تحریک سران بنی قریظه... 212

2-3-4- تهدید امنیت (ایجاد ناامنی و تهدید نظامی) ...213

2-3-5- جاسوسی علیه مسلمانان... 214

الف- جاسوسی و خیانت ابولبابه انصاری... 214

ب- جاسوسی حاطب بن ابی بلتعه... 215

ج- جاسوسی از روی نیاز... 217

د- جاسوسی منافقان... 217

2-3-6- تلاش برای تضعیف روحیه لشگریان اسلام... 219

2-3-7- تضعیف روحیه ایثارگران و خانواده شهدا ...220

بخش ششم: شیوه های جنگ نرم در حوزه فرهنگی.. 221

مقدمه... 222

فرهنگ... 223

2-4- شیوه های خصومت مستکبرین با اسلام از بعد فرهنگی... 224

ص: 16

2-4-1- انکار رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، حقیقت گریزی و نژادپرستی... 224

2-4-2- سعی در گمراه کردن مسلمانان و مردم با شیوه های گوناگون... 225

2-4-2-1- تضعیف توحید (نسبت فقر دادن به خدا) ...226

2-4-2-2- شبهه ارائه تورات در قرآن به گونه ای تحریف یافته! و منکر رسالت نبی مکرم اسلام... 226

2-4-1-3- ترجیح بت پرستی بر خداپرستی جهت ایجاد تردید در مسلمین... 227

2-4-1-4- ترویج خرافات... 228

2-4-1-5- شبه افکنی... 228

2-4-3- به بازی گرفتن اصل دین... 229

2-4-4- کتمان بشارت پیامبر اسلام... 230

2-4-5- تحریف آموزه های اسلامی...231

2-4-6- دشمنی با جبرئیل (علیه السلام)... 232

بخش هفتم: شیوه های خصومت استکبار با اسلام از بعد اقتصادی... 233

مقدمه... 234

2-5-1- انحصارطلبی... 235

2-5-2- تحریم اقتصادی... 236

2-5-3- ترویج فساد اقتصادی... 237

2-5-4- عدم بازپرداخت اموال مسلمین (توقیف و مصادره اموال)... 239

2-5-5- ترغیب مسلمین به بخل ورزی (عدم همکاری اقتصادی با دولت اسلامی)... 240

2-5-6- نابود کردن زیرساخت های اقتصادی-صنعتی... 241

خلاصه فصل دوم...242

فصل سوم: اصول و روش های مبارزه با جنگ نرم از نگاه قرآن... 245

مقدمه فصل سوم... 246

ص: 17

بخش هشتم: ضرورت و اصول مقابله با جنگ نرم... 249

3-1-1- ضرورت مقابله با فتنه (جنگ نرم)... 250

3-1-2- عوامل مؤثر در مقابله با جنگ نرم... 251

3-1-2-1- وجود رهبری صالح و یاورانی راستین... 251

3-1-2-2- پناه بردن به قرآن... 254

3-1-2-3- علم و بصیرت... 255

الف- علم به معنی دانستن مطالب و مسائل... 255

ب- بصیرت... 256

3-1-2-4- شناسایی و معرفی سران فتنه... 257

3-1-2-5- حضور فعال نخبگان و یاران جبهه حق در جامعه...258

3-1-2-6- حضور توده مردم (حامیان حق) در خارج از صحنۀ فتنه...258

3-1-2-7- حرکت محتاطانه و پرهیز از احساسات... 259

3-1-3- اصول مقابله با فتنه (جنگ نرم) ...260

3-1-3-1- خودباوری (اعتمادبه نفس) همراه باایمان... 260

3-1-3-2- استمرارِ مبارزه... 261

3-1-3-3- صبر و تقوا... 262

3-1-3-5- استمرار کنترل اجتماعی (امربه معروف و نهی از منکر)،... 264

3-1-2-5- ترویج و تبلیغ قانون نفی سلطه (نفی سبیل)... 265

3-1-4- روش های مهم، در مبارزه با مستکبرین... 266

بخش نهم: روش های مبارزه با استکبار در بعد سیاسی... 267

مقدمه بخش نهم...268

3-2-1- عدم اعتماد و تکیه بر دشمن... 268

3-2-2- از دشمن انتظار یاری نداشته باشید (یاری نجویید)... 269

ص: 18

3-2-3- عدم اعتماد به «صلح نامه ها و معاهدات» با دشمن... 270

3-2-4- در مقابل پیمان شکنی دشمن، شما نیز پیمان را بشکنید!... 272

3-2-5- درخواست صلح و معاهداتِ خفت بار از سوی مسلمین به دشمن، ممنوع... 272

3-2-6- تکیه بر نیروها و توان داخلی... 273

3-2-7- مقاومت و مبارزه با پیمان شکنان... 274

3-2-8- زیر بار سازش با دشمن نروید... 275

3-2-9- وحدت و یکپارچگی... 277

3-2-10- شناسایی منافقان و مبارزه با آنان... 278

3-2-11- اطاعت از رهبری... 280

3-2-12- حمایت از رهبری (شناخت توطئه ها و دفع آن از ولی امر)... 281

3-2-13- نگاهی گذرا به صلح و سابقه آن در قرآن کریم و سیره اهل بیت... 282

الف- صلح نامه های تحمیلی... 283

ب- پیمان در موضع قدرت... 284

نکته های ویژۀ صلح حدیبیه... 284

بخش دهم: شیوه های مقابله با جنگ نرم، در بعد اجتماعی... 287

مقدمه بخش دهم... 288

3-3-1- جلوگیری از شایعه... 288

3-3-1-1- ارجاع خبر به آگاهان (اهل تشخيص)... 288

3-3-1-2- تحقيق و بررسي اخبار و گزارش ها... 289

3-3-1-3- پیروی از علم... 290

3-3-2- تقویت روحیۀ استکبارستیزی و شجاعت... 290

3-3-3- از دشمن نترسید... 292

3-3-4- از تجهیزات و امکانات مادی دشمن شگفت زده نشوید... 293

ص: 19

3-3-5- ایمان به امدادهای غیبی و نصرت الهی... 294

3-3-5- 1- لشکریان الهي... 295

3-2-5-1-1- نزول باد شدید (طوفان)... 296

3-3-5-1-2- نزول باران... 296

3-3-5- 1-3- نزول فرشتگان... 296

3-3-5-2- حفظ و صيانت در برابر دشمنان و حوادث ناگوار... 298

3-3-5-3- اعطای آرامش و اطمينان قلبي... 299

3-3-5-4- اندک نمايي... 300

3-3-5-5- ایجاد ترس و وحشت در دل دشمنان... 302

3-3-6- ترویج آزادگی و یکتاپرستی... 303

3-3-7- تحقیر و شکستن شکوه ظاهری مستکبران... 304

3-3-8- مبارزه با انواع فسادِ اجتماعی- اخلاقی... 305

3-3-9- شناختِ حق و نشر آن... 306

3-3-10- تزریق امید به جامعه... 307

3-3-11- مبارزه با مواد مخدر و مسکرات... 309

بخش یازدهم: شیوه های مقابله با استکبار درزمینة فرهنگی... 311

3-4- شیوه های مقابله با استکبار درزمینة فرهنگی... 312

3-4-1- تعمیق باورهای دینی و فرهنگی... 312

3-4-1-1- ترویج عقل گرایی (ژرف اندیشی) در جامعه... 313

3-4-1-2- به کارگیری اصول، روش های صحیح تربیتی... 314

3-4-1-3- به کارگیری مبلغان دینی توانمند... 314

3-4-1-4- تعظیم شعائر الهی... 315

3-4-1-5- پرهیز از شبهات و پاسخگویی منطقی به آن ها ...315

ص: 20

بخش دوازدهم: شیوه های مقابله با استکبار در بعد نظامی... 317

3-5-1- تقویت توان دفاعی مسلمین... 318

3-5-2- قدرت نمایی در برابر دشمن (رزمایش نظامی)... 319

3-5-3- تأکید به مقابله به مثل (انتقام) ...320

3-5-4- مراقبت و محافظت از سران اسلامی (شخصیت های مهم)... 321

3-5-5- حفاظت از اسرار و اطلاعات... 322

3-5-6- فراهم ساختن تجهیزات ضد جاسوسی... 323

3-5-7- اشرافِ اطلاعاتی به دشمن... 324

3-5-8- تقویت روحیه و انگیزه مدافعان امنیت... 324

3-5-9- تقویت روحیه و انگیزه خانواده مدافعان امنیت (شهدا و ایثارگران)... 325

بخش سیزدهم: شیوه های مقابله با جنگ نرم در حوزه اقتصاد.... 327

مقدمه...328

3-6-1- مبارزه با فساد اقتصادی... 328

3-6-2- تقویت قدرت اقتصادی... 330

الف- تولید (صنعت) ...331

ب- توزیع... 334

انواع توزیع... 334

1- توزیع قبل از تولید:... 334

2- توزیع بعد از تولید:... 335

3- توزیع مجدد... 333

سیاست های تکلیفی (واجب) در توزیع مجدد:... 335

سیاست های تشویقی (انفاق) در توزیع مجدد:... 336

ج- مصرف... 337

ص: 21

اصول مصرف... 338

اصل توجّه به اولویت ها در هزینه های مصرفی... 338

زهد و ساده زیستی... 340

آسیب شنایی مصرف... 341

1- اتراف... 341

2- اسراف... 343

3-6-3- تحریم اقتصادی متقابل ...344

3-6-4- میانه روی در امور اقتصادی... 345

3-6-5- توجه به اقتصاد مقاومتی... 345

خلاصه فصل سوم... 347

خلاصه بخش هشتم از فصل سوم... 347

خلاصه بخش نهم از فصل سوم... 347

روش های مبارزه جنگ نرم در بعد سیاسی شامل موارد ذیل است: ...347

خلاصه بخش دهم از فصل سوم... 348

خلاصه بخش یازدهم از فصل سوم... 348

خلاصه بخش دوازدهم از فصل سوم...348

خلاصه فصل سیزدهم از فصل سوم... 349

چکیده مفصل برای کل کتاب با محوریت سر تیتر مطالب... 351

خلاصۀ بخش یکم از فصل یکم (دشمن شناسی)... 351

1- شیطان... 351

2- کافران... 351

3- منافقان... 352

خلاصه بخش دوم از فصل یکم (اصول و روش های جنگ نرم)... 353

ص: 22

اصول فریب استراتژیک: ...354

خلاصه بخش سوم از فصل دوم (گستره جنگ نرم در بعد سیاسی) ...354

خلاصه بخش چهارم از فصل دوم (گستره جنگ نرم درزمینة مسائل اجتماعی)... 355

خلاصه بخش پنجم از فصل دوم (گستره جنگ نرم درزمینة مسائل نظامی)... 355

خلاصه بخش ششم از فصل دوم (جنگ نرم فرهنگی)... 355

خلاصه بخش هفتم از فصل دوم (جنگ نرم اقتصادی) ...356

گسترۀ خصومت استکبار با اسلام از بعد ا اقتصادی شامل انحصارطلبی، تحریم اقتصادی،... 356

خلاصه بخش هشتم از فصل سوم... 356

خلاصه بخش نهم از فصل سوم... 356

روش های مبارزه جنگ نرم در بعد سیاسی شامل موارد ذیل است: ...356

خلاصه بخش دهم از فصل سوم... 357

خلاصه بخش یازدهم...357

خلاصه بخش دوازدهم...357

خلاصه فصل سیزدهم از فصل سوم... 358

منابع و مآخذ... 359

ص: 23

ص: 24

پیشگفتار

این کتاب در راستای، کاربرد قرآن در زندگی دنیوی، طی مدت 6 سال (از سال 1394 تا 1400) تألیف شده است. تا چراغ راه طلاب، دانشجویان، اندیشمندان و صاحب نظران سیاسی، اجتماعی، فرهنگی در طی مسیر روشنِ قرآنی باشد.

امروزه، عده ای- به غلط- قرآن را مطالب کلی تلقی کرده احادیث را نیز قابل اعتماد نمی دانند! این در حالی است که قرآن کریم، خط و مشی ها را ترسیم کرده و حدیث (قول، فعل و تقریر معصوم) نیز جزئیات آن را بیان می کند؛ زیرا به استناد آیات 44 و 64 سوره نحل(1)، خداوند متعال، تفسیر قرآن و تعیین و تبیین جزئیات را به خود معصوم علیهم السلام واگذار نموده است. از سوی دیگر، قرآن کریم، به همۀ نیازهای اساسی انسان در زندگی دنیوی نیز توجه کرده است (نحل/89)(2).

مبانی نظری، روش ها، گسترۀ جنگ نرم و مباحث مرتبط با آن، بسیار وسیع است. در این کتاب، به طور خلاصه چند مورد، ازآنچه در متون دینی (قرآن و سنت) تصریح شده و

ص: 25


1- وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون؛ و ما اين ذكر [قرآن] را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوی مردم نازل شده است براى آن ها روشن سازی و شايد انديشه كنند (نحل/44)* وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛ ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آن ها روشن كنى و (اين قرآن) مايه هدايت و رحمت است براى قومى كه ايمان مى آورند (نحل/64).
2- . وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَنًا لِّكلُ شىَء...؛ ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيزاست.

جهان اسلام، ازجمله جمهوری اسلامی ایران، با آن درگیر است؛ مطرح می گردد. چراکه احصایِ همۀِ مصادیق جنگ نرم در هر یک از حوزه های پنج گانه (سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی) نیازمند چندین جلد کتاب قطور است.

آنچه در این کتاب آمده، بیان خط و مشی ها و قوانین کلی با استناد به آیات و روایات است، به عبارت دیگر، بیان حوادث در عصر نزول و تعمیم آن به نسل های بعد است. مثل پیمان شکنی کفار و مشرکین در زمان حضرت رسول اکرم صل الله علیه و اله و تعمیم آن به عهدشکنی های غرب در قبال جمهوری اسلامی ایران، نظیر برجام و...

لذا قرآن کریم، قوانین کلی را بیان کرده که تا روز قیامت، قابل تعمیم است. مثلِ عهدشکنی و قانون شکنی کفار که خداوند به مسلمین دستور می دهد در چنین مواردی، شما نیز پیمان نامه را به سوی دشمن پرت کنید (بشکنید).

بنابراین خلط مبحث نشود که مثلاً در کجای قرآن، به «برجام» اشاره شده است؟ یا کسی بگوید: اصلاً این آیات به این مسائل دلالت ندارد(1) و...البته کسی که در حوزه تفسیر قرآن و علوم سیاسی با نگرش اسلامی، مهارتی ندارد؛ و یا این مطالب با سلیقه و دیدگاهش، سازگار نباشد؛ بسا در پذیرش مطالبِ این اثر، تعلل ورزد که امری است کاملاً طبیعی. ولی صاحبان بصیرت و اهل فن، به خوبی مطالب را درک می کنند.

برای تنظیم مطالب کتاب، دو شیوه وجود داشت.

الف- اول ترفند دشمن ذکرشده بلافاصله راهکارهای قرآنی ذکر شود

ب- ترفندهای دشمن و راهکارها هرکدام در فصل جداگانه، تنظیم شود.

با بررسی های انجام گرفته شیوه دوم را برگزیدیم تا مطالب ازهم گسیخته نشده دورنمایی کلی از دو مقوله ی ترفندِ دشمن و شیوه های مقابله از نگاه قرآن ارائه شود.

ص: 26


1- دلالتِ آیات و روایاتِ استناد شده به مطالب، گاهی از نوع مطابقه است، گاهی تضمنی و گاهی التزامی.

ارجاعات درون متنی، غالباً بر سبک APA است؛ اما در مواردی از سبک قدیم نیز استفاده کرده ایم، مخصوصاً در ارجاع به نهج البلاغه و برخی کتب دیگر. تا یادآور این سبک به نسل جدید باشیم(1).

تفاوت (امتیازِ) این کتاب، نسبت به آثاری که تاکنون دراین باره منتشرشده اند؛ به شرح ذیل است:

1- تا جایی که امکان داشته، اثرِ پیشِ رو، به زبان ساده تدوین شده اصطلاحات تخصصی و پیچیده، بکار نبسته ایم تا همه اقشار بتوانند از آن، بهره مند شوند.

2- دومین امتیازِ این کتاب، داشتن خلاصۀ هر بخش و چکیدۀ مفصل برای کلِ کتاب-با محوریت سر تیتر مطالب- است که اگر خواننده ای فرصت مطالعه همه مطالب را نداشته باشد؛ از چکیده مطالب بهره مند گردد.

3- سومین امتیاز مهم این کتاب، طبقه بندی موضوعی (رشته ای) مطالب است؛ به عبارت دیگر، تشریح مقوله «جنگ نرم» در حوزه های مشروح ذیل است که هرکسی، به مقتضای علاقه و رشته تحصیلی خود، از مطالب بهره مند می گردد ازجمله:

الف- علوم سیاسی

ب- علوم اجتماعی

ج- اقتصاد

د- دین و فرهنگ

ه- امنیت ملی (جنگ نرم در حوزه دفاعی و امنیتی)

4- چهارمین ویژگی منحصربه فرد این اثر، داشتن مبنای استوار علمی یعنی استناد به آیات قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام است؛ زیرا ممکن است عنوان برخی مطالب بدیهی به نظرید! اما تطبیق و تبیین این حوادث و مطالب با رخدادهای عصر نبوی(2) و علوی(3) از

ص: 27


1- هرکدام از سبک های ارجاع دهی درون متنی، مزایا و معایب خاصِ خود را دارد.
2- یعنی دوران آخرین پیامبر اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ و در مواردی نیز به عصر دیگر پیامبران نیز استناد شده است.
3- دوران امامان معصوم علیهم السلام مخصوصاً حضرت علی علیه السلام.

تازگی های این اثر بشمار می رود. چراکه قرآن و سنت، یقینی ترین و مطمئن ترین راه را به ما نشان می دهند.

5- جامعیت و پرداختن به همۀ گستره های جنگ نرم (سیاسی، اجتماعی، فرهنگی-دینی، اقتصادی و امنیتی)، از دیگر امتیازات این اثر به شمار می رود. چون مؤلف تاکنون به چنین اثرِ جامعی دست نیافته است.

6- متن عربی و ترجمه آیات و روایات و پاره ای توضیحات لازم، در پاورقی درج شده است تا خواننده، به راحتی به اصل مطلب دست یافته، سپس در صورت نیاز، پاورقی را نیز دنبال کند(1).

7- حوادث تاریخی اکثراً به صورت بسیار کوتاه بیان شده است.

8- این اثرمی تواند به عنوان منبعی برای دروس دانشگاهی و مراکز آموزشی- پژوهشی (پژوهشکده ها و پژوهشگاه ها) در حوزه علوم اجتماعی، علوم سیاسی و مطالعات فرهنگی و مباحث میان رشته ای معارف قرآن کریم و غیره در نظر گرفته شود.

9- در حد امکان، عصاره مطالب، به صورت خلاصه، درج شده از تفصیل و توضیح اضافی پرهیز شده است.

10- نکته آخر اینکه، این کتاب صرفاً به عنوان درآمد (فهرست اجمالی و سرفصل برخی مطالب است)(2). امید که جنگ نرم در هریک از موضوعات (سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی، اقتصادی و امنیتی و...) توسط نگارنده و دیگر محققین، به صورت مستقل

ص: 28


1- در متن اصلی به شماره آیات و منبع روایات استناد شده است، ازآنجاکه بسا پاره ای از خوانندگان محترم فرصت خواندن متن عربی و ترجمه را نداشته باشند؛ ازاین جهت آن را در پاورقی (حاشیه) درج کرده ایم. چون در این عصر، نویسندۀ توانا، ضمن ارائه مستندات و ارجاع به منابع معتبر، باید گزیده گویی را انتخاب کند.
2- یعنی به طورکلی، مطالب کتاب به صورت خلاصه و فهرست وار ارائه شده، در پاورقی نیز به ترجمه آیات و روایات بسنده گردیده است. از تشریح و تفصیل مباحث بصورت تخصصی پرهیز شده است. وگرنه، اکثر سر تیرها و بخش های این کتاب، می تواند موضوع مقالات و کتبِ جداگانه قرار گیرد. همچنین، ترفندهای دشمن در هریک از حوزه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی خیلی بیشتر از موارد مذکور این کتاب است، این نگارنده، به چند موردِ مهم پرداخته چند راهکارهای لازم را نیز به اجمال تشریح نموده است.

و مفصل با استناد به قرآن و روایات و با استناد به رخدادهای جهانی و عملکرد مستکبرین دنیا، در چندین مجلد به جامعه علمی ارائه گردد.

11- گرچه عنوان کتاب «روش های جنگ نرم و شیوه های مقابله با آن از نگاه قرآن و حدیث» است؛ اما مبنای کار، آیات قرآن است. برای رعایت اختصار، در مواقع لزوم، از حدیث، مخصوصاً نهج البلاغه، استفاده کرده ایم.

12- این کتاب، در سه فصل و سیزده بخش تدوین شده است.

13- آخرین نکته این که طی سال های 1392 تا 1400 مقالاتی از نگارنده این سطور در نشریات و اجلاس ها با موضوع جنگ نرم و غیره با نگاه قرآنی منتشرشده است که این کتاب، بخشی از مطالبِ این مقالات را نیز دربرمی گیرد.

در پایان، وظیفه خود می دانم زحمات همه کسانی که در این حوزه گام های ارزشمندی برداشته آثاری تولید کرده اند؛ تقدیر و تشکر کنم، زیرا جامعیت این کتاب، ثمرۀ زحمات این عزیزان است که اسم و عنوان اثرشان در منابع ذکرشده است.

نظر به این که هیچ اثر انسانی، خالی از نقص و نقد نیست؛ از همه اندیشمندان انتظار داریم نقطه نظرات خود را از طریق رایانامه (ایمیل) به نشانی ذیل، به مؤلف کتاب ارسال نمایند.

Seidi125@gmail.com

«ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى»(انفال/17). «وَ ما تَوْفيقي إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنيبُ»(هود/88)

با تشکر

علی اکبر صیدی- مؤلف

آذرماه 1400شمسی

ص: 29

ص: 30

مقدمه

دشمنان اسلام، در ابعاد مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی فرهنگی و... دشمنی خود را با مسلمانان آشکار کرده اند. از آغاز اسلام تاکنون، به انواع نیرنگ ها و نقشه ها دست زده اند تا جلو پیشرفت اسلام و مسلمین را بگیرند(1). در قرن حاضر، مجموعه توطئه های استکبار، تحت عنوان «جنگ نرم»(2) صورت می گیرد (وزیری،1390؛ مصلی نژاد، 1394) . جنگ نرم یعنی، اجرای برنامه ای حساب شده، مسالمت آمیز و درازمدت برای نفوذ در ارکان سیاسی -اجتماعی یک نظام به منظور تغییر سیستم سیاسی یک کشور با ایجاد تغییر و تحول اساسی در باورهای اساسی واصلی آن(وزیری،1390 ص 120).

امروزه- همچون گذشته- استکبار جهانی و همدستانشان، در هریک از کشورها، مخصوصاً بلاد اسلامی، بسته به شرایط، سرزمین مسلمین و منابع آن را غارت و نابود می کند! در منطقه خاورمیانه، برخی شیوخ عربی را دست نشانده خود نموده و برخی کشورها –ازجمله عراق، افغانستان، سوره، یمن و...- را با جنگ نظامی تضعیف می کنند. برخی کشورها – مانند جمهوری اسلامی ایران- را پس از جنگ 8 ساله، با تحریم تهدید

ص: 31


1- بررسی های تاریخی نشان می دهد که جنگ نرم و عملیات روانی، بیشترین سهم را به خود اختصاص می دهد، دشمن هر وقت در حوزه نظامی (جنگ سخت) ناامید می شود، به جنگ نرم روی آورده است؛ و در اکثر موارد، جنگ نظامی دشمن علیه مسلمین، با جنگ نرم نیز همراه بوده است. به عنوان نمونه، شایعۀ شهید شدن پیامبر اسلام در جنگ احد و تضعیف روحیه رزمندگان اسلام (آل عمران/144)، از این مقوله به شمار می رود.
2- این نوع جنگ را دشمنان اسلام ازجمله مستکبرین جهان، علیه مسلمین طراحی و اجرا کرده اند.

و جنگ نرم، هدف گرفته اند (جاودانی،1382)، این در حالی است که بسا، پاره ای از مردم، از حقیقت این نقشه ها و ترفندهای شیطانی استکبار، بی خبر هستند. آيات 31 - 33 سوره سبأ(1) و آیه 21 سوره ابراهيم(2) حاكى از دسيسه هاى شبانه روزى مستكبران براى القاى انديشه هاى خود به مستضعفان و تشويق آنان به پيروى از خود و همچنين بیان کننده پيروى مستضعفان از آنان به سبب ضعف فرهنگى است كه در اغلب موارد با ضعف اقتصادى و نظامى نيز توأم است

طبق آيه 169 سوره بقره(3)، شيطان(4)، انسان ها را به انواع بدی ها و زشتی ها دستور مى دهد..

تاریخ نشان داده است كه استکبار جهانی (آمریكا)، حتی از بدعهدی و پیمان شكنی نسبت به متحد همیشگی اش نیز كوتاهی نكرد (بگلو، 1395).

در ایران، نمونه بارز این عهدشکنی، در ماجرای برجام و... روشن شد. همچنین تلاش برای تجزیه کشورهای مسلمان، دامن زدن به اختلافات قومی (ترک، کرد، عرب، عجم، بلوچ و...) ترور شخصیت های علمی، دینی و سیاسی و فرهنگی مسلمانان، مخصوصاً در

ص: 32


1- وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَن نُّؤْمِنَ بِهَاذَا الْقُرْءَانِ وَ لَا بِالَّذِى بَينْ َ يَدَيْهِ؛ كافران گفتند: ما هرگز به اين قرآن و کتاب های ديگرى كه پيش از آن بوده ايمان نخواهيم آورد (سبا/31)* قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبرَواْ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ أَ نحَنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الهْدَى بَعْدَ إِذْ جَاءَكم؛ (امّا) مستكبران به مستضعفان پاسخ مى دهند: آيا ما شما را از هدايت بازداشتيم بعدازآنکه به سراغ شما آمد (و آن را به خوبی دريافتيد؟) (سبا/32)* وَ قَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ لِلَّذِينَ اسْتَكْبرَواْ بَلْ مَكْرُ الَّيْلِ وَ النَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَن نَّكْفُرَ بِاللَّهِ وَ نجَعَلَ لَهُ أَندَادًا؛ و مستضعفان به مستكبران مى گويند: وسوسه هاى فريبكارانه شما در شب و روز (مايه گمراهى ما شد)، هنگامى كه به ما دستور مى داديد كه به خداوند كافر شويم و همتايانى براى او قرار دهيم (سبا/33).
2- فَقَالَ الضُّعَفَؤُاْ لِلَّذِينَ اسْتَكْبرَواْ إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِن شىَء؛ در اين هنگام، ضعفا [دنباله روان نادان] به مستكبران (و رهبران گمراه) مى گويند: ما پيروان شما بوديم! آيا (اكنون كه به خاطر پيروى از شما گرفتار مجازات الهى شده ايم) شما حاضريد سهمى از عذاب الهى را بپذيريد و از ما برداريد؟(ابراهیم/21).
3- إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشَاءِ وَ أَن تَقُولُواْ عَلىَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُون؛ او (شیطان) شمارا فقط به بدی ها و كار زشت فرمان مى دهد (و نيز دستور مى دهد) آنچه را كه نمى دانيد، به خدا نسبت دهيد (بقره/169).
4- شیطان هم جنیان و انسیان را شامل می شود: وَ كَذَالِكَ جَعَلْنَا لِكلُ نَبىِّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْانسِ وَ الْجِنّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلىَ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا؛ این چنین در برابر هر پيامبرى، دشمنى از شياطين انس و جنّ قراردادیم آن ها به طور سرى (و درگوشى) سخنان فريبنده و بى اساس (براى اغفال مردم) به يكديگر مى گفتند (انعام/112).

ایران- با شیوه های گوناگون (نظامی، بیولوژیک و ...)، جزو برنامه های آمریکا و یهود است. ترور دانشمندان هسته ای ایران، ترور بیولوژیک شخصیت های فرهنگی و هنری و...، نمونه بارز آن است. امروزه به عیان مشاهده می شود که استکبار جهانی، مخالفان (اعم از مخالفان عقیدتی و سیاسی و...) را علیه مسلمانان تحریک و تجهیز می کند، مانند داعش، القاعده و حمایت از وهابیان عربستان و غیره. در عصر کنونی، آمریکا که در ظاهر به توان نظامی و قدرت سیاسی جهانی خود می بالد، ایران اسلامی را به انواع گزینه های روی میز ازجمله حمله نظامی تهدید می کند (گروه مطالعات بسیج،1388 ص 124). از سوی دیگر با ایران هراسی، کشورهای اسلامی، ازجمله بلاد عربی منطقه را علیه ایران تحریک و متحد می کند، به گونه ای که برخی مانند عربستان با ایران قطع ارتباط می کند.

قرآن کریم، ضمن تصریح به ترفندهای استکباری فوق، اصول و راهکارهای لازم را نیز بیان نموده است که شناخت و کاربست آن ها، بهترین و مناسب ترین راه گشای جهان اسلام درراه استکبارستیزی خواهد بود (زمر/23 و 55)(1)؛ زیرا دستورهای قرآنی، از چشمه زلال وحی بیرون آمده –برخلاف اندیشه های صرف بشری- فاقد هرگونه عیب و نقص بوده و در کل جهان قابلیت اجرایی داشته (یوسف/104؛ ص/78)(2)، به همه نیازهای اساسی انسان، توجه کرده است (نحل/89)(3)

مقایسۀ مجموعۀ نقشه های شوم ظالمان – که در قرآن ذکرشده- با عملکرد مستکبرین در طول تاریخ، همسانی و همخوانی کاملی را نشان می دهد، فقط شکل رفتارها، به دلیل رشد ابزارها و فنّاوری اندکی تفاوت دارد، نه اصل رفتار. ازاین رو، خداوند متعال، در قرآن کریم، دقیق ترین، مناسب ترین و بهترین راهکارها و اصول مبارزه با

ص: 33


1- اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الحْدِيث؛ خداوند بهترين سخن را نازل كرد (زمر/23)* وَ اتَّبِعُواْ أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم؛ و از بهترين دستورهايى كه از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پيروى كنيد (زمر/55)
2- إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِين؛ آن نيست مگر تذكّرى براى جهانيان (یوسف/104؛ ص/78).
3- نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ ءٍ؛ ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيزاست (نحل/89).

استکبار را در حوزه جنگ نرم به مسلمین آموخته اند که باید این مسائل به دقت شناسایی، تبیین و عملی شوند.

پیروی از قرآن کریم، سنت(1) و رهبری و ولایت(2)، مهم ترین راه مقابله با جنگ نرم است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ... فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ؛ آنگاه که فتنه ها ... همه جا را فراگيرد شما بايد به قرآن پناه ببريد. (الكافي ج 2، ص: 599).

امام علی علیه اسلام تأکیددارند که فقط و فقط من بودم كه چشم فتنه را كندم و جز من هیچ کس جرئت چنين كارى را نداشت، آنگاه که امواج سياهى ها بالا گرفت و به آخرين درجه شدّت خود رسيد. پس از من بپرسيد پيش از آن که مرا نيابيد…«فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا أَحَدٌ غَيْرِي بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَيْهَبُهَا وَ اشْتَدَّ كَلَبُهَا فَاسْأَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي»(نهج البلاغه، خطبه 93) مولا علی علیه السلام در خطبه 5 نهج البلاغه، اهل بیت (ولایت و رهبری) را کشتی نجات از فتنه معرفی می کنند: أَیُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ: ای مردم امواج فتنه ها را با کشتی های نجات (اهل بیت) در هم شکنید.

لذا قرآن کریم و احادیث، مطمئن ترین و معتبرترین، مرجع برای شناختِ چهرۀ واقعی استکبار و مقابله و مبارزه با آن است. بنابراين واجب است جهان اسلام مخصوصاً مردم مسلمان ایران، ابعاد و مصادیق توطئه های ذکرشده استکبار در قرآن کریم و شیوه های کنونی جنگ نرم را- که مشابه همان ترفندهای یادشده در کلام الهی، با رنگ و لعاب جدید است- یاد گرفته با هوشیاری مقابله کنند.

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

علی اکبر صیدی- مؤلف

آذرماه 1400شمسی

ص: 34


1- قول، فعل و تقریر معصوم علیهم السلام.
2- که در عصر غیبت کبرا، ولی فقیه، عهده دار مسولیتِ رهبری است.

فصل اول: دشمن شناسی و ماهيت جنگ نرم

اشاره

ص: 35

ص: 36

بخش اول: نگاهی به دشمن شناسی از منظر قرآن کریم

اشاره

ص: 37

1_1_.دشمن شناسی در قرآن

اشاره

یکی از مسائلی که قرآن بر آن تأکید دارد؛ دشمن شناسی است، وقتی انسان دشمن خود را خوب بشناسد؛ بهتر می تواند با آن مقابله کند. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دراین باره می فرمایند: «مَنْ نَامَ عَنْ عَدُوِّهِ أَنْبَهَتْهُ الْمَكَايِد؛ کسی که در برابر دشمنش به خواب رود (از او غافل باشد) حیله ها (ی غافلگیرانه دشمن) او را از خواب بیدار می کند» (تميمى آمدى، 1366، ص: 334). در یک نگاه کلی، دشمنان اسلام و مسلمین، در سه گروه (شیطان، کفار و منافقین)، طبقه بندی شده است(1) که پاره ای از ویژگی های مهم هریک را با استناد به آیات قرآن کریم و روایات، می شماریم:

1-1-1-.شیطان (دشمن ایمانی و اصلی انسان)

شیطان، دشمن ایمانی (معنوی) و دشمن اصلی انسان است که در طول عمر، در کنار انسان بوده او را به انحراف و گناه فرامی خواند (ابراهیم/22).(2) این واژه، اسم عام برای هر موجود منحرف کننده و سرکش در برابر خداوند است که ممکن است انسان باشد یا جن.

ص: 38


1- تبیین تخصصی و جامع ِ این موضوعات، از اهدافِ کتاب حاضر نیست. بلکه قصد ما، اشارۀ گذرا به این سه مقوله و چگونگی دشمنی شان با مسلمین است.
2- وَ مَا كاَنَ لىِ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَنٍ إِلَّا أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لى؛ من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اينكه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد (ابراهیم/22).

اما ابلیس، اسم خاص شیطانی است که در بهشت بر آدم سجده نکرد و با شیاطین دیگر، در پی منحرف کردن انسان هاست.

شیطان، از ماده «شطن»،88 بار در قرآن آمده است. قرآن کریم، بارها به صراحت، دشمنی آشکار شیطان با انسان را با تعبیر «إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِين؛ او، دشمن آشكار شماست»(بقره/168،208؛ انعام/142…)؛ یادآوری می نماید.

در قرآن کریم برخی از اوصاف شیطان بیان شده است؛ ازجمله: مستکبر(1)، کافر، کفور (ناسپاس)(2)، فاسق(3)، عصی (عصیانگر)(4) مارد و مَرید (سرکش)(5)، مذئوم (نکوهیده)(6)، رجیم (رانده شده)(7)، مدحور (رانده)(8)، ملعون(9)، مُنظَر (مهلت یافته)(10)، عَدُوّ، عدوّ مبین (دشمن، دشمن آشکار)(11)، همدم بد(12)، خذول (فروگذارنده انسان)(13)، مُضلّ مبین (گمراه کننده آشکار)(14)، غرور (فتنه گر، فریب کار)، وعده کاذب(15)، دعوت کننده به سوی جهنم(16)،

ص: 39


1- [1] ... إِلَّا إِبْلِيسَ أَبىَ وَ اسْتَكْبرَ؛ جز ابليس كه سر باز زد، و تكبر ورزيد (بقره، / 34).
2- إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبرَ وَ كاَنَ مِنَ الْكَفِرِين؛ مگر ابليس [كه] تكبّر نمود و از كافران شد ( ص/ 74).
3- فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّه؛ و از فرمان پروردگارش بيرون شد(کهف/50).
4- إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلرَّحْمنِ عَصِيًّا؛ شيطان نسبت به خداوند رحمان، عصيانگر بود (مریم/44).
5- وَ حِفْظًا مِّن كلُ شَيْطَانٍ مَّارِد؛و [آن را] از هر شيطان سركشى نگاه داشتيم)صافات/ 7(.* وَ إِن يَدْعُونَ إِلَّا شَيْطَنًا مَّرِيدًا؛ و جز شيطانِ سركش را نمى خوانند. (نساء/ 117.(
6- [6] قَالَ اخْرُجْ مِنهْا مَذْءُومًا مَّدْحُورًا؛فرمود: «نكوهيده و رانده، از آن [مقام] بيرون شو(اعراف/18).
7- قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجيم؛فرمود: «از آسمانها (و صفوف ملائكه) خارج شو، كه تو رانده درگاه منى (ص/ 77 و...).
8- قَالَ اخْرُجْ مِنهْا مَذْءُومًا مَّدْحُورًا؛فرمود: «نكوهيده و رانده، از آن [مقام] بيرون شو(اعراف/18).
9- وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتىِ إِلىَ يَوْمِ الدِّين؛ و تا روز جزا لعنت من بر تو باد (ص/ 78 و...)
10- [10] قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِين؛فرمود: «تو از مهلت داده شدگانى!» ( اعراف/15.(
11- [11] إِنَّهُ لَكمُ عَدُوٌّ مُّبِين * إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِك ...* یس، آیه 60؛ کهف، آیه 50؛ فاطر، آیه 6؛ بقره، آیه 208 و 168؛ انعام، آیه 142؛ یوسف، آیه 5.
12- وَ مَن يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاءَ قَرِينًا؛و كسى كه شيطان قرين او باشد، بد همنشينی است (نساء/ 38).
13- وَ كَانَ الشَّيْطَنُ لِلْانسَنِ خَذُولا؛ و شيطان همواره فروگذارنده(خوارکننده) انسان است (فرقان/ 29).
14- [14] إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِين؛ (قصص/ 15).
15- وَ مَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَنُ إِلَّا غُرُور؛ ولى شيطان، جز فريب و دروغ، وعده اى به آنها نمى دهد ( اسراء/ 64).
16- أَ وَ لَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلىَ عَذَابِ السَّعِير ؛آيا حتّى اگر شيطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان كند (باز هم تبعيّت مى كنند)؟ (لقمان/ 21).

این موجود، برای گمراه نمودن انسان، از شیوه های گوناگون بهره می جوید برخی روش های ذکرشده در قرآن عبارت اند از زینت بخشی اعمال در نظر انسان (انفال/48؛ نحل/63…)(1)، محاصره کامل (اعراف/16، 17)(2)، اختلاف افکنی و گسستن پیوندها (اسراء/53)(3)، دستور دادن به منکرها (حشر/16، نور/21)(4)، استزلال یعنی بر اثر گناهان به لغزش افتادن (آل عمران/155)(5) و غیره.

امروزه استکبار جهانی (شیطان انسی) برای انحراف و انحطاط مسلمین، از شیوه ها و زمینه های انحرافی ابلیس نیز استفاده می کند. شایع ترین آن انحرافات اخلاقی و گسترش فساد ازجمله فساد جنسی(6) است.

1-1-2-.کافران
اشاره

دومین گروه از دشمن مسلمین، کافران اند، کافران، بر اساس معیارهایی، به گروه های مختلف دسته بندی می شوند، ازجمله کافر اهل کتاب (یهود، مسیح و...)، غیر اهل کتاب و مشرکان که دشمنان خارجی به حساب می آیند. از میان کافران اهل کتاب، قرآن کریم، «یهود» را سرسخت ترین دشمن مسلمین معرفی می کند (مائده/82)(7).

ص: 40


1- زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ؛ شيطان اعمال آنان را برايشان بياراست (انفال/48؛ نحل/63).
2- لَأَقْعُدَنَّ لهَمْ صرِاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ؛ من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها كمين مى كنم. * ثُمَّ لاَتِيَنَّهُم مِّن بَينْ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمَانهِمْ وَ عَن شَمَائلِهِمْ؛ سپس از پيش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مى روم (اعراف/16، 17).
3- إِنَّ الشَّيْطَنَ يَنزَغُ بَيْنهَم؛ شيطان ميانشان را به هم مى زند (اسراء/53).
4- كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْانسَانِ اكْفُر؛ همچون شيطان كه به انسان گفت، كافر شو* مَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ؛ هر كس پيرو شيطان شود (گمراهش مى سازد، زيرا) او به فحشا و منكر فرمان مى دهد (حشر/16، نور/21) .
5- إِنَّمَا اسْتزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُواْ؛ شيطان آنها را بر اثر بعضى از گناهانى كه مرتكب شده بودند، به لغزش انداخت (آل عمران/155).
6- منظور از فساد جنسی، ترویج اباحیگری، عادی سازی در روابط محرم نامحرم، گسترش بدحجابی و بی حجابی و... که در فصل دوم، بخش فرهنگی، دراین باره بحث خواهیم نمود.
7- لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشرْكُوا؛ مسلّماً يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيده اند، دشمن ترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت (مائده/82).
1-1-2-1-. فهرستِ برخی باورهای غلط و ویژگی های قوم یهود
اشاره

*1-1-2-1-. فهرستِ برخی باورهای غلط و ویژگی های قوم یهود(1)در فصل دوم این کتاب، توطئه های یهود و در فصل سوم شیوه های مقابل

آنچه بنی اسرائیل در حوزه اندیشه و فکر نشان می دادند و موضع گیری های فکري یهود در طول تاریخ طولانی خود، از مهم ترین مباحثی است که قرآن به آن پرداخته و آن را موردانتقاد قرار داده است. برخی از عذاب ها و ملامت ها به همین اعتقادات انحرافی و صفات درونی آنان برمی گردد؛ چراکه منشأ بسیاري از انحرافات عملی آنان، انحرافات علمی و لغزش هایی است که در حوزه اندیشه و جهت گیری فکري داشته اند، چنان که برخی از این مواضع و بینش ها از گرایش ها و وابستگی آنان نشئت می گیرد (حاجی صادقی،1383 ص 21).

آیات بسیاری در قرآن مجید ویژگی های ذاتی، روانی و اجتماعی قوم یهود را برمی شمارد که طبق تحقیقات صورت گرفته، هنوز در جامعه یهودی پابرجا هست و تغییری در آن حاصل نشده است؛ بنابراین شناخت و استخراج این ویژگی ها برای تمام محققان به ویژه محققان مسلمان از اهمیت اساسی برخوردار است؛ هم ازاین جهت که نماد حقیقی یهود (اسرائیل) خطر و تهدیدی بالفعل برای جوامع مسلمان قلمداد می شود و هم ازاین رو که قرآن به عنوان وحی الهی، بهترین توصیف را از آن ها ارائه داده است. از سوی دیگر وجود همین ویژگی هاست که در حال حاضر بسیاری از مشکلات را برای جوامع بشری ایجاد نموده و با شناخت آن ها می توان راه حل مناسبی جستجو نمود (آخوندی،1385 ص 163).

فهرستِ برخی باورهای غلط و ویژگی های این قوم نژادپرست، با استناد آیات قرآن، به شرح ذیل است:

ص: 41


1- تشریح کاملِ باور های غلط و ویژه گی های یهود، نیازمند کتاب مستقل است. در این بخش چند مورد مهم را برای نمونه ذکرمی کنیم.، با استناد آیات قرآن
الف- باورهای غلطِ یهود
1-1-2-1-1-.شرك در تدبیر و ربوبیت

طبق آیه 31سوره توبه(1)، یهودیان مشرک هستند (شرك در تدبیر و ربوبیت).

1-1-2-1-2-. نسبت فقر به خدا

آیه 181 سوره آل عمران(2)، تصریح دارد که خداوند، سخن آن ها (یهود) را كه گفتند: «خدا فقير است و ما بى نيازيم»؛ شنيد!

1-1-2-1-3-. فرزند قرار دادن براي خدا

یهودیان، حضرت عزیزِ نبی (علیه السلام) را به عنوان فرزند خدا می دانند (توبه/30)(3).

1-1-2-1-4-. ایمنی از عذاب سخت قیامت!

یهودیان معتقدند که هراندازه که گناه کنند؛ در جهنم، فقط چند روز معدود و محدود، عذاب می شوند و سپس بلافاصله به بهشت می روند (بقره/80؛ آل عمران/24).(4)

ص: 42


1- اتخَّذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَ رُهْبَنَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ مَا أُمِرُواْ إِلَّا لِيَعْبُدُواْ إِلَهًا وَاحِدًا لَّا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَنَهُ عَمَّا يُشْرِكُون؛ (آنها) دانشمندان و راهبان خويش را معبودهايى در برابر خدا قرار دادند و (همچنين) مسيح فرزند مريم را در حالى كه دستور نداشتند جز خداوند يكتايى را كه معبودى جز او نيست، بپرستند، او پاك و منزه است ازآنچه همتايش قرار مى دهند! (توبه/31).
2- لَّقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَ نحَنُ أَغْنِيَاء؛ خداوند، سخن آنها را كه گفتند: «خدا فقير است و ما بى نيازيم»، شنيد!(آل عمران/181).
3- وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّه؛ يهود گفتند: «عزير پسر خداست!» (توبه/30).
4- وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّاماً مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُون؛ و گفتند: «هرگز آتش دوزخ، جز چند روزى، به ما نخواهد رسيد.» بگو: «آيا پيمانى از خدا گرفته ايد؟!- و خداوند هرگز از پيمانش تخلف نمى ورزد- يا چيزى را كه نمى دانيد به خدا نسبت مى دهيد»؟! (بقره/80)* ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ وَ غَرَّهُمْ في دينِهِمْ ما كانُوا يَفْتَرُون؛ اين عمل آنها، به خاطر آن است كه مى گفتند: «آتش (دوزخ)، جز چند روزى به ما نمى رسد. (و كيفر ما، به خاطر امتيازى كه بر اقوام ديگر داريم، بسيار محدود است.)» اين افترا (و دروغى كه به خدا بسته بودند)، آنها را در دينشان مغرور ساخت (و گرفتار انواع گناهان شدند). (آل عمران/24).
1-1-2-1-5-.اعتقاد به قدرت محدود خدا (دستِ بستۀ خدا)

با عنایت به آیه 64 سوره مائده(1)، يهود گفتند: «دست خدا (با زنجير) بسته است.»

ب- ویژگی های شخصیتی قوم یهود

1-1-2-1-6-. حس گرایی

خداوند متعال در قرآن کریم (بقره/55)(2) این ویژگی یهود را بیان نموده است.

1-1-2-1-7-. برتری طلبی و نژادپرستی

بر اساس آیه 18 سوره مائده(3)، يهود و نصارى گفتند: «ما، فرزندان خدا و دوستان (خاص) او هستيم!»

1-1-2-1-8-.دنیاگرایی و علاقه شدید به جمع آوری ثروت

حرص و ولع بنی اسرائیل آن چنان زیاد است که دوست دارند هزار سال زنده بمانند و مال و ثروت جمع کنند (آخوندی،1385 ص 181). قرآن کریم در آیه شریفه 96(4) سوره بقره تصریح دارد: آن ها را حريص ترين مردم- حتى حریص تر از مشركان- بر زندگى (اين

ص: 43


1- وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاء؛ و يهود گفتند: «دست خدا (با زنجير) بسته است.» دستهايشان بسته باد! و بخاطر اين سخن، از رحمت (الهى) دور شوند! بلكه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است هر گونه بخواهد، مى بخشد (مائده/64).
2- وَ إِذْ قُلْتُمْ يَامُوسىَ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتىَ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنتُمْ تَنظُرُون؛ و (نيز به ياد آوريد) هنگامى را كه گفتيد: «اى موسى! ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد مگر اينكه خدا را آشكارا (با چشم خود) ببينيم!» پس صاعقه شما را گرفت در حالى كه تماشا مى كرديد (بقره/55).
3- قَالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصَارَى نحَنُ أَبْنَؤُاْ اللَّهِ وَ أَحِبَّؤُهُ؛ يهود و نصارى گفتند: «ما، فرزندان خدا و دوستان (خاصّ) او هستيم.»(مائده/18).
4- وَ لَتَجِدَنهَّمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلىَ حَيَوةٍ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ مَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن يُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِيرُ بِمَا يَعْمَلُون؛ و آنها را حريص ترين مردم- حتى حريصتر از مشركان- بر زندگى (اين دنيا و اندوختن ثروت) خواهى يافت (تا آنجا) كه هر يك از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالى كه اين عمر طولانى، او را از كيفر (الهى) باز نخواهد داشت؛ و خداوند به اعمال آنها بيناست. (بقره/96).

دنيا و اندوختن ثروت) خواهى يافت (تا آنجا) كه هر يك از آن ها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود.

این راهبرد در قوم یهود همچنان ادامه یافته تا این که امروز نیز به وضوح مشاهده می شود. گروه های یهودی آمریکا که تنها 5/2% جمعیت این کشور را تشکیل می دهند اما اطلاعات به دست آمده نشان می دهند که درآمد سرانه یهودیان آمریکا تقریباً دو برابر غیر یهودیان است. بیش از یک چهارم ثروتمندترین مردم آمریکا را یهودیان تشکیل می دهند و به طورکلی یک سوم کل میلیونرهای آمریکایی، یهودی هستند. 20% اساتید دانشگاه های معتبرآمریکا نیز یهودی هستند و 40% مؤسسات حقوقی معتبر در شهرهای نیویورک و واشنگتن متعلق به یهودیان هست. در سال 1996 تقریباً 300 سازمان یهودی در آمریکا فعالیت می کردند که درمجموع بودجه ای بالغ بر 6 میلیارد دلار در اختیار داشتند. لازم به ذکر است این مبلغ، از تولید ناخالص ملی نصف کشورهای عضو سازمان ملل بیشتر است (آخوندی،1385 ص 181).

1-1-2-1-9-.سرکشی و نافرمانی از دستورات خدا و پیامبران

مطالعه و دقت در سرگذشت بنی اسرائیل، این حقیقت را روشن می کند که تقریباً در همه فرمان هایی که از جانب خداوند بزرگ به وسیله حضرت موسی علیه السلام به آن ها ابلاغ گردید، به نوعی نافرمانی و سرپیچی صورت گرفته است. به عبارت دیگر در هیچ فرمانی بدون چون وچرا اطاعت نکردند. در هر مرحله ای بهانه ای تراشیدند و به نوعی قصد شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت را داشتند (آخوندی،1385 ص 166).

سرکشی و بهانه جویی به منظور نافرمانی از دستورات خدا و پیامبران الهی از دیگر خصلت های یهودیان است که در قرآن کریم (مائده/24)؛(1) به آن اشاره شده است.

ص: 44


1- قَالُواْ يَمُوسىَ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُواْ فِيهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَ رَبُّكَ فَقَتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَعِدُون؛ (بنى اسرائيل) گفتند: اى موسى! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهيم شد! تو و پروردگارت برويد و (با آنان) بجنگيد، ما همين جا نشسته ايم (مائده/24).*
1-1-2-1-10-.سنگ دلی (قساوت قلب)

قرآن کریم (بقره/74)(1) سنگدلی را از ویژگی های شخصیتی یهود معرفی می نماید. به گونه ای که دلشان از سنگ نیز سخت تر است.

ستم های این قوم در جهان معاصر، مخصوصاً بر مردم مظلوم فلسطین، نمونه ای از قساوت قلب بنی اسراییل است.

1-1-2-1-11-.نیرنگ بازی (حیله گری)

قرآن کریم (آل عمران/54)(2)، نیرنگ بازی (حیله گری) را جزو خصلت های یهود، بیان می کند.

1-1-3-.منافقان
اشاره

*1-1-3-.منافقان(3)

«نفاق» معنی وسیعی دارد که طبق فرمایش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)(4)، هرگونه دوگانگی ظاهر و باطن را در برمی گیرد به همین علت هر فرد دورو را در هر مقوله ای می توان منافق نامید.

ص: 45


1- ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَالِكَ فَهِىَ كاَلحْجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الحْجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَ إِنَّ مِنهْا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَ إِنَّ مِنهْا لَمَا يهَبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون؛ سپس دلهاى شما بعد از اين واقعه سخت شد همچون سنگ، يا سخت تر! چرا كه پاره اى از سنگها مى شكافد و از آن نهرها جارى مى شود و پاره اى از آنها شكاف برمى دارد و آب از آن تراوش مى كند و پاره اى از خوف خدا (از فراز كوه) به زير مى افتد (اما دلهاى شما، نه از خوف خدا مى تپد و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانى است!) و خداوند از اعمال شما غافل نيست (بقره/74).
2- وَ مَكَرُواْ وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيرْالْمَكِرِين؛ و (يهود و دشمنان مسيح، براى نابودى او و آيينش)، نقشه كشيدند و خداوند (بر حفظ او و آيينش)، چاره جويى كرد و خداوند، بهترين چاره جويان است (آل عمران/54).
3- با کمال تاسف، از صدر اسلام تاکنون، به دلیل نفوذِ منافقان به لایه های مدیریتِ کشور های اسلامی، ضربات جبران ناپذیری وارد کرده اند. این مقوله، در نفاقِ سیاسی تجلی بیشتری داشته است.
4- قَالَ النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله و سلم):...مَنْ خَالَفَتْ سَرِيرَتُهُ عَلَانِيَتَهُ فَهُوَ مُنَافِقٌ كَائِناً مَنْ كَانَ وَ حَيْثُ كَانَ وَ فِي أَيِّ زَمَنٍ كَانَ وَ عَلَى أَيِّ رُتْبَةٍ كَان (مصباح الشريعة، ص: 147)

به انسان دو رو، یعنی کسی که گفتار او با آنچه در دل دارد؛مخالف است؛منافق گویند که مکنون قلبی خود را پنهان کرده غیر آن را اظهار می دارد(سبحانی تبریزی، 1383، ج4 ص9).

قرآن کریم، منافق را حول محور عقیده (ایمان) تبیین می نماید، یعنی اینکه در باطن کافر و مشرک و منحرف باشد ولی در ظاهر،اظهار اسلام و ایمان کند(1)؛ زیرا سایر طبقه بندی های نفاق (نفاق اخلاقی، نفاق عملی و...) از همین عقیده و باور سرچشمه می گیرد.

دراین کتاب، ضمن پرداختن به نفاق در صدر اسلام، تبیین نفاق سیاسی در عصر حاضر- که در گفتار و عملکردِ برخی ازمردم و مسولین، جوامع اسلامی ازجمله ایران، تجلی دارد- مد نظر است؛گرچه نتیجه هردو(نفاق عقیدتی و سیاسی و...) در عمل یکسان است،همان آسیب زدن به کشور اسلامی و تامین منافع دشمنان می باشد.

منافق (سومین دسته از کفار) کسی است که کفر خویش را پنهان دارد و خلاف آن را آشکار سازد (بقره/ 204؛ منافقون/2)(2). این گروه در ردیف دشمنان داخلی واقعی(3) و خطرناک ترین دشمن، به حساب می آیند(4)؛ زیرا شناختشان برای عموم مسلمین و مؤمنین بسیار دشوار و در مواقعی غیرممکن است(5). لذا اسلام و مسلمین، از ناحیۀ منافقین، خیلی

ص: 46


1- وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الاَخِرِ وَ مَا هُم بِمُؤْمِنِين؛ و برخى از مردم (منافقان)مى گويند: «ما به خدا و روز بازپسين ايمان آورده ايم»، ولى گروندگان [راستين] نيستند(بقره/8).
2- وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلىَ مَا فىِ قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصَام؛ و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه مى گيرند. (اين در حالى است كه) آنان، سرسخت ترين دشمنانند*اتخَّذُواْ أَيْمَانهَمْ جُنَّةً فَصَدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنهَّمْ سَاءَ مَا كاَنُواْ يَعْمَلُون؛ از سوگندهاى خود سپرى ساختند و از راه خدا بازداشتند و به حقيقت، آنچه مى كنند ناپسند است (بقره/ 204؛ منافقون/2).
3- هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُم؛ آنها دشمنان واقعى تو هستند، پس از آنان بر حذر باش!(منافقون/4).
4- وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصَام؛ آنان، سرسخت ترين دشمنانند(بقره/204).
5- آخَرينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ؛ [دشمنان] ديگرى را جز ايشان- كه شما نمى شناسيدشان و خدا آنان را مى شناسد (انفال/60).

ضربه می خورد. خداوند به نبی مکرم اسلام صل الله علیه و اله یادآور می شود که منافقان از روی نشانه ها و لحن کلام(1) (ویژگی های خاص) قابل شناسایی اند.

پیشوایان دین، ویژگی های فراوانی برای اهل نفاق برشمرده اند، ازجمله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «منافق کسی است که چون وعده اى دهد تخلف کند، هرگاه عملى انجام دهد آشکارش نماید، چون حرفی بزند دروغ گوید، اگر به او اطمینان کنند خیانت ورزد» (کلینی،1407، ج 2، ص: 291)(2).

امام صادق علیه السلام: «منافق راضى شده است که از رحمت پروردگار دور باشد؛ زیرا که اعمال خود را ظاهراً بر اساس شریعت انجام می دهد، ولى در باطن، کارهاى خود را بیهوده می پندارد؛ پایبند واقعی به شریعت نبوده و آن را استهزاء می نماید؛ و علامت هاى نفاق عبارت است از:بی باکی در دروغ گفتن، خیانت به دیگران، بی حیایى شدید، ادعاهای پوچ، خائن بودن چشم، سبک مغزی، بی اهمیتی به گناهان، خوار شمردن دین داران، بی ارج پنداشتن گرفتاری ها، خود پسندى و خودبینى، دوست داشتن ستایش، حسادت، ترجیح دادن دنیا بر آخرت، مقدم داشتن رفتار ناپسند بر رفتار پسندیده، تمایل به سخن چینی، دوست داشتن لهو و لغو، همراهی با فاسقان و ظالمان، ... کارهاى زشت خود را نیکو دیدن، کارهاى نیک دیگران را بد اندیشیدن...»(مصباح الشريعة، ص:144)(3)

این علامت ها در گروه های سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، عبادی و غیره دسته بندی می شود.

ص: 47


1- وَ لَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِيمَهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فىِ لَحْنِ الْقَوْلِ؛ ما اگر بخواهيم تك تك آنان را به تو نشان مى دهيم ولى تو خودت ايشان را هم به علامت هايشان خواهى شناخت و هم به لحن سخنانشان مى شناسى (محمد/30).
2- ثلَاثٌ مَنْ كُنَ فِيهِ كَانَ مُنَافِقاً: إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ وَ إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَف(اصول كافي -ط – الإسلامية، ج 2، ص: 291)
3- قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام): الْمُنَافِقُ قَدْ رَضِيَ بِبُعْدِهِ عَنْ رَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَى لِأَنَّهُ يَأْتِي بِأَعْمَالِهِ الظَّاهِرَةِ شَبِيهاً بِالشَّرِيعَةِ وَ هُوَ لَاهٍ وَ لَاغٍ وَ بَاغٍ بِالْقَلْبِ عَنْ حَقِّهَا مُسْتَهْزِئٌ فِيهَا وَ عَلَامَةُ النِّفَاقِ قِلَّةُ الْمُبَالاةِ بِالْكَذِبِ وَ الْخِيَانَةُ وَ الْوَقَاحَةُ وَ الدَّعْوَى بِلَا مَعْنًى وَ اسْتِخَانَةُ الْعَيْنِ وَ السَّفَهُ وَ الْغَلَطُ وَ قِلَّةُ الْحَيَاءِ وَ اسْتِصْغَارُ الْمَعَاصِي وَ اسْتِيضَاعُ أَرْبَابِ الدِّينِ وَ اسْتِخْفَافُ الْمَصَائِبِ فِي الدِّينِ وَ الْكِبْرُ وَ حُبُّ الْمَدْحِ وَ الْحَسَدُ وَ إِيثَارُ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَ الشَّرِّ عَلَى الْخَيْرِ-وَ الْحَثُّ عَلَى النَّمِيمَةِ وَ حُبُّ اللَّهْوِ وَ مَعُونَةُ أَهْلِ الْفِسْقِ وَ الْبَغْيِ وَ التَّخَلُّفُ عَنِ الْخَيْرَاتِ وَ تَنَقُّصُ أَهْلِهَا وَ اسْتِحْسَانُ مَا يَفْعَلُهُ مِنْ سُوءٍ وَ اسْتِقْبَاحُ مَا يَفْعَلُهُ غَيْرُهُ مِنْ حَسَنٍ وَ أَمْثَالُ ذَلِكَ كَثِيرَة (مصباح الشريعة، ص: 145).
الف.خصوصیات عبادی- اجتماعی منافقین

خصوصیات عبادی- اجتماعی منافقین شامل عبادت از روی ریا، ایستادن به نماز باحالت تنبلی (نساء/142، توبه/54)(1)، امر به منکر و نهی از معروف (توبه/67)(2)، کفر ورزیدن در پوشش ایمان، فساد در پوشش اصلاح و نیرنگ بازی و چند چهرگی (بقره/8-12)(3)، دارای قیافه حق به جانب اند و سعی دارند که مردم را تحت تأثیر قرار دهند (منافقون/1-5)(4)، تضعیف باورهای دینی و شبهه افکنی (آل عمران/154، احزاب/12)(5)، تحقیر و تمسخرِ مؤمنین (بقره/14؛ توبه/79؛ هود/27؛ شعراء/111)(6) و سوگند بسیار برای

ص: 48


1- إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يخُادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُواْ إِلىَ الصَّلَوةِ قَامُواْ كُسَالىَ يُرَاءُونَ النَّاسَ وَ لَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًامنافقان مى خواهند خدا را فريب دهند در حالى كه او آنها را فريب مى دهد و هنگامى كه به نماز برمى خيزند، با كسالت برمى خيزند و در برابر مردم ريا مى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى نمايند * وَ لَا يَأْتُونَ الصَّلَوةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسَالىَ وَ لَا يُنفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كَرِهُون؛ و نماز بجا نمى آورند جز با كسالت و انفاق نمى كنند مگر با كراهت (نساء/142، توبه/54).
2- الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَ يَنهْوْنَ عَنِ الْمَعْرُوف؛ مردان منافق و زنان منافق، همه از يك گروهند! آنها امر به منكر و نهى از معروف مى كنند.
3- وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الاَخِرِ وَ مَا هُم بِمُؤْمِنِينَ؛ گروهى از مردم (منافقان) كسانى هستند كه مى گويند: به خدا و روز رستاخيز ايمان آورده ايم، در حالى كه ايمان ندارند (بقره/ 8)، يخُدِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ مَا يخَدَعُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَ مَا يَشْعُرُونَ؛ مى خواهند خدا و مؤمنان را فريب دهند در حالى كه جز خودشان را فريب نمى دهند (اما) نمى فهمند. (بقره/ 9)، وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُواْ فىِ الْأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نحَنُ مُصْلِحُونَ؛ و هنگامى كه به آنان گفته شود: «در زمين فساد نكنيد» مى گويند: «ما فقط اصلاح كننده ايم» (بقره/ 11) أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لَاكِن لَّا يَشْعُرُونَ؛ آگاه باشيد، اينها همان مفسدانند ولى نمى فهمند (بقره/ 12).
4- وَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَ إِن يَقُولُواْ تَسْمَعْ لِقَوْلهِمْ كَأَنهَّمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يحَسَبُونَ كلُ صَيْحَةٍ عَلَيهْمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنىَ يُؤْفَكُون؛ هنگامى كه آنها را مى بينى، جسم و قيافه آنان تو را در شگفتى فرو مى برد و اگر سخن بگويند، به سخنانشان گوش فرا مى دهى اما گويى چوبهاى خشكى هستند كه به ديوار تكيه داده شده اند! هر فريادى از هر جا بلند شود بر ضد خود مى پندارند آنها دشمنان واقعى تو هستند، پس از آنان بر حذر باش! خداوند آنها را بكشد، چگونه از حق منحرف مى شوند (منافقون/4).
5- …[5] وَ طَائفَةٌ قَدْ أَهَمَّتهْمْ أَنفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيرْ الْحَقِّ ظَنَّ الجْهِلِيَّةِ…؛ اما گروه ديگرى (منافقان) در فكر جان خويش بودند آنها گمانهاى نادرستى همچون گمانهاى دوران جاهليت، درباره خدا داشتند... *(آل عمران/154) وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِينَ فىِ قُلُوبهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا؛ و (نيز) به خاطر آوريد زمانى را كه منافقان و بيماردلان مى گفتند: خدا و پيامبرش جز وعده هاى دروغين به ما نداده اند (احزاب/12).
6- وَ إِذَا لَقُواْ الَّذِينَ ءَامَنُواْ قَالُواْ ءَامَنَّا وَ إِذَا خَلَوْاْ إِلىَ شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نحَنُ مُسْتهَزِءُون؛ و هنگامى كه (منافقان) افراد باايمان را ملاقات مى كنند و مى گويند: «ما ايمان آورده ايم!» (ولى) هنگامى كه با شيطانهاى خود خلوت مى كنند، مى گويند: «ما با شمائيم! ما فقط (آنها را) مسخره مى كنيم»(بقره/14) * لَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فىِ الصَّدَقَاتِ وَ الَّذِينَ لَا يجَدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنهْمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنهْمْ وَ لهَمْ عَذَابٌ أَلِيم؛ آنهايى كه از مؤمنان اطاعت كار، در صدقاتشان عيبجويى مى كنند و كسانى را كه (براى انفاق در راه خدا) جز به مقدار (ناچيز) توانايى خود دسترسى ندارند، مسخره مى نمايند، خدا آنها را مسخره مى كند (و كيفر استهزاكنندگان را به آنها مى دهد) و براى آنها عذاب دردناكى است! (توبه/ 79) * مَا نَرَئكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِىَ الرَّأْىِ؛ و جز فرومايگانِ ما، آن هم نسنجيده، نمى بينيم كسى تو را پيروى كرده باشد (هود/27)* قَالُواْ أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُون؛ گفتند: آيا به تو ايمان بياوريم و حال آنكه فرومايگان، از تو پيروى كرده اند (شعرا/111).

باوراندن حرف خود به مردم (توبه/56؛ منافقون/2)(1) از نشانه های دیگر منافق، نابودی زیرساخت های توسعه است (بقره/205)(2).

ب. ویژگی های اخلاقی دو چهرگان

ویژگی های اخلاقی دو چهرگان شامل عدم اعتمادبه نفس، ترس و بخل (احزاب/19؛ توبه/67)(3)، لجاجت (بقره/18 و 206)(4)، پیروی از هوای نفس (محمد/16)(5)، توجیه گناه (نساء/62)(6) و...

ص: 49


1- وَ يحَلِفُونَ بِاللَّهِ إِنهَّمْ لَمِنكُمْ وَ مَا هُم مِّنكمُ وَ لَاكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُون؛ و به خدا سوگند ياد مى كنند كه آنان قطعاً از شمايند، در حالى كه از شما نيستند، ليكن آنان گروهى هستند كه مى ترسند (توبه/56)* اتخَّذُواْ أَيْمَانهَمْ جُنَّةً فَصَدُّواْ عَن سَبِيلِ الله؛ آنها سوگندهايشان را سپر ساخته اند تا مردم را از راه خدا باز دارند (منافقون/2).
2- وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ؛ و چون برگردد [يا رياستى يابد] كوشش مى كند كه در زمين فساد نمايد و كشت و نسل را نابود سازد و خداوند تباهكارى را دوست ندارد. (بقره/205)
3- أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَاءَ الخْوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كاَلَّذِى يُغْشىَ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الخْوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلىَ الخْيرْ أُوْلَئكَ لَمْ يُؤْمِنُواْ فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَ كاَنَ ذَالِكَ عَلىَ اللَّهِ يَسِيرًا؛ آنها در همه چيز نسبت به شما بخيلند و هنگامى كه (لحظات) ترس (و بحرانى) پيش آيد، مى بينى آن چنان به تو نگاه مى كنند و چشمهايشان در حدقه مى چرخد، كه گويى مى خواهند قالب تهى كنند! امّا وقتى حالت خوف و ترس فرو نشست، زبانهاى تند و خشن خود را با انبوهى از خشم و عصبانيت بر شما مى گشايند (و سهم خود را از غنايم مطالبه مى كنند!) در حالى كه در آن نيز حريص و بخيلند آنها (هرگز) ايمان نياورده اند، از اين رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود كرد و اين كار بر خدا آسان است (احزاب/19)* وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيهَمْ؛ و دستهايشان را (از انفاق و بخشش) مى بندند (توبه/67).
4- صُمُّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُون؛ آنها كران، گنگها و كورانند لذا (از راه خطا) بازنمى گردند (بقره/18)*
5- وَ مِنهْم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتىَّ إِذَا خَرَجُواْ مِنْ عِندِكَ قَالُواْ لِلَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مَا ذَا قَالَ ءَانِفًا أُوْلَئكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلىَ قُلُوبهِمْ وَ اتَّبَعُواْ أَهْوَاءَهُم؛ گروهى از آنان به سخنانت گوش فرامى دهند، امّا هنگامى كه از نزد تو خارج مى شوند به كسانى كه علم و دانش به آنان بخشيده شده (از روى استهزا) مى گويند: «(اين مرد) الان چه گفت؟!» آنها كسانى هستند كه خداوند بر دلهايشان مُهر نهاده و از هواى نفسشان پيروى كرده اند (از اين رو چيزى نمى فهمند)(محمد/16).
6- فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةُ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يحَلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَنًا وَ تَوْفِيقًا؛ پس چگونه وقتى به خاطر اعمالشان، گرفتار مصيبتى مى شوند، سپس به سراغ تو مى آيند، سوگند ياد مى كنند كه منظورِ (ما از بردنِ داورى نزد ديگران)، جز نيكى كردن و توافق (ميان طرفين نزاع)، نبوده است؟(نساء/62).
ج. خصوصیات سیاسی منافقین

خصوصیات سیاسی منافقین عبارت اند از دوستی با بیگانگان (مجادله/14)(1)، فتنه گری (توبه/47-48)(2)، فرصت طلبی (نساء/141؛ احزاب/19، 20)(3)، ایجاد جنگ روانی (نساء/83؛

ص: 50


1- أَ لَمْ تَرَ إِلىَ الَّذِينَ تَوَلَّوْاْ قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيهْم مَّا هُم مِّنكُمْ وَ لَا مِنهْمْ وَ يحَلِفُونَ عَلىَ الْكَذِبِ وَ هُمْ يَعْلَمُون؛ آيا نديدى كسانى را كه طرح دوستى با گروهى كه مورد غضب خدا بودند ريختند؟! آنها نه از شما هستند و نه از آنان! سوگند دروغ ياد مى كنند (كه از شما هستند) در حالى كه خودشان مى دانند (دروغ نمى گويند)(مجادله/14)* فَتَرَى الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشى أَنْ تُصيبَنا دائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلى ما أَسَرُّوا في أَنْفُسِهِمْ نادِمين؛ (ولى) كسانى را كه در دلهايشان بيمارى است مى بينى كه در (دوستى با دشمنان)، بر يكديگر پيشى مى گيرند، و مى گويند: «مى ترسيم حادثه اى براى ما اتفاق بيفتد (و نياز به كمك آنها داشته باشيم!)» شايد خداوند پيروزى يا حادثه ديگرى از سوى خود (به نفع مسلمانان) پيش بياورد و اين دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشيمان گردند! (مائده/52).
2- لَوْ خَرَجُواْ فِيكمُ مَّا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَ لَأَوْضَعُواْ خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِيكمُ سَمَّاعُونَ لهَمْ وَ اللَّهُ عَلِيمُ بِالظَّلِمِينَ (47)*لقَدِ ابْتَغَوُاْ الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَ قَلَّبُواْ لَكَ الْأُمُورَ حَتىَ جَاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ كَرِهُونَ (48)؛ اگر آنها همراه شما (بسوى ميدان جهاد) خارج مى شدند، جز اضطراب و ترديد، چيزى بر شما نمى افزودند و بسرعت در بين شما به فتنه انگيزى (و ايجاد تفرقه و نفاق) مى پرداختند و در ميان شما، افرادى (سست و ضعيف) هستند كه به سخنان آنها كاملًا گوش فرامى دهند و خداوند، ظالمان را مى شناسد. (47)*آنها پيش از اين (نيز) در پى فتنه انگيزى بودند و كارها را بر تو دگرگون ساختند (و به هم ريختند) تا آن كه حق فرا رسيد و فرمان خدا آشكار گشت (و پيروز شديد)، در حالى كه آنها كراهت داشتند. (48)
3- الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِن كاَنَ لَكُمْ فَتْحٌ مِّنَ اللَّهِ قَالُواْ أَ لَمْ نَكُن مَّعَكُمْ وَ إِن كاَنَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُواْ أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَ نَمْنَعْكُم مِّنَ الْمُؤْمِنِين؛ منافقان همانها هستند كه پيوسته انتظار مى كشند و مراقب شما هستند اگر فتح و پيروزى نصيب شما گردد، مى گويند: مگر ما با شما نبوديم؟ (پس ما نيز در افتخارات و غنايم شريكيم!) و اگر بهره اى نصيب كافران گردد، به آنان مى گويند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسليم در برابر مؤمنان، تشويق نمى كرديم؟ (پس با شما شريك خواهيم بود!)(نساء/141)؛ أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَاءَ الخْوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كاَلَّذِى يُغْشىَ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الخْوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلىَ الخْيرْ أُوْلَئكَ لَمْ يُؤْمِنُواْ فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَ كاَنَ ذَالِكَ عَلىَ اللَّهِ يَسِيرًا؛ آنها در همه چيز نسبت به شما بخيلند و هنگامى كه (لحظات) ترس (و بحرانى) پيش آيد، مى بينى آن چنان به تو نگاه مى كنند و چشمهايشان در حدقه مى چرخد، كه گويى مى خواهند قالب تهى كنند! امّا وقتى حالت خوف و ترس فرو نشست، زبانهاى تند و خشن خود را با انبوهى از خشم و عصبانيت بر شما مى گشايند (و سهم خود را از غنايم مطالبه مى كنند!) در حالى كه در آن نيز حريص و بخيلند آنها (هرگز) ايمان نياورده اند، از اين رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود كرد و اين كار بر خدا آسان است (احزاب/19)،*يحَسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُواْ وَ إِن يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّواْ لَوْ أَنَّهُم بَادُونَ فىِ الْأَعْرَابِ يَسْلُونَ عَنْ أَنبَائكُمْ وَ لَوْ كَانُواْ فِيكُم مَّا قَاتَلُواْ إِلَّا قَلِيلًا؛ آنها گمان مى كنند هنوز لشكر احزاب نرفته اند و اگر برگردند (از ترس آنان) دوست مى دارند در ميان اعراب باديه نشين پراكنده (و پنهان) شوند و از اخبار شما جويا گردند و اگر در ميان شما باشند جز اندكى پيكار نمى كنند (احزاب/20).

احزاب/60)(1)، نپذیرفتن حکومت دینی (نساء/60، 61)(2)، مخالفت عملی با دستورات ولایت (نور/62)(3)، نان به نرخ روز خوردن (احزاب/19)(4).

حضرت امام علی علیه السلام در خطبه 194 نهج البلاغه، برخی ویژگی های منافقان را فهرست کرده اند که به طور خلاصه اشاره می کنیم:

1- گمراه و گمراه کننده اند؛ فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ

2- لغزشکار و لغزاننده اند؛ الزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ

3- رنگ به رنگ می شوند و فتنه گری می کنند؛ یَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً وَ یَفْتَنُّونَ افْتِنَانا

ص: 51


1- وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلىَ الرَّسُولِ وَ إِلىَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنهْمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنهْمْ وَ لَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَنَ إِلَّا قَلِيلًا؛ و هنگامى كه خبرى از پيروزى يا شكست به آنها برسد، (بدون تحقيق)، آن را شايع مى سازند در حالى كه اگر آن را به پيامبر و پيشوايان- كه قدرت تشخيص كافى دارند- بازگردانند، از ريشه هاى مسائل آگاه خواهند شد؛ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه كمى، همگى از شيطان پيروى مى كرديد (و گمراه مى شديد) (نساء/83) * لَّئنِ لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَفِقُونَ وَ الَّذِينَ فىِ قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فىِ الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يجُاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلا؛ اگر منافقان و بيماردلان و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بى اساس در مدينه پخش مى كنند دست از كار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان مى شورانيم، سپس جز مدّت كوتاهى نمى توانند در كنار تو در اين شهر بمانند! (احزاب/60).
2- أَ لَمْ تَرَ إِلىَ الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ ءَامَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلىَ الطَّغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالَا بَعِيدًا؛ آيا نديدى كسانى را كه گمان مى كنند به آنچه (از كتابهاى آسمانى كه) بر تو و بر پيشينيان نازل شده، ايمان آورده اند، ولى مى خواهند براى داورى نزد طاغوت و حكّام باطل بروند؟! با اينكه به آنها دستور داده شده كه به طاغوت كافر شوند. امّا شيطان مى خواهد آنان را گمراه كند و به بيراهه هاى دور دستى بيفكند (نساء/60).*وَ إِذَا قِيلَ لهَمْ تَعَالَوْاْ إِلىَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ إِلىَ الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا؛ و هنگامى كه به آنها گفته شود: «به سوى آنچه خداوند نازل كرده و به سوى پيامبر بياييد»، منافقان را مى بينى كه (از قبول دعوت) تو، اعراض مى كنند (نساء/60).
3- قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يخُالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِيبهَمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبهَمْ عَذَابٌ أَلِيم؛ خداوند كسانى از شما را كه پشت سر ديگران پنهان مى شوند و يكى پس از ديگرى فرار مى كنند مى داند! پس آنان كه فرمان او را مخالفت مى كنند، بايد بترسند از اينكه فتنه اى دامنشان را بگيرد، يا عذابى دردناك به آنها برسد (نور/63).
4- أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَاءَ الخْوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كاَلَّذِى يُغْشىَ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الخْوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلىَ الخْيرْ أُوْلَئكَ لَمْ يُؤْمِنُواْ فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَ كاَنَ ذَالِكَ عَلىَ اللَّهِ يَسِيرًا؛ آنها در همه چيز نسبت به شما بخيلند و هنگامى كه (لحظات) ترس (و بحرانى) پيش آيد، مى بينى آن چنان به تو نگاه مىكنند و چشمهايشان در حدقه مىچرخد، كه گويى مىخواهند قالب تهى كنند! امّا وقتى حالت خوف و ترس فرو نشست، زبانهاى تند و خشن خود را با انبوهى از خشم و عصبانيت بر شما مىگشايند (و سهم خود را از غنايم مطالبه مىكنند!) در حالى كه در آن نيز حريص و بخيلند آنها (هرگز) ايمان نياوردهاند، از اين رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود كرد و اين كار بر خدا آسان است (احزاب/19).

4- در هر پناهگاهی، کمین می زنند، یَعْمِدُونَکمْ بِکلِّ عِمَادٍ وَ یَرْصُدُونَکمْ بِکلِّ مِرْصَادٍ

5- بیماردلی و ظاهر آرایی؛ قُلُوبُهُمْ دَوِیَّه وَ صِفَاحُهُمْ نَقِیَّه

6- حرکت های پنهانی؛ یَمْشُونَ الْخَفَاءَ.

7- تنگ نظری و ایجاد یأس، حَسَدَه الرَّخَاءِ وَ مُؤَكِّدُوالْبَلَاءِ وَ مُقْنِطُو الرَّجَاءِ

8- شریک دزد و رفیق قافله؛ لَهُمْ بِکلِّ طَرِیقٍ صَرِیعٌ وَ إِلَی کلِّ قَلْبٍ شَفِیعٌ وَ لِکلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ؛ (آن ها در هر راهی کشته ای را به خاک افکنده اند و به هر دلی راهی دارند و بر هر مصیبتی اشکی دروغین می ریزند)

9- اصرار و لجاجت؛ إِنْ سَأَلُوا أَلْحَفُوا

10- پرده دری و هتک حرمت؛ وَ إِنْ عَذَلُوا کشَفُوا

11- خیانت در قضاوت؛ وَ إِنْ حَکمُوا أَسْرَفُوا.

12- برنامه ریزی برای اهداف باطل، قَدْ أَعَدُّوا لِکلِّ حَقٍّ بَاطِلًا.

13- آمیختن حق و باطل؛ یَقُولُونَ فَیُشَبِّهُونَ

14- پس اینان، پیروان شیطانند؛ أُولئِک حِزْبُ الشَّیْطانِ

ص: 52

بخش دوم: ماهیت جنگ نرم

اشاره

ص: 53

1-2-.ماهیت جنگ نرم

انواع جنگ
اشاره

قبل از تبیین ماهیت جنگ نرم، به انواع جنگ اشاره می کنیم.

الف- جنگ سخت

منظور از جنگ سخت، جنگ نظامي و فيزيكي ميان سربازان و نظاميان مهاجم و جبهه ي مقابل است.

ب- جنگ نیمه سخت

هدف اصلي در جنگ نيمه سخت، تغيير حاكمان و مسئولان كشور است. در اين نوع از جنگ كه معمولاً براي سرنگون كردن و تسخير يك حكومت است، سپاه دشمن علناً وارد جنگ نمي شود بلكه سعي مي كند مهره هاي خود را توسط كودتاي نظامي و...به قدرت برساند.

کودتا، شورش، انقلاب رنگی و مخملی، جرائم سازمان یافته و... از اشکال جنگ (تهدید) نیمه سخت بشمار می رود (نائینی،1389 ص 168).

ص: 54

ج- جنگ ترکیبی (هیبریدی)

جنگ هيبريدی در بُعد نظامی که گاهي از آن با عنوان عمليات های پيچيده، جنگ های کوچک و يا جنگ های نامنظم نيز ياد مي شود، بيانگرِ به کارگیری ترکيبی قابليت های نيروهای نظامي متعارف به شيوه ای پيچيده و هماهنگ شده است (مشرق نیوز، 19 رداد1395).(1)

در يک تعريف جامع تر که در کنفرانس امنيتي مونيخ 2015 ارائه شده، نبرد هيبريدی شامل ترکيبي از ابزارهاي مختلف متعارف و غيرمتعارف است. اين ابزارها از ديپلماسي تا جنگ نظامي را در هشت قسمت شامل مي شود: 1. ديپلماسي 2. جنگ اطلاعاتي و پروپاگاندا 3. حمايت از نابساماني ها و شورش های محلي 4. نيروهاي نامنظم و چريکي 5. نيروهای ويژه 6. نيروهاي کلاسيک نظامي 7. جنگ اقتصادي 8-حمله های سايبری (پورحسن،1396).

د- جنگ بیولوژیکی

جنگ بیولوژیکی یا جنگ زیستی به معنی استفاده از عوامل بیولوژیکی، اعم از باکتری ها، ویروس ها، قارچ ها و فراورده های آن ها به منظور اهداف خصمانه برای کشتن یا ناتوان کردن انسان ها، جانوران یا گیاهان است.

نمونه بارز این نوع جنگ، تولید و انتشار ویروس کرونا در سال 2020 م است که-بنا به برخی گزارش ها- توسط آمریکا، به منظور ضربه زدن به چین و ایران منتشرشد و لی این ویروس، سراسر دنیا، حتی خود آمریکا را آلوده نموده تعداد زیادی از مردمان را به بیماری «کوید 19» مبتلا نمود و از پای در آورد! که ریشه کنی کامل این ویروس مستلزم زمان طولانی بوده و بسا بطور کامل از بین نرود.

ص: 55


1- https://www.mashreghnews.ir/news/611631/- کد خبر 611631.

پیش از آن نیز ویروس های دست ساز بشری که سلامت انسان را هدف گرفتند؛ فراوان اند، نظیر ابولا، سارس، سیاه زخم و...

ه- جنگ نرم
1-1-. تاریخچه جنگ
اشاره

*1-1-. تاریخچه جنگ(1)

جنگ نرم و مفاهیم همسان از قبیل جنگ روانی، عملیات روانی و قدرت نرم، تهدید نرم، قدمتی به اندازه ی حیات بشری دارند.

با استناد به آیات قرآن کریم، شیطان، برای گمراه نمودن انسان، از شیوه های گوناگون بهره می جوید مانند زینت بخشی اعمال ناشایسته در نظر انسان (انفال/48؛ نحل/63…)، وعده های فریبنده و خیالی (نساء/120)، محاصره کامل (اعراف/16، 17)، اختلاف افکنی و گسستن پیوندها (اسراء/53)، استزلال یعنی براثر گناهان به لغزش افتادن (آل عمران/155)، دستور دادن به منکرها (حشر/16، نور/21) و غیره.

لذا، بعد از آفرینش اولین انسان (حضرت آدم و حوا)، نخستین بار، جنگ نرم میان انسان و شیطان صورت گرفت سپس بین خود انسان ها. در طول تاریخ، پیامبران خدا و طرفدارانشان، پیوسته مورد هجوم جنگ نرم، قرار داشتند. «فتنه» از واژگانی است که در قرآن و سنت، علاوه بر معانی دیگر- معادل مفهوم جنگ نرم است.

از واژگان تخصصی که همردیفِ «جنگ نرم» استفاده شده اند عبارت اند از «استعمار» و «جنگ سرد». گرچه از جهاتی، این دو کلمه، باهم فرق می کنند. ولی وجه مشترک هر دو، تلاش برای تسلط به کشور هدف است.

ص: 56


1- مباحث تخصصیِ جنگ نرم، در قالب کتب مستقل ارایه شده است. ما در این کتاب، با رویکرد قرآنی، این مبحث را بطور خلاصه پی می گیریم.
استعمار

استعمارگران، برای نفوذ به کشورهای هدف، در همه ابعاد اقتصادى، علمى، سياسى، فرهنگى و مذهبى و اجتماعى و غیره، برنامه های خاصی را دنبال می کردند. استعمارگرى، در ادبيات سياسى موجود، به تسلط سياسى، اقتصادى و فرهنگى ملتى نيرومند بر ملتى ضعيف تر از خود و نگه داشتن آن در وضعيتى وابسته و فرودست، اطلاق مى شود (شرف الدين،1389). استعمار ازجمله نمودهاى بارز امپرياليسم، قدرتى است كه مى خواهد از مرزهاى ملى و قومى خود تجاوز كرده و بر سرزمين ها، ملت ها و اقوام ديگر استيلا يابد و اراده اش را بر آنها تحميل كند (علیزاده،1381، ص 73).

استعمار، از تاریخ پیدایش (حدوداً از اوایل قرن 16 میلادی) دو شیوه اساسی را اجرا کرده است؛ یکی استعمار قدیم یا کلاسیک (مبتنی بر حضور نظامی و فیزیکی استعمارگران در کشور هدف) دیگری استعمار نو به معنی اجرای یک سری فعالیت هایی شبیه جنگ نرم کنونی است. اخیراً واژه سومی نیز خلق شده با عنوان «استعمار فرانو» به مفهومِ اشغال پايدار، غیرمستقیم و بدون اعتراض مردمى با عبور از حاكمان سياسى است.

جنگ سرد

جنگ سرد اصطلاحی است که به دوره ای از رقابت، تنش و کشمکش های سیاسی و ژئوپلیتیکی بین بلوک شرق (اتحاد جماهیر شوروی و دولت های اقماری اش) و بلوک غرب (ایالات متحده آمریکا و متحدان ناتو) بعد از جنگ جهانی دوم گفته می شود که حدوداً سال 1947 آغازشده- تا سال 1991 ادامه داشت. در طول این دوره رقابت میان این دو ابرقدرت در عرصه های گوناگون مانند اتحاد نظامی، ایدئولوژی، روانشناسی، جاسوسی، ورزش، تجهیزات نظامی، صنعت و توسعه فناوری ادامه داشت (آدامز،1391 ص 169).

ص: 57

جنگ نرم

قبل از کلمه، جنگ نرم، اصطلاح «قدرت نرم» برای اولین بار، توسط جوزف نای، تقریباً سال 19000، بکار گرفته شد (نای، 1387، ص 24).

جنگ نرم به وسیلة کمیتة خطر جاری در مهروموم های پایانی دهة 1980 طرّاحی شد. کمیتة خطر جاری در اوج جنگ سرد و در دهة 1970 با مشارکت استادان برجستة علوم سیاسی و مدیران باسابقة سازمان سیا و پنتاگون تأسیس شد. در آن مقطع و در پی اصلاحات گورباچف مبنی بر ایجاد فضای باز سیاسی و تغییر در قوانین اقتصادی (پروسترویکا) این کمیته با منتفی دانستن جنگ سخت و رودررو با اتحاد جماهیر شوروی، تنها راه به زانو درآوردن بلوک شرق را جنگ نرم و فروپاشی از درون معرفی کرد. سیاست گذاران پنتاگون و سیا با سه راهبرد دکترین مهار، نبرد رسانه ای و ساماندهی نافرمانی مدنی، اتحاد شوروی را به فروپاشی و شکست واداشتند. (افتخاری، 1387، ص 402-369).

ولی اصطلاح «جنگ نرم» به معنی رایجِ کنونی آن، در ایران، از سال 1388 به بعد، پس از ناآرامی های مربوط به انتخابات ریاست جمهوری، برای اولین بار توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران، حضرت آیت الله خامنه ای(1) مطرح شده در محافل علمی، تشریح گردید، ایشان، پس ازآن، پیوسته در سخنرانی هایش، از خطراتِ این جنگ و ضرورت مقابله با آن صحبت نموده مردم را آگاه ساخته اند.

ص: 58


1- بیانات رهبرفرزانه، در دیدار دانشجویان و نخبگان علمی کشور، 4/6/1388.
1-2-.سیر تحول واژگان در خصوص جنگ نرم با استناد به بیانات رهبر معظم انقلاب
اشاره

* سیر تحول واژگان در خصوص جنگ نرم با استناد به بیانات رهبر معظم انقلاب (1)

نظر به اهمیت و ضرورت مقابله با دشمن، رهبر فرزانه و تیزبین انقلاب اسلامی ایران، حضرت آیت الله خامنه ای، حدود سه دهه است که پیوسته، در سخنرانی های خود، به مقوله جنگ نرم، پرداخته اند. ایشان، با توجه به شرایط زمانی، از واژگان متعددی استفاده کرده اند که همه آن ها در عمل و نتیجه، ناظر به یک مقوله است(2)؛ یعنی تلاشِ دشمن برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران! برخی از این اصطلاحات به شرح ذیل است:

الف- تهاجم فرهنگی

* تهاجم فرهنگی (3)

از اواخر دهه 1360 و طول دهه 70، تهاجم فرهنگی محور مباحث ایشان بود.

ب- شبيخون فرهنگي

* شبيخون فرهنگي (4)

این واژه، در سخنرانی رهبر عزیز، در دیدار با در ديدار مردم مؤمن و انقلابی آذربایجان شرقی درتاریخ 28 بهمن 1387 نمایان است.

ج- براندازی نرم

* براندازی نرم (5)

این واژه در سخنرانی رهبر عزیز، در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، مورخه 29/3/1385 بکار گرفته شده است

ص: 59


1- متن کامل سخنرانی های رهبرفرزانه انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای، در پایگاه khamenei.ir، گزینه بیانات و همچنین در پایگاه اطلاع رسانی ایشان https://www.leader.ir موجود است.
2- گرچه این واژگان، تمایزهای جزیی- از نظر شدت و ضعف در تاثیرگذاری بر جامعه هدف- دارند.
3- https://www.leader.ir/fa/content//774/
4- https://www.leader.ir/fa/content//4809/
5- https://www.leader.ir/fa/content//2907
د- ناتوی فرهنگی

*ناتوی فرهنگی (1)

این واژه در سخنرانی رهبر عزیز، در دیدار با دانشگاهیان سمنان مورخه 18/8/1385 بکار گرفته شد.

ه- توطئه نرم

* توطئه نرم (2).

این واژه در سخنرانی رهبر عزیز، در دیدار با خانواده های شهیدان و جانبازان کردستان مورخه 22/02/1388 بکار گرفته شد.

و- جنگ نرم

* جنگ نرم (3)

این واژه در پیام شفاهی رهبر معظم انقلاب به تشكل هاي دانشجويي انقلابي، مورخه 23/11/1392 بکار گرفته شد.

1-3-.مفهوم جنگ نرم
اشاره

جنگ نرم یعنی، اجرای برنامه ای حساب شده، مسالمت آمیز و درازمدت برای نفوذ در ارکان سیاسی -اجتماعی یک نظام به منظور تغییر سیستم سیاسی یک کشور با ایجاد تغییر و تحول اساسی در باورهای اساسی واصلی آن(وزیری،1390 ص 120). جنگ نرم از سنخ جنگ فرهنگي است. ابزار و ادوات آن از نوع ابزارهاي فرهنگي، فکري، اندیشه ای و منشی اند. دشمنان در جنگ نرم به دنبال تسخير باورها و ارزش های يک ملت اند. تصرف قلب ها و مغزها، هدف اصلي جنگ نرم است (افتخاری و عبدی 1393، ص 13)؛ زیرا پس از ایجاد تغییرات نرم، به آسانی، می توانند آن کشور را تسخیر نموده به اهداف خود برسند!

ص: 60


1- https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=3362nt=2year=1385tid=1107
2- https://www.leader.ir/fa/content/5248/
3- https://www.leader.ir/fa/content/11466/
- چرایی جنگ نرم

چرایی جنگ نرم، از چند جهت قابل تبیین است:

الف- جایی که به دلیل توان نظامی و قدرت دفاعی بالا، در کشور هدف (مثل ایران)، دشمن از مقابلۀ نظامی (جنگ سخت) ناامید و منصرف می شود.

ب- دشمن، احتمال می دهد که در جنگ نرم، به اهدافش می رسد، چون خیلی از مردم عادی در کشورِ هدف، اطلاعاتی از جنگ نرم ندارند لذا ناخودآگاه سرباز دشمن می شوند.

1-4-. فتنه، به عنوان مهم ترین معادل جنگ نرم در قرآن و حدیث. معنای فتنه
اشاره

فتنه، در قرآن، معانی و مصادیق مختلف دارد. ازجمله آزمایش و امتحان که حدود 22 بار به کاررفته است (بقره/102؛ اعراف/155؛ توبه/126؛ اسراء/60؛ طه/40،85،131 و 90؛ ص/24 و 34؛ زمر/49، تغابن/15؛ دخان/17؛ جن/17؛ مدثر/31؛ انبیاء/35 و 111؛ حج/11 و 35؛ فرقان/20؛ عنکبوت/2 و 3)، عذاب الهی (مائده/41 و 71؛ ذاریات/40؛ حدید/14)،

از معانی مهم فتنه، اضطراب و اخلال در نظم امور جامعه(1) حدود 24 بار استعمال شده است (آل عمران/7؛ نساء/101، مائده/49؛ انعام/23؛ اعراف/27؛ انفال/25،39 و 73؛ توبه/47،48 و 49؛ یونس/83؛ نحل 110؛ اسراء/73؛ نور/63؛ نمل/47؛ عنکبوت/10؛ صافات 63 و 162؛ قلم/6)، به معنای شرک و بت پرستی، مصداق بارز اخلال امور اجتماعی (بقره/191،193 و 217؛ نساء/91).

ص: 61


1- مصادیق این امر گسترده بوده شامل فریب، تحریف حقایق وتحریف آموزه های دینی، شرک و بت پرستی وغیره است. در ادبیات سیاسی-اجتماعی، همچنین دراین تحقیق، همین معنا (اخلال در نظم امورجامعه) مدنظر است.

در یک جمع بندی کلی می توان چنین نتیجه گرفت که اضطراب و پریشانی در نظام امور جامعه، معنای دقیق فتنه، از منظر قرآن است؛ چراکه فتنه در این معنا مفهومی است عام که معانی دیگری را چون آزمایش و امتحان، عذاب، قتل و...دربر می گیرد و در این مصادیق، فراوان استعمال شده است(یساقی،1388 ص 171).

در نهج البلاغه نیز غالباً، فتنه در این معنا – غبار آلودگی فضای فکری جامعه که تشخیص حق و باطل جز برای خواص با بصیرت، میسر نباشد، آشوب و نافرمانی مدنی علیه حاکم اسلامی- استفاده شده است.

به عنوان نمونه:

امام علی علیه السلام: «وَ يَبُثُّ الْفِتَنَ فِيهَا فَلَا يُبْصِرُونَ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ يَمُوجُونَ فِيهَا مَوْجاً وَ يَمْرُجُونَ فِيهَا مَرْجا؛ فتنه و فساد در ميانشان گسترش يابد تا آنجا كه حق را از باطل نمى شناسند و به سختی در آن فتنه ها غوطه ور مى گردند»(نهج البلاغه،خطبه 164).

لذا، در قرآن و حدیث، معادلِ اصطلاح «جنگ نرم»، واژۀ «فتنه» است.

در حوادث مربوط به انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 1388 ش. اصطلاحِ «فتنه» به معنی اضطراب و پریشانی در نظام امور جامعه (تلاش برای تغییر نظام از طریق انقلاب رنگی و آشوب های خیابانی و...) استفاده شده است. به گونه ای که این حوادث به «فتنه 88» معروف شد.

ویژگی های جنگ نرم (فتنه)
اشاره

در کتابِ ارزشمند نهج البلاغه، ازجمله خطبه های 151،93، 189،101-102 و...، امام علی(علیه السلام) مختصات و ویژگی های فتنه و فتنه گران را بیان نموده است که چند مورد را برای نمونه می شماریم:

ص: 62

1- غبارآلودگی و تاریکی فضای فکری جامعه

از ویژگی های جنگ نرم (فتنه)، غبار آلودگی، تاریکی فضای فکری (سیاسی، فرهنگی، اعتقادی و...) جامعه است، به گونه ای که تشخیص حق و باطل، جز برای خواص با بصیرت، میسر نباشد. قرآن ناطق، چه زیبا این بخش را به تصویر کشیده است:

امام علی علیه السلام می فرمایند: «وَ يَبُثُّ الْفِتَنَ فِيهَا فَلَا يُبْصِرُونَ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ يَمُوجُونَ فِيهَا مَوْجاً وَ يَمْرُجُونَ فِيهَا مَرْجا؛ فتنه و فساد در ميانشان گسترش يابد تا آنجا كه حق را از باطل نمى شناسند و به سختى در آن فتنه ها غوطه ور مى گردند»(شريف الرضي،1414 ق. خطبه 164) * «.. فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا أَحَدٌ غَيْرِي بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَيْهَبُهَا وَ اشْتَدَّ كَلَبُهَا ...؛ اى مردم! من بودم كه چشم فتنه را كندم و جز من هيچ كس جرئت چنين كارى را نداشت، آنگاه که امواج سياهى ها بالا گرفت و به آخرين درجه شدّت خود رسيد»» (شريف الرضي،1414 ق.خطبه 93).

امام علی علیه السلام: «فَإِنَّهَا فِتْنَةٌ عَمْيَاءُ مُظْلِمَةٌ عَمَّتْ خُطَّتُهَا؛ فتنه اى كور و ظلمانى كه سلطه اش همه جا را فراگرفته است»(شريف الرضي،1414 ق.خطبه 93).

2- شروع (شکل گیری) پنهانی

تَبْدَأُ فِي مَدَارِجَ خَفِيَّة؛ فتنه هايى كه از رهگذرهاى ناپيدا آشكار گردد (شريف الرضي، 1414 ق، خطبه 151).

3- آغازش ناشناخته

إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ يُنْكَرْنَ مُقْبِلَاتٍ وَ يُعْرَفْنَ مُدْبِرَات؛ همانا فتنه ها چون روي آورد؛ باطل را به صورت حق آرايد و چون پشت کند حقيقت چنانکه هست نمايد فتنه ها چون روي آرد نشناسندش چون بازگردد؛ دانندش (شريف الرضي، 1414 ق، خطبه 93).

ص: 63

4- مجهز و با تشکیلات

«فِتَنٌ ... مَزْمُومَةً مَرْحُولَة(1)؛ مانندشترى كه مهارشده و جهاز بر پشت آن نهاده و ساربان آن را كشانده و به سرعت می راند» (شريف الرضي،1414 ق، خطبه 102).

5- فراگیری

فتنه، همه را دربرمی گیرد. چون مرکب ترمز بریده (افسارگسیخته) همه را به زیر گرفته آرامش را سلب می کند. «فَإِنَّهَا فِتْنَةٌ عَمْيَاءُ مُظْلِمَةٌ عَمَّتْ خُطَّتُهَا؛ فتنه اى كور و ظلمانى كه سلطه اش همه جا را فراگرفته است»(شريف الرضي،1414 ق.خطبه 93).

«…قَبْلَ أَنْ تَشْغَرَ بِرِجْلِهَا فِتْنَةٌ تَطَأُ فِي خِطَامِهَا وَ تَذْهَبُ بِأَحْلَامِ قَوْمِهَا؛ قبل از آن که فتنه ها مانند شترى بی صاحب حركت كند و مهار خود را پايمال نمايد و مردم را بكوبد و بيازارد و عقل ها را سرگردان كند»(شريف الرضي،1414 ق، خطبه 189).

«عُقِدَتْ رَايَاتُ الْفِتَنِ الْمُعْضِلَةِ وَ أَقْبَلْنَ كَاللَّيْلِ الْمُظْلِمِ وَ الْبَحْرِ الْمُلْتَطِم؛ پرچم هاى سپاه فتنه از هر سو به اهتزاز درآید و چونان شب تار و درياى متلاطم به مردم روی آورند (همه را در برمی گیرد)» (شريف الرضي،1414 ق، خطبه 102).

6- پیچیدگی

تَثَبَّتُوا فِي قَتَامِ الْعِشْوَةِ وَ اعْوِجَاجِ الْفِتْنَة؛ در فتنه هاى درهم پیچیده، ... با آگاهى قدم برداريد (شريف الرضي،1414 ق، خطبه 151).

ص: 64


1- کنایه از مجهز و با تشکیلات بودنِ فتنه است.
برخی آثار شوم (قدرت تخریبی) فتنه
اشاره

در کلام گهربار امام علی علیه السلام ازجمله، خطبه 151 نهج البلاغه(1)، تعدادی از آثار شوم فتنه، شمارش شده که چند مورد مهم را تیتر می زنیم.

1- آثارِ تخریبی زشت و ماندگار

آثارِ تخریبی فتنه، زشت و ماندگار است «آثَارُهَا كَآثَارِ السِّلَام؛ آثارش چون آثار باقی مانده بر سنگ هاى سخت زشت و ديرپاست »(شريف الرضي،1414 ق، خطبه 151).

ص: 65


1- ترجمه فراز های مربوطه از خطبه 151 نهج البلاغه، به شرح زیر است: در فتنه هاى در هم پيچيده، به هنگام پيدايش نوزاد فتنه ها و آشكار شدن باطن آنها و برقرار شدن قطب و مدار آسياى آن، با آگاهى قدم برداريد. فتنه هايى كه از رهگذرهاى ناپيدا آشكار گردد و به زشتى و رسوايى گرايد، آغازش چون دوران جوانى پر قدرت و زيبا و آثارش چون آثار باقى مانده بر سنگ هاى سخت زشت و ديرپاست، كه ستمكاران آن را با عهدى كه با يكديگر دارند، به ارث مى برند، نخستين آنان پيشواى آخرين و آخرين گمراهان، اقتدا كننده به اوّلين مى باشند. آنان در به دست آوردن دنياى پست بر هم سبقت مى گيرند و چونان سگ هاى گرسنه، اين مردار را از دست يكديگر مى ربايند، طولى نمى كشد كه پيرو از رهبر و رهبر از پيرو، بيزارى مى جويد و با بغض و كينه از هم جدا مى شوند و به هنگام ملاقات، همديگر را نفرين مى كنند. سپس فتنه اى سر برآورد كه سخت لرزاننده، در هم كوبنده و نابود كننده است، كه قلب هايى پس از استوارى مى لغزند و مردانى پس از درستى و سلامت، گمراه مى گردند و افكار و انديشه ها به هنگام هجوم اين فتنه ها پراكنده و عقايد پس از آشكار شدنشان به شك و ترديد دچار مى گردد. آن كس كه به مقابله با فتنه ها برخيزد كمرش را مى شكند و كسى كه در فرو نشاندن آن تلاش مى كند، او را در هم مى كوبد. در اين ميان فتنه جويان چونان گورخران، يكديگر را گاز مى گيرند و رشته هاى سعادت و آيين محكم شده شان لرزان مى گردد و حقيقت امر پنهان مى ماند. حكمت و دانش كاهش مى يابد، ستمگران به سخن مى آيند و بيابان نشين ها را در هم مى كوبند و با سينه مركب هاى ستم، آنها را خرد مى نمايند. تك روان در غبار آن فتنه ها نابود مى گردند و سواران با قدرت در آن به هلاكت مى رسند. فتنه ها با تلخى خواسته ها وارد مى شود و خون هاى تازه را مى دوشد، نشانه هاى دين را خراب و يقين را از بين مى برد. فتنه هايى كه افراد زيرك از آن بگريزند و افراد پليد در تدبير آن بكوشند. آن فتنه ها پر رعد و برق و پر زحمت است، در آن پيوندهاى خويشاوندى قطع شده و از اسلام جدا مى گردند، فتنه ها چنان ويرانگرند كه تندرست ها بيمار و مسكن گزيدگان كوچ مى كنند، در آن ميان كشته اى است كه خونش به رايگان ريخته و افراد ترسويى كه طالب امانند، با سوگندها آنان را فريب مى دهند و با تظاهر به ايمان آنها را گمراه مى كنند. (نهج البلاغة، خطبه 151).
2- در هم کوبنده، شکننده و گمراه کننده

«... الْفِتْنَةِ الرَّجُوفِ وَ الْقَاصِمَةِ الزَّحُوفِ فَتَزِيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اسْتِقَامَةٍ وَ تَضِلُّ رِجَالٌ بَعْدَ سَلَامَةٍ وَ تَخْتَلِفُ الْأَهْوَاءُ عِنْدَ هُجُومِهَا وَ تَلْتَبِسُ الْآرَاءُ عِنْدَ نُجُومِه...، سپس فتنه اى سر برآورد كه سخت لرزاننده، در هم كوبنده و نابود كننده است، كه قلب هايى پس از استوارى مى لغزند و مردانى پس از درستى و سلامت، گمراه مى گردند و افكار و انديشه ها به هنگام هجوم اين فتنه ها پراكنده و عقايد پس از آشكار شدنشان به شك و ترديد دچار مى گردد. آن کس كه به مقابله با فتنه ها برخيزد كمرش را مى شكند و كسى كه در فرونشاندن آن تلاش مى كند، او را در هم مى كوبد.» (شريف الرضي،1414 ق، خطبه 151).

3- جدایی بین مردم و ولایت و امامت (رهبری)

«آن قلیل يَتَبَرَّأُ التَّابِعُ مِنَ الْمَتْبُوعِ وَ الْقَائِدُ مِنَ الْمَقُود فَيَتَزَايَلُونَ بِالْبَغْضَاء؛ طولى نمى كشد كه پيرو از رهبر و رهبر از پيرو، بيزارى مى جويد و با بغض و كينه از هم جدا مى شوند»(شريف الرضي،1414 ق، خطبه 151).

4- خون ریزی (خون به ناحق)

«قَتِيلٍ مَطْلُول كشته اى است كه خونش به رایگان ريخته،... تَحْلُبُ عَبِيطَ الدِّمَاء...؛ خون هاى تازه را مى دوشد» (شريف الرضي،1414 ق، خطبه 151).

5- قطع روابط خانوادگی

«تُقْطَعُ فِيهَا الْأَرْحَامُ؛ پيوندهاى خويشاوندى قطع می شود»(شريف الرضي،1414 ق، خطبه 151).

ص: 66

6- آوارگی، بی خانمانی و بیماری

«بَرِيئُهَا سَقِيمٌ وَ ظَاعِنُهَا مُقِيم؛ تندرست ها بيمار و مسكن گزيدگان كوچ مى كنند » (شريف الرضي،1414 ق، خطبه 151).

7- تخریب پایه های دین و اصول و ارزش های دینی

«تَثْلِمُ مَنَارَ الدِّين؛ نشانه هاى دين را خراب می کند»(نهج البلاغه، خطبه 151)

8- درگیری مردم با یکدیگر (حق و باطل)

درگیری (نزاعِ فیزیکی و کلامی و...) از آثار شوم فتنه است که بین طرفداران حق، با فتنه گران رخ می دهد. «تَلْتَفُ الْقُرُونُ بِالْقُرُونوَ يُحْصَدُ الْقَائِمُ وَ يُحْطَمُ الْمَحْصُود؛ و به زودی دسته های مختلف به جان يكديگر يورش آورند، آن ها كه بر سر پا ايستاده اند درو شوند و آن ها كه بر زمين افتادند لگدمال گردند»(شريف الرضي،1414 ق، خطبه 101)

9- بزرگ ترین معضل برای مردم و مسئولین

امام علی علیه السلام پایداری و استمرار فتنه را برای مردم و مسئولین بزرگ ترین غم (معضل) معرفی نموده اند:

مِنْ أَعْظَمِ الْمِحَنِ دَوَامُ الْفِتَن؛ دائمی بودن (استمرار) فتنه ها و آشوب ها از بزرگ ترین محنت هاست (تميمى آمدى،1366، ص 464).

1-2-4- گسترۀ جنگ نرم از منظر قرآن

جنگ نرم، گسترۀ وسیعی دارد (فرهنگی، دینی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و..).

ص: 67

در بعد سیاسی و نظامی شامل جاسوسی علیه مسلمانان، جلوگیری از اتحاد و همبستگی مسلمین، طرح ترور پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، ایجاد اتحادیه های ضد اسلامی، تحریک سران، تهدید امنیت (ناامنی) و غیره. جنگ نرم از بعد فرهنگی عبارت اند از سعی در گمراه کردن مسلمانان و مردم، تضعیف آیه های قرآن و دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، نسبت فقر دادن به خدا، شبهه ارائه تورات در قرآن به گونه ای تحریف یافته!، ترجیح بت پرستی بر خداپرستی جهت ایجاد تردید، به بازی گرفتن اصل دین، تحریف و کتمان بشارت پیامبر اسلام. جنگ نرم از بعد اعتقادی عبارت اند از انکار رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، آزار رساندن به پیامبر اکرم و مسلمانان مسخره کردن اعتقادات مسلمانان، دشمنی با جبرئیل، جنگ نرم از بعد اقتصادی شامل بحران اقتصادی (تحریم و...)، عدم بازپرداخت اموال مسلمین، ترغیب مسلمین به بخل ورزی و غیره که در فصل دوم تشریح خواهد شد.

1-2-4- اصول جنگ نرم
اشاره

اصول، جمع اصل، به معنی ریشه درخت و گیاه است؛ و هر چیزی است که اشیاء و مقولات دیگر بر آن استوار باشد(1) (مصطفوی 1368، ج 1 ص 95). در این مقاله به معنی قوانین کلی است که دیگر روش ها بر آن استوار است. منظور از اصول جنگ نرم، قوانین کلی و همه گیر است که به کارگیری آن ها، در نیل به اهداف، نقش اساسی دارد. از قبیل تدریج، استمرار، عوام پذیری و...، به عبارت دیگر، دشمن با تکیه بر این اصول، نقشه های شوم خود را اجرا می کند. نظیرِ:

1- تدریج
اشاره

تدریج از ریشه «درج» در لغت، عبارت است از حرکتِ آرام و با دقت (مصطفوی 1368، ج 1 ص 95)، پله پله بالا رفتن (عمید،1369).

ص: 68


1- مثل تنه درخت که شاخ و برگ ها، بر روی آن استوار شده و قوام دارند.

منظور از تدریج، این است که دشمن پله پله، آرام آرام، اهداف موردنظر را تخریب و نابود می کند.

قرآن کریم (بقره/168 و 208؛ انعام/142؛ نور/21)(1) تأکید می کند که از گام های شیطان پیروی نکنید! زیرا او دشمن آشکار شما بوده به فحشا و منکر، فرامی خواند. در این آیات «خُطُواتِ الشَّيْطانِ؛ گام های شيطان» کنایه از برنامه های تدریجی او برای منحرف کردن انسان هاست. از آیاتِ متعددِ قرآن، شش گام (مرحله) که شیطان- برای منحرف ساختن انسان از مسیر بندگی- بهره می جوید؛ به شرح ذیل برداشت می شود:

مراحل تدریج در دام های شیطانی از زبان قرآن کریم
الف- القاء

القاء یعنی افكندن چيزى به طوری که تو آن را ببينى، سپس اين معنى در مورد انداختن هر چيز بكار رفته است (راغب اصفهانى،1369 ج 4، ص:152). قدمِ اولِ شیطان، انداختنِ (القاء) گناه، از راه دور، به انسان است (حج/52)(2).

ب- تماس (مسّ و برخورد)

مسّ، در لغت به معنی دست زدن. رسيدن و يافتن (قرشى بنابى، 1371، ج 6، ص: 257). در گام دوم، شیطان سعی می کند که تماس و رابطه مستقیم (تنگاتنگ) داشته باشد تا آنان را از راه به در کند (اعراف/201)(3).

ص: 69


1- ...لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين؛ از گامهاى شيطان، پيروى نكنيد! چه اينكه او، دشمن آشكار شماست (بقره/168 و 208؛ انعام/142). *يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ...؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از گامهاى شيطان پيروى نكنيد! هر كس پيرو شيطان شود (گمراهش مى سازد، زيرا) او به فحشا و منكر فرمان مى دهد (نور/21).
2- أَلْقَى الشَّيْطَنُ فىِ أُمْنِيَّتِهِ، شيطان القائاتى درکارهای او مى كرد (حج/52).
3- إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسهَّمْ طَئفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُون؛ پرهيزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى شيطان شوند، به ياد (خدا و پاداش و كيفر او) مى افتند و (در پرتو ياد او، راه حق را مى بينند و) ناگهان بينا مى گردند (اعراف/201).
ج- ورد به قلب (وسوسه و پنهان کاری)

وسوسه با صداى آهسته به سوی چيزى خواندن است (قرشى بنابى، 1371، ج 7، ص: 220). «وسوسه، در اصل به معنى صداى بسيار آهسته است، سپس به خطور مطالب بد و افكار بى اساس به ذهن گفته شده، اعم اينكه از درون خود انسان بجوشد و يا كسى از بيرون عامل آن شود. اصولاً، شياطين، برنامه هاى خود را با مخفی کاری مى آميزند و گاه چنان در گوش جان انسان مى دمند كه انسان باور مى كند فكر، فكر خود او است و از درون جانش جوشيده و همين باعث اغوا و گمراهى او مى شود! كار شيطان تزيين است و مخفى كردن باطل در لعابى از حق و دروغ در پوسته اى از راست، گناه در لباس عبادت و گمراهى در پوشش هدايت خلاصه هم خودشان مخفى هستند و هم برنامه هايشان پنهان است» (مكارم شيرازى،1374 ج 27 ص 474).

لذا در این مرحله، شیطان، با صدای آرام، (خیلی پنهانی) انسان را به سوی گناه فراخوانده به قلب (فکر) او نفوذ می یابد، به تعبیر قرآن، وسوسه می کند (ناس/5؛ اعراف/20؛ طه/120)(1).

د- دوست شدن (همراهِ همیشگی) انسان.

در مرحله چهارم، شیطان، با انسان دوست (همراهِ همیشگی) می شود. «قرين» در این آیات (زخرف/36؛ نساء/38؛ ق/27)(2) همراه و هم نشینی است كه هرگز از شخص جدا نمى شود (طباطبايى، 1374 ج 18، ص: 151).

ص: 70


1- يُوَسْوِسُ في صُدُورِ النَّاسِ؛ در درون سينه انسانها وسوسه مى كند (ناس/5)، فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطان؛ سپس شيطان آن دو را وسوسه كرد (اعراف/20)، فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطان؛ ولى شيطان او را وسوسه كرد (طه/120).
2- نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرينٌ؛ شيطان را به سراغ او ميفرستيم پس همواره قرين اوست(زخرف/36)، َ مَنْ يَكُنِ الشَّيْطانُ لَهُ قَريناً فَساءَ قَريناً؛ كسى كه شيطان قرين او باشد، بد همنشين و قرينى است(نساء/38)، قالَ قَرينُهُ رَبَّنا ما أَطْغَيْتُهُ وَ لكِنْ كانَ في ضَلالٍ بَعيدٍ؛ و همنشينش (از شياطين) مى گويد: پروردگارا! من او را به طغيان وانداشتم، لكن او خود در گمراهى دور و درازى بود!
ه- همگروهی با شیطان

در گام پنجم، پاره ای از انسان ها که از یاد خدا غافل می شوند، عضو حزب (گروه) شیطان می گردند (مجادله/19؛ فاطر/6)(1).

و- تسلط شیطان

در گام نهایی، شیطان، بر اعضای حزب خودش كه او را به سرپرستى خود برگزيده اند؛ تسلط داشته آن ها را به انواع گناه، مبتلا می سازد (فاطر/6؛ نحل/100)(2).

یک مثال درباره پوشش (حجاب):

در دهه 1360 در ایران، چادر را تخریب کردند! و به مرورزمان، حدود دهه 1380، کم کم، مانتو با حجاب کامل جایگزین آن شد، به گونه ای که افراد، با سطح دین داری متوسط و پایین تر از آن، اکثراً در بیرون و محیط کار، مانتو می پوشند. این امر را نشانۀ توسعه یافتگی فرهنگی (کلاس!) تلقی می کنند! هرسال، به تدریج، ارتفاع مانتوها چند سانتی متر کوتاه شد! تا در مدت حدود 30 سال، پوشش برخی خانم ها شده ساپورت! یا شلوار لی پاره پاره و پیراهن ...، در این ایام(3)،

برخی ها، حتی روی شرم گاه را نیز نمی پوشانند! بخشی از زیر ناف را به نمایش می گذارند (نمی پوشانند)، بدین ترتیب، دشمن،

ص: 71


1- اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ؛ شيطان بر آنان مسلّط شده و ياد خدا را از خاطر آنها برده؛ آنان حزب شيطانند! بدانيد حزب شيطان زيانكارانند! (مجادله/19)، إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعيرِ؛ البتّه شيطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانيد؛ او فقط حزبش را به اين دعوت مى كند كه اهل آتش سوزان (جهنّم) باشند (فاطر/6).
2- اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ؛ شيطان بر آنان مسلّط شده و ياد خدا را از خاطر آنها برده؛ آنان حزب شيطانند (فاطر/6)، إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُون؛ تسلّط او (شیطان) تنها بر كسانى است كه او را به سرپرستى خود برگزيده اند و آنها كه نسبت به او (خدا) شرك مى ورزند -و فرمان شيطان را به جاى فرمان خدا، گردن مى نهند- (نحل/100).
3- در حالِ تدوین این کتاب (25/4/1400 ش.)، در مانکنِ لباس فروشی ها، الگوی عجیبی مشاهده می شود. در این الگو، جوراب ها (ساپورت ها) تا زانو است! ولباس بدن نیز تا شرم گاه (عورت)، ولی بخشی از ران ها، کاملا برهنه و بدون پوشش است! و...، به نظر می رسد، اگر مسولین، دقت نکنند، این الگو، عملی شده و برهنگی غربی، در کشور ایران، رایج می گردد!

در حدود 30 سال، پیشرفت های عجیبی کرده است! و با برهنگی غربی فاصله چندانی ندارد!

دشمن در کنار ارائه الگو، از طرح شبهات و طرح مقالات علمی علیه حجاب نیز، کوتاهی نکره است!

البته در این میان، بانوان مؤمن، انقلابی و آگاه، همچنان با حجاب کامل (چادر) درملأعام و محل کار حضور دارند، گرچه تعدادشان نسبت به مانتو پوشان، اندک باشد.

لذا، حرکتِ گام به گام، آرام و پله پله، (تدریج)، از اصول مهم جنگ نرم بشمار می رود.

2- استمرار

استمرار، از ماده «مرر/ مرّ» به معنی پیوسته رفتن و غیره است (عمید،1369). در اینجا، استمرار، یعنی تا رسیدن به هدف، حملات و فعالیت ها، ادامه دارد.

در بند قبل (تدریج) دیدیم که- مثلاً- دشمن 30 سال است که بر حجاب اسلامی حمله می کند، هم نظری (ایجاد شبهات و مقالات و کتاب) و عملی (ارائه الگو در جامعه)! هرروز، با شیوه های جدید، عمل کرده و چگونه این امر الهی را کم رنگ کرده است. پیگیری و ادامه این فعالیت ها تا رسیدن به اهداف شوم، استمرار نام دارد.

قرآن کریم، به صراحت، استمرارِ مبارزه و جنگِ دشمن علیه مسلمین را بیان می کند:

«وَ لَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ؛ و مشركان، پيوسته با شما مى جنگند تا اگر بتوانند شمارا از آیین تان برگردانند (بقره/217). در جمله «لَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ»، خداوند از تداوم عناد و دشمنى كفار با مسلمانان خبر داده و مى فرمايد: آنان همواره با شما در نبرد خواهند بود»(طبرسى،1377، ج 1 ص 118).

واژۀ «لَا يَزَالُونَ» دلالت بر استمرار دارد و گوياي اين است که دشمنان هميشه با شما در جنگ هستند منتهي بسته به شرايط مکاني و زماني، نوع اين جنگ ممکن است

ص: 72

متفاوت باشد. جنگ نظامي، اقتصادي و فرهنگي از جلوه های اصلي جنگ به شمار می روند (مرادی،1395 ص 6). ازاین رو، استمرار، یکی از اصول مهم جنگ نرم، است.

3- عوام پذیری
اشاره

*3- عوام پذیری(1)

یکی از اصول و ویژگی جنگ نرم، پذیرش همگانی (اکثریت) است. به این معنی که مطالب القایی را طوری طراحی و نشر می دهند که بیشتر مردم- به جز خواص(2)- آن را باور می کنند؛ زیرا اکثر مردم، توانایی لازم برای بررسی درستی یا نادرستی مطلب را ندارند و یا فرصت کافی ندارند! و پاره ای از مر دم نیز جزوه معاندان و منافقان بوده، با دشمن همراهی می کنند.

قران کریم در آیات متعدد، تصریح می کند که اکثریت مردم، حقیقت را نمی دانند و دراین باره خوب فکر نمی کنند، کتاب الهی با تعابیری نظیر «َ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون؛ ولى بيشتر مردم نمى دانند»(3)؛ «لا يَعْقِلُونَ(4)، نمی اندیشند؛ أَ فَلا تَعْقِلُون،(5) چرا نمی اندیشید و...» به این موضوع پرداخته است.

ازاین رو، به استناد آیات الهی (بقره/102؛ انعام/144 و...)(6) حملاتِ عمدۀ جنگ نرم، بر روی افکار عموم مردم «ناس»(7) صورت می گیرد.

ص: 73


1- عوام، حمعِ عامّ، به معنی همه است. عوام در لغت یعنی مردم عادی و معمولاً بی سواد (فرهنگ عمید). این واژه، در ادبیات محاوره ای به معنی مطلقِ افراد کم سواد و بی سواد است. در اصطلاح، به اکثریتی اطلاق می گردد که در یک موضوع خاص، اطلاعات تخصصی ندارند.
2- این خواص نیز، در غیر رشته تخصصی خود، جزو عوام، قرار می گیرند؛ مثلا شبه ای که در حوزه تخصصی دین، مطرح شده، نوعا یک پزشک توانایی پاسخ گویی ندارد و... عوام پذیری، از ویژگی های مهمِ پیام، در جنگ نرم است، گرچه از زاویه دیگر، می توان جزو اصول نیز بشمار آورد.
3- سبا/28 و 36؛ غافر/57؛ جاثیه/36؛ روم/6، نحل/38؛ یوسف 68 و 21؛ اعراف/187 و...
4- بقره/170، مائده/58 و 103؛ انفال/22؛ یونس/42 و 100؛ عنکبوت/63؛ یس/68؛ زمر/43؛ حشر 14؛ حجرات/4 و...
5- بقره/44،73،76؛ آل عمران/65؛ انعام/32؛ اعراف/169؛ یونس 16؛ هود/51؛ یوسف/109؛ انبیاء/10 و 67؛ مؤمنون/80؛ قصص/60؛ صافات/138 و...
6- ولَاكِنَّ الشَّيَطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْر؛ ولى شياطين كفر ورزيدند و به مردم سحر آموختند (بقره/102)، فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْم؛ پس چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه بر خدا دروغ مى بندد تا مردم را از روى جهل گمراه سازد (انعام/144).
7- ناس در در قرآن یعنی مردم که شامل همه افراد بشر است (مطهری،1370 ج. 1 و 2، صفحه 162-161 و 193).

یک نمونه از حملات به باورهای دینی به زبان عامیانه:

«خشک سالی می شود کافران به این نتیجه می رسند كه آب وهوا تغییر کرده و برای آن باید راه و چاره ای بیابند، ولی مسلمانان به این نتیجه می رسند كه نماز کم خوانده شده و موی زنان بیرون بوده و خدا از آنان انتقام گرفته است!»(1)

جواب اجمالی:

چنین مطالبی با آیات قرآن در تضاد است. اسلام(2)، به پیشرفت (انفال/60…)(3) و صرفه جویی دعوت کرده (اعراف/31)(4) و هم باور به امتحان الهی (بقره/155)(5) و نزول عذاب (انعام/6)(6)، در صورت گسترش گناه در جامعه دارد.

ص: 74


1- این جملات و مشابه آن، در فضای مجازی، مخصوصا شبکه های اجتماعی، دربین مسلمانان! دست به دست می گردد، عده ای با ذوق خاصِ ناشی از کم اطلاعی دینی، آنرا منتشر می کنند!
2- در متون روایی- قرآنی، به توسعه و پیشرفت صنعتی و... تاکید شده و خداوند نمونه هایی از صنایعی را که به انبیاء (علیه السلام) آموخته؛ یاد آور می شود، مانند کشتی سازی توسط حضرت نوح (علیه السلام): «وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا؛ و (اكنون) در حضور ما و طبق وحى ما، كشتى بساز»(هود/37)، آمزش ساخت زره به حضرت داوود (علیه السلام) «وَ عَلَّمْنَهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُم و ساختن زره را بخاطر شما به او تعليم داديم تا شما را در جنگهايتان حفظ كند»(انبیاء/80). أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَبِي از شرایط نامساعد مالی به امام رضا گله کرد، حضرت در جوابش فرمود: تو نیاز به مساعدت نداری زیرا در دست تو صنعتی است که آن را با طلای روی زمین عوض نمی کنی «وَ بِيَدِكَ صِنَاعَةٌ لَا تَبِيعُهَا بِمِلْ ءِ الْأَرْضِ ذَهَباً»(مجلسی 1403 ج 69، ص. 46). امام رضا (علیه السلام) صنعت را گنج ناپایان و عامل مهم در رشد اقتصادی معرفی می کند.
3- وَ أَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ ءَاخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُم؛ هر نيرويى در قدرت داريد، براى مقابله با آنها [دشمنان]، آماده سازيد! و (همچنين) اسبهاى ورزيده (براى ميدان نبرد) تا به وسيله آن، دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد! و (همچنين) گروه ديگرى غير از اينها را، كه شما نمى شناسيد و خدا آنها را مى شناسد (انفال/60).
4- وَ كُلُواْ وَ اشرْبُواْ وَ لَا تُسرْفُوا؛ بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد (اعراف/31)
5- وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشىَ ءٍ مِّنَ الخْوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَات؛ قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى و كاهش در مالها و جانها و ميوه ها، آزمايش مى كنيم (بقره/155).
6- أَ لَمْ يَرَوْاْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ مَّكَّنَّاهُمْ فىِ الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَكِّن لَّكمُ وَ أَرْسَلْنَا السَّمَاءَ عَلَيهْم مِّدْرَارًا وَ جَعَلْنَا الْأَنْهَارَ تجَرِى مِن تحَتهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُم بِذُنُوبهِمْ وَ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا ءَاخَرِين؛ (انعام/6).

ابراهیمی و همکاران (1386) در کتاب خود تحت عنوان «جنگ نرم 4(عملیات روانی و فریب استراتژیک)» صفحه 25 موارد هفتگانه ذیل را به عنوان «اصول عمليات رواني» مربوط به ارتش ایالات متحده آمریکا نوشته اند:

1- تأثيرگذاري

2- دستيابي

3- کنترل متمرکز و اجراي غيرمتمرکز

4- سازمان نيروهاي ويژه

5- جنبه روان شناختی

6- همگرايي

7- هم زمانی

تأثيرگذاري، توانايي متقاعدسازي مخاطب موردنظر به انجام دادن يا ندادن يک عمل تعريف می شود.

دستيابي، به امکان دسترسي فرمانده عمليات رواني به فرمانده ارشد پشتيباني شده گفته می شود. اين دسترسي امکان دروني شدن اهداف فرمانده ارشد را براي فرمانده عمليات رواني فراهم می سازد؛ اما اگر فرمانده پشتیبانی شده، مقام مسئول تأييدکننده فرآورده های عمليات رواني نباشد، فرمانده عمليات رواني در دروني کردن اهداف دچار اشتباه خواهد شد. فرمانده عمليات رواني بايد به مقام مسئول تأييدکننده فرآورده ها دسترسي داشته باشد.

کنترل متمرکز و اجراي غيرمتمرکز به کنترل توسعه فرآورده های عمليات رواني از سوي مقام تأييدکننده اطلاق می شود تا اين فرآورده ها مطابق با اهداف افراد ذی نفوذ تهيه شود. علاوه بر اين، کنترل موجب می شود که واحدهاي زيرمجموعه، فرآورده هایی را

ص: 75

درخواست کنند که با اهداف یادشده در يک راستا باشد، البته اين امر در باطن اجراي غيرمتمرکز محسوب نمی شود. اگر يگان عمليات رواني توان مديريت نبرد خود را نداشته باشد، به جای بازاريابي، تبليغات خواهد کرد.

منظور از جنبه های روان شناختی اين است که فرمانده عمليات رواني، مسئول ارزيابي تمامي فعالیت ها و اقدامات نيروي پشتيباني شده و همچنين جنبه های روان شناختی آن ها باشد. اين عمل با نقش مديران بازاريابي و کارشناسان روابط عمومي در جهان تجارت قابل مقایسه است؛ اما در امور نظامي به ندرت شاهد اين اقدام هستيم.

همگرايي، واردکردن عمليات رواني در تمامي سطوح عمليات از سطح تاکتيکي تا سطح استراتژيک است. براي اينکه اقدامات صورت گرفته از سوي نيروهاي رزمي تأثير بيشتري بر مخاطبان موردنظر داشته باشد، بايد عمليات رواني در تمامي طرح ریزی ها مدنظر و مورداستفاده قرار گيرد.

هم زمانی همان زمان بندی است؛ يعني استفاده از عمليات رواني مناسب در زمان مناسب براي دستيابي به اهداف موردنظر. نه تنها لازم است که عمليات رواني در زمان مناسب به کار گرفته شود بلکه بايد طرح های عملياتي نيز با آن عمليات رواني هم زمان شود تا نتيجه کلي مطلوب تر باشد. در صفحه 271 اثر فوق، موارد ذیل به عنوان «اصول فریب استراتژیک» درج شده است:1- تمرکز 2-انسجام استراتژیک 3-(هدف دار بودن و هماهنگی) 4- مدیریت متمرکز 5-اطلاعات و امکانات نسبی 6- حفاظت عملیات 7- زمان سنجی.

1-2-6- زمینه ها (خاستگاه) جنگ نرم
اشاره

خاستگاه جنگ نرم، یک سری روزنه هایی (نقاط ضعف و خلأهایی) است که دشمن، از طریق آن ها وارد می شود. این روزنه ها به دو صورت حقیقی و ساختگی تبیین می گردد:

ص: 76

الف- روزنه های واقعی (حقیقی)
اشاره

گرچه خود اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) عاری از هرگونه نقص بوده و در تلاش است که جلو روزنه های نفوذ دشمن و نقاط ضعف مسلمین، گرفته شود، در این راستا راهکارهای ارزشمندی دارد(1)؛ ولی عده ای ازخود مسلمین، یک سری روزنه هایی (نقاط ضعفی) دارند که دشمن، از این راه ها، نفوذ می کند مثل کم اطلاعی، زودباوری و...، مثلاً، در جنگ احد، دشمن از طریق روزنۀ مال دوستی عده ای از رزمندگان اسلام، نفوذ کرده، آنان را- بعد از پیروزی- شکست دادند! چند مورد مهم از زمینه ها (خاستگاه) جنگ نرم را مطرح می نماییم:

1- استغنای مالی

ثروت و قدرت درصورتی که با جهل و بى ايمانى همراه گردد؛ زمینه ساز فتنه گری است. ازاین رو گزاره های اسلامی، توصیه دارند که ثروت را به اندازه نیاز، کسب نمایید؛ زیرا ثروت بیش ازحد، زمینه ساز سرکشی و فتنه جویی است(2).

كلاَّ إِنَّ الْانسَانَ لَيَطْغَى؛ چنين نيست (كه شما مى پنداريد) به یقین انسان طغيان مى كند، (علق/6)* أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنىَ؛ از اينكه خود را بى نياز ببيند! (علق/7).

مَنِ اسْتَغنَی فیهَا فُتِنَ؛ هرکه در آن (دنیا) توانگر شود به دام فتنه درافتد (شریف رضی، خطبه ی 82).

ص: 77


1- پرداختن به همۀ این روزنه ها و راهکارهای مقابله با آن، ازتوان این کتاب بیرون است، بلکه چند مورد را به عنوان نمونه می شماریم.
2- «... لَا تَسْأَلُوا فِيهَا فَوْقَ الْكَفَافِ وَ لَا تَطْلُبُوا مِنْهَا أَكْثَرَ مِنَ الْبَلَاغ؛ بيش از كفاف و نياز خود از آن (دنیا) نخواهيد و بيشتر از آنچه نياز داريد طلب نكنيد...» (نهج البلاغة-خطبه 45).
2- آوازه ی نیک (سلبریتی)

*آوازه ی نیک (سلبریتی) (1)

دنیا سراسر آزمایش و امتحان است. برای برخی، نام نیک و سابقه ی درخشان، وسیله ی این آزمایش است. کسانی به مجرّد آن که نامشان به نیکی برده شود، حالشان تغییر می یابد و ایمانشان سست می شود. اینان هنگام فتنه، دستمایه ی فریب فتنه جویان می گردند (آقاجانی قناد؛1380 ص 28).

امیرالمؤمنین علی علیه السلام پیرامون اینان چنین می فرمایند:

وَ کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِا الْاِحْسَانِ اِلَیْهِ وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ وَ مَفتونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فیهِ وَ مَا اِبْتَلَی اللّهُ اَحَدا بِمِثْلِ الْاِمْلاءِ لَهُ؛ بسا کسان که نکو حالی شان دام بلاست. خطاپوشی شان موجب غرور است و حُسن شهرت و خوش نامی شان سبب غلتیدن به دام فتنه است. در میان آزمون های الهی، هیچ آزمونی همانند مهلت دادن به چنین کسانی نیست. (شريف الرضي،1414 ق، حکمت 116 ص: 515)

و در فراز دیگری می فرماید: «رُبَّ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فیه؛ بسا کسان که با ستوده شدن به مرداب فتنه درافتاده اند»(شريف الرضي،1414 ق، حکمت 462 ص: 515)

3- غرور و شهوت ها

مهم ترین زمینه های فساد و فتنه، غرور نابخردانه و غرق شدن در شهوت ها است. غرور برخاسته از شهوت، انسان را به بی راهه می کشاند و به ابتذال و پستی گرایش می دهد. آدمی را از درون تهی می سازد و او را به گردن کشی و طغیان وامی دارد. چنین شهوتی سبب می شود آدمی، بی باکانه پرده ی عصمت خویش را بدرد و غفلت زده، مرتکب

ص: 78


1- در عصر حاضر نیزافرادی که آوازه نیک داشته و شخصیت شناخته شده ای هستند؛ سلبریتی (Celebrity) نام دارند؛ متاسفانه، بسیاری از این افراد، از ستاره بودنشان، علیه کشور استفاده می کنند! به تعبیر مولا علی (علیه السلام)، فتنه انگیزی می کنند.

گناه گردد (آقاجانی قناد؛1380 ص 16). امام علی علیه السلام در خطبه ی معروف به غَرّاء، آن هنگام که صفات انسان را برمی شمارد، دراین باره می فرمایند:

«...حَتَّی اِذَ اقَامَ اِعْتِدَاَلُهُ وَ اسْتَویَ مِثَالُهُ. نَفَرَ مُسْتَکْبِرا وَ خَبِطَ سَادِرا. مَاتِحا فِی غَرْبِ هَوَاهُ. کَادِحا سَعْیا لِدُنْیَاهُ فِی لَذّاتِ طَرَبِهِ وَ بَدَواَتِ اَرْبَهِ. لاَ یَحْتَسِبُ رَزِیَّةً وَ لاَ یَخْشَعُ تَقِیَّةً. فَماَتَ فِی فِتْنَتِةِ غَریرا وَ عَاشَ فی هَفْوَتِهِ یَسیرا لَمْ يُفِدْعِوَضاً وَ لَمْ يَقْضِ مُفْتَرَضا...؛ ولی همین که قامتش اعتدال یافت و قد برافراشت، با استکبار، از اطاعت سرباز زد و با گستاخی به بی راهه گرایید. درحالی که همواره از چاه هوس ها، دلو خویش پر می کرد و تمامی کوشش خود را وقف آبیاری خویشتن می ساخت. او در امواجی از لذت های سطحی و انگیزه های نسنجیده و هوس آلود خود به سر می برد، بی آنکه در اندیشه ی مصیبتی، یا نگران هیچ رویداد ترس آوری باشد. سرانجام در فتنه اش فریب زده مرد. درحالی که زندگی کوتاهش در لغزش ها و خطاها سپری شده و از هیچ پاداشی نصیبی نبرده و هیچ فریضه ای را به جا نیاورده است» (شريف الرضي،1414 ق، خطبه 83).

4- ساده اندیشی و هوس زدگی

دیگر زمینه های بروز فتنه، ساده اندیشی و هوس زدگی مردمان و حاکمان است. کسانی که همواره به ظاهر زیبای فتنه ها یا فتنه جویان نظر می کنند و با وانهادن تحقیق و بررسی عالمانه، با اشتیاق به سوی فتنه ها می دوند، از قدرت اندیشه ی خویش بهره ای نمی برند. نصایح دلسوزانه ی ناصحان را نمی پذیرند. گاه به گمان خویش پی به حقیقت برده اند، حال آنکه در جهالت غوطه ورند. چشم همشان را چنان شب کوران بسته اند و همواره از این سو بدان سو در نوسان اند.

هوس زدگی نیز از آفت های حیات اجتماعی است. هوس زدگان هیچ گاه از غنای شخصیت سیراب نمی شوند و همیشه چشم هایشان به سوی دیگران است. دنیا را آرمان خویش می دانند و همه چیز را در آن خلاصه می کنند. همیشه در پی لذّات مادی اند؛ اما

ص: 79

لذّت ترک لذّت را نمی چشند. دین را به بازی گرفته و به فتنه افروزی مشغول گشته اند. آری؛ ساده اندی شان از قدرت تحلیل و تفکیک مسائل سیاسی و اجتماعی و تجزیه و ترکیب آن ها عاجزند. اصلی ترین ارکانِ سیاهِ فتنه را اینان تشکیل می دهند و عصا کش فتنه جویان اند. هوس بازان در دنیا غرق گشته اند، جز به خود و تعلّقات دنیوی خویش نمی اندیشند و برای تأمین نیازهای خود حاضرند دست به هر اقدامی بزنند و در مغاک فتنه فروروند. (آقاجانی قناد،1380 ص 21).

امام علی علیه السلام درباره ی این دو گروه چنین می فرمایند:

اِنَّ اَبْغَضَ الْحَلایِقِ اِلَی اللّهُ رَجُلانِ. رَجُلٌ و کَلَهُ اللّهُ اِلَی نَفْسِهِ. فهُوَ جائرٌ عَنْ قَصْدِ السَّبیلِ. مَشْغُوفٌ بِکَلامِ بِدْعَةٍ وَ دُعاءِ ضَلالَةٍ. فَهُوَ فِتْنَةٌ لِمَنِ افْتَتَنَ بِهِ. ضَالُّ عَنْ هَدْیِ مَنْ کَانَ قَبْلَهُ. مُضِلَّ لِمَنِ اقْتَدَی بِهِ فِی حَیَاتِهِ وَ بَعْدَ وَفَاتِهِ. حَمَّالٌ خَطَایَا غَیْرِهِ. رَهْنٌ بِخَطیئَةِ وَ رَجُلٌ قَمَشَ جَهْلاً، مَوْضِعٌ فِی جُهَّالِ الاُمَّةِ. غَارٌ فِی اَغْبَاشِ الْفِتْنَةِ. عَمٍ بِمَا فِی عَقْدِ الْهُدْنَةِ. قَدْسَمّاهُ اَشْبَاهُ النّاسِ عَالِما وَ لَیْسَ بِهِ؛ هما نا که در پیشگاه خداوند، دو کس خشم انگیزترین آفریدگان اند. یکی آن که خداوندش به خویشتن خود وا نهاده است. از خط تعادل بیرون افتاده، به سخنان بدعت آمیز و دعوت های گمراه کننده با اشتیاق فراوان دل بسته است. چنین کسی شیفتگانش را فتنه ای است؛ زیرا از خط روشن پیشینیان خویش منحرف شده است و گمراه کننده ی کسانی است که در زندگی یا پس از مرگ از او پیروی کنند. او هم بار خطای دیگران را به دوش می کشد و هم گروگان خطای خویش است. دودیگر کس، جهل گردآورنده ای است که در میان توده های ناآگاه، خود را پایگاهی ساخته است. در امواج فتنه ها جولان می دهد و از راز صلح به کلی بی خبر است. ناآگاهان مردم نما، دانشمندش می نامند درحالی که از هر علمی تهی است. (شريف الرضي،1414 ق، خطبه 17).

ص: 80

5- گروه گرایی و تعصبات جاهلانه

گروه گرایی و تعصبات جاهلانه از آفت های جامعه ی پویا، گروه گرایی و چیرگی تعصب های گروهی و ناآگاهانه بر فضیلت ها و کرامت های انسانی است. در فضایی که گروه زدگی و تعصب جریان دارد، گوهر ارزنده ی دانایی و دُرّ درخشنده ی حقیقت و معرفت را ارزشی نیست. کرامت و آزادگی انسان ها لگدکوب جهالت ها و تعصبات کورکورانه و تقلیدی خواهد شد. انسان هایی چشم و گوش بسته، عنان اختیار خویش را در دست بزرگانی قرار می دهند که خود در گرداب فتنه ها فرورفته اند. اینان راه فکر و عقل و تدبیر را مسدود ساخته اند و در حصار بلند نادانی اسیرند. آغشته ی غفلت اند و حقایق را نمی بینند و یا بدان می نگرند، اما چشم بر آن می پوشند. این چنین در جهل مرکَّب غوطه می خورند و پدیدآورنده ی فتنه هایی درهم آمیخته می شوند (آقاجانی قناد،1380 ص 22).

مولا علی (علیه السلام) در خطبه 192 (قاصعه) خطاب به مردم می گوید:

اَلَا فَالْحَذَراَلْحَذَرَ مِنْ طَاعَةِ سَادَاتِکُمْ وَكُبَرَائِكُم! الَّذینَ تَکَبَّرُوا عَنْ حَسَبِهِمْ وَ تَرْفَعُوا فَوْقَ نَسَبِهِمْ وَ الْقَوُ الْهَجِینَةَ عَلَی رَبِّهِمْ. وَ جَاحَدُو اللّهَ عَلَی مَا صَنَعَ بِهِمْ. مُکَابِرَةً لِقَضَائِهِ وَ مُغَالِبَةً لِآلَائِهِ. فَاِنَّهُمْ قَوَاعِدَ اَسَاسَ العَصَبیَّةِ وَ دَعائِمَ اَرْکَانَ الْفِتْنَةَ وَ سُیُوفُ اعْتَزاءِ الْجهاهِلیِّةِ؛ آگاه باشيد! زنهار! زنهار! از پيروى و فرمان برداری سران و بزرگانتان، آنان كه به اصل و حسب خود مى نازند و خود را بالاتر ازآنچه هستند مى پندارند و كارهاى نادرست را به خدا نسبت مى دهند و نعمت هاى گسترده خدا را انكار مى كنند تا با خواسته هاى پروردگارى مبارزه كنند و نعمت هاى او را ناديده انگارند. آنان شالوده تعصّب جاهلى و ستون هاى فتنه و شمشيرهاى تفاخر جاهلیت هستند. (شريف الرضي،1414 ق، خطبه 192).

6- قدرت طلبی

دومین عامل سیاسی برانگیختن فتنه ها، مبارزه برای کسب قدرت سیاسی است، به گونه ای که حقیقت، قربانی قدرت گردد. تشنگان قدرت، عالَم را از دریچه ی قدرت

ص: 81

خواهی و سهم طلبی می نگرند و اگر در ساخت سیاسی قدرت حضور نداشته باشند یا از آن کنار گذاشته شوند، فتنه ها به پا می کنند و همه چیز را به آشوب می کشند. تحلیل آشوب ها و جنگ های دوران خلافت پنج ساله ی علی علیه السلام از این منظر، حقایق بسیاری را آشکار می سازد. کسانی که خود در خفا و جَلا به حقانیت و برتری علی علیه السلام اعتراف داشتند، دوران زمام داری او را به انواع حیله ها و فتنه ها پوشاندند. طلحه و زبیر که از نخستین بیعت کنندگان بودند، در عهدشکنی پیش گام شدند. این در حالی بود که هردو، جامه ی خلافت را بر اندام خود استوار می دیدند و آن را برای خویش می خواستند (آقاجانی قناد،1380 ص 22).

حضرت علی علیه السلام بدین امر اشاره می کند و چنین می فرماید: «کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُما یَرْجُوا الْاَمَرَ لَهُ وَ یُعْطِفُهُ دُونَ صَاحِبِهِ لَاَ یَمُتَّانِ بِحَبْلٍ وَ لاَ یَمُدَّانِ اِلَیْهِ بِسَبَبٍ، کُلُّ وَاحِدِ مِنْهُمَا حَامِلُ ضَبٍّ لِصَاحِبِهِ، وَ عمَّاَ قلِیلٍ یَکْشِفُ قَنَاعَهُ بِهِ. وَ اللّه لَئِن اَصاَبُوا الَّذِی یُریدُونَ لِیَنْتَزِ عَنَّ هَذَا نَفْسَ هَذَا؛ هریک از آن دو، فرمان روایی را برای خود امید می دارد نه برای دوستش و آن را به جانب خود می گرداند. این دو میان خود و خدا راهی نگشوده و پیوندی برقرار نکرده اند. هریک کینه ی آن دیگری را در دل می پروراند و به زودی نقاب از چهره هایشان بر خواهند گرفت. به خدا سوگند! اگر به آنچه می خواهند دست یابند، هریک، جان آن دیگر را بگیرد و تباه و نابودش سازد» (شريف الرضي،1414 ق، خطبه 148).

7- محیط (محیط فتنه آلود)
اشاره

روانشناسان عصر حاضر نشان داده اند که واکنش های حسی، روانی و اخلاقی فرد با دوران طفولیت، پرورش ذهنی -عاطفی و نیز محیط زندگی او پیوندی منطقی و ناگسستنی برقرار می کند (نوحی، 1388، به نقل از نقره نگار و همکاران،1389 ص 79).

همان گونه که در تحقیقات دانشمندان علوم اجتماعی و زیست محیطی مشخص شده است، آب وهوا و عوامل محیطی نیز بر اخلاق، عقاید و رفتار آدمیان تأثیري به سزا دارد.

ص: 82

همین مسئله سبب می شود اندیشه های مردمان مناطق گوناگون با یکدیگر تفاوت اساسی داشته باشد. ازاین رو، برخی مناطق، مردمانی خشن و ماجراجو می پرورد و برخی دیگر، انسان هایی نرم خو و ملایم دارد. (آقاجانی قناد،1380 ص 46).

امام علی علیه السلام هنگام گسیل ابن عباس به سمت بصره بدو چنین می فرمایند:

وَ اعْلَمْ اَنَّ الْبَصَرَهَ مَهْبِطَ اِبْلِیسٍ وَ مَغْرِسُ الْفِتَنِ فَحَادِثْ اَهْلَهَا بِالْاِحْسَانِ اِلَیْهِمْ وَ احْلُلْ عُقْدَهَ الْخَوْفِ عَنْ قُلُوبِهِمْ؛ اي پسر عباس! بدان که بصره، شیطان را منزل گاه است و فتنه را کشتگاه! پس بصریان را با نیکی کردن شیوه ای نوین بنماي و گره ی ترس را از دل هایشان بگشاي! (شریف الرضی،1414 نامه 18).

فراگیری و همه گیری، از ویژگی های فتنه است. هرگاه، انسانِ بی بصیرت و فاقد تحلیلِ علمی- که اکثریت افراد جامعه را شامل می شود- در محیط فتنه آلود قرار گیرد؛ به دام آن، خواهد افتاد. امام علی علیه السلام صفتِ فراگیر بودن و همه گیر بودن فتنه را با تعابیرِ گویایی چون «مرکب افسارگسیخته (ترمز بریده و فاقد صاحب و راننده)»، «تاریکی شب»، «امواج»، «دریای مواج و متلاطم» و ... بیان نموده اند: «فَإِنَّهَا فِتْنَةٌ عَمْيَاءُ مُظْلِمَةٌ عَمَّتْ خُطَّتُهَا؛ فتنه اى كور و ظلمانى كه سلطه اش همه جا را فرا گرفته است»(شريف الرضي،1414 ق.خطبه 93). «…قَبْلَ أَنْ تَشْغَرَ بِرِجْلِهَا فِتْنَةٌ تَطَأُ فِي خِطَامِهَا وَ تَذْهَبُ بِأَحْلَامِ قَوْمِهَا؛ قبل از آن كه فتنه ها چونان شترى بى صاحب حركت كند و مهار خود را پايمال نمايد و مردم را بكوبد و بيازارد و عقل ها را سرگردان كند»(شريف الرضي،1414 ق، خطبه 189). «عُقِدَتْ رَايَاتُ الْفِتَنِ الْمُعْضِلَةِ وَ أَقْبَلْنَ كَاللَّيْلِ الْمُظْلِمِ وَ الْبَحْرِ الْمُلْتَطِم؛ پرچم هاى سپاه فتنه از هر سو به اهتزاز درآید و چونان شب تار و درياى متلاطم به مردم روی آورند (همه را در برمی گیرد)»(شريف الرضي،1414 ق، خطبه 102).

محیط زندگی، به دو بخش جغرافیایی و اجتماعی تقسیم می شود:

ص: 83

7-1- محیط جغرافیایی
اشاره

محیط جغرافیایی و طبیعی، در ساختن انسان، نقش عمده ای دارد شامل آب وهوا، دما، مواد غذایی و غیره است. به عنوان نمونه، بلوغ در محیط های گرم سیر، زودتر از مناطق معتدل و سردسیر رخ می دهد (قربانیان،1372: ص.142). بر اساس یافته های تحقیق نقره کار و همکاران (1389)، اقلیم های سخت و خشن که دارای قابلیت های کمتری برای آسایش انسان هستند؛ زمینه ساز بروز و نمود رفتار و اخلاق مناسب تری برای انسان می باشند و اقلیم های معتدل باقابلیت های محیطی بالا، زمینه های انحراف اخلاقی را برای انسان در پی دارد. از مباحث مهم و ارزشمند نظریه پردازان اسلامی که امروزه کمتر مورد تحلیل قرارگرفته آن است که برای اقلیم های چهارگانه «سرد و خشک»، «گرم و مرطوب»، «گرم و خشک» و «معتدل»(سرد و مرطوب) استعدادها و قابلیت های رفتاری متفاوتی را بیان نموده اند که از این میان طبع و اقلیم گرم و خشک قابلیت های بيشتري را براي پرورش معنوی انسان در جهت بروز رفتارهاي مناسب و تکامل اخلاق، فراهم می آورد (همان منبع). حضرت علی علیه السلام درباره نقش سختی های و شرایط محیطی بر مقاوم سازی انسان مثلی می زند: «أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْيَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً؛ بدانيد درخت بيابانى (كه آب كم به آن مى رسد) چوبش سخت تر (استوارتر) است و درخت های سبز و خرّم (كه در باغ های پر آب كاشته شده) پوستشان نازک تر است و گیاه های دشتى (كه جز آب باران آب ديگرى نيابند) شعله آتش آن ها افروخته تر و خاموشى آن ها ديرتر است»(شریف رضی،1379، نامه 45).

برخی تحقیقات بر مبنای متون دینی، اثبات کرده اند که قرآن نظریۀ تأثیر محیط بر اخلاق را پذیرفته است. داستان قوم سبا مبنی بر تفرقه و طغیان در سرزمین های مناسب و خوش آب وهوا، استکبار و فساد قوم عاد و ثمود به علت داشتن توانایی بدنی، مالی و

ص: 84

ایجاد بناهایی تراشیده از سنگ، شهر مکه و هجرت حضرت ابراهیم به مکانی سنگلاخ (مکه) و سرزمین اقوام دیگر که مستقیماً در قرآن بدان ها اشاره شده، مصداقي مناسب براي موضوع هست با بررسی سرزمین های قرآنی عاد، ثمود، سبا و داستان هایی که برای این اقوام به وقوع پیوسته به نظر می رسد به میزانی که زمین دارای اقلیم مساعد و مناسب باشد و از قابلیت های محیطی بالا بهره ببرد؛ محیط تأثیر بیشتری بر رفتار انسان به جا گذاشته زمینه های انحراف اخلاقی برای انسان مضاعف می گردد (نقره کار و همکاران؛1389، ص 79)

حضرت علی دربارۀ مردم بصره می فرمایند: «سرزمين شما به آب نزديك و از آسمان دور است، عقل هاى شما سست و افكار شما سفيهانه است»(شریف رضی،1379، خطبه 14). از سویی دیگر سرزمین هایی که دارای اقلیم سخت، خشن و نامساعد می باشند و امکانات و قابلیت های محیطی پایینی دارند؛ همانند شهر مکه، به همان میزان، دارای ساکنانی با توانایی و شایستگی بالا هستند. دعای حضرت ابراهیم در قرآن نیز مؤید این مطلب هست «پروردگارا من فرزندانم را در وادی سنگلاخ و غیرقابل کشت، نزد خانه محترم تو سکونت دادم تا نماز را به پادارند»(ابراهیم،37). حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه نیز دلیل آنکه خداوند خانه اش را در سرزمین بدآب وهوا قرار داده، ابتلای مؤمنین به سختی ها و اصلاح اخلاق آن ها دانسته اند) نهج البلاغه، خطبه 192.

تأثیر لقمه حرام در تربیت و تقوا

یکی از ابعاد محیط جغرافیایی (محیط فیزیکی)، تغذیه است، اندیشمندان اسلامی با استناد به آیات و روایات به صراحت نقش مثبت لقمه حلال و تأثیر منفی لقمه حرام در تربیت را تبیین کرده اند:

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «كَسْبُ الْحَرَامِ يَبِينُ فِي الذُّرِّيَّةِ؛ کسب حرام اثر خود را در ذریّه­ ی انسان به جای خواهد گذاشت.» (حرعاملی،149، ج 17، ص 82). آن

ص: 85

حضرت، درباره نقش لقمه حلال می فرماید «لَا تَدَعْ طَلَبَ الرِّزْقِ مِنْ حِلِّهِ فَاِنَّهُ عَوْنٌ لَكَ عَلَي دِينِكَ؛ طلب روزي حلال را فرومگذار، كه روزي حلال تو را در دین داری كمك مي كند» (حرعاملی،149، ج 17، ص: 35)

قرآن کریم می فرماید: «وَ لا تَاْکُلُوا اَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها اِلَی الْحُکَّامِ لِتَاْکُلُوا فَریقاً مِنْ اَمْوالِ النَّاسِ بِالْاِثْمِ وَ اَنْتُمْ تَعْلَمُون؛ و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، درحالی که می دانید (این کار، گناه است)»(بقره/188).

امام حسین علیه السلام در حادثه کربلا خطاب به فتنه گران یعنی لشگریان عمر سعد-که حضرت را محاصره کردند- فرمودند: «... فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِكُمْ؛ شکم های تان از کسب حرام، پرشده وبر دل هایتان مهر زده شده که حقیقت را درک نمی کنید»(مجلسی،1404، ج 45، ص: 9).

لذا یکی دیگر از عوامل محیطی (محیط مرتبط با جغرافیا) در ایجاد فتنه، لقمه حرام است.

7-2- محیط اجتماعی
اشاره

انتقال دانش ها، ارزش ها و مهارت ها از یک نسل به نسل دیگر، تنها در درون نظام رسمی آموزش وپرورش صورت نمی گیرد، بلکه سایر نهادها و مؤسسات اجتماعی نیز در این امر تأثیرگذارند و به نظر می رسد که با تحول سریع جوامع و حرکت آن ها به طرف جامعه فرا صنعتی، بر اهمیت این آموزش ها روزبه روز افزوده می گردد. از میان عوامل تأثیرگذاری که بافت اجتماعی هر جامعه را تشکیل می دهند، نظام خانواده، گروهای همسالان، نهادهای مرتبط با ورزش و سرگرمی ها، ارتباطات و فرهنگ از عمده ترین

ص: 86

عوامل بوده و درباره نقش و جایگاه هریک، نظرات گوناگونی ابرازشده است (توسلی،1379، ص 75).

«جان دیوئی» از پیشکسوتان نظریه «کنش متقابل میان فرد و محیط» بر این باور است که هنگامی که افراد برای یک کار جمعی باهدف مشترک درگیر می شوند؛ موجب همسانی بسیار نزدیک شخص با گروه می گردد (توسلی، 1374 ص 288).

بنابراین، محیط اجتماعی ابعاد گسترده ای دارد، شامل حکومت (حاکمیت)، خانواده، دوستان و همسالان، رسانه، محیط آموزشی رسمی (مدرسه و دانشگاه) و غیررسمی مانند مساجد و ...

7-2-1- حکومت (حاکمیت)

فارابى در كتاب انديشه هاى اهل مدينۀ فاضله، ويژگى هاى رئيس مدينۀ فاضله را شرح مى دهد كه يكى از بارزترين آن ها، «دوستدار تعليم و تربيت» است. رئیس مدينۀ باانصاف به اين صفت، نسبت به آموزش وپرورش امت اسلام اهتمام جدى مى ورزد و مسئوليت كامل تربيت مردم را به عهده مى گيرد. بنابراين فارابى نتيجه مى گيرد كه آموزش وپرورش امرى دولتى است و از وظایف اصلی حاكمان حكومت اسلامى گسترش آن است (محمودی،1391، ص 21). حضرت علی علیه السلام طی احادیثی نقش محیط در تربیت و تقوا را چنین ترسیم می نمایند: «النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ؛ مردم به زمامداران (محیط اجتماعی و شرایط زمانی)، شبیه تر از پدرتان شان هستند»(ابن شعبه حرانى،1404، ص 208). «النَّاسُ بِزَمَانِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِم؛ مردم به زمان خود بیشتر شباهت درند تا به پدرانشان»(ليثى واسطى، 1376، ص 66). «إذا خبث الزمان كسدت الفضائل، هرگاه محیط اجتماع آلوده باشد؛ فضایل اخلاقی بی رونق بوده و زیان آور تلقی می گردد»(ابن ابی الحدید، ج 20، ص 270).

ص: 87

7-2-2- رسانه

امروزه رسانه تعریف گسترده ای پیداکرده اند؛ یعنی رسانه مانند گذشته فقط به تلویزیون و رادیو و روزنامه و مجله و كتاب منحصر نیست. امروزه رسانه های گروهی به سبب انبوه و فراوان بودنشان به رسانه های فردی تبدیل شده اند و از طرفی به صورت یك جبهه عظیم فرهنگی درآمده اند. جبهه فرهنگی، به گستردگی همه كرات، كشورها، شهرها، کوچه ها و خیابان هاست. همه مغزها و اندیشه ها جبهه فرهنگی شده اند و علمدار جبهه فرهنگی، رسانه ها هستند. رسانه ها بیشترین فعالیت را در تربیت جوانان دارند و رسالت اصلی شان در تربیت، در بعد تربیت اجتماعی یعنی اخلاق و رفتار اجتماعی و سیاسی است. رسانه ها می توانند اخلاق و رفتار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و حتی اشتهای تحصیلی ایجاد كنند. رسانه ها در بسیاری از مواقع بر پدرها، مادرها، معلم، مدرسه، كتاب و دفتر، در تربیت جوانان پیشی می گیرند، بنابراین می توان گفت اینترنت مانند شمشیر دو لبه ای است كه یك لبه آن بسیار مفید و لبه دیگرش غیرمفید و مضر است. اینترنت رسانه سهل الوصول است و متأسفانه صدها تن از جوانان امروزی معتاد و قربانی این رسانه شده اند (افروز،1393).

امروزه دشمنان اسلام، در قالب شبکه های اجتماعی متعدد، سایت ها ی اینترنتی، خبرگزاری ها و نشریات (مجله، روزنامه و کتاب) و چند صد شبکه ماهواره ای و...بر ضد اسلام و انقلاب اسلامی ایران، فعالیت می نمایند.

7-2-3- خانواده

خانواده به عنوان یکی از مهم ترین محیط های تربیتی، ابعاد مختلف رشد کودك (جسمانی، عاطفی، اجتماعی و دینی) را تحت تأثیر قرار داده خمیرمایه شخصیت آن ها را شکل می دهد و پایه گذار سعادت فردي و اجتماعی است. خانواده قدیمی ترین و فراگیرترین نهادي است که در تمام جوامع بشري با الگوهاي مختلف وجود داشته است و

ص: 88

کارکرده ای فراوانی دارد. از مهم ترین کارکردهاي نهاد خانواده تعلیم و تربیت است. ازاین رو عملکرد تربیتی خانواده از موضوعات مهم و حساسی است که بازندگی تمام مردم و سرنوشت آنان ارتباط تنگاتنگ دارد و هرگز نمی توان آن را در ردیف قضایاي ثانویه و دست دوم قرارداد؛ چراکه خانواده هسته نخستین تشکیل جامعه به شمار می رود. بررسی آیات در قرآن کریم ازجمله تحریم،6؛ طه،2؛ مریم،55؛ لقمان،13 و 17؛ هود،44 و همین طور روایات معصومین (علیه السلام) از قبیل شعیري، 1382 ق، ابن شعبه، تمیمی آمدي، 1407 ق، حر عاملی و...حاکی است که در دین مبین اسلام، خانواده نخستین و مهم ترین نهاد تربیتی است که انسان را تحت تأثیر و شاکله تربیتی وي را سامان می دهد و از روشن ترین جلوه گاه های رحمت و مودت است. به دلیل مناسبات و روابط ویژه عاطفی، پایدارترین تأثیرات روحی، اخلاقی و رفتاري را در ساختار تربیتی انسان بر جاي می گذارد (صمدي ورضايي،1391ص96)

بررسی ها نشان داد که اولاً تداوم نقش تربیتی خانواده در نظام تربیت رسمی و عمومی ضرورت است. ثانیاً بررسی ها از زاویه دین و علم و همین طور قوانین حقوقی جهانی، تداوم نقش تربیتی خانواده را در نظام تربیت رسمی و عمومی مطرح کرده اند (همان، ص 115).

پیامبر اکرم صل الله علیه و اله: «يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُصْلِحُ بِصَلَاحِ الْعَبْدِ وُلْدَهُ وَ وُلْدَ وُلْدِه؛ ای اباذر! خداوند با صالح بودن شخصی، فرزندان و نوه های او را صالح می کند» (ورام بن ابى فراس،1410 ق، ج 2 ص 60).

7-2-4- دوستان

نقش حساس و سازنده دوستان در شکل دهی به شخصیت انسان ها را نباید نادیده گرفت. دوستان شایسته و خوب در هدایت آدمی به سوی کمال و سعادت تأثیرگذارند و دوستان ناشایست نیز با انحراف انسان و کشیده شدن به طرف ناهنجاری های اخلاقی و اعتقادی آثار جبران ناپذیری بر جای می گذارند. یکی از عواملی که در گرایش افراد

ص: 89

خصوصاً نوجوانان به عقاید و نگرش های ناسالم نقش دارد فشار گروه همسالان(1) و گروه های اجتماعی است که نوجوان عضو آن هاست که «همرنگی»(2) نام دارد. گاهی اوقات گروه به گونه ای نا آشکار نگرش ما را نسبت به یک موقعیت خاص تغییر می دهد و ما به این باور می رسیم که تصور ما نادرست و تلقی گروه صحیح بوده است. (ارونسون،1999؛ بیابان گرد، 1383). چه بسا جوانان پرمایه ای که دین دار و در عمل به تکالیف دینی کوشا هستند، ولی به سبب رفاقت و هم نشینی با افرادی سست ایمان، در محله، محیط کار یا مدارس و یا دیگر عرصه های اجتماع، دیانت و تقید دینی خود را ازدست داده به مفاسد اخلاقی رو می آورند (حسینی نیا، 1384). بر اساس نتایج تحقیق صیدی و حسنی (1391)، بين میزان گرایش دینی گروه همسالان و ميزان گرايش به آموزه های ديني دانش آموزان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد، این تحقیق نشان داد که در بین متغیرهای موردبررسی(3) گروه همسالان بالاترین تأثیر و بیشترین نقش را در تربیت دینی دانش آموزان ایفا می کند.

حضرت علی علیه السلام در هشداری مبنی بر فاصله گیری از دوستانی که صفات ناپسند دارند و این که رذایل اخلاقی آن ها به طور ناخودآگاه بر انسان، اثر می کند؛ فرموده است: «لا تصحب الشرير فإن طبعك يسرق من طبعه شرا و أنت لا تعلم؛ از مصاحبت با مردم شریر و فاسد بپرهیز که طبعت به طور ناخودآگاه بدی و ناپاکی را از طبع منحرف می دزدد، درحالی که تو از آن بی خبری» (ابن ابی الحدید، ج 2 ص 272). احادیث فراوان دیگری داریم که تأکید دارند: با انسان های گناه کار و ناشایسته(4)

نشست و درخواست،

ص: 90


1- Peer Groupes.
2- Conformity.
3- شامل آراستگی ظاهری دبیران معارف اسلامی، مهارت حرفه ای دبیران معارف اسلامی، انگیزش شغلی دبیران معارف اسلامی، فعالیت های تربیتی مسئولین پرورشی، مهارت حرفه ای مسئولین پرورشی، گروه همسالان، جنسیت و پایگاه اقتصادی- اجتماعی.
4- با ذکر مصداق خارجی، مانند بخیل، فاسق، دروغگو و...

نداشته باشید زیرا آن ها انسان را از راه راست منحرف می کنند. ازجمله رسول گرامی اسلام صل الله علیه و اله در تمثیلی زیبا درباره تأثیر دوست و می فرمایند:

«مَثَلُ الْجَلِيسِ الصَّالِحِ مَثَلُ الدَّارِيِّ إِنْ لَمْ تَجِدْ عِطْرَهُ عَلِقَكَ رِيحُهُ وَ مَثَلُ جَلِيسِ السَّوْءِ مَثَلُ صَاحِبِ الْكِيرِ إِنْ لَمْ يُحْرِقْكَ شِرَارُ نَارِهِ عَلِقَكَ مِنْ نَتْنِهِ. مثال هم نشین صالح همانند عطاری است که اگر از عطرش به تو نمی بخشد اما بوی عطرش به تو می رسد. مثال هم نشین ناصالح، همانند بادبزن(1)

(دَم) آهنگری است که اگرچه شراره آتش آن، ترا نمی سوزاند ولی بوی بدش به مشام تو می رسد»(شعیری، بی تا ص 183). امام رضا (علیه السلام) فرموده: «مَنْ أَحَبَّ عَاصِياً فَهُوَ عَاص؛ هرکه گناهکار را دوست بدارد، خود نیز گناهکار خواهد بود»(ابن بابويه،1378، ج 2،235). حضرت صادق عليه السّلام فرمود: «لَا تَصْحَبُوا أَهْلَ الْبِدَعِ وَ لَاتُجَالِسُوهُمْ، فَتَصِيرُوا عِنْدَ النَّاسِ كَوَاحِدٍ مِنْهُمْ؛ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: الْمَرْءُ عَلى دِينِ خَلِيلِهِ وَ قَرِينِهِ، با اهل بدعت مجالست نکنید که در نزد مردم مثل آن ها می شوی که پیامبر اسلام فرموده: روش آدمی بر طبق مذهب و سیره دوست و رفیقش خواهد بود»(کلینی،1429 ج 4 ص 695). باز آن حضرت می فرماید: «كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص إِذَا صَعِدَ الْمِنْبَرَ قَالَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ أَنْ يَجْتَنِبَ مُوَاخَاةَ ثَلَاثَةٍ الْمَاجِنِ (2) وَ الْأَحْمَقِ وَ الْكَذَّابِ فَأَمَّا الْمَاجِنُ فَيُزَيِّنُ لَكَ فِعْلَهُ وَ يُحِبُّ أَنْ تَكُونَ مِثْلَهُ وَ لَا يُعِينُكَ عَلَى أَمْرِ دِينِكَ وَ مَعَادِكَ وَ مُقَارَنَتُهُ جَفَاءٌ وَ قَسْوَةٌ وَ مَدْخَلُهُ وَ مَخْرَجُهُ عَلَيْكَ عَارٌ وَ أَمَّا الْأَحْمَقُ فَإِنَّهُ لَا يُشِيرُ عَلَيْكَ بِخَيْرٍ وَ لَا يُرْجَى لِصَرْفِ السُّوءِ عَنْكَ وَ لَوْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ وَ رُبَّمَا أَرَادَ مَنْفَعَتَكَ فَضَرَّكَ فَمَوْتُهُ خَيْرٌ مِنْ حَيَاتِهِ وَ سُكُوتُهُ خَيْرٌ مِنْ نُطْقِهِ وَ بُعْدُهُ خَيْرٌ مِنْ قُرْبِهِ وَ أَمَّا الْكَذَّابُ فَإِنَّهُ لَا يَهْنِئُكَ مَعَهُ عَيْشٌ يَنْقُلُ حَدِيثَكَ وَ يَنْقُلُ إِلَيْكَ الْحَدِيثَ كُلَّمَا أَفْنَى أُحْدُوثَةً مَطَّهَا بِأُخْرَى حَتَّى إِنَّهُ يُحَدِّثُ بِالصِّدْقِ فَمَا يُصَدَّقُ وَ يُغْرِي بَيْنَ النَّاسِ بِالْعَدَاوَةِ فَيُنْبِتُ السَّخَائِمَ فِي الصُّدُورِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِكُمْ؛ هر زمان امير المؤمنين عليه السلام به منبر مي رفت مي

ص: 91


1- باد بزن کوره آهنگری که از پوست ضخیم درست می کردند در متن حدیث با کلمه «الْكِيرِ» تعبیر شده است.
2- الماجن من لا يبالى قولا و فعلا.

فرمود سزاوار است براى مسلمان كه از رفاقت با سه كس دورى جويد: پرروى بی باکی كه تباه کار، احمق و دروغ گو، اما شخص پرروى تباه کار پس كردار خويشتن را براى تو بيارايد و دوست دارد كه تو نيز مانند اوباشی و نه در كار دين تو را كمك كند و نه در كار آخرت و نزديكى با او جفاکاری و سنگدلى است و ورود و خروج او (و رفت وآمدش) براى تو ننگ است و اما احمق پس کار خيرى درباره تو انجام ندهد و به جلوگیرش از رسيدن بدى به تو اميدى نيست اگرچه خود را به تلاش اندازد و بسا كه بخواهد به تو سودى برساند ولى (از روى حماقت) زيانت رساند پس مرگ او بهتر از زندگی اش هست و خموشى او به از گفتارش و دورى او (از تو) به از نزديكى اوست و اما دروغ گو زندگى كردن با او بر تو گوارا نشود، گفتار تو را به دیگران بازگوید و از ديگران به سوی تو آرد، هرگاه افسانه را به پایان رساند آن را به افسانه ديگرى مانند آن بچسباند تا بدان جا كه راست گويد ولى كسى باور نكند و ميانه مردمان را به دشمنی پراكنده سازد و در سينه ها تخم كينه افشاند و بروياند، از خداى عز و جل بپرهيزيد و خود را بپایید»(کلینی،1407، ج 2، ص 376).

پس دوستان ناصالح (فتنه جو و فتنه گر) از بستر ها و دام های مهم فتنه است.

7-2-5- محیط آموزشی رسمی (مدرسه و دانشگاه)

تحقیق صیدی و حسنی (1391) که نقش عوامل درون مدرسه ای(1) در تربیت دینی را برسی کرده است؛ نشان می دهد که محیط آموزشی رسمی نقش به سزایی در تربیت و تقوا دارد. طبق نظریه «برنامه درسی پنهان»(2)، کل ساختار نظام آموزشی رسمی بر روی مخاطبانش تأثیر دارد.

ص: 92


1- از قبیل محتوای کتاب های درسی دین و زندگی، ویژگی های، ظاهری و مهارتی و فردی دبیران دین و زندگی و متولیان پرورشی (مربی و معاون پرورشی)، فعالیت های پرورشی.
2- برخی از صاحب نظران تعلیم و تربیت (سعیدی رضوانی و کیانی نژاد، 1379: 40) برای تحقق اهداف دینی نظریه توجه به «برنامه درسی پنهان» را مطرح کرده می نویسند: «برنامه درسی پنهان» بعد غیرقابل پیش بینی یاد گیری است؛ زیرا عوامل دیگری که جزء برنامه درسی نیست و از دید و مشاهده برنامه ریزان و دست اندر کاران تعلیم و تربیت نیز پنهان است، در فکر، عواطف و رفتار فراگیران اثر می کند. در اغلب موارد، مؤثر تر از برنامه درسی پیش بینی شده عمل می کند. قوانین مدرسه، جو اجتماعی مدرسه و رابطه ی معلم و دانش آموز از اهم این عوامل هستند. از تأثیر این ها تفکرها، نگرش ها و رفتارهایی در فراگیر، شکل می گیرد که در ادبیات برنامه درسی، آن را تأثیرات برنامه درسی پنهان می نامند. برنامه درسی پنهان به عملکردها و نتایج آموزشی اطلاق می شود که با وجود آشکار نبودن در رهنمود های برنامه درسی یا سیاست های آموزش و پرورش، بخش حتمی و موثر تجربه تحصیلی است. عملکرد برنامه درسی پنهان، به صور گوناگونی تعریف شده است؛ از القای ارزش ها، تربیت اجتماعی بر اساس سیاست های حاکم، تربیت افراد مطیع و سر به راه، تداوم بخشیدن به ساختار طبقاتی موجود و... گرفته تا عملکردهایی که می توان آن ها را کنترل اجتماعی دانست. (همان: 40).

لذا محیط های آموزشی رسمی، اگر به فتنه، آلوده باشد؛ متعلمین را مبتلا خواهد نمود.

ب- روزنه های ساختگی (دشمن تراشیده)
اشاره

این روزنه ها، اکثرا توسط دشمن ساخته شده به آموزه های اسلامی، نسبت داده شده در جامعه اسلامی ترویج می شود، سپس از طریق آن ها، وارد می شوند. مثلاً، چادرِ خانم ها را دست و پاگیر و محدودکننده جلوه می دهند! و سایر شبهات و اتهامات بی اساس که با آن ها، به قرآن و معارف علوی و نبوی و فرهنگ مردم مسلمان، حمله می کنند.

اگثرِ روزنه ها، از نوع دوم است. در فصل دوم این کتاب، پاره ای از این روزنه ها را در موضوعات سیاسی، دینی، اجتماعی، اقتصادی و...ذکر خواهیم کرد.

1-2-7- اتاق فکر، از لوازم جنگ نرم

از دیگر کارهای دشمنانِ منافق، تشکیل جلسات مخفیانه (اتاق فکر شبانه) برای کارشکنی در امور مسلمین است. خداوند متعال، از طریق وحی (نساء/81 و 108)(1) حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم را آگاه ساخت.

ص: 93


1- وَ يَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُواْ مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائفَةٌ مِّنهْمْ غَيرْ الَّذِى تَقُولُ وَ اللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنهم وَ تَوَكلَ ْ عَلىَ اللَّهِ وَ كَفَى بِاللَّهِ وَكِيلا؛ آنها در حضور تو مى گويند: «فرمانبرداريم» امّا هنگامى كه از نزد تو بيرون مى روند، جمعى از آنان بر خلاف گفته هاى تو، جلسات سرّى شبانه تشكيل مى دهند آنچه را در اين جلسات مى گويند، خداوند مى نويسد. اعتنايى به آنها نكن! (و از نقشه هاى آنان وحشت نداشته باش!) و بر خدا توكّل كن! كافى است كه او يار و مدافع تو باشد. (نساء/81).* يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضىَ مِنَ الْقَوْلِ وَ كاَنَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ محُيطًا؛ آنها زشتكارىِ خود را از مردم پنهان مى دارند اما از خدا پنهان نمى دارند و هنگامى كه در مجالس شبانه، سخنانى كه خدا راضى نبود مى گفتند، خدا با آنها بود، خدا به آنچه انجام مى دهند، احاطه دارد (نساء/108).
1-2-8- روش های جنگ نرم
اشاره

* روش های جنگ نرم (1)

دشمن، برای نیل به اهداف و تسلط بر مسلمین، از روش های گوناگونی استفاده می کند که در این کتاب به برخی موارد اشاره می شود.

مجموعه روش هایی كه در تهديدات نرم به كار گرفته می شود را می توان به سه روش «گفتارى، رفتارى و شبکه ای» تقسيم نمود. در ادامه به اختصار به تعريف هرکدام از اين روش ها می پردازیم:

1-2-8-1- روش های گفتارى
اشاره

روش های گفتارى در اعمال تهديدات نرم را می توان به چهار بخش «عمليات روانى»، «عمليات ادراكى»، «ديپلماسى عمومى» و «فريب استراتژيكى» تقسيم نمود:

1- عمليات روانى
اشاره

به مجموعه طرح ها و اقداماتى گفته می شود كه به دنبال تشويق، تهييج و تحريك افكار عمومى در خصوص يك مسئله ای مشخص و با اهداف از پيش تعیین شده است. عمليات روانى به طورکلی در چارچوب اقدامات اطلاعاتى و با اهداف پنهانى قرار دارد و آثار، نتايج و همچنين ابزارها و شیوه های آن به راحتی قابل شناسایی نيست. عمليات روانى بيشتر در شرايط بحرانى مانند جنگ، شورش و اغتشاش؛ يا در شرايط ناپايدار و شكننده مانند التهاب در روابط دو كشور، مورداستفاده قرار می گیرد.

ص: 94


1- بخش هایی ازمطالب ِاین سر تیتر (روش های جنگ نرم) از سايت انديشه سياسي از مجموعه سايت هاي پرسمان دانشجويي –نشریه الکترونیکی پرسمان، شماره 149 ص 893 به نشانی http: //www.porseman.org/showarticle.a اقتباص شده است. تاریخ دسترسی 27/2/1397.

فرضيات عمليات روانى بر اين است كه توان جنگيدن دشمن جدا از ابزارها و جنگ افزارهای نظامى، بر اراده نيروى انسانى معطوف به جنگ استوار است.

انواع عمليات روانى

الف- عمليات روانى آشكار

اين نوع عمليات به طورمعمول با استفاده از تبليغات سفيد (تبليغاتى كه هويت منبع آن معلوم است) انجام می شود اغلب موارد عمليات روانى كه با عناوين رسمى (مانند راديو آمريكا) به اجرا درمی آیند. از مصاديق اين نوع عملیات اند.

2. عمليات روانى پنهانى
اشاره

عملياتى است كه منبع انتشار آن فاش نمی شود، يا اگر هم كشف شد، آن دولت بتواند هرگونه دخالتى را انكار كند. عمليات روانى پنهان معمولاً به وسیله تبليغات سياه و خاكسترى به اجرا درمی آید.

اهداف عمليات روانى

هدف از عمليات روانى تغيير «رفتار» و «نگرش» مخاطب در جهت مطلوب است. اين مطلوب بودن با توجه به شرايط طرفين به سه دسته تقسيم می شود:

1.بين گروه ها در يك كشور: عمليات روانى بين دو گروه، بيشتر براى كسب قدرت است اما با توجه به تخريبى بودن عمليات روانى درنهایت شهروندان آن كشور متضرر خواهند شد و كشور آسيب خواهد ديد.

2. بين دو كشور غير متخاصم: در اين حالت هدف عمليات كسب امتيازهاى اقتصادى و سياسى است و هر كشور در جهت منافع ملى خود سعى بر امتیاز گیری بيشترى دارد.

ص: 95

3. دو كشور متخاصم: در اين حالت مطلوب بودن، تغيير رژيم يا تغييرات اساسى در رفتار كشور مقابل و نگرش بين دو كشور است

نمونه هایی از تغيير نگرش

1. بدبين سازى شهروندان نسبت به حاكميت،

2. ناكارآمد نشان دادن مسئولان كشور هدف،

3. القاى وجود تبعيض و نبود آزادى در كشور هدف،

4. القاى عقب ماندگی كشور نسبت به ديگر كشورها،

5. القاى ناجى بودن كشور دشمن،

6. بزرگ جلوه دادن قدرت دشمن.

نمونه هایی از تغيير رفتار

1. مقاومت قانونى در برابر حاكميت،

2. مقاومت غيرقانونى در برابر حاكميت (شورشگرى)،

3. مقاومت نكردن در برابر نفوذ دشمن،

4. كمك به دشمن براى نفوذ به كشور.

ابزار عمليات روانى

ابزار عمليات روانى به دو دسته؛ «فشار عملى» و «فشارهاى تبليغاتى- روانى» تقسيم می شوند. فشارهاى عملى در عمليات فراملی چهار دسته اند: اقتصادى، فرهنگى - سياسى، ديپلماتيك و نظامى. ابزارهاى تبليغاتى - روانى عبارت اند از: تلويزيون، راديو، خبرگزاری ها، مطبوعات و اينترنت كه هر يك با توجه به خرده هدف های عملياتى روانى كارايى ویژه ای

ص: 96

دارند. براى مثال در امر شورشگرى، تلویزیون های ماهواره ای، راديوهاى خارجى و شبکه های اجتماعی، بيشترين تأثير را بر شهروندان آن كشورِ آماج خواهند داشت.

لازم به ذكر است ابزارهاى روانى و تبليغات به عنوان ابزارهاى مكمل، پس از موفقيت نسبى ابزارهاى عملى استفاده می شود.

2. عمليات ادراكى

تأثيرگذارى بر نگرش ها، باورها، عقايد، اهداف و ارزش های طرف مقابل باهدف ايجاد تغيير در مخاطبان تا سرحد همسو شدن آن ها با اهداف و منابع عمل کننده را می توان عمليات ادراكی معنا نمود اين نوع عمليات به جای این که مخاطب را تهييج يا یک باره و فورى وادار به عکس العمل نمايد، نگرش آن ها را نسبت به مسائل اساسى مانند ايده حاكميت تحت تأثير قرار دهد. در عمليات ادراكى از فنون و شگردهاى مختلفى مانند برگزارى جلسات نقد و بررسى، مباحثه و گفت وگو، نظریه پردازی و مواردى مانند اين استفاده می شود

3. ديپلماسى عمومى (يا مردم محور)

اصطلاحى است كه از اواسط دهه 1960 ميلادى و در هنگامه جنگ سرد در آمريكا و ديگر كشورهاى بلوك غرب مطرح شد. مفهوم كلى ديپلماسى عمومى برقرارى روابط حسنه دولت ها با ملت ها به جای روابط بين دولت ها و در جهت فتح قلوب و اذهان عمومى همه يا بخش های انتخاب شده ای از مردم كشورهاى هدف از طريق سیاست های فرهنگى و اجتماعى هست. يك تعريف رسمى جديد از ديپلماسى عمومى بريتانيا این گونه است: «كار براى رسيدن به اهداف و نفوذ كردن مثبت در دیدگاه های افراد و سازمان های خارجى نسبت به بريتانيا و همكارى آن ها با بريتانيا».

ص: 97

اين روش هزينه اجراى تصميمات و پيگيرى منافع و مقصد را به حداقل می رساند و سد مقاومت ها در برابر «ديگران» يا «بيگانگان» را می شکند. در اين ميان، رسانه هایی كه مخاطبانى بيرون از مرزهاى جغرافيايى يك كشور دارند، بيشترين كمك را به پيشبرد منافع ملى خواهند داشت.

اين روش از جهت هدف با روش عمليات ادراكى شباهت زيادى دارد؛ اما از جهت نحوه و سازمان اجرايى متفاوت است. زيرا متولى ديپلماسى عمومى، دستگاه سياست خارجى كشور عمل کننده است، درحالی که متولى عمليات ادراكى، رسانه ها، دستگاه های آموزشى و سازمان های غیردولتی اند.

با توجه به دامنه فعالیت های متعارف و نامتعارف دیپلمات های محلى بريتانيا در ايران، شايد بتوان لندن را پيشگام ديپلماسى عمومى دولت های سلطه جوی خارجى در تاريخ ايران و احتمالاً ديگر كشورهاى خاورميانه حتى پيش از رايج شدن اصطلاح و سياستى مشخص با اين نام داشت.

ديپلماسى عمومى بريتانيا در قرن 21 شكل نوينى به خود گرفت. درواقع سياستمداران و سیاست گذاران بريتانيايى پس از چند دهه دريافته بودند كه بدون يك بازنگرى اساسى در برنامه های سنتى مرسوم ديپلماسى عمومى خود قادر به رقابت با ديگر قدرت های حاضر در اين صحنه در جهان امروز نخواهد بود. از زمان تدوين و انتشار گزارش لرد كارتر به بعد، بخش ديپلماسى عمومى در گروه سياست خارجى مجلس بريتانيا نيز فعال و به طرز قابل ملاحظه ای بيشتر از گذشته موجب تعامل قانونگذاران آن كشور با سرويس جهانى بى. بى. سى و بريتيش كانسل و مسئولان آن مؤسسات در جهت دگرديسى و پوست اندازی آن دو نهاد سنتى و رسمی شده است.

وزارت خارجه بريتانيا محورهاى اساسى كنونى ديپلماسى عمومى اين كشور را این گونه اعلام كرده است:

ص: 98

1. سرويس جهانى بى. بى. سى

2. بريتيش كانسل (شوراى فرهنگى بريتانيا)

3. شبكه خبرى ماهواره ای بى. اس.ان (بريتيش ساتلايت نيوز)

4. سازمان نمایشگاه های فرهنگى و تجارى بین المللی بريتانيا

البته بايد توجه داشت كه بحث ديپلماسى عمومى بريتانيا بحث سياست هماهنگ نهادهاى مختلف براى اهداف مختلف راهبردى و درازمدت است. در اين مسير نبايد متوقع بود كه لحظه به لحظه فعالیت های کوتاه مدت و روزمره نهادهايى همانند سرويس جهانى بى. بى. سى و يا بريتيش كانسل منطبق بر سیاست های اعلام شده دولتى بنمايد؛ بلكه رسيدن به هدف نهايى و فتح قلوب و اذهان مخاطبان در خارج از مرزهاى بريتانيا در میان مدت و درازمدت است كه بايد از هر طريقى و لو دادن امتياز و ضررهايى در کوتاه مدت حاصل شود.

4. فريب استراتژيكى

عمليات فريب را «سلسله اقدامات سازمان یافته و پنهانى كه به منظور تأثيرگذارى بر ذهنيت حريف طراحى و اجرا می شود و هدف اصلى آن ايجاد انحراف، در تصميمات حريف از طريق ارائه اطلاعات هدایت شده و گاه غلط و اجبار وى به اقدام يا عدم اقدام در جهت منافع ملى كشور خودى يا به ضرر منافع خود» تعريف می کنند.

آماج اصلى فريب استراتژيك، نهادها و سازمان های اطلاعاتى و امنيتى كشور هدف است. بر اين اساس چنانچه طراحان فريب استراتژيك بتوانند در حداقل منابع و مجارى اطلاعاتى چنين سازمان هایی نفوذ كرده احتمال تبدیل شدن محتواى اطلاعاتى فریب دهنده به عنوان يك گزارش يا بخشى از يك گزارش اطلاعاتى ارائه شده از سوى سرویس های نظامى، امنيتى و اطلاعاتى كشور مخاطب بالا خواهد رفت.

ص: 99

فريب استراتژيك با روش عمليات روانى كه پیش تر ذكر شد شباهت هایی دارد. ازجمله:

- هر دو به ذهنيت افراد توجه كرده و در تلاش براى تأثيرگذارى بر آن اند.

- هر دو مشتمل بر سلسله اقداماتى هدفمند و سازمان یافته می باشند.

- هر دو جزو اقدامات سرى و پنهان محسوب می شوند.

درعین حال؛ اين دو روش تفاوت های مهمى هم باهم دارند:

اولين نقطه افتراق فريب استراتژيك و عمليات روانى، محدوده تأثيرگذارى عمليات روانى «نگرش عامه مردم يك جامعه» است، درحالی که فريب، «ذهنيت سوژه ای خاص» (فرد، گروه يا سازمان معين) را هدف قرار می دهند.

دوم، این که هدف عمده عمليات روانى، عواطف و احساسات عموم افراد يك جامعه خاص (افكار عمومى) هست. درحالی که هدف عمليات فريب، تصميم گيران، فرماندهان و افراد خاصى از جامعه ای مشخص در محيط حريف است.

1-2-8-2- روش های رفتارى
اشاره

روش های رفتارى دومين دسته از روش های اعمال تهديدات نرم اند. در روش های رفتارى، هدف اصلى شكل دادن به رفتارهاى جمعى، متناسب با خواسته ها، اهداف و برنامه های تهديدگر است. اين روش را می توان به چهار بخش: «اعتراض»، «عدم همكارى با دولت»، «مداخله غیر خشونت آمیز» و «جذب مخالفان حكومت» تقسيم نمود.

1. اعتراض

به اقداماتى گفته می شود كه حكايت از نشان دادن اعتراض و نارضايتى بدون مداخله و رويارويى با نيروهاى پليس داشته باشد؛ كه در صورت تكرار و روند سازی می تواند

ص: 100

تبديل به مقاومت شود. اعتراض می تواند به صورت تحصن، مخالفت خوانى، کم کاری، كارشكنى و تجمع مسالمت آمیز انجام شود.

2. عدم همكارى با دولت (نافرمانى مدنى)

به مجموعه اقداماتى گفته می شود كه از سوى مردم يا برخى جمعیت ها به منظور ايجاد محدوديت يا خوددارى از همکاری های سياسى، اقتصادى، اجتماعى و امنيتى با دولت اتخاذ گردد. مواردى مانند عدم پرداخت ماليات، قبوض مصارف خدمات عمومى، بيرون كشيدن پول و سرمايه خود از شبکه های دولتى، عدم مشاركت سياسى مانند عدم مشاركت در انتخابات.

3. مداخله غیرخشونت آمیز

به معناى ايجاد اختلال در نظم عمومى مؤسسات، سازمان ها، برنامه ها، طرح ها و فعالیت های دولت، توسط افراد، تشکل ها و دولت های ديگر است. نوع اقدام حتماً بايد غیر خشونت آمیز باشد؛ مثلاً خرابكارى نامحسوس يا تصرف غیر خشونت آمیز يك ساختمان يا نهاد دولتى ازجمله اين موارد است.

4. جذب مخالفان حكومت

به معناى جرئت دادن به مخالفان و حمايت از آنان در هنگام سختى و خطر با هدف هويت بخشى، انسجام بخشی، تحریک پذیری، افزايش انگيزه و اعتماد به منظور ايمان سازى مسير مقابله از سوى يك دولت يا سازمان دشمن عليه دولتى ديگر است.

ص: 101

1-2-8-3- روش های شبکه ای

در روش های مبتنى بر شبكه، هدف اصلى اطلاعات و ارتباطات بر روى شبكه است. بنابراين اینترنت ها، مخازن و پایگاه های اطلاعاتى و سایت های كنترل و فرمان از بخش های مهم و موردتوجه در اين روش اند. روش های شبکه ای را به دودسته می توان تقسيم كرد:

1. ديجيتالى؛ روش های ديجيتالى به روش هایی گفته می شود كه از طريق فعاليت در فضاى ديجيتالى اهداف جنگى را پى می گیرد و يا به دنبال اختلال در ارتباط، سرقت اطلاعات و يا اختلال در سامانه های مديريت در شبکه های اينترنت و اينترانت هستند؛ از اين اقدامات به جنگ رایانه ای هم تعبير می کنند. حمله های هكرى را می توان مشهورترين روش ديجيتالى دانست.

2. الكترونيكى؛ روش های الكترونيكى مجموعه روش هایی است كه از طريق وسايل الكترونيكى مانند ماهواره و راديو و تلويزيون اهداف كشور مهاجم را پى می گیرند و يا به دنبال اختلال در اين وسايل و امواج مربوطه شان هستند.

1-2-8- ابزارهاى جنگ نرم
اشاره

وسعت ابعاد و زمینه های جنگ نرم سبب می شود كه دايره وسيعى از ابزار مدرن را در زمره ابزارهاى اين جنگ بگنجانيم. به علاوه كه خصلت ابتكارى و ابداعى در اين جنگ سبب می شود اين دايره هم چنان وسعت بيشترى يابد و ابزارهاى جديد و ابداعى هم به اين فهرست افزوده شوند. اين ابزارها را در يك تقسیم بندی می توان در سه عنوان گنجاند: «صنايع فرهنگى»، «رسانه ها»، «فن آوری های نوين ارتباطى و تبليغاتى». كه همگى ارتباطى تنگاتنگ و پيچيده باهم دارند.

ص: 102

1-2-8-1- صنايع فرهنگى

1. سينما؛ جذابيت فراوان و قدرت تأثيرگذارى و نيز قابليت بالاى تكثير محصولات صنعت سينما، سبب شده است كه دنياى غرب به عنوان مخترع و صاحب اوليه اين صنعت، بيشترين استفاده را از آن در جهت تبليغ و ترويج فرهنگ و ارزش های خود در جوامع ديگر ببرد و سهمى ويژه را در اين راستا به اين صنعت اختصاص دهد. تأسيس تشكيلاتى چون هاليوود از بزرگ ترین گام ها در اين راستا است.

سينماى آمريكا، به اقتضاى ديگر مصنوعات سرمایه داری، بر پايه سكس و خشونت و ترس شکل گرفته است و ترويج كننده فرهنگ غربى و در موارد بسيار حاوى هجمه های صريح و غيرصريح به فرهنگ ها و نظام های ارزشى مخالف و مقابل غرب، ازجمله ارزش های دينى هست. در كشور ما نيز بخش قابل توجهی از برنامه های شبکه های داخلى به دوبله و پخش همين فیلم ها البته با اعمال پاره ای ممیزی های اخلاقى اختصاص دارد كه موارد بسيارى اين ممیزی ها اصلاحى در خصلت ترويجى آن ها نمی تواند تغيير ايجاد كند. به علاوه كه امروزه با گسترش ماهواره ها طيف وسيعى از فیلم ها قابل دسترسی است.

2. كارتون (انيميشن)؛ در كنار سينما، صنعت انیمیشن سازی (پويانمايى) هم صنعت مستقلى است كه هواداران بسيارى را خصوصاً در بين مخاطبان كودك و نوجوان به خود جذب كرده است.

شخصیت های ساده و دوست داشتنی دنياى كارتون براى مخاطبان و دوستداران كودك و نوجوانشان به آسانی به عنوان الگو پذيرفته می شوند و كودكان سعى می کنند از رفتارها و برخوردهاى آنان تقليد كنند.

وجود همين قابليت مهم است كه سبب شده کارتون ها در فرآيند هجوم نرم جهان غرب عليه ديگر فرهنگ ها و كشورها نقشى ويژه را به خود اختصاص دهند. اين رويكرد را خصوصاً در نسل جديد کارتون ها می توان ديد. در برخى موارد دامنه بهره برداری از

ص: 103

کارتون ها به بيان مضامين سياسى نيز كشيده می شود و شخصیت های محبوب کارتون ها به نمايندگان و مبلغان فرهنگ و سبك زندگى و ارزش های جامعه غربى به سراسر جهان اعزام می شوند.

3. ماهواره؛ ماهواره امكانات بی نظیری را پيش روى صاحبان رسانه و دولت ها و قدرت ها گذاشته است كه رسانه های پيشين در تأمين آن ها ناتوان بودند. شايد بتوان كار ويژه ماهواره در جنگ نرم را به جهت فضاى آزاد و رها از چارچوب و قانونى كه بر آن حاكم است انتشار برنامه ها و مطالبى دانست كه مخالف و مغاير باارزش ها و اصول كشور مورد هدف اند.

4. اسباب بازی؛ يكى از كالاهاى فرهنگى مؤثر كه با توجه به قشر مخاطبش اهميتى دوچندان و وضعيتى حساس دارد، اسباب بازی ها است.

اسباب بازی های ساخته شرکت های غربى، ترویج دهنده فرهنگ غربى براى كودكان ديگر كشورها است تا از همان سنين كودكى با اين فرهنگ آشنا شده و با آن انس بگيرند!

5. بازی های یارانه ای؛ پس از رواج استفاده از رايانه در منازل شخصى، يكى از مهم ترین موارد استفاده براى كودكان و نوجوانان بازی های رایانه ای است. اين بازی ها كه نسل های پیشینشان آتارى، كمودور و پلی استیشن بودند، با استفاده از قابلیت های رايانه، توانستند خيلى زود همه رقباى سنتى خود را كنار بزنند و بازار گسترده ای را به خود جلب نمايند.

به جهت فقر نسبى دانش گرافيك رایانه ای در ديگر كشورها، در زمينه بازی های رایانه ای، كشورهاى غربى و آمريكا با فاصله ای بسيار زياد پیشگام اند.

سود سرشار اقتصادى كه سالانه از محل فروش اين بازی ها عايد كمپانى بزرگ سازنده آن ها می شود، سبب شده است كه بازی های رایانه ای يكى از مهم ترین ابزارهايى

ص: 104

باشند كه قدرت های جهانى از آن در راستاى جنگ نرم و ترويج و تبليغ و مدل زندگى غربى نهايت استفاده را بكنند.

6. موسيقى؛ موسيقى يكى از مقولات فرهنگى است كه در جريان نبرد نرم مورداستفاده وسيع تبليغ رسانه ای غرب قرارگرفته است. موسيقى در بيشتر تمدن ها و فرهنگ ها نمونه هایی دارد.

در اين ميان موسيقى جاز سياهان در آمريكا شكل و شمايلى نو گرفته و با سبک های مختلف راك اند رول، پاپ، رپ، متال و... به تدریج به صنعتى درآمدزا با سودهاى هنگفت تبدیل شده است و با ظهور فن آوری های جديد، موسيقى قالب تصوير را هم پذيرا شدند و شوها و کلیپ ها پديد آمدند؛ و ازآنجاکه سیاست گذاران اين صنايع فرهنگى، تنها به سود سرشار و فروش بالاى اين محصولات می اندیشند عناصر سكس و خشونت وارد اين کلیپ ها و شوها شدند. اين محصولات در فهرست صادرات فرهنگى دنياى غرب به ممالك ديگر قرار گرفت و گاهى مشابه سازی شد. ازجمله در ايران از دوران پهلوى دوم موسيقى با کپی برداری از نمونه های غربى ظهور كرد و مخاطبان بسيارى را توانست به خود جذب كند. پس از انقلاب هم بافاصله ای چندساله اين روند استمرار يافت. علاوه بر موسيقى پاپ، چند سالى است كه شاهد ظهور موسيقى زیرزمینی يا رپ فارسى هستيم كه به نوعی تقليد يكى از گونه های موسيقى غرب است.

1-2-8-2- ابزارهاى رسانه ای

رسانه ها در جنگ نرم نقش ويژه و منحصربه فردی را ايفا می کنند. تا آنجا كه از آن به «جنگ رسانه ای» تعبير می شود. بنیادی ترین تعريف جنگ رسانه ای استفاده از رسانه ها براى تضعيف كشور هدف و بهره گیری از توان و ظرفيت رسانه ها اعم از مطبوعات، خبرگزاری ها، راديو، تلويزيون، اينترنت و اصول تبليغات است. جنگ رسانه ای يكى از

ص: 105

برجسته ترین جنبه های جنگ نرم و جنگ های جديد بین المللی است. جنگ رسانه ای تنها جنگى است كه حتى در شرايط صلح نيز بين كشورها به صورت غيررسمى ادامه دارد.

1. مطبوعات؛ علی رغم ظهور رسانه های نوين و شیوه های آسان تر و كارآمدتر اطلاع رسانی، مطبوعات اعم از روزنامه ها، مجلات و... جايگاه مهمى را در اطلاع رسانی و شکل دهی افكار عمومى ايفا می کنند. روزنامه های كثيرالانتشار بین المللی كه محصول کمپانی های بزرگ خبرپراکنی اند و مشتركين و مخاطبان فراوانى را در سرتاسر جهان جذب کرده اند.

2. راديو؛ راديوها ازجمله مؤثرترين و معمول ترین رسانه هایی است كه دولت های متخاصم از سال ها پيش از آن ها براى تأثيرگذارى بر افكار عمومى كشور مقابلشان بهره می گیرند. كار ويژه راديوها در جنگ نرم را می توان تهيه، تدوين و پخش اخبار و گزارش ها و تحلیل هایی عليه كشورها و دولت های رقيب و در راستاى منافع سياسى، فرهنگى و اقتصادى كشور متبوع خود دانست. اقدامى كه با هدف تأثيرگذارى بر افكار عمومى شهروندان كشور هدف و جلب اعتماد آن ها به خود و در مقابل بى اعتمادسازى آن ها به رسانه های داخلى و نظام سیاسی اش انجام می شود.

3. تلويزيون؛ از رسانه های پيشتاز و پرمخاطب تلویزیون های بین المللی اند كه میلیون ها نفر را در سراسر جهان مخاطب برنامه های مختلف خود قرار می دهند. كار ويژه تلویزیون ها در جنگ نرم را می توان تهيه و پخش برنامه های خبرى و تحليل و گزارش هایی از كشور هدف - برخلاف روايت رسانه های رسمى و دولتى آن كشور - و در راستاى سياه نمايى اوضاع آن كشور دانست.

در اين راستا آنان بخش ویژه ای از توان خود را به پوشش دهى اقدامات و فعالیت های تخريبى گروه مخالف آن كشور اختصاص می دهند.

ص: 106

4. خبرگزاری ها و آژانس های خبرى؛ خبرگزاری های بین المللی يكى از عمده ترین ابزارهاى جنگ رسانه ای در جهان محسوب می شوند. اين خبرگزاری ها هرروزه با تولید میلیون ها كلمه خبر و مخابره آن با پیشرفته ترین فنّاوری های ارتباطى، فرآيند اطلاع رسانی جهانى را تحت سيطره و كنترل خود دارند. آن ها می توانند با سانسور يك خبر يا دادن پوشش وسيع به يك رويداد، افكار عمومى جهان را له يا عليه آن مسئله برانگيزانند. اهميت خبرگزاری ها زمانى آشكار می شوند كه بدانيم اكثر مطبوعات، خبرگزاری های ملى و منطقه ای و شبکه های رادیوتلویزیونی، اخبار و اطلاعات عمده خود را از اين آژانس های خبرى دريافت می کنند.

1-2-8-3- فن آوری های نوين ارتباطى

اينترنت؛ بی گمان مهم ترین و مؤثرترین اتفاقى كه در عرصه رسانه ها افتاده است ظهور اينترنت هست. قابلیت هایی بی نظیری كه اينترنت با خود به ارمغان آورده سبب شده اين پديده به مهم ترین و مؤثرترین ابزار جنگ نرم بدل شود.

سایت های خبرى و خبرگزاری های اينترنتى؛ اينترنت زمینه ساز ظهور و رواج طيف وسيعى از خبرگزاری های مجازى شده است. فعاليت در فضاى مجازى به مراتب آسان تر و کم هزینه تر است و امكان پنهان كردن هويت واقعى هم فراهم است. اين رسانه ها خط قرمزهاى كمترى را در برابر خود می بینند

رسانه های اجتماعى؛ به گروهى از رسانه هایی كه در فضاى اينترنتى متولدشده اند عنوان رسانه های اجتماعى داده شده است. هر كاربر اينترنتى به راحتی می تواند مطالب توليدى خود را در فضاى مجازى منتشر كند.

ص: 107

انواع رسانه های اجتماعى؛ رسانه های اجتماعى را می توان در گروه های مختلف دسته بندی كرد؛ شبکه های اجتماعى، وبلاگ ها، ویکی ها، پادکست ها(1)، فروم ها، كاميونيتى هاى محتوايى و ميكروبلاگ ها برخى از رسانه های اجتماعى محسوب می شوند.

1-2-9- تاکتیک های عمليات روانى در جنگ نرم
1. سانسور
اشاره

سانسور عبارت است از حذف عمدى موادى از جريان عبور آگاهی ها، به منظور شكل دادن عقايد و اعمال ديگران، اين حذف عمدى می تواند به دو شكل صورت پذيرد. سانسور در ساده ترین معنی اش، كنترل پیام های كثيرالانتشار توسط اولياى امور به جهت بازداشت موادى است كه ازنظر آنان نامطلوب است. مثلاً می تواند شامل حذف واژه ها، عبارات يا جملاتى خاص، توسط سانسور گر باشد.

اما سانسور در شكل گسترده ترش، می تواند دربرگیرنده هر نوع تلاشى جهت تضعيف يا جلوگيرى از انتشار مواد نامطلوب ازنظر برخى از اولياى امور باشد. بدين ترتيب ممكن است دولتى جلوى انتشار اطلاعات يا اخبارى را كه می تواند بازتابى مخالف يا ناموافق بر مقامات آن دولت داشته باشد را بگيرد و حتى ممكن است اولياى امور اقدامى تنبيهى نيز علیه خاطيان در پيش گيرند.

برخى از روزنامه ها يا مجلات را از امكانات چاپى محروم كنند، مالیات های سنگين يا موانع اقتصادى ديگر را اعمال كنند.

دولت های مستبد و خودكامه از سانسور براى ابقاء قدرت خويش بهره برداری می کنند؛ اما دولت های آزادمنش به علت سنت های موجود حاكى از انزجار نسبت به سانسور بايد به

ص: 108


1- انتشار مجموعه ای از پرونده های رسانه دیجیتال است که توزیع آن در اینترنت با استفاده از فید صورت می گیرد و توسط کاربران معمولاً بر روی یک پخش کننده موسیقی دیجیتال قابل دریافت و پخش است.

روش های ديگرى جهت ابقاء خود متوسل شوند روش هایی مانند تلاش براى جلب حمايت صادقانه رسانه های متنفذ، يا ارجاع مستقيم مشكل خود به مردم.

سانسور برون قانونى

سانسور برون قانونى سانسورى است كه خارج از كنترل قانونى يا قدرت قانونى باشد. چنين سانسورى می تواند داوطلبانه باشد. مثل وقتی که سردبيرى، عبارت يا واژه ای را از دست نوشته خود حذف می کند چراکه احساس می کند از ذوق سليم به دور است يا كتابدارى كه كتابى را از دور خارج می کند، بدين علت كه به نظر او قبيح و اهانت آمیز است و وى مطالب قبيح و اهانت آمیز را دوست ندارد.

2. تحريف

يكى از رایج ترین شیوه های پوشش خبرى و مطبوعاتى، تغيير متن پيام به شیوه های مختلف از طريق دست کاری خبر است. در مسئله تحريف، سه پديده به چشم می خورد كه عبارت اند از: «تعديل، شاخ و برگ دادن و جذب».

تجربه هایی كه در مورد تحريف انجام شده است، نشان می دهد كه بسيارى از جزييات موجود در ابتداى زنجيره انتقال به شدت حذف می شوند. در همان زمانى كه فرآيند تعديل انجام می گیرد، شاخ و برگ های ديگرى به خبر اضافه می گردد. بااینکه فرآيند شاخ و برگ دادن مانند فرآيند تعديل در هر بار كه خبر نقل می شود، انجام می گیرد ولى عناصرى كه در اين فرآيند بر آن ها تكيه می شود و در هر نوبت تكرار می شوند، يكى نيستند. اين ويژگى بيشتر به تركيب جامعه ای كه خبر در آن منتقل می شود، وابسته است. عناصرى در اين فرآيند شاخ و برگ پيدا می کنند كه ازنظر نقل کننده خبر بااهمیت هستند. چه چيزى سبب حذف برخى جزييات و بيان برخى ديگر می شود؟

ص: 109

پاسخ به اين پرسش در فرآيند «جذب» يافت می شود كه نتيجه نيروى جاذبه عادات، تمايلات و احساسات شنونده است.

غالباً فرآيند جذب باهدف مورد انتظار فرد هماهنگى دارد و درك و يادآورى امور طبق معمول صورت می گیرد. از همه این ها مهم تر اينكه فرآيند جذب به خودی خود بيانگر تغييرات و تحريفاتى است كه منعکس کننده احساسات ریشه دار در شخص می باشد و همچنين وضعيت و جهت گیری او را منعكس می کند. بااینکه در امر تجزیه وتحلیل، فرآيندهاى تعديل، شاخ و برگ دادن و جذب از يكديگر تفكيك می شوند، ولى اين فرآيندها در عمل از يكديگر مستقل نيستند. آن ها به طور هماهنگ درآن واحد عمل می کنند.

در شرايطى كه مخاطبان دسترسى لازم به منبع موثق پيام را نداشته باشند، اين شيوه بيشترين كاربرد را دارد، مثلاً اخبارى كه از طريق خبرگزاری های دنيا و روزنامه های پرتيراژ منتشر می شوند، در نقاط مختلف دنيا منتشرشده و قابل دريافت مستندات لازم از سوى مخاطبان نیست.

3. پاره حقیقت گویی

گاهى حادثه، خبر يا سخنى مطرح می شود كه ازنظر منبع، محتواى پيام، مجموعه ای به هم پیوسته و مرتب است كه اگر بخشى از آن نقل و بخشى نقل نشود جهت و نتيجه پيام، منحرف خواهد شد. اين از رویه های رايج مطبوعات است كه معمولاً متناسب با جايگاه و جناح سياسى كه به آن متمايل هستند، بخشى از خبر نقل و بخشى را نقل نمی کنند. اين شيوه به خصوص در انتشار نظرات رهبران سياسى متداول است. استفاده از تيترهاى اصلى روزنامه ها، مطابق با ميل و سليقه آن روزنامه از نمونه های بارز پاره حقیقت گویی است به طورکلی از ديد روزنامه نگاران يك خبر هنگامى كامل است كه عناصر خبرى در آن به شكل كلى مطرح شوند؛ اما چنانچه يكى از عناصر خبرى -

ص: 110

چگونه؟ كجا؟ كى؟ چه كسى؟ چه چيزى؟ چرا؟ - در خبر بيان نگردد، خبر ناقص است. كه در اين تاكتيك، حذف يكى از اين عناصر به عمد صورت می گیرد. در نشریات براى جلب نمودن نظر خواننده به تيتر خبر، از اين تاكتيك استفاده می نمایند.

درواقعه 11 سپتامبر، در اخبارى كه از سوى رسانه های آمريكا و رسانه های همسو با آن ها انتشار می یافت، به دلايل و انگیزه های تروریست ها پرداخته نمی شد. به عبارتى عنصر «چرا» به صورت انتخابى از اخبار حذف می شد. حذف عنصر «چرا» به آمریکایی ها اين اجازه را می داد كه بتوانند كشورها، افراد مختلف و سیاست هایی را كه نمی پذیرند و با مواضع آن ها مخالفت دارند را محكوم نمايند و بتوانند با استفاده از باز بودن فضا و شرايط توجيه و با استفاده از عبارت «حذف تروریست ها از صحنه جهان» هم چنان به سیاست های مدنظر آمريكا جامه عمل بپوشانند.

4. محك زدن

براى ارزيابى اوضاع جامعه و طرز تفكر مردم جامعه درباره موضوعى خاص كه نسبت به آن حساسيت وجود دارد و يا دريافت بازخورد نظر حاكمان و يا گروهى خاص يا صنفى از اصناف جامعه، خبرى منتشر می شود كه عکس العمل به آن، زمينه طرح سوژه های بعدى قرار می گیرد عوامل تبليغاتى سعى می کنند براى دريافت بازخورد نظر گروهى خاص و يا حتى افراد جامعه، با انتشار يك موضوع عکس العمل آن ها را مورد ارزيابى قرار دهند و سیاست های آينده خود را نسبت به آن طراحى كنند. مثلاً براى ارزيابى نظر مردم ايران راجع به رابطه با آمريكا، خبرى منتشر می شود تا پس از محك زدن آن، موضوعات جدی تری را دراین باره منتشر سازند.

در نظام های نظرسنجی نيز استفاده از افكار عمومى، نوعى محك زدن است. طرح موضوع استفاده نظامى ايران از فنّاوری غنی سازی اورانيوم توسط آمریکایی ها، بازخورد واكنش دائمى ایرانی ها در تأكيد بر استفاده غيرنظامى از اين فنّاوری ها را به دنبال دارد.

ص: 111

آمريكا با اين كار از یک سو قصد محك زدن ايران دراین باره را داشته و از سوى ديگر از طرح آن براى اعزام بازرسين مربوطه براى كنترل اين پروسه بهره می گیرد.

5. ادعا به جای واقعيت

رسانه های خبرى براى دستيابى به اهداف موردنظر خود، گاهى ادعاهايى عليه افراد، گروه های مختلف و رسانه های رقيب مطرح می کنند و آنان را مجبور به پاسخگويى می نمایند. درواقع در اين روش، اخبار مخابره شده و يا به چاپ رسيده نوعى ادعا به جای واقعيت را در ذهن مخاطب تداعى می کند و با استفاده از كلماتى نظير «ادعا» منبع خبر سعى می کند اولاً خبر را از دست ندهد، در ثانى صحت وسقم خبر را به گردن منبع مدعى آن انداخته، ثالثاً چنانچه خبر مورد تأييد قرار گرفت، اعتبار پخش آن را نصيب خود كند و در نهايت پيامى را كه مدنظرش می باشد به همراه خبر القا نمايد.

در شايعه منبع خبر را نمی گوییم اما در اين نوع خبر عمداً منبع خبر را ذكر می کنیم، ولى منبعى كه بی اعتبار است و بارها موردتکذیب قرارگرفته است. اين شيوه ازجمله شیوه های جنگ روانى است. اين شيوه در حقيقت مانند يك برگ دو طرف برنده است. استفاده کنندگان از آن، چه ادعا را رد و چه آن را تأييد نمايند، در هر دو صورت منبع جواب خود را گرفته است.

در جريان حمله آمريكا به افغانستان، پس از هر بمباران شديد مقرهاى طالبان، ادعاهايى دال بر كشته شدن بن لادن از سوى رسانه های آمريكايى و رسانه های همسو با آن ها مطرح می شد. زمانى كه طالبان خبر را تكذيب می کردند، آمریکایی ها می فهمیدند كه تلاش آن ها در انهدام مواضع طالبان و كشتار آن ها چندان مؤثر نبوده است. اگر طالبان سكوت می کردند، اين سكوت صحت ادعاى آمریکایی ها را اثبات می کرد و نيروهاى طالبان را نيز ازنظر روحى تضعيف می نمود.

ص: 112

6. اغراق

عوامل تبليغاتى با بهره گیری از اين شيوه دست به پخش مطالب مبالغه آمیز می زنند. آن ها سعى می کنند مطالب كوچك را بسيار بزرگ تر ازآنچه وجود دارد جلوه دهند و همچنين قادرند از مطالب بزرگ به شكلى ضعيف و در زمان، مكان و جايگاهى كه به چشم نمی آید، بهره برداری كند.

7. تفرقه

شايد بتوان تفرقه را يكى از مؤلفه های عوامل قبلى دانست كه با استفاده از آن ها عامل تبليغاتى سعى می کند بين جامعه مخاطبان خود با مرزبندى و جناح بندی هایی كه در اكثريت موارد كاذب هم هست، مطالبى را پخش كند تا پتانسيل و توان آن ها را كاهش دهد.

8. ترور شخصيت

در شیوه های جديد، ترور فيزيكى جاى خود را به ترور شخصيت داده است. در زمان هایی كه نتوان فردى را ترور فيزيكى كرد و يا نبايد افراد مورد ترور فيزيكى قرار گيرند، سعى می کنند از طريق عوامل تبليغاتى جنگ روانى و با استفاده از وسايل ارتباط جمعی، شخصیت های مطرح و مؤثر در جناح مقابل را به زير ذره بین كشيده و با بزرگ نمایی نقاط ضعف آنان را ترور شخصيت نمايد. هدف آن ترور شخصیت های سياسى و مهم از طريق به تصوير كشيدن نقاط ضعف و حركات نادرست آن هاست. اين عوامل باعث می شود رهبران ذی نفوذ نزد مخاطبان دچار بی منزلتی و تخريب چهره شوند.

9. شايعه
اشاره

زمانى كه جريان اين خبر از بين افرادى شروع می شود كه از حقيقت موضوع دورند، شايعه آغاز می گردد و تكرار آن بدون ارائه برهان و دليل ادامه می یابد تا تقريباً بسيارى از

ص: 113

مردم آن را باور می کنند و درنهایت شيوه معينى براى ترويج آن پیش گرفته می شود، مانند «آن ها می گویند...» يا «از يك منبع مسئول شنیده ام كه ...» يا «اخبار دقيقى دارم مبنى بر اينكه...» و مانند آن ها.

شايعات زمانى رواج می یابند كه حوادث مربوط به آن در زندگى افراد از اهميتى برخوردار باشند يا در مورد آن ها خبرهاى صريح پخش نشود و يا اينكه خبرهاى مربوط به آن ها مبهم باشند. اين ابهام زمانى به وجود می آید كه خبر به صورت تحریف شده دريافت شود، يا به فرد خبرهاى متضادى برسد يا فرد از فهم این گونه خبرها عاجز باشد.

تاكتيك شايعه

شايعه درجایی ايجاد می شود كه خبر نباشد و يا خبر از منابع موثق منتشر نگردد. ازجمله اولين عناصرى كه در بحث شايعه مطرح می باشند، موضوع، مكان و زمان شايعه است. يك شایعه ساز ماهر به خوبی می داند كه شايعه وى بايد موضعى باشد كه حساسيت بالاى جامعه را در زمان و مكان مناسب به خود اختصاص دهد.

ضريب نفوذ شايعه مديون دو نكته است؛ اول ابهام در موضوع و دوم اهميت موضوع. هرچه ضريب اهميت يك شايعه بالا باشد، ضريب نفوذ آن نيز به همان ميزان بالا می رود. در ضمن به همان ميزان كه ابهام در قضيه افزايش می یابد ضريب نفوذ شايعه نيز صفر خواهد شد. عوامل ديگرى نيز در پخش پذیری و نفوذ شايعه مؤثرند اما از درجه دوم اهميت برخوردار می باشند. به طور نمونه پخش شايعه از زبان يك وزير، يك استاد دانشگاه و يا هر منبع معتبر ديگر ضريب نفوذ آن را بيشتر از پخش شايعه از زبان راننده تاكسى می کند.

هر شايعه دربرگیرنده بخش فراوان اى از واقعيت می تواند باشد، اما ضريب نفوذ آن نيز تحت تأثير عوامل ديگر می تواند افزايش بالايى پيدا كند.

ص: 114

شايعات آتشين

شایعه ای است كه یک باره شكل می گیرد، همه جامعه را تحت الشعاع قرار می دهد و اثرى کوتاه مدت دارد. كاربرد اين نوع شايعه بيشتر در زمان جنگ نظامى است. استفاده از آمار و ارقام و بزرگ نشان دادن آن ها، مسير شايعات آتشين است. به معناى ديگر شايعات آتشين با ارقامى بسيار بزرگ ولى فقط در يك مقطع وارد می شوند، تأثير آن ها عظيم است ولى مقطعى است. اين نوع شايعات غالباً با ارقام بزرگ سروکار دارند. تلفات ناشى از جنگ و تلفات ناشى از سيل و زلزله ازجمله اين موارد می باشند.

شايعات خزنده

شايعاتى هستند كه همراه با تاکتیک های قطره چکانی، مرحله به مرحله می تواند مسير يك شايعه را در ذهن افراد يك جامعه طراحى كند. اين شايعات درازمدت تر از شايعات آتشين هستند و پیچیدگی های بيشترى نيز دارند. سوءاستفاده های مالى و فساد در دستگاه های ادارى و رسوایی های مالى ازجمله اين نوع شايعات هستند. پخش قطره چکانی و مرحله به مرحله حادثه 11 سپتامبر زمینه ساز اين نوع شايعه بود.

شايعات دلفينى

آن نوع از شايعات هستند كه به تناسب زمان آشكار می گردند و بلافاصله پس از تأثيرگذارى براى مدتى پنهان می شوند و دوباره با ايجاد زمينه و انگيزه خود را آشكار می کنند.

شايعات دلفينى شايعاتى هستند كه زمان مشخصى ندارند و هرگاه زمينه آن فراهم شود، قابل خودنمايى هستند؛ مانند اخبار مربوط به قتل های زنجیره ای.

ص: 115

10. تاكتيك ماساژ پيام
اشاره

تاكتيك حذف، تاكتيك کلی بافی، تاكتيك زمان بندی، تاكتيك قطره چکانی، تاكتيك موجى و تاكتيك تبخير ازجمله تاکتیک های ماساژ پيام به شمار می آیند كه به طور مختصر به توضيح آن ها پرداخته می شود.

تاكتيك کلی بافی

در تاكتيك کلی بافی جزئياتى كه ممكن است مخالفت ادارى يا سياسى را برانگيزد را با لعابى از مطالب غيرواقعى می پوشانند. در اين تاكتيك سعى می شود بدون توجه به مسائل اصلى و عميق در خبر و بدون ریشه یابی به موضوعى كه منعكس می شود به حواشى آن پرداخته شده، به خبر لعاب بزنند و شاخ و برگ آن را اضافه كنند و خواننده را در سطح نگه دارد؛ و توجه وى را كمتر معطوف به عمق مطالب نمايند. اين تاكتيك بيشتر در پخش بیانیه های وزارت امور خارجه و يا دستگاه ديپلماسى خارجى كشورها مورداستفاده قرار می گیرد، كه در آن ها از شيوه بی حس سازى مغزى استفاده شده است.

تاكتيك زمان بندی

مرسوم ترین مصداقى را كه می توان براى تاكتيك زمان بندی مثال زد، تأخير در پخش خبر هست، به نحوی که پیام گیر نتواند كارى بكند. اين شيوه در بسيارى از موارد التهاب و اشتياق مخاطبين را براى شنيدن خبر از منابع موثق مهيا نموده و در بخشى ديگر زمينه پخش شايعات را نيز فراهم می کند.

تاكتيك حذف

بر اساس اين تاكتيك قسمت های مهمى از خبر به دلايلى كه از پيش طراحی شده و به شكلى هدفمند حذف می گردد تا زمينه را براى پخش تاكتيك شايعه مهيا نمايد. در اين تاكتيك پخش کننده خبر (رسانه) می داند كه با پخش قسمت ناقصى از خبر سؤالاتی، در

ص: 116

ذهن مخاطبان ايجاد می شود كه اين سؤالات چنانچه پاسخ گفته نشود، زمينه پخش شايعات را فراهم می کند. در وسايل ارتباط جمعی معروف است كه شايعه جايى پخش می شود كه خبر نباشد.

چون سياست به شدت ستيزه آميز است، پیام های سياسى بيش از پیام های ديگر آگاهانه انتخاب می شوند و تاكتيك حذف استفاده می گردد.

تاكتيك قطره چکانی

داده ها، اطلاعات و دانش به جای آنكه در سندى واحد نوشته شود در اين تاكتيك دسته بندی شده و در زمان های گوناگون و به مقدار بسيار كم ارائه می گردد تا هم مخاطب نسبت به منبع خبر اعتماد پيدا كند و هم نسبت به آن اعتياد پيدا كند و منتظر پخش اخبار از مجراى موردنظر گردد. در اين شيوه الگوى رخدادها تجزيه می شود و از دردگیرنده مخفى می ماند.

تاكتيك دروغ بزرگ يا استفاده از دروغ محض

اين تاكتيك قديمى و سنتى هست، اما هنوز هم مورداستفاده فراوانى در رسانه ها دارد و بيشتر براى مرعوب كردن حريف و يا حتى براى مرعوب كردن افكار عمومى مورداستفاده قرار می گیرد. يعنى پيامى را كه به هیچ وجه واقعيت ندارد، بيان می کنند. معروف ترین مورداستفاده ای كه از اين تاكتيك شده، در زمان هيتلر و توسط گوبلن بوده است.

فوريت بخشيدن ساختگى به خبر

تأكيد بر انتقال سريع و لحظه به لحظه پيام و افزايش كميت آن یکی ديگر از شیوه های مطبوعاتى و رسانه ای است. هدف از اين شيوه ايجاد نوعى طوفان مغزى براى مخاطب نسبت به سوژه موردنظر و ايجاد نوعى ايزوله كردن خبرى مخاطب نسبت به ديگر منابع

ص: 117

خبرى از طريق ايجاد اين اطمينان در مخاطب است و اين مطلب را می خواهد القا كند كه اين مطبوعه در سریع ترین حالت ممكن، قادر است اطلاعات را به مخاطب برساند.

اين تاكتيك براى كمتر تعمق كردن مخاطب بر اخبار نيز به كار گرفته می شود. از طرفى نيز رسانه های خبرى با شتاب بخشيدن به گزارش حوادث و رويدادها سعى می کنند از فرصت ایجادشده براى دستيابى به بسيارى از اهداف خود (كه تاكنون مهيا نبوده) استفاده كنند. اين روش كاربرد تبليغاتى نيز دارد. هم چنین در زمان جنگ و بحر آن های سياسى كاربرد بسيار دارد.

پيچيده كردن خبر براى عدم كشف حقيقت

امروزه شيوه پنهان كردن حقيقت، محرمانه نگه داشتن آن نيست زيرا كه ذات خبر فرار است و به محض يافتن مجرايى، به داخل جامعه نفوذ پيدا می کند. اعتقاد بر این است كه زمانى كه يك رسانه قصد دارد يك خبر را پنهان كند لازم است با دادن اطلاعات متنوع و زياد، حقيقت و موضوع را به گونه ای پيچيده كند كه مخاطب از پيگيرى آن خبر صرف نظر كند.

براى پنهان ماندن حقيقت، موضوع آن چنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاه ضدونقیض، پيچيده و مغلق بيان می شود كه مخاطب نتواند از لابلاى مطالب به حقيقت دست يابد. نمونه بارز اين اتفاق در موضوع پرتاب موشك از سوى نيروى دريايى آمريكا به سوی هواپيماى مسافرتى ايرباس ايرانى بود. امروزه جهت سركوب بسيارى از جنبش های مردمى و نتايج اسف بار اقدامات سياسى و اقتصادى قدرت های بزرگ در كشورهاى ضعيف جهان اين حقايق را از طريق مخدوش ساختن خبر اين وقايع، پنهان می نمایند.

ص: 118

افزايش قابليت تصديق خبر از طريق چيدن خبر ساختگى و نادرست در ميان چند خبر درست

برخى رسانه ها مانند بى. بى. سى همواره از اين شگرد استفاده کرده اند. در اين شيوه، نظر مخاطبان به اخبارى صحيح جلب می شود و پس از ايجاد اطمينان اوليه نسبت به اين منبع، يك خبر نادرست اعلام و القاء می شود. يك تحلیل گر حرفه ای می تواند اخبارى كه براى مخالفان خود داراى هويت درست و مشخص شده است، به گونه ای با اخبار نادرست آميخته كند كه درنهایت نظر خود را در قالب تحليل و تفسير موردنظر خودالقا نمايد.

نمونه آن را می توان در سايت عليرضا نورى زاده پيدا كرد. در اين شيوه تحلیل گر سعى كند اخبار موثق و درست قابل استناد براى مخاطبين را همراه با چند خبر نادرست درهم آمیخته و با شیوه ای کاملاً حرفه ای نتيجه مطلوب خود را كسب كند. در جريان قتل های زنجیره ای، عليرضا نورى زاده با در اختيار داشتن بخشى از مطالب صحيح قادر بود كه مطالب نادرست خود را تحت پوشش منابع اطلاعاتى موثق منتشر كند.

استفاده از دو خبر واقعى براى طرح يك خبر ساختگى

ارتباط بخشيدن بين دو واقعه و نتیجه گیری غلط و غيرواقعى از آن، از شیوه های ديگر در مطبوعات و خبرگزاری ها و راديوها به شمار می رود. مثلاً راديو بى. بى. سى اعلام می کند كه دو هيات سياسى از آمريكا و ايران هم زمان در سوريه با مقامات سورى ديدار و گفت وگو كردند. در اين پيام هدف اصلى، القاء خبر ارتباط بين اين دو هیئت سياسى در سوريه و تضعيف دولت جمهورى اسلامى است.

استفاده از عاطفه گيرندگان پيام

در اين روش تلاش می شود تعابيرى در خبر مورداستفاده قرار گيرد كه به کارگیری آنان احساس عاطفى مخاطبان را به طور ساختگى تحريف و تهييج كند. كلماتى نظير تبعيض،

ص: 119

ظلم به زنان، فشار بر كودكان، شكنجه، بازجويى، توطئه، خفقان، نسل سوزى، قانون ستيزى، فجايع بشرى و مانند آن می تواند احساسات يك مخاطب را برانگيخته نمايد. پخش برنامه های تلويزيون و استفاده از عكس هايى كه كودكان را در وضعيتى بسيار بد نشان مى دهد، همچنين استفاده از زنان به عنوان عناصر زجركشيده در اخبار مى تواند در مسير ايجاد هيجان بسيار مؤثر و پرنفوذ باشد.

از سوى ديگر خبرگزاری ها از عاطفه غريزى گيرندگان پيام استفاده می کنند. گيرندگان پيام در مقابل يك سرى مسائل مشترك باهم داراى همبستگی های عاطفى هستند. مباحث مشتركى نظير دين، نژاد، سرزمين، مليت، جنسيت، محيط اجتماعى، رنگ پوست، مباحث مشترك قاره ای و مباحث انسان دوستى ازجمله اين مباحث است كه در خيلى از خبرها هدف قرار می گیرند و سعى می شود به نوعی در خبرها روى يكى از اين همبستگی ها تأكيد شود. به طور مثال كردها در تركيه، عراق، ايران، سوريه و... سعى می کنند از رابطه عاطفى كرد ها استفاده كنند، به نوعی كه تحریک کننده باشد. كردها يك نوع رابطه معنوى، جدا از همبستگی های منطقه ای باهم دارند و فشار به هر گروه در هر منطقه بر بقيه تأثير می گذارد.

استفاده از خبر براى تبليغات

وقتى خبرى از رسانه ها منتشر می شود، نيازى به اثبات آن وجود ندارد. زيرا اصل اوليه درستى خبر است و اگر كسى فكر كند يا ادعا كند كه خبر درست نيست، لازم است براى رد آن مدركى ارائه دهد.

شیوه ها و اقدامات جنگ نرم در ايران
اشاره

1. تحليل مغرضانه از اوضاع داخلى و ايجاد فضاى وحشت زا و موهوم از احتمال بروز جنگ، آغاز دوره بحران اقتصادى و مشكلات عظيم ناشى از آن.

ص: 120

2. سوءاستفاده تبليغاتى از اجراى طرح هایی چون طرح امنيت اجتماعى به عنوان محدودكننده آزادى و حقوق زنان و نقش آزادی های مدنى و اجتماعى.

3. ايجاد تقابل های سياسى بين سران ارشد نظام اسلامى و القاى در جريان بودن جنگ قدرت در جمهورى اسلامى بين چند طيف.

4. ترويج و اشاعه دنیاطلبی و مادی گرایی افراطى با تبليغ مظاهر زندگى غربى.

6. ترويج نظريه وجود قرائت های مختلف از اسلام (پلوراليسم).

7. اشاعه و تبليغ نسبى بودن موازين اسلامى و ارزش های اعتقادى و دينى.

8. تبليغ ضرورت جدايى دين از سياست و دنيا از آخرت (سكولاريسم).

9. ترويج و تبليغ وجود تضاد ميان علم و توسعه با دين و اخلاق

10. نفى آرمان گرایی با تبليغ دنياپرستى و تحريك غرایز شهوانى.

11. حمله مستمر به مبانى ارزشى و پایه های اعتقادى با حربه تحريف حقايق.

12. اشاعه چهره ای غيرواقعى، خشن و زشت از اسلام.

13. تبليغ و ترويج مغايرت دين و وحى با عقل.

14. ترويج و اشاعه اومانيسم و مكاتب الحادى غربى

15. تبليغ و ترويج تضاد ميان اسلام و آزادى.

16. تلاش مستمر و برنامه ریزی شده براى سست كردن بنیان های دينى

17. تلاش براى قرار دادن جمهورى اسلامى در مقابل دموكراسى و آزادی های مدنى.

19. تلاش براى به تمسخر گرفتن مبارزه حق و باطل.

21. تبليغ گسترده مبانى نظرى فرهنگ غرب و زیرساخت های تئوريك فرهنگ آمریکایی.

ص: 121

22. كوشش براى بی تفاوت و جدا كردن نسل جوان از ارزش های اعتقادى و آرمان های انقلاب با هدف ايجاد بحران هويت.

23. متهم ساختن اسلام و جمهورى اسلامى به ضديت با حقوق بشر و نقض آزادی های مدنى

25. برنامه ریزی براى کم اهمیت جلوه دادن تهاجم فرهنگى و توهم خواندن آن با هدف كم كردن حساسیت ها نسبت به اهداف تهاجم نرم فرهنگى.

26. تبليغ و ترويج ناكارآمدى تئورى حكومت دينى و تضعيف فرهنگ اسلامى و مبانى عقيدتى.

27. القاى وجود مشكلات متعدد به دليل قطع رابطه با امريكا.

28. ايجاد شبهات متعدد در خصوص اصل مترقى ولايت مطلقه فقيه.

29. تضعيف بسيج و نيروهاى ارزشى انقلاب.

30. امام زدايى از صحنه فرهنگى و اجتماعى.

31. نشر و ترويج مواضع اپوزيسيون داخل و خارج، ملی گراها، لیبرال ها و... .

32. ترويج فمینیسم و زن سالاری.

33. مخالفت با قانون اساسى.

34. حمايت از چهره ها و جریان های فرهنگى وابسته و منفعل نسبت به هویت های ملى و دينى.

35. برانگيختن شکاف های قومى و مذهبى.

36. خريدارى ده ها هزار نسخه از کتاب ها و محصولات فرهنگى روشنفكران غربى و توزيع در جامعه.

ص: 122

37. حمايت علمى، حقوقى و مالى از عناصر روشنفكر سكولار و دانشگاهى وابسته به جریان های منحرف و مهاجم به مبانى دينى.

38. طرح شبهات اعتقادى و سياسى جهت ايجاد تزلزل در ميان جوانان.

طى بررسی هایی كه در سال 1378 روى سایت های اينترنتى قابل دريافت انجام شد، نتايج زير به دست آمد:

الف. 4 ميليون سايت مروج فساد در امريكا و اروپا طراحی شده بود كه فقط در كشورهاى جهان سوم قابل دريافت است.

ب. امكان دريافت 3 هزار شبكه ماهواره ای در ايران وجود دارد كه علاوه بر این ها حدود 9 هزار شبكه نيز به صورت كارتى قابل دريافت است و حدود 900 شبكه شبانه روز فساد و فرهنگ منحط غربى را ترويج می کنند.

ج. 35 شبكه فارسی زبان به طور مستمر و 24 ساعته عليه نظام اسلامى فعاليت می کنند كه برخى از اين شبکه ها متعلق به صهیونیست ها بوده و رسماً از سوى اين رژيم پشتيبانى می شوند. اين شبکه ها داراى بودجه مشخصى در كنگره آمريكا هستند و غير از امريكا كشور هلند نيز در پشتيبانى از شبکه های مذكور بسيار فعال است.

در سال 1387 حدود 5 ميليون و 400 هزار گيرنده ماهواره غيرمجاز در ايران وجود داشته است. از حدود 17 هزار و 666 شبكه ماهواره ای جهانى بيش از 3 هزار شبكه در ايران قابل دريافت بود كه از اين تعداد 380 شبكه به موسیقی های مبتذل، 74 شبكه به تبليغات مد و لباس و لوازم آرایش غربى، 273 شبكه به تبليغ اديان ساختگى و 235 شبكه به برنامه های مبتذل و غيراخلاقى اختصاص یافته بود و هرساله نيز از سوى مجلس نمايندگان امريكا رديف بودجه ای به توسعه اين شبکه ها اختصاص می یابد كه اولين هدف اين اقدام تداوم جنگ نرم عليه كشورمان مى باشد.

ص: 123

وزیری (1390). طی مقاله ای با عنوان «بررسی جنگ نرم استکبار جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران (1-2)» به مطالب ذیل پرداخته اند:

1- بدنمایی تحریف گرانه

تحریف معنوی، واژه ها و انتساب آن ها به کشورهای مخالف برای بدنام و بد چهره و بداندیشه جلوه دادن آن ها، مثل معنای بد قائل شدن برای واژه بنیادگرایی و نسبت داده آن به مسلمانان و نیز معنای تروریسم دادن به مقاومت مشروع لبنان و فلسطین و حمایت از تروریسم نامیدنِ «حمایت ایران از مقاومت».

2- کتمان واقعیت ها

تکریم واژه ها برای مخفی سازی واقعیت ها: مثل تکریم حقوق بشر و آزادی در تبلیغات رسانه ای، اما نقض عملی حقوق بشر و آزادی در غرب.

3- شایعه سازی متناوب

شایعه پراکنی درباره ی مسائل مهم اما مبهم در موقعیتی که امکان دسترسی کامل به واقعیت ها از منابع خبری معتبر موجود نباشد. در این صورت، ضریب نفوذ شایعه بیش تر می شود؛ شایعات گوناگونی با هدف تفرقه افکنی، هراس آوری، امیدبخشی، شعله ور سازی، به شکل های خزنده، دلفینی یا غواصی که به تناسب زمان، تولید و بعد از تأثیرگذاری، برای مدتی خاموش و دوباره با ایجاد زمینه های ذهنی لازم در جامعه، ایجاد می شود.

4- نهادینه کردن دروغ های سوختگی

تکرار دروغ های بزرگ خودساخته تا آنجا که مخاطب، فریفته و مرعوب شود و سرانجام، آن را بپذیرد و به آن عادت کند. معروف ترین استفاده این تاکتیک در زمان

ص: 124

آدولف هیتلر و به دست رئیس دستگاه تبلیغاتی نازی ها، گوبلز بوده است. گوبلز می گوید: «دروغ هرچه بزرگ تر باشد، باور آن برای مردم راحت تر است.»

القای «دروغ بزرگ» تقلب در انتخابات و تکرار آن، ذیل این تاکتیک تعریف و توجیه می شود که سعی کردند ذهنیت عمومی جامعه ایرانیان را مشوّش و اعتماد ملّی را تضعیف کنند.

5- فاجعه بار خواندن آینده

فاجعه بار جلوه دادن حوادث آینده بر اساس برآوردهای مغرضانه از وضعیت فعلی برای برانگیختن حساسیت های مخاطب و سپس جلب توجه او به افکار موردنظر خود.

6- بزرگ نمایی کوچک نمایانه

بزرگ نمایی دستاوردهای علمی و تکنولوژیکی خود و بسیار ناکام جلوه دادن مسلمانان برای تضعیف روحیه آنان در رویارویی با غربیان.

7- توجیه سازی رعب انگیز در افکار عمومی

ایجاد ترس در دل مردم نسبت به مخالفان خود برای توجیه دشمنی و خشونت علیه آن مخالفان؛ مثل ترساندن مردم دنیا درباره ی وجود بمب های هسته ای در عراق برای توجیه حمله آمریکا به این کشور در افکار عمومی جهانی.

8- شخصیت زدایی

ترور شخصیت (به جای ترور فیزیکی) با استفاده از شگردهای رسانه ای مثل طنز، شعر، کاریکاتور، کلیپ و...برای اهریمن سازی و وحشت آفرینی از آن شخصیت محبوب یا مشهور در افکار عمومی به منظور منفور سازی او.

ص: 125

9- اثرگذاری سودجویانه

یعنی تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی جهانی و داخلی به نفع خواسته های خود.

10- مصادره ی مغرضانه ی مفاهیم مبهم

مصادره ی محتوای بسیاری از مفاهیم کلی مثل جهانی شدن، دموکراسی، آزادی، حقوق بشر، بدون تعریف و توجیه واضح و روشن و نشر آن مفاهیم کلی در رسانه های غربی برای اقناع مخاطبان در زمینه ای مشخص و رسیدن به اهداف خود در این زمینه.

11- گزینش شایعه سازانه اخبار

حذف گزینشی بخشی از یک خبر منسجم و نشر بخش دیگر آن برای ایجاد سؤال و ابهام و زمینه سازی برای خلق شایعات گوناگون در رسانه ها.

12- اطلاع رسانی عطش آور

اطلاع رسانی تدریجی، مداوم، متناوب و نامنظم به مخاطب تا هرروز حساسیت او به یک پیام بیشتر شود و سرانجام در درازمدت پذیرای آن پیام شود.

13- اثرگذاری با جاذبه های جانبی

استفاده از جاذبه های جنسی و جسمی برای اثرپذیری بیشتر مخاطب نسبت به پیام اصلی در پرتو آن جاذبه ها به ویژه در برنامه های ماهواره ای، تلویزیونی، گویندگی اخبار، مجلات گوناگون و آگهی های تجاری.

14- ایجاد و القای اختلاف

ایجاد و القای وجود اختلاف و تفرقه در جامعه ی هدف و جبهه ی رقیب، برای تقویت گسست های طبیعی قومیتی، مذهبی، نژادی، دینی، جنسیتی، زبانی و...در آن ها تا مشغول

ص: 126

مشکلات درونی شوند و از اقتدار، انرژی، مقبولیت و یکپارچگی شان کاسته شود. این تاکتیک به شدت موردتوجه بنگاه های خبرپراکنی و استکبار جهانی در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران است و اخیراً برشدت بهره گیری از آن افزوده اند.

15- تنوع تاکتیکی

استفاده ترکیبی از انواع گوناگون تاکتیک های جنگ نرم برای ایجاد تصویر مورداستفاده در ذهن مخاطب.

16- مدل سازی فکری خود فریبانه

این روش از روش های مهم در جنگ نرم است. در این شیوه، مخاطب به این نتیجه می رسد که باید این کار را انجام دهد و راهی جز این ندارد. این زمانی است که گزینه های مقابل آن قدر محدود شود که هر چه را در دایره گزینشش انتخاب کند، برای طرف مقابل، برد محسوب شود. ظاهراً تنوع هست؛ ولی راه گریزی نیست.

مهم ترین و بالاترین سطح فریب، این است که فرد را به خودفریبی بکشانند. گاهی فرد فریب می خورد؛ اما می داند که فریب خورده و چاره ای ندارد. گاهی نیز فرد فریب می خورد؛ اما هرچه تلاش می کنند او را از دایره و تور فریب بیرون بیاورند، امکان پذیر نیست؛ چراکه نمی خواهد باور کند که فریب خورده است. هر فرد، نوعی شناخت و معرفت نسبت به عالم، نسبت به خود و نسبت به روابط با دیگران دارد. وقتی بتوانید وارد حوزه ی شناختی فرد شوید و مقدمات را فراهم کنید، نتیجه دلخواهتان را هم می گیرید. این کار، چندان پیچیده نیست؛ مثل این است که در شعر؛ وزن به قافیه تعریف کنید و افراد مقابل، مکلّف باشند که قسمت دوم را تکمیل کنند! آن ها مجبورند در وزن و قافیه موردنظر شما بسرایند.

ص: 127

در روان شناسی جنگ، بر روی این مبحث مطالعه می کنند که باید فهمید سوژه ای که قرار است روی آن کار شود، چطور می اندیشد؟ باید منطق طرف مقابل را کشف کرد تا بر اساس آن، فرد را به نتایجی که می خواهیم، برسانیم یا در منطق و مدل فکری او دست کاری کنیم و درنهایت، نتیجه لازم را بگیریم.

ازلحاظ روان شناسی در رسانه ها انسان ها عملاً به عروسک خیمه شب بازی تبدیل می شوند. اوج این مسئله در رسانه های غربی دیده می شود. اگر رسانه ها خاموش شوند تا مدت ها یک «خلأ فکری» شدید در غرب رخ خواهد داد؛ زیرا مردم دیگر نمی دانند چطور بیندیشند و از کدام سبک زندگی تبعیت کنند؛ به ویژه در ایالات متحده آمریکا.

17- تزریق اطلاعات در خلأ تردید

در جنگ نرم، شخص را به منطقی بودن، کارآمدی و نتیجه بخشی دیدگاه ها و رفتارهای خودش دچار تردید می کنند تا دچار خلأ فکری و منطقی شود و ذهنش نرم و آماده شود برای پذیرفتن چیزهای دیگری که رسانه رقیب القا می کند؛ مثلاً دشمن می گوید: رسانه های شما دروغ می گویند یا همه واقعیت را نمی گویند و بر اساس منافع خودشان این کار را می کنند؛ درنتیجه به صحّت عمل رسانه های خودی شک پیدا می شود؛ آنگاه دشمنان، منابع رقیب را به سرعت معرفی می کنند. تزریق اطلاعات این گونه صورت می پذیرد.

18- طراحی ادبیات مناسب با شاکله ذهنی و روانی مخاطب

هر انسانی، ارزش ها و شاکله ای ذهنی دارد. اگر مطالبی که دیگران می گویند، تفاوت زیادی با این شاکله ذهنی داشته باشد، انسان، آن را پس می زند. اگر شخص مذهبی، پیامی کاملاً ضد مذهبی دریافت کند، طبیعی است که از همان اول، آن را نمی پذیرد؛ به

ص: 128

همین دلیل دشمن می کوشد پیام موردنظرش را با توجه به شاکله روانی مخاطبان، طراحی کند.

ازاین رو یکی از مسائل پراهمیت درنبرد روانی، طراحی ادبیات مناسب است؛ ادبیاتی که ظاهری ارزشمند داشته باشد. دشمنان، ادبیات و ارزش های، ما را منفور و نامطلوب جلوه می دهند (ذهن مردم هم طبیعتاً به چیزهای نازیبا گرایش ندارد) آنگاه یکی ادبیات جایگزین مطرح می کنند و از این راه به مرورزمان بر تمایلات و رفتارهای ما تأثیر می گذارند. این گونه است که بعد از مدتی، فرد، دچار عمیق ترین شکل فریب، یعنی خودفریبی می شود و هرگونه تلاش برای آزادسازی را، تلاش برای نابودی می انگارد و درنتیجه، مقابل آن می ایستد.

مهم ترین راهبرد در برابر جنگ روانی «آگاهی بخشی» است؛ اما اگر فرد به خودفریبی رسیده باشد، آگاهی بخشی هم تأثیری ندارد. البته راه های دیگری هم وجود دارد؛ مانند تردیدآفرینی در باورهای جدید تا منطق آن متلاشی شود؛ همان کاری که حضرت ابراهیم با شکستن بت ها و قرار دادن تبر در دست بت بزرگ انجام داد و به منطق بت پرستان حمله کرد.

19- الگوسازی از سبک زندگی غربی و ترویج هویت آمریکایی در جهان

در طول تاریخ، مصداق های گوناگونی را جنگ روانی و روش های آن وجود دارد که امروز، علمی تر شده و به دلیل توانایی رسانه، باقدرت بیشتری از آن استفاده می شود.

یکی از موارد مهم در دنیای مجازی رسانه ای که امروزه در آن زندگی می کنیم «الگوسازی» است؛ حتی شخصیت های کارتونی که می شناسیم-مانند سوپرمن و...-به گونه ای تصویر می شوند که گویی

ص: 129

قدرتی فوق بشری دارند و پیام و هدفشان، مأموریت جهانی «نجات دنیا از دست اشرار فضایی یا زمینی» است. این ابرمردها اغلب در ایالات متحده آمریکا به تصویر کشیده می شوند؛ یعنی هرکه دشمن آمریکاست و قصد حمله به آمریکا را دارد، شرور محسوب می شود.

آمریکا چنان القا می کند که بهترین الگو برای همه، قهرمانان آمریکایی هستند. در همه انسان ها به ویژه در کودکان، نوعی حس همانند پنداری و همانندسازی با قهرمانان وجود دارد. همه تلاش می کنند خودشان را به قهرمانان، نزدیک و شبیه کنند. وقتی که ملّیت و هویّت آن قهرمان، آمریکایی باشد، مخاطب نیز می کوشد خود را به آن هویّت نزدیک کند؛ همان چیزی که آمریکایی ها تلاش می کنند با عنوان «سبک زندگی آمریکایی» در آسیا و اروپا رواج دهند.

خلاصه فصل 1

خلاصۀ بخش یکم از فصل یکم (دشمن شناسی)

اشاره

در یک نگاه کلی، دشمنان اسلام و مسلمین، در سه گروه (شیطان، کفار و منافقین)، طبقه بندی شده است:

1- شیطان

قرآن کریم، بارها به صراحت، دشمنی آشکارِ شیطان را یادآوری می نماید. این موجود، برای گمراه نمودن انسان، از شیوه های گوناگون بهره می جوید.

2- کافران

دومین گروه از دشمن مسلمین، کافران اند، کافران، بر اساس معیارهایی، به گروه های مختلف دسته بندی می شوند، ازجمله کافر اهل کتاب (یهود، مسیح و...)، غیر اهل کتاب و

ص: 130

مشرکان که دشمنان خارجی به حساب می آیند. از میان کافران اهل کتاب، قرآن، یهود را سرسخت ترین دشمن مسلمین معرفی می کند.

یهود، دارای باورهای غلط و ویژگی های عجیبی است که قرآن کریم به آن ها اشاره کرده است.

پاره ای از باورهای غلطِ یهود شامل شرك در تدبیر و ربوبیت (توبه/31)، نسبت فقر به خدا (آل عمران/181)، فرزند قرار دادن براي خدا (توبه/30)، ایمنی از عذاب سخت قیامت! (بقره/80؛ آل عمران/24)، اعتقاد به قدرت محدود خدا (دست بسته خدا)(مائده/64) و...

برخی ویژگی های شخصیتی قوم یهود، عبارت اند از حس گرایی (بقره/55)، برتری طلبی و نژادپرستی (مائده/18)، دنیاگرایی و علاقه شدید به جمع آوری ثروت (بقره/96)، سرکشی و نافرمانی از دستورات خدا و پیامبران (مائده/24)، سنگ دلی (قساوت قلب) (بقره/74)، نیرنگ بازی (حیله گری) (آل عمران/54). همین باورهای غلط و ویژگی های عجیبِ قوم یهود باعث رفتارهای غیرانسانی آنان علیه بشریت، مخصوصاً مسلمین- در طول تاریخ- شده است.

3- منافقان

منافق (سومین دسته از کفار) کسی است که کفر خویش را پنهان دارد و خلاف آن را آشکار سازد. این گروه در ردیف دشمنان داخلی و خطرناک ترین دشمن، به حساب می آیند؛ زیرا شناختشان بسیار دشوار است. لذا اسلام و مسلمین، از ناحیۀ منافقین، خیلی ضربه می خورد. این گروه از کفار، ویژگی هایی دارند که در گروه های سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، عبادی و غیره دسته بندی می شود.

خصوصیات عبادی- اجتماعی منافقین شامل عبادت از روی ریا، ایستادن به نماز با حالت تنبلی امر به منکر و نهی از معروف، کفر ورزیدن در پوشش ایمان، فساد در پوشش

ص: 131

اصلاح و نیرنگ بازی و چند چهرگی، دارای قیافه حق به جانب اند و سعی دارند که مردم را تحت تأثیر قرار دهند، تضعیف باورهای دینی و شبهه افکنی، تحقیر و تمسخرِ مؤمنین و سوگند بسیار برای باوراندن حرف خود به مردم.

ویژگی های اخلاقی دو چهرگان شامل عدم اعتمادبه نفس، ترس و بخل، لجاجت، پیروی از هوای نفس، توجیه گناه و...خصوصیات سیاسی منافقین عبارت اند از دوستی با بیگانگان، فتنه انگیزی، فرصت طلبی، ایجاد جنگ روانی، نپذیرفتن حکومت دینی و مخالفت عملی با دستورات ولایت و...

ص: 132

خلاصۀ بخش دوم از فصل یکم (ماهیت جنگ نرم)

اشاره

جنگ نرم، گسترۀ وسیعی دارد (فرهنگی، دینی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و..).

فتنه، مهم ترین معادل جنگ نرم در قرآن و حدیث است.در کتابِ ارزشمند نهج البلاغه، ازجمله خطبه های 151،93، 189،101-102 و...، امام علی (علیه السلام) مختصات و ویژگی های فتنه و فتنه گران را بیان نموده است ازجمله غبارآلودگی و تاریکی فضای فکری جامعه، شروع (شکل گیری) پنهانی، آغازش ناشناخته، مجهز و با تشکیلات، فراگیری، پیچیدگی.

در کلام گهربار امام علی (علیه السلام) ازجمله، خطبه 151 نهج البلاغه، تعدادی از آثار شوم فتنه، شمارش شده نظیرآثارِ تخریبی زشت و ماندگار، در هم کوبنده، شکننده و گمراه کننده، جدایی بین مردم و ولایت و امامت (رهبری)، خون ریزی (خون به ناحق)، قطع روابط خانوادگی، آوارگی، بیخانمانی و بیماری، تخریب پایه های دین و اصول و ارزش های دینی، درگیری مردم با یکدیگر (حق و باطل)، بزرگ ترین معضل برای مردم و مسئولین.

برخی اصول جنگ نرم عبارتند از تدریج، استمرار، عوام پذیری و غیره. ابراهیمی و همکاران (1386) موارد هفتگانه ذیل را به عنوان «اصول عمليات رواني» مربوط به ارتش ایالات متحده آمریکا نوشته اند:

ص: 133

1- تأثيرگذاري 2- دستيابي 3- کنترل متمرکز و اجراي غيرمتمرکز 4- سازمان نيروهاي ويژه 5- جنبه روان شناختی 6- همگرايي 7- هم زمانی

اصول فریب استراتژیک:

1- تمرکز 2- انسجام استراتژیک 3- (هدف دار بودن و هماهنگی) 4- مدیریت متمرکز 5- اطلاعات و امکانات نسبی 6- حفاظت عملیات 7- زمان سنجی.

خاستگاه جنگ نرم، یک سری روزنه هایی (نقاط ضعف و خلأهایی) است که دشمن، از طریق آن ها وارد می شود. این روزنه ها به دو صورت حقیقی و ساختگی تبیین می گردد

روش های گفتارى

روش های گفتارى در اعمال تهديدات نرم را می توان به چهار بخش «عمليات روانى»، «عمليات ادراكى»، «ديپلماسى عمومى» و «فريب استراتژيكى» تقسيم نمود:

روش های رفتارى شامل اعتراض، عدم همكارى با دولت (نافرمانى مدنى)، مداخله غیر خشونت آمیز، جذب مخالفان حكومت، روش های شبکه ای (ديجيتالى و الكترونيكى). ابزارهاى جنگ نرم عبارت اند از صنايع فرهنگى (سينما، كارتون (پویانمایی)، ماهواره، اسباب بازی، بازی های رایانه ای، موسيقى و...)، ابزارهاى رسانه ای (مطبوعات، راديو، تلويزيون، خبرگزاری ها و آژانس های خبرى و...)، فن آوری های نوين ارتباطى (اينترنت، سایت های خبرى و خبرگزاری های اينترنتى، انواع رسانه های اجتماعى (شبکه های اجتماعی) و...)

تاکتیک های عمليات روانى در جنگ نرم (سانسور، تحريف، پاره حقیقت گویی، محك زدن، ادعا به جای واقعيت، اغراق، تفرقه، ترور شخصيت، شايعه، تاكتيك شايعه (شايعات آتشين، شايعات خزنده، شايعات دلفينى)، تاكتيك ماساژ پيام (کلی بافی، زمان بندی، حذف، قطره چکانی، دروغ بزرگ يا استفاده از دروغ محض، فوريت بخشيدن ساختگى به خبر،

ص: 134

پيچيده كردن خبر براى عدم كشف حقيقت، استفاده از دو خبر واقعى براى طرح يك خبر ساختگى، استفاده از عاطفه گيرندگان پيام، استفاده از خبر براى تبليغات) و...)،

شیوه ها و اقدامات جنگ نرم در ايران

1. تحليل مغرضانه از اوضاع داخلى و ايجاد فضاى وحشت زا و موهوم از احتمال بروز جنگ، آغاز دوره بحران اقتصادى و مشكلات عظيم ناشى از آن.

2. سوءاستفاده تبليغاتى از اجراى طرح هایی چون طرح امنيت اجتماعى به عنوان محدودكننده آزادى و حقوق زنان و نقش آزادی های مدنى و اجتماعى.

3. ايجاد تقابل های سياسى بين سران ارشد نظام اسلامى و القاى در جريان بودن جنگ قدرت در جمهورى اسلامى بين چند طيف.

4. ترويج و اشاعه دنیاطلبی و مادی گرایی افراطى با تبليغ مظاهر زندگى غربى.

6. ترويج نظريه وجود قرائت های مختلف از اسلام (پلوراليسم).

7. اشاعه و تبليغ نسبى بودن موازين اسلامى و ارزش های اعتقادى و دينى.

8. تبليغ ضرورت جدايى دين از سياست و دنيا از آخرت (سكولاريسم).

9. ترويج و تبليغ وجود تضاد ميان علم و توسعه با دين و اخلاق

10. نفى آرمان گرایی با تبليغ دنياپرستى و تحريك غرایز شهوانى.

11. حمله مستمر به مبانى ارزشى و پایه های اعتقادى با حربه تحريف حقايق.

12. اشاعه چهره ای غيرواقعى، خشن و زشت از اسلام.

13. تبليغ و ترويج مغايرت دين و وحى با عقل.

14. ترويج و اشاعه اومانيسم و مكاتب الحادى غربى

15. تبليغ و ترويج تضاد ميان اسلام و آزادى.

ص: 135

16. تلاش مستمر و برنامه ریزی شده براى سست كردن بنیان های دينى

17. تلاش براى قرار دادن جمهورى اسلامى در مقابل دموكراسى و آزادی های مدنى.

19. تلاش براى به تمسخر گرفتن مبارزه حق و باطل.

21. تبليغ گسترده مبانى نظرى فرهنگ غرب و زیرساخت های تئوريك فرهنگ آمریکایی.

22. كوشش براى بی تفاوت و جدا كردن نسل جوان از ارزش های اعتقادى و آرمان های انقلاب باهدف ايجاد بحران هويت.

23. متهم ساختن اسلام و جمهورى اسلامى به ضديت با حقوق بشر و نقض آزادی های مدنى

25. برنامه ریزی براى کم اهمیت جلوه دادن تهاجم فرهنگى و توهم خواندن آن باهدف كم كردن حساسیت ها نسبت به اهداف تهاجم نرم فرهنگى.

26. تبليغ و ترويج ناكارآمدى تئورى حكومت دينى و تضعيف فرهنگ اسلامى و مبانى عقيدتى.

27. القاى وجود مشكلات متعدد به دليل قطع رابطه با امريكا.

28. ايجاد شبهات متعدد در خصوص اصل مترقى ولايت مطلقه فقيه.

29. تضعيف بسيج و نيروهاى ارزشى انقلاب.

30. امام زدايى از صحنه فرهنگى و اجتماعى.

31. نشر و ترويج مواضع اپوزيسيون داخل و خارج، ملی گراها، لیبرال ها و... .

32. ترويج فمینیسم و زن سالاری.

33. مخالفت با قانون اساسى.

ص: 136

34. حمايت از چهره ها و جریان های فرهنگى وابسته و منفعل نسبت به هویت های ملى و دينى.

35. برانگيختن شکاف های قومى و مذهبى.

36. خريدارى ده ها هزار نسخه از کتاب ها و محصولات فرهنگى روشنفكران غربى و توزيع در جامعه.

37. حمايت علمى، حقوقى و مالى از عناصر روشنفكر سكولار و دانشگاهى وابسته به جریان های منحرف و مهاجم به مبانى دينى.

38. طرح شبهات اعتقادى و سياسى جهت ايجاد تزلزل در ميان جوانان.

طى بررسی هایی كه در سال 1378 روى سایت های اينترنتى قابل دريافت انجام شد، نتايج زير به دست آمد:

الف. 4 ميليون سايت مروج فساد در امريكا و اروپا طراحی شده بود كه فقط در كشورهاى جهان سوم قابل دريافت است.

ب. امكان دريافت 3 هزار شبكه ماهواره ای در ايران وجود دارد كه علاوه بر این ها حدود 9 هزار شبكه نيز به صورت كارتى قابل دريافت است و حدود 900 شبكه شبانه روز فساد و فرهنگ منحط غربى را ترويج می کنند.

ج. 35 شبكه فارسی زبان به طور مستمر و 24 ساعته عليه نظام اسلامى فعاليت می کنند كه برخى از اين شبکه ها متعلق به صهیونیست ها بوده و رسماً از سوى اين رژيم پشتيبانى می شوند. اين شبکه ها داراى بودجه مشخصى در كنگره آمريكا هستند و غير از امريكا كشور هلند نيز در پشتيبانى از شبکه های مذكور بسيار فعال است.

در سال 1387 حدود 5 ميليون و 400 هزار گيرنده ماهواره غيرمجاز در ايران وجود داشته است. از حدود 17 هزار و 666 شبكه ماهواره ای جهانى بيش از 3 هزار شبكه در

ص: 137

ايران قابل دريافت بود كه از اين تعداد 380 شبكه به موسیقی های مبتذل، 74 شبكه به تبليغات مد و لباس و لوازم آرایش غربى، 273 شبكه به تبليغ اديان ساختگى و 235 شبكه به برنامه های مبتذل و غيراخلاقى اختصاص یافته بود و هرساله نيز از سوى مجلس نمايندگان امريكا رديف بودجه ای به توسعه اين شبکه ها اختصاص می یابد كه اولين هدف اين اقدام تداوم جنگ نرم عليه كشورمان هست.

وزیری (1390). طی مقاله ای با عنوان «بررسی جنگ نرم استکبار جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران (1-2)» در رابطه با روش های جنگ نرم، به مطالب ذیل پرداخته اند:

بد نمایی تحریف گرانه، کتمان واقعیت ها، شایعه سازی متناوب، نهادینه کردن دروغ های شخصیت زدایی، سوختگی، فاجعه بار خواندن آینده، بزرگ نمایی کوچک نمایانه، توجیه سازی رعب انگیز در افکار عمومی، اثرگذاری سودجویانه، مصادره ی مغرضانه ی مفاهیم مبهم، گزینش شایعه سازانه اخبار، اطلاع رسانی عطش آور، اثرگذاری با جاذبه های جانبی، ایجاد و القای اختلاف، تنوع تاکتیکی، مدل سازی فکری خود فریبانه، تزریق اطلاعات در خلأ تردید، طراحی ادبیات مناسب با شاکله ذهنی و روانی مخاطب، الگوسازی از سبک زندگی غربی و ترویج هویت آمریکایی در جهان،

ص: 138

فصل دوم: مروری بر شیوه های جنگِ نرم و مصادیق آن از نگاه قرآن و حدیث

ص: 139

فصل دوم : مروری بر شیوه های جنگ نرم و مصادیق آن از نگاه قران و حدیث

اشاره

در عصر کنونی، سرانِ آمریکائی ها و صهیونیسم از همان نژاد یهودند که قرآن کریم آنان را سرسخت ترین دشمن مسلمانان معرفی کرده است (مائده/82)(1). این قوم هیچ گاه از شما راضی نشده (در شرایط عادی تسلیم شما نمی شوند) مگر اینکه شما پیرو آیین آنان شوید (بقره/120)(2)، چراکه دشمنان اسلام، به طور مستمر، با مسلمین خواهند جنگید تا اگر بتوانند؛ آنان را اسلام برگردانند یعنی شکست دهند (بقره/217)(3). همچنین در آیه 57 سوره بقره، خداوند متعال انتظار ایمان و تسلیم یهود را بی مورد می شمارند(4). تنها راه تعامل سازنده با این نژاد را، گفتمان از موضوع قدرت معرفی می نماید (انفال،60؛ توبه 123)(5).

ص: 140


1- لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذينَ أَشْرَكُوا؛ به طور مسلّم، دشمن ترین مردم (سرسخت ترین دشمن) نسبت به مؤمنان را، يهود و مشركان خواهى يافت(مائده،82).
2- وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم (بقره،120).
3- وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا(بقره/217).
4- أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ فَريقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ؛ آيا انتظار داريد-یهود- به (آئين) شما ايمان بياورند، بااینکه عده اى از آنان، سخنان خدا را مى شنيدند و پس از فهميدن، آن را تحريف مى كردند، درحالی که علم و اطلاع داشتند(بقره/57).
5- وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ؛ هر نيرويى در قدرت داريد، براى مقابله با آن ها [دشمنان]، آماده سازید! و (همچنين) اسب های ورزيده (براى ميدان نبرد) تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد!» (انفال،60).* يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ؛ ﺍی ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ! ﺑﺎ ﻛﺎﻓﺮﺍنی ﻛﻪ هم جوار ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻧﺒﺮﺩ ﻛﻨﻴﺪ; ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﺷﻤﺎ ﺳﺮﺳﺨﺘﻲ ﻭ ﺷﺪﺕ ﻳﺎﺑﻨﺪ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ (توبه/123).

دشمنان، مخصوصاً یهودیان در ابعاد و گستره های مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی فرهنگی و... دشمنی خود را با مسلمانان ابراز کرده اند. از آغاز اسلام تاکنون، به انواع نیرنگ ها و نقشه ها دست زده اند تا جلو پیشرفت اسلام و مسلمین را بگیرند. نمونه های بارز آن، در تقابل با انقلاب اسلامی ایران است که به ترور و تحریم، ایجاد تفرقه، تخریب و غیره دست زده اند.

مرز بین ابعاد جنگ نرم

مرزبندی دقیقی بین ابعاد جنگ نرم وجود ندارد، مثلاً «گسترش فساد» هم در بخش اجتماعی و هم در بخش فرهنگی قابل بحث است؛ اما بُعدِ اجتماعی آن، سنگین تر بوده لذا در این بخش گنجانده می شود.

ص: 141

ص: 142

بخش سوم: شیوه های جنگ نرم در بعد سیاسی

اشاره

ص: 143

مقدمه

جنگ نرم در حوزه مسائل سیاسی، گسترۀ وسیعی دارد، ازجمله تضعیف و حذف رهبری، پیمان شکنی، تفرقه افکنی و جلوگیری از همبستگی مسلمین، سركوب، سرکوب (تهدید، توسل به خشونت و اذیت و تطمیع)، تشکیل جلسات مخفیانه (شبانه) برای کارشکنی در امور، فریب کاری و... که در این بخش برخی موارد را به اختصار شرح می دهیم.

2-1-1- پیمان شکنی

اشاره

قرآن کریم (سوره بقره آیات 83 تا 85 و 100؛ سوره توبه آیه 13؛ سوره اعراف آیه 135؛ سوره مائده، آیه 13؛ سوره انفال، آیات 55 تا 56 و.)(1) جریان عهدشکنی دشمنانِ

ص: 144


1- وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنىِ إِسْرَ ءِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَ ذِى الْقُرْبىَ وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّكَوةَ ثمُ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِّنكُمْ وَ أَنتُم مُّعْرِضُون؛ و چون از فرزندان اسرائيل پيمان محكم گرفتيم كه: «جز خدا را نپرستيد و به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و مستمندان احسان كنيد و با مردم [به زبانِ] خوش سخن بگوييد و نماز را به پا داريد و زكات را بدهيد» آن گاه، جز اندكى از شما، [همگى] به حالت اعراض روى برتافتيد. (بقره/83).* وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ لَا تخُرِجُونَ أَنفُسَكُم مِّن دِيَارِكُمْ ثمُ أَقْرَرْتمُ وَ أَنتُمْ تَشهْدُونَ و چون از شما پيمان محكم گرفتيم كه: خون همديگر را مريزيد و يكديگر را از سرزمين خود بيرون نكنيد! سپس [به اين پيمان] اقرار كرديد و خود گواهيد؛ (بقره/84) ثُمَّ أَنتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنفُسَكُمْ وَ تخُرِجُونَ فَرِيقًا مِّنكُم مِّن دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِم بِالْاثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ إِن يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَدُوهُمْ وَ هُوَ محُرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ (بقره/85)؛ * [ولى] باز همين شما هستيد كه يكديگر را مى كشيد و گروهى از خودتان را از ديارشان بيرون مى رانيد و به گناه و تجاوز، بر ضد آنان به يكديگر كمك مى كنيد (بقره/85).* أَوَ كُلَّمَا عَاهَدُواْ عَهْدًا نَّبَذَهُ فَرِيقٌ مِّنْهُم بَلْ أَكْثرَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ؛ و آيا چنين نيست كه هر بار آنها [يهود] پيمانى (با خدا و پيامبر) بستند، جمعى آن را دور افكندند (و مخالفت كردند.) آرى، بيشتر آنان ايمان نمى آورند (بقره/100).* أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ؛ چرا با گروهى كه سوگندهاى خود را شكستند و بر آن شدند كه فرستاده [خدا] را بيرون كنند و آنان بودند كه نخستين بار [جنگ را] با شما آغاز كردند، نمى جنگيد؟ آيا از آنان مى ترسيد؟ با اينكه اگر مؤمنيد خدا سزاوارتر است كه از او بترسيد (توبه/13).* َلَمَّا كَشَفْنَا عَنهْمُ الرِّجْزَ إِلىَ أَجَلٍ هُم بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ يَنكُثُونَ؛ اما هنگامى كه بلا را، پس از مدت معينى كه به آن مى رسيدند، از آنها برمى داشتيم، پيمان خويش را مى شكستند (اعراف/135).* فبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ؛ ولى بخاطر پيمان شكنى، آنها را از رحمت خويش دور ساختيم (مائده/13).*َبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ وَ كُفْرِهِم بِايَاتِ اللَّهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنبِيَاءَ بِغَيرْحَقٍ ّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفُ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيهْا بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا؛ (ولى) بخاطر پيمان شكنى آنها و انكار آيات خدا و كشتن پيامبران بناحق و بخاطر اينكه (از روى استهزا) مى گفتند: «بر دلهاى ما، پرده افكنده (شده و سخنان پيامبر را درك نمى كنيم!» رانده درگاه خدا شدند.) آرى، خداوند بعلّت كفرشان، بر دلهاى آنها مهر زده كه جز عده كمى (كه راه حق مى پويند و لجاج ندارند) ايمان نمى آورند (نساء/155). إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ؛ به يقين، بدترين جنبندگان نزد خدا، كسانى هستند كه كافر شدند و ايمان نمى آورند (انفال/55).*الَّذِينَ عَاهَدتَّ مِنهْمْ ثمُ يَنقُضُونَ عَهْدَهُمْ فىِ كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لَا يَتَّقُونَ همان كسانى كه با آنها پيمان بستى سپس هر بار عهد و پيمان خود را مى شكنند و (از پيمان شكنى و خيانت) پرهيز ندارند (انفال/56).

انبیاء ازجمله یهودیان را بیان نموده است. مقوله پیمان شکنی با ماده هایی نظیر نکث، نقض و خود پیمان با ماده هایی مانند عهد، ایمان و غیره بیان شده است.

عدم پایبندی به تعهدات، سابقه دیرینه در تاریخ یهود دارد و از ابتدای تاریخ این قوم تا امروز با آن همراه بوده است (آخوندی،1385 ص 170).

چند نمونه از عهدشکنی دشمنان اسلام (یهودیان و مشرکان و...) عصر پیامبر اکرمصل الله علیه و اله:

2-1-1-1- پیمان شکنی یهود بنی النضیر- نقشۀ ترور نبی مکرم اسلام.

منافقان و یهودیان مدینه از شکست مسلمانان در اُحد و کشته شدن رجال علمی سخت خوشحال بودند و به دنبال فرصت می گشتند که در مدینه شورشی بر پا کنند و به قبائل خارج از مدینه بفهمانند که کوچک ترین اتحاد و وحدت کلمه در مدینه وجود ندارد و دشمنان خارجی می توانند حکومت نوجوان اسلام را سرنگون سازند. پیامبر اکرم صل الله علیه و اله برای اینکه از منویات و طرز تفکر یهودیان «بنی النضیر» آگاه گردد، همراه گروهی از افسران خود عازم دژ آن ها گردید؛ اما هدف ظاهری پیامبر از تماس با بنی النضیر این بود

ص: 145

که آمده است در پرداخت خون بهای آن دو نفر عرب از قبیله «بنی عامر» که به دست عمرو بن امیه کشته شده بودند، کمک بگیرد، زیرا قبیله بنی النضیر هم با مسلمانان پیمان داشتند(1) و هم با قبیله بنی عامر و قبائل هم پیمان همواره در چنین لحظات یکدیگر را کمک می کردند.

پیامبر اسلام در برابر درب فرود آمد و مطلب خود را با سران قوم در میان گذارد. آنان با آغوش باز از پیامبر استقبال کردند و قول دادند که در پرداخت دیه کمک کنند. سپس درحالی که پیامبر را با کنیه اش (ابوالقاسم) خطاب می کردند، درخواست نمودند که رسول خدا وارد دژ آن ها شود و روز را آنجا به سر ببرد. رسول گرامی تقاضای آن ها را نپذیرفت و در سایه دیوار دژ با افسران خود، نشست و با سران بنی النضیر مشغول گفتگو گردید (واقدی 1409، ج.1 ص. 364).

حضرت احساس کرد که این چرب زبانی، با یک سلسله حرکات مرموز توأم است. از طرفی در محوطه ای که پیامبر نشسته بود، رفت وآمد زیاد به چشم می خورد، سخنانِ درگوشی که مورث شک و بدبینی است، فراوان بود. در حقیقت، سران بنی النضیر تصمیم گرفته بودند که پیامبر را غافلگیر کنند. یک نفر از آن ها به نام «عمرو حجاش»، آماده شده بود که بالای بام برود و با افکندن سنگ بزرگی بر سر پیامبر، به زندگی او خاتمه بخشد. خوشبختانه نقشه آن ها نقش بر آب شد، توطئه ها و نقشه های شوم آن ها از حرکات مرموز

ص: 146


1- مفاد (محوی) اصلی پیمان این بود که مسلمانان و بنی نضیر علیه هم اقدامی نکنند و... متن کامل این پیمان نامه در کتب معتبر از جمله، إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القديمة)، النص، ص: 70؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 19، ص: 111 وغیره موجود است که پیامبر اکرم با هریک از سران قُرَيْظَةُ، النَّضِيرُ وَ الْقَيْنُقَاع پیمان جداگانه ای نوشتند... بخش مهم آن عبارت است از «قَالَ إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ الَّذِي تَجِدُونَنِي مَكْتُوباً فِي التَّوْرَاةِ وَ الَّذِي أَخْبَرَكُمْ بِهِ عُلَمَاؤُكُمْ أَنَّ مَخْرَجِي بِمَكَّةَ …فَقَالُوا لَهُ قَدْ سَمِعْنَا مَا تَقُولُ وَ قَدْ جِئْنَاكُمْ لِنَطْلُبَ مِنْكَ الْهُدْنَةَ عَلَى أَنْ لَا نَكُونَ لَكَ وَ لَا عَلَيْكَ وَ لَا نُعِينَ عَلَيْكَ أَحَداً وَ لَا تَتَعَرَّضَ لَنَا وَ لَا لِأَحَدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا حَتَّى نَظَرْنَا إِلَى مَا يَصِيرُ أَمْرُكَ وَ أَمْرُ قَوْمِكَ فَأَجَابَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى ذَلِكَ وَ كَتَبَ بَيْنَهُمْ كِتَاباً أَنْ لَا يُعِينُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ لَا عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْحَابِهِ بِلِسَانٍ وَ لَا يَدٍ وَ لَا بِسِلَاحٍ وَ لَا بِكُرَاعٍ فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ لَا بِلَيْلٍ وَ لَا بِنَهَارٍ وَ اللَّهُ بِذَلِكَ عَلَيْهِمْ شَهِيدٌ فَإِنْ فَعَلُوا فَرَسُولُ اللَّهِ ص فِي حِلٍّ مِنْ سَفْكِ دِمَائِهِمْ وَ سَبْيِ ذَرَارِيِّهِمْ وَ نِسَائِهِمْ وَ أَخْذِ أَمْوَالِهِمْ وَ كَتَبَ لِكُلِّ قَبِيلَةٍ مِنْهُمْ كِتَاباً عَلَى حِدَةٍ وَ كَانَ الَّذِي تَوَلَّى أَمْرَ بَنِي النَّضِيرِ حي [حُيَيُ] بْنُ أَخْطَبَ …».

و ناموزون آن ها فاش گردید و بنا به نقل «واقدی»، فرشته وحی، پیامبر را آگاه ساخت. پیامبر از جای خود حرکت کرد و طوری مجلس را ترک گفت که یهودیان تصور کردند دنبال کاری می رود برمی گردد. ولی پیامبر راه مدینه را در پیش گرفت و همراهانش را نیز از تصمیم خود، آگاه نساخت. آنان همچنان در انتظار بازگشت پیامبر به سر می بردند، اما هر چه انتظار کشیدند انتظار آن ها سودی نبخشید. در این گیرودار همراهان پیامبر تصمیم گرفتند که دنبال پیامبر بروند و از جای او آگاه شوند. مقدار زیادی از دیوار دژ دور نشده بودند که با مردی روبرو شدند که از مدینه می آمد و خبر ورود پیامبر را به مدینه همراه داشت. آنان فوراً به محضر پیامبر شرفیاب شدند و از توطئه چینی یهود که امین وحی نیز آن را گزارش کرد؛ آگاه گردیدند (واقدی 1409، ج.1 ص. 364).

2-1-1-2- پیمان شکنی یهود بنی قینقاع و اخراج آن ها از مدینه

بنى قينقاع اولين گروه يهوديان بودند كه نقض پيمان كردند(1). آنان كه پس از كاميابى مسلمانان در غزوه بدر سخت برانگیخته شده بودند؛ ضمن بی ارزش شمردن پيروزى لشكر اسلام، به آزار و اذيت مسلمانان پرداختند(2) (ابن اثير، 1385 ق، ج 2، ص 138؛ بلاذري 1417 ق، ج 1، ص: 309).

با فزونى يافتن سركشى و عصيان بنى قينقاع رسول خدا صل الله علیه و اله معاهده مدينه را به آن ها يادآور شد و آنان را به اجراى كامل پیمان نامه فراخواند تا از سركشى دست بردارند آن ها گستاخانه براى رسول خدا صل الله علیه و اله رجزخوانى و حماسه سرایی نمودند و ايشان را به

ص: 147


1- ...فكانوا أوّل يهود نقضوا ما بينهم و بينه (ابن اثير، 1385 ق، ج 2، ص 138).
2- به عنوان نمونه: روزی يك زن مسلمان به بازار بنى قينقاع رفت و در نزد زرگرى نشست تا زيورى براى وى بسازد. مردان يهود از او خواستند تا چهره خود را بگشايد، امّا زن مسلمان خوددارى كرد. جواهرى يا مرد ديگرى از ايشان بيامد، چنان كه زن متوجّه نشد، لباس او را از پشت گره زد. چون زن برخاست سرين و پشتش برهنه شد و يهوديان بر او خنديدند. زن فرياد زد. مرد مسلمانى بر يهودى تاخت و او را كشت. يهوديان مسلمان را محاصره كردند و كشتند. خويشان مرد مسلمان، هم كيشان خود را به يارى طلبيدند. مسلمانان به خشم آمدند (الكامل في التاريخ، ابن اثیر ج 2، ص: 138؛ أنساب الأشراف، البلاذري، ج 1، ص:309)

جنگ تهديد كردند. حضرت نیز طبق آیه 58 انفال: «وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنين؛ و هرگاه (با ظهور نشانه هايى)، از خيانت گروهى بيم داشته باشى (كه عهد خود را شكسته، حمله غافلگيرانه كنند)، به طور عادلانه به آن ها اعلام كن كه پيمانشان لغو شده است زيرا خداوند، خائنان را دوست نمى دارد» پیمان را ملغی اعلان نمود.

پيامبر صل الله علیه و اله قلعه بنى قينقاع را محاصره كرد. پس از 15 روز محاصره، يهوديان كه ديدند تاب مقاومت و همچنين جنگ با مسلمانان را ندارند، تسليم شدند. با مداخله و میانجی گری عبدالله بن ابى، كه هنوز در مدينه نفوذ داشت و با يهود بنى قينقاع نيز هم پیمان بود، پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از كشتن آن ها صرف نظر كرد، ولى دستور داد از مدينه خارج شوند و همه دارايى آن ها را نيز ضبط كرد. همچنين، خمس مجموع اموال را برداشت و باقی مانده را ميان سپاهيان اسلام تقسيم كرد (زمانى محجوب، 1393).

2-1-1-3- پیمان شکنی یهود بنی غریظه
اشاره

پیمان شکنی یهود بنی غریظه(1)، همان همکاری با مشرکان در جنگ احزاب علیه مسلمانان بود. هنگامی که سپاه مشرکان مکه و هم پیمانان آنان به مدینه نزدیک شدند، حیی بن اخطب -از یهودیان بنی نضیر که در ساماندهی جنگ احزاب نقشی عمده داشت - به نمایندگی از قریش به دیدار بنی قریظه رفت و موافقت آنان را برای همکاری با قریش در جنگ با مسلمانان جلب کرد (ابن هشام، بیتا. ج 2، ص 220-221).

ص: 148


1- «... فنقض كعب بن أسد عهده و برئ مما كان بينه و بين رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم...»(السيرة النبوية، ابن هشام، ج 2، ص:222).
چند نمونه از عهدشکنی استکبار جهانی در قرون اخیر
اشاره

تاریخ نشان داده است كه آمریكا گرچه بارها با کشورهای مختلف بر سر مسائل گوناگون متحد می شد اما بلافاصله پس ازاینکه به اهداف خود می رسد پیمان شکنی و خیانت كرده (سایت خبری ریشه 1395)، حتی از بدعهدی و پیمان شكنی نسبت به متحد همیشگی اش نیز كوتاهی نكرد (بگلو، 1395). بدعهدی های استکبار، در سطح دنیا، بسیار فراوان است. نمونه بارز این عهدشکنی، در ایران، در ماجرای برجام روشن شد. همین طور در مسائل هسته ای و دفاعی لیبی و...(قاسمی،1391 ص 53). قدرت هاى بزرگ با استفاده تبعيض آميز از حق و تو، به هيچ اصلى از قوانين و مقررات جهانى و بین المللی پاى بندى نيستند و فقط به منافع استعمارى خويش مى انديشند.

اینک چند نمونه از عهدشکنی و خیانت استکبار جهانی (آمریکا) در قرون اخیر را می شماریم:

الف- نسبت به انگلیس
شواهد تاریخی از پیمان شکنی آمریکا در رابطه با انگلیس
اشاره

در پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا که با فریب انگلیس و متحدانش از جنگ صدمه ای ندیده بود توانست جهان را تحت سیطره خود درآورده و مهم تر از همه اینکه بریتانیا را از صفحه سیاست بین المللی به انزوا براند.

آنچه مشخص است پس از جنگ دوم جهانی، آمریکا به عنوان اصلی ترین قدرت بین المللی مطرح شد. درواقع ایالت متحده در این جنگ سیاست هایی را اتخاذ کرد تا روند جنگ تنها به نفع خودش پیش برود. دراین بین این کشور حتی از بدعهدی و پیمان شکنی نسبت به متحد همیشگی اش نیز کوتاهی نکرد. آمریکا گرچه بعدها به عنوان ناجی متفقین در جنگ جهانی دوم شناخته شد اما باید توجه داشت که این کشور در ورود به جریان

ص: 149

جنگ آن قدر کوتاهی کرد تا انگلیس در ساحل نورماندی تلفات و صدمات جبران ناپذیری متحمل شود.

می توان گفت که با پایان جنگ جهانی دوم، بریتانیا افول کرده و قدرت جدیدی به نام ایالت متحده آمریکا در عرصه جهانی ظهور کرد. در پایان جنگ، آمریکا که با فریب انگلیس و متحدانش از جنگ صدمه ای ندیده بود در حدود نیمی از تولید ناخالص کل دنیا را در اختیار گرفت. این درحالی که بود که بریتانیا با فرسایش نیروهای انسانی و مالی در جنگ، بخش اعظم اقتصاد خود را در زوال می دید. با چنین شرایطی آمریکا قادر شد تا با ایجاد سازمان های بین المللی و تنظیم برخی معاهدات همچون پیمان ناتو، جهان را تحت سیطره خود درآورده و مهم تر از همه اینکه بریتانیا را از صفحه سیاست بین المللی به انزوا براند. این نوشتار به دنبال آن است تا با ارائه شواهد تاریخی نشان دهد که آمریکا حتی نسبت به متحد اصلی خود نیز بدعهدی کرد.

1- پیمان شکنی آمریکا در جنگ جهانی دوم

با پایان یافتن جنگ دوم جهانی، بسیاری از معادلات پیشین جهانی نیز پایان یافت. در صحنه جهانی، ایالت متحده آمریکا که کمترین آسیب را در جنگ دیده بود، ناجی متفقین شناخته شد و به عنوان قدرتی نوظهور کرد. ازاین پس سیاست های آمریکا عرصه را بر بریتانیا تنگ کرد. در واکنش به چنین شرایطی، انگلستان تلاش کرد تا با اتخاذ یک رابطه ویژه با آمریکا، مانع از افول سیاسی و اقتصادی خود شود. آمریکا نیز با فرصت طلبی، با استفاده از این شرایط ویژه، تلاش کرد تا انگلستان را به پایگاهی برای خود بدل کند (رابین رمزی، 1387، ص 63). دراین بین ایالت متحده از هرگونه بدعهدی و پیمان شکنی برای رسیدن به این مهم سود برد.

در طول تاریخ موارد متعددی از پیمان شکنی آمریکا علیه بریتانیا که تا سالیان دراز متحد اصلی ایالت متحده درصحنه سیاست بین المللی بود دیده می شود. مورد اول از این

ص: 150

بدعهدی ها را می توان در جریان جنگ جهانی دوم مشاهده کرد. در ماجرای فتح نورماندی، انگلستان از آمریکا خواست تا سریعاً وارد عمل شده و با اعزام نیرو و تسلیحات نظامی، بریتانیا را در فتح نورماندی یاری کند. مشخص بود که فتح نورماندی می توانست بزرگ ترین ضربه را به آلمان زده و روند پیروزی متفقین را سرعت بخشد؛ اما آمریکا علی رغم درخواست انگلستان، در ورود به جنگ تعلل کرد تا جایی که انگلستان در ساحل نورماندی بسیاری از نیروهای خود را از دست داد. آنگاه آمریکا وارد جریان شده و نقش فاتحان را بازی کرد.

2- جلوگیری آمریکا از استفاده انگلیس از انرژی اتمی

گرچه این دو کشور در جنگ دوم جهانی با یکدیگر همکاری کرده بودند اما چندی بعد برای جلوگیری از قدرت گیری بریتانیا، در سال 1946 واشنگتن قانون انرژی اتمی را به تصویب رسانید و به دنبال آن با فراموش کردن کمک دانشمندان انگلیسی به پروژه منهتن (پروژه ای که با همکاری آمریکا و انگلستان به ساخت بمب اتم انجامید و در جنگ جهانی دوم از آن استفاده شد) تمامی همکاری های خود درزمینة انرژی اتمی با این کشور را خاتمه داد. علی رغم این، در دوران جنگ سرد نیز آمریکا در مقابل شوروی از انگلستان کمک گرفت تا با کمک این کشور از نفوذ کمونیسم جلوگیری کند.

3- پیمان شکنی آمریکا در بحران سوئز

نمونه دیگر پیمان شکنی آمریکا به انگلستان در ماجرای بحران سوئز رخ داد. در این جریان آمریکا به خوبی دریافته بود که در اختیار گرفتن کانال سوئز از سوی انگلستان مساوی با گسترش نفوذ این کشور در منطقه خواهد بود. لذا با ورود سریع به جریان جنگ در سال 1956 میلادی، فشار سیاسی و مالی به انگلیس وارد آورد تا آتش بس سازمان ملل

ص: 151

را در تاریخ 6 نوامبر بپذیرد. بدین ترتیب نیروهای انگلیس ناچار شدند تا در ماه دسامبر همان سال مصر را ترک گویند.

4- تهاجم به یکی از مستعمره های انگلیس

در سال 1983 میلادی آمریکا در تهاجم به کشور کوچک گرانادا که در آن زمان تحت سیطره بریتانیا بود، یک بار دیگر خیانت خود نسبت به انگلستان را نشان داد. این حمله که نقض فاحش قوانین بین المللی و تجاوز به استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی یک کشور به شمار آمد نمونه دیگری از خیانت آمریکا به متحد همیشگی اش بود؛ زیرا انگلستان در گرانادا صاحب نفع بود. درواقع این منطقه به عنوان مستعمره بریتانیا به شمار می آمد.

5- فعالیت سرویس جاسوسی آمریکا در انگلیس

بدین ترتیب آمریکا کم کم دست بالا را در روابط میان دو کشور در اختیار گرفته و درحالی که ادعای دوستی با انگلستان داشت شبکه های پیچیده جاسوسی خود را در این کشور فعال کرد. البته گفتنی است که این اقدامات آمریکا، واکنش هایی را در محافل سیاسی انگلستان نیز در پی داشته است. به طوری که موجبات پیدایش و شکل گیری گروه های بدبین به سیاست آمریکا در این کشور شده است (حسینی متین،1389 ص 80).

6- فریب انگلیس توسط آمریکا در کودتای 28 مرداد

علاوه بر مواردی که گفته شد، شواهد تاریخی دیگری نیز از بدعهدی آمریکا نسبت به انگلستان در طول تاریخ دیده می شود. در همین رابطه آنچه می تواند برای ما ملموس تر باشد به کودتای 28 مرداد 1332 برمی گردد. در این کودتا دولت مصدق با همکاری سیا و انتلیجنت سرویس سقوط کرد. با سقوط دولت مصدق و بازگشت شاه به کشور، به نظر

ص: 152

می رسید که انگلستان و آمریکا به تقسیم منافع در ایران خواهند پرداخت اما ایالت متحده آن چنان که پیش ازاین نیز بارها نشان داده بود به سرعت انگلستان را از صحنه خارج کرده و بیشترین سهم از کنسرسیوم نفت را به خود اختصاص داد (نجاتی،1378 ص 107). بدین ترتیب بار دیگر انگلستان را که متحد اصلی اش در جریان کودتا به حساب می آمد فریب داد. از این تاریخ به بعد، آمریکا به قدرت برتر در ایران بدل شد. درحالی که پیش از کودتای 28 مرداد 1332 این انگلستان بود که حرف اول را در ایران می زد.

بدعهدی آمریکا نسبت به انگلستان و سست شدن روابط میان دو کشور

امروزه نیز روابط آمریکا و انگلستان همچنان ناپایدار است. بر اساس شواهد تاریخی، آمریکا هر جا توانسته نسبت به انگلستان بدعهدی کرده است. در تائید این سخنان می توان به سندی که به تازگی کشف و منتشرشده است اشاره کرد. چنانچه این سند نشان می دهد، واشنگتن عقیده دارد که رابطه ویژه میان انگلیس و آمریکا به پایان راه خود رسیده است و این رابطه دیگر برای آمریکا کارایی ندارد. این موضوع خود به بدعهدی آمریکا نسبت به انگلستان دامن می زند.

در این سند خطاب به اعضای کنگره آمریکا آمده است: «ممکن است انگلستان دیگر در تمامی مسائل و موضوعات به عنوان اولویت آمریکا مدنظر قرار نگیرد.» در این سند که تاریخ آن به آوریل 2015 میلادی بازمی گردد همچنین آمده است: «درحالی که آمریکا و انگلیس همچنان به عنوان شرکای اقتصادی یکدیگر باقی می مانند، اما رابطه ویژه با این کشور نیازمند بازنگری است زیرا مناسبات ژئوپلیتیک در حال تغییر کردن است.» (روزنامه جام جم، شماره 4232)

بر همین اساس و بر طبق شواهد موجود می توان گفت که آمریکا با بدعهدی حتی نسبت به متحدان نزدیک خود، به نماد پیمان شکنی در جهان تبدیل شده است.

ص: 153

این کشور حتی نسبت به متحدانش نیز همواره توطئه می کند. آن چنان که در کتاب «خطا و خیانت در لبنان» آمده است آمریکا به دوستان نزدیک خود نیز با دید نوکر و دست نشانده می نگرد و همواره به دنبال استفاده ابزاری از آنان بوده و هیچ ابایی از بدعهدی نسبت به آن ها ندارد. (جورج بال،1366 ص 142).

تاریخ نشان داده است که آمریکا گرچه بارها با انگلستان بر سر مسائل مختلف متحد می شد اما بلافاصله پس ازاینکه به نتیجه مطلوب خود می رسید پیمان شکنی کرده و خیانت می کرد. درواقع می توان گفت که سیاست این کشور بر پایه زیاده خواهی بناشده است لذا از این نوع رویه نباید انتظار وفای به عهد داشت.

ب- نسبت به روسیه
اشاره

تاریخ از مواردی حكایت می کند كه نشانگر سیاست ریاكارانه آمریكا نسبت به روسیه است. درحالی که این دو كشور به همراه انگلیس و فرانسه از متحدان اصلی در جنگ جهانی دوم بودند. از سوی دیگر دوران چهل ساله جنگ سرد الگویی از روابط را میان آمریكا و اتحاد جماهیر شوروی توسعه بخشید كه ویژگی بارز آن رقابت و رویارویی در تمامی عرصه های سیاسی، نظامی امنیتی و حتی اقتصادی و فرهنگی بود.

1- رویارویی آمریكا با انقلاب بلشویكی در شوروی

بعد از وقوع انقلاب بلشویكی در سال 1917، دولت آمریكا نسبت به «روسیه شوروی» خصومت داشت، ازاین رو، تحریم های را بر ضد این كشور اعمال كرد. واشنگتن به همین حد بسنده نكرد و به اقدامات مخفیانه علیه شوروی نیز روی آورد و حمایت مالی از دشمنان آن را در دستور کار خود قرارداد. آمریكا در سال 1918 نیز نیروهای نظامی خود را عازم صربستان كرد تا از منافع خود در مقابل قزاق ها دفاع كند. علاوه بر این، آمریکایی ها به خاطر نگرانی از گسترش قلمرو ژاپن تا مرزهای روسیه، تعدادی نیرو به شمال روسیه و

ص: 154

صربستان اعزام كردند. این موضوع خود نمونه بارز تجاوز به خاك شوروی محسوب می شد. آمریکایی ها كه از خصم و دشمنی خود علیه بلشویک ها دست بردار نبودند به صورت قانونی یا مخفی به دشمنان بلشویک ها به ویژه «ارتش سفید» كه حامی رژیم گذشته یعنی امپراتوری تزارها بود و از مخالفان سرسخت انقلابیون بلشویك به شمار می آمد، كمك می کردند.

2- فعالیت جاسوسی آمریكا در شوروی

از اواخر دهه 1940، آمریكا هواپیماهایی را باهدف جمع آوری اطلاعات در امتداد مرزهای شوروی به پرواز درمی آورد. علاوه بر آن، ماهواره ها، زیردریایی ها، امواج رادیویی، ایستگاه های شنود الکترونیکی و تجهیزات پیشرفته فراوانی با ماهیت صنعتی و نظامی مقادیر زیادی از اطلاعات را ردوبدل می کردند. بسیار پیش می آمد كه هواپیماهای آمریكایی به عمد و بدون هیچ دلیل منطقی بر فراز قلمروی شوروی رانده می شدند. یكی از مهم ترین فعالیت های جاسوسی آمریكا در آسمان شوروی مربوط به سال 1950 می شود. در این سال یكی از هواپیماهای جاسوسی آمریكا با ده خدمه توسط شوروی شناسایی شد و بدین ترتیب این مأموریت لو رفت. اگرچه هیچ یک از هواپیماهای جاسوسی آمریكا بمبی بر خاك اتحاد جماهیر شوروی پرتاب نكرد ولی بسیاری از آن ها حامل مردانی بودند كه اجرای مأموریت های خصمانه را بر عهده داشتند.

3- وقوع انقلاب های رنگین در جمهوری های شوروی (اوراسيا) با حمایت آمریكا

با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری های پیشین این امپراتوری سوسیالیستی به مثابة مهره های دومینو با تلنگری به نام «انقلاب های رنگین» و با وانهادن و کنار گذاری مواریث نظری و ساختاری پیشین، شیفته وار و شتاب آلود اریکه قدرت را به

ص: 155

دولت های غرب گرا سپردند تا تمنای آزادی، دموکراسی و اقتصاد بازار را تحصیل نمایند. ایالات متحده آمریکا نیز که عرصه را مستعد می دید، با بذل مساعدت های مالی، سیاسی و رسانه ای خود تلاش کرد که به صحنه گردان این آشفته بازار بدل شود. تا هم در فضای حیاتی سیاست خارجی رقیب دیرین عرض اندام کند و هم داعیه های هژمونیک خود را قوام بخشد. ولی فرجام جمهوری های اوراسیا در فردای انقلاب های رنگی بخش اعظمی از تحلیل های پیشین را در محاق تردید فروبرده است. به هرروی مسئله مبرهن و کتمان ناشدنی نقش آفرینی محوری آمریکا در تحولات کم خشونت بار ولی پرهیاهوی اوراسیاست (فتاحي،1388).

عهدشکنی ها و جفاهای تاریخی آمریکا علیه ملت ایران
اشاره

*عهدشکنی ها و جفاهای تاریخی آمریکا علیه ملت ایران(1)

از زمانی که نفت در ایران کشف شد، آمریکا به این سرزمین زرخیز چشم داشت. آمریکا با رویه امپریالیستی خود و با شعارهای پوچ و دروغینش، همواره به ایران خیانت کرده است. تاریخ مملو از نمونه هایی است که دخالت این کشور را در امور داخلی ایران اثبات می کند. از کودتای 28 مرداد و انقلاب به اصطلاح سفید گرفته تا تجاوز به خاک ایران در طبس و دخالت در مسائل هسته ای، همگی دلیلی بر این مدعاست. آنچه در پی می آید، تنها نمونه هایی از کارنامه سراسر خیانت آمریکایی ها در قبال حقوق مردم ایران است.

1- نفوذ از طریق اعزام مستشار

ورود مستشاران و میسیونرهای مذهبی آمریکایی به ایران به ویژه در دوران قاجار، از حدود سال 1200 ه. ش، راه را برای نفوذ آمریکا به ایران هموار کرد.به عنوان مثال، آرتور میلسپو به ایران آمد و امور مالی کشور را در اختیار گرفت؛ علاوه بر او، ژنرال نورمن شوارتسکف و سرلشکر جان گریلی باهدف بازسازی ژاندارمری وارد ایران شدند؛ درحالی که

ص: 156


1- مرکز اسناد انقلاب اسلامی- ویژه نامه «بدعهدی آمریکا» شماره دوم، شهریور ماه 1395 صص 11-12.

هدف اصلی شان، ایجاد یک نیروی نظامی وابسته به آمریکا بود. ورود هیئت های مستشاری در دولت سهیلی نیز، متعاقب قراردادی که در 12 آبان 1322 میان ایران و آمریکا به امضا رسید ادامه یافت. این هیئت ها که شامل مستشاران مالی، نظامی، بهداشتی، کشاورزی و نفتی بودند، به تدریج از معافیت های مالیاتی و امتیازات کاپیتولاسیون نیز برخوردار شدند. ورود مستشاران آمریکایی به ایران موجب تشدید نفوذ اقتصادی و سیاسی آمریکا در ایران شد. چنان که حجم مبادلات تجاری میان ایران و ایالات متحده، در سال 1324، حدود 25 درصد تجارت خارجی ایران را به خود اختصاص داد. به این ترتیب، آمریکا با حربه اعزام مستشار به ایران، امنیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور را هدف گرفت.

2- حمایت از فرقه گرایی و بی ثباتی در ایران

یکی دیگر از برنامه های آمریکایی ها برای نفوذ در ایران، خدشه دار کردن دین و اعتقادات دینی مردم بود. آنان کاملاً واقف بودند که تشیع و اعتقادات اسلامی به رهبری علما، می تواند مانع عظیمی بر سر راه نفوذ استعماری باشد. به همین دلیل، تلاش می کردند به اقداماتی برای کم رنگ کردن اعتقادات مذهبی مردم ایران دست بزنند. آمریکایی ها از زمان فتحعلی شاه، میسیونرهایی را برای تبلیغ مسیحیت پروتستان به ایران فرستادند. در دوران ناصرالدین شاه هم دکتر جردن با تأسیس کالج آمریکایی در تهران، اقدام به نشر آموزه های مسیحیت در ایران کرد. چنین مدارسی با هدف نابودی اعتقادات اسلامی و امنیت مذهبی ایرانیان تأسیس می شد.

3- کودتای آمریکایی 28 مرداد

با ملی شدن صنعت نفت ایران، آمریکا و انگلیس خود را بازنده اصلی دیدند؛ به همین دلیل تلاش کردند با طراحی کودتا، نفت ملی شده را بار دیگر در اختیار بگیرند. دولت

ص: 157

آیزنهاور با بهانه خطر نفوذ کمونیسم در ایران، به طور مستقیم، اجرای عملیات کودتا را بر عهده گرفت و کرمیت روزولت به عنوان مجری کودتا، ارتباط خود را با برادران رشیدیان و لومپن ها آغاز کرد. از سوی دیگر آلن دالس و جان فاستر دالس، نمایندگان سیا در تهران، فعالیت مخفی خود را برای انجام کودتا آغاز کردند. دراین بین، صَرف دلارهای آمریکایی، بسیاری از چماق داران را به خیابان کشاند. به این ترتیب، امنیت داخلی ایران از سوی آمریکا و انگلیس با تهدید مواجه شد و دولت قانونی دکتر مصدق سقوط کرد. این در حالی بود که آمریکایی ها مدعی بودند بر اساس اصل 4 ترومن(1)، خواهان ارائه کمک های مالی به دولت مصدق هستند. خیانت آن ها به مصدق و مردم ایران، به قدری آشکار بود که آمریکایی ها هیچ گاه نتوانستند آن را انکار کنند.

4- غارت نفت ایران با قرارداد کنسرسیوم

پس از کودتای 28 مرداد آمریکا تلاش کرد با حربه کنسرسیوم، نفت ایران را در اختیار خود بگیرد. این کنسرسیوم از هفت شرکت تشکیل شده بود که پنج شرکت آمریکایی در آن بیشترین سهم را در اختیار داشتند. بر اساس قرارداد کنسرسیوم، نفت ایران تا 25 سال در اختیار هفت شرکت آمریکایی، انگلیسی، هلندی و فرانسوی قرار می گرفت. این قرارداد در 29 مهر 1332 به تأیید مجلس شورای ملی و در 6 آبان همان سال به تصویب مجلس سنا رسید. در این قرارداد که به قرارداد امینی-پیج نیز شهرت داشت، برخلاف قانون ملی

ص: 158


1- دولت امریکا ابتدا در 15 خرداد 1326 طرح مارشال را ارایه کرد و سپس در 30 دی 1327 ترومن در پیام خود به کنگره، ضمن اعلام اصول گوناگونی در سیاست اقتصادی خود، اصل 4 آن را به اعطای کمک های فنی به کشورهای عقب مانده ی جهان سوم اختصاص داد. اصل چهارم از اصولی که ترومن در تبیین رویکردهای اقتصادی امریکا اعلام کرد، از مهم ترین اصول سیاست خارجی این کشور برای وابسته کردن سیستم اقتصادی کشورها طی سال های پس از جنگ جهانی دوم است. این اصل چنین است: ما با یک برنامه ی شجاعانه برای این که پیشرفت های علمی و صنعتی خود را در اختیار مناطق عقب مانده ی جهان قرار بدهیم این دوره را آغاز می کنیم تا مناطق مزبور به سهم خود به پیشرفت نایل گردند. به عقیده ی من، ما می توانیم ملت های صلح دوست را از علوم و فنون خود برخوردار سازیم تا بتوانند به میل خود به زندگی بهتری دست یابند. با چنین همکاری با ملت های دیگر می توانیم سرمایه گذاری در مناطقی را که فاقد پیشرفت هستند گسترش دهیم (هوشنگ مهدوی، 1380، ص 146).

شدن نفت، حق اکتشاف، استخراج و فروش نفت بار دیگر در اختیار شرکت های خارجی قرار گرفت.

5- پیوند شوم سیا و ساواک

آمریکا که پس از مرداد 32 قدرت برتر در ایران محسوب می شد، تلاش کرد تا در راستای حفظ رژیم دست نشانده خود، اقداماتی انجام دهد لذا در اسفندماه 1335، سازمان اطلاعات و امنیت کشور، موسوم به ساواک را راه اندازی کرد. چارت سازمانی و اطلاعاتی ساواک، نمونه ای از الگوی سیا و موساد بود و افسران اطلاعاتی آن، به طور مستقیم در آمریکا و اسرائیل آموزش می دیدند. به این ترتیب، ساواک را می توان شاخه ای از سازمان سیا در ایران دانست. این سازمان که یکی از لوازم قدرت آمریکا در ایران محسوب می شد، با بخشی به نام اداره کل سوم ساواک، مسئولیت شکنجه و اعدام مخالفان رژیم را بر عهده داشت.

6- گرفتن حق توحش و تحمیل کاپیتولاسیون به مردم ایران

در آغاز دهه 1340، آمریکا امیدوار بود با تحمیل کاپیتولاسیون نفوذ غیرقابل کنترلی در ایران به دست بیاورد. با این امتیاز، شهروندان آمریکایی که بخش مهمی از آن ها را مأموران عالی رتبه اطلاعاتی و نظامی تشکیل می دادند، می توانستند آزادانه در ایران فعالیت کنند و هیچ مرجعی در ایران قادر به محاکمه آنان به دلیل اقدامات غیرقانونی، نبود. بر اساس این امتیاز اگر یک آمریکایی مرتکب جنایتی در ایران می شد، باید او را برای محاکمه به آمریکا می فرستادند؛ به عبارت دیگر، دستگاه قضایی ایران در مقابل آنان، کاملاً فاقد قدرت بود.

ص: 159

7- آمریکا و به اصطلاح انقلاب سفید

در اوایل دهه 1340، آمریکا رژیم دست نشانده خود را در ایران، به انجام یکسری اصلاحات داخلی وادار کرد. این جریان که به اصطلاح انقلاب سفید نامیده می شد، ابتدا شامل 6 اصل بود که اصلاحات ارضی و اصلاح قانون انتخابات را در برمی گرفت. گرچه به اصطلاح انقلاب سفید با مخالفت امام خمینی (ره) مواجه شد، اما محمدرضا پهلوی به خواست آمریکا، در یک همه پرسی ساختگی در 6 بهمن 1341، اصول آن را به همه پرسی گذاشت. کاملاً مشخص بود که برنامه این کار توسط آمریکایی ها طراحی و به سران کشورهای وابسته به غرب ابلاغ شده بود و آن را بدون در نظر گرفتن شرایط خاص سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران، برنامه ریزی کرده بودند. این برنامه، تبعات منفی فراوانی برای ایران در پی داشت و کشاورزی ایران را نابود کرد.

8- نقض تمامیت ارضی ایران و تجاوز به طبس

با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، مسئله طرح تجاوز نظامی به جمهوری اسلامی، در دستور کار کاخ سفید قرار گرفت. بر همین اساس، در اردیبهشت 1359 تفنگداران ارتش آمریکا، در عملیاتی به نام «دلتا» که بعدها چگونگی اجرای آن فاش شد باهدف آزاد کردن گروگان های این کشور که در سفارت آمریکا در تهران تحت مراقبت بودند، در صحرای طبس پیاده شدند. قرار بود این نیروها از طبس با بالگرد به سوی تهران حرکت کنند و در ورزشگاه امجدیه فرود آیند و سپس، بالباس مبدل، به سفارت آمریکا در تهران حمله و گروگان ها را آزاد کنند. نیروهای آمریکایی، شامل 132 نظامی، 8 بالگرد و 3 هواپیمای باربری هرکولس 130C، پس از استقرار در طبس و قبل از حرکت به سمت تهران، گرفتار توفان شن شدند.

ص: 160

9- مخالفت با برنامه صلح آمیز هسته ای ایران

آمریکا طی سال های اخیر به روش های مختلف، کوشیده است تا با بهانه های واهی ایران را از دستیابی به دانش صلح آمیز هسته ای بازدارد. حتی پس از امضای برجام، باوجود پایبندی ایران به مفاد آن که بارها از سوی نهادهای بین المللی رسمی تائید شده است، آمریکا همواره در پی مانع تراشی بر سر اجرای آن و جلوگیری از رسیدن ایران به حقوق قانونی خود بوده است. تا جایی که سرانجام، ترامپ، این توافقنامه بین المللی را امضا کرد و بی توجه به قوانین بین المللی از آن خارج شد

2-1-2- تفرقه افکنی و جلوگیری از همبستگی مسلمین

اشاره

یکپارچگی ميان مسلمانان و دوري از هرگونه تفرقه، يكي از مهم ترین موضوعاتي است كه همواره مورد تأکید قرآن و روایات بوده است.از سوی دیگر دشمنان اسلام، از هر شیوه ای برای ایجاد دودستگی و چنددستگی میان مسلمین بهره می جویند. این امر از صدر اسلام تاکنون در جریان است. عملیاتِ تفرقه افکنانه، هم در داخل و هم خارج از کشور، انجام می شود.

الف- صدر اسلام

رفع اختلافات بين دو قبيله اوس و خزرج (اختلافات 20 ساله) از مشکلات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از هجرت به مدينه بود. بعد از صلحِ اين دو، يهود شروع به تفرقه افکنی کردند، اما پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مردم را هوشيار نمودند و دوباره صلح را برقرار کرد. آيه 100 سوره آل عمران(1) دراین باره است و مسلمانان را از اطاعت از اهل کتاب منع می کند.

ص: 161


1- يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِن تُطِيعُواْ فَرِيقًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ يَرُدُّوكُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِين؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر از گروهى از اهل كتاب، (كه كارشان نفاق افكنى و شعله ور ساختنِ آتش كينه و عداوت است) اطاعت كنيد، شما را پس از ايمان، به كفر بازمى گردانند. (آل عمران/100).

«در این آیه روى سخن را به مسلمانان اغفال شده كرده، به آن ها هشدار مى دهد كه اگر تحت تأثیر سخنان مسموم دشمن واقع شوند و به آن ها اجازه دهند كه در ميان افرادشان نفوذ كنند و به وسوسه هاى آن ها ترتيب اثر دهند، چيزى نخواهد گذشت كه رشته ايمان را به کلی خواهند گسست و به سوی كفر بازمى گردند، زيرا دشمن، نخست مى كوشد آتش عداوت را در ميان آن ها شعله ور سازد و آن ها را به جان هم بيفكند و مسلماً به اين مقدار قناعت نخواهد كرد و به وسوسه هاى خود هم چنان ادامه مى دهد تا به کلی آن ها را از اسلام بيگانه سازد» (مکارم شیرازی،1374، تفسير نمونه، ج 3، ص: 24). همچنین، آیه 4 سوره قصص(1)، تفرقه افکنی را از شیوه های استکبار معرفی می کند: فرعون، نخست كوشيد در ميان مردم مصر تفرقه بيندازد. همان سياستى كه در طول تاريخ پايه اصلى حكومت مستكبران را تشكيل مى داده است، چراکه حكومت يك اقليت ناچيز بر يك اكثريت بزرگ جز با برنامه تفرقه بينداز و حكومت كن! امكان پذير نيست! آن ها هميشه از توحيد كلمه و كلمه توحيد وحشت داشته و دارند، آن ها از پيوستگى صفوف مردم به شدت مى ترسند و به همين دليل حكومت طبقاتى تنها راه حفظ آنان است، همان كارى كه فرعون و فراعنه در هر عصر و زمان كرده و مى كنند. آرى فرعون مخصوصاً مردم مصر را به دو گروه مشخص تقسيم كرد: «قبطيان» كه بوميان آن سرزمين بودند و تمام وسایل رفاهى و کاخ ها و ثروت ها و پست های حكومت در اختيار آنان بود؛ و «سبطيان» يعنى مهاجران بنی اسرائیل كه به صورت بردگان و غلامان و كنيزان در چنگال آن ها گرفتار بودند. فقر و محروميت، سراسر وجودشان را فراگرفته بود و سخت ترين كارها بر دوش آن ها بود، بى آنكه بهره اى داشته باشند (مکارم شیرازی،1374، تفسير نمونه، ج 16، ص: 12).

ص: 162


1- إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فىِ الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائفَةً مِّنهُْمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَ يَسْتَحْىِ نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كاَنَ مِنَ الْمُفْسِدِين؛ فرعون در زمين برترى جويى كرد و اهل آن را به گروه هاى مختلفى تقسيم نمود گروهى را به ضعف و ناتوانى مى كشاند، پسرانشان را سر مى بريد و زنانشان را (براى كنيزى و خدمت) زنده نگه مى داشت او به يقين از مفسدان بود
ب- قرون اخیر
ایجاد اختلاف داخلی

منظور از اختلاف داخلی، درون یک کشور، شهر و جامعه است که دشمنان از اختلاف نظرهای سیاسی، مذهبی و قومی سوءاستفاده کرده دو جریان را به جان هم می اندازند.

برای نیل به این هدف، به هریک از جریان های سیاسی، مذهبی، قومی و زیانی نفوذ کرده نقشۀ خود را اجرا می کنند.

مثلاً در حوزه مذهبی، خود را شیعه جلوه نموده به اهل سنت توهین کرده آنان را علیه شیعه تحریک می کنند و برعکس.

یکی از راه های سلطۀ مستکبران بر مردم، ایجاد تفرقه میان ایشان است (موسوی،1387 ص 39). ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی، ایجاد اختلاف در گروه های مختلف جامعه اسلامی، تلاش برای تجزیه کشورهای مسلمان، دامن زدن به اختلافات قومی (ترک، کرد، عرب، عجم، بلوچ و...) و اختلافات سیاسی (اصول گرا و اصلاح طلب و...) از مهم ترین برنامه های آمریکا در ایران است. ایجاد و القای وجود اختلاف و تفرقه در جامعۀ هدف و جبهه رقیب، برای تقویت گسست های طبیعی قومیتی، مذهبی، نژادی، دینی، جنسیتی، زبانی و...در آن ها تا مشغول مشکلات درونی شوند و از اقتدار، انرژی، مقبولیت و یکپارچگی شان کاسته شود. این تاکتیک به شدت موردتوجه بنگاه های خبرپراکنی و استکبار جهانی در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران است و اخیراً برشدت بهره گیری از آن افزوده اند (وزیری 1390).

ص: 163

ایجاد اختلاف بین المللی

منظور از ایجاد اختلاف بین المللی، این است که دشمن، بین کشور هدف، با سایر کشورهای دنیا اختلاف ایجاد کرده روابط آنان را خدشه دار می کنند.

یکی از مهم ترین برنامه دشمن ازجمله آمریکا، برای نیل به این هدف، «ایران هراسی» است.

ايران هراسي برنامه ای راهبردي به منظور ساخت تهديدي بزرگ از ايران براي منطقه و فراتر از آن تهديدي بزرگ براي صلح و امنيت جهاني است که با ايجاد هراس در تلاش است با تغيير رفتار بازيگران نظام بین الملل در برابر ايران، اين کشور را تضعيف، تخريب و به حاشيه راند. اين پديده بیان کننده احساس مخالفت يا دشمني باسیاست ها، فرهنگ، جامعه، اقتصاد يا نقش بین المللي ايران است. ايران هراسي علاوه بر حوزه کشورهاي غربي در حوزه کشورهاي عربي منطقه نيز گسترش یافته و با تحرکات سياسي بسيار در رسانه ها و شبکه های عربي نيز در حال شکل گیری و راهبري است. اين طرح بر مبناي بزرگ نمایی برخي از واقعیت های موجود در منطقه خاورميانه به انضمام انواع دروغ پراکنی و دگرگون نمايي شکل گرفته است؛ در اين چارچوب چنين القا می شود که در صورت قدرت یابی جمهوري اسلامي ايران، کشورهاي منطقه مجبور خواهند شد هزینه هایی کلان را متقبل و با خطراتي جدي مواجه شوند. اين اصطلاح همچنين بی اعتمادی، نفرت، انزجار، حسادت، تبعيض، تعصب، نژادپرستي، کليشه، ترس يا بيزاري از ايرانيان به عنوان يک گروه نژادي، قومي، زباني و مذهبي را دربرمی گيرد. درمجموع، ايران هراسي به عنوان يک سياست، طي ساليان متمادي براي اهداف مختلف به کار گرفته شده است (مهدی زاده و میرحسینی 1396: 154).

ص: 164

2-1-3- سركوب

اشاره

سركوب از ديگر روش های مستكبران است كه جهت جلوگيرى و پيشگيرى از ظلم ستيزى و اعتراض انجام مى پذيرد (برهانیان،1378).

سرکوب یعنی، حاکمان، با استفاده از ابزار قدرت، جلو افکار و رفتار طرف مقابل را در جامعه بگیرند. با توجه به شرایطِ جامعه و افراد، به چند شکل انجام می شود ازجمله تهدید، تطمیع، توسل به خشونت و اذیت.

الف- تهدید

تهدید به معنی ترسانیدن کسی به وعده انجام دادن کاری علیه او یا متعلقاتش است (هاشمى شاهرودى و همکاران،1387 ج 2 ص 671)؛ مثلاً، در قرآن کریم، تهدید به اخراج از وطن، بریدن دست و پای مخالفین (ابراهیم/13؛ اعراف/124)(1) و...از شیوه های مستکبرین است.

ب- توسل به خشونت و اذیت

پیامبران الهی و یارانشان، همواره از سوی مخالفان مورد آزار (روحی و جسمی)، قتل و... واقع شده اند (غافر/5؛ توبه/61؛ احزاب/58؛ نساء/155)(2)

ص: 165


1- وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُم مِّنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فىِ مِلَّتِنَا...؛ و كسانى كه كافر شدند، به پيامبرانشان گفتند: شما را از سرزمين خودمان بيرون خواهيم كرد مگر اينكه به كيش ما بازگرديد. (ابراهیم/13) لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِين؛ سوگند مى خورم كه دستها و پاهاى شما را بطور مخالف [دست راست با پاى چپ، يا دست چپ با پاى راست] قطع مى كنم سپس همگى را به دار مى آويزم (اعراف/124). لَئنِ لَّمْ تَنتَهُواْ لَنرَجُمَنَّكمُ ْ وَ لَيَمَسَّنَّكمُ مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيم؛ و اگر (از اين سخنان) دست برنداريد شما را سنگسار خواهيم كرد و شكنجه دردناكى از ما به شما خواهد رسيد (یس/18).
2- هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةِ بِرَسُولهِمْ لِيَأْخُذُوه… هر امّتى در پى آن بود كه توطئه كند و پيامبرش را بگيرد (و آزار دهد)...(غافر/5). وَ مِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ؛ و از ايشان كسانى هستند كه پيامبر را آزار مى دهند (توبه/61). وَ الَّذينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِنات...؛ و از ايشان ك
ج- تطمیع

تطمیع، به معنی وعده اعطای پاداش، در صورت تحقق اهداف موردنظر.

به عنوان نمونه، در شان نزول آیه 5 سوره ص(1)، مفسرین نقل می کنند: در آغاز رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سران قريش نزد ابوطالب آمدند و گفتند اى ابوطالب فرزند برادرت ما را سبک مغز مى خواند و به خدايان ما ناسزا مى گويد، جوانان ما را فاسد نموده و در جمعيت ما تفرقه افكنده است، اگر اين كارها به خاطر كمبود مالى است ما آن قدر مال براى او جمع آورى مى كنيم كه ثروتمندترين مرد قريش شود و حتى حاضريم او را به رياست برگزينيم... حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پاسخ دادند: «اگر آن ها خورشيد را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند من به آن تمايل ندارم» (مكارم شيرازى 1374، ج 19، ص: 217). در برخی منابع (مجلسی،1403، ج 9، ص: 144)(2)، عبارت «دست از مأموریت خود برنمی دارم تا به انجام برسانم يا كشته شوم» نیز اضافه شده است.

همچنین در پاره ای از گزارش های تاریخی، نقل شده که کفار و مشرکین به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پیشنهاد دادند که اگر از مأموریت خود دست بردارد؛ زیباترین دختران را به نکاح او درمی آورند! (مكارم شيرازى،1374 ج 24، ص: 384).

ص: 166


1- أجَعَلَ الاَلهِةَ إِلَاهًا وَاحِدًا إِنَّ هَاذَا لَشىَ ْءٌ عجُاب؛ آيا خدايان [متعدّد] را خداى واحدى قرار داده؟ اين واقعاً چيز عجيبى است. (ص/5).
2- انَّ النَّبِيَّ ص اسْتَعْبَرَ ثُمَّ قَالَ يَا عَمِّ وَ اللَّهِ لَوْ وُضِعَتِ الشَّمْسُ فِي يَمِينِي وَ الْقَمَرُ فِي شِمَالِي مَا تَرَكْتُ هَذَا الْقَوْلَ حَتَّى أُنْفِذَهُ أَوْ أُقْتَلَ دُونَه؛ پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله اشك از چشمانش جارى شد بعد فرمود عمو، اگر خورشيد را در دست راست و ماه را در دست چپم قرار دهند دست از ماموريت خود بر نمى دارم تا به انجام برسانم يا كشته شوم (مجلسی،1403، ج 9، ص: 144).
د- پیشنهاد سازش (نرمش)

از لحن آيات (قلم/9 و...)(1) و ازآنچه در تواريخ آمده است به خوبی استفاده مى شود كه وقتى مشركان كوردل سرعت پيشرفت آئين اسلام را مشاهده كردند به فكر افتادند كه از طريق دادن امتيازاتى به پيامبر ص امتيازاتى از او بگيرند و او را به نوعی سازش بكشانند- همان گونه كه روش همه طرفداران باطل در طول تاريخ است- لذا گاه اموال عظيم و گاه زنان زيبا و گاه پست و مقام برجسته پيشنهاد مى كردند (مكارم شيرازى،1374 ج 24، ص: 384).

2-1-4- تضعیف و حذف رهبری

اشاره

رهبری الهی، در جامعه اسلامی چنان حائز اهمیت است که در قرآن کریم، بیش از 18 بار، با تعبیر «أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُول»(2) با تکرار «أَطيعُوا»، اطاعت از ایشان هم ردیف اطاعت از خدا تلقی شده است (تغابن/12؛ محمد/33؛ نور/54 و...) و در آیه دیگر (مائده/66) ارزشِ معرفی رهبرِ بعدی (جانشین) را به اندازه ارزش طول رسالت می داند. به همین دلیل، کفار و منافقین، از هر وسیله ای برای تضعیفِ جایگاه رهبران الهی و یا حذف فیزیکی (قتل) رهبران الهی، بهره مند می شوند.

دشمن سعی می کند با تردید در حقانیتِ رهبرِ جریان حق و سلب مشروعیت او در افکار عمومی و آحاد جامعه، به اهداف از پیش تعیین شده خود دست یابد؛ و در پی آن رهبری را فاقد صلاحیت لازم معرفی کند (موسوی و دولتی،1395).

ص: 167


1- وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ؛ آنها دوست دارند نرمش نشان دهى تا آنها (هم) نرمش نشان دهند (نرمشى توأم با انحراف از مسير حق)! (قلم/9).
2- اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد رسول (خدا) را.

دشمنان و مخالفان انبیاء (علیه السلام)، بهروش های مختلف به مقابله با دین خدا، پرداخته اند. یکی از این روش ها، تضعیف و قتل رهبر جامعه یعنی پیامبران خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است که آیات متعدد قرآن کریم، به شیوه های آن اشاره می کند:

2-1-4-1- تهمت و افتراء
اشاره

اتهام های بی اساس، یکی از مهم ترین برنامه دشمن، علیه رهبران دینی (پیامبران) است؛ که برخی مصادیق آن را می شماریم:

2-1-4-1-1- تهمت برتری جویی

*2-1-4-1-1- تهمت برتری جویی(1) به پیامبر خدا (مؤمنون/24)(2)

2-1-4-1-2- تهمت جنون و سبک مغزی

*2-1-4-1-2- تهمت جنون و سبک مغزی (مؤمنون/25؛ قمر/9؛ اعراف/66؛ شعرا/27؛ حجر/6)(3)

تهمت جنون، از دیرباز به عنوان ابزاری در دست جریان باطل به شمار می­آمده است. قوم نوح (علیه السلام) با تأثیرپذیری از بزرگان قوم خود در برابر تلاش مجاهدانه این پیامبر بزرگ خدا، او را شخصی مجنون می­خواندند (موسوی و دولتی،1395).

ص: 168


1- درعصرانقلاب اسلامی ایران، مخالفان و ضد انقلاب، رهبری و ولایت فقیه را دیکتاتور خطاب کردند!
2- فَقَالَ الْمَلَؤُاْ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ مَا هَاذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكمُ يُرِيدُ أَن يَتَفَضَّلَ علیکم وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَا نُزِّلَ ملئکة مَا سَمِعْنَا بِهِ اذا فی ءابائنا الاولین . جمعیت اشرافی ( ومغرور ) از قوم نوح که کافر بودند گفتند : این مرد جز بشری همچون شما نیست که می خواهید بر شما برتری جوید! اگر خدا می خواست (پیامبری بفرستد) فرشتگانی نازل میکرد ما چنین چیزی را هرگز در نیاکان خود نشنیده ایم (مومنون / 24)
3- إِن هُوَ إِلَّا رَجُلُ بِهِ جِنَّةٌ فَترَبَّصُواْ بِهِ حَتىَ حِينٍ؛ او فقط مردى است كه به نوعى جنون مبتلاست! پس مدّتى درباره او صبر كنيد (تا مرگش فرا رسد، يا از اين بيمارى رهايى يابد) (مومنون / 25). * کذبت قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فکذبوا عَبْدَنا وَ قالُوا مَجْنُونُ وَ اردجر . پیش از آنان قوم نوح نیز به تکذیب پرداختند و بنده مارا دروغزن خواندند و گفتند : «دیوانه ای است» و بسی آزار کشید (قمر / 9). * قَالَ الملا الذین کفروا مِنْ قَوْمِهِ أَنَا لنرنک فی سَفاهَةُ وَ أَنَا لنظنک مِنْ الکاذبین . اشراف کافر قوم او گفتند : « ما تورا در سفاهت (و نادانی و سبک مغزی) می بینیم و ما مسلما تو را از دروغگویان میدانیم. (اعراف / 66). * قَالَ انَّ رسولکم الذی أَرْسَلَ الیکم لَمَجْنُونُ . (فرعون) گفت : « پیامبری که بسوی شما فرستاده شد مسلما دیوانه است» (شعرا / 27). * وَ قالُوا یایها الذی نَزَلَ علیه الذکر انک لَمَجْنُونُ . و گفتند : ای کسانی که «ذکر» قرآن بر او نازل شده مسلما تو دیوانه ای! (حجر / 6).
2-1-4-1-3- نسبت دادن (تهمت) ساحری و سحر زدگی به پیامبران الهی

*2-1-4-1-3- نسبت دادن (تهمت) ساحری و سحر زدگی به پیامبران الهی (شعراء/ 49؛ مدثر/ 24؛ فرقان/ 8 اسراء/ 47؛ ذاریات/ 52)(1)

4-1-4-1-2- دروغ گو خواندن رهبر

سردمداران اردوگاه باطل چون از رهبران جبهه حق معجزات انکارناپذیری مشاهده می­کردند و نمی­توانستند آن را هضم کنند آنان را دروغ گو می­خواندند (موسوی و دولتی، 1395).

قرآن کریم (هود/27؛ قمر/25؛ شعراء/186؛ ص/4؛ اعراف/66، سبا/43)(2) به این امر اشاره کرده است.

5-1-4-1-2- نسبت شاعری به رهبر

دشمنان که در برابر اعجاز قرآن مخصوصاً اعجاز کلامی و...، ناتوان بودند؛ به ناچار پیغمبر خدا را شاعر خواندند (صافات/36)(3).

ص: 169


1- قَالَ ءَامَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ ءَاذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِى عَلَّمَكُمُ السِّحْر؛ (فرعون) گفت: آيا پيش از اينكه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ مسلما او بزرگ و استاد شماست که به شما سحر آموخته (شعرا/ 49). * فَقَالَ انَّ هاذا الَّا سِحْرُ یوثر . و سرانجام گفت : این قرآن چیزی جز افسون و سحری همچون سحرهای پیشینیان نیست! (مدثر / 24). * وَ قَالَ الظلمون انَّ تَتَّبِعُونَ الَّا رَجُلاً مَسْحُوراً . و ستمگران گفتند : «شما تنها از مردی مجنون پیروی میکنید.» (فرقان / 8). * اذ یقول الظلمون انَّ تَتَّبِعُونَ الَّا رَجُلاً مَسْحُوراً . آن گاه که ستمگران میگویند :« شما جز از انسانی که افسون شده پیروی نمیکنید» (اسرا / 447). * کذلک مَا اتی الذین مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولِ الَّا قالُوا ساحِرُ أَوْ مَجْنُونُ . این گونه است که هیچ پیامبری قبل از اینها بسوی قومی فرستاده نشد مگر اینکه گفتند :« او ساحر است یا دیوانه» ( ذاریات / 52).
2- فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ مَا نَرَئكَ إِلَّا بَشَرًا مِّثْلَنَا وَ مَا نَرَئكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِىَ الرَّأْىِ وَ مَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلِ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِين؛ اشراف كافر قومش (در پاسخ او) گفتند: «ما تو را جز بشرى همچون خودمان نمى بينيم! و كسانى را كه از تو پيروى كرده اند، جز گروهى اراذل ساده لوح، مشاهده نمى كنيم و براى شما فضيلتى نسبت به خود نمى بينيم بلكه شما را دروغگو تصور مى كنيم!» (هود/27).
3- وَ يَقُولُونَ أَ ئنَّا لَتَارِكُواْ ءَالِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مجَّنُون؛ و پيوسته مى گفتند: «آيا ما معبودان خود را بخاطر شاعرى ديوانه رها كنيم؟!» (صافات/36).
6-1-4-1-2- نسبت ناروای کاهنی به پیامبران

خداوند متعال، در آیه 29 سوره طور(1) و سوره حاقه(2) آیات 40-41، ضمن اشاره به این مطلب، ساحت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از این نوع اتهام ها پاک می نماید.

7-1-4-1-2- برچسب فسادگری به رهبر

از دیگر شیوه های مستکبرین برای تضعیف رهبران الهی، برچسب فسادگری به آنان است. خداوند کریم، از این نقشه نیز در سوره اعراف(3)، آیه 127 و سوره غافر(4)، آیه 26 پرده برمی دارد.

8-1-4-1-2- برچسب گمراهی به رهبر دینی

طبق فرموده قرآن مجید (اعراف/60)(5) برچسب گمراهی به رهبر دینی، به منظور خارج کردن آنان از صحنه، جزو شیوه های استکبار است.

9-1-4-1-2- تهمت ناتوانی و فریب کاری به رهبر

از جمله موضع­گیری­های سرسختانه جریان باطل بر ضد رهبران آسمانی این است که رهبری جبهه حق را ضعیف و ناتوان و ازنظر فراهم نمودن نیروی انسانی، ناکارآمد و نسبت به قوانین مربوط به اداره جامعه ناآشنا معرفی می­کردند (موسوی و دولتی،1395).

ص: 170


1- فَذَكِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكاَهِنٍ وَ لَا مجَنُون؛ پس تذكّر ده، كه به لطف پروردگارت تو كاهن و مجنون نيستى! (طور/29)
2- إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ؛ كه اين قرآن گفتار رسول بزرگوارى است (حاقه/40)*وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلًا مَّا تُؤْمِنُونَ؛ و گفته شاعرى نيست، امّا كمتر ايمان مى آوريد (حاقه/41)
3- وَ قَالَ المْلَأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسىَ وَ قَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فىِ الْأَرْض؛ و اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: آيا موسى و قومش را رها مى كنى كه در زمين فساد كنند (اعراف/127).
4- وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُوني أَقْتُلْ مُوسى وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُبَدِّلَ دينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسادَ؛ و فرعون گفت: «بگذاريد موسى را بكشم و او پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! زيرا من مى ترسم كه آيين شما را دگرگون سازد و يا در اين سرزمين فساد بر پا كند!» (غافر/26).
5- قَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنرَئكَ فىِ ضَلَالٍ مُّبِين؛ اشراف قومش (قوم نوح ع) به او گفتند: «ما تو را در گمراهى آشكارى مى بينيم!» (اعراف/60).

قرآن کریم (هود/91؛ احزاب/12)(1) اشاره ای به این مطالب دارد.

2-1-4-2- معرفی رهبر دینی به عنوان سرچشمه­ بدبختی ها و ناکامی ها

از نگاه آموزه های وحیانی (اعراف/131؛ نمل/47؛ یس/ 19-18)(2) دشمنان برای تضعیف رهبر الهی، وی را به عنوان سرچشمه­ بدبختی ها به مردم معرفی می کنند. این امر، در کلام الله مجید با واژه «تطیّر» تعبیر شده است؛ یعنی شوم دانستن و فال بد زدن به چيزى (طباطبایی،1374 ج 17، ص: 109).

2-1-4-3- تحقیر و تمسخر رهبر

خداوند متعال، در آیه 30 سوره یس، به خاطر به تمسخر گرفتن و وهن مقام رهبران الهی توسط جریان باطل، تأسفمی خورد. آیات متعدد دیگر به موارد و مصادیق استهزاء می پردازد (هود/38؛ انبیا/36؛ حجر/11؛ زخرف/52؛ فرقان/41؛ زخرف/7)(3).

ص: 171


1- قَالُواْ يَاشُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِّمَّا تَقُولُ وَ إِنَّا لَنرَئكَ فِينَا ضَعِيفًا وَ لَوْ لَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَ مَا أَنتَ عَلَيْنَا بِعَزِيز؛ گفتند: «اى شعيب! بسيارى از آنچه را مى گويى، ما نمى فهميم! و ما تو را در ميان خود، ضعيف مى يابيم و اگر (بخاطر) قبيله كوچكت نبود، تو را سنگسار مى كرديم و تو در برابر ما قدرتى ندارى!» (هود/91).* وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِينَ فىِ قُلُوبهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا؛ و (نيز) به خاطر آوريد زمانى را كه منافقان و بيماردلان مى گفتند: «خدا و پيامبرش جز وعده هاى دروغين به ما نداده اند!» (احزاب/12).*
2- إِن تُصِبهْمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيرَّواْ بِمُوسىَ وَ مَن مَّعَهُ أَلَا إِنَّمَا طَئرِهُمْ عِندَ اللَّهِ وَ لَاكِنَّ أَكْثرَهُمْ لَا يَعْلَمُون؛ ولى موقعى كه بدى (و بلا) به آنها مى رسيد، مى گفتند: «از شومى موسى و كسان اوست»! آگاه باشيد سرچشمه همه اينها، نزد خداست ولى بيشتر آنها نمى دانند! (اعراف/131).* قَالُواْ اطَّيرَّنَا بِكَ وَ بِمَن مَّعَكَ قَالَ طَئرِكُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُون؛ آنها گفتند: «ما تو را و كسانى كه با تو هستند به فال بد گرفتيم!» (صالح) گفت: فال (نيك و) بد شما نزد خداست (و همه مقدّرات به قدرت او تعيين مى گردد) بلكه شما گروهى هستيد فريب خورده! (نمل/47).* قَالُواْ إِنَّا تَطَيرَّنَا بِكُمْ لَئنِ لَّمْ تَنتَهُواْ لَنرَجُمَنَّكمُ وَ لَيَمَسَّنَّكمُ مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيم؛ آنان گفتند: ما شما را به فال بد گرفته ايم (و وجود شما را شوم مى دانيم) و اگر (از اين سخنان) دست برنداريد شما را سنگسار خواهيم كرد و شكنجه دردناكى از ما به شما خواهد رسيد! (یس/18).* قَالُواْ طَئرِكُم مَّعَكُمْ أَ ئن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُون؛ (رسولان) گفتند: «شومى شما از خودتان است اگر درست بينديشيد، بلكه شما گروهى اسرافكاريد!» (یس/19)
3- يَاحَسْرَةً عَلىَ الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كاَنُواْ بِهِ يَسْتهَزِءُون؛ افسوس بر اين بندگان كه هيچ پيامبرى براى هدايت آنان نيامد مگر اينكه او را استهزا مى كردند! (یس/30).* وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ؛ او مشغول ساختن كشتى بود و هر زمان گروهى از اشراف قومش بر او مى گذشتند، او را مسخره مى كردند (هود/36)* وَ إِذَا رَءَاكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَ هَذَا الَّذِى يَذْكُرُ ءَالِهَتَكُمْ وَ هُم بِذِكْرِ الرَّحْمَانِ هُمْ كَفِرُونَ؛ هنگامى كه كافران تو را مى بينند، كارى جز استهزا كردن تو ندارند (و مى گويند) آيا اين همان كسى است كه سخن از خدايان شما مى گويد؟! در حالى كه خودشان ذكر خداوند رحمان را انكار مى كنند (انبیاء/36)* وَ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كاَنُواْ بِهِ يَسْتهَزِءُون؛ هيچ پيامبرى به سراغ آنها نمى آمد مگر اينكه او را مسخره مى كردند (حجر/11).* أَمْ أَنَا خَيرْمِّنْ هَاذَا الَّذِى هُوَ مَهِينٌ وَ لَا يَكاَدُ يُبِين؛ مگر نه اين است كه من از اين مردى كه از خانواده و طبقه پستى است و هرگز نمى تواند فصيح سخن بگويد برترم (زخرف/52).* وَ إِذا رَأَوْكَ إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلاَّ هُزُواً أَ هذَا الَّذي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولاً؛ و هنگامى كه تو را مى بينند، تنها به باد استهزايت مى گيرند -و مى گويند- آيا اين همان كسى است كه خدا او را بعنوان پيامبر برانگيخته است؟ (فرقان/41).* وَ مَا يَأْتِيهِم مِّن نَّبىِ إِلَّا كاَنُواْ بِهِ يَسْتهَْزِءُون؛ ولى هيچ پيامبرى به سوى آنها نمى آمد مگر اينكه او را استهزا مى كردند (زخرف/7).
2-1-4-4- تهدید رهبر

هرگاه دشمن با شیوه­های فوق، به هدف شوم خود نرسید؛ به تهدید روی می­آورد نظیر تهدید به قتل، تبعید و... قرآن کریم (اعراف/88؛ ابراهیم/13؛ شعراء/29 و 116؛ قصص/20)(1) این ماجرا را بیان می کند.

2-1-4-5- انکار و ایجاد تردید نسبت به حقانیت رهبری

معاندان، منکرِ انبیاء الهی بوده و با شیوه هایی، در حقانیت او، تردید ایجاد می نمودند (اعراف/75؛ رعد/43؛ فرقان/7 و 8؛ تغابن/6...)(2)

ص: 172


1- قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبرَواْ مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَاشُعَيْبُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَكَ مِن قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فىِ مِلَّتِنَا قَالَ أَ وَ لَوْ كُنَّا كَارِهِين؛ اشراف زورمند و متكبّر از قوم او گفتند: «اى شعيب! به يقين، تو و كسانى را كه به تو ايمان آورده اند، از شهر و ديار خود بيرون خواهيم كرد، يا به آيين ما بازگرديد!» كفت: «آيا (مى خواهيد ما را بازگردانيد) اگر چه مايل نباشيم (اعراف/88).* وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُم مِّنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فىِ مِلَّتِنَا؛ (ولى) كافران به پيامبران خود گفتند: «ما قطعاً شما را از سرزمين خود بيرون خواهيم كرد، مگر اينكه به آيين ما بازگرديد (ابراهیم/13).* قَالَ لَئنِ ِ اتخََّذْتَ إِلَاهًا غَيرِْى لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِين؛ (فرعون خشمگين شد و) گفت: اگر معبودى غير از من برگزينى، تو را از زندانيان قرار خواهم داد (شعراء/29)* قَالُواْ لَئنِ لَّمْ تَنتَهِ يَانُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِين؛ گفتند: اى نوح! اگر (از حرفهايت) دست برندارى، سنگباران خواهى شد!» (شعراء/116).* قَالُواْ لَئنِ لَّمْ تَنتَهِ يَالُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِين؛ گفتند: اى لوط! اگر (از اين سخنان) دست برندارى، به يقين از اخراج شدگان خواهى بود!» (شعراء/167).*
2- قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبرَواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ ءَامَنَ مِنهْمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ؛ سران قوم او كه استكبار مى ورزيدند، به مستضعفانى كه ايمان آورده بودند، گفتند: آيا مى دانيد كه صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟ گفتند: بى ترديد، ما به آنچه وى بدان رسالت يافته است مؤمنيم (اعراف/75)* وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلا؛ آنها كه كافر شدند مى گويند: تو پيامبر نيستى (رعد/43)* وَ قَالُواْ مَا لِهَاذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَ يَمْشىِ فىِ الْأَسْوَاقِ لَوْ لَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا؛ گفتند: چرا اين پيامبر غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود؟! (نه سنّت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشته اى بر او نازل نشده كه همراه وى مردم را انذار كند (و گواه صدق دعوى او باشد) (فرقان/7)*أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَ قَالَ الظَّلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَّسْحُورًا؛ يا گنجى (از آسمان) براى او فرستاده شود، يا باغى داشته باشد كه از (ميوه) آن بخورد (و امرار معاش كند)؟ و ستمگران گفتند: شما تنها از مردى مجنون پيروى مى كنيد! (فرقان/8)* ذَالِكَ بِأَنَّهُ كاَنَت تَّأْتِيهِمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالُواْ أَ بَشَرٌ يهَدُونَنَا فَكَفَرُواْ وَ تَوَلَّواْ وَّ اسْتَغْنىَ اللَّهُ وَ اللَّهُ غَنىِّ حَمِيدٌ؛ اين بخاطر آن است كه رسولان آنها (پيوسته) با دلايل روشن به سراغشان مى آمدند، ولى آنها (از روى كبر و غرور) گفتند: آيا بشرهايى (مثل ما) مى خواهند ما را هدايت كنند؟! از اين رو كافر شدند و روى برگرداندند و خداوند (از ايمان و طاعتشان) بى نياز بود و خدا غنى و شايسته ستايش است! (تغابن/6).
2-1-4-6- آزار رساندن به رهبر و پیروانش

طبق، آیات قرآن (صف/5؛ اعراف/129؛ انعام/34؛ ابراهیم 12؛ احزاب/69)(1)، پیامبران الهی ویارانشان پیوسته مورد آزار و اذیت کفار و مشرکان قرار می گرفتند(2) به عنوان نمونه،

مسلمانان بعد از هجرت از دو ناحیه مورد اذیت و آزار بودند؛ ازیک طرف مشرکان به خانه و اموال آن ها در مکه هجوم برده، بستگان آنان را با زبان و رفتار ناشایست خود می آزردند و از سوی دیگر در مدینه از بدگویی و زخم زبان یهودیان در امان نبودند (حاجی صادقی 1390 ص 56). آیه 58 سوره احزاب(3)، تصریح می کند که مؤمنین، از سوی دشمن، اذیت می دیدند.

ص: 173


1- وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَني وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ؛ (به ياد آوريد) هنگامى را كه موسى به قومش گفت: اى قوم من! چرا مرا آزار مى دهيد با اينكه مى دانيد من فرستاده خدا به سوى شما هستم (صف/5).* قالُوا أُوذينا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنا وَ مِنْ بَعْدِ ما جِئْتَنا قالَ عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَ يَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُون؛ گفتند: «پيش از آنكه به سوى ما بيايى آزار ديديم، (هم اكنون) پس از آمدنت نيز آزار مى بينيم! (كى اين آزارها سر خواهد آمد؟)» گفت: اميد است پروردگارتان دشمن شما را هلاك كند و شما را در زمين جانشين (آنها) سازد و بنگرد چگونه عمل مى كنيد! (اعراف/129).* وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلى ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا؛ پيش از تو نيز پيامبرانى تكذيب شدند و در برابر تكذيبها، صبر و استقامت كردند و (در اين راه) آزار ديدند، (انعام/34).* لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَيْتُمُونا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُون (ابراهیم/12).* يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا كَالَّذينَ آذَوْا مُوسى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجيهاً؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد همانند مردمانى نباشيد كه موسى را آزار دادند و خداوند او را از آن تهمت مبرّا ساخت و او پيش خدا پيامبرى مقرّب و گرانقدر بود (احزاب/ 69).*
2- مصادیق اذیت نسبت به پیامبران الهی ویارانشان بسیار گسترده بوده خود موضوع یک کتاب و مقاله است، در این بخش، فقط به چند مثال، برای تفهیم مطلب، بسنده نمودیم.
3- وَ الَّذينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبينا؛ و آنان كه مردان و زنان باايمان را به خاطر كارى كه انجام نداده اند آزار مى دهند بار بهتان و گناه آشكارى را به دوش كشيده اند (احزاب/58).

شخصِ رسول اکرم صل الله علیه و اله از آغاز رسالت تا فرجام، توسط دشمن آزار می شدند. آیات متعدد قرآن (سوره توبه، آیه 61؛ احزاب،48 و 57 ...)(1) بر این آزار و اذیت اشاره می کند.

یکی از عوامل خطرساز برای مسلمین در آن زمان، قبایل مختلف یهود مدینه بودند که دست به فتنه انگیزی زدند و شعارهای توهین آمیزی علیه پیامبر صل الله علیه و اله می دادند (جعفریان،1392 ج 1 ص 453).

2-1-4-7- نقشۀ قتل پیامبران
اشاره

قرآن کریم، نقشۀ قتل پیامبران الهی ازجمله حضرت صالح علیه السلام و خانواده اش را در آیه 49 سوره نمل(2) و نقشه قتل حضرت محمد صل الله علیه و اله را آیه 30 سوره انفال(3)، تشریح می کند.

13-1-4-1-2- قتل رهبران الهی

مهم ترین و بسا، اولین و آخرین برنامه دشمن، برای مقابله با دین حق، کشتن (شهید نمودن) انبیای الهی است. در کلام وحیانی (نساء/155؛ آل عمران/181 و 112 و 21؛ بقره/61 و 87؛ مائده/70)(4) به این مقوله پرداخته شده است.

ص: 174


1- وَ مِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ؛ از آنها (منافقان) كسانى هستند كه پيامبر را آزار مى دهند و مى گويند: او آدم خوش باورى است! بگو: خوش باور بودن او به نفع شماست! (ولى بدانيد) او به خدا ايمان دارد و (تنها) مؤمنان را تصديق مى كند و رحمت است براى كسانى از شما كه ايمان آورده اند! و آنها كه رسول خدا را آزار مى دهند، عذاب دردناكى دارند (توبه/61).* إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهينا؛ آنها كه خدا و پيامبرش را آزار مى دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته و براى آنها عذاب خواركننده اى آماده كرده است (احزاب/57).* وَ لَا تُطِعِ الْكَفِرِينَ وَ الْمُنَفِقِينَ وَ دَعْ أَذَئهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلىَ اللَّهِ وَ كَفَى بِاللَّهِ وَكِيلا؛ و از كافران و منافقان اطاعت مكن و به آزارهاى آنها اعتنا منما و بر خدا توكّل كن و همين بس كه خدا حامى و مدافع (تو) است (احزاب/48).*
2- قَالُواْ تَقَاسَمُواْ بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَ أَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شهَدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَ إِنَّا لَصَدِقُون؛ آنها گفتند: بياييد قسم ياد كنيد به خدا كه بر او [صالح] و خانواده اش شبيخون مى زنيم (و آنها را به قتل مى رسانيم) سپس به ولىّ دم او مى گوييم: ما هرگز از هلاكت خانواده او خبر نداشتيم و در اين گفتار خود صادق هستيم (نمل/49).
3- وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوك؛ (به خاطر بياور) هنگامى را كه كافران نقشه مى كشيدند كه تو را به زندان بيفكنند، يا به قتل برسانند و يا (از مكّه) خارج سازند (انفال/30).
4- و َ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَق؛ بناحق كشتنِ آنان پيامبران را (نساء/155)* وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَق؛ بناحق كشتنِ آنان پيامبران را (آل عمران/181). وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّنَ بِغَيرْ الْحَقّ ِ؛ و پيامبران را بناحق مى كشتند (بقره/61)* أَ فَكلُّمَا جَاءَكُمْ رَسُولُ بِمَا لَا تهَوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبرَتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ؛ پس چرا هر گاه پيامبرى چيزى را كه خوشايند شما نبود برايتان آورد، كبر ورزيديد؟ گروهى را دروغگو خوانديد و گروهى را كشتيد (بقره/87)* إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِايَاتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّنَ بِغَيرْحَقٍ وَ يَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيم؛ كسانى كه به آيات خدا كفر مى ورزند و پيامبران را بناحق مى كشند و دادگستران را به قتل مى رسانند، آنان را از عذابى دردناك خبر ده. (آل عمران/21).* وَ يَقْتُلُونَ الْأَنبِيَاءَ بِغَيرْ حَق؛ و پيامبران را بناحق مى كشتند (آل عمران/112).* فَرِيقًا كَذَّبُواْ وَ فَرِيقًا يَقْتُلُون؛ گروهى را تكذيب مى كردند و گروهى را مى كشتند (مائده/70).

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مستکبرین و دشمنان نظام اسلامی، برای تضعیف رهبری (ولایت فقیه) و حذف آن، از هیچ تلاشی دریغ نکرده اند! مشابه توطئه های فوق را علیه جایگاه حقوقی رهبری یعنی ولایت فقیه(1)، هم چنین مصداق آن یعنی شخص رهبر(2) انجام داده و می دهند. ولی به لطف خدا تاکنون ناکام مانده اند.

2-1-5-. مکر و نیرنگ

اشاره

مكر يعنى با حيله و نيرنگ كسى را از مقصدش دور كنند و برگردانند (راغب،1369 ص 238). معادل آن در زبان فارسی، فریب، نیرگ و... است. كلمه «مكر» به معناى اين است كه شخصى ديگرى را غافل گير كرده و به او آسيبى برساند (طباطبایی،1374، ج 8، ص: 256). مکر(3)، در اصطلاح علم اخلاق به معنای جستن راه های پنهان برای اذیت رساندن به مردمان است (جامع السعادات، ص 246، به نقل از رضایی،1398).

ص: 175


1- طرح و پاسخ به شبهات علیه ولایت فقیه، ازحوصله این کتاب بیرون است. علاقمندان به منابع مربوطه مراجعه نمایند. از قبیل 1-«ولایت فقیه کانون عزت و اقتدار - جلد پنجم: سوالات و شبهات رایج» تحقیق و تنظیم: سازمان بسیج مستضعفین ، ناشر: موسسه فرهنگی فخر الائمه علیهم السلا م .2-«ولایت فقیه - جلد چهارم: شبهات رایج» مولف: محمود زارعی ناشر کتاب: شهید کاظمی .
2- شخص و مصداق رهبر و ولی فقیه درجمهوری اسلامی ایران، از سال 1357 تا 1368 هجری شمسی، حضرت آیت الله العظمی سید روح الله خمینی، معروف به «امام خمینی» و «حضرت امام» بودند. وبعداز رحلت ایشان (خرداد 1368) حضرت آیت الله العظمی سید علی حسینی خامنه ای این مسؤلیت را به عهده گرفتند.
3- در آیاتی از قرآن، مکر، به خدا نسبت داده شده که منظور عذاب و جزای او بر مکر بندگان است؛ یعنی مکر خداوند برخلاف مکر بشر شامل حیله و نیرنگ نیست بلکه منشأ مکر خداوند تدبیر و مالکیت او بر بندگان است و...

قرآن کریم (انفال/30)(1)، به سه مورد از مصداق های مکر و نقشه دشمن اشاره می کند. از دیگر کارهای دشمنانِ منافق، تشکیل جلسات مخفیانه (شبانه) برای کارشکنی در امور مسلمین است. خداوند متعال، از طریق وحی (نساء/81 و 108)(2) حضرت رسول اکرم صل الله علیه و اله را آگاه ساخت.

نمونه ای از سیاست های معاویه برای فریب افکار عمومی

معاویه برای اینکه بتواند با امام علی علیه السلام مقابله کند موافقت و همراهی مردم شام را نیاز داشت. وی برای اینکه آن ها را با خود همراه کند به حیله های مختلفی دست زد. حیله هایی که نمونه آن را در تبلیغات رسانه ای امروزه غرب و به ویژه آمریکا می توان دید. بررسی این رفتارها نشان می دهد که همواره افکار عمومی برای سیاستمداران از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است و سیاست های رسانه ای آنان در جهت کنترل و همراه نمودن افکار عمومی با سیاست های خودشان است.

معاویه سعی داشت به مردم شام القا کند که قاتل عثمان، امام علی علیه السلام است تا از این طریق آنان را برای جنگ با امام تحریک کند. ازجمله اقداماتی که وی دراین باره انجام داد از این قرارند:

ص: 176


1- وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرين؛ (به خاطر بياور) هنگامى را كه كافران نقشه مى كشيدند كه تو را به زندان بيفكنند، يا به قتل برسانند و يا (از مكّه) خارج سازند آنها چاره مى انديشيدند (و نقشه مى كشيدند) و خداوند هم تدبير مى كرد و خدا بهترين چاره جويان و تدبيركنندگان است! (انفال/30).
2- وَ يَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُواْ مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائفَةٌ مِّنهْمْ غَيرْ الَّذِى تَقُولُ وَ اللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنهم وَ تَوَكلَ ْ عَلىَ اللَّهِ وَ كَفَى بِاللَّهِ وَكِيلا؛ آنها در حضور تو مى گويند: فرمانبرداريم. امّا هنگامى كه از نزد تو بيرون مى روند، جمعى از آنان بر خلاف گفته هاى تو، جلسات سرّى شبانه تشكيل مى دهند آنچه را در اين جلسات مى گويند، خداوند مى نويسد. اعتنايى به آنها نكن! (و از نقشه هاى آنان وحشت نداشته باش!) و بر خدا توكّل كن! كافى است كه او يار و مدافع تو باشد. (نساء/81).* يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضىَ مِنَ الْقَوْلِ وَ كاَنَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ محُيطًا؛ آنها زشتكارىِ خود را از مردم پنهان مى دارند اما از خدا پنهان نمى دارند و هنگامى كه در مجالس شبانه، سخنانى كه خدا راضى نبود مى گفتند، خدا با آنها بود، خدا به آنچه انجام مى دهند، احاطه دارد (نساء/108).

1- وی نامه ای به قیس بن سعد، فرمانده بزرگ لشکر امام نوشت و وعده حکومت کوفه و بصره را به وی داد همچنین وعده حکومت حجاز را به هرکدام از خویشان قیس که وی بخواهد. گرچه قیس به شدت پیشنهاد معاویه را رد کرد ولی معاویه وانمود کرد که قیس با معاویه بیعت کرده و دستور داد برای قیس دعا کنند. همچنین نامه ای از طرف قیس جعل کرد که متن نامه بدین شرح است:

اما بعد... کشتن عثمان حادثه بزرگی در اسلام بود و من به خودم و دینم دقت کردم، به خود ندیدم که کمک کنم به قومی که امامشان را کشتند درحالی که او شخص مسلمان، محترم و پاکی بود. طلب آمرزش از خدا می کنیم برای گناهانمان. بدانید که من با شما طرح صلح را پیش گرفتم و دوست دارم جنگیدن با قاتلان امام هدایت شده مظلوم را، پس از من آنچه از اموال و مردان دوست داری بخواه که به سرعت برای تو بفرستم اهل شام که خیال می کردند قیس واقعاً چنین نامه ای نوشته، مجاب شدند که با معاویه همراه شده و به خونخواهی عثمان بپردازند. (گلی زواره قمشه ای، 1380 ص 56). انتشار این نامه جعلی باعث شد که امام علی (علیه السلام) با فشار اطرافیانش! برخلاف میل باطنی اش، قیس را از استانداری مصر، برکنار کند (ابن أبي الحديد، ج 6، ص.62)

2-وقتی امام (علیه السلام) «جریر بجلی» را به نزد معاویه فرستاد و او را به بیعت دعوت کرد (شریف الرضی،1414، نامه 8)، معاویه دستور داد «شرحبیل الکندی» که معروف ترین شخصیت ها در شام بود را احضار کنند. معاویه به یک گروه از یاران خود دستور داد که تک تک آن ها به شرحبیل تفهیم کنند که علی آن کسی است که عثمان بن عفان را کشته است. شرحبیل بر معاویه وارد شد. معاویه او را از ورود بجلی از جانب امام برای اخذ بیعت از معاویه باخبر کرد و چنین وانمود کرد که وی برای پاسخ به فرستاده امام، منتظر نظر شرحبیل است؛ و ادعا کرد که امام (علیه السلام) عثمان را کشته است. شرحبیل از او مهلت خواست تا در مورد کشته شدن عثمان به دست امام علی (علیه السلام) تحقیق کند. شرحبیل وقتی ازآنجا خارج شد به همان گروهی برخورد که معاویه قبلاً از آن ها خواسته بود کشته شدن عثمان

ص: 177

را به گردن امام بیندازند. وقتی شرحبیل از آن ها جریان را جویا شد، تک تک آن ها به او گفتند که علی عثمان را کشته است. دیگر شکی برای شرحبیل باقی نماند که آن ها راست گو هستند و به سوی معاویه برگشت درحالی که داد می زد:

ای معاویه، مردم کجایند؟ چرا علی عثمان را کشته است؟! به خدا اگر بیعت کنی تو را از شاممان بیرون می کنیم یا تو را می کشیم...

معاویه هم که منتظر چنین سخنانی بود و با همین هدف برای شرحبیل نقشه کشیده بود جواب داد:

من با شما مخالفت نمی کنم، من نیستم مگر مردی از اهل شام (الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10 ص 409 – 421)(1)

ص: 178


1- به نقل از اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی (ره)، به نشانی http://ekmal.ir/، تاریخ دست رسی 3/04/ 1398 و سایت حوزه https://hawzah.net/fa/goharenab/View/، طی مقاله ای با عنوان «گوشه ای سیاست های معاویه برای فریب افکار عمومی».

بخش چهارم: گستره جنگ نرم در بعد اجتماعی

اشاره

ص: 179

مقدمه

جنگ نرم در حوزه مسائل اجتماعی موارد و مصادیق زیادی را در برمی گیرد. در این بخش به چند مورد مهم و مبتلابه پرداخته ایم نظیر وارونه جلوه کردن امور، شایعه پراکنی، القاي خوف و وحشت در دل مردم، فرار از مسئولیت، مانع تراشی، دروغ پراکنی، تحریک عواطف مصلحانِ الهی، نفوذ در لایه های جامعه اسلامی، نفوذ به عامه مردم، تلاش برای نفوذ به ارکان نظام، نفاق و نیرنگ، گسترش انواع فساد و غیره.

2-2- گستره جنگ نرم در بعد اجتماعی

2-2-1- بردگى و بندگی انسان ها

قرآن كريم (مؤمنون/ 47)(1)، شيوه حكومتى مستكبران (ازجمله فرعون) را «تعبيد» (به بنده گرفتن) مى داند. در اين آيه فرعون و مستكبران قومش مى گفتند كه بنى اسرائيل، بندگان (بردگان) مايند. در آیه 29 سوره شعراء(2)، فرعون، حضرت موسى (علیه السلام) را تهديد

ص: 180


1- فَقَالُواْ أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَ قَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُون؛ آنها گفتند: آيا ما به دو انسان همانند خودمان ايمان بياوريم، در حالى كه قوم آنها بردگان ما هستند (مؤمنون/ 47).
2- قَالَ لَئنِ ِ اتخَّذْتَ إِلَاهًا غَيرْى لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِين؛ (فرعون خشمگين شد و) گفت: اگر معبودى غير از من برگزينى، تو را از زندانيان قرار خواهم داد! (شعراء /29).

مى كند كه اگر بار ديگر از ربوبيت رب العالمین و رسالت خودش از طرف او سخن به ميان آورد، او را به زندان خواهد انداخت و اين، روش همه جاهلان است، كه وقتى حرف حسابى نداشته باشند، متوسل به زور شده، تهديد مى كنند و وعيد مى دهند (طباطبایی، 1374، ج 15، ص: 381).

از روش های مهم مستكبران براى به استضعاف كشيدن توده هاى مردم، از یک سو القا می کنند که آنان بدون تکیه بر ثروتمندان و صاحبان قدرت، قادر به ادامه حيات نيستند. به عنوان نمونه:

دونالد ترامپ، رئیس جمهوری وقتِ آمریکا در جمع حامیانش در شهر ساوتهیون در ایالت میسیسیپی تأکید کرد: ما از عربستان سعودی محافظت می کنیم. شاید شما بگویید که آن ها ثروتمندند و من عاشق پادشاه، ملک سلمان هستم؛ اما گفتم: پادشاه! ما از شما حفاظت می کنیم. شما بدون ما دو هفته هم دوام نخواهید آورد. باید هزینه های ارتش خودتان را بپردازید (خبرگزاری ایسنا،11 مهر 1397)(1).

از سوی دیگر، شرایط نامساعدی به وجود می آورند که توده های مستضعف، برای ادامه حیات (خوراک، پوشاک...) به بردگی استکبار تن دهند. نمونه بارز آن، آوارگان فلسطین است(2) (گروه اجتماعی،1379).

2-2-2- وارونه جلوه دادن امور (آدرس غلط دادن)
اشاره

به استناد، آیه 48 سوره توبه(3)، یکی از برنامه های دشمن (منافقان)، وارونه جلوه دادن امور (آدرس غلط دادن) است.

ص: 181


1- https://www.isna.ir/news/97071106261/
2- خوشبختانه، اخیرا گروه های مقاومت فلسطین، مسلح به موشک شده طی 13 و 14 اردیبهشت 1398 شمسی، در پاسخ به تجاوز رژیم صهیونیستی به نوار غزه ضمن شلیک 600 موشک طی دو روز به سرزمین های اشغالی تاکید کردند این تازه شروع نبرد است (روزنامه کیهان، مورخه 15/2/1398، http://kayhan.ir/fa/news/159587.)
3- قَلَّبُواْ لَكَ الْأُمُورَ حَتىَ جَاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ؛ كارها را بر تو دگرگون ساختند (و به هم ريختند) تا آن كه حق فرا رسيد و فرمان خدا آشكار گشت (و پيروز شديد) (سوره توبه، آیه 48).

آرى، همين منافقين بودند كه همواره امور را براى تو دگرگونه ساخته، نعل را وارونه مى زدند (طباطبایی،1374 ج 9، ص: 390).

یک نمونه عینی

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، طبق اصل 150 قانون اساسی و ماده های یکم و دهم اساس نامۀ این نهاد (با تائید مجلس) در نگهبانی از انقلاب اسلامی ایران و دستاوردهای آن و کوشش مستمر در راه تحقق آرمانه ای الهی و گسترش حاکمیت قانون خدا، در توسعه کشور مشارکت نموده در حوادث طبیعی حضور فعال و چشمگیر دارد.

در حوزۀ سازندگی، پروژه های بزرگ عمرانی را طی قرارداد با دولت ها مدیریت می کند. نمونه بارز آن افتخار آفرینی سپاه درمیدان گازی پارس جنوبی و پالایشگاه ستاره خلیج فارس است(1)، این در حالی است که شرکت های خارجی مانند توتالِ فرانسه و غیره(2) به بهانه تحریم و خروج آمریکا از برجام و... از همکاری با ایران خودداری کرده از ایران رفتند! و...

در مقابل این همه خدماتِ نهاد انقلابی سپاه پاسداران، عده ای منافق، سپاه را دولتی در سایه خوانده، کوتاهی های برخی مسئولین غرب گرا را به گردن سپاه می اندازند! گروهی نادان و ناآشنا به مسائل (سیاسی، اقتصادی، بین المللی و...) نیز باکمال تأسف، با آنان همراهی می کنند!

ص: 182


1- [1] http://kayhan.ir/fa/news/154821/- کیهان. 28 بهمن 1397.
2- https://www.mashreghnews.ir/news/857251/-مشرق نیوز. 30 اردیبهشت 1397
2-2-3- شایعه پراکنی
اشاره

* شایعه پراکنی (1)

شايعه، هر گزارش تأييد نشده يا شرح حادثه ای است که بدون توجه به درستی يا نادرستي آن پخش می شود (معارف و همکاران،1395 ص 3).

امروزه، یکی از روش های مهم جنگ نرم و عملیات روانی، پخش «شایعات» در جامعه است. تا از این طریق، به اهداف خود دست یابند.

شایعه، به مثابه یکی از ابزارهای پنهان تبلیغ، آسیب هایی جبران ناپذیر بر پیکره نیروهای درگیر درصحنه نبرد بر جای می گذارد. شايعه ازجملۀ آسیب هایی است که تأثيرات آن در بعد نظامي و امنيتي مخرب تر از حوزه های ديگر است. بايد گفت در محیط ها و موقعیت های بحراني و آسیب زا (تروماتيک)، مانند جنگ، افراد شدیداً به دليل مسائلي چون اميد به پيروزي، ترس از شکست، تهديدات جاني و مالي، جدايي از افراد موردعلاقه و... دچار اضطراب و ناامني رواني هستند. ازاین رو، به دليل فقدان امنيت رواني، در مواجهه با اخبار و رويدادهاي اطراف خود، واکنش های هيجاني سريع نشان می دهند و از اخبار تأثير می پذیرند بر اين اساس، زماني که شايعاتي در ميدان نبرد پخش می شود، نيروهايي که از هوشياري و بصيرت کمتري بهره مند هستند در برابر اين سلاح زهرآگين، پايداري و قدرت مقابلۀ خود را از دست می دهند و اسير جو شايعات می شوند. بررسی آیات قرآن حکایت از آن دارد که کفار و منافقان در جنگ های احد، بدر صغری، حمراء الاسد، احزاب و تبوک از حربه تولید و انتشار شایعات بهره برده اند (معارف و همکاران، 1395 ص 1-2).

بسترهاي مؤثر در شکل گیری شايعه عبارت اند از اهميت و ابهام، تأخير در اطلاع رسانی، نداشتن ارزيابي صحيح، تحصيل اطمينان اهداف و انگیزه های شایعه سازان

ص: 183


1- نظر به نقشِ بالای شایعه در جنگ نرم، مخصوصا میان عامه مردم، در این باره کمی بیشتر بحث کرده ایم.

شامل القاي خوف و وحشت، تضعيف توان روحي مؤمنان، فريب افکار عمومي، ايجاد سستي در عزم و اراده نيروها، ايجاد اختلاف و تفرقه (معارف و همکاران،1395).

لذا یکی از شیوه های دشمن، پخش شایعات است (آل عمران/173؛ نساء/83؛ احزاب/13 و...)(1). چند نمونه هایی از شایعات در قرآن کریم که دشمن در جنگ علیه مسلمین استفاده کرده بر روحیه و رفتار مسلمین تأثیر بد(2) گذاشته است؛ عبارت اند از:

2-2-3-1- شایعه شهادت نبی مکرم اسلام در جنگ احد

سپاه اسلام در روز احد بعد از گرم شدن تنور جنگ، ظن قوى پيدا كردند به اينكه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) کشته شده (آل عمران/144)(3) به همين جهت متفرق شده و پشت به قتال كردند و عده ای نیز از دین اسلام خارج شدند (طباطبایی،1374 ج 4، ص: 57).

2-2-3-2- شایعه سازی کفار در غزوه حمراء الاسد

مسلمانان که در غزوه احد شکست خورده بودند، با مجروحان فراوانی به مدینه بازگشتند… لشکر دشمن پس از پیروزی در احد، در غرور خود غوطه ور شده و تصمیم حمله مجدد به شهر مدینه و یکسره کردن کار مسلمانان را دشت (ابن کثیر، بیتا ج 4، ص 48). یک روز پس بازگشت از احد، پیامبر صل الله علیه و اله دستور می دهد دشمن را تعقیب کنید و جز

ص: 184


1- الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ؛ اينها كسانى بودند كه مردم (منافق)، به آنان (مومنین) گفتند: مردم [لشكر دشمن] براى (حمله به) شما اجتماع كرده اند از آنها بترسيد (آل عمران/173).* وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ؛ و هنگامى كه خبرى از پيروزى يا شكست به آنها برسد، (بدون تحقيق) آن را شايع مى سازند (نساء/82).* يَأَهْلَ يَثرْبَ لَا مُقَامَ لَكمُ ْ فَارْجِعُواْ؛ اى اهل يثرب (اى مردم مدينه)! اينجا جاى توقف شما نيست به خانه هاى خود بازگرديد (احزاب/13).
2- در مواردی نیز، مسلمین هیچ توجهی به شایعات دشمن نداشته اند، مثل غزوة حمراء الاسد (آل عمران/173).
3- وَ مَا محُمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِيْن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلىَ أَعْقَابِكُمْ وَ مَن يَنقَلِبْ عَلىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضرُّ اللَّهَ شَيْا وَ سَيَجْزِى اللَّهُ الشَّاكِرِين؛ محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فقط فرستاده خداست و پيش از او، فرستادگان ديگرى نيز بودند آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، شما به عقب برمى گرديد؟ (و اسلام را رها كرده به دوران جاهليّت و كفر بازگشت خواهيد نمود؟) و هر كس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمى زند و خداوند بزودى شاكران (و استقامت كنندگان) را پاداش خواهد داد (آل عمران/144).

کسانی که دیروز در جنگ حضور داشتند کسی نباید با ما (از مدینه) خارج شود(1) (واقدی، 1409 ق، ج 1، ص 334؛ ابن سعد، 1418 ق، ج 2، ص 37-38). منافقين كه از يارى اسلام مضايقه كردند به منظور اينكه مسلمانان را هم از رفتن به جنگ بازبدارند و سست كنند، به ايشان گفتند: ناس يعنى مشركين جمعيت بسيارى براى جنگ با شما جمع كرده اند، (طباطبایی،1374 ج 4، ص: 100)؛ اما مسلمانان براثر اين تبليغات، نه فقط دچار وحشت نشدند بلکه، بر ايمانشان افزوده شد(2) (طبرسي، 1373، ج 2 ص 889).

پیامبر اکرم صل الله علیه و اله و یارانش پس از 5 روز، بدون درگیری و بدون هیچ گونه تلفات بلکه با سود فراوان، از حمراءالاسد به مدینه بازگشند (واقدی، 1409 ق، ج 1، ص 334)(3)، چون دشمنان، به خاطر ترسشان، ازجمله مجدد به مدینه منصرف شدند، این غزوه شکستی روانی و تبلیغی برای قریش و منافقان و یهود مدینه بود و روحیه مسلمانان را هم تقویت کرد. آیات 172 تا 175 سوره آل عمران در شان غزوه حمراء الاسد نازل شده است.

2-2-3-3- شایعه سازی کفار در غزوه بدر صغرا

غزوه «بدر صغرا» یک سال پس از جنگ احد در ماه ذی قعده رخ داد، پس از جنگ احد ابو سفیان گفته بود: وعده ما و شما سال دیگر در بدر! چون موعد مزبور فرارسید ابوسفیان با مشکلات زیادی روبه رو شد و نتوانست در موعد مقرر در بدر حضور یابد اما

ص: 185


1- الَّذِينَ اسْتَجَابُواْ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَا أَصَابهَمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُواْ مِنهْمْ وَ اتَّقَوْاْ أَجْرٌ عَظِيم؛ كسانى كه [در نبرد احد] پس از آنكه زخم برداشته بودند، دعوت خدا و پيامبر [او] را اجابت كردند، براى كسانى از آنان كه نيكى و پرهيزگارى كردند پاداشى بزرگ است (آل عمران/172).
2- الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَ قَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ؛ همان كسانى كه [برخى از] مردم به ايشان گفتند: مردمان براى [جنگ با] شما گرد آمده اند پس از آن بترسيد! و [لى اين سخن] بر ايمانشان افزود و گفتند: خدا ما را بس است و نيكو حمايتگرى است (آل عمران/173).
3- فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيم؛ پس با نعمت و بخششى از جانب خدا، [از ميدان نبرد] بازگشتند، در حالى كه هيچ آسيبى به آنان نرسيده بود و هم چنان خشنودى خدا را پيروى كردند و خداوند داراى بخششى عظيم است (آل عمران/174).

لشکر اسلام تا روز هشتم ماه ذی قعده، منتظر آمدن مشرکین مکه بودند. به خاطر حاضر نشدن مشرکین در وعده گاه، مسلمانان بدون درگیری منطقه را ترک کردند (واقدی، 1409 ق، ج 1، ص 384).

آیه 83 سوره نساء(1)، با داستان بدر صغرا تطبيق مى كند (طباطبایی،1374 ج 5، ص: 29) که هرگاه به منافقان يا بقولى مسلمانان ضعيف و زبون، خبرى برسد كه حاكى از يورش دشمن به مدينه باشد و ايجاد ترس كند يا حاكى از پيروزى مؤمنان بر دشمن باشد و ايجاد امنيتى كند؛ اين خبر را در ميان مردم منتشر مى كنند، بدون اينكه به صحت آن يقين داشته باشند. خداوند از انتشار این گونه اخبار كراهت دارد، زيرا خواه ناخواه منتشرکنندگان آن از دروغ گویی مصون نخواهند بود و همچنين اخبار وحشت آور، مردم مؤمن را دچار ترس و نگرانى مى سازد (طبرسی،1360 ج 5، ص: 264)(2).

2-2-3-4- شایعه سازی منافقان در جنگ احزاب (خندق)

غزوه خندق یا غزوه احزاب از غزوات پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که در سال پنجم هجری قمری رخ داد. این جنگ با توطئه قبیله بنی نضیر آغاز شد و قریش با تمام متحدان خود برای ریشه کن کردن اسلام هم داستان شدند. برای مقابله با مشرکان به پیشنهاد سلمان فارسی، مسلمانان در اطراف مدینه خندق حفر کردند (واقدى،1409 ق، ج 2، ص 445). این جنگ با پیروزی مسلمانان به پایان رسید و مشرکان عقب نشینی کردند. در این جنگ حضرت علی عمرو بن عبدود را به هلاکت رساند (جعفريان، 1383 ص 167).

ص: 186


1- فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيم؛ پس با نعمت و بخششى از جانب خدا، [از ميدان نبرد] بازگشتند، در حالى كه هيچ آسيبى به آنان نرسيده بود و هم چنان خشنودى خدا را پيروى كردند و خداوند داراى بخششى عظيم است (آل عمران/174).
2- این آیه به نحوی به امور فنی وتخصصی نیز می پردازد؛ یعنی گزارش های خاص و طبقه بندی شده باید توسط اهل فن، در صورت صلاحدید، منتشر شود.

طبق آیه 12 و 13 سوره احزاب(1)، منافقان و مسلمین بیماردل، به شایعه پراکنی و نشر اکاذیب پرداخته برای متفرق نمودن سپاه اسلام کوشیدند. به صراحت می گفتند «خدا و فرستاده اش جز فريب به ما وعده اى ندادند»(مکارم شیرازی،1374، ج 17، ص: 226).

بسترهاي مؤثر در شکل گیری شايعه عبارت اند از اهميت و ابهام، تأخير در اطلاع رسانی، نداشتن ارزيابي صحيح، تحصيل اطمينان(معارف و همکاران،1395). اهداف و انگیزه های شایعه سازان شامل القاي خوف و وحشت، تضعيف توان روحي مؤمنان، فريب افکار عمومي، ايجاد سستي در عزم و اراده نيروها، ايجاد اختلاف و تفرقه.

2-2-4- القاي خوف و وحشت در دل مردم

از دیگر کارهای دشمن (منافقان) القاي خوف و وحشت در دل مسلمین است. قرآن کریم (آل عمران/173- 175)(2)، از این نقشۀ شوم، پرده برمی دارد.

در غزوۀ «حمراءالاسد»، عوامل تبليغاتى دشمن و برخى از مردمان ساده اندیش و ترسو، به رزمندگان و مجاهدانِ اسلام، تلقين و نصيحت مى كنند كه دشمن قوى است و كسى نمى تواند حريف آنان بشود، پس بهتر است درگير جنگ نشويد. امّا مسلمانان واقعى، بدون هيچ ترس و هراسى، با آرامش خاطر و با توكّل به خداوند، در پاسخ به آنان مى گويند:

ص: 187


1- إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِينَ فىِ قُلُوبهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا؛ هنگامى كه منافقان و كسانى كه در دلهايشان بيمارى است مى گفتند: خدا و فرستاده اش جز فريب به ما وعده اى ندادند (احزاب/12) * وَ إِذْ قَالَت طَّائفَةٌ مِّنهْ يَأَهْلَ يَثرْبَ لَا مُقَامَ لَكمُ فَارْجِعُواْ وَ يَسْتَذِنُ فَرِيقٌ مِّنهْمُ النَّبىِّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَ مَا هِىَ بِعَوْرَةٍ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا؛ و (نيز) به خاطر آوريد زمانى را كه گروهى از آنها گفتند: اى اهل يثرب (اى مردم مدينه)! اينجا جاى توقف شما نيست به خانه هاى خود بازگرديد! و گروهى از آنان از پيامبر اجازه بازگشت مى خواستند و مى گفتند: خانه هاى ما بى حفاظ است! در حالى كه بى حفاظ نبود آنها فقط مى خواستند (از جنگ) فرار كنند (احزاب/13)
2- الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَ قَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ؛ همان كسانى كه [برخى از] مردم به ايشان گفتند: مردمان براى [جنگ با] شما گرد آمده اند پس از آن بترسيد! و [لى اين سخن] بر ايمانشان افزود و گفتند: خدا ما را بس است و نيكو حمايتگرى است (آل عمران/173). *إِنَّمَا ذَالِكُمُ الشَّيْطَانُ يخُوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تخَافُوهُمْ وَ خَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِين؛ اين فقط شيطان (منافق) است كه پيروان خود را (با سخنان و شايعات بى اساس) مى ترساند. از آنها (دشمن) نترسيد! و تنها از من (خدا) بترسيد اگر ايمان داريد! (آل عمران/175)

«خدا ما را كافى است؛ و او بهترين حامى ماست»(قرائتى، 1388، ج 1، ص: 654). آیه 175 آل عمران، تأکید می نماید که اين شيطان است كه دوستان خويش را (از قدرت كفّار) مى ترساند، پس اگر ایمان دارید از آنان نترسيد و فقط از (مخالفت) من بترسيد.

در این غزوه، رزمندگان اسلام، بدون درگیری با دشمن، پیروزمندانه، باسود و نعمت فراوان برگشتند (آل عمران/174)(1).

2-2-5- مانع تراشی وبهانه گیری (فرار از مسولیت).
اشاره

دشمنان داخلی (منافقان) برای شانه خالی کردن از مسئولیت و عدم انجام وظایف، همیشه بهانه تراشی و مانع تراشی می کنند.

به عنوان نمونه به چند مورد از مانع تراشی منافقان در جريان جنگ تبوک(2) توجه کنید:

منافقان، از هر بهانه ای برای عدم حضور خود و دیگران در غزوه تبوک، استفاده می کردند، ازجمله

الف- می ترسیم به گناه مبتلا شویم!

وَ مِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لىّ ِ وَ لَا تَفْتِنىّ ِ أَلَا فىِ الْفِتْنَةِ سَقَطُوا؛ بعضى از آن ها مى گويند: «به ما اجازه ده (تا در جهاد شركت نكنيم) و ما را به گناه نيفكن»! آگاه باشيد آن ها (هم اکنون) در گناه سقوط كرده اند (توبه/49).

ص: 188


1- فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيم؛ به همين جهت، آنها (از اين ميدان) با نعمت و فضل پروردگارشان، بازگشتند در حالى كه هيچ ناراحتى به آنان نرسيد و از رضاى خدا، پيروى كردند و خداوند داراى فضل و بخشش بزرگى است. (آل عمران/174).
2- غزوه تبوک آخرین غزوه رسول اکرم در رجب و شعبان سال نهم هجری در منطقه تبوک بود. در این غزوه پیامبر اسلام (ص( به قصد نبرد با رومیان به منطقه تبوک رهسپار شد؛ ولی برخی از اصحاب و به ویژه منافقان مدینه از حضور در سپاه سرباز زدند یا کوشیدند در دل مسلمانان هراس بیفکنند. سپاه اسلام پس از اقامت چند روزه در تبوک و بدون درگیری با رومیان به مدینه بازگشت (واقدی، 1409 ج 3، ص 1056).
ب- خانه هایمان بی حفاظ است!

يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَ مَا هِىَ بِعَوْرَةٍ؛ مى گفتند: «خانه هاى ما بى حفاظ است» و [لى خانه هايشان] بى حفاظ نبود (احزاب/13).

ج- توان مقابله با دشمن نیست!

يَأَهْلَ يَثرْبَ لَا مُقَامَ لَكمُ فَارْجِعُواْ...؛ اى مردم مدينه، ديگر شمارا جاى درنگ نيست، برگرديد (احزاب/13)؛ یعنی در مقابل لشكرهاى مشركين تاب نمى آوريد و ناگزير بايد برگرديد (طباطبایی،1374 ج 16، ص: 430).

د- هوا گرم است

«قَالُواْ لَا تَنفِرُواْ فىِ الحْر...؛ در اين گرما، (به سوی ميدان جنگ) حركت نكنيد» (توبه/81).

2-2-6- دروغ گویی ودروغ پراکنی

کفار و منافقان، در مواجه با مسلمانان، مخصوصاً شخص رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پیوسته، دروغ می گفتند و فریبکاری می نمودند. قرآن کریم (منافقون/1؛ احزاب/12؛ توبه/107؛ عنکبوت/12)(1) به صراحت، می فرماید «إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ؛ همانا آنان دروغ می گویند».

ص: 189


1- إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُواْ نَشهْدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشهْدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُون؛ هنگامى كه منافقان نزد تو آيند مى گويند: ما شهادت مى دهيم كه يقيناً تو رسول خدايى، خداوند مى داند كه تو رسول او هستى، ولى خداوند شهادت مى دهد كه منافقان دروغگو هستند (و به گفته خود ايمان ندارند)(منافقون/1).* وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً؛ و (نيز) به خاطر آوريد زمانى را كه منافقان و بيماردلان مى گفتند: خدا و پيامبرش جز وعده هاى دروغين به ما نداده اند! (احزاب/12).* وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْريقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ؛ (گروهى ديگر از آنها) كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زيان (به مسلمانان) و (تقويت) كفر و تفرقه افكنى ميان مؤمنان و كمينگاه براى كسى كه از پيش با خدا و پيامبرش مبارزه كرده بود آنها سوگند ياد مى كنند كه: «جز نيكى (و خدمت)، نظرى نداشته ايم!» امّا خداوند گواهى مى دهد كه آنها دروغگو هستند! (توبه/107).* وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا لِلَّذينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبيلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ وَ ما هُمْ بِحامِلينَ مِنْ خَطاياهُمْ مِنْ شَيْ ءٍ إِنَّهُمْ لَكاذِبُون؛ و كافران به مؤمنان گفتند: شما از راه ما پيروى كنيد، (و اگر گناهى دارد) ما گناهانتان را بر عهده خواهيم گرفت! آنان هرگز چيزى از گناهان اينها را بر دوش نخواهند گرفت آنان به يقين دروغگو هستند (عنکبوت/12).

علی علیه السلام در دوران خلافت خود با چنین توطئه هایی روبه رو بود، آن گونه که سخنانش را درنمی یافتند و ناجوانمردانه، علی علیه السلام را به دروغ گویی متهم می نمودند تا هم نادانی خود را بپوشانند و هم از نفوذ کلام او بکاهند (آقاجانی قناد،1380 ص 36). امام (علیه السلام) به شبهات و شایعات آنان پاسخ محکمی داده است(1).

2-2-7- تحریک عواطف مصلحانِ الهی

تحریک عواطف مصلحانِ الهی و تلاش برای نزدیک شدن به او، به دست آوردن دل ایشان به منظور اخلال در فرایندِ دعوت انبیاء (مصلحانِ الهی)، از دیگر برنامه های دشمن بشمار می رود. طبق آیه 62 سوره هود(2)، این برنامه، علیه حضرت صالح (علیه السلام) اجرا شد. تا شاید بتوانند با تعریف اجمالی از ایشان، مانع تحقق احکام الهی شوند.

2-2-7- نفوذ در لایه های جامعه اسلامی
اشاره

یکی از برنامه های دشمن (منافقان)، تلاش برای نفوذ در لایه های مختلف جامعه اسلامی است.

ص: 190


1- لَقدْ بَلَغَنیِ اَنّکُمْ تَقُولُونَ عَلِیٌ یَکْذِبُ. قَاتَلَکُم اللّهُ فَعَلیَ مَنْ اَکْذِبُ؟ اَعَلَی اللّهِ؟ فَاَنَا اَوَّلُ مَنْ امَنَ بِهِ! اَمْ عَلَی نَبیِّهِ؟ فَاَنَا اَوَّلُ مَنْ صَدَّقَهُ! کَلّا وَ اللّهِ وَ لکِنَّهَا لَهْجَةٌ غِبْتُمْ عَنْهَا، وَ لَمْ تَکُونُوا مِنْ اَهْلِهَا؛ به من خبر دادند كه مى گوييد على دروغ مى گويد! خدا شما را بكشد، بر چه كسى دروغ روا داشته ام؟ آيا به خدا دروغ روا داشتم؟ در حالى كه من نخستين كسى هستم كه به خدا ايمان آوردم، يا بر پيامبرش؟ در حالى كه من اول كسى بودم كه او را تصديق كردم! نه به خدا هرگز! آنچه گفتم واقعيّتى است كه شما از دانستن آن دوريد و شايستگى درك آن را نداريد (شریف رضی، 1414، خطبه 71).
2- قَالُواْ يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوّاً قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ؛ گفتند ای صالح! تو پیش از این مایه­ امید ما بودی. آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان می­پرستیدند نهی می کنی، در حالی که ما به آنچه به سوی آن دعوت مان می­کنید در شک و تردید هستیم (هود/ 62).
الف- نفوذ به عامه مردم

قرآن کریم (توبه/47)(1)، با تعبیر «َ فِيكمُ ْ سَمَّاعُونَ لهَُم»(2)، یعنی در ميان شما، افرادى (سست و ضعيف) هستند كه به سخنان آن ها کاملاً گوش داده و تحت تأثیر قرار می گیرند؛ ضمن تائید نفوذ آنان، به عامه مسلمین، دراین باره هشدار می دهد.

خداوند به مسلمانان اخطار مى كند كه مراقب باشيد! افراد ضعيف الايمانى در گوشه و كنار جمعيت شما وجود دارند كه زود تحت تأثیر سخنان اين گروه منافق قرار مى گيرند. سماع، به معنى كسى است كه حال پذيرش و شنوايى او زياد است و بدون مطالعه و دقت هر سخنى را باور مى كند؛ بنابراین وظيفه مسلمانان قوى الايمان آن است كه مراقب اين گروه ضعيف باشند مبادا طعمه منافقان گرگ صفت شوند.0 يا این که در ميان شما افرادى هستند كه براى منافقان جاسوسى مى كنند (مکارم شیرازی 1374، ج 7، ص: 435).

ب- تلاش برای نفوذ به ارکان نظام اسلامی

دشمن تلاش می کند که به سران و ارکان جامعه اسلامی، رهبری (پیامبر ص) نفوذ کرده او را تحت تأثیر قرار دهد. بر اساس آیه 9 سوره قلم(3)، کفار، از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درخواست می کنند در مواضعش، نرمش نشان دهند تا آن ها نیز-در تقابل با دین خدا-

ص: 191


1- لَوْ خَرَجُواْ فِيكمُ مَّا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَ لَأَوْضَعُواْ خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِيكمُ ْ سَمَّاعُونَ لهَمْ وَ اللَّهُ عَلِيمُ بِالظَّلِمِين؛ اگر آنها همراه شما (بسوى ميدان جهاد) خارج مى شدند، جز اضطراب و ترديد، چيزى بر شما نمى افزودند و بسرعت در بين شما به فتنه انگيزى (و ايجاد تفرقه و نفاق) مى پرداختند و در ميان شما، افرادى (سست و ضعيف) هستند كه به سخنان آنها كاملًا گوش فرامى دهند و خداوند، ظالمان را مى شناسد. (توبه/47).
2- اين احتمال نيز وجود دارد كه «سماع» در این آیه شریف به معنى جاسوس بوده باشد يعنى در ميان شما پاره اى از افراد هستند كه براى گروه منافقان جاسوسى مى كنند.
3- [3] وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ؛ آنها دوست دارند نرمش نشان دهى تا آنها نرمش نشان دهند (نرمشى توأم با انحراف از مسير حق.) (قلم/9).

نرمش نشان دهند. ولی خداوند در آیه 8 سوره قلم(1)، آنان را دروغ گو معرفی کرده به پیامبرش امر می کند که از تکذیب کنندگان اطاعت مكن!

طبق آیه 4 سوره منافقون(2)، دشمن با ظاهرسازی و آراستگی ظاهری در سخن گفتن و ...، درصدد نفوذ به سران اسلام ازجمله پیامبر صل الله علیه و اله بود. به گونه ای که حضرت از ظاهرِ جذاب آنان شگفت زده شده به سخنانشان گوش می داد که خداوند متعال دراین باره توصیه های لازم را ارائه نمودند.

جايى كه پيامبر صل الله علیه و اله ظاهراً تحت تأثیر جذابيت سخنان آن ها قرار گيرد تكليف ديگران روشن است (مکارم شیرازی،1374 ج 24، ص: 154).

در ظاهر، ضمایر مفرد (مخاطب) نشان می دهد که مخاطب آیه 4 سوره منافقون شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است، چون آغاز سیاق نیز خطاب به خود حضرت است(3). ولی طبق نظر علامه طباطبایی (ترجمه الميزان، ج 19، ص:473) و دیدگاه برخی مفسرین دیگر (طبرسی،1377 ج 6 ص.238)، علاوه بر شخص نبی مکرم صل الله علیه و اله ناظر به عموم مسلمین هم هست.

زمخشری در «الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج 4، ص: 541» نقل می کند: «عبد اللَّه بن ابى، سركرده منافقان مردى درشت اندام، خوش قيافه و فصيح و چرب زبان بود، هنگامی که با گروهى از يارانش- که همانند او بودند- وارد مجلس رسول خدا صل الله علیه و اله مى شد؛ حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب از ظاهر آن ها تعجب مى كردند و به سخنانشان گوش فرا مى دادند ولى آن ها (به خاطر غرور و نخوتى كه داشتند) كنار ديوار رفته و به آن

ص: 192


1- فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِين؛ از تكذيب كنندگان اطاعت مكن (قلم/8).
2- وَ إِذا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسامُهُمْ وَ إِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُون؛ هنگامى كه آنها را مى بينى جسم و قيافه آنان تو را در شگفتى فرو مى برد و اگر سخن بگويند به سخنانشان گوش فرا مى دهى، امّا گويى چوبهاى خشكى هستند كه بر ديوار تكيه داده شده، هر فريادى از هر جا بلند شود بر ضدّ خود مى پندارند، آنها دشمنان واقعى تو هستند از آنان بر حذر باش، خداوند آنها را بكشد چگونه از حق منحرف مى شوند؟ (منافقون/4).
3- گرچه خطاب ها به شخص حضرت نیز جنبه تعلیمی به عامه مسلمین دارد.

تكيه كرده و مجلس را تحت تأثیر قيافه و سخنان خود قرار مى دادند و آيه ناظر به حال آن ها است».

2-2-5- نفاق و نیرنگ

دشمنان، براى متزلزل ساختن ايمان مسلمانان از هر وسيله اى استفاده مى كردند، طبق آیه 72 سوره آل عمران(1) یکی ازشیوه های منافقان،ایجاد شک و تردید بین مؤمنین است. ابتدا وانمود مي كردند كه مسلمان شده اند و پس از مدتي اعلام مي كردند كه از اسلام برگشته اند تا بدين طريق مسلمانان را به ارتداد جرئت داده قبح اين كار را بشكنند، در این عمل منافقانه، دانشمندانشان پیش قدم بودند (مکارم شیرازی،1374 ج 2، ص: 615). خداوند متعال در آیه 14 و 76 سوره بقره(2)نیز، پرده از این عمل زشت یهود برداشته آنان را رسوا می کند. مكر و حيله و استفاده از آن در تبليغات، از روش های مستكبران است. آنان براى خاموش كردن فرياد حق طلبانه انسان های الهى، از دروغ و تهمت استفاده مى كنند تا شناخت حقيقت براى مردم سخت گردد (برهانیان،1378). مستکبران، با انواع نیرنگ و نسبت دادنِ دروغ، تهمت و... به پیامبران الهی، در برابر دعوت آنان مقاومت کرده اند

ص: 193


1- وَ قَالَت طَّائفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ ءَامِنُواْ بِالَّذِى أُنزِلَ عَلىَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَ اكْفُرُواْ ءَاخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون؛ و جمعى از اهل كتاب (از يهود) گفتند: (برويد در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ايمان بياوريد و در پايان روز، كافر شويد (و باز گرديد)! شايد آنها (از آيين خود) بازگردند! (زيرا شما را، اهل كتاب و آگاه از بشارات آسمانى پيشين مى دانند و اين توطئه كافى است كه آنها را متزلزل سازد). (آل عمران/72).
2- وَ إِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُن؛ و هنگامى كه افراد باايمان را ملاقات مى كنند و مى گويند: «ما ايمان آورده ايم!» (ولى) هنگامى كه با شيطانهاى خود خلوت مى كنند، مى گويند: «ما با شمائيم! ما فقط (آنها را) مسخره مى كنيم!» (بقره/14).* وَ إِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُون؛ و هنگامى كه مؤمنان را ملاقات كنند، مى گويند: «ايمان آورده ايم.» ولى هنگامى كه با يكديگر خلوت مى كنند، (بعضى به بعضى ديگر اعتراض كرده) مى گويند: «چرا مطالبى را كه خداوند (در باره صفات پيامبر اسلام) براى شما بيان كرد، به مسلمانان بازگو مى كنيد تا (روز رستاخيز) در پيشگاه خدا، بر ضد شما به آن استدلال كنند؟! آيا نمى فهميد؟!» (بقره/76)

(غافر/26؛ ذاریات 52...)(1). حیله گری(2) و نیرنگ (نساء/142؛ رعد/42؛ نحل/26؛ صافات/98...)(3) از دیگر روش های کفار، منافقان و شیطان برای گمراه نمودن انسان های موحد و مؤمن است.

ترويج شعارهاى صلح و دوستى و مطرح ساختن حقوق بشر، دمكراسى خواهى، مبارزه با تروریسم و مخالفت ظاهرى با توليد و به کارگیری سلاح هاى شيميايى و هسته اى و نیز جنگ تبليغاتى و رسانه اى با برخى كشورهاى آسياى دور، همه از برنامه دقيق براى انحراف افكار عمومى و فريب مسلمانان جهان از توجه به توطئه اصلى و دشمنى هاى استكبار حكايت دارد (شیدائیان،1386 ص 77).

2-2-6- گسترش انواع فساد
اشاره

فساد در لغت، یعنی خارج شدن چيزى از حد اعتدال، چه كم و اندك و چه زياد. نقطه مقابل آن، صلاح است (راغب اصفهانى، 1369 ج 3، ص: 56). فساد، با اخلال در نظم و اعتدالِ شئ، به دست می آید، این اخلال یا در وجود خارجی، یا در نظم تکوینی، مانند قتل،

ص: 194


1- وَ قَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونىِ أَقْتُلْ مُوسىَ وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ إِنىّ ِ أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فىِ الْأَرْضِ الْفَسَاد؛ و فرعون گفت: «بگذاريد موسى را بكشم و او پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! زيرا من مى ترسم كه آيين شما را دگرگون سازد و يا در اين سرزمين فساد بر پا كند!» (غافر/26).* كَذَالِكَ مَا أَتىَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُواْ سَاحِرٌ أَوْ مجَنُون؛ اين گونه است كه هيچ پيامبرى قبل از اينها بسوى قومى فرستاده نشد مگر اينكه گفتند: «او ساحر است يا ديوانه!» (ذاریات/52)
2- قرآن کریم، طی ماده های مکر، خدع، کید ونظایر آن، به توطئه های فریبکارانه دشمن پرداخته است.
3- إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يخُادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُواْ إِلىَ الصَّلَوةِ قَامُواْ كُسَالىَ يُرَاءُونَ النَّاسَ وَ لَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلا؛ منافقان مى خواهند خدا را فريب دهند در حالى كه او آنها را فريب مى دهد و هنگامى كه به نماز برمى خيزند، با كسالت برمى خيزند و در برابر مردم ريا مى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى نمايند! (نساء/142).* وَ قَدْ مَكَرَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَميعاً يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّار؛ پيش از آنان نيز كسانى طرحها و نقشه ها كشيدند ولى تمام طرحها و نقشه ها از آن خداست! او از كار هر كس آگاه است و بزودى كفّار مى دانند سرانجام (نيك و بد) در سراى ديگر از آن كيست! (رعد/42).* قَدْ مَكَرَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُون؛ كسانى كه قبل از ايشان بودند (نيز) از اين توطئه ها داشتند ولى خداوند به سراغ شالوده (زندگى) آنها رفت و آن را از اساس ويران كرد و سقف از بالا بر سرشان فرو ريخت و عذاب (الهى) از آن جايى كه نمى دانستند به سراغشان آمد! (نحل/26).* فَأَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلين؛ آنها طرحى براى نابودى ابراهيم ريخته بودند، ولى ما آنان را پست و مغلوب ساختيم! (صافات/98).

یا در تشریعیات (آموزه های دینی) است (مصطفوى،1368، ج 9، ص: 85). بر اساس چندین آیه قرآن کریم (بقره/27،11،12، مائده/33؛ فجر/12؛ و...)(1)، یکی از برنامه های معاندانِ حق، گسترش انواع فساد، در جامعه است تا بدان وسیله، بتوانند به اسلام و مسلمین، آسیبی برسانند.

به استنادِ نص کلام الهی (عنكبوت/28)(2) دشمنانِ خدای متعال، درصدد اشاعه فحشاء و گناهان جديد در بين مردم هستند.

فساد، دامنۀ گسترده و مصادیقِ فراوانی دارد. نظیر فساد اخلاقی، فساد اقتصادی، فساد اداری و...، به چند مورد، فهرست وار، می پردازیم:

2-2-6-1- فساد اخلاقی

اخلاق، بخشی از دین است که به فضایل و رذایل اعمال انسان می پردازد. اخلاق به صفات درونی انسان گفته می شود که در او به صورت عادت درآمده است. اخلاق به خُلق های خوب و بد و اخلاق اجتماعی و فردی را تقسیم می شود.

ص: 195


1- الَّذينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ميثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون؛ فاسقان كسانى هستند كه پيمان خدا را، پس از محكم ساختن آن، ميشكنند و پيوندهايى را كه خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده و در روى زمين فساد ميكنند اينها زيانكارانند. (بقره/27).* وَ إِذا قيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُون؛ و هنگامى كه به آنان (منافقان) گفته شود: «در زمين فساد نكنيد» مى گويند: «ما فقط اصلاح كننده ايم»! (بقره/11).* أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُون؛ آگاه باشيد! اينها همان مفسدانند ولى نمى فهمند. (بقره/12).* إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ؛ كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمى خيزند و اقدام به فساد در روى زمين مى كنند، (و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مى برند)، فقط اين است كه اعدام شوند يا به دار آويخته گردند يا (چهار انگشت از) دست (راست) و پاى (چپ) آنها، بعكس يكديگر، بريده شود و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. اين رسوايى آنها در دنياست و در آخرت، مجازات عظيمى دارند. (مائده/33).* فَأَكْثَرُواْ فِيهَا الْفَسَاد؛ فساد فراوان در آنها به بار آوردند (فجر/12).
2- وَ لُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَلَمِين؛ و لوط را فرستاديم هنگامى كه به قوم خود گفت: شما عمل بسيار زشتى انجام مى دهيد كه هيچ يك از مردم جهان پيش از شما آن را انجام نداده است! (عنکبوت/28).

اخلاق به صفات درونی انسان گفته می شود که در درون نهادینه شده است. این واژه، هم خوی های نیکو و پسندیده مانند جوان مردی و دلیری را شامل می شود و هم خوی های زشت و ناپسند همچون فرومایگی و بزدلی را (مصباح يزدى، محمدتقى،1382 صص 13-14)، همچنین اخلاق فردی چون صبر و شجاعت و اخلاق اجتماعی مثل تواضع و ایثار را در برمی گیرد (مکارم شیرازی، 1385 خ.1 ص.76).

بنابراین، منظور از فساد اخلاقی،(1) یعنی عدم تحققِ بایدها و نبایدهای اخلاقی و دینی. چون هرگاه ارزش های اخلاقی- به عنوان بخش مهمی از آموزه های اسلامی و موتور محرک برای پایبندی به سایر گزاره های دینی- تضعیف شود؛ باور و عمل به سایر فرایض اسلامی نیز، کم رنگ خواهد شد. با کمرنگ شدنِ فرمان ها الهی، جامعه، راه سقوط را در پیش خواهد گرفت.

2-2-6-2- فساد جنسی

فساد جنسی یکی از مصادیق فساد اخلاقی است که شامل زنا(2)، لواط(3)، سحق(4)و سایر روابط عاطفی نامشروع و به طورکلی هر نوع لذتِ حرام از نامحرم را شامل می شود. قرآن کریم، علاوه بر لفظ «زنا» با اصطلاحاتی مانندِ «فحشاء»(5) و «فاحشه»، به این مقوله

ص: 196


1- درعرف امروزی، -به غلط- معنای متبادر از فساد اخلاقی، همان فساد جنسی- به عنوان یکی از مصادیق فساد اخلاقی- است.
2- آمیزش زن و مرد نا محرم.
3- همجنس بازی (آمیزش) دو مرد.
4- همجنس بازی (آمیزش) دو زن.
5- «فحشاء» و «فاحشه» در قرآن مجيد غالبا در موارد انحرافات جنسى و آلودگيهاى ناموسى به كار رفته، ولى از نظر مفهوم لغوى، به معنى هر گونه رفتاو گفتارى است كه زشتى آن بزرگ اطلاق می شود، در قرآن مجيد نيز گاهى در همين معنى وسيع استعمال شده باشد (مکارم شیرازی،1347، ج 14، ص: 404).

پرداخته در آیه 19 سوره نور(1)،آیه 27 سوره نساء(2) و …تصریح می نماید که تلاش برای «گسترش فساد جنسی» از برنامه های مهم دشمن است.

امروزه، گسترش فساد جنسی، یکی از مهم ترین برنامه های استکبار در کشورهای اسلامی است. باکمال تأسف در خیلی جاها هم از این راه، به اهداف خود رسیده اند.

ماجرا سقوط «اندلس» یک نمونه آشکار در این مورد است؛ یعنی گسترش فساد جنسی، عیاشی، میگساری تجمل گرایی، علت اصلی سقوطِ دولت اسلامی اندلس است. به عنوان نمونه:

دختران زیبا و طناز اروپایی که در همه جا مأمور دل ربایی از جوانان مسلمان اندلسی بودند؛ با دقت هر چه بیشتر مأموریت خود را انجام داده، درنتیجه جوانان مسلمان تا نیمه های شب در گوشه های مهمان خانه هایی که میعادگاه دختران اروپایی بود، به سر می بردند. عیاشی، شهوت رانی و پرده دری مخصوصاً در طبقه مأموران، بالا گرفت و زمینه را برای سقوطِ اندلس، با دسیسه مسیحیان، فراهم ساخت (شریعتی،1357 ص 2؛ رائف،1370).

ازاین جهت، دشمنان، در تلاش اند تا این تجربه را در ایران اسلامی نیز، اجرا نمایند(3)، آنان می کوشند تا با ترویج بد حجابی و بی حجابی، انتشار تصاویر و فیلم های مستهجن، عادی سازی روابط محرم و نامحرم و...فساد جنسی را دربین مسلمین رواج دهند. شبکه های ماهواره ای و شبکه های اجتماعی لجام گسیخته، از مهمترین ابزار های دشمن، در این زمینه است.

ص: 197


1- إِنَّ الَّذِينَ يحُبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فىِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ لهَُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فىِ الدُّنْيَا وَ الاَْخِرَةِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لَا تَعْلَمُون،كسانى كه دوست دارند زشتيها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد، عذاب دردناكى براى آنان در دنيا و آخرت است و خداوند مى داند و شما نمى دانيد! (نور/19).
2- وَ اللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ يُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشهَّوَاتِ أَن تمَيلُواْ مَيْلاً عَظِيمًا؛ خدا مى خواهد شما را ببخشد (و از آلودگى پاك نمايد)، امّا آنها كه پيرو شهواتند، مى خواهند شما بكلى منحرف شويد (نساء/27).
3- مشاهدات عینی و خیابانی حاکی است که به دلیلِ غفلتِ مردم ، متأسفانه، دشمن در این زمینه پیشروی هایی دارد!
2-2-6-3- فساد اداری

فساد اداری به معنای استفاده غیر قانونی از اختیارات دولتی، برای نفع شخصی است (محمودی و همکاران،1397 ص 67).

در یک دسته بندی کلی اشکال فساد اداری را به 10 مقوله زیر تقسیم بندی کرده اند 1-رشوه 2- اختلاس 3-تصرف غیر قانونی 4-تدلیس 5- اعمال نفوذ 6- پورسانت 7- کلاه برداری 8- اخاذی یا باج گیری 9- پارتی بازی 10- خویشاوند سالاری (محمودی و همکاران، 1397 ص 64).

فساد اداری، یکی از مهم ترین موانع توسعه و از علل افول دولت هاست. ازاین رو، بدخواهان بلاد اسلامی، درصدد گسترش این معضل در کشورهای مسلمان ازجمله ایران، هستند.

قرآن کریم (بقره/205)(1) نابودی زیرساخت های توسعه ازجمله کشاورزی و دامداری را از اقدامات دشمنان (منافقان)، به عنوان مصداق فساد اداری-اقتصادی، معرفی می نماید.

حضرت علی علیه السلام در خطبه 3 نهج البلاغه(2)، به اوج فساد اداری در زمان عثمان (خلیفه سوم) اشاره نموده تأکیددارند که همین فساد اداری- اخلاقی، عامل کشته شدن عثمان

ص: 198


1- إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ؛ و-منافقان- چون برگردد [يا رياستى يابد] كوشش مىكند كه در زمين فساد نمايد و كشت و نسل (دام ها و چهار پایان اهلی) را نابود سازد و خداوند تباهكارى را دوست ندارد (بقره/205)
2- إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثِيلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِيهِ يَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ- [خَضْمَ] خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِيعِ إِلَى أَنِ انْتَكَثَ عَلَيْهِ فَتْلُهُ وَ أَجْهَزَ عَلَيْهِ عَمَلُهُ وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُه؛ تا آن كه سومى به خلافت رسيد، دو پهلويش از پرخورى باد كرده، همواره بين آشپزخانه و دستشويى سرگردان بود و خويشاوندان پدرى او از بنى اميّه به پاخاستند و همراه او بيت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنه اى كه بجان گياه بهارى بيفتد، عثمان آنقدر اسراف كرد كه ريسمان بافته او باز شد و أعمال او مردم را برانگيخت و شكم بارگى او نابودش ساخت.

شد. این حضرت، در رابطه با پیامدهای منفی فساد اداری(1) و ضرورت پرهیز از آن(2)،به سران حکومتی، سفارش اکید داشته اند.

2-2-6-4- فساد اقتصادی
اشاره

* فساد اقتصادی (3)

فساد اقتصادی (فساد مالی) نقض قوانین موجود برای تأمین منافع و سود شخصی است (رحیمیان،1393 ص 105). در سنت شیعی «مکاسب محرمه»(4) با توجه به جایگاه آن در نهادهای رسمی و غیررسمی، دقیق ترین و عمیق ترین معادل مفهومی برای فساد اقتصادی از منظر اسلام هست (خدیوی رفوگر،1396 ص 47).

آيه 75 سوره شريفه آل عمران(5)، به اختلاف فاحشى كه اهل كتاب در حفظ امانت ها و پيمانها داشتند اشاره مى كند و مى فهماند اهل كتاب در اين باب در دو طرف تضاد و دو نقطه مقابل قرار دارند، بعضى حتى در يك دينار خيانت را روا نمى دارند و بعضى ديگر شتر را با بارش مى بلعند (مفسد اقتصادی هستند) (طباطبایی،1374، ج 3، ص: 413).

ص: 199


1- مَنْ جَارَ فِي سُلْطَانِهِ وَ أَكْثَرَ عُدْوَانَهُ هَدَمَ اللَّهُ بُنْيَانَهُ وَ هَدَّ أَرْكَانَه؛ هر كه ستم كند در سلطنت خود و بسيار كند ظلم خود را، خراب كند خدا بنيان او را و ويران كند أركان او را (تميمى آمدى، 1366 ص 347).
2- وَ إِنِّي أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَماً صَادِقاً لَئِنْ بَلَغَنِي أَنَّكَ خُنْتَ مِنْ فَيْ ءِ الْمُسْلِمِينَ شَيْئاً صَغِيراً أَوْ كَبِيراً لَأَشُدَّنَّ عَلَيْكَ شَدَّةً تَدَعُكَ قَلِيلَ الْوَفْرِ ثَقِيلَ الظَّهْرِ ضَئِيلَ الْأَمْرِ؛ همانا من، براستى به خدا سوگند مى خورم، اگر به من گزارش كنند كه در اموال عمومى خيانت كردى، كم يا زياد، چنان بر تو سخت گيرم كه كم بهره شده و در هزينه عيال، در مانده و خوار و سرگردان شوى (شریف الرضی،1414، نامه 20). (نامه امام به به زياد بن ابيه، جانشين فرماندار بصره).
3- دربخش پنجم (گستره جنگ نرم در حوزه مسایل اقتصادی)، خصوص فساد اقتصادی، کمی بیشتر بحث شده است.
4- مکاسب مُحَرَّمه به تجارت هایی گفته می شود که دین آنها را حرام اعلام کرده است. در فقه از تجارت های حرام با عنوان مکاسب محرّمه یادمی شود. همچنین عنوان مکاسب محرمه برای برخی از کتاب های فقهی که به این موضوع پرداخته اند، به کار رفته است.
5- وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدينارٍ لا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبيلٌ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُون؛ و در ميان اهل كتاب، كسانى هستند كه اگر ثروت زيادى به رسم امانت به آنها بسپارى، به تو باز مى گردانند و كسانى هستند كه اگر يك دينار هم به آنان بسپارى، به تو باز نمى گردانند مگر تا زمانى كه بالاى سر آنها ايستاده (و بر آنها مسلّط) باشى! اين بخاطر آن است كه مى گويند: «ما در برابر امّيّين [غير يهود]، مسئول نيستيم.» و بر خدا دروغ مى بندند در حالى كه مى دانند (اين سخن دروغ است). (آل عمران/75).
- رابطه فساد اداری و فساد اقتصادی

فساد اداری و فساد اقتصادی، گرچه در برخی مقوله ها نظیر رشوه، اختلاس و غیره، مشترک اند؛ ولی هرکدام حوزه اختصاصی خود را دارد.

2-2-7- تحقير توده هاى مستضعف

مستکبران، معتقدند جامعه انسانى به دو گروه اقويا و ضعفا تقسيم مى شود. اقويا، صاحبان قدرت و ثروت اند، كه همه بايد براى آنان كار كنند و آنان اند كه شايسته سرورى و حكومت اند. ضعفا انسان های منحط يا حيوانات انسان نما هستند كه فلسفه وجودی شان خدمت به اشراف است (طباطبايى، 1374، ج 10، ص 214، به نقل از فرقانی،1373 ص 18). قرآن کریم، در سوره هود، آيه 31،(1) این تفکر را نفی کرده به مستکبران پاسخ می دهد.

استکبار، در طول تاریخ، ضعیف را پایمال کرده است. فریدریش ویلهِلم نیچه فیلسوف، شاعر، منتقد فرهنگی آلمان در قرن 18 میلادی، صراحت حمایت از انسان های ضعیف را نکوهش می کند. او معتقد است انسان های ضعیف باید حذف شوند (نيچه،1373، قطعه 222 و 260).

2-2-8- آزار رساندن به پیامبر اکرم و مسلمانان

مسلمانان بعد از هجرت از دو ناحیه مورد اذیت و آزار بودند؛ ازیک طرف مشرکان به خانه و اموال آن ها در مکه هجوم برده، بستگان آنان را با زبان و رفتار ناشایست خود

ص: 200


1- . وَ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِندِى خَزَائنُ اللَّهِ وَ لَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لَا أَقُولُ إِنىِّ مَلَكٌ وَ لَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِى أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيهَمُ اللَّهُ خَيرْاً اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فىِ أَنفُسِهِمْ إِنىّ إِذًا لَّمِنَ الظَّلِمِين؛ من هرگز به شما نمى گويم خزائن الهى نزد من است! و غيب هم نمى دانم! و نمى گويم من فرشته ام! و (نيز) نمى گويم كسانى كه در نظر شما خوار مى آيند، خداوند خيرى به آنها نخواهد داد خدا از دل آنان آگاهتر است! (با اين حال، اگر آنها را برانم،) در اين صورت از ستمكاران خواهم بود!»(هود/31).

می آزردند و از سوی دیگر در مدینه از بدگویی و زخم زبان یهودیان در امان نبودند (حاجی صادقی 1390 ص 56). آیات متعدد قرآن (سوره توبه، آیه 61؛ احزاب، آیات 48، 57 و 58...)(1) بر این آزار و اذیت اشاره می کند.

یکی از عوامل خطرساز برای مسلمین در آن زمان، قبایل مختلف یهود مدینه بودند این ها دست به فتنه انگیزی زدند و شعارهای توهین آمیزی علیه پیامبر صل الله علیه و اله می دادند (جعفریان،1392 ج 1 ص 453).

2-2-9- تمسخر انبیاء و پیروانشان

ازنگاه قرآن کریم (انعام/10؛ یس/30؛ فرقان/41؛...)(2)، استهزاء، از برنامه های اصلی کفار و مشرکین، علیه انبیاء و پیروانشان است. معاندان، به طرق مختلف ازجمله چشمک زدن به هم دیگر (مطفّفین/30)(3)، خندیدن (مؤمنون/110؛ مطفّفین/29)(4)، نسبت دادن القاب نارواو... پیامبر صل الله علیه و اله ومسلمین و مومنین را مسخره می نمودند.

ص: 201


1- وَ مِنهْمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبىِّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُن؛ از آنها كسانى هستند كه پيامبر را آزار مى دهند و مى گويند: او آدم خوش باورى است!(توبه/61).* وَ لَا تُطِعِ الْكَفِرِينَ وَ الْمُنَفِقِينَ وَ دَعْ أَذَئهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلىَ اللَّهِ وَ كَفَى بِاللَّهِ وَكِيلا؛ و از كافران و منافقان اطاعت مكن و به آزارهاى آنها اعتنا منما و بر خدا توكّل كن و همين بس كه خدا حامى و مدافع (تو) است!(احزاب/48).* إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً؛ آنها كه خدا و پيامبرش را آزار مى دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته و براى آنها عذاب خواركننده اى آماده كرده است. (احزاب/57).* وَ الَّذينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبينا؛ و آنان كه مردان و زنان باايمان را به خاطر كارى كه انجام نداده اند آزار مى دهند بار بهتان و گناه آشكارى را به دوش كشيده اند. (احزاب/58).
2- وَ لَقَدِ اسْتهُزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِك؛ و پيش از تو پيامبرانى به استهزا گرفته شدند (انعام/10).* يَاحَسْرَةً عَلىَ الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كاَنُواْ بِهِ يَسْتهَزِءُون؛ افسوس بر اين بندگان كه هيچ پيامبرى براى هدايت آنان نيامد مگر اينكه او را استهزا مى كردند! (یس/3).* إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُواْ كاَنُواْ مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يَضْحَكُون؛ بدكاران (در دنيا) پيوسته به مؤمنان مى خنديدند، (مطفّفین/29).* وَ إِذا رَأَوْكَ إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلاَّ هُزُواً أَ هذَا الَّذي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولا؛ و هنگامى كه تو را مى بينند، تنها به باد استهزايت مى گيرند (و مى گويند): آيا اين همان كسى است كه خدا او را بعنوان پيامبر برانگيخته است؟! (فرقان/41).
3- وَ إِذَا مَرُّواْ بهِمْ يَتَغَامَزُون؛و هنگامى كه از كنارشان مى گذشتند آنان را با اشاره تمسخر مى كردند، (مطفّفین /30).
4- فَاتخَّذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتىَّ أَنسَوْكُمْ ذِكْرِى وَ كُنتُم مِّنهْمْ تَضْحَكُون؛ امّا شما آنها را به باد مسخره گرفتيد تا شما را از ياد من غافل كردند و شما به آنان مى خنديديد! (مؤمنون/110).* إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُواْ كاَنُواْ مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يَضْحَكُون؛ بدكاران (در دنيا) پيوسته به مؤمنان مى خنديدند، (مطفّفین/29).

یهود از راه های گوناگون مسلمانان را مورد تمسخر قرار می دادند از آن جمله مسئله نماز گزاردن به بیت المقدس بود (سبحانی تبریزی،1373 ص 218) که با نزول آیه تغییر قبله (بقره/144)(1) این مشکل حل شد. یهودیان ثروتمند مدینه که با پیشرفت روزافزون حکومت اسلام، موجودیت و هستی خود را بر پرتگاه نیستی می دیدند، جنگ سرد و تبلیغاتی را با نشر شعارهای زننده و اشعار توهین آمیز آغاز نمودند و به سر انجام، با عنایت به آیه 59 سوره حجر(2)، خداوند متعال، شرِمخالفان را از پیامبر صل الله علیه و اله دفع می نماید.

2-2-10- ایجاد ناامیدی درجامعه (یأس)

از مهمترین شیوه ها و برنامه های جنگ نرم در حوزه اجتماعی، ایجاد ناامیدی درجامعه و تاریک نشان دادنِ آیندۀ جامعه اسلامی است.

امیدواری موهبتی از جانب خداوند است که به انسان های مؤمن داده شده تا هیچ گاه از تلاش بازنایستند و با قوت بیشتری مسیر زندگانی را طی کنند. پیامبر اکرم صل الله علیه و اله دراین باره فرمود: «امید و آرزو رحمت است براى امت من و اگر آرزو نبود ما در بچه اش را شیر نمى داد و باغبان نهالى نمى کاشت»(3)

در مقابل، ناامیدی ناشی از وسوسه های شیطانی است که در دل رسوخ می کند به گونه ای که انسان را از تلاش بازمی دارد و او را تبدیل به موجودی منزوی و خانه نشین و بی خاصیت می کند؛ این حالت به قدری قبیح است که طبق فرمایش امام صادق علیه السلام (4) از گناهان کبیره محسوب می شود.

ص: 202


1- فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ؛ پس روى خود را به سوى مسجد الحرام كن (بقره/144).
2- إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئين؛ ما شرّ استهزاكنندگان را از تو دفع خواهيم كرد (حجر/95).
3- الْأَمَلُ رَحْمَةٌ لِأُمَّتِی وَ لَوْ لَا الْأَمَلُ مَا رَضَعَتْ وَالِدَةٌ وَلَدَهَا وَ لَا غَرَسَ غَارِسٌ شَجَراً (مجلسی، 1403، ج 74، ص: 174).
4- «مِنْ أَکْبَرِ الْکَبَائِرِ عِنْدَ اللَّهِ الْیَأْسَ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، وَ الْقُنُوطَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّه؛ بزرگ ترین گناهان کبیر نزد خدا، یأس از روح الله و ناامیدی از رحمت و نیکی خداست» (الکافی (ط - دارالحدیث)، ج 4، ص 472).

در توصیه حضرت یعقوب به فرزندانش نسبت به عدم ناامیدی دریافتن یوسف نبی علیه السلام ، ناامیدی را از صفات کافران می شمارند(1).

امروزه دشمن، با استناد به برخی مشکلات در ایران اسلامی، می کوشد، آینده را کاملاً تاریک نشان داده نسل جوان را مأیوس و دلسرد نماید.

2-2-11- ترویج اعتیاد و مسکرات

یکی از برنامه های دشمن برای استثمارِ کشورها، توزیع مواد مخدر و گسترش اعتیاد در بین مردم است؛ زیرا از یک سو، عقل به عنوان موتور محرک انسان از کار می افتد، از سوی دیگر هزینه های خانواده و به تبع آن، هزینۀ کلانِ کشور، برای مبارزه و درمانِ آن، مصرف می شود. اعتیاد به مواد مخدر و مسکرات، هزاران پیامدِ منفی از خود بجای می نهد که نتیجۀ آن ها، نابودی نظام خانواده و جامعه است که در این صورت، مستکبرین، بر کشور مسلط خواهند شد.

مشروبات الکلی(2)، ازجمله مواد مسکر و مخل عقل است که قرآن کریم، در آیه 90 سوره مائده،(3) آن را رفتار شیطانی معرفی نموده پرهیز از آن را مایه رستگاری می داند. طبق فرمایش امام کاظم علیه السلام (4)، هر چیزی که خاصیت شراب را داشته باشد؛ در حکم آن بوده و حرام است.

ص: 203


1- يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخيهِ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُون؛ پسرانم! برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خدا مأيوس نشويد كه تنها گروه كافران، از رحمت خدا مأيوس مى شوند (یوسف/87)
2- امروزه، با کمال تاسف، هزاران نوع، مواد مخدر و مسکراتِ صنعتی دردسترس مردمانِ متخلف هست؛ اما یکی از رایج ترین این مسکرات در طول تاریخ، مشروبات الکلی است که مصرف آن در عصر نزول نیز در بین مردم رواج داشت.
3- يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! شراب و قمار و بتها و ازلام [نوعى بخت آزمايى]، پليد و از عمل شيطان است، از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد! (مائده/90).
4- إِنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَ لَمْ يُحَرِّمِ الْخَمْرَ لِاسْمِهَا وَ لَكِنَّهُ حَرَّمَهَا لِعَاقِبَتِهَا فَمَا كَانَ عَاقِبَتُهُ عَاقِبَةَ الْخَمْرِ فَهُوَ خَمْرٌ؛ خداوند عزّ و جلّ شراب را به خاطر نامش حرام نكرده بلكه به سبب پيامدهاى آن حرامش كرده است، پس هر چيزى كه پيامدهاى شراب را داشته باشد آن نيزدرحکم شراب بوده و حرام است (کلینی،1407، ج 6، ص: 413).

روایات فراوانی درباره پیامدهای منفی شراب، ازجمله ضایع شدن عقل و...، وجود دارد به چند مورد بسنده می نماییم:

بر اساس حدیثِ امام علی علیه السلام (1) فلسفه تحریمِ خمر، صیانت از عقل است. امام صادق علیه السلام (2) مواردی از پیامدهای منفی شراب خواری و مصادیق فساد را می شمارند ازجمله قتل، زنا (حتی زنا با محارم)، شرارت و غیره.

مواد مخدر یک موضوع مستحدثه نمی باشد، زیرا برخی از آن ها در کلمات ائمه معصومین (علیه السّلام) و فقهای قدیم آمده آثار و احکام شرعی مختلفی بر آن مترتب شده است، نظیر بنج (حشیش/ماری جوانا)، مفتر، مخدر و افیون.

به عنوان نمونه، مرحوم ابن ادریس، از فقهای قرن ششم ه.ق، به صراحت، برای مصرف بنج (بنگ)، مجازاتی معین می کنند (ابن ادریس،1410، ج 3 ص 511).

لذا یکی از برنامه های دشمن در حوزۀ اجتماعیِ جنگ نرم، ترویج اعتیاد و مسکرات در جوامع اسلامی است.

ص: 204


1- امام على علیه السلام: فَرضَ اللّه ُ تَرْكَ شُرْبِ الخَمرِ تَحْصينا للعَقلِ؛ …. خداوند براى حفظ عقل، ترك شرابخوارى را واجب گردانيد (تميمى آمدى، 1366 ص 177).
2- امام صادق علیه السلام : حَرّمَ اللّه ُ الخَمرَ لِفِعْلِها و فَسادِها، لأنّ مُدْمِنَ الخَمرِ تُورِثُهُ الارْتِعاشَ و تَذهَبُ بنُورِهِ و تَهْدِمُ مُرُوّتَهُ و تَحْمِلُهُ على أنْ يَجْتَرئَ على ارتِكابِ المَحارِمِ و سَفْكِ الدِّماءِ و رُكوبِ الزِّنا و لا يُؤمَن إذا سَكِرَ أنْ يَثِبَ على حُرَمِهِ و لا يَعْقِلُ ذلكَ و لا يَزيدُ شارِبَها إلاّ كُلَّ شَرّ؛ خداوند شراب را به علّت تأثير بد و فسادى كه به وجود مى آورد حرام كرد، زيرا ميگسار دچار رعشه [در اندام] مى شود و شراب نورانيت و جوانمردى و مروتش را از بين مى برد و او را در ارتكاب كارهاى حرام، خونريزى و زنا، گستاخ مى كند و اين خطر برايش وجود دارد كه چون مست و لا يعقل شود به محارم خود تجاوز كند. شراب بر شراب خوار جز شر و بدى نمى افزايد (ابن بابويه،1385، ج 2 ص 477).

بخش پنجم: شیوه های خصومت جنگ نرم دشمنان با اسلام در بعد نظامی

اشاره

ص: 205

مقدمه

دشمن در کنار جنگ سخت، برای تضعیف برنامه های جنگ سخت، به جنگ نرم نیز متوسل می شد نظیر جنگ افروزی، طرح ترور پیامبر اسلام صل الله علیه و اله، تحریک و تجهیز مخالفان اسلام، الف. توطئه سران بنی نضیر در شکل گیری جنگ احزاب، تحریک سران بنی قریظه، تهدید امنیت (ایجاد ناامنی و تهدید نظامی)، جاسوسی علیه مسلمانان، تلاش برای تضعیف روحیه لشگریان اسلام، تضعیف روحیه ایثارگران و خانواده شهدا، غیره (صیدی،1400 ص 167)(1). در این بخش، موارد فوق را به طور خلاصه تشریح می نماییم.

2-3-1- جنگ افروزی

* جنگ افروزی (2)

دشمنان ازجمله یهود یان، همیشه آغازگر جنگ با مسلمین بوده اند. چند نمونه از جنگ های صدر اسلام که آنان آتش جنگ را شعله ور کردند؛ عبارت اند از نبرد یهودیان بنی قینقاع، بنی نضیر، بنی قریظه و خیبر با مسلمانان. این قومِ مغضوب الهی، به دلیل

ص: 206


1- مطالب این بخش (بخش پنجم-نظامی) اکثرا برگرفته از مقالۀ خودِ مولف است که در دو فصلنامه بیداری اسلامی، سال دهم، شماره نوزدهم، بهار 1400 با عنوان «روش های تامین امنیتِ نظامی درجمهوری اسلامی ایران براساس رهنمود های قرآنی» چاپ شده است. برای اختصار، فقط به یک مورد ارجاع داخل متن، بسنده می نماییم.
2- در گیری فیزیکی (نظامی) جزو جنگ سخت است؛ اما بهانه جویی ها و زمینه سازی برای آغازاین نوع در گیری وسایر اقدامات در راستای تضعیف لشگریان ِ اسلام، می تواند موضوع جنگ نرم نیز باشد. همچنین برخی شیوه های مربوط به جنگ نظامی، مانند استتار، فریب و... در بخش جنگ نرم، قابل بحث است.

داشتن قدرت نظامی، از هر بهانه ای برای آغاز جنگ علیه مسلمانان استفاده می کردند. لذا منظور ما نیز از «جنگ افروزی» زمینه سازی و بهانه تراشی برای آغاز یک درگیری و جنگ نظامی است.

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، می گویند: اگر پیامبر اسلام را به حال خود گذاشته بودند؛ هرگز فرمان (هیچ) جنگی را صادر نمی کرد و این همه جنگ هایی که در اسلام واقع شد؛ همه اش تحمیل به اسلام بود (طباطبایی،1374، ج 4 ص 261). اديان الهي هيچ گاه شروع کننده جنگ و افروزنده آتش آن نبوده اند. حتی در مخاصمات دو جبهه حق و باطل، آنجا که با سپاه کفر و نفاق مواجه می شدند، باز مدافع بوده اند و جنگ را در وجه دفاع انجام می داده اند؛ و بالعکس اين سپاه کفر بوده که زننده طبل آغازين جنگ و طمّاع در براندازي مناديان حق و حقيقت و پيروان اديان و عدالت بوده اند. (ملکی و همکاران،1395 ص 43).

با نگاهی به عملکرد دولت آمریکا حداقل از یک قرن پیش تاکنون شاهد آن هستیم که هر زمان اقدامات تروریستی دولت این کشور در سطح جهان افزایش بیشتری می یابد به همان میزان هم فعالیت سازمان ها و مؤسسات رسمی و وابسته آن (نظامی- سیاسی) برای متهم کردن کشورهای دیگر به حمایت از تروریسم گسترش می یابد (خبرگزاری فارس 1395). ایالات متحده آمریکا کشوری است که حدود 241 سال از تاریخ حیاتش می گذرد و 93 درصد از این عمر خود یعنی 223 سال آن را در جنگ و تجاوز به کشورهای مختلف در سرتاسر جهان سپری کرده است(1) (هدایتی،1397).

ص: 207


1- جنایات این کشور جنگ طلب (آمریکا) خیلی بیشتر از اینهاست ولی لیست زیراز موارد مهم آن است: 1901 — ورود مستقیم نیروهای آمریکایی به کلمبیا،1902 — حمله به پاناما،1904 — ورود به کره و مغرب،1905 — ورود به هندوراس علیه انقلاب این کشور،1905 — حمله به مکزیک (در کمک به دیکتاتور وقت بورویریو دمازبرای سرکوب قیام مردمی این کشور)،1907 — حمله به نیکاراگوئه،1907 — ورود به دومینیکن برای سرکوب انقلاب این جمهوری،1907 — مشارکت در جنگ میان هندوراس و نیکارگوئه،1908 — مداخله در انتخابات پاناما،1910 — برای سرکوب کودتا علیه حکومت نیکاراگوئه،1911 — ورود به هندوراس برای حمایت از کودتا به رهبری مانوئل بونیلا بر ضد رئیس جمهور منتخب میگل داویا،1911 — سرکوب قیام ضد آمریکایی در فیلیپین،1911 — مداخله در چین،1912 — حمله و اشغال کوبا،1912 — حمله به پاناما،1912 — حمله به هندوراس،1912 — 1933 — اشغال نیکاراگوئه،1914 — 1934 — اشغال هائیتی 19 سال،1916 — 1924- اشغال جمهوری دومینکن به مدت 8 سال،1917 — 1933 — اشغال کوبا،1917 — 1918 — مشارکت در جنگ جهانی اول،1918 — 1922 — مداخله در روسیه،1918 — 1920 — ورود نظامی به پاناما،1919 — ورود نظامی به کاستاریکا،1919 — حمله به هندوراس،1920 — حمله به گواتمالا،1921 — حمایت آمریکا از گروههای مسلح علیه کارلوس گیریرو،1922 — مداخله در ترکیه،1922 — 1927 — ورود نظامی به چین،1924 — 1925 — حمله به هندوراس،1925 — حمله به پاناما،1926 — حمله به نیکاراگوا،1927 — 1934 — آمریکا چین را به اشغال درآورد،1932 — حمله به السالوادور،1937 — حمله به نیکاراگوا،1945 — حمله اتمی به ژاپن،1947 — 1949 — حمله به یونان،1948 — 1953 — حمله به فیلیپین،1950 — حمله به پورتریکو،1950 — 1953 — حمله به کره،1958 — لبنان،1958 — جنگ با پاناما،1959 —اشغال لائوس،1959 — حمله به هائیتی،1960 — عملیات نظامی در اکوادور،1960 — حمله به پاناما،1965 — 1973 — تجاوز خونین به ویتنام،1966 — حمله به گواتمالا،1966 — حمایت نظامی از اندونزی علیه فیلیپین،1971 — 1973 — بمباران لائوس،1972 — حمله به نیکاراگوا،1980 — عملیات نظامی علیه ایران در طبس،1983 — دخالت نظامی در گرینادا،1986 — حمله به لیبی و بمباران لیبی،1988 — حمله آمریکا به هندوراس،1988 — حمله به هواپیمای مسافربری ایرانی و قتل عام تمامی 290 نفر سرنشین این هواپیما،1989 — سرکوب ناآرامی ها در جزایر ویرجین،1991 — عملیات نظامی گسترده در عراق (جنگ اول خلیج فارس)،1992 — 1994 — اشغال سومالی و انجام خشونت بسیار مفرط علیه شهروندان این کشور،1998 — حمله به سودان،1999 — آمریکا با پوشش ناتو جنگی را علیه یوگسلاوی براه انداخت. بمباران این کشور 78 روز به طول انجامید و یوگسلاوی از هم فروپاشید،2001 — حمله و اشغال افغانستان به بهانه تعقیب گروه القاعده که بعدها ثابت شد القاعده را خود آمریکاییها تجهیز کرده اند!2003 — حمله و اشغال عراق بدون مجوز سازمان ملل،2011 — حمله به لیبی پس از پیروزی انقلاب این کشور و سرنگونی قذافی،2011 — حمایت رسمی از گروههای مسلح تروریستی در سوریه با هدف براندازی نظام منتخب ملت سوریه،2011 — اعلام حمایت رسمی از رژیم آل خلیفه در سرکوب قیام مردمی بحرین،2015 — اعلام پشتیبانی رسمی از آل سعود در جنگ این کشور علیه انقلاب ملت یمن و... ) http://karbala.ghasam.ir/h154/fa/news-details/571939/-222(

از سوی دیگر، آمریکا، با ایجاد گروهگ های تروریستی مانند القاعده(1)، طالبان(2)، داعش(3)

ص: 208


1- القاعده تشکیلات بین المللی نظامی و بنیادگرای اسلامی افراطی است که در دوران جنگ شوروی در افغانستان توسط اسامه بن لادن در شهر پیشاور تأسیس شد.
2- طالبان جمع طالب به معنای طلبه ها نام گروهی از شبه نظامیان افراط گرای دینی مخالف دولت افغانستان است که وابسته به مکاتب حنفی و وهابی است. (مشق نیوز 34529.(https://www.mashreghnews.ir/news/
3- داعش، یک گروه تکفیری و پیرو یک آموزة وهابی از اسلام سنی است. این گروه با اشغال بخش هایی از کشور سوریه درحدود سال های 2010-2017 و اشغال بخشی از عراق (شهر موصل) در سال 2014 م. طی جنگ داخلی آسیب های جبران ناپذیری به این دو کشور، مخصوصا سوریه وارد کرد. تا اینکه پس از 7 سال جنگ داخلی و ویرانی با مقاومت کشورهای درگیر (سوریه و عراق) و حمایت نظامی ایران و برخی کشور ها (حزب الله لبنان، فاطمیون افغانستان، زینبیون پاکستان) در تاریخ 21 نوامبر 2017 فرمانده وقتِ نیروی قدس سپاه سردار قاسم سلیمانی در پیامی به محضر مقام معظم رهبری شکست و پایان داعش را اعلان نمود (سایت تابناک). این فرمانده دلیر و مخلص (سردار قاسم سلیمانی)، در 13 دیماه 1398 ش. در عراق به شهادت رسید. ، https://www.tabnak.ir/fa/tags/9314/1/

خود دست می یابد؛ همچنین با شیطنت، دو کشور اسلامی را به جان هم می اندازد! جنگ تحمیلی عراق علیه ایران(1)، جنگ یمن و

عربستان سعودی(2) و... نمونه بارز آن است.

ایالات متحده همواره می کوشد تا ضمن دامن زدن به اختلافات منطقه ای بین ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس- که تحت نفوذ آمریکا هستند- ازجمله عربستان سعودی، آتش جنگ را نیز شعله ور نماید که بااقتدار نظامی و سیاسی ایران تاکنون ناکام مانده است. گرچه این کشور استعمارگر و استثمارگر، از طریق مقوله «ایران هراسی» تسلیحات نظامی خود را به این کشورها فروخته (شریعتی نیا، 1389 ص 15) و از آب گل آلود، ماهی گرفته است.

2-3-2- طرح ترور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم

یهودیان و کفار ,بارها،ترور پیامبر اسلام صل الله علیه و اله را در سر داشتند، یکی از معروف ترین آن جریان «لیله المبیت» است که طبق آیه 30 سوره انفال(3) جبرئیل بر پیامبر صل الله علیه و اله نازل شد و او را از نقشه مشرکان آگاه ساخت و دستور خداوند را ابلاغ کرد. دیگری «توطئه بنی نضیر» است که پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) روزى با چند نفر از بزرگان و يارانش به سوی قبيله بنى نضير آمد حضرت در بيرون قلعه يهود بود و با «كعب بن اشرف» در اين زمينه صحبت

ص: 209


1- جنگ عراق با ایران، طی سال های شهریور 1359 تا 27 مردادشمسی 1367 با تحریک و تجهیز صدام حسین (رئیس جمهور عراق) توسط آمریکا و دیگر کشور ها صورت گرفت. باهمه حمایت های مستکبرین جهانی از صدام، جوانان مومن و انقلابی ایران، با استواری در برابر زورگویانِ عالم ایستادگی نموده حتی یک وجب از خاک ایران را به دشمن ندادند، سرانجام در مرداد 1367 شمسی، طبق قطعنامه 598 سازمان ملل، بین ایران و عراق، آتش بس، ایجاد شد.
2- در پی اختلافات داخلی یمن، مداخله نظامی در یمن در 25 مارس 2015 میلادی برابر 6 فروردین 1394 با حملة هوایی ائتلافی از کشورهای منطقه به رهبری عربستان سعودی به یمن آغاز شدهواپیماهای 5 کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس شامل عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، کویت و بحرین به همراه مراکش، مصر، اردن و سودان در این حمله مشارکت دارند. این در گیری فعلا (1400 شمسی) ادامه دارد.
3- وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يخُرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيرْ الْمَاكِرِين؛ (به خاطر بياور) هنگامى را كه كافران نقشه مى كشيدند كه تو را به زندان بيفكنند، يا به قتل برسانند و يا (از مكّه) خارج سازند آنها چاره مى انديشيدند (و نقشه مى كشيدند) و خداوند هم تدبير مى كرد و خدا بهترين چاره جويان و تدبيركنندگان است! (انفال/30).

كرد، در اين هنگام يهوديان يكديگر گفتند: يك نفر پشت بام رود و سنگ عظيمى بر او بيفكند و ما را از دست اين مرد راحت كند! رسول خدا صل الله علیه و اله از طريق وحى آگاه شد برخاست و به مدينه آمد (واقدی 1409، ج.1 ص. 364). ازجمله شأن نزول های منقول برای سوره حشر، همین ماجراست (مكارم شيرازى،1382 ج 5 ص 134). از دیگر نقشه های دشمن، طرح ترورِ حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) توسط منافقان درراه بازگشت از غزوه تبوک است (طباطبایی،1374 ج 9، ص: 439؛ ابن كثير، بیتا، ج 5، ص 19)، آیاتی از سوره مبارک توبه (64-66)(1) به این موضوع نیز اشاره دارد.

طراحیِ ترور (قصص/20)(2) و عملی نمودنِ ترورِ پیامبران الهی، از برنامه های دشمن است (نساء/155؛ آل عمران/181 و 112 و 21؛ بقره/61 و 87؛ مائده/70)(3).

ص: 210


1- يحَذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِمَا فىِ قُلُوبهِمْ قُلِ اسْتهَزِءُواْ إِنَّ اللَّهَ مخُرِجٌ مَّا تحَذَرُونَ؛ منافقان از آن بيم دارند كه سوره اى بر ضدّ آنان نازل گردد و به آنها از اسرار درون قلبشان خبر دهد. بگو: «استهزا كنيد! خداوند، آنچه را از آن بيم داريد، آشكار مى سازد!» (توبه/64). وَ لَئنِ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نخَوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ ءَايَتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتهَزِءُونَ؛ و اگر از آنها بپرسى: (چرا اين اعمال خلاف را انجام داديد؟) مى گويند: ما بازى و شوخى مى كرديم! بگو: آيا خدا و آيات او و پيامبرش را مسخره مى كرديد؟ (توبه/65) لَا تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتمُ بَعْدَ إِيمَانِكمُ إِن نَّعْفُ عَن طَائفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَائفَةَ بِأَنهَّمْ كَانُواْ مجُرِمِينَ؛ (بگو) عذر خواهى نكنيد (كه بيهوده است چرا كه) شما پس از ايمان آوردن، كافر شديد! اگر گروهى از شما را (بخاطر توبه) مورد عفو قرار دهيم، گروه ديگرى را عذاب خواهيم كرد زيرا مجرم بودند (توبه/66).
2- وَ جَاءَ رَجُلٌ مِّنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَامُوسىَ إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنىِّ لَكَ مِنَ النَّاصِحِين؛ (در اين هنگام) مردى با سرعت از دورترين نقطه شهر [مركز فرعونيان] آمد و گفت: اى موسى! اين جمعيّت براى كشتن تو به مشورت نشسته اند فوراً از شهر خارج شو، كه من از خيرخواهان توام (قصص/20).
3- وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَق؛ به ناحق كشتنِ آنان پيامبران را (نساء/155)* وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَق؛ به ناحق كشتنِ آنان پيامبران را (آل عمران/181). وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّنَ بِغَيرْ الْحَقِّ؛ و پيامبران را بناحق مى كشتند (بقره/61)* أَ فَكلُّمَا جَاءَكُمْ رَسُولُ بِمَا لَا تهَوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبرَتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ؛ پس چرا هر گاه پيامبرى چيزى را كه خوشايند شما نبود برايتان آورد، كبر ورزيديد؟ گروهى را دروغگو خوانديد و گروهى را كشتيد (بقره/87)* إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِايَاتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّنَ بِغَيرْحَقٍّ وَ يَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيم؛ كسانى كه به آيات خدا كفر مى ورزند و پيامبران را بناحق مى كشند و دادگستران را به قتل مى رسانند، آنان را از عذابى دردناك خبر ده. (آل عمران/21).* وَ يَقْتُلُونَ الْأَنبِيَاءَ بِغَيرْ حَق؛ و پيامبران را بناحق مى كشتند (آل عمران/112).* فَرِيقًا كَذَّبُواْ وَ فَرِيقًا يَقْتُلُون؛ گروهى را تكذيب مى كردند و گروهى را مى كشتند (مائده/70).

پس از ترور پیامبران صل الله علیه و اله ترور جانشینان آنان، جزوه برنامه های مهم دشمن است. حبس، ایجاد محدودیت و سرانجام به شهادت رساندن (ترور) امامان معصوم علیهم السلام نمونه بارز این مدعاست. شهید نمودن امام علی علیه السلام در حال نماز و به صورت ناجوانمردانه، مصداقِ روشن بر این امر است.

يكى از شيوه هاى استكبار در مقابله با گسترش تفكر اسلام ناب و اصيل، حذف فيزيكى یعنی ترور شخصيت هاى مؤثر در جهان اسلام است (شیدائیان،1386 ص 77).

ترور شخصیت های اسلامی، مخصوصاً در جمهوری اسلامی ایران با شیوه های گوناگون (نظامی، بیولوژیک و ...)، جزو برنامه های آمریکا و یهود است. به عنوان نمونه: به شهادت رساندن شخصیت های تراز اول (علمی، فرهنگی، سیاسی، نظامی) انقلاب اسلامی ایران، نظیر شهیدان رجایی، باهنر و دکتر بهشتی و 72 تن از یارانش، ترور دانشمندان هسته ای ایران: دکتر شهریاری دکتر علی محمدی، دکتر احمدی روشن و دکتر رضایی نژاد، ترور بیولوژیک شخصیت های فرهنگی و هنری مانند مرحوم سلحشور، طالب زاده و غیره.

ترور (به شهادت رساندن) سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، در فرودگاه بغداد توسط جنگنده های آمریکایی در دی ماه 1398 شمسی، نمونه بارز این ترفند شیطانی در دهه اخیر به شمارمی رود.

2-3-3- تحریک و تجهیز مخالفان اسلام

اشاره

امروزه به عیان مشاهده می شود که استکبار جهانی، مخالفان (اعم از مخالفان عقیدتی و سیاسی و...) را علیه مسلمانان تحریک و تجهیز می کند (باباجانی پور،1392، ص 115)، داعش، القاعده و حمایت از وهابیان عربستان و... نمونه های آن است.

ص: 211

سران يهود با قبايل ديگر و بت پرستان، احزابي را تشکيل دادند و در مقابل مسلمانان قرار گرفتند و مخالفان را ازنظر نظامي و اقتصادی ياري کردند. سران يهود مردم عادي يهودي را با حيله تحريک به مخالفت و کارشکني کردند به عنوان مثال:

الف. توطئه سران بنی نضیر در شکل گیری جنگ احزاب

نخستین جرقه جنگ احزاب، از ناحیه گروهى از یهود «بنى نضیر» زده شد که به «مکّه» آمدند، طایفه «قریش» را به جنگ با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تشویق کردند و به آن ها قول دادند، تاآخرین نفس در کنارشان می ایستند، سپس به سراغ قبیله «غطفان» رفتند و آن ها را نیز آماده کارزار کردند. این قبائل، از هم پیمانان خود مانند قبیله «بنى اسد» و «بنى سلیم»، نیز دعوت کردند و چون همگى خطر را احساس کرده بودند، دست به دست هم دادند تا کار اسلام را براى همیشه یکسره کنند: پیامبر صل الله علیه و اله را به قتل برسانند، مسلمین را در هم بکوبند، «مدینه» را غارت کنند و چراغ اسلام را خاموش سازند (مكارم شيرازى،1374، ج 17 ص 216).

ب. تحریک سران بنی قریظه

بني قريظه بعد از پیمان شکنی و شرکت در جنگ احزاب چاره ای جز جنگ با پيامبر صل الله علیه و اله نداشتند، پس به وسايل مختلف کارشکنی کردند. پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مسلمانان مژده پيروزي داد. بني قريظه نقشه کشيدند که با دو هزار نفر به شهر حمله کنند و آن را غارت کنند. پيامبر صل الله عله و اله پانصد نفر را مأمور کرد در شهر بگردند و تکبیر بگويند تا زنان و کودکان آرامش يابند. انتشار پیمان شکنی بنی قریظه به شدت، روحیه مسلمانان را به هم ریخت و آنان را مضطرب کرد (فرهنگ نامه تاریخی زندگانی پیامبر اعظم، صص 172-

ص: 212

173، به نقل از بیات،1395). خداوند در آیه 10 سوره احزاب(1)اين حادثه را وصف می کند و می گوید که مسلمانان، از شدت ترس چشمانشان خيره و جان هایشان به لب رسيده بود. ولی طبق آیه 9 سوره احزاب(2)، نصرت الهی و امداد غیبی شامل حال مسلمین شد.

2-3-4- تهدید امنیت (ایجاد ناامنی و تهدید نظامی)

از جمله کارهاي که يهود براي کارشکني انجام دادند، ايجاد ناامني و فتنه بود. بعد از پيروزي مسلمانان در جنگ بدر يهود «بني قينقاع» از شدت ناراحتي شروع به فتنه انگیزی و گفتن شعارهاي توهین آمیز کردند. رسول خدا صل الله علیه و اله در پاسخ، نشانه های پيامبري خود در تورات را گوشزد نموده و آن ها را بيم داد، بني قينقاع به جای عبرت گرفتن، قدرت نظامي خود را به رخ پيامبر صل الله علیه و اله کشيدند و او را تشويق به جنگ کردند، پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سکوت کرد، اما مسلمين منتظر فرصت انتقام بودند. آيات 12 و 13 سوره آل عمران(3) نازل شد و شکست زودهنگام يهوديان و محشور شدن آن ها در جهنم را خبر داد (مکارم شیرازی،1382 ج 1 ص 295).

در عصر کنونی، آمریکا که در ظاهر به توان نظامی و قدرت سیاسی جهانی خود می بالد، ایران اسلامی را به انواع گزینه های روی میز ازجمله حمله نظامی تهدید می کند (گروه مطالعات بسیج،1388 ص 124). از سوی دیگر با ایران هراسی، کشورهای اسلامی، ازجمله بلاد عربی منطقه را علیه ایران تحریک و متحد می کند.

ص: 213


1- إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا؛ (به خاطر بياوريد) زمانى را كه آنها از طرف بالا و پايين (شهر) بر شما وارد شدند (و مدينه را محاصره كردند) و زمانى را كه چشمها از شدّت وحشت خيره شده و جانها به لب رسيده بود و گمانهاى گوناگون بدى به خدا مى برديد. (احزاب/10)
2- يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكمُ ْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيهْمْ رِيحًا وَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِير؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! نعمت خدا را بر خود به ياد آوريد در آن هنگام كه لشكرهايى (عظيم) به سراغ شما آمدند ولى ما باد و طوفان سختى بر آنان فرستاديم و لشكريانى كه آنها را نمى ديديد (و به اين وسيله آنها را در هم شكستيم) و خداوند هميشه به آنچه انجام مى دهيد بينا بوده است (احزاب/9).
3- قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلىَ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمِهَاد؛ به آنها كه كافر شدند بگو: (از پيروزى موقت خود در جنگ احُد، شاد نباشيد!) بزودى مغلوب خواهيد شد (و سپس در رستاخيز) به سوى جهنم، محشور خواهيد شد؛ و چه بد جايگاهى است! (آل عمران/12).

2-3-5- جاسوسی علیه مسلمانان

اشاره

جاسوسی در لغت به معنای آگاهی جستن از اخبار و اموری عمدتاً پنهان آمده و اغلب کاربردی منفی دارد. (ابن اثير جزري،1367 ش، ج 1، ص 272)

جاسوسی در حوزه حقوق و روابط بین الملل، حقوق جزای خصوصی و جرم شناسی کاربرد داشته به کسب اطلاعات محرمانه نظامی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی در پوشش عناوین غیرواقعی، با قصد ارائه به بیگانگان و عمدتاً متخاصم تعریف شده است.

این امر توسط دو گروه انجام می شود، یکی مسلمین ضعیف الایمان (به منظور حفظ و کسب منافع) و دیگری توسط دشمن.

نمونه ای از جاسوسی مسلمین ضعیف الایمان:
الف- جاسوسی و خیانت ابولبابه انصاری
اشاره

قرآن کریم، در آیه 27 سوره انفال[1] مؤمنان را از خیانت به خدا، رسول و امانت های خود بازداشته است، در آیه 28 سوره انفال(1)، دارایی و فرزندان مسلمین زمینه امتحان آنان خوانده شده و بر پاداش عظیم الهیِ کسانی که امانت های خدا و پیامبرش را پاس دارند تأکید می شود.

از این آیه برمی آید که خیانت یادشده باانگیزه حفظ دارایی ها و فرزندان از گزند دشمنان صورت پذیرفته است (طباطبایی،1374 ج 9، ص: 71)

[1] يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تخَونُواْ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تخَونُواْ أَمَانَاتِكُمْ وَ أَنتُمْ تَعْلَمُون؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به خدا و پيامبر خيانت نكنيد! و (نيز) در امانات خود خيانت روا مداريد، در حالى كه می دانيد (اين كار، گناه بزرگى است)(انفال/27).

ص: 214


1- وَ اعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَ أَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيم؛ و بدانيد اموال و اولاد شما، وسيله آزمايش است و (براى كسانى كه از عهده امتحان برآيند)، پاداش عظيمى نزد خداست! (انفال/28).
شأن نزول آیه

یهودیان بنی قریظه پس از 21 روز محاصره شدن از سوی مسلمانان، خواستار صلح و خروج از مدینه شدند. پیامبر صل الله علیه و اله با ردّ این خواسته و با درخواست اوسیان به داوری سعدبن معاذ رئیس قبیله اوس رضایت داد. سعد به کشتن مردان جنگی، اسارت زنان و غنیمت دارایی آنان حکم کرد. یهودیان ابولبابه را به سبب الفت و روابط پیشین با وی، برای مشورت طلبیدند و او با اشاره دست به گلوی خود به آنان فهماند که در صورت پذیرش داوری سعد همه مردان جنگی کشته خواهند شد. آیه 27 و 28 سوره انفال دراین باره نازل شد.

گفته اند که دارایی و زن و فرزندان ابولبابه در میان قبیله بنی قریظه بود و او برای جلب حمایت آنان چنین کرد. ولی بعداً پشیمان شده و توبه کرد (طبرسى،1360، ج 10، ص: 198).

برخی مفسران، شأن نزول دیگری بر این آیه ذکر کرده اند که بدون اشاره به فرد یا شأن نزولی خاص، آیه را ناظر به کسانی دانسته اند که اخبار و اسرار جنگی را پس از شنیدن از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آشکار ساخته، به گوش مشرکان می رساندند.درهرصورت و بر اساس آیه یادشده انتقال اسرار سیاسی و نظامی مسلمان ها به دشمنان از مصادیق خیانت به خدا، رسول و خود مسلمانان خوانده شده است که موجودیت، استقلال و منافع جامعه اسلامی و در نتیجه حیات و هویت دینی آن را به مخاطره می افکند.

ب- جاسوسی حاطب بن ابی بلتعه
اشاره

قرآن کریم، با اشاره به پاره ای از برخوردهای خصمانه و کینه توزانه دشمنان اسلام – در آیات 1-3 سوره ممتحنه(1)، مؤمنان را از همگرایی و ابراز مودت و دوستی نسبت

ص: 215


1- يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّى وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيهْم بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُواْ بِمَا جَاءَكُم مِّنَ الْحَقّ يخُرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ أَن تُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِن كُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فىِ سَبِيلىِ وَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتىِ تُسِرُّونَ إِلَيهْم بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَ مَا أَعْلَنتُمْ وَ مَن يَفْعَلْهُ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگيريد! شما نسبت به آنان اظهار محبّت مى كنيد، در حالى كه آنها به آنچه از حقّ براى شما آمده كافر شده اند و رسول اللَّه و شما را به خاطر ايمان به خداوندى كه پروردگار همه شماست از شهر و ديارتان بيرون مى رانند اگر شما براى جهاد در راه من و جلب خشنوديم هجرت كرده ايد (پيوند دوستى با آنان برقرار نسازيد!) شما مخفيانه با آنها رابطه دوستى برقرار مى كنيد در حالى كه من به آنچه پنهان يا آشكار مى سازيد از همه داناترم! و هر كس از شما چنين كارى كند، از راه راست گمراه شده است (ممتحنه/ 1). إِن يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُواْ لَكُمْ أَعْدَاءً وَ يَبْسُطُواْ إِلَيْكُمْ أَيْدِيهَمْ وَ أَلْسِنَتهَم بِالسُّوءِ وَ وَدُّواْ لَوْ تَكْفُرُونَ؛ اگر آنها بر شما مسلّط شوند، دشمنانتان خواهند بود و دست و زبان خود را به بدى كردن نسبت به شما مى گشايند و دوست دارند شما به كفر بازگرديد! (ممتحنه/ 2).

به آنان نهی کرده و آن را مایه گمراهی خوانده است. آیه 119 آل عمران(1)، تصریح می کند: شما، کفار و مشرکین را دوست مى داريد امّا آن ها شمارا دوست ندارند. آیه دوم سوره ممتحنه تأکید می کند که «اگر آن ها بر شما مسلط شوند، دشمنانتان خواهند بود و دست و زبان خود را به بدى كردن نسبت به شما مى گشايند و دوست دارند شما به كفر بازگرديد».

از آیه سوم سوره ممتحنه برمی آید که انگیزه این همگرایی و دوستی با دشمنان خدا، حفظ بستگان، فرزندان و دارایی ها از گزند آنان بوده است، از همین رو خداوند، مؤمنان را از روزی (قیامت) بر حذر می دارد که در آن روز بستگان، فرزندان و دارایی آدمیان هیچ سودی به حال آنان نخواهد داشت، پس نباید دل بستگی به آنان زمینه ساز دوستی با دشمنان خدا شود.

شأن نزول

عموم مفسران آیه را درشان حاطب بن ابی بلتعه دانسته اند. بر اساس این روایت هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در سال هشتم هجری، آماده فتح مکه می شد،

برای رعایت اصل غافلگیری در جنگ، میان مردم شایع ساخت که به سوی خیبر می روند. حاطب، آگاه از مقصد اصلی حرکت، با نوشتن نامه و به وسیله زنی که عازم مکه بود، درصدد اطلاع دادن به مشرکان قریش برآمد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از آگاهی از

ص: 216


1- ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا يُحِبُّونَكُم؛ شما كسانى هستيد كه آنها را دوست مى داريد امّا آنها شما را دوست ندارند (آل عمران/119).

طریق وحی، برخی از یاران خود همانند علی علیه السلام و زبیر را در پی او گسیل داشت. زن در آغاز انکار کرد؛ ولی پس از جست وجوی همه وسایل و در برابر تهدید به بازرسی کامل بدنی یا کشته شدن، نامه را از لابه لای گیسویان بافته شده خویش بیرون آورد. حاطب در پاسخ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) که چرا چنین کرده است، با نفی نفاق ورزی و ارتداد خویش، انگیزه آن را فقط به دست آوردن دل مشرکان و جلب حمایت آنان خواند، زیرا وی برخلاف بسیاری از مهاجران، کسی را در مکه نداشت که در برابر تعرض مشرکان به خانه و کاشانه و دارایی و افراد خانواده اش از آن ها حمایت کند (طبرسى،1360، ج 24، ص: 358)

ج- جاسوسی از روی نیاز

گروهی از مسلمانان فقیر و نیازمند، در برابر دریافت مقداری از فرآورده های کشاورزی، اخبار و اطلاعات مربوط به مسلمانان را در اختیار یهودیان قرار می داده اند. آیه 13 سوره ممتحنه(1) مسلمین را از این کار منع می کند (طبرسی،1370، ج 9، ص: 416).

د- جاسوسی منافقان

عده ای از یهودیان (منافقان) برای ضربه زدن به اسلام دست به عملیات جاسوسی زدند تا به اسرار مسلمانان پی ببرند (جدید بناب،1385 ص 46). قرآن کریم (مائده/41)(2) از

ص: 217


1- يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَوَلَّوْاْ قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئسُواْ مِنَ الاَخِرَةِ كَمَا يَئسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصحْابِ الْقُبُور؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! با قومى كه خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستى نكنيد آنان از آخرت مأيوسند همان گونه كه كفار مدفون در قبرها مأيوس مى باشند (ممتحنه/13).
2- وَ مِنَ الَّذينَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرينَ لَمْ يَأْتُوكَ...؛ گروهى از يهوديان كه خوب به سخنان تو گوش مى دهند تا دستاويزى براى تكذيب تو بيابند آنها جاسوسان گروه ديگرى هستند كه خودشان نزد تو نيامده اند (مائده/41).

این نقشه، پرده برمی دارد. خداوند متعال، در آیه 14 سوره مجادله(1)، از روابط دوستانه منافقان با یهودیان خبر می دهد. از سوگند دروغین منافقان، وعده عذاب شدید و تقبیح رابطه یادشده می توان به دست آورد که این ارتباط بسیار آسیب رسان بوده است. بر اساس گزارش های تفسیری، گروهی از منافقان جمله عبدالله بن اُبیّ و عبداللّه بن نبتل از سران آنان که با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و مسلمانان نشست وبرخاست داشته اند، اخبار و اسرار آنان را در اختیار یهودیان قرار داده، از آن ها بدگویی می کرده اند (طبرسی،1372/ ج 9، ص: 381؛ ابن جوزى،1422 ق، ج 4، ص: 251).

خداوند در آيه 118 سوره آل عمران(2)، دستور می دهند که مسلمانان راز خود را بين بيگانگان افشا نکنند. خداوند در اين آيه از باطن دشمنان خبر می دهد و یادآوری می کند که: آن ها شايسته دوستي نيستند، ما آيات (و راه هاى پيشگيرى از شرّ آن ها) را براى شما بيان كرديم اگر انديشه كنيد.

آیه 119 آل عمران(3)، یادآور می شود که شما (مسلمین)، آن ها (منافقان) را –به دلیل عدم شناخت، ظاهر جذابشان و...- دوست مى داريد امّا آن ها شمارا دوست ندارند!

ص: 218


1- [1] أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ وَ يَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَ هُمْ يَعْلَمُون؛ آيا نديدى كسانى را كه طرح دوستى با گروهى كه مورد غضب خدا بودند ريختند؟! آنها نه از شما هستند و نه از آنان) یهود) سوگند دروغ ياد مى كنند -كه از شما هستند- در حالى كه خودشان مى دانند -که دروغ مى گويند- (مجادله/14).
2- يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَ مَا تُخْفِى صُدُورُهُمْ أَكْبرَ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الاَيَاتِ إِن كُنتُمْ تَعْقِلُون؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! محرم اسرارى از غير خود، انتخاب نكنيد! آنها از هر گونه شرّ و فسادى در باره شما، كوتاهى نمى كنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشيد. (نشانه هاى) دشمنى از دهان (و كلام) شان آشكار شده و آنچه در دلهايشان پنهان مى دارند، از آن مهمتر است. ما آيات (و راه هاى پيشگيرى از شرّ آنها) را براى شما بيان كرديم اگر انديشه كنيد! (آل عمران /118).
3- هَأَنتُمْ أُوْلَاءِ تحُبُّونهَمْ وَ لَا يحُبُّونَكُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كلُّهِ وَ إِذَا لَقُوكُمْ قَالُواْ ءَامَنَّا وَ إِذَا خَلَوْاْ عَضُّواْ عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُواْ بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمُ بِذَاتِ الصُّدُور؛ شما (مسلمین) كسانى هستيد كه آنها (منافقان) را دوست مى داريد امّا آنها شما را دوست ندارند! در حالى كه شما به همه كتابهاى آسمانى ايمان داريد (و آنها به كتاب آسمانى شما ايمان ندارند). هنگامى كه شما را ملاقات مى كنند، (به دروغ) مى گويند: «ايمان آورده ايم!» امّا هنگامى كه تنها مى شوند، از شدّت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان مى گزند! بگو: «با همين خشمى كه داريد بميريد! خدا از (اسرار) درون سينه ها آگاه است.»(آل عمران/119).

درحالی که شما به همه کتاب های آسمانى ایمان دارید (و آن ها به قرآن ايمان ندارند). هنگامی که شمارا ملاقات مى كنند، (به دروغ) مى گويند: «ايمان آورده ايم!» امّا هنگامى كه تنها مى شوند، از شدّت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان مى گزند! بگو: «با همين خشمى كه داريد بميريد! خدا از (اسرار) درون سينه ها آگاه است.»

جاسوسی های گوناگون استکبار، در کشورهای اسلامی ازجمله ایران، بر کسی پوشیده نیست. تسخیر سفارت آمریکا در ایران (لانه جاسوسی) پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به همین خاطر، صورت گرفت. امروزه، یکی از شیوه های نوین جاسوسی دشمن، از طریق پهباد انجام می گیرد (ضیایی و محمدی،1394 ص.45).

2-3-6- تلاش برای تضعیف روحیه لشگریان اسلام

دشمنان، از طریق نفوذی ها (منافقان) با انتشار اخبار و اطلاعات غلط، برای تضعیف روحیه لشگریان اسلام تلاش می کردند(1). نظیر شایعه شهادت نبی مکرم اسلام در جنگ احد (آل عمران/441)(2)، قوی جلوه نمودن دشمن و ترساندن از آن (آل عمران/173؛ احزاب/13)(3)، اظهار نظر و انتشار مطالب غیر تخصصی (نساء/83)(4)، تخریب فرمانده کل قوا و متهم کردن ایشان به دروغ گویی (احزاب/12)(5) و غیره.

ص: 219


1- در این باره، مطالب بیشری در بخش «اجتماعی- شایعه» با درج متن کامل آیات، ذکرشده است.
2- وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرينَ؛ محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فقط فرستاده خداست و پيش از او، فرستادگان ديگرى نيز بودند آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، شما به عقب برمى گرديد؟ (و اسلام را رها كرده به دوران جاهليّت و كفر بازگشت خواهيد نمود؟) و هر كس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمى زند و خداوند بزودى شاكران (و استقامت كنندگان) را پاداش خواهد داد. (آل عمران،144).
3- الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُم؛ اينها كسانى بودند كه (بعضى از) مردم، به آنان گفتند: مردم [لشكر دشمن] براى (حمله به) شما اجتماع كرده اند از آنها بترسيد (آل عمران/173)؛ وَ إِذْ قَالَت طَّائفَةٌ مِّنهْمْ يَأَهْلَ يَثرْبَ لَا مُقَامَ لَكمُ ْ فَارْجِعُواْ؛ و (نيز) به خاطر آوريد زمانى را كه گروهى از آنها گفتند: اى اهل يثرب (اى مردم مدينه)! اينجا جاى توقف شما نيست (توان مقابله با دشمن ندارید) به خانه هاى خود بازگرديد!(احزاب/13).
4- وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلىَ الرَّسُولِ وَ إِلىَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنهْمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنهْمْ؛ و هنگامى كه خبرى از پيروزى يا شكست به آنها برسد، (بدون تحقيق)، آن را شايع مى سازند در حالى كه اگر آن را به پيامبر و پيشوايان- كه قدرت تشخيص كافى دارند- بازگردانند، از ريشه هاى مسائل آگاه خواهند شد (نساء/83).
5- وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِينَ فىِ قُلُوبهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا؛ و (نيز) به خاطر آوريد زمانى را كه منافقان و بيماردلان مى گفتند: خدا و پيامبرش جز وعده هاى دروغين به ما نداده اند! (احزاب/12).

2-3-7- تضعیف روحیه ایثارگران و خانواده شهدا

ازجمله شیوه­های دشمن در جهت ایجاد عملیات روانی، راه اندازی هیاهوی تبلیغاتی به منظور بر هم زدن آرامش در جامعه ازجمله تضعیف روحیه ایثارگران و خانواده شهدا و تضعیف فرهنگ ایثار و شهادت است.

این مسئله، بعد از جنگ احد، رخ داد که کفار و منافقین، به خاطر شهادتِ برادرانِ نسبى و مسلمانشان می گفتند: «اگر به جنگ نمی رفتند؛ کشته (شهید) نمی شدند!»، قرآن کریم، طی آیات 168 و 156 سوره آل عمران(1)، ضمن اشاره به این قضیه، جواب دندان شکنی به آنان داده تصریح می نماید که مرگ و زندگی درهرحال به دست خدا است و مسافرت (مهاجرت درراه خدا) و يا حضور در ميدان جنگ نمى تواند مسير قطعى آن را تغيير دهد (مکارم شیرازی،1374 ج 3، ص: 139).

ص: 220


1- الَّذِينَ قَالُواْ لِاخْوَانهِمْ وَ قَعَدُواْ لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُواْ قُلْ فَادْرَءُواْ عَنْ أَنفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَدِقِين؛ (منافقان) آنها هستند كه به برادران خود- در حالى كه از حمايت آنها دست كشيده بودند- گفتند: اگر آنها از ما پيروى مى كردند، كشته نمى شدند! بگو: (مگر شما مى توانيد مرگ افراد را پيش بينى كنيد؟) پس مرگ را از خودتان دور سازيد اگر راست مى گوييد (آل عمران/168).* يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَكُونُواْ كاَلَّذِينَ كَفَرُواْ وَ قَالُواْ لِاخْوَانِهِمْ إِذَا ضرَبُواْ فىِ الْأَرْضِ أَوْ كاَنُواْ غُزًّى لَّوْ كاَنُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَ مَا قُتِلُواْ لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَالِكَ حَسرْةً فىِ قُلُوبهِمْ وَ اللَّهُ يحُىِ وَ يمُيتُ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِير؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! همانند كافران نباشيد كه چون برادرانشان به مسافرتى مى روند، يا در جنگ شركت مى كنند (و از دنيا مى روند و يا كشته مى شوند)، مى گويند: اگر آنها نزد ما بودند، نمى مردند و كشته نمى شدند! (شما از اين گونه سخنان نگوييد) تا خدا اين حسرت را بر دل آنها [كافران] بگذارد. خداوند، زنده مى كند و مى ميراند (و زندگى و مرگ، به دست اوست) و خدا به آنچه انجام مى دهيد، بيناست (آل عمران/156).

بخش ششم: شیوه های جنگ نرم در حوزه فرهنگی

اشاره

ص: 221

مقدمه

جنگ نرم در حوزه فرهنگی، بسیار گسترده است. این درگیری نرم، شامل، رواج تجمل گرایی و خوش گذرانی، رواج فساد جنسی، شریعت سازی، تحریف دین و فرهنگ ستیزی و غیره است (افتخاری و عبدی،1393). امروزه یکی از شیوه های جنگ نرم دشمن، ایجاد شبه در ارکان نظام اسلامی ازجمله ولایت فقیه و غیره، مشغول ساختن مردم به امور حاشیه ای و تحریف و انکار حقایق است. تا از این طریق، به اهداف شوم خود برسند (وزیری،1390). ازاین رو، با جذب و تربیت افرادی خاص حتی در حد اجتهاد در علوم اسلامی، به تحریف، قرائت های نادرست از اسلام و شبهه افکنی می پردازند. استکبار، در حوزه اعتقادی، تحریف باورهای اساسی و مقدسات را هدف گرفته است. تدوین و انتشار انواع شبه، تحریف حقایق معارف اسلامی و تقدس زدایی و غیره در این گروه اند. برای نمونه، پاره ای از مستشرقان با استناد به منابع غیر معتبر، باور به تحریف قرآن، القای شبهه و دودستگی در میان گروه های مسلمان را ترویج می کنند! (قرائی، 1394 ص 107).

مستکبرین، وقتی از بعدهای سیاسی و نظامی نتوانستند به نتیجه برسند از بعد اعتقادی-فرهنگی وارد عمل شده و مشکلات عدیده ای را برای اسلام و مسلمانان به وجود آوردند.

ص: 222

از نگاه قرآن، مستکبرین و کفار اهل کتاب، فعالیت های زیادی در عرصه فرهنگی علیه اسلام انجام داده اند تا جلو ترقی این دین آسمانی را بگیرند؛ به چند مورد بسنده می شود:

فرهنگ

برای فرهنگ تعاریف مختلفی ذکر کرده اند. موسایی (1374: 37-44) بیش از 25 نوع تعریف، برای این واژه نقل می کند. به طورکلی فرهنگ، عبارت است از عقیده، برداشت و تلقی هر انسانی از واقعیات و حقایق عالم و نیز خلقیات فردی و خلقیات اجتماعی و غیره.

به عبارت دیگر فرهنگ، شامل ادب، تربیت، دانش، معرفت، مجموعه آداب و رسوم، باورها و ارزش ها و... است.

در این کتاب، شاکلۀ اصلیِ «فرهنگ» شامل، مجموعه آموزه های دینی، مجموعه ارزش های عرفیِ(1) همخوان با گزاره های دینی است که در ابعاد توسعۀ کشورهای اسلامی، نقش دارد. چون از منظر شیعه، «دین اسلام» سازه ها و همه گزاره های لازم را مشخص نموده است.

هدفِ اصلی دشمن، در جنگِ نرمِ فرهنگی، حذف یا تضعیف یا تحریفِ گزاره های نابِ دینی است.

ص: 223


1- مثلِ علاقه به وطن، نوع دوستی و... که مورد تایید دین نیز است.

2-4- شیوه های خصومت مستکبرین با اسلام از بعد فرهنگی

اشاره

* شیوه های خصومت مستکبرین با اسلام از بعد فرهنگی (1)

2-4-1- انکار رسالت پیامبر اکرم (ص)، حقیقت گریزی و نژادپرستی.

در طول تاریخ، معاندان، منکرِ انبیاء الهی بوده و با شیوه هایی، در حقانیت آنان، تردید ایجاد می نمودند (اعراف/75؛ رعد/43؛ فرقان/7 و 8؛ تغابن/6)(2)

گروهی از یهود در گفت وگوهای خود با مسلمانان، همواره ادعا داشتند كه تمام پيامبران از ميان ما برخاسته اند و دين ما قديمي ترين اديان و كتاب ما كهن ترين كتاب آسماني است، اگر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نيز پيامبر است بايد از ميان ما مبعوث شده باشد (مکارم شیرازی،1374 ج 2، ص: 616).

اين گروه نژادپرست مي گفتند: حتي ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و «اسباط» همگي يهودي يا نصراني بوده اند (سوره بقره آیه 140)(3). اين طرز تفكر و نژادپرستي يهود

ص: 224


1- نظر به اینکه در این کتاب، همه گستره های جنگ نرم از منظر قرآن و حدیث تبیین می شود؛ لذا همه آنها از یک نگاه کلی، اعتقای و دینی بشمار می آیند. ولی به منظورتفهیم بهتر مطالب و در راستای علوم جدید (علوم اجتماعی، علوم سیاسی، علوم نظامی، علم اقتصاد و ...) هرکدام از این ابعاد، در بخش جداگانه تبیین شده است
2- قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبرَواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ ءَامَنَ مِنهْمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ؛ سران قوم او كه استكبار مى ورزيدند، به مستضعفانى كه ايمان آورده بودند، گفتند: آيا مى دانيد كه صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟ گفتند: بى ترديد، ما به آنچه وى بدان رسالت يافته است مؤمنيم (اعراف/75)* وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلا؛ آنها كه كافر شدند مى گويند: تو پيامبر نيستى (رعد/43)* وَ قَالُواْ مَا لِهَاذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَ يَمْشىِ فىِ الْأَسْوَاقِ لَوْ لَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا؛ گفتند: چرا اين پيامبر غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود؟! (نه سنّت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشته اى بر او نازل نشده كه همراه وى مردم را انذار كند (و گواه صدق دعوى او باشد) (فرقان/7)*أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَ قَالَ الظَّلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَّسْحُورًا؛ يا گنجى (از آسمان) براى او فرستاده شود، يا باغى داشته باشد كه از (ميوه) آن بخورد (و امرار معاش كند)؟ و ستمگران گفتند: شما تنها از مردى مجنون پيروى مى كنيد! (فرقان/8)* ذَالِكَ بِأَنَّهُ كاَنَت تَّأْتِيهِمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالُواْ أَ بَشَرٌ يهَدُونَنَا فَكَفَرُواْ وَ تَوَلَّواْ وَّ اسْتَغْنىَ اللَّهُ وَ اللَّهُ غَنىِّ حَمِيدٌ؛ اين بخاطر آن است كه رسولان آنها (پيوسته) با دلايل روشن به سراغشان مى آمدند، ولى آنها (از روى كبر و غرور) گفتند: آيا بشرهايى (مثل ما) مى خواهند ما را هدايت كنند؟! از اين رو كافر شدند و روى برگرداندند و خداوند (از ايمان و طاعتشان) بى نياز بود و خدا غنى و شايسته ستايش است! (تغابن/6).
3- أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطَ كاَنُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ ءَ أَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَتَمَ شَهَدَةً عِندَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون؛ يا مى گوييد: ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط، يهودى يا نصرانى بودند؟ بگو: شما بهتر مى دانيد يا خدا؟ (و با اينكه مى دانيد آنها يهودى يا نصرانى نبودند، چرا حقيقت را كتمان مى كنيد؟) و چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه گواهى و شهادت الهى را كه نزد اوست، كتمان مى كند؟ و خدا از اعمال شما غافل نيست (بقره/140).

باعث شده بود كه هرروز بهانه تازه اي گرفته و به اشکال تراشی و مخالفت و انکار پیامبر بپردازند (سوره بقره، آیه 87)(1).

دشمنانِ اسلام، برای گریز از پذیرش حقیقت (آیین محمدی صل الله علیه و اله)، خود را به «نفهمی» زده مدعی شدند که دل های ما در غلاف است (ما از گفته پیامبر اسلام چيزى نمى فهميم) (بقره/88)(2). کفار و مشرکین، خطاب به پیامبر اکرم صل الله عله و اله می گفتند: «قلب های ما نسبت به آنچه ما را به آن دعوت مى كنى در پوشش هایی قرارگرفته و در گوش های ما سنگينى است و ميان ما و تو حجابى وجود دارد» (فصلت/5)(3) کفار متعصب، مسلمات تاريخي را نیز انكار کردند، این كارشكني هاي کفار و مشرکین، سبب گشته بود تا قرآن به بيان استدلالات محكم بپردازد تا هم جواب دندان شکنی به اهل كتاب داده باشد و هم مسلمانان دل گرم شوند، آنجا كه صریح مي فرمايد: «آنان كه كتاب آسماني بر آنان نازل كرديم، به خوبی پیامبر اسلام را مي شناسند؛ همان گونه كه فرزندان خود را مي شناسند.»(بقره / 146)(4).

2-4-2- سعی در گمراه کردن مسلمانان و مردم با شیوه های گوناگون
اشاره

یكی از شیوه های خطرناك جنگ روانی، منحرف كردن افكار از موضوع اصلی و مشغول كردن اذهان عامه به مسائل فرعی و حاشیه ای و طرح شبهات اساسی است.

ص: 225


1- أفَكلُّمَا جَاءَكُمْ رَسُولُ بِمَا لَا تهَوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبرَتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقًا تَقْتُلُون؛ آيا چنين نيست كه هر زمان، پيامبرى چيزى بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تكبر كرديد (و از ايمان آوردن به او خوددارى نموديد) پس عده اى را تكذيب كرده و جمعى را به قتل رسانديد؟ (بقره/87).
2- قَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفُ بَل لَّعَنهَمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلًا مَّا يُؤْمِنُون؛ و (آنها از روى استهزا) گفتند: دلهاى ما در غلاف است! (و ما از گفته تو چيزى نمى فهميم. آرى، همين طور است!) خداوند آنها را به خاطر كفرشان، از رحمت خود دور ساخته، (به همين دليل، چيزى درك نمى كنند) و كمتر ايمان مى آورند (بقره/88).
3- وَ قَالُواْ قُلُوبُنَا فىِ أَكِنَّةٍ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ وَ فىِ ءَاذَانِنَا وَقْرٌ وَ مِن بَيْنِنَا وَ بَيْنِكَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَمِلُونَ (فصلت/5).
4- الَّذِينَ ءَاتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُون؛ كسانى كه كتاب آسمانى به آنان داده ايم، او [پيامبر] را همچون فرزندان خود مى شناسند (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه كتمان مى كنند! (بقره / 146).

طبق آیه 69 سوره آل عمران(1)، یهود از این شیوه ها استفاده می كردند تا مردم را گمراه کنند نظیر:

2-4-2-1- تضعیف توحید (نسبت فقر دادن به خدا)

اعتقاد به اصل توحید از ارکان و اصول دین است و انکار آن موجب خروج از دین می شود، در قرآن کریم نیز برای خداوند متعال ازآنجاکه خالق هستی است، صفاتی را بیان کرده که ازجمله آن ها بی نیاز بودن خداست و انکار آن باز خلل در اصل دین است. طبق آیه 181 سوره آل عمران(2)، یهودیان مدینه باوجود آگاهی، به شبهه پراکنی در این زمینه پرداختند و نسبت فقر و تنگدستی به خدای متعال دادند (طباطبائی،1374، ج 4، ص 85).

2-4-2-2- شبهه ارائه تورات در قرآن به گونه ای تحریف یافته! و منکر رسالت نبی مکرم اسلام

از کارشکنی های بسیار روشن یهود، به ویژه علمایشان، ایجاد شبهه در کتاب آسمانی قرآن کریم است. یهود درباره این کتاب الهی می گفتند: مطالب قرآن همه از تورات گرفته شده است، بدین صورت که آیات تورات را تحریف کرده اند و به صورت آیات قرآنی درآورده اند، علاوه بر این در قرآن، تناقضات و مطالب مخالف باهم وجود دارد (طباره،1353 ص 30). حتی عده ای پیامبری حضرت محمد صل الله علیه و اله را انکار کرده اصرار داشتند که هرگز بعد از موسی علیه السلام پیامبری مبعوث نشده و کتابی نازل نشده است (طباطبائی،1374، ج 7،

ص: 226


1- وَدَّت طَّائفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكمُ ْ وَ مَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَ مَا يَشْعُرُون؛ جمعى از اهل كتاب (از يهود)، دوست داشتند (و آرزو مى كردند) شما را گمراه كنند (امّا آنها بايد بدانند كه نمى توانند شما را گمراه سازند)، آنها گمراه نمى كنند مگر خودشان را و نمى فهمند! (آل عمران/69)
2- لَّقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَ نحَنُ أَغْنِيَاء؛ خداوند، سخن آنها را كه گفتند: «خدا فقير است و ما بى نيازيم»، شنيد (آل عمران/181).

ص 373). قرآن کریم در سوره مائده، آیه 19(1)، سوره انعام، آیه 91(2) به این مسئله پرداخته و به شبهات پاسخ می دهد.

2-4-1-3- ترجیح بت پرستی بر خداپرستی جهت ایجاد تردید در مسلمین

بر اساس آیه 51 سوره نساء(3)، ترجیح بت پرستی بر خداپرستی جهت ایجاد تردید در مسلمین از شگردهای اهل کتاب بوده است. مشرکین و یهودیان مدینه در مقابل گسترش اسلام به حدی احساس خطر کردند که در بعضی مواقع حاضر بودند برای براندازی آن، کفر و شرک و بت پرستی را بر دین آسمانی مقدم بدارند و افراد امی و بی سواد را در حالت شک و تردید نگه دارند و مانع از گرایش آن ها به اسلام شوند.

آيه شریفه فوق، يكى ديگر از صفات ناپسند يهود را منعكس مى كند كه آن ها براى پيشبرد اهدافشان آن چنان سازش کاری با هر جمعيتى نشان مى دادند كه حتى براى جلب نظر بت پرستان در برابر بت های آن ها سجده مى كردند، حتى براى خوش آيند بت پرستان آئين خرافى و مملو از ننگ آن ها را بر اسلام ترجيح مى دادند، بااینکه اهل كتاب بودند و قدر مشتركشان با اسلام به مراتب بيش از بت پرستان بود به اين هم قناعت نكردند، بلكه به بت پرستان، گفتند: راه شما از مسلمانان به هدايت نزدیک تر است (مکارم شیرازی، 1374، ج 3، ص: 418)

ص: 227


1- يَأَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَينِّ لَكُمْ عَلىَ فَتْرَةٍ مِّنَ الرُّسُلِ أَن تَقُولُواْ مَا جَاءَنَا مِن بَشِيرٍ وَ لَا نَذِيرٍ فَقَدْ جَاءَكُم بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلىَ كلُّ شىَ ءٍ قَدِير؛ اى اهل كتاب! رسول ما، پس از فاصله و فترتى ميان پيامبران، به سوى شما آمد در حالى كه حقايق را براى شما بيان مى كند تا مبادا (روز قيامت) بگوييد: «نه بشارت دهنده اى به سراغ ما آمد و نه بيم دهنده اى»! (هم اكنون، پيامبر) بشارت دهنده و بيم دهنده، به سوى شما آمد! و خداوند بر همه چيز تواناست. (مائده/19).
2- إِذْ قَالُواْ مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلىَ بَشرَمِّن شىَءٍ؛ خدا، هيچ چيز بر هيچ انسانى، نفرستاده است (انعام/91).
3- أَلَمْ تَرَ إِلىَ الَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ سَبِيلا؛ آيا نديدى كسانى را كه بهره اى از كتاب (خدا) به آنان داده شده، (با اين حال)، به «جبت» و «طاغوت» [بت و بت پرستان] ايمان مى آورند و درباره كافران مى گويند: «آنها، از كسانى كه ايمان آورده اند، هدايت يافته ترند»؟! (نساء/51).
2-4-1-4- ترویج خرافات

یهودیان با ظهور اسلام، موقعیت سیاسى اجتماعى و اقتصادى خود را ازدست رفته مى دیدند. از سوى دیگر پیامبر خاتم از میان آنان برانگیخته نشد، ازاین رو از اسلام و مسلمانان كینه بسیار شدیدى در دل داشتند و همواره درصدد نابودى و ضربه زدن به اسلام بودند و چون از طریق مقابله نظامى و همدستى با مشركان نتوانستند به این هدف دست یابند، از درِ حیله و تزویر واردشده با پذیرش اسلام و تظاهر به آن و جلب اعتماد برخى مسلمانان، عقاید خرافى فراوانى را وارد فرهنگ اسلامى كردند که «اسرائیلیات»(1) نام دارد.

2-4-1-5- شبه افکنی

شبهه یعنی قرار دادن چیزی در مکان چیز دیگر به جهت مناسبت و هم شکلی (مصطفوى،1360 ج 6 ص 12). «شُبهه» آن است كه چيزى از ديگرى كه ميانشان همسانى و شباهت است، تميز داده نشود، يا از جهت جسم يا کیفیت و معنى (راغب اصفهانی،1412 ص 444).

امام علی علیه السلام دراین باره فرموده اند: «وَ إِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ؛ شبهه را شبه نام نهادند چون به حق شباهت دارد» (شريف الرضي،1414 خ 38).

ص: 228


1- اِسْرائیلیّات، اصطلاحی در معارف اسلامی، به ویژه در زمینه تفسیر و علوم حدیث و آن به دسته ای از روایات و قصص و مفاهیم اشاره دارد که نه در قرآن و احادیث نبوی، بلکه در تعالیم امم سالفه به ویژه بنی اسرائیل ریشه دارند و حاصل جریانی است از داستان سرایی، اسطوره پردازی و وجوهی دیگر از تعالیم غیر اصیل که به ویژه در سده های نخست هجری توسط گروهی - بیشتر از یهودیان اسلام آورده - صورت پذیرفته و به حاشیه آموزش های مسلمانان راه یافته است.

قرآن کریم (آل عمران/71)(1)، به اصلِ شبهه افکنی دشمنان اشاره کرده مصادیق آن را نیز بیان نموده است. نظیر شبهه «جبر» (انعام/148)(2)، شبهه «غیر الهی بودن قرآن»(نحل/103)(3) و غیره.

2-4-3- به بازی گرفتن اصل دین

آیه 72 سوره آل عمران(4)، نشان می دهد که یهود جهت جلوگیری از گسترش روزافزون اسلام در اصل دین اسلام ایجاد شبهه می کردند که آیا دین آسمانی است، آیا همان دین موعودی است که در تورات و انجیل به آن وعده داده شده است. در ضمن طرح ریزی کردند عده ای از یهودیان صبح ایمان بیاورند عصر از اسلام خود برگردند و منکر اسلام شوند و طبق آیین یهود عمل نمایند تا بدین طریق حداقل شبهه ای در اذهان تازه مسلمانان ایجاد کنند و مانع رشد سریع اسلام و گرایش افراد به این دین الهی شوند. آیه فوق بیانگر این است که یهود جهت متزلزل ساختن ایمان مسلمانان از هر وسیله ای استفاده می کردند این توطئه در مسلمانان و افراد دارای ایمان ضعیف تأثیر می گذاشت (مکارم شیرازی،1374، ج 2، ص 616؛ طباطبایی،1374 ج 3، ص 405)

ص: 229


1- يَأَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ؛ اى اهل كتاب! چرا حق را با باطل (مي آميزيد و) مشتبه مى كنيد (تا ديگران نفهمند و گمراه شوند) و حقيقت را پوشيده مى داريد در حالى كه مى دانيد؟! (آل عمران/71).
2- سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشرْكُواْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشرْكْنَا وَ لَا ءَابَاؤُنَا وَ لَا حَرَّمْنَا مِن شىَ ءٍ كَذَالِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ حَتىَ ذَاقُواْ بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تخَرُصُون؛ بزودى مشركان (براى تبرئه خويش) مى گويند: اگر خدا مى خواست، نه ما مشرك مى شديم و نه پدران ما و نه چيزى را تحريم مى كرديم! كسانى كه پيش از آنها بودند نيز، همين گونه دروغ مى گفتند و سرانجام (طعم) كيفر ما را چشيدند. بگو: آيا دليل روشنى (بر اين موضوع) داريد؟ پس آن را به ما نشان دهيد؟ شما فقط از پندارهاى بى اساس پيروى مى كنيد و تخمينهاى نابجا مى زنيد (انعام/148).
3- وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِى يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِىٌّ وَ هَاذَا لِسَانٌ عَرَبىِ مُّبِين؛ ما مى دانيم كه آنها مى گويند: ين آيات را انسانى به او تعليم مى دهد! در حالى كه زبان كسى كه اينها را به او نسبت مى دهند عجمى است ولى اين (قرآن)، زبان عربى آشكار است (نحل/103).
4- وَ قَالَت طَّائفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ ءَامِنُواْ بِالَّذِى أُنزِلَ عَلىَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَ اكْفُرُواْ ءَاخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون؛ و جمعى از اهل كتاب (از يهود) گفتند: (برويد در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ايمان بياوريد و در پايان روز، كافر شويد (و باز گرديد)! شايد آنها (از آيين خود) بازگردند! (زيرا شما را، اهل كتاب و آگاه از بشارات آسمانى پيشين مى دانند و اين توطئه كافى است كه آنها را متزلزل سازد) (آل عمران/72).
2-4-4- کتمان بشارت پیامبر اسلام

اخبار و آموزه های قرآن كريم در باب بشارت پيامبران گذشته نسبت به پيامبر اسلام صل الله علیه و اله را می توان در سه مرحله به شرح ذيل طبقه بندی كرد:

در مرحله نخست، قرآن كريم (سوره آل عمران آیه 81)(1)، اعلام می دارد كه خداوند از همه پيامبران پیمان گرفته است -تا به امّت های خود ابلاغ كنند -كه هرگاه پيامبرى آمد و آموزه های وحيانىِ پيامبران سابق را تصديق كرد به او ايمان آورند ویاری اش رسانند.

در مرحله دوم، آيات قرآن (سوره انعام، آیه 20؛ سوره بقره آیات 89،146)(2) خبر می دهد كه با عمل پيامبران به وظيفه و ميثاق الهی شان، امّت های گذشته نسبت به ویژگی های پيامبر اسلام آشنا بوده اند.

در مرحله سوم و در پى انكار پاره ای از اهل كتاب، آيات قرآن به افشاى نشانى بشارت ها در ميراث مكتوب حاضر در نزد خودشان می پردازد تا براى حق جويان جاى هيچ ابهامى باقى نگذارد. اين بار به آن ها يادآورى می کند كه براى يافتن نشانى پيامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) كافى است كه به تورات و انجيل موجود مراجعه كنند تا نام و اوصاف ایشان

ص: 230


1- وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّنَ لَمَا ءَاتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنصُرُنَّهُ قَالَ ءَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلىَ ذَالِكُمْ إِصْرِى قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشهْدُواْ وَ أَنَا مَعَكُم مِّنَ الشَّهِدِينَ؛ و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه خداوند، از پيامبران (و پيروان آنها)، پيمان مؤكّد گرفت، كه هر گاه كتاب و دانش به شما دادم، سپس پيامبرى به سوى شما آمد كه آنچه را با شماست تصديق مى كند، به او ايمان بياوريد و او را يارى كنيد! سپس (خداوند) به آنها گفت: «آيا به اين موضوع، اقرار داريد؟ و بر آن، پيمان مؤكّد بستيد؟» گفتند: (آرى) اقرار داريم! (خداوند به آنها) گفت: پس گواه باشيد! و من نيز با شما از گواهانم (آل عمران /81).
2- الَّذِينَ ءَاتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُون؛ آنان كه كتاب آسمانى به ايشان داده ايم، بخوبى او [پيامبر] را مى شناسند، همان گونه كه فرزندان خود را مى شناسند فقط كسانى كه سرمايه وجود خود را از دست داده اند، ايمان نمى آورند (انعام/20).* وَ لَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَ كاَنُواْ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلىَ الَّذِينَ كَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلىَ الْكَفِرِين؛ و هنگامى كه از طرف خداوند، كتابى براى آنها آمد كه موافق نشانه هايى بود كه با خود داشتند و پيش از اين، به خود نويد پيروزى بر كافران مى دادند (كه با كمك آن، بر دشمنان پيروز گردند.) با اين همه، هنگامى كه اين كتاب و پيامبرى را كه از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او كافر شدند لعنت خدا بر كافران باد! (بقره/89).* الَّذِينَ ءَاتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُون؛ كسانى كه كتاب آسمانى به آنان داده ايم، او [پيامبر] را همچون فرزندان خود مى شناسند (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه كتمان مى كنند! (بقره/146).

ویارانش را بيابند. دراین باره، سه آيه از آيات قرآن (سوره اعراف، آیه 157؛ سوره فتح، آیه 29 و سوره صف آیه 6)(1) به روشنگرى پرداخته است (بیات،1395).

2-4-5- تحریف آموزه های اسلامی

آیات متعدد قرآن کریم (نساء/46؛ مائده/13 و 41)(2) نشان می دهد که اکثریت قوم یهود فرمان های خدا را تحریف می کردند.

بسیاری از تحریف ها و احادیث جعلی و اسرائیلیات (داستان های مذهبی بی اساس) از سوی علمای منافق یهودی (کسانی که در ظاهر اظهار اسلام کرده بودند) صورت گرفته

ص: 231


1- الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبىِّ الْأُمِّىَّ الَّذِى يجَدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فىِ التَّوْرَئةِ وَ الْانجِيلِ؛ همانها كه از فرستاده (خدا)، پيامبر «امّى» پيروى مى كنند پيامبرى كه صفاتش را، در تورات و انجيلى كه نزدشان است، مى يابند (اعراف/157).* محُّمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلىَ الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنهَمْ تَرَئهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فىِ وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَالِكَ مَثَلُهُمْ فىِ التَّوْرَئةِ وَ مَثَلُهُمْ فىِ الْانجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْهُ فَازَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلىَ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ مِنهْم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِيمَا؛ محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود مى بينى در حالى كه همواره فضل خدا و رضاى او را مى طلبند نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است اين توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است، همانند زراعتى كه جوانه هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته تا محكم شده و بر پاى خود ايستاده است و بقدرى نموّ و رشد كرده كه زارعان را به شگفتى وامى دارد اين براى آن است كه كافران را به خشم آورد (ولى) كسانى از آنها را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است (فتح/29).* وَ إِذْ قَالَ عِيسىَ ابْنُ مَرْيمَ َ يَبَنىِ إِسْرَ ءِيلَ إِنىّ ِ رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكمُ مُّصَدِّقًا لِّمَا بَينْ َ يَدَىَّ مِنَ التَّوْرَئةِ وَ مُبَشِّرَا بِرَسُولٍ يَأْتىِ مِن بَعْدِى اسمُْهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُواْ هَاذَا سِحْرٌ مُّبِين؛ و (به ياد آوريد) هنگامى را كه عيسى بن مريم گفت: اى بنى اسرائيل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى كه تصديق كننده كتابى كه قبل از من فرستاده شده [تورات] مى باشم و بشارت دهنده به رسولى كه بعد از من مى آيد و نام او احمد است! هنگامى كه او [احمد] با معجزات و دلايل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «اين سحرى است آشكار»! (صف/6).
2- مِنَ الَّذينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا؛ بعضى از يهود، سخنان را از جاى خود، تحريف مى كنند و (به جاى اينكه بگويند: «شنيديم و اطاعت كرديم»)، مى گويند: شنيديم و مخالفت كرديم (نساء/46).* يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِه؛ سخنان (خدا) را از موردش تحريف مى كنند و بخشى از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش كردند (نساء/13).* وَ مِنَ الَّذينَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ؛ گروهى از يهوديان كه خوب به سخنان تو گوش مى دهند تا دستاويزى براى تكذيب تو بيابند آنها جاسوسان گروه ديگرى هستند كه خودشان نزد تو نيامده اند آنها سخنان را از مفهوم اصليش تحريف مى كنند (نساء/41).

است. باکمال تأسف، افرادی چون تمیم داری و کعب الاحبار، در دستگاه های فرهنگی و دینی جهان اسلام جایگاهی والا کسب کردند!(معارف،1392 ص 108).

2-4-6- دشمنی با جبرئیل علیه السلام

رسول خدا صل الله علیه و اله قوم یهود را به اسلام دعوت کرد، سران یهود پس از گذشت زمانی از هجرت پیامبر صل الله علیه و اله به محضر ایشان رسیدند و برای امتحان یا اثبات عجز و ناتوانی حضرت و... سؤالاتی پرسیدند ازجمله: عبدالله بن صوریا یکی از علمای طراز اول یهود این سؤال را پرسید که کدام ملک بر تو وحی الهی را نازل می کند؟ پیامبر صل الله علیه و اله فرمود: «جبرئیل»، آن عالم یهودی بلافاصله گفت: «ولی جبرئیل دشمن ما و ویرانگر و خون ریز است، اگر ميكائيل وحی الهی را بر تو ابلاغ می کرد ما همگی به تو ایمان می آوردیم!» (طبرسی،1372، ج 1، ص: 326). در این هنگام آیه های 97 -98 سوره بقره(1) جواب دندان شکنی به یهود ارائه داد.

ص: 232


1- قُلْ مَن كاَنَ عَدُوًّا لِّجِبرْيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلىَ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَينْ يَدَيْهِ وَ هُدًى وَ بُشْرَى لِلْمُؤْمِنِين؛ بگو: كسى كه دشمن جبرئيل باشد (در حقيقت دشمن خداست) چرا كه او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل كرده است در حالى كه كتب آسمانى پيشين را تصديق مى كند و هدايت و بشارت است براى مؤمنان (بقره/97).* مَن كاَنَ عَدُوًّا لِّلَّهِ وَ مَلَئكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبرْيلَ وَ مِيكَئلَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِّلْكَافِرِين؛ كسى كه دشمن خدا و فرشتگان و رسولان او و جبرئيل و ميكائيل باشد (كافر است و) خداوند دشمن كافران است. (بقره/98).

بخش هفتم: شیوه های خصومت استکبار با اسلام از بعد اقتصادی

اشاره

ص: 233

مقدمه

اعمال فشارهاي اقتصادي، يکي از شگردهاي اقتصادي جنگ نرم براي به زانو درآوردن جمهوري اسلامي ايران است. جهانی شدن اقتصاد و گسترش وابستگي متقابل اقتصادي و درنتیجه افزايش نقش اقتصاد در روابط بین الملل، باعث شده کشورها به طور گسترده ای از ابزار اقتصادي براي نيل به اهداف ملي خود استفاده کنند. تأثيرگذاري بر ذهنیت ها و رفتار، تنها با تکیه بر جنگ رواني و تبليغات انجام نمی شود.

امکاناتي مانند عمليات فريب و اقدامات اطلاعاتي نيز می توانند نقش مهم و گاه منحصربه فردی در رسیدن به هدف یادشده فراهم کنند؛ ضمن اينکه گاه برخي اقدامات عملي يا به کارگیری قدرت سخت و نيمه سخت، می تواند صرفاً باهدف تأثيرگذاري رواني بر مخاطبان صورت پذيرد؛ نمونه هایی از اين کاربرد را می توان به شرح زیر فهرست کرد: استفاده از تحريم، عدم همکاري، رسانه سازي و تصويرسازي در قالب تهاجم فرهنگي در بعد اقتصادی، استفاده از نيروهاي ستون پنجم مانند محتکران، دلالان ارز و سکه، قاچاقچيان و غیره (سیف و خجسته،1392ص 12). امروزه، به جز این موارد، حمایت از

ص: 234

اختلاس گران ایرانی که سرمایه هنگفتی را به این کشورها منتقل می کنند؛ از شیوه های دیگر جنگ اقتصادی بشمار می رود. مانندِ خاوری(1)، در کشور کانادا!

بررسی تاریخ نشان می دهد که قوم یهود دنیاطلب و مال دوست بودند و با آمدن پیامبر به مدینه منافع آنان به خطر افتاد، برای اینکه با رسول خدا و مسلمین مبارزه کنند و آن ها را در محاصره اقتصادی قرار دهند دست به اقدامات خصمانه و رذیلانه زدند که اهم آن ها عبارت اند از:

2-5-1- انحصارطلبی

به استناد آیه 53 سوره نساء(2) و آیه 100 سوره اسراء(3)، کفار اهل کتاب، به ویژه یهودیان چنان حسود و انحصارطلب اند که اگر قدرت و تسلط یابند، از حقوقِ مادی و معنوی، حتی پشیزی (به اندازۀ کوچک ترین دانه در منقار پرنده) به مسلمین نمی دهند.

روح انحصارطلبى چنان بر آنان (کفار اهل کتاب) چيره شده كه اگر موقعيتى را پيدا كنند به هیچ کس، هيچ حقى، نخواهند داد و همه امتيازات را دربست به خودشان تخصيص مى دهند!(مکارم شیرازی،1374، ج 3، ص: 421).

ص: 235


1- محمودرضا خاوری، مدیر عامل سابق بانک ملی ایران و از مجرمان محکوم شده به دلیل مشارکت در اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی است. محمودرضا خاوری در مهر 1390 به بهانه «مشکلات عصبی حادث شده و بیماری مزمن» از مقام خود استعفا داد و به کشور کانادا که تابعیت آن را دارا بود گریخت.
2- أَمْ لهَمْ نَصِيبٌ مِّنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَّا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا؛ آيا آنان (یهود) نصيبى از حكومت دارند؟ [اگر هم داشتند]، به قدر نقطه پشت هسته خرمايى [چيزى] به مردم نمى دادند (نساء/53).
3- قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائنَ رَحْمَةِ رَبىِّ إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْانفَاقِ وَ كاَنَ الْانسَانُ قَتُورًا؛ بگو: اگر شما مالك خزائن رحمت پروردگار من بوديد. در آن صورت، (بخاطر تنگ نظرى) امساك مى كرديد، مبادا انفاق، مايه تنگدستى شما شود و انسان تنگ نظر است! (اسراء/100).

اين اهل كتاب اگر چنين ملكى (قدرت مادی و معنوی) مى داشتند، حتى اقل قليلى و پشيزى به مردم نمى دادند، ازبس که بخيل و بد سریر و بدباطن اند (طباطبایی 1374، ج 4، ص: 600).

2-5-2- تحریم اقتصادی

سران یهود برای این که مسلمین را از آیین اسلام برگردانند یا اعتقادات آن ها را تضعیف نمایند آنان را در بحران های اقتصادی شدیدی قراردادند. قرآن کریم، در آیه 7 سوره منافقون(1)، به اهدافِ چنین کار غیرانسانی، پرداخته است، به طوری که عده ای از مسلمانان به ویژه مهاجرین در معرض مرگ قرار گرفتند. وقتی مهاجرین به سبب آزار و اذیت مشرکین مجبور شدند تا خانه و کاشانه خویش را در مکه ترک کرده به مدینه کوچ نمودند؛ از هیچ گونه امکانات مالی برخورد نبودند، زیرا نه جان پناهی جهت استراحت و نه ابزار لازم جهت امرارمعاش در اختیار داشتند و انصار مدینه هم به حد کفاف قدرت یاری آن ها، نداشتند، بااینکه آنچه داشتند بین خود و مهاجرین تقسیم می کردند و حتی گاهی مهاجرین را بر خود مقدم می داشتند (رسولی محلاتی، 1392، ج 4، ص 147). یکی از شدیدترین تحریم های اقتصادی تاریخ اسلام، ماجرای «شعب ابیطالب» بود که طی آن مسلمانان در اثر تحریم یهود و مشرکان، در شرایط بسیار دردناکی قرار داشتند. محاصره شعب، سه سال طول کشید فشار و سختگیری ها به حدی رسید که نالۀ فرزندان بنی هاشم به گوش مشرکان مکه می رسید (ابن هشام- السیرة النبویة، ج 1، ص 354).

استکبار جهانی، ازجمله آمریکا، برای مقابله با کشورهای مستقل اسلامی و ظلم ستیز، ازجمله ایران، از این شیوه بهره می گیرند.

ص: 236


1- هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنفِقُواْ عَلىَ مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتىَ يَنفَضُّواْ؛ به افرادى كه نزد رسول خدا هستند انفاق نكنيد (آن ها را تحریم اقتصادی کنید) تا (از ااطراف پیامبر خدا) پراكنده شوند (از اسلام برگردند)(منافقون/7).

به لطف خدا، تاکنون نتوانسته اند با شدیدترین تحریم اقتصادی ایران، به اهداف شومشان برسند.

2-5-3- ترویج فساد اقتصادی

فساد اقتصادی (فساد مالی) نقض قوانین موجود برای تأمین منافع و سود شخصی است (رحیمیان،1393 ص 105). در سنت شیعی «مکاسب محرمه»(1) با توجه به جایگاه آن در نهادهای رسمی و غیررسمی، دقیق ترین و عمیق ترین معادل مفهومی برای فساد اقتصادی از منظر اسلام هست (خدیوی رفوگر،1396 ص 47).

یکی از تعابیر جامع قرآنی درباره فساد اقتصادی «اکل به باطل» به معنی مالِ مردم خوردن، از شیوه های سرانِ یهودی است که مسلمانان را از این کار بازمی دارد (نساء/29؛ توبه/34)(2). این کتاب آسمانی از «کم فروشی» به عنوان مصادیقِ بارز فساد مالی، نهی کرده مرتکبین را به آتش جهنم بشارت می دهد (هود/85؛ شعراء،183؛ اعراف/85؛ مطففین/1-3)(3).

ص: 237


1- مکاسب مُحَرَّمه به تجارت هایی گفته می شود که دین آنها را حرام اعلام کرده است. در فقه از تجارت های حرام با عنوان مکاسب محرّمه یادمی شود. همچنین عنوان مکاسب محرمه برای برخی از کتاب های فقهی که به این موضوع پرداخته اند، به کار رفته است.
2- يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الْأَحْبَارِ وَ الرُّهْبَانِ لَيَأْكلُُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَطِل؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد، بسيارى از دانشمندان يهود و راهبان، اموال مردم را به ناروا مى خورند (توبه/34). *يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَكُونَ تجِارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ، اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اموال همديگر را به ناروا مخوريد- مگر آنكه داد و ستدى با تراضى يكديگر، از شما [انجام گرفته] باشد (نساء/29).
3- وَ يَاقَوْمِ أَوْفُواْ الْمِكْيَالَ وَ الْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَ لَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَ لَا تَعْثَوْاْ فىِ الْأَرْضِ مُفْسِدِين (هود/85).* وَ لَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَ لَا تَعْثَوْاْ فىِ الْأَرْضِ مُفْسِدِين؛ و حق مردم را كم نگذاريد و در زمين تلاش براى فساد نكنيد! (شعراء/183).* وَ إِلىَ مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَاقَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَاهٍ غَيرُْهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَ الْمِيزَانَ وَ لَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَ لَا تُفْسِدُواْ فىِ الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَالِكُمْ خَيرٌْ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِين؛ و به سوى مدين، برادرشان شعيب را (فرستاديم) گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد، كه جز او معبودى نداريد! دليل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمده است بنا بر اين، حق پيمانه و وزن را ادا كنيد! و از اموال مردم چيزى نكاهيد! و در روى زمين، بعد از آنكه (در پرتو ايمان و دعوت انبياء) اصلاح شده است، فساد نكنيد! اين براى شما بهتر است اگر با ايمان هستيد! (85) (اعراف/85).* وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ؛ واى بر كم فروشان! واى بر كم فروشان! (مُطَفِّفِينَ/1).*الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُواْ عَلىَ النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ؛ آنان كه وقتى براى خود پيمانه مى كنند، حق خود را بطور كامل مى گيرند (مُطَفِّفِينَ/2).*وَ إِذَا كاَلُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يخُسِرُونَ؛ امّا هنگامى كه مى خواهند براى ديگران پيمانه يا وزن كنند، كم مى گذارند (مُطَفِّفِينَ/3)

آيه 75 سوره شريفه آل عمران(1)، به اختلاف فاحشى كه اهل كتاب در حفظ امانت ها و پیمان ها داشتند اشاره مى كند و مى فهماند اهل كتاب در اين باب در دو طرف تضاد و دونقطه مقابل قرار دارند، بعضى حتى در يك دينار خيانت را روا نمى دارند و بعضى ديگر شتر را با بارش مى بلعند (مفسد اقتصادی اند) (طباطبایی،1374، ج 3، ص: 413).

فساد اقتصادی دامنۀ گسترده ای دارد که مرحوم شیخ انصاری و دیگر فقها در کتب فقهی به مصادیق و جزئیات آن پرداخته اند. امروزه مصداق های فساد اقتصادی دامنه ای گسترده تر ازآنچه در کتب فقهی متقدم ذکرشده؛ دارد که این سطور مجال احصای همه آن ها را ندارد. بااین حال، مفاسد اقتصادی در سه حوزه فردی، اجتماعی و اداری و... قابل تبیین است که برای نمونه به برخی مصادیق هرکدام اشاره می گردد.

فساد اقتصادی فردی شامل احتکار، کم فروشی، گران فروشی، فریبکاری (تدلیس)، قاچاق، کلاه برداری و غیره.

مفاسد اقتصادیِ اجتماعی، شامل تجمل گرایی، اسراف و عدم اهتمام به حفظ اموال عمومی و غیره.

مصادیق فساد مالی اداری- که متأسفانه در طول تاریخ بیشترین سهم را دارد- موارد زیر را در برمی گیرد

ص: 238


1- وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدينارٍ لا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبيلٌ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُون؛ و در ميان اهل كتاب، كسانى هستند كه اگر ثروت زيادى به رسم امانت به آنها بسپارى، به تو باز مى گردانند و كسانى هستند كه اگر يك دينار هم به آنان بسپارى، به تو باز نمى گردانند مگر تا زمانى كه بالاى سر آنها ايستاده (و بر آنها مسلّط) باشى! اين بخاطر آن است كه مى گويند: «ما در برابر امّيّين [غير يهود]، مسئول نيستيم.» و بر خدا دروغ مى بندند در حالى كه مى دانند (اين سخن دروغ است). (آل عمران/75).

رشوه، اختلاس(1)، اخذ پورسانت، جعل و تزویر، فرار مالیاتی، قاچاق كالا و ارز و غیره. این بخش، ناظر به تصاحب اموال دولتی-اداری به شیوه نامشروع است.

امام علی علیه السلام به این نوع فساد در زمامدار قبلی اشاره نموده از آن می نالند:

وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِيهِ يَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِيع؛ دودمان پدرى او (بنى اميّه) به همراهى او برخاستند و چون شترى كه گياه تازه بهار را با ولع مى خورد به غارت بيت المال دست زدند (شریف رضی،1414 خ 3).

لذا یکی از مهم ترین برنامه های دشمن در کشورهای اسلامی، ترویج و عملیاتی کردن فساد اقتصادی است.

2-5-4- عدم بازپرداخت اموال مسلمین (توقیف و مصادره اموال)

با عنایت به آیه 75 سوره آل عمران(2)، گروهی از یهودیان برای منصرف کردن مسلمانان از آئین خود اقدام به کار جدیدی کردند و با خودداری از پرداخت هرگونه دِین و یا امانت یا معاملاتی که در ذمه آن ها برای افرادی که به دین مقدس اسلام مشرف شده اند مسلمانان را محاصره اقتصادی کرده به آن ها گفتند: حقوقی که شما بر ما داشتید پیش از اسلام بود و اکنون که مسلمان شدید این حقوق منتفی و باطل گردید.

آمریکا و کشورهای اروپایی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اموال و دارایی کشور ایران را بلوکه نموده از آزادسازی آن امتناع نمودند. در طول تحریم اقتصادیِ ایران توسط

ص: 239


1- به عنوان نمونه، در عصرکنونی ما، کشور کانادا، پناهگاه اختلاسگران ایرانی شده است؛ زیرا از سال 1391 تاکنون (آذر1400) روابط این دو کشور به دلایلی قطع شده است.
2- وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَ مِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَّا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائمًا ذَالِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَيْسَ عَلَيْنَا فىِ الْأُمِّيِّنَ سَبِيلٌ وَ يَقُولُونَ عَلىَ اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُون؛ و در ميان اهل كتاب، كسانى هستند كه اگر ثروت زيادى به رسم امانت به آنها بسپارى، به تو باز مى گردانند و كسانى هستند كه اگر يك دينار هم به آنان بسپارى، به تو باز نمى گردانند مگر تا زمانى كه بالاى سر آنها ايستاده (و بر آنها مسلّط) باشى! اين بخاطر آن است كه مى گويند: «ما در برابر امّيّين [غير يهود]، مسئول نيستيم.» و بر خدا دروغ مى بندند در حالى كه مى دانند (اين سخن دروغ است). (آل عمران/75).

آمریکا و حامیانش، اکثر کشورهای همسو با آنان نیز، دارای (حساب های بانکی) ایران را مسدود کردند.

2-5-5- ترغیب مسلمین به بخل ورزی (عدم همکاری اقتصادی با دولت اسلامی)

بخل، یکی از رذایل اخلاقی است که انسان را از خرج کردن آنچه در تحت اختیار اوست، منع می کند؛ خواه از حقوق الهی باشد، مانند زکات، خمس و یا از حقوق خلقی، مانند نفقه های واجب، دیونی که وقت پرداخت آن ها رسیده و یا از امور بافضیلت، مانند صدقه، انفاق برای عیال و خویشان و همسایگان.

آیه 37 سوره نساء(1)، بیان می کند که یهودیان مدینه علاوه بر سایر فشارهای اقتصادی، خودشان بخل ورزیده مسلمین را تشویق می کردند که اموال خود را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحابش مصرف نکنید.

دشمنان، ضمن اینکه خود برای جلوی گیری از توسعه اقتصادی کشور اسلامی می کوشند؛ مردم را به این کار تشویق می کنند. امروزه فرار مالیاتی، هدایت سرمایه ها از صنعت و تولید به تجارت خدمات نظیر بازارچه سازی و...، تعطیلی صنایع و غیره با شیوه های مختلف از مصادیق این بخش بشمار می رود.

ص: 240


1- الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ يَكْتُمُونَ مَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنَا لِلْكَفِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا؛ آنها كسانى هستند كه بخل مى ورزند، و مردم را به بخل دعوت مى كنند، و آنچه را كه خداوند از فضل (و رحمت) خود به آنها داده، كتمان مى نمايند. (اين عمل، در حقيقت از كفرشان سرچشمه گرفته) و ما براى كافران، عذاب خواركننده اى آماده كرده ايم (نساء37).

2-5-6- نابود کردن زیرساخت های اقتصادی-صنعتی

با استناد به آیه 205 سوره بقره(1) از دیگر برنامه های اقتصادی دشمنان (منافقان) علیه مسلمین، نابود کردن زیرساخت های اقتصادی-صنعتی نظیر کشاورزی و دامداری و... است.

اين آيات درباره «اخنس بن شريق» نازل شده كه مردى زيبا و خوش زبان بود و تظاهر به دوستى پيامبر صل الله علیه و اله مى كرد خود را مسلمان جلوه مى داد و سوگند مى خورد كه آن حضرت را دوست دارد و به خدا ايمان آورده، پيامبر اکرم نیز كه مأمور به ظاهر بود با او گرم مى گرفت و او را مورد محبت قرار مى داد، ولى او در باطن مرد منافقى بود، در يك ماجرا زراعت بعضى مسلمانان را آتش زد و چهارپايان آنان را كشت (و به این ترتیب پرده از روى كار او برداشته شد) در اينجا آيات فوق نازل شد (مکارم شیرازی، ج 2، ص: 73).

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، منافقان با شیوه های گوناگون زیرساخت های –صنعتی را تضعیف یا تعطیل کردند(2) ازجمله:

الف- واردات کالاهایی که مشابه آن در داخل تولید می شود.

ب- خام فروشی (صادرات مواد اولیه موردنیاز کارخانه های داخلی).

ج- تلاش برای خروج دام زنده از کشور و نابودی دامداری.

ه- واگذاری شرکت های دولتی به بخش خصوصی باقیمت ارزان و غیره؛ که با ورود قوه قضائیه، جلو این کار گرفته شد.

و...

ص: 241


1- وَ إِذَا تَوَلىَ سَعَى فىِ الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لَا يحُبُّ الْفَسَاد؛ (نشانه آن، اين است كه) هنگامى كه روى برمى گردانند (و از نزد تو خارج مى شوند)، در راه فساد در زمين، كوشش مى كنند، و زراعتها و چهارپايان را نابود مى سازند (با اينكه مى دانند) خدا فساد را دوست نمى دارد (بقره/205).
2- این ترفند، در نیمه دوم دهه 90 (1395 تا خرداد1400 ه.ش) اوج گرفت.

خلاصه فصل دوم

خلاصه بخش سوم از فصل دوم (روش های جنگ نرم در بعد سیاسی)

جنگ نرم در حوزه مسائل سیاسی، گسترۀ وسیعی دارد، ازجمله پیمان شکنی (پیمان شکنی طوایف یهود بنی النضیر، بنی قینقاع، بنی غریظه) تفرقه افکنی و جلوگیری از همبستگی مسلمین (داخلی و خارجی)، سركوب، (تهدید، توسل به خشونت و اذیت و تطمیع)، تضعیف و حذف رهبری (تهمت و افتراء، تهمت برتری جویی به پیامبر خدا، تهمت جنون و سبک مغزی، نسبت دادن (تهمت) ساحری و سحر زدگی به پیامبران الهی، دروغ گو خواندن رهبر، نسبت شاعری به رهبر، نسبت ناروای کاهنی به پیامبران، برچسب فسادگری به رهبر، برچسب گمراهی به رهبر دینی، معرفی رهبر دینی به عنوان سرچشمه­ بدبختی ها و ناکامی ها، تهمت ناتوانی و فریب کاری به رهبر، تحقیر و تمسخر رهبر، تهدید رهبر، انکار و ایجاد تردید نسبت به حقانیت رهبری، آزار رساندن به رهبر و پیروانش، نقشۀ قتل پیامبران، قتل رهبران الهی)، تشکیل جلسات مخفیانه (شبانه) برای کارشکنی در امور. فریب کاری،

ص: 242

خلاصه بخش چهارم از فصل دوم (روش های جنگ نرم درزمینة مسائل اجتماعی)

برخی از مهم ترین برنامه های دشمن درزمینة مسائل اجتماعی علیه موحدان و مسلمین عبارت اند از بردگی و بندگی انسان ها، وارونه جلوه کردن امور (آدرس غلط دادن).

- شایعه پراکنی، القاي خوف و وحشت در دل مردم، مانع تراشی و بهانه گیری (فرار از مسئولیت)، دروغ گویی و دروغ پراکنی، تحریک عواطف مصلحانِ الهی، نفوذ در لایه های جامعه اسلامی (نفوذ به عامه مردم، نفوذ به ارکان نظام)، نفاق و نیرنگ، گسترش انواع فساد (فساد اخلاقی، فساد جنسی، فساد اداری، فساد اقتصادی و...)، تحقير توده هاى مستضعف، آزار رساندن به پیامبر اکرم و مسلمانان، تمسخر انبیاء و پیروانشان،

خلاصه بخش پنجم از فصل دوم (روش های جنگ نرم درزمینة مسائل نظامی)

گستره جنگ نرم دشمن در حوزه نظامی عبارت اند از جنگ افروزی، طرح ترور پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، تحریک و تجهیز مخالفان اسلام، تهدید امنیت (ایجاد ناامنی و تهدید نظامی)، جاسوسی علیه مسلمانان، تلاش برای تضعیف روحیه لشگریان اسلام، تضعیف روحیه ایثارگران و خانواده شهدا.

خلاصه بخش ششم از فصل دوم (روش های جنگ نرم در حوزه فرهنگی)

گسترۀ خصومت استکبار با اسلام از بعد فرهنگی شامل انکار رسالت پیامبر اکرم صل الله علیه اله ، حقیقت گریزی و نژادپرستی، سعی در گمراه کردن مسلمانان و مردم با شیوه های گوناگون، تضعیف توحید (نسبت فقر دادن به خدا)، شبهه ارائه تورات در قرآن به گونه ای تحریف یافته! و منکر رسالت نبی مکرم اسلام، ترجیح بت پرستی بر خداپرستی جهت ایجاد تردید در مسلمین، ترویج خرافات، شبه افکنی، به بازی گرفتن اصل دین، کتمان بشارت پیامبر اسلام، دشمنی با جبرئیل علیه السلام، تحریف آموزه های اسلامی،

ص: 243

خلاصه بخش هفتم از فصل دوم (روش های جنگ نرم در حوزه اقتصادی)

گسترۀ خصومت استکبار با اسلام از بعد ا اقتصادی شامل انحصارطلبی، تحریم اقتصادی،

ترویج فساد اقتصادی، عدم بازپرداخت اموال مسلمین (توقیف و مصادره اموال)، ترغیب مسلمین به بخل ورزی (عدم همکاری اقتصادی با دولت اسلامی)، نابود کردن زیرساخت های اقتصادی.

ص: 244

فصل سوم: اصول و روش های مبارزه با جنگ نرم از نگاه قرآن

اشاره

ص: 245

مقدمه فصل سوم

قرآن کریم، ضمن تصریح به ترفندهای استکباری –که در فصل دوم اشاره شد- اصول و راهکارهای لازم را نیز بیان نموده است که شناخت و کاربست آن ها، بهترین (زمر/ 55)(1) و مناسب ترین راه گشای جهان اسلام درراه استکبارستیزی خواهد بود؛ زیرا دستورهای قرآنی، از چشمه زلال وحی بیرون آمده –برخلاف اندیشه های صرف بشری- فاقد هرگونه عیب و نقص بوده و در کل جهان (یوسف/ 104)(2)، قابلیت اجرایی دارد. مقایسۀ مجموعۀ نقشه های شوم ظالمان – که در قرآن ذکرشده- با عملکرد مستکبرین در طول تاریخ تاکنون، همسانی و همخوانی کاملی را نشان می دهد، فقط شکل رفتارها، به دلیل رشد ابزارها و فنّاوری اندکی تفاوت دارد، نه اصل رفتار. ازاین رو، خداوند متعال، دقیق تری