بر كناره هاي كتاب « الغدير في الكتاب و السنة و الادب »

مشخصات کتاب

نام کتاب : بر كناره هاي كتاب «الغدير في الكتاب و السنة و الادب»

نویسنده کتاب : زينلي، غلامحسين

ناشر کتاب: مولف

زبان کتاب : fa

خیراندیش دیجیتالی : جناب آقای سید علی بحرینی به نیابت از مرحومه حاجیه خانم کسایی _گروه هم پیمانان موعود غدیر.

ص:1

اشاره

بر كناره هاى كتاب الغدير فى الكتاب والسنّة والأدب»

غلام حسين زينلى

پيامبر اسلام(ص) در سال دهم هجرى، براى اولين بار پس از هجرت، براى گذاردن حج، قصد مكه نمود. بسيارى از مسلمانان به مدينه آمدند و هنگامى كه پيامبر(ص) از مدينه بيرون شدند، جميعت زيادى آن حضرت را همراهى مى كردند.(1)

حج آن سال با حضور رسول خدا(ص) برگزار شد. وقت آن بود كه حجاج به وطن خويش بازگردند. كاروان حاجيان به جحفه» يا وادى غدير» رسيده بود كه جبرئيل امين(ع) نازل گشت و آيه آمد: ياايّها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربّك وإن لم تفعل فما بلّغت رسالته (مائده، 67)؛ اى پيامبر چيزى را كه از طرف پروردگارت بر تو نازل شد، ابلاغ كن كه اگر اين كار را نكنى، رسالت او را انجام نداده اى.

پيامبر(ص) فرمان توقّف داد و آنان كه از وادى غدير گذشته بودند، برگشتند و آنان كه نرسيده بودند، به آرامى از راه رسيدند.

مؤذّن رسول خدا(ص) با نداى اللّه اكبر» از وقت نماز ظهر خبر داد.نماز ظهر و عصر به امامت پيامبر بزرگوار اسلام(ص) و در زير سايه درختان غدير برگزار شد.

پس از پايان نماز، پيامبر(ص) در ميان جمعيت و بالاى جهاز شتران به ايراد خطبه پرداخت: ايّها الناس: من أولى الناس بالمؤمنين من انفسهم؟ قالوا: اللّه ورسوله اعلم. قال: انّ اللّه مولاى و انا مولى المؤمنين و انا أولى بهم من انفسهم، فمن كنت مولاه

ص: 1


1- مورخان شمار آنان را بين نود تا يكصد و بيست و چهار هزار تن و بيشتر ثبت نموده اند. ر.ك: الغدير فى الكتاب والسنّة والادب، علامه امينى، بيروت، موسسه اعلمى، 1314ه_.ق، ج1، ص27

فعلىّ مولاه. (حضرت _ ص _ اين جمله راسه بار و به گفته احمد بن حنبل، چهار بار تكرار فرمود).

سپس فرمود: اللّهمّ وال من والاه، وعاد من عاداه، وأحبّ من أحبّه، وأبغض من أبغضه، وأنصر من نصره، و أخذل من خذله، وأدر الحقّ معه حيث دار، اَلا فليبلّغ الشاهد الغائب.

هنوز جمعيت پراكنده نشده بود كه آيه نازل گشت: اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً. (مائده،3)

سپس مردم به على بن ابى طالب(ع) تهنيت گفته و با او به عنوان امام و پيشواى امت اسلامى، بيعت كردند و نخستين كسان ابوبكر و عمر بودند.(1)

چنانكه ملاحظه شد، خداوند سبحان فرمان ابلاغ را هنگامى صادر فرمود كه جمعيت زيادى از مسلمانانِ آن عصر، دور هم گرد آمده بودند. رسول اسلام(ص) نيز دستور داد: حاضران، داستان غدير را به غايبان اعلام كنند، تا حديث غديرخم نشر و گسترش يابد. همچنين خداوند آياتى در اين باره نازل فرمود، تا واقعه غدير در هر عصر و زمان در دل مسلمانان زنده بماند.(2)

امامان معصوم(ع)، نيز همواره به اين واقعه مهم استدلال مى كردند و پس از آنان، علما و بزرگان دين در بزرگداشت اين واقعه مهم كوشيده اند. و جالب اينكه جمع زيادى از دانشمندان اهل سنّت واقعه غدير را در آثار و نوشته هاى خود منعكس نموده،و گروهى از آنان، تأليفات مستقلى در اين باره از خود بر جاى نهاده اند.

تاريخ نشان مى دهد، نخستين بار در همان روز غدير درباره اين حادثه وفضايل اميرالمؤمنين(ع) بحث و گفتگو شده است. حسان بن ثابت انصارى اولين كسى است كه درباره ولايت

ص: 2


1- الغدير، ج1، ص28_30
2- همان، ج1، ص31

امام على بن ابى طالب (ع) شعر سروده،و آن را در محضر رسول خدا(ص) و در اجتماع با شكوه روز غدير خوانده است.(1)

و از آن تاريخ تا كنون همواره غدير شناسى ادامه يافته و از روند تكاملى نيز برخوردار بوده است. و همواره اين حديث در آثار، ثبت و ضبط مى شده است. در سالهاى پايانى سده سوم هجرى قمرى، ابن جرير طبرى» كتاب الولاية فى طرق حديث الغدير» را درباره حديث غدير تأليف نموده است.

در قرن چهارم ابن عقده» (الولاية فى طرق حديث الغدير)، ابوبكر تميمى جعابى» (من روى حديث غديرخم)، ابن انبارى واسطى» (طرق حديث الغدير)، ابو غالب احمد بن محمّد زرارى» (جزء فى خطبة الغدير)، ابوالفضل محمّد بن عبد اللّه شيبانى» (من روى حديث غدير خم)، حافظ دارقطنى» (جزء فى طرق حديث الغدير) و شيخ محسن بن حسين بن احمد نيشابورى» (بيان حديث الغدير)، آثار مستقلى درباره حديث غديرخم تاليف نموده اند.

در سده پنجم على بن عبدالرحمان بن عيسى عروة الجراح» (طرق خبر الولاية)، ابو عبد اللّه حسين بن عبيد اللّه غضائرى» (كتاب يوم الغدير)، حافظ ابو سعيد مسعود بن ناصر بن ابى زيد سجستانى» (الدراية فى حديث الولاية)، و ابوالفتح محمّد بن على بن عثمان كراجكى» (عدة البصير فى حج يوم الغدير)، درباره حديث غدير، آثارى تأليف كرده اند.

در سده ششم على بن بلال» (حديث الغدير)، شيخ منصور اللائى رازى» (حديث الغدير) و شيخ على بن حسن طاطرىّ» (كتاب الولاية؛ فضائل اميرالمؤمنين _ ع _ )،آثار مستقلى درباره حديث غدير تأليف كرده اند.

در قرن هفتم ابوالقاسم عبيداللّه بن عبداللّه حسكانىّ» (دعاة الهداة الى اداء حقّ المولاة)

ص: 3


1- همان،ج2، ص50

و در قرن هشتم شمس الدين محمّد بن احمد ذهبى» (طرق حديث الولاية) و در قرن نهم شمس الدين محمّد بن محمّد جزرى دمشقى» (أسنى المطالب فى مناقب على بن ابى طالب)، آثار ويژه اى درباره حديث غدير تأليف نموده اند.(1)

غدير پژوهى، همچنان ادامه يافت تا در سده سيزدهم هجرى قمرى، بزرگمردى از فرزندان و پيروان اميرالمؤمنين(ع) علامه مير حامد حسين موسوى هندى» (م1306ه_.ق) با پديد آوردن اثر ارزشمند عبقات الأنوار»، تحوّل علمى و تازه اى در مورد حديث غدير ايجاد كرد. اين دانشمند نامى، اين كتاب بزرگ را به بررسى طرق حديث غدير، تواتر آن و مفاد آن اختصاص داد.

وى، مجموعه تحقيقات و پژوهشهاى خود را براساس منابع و آثار معتبر اهل سنّت، مستند ساخت و اين امر موجب شد تا كتابش نزد پيروان مذاهب اهل سنّت نيز مقبول واقع شود. اثر ارزشمند ميرحامد حسين، برجسته ترين اثرى بود كه تا آن روز، در زمينه غديرشناسى به انجام رسيده بود.

پس از ميرحامد حسين» مباحث غديرشناسى، پرخروشتر از گذشته ادامه يافت و آثار مهمى پديد آمد، تا آنكه مادر روزگار، محققِ فرزانه، دانشمند نامدار تشيع، علامه شيخ عبدالحسين امينى» را بدنيا آورد. او از مردان صالح و از پيروان راستين اميرالمؤمنين(ع) بود و بدون ترديد، اثر جاودانه اش الغدير فى الكتاب والسنّة والأدب، برجسته ترين، مستدل ترين، و پرمحتواترين و جامع ترين اثرى است كه تا كنون درباره حديث غدير و نيز زندگانى و فضايل اميرالمؤمنين(ع) پديد آمده و به گونه اى ابتكارى به جهان علم و دين عرضه شده است.

اكنون در اين نوشتار برآنيم تا گزارشى اجمالى از الغدير» علامه

ص: 4


1- در مورد تأليفات صورت گرفته در اين قرون، رجوع شود به: الغدير، ج1، ص191_196

امينى،به ارادتمندان مولاى متقيان(ع) تقديم كنيم و پيشاپيش، به نواقص و كاستى هاى آن معترفيم.

راويان واقعه غدير

مؤلف ارجمند در جلد نخست الغدير» (جلد اول و دوم در ترجمه فارسى)(1) پس از بيان ارزشِ دانستن درست تاريخ، اهميت واقعه غدير و عنايتى كه در طول تاريخ اسلام به حديث غدير شده است، به ذكر راويان حديث غدير پرداخته و آنان را به سه دسته تقسيم كرده است:

دسته اول: وى، نخست، در جستجويى گسترده و مبتنى بر اصول علمى، از ميان صحابه و ياران رسول خدا(ص) _ قرن اول هجرى و عصر صحابه _ نام يكصد و ده تن را به ترتيب حروف الفبا ذكر مى كند كه همگى حديث غدير را نقل كرده اند و در شمارش اين كسان از ابو هريرة دوسى» آغاز مى كند و به ابو مُرازم يعلى بن مرة بن ثقفى» پايان مى دهد.(2)

علاوه بر اين، مؤلف دانشمند، آثار و منابعى را كه راويانِ ياد شده (دسته اول) را ثبت و ضبط نموده اند، با ذكر مشخصات و صفحه آورده است.

همچنين در ميان صحابه راوى حديث غدير، چهره هاى شاخص و برجسته اى از جمله: امام حسن بن على(ع)،امام حسين بن على(ع)، سعد بن ابى وقاص، زبير بن عوام، اسامة بن زيد، ابىّ بن كعب، ام سلمه، جابر بن عبد اللّه انصارى و… مشاهده مى شود كه اين موضوع بر اهميت واقعه غدير افزوده و درستى و قطعى بودن حديث غدير را روشن مى سازد.

دسته دوم: مؤلف عاليقدر، پس از صحابه، نام هشتاد و چهار تن از تابعين» را كه حديث غدير را روايت نموه اند، به ترتيب حروف

ص: 5


1- قابل ذكر است كه هر جلد از الغدير در دو جلد ترجمه و منتشر شده است.
2- الغدير، ج1، ص35_87

الفبا نام مى برد. وى اين دسته را از ابو راشد حُبرانى» آغاز، و به ابو نجيح يسار ثقفى» پايان داده است.(1)

دسته سوم: در اين قسمت، مؤلف از آغاز سده دوم تا سالهاى پايانى سده چهاردهم هجرى قمرى به جستجوى راويان حديث غدير پرداخته، و سيصدوشصت دانشمند برجسته اهل سنّت را كه حديث غدير را در كتابهاى خود ثبت يا كتابى مستقل در اين باره تأليف كرده اند (اعم از ائمه حديث، تاريخ، تفسير و كلام) به ترتيبِ عصر و زمانِ هر يك و با ذكر تاريخ وفات آنان، نام مى برد.

صاحب الغدير»، اين گروه را با نام ابن دينار جمحى مكى» (م115ه_.ق) آغاز نموده، و به حافظ مجتهد شهاب الدين ابوالفيض، احمد بن محمّد بن صديق» پايان داده است. شمارى از اين دسته عبارتند از:

1_ ابوعبداللّه محمّد بن ادريس شافعى (م204ه_.ق)، امام شافعيه،

2_ ابوعبداللّه احمد بن حنبل شيبانى (م241ه_.ق)، پيشواى حنبليان،

3_ حافظ ابوعبداللّه محمّد بن اسماعيل بخارى(م256ه_.ق)، مؤلف صحيح بخارى»،

4_ حافظ ابوعبداللّه ابن ماجه(م271ه_.ق) صاحب سنن ابن ماجه»،

5_ ابومحمّد عبد اللّه بن مسلم بن قتيبه دينورى (م276ه_.ق).(2)

نكته جالب توجه آنكه، داستان غديرخم از جمله حقايق مسلّم و غير قابل ترديد است كه به حدّ اجماع امّت اسلامى، از تشيع و تسنن رسيده است، و بارها مورد احتجاج و سوگند قرار گرفته است. اين حقيقت موجب شده تا مخالفان غدير، در برابر سند حديث غدير سر تسليم فرود آورند و به ناچار به آن تن دهند و چون نتوانسته اند در سند آن خدشه اى وارد سازند، در دلالت آن به چون و چرا پرداخته اند؛ اما

ص: 6


1- همان، ج1، ص89 _101
2- همان، ج1،ص 102_190

منطق نيرومند و بيان صريح، فصيح و قلم دقيقِ مؤلفِ آزموده و زبردست الغدير»، باب هر گونه چون و چرا را بر روى آنان بسته و راهى جز تسليم در برابر مفاد حديث غدير، فرا روى آنان باقى نگذارده است.

كتابهاى تأليف شده درباره حديث غدير

مؤلف ارجمند، در ذيل عنوان فوق، از بيست و شش دانشمند فريقين نام برده است كه در فاصله قرن سوم تا قرن چهاردهم هجرى آثار مخصوصى درباره حديث غديرخم تأليف نموده اند. و ى سپس آثار آنان را به اجمال، مورد بررسى قرار مى دهد.(1)

مناشدة و احتجاج به حديث غدير

مناشدة(2) واحتجاج به حديث غدير

علامه امينى، در ادامه جلد نخست الغدير»، مناشدتها و احتجاجهايى كه به حديث شريف غديرخم صورت گرفته، بيان و بيست و دو مورد نقل مى كند كه در تمامىِ آنها، به ولايت علىّ بن ابى طالب(ع) و داستان غديرخم احتجاج شده و مورد تصديق و تأييد مخاطبين قرار گرفته است.(3)

چنانكه پيش از اين نيز اشاره شد، واقعه غديرخم از ابتداى وقوع تا عصر حاضر، پيوسته مسلم و حوادث غير قابل ترديد بوده است، به طورى كه دوست و دشمن به آن اذعان داشته و آنرا بازگو مى نمودند. از اين روى بين صحابه و تابعين، چه پيش از دوران خلافت ظاهرى اميرالمؤمنين(ع) و چه در عهد خلافت آن حضرت(ع) و اعصار پس از آن، استدلال به حديث غدير و ياد آورى آن با مبادله سوگند (مناشدة) بسيار دست داده است.

مؤلف الغدير» اين فصل از كتاب را با مناشده هاى شخص اميرالمؤمنين(ع) آغاز نموده است كه نمونه اى از آن چنين است:مناشده على(ع) در روز شورا» ،در سال

ص: 7


1- همان، ج1، ص191_ 198
2- مناشدة: قسم خوردن و حجّت آوردن.
3- الغدير، ج1، ص199_257

23 ه_.ق

حضرت (ع) در اين مناشده، كه آن را در جمع اعضاى شورا و با هدف اثبات حقّ خود انجام داد، بخشى از فضايل و امتيازات خويش را برشمرد و فرمود: من به طور مؤكّد به چيزى بر شما احتجاج و استدلال خواهم نمود كه هيچ فرد عرب و غير عربى از شما نتواند آن را دگرگون نمايد».

سپس فرمود: همه شما را سوگند مى دهم به خدا، آيا در ميان شما كسى هست كه پيش از من به وحدانيّت خدا ايمان آورده باشد؟» همگى گفتند: نه.

فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا در ميان شما كسى هست كه برادرى چون جعفر طيّار داشته باشد كه در بهشت با فرشتگان پرواز مى كند؟» همگى گفتند: به خدا سوگند، نه.

فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا در ميان شما غير از من كسى هست كه عمويى چون عموى من حمزه داشته باشد كه شير خدا و شير رسول خدا(ص) و سرور شهيدان است؟» گفتند: به خدا سوگند، نه.

فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا در ميان شما جز من كسى هست كه همسرى چون همسر من، فاطمه دختر محمّد(ص) داشته باشد، كه بانوى زنان اهل بهشت است؟» گفتند: به خدا سوگند، نه.

فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا در ميان شما جز من كسى هست كه دو سبط، مانند دو سبط من، حسن و حسين داشته باشد كه آقا و سرور جوانان اهل بهشت مى باشند؟» گفتند: به خدا قسم، نه.

فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم،آيا در ميان شما جز

ص: 8

من كسى هست كه چندين بار با رسول خدا(ص) نجوا كرده باشد و پيش از هر نجوا، صدقه داده باشد؟» گفتند: به خدا قسم، نه.

فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا در ميان شما جز من كسى هست كه رسول خدا(ص) درباره او فرموده باشد: مَن كنت مولاه فعلى مولاه، اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه، وانصر من نصره ليبلغ الشاهد الغائب؟» گفتند: به خدا قسم، نه.(1)

و شگفتا كه اعضاى شورا، در تمام موارد ياد شده، همگى سخن حضرت را تصديق كردند، با اين حال، صاحب اين فضايل را ناديده گرفتند و به كس ديگرى رأى دادند!

غدير در كتاب عزيز

صاحب الغدير» در ادامه، بحث غدير در كتاب عزيز» را بيان نموده، و سه آيه از قرآن كريم را كه به اتفاق فريقين، درباره داستان غديرخم و ولايت اميرالمؤمنين(ع) نازل شده، ذكر كرده اند.

اين آيات عبارتنداز:

1_ آيه تبليغ: يا ايّها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربّك وان لم تفعل فما بلّغت رسالته (مائده،67).

مؤلف، در ذيل اين آيه، نام سى تن از دانشمندان بزرگ اهل سنت را ذكر كرده است كه همگىِ آنان به نقل از صحابه رسول خدا(ص) گفته اند: اين آيه در روز غديرخم و در مورد انتخاب على بن ابى طالب(ع) به امامت و جانشين پيامبر(ص) نازل شده است. از آن جمله اند: طبرى، ابن ابى حاتم، ابن مردويه، ابن عساكر، ابو نعيم، ثعلبى، واحدى، سجستانى و… .(2)

2_ آيه اكمال دين: اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتى(مائده،3).

اماميه اتفاق نظر دارند كه اين آيه كريمه، در روز غدير و پس از آنكه رسول خدا(ص)،

ص: 9


1- همان، ج1، ص199_204
2- همان، ج1، ص268_273

ولايت اميرالمؤمنين(ع) را اعلان فرمود، نازل شده است. مؤلف محترم الغدير» اين حقيقت را از شانزده تن از دانشمندان برجسته اهل سنّت نيز نقل كرده اند، كه از آن جمله اند: حافظ ابونعيم، خطيب بغدادى، ابن عساكر، جلال الدين سيوطى و… .(1)

3_ آيه عذاب واقع: سئل سائل بعذاب واقع… (معارج، 1_3).

اين آيه نيز از جمله آياتى است كه پس از نص غدير، درباره ولايت اميرالمؤمنين(ع) نازل گشته است.

علاّمه امينى اين مطلب را از بيست و نه دانشمند از اهل سنّت، كه وثاقت آنان مورد قبول است، نقل نموده اند. شمارى از آنان عبارتند از: قرطبى، سبط ابن جوزى، ثعلبى، شيخ محمّد عبده، و… .(2)

مؤلف دانشمند، ضمن بحث در آيات پيشگفته، به نقد اتهاماتى كه برخى، جاهلانه و يا مغرضانه به شيعه نسبت داده اند، پرداخته و به آن پاسخ گفته و حقيقت امر را روشن ساخته است. از جمله: نقدى بر قرطبى» و قسطلانى» در ذيل آيه تبليغ»؛ نقدى بر سيوطى» و آلوسى» در ذيل آيه اكمال دين»؛ نقدى بر ابن تيميه» در ذيل آيه عذاب واقع».

عيد غديرخم در اسلام

علامه امينى، در اين عنوان، دلايل جاودانگىِ عيد غدير در اسلام را بيان مى كند و عيد گرفتن اين روز تاريخى را، از دلايل جاودانگىِ حديث غدير مى داند.

وى مى افزايد:

گرچه شيعيان بيش از هر كس ديگرى نسبت به اين امر اظهار علاقه مى كنند، لكن اين عيد اختصاص به شيعيان ندارد و ساير فرق اسلامى نيز، اين عيد را بزرگ مى شمارند.(3)

داستان تهنيت

براساس روايت زيد بن ارقم، پيامبر(ص) در غديرخم و پس از نزول آيه تبليغ» به مردم دستور داد تا

ص: 10


1- همان، ج1، ص275_283
2- همان، ج1، ص285_293
3- همان، ج1، ص316_319

از صميم قلب با على(ع) عهد و پيمان بندند، و اولاد و اهل بيت خويش را نيز بدان ملزم كنند. و فرمود كه بر على(ع) سلام كنند و بر ولايت و اميرى او بر مؤمنان، تصريح كنند.

مردم نيز فرمان بردند، و نخستين كسانى كه با پيامبر(ص) و على بن ابى طالب(ع) دست دادند و تهنيت گفتند، ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه و زبير بودند.(1)

سپس مؤلف داستان بيعت شيخين (ابوبكر و عمر) با على(ع) را، از شصت تن از دانشمندان طراز اول اهل سنّت نقل نموده، و سلسله ناقلان اين داستان را به جمعى از صحابه رسول خدا(ص) منتهى ساخته است، كه از آن جمله اند: عبداللّه بن عباس، ابوهريره، براء بن عاذب و… .(2)

عيد غدير نزد عترت طاهره

عيد غدير را، هم امام على بن ابى طالب(ع)، و هم ديگر امامان معصوم(ع) جشن مى گرفتند و آن را بزرگترين عيد اسلامى مى دانستند.

نقدى بر نويرى» و مقريزى»(3)

چنانكه ملاحظه شد در عصر رسالت نيز، همواره عيد غدير مورد توجه صحابه و بزرگان اسلام، بويژه مورد عنايت و توجه خاص اميرالمؤمنين(ع) و اهل بيت(ع) بوده است. با اين حال، نويرى» و مقريزى» عيد غدير را از بدعتهاى معزّ الدوله على بن بويه» در سال 352ه_.ق. دانسته اند. امّا علامه امينى به نقد سخن آنان پرداخته و بى پايگى آن را به اثبات رسانيده اند. (4)

بررسى سند حديث غدير

مؤلف الغدير» در ادامه، سند حديث غدير را بررسى و تواتر لفظى و معنوىِ آن را ثابت مى كند و نام چهل و سه عالم و حافظ بزرگ اهل سنّت را مى برد كه به صحّت حديث غدير تصريح نموده اند، و عده

ص: 11


1- همان، ج1، ص319
2- همان، ج1، ص321_324
3- همان، ج1، ص334_ 338
4- همان، ج1، ص339_341

زيادى نيز، آن را در كتابهاى خود نقل كرده اند.

بدين ترتيب، مؤلف نشان داده اند كه هرگز حديثى به اين مرتبه از ثبوت، يقين و تواتر نرسيده است، تا بدان جا كه تعدادى از دانشمندان اهل سنّت، از جمله شمس الدين جزرى» رساله مستقلى در اثبات تواتر اين حديث تأليف نموده است.(1)

وى، آنگاه نظر ابن حزم» را درباره قاتل على(ع) نقل مى كند كه مى گويد: ابن ملجم، على(ع) را در حال تأويل و اجتهاد كشت و چنين قتلى قصاص ندارد، بلكه ابن ملجم يك ثواب نيز دارد، چون او اجتهاد كرد ولى به خطا رفت!» و سپس به نقد سخن ابن حزم مى پردازد، و براساس كتاب خدا و سنّت رسول(ص) او را در يك محكمه تاريخى، محاكمه مى كند.(2)

سخن ابن حزم» به اينجا ختم نمى شود، بلكه او ابوالغاديه» قاتل عمار ياسر را نيز مجتهد و مأجور مى داند، و معتقد است كه معاويه و عمرو عاص، نيز در جنگ با على بن ابى طالب(ع) به اجتهاد خود عمل نموده و مستوجب پاداشند!(3)

مفاد حديث غدير

بحث مهم ديگرى كه علامه امينى، تمام و كمال به آن مى پردازد، دلالت و مفاد حديث غدير» است. ايشان، با يك بحث بسيار جالب علمى و ادبى، اثبات نموده اند كه لفظ مولى» كه در حديث غدير آمده، به معناى أولى بالشئ» برترى اميرالمؤمنين(ع) بر جميع مسلمين، حتى بر خلفاى سه گانه است؛ زيرا آنان كه در اجتماع عظيم روز غديرخم اين لفظ را از زبان رسول گرامى اسلام(ص) شنيدند، و يا كسانى كه بعدها اين خبر مهم به آنان رسيد، همه، همين معنا را از

ص: 12


1- همان، ج1، ص346_366
2- همان، ج1، ص383
3- همان، ج1، ص389

لفظ مولى» درك كرده اند و پيوسته پس از آنها، در ميان رجال شعر و ادب، تا عصر حاضر جريان داشته است. و اين وحدت تشخيص، برهانى است قاطع بر مقصود ما. جالب اينكه، خود شيخين (ابوبكر و عمر) نيز همين معنا را از لفظ مولى» فهميده بودند و چرا كه در غير اين صورت تهنيت گفتن و بيعت كردن آنان با آن حضرت(ع) معنا نداشت.

مؤلف هوشيار الغدير» در بررسىِ معناى واژه مولى»، نخست بيست و هفت مورد از معانى مولى» را ذكر مى كند و سپس بيست قرينه غير قابل خدشه و تعيين كننده ارائه مى كند كه تمامىِ آنها نشان دهنده و مؤيد آن است كه واژه مولى» در حديث غدير به معناى اولى بالشئ» است و بس و به هيچ يك از معانى ديگر نمى تواند باشد.

بنابراين، با وجود اين همه قراين اطمينان آور، جاى هيچ گونه مناقشه اى در دلالت حديث غدير باقى نمى ماند.(1)

يكى از قراين ياد شده، سخن رسول خدا(ص) در مقدمه حديث غدير است كه فرمود: ألست أولى بكم من أنفسكم؛ آيا من، از خودتان به شما سزاوارتر نيستم، و سپس فرمود: فمن كنت مولاه فعلىّ مولاه.

اين حديث را با همين ترتيب بسيارى از علماى فريقين روايت نموده اند، و صاحب الغدير» آن را از شصت و چهار تن از علما و حفاظ اهل سنّت نقل نموده است.(2)

احاديثى كه معناى مولى» را تفسير نموده است

مؤلف، سپس فصلى را با عنوان احاديثى كه معانى مولى و ولايت را تفسير نموده است»، گشوده و در آن، احاديث فراوانى نقل كرده است. كه در تمامى

ص: 13


1- همان، ج1، ص423_427
2- همان، ج1، ص428

آنها كلمه مولى» در همان معنايى استعمال شده كه پيش از اين در بحث دلالت حديث غدير» بيان شد.

جالب اينكه عده زيادى از دانشمندان اهل سنّت نيز ما را همراهى نموده و كلمه مولى» را به همان معنايى دانسته اند كه مقصود ماست و صاحب الغدير» نام چهارده تن از آنان را ذكر نموده است.(1)

عبادات و اعمال وارده در عيد غدير

مؤلف در ذيل عنوان فوق، به بيان عباداتى پرداخته است كه انجام آن در روز عيد غدير» سفارش و تأكيد شده است؛ از جمله، روزه داشتن اين روز.

شيعه، از طريق اهل بيت(ع)، و اهل سنّت از طريق پيامبر(ص) نقل كرده اند كه: روزه داشتن در روز هيجدهم ذوالحجه (عيد غدير)، ثواب فراوانى دارد. و نيز گروهى از دانشمندان اهل سنّت از پيامبر گرامى اسلام(ص) نقل كرده اند كه فرمود: هر كس روز هيجدهم ذوالحجه (روز غدير) را روزه بدارد، براى او ثواب روزه شصت ماه نوشته مى شود.» (2)

صاحب الغدير» حديث پيشگفته را از سيزده تن از حفاظ بزرگ اهل سنّت نقل نموده و سپس، به ابن كثير كه منكر اين حديث شده، پاسخ گفته، و سخن او را نقد و بررسى مى كند.

شعر غدير

از جمله مهمترين مباحث جلد دوم الغدير فى الكتاب والسنّة والادب»، شعر غدير است.

مؤلف، نخست، شعر و شاعرى را از منظر قرآن كريم مطرح نموده، و آنگاه مقام و منزلت شعر و شاعران را از ديدگاه پيامبر اكرم(ص) و ائمه هدى(ع) و بزرگان دين بررسى كرده است.(3)

پيامبر(ص)، شعرا را تكريم مى نمودند و مورد تشويق قرار مى دادند و از اين زبان و سلاح در جهت اهداف مقدس، سود مى جستند.

ص: 14


1- همان، ج1، ص449_ 458
2- همان، ج1، ص461
3- همان، ج2، ص14

همين امر باعث گرديد تا شاعران بسيارى، از مرد و زن، پروانه وار، گرداگرد شمع وجود پيامبر(ص)، حلقه زنند و عاشقانه بسرايند.

امامان معصوم(ع) نيز شعرا را گرامى مى داشتند و به پاس اشعار و سروده هاى آنان، محافل با شكوهى مى آراستند و به آنان جوايز ارزنده اى اهدا مى نمودند.(1)

شاعران غدير

علامه امينى در ادامه اثر ارزشمند خود، به شعراى غدير پرداخته است و به دليل اهميت آن و هم به دليل علاقه خاصى كه به آن دارد، پيوسته تا پايان كتاب الغدير» از آن سخن مى گويد. امّا افسوس كه يازده جلد الغدير» پايان يافت و بحث شعراى غدير» ناتمام باقى ماند.

وى در اين عنوان، از سده نخست هجرى تا سالهاى ميانى سده داوزدهم، جمعاً يكصد و پنج تن از شعراى غدير را نام مى برد و تحليل جامع و دقيقى از غديريه ها و زواياى مختلف زندگى آنان ارائه مى كند و ادامه بحث شعراى غدير» را به جلدهاى بعدى الغدير» موكول مى كند، اما اكنون بيست و نه سال از درگذشت آن عالم ربانى مى گذرد و هنوز جلدهاى بعدى الغدير» منتشر نشده است و اطلاعى از آن در دست نيست.

روش علامه امينى در بررسى زندگانى شعراى غدير بر اين است كه نخست، آنان را به ترتيب قرنى كه در آن مى زيسته اند ذكر مى كند، و سپس تحليل جامعى از غديريه ها و ديگر آثار شاعر ارائه مى دهد.

بررسى ابعاد مختلف زندگى، خانواده، مبارزات، سير و سلوك اجتماعى، افكار، عقايد و… نيز از جمله مباحثى است كه درباره هر يك از شعراى غدير در الغدير» به

ص: 15


1- همان، ج2، ص32

چشم مى خورد.

همچنين، ايشان به تناسب بيان فضايل اهل بيت عصمت و طهارت(ع) در اشعار شعراى غدير، رواياتى كه از سوى پيامبر اكرم(ص) صادر شده و بيان كننده آن فضايل است را، با اسلوب و روش بسيار زيبايى ذكر نموده و بحثهاى تحقيقى و جامعى درباره هر يك از اين فضايل به عمل مى آورد. و بدينسان فضايل بسيارى از اهل بيت پيامبر(ص) و بخصوص شخص اميرالمؤمنين(ع) را، در اختيار خوانندگان قرار مى دهد.

غديريه اميرالمؤمنين(ع)

چنانكه پيش از اين نيز اشاره شد، مؤلف الغدير» بحث شعراى غدير را با شعراى قرن نخست هجرى آغاز نموده، و دفتر غديريه سرايان سده نخست هجرى را با نام مبارك امام على(ع) گشوده است، و از اميرمؤمنان(ع) بعنوان طلايه دار و سر سلسله شعراى غدير نام برده است.

آرى، او پس از پيامبر اكرم(ص) فصيحترينِ مرد عرب است و آشنايى او به خصوصيات و موازين كلام عرب با هيچ شخص ديگرى قابل مقايسه نيست و هموست كه كلام پيامبر گرامى اسلام(ص) را من كنت مولاه فهذا علىّ مولاه» به امامى كه طاعتش چون پيامبر(ص) بر همه واجب است، معنا مى كند.

حضرت(ع) در پاسخ به نامه معاويه كه به زعم خويش، براى خود فضايلى برشمرده بود، چنين سرود:

محمّه النبىُّ اَخى وصِنْوى

و جعفه الذى يُضحى ويُمسى

وبنت محمّد سكنى وعرسى

وسبطا احمد وَلَداىَ منها

سبقتكمُ الى الاسلام طُرّاً

فاوجَبَ لى ولايَتَهُ عليكم

فويه ثم وَيه ثم وَيه

علامه امينى از بيهقى» دانشمند اهل سنّت نقل كرده اند كه گفته است: حفظ اين اشعار بر دوستان و پيروان على(ع) واجب است تا مفاخر آن حضرت را بدانند.»

حسان بن ثابت و غدير

غدير سراى

ص: 16

ديگر عصر رسالت، حسان بن ثابت است. او نخستين شاعر غدير و از جمله كسانى است كه خود شخصاً در غديرخم حضور داشته و سخنان رسول گرامى اسلام(ص) را از نزديك شنيده و از كلمه مولى»، امامت و ولايت اميرالمؤمنين(ع) را فهميده است.(1)

وى در بخشى از اشعار خود كه در محضر رسول خدا(ص) و در اجتماع باشكوه غديرخم سروده و قرائت كرده است، چنين مى گويد:

يناديهمُ يوم الغدير نبيّهم

فقال: فمن مولاكم ونبيّكم

الهك مولانا وانت نبيّنا

فقال له: قم يا علىّ فانّنى(2)

فمن كنت مولاه فهذا وليّه

هناك دعا: اللّهمّ وال وليَّه

علامه امينى، پس از حسان بن ثابت» شعراى ديگر غدير را يك به يك نام برده و نمونه هاى متعددى از غديريه هاى آنان را ذكر نموده و بررسى مى نمايد. و جالب توجه اينكه، تمامىِ اين شعرا كه آشنا به موازينِ كلام عرب و صاحب نظر بوده اند، از كلمه مولى» در حديث غدير، امامت و ولايت على(ع) را فهميده اند.

در پايان، يك بار ديگر يادآور مى شوم كه هدف اين نوشتار گزارش مختصرى از كتاب عظيم الغدير فى الكتاب والسنة والأدب»، آن هم بخشهايى كه مستقيماً به مسئله غديرخم مربوط مى شود، بوده است والاّ اين اثر بزرگ، مشحون از فضايل و مناقب اميرالمؤمنين(ع) و سرشار از نكات و لطايف غدير پژوهى، دين شناسى و نقدهاى روشن گرانه است، كه در هيچ جاى ديگرى، چنين مجموعه اى با اين خصوصيات و ويژگيها يافت نمى شود:

ص: 17


1- همان، ج2، ص40
2- همان، ج2، ص50

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109