مشروح رویداد غدیر

مشخصات مقاله

مشروح رویداد غدیر

مقالات ›

پیامبر و اهل بیت ›

امام علی علیه السلام

نویسنده:

ميرزا جواد ملكى تبريزى

ص: 1

مشروح رویداد غدیر

نقل از المراقبات

مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد ملکى تبریزى

درباره اعلام جانشینی امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) از طرف پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایات مجمل ومفصلی، با اندکی اختلاف در بعضی از الفاظ وارد شده است. ولی روایات متواتر و بالاتر از متواتری که همه علمای اهل سنت برصحت آن اتفاق دارند، این است که هنگامی که این آیه «پیامبر به مؤمنین سزاوارتر از خود آنهاست. همسران پیامبر مادران آنها بوده و درکتاب خدا، عده ای از مؤمنین نسبت به بعض دیگر سزاوارتر هستند» (1) نازل شد، مردم گفتند: رسول خدا! این چه ولایتی (سزاواری) است که شما با آن نسبت به ما سزاوارتر از خود ما هستید؟ رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: ولایت این است که از من حرف شنوی داشته و مرا اطاعت کنید، خواه سخن من مطابق میل شما باشد یا نه.

پیامبر (صلی الله علیه وآله) درروز غدیر فرمودند: ای مردم ! آیا من نسبت به مؤمنین سزاواتر از خودشان نیستم؟ گفتند: بله (سزاوارتری) فرمودند: هرکس من به او سزاوارتر هستم، علی نیز به اوسزاوارتر است. اهل سنت برصحت و اعتبار این حدیث با این الفاظ که تصریح به جانشینی دارد، اتفاق دارند (2) - بخصوص با ملاحظه قرائن روشن و قطعی و روایات مفصل - برای توضیح بیشتر می توانید به کتاب هایی که در این زمینه تألیف شده مراجعه نمایید.

یکی از روایات مفصلی که اهل سنت آن را نقل کرده

ص: 2


1- 1.-احزاب آیه 6.
2- 2.-پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند: یا ایها الناس الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ قالوا: بلی، قال من کنت مولاه فهذاعلی مولاه.

اند، روایتی است که درکتاب «الخالص» از احمد بن محمد با مستند کردن آن به «حذیفه بن یمان» نقل شده است. او می گوید: از او در مورد روز غدیر و پیامبر پرسیدم. گفت: خداوند این آیه را بر پیامبرش (صلی الله علیه وآله) نازل فرمود: «پیامبر نسبت به مؤمنین سزاوارتر ازخود آنها ست.» (1) درپی آن مردم پرسیدند: ای رسول خدا! ولایتی که شما با آن نسبت به ما از خود ما سزاوارتر می باشید چیست؟ فرمود: حرف شنوی و اطاعت خواه مورد پسند شما باشد یا نه. آنان گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم.در پی آن خداوند این آیه را نازل فرمود: و نعمت خدا را برخود و پیمانی را که - وقتی گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم - ازشما گرفت بیاد آورید. (2)

پس از آن با پیامبر(صلی الله علیه وآله) به حجه الوداع رفتیم. جبرئیل فرود آمد وگفت: محمد! پروردگار به توسلام رسانده و می گوید: علی را به رهبری مردم منصوب کن. پیامبر گریست، بگونه ای که محاسنش تر شد. آنگاه به جبرییل گفت: جبرییل! مردم من تازه مسلمان شده و برای دین خدا با آنان مبارزه کرده ام تا تسلیم شده اند. اکنون چگونه می توانم کسی غیر از خود را برآنان مسلط نمایم. پس از این جبرییل (علیه السلام) بالا رفت.

صاحب «کتاب النشر و الطی» از «حذیفه» نقل می کند: پیامبر، علی را به یمن فرستاد بعد از مدتی به مکه آمد - دراین حال ما بارسول خدا (صلی الله وعلیه وآله) بودیم - روزی علی بسوی کعبه نماز می گزارد ودرحال رکوع بود کسی از اوچیزی خواست، او نیز انگشتر

ص: 3


1- 3.-سوره احزاب آیه 6.
2- 4.-سوره بقره آیه 285.

خود را به او داد. درپی آن خداوند این آیه را نازل فرمود: «ولی شما فقط خداست و پیامبرش وکسانی که ایمان آورده، نمازگزارده و درحال رکوع زکات می پردازند» (1) بعد از نزول این آیه رسول خدا تکبیرگفته و این آیه را برما خواند.

آنگاه فرمود: برخیزید برویم چنین کسی را که خداوند فرموده است پیدا کنیم. وقتی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) وارد مسجد شد با شخصی روبرو شد از او پرسید کجا بودی؟ گفت: پیش این نمازگزار بودم که در حال رکوع این انگشتری را به من داد. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) تکبیرگفته، بسوی علی رفت وفرمود: علی! امروزچه کار خیری انجام داده ای؟ علی نیز جریان را تعریف کرد. دراین حال پیامبر (صلی الله علیه وآله) برای سومین بارتکبیرگفت.

منافقین به یکدیگر نگاه کردند و گفتند: ما تحمل ولایت و اطاعت او را نداریم. به همین جهت از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) می خواهیم کس دیگری را بجای او انتخاب کند و همین عمل را هم انجام دادند. این جا بود که آیه نازل شد: «بگو نمی توانم کس دیگری را بجای او انتخاب کنم.» (2) آنگاه جبرییل گفت: کار را تمام کن. پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: حبیب من، جبرییل! توطئه های آنان را که شنیدی.

آنگاه صاحب کتاب «النشرو الطی» بنقل قول از غیر «حذیفه» می گوید: یکی از فرمایشات پیامبر (صلی الله علیه وآله) در «منی» این بود: «دو چیز گرانبها و دو ثقل درمیان شما باقی می گذارم که اگر به آنها عمل کنید گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و دودمان خودم، اهل

ص: 4


1- 5.- سوره مائده آیه 55.
2- 6.-یونس.آیه 15.

بیتم. خداوند دانا به من خبرداده است که آنها تا روزقیامت از یکدیگر جدا نخواهند شد؛ مانند این دو انگشت من - و دو انگشت سبابه را کنار هم گذاشت - توجه داشته باشید، کسی که در پناه آنها باشد نجات پیدا کرده و کسی که با آنها مخالفت نماید هلاک خواهد شد. ای مردم ! آیا این مطلب را به شما رساندم؟ گفتند: بله. فرمود: خدایا ! گواه باش.»

سپس صاحب این کتاب اضافه می کند: «درآخرین روزهای «تشریق» خداوند این آیه را نازل فرمود: (إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ…) پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: این آیه خبر مرگ مرا داد. آنگاه به مسجد «خیف» رفته و هنگامی که وارد مسجد شد، نماز جماعت را اعلام کرد. مردم جمع شدند. پس از ستایش خداوند برای مردم سخنرانی نموده و در میان سخنان خود فرمودند:

«ای مردم ! دو چیز گرانبها و دو ثقل درمیان شما باقی می گذارم، کتاب خدا و دودمانم، اهل بیتم. ثقل اکبر کتاب خدای عز و جل می باشد که یک طرف آن بدست خدا و طرف دیگر آن به دست شماست پس آن متمسک شوید و ثقل اصغر دودمان و اهل بیتم می باشند. خدای آگاه مرا خبرداده است که آنها تا روز قیامت از یکدیگر جدا نشده و مانند این انگشتان می باشد - و انگشتان سبابه را کنار هم گذاشت - نه مانند این انگشتان - و انگشتان سبابه و میانه خود را کنارهم گذاشت - که یکی برتر از دیگری باشد.

بعد از سخنان پیامبر (صلی الله علیه وآله) عده ای جمع شده

ص: 5

و گفتند: محمد می خواهد امانت را درمیان دودمان خود قراردهد و وارد کعبه شده و پیمانی به این مضمون نوشتند: اگر محمد ازدنیا برود یا کشته شود، نخواهیم گذاشت جانشینی او به دودمانش برسد. در این جا بود که خداوند این آیه را نازل کرد: «آنان تصمیم به انجام کاری گرفتند؛ مانیز مصمم شدیم. فکر می کنند اسرار و سخنان پنهانی آنان را نمی شنویم! مأمورین ما تمام آن سخنان را می نویسند،»(1)

« حذیفه » می گوید: پیامبر (صلی الله علیه وآله) دستورحرکت داد و ما رهسپار مدینه شدیم. صاحب کتاب « النشر و الطی » می گوید در همین هنگام جبرئیل نازل شده و به پیامبر (صلی الله علیه وآله) گفت: بخوان: و ای رسول ! آنچه را ازجانب پروردگار بر تو نازل شده برسان … (2) دربین راه به غدیر خم رسیدیم هوا چنان گرم بود که اگر گوشت را روی زمین می انداختند، کباب می شد. پیامبر دستورتوقف و نمازجماعت داد. آنگاه مقداد، سلیمان، ابوذر و عمار را خواسته و به آنان دستورداد تا زیر دو درخت را جارو کرده، در آن محل سنگ هایی را روی هم گذاشته و از آن منبری به اندازه قامت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بسازند و پارچه ای روی آن بیندازند. سپس پیامبر (صلی الله علیه وآله) برمنبر رفته به راست و چپ خود نگریست و منتظر شد تامردم جمع شدند. آنگاه فرمود:

سپاس خداوندی را سزاست که یکتای یگانه و در یگانگی بی نظیر است … اقرار می کنم که بنده او بوده و به خداوندی او گواهی می دهم. آنچه را

ص: 6


1- 7.-زخرف .آیه 80.
2- 8.-مائده. آیه 67.

ازجانب خدا به من وحی شده به شما گویم ؛ تا مبادا بلایی آمده و مرا نابود سازد. به من وحی شده است: و ای رسول آنچه را از جانب پروردگارت به تو نازل شده است. به مردم برسان … (1)

مردم! در بیان آیاتی که خداوند بر من نازل نموده و وحی خداوند متعال کوتاهی نکرده ام.

شأن نزول آیة مذکور این بود که بارها جبرییل به سویم فرود آمده و ازجانب خداوند به من دستورداده که درمیان مردم و برای سیاه و سفید بگویم و اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر من جانشین من و امام بعد از من است.

بخوبی می دانم که منافقین با زبان چیزی می گویند که دردل ندارند و فکر می کنند کار بدی نیست ولی خداوند آن را کار بسیار زشتی می داند. آزار زیادی به من رساندند.

به علت توجه زیادی که به آنان داشتم گاهی می گفتند: او گوش است. تاجایی که خداوند این آیه را نازل کرد: «عده ای از آنان به پیامبر آزار رسانده و می گویند: اوگوش است. بگو گوش خیری برای شماست.» (2) می توانستم نام هایی را که شایسته آنان است برآنان بگذارم.

خداوند او را ولی و امام شما نموده و فرمانبرداری از او را بر مهاجرین، انصار و تابعین، بیابانی وشهری، عجم و عرب، آزاد و بنده، کوچک و بزرگ، سفید و سیاه و هر مسلمانی واجب کرد. سخن وحکم او قابل اجرا و دستور او نافذ است. کسی که با او مخالفت کند، ملعون و کسی که او را تصدیق کند، مورد رحمت قرار

ص: 7


1- 9.-مائده. آیه 67
2- 10.-توبه. آیه 61.

می گیرد.

مردم ! در قرآن تدبرکرده، آیه ها ومحکمات آن را فهمیده و از متشابهات آن پیروی نکنید. بخدا سوگند، تفسیر صحیح آن را بیان نمی کند، مگر کسی که اکنون دستش را گرفته و با دستم آن را بلند کرده ام. به شما اعلام می کنم: کسی که من مولای اویم، او نیز مولای اوست.

مردم! علی وفرزندان پاکم، که ازنسل او می باشند ثقل اصغر و قرآن ثقل اکبر می باشد. و تا زمانی که برحوض، بر من وارد شوند، از یکدیگر جدا نمی شوند. بعد ازمن کسی جز اوحق فرمانروایی بر مؤمنین را ندارد.

آنگاه بازوی او را گرفته، او را مقداری بلند کرده و درسمت راست خود قرارداد. سپس او را بلند کرده و فرمود: ای مردم ! چه کسی ازخودتان به شما سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسول او. فرمود: توجه کنید ! کسی که من به او سزاوارترم علی نیز به اوسزاوارتر است. خداوندا ! با دوستان اودوست و با دشمنانش دشمن باش. یاری کنندگان او را یاری نموده و کسانی را که به اوکمک نکنند از یاری خود محروم فرما.

خداوند دین شما را با ولایت و امامت او کامل کرد. خداوند قبل از این که درآیه ای مؤمنین را مورد خطاب قراردهد او را مخاطب ساخته است. در« هل اتی » (1) خداوند فقط برای اوبهشت را گواهی نموده واین آیه درباره شخص دیگری نیست.

دودمان پیامبران از نسل خودشان ولی دودمان من از نسل علی می باشد: فقط انسانهای تیره روز باعلی دشمنی ورزیده و تنها انسانهای پرهیزکارند که درولایت علی بسر می برند. سوره«

ص: 8


1- انسان. آیه 1.

والعصر » درباره علی نازل شده است. به پروردگار عصر سوگند تفسیر قرآن درروزقیامت است که ( ان الانسان لفی خسر ؛ تمامی انسانها ورشکسته اند ) یعنی دشمنان آل محمد. (الا الذین آمنوا ؛ مگر کسانی که ایمان آوردند ) یعنی به ولایت آنان ایمان آورند. ( و عملوا الصالحات ؛ به کارهای نیک پرداخته ) ودرزمان غیبت غایب آنان (تواصوا بالصبر؛ سفارش به صبر کنند )

مردم ! به خدا، رسول و نوری که نازل کرده ایمان آورید. خداوند نور را در من، سپس درعلی و آنگاه درنسل او تا مهدی، همان کسی که حق خدا را می گیرد، فرود آورده است.

مردم من رسول خدا هستم. قبل از من نیز رسولانی بوده اند. صبر و شکر، در علی و بعد از او، در فرزندانش وجود دارد.

مردم ! قبل ازشما بیشتر پیشینیان گمراه بوده اند. من راه مستقیم خدا هستم. راهی که شما مامور به پیروی از هدایت درآن می باشید. بعد از من، علی وآنگاه فرزندان او امامانی هستند که به حق راهنمایی می کنند. من مطالب را بخوبی برایتان گفته و بینشی روشن به شما دادم. بعد از من نیز علی راه را برای شما روشن می کند. بعد از پایان سخنانم شما را دعوت می کنم که برای بیعت با او با من دست داده و به ولایت او اقرارکنید. من با خدا بیعت کرده و علی با من، من نیز از جانب خدا، برای او ازشما بیعت می گیرم.« کسی که پیمان شکنی کند فقط به ضرر خود اوست و هرکس که به تعهدات الهی خود

ص: 9

عمل کند، خداوند بزودی پاداش بزرگی به اوعنایت می فرماید.» (1)

مردم ! شما بیش از آن هستید که بتوان یک به یک با شما دست داد. بهمین جهت خداوند به من دستورداده است که برای فرمانروایی علی وامامان بعدش که ازمن و او می باشند، با زبان از شما پیمان گرفته و اعلام کنم که دودمان من از نسل او می باشد. پس این مطلب را حاضرین به غایبین اطلاع داده و بگویند: شنیدیم و فرمان بردیم. و از ابلاغ پیام های پروردگارت راضی هستیم. بادل، زبان و دست هایمان این مطالب را پذیرفته، با آن زندگی کرده، می میریم و بر انگیخته می شویم، تغییر نکرده، عوض نشده و شک وشبهه ای پیدا نمی کنیم. بادل و زبان با خدا، تو، علی، حسن، حسین و امامانی که ذکر کردی عهد و پیمانی سخت و محکم بسته، چیزی غیر از این نخواسته و این مطالب را به هرکس که ببینیم، می رسانیم.

مردم درجواب گفتند: به روی چشم. امر خدا و رسول خدا را شنیده و اطاعت نمودیم و از ته دل به آن ایمان آوردیم.

در این هنگام و درحالی که علی (علیه السلام) درمیان آنان بود بطرف رسول خدا آمدند تا این که ظهر شد، نماز ظهر و عصر را با هم بجا آوردند. هر وقت عده ای برای پذیرش این مطالب به خدمت پیامبر (صلی الله علیه وآله) می آمدند، رسول خدا می گفت: تمام ستایشها مخصوص خدایی است که ما را برتر از جهانیان گردانید.

« ابوسعید سمان » روایت کرده است: شیطان درشکل پیرمردی پرهیزکار پیش رسول خدا (صلی

ص: 10


1- 12.-فتح. آیه 10.

الله علیه وآله) آمده وگفت: چقدر کم هستند پیمان بستگان با تو در مورد آنچه در باره علی می گویی. در اینجا بود که خداوند این آیه رانازل فرمود « و شیطان گمان باطل خود را راستین وحقیقی جلوه داد که در نتیجه بجز گروهی از مؤمنین دیگران از او پیروی کردند.» (1)

آنگاه عده ای از منافقین پیمان شکن گرد آمده وگفتند: محمد دیروز در مسجد « خیف » چنین گفت، امروز نیز چنین، اگر به مدینه بازگردد، حتما برای او بیعت می گیرد. بنابر این بهتر است قبل از رسیدن محمد به مدینه او را بکشیم.

در آن شب چهارده نفر برای کشتن پیامبر (صلی الله علیه وآله) در گردنه ای بین « جحفه » و « ابواء » به کمین نشستند. با این نقشه که هفت نفردرسمت راست گردنه و هفت تن دیگر درسمت چپ آن نشسته و شتر او را رم بدهند.

وقتی شب فرارسید رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نماز خوانده، سوار بر شتر تندرو خود شده و در جلو همراهان خود حرکت کرد، هنگامی که از گردنه بالا رفت جبرییل به او گفت: محمد ! فلانی و فلانی - همة آنان را نام برد که صاحب کتاب نام تمام آنان را آورده است -درگردنه به کمین نشسته تا تو را بکشند. رسول خدا پشت سر خود را نگاه کرده و پرسید: چه کسی پشت سرمن است؟ « حذیفه بن یمان » پاسخ داد: من هستم. رسول خدا از حذیفه پرسید آنچه ما شنیدیم تو نیز شنیدی؟ پاسخ داد: بله. فرمود: این مطلب را کتمان کن. آنگاه به آنان

ص: 11


1- 13.- سبا. آیه 20.

نزدیک شده وآنان را با نام خود و پدرانشان. صدا زد. همین که صدای رسول خد (صلی الله علیه وآله) را شنیدند، شتران خود را درمیان جمعیت گم کردند وقتی مردم به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) رسیدند رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در پی شتران آنها رفته و آنها را پیدا کرد.

وقتی از گردنه فرود آمد، فرمود: کسانی که درکعبه هم سوگند می شوند که اگر محمد به مرگ الهی از دنیا برود یاکشته شود، نگذارند رهبری به اهل بیت او برسد و درپی آن این کار زشت از آنان سرمی زند، سخت در اشتباه هستند. آنگاه آنان پیش رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آمده وسوگند یادکردند که اصلا چنین کاری از آنان سر نزده است. دراین جا بود که این آیه نازل شد: « سوگند یاد می کنند که نگفته اند ولی آنان کلمات کفرآمیزگفته و بعد از مسلمانی کافرگردیده و درپی چیزی هستند که بدان نرسیده اند.» (1)

رویداد عقبه را عده ای از اهل سنت نیز در تفسیر و کتاب های دیگرخود نقل کرده اند.

ص: 12


1- 14.- توبه .آیه 74.

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109