قانون جذب در فیزیک کوانتوم

مشخصات کتاب

سرشناسه:رجبیان، قاسم، 1364 -

عنوان و نام پديدآور:قانون جذب در فیزیک کوانتوم/ به قلم قاسم رجبیان.

مشخصات نشر:قم: عصر رهایی، 1396.

مشخصات ظاهری:80 ص.؛ 14/5×20/5 س م.

شابک:50000 ریال: 978-600-7664-76-6

وضعیت فهرست نویسی:فاپا

يادداشت:پشت جلد به انگلیسی: Qasem Rajabian. The law of attraction in quantum physics.

موضوع:کوانتوم

Quantum theory

رده بندی کنگره:QC174/12/ر3ق2 1396

رده بندی دیویی:530/12

شماره کتابشناسی ملی:4979109

اطلاعات رکورد کتابشناسی:فاپا

خیراندیش دیجیتالی : انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ص: 1

اشاره

قانون جذب در فیزیک کوانتوم

به قلم قاسم رجبیان.

ص: 2

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

وَ صَّلَی الله عَلی سَیِّدَنآ مُحَمَّدٍ وَاَلِهِ اَجمَعین

سیُّمااَلامامُ اَلمُبَیِّنِ اَلحُجَةِ اَلقآئِم اَلمُنتَظِراَلمَهدی عَجَّل الله عَلی فَرَجِه

ص: 3

فیزیک کوانتم

كوانتوم هم معنى با ذرات موج مانند مى باشد. در واقع اين كلمه در مورد چيزهايى به كار مى رود كه هم داراى خاصيت موجى و هم داراى خاصيت ذره اى هستند. طبق اصل فيزيك كوانتوم، اتم هيچ محدوده معينى ندارد مگر اين كه مورد مشاهده قرار گيرد و نكته بسيار مهم در فيزيك كوانتوم اين است كه الكترون را داراى شعور مى داند.

تا قبل از پيدايش فيزيك كوانتوم، ديدگاه دانشمندان به جهان بر اساس فيزيك نيوتونى استوار بود. اين ديدگاه براى جهان يك ماهيت ماشينى و مكانيكى قائل و معتقد بود جهان قابل پيش بينى است تا حدى كه وجود يا عدم وجود انسان هيچ تاثيرى در عملكرد جهان هستى ندارد.

با كشف فيزيك كوانتوم و با ورود علم به دنياى درون اتم چيزهايى بسيار شگفت انگيز كشف شدند كه جهان بينى انسان نسبت به هستى و

ص: 4

حتى نسبت به خودش تغيير كرد. ماهيت ماشين وار جهان جاى خود را به عالمى زنده، آگاه، غير قابل پيش بينى و در عين حال كاملاً هوشمند و پاسخگو داد.

نكته بسيار مهم در فيزيك كوانتوم اين است كه فيزيك كوانتوم، ذهن و آگاهى انسان را وارد در واقعيت هاى جهان مى داند و معتقد است بدون وجود انسان واقعيت ها يعنى دنياى ماده؛ اين گونه كه مشاهده مى شوند، وجود نمى داشتند. و مهم تر از همه، نقش سطح آگاهى انسان در تاثير گذارى بر وقايع جهان از اهميت ويژه اى برخوردار است. اين نكته قابل توجهى است كه آگاهى بر كنترل وقايع هستى مى تواند نقش مهمى داشته باشد.

يكى از اكتشافات حيرت انگيز فيزيكدانان كوانتوم اين است كه اگر شما ماده را به تكه هاى كوچك تقسيم كنيد، سرانجام به جايى مى رسيد كه آن تكه ها، الكترون ها، پروتون ها و غيره، ديگر حاوى ويژگى هاى شى ء مادى نخواهند بود.

مثلاً ما غالباً الكترون را به مثابه يك گوى كوچك در حال چرخش مى پنداريم، ولى اين پندارى اشتباه است. گرچه الكترون گاه چنان عمل مى كند كه گويى يك ذره كوچك منسجم است، ولى دانشمندان علم فيزيك دريافته اند كه الكترون تقريباً واجد هيچ بعدى نيست، و ما را وا مى دارد كه براى الكترون آگاهى و يا شعور متصور شويم.

ص: 5

درك و تصور اين گفته براى اغلب ما مشكل است چون هر چيزى در سطح وجود انسانى واجد بعد است با اين حال اگر بخواهيد عرض يك الكترون را اندازه بگيريد هرگز نمى توانيد. چون يك الكترون مثل اشياء معمولى ديگرى كه مى شناسيم نيست.

كشف ديگر فيزيكدان ها اين است كه الكترون قادر است هم به صورت ذره و هم به صورت موج نمود كند كه به نظريه مكمل يا دوگانگى "موج - ذره" مشهور است. اگر الكترونى را به سوى صفحه تلويزيون خاموش پرتاب كنيم، يك ذره نورانى پديدار مى شود كه از اصابت الكترون به مواد فسفرى كه پشت صفحه تلويزيون را فرا گرفته به وجود آمده است.

نقطه حاصل از اصابت الكترون به روشنى وجه ذره اى ماهيت آن را آشكار مى سازد. اما اين تنها شكلى نيست كه الكترون قادر است به خود بگيرد، الكترون مى تواند به توده ابر مانندى از انرژى تبديل شود و چنان عمل كند كه گويا موجى گشوده در فضا است.

هر گاه الكترون به صورت موج نمود كند، كارى مى كند كه از هيچ ذره اى بر نمى آيد. مثلاً اگر به مانعى كه دو شكاف دارد بر خورد كند، مى تواند همزمان از هر دو شكاف گذر كند. هرگاه الكترون هاى موج گونه به هم اصابت كنند بى درنگ الگوهاى متداخل توليد مى كنند. اين خصلت

ص: 6

دوگانه الكترون را نيز مى توان در تمام ذرات زير اتمى(1) و در همه آن چيزهايى كه تصور مى شد تنها به صورت موج متجلى مى شوند مانند نور، اشعه هاى گاما، امواج راديويى و اشعه ايكس نيز بازيافت و همه اين ها مى توانند از حالت موج گونه به ذره بدل شوند.

امروزه دانشمندان و فيزيكدان ها معتقدند كه پديده زير اتمى را نبايد فقط به عنوان موج يا ذره طبقه بندى كرد، بلكه بايد به عنوان چيزهايى در نظر گرفت كه همواره به نوعى قادرند هر دو باشند. و اين چيزها كوانتا quantaنام دارند و دانشمندان علم فيزيك معتقدند كه كوانتا در حكم ماده اوليه اى است كه كل جهان از آن به وجود آمده است. quanta جمع quantumاست يك الكترون يك كوانتوم است. چند الكترون مجموعه كوانتاها را تشكيل مى دهند.

بنابراين همان گونه كه عرض شد لغت كوانتوم هم معنى با ذرات موج گونه است؛ واژه اى كه در ارجاع به چيزهايى به كار مى رود كه هم واجد خصوصيات ذره اى است و هم موج گونه، شايد تعجب آورتر ازهمه اين باشد و همه شواهد و مدارك هم مؤد آن است كه كوانتا (كوانتوم ها) تنها زمانى به صورت ذره نمود مى كنند كه ما به آن ها مى نگريم.

ص: 7


1- . در علم فيزيك به ذرات كوچك تر از اتم ذره زير اتمى مى گويند اين ذرات به دو دسته ذرات بنيادى و ذرات تركيبى تقسيم مى شوند.

تحقيقات ثابت كرده وقتى كسى به الكترون نگاه نمى كند، همواره موج است. اين اصل چه مى خواهد بگويد و معناى آن در دنياى اتم و زندگى روزمره ما چيست؟

در واقع فيزيك كوانتوم مى گويد: اتم هيچ محدوده معينى ندارد مگر اين كه مورد مشاهده قرار گيرد. و بدون ناظر همه اتم ها با سرعتى فوق العاده به درون جهان گسترده مى شوند. اين مشاهده و توجه دقيق است كه گسترش مكانى اتم ها را كاهش مى دهد و آن ها راتبديل به واقعيت هاى ملموس مى كند.

به بيانى ديگر اتم و الكترون هايش كه در يك محدوده مكانى مشخص به دور هسته (ذرات بنيادى) در گردش هستند و ما به آن ماده مى گوئيم؛ اگر انسان (كه در علم فيزيك به آن ناظر و مشاهده گر گفته مى شود) وجود نداشته باشد محدوده مشخص خود را از دست مى دهد و الكترون ها و ذرات بنيادى تبديل به موج شده با سرعت زياد شروع مى كنند به دور شدن از يكديگر و به اين ترتيب همه واقعيت هاى ملموس ناپديد مى شوند.

بنابراين بر خلاف ديدگاه فيزيك نيوتونى كه واقعيات(1) مستقل از ما هستند، در فيزيك كوانتومى واقعيات وابسته به ما هستند. در واقع بدون ذهن ناظر و تفكر هيچ ذره، هيچ اتم و هيچ جهان مادى وجود

ص: 8


1- . جهان ماده.

ندارد و واقعيت با فعاليت هاى ذهنى ما ساخته و پرداخته مى شود.

اگر يك اتم مورد مشاهده قرار نگيرد، به اندازه يك ميلياردم ثانيه طول مى كشد تا گسترده شده و محو گردد. اين گستردگى تا آن زمان ادامه مى يابد كه آن را مشاهده كنيد. اين محو شدگى را عدم قطعيت مى نامند.

دانش بيورزونانس نيز از لحاظ پايه علمى، نشأت گرفته از فيزيك كوانتوم است و در بيورزونانس، فيزيك نيوتن ناتوان است. دانشمندان، اين دانش را به نام طب كوانتومى هم مى شناسند، و اعتقاد دارند كه سلول هاى بدن ما داراى شعور هستند و هر اتفاقى كه در بدن ما مى افتد براساس يك شعور پيشرفته است و نمى توان با بدن انسان مانند يك اتومبيل عارى از شعور برخورد كرد و اين اشتباه بزرگى است كه جهت درمان انسان فقط منطق يك بعدى بودن را در نظر گرفت.

ص: 9

تابش الكترون

ارنست رادرفورد در سال 1911 ثابت كرد كه اتم ها، مثل ميوه ها، داراى هسته مركزى هستند. هسته بار مثبت دارد و الكترون ها به دور هسته مى چرخند. اما الكترون هاى در حال چرخش، شتاب دارند و بر مبناى اصول الكترومغناطيس، ذره باردارِ شتاب دار بايد تابش كند و در نتيجه انرژى از دست بدهد و در يك مدار مارپيچى به سمت هسته سقوط كند. اين سرنوشتى بود كه مكانيك كلاسيك براى تمام الكترون ها پيش بينى مى كند.

طيف تابشى اتم ها، بر خلاف فرضيات فيزيك كلاسيك، گسسته است. به عبارت ديگر نوارهايى روشن و تاريك در طيف تابشى ديده مى شوند. اگر الكترون ها به اين توصيه عمل مى كردند، همه چيز (از جمله انسان ها) بايد از خود اشعه تابش مى كردند و همان طور كه ثابتشده اشعه براى سلامتى بسيار خطرناك است، ولى مى بينيم از تابشى كه

ص: 10

بايد با حركت مارپيچى الكترون به دور هسته حاصل شود اثرى نيست و طيف نورى تابش شده از اتم ها به جاى اين كه در اثر حركت مارپيچى و سقوط الكترون پيوسته باشد، يك طيف خطى گسسته است؛ مثل برچسب هاى رمزينه اى barcode كه روى اجناس فروشگاه ها مى زنند. يعنى يك اتم خاص، نه تنها در اثر تابش فرو نمى ريزد، بلكه نورى هم كه از خود تابش مى كند، رنگ ها يا فركانس هاى گسسته و معينى دارد. گسسته بودن طيف تابشى اتم ها از جمله علامت سؤل هاى ناجور در مقابل فيزيك كلاسيك و فيزيكدانان دهه ى 1890 بود.

ص: 11

فاجعه فرابنفش

فاجعه فرابنفش اشاره به نتيجه اى دارد كه ناشى از اصول فيزيك كلاسيك، تقسيم مساوى انرژى و تابش نوسانگرهاى باردار براى توضيح تابش جسم سياه در طول موج هاى كوتاه است.

رياضى دان بزرگ جيمز كلرك ماكسول نور را به صورت يك موج الكترومغناطيس در نظر گرفته بود. از اين رو، همه فكر مى كردند نور يك پديده موجى است، دست سرنوشت يك علامت سؤل براى ماهيت موجى نور در آستين داشت كه به فاجعه فرابنفش مشهور شد.

ص: 12

رفتار موجى ذره اى

ماكس پلانك پدر نظريه كوانتوم در سال 1901 اولين گام را به سوى مولكول نور برداشت و با استفاده از ايده تقسيم نور، جواب جامعى به اين سؤل داد. او فرض كرد كه انرژى تابشى در هر بسامد v به صورت مضرب صحيحى از h است، كه در آن h يك ثابت طبيعى معروف به "ثابت پلانك" است. يعنى فرض كرد كه انرژى تابشى در بسامد از

بسته هاى كوچكى با انرژى h تشكيل شده است، يعنى اين كه انرژى نورانى، گسسته و "بسته - بسته" است.

البته گسسته بودن انرژى به تنهايى در فيزيك كلاسيك حرف مبهمى نبود، بلكه آن چه گيج كننده بود و آشفتگى را بيشتر مى كرد، ماهيت "موجى - ذره اى" نور بود. اين تصور كه چيزى مثلاً همين نور هم بتواند رفتارى مثل رفتار موج داشته باشد و هم رفتارى مثل ذره، به طرز تفكرجديدى در علم محتاج بود.

ص: 13

ذره چيست؟

ذره عبارت از جرم (يا انرژى) متمركز با مكان و سرعت معلوم است.

موج چيست؟

موج به انرژى گسترده شده با بسامد و طول موج مشخص گفته مى شود، ذرات مختلف مى توانند با هم برخورد كنند، اما امواج با هم برخورد نمى كنند، بلكه تداخل مى كنند. نور قرار است هم موج باشد و هم ذره! يعنى دو چيز كاملاً متفاوت.

در سال 1803، دانشمند انگليسى به نام توماس يانگThomas

Young آزمايش قابل توجهى انجام داد. يانگ كه به هيروگليف هاى مصرى بسيار علاقه مند بود و در استخراج آنان نيز همكارى داشت،درباره ماهيت نور تحقيق مى كرد. آزمايش وى، تحولى در علم فيزيك

ص: 14

ايجاد كرد كه در نهايت باعث دگرگونى قوانين حركت آيزاك نيوتون شد، قوانينى كه يك قرن پيش از يانگ ارائه شده بود.

اين آزمايش همچنين يكى از بزرگ ترين رازهاى جهان را نمايان ساخت. يعنى راز كوانتوم. بدون شك، معماى رمزآلود فيزيك كوانتوم، معماى عميقى است.

رازى كه در بطن فيزيك كوانتوم نهفته، به طور غير مستقيم، درك ما را از حقيقى بودن جهان و هر آن چه در آن است، مورد هدف قرار مى دهد. على رغم مشخصه هاى نامأنوس فيزيك كوانتوم، در صحت اين نظريه، ترديد چندانى باقى نمانده. دنيل ام گرينبرگر مى گويد: انيشتين مى گفت اگر علم مكانيك كوانتوم درست باشد، جهان جاى بسيار عجيبى است. انيشتين راست مى گفت، جهان جاى بسيار عجيبى است.

در آن زمان، دانشمندان مى خواستند بدانند آيا نور از نوعى ذره تشكيل شده يا اين كه از طريق ماده ناشناخته ديگرى، به صورت موجى حركت مى كند،(1) در آزمايش يانگ، از يك منبع ريز نور و يك صفحه استفاده شده بود. يانگ، ميان اين دو شى ء، يك مانع با دو شيار نازكعمودى موازى با يكديگر قرار داد. يانگ مى دانست در صورتى كه نور، فقط جريانى از ذرات ريز باشد، بايد از هر كدام از شكاف ها گذشته و روى صفحه پشت سوراخ ها جمع شود. اين دقيقاً همان چيزى بود كه با

ص: 15


1- . مانند امواجى كه در آب حركت مى كنند.

پوشاندن يكى از شكاف ها و باز گذاشتن شكاف ديگر، اتفاق افتاد.

يك نوار عمودى باريك از نور، روى صفحه پشت سوراخ ظاهر شد. يانگ مسلماً انتظار داشت وقتى شكاف ديگر را هم باز كرد، دو نوار باريك نورى ببيند، اما اين طور نشد. بيشتر بخش هاى صفحه را مجموعه اى از نوارهاى عمودى روشن و تاريك پر كرد.

يانگ از مشاهده اين صحنه دريافت كه نور، مثل يك موج عمل مى كند و از هر دو شكاف مى گذرد. بعد از گذشتن از ميان شكاف ها، امواج به شكل نيم دايره پخش مى شوند و با يكديگر تداخل مى كنند. به اين ترتيب، وقتى دو قله موج با هم تلاقى مى كنند، باعث تقويت يكديگر مى شوند و وقتى يك قله موج و يك ذره موج با هم تلاقى مى كنند، هر دو خنثى مى شوند. در نتيجه، مجموعه اى از نوارهاى روشن و تاريك روى صفحه ديده مى شود.

دانشمندان، اين پديده را الگوى تداخلinterference pattern مى نامند، زيرا از تداخل امواج با يكديگر حاصل مى شود.

بنابراين ثابت شد كه نور بدون شك يك موج است. در طى سال ها، دانشمندان به دنبال آن ماده اى بودند كه امواج نور از طريق آن حركت مى كنند و آن را ether يا واسط نور مى ناميدند، اما نمى توانستند به آن دست يابند. به علاوه، شواهدى نيز موجود بود كه نشان مى داد نور به

ص: 16

صورت نوعى ذره حركت مى كند.(1) در نهايت چنين نتيجه گرفتند كه فوتون ها ماهيتى دوگانه دارند و به صورت موج و ذره عمل مى كنند.

با اين حال، دانشمندان هنوز هم نمى دانستند كه اگر بتوانند فوتون ها را يكى يكى از دو شكاف بگذرانند، چه چيزى رخ خواهد داد؟ سرانجام، منبع نورى اختراع شد كه قادر بود هر بار تنها يك فوتون را آزاد كند.

آزمايش دو شكاف يانگ دوباره انجام گرفت، اما اين بار به جاى صفحه عادى، از كاغذ عكاسى استفاده كردند، زيرا يك فوتون، كم نورتر از آن است كه روى صفحه ديده شود. حال آن كه بعد از عبور ميليون ها فوتون از شكاف ها به صورت تك تك، الگوى مورد نظر بر روى كاغذ عكاسى قابل مشاهده مى گرديد.

با ظاهر كردن عكس، همان الگوى تداخل پيشين مشاهده شد.دانشمندان اين گونه نتيجه گرفتند كه هر يك از فوتون ها به صورت موجى حركت كرده، به طور همزمان از ميان دو شكاف رد شده و با خودشان تداخل داشته اند و تنها هنگامى كه سرانجام با كاغذ عكاسى برخورد كرده اند، به صورت ذره اى در موقعيت خاص ظاهر شده اند، و اين بسيار عجيب بود.

دانشمندان تصميم گرفتند كنار شكاف ها، رديابِ فوتون قرار دهند

ص: 17


1- . كه بعدها به آن فوتون گفته شد.

تا مسير واقعى فوتون را مشاهده كنند. آن ها موفق شدند، ولى وقتى اين آزمايش را انجام دادند، الگوى تداخل ناپديد شد و تنها دو خط باريك (پشت هر سوراخ يكى)، روى صفحه ظاهر شد. ظاهراً فوتون ها مى دانستند كه در معرض مشاهده قرار دارند و به همين دليل، به جاى اين كه به صورت موجى عمل كنند، رفتار ذره اى پيش گرفته اند!

دانشمندان سپس تصميم گرفتند كه ردياب فوتون را در جهتى از صفحه قرار دهند كه با منبع نور فاصله بيشترى داشته باشد، تا به اين ترتيب فوتون، فقط بعد از عبور از ميان شكاف ديده شود. اما تغييرى در نتيجه حاصل نشد.

باز هم ظاهراً فوتون پيش از رسيدن به صفحه، مى دانست در سمت ديگر آن يك ردياب وجود دارد و به همين دليل پيش از عبور از شكاف ها، به ذره تبديل مى شد.بالاخره، دانشمندى به نام جان ويلر John Wheeler آزمايشى پيشنهاد كرد كه طى آن، صفحه مى توانست درست در آخرين لحظه پيش از برخورد فوتون، با يك دستگاه ردياب نورى جايگزين شود، به اين ترتيب مى شد فهميد فوتون از كدام شكاف عبور كرده است.

تصميم درباره كنار كشيدن يا نكشيدن صفحه، بايد بعد از عبور فوتون از ميان شكاف گرفته مى شد. در زمانى كه ويلر اين آزمايش را مطرح كرد، انجام آن از لحاظ فنى غيرممكن بود. اما چند سال بعد،

ص: 18

امكان انجام آزمايش به وجود آمد. نتيجه آزمايش چنين شد: هنگامى كه صفحه در جاى خود قرار داشت، فوتون طبق الگوى تداخل رفتار مى كرد، حال آن كه اگر صفحه در لحظه آخر، برداشته مى شد تا اطلاعات مربوط به اين كه از كدام شكاف عبور كرده، به دست آيد، فوتون طبق الگوى تداخل رفتار نمى كرد.

گويا فوتون مى دانست هنگام رسيدن به شكاف چگونه عمل كند، هر چند كه تصميم درباره برداشتن يا برنداشتن صفحه در لحظه آخر گرفته مى شد. ظاهراً يا فوتون مى توانست آينده را پيش بينى كند يا اين كه تصميم درباره قرارگيرى صفحه، مى توانست گذشته را تغيير دهد.

دانشمندان اين طور نتيجه گرفتند كه در نظريه كوانتوم، جايى براى علّيت وجود ندارد، گويا اتفاقاتى كه در زمان حال مى افتند، مى توانندگذشته را تغيير دهند، و اين اوج غرابت كوانتوم بود.

ص: 19

قانون جذب

قانون جذب كه واژه انگليسى آن Law of attraction مى شود، يك قانون انتزاعى است كه به طور خلاصه بيان مى كند؛ هر آن چه در ذهن انسان تصور شود اعم از خوب يا بد، زشت يا زيبا در دنياى واقعى نمود خواهد يافت.

انسان در زندگى همان چيزى را جذب مى كند كه انرژى، حواس و توجه را به آن معطوف كرده. چه آن را بخواهد و چه نخواهد.

در قانون جذب، درخواستى كه شما براى كائنات مى فرستيد با افكار شما خلق شده است. در نتيجه به خواست خداى تعالى كائنات به آن پاسخ مى دهند.

بنابراين دقيقا خواسته هايتان را مشخص كنيد. اگر مطمئن نباشيد واين مسأله براى شما واضح نباشد، كائنات هم فركانسى مبهم دريافت

ص: 20

خواهند كرد و نتايج ناخواسته اى براى شما فرستاده خواهد شد؛ فراموش نكنيد كه خواسته شما بايد همان چيزى باشد كه اشتياق فراوانى براى داشتن آن ها داريد.

ميزان و سرعت به واقعيت پيوستن اين تصوّرات ذهنى، به شدّت تمركزى كه روى آن موضوع و همچنين وضوح تصويرى كه از آن موضوع در ذهن ما نقش مى بندد بستگى دارد. در واقع خواسته هايى كه تصور مى كنيم بايد به گونه اى باشند كه بتوان آن ها را در ذهن خويش حس و باور نمود.

قانون جذب مى گويد زندگى شما ساده است و تنها از دو چيز تشكيل شده، چيزهاى مثبت و چيزهاى منفى.

هر بخشى از زندگى شما، خواه سلامت، ثروت، روابط، كار يا شادى مى تواند مثبت يا منفى باشد؛ يا ثروت فراوان داريد يا آه در بساط نداريد. يا سرشار از سلامتى هستيد يا مريض احوال هستيد. روابطتان يا شاد يا دشوار و در بن بست است. كارتان يا هيجان انگيز و موفق يا سرد و ناموفق است. يا لبريز از شادى هستيد يا بيشتر مواقع احساس خوبى نداريد. يا سال هاى خوب داريد يا سال هاى بد، يا اوقات خوب داريد يا اوقات بد، يا روزهاى خوب داريد يا روزهاى بد.

قانون جذب مى گويد هر فكر و نيتى كه ما در ذهن و دلمان مى گذرانيم داراى انرژى است، پس ما با فكر كردن و نيت كردن در ذهن

ص: 21

و فكر خويش، يك پرتوِ انرژى به كائنات ساطع مى نماييم كه آن انرژى به صورت تجسم يافته به ما بازخواهد گشت، و ما در واقع شكل تجسم يافته و مادى آن انرژى را جذب مى كنيم.

پس اگر موارد منفى زندگى تان بيشتر از موارد مثبت است، يك جاى كار مى لنگد و خودتان هم مى دانيد. بعضى از مردم را مى بينيد كه شاد و موفق هستند و زندگى شان پر از چيزهاى عالى و فوق العاده است، و الهامى به شما مى گويد كه شما نيز لياقت چنين زندگى اى را داريد، حق با شماست؛ شما لايق يك زندگى سرشار از چيزهاى خوب هستيد.

طبق قانون جذب، هيچ چيز غيرممكن نيست. فرقى نمى كند چه كسى باشيد، و فرقى نمى كند كه با چه موقعيتى ممكن است روبه رو شويد، استفاده از قانون جذب مى تواند آزادتان كند. قانون جذب به ما مى گويد هر آن چه فكر كنيد همان خواهد شد.

در كتاب هاى مقدس اديان مختلف در اين مورد مستقيم يا غير مستقيم چنين آمده: هنگامى كه انسان آرزوى چيزى را دارد، سراسر كيهان همدست مى شوند تا بتوانند اين آرزو را تحقق بخشند.

قدرت هاى عظيم طبيعت، مانند گرانش و الكترومغناطيس و... با حواس ما قابل مشاهده نيستند، اما قدرتشان بى شك و قطعى است، و يقينا اين اثر را خداى تعالى در كائنات قرار داده است، در مورد قانون جذب نيز همين طور است. يعنى نيروى قانون جذب قابل مشاهده

ص: 22

نيست اما در حقيقت قدرتش بسيار عظيم تر از هر قدرت طبيعى ديگرى است.

نشانه هاى قانون جذب در همه جاى جهان مشهود است و مى توان ديد، همان طور كه قوانين فيزيك بر هوا نوردى، برق و گرانش حاكم است، قانون جذب نيز بر زندگى انسان ها حاكم است.

ضمير ناخودآگاه ما برايش چندان فرقى نمى كند كه تصاويرى كه مى بيند واقعى باشند يا در صفحه تلويزيون و يا بر پرده ذهنمان نقش بسته باشند. آن چه را كه مى بينيم يا تصور مى كنيم مستقيم يا غير مستقيم روى احساس ما اثر مى گذارد. تصاوير و افكار خوب، احساسى مثبت و تصاوير و افكار بد احساسى منفى ايجاد مى كنند.

احساس داراى انرژى است و انرژى يعنى توانايى انجام كار. انرژى عاطفى ما همچون آهن ربايى بزرگ، شروع به جذب انرژى هاى هم نوع مى كند.

ص: 23

ضمير ناخودآگاه

امروزه ثابت شده است كه در انسان دو لايه درونى وجود دارد كه آن ها را ضمير مى نامند؛ يكى ضمير خودآگاه كه كارهاى ارادى و تصميم هاى آگاهانه را انجام مى دهد، ديگرى ضمير ناخودآگاه كه دو سرى كار انجام مى دهد: كنترل تمام كارهاى غير ارادى سيستم بدن را انجام مى دهد، مانند نفس كشيدن، گردش خون، كنترل سيستم هاى عصبى و همچنين مسئوليت ساختن نظامِ باورهاى انسان را به عهده دارد.

دانشمندان معتقدند، ضمير ناخودآگاه مانند يك كامپيوتر بزرگ است كه مى شود آن را برنامه ريزى كرد، يعنى همان گونه كه كامپيوتر داراى يك كانال ورودى اطلاعات به نام in put و يك كانال خروجى اطلاعات به نام out put مى باشد، انسان نيز همين طور است.

همچنين همان گونه كه خروجى هاى يك كامپيوتر با ورودى هاى آن

ص: 24

تناسب دارد با استفاده از اين قاعده ضمير ناخودآگاه را هم مى شود برنامه ريزى كرد و متناسب با اطلاعاتى كه وارد آن مى كنيم، خروجى هاى مورد نظر را از آن بگيريم.

از آنجا كه برنامه نويسى كامپيوتر زبان خاص خودش را دارد، ضمير ناخودآگاه هم زبان مخصوصى براى برنامه ريزى كردنش وجود دارد و اگر برنامه نويسى ضمير ناخودآگاه را بدانيم مى توانيم زندگى خود را آن گونه كه مى خواهيم عوض كنيم و تحولات دلخواه را در زندگى و روابط خود ايجاد كنيم.

ص: 25

روش برنامه ريزى كردن ضمير ناخودآگاه

ما با اطلاعاتى كه وارد ضمير ناخودآگاه خود مى كنيم در واقع آن را برنامه ريزى مى نمائيم و براى ضمير ناخودآگاه فرق نمى كند كه اين اطلاعات درست يا غلط باشد، به ضرر انسان يا به نفع انسان باشد.

قدرتِ ضمير ناخودآگاه خود را درك كنيد؛ اگر كسى واقعاً قصد دارد در زندگى خود به موفقيت و كاميابى دست پيدا كند، بايد بداند كه ذهن ناخودآگاه به چه صورت كار كرده و از خود واكنش نشان مى دهد. بايد به اين امر اعتقاد داشته باشد كه هيچ گاه براى دست يابى به خواسته ها و آرزوها دير نيست. جرج اليوت فيلسوف بريتانيايى مى نويسد: هيچ گاه براى تبديل شدن به آن فردى كه مى خواهيد، دير نيست.

مغز انسان به دو قسمت تقسيم مى گردد: خودآگاه و ناخودآگاه، دانشمندان معتقدند كه افراد تنها از ده درصد ذهن خود استفاده مى نمايند. ضمير ناخودآگاه بسيار بزرگ تر و نيرومند تر عمل مى كند و در حدود نود درصد ديگر از واكنش هاى ذهنى ما را نيز همين قسمت تحت كنترل خود دارد.

ص: 26

عملكرد ضمير ناخودآگاه

ضمير ناخودآگاه در محل استقرار خود از ما محافظت كرده و ما را زنده نگه مى دارد. تمام چيزهايى را كه با حواس پنجگانه احساس مى كنيم، تمام چيزهايى را كه مى بينيم، مى شنويم، حس مى كنيم، مى چشيم و بو مى كنيم براى تحليل و بررسى به ذهن فرستاده شده و در قسمت ضمير ناخودآگاه ما ذخيره مى شوند.

در اين قسمت از ذهن، نوعى مرجع كامل پيرامون كليه وقايع زندگى ما درست مى شود. مثلا شما يك تجربه منفى را در زندگى خود به دست آورده ايد، در اين شرايط آن واقعه ناگوار در ذهن شما ثبت و ضبط خواهد شد.

بعد در هر زمان ديگرى كه با يك چنين رويدادى به طور مجدد مواجه شويد، ضمير ناخودآگاه به طور اتوماتيك آن خاطره منفى را به يادمى آورد و فوراً احساسات، تصاوير و خاطرات مشابه را به ذهن

ص: 27

مى فرستد و كليه خاطرات گذشته را به ياد شما مى آورد و به شما آموزش مى دهد كه چگونه مى توانيد با در نظر گرفتن كليه احساسات و افكارتان به آن پاسخ دهيد، اين يك نعمت بسيار بزرگى است كه خدا به انسان عطا فرموده كه اگر چنين قابليتى را نداشتيم، باعث مى شد انسان از تجربيات پند نگيرد و به تكرار اشتباهات خود ادامه دهد.

ضمير ناخودآگاه اين قابليت را دارد كه در يك لحظه كارهاى متفاوتى را با هم انجام داده و واكنش هاى بى شمارى را بررسى كند. مثلا در زمان واحد شما راه مى رويد، تنفس مى كنيد، و قلبتان ضربان خود را دارد و كليه اين وقايع نيز در ذهن ثبت مى شوند.

ذهن انسان يكسره و بدون توقف و استراحت به صورت 24 ساعته و دائمى در حال فعاليت است، ضمير ناخودآگاه ما را قادر مى سازد تا آرزوها و اهداف خود را عملى كنيم. مى توانيد ذهن خود را طورى برنامه ريزى كنيد كه سبب موفقيت شما در تمام عرصه هاى زندگى گردد. چرا كه كليه افكار، رفتار، و تجربياتى كه از طريق ذهن خودآگاه درك مى گردند، در ضمير ناخودآگاه ثبت و ضبط مى شوند.

براى ضمير ناخودآگاه محدوديتى در زمينه زمان و مكان وجود ندارد. يكى از بهترين تكنيك هايى كه از طريق آن مى شود براى ضميرناخودآگاه خود برنامه ريزى كنيد، اين است كه موفقيت را در ذهن خود به تصوير بكشيد. اين كار به انسان كمك مى كند تا بتواند به صورت

ص: 28

خودآگاه جذب چيزهايى بشود كه آن ها را مى خواهد.

براى اين كار بايد تصاويرى را كه برايتان خوشايند هستند در ذهن خود مجسم كنيد. اين تجسم، هم شامل احساسات شما و هم افكارتان مى شود. فكر كردن به چيزهاى خوب و مثبت نيز مى تواند ضمير ناخودآگاه را در رسيدن به موفقيت ترغيب كند. شما اين قدرت را داريد كه افكار خودتان را انتخاب كنيد.

بايد نسبت به چيزهايى كه فكر مى كنيد، آگاه باشيد و آن ها را تحت كنترل خود در آوريد، توجه داشته باشيد شما به هر چيزى كه فكر كنيد، از قسمت خودآگاه مغز به قسمت ناخودآگاه فرستاده مى شود و ضمير ناخودآگاه نيز آن را به عنوان يك حقيقت مى پذيرد.

هيچ گاه كلمات و القائات منفى را استعمال نكنيد چرا كه ضمير ناخودآگاه به سرعت آن را باور كرده و به عنوان يك حقيقت مى پذيرد.

به ضمير ناخودآگاه خود آموزش دهيد كه فقط به موفقيت، شادى، كاميابى، و سلامت و عشق فكر كند. انسان با استفاده از ضمير ناخودآگاه خود مى تواند موفقيت، ثروت، شغل مناسب، خانه زيبا، ماشين دلخواه،و هر چيز ديگرى كه فكرش را بكنيد به دست آورد.

در طول روز جملات مثبت را تكرار كنيد. زمانى هم كه تكرار مى كنيد، در ذهن خود آن ها را به تصوير بكشيد و آن ها راحس كرده و لذت ببريد. قدرت و نيروى خاص و عجيبى در ضمير ناخودآگاه ما

ص: 29

وجود دارد، فقط كافى است ياد بگيريم كه چگونه مى توانيم استفاده بيشترى از آن كنيم، هر كس تمايل به موفقيت داشته باشد، بايد قدرت، نيرو و توان ضمير ناخودآگاه خود را به منصه ظهور برساند.

نيروى جذب خورشيد باعث مى شود كه سياره ها در منظومه شمسى ما نگه داشته شوند، و مانع از پرت شدن آن ها در فضا مى شود. نيروى جاذبه زمين باعث عدم معلق شدن اشياء در هوا مى گردد. نيروى جاذبه ماه باعث پديدار شدن جزر و مد درياها مى گردد. نيروى جاذبه بين مولكولى؛ سلول هاى بدن، مصالح ساختمان، و حتى مبل و صندلى كه روى آن مى نشينند را منسجم نگه مى دارد، و ماشين را روى جاده و آب را در ليوان و... نگه مى دارد.

به طور كلى اين قانون جذب است كه يك نفر را به سمت علم و ديگرى را به سمتى ديگر مى كشاند، مردم را سوى ورزش هاى مختلف يا سبك ها و حرفه هاى مختلف مى كشاند. اين قانون جذب است كه شما را جذب دوستان و كسانى كه دوست داريد مى كند.

چالز هانل مى گويد: قانون جذب قانون عشق است، قانون مطلق و قدرتمندى است كه همه چيز را در هماهنگى و توازن نگه مى دارد، از كهكشان هاى بى شمار گرفته تا اتم ها، بر همه چيز و از طريق همه چيز در كائنات اعمال مى شود و تأثير مى گذارد.

ص: 30

مهم ترين گام

حوائج و خواسته هاى خود را نزد اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام بيان كنيد. تصويرى از آن چه مى خواهيد براى كائنات بفرستيد و شك نكنيد كه اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام به خواسته هاى شما به اذن خدا پاسخ خواهند داد. حوائج خود را متعلق به خود بدانيد و ياد بگيريد خواسته خود را در نظر مجسم كنيد. هر چه تجسم شما دقيق تر باشد، رسيدن به خواسته هايتان نيز ساده تر خواهد شد. يعنى تصورتان همواره اين باشد كه آن حاجت و خواسته به شما داده شده است.

در اين مرحله، بايد همان حسى را داشته باشيد كه پس از به واقعيت پيوستن آرزويتان خواهيد داشت. در واقع، رفتار و گفتار و افكار شما بايد به گونه اى باشد كه گويى همين حالا آرزويتان اجابت شده است. اين مورد در واقع مهم ترين و قوى ترين گام در قانون جذب است؛ زيرااين قانون دقيقا از همين مرحله شروع به كار مى كند؛ در نتيجه، كائنات

ص: 31

فكر و احساس شما را بُروز مى دهند و شما آرزويتان را به دست خواهيد آورد.

ناگفته نماند كه اين قانون رابطه تنگاتنگى نيز با تلقين و تلقين پذيرى دارد، به طور كلى تفكّر و انديشه در كارها از نظر اسلام به قدرى پر ارزش است كه پيشوايان دين براى هيچ عمل ديگرى به آن اندازه نويد ثواب نداده اند.

اميل كوئه يك روز صبح، جمله اى سرزنش آميز را به پسرش گفت بعد از آن متوجه شد آثار اين جمله تا پايان شب در پسرش ديده مى شود. همين امر مشوق پيگيرى او در اين مورد شد و سرانجام به اين نتيجه رسيد كه انسان هر صبح 10 الى 15 دقيقه پس از بيدار شدن و 10 الى 15 دقيقه قبل از خوابِ شبانه داراى حالتى از سستى و خواب آلودگى هيپنوتيزمى مى باشد كه نام ديگر اين حالت خلسه است و اگر در طول اين مدت، انديشه يا تصويرى و يا حرفى را در رؤا يا در واقعيت ببيند يا بشنود، به صورت ناخودآگاه همان را براى خود در طول روز شبيه سازى مى كند.

ص: 32

هيپنوتيزم

در واقع هيپنوتيزم هم چيزى نيست جز مجموعه اى از تلقين هاى سازماندهى شده به خود يا ديگران، اگر انديشه اى براى مدت طولانى و پشت سر هم وارد ذهن انسان شود، در ذهن مى ماند و فرد آن را به صورت حقيقتى انكار ناپذير تلقى مى كند و ديگر حاضر نيست هيچ گونه مطلبى را برخلاف آن قبول كند.

مثال بارز آن، تفكراتى هستند كه از دوران كودكى در ذهن ما نقش بسته و زندگى ما را مى سازند. دانشمندان علم روانشناسى معتقدند هرگاه فردى تمام ذهنيت خود را به روى انديشه يا عقيده اى متمركز كند و دائما آن را تقويت نمايد اين باور شخص، در جهان بيرون، جنبه واقعيت پيدا مى كند.

همه انسان ها داراى استعداد تلقين پذيرى هستند. هيچ كس درجهان پيدا نمى شود كه تلقين پذير نباشد، منتهى درجه تلقين پذيرى در

ص: 33

افراد متغير و متفاوت است.

تلقين اين قدرت را دارد كه به افراد زندگى ببخشد يا حتى زندگى را بگيرد. اگر موفق بشويم نوع تفكر كسى را عوض كنيم، در حقيقت زندگيش را عوض كرده ايم و كليد تغيير تفكر، كلام (يعنى تلقين) است.

كلام به مرور زمان و با تكرار وارد ضمير ناخودآگاه شده و قسمتى از باور فرد مى شود، تلقين داراى دو جنبه مثبت و منفى است. گاهى اوقات ديگران با جملات و بيانات منفى، حالات منفى و ذهنيت بدى را در ما به وجود مى آورند. بنابراين بايد هنگام مكالمه با ديگران كاملا آگاه و مواظب باشيم.

بدبينى نيز نوعى تلقين منفى محسوب مى شود و اكثر اوقات به واقعيت مى پيوندد. يعنى فرد آن قدر درباره مسأله مورد نظرش بدبينى به خرج مى دهد تا بالاخره اتفاق مى افتد در صورتى كه شايد از اول اين طور نبوده. از ديگر تلقين هاى منفى مى توان به ترس هاى بى مورد كه در وجود بعضى است و باعث كم شدن يا از بين رفتن اعتماد به نفس آن ها مى شود اشاره كرد.

قابل ذكر است تلقين منفى نافذتر از تلقين مثبت عمل مى كند، پسبايد مراقب كلامى كه بر زبان مى آوريم و با چه كسانى هم صحبت مى شويم، و چه جاهايى مى رويم و همچنين مطالبى را كه مى خوانيم باشيم.

ص: 34

تلقين مثبت

نقطه مقابل تلقين منفى، تلقين مثبت است. تلقين مثبت باعث رهايى فرد از ترس، تنش و اضطراب مى شود. خلاقيت را در افراد بالا مى برد، و به زندگى و شغل و هدف آن ها انگيزه مى بخشد، اشتياق را در زندگى بيشتر مى كند، عادات عصبى و ناراحت كننده را برطرف مى نمايد، باعث افزايش مهر و محبت نسبت به ديگران و در نهايت باعث اميدوارى در فرد مى شود.

دانشمندان علم روانشناسى يكى از مهم ترين اركان موفقيت را در زندگى افراد، القاء تلقين مثبت مى دانند. براى القاء تلقين مثبت بايد به نكات زير توجه داشت:

1 - تلقين بايد به دفعات و كرّات انجام شود.

2 - هر چه تلقين زيباتر بيان شود بيشتر تأثير مى كند.

ص: 35

3- تلقينى كه توسط افراد مهم و افرادى كه براى ما عزيز هستند بيان مى شود اثر بيشترى خواهد داشت.

4 - اگر به قدرت تلقين ايمان داشته باشيم سريع تر اثر مى كند.

5 - تأثير تلقين در زمان آرامش روحى و روانى انسان بيشتر است.

6 - پانزده دقيقه قبل از خوابِ شبانه و صبح ها بعد از بيدار شدن، اثر تلقين سه برابر ديگر زمان ها مى باشد.

7 - براى اين كه جمله تلقينى بهتر و سريع تر اثر كند، مى توانيد آن جمله را حفظ كنيد يا ضبط كنيد و يا بنويسيد و در جايى قرار دهيد كه چشمتان مدام به آن باشد.

8 - براى تلقين از جملات مثبت استفاده شود؛ مثلا به جاى اين كه بگوييد نمى ترسم، بگوييد من شجاع هستم.

9 - جملات را به زبان حال بگوييد، مثلا بگوييد من خوشحال هستم، نگوييد من خوشحال خواهم شد.

10 - در جملات تلقينى (تأكيدى) بايد احساس وجود داشته باشد.

ص: 36

اهميت تفكر

بدون ترديد هيچ عاقلى منكر اهميّت فكر كردن و يا فكر را به كار انداختن در مسائل مهمّ و مختلف زندگى و علمى نبوده و نخواهد بود؛ تفكّر، بزرگ ترين راز موفّقيّت در همه چيز و در همه كار و بلكه از سفارشات مؤّد قرآن مجيد است، خداى تعالى در اين باره فرموده:

قُلْ هَلْ يَسْتَوِى الاعْمى وَ الْبَصيرُ اَفَلا تَتَفَكَّرُونَ.

كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللّه لَكُمُ الاْياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ.

فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ.

كَذلِكَ نُفَصِّلُ الاْياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ.

وَ تِلْكَ الاْمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ.

خداى تعالى فرق بين كور و بينا را با تفكّر تعيين كرده، و آيات خودرا براى تفكّر بيان فرموده، و قصص قرآن را براى متفكّرين نقل كرده، و مثال ها و اندرزهاى اين كتاب مقدّس را براى متفكّرين توضيح داده

ص: 37

است.

تفكّر به قدرى در اسلام پر ارزش است كه يك ساعت آن را معادل و بلكه بالاتر از هفتاد سال عبادت مى داند.

اميرالمؤنين عليه السلام مى فرمايند: تفكّر، انسان را به سوى نيكى مى كشاند و به اعمال نيك وادار مى نمايد.

حضرت على بن موسى الرّضا عليه السلام مى فرمايند: عبادت، به زيادى نماز و روزه نيست، بلكه تنها عبادت با تفكّر در امر الهى محقّق مى شود. بنابراين هر انسانى كه متفكّرتر است پر ارزش تر است.

ص: 38

قوانين تلقين

1 - قانون توجه تمركز يافته

اگر كسى چيزى را در ذهن خود مرور كند و به آن بهاء دهد اين ذهنيت كم كم جزئى از شخصيت او مى شود و در وجود او نمود مى كند، پس اگر كسى پيش خود فكر كند كه مى تواند كارى را انجام دهد و به آن توجه كند آن كار را انجام مى دهد و به نتيجه اى كه در ذهنش به آن باور داشته مى رسد. و اگر كسى خلاف اين ذهنيت عمل كند، يعنى اين ذهنيت را داشته باشد كه توانايى انجام كارى را ندارد، در نتيجه به ذهنيت خود جامعه عمل مى پوشاند و قادر به انجام آن كار نخواهد بود.

2 - قانون اثر متضاد

اين قانون مى گويد اگر كسى به عملى نبودن كارى ايمان داشته باشد

ص: 39

ولى براى انجام دادن آن كار اقدام كند، هر چه بيشتر تلاش كند كمتر نتيجه خواهد گرفت.

3 - قانون اثر عاطفى و هيجانى

معنى اين قانون اين است كه اگر تلقينى با عاطفه و هيجان همراه باشد آن تلقين قدرت بيشترى مى گيرد و در نهايت با شدت زيادى انجام مى گيرد.

مثلا اگر كسانى كه شما علاقه و عاطفه زيادى به آن ها داريد انجام كارى را از شما بخواهند شما هر چند كه دوست نداشته باشيد آن كار را انجام دهيد ولى به خاطر اين كه اين كار خواسته كسى است كه شما او را به شدت دوست داريد اين كار را انجام مى دهيد.

ضمنا بر اساس پژوهش هاى انجام شده، مشخص شده خانم ها به دليل خصوصيت هاى شخصيتى كه دارند، تلقين پذيرتر از آقايان هستند و به همين دليل، حس تغيير و يادگرفتن چيزهاى جديد در آن ها بالاتر است.

ص: 40

اساس قانون جذب

پايه و اساس قانون جذب همان فيلتر ذهنى است، اين صافى يا فيلتر اجازه نمى دهد كه اطلاعات بيهوده و مضر وارد ذهن شما شود. مثلا اگر پس از يك پياده روى طولانى در خيابان از شما بپرسند "شما كه در خيابان بوديد، آيا اتومبيل سانتافا هم ديديد؟" شما گيج شده و نمى توانيد جواب درستى بدهيد، اما اگر شما قصد خريد اتومبيل داشته باشيد، و اتفاقا سانتافا نيز يكى از انتخاب هاى مهم شما باشد، آن وقت ديگر وضعيت فرق مى كند. يعنى اگر اتومبيل مورد نظر از كنارتان عبور كند ديگر نسبت به آن بى تفاوت نخواهيد بود. در اين جا فيلتر ذهنى اجازه ورود اطلاعات را مى دهد.

به عبارت ديگر وقتى برنامه اى در ذهنمان داشته باشيم و يا هدفى تعيين كرده باشيم كه برايمان مهم باشد، ذهن ما هر چيزى را كه با آن درارتباط باشد جذب مى كند. يك مسير، يك حركت، يك سخن، يك

ص: 41

شخص، يك مغازه و... .

نكته مهمى كه بايد بر آن دقت كنيد اين است كه تمام اين عوامل براى شما به وجود نمى آيند، بلكه آن مسير و يا آن مغازه و يا ديگر موارد مذكور آنجا هستند، تمام عوامل در جريان خواهد بود چه شما هدف و برنامه اى داشته باشيد و چه نداشته باشيد، اما حال كه هدف داريد به خاطر آن هدف و تمركزى كه روى آن هدف داريد متوجه آن ها مى شويد، گويى كه ناگهان مى بينيد راه هاى مهمى كه شما را به هدفتان مى رساند در جلوى پايتان قرار گرفته است.

ص: 42

تضاد و وضوح

قانون جذب همواره به فركانس انسان پاسخ مى دهد. اين وظيفه ما است كه خود را چك كنيم و ببينيم كه آيا فركانسى كه به جهان هستى مى دهيم مطابق ميل ما مى باشد يا نمى باشد. اگر جواب منفى است با استفاده از تضاد فركانس خود را تنظيم كنيد تا به وضوح برسيد.

اولين گام براى اين كه قانون جذب كار خود را به درستى انجام دهد اين است كه متوجه بشويم چه چيزى را مى خواهيم، براى اين كار بايد در ابتدا مشخص كنيم چه چيزى را نمى خواهيم، و اين حالت همان چيزى است كه بايد حاصل شود. و اين بى رغبتى، تضاد نام دارد.

تضاد در قانون جذب درست همان چيزى است كه انسان را بى رغبت و منفى نگه مى دارد. وقتى از مسأله اى حرف مى زنيد كه در واقع آن را نمى خواهيد، شما ناخواسته ها را به قانون جذب پيشكش مى كنيدتا قانون جذب آن ها را به شما هديه بدهد.

ص: 43

توجه به تضاد و شناسايى آن به عنوان چيزى كه مطلوبتان نيست شما را در قبال مطلوبتان روشن تر مى كند. بعد از شناسايى آنچه مطلوبتان نيست فورا در ذهن از خودتان بپرسيد: حال كه اين را نمى خواهم پس چه چيزى را مى خواهم؟ به عبارتى ديگر انسان از طريق تضاد به وضوح مى رسد و توجه به تضاد باعث ايجاد وضوح در درون انسان مى گردد.

در اين حالت انسان فقط خواسته هاى خود را مى شناسد يا به تعبير ديگر به خواسته هاى خويش واقف مى شود و اين يعنى ابتداى مسير.

ص: 44

اصل خود هوشيارى

خود هوشيارى به اين معنا است كه انسان لحظه به لحظه نسبت به خود بصيرت و اشراف داشته باشد؛ و اين نوعى حالت محاسبه و مراقبه است، مانند فردى كه مشغول رانندگى است و دائما مواظب است كه به چپ يا راست منحرف نشود، اين اصل يكى از بهترين و مهم ترين راه هاى برنامه ريزى و كنترل ضمير ناخودآگاه است و فرد مدام توجه اش به كانال هاى ورودى اطلاعات است.

انسان بايد هر لحظه مواظب باشد كه نيمه پر ليوان را ببيند يعنى زيبائى را ببيند، مثبت را بشنود، منظره هاى زيبا را تماشا كند، بوهاى معطر را استشمام نمايد، غذاهاى خوشمزه بخورد و چيزهاى لطيف و دوست داشتنى را لمس كند، اين مواظبت و مراقبت لحظه به لحظه از ورودى هاى حواس پنجگانه، حكايت از خود هوشيارى و بيدارى آدمى نسبت به اطلاعات وارد شده به ضمير باخودآگاهش دارد.

تفكر و انديشه ها نيز همچنين است. يعنى انسان در كارگاه توليد فكرش بايد دائما افكار مثبت و روحيه ساز توليد كند؛ در چنين شرايطى ضمير ناخودآگاه هر لحظه زيباترين پيام ها و مثبت ترين فرمان ها رادريافت خواهد كرد و به طور طبيعى خروجى هاى آن با ورودى ها متناسب خواهد بود.

ص: 45

اصل استفاده از قدرت تمركز

تمركز روى يك چيز تأثير زيادى روى ضمير ناخودآگاه انسان مى گذارد و در روحيه و فكر انسان بازتاب خواهد داشت، مثلا تمركز روى يك منظره زيبا و يا تمركز روى يك فكر مثبت در روحيه انسان توليد روحيه شاد و انديشه مثبت مى كند و بر عكس تمركز بر يك انديشه منفى يا ديدن منظره اى ناگوار، روحيه اى غمگين و انديشه اى منفى در انسان توليد مى نمايد.

بنابراين اگر تمركز انسان بر بدبختى و عدم موفقيت باشد، يقينا آن را جذب خواهد كرد، همچنين اگر تمركز بر موفقيت و سلامت باشد نيز آن را جذب خواهد كرد. خداى تعالى در وجود انسان قدرتى خلق كرده كه اگر بر هر چيزى تمركز كند تمام سيستم بدنش متناسب با آن چيز هماهنگ مى شود، اين يك اصل علمى بوده و حتى در علم فيزيككوانتوم ثابت شده است.

ص: 46

تمركز فكر، يك امر غير اختيارى نيست بلكه پديده اى اكتسابى است كه با اختيار و تلاش فرد حاصل مى شود. بنابراين، بايد به دنبال شناخت دقيق تر و روش هاى پيدايش و تقويت آن بود تا به نتايج ارزشمند آن، در هر زمينه اى كه مطلوب فرد است، دست يافت.

برخى دانشمندان معتقدند تمركز فكر يعنى متوجه ساختن و ثابت نگاه داشتن فكر، بر يك تصوير و يا مجموعه اى از انديشه ها و افكار، برخى ديگر مى گويند تمركز داشتن، يعنى به طور كامل، در زمان حاضر، در اين جا و اكنون زيستن؛ نه اين كه ضمن انجام دادن كارى، به كار بعدى فكر كردن.

ص: 47

راهكارهاى عملى تقويت تمركز فكر

1 - كاهش و كنترل اشتغالات فكرى و عملى

روز به روز بر گستردگى و كثرت محدوده اشتغالات ذهنى و عملى ما در عصر حاضر افزوده مى شود و به تدريج و با گذشت زمان، محرك هاى ذهنى، فكر و انديشه انسان را به خود معطوف كرده و افزايش مى يابند. از آن جايى كه توانايى پاسخ گويى فكرى نامحدود است و از طرف ديگر بين محرك ها و اشتغالات ذهنى و عكس العمل هاى ما بايد تناسب كافى وجود داشته باشد، انسان دچار فقدان تمركز فكر شده، و توان پاسخ گويى فكرى و ذهنى متناسب با محرك هاى فراوان رو در روى او كاهش مى يابد و در نتيجه به پراكندگى فكرى مى انجامد.يكى از راه هاى مقابله با اين مسأله، تقسيم كردن اشتغالات به دو

ص: 48

مقوله ضرورى و غير ضرورى يا داراى اولويت اول و دوم است تا انسان با يك برنامه ريزى حساب شده و دقيق، به آن چه اولويت بيشترى دارد، توجه نموده، و دايره مشغوليات را فقط به همان مقوله اختصاص دهد و محدود كند و از صرف فكر و انديشه خود در مسائل تفننى و روزمره ديگر كه جنبه ثانوى دارد، خوددارى كند.

با اين روش، مى توان پراكندگى ذهنى را كاهش داد؛ زيرا هر اندازه تنوع و تعدد افكار بيشتر باشد، از تعمق، دقت و تمركز فكر در آن باره كاسته مى شود و هر قدر تعداد موضوع ها و مسائلى كه به آن ها مى انديشيم، كمتر و محدودتر باشد، بر عمق و غناى فكر در آن زمينه افزوده خواهد شد.

2 - تمرين و تداوم

تمركز فكر، يك توانايى ذهنى و روحى است و جنبه اكتسابى دارد و در هر امر اكتسابى، تمرين و تكرار و استمرار، شرط اساسى دست يابى به هدف است. براى تمركز فكر نيز تمرين و ممارست، ضرورى است.

تمرين در اين زمينه، اين گونه است كه بايد در ابتدا كلمه دلخواهىرا در نظر گرفته و آن را روى يك برگه يادداشت بنويسيد و با قرار دادن ساعتى در مقابل خود، به مدت يك دقيقه، سعى كنيد فقط و فقط به آن واژه بيانديشيد و از نفوذ افكار نامربوط و مزاحم در حوزه فعاليت ذهن

ص: 49

خود پرهيز كنيد.

با اين حال، ممكن است ملاحظه كنيد تعدادى از اين افكار مزاحم غير مربوط كه اصطلاحاً به آن ها پرش هاى فكرى مى گويند به نحوى وارد فضاى ذهنتان شود. همين عمل را دو بار ديگر و هر بار، به مدت يك دقيقه، تكرار كنيد. طبيعى است ملاحظه خواهيد كرد كه در مرتبه سوم، پرش هاى فكرى كمتر شده، و تمركز فكرى شما بيشتر مى شود. در صورتى كه به مدت چند هفته و هر روز فقط سه دقيقه، به اين تمرين بپردازيد، خواهيد ديد كه پيشرفت قابل ملاحظه اى در تمرين فكرتان ايجاد شده است.

3 - رهاسازى عضلانى

يكى از شيوه هاى مؤر و عملى در تمركز فكر، استفاده از فن رهاسازى عضلانى است. در اين روش، فرد در محلى آرام و در صورت امكان، بر روى صندلى راحتى مى نشيند و سعى مى كند به تدريجعضلات بدن را از حالت انقباض به انبساط برساند؛ به اين ترتيب كه ابتدا از عضلات دست و انگشتان شروع كرده، آن ها را ابتدا منقبض نموده، سپس شل و آزاد مى كند و آن چنان در انبساط بخشيدن به آن ها تلاش مى كند كه گويى آن ها جزء بدن او نيستند و سنگينى ندارند.

همين عمل را براى دست ديگر و پاها و قسمت هاى ميانى بدن نيز

ص: 50

انجام مى دهد تا جايى كه تمام عضلات بدن، به رهاسازى كامل برسد. در اين صورت، متوجه روح و روان خود مى شود. بهترين لحظات براى ايجاد تمركز و تقويت آن، زمانى است كه فعاليت هاى قواى جسمى به حداقل برسند. در اين صورت، فكر و انديشه، مجال زيادى براى حداكثرِ فعاليت مى يابد و به عبارت ديگر، با فراهم شدن زمينه آرامش كامل به وسيله آراميدگى جسمانى، تمركز فكر نيز حاصل مى شود.

4 - تنها بودن با خويشتن

هر از چند گاهى فرد بايد بتواند با فراموش كردن مشكلات و دشوارى هاى ناشى از زندگى اجتماعى، به خلوت با خويشتن بپردازد و رنج و درد برخاسته از ازدحام جمعيت هاى متراكم و هياهوى زندگى ماشينى و صنعتى را در كنج خلوت انس با خدا، از ياد ببرد. بعضى ازدانشمندان گفته اند كه هر شب پس از اتمام فعاليت هاى روزانه و ارتباط با جهان اطراف و اشتغالات مختلف و متعدد در طول روز، دقايقى را به اين امر اختصاص دهيد و تنهايى و خلوت با خويشتن را تجربه كنيد. اين كار، علاوه بر تأثير اخلاقى، تمرينى براى تمركز فكر است.

لازم به ذكر است كه فرد در ابتداء خلوت با خويشتن، با مقاومت درونى مواجه مى شود و براى رسيدن به مرحله اى كه وى با اراده نيرومندى بتواند بر موانع غلبه كند، نيازمند تلاش بيشترى است؛ ولى اگر

ص: 51

مقاومت كند، به مرور زمان، قادر به دست يابى به هدف مورد نظر خواهد شد.

5 - تمرين تصوير ذهنى

نگه داشتن تصاوير ذهنى دلخواه، توانايى تمركز را به نحو چشم گيرى افزايش مى دهد. امتياز اين روش، آن است كه فرد در همه احوال مى تواند به آن بپردازد و بدون هيچ گونه زمينه يا مقدماتى و در هر شرايط و موقعيتى، از اين روش استفاده كند. كافى است فرد هر روز چند نوبت و به مدت چند دقيقه، به تصاوير دلخواه خود، تمركز نمايد تا اثرات آن را مشاهده و تجربه كند و به اين صورت، تمرين تصوير ذهنى را به اجراگذارد.

چشمان خود را ببنديد و در ذهن خود كاملاً احيا و بازسازى كنيد. ابتدا آن را كلى تر ببينيد و سپس وارد جزئيات شويد؛ تمام اجزاى آن را مشاهده كرده و به تدريج و با تمرينات مكرر، تصوير را واضح تر نماييد. وضوح را به درجه اى برسانيد كه تصوير ذهن، همچون منظره اى طبيعى، زنده به نظر رسد.

6 - خوب شنيدن

اريش فروم، در مورد رابطه خوب شنيدن و تمركز فكر معتقد است اساس تمركز حواس، در مناسبات افراد، اين است كه شخص بتواند

ص: 52

به سخنان ديگران گوش بدهد. بيشتر مردم به ديگران گوش مى دهند؛ حتى آن ها را نصيحت مى كنند؛ بدون اين كه واقعاً به آن ها گوش داده باشند. آنان سخنان ديگران و جواب خود را جدى نمى گيرند.

به طور كلى، گفت و گو، آن ها را خسته مى كند. آنان گرفتار اين پندارند كه اگر با تمركز كامل گوش دهند، به مراتب بيشتر خسته مى شوند و حال آن كه عكس اين درست است. هر نوع فعاليتى كه با تمركز انجام شود، انسان را بيدارتر مى كند.

خوب شنيدن و خوب گوش دادن به سخنان ديگران، توانايى تمركزبر سخنان و گفته هاى ديگران و زمينه تمركز بر خيلى از امور را نيز فراهم مى كند. در واقع، تمركز در شنيدن، تمرين و ممارستى است در يكى از حواس چندگانه انسان كه با سرايت دادن به ديگر حواس و كنترل آن ها و متمركز شدن بر موضوع و مسأله اى خاص، به تقويت تمركز فكر مى انجامد.

به عبارت ديگر، تمرين و تمركز در حواس ظاهرى، زمينه ساز تمركز در فكر و انديشه است. برخى از دانشمندان، تمرينات شنيدارى مختلفى را پيشنهاد مى كنند؛ مثلاً مى گويند: چشمان خود را ببنديد و به صداى تيك تاك ساعت گوش دهيد و به مدت سه دقيقه، تمام توجه خود را فقط به صداى تيك تاك ساعت معطوف كرده، به هيچ چيز ديگر توجه نكنيد و گوش خود را به صداى آن متمركز كنيد.

ص: 53

اصل استفاده از قدرت سؤل

هر سؤلى كه انسان از خود مى پرسد، بازتاب خاصى در روحيه و فكر او ايجاد مى شود، فرق نمى كند كه طرح اين سؤل با صداى بلند و علنى و يا در ذهن باشد.

سؤلات نيز داراى بار منفى و مثبت هستند. مثلا وقتى كسى از خود سؤل مى كند: چگونه است كه من خوشبختم؟ نفسِ اين سؤل روحيه اش را شاد مى كند و به او اين را القاء مى كند كه آرى من خوشبختم و از اين احساس و فكر به ضمير ناخودآگاه يك سيگنال پردازش مى شود و حاصلى مى دهد كه مى تواند دنياى او را به راستى زيبا كند و در واقع به سعادت و خوشبختى واقعى برساند، زيرا ضمير ناخودآگاه بر اساس سيگنال هاى دريافتى، آن چنان كائنات را با آدمى همراه و هم نوا مى كند كه عينا همان شرايط را در وجود انسان پديد مى آورد.

عكس اين حالت نيز وجود دارد. وقتى كسى سؤل مى كند كه چرا

ص: 54

من بدبخت هستم؟ نفسِ اين سؤل بلافاصله روحيه انسان را افسرده و غمگين مى كند و اين سيگنال منفى وارد ضمير ناخودآگاه شده و علاوه بر ساختن روحيه اى مناسب با آن سؤل، به گونه اى بر تمامى كائنات تأثير مى گذارد و سد و مانعى براى تمام رحمت هاى الهى ايجاد مى كند و واقعا شرايط يك انسان بدبخت براى او فراهم مى شود.

اين تأثير شگفت انگيز هر سؤلى است كه انسان از خود مى كند، لذا بايد بدانيد كيفيت زندگى شما را نوع سؤلاتى تعيين مى كند كه از خود مى پرسيد.

ص: 55

اصل استفاده از جملات تأكيدى مثبت

هر جمله اى كه در ذهن ما بگذرد و يا بر زبان آوريم، يا بنويسيم و يا بخوانيم و بشنويم يك پيام براى ضمير ناخودآگاه است، ضمن اين كه اين جمله ها يا روحيه را خراب و يا عالى مى كند و مى تواند وضعيت و شرايطى متناسب با آن كلام را براى ما ايجاد كند، به جملات زير دقت كنيد:

من يك برنده هستم، من به خود افتخار مى كنم، من هميشه درسم را خوب مى فهمم، من هميشه به سلامت زندگى مى كنم، من در هر كارى پيروز هستم، سراسر وجود من غرق انرژى و شادى است، من جاذب سلامتى و ثروت هستم.

اين عبارات چه تاثيرى بر ما مى گذارند؟ مسلما يك تاثير خوب دارد.

حالا به جملات زير دقت كنيد:

ص: 56

من يك بازنده هستم، من مايه سرافكندگى هستم، من هيچ وقت درس را نمى فهمم، من هميشه بيمارم، من در تمام كارها در زندگى شكست مى خورم، سراسر وجودم غرق درد و غم است، چه تاثيرى بر ما مى گذارند؟ مسلما يك تاثير منفى و بد دارد.

حال كه متوجه شديم كلمات و عبارات تا اين اندازه مورد قبول ضمير ناخودآگاه هستند و او را خيلى زود تحت تأثير قرار مى دهند، چرا از اين ابزار قدرتمند در جهت مثبت و در جهت موفقيت استفاده نكنيم؟

روان شناسان ثابت كرده اند هر مقدار كه اين كلمات و پيام ها با احساس و ايمان بيشترى بيان گردند و وارد ضمير ناخودآگاه شوند تأثير آن ها نيز بيشتر مى باشد، چرا كه بيان اين كلمات و عبارات بيان يك خواسته است و خواسته هاى ما تقاضاهاى ما از خداى تعالى است، در آيات قرآن و روايات اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام نيز اين مسأله را داريم كه ما را تشويق به دعا كرده اند تا به هدف خود برسيم.

امام جعفر صادق عليه السلام مى فرمايند: هنگامى كه دعا مى كنيد، آن قدر با ايمان و باور دعا كنيد به گونه اى كه احساس كنيد دعاى شما اجابت شده و حاجت شما پشت در گذاشته شده است.(1)

ص: 57


1- . الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إذا دَعَوْتَ فَظُنَّ أنّ حاجَتَكَ بالبابِ اصول كافى، جلد: 2، صفحه:473.

اصل تصوير سازى ذهنى

هنگامى كه ما تصويرى را در ذهن خود تصور مى كنيم دقيقا همان تصوير در ضمير ناخودآگاه وارد مى گردد و ضمير ناخودآگاه، خود را موظف مى داند كه آن تصوير را در دنياى واقعى عينيت ببخشد.

حال اگر در ذهن خود تصوير زيبائى از آينده ببينيم، آن تصوير تحقق پيدا خواهد كرد و اگر در ذهن خود تصوير بدبختى ها و ناكامى ها را جاى دهيم ضمير ناخودآگاه ما نيز به دنبال جذب همان خواهد رفت، اگر يك ملت هميشه در ذهن خود تصويرى از عدم موفقيت بسازد، ناكامى اندك اندك به سويش خواهد آمد و بر عكس اگر تصوير يك انسان موفق و پيشتاز را در خود به نمايش در آورد موفقيت و پيشرفت در مسير زندگى اش قرار خواهد گرفت.

ص: 58

قانون كوشش معكوس

اين قانون يكى از قوانين سه گانه اميل كوئه پدر فن تلقين است. اين قانون به ريشه هاى ترديد در انسان و موانع ذهنى بازدارنده در خلاف اراده اشاره دارد، و چگونگى كار اين گونه موارد روانى را مورد بررسى قرار مى دهد.

اين قانون مى گويد اگر كسى فكر كند «من مى خواهم كه فلان چيز واقعيت يابد» و در همان حال تخيل بگويد «تو مى خواهى ولى اين كار صورت نخواهد گرفت» در اين صورت نه فقط آن چه را كه مى خواهد به دست نخواهد آورد، بلكه ضد آن نيز تحقق خواهد يافت.

اميل كوئه در تفهيم اين قانون به كلى از تمثيل هاى پاسكال استفاده مى كند. هر گاه يك تخته چوب به طول ده متر و عرض بيست و پنج سانتى متر را روى زمين بگذاريم هر كسى قادر خواهد بود از اين سر تاآن سر تخته را طى كند. اما اگر ويژگى هاى آن را تغيير دهيم و همين تخته

ص: 59

چوب را در ارتفاع يكى از برج ها بگذاريم، به دشوارى ممكن است شخصى قادر به طى مسافتى از تخته باشد.

او معتقد است اگر ما شروع به حركت بر روى اين تخته كنيم، هنوز دو گام پيش نرفته، بر خود خواهيم لرزيد، زيرا مرتبا ارتفاع بلند و ترسناك و سقوط از آنجا را به خود يادآورى مى كنيم، به همين خاطر نيز سقوط خواهيم كرد. زيرا اراده براى گذر از تخته در برابر ترديدى كه در مورد توانائى عبور داريم رنگ مى بازد.

قانون جذب يكى از سلسله قوانينى است كه بر زندگى ما جارى بوده اما بسيارى افراد از آن بى خبرند. مانند قانون جاذبه زمين كه تا قبل از كشف نيوتون مردم از آن بى خبر بودند، اما آن قانون به قوت خود بر طبيعت جارى بود و ندانستن مردم نقشى در وجود يا عدم آن نداشت. بنابراين قانون جذب بر زندگى همه ما جارى و سارى است چه بدانيم و چه ندانيم، به صورت خودآگاه يا ناخودآگاه از آن استفاده مى كنيم، اما چه بهتر كه آن را بشناسيم و اهداف خود را طبق اين قانون برنامه ريزى كنيم.

نسل هاى قبل از ما از اين قانون در زندگى خود استفاده كرده اند بدون آن كه از آن خبرى داشته باشند و گاه به صورت ناخودآگاهخواسته هاى خود را برآورده شده مى ديدند پس الان كه با پيشرفت علم و دانش، دانشمندان پى به اين جاذبه برده اند ما نيز بايد به راحتى از اين

ص: 60

قانون در زندگى خود كمك بگيريم.

حتى كلماتى را كه بر زبان مى آوريم بايد دقّت داشته باشيم چون كلمات امواج را به جهان هستى ارسال مى كنند. كلمات خارج شده از زبان موجب جذب آگاهانه يا ناآگاهانه مى گردند. لذا بايد در انتخاب كلمات در گفت و گوى هاى خود همواره دقت كنيم.

به هيچ وجه منفى صحبت نكنيد چون زمانى كه از افعال منفى استفاده شود ضميرِ خودآگاه يا ناخودآگاه انسان متوجه آن مسأله مى شود، مثلا به شخصى بگوييد به آب فكر نكن، اغلب قريب به اتفاق اين موارد ذهن آن فرد به آب منعطف مى شود و امام على عليه السلام نيز در اين

باره مى فرمايند: الْانْسانُ حَريصٌ عَلى ما مُنعَ مِنْهُ.

براى اين كه مانع افكار منفى بشويد بايد افكار و گفتار خود را به طرز ديگرى بيان كنيد، يقينا هر چه از تأثير حرف هاى مثبت و منفى كه بر زبان مى آوريد آگاهى بيشترى كسب كنيد بيشتر مى توانيد زبان خود را كنترل نماييد. هر گاه عبارات منفى را مى شنويد يا مى خواهيد بر زبان بياوريد آن ها را تغيير داده و به طريق ديگرى به صورت مثبت استعمال كنيد.

ص: 61

ضرورت قدردانى

تمام حوائج و خواسته هايى را كه اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام به شما عطا كرده اند را روى كاغذ بنويسيد و براى تمام داشته ها و آن چه به شما بخشيده شده قدردان باشيد. خداى تعالى به وسيله اهل بيت عصمت و طهارت

عليهم السلام كارهاى زيادى براى ما انجام داده است. از اين رو، جبران اين محبت با اندكى قدر شناسى؛ آن ها را ترغيب مى كند كه كارهاى بيشترى براى ما انجام دهند. در نتيجه چيزهاى بيشترى را به زندگى مان جذب مى كنيم. روايات زيادى در مورد قدردانى و تشكر از ائمه اطهار

عليهم السلام صادر شده است و همه آن ها بيان كننده اين مطلب هستند كه هر چه قدردانى كنيد آن نعمت ها بيشتر مى شود و اگر ناشكرى نماييد گرفتار مشكلات و بلاهاى متعدد مى شويد.

دكتر جان دمارتينى مى گويد: هر چقدر كه بيانديشيم و سپاس گزارباشيم همان را موجب مى شويم.

ص: 62

پايه علمى قانون جذب

اندازه، هيچ مفهومى براى عالم هستى ندارد. از نظر علمى، جذب كردن چيزى بزرگ با دريافت كردن چيزى كوچك هيچ تفاوتى ندارد. خداى تعالى با علم و قدرت بى نهايتش با يك اراده، تمامى كارها را انجام مى دهد.(1) لذا دانشمندان مثال مى زنند كه چمن ها براى رشد به تلاشى نياز ندارند، بلكه اين اراده و امر خداوند عالميان است كه آن را رشد مى دهد. خداى تعالى در اين باره در قرآن مى فرمايد: آيا ديده ايد آنچه را كه مى كاريد؟ آيا شما آن را مى رويانيد يا ما روياننده هستيم؟(2)

خلاصه همه چيز به اين بستگى دارد كه در ذهن شما چه مى گذرد.بعضا تفكرات ما به گونه اى است كه براى كارهاى بزرگ زمان زياد و براى كارهاى كوچك زمان محدود در نظر مى گيريم. اين تفكرات

ص: 63


1- . إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ سوره: يس، آيه: 82.
2- . أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ* أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ سوره: واقعه، آيه 63 الى 64.

زائيده هاى فكرى ما هستند وگرنه براى خداى تعالى زمان و مكان و اندازه هيچ مفهومى ندارد.

براى خداى عالميان عطا كردن يك دلار هيچ تفاوتى با عطا نمودن يك ميليون دلار ندارد، ولى از آنجايى كه ما يك ميليون دلار را زياد و يك دلار را كم مى دانيم، يك ميليون دلار ديرتر و يك دلار بسيار زودتر به دست ما مى رسد.

قانون جذب واژه اى جادويى نيست. بلكه واژه اى علمى است كه تك تك مولكول هاى انسان متوجه آن بوده و به آن واكنش نشان مى دهد. براى قانون جذب و همچنين تفكرات انسان زيربناى فيزيولوژيك وجود دارد. عامل جادويى شدن قانون جذب، همان دست نامرئى، اما توانمندى است كه درب و تخته را با هم جور مى كند و پيوسته در حال چيدن اجزاى مختلف هستى در كنار يكديگر است. يعنى اراده خداى تعالى.

با دقيق شدن در اين نكته، ديگر گله و شكايتى نخواهيم كرد چرا كه متوجه مى شويم وضعيت فعلى ما نتيجه افكار و تلاش خود ما هست.

ص: 64

حقيقت ماده

انرژى انواع گوناگونى دارد و هيچ گاه از بين نمى رود. هر ماده، داراى اتم مى باشد و هر اتم نيز دارى هسته و الكترون است. الكترون ها همواره در مدارى به دور اتم مى چرخند. با گرفتن و از دست دادن انرژى به مدارى بالاتر و همچنين به مدارى پايين تر مى روند. اگر پاى ارتعاش وسط بيايد وضعيتى مغناطيسى به خود مى گيرند. الكترون ها در يك جهت با هم همسو مى شوند. در اين حالت قطب هاى منفى و مثبت ايجاد مى شود. چيزى كه در عالم واقعيت وجود دارد.

شما هر لحظه داريد فكرهاى مثبت يا منفى مى كنيد و افكارتان تعيين مى كنند كه در زندگى چه دريافت خواهيد كرد. تمام افراد، اوضاع و شرايط، و اتفاقاتى كه لحظه لحظه زندگى تان را مى سازند از طريقافكار و احساساتى كه از خود بروز مى دهيد، جذبتان مى شوند. اتفاقات

ص: 65

زندگى همين طورى و بى مقدمه برايتان پيش نمى آيد؛ شما در زندگى بر اساس آنچه داده ايد، دريافت مى كنيد.

انسان با افكار و احساسات خويش زندگى خود را رقم مى زند. در واقع هر چه بيانديشيد و احساس كنيد، تمام آن چه را كه برايتان رخ مى دهد و در زندگى تجربه مى كنيد را رقم مى زند. اگر فكر و احساس كنيد امروز، روز سخت و پرتنشى پيش رو دارم آن وقت تمام افراد، شرايط، و وقايعى كه روزتان را سخت و پرتنش خواهند ساخت را سوى خود جذب مى كنيد.

اگر فكر و احساس كنيد زندگى برايم خوب و خوشايند است. طبق قانون جذب تمام افراد، شرايط و وقايعى به سوى شما جذب مى شوند كه واقعا زندگى تان را خوشايند مى كنند.

ص: 66

قانون ارتعاش

در واقع قانون جذب يك قانون ثانويه است و قانون اصلى قانون ارتعاش است، دانشمندان علم فيزيك معتقدند بخش عظيمى از عالم هستى از جسم تاريك تشكيل شده كه ماهيت آن هنوز مشخص نيست. قانون ارتعاش يعنى هر چيزى كه از انرژى ساخته شده باشد، مشابه خود را جذب مى كند.

هر چيزى در اين دنيا داراى فركانس مختص به خود است و وقتى انسان در مورد چيزهاى مختلف اعم از پول، روابط خوب، سلامتى، فقر، روابط نا به سامان، بيمارى و... تمركز مى كند همان ها را نيز عينا جذب مى كند و اين عمل از طريق ذهن و احساسات انسان امكان پذير است.

ارتعاش به معناى يكى شدن با خواسته ها است مرحله اى بالاتر از

ص: 67

فكر كردن، وقتى به چيزى مى انديشيد شما فقط فكر مى كنيد و اين ارتعاشى ندارد و پاسخى نيز دريافت نخواهيد كرد، بنابراين ارتعاش؛ همسو شدن با هدف و خواسته است مثلا اگر شما آرامش مى خواهيد بايد تمام وجودتان غرق در آرامش شود و آن را احساس كنيد بايد خودتان را آرام كنيد آن قدر كه آن را احساس كنيد تا اين قانون به كار بيافتد و آرامش را در همه امور زندگى دريافت كنيد نه اينكه فقط به آرامش فكر كنيد.

يا مثلا اگر پول مى خواهيد بايد همه وجودتان سرشار از شوق پول باشد، بايد به آن مبلغ كمى از پول كه داريد هر چند كه ناچيز باشد، قانع باشيد نه اينكه از كم بودنش گلايه كنيد.

قانون جذب كم و زياد را نمى فهمد، وقتى مى بيند شما از پولتان احساس خوبى داريد اين را به معناى پول داشتن شما مى گيرد و از آن مقدار، بيشتر به شما مى دهد. اين يعنى ارتعاش، شما با پول يكى مى شويد يا هم ارتعاش مى شويد.

يا اگر دوست داريد كارهاى بزرگ بكنيد و كارهاى بزرگ نياز به پول دارد فورا با همان مقدار پول كه داريد شروع به خرج نمودن و كار كردن كنيد طبق قانون جذب وقتى اين فركانس از شما ساطع مى شود اينقانون شما را اهل كار و مرفّه مى بيند و چند برابر آن به طرف شما به خواست خدا خواهد آمد.

ص: 68

فركانس

شدت ارتعاش را فركانس مى گويند و هر چه اين فركانس شديدتر باشد، انرژى آن بيشتر است. از آنجايى كه فكر يكى از قوى ترين انواع ارتعاش است از نيروى بالايى در سطح طبيعت برخوردار است و بنابراين همه ما بايد آن را دريابيم.

انرژى انسان برابر است با خُلق و خوى او و خُلق و خوى او برابر است با ارتعاش و ارتعاش چه مثبت و چه منفى برابر است با پديده هايى كه براى انسان پيش خواهند آمد.

ذهن ما انسان ها دائما در حال ارسال امواج مثبت يا منفى است و اين امواج و ارتعاش ارتباط با احساسات مثبت يا منفى ما دارد.

زمانى كه ما راجع به چيزى فكر مى كنيم چه مثبت چه منفى در واقع درحال ارتعاش فرستادن هستيم يعنى هر چيزى انرژى است و يكفركانسى دارد و ارتعاشى خاص به جهان هستى صادر مى كند،

ص: 69

حتى وقتى ما به چيزى نگاه مى كنيم مثلا: اگر زيبايى منظره اى را ببينيم و ستايشش كنيم ارتعاشى مثبت فرستاده مى شود يعنى ما آن را دوست داريم در نتيجه جهان مناظر زيباترى را به ما نشان مى دهد.

اما اگر از منظره اى خوشمان نيايد و ارتعاش منفى فرستاديم جهان به ناخواسته ى ما نيز پاسخ مثبت مى دهد و مناظرى را سر راهمان قرار مى دهد كه ما خوشمان نمى آيد. يا وقتى در مورد چيزى صحبت مى كنيم در حال فرستادن ارتعاش هستيم. فكرهايى كه مى كنيم، صحبت هايى كه مى كنيم انرژى دارند و همسان خودشان را جذب مى كنند.

حاصل ارتعاش مثبت، لذت، وفور نعمت، عزت نفس، راحتى، اعتماد به نفس، مهر، محبت و دوستى و ثروت و... و حاصل ارتعاش منفى؛ نااميدى، تنهايى، بيهودگى، غصه، غم، سردرگمى، فشارهاى عصبى، خشم، رنجش، تنفر و فقر و... هست.

بالا بردن ارتعاش صرفا به اين معنا است كه حال و هواى خوبى به انسان دست دهد يا احساس توجه، انرژى و تمركز مثبت بيشترى كند. اين كه خواسته هاى خود را شناسايى كنيم كافى نيست، انسان بايد دائما به خواسته هايش توجه مثبت داشته باشد.

انسان بايد تمام چيزهاى خوبى كه به او احساس نشاط و انرژى مثبت مى دهند را شناسايى كند و دائما به آن ها فكر كند و بپردازد.

هر ارتعاشى كه انسان براى خود ايجاد مى كند در واقع آينده خود را

ص: 70

رقم مى زند پس مراقب باشيد كه چه چيزى به جهان هستى مى دهيد و همواره مراقب ارتعاش هاى خود باشيد، به هر چيزى كه شما را تحريك مى كند و احساستان را بر مى انگيزد توجه كنيد. به احساسات منفى خود توجه كنيد.

بالا بردن ارتعاش حكم سوخت براى خواسته هاى ما دارد يكى از اصول مهمى كه در قانون جذب كارايى دارد اين است كه خواسته ها را در خط مقدم ذهن قرار دهيم، در اين حالت انرژى بيشترى به جهان هستى خواهيم داد و مثبت تر خواهيم شد.

تلقين و عبارات تأكيدى بسيار مؤر بوده و ذهن را از نو راه اندازى مى كند، هنگام بكار بردن كلمات تأكيدى بايد احساس خوبى داشته باشيد چرا كه اين عبارات براى بالا بردن ارتعاش مفيد هستند و اگر هنگام استفاده احساس خوبى نداشته باشيد قانون جذب در برابر احساسى كه داريد واكنش نشان داده و چندين برابر آن حس بد به شما القاء و وارد مى شود.

بر اساس قانون جذب، شما مى توانيد هرچيزى را در زندگى تان جذب كرده و براى اين كار تنها كافى است چشم هايتان را ببنديد و جذب كنيد. جذب كردن با تكرار عبارات تأكيدى مثبت و تجسم كردن، راهى ميانبر براى رسيدن به رؤاهايى است كه هميشه سركوبش مى كرديد.

ص: 71

نتيجه مطالعات دكتر بروس ليپتون روانشناس برجسته، نشان داده هيچ اشتباهى در قانون جذب اتفاق نيفتاده است بلكه گره اصلى اين معماى پيچيده، ذهن ناخودآگاه انسان ها است.

دانشمندان معتقدند همه چيز در حال حركت است هيچ چيز ساكن نيست. از متراكم ترين ماده تا رقيق ترين آن، همه چيز مدام در حال ارتعاش است. از پايين ترين سطح ارتعاش تا بالاترين سطح آن، ميليون ها ميليون سطح وجود دارد از الكترون گرفته تا كل جهان هستى، همه چيز در ارتعاش است.

دكتر بروس ليپتون مى گويد: ذهن ناهشيار، ميليون ها برابر قوى تر از ذهن هوشيار است. اگر ذهن ناهوشيار با خواسته هاى ذهن هوشيار ناهماهنگى نداشته باشد هيچ مسئله اى نيست، چون در اين شرايط قانون جذب به صورت خودكار عمل مى كند و هيچ نيازى نيست كارى كنيد كه قانون جذب را در زندگيتان خلق كنيد.

اما اگر اين دو ضمير ناخودآگاه و خودآگاه شما با يكديگر هماهنگ نباشند، قانون جذب هيچ تاثيرى ندارد. به عنوان مثال شما آگاهانه مى خواهيد كه حسابتان پر از پول باشد و با تكرار عبارات تأكيدى سعى مى كنيد اين حس را به وجود بياوريد اما اگر در ذهن ناخودآگاه شما اين عقيده وجود داشته باشد كه شما لايق آن همه پول نيستيد، هرگز ثروتمند نمى شويد.

ص: 72

ذهن ناخودآگاه شبيه يك ضبط صوت عمل مى كند و هميشه تمايل دارد كه شنيده هاى قديمى تان را پخش كند؛ به خصوص همان چيزهايى كه از دوران كودكى والدين بارها و بارها برايتان تكرار كرده اند.

بنابراين گفتن كلمات منفى يا مثبت بسيار تاثير دارد توجه داشته باشيد طبق قانون جذب نسبت به احساسى كه به كلمات و افكار داريد واكنش صورت خواهد گرفت.

نوشتن و گفتن عبارات مثبت برابر است با افزايش انرژى و ارتعاش كه اين خود يعنى جارى شدن انرژى و به خواسته مربوط به خودت رسيدن.

به عقيده دكتر ليپتون تنها راه حل استفاده از قانون جذب آن هم به صورتى مفيد و نتيجه بخش، قبل از هر چيزى از بين بردن افكار منفىاست، زيرا تا زمانى كه افكار منفى همچنان در ذهن ناهوشيارتان در حال تكرار است، نتيجه بخش نيست، زيرا عبارات تأكيدى كه آگاهانه از سمت شما تكرار مى شوند جزو ذهن هوشيارتان است و ذهن خودآگاه شما تنها يك درصد روى زندگى شما تاثير مى گذارد.

اين موضوع، انكار تأثير تكرار عبارات تأكيدى نيست بلكه مشكل اصلى بيشتر افراد اين است كه هيچ شناختى از افكار خود ندارند. براى اين كار بهتر است قبل از هر چيز جاى آرامى را در نظر بگيريد و بدون اين كه در مورد خودتان و افكارتان فكر و قضاوتى كنيد، اجازه بدهيد

ص: 73

افكار منفى تان خودشان را آشكار كنند. و بعد از اين كه به ذهن ناخودآگاه خويش و جملات منفى اين ضبط صوت مجازى دست پيدا كرديد سعى كنيد دكمه خاموش آن را براى هميشه بزنيد و اگر باز هم با جملات منفى مواجه شديد تنها به عنوان يك تماشاچى به آن نگاه كنيد نه يك تحليل گر، بعد از اين كار حالا نوبت جايگزين كردن عبارات تأكيدى مثبت و تصويرسازى است.

در مرحله آخر بايد آنچه را مى گوييم و يا مى نويسيم بپذيريم، پذيرفتن يعنى عدم شك و ترديد كه در روند جذب آگاهانه بسيار مؤر مى باشد. در اين مرحله انسان بايد توكل بالايى به خداى تعالى داشته باشد، اين مرحله يعنى مرحله كنار زدن شك و ترديد.

بايد عباراتى را كه مى گوييد قبول كنيد و بپذيريد. حال اگر كوچك ترين ترديدى داشته باشيد در واقع آن را نپذيرفته ايد. وقتى به آن درجه از ايمان رسيديد كه نداى درون به شما بگويد: خيالت راحت اين امكان پذير است در واقع آن را پذيرفته ايد يا به عبارتى قبول كرده ايد.

ص: 74

قدرت پذيرش

داشتن خواسته قوى با شك و ترديد شديد يعنى خواسته ات به حقيقت نمى پيوندد.

داشتن خواسته قوى با كمى شك و ترديد يعنى خواسته ات آهسته به وقوع مى پيوندد.

داشتن خواسته قوى بدون شك و ترديد يعنى خواسته ات سريع به وقوع مى پيوندد.

باور محدود يعنى چه؟

باور محدود در واقع همان افكار تكرارى است كه باعث مى شود انسان به خواسته خويش نرسد و خواسته اش را جذب نكند. باورهاى منفى سبب به وجود آمدن افكار منفى و افكار منفى سبب به وجود آمدن احساس منفى مى گردند. احساس منفى نيز سبب به وجود آمدن ارتعاش منفى مى شود و همه اين ها سبب مى شوند كه شما به خواسته هاى خود نرسيد.

عبارات پذيرشى

شك و ترديد بايد كاملا از وجود انسان رخت بر بندد. عبارات پذيرشى باعث مى شود شك و ترديد از بين برود. بعد از درست كردنعبارات پذيرشى بايد اعتماد به نفس داشته باشيد به اين ترتيب آنچه را مى خواهيد جذب خواهيد كرد.

ص: 75

روند استفاده از قانون جذب

اشاره

به طور كلى روند قانون جذب از سه مرحله تشكيل مى شود.

1 - تجسم:

براى تجسم، انسان بايد از ذهن خود استفاده كند. مجسم كردن خواسته، به طورى كه گويا الان آن خواسته را به دست آورده و از داشتن آن لذت مى برد، انگار همين حالا خواسته اش را دريافت كرده است.

2 - احساس:

بعد از تجسم، انسان بايد احساس فوق العاده اى در مورد خواسته اش داشته باشد، يك نوع احساس شور و شوق همراه با لذت و تمام اين ها توسط ذهن انسان امكان پذير است. بدين ترتيب انسان فركانس ارتعاشى ايجاد مى كند كه خواسته خود را مانند آهن ربا جذب مى نمايد.

3 - دريافت:

پس معلوم گرديد قانون جذب از طريق نيرويى طبيعى، با قدرت و اراده خداى تعالى، به صورت مرئى و نامرئى كار مى كند تا انسان را از طريق شرايط و رويدادها به خواسته اش برساند.

معتقدان به قانون جذب مى گويند كه از تصويرسازى ذهنى هر چه بخواهى بدست خواهد آمد. مثلاً با تصور يك خانه بزرگ يا ماشين مدل بالا مى توانيد به آن برسيد، آيا چنين چيزى صحت دارد يا خير؟

در پاسخ مى گوييم اگر منظور اين باشد كه شما يك خانه بزرگ را تصور كنيد و بعد اين خلق بشود، اين باور غلطى است و ربطى به قانون

ص: 76

جذب ندارد يا مثلا اين كه شما تصور كنيد كه يك ماشين مدل بالا داشته باشيد و بعد بدون كار و تلاش و برنامه ريزى به خواسته تان برسيد، اين ها درست نيست.

ولى اگر اين تصويرسازى ذهنى براى اميدوارى، هدفمندى و اميد به آينده باشد و همان اثر تلقينى آن باشد، اين قابل قبول است و برخى از دانشمندان ما در طول تاريخ از اين شيوه استفاده مى كردند.

ناپلئون بناپارت مى گويد: وقتى من كودك بودم علاقه داشتم كه فرمانده يك لشكر بزرگ باشم و هر روز مى نشستم و تصورمى كردم كه فرمانده يك لشكر بزرگ هستم و آن ها را هدايت مى كردم.

انيشتن مى گويد: شما مى توانيد با تصوير ذهنى آينده خودتان را به تصوير بكشيد.

يا اينكه الساندرو دلپيرو، زين الدين زيدان، ليونل مسى، فرناندو تورس يكى از مهم ترين دلايل فوتباليست شدنشان را مشاهده كارتون فوتباليست ها عنوان كرده و همگى اذعان كرده اند در دوران كودكى و نوجوانى با ديدن حركات كاپيتان سوباسا در اين برنامه كودك آرزو مى كردند كه بتوانند مانند او بازى كنند و اين تفكر و آرزو و خواستآن ها باعث شد كه آن ها به اين جا برسند.

بنابراين در كنار تصويرسازى ما بايد تلاش نيز بكنيم و اميدوار باشيم، ما به ضمير ناخودآگاه خودمان القاء مى كنيم و بعد به آن مى رسيم. در پايان بايد عرض كنم تصويرسازى لازم است ولى كافى نيست.

ص: 77

فهرست

فيزيك كوانتوم... 4

تابش الكترون... 10

فاجعه فرابنفش... 12

رفتار موجى ذره اى... 13

ذره چيست؟... 14

موج چيست؟... 14

قانون جذب... 20

ضمير ناخودآگاه... 24

روش برنامه ريزى كردن ضمير ناخودآگاه... 26

عملكرد ضمير ناخودآگاه... 27

مهم ترين گام... 31

هيپنوتيزم... 33

تلقين مثبت... 35اهميت تفكر... 37

قوانين تلقين... 39

ص: 78

1 - قانون توجه تمركز يافته... 39

2 - قانون اثر متضاد... 39

3 - قانون اثر عاطفى و هيجانى... 40

اساس قانون جذب... 41

تضاد و وضوح... 43

اصل خود هوشيارى... 45

اصل استفاده از قدرت تمركز... 46

راهكارهاى عملى تقويت تمركز فكر... 48

1 - كاهش و كنترل اشتغالات فكرى و عملى... 48

2 - تمرين و تداوم... 49

3 - رهاسازى عضلانى... 50

4 - تنها بودن با خويشتن... 51

5 - تمرين تصوير ذهنى... 52

6 - خوب شنيدن... 52

اصل استفاده از قدرت سؤل... 54

اصل استفاده از جملات تأكيدى مثبت... 56

اصل تصوير سازى ذهنى... 58قانون كوشش معكوس... 59

ضرورت قدردانى... 62

پايه علمى قانون جذب... 63

حقيقت ماده... 65

ص: 79

قانون ارتعاش... 67

فركانس... 69

قدرت پذيرش... 75

باور محدود يعنى چه؟... 75

عبارات پذيرشى... 75

روند استفاده از قانون جذب... 76

1 - تجسم:... 76

2 - احساس:... 76

3 - دريافت:... 76

فهرست... 78

ص: 80

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109