دیوبندیه

مشخصات کتاب

سرشناسه: ملاموسی میبدی، علی، 1360 - .

عنوان و پدیدآور: دیوبندیه/ تالیف علی ملاموسی میبدی؛ زیر نظر مهدی فرمانیان؛ [تهیه کننده] موسسه روشنگر آرمان اندیشه مطالعات بنیان دینی

مشخصات نشر: قم: دارالإعلام لمدرسة اهل البیت(ع)، 1394

مشخصات ظاهری: 66ص.

فروست: جریان شناسی سلفی گری معاصر؛ 5

شابک (ج.5): (V.5) 978-600-7667-31-6

شابک (دوره): 3-9-94805-600-978 (V.Set)

وضعیت فهرست نویسی: فیپا

موضوع: دیوبندیه

موضوع: دیوبندیه -- عقاید -- نقد و تفسیر

موضوع: اهل سنت -- عقاید

موضوع: اسلام -- فرقه ها

شناسه افزوده: فرمانیان، مهدی، 1352 - ، ناظر علمی

شناسه افزوده: موسسه روشنگر آرمان اندیشه مطالعات بنیان دینی

رده بندی کنگره: 1394 9د7م/ 4/236 BP

رده بندی دیوئی: 512/297

شماره کتابشناسی: 94297512

ص: 1

اشاره

ص: 2

عکس

ص: 3

عکس

عکس

دیوبندیه

تألیف: علی ملاموسی میبدی

زیرنظر مهدی فرمانیان

ناشر: انتشارات دارالإعلام لمدرسة اهل البیت

ویراستار: زینب صالحی

صفحه آرایی: محبوب محسنی

چاپ و صحافی: دفتر تبلیغات اسلامی

تیراژ: 5000 جلد

نوبت چاپ: اول - 1394

قیمت: 4000 تومان

شابک: 6-31-7667-600-978

ص: 4

دیباچه

با توجه به تحولات منطقه و رشد و گسترش سلفی­گری و جریان های تکفیری، موسسه مطالعات بنیان دینی با هدف ارائه تحقیقات کاربردی و راهبردی، طرح کتابچه­های مختصر و علمی در زمینه سلفی­گری را به موسسه دارالاعلام پیشنهاد داد. مؤسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت:، با اشراف حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی - دام ظله الوارف- با هدف سلفی پژوهی و وهابیت شناسی و نقد آرا و افکار آنها، در سال 1389 تأسیس شد و با برگزاری دورۀ آموزشی - پژوهشی جریان شناسی سلفی گری و نقد وهابیت، به تربیت محقق در این زمینه پرداخت. در کنار تربیت متخصص، انتشار فصل نامه سراج منیر (مجلۀ تخصصی نقد وهابیت) از مهم ترین اقدامات مؤسسه است که تاکنون، هفده شماره از آن انتشار یافته و مورد استقبال مراجع، استادان و محققان قرار گرفته است. راه اندازی سایت وهابیت شناسی، انتشار آثاری در تبیین و نقد افکار سلفیه و ایجاد کتابخانۀ تخصصی، از دیگر فعالیت های این مؤسسه است.

در این زمینه، کمبود پژوهش های متقن، علمی و مختصر در شناخت و تحلیل جریان های سلفی معاصر وجود دارد؛ در حالی که اطلاع از وضعیت فعلی این جریان ها و ربط و نسبت آنها با دیگر گروه ها و مذاهب گوناگون، از احتیاجات مبرم مراکز علمی و فرهنگی کشور است؛ به همین علت، مؤسسه دارالإعلام که مؤسسه ای تخصصی و حوزوی است و از استادان مجرب و پژوهشگران متخصص در زمینۀ سلفی پژوهی و نقد وهابیت برخوردار است، طرح موسسه مطالعات بنیان دینی را پذیرفت و مقرر گردید که به صورت مشترک این کتابچه­ها انتشار یابد. این دو موسسه وظیفۀ خود می دانند که خلأ این پژوهش ها را پر کنند و در این زمینه، یاریگر مؤسسات و مراکز فرهنگی و علمی کشور باشند.

با توجه به مطالب بیان شده، مؤسسه طرح کتابچه های پالتویی را در زمینۀ شناخت و تحلیل جریان های سلفی و تکفیری معاصر، در دستور کار قرار داد و با یاری گرفتن از استادان و پژوهشگران خود و موسسه مطالعات بنیان دینی، به انتشار چهارده کتابچه در معرفی و تحلیل جریان های سلفی معاصر اقدام کرد.

چهارده موضوع مورد تحقیق در زمینۀ جریان شناسی سلفی گری معاصر عبارتند از:

1. تاریخ تفکر سلفی گری؛

2. ابن تیمیه، مؤسس مکتب سلفیه؛

3. وهابیت، تاریخ و افکار؛

4. جریان سلفی- زیدی؛

5. دیوبندیه؛

6. جماعة التبلیغ؛

7. سپاه صحابه و لشگر جهنگوی؛

8. طالبان؛

9. اخوان المسلمین؛

10. سلفیۀ جهادی؛

11. افغان العرب؛

ص: 5

1. القاعده؛

2. داعش؛

3. تأثیر افراط گری شیعه بر گسترش سلفی گری.

بیشتر نویسندگان از محققان مؤسسۀ دارالإعلام هستند که با گذراندن دورۀ پژوهشی دوسالۀ نقد وهابیت در مؤسسه، اکنون توانایی تبلیغ، تدریس و تحقیق در زمینۀ سلفی پژوهی و نقد وهابیت را دارند و این تحقیق حاصل زحمات این عزیزان است.

در پایان از حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهدی فرمانیان، رئیس محترم موسسه مطالعات بنیان دینی (اندیشکده راهبردی ادیان، فرق و مذاهب) که راهنمایی و ویرایش علمی این مجموعه را نیز به عهده داشتند، صمیمانه قدردانی می کنیم.

مهدی مکارم شیرازی

ریاست مؤسسه

دارالإعلام لمدرسة اهل البیت(

ص: 6

فهرست مطالب

مقدمه 11

پیش زمینه های تفکر دیوبندی 12

تقابل سرهندی با صوفیان 13

تقابل سرهندی با شیعیان 14

تأثیر مدرسه فکری سرهندی 16

شاه ولی الله دهلوی 17

تقابل دهلوی با مذهب شیعه 22

مدرسه فکری شاه ولی الله دهلوی 23

رویکرد جهادی در مدرسه دهلوی 24

انقلاب مردم هندوستان علیه بریتانیا 26

تأسیس مدرسه دارالعلوم دیوبند 27

اندیشه های دیوبندیه 30

گرایش های فکری دیوبندیه 31

گرایش «حیاتی» 31

گرایش «مماتی» 34

تفکرات دیوبندی های «مماتی» 38

تقابل دیوبندیه با اهل حدیث 39

تقابل دیوبندیه با بریلویه 41

تقابل دیوبندیه با وهابیت 42

تقابل دیوبندیه با شیعه 46

دیوبندیه در پاکستان 49

ارتباط طالبان با مدارس دیوبندیه 51

مدرسه علمیه حقانیه 52

مدرسه جامعة العلوم الاسلامیة 55

دیوبندیه در ایران 56

منابع 59

ص: 7

مقدمه

«دیوبندیه» مکتبی است که در قرن دوازدهم هجری به دست شماری از علمای حنفی در شبه قاره هند بر مبنای تفکر شاه ولی الله دهلوی در روستای دیوبند(1) تأسیس شد.(2) علمای دارالعلوم دیوبند در فقه مقلد ابوحنیفه و در اعتقادات و کلام تابع ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری هستند، نگاه مثبتی به سلسله های تصوف اعم از نقش بندیه، چشتیه، قادریه و سهروردیه دارند و تحت تأثیر ابن تیمیه برخی از اعمال مسلمانان را بدعت و شرک می دانند.(3) به نظر دیوبندیان، هر فردی آرا و افکار خود را از مجدّد الف ثانی احمد سرهندی و شاه ولی الله دهلوی اخذ کند و این تفکّرات را با اندیشه مؤسسان جامعه دارالعلوم دیوبند متّصل بداند در زمره علمای دیوبندی به شمار می رود، اگرچه خارج از شبه قاره هند به امور دینی، سیاسی یا اجتماعی اشتغال داشته باشد.(4) دیوبندیه، با تأثیرپذیری از شاه ولی الله دهلوی، عزاداری و بنای بر قبور را بدعت می دانند، استغاثه و نذر برای ارواح اولیای الاهی را شرک قلمداد می کنند و گرچه گرایش های صوفیانه دارند اما برخی از اعمال صوفیان را نیز شرک و بدعت محسوب می کنند.

بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی و برقراری جنبش خلافت در هند در سال 1926، یکی از فارغ التحصیلان دیوبند با تأسیس سازمان «جماعت تبلیغ» باعث گسترش فزایندۀ تفکر و مکتب دیوبند شد و این تفکر در سراسر جهان بسط یافت. تفکر دیوبندیه قریب به هفتاد سال پیش به ایران اسلامی وارد شد و امروزه بسیاری از مولوی های شرق ایران از فارغ التحصیلان مکتب دیوبند هستند و به گسترش این طرز تفکر کمک می کنند.

در کنار گروه های معتدل و ضدتکفیری دیوبند، برخی از فارغ التحصیلان افراطی این مکتب گروه هایی تأسیس کردند که امروزه از مهم ترین جریان های تکفیری جهان اسلام به شمار می روند. سپاه صحابه، لشکر جهنگوی، لشکر طیبه و طالبان افغانستان و پاکستان از این دسته اند. این عده در مدارس دیوبند تحصیل کرده اند و به گسترش تکفیر و افراط در جهان اسلام، به ویژه در شرق جهان اسلام، دامن زده اند. آنچه در ادامه می آید مختصری از تاریخ پیدایش، تطورات، عقاید و افکار دیوبندیان است.

پیش زمینه های تفکر دیوبندی

از مهم ترین افرادی که تأثیر فراوانی بر تفکر دیوبندیه گذاشته اند احمد فاروقی سرهندی از فقیهان حنفی ماتریدی نقش بندی (متوفای 1034 ه.ق.) است(5) که نزد نقش بندیان به امام ربانی معروف است. او به سبب مبارزه با بدعت های اهل زمانه خود به مجدّد الف ثانی، یعنی تجدیدکننده دین اسلام در هزاره دوم، معروف شد. سرهندی اعتقاد داشت که ظلمتِ کفر و بدعت بر جهان اسلام مستولی شده و نور قرآن و سنت نبوی رو به افول است.(6) به اعتقاد او، جهان اسلام در دریای بدعت غرق شده و در ظلمتِ بدعت آرام گرفته است. بیشتر علما، به جای احیای سنّت، خود مروج بدعت اند و مردم را به بدعت دلالت می کنند.(7)

ص: 8


1- . دیوبند شهری است در ایالت اوتارپرادش که به سبب وجود جامعه اسلامی «دارالعلوم» در این شهر مشهور شده است.
2- . سید طالب الرحمن، الدیوبندیة تعریفها عقائدها، ص21.
3- . خلیل احمد سهارنپوری، المهنّد علی المفنّد، ص33-34.
4- . نک.: محمّد طیب، علماء دیوبند عقیدةً ومنهجاً، ص69-73.
5- . سید بن حسین العفّانی، زهر البساتین من مواقف العلماء والربانیین، ج1، ص84.
6- . احمد سرهندی، مکتوبات امام ربانی، ج3، ص174.
7- . همان، ج2، ص103.

مقدمه

«دیوبندیه» مکتبی است که در قرن دوازدهم هجری به دست شماری از علمای حنفی در شبه قاره هند بر مبنای تفکر شاه ولی الله دهلوی در روستای دیوبند(1) تأسیس شد.(2) علمای دارالعلوم دیوبند در فقه مقلد ابوحنیفه و در اعتقادات و کلام تابع ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری هستند، نگاه مثبتی به سلسله های تصوف اعم از نقش بندیه، چشتیه، قادریه و سهروردیه دارند و تحت تأثیر ابن تیمیه برخی از اعمال مسلمانان را بدعت و شرک می دانند.(3) به نظر دیوبندیان، هر فردی آرا و افکار خود را از مجدّد الف ثانی احمد سرهندی و شاه ولی الله دهلوی اخذ کند و این تفکّرات را با اندیشه مؤسسان جامعه دارالعلوم دیوبند متّصل بداند در زمره علمای دیوبندی به شمار می رود، اگرچه خارج از شبه قاره هند به امور دینی، سیاسی یا اجتماعی اشتغال داشته باشد.(4) دیوبندیه، با تأثیرپذیری از شاه ولی الله دهلوی، عزاداری و بنای بر قبور را بدعت می دانند، استغاثه و نذر برای ارواح اولیای الاهی را شرک قلمداد می کنند و گرچه گرایش های صوفیانه دارند اما برخی از اعمال صوفیان را نیز شرک و بدعت محسوب می کنند.

بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی و برقراری جنبش خلافت در هند در سال 1926، یکی از فارغ التحصیلان دیوبند با تأسیس سازمان «جماعت تبلیغ» باعث گسترش فزایندۀ تفکر و مکتب دیوبند شد و این تفکر در سراسر جهان بسط یافت. تفکر دیوبندیه قریب به هفتاد سال پیش به ایران اسلامی وارد شد و امروزه بسیاری از مولوی های شرق ایران از فارغ التحصیلان مکتب دیوبند هستند و به گسترش این طرز تفکر کمک می کنند.

در کنار گروه های معتدل و ضدتکفیری دیوبند، برخی از فارغ التحصیلان افراطی این مکتب گروه هایی تأسیس کردند که امروزه از مهم ترین جریان های تکفیری جهان اسلام به شمار می روند. سپاه صحابه، لشکر جهنگوی، لشکر طیبه و طالبان افغانستان و پاکستان از این دسته اند. این عده در مدارس دیوبند تحصیل کرده اند و به گسترش تکفیر و افراط در جهان اسلام، به ویژه در شرق جهان اسلام، دامن زده اند. آنچه در ادامه می آید مختصری از تاریخ پیدایش، تطورات، عقاید و افکار دیوبندیان است.

پیش زمینه های تفکر دیوبندی

از مهم ترین افرادی که تأثیر فراوانی بر تفکر دیوبندیه گذاشته اند احمد فاروقی سرهندی از فقیهان حنفی ماتریدی نقش بندی (متوفای 1034 ه.ق.) است(5) که نزد نقش بندیان به امام ربانی معروف است. او به سبب مبارزه با بدعت های اهل زمانه خود به مجدّد الف ثانی، یعنی تجدیدکننده دین اسلام در هزاره دوم، معروف شد. سرهندی اعتقاد داشت که ظلمتِ کفر و بدعت بر جهان اسلام مستولی شده و نور قرآن و سنت نبوی رو به افول است.(6) به اعتقاد او، جهان اسلام در دریای بدعت غرق شده و در ظلمتِ بدعت آرام گرفته است. بیشتر علما، به جای احیای سنّت، خود مروج بدعت اند و مردم را به بدعت دلالت می کنند.(7)

ص: 9


1- . دیوبند شهری است در ایالت اوتارپرادش که به سبب وجود جامعه اسلامی «دارالعلوم» در این شهر مشهور شده است.
2- . سید طالب الرحمن، الدیوبندیة تعریفها عقائدها، ص21.
3- . خلیل احمد سهارنپوری، المهنّد علی المفنّد، ص33-34.
4- . نک.: محمّد طیب، علماء دیوبند عقیدةً ومنهجاً، ص69-73.
5- . سید بن حسین العفّانی، زهر البساتین من مواقف العلماء والربانیین، ج1، ص84.
6- . احمد سرهندی، مکتوبات امام ربانی، ج3، ص174.
7- . همان، ج2، ص103.

شیخ احمد معتقد بود تمام این مشکلات به پذیرش بدعت حسنه از سوی علما باز می گردد، لذا به مبارزه با آن پرداخت.(1) او اعتقاد داشت نباید هیچ فقیهی به حُسن بدعت فتوا دهد.(2) به همین دلیل بسیاری از اعمال همچون برگزاری جشن میلاد پیامبر$ را به سبب نبود دلیل شرعی بر مشروعیت آنها بدعت می شمرد و خواستار احتراز از چنین اعمالی بود.(3)

تقابل سرهندی با صوفیان

شیخ احمد با تصوف مخالفتی نداشت امّا افراط در کارهای صوفیانه و دوری از شریعت را آفت تصوف می دانست. او معتقد بود طریقت و حقیقت خادمان شریعت اند.(4) وی طریقت نقش بندیه را به سبب التزام بیشتر به شریعت اسلامی ستایش می کرد و ممنوعیت استماع غنا و حضور در مجلس رقص صوفیان در طریقت نقش بندیه را نشانی از التزام آن به شرع می دانست.(5)

سرهندی به صوفیان گوشزد می کرد که آنچه در اثبات حکم شرعی معتبر است کتاب، سنت، قیاس و اجماع است و غیر از این چهار حجت هیچ حجت دیگری وجود ندارد. الهامات اولیا هیچ گاه نمی تواند حرامی را حلال یا حرامی را حلال کند. به همین قیاس، مکاشفات صوفیان هیچ دخلی در وجوب یا سنّت عملی ندارند. ذوالنون، بسطامی، جنید و شبلی در تقلید از مجتهدان در احکام اجتهادیه با زید، عمرو، بکر و خالد که از عوام مؤمنان اند مساوی اند.(6)

او در مکتوباتش به عمل غنای صوفیان اشاره می کند و معتقد است برای حرمت غنا آیات و احادیث فقهی بسیاری وجود دارد، تا جایی که احصای آنها ممکن نیست. هیچ فقیهی فتوا به اباحۀ غنا، رقص و پایکوبی نداده و عمل صوفیان هیچ سندیتی در حلّیت و حرمت آنها ندارد. در اینجا قول ابوحنیفه، ابویوسف و محمد بن حسن معتبر است نه عمل شبلی و ثوری.(7) وی برخی اعمال دیگر صوفیان را نه فقط حرام بلکه منافی توحید عبادی و از مظاهر شرک می دانست. از باب نمونه، ذبح حیوانات منذوره در کنار قبور مشایخ و روزه به نیت مشایخ برای برآورده شدن حاجات را در زمره شریک قراردادن غیر در عبادت خداوند می دانست.(8)

تقابل سرهندی با شیعیان

مذهب تشیع از جریان های مذهبی بسیار فعال در آن دوره بود. در آن زمان صفویان در ایران با رسمیت بخشیدن به مذهب تشیع به گسترش آن پرداختند و در مقابل، هم در امپراتوری عثمانی و هم در هندوستان، برای جلوگیری از گسترش تفکر شیعی که دولت صفوی و بسیاری از دولت های محلی هند حامی آن بودند، نگارش آثار ضد شیعه به طور گسترده رواج یافت.

در این زمان ازبکان مشهد را محاصره و شیعیان را قتل عام کردند. یکی از علمای شیعه مشهد نامه ای به عبدالله خان ازبک نوشت و او را مؤاخذه کرد که به چه دلیل اموال اهالی این شهر را برای خود حلال می دانند و دست به قتل و غارت آن برده اند، در حالی که اکثر اهالی شهر از ذریه رسول الله هستند. این نامه سبب شد عبد الله خان از علمای اهل سنت در ماوراءالنهر بخواهد کفر شیعیان را ثابت کنند تا غارت اموال و کشتار شیعیان شرعاً مشروع باشد.(9)

مولانا محمد رستمداری مشکک در پاسخ به این نامه با استناد به متون بزرگانی از اهل سنت همچون اشعری، غزالی، آمدی، نسفی و ابن اثیر شیعه را از جمله فرق اسلامی معرفی کرد و گفت آنچه شیعیان به آن باور دارند سبب تکفیر نمی شود، زیرا علمای اهل سنت اهل قبله را مسلمان می دانند. نامۀ علمای ماوراء النهر و پاسخ آن با عنوان «جواب مکتوب علمای ماوراءالنهر که مولانا رستمداری قلمی نموده»

ص: 10


1- . مسعود ندوی، تاریخ الدعوة الاسلامیة فی الهند، ص109.
2- . احمد سرهندی، مکتوبات امام ربانی، ج2، ص39.
3- . محمد صدیق حسن خان قنوجی، أبجد العلوم، ص534.
4- . احمد سرهندی، مکتوبات امام ربانی، ج1، ص54.
5- . همان، ج1، ص310.
6- . همان، ج2، ص108.
7- . همان، ج1، ص335.
8- . همان، ج3، ص70.
9- . رسول جعفریان، «احمد سرهندی و رابطه شیعیان خراسان و هندوستان»، پیام بهارستان، ش1 و 2، ص62-63.

شهرت بسیاری پیدا کرد. بر اساس محتوای رسالۀ رد روافض به قلم سرهندی می توان دریافت که این پاسخ در هند تأثیر بسیاری داشته و همین امر باعث شده شیعیان نسخه هایی از آن را در آن دیار ترویج کنند.(1)

احمد سرهندی برای اینکه بتواند از تأثیر این رساله بکاهد حوالی سال 1001 ه.ق. رساله رد روافض را در رد اندیشه شیعه نگاشت.(2) این رساله نقطه شروع تقابل دو مذهب شیعه و حنفی در عهد جهانگیرخان مغول شد و این تنازع تا عصر حاضر ادامه پیدا کرده است.

تأثیر مدرسه فکری سرهندی

بعد از سرهندی شاگردان وی روش استاد را ادامه دادند. شیخ محمد معصوم، فرزند احمد سرهندی، استاد و معلم اورنگ زیب شد و او را بر اساس مکتب فکری سرهندی تربیت کرد. اورنگ زیب در سال 1069ه.ق. به سلطنت رسید. او بسیار متعصب و سخت گیر بود. تحمل نکردن دیگران، مقابله با آنچه به زعم سرهندی بدعت بود و سخت گرفتن بر هندوان از کارهای تفرقه انگیز اورنگ زیب بود. وی جزیه را برای هندوها اجباری کرد و تا جایی که توانست آنها را از سمت های دولتی برکنار کرد. هزاران معبد هندو و بسیاری از بناهای زیبای قدیمی را ویران کرد.(3)

جشن عید نوروز اهل فارس را باطل اعلام کرد و مانع ورود شیعیان به هندوستان شد.(4)

به دستور اورنگ زیب کتابی با عنوان الفتاوی الهندیه به منزله مبنای قوانین کشور نگارش یافت و به این ترتیب تفکر احمد سرهندی در هند عملی شد و در میان مسلمانان و هندوان و مذاهب دیگر، تفرقه و عداوت ایجاد کرد.(5)

شاه ولی الله دهلوی

بعد از وفات احمد سرهندی و چهار سال قبل از فوت اورنگ زیب، شاه ولی الله دهلوی در سال 1114 ه.ق. در شهر دهلی به دنیا آمد.(6) دهلوی با گذراندن دروس مقدماتی قریب به دوازده سال نزد شیخ محمد افضل سیالکوتی به فراگیری علم حدیث مشغول بود تا اینکه در سال 1143 ه.ق. عازم حجاز شد. شاه ولی الله دهلوی در حجاز با تلمذ نزد برخی از علما همچون محمد بن ابراهیم کردی، شیخ محمد حیات سندی استاد محمد بن عبدالوهاب(7) و شیخ ابراهیم کورانی با آثار ابن تیمیه و ابن قیم آشنا شد و از آرا و اندیشه های آنها تأثیر پذیرفت.(8)

دهلوی در دفاع از ابن تیمیه می نویسد: «من در حال ابن تیمیه تحقیق کردم، او را عالم به کتاب الله و معانی لغوی و شرعی و حافظ سنت رسول الله یافتم ... اموری که علما بر او خرده گرفته اند همگی نزد او با دلیل از کتاب و سنت و آثار سلف ثابت شده است، پس مثل چنین شیخی در عالم نادر است».(9)

دهلوی بعد از بازگشت به دهلی مدرسه رحیمیه را برای اهتمام به علوم حدیث و گسترش تفکر ابن تیمیه تأسیس کرد. از معروف ترین دانش آموختگان این مدرسه فرزند او شاه عبدالعزیز دهلوی است.(10)

به عقیده دهلوی، سلف احکام الهی را با رجوع به کتاب و سنت به دست می آوردند و این شیوه تا عصر اموی ادامه داشت، اما در دوره عباسی هر طایفهای از فقیه مذهب خود پیروی کرد و در جایی که نصی از امام مذهب نرسیده بود از کتاب و سنت استنباط می کرد، اما با گسترش دولت اسلامی و پخش شدن مسلمانان در نقاط دوردست، هر مسلمانی بر مذهب فقهی استادان خود تکیه می کرد و آنچه مستنبط از کتاب و سنت بود به سنت لایتغیّر تبدیل شد و به صورت اصلی درآمد که مسائل فرعی از آن حکمِ مستنبط تفریع می شد.(11)

بر همین اساس، دهلوی با لحنی تند مقلدان ابوحنیفه، مالک، احمد حنبل و شافعی را خطاب قرار

ص: 11


1- . همان، ص64.
2- . ابوالحسن ندوی، الامام سرهندی حیاته واعماله، ص334.
3- . جواهر لعل نهرو، نگاهی به تاریخ جهان، ج1، ص613 و 615.
4- . احمد محمود ساداتی، تاریخ المسلمین فی شبه القارة الهندیة وحضارتهم، ج2، ص214.
5- . ابوالحسن ندوی، محاضرات إسلامیة فی الفکر والدعوة، ص385-387.
6- . ابوالأعلی مودودی، موجز تاریخ تجدید الدین واحیائه وواقع المسلمین وسبیل النهوض بهم، ص101.
7- . سید بن حسین عفّانی، زهر البساتین من مواقف العلماء والربانیین، ج2، ص106.
8- . عبدالرحمن بن عبدالجبار فریوائی، «شیخ الاسلام ابن تیمیة علومه ومعارفه ودعوته فی شبه القارة الهندیة»، مجلة البحوث الاسلامیة، ش42، ص165.
9- . محمّد عزیز شمس و علی بن محمّد العمران، الجامع لسیرة شیخ الاسلام ابن تیمیة، ص641؛ نعمان بن محمود آلوسی، جلاء العینین فی محاکمة الأحمدین، ص60.
10- . جمیل عبدالله محمد المصری، حاضر العالم الاسلامی وقضایاه المعاصرة، ج2، ص423.
11- . مسعود ندوی، تاریخ الدعوة الاسلامیة فی الهند، ص143-145.

می دهد و به آنان گوشزد می کند که اجماع صحابه، تابعین و تابع تابعین همگی بر منع تبعیت از قول غیر است. به همین دلیل اگر کسی از این ائمه اربعه تبعیت کند و توجهی به قرآن و سنت نداشته باشد به یقین مخالفت با اجماع امت کرده است. به علاوه، خود ائمه اربعه تقلید از خودشان و تقلید از دیگران را نهی می کردند و اگر بنا به تقلید باشد تقلید از صحابه و تابعین اولی از غیر آنان است.(1)

به عقیده دهلوی، علاج کار در تلفیق مذاهب و رجوع به سیره سلف است، بدین صورت که برای یافتن و فهمیدن احکام شرعی باید سنت نبوی را اصل، و فهم فقهای مذهب را فرع قرار داد. بر این اساس، باید فقه حنفی و شافعی، که بیشترین مقلدان را دارند، به حدیث نبوی عرضه شوند. هر یک از احکام که اصل روایی دارند ثابت می شوند و سایر احکامی که اصل روایی ندارند از درجۀ اعتبار ساقط می شوند.(2) وی برای مردم عادی مذهبی را پیشنهاد نمی کرد بلکه به نظر او این عده باید از عالم تقلید کنند و در صورت تقلید از عالم و خطای احتمالیِ عالم، شخص جاهل معذور است، اما اگر به این شیوه عمل نکند معذور نیست.(3)

دهلوی مشکل را صرفاً در احکام فرعی نمی دید بلکه به عقیدۀ او باید در علم کلام و تصوف بازنگری جدی صورت می گرفت، زیرا آمیخته شدن عقاید اسلامی با براهین یونانی و اشتغال قلوب مسلمانان به اعمال صوفیانه منجر به دوری آنها از سیره سلف، یعنی رجوع به کتاب و سنت، شده بود.(4)

با نظریه پردازی دهلوی و تلاش شاگردان و نوادگان دهلوی رویکرد حدیث گرایی در شبه قاره هند نهادینه شد و کتب دهلوی در دیار هند نقش محوری ایفا کرد.(5)

گرایش به حدیث در شبه قاره به قدری گسترش یافت که رفته رفته گوی سبقت را از سایر مناطق جهان اسلام ربود. به گفته رشید رضا، در قرن چهاردهم، یعنی زمانی که حدیث گرایی در مناطق مصر، شام، عراق و حجاز رو به افول بود، وضعیت به گونهای شد که با اهتمام و تلاش علمای هند رویکرد حدیث گرایی در آن دیار رونق پیدا کرد.(6)

تأثیرپذیری دهلوی از ابن تیمیه فقط در مسائل اجتهادی نبود، بلکه او در مسئله توحید و شرک هم از ابن تیمیه تأثیر گرفته بود. او با توسعه معنای عبادت هر گونه ندادادن به غیرخداوند برای برآورده شدن حاجات را مصداق عبادت و به حکم آیه )إِیاک نَعْبُدُ وَإِیاک نَسْتَعِینُ( کفر محض می دانست.(7) او سماع موتی را برای صوفیان، اولیای الهی و حتی برای انبیا ثابت نمی دانست(8) و با استناد به روایت بخاری درباره توسل عمر به عباس عموی پیامبر$،(9) توسل به ممات را نمی پذیرد و توسل را مختص به حال حیات می داند.(10)

دهلوی همانند ابن تیمیه مسلمانان زمان خود را با مشرکان زمان پیامبر$ مقایسه می کرد. وی بسیاری از اعمال مسلمانان را به دلیل ناسازگاری با توحید عبادی رد می­کرد(11) و بسیاری از اعمال صوفیان و مردم عوام همچون استغاثه، توسل و تبرک را شرک آمیز خواند. او مردم دوران خود را به این دلیل که از مردگان طلب حاجت می کردند نکوهش کرده و با کفرآمیز خواندن این کار احتراز از این گونه اعمال را واجب می دانست.(12)

دهلوی در باب «شدّ رحال» و سفر برای زیارت معتقد است مشرکان به مواضع متبرکه عزم سفر می کردند و به محض رسیدن به مقصد به بت های خود تقرب می جستند، لذا حضرت رسول اکرم$ برای اینکه این رسم جاهلی رواج پیدا نکند و جلوی انحراف را بگیرد سفر به مواضع متبرکه به غیر از مساجد ثلاثه به قصد تبرک را منع کردند و فرمودند: «لا

تُشَدُّ الرِّحَالُ إِلا إِلَی ثَلاثَةِ مَسَاجِدَ»؛ بار سفر بسته نمی شود

ص: 12


1- . احمد بن عبدالرحیم دهلوی، عقد الجید فی أحکام الاجتهاد والتقلید، ص14-15.
2- . همو، التفهیمات الالهیة، ج1، ص212-213.
3- . همو، عقد الجید فی أحکام الاجتهاد والتقلید، ص30.
4- . همو، التفهیمات الالهیة، ج1، ص82-83.
5- . کتانی، محمد عبدالحیّ، فهرس الفهارس والأثبات ومعجم المعاجم والمشیخات والمسلسلات، ج1، ص178.
6- . فسنک، مفتاح کنوز السنة، مقدّمه محمّد رشید رضا و احمد شاکر، صفحه قاف.
7- . احمد بن عبدالرحیم دهلوی، تحفة الموحّدین، ص11.
8- . همان، ص22-23.
9- . «اللّهم إنّا نتوسّل بنبیّنا فتسقینا، وإنّا نتوسّل إلیک بعمّ نبیّنا فاسقنا»، محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج2، ص27، ح 1010.
10- . احمد بن عبدالرحیم دهلوی، البلاغ المبین، ص16.
11- . همو، حجّة الله البالغة، ج1، ص116.
12- . همو، الخیر الکثیر، ص105.

مگر به سوی سه مسجد [مسجدالحرام، مسجدالنبی و مسجدالاقصی].(1) به عقیده دهلوی، زیارت قبر و محل عبادت اولیای الهی و رفتن به کوه طور همگی مشمول روایت ناهیه نبوی می شود.(2) دهلوی حتی به نهی هم بسنده نمی کرد بلکه آن را از گناهان بزرگ می شمرد، اما از آنجا که نصّی از جانب شارع در این خصوص وارد نشده انجام دهندگان این اعمال را تکفیر نمی کرد.(3) بنابراین، یکی از مهم ترین اختلافات شاه ولی الله دهلوی با محمد بن عبدالوهاب، و به تبع آنها دیوبندیه با وهابیت، تکفیرنکردن مسلمانان به سبب این اعمال است. دیوبندیه به پیروی از شاه ولی الله قائل به تکفیر مسلمانان نیستند، ولی وهابیت با پیروی از محمد بن عبدالوهاب مسلمانان را کافر می دانند و دست به قتل مسلمانان می زنند، در حالی که شاه ولی الله هیچ گاه حکم به قتل مسلمانان نداده است و این از امتیازات تفکر شاه ولی الله و دیوبندیه است.

به عقیده دهلوی، ساخت مسجد بر قبور مسلمانان جایز نیست و چنین مسجدی را باید منهدم و زمینش را هموار کرد. همچنین تخریب قبه هایی که بر روی قبور بنا می شود واجب است، زیرا اساس این بناها بر عصیان از پیامبر$ است و تخریب چیزی که بنای آن بر معصیت و مخالفت با رسول الله باشد از هدم مسجد ضرار مهم تر است. از این رو، پیامبر اکرم$ به دلیل وجوب هدم چنین بناهایی بنای بر قبور را منع کرده و کسی را که بر قبری مسجدی بنا کند لعنت کرده است.(4)

با بررسی دیدگاه های دهلوی می توان دریافت که او از ابن تیمیه بسیار تأثیر پذیرفته است، به طوری که این روش تا قبل از او در شبه قاره مانندی نداشته است. این تأثیرپذیری تا حدی است که می توان شاه ولی الله دهلوی را مروج تفکر ابن تیمیه در شبه قاره هند دانست.

تقابل دهلوی با مذهب شیعه

دهلوی شیعیان را به این دلیل که معتقدند صحابه نص خلافت امام علی% را کتمان کرده اند و از امر رسول اکرم$ سرپیچی کرده اند اهل بدعت می داند.(5)

او مذهب شیعه را از مذاهبی می داند که بعد از خلافت عثمان و در زمانی که مسلمانان دچار افتراق شدند به وجود آمد و شیعه را در کنار خوارج، قدریه و مرجئه سرمنشأ سایر فرق و مذاهب باطل معرفی می کند.(6)

شاه ولی الله دهلوی معتقد بود خلیفۀ پیامبر باید افضل الناس باشد، لذا برای اثبات مدعای خود و رد اعتقاد شیعه در خصوص افضلیت علی الاطلاق امام علی% بعد از پیامبر اکرم$ کتابی به نام قرة العینین فی تفضیل الشیخین نوشت. دهلوی در این کتاب شیعیان را به سبب اینکه به گفته او به ثقه بودن قرآن اعتقاد ندارند و در ختم نبوت راه زندقه را در پیش گرفته اند فرقۀ ضاله می خواند.(7)

دهلوی کتاب دیگری با عنوان ازالة الخفاء عن خلافة الخلفاء در رد شیعه می نویسد که در واقع همان مطالب کتاب قرة العینین با تفصیل بیشتر است.(8)

برخی معتقدند دهلوی در این دو کتاب متأثر از اندیشه ابن تیمیه در منهاج السنّه است و قصد داشته با تألیف این دو اثر خلافت ابوبکر را از طریق نص ثابت کند.(9)

محمود سعید ممدوح شافعی بعد از مطالعه عبارات دهلوی در این دو کتاب، کلام دهلوی را مصداق صریح نصب می داند.(10) رویکرد دهلوی در کتاب قرة العینین، همانند ابن تیمیه در منهاج السنّه، سلب فضایل امام علی% بود و در این جهت به حدی افراط کرده است که وقتی از ابراهیم السقا، شیخ الجماعه در مصر، درباره کلام دهلوی می پرسند او در جواب تندی

ص: 13


1- . همو، مصفی شرح موطأ، ص88؛ همو، حجّة الله البالغة، ج1، ص122.
2- . همو، حجّة الله البالغة، ج1، ص325.
3- . همو، التفهیمات الالهیّة، ج2، ص45.
4- . احمد بن عبدالرحیم دهلوی، البلاغ المبین، ص18.
5- . همو، ازالة الخفاء عن خلافة الخلفاء، ج1، ذیل آیه هفتم از فصل سوم.
6- . همان، ج1، فصل پنجم.
7- . : شاه ولی الله دهلوی، قرة العینین فی تفضیل الشیخین، ص169-170، به نقل از: سید مهدی علی زاده موسوی، نقد وهابیت و سلفی گری، ج1، ص111.
8- . سید جمال الدین هروی، حاشیه ازالة الخفاء عن خلافة الخلفاء، ج2، ص451.
9- . عبدالرحمن بن عبدالجبار فریوائی، «شیخ الاسلام ابن تیمیة علومه ومعارفه فی شبه القارة الهندیة»، مجلة البحوث الاسلامیة، ش42، ص163.
10- . محمود سعید بن محمد الممدوح، غایة التجیل وترک القطع فی التفضیل، ص248.

دهلوی را به سبب اینکه خلافت را از امام علی% نفی می کند از اهل سنت خارج می داند و به اهل بدعت ملحق می کند. در این باره علامه عبدالحلیم لکنوی پدر عبدالحیّ لکنوی و برخی دیگر از ائمه حدیث در هند که معاصر دهلوی بودند در رد او کتاب هایی نوشتند.(1)

مدرسه فکری شاه ولی الله دهلوی

شاه عبدالعزیز دهلوی، فرزند شاه ولی الله دهلوی، مهم ترین میراث دار مکتب فکری پدر بود،(2)

اما برخلاف پدر به تقلید از مذهب حنفی تمایل داشت و روش پدر را در زمینه اجتهاد قبول نداشت. بیشتر طرفداران مکتب فکری شاه ولی الله دهلوی از شاه عبدالعزیز تبعیت می کردند و مقلد مذهب حنفی بودند و با شعار مبارزه با بدعت و خرافات افکار ابن تیمیه را ترویج می کردند. در کنار اکثریت متمایل به تقلید از مذهب حنفی، برخی دیگر دوری از تقلید مذهب حنفی و گرایش به حدیث را برای خود برگزیدند.(3)

بنابراین، هم مقلدان و هم غیرمقلدان، خود را به شاه ولی الله دهلوی منسوب و از وی پیروی می کنند.

در دوره عبدالعزیز تفکر شیعه در شبه قاره هند بیشتر گسترش یافت. به گفته عبدالعزیز، مذهب شیعه دوازده امامی در شبه قاره هند به اندازه ای پیشرفت کرد که کمتر خانه ای یافت می شد که یک یا دو نفر از آن خانه به مذهب شیعه نگرویده باشند یا متمایل به تشیع نشده باشند. به همین دلیل، اهل سنت برای اینکه اصول مذهبی خود را منکر نشوند کتاب تحفة اثنی عشریة را علیه شیعه نگاشتند. این کتاب به این دلیل که به اختلافات شیعه و سنی در طول دوازده قرن بعد از پیامبر$ می پردازد به تحفة اثنی عشریة نام گذاری شده است.(4)

شاه عبدالعزیز دهلوی با نوشتن کتاب تحفة اثنی عشریة گوی دشمنی با شیعه را از پدر خود ربود. او در این کتاب می گوید اگر کسی از عقاید شیعه پرده برداری کند درخواهد یافت که شیعه هیچ نصیبی از اسلام نبرده است و کفر آنان برایش نمایان می شود.(5)

رویکرد جهادی در مدرسه دهلوی

در اواخر قرن هیجدهم میلادی وضعیت شبه قاره به گونه ای شد که عملاً شیرازه حکومت مغول از هم پاشید، کمپانی هند شرقی(6) بر کل کشور هند مسلط شد و مهره های آن از سرداران و رؤسای قبایل در مصدر امور قرار گرفتند.(7)

در این زمان، جنبش شاه ولی الله به جنبشی اجتماعی- سیاسی و ضد استعماری بدل شد(8) و عبدالعزیز دهلوی در سال 1803 حکم معروف خود، یعنی جهاد مسلمانان علیه انگلستان، را صادر و اعلام کرد:

کشور اسلامی هندوستان با تسلط و سیطره انگلیس ها به دارالحرب تبدیل شده. لذا بر همه مردان و زنان مسلمان واجب است که آن قدر با آنها بجنگند و آنچنان روابط دوستانه خود را با آنها قطع کنند که ناگزیر از هندوستان خارج شوند، زیرا انگلیسی ها دشمن و محارب مسلمانان اند.(9)

جوانان مسلمان هندی که حکومت اسلامی خود را از دست رفته می دیدند در صدد بازگرداندن حکومت برآمدند. در این میان، احمد بن عرفان، از شاگردان عبدالعزیز دهلوی، با توصیه استاد خود سپاهی برای مقابله و جهاد علیه انگلستان آماده کرد و شیخ عبدالحی بن هبة الله برهانوی و شیخ اسماعیل بن عبدالغنی دهلوی و بسیاری از خاندان شیخ عبدالعزیز دهلوی با او بیعت کردند.(10)

ص: 14


1- . احمد بن محمد بن صدیق الغماری، علی بن ابی طالب إمام العارفین، ص90.
2- . دیوید کامنیز، وهابیت و عربستان سعودی، ص227-228.
3- . مسعود ندوی، تاریخ الدعوة الاسلامیة فی الهند، ص190؛ صلاح الدین مقبول احمد، دعوة شیخ الاسلام ابن تیمیة وأثرها علی الحرکات الاسلامیة المعاصرة وموقف الخصوم منها، ص585.
4- . عبدالعزیز دهلوی، مختصر التحفة الاثنی عشریة، ص12.
5- . همان، ص300.
6- . East India Company
7- . ابوالحسن ندوی، آنگاه که نسیم ایمان وزید، ص14.
8- . سید احمد موثقی، جنبش های اسلامی معاصر، ص193.
9- . سید علی خامنهای، مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان، ص156؛ عبدالمنعم النمر، تاریخ الاسلام فی الهند، ص416.
10- . ابوالحسن ندوی، اذا هبت ریح الایمان، ص15.

احمد عرفان بعد از سفر حج با هدف پایان دادن به حکومت انگلستان و نفوذ جماعت سیک و برگرداندن حکومت اسلامی در منطقه دست به حرکت جهادی می زند.(1)

او نخست بر شهر پنجاب تسلط می یابد و موفّق می­شود در ایالت مرزی پیشاور و اطراف آن بنای حکومت اسلامی را پایه ریزی و حدود شرعی را اجرا کند.(2)

احمد عرفان در شهر پیشاور خطبه می خوانَد و به زعم خود مردم را از بسیاری از شرکیات و محدثات پرهیز می دهد. نوع بیان و رفتار احمد عرفان به گونه ای بود که دعوتش را با دعوت محمد بن عبدالوهاب نجدی هم سو خواندند و به او لقب وهابی دادند.(3)

اما حکومت وی دیری نپایید و در 24 ذی القعده سال 1246 ه.ق. (1831 م.) احمد بن عرفان به همراه شاه اسماعیل دهلوی و برخی دیگر از مجاهدان در درگیری با سیکها در منطقه بالاکوت(4)

به شهادت رسیدند و باقی ماندۀ یاران وی به کوه ها متواری شدند، اما اثر آن در هندوستان به جا ماند.(5)

انقلاب مردم هندوستان علیه بریتانیا

حرکت جهادی احمد عرفان متوقف نشد(6) و شعله های جهادی آن انقلاب هندوستان را در سال 1857 شعلهور کرد.(7)

در سال 1274 ه.ق. (1857 م.) مردم هند به رهبری امرای مسلمان و چند تن از هندوها انقلاب خونینی به پا کردند. انقلابی ها موفق شدند دهلی را تصرف کنند و سراج الدین مظفر را به تخت امپراتوری هند نشاندند، اما متأسفانه انگلیسی ها توانستند انقلابی ها را شکست دهند و در فوریه 1858 دهلی به دست انگلیسی ها فتح شد و انقلاب آنها در هم شکست. پس از شکست انقلاب، ملکه ویکتوریا هند را جزئی از امپراتوری بریتانیا اعلام کرد.(8)

انگلیسی­ها بدین منظور در صدد بستن مدارس اسلامی که منبع سرشار فرهنگ و دانش هند بود برآمدند و اوقاف اسلامی را که بودجه این مدارس را تأمین می کرد در تصرف خود درآوردند. همچنین، ثروتمندانی را که به موجب احساسات مذهبی به این مدارس کمک مالی می کردند با تطمیع و تهدید از این کار منصرف کردند. در نتیجه، بسیاری از مدارس اسلامی بسته شد و به حالت تعطیل درآمد.

مهم ترین مسئله ای که باعث هراس انگلیسی ها شده بود مسئله جهاد بود. آنها در صدد بودند فکر جهاد را از میان مسلمانان به کلی برکنند. به همین منظور با مراجعه به برخی از علمای دست نشانده خود استفتائاتی دال بر مجاز نبودن جهاد صادر می کردند تا با این کار اثر فتوای عبدالعزیز دهلوی درباره وجوب جهاد علیه انگلیس در سال 1803 را خنثا کنند.(9)

تأسیس مدرسه دارالعلوم دیوبند

وقایع پیش آمده موجب صف بندی میان اهل حدیث و پیروان مذهب حنفی در شبه قاره هند شد و تعصبات مذهبی را افزایش داد.(10) در این میان، نذیر حسین دهلوی، شاگرد محمد اسحاق دهلوی،(11)

رویکرد حدیث گرایی و دوری از تقلید را در پیش گرفت و مکتب اهل حدیث را تأسیس کرد.(12)

از سوی دیگر، رشید احمد گَنگوهی(13) و ملّا محمد قاسم نانوتوی، از شاگردان عبدالغنی مجدّدی، با تأسیس مدارسی

ص: 15


1- . محمد بن عبدالله السلمان، دعوة محمد بن عبدالوهاب وأثرها فی العالم الاسلامی، ص78.
2- . ابوالحسن ندوی، آنگاه که نسیم ایمان وزید، ص7.
3- . همو، اذا هبت ریح الایمان، ص18.
4- . balakot.
5- . همان، ص8.
6- . ابوالحسن ندوی، اذا هبت ریح الایمان، ص9.
7- . همو، المسلمون فی الهند، ص179.
8- . آیت الله سید علی خامنهای، مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان، ص13.
9- . همان، ص33.
10- . صلاح الدین مقبول احمد، دعوة شیخ الاسلام ابن تیمیة وأثرها علی الحرکات الاسلامیة المعاصرة وموقف الخصوم منها، ص585-586.
11- . عبدالغنی مجددی و محمد اسحاق دهلوی هر دو از شاگردان عبدالعزیز دهلوی به شمار می آیند.
12- . مسعود ندوی، تاریخ الدعوة الاسلامیة فی الهند، ص190-192. گرچه در ترویج این مذهب، به غیر از مدرسه حدیثی شاه ولی الله، صدیق حسن خان قنوجی از شاگردان حسین بن محسن سبعی یمنی تلمیذ شوکانی در هندوستان تأثیر بسزایی داشت و از او آثار بسیاری در این زمینه بر جای مانده است.
13- . عبدالحی الحسنی، الثقافة الاسلامیة فی الهند، ص141.

در صدد تقویت مذهب حنفی برآمدند و با شعار مبارزه با بدعت و خرافات و تقویت روحیه جهاد به تربیت نسل جوان با برنامهای مستقل و به دور از گرایش به استعمار پرداختند و راه جدیدی ایجاد کردند. نخستین مدرسهای که با الهام از این طرز تفکر به وجود آمد مدرسه دارالعلوم دیوبند(1) بود. کار تدریس در این مدرسه با یک دانشجو به نام محمود حسن و یک استاد به نام مولوی قاری محمود در سایه درختی در مسجد تشتی در سال 1283 ه.ق. (1867 م.) و با نظارت رشید احمد گنگوهی آغاز شد.(2)

در سال 1879 در اواخر حیات ملا محمد قاسم نانوتوی سرپرست دارالعلوم، دوازده مدرسه دیوبندی در مناطق مختلف هند فعال بود.(3)

یکی از مراکز وابسته مدرسه مظاهرالعلوم در سهارنپور بود که شش ماه بعد از تأسیس دارالعلوم دیوبند بنا نهاده شد. ملا رشید احمد که پس از نانوتوی سرپرستی این مرکز را بر عهده گرفت تأثیرات بسیاری بر ساختار آن گذاشت، به طوری که در دوره ریاست وی گرایش های صوفیانه بیشتری در این مرکز رواج یافت. پس از او ریاست مدرسه به محمود الحسن رسید.

محمود الحسن مدیری کوشا و پرکار بود و در دوره چهل ساله مدیریتش بر این مرکز تمام اهتمام خود را صرف ترویج علوم دینی و ارتقای جایگاه علمی مدرسه و توسعه آن از راه ایجاد شعبه های وابسته در شبه قاره کرد. از همین زمان بود که این مرکز تعلیمی توانست با جذب دانشجویانی از سراسر شبه قاره و کشورهای پیرامون نظیر افغانستان، ایران، آسیای میانه، عربستان، یمن، برمه، اندونزی، مالزی، ترکیه و حتی کشورهای آفریقایی به بزرگ ترین مرکز نشر اندیشه اسلامی در شرق جهان اسلام بدل شود، به طوری که در سایه مدیریت محمد الحسن دیوبند به شهرت جهانی نائل شد و در رتبهای پس از دانشگاه الأزهر در جهان اهل سنت قرار گرفت.(4)

این وضعیت به نحوی ادامه یافت که در سال 1967 هنگامی که دیوبندی ها صدمین سال تأسیس دارالعلوم را جشن می گرفتند در سراسر آسیای جنوبی حدود نُه هزار مدرسه علمیه داشتند(5)

و این تعداد تا اواخر قرن بیستم به حدود ده هزار مدرسه ارتقا یافت.(6) همچنین، تعداد فارغ التحصیلان مدارس دیوبندیه به حدی رسید که طبق گفته محمدتقی عثمانی، رئیس دارالعلوم کراچی، در مقدمه کتاب علماء دیوبند عقیدة و منهجاً تعداد آنان به بیش از یکصد هزار نفر رسید.(7)

اندیشه های دیوبندیه

علمای دیوبند برای شناساندن عقاید و منهج عملی مدارس خود دست به نشر تألیفاتی در این خصوص زده اند. یکی از این آثار کتاب علماء دیوبند عقیدة و منهجاً اثر قاری محمد طیب، رئیس سابق دارالعلوم دیوبند، است. او در این کتاب به تشریح منهج و اعتقادات علمای دیوبند پرداخته است. پیش از وی، ملا خلیل احمد سهارنپوری نیز با نگارش کتاب المهنّد علی المفنّد به تشریح عقاید علمای دیوبند پرداخته بود.

دیوبندیان، همان طور که در فقه پیرو مذهب حنفی هستند، در کلام نیز از افکار ملا محمد قاسم نانوتوی (متوفای 1297 ه.ق.)، مؤسس دارالعلوم دیوبند، متأثرند.(8) به نظر وی، اختلافی بین ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی در مسائل کلامی وجود ندارد و اختلافات این دو عالم در مسئله ایمان، حسن و قبح، قدرت انسان و برخی مسائل دیگر تماماً صوری است. قاری محمد طیب، مدیر دارالعلوم، در این باره می نویسد:

ص: 16


1- . این شهر در 90 مایلی شمال دهلی و از شهرهای ایالت سهارنپور است.
2- . آیت الله سید علی خامنهای، مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان، ص42-46؛ عبدالغنی عماد، الحرکات الاسلامیة فی الوطن العربی، ج1، ص847.
3- . احمد رشید، طالبان: اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید، ص144.
4- . علی ناظمیان فرد، دار العلوم دیوبند، زمینه ها و راهبردها، ص137-139.
5- . احمد رشید، طالبان: اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید، ص144.
6- . نک.: عبدالرحیم علی، حلف الارهاب تنظیم القاعدة من عبدالله عزام إلی أیمن الظواهری، ج2، ص100.
7- . قاری محمد طیب، علماء دیوبند عقیدةً ومنهجاً، ص14.
8- . همان، ص205.

در عرف علمای دیوبند این گونه مشهور است که ماتریدی هستند، اما جماعتی در بین آنان موجود است که به دلایلی خود را اشعری می دانند، اما احسن وجه این است که علمای دیوبند را ماتریدی مایل به اشعری حساب آورد و اختلافات بین اشعری و ماتریدی همگی اختلافات صوری هستند. این شیوه توفیق بین مذهب اشعری و ماتریدی را دیوبندیان از شیخ نانوتوی اخذ کرده اند.(1)

چنین تصریحاتی از علمای دیوبند حاکی از آن است که آنان نه در مسائل کلامی و نه در مسائل فقهی سلفی نیستند،(2) زیرا در مسائل فقهی مقلد امام ابوحنیفه هستند و در مسائل کلامی پیرو ماتریدیه و اشاعره و آرای این دو مکتب را بر فهم سلف مقدم می دارند. علاوه بر این، دیوبندیان در مسائل کلامی رویکردی عقلی دارند که با ظاهرگرایی سلفیه سازگاری ندارد.(3)

گرایش های فکری دیوبندیه

ورود اندیشه ابن تیمیه حرّانی، ابن قیم جوزیه و شوکانی به شبه قاره هند از طریق برخی از پیروان فکری آنان، همچون شاه ولی الله دهلوی و جماعت اهل حدیث و تأثیرپذیری شاه اسماعیل دهلوی از اندیشه محمد بن عبدالوهاب و انتشار کتاب تقویة الایمان، که طبق گفته برخی ترجمه اردوی کتاب التوحید محمد بن عبدالوهاب است، پرسش هایی را در حوزه توحید و شرک مطرح کرد که پاسخ به آنها باعث ایجاد شکاف در بین صفوف دیوبندیان شد، تا حدی که به تکفیر و مشرک دانستن یکدیگر انجامید. نزدیکی به افکار وهابیان یا دوری از آنها دیوبندیان را به دو گروه حیاتی (مخالفان تفکرات وهابیت) و مماتی (مدافعان تفکر وهابیت) تقسیم کرد، و گرچه تعداد حیاتی ها بیشتر از مماتی ها است، اما متأسفانه مماتی ها از طرف عربستان و وهابیت حمایت می شوند.

گرایش «حیاتی»

بیشتر علمای دیوبند معتقدند پیامبر اکرم$ در قبر شریفشان زنده اند و حیاتشان مثل حیات دنیوی اما بدون تکلیف خاصی است. آنها معتقدند این نوع از حیات مختص به پیامبر$ و تمام انبیا است، برخلاف حیات انسان های دیگر که صرفاً به صورت حیات برزخی است. دیوبندیان شاهد این مطلب را نماز حضرت موسی در قبر می دانند، زیرا نمازخواندن لازمه حیات جسمانی است. بنابراین، حیات پیامبر$ در عالم برزخ نیز همانند حیات دنیوی است.(4) به آن دسته از علمای دیوبند که چنین اعتقادی دارند «حیاتی» گفته می شود و می توان گفت بیشتر علمای دیوبند چنین رویکردی دارند. ملا محمد قاسم نانوتوی از بزرگان دیوبند درباره این مسئله و در اثبات چنین اعتقادی کتابی با عنوان آب حیات نگاشته است. رشید احمد گنگوهی هم در دو کتاب هدایة الشیعة و رسالة الحج صراحتاً به چنین حیاتی برای پیامبر اکرم$ قائل شده است.(5)

در صورت اعتقاد به چنین حیاتی برای پیامبر اکرم$ عملاً هیچ مشکلی برای قائل شدن به سماع حضرت وجود نخواهد داشت. بر همین اساس، دیوبندیانِ حیاتی، مانند قاضی مظهر حسین دیوبندی، حیات انبیا را به گونهای می دانند که سلام زائران را می شنوند و خاک و دیوار مانع سماع آنها نمی شود.(6) حتی اگر صدای زائران ضعیف باشد پیامبر$ می تواند آن را بشنود(7)

و اگر سلام زائر از راه دور باشد ملائکه سلام زائران را به ایشان می رسانند.(8)

این طیف از علمای دیوبند توسل را قبول دارند و خود پیوسته به اولیای کرام و انبیای عظام متوسل می شوند و اتباعشان را به این کار ترغیب می کنند. شیخ نانوتوی قصیده ای طولانی در توسل به مشایخ سلسله چشتیه سروده که در کتاب امداد السلوک آمده است. رشید احمد کنگوهی با عبارت «الهی

بحرمة سیدنا و مولانا ...» به سلسله چشتیه توسل جسته است(9) و علمای دیوبند در جواز توسل فرقی بین توسل

ص: 17


1- . همان، ص211 و ص206.
2- . شمس الدین افغانی، عداء الماتریدیه للعقیدة السلفیة، ص413.
3- . همان، ص206-208.
4- . خلیل احمد سهارنپوری، المهنّد علی المفنّد، ص44.
5- . حسین احمد مدنی، الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب، ص45.
6- . سید طالب الرحمن، الدیوبندیه تعریفها عقائدها، ص199.
7- . محمد عاشق الهی میرتهی، تذکرة الخلیل، ص206، به نقل از: سید طالب الرحمن، الدیوبندیه تعریفها عقائدها، ص200.
8- . اشرفعلی تهانوی، نشر الطیب، ص147.
9- . حسین احمد مدنی، الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب، ص56.

در حال حیات و بعد از ممات نمی بینند. لذا به عقیده آنان شخص توسل کننده می تواند در دعایش بگوید «اللّهم إنّی أتوسّل إلیک بفلانٍ أن تجیب دعوتی و تقضی حاجتی». شاه محمد اسحاق دهلوی و مهاجر مکّی و رشید احمد گنگوهی بر این مطلب تصریح کرده اند.(1) مناظر احسن گیلانی، شاگرد انورشاه کشمیری و شبیر احمد عثمانی، دیدگاه علمای دیوبند در مسئله استغاثه به ارواح اولیای الهی بعد از ممات را همان دیدگاه علمای اهل سنت می داند، زیرا به گفته او چنان که خداوند متعال در قرآن کریم فرموده ملائکه اش را برای یاری بندگانش می فرستد، چه مانعی دارد که قدرت الهیه بر این ارواح طیّبه تعلق گیرد و به فریادرسی مؤمن مضطر برسد. هیچ آیه و حدیث نبوی این مسئله را رد نمی کند.(2)

در الفتاوی الامدادیة نیز آمده است که استعانت به ارواح مشایخ امری ثابت نزد صاحب کشف ارواح است.(3) مناظر احمد گیلانی استغاثه به ارواح اولیای الهی را جایز می داند.(4) خلیل احمد سهارنپوری نیز استفاده از ارواح مشایخ بزرگ و وصول به فیوض باطنیه آنها، چه از صدور آنان و چه از قبور آنان، را برای خواص و کسانی که اهلیت آن را دارند جایز دانسته است ولی نه به صورتی که بین عوام شایع شود.(5)

بنابراین، می توان گفت دیوبندیانِ حیاتی، از نظر اعتقادی، اختلافات و تفاوت های بسیاری با وهابیت دارند. به نظر علمای وهابی، بسیاری از علمای دیوبندی مشرک و بدعت گذارند، زیرا به توسل، استغاثه و سایر امور مربوط به استعانت از ارواح اولیای الهی اعتقاد دارند.

گرایش «مماتی»

در میان نسل دوم دانش آموختگان مدرسه دارالعلوم دیوبند و در ایالت پنجاب پاکستان، حسین علی میانوالی، شاگرد رشید احمد گنگوهی،(6) در حیات علمی اش بیشترین تأثیر را از اندیشه شاه اسماعیل دهلوی پذیرفته بود و روش خاصی را در تفسیر قرآن با محوریت توحید شروع کرد که نتیجۀ آن مشرک دانستن مسلمانان و کافرخواندن مردم بود. حسین علی مردم را به رد استغاثه به غیر الله و علم غیب برای پیامبر اکرم$ دعوت می کرد.(7)

نگرش او در مسئله توحید به نحوی بود که طبق گفته مولانا احمد علی لاهوری مردم پنجاب او را وهابی خطاب می کردند. میانوالی به شدت با مردم رفتار می کرد و برخی از علمای حنفیِ مدافع استغاثه و توسل را تکفیر می کرد. حسین علی میانوالی قریب به 40 سال برای ترویج اندیشه خود به تدریس و تربیت شاگردان پرداخت و تعدادی از علمای هندوستان، پاکستان، مالزی، اندونزی، آفریقا، افغانستان و ایران از وی تأثیر پذیرفتند.(8)

از برجسته ترین شاگردان حسین علی، که روش فکری و تفسیری او را ادامه داد، غلام الله خان بود که کتاب تفسیری وی با نام جواهر القرآن به نحوی تقریرات درس تفسیر حسین علی میانوالی به شمار می رود.(9)

غلام الله خان دیوبندی پاکستانی در تفسیر خود به مقابله با برخی از علمای دیوبندی و بریلوی پرداخته، کارهای آنان را شرک آلود می خواند. این تفکر در مقابل رویکرد جمهور دیوبندیه قرار گرفت و جمهور دیوبندیان در صدد رد آن برآمدند. در این خصوص شیخ عبدالشکور کتاب هدایة الحیران فی جواهر القرآن را در رد عقاید غلام الله خان نوشت و اندیشه غلام الله خان را همانند استادش حسین علی میانوالی خروج از اندیشه دیوبندیان دانست.(10) شمس الدین افغانی غلام الله خان را از معدود علمای دیوبندی معرفی می کند که از دعوت محمد بن عبدالوهاب تأثیر پذیرفت و در برابر برخی از اعتقادات دیوبندیان و بریلویان ایستادگی کرد. در مقابل، دیوبندیان نیز چون عقاید او را در مقابل جمهور دیوبندیان دیدند، افکارش را به عقاید وهابیت ملحق کردند.(11)

ص: 18


1- . خلیل احمد سهارنپوری، المهنّد علی المفنّد، ص38.
2- . مناظر احسن گیلانی، سوانح قاسمی، ج1، ص322، به نقل از: سید طالب الرحمن، الدیوبندیه، ص77.
3- . امداد الله مهاجر مکی، الفتاوی الامدادیة، ج4، ص104، به نقل از: سید طالب الرحمن، الدیوبندیه، ص78.
4- . مناظر احسن گیلانی، سوانح قاسمی، ج1، ص322، به نقل از: سید طالب الرحمن، الدیوبندیه، ص69.
5- . خلیل احمد سهارنپوری، المهنّد علی المفنّد، ص55.
6- . محمد یوسف حسینی بنوری، تکملة البنوری لفقه أهل العراق للکوثری، ص80.
7- . عبدالحی بن فخرالدین حسنی طالبی، نزهة الخواطر وبهجة المسامع والنواظر، ج8، ص1217.
8- . سجاد بخاری، مقدّمه جواهر القرآن، ص5.
9- . عبدالعلی دامنی، بلوچستان در آیینه تاریخ، ص523.
10- . شمس الدین بن محمد افغانی، جهود علماء الحنفیة فی إبطال عقائد القبوریة، ج2، ص779.
11- . همان، ج2، ص779.

از میان شاگردان غلام الله خان، عبدالغنی جاجروی جایگاه ویژه ای داشت. نقل شده که غلام الله خان می گفت «من بیشتر از همۀ شاگردانم به مولانا عبدالغنی اعتماد دارم؛ مطمئنم بعد از من سلسله درس تفسیر را همانند من برگزار خواهد کرد». رابطه او با استادش آن قدر صمیمانه بود که اهل علم رابطه آن دو را به رابطه ابویوسف با ابوحنیفه و ابن قیم با ابن تیمیه قیاس کرده اند.(1)

از دیگر شاگردان حسین علی میانوالی، محمد طاهر بن آصف پنج پیری (متوفای 1407) متولد منطقه پنج پیرِ ولایت سرحد پاکستان است که نزد میانوالی درس خواند و سپس به حجاز رفت. او بعد از بازگشت از عربستان در سال 1357 ه.ق. «جماعة اشاعة التوحید والسنة» را تأسیس کرد.(2) جماعت اشاعة التوحید از شاخه های مسلک دیوبندیه است که در بحث توحید و شرک تفکرات نزدیک به وهابیت را در شبه قاره هند ترویج می کند.(3)

محمد طاهر پنج پیری و جماعت وی در موضوع توحید الوهی متأثر از تفکرات ابن تیمیه، ابن قیم جوزیه و محمد بن عبدالوهاب هستند و دیوبندیان آنان را به وهابیت ملحق می کنند.(4) محمد طاهر با این اندیشه شاگردان بسیاری را در مناطق پیشاور پاکستان و افغانستان تربیت کرد. شاگردان این مکتب در اواخر عمر محمد طاهر حدود سه هزار نفر بودند. بعد از وفات او محمد طیب طاهری با در دست گرفتن زعامت این جماعت کرسی درس پدر را ادامه داد و تعداد دانش آموختگان این مکتب به شش هزار نفر رسید،(5)

گرچه خود محمد طاهر در کتاب نیل السائرین تصریح دارد که حدود چهل هزار نفر از کرسی درس وی بهره برده اند.(6)

شمس الدین محمد افغانی، که خود قبلاً در این جماعت بوده و از شاگردان محمد طاهر محسوب می شود، این گروه از دیوبندیه را از نزدیک ترین گروه ها به وهابیت در باب توحید می خواند.(7)

محمد طاهر پنج پیری، همانند محمد بن عبدالوهاب، کفر و شرک مسلمانان اهل زمانه خود را از شرک عرب های دوران جاهلیت بدتر می دانست(8)

و به صرف این ادعا که مشرکان زمان پیامبر$ خداوند را فقط در شدائد ندا می دادند اما مشرکان زمان ما در همه امور غیر الله را ندا می دهند، آنها را از مشرکان زمان پیامبر$ بدتر می دانست.(9)

با این حال، «پنجپیریه» یا «اشاعة التوحید والسنة» همه از صوفیان نقش بندی مسلک بودند(10)

و به همین دلیل به شاگردان خود توصیه می کردند وارد طرق تصوف شوند.(11)

این گروه همانند سایر گروه های دیوبندیه در باب صفات الهی پیرو اندیشه ماتریدی هستند، در مدارس خود کتب ماتریدیان را تعلیم می دهند و در مسائل فقهی حنفی مذهب اند. آنها در پیروی از مذهب خود تعصب دارند، عدول از مذهب حنفی به مذاهب فقهی دیگر را جایز نمی دانند(12)

و در این مسئله با جماعت غیرمقلد و اهل حدیث در مناطق خود رابطه خصمانهای دارند، به طوری که آنها را برادران قادیانیه خطاب می کنند.(13)

تفکرات دیوبندی های «مماتی»

برخلاف دیوبندی های حیاتی که قائل به حیات دنیوی و عنصری برای پیامبر اکرم$ و سایر انبیا هستند، دیوبندی های مماتی این اندیشه را نپذیرفته اند و حیات انبیا را صرفاً حیات برزخی قلمداد می کنند که هیچ ارتباطی با دنیا ندارند. غلام الله خان در تفسیر آیه )فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ

ص: 19


1- . عبدالغنی جاجروی، گزیده مقدمه کتاب التوحید، ص19.
2- . محمد خیر بن رمضان بن اسماعیل یوسف، تکملة معجم المُؤلفین، ص723-724.
3- . شمس الدین بن محمد افغانی، عداء الماتریدیة للعقیدة السلفیة، ج1، ص291-292.
4- . همو، جهود علماء الحنفیة فی إبطال عقائد القبوریة، ج2، ص772 و 780.
5- . محمد خیر بن رمضان بن اسماعیل یوسف، تکملة معجم المُؤلفین، ص723-724.
6- . محمد طاهر پنج پیری، نیل السائرین فی طبقات المفسرین، ص451.
7- . http://www.dorar.net.
8- . محمد طاهر پنج پیری، البصائر للمتوسلین بأهل المقابر، ص85، به نقل از: شمس الدین بن محمد افغانی، جهود علماء الحنفیة فی إبطال عقائد القبوریة، ج2، ص1192.
9- . محمد طاهر پنج پیری، ضیاء النور من احیاء السنة لدحض الفجور واماتة البدعة، مقدمه ناشر، ص الف.
10- . شمس الدین بن محمد افغانی، جهود علماء الحنفیة فی إبطال عقائد القبوریة، ج2، ص782.
11- . همان، ج2، ص783.
12- . همان، ج2، ص804.
13- . مجموعة من الباحثین بإشراف الشیخ علوی بن عبدالقادر السقاف، موسوعة الفرق المنتسبة للاسلام، موقع الدرر السنیة علی الانترنت dorar.net.

بَعَثَهُ((1) قائل است که ارواح انبیا در بدن هایشان بعد از موتشان وجود ندارد و موت آنان به نحو حقیقی بوده و حیاتشان در قبور به نحو حیات برزخی است نه دنیوی و ناسوتی؛ لذا انبیا نه از اتفاقات اطراف خود خبری دارند و نه کلام بندگان را می شنوند.(2)

مماتی ها، که به پنج پیری ها مشهورند، درباره حدیث متفقٌ علیه بخاری و مسلم - «إن المیت لیسمع قرع نعالهم»-(3)

و همچنین حدیث «قلیب بدر»(4) و احادیث دیگر که دلالت بر شنیدن اموات در قبر دارد، قائل اند که این روایات از اخبار آحاد و ظنی الصدور هستند و مدلول آنها با آیات قطعی الصدور دال بر نشنیدن اموات مخالف است. این روایات حتی به فرض قبول هم ظنی هستند و ظنیات در مباحث اعتقادی هیچ اعتباری ندارند.(5)

در بحث توسل نیز محمد طاهر پنجپیری با نگاشتن کتاب البصائر للمتوسلین بالمقابر عمل توسل کنندگان به انبیا و اولیا را تقبیح می کند و مسلمانان زمان خود را مشرک خطاب می کند.(6) در مقابل، شیخ حمدالله داجوی، از علمای دیوبند و از مدرسان مدرسه مظاهرالعلوم سهارنپور، با نگارش کتاب البصائر لمنکری التوسل بأهل المقابر به رد معتقدات پنج پیری در انکار توسل به ذوات مقدسه و سماع موتی می پردازد.(7)

همچنین، غلام الله خان، از قول حسین علی میانوالی، ذیل آیه )وَمَا یؤْمِنُ أَکثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکونَ((8) آورده است:

اگر کسی انبیا، ملائکه و اولیای الهی را همانند خداوند عالم الغیب، حاضر و ناظر، کارگشا، متصرف و مختار یا مستحق نذر و نیاز بداند این همان شرک است. عابدان قبور کسانی را شامل می شود که برای قبور خود نذر می کنند و به نفع و ضرر از جانب اهل قبور خود اعتقاد دارند؛ امروزه تعداد این افراد از تعداد مورچگان عالم بیشتر است.(9)

تقابل دیوبندیه با اهل حدیث

اختلاف دیوبندیه با اهل حدیث بیشتر در روش اجتهادی آنها است. دیوبندیه تقلید از فقه حنفی را لازم و ضروری می دانند و معتقدند مجتهد مطلقی بعد از ائمه اربعه نیامده است که بتوان از او تقلید کرد. ولی اهل حدیث که به غیرمقلدها مشهورند مشکل را در خود تقلید می دانستند و رویکرد اجتهادی را برگزیدند.(10) اشرف علی تهانوی درباره اختلاف دیوبندیه با غیرمقلدان می گوید:

اختلاف ما با اهل حدیث فقط در جزئیات و فروعات نیست، بلکه در اصول هم اختلاف وجود دارد. زیرا این عده سلفِ صالح به خصوص ابوحنیفه را طعن و تشنیع می کنند، عمر بن خطاب را به سبب نماز تراویح بدعت گذار می نامند، مقلّدان را مشرک نامیده اند، خود را موحد می نامند و تقلید از ائمه اربعه را از رسومات جاهلیت می دانند.(11)

اهل حدیث هند، به پیروی از نذیر حسین دهلوی، صدیق حسن خان قنوجی، شیخ فاخر بن یحیی اله آبادی و اتباعشان به حرمت تقلید، وجوب اتباع از صریح قرآن و سنت و ابطال حجیت قیاس و اجماع معتقد بودند. در این بین گروه دیگری از غیرمقلدها پدیدار شدند که جانب افراط را در پیش گرفتند، در حرمت تقلید مبالغه کردند، جماعت مقلد را اهل بدعت معرفی کردند و از ائمه مذاهب از جمله ابوحنیفه بدگویی می کردند. شیخ عبد الحق بن فضل الله بنارسی و شیخ عبدالله صدیقی اله آبادی و اتباعشان در زمره جماعت سوم از غیرمقلدان به شمار می رفتند.(12)

ص: 20


1- . بقره: 259.
2- . غلام الله خان، جواهر القرآن، ج1، ص127.
3- . محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج2، ص190؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج4، ص2200.
4- . محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج5، ص77؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج4، ص2203.
5- . شمس الدین بن محمد افغانی، جهود علماء الحنفیة فی إبطال عقائد القبوریة، ج2، ص884.
6- . حمدالله داجوی، البصائر لمنکری التوسل بأهل المقابر، ص3.
7- . سید مرتضی رضوی، صفحة عن آل سعود الوهابیین وآراء علماء السنّة فی الوهابیة، ص129.
8- . یوسف: 106.
9- . غلام الله خان، جواهر القرآن، ج2، ص542.
10- . عبدالوهاب خلیل الرحمن، الدعوة السلفیة فی شبه القارة الهندیة، ص351.
11- . اشرفعلی تهانوی، امداد الفتاوی، ج4، ص562.
12- . عبدالحی حسنی، الثقافة الاسلامیة فی الهند، ص103-104.

انورشاه کشمیری از علمای دیوبند معتقد بود خداوند او را در این عصر خلق کرده تا مذهب حنفیت را تقویت، و قواعد آن را استوار کند. لذا به گفته خود، مذهب حنفیت را آنچنان استحکام داده که پایه های آن تا یکصد سال متزلزل نخواهد شد.(1)

تقابل دیوبندیه با بریلویه

بریلویه طریقتی از صوفیان شبه قاره هند است که نام آن از نام مؤسسش احمدرضاخان بریلوی گرفته شده است. احمدرضاخان از بزرگان صوفی و از طریقت قادریه بود و برای مخالفت با دیوبندیه و اهل حدیث، خودش را «عبدالمصطفی» نامید و در آثار و مکتوباتش به این اسم ملتزم بود.(2) تألیفات احمدرضاخان را بیش از هزار اثر ذکر کرده اند که اغلب آنها رساله های کوچک در موضوعات بسیار متنوع است.(3) احمدرضاخان تقابل بسیاری با دیوبندیه داشت و با اینکه با استعمار انگلیس به شدت مخالف بود در برابر فتوای عبدالعزیز دهلوی که هند را دارالحرب نامید به مقابله پرداخت و با نوشتن رسالهای به نام إعلام الأعلام بأنّ هندوستان دار الاسلام هندوستان را دارالاسلام نامید.(4)

از مهم ترین آثار وی می توان به کتاب حسام الحرمین اشاره کرد. او در این کتاب جماعت غیرمقلد، مانند نذیر حسین دهلوی، و همچنین بزرگان دارالعلوم دیوبند، همچون ملا محمد قاسم نانوتوی و اتباع رشید احمد گنگوهی، را به طور کلی تحت عنوان وهابی خطاب قرار می دهد و لبه تیز حملات خود را متوجه علمای دیوبند می کند. او در این کتاب شیخ نانوتوی، مؤسس دارالعلوم، را منکر خاتمیت نبی اکرم$ معرفی می کند و می گوید گنگوهی شیطان را عالمتر از پیامبر اکرم$ می داند. وی با ذکر عبارتی از اشرفعلی تهانوی در رساله حفظ الایمان(5) درباره علم غیب پیامبر$، معتقد است تهانوی تصریح کرده که علم غیبی که پیامبر$ دارد برای هر صبیّ و مجنونی حاصل می شود و حتی هر حیوان و بهمیهای می تواند بدان دست یابد. احمدرضاخان بعد از نقل این عبارات، به حکم اجماع مسلمانان، تمام علمای اهل حدیث و دیوبندیه را کفار مرتد و خارج از اسلام معرفی می کند.(6)

در مقابل، حسین احمد مدنی با نگارش کتاب الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب و خلیل احمد سهارنپوری با تألیف کتاب المهنّد علی المفنّد به تشریح عقاید علمای دیوبند می پردازند و با نفی عقاید وهابیت خود را اهل سنت و جماعت معرفی می کنند و شبهاتی را که احمدرضاخان مطرح کرده بود جواب می دهند.

تقابل دیوبندیه با وهابیت

وهابیان به سبب ویران کردن بقعه های متبرک اهل بیت( و صحابه در نظر عموم مسلمانان به چهره ای منفور تبدیل شدند. استعمار پیر انگلیس از این فرصت استفاده کرد و برای اتهام زنی به جریان های جهادی شبه قاره هند، مانند قیام احمد بن عرفان، از کلمه وهابی استفاده کرد و این قیام را قیام وهابی ها معرفی کرد تا بتواند آنان را شکست دهد.(7) اگرچه در افکار احمد عرفان رگه هایی از تفکرات ابن تیمیه وجود داشت و شباهت های این دو تفکر بسیار است اما اختلافات این دو گروه نیز کم نیست.

بعد از تأسیس مدرسه دارالعلوم دیوبند اتهام وهابیگری به این مدرسه نیز زده شد، زیرا دیوبندیه تحت تأثیر شاه ولی الله دهلوی برخی از عقاید ابن تیمیه را ترویج می کردند. همین مسئله باعث شد علمای مذاهب اربعه مکه و مدینه درباره انتساب آنها به وهابیت بپرسند. ملا خلیل احمد سهارنپوری به نمایندگی از علمای دارالعلوم دیوبند جزوه ای تألیف کرد و در آن گفت که ما از اهل سنت و جماعت هستیم و با برخی از مواردی که به عنوان عقاید وهابیت در قالب پرسش مطرح کرده اید مخالفیم.(8)

ص: 21


1- . صلاح الدین مقبول احمد، دعوة شیخ الاسلام ابن تیمیة وأثرها علی الحرکات الاسلامیة المعاصرة وموقف الخصوم منها، ص589.
2- . احسان الهی ظهیر، البریلویة عقائد وتاریخ، ص13.
3- . همان، ص29.
4- . همان، ص40.
5- . اشرفعلی تهانوی، حفظ الایمان مع بسط البنان وتغییر العنوان، ص8.
6- . احمد رضا بریلوی، حسام الحرمین، ص56-64.
7- . عبدالرحمن چابهاری، مقدمه عقاید اهل سنت و جماعت در رد وهابیت و بدعت، ص37-39.
8- . همان، ص10.

این جوابیه به امضای تمام مشاهیر آن زمان دیوبند، مثل شیخ الهند مولانا محمود الحسن، حکیم امت اشرفعلی تهانوی، شاه عبدالرحیم رائپوری، مولانا عزیزالرحمن، مفتی اعظم، و مولانا مفتی کفایت الله دهلوی در هند رسید و برای علمای حرمین ارسال شد. این مکتوب در سال 1325 ه.ق. در قالب کتابی به نام المهنّد علی المفنّد به چاپ رسید و در کشور هند منتشر شد.(1) خلیل احمد در این کتاب آورده است:

من به صراحت میگویم که نه محمد بن عبدالوهاب و نه هیچ کدام از پیروان و هواداران او در هیچ یک از سلاسل علمی یا فقهی و حدیث و تفسیر و تصوف جزء مشایخ ما نیستند. آنان گروهی هستند که از نجد بیرون آمدند و بر حرمین شریفین غالب شدند. آنان خود را حنبلی می نامیدند ولی عقیده داشتند که فقط خود مسلمان هستند و کسانی را که مخالف عقایدشان باشند مشرک می دانند. با این نگرش کشتن اهل سنت و قتل عام علما را مباح شمردند تا اینکه خداوند قدرت و شوکت آنان را از بین برد.(2)

البته این رویکرد همۀ دیوبندیان در برابر وهابیت نبود(3) و برخی از علمای دیوبند، از جمله رشید احمد گنگوهی، از مؤسسان اولیه مدرسه دارالعلوم معتقد بودند محمد بن عبدالوهاب پیرو مذهب حنبلی و برخوردار از عقیده صحیحی بوده و پیروانش انسان های صالحی هستند، جز اینکه در طبیعت او مقداری تشدد بود و پیروانش تعدی کرده اند.(4)

بنابراین، می توان گفت نوع نگاه دیوبندیان به وهابیت دوگانه است و برخی همچون شیخ حسین احمد مدنی شدیدترین موضع را در قبال وهابیت اتخاذ کرده اند(5) و محمد بن عبدالوهاب را شخصی ظالم، عاصی، فاسق و سفاک معرفی کرده اند که با افکار باطل و عقاید فاسدش خون مسلمانان را برای خود حلال می شمرد و این عمل را موجب اجر و ثواب می دانست.(6) خلیل احمد سهارنپوری نیز محمد بن عبدالوهاب و اتباعش را خوارجی می داند که از منطقه نجد خروج کرده اند، بر حرمین شریفین مستولی شده اند، مخالفان خود را مشرک خطاب می کنند و بدین سبب کشتار اهل سنت و علمای آنها را بر خود حلال می دانند.(7) محمد انورشاه کشمیری، یکی دیگر از اکابر دیوبندیه، محمد بن عبدالوهاب را شخصی کودن و پلید می داند که بهرۀ چندانی از علم نبرده است و به این دلیل حکم به کفر بسیاری از مسلمانان می دهد.(8)

اما این رویکرد با چنین شدتی در قبال وهابیت ادامه نیافت. دیوبندیان گرچه دوره اول و دومِ وهابیت را نکوهش می کردند، اما این تقابل با تشکیل دولت سوم سعودی و ثروت های عظیم نفتی که عاید دولت سعودی شد دیگر ادامه نیافت، زیرا دولت سعودی با درآمدهای نفتی خود بسیاری از مراکز دینی را تحت عنوان «رابطة العالم الاسلامی» تغذیه مالی کرد و نوع نگاه آنان به وهابیت را تغییر داد. این تغییر تا جایی پیش رفت که در دیدار علمای وهابی از مدرسه دیوبند درباره موارد قرابت میان وهابیت و دیوبند به این مسئله اشاره می شود که مخالفان دیوبند قبلاً به دیوبندیان لقب وهابی داده اند.(9) دیوبندیان در این دیدار خود را مؤید این دعوت خواندند و سخنان علمای پیشین خود را تأویل کردند یا از این موضع علمای خود برائت جستند.(10) از باب نمونه، محمد منظور نعمانی، از علمای معاصر دیوبند، در کتاب دعایات مکثفة ضد محمد بن عبدالوهاب به توجیه رویکرد اکابر خود در قبال محمد بن عبدالوهاب می پردازد. او آنچه را حسین احمد مدنی در کتاب الشهاب الثاقب آورده رأی شخصی حسین احمد نمی داند، بلکه معتقد است حسین احمد در این کتاب ناقل دیدگاه هایی بوده که مردم عامه و خاصه در محافل و کتب خود درباره محمد بن عبدالوهاب و جماعتش اظهار می کردند.(11) او در جای دیگری می گوید: «هنگامی که

ص: 22


1- . همان، ص14-42.
2- . خلیل احمد سهارنپوری، المهنّد علی المفنّد، ص58.
3- . ابوالمکرم بن عبد الجلیل، دعوة الامام محمد بن عبدالوهاب بین مؤیّدیها ومعارضیها فی شبه القارة الهندیة، ص141.
4- . رشید احمد گنگوهی، فتاوی رشیدیه، ص292.
5- . ابوالمکرم بن عبدالجلیل، دعوة الامام محمد بن عبدالوهاب بین مؤیّدیها ومعارضیها فی شبه القارة الهندیة، ص142 و 144.
6- . حسین احمد مدنی، الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب، ص42.
7- . خلیل احمد سهارنپوری، المهنّد علی المفنّد، ص58.
8- . محمد انورشاه کشمیری، فیض الباری علی صحیح البخاری، ج1، ص252.
9- . ابوالمکرم بن عبدالجلیل، دعوة الامام محمد بن عبدالوهاب بین مؤیّدیها ومعارضیها فی شبه القارة الهندیة، ص142.
10- . صفی الرحمن مبارکفوری، دعوة الشیخ محمد بن عبدالوهاب بین مؤیدیها ومعارضیها فی شبه القارة الهندیة، مقدمه، ص14.
11- . محمد منظور نعمانی، دعایات مکثفة ضد محمد بن عبدالوهاب، ص38.

حسین احمد و خلیل احمد حقیقت دعوت محمد بن عبدالوهاب را درک کردند از آنچه علیه او نگاشته بودند رجوع کردند».(1) حتی این توجیهات نعمانی هم رضایت طرفداران محمد بن عبدالوهاب را جلب نکرد. ابومکرم عبدالجلیل سلفی در کتاب دعوة الامام محمد بن عبدالوهاب بین مؤیّدیها و معارضیها فی شبه القارة الهندیة به تمام توجیهات نعمانی پاسخ می دهد و مخالفت بزرگان دیوبندیه با دعوت محمد بن عبدالوهاب را امری مسلّم می داند.(2)

تقابل دیوبندیه با شیعه

بعد از تأسیس مدرسه دارالعلوم دیوبند به دست جمعی از علمای احناف شبه قاره که به نحوی تعلیم یافتۀ مکتب شاه ولی الله دهلوی بودند، این عده به تأسی از اکابر خود همچون شاه ولی الله و عبدالعزیز دهلوی از رویکرد ضدشیعی خود دست برنداشتند و علیه مذهب شیعه دست به تألیف زدند. در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم.

محمود اشرف عثمانی، عضو دارالافتای کراچی، علاوه بر کتاب تحفة اثنی عشریة اثر عبدالعزیز دهلوی، کتاب های هدیة الشیعة ملا محمد قاسم نانوتوی و هدایة الشیعة رشید احمد گَنگوهی را در کنار هدایات الرشید و مطرقة الکرامة خلیل احمد سهارنپوری در مسائل اختلافی بین شیعه و سنی از مهم ترین کتب علمی برمی شمارد که به عنوان منبع و مأخذ برای آنها به حساب می آید.(3)

دیوبندیان، علاوه بر این کتاب ها، کتاب های دیگری در رد شیعه نگاشته اند که از آن جمله می توان به این آثار اشاره کرد: مقالات مختلفة مقام صحابة پر، از حسین احمد مدنی، کشف التلبیس، از ولایت حسین شاگرد خلیل احمد سهارنپوری، إرشاد الشیعه از سرفرازخان صفدر، ارتداد شیعه از عبدالشکور لکنوی، انقلاب ایران و خمینی از محمد منظور نعمانی، إبطال أصول الشیعة بالدلائل العقلیة والنقلیة از شیخ رحیم الله بجنوری، حقیقة الشیعة از شیخ رشید احمد لدیانوی، بطلان عقائد الشیعة و صورتان متضادّتان لنتائج جهود الرسول الأعظم از ابوالحسن ندوی.(4)

نویسندگان دیوبندیه کتب دیگری نیز در این خصوص نوشته اند که نشان از اهتمام آنها به نقد عقاید شیعه و ادامه راه پیشینان خود از جمله شاه ولی الله دهلوی و شاه عبدالعزیز دهلوی دارد.(5)

پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی بر مبنای مذهب شیعه در ایران تأثیر بسزایی بر بیداری مسلمانان جهان، به ویژه مردم پاکستان، گذاشت. شیعیان پاکستان، که تا قبل از انقلاب ایران چندان تحرک سیاسی نداشتند، بعد از انقلاب ایران به تدریج وارد عرصۀ سیاسی شدند که از مهم ترین اقدامات آنان می توان به تشکیل نهضت جعفری اشاره کرد. پس از گذشت حدود پنج سال از انقلاب ایران، طیف تندرو دیوبندیان پاکستان در تاریخ 20 ذی الحجه 1405 ه.ق. برابر با 6 سپتامبر 1985 به رهبری حق نواز جهنگوی انجمن سپاه صحابه را تشکیل دادند. این انجمن به نام دفاع از مقام صحابه ولی با هدف جلوگیری از تأثیر انقلاب اسلامی ایران به تشویش اذهان عمومی علیه شیعیان و معتقدات آنان پرداخت و معتقدات شیعیان را به گونهای معرفی کرد که شیعیان کافر جلوه کنند. آن ها از حزب «جماعت اسلامی» پاکستان به سبب دفاع از انقلاب ایران شدیداً انتقاد کردند(6)

تا مبادا این گروه از انقلاب ایران تأثیر بپذیرند. انجمن سپاه صحابه بهترین راه برای جلوگیری از تأثیر انقلاب ایران در پاکستان را کافر نشان دادن شیعیان دانستند و تلاش کردند با این کار تنفر عمومی از شیعه، معتقدات آنها و نظام حکومتی شان ایجاد کنند. فاروقی، از رهبران سپاه صحابه، معتقد است شیعیان چهارده قرن خود را با تقیه مسلمان معرفی کرده اند، در حالی که عقاید آنها با عقاید اسلام در تضاد است. به گفته آنها، شیعیان کلمه طیبه لا اله الّا الله را تغییر می دهند و قائل به تحریف قرآن کریم و کفر صحابه هستند. تمام علمای اسلام اعم از بریلوی، دیوبندی و اهل حدیث قائل اند که عقاید شیعیان از اسلام به دور است. شیعیان بعد از انقلاب اسلامی ایران علمدار اسلام شدند و ادعا کردند که پیرو امت اسلامی هستند در حالی

ص: 23


1- . همان، ص40.
2- . ابوالمکرم بن عبد الجلیل، دعوة الامام محمد بن عبدالوهاب بین مؤیّدیها ومعارضیها فی شبه القارة الهندیة، ص165-223.
3- . محمود اشرف عثمانی، عقیده امامت و حدیث غدیر، ص2.
4- . محمد عبیدالله اسعدی قاسمی، دار العلوم دیوبند مدرسة فکریة توجیهیة، ص232-233.
5- . http://www.haqforum.com/vb/showthread.php?17532-علماء-دیوبند-وآثارهم-العلمیة.
6- . نک.: رب نواز طاهر، نقوش جهنگوی، ص24.

که حقیقت این گونه نیست.(1) شیعیان سالیان متمادی هویت اصلی خود را از همگان مخفی می کردند تا اینکه بعد از تشکیل سپاه صحابه در دهه 90 میلادی کفر شیعیان برای همگان نمایان شد.(2)

فاروقی در کتاب تاریخی دستاویز و اعظم طارق از دیگر رهبران سپاه صحابه در کتاب فیصله آپ کرین و سایر آثار خود مطالب خود را به گونهای پیش می برند که شیعه در نهایت کافر تلقی شود. به همین دلیل فاروقی بر روی جلد کتاب تاریخی دستاویز خود از مخاطب می پرسد «شیعه مسلمان است یا کافر؟ شما قضاوت کنید».

آنچه مهم است و سپاه صحابه و سایر تندروها باید بدانند این است که از کلمات بسیاری از بزرگان دیوبند تکفیر شیعه به دست نمی آید و نهایت مطلبی که می توان از فتاوای علمای دیوبند استنباط کرد این است که شیعه اهل بدعت است. عبدالعزیز دهلوی در کتاب فتاوای خود آورده است که اجماعی بر کفر شیعه وجود ندارد، بلکه بسیاری از علمای حنفیِ ماوراءالنهر و علمای حنفیِ مصر و عراق و همچنین علمای شافعی شیعیان را مبتدع می خوانند.(3)

دیوبندیه در پاکستان

با استقلال پاکستان از هند در سال 1947 مسلمانان از هند به پاکستان مهاجرت کردند. بیشتر مهاجران سنی مذهب و متعلق به مکتب دیوبندیه بودند.(4) برخی از مدارس، مانند مدرسه دارالعلم در کلکته هند، نیز به کورَنگی پاکستان انتقال یافت.(5) در سال 1977 ژنرال ضیاءالحق با کودتا علیه ذوالفقار علی بوتو به قدرت رسید(6)

و پاکستان شاهد اوج روابط دولتش با عربستان سعودی بود. ضیاءالحق در دوره ده ساله حکومت خود بیست و هفت بار از عربستان دیدن کرد و عربستان سعودی نیز فعالیت های تبلیغی - مذهبی خود را در این دوره به بالاترین حد خود رساند(7)

و از مدارس علمیه و احزاب هوادار وهابیت نظیر مکتب دیوبندی حمایت مالی کرد.(8)

ژنرال ضیاءالحق به تقلید از مدل عربستان سعودی به اسلامیزه کردن پاکستان همت گماشت(9)

و زمینه تأسیس هزاران مدرسه مذهبی را در کشورش فراهم کرد، به طوری که در سال 1971 فقط 900 مدرسه علمیه در پاکستان وجود داشت. اما در پایانِ رژیم ضیاءالحق در سال 1988 آمار غیررسمی مدرسه ها، که عمدتاً به دیوبندیان تعلق داشت، بین هشت تا بیست وپنج هزار مدرسه متغیر بود و در این مدرسه ها بیش از نیم میلیون طلبه تحصیل می کردند.(10)

در حال حاضر حدود سی هزار مدرسه مذهبی در پاکستان به ثبت رسیده که حدود دوازده هزار مدرسه گرایش های افراط گرایانه دارند. در دوره جهاد در افغانستان دروس جهادی و آموزش های نظامی و سلاح بخش وسیعی از دروس این مدارس را تشکیل می داد.(11) در سال های اخیر سیلی از پیکارجویان آسیای مرکزی برای تحصیل در شبکه عظیم مدارس دینی دیوبندی به پاکستان سرازیر شده اند. حرکت اسلامی حزب التحریر و شورشیان چچنی بسیاری از افراد جوان خود را برای تحصیل به پاکستان فرستاده اند و از سوی دیگر احزاب اسلامی پاکستان همچنان به محصلان آسیای مرکزی در مدارس خود به عنوان شاهدی بر نفوذشان در منطقه مباهات می کنند. تربیت کنندگان دینی در مدارس و فرهنگ جهادی به محصلانشان چنین القا می کنند که حتی بیش از میدان های نبرد افغانستان در حال پرورش و تغذیه تندروهای اسلامی متعهد برای نزاع آتی در آسیای مرکزی هستند.(12)

ص: 24


1- . ضیاءالرحمن فاروقی، تاریخی دستاویز، ص13.
2- . همان، ص14.
3- . عبدالعزیز دهلوی، فتاوی عزیزی، ص48.
4- . مهسا ماه پیشانیان، «مقدمه ای بر الگوهای بی ثباتی و درگیری در پاکستان»، کتاب آسیا (5) (ویژه مسائل پاکستان)، ص15.
5- . دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، پاکستان، ص27.
6- . محمد سرافراز، حرکة طالبان من النشوء إلی السقوط، ص81.
7- . علی محمدی، «افراط گرایی در پاکستان علل و پیامدها»، کتاب آسیا (5) (ویژه مسائل پاکستان)، ص200.
8- . احمد رشید، کابوس طالبان، ص124.
9- . محمدحسین دهقانیان، «پاکستان و نبود یکپارچگی سرزمینی»، کتاب آسیا (5) (ویژه مسائل پاکستان)، ص105-106.
10- . احمد رشید، کابوس طالبان، ص123.
11- . همان.
12- . رحمت الله فلاح، جریان های اسلامی در آسیای مرکزی، ص142.

ارتباط طالبان با مدارس دیوبندیه

در آغاز دهه 1990 با شروع جنگ های داخلی در افغانستان، از مدارس مذهبی برای آموزش و سازمان دهی جنگجویان طالبان استفاده شد. «جمعیة العلماء اسلام»، که از احزاب دیوبندی است، مدارس مذهبی فراوانی در پاکستان دارد که ده ها هزار طلبه دینی در آنها مشغول تحصیل اند. وجود این مدارس نقش اساسی در راه اندازی جنبش طالبان افغان در سال 1994 ایفا کرد. با وجود اینکه این مدارس فقط 20 درصد مدارس مذهبی پاکستان را شامل می شوند، اما به سبب حمایت های مالی بین المللی که شرایط تحصیل شبانه روزی و رایگان را فراهم کرده استقبال از این مدارس افزایش یافته است.(1) طلاب مدارس پاکستانی تا سال 1999 حدود 30 درصد نیروهای انسانی طالبان را تشکیل می دادند(2)

و به همین منظور طالبان از روابطشان با مدراس پاکستانی استفاده کرده، هزاران جوان و نوجوان را به ثبت نام و شرکت در جنگ ترغیب کرده اند. به این ترتیب، واحدهای کاملی از نوجوانانی تشکیل شد که کارشان حمل و نقل قطعات توپخانه و مهمات یا نگهبانی از تأسیسات و نهایتاً جنگیدن بود.(3)

مدرسه علمیه حقانیه

مهم ترین شاخه جنبش جمعیت علمای اسلام را مولانا سمیع الحق رهبری می کرد. او رهبری سیاسی و مذهبی بود که مدرسه اش مهم ترین مرکز آموزش رهبران کنونی طالبان به شمار می رفت. مدرسه حقانیه در اخوراختک در ایالت سرحد شمال غرب پاکستان واقع است. مجموعه ای از ساختمان های مشرف به بزرگراه اسلام آباد- پیشاور به این مدرسه تعلق دارد. در این مجموعه 1500 طلبه به صورت شبانه روزی و 1000 طلبه به صورت نیمه وقت مشغول به تحصیل هستند و دوازده مدرسه کوچک تر به آن وابسته است. بنیان گذار این مجموعۀ بزرگ مولانا عبدالحق پدر سمیع الحق بود که آن را در سال 1947 تأسیس کرد. عبدالحق در دیوبند تحصیل کرد و در همان جا به مقام استادی رسید. طلاب مدرسه حقانیه یک دوره هشت ساله مطالعات اسلامی را می گذرانند و پس از یک دوره دوسالۀ دیگر به دریافت دانش نامه مفتخر می شوند. این مدرسه را دولت تأمین مالی می کند و طلاب در آن به صورت رایگان تحصیل می کنند.(4)

«دارالعلوم حقانیِ» مولانا سمیع الحق یکی از این مدارس با ماهیت بین المللی است. در چند سال گذشته بیش از سه هزار طلبه از افغانستان، ازبکستان، ترکمنستان، چچن، منطقه سین کیانگ، یمن، سومالی، بنگلادش و مناطق دیگر در این مدرسه تحصیل کرده اند. به نظر می رسد بیش از ده هزار طلبه ای که در این مرکز آموزش دیده اند خود را ملزم به جهاد با کفار و آمریکا در هر نقطه از جهان می دانند.(5) عجیب اینکه با ورود طالبان به عرصه سیاسی افغانستان، در سال تحصیلی 1999 پانزده هزار نفر داوطلب تحصیل در این مدرسه شدند و به این ترتیب حقانیه به پرطرفدارترین مدرسه در شمال پاکستان تبدیل شد.(6)

در همین دوران بود که دست کم هشت وزیر حکومت طالبان در کابل، از محصّلین مدرسه دارالعلوم حقانی بودند، در حالی که ده ها دیپلمه دیگر این مدرسه، در سِمَت هایی همچون حاکم ولایت، فرمانده، قاضی و کادر اداری طالبان فعالیت داشتند. یونس خالص و محمد نبی محمدی سران احزاب مجاهدین سنتی، هر دو در مدرسه حقانیه درس خوانده بودند(7)

و طبق بیان سمیع الحق در زمانی که سازمان اطلاعات پاکستان از حکمت یار و قاضی حسین احمد (رهبر جماعت اسلامی) پشتیبانی می کرد، هشتاد درصد از فرماندهان جهاد ضد شوروی در نواحی پشتون نشین افغانستان در مدرسه حقانیه درس خوانده بودند.(8)

سمیع الحق درباره ارتباطش با رهبران طالبان می گوید:

ص: 25


1- . جواد جمالی، افراط گرایی در پاکستان (مبانی، عملکرد و چشم انداز)، ص90.
2- . احمد رشید، طالبان: اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید، ص160.
3- . همان، ص173.
4- . همان، ص147؛ کابوس طالبان، ص124.
5- . جواد جمالی، افراط گرایی در پاکستان (مبانی، عملکرد و چشم انداز)، ص91.
6- . احمد رشید، طالبان: اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید، ص147؛ همو، کابوس طالبان، ص125.
7- . همو، کابوس طالبان، ص125.
8- . عبدالقیوم سجادی، گفتمان جهانی شدن و اسلام سیاسی در افغانستان پساطالبان، ص315؛ احمد رشید، طالبان: زنان، تجارت مافیا و پروژه عظیم نفت در آسیای مرکزی، ص191؛ احمد رشید، طالبان: اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید، ص148.

قبل از سال 1994 ملاعمر را نمی شناختم، چون او در پاکستان درس نخوانده است، اما اطرافیان وی طلاب حقانیه بودند و بارها به دیدنم آمده و بحث می کردند که چه باید کرد. من آنان را نصیحت کردم که حزب تشکیل ندهند، چراکه سازمان اطلاعات پاکستان هنوز سعی می کرد احزاب مجاهدین را علیه یکدیگر تحریک کند، تا آنها را در چنددستگی نگه دارد. به طلاب پیشنهاد کردم یک جنبش طلبگی به راه اندازند. هنگامی که جنبش طالبان شکل گرفت، من به آی.اس.آی گفتم که بگذارید طلبه ها افغانستان را تسخیر کنند.(1)

علمای دیوبندی در حمایتشان از طالبان نهایت تلاش خود را می کردند، تا حدی که مدارس دینی خود را برای تأمین نیروی انسانی طالبان به تعطیلی کشاندند تا طلاب بتوانند با فراغت به طالبان بپیوندند. طلاب افغان ساکن اردوگاه های مهاجران و نیز طلاب داوطلب پاکستانی همه روزه با اتوبوس های اجاره شدۀ احزاب اسلام گرای پاکستان وارد قندهار و کابل می شدند. این داوطلبان بدون داشتن ویزا با همکاری دولت پاکستان از مرز عبور می کردند.(2) بعد از شکست طالبان در مزار شریف که بدترین شکست طالبان از زمان ظهورشان به شمار می رفت، ملاعمر در پیامی اضطراری از طلبه های ساکن در پاکستان خواست به کمک طالبان بشتابند. در اینجا بود که بسیاری از مدارس تعطیل شد و حدود پنج هزار داوطلب جدید از طلاب افغان و پاکستانی به صفوف طالبان پیوستند.(3)

در پی شکست طالبان در مزارشریف در سال 1997 سمیع الحق پیام تلفنی ملاعمر را برای درخواست کمک دریافت کرد. او پس از دریافت این پیام مدرسه اش را بست و تمام طلبه هایش را به جبهه های جنگ طالبان فرستاد. مشابه همین عمل را بعد از حمله طالبان به مزارشریف در سال 1998 انجام داد. سمیع الحق نشستی بین رهبران طالبان و مسئولان دوازده مدرسه در شمال غرب پاکستان برگزار کرد تا برای تقویت ارتش طالبان تدابیری اندیشیده شود. در این نشستِ مشترک مسئولان مدارس پذیرفتند مدرسه ها را به مدت یک ماه تعطیل کنند. آنها پس از تعطیلی مدارس حدود هشت هزار تن از طلاب را به افغانستان اعزام کردند. کمک هایی که طالبان از مدارس دیوبندی پاکستان دریافت می کند به اندازه ای است که آنها صرف نظر از حمایت های دولت و آژانس های اطلاعاتی پاکستان می توانند به طور کامل به این کمک ها متکی باشند.(4)

مدرسه جامعة العلوم الاسلامیة

یکی دیگر از مدارس مهم دیوبندی از شاخه جمعیة العلماء پاکستان جامعة العلوم الاسلامیة است که در شهر بنوری نزدیک کراچی قرار دارد. این مرکز را مرحوم مولوی محمّد یوسف بنوری تأسیس کرد. اکنون هشت هزار طلبه از جمله صدها طلبه افغان در آن مشغول تحصیل هستند و چند تن از وزرای فعلی طالبان در آنجا تحصیل کرده اند. مرکز یادشده از مسلمانانِ چهل وپنج کشور کمک مالی دریافت می کند. مفتی جمیل یکی از استادان این مرکز گفت: «ما از اینکه به طالبان درس داده ایم به خود می بالیم و همیشه برای موفقیت آنان دعا می کنیم، چون آنان برای اجرای قوانین روشن اسلامی تلاش می کنند». بنوری در سال 1997 حدود ششصد طلبه را به افغانستان فرستاد تا به طالبان بپیوندند.(5)

در ماه نوامبر همین سال بود که طلبه های مدرسه بنوری پس از کشته شدن سه تن از استادانشان، در شهر کراچی دست به خشونت زدند. آنان ضمن حمله به پلیس، وسایط نقلیه و ویدئوکلوپ ها را در هم شکستند و عکاس ها را کتک زدند. این اوّلین بار بود که بزرگ ترین شهر پاکستان با چهره جهانی، آشوبی به سبک طالبان را از سر می گذراند.(6)

دیوبندیه در ایران

حدود هفتاد سال پیش گروهی از طلاب بلوچستان ایران، که با مدرسه دارالعلوم دیوبند هم عقیده بودند، برای کسب علوم دینی به هندوستان سفر کردند و نزد ارادتمندان شیخ الهند محمود حسن دیوبندی و شاگردان او حسین احمد مدنی، مولانا عثمانی و برخی دیگر، که همگی پیرو اندیشه دیوبندی حیاتی بودند، کسب علم کردند. از معروف ترین این چهره ها می توان به مولوی گل محمد افتری، مولوی احمد

ص: 26


1- . احمد رشید، طالبان: اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید، ص148؛ همو، کابوس طالبان، ص126.
2- . همو، طالبان: اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید، ص93.
3- . همان، ص104.
4- . همان، ص149؛ همو، کابوس طالبان، ص127.
5- . همو، کابوس طالبان، ص127.
6- . همو، طالبان: اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید، ص150.

حسن ایران شهری، مولوی دادرحمن باهوی، مولوی عبدالملک سربازی، مولانا عبدالله سربازی، مولانا عبدالعزیز زاهدانی و مولوی قمرالدین ملازایی اشاره کرد.(1) پس از این سفر، کاروان های دیگری از طلاب شرق کشور به سوی هند و پاکستان رهسپار شدند و بعد از بازگشت به مناطق خود حامل اندیشه دیوبند از دیار هند و پاکستان بودند و تا به حال بسیاری از مناطق را تحت تأثیر اندیشه وارداتی خود قرار داده اند.

ایران اسلامی از اندیشه دیوبندی مماتی هم بی بهره نشد. افرادی همچون ملا عبدالواحد سیدزاده، که از مریدان و شاگردان حسین علی الوانی بود، با شرکت در درس تفسیر حسین علی شدیداً از اندیشه های وی تأثیر پذیرفتند و در ترویج اندیشه های دیوبندیان مماتی فعالیت های بسیاری انجام دادند. ملا عبدالواحد سیدزاده به دستور حسین علی برای ارشاد اهالی شهر ملتانِ پنجاب دو سال به امر تبلیغ مشغول شد و در آن منطقه تأثیراتی بر جای گذاشت.(2) او کتابی با عنوان أحسن المقصود تألیف کرد که هم افق با تفکرات حسین علی و دیوبندیان مماتی بود. این کتاب در حال حاضر در بلوچستان ایران چندین بار تجدید چاپ شد و در دسترس عموم قرار گرفت.

سیدزاده در سال 1358 ه.ق. به کشورش ایران باز می گردد و بر دورکردن مردم بلوچستان از اموری که به زعم او امور شرکیه است همت می گمارد.(3) مولوی عبدالحکیم سیدزاده، فرزند عبدالواحد، درباره وضعیت مردم بلوچستان چنین می گوید:

حدود هفتاد و اندی سال پیش بسیاری از عادات و رسوم غیراسلامی بر بلوچستان مسلط بود و در آنجا صورت های مختلفی از شرک جلی یافت می شد که توجیه علمی آنها غیرممکن است، مانند عبادت، سجده و طواف قبور، نذر برای قبور بزرگان، چادرانداختن بر قبور، تعیین غذاهای مخصوص در روزهای مخصوص، التجا به ارواح خبیثه در دفع امراض، نام گذاری به نام های شرکی، مثل پیربخش، علی بخش و ... به طور عام رواج گرفته بود.(4)

در چنین وضعیتی مولانا سیدزاده مردم را به سوی دیوبندیه مماتی سوق می دهد و در سال 1358 ه.ق. مدرسه ای به نام عین العیون تأسیس می کند که پس از گذشت چندین سال از تأسیس آن به یکی از بزرگ ترین مراکز دینی اهل سنت در ایران تبدیل می شود.(5)

در اوایل دهه 1340 شمسی کاروانی از محصلان مدارس علمیه بلوچستان برای تکمیل تحصیلات عازم پاکستان می شوند. این گروه از طلاب، که حدود شصت نفر بودند، ابتدا به مدرسه تیدی شهر سکهر ایالت سند می روند و در نهایت از مدارس ایالت پنجاب فارغ التحصیل می شوند که همگی از دیوبندیان مماتی هستند. در حال حاضر، برخی از علمای شاخص در حال حاضر بلوچستان ایران از همین هیئت شصت نفره هستند.(6) یکی از تأثیرگذارترین این مدارس؛ مدرسه بدرالعلوم رحیم یارخان پنجاب به مدیریت عبدالغنی جاجروی بود. او در آن منطقه از مروّجان اندیشه مماتی حسین علی به شمار می رفت و به همین سبب بسیاری از مناطق شرق ایران از اندیشه دیوبندیان مماتی بهره برد و در حال حاضر در این مناطق این اندیشه در قالب تعلیم درس تفسیر قرآن ترویج می شود.

ص: 27


1- . خلیل احمد سهارنپوری، عقاید اهل سنت و الجماعت در رد وهابیت و بدعت، ص45.
2- . عبدالواحد سیدزاده، أحسن المقصود فی توحید المعبود، مقدمه عبدالحکیم سیدزاده، ص16.
3- . همان.
4- . همان، ص17.
5- . همان، ص18.
6- . http://sajadjilani.blogfa.com/post/72/ نگاهی-به-تاریخچه-دینی-گوهرکوه

منابع

1. قرآن کریم.

2. ابو المکرم بن عبد الجلیل (1421). دعوة الشیخ محمد بن عبد الوهاب بین مؤیدیها ومعارضیها فی شبه القارة الهندیة، ریاض: دار السلام للنشر والتوزیع، الطبعة الاولی.

3. اسعدی قاسمی، محمد عبیدالله (1420). دار العلوم دیوبند (مدرسة فکریة توجیهیة حرکة صلاحیة دعویة، مؤسسة تعلیمیة تربویة)، هند: آکادمیة شیخ الهند، جامعه دار العلوم دیوبند، الطبعة الاولی.

4. افغانی، شمس الدین (1416). جهود علماء الحنفیة فی إبطال عقائد القبوریة، ریاض: دار الصمیعی، الطبعة الاولی.

5. _____________ (1419). عداء الماتریدیة للعقیدة السلفیة الماتریدیة وموقفهم من توحید الأسماء والصفات، طائف: مکتبة الصدیق، الطبعة الثانیه.

6. آلوسی، نعمان بن محمود (1401). جلاء العینین فی محاکمة الأحمدین، قاهره: مطبعة المدنی.

7. بخاری، محمد بن اسماعیل (1422). صحیح بخاری، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر، دمشق: دار طوق النجاة، الطبعة الاولی.

8. بریلوی، احمد رضا (1427). حسام الحرمین علی منحر الکفر والمین، تحقیق: محمد أسلم رضا، لاهور: مؤسسة رضا و دار أهل السنة للطباعة والنشر، الطبعة الاولی.

9. پنج پیری، محمد طاهر (1421). نیل السائرین فی طبقات المفسرین، پاکستان: مکتبة الیمان و دار القرآن، الطبعة الثالثه.

10. _____________ (1427). البصائر للمتوسلین بأهل المقابر، پاکستان: مکتبة الیمان و دار القرآن.

11. _____________ (1427). ضیاء النور من احیاء السنة لدحض الفجور واماتة البدعة، پاکستان: مکتبة الیمان و دار القرآن.

12. تهانوی، اشرف علی (1411). نشر الطیب، مجلس صیانة المسلمین، الطبعة الاولی.

13. _____________ (1431). امداد الفتاوی (بترتیب جدید مفتی محمد شفیع صاحب)، کراچی: مکتبة دار العلوم.

14. _____________ (بی تا). حفظ الایمان مع بسط البنان وتغییر العنوان، کراچی: قدیمی کتب خانه.

15. جاجروی، عبدالغنی (1391). گزیده مقدمه کتاب التوحید، سبزوار: انتشارات نگین کویر، چاپ اول.

16. جعفریان، رسول (1387). «احمد سرهندی و رابطه شیعیان خراسان و هندوستان»، پیام بهارستان، ش1 و 2، ص62-67.

17. جمالی، جواد (1390). افراط گرایی در پاکستان (مبانی، عملکرد و چشم انداز)، تهران: نشر مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، چاپ اول.

18. چابهاری، عبدالرحمن (بی­تا). مقدمه عقاید اهل سنت و جماعت در رد وهابیت و بدعت، بی­جا.

19. حسنی طالبی، عبد الحیّ (1403). الثقافة الاسلامیة فی الهند، دمشق: مطبوعات مجمع اللغة العربیة، الطبعة الثانیة.

20. _________________ (1420). الاعلام بمن فی تاریخ الهند من الأعلام المسمی بنزهة الخواطر وبهجة المسامع والنواظر، بیروت: دار ابن حزم، الطبعة الاولی.

21. حسینی بنوری، محمد یوسف (بی­تا). تکملة البنوری لفقه أهل العراق للکوثری، المکتبة الأزهریة للتراث، قاهره.

22. خامنه ای، سید علی (1347). مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان، تهران: انتشارات آسیا.

23. داجوی، حمدالله (1433). البصائر لمنکری التوسل بأهل المقابر، پیشاور: مظهری کتب خانه.

24. دامنی، عبدالعلی (1393). بلوچستان در آیینه تاریخ، تهران: نشر احسان، چاپ اول.

25. دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی (1389). پاکستان، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ دوم.

26. دهقانیان، محمدحسین (1389). «پاکستان و نبود یکپارچگی سرزمینی»، کتاب آسیا (5) (ویژه مسائل پاکستان)، تهران: نشر مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، چاپ اول.

27. دهلوی، احمد بن عبد الرحیم (1352). الخیر الکثیر، پریس بجنور: المجلس العلمی.

28. __________________ (1355). التفهیمات الالهیة، هند: المجلس العلمی.

29. __________________ (1426). حجة الله البالغة، تحقیق: سید سابق، بیروت: دار الجیل، الطبعة الاولی.

30. __________________ (بی تا). إزالة الخفاء عن خلافة الخلفاء، تحقیق: سید جمال الدین هروی، در: www.aqeedeh.com.

31. __________________

(بی تا). البلاغ المبین، لاهور: المکتبة السلفیة.

32. __________________ (بی­تا). تحفة الموحّدین، ترجمه مولانا رحیم بخش دهلوی، لاهور: المکتبة السلفیة.

33. __________________

(بی تا). عقد الجید فی أحکام الاجتهاد والتقلید، تحقیق: محب الدین الخطیب، قاهره: المطبعة السلفیة.

34. __________________ (بی تا). مصفی به حاشیه مسوّی، دهلی: نشر فاروقی.

ص: 28

1. دهلوی، عبدالعزیز (1373). مختصر التحفة الاثنی عشریة، تهذیب و اختصار: محمود شکری آلوسی، تحقیق: محب الدین خطیب، قاهره: المطبعة السلفیة.

2. ____________ (بی تا). فتاوی عزیزی، کویته پاکستان: دار الاشاعة العربیة.

3. رب نواز طاهر (بی تا). نقوش جهنگوی، کراچی: مکتبة خلافت راشده.

4. الرحمن، سید طالب (1419). الدیوبندیة تعریفها عقائدها، ریاض: دار الصمیعی للنشر والتوزیع، الطبعة الاولی.

5. الرحمن، عبد الوهاب خلیل (1406). الدعوة السلفیة فی شبه القارة الهندیة وأثرها فی مقاومة الانحرافات الدینیة، رساله ماجستر جامعه أم القری.

6. رشید، احمد (1379). طالبان: اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید، ترجمه: اسدالله شفایی و صادق باقری، تهران: نشر دانش هستی، چاپ اول.

7. _______ (1382). طالبان: زنان، تجارت مافیا و پروژه عظیم نفت در آسیای مرکزی، ترجمه: نجله خندق، تهران: نشر بقعه، چاپ اول.

8. _______ (1383). کابوس طالبان، ترجمه: گیلدا ایروانلو، تهران: نشر هوای رضا، چاپ اول.

9. رضوی، سید مرتضی (بی تا). صفحة عن آل سعود الوهابیین وآراء علماء السنّة فی الوهابیة، بی جا.

10. ساداتی، احمد محمود (بی تا). تاریخ المسلمین فی شبه القارة الهندیة وحضارتهم، قاهره: مکتبة الأدب.

11. سجادی، سید عبدالقیوم (1388). گفتمان جهانی شدن و اسلام سیاسی در افغانستان پساطالبان، قم: سازمان انتشارات دانشگاه مفید، چاپ اول.

12. سرافراز، محمد (1429). حرکة طالبان من النشوء إلی السقوط، بیروت: دار المیزان، الطبعة الاولی.

13. سرهندی، احمد (1877). مکتوبات امام ربانی، لکنهو: بی نا.

14. سلمان، محمد بن عبدالله (بی تا). دعوة محمد بن عبد الوهاب وأثرها فی العالم الاسلامی، بی جا: بی نا.

15. سهارنپوری، خلیل احمد (1427). المهنّد علی المفنّد، تحقیق: السید طالب الرحمن، ریاض: جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة، الطبعة الاولی.

16. ________________

(بی تا). عقائد اهل سنت و الجماعت در رد وهابیت و بدعت، مقدمه و ترجمه: عبدالرحمن سربازی، بی جا: بی نا.

17. سیدزاده، عبد الواحد (بی تا). أحسن المقصود فی توحید المعبود، تحقیق: عبدالحکیم سیدزاده، گُشتِ سراوان: الطبعة السابعة.

18. شمس، محمد عزیز؛ العمران، علی بن محمد (1422). الجامع لسیرة شیخ الاسلام ابن تیمیة، مکه: دار عالم الفوائد للنشر والتوزیع، الطبعة الثانیه.

19. طیب، محمد (1430). علماء دیوبند عقیدةً ومنهجاً، دیوبند: نشر دانشگاه اسلامی دارالعلوم، الطبعة الثانیه.

20. عثمانی، محمود اشرف (بی تا). عقیده امامت و حدیث غدیر، ترجمه: عمر علی دوست، در: www.aqeedeh.com.

21. عفّانی، سید بن حسین (بی تا). زهر البساتین من مواقف العلماء والربانیین، قاهره: دار العفانی.

22. علی، عبدالرحیم (2005). حلف الارهاب تنظیم القاعدة من عبدالله عزام إلی أیمن الظواهری، قاهره: مرکز المحروسة للنشر والخدمات الصحفیة والمعلومات، الطبعة الثانیه.

23. علی زاده موسوی، سید مهدی (1391). نقد وهابیت و سلفی گری، قم: دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، چاپ اول.

24. عماد، عبد الغنی (2013). الحرکات الاسلامیة فی الوطن العربی، بیروت: مرکز دراسات الوحدة العربیة، الطبعة الاولی.

25. غلام الله خان (بی تا). تفسیر جواهر القرآن از افادات حضرت مولانا حسین علی، راولپندی: کتب خانه رشیدیه.

26. غماری، احمد بن محمد بن صدیق (1389). علی بن ابی طالب إمام العارفین أو البرهان الجلی فی تحقیق انتساب الصوفیة إلی علی، تحقیق: أحمد محمد مرسی، قاهره: مطبعة السعادة، الطبعة الاولی.

27. فاروقی، ضیاء الرحمن (1995). تاریخی دستاویز، جهنگ: نشر سپاه صحابه، چاپ دوم.

28. فریوائی، عبد الرحمن بن عبد الجبار (1415). «شیخ الاسلام ابن تیمیة علومه ومعارفه فی شبه القارة الهندیة»، مجلة البحوث الاسلامیة، الرئاسة العامة لادارات البحوث العلمیة، ش42، ص163-190.

29. فسنک (1398). مفتاح کنوز السنة، تعریب: محمّد فؤاد باقی، مقدّمه: محمّد رشید رضا و احمد شاکر، إدارة ترجمان السنة، لاهور.

30. فلاح، رحمت الله (1390). جریان های اسلامی در آسیای مرکزی، تحولات و چشم اندازها، تهران: نشر مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، چاپ اول.

31. قنّوجی بخاری، محمد صدیق خان بن حسن (1423). أبجد العلوم، بیروت: دار ابن حزم، الطبعة الاولی.

32. کامنیز، دیوید (1393). وهابیت و عربستان سعودی، ترجمه: مجتبی فاضلی، تهران: نشر پژوهشگاه فرهنگ و ارتباطات.

ص: 29

1. کتانی، محمد عبد الحی (1982). فهرس الفهارس والأثبات ومعجم المعاجم والمشیخات والمسلسلات، تحقیق: إحسان عباس، بیروت: دار الغرب الاسلامی، الطبعة الثانیه.

2. کشمیری، محمد انورشاه (1426). فیض الباری علی صحیح البخاری، تحقیق: محمد بدر عالم المیرتهی، بیروت: دار الکتب العلمیة، الطبعة الاولی.

3. گنگوهی، رشید احمد (بی تا). فتاوی رشیدیه مبوّب بطرز جدید، کراچی: دار الاشاعت.

4. ماه پیشانیان، مهسا (1389). «مقدمه ای بر الگوهای بی ثباتی و درگیری در پاکستان»، کتاب آسیا (5) (ویژه مسائل پاکستان)، تهران: نشر مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، چاپ اول.

5. محمد المصری، جمیل عبدالله (1406). حاضر العالم الاسلامی، سعودی: کلیة الدعوة وأصول الدین، الطبعة الاولی.

6. محمد خیر بن رمضان بن اسماعیل یوسف (1418). تکملة معجم المؤلفین، بیروت: دار ابن حزم للطباعة والنشر والتوزیع، الطبعة الاولی.

7. محمدی، علی (1389). «افراط گرایی در پاکستان، علل و پیامدها»، کتاب آسیا (5) (ویژه مسائل پاکستان)، تهران: نشر مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، چاپ اول.

8. مدنی، حسین احمد (بی تا). الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب، دیوبند: کتاب خانه امدادیه.

9. مقبول احمد، صلاح الدین (1416). دعوة شیخ الاسلام ابن تیمیة وأثرها علی الحرکات الاسلامیة المعاصرة وموقف الخصوم منها، کویت: دار ابن الاثیر، الطبعة الثانیه.

10. الممدوح، محمود سعید بن محمد (1425). غایة التجیل وترک القطع فی التفضیل، ابوظبی: مکتبة الفقیه، الطبعة الاولی.

11. موثقی، احمد (1389). جنبش های اسلامی معاصر، تهران: سازمان مطالعه و تدوین علوم انسانی دانشگاه ها، چاپ یازدهم.

12. مودودی، ابوالأعلی (1386). موجز تاریخ تجدید الدین واحیائه وواقع المسلمین وسبیل النهوض بهم، لبنان: دار الفکر الحدیث، الطبعة الثانیه.

13. ناظمیان فرد، علی (1390). «دارالعلوم دیوبند، زمینه ها و راهبردها»، در: فصل نامه مطالعات شبه قاره، س3، ش9، ص129-148.

14. ندوی، ابوالحسن (1381). آنگاه که نسیم ایمان وزید، ترجمه: محمد ابراهیم دامنی، تهران: نشر صدیقی.

15. _________________ (1406). إذا هبت ریح الایمان، بیروت: مؤسسة الرسالة، چاپ دهم.

16. _________________ (1414). الامام سرهندی حیاته وأعماله، کویت: دار القلم، الطبعة الثانیة.

17. _________________ (1420). المسلمون فی الهند، دمشق: دار ابن کثیر، الطبعة الاولی.

18. _________________ (1422). محاضرات إسلامیة فی الفکر والدعوة، تحقیق: سید عبد الماجد الغوری، دمشق- بیروت: دار ابن کثیر، الطبعة الاولی.

19. ندوی، مسعود (بی تا). تاریخ الدعوة الاسلامیة فی الهند، بیروت: دار العربیة.

20. نعمانی، محمد منظور (1400). دعایات مکثفة ضد الشیخ محمد بن عبد الوهاب، لکنهو: مکتبة الفرقان.

21. نمر، عبد المنعم (1378). تاریخ الاسلام فی الهند، بی جا: دار العهد، الطبعة الاولی.

22. نهرو، جواهر لعل (1386). نگاهی به تاریخ جهان، ترجمه: محمود تفضلی، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ سیزدهم.

23. نیشابوری، مسلم بن حجاج (بی تا). صحیح مسلم، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، بیروت: دار احیاء التراث العربی.

الهی ظهیر، احسان (1403). البریلویة عقائد وتاریخ، لاهور: اداره ترجمان السنّة، الطبعة الاولی.

ص: 30

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109