فضیلت حضرت زهرا علیها السلام بر حضرت مریم علیها السلام

مشخصات کتاب

فضیلت حضرت زهرا علیها السلام بر حضرت مریم علیها السلام

نويسنده: منتظری، حسینعلی

زبان: فارسی

ناشر: [بی نا] - [بی جا] - [بی جا]

نوع: مقاله

ص: 1

مقدمه

بسمه تعالى

اين نوشتار، پاسخ مكتوبى است به پرسشى در رابطه با شخصيت و جايگاه معنوى حضرت فاطمه زهرا عليها السلام كه توسط حضرت آيت الله العظمى منتظرى (ره) تدوين گرديده و به جويندگان و ره پويان حقيقت تقديم مى شود.

ص: 2

«سؤال»: با توجه به آيۀ شريفه: «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ (1) »، چه دليلى بر فضيلت حضرت زهرا عليها السلام بر حضرت مريم عليها السلام وجود دارد؟

«جواب»: در آيۀ شريفۀ 42 از سورۀ آل عمران كه مى فرمايد: «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ (2) »؛ «و [اى پيامبر! به ياد آور] زمانى را كه ملائكه به مريم گفتند: همانا خداوند تو را برگزيد و پاك نمود و بر زنان جهانيان

ص: 3


1- سوره 3 - آیه 42
2- سوره 3 - آیه 42

برگزيد»، كلمۀ «اصطفاء» دو بار ذكر شده است. «اصطفاء» به معناى برگزيدن، اختيار و انتخاب كردن است. «اصطفاء» اوّل كه بدون قيد ذكر شده، دلالت مى كند بر اين كه خداوند حضرت مريم عليها السلام را برگزيد، اما اين كه براى چه كارى برگزيد، اشاره اى به آن نشده است. مطابق روايتى كه در تفاسير شيعه ذيل آيۀ فوق از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام نقل شده است، «اصطفاء» و برگزيده شدن حضرت مريم براى اين بوده كه صلاحيت داشته باشد از ذرّيۀ صالح پيامبران باشد.

بنابراين ذكر «اصطفاء» به طور مطلق بر تفضيل حضرت مريم عليها السلام بر حضرت فاطمه عليها السلام دلالت نمى كند، زيرا مفاد اين جمله بيش از اين نيست كه خداوند، حضرت مريم عليها السلام را برگزيده است؛ حال براى ذرّيۀ صالح پيامبران بودن، يا براى عبادت و يا براى تولّد

ص: 4

حضرت مسيح عليه السلام؛ و در هر صورت اين برگزيدگى مستلزم برگزيده نبودن غير او نيست و در حقيقت اثبات شىء ملازم يا به معناى نفى غير آن نمى باشد.

عمدۀ سؤال مى تواند دربارۀ «اصطفاء» كه در جملۀ دوّم است باشد كه مى فرمايد: «وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ (1) »، كه ظاهر «الْعَالَمِينَ» عام است و شامل همۀ زنان در همۀ زمان ها و از جمله زمان حضرت زهرا عليها السلام نيز مى گردد. بسيارى از مفسّرين در اين جا، «الْعَالَمِينَ» را به معناى عالَم زمان حضرت مريم عليها السلام معنا كرده اند و بعضى روايات نيز شاهد آن مى باشد. يعنى خداوند، مريم عليها السلام را بر زنان عالم زمان خود وى برگزيد.

مؤيّد اين احتمال، نمونه آياتى است كه بر تفضيل بنى اسرائيل بر «العالمين» تأكيد مى فرمايد؛ از جمله: «يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي (2)

ص: 5


1- سوره 3 - آیه 42
2- سوره 2 - آیه 47

فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ (1) »؛(2)- سورۀ آل عمران (3)، آيۀ 110.(3) «اى بنى اسرائيل! به ياد آوريد نعمت مرا كه به شما انعام كردم و اين كه شما را بر جهانيان برترى دادم». اگر «الْعَالَمِينَ» را در اين آيه به معناى همۀ زمان ها بدانيم شامل زمان پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نيز مى شود، در صورتى كه هيچ كس از مسلمانان قائل به تفضيل بنى اسرائيل بر مسلمانان نشده است؛ علاوه بر اين كه از آيات قرآن كريم هم فضيلت امت پيامبراكرم صلى الله عليه و آله بر ساير امت ها فهميده مى شود؛ از جمله: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ...»؛ (4) (2)«شما براى مردم بهترين امت مى باشيد زيرا امر به معروف و نهى از منكر مى كنيد و به خداوند ايمان

ص: 6


1- سوره 2 - آیه 47
2- - سورۀ بقره
3- ، آيۀ 47.
4- سوره 3 - آیه 110

مى آوريد...» و «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً (1) »؛(2)- الدرّالمنثور، ج 2، ص 62.(3) «و اين چنين شما را امت وسط [متعادل] قرار داديم تا شاهد و گواه بر مردم باشيد و رسول نيز بر شما شاهد و گواه باشد». گرچه مطابق بعضى روايات كه در تفسير الدرّالمنثور(2) نقل شده، مخاطب آيۀ اوّل اهل البيت عليهم السلام دانسته شده است، اما به عقيدۀ ما مخاطب در آيه امت اسلامى مى باشد و روايتى كه مصداق آن را اهل البيت عليهم السلام برشمرده، از باب جرى و تطبيق مى باشد، يعنى بر مصداق اكمل و اتمّ تطبيق شده است.(4)

ص: 7


1- سوره 2 - آیه 143
2- - سورۀ بقره
3- ، آيۀ 143.
4- - ر. ك: دراسات فى ولاية الفقيه و فقه الدولة الاسلاميه، ج 2، ص 226.

بر فرض اين كه «الْعَالَمِينَ» - با توجه به اين كه جمع محلّى به الف و لام و مفيد عموم است - بر همۀ زمان ها دلالت نمايد، بايد گفت: همان گونه كه در تفسير «الميزان» نيز آمده است، كلمۀ «اصطفاء» اگر با حرف «على» استعمال شود به معناى نوعى تقدّم دربارۀ شخص مورد «اصطفاء» است و هيچ گاه تقدّم مطلق را آن هم در تمام صفات حسنه بر تمامى افراد در همۀ زمان ها نمى فهماند. در آيۀ مورد بحث جهت تقدّم حضرت مريم عليها السلام به طور صريح ذكر نشده است، اما آيات ديگر امتيازات حضرت مريم عليها السلام را ذكر مى كند و مى فرمايد: «إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكِ...»؛ (1) (2)«[و اى پيامبر! به ياد آور] زمانى را كه ملائكه گفتند: اى مريم! همانا خداوند به تو بشارت مى دهد كه...» و «وَ الَّتِي أَحْصَنَتْ (3)

ص: 8


1- سوره 3 - آیه 45
2- - سورۀ آل عمران (3)، آيۀ 45.
3- سوره 21 - آیه 91

فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمِينَ»؛ (1) (2) «و او [مريم] كه فرج خود را [از فحشا] حفظ كرد و ما از روح خود در آن دميديم و او و پسرش را نشانه و دليل جهانيان قرار داديم». و «وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ (3) »؛(4) «و مريم دختر عمران كه فرج خود را [از فحشا] حفظ كرده سپس ما از روح خود در آن دميديم و كلمات و كتب پروردگارش را تصديق نمود و از عبادت و اطاعت كنندگان بود». از اين آيات فهميده مى شود وجه تقدّم و اصطفاء حضرت مريم عليها السلام بر ساير زنان عالم، ويژگى او در حامله شدن به حضرت عيسى عليه السلام بدون شوهر است؛

ص: 9


1- سوره 21 - آیه 91
2- - سورۀ انبياء (21)، آيۀ 91.
3- سوره 66 - آیه 12
4- - سورۀ تحريم (66)، آيۀ 12.

اما ساير صفات ايشان نظير پاكدامنى و تصديق كلمات و كتب الهى و عبادت خدا و محدّث بودن، اختصاصى به ايشان نداشته و در غير آن حضرت نيز ديده مى شود. آنچه از مختصّات ايشان به شمار مى آيد، حمل بدون شوهر، آن هم به فرزندى همچون عيسى عليه السلام است و از همين جهت بر تمام زنان عالم تقدّم يافته است. از همين روست كه در آيۀ شريفه تعبير به «من بين العالمين» نشده تا دلالت بر تقدّم مطلق و افضليت حضرت مريم عليها السلام بر همۀ زنان عالم در همۀ اعصار نمايد، بلكه تعبير به «وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ» (1) آمده است كه تنها مفيد نوعى از تقدّم است.

بر اين اساس رواياتى كه بر افضل بودن حضرت فاطمه عليها السلام دلالت مى كند با ظاهر آيۀ شريفۀ فوق منافاتى ندارد. علاوه بر همۀ آنچه گفته شد مى توان گفت: اساساً «عالم» به معناى «ما يعلم به» يعنى علامت است و ظهور

ص: 10


1- سوره 3 - آیه 42

در علامت بالفعل دارد نه علامت بالقوه، و بنابر اين كلمۀ «الْعَالَمِينَ» در آيه، عالم هاى طبيعى موجود در زمان هاى پس از زمان حضرت مريم را كه زمانش فرا نرسيده بوده و عالم و علامت بالفعل نسبت به آن زمان بشمار نمى رود شامل نمى شود، مؤيد اين مطلب روايت سوّمى است كه در دستۀ دوّم به آن اشاره خواهد شد. اين

روايات دالّ بر افضل بودن حضرت فاطمه عليها السلام را مى توان به چند دسته تقسيم نمود:

ص: 11

دستۀ اوّل:

رواياتى است كه از طريق شيعه و سنّى از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است مبنى بر اين كه حضرت فاطمه عليها السلام «پارۀ تن» پيامبر، يا «نور چشم» و «ثمرۀ قلب» و يا «روح» آن حضرت است و يا «هر آنچه او را راضى و خوشحال كرد مرا خوشحال مى كند و هر آنچه او را ناراحت كرد مرا ناراحت مى كند»، و يا اين كه «رضايت فاطمه عليها السلام موجب رضايت خداوند و غضب او موجب غضب خداوند مى گردد». اين روايات، علاوه بر كتب شيعه در كتاب هاى اهل سنّت نيز نقل شده است؛ از جمله:

1 - پيامبراكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «ان اللّه يغضب لغضب

ص: 12

فاطمة و يرضى لرضاها»؛(1)«همانا خداوند با غضب فاطمه غضب مى كند و با رضايت او راضى مى شود».

اين روايت به روشنى بر عصمت آن حضرت و نيز حجيّت قول و فعل و تقرير آن حضرت و بر وجوب اطاعت از ايشان دلالت دارد.

2 - ابن ابى وقّاص مى گويد كه از پيامبرخدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: «فاطمة بضعة منّي، من سرّها فقد سرّني و من ساءها فقد ساءني، فاطمة أعزّ الناس علىّ»؛ (2)«فاطمه پارۀ جان من است، هر كس او را شاد نمود مرا شاد كرده است و هر كس او را ناراحت نمود مرا ناراحت كرده است. فاطمه عزيزترين مردم است نزد من».

3 - در روايت ديگرى آمده است: «... ثمّ التفت (رسول اللّه)

ص: 13


1- - بحارالانوار، ج 43، باب 3، روايات 2 و 4 و 8 و 11 و 26، از طرق متعدد اهل سنّت.
2- - همان، ح 17.

إلى علىّ عليه السلام فقال: يا علىّ! إنّ فاطمة بضعة منّي و هي نور عيني و ثمرة فؤادي؛ يسوؤني ما ساءها و يسرّني ما سرّها...»؛(1)«سپس پيامبر صلى الله عليه و آله رو به على عليه السلام كرد و فرمود: اى على! همانا فاطمه پارۀ جان من و نور چشم و ميوۀ دل من است؛ هر كس او را ناراحت كرد مرا ناراحت كرده است و هر كس او را شاد نمود مرا شاد كرده است».

4 - در «صحيح بخارى» از مسور بن مخرمه از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمودند: «فاطمة بضعة منّي؛ فمن أغضبها فقد أغضبنى»؛(2)«فاطمه پارۀ جان من است، هر كس او را غضبناك نمود همانا مرا غضبناك كرده است».

5 - و در روايت جابر از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله آمده است: «فمن آذاها فقد آذاني و من آذاني فقد آذى اللّه»؛ (3)«پس

ص: 14


1- - همان، ح 20.
2- - بحارالانوار، ج 43، ص 39.
3- - همان.

هر كس او را اذيت كرد مرا اذيت كرده است و هر كس مرا اذيت كند همانا خداوند را اذيت كرده است».

6 - و در «صحيح مسلم» و «حلية الاولياء» ابونعيم آمده است: «إنّما فاطمة ابنتي بضعة منّي يريبني ما أرابها و يؤذيني ما آذاها»؛(1)«همانا فاطمه دختر من، پارۀ جان من است؛ هر چه او را ناراحت كرد مرا ناراحت كرده است و هر چه او را اذيت كرد مرا اذيت كرده است».

7 - در «مستدرك» حاكم و «حلية الاولياء» ابونعيم آمده است كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «إنّما فاطمة شجنة منّي؛ يقبضني ما يقبضها و يبسطني ما يبسطها»؛(2)«همانا فاطمه جزئى از من است، هر آنچه او را نگران كند مرا نگران كرده است و هر آنچه او را خوشحال كند مرا

ص: 15


1- - همان.
2- 2 - همان.

خوشحال كرده است».

«شجنه» به شاخۀ درختى گويند كه به درخت پيچيده شده باشد.

8 - در كتاب ابى اسحاق ثعلبى از مجاهد نقل شده است كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در حالى كه دست حضرت فاطمه عليها السلام را گرفته بودند، فرمودند: «من عرف هذه فقد عرفها و من لم يعرفها فهي فاطمة بنت محمّد، و هي بضعة منّي و هي قلبي الذي بين جنبيّ؛ فمن آذاها فقد آذاني و من آذاني فقد آذى اللّه...»؛(1)«هر كس او را [فاطمه] مى شناسد كه مى شناسد و هر كس نمى شناسد، او دختر محمّد و پارۀ جان من و قلب من است كه در بدنم مى باشد، پس هر كس او را اذيت كند مرا اذيت كرده است و هر كس مرا اذيت كند، همانا خدا را اذيت كرده است».

ص: 16


1- - همان، ص 54.

و در نقل ديگر از مجاهد آمده است: «هي قلبي و روحي الّتي بين جنبيّ».(1)تعبير پيامبراكرم صلى الله عليه و آله چه «قلبى و روحى» و يا فقط «قلبى» باشد در مقصود تفاوتى نمى كند، زيرا مقصود از قلب نيز همان روح است كه مدبّر بدن است، و بر حسب مراتبى كه دارد اسامى گوناگون بر آن اطلاق مى گردد. بنابراين تعبير پيامبر صلى الله عليه و آله در اين روايت نظير آيۀ شريفۀ:

«أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ» (2) مى باشد كه بر حضرت على عليه السلام تطبيق شده است و بسا از اين روايات و تعبيرات آنها استفاده مى شود: پيامبرى كه از پيامبران گذشته افضل است، «نور چشم»، «پارۀ جان»، «ثمرۀ قلب»، «روح» و «قلب» او نيز افضل از آنان مى باشد؛ و به طريق اولى از حضرت مريم عليها السلام نيز افضل خواهد بود.

ص: 17


1- - همان.
2- سوره 3 - آیه 61

دستۀ دوّم:

رواياتى است كه در آن ها به فضيلت حضرت فاطمه عليها السلام نسبت به همۀ زنان عالم تصريح شده است؛ و در برخى از آن ها افضل بودن آن حضرت از حضرت مريم عليها السلام مورد تأكيد قرار گرفته است از جمله:

1 - از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: «الحسن والحسين خير أهل الأرض بعدي و بعد أبيهما، و امّهما أفضل نساء أهل الأرض»؛ (1)«حسن و حسين بهترين مردم روى زمين بعد از من و بعد از پدرشان مى باشند؛ و مادرشان بهترين زنان روى زمين است».

2 - ابن عباس از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه آن

ص: 18


1- - همان، ج 43، ص 20، باب 3، ح 5.

حضرت فرمود: «ابنتي فاطمة سيدة نساء العالمين»؛ (1)«دخترم فاطمه سيدۀ زنان جهانيان است».

3 - در روايت ديگرى كه بخشى از آن در روايت سوّم از دستۀ اوّل نقل شد، پيامبراكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايند: «إنّها سيدة نساء العالمين» فقيل يا رسول اللّه! أهى سيدة نساء عالمها؟ فقال صلى الله عليه و آله: «ذلك لمريم بنت عمران؛ فأمّا بنتي فاطمة فهي سيدة نساء العالمين من الأوّلين و الآخرين»؛(2)«همانا فاطمه سيدۀ زنان جهانيان است». سپس از رسول اللّه صلى الله عليه و آله سؤال شد: آيا فاطمه عليها السلام سيدۀ زنان زمان خودش مى باشد؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «سيدۀ زنان زمان خود مربوط به مريم دختر عمران است، اما دختر من فاطمه سيدۀ زنان جهانيان از اولين و آخرين مى باشد».

تعبير به «سيدة نساء العالمين» در روايت 25 همين

ص: 19


1- - همان، ح 13.
2- - همان، ص 24، ح 20.

باب نيز آمده است.

تعبير قرآن كريم در مورد حضرت مريم عليها السلام «اصطفاء» بود و تعبير پيامبراكرم صلى الله عليه و آله دربارۀ حضرت فاطمه عليها السلام «سيدة» است و ميان اين دو تعبير هيچ گونه تهافتى وجود ندارد، زيرا «اصطفاء» به معناى برگزيدگى است و از آن برترى مطلق فهميده نمى شود؛ به ويژه آن كه با حرف «على» همراه شده است. ولى تعبير «سيدة» تصريح در برترى مطلق است.

4 - در «خصال» صدوق آمده است: «فيما اوصى به النبى صلى الله عليه و آله: يا علىّ! إنّ اللّه تبارك و تعالى أشرف على الدّنيا فاختارنى منها على رجال العالمين؛ ثمّ اطلّع الثانية فاختارك على رجال العالمين بعدى، ثمّ اطّلع الثالثة فاختار الأئمة من ولدك على رجال العالمين بعدك، ثمّ اطّلع

ص: 20

الرابعة فاختار فاطمة على نساء العالمين»؛(1)«در آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله وصيت كرد آمده است: اى على! خداوند تبارك و تعالى بر دنيا نظر كرد و مرا از آن بر مردان جهانيان برگزيد، سپس نظر ديگرى كرد و تو را بر مردان جهانيان برگزيد؛ سپس نظر سوّمى نمود و امامان از اولاد تو را بر مردان جهانيان برگزيد؛ آنگاه نظر چهارمى نمود و فاطمه را بر زنان جهانيان برگزيد».

5 - در مسند ابى داود الطيالسى از عايشه از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: «يا فاطمة! اما ترضين أن تكونى سيدة نساء العالمين و سيدة نساء هذه الأمّة؟»؛(2)«اى فاطمه! آيا راضى هستى كه سيدۀ زنان جهانيان و سيدۀ زنان اين امت باشى»؟

6 - و در «فتح البارى شرح صحيح البخارى» آمده

ص: 21


1- - همان، ح 24.
2- - مسند ابى داود، ص 197.

است: «و للحاكم من حديث حذيفة إنّ رسول اللّه صلى الله عليه و آله أتاه ملك فبشّره أنّ فاطمة سيدة نساء العالمين»؛(1)«و در حديثى كه حاكم نيشابورى از حذيفه نقل كرده، آمده است: همانا ملكى نزد رسول اللّه صلى الله عليه و آله آمد و به او بشارت داد كه فاطمه سيدۀ زنان جهانيان است».

7 - همچنين در «مستدرك» حاكم نيشابورى آمده: «زكريا بن ابى زائد عن فراس عن الشعبى عن مسروق عن عائشة: انّ النبى صلى الله عليه و آله قال و هو فى مرضه الذى توفّى فيه: يا فاطمة! أ لاَترضين أن تكونى سيدة نساء العالمين و سيدة نساء هذه الاُمّة و سيّدة نساء المؤمنين؟»؛(2)«زكريا بن ابى زائد از فراس و او از شعبى و او از مسروق و او از عايشه نقل كرد، كه پيامبر صلى الله عليه و آله در مرضى كه منتهى به رحلت آن حضرت شد به فاطمه عليها السلام فرمودند: آيا راضى

ص: 22


1- - فتح البارى، ج 6، ص 340.
2- - المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 156.

نيستى كه سيدۀ زنان جهانيان و سيدۀ زنان اين امت و سيدۀ زنان مؤمنين باشى؟!» حاكم در ادامه مى نويسد: «هذا اسناد صحيح و لم يخرجاه هكذا» يعنى سند اين حديث، صحيح است و بخارى و مسلم آن را اين گونه نقل نكرده اند.

8 - در كتاب مناقب از كتاب قاضى ابو محمد كرخى روايت مفصّلى از حضرت امام صادق عليه السلام نقل شده كه در آن آمده است: پيامبراكرم صلى الله عليه و آله ضمن گفتگويى با حضرت فاطمه عليها السلام به او گفتند: «أنت منّى و أنا منك...»؛(1)«تو از من هستى و من از تو...»؛ و در ذيل آن خطاب به حضرت على عليه السلام گفتند: «يا علىّ! خير نساء العالمين أربع: مريم بنت عمران، خديجة بنت خويلد، فاطمه بنت محمّد و آسيه بنت مزاحم»؛ «اى على! بهترين زنان جهانيان چهار

ص: 23


1- - بحارالانوار، ج 43، ص 33.

نفر هستند: مريم دختر عمران، خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد و آسيه دختر مزاحم».

و در روايتى از مقاتل، ضحاك و عكرمه از ابن عباس آمده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «و أفضلهنّ فاطمة»؛ (1)«و افضل اين چهار زن فاطمه مى باشد»؛ و در «تاريخ بغداد» از حميد طويل و او از انس نقل كرده كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله فاطمه را بر تمام زنان عالم در دنيا و آخرت ترجيح داد؛ وى سپس مى گويد: عايشه و ديگران از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نقل كرده كه فرمود: «اى فاطمه! بشارت باد بر تو، زيرا خداوند تو را بر زنان عالم و بر زنان اسلام كه بهترين دين است فضيلت داد و برگزيد».(2)

ص: 24


1- - همان، ص 36.
2- - همان.

دستۀ سوّم:

رواياتى است كه در آن ها تصريح شده است كه حضرت زهرا عليها السلام سيدۀ زنان بهشت است، كه دلالت آن بر فضيلت آن حضرت بر حضرت مريم عليها السلام كاملاً واضح است. از جمله:

1 - حسن بن زياد العطار مى گويد: قلت لابى عبداللّه عليه السلام قول رسول اللّه صلى الله عليه و آله «فاطمة سيدة نساء أهل الجنة»؛ اسيّدة نساء عالمها؟ قال: «تاك مريم، و فاطمة سيدة نساء أهل الجنة من الأوّلين و الآخرين». فقلت: فقول رسول اللّه: «الحسن و الحسين سيّدا شباب أهل الجنة»؟ قال: «هما واللّه سيّدا شباب أهل الجنة من الأوّلين والآخرين»؛(1)«از امام صادق عليه السلام پرسيدم: مراد پيامبراكرم صلى الله عليه و آله كه فرمود: فاطمه سيدۀ زنان اهل بهشت

ص: 25


1- - همان، ج 43، ص 21، باب 3، ح 10.

است، آيا سيدۀ زمان فاطمه است؟ امام عليه السلام فرمودند: سيدۀ زمان خود مربوط است به مريم، ولى فاطمه سيدۀ زنان اهل بهشت از اولين و آخرين مى باشد. از امام پرسيدم: پس اين كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: حسن و حسين آقاى جوانان اهل بهشت هستند، يعنى چه؟ فرمود: به خدا قسم حسن و حسين نيز آقاى جوانان اهل بهشت از اولين و آخرين مى باشند».

2 - مجلسى رحمه الله در «بحار» مى گويد: بخارى و مسلم در دو كتاب «صحيح» خود و ابو السعادات در كتاب «فضائل العشرة» و ابوبكر شيبة در كتاب «أمالى» و ديلمى در كتاب «فردوس» نقل كرده اند كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «فاطمة سيّدة نساء أهل الجنة»؛ «فاطمه سيدۀ زنان اهل بهشت است». و ابو نعيم در كتاب «حلية

ص: 26

الاولياء» از جابر نقل مى كند كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «فاطمة سيّدة نساء يوم القيامة»؛ «فاطمه سيدۀ زنان روز قيامت است». و در «تاريخ بلاذرى» آمده است كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله به حضرت فاطمه عليها السلام فرمودند: «ألا ترضين أن تكونى سيّدة نساء أهل الجنة؟ فتبسّمت»؛(1)«آيا راضى نيستى كه سيدۀ زنان اهل بهشت باشى؟ پس حضرت فاطمه عليها السلام تبسّم كردند».

ص: 27


1- - همان، ص 36 و 37.

دستۀ چهارم:

رواياتى است كه بر برترى پيامبراكرم صلى الله عليه و آله و اهل بيت معصوم آن حضرت بر همۀ خلايق دلالت دارند.(1) همچنين كلينى رحمه الله در كافى رواياتى را نقل كرده است كه بر اين نكته دلالت دارند كه پس از ارتحال پيامبراكرم صلى الله عليه و آله، جبرئيل عليه السلام از سوى خداوند متعال بر حضرت فاطمه عليها السلام نازل مى شد و بر او حديث مى خواند و آن حضرت آن مطالب را بازگو كرده و حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مكتوب مى فرمود. و در نهايت در شكل مصحف فاطمه عليها السلام تدوين گرديد. مطابق اين روايات، در اين مصحف، حوادث آيندۀ جهان تا روز قيامت آمده است

ص: 28


1- - بحارالأنوار، ج 26، ص 361-367.

و نزد امام هر عصر نگهدارى مى شود.(1)

اين روايت ها بسا بر اين نكته دلالت مى نمايند كه آن حضرت مصدر بسيارى از علوم ائمه عليهم السلام بوده اند. علاوه بر اين كه بر اساس رواياتى ديگر، امامان عليهم السلام عالم به همۀ علوم ملائكه و پيامبران بوده اند.(2) و از اين دسته روايات نيز برترى پيامبراكرم صلى الله عليه و آله و اهل بيت معصوم آن حضرت بر ساير خلايق از جمله پيامبران قابل برداشت است.

بر همين دلالت است روايتى كه در «بصائر الدرجات» از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نقل شده، و نشان از ولايت پيامبر و اهل بيت او بر پيامبران دارد.(3) همچنين است روايتى از حضرت امام صادق عليه السلام كه فرمودند: «اگر خداوند متعال،

ص: 29


1- - كافى، ج 1، ص 239-242.
2- - همان، ص 255 و 256.
3- - بصائر الدرجات، ص 73.

اميرالمؤمنين عليه السلام را نيافريده بود، براى فاطمه عليها السلام از (زمان) آدم عليه السلام و هر آن كه پس از اوست، كفو و همانندى نمى بود.(1)

علاوه بر اين، بنابر نقل مرحوم علاّمه سيد شرف الدين در كتاب «النص والاجتهاد» عدّه اى از محققين اهل سنّت نيز تصريح كرده اند به افضل بودن حضرت زهرا عليها السلام بر حضرت مريم عليها السلام، از جمله:

1 - علاّمه نبهانى در كتاب خود به نام «الشرف المؤبّد» صفحۀ 59 در مقام ذكر فضائل حضرت فاطمه عليها السلام افضل بودن آن حضرت از حضرت مريم را از عده اى از علماى اهل سنّت نقل مى كند، از جمله: علاّمه التقى السبكى، جلال الدين سيوطى، البدر، زركشى، التقى

ص: 30


1- - كافى، ج 1، ص 461.

المقريزى، ابن ابى داود و المناوى.

همچنين علاّمه سيد احمد زينى دحلان مفتى شافعى در كتاب سيرۀ نبوى خود افضل بودن حضرت زهرا عليها السلام را در مقام ذكر تزويج آن حضرت با حضرت على عليه السلام از عده اى از اعلام شافعى نقل كرده است كه علاقه مندان مى توانند مراجعه كنند.(1)

2 - شبلنجى در «نورالابصار» مى نويسد: «فاطمة الزهراء أفضل من مريم بنت عمران»؛(2) «فاطمۀ زهرا از مريم دختر عمران افضل و برتر است».

3 - در «سبل السّلام» نوشتۀ محمد بن اسماعيل الكحلانى آمده است: «هى سيّدة نساء العالمين، تزوّجها

ص: 31


1- - النصّ والاجتهاد، ص 114.
2- - نور الابصار، ص 42.

على رضى اللّه عنه فى السّنة الثانية من الهجرة فى شهر رمضان»؛(1)«او سيدۀ زنان جهانيان است و على رضى اللّه عنه با او در سال دوّم هجرى در ماه رمضان ازدواج نمود».

4 - در كتاب «فقه السنّة» نيز مى خوانيم: «فهذه أشرف نساء العالمين...»؛(2) «پس او اشرف زنان جهانيان است...».

5 - در كتاب «السيدة فاطمة الزهراء» آمده: «إنّ فاطمة بنت رسول اللّه صلى الله عليه و آله أفضل نساء العالمين حتّى مريم ابنة عمران»؛ «همانا فاطمه دختر رسول اللّه صلى الله عليه و آله برترين زنان جهانيان است، حتى نسبت به مريم دختر عمران». و نيز وى نوشته: «ذهب الآلوسى فى تفسيره إلى أنّ فاطمة البتول أفضل النساء المتقدمات والمتأخّرات»؛ «2.

ص: 32


1- - سبل السلام، ج 3، ص 149.
2- - فقه السّنة، ج 2، ص 202.

و آلوسى در تفسير خود اين عقيده را اختيار كرده است كه فاطمۀ بتول افضل و برتر از تمام زنان پيشين و پسين جهان مى باشد».(1)

نظير همين مطالب و كلمات در منابع زير نيز آمده است:

«الاستيعاب» در حاشيۀ «الاصابة»، ج 4، ص 364؛ «حلية الاولياء»، ج 2، ص 42؛ «جالية الكدر فى شرح منظومة البرزنجى»، ص 202؛ «الانوار المحمديّة» النبهانى، ص 150؛ «مقتل الحسين» الخوارزمى، ج 1، ص 79؛ «مشكل الآثار»، ج 1، ص 48، 50 و 52؛ «ذخائر العقبى»، ص 42؛ «المعتصر من المختصر» الباجى، ج 2، ص 247؛ «تاريخ الاسلام» الذهبى، ج 2،

ص: 33


1- - السيّدة فاطمة الزهراء، ص 18 و 170.

ص 91؛ «نظم دررالسمطين»، ص 179؛ «طرح التثريب»، ج 1، ص 149؛ «الاصابة»، ج 4، ص 275؛ «وسيلة الآمال»، ص 8؛ «الثغور الباسعة» السيوطى، ص 14؛ «ينابيع المودّة»، ص 174؛ «مشارق الانوار» الخمراوى، ص 105؛ «اعلام النساء» عمر كحالة، ج 3، ص 1215؛ «رشفة المصادى»، ص 226؛ «كنز العمّال»، ج 13، ص 145؛ و....

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

رجب 1429 - تيرماه 1387

قم المقدسة - حسينعلى منتظرى

ص: 34

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109