سرشناسه:پوریزدی، رحمت، 1365-
عنوان و نام پديدآور:با کودکان کودکی کنید: گفتگوی صمیمانه با اهل بیت علیهم السلام در باره تربیت کودک/ رحمت پوریزدی.
مشخصات نشر:کرمان: مهرتا،1399.
مشخصات ظاهری:54ص.؛5/14×5/21س م.
شابک:978-622-974391-1
وضعیت فهرست نویسی:فیپا
یادداشت:کتابنامه:ص.54؛همچنین به صورت زیرنویس.
عنوان دیگر:گفتگوی صمیمانه با اهل بیت علیهم السلام در باره تربیت کودک.
موضوع:کودکان -- سرپرستی -- جنبه های مذهبی -- اسلام -- پرسش ها و پاسخ ها
موضوع:Child rearing -- Religious aspects -- Islam -- Questions and answers
رده بندی کنگره:BP253/4
رده بندی دیویی:297/644
شماره کتابشناسی ملی:7351593
وضعيت ركورد:فیپا
ص: 1
تقدیم به:
امام هادی (علیه السلام) و همه کودکان ایران زمین
ص: 2
با کودکان کودکی کنید
گفتگوی صمیمانه با اهل بیت(علیهم السلام) درباره تربیت کودک
رحمت پوریزدی
ص: 3
بسم الله الرحمن الرحیم
ص: 4
تصویر
ص: 5
تصویر
ص: 6
تصویر
ص: 7
ص: 8
بی گمان آنچه که والدین به دنبال آن هستند تربیت صحیح و سالم فرزندشان و نیز آگاهی از اندیشه و نظر رهبران دینی در این باره است. چرا که والدین خواستار سعادت و خوشبختی فرزند خویش هستند و از طرفی کامل و درست ترین نظر ها نزد کسانی است که از سرچشمه وحی الهی صحبت می کنند.
از این رو در این دفتر کوچک تربیت فرزند را از زمان قبل از بارداری تا هفت سالگی از نگاه اهل بیت (علیهم السلام) در قالب مصاحبه گرد آوری شد. به امید آنکه این گلبرگ کوچک منجر به آشنایی و عمل به فرمایشات پیشوایان دینی و نیز سر نخ هایی برای تحقیق و کنکاش بیش تر باشد. و از خوانندگان هوشیار و هوشمند خواستارم تا کاستی ها را بر بنده ببخشایند و صمیمانه منتظر نقد ها و پیشنهادهای سازنده هستم.
ryazdi1395@gmail.com
محرم/1399
الحمدلله رب العالمین
ص: 9
نباید چیزی شخص باایمان را از تشکیل خانواده بازدارد؛ {زیرا با ازدواج} امید می رود خداوند، فرزندی روزیِ او گردانَد که زمین را با {گفتن} «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» گران بها سازد.(1)
علاوه بر آن تشکیل خانواده مایه فزونی روزیِ شماست.(2)
ترک کند؛ چراکه وقتی انسان بمیرد و فرزندی نداشته باشد، نامش از میان می رود.(1)
و کسی خوشبخت است که نمیرد تا این که جانشینی از {نسل} خود را ببیند.(2)
3. من پنج سال است که از فرزند دار شدن، خودداری کرده ام و این، بدان جهت است که همسرم آن را ناخوش می دارد و می گوید: به خاطر کمیِ مال، پرورش آنان برای من سخت است. نظر شما چیست؟(3)
بچه دار شو؛ چراکه خداوند روزیِ آنان را می دهد.(4)
بله. همسری که امروز برای خویش انتخاب می کنید در حقیقت مادر فرزندان شما است و مادر نقش فراوانی در سعادت و شقاوت فرزند
ص: 11
دارد. ازاین رو هر زمان خواستید ازدواج کنید دو رکعت نماز بخوانید و خدا را سپاس بگوید و این دعا را بخوانید:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ فَقَدِّرْ لِي مِنَ النِّسَاءِ أَعَفَّهُنَّ فَرْجاً وَ أَحْفَظَهُنَّ لِي فِي نَفْسِهَا وَ فِي مَالِي وَ أَوْسَعَهُنَّ رِزْقاً وَ أَعْظَمَهُنَّ بَرَكَةً وَ قَدِّرْ لِي وَلَداً طَيِّباً تَجْعَلُهُ خَلَفاً صَالِحاً فِي حَيَاتِي وَ بَعْدَ مَمَاتِي؛
بار الها! من می خواهم ازدواج کنم. پس زنی برای من مقدّر کن که عفیف ترین آن ها و پُر برکت ترینِ آن ها باشد و برای من، فرزندی پاک مقدّر کن که او را جانشینی شایسته در زندگی ام و پس از مرگم قرار دهی».(1) نیز حضرت علی (علیه السلام) پس از شهادت حضرت زهرا Bدر گزینش همسر جدید تحقیق کردند و از خانواده ای شجاع همسری همچون ام البنین انتخاب کردند که نتیجه ی آن چهار فرزند شد که همگی در کربلا در رکاب امام حسین (علیه السلام) شهید شدند و یکی از آن فرزندان شجاع و وفادار حضرت ابوالفضل (علیه السلام) است.(2)
ص: 12
بله. با خانواده های شایسته ازدواج کنید؛ چراکه رگ و ریشه، تاثیرگذاراست.(1)
و برای نطفه های خود، بهترین{رَحِم ها} را برگزینید؛ چراکه زنان، فرزندانی همانند برادران و خواهران خود به دنیا می آورند.(2)
و سه چیز برای فرزند بر عهده پدر است: ٍ
«اخْتِيَارُهُ لِوَالِدَتِه» مادر خوب برای او برگزیدن، نام نیک بر او نهادن، و تلاش فراوان در تربیت او نمودن.(3) و حتی خوش اخلاقی، دلیل کرامت ریشه هاست.(4)
ص: 13
توصیه من این است که با دختران باکره و فرزند زا ازدواج کنید، نه با زنان نیکو و زیبا؛ ولی نازا؛ چراکه من روز قیامت، بر دیگر امت ها، به {فراوانی} شما می بالم.(1)
در این زمینه داستانی را نقل می کنم:
وقتی یوسف (علیه السلام) برادرش (بنیامین) را ملاقات کرد، به وی گفت: «ای برادر! چگونه توانستی پس از من، با زنان ازدواج کنی؟»
گفت: پدرم به من امر کرد و گفت: «إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَكُونَ لَكَ ذُرِّيَّةٌ تُثْقِلُ الْأَرْضَ بِالتَّسْبِيحِ فَافْعَلْ؛ اگر می توانی فرزندانی داشته باشی که با تسبیحِ خداوند، زمین را گران بها سازند، چنین کن».(2)
پسرها نعمت اند و دخترها نیکی. خداوند از نعمت ها سؤال می کند و بر نیکی ها پاداش می دهد.(3)
ص: 14
هرچند از مبارکیِ زن این است که فرزند نخست او، دختر باشد.(1) و دختران، دلسوز و مددکار و بابرکت اند(2)
در این زمینه داستانی را نقل می کنم:
شخصی فرزندی درراه داشت. ازاین رو، به امام هادی (علیه السلام) نوشت: من، فرزندی درراه دارم. از خدا بخواه که پسری روزی ام کند.
امام (علیه السلام) در پاسخ وی نوشت: «ِ رُبَّ ابْنَةٍ خَيْرٌ مِنْ ابْن؛ چه بسا دختری که از پسر بهتر باشد»؛ و برای او دختری زاده شد.(3)
فرزند ناشایست، شرافت را تباه و نیاکان را بدنام می کند.(1) و مایه رنج و شومی است.(2) و سخت ترین مصیبت ها ناشایستی نسل است.(3)
{اثر} درآمد حرام، در نسل آشکار می شود.(4)
همتای شیطان، فرزندی است که از مال حرام به وجود آید که {درواقع} از مشارکت شیطان، متولدشده است. اگر مال، حرام باشد، شیطان، همراه مرد خواهد بود تا این که آمیزش کند و نطفه اش با نطفه ی مرد می آمیزد و هر دو (نطفه) باهم آمیخته هستند و گاهی فرزند از یک نطفه آفریده می شود و گاهی از هر دو باهم.(5)
ص: 16
بله. به زنان باردارتان کُندُر نر(1) بدهید که اگر در شکم او پسر باشد، هوشمند، دانا و دلیر خارج می شود و اگر دختر باشد، خوش رو وخوش خُو می گردد و سَرین او بزرگ می شود و موردعلاقه شوهرش قرار می گیرد.(2) و نیز به زنان باردارتان «بِه» بدهید؛ که اخلاق فرزندانتان را نیکو می گردانَد.(3) و به زن در ماهی که زایمان می کند، خرما بدهید؛ چراکه فرزند او بردبار و پاک می شود.(4)
ص: 17
رُطَب(1)، باید نخستین چیزی باشد که زائو می خورد؛ چراکه خداوند متعال به مریم{پس از تولد مسیح} فرمود «وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا(2)؛ و تنه ی درخت خرما را به سوی خود تکان ده، بر تو خرمای تازه فرومی ریزد». و اگر رطب نبود هفت خرما از خرمای مدینه. اگر نبود، هفت خرما از خرمای شهرهایتان؛ چراکه خداوند می فرماید«به عزت و جلا
و عظمت و والایی جایگاهم، سوگند، زائو، روز زایمان رطب نمی خورَد، مگر این که فرزند او، پسر باشد یا دختر، بردبار خواهد شد.(3)
هرگاه بشارت فرزندی را به حضرت سجاد (علیه السلام) می دادند. ایشان نمی پرسید که پسر است یا دختر، اول می پرسیدند «آیا سالم و کامل
ص: 18
است؟» اگر سالم بود می فرمود: سپاس، خدایی را که از من، چیز ناقص و ناسالمی نیافرید.(1)
هنگام تبریک به خاطر فرزند دار شدن کسی چنین بگویید «از خدا می خواهم که او را با تو و پس از تو، جانشین{شایسته} تو قرار دهد؛ چراکه فرزند، جانشین پدر در زندگی و مرگ اوست».(2) و نیز چنین می توانید بگویید «سپاسگزار بخشنده اين نوزاد باش و خدا اين بخشيده را بر تو مبارك نمايد و او را به جوانى رساند و از نيكى او تو را برخوردار فرمايد».(3)
ص: 19
برای هر کس فرزندی زاده شود، باید در گوش راست او اذان نماز و در گوش چپ او اقامه بگوید؛ چراکه این کار، مایه ی ایمنی از شیطانِ رانده شده است.(1)
و این کار را پیش از بُریدن ناف انجام بده.(2) همچنان که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در گوش حسنین (علیهما السلام) اذان گفت و به چنین کاری سفارش فرمود.(3)
ص: 20
کام فرزندانتان را با خرما(1) بردارید. پیامبر
(صلی الله علیه و آله) با حسن و حسین (علیهما السلام) این گونه کرد.(2)
ونیز کام فرزندانتان را با تربت امام حسین (علیه السلام) بردارید؛ چراکه مایه ی ایمنی است.(3)
نخستین نیکیِ انسان به فرزندش، این است که نام نیک بر او نهد، پس هرکدام از شما باید نام نیک بر فرزندش بگذارد.(4)
بر فرزندانتان، پیش از آن که زاده شوند، نام بگذارید و اگر نمی دانید دخترند یا پسر، آنان را به نام هایی که هم برای پسر است وهم برای دختر، بنامید؛ چراکه فرزندان سقط شده ی شما اگر روز قیامت در حالی با شما ملاقات کنند که نام بر آن ها نگذاشته باشید، به پدر خود
ص: 21
می گوید: چرا بر من نام ننهادی؟ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) نیز محسن (فرزند سقط شده ی زهرا B) را پیش از آن که به دنیا بیایید، نام نهاده بود.(1) و هرگاه فرزندى برايمان به دنيا آيد تا يك هفته نامش را «محمد» مى گزاريم، پس ازآن، اگر خواستيم تغيير مى دهيم وگرنه همان نام را اختيار مى نماييم.(2)
نام نیک از چند جهت در انسان تأثیر می گذارد:
تأثیر در رفتار دیگران: نام هر انسان نمادی از او و بیانگر هویت و شخصیت او برای دیگران است.
اثر تلقینی: نام انسان بر چسبی است که از آغاز تا پایان عمر و حتی قیامت همراه انسان است و بر او اثر تلقینی دارد.
اثر انگیزشی: انسان به طور ناخودآگاه می خواهد با بزرگانی که نام او را از آن ها گرفته اند و هم نام اویند، همانند شود و خود را مشابه آنان سازد.(3)
ص: 22
به جهت پاک کردن او از موی{دورانِ} رَحِم است.(1)
و در روز هفتم انجام می شود.(2)
و فاطمه B سر دو فرزند خود (حسنین (علیهما السلام)را تراشید وهم وزن موی آنان نقره صدقه داد.(3)
هر نوزادی در گِرو{رهن} عقیقه است.(4)
نکاتی درباره عقیقه:
عقیقه باید گوسفند، گاو یا شتر باشد و حیوان دیگر کفایت نمی کند. مستحب است عقیقه را در روز هفتم تولد کودک بدهند و اگر فرزند بالغ شد و برایش عقیقه نداده باشند، مستحب است خودش عقیقه
ص: 23
را بدهد. در عقیقه می توانند گوشت خام یا پخته شده را تقسیم کنند یا بپزند و گروهی از مؤمنین را دعوت کنند و به آن ها غذا بدهند.(1)
و دعای عقیقه نیز مستحب است و آن این دعاست:
«اللَّهُمَّ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ وَ شَعْرُهَا بِشَعْرِهِ وَ جِلْدُهَا بِجِلْدِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لِفُلَانِ بْنِ فُلَانٍ{نام فرزند و پدر فرزند را بگویید؛ محمد پسر علی}؛
خدایا، گوشت این حیوان را در برابر گوشت او، خون آن را در برابر خون او، استخوان آن را در برابر استخوان او، موی آن را در برابر موی او و پوست آن را در برابر پوست او می دهم. خدایا، این قربانی را مایه حفظ و سلامت او قرار ده».(2)
ص: 24
روز هفتم{تولد}، فرزندانتان را ختنه کنید؛ چراکه مایه ی پاکیزگی بیشتر و رویش زودتر گوشت است و زمین، بول ختنه نشده را ناپسند می دارد.(1)
20. مدت زمان شیردهی نوزاد چه مقدار باید باشد؟
برای کودک، هیچ شیری بهتر از شیر مادرش نیست.(2)
قرآن کریم می فرماید «وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ؛ و مادرانی که بخواهند شیر دادن به فرزندانشان را کامل سازند، دو سال تمام شیرشان بدهند».(3)
و شیر خوردن، (حداقل) تا بیست ویک ماه است. پس هر چه کم شود، ستم بر کودک است.(4)
پس حداقل مدت شیر دادن 21 ماه و حداکثر آن 24 ماه است.
ص: 25
بله. برای شیر دادن، {دایه های شایسته را} گزینش کنید، همان گونه که برای ازدواج گزینش می کنید؛ چراکه شیر، طبیعت ها را تغییر می دهد.(1)
و باید دایه های پاکیزه و پُر عاطفه انتخاب کنید؛ زیرا شیر، {خصلت ها را} منتقل می کند.(2)
دایه هر ویژگی اخلاقی و رفتاری را که داشته باشد همان اخلاق نیز در کودک منتقل می شود.
معمولاً نوزاد را نزد پیامبر
(صلی الله علیه و آله) می آوردند تا برای خجستگی و مبارکی او، دعا کند یا بر او نام بگذارد. ایشان، او را می گرفت و به جهت تکریم خانواده اش، او را روی دامن خود می گذاشت. گاهی کودک به لباس ایشان بول می کرد و برخی کسانی که بول کردن
ص: 26
کودک را می دیدند، فریاد می کشیدند؛ ولی ایشان می فرمود: «لَا تُزْرِمُوا بِالصَّبِي»
بول کردن او را قطع نکنید. ازاین رو، او را رها می کردند تا بول او تمام شود. سپس دعا کردن برای او یا نام گذاری او را به پایان می برد و خانواده اش را به خاطر فرزندشان خیلی خوش حال می ساخت، {به گونه ای که} آنان مشاهده نمی کردند که ایشان از بول کردن کودکشان ناراحت شده باشد. سپس، وقتی آنان می رفتند، لباس خود را می شُست.(1)
برای تسکین و آرامش تو داستانی را نقل می کنم:
روزی جبرئیل نزد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و دراین باره چنین گفت:
«ای محمد! صبر کن، چراکه به زودی برای این قوم، پیروانی برانگیخته می شوند که هرگاه یکی از آنان گریه کند، گریه اش تا
ص: 27
هفت سالگی «لااله الاالله» است و وقتی از هفت سالگی گذشت، گریه اش تا بلوغ، َ «فَبُكَاؤُهُ اسْتِغْفَارٌ لِوَالِدَيْه»
آمرزش خواهی برای پدر و مادرش است و چون از بلوغ گذشت، هر کار نیکی که انجام دهد، به نفع پدر و مادرش باشد و هر کار ناشایستی که انجام دهد، به زیان آنان نباشد.(1)
هر کس وارد بازار شود و چیزی بخرد و آن را برای خانواده اش ببرد، مانند کسی است که صدقه ای را برای گروهی نیازمند می برد «وَ لْيَبْدَأْ بِالْإِنَاثِ قَبْلَ الذُّكُورِ» و باید پیش از پسران، از دختران آغاز کند؛ چراکه هر کس دخترکی{ از فرزندان خود} را شاد کند، گویا برده ای از فرزندان اسماعیل را آزادکرده است و هر کس چشمِ پسری را روشن کند، گویا از ترس خداوند گریسته است و هر کس از ترس خداوند بگِرید، خداوند، او را وارد بهشت های پُر نعمت می سازد.(2)
ص: 28
خیر. داستانی برایتان نقل می کنم:
روزی مردی در حضور پیامبر
(صلی الله علیه و آله) به خاطر عملی که فرزندش انجام داده بود از او عیب جویی کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:
«فرزندت تیری از تیرهای تیر دان توست».(1)
یعنی فرزندت پاره تن تو و ذخیره آینده توست و تو با توهین به شخصیت او، هم به خود ضربه می زنی و هم کسی را تضعیف و بی مقدار می کنی که در آینده به تو یاری خواهد رساند و پشتیبان تو خواهد بود و هر عمل نیکی که انجام دهد، تو نیز از ا جر و پاداش آن بهره مند خواهی شد.(2)
کسی که در کودکی نیاموزد، در بزرگ سالی پیش نمی افتد.(3) و حکایت کسی که در دوران کودکی می آموزد، ِ «كَالنَّقْشِ فِي الْحَجَرِ» همانند
ص: 29
نقش کَندن بر سنگ است و حکایت کسی که در بزرگ سالی می آموزد، همانند کسی است که بر آب می نویسد.(1) لقمان حکیم این چنین فرزندش را تشویق به علم آموزی می کرد: فرزندم! در روزها و شب ها و ساعات سهمی قرار ده که در آن علم و دانش بجویی، زیرا هیچ ازدست رفته ای همانند از دست رفتن علم و دانش نیست.(2)
حق فرزند این است که بدانی او از توست و با خوب و بدش در دنیا منسوب به توست «أَنَّكَ مَسْئُولٌ عَمَّا وُلِّيتَهُ مِنْ حُسْنِ الْأَدَبِ وَ الدَّلَالَةِ عَلَى رَبِّهِ وَ الْمَعُونَةِ لَهُ عَلَى طَاعَتِهِ فِيك» وتو درباره آنچه بر عهده ات است، یعنی: خوب تربیت کردن او، راه نمایی او به سوی خداوند، و کمک کردن به او در کار فرمان برداری از خداوند در حق تو و خودش، مسئولی و بر آن، هم پاداش می گیری و هم مجازات می شوی. پس در کار {تربیت} او، همانند کسی رفتار کن که در این دنیا با اثر نیکش در حق او کارش را می آراید و در آنچه میان تو و پروردگارت است، به خاطر انجام دادن درستِ آن و نتیجه ای که از آن می گیری، نزد او معذور است و نیرویی نیست، جز از خدا.(1) و نیز مهر ورزیدن به او، پرورش و آموزش وی و گذشت و پرده پوشی از خطاهای کودکانه وی و نرمش و کمک کردن به او است، زیرا آن سبب توبه است و مدارا و تحریک نکردن او نیز کوتاه ترین راه برای رشد او است.(2)
ص: 31
مهم ترین مواد آموزشی که برای هر کودکی لازم است چنین است:
الف: باورهای توحیدی؛
کسی که خردسالی را تربیت کند تا بگوید «لا اله الا الله»، خداوند از او حساب نمی کشد.(1)
ب: دوستی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و خاندانش (علیهم السلام)؛
فرزندانتان را بر سه ویژگی تربیت کنید: دوستیِ پیامبرتان، دوستی اهل بیت (علیهم السلام) او و خواندن قرآن.(2)
ج: واجبات، به ویژه نماز و روز؛
قرآن کریم می فرماید «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده تان را از آتش،
ص: 32
نگه دارید»(1) معنای آن چنین است که به آنان{خانواده} چیزهایی را بیاموزید که به وسیله آن از آتش، نجات یابند.(2)
د: قرآن؛
یکی از حق های فرزند بر پدر آن است که «يُعَلِّمَهُ الْقُرْآن» پدر قرآن را به او بیاموزد.(3) و کسی که پیش از بلوغ قرآن بخواند، به تحقیق، در کودکی به او حکمت داده شده است.(4) و حق فرزند بر پدر آن است که اگر دختر بود سوره نور را به او تعلیم دهد.(5) و به فرزندانتان سوره «یس» بیاموزید، زیرا این سوره، گل{باغ} قرآن است.(6)
ه: نوشتن؛
ص: 33
یکی از حق های فرزند بر پدر آن است که پدر نوشتن را به کودک خویش بیاموزد.(1)
و: بهداشت؛
روزی امام (علیه السلام) به فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود: پسرم! آیا به تو چهار نکته نیاموزم که به کمک آن ها از طب، بی نیاز شوی؟ گفت: چرا، ای امیرمومنان!
فرمود: بر سر سفره ننشین، مگر آن هنگام که گرسنه ای؛ و از سفره برنخیز، مگر درحالی که هنوز، میل به خوردن داری؛ خوب بجو؛ و به گاه خُفتن، به مستراح برو. اگر این چهار نکته را به کاربستی، از طب، بی نیاز می شوی.(2) نیز لقمان حکیم به
فرزندش چنین می گفت: فرزندم! چون معده از غذا پر شود، اندیشه فرو می خوابد و از کار می افتد و زبان حکمت گنگ می شود و اعضای بدن از عبادت بازمی مانند.(3)
ص: 34
و امام حسین (علیه السلام) فرمود: پدرم امیر مؤمنان (علیه السلام) به ما دستور می داد که: هرگاه مسواک کردیم، آب ننوشیم، مگر آن که اول سه بار مضمضه کنیم.(1) (آب دردهان بچرخانیم و دور بریزیم).
ز: حکمت های اخلاقی؛
روزی امیر مؤمنان (علیه السلام) از پسرش امام حسن مجتبی (علیه السلام) پرسید: فرزندم! عقل چیست؟ گفت: نگهداری آنچه در قلبت به ودیعه گذاشته ای. فرمود: بخل چیست؟ گفت: این که {مصرف} اندک را اسراف، و آنچه را انفاق کرده ای، از بین رفتن بدانی. فرمود: بی نیازی چیست؟ گفت: کمی ِ آرزوهایت و رضایت به آنچه تو را بسنده است؛ و... سپس حضرت علی (علیه السلام) فرمودند این حکمت ها را به فرزندانتان بیاموزید؛ چراکه مایه ی فزونیِ خِرد و دوراندیشی و صاحب نظر شدن است.(2)
ح: شعرهای سودمند؛
ص: 35
امیر مؤمنان (علیه السلام) از این که شعر{پدرش} ابوطالب، روایت و تدوین شود، خُرسند می شد و می فرمود: آن را فراگیرید و به فرزندانتان یاد بدهید؛ چراکه او بر دین خدا بود و در آن، دانشِ بسیار است.(1)
ط: شنا و تیراندازی:
به پسرانتان، شنا و تیراندازی یاد دهید و به دختر، ریسندگی.(2)
بله. چون پسر به سه سالگی رسید، باید به او بگویند: هفت مرتبه بگو «لااله الاالله» سپس، رهایش کنند تا سه سال و هفت ماه و بیست روزِ او کامل شود. سپس باید به او بگویند: هفت مرتبه بگو «محمد رسول الله»؛ و او را رها کنند تا چهار سال او تمام شود. آنگاه باید به او بگویند هفت مرتبه بگو «صلی الله علی محمد و آله». سپس رهایش کنند تا پنج سال او تمام شود. آنگاه از او بپرسند: دست چپ و راستت کدام است؟ اگر شناخت، باید صورتش را به سمت قبله
ص: 36
برگردانده، به او بگویند: سجده کن. سپس رهایش کنند تا هفت سال او تمام شود. پس وقتی هفت سال او تمام شد، باید به او بگویند: صورت و دودستت را بشوی. وقتی آن دو را شُست، باید به او بگویند: نماز بخوان. سپس رهایش کنند تا نُه سال او تمام شود. وقتی تمام شد، وضو به او یاد داده شود و بر {ترک} آن، تنبیه گردد و به نماز، امر شود و بر {ترک}آن، تنبیه گردد. وقتی وضو و نماز را فراگرفت، خداوند او و پدر و مادرش را می آمرزد؛ ان شاالله!(1)
فرزند، هفت سال آقاست، هفت سال خدمتکار و هفت سال وزیر است. اگر در بیست سالگی از تربیت او راضی بودی که خوب؛ وگرنه، به پهلویش بزن{تا دنبال کار خودش برود} که نزد خداوند، معذوری.(2)
ص: 37
و پسر، هفت سال باید بازی کند، هفت سال آموزش قرآن ببیند و هفت سال، حلال و حرام را فراگیرد.(1) و در اهمیت آن همین بس که اگر پدری فرزندش را تربیت کند بهتر از این است که روزی یک و نیم کیلوگرم طعام صدقه بدهد.(2)
بدترین پدر، کسی است که نیکی کردن، او را به زیاده روی وا دارد و بدترین فرزند، کسی است که کوتاهی کردن، او به نافرمانی و آزردن{والدین} وا دارد.(3)
افراط و تفریط در محبت به کودک آسیب زا است.
ص: 38
بسترهای پسر و پسر، پسر و دختر، و دختر و دختر را از ده سالگی از هم جدا کنید.(1)
بله. هر کس فرزندش را ببوسد خداوند برای او حسنه ای می نویسد و کسی که نوردیده اش را شاد کند خداوند نیز او را روز قیامت شاد گرداند.(2)
در این زمینه داستانی نقل می کنم:
مردی خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسید و گفت: هرگز کودکی را نبوسیده ام. وقتی بازگشت پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: این کسی است که در
ص: 40
نظر من از اهل آتش است.(1) و بنا بر احتیاط واجب بوسیدن دختربچه ی شش ساله برای مرد نامحرم جایز نیست.(2)
بله باید اجازه بگیرند. در این زمینه داستانی برایتان نقل می کنم:
کسی خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: ای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) ! آیا هرگاه خواستم نزد مادرم بروم، از او اجازه بگیرم؟ فرمود: آری. آیا خوشَت می آید او را برهنه ببینی؟ گفت: نه. فرمود: پس در این صورت، از او اجازه بگیر.(3)
خیر. درحالی که کودکی در اتاق باشد، مرد نباید با زن و کنیزش آمیزش کند؛ چراکه این، از آن چیزهایی است که زنا را در پی
ص: 41
می آورد.(1) و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) نهی کرد از این که مرد، در حالی با زنش آمیزش کند که در گهواره، کودکی باشد و به آنان بنگرد.(2)
روزی موسی بن عمران (علیه السلام) گفت: پروردگارا! کدام عمل، نزد تو برترین است؟ فرمود: دوست داشتن کودکان؛ چراکه من، آنان را بر توحید خود سرشته ام. اگر آنان را بمیرانم، به رحمت خودم آنان را وارد بهشت خواهم کرد.(3)
ص: 42
بله. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) هرگاه بر کودکان می گذشت، به آنان سلام می کرد.(1) نیز رسول (صلی الله علیه و آله) می فرمود: پنج چیز است که تا هنگام مرگ، آن ها را ترک نمی کنم. یکی از آن ها سلام کردن به کودکان، تا پس از من سنت شود.(2)
بله. همان طور که فرزندان عاق والدین می شوند. والدین نیز عاق فرزندان می شوند. و بین والدین و فرزندان حقوقی است که هرکدام از حقوق خود کوتاهی و سهل انگاری کنند به همان اندازه خطاکار هستند.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به حضرت علی (علیه السلام) چنین فرمود: ای علی! خدا لعنت کند پدر و مادری که فرزندانشان را به عاق کردن خویش وادار نمایند، ای علی! همان گونه که فرزند عاق والدین می شود. والدین نیز
ص: 43
متقابلاً ( در صورت عدم رعایت وظایف خود) عاق فرزندان خود خواهند شد.(1)
دلسوزی نسبت به خانواده و فرزندانت، نباید تو را به نافرمانی ها{ای از خدا} و حرام، وادار سازد؛ چراکه خداوند متعال می فرماید: «{قیامت} روزی {است} که نه مال سود می دهد و نه فرزندان؛ مگر کسی که با دلی سالم، نزد خدا آید».(2)
همسر و فرزندانت را همه ی فکر و ذکر خود قرار نده؛ چراکه اگر همسر و فرزندانت از دوستان خدا باشند، خدا آنها را تباه نخواهد كرد و اگر دشمنان خدايند چرا {باید} اهتمام و فکر و ذکر تو مشغول به دشمنان خدا باشد؟(3) داستانی برایتان نقل می کنم:
ص: 44
روزی امیر مؤمنان (علیه السلام) پسر خویش را در حضور دختر بوسید.{دختر} گفت: پدر جان! او را دوست می داری؟ فرمود: آری.
{دختر} گفت: می پنداشتم که کسی جز خداوند را دوست نمی داری. حضرت گریست و سپس فرمود: «الْحُبُّ لِلَّهِ» محبت برای خداست و «الشَّفَقَةُ لِلْأَوْلَادِ» دلسوزی برای فرزندان.(1)
روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله) مردی ر ا دید که دو فرزند داشت. یکی را بوسید و دیگر را رها کرد. {در این هنگام} پیامبر خدا{به وی } فرمود: چرا میان آنان یکسان عمل نکردی؟(1)
هرگاه یکی از شما به کودکش وعده داد، باید بدان عمل کند(2) زیرا آنان بر این باورند که شما روزی شان را می دهید.(3)
شخصی می گوید پیامبر (صلی الله علیه و آله) به خانه ما آمد و من، درحالی که کودکی خردسال بودم، رفتم تا بازی کنم که مادرم به من گفت: ای عبدالله! بیا چیزی به تو بدهم. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: می خواهی به او چه بدهی؟
ص: 46
گفت: می خواهم به او خرما بدهم. فرمود: آگاه باش که اگر چنین نکنی، برای تو دروغی نوشته می شود.(1)
خانه ای در بهشت است که به آن، {خانه ی} شادی گفته می شود و جز کسی که کودکان را شاد کرده باشد، وارد آن نمی گردد.(2) نیز{جمعه ها} برای کودکانتان، گوشت بخرید و روز جمعه را به یاد آنان بیاورید.(3)
مقصود این است که با خریدن هدیه، خوارکی، این روز راگرامی و به کودکان آموزش دهید.
ص: 47
بازی گوشی (شیطنت) بچه در کودکی، مایه ی فزونی خِرد او در بزرگ سالی است.(1) و خوب است بچه در کودکی بازی گوش باشد تا در بزرگ سالی بردبار گردد؛ و شایسته نیست که جز این باشد.(2)
اجازه دهید داستانی برایتان نقل کنم:
شخصی می گوید پیامبر (صلی الله علیه و آله) به نمازی فراخوانده شده و حسن (علیه السلام) در آغوش ایشان بود. پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را مقابل خود بر زمین گذاشت و نماز خواند. وقتی به سجده رفت، سجده را طولانی کرد. از میان مردم، من سرم را بلند کردم. در آن هنگام، حسن (علیه السلام) روی شانه ی پیامبر خدا بود. وقتی سلامِ نماز را داد، مردم به ایشان گفتند: ای پیامبر خدا! در نمازت سجده ای به جای آوردی که معمولاً این گونه سجده نمی کردی گویا به شما وحی می شد.
ص: 48
فرمود: به من وحی نشد؛ لیکن فرزندم بر شانه ی من بود و من، خوش نداشتم او را به شتاب بیندازم تا این که خودش پایین بیاید.(1)
داستان دیگری برایتان نقل می کنم:
شخصی می گوید درحالی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) نماز می خواند، حسین (علیه السلام) آمد و گردن پیامبر (صلی الله علیه و آله) را گرفت. ایشان با او برخاست و دست او را گرفت و همچنان او را نگه داشت تا به رکوع رفت.(2)
و کودکان را به صف آخر{نماز جماعت} نفرستید، بلکه بین آن ها{به وسیله بزرگان} فاصله ایجاد کنید.(3)
بله. به طوری کلی نزد هرکسی کودکی هست، باید با او کودکی کند.(4) در این زمینه چند داستان برایتان نقل می کنم:
ص: 49
شخصی می گوید رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را دیدم که دستان حسین بن علی (علیه السلام) را گرفته و پایش را روی پای خود گذاشته است و می فرماید: «بالا بیا، چشم کوچولو؛ بالا بیا، چشم کوچولو!».(1)
شخصی می گوید پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) برای حسن و حسین (علیهما السلام) نیم خیز نشست و آنان را سوار کرد و دست ها و پاهایشان را مخالف یکدیگر قرارداد و فرمود: «شترِ شما، شتر خوبی است».(2)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کودکان را به خاطر پنج ویژگی دوست می داشت: اول آن که بسیار می گِریند؛ دوم آن که با خاک بازی می کنند؛ سوم آن که بدون کینه دشمنی می کنند؛ چهارم آن که چیزی برای فردا ذخیره نمی کنند؛ پنجم آن که می سازند و سپس خراب می کنند.(3)
ص: 50
بله حتماً. دعای پدر برای فرزند، همانند آب مفید برای زراعت است.(1) و رحمت خدا بر کسی که فرزندش را در نیکو بودنش یاری کند و آن به این است که لغزش هایش را درگذرد و میان خود و خدا، برای او دعا کند.(2)
اشاره می کنم به دعایی جامع و زیبا از صحیفه سجادیه:
بار خدایا! بازویم را به وجودشان نیرومند گردان و نا به سامانی امورم را به وجودشان استوار کن و نفرات مرا با آنان، فراوان نما و محضر مرا به وجودشان آراسته کن و یادم را به وسیله آنان، زند دار... و مرا در تربیت کردن و ادب آموختن و نیکی کردن به آنان، یاری فرما ...(3)
ص: 51
ونیز امام باقر (علیه السلام) هرگاه غمگین می شد زنان و کودکان را جمع می کرد و دعا می کرد و آن ها امین می گفتند.(1) و این گونه ادب دعا کردن را به کودکان می آموخت.
بله. فرزندانتان را نفرین نکنید، مبادا با اجابت خداوند، همراه شود.(2) و هر کس فرزندش را نفرین کند، خداوند او را فقیر می گرداند.(3)
زمانی که فرزند معاذ بن جبل از دنیا رفت. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در نامه ای چنین فرمودند: سلام بر تو. سپاس می گذارم خداوندی را که جز او شایسته ستایش نیست_اما بعد_ به من خبر رسیده که تو درباره فرزندت بی تابی می کنی، خداوند تا هنگام مرگ فرزندت تو را از نعمت وجود او بهره مند ساخت و در موعد مقرر جان او را گرفت،
ص: 52
انالله و اناالیه راجعون مبادا بی تابی تو ثواب تو را از بین ببرد و اگر{به فرض هم} به ثواب مصیبت خود برسی می دانی که ثواب بزرگی که خدا برای آن آماده کرده، نسبت به کسانی که تسلیم رضا خدا شدند و صبر پیشه کردند بسیار کم است. بدان که بی تابی تو هرگز مرده را زنده نمی کند و جلو مقدرات را نمی گیرد. خوش دل باش و وعده مقرر را بپذیر، مبادا بر چیزی افسوس بخوری که تو و هیچ یک از مردم از آن جدایی ندارید و در موعد مقرر فرا خواهد رسید رسید والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته(1)
در پایان از اینکه وقت باارزش خود را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم و امیدواریم که با عمل به این دستورات آسمانی لبخند و شادی را بر لبان شما بنشانیم.
شُکر که این نامه به عنوان رسید
پیشتر از عمر به پایان رسید
(نظامی)
ص: 53
حکمت نامه کودک، محمدی ری شهری، مترجم: عباس پسندیده، دارالحدیث، قم،1385.
تربیت فرزند (سیره تربیتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام))، سید علی حسینی زاده، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم،1393.
حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت (علیهم السلام)، محمدجواد مروجی طبسی، بوستان کتاب، قم،1383.
نحن و الأولاد فی مآثر اهل بیت النُبوه (علیهم السلام)، حمزه عندلیب، دلیل ما، قم،1380.
ص: 54