نشانه هایی از دولت موعود

مشخصات کتاب

سرشناسه:طبسی، نجم الدین، 1334 -

عنوان و نام پدیدآور: نشانه هایی از دولت موعود / نجم الدین طبسی.

مشخصات نشر: قم : بوستان کتاب قم ، 1389.

مشخصات ظاهری:319 ص.

فروست:بوستان کتاب قم ؛ 1261 . اهل بیت (ع) ؛ 113 . تاریخ ؛ 214.

شابک:52000 ریال 9789640906057 : ؛ 100000ریال (چاپ ششم)

یادداشت:ص.ع. به انگلیسی: Signs of the promised government.

یادداشت:ص.ع. به عربی: نجم الدین الطبسی. من علائم الدوله الموعوده.

یادداشت:چاپ چهارم.

یادداشت:چاپ ششم: 1392.

یادداشت: کتابنامه : ص. [275] -285.

یادداشت: نمایه.

موضوع:محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق -

موضوع:آخر الزمان

مهدویت-- انتظار

شناسه افزوده:حوزه علمیه قم. دفتر تبلیغات اسلامی. بوستان کتاب قم

رده بندی کنگره:BP224/5/ط23ن5 1389

رده بندی دیویی:297/462

شماره کتابشناسی ملی:1101993

ص: 1

اشاره

ص: 2

نشانه هایی از دولت موعود

نجم الدین طبسی.

بوستان کتاب قم

ص: 3

ص: 4

فهرست موضوعات

مقدّمۀ مؤلف 15

پیش گفتار 17

بخش اوّل:دورنمایی از جهان پیش از ظهور

فصل اوّل:حکومت 25

الف)استبداد حکومت ها 25

ب)ترکیب دولت ها 27

ج)نفوذ زنان بر حکومت ها 28

د)فرمانروایی کودکان 28

ه)تزلزل حکومت ها 29

و)ناتوانی قدرت ها از ادارۀ کشورها 29

فصل دوم:وضعیت دینی مردم 31

الف)اسلام و مسلمانان 31

ب)مساجد 32

ج)فقیهان 32

د)خروج از دین 33

ه)دین فروشی 33

ص: 5

فصل سوم:اخلاق پیش از ظهور 35

الف)سردی عواطف انسانی 35

ب)فساد اخلاقی 36

ج)گسترش اعمال منافی عفّت 37

د)آرزوی کمی تعداد فرزند 38

ه)افزایش خانواده های بی سرپرست 39

فصل چهارم:امنیّت پیش از ظهور 41

الف)هرج و مرج و ناامنی 41

ب)ناامنی راه ها 42

ج)جنایات هولناک 43

د)آرزوی مرگ زندگان 45

ه)به اسارت رفتن مسلمانان 46

و)فرورفتن در زمین 47

ز)افزایش مرگ های ناگهانی 48

ح)ناامیدی جهانیان از نجات 48

ط)نداشتن دادرس و پناه 49

ی)جنگ،کشتار و فتنه ها 50

فصل پنجم:وضعیت اقتصادی جهان در عصر ظهور 57

الف)کمبود باران و باریدن باران های بی موقع 57

ب)خشک شدن دریاچه ها و رودها 58

ج)شیوع گرانی،گرسنگی،فقر و کساد تجارت 59

د)مبادلۀ زنان در مقابل مواد غذایی 61

فصل ششم:روزنه های امید 63

الف)مؤمنان حقیقی 63

ص: 6

ب)نقش عالمان و دانشمندان(شیعه)64

ج)نقش شهر قم در آخر الزمان 65

قم حرم اهل بیت 66

شهر قم حجّت بر دیگران 67

مرکز نشر فرهنگ اسلامی 68

د)تأیید خط فکری قم 69

یاوران مهدی 70

ایران،کشور امام زمان 71

تمجید از ایرانیان 71

زمینه سازان ظهور 72

بخش دوم:انقلاب جهانی مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه

فصل اوّل:قیام امام زمان 77

الف)اعلان ظهور 79

ب)شعار پرچم قیام 80

ج)خرسندی جهانیان از قیام 80

د)نجات محرومان 82

ه)نقش زنان در قیام امام علیه السّلام 83

بررسی سابقۀ زنان عصر ظهور در کتاب های تاریخی 85

1.صبّانه 85

2.امّ ایمن 87

3.زبیده 87

4.سمیّه مادر عمار یاسر 88

5.امّ خالد 88

ص: 7

6.حبابۀ والبیه 88

7.قنواء دختر رشید هجری 91

نقش زنان در دوران پیامبر صلّی اللّه علیه و اله 92

فصل دوم:رهبر قیام 97

الف)خصوصیات جسمی 97

1.سن و چهره 97

2.مشخصات بدنی 99

ب)کمالات اخلاقی 100

1.ترس از خدا 100

2.زهد 101

ج)لباس 102

د)اسلحه 103

ه)چهره شناسی امام 104

و)کرامات 105

1.سخن گفتن پرنده 107

2.جوشش آب و آذوقه از زمین 107

3.طیّ الارض و نداشتن سایه 109

4.وسیلۀ انتقال 109

5.کندی حرکت زمان 110

6.قدرت تکبیر 110

7.عبور از آب 112

8.شفای بیماران 112

9.عصای موسی در دست 112

10.ندای ابر 113

ص: 8

فصل سوم:سپاهیان امام 115

الف)فرماندهان سپاه 115

1.حضرت عیسی علیه السّلام 115

2.شعیب بن صالح علیه السّلام 116

3.اسماعیل فرزند امام صادق علیه السّلام و عبد اللّه بن شریک 117

4.عقیل و حارث 118

5.جبیر بن خابور 118

6.مفضل بن عمر 119

7.اصحاب کهف 119

ب)ملّیت سپاهیان 119

1.ایرانیان 120

قم 127

خراسان 127

طالقان 128

2.عرب ها 128

3.پیروان ادیان گوناگون 129

4.جابلقا و جابرسا 132

ج)تعداد سپاهیان 134

1.نیروهای مخصوص 134

2.ارتش مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه 137

3.گارد حفاظت 138

د)اجتماع سپاهیان 139

ه)شرایط پذیرش و آزمایش سپاهیان 141

و)ویژگی های سپاهیان 143

ص: 9

1.عبادت و پارسایی 143

2.عشق به امام و فرمانبرداری از او 144

3.سپاهیان قدرتمند و جوان 145

4.سپاهیان محبوب 148

5.عاشقان شهادت 148

فصل چهارم:جنگ های حضرت 149

الف)پاداش مجاهدان و شهیدان 149

ب)تجهیزات جنگی 150

ج)جهان گشایی امام برای نجات بشر 152

د)سرکوبی شورش ها 161

ه)پایان جنگ ها 163

فصل پنجم:امدادهای غیبی 165

الف)رعب و ترس،سلاح امام 165

ب)فرشتگان و جنّیّان 166

ج)فرشتگان زمین 169

د)تابوت موسی علیه السّلام 172

فصل ششم:شیوۀ رفتار امام علیه السّلام با دشمنان 175

الف)قاطعیت امام علیه السّلام در رویارویی با دشمنان 176

1.جنگ و کشتار 176

2.اعدام و تبعید 178

3.قطع دست 179

ب)برخورد با گروه های مختلف 180

1.قوم عرب 180

2.اهل کتاب 181

ص: 10

3.فرقه های باطل و منحرف 184

4.مقدس نماها 186

5.ناصبی ها 187

6.منافقان 188

7.شیطان 189

فصل هفتم:احیای سنّت محمدی صلّی اللّه علیه و اله 191

الف)احکام جدید 194

1.اعدام زناکار و منع کنندۀ از زکات 194

2.قانون ارث 195

3.کشتن دروغگویان 196

4.پایان حکم جزیه 196

5.انتقام از بازماندگان قاتلان امام حسین علیه السّلام 197

6.حکم رهن و وثیقه 198

7.سود تجارت 198

8.کمک برادران دینی به یک دیگر 199

9.حکم قطایع 199

10.حکم ثروت ها 199

ب)اصلاحات اجتماعی و تجدید ساختمان مساجد 200

1.تخریب مسجد کوفه و تعدیل قبله آن 200

2.تخریب مساجد در مسیر جاده و مشرف 201

3.ویران کردن مناره ها 201

4.تخریب سقف مساجد و منبرها 202

5.بازگرداندن مسجد الحرام و مسجد النبی به اندازۀ اصلی 203

ج)قضاوت 203

ص: 11

د)حکومت عدل 205

نظر مرحوم طبرسی 205

بخش سوم:حکومت

فصل اوّل:دولت حق 211

الف)حکومت بر دل ها 214

ب)پایتخت حکومت 216

ج)کارگزاران دولت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه 218

د)مدّت حکومت 222

فصل دوم:رشد دانش و فرهنگ اسلامی 225

الف)شکوفایی دانش و صنعت 227

ب)گسترش فرهنگ اسلامی 231

1.آموزش قرآن و معارف اسلامی 232

2.ساختن مساجد 232

3.رشد معنویت و اخلاق 234

فصل سوم:امنیّت 239

الف)امنیّت عمومی 239

ب)امنیّت راه ها 243

ج)امنیّت قضایی 245

فصل چهارم:اقتصاد 249

الف)شکوفایی اقتصاد و رفاه اجتماعی 250

1.تقسیم اموال و بخشش دارایی ها 250

2.ریشه کن شدن فقر از جامعه 252

3.رسیدگی به محرومان و مستضعفان 254

ص: 12

ب)عمران و آبادانی 255

ج)کشاورزی 257

1.فراوانی باران 258

2.فراوانی محصولات کشاورزی 260

3.گسترش دام پروری 262

4.بازرگانی 263

فصل پنجم:بهداشت و درمان 265

الف)گسترش بیماری ها و مرگ های ناگهانی 266

ب)بهداشت 267

ج)درمان 269

فصل ششم:رحلت 271

شهادت یا رحلت امام علیه السّلام 271

چگونگی شهادت امام علیه السّلام 272

فهرست منابع 275

نمایه

آیات 289

روایات 291

معصومین علیهم السّلام 309

اعلام 311

ص: 13

ص: 14

مقدّمۀ مؤلف

کتاب«چشم اندازی به حکومت جهانی...»پس از انتشار با استقبال فراوانی روبه رو گردید و بیش از هفت بار به زبان فارسی و عربی تجدید چاپ،و به اردو و آلمانی ترجمه شد.

دوستان و کسانی که این اثر را خوانده بودند بارها تماس گرفتند و پیشنهاد می کردند که متن روایات نیز در کتاب،اگرچه در پاورقی،آورده شود.البته ما در چاپ اول،همین روش را به کار برده بودیم،ولی سازمان تبلیغات مؤسسه ای که چاپ اول آن را به عهده گرفته بود به هنگام مسافرت مؤلف به خارج از کشور برای تقلیل حجم کتاب آنها را حذف کرد و ما را در برابر عمل انجام شده قرار داد.ولی تذکرهای پی درپی عزیزان،ما را بر آن داشت با مراجعه به منابع اصلی، متون روایات بار دیگر گرد آوریم و در پاورقی جای دهیم.در ضمن با بررسی دوباره به خود اثر، بعضی از نکات و مطالب مناسب افزوده شد که با نام«نشانه هایی از دولت موعود»تقدیم می گردد.برای مخاطبان اصلی(عمومی)نیز چاپ تلخیص کتاب«چشم اندازی به حکومت جهانی...»ادامه خواهد یافت.البته کوشیده ایم سطح کتاب همچنان برای عموم نیز قابل استفاده باشد و در آن تغییر زیادی از این نظر به وجود نیاید.ان شاء الله پاره ای از بحث های تحقیقی و تخصصی مربوط به مهدویت در آینده در کتابی دیگر در اختیار عزیزان قرار خواهد گرفت.

در پایان از مؤسسۀ بوستان کتاب قم،به ویژه مسئول محترم آن،عالم فاضل،حضرت حجه الاسلام جناب آقای سید محمّد کاظم شمس،که منتهای کوشش خود را در نشر فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام مبذول می دارند و بی وقفه می کوشند،صمیمانه تشکر می کنیم.

امیدواریم که خداوند عزّ و جلّ بر توفیقات ایشان و سایر اعضای محترم بیفزاید.و السلام

قم مقدس،نجم الدین طبسی

83/12/14

ص: 15

ص: 16

پیش گفتار

منطقۀ شوش دانیال تازه از چنگال کافران بعثی آزاد شده بود و مردم کم کم به شهر باز می گشتند.من که در آن زمان افتخار حضور در جمع عزیزان رزمنده را داشتم،در آن فرصت در مسجد جامع آن شهر تاریخی،درس هایی را دربارۀ امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه براساس کتاب بحار الأنوار علاّمۀ مجلسی بیان کردم.

در آن هنگام بدین نکته توجّه کردم که دربارۀ امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه گرچه مباحث گوناگونی،مانند:

راز طول عمر،فلسفۀ غیبت،عوامل ظهور و...مطرح شده است،ولی دربارۀ چگونگی قیام، سیستم حکومتی و شیوۀ زمامداری آن حضرت،آن چنان که شایسته است،تحقیق و پژوهشی به عمل نیامده است.ازاین رو،بر آن شدم تحقیقی در این زمینه داشته باشم؛شاید بتوانم برای سؤالاتی که کم وبیش برای همگان مطرح است،پاسخی بیابم.

یکی از پرسش هایی که ذهن بیش تر انسان ها را به خود مشغول داشته،آن است که امام عجّل اللّه تعالی فرجه چگونه نظام های سیاسی گوناگون را-که دارای افکار و توانایی های مختلفی هستند-از میان برمی دارد و نظام واحد جهانی تشکیل می دهد؟

سیستم و برنامۀ حکومتی آن حضرت چگونه است که در آن ظلم و ستمی در جهان نخواهد بود؛فسادی صورت نمی گیرد و گرسنه ای یافت نمی شود؟

این اندیشه چهار سال مرا به تحقیق و پژوهش در موضوع یادشده واداشت و نتیجۀ آن،کتابی شد که در پیش روی دارید.

در بخش نخست این کتاب،اوضاع جهان پیش از ظهور امام عجّل اللّه تعالی فرجه-که آکنده از جنگ و کشتار،

ص: 17

ویرانی و قحطی،مرگ و بیماری،ظلم و ستم و ناامنی و تجاوز است-مورد بررسی قرار گرفته، نتیجه گیری می شود که مردم در آن هنگام از مرام ها،مکتب ها و حکومت های گوناگون-که هرکدام ادّعای رعایت حقوق بشر،سعادت انسان و نجات آنان را داشته اند-مأیوس شده،از بهبود اوضاع نابسامان جهان ناامید گشته اند و در انتظار ظهور مصلحی به سر می برند تا نجات بخش آنان باشد.

بخش دوم کتاب،به چگونگی قیام و انقلاب جهانی حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه می پردازد؛نهضتی که از کنار کعبه با اعلام آن حضرت آغاز می گردد.یاران و پیروان حقیقی از سراسر جهان به او می پیوندند.ستاد فرماندهی شکل می گیرد،سپاهیان منظم شده،فرماندهان منصوب می شوند و عملیات در سطح وسیعی آغاز می گردد.

امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور می کند و به ریشه کن کردن ستم و ستمگر از جامعه می پردازد.این جامعه،محدود به سرزمین حجاز،خاورمیانه و آسیا نیست؛بلکه به وسعت کرۀ زمین است.

اصلاح چنین جامعه ای که پر از ظلم و فساد است،کاری بس دشوار و مدّعی-آن در حقیقت- ادّعای معجزه ای بزرگ دارد و این معجزه به دست او تحقّق می یابد.

سومین بخش کتاب،به حکومت آخرین امام علیه السّلام اشاره دارد.آن حضرت برای ادارۀ جهانی رهیده از ستم و فساد و نیز تحقق حاکمیت اسلام،دولتی قوی و کارآمد،از یاران توانمند زمان خویش و بزرگانی چون حضرت عیسی علیه السّلام،سلمان فارسی،مالک اشتر،صالح و...از سلف صالح تشکیل می دهد.هرچند نقش آنان را در براندازی حکومت های جور نمی توان نادیده گرفت،ولی نقش اصلی آنان در سازندگی و اصلاح جهان در حکومت جهانی حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه است.

آن چه در این پیش گفتار به اختصار ذکر شد،با بهره گیری از ده ها کتاب از-شیعه و سنّی- و بررسی صدها روایت،به صورت مبسوط و مستدل در کتابی که در پیش رو دارید،آمده است.

امید است این کتاب که دورنمایی-هرچند نارسا-از جامعۀ اسلامی پس از ظهور عدالت گستر آل محمد صلّی اللّه علیه و اله را ترسیم کرده است،مقبول امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه و مورد استفادۀ مسلمانان ایران و منتظران واقعی امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه قرار گیرد و آنان را برای فراهم کردن زمینۀ ظهور آن حضرت آماده سازد.

ص: 18

از خداوند بزرگ خواهانیم که مرجع بزرگوار امام خمینی رحمه اللّه را که جلوه ای از حکومت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه را در ایران به ما نشان داد با انبیا و معصومین محشور فرماید و خادمان به اهل بیت و مملکت اهل بیت را موفق و در حراست از این امّ القرای اسلام مؤیّد بدارد.در این جا تذکر چند نکته ضروری است:

1.ما مدّعی آن نیستیم که در این کتاب مطلب تازه ای ارائه کرده ایم؛زیرا روایات آن را عالمان گذشته جمع آوری نموده،در برخی موارد،نتیجه گیری نیز کرده اند؛امّا ویژگی این کتاب،در این است که سعی شده به دور از اصطلاحات خاص و نزاع های دینی،مطالب را در قالبی نو،ساده و در خور فهم عموم ارائه کند.

2.برداشت هایی که از روایات صورت گرفته و به جایی استناد داده نشده است،نظر شخصی نویسنده می باشد.ازاین رو،ممکن است که با دقت و تحقیق بیش تر و مقایسۀ روایات با یک دیگر،مطالب دیگری برداشت شود.

3.هم چنین مدّعی نیستیم که تمامی روایات مورد استناد در این کتاب،صحیح و غیر قابل خدشه است؛بلکه سعی بر این بوده است که آن چه محدّثان و مؤلّفان معتبر در کتاب های شان آورده اند،نقل شود.هم چنین جز در پاره ای از موارد،از سند روایات بحثی به میان نیامده است؛ زیرا در مقام اثبات یا نفی آن نبوده ایم.علاوه بر آن که در بسیاری از موارد،با تواتر اجمالی به صدور روایت قطع پیدا می کنیم؛به ویژه در روایاتی که از طریق اهل بیت علیهم السّلام رسیده است.

4.روایات این کتاب پیش از تألیف و تدوین کتاب معجم احادیث (1)الامام المهدی علیه السّلام جمع آوری شده است.ازاین رو،مشتاقان به تحقیق بیش تر در این زمینه را،به آن کتاب که بحمد اللّه پس از این کتاب موفق به جمع آوری و تألیف و نشر آن شدم ارجاع می دهیم.

5.در بسیاری از روایات کلمه«الساعه»و«القیامه»به ظهور حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه تفسیر شده است.ازاین رو،روایاتی که به عنوان شرایط یا علائم الساعه و القیامه آمده،در این کتاب به عنوان علائم ظهور آورده شده است.

6.برخی از مطالب کتاب نیاز به تحقیق بیش تری دارد؛هرچند سعی شده دربارۀ آنها توضیحت.

ص: 19


1- .این جانب با همکاری چندتن از فضلای حوزه این کتاب را در پنج جلد تألیف کردیم و بنیاد معارف اسلامی قم آن را در 1411 قمری به چاپ رساند و در آیندۀ نزدیک-إن شاء اللّه-به بازنگری آن خواهیم پرداخت.

داده شود.امید است با عنایات الهی کتاب را در چاپ های بعدی با تحقیق بیش تری منتشر نماییم.

در خاتمه به مصداق من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق،لازم است از برادران و دوستان به ویژه از دو برادر بزرگوارم،حجج اسلام محمد جواد و محمد جعفر طبسی برای رهنمودهای شان و از حجج اسلام علی رفیعی و سید محمد حسینی شاهرودی برای بازنویسی و تنظیم مطالب کتاب،تشکر و قدردانی کنم.

قم-نجم الدین طبسی

1373 ه.ش

ص: 20

بخش اوّل: دورنمایی از جهان پیش از ظهور

اشاره

ص: 21

ص: 22

آن گاه که در روشنایی قرار داریم،از ارزش آن کم تر آگاه می گردیم و زمانی به ارزش واقعی آن پی می بریم که در ظلمت و تاریکی قرار گرفته باشیم.

هنگامی که خورشید جهان افروز در پهنۀ آسمان می درخشد،کم تر بدان توجّه داریم، ولی آن گاه که در پس ابرها قرار گیرد و برای مدتی نور و گرما را از موجودات دریغ ورزد، به ارزش آن،آگاه می گردیم.

ضرورت ظهور خورشید ولایت را آن گاه احساس خواهیم کرد که از شرایط و اوضاع نابسامان پیش از ظهور آگاه شویم و شرایط سخت روانی آن دوران را درک کنیم.ترسیمی کلّی از آن دوران-که برگرفته از روایات است-به شرح زیر می باشد:

پیش از ظهور امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه فتنه و آشوب،هرج ومرج،نابسامانی،ناامنی و ظلم و بیداد،نابرابری و اجحاف،قتل و کشتار و تجاوز،همه جا را فرامی گیرد و زمین سرشار از ستم و بی عدالتی می شود.

جنگ های خونین میان ملّت ها و کشورهای جهان آغاز شده،زمین از کشته ها انباشته می گردد.کشتار ناحق به حدّی زیاد است که هیچ خانه و خانواده ای یافت نمی شود که یک یا چند عزیز خود را از دست ندهد.مردان و جوانان بر اثر جنگ ها از بین می روند،تا آن جا که از هر سه نفر،دو نفر کشته می شوند.

امنیّت مالی و جانی از میان ملّت ها رخت برمی بندند،راه ها و جاده ها ناامن می گردد، ترس،وحشت و هراس بشر را فرامی گیرد،مرگ های زودرس و ناگهانی فراوان می شود.

کودکان معصوم با بدترین شکنجه ها،به دست فرمانروایان ستمگر کشته می شوند،در خیابان ها و معابر عمومی به زنان باردار تجاوز می گردد،بیماری های واگیر و مرگ بار

ص: 23

-شاید بر اثر تعفّن پیکر کشته شدگان یا به کارگیری سلاح های میکربی و شیمایی- گسترش می یابد.کمبود مواد غذایی،گرانی و قحطی،زندگی مردم را فلج می کند و زمین از پذیرش بذر و رشد و شکوفایی سر بازمی زند.باران ها قطع شده،یا بی هنگام فرومی آید و زیان می رساند.بر اثر قحطی،زندگی چنان سخت می شود که برخی از مردم برای تأمین قوت لا یموت خود،زنان و دختران خود را در برابر اندکی غذا واگذار می کنند.

در آن شرایط دشوار،ناامیدی،بشر را فرامی گیرد و مرگ بهترین هدیۀ الهی به انسان ها تلقّی می شود و تنها آرزوی مردم،پایان یافتن زندگی است.در آن هنگام چون شخصی از میان پیکر کشته شدگان و از کنار گورستان ها بگذرد،آرزو می کند:کاش یکی از آنان بود تا از زندگانی ذلت بار آسوده می گشت.

در آن هنگام هیچ قدرت و سازمان و تشکیلاتی وجود ندارد که بتواند آن همه نابسامانی،تجاوز و کشتار را مهار کند و ستمکاران و قدرتمندان را به سزای کردار ننگینشان برساند.هیچ فریادی برای رهایی مردم به گوش نمی رسد.همۀ مدّعیان نجات بشر،خائن و دروغ گو از کار درمی آیند و انسان ها تنها ظهور مصلحی الهی و معجزه ای خدایی را انتظار می کشند.

در آن هنگام که ناامیدی همه را فراگرفته است،لطف و رحمت الهی،مهدی موعود را، پس از سال ها غیبت و انتظار،برای نجات انسانیت ظاهر می کند و سروش آسمانی در همۀ جهان به گوش می رسد که:«ای اهل عالم!دوران فرمانروایی ستمگران به سر آمد و حکومت عدل الهی فرارسید و مهدی ظهور کرد».این ندای آسمانی،روح امید را در پیکرۀ بی رمق انسان ها می دمد و به محرومان و ستمدیدگان مژدۀ رهایی می دهد.

آری،با درک این زمینه هاست که می توان،به ضرورت ظهور مصلح الهی پی برد،و اهمیّت و ارزش حکومت عدالت گستر مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه را درک کرد.

در این جا اوضاع نابسامان پیش از ظهور امام علیه السّلام را در پنج فصل،از دیدگاه روایات بررسی می کنیم.

ص: 24

فصل اوّل: حکومت

اشاره

قوانین ادیان و مکتب ها،هنگامی در جامعه اجرا می شود که حکومتی از آن پشتیبانی کند.ازاین رو،هر گروهی در پی به دست آوردن حکومت،برای اجرای اهداف خویش است.اسلام نیز-که برترین آیین آسمانی است-در پی تشکیل حکومت اسلامی بوده، ایجاد و حفظ حکومت حق را از بزرگ ترین فرایض می داند.

پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله همۀ کوشش های خویش را برای تشکیل حکومت اسلامی به کار گرفت و در شهر مدینه به پایه ریزی آن پرداخت.پس از رحلت آن حضرت -هرچند امامان معصوم علیهم السّلام و عالمان،آرزوی تشکیل حکومت اسلامی را داشته اند-جز در موارد انگشت شماری،حکومت ها الهی نبوده است و تا زمان ظهور حضرت مهدی علیه السّلام نیز بیش تر حکومت ها بر باطل خواهند بود.

در روایاتی که از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و ائمه علیهم السّلام به ما رسیده است،چشم انداز عمومی حکومت ها،پیش از قیام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه ترسیم شده است که به مواردی از آن اشاره می کنیم:

الف)استبداد حکومت ها

یکی از مسائلی که جامعۀ بشری پیش از ظهور امام علیه السّلام از آن رنج می برد،بیدادگری و ستمی است که به وسیلۀ حکومت ها بر مردم می رود.رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله دراین باره می فرماید:«زمین از ستم و بیداد پر می شود؛تا جایی که در هر خانه ای ترس و جنگ

ص: 25

وارد می گردد». (1)

حضرت علی علیه السّلام می فرماید:«زمین پر از ستم و بیداد می گردد؛تا آن که ترس و اندوه در هر خانه ای وارد شود». (2)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«حضرت قائم علیه السّلام قیام نمی کند،مگر در دورانی پر از بیم و هراس». (3)

این بیم و ترس چیزی است که غالبا از حکومت زمامداران ستمگر و خودسر جهان سرچشمه می گیرد؛زیرا پیش از ظهور آن حضرت،ستمگران بر جهان فرمانروایی می کنند.

امام باقر علیه السّلام دراین باره می فرماید:«مهدی علیه السّلام هنگامی قیام می کند که زمام کارهای جامعه در دست ستمکاران باشد». (4)

ابن عمر می گوید:مرد شرافتمند و دارای مال و فرزند(در آخر الزمان)به سبب رنج ها و گرفتاری هایی که از سوی فرمانروایان می بیند،آرزوی مرگ می کند. (5)

نکتۀ قابل توجّه این است که پیروان پیامبر صلّی اللّه علیه و اله تنها از تجاوز و هجوم قدرت های بیگانه رنج نمی برند،بلکه از سوی حکومت های خودکامه و مستبد خودشان نیز در فشار و رنجند؛آن چنان که زمین با همۀ گستردگی اش بر آنان تنگ می شود و به جای احساس آزادی،خود را در زندانی بزرگ احساس می کنند .هم اکنون در جهان اسلام جز ایران-که3.

ص: 26


1- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم«تمتلئ الأرض ظلما و جورا حتّی یدخل کلّ بیت خوف و حرب فیسألون در همین فلا یعطونه». المصنّف لابن أبی شیبه،ج 15،ص 89؛کنز العمال،ج 14،ص 584.
2- .عن علیّ علیه السّلام«تملأ الأرض ظلما و جورا حتّی یدخل کلّ بیت خوف و حزن»کنز العمال،ج 14،ص 584؛إحقاق الحق، ج 13،ص 317.
3- .عن أبی حمزه الثمالی،قال:سمعت أبا جعفر علیه السّلام یقول:«لا یقوم القائم إلاّ علی خوف شدید.»أمالی الشجری،ج 2، ص 156. انظر الغیبه للنعمانی،ص 253؛الغیبه للطوسی؛ص 274؛إعلام الوری،ص 428؛مختصر بصائر الدرجات،ص 212؛ إثبات الهداه،ج 3،ص 540؛حلیه الأبرار،ج 2،ص 626؛بحار الأنوار،ج 52،ص 230؛بشاره الإسلام،ص 82؛ عقد الدرر،ص 64؛القول المختصر،ص 26؛البرهان للمتقی،ص 74؛لوائح الأنوار البهیه،ج 2،ص 8.
4- .عن أبی جعفر علیه السّلام:«لا یخرج المهدیّ حتّی یرقی الظلمه»ملاحم ابن طاوس،ص 77.
5- .عن ابن عمر:یتمنّی ذو الشرف و المال و الولد،الموت بما یری من البلاء من ولاتهم.عقد الدرر،ص 333.

با عنایت خداوند و امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه در آن فقیه عادل حکومت می کند-باقی رهبران کشورهای اسلامی با اسلام و مسلمانان میانۀ خوبی ندارند و با آنان بیگانه اند.

در روایات،در این زمینه چنین آمده است:

رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«در آخر الزمان بلای شدیدی-که سخت تر از آن شنیده نشده باشد-از سوی فرمانروایان اسلامی بر امّت من وارد خواهد شد؛به گونه ای که فراخنای زمین بر آنان تنگ خواهد گشت و زمین از بیداد و ستم لبریز گردد؛آن چنان که مؤمن برای رهایی از ستم،پناهگاهی که بدان پناهنده شود،نمی یابد». (1)

در پاره ای از روایات به ابتلای مسلمانان به رهبران خودکامه تصریح گشته،در پی حکمرانی آن فرمانروایان ستمگر،ظهور مصلح کلّ،نوید داده شده است.در این دسته از روایات،از سه گونه حکومت-که پس از رسول گرامی اسلام بر سر کار می آیند-سخن به میان آمده است .این سه گونه حکومت عبارتند از:خلافت،امارت و ملوک و پس از آن، جباران حاکم می شوند.

پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله فرمود:«پس از من خلفایی بر سر کار خواهند آمد؛بعد از خلفا،امرایی و پس از امرا،پادشاهان و پس از آنان جباران و ستمگران؛سپس مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور می کند». (2)

ب)ترکیب دولت ها

هنگامی مردم در آسایش و راحتی به سر می برند که کارگزاران حکومت،افرادی صالح و کاردان باشند؛ولی وقتی که افراد ناشایست بر مردم فرمانروا شدند،طبیعی است که

ص: 27


1- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«ینزل بأمّتی فی آخر الزمان بلاء شدید من سلطانهم لم یسمع ببلاء أشدّ منه حتّی یضیق علیهم الأرض الرحبه حتی تملأ الأرض جورا و ظلما،لا یجد المؤمن ملجأ یلتجئ إلیه من الظلم».المستدرک علی الصحیحین،ج 4،ص 465؛عقد الدرر،ص 43؛إحقاق الحق،ج 19،ص 664.
2- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«سیکون من بعدی خلفاء،و من بعد الخلفاء أمراء،و من بعد الأمراء ملوک،و من بعد الملوک جبابره،ثم یخرج رجل من أهل بیتی یملأ الأرض عدلا کما ملئت جورا».المعجم الکبیر،ج 22،ص 375؛الاستیعاب، ج 1،ص 221؛فردوس الاخبار،ج 5،ص 456؛کشف الغمّه،ج 3،ص 264؛اثبات الهداه،ج 3،ص 596.

انسان ها از رنج و عذاب به ستوه آیند؛درست همان وضعیتی که پیش از ظهور حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه پیش می آید.در این هنگام،دولت ها را افرادی خیانتکار،فاسق و ستمکار تشکیل می دهند.

پیامبر گرامی اسلام می فرماید:«زمانی خواهد آمد که فرمانروایان،ستم پیشه؛ فرماندهان،خیانتکار؛قاضیان،فاسق و وزیران،ستمگر می گردند». (1)

ج)نفوذ زنان بر حکومت ها

یکی دیگر از مسائلی که در حکومت های آخر الزمان مطرح است،سلطه و نفوذ زنان می باشد که یا به گونۀ مستقیم بر مردم فرمانروایی می کنند و یا فرمانروایان را به زیر سلطۀ خود می برند.این مطلب،پیامدهای ناگواری را به دنبال دارد.حضرت علی علیه السّلام دراین باره می فرماید:«زمانی خواهد رسید که افراد فاسد و زناکار به ناز و نعمت می رسند و فرومایگان مقام و موقعیتی پیدا می کنند و انسان های باانصاف ضعیف می شوند».

سؤال شد:این دوره در چه وقت خواهد بود؟فرمود:«هنگامی که زنان و کنیزان بر امور مردم مسلّط گردند و خردسالان به فرمانروایی برسند». (2)

د)فرمانروایی کودکان

حاکمان باید افرادی باتجربه و مدیر باشند تا مردم در راحتی و آسایش قرار گیرند.اگر به جای آنان،کودکان یا کوته فکران،سرپرستی کارها را در دست گیرند،باید از شرّ فتنه ای که رخ می دهد،به خدا پناه می برد.

ص: 28


1- .عن النبیّ صلّی اللّه علیه و اله و سلّم«یکون ولاه جوره،و أمراء خونه،و قضاه فسقه،و وزراء ظلمه».الأمالی للشجری،ج 2،ص 228.
2- .قال أمیر المؤمنین علیه السّلام:«لیأتینّ علی الناس زمان یطرف(یظرف)فیه الفاجر،و یقرّب فیه الماجن،و یضعف فیه المنصف».قال: فقیل له:متی ذلک یا أمیر المؤمنین؟فقال:«اذا اتّخذت الأمانه مغنما،و الزکاه مغرما،و العباده استطاله،و الصله منّا» قال:فقیل:متی ذلک یا أمیر المؤمنین؟فقال:«إذا تسلّطن النساء،و سلّطن الإماء،و أمّر الصبیان». الکافی،ج 8،ص 69؛بحار الأنوار،ج 52،ص 265-278.

دراین باره به ذکر دو روایت بسنده می کنیم:

پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«از اوّل سال هفتاد و حکومت کودکان،به خدا پناه ببرید». (1)

سعید بن مسیّب می گوید:«فتنه ای رخ می دهد و ابتدای آن بازی کودکان خواهد بود». (2)

ه)تزلزل حکومت ها

حکومتی قادر است به مردم کشورش خدمت کند که دارای ثبات سیاسی باشد؛زیرا درصورتی که در حال تغییر باشد،قادر به انجام کارهای بزرگ در کشور نیست.

حکومت ها در آخر الزمان در حال تزلزلند و گاهی حکومتی در آغاز روز بر سر کار می آید،ولی هنگام غروب از کار برکنار می شود .امام صادق علیه السّلام در این باره می فرماید:

«چگونه خواهید بود،هنگامی که بدون امام هدایتگر و بدون نشانۀ راهنما بمانید و از یک دیگر بیزاری جویید؟[و این]زمانی باشد که آزمایش شوید و افراد خوب و بد شما از هم جدا گردند و غربال و زیر و رو شوید.آن وقت که شمشیرها در رفت وآمد باشد و جنگ شعله ور.حکومتی در آغاز روز،روی کار می آید و با کشتار در آخر روز برکنار و سرنگون می شود». (3)

و)ناتوانی قدرت ها از ادارۀ کشورها

پیش از ظهور امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه حکومت های ستمگر به ضعف می گرایند و این زمینه ای می شود تا حکومت جهانی حضرت مهدی را بپذیرند.امام سجاد علیه السّلام دربارۀ آیۀ شریفۀ حَتّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً؛ (4)تا آن گاه که ببینند،آن چه

ص: 29


1- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«تعوّذوا بالله من رأس السبعین،و إماره الصبیان».مسند أحمد،ج 2،ص 326،355،448.
2- .عن سعید بن المسیّب:«تکون فتنه کان أوّلها لعب الصبیان»ملاحم ابن طاوس،ص 60.
3- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام«کیف أنتم إذا بقیتم بلا إمام هدی و لا علم،یتبرّأ بعضکم من بعض،فعند ذلک تمیّزون و تمحّصون و تغربلون،و عند ذلک اختلاف السیفین.و إماره من أوّل النهار،و قتل و خلع من آخر النهار».کمال الدین، ص 348.
4- .جن(72)آیۀ 24.

وعده داده شده است و به زودی خواهند دانست چه کسی یاوران کم تری دارد و ناتوان تر است.، فرمود:«وعده ای که در این آیه داده شده است،مربوط به حضرت قائم علیه السّلام و اصحاب و یاوران و دشمنانش است.آن گاه که امام زمان علیه السّلام قیام کند،دشمنانش ناتوان ترین دشمنان خواهند بود و کم ترین نیروها و تجهیزات را خواهند داشت». (1)2.

ص: 30


1- .عن محمّد بن الفضیل،عن علی بن الحسین-رضی اللّه عنهما-قال:«ما یوعدون فی هذه الآیه،القائم المهدیّ و أصحابه و أنصاره و أعداؤه تکون أضعف ناصرا و أقلّ عددا،إذا ظهر القائم علیه السّلام».ینابیع المودّه،ص 429.و رواه فی الکافی،ج 1،ص 434،عن الإمام الکاظم علیه السّلام؛نور الثقلین،ج 5،ص 441؛إحقاق الحقّ،ج 13،ص 329؛المحجّه فیما نزل فی الحجه،ص 132.

فصل دوم: وضعیت دینی مردم

اشاره

در این فصل به بررسی وضعیت دینی مردم پیش از ظهور امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه می پردازیم.

از روایات فهمیده می شود که در آن روزگار،از اسلام و قرآن جز نامی برجای نمی ماند، مسلمانان تنها به نام،مسلمان هستند.مساجد،دیگر جای ارشاد و موعظۀ مردم نیست.

فقهای آن زمان بدترین فقهای روی زمینند و دین با کالای کم ارزش و بهای اندکی معاوضه می شود.

الف)اسلام و مسلمانان

اسلام به معنای تسلیم بودن در برابر دستورات الهی است.اسلام برترین و بهترین ادیان است که خوش بختی بشر را در دنیا و آخرت تضمین می کند؛ولی آن چه ارزش دارد،عمل کردن به دستورات اسلام و قرآن است .در آخر زمان همه چیز برعکس می شود؛یعنی از اسلام جز نامی برجای نمی ماند.قرآن در جامعه حضور دارد؛ولی تنها خطوطی است که بر برگ ها نقش بسته است و مسلمانان تنها از نام مسلمانی برخوردارند و از اسلام نشانی ندارند .پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«دورانی بر امّت من می آید که در آن،از اسلام جز نامی نماند و از قرآن اثری جز نقش و تصویری نباشد.مسلمانان به نام،مسلمان خوانده می شوند؛ولی نسبت به اسلام از هرکس بیگانه ترند». (1)

ص: 31


1- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«سیأتی علی أمّتی لا یبقی من القرآن إلاّ رسمه،و لا من الإسلام إلاّ اسمه،یسمّون به و هم أبعد الناس».ثواب الاعمال،ص 301؛جامع الاخبار،ص 129؛بحار الأنوار،ج 52،ص 190.

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«به زودی دورانی فرارسد که مردم خدا را نشناسند و معنای توحید را ندانند تا این که دجّال خروج کند». (1)

ب)مساجد

مسجد جای پرستش خداوند و تبلیغات دینی و ارشاد و هدایت مردم است.در صدر اسلام،حتی کارهای مهم حکومتی در مساجد انجام می شد.جهاد در مساجد برنامه ریزی می شد و انسان از مسجد به معراج می رفت؛ولی در آخر الزمان مساجد ماهیت خود را از دست می دهند و به جای آموزش و تبلیغات و ارشاد دینی،بر تعداد مساجد و تجملات آن افزوده می شود.در صورتی که مساجد از مؤمنان تهی است.پیامبر خدا می فرماید:

«مسجدهای آن زمان آباد و زیباست؛ولی از هدایت و ارشاد در آن خبری نیست». (2)

ج)فقیهان

عالمان و دانشمندان اسلامی،حافظان دین خدا در روی زمینند و راهنمایی و ارشاد مردم در دست آنان است.آنان با تحمّل زحمات،مسائل دینی را از منابع شرعی استخراج کرده،در دسترس مردم قرار می دهند؛ولی در آخر الزمان وضع دگرگون می شود و عالمان آن روزگار بدترین عالمان خواهند بود .رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله دراین باره می فرماید:«فقیهان آن روزگار،بدترین فقیهانی اند که در زیر آسمان به سر می برند.فتنه و آشوب،از آنان آغاز می شود و به آنان نیز بازمی گردد». (3)شاید بتوان گفت:منظور،عالمان درباری و وابسته ای هستند که جنایات پادشاهان ستمگر و فرمانروایان خودسر را توجیه می کنند و به آن رنگ اسلامی می دهند؛آنانی که حاضرند با هر مجرم و جنایت پیشه ای،کنار آیند؛مانند

ص: 32


1- .عن أبی جعفر علیه السّلام...:«یا خیثمه؛سیأتی علی الناس زمان لا یعرفون اللّه و ما هو التوحید حتی یکون خروج الدجّال...».تفسیر فرات،ص 139.
2- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«سیأتی زمان علی أمّتی...مساجدهم عامره،و هی خراب من الهدی...»بحار الأنوار،ج 52، ص 190.
3- .عن النّبی علیه السّلام:«سیأتی زمان...فقهاء ذلک الزمان شرّ فقهاء تحت السماء،منهم خرجت الفتنه،و إلیهم تعود». بحار الأنوار،ج 52،ص 19.

وعاظ السلاطین وابسته به وهابیت،که مبارزه با آمریکا و اسرائیل را خلاف شرع می دانند.آنان که در برابر جنایات اسرائیل دم برنیاوردند و جنایات وهابیان را در کشتن زائران خانۀ خدا توجیه کردند و برایش آیه و روایت آوردند.آری،باید گفت:آنان بدترین فقیهانند که فتنه ها از آنان شروع شده،به آنان نیز بازمی گردد.

د)خروج از دین

یکی دیگر از علائم آخر الزمان این است که مردم از دین خارج می شوند.روزی امام حسین علیه السّلام به نزد امیر مؤمنان علیه السّلام آمد.گروهی در گرداگرد حضرت علیه السّلام نشسته بودند.

ایشان به آنان فرمود:«حسین پیشوای شماست.چنانکه رسول خدا او را سیّد و سرور نامیده است.از نسل او مردی ظهور خواهد کرد که در اخلاق و چهره،شبیه من است.او دنیا را پر از عدل و داد می کند؛چنان که[پیش از آن]پر از ستم و جور شده است».

سؤال شد:این قیام در چه زمانی خواهد بود؟فرمود:«افسوس!هنگامی که از دین خارج شوید؛هم چنان که زن برای شوهرش از لباسش خارج می شود». (1)

ه)دین فروشی

انسان مکلّف است که اگر جانش به خطر افتاد،از مالش بگذرد تا جانش محفوظ بماند و اگر دینش را خطری تهدید کرد،از جانش مایه بگذارد تا خطر متوجّه دینش نشود؛ولی در آخر الزمان دین را به بهای کمی می فروشند و انسان هایی که صبح مؤمن بوده اند،بعد از ظهر کافر می گردند.

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله دراین باره فرموده است:«وای بر عرب از شرّی که به آنان نزدیک شده است.فتنه هایی چون پاره های شب تاریک و ظلمانی.صبح گاهان مرد مؤمن است و به

ص: 33


1- .دخل الحسین بن علیّ علیه السّلام علی علی بن أبی طالب علیه السّلام و عنده جلساؤه،فقال:«هذا سیّدکم،سمّاه رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم سیّدا، و لیخرجنّ رجل من صلبه،شبهی شبهه فی الخلق و الخلق،یملأ الأرض عدلا.و قسطا کما ملئت ظلما و جورا، قیل له:و متی ذلک یا امیر المؤمنین؟فقال:هیهات إذا خرجتم عن دینکم کما تخرج المرأه عن ورکیها لبعلها».ملاحم ابن طاوس،ص 144.

هنگام غروب کافر.گروهی دین خود را به بهای ناچیز و متاع اندک می فروشند.کسی که در آن روز به دین خود چنگ زده و پای بند است،همانند کسی است که گلوله ای از آتش را در دست گرفته یا بوته ای از خار را در دست می فشرد». (1)

این روایت به ضعف آگاهی مردم آن دوران دلالت دارد.9.

ص: 34


1- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«ویل للعرب من شرّ قد اقترب فتنا کقطع اللیل المظلم،یصبح الرجل مؤمنا و یمسی کافرا،یبیع قوم دینهم بعرض من الدنیا قلیل،المتمسّک یومئذ بدینه کالقابض علی الجمره-أو قال:علی الشوک».مسند أحمد، ج 2،ص 39.

فصل سوم: اخلاق پیش از ظهور

اشاره

سست شدن بنیان خانواده،خویشاوندی،دوستی،و سردی عواطف انسانی و بی مهری از ویژگی های بارز آخر الزمان است.

الف)سردی عواطف انسانی

رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله وضعیت آن روزگار را از نظر عاطفی چنین بیان می دارد:

«در آن روزگار،بزرگ تران به زیردستان و کوچک تران رحم نمی کنند و قوی بر ضعیف ترحم نمی نماید.در آن هنگام،خداوند به او(مهدی)اذن قیام و ظهور می دهد». (1)نیز آن حضرت می فرماید:«قیامت برپا نمی شود تا آن که زمانی فرارسد که مردی(از شدت فقر) به اقوام و بستگان خود مراجعه کند و آنان را به خویشاوندی سوگند دهد تا بلکه به او کمک کنند؛ولی چیزی به او نمی دهند.همسایه از همسایۀ خود کمک می طلبد و او را به حقّ همسایگی سوگند می دهد؛ولی همسایه کمکش نمی کند». (2)

نیز آن حضرت می فرماید:«از نشانه های قیامت،بدرفتاری با همسایه و گسستن پیوندهای خویشاوندی است». (3)

ص: 35


1- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«...فلا الکبیر یرحم الصغیر،و لا القویّ یرحم الضعیف،فحینئذ یأذن اللّه له بالخروج». بحار الأنوار،ج 52،ص 380 و ج 36،ص 335.
2- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«انّ الساعه لا تقوم حتی یدخل الرجل علی ذی رحمه،یسأله برحمه فلا یعطیه،و الجار علی جاره یسأله بجواره فلا یعطیه».الأمالی للشجری،ج 2،ص 271.
3- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«من أشراط الساعه سوء الجوار،و قطیعه الأرحام».اخبار اصبهان،ج 1،ص 274؛ فردوس الاخبار،ج 4،ص 5؛الدر المنثور،ج 6،ص 50؛جمع الجوامع،ج 1،ص 845؛کنز العمّال،ج 14،ص 240.

از آن جا که در برخی از روایات«الساعه»به ظهور حضرت تأویل شده است (1)،روایات «اشراط الساعه»را به نشانه های ظهور تفسیر کردیم.

ب)فساد اخلاقی

هرگونه انحراف و فسادی ممکن است به گونه ای قابل تحمّل باشد،جز فساد جنسی که برای انسان های غیرتمند و شرافتمند،بسیار ناگوار و غیر قابل تحمّل است.از انحراف های بسیار زشت و خطرناکی که جامعۀ پیش از ظهور امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه به آن گرفتار می شود،بی امنیتی خانوادگی و ناموسی است.

در آن روزگار،فساد و بی بندوباری اخلاقی،به طور گسترده ای گسترش می یابد.قبح و زشتی کردارهای حیوانی گروهی انسان نما،بر اثر گسترش فساد و تکرار آن از بین می رود و حالت عادی و طبیعی به خود می گیرد.فساد چنان فراگیر می شود که کم تر کسی می تواند و یا می خواهد از آن جلوگیری کند.

جشن های دو هزار و پانصد سالۀ سلطنتی در سال 1350 شمسی و در زمان سلطنت محمد رضا پهلوی،با عنوان جشن هنر شیراز که در آن صحنه های بسیار زشتی از زندگی حیوانی نمایش داده شد،اعتراض و خشم جامعۀ اسلامی ایران را برانگیخت؛ولی در روزگار پیش از ظهور،خبری از این اعتراض ها نیست و تنها اعتراض،این است که چرا در وسط چهارراه ها چنین اعمال زشتی صورت می گیرد.این بالاترین نهی از منکری است که انجام می شود و چنین شخصی،عابدترین فرد زمان خود است.

اینک نظری به روایات می افکنیم تا عمق فاجعۀ از بین رفتن ارزش های اسلامی و گسترش فساد در آن روزگار را درک کنیم.رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«قیامت برپا نمی شود تا آن که زنی را در روز روشن و به طور آشکار(و در پیش روی همگان از چنگ صاحبش)گرفته،در وسط راه به او تعدّی کنند؛ولی احدی این کار را نکوهش نکند و از

ص: 36


1- .ر.ک:تفسیر قمی،ج 2،ص 340؛کمال الدین،ج 2،ص 465؛تفسیر صافی،ج 5،ص 99؛نور الثقلین،ج 5،ص 175؛ اثبات الهداه،ج 3،ص 553؛کشف الغمّه،ج 3،ص 280؛شافعی،البیان،ص 528؛الصواعق المحرقه،ص 162. برای بررسی واژه های یوم الظهور،یوم الکرّه و یوم القیامه به تفسیر المیزان،ج 2،ص 108 رجوع کنید.

آن جلوگیری ننماید.بهترین آن مردم،کسی است که می گوید:ای کاش کمی از وسط راه کنار می رفتی و کارت را انجام می دادی». (1)

هم چنین حضرت می فرماید:«سوگند به آن که جان محمد صلّی اللّه علیه و اله در دست اوست،این امّت از بین نمی روند تا آن که مرد بر سر راه زنان می ایستد(و چون شیر درنده)به آن تجاوز می کند.بهترین آن مردم،کسی است که می گوید:ای کاش او را پشت این دیوار پنهان می کردی و در ملأ عام،این عمل را انجام نمی دادی». (2)

در بیانی دیگر می فرماید:«آن مردمان چون حیوانات،در وسط راه برهم می شورند و باهم می ستیزند و آن گاه یکی از آنان به مادر،خواهر و دختر او در وسط راه و در حضور همگان تجاوز می کند،سپس آنان را در معرض تعدّی دیگران قرار می دهد و یکی پس از دیگری عمل زشت را انجام می دهند؛ولی کسی این کردار زشت را نکوهش نمی کند و تغییر نمی دهد.بهترین آنان کسی است که می گوید:اگر از جاده و از نظر مردم دور می شدید،بهتر بود». (3)

ج)گسترش اعمال منافی عفّت

محمد بن مسلم می گوید:به امام باقر علیه السّلام عرض کردم:ای فرزند رسول خدا!قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟امام فرمود: «هنگامی که مردها خود را شبیه زنان کنند و زنان شبیه مردان شوند.آن گاه که مردان به مردان اکتفا کنند[یعنی لواط کنند]و زنان به زنان». (4)

ص: 37


1- .عن النّبیّ صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«لا تقوم الساعه حتی تؤخذ المرأه نهارا جهارا فی وسط الطریق(تنکح)لا ینکر ذلک أحد و لا یغیره، فیکون أمثلهم یومئذ الذی یقول:لو نحیّتها عن الطریق قلیلا».عقد الدرر،ص 333؛حاکم،مستدرک،ج 4،ص 495.
2- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«و الذی نفس محمّد بیده؛لا تفنی هذه الأمّه حتی یقوم الرجل إلی امرأه فیفترشها فی الطریق،فیکون خیارهم یومئذ من یقول:لو واریتها وراء هذا الحائط».المعجم الکبیر،ج 9،ص 119؛فردوس الاخبار،ج 5،ص 91؛ مجمع الزوائد،ج 7،ص 217.
3- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«یتهارجون فی الطریق تهارج البهائم،ثم یقوم أحدهم بأمّه و أخته و ابنته فینکحها فی وسط الطریق، یقوم عنها واحد و ینزو علیها آخر،لا ینکر و لا یغیّر،فأفضلهم یومئذ من یقول:لو تنحّیتم عن الطریق کان أحسن». ملاحم ابن طاوس،ص 101.
4- .عن محمّد بن مسلم،قلت لأبی جعفر علیه السّلام:یابن رسول اللّه؛متی یخرج قائمکم؟قال:«إذا تشبّه الرجال بالنساء،و النساء بالرجال و اکتفی الرجال بالرجال و النساء بالنساء».کمال الدین،ج 1،ص 331.

روایت دیگری به همین مضمون از امام صادق علیه السّلام نقل شده است. (1)ابو هریره نیز از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله نقل می کند:«قیامت برپا نمی گردد تا آن که مردان برای انجام عمل زشت بر یک دیگر سبقت بگیرند؛چنان که نسبت به زنان چنین می کنند». (2)

روایات دیگری نیز به همین مضمون آمده است. (3)

د)آرزوی کمی تعداد فرزند

پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«رستاخیز برپا نمی شود،تا آن که کسی که پنج فرزند دارد، آرزوی چهار فرزند کند و آن که چهار فرزند دارد،می گوید:کاش سه فرزند داشتم و صاحب سه فرزند آرزوی دو فرزند دارد و آن که دو فرزند دارد،آرزوی یک فرزند نماید و کسی که یک فرزند دارد،آرزو کند که:کاش فرزندی نداشت». (4)

در روایت دیگری می فرماید:«روزگاری خواهد آمد که غبطۀ مرد کم فرزند را بخورید،چنان که امروز غبطۀ فرزند و ثروت زیادتر را می خورید؛تا آن جا که یکی از شما،از کنار قبر برادرش می گذرد و خود را بر قبر او می غلطاند؛آن گونه که حیوانات

ص: 38


1- .مختصر اثبات الرجعه،ص 216؛اثبات الهداه،ج 3،ص 570؛مستدرک الوسائل،ج 12،ص 335.
2- .عن أبی هریره:«لا تقوم الساعه حتی یتغایرون علی الغلام کما یتغایرون علی المرأه».فردوس الاخبار،ج 5،ص 226؛ کنز العمّال،ج 14،ص 249.
3- .الف)عن الصادق علیه السّلام:«إذا رأیت الرجل یعیّر علی إتیان النساء»کافی،ج 8،ص 39؛بحار الأنوار،ج 52،ص 257؛ بشاره الاسلام،ص 133. ب)«إذا صار الغلام یعطی کما تعطی المرأه،و یعطی قفاه لمن ابتغی»کافی،ج 8،ص 38؛بحار الأنوار،ج 52،ص 257. ج)«یزفّ الرجال للرجال کما تزفّ المرأه لزوجها»بشاره الاسلام،ص 76؛الزام الناصب،ص 121. د)قال الصادق علیه السّلام:«یتمشّط الرجل کما تتمشّط المرأه لزوجها،و یعطی الرجال الأموال علی فروجهم و یتنافس فی الرجل و یغار علیه من الرجال،و یبذل فی سبیله النفس و المال»کافی،ج 8،ص 38؛بحار الأنوار،ج 52،ص 257. ه)قال الصادق علیه السّلام:«تکون معیشه الرجل من دبره،و معیشه المرأه من فرجها»کافی،ج 8،ص 38. و)قال الصادق علیه السّلام:«عندها یغار علی الغلام کما یغار علی الجاریه(الشابه)فی بیت أهلها».بشاره الاسلام،ص 36، 76،133. ز)قال النبیّ صلّی اللّه علیه و اله:«کأنّک بالدنیا لم تکن إذا ضیّعت أمّتی الصلاه و اتّبعت الشهوات و غلت الأسعار و کثر اللواط». بشاره الاسلام،ص 23؛الزام الناصب،ص 181.
4- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«لا تقوم الساعه حتّی یحسب أبو الخمسه أنّهم أربعه،و أبو الأربعه أنّهم ثلاثه،و أبو الثلاثه أنّهم اثنان، و أبو الاثنین أنّهما واحد،و أبو الواحد لیس له ولد».فردوس الاخبار،ج 5،ص 227.

خود را بر خاک چراگاه می غلطانند و می گوید:ای کاش من به جای او بودم و این سخن نه به سبب شوق دیدار خداوند و یا به دلیل اعمال نیکی است که از پیش فرستاده است؛بلکه به جهت بلاها و گرفتاری هایی است که بر او فرود می آید». (1)

نیز آن حضرت می فرماید:«قیامت برپا نمی شود،مگر آن که فرزند کم گردد». (2)در این روایت«الولد غیضا»آمده است که معنای آن نقص و حبس (3)و شاید به معنای سقط جنین و جلوگیری از بارداری نیز باشد؛ولی کلمه«غیظا»که در روایت دیگری آمده است به معنای غم و مشقّت و محنت و جوشش غضب است.

یعنی مردم در آن دوران با سقط جنین و جلوگیری از افزایش فرزند،مانع زیاد شدن فرزندان می شوند.یا فرزند داشتن موجب غم و اندوه و خشم خواهد بود و شاید این به علت مشکلات سخت اقتصادی،گسترش بیماری ها در کودکان و نبودن امکانات، تبلیغ و تشویق به کنترل جمعیت و یا عامل دیگر باشد.

ه)افزایش خانواده های بی سرپرست

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«از نشانه های قیامت این است که مردان کم می شوند و زنان بسیار.تا آن جا که هر پنجاه زن یک سرپرست خواهند داشت». (4)

شاید این وضعیت بر اثر افزایش تلفات جانی مردان باشد که در جنگ های پی درپی و طولانی صورت می گیرد.

نیز آن حضرت می فرماید:«قیامت برپا نمی شود،مگر آن که روزگاری فرارسد که

ص: 39


1- .عن ابن مسعود قال:سمعت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:یقول:«لیأتینّ علی الناس زمان تغبطون فیه الرّجل بخفّه الحال، کما تغبطونه الیوم بکثره المال و الولد حتّی یمرّ أحدکم بقبر أخیه فیتمعّک علیه کما تتمّعک الدابّه فی مراعها،و یقول: یا لیتنی مکانه،ما به شوق إلی اللّه و لا عمل صالح قدّمه إلاّ ممّا ینزل به من البلاء».المعجم الکبیر،ج 10،ص 12.
2- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«لا تقوم الساعه حتی یکون الولد غیظا»الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 151؛فردوس الاخبار،ج 5، ص 221؛المعجم الکبیر،ج 10،ص 281؛بحار الأنوار،ج 34،ص 241.
3- .جوهری،صحاح اللغه،مادۀ«غیض».
4- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«من أشراط الساعه أن یقلّ الرجال و یکثر النساء حتی یکون فی خمسین امرأه قیّم واحد».طیالسی، مسند،ج 8،ص 266؛احمد،مسند،ج 3،ص 120؛ترمذی،سنن،ج 4،ص 491؛ابویعلی،مسند،ج 5،ص 273؛ حلیه الاولیاء،ج 6،ص 280؛دلائل النبوّه،ج 6،ص 543؛الدر المنثور،ج 6،ص 50.

به دنبال یک مرد،حدود سی زن به راه افتد و هرکدام از او تقاضا کند که با او ازدواج نماید». (1)

حضرت در روایت دیگری می فرماید:«خداوند دوستان و برگزیدگان خود را از دیگران جدا می کند تا این که زمین از منافقان و گمراهان و فرزندان آنان پاک شود.زمانی فرارسد که پنجاه زن با یک مرد روبه رو شده،یکی می گوید:ای بندۀ خدا!مرا بخر و دیگری می گوید:به من پناه ده». (2)

انس می گوید:پیامبر صلّی اللّه علیه و اله فرمود:«قیامت برپا نمی شود،مگر آن که زمانی فرارسد که (بر اثر تلفات مردان و کثرت زنان)زنی کفشی را در راه بیابد و(از روی دریغ و افسوس) گوید:این کفش از آن مردی بوده است؛در آن روزگار،برای هر پنجاه زن،یک سرپرست خواهد بود». (3)

انس می گوید:آیا نمی خواهید حدیثی را که از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله شنیدم،نقل کنم؟پیامبر صلّی اللّه علیه و اله فرمود:«مردان از بین خواهند رفت و زنان باقی می مانند». (4)7.

ص: 40


1- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«لا تقوم الساعه حتی یتبع الرجل قریب من ثلاثین امرأه کلّهنّ تقول:أنکحنی:أنکحنی». فردوس الاخبار،ج 5،ص 509.
2- .عن رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«یمیّز اللّه أولیاءه و أصفیاءه حتی یطهّر الأرض من المنافقین و الضالین و أبناء الضالین.و حتی تلتقی بالرجل یومئذ خمسون امرأه،هذه تقول.یا عبد اللّه؛اشترنی،و هذه تقول:یا عبد اللّه؛آونی».مفید،امالی، ص 144؛بحار الأنوار،ج 52،ص 250.
3- .عن أنس،قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«لا تقوم الساعه حتی أنّ المرأه لتمرّ بالنعل فترفعها و تقول:قد کانت هذه لرجل،و حتی یکون فی خمسین امرأه القیّم الواحد»عقد الدرر،ص 232؛فردوس الاخبار،ج 5،ص 225.
4- .عن أنس قال:ألا أحدّثکم بحدیث سمعته عن رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم قال:«یذهب الرجال و یبقی النساء».احمد،مسند، ج 3،ص 377.

فصل چهارم: امنیّت پیش از ظهور

الف)هرج و مرج و ناامنی

بر اثر تجاوز قدرت های بزرگ،امنیّت از میان حکومت های کوچک و ملّت های ضعیف رخت بر خواهد بست و دیگر آزادی و امنیّت مفهومی نخواهد داشت.

قدرت های حاکم بر جهان آن چنان عرصه را بر ملل ضعیف تنگ می کنند و تجاوز به حقوق ملّت ها را تا آن جا گسترش می دهند که مردم اجازۀ نفس کشیدن هم نمی یابند.

پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله آن دوران را چنین ترسیم می کند:«به زودی امّت ها(پیروان دیگر آیین ها و مکاتب)بر ضد شما وارد عمل خواهند شد؛آن گونه که گرسنگان به ظروف غذا حمله ور می شوند».شخصی گفت:از آن جهت که در آن زمان در اقلیّت به سر می بریم، این گونه مورد هجوم قرار خواهیم گرفت؟پیامبر فرمود:«تعداد شما در آن زمان بسیار خواهد بود،ولی چون خس و خاشاک روی سیل خواهید بود.خداوند،مهابت و عظمت شما را از دل دشمنانتان خارج ساخته،بر دل های تان سستی خواهد افکند».کسی پرسید:

ای رسول خدا!این وهن و سستی به علت چیست؟فرمود:«دنیادوستی و ناخوش داشتن مرگ». (1)

این دو خصلت زشت که رسول مکرّم از آن یاد کرده است،کافی است که ملتی را

ص: 41


1- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«یوشک أن تداعی علیکم الأمم کما تداعی القوم إلی قصعتهم».قال:قیل:من قلّه؟قال:«لا، و لکنّه غثاء کغثاء السیل یجعل الوهن فی قلوبکم،و ینزع الرعب من قلوب عدوّکم بحبّکم الدنیا و کراهتکم الموت». طیالسی،مسند،ص 133؛ابی داود،سنن،ج 4،ص 111؛المعجم الکبیر،ج 2،ص 101.

از رسیدن به آزادی و دفاع از ارزش های خود بازدارد و آنان را به زندگی ذلت بار تحت هر شرایطی انس دهد؛هرچند با از دست دادن دین و اصول مکتب باشد.

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«ظهور مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه هنگامی خواهد بود که دنیا آشفته و پر از هرج و مرج گردد و گروهی به گروه دیگر یورش برند؛ (1)نه بزرگ به کوچک رحم کند و نه نیرومند بر ضعیف ترحّم نماید.در چنین هنگامی خداوند به او اجازه قیام می دهد». (2)

ب)ناامنی راه ها

دامنۀ هرج ومرج و ناامنی به راه ها نیز کشیده خواهد شد و بی رحمی گسترش می یابد.

در این زمان خداوند،مهدی را برخواهد انگیخت و دژهای گمراهی را به دست توانمند او فتح می کند.مهدی موعود عجّل اللّه تعالی فرجه،تنها به گشودن قلعه های استوار نمی پردازد؛بلکه دل های بسته به روی حقایق و معنویت را نیز می گشاید و برای قبول حقایق آماده می سازد.

ر سول خدا صلّی اللّه علیه و اله خطاب به دختر گران قدرش می فرماید:«سوگند به آن خدایی که مرا به حق برانگیخت،به راستی مهدی این امّت از نسل حسنین علیهما السّلام است.هنگامی که جهان را هرج و مرج و نابسامانی فراگیرد و فتنه ها(یکی پس از دیگری)آشکار گردد.جاده ها و راه ها ناامن شود و برخی بر عده ای هجوم برند؛نه بزرگ بر کوچک ترحّم کند و نه کوچک بر بزرگ احترام گذارد؛در چنین هنگامه ای خداوند،شخصی از نسل این دو (امام حسن و امام حسین علیهما السّلام)را برمی انگیزد تا دژهای گمراهی را(درهم شکند و) فتح کند و دل هایی را که پردۀ جهل و ناآگاهی آنها را فروپوشانده(و از درک حقایق محجوب ساخته است)بگشاید.او در آخر الزمان به پا می خیزد-همان گونه که من در اوّل زمان به پا خاستم-و دنیا را پر از عدل و داد می کند؛همان گونه که از ظلم و جور پر شده است». (3)

ص: 42


1- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«و ذلک عند ما یصیر الدنیا هرجا و مرجا،و یغار بعضهم علی بعض،فلا الکبیر یرحم الصغیر، و لا القویّ یرحم الضعیف،فحینئذ یأذن اللّه له بالخروج».بحار الأنوار،ج 36،ص 335؛ج 52،ص 380.
2- .همان،ج 52،ص 154.
3- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«یا فاطمه؛و الذی بعثنی بالحق؛إنّ منهما-أی الحسن و الحسین علیهما السّلام-مهدیّ هذه الأمّه، إذا صارت الدنیا هرجا و مرجا،و تظاهرت الفتن،و تقطّعت السبل،و أغار بعضهم علی بعض،فلا کبیر یرحم صغیرا، و لا صغیر یوقّر کبیرا،فیبعث اللّه عزّ و جل عند ذلک منهما من یفتح حصون الضلاله،و قلوبا غلفا،یقوم بالدین فی آخر الزمان کما قمت به فی أوّل الزمان،و یملأ الدنیا عدلا کما ملئت جورا».عقد الدرر،ص 152؛بحار الأنوار، ج 52،ص 266؛احقاق الحق،ج 13،ص 116؛الاربعون حدیثا،(ابو نعیم)ذخائر العقبی،ص 135؛ینابیع المودّه،ص 426.

ج)جنایات هولناک

جنایات ستمگران و جلاّدان در طول تاریخ بسیار سهمگین و وحشتناک بوده است.

صفحات تاریخ پر از ستم ها و ظلم ها و جنایاتی است که فرمانروایان ستمگر و خون آشام بر ملّت های محروم روا داشته اند که چنگیز،هیتلر و آتیلا نمونه هایی از آنان هستند.

امّا جنایاتی که پیش از ظهور امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه در جهان رخ می دهد،از هولناک ترین جنایاتی است که می توان تصور کرد.اعدام کودکان خردسال به وسیلۀ چوبه های دار، سوزاندن کودکان و فروبردن آنان در مایعات گداخته،قطعه قطعه کردن آدم ها با اره و میله های آهنی و آسیاب ها،حوادث تلخی است که پیش از برپایی حکومت عدل جهانی، به وسیلۀ حکومت هایی که خود را مدافع حقوق بشر می دانند،رخ می دهد.با بروز چنین وحشی گری هایی است که اهمیّت حکومت حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه-که به تعبیر روایات، پناه محرومان است-آشکار می گردد.

علی علیه السّلام حوادث تلخ آن روزگار را چنین ترسیم می کند:«همانا سفیانی،گروهی را مأمور می کند تا کودکان را در محلّی جمع کنند؛آن گاه روغن را برای سوزاندن آنان داغ می کند؛کودکان می گویند:اگر پدران ما با تو مخالفت کردند،گناه ما چیست،که باید سوزانده شویم؟او دو تن به نام های حسن و حسین را از میان کودکان بیرون می کشد و به دار می آویزد.پس از آن به سوی کوفه می رود و همان رفتار(وحشتناک پیشین)را با کودکان آن جا انجام می دهد و دو کودک به همان نام ها را بر در مسجد کوفه به دار می زند و از آن جا بیرون می رود و باز جنایت می کند و درحالی که در دستش نیزه ای قرار دارد،زنی باردار را دستگیر می کند و آن را به یکی از یارانش می سپارد و فرمان می دهد که در وسط

ص: 43

خیابان به او تجاوز کند.او پس از تجاوز،شکم زن را می درد و جنینش را بیرون می آورد و هیچ کس نمی تواند چنین وضعیت هولناکی را تغییر دهد». (1)

امام صادق علیه السّلام در خبر لوح می فرماید:«...خداوند رحمت خویش را به وسیلۀ فرزند دختر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله کامل می گرداند؛همان کسی که کمال موسی،ابهت عیسی و صبر و استقامت ایوب پیامبر را داراست.دوستان من،در دوران(پیش از ظهور)او خوار و ذلیل باشند و سرهای شان،همانند سرهای اهالی ترک و دیلم(برای حکام و ظالمان)هدیه برده می شود.آنان کشته شوند و سوزانده گردند و ترسان،وحشت زده و هراسناک باشند.

زمین از خونشان رنگین شود و ناله و فریاد در میان زنانشان زیاد گردد.آنان دوستان واقعی من هستند.او به وسیلۀ آنان هر فتنه کور و تاریکی را دفع می کند و زلزله ها (و ناآرامی ها)را برطرف می سازد و زنجیرها و بندهای اسارت را از ایشان برمی دارد.

درود خداوند بر آنان باد که ایشان همان هدایت شدگانند». (2)

ابن عباس می گوید:«سفیانی و فلانی خروج می کنند و باهم می جنگند؛به گونه ای که (سفیانی)شکم زنان را می درد و کودکان را در دیگ های بزرگ می گدازد و می سوزاند». (3)

ارطات می گوید:سفیانی هرکس را که با او مخالفت کند،می کشد.با اره ها مخالفانش را1.

ص: 44


1- .قال أمیر المؤمنین علیه السّلام:«ثم یبعث-أی السفیانی-فیجمع الأطفال،و یغلی لهم الزیت،فیقولون:إن کان آباؤنا عصوک، فما ذنبنا،فیأخذ منهم اثنین اسمهما حسنا و حسینا فیصلبهما،ثمّ یسیر إلی الکوفه،فیفعل بهم کما فعله بالأطفال، و یصلب علی باب مسجدها طفلین اسمهما حسن و حسین...و یخرج السفیانی و بیده حربه،فیأخذ امرأه حاملا فیدفعها إلی بعض أصحابه و یقول:افجر بها فی وسط الطریق،فیفعل ذلک و یبقر بطنها فیسقط الجنین من بطن أمه، فلا یقدر أحد أن یغیّر ذلک».عقد الدرر،ص 94؛الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 155.
2- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام فی خبر اللوح:«ثم أکمّل ذلک بابنه رحمه للعالمین،علیه کمال موسی،و بهاء عیسی، و صبر أیّوب،ستذلّ أولیائی فی زمانه،و یتهادون رؤوسهم،کما تهادی رؤوس الترک و الدیلم،فیقتلون و یحرقون، و یکونون خائفین مرعوبین و جلین،تصبغ الارض من دمائهم،و یفشو الویل و الرّنین فی نسائهم.أولئک أولیائی حقّا، بهم أدفع کلّ فتنه عمیاء حندس،و بهم أکشف الزلازل،و أرفع عنهم الآصار و الأغلال،اولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمه و اولئک هم المهتدون».کمال الدین،ج 1،ص 311؛ابن شهر آشوب،مناقب،ج 2،ص 297؛اعلام الوری، ص 371؛اثبات الوصیه،ص 226.اقول:کل ذلک فی زمان الغیبه،لا فی أیام ظهوره علیه السّلام؛لأنّ المؤمنین فی أیامه فی کمال العزّه.
3- .عن ابن عباس:ثم یخرج السفیانی و الفلانی فیقتتلان حتی یبقر بطون النساء،و یغلی الأطفال فی المراجل.ابن حمّاد، فتن،ص 83؛ابن طاووس،ملاحم،ص 51.

به دو نیم می کند و با دیگ ها آنان را نابود می سازد.این ستم ها،شش ماه به طول می انجامد. (1)

د)آرزوی مرگ زندگان

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«سوگند به آن که جانم در دست اوست،دنیا به پایان نمی رسد تا آن که زمانی فرارسد که مرد به هنگام عبور از گورستان،خود را روی قبر انداخته،می گوید:ای کاش من به جای صاحب این قبر بودم.درحالی که مشکل او بدهکاری نیست؛بلکه گرفتاری ها و فشار روزگار و ظلم و جور است». (2)

از ذکر کلمه رجل در روایت،دو مطلب استفاده می شود:یکی این که گرفتاری ها و مشکلات آن دوران و به دنبال آن آرزوی مرگ،به طایفه،ملّت و گروه خاصی اختصاص ندارد و همه از حوادث ناگوار در رنج و عذاب خواهند بود .دوم این که تعبیر مرد نشان دهندۀ شدت فشار و سختی آن روزگار است؛زیرا غالبا مرد در برابر مشکلات و نابرابری ها بیش تر از زن مقاومت می کند و از این که مردان تاب و تحمّل مشکلات و رنج های آن روزگار را ندارند،استفاده می شود که مشکل بسیار بزرگ و کمرشکن است.

ابو حمزه ثمالی می گوید:امام باقر علیه السّلام فرمود:«ای ابا حمزه!حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه قیام نمی کند،مگر در دورانی که خوف و ترس شدید و مصیبت ها و فتنه ها(بر جامعه)حاکم باشد و گرفتاری و بلا دامنگیر مردم شود و پیش از آن،بیماری طاعون شیوع یابد، درگیری شدید و مهلکی میان عرب اتفاق افتد،اختلاف شدیدی بین مردم حاکم شود،از هم گسیختگی در دین و آیین آنان رخ دهد و وضعیت مردم تغییر کند تا جایی که هر

ص: 45


1- .عن أرطاه:یقتل السفیانی کلّ من عصاه،و ینشرهم بالمناشیر،و یطحنهم بالقدور ستّه أشهر.حاکم،مستدرک،ج 4، ص 520،الحاوی للفتاوی،ج 2،ص 65؛منتخب کنز العمّال،ج 6،ص 31(حاشیۀ مسند احمد)؛احقاق الحق،ج 13، ص 293.
2- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«و الذی نفسی بیده؛لا تذهب الدنیا حتّی یمرّ الرجل علی القبر فیمرغ علیه و یقول:یا لیتنی کنت مکان هذا القبر و لیس به الدّین إلاّ البلاء...».احمد،مسند،ج 2،ص 636؛مسلم،صحیح،ج 4،ص 2231؛ المعجم الکبیر،ج 9،ص 410؛مصابیح السنه،ج 2،ص 139؛عقد الدرر،ص 236.

آرزومندی هر شب و روز-از آن چه که از درنده خویی مردم و تجاوز آنان به حقوق یک دیگر می بیند-آرزوی مرگ می کند». (1)

حذیفۀ صحابی،از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله نقل می کند:«به یقین زمانی بر شما فرامی رسد که انسان در آن روزگار،آرزوی مرگ می کند؛بدون آن که از جهت فقر و تنگ دستی در فشار باشد». (2)

ابن عمر می گوید:به یقین زمانی بر مردم بیاید که مؤمن در اثر شدّت گرفتاری ها و بلاهای روی زمین،آرزو کند که ای کاش که خود و خانواده اش بر کشتی سوار می شدند و در دریا به سر می بردند. (3)

ه)به اسارت رفتن مسلمانان

حذیفه بن الیمان می گوید:پیامبر صلّی اللّه علیه و اله ضمن برشمردن مشکلاتی که مسلمانان با آن رو به رو خواهند شد،فرمود:«در اثر فشارهایی که بر آنان وارد می شود،آزاده ها را می فروشند و زنان و مردان به بردگی اقرار می کنند.مشرکان،مسلمانان را به استخدام و مزدوری خود درمی آورند و آنان را در شهرها می فروشند و کسی بر این امر دل گیر نمی شود؛نه نیکان و نه بدان و فاجران.

ای حذیفه!گرفتاری بر اهل آن دوران ادامه می یابد؛به گونه ای که مأیوس می شوند و به فرج و گشایش گمان بد می برند.در این موقع خداوند،مردی از پاکان عترت من و نیکان

ص: 46


1- .عن ابی حمزه الثمالی،قال:سمعت أبا جعفر محمّد بن علی یقول:«...یا أبا حمزه؛لا یقوم القائم إلاّ علی خوف شدید، و زلازل،و فتنه،و بلاء یصیب الناس،و طاعون قبل ذلک،و سیف قاطع بین العرب،و اختلاف شدید بین الناس، و تشتّت فی دینهم،و تغیّر من حالهم حتّی یتمنّی المتمنّی الموت صباحا و مساء من عظم ما یری من کلب الناس، و أکل بعضهم بعضا».نعمانی،غیبه،ص 235؛طوسی،غیبه،ص 274؛اعلام الوری،ص 428؛بحار الأنوار،ج 52، ص 348؛اثبات الهداه،ج 3،ص 540؛حلیه الابرار،ج 2،ص 626؛بشاره الاسلام،ص 82.
2- .حذیفه عن النبیّ صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«لیأتینّ علیکم زمان یتمنّی الرجل الموت من غیر فقر».ابن ابی شیبه،مصنّف،ج 15،ص 91؛ مالک،موطأ،ج 1،ص 241؛مسلم،صحیح،ج 8،ص 182؛احمد،مسند،ج 2،ص 236؛بخاری،ج 9،ص 73؛ فردوس الاخبار،ج 5،ص 221.
3- .عن ابن عمر:«لیأتینّ علی الناس زمان یتمنّی فیه المؤمن لو أنّه فی فلک مشحون هو و أهله یموج فی البحر من شدّه ما فی الارض من البلاء».عقد الدرر،ص 334.

فرزندانم را که عادل،مبارک و پاک می باشد،می فرستد و از ذرّه ای چشم پوشی و اغماض نمی کند.خداوند دین،قرآن،اسلام و اهل آن را به کمک او،عزیز و شرک را ذلیل می کند.

او همواره از خداوند بیمناک است و هرگز به خویشاوندی خود[با من]مغرور نمی شود؛ سنگی را روی سنگ نمی گذارد و احدی را شلاّق نمی زند،مگر به حق و برای اجرای حد.

خداوند به سبب او،بدعت ها را محو و فتنه ها را نابود می کند و در حق را باز و درهای باطل را می بندد و اسیران مسلمان را-در هر نقطه ای که هستند-به وطن خودشان بازمی گرداند». (1)

و)فرورفتن در زمین

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«به یقین،بر این امّت،روزگاری فرارسد که روز را به شب رسانند،درحالی که از یک دیگر بپرسند،زمین امشب چه کسانی را فروبرد،هم چنان که از یک دیگر می پرسند از فلان قبیله چه کسانی زنده مانده اند و آیا از فلان خاندان کسی زنده مانده است؟». (2)

شاید این سخنان کنایه از جنگ و کشتار در آخر زمان باشد که با استفاده از سلاح های پیشرفته و کشتار جمعی،هرروز تعداد زیادی کشته می شوند و شاید بر اثر کثرت گناه، زمین اهلش را فرومی برد.و یا به علل دیگری که ما آن را نمی دانیم.

ص: 47


1- .عن حذیفه بن الیمان قال:قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم-فذکر الملاحم و قال فی اخرها-:«و یباع الأحرار للجهد الذی یحلّ بهم،یقرّون بالعبودیه الرجال و النساء،و یستخدم المشرکون المسلمین،و یبیعونهم فی الأمصار،لا یتحاشی لذلک برّ و لا فاجر،یا حذیفه؛لا یزال ذلک البلاء علی أهل ذلک الزمان حتّی إذا أیسوا و قنطوا و ساؤوا الظنّ ألاّ یفرّج عنهم-؛ اذ بعث اللّه رجلا من أطائب عترتی و أبرار ذرّیّتی،عدلا،مبارکا،زکیّا لا یغادر مثقال ذرّه،یعزّ اللّه به الدین،و القرآن، و الإسلام و أهله،و یذلّ به الشرک و أهله،یکون من اللّه علی حذر،لا یغترّ بقرابته،لا یضع حجرا علی حجر،و لا یقرع أحدا فی ولایته بسوط إلاّ فی حدّ یمحو اللّه به البدع کلّها،و یمیت به الفتن کلّها،یفتح اللّه به باب[کلّ]حقّ،و یغلق به کل باب باطل،یردّ اللّه به سبی المسلمین لأمّتک و ذرّیّتک!فقال:-اسمه کاسمی،و اسم أبیه کاسم أبی،لو لم یبق من الدنیا إلاّ یوم واحد،لجعل اللّه مقدار ما یکون فیه ما ذکرت».ملاحم ابن طاوس،ص 132.نقلا عن فتن السلیلی.و کتاب التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن 246 ح 384:«فیه جمیع ما ذکرت».
2- .عن النبیّ صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«لیأتینّ علی هذه الأمّه یوم یمسون یتسائلون بمن خسف اللیله کما یتسائلون بمن بقی من آل فلان، و هل بقی من آل فلان».المطالب العالیه،ج 4،ص 348.

ز)افزایش مرگ های ناگهانی

پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«از نشانه های رستاخیز،بیماری فلج و مرگ ناگهانی است». (1)

نیز می فرماید:«قیامت برپا نمی گردد،تا این که مرگ سفید ظاهر شود».گفتند:

یا رسول اللّه!مرگ سفید چیست؟فرمود:«مرگ ناگهانی». (2)

امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:«پیش از ظهور قائم عجّل اللّه تعالی فرجه مرگ سرخ و سفید وجود دارد...

مرگ سفید طاعون است». (3)

امام محمد باقر علیه السّلام می فرماید:«قائم عجّل اللّه تعالی فرجه قیام نمی کند،مگر در روزگاری که ترس شدید حاکم باشد و پیش از آن نیز طاعون شیوع یابد». (4)

ح)ناامیدی جهانیان از نجات

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرمود:«ای علی!ظهور مهدی در هنگامی است که شهرها دگرگون شده،بندگان خدا ضعیف می شوند و از فرج و ظهور مهدی مأیوس می گردند.در این هنگام مهدی قائم از فرزندان من ظاهر می گردد». (5)

ابو حمزه ثمالی می گوید:امام باقر علیه السّلام فرمود:«قیام و ظهور مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به هنگام ناامیدی و یأس مردم از گشایش در کارها و فرج حضرتش می باشد». (6)

ص: 48


1- .عن النبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«من أشراط الساعه:الفالج،و موت الفجأه»شجری،امالی،ج 2،ص 277.
2- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«لا تقوم الساعه حتی یظهر الموت الأبیض»،قالوا:یا رسول اللّه،و ما الموت الأبیض؟قال:«موت الفجأه»الفائق،ج 1،ص 141.
3- .قال أمیر المؤمنین علیه السّلام:«بین یدی القائم موت أحمر و موت أبیض.و أمّا الموت الأبیض،فالطاعون».عمانی،غیبه، ص 277؛طوسی،غیبه،ص 267؛اعلام الوری،ص 427؛خرائج،ج 3،ص 1152؛عقد الدرر،ص 65؛الفصول المهمّه، ص 301؛صراط المستقیم،ج 2،ص 249؛بحار الأنوار،ج 52،ص 211.
4- .عن أبی جعفر الباقر علیه السّلام:«لا یقوم القائم إلاّ علی خوف شدید،و طاعون قبل ذلک».بحار الأنوار،ج 52،ص 348.
5- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«یا علیّ و ذلک حین تغیّرت البلاد،و ضعف العباد،و الیأس من الفرج،فعند ذلک یظهر القائم المهدی من ولدی».ینابیع المودّه،ص 440؛احقاق الحق،ج 13،ص 125.
6- .عن أبی حمزه،قال سمعت أبا جعفر علیه السّلام یقول:«...و خروجه إذا خرج عن الیأس و القنوط».بحار الأنوار،ج 52، ص 348.

علی علیه السّلام دراین باره می فرماید:«به یقین از اهل بیت من،کسی به جانشینی من خواهد نشست و جانشینی او پس از دورانی سخت و مصیبت بار خواهد بود؛دورانی که بلا و گرفتاری در آن شدّت می یابد و امیدها از بین می رود». (1)

ط)نداشتن دادرس و پناه

پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«بلا و گرفتاری چنان بر این امّت فرود می آید که انسان هیچ پناهگاهی که از ظلم به آن پناه برد،نمی یابد». (2)

نیز می فرماید:«در آخر الزمان بلای شدیدی بر امّت من از سوی حکومت های شان نازل می شود؛به گونه ای که مؤمن پناهی نمی یابد که از ستم به آن پناه آورد». (3)

در روایت دیگری می فرماید:«بر شما بشارت باد به مهدی از فرزندان فاطمه.وی از جانب مغرب ظاهر می شود و زمین را از عدل پر می کند».گفته شد:ای رسول خدا! (این ظهور)در چه زمانی خواهد بود؟حضرت فرمود:«هنگامی که قاضیان رشوه گیر و مردم فاجر شوند».عرض شد:مهدی چگونه خواهد بود؟فرمود:«از اهل و خاندان خود (جدا شده)تنهایی اختیار می کند و از وطن خود دور می باشد و در غربت زندگی می کند». (4)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«آن چه که به انتظارش هستید،نخواهید دید،مگر زمانی که چون(ماده)بز مرده ای شوید که در زیر چنگال های درنده ای قرار گرفته است که برایش

ص: 49


1- .قال علیّ علیه السّلام:«و لیکوننّ من یخلفنی فی أهل بیتی،و ذلک بعد زمان کلح مصفح یشتدّ فیه البلاء،و ینقطع فیه الرجاء».ابن المنادی،ملاحم،ص 64؛ابن ابی الحدید،شرح نهج البلاغه،ج 1،ص 276؛المسترشد،ص 75؛مفید، ارشاد،ص 128؛کنز العمّال،ج 14،ص 592؛غایه المرام،ص 208؛بحار الأنوار،ج 32،ص 9؛احقاق الحق،ج 13، ص 314؛منتخب کنز العمّال،ج 6،ص 35.
2- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«بلاء یصیب هذه الأمّه حتی لا یجد الرجل ملجأ یلجأ إلیه من الظلم».شافعی،بیان،ص 108.
3- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«ینزل بأمّتی فی آخر الزمان بلاء شدید من سلطانهم،لا یجد المؤمن ملجأ یلتجئ إلیه من الظلم».عقد الدرر،ص 43.
4- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«أبشروا بالمهدیّ من ولد فاطمه،یظهر من جهه المغرب،فیملأ الأرض عدلا،فقیل:یا رسول اللّه؛و متی یکون ذلک؟فقال:«إذا ارتشی القضاه،و فجرت الأمه»و هو الفرید الغریب قیل:و کیف ذلک یا رسول اللّه؟قال: «ینفرد من أهله،و یتغرّب عن وطنه».احقاق الحق،ج 19،ص 679

فرق نمی کند بر کجا دست گذارد.در آن هنگام نه محلّی دوردست از تجاوز دارید که به سوی آن بالا روید و نه پناهی دارید که به آن تکیه دهید». (1)

ی)جنگ،کشتار و فتنه ها

از روایات استفاده می شود که پیش از قیام حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه جنگ و کشتار همه جا را فرامی گیرد.برخی از روایات سخن از فتنه ها دارد،تعدادی از روایات،از جنگ های پیاپی خبر می دهد و روایاتی دربارۀ کشتار انسان ها به وسیلۀ جنگ و بیماری های ناشی از آن چون طاعون،سخن به میان می آورد.

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«پس از من چهار فتنه به شما خواهد رسید:در فتنۀ اوّل، خون ها مباح شمرده می شود و کشتار زیاد می گردد.در فتنۀ دوم،خون ها و اموال حلال می شود و قتل و غارت اموال بسیار می گردد.در فتنۀ سوم،خون ها و مال ها و نوامیس مردم مباح شمرده می شود و علاوه بر قتل و غارت،ناموس انسان ها نیز در امان نمی ماند.

در فتنۀ چهارم،-که فتنه ای است کر و کور و بسیار سخت و چون کشتی متلاطم و مضطرب در دریا-هیچ کس از آن فتنه پناهی نمی یابد.فتنه از شام به پرواز درمی آید و عراق را فرامی گیرد و دست و پای جزیره-حجاز-به آن آغشته می شود.گرفتاری ها مردم را از پای درمی آورد و چنان می شود که کسی توانایی چون و چرا ندارد و از هر سویی که فروکش می کند از سوی دیگر شعله ور می گردد». (2)

در حدیث دیگری می فرماید:«پس از من فتنه هایی پدید می آید که راه نجاتی از آن

ص: 50


1- .قال الباقر علیه السّلام:«لا ترون الذی تنتظرون حتی تکونوا کالمعزی الموات التی لا یبالی الخابس أین یضع یده فیها،لیس لکم شرف ترقونه،و لا سناد تسندون إلیه أمرکم».کافی،ج 8،ص 213؛بحار الأنوار،ج 52،ص 246.
2- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«لتأتیکم بعدی أربع فتن: الأولی:یستحلّ فیها الدماء. و الثانیه:یستحلّ فیها الدماء و الأموال. و الثالثه:یستحلّ فیها الدماء و الأموال و الفروج. و الرابعه:صمّاء عمیاء،مطبقه تمور مور السفینه فی البحر حتی لا یجد أحد من الناس منها ملجأ تطیر بالشام،و تغشی العراق،و تخبط الجزیره،یدها و رجلها یعرک الأنام فیها البلاء عرک الأدیم،لا یستطیع من الناس یقول. مه؟مه؟لا ترفعونها من ناحیه إلاّ انفتقت من ناحیه أخری».ابن طاووس،ملاحم،ص 21؛کمال الدین،ج 2،ص 371.

نخواهد بود.در آنها جنگ،فرار و آوارگی است.پس از آن فتنه هایی خواهد بود که از فتنه های پیشین شدیدتر است.هنوز فتنه ای فروکش نکرده که فتنۀ دیگری شعله ور می شود تا جایی که هیچ خانه ای از خانه عرب ها باقی نمی ماند که این آتش در آن نرفته باشد و هیچ مسلمانی نمی ماند که آن فتنه به او نرسیده باشد.آن گاه مردی از خاندان من ظهور می کند». (1)

نیز می فرماید:«به زودی پس از من فتنه ای رخ خواهد داد که اگر از هرسو آرام گیرد،از دو سوی دیگر گسترش می یابد تا این که منادی از آسمان فریاد می زند:امیر و فرماندۀ شما حضرت مهدی است». (2)

در این روایات سخن از فتنه ای است که پیش از ظهور حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه فراگیر خواهد شد،ولی در روایات دیگر با صراحت از جنگ های خانمان سوز سخن به میان آمده است که به ذکر آن می پردازیم.

عمار یاسر می گوید:پیام و دعوت اهل بیت پیامبرتان در آخر الزمان این است که از هرگونه درگیری پرهیز کنید تا زمانی که رهبران از اهل بیت را ببینید؛آن گاه که ترک ها با رومیان مخالفت کنند و جنگ ها در زمین بسیار شود». (3)

تعدادی از روایات،از قتل و کشتاری سخن می گوید که پیش از ظهور مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به وقوع می پیوندد.برخی از این روایات،تنها کشتار را یادآور می شود و برخی وسعت کشتار را نیز مشخص می کند.

امام رضا علیه السّلام دراین باره می فرماید:«پیش از ظهور امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه کشتارهای پیاپی و2.

ص: 51


1- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«ستکون بعدی فتن منها فتن الأحلاس،یکون فیها هرب و حرب،ثمّ من بعدها فتن أشدّ منها، کلّما قیل:انقطعت تمادت،حتی لا یبقی بیت من العرب إلاّ دخلته،و لا مسلم إلاّ وصلته حتی یخرج رجل من عترتی». عقد الدرر،ص 50.
2- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«ستکون فتنه لا یهدأ منها جانب إلاّ جاش منها جانبان حتی ینادی مناد من السماء إنّ أمیرکم فلان.أی المهدی».احقاق الحق،ج 13،ص 295؛احمد،مسند،ج 2،ص 371.
3- .قال عمّار بن یاسر:دعوه أهل بیت نبیّکم فی اخر الزمان،فالزموا الأرض،و کفّوا حتی تروا قادتها؛فإذا خالف الترک الروم،و کثرت الحروب فی الأرض؛ینادی مناد علی سور دمشق:ویل من شرّ قد اقترب».طوسی،غیبه،چاپ جدید، ص 441؛بحار الأنوار،ج 52،ص 212.

بی وقفه رخ خواهد داد». (1)

ابو هریره می گوید:در شهر مدینه کشتاری خواهد شد که در آن،منطقۀ «احجار الزیت» (2)از هم می پاشد و فاجعۀ«حرّه» (3)در برابر آن،مانند ضربۀ تازیانه ای بیش نیست؛آن گاه که-پس از کشتار-به اندازۀ دو فرسنگ از مدینه دور شوند، با حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه بیعت می شود. (4)

ابو قبیل می گوید:شخصی از بنی هاشم زمام حکومت را به دست می گیرد و تنها بنی امیّه را قتل عام می کند؛به طوری که جز عدۀ اندکی،کسی از آنان برجای نمی ماند.پس از آن،فردی از بنی امیّه خروج می کند و در مقابل هر نفر،دو تن را می کشد؛چنان که جز زنان کسی باقی نمی ماند. (5)

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله چنین می فرماید:«سوگند به خدایی که جانم در دست(قدرت)اوست، دنیا پایان نمی یابد تا این که زمانی فرارسد که نه قاتل بداند برای چه دست به قتل زده است و نه علّت کشته شدن مقتول مشخص باشد و هرج و مرج همه جا را فرامی گیرد؛ در چنان زمانی،قاتل و مقتول به جهنم می روند». (6)

امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:«پیش از ظهور قائم عجّل اللّه تعالی فرجه جهان دچار دو نوع مرگ می شود:1.

ص: 52


1- .قال الرضا علیه السّلام:«قدّام هذا الأمر قتل بیوح».قلت و ما البیوح؟قال:«دائم لا یفتر»قرب الاسناد،ص 170؛نعمانی،غیبه، ص 271.
2- .محلّه ای در شهر مدینه که محلّ اقامۀ نماز استسقا(باران)بود؛معجم البلدان،ج 1،ص 109.
3- .پس از شهادت امام حسین علیه السّلام و قیام مردم مدینه علیه یزید،اهل مدینه به دستور یزید قتل عام شدند و در آن واقعه بیش از ده هزار نفر کشته شدند و این محل همان«حرّه و اقم»است؛معجم البلدان،ج 2،ص 249.
4- .عن أبی هریره:«تکون بالمدینه وقعه تفرق فیها أحجار الزیت،ما الحرّه عندها إلاّ کضربه سوط،فینتحی عن المدینه قدر بریدین،ثم یبایع المهدیّ».ابن طاووس،ملاحم،ص 58.
5- .عن أبی قبیل:«یملک رجل من بنی هاشم،فیقتل بنی أمیه حتی لا یبقی منهم إلاّ الیسیر،لا یقتل غیرهم،ثم یخرج رجل من بنی أمیّه یقتل بکلّ رجل اثنین حتی یبقی إلاّ النساء ثم یخرج المهدیّ».ملاحم ابن طاوس،ص 59. اقول هذا کنایه عن کثره وقوع القتل فی الرجال:و أبو قبیل هذا،اسمه حی بن هانی المعافری توفّی عام 128 ه قیل: کان له علم بالملاحم و الفتن.و ذکره الساجی فی الضعفاء.و حکی عن ابن معین:أنّه ضعّفه،و أورده ابن حبّان فی الثقات و قال:کان یخطئ.تهذیب الکمال،ج 5،ص 313؛تهذیب التهذیب،ج 3،ص 64؛سیر أعلام النبلاء،ج 5، ص 214.
6- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«و الذی نفسی بیده؛لا تذهب الدنیا حتی یأتی علی الناس یوم لا یدری القاتل فیم قتل،و لا المقتول فیم قتل،یکون الهرج،القاتل و المقتول فی النار».فردوس الاخبار،ج 5،ص 91.

مرگ سفید و سرخ.مرگ سرخ با شمشیر(اسلحه)است و مرگ سفید با طاعون است». (1)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«برای قائم آل محمد،دو غیبت است که یکی طولانی تر از دیگری است.در آن دوران،مردم را مرگ و کشتار فرامی گیرد». (2)جابر می گوید:از امام باقر علیه السّلام پرسیدم:در چه زمانی این امر(قیام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه)روی خواهد داد؟امام در پاسخ فرمود:«ای جابر!چگونه این امر تحقق یابد درحالی که هنوز بین حیره (3)و کوفه تعداد کشته ها زیاد نشده است». (4)

امام صادق علیه السّلام فرمود:«پیش از ظهور قائم عجّل اللّه تعالی فرجه دو نوع مرگ پدیدار می گردد:مرگ سرخ و مرگ سفید.به اندازه ای از انسان ها کشته می شوند که از هر هفت نفر،پنج تن نابود می گردند». (5)

امیر مؤمنان علیه السّلام فرمود:«حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور نمی کند،مگر این که یک سوم مردم کشته شوند و یک سوم بمیرند و یک سوم باقی بمانند». (6)

از امیر المؤمنین علیه السّلام پرسیدند:«آیا برای ظهور حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه علامت و نشانه ای است؟فرمود:«نعم،قتل فظیع و موت سریع و طاعون شنیع». (7)1.

ص: 53


1- .قال أمیر المؤمنین علیه السّلام:«...بین یدی القائم موت أحمر و موت أبیض،فالموت الأحمر فالسیف،و أمّا الموت الأبیض: فالطاعون»نعمانی،غیبه،ص 277؛مفید،ارشاد،ص 359؛طوسی،غیبه،ص 267.صراط المستقیم،ج 2،ص 249؛ بحار الأنوار،ج 52،ص 211.
2- .قلت لأبی عبد اللّه علیه السّلام کان أبو جعفر الباقر علیه السّلام یقول:لقائم آل محمّد غیبتان:أحدهما أطول من الأخری؟-قال: «نعم...و یشمل الناس موت و قتل».نعمانی،غیبه،ص 173؛دلائل الامامه،ص 293؛تقریب المعارف،ص 187؛ بحار الأنوار،ج 52،ص 156.
3- .شهری در سه میلی(شش کیلومتری)کوفه است؛معجم البلدان،ج 2،ص 328.
4- .عن جابر،قلت لأبی جعفر علیه السّلام:متی یکون هذا الأمر؟فقال:«أنّی یکون ذلک یا جابر،و لمّا تکثر القتلی بین الحیره و الکوفه».طوسی،غیبه،چاپ جدید،ص 446؛اثبات الهداه،ج 3،ص 728؛بحار الأنوار،ج 52،ص 209.
5- .الصادق علیه السّلام:«قدّام القائم موتان:موت أحمر و موت أبیض حتی یذهب من کلّ سبعه خمسه».کمال الدین،ج 2، ص 665؛العدد القویه،ص 66؛بحار الأنوار،ج 52،ص 207.
6- .أمیر المؤمنین علیه السّلام:«لا یخرج المهدی حتی یقتل ثلث،و یموت ثلث و یبقی ثلث».ابن حماد،ص 91؛ابن طاووس، ملاحم،ص 58.
7- .عن مدلج بن هارون بن سعید قال:سمعت أمیر المؤمنین علی علیه السّلام یقول لعمر-فی ضمن کلام طویل إلی أن قال...: فبکی عمر،و قال:إنّی أعوذ بالله ممّا تقول:قال:فهل لذلک علامه؟قال:«نعم،قتل فظیع،و موت سریع،و طاعون شنیع».حصینی،هدایه،ص 31.

و به نقل ارشاد القلوب (1):«قتل ذریع»یعنی با سرعت و عالمگیر.

و به نقل مدینه المعاجز (2):«قتل رضیع»یعنی لئیم و پست.

و به نقل حلیه الابرار (3):قتل«فضیع»یعنی ناگوار.

معنای روایت چنین است:

«آری،برای ظهور حضرت علیه السّلام نشانه هایی است،از جمله کشتارهای عالمگیر و ناگوار و پست و مرگ هایی سریع و پی درپی و شیوع طاعون».

محمد بن مسلم می گوید:امام صادق علیه السّلام فرمود:«امام زمان ظهور نمی کند،مگر این که دوسوم مردم جهان از بین بروند».عرض شد:اگر دو سوم مردم کشته شوند،پس چه تعداد خواهند ماند؟فرمود:«آیا راضی نیستید(و دوست ندارید)از یک سوم باقی مانده باشید؟». (4)

امام صادق علیه السّلام فرموده است:«امر(ظهور)تحقق نمی یابد تا این که نه دهم(9/10)مردم نابود شوند». (5)

علی علیه السّلام می فرماید:«...در آن روزگار از مردم جز یک سوم(1/3)آنان،کسی بر جای نمی ماند». (6)

پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله فرمود:«از هر ده هزار نفر،نه هزار و نه صد تن به قتل می رسند و جز تعداد اندکی،جان سالم به در نمی برند». (7)8.

ص: 54


1- .ارشاد القلوب،ص 286.
2- .مدینه المعاجز،ص 133.
3- .حلیه الابرار،ص 601.
4- .عن محمّد بن مسلم و أبی بصیر قالا:سمعنا أبا عبد اللّه یقول:«لا یکون هذا الأمر حتی یذهب ثلثا الناس،فقلنا له:فإذا ذهب ثلثا الناس فمن یبقی؟فقال:«أما ترضون أن تکونوا فی الثلث الباقی»طوسی،غیبه،چاپ جدید،ص 339؛کمال الدین،ج 2،ص 655؛اثبات الهداه،ج 3،ص 510؛بحار الأنوار،ج 52،ص 207؛الزام الناصب،ج 2،ص 136؛ ابن حمّاد،فتن،ص 91؛کنز العمّال،ج 14،ص 587؛متقی هندی،برهان،ص 111.
5- .عن الصادق علیه السّلام:«لا یکون هذا الأمر حتی یذهب تسعه أعشار الناس».الزام الناصب،ج 2،ص 136،187؛عقد الدرر، ص 54،59،63-65،237؛نعمانی،غیبه،ص 274؛بحار الأنوار،ج 52،ص 242.
6- .عن علی علیه السّلام:«و لا یبقی من الناس فی ذلک الوقت إلاّ ثلثهم».حصینی،هدایه،ص 31؛ارشاد القلوب،ص 286.
7- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«یقتل من کلّ عشره آلاف تسعه آلاف و تسعمائه،لا ینجو منها إلاّ الیسیر».مجمع الزوائد،ج 5، ص 188.

ابن سیرین می گوید:حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور نمی کند تا این که از هر نه نفر، هفت تن کشته شوند. (1)

از مجموع روایات نکات زیر استفاده می شود:

1.پیش از ظهور مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه کشتارهایی رخ می دهد و تعداد زیادی از انسان ها کشته می شوند و افرادی که باقی می مانند کمتر از کشته شدگان هستند.

2.تعدادی از کشته شدگان در جنگ کشته می شوند و تعدادی دیگر به واسطه بیماری های مسری که به احتمال قوی از کشته های به جاماندۀ جنگ،تولید شده است، جان می سپارند.هم چنین احتمال دارد که این گروه به وسیلۀ سلاح های شیمیایی و میکربی که بیماری تولید می کنند،جان دهند.

3.در میان اقلیّتی که باقی می مانند،شیعیان و دوست داران امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه هستند؛زیرا آنان هستند که با مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه بیعت می کنند.نیز در سخن امام صادق علیه السّلام آمده بود که آیا راضی نیستید از یک سوم باقی مانده باشید؟8.

ص: 55


1- .ابن سیرین:«لا یخرج المهدیّ حتی یقتل من کل تسعه سبعه».ابن طاووس،ملاحم،ص 78.

ص: 56

فصل پنجم: وضعیت اقتصادی جهان در عصر ظهور

اشاره

از روایات این فصل استفاده می شود،که بر اثر گسترش فساد و تباهی ها و از بین رفتن رحم و عاطفه و ایجاد جنگ،جهان از نظر اقتصادی در وضعیت بدی به سر خواهد برد؛ به طوری که آسمان نیز بر آنان رحم نمی کند و نزول باران که رحمت الهی است نیز برای آنان به غضب تبدیل شده،ویرانگر می شود.

آری،در آخر الزمان باران کم می شود و یا در غیر موسم فرود می آید و باعث نابودی کشاورزی می گردد.دریاچه ها و رودخانه ها خشک می گردد و زراعت ها به بار نمی نشیند و تجارت از رونق می افتد.فقر و گرسنگی گسترش می یابد تا آن جا که افراد برای سیر کردن شکم خود،دختران و زنانشان را به بازار می آورند و آنان را با کمی غذا عوض می کنند.

الف)کمبود باران و باریدن باران های بی موقع

پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«زمانی بر مردم فرارسد که خداوند آنان را از باران در فصل و موسمش محروم می گرداند و باران نازل نمی شود و آن را در غیر موسمش فرومی فرستد». (1)

ص: 57


1- .عن رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«یأتی علی الناس زمان...فعند ذلک یحرمهم اللّه قطر السماء فی أوانه،و ینزله فی غیر أوانه». جامع الاخبار،ص 150؛مستدرک الوسائل،ج 11 ص 375.

امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:«...باران در فصل گرما و تابستان می بارد». (1)

امام صادق علیه السّلام دراین باره می فرماید:«پیش از ظهور حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه سالی خواهد بود که باران های بسیاری می بارد و میوه ها را از بین می برد و خرماها را بر نخل ها فاسد می کند؛پس در آن دوران دچار شک و شبهه نشوید». (2)

امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:«...باران ها کم می شود تا جایی که نه زمین بذری را می رویاند و نه آسمان بارانی می بارد؛در این هنگام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور می کند». (3)

عطاء بن یسار می گوید:«از نشانه های قیامت این است که باران می بارد،ولی زراعتی نخواهد رویید». (4)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«...زمانی که حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه و اصحابش قیام کنند،آب بر روی زمین نایاب است و مؤمنان با ناله و زاری از درگاه الهی،آب طلب می کنند تا آن که خداوند بر آنان آب نازل می کند و آنان می نوشند». (5)

ب)خشک شدن دریاچه ها و رودها

پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«شهرهای مصر در اثر خشکی رود نیل،ویران می شوند». (6)

ارطات می گوید:«در آن هنگام،فرات،رودخانه ها و چشمه ها خشک می شوند». (7)

نیز آمده است:«آب دریاچۀ طبرستان خشک می شود و نخل های خرما ثمر نمی دهد و

ص: 58


1- .عن علیّ علیه السّلام:«و یکون المطر قیضا».دوحه الأنوار،ص 150؛الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 151؛کنز العمّال،ج 14، ص 241.
2- .عن الصادق علیه السّلام:«إنّ قدّام القائم سنه غیداقه،کثیره المطر تفسد فیها الثمار،و التمر فی النخل،فلا تشکّوا فی ذلک». مفید،ارشاد،ص 361؛طوسی،غیبه،ص 272؛اعلام الوری،ص 428؛خرائج،ج 3،ص 1164؛ابن طاووس،ملاحم، ص 125؛بحار الأنوار،ج 52،ص 214.
3- .عن علی علیه السّلام:«و یقلّ المطر،فلا أرض تنبت،و لا سماء تنزل،ثم یخرج المهدی».ابن طاووس،ملاحم،ص 134.
4- .عطاء بن یسار:«من أشراط الساعه مطر و لا نبات».عبد الرزاق،مصنّف،ج 3،ص 155.
5- .عن الصادق علیه السّلام:«...إذا قام القائم و أصحابه فقد الماء الذی علی وجه الأرض حتی لا یوجد ماء،فیضجّ المؤمنون إلی اللّه بالدعاء،فیبعت اللّه لهم هذا الماء فیشربونه».دلائل الإمامه،ص 545. أقول:لعلّ المراد قبیل ظهور المهدی علیه السّلام،و أمّا بعد ظهوره:فالبرکات تنهال علی المؤمنین.دلائل الإمامه،ص 245.
6- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«و خراب مصر من جفاف النیل».بشاره الاسلام،ص 28.
7- .عن أرطاه:«و تیبس الفرات و العیون و الأنهار».ابن حمّاد،فتن،ص 148.

آب چشمه«زعر»-که در شام است-به زمین فرومی رود». (1)

هم چنین آمده است:«...رودخانه ها خشک می شوند و گرانی و قحطی سه سال، به درازا می کشد». (2)

ج)شیوع گرانی،گرسنگی،فقر و کساد تجارت

مردی از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله پرسید:ای رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله!قیامت چه وقت برپا خواهد شد؟ فرمود:«کسی که مورد سؤال قرار گرفته(خود پیامبر)از سؤال کننده(آن مرد)در این زمینه آگاه تر نیست،ولی قیامت دارای نشانه هایی است:یکی از آنها تقارب بازارهاست».

پرسید:تقارب بازارها چیست؟فرمود:«کساد بازارها و تجارت و بارش باران بدون آن که گیاهان و محصولاتی بروید». (3)

امیر مؤمنان علیه السّلام به ابن عباس فرمود:«تجارت و معاملات زیاد می شود،ولی بهره ای اندک نصیب مردم می گردد و پس از آن قحطی سختی رخ می دهد». (4)

محمد بن مسلم می گوید:از امام صادق علیه السّلام شنیدم که فرمود:«پیش از ظهور حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه از سوی خداوند برای مؤمنان نشانه هایی است».گفتم:خدا مرا فدای تو گرداند؛ آن نشانه ها کدام است؟فرمود:«آنها همان گفته خداوند است که فرمود: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرِینَ؛ (5)و شما (مؤمنان)را(پیش از ظهور قائم عجّل اللّه تعالی فرجه)به چیزی از ترس و گرسنگی و کمی دارایی ها و جان ها و میوه ها می آزماییم؛پس صابران را مژده ده)»آن گاه فرمود:«خداوند مؤمنان را به سبب

ص: 59


1- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«یجفّ ماء بحیره طبریا،و یتوقّف النخیل عن الثمر،و تنضب عین زعر»الواقعه فی الجانب القبلی من الشام».بشاره الاسلام،ص 191؛الزام الناصب،ص 161.
2- .و عنه علیه السّلام:«...و یکون جفاف الأنهار...و یقع القحط و الغلاء ثلاث سنین».بشاره الاسلام،ص 98.
3- .قال رجل:متی قیام الساعه یا رسول اللّه؟قال:«ما المسئول عنها بأعلم من السائل،و لکن لها أشراط: و تقارب أسواق».قالوا یا رسول اللّه:ما تقارب أسواقها؟قال:«کسادها و مطر و لا نبات».الترغیب و الترهیب،ج 3، ص 442.
4- .عن علیّ علیه السّلام:«و تجارات کثیره و ربح قلیل،ثمّ قحط شدید».ابن طاووس،ملاحم،ص 125.
5- .بقره(2)آیۀ 155.

ترس از پادشاهان بنی فلان در دوران پایانی حکومت شان می آزماید و مراد از گرسنگی، گرانی قیمت هاست و منظور از کمی دارایی ها،کساد تجارت و کمبود درآمد است و مقصود از نقصان جان ها،مرگ های فراوان و سریع و پی درپی است و مراد از کمبود میوه ها،کمبود عایدات و محصولات کشاورزی است.پس صابران را بشارت باد به تعجیل ظهور قائم عجّل اللّه تعالی فرجه در آن هنگام». (1)

و به نقل از اعلام الوری،قلّه المعاملات به معنای کساد بازار و کمی دادوستد است. (2)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«...در آن هنگام که سفیانی خروج می کند،مواد غذایی کم شده،قحطی به مردم می آورد و باران کم می بارد». (3)

ابن مسعود می گوید:هنگامی که تجارت ها از بین برود و راه ها ویران گردد، مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور می کند. (4)

شاید وضعیت بد بازار در آن زمان،معلول ویرانی مراکز تولید و صنعت،کم شدن نیروی انسانی،کاهش قدرت خرید،قحطی،ناامنی راه ها و...باشد.

در مسند احمد آمده است:پیش از ظهور مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه سه سال مردم دچار گرسنگی شدید می شوند. (5)3.

ص: 60


1- .عن محمّد بن مسلم:سمعت أبا عبد اللّه یقول:«إنّ قدّام القائم علامات تکون من اللّه عزّ و جلّ للمؤمنین»قلت: و ما هی-جعلنی اللّه فداک-قال:«ذلک قول اللّه عزّ و جلّ وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ یعنی المؤمنین قبل خروج القائم علیه السّلام بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرِینَ البقره،الآیه 155. قال:«یبلوهم بشیء من الخوف من ملوک بنی فلان فی آخر سلطانهم،و الجوع بغلاء أسعارهم».«و نقص من الأموال،قال:«کساد التجارات و قلّه الفضل».«و نقص من الأنفس».قال:«موت ذریع».«و نقص من الثمرات».قال: «قلّه ریع ما یزرع».«و بشّر الصابرین».«عند ذلک بتعجیل خروج القائم علیه السّلام».کمال الدین،ج 2،ص 650؛نعمانی، غیبه،ص 250؛مفید،ارشاد،ص 361؛اعلام الوری،ص 456؛عیاشی،تفسیر،ج 1،ص 68.
2- .اعلام الوری،ص 456.
3- .الصادق علیه السّلام:«...و عند ذلک خروج السفیانی،و یقلّ الطعام،و یقحط الناس،و یقلّ المطر».ابن طاووس،ملاحم، ص 133.
4- .عن ابن مسعود:«...إذا انقطعت التجارات و الطرق».الفتاوی الحدیثیه،ص 30،متقی هندی،برهان،ص 142؛ عقد الدرر،ص 132.
5- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«إنّ قبل خروج الدجال ثلاث سنوات،یصیب الناس فیها جوع شدید».مسند أحمد،ج 3،ص 286؛ سنن ابن ماجه،ج 2،ص 1362؛فتن،ص 33.

ابو هریره می گوید:وای بر اعراب از شرّی که به آنان نزدیک می شود؛گرسنگی شدیدی رخ می دهد و مادران از گرسنگی فرزندان خود،به گریه می افتند. (1)

د)مبادلۀ زنان در مقابل مواد غذایی

عمق فاجعۀ قحطی و گرسنگی پیش از ظهور به اندازه ای است که گروهی مجبور می شوند دختران خود را برای خوراک اندکی معامله کنند.

ابو محمد از مردی از اهل مغرب روایت می کند:مهدی ظهور نمی کند تا آن که شخص (از شدت فقر و تنگ دستی)دختر یا کنیز زیبای خود را به بازار می آورد و می گوید:

کیست که این دختر را از من بخرد و در برابر آن خوراک بدهد؟در این شرایط است که مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور می کند. (2)

ص: 61


1- .عن أبی هریره:«...ویل للعرب من شرّ قد اقترب،و الجوع الفظیع،و باکیه تبکی من جوع أولادها».کنز العمّال، ج 11،ص 249.
2- .عن أبی محمّد عن رجل من أهل المغرب:«لا یخرج المهدی حتی یخرج الرجل بالجاریه الحسناء الجمیله،و یقول: من یشتری هذه بوزنها طعاما؟ثمّ یخرج المهدی».ملاحم:ص 59.و لا یخفی ما فی السند من الضعف.

ص: 62

فصل ششم: روزنه های امید

اشاره

در بحث های گذشته با بخشی از روایات دربارۀ وضعیت جهانی پیش از ظهور امام عصر علیه السّلام آشنا شدیم.هرچند در این روایات سخن از نابسامانی ها و مشکلات است -به حدی که شاید انسان هایی را به یأس بکشاند-امّا روایات دیگری نیز وجود دارد که به نکات روشن و روزنه های امید برای شیعیان و انسان های مؤمن و متعهد اشاره دارد.

برخی از این روایات دربارۀ مؤمنانی است که هیچ گاه زمین از آنان خالی نمی شود و آنان در شرایط سخت پیش از ظهور نیز در سراسر جهان حضور دارند.

تعدادی از روایات به نقش دانشمندان اسلامی و عالمان در زمان غیبت اشاره می کند که هرچندگاه باعث دگرگونی در جامعه می شوند و آنان را به عنوان حافظان دین معرفی می کند.در بعضی از سخنان معصومین علیهم السّلام از نقش ویژۀ شهر قم پیش از ظهور امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه یاد شده است و روایاتی نیز از حضور فعال ایرانیان،پیش و پس از ظهور امام سخن می گوید.

الف)مؤمنان حقیقی

گاهی با روایاتی روبه رو می شویم که در پاسخ کسانی آمده است که گمان می کرده اند، روزگاری پیش خواهد آمد که جامعه از وجود انسان های مؤمن تهی می شود.امام علیه السّلام این گمان را نفی کرده،از وجود مؤمنان در هر روزگاری خبر داده است.

زید زراء می گوید:به امام صادق علیه السّلام عرض کردم:می ترسم ما از مؤمنان نباشیم.

ص: 63

امام فرمود:«چرا چنین فکر می کنید؟»گفتم:زیرا می بینم در میان ما کسی نیست که برادرش را بر درهم و دینار مقدم دارد؛ولی این را می بینم که درهم و دینار را بر برادر دینی-که ولایت امیر مؤمنان علیه السّلام ما را دور یک دیگر گردآورده-ترجیح می دهیم.

امام صادق علیه السّلام فرمود:«این چنین نیست که می گویی،شما اهل ایمان هستید؛امّا ایمان شما کامل نمی شود مگر هنگامی که قائم آل محمد عجّل اللّه تعالی فرجه قیام کند؛در آن هنگام خداوند خرد شما را کامل می کند و شما مؤمنان کامل می شوید.

سوگند به آن خدایی که جانم در دست قدرت اوست،در سراسر جهان،انسان هایی هستند که همۀ دنیا در نظرشان با پر پشه ای برابری نمی کند». (1)

ب)نقش عالمان و دانشمندان(شیعه)

در هر روزگاری که پرده های سیاهی و جهل،سایه خود را بر جوامع بشری می گستراند این دانشمندان و عالمان دینی بودند که مسؤولیت خود را در جهت زدودن جهل و نادانی از اندیشه ها و فساد و تباهی از دامن مردمان به خوبی انجام می دادند و از روایات فهمیده می شود که عالمان در آخر الزمان نیز این نقش را به خوبی ایفا می کنند.

امام هادی علیه السّلام می فرماید:«اگر در دوران غیبت قائم آل محمد صلّی اللّه علیه و اله دانشمندانی نبودند که مردم را به سوی او هدایت و راهنمایی کنند و با حجت های الهی از دین دفاع نمایند و شیعیان ضعیف را از دام های شیطان و پیروانش رهایی و از شرّ ناصبی ها(و دشمنان اهل بیت)نجات بخشند،کسی در دین خدا پابرجا نمی ماند و همه مرتد می شدند؛ولی آنان رهبری دل های شیعیان ضعیف را با قدرت در دست می گیرند و حفظ می کنند؛

ص: 64


1- .کتاب زید الزرّاد.قال قلت لأبی عبد اللّه علیه السّلام نخشی أن لا نکون مؤمنین،قال:«و لم ذلک»؟فقلت:و ذلک أنّا لا نجد فینا من یکون أخوه عند اثر من درهمه و دیناره،و نجد الدینار و الدرهم آثر عندنا من أخ قد جمع بیننا و بینه موالاه أمیر المؤمنین علیه السّلام،قال علیه السّلام:«کلاّ إنّکم مؤمنون،و لکن لا تکملون إیمانکم حتی یخرج قائمنا،فعندها یجمع اللّه أحلامکم،فتکونون مؤمنین کاملین،و الذی نفسی بیده...إنّ فی الأرض فی أطرافها ما قدر الدنیا کلّها عندهم تعدل جناح بعوضه».الأصول الستّه عشر،ص 6؛بحار الأنوار،ج 67،ص 351.

چنان که ناخدای کشتی،سکان و فرمان کشتی را نگاه می دارد.بنابراین،آنان نزد خدا، والاترین انسان ها هستند». (1)

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله دربارۀ زنده کننده دین در هرقرن می فرماید:«خداوند بزرگ برای امّت اسلام در آغاز هرقرن،شخصی را برمی انگیزاند تا دین را زنده نماید». (2)

این دو روایت و روایاتی از این گونه،باصراحت به نقش عالمان در روزگار غیبت اشاره دارد و خنثا شدن،توطئه شیطان ها و تجدید حیات دین را به دست دانشمندان می داند.

البته اثبات این مطلب در روزگار ما به دلیل و برهان نیازی ندارد؛زیرا نقش حضرت امام خمینی رحمه اللّه برای از بین بردن نقشه های شوم دشمنان-که اساس دین را در جهان معاصر در معرض خطر قرار داده بودند-بر کسی پوشیده نیست.

بدون شک عزتی که اسلام در این عصر یافته است،به برکت انقلاب اسلامی ایران و بنیان گذار آن،حضرت امام خمینی رحمه اللّه بوده است.

ج)نقش شهر قم در آخر الزمان

اشاره

آن گاه که جامعۀ بشری به سوی انحطاط و تباهی پیش می رود،روزنۀ امیدی نمایان می گردد و مردمی پرچمدار نور در دل آن تاریکی ها می گردند؛شهر قم در آخر الزمان این نقش را به عهده دارد.

روایات بسیاری وجود دارد که این شهر مقدس و انسان های وارستۀ آن را-که وجود

ص: 65


1- .روی عن علی بن محمّد الهادی علیه السّلام:أنّه قال:«لو لا من یبقی بعد غیبه قائمکم علیه السّلام من العلماء الداعین إلیه، و الدالّین علیه،و الذابّین عن دینه بحجج اللّه،و المنقذین لضعفاء عباد اللّه من شبّاک إبلیس و مردته،و من فخاخ النواصب،لما بقی أحد إلاّ ارتدّ عن دین اللّه،و لکنّهم الذین یمسکون أزمّه قلوب ضعفاء الشیعه کما یمسک صاحب السفینه سکّانها،اولئک هم الأفضلون عند اللّه عزّ و جلّ».تفسیر امام عسکری علیه السّلام،ص 344؛احتجاج،ج 2،ص 260؛ منیه المرید،ص 35؛محجه البیضاء،ج 1،ص 32؛حلیه الابرار،ج 2،ص 455؛بحار الأنوار،ج 2،ص 6؛العوالم،ج 3، ص 295.
2- .عن النبیّ صلّی اللّه علیه و اله:«إنّ اللّه تعالی یبعث لهذه الأمّه علی رأس کل مائه سنه من یجدّد لها دینها»ابی داود،سنن،ج 4، ص 109،حاکم،مستدرک،ج 4،ص 522؛تاریخ بغداد،ج 2،ص 61؛جامع الاصول،ج 12،ص 63؛کنز العمّال،ج 12، ص 193 و تا آن جا که تتبّع کردم مدرکی از کتاب های شیعه برای آن نیافتم.

خود را از چشمۀ زلال مکتب اهل بیت سیراب کرده و رسالت ابلاغ پیام را به عهده گرفته اند-می ستاید.

امامان معصوم علیهم السّلام سخنان گوناگونی دربارۀ قم و نقش آن در نهضت فرهنگی زمان غیبت امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه دارند که به برخی از آنها اشاره می کنیم.

قم حرم اهل بیت

از برخی روایات استفاده می شود که قم و اهل آن رمز و الگوی تشیّع و ولایت می باشند.

ازاین رو،هرکس را که می خواستند،دوست دار اهل بیت و علاقه مند به آنان معرفی کنند،او را قمی خطاب می کردند.

گروهی خدمت امام صادق علیه السّلام مشرّف شدند و گفتند:ما از مردم ری هستیم.

حضرت فرمود:«آفرین به برادرانمان از اهل قم».آنان چندبار تکرار کردند.ما از ری خدمت شما رسیده ایم و حضرت نیز سخن نخست خود را تکرار کرد.آن گاه فرمود:

خداوند حرمی دارد که در مکه است و برای رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله نیز حرمی است و آن در مدینه است.کوفه حرم امیر المؤمنین علیه السّلام است و حرم ما(اهل بیت)شهر قم است و به زودی دختری از فرزندانم به نام فاطمه،در آن دفن می شود.هرکس او را(بامعرفت) زیارت کند،بهشت بر او واجب می شود».

راوی گوید:امام صادق علیه السّلام این سخن را هنگامی بیان کرد که هنوز امام کاظم علیه السّلام متولد نشده بود. (1)از این روایت استفاده می شود که مفهوم قم وسیعتر از محدوده شهر قم است بلکه منظور پیرو مذهب اهل بیت علیهم السّلام است.

صفوان می گوید:روزی نزد ابا الحسن-امام کاظم علیه السّلام-بودم و سخن از مردم قم و علاقه

ص: 66


1- .روی عن عدّه من أهل الری أنّهم دخلوا علی أبی عبد اللّه علیه السّلام و قالوا:نحن من أهل الری،فقال:«مرحبا بإخواننا من أهل قمّ»فقالوا:نحن من أهل الری،فأعاد الکلام.قالوا ذلک مرارا،و أجابهم بمثل ما أجاب به أوّلا،فقال:«إنّ للّه حرما و هو مکّه،و إنّ للرسول حرما و هو المدینه،و إن لأمیر المؤمنین حرما و هو الکوفه،و إنّ لنا حرما و هو بلده قمّ، و ستدفن فیها امرأه من أولادی تسمّی فاطمه،فمن زارها وجبت له الجنه».قال الراوی:و کان صدر الکلام منه قبل أن یولد الکاظم علیه السّلام بحار الأنوار،ج 60،ص 217.

و میل آنان به حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به میان آمد؛امام هفتم علیه السّلام فرمود:

«خداوند آنان را رحمت کند و از آنان خشنود باشد.آن گاه ادامه داد،بهشت هشت در دارد که یکی از آن ها برای مردم قم است.در میان شهرها و کشورها،آنان نیکان و نخبگان شیعیان ما هستند.خداوند ولایت و دوستی ما را،با طینت و سرشت آنان آمیخته است». (1)

از این روایت استفاده می شود که ائمه معصومین علیهم السّلام شهر قم را پایگاه عاشقان اهل بیت و حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه می دانسته اند و شاید دری از بهشت که به شهر قم اختصاص دارد،باب المجاهدین یا باب الاخیار(درب نیکان)باشد،چنان که در روایت نیز به اهل قم،نیکان شیعه گفته شده است.

شهر قم حجّت بر دیگران

خداوند در هر زمان،انسان هایی دارد که بر دیگران حجّت می باشند و چون آنان در راه خدا قدم برداشته،برای اعتلای کلمه اللّه مبارزه می کنند،خداوند یاور آنان خواهد بود و شرّ دشمنان را از آنان دور می کند.در زمان غیبت امام عصر عجّل اللّه تعالی فرجه قم و مردم آن بر دیگر انسان ها حجّت هستند.

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«گرفتاری ها و مشکلات از قم و مردمش به دور است و روزگاری خواهد رسید که قم و مردم آن،حجّت بر همه مردمان باشند و آن هنگام در زمان غیبت قائم ما تا به هنگام ظهور حضرتش می باشد و اگر چنین نبود،زمین اهلش را فرومی برد.

به یقین فرشتگان،گرفتاری ها را از قم و مردمانش دور می کنند و هیچ ستمگری قصد قم را نمی کند،مگر آن که خداوند،کمرش را می شکند و او را گرفتار درد،مصیبت یا دشمن می گرداند.خداوند نام قم و مردم آن را از یاد ستمگران می برد؛چنان که آنان

ص: 67


1- .عن صفوان بن یحیی،قال:کنت یوما عند أبی الحسن علیه السّلام،فجری ذکر أهل قمّ و میلهم إلی المهدی علیه السّلام فترحّم علیهم و قال:«رضی اللّه عنهم»ثم قال:«إنّ للجنّه ثمانیه أبواب واحد منها لأهل قمّ و هم خیار شیعتنا من بین سائر البلاد خمّر اللّه تعالی ولایتنا فی طینتهم».همان،ص 216.

خدا را فراموش کرده اند». (1)

مرکز نشر فرهنگ اسلامی

یکی دیگر از موارد قابل توجه در روایات این است که شهر قم در روزگار غیبت به عنوان مرکزی برای رساندن پیام اسلام به گوش مستضعفان زمین درخواهد آمد و عالمان و دانشمندان دینی آن،حجّتی بر جهانیان خواهند شد.

امام صادق علیه السّلام دراین باره می فرماید:«به زودی شهر کوفه از مؤمنان تهی می گردد و علم و دانش از آن جا رخت برمی بندند و چون ماری که در گوشه ای چنبره زده است، محدود می گردد و از شهری که آن را قم می نامند،ظهور می کند و آن جا پایگاه علم و فضیلت و معدن دانش و کمال می گردد؛به گونه ای که روی زمین هیچ مستضعف (فکری)نمی ماند که از دین آگاهی نداشته باشد؛حتی زنان پرده نشین،و این زمان، نزدیک به زمان ظهور قائم ما خواهد بود.

خداوند،قم و مردمش را جانشین حضرت حجّت قرار می دهد و اگر چنین نبود، زمین اهلش را فرومی برد و حجّتی بر زمین نمی ماند.بنابراین،علم و دانش از شهر قم به شرق و غرب جهان سرازیر می شود و حجّت بر جهانیان تمام می گردد؛به گونه ای که هیچ شخصی نمی ماند که دین و دانش به او نرسیده باشد و آن گاه حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور می کند و عذاب الهی بر کافران به دست آن حضرت فرود می آید؛زیرا خداوند،از بندگان انتقام نمی گیرد،مگر هنگامی که حجّت بر آنان تمام شده باشد».(2)

ص: 68


1- .عن الصادق علیه السّلام:«و إنّ البلایا مدفوعه عن قمّ و أهله،و سیأتی زمان تکون قمّ و أهلها حجّه علی الخلائق،و ذلک فی زمان غیبه قائمنا إلی ظهوره،و لو لا ذلک لساخت الأرض بأهلها،و إنّ الملائکه لتدفع البلایا عن قمّ و أهله،و ما قصده جبّار بسوء إلاّ قصمه قاصم الجبّارین،و شغله عنهم بداهیه أو مصیبه أو عدوّ،و ینسی اللّه الجبّارین فی دولتهم ذکر قمّ و أهله،کما نسوا ذکر اللّه».همان،ص 213.
2- عن الصادق علیه السّلام:«ستخلو کوفه من المؤمنین،و یأزر عنها العلم کما تأزر الحیّه فی جحرها،ثم یظهر العلم ببلده یقال لها:قمّ،و تصیر معدنا للعلم و الفضل حتی لا یبقی فی الأرض مستضعف فی الدین حتّی المخدّرات فی الحجال و ذلک عند قرب ظهور قائمنا،فیجعل اللّه قمّ و أهله قائمین مقام الحجّه،و لو لا ذلک لساخت الأرض بأهلها،و لم یبق فی الأرض حجّه،فیفیض العلم منه إلی سائر البلاد فی المشرق و المغرب فیتمّ حجه اللّه علی الخلق حتی لا یبقی أحد علی الأرض لم یبلغ إلیه الدین و العلم،ثم یظهر القائم و یسیر سببا لنقمه اللّه و سخطه علی العباد،لأنّ اللّه لا ینتقم من العباد إلاّ بعد إنکارهم حجّه».همان،ج 60،ص 213؛سفینه البحار،ج 7،ص 356.

در روایت دیگری آمده است:«اگر مردم قم نبودند،دین از بین می رفت». (1)

د)تأیید خط فکری قم

اشاره

از برخی روایات فهمیده می شود که،ائمۀ معصومین علیهم السّلام،شیوۀ عالمان قم را مورد تأیید قرار داده اند.

امام صادق علیه السّلام دراین باره می فرماید:«بر فراز قم فرشته ای است که دو بال خود را بر آن به حرکت درمی آورد و هیچ ستمگری به آن قصد سوئی نمی کند؛مگر آن که خداوند،او را همانند نمک در آب ذوب می کند».

حضرت آن گاه به عیسی بن عبد اللّه قمی اشاره کرد و فرمود:«درود خداوند بر قم! پروردگار جهان،سرزمینشان را از باران سیراب و برکاتش را بر آنان نازل می گرداند و گناهانشان را به حسنات مبدّل می سازد.آنان اهل رکوع،سجود،قیام و قعودند؛چنان که آنان فقیه،دانشمند و اهل درک و فهم هستند.آنان اهل درایت و روایت و بینش عبادت کنندگان نیکی هستند». (2)

هم چنین آن امام در پاسخ شخصی که گفت:می خواهم از تو چیزی بپرسم که کسی پیش از من نپرسیده باشد و پس از من نخواهد پرسید،می فرماید:«شاید می خواهی از حشر و نشر سؤال کنی؟»

گفت:آری،سوگند به آن که محمد صلّی اللّه علیه و اله را بشارتگر و هشداردهنده،مبعوث کرد.

حضرت فرمود:«حشر همۀ مردمان به سوی بیت المقدس است؛مگر بقعه ای در سرزمین جبل که آن را قم می نامند و آمرزش الهی شامل حالشان می گردد».

ص: 69


1- .روی عن الأئمه:«لو لا القمیّون لضاع الدین»سفینه البحار،ج 2،ص 445.
2- .عن الصادق علیه السّلام:«إنّ لعلی قمّ ملکا رفرف علیها بجناحیه لا یریدها جبّار بسوء إلاّ أذابه اللّه،کذوب الملح فی الماء،ثم أشار إلی عیسی بن عبد اللّه،فقال سلام اللّه علی أهل قمّ،یسقی اللّه بلادهم الغیث:و ینزل اللّه علیهم البرکات،و یبدّل اللّه سیّئاتهم حسنات،هم أهل رکوع و سجود،و قیام و قعود،هم الفقهاء،العلماء الفهماء،هم أهل الدرایه و الروایه، و حسن العباده».بحار الأنوار،ج 60،ص 217.

آن مرد،درحالی که نیم خیز شد،گفت:ای فرزند رسول خدا!آیا این اختصاص به مردم قم دارد؟

امام پاسخ داد:«آری؛آنان و هرکس که هم عقیده ایشان باشد و سخن آنان را بگوید». (1)

یاوران مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه

نکتۀ قابل توجه و دقت،این است که در روایات از مردم قم به یاوران مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه و کسانی که برای گرفتن حق اهل بیت قیام می کنند،نام برده شده است.

عفان بصری می گوید:امام صادق علیه السّلام به من فرمود:«آیا می دانی،چرا قم را قم نامیده اند؟»گفتم:خداوند و رسولش و شما بهتر می دانید.فرمود:«قم را بدین جهت به این اسم نامیدند که اهل آن گرد قائم آل محمد عجّل اللّه تعالی فرجه جمع می گردند و با حضرتش قیام می کنند و در این راه،پایداری از خود نشان می دهند و آن حضرت را یاری می نمایند». (2)

صادق آل محمد علیه السّلام در روایت دیگری دراین باره چنین می فرماید:«خاک قم،مقدس است و اهل قم از ما و ما از آنان هستیم.ستمگری قصد بد به آن نمی کند،مگر این که در کیفر او تعجیل می گردد.البته این تا زمانی است که به برادران خود خیانت نکنند و اگر چنین کردند،خداوند،ستمکاران بدکردار را بر آنان مسلط می کند؛امّا مردم قم،یاران قائم ما و دعوت کنندگان به حق ما هستند».

آن گاه امام علیه السّلام سر به آسمان بلند کرد و چنین دعا فرمود:«خداوندا!آنان را از هر فتنه ای حفظ فرما و از هر هلاکتی نجات بخش». (3)

ص: 70


1- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:إنّ رجلا دخل علیه فقال:یا ابن رسول اللّه إنّی أرید أن أسألک عن مسأله لم یسألک أحد قبلی، و لا یسألک أحد بعدی،فقال:«عساک تسألنی عن الحشر و النشر»؟فقال الرجل:أی و الذی بعث محمّدا بالحق بشیرا و نذیرا،ما أسألک إلاّ عنه،فقال:«محشر الناس کلّهم إلی بیت المقدس إلاّ بقعه بأرض الجبل یقال لها:قمّ. مغفور لهم،قال:فوثب الرجل علی رجلیه،و قال یا ابن رسول اللّه،هذا خاصّه لأهل قمّ؟فقال:«نعم،و من یقول بمقالتهم».بحار الأنوار،ج 60،ص 218.
2- .عفان البصری:قال لی أبو عبد اللّه علیه السّلام:«أتدری لم سمّی قمّ؟»قلت:اللّه و رسوله و أنت أعلم.قال:«إنّما سمّی قمّ لأن أهله یجتمعون مع قائم آل محمد صلّی اللّه علیه و اله و سلّم،و یقومون معه،و یستقیمون علیه،و ینصرونه».همان،ص 216.
3- .عن الصادق علیه السّلام قال:«تربه قمّ مقدّسه،و أهلها منّا،و نحن منهم لا یریدهم جبّار بسوء إلاّ عجّلت عقوبته ما لم یخونوا إخوانهم فإذا فعلوا ذلک سلّط اللّه علیهم جبابره سوء،أما انّهم أنصار قائمنا،و دعاه حقّنا،ثم رفع رأسه إلی السماء، و قال:«اللهم اعصمهم من کلّ فتنه،و نجّهم من کلّ هلکه».همان،ص 218.
ایران،کشور امام زمان

روایاتی که دربارۀ شهر قم گفته شد،تا اندازه ای نقش ایرانیان را،پیش و هنگام ظهور مهدی موعود عجّل اللّه تعالی فرجه روشن می سازد؛ولی با کمی دقّت در سخنان معصومین علیهم السّلام به این نتیجه می رسیم که آنان،نسبت به ایران و مردم آن توجه خاصی داشتند و در موقعیت های مختلف از نقش آنان در یاری رساندن به دین و زمینه سازی برای ظهور مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه سخن گفته اند.

در این جا به ذکر چند روایت دربارۀ تمجید از ایرانیان و زمینه سازان ظهور، بسنده می کنیم:

تمجید از ایرانیان

ابن عباس می گوید:خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله از فارسیان،سخن به میان آمد،آن حضرت فرمود:«اهل فارس-ایرانیان-جمعی از ما اهل بیت هستند». (1)

هنگامی که از موالی یا اعاجم (2)،نزد پیامبر صلّی اللّه علیه و اله یاد شد،حضرت رسول صلّی اللّه علیه و اله فرمود:

«سوگند به خدا که من به آنان بیش تر از شما اطمینان دارم». (3)

ص: 71


1- .عن ابن عباس قال:قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:و ذکرت عنده فارس فقال:«عصبتنا أهل البیت.»ذکر اصبهان،ص 11.
2- .موالی و مولی،در لغت شناسی،واژه های گوناگونی دارد.علاّمۀ امینی در جلد اوّل الغدیر،بیست و دو واژه را نقل فرموده اند و در اصطلاح،در آیه و حدیث،پنج معنا دارد:ولاء عتق،ولاء اسلام،ولاء حلف،ولاء قبیله،ولاء،در برابر عرب و مراد غیر عرب است و این معنا غالبا مقصود عالمان علم رجال است؛ر.ک:التقریب و التیسیر،ج 2،ص 333. راز این که این کلمه را بر ایرانیان تطبیق می دهند،شاید به حکم غلبه وجودی و یا استعمالی باشد.چنان که بعضی این معنا را مدّعی شده اند. علاوه بر این در نوشته های عالمان قدیم و معاصر،این چنین تفسیر شده است و ما به پیروی از آنان چنین تفسیر کرده ایم، ولی بر آن پافشاری نداریم. «فارس»به سرزمین هایی می گفتند که در برابر کشور روم بود و شامل ایران امروز و بخش دیگری از سرزمین هایی بود که جزء قلمرو ایران آن زمان بود.
3- .عن أبی هریره:«ذکرت الموالی أو الأعاجم عند رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:فقال:«و الله لأنّا أوثق بهم منکم أو من بعضکم)». ذکر اصبهان،ص 12؛ر.ک:الجامع الصحیح،ج 5،ص 382.

ابن عباس می گوید:«زمانی که پرچم های سیاه به سوی شما روی آورند،فارسیان را گرامی بدارید؛زیرا دولت شما با آنهاست». (1)

روزی اشعث به علی علیه السّلام با اعتراض گفت:ای امیر المؤمنین!چرا این عجم ها پیرامون تو گرد آمده،بر ما پیشی گرفته اند؟حضرت خشمگین شد و در پاسخ فرمود:«چه کسی مرا معذور می دارد که در مقابل این آدم های بزرگ جثۀ بی خیر که هرکدام از آنان چون درازگوش بر بستر خود می غلطند و به خاطر آوازه و فخرفروشی از قومی روی گردان می شوند؛آیا به من فرمان می دهید تا آنان را از خود دور سازم؟هرگز،من آنان را کنار نمی زنم (2)تا از جاهلان گردم.سوگند به خدایی که دانه را شکافت و آفریدگان را آفرید،آنان برای بازگرداندن شما به دین اسلام،با شما به نبرد برمی خیزند؛چنان که شما برای اسلام آوردن در میانشان شمشیر کشیدید». (3)

زمینه سازان ظهور

بخش عمده ای از روایاتی که دربارۀ رویدادهای پیش از ظهور و یاران حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه آمده است،دربارۀ ایران و ایرانیان است که با تعبیرات گوناگونی مانند:اهل فارس،عجم،اهل خراسان،اهل قم،اهل طالقان،اهل ری و...بیان شده است.

ص: 72


1- .عن ابن عباس أو أبی هریره،و لم یسنده إلی النّبی:«إذا أقبلت الرایات السود فأکرموا الفرس؛فإنّ دولتکم معهم». راموز الاحادیث،ص 33.
2- .با توجه به این که بازار کوفه اکثرا فارس و ایرانی بودند و با زبان فارسی سخن می گفتند(چنان که از مستدرک الوسائل، ج 13،ص 250،حدیث 4،فهمیده می شود.)به خوبی روشن می شود،که موالی مورد اعتراض اشعث و مورد دفاع امیر مؤمنان،همان ایرانیان بودند.
3- .عن عباد بن عبد اللّه الأسدی،قال:کنت جالسا یوم الجمعه و علی علیه السّلام یخطب علی منبر من آجر و ابن صوحان جالس،فجاء الأشعث،فقال:یا أمیر المؤمنین؛غلبتنا هذه الحمراء علی وجهک،فغضب.فقال:لیبیننّ الیوم من أمر العرب ما کان یخفی،فقال علی علیه السّلام:«من یعذرنی عن هؤلاء الضیاطره،یقبل أحدهم یتقلّب علی حشایاه،و یهجّر قوم لذکر اللّه فیأمرنی أن أطردهم،فأکون من الظالمین،و الذی فلق الحبّه و برأ الخمسه لقد سمعت محمدا یقول: لیضربنّکم-و اللّه-علی الدین عودا کما ضربتموهم علیه بدوا»الغارات،ج 2،ص 498؛سفینه البحار،ج 8،ص 605؛ ابن ابی الحدید،شرح نهج البلاغه،ج 20،ص 284. بتفاوت یسیر و دلاله علی قلّه الأدب و سوء الأخلاق من أشعث بن قیس.

با بررسی مجموع این روایات،به این نتیجه می رسیم که در کشور ایران،پیش از ظهور امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه،نظامی الهی و مدافع ائمّۀ معصومین علیهم السّلام برپا می گردد که موردنظر امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه است و نیز مردم ایران،نقش عمده ای در قیام آن حضرت دارند که در بخش قیام به آن می پردازیم.در این جا به ذکر چند روایت بسنده می کنیم:

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«مردمی از مشرق زمین قیام می کنند و زمینه را برای قیام حضرت مهدی علیه السّلام فراهم می سازند». (1)

نیز می فرماید:«پرچم های سیاهی از سمت مشرق خواهد آمد که دل های آنان همانند پاره های آهن است؛پس هرکس از حرکت آنان،آگاهی یافت،به سوی آنان برود و با آنان بیعت کند؛هرچند لازم باشد که بر روی یخ حرکت کند». (2)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«گویا قومی را می بینم که در مشرق قیام کرده اند و حق را می طلبند؛ولی حق را به آنان نمی دهند.بار دیگر طلب می کنند؛ولی باز به آنان واگذار نمی کنند.در این حالت،شمشیرها را از نیام کشیده،بر شانه می گذارند که در این هنگام، دشمن خواستۀ آنان را می پذیرد؛ولی آنان نمی پذیرند و قیام می کنند و حق را واگذار نمی کنند،مگر به صاحب أمر.کشتگان آنان شهید هستند و اگر من آنان را درک می کردم، خودم را برای صاحب این امر آماده می کردم». (3)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«یاران حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه سی صد و سیزده نفر و از فرزندان4.

ص: 73


1- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«یخرج ناس من المشرق یوطئون للمهدی».ابن ماجه،سنن،ج 2،ص 1368؛المعجم الاوسط،ج 1، ص 200؛مجمع الزوائد،ج 7،ص 318-کشف الغمّه،ج 3،ص 268؛اثبات الهداه،ج 3،ص 599؛بحار الأنوار،ج 51، ص 87.
2- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«تجئ الرایات السود من قبل المشرق کأنّ قلوبهم زبر الحدید،فمن سمع بهم فلیأتهم فیبایعهم و لو حبوا علی الثلج».عقد الدرر،ص 129؛شافعی،بیان،ص 490؛ینابیع المودّه،ص 491؛کشف الغمّه،ج 3،ص 263؛ اثبات الهداه،ج 3،ص 596؛بحار الأنوار،ج 51،ص 84.
3- .الباقر علیه السّلام:«کأنّی بقوم قد خرجوا بالمشرق یطلبون الحقّ فلا یعطونه،ثم یطلبونه فلا یعطونه،فإذا رأوا ذلک وضعوا سیوفهم علی عواتقهم فیعطون ما یسألون،فلا یقبلونه حتی یقوموا،و لا یدفعونها إلاّ إلی صاحبکم،قتلاهم شهداء،أما إنّی لو أدرکت ذلک لاستبقیت نفسی لصاحب هذا الأمر».نعمانی،غیبه،ص 373؛بحار الأنوار،ج 52،ص 243؛ ابن ماجه،سنن،ج 2،ص 1366؛حاکم،مستدرک،ج 4،ص 464.

عجم هستند». (1)

هرچند عجم به غیر عرب گفته می شود،ولی به طور حتم ایرانیان را دربرمی گیرد و با توجه به روایات دیگر،در بین نیروهای ویژۀ حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه تعداد زیادی از ایرانیان حضور دارند.

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«به زودی پس از شما،اقوامی خواهند آمد که زمین زیر پای شان جمع می شود-طیّ الارض می کنند-و درهای دنیا بر روی آنان گشوده می گردد و آنان را مردان و زنان فارس خدمت می کنند.زمین زیر گام های شان پیچیده می شود؛به گونه ای که هریک از آنان بخواهد،فاصله شرق تا غرب را در یک ساعت می پیماید.نه آنان خود را به دنیا فروخته اند و نه اهل دنیایند و نه دنیا در آنان حظّ و نصیبی دارد». (2)

امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:«خوشا به حال طالقان؛زیرا خداوند در آن جا گنج هایی دارد که نه از طلا و نه از نقره اند،بلکه مردان باایمانی هستند که خدا را به حق شناخته اند و آنان یاوران مهدی آل محمد عجّل اللّه تعالی فرجه در آخر الزمان خواهند بود». (3)

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله نیز دربارۀ خراسان می فرماید:«در خراسان گنج هایی است؛امّا نه از طلا و نقره؛بلکه آنان مردانی هستند که خدا و رسولش آنان را دوست می دارند». (4)1.

ص: 74


1- .الباقر علیه السّلام:«أصحاب القائم ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلا أولاد العجم...»نعمانی،غیبه،ص 315؛اثبات الهداه،ج 2، ص 547؛بحار الأنوار،ج 52،ص 369.
2- .عبد الرحمن عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«سیکون بعدکم أقوام تطوی لهم الأرض،و تفتح لهم الدنیا،و تخدمهم بنات فارس و أبناؤهم،تطوی لهم الأرض فی أسرع الطرف حتی لو شاء أحدهم أن یأتی شرقها أو غربها فی ساعه فعل،لیسوا من الدنیا،و لیست الدنیا منهم فی شیء».فردوس الاخبار،ج 3،ص 449.
3- .علی علیه السّلام:«ویحا للطالقان؛فإنّ للّه عزّ و جلّ بها کنوزا لیست من ذهب و لا فضّه،و لکن بها رجال مؤمنون عرفوا اللّه حق معرفته و هم أنصار المهدی آخر الزمان».شافعی،بیان،ص 106،متقی هندی،برهان،ص 150؛کنز العمّال،ج 14، ص 591؛ینابیع المودّه،ص 491؛کشف الغمّه،ج 3،ص 286.
4- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«و فی خراسان کنوز لا ذهب و لا فضّه،و لکن رجال یحبّهم اللّه و رسوله».کنز العمّال،ج 14،ص 591.

بخش دوم: انقلاب جهانی مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه

اشاره

ص: 75

ص: 76

فصل اوّل: قیام امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه

اشاره

روایات مختلفی دربارۀ روز قیام حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه وجود دارد.در برخی،از نوروز به عنوان روز آغاز قیام،یاد شده است.برخی احادیث دیگر روز عاشورا را روز آغاز قیام ذکر کرده است.در تعدادی از روایات روز شنبه و در تعدادی دیگر،جمعه،روز قیام تعیین شده است.درهم زمانی نوروز،با عاشورا اشکالی به نظر نمی رسد؛زیرا نوروز طبق سال شمسی و عاشورا براساس سال قمری محاسبه می شود و یکی شدن این دو امکان پذیر است و هم زمانی این دو روز با جمعه یا شنبه نیز می توان این دسته از روایات را نیز توجیه کرد؛زیرا اگر سند این روایات صحیح باشد،در این صورت احادیثی که جمعه را روز ظهور حضرت،تعیین کرده است،بر روز قیام و ظهور حمل می شود و روایاتی که شنبه را روز قیام می داند،بر استقرار و تثبیت نظام الهی و نابودی مخالفان تفسیر شود.

باید توجه داشت که روایاتی که شنبه را روز قیام می داند،از نظر سند مورد تأمّل است؛ ولی روایاتی که جمعه را ذکر کرده است،از این نظر ایرادی ندارد.

اینک به روایاتی دراین باره توجه فرمایید:

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«قائم ما اهل بیت،در روز جمعه ظهور می کند». (1)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«گویا حضرت قائم را می بینم که در روز عاشورا،روز شنبه،

ص: 77


1- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«یخرج قائمنا أهل البیت یوم الجمعه».اثبات الهداه،ص 496؛بحار الأنوار،ج 52،ص 279.

میان رکن و مقام ایستاده و جبرئیل نیز جلوی حضرتش ایستاده است و مردم را به بیعت با او فرا می خواند». (1)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«حضرت قائم علیه السّلام روز شنبه که روز عاشوراست،قیام می کند؛ روزی که امام حسین علیه السّلام شهید شد». (2)نیز آن حضرت می فرماید:«آیا می دانید که این روز -عاشورا-چه روزی است؟همان روزی است که خداوند توبۀ آدم و حوّا را پذیرفت؛ روزی است که خداوند دریا را برای بنی اسرائیل شکافت و فرعون و پیروانش را غرق کرد و موسی بر فرعون پیروز شده؛روزی است که ابراهیم علیه السّلام متولد شد؛ روزی است که خداوند توبۀ قوم یونس را پذیرفت؛روز تولد حضرت عیسی است و روزی است که حضرت قائم در آن روز قیام می کند». (3)

روایت دیگری نیز به همین مضمون از امام باقر علیه السّلام (4)نقل شده است؛ولی در این روایت وثاقت ابن بطائنی که در سلسله سند آن است،مورد بحث است.

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«در شب بیست و سوم،به نام حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه ندا داده می شود و در روز عاشورا،روز شهادت حسین بن علی علیه السّلام،قیام می کند». (5)

هم چنین آن حضرت می فرماید:«روز نوروز همان روزی است که قائم ما اهل بیت در آن روز ظهور می کند». (6)8.

ص: 78


1- .قال أبو جعفر علیه السّلام:«کأنّی بالقائم یوم عاشورا یوم السبت،قائما بین الرکن و المقام،بین یدیه جبرئیل ینادی:البیعه للّه فیملأها عدلا کما ملئت ظلما و جورا».طوسی،غیبه،ص 274؛کشف الغمّه،ج 3،ص 252؛بحار الأنوار،ج 52، ص 290.
2- .الباقر علیه السّلام:«یخرج القائم فی یوم السبت یوم عاشوراء یوم(کذا)الذی قتل فیه الحسین».کمال الدین،ج 2،ص 653؛ طوسی،غیبه،ص 274،التهذیب،ج 4،ص 333؛ملاذ الاخیار،ج 7،ص 174؛بحار الأنوار،ج 52،ص 285.
3- .الباقر علیه السّلام:«و هذا الیوم-أی عاشوراء-الذی یقوم فیه القائم».بحار الأنوار،ج 52،ص 285.
4- .التهذیب،ج 4،ص 300؛ابن طاووس،اقبال،ص 558؛خرائج،ج 3،ص 1159؛وسائل الشیعه،ج 7،ص 338؛ بحار الأنوار،ج 98،ص 34؛ملاذ الاخیار،ج 7،ص 116.
5- .قال أبو عبد اللّه علیه السّلام:«إنّ القائم صلوات اللّه علیه ینادی باسمه لیله ثلاث و عشرین و یقوم یوم عاشوراء یوم قتل فیه الحسین بن علی علیه السّلام».طوسی،غیبه،ص 274؛بحار الأنوار،ج 52،ص 290.
6- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«یوم النیروز هو الیوم الذی یظهر فیه قائمنا أهل البیت».المهذب البارع،ج 1،ص 194؛ خاتون آبادی،اربعین،ص 187؛وسائل الشیعه،ج 5،ص 228؛اثبات الهداه،ج 3،ص 571؛بحار الأنوار،ج 52، ص 208.

الف)اعلان ظهور

ظهور حضرت مهدی علیه السّلام،ابتدا به وسیلۀ منادی آسمانی اعلام می گردد،آن گاه حضرت درحالی که پشت به کعبه داده است،با دعوت به حق،ظهور خود را اعلام می کند.

امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که منادی از آسمان ندا می دهد:حق از آن آل محمد است،شما اگر طالب هدایت و سعادت هستید،به دامان آل محمد صلّی اللّه علیه و اله چنگ زنید، حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور می کند». (1)

نیز امام باقر علیه السّلام در این زمینه می فرماید:«حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه در مکه به هنگام نماز عشا ظهور می کند؛درحالی که پرچم و پیراهن و شمشیر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را همراه دارد و چون نماز عشا را خواند،فریاد برمی آورد:ای مردم!شما را به ذکر خدا و به ایستادنتان در برابر خدا(در روز قیامت)متذکر می شوم؛درحالی که حجّتش را(در دنیا)بر شما تمام کرده است و پیامبران را مبعوث نموده و قرآن را فروفرستاده است.خداوند به شما فرمان می دهد که به او شرک نورزید و فرمانبر او و پیامبرانش باشید.آن چه را قرآن امر به احیای آن کرده است،احیا و زنده کنید و آن چه را که امر به نابودی آن کرده است،نابود سازید و یاوران راه هدایت باشید و بر تقوا و پرهیزگاری همکاری نمایید؛زیرا دنیا،فنا و زوالش فرارسیده و نفخۀ وداع سر داده است.

من شما را به سوی خدا و رسولش و عمل به کتاب او و نابودی باطل و احیا و زنده ساختن سیرۀ پیامبر صلّی اللّه علیه و اله دعوت می کنم.آن گاه در میان سی صد و سیزده نفر از یارانش ظهور می کند». (2)

ص: 79


1- .قال أمیر المؤمنین علیه السّلام:«إذا نادی مناد من السماء...إنّ الحق فی آل محمّد فعند ذلک یظهر المهدی علی أفواه الناس،و یشربون حبّه و لا یکون لهم ذکر غیره».الحاوی للفتاوی،ج 2،ص 68؛احقاق الحق،ج 13،ص 324.
2- .؟؟؟ علیه السّلام:«ثمّ یظهر بمکّه عند العشاء و معه رایه رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم و قمیصه و سیفه،و علامات،و نور،و بیان،فإذا صلّی العشاء نادی بأعلی صوته،یقول:أذکّرکم اللّه أیّها الناس،و مقامکم بین یدی ربّکم،فقد اتّخذ الحجّه و بعث الأنبیاء و أنزل الکتاب،و أمرکم أن لا تشرکوا به شیئا،و أن تحافظوا علی طاعته و طاعه رسوله.و أن تحیوا ما أحیی القرآن، و تمیتوا ما أمات،و تکونوا أعوانا علی الهدی،و وزرا علی التقوی؛فإنّ الدنیا قد دنا فناؤها و زوالها،و آذنت بالوداع، فإنّی أدعوکم إلی اللّه و إلی رسوله و العمل بکتابه و إماته الباطل و إحیاء سنّته».ابن حمّاد،فتن،ص 95؛عقد الدرر، ص 145؛سفارینی،لوائح،ج 2،ص 11؛ابن طاووس،ملاحم،ص 64؛صراط المستقیم،ج 2،ص 262. و مثله فی:الارشاد 2:383؛الانوار البهیه:382.

ب)شعار پرچم قیام

هر حکومتی دارای پرچمی است که به وسیلۀ آن شناخته می شود و قیام ها و انقلاب ها نیز از پرچم مخصوصی برخوردارند که آرم آن تا حدودی نمایانگر اهداف رهبرانش می باشد.انقلاب جهانی حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه نیز پرچم مخصوصی دارد و بر آن شعاری نقش بسته است.البته هرچند دربارۀ شعار پرچم آن حضرت اختلاف است،ولی نکته ای در همۀ اقوال مشترک است و آن این که مردم را به فرمانبری از حضرتش دعوت می کند.

اینک به ذکر چند نمونه دراین باره بسنده می کنیم:

امام باقر علیه السّلام به ابو حمزه فرمود:«گویا قائم اهل بیتم را می بینم که وارد نجف می شود و هنگامی که به بالاترین نقطۀ نجف رسید،پرچم رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله را می گشاید.زمانی که پرچم باز شد،فرشتگانی که در جنگ بدر حضور داشتند،بر او فرود می آیند». (1)

و در روایتی آمده است:«بر روی پرچم حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه نوشته شده است:

«گوش شنوا داشته باشید و از حضرتش اطاعت کنید». (2)

در جای دیگری می خوانیم:«شعار پرچم حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه«البیعه للّه؛بیعت برای خدا می باشد». (3)

در روایت سوم بر روی پرچم مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه این جمله نگاشته شده:«طاعه معروفه». (4)

ج)خرسندی جهانیان از قیام

از روایات فهمیده می شود که قیام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه موجب خرسندی انسان ها می شود.این

ص: 80


1- .الباقر علیه السّلام:«یا أبا حمزه؛کأنّی بقائم أهل بیتی قد علا نجفکم،فإذا علا فوق نجفکم نشر رایه رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم؛فإذا نشرها أنحطت علیه ملائکه بدر».عیاشی،تفسیر،ج 1،ص 103؛نعمانی،غیبه،ص 308؛کمال الدین،ج 2،ص 672؛ تفسیر برهان،ج 1،ص 209؛بحار الأنوار،ج 52،ص 326.
2- .مکتوب علی رایه المهدی«طاعه معروفه».بحار الأنوار،ج 52،ص 305. الفضل بن شاذان.قال:روی أنّه«یکون فی رایه المهدی:اسمعوا و أطیعوا».إثبات الهداه،ج 3،ص 582.
3- .نوف البکالی:رایه المهدی مکتوب فیها«البیعه للّه»،ابن حمّاد،فتن،ص 98؛ابن طاووس،ملاحم،ص 68،القول المختصر،ص 24؛ینابیع المودّه،ص 435؛الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 210.
4- .بحار الأنوار،ج 52،ص 305.

شادی و رضایت به اشکال گوناگونی بیان شده است.در بعضی روایات،سخن از شادی اهل زمین و آسمان است و در برخی دیگر از شادی مردگان سخن به میان آمده است.

در روایتی،از استقبال مردم از قیام بحث شده است و در روایت دیگر از آرزوی مردم برای زنده شدن مردگانشان پرده برمی دارد.

در این جا با ذکر چند روایت،نمونه هایی از آن را بازگو می کنیم:

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«همۀ اهل آسمان و زمین،پرندگان،حیوانات درنده و ماهیان دریا،از ظهور حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه شاد و خرسند می شوند». (1)

امیر مؤمنان علی علیه السّلام دراین باره می فرماید:«هنگامی که حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور می کند،نام مبارکش بر سر زبان ها خواهد بود و وجود مردم سرشار از عشق به مهدی است؛به گونه ای که جز نام او،هیچ نامی در یاد و زبان آنان نیست و با دوستی او،روح خود را سیراب می کنند». (2)

در روایت تعبیر«یشربون حبّه؛محبتش را می نوشند»،آمده است که در آن،علاقه به حضرت را به آب یا مایع نوشیدنی گوارایی تشبیه کرده است که مردم باکمال میل آن را می نوشند و عشق به مهدی در وجودشان نفوذ می کند.

حضرت رضا علیه السّلام ضمن برشمردن حوادث تلخ و فتنه های پیش از ظهور،دربارۀ گشایش و فرج پس از ظهور می فرماید:«در آن هنگام فرج و گشایش بر مردم می رسد؛ به طوری که مردگان آرزوی زندگی دوباره می کنند». (3)

امام صادق علیه السّلام نیز دراین باره می فرماید:«گویا قائم عجّل اللّه تعالی فرجه را می بینم که بر فراز منبر کوفه نشسته است و زره رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله را بر تن دارد».آن گاه برخی از حالات حضرتش را بازگو کرد و در ادامه فرمود:«هیچ مؤمنی در قبر نمی ماند،مگر آن که آن شادی و سرور در8.

ص: 81


1- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«فیفرح به أهل السماء و أهل الأرض و الطیر و الوحوش و الحیتان فی البحر».عقد الدرر، ص 84،149؛البیان،ص 118؛حاکم،مستدرک،ج 4،ص 431؛الدر المنثور،ج 6،ص 50؛نور الابصار،ص 170؛ ابن طاووس،ملاحم،ص 142؛احقاق الحق،ج 13،ص 150.
2- .قال أمیر المؤمنین علیه السّلام:«إذا نادی مناد من السماء...إنّ الحقّ فی آل محمّد فعند ذلک یظهر المهدی علی أفواه الناس،و یشربون حبّه،و لا یکون لهم ذکر غیره».الحاوی للفتاوی،ج 2،ص 68؛احقاق الحق،ج 13،ص 324.
3- .عن الرضا علیه السّلام:«...لا بدّ من فتنه صمّاء...فعند ذلک یأتی الناس الفرج،و تودّ الأموات لو کانوا أحیاء،و یشفی اللّه صدور قوم مؤمنین».خرائج،ج 3،ص 1169؛طوسی،غیبه،ص 268.

قبرش وارد می شود؛به گونه ای که مردگان به دیدار یک دیگر می روند و ظهور حضرتش را به هم دیگر تبریک می گویند».

در برخی از روایات عبارت«تلک الفرجه آمده است؛یعنی گشایشی در امور» برزخیان نیز به برکت ظهور حضرت پدید می آید و طبق این نقل،عظمت نهضت و رهبری قیام به اندازه ای است که بر ارواح نیز تأثیر می گذارد. (1)

د)نجات محرومان

شکی نیست که قیام حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه موجب برقراری عدالت و ریشه کن شدن همۀ محرومیت ها از جامعۀ بشری می گردد؛در این قسمت به اقداماتی که حضرت به هنگام قیام برای ستمدیدگان و محرومان انجام می دهد،به گونه ای که باعث پناه آوردن محرومان به او می شود خواهیم پرداخت.

پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه از امّت من،ظهور می کند؛خداوند او را به عنوان فریادرس انسان ها می فرستد.آن زمان مردم در نعمت به سر خواهند برد». (2)

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله فریادرسی را محدود به طایفه یا ملیّت خاصی نکرده است؛بلکه با تعبیر کلمه ناس(مردم)،آن حضرت را رهایی بخش همه انسان ها می داند.ازاین رو، پیش از ظهورش،شرایط به گونه ای می شود که همۀ انسان های جهان آرزوی ظهورش را دارند.

جابر می گوید:امام باقر علیه السّلام فرمود:«حضرت مهدی در مکه ظهور می کند...خداوند سرزمین حجاز را(به دست او)می گشاید و حضرت زندانیان بنی هاشم را از زندان آزاد می سازد». (3)

ص: 82


1- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«...کأنّی بالقائم علی منبر الکوفه و قد لبس درع رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم-:و ذکر أحواله إلی أن قال:- «و لا یبقی مؤمن إلاّ دخلت علیه الفرجه فی قبره،و ذلک حین یتزاورون فی قبورهم،و یتباشرون بقیام القائم علیه السّلام». اثبات الهداه،ج 3،ص 530.
2- .عن الخدری:إنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم قال:«یخرج المهدی من أمّتی،یبعثه اللّه غیاثا للناس،فتنعّم الأمّه،و تعیش الماشیه».عقد الدرر،ص 167.
3- .عن جابر،عن أبی جعفر علیه السّلام قال:«...ثمّ یظهر المهدی بمکّه.فیفتح اللّه أرض الحجاز،و یستخرج من کان فی السجن من بنی هاشم».ابن حمّاد،فتن،ص 95؛ابن طاووس،ملاحم،ص 64؛الفتاوی الحدیثیه،ص 31؛القول المختصر، ص 23.

ابو ارطات می گوید:حضرت مهدی(از مکه)عازم مدینه می شود و زندانیان بنی هاشم را رهایی می بخشد.آن گاه به کوفه می رود و زندانیان بنی هاشم را آزاد می سازد. (1)

شعرانی می گوید:هنگامی که حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به مغرب زمین می رسد،مردم اندلس به سوی او رفته،می گویند:ای ولی اللّه(و حجّت خدا)!جزیرۀ اندلس را یاری کن که خود و مردمش هلاک شده اند. (2)

ه)نقش زنان در قیام امام علیه السّلام

اشاره

با بررسی روایات دربارۀ نقش زنان پیش و پس از ظهور حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به نکات قابل توجهی دست می یابیم.هرچند طبق بعضی از روایات،اکثر پیروان دجّال را یهود و زنان تشکیل می دهند، (3)ولی در کنار آنان،زنانی مؤمن و عفیف نیز هستند که در حفظ عقیدۀ خود سخت کوش بوده،از اوضاع پیش از ظهور بسیار متأثرند.

برخی از زنان از ثبات قدم و روحیۀ جهادگرانه ای برخوردارند و هرجا که می روند با جنگ تبلیغاتی علیه دجّال،ماهیت ضد انسانی او را آشکار می سازند.

برپایۀ برخی از روایات چهارصد زن هنگام قیام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه،آن حضرت را همراهی می کنند و اکثر آنها در بخش بهداشت و درمان مشغول فعالیت می باشند.البته در روایات دربارۀ تعداد زنانی که به هنگام قیام حضرت با او خواهند بود،اختلاف وجود دارد.

برخی از روایات از سیزده زن نام می برند که هنگام ظهور حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه با حضرتش می باشند و شاید آنان از کسانی هستند که از نیروهای ابتدایی مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه می باشند.برخی از روایات نیز عدد زنانی را که به حضرت یاری می رسانند،

ص: 83


1- .عن أبی أرطاه،قال:«ثمّ ینزل-أی المهدی-الکوفه حتی یستنقذ من کان فیها من بنی هاشم».ابن حمّاد،فتن، ص 83؛الحاوی للفتاوی،ج 2،ص 67؛متقی هندی،برهان،ص 118؛ابن طاووس،ملاحم،ص 64.
2- .روی«أنّ المهدی إذا خرج بالمغرب إنحاز إلیه أهل أندلس فیقولون له:یا ولیّ اللّه؛انصر جزیره الأندلس فقد تلفت و تلف أهلها».قرطبی،مختصر تذکره،ص 128؛احقاق الحق،ج 13،ص 260.
3- .احمد،مسند،ج 2،ص 76؛فردوس الاخبار،ج 5،ص 424؛مجمع الزوائد،ج 7،ص 15.

هفت هزار و هشتصد نفر ذکر کرده است و آنان زنانی هستند که پس از قیام،حضرت را همراهی می کنند و در کارها به آن حضرت کمک می کنند.

در کتاب فتن از ابن حمّاد آمده است:تعداد مؤمنان به هنگام خروج دجال،دوازده هزار مرد و هفت هزار و هفت صد یا هشت صد زن هستند. (1)

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«عیسی بن مریم در بین هشت صد مرد و چهارصد زن فرود می آید که آنان از بهترین ساکنان روی زمین و از صالح ترین مردمان گذشته هستند». (2)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«به خدا سوگند سی صد و اندی نفر خواهند آمد و پنجاه زن نیز در میان آنان است». (3)

مفضل بن عمر می گوید:امام صادق علیه السّلام فرمود:«همراه حضرت قائم،سیزده زن هستند».عرض کردم:آنان چه می کنند و چه نقشی خواهند داشت؟فرمود:«زخمی ها را مداوا می کنند و از بیماران پرستاری می نمایند؛هم چنان که همراه رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله بودند».

گفتم:آن سیزده نفر را نام ببرید؟فرمود:«قنوا دختر رشید،امّ ایمن،حبابه و البیه،سمیّه مادر عمار یاسر،زبیده،امّ خالد أحمسیه،امّ سعید حنفیّه،صبّانۀ ماشطه و امّ خالد جهنمی». (4)

در کتاب منتخب البصائر از دو زن به نام و تیره و احبشیه نام برده شده است که از اصحاب و یاوران حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه شمرده شده اند. (5)برخی از روایات نیز تنها به همراه بودن زنان با حضرت اکتفا کرده،و تعدادشان را ذکر نکرده اند.8.

ص: 84


1- .عن لقیط بن ملک:«إنّ المؤمنین یوم خروج الدجّال اثنا عشر ألف رجل،و سبعه مائه،أو ثمانمائه امرأه».ابن حمّاد، فتن،ص 151.
2- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«ینزل عیسی بن مریم علی ثمانمائه رجل و أربعمائه امرأه أخیار من علی الأرض و أصلحاء من مضی»فردوس الاخبار،ج 5،ص 515؛کنز العمّال،ج 14،ص 338؛التصریح،ص 254.
3- .الباقر علیه السّلام:«و یجیء و اللّه ثلاثمائه و بضعه رجلا فیهم خمسون نسوه».عیاشی،تفسیر،ج 1،ص 65؛نعمانی،غیبه، ص 279.
4- .عن مفضّل بن عمر قال:سمعت أبا عبد اللّه علیه السّلام یقول:«یکنّ مع القائم ثلاثه عشر امرأه».قلت:و ما یصنع بهنّ؟قال: «یداوین الجرحی و یقمن علی المرضی،کما کان مع رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:»،قلت:فسمّهن لی،قال«القنواء بنت رشید،و أمّ أیمن،و حبابه الوالبیّه،...و أمّ سعید الحنفیه،و صبّانه الماشطه،و أمّ خالد الجهنیه».دلائل الامامه،ص 259؛ اثبات الهداه،ج 3،ص 75.
5- .بیان الأئمه،ج 3،ص 338.
بررسی سابقۀ زنان عصر ظهور در کتاب های تاریخی
اشاره

در روایات مفضل بن عمر به روشنی تعداد زنانی که با حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه خواهند بود، سیزده نفر ذکر شده است؛ولی از این تعداد تنها نه نفر به اسم و مشخصات معرّفی شده اند.تأکید امام صادق علیه السّلام بر این نام ها ما را بر آن داشت تا دربارۀ زندگی نامه و ویژگی های آنان بررسی کنیم و پس از تحقیق،به نکاتی دست یافتیم که پاسخ قانع کننده ای بر راز تأکید امام صادق علیه السّلام است.

این افراد هرکدام شایستگی هایی دارند،امّا اکثر آنان در جهاد با دشمنان خدا،از خود لیاقت نشان داده اند.برخی از آنان هم چون صبّانه،مادر چند شهید بوده،خود نیز با وضعی جان سوز به شهادت رسید.برخی دیگر چون سمیّه،در راه دفاع از عقیدۀ اسلامی خود،سخت ترین شکنجه ها را تحمل کرده،تا پای جان از عقیدۀ خود دفاع کرده اند و گروهی دیگر هم چون ام خالد نعمت تن درستی پیکر را برای حفظ اسلام،بر خود حرام کردند و جانباز شدند.گروهی دیگر همانند زبیده،زرق و برق دنیا و توانگری مادی،هرگز آنان را از اسلام بازنداشت؛بلکه برعکس،از آن امکانات در راه عقیده استفاده کرده،به برپایی حج که یکی از مظاهر مهم اسلامی و از ارکان دین می باشد، کمک نمودند.بعضی دیگر،افتخار دایگی رهبر امت اسلامی و تربیت فرزندانی لایق را داشتند و خود نیز از معنویتی برخوردار بودند که زبانزد خاص و عام گردیدند.جمعی دیگر از خانوادۀ شهیدانی هستند که خود پیکر نیمه جان آنان را حمل کرده،و با آنان سخن ها گفته اند.

آری،آنان دل سوختگانی هستند که با انجام آن رشادت ها ثابت کرده اند که می توانند گوشه ای از بار سنگین حکومت جهانی اسلام را بر دوش کشند.

اکنون به معرفی تعدادی از آنان می پردازیم:

1.صبّانه

در کتاب خصائص فاطمیه آمده است:در دولت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه سیزده زن برای معالجۀ

ص: 85

زخمیان،زنده گشته،به دنیا بازمی گردند که یکی از آنان صبّانه است که همسر حزقیل و آرایشگر دختر فرعون بوده است و شوهرش حزقیل پسر عموی فرعون و گنجینه دار وی بوده است و به گفتۀ او،حزقیل،مؤمن خاندان فرعون است و به پیامبر زمانش، موسی علیه السّلام،ایمان آورد. (1)

پیامبر صلّی اللّه علیه و اله فرمود:«در شب معراج،در سیر بین مکۀ معظمه و مسجد اقصی،ناگهان بوی خوشی به مشامم رسید که هرگز مانند آن را نبوییده ام.از جبرئیل پرسیدم که این بوی خوش چیست؟گفت:ای رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله!همسر حزقیل به حضرت موسی بن عمران ایمان آورده بود و ایمان خود را پنهان می کرد.عمل او آرایشگری در حرمسرای فرعون بود.روزی مشغول آرایش دختر فرعون بود که ناگهان شانه از دست او افتاد و بی اختیار گفت:«بسم اللّه».دختر فرعون گفت:آیا پدر مرا ستایش می کنی؟گفت:نه؛بلکه آن کسی را ستایش می کنم که پدر تو را آفریده است و او را از بین خواهد برد.دختر فرعون شتابان نزد پدرش رفت و گفت:زنی که در خانۀ ما آرایشگر است،به موسی ایمان دارد.فرعون او را احضار کرد و به او گفت:مگر به خدایی من اعتراف نداری؟صبّانه گفت:هرگز،من از خدای حقیقی دست نمی کشم و تو را پرستش نمی کنم.فرعون دستور داد،تنور مسی را برافروختند و چون آن تنور سرخ شد،دستور داد همۀ بچه های آن زن را در حضور او در آتش انداختند.

زمانی که خواستند بچۀ شیرخوارش را که در بغل داشت،بگیرند و در آتش افکنند، صبّانه منقلب شد و خواست که با زبان از دین اظهار برائت و بیزاری کند که ناگاه به امر خدا،آن کودک به سخن آمد و گفت:اصبری یا أماه إنّک علی الحق؛ای مادر صبر کن که تو راه حق را می پیمایی.فرعونیان آن زن و بچۀ شیرخوارش را نیز در آتش افکندند و سوزاندند و خاکسترشان را در این زمین ریختند و تا روز قیامت این بوی خوش،از این زمین استشمام می شود...». (2)

او از زنانی است که زنده می شود و به دنیا بازمی گردد و در رکاب حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه3.

ص: 86


1- .ریاحین الشریعه،ج 5،ص 153؛خصائص فاطمیه،ص 343.
2- .منهاج الدموع،ص 93.

انجام وظیفه می کند.

2.امّ ایمن

نام او برکه است.وی کنیز پیامبر صلّی اللّه علیه و اله بود که از پدر بزرگوارش،عبد اللّه،به آن حضرت به ارث رسیده بود و پرستاری رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله را بر عهده داشت. (1)

حضرت او را مادر خطاب می کرد و می فرمود:هذه بقیه أهل بیتی؛او باقی مانده از خاندان من است.وی فرزندی از همسر اوّلش،عبید خزرجی،به نام ایمن داشت.ایمن از مهاجران و مجاهدان بود و در جنگ حنین به شهادت رسید.

امّ ایمن شخصیتی است که وقتی در راه مکه و مدینه تشنگی بر او غلبه کرد و نزدیک بود از پای درآید،دلو آبی از آسمان بر او فرود آمد و از آن نوشید و هرگز پس از آن تشنه نشد. (2)

او به هنگام رحلت پیامبر بسیار می گریست؛چون از او علت گریه اش را پرسیدند،در پاسخ گفت:به خدا سوگند می دانستم که ایشان رحلت خواهد کرد،ولی گریۀ من برای آن است که وحی قطع شد. (3)

فاطمه زهرا علیها السّلام در مسألۀ فدک او را به عنوان شاهد و گواه معرفی کرد و سرانجام او در روزگار خلافت عثمان رحلت کرد.

3.زبیده

وی همسر هارون الرشید و از شیعیان بوده است.هنگامی که هارون از عقیدۀ او آگاه گشت،سوگند یاد کرد که او را طلاق دهد.او به انجام کارهای نیک معروف بود.

در زمانی که یک مشک آب در شهر مکه یک دینار طلا ارزش داشت،او،حجاج و شاید هم مردم مکه را سیراب کرد.او با کندن کوه ها و احداث تونل ها،آب را از خارج حرم

ص: 87


1- .تاریخ طبری،ج 2،ص 7؛حلبی،سیره،ج 1،ص 59.
2- .عبد الرزاق،مصنّف،ج 4،ص 309؛الاصابه،ج 4،ص 432.
3- .تنقیح المقال،ج 3،ص 70.

-از فاصلۀ ده میلی-به حرم آورد.زبیده صد کنیز داشت که همگی حافظ قرآن بودند و هرکدام موظف بودند که یک دهم قرآن را بخوانند؛به گونه ای که از منزل مسکونی او صدای قرائت قرآن،همانند زمزمۀ زنبورهای عسل بلند بود. (1)

4.سمیّه مادر عمار یاسر

او هفتمین نفری بود که به اسلام گروید و به همین سبب بدترین شکنجه ها را بر او روا داشتند.گاهی که گذر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله به عمار و پدر و مادرش می افتاد و می دید که آنان در گرمای سوزان مکه روی زمین های داغ در حال شکنجه هستند،می فرمود:ای خاندان یاسر!صبر کنید؛بدانید که وعده گاه شما بهشت است.

سرانجام سمیه با نیزۀ دژخیمی خونخوار چون ابو جهل به شهادت رسید و او نخستین زن شهید در اسلام است. (2)

5.امّ خالد

هنگامی که استاندار عراق،یوسف بن عمر،زید بن علی را در شهر کوفه به شهادت رسانید،دست امّ خالد را نیز به جرم تشیّع و تمایل به قیام زید قطع کرد.

ابو بصیر می گوید:خدمت امام صادق علیه السّلام بودیم که امّ خالد با دست بریده شده آمد، حضرت فرمود:«ای ابا بصیر!آیا میل داری سخن امّ خالد را بشنوی؟»عرض کردم:آری و به آن شادمان می گردم.امّ خالد به نزد حضرت مشرّف شد و سخنانی عرضه داشت.من او را در کمال فصاحت و بلاغت یافتم.حضرت علیه السّلام نیز در مسألۀ ولایت و برائت از دشمنان با او سخن گفت.... (3)

6.حبابۀ والبیه

شیخ طوسی وی را از اصحاب امام حسن علیه السّلام شمرده است و ابن داود او را از

ص: 88


1- .همان،ص 78.
2- .اسد الغابه،ج 5،ص 481.
3- .معجم رجال الحدیث،ج 14،ص 23،108،176؛ریاحین الشریعه،ج 3،ص 381.

اصحاب امام حسن،امام حسین،امام سجاد و امام باقر علیهم السّلام می داند.برخی دیگر ایشان را از اصحاب هشت امام معصوم-تا امام رضا علیه السّلام-شمرده اند،هم چنین گفته شده است که امام رضا علیه السّلام،ایشان را در پیراهن شخصی خود کفن کرد.سن او به هنگام مرگ بیش از 240 سال بود.او دوبار به دوران جوانی بازگشت که یک بار با معجزۀ امام سجاد و بار دوم با معجزۀ امام هشتم بود و اوست که هشت امام معصوم بر سنگی که به همراه داشت،با خاتم خود،بر آن نقش زدند. (1)

حبابۀ والبیه می گوید:...به امیر مؤمنان عرض کردم:خدا تو را مشمول رحمت خود قرار دهد،دلیل امامت چیست؟حضرت در پاسخ فرمود:«آن سنگ ریزه را نزد من بیاور».آن را به حضور حضرت آوردم،علی علیه السّلام با انگشتر خود بر آن مهر زد؛به گونه ای که آن مهر بر آن سنگ،نقش بست و به من فرمود:«ای حبابه!هرکس که مدّعی امامت شد و توانست مانند من این سنگ را مهر کند،او امامی است که پیروی از او واجب است.امام کسی است که هرچیز را بخواهد،می داند».

من پی کار خود رفتم،تا امیر المؤمنین علیه السّلام از دنیا رفت.آن گاه خدمت امام حسن علیه السّلام آمدم که بر جای علی علیه السّلام نشسته بود و مردم از او سؤال می کردند؛چون مرا دید،فرمود:

«ای حبابه والبیه!»عرض کردم:بلی ای سرور من!فرمود:«آن چه همراه داری بیاور».

من آن سنگ کوچک را به آن حضرت دادم.آن بزرگوار،مانند علی علیه السّلام با انگشتر خود بر آن مهر زد؛به گونه ای که جای مهر بر آن نقش بست.

سپس به حضور امام حسین علیه السّلام که در مسجد رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله بود،آمدم مرا نزد خود خواند و خوشامد گفت و فرمود:«دلیل آن چه تو می خواهی موجود است.آیا نشانۀ امامت را می خواهی؟»گفتم:آری،ای آقای من!فرمود:«آن چه با خود داری بیاور»؛من آن سنگ کوچک را به او دادم؛انگشترش را بر آن زد و مهرش بر آن نقش بست.

پس از امام حسین علیه السّلام،خدمت امام سجاد علیه السّلام رسیدم و به قدری پیر شده بودم که رعشه بر اندامم مستولی شده بود و صد و سیزده سال داشتم.آن حضرت در رکوع و سجود بود5.

ص: 89


1- .تنقیح المقال،ج 3،ص 75.

و به من توجّهی نداشت.از دریافت نشانۀ امامت ناامید شدم.آن حضرت با انگشت سبابۀ خود به من اشاره کرد و به اشاره او جوانی ام برگشت.گفتم:ای آقای من!از دنیا چه اندازه گذشته و چه اندازه مانده است؟فرمود:«نسبت به آن چه گذشته است،آری و آن چه مانده است نه»یعنی ما به گذشته علم داریم؛امّا آینده از غیب است که غیر خدا آن را نمی داند و یا مصلحت نیست بگویم.آن گاه به من فرمود:«آن چه با خود داری بیاور».من آن سنگ را به حضرت دادم و حضرت مهر بر آن زد.پس از گذشت زمانی،به حضور امام باقر علیه السّلام آمدم،آن حضرت نیز بر آن سنگ مهر زد.بعد از او نزد امام صادق علیه السّلام آمدم و آن جناب نیز آن را مهر کرد.پس از طی شدن سال ها به حضور امام کاظم علیه السّلام شرفیاب شدم؛آن بزرگوار نیز بر آن مهر زد و بعد از او خدمت حضرت رضا علیه السّلام رسیدم،مهر آن حضرت نیز بر آن نقش بست.حبابه پس از آن،نه ماه زنده بود. (1)

ص: 90


1- .عن حبابه الوالبیه قالت:رأیت أمیر المؤمنین علیه السّلام فی شرطه الخمیس و معه درّه لها سبّابتان یضرب بها بیّاعی الجرّی و المار ماهی و الزمّار،و یقول لهم:«یا بیّاعی مسوخ بنی إسرائیل،و جند بنی مروان»فقام إلیه فرات بن أحنف،فقال: یا أمیر المؤمنین،و ما جند بنی مروان؟قال:فقال له: «أقوام حلقوا اللّحی و فتلوا الشوارب فمسخوا»فلم أر ناطقا أحسن نطقا منه.ثمّ أتبعته فلم أزل أقفو أثره حتی قعد فی رحبه المسجد فقلت له:یا أمیر المؤمنین،ما دلاله الإمامه یرحمک اللّه؟ قالت:فقال:«اثتینی بتلک الحصاه»-و أشار بیده إلی حصاه-فأتیته بها،فطبع لی فیها بخاتمه،ثم قال لی:«یا حبابه إذا ادّعی مدّع الإمامه،فقدر أن یطبع کما رأیت فاعلمی أنّه إمام مفترض الطاعه.و الإمام لا یعزب عنه شیء یریده». قالت:ثم انصرفت حتی قبض أمیر المؤمنین علیه السّلام فجثت إلی الحسن علیه السّلام و هو فی مجلس أمیر المؤمنین و الناس یسألونه فقال:«یا حبابه الوالبیّه»فقلت:نعم یا مولای،فقال:«هاتی ما معک»قالت:فأعطیته:فطبع فیها کما طبع أمیر المؤمنین علیه السّلام.قالت:ثمّ أتیت الحسین و هو فی مسجد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم،فقرّب و رحّب ثمّ قال لی:«إنّ فی الدلاله دلیلا علی ما تریدین،أفتریدین دلاله الإمامه؟»فقلت:نعم،یا سیدی،فقال:«هاتی ما معک»فناولته الحصاه فطبع لی فیها،قالت:ثم أتیت علی بن الحسین علیه السّلام و قد بلغ بی الکبر إلی أن أرعشت و أنا أعدّ یومئذ مائه و ثلاث عشره سنه فرأیته راکعا و ساجدا و مشغولا بالعباده،فیئست من الدّلاله،فأومأ إلیّ بالسبّابه،فعاد الیّ شبابی،قالت:فقلت: یا سیدی،کم مضی من الدنیا و کم بقی؟فقال:«أمّا ما مضی فنعم،و أمّا ما بقی فلا».قالت:ثم قال لی:«هاتی ما معک» فأعطیته الحصاه فطبع لی فیها،ثم أتیت أبا جعفر علیه السّلام فطبع لی فیها.ثم أتیت أبا عبد الله علیه السّلام فطبع لی فیها،ثم أتیت أبا الحسن موسی علیه السّلام فطبع لی فیها.ثم أتیت الرضا فطبع لی فیها،و عاشت حبابه بعد ذلک تسعه أشهر علی ما ذکر محمّد بن هشام.الکافی،ج 1،ص 345. قال المجلسی:اعلم أنّه علی ما فی هذا الخبر،لا بدّ من أن یکون عمر حبابه مائتین و خمسه و ثلاثین سنه أو أکثر علی ما تقتضیه تواریخ الأئمه و مدّه أعمارهم إن کان مجیئها إلی علی بن الحسین علیه السّلام فی أوائل إمامته،کما هو الظاهر-
7.قنواء دختر رشید هجری

هرچند در خصوص شخصیت این زن در کتاب های شیعه و سنّی،سخنی به میان نیامده است و به اصطلاح مهمل است؛ (1)ولی از جریانی که در خصوص شیوۀ اسارت و شهادت پدر بزرگوارش،به دست ابن زیاد به وقوع پیوست و او آن را نقل کرد،میزان صلابت و پایداری در عقیده و پای بندی او به اسلام و تشیّع و علاقۀ او به امیر المؤمنین علیه السّلام آشکار می شود.

ابو حیّان بجلی می گوید:از قنواء دختر رشید هجری پرسیدم:از پدرت چه حدیث و روایتی شنیده ای؟گفت:پدرم از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل کرد که آن حضرت فرمود:«ای رشید!صبر تو چگونه است،هنگامی که پسرخواندۀ بنی امیّه(ابن زیاد)تو را به نزد خود بخواند و دو دست و دو پا و زبانت را قطع کند؟»عرض کردم:آیا پایان کارم بهشت است...؟فرمود:«ای رشید!در دنیا و آخرت به همراه من هستی».

قنواء می گوید:به خدا سوگند،پس از مدتی ابن زیاد پدرم را احضار کرد و از او خواست تا از علی علیه السّلام بیزاری بجوید؛ولی او هرگز این کار را نکرد.ابن زیاد گفت:علی علیه السّلام کیفیت قتل تو را چگونه توصیف کرده است؟پدرم پاسخ داد:دوست من علی علیه السّلام مرا چنین آگاه ساخت که تو مرا به بیزاری از علی علیه السّلام می خوانی،ولی من اجابت نمی کنم؛ سپس دو دست و دو پا و زبانم را قطع می کنی.ابن زیاد گفت:به خدا سوگند، خلاف پیشگویی علی را در حق تو اجرا می کنم.آن گاه دستور داد دو دست و دو پایش را قطع کنند و زبانش را سالم باقی گذارند.قنواء می گوید:من پدرم را به دوش کشیدم و در راه به او گفتم:ای پدر!آیا احساس درد و زجر می کنی؟فرمود:خیر،فقط به مقدار فشاری که جمعیت بر من وارد کند،احساس ناراحتی می کنم.چون پدرم را

ص: 91


1- -و لو فرضنا کونه فی آخر عمره،و إتیانها الرضا علیه السّلام فی أوائل إمامته،فلا بدّ من أن یکون عمرها أزید من مائتی سنه، و لذا ذکرها علماءنا فی المعمّرات و المعمّرین ردّا لاستبعاد المخالفین من طول عمر القائم علیه السّلام.أقول:للمجلسی کلام فی السند و بحث و شرح دلالی فراجع.مرآه العقول،ج 4،ص 78؛کافی،ج 1،ص 346؛تنقیح المقال،ج 3،ص 75.

برداشتم و از کاخ ابن زیاد بیرون بردم،مردم به گرد او جمع شدند.پدرم از فرصت استفاده کرد و گفت:قلم و دوات و کاغذ بیاورید تا برای شما حوادثی را بازگو کنم؛ ولی چون این خبر به ابن زیاد رسید،دستور داد زبانش را نیز قطع کنند و پدرم در همان شب به شهادت رسید. (1)

نقش زنان در دوران پیامبر صلّی اللّه علیه و اله

با توجه به این که زنان در حکومت حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه همان نقشی را دارند که در دوران صدر اسلام داشته اند،به اختصار،نقش زنان را در آن روزگار بررسی می کنیم.

هرچند در روایت اشاره شده است که:«یداوین الجرحی و یقمن علی المرضی؛زخمیان را مداوا کرده،و از بیماران پرستاری می کنند».ولی شاید این نمونه ای از مهم ترین خدمات زنان در روزگار پیامبر صلّی اللّه علیه و اله باشد؛زیرا آنان فعّالیت های دیگری هم داشته اند و همین نقش را در زمان حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه خواهند داشت.امام صادق علیه السّلام می فرماید:

«زنان همان کارهایی را که در زمان پیامبر صلّی اللّه علیه و اله انجام می دادند،در زمان حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه نیز انجام خواهند داد».

زنان در جنگ های پیامبر صلّی اللّه علیه و اله،وظایف دیگری هم چون رساندن آب و غذا به

ص: 92


1- .عن أبی حیّان البجلی،عن قنوا بنت رشید الهجری،قال:قلت لها:أخبرنی ما سمعت من أبیک؟قالت:سمعت أبی یقول:أخبرنی أمیر المؤمنین علیه السّلام فقال:«یا رشید،کیف صبرک اذا أرسل إلیک دعیّ بنی أمیّه فقطع یدیک و رجلیک و لسانک»!قلت:یا أمیر المؤمنین،آخر ذلک إلی الجنه؟فقال:«یا رشید،أنت معی فی الدنیا و الآخره». قالت:فو اللّه؛ما ذهبت الأیام حتی أرسل إلیه عبید اللّه بن زیاد الدّعی،فدعاه إلی البراءه من أمیر المؤمنین علیه السّلام،فأبی أن یبرأ منه،فقال له الدعی:فبأیّ میته قال لک تموت؟فقال له:أخبرنی خلیلی إنّک تدعونی إلی البراءه منه فلا أبرأ فتقدمنی،فتقطع یدیّ و رجلیّ و لسانی،فقال:و اللّه،لأکذّبنّ قوله فیک.قال:فقدّموه فقطعوا یدیه و رجلیه و ترکوا لسانه،فحملت أطراف یدیه و رجلیه،فقلت:یا أبت؛هل تجد ألما لما أصابک؟فقال:لا یا بنیّه إلاّ کالزحام بین الناس، فلمّا احتملناه و أخرجناه من القصر اجتمع الناس حوله،فقال:ائتونی بصحیفه و دوات أکتب لکم ما یکون إلی یوم الساعه،فأرسل إلیه الحجام حتی قطع لسانه،فمات رحمه اللّه فی لیلته».اختیار معرفه الرجال،ص 75،شرح حال رشید؛ تنقیح المقال،ج 1،ص 431 و ج 3،ص 82؛معجم رجال الحدیث،ج 7،ص 190؛اعیان الشیعه،ج 32،ص 6؛ سفینه البحار،ج 3،ص 357؛ریاحین الشریعه،ج 5،ص 40. ولی ظاهرا قاتل او زیاد بن ابیه است،نه عبید الله.ر.ک:قاموس الرجال،ج 4،ص 371؛امام حسین از مدینه تا مدینه،ج 3، ص 84.

رزمندگان،آشپزی،نگه داری وسایل رزمندگان،تهیۀ دارو،رساندن مهمات،تعمیر تجهیزات،انتقال شهدا،شرکت در جنگ های دفاعی،تشویق رزمندگان برای عزیمت به جبهه،تشویق آنان در صحنۀ نبرد و...را عهده دار بودند.

تشبیه زنان دوران مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به زنان دوران پیامبر صلّی اللّه علیه و اله به وسیلۀ امام صادق علیه السّلام ما را بر آن داشت که برخی از فعّالیت های آنان را در صدر اسلام یادآور شویم.

بعضی از زنانی که در این فعّالیت ها نقش مهمّی داشتند،عبارتند از:

1.امّ عطیه؛او در هفت غزوه شرکت کرد.مداوای زخمیان از جمله خدمات وی بود. (1)

امّ عطیه می گوید:یکی از وظایف من نگهبانی از وسایل سربازان بود. (2)

2.امّ عماره(نسیبه)؛رشادت های او در جنگ احد به قدری بود که مورد ستایش و تقدیر فراوان پیامبر صلّی اللّه علیه و اله قرار گرفت. (3)

3.امّ ابیه؛او جزو شش زنی بود که راهی قلعۀ خیبر شد.پیامبر به آنان فرمود:«به دستور چه کسی به این جا آمده اید؟»امّ ابیه می گوید:چون آثار خشم را بر چهرۀ آن حضرت مشاهده کردیم،گفتیم:ما با مقداری دارو به منظور مداوای زخمیان آمده ایم.آن گاه حضرت،با ماندن ما در آن جا موافقت کرد.شغل ما در این جنگ مداوای زخمیان و پختن غذا بود.

4.امّ ایمن؛در جنگ ها،زخمیان را مداوا می کرد. (4)

5.حمنّه؛به زخمیان آب می رساند و آنان را مداوا می کرد.او شوهر،برادر و دایی خود را در جبهۀ نبرد از دست داد. (5)

6.ربیعه دختر معوذ؛زخمیان را مداوا می کرد. (6)او می گوید:با رسول خدا عازم نبرد شدیم و شهدا را به مدینه انتقال دادیم.8.

ص: 93


1- .ابو عوانه،مسند،ج 4،ص 331.
2- .واقدی،مغازی،ج 1،ص 270.
3- .کنز العمّال،ج 4،ص 345.
4- .الاصابه،ج 4،ص 433.
5- .ابن سعد،طبقات،ج 8،ص 241.
6- .اسد الغابه،ج 5،ص 451؛بخاری،صحیح،ص 14،ص 168.

7.امّ زیاد؛او از جمله شش زنی بود که به منطقۀ جنگ خیبر برای مداوای زخمیان رفت. (1)

8.امیّه دختر قیس؛پس از هجرت مسلمان شد.او می گوید:با گروهی از زنان بنی غفار به حضور پیامبر رسیده،عرض کردیم:مایل هستیم در خدمت شما برای معالجۀ زخمیان و کمک به رزمندگان،به سوی خیبر حرکت کنیم.

پیامبر به نشانۀ خشنودی فرمود:«با عنایات الهی حرکت کن». (2)

9.لیلای غفاریه؛می گوید من زنی بودم که با پیامبر صلّی اللّه علیه و اله برای مداوای زخمیان به جنگ می رفتم. (3)

10.امّ سلیم؛در جنگ احد به رزمندگان آب می رساند و با این که حامله بود؛در جنگ حنین شرکت کرد. (4)

11.معاذۀ غفاریه؛بیماران را پرستاری و زخمیان را معالجه می کرد. (5)

12.امّ سنان اسلمیه؛هنگام عزیمت به جنگ خیبر به پیامبر عرض کرد:دوست دارم با شما حرکت کنم و در میدان جنگ به معالجۀ زخمیان و مداوای بیماران و یاری مجاهدان بپردازم و از وسایل ایشان نگه داری و تشنگان را سیراب کنم.حضرت صلّی اللّه علیه و اله فرمود:

«رواست؛با همسر من امّ سلمه حرکت کن». (6)

13.فاطمۀ زهرا علیها السّلام؛محمد بن مسلمه می گوید:در جنگ احد زنان به جست وجوی آب پرداختند و ایشان چهارده نفر بودند که فاطمه علیها السّلام نیز با ایشان بود. (7)

زنان،آب و غذا را بر پشت خویش حمل می کردند و به درمان زخمیان می پرداختند و به آنان آب می دادند. (8)9.

ص: 94


1- .الاصابه،ج 4،ص 444.
2- .اسد الغابه،ج 5،ص 405.
3- .نقش زنان در جنگ،ص 22.
4- .ابن سعد،طبقات،ج 8،ص 425.
5- .اعلام النساء،ج 5،ص 61.
6- .ریاحین الشریعه،ج 3،ص 410. (7 و 8) .واقدی،مغازی،ج 1،ص 249.

14.امّ سلیط؛عمر بن خطّاب می گوید:امّ سلیط در جنگ احد،مشک های آب را برای ما حمل می کرد و به تعمیر وسایل و تجهیزات می پرداخت. (1)

15.نسیبه؛او همراه شوهر و دو پسرش در جنگ احد شرکت کرد و مشک آبی برداشت و زخمیان را سیراب می کرد.آن گاه که جنگ شدّت گرفت،او نیز به نبرد پرداخت و دوازده زخم شمشیر و نیزه را متحمّل شد. (2)

16.انیسه؛او در جنگ احد،به حضور پیامبر صلّی اللّه علیه و اله رسید و گفت:ای رسول خدا!فرزندم عبد اللّه بن سلمه،از رزم آوران بدر،اینک در جنگ احد شهید شده است؛دوست دارم او را به مدینه انتقال دهم و در آن جا به خاک بسپارم تا مزارش نزدیک(خانه ام)باشد و با وی انس گیرم.

پیامبر صلّی اللّه علیه و اله به او اجازه داد.انیسه،پیکر پاک فرزند شهید خود را به همراه یکی دیگر از شهدای اسلام به نام مجدر بن زیاد در عبایی پیچیده،آنان را به وسیلۀ شتر به مدینه حمل کرد. (3)

این گوشه ای از فعّالیت و نقش زنان در جبهۀ اسلام به فرماندهی رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله بود.

شاید همیاری زنان در امور نظامی و پشتیبانی برای آن بود که از نیروهای رزمنده در نبرد و جنگ رودررو با دشمن،حد اکثر استفاده بشود.زنان دوران حکومت حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه نیز با همین هدف،نقش زنان دوران پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را ایفا می کنند.

در آن دوران یا پیش از آن،زنان نقش های گوناگونی دارند؛تبلیغات علیه دجّال و برحذر داشتن مردم از وی،از جمله نقش ها و وظایف آنان است.

ابو سعید خدری می گوید:هرجا دجّال قصد می کند به آن جا برود زنی به نام لئیبهن.

ص: 95


1- .بخاری،صحیح،ج 12،ص 153.
2- .واقدی،مغازی،ج 1،ص 268.
3- .عن سعید بن عثمان البلوی،عن جدّته أنیسه بنت عدی أنّها جاءت إلی النبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم،فقالت:یا رسول اللّه إنّ ابنی، عبد اللّه بن سلمه و کان بدریا قتل یوم أحد،فأحببت أن أنقله إلیّ فآنس بقربه،فأذن لها النبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم،فی نقله،فعدلته بالمجدر بن زیاد علی ناضح لها فی عبائه فمرّت بها فنظر إلیهما النبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم فقال:«سوّی بینهما عملهما».اسد الغابه، ج 5،ص 406؛ر.ک:محمد جواد طبسی،نقش زنان.

(طیبه)پیش از او خود را به آن جا می رساند و می گوید:دجّال به سوی شما می آید؛از او دوری جویید و از عاقبت کارش برحذر باشید! (1)2.

ص: 96


1- .عن أبی سعید الخدری قال:مع الدجال امرأه بقال لها:لئیبه[طیّبه]لا یؤمّ قریه إلاّ سبقته إلیها،فتقول:هذا الرجل داخل علیکم فاحذروه[فحذّروه].ابن حمّاد،فتن،ص 151؛کنز العمّال،ج 14،ص 602.

فصل دوم: رهبر قیام

اشاره

پیرامون انقلاب و قیام حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه تاکنون مطالبی را بازگو کرده ایم.در این فصل،خصوصیات جسمی،اخلاقی و کرامات آن حضرت را با استفاده از روایات،مورد بحث قرار می دهیم.

الف)خصوصیات جسمی

1.سن و چهره

عمران پسر حصین می گوید:به رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله گفتم:این مرد(مهدی)را برایم توصیف کن و شمّه ای از حالات او را بیان فرما.پیامبر صلّی اللّه علیه و اله فرمود:«او از فرزندان من است؛ اندامش چونان مردان بنی اسرائیل سخت و ستبر است؛به هنگام سختی و گرفتاری امّت من قیام می کند؛رنگ چهره اش به عرب ها شباهت دارد؛قیافه اش چون مرد چهل ساله می نماید؛صورتش چون پارۀ ماه می درخشد؛زمین را پر از عدل و داد می کند؛آن گاه که آکنده از ظلم و ستم شود.بیست سال زمام امور را در دست دارد و همۀ شهرهای کفر، چون قسطنطنیه،روم و...را می گشاید..». (1)

ص: 97


1- .قال عمران بن الحصین:صف لنا یا رسول اللّه؛هذا الرجل و ما حاله؟ فقال النبی:«إنّه من ولدی کأنّه من رجال بنی إسرائیل یخرج عند جهد من أمّتی و بلاء،عربی اللون،ابن أربعین سنه، کأنّ وجهه کوکب درّی،یملأ الأرض عدلا کما ملئت ظلما و جورا،یملک عشرین سنه صاحب مدائن الکفر کلّها: قسطنطنیه،و رومیه».ابن طاووس،ملاحم،ص 142.

امام حسن مجتبی علیه السّلام می فرماید:«...خداوند عمر حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه را در روزگار غیبت طولانی می گرداند.پس از آن با قدرت بی پایانش او را از چهره جوانی کم تر از چهل ساله ظاهر می کند». (1)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«زمانی که حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور می کند،مردم او را انکار می کنند و کسی بر او درنگ نمی کند؛جز آنان که خداوند در عالم ذر (2)از آنان پیمان گرفته است.آن حضرت در چهرۀ جوانی کامل و موفّق-معتدل-ظاهر می شود». (3)

امیر مؤمنان می فرماید:«هنگامی که مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه قیام می کند،سن او بین سی تا چهل سال خواهد بود». (4)

مروی می گوید:به امام رضا علیه السّلام عرض کردم:نشانه و علامت قائم شما به هنگام قیام و ظهور چیست؟امام فرمود:«نشانه اش این که سن حضرت زیاد است؛ولی از نظر چهره جوان می نماید؛به گونه ای که اگر کسی به او نظر کند،می پندارد او در سن چهل سالگی یا کم تر است.نشانه دیگرش این که گذشت روزگار او را پیر نمی کند تا زمانی که اجلش فرارسد». (5)0.

ص: 98


1- .الحسن بن علی علیه السّلام:«...یطیل اللّه عمره فی غیبته،ثم یظهره بقدرته فی صوره شابّ دون أربعین سنه».کمال الدین، ج 1،ص 315؛کفایه الاثر،ص 224؛اعلام الوری،ص 401؛الاحتجاج،ص 289.
2- .عالم ذر-عالم پیش از آفرینش انسان ها بر روی زمین است که خداوند در آن عالم،از انسان ها دربارۀ پروردگاری خودش اقرار گرفت؛ وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَهِ إِنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلِینَ؛ ای رسول ما به یاد آور هنگامی که خدای تو از پشت فرزندان آدم، ذریّۀ آنان را برگرفت و آنان را بر خود گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟همه گفتند:بلی ما به خدایی تو گواهی می دهیم.)برخی مفسران گفته اند:مراد ظهور ارواح فرزندان آدم است در عالم روح و گواهی آنان به توحید خدا و پروردگاری او در عالم ملک و ملکوت تا آن که دیگر نگویند ما از این واقعه(قیامت یا یکتایی خدا)غافل بودیم؛ اعراف(7)آیۀ 172.
3- .الصادق علیه السّلام:«لو قد قام القائم لأنکره الناس؛لأنّه یرجع إلیهم شابّا موفّقا لا یثبت علیه إلاّ من قد أخذ اللّه میثاقه فی الذرّ الأوّل».نعمانی،غیبه،ص 188؛عقد الدرر،ص 41؛بحار الأنوار،ج 52،ص 287؛ینابیع المودّه،ص 492.
4- .علی علیه السّلام:«و یبعث المهدی و هو ما بین الثلاثین إلی الأربعین».احقاق الحق،ج 19،ص 654.
5- .عن الهروی:قال:قلت للرضا علیه السّلام ما علامه القائم منکم،إذا خرج؟قال:«علامته أن یکون شیخ السنّ،شابّ المنظر حتی أنّ الناظر إلیه لیحسبه ابن أربعین سنه أو دونها و إنّ من علامته أن لا یهرم بمرور الأیّام و اللیالی علیه حتی یأتی أجله».کمال الدین،ج 2،ص 652؛اعلام الوری،ص 435؛خرائج،ج 3،ص 1170.

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«به طور حتم،ولیّ خدا صد و بیست سال همانند ابراهیم خلیل عمر خواهد کرد و به چهره و رخسار جوانی کامل و سی ساله ظاهر خواهد شد». (1)

مرحوم مجلسی می گوید:شاید مراد مدت حکومت و سلطنت حضرت باشد یا این که عمر حضرتش به همان مقدار بوده است؛امّا خداوند آن را طولانی کرده است.

مراد از کلمه موفّق،معتدل بودن اعضاست و کنایه از این که در سنین متوسط و یا آخر سنین جوانی است. (2)

دربارۀ سن حضرت به هنگام ظهور،اقوال دیگری نیز هست.ارطات می گوید:

حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه شصت ساله است. (3)اب ن حمّاد می گوید:حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه هیجده ساله است. (4)

2.مشخصات بدنی

ابو بصیر می گوید:به امام صادق علیه السّلام گفتم:از پدر شما شنیده ام که امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه سینه ای گشاده و کتف هایی باز و عریض دارد.حضرت فرمود:«ای ابا محمد!پدرم زره پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را پوشید؛ولی برایش بلند بود؛به طوری که بر زمین می رسید.من نیز آن را پوشیدم؛ولی بر قامتم بلند بود؛ولی آن زره بر قامت حضرت قائم چنان مناسب و اندازه است که بر بدن رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله اندازه بود و قسمت پایین آن زره کوتاه است؛به طوری که هر بیننده گمان می کند اطراف آن را گره زده اند». (5)

ص: 99


1- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال:«إنّ ولیّ اللّه یعمّر عمر إبراهیم الخلیل(عشرین و مائه سنه)و یظهر فی صوره فتی موفق ابن ثلاثین سنه».بحار الأنوار،ج 52،ص 287.
2- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال:«إنّ ولیّ اللّه یعمّر عمر إبراهیم الخلیل(عشرین و مائه سنه)و یظهر فی صوره فتی موفق ابن ثلاثین سنه».بحار الأنوار،ج 52،ص 287.
3- .عن أرطاه:قال:«المهدی ابن ستّین سنه».ملاحم،ابن طاووس،ص 73؛کنز العمّال،ج 14،ص 586.
4- .ابن حماد:«و هو ابن ثمانی عشره سنه».ابن حمّاد،فتن،ص 102.
5- .عن أبی بصیر،عن أبی عبد اللّه علیه السّلام فی حدیث قال:قلت له:أنّی سمعت أباک و هو یقول:«إنّ القائم واسع الصدر، مشرف المنکبین عریض بینهما؟»فقال:«یا أبا محمّد،إنّ أبی لبس درع رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم فکانت تسحب علی الأرض، و إنّی لبستها فکانت و کانت،و إنّها تکون من القائم،کما کانت من رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم مشمّره(مشمره)کأنّه یرفع نطاقها بحلقتین».بصائر الدرجات،ج 4،ص 188؛اثبات الهداه،ج 3،ص 440 و 520؛بحار الأنوار،ج 52،ص 319.

ریان پسر صلت می گوید:به امام رضا علیه السّلام عرض کردم:آیا شما صاحب این امر هستید؟ فرمود:«من امام و صاحب امر هستم؛ولی نه آن صاحب امری که زمین را از عدل و داد پر می کند؛آن گاه که از ستم و بیداد پر شده باشد.چگونه می توانم صاحب آن امر باشم، درحالی که ناتوانی جسمی مرا می بینی؟حضرت قائم کسی است که وقتی ظهور می کند، در سن پیران است؛ولی به نظر جوان می آید.اندامی قوی و تنومند دارد؛به طوری که اگر دست را به سوی بزرگ ترین درخت دراز کند،آن را از ریشه بیرون می آورد و اگر میان کوه ها فریاد برآورد،صخره ها می شکند و از جا کنده می شود.عصای موسی و انگشتر سلیمان همراه اوست». (1)

ب)کمالات اخلاقی

اشاره

حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه مانند پیشوایان معصوم دیگر دارای کمالات اخلاقی ویژه ای است.از آن جا که معصومین علیهم السّلام انسان های کاملی هستند و از هر جهت اسوه و الگوی بشریت هستند،اخلاق نیکو را نیز در بالاترین حد دارا می باشند.

حضرت رضا علیه السّلام می فرماید:«مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه داناترین،بردبارترین و پرهیزگارترین مردمان است.او از همۀ انسان ها بخشنده تر،شجاع تر و عابدتر است». (2)

1.ترس از خدا

کعب می گوید:خشوع و ترس حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه در برابر خداوند،مانند خشوع

ص: 100


1- .عن الریان بن الصلت،قلت للرضا علیه السّلام:أنت صاحب هذا الأمر؟فقال:«أنا صاحب هذا الأمر،و لکنّی لست بالذی أملأها عدلا کما ملئت جورا،و کیف أکون ذاک علی ما تری من ضعف بدنی؟و إنّ القائم هو الذی إذا خرج کان فی سنّ الشیوخ،و منظر الشباب قویّا فی بدنه حتی لو مدّ یده إلی أعظم شجره علی وجه الأرض لقلعها.و لو صاح بین الجبال لتدکدکت صخورها،یکون معه عصا موسی،و خاتم سلیمان».کمال الدین،ج 2،ص 48؛اعلام الوری،ص 407؛ کشف الغمّه،ج 3،ص 314؛الصراط المستقیم،ج 2،ص 229؛بحار الأنوار،ج 52،ص 322؛وافی،ج 2،ص 113؛ اثبات الهداه،ج 3،ص 478.
2- .عن الرضا علیه السّلام:«المهدی أعلم الناس.و أحلم الناس،و أتقی الناس،و أسخی الناس.و أشجع الناس،و أعبد الناس». ینابیع المودّه،ص 401؛اثبات الهداه،ج 3،ص 537؛احقاق الحق،ج 13،ص 367.

عقاب در برابر دو بالش است. (1)شاید مقصود کعب این باشد که هرچند عقاب پرنده ای قدرتمند است،امّا این نیرو بستگی تمام به میزان یاری بال هایش دارد؛اگر بال ها لحظه ای او را یاری نکنند،از آسمان به زمین سقوط می کند.حضرت مهدی نیز هرچند قدرتمندترین رهبران الهی است،ولی این قدرت از ذات حق تعالی است.اگر خداوند، لحظه ای حضرتش را یاری نکند،توان ادامۀ فعّالیت را ندارد.ازاین رو،حضرتش در برابر ذات الهی،کمال خشوع و خضوع و ترس را دارد.

طبق نقل ابن طاووس (2)خشوع حضرت در برابر خداوند به خشوع دو طرف انتهای نیزه تشبیه شده است.سرعت عمل و دقت نشانه گیری در کار نیزه بستگی به دو سر آن که همانند دوبال هستند،دارد و اگر یک سرش کج باشد،نیزه به خطا می رود.

شاید منظور این است که قدرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه از خداوند است و بستگی تمام به یاری حق دارد.ضمن این که این روایت از معصوم نیست بلکه سخن کعب الاحبار است.

2.زهد

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«چرا در ظهور حضرت مهدی تعجیل می کنید؟خدا می داند که پوشاک او سخت و خشن،خوراکش نان جو و حکومتش،حکومت شمشیر است و مرگ در سایه شمشیر». (3)

عثمان بن حمّاد می گوید:در مجلس امام صادق علیه السّلام حاضر بودم که شخصی به حضرتش عرض کرد:علی بن ابی طالب لباسی سخت می پوشید که ارزش آن چهار درهم بود؛امّا شما لباس ارزشمندی بر تن دارید!حضرت در پاسخ فرمود:«علی علیه السّلام در زمانی آن لباس را می پوشید که مورد انکار و اعتراض قرار نمی گرفت.بهترین لباس هر زمان، لباس مردم آن دوران است.هنگامی که قائم ما قیام کند،نظیر لباس علی علیه السّلام را می پوشد و

ص: 101


1- .عن کعب:«المهدی خاشع لله،کخشوع النسر لجناحیه».ابن حمّاد،فتن،ص 100؛عقد الدرر،ص 158؛ابن طاووس، ملاحم،ص 73؛متقی هندی،برهان،ص 101.
2- .عن کعب:«المهدی خاشع لله کخشوع الزجاجه».ابن طاووس،ملاحم،ص 73.
3- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«ما یستعجلون بخروج القائم؟فو اللّه ما لباسه إلاّ الغلیظ و لا طعامه إلاّ الجشب،و ما هو إلاّ السیف،و الموت تحت ظلّ السیف».نعمانی،غیبه،ص 233 و 234،با کمی تفاوت؛بحار الأنوار،ج 52،ص 354.

از سیاست و خط مشی آن حضرت پیروی می کند». (1)

ج)لباس

در روایات از لباس مخصوصی برای حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه به هنگام ظهور یاد شده است؛ گاهی از پیراهن رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله سخن گفته شده و گاه از پیراهن یوسف علیه السّلام به عنوان لباس حضرت به هنگام ظهور نام برده شده است.

یعقوب پسر شعیب می گوید:امام صادق علیه السّلام فرمود:«آیا نمی خواهی پیراهنی را که حضرت قائم به هنگام ظهور،بر تن دارد به تو نشان دهم؟»عرض کردم:البته مایلم آن را ببینم.حضرت،صندوقچه ای را خواست و آن را گشود و از آن پیراهن کرباسی بیرون آورد و آن را باز کرد و در گوشۀ آستین چپ آن لکه خونی بود.

امام علیه السّلام فرمود:«این پیراهن پیامبر صلّی اللّه علیه و اله است و در روزی که چهار دندان پیشین حضرت را(در جنگ احد)شکستند،آن را بر تن داشت و حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه درحالی که این پیراهن را بر تن دارد،قیام می کند.من آن خون را بوسیدم و بر دیدۀ خود نهادم.آن گاه حضرت لباس را پیچیده و برداشت». (2)

مفضل بن عمر می گوید:امام صادق علیه السّلام فرمود:«می دانی پیراهن یوسف چه بود؟» گفتم:خیر،فرمود:«چون برای ابراهیم علیه السّلام آتش افروختند،جبرئیل برای او پیراهنی آورد و بر تن او پوشاند تا گرما و سرما به او آسیب نرساند و چون وفات او فرا رسید،آن را در جلد دعایی نهاد و به بازوی فرزندش اسحاق آویخت.او نیز آن را به یعقوب داد.آن گاه که

ص: 102


1- .حمّاد بن عثمان:کنت حاضرا عند أبی عبد اللّه علیه السّلام إذ قال له رجل:-أصلحک اللّه-ذکرت أنّ علیّ بن أبی طالب علیه السّلام کان یلبس الخشن،یلبس القمیص بأربعه دراهم و ما أشبه ذلک،و نری علیک اللباس الجیّد؟قال:فقال له:«إنّ علیّ بن أبی طالب علیه السّلام کان یلبس ذلک فی زمان لا ینکر،و لو لبس مثل ذلک الیوم لشهّر به،فخیر لباس کلّ زمان لباس أهله،غیر أنّ قائمنا إذا قام لبس لباس علی علیه السّلام و سار بسیرته».کافی،ج 6،ص 444؛بحار الأنوار،ج 41،ص 159،و ج 47،ص 55.
2- .عن یعقوب بن شعیب،عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:أنّه قال:«ألا أریک قمیص القائم الذی یقوم علیه؟»فقلت:بلی،قال:فدعا بقمطر،ففتحه،و أخرج منه قمیص کرابیس،فنشره فإذا فی کمّه الأیسر دم،فقال:«هذا قمیص رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم الذی علیه یوم ضربت رباعیّته،و فیه یقوم القائم،فقبلت الدم،و وضعته علی وجهی.ثمّ طوّاه أبو عبد اللّه علیه السّلام و رفعه.» نعمانی،غیبه،ص 243؛اثبات الهداه،ج 3،ص 542؛حلیه الابرار،ج 2،ص 575؛بحار الأنوار،ج 52،ص 355.

یوسف متولد شد،یعقوب آن را در بازوی یوسف قرار داد.بر یوسف نیز حوادثی گذشت تا این که عزیز مصر شد.چون یوسف آن را در آن جا از جلد بیرون آورد،یعقوب علیه السّلام بوی آن را شنید و این سخن خداوند در قرآن است که در حکایت یوسف از قول یعقوب می فرماید:«و من بوی یوسف را استشمام می کنم،اگر مرا به خطا نسبت ندهید» (1)و آن همان پیراهنی است که از بهشت فرود آمده است».

عرض کردم:قربانت گردم؛آن پیراهن به دست چه کسی رسیده است؟فرمود:«به دست اهل آن است؛پیراهن همراه قائم ماست؛آن گاه که ظهور کند».سپس فرمود:«هر پیامبری که دانش یا چیز دیگری را به ارث برده است،همه آنها به محمد صلّی اللّه علیه و اله رسیده است». (2)

د)اسلحه

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله به علی علیه السّلام فرمود:«هنگامی که قائم ما قیام می کند و زمانی که مأموریت ظهورش فرامی رسد،شمشیری همراه دارد که به وی ندا می دهد:ای ولیّ خدا!قیام کن و دشمنان خود را بکش». (3)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به هنگام ظهور،پیراهن پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را که در جنگ احد پوشیده بود و عمامه و زره آن حضرت را که بر قامت او آراسته است، می پوشد و ذو الفقار(شمشیر)پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را در دست می گیرد و شمشیر می کشد و در

ص: 103


1- .یوسف(12)آیۀ 94.
2- .عن المفضّل بن عمر:عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال:سمعته یقول:«أتدری ما کان قمیص یوسف علیه السّلام؟»قال:قلت:لا،قال: «إنّ إبراهیم علیه السّلام لمّا أوقدت له النار،أتاه جبرئیل علیه السّلام بثوب من ثیاب الجنّه.فألبسه إیّاه،فلم یضرّه معها حرّ و لا برد، فلمّا حضر إبراهیم الموت جعله فی تمیمه و علّقه علی إسحاق و علّقه اسحاق،علی یعقوب،فلمّا ولد یوسف علّقه علیه، و کان فی عضده حتی کان من أمره ما کان.فلمّا أخرجه یوسف بمصر من التمیمه،وجد یعقوب علیه السّلام ریحه و هو قوله تعالی عنه: قالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ [یوسف،الآیه 94]فهو ذلک القمیص الذی أنزل من الجنّه»،قلت:-جعلت فداک-فإلی من صار هذا القمیص،قال:«إلی أهله و مع قائمنا إذا خرج».ثمّ قال:«کلّ نبیّ ورث علما أو غیره،فقد انتهی إلی محمد صلّی اللّه علیه و اله و سلّم».کافی،ج 1،ص 232؛کمال الدین،ج 2،ص 674؛بحار الأنوار،ج 52، ص 327.
3- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«یا علیّ؛إنّ قائمنا إذا خرج...فإذا حان وقت خروجه یکون له سیف-ناداه السیف-قم یا ولیّ اللّه فاقتل أعداء اللّه».کفایه الاثر،ص 263؛بحار الأنوار،ج 36،ص 409؛عوالم العلوم،بحرانی،ج 15،بخش 3،ص 269؛ اثبات الهداه،ج 3،ص 563.

مدّت هشت ماه از کشتۀ بی دینان،پشته ها می سازد». (1)

جابر جعفی می گوید،امام باقر علیه السّلام فرمود:«امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه از مکه بین رکن و مقام به همراه وزیر و سی صد و اندی(سیزده)نفر از یارانش ظهور می کند؛درحالی که عهد و دستور العمل پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و پرچم و اسلحه آن حضرت با اوست.آن گاه نداکننده ای از آسمان مکه به نام و ولایت حضرتش ندا می دهد؛به طوری که تمامی اهل زمین آن نام را می شنوند و اسم حضرت،اسم پیامبر صلّی اللّه علیه و اله است». (2)

ه)چهره شناسی امام

یکی از ویژگی های امام معصوم و حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه این است که شخصیت درونی انسان ها را از چهره شان می شناسد و افراد صالح را از ناصالح تشخیص می دهد و مفسدان را با همان شناخت به سزای اعمالشان می رساند.

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که حضرت قائم،قیام می کند،احدی نمی ماند،مگر آن که حضرت او را می شناسد:که فردی صالح و نیک است یا منحرف و فاسد». (3)

نیز می فرماید:«هنگامی که قائم ما قیام کند،دشمنان ما را از چهره های شان می شناسد.

آن گاه آنان را از پیشانی(سر)و پاهای شان می گیرد(و دستگیر می کند)و خود با یارانش، آنان را با شمشیر به قتل می رسانند». (4)

ص: 104


1- .عن جعفر بن محمد علیه السّلام:«إنّه یخرج...و غمامته السحاب و درع رسول اللّه السابغه،و سیف رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم ذو الفقار، یجرّد السیف علی عاتقه ثمانیه أشهر،یقتل هرجا».نعمانی،غیبه،ص 308؛بحار الأنوار،ج 52،ص 223؛ر.ک:ارشاد، ص 275.
2- .عن جابر عن أبی جعفر علیه السّلام:«...ثم یخرج من مکّه هو و من معه الثلاث مائه و بضعه عشر یبایعونه بین الرکن و المقام،معه عهد نبی اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم و رایته و سلاحه و وزیره معه،فینادی المنادی بمکّه باسمه و أمره.من السماء،حتی یسمعه أهل الأرض کلّهم.اسمه اسم نبیّ».الاصول السته عشر،ص 79؛اثبات الهداه،ج 3،ص 588؛بحار الأنوار، ج 26،ص 209؛مستدرک الوسائل،ج 11،ص 38.
3- .قال أبو عبد اللّه علیه السّلام:«إذا خرج القائم علیه السّلام لم یبق بین یدیه أحد،إلاّ عرفه صالح،أو طالح».کمال الدین،ج 2،ص 671؛ خرائج،ج 2،ص 930؛اثبات الهداه،ج 3،ص 493؛بحار الأنوار،ج 51،ص 58 و ج 52،ص 389.
4- .عن الصادق علیه السّلام:«لو قد قام قائمنا یعرف أعدائنا بسیماهم فیؤخذ بنواصیهم و أقدامهم،یخبط هو و أصحابه بالسیف خبطا».احقاق الحق،ج 13،ص 357؛ر.ک:نعمانی،غیبه،ص 242؛کمال الدین،ج 2،ص 366؛ارشاد،ج 365؛ اعلام الوری،ص 433؛کشف الغمّه،ج 3،ص 256.

هم چنین می فرماید:«هنگامی که قائم آل محمد صلّی اللّه علیه و اله قیام کند،دوستانش را به کمک قدرت تشخیصی که دارد،از دشمنانش می شناسد».

معاویه دهنی می گوید:امام صادق علیه السّلام دربارۀ آیه ای که مجرمین از چهره های شان شناخته می شوند،آن گاه از سر و قدم های شان گرفته می شوند، (1)فرمود:«ای معاویه! دیگران دربارۀ آن چه می گویند؟»عرض کردم:می پندارند که خداوند،روز قیامت، گناهکاران را از قیافه شان می شناسند و از موهای جلوی سر و پاهای شان می گیرند و آنان را در آتش می اندازد.امام فرمود:«خداوند چه نیازی دارد که مجرمان را از چهره شان بشناسد و حال آن که آنان را آفریده است».عرض کردم:پس معنای آیه چیست؟فرمود:«هنگامی که حضرت قائم قیام کند،خداوند به او علم سیماشناسی عطا می کند و حضرت دستور می دهد،کافران را از سر و پا گرفته و با شمشیر ضربات سختی بر آنان بزنند». (2)

و)کرامات

اشاره

در آخر الزمان هرچند مردم برای روی کار آمدن دولتی قدرتمند و در عین حال پشتیبان ستمدیدگان،لحظه شماری می کنند،ولی به بسیاری از دولت هایی که روی کار می آیند،خوش بین نیستند و سخن هر حزب و گروهی را نمی پذیرند و اصولا کسی را

ص: 105


1- . یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصِی وَ الْأَقْدامِ؛ (آن روز)بدکاران به سیمای شان شناخته می شوند.پس موی پیشانی آنان با پاهای شان بگیرند)؛الرحمن(55)آیۀ 41.
2- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«إذا قام قائم آل محمّد علیه السّلام...و یعرف ولیّه من عدوّه بالتوسّم».کمال الدین،ج 2،ص 366، ارشاد،ص 365؛إعلام الوری،ص 432؛کشف الغمّه،ج 3،ص 256. یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصِی وَ الْأَقْدامِ، قال«یا معاویه؛ما یقولون فی هذا؟»قلت:یزعمون أنّ اللّه تبارک و تعالی یعرف المجرمین بسیماهم فی القیامه،فیأمرهم فیؤخذ بنواصیهم و أقدامهم فیلقون فی النار،فقال لی: «و کیف یحتاج الجبّار تبارک و تعالی إلی معرفه خلق أنشأهم،و هم خلقه؟». فقلت:-جعلت فداک-و ما ذلک؟قال:«لو قام قائمنا أعطاه اللّه السیماء،فیأمر بالکافرین فیؤخذ بنواصیهم و أقدامهم ثم یخبط بالسیف خبطا».

قادر نمی دانند که بتواند نظم را به جامعۀ جهانی بازگرداند و دنیای پرآشوب را سامان بخشد.

ازاین رو،مدّعی بازگشت نظم به جامعه و گسترش امنیّت در جهان،باید دارای توانی فوق توان دیگر انسان ها باشد و اثبات این مطلب نیاز به نشان دادن کرامات و کارهای خارق العاده دارد و شاید برای این است که حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه در آغاز ظهور،دست به یک سلسله کرامات و معجزات می زند؛به پرندۀ در حال پرواز اشاره می کند و او فورا فرود می آید و در دست حضرت قرار می گیرد.چوب خشک را در زمین بایر فرومی برد و آن چوب بی درنگ سبز می شود و شاخ و برگ می دهد.

با این کارها به مردم ثابت می شود که سروکار آنان با شخصیتی است که آسمان و زمین به امر خداوند در اختیار و تحت فرمان اوست.این کرامات نویدی برای مردمی است که سال ها و بلکه قرن ها خود را زیر فشار و قهر آسمان و زمین می دیدند.مردمی که از بالای سر،مورد تهاجم هواپیماها و موشک ها قرار گرفته،میلیون ها قربانی داده اند و قدرتی را نمی یافتند که مانع آن همه تجاوزات گردد؛ولی اینک خود را در برابر شخصیتی می بینند که آسمان و زمین و آن چه در آنهاست در اختیار اویند.

مردمی که تا دیروز،چنان در قحطی به سر می بردند که حتی برای تهیه نیازهای اوّلیه زندگی،رنج ها و مشکلاتی را متحمّل می شدند و در اثر خشکسالی و کمبود زراعت،در محاصره اقتصادی شدیدی قرار گرفته بودند،امروز در برابر شخصیتی قرار گرفته اند که با اشاره ای زمین را سبز و خرّم می کند و آب و باران را جاری می سازد.

مردمی که دچار بیماری های بی درمان شده اند،با کسی روبه رو می شوند که حتی بیماری های غیر قابل درمان را نیز علاج می کند و مردگان را زندگی می بخشد .این ها معجزات و کراماتی هستند که حکایت از توانایی،صداقت و حق بودن گفته های این رهبر آسمانی دارد.کوتاه سخن آن که جهانیان باور می کنند که این نویددهنده با هیچ یک از مدّعیان پیشین شباهتی ندارد و او همان رهایی بخش واقعی و ذخیره الهی و مهدی موعود است.

کرامات مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه گاهی برای رزمندگانش روی می دهد که بر ایمانشان می افزاید و

ص: 106

اعتقادشان را استوارتر می گرداند و گاه برای دشمنان و یا تردیدکنندگان است که سبب ایمان و اعتقاد آنان به حضرت می شود.

اینک به بخشی از آن معجزات و کرامات اشاره می کنیم:

1.سخن گفتن پرنده

امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:«حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه در مسیر حرکت خود به یکی از سادات حسنی که دوازده هزار نفر رزمنده را به همراه دارد،برخورد می کند؛حسنی در مقام احتجاج برمی آید و خود را سزاوارتر به رهبری می داند.حضرت در پاسخ او می گوید:«من مهدی هستم».حسنی می پرسد:آیا دلیل و نشانه ای داری تا با تو بیعت کنم؟ حضرت به پرنده ای که در آسمان در حال پرواز است،اشاره می کند و آن پرنده فرود می آید و در دستان حضرت قرار می گیرد.آن گاه به قدرت خداوند لب به سخن می گشاید و بر امامت حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه گواهی می دهد.

برای اطمینان بیشتر سیّد حسنی،امام علیه السّلام چوب خشکی را به زمین فرومی برد؛ آن چوب سبز می شود و شاخ و برگ می دهد.بار دیگر،پاره سنگی را از زمین برمی دارد و با یک فشار آن را خرد کرده،همانند خمیر نرم می کند.

سیّد حسنی با دیدن آن کرامات به حضرت ایمان می آورد.خود و همۀ نیروهایش تسلیم امام علیه السّلام می شوند و حضرت او را به عنوان فرماندۀ نیروی خط مقدّم می گمارد». (1)

2.جوشش آب و آذوقه از زمین

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که امام علیه السّلام در شهر مکه ظهور می کند و قصد حرکت

ص: 107


1- .أمیر المؤمنین علیه السّلام:«و یلحقه هناک ابن عمّه الحسنی فی اثنی عشر ألف فارس،فیقول:یابن عمّ؛أنا أحقّ بهذا الجیش منک.أنا ابن الحسن،و أنا المهدی،فیقول المهدی علیه السّلام:بل أنا المهدی،فیقول الحسنی:هل لک من آیه فنبایعک؟ فیؤمی المهدی علیه السّلام إلی الطیر فتسقط علی یده فینطق بقدره اللّه،و یشهد له بالإمامه و یغرس قضیبا فی بقعه من الأرض فیخضرّ و یورق،فیقول له الحسنی:یابن عمّ هی لک،و یسلّم إلیه جیشه،و یکون علی مقدّمته».عقد الدرر، ص 97،138،139؛القول المختصر،ص 19؛الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 158.

به کوفه را دارد،به نیروهایش اعلام می کند که کسی آب و غذا و توشه راه با خود برندارد.

حضرت علیه السّلام سنگ موسی علیه السّلام را که به وسیلۀ آن دوازده چشمه آب زلال از زمین جوشاند، همراه دارد.در مسیر راه هرجا توقف می کنند،آن سنگ را نصب می کند و از زمین چشمه های آب می جوشد.هرکس گرسنه باشد با نوشیدن آن سیر می گردد و هرکس تشنه باشد،سیراب می شود.

تهیه آذوقه و آب بین راه سپاهیان به همین ترتیب است تا هنگامی که به شهر نجف برسند؛در آن جا با نصب آن سنگ،برای همیشه از زمین آب و شیر می جوشد که گرسنه و تشنه ای را سیر می کند». (1)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که حضرت قائم علیه السّلام ظهور می کند،پرچم پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و انگشتر سلیمان و سنگ و عصای موسی همراه او خواهد بود.پس به امر حضرت در بین سپاهیان اعلام می شود که کسی زاد و توشه برای خود و علوفه برای چهارپایان برندارد.برخی از همراهان می گویند:او می خواهد ما را به هلاکت بیندازد و مرکب های مان را از گرسنگی و تشنگی نابود کند.اصحاب با حضرت حرکت می کنند.به اوّلین جایی که می رسند،حضرت سنگ را بر زمین می کوبد و آب و غذا برای نیروها و علوفه برای حیوانات بیرون می آید و از آن استفاده می کنند تا به شهر نجف می رسند». (2)2.

ص: 108


1- .عن جعفر بن محمد علیه السّلام:«إذا قام القائم بمکّه و أراد أن یتوجّه إلی الکوفه نادی منادیه:ألا لا یحمل أحد منکم طعاما و لا شرابا،و یحمل حجر موسی الذی انبجست منه اثنا عشره عینا،فلا ینزل منزلا إلاّ نصبه،فانبجست منه العیون، فمن کان جائعا شبع،و من کان ظمآن روی،فیکون زادهم حتی ینزلوا النجف من ظاهر الکوفه،فإذا نزلوا ظاهرها، انبعث منه الماء و اللبن دائما،فمن کان جائعا شبع،و من کان عطشانا روی».بصائر الدرجات،ص 188؛کافی،ج 1، ص 231؛نعمانی،غیبه،ص 238؛خرائج،ج 2،ص 690؛نور الثقلین،ج 1،ص 84؛بحار الأنوار،ج 13،ص 185 و ج 52، ص 324.
2- .عن أبی جعفر علیه السّلام:قال:«إذا اظهر القائم،ظهر برایه رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم،و خاتم سلیمان و حجر موسی و عصاه.ثم یأمر منادیه،فینادی.ألا لا یحمل رجل منکم طعاما،و لا شرابا و لا علفا،فیقول أصحابه:إنّه یرید أن یقتلنا و یقتل دوابّنا من الجوع و العطش،فیسیر و یسیرون معه،فأوّل منزل ینزله،یضرب الحجر.فینبع منه طعام و شراب و علف.فیأکلون و یشربون و داوبّهم حتی ینزلوا النجف بظهر الکوفه».النعمانی،الغیبه،ص 238؛کمال الدین،ص 670؛بحار الأنوار، ج 52،ص 351؛وافی،ج 2،ص 112.
3.طیّ الارض و نداشتن سایه

امام رضا علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور می کند،زمین از نور خداوند روشن می شود و زمین زیر پای حضرت مهدی به سرعت حرکت می کند(و او باسرعت،مسیرها را می پیماید)و اوست که سایه نخواهد داشت». (1)

4.وسیلۀ انتقال

امام باقر علیه السّلام به شخصی به نام سوره فرمود:«ذو القرنین مخیّر گردید که یکی از دو ابر سخت و رام را برگزیند.او ابر رام برگزید و ابر سخت برای حضرت صاحب علیه السّلام ذخیره شد».

سوره پرسید:ابر سخت چیست؟حضرت فرمود:«ابرهایی که در آن رعد و برق و آذرخش و صاعقه باشد.هرگاه ابری چنین بود،صاحب شما بر آن سوار است.بی شک او سوار بر ابر می شود و با آن به سوی آسمان بالا می رود و آسمان ها و زمین های هفت گانه را می پیماید؛همان زمین هایی که پنج عدد آن مسکونی و دوتای دیگر ویران است». (2)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«خداوند،ذو القرنین را در انتخاب بین دو ابر سخت و رام مخیّر کرد.او ابر رام را برگزید و آن ابری است که در آن رعد و برق وجود نداشت و اگر ابر سخت را برمی گزید،اجازه استفاده از آن را نداشت؛زیرا خداوند،ابر سخت را برای حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه ذخیره کرده است». (3)

ص: 109


1- .قال الرضا علیه السّلام:«فإذا خرج علیه السّلام،أشرقت الأرض بنور ربّها و هو الذی تطوی له الأرض،و لا یکون له ظل».کمال الدین، ص 372؛کفایه الاثر،ص 323؛اعلام الوری،ص 408؛کشف الغمّه،ج 3،ص 314؛فرائد السمطین،ج 2،ص 336؛ینابیع المودّه،ص 489؛نور الثقلین،ج 4،ص 47؛بحار الأنوار،ج 51،ص 157؛نظیر این روایت از امام جواد علیه السّلام نقل شده است. ر.ک:کفایه الاثر،ص 324؛احتجاج،ج 2،ص 449؛اعلام الوری،ص 409؛خرائج،ج 3،ص 1171؛مستدرک الوسائل، ج 2،ص 33.
2- .عن أبی جعفر علیه السّلام:قال:«أما إنّ ذا القرنین قد خیّر السحابین،فاختار الذلول،و ذخر لصاحبکم الصعب»قال:قلت: و ما الصعب؟قال:«ما کان من سحاب فیه رعد و صاعقه،أو برق،فصاحبکم یرکبه،أما إنّه سیرکب السحاب،و یرقی فی الأسباب.أسباب السموات السبع،و الأرضین السبع خمس عوامر،و اثنتان خرابان».مفید،اختصاص،ص 199؛ بصائر الدرجات،ص 409؛بحار الأنوار،ج 52،ص 321.
3- .قال أبو عبد اللّه علیه السّلام:«إنّ اللّه خیّر ذا القرنین السحابین: الذلول و الصعب.فاختار الذلول و هو ما لیس فیه برق و لا رعد،و لو اختار الصعب،لم یکن له ذلک؛لأنّ اللّه ادّخره للقائم».اختصاص،ص 326؛بحار الأنوار،ج 52،ص 312 و ج 27،ص 32؛غایه المرام،ص 77.
5.کندی حرکت زمان

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«چون امام زمان علیه السّلام ظهور کند،به سوی کوفه حرکت می نماید.

در آن جا هفت سال حکومت می کند که هرسال آن برابر ده سال از سالیان شماست.پس از آن،خداوند هرچه اراده کند،انجام می دهد».گفته شد چگونه سال ها طولانی می شود؟ امام فرمود:«خداوند به منظومه(و فرشته اداره کنندۀ آن)دستور می دهد که از سرعت خود بکاهد.ازاین رو،روزها و سال ها طولانی می شود».

گفته شد:می گویند اگر کم ترین تغییری در حرکت آنها پدید آید،آنها به هم می ریزند و فاسد می شوند.امام فرمود:«این سخن افراد مادّی گرا و کافر به خداست؛ولی مسلمانان (که عقیده به خداوند گردانندۀ آنها دارند)چنین سخنی را نمی توانند بگویند». (1)

6.قدرت تکبیر

کعب دربارۀ گشودن شهر قسطنطنیه به دست مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه می گوید:حضرت،پرچم را به زمین فرومی برد و به سوی آب می رود تا برای نماز صبح وضو بگیرد؛آب از حضرت دور می شود.امام علیه السّلام پرچم را برمی دارد و به دنبال آب حرکت می کند تا آن که از آن ناحیه می گذرد.آن گاه پرچم را در زمین فرومی برد و سپاهیان را فرامی خواند و می فرماید:

«ای مردم!خداوند دریا را برای شما شکافت؛هم چنان که آن را برای بنی اسرائیل شکافت».پس سپاهیان از دریا می گذرند و روبه روی شهر قسطنطنیه قرار می گیرند.

سپاهیان ندای تکبیر سرمی دهند و دیوارهای شهر به لرزه درمی آید.

بار دیگر تکبیر می گویند و دوباره دیوارها می لرزد.بار سوم که صدا به تکبیر

ص: 110


1- .عن الباقر علیه السّلام:«إذا قام القائم سار إلی الکوفه فیمکث علی ذلک سبعه سنین،مقدار کل سنه عشر سنین من سنیکم هذه،ثم یفعل اللّه ما یشاء».قیل:کیف تطول السنون؟قال:«یأمر اللّه الفلک بالمکوث و قلّه الحرکه فتطول الأیام لذلک و السنون».قیل:إنّهم یقولون:أنّ الفلک ان تغیّر فسد،قال:«ذلک قول الزنادقه فأمّا المسلمون:فلا سبیل لهم إلی ذلک».مفید،ارشاد،ص 365؛بحار الأنوار،ج 52،ص 337؛الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 400.

بلند می کنند،دیوارهایی که میان دوازده برج مراقبت هستند،فرومی ریزند. (1)

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«...حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه جلوی قسطنطنیه فرود می آید.در آن روزگار،آن دژ،هفت دیوار دارد.حضرت هفت تکبیر می گوید و دیوارها فرومی ریزد و با کشتن تعداد بسیاری از رومیان،آن جا به تصرف حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه درمی آید و گروهی نیز به اسلام رومی آورند». (2)

امیر مؤمنان علیه السّلام در این زمینه می فرماید:«...سپس حضرت مهدی و یارانش به حرکت خود ادامه می دهند و بر هیچ دژی از دژهای رومیان نمی گذرند،مگر آن که با گفتن «لا إله إلاّ اللّه»دیوارهای آن فرومی ریزد تا آن که در نزدیکی شهر قسطنطنیه فرود می آیند.

در آن جا چند تکبیر می گویند و ناگهان خلیجی که در مجاورت آن شهر است، خشک می شود و آب هایش در زمین فرومی رود و دیوارهای شهر نیز فرو می ریزد.

از آن جا به سوی شهر رومیه حرکت می کنند و چون به آن جا می رسند،مسلمانان سه تکبیر می گویند و شهر چون رمل و شن نرم-که در برابر تندبادها قرار گرفته باشد- از هم می پاشد». (3)

نیز آن حضرت می فرماید:«...مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به پیشروی خود ادامه می دهد تا این که به یکی از شهرهای مشرف به دریا می رسد.لشکریان حضرت تکبیر سر می دهند و در پی9.

ص: 111


1- .کعب الأحبار:فی قصّه القسطنطنیه:قال:فیرکّز لواءه-یعنی المهدی-و یأتی الماء لیتوضّأ لصلاه الصبح.قال:فیتباعد الماء منه فإذا رأی ذلک،أخذ لواءه فاتّبع الماء حتی یجوز من تلک الناحیه،ثم یرکّزه،ثم ینادی:أیّها الناس:اعبروا؛ فإنّ اللّه عزّ و جلّ قد فرق لکم البحر کما فرقه لبنی إسرائیل. قال:فیجوز الناس،فیستقبل القسطنطنیه،فیکبّرون فیهتزّ حائطها،ثم یکبّرون فیهتزّ،ثم یکبّرون فیسقط منها مابین اثنی عشر برجا».عقد الدرر،ص 138.
2- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«فینزل المهدی علی بابها-قسطنطنیه-و لها یومئذ سبعه أسوار،فیکبّر المهدی سبع تکبیرات فیخرّ کلّ سور منها،فعند ذلک یأخذها المهدی و یقتل من الروم خلقا کثیرا،و یسلم علی یدیه خلق کثیر». العلل المتناهیه،ج 2،ص 855؛عقد الدرر،ص 180.البته از این تعبیرات در کتاب های ما کمتر دیده می شود و معمولا در کتاب های عامه است.
3- .أمیر المؤمنین علیه السّلام:«ثمّ یسیر المهدی و من معه من المسلمین،لا یمرّون علی حصن من بلد الروم إلاّ قالوا علیه: لا إله إلاّ اللّه،فتساقط حیطانه،ثم ینزل من القسطنطنیه،فیکبّرون تکبیرات،فینشف خلیجها و یسقط سورها،ثم یسیر إلی رومیه،فإذا نزل علیه،کبّر المسلمون ثلاث تکبیرات،فتکون کالرمله علی نشر».عقد الدرر،ص 139.

آن دیوارهای شهر از هم گسیخته شده،فرومی ریزند». (1)

7.عبور از آب

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«پدرم فرمود:هنگامی که حضرت قائم قیام کند...سپاهیانی را به شهر قسطنطنیه می فرستد.آن گاه که به خلیج برسند،جمله ای بر روی پاهای خود می نویسند و از روی آب می گذرند.رومیان چون این معجزه و عظمت را می بینند، به یک دیگر می گویند:وقتی سپاهیان امام زمان این چنین باشند،خود حضرت چگونه خواهد بود!ازاین رو،درها را بر روی آنان می گشایند و سپاهیان حضرت وارد شهر شده، در آن جا فرمانروایی می کنند». (2)

8.شفای بیماران

امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:«...حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه پرچم ها را به اهتزاز درمی آورد و معجزات خود را آشکار می کند و به اذن خداوند چیزهایی را از نیستی به وجود می آورد.

بیماران دچار پیسی و خوره را شفا می دهد و مردگان را زنده،و زندگان را می میراند». (3)

9.عصای موسی در دست

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«عصای موسی متعلّق به آدم بوده است که به شعیب(پیامبر) رسیده و پس از او به موسی بن عمران داده شده است.آن عصا نزد ماست و به تازگی که

ص: 112


1- .أمیر المؤمنین علیه السّلام:«ثم یسیر المهدی...ثم یأتی إلی مدینه یقال لها:مقاطع و هی علی البحر الأخضر المحیط بالدنیا ...فیکبّرون علیها تکبیرات،فتساقط حیاتها و تنقطع جدرانها».الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 161.
2- .عن جعفر بن محمّد،عن أبیه علیه السّلام قال:«إذا قام القائم...و یبعث جندا إلی القسطنطنیه؛فإذا بلغوا إلی الخلیج کتبوا علی أقدامهم شیئا و مشوا علی الماء[فإذا نظر إلیهم الروم یمشون علی الماء]قالوا:هؤلاء أصحابه یمشون علی الماء،کیف هو؟فعند ذلک یفتحون لهم باب المدینه،فیدخلونها فیحکمون فیها بما یریدون».نعمانی،غیبه،ص 159؛دلائل الامامه،ص 249؛اثبات الهداه،ج 3،ص 573؛بحار الأنوار،ج 52،ص 365.
3- .قال أمیر المؤمنین علیه السّلام:«ثم بعد ذلک یقیم الرایات و یظهر المعجزات...یقول للشییء کن فیکون بإذن اللّه و یبرئ الأکمه و الأبرص،و یحیی الموتی و یمیت الأحیاء».الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 169.

من آن را دیدم،هنوز سبز بود؛مانند روزی که از درخت جدایش کردند.چون از آن عصا سؤال شود،سخن می گوید و آن برای قائم ما آماده است و آن چه موسی با آن کرد، حضرت قائم نیز با آن انجام می دهد و هرچه بدان عصا دستور داده شود،انجام می دهد و هرجا افکنده شود،جادوها را می بلعد». (1)

10.ندای ابر

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«...حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه در آخر الزمان ظهور می کند.بر سر آن حضرت ابری در حرکت است و هرجا برود،آن ابر نیز می رود تا حضرت را از تابش خورشید حفظ کند و با صدایی رسا و آشکار،ندا می دهد،این مهدی است». (2)

سرانجام طبق فرمودۀ امام صادق علیه السّلام:«هیچ معجزه ای از معجزات پیامبران و اوصیا نمی ماند،مگر آن که خداوند عزّ و جلّ آن را به دست قائم ما انجام می دهد تا حجّت بر دشمنان تمام گردد». (3)

ص: 113


1- .عن أبی جعفر علیه السّلام قال:«کانت عصا موسی لآدم علیه السّلام فصارت إلی شعیب،ثم صارت إلی موسی بن عمران،و إنّها لعندنا، و إنّ عهدی بها آنفا،هی خضراء کهیئتها حین انتزعت من شجرتها،و إنّها لتنطق إذا استنطقت،أعدّت لقائمنا علیه السّلام یصنع بها ما کان یصنع بها موسی بن عمران،و أنّها تصنع ما تؤمر،و أنّها حیث ألقیت تلقف ما یأفکون بلسانها». کمال الدین،ج 2،ص 673؛بحار الأنوار،ج 52،ص 318،351؛کافی،ج 1،ص 232.
2- .الصادق علیه السّلام:«یظهر فی آخر الزمان علی رأسه غمامه تظلّه من الشمس،تدور معه حیثما دار،تنادی بصوت فصیح هذا المهدی».تاریخ موالید الائمه،ص 200؛کشف الغمّه،ج 3،ص 265؛صراط المستقیم،ج 2،ص 260؛بحار الأنوار، ج 51،ص 240؛اثبات الهداه،ج 3،ص 615؛نوری،کشف الاستار،ص 69.
3- .الصادق علیه السّلام:«ما من معجزه من معجزات الأنبیاء إلاّ و یظهر اللّه تبارک و تعالی مثلها فی ید قائمنا؛لإتمام الحجّه علی الأعداء».الاربعون،ص 67؛خاتون آبادی،اربعین،ص 67؛اثبات الهداه،ج 3،ص 700.

ص: 114

فصل سوم: سپاهیان امام عجّل اللّه تعالی فرجه

اشاره

نیروهای حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه از ملّیت های گوناگونی تشکیل شده اند و به هنگام قیام، با شیوۀ خاصی فراخوانی می شوند.افرادی که از پیش برای فرماندهی تعیین شده اند، هدایت لشکریان و عملیات جنگی را به عهده می گیرند.سپاهیانی که با شرایط خاصی در ارتش مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه پذیرفته می شوند،دارای ویژگی های مخصوص به خود هستند.

تعدادی در کادر اوّلیه حضور دارند و گروهی به ارتش حضرت می پیوندند و از گروهی به عنوان گارد حفاظت نام برده شده است.

در این فصل روایات مربوط به این موضوع را ملاحظه می فرمایید:

الف)فرماندهان سپاه

اشاره

در روایات،نام افرادی را می بینیم که یا عملیات نظامی خاصی و یا فرماندهی تعدادی از لشکریان به آنان نسبت داده شده است.در این قسمت به نام ها و عملکرد برخی از آنان اشاره می کنیم:

1.حضرت عیسی علیه السّلام

امیر مؤمنان علیه السّلام در خطبه ای می فرماید:«...آن گاه مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه،حضرت عیسی را به جانشینی خود،در عملیات تهاجمی علیه دجّال برمی گزیند.عیسی علیه السّلام برای یافتن و سرکوبی دجّال حرکت می کند.دجّال که همۀ جهان را در سلطه خود دارد و کشاورزی و نسل بشری را نابود کرده است،مردم را به خویش می خواند و هرکس او را بپذیرد،مورد

ص: 115

لطف قرار می گیرد و اگر خودداری ورزد،او را می کشد.سراسر جهان،جز مکه،مدینه و بیت المقدس را درهم نوردیده است و همه فرزندان نامشروع از شرق و غرب جهان پیرامونش گرد آمده اند.

دجّال به سوی حجاز حرکت می کند و عیسی علیه السّلام در گردنۀ«هرشا»به او می رسد و فریادی هولناک بر او می کشد و ضربه ای سخت بر او فرود می آورد و او را در شعله های آتش ذوب می کند؛آن سان که سرب در آتش ذوب می شود». (1)

فرود آوردن ضربه ای که ذوب شدن دجّال را در پی دارد،شاید در اثر به کارگیری مدرن ترین سلاح های آن روز باشد و ممکن است حکایت از اعجاز حضرت عیسی کند.

در ویژگی حضرت عیسی علیه السّلام آمده است:او چنان ابّهتی دارد که چون دشمن او را می بیند،به یاد مرگ می افتد؛چنان که گویی عیسی قصد جانش را کرده است. (2)

2.شعیب بن صالح علیه السّلام

امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:«سفیانی و صاحبان پرچم های سیاه با یک دیگر رودررو می شوند،درحالی که میان آنان جوانی از بنی هاشم است که در کف دست چپ او خال سیاهی است و در پیشاپیش لشکریان او شخصی از قبیله بنی تمیم به نام شعیب بن صالح است». (3)ممکن است گفته شود که دلالت بر مدعی ندارد،مگر به قرینۀ روایات دیگر.

حسن بصری می گوید:در سرزمین ری،شخصی به نام شعیب بن صالح که چهارشانه، سبزینه و بدون ریش است،خروج می کند.لشکری چهارهزار نفری تحت امر دارد که

ص: 116


1- .أمیر المؤمنین علیه السّلام:«ثمّ إنّه علیه السّلام یجعل عیسی خلیفته علی قتال الأعور الدجّال،یخرج أمیرا علی جیش المهدی یطلب الاعور الدجّال و قد أهلک الحرث و النسل.و صاح علی أغلب الدنیا،و یدعو الناس لنفسه بالربوبیه،فمن أطاعه،أنعم علیه،و من أبی قتله و قد وطئ الأرض کلّها إلاّ مکّه و المدینه و بیت المقدس و قد أطاعه جمیع أولاد الزنی من مشارق الأرض و مغاربها،ثمّ یتوجّه إلی أرض الحجاز،فیلحقه عیسی علی(عقبه هرشا)فیزعق علیه عیسی زعقه و یتبعها بضربه،فیذوب الدجّال کما یذوب الرصاص فی النار».الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 167.
2- .«و یلقی علیه مهابه الموت».ابن حمّاد،فتن،ص 161.
3- .علی علیه السّلام«یلتقی السفیانی ذا الرایات السود،فیهم شابّ من بنی هاشم فی کفّه الیسری خال و علی مقدّمته رجل من بنی تمیم یقال له:شعیب بن صالح...».ابن حمّاد،فتن،ص 86؛عقد الدرر،ص 127؛کنز العمّال،ج 14،ص 588.

لباس های شان سفید و پرچم های شان سیاه است و آنان پیشقراول سپاهیان مهدی اند». (1)

عمار یاسر می فرماید:شعیب بن صالح،پرچمدار حضرت مهدی است. (2)

شبلنجی می گوید:فرماندۀ لشکریان پیشرو حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه،مردی از قبیلۀ بنی تمیم است که محاسن کمی دارد و او را شعیب بن صالح می نامند. (3)

محمد بن حنفیه می گوید:از خراسان سپاهی حرکت می کند که کمربندهای سیاه و پیراهن سفید پوشیده اند؛جزو پیشقراولان سپاه،فرمانده ای به نام شعیب بن صالح یا صالح بن شعیب است که از قبیلۀ تمیم است.آنان سپاهیان سفیانی را شکست داده، گریزان می کنند و در بیت المقدس فرود می آیند و زمینۀ حکومت حضرت مهدی را پایه ریزی می کنند. (4)

3.اسماعیل فرزند امام صادق علیه السّلام و عبد اللّه بن شریک

ابو خدیجه می گوید:امام صادق علیه السّلام می فرمود:«من از خدا خواستم که(فرزندم) اسماعیل را پس از من برجای گذارد؛ولی خداوند نخواست و دربارۀ او مقام دیگری به من بخشید؛وی نخستین کسی است که با ده نفر از یارانش ظهور می کند و عبد اللّه بن شریک یکی از آن ده نفر است که پرچم دار اوست». (5)

ص: 117


1- .عن الحسن:«یخرج بالری رجل ربعه،أسمر مولی لبنی تمیم،کوسج یقال له:شعیب بن صالح فی أربعه آلاف ثیابهم بیض،و رایاتهم سود،یکون مقدّمه للمهدی».ابن طاووس،ملاحم،ص 53؛عقد الدرر،ص 130؛الشیعه و الرجعه، ج 1،ص 210.
2- .یقول الشبلنجی:«إنّ علی مقدّمه جیشه-أی المهدی-رجلا من تمیم خفیف اللحیه،یقال له:شعیب بن صالح.» ابن طاووس،ملاحم،ص 53؛الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 211.
3- .نور الابصار،ص 138؛الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 211.
4- .عن محمّد بن الحنفیه:«ثم تخرج من خراسان أخری سوداء،قلانسهم سود،و ثیابهم بیض علی مقدّمتهم رجل یقال له:شعیب بن صالح أو صالح بن شعیب من تمیم،یهزمون أصحاب السفیانی حین ینزل بیت المقدس،یوطّئ للمهدی سلطانه».ابن حمّاد،فتن،ص 84؛ابن المنادی،ص 47؛دارمی،سنن،ص 98؛عقد الدرر،ص 126؛ابن طاووس، فتن،ص 52.
5- .عن ابی خدیجه الجمّال،قال:سمعت أبا عبد اللّه علیه السّلام یقول:إنّی سألت اللّه فی إسماعیل أن یبقیه بعدی،فأبی و لکنّه قد أعطانی منه منزله أخری أنّه أوّل منشور فی عشره من أصحابه،و منهم عبد اللّه بن شریک العامری.و هو صاحب لوائه».الایقاظ من الهجعه،ص 266؛ر.ک:کشی،اختیار معرفه الرجال،ص 217؛ابن داود،رجال،ص 206.

امام باقر علیه السّلام می فرمود:«گویا عبد اللّه بن شریک عامری را می بینم که عمامه مشکی بر سر نهاده،دو طرف عمامه اش بین شانه هایش افتاده،با سپاهی چهارهزار نفری پیش روی قائم ما از دامنۀ کوه بالا می روند و همواره تکبیر می گویند». (1)

4.عقیل و حارث

حضرت علی علیه السّلام می فرماید:«...حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه لشکر را حرکت می دهد تا آن که وارد عراق می شود؛درحالی که سپاهیان،پیشاپیش و پشت سر او حرکت می کنند و فرماندۀ نیروهای پیشرو،مردی به نام عقیل است و فرماندهی سپاهیان پشت سر را مردی به نام حارث عهده دار است». (2)

5.جبیر بن خابور

امام صادق علیه السّلام از امیر مؤمنان علیه السّلام نقل فرموده است:«این شخص-جبیر-در جبل الاهواز به همراه چهارهزار نفر-درحالی که سلاح ها را از نیام کشیده اند-منتظرند تا قائم اهل بیت ما ظهور کند.آن گاه این شخص همراه حضرت و در رکابش با دشمنان خواهد جنگید». (3)

ص: 118


1- .عن أبی جعفر علیه السّلام:«کأنّی بعبد اللّه بن شریک العامری،علیه عمامه سوداء ذؤابتاهما بین کتفیه،مصعدا فی لحف الجبل،بین یدی قائمنا أهل البیت فی أربعه آلاف یکرّون و یکررّون[یکبّرون یکرّرون]».الایقاظ من الهجعه، ص 266؛ر.ک:بحار الأنوار،ج 53،ص 76؛اثبات الهداه،ج 3،ص 561. این دو نفر از حواریان اصحاب امام باقر و صادق علیهما السّلام و بسیار مورد توجه آن دو بزرگوار بودند.ر.ک:تنقیح المقال،ج 2، ص 189؛مستدرکات علم الرجال،ج 5،ص 34.
2- .عن علیّ علیه السّلام:«ثم یسیر بالجیوش،حتی یصیر بالعراق،و الناس خلفه و أمامه.و علی مقدّمته رجل اسمه عقیل و علی ساقه رجل اسمه الحارث».الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 158.
3- .عن الصادق علیه السّلام:قال علیّ علیه السّلام:لأصحابه،«إنّ هذا-یعنی جبیر الخابور-فی جبل الأهواز فی أربعه آلاف مدججین فی السلاح.فیکونون معه حتی یقوم قائمنا أهل البیت فیقاتل معه».خرائج،ج 1،ص 185؛بحار الأنوار،ج 41،ص 296؛ مستدرکات علم رجال الحدیث 2:118. دربارۀ جبیر بن خابور با وجود پژوهش فراوان در کتاب های شیعه و سنّی جز مطلب زیر،مطلب دیگری یافت نشد. امام صادق علیه السّلام فرمود:«جبیر بن خابور،گنجینه دار معاویه بود.او مادر پیری داشت که در شهر کوفه زندگی می کرد.روزی جبیر به معاویه گفت:دلم برای مادرم تنگ شده است؛اجازه بده تا از او دیدار کنم تا کمی از حقوقی که بر گردن من دارد، ادا کنم. معاویه گفت:در شهر کوفه چه کار داری؟در آن جا مرد جادوگری به نام علی بن ابی طالب است و اطمینان ندارم که تو را نفریبد.جبیر گفت:من با علی کاری ندارم.من می خواهم به دیدار مادرم بروم و حقّ او را به جا آورم.جبیر پس از کسب اجازه عازم سفر شد.آن گاه که به شهر کوفه رسید چون امیر المؤمنین علیه السّلام پس از جنگ صفین پیرامون شهر کوفه دیده بان گماشته بود و رفت وآمدها را کنترل می کردند دیده بانان او را دستگیر کردند و به شهر آوردند.علی علیه السّلام به او فرمود:«تو یکی از گنجینه های خداوندی.معاویه به تو چنین گفته است که من جادوگر هستم».جبیر گفت:سوگند به خدا که چنین گفته است. حضرت فرمود:«تو مالی همراه داشته ای که مقداری از آن را در منطقۀ عین التمر به خاک سپرده ای».جبیر این مطلب را نیز تصدیق کرد.سپس امیر مؤمنان علیه السّلام به امام حسن علیه السّلام دستور داد تا از وی پذیرایی کند.روز بعد علی علیه السّلام به یاران خود فرمود:«این شخص در جبل الاهواز...».(ادامه مطلب در متن کتاب است).
6.مفضل بن عمر

امام صادق علیه السّلام به مفضل فرمود:«تو با چهل و چهار نفر دیگر با حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه خواهید بود.تو در سمت راست حضرت علیه السّلام امر و نهی می کنی و مردم در آن زمان بهتر از امروز از تو اطاعت می کنند». (1)

7.اصحاب کهف

امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:«اصحاب کهف برای یاری مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه خواهند آمد». (2)

ب)ملّیت سپاهیان

اشاره

نیروهای حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه از ملّیت های گوناگونی تشکیل می شوند.در روایات، سخنان گوناگونی در این باره وجود دارد.گاه از عجم ها به عنوان سپاهیان حضرت نام می برند که غیر عرب را دربرمی گیرد.برخی روایات نام شهرها و کشورهایی را ذکر می کنند که سپاهیان از آن جا به یاری حضرت می شتابند و گاهی سخن از قوم خاصی

ص: 119


1- .الصادق علیه السّلام:«یا مفضّل،أنت و أربعه و أربعون رجلا تحشرون مع القائم،أنت علی یمین القائم تأمر و تنهی و الناس إذ ذاک أطوع لک منهم الیوم».دلائل الامامه،ص 248؛اثبات الهداه،ج 3،ص 573.
2- .علی علیه السّلام:«و یجیء له أصحاب الکهف».الهدایه،ص 31؛ارشاد القلوب،ص 286؛حلیه الابرار،ج 5،ص 303؛ تفسیر عیاشی،ص 32. افراد دیگری هم چون:یوشع بن نون وصی موسی و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسی و ابو دجانه و مالک اشتر و داود رقی و نجم بن اعین،حمران بن اعین و میسر بن عبد العزیز هستند که در روایات،به زنده شدن دوبارۀ آنان و حضورشان در زمام امام قائم علیه السّلام اشاره شده است که ما در بخش آینده به آن اشاره خواهیم کرد.

مانند توبه کنندگان بنی اسرائیل،مؤمنان مسیحی و انسان های وارسته رجعت یافته است که به یاری حضرت می آیند.

در این فصل برخی روایات را در این زمینه یادآور می شویم:

1.ایرانیان
اشاره

از روایات فهمیده می شود که تعداد قابل توجّهی از سپاهیان مخصوص و ارتش مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه از ایرانیان هستند و از آنان با تعبیرهای،اهل ری،اهل خراسان،گنج های طالقان،قمی ها،اهل فارس و...یاد شده است.

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«نیروهایی با پرچم های سیاه-که از خراسان قیام کرده اند-در کوفه فرود می آیند و هنگامی که حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه در شهر مکه ظهور می کند،با آن حضرت بیعت می کنند». (1)

امام باقر علیه السّلام می فرمود:«یاران حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه سی صد و سیزده نفرند و از فرزندان عجم(غیر عرب)می باشند». (2)

عبد اللّه بن عمر می گوید:پیامبر صلّی اللّه علیه و اله فرمود:«خداوند قدرت شما(مسلمانان)را از عجم ها قرار می دهد؛آنان شیرانی هستند که هرگز از رزمگاه نمی گریزند.شما(عرب ها) را می کشند و دارائی های تان را می برند». (3)

حذیفه نیز از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله روایتی به همین مضمون نقل می کند. (4)البته در دلالت این

ص: 120


1- .الباقر علیه السّلام:«تنزل الرایات السود-التی تخرج من خراسان-الکوفه،فإذا ظهر المهدی بمکّه بعث إلیه بالبیعه». ابن حمّاد،فتن،ص 85؛عقد الدرر،ص 129؛الحاوی للفتاوی،ج 2،ص 69.
2- .الباقر علیه السّلام:«أصحاب القائم ثلاث مائه و ثلاثه عشر رجلا أولاد العجم».نعمانی،غیبه،ص 315؛اثبات الهداه،ج 3، ص 547؛بحار الأنوار،ج 52،ص 369.
3- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«یملأ اللّه عزّ و جلّ أیادیکم من الأعاجم و یصیرون أسدا لا یفرّون،یضربون أعناقکم،و یأکلون فیئکم».فردوس الاخبار،ج 5،ص 366.
4- .حذیفه:«یوشک أن یملأ اللّه أیدیکم من العجم،و یجعلهم أسدا لا یفرّون،فیضربون رقابکم و یأکلون فیئکم». من المحتمل قویّا أنّ الروایه الأخیر و قبلها إشاره إلی تحالف القوی الکافره و هجماتهم الشرسه ضدّ مصالح الإسلام و المسلمین.و لیست مرتبطه بالحرکات الممهّده و الموطّئه لدوله المهدی علیه السّلام.عبد الرزاق،مصنّف،ج 11،ص 385؛ المعجم الکبیر،ج 7،ص 268؛حلیه الاولیاء،ج 3،ص 24؛فردوس الاخبار،ج 5،ص 445.

روایت جای اندیشه و اشکال است.برپایۀ روایات،روزی فرامی رسد که ایرانیان برای گسترش اسلام و بازگرداندن عرب ها به اسلام،بر آنان شمشیر می کشند و مخالفان را گردن می زنند.وضعیت عرب ها در آن روزگار بسیار ناخوشایند است و روزهای سخت و ناگواری را در پیش دارند.

هرچند عجم به غیر عرب گفته می شود،ولی به طور قطع ایرانیان را نیز دربرمی گیرد.

براساس روایاتی دیگر،در زمینه سازی عملیاتی که پیش از ظهور و به هنگام قیام حضرت مهدی صورت می گیرد،ایرانیان نقش اساسی دارند و تعداد فراوانی از جنگ آوران را تشکیل می دهند.

در خطبه ای که علی علیه السّلام دربارۀ یاران مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه و ملّیت آنها،ایراد کرده است،نام برخی از شهرهای ایران ذکر شده است.

اصبغ بن نباته می گوید:امیر مؤمنان علیه السّلام خطبه ای ایراد کرد و در ضمن آن،حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه و یارانش را-که همراه حضرت قیام می کنند-برشمرد و فرمود:«از اهواز یک نفر؛از شوشتر یک نفر؛از شیراز سه نفر به نام های حفص،یعقوب و علی؛از اصفهان چهار نفر به نام های موسی،علی،عبد اللّه و غلفان؛از بروجرد یک نفر به نام قدیم؛از نهاوند یک نفر به نام عبد الرزاق؛از همدان (1)سه نفر به نام های جعفر،اسحاق و موسی؛از قم ده نفر که هم نام اهل بیت رسول خدا هستند(و در حدیثی دیگر هیجده نفر ذکر شده است)؛از شیروان یک نفر؛از خراسان یک نفر به نام درید و نیز پنج نفر که هم نام اصحاب کهف هستند؛از آمل یک نفر؛از جرجان یک نفر؛از دامغان یک نفر؛از سرخس یک نفر؛ از ساوه یک نفر؛از طالقان بیست و چهار نفر؛از قزوین دو نفر؛از فارس یک نفر؛از ابهر یک نفر؛از اردبیل یک نفر؛از مراغه سه نفر؛از خوی یک نفر؛از سلماس یک نفر؛از آبادان سه نفر؛از کازرون یک نفر».

پس امیر مؤمنان علیه السّلام فرمود:«پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله سی صد و سیزده نفر از یاران مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به تعداد یاران بدر را برای من برشمرد و فرمود:خداوند آنان را،در کم تر از یک چشمد.

ص: 121


1- .احتمال دارد که منظور قبیله همدان از قبایل عرب باشد.

به هم زدن از مشرق و مغرب زمین،در کنار کعبه گرد می آورد». (1)

چنان که مشاهده می کنید از سی صد و سیزده نفر سپاه مخصوص حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه -که در آغاز قیام همراه آن حضرت هستند-هفتاد و دو نفر از شهرهای کنونی ایران می باشند و اگر طبق نقلی که دلائل الامامه (2)طبری آمده است،محاسبه شود،یا نام شهرهایی که در آن روزگار از ایران بوده است،آورده شود،تعداد ایرانیان از این نیز بیش تر می شود.

در این روایت گاهی نام شهری دوبار آمده است یا این که نام چند شهر از یک کشور آمده است و آن گاه نام همان کشور نیز ذکر شده است.

درصورتی که روایت به طور صحیح نقل شده باشد،شاید نمایانگر تقسیمات و نام گذاری آن روزگار است و تقسیمات جغرافیایی این عصر نمی تواند ملاک تفسیر و فهم این روایت قرار گیرد؛زیرا نام شهرها تغییر یافته،گاهی نام یکی از شهرها،در روزگار کنونی بر کشوری گفته می شود.

نکتۀ دیگر این که با تطبیق دادن نام شهرها بر نقشه جغرافیایی کنونی جهان،شاید بتوان نتیجه گرفت که یاوران حضرت در سراسر جهان پراکنده هستند و ممکن است واژه افرنجه-که در روایت آمده است-اشاره به مغرب زمین باشد.اگر این تطبیق و سخن صحیح باشد،روایت با جمله«لو خلیت قلبت»مصداق و معنا پیدا می کند؛زیرا زمین در هیچ دورانی از افراد نیک تهی نمی گردد وگرنه سرنگون و نابود می گردد.

و طبق روایت ابن طاوس:دو نفر از بصره:یک نفر از اهواز؛یک نفر از عسکر مکرم (3)؛ یک نفر از شوشتر؛یک نفر از دورق (4)؛یک نفر از باسیان (5)؛نام او علی است؛سه نفر از بشم (6)به نام های احمد و عبد اللّه و جعفر؛دو نفر از عمان به نام های محمد و حسن؛8.

ص: 122


1- .دلائل الامامه،ص 316.
2- .دلائل الامامه،ج 316.
3- .یکی از شهرهای خوزستان منسوب به مکرم بن معزاء است.(معجم البلدان،ج 4،ص 123.
4- .یکی از شهرهای خوزستان است،و به آن دورق الفرس نیز می گویند.همان،ج 2،ص 483.
5- .یکی از روستاهای خوزستان است،همان،ج 1،ص 322.
6- .حمویی می گوید:منطقه ای است بین ری و طبرستان و از مناطق سردسیر است.همان،ص 428.

دو نفر از سیراف به نام های شداد و شدید؛سه نفر از شیراز به نام های حفص و یعقوب و علی؛چهار نفر از اصفهان به نام های موسی و علی و عبد اللّه و غلفان؛یک نفر از إیذج (1)به نام یحیی؛یک نفر از مرج العرح به نام داوود؛یک نفر از کرخ (2)به نام عبد اللّه؛یک نفر از بروحس (3)به نام قدیم؛یک نفر از نهاوند (4)به نام عبد الرزاق؛دو نفر از دینور به نام های عبد اللّه و عبد الصمد؛سه نفر از همدان به نام های جعفر و إسحاق و موسی؛ده نفر از قم هم نام با اهل بیت پیامبر علیهم السّلام:یک نفر از خراسان به نام درید؛پنج نفر از دفن (5)هم نام اصحاب کهف؛یک نفر از آمد (6)؛یک نفر از آمل؛یک نفر از جرجان؛یک نفر از هرات؛ یک نفر از بلخ؛یک نفر از قراح (7)؛یک نفر از عانه؛یک نفر از دامغان؛یک نفر از حرحس (8)؛ سه نفر از سفنارس (9)؛یک نفر از ساوه؛یک نفر از سمرقند؛بیست و چهار نفر از طالقان، همان هایی هستند که پیامبر اکرم درباره شان فرمود:در خراسان گنج هایی است که نه طلا و نه نقره است،بلکه مردهایی هستند که خدا و رسول او آنها را در روز مقرّر گرد هم می آورد؛دو نفر از قزوین؛یک نفر از فارس؛یک نفر از ابهر؛یک نفر از برجان (10)از [طایفه]جموح؛یک نفر از ساج (11)؛یک نفر از صریح (12)؛یک نفر از اردبیل؛یک نفر از بریل (13)؛7.

ص: 123


1- .امروز به آن ایذه می گویند.فرهنگ معین،ج 5،ص 206؛معجم البلدان،ج 2،ص 288.
2- .کرخ ظاهرا اسم غیر عربی و اصلا نبطی است.ولی نام مکان های متعددی است که بیش تر آنها در عراق واقع شده.کرخ با جدا،همان کرخ سامر است،و کرخ بصره،و کرخ بغداد،و کرخ جدّان در خانقین،و کرخ رقه و کرخ میسان در استراباد و کرخ عبرتا،و کرخ خوزستان،کرخه.معجم البلدان،ج 4،ص 450.
3- .چنین آمده است.
4- .از شهرهای نزدیک کرمانشاه است.همان،ج 2،ص 544.
5- .منطقه ای است نزدیک به نجران(حجاز).همان،ص 578.
6- .بزرگ ترین شهر از شهرهای دیار بکر ترکیه است.همان،ج 1،ص 57.
7- .یکی از محله های بغداد است.همان،ج 4،ص 315.
8- .بدون نقطه آمده است.
9- .بدون نقطه آمده است.
10- .از نواحی خزر می باشد.همان،ج 1،ص 372.
11- .شهری معروف بین کابل و غزنین.همان،ج 3،ص 170.
12- .بدون نقطه آمده است.
13- .از شهرهای اندلس.همان،ج 1،ص 407.

یک نفر از تدمر (1)؛یک نفر از أرمنییه؛یک نفر از اردبیل (2)؛یک نفر از ندلیس (3)؛یک نفر از نشور (4)؛یک نفر از برکری؛یک نفر از أرجیش (5)؛یک نفر از منازجرد (6)؛یک نفر از خلاط (7)؛یک نفر از قالیقلا (8)؛سه نفر از واسط؛ده نفر از زوراء؛چهار نفر از کوفه؛یک نفر از قادسیه؛یک نفر از سورا (9)؛یک نفر از صراه؛یک نفر از نیل؛یک نفر از صیداء؛یک نفر از جرجان؛یک نفر از قصور؛یک نفر از انبار؛یک نفر از عکبری؛یک نفر از حبار (10)؛ یک نفر از تبوک؛یک نفر از جامده (11)؛سه نفر از آبادان؛سه نفر از حدیثه موصل (12)؛ یک نفر از معلثایا (13)؛یک نفر از نصیبین (14)؛یک نفر از اردن؛یک نفر از فارقین؛یک نفر از لامد (15)؛یک نفر از رأس عین (16)؛یک نفر از رقه؛یک نفر از حرّان؛یک نفر از بالیس (17)؛ یک نفر از منبح (18)؛سه نفر از طرطوس (19)؛یک نفر از قصر (20)؛یک نفر از أذنه (21)؛یک نفر از4.

ص: 124


1- .از شهرهای شام است.همان،ج 2،ص 17.
2- .بین یمن و یمامه.همان،ص 438.
3- .مقصود بدلیس از شهرهای ترکیه است.همان،ج 1،ص 358.
4- .از روستاهای دینور در کرمانشاه است.همان،ج 5،ص 286.
5- .از شهرهای باستانی ارمنییۀ ترکیه است.همان،ج 1،ص 144.
6- .از شهرهای معروف ارمنییۀ ترکیه است.همان،ج 5،ص 202.
7- .از روستاهای معروف ارمنییۀ ترکیه است.همان،ج 2،ص 380.
8- .از شهرهای اطراف ارمنییه است.همان،ج 4،ص 299.
9- .از نواحی نزدیک به شهر حله است.همان،ج 3،ص 278.
10- .در اصل،چنین آمده است.
11- .از روستاهای بزرگ اطراف بصره است.همان،ج 2،ص 95.
12- .از نواحی موصل است.همان،ص 230 و ج 5،ص 158.
13- .از نواحی موصل است.همان،ص 230 و ج 5،ص 158.
14- .بین راه موصل و شام است.همان،ج 5،ص 288.
15- .محتمل است«آمد»و یا«لامرد»باشد.
16- .از نواحی و مناطق موصل است.همان،ج 3،ص 14.
17- .میان حلب و رقه واقع شده است.همان،ج 1،ص 328.
18- .از شهرهای روم است.همان،ج 5،ص 205.
19- .از شهرهای مرزی شام است.همان،ج 4،ص 28.
20- .بر نواحی متعددی اطلاق می شود.همان،ج 1،ص 132.
21- .از شهرهای مرزی شام است.همان،ج 5،ص 144.

خمری؛یک نفر از عرار (1)؛یک نفر از قورص؛یک نفر از انطاکیه؛سه نفر از حلب،دو نفر از حمص ؛چهار نفر از دمشق؛یک نفر از سوریه؛دو نفر از قسوان؛یک نفر از قیمون (2)؛ یک نفر از اصوریه (3)؛یک نفر از کرار (4)؛یک نفر از اذرح (5)؛یک نفر از عائر (6)؛یک نفر در لاکار (7)؛دو نفر در بیت المقدس؛یک نفر در رمله (8)؛یک نفر از صور؛یک نفر از عرفات؛ یک نفر از عسقلان؛یک نفر از غزه؛چهار نفر از فسطاط؛یک نفر از بس (9)؛یک نفر از دمیاط (10)؛یک نفر از محلّه (11)؛یک نفر از اسکندریه؛یک نفر از برقه (12)؛یک نفر از طنجه (13)؛ یک نفر از آفرنجه (14)؛یک نفر در قیروان (15)؛پنج نفر از سوس دور (16)؛دو نفر از قبرس؛ سه نفر از حمیم؛یک نفر از قوس (17)؛یک نفر از عدن؛یک نفر از علاقی (18)؛ده نفر از شهر مدینۀ پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله؛چهار نفر از مکّۀ مکرمه؛یک نفر از طائف؛یک نفر از دبر (19)؛یک نفر از شیروان؛یک نفر از زبید (20)؛ده نفر از صبرا؛یک نفر از احساء؛یک نفر از قطیف؛یک نفر1.

ص: 125


1- .در فلات نجد واقع است.همان،ج 4،ص 93.
2- .از نواحی و مناطق فلسطین است.همان،ص 424.
3- .بدون نقطه آمده است.
4- .بدون نقطه آمده است.
5- .از نواحی شام است.همان،ج 1،ص 129.
6- .منطقه ای است در مدینه.همان،ج 4،ص 73.
7- .یکی از شهرهای فلسطین است.همان،ج 3،ص 69.
8- .یکی از شهرهای فلسطین است.همان،ج 3،ص 69.
9- .چنین آمده است.
10- .از شهرهای باستانی است و در نزدیکی مصر است.همان،ج 2،ص 472.
11- .از شهرهای مصر است.همان،ج 5،ص 63.
12- .میان مصر و آفریقاست.همان،ج 1،ص 388.
13- .از شهرهای ساحلی عربی است.همان،ج 4،ص 43.
14- .از شهرهای مجاور روم،در شمال اندلس است.همان،ج 1،ص 228.
15- .از شهرهای آفریقایی(مغرب)است.همان،ج 3،ص 281.
16- .از شهرهای مغرب است.همان،ج 1،ص 228.
17- .یکی از دره های حجاز است.همان،ج 3،ص 281.
18- .در جنوب مصر واقع است.همان،ج 4،ص 145.
19- .اطراف شهر صنعاء یمن است.همان،ج 2،ص 437.
20- .از شهرهای یمن است.همان،ج 3،ص 131.

از هجر؛یک نفر از یمامه.... (1)و (2)6.

ص: 126


1- .ابن طاووس،الملاحم،چاپ مؤسسۀ صاحب الأمر.
2- .عن الأصبغ من نباته،قال:خطب أمیر المؤمنین علی علیه السّلام،خطبه فذکر المهدیّ و خروج من یخرج معه و أسماءهم فقال له أبو خالد الحلبی:صفه لنا یا أمیر المؤمنین؟فقال علی علیه السّلام:«ألا إنّه أشبه الناس خلقا و خلقا و حسنا برسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم.ألا أدلّکم علی رجاله و عددهم؟»قلنا:بلی یا أمیر المؤمنین؛قال:«سمعت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم قال: أوّلهم من البصره و آخرهم من الیمامه»و جعل علیّ یعدّد رجال المهدی و الناس یکتبون،فقال:«رجلان من البصره و رجل من الأهواز،و رجل من عسکر مکرم،و رجل من مدینه تستر،و رجل من دورق.و رجل من الباستان و اسمه علی.و ثلاثه من اسمه،أحمد و عبد اللّه و جعفر،و رجلان من عمّان-محمّد و الحسن- و رجلان من سیراف-شداد و شدید-.و ثلاثه من شیراز:-حفص و یعقوب و علی-و أربعه من أصفهان: -موسی و علی و عبد اللّه و غلفان-،و رجل من أبدح و اسمه یحیی،و رجل من المرج(العرج)و اسمه داود، و رجل من الکرخ و اسمه عبد اللّه و رجل من بروجرد اسمه قدیم.و رجل من نهاوند و اسمه عبد الرزقاق،و رجلان من الدینور:-عبد اللّه و عبد الصمد-و ثلاثه من همدان:-جعفر و إسحاق و موسی-،و عشره من قم أسماؤهم علی أسماء أهل بیت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم،و رجل من خراسان اسمه درید،و خمسه من الذین اسماؤهم علی أهل الکهف، و رجل من آمل.و رجل من جرجان،و رجل من هراه،و رجل من بلخ،و رجل من قراح و رجل من عانه،و رجل من دامغان،و رجل من سرخس،و ثلاثه من السیار،و رجل من ساوه،و رجل من سمرقند،و أربعه و عشرون من الطالقان،و هم الذین ذکرهم رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم و فی خراسان کنوز لا ذهب و لا فضّه،و لکن رجال یجمعهم اللّه و رسوله،و رجلان من قزوین،و رجل من فارس و رجل من أبهر و رجل من برجان من جموح،و رجل من شاخ، و رجل من صریح،و رجل من أردبیل،و رجل من مراد،و رجل من تدمر،و رجل من أرمینیه،و ثلاثه من المراغه و رجل من خوی،و رجل من سلماس،و رجل من أردبیل و رجل من بدلیس،و رجل من تسور،و رجل من برکری، و رجل من سرخیس،و رجل من منارجرد،و رجل من قرقیلا،و ثلاثه من واسط،و عشره من الزوراء،و أربعه من الکوفه،و رجل من القادسیه،و رجل من سوراء،و رجل من السراه،و رجل من النیل و رجل من صیداء،و رجل من جرجان و رجل من القصور،و رجل من الأنبار،و رجل من عکبرا،و رجل من الحنانه،و رجل من تبوک،و رجل من الجامده،و ثلاثه من عبّادان،و ستّه من حدیثه الموصل،و رجل من الموصل،و رجل من مغلثایا،و رجل من نصیبین،و رجل من کازرون و رجل من فارقین،و رجل من آمد،و رجل من رأس العین،و رجل من الرقه،و رجل من حران،و رجل من بالس،و رجل من قبج،و ثلاثه من طرطوس،و رجل من القصر،و رجل من آدنه،و رجل من خمری،و رجل من عرار،و رجل من قورص،و رجل من أنطاکیه،و ثلاثه من حلب،و رجلان من حمص،و أربعه من دمشق،سوریه.و رجلان من قسوان،و رجل من قیموت،و رجل من صور،و رجل من کراز،و رجل من أذرح،و رجل من عامر،و رجل من دکار،و رجل من بیت المقدس،و رجل من الرمله...و رجلان من عکا،و رجل من صور، و رجل من عرفات،و رجل من عسقلان،و رجل من غزّه،و أربعه من الفسطاط.و رجل من قرمیس،و رجل من دمیاط،المحلّه.و رجل من الإسکندریه،و رجل من برقه،و رجل من طنجه أفرنجه،و رجل من القیروان،و خمسه من السوس الأقصی،و رجل من قبرص.و ثلاثه من حمیم،و رجل من قوص،و رجل من عدن،و رجل من علالی،و عشره من مدینه الرسول صلّی اللّه علیه و اله و سلّم،و أربعه من مکّه،و رجل من الطائف،و رجل من الدیر،و رجل من الشیروان،و رجل من زبید،و عشره من مرو،و رجل من الأحساء،و رجل من القطیف،و رجل من هجر، و رجل من الیمامه-قال علیه الصلاه و السلام-؛أحصاهم لی رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلا بعدد اصحاب بدر یجمعهم اللّه من مشرقها إلی مغربها فی أقلّ ممّا ینّم الرجل عیناه،عند بیت اللّه الحرام...».ابن طاووس، ملاحم،ص 146.

البته بعضی شهرها تکرار شده و بعضی از شهرها غیر واقع و بدون نقطه آمده که شاید از اغلاط و اشتباهات نسخه بردارها بوده است.به هرحال در صورت صحت سند، تعداد افرادی که از هر نقطه ای به امام زمان علیه السّلام ملحق می شود و اعضای اولیه را تشکیل می دهند بیان می کند.و شاید این نام ها استعاره و رمزی باشد،و آنان نام های دیگری داشته باشند.

روایت طولانی و مفصل است،و ما مورد نیاز را آوردیم و به آن بسنده کردیم.

در روایاتی دیگر از شهرهای به خصوصی نیز نام برده شده است که در این جا به ذکر چند روایت دربارۀ شهرهای قم،خراسان و طالقان بسنده می کنیم:

قم

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«خاک قم،مقدس است...مگرنه این که آنان یاران قائم ما هستند و دعوت کننده به حق ما می باشند؟». (1)

عفان بصیری می گوید:امام صادق علیه السّلام به من فرمود:«آیا می دانی چرا شهر قم را به نام قم نامیدند؟»عرض کردم:خدا و رسولش و شما بهتر می دانید.فرمود:«زیرا مردم قم پیرامون قائم گرد می آیند و با او می مانند و پایداری می کنند و به او یاری می رسانند». (2)

خراسان

امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:پیامبر صلّی اللّه علیه و اله فرمود:«...در خراسان گنج هایی است که از جنس طلا و نقره نیست؛بلکه مردانی هستند که عقیده به خدا و رسولش،آنان را در کنار

ص: 127


1- .عن الصادق علیه السّلام:«تربه قمّ مقدّسه...أما و إنّهم أنصار قائمنا و دعاه حقّنا».بحار الأنوار،ج 57،ص 218.
2- .عفان البصری:عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال:قال لی«أتدری لم سمّی قمّ»؟قلت:اللّه و رسوله و أنت أعلم،قال:«إنّما سمّی قمّ،لأنّ أهله یجتمعون مع قائم آل محمّد صلّی اللّه علیه و اله و سلّم،و یقومون معه و یستقیمون علیه و ینصرونه».بحار الأنوار، ج 57،ص 216.

هم دیگر گرد خواهد آورد». (1)شاید مقصود این است که آنان در اعتقاد راستین به خدا و رسولش مشترکند.یا این که همه را خداوند در یک روز در مکه گرد خواهد آورد.

طالقان

امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:«خوشا به حال طالقان!زیرا خداوند در آن جا گنج هایی دارد که از جنس طلا و نقره نیستند؛بلکه مردانی مؤمن هستند که خداوند را به حق شناخته اند و آنان یاوران حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه در آخر الزمان می باشند». (2)

2.عرب ها

روایات مربوط به شرکت عرب ها در قیام حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه بر دو دسته اند:برخی بر عدم شرکت آنان در انقلاب مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه دلالت دارد و تعدادی از روایات،برخی از شهرهای کشورهای عربی را نام می برد که از آن جا افرادی به پشتیبانی از حضرت قیام می کنند.

روایاتی که دلالت بر عدم شرکت عرب ها دارد،در صورت صحیح بودن سند،قابل توجیه است؛زیرا ممکن است در سپاهیان مخصوصی-که در آغاز قیام همراه حضرت خواهند بود-عرب ها شرکت نداشته باشند؛چنان چه شیخ حرّ عاملی در کتاب اثبات الهداه روایات را این گونه شرح داده است و دربارۀ شهرهای عربی نیز که در روایات نام برده شده است،شاید از آن جا سپاهیان غیر عربی-که در آن جا سکونت دارند-به یاری حضرت بشتابند؛نه کسانی که اصالت عربی دارند و یا مراد حکومت ها و دولت های عربی است.به این دسته روایات توجّه کنید:

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«از عرب ها بپرهیزید؛زیرا آینده بد و خطرناکی

ص: 128


1- .قال أمیر المؤمنین علیه السّلام:«سمعت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم قال:«...و فی خراسان کنوز لا ذهب و لا فضّه،و لکن رجال یجمعهم اللّه و رسوله».ابن طاوس،ملاحم،ص 147؛روضه الواعظین،ص 310؛بحار الأنوار،ج 52،ص 304.
2- .عن أمیر المؤمنین علیه السّلام:ویحا للطالقان:فإنّ لله عزّ و جلّ بها کنوزا لیست من ذهب و لا فضّه و لکن بها رجال مؤمنون عرفوا اللّه حقّ معرفته و هم أنصار المهدی علیه السّلام فی آخر الزمان».برهان الهندی،ص 150؛کشف الغمّه،ج 3،ص 268؛ کنز العمّال،ج 14،ص 591؛شافعی،بیان،ص 106؛ینابیع المودّه،ص 91.

در پیش دارند؛مگرنه این است که کسی از آنان همراه حضرت مهدی قیام نمی کند». (1)

شیخ حرّ عاملی می گوید:شاید مراد از این سخن امام صادق علیه السّلام آغاز قیام حضرت علیه السّلام است یا کنایه از کمی شرکت آنان است....

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«بزرگان و انسان های شریفی از سرزمین شام(سوریه)به حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه می پیوندند و نیز کسانی که از قبایل و سرزمین های گوناگون اطراف شام هستند؛آنان چنانند که گویی دل های شان پاره های آهن است.آنان پارسایان شب و شیران روزند». (2)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«سی صد و سیزده نفر،به عدد یاران جنگ بدر،در میان رکن و مقام(در کعبه)با حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه بیعت می کنند.در میان آنان بزرگانی از مردم مصر و نیکانی از شام و نیکانی از مردم عراق به چشم می خورند.حضرت فرمانروایی خواهد کرد،آن مقدار که خدا بخواهد». (3)

نیز امام باقر علیه السّلام دربارۀ شهر کوفه می فرماید:«هنگامی که حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور کند و به کوفه بیاید،خداوند از پشت کوفه(نجف)هفتاد هزار انسان صدیق و راستگو را برمی انگیزد.آنان از یاران و اصحاب حضرتش خواهند بود». (4)

3.پیروان ادیان گوناگون

مفضل بن عمر می گوید:امام صادق علیه السّلام فرمود:«هنگامی که قائم آل محمد صلّی اللّه علیه و اله ظهور کند،تعدادی از پشت کعبه بیرون می آیند که عبارتند از:بیست و هفت نفر از

ص: 129


1- .عن الصادق علیه السّلام:«اتّق العرب؛فإنّ لهم خبر سوء،أما إنّه لا یخرج مع القائم واحد منهم».طوسی،غیبه،ص 284؛ اثبات الهداه،ج 3،ص 517؛بحار الانوار،ج 52،ص 333.
2- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«...یخرج إلیه الأبدال من الشام و أشتاتهم کأنّ قلوبهم زبر الحدید رهبان باللیل و لیوث بالنهار».ابن طاوس،ملاحم،ص 142؛بحار الأنوار،ج 52،ص 304.
3- .عن أبی جعفر علیه السّلام:«یبایع بین الرکن و المقام ثلاث مائه و نیف عدّه أهل بدر،فیهم النجباء من أهل مصر،و الأبدال من أهل الشام،و الأخیار من أهل العراق،فیقیم ما شاء اللّه أن یقیم».طوسی،غیبه،چاپ جدید،ص 477؛بحار الأنوار، ج 52،ص 334؛اثبات الهداه،ج 3،ص 518.
4- .و عنه علیه السّلام،«إذا ظهر القائم و دخل الکوفه،بعث اللّه تعالی من ظهر الکوفه سبعین ألف صدّیق،فیکونون فی أصحابه و أنصاره».ابن طاوس،ملاحم،ص 43؛ینابیع المودّه،ج 2،ص 435؛الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 456.

قوم موسی-آنان که به حق قضاوت می کنند-هفت نفر از اصحاب کهف،یوشع وصی موسی،مؤمن (1)آل فرعون (2)....

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«روح مؤمنان،آل محمد صلّی اللّه علیه و اله را در کوه های رضوی می بینند و از غذای آنان می خورند و از نوشیدنی های آنان می آشامند؛در مجالس آنان شرکت می جویند و با ایشان هم سخن می شوند تا روزگاری که قائم ما اهل بیت قیام کند.در آن هنگام که خداوند آنان را برمی انگیزد؛آنان گروه گروه،دعوت حضرت را می پذیرند و همراه حضرت می آیند.در آن روزگار صاحبان عقاید باطل به شک و تردید دچار می شوند و گروه ها و احزاب و مدّعیان طرفداری و پیروی،از هم می پاشند و مقرّبان درگاه الهی(و مؤمنان)نجات می یابند». (3)

ابن جریح می گوید:شنیده ام هنگامی که دوازده قبیله از بنی اسرائیل پیامبران خود را کشتند و کافر شدند،یک قبیله از این رفتار پشیمان شد،و از کردۀ خویش بیزاری جستند و از خداوند درخواست جدایی میان آنان با دیگر قبایل کردند.خداوند کانالی در زیر زمین گشود که آنان به مدّت یک سال و نیم در آن حرکت می کردند تا این که از پشت سرزمین چین سر درآوردند و هنوز در آن جا به سر می برند.آنان مسلمان هستند و به قبلۀ ما روی می آورند. (4)6.

ص: 130


1- .نامش سماک بن خرشه انصاری است.مرحوم مامقانی درباره اش می فرماید:من او را حسن الحال می دانم... (تنقیح المقال،ج 2،ص 68).
2- .عن المفضّل بن عمر:عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«إذا قام قائم آل محمّد،استخرج من ظهر الکعبه سبعه و عشرین رجلا من قوم موسی الذین یقضون بالحقّ و به یعدلون،و سبعه من أصحاب الکهف،و یوشع وصیّ موسی،و مؤمن آل فرعون، و سلمان الفارسی،و أبا دجانه الأنصاری و مالک الأشتر».روضه الواعظین،ج 2،ص 266.
3- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«إنّ أرواح المؤمنین یرون آل محمّد فی جبل رضوی،فتأکل من طعامهم و تشرب من شرابهم و تحدّث معهم فی مجالسهم حتی یقوم قائمنا أهل البیت،فإذا قام قائمنا،بعثهم اللّه معه،یلبثون زمرا فزمرا،فعند ذلک یرتاب المبطلون،و یضمحلّ المنتحلون،و ینجو المقرّبون».الکافی،ج 3،ص 131؛الإیقاظ،ص 290؛ بحار الأنوار،ج 27،ص 308؛معجم احادیث الامام المهدی علیه السّلام،ج 4،ص 101.
4- .عن ابن جریح:بلغنی أن بنی إسرائیل لمّا قتلوا أنبیاءهم،و کفروا و کانوا اثنی عشر سبطا.تبرّأ سبط منهم.ممّا صنعوا و اعتذروا و سألوا اللّه أن یفرّق بینهم و بینهم،ففتح اللّه لهم نفقا من الأرض،فساروا فیه سنه و نصف سنه حتی خرجوا من وراء الصین،فهم هناک،حنفاء مسلمین،یستقبلون قبلتنا.بحار الانوار،ج 4،ص 316.

برخی می گویند:جبرئیل در شب معراج،پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله را نزد آنان برد و حضرت ده سوره از سوره های مکی قرآن را برای آنان خواند.آنان ایمان آوردند و رسالت حضرتش را تصدیق کردند.پیامبر صلّی اللّه علیه و اله به آنان دستور داد در همان جا اقامت داشته باشند و شنبه(که روز تعطیلی یهودیان است)کار را رها کنند و نماز را به پا دارند و زکات بدهند.آنان نیز پذیرفتند و این وظایف را انجام دادند.و فریضۀ دیگری واجب نشده بود. (1)

ابن عباس می گوید:

در تفسیر آیۀ مبارکه وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِی إِسْرائِیلَ اسْکُنُوا الْأَرْضَ فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَهِ جِئْنا بِکُمْ لَفِیفاً؛ (2)و پس از آن به بنی اسرائیل فرمان دادیم که در آن سرزمین ساکن شوید تا از آن پس که وعدۀ آخرت فرارسد،همۀ شما را باز مبعوث گردانیم).گفته اند که مراد از وعدۀ آخری،ظهور حضرت عیسی علیه السّلام است که بنی اسرائیل همراه آن حضرت قیام می کنند؛ولی اصحاب ما روایت کرده اند که آنان به همراه حضرت قائم آل محمد صلّی اللّه علیه و اله قیام می کنند.البته شاید منافات نداشته باشد،چون در«وعد الآخره»حضرت عیسی به همراه حضرت مهدی علیهما السّلام،وزیر ایشان خواهد بود.

در تفسیر آیۀ شریفۀ وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ؛ (3)گروهی از قوم موسی به(دین)حق هدایت گردیده،به آن دین باز می گردند(مردم را هم به دین اسلام و قرآن دعوت می کنند).مرحوم مجلسی می فرماید:در این که این امت چه کسانی هستند، اختلاف نظر است.

برخی چون ابن عباس می گویند:آنان قومی هستند که در آن سوی چین زندگی می کنند و میان سرزمین آنان و چین،بیابانی از شن روان فاصله شده است.آنان هرگز در9.

ص: 131


1- .و قیل:إنّ جبرئیل انطلق بالنّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم لیله المعراج إلیهم،فقرأ علیهم من القرآن عشر سور نزلت بمکّه فآمنوا به و صدّقوه،و أمرهم أن یقیموا مکانهم و یترکوا السبت و أمرهم بالصلاه و الزکاه و لم یکن نزلت فریضه غیر هما ففعلوا».بحار الأنوار،ج 54،ص 316.
2- .الإسراء(بنی اسرائیل)(17)آیۀ 104.
3- .اعراف(7)آیۀ 159.

حکم خدا،دگرگونی و تبدیل پدید نمی آورند. (1)

امام باقر علیه السّلام در وصف آنان می فرماید:«آنان مالی را مخصوص به خود نمی دانند،بدون این که برادر ایمانی شان را در آن شریک بدانند.آنان نیز شب استراحت می کنند و روز بیدارند و به کشاورزی اشتغال دارند.ولی کسی از ما(مردم)به سرزمین آنان نمی رسد و فردی از آنان به سرزمین ما(مردم)نمی آید و آنان بر حق هستند». (2)

دربارۀ آیه شریفۀ وَ مِنَ الَّذِینَ قالُوا إِنّا نَصاری أَخَذْنا مِیثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمّا ذُکِّرُوا بِهِ؛ (3)برخی از آنان که گفتند:ما به کیش عیسی هستیم،از آنان عهد گرفتیم که پیرو(کتاب)و رسول خدا باشند.

آنان از آن چه(در انجیل)پند داده شدند،نصیب بزرگی را از دست دادند(و با حق مخالفت کردند).

امام صادق علیه السّلام فرمود:«نصارا این راه و رسم را متذکر خواهند شد و گروهی از آنان همراه حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه خواهند بود». (4)

4.جابلقا و جابرسا

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«خداوند در شرق زمین،شهری به نام جابلقا دارد که دارای دوازده هزار در از طلاست.فاصلۀ هر دری از دیگری،یک فرسنگ است.بر روی هریک از درها برجی وجود دارد که یک لشکر دوازده هزار نفری را در خود جای داده است.

آنان تجهیزات،سلاح و شمشیر خود را آماده کرده اند و منتظر ظهور حضرت قائم می باشند.نیز خداوند شهری را در غرب زمین به نام جابرسا(با همان خصوصیات)دارد و من حجّت خدا بر آنان هستم». (5)

ص: 132


1- .عن الصادق علیه السّلام:«لا تشتر من السودان أحدا،فإن کان لا بدّ فمن النوبه.فإنّهم من الذین قال اللّه عزّ و جلّ:و من الذین قالوا إنّا...،أما إنّهم سیذکرون ذلک الحظ،و سیخرج مع القائم عصابه منهم...»الکافی،ج 5،ص 353.
2- .عن الصادق علیه السّلام:«لا تشتر من السودان أحدا،فإن کان لا بدّ فمن النوبه.فإنّهم من الذین قال اللّه عزّ و جلّ:و من الذین قالوا إنّا...،أما إنّهم سیذکرون ذلک الحظ،و سیخرج مع القائم عصابه منهم...»الکافی،ج 5،ص 353. البته سند این روایت ضعیف است چنانچه در کتاب«ایلام دیار شیعیان گمنام»به آن اشاره کردیم.بحار الأنوار،ج 54، ص 316.
3- .مائده(5)آیۀ 14.
4- .کافی،ج 5،ص 352؛التهذیب،ج 7،ص 405؛وسائل الشیعه،ج 14،ص 56؛نور الثقلین،ج 1،ص 601؛تفسیر برهان، ج 1،ص 454؛ینابیع المودّه،ص 422.
5- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال:«إنّ لله عزّ و جلّ بالمشرق مدینه اسمها جابلقا،لها اثنا عشر ألف باب من ذهب،بین کل باب إلی صاحبه مسیره فرسخ،علی کلّ باب برج فیه اثنا عشر ألف مقاتل،یلهبون الخیل،و یشحذون السیوف و السلاح، ینتظرون قیام قائمنا،و إنّ لله عزّ و جلّ بالمغرب مدینه یقال لها:جابرسا،لها اثنا عشر ألف باب من ذهب،بین کلّ باب إلی صاحبه مسیره فرسخ،علی کلّ باب برج فیه اثنا عشر ألف مقاتل،یلهبون الخیل،و یشحذون السلاح و السیوف، ینتظرون قائمنا،و أنا الحجه علیهم».بحار الأنوار،ج 54،ص 334 و ج 26،ص 47.

روایات متعدّد دیگری نیز بر این که شهرها و سرزمین های دیگری در جهان وجود دارد که هرگز مردم آن،خدا را معصیت نمی کنند.برای آگاهی بیشتر به جلد 54 کتاب بحار الأنوار رجوع کنید.

از مجموع این روایات فهمیده می شود که حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه در سراسر جهان لشکریان و پایگاه هایی به طور آماده دارد که به هنگام ظهور،وارد پیکار می شوند؛ولی از برخی روایات فهمیده می شود که آنان سال ها پیش،از دنیا رفته اند و برای یاری حضرتش،خداوند آنان را دوباره زنده کرده،به دنیا بازمی گرداند و آنان رجعت می کنند. (1)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«نجم فرزند اعین از کسانی است که در رجعت(دوباره زنده شده)جهاد می کند». (2)نیز دربارۀ حمران و میسر می فرماید:«گویا حمران بن اعین و میسر بن عبد العزیز را می بینم که شمشیر به دست گرفته،بین صفا و مروه(در نزدیک کعبه)مردم را به شدت می زنند». (3)

آیه اللّه خوئی در معجم الرجال الحدیث،«یخبطان الناس»را به زدن با شمشیر تفسیر می کند.

هم چنین امام صادق علیه السّلام به داود (4)رقّی نگاه کرد و فرمود:«هرکس که می خواهد مردی4.

ص: 133


1- .شیعه بر این عقیده است که در همین دنیا و پس از ظهور حضرت مهدی علیه السّلام امامان معصوم و گروهی از مؤمنان و گروهی از کافران دوباره زنده می شوند و به دنیا بازمی گردند.دراین باره صدها روایت وارد شده است.مرحوم آیه اللّه والد رحمه اللّه در جلد دوم الشیعه و الرجعه به گستردگی دراین باره سخن گفته است.اخیرا این کتاب را حجه الاسلام میرشاولد به نام ستارۀ درخشان ترجمه و منتشر کرده است و از این جانب نیز پانزده سال پیش جزوه ای به نام رجعت از نظر شیعه منتشر شده است که با استفاده از نوشته ها و سخنان مرحوم والدم می باشد و برایشان آن را قرائت کردم.اخیرا نیز جزوه ای با عنوان الرجعه فی أحادیث الفریقین از این جانب منتشر شده است.
2- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«إنّه-یعنی نجم بن أعین-ممّن یجاهد فی الرجعه».الایقاظ من الهجعه،ص 269.
3- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال:«کأنّی بحمران بن أعین و میسر بن عبد العزیز یخبطان الناس بأسیافهما بین الصفا و المروه». کشی،رجال،ص 402؛الخلاصه،ص 98؛قهبائی،رجال،ج 2،ص 289؛الایقاظ،ص 284؛بحار الأنوار،ج 54،ص 4؛ معجم رجال الحدیث،ج 6،ص 259.
4- .دربارۀ موثق بودن داود،علمای رجال بحث های گسترده ای کرده اند.برخی این روایت را ضعیف شمرده و بعضی آن را موثق دانسته اند.روایت دیگری از امام صادق علیه السّلام نقل شده که فرموده است:«منزلت و مقام داود نزد من،همانند موقعیت مقداد نزد پیامبر صلّی اللّه علیه و اله است».تنقیح المقال،ج 2،ص 414.

از یاران حضرت قائم را ببیند،به این مرد بنگرد.(یعنی این مرد از یاران حضرت است که دوباره زنده خواهد شد)». (1)

ج)تعداد سپاهیان

اشاره

دربارۀ تعداد لشکریان و یاران امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه روایات گوناگونی در دسترس است.

برخی روایات،تعداد آنان را سی صد و سیزده نفر یادآور شده اند و برخی روایات،از ده هزار نفر و بیش تر سخن می گویند.در این جا یادآوری دو نکته ضروری است:

الف)سی صد و سیزده نفر-که در روایات آمده است-نیروهای ویژه ای هستند که در آغاز قیام همراه آن حضرت خواهند بود.آنان در حکومت جهانی امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه از کارگزاران می شوند؛چنان چه مرحوم اربلی در کشف النعمه فرموده است:از این روایت (روایت ده هزار نفر)استفاده می شود که تعداد یاران حضرت در عدد سی صد و سیزده محدود نمی شود؛بلکه این تعداد،نفراتی هستند که در آغاز قیام،همراه حضرت هستند.

ب)تعداد چهار هزار،ده هزار نفر و...-که در برخی روایات گفته شده است-آمار کل نیروهای ارتش مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه نیست؛بلکه-هم چنان که از روایات نیز استفاده می شود- هریک از این ارقام،نمایانگر تعداد نیروهایی هستند که در برهه ای از زمان ظهور حضرت علیه السّلام و یا در پیکار خاصی در گوشه ای از جهان شرکت دارند.شاید هم مطلب دیگری باشد که ما آن را نمی دانیم که با ظهور حضرت،روشن خواهد شد.

1.نیروهای مخصوص

یونس پسر ظبیان می گوید:خدمت امام صادق علیه السّلام بودم که ایشان نامی از یاران حضرت قائم به میان آورد و فرمود:«آنان سی صد و سیزده تن هستند و هریک خود را در میان

ص: 134


1- .نظر أبو عبد اللّه علیه السّلام إلی داود الرقی،و قد ولیّ،فقال:«من سرّه أن ینظر إلی رجل من أصحاب القائم،فلینظر إلی هذا». الایقاظ،ص 264.

سی صد نفر می بیند». (1)

از این که حضرت می فرماید:«هریک خود را در میان سی صد نفر می بیند»،دو احتمال تصور می شود:1.این که توان جسمی هریک از آنان برابر سی صد نفر باشد؛چنان که توان هریک از مؤمنان در آن روزگار برابر نیروی چهل مرد است.2.هرکدام از آنان، سی صد نفر نیرو دارند و خود را در میان سی صد نیرو تحت فرمان می بینند.بنابراین احتمال،آنان حدود سی صد گردان نیروی نظامی را فرماندهی می کنند و محتمل است که همان ظاهر لفظ مراد باشد؛یعنی هریک خود را جزء آن عدّه می داند؛چنان که بعضی گفته اند.

امام زین العابدین علیه السّلام می فرماید:«آنان که از بستر خود برای یاری امام قائم علیه السّلام ناپدید می شوند،سی صد و سیزده نفر به تعداد اهل بدر هستند که صبح آن شب(صبح روز بعد)در مکه گرد می آیند». (2)

امام جواد علیه السّلام می فرماید:«پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و اله فرمود:امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه از سرزمین تهامه(مکه) ظهور می کند.او گنج هایی دارد که از جنس طلا و نقره نیست؛بلکه آنها اسب هایی نیرومند و مردانی نامور به تعداد اصحاب بدر هستند.آنان سی صد و سیزده نفرند که از سراسر جهان به دور او گرد می آیند.کتاب مهرکرده ای با حضرت است که تعداد یارانش با نام،شهر،نوع نژاد،مشخصات و کنیۀ آنان در آن نوشته شده است.آنان همه در فرمانبرداری از مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه می کوشند». (3)

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«مردم مانند پرندگان در اطرافش گرد می آیند تا این که0.

ص: 135


1- .دلائل الامامه،ص 320؛المحجّه،ص 46.
2- .عن یونس بن ظبیان،قال:کنت عند أبی عبد اللّه علیه السّلام:فذکر أصحاب القائم:قال:«ثلاثمائه و ثلاثه عشر،و کلّ واحد یری نفسه فی ثلاثمائه».دلائل الامامه،ص 320 عن علی بن الحسین علیه السّلام قال:«المفقودون عن فرشهم ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلا،عدّه أهل بدر،فیصبحون بمکّه».کمال الدین،ج 2،ص 654؛عیاشی،تفسیر،ج 2،ص 56؛نور الثقلین، ج 1،ص 139 و ج 4،ص 94؛بحار الأنوار،ج 52،ص 323.
3- .عن أبی جعفر الثانی علیه السّلام:«قال النبی علیه السّلام لأبیّ بن کعب فی وصف القائم...یخرج من تهامه...و له کنوز لا ذهب و لا فضّه إلاّ خیول مطهّمه،و رجال مسوّمه،یجمع اللّه له من أقاصی البلاد علی عدّه أهل بدر-ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلا-معه صحیفه مختومه فیها عدد أصحابه بأسمائهم،و بلدانهم و طبائعهم،و حلاهم و کناهم،کدّادون مجدّون فی طاعته».عیون اخبار الرضا،ج 1،ص 59؛بحار الأنوار،ج 52،ص 310.

سی صد و چهارده مرد-که در بین آنان زنانی نیز هستند گرد می آیند و آن حضرت بر هر ستمگر و فرزند ستمگری پیروز می گردد و عدالت چنان می شود که مردم آرزو می کنند:

ای کاش مردگانشان در بین زندگان بودند و از عدالت بهره مند می شدند». (1)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه با سی صد و سیزده نفر به تعداد اصحاب بدر،بدون آگاهی و وعدۀ قبلی ظهور می کند؛درحالی که آنان چون ابری پاییزی پراکنده اند؛آنان شیران روز و نیایشگران شب هستند». (2)

ابان بن تغلب می گوید:امام صادق علیه السّلام فرمود:«به زودی سی صد و سیزده نفر به مسجد شما(مکه)می آیند.مردم مکه می دانند که این افراد نسبتی با پدران و اجدادشان ندارند (و جزو مردم مکه نیستند).هرکدام از آنان شمشیری دارد که بر روی آن کلمه ای ثبت است که از آن کلمه هزار کلمه(مشکل)گشوده و حل می شود». (3)

در برخی از روایات،نام برخی از آنان گفته شده است که به ذکر دو روایت بسنده می کنیم:

امام صادق علیه السّلام به مفضل بن عمر-یکی از اصحاب آن حضرت-فرمود:«تو و چهل و چهار مرد دیگر،جزو یاران و همراهان حضرت قائم هستید». (4)

شاید مراد از چهل و چهار نفر،کسانی باشند که از اصحاب امام صادق علیه السّلام هستند.

نیز آن حضرت می فرماید:«هنگامی که قائم آل محمد صلّی اللّه علیه و اله ظهور کند،بیست و هفت تن از پشت کعبه بیرون می آیند و بیست و پنج تن از قوم موسی-که همگی قاضیان به حق و عادل هستند-زنده می شوند و نیز هفت تن از اصحاب کهف،یوشع وصی موسی،مؤمن3.

ص: 136


1- .عن النبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم«فیجتمع إلیه کالطیر الوارده حتی یجتمع إلیه ثلثمائه و أربعه عشر رجلا فیهم نسوه.فیظهر علی کلّ جبار و ابن جبّار،و یظهر من العدل ما یتمنّی له الأحیاء أمواتهم».مجمع الزوائد،ج 7،ص 315.
2- .من أبی جعفر علیه السّلام:«فیظهر فی ثلثمائه و ثلاثه عشر رجلا عدّه أهل بدر علی غیر میعاد قزعا کقزع الخریف،رهبان باللیل،و أسد بالنهار».ابن طاووس،ملاحم،ص 64؛الفتاوی الحدیثیه،ج 31.
3- .عن أبان بن تغلب،قال أبو عبد اللّه علیه السّلام«سیأتی فی مسجدکم.ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلا-یعنی مسجد مکّه-یعلم أهل مکّه أنّه لم یلدهم آباؤهم و لا أجدادهم،علیهم السیوف،مکتوب علی کلّ سیف[علیها]کلمه تفتح ألف کلمه» کمال الدین،ج 2،ص 671؛بصائر الدرجات،ص 311؛بحار الأنوار،ج 52،ص 286.
4- .عن الصادق علیه السّلام:«یا مفضل،أنت و أربعه و أربعون رجلا مع القائم»دلائل الامامه،ص 248؛اثبات الهداه،ج 3، ص 573.

آل فرعون،سلمان فارسی،ابادجانه انصاری و مالک اشتر به دنیا بازمی گردند». (1)در بعضی از روایات،مقداد بن اسود نیز ذکر شده است.

طبق روایات فرشتگان جابه جاکننده،مردگان نیک را به اماکن مقدسی مانند خانه خدا منتقل می کنند. (2)بنابراین،شاید این مردگان از آن دسته ای باشند که اجسادشان به کنار کعبه انتقال داده شده است و رجعت و دوباره زنده شدن آنان نیز از همان جا خواهد بود.طبق نقل دیگری،این مکان پشت شهر کوفه،یعنی شهر نجف است که باز معنای روایت صحیح می شود؛زیرا اجسادشان به آن جا،یعنی نجف اشرف انتقال داده شده است.

شایستۀ ذکر است که این افراد،سابقۀ مبارزه در ابعاد سیاسی و نظامی را با طاغوت های روزگار خویش داشته اند؛به خصوص سلمان فارسی،ابو دجانه،مالک اشتر و مقداد که در جنگ های صدر اسلام شرکت کرده،رشادت های بسیاری از خود نشان داده اند و گروهی از آنان سابقۀ فرماندهی نیز داشته اند.

2.ارتش مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه

ابو بصیر می گوید:مردی از اهالی کوفه،از امام صادق علیه السّلام پرسید:چند نفر با حضرت قائم علیه السّلام قیام می کنند؟مردم می گویند:همراهان حضرت به تعداد سربازان بدر یعنی سی صد و سیزده نفرند.امام علیه السّلام فرمود:«حضرت مهدی ظهور نمی کند،مگر با ارتشی قوی و نیرومند و ارتش قدرتمند کم تر از ده هزار نیروی رزمنده نخواهد داشت». (3)

نیز آن حضرت می فرماید:«هنگامی که خداوند به حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه اجازه قیام دهد، سی صد و سیزده تن با او بیعت می کنند.آن حضرت در مکه توقف می کند تا این که عدد

ص: 137


1- .روضه الواعظین،ص 266؛اثبات الهداه،ج 3،ص 55.
2- .درر الاخبار،ج 1،ص 258.
3- .عن أبی بصیر:سأل رجل من أهل الکوفه أبا عبد اللّه علیه السّلام:کم یخرج مع القائم فإنّهم یقولون:إنّه یخرج معه عدّه أهل بدر-ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلا-؟قال:«و ما یخرج إلاّ فی أولی قوّه،و ما یکون أولو القوّه أقلّ من عشره آلاف».کمال الدین،ج 2،ص 654؛عیاشی،تفسیر،ج 1،ص 134؛نور الثقلین،ج 4،ص 98؛ج 1،ص 340؛ العدد القویه،ص 65؛اثبات الهداه،ج 3،ص 548.

اصحابش به ده هزار نفر برسد.آن گاه به سوی مدینه حرکت می نماید». (1)

امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:«مهدی حدّ اقل با لشکر دوازده هزار نفری و حدّ اکثر پانزده هزار نفری ظهور می کند.رعب و ترس از نیروی نظامی او،پیشاپیش سپاهیانش در حرکت است.هیچ دشمنی با ایشان روبه رو نمی شود،جز این که شکست می خورد.

آن حضرت و سپاهیانش در راه خدا به سرزنش کسی نمی اندیشند.شعار لشکریانش این است:بمیران،بمیران». (2)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور نمی کند،مگر آن که حلقه و تعداد آنان کامل گردد».راوی پرسید:تعداد آنان چند نفر است؟حضرت فرمود:«ده هزار نفر». (3)

شیخ حرّ عاملی می گوید:در روایت است که تعداد کامل سپاه امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه صد هزار نفر است. (4)

3.گارد حفاظت

کعب می گوید:مردی از بنی هاشم،در بیت المقدس منزل می کند.تعداد نیروهای محافظ وی دوازده هزار نفرند و در روایت دیگری می گوید:تعداد محافظان وی سی و شش هزار نفرند و بر سر هریک از بزرگ راه های منتهی به بیت المقدس، دوازده هزار نفر مستقر می شوند. (5)

البته کلمۀ حرس که در روایت است،به معنای اعوان و کمک نیز آمده است و این معنا با عنوان حدیث مناسب نیست؛چون ممکن است مقصود یاران و اعوان حضرت باشد.

ص: 138


1- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«اذا أذن اللّه تعالی للقائم...و قد و افاه ثلاث مائه و بضعه عشر رجلا،فیبایعونه،و یقیم بمکّه حتّی یتمّ أصحابه عشره آلاف نفس-ثم یسیر منها إلی المدینه»المستجاد،ص 511.
2- .ابن رزین الخافقی إنه سمع علیّا علیه السّلام یقول:«یخرج المهدی فی اثنی عشر ألفأ إن قلّوا،و خمسه عشر ألفأ إن کثروا، و یسیر الرعب بین یدیه،لا یلقاه عدوّ إلاّ هزمهم،شعارهم:«أمت أمت»لا یبالون فی اللّه لومه لائم».ابن طاووس، ملاحم،ص 65.
3- .عن الصادق علیه السّلام:«لا یخرج القائم حتی یکون تکمله الحلقه»قلت:و کم الحلقه؟قال:«عشره آلاف».نعمانی،غیبه، ص 307؛اثبات الهداه،ج 3،ص 545.
4- .اثبات الهداه،ج 3،ص 578؛بحار الأنوار،ج 52،ص 307،367؛بشاره الاسلام،ص 190.
5- .کعب الأحبار:ینزل رجل من بنی هاشم ببیت المقدس حرسه أثنا عشر ألفا.و فی نقل آخر عنه:حرسه ستّه و ثلاثون ألفا،علی کلّ طریق لبیت المقدس اثنا عشر ألفا».ابن حمّاد،فتن،ص 106؛عقد الدرر،ص 143.

د)اجتماع سپاهیان

چنان که پیش تر گفته شد،لشکریان حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه از گوشه و کنار جهان گرداگرد او جمع می شوند.دربارۀ شیوۀ آگاهی سپاهیان از قیام و گرد هم آمدن آنان در مکه،روایات به شیوه های گوناگونی اشاره دارد.بعضی شب در بستر خود به خواب رفته اند و صبحگاهان خود را در محضر امام علیه السّلام می بینند.برخی با طیّ الارض-پیمودن مسافت طولانی در مدّتی بسیار کوتاه-به حضرت می پیوندند و گروهی پس از آگاهی از قیام به وسیلۀ ابرها نزد حضرت می آیند.

به روایتی دراین باره توجّه فرمایید:

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که به حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه اذن خروج و قیام داده شود،خداوند را به نام عبری آن می خواند.در آن هنگام یارانش-که سی صد و سیزده نفرند و همانند ابرهای پاییزی پراکنده اند-مهیّا می شوند و آنان همان صاحبان پرچم ها (و فرماندهان)هستند.برخی از آنان شب هنگام درحالی که در بستر آرمیده اند،ناپدید می شوند و به هنگام صبح خود را در مکه می بینند و برخی به هنگام روز سوار بر ابرها دیده می شوند.آنان با نام خود و پدر و فامیل و شهرت شناخته می شوند». (1)

مفضل بن عمر می گوید:عرض کردم:فدایت شوم؛کدام دسته از نظر ایمان در مرتبۀ برتری قرار دارند؟حضرت فرمود:«آنان که بر فراز ابرها در حرکت خواهند بود،همان ناپدیدشدگانند که در شأن آنان این آیۀ مبارک فرود آمده است: أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعاً؛ (2)هرکجا باشید،خداوند همگی شما را خواهد آورد).

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«پس از شما اقوامی خواهند آمد که زمین زیر پای شان جمع

ص: 139


1- .قال أبو عبد اللّه علیه السّلام:«إذا أوذن الإمام،دعا اللّه باسمه العبرانی،فأتیحت له أصحابه الثلاثمائه و ثلاثه عشر،قزع کقزع الخریف،و هم أصحاب الألویه،منهم من یفقد عن فراشه لیلا فیصبح بمکّه،و منهم من یری یسیر فی السحاب نهارا یعرف باسمه و اسم أبیه و حلیته و نسبه».قلت:-جعلت قداک-إنّهم أعظم إیمانا به قال:«الذی یسیر فی السحاب نهارا،و هم المفقودون،و فیهم نزلت هذه الآیه أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعاً ».کمال الدین،ج 2،ص 672؛عیاشی، تفسیر،ج 1،ص 67؛نعمانی،غیبه،ص 315؛بحار الأنوار،ج 52،ص 368؛کافی،ج 8،ص 313؛المحجّه،ص 19.
2- .بقره(2)آیۀ 148.

می شود و دنیا به روی آنان گشوده می گردد و مردان و زنان فارس،آنان را خدمت می کنند.

زمین کم تر از یک چشم به هم زدن،زیر پای شان طی می گردد؛به گونه ای که هریک از آنان می تواند،شرق تا غرب زمین را در یک لحظه سپری کند.آنان از این دنیا نیستند و دنیا نیز در آنان بهره و سهمی ندارد». (1)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«شیعیان و یاران مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه از سراسر زمین به سوی او حرکت می کنند؛زمین زیر پایشان جمع می شود و با طیّ الارض به امام علیه السّلام می رسند و با او بیعت می کنند». (2)

عبد اللّه پسر عجلان می گوید:خدمت امام صادق علیه السّلام سخن از قیام حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به میان آمد.به حضرت عرض کردم:چگونه از ظهور حضرت آگاهی می یابیم؟فرمود:

«صبح می کنید،درحالی که زیر بالش خود،نامه ای را می بینید که در آن نوشته شده است:

پیروی از مهدی کار معروف و خوبی است». (3)

امام رضا علیه السّلام می فرماید:«سوگند به خدا که اگر قائم ما قیام کند،خداوند،شیعیان را از همۀ شهرها،نزد او گرد می آورد». (4)

نیز امام صادق علیه السّلام می فرماید:«درحالی که جوانان شیعه،بر پشت بام ها خوابیده اند، ناگهان آنها را گروه گروه در یک شب و بدون وعدۀ قبلی نزد حضرت می آورند.آن گاه همگی صبحگاه نزد حضرت گرد می آیند». (5)8.

ص: 140


1- .عن النبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«سیکون بعدکم أقوام تطوی لهم الأرض و تفتح لهم الدنیا،و تخدمهم بنات فارس و أبناؤهم،تطوی لهم الأرض فی أسرع الطرق،حتی لو شاء أحدهم أن یأتی مشرقها أو مغربها فی ساعه فعل،لیسوا من الدنیا و لیست الدنیا منهم فی شیء».فردوس الاخبار،ج 2،ص 449.
2- .عن الباقر علیه السّلام:«و تسیر إلیه-أی المهدی-شیعته من أطراف الأرض تطوی لهم طیّا،حتی یبایعوه».روضه الواعظین، ج 2،ص 263؛عقد الدرر،ص 65؛متقی هندی،برهان،ص 145.
3- .عبد اللّه بن عجلان،قال:ذکرنا خروج القائم عند أبی عبد اللّه علیه السّلام:فقلت له:کیف لنا بعلم ذلک؟فقال:«یصبح أحدکم و تحت رأسه صحیفه علیها مکتوب:طاعه معروفه».بحار الأنوار،ج 52،ص 324؛اثبات الهداه،ج 3،ص 582؛ترجمۀ جلد 13،بحار الأنوار ص 916.
4- .الرضا علیه السّلام:«...و اللّه أن لو قام قائمنا لجمع اللّه إلیه جمیع شیعتنا من جمیع البلدان».مجمع البیان،ج 1،ص 231؛ اثبات الهداه،ج 3،ص 524؛نور الثقلین،ج 1،ص 140،بحار الأنوار،ج 52،ص 291.
5- .قال أبو عبد اللّه علیه السّلام:«بینا شباب الشیعه علی ظهور سطوحهم نیام؛إذ توافوا إلی صاحبهم فی لیله واحده علی غیر میعاد فیصبحون بمکّه».نعمانی،غیبه،ص 316؛بحار الأنوار،ج 52،ص 198؛بشاره الاسلام،ص 198.

ه)شرایط پذیرش و آزمایش سپاهیان

امیر مؤمنان علیه السّلام دراین باره می فرماید:«یاران مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه-که سی صد و سیزده نفرند- به سوی او می روند و او را که پنهان شده است،می یابند و می پرسند:آیا تو مهدی موعود هستی؟می فرماید:«آری،یاران من!»آن گاه دوباره خودش را از آنان پنهان می کند و به مدینه می رود.یاران حضرت چون آگاهی می یابند،به سوی شهر مدینه به راه می افتند و آن گاه که به شهر مدینه می رسند،امام پنهانی به شهر مکه بازمی گردد و یارانش برای پیوستن به حضرت به مکه می روند.بار دیگر امام علیه السّلام به شهر مدینه می رود و چون یاران مدینه می رسند،حضرت به سوی مکه حرکت می کند و این رفتار سه بار تکرار می شود».

امام علیه السّلام یاران را این گونه می آزماید تا از میزان پیروی ایشان آگاه گردد.پس از آن،در میان صفا و مروه-در کعبه-ظاهر می شود و خطاب به یارانش چنین می گوید:«من به کاری دست نمی زنم،مگر آن که شما با من بر شرایطی بیعت کنید و بر آن پای بند باشید و چیزی از آن را تغییر ندهید؛من نیز هشت چیز را متعهد می شوم».یارانش در پاسخ امام علیه السّلام همگی می گویند:ما به طور کامل تسلیم هستیم و از تو پیروی می کنیم و هر شرطی را که قرار دهید،می پذیریم.بفرمایید آن شرایط چیست؟

حضرت به سوی کوه صفا در مکه به راه می افتد و یاران نیز در پی او می روند.در آن جا خطاب به آنان می فرماید:«با شما بر این شرایط پیمان می بندم:1.از میدان رزم نگریزید.

2.دزدی نکنید.3.عمل نامشروع انجام ندهید.4.کارهای حرام انجام ندهید.5.کار منکر و زشت انجام ندهید.6.کسی را جز به حق نزنید.7.زر و سیم نیندوزید.8.جو و گندم احتکار نکنید.9.مسجدی را ویران نسازید.10.به ناحق شهادت ندهید.11.مؤمنی را خوار و کوچک نکنید.12.ربا نخورید.13.در سختی ها و مشکلات پایداری کنید.

14.فرد خداپرست و یکتاپرستی را لعنت نکنید.15.شراب ننوشید.16.لباس زربافت نپوشید.17.لباس ابریشم و حریر بر تن نکنید.18.شخص فراری را تعقیب نکنید.

19.خون حرامی را نریزید.20.به منافق و کافر انفاق نکنید.21.لباس خز نپوشید.

ص: 141

22.خاک را بالش خود قرار دهید(شاید به این معنا باشد که فروتن و متواضع باشید).

23.از کارهای ناشایست بپرهیزید.24.به معروف امر کنید و از منکر بازدارید.

اگر به این شرایط،پای بند شوید و رفتار کنید،بر من واجب است که جز شما را به عنوان یاور برنگزینم و نپوشم مگر آن چه شما می پوشید و نخورم جز،آن چه شما می خورید و بر مرکبی که شما سوار می شوید،سوار شوم و هرجا که شما باشید،با شما باشم و هرجا که رهسپار شوید،با شما بیایم و به نیروی کم خرسند و خشنود باشم و زمین را از عدل و داد آکنده سازم؛آن سان که از ستم و جور پر شده است و خدا را به گونه ای که شایسته است،پرستش نمایم.من به آن چه گفتم،وفادار خواهم بود و شما نیز به عهد خود وفا کنید».

اصحاب می گویند:راضی شدیم و به آن چه فرمودی با تو بیعت می کنیم.آن گاه امام علیه السّلام با تک تک یاران(به نشانۀ بیعت)مصافحه می کند. (1)

البته باید توجّه داشت که حضرت،این شرایط و آزمایش را با نیروهای ویژه انجام می دهد؛زیرا آنان در حکومت امام علیه السّلام از کارگزاران خواهند بود و آنانند که با کردار خوب خود،در گسترش عدالت در جهان نقش مؤثری دارند.6.

ص: 142


1- .قال أمیر المؤمنین علیه السّلام فی خطبه البیان-بعد ما بیّن أصحابه الثلاثمائه و ثلاث عشر-: «یقال:إنّهم یمضون إلی المهدی علیه السّلام و هو مختف تحت المناره،فیقولون له:أنت المهدی،فیقول:نعم،یا أنصاری،ثم یخفی نفسه عنهم لینظر کیف هم فی طاعته،فیمضی إلی المدینه فیخبرونهم أنّه لا حق بقبر جدّه رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم فیلحقونه بالمدینه؛فإذا أحس بهم رجع إلی مکه فلا یزالون علی ذلک ثلاثا ثم یتراءی لهم بعد ذلک بین الصفا و المروه،فیقول لهم:إنّی لست قاطعا أمرا حتی تبایعونی علی ثلاثین خصله:ألزمکم أن لا تغیّروا منها شیئا و لکم علیّ ثمان خصال،فقالوا:سمعنا و أطعنا،فاذکر ما أنت ذاکره یابن رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم؛فیخرج إلی الصفا فیخرجون معه،فیقول: أبایعکم أن لا تولّوا دابرا،و لا تسرقوا،و لا تزنوا،و لا تفعلوا محرّما،و لا تأتوا فاحشه،و لا تضربوا أحدا إلاّ بحقّ، و لا تکنزوا ذهبا،و لا فضّه،و لا برّا و لا شعیرا،و لا تخربوا مسجدا،و لا تشهدوا زورا.و لا تقبحوا علی مومن و لا تأکلوا ربا،و أن تصبروا علی الضرّاء،و لا تلعنوا موحّدا.و لا تشربوا مسکرا،و لا تلبسوا الذهب و لا الحریر و لا الدیباج،و لا تتبعوا هزیما،و لا تسفکوا دما حراما.و لا تغدروا بمسلم،و لا تنفقوا علی کافر و لا منافق،و لا تلبسوا الخزّ من الثیاب،و تتوسّدون التراب،و تکرهون الفاحشه،و تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر،فإذا فعلتم ذلک فلکم علیّ أن لا أتّخذ سواکم و لا ألبس إلاّ ما تلبسون،و لا آکل إلاّ مثل ما تأکلون،و لا أرکب إلاّ مثل ما ترکبون، و لا أکون إلاّ مثل ما تأکلون،و لا أکون إلاّ حیث تکونون،و أمشی حیثما تمشون،و أرضی بالقلیل،و أملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا،و نعبد اللّه حقّ عبادته،و أوف لکم و أوفوا لی.فقالوا:رضینا و بایعناک علی ذلک، فیصافحهم رجلا رجلا».الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 157؛عقد الدرر،ص 96.

ضمنا،سند این روایت مورد تأمّل است؛چون از خطبه البیان است که برخی آن را ضعیف دانسته اند؛هرچند بعضی دیگر از بزرگان در مقام دفاع از آن برآمده،آن را تقویت کرده اند. (1)

و)ویژگی های سپاهیان

اشاره

در روایات برای اصحاب و یاران مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه ویژگی های بسیاری گفته شده که به پاره ای از آنها بسنده می کنیم:

1.عبادت و پارسایی

امام صادق علیه السّلام در توصیف یاران حضرت می فرماید:«آنان مردانی شب زنده دار هستند که شب را در حال قیام-به پرستش می پردازند-و به هنگام نماز،زمزمه ای مانند زنبور

ص: 143


1- .مرحوم والدم در پاورقی جلد اوّل الشیعه و الرجعه،دربارۀ خطبه البیان چنین فرموده اند:ما این خطبه را از کتاب دوحه الأنوار شیخ محمد یزدی نقل کرده ایم؛ولی منحصر به این کتاب نیست،بلکه در کتاب های دیگری نیز درج شده است.چنان چه آقابزرگ طهرانی در جلد 7 الذریعه نام چند کتاب را ذکر می کند: 1.قاضی سعید قمی در شرح حدیث غمامه م.1103 ه.ق؛ 2.محقق قمی در جامع الشتات،ص 772؛ 3.نسخه ای در کتابخانۀ امام رضا علیه السّلام به تاریخ 729 ه.ق؛ 4.نسخه ای به خط علی بن جمال الدین به تاریخ 923 ه.ق؛ 5.خلاصه الترجمان؛ 6.معالم التنزیل. این خطبه عباراتی دارد که با توحید نمی سازد،ولی در همۀ نسخه ها این عبارات نیست و بدون شک از ساخته های غلات می باشد. امّا عباراتی هم چون:«انا مورق الاشجار و مثمر الثمار»مانند آن در روایت دیگر فراوان است؛هم چون«بنا أثمرت الاشجار و أینعت الثمار،و جرت الأنهار و بنا تنزل الغیث و تنبت عشب الأرض»و در زیارت مطلقه چنین آمده است: «و بکم تنبت الأرض أشجارها و بکم تخرج الأشجار و أثمارها...».و در زیارت رجبیه:«أنا سائلکم و آملکم فیما إلیکم التفویض و علیکم التعویض،فبکم یجبر المهیض و یشفی المریض و...». بنابراین،هر عبارتی که مخالف ظاهر قرآن بود و قابل تأویل و توجیه صحیحی نبود،معصومین از آن بری و منزّه هستند؛ امّا جعلی بودن عبارات این خطبه،سبب نادرستی همۀ خطبه شریف نمی شود.این بود سخن مرحوم والد.ولی اشکالی که در آن به نظر می رسد این است که خطبه را ابن مسعود از حضرت امیر مؤمنان نقل می کند و حال آن که او سال 32 قمری و پیش از خلافت حضرت فوت شده است؛ولی ممکن است مراد شخص دیگری به این نام باشد!

عسل دارند و صبح هنگام درحالی که بر اسب های خود سوارند،برای انجام مأموریت می روند.آنان پارسایان شب و شیران روزند و از ترس خدا،حالت خاصی پیدا کرده اند.

خداوند به وسیلۀ آنان،به امام حق یاری می رساند». (1)

و نیز آن حضرت می فرماید:«گویا قائم آل محمد عجّل اللّه تعالی فرجه و یارانش را در پشت شهر کوفه می بینم.گویی پرندگان بر بالای سر آنان بال گسترده اند.زاد و توشه شان پایان یافته و لباس های شان مندرس و ژنده است و سجده بر پیشانی آنان اثر گذارده است.آری،آنان شیران روز و نیایشگران شبند.دل های شان مانند پاره های آهن،محکم و استوار است.

هرکدام از آنان نیروی چهل مرد را داراست.کسی جز کافر و منافق آنان را نمی کشد.

خداوند در قرآن از آنان این گونه یاد کرده است: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ؛ (2)در این مطلب،هوشمندان را آیت و عبرت بسیار است». (3)

2.عشق به امام و فرمانبرداری از او

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«صاحب امر را در برخی از این درّه ها(ذی طوی)غیبتی خواهد بود.دو شب پیش از ظهورش،نزدیک ترین پیشخدمتش،به دیدار برخی از یاران حضرت می رود و از ایشان می پرسد:شما در این جا چند نفرید؟می گویند:چهل تن.

می گوید:چگونه خواهید بود،اگر پیشوای خود را ببینید؟پاسخ می دهند:به خدا سوگند، اگر در کوه ها زندگی کند،همراه او خواهیم بود و همان گونه زندگی خواهیم کرد». (4)

ص: 144


1- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«...رجال لا ینامون اللیل،لهم دویّ فی صلاتهم کدویّ النحل،یبیتون قیاما علی أطرافهم، و یصبحون علی خیولهم،رهبان باللیل لیوث بالنهار...و هم من خشیه اللّه مشفقون بهم ینصر اللّه إمام الحقّ». بحار الأنوار،ج 52،ص 308.
2- .حجر(15)آیۀ 75.
3- .و عنه علیه السّلام:«کأنّی أنظر إلی القائم و أصحابه فی نجف الکوفه کأنّ علی رؤوسهم الطیر،قد فنیت أزوادهم و خلقت ثیابهم،قد أثّر السجود بجباههم،لیوث بالنهار رهبان باللیل،کأنّ قلوبهم زبر الحدید،یعطی الرجل منهم قوّه أربعین رجلا،لا یقتل أحدا منهم إلاّ کافر أو منافق،و قد وصفهم اللّه تعالی بالتوسّم فی کتابه إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ. بحار الأنوار،ج 52،ص 386.
4- .قال أبو جعفر علیه السّلام:«یکون لصاحب هذا الأمر غیبه فی بعض الشعاب-ثم أومأ بیده إلی ناحیه ذی طوی-حتی إذا کان قبل خروجه بلیلتین،انتهی المولی الذی یکون بین یدیه حتی یلقی بعض أصحابه،فیقول:کم أنتم ههنا؟فیقولون:نحو من أربعین رجلا،فیقول:کیف أنتم لو قد رأیتم صاحبکم؟فیقولون:و اللّه لو یأوی بنا الجبال.لآویناها معه،ثم یأتیهم من القابله فیقول لهم...».عیاشی،تفسیر،ج 2،ص 56؛بحار الأنوار،ج 52،ص 341.

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«یاران حضرت عجّل اللّه تعالی فرجه دست های خود را بر زین مرکب امام علیه السّلام می کشند و با این کار،درخواست برکت می کنند.دور حضرت حلقه می زنند و در جنگ ها جسم و جان خود را سپر بلای او می کنند و هرچه از آنان بخواهد،اجابت کرده، انجام می دهند». (1)

نیز آن حضرت در توصیف یاران مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه می فرماید:«او مردانی دارد که گویا دل های شان از پاره آهن است...آنان در برابر حضرت از یک کنیز نسبت به مولا و مالک خود،فرمانبردارتر و در برابر اوامرش تسلیم هستند». (2)

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«خداوند برای حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه از گوشه و کنار جهان به تعداد اهل بدر،جنگجو گرد می آورد.آنان در فرمانبرداری از حضرتش بسیار کوشا و مصمم هستند». (3)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«گویا می بینم که حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه و یارانش در نجف (کوفه)مستقر شده اند(و چنان ثابت و استوارند)که گویی پرنده بر سر آنان نشسته است». (4)

جنگاوران چنان منظّم،بی حرکت و تسلیم محض در برابر حضرت می ایستند که گویی پرنده بر سرشان نشسته است که اگر کوچک ترین حرکتی از خود نشان دهند،پرنده پرواز می کند.

3.سپاهیان قدرتمند و جوان

امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:«یاران مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه همه جوانند و پیر و کهنسال در میان آنان

ص: 145


1- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«یتمسّحون بسرج الإمام علیه السّلام یطلبون بذلک البرکه و یحفّون به،یقونه بأنفسهم فی الحروب،و یکفونه ما یرید منهم».بحار الأنوار،ج 52،ص 308.
2- .و عنه علیه السّلام:«له...رجال کأنّ قلوبهم زبر الحدید،هم أطوع له من الامه لسیّدها».همان.
3- .النبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«یجمع اللّه له من أقاصی البلاد علی عدّه أهل بدر،کدّادون،مجدّون فی طاعته».همان،ص 310.
4- .عن الصادق علیه السّلام:«کأنّی أنظر إلی القائم و أصحابه فی نجف الکوفه،کأنّ علی رؤوسهم الطیر».اثبات الهداه،ج 3، ص 585.

وجود ندارد،جز تعداد اندکی که مانند سرمه برای چشم و نمک برای غذا لازم هستند.

البته کم ترین چیز مورد نیاز در غذا نمک است». (1)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«منظور لوط پیامبر،از این سخن خود که به دشمنان گفت:

"ای کاش نیروی قدرتمندی علیه شما داشتم یا به استوانه ای محکم پناه می بردم"، نیرویی همانند نیروی مقتدر مهدی موعود عجّل اللّه تعالی فرجه و یاران او بود که یک تن از آنان،توان چهل مرد را دارد.آنان دل هایی استوارتر از پاره های آهن دارند و چون از برابر کوه ها بگذرند،صخره ها به لرزه درآیند.شمشیرها را غلاف نمی کنند تا آن هنگام که خداوند بخواهد و خشنود شود». (2)

امام سجاد علیه السّلام دراین باره می فرماید:«آن گاه که قائم ما قیام کند،خداوند سستی و ضعف را از شیعیان ما دور می کند و دل های شان را چون پاره های آهن محکم و استوار می نماید و به هرکدام از آنان قدرت چهل مرد را می بخشد و آنان فرمانروایان و بزرگان زمین می شوند». (3)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«در حکومت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه شیعیان ما،فرمانروایان و بزرگان زمین خواهند بود و هرکدام از آنان،قدرت چهل مرد را داراست». (4)

امام باقر علیه السّلام فرمود:«در دل شیعیان ما(امروز)از دشمنان ترس انداخته شده است؛ولی روزگاری که حکومت ما فرارسد و امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور کند،هریک از شیعیان ما،از2.

ص: 146


1- .عن أمیر المؤمنین علیه السّلام:«أصحاب المهدی شباب لا کهول فیهم إلاّ مثل کحل العین،و الملح فی الزاد،و أقلّ الزاد الملح».طوسی،غیبه،ص 284؛نعمانی،غیبه،ص 315؛ابن طاووس،ملاحم،ص 145؛کنز العمّال،ج 14،ص 592؛ بحار الأنوار،ج 52،ص 334؛اثبات الهداه،ج 3،ص 517.
2- .الصادق علیه السّلام:«ما کان قول لوط علیه السّلام لقومه: لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّهً أَوْ آوِی إِلی رُکْنٍ شَدِیدٍ إلاّ تمنّیا لقوّه القائم،و شدّه أصحابه،و هم«الرکن الشدید»؛فإنّ الرجل منهم یعطی قوه أربعین رجلا،و إنّ قلب رجل منهم أشدّ من زبر الحدید، و لو مرّوا بجبال الحدید لتدکدکت،لا یکفونّ سیوفهم حتی یرضی اللّه عزّ و جلّ».کمال الدین،ج 2،ص 673؛ بحار الأنوار،ج 52،ص 317 و 327.
3- .علی بن الحسین علیه السّلام:«إذا قام قائمنا،أذهب اللّه عزّ و جلّ من شیعتنا العاهه،و جعل قلوبهم کزبر الحدید.و جعل قوّه الرجل منهم قوّه أربعین رجلا،و یکونون حکّام الأرض و سنامها».کمال الدین،ج 2،ص 673؛بحار الأنوار،ج 52، ص 317،327،372؛ینابیع المودّه،ص 424؛احقاق الحق،ج 13،ص 346.
4- .الصادق علیه السّلام:«یکون شیعتنا فی دوله القائم علیه السّلام سنام الأرض و حکّامها،یعطی کلّ رجل منهم قوّه أربعین رجلا»مفید، اختصاص،ص 24؛بحار الأنوار،ج 52،ص 372.

شیر بی باک تر و از نیزه برنده تر خواهند شد.آنان دشمنان ما را با پا لگدمال می کنند و با دست می کشند». (1)

عبد الملک بن اعین می گوید:هنگامی که از خدمت امام باقر علیه السّلام برخاستم،به دستم تکیه دادم و گفتم:آرزو داشتم،ظهور حضرت قائم علیه السّلام را در روزگار جوانی،(روزهایی که توان جسمی داشتم)درک کنم.امام علیه السّلام فرمود:«آیا به این خشنود نیستید که دشمنان شما یک دیگر را بکشند،ولی شما در خانه های تان در امان باشید؟اگر امام علیه السّلام ظهور کند،به هر یک از شما توان چهل مرد داده می شود و دل هایتان همانند پاره های آهن می گردد؛ به گونه ای که اگر با آن دل ها به کوه بزنید،کوه ها را می شکافد و از جا می کند و شما رهبران زمین و امانت داران آن خواهید بود». (2)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«به هنگام فرارسیدن امر ما(حکومت حضرت مهدی) خداوند،ترس را از دل شیعیان ما برمی دارد و در دل های دشمنان ما جای می دهد.در آن هنگام هریک از شیعیان ما از نیزه برنده تر و از شیر شجاع تر می شود.یک شیعه،دشمن خود را با نیزه هدف می گیرد و با شمشیر می زند و زیر پای خود لگدمال می کند». (3)

هم چنین آن حضرت می فرماید:«یاران مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه مردانی هستند که دل های آنان مانند آهن سخت و محکم است.هرگز شک و شبهه ای در ذات خدا،بر آن دل ها9.

ص: 147


1- .قال أبو جعفر علیه السّلام:«ألقی الرعب فی قلوب شیعتنا من عدونا فإذا وقع أمرنا،و خرج مهدینا کان أحدهم أجری من اللیث،و أمضی من السنان.یطأ عدونا بقدمیه و یقتله بکفیّه».مفید،اختصاص،ص 24؛بصائر الدرجات،ج 1، ص 124؛ینابیع المودّه،ص 448،489؛اثبات الهداه،ج 3،ص 557؛بحار الأنوار،ج 52،ص 318،372.
2- .عن عبد الملک بن أعین،قال:قمت من عند أبی جعفر علیه السّلام فاعتمدت علی یدی فبکیت،و قلت:کنت أرجو أن أدرک هذا الأمر و بی قوّه،قال:«أما ترضون أنّ أعداءکم یقتل بعضهم بعضا و أنتم آمنون فی بیوتکم.إنّه لو کان ذلک،أعطی الرّجل منکم قوّه أربعین رجلا،و جعل قلوبکم کزبر الحدید لو قذفتم بها الجبال فلقتها،و أنتم قوّام الأرض و خزّآنها». کافی،ج 8،ص 282؛بحار الأنوار،ج 52،ص 335.
3- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«إنّ اللّه نزع الخوف من قلوب أعدائنا،و أسکنه قلوب شیعتنا،فإذا جاء أمرنا نزع الخوف من قلوب شیعتنا و أسکنه فی قلوب أعدائنا،فواحدهم أمضی من سنان.و أجری من لیث،یطعن عدوّه برمحه،و یضربه بسیفه،و یدوسه بقدمه».خرائج،ج 2،ص 840؛بحار الأنوار،ج 52،ص 336؛ر.ک:حلیه الاولیاء،ج 3،ص 184؛ کشف الغمّه،ج،ص 345؛ینابیع المودّه،ص 448؛مانند این روایت از امام باقر علیه السّلام رسیده است:بصائر الدرجات،ص 24؛ بحار الأنوار،ج 2،ص 189.

راه نمی یابد.آنان از سنگ ها سخت ترند.اگر به آنان مأموریت داده شود تا کوه ها را از جای برکنند و جابه جا کنند،این کار را به سرعت انجام می دهند و اگر مأموریت سرکوبی و نابودی شهری به آنان داده شود،آن را ویران می سازند(در سرعت عمل و قاطعیت چنانند که)گویی عقاب هایی بر اسب ها نشسته اند». (1)

4.سپاهیان محبوب

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«گویا یاران مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه را می بینم که سراسر زمین و آسمان را احاطه کرده اند و هیچ چیز در جهان نیست که فرمانبردار و تسلیم محض آنان نباشد.

درندگان زمین و پرندگان شکاری نیز در پی خشنودی آنان هستند.آنان به قدری محبوبیت دارند که جایی از زمین بر جای دیگر فخر و مباهات می کند و می گوید:امروز یکی از یاران مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه بر من گام نهاد و از این جا گذشت». (2)

5.عاشقان شهادت

امام صادق علیه السّلام دربارۀ ویژگی های یاران حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه می فرماید:«آنان از ترس خدا،بیمناکند و آرزوی شهادت دارند.خواسته شان این است که در راه خدا کشته شوند.

شعارشان ای خونخواهان حسین علیه السّلام است.چون حرکت می کنند و رعب و ترس از آنان در دل دشمن به فاصله یک ماه در حرکت است». (3)

ص: 148


1- .و عنه:«و له علیه السّلام:...رجال کأنّ قلوبهم زبر الحدید،لا یشوبها شکّ فی ذات اللّه أشدّ من الحجر،لو حملوا علی الجبال، لأزالوها،لا یقصدون برایاتهم بلده إلاّ خرّبوها،کأنّ علی خیولهم العقبان».بحار الأنوار،ج 52،ص 308.
2- .عن أبی جعفر علیه السّلام:«کأنّی بأصحاب القائم علیه السّلام و قد أحاطوا بما بین الخافقین،فلیس شیء إلاّ و هو مطیع لهم حتّی سباع الأرض و سباع الطیر،یطلب رضاهم فی کلّ شیء حتی تفخر الارض علی الأرض،و تقول:مرّبی الیوم رجل من أصحاب القائم».کمال الدین،ج 2،ص 673؛اثبات الهداه،ج 3،ص 493؛بحار الأنوار،ج 52،ص 327.
3- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام فی حدیث أصحاب القائم علیه السّلام:«و هم من خشیه اللّه مشفقون،یدعون بالشهاده،و یتمنون أن یقتلوا فی سبیل اللّه شعارهم«یا لثارات الحسین»،إذا ساروا یسیر الرعب أمامهم مسیره شهر».مستدرک الوسائل،ج 11، ص 114.

فصل چهارم: جنگ های حضرت

اشاره

از آن جا که هدف از قیام حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه برپایی حکومت الهی در سراسر جهان و نابودی ستم و ستمگر در جهان است،طبعا حضرت برای دستیابی به این هدف،با دشواری ها و موانعی روبه رو خواهد شد که باید با انجام عملیات نظامی آن موانع را از سر راه بردارد و کشورها را یکی پس از دیگری بگشاید تا بر شرق و غرب جهان چیره گردد و حکومت عدل الهی را در زمین پی ریزد.در این فصل روایاتی دراین باره را به نظر شما می رسانیم.

الف)پاداش مجاهدان و شهیدان

چون هدف از جنگ ها در زمان حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه نابودی مفسدان و ستمگران برای تشکیل حکومت اسلامی در جهان می باشد،شرکت در جنگ در رکاب حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه نیز از پاداشی چندبرابر برخوردار است؛به گونه ای که اگر رزمنده ای یک نفر از دشمن را نابود سازد،پاداش بیست و یا بیست و پنج شهید را دارد.اگر خود به فیض شهادت دست یابد،پاداش بیست و پنج شهید نصیب او می گردد. (1)هم چنین جانبازان و زخمیان آن افزون بر مقامات معنوی از ارزش ویژه ای در دولت امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه برخوردارند و خانوادۀ شهیدان نیز ارزش ویژه ای دارند.

امام باقر علیه السّلام خطاب به شیعیان می فرماید:«اگر شما چنان باشید که ما سفارش کرده ایم و

ص: 149


1- .کافی،ج 2،ص 222.

از امر ما سرپیچی نکنید،اگر در آن حال کسی از شما پیش از ظهور قائم ما بمیرد،شهید خواهد بود و اگر حضرت را درک کند و در رکاب او به شهادت برسد،پاداش دو شهید را دارد و اگر یکی از دشمنان ما را بکشد،پاداش بیست شهید را خواهد داشت». (1)

در این روایت،ارزش نابودی دشمن را به مراتب از شهید شدن بالاتر می داند؛زیرا کشتن دشمنان،خشنودی خدا،آسایش بندگان و عزّت اسلام را در پی دارد؛ولی رسیدن به فیض شهادت،شهید را به کمال می رساند.ازاین رو،رزمندگان در جبهه باید بیش تر در اندیشۀ دشمن باشند،تا به شهادت رسیدن.

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«شهادت در رکاب امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه پاداش دو شهید را دارد». (2)

در کافی چنین آمده است:«رزمندۀ امام،اگر دشمن ما را بکشد،پاداش بیست شهید را دارد و کسی که همراه قائم ما به شهادت برسد،پاداش بیست و پنج شهید برای اوست». (3)

امیر مؤمنان علیه السّلام دربارۀ شیوۀ رفتار امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه با شهیدان و خانوادۀ آنان می فرماید:

«(حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه پس از عملیات)روانه کوفه می شود و در آن جا اقامت می گزیند...و هیچ شهیدی نمی ماند مگر آن که حضرت بدهی او را می پردازد و برای خانواده اش حقوق و مستمری قرار می دهد». (4)

این روایت نمایانگر رسیدگی حضرت به خانوادۀ شهیدان است.

ب)تجهیزات جنگی

به طور قطع نوع سلاحی که حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه در نبردها به کار می گیرد با دیگر

ص: 150


1- .عن أبی جعفر علیه السّلام فی حدیث أنّه قال للشیعه:«إذا کنتم کما أوصیناکم و لم تعدوه إلی غیره،فمات منکم میّت قبل أن یخرج قائمنا کان شهیدا،و من أدرک منکم قائمنا فقتل معه کان له أجر عشرین شهیدا».طوسی،امالی،ج 1، ص 236؛بشاره المصطفی،ص 113؛اثبات الهداه،ج 3،ص 529؛بحار الأنوار،ج 52،ص 123،317.
2- .عن أبی جعفر علیه السّلام:«...و الشهید معه-له-شهادتان».اثبات الهداه،ج 3،ص 490؛ر.ک:طوسی،امالی،ج 1،ص 236؛ برقی،محاسن،ص 173؛نور الثقلین،ج 5،ص 356.
3- .عن أبی جعفر علیه السّلام:«...و من أدرک قائمنا فخرج معه فقتل عدوّنا،کان له مثل أجر عشرین شهیدا».کافی،ج 2، ص 222؛بحار الأنوار،ج 52،ص 123.
4- .قال علی علیه السّلام:«...ثمّ یقبل إلی الکوفه،فیکون منزله بها،و لا یقتل قتیل إلاّ قضی عنه دینه.و ألحق عیاله فی العطاء». عیاشی،تفسیر،ج 2،ص 261؛بحار الأنوار،ج 52،ص 224.

سلاح های آن روزگار تفاوت اساسی دارد و واژۀ سیف که در روایات آمده است،شاید کنایه از اسلحه است نه این که مراد خصوص شمشیر باشد؛زیرا اسلحۀ امام به گونه ای است که با به کارگیری آن دیوارهای شهر فرومی ریزد یا شهر پودر شده،تبدیل به دود می گردد و دشمن با یک ضربه،همانند نمک آب شده،چون سرب ذوب می گردد.

طبق روایتی،سلاح سربازان حضرت از آهن است؛ولی چنان است که اگر بر کوه فرود آید،آن را به دو نیم می کند.

شاید دشمن نیز از اسلحه آتش زا استفاده کند؛زیرا که امام علیه السّلام لباسی را می پوشد که ضدّ گرماست و آن لباسی است که جبرئیل علیه السّلام آن را از آسمان برای ابراهیم علیه السّلام آورد تا از آتش نمرود رهایی یابد و آن لباس در اختیار حضرت بقیه اللّه است و اگر چنین نبود-یعنی اسلحه و صنعت پیشرفته در اختیار دشمن نبود-شاید ضرورتی برای پوشیدن آن لباس وجود نمی داشت.هرچند که شاید جنبۀ اعجاز آن منظور باشد.

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که قائم ما قیام کند،شمشیرهای نبرد فرود می آید، شمشیرهایی که بر هرکدام،نام و نام پدر یک رزمنده نوشته شده است». (1)

حضرت صادق علیه السّلام دربارۀ گروهی از یاران مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه می فرماید:«یاران مهدی علیه السّلام شمشیرهایی از آهن دارند؛ولی جنس آن غیر از آهن است.اگر یکی از آنان با شمشیر خود بر کوهی ضربه زند،آن را دونیم می کند.حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه با آن سپاهیان و تجهیزات به جنگ هند،دیلم،کردها،رومیان،بربر،فارس و بین جابرسا و جابلقا می رود». (2)

وسایل دفاعی نیروهای مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به گونه ای است که اسلحۀ دشمن بر آنان کارگر نیست.امام صادق علیه السّلام دراین باره می فرماید:«یاران مهدی علیه السّلام اگر با سپاهیانی که بین شرق و غرب را فراگرفته اند،درگیر شوند،آنان را در لحظه ای نابود می کنند و هرگز سلاح7.

ص: 151


1- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«إذا اقام القائم علیه السّلام نزلت سیوف القتال،علی کل سیف اسم الرجل و اسم أبیه».نعمانی،غیبه، ص 244؛بحار الأنوار،ج 52،ص 369؛اثبات الهداه،ج 3،ص 542.
2- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«...لهم سیوف من حدید،غیر هذا الحدید،لو ضرب أحدهم بسیفه جبلا لقدّه حتی یفصله،یغزو بهم الإمام علیه السّلام الهند و الدیلم و الکرد و الروم و بربر و فارس،و بین جابرسا إلی جابلقا».بصائر الدرجات،ص 141؛ اثبات الهداه،ج 3،ص 523؛تبصره الولی،ص 97؛بحار الأنوار،ج 27،ص 41 و ج 54،ص 334 و 52،ص 227.

دشمن در آنان تأثیر نمی کند». (1)

ج)جهان گشایی امام برای نجات بشر

دربارۀ عملیات نظامی حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه و گشودن شهرها و کشورها،روایات بر دوگونه است:بعضی روایات سخن از گشودن شرق و غرب،جنوب و قبله و سرانجام همه جهان به میان آورده است و برخی روایات دیگر،به گشودن سرزمین های معیّنی از جهان اشاره دارد.

جای شک و تردید نیست که حضرت همۀ جهان را تحت سیطره و حکومت خود می آورد؛ولی این که چرا از بعضی شهرها نام برده شده است،شاید به لحاظ اهمیّتی باشد که آن شهرها در آن روزگار پیدا خواهند کرد.این اهمیّت برای این است که آنها از قدرت های آن روزگار به حساب می آیند و سرزمین هایی از جهان را تحت نفوذ خود دارند یا آن سرزمین ها منطقۀ پهناوری هستند که بخش بزرگی از جمعیت را در خود جای داده اند و یا این که قبلۀ آمال پیروان یکی از مذاهب و ادیان می باشند؛به طوری که اگر آن شهر سقوط کند،همۀ پیروان آن آیین تسلیم می شوند یا به سبب اهمیّت نظامی و استراتژیکی آن است؛به طوری که با سقوط آن،عملیات دشمن مختل شده،زمینه برای تهاجم نیروهای حضرت فراهم می گردد.

برگزیدن شهر مکه به عنوان نقطۀ آغاز قیام،سپس برگزیدن عراق و کوفه به عنوان مرکزیت سیاسی-نظامی حکومت و حرکت به سوی شام و گشودن بیت المقدس،شاید تأییدی بر این سخن باشد؛زیرا امروزه اهمیّت سیاسی،مذهبی و نظامی این سه سرزمین بر کسی پوشیده نیست.

دستۀ اوّل از روایات دربارۀ تسلّط حضرت بر سراسر جهان است که برخی عبارتند از:

حضرت رضا علیه السّلام از پدرانش نقل می کند که پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله فرمود:«وقتی مرا به معراج

ص: 152


1- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«...لو أنّهم وردوا علی مابین المشرق و المغرب من الخلق لأفنوهم فی ساعه واحده،لا یختلّ فیهم الحدید».بصائر الدرجات،ص 141؛اثبات الهداه،ج 3،ص 523؛تبصره الولی،ص 97؛بحار الأنوار،ج 27، ص 41 و ج 54،ص 334.

بردند...عرض کردم:پروردگارا!آیا اینان(امامان)پس از من جانشینان من خواهند بود؟ ندا آمد:ای محمد!آری،اینان دوستان و برگزیدگان و حجّت های من پس از تو بر بندگانم می باشند و جانشینان و بهترین بندگانم پس از تو خواهند بود.به عزّت و جلالم سوگند، دین و آیینم را به وسیلۀ آنان به افراد بشر غالب می سازم و کلمۀ اللّه را به وسیلۀ آنان برتری می بخشم و به وسیلۀ آخرین آنان،زمین را از وجود سرکشان و گنهکاران پاک می کنم و فرمانروایی شرق و غرب را به او می دهم». (1)

در تفسیر آیۀ شریفه اَلَّذِینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ؛ (2)آنان که اگر در زمین حاکمشان گردانیم،نماز را به پا می دارند و زکات می دهند).امام باقر علیه السّلام فرمود:«این آیه مربوط به آل محمد صلّی اللّه علیه و اله و آخرین امامان است.خداوند شرق و غرب زمین را در اختیار و نفوذ حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه و یارانش قرار می دهد». (3)

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«مهدی از فرزندان من است و به دست او خداوند شرق و غرب زمین را می گشاید». (4)

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«هنگامی که حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور کند،خداوند دین را به جایگاه اصلی اش بازمی گرداند و پیروزی های درخشانی برای او و به دست او انجام می دهد.در آن روزگار کسی بر روی زمین نمی ماند،مگر آن که مسلمان باشد و کلمۀ لا إله إلاّ اللّه را بر زبان داشته باشد». (5)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«حضرت قائم از ماست و گسترش فرمانروایی آن حضرت9.

ص: 153


1- .عن الرضا علیه السّلام:قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«لما عرج بی إلی السماء...فقلت یا ربّ؛هولاء أوصیائی بعدی؟فنودیت یا محمّد؛هؤلاء أولیائی و أحبّائی و أصفیائی.و حججی بعدک علی بریّتی و هم أوصیاؤک و خلفاؤک و خیر خلقی بعدک،و عزّتی و جلالی لأظهرنّ بهم دینی،و لأعلینّ بهم کلمتی،و لأطهّرنّ الأرض بآخرهم من أعدائی،و لأملّکنّه مشارق الأرض و مغاربها».کمال الدین،ج 1،ص 366؛عیون أخبار الرضا،ج 1،ص 262؛بحار الأنوار،ج 18،ص 346.
2- .حج(22)آیۀ 41.
3- .عن أبی جعفر علیه السّلام:فی قوله: اَلَّذِینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ؛ «فهذه-آل محمّد صلّی اللّه علیه و اله و سلّم إلی آخر الأئمّه و المهدی و أصحابه یملکهم اللّه مشارق الأرض و مغاربها».تفسیر برهان،ج 2،ص 96؛ینابیع المودّه، ص 425؛بحار الأنوار،ج 51،ص 1.
4- .احقاق الحق،ج 13،ص 259؛ینابیع المودّه،ص 487؛بحار الأنوار،ج 52،ص 378؛الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 218.
5- .عنه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«...یردّ اللّه به الدین،و یفتح له فتوحا،فلا یبقی علی وجه الأرض إلاّ من یقول:لا إله إلاّ اللّه».عقد الدرر، ص 222؛فرائد فوائد الفکر،ص 9.

شرق و غرب را فرامی گیرد». (1)

نیز می فرماید:«هنگام قیام حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه،خداوند اسلام را بر همۀ ادیان پیروز می کند». (2)

از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله نقل شده است:«حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه،لشکریانش را به سراسر زمین گسیل می دارد». (3)

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«اگر از زندگانی و پایان دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، ...خداوند مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه را می فرستد و به وسیلۀ او،عظمت را به دین بازمی گرداند و پیروزی های درخشانی برای او و به دست او انجام می دهد.در آن روزگار کسی بر کرۀ خاکی نیست جز آن که ذکر لا إله إلا اللّه بر زبان دارد». (4)

جابر بن عبد اللّه انصاری می گوید:رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرمود:«ذو القرنین،بنده ای شایسته بود که خداوند،او را بر بندگانش حجّت قرار داد.وی قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد و به تقوا دستور داد؛ولی آنان بر سرش ضربه ای زدند و او مدّتی از آنان پنهان شد؛به طوری که آنان گمان بردند که مرده است.پس از مدّتی نزد قومش بازگشت؛ ولی باز بر سمت دیگر سرش ضربه ای زدند.

در میان شما شخصی است که به سنّت رفتار می کند.خدای عزّ و جلّ،برای ذو القرنین در زمین اقتداری فراهم آورد و از هرچیز،وسیله ای برای او قرار داد و او را به شرق و غرب جهان رساند.خداوند متعال،رفتار و روش او را پیرامون امام غائب علیه السّلام-که از فرزندان من است-جاری می کند و او را به شرق و غرب زمین می رساند و هیچ آبگاه و منزلی در کوه و بیابان باقی نمی ماند که ذو القرنین بر آن گام نهاده باشد،جز آن که او گام می نهد.خداوند برای او گنج ها و معادن زمین را آشکار می سازد و با ایجاد ترس در8.

ص: 154


1- .عن أبی جعفر علیه السّلام:«القائم منّا...یبلغ سلطانه المشرق و المغرب...».کمال الدین،ج 1،ص 331؛الفصول المهمّه، ص 284؛اسعاف الراغبین،ص 140.
2- .عنه علیه السّلام:«إنّ الإسلام یظهره اللّه علی جمیع الأدیان عند قیام القائم علیه السّلام».ینابیع المودّه،ص 423.
3- .النبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«و یبعث جنوده فی الآفاق».القول المختصر،ص 23.
4- .عن النبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«لو لم یبق من الدنیا...یردّ اللّه به الدین و یفتح له فتوحا،فلا یبقی علی الأرض،إلاّ من یقول:لا إله إلاّ اللّه».عیون أخبار الرضا،ص 65؛احقاق الحق،ج 13،ص 346؛الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 218.

دل دشمن،او را یاری می دهد و زمین را به وسیلۀ او پر از عدل و داد می کند؛چنان که قبل از قیام پر از جور و ستم شده است». (1)

دستۀ دیگری از روایات به گشودن شهرهای مخصوصی اشاره دارد که به گفتن چند روایت در این زمینه بسنده می کنیم:

امیر مؤمنان علیه السّلام دربارۀ حرکت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به سوی شام می فرماید:«به دستور حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه،امکانات حمل و نقل لشکریان فراهم می شود.پس از این فرمان، چهارصد کشتی ساخته می شود و در کنار ساحل عکّا پهلو می گیرند.از سویی،کشور روم با صد صلیب-که همراه هر صلیب ده هزار نفر نیرو است-بیرون می آیند و با نیزه ها (و سلاح)خود طرسوس را می گشایند.حضرت با سپاهیانش به آن جا می رسند و از آنان به قدری می کشند که آب فرات تغییر رنگ می دهد و ساحل از اجساد آنان،بوی تعفّن می گیرد.(با شنیدن این خبر)کسانی که در کشور روم مانده اند،به انطاکیه می گریزند». (2)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که حضرت قائم قیام کند...لشکری به قسطنطنیه می فرستد.چون آنان به خلیج برسند،جمله ای بر روی پاهای خود می نویسند و از روی آب می گذرند». (3)5.

ص: 155


1- .عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری،قال:سمعت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:یقول:«إنّ ذا القرنین کان عبدا صالحا جعله اللّه عزّ و جلّ حجّه علی عباده،فدعا قومه إلی إلیه،و أمرهم بتقواه،فضربوه علی قرنه،فغاب عنهم زمانا حتی قیل:مات أو هلک بأیّ واد سلک؟ثم ظهر و رجع إلی قومه،فضربوه علی قرنه،الاخر و فیکم من هو علی سنّته،و إنّ اللّه عزّ و جلّ مکّن لذی القرنین فی الأرض،و جعل له من کلّ شیء سببا،و بلغ المغرب و المشرق،و إنّ اللّه تبارک و تعالی سیجری سنّته فی القائم من ولدی،فیبلغه شرق الأرض و غربها،حتی لا یبقی سهل و لا موضع من سهل و لا جبل وطئه ذو القرنین إلاّ وطئه و یظهر اللّه عزّ و جلّ له کنوز الأرض و معادنها،و ینصره بالرعب،فیملأ الأرض عدلا.قسطا کما ملئت جورا و ظلما».کمال الدین،ج 2،ص 394؛بحار الأنوار،ج 52،ص 323،336؛الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 218؛ر.ک:ابن حمّاد، فتن،ص 95؛صراط المستقیم،ج 2،ص 250،262؛مفید،ارشاد،ص 362؛اعلام الوری،ص 430.
2- .عن أمیر المؤمنین علیه السّلام:فی قصّه المهدی و فتوحاته،و رجوعه إلی دمشق.قال:«ثم یأمر المهدی علیه السّلام بإنشاء مراکب، فینشأ أربعمائه سفینه فی ساحل عکا،و تخرج الروم فی مائه صلیب،تحت کلّ صلیب عشره آلاف،فیقیمون علی طرطوس و یفتحونها بأسنّه الرماح،و یوافیهم المهدی علیه السّلام فیقتل من الروم حتی یتغیّر ماء الفرات بالدم،و تنتن حافتاه بالجیف،و تنهزم(من فی)الروم.فیلحقون بأنطاکیه...».ابن حمّاد،فتن،ص 116؛عقد الدرر،ص 189.
3- .عن الصادق علیه السّلام:«...إذا قام القائم...و یبعث جندا إلی القسطنطنیه،فإذا بلغوا إلی الخلیج کتبوا علی أقدامهم شیئا و مشوا علی الماء».بحار الأنوار،ج 52،ص 365.

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«اگر از دنیا جز یک روز نماند،به طور حتم،خداوند مردی از عترت مرا می فرستد که همنام من است و پیشانی او می درخشد،او قسطنطنیه و جبل دیلم را می گشاید». (1)

حذیفه می گوید:«قسطنطنیه،دیلم و طبرستان گشوده نمی شود،مگر به دست مردی از بنی هاشم». (2)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که حضرت قائم قیام کند،قسطنطنیه،چین (3)و کوه های دیلم را گشوده،مدّت هفت سال فرمانروایی می کند». (4)

امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:«حضرت مهدی و یارانش حرکت می کنند تا این که وارد قسطنطنیه می شوند و به جایی که پادشاه روم سکونت دارد می روند و سه گنج را از آن جا بیرون می آورند؛گنجی از جواهرات،گنجی از طلا،و گنجی از نقره،آن گاه حضرت اموال و غنیمت ها را بین لشکریان تقسیم می کند». (5)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«حضرت قائم،سه پرچم را برای(عملیات در)سه نقطه آماده می سازد؛پرچمی را به قسطنطنیه (6)گسیل می دارد و خداوند آن جا را برای او می گشاید؛ پرچم دیگری را برای چین می فرستد و آن جا نیز برای حضرت گشوده می گردد و8.

ص: 156


1- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«لو لم یبق من الدنیا إلاّ یوم،لبعث اللّه فیه رجلا من عترتی یواطئ اسمه اسمی برّاق الجبین. یفتح القسطنطنیه و جبل الدیلم».فردوس الاخبار،ج 3،ص 83؛شافعی،بیان،ص 137؛احقاق الحق،ج 13،ص 229 و ج 19،ص 660.
2- .حذیفه:«لا یفتح القسطنطنیّه و لا الدیلم و لا طبرستان إلاّ رجل من بنی هاشم».ابن ابی شیبه،مصنّف،ج 13،ص 18.
3- .صین(چین)به بخش هایی از آسیای شرقی گفته می شود و شامل شوروی سابق،هند،نپال،برمه،ویتنام،ژاپن و دریای چین و کره می شود(المنجد فی الأعلام).
4- .عن الباقر علیه السّلام:«إذا قام القائم علیه السّلام سار إلی الکوفه...و یفتح القسطنطنیه و الصین و جبال الدیلم،فیمکث علی ذلک سبعه سنین».بحار الأنوار،ج 52،ص 339؛احقاق الحق،ج 13،«کل سنه عشر سنین من سنیکم هذه»ص 352؛ الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 400.
5- .قال علی علیه السّلام:«إنّ المهدی علیه السّلام یسیر هو و من معه،فینزل قسطنطنیه فی محلّ ملک الروم،فیخرج منها ثلاث کنوز، کنز من الجواهر،و کنز من الذهب و کنز من الفضّه،ثم یقسّم المال علی عساکره».الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 162.
6- .قسطنطنیه شهری در ترکیه است،که در قرن هفتم قبل از میلاد ساخته شده و مدّتی پایتخت امپراتوری روم بوده است؛ معجم البلدان،ج 4،ص 347؛اعلام المنجد،ص 28.

پرچم سوم را برای کوه های دیلم (1)می فرستند و آن جا به تصرف نیروهایش درمی آید». (2)

حذیفه می گوید:بلنجر (3)و کوه های دیلم گشوده نمی گردد،مگر به دست مردی از آل محمد صلّی اللّه علیه و اله. (4)

حضرت علی علیه السّلام می فرماید:«...سپس حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه با هزار کشتی از شهر قاطع به سوی شهر قدس شریف رهسپار می شود و از عکّا،صور،غزّه و عسقلان (5)وارد سرزمین فلسطین می گردد،اموال و غنیمت ها را بیرون می آورد.سپس حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه وارد قدس شریف شده،در آن جا فرود می آید و همان جا اقامت می گزیند تا زمانی که دجّال ظاهر شود». (6)

ابو حمزه ثمالی می گوید:از امام باقر علیه السّلام شنیدم که فرمود:«هنگامی که قائم آل محمد صلّی اللّه علیه و اله ظهور می کند،به همراه او شمشیری است که آن را از نیام می کشد و خداوند به دست او سرزمین های روم، (7)چین،ترک، (8)دیلم،سند،هند، (9)کابل،شام،2.

ص: 157


1- .دیلم نام سرزمینی در بخش کوهستانی گیلان که در شمال قزوین قرار گرفته است؛معجم البلدان،ج 1،ص 99؛ اعلام المنجد،ص 227؛برهان قاطع،ج 1،ص 570.
2- .عن الباقر علیه السّلام:«ثم یعقد بها القائم ثلاث رایات،لواء إلی القسطنطنیه یفتح اللّه له.و لواء إلی الصین فیفتح له،و لواء إلی جبال الدیلم فیفتح له».اثبات الهداه،ج 3،ص 585؛بحار الأنوار،ج 52،ص 388؛ر.ک:بحار الأنوار،ج 54،ص 332، حدیث های شماره:1،6،11،14،17،18،19،34،35،36،46.
3- .خزر(شوروی سابق)؛معجم البلدان،ج 1،ص 99؛اعلام المنجد،ص 214.
4- .حذیفه:«لا یفتح بلنجر و لا جبل الدیلم إلاّ علی رجل من آل محمّد».عقد الدرر،ص 123 به نقل از:ابن المنادی،ملاحم.
5- .شهری در شام،از توابع فلسطین و بر روی ساحل دریاست.این نقطه،بین دو شهر غزّه و بیت جبرین قرار گرفته است؛ معجم البلدان،ج 3،ص 673.
6- .عن علی علیه السّلام:«ثم یتوجّه المهدی من مدینه القاطع إلی القدس الشریف بألف مرکب.فینزلون شام فلسطین،بین عکّا و صور و غزّه و عسقلان،فیخرجون ما معهم من الأموال و ینزل المهدی بالقدس الشریف و یقیم بها الی أن یخرج الدجّال».عقد الدرر،ص 201.
7- .روم اکنون پایتخت ایتالیاست.در آن روزگار مرکز حکومتی بود که پادشاهانی با نام رسمی قیصر بر آن حکومت می کردند و بر بخش بزرگی از جهان تسلّط داشتند،به طوری که گسترۀ نفوذ آنان از دریای مدیترانه،شمال آفریقا،یونان، ترکیه،سوریه،لبنان تا فلسطین را دربر می گرفت و همۀ این سرزمین ها را روم می نامیدند.
8- .ترکستان در قارۀ آسیا قرار گرفته و بین چین و شوروی تقسیم شده است و شامل سین کیانغ از چین و ترکمنستان، ازبکستان،تاشکند،تاجیکستان،قرنجیر،قزاقستان است؛اعلام المنجد.
9- .شبه جزیره ای به شکل مثلث در جنوب آسیا است و شامل جمهوری هند،پاکستان،بوتان و نپال می باشد؛برهان قاطع، ج 1،ص 703؛اعلام المنجد،ص 542.

و خزر را می گشاید». (1)

ابن حجر می نویسد:...اوّلین پرچمی را که حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه برای جنگ می بندد، به ترک روانه می کند. (2)

شاید منظور از سیف مخترط که در روایت ثمالی آمده است،کنایه از سلاح خاصی باشد که در دسترس حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه قرار می گیرد؛زیرا برای گشودن همۀ سرزمین ها-که نیاز به توان تهاجمی فوق العاده ای دارد-سلاحی مناسب لازم است که برتر از همۀ سلاح ها باشد؛به ویژه اگر بگوییم که آن حضرت فعّالیت های گوناگونی را از طریق عادّی انجام می دهند.

دربارۀ گشودن هند،کعب می گوید:فرمانروایی که در بیت المقدس می باشد،سپاهی را به هند گسیل می دارد و آن جا را می گشاید.آن گاه آن سپاه،وارد خاک هند می شوند و گنج های آن جا را برای فرمانروای بیت المقدس می فرستند و او نیز آن جا را تزیین می کند و پادشاهان هند را به صورت اسیر نزد او می آورند.شرق و غرب زمین برای آنان گشوده می شود و نیروها در هند حضور خواهند داشت تا هنگامی که دجّال خروج کند. (3)

حذیفه می گوید:پیامبر صلّی اللّه علیه و اله فرمود:«طاهر فرزند اسماء با بنی اسرائیل جنگید و آنان را به اسارت گرفت و بیت المقدس را به آتش کشید و مقدار هزار و هفت صد(یا نه صد) کشتی طلا و جواهرات را از آن جا به شهر رومیه آورد.به طور حتم،حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه آنها را از آن شهر بیرون برده،به بیت المقدس بازمی گرداند». (4)9.

ص: 158


1- .عن أبی حمزه الثمالی،قال:سمعت أبا جعفر علیه السّلام یقول:«لو خرج قائم آل محمّد صلّی اللّه علیه و اله و سلّم...و معه سیف مخترط،یفتح اللّه له الروم،و الصین،و الترک و الدیلم و السند و الهند،و کابل شاه،و الخزر».نعمانی،غیبه،ص 108؛بحار الأنوار، ج 52،ص 348.
2- .ابن حجر:«أوّل لواء یعقده المهدی یبعثه إلی الترک».القول المختصر،ص 26.
3- .عن کعب:یبعث ملک فی بیت المقدس جیشا إلی الهند فیفتحها،فیطأ أرض الهند،و یأخذ کنوزها،فیصیّره ذلک الملک حلیه لبیت المقدس،و یقدّم علیه بملوک الهند مغلّلین،و یفتح لهم بین المشرق و المغرب،و یکون مقامهم فی الهند إلی خروج الدجّال».عقد الدرر،ص 97،319؛ابن طاووس،ملاحم،ص 81؛حنفی،برهان،ص 88.
4- .حذیفه عن رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«غزا طاهر بن أسماء بنی إسرائیل فسباهم،و سباحلی بیت المقدس،و أحرقها بالنیران،و حمل منها فی البحر،منها ألفا و سبعمائه-تسعمائه-سفینه حلی حتی أوردها رومیه».قال حذیفه:فسمعت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:یقول:«لیستخرجنّ المهدی علیه السّلام ذلک حتی یردّه إلی بیت المقدس».عقد الدرر،ص 201؛شافعی،بیان، ص 114؛احقاق الحق،ج 13،ص 229.

هرچند قیام حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه از مکه آغاز می شود،ولی سرزمین حجاز (1)را پس از ظهور می گشاید .امام باقر علیه السّلام دراین باره می فرماید:«حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه در مکه ظاهر می شود و خداوند،سرزمین حجاز را می گشاید و حضرت هرکس از بنی هاشم را که در زندان است،آزاد می سازد». (2)

امیر مؤمنان علیه السّلام دربارۀ گشودن خراسان می فرماید:«حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به حرکت خود ادامه می دهد تا این که خراسان (3)را می گشاید و پس از آن دوباره به شهر مدینه بازمی گردد». (4)

آن حضرت دربارۀ گشودن ارمینیه (5)به دست حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه می فرماید:

«حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به حرکت خود ادامه می دهد تا این که به ارمینیه می رسد.چون مردم آن سرزمین او را می بینند،یکی از راهبان دانشمند را برای مذاکره،خدمت حضرت می فرستند.راهب به امام علیه السّلام می گوید:آیا مهدی تو هستی؟حضرت می فرماید:آری،منم؛ آن که نامم در انجیل آمده است و بشارت داده شده که در آخر زمان،ظهور می کنم.

او پرسش هایی را مطرح می کند و امام علیه السّلام پاسخ می دهد.

راهب مسیحی،اسلام می آورد؛ولی ساکنان ارمینیه،سرپیچی و تمرّد می کنند.

پس از آن سپاهیان حضرت وارد شهر می شوند و پانصد هزار نفر از نیروهای مسیحی را نابود می سازند و خداوند با قدرت بی پایانش شهر آنان را بین آسمان و زمین5.

ص: 159


1- .حجاز از شمال به خلیج عقبه،از مغرب به دریای سرخ،از مشرق به نجد و از جنوب به عسیر محدود می شود؛اعلام المنجد،ص 229 و به نقل حموینی،از اعماق صنعا در یمن،تا شام را حجاز می نامند،و تبوک و فلسطین نیز جزو آن است؛معجم البلدان.
2- .عن أبی جعفر علیه السّلام:«ثم یظهر المهدی بمکّه...فیفتح أرض الحجاز و یخرج من کان فی السجن من بنی هاشم». ابن حمّاد،فتن،ص 95؛متقی هندی،برهان،ص 141؛ابن طاووس،ملاحم،ص 64؛القول المختصر،ص 23.
3- .خراسان در آن روزگار به سرزمین هایی از ایران،افغانستان و شوروی گفته می شد؛اعلام المنجد،ص 267.
4- .علی علیه السّلام:«ثم یسیر-المهدی-حتی یفتح خراسان،ثم یرجع إلی مدینه الرسول صلّی اللّه علیه و اله و سلّم».الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 158.
5- .ارمینیه در آسیای صغیر و محدود به کوه های آرارات،قفقاز،ایران،ترکیه و رود فرات می باشد و روزگاری حکومتی مستقل داشت و پس از انقراض امپراتوری بیزانس،این سرزمین بین ایران،روس،و عثمانی ها تقسیم شد؛المنجد، ص 25.

معلّق می کند؛به طوری که پادشاه و اطرافیانش که در بیرون شهر مستقر شده اند،شهر را در وسط آسمان و زمین آویزان می بینند.

پادشاه ارمینیه از ترس می گریزد و به اطرافیانش نیز دستور می دهد به پناهگاهی پناه برند.در بین راه،شیری راه را بر آنان می بندد و آنان هراسان،سلاح ها و اموالی را که به همراه دارند،می اندازند و سربازان حضرت که در تعقیب آنان می باشند،اموال را می گیرند و بین خود تقسیم می کنند؛به طوری که به هریک،صد هزار دینار می رسد». (1)

بخش دیگری از جهان گشایی های حضرت در شهرهای زنج است.حضرت امیر علیه السّلام دراین باره می فرماید:«حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به پیشروی خود ادامه می دهد تا این که به شهر زنج کبری می رسد.در آن شهر هزار بازار است و در هریک از بازارها،هزار مغازه وجود دارد و حضرت آن شهر را می گشاید. (2)حضرت پس از گشودن آن جا،عازم شهری به نام قاطع-که به صورت جزیره و بر روی دریاست-می شود». (3)البته در سند این روایت و خود روایت بحث است.

حضرت باقر علیه السّلام دربارۀ اعزام لشکریان مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به سراسر جهان می فرماید:«گویا حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه را می بینم که سربازانش را به سراسر جهان گسیل می دارد». (4)

نیز آن حضرت می فرماید:«حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه لشکریان خود را برای گرفتن بیعت،7.

ص: 160


1- .علی علیه السّلام:«ثمّ إنّ المهدی علیه السّلام یسیر حتی ینزل أرمینیّه الکبری،فإذا رآه أهل أرمینیه،أنزلوا له راهبا من رهبانهم کثیر العلم،فیقولون له:انظر ماذا یرید هولاء.فإذا أشرف الراهب علی المهدی علیه السّلام فیقول الراهب:أنت المهدی:فیقول المهدی:نعم،أنا المذکور فی إنجیلکم،أنا أخرج فی آخر الزمان فیسأله الراهب عن مسائل کثیره،فیجیبه عنها،فیسلم الراهب،و یمتنع أهل أرمینیه،فیدخلها أصحاب المهدی علیه السّلام،فیقتلون فیها خمسمائه ألف مقاتل من النصاری،ثمّ یعلّق اللّه مدینتهم بین السماء و الأرض بقدرته فینظر الملک و من معه إلی مدینتهم و هی معلّقه،و هو یومئذ خارج عنها یجمع جنوده،إلی قتال المهدی،فإذا نظر إلی ذلک ینهزم و یقول لأصحابه:خذوا لأنفسکم مهربا،فیهرب أوّلهم، و آخرهم،فیخرج علیهم أسد علیهم عظیم،فیزعق فی وجوههم فیلقون ما فی أیدیهم من السلاح و المال،و یتبعهم جنود المهدی علیه السّلام،فیأخذون أموالهم و یقسمونها فیکون لکلّ واحد مائه ألف دینار».همان،ص 162.
2- .علی علیه السّلام:«ثمّ یسیر المهدی علیه السّلام إلی مدینه الزنج الکبری،و فیها ألف سوق،و فی کل سوق ألف دکّان یفتحها».همان، ص 164.و لا یخفی ما فی السند من الاشکال و التأمل و کذا ما قبله.
3- .علی علیه السّلام:«...ثمّ یأتی إلی مدینه یقال لها:مقاطع و هی علی البحر الأخضر المحیط بالدنیا».همان،ج 1،ص 164؛ ر.ک:عقد الدرر،ص 200؛احقاق الحق،ج 13،ص 229.
4- .عن الباقر علیه السّلام:«کأنّی بالقائم...و هو یفرق الجنود فی البلاد».مفید،ارشاد،ص 341؛بحار الأنوار،ج 52،ص 337.

به سراسر جهان می فرستد و ستم و ستمگر را نابود می کند و شهرهای گشوده شده،برای او تثبیت می گردد و خداوند به دست مبارکش،قسطنطنیه را می گشاید». (1)

د)سرکوبی شورش ها

پس از ظهور حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه و گشودن شهرها و کشورهای گوناگون،برخی از شهرها و قبایل به رویارویی با حضرت می پردازند که به وسیلۀ لشکریان امام علیه السّلام سرکوب می شوند و گروهی کج اندیش،سخن حضرت را در برخی مسائل نمی پذیرند و به سرکشی علیه حضرت دست می زنند که دوباره به وسیلۀ لشکریان حضرت سرکوب می گردند.به روایاتی در این زمینه توجّه کنید:

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«سیزده شهر و طایفه هستند که مردم آن با حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه به نبرد می پردازند و حضرت با آنان می جنگد.آنان عبارتند از:مردم مکه،مدینه،شام، بنی امیّه،بصره،دمنسیان،کردها،و اعراب قبایل:بنی ضبّه، (2)غنی، (3)باهله، (4)ازد و

ص: 161


1- .عن أبی جعفر علیه السّلام:«...فیبعث بالبیعه إلی المهدی جنوده إلی الآفاق،و یمیت الجور و أهله،و تستقیم له البلدان، و یفتح اللّه علی یدیه القسطنطنیه».ملاحم ابن طاوس،ص 64. أقول لا شکّ فی ظهور دین الإسلام علی الأدیان کلّها،و فتح العالم بأجمعه علی ید المهدی علیه السّلام بحیث لم یبق إلاّ الدین الحنیف و حاکمیه الإسلام.و لکن الکلام فی التفاصیل ممّا وردت فی بعض النصوص:کأخذ الاموال و قتل هذا العدد الهائل فهی ممّا ینبغی إعاده النظر فی أسانیدها سیّما و بعضها عن أمثال کعب و بعضها الآخر ممّا لم یتمّ سنده، و لا أقلّ من القول.بأنّ...التفاصیل،لیس من الضروریات و أنّه یجب الاعتقاد به و قد تعرّضنا لهذا البحث فی أبحاثتا حول المهدی علیه السّلام و قد طبع فی العدد الخامس من مجلّه الانتظار فراجع.ابن طاووس،ملاحم،ص 64؛الفتاوی الحدیثیه،ص 31.
2- .ضبه نام روستایی در حجاز است که در راه شام در ساحل دریا قرار گرفته است.در کنار آن،روستای حضرت یعقوب به نام«بدا»قرار دارد. بنی ضبّه قبیله ای است که در جنگ جمل به پشتیبانی از دشمنان علی علیه السّلام برخاستند و بیش تر اشعار و رجزهایی که در جنگ جمل خوانده شد،متعلّق به قبیلۀ ضبه و ازد بود.آنان در آن جنگ گرداگرد شتر عایشه را گرفتند و از او حمایت کردند؛سمعانی،انساب،ج 4،ص 12؛ابن ابی الحدید،شرح نهج البلاغه،ج 9،ص 320 و ج 1،ص 253.
3- .غنی قبیله ای است که در«هار»در سرزمین جزیره العرب-میان موصل و شام-زندگی می کردند و به شخصی به نام غنی بن یعصر منسوب هستند؛سمعانی،انساب،ج 4،ص 315.
4- .باهله طایفه ای منسوب به باهله بن أعصر می باشد.عرب ها در آن روزگار از پیوند با این قبیله خودداری می ورزیدند؛ زیرا افراد شرافتمند و محترمی در میان آنان نبود و طایفه باهله مردمی پست بودند.حضرت علی علیه السّلام پیش از حرکت به صفین به آنان فرمود:«خدا را گواه می گیرم که من از شما و شما از من خشمگین هستید،پس بیایید،حقوق خود را دریافت کنید و از کوفه به دیلم کوچ کنید؛سمعانی،انساب،ج 1،ص 275؛وقعه صفین،ص 116؛النفی و التغریب، ص 349.ابن ابی الحدید،شرح نهج البلاغه،ج 3،ص 272؛الغارات،ج 2،ص 21.

سرزمین ری». (1)

امام باقر علیه السّلام دربارۀ پرخاش گروهی به سخنان مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه می فرماید:«وقتی حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه پاره ای از احکام را بیان می دارد و دربارۀ برخی از سنّت ها سخن می گوید،گروهی به عنوان اعتراض و قیام علیه حضرت،از مسجد بیرون می روند.

حضرت به یارانش دستور تعقیب آنان را صادر می کند.سپاه حضرت،در محلۀ تمارین بر آنان دست می یابند و آنان را اسیر کرده،نزد حضرت می آورند.امام علیه السّلام دستور می دهد که همگی را سر ببرند و این آخرین شورش و حرکتی است که علیه حضرت رخ می دهد». (2)

دربارۀ شورش در رمیله و سرکوبی آن ،فرزند ابی یعفور می گوید:به حضور امام صادق علیه السّلام آمدم،درحالی که گروهی از یارانش نیز در خدمت ایشان بودند.حضرت، به من فرمود:«آیا قرآن خوانده ای؟»عرض کردم:آری؛ولی به همین قرائت متعارف.

فرمود:«مقصود من هم،همین قرائت بود».گفتم:منظور از این پرسش چیست؟فرمود:

«حضرت موسی مطالبی را برای قوم خود گفت،ولی آنان تاب و توان آن را نداشتند و علیه حضرت-در مصر-قیام کردند؛موسی علیه السّلام نیز با آنان جنگید و آنان را به قتل رساند.

حضرت عیسی علیه السّلام نیز مطالبی را برای قوم خود بازگو کرد و آنان نیز تحمّل نکرده، علیه او-در شهر تکریت-دست به شورش زدند.عیسی علیه السّلام نیز به رویارویی با آنان برخاست و نابودشان کرد.این است معنای سخن خداوند که می فرماید:5.

ص: 162


1- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«ثلاثه عشر مدینه و طائفه یحارب القائم أهلها و یحاربونه:أهل مکّه.و أهل المدینه،و أهل الشام و بنو أمیّه،و أهل البصره.و أهل دمیسان،و الأکراد و الأعراب،و ضبّه،و غنی و باهله،و أزد.و أهل الری». نعمانی،غیبه،ص 299؛بصائر الدرجات،ص 336؛حلیه الابرار،ج 2،ص 632؛بحار الأنوار،ج 52،ص 363 و ج 48، ص 84.
2- .قال أبو جعفر علیه السّلام:«فبینا صاحب الأمر قد حکم ببعض الأحکام،و تکلّم ببعض السنن؛إذ خرجت خارجه من المسجد یریدون الخروج علیه،فیقول لأصحابه:انطلقوا فیلحقوا بهم فی التمارین فیأتونه بهم أسری لیأمر بهم فیذبحون و هی آخر خارجه تخرج علی قائم آل محمّد».عیاشی،تفسیر،ج 2،ص 61؛تفسیر برهان،ج 2،ص 83؛بحار الأنوار،ج 52، ص 345.

فَآمَنَتْ طائِفَهٌ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ کَفَرَتْ طائِفَهٌ فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلی عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرِینَ؛ (1) طایفه ای از بنی اسرائیل ایمان آوردند و طایفۀ دیگر کافر شدند و ما ایمان آورندگان را نصرت دادیم و بر دشمنانشان پیروز کردیم.

حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه نیز هنگامی که ظهور کند،سخنانی برای شما می گوید که تاب و توان پذیرش آن را نخواهید داشت.ازاین رو،علیه حضرت در شهر رمیله قیام می کنید و با او می جنگید.حضرت نیز به رویارویی با شما می پردازد و شما را به قتل می رساند و این شورش آخرین قیام علیه حضرت است». (2)

ه)پایان جنگ ها

با پی ریزی نظام الهی و حکومت جهانی امام عصر عجّل اللّه تعالی فرجه و فروپاشی قدرت های شیطانی،شعله های جنگ فرو می نشیند و دیگر قدرتی نمی ماند که بتواند با ارتش مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به رویارویی برخیزد.ازاین رو،ساز و برگ نظامی در بازارها بدون تقاضا می ماند و در نتیجه ارزان و بی خریدار می شود.

علی علیه السّلام می فرماید:«...و جنگ ها نیز به پایان می رسد». (3)

کعب می گوید:روزها به پایان نمی رسد تا این که مردی از قریش،در بیت المقدس فرود می آید...و جنگ ها نیز به پایان می رسد». (4)

ص: 163


1- .صف(61)آیۀ 14.
2- .عن ابن أبی یعفور قال:دخلت علی أبی عبد اللّه علیه السّلام:و عنده نفر من أصحابه،فقال لی:«یا ابن أبی یعفور هل قرأت القرآن»؟قال:قلت:نعم،هذه القراءه،قال:«عنها سألتک،لیس عن غیرها»،قال:فقلت:نعم-جعلت فداک-و لم؟ قال:«لأنّ موسی علیه السّلام حدّث قومه الحدیث لم یحتملوه عنه فخرجوا علیه بمصر فقاتلوه،فقاتلهم،فقتلهم؛و لأنّ عیسی علیه السّلام حدّث قومه بحدیث فلم یحتملوه عنه فخرجوا علیه بتکریت،فقاتلوه فقاتلهم،فقتلهم،و هو قول اللّه عزّ و جلّ: فَآمَنَتْ طائِفَهٌ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ کَفَرَتْ طائِفَهٌ فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلی عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرِینَ و أنّه أوّل قائم یقوم منّا أهل 0البیت یحدّثکم بحدیث لا تحتملونه فتخرجون علیه برمیله الدسکره فتقاتلونه فیقاتلکم فیقتلکم،و هی آخر خارجه تکون».بصائر الدرجات،ص 336؛بحار الأنوار،ج 52،ص 375 و ج 47،ص 84 و ج 14،ص 279.
3- .علی علیه السّلام:«...و تضع الحرب أوزارها».ابن حمّاد،فتن،ص 162؛المعجم الصغیر،ص 150؛احقاق الحق،ج 13، ص 204.
4- .عن کعب الأحبار:لا تنقضی الأیام حتی ینزل خلیفه من قریش بیت المقدس و تضع الحرب أوزارها».عقد الدرر، ص 166؛ر.ک:عبد الرزاق،مصنّف،ج 11،ص 401.

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله در خطبه ای دربارۀ دجّال و کشته شدنش فرمود:«پس از آن بهای یک اسب،چند درهم(پول نقره)خواهد بود». (1)

ابن مسعود می گوید:از نشانه های قیامت این است که زن و اسب گران می شود؛سپس ارزان می گردد و تا روز قیامت نرخ آن گران نمی شود. (2)

شاید مقصود از گرانی زن پیش از ظهور امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه کنایه از این باشد که در اثر نامساعد بودن اوضاع اقتصادی،اداره و نگه داری یک زن و تشکیل خانواده بسیار مشکل می شود؛چنان که در اثر کثرت جنگ ها و نیاز به مرکب،تهیۀ اسب(و تجهیزات جنگی) دشوار و گران می شود؛ولی با پایان جنگ ها-پس از قیام حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه-جنگ افزارها ارزان می شود و در اثر بهبود وضع اقتصادی،دشواری های ازدواج و زندگی از بین می رود و گویا زن ارزان می شود.

زمخشری نقل می کند:یکی از نشانه های قیام-مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه-این است که از شمشیرها، به جای داس استفاده می کنند». (3)

چون در آن روزگار دیگر جنگی نیست؛در نتیجه از صنایع و ابزاری که در خدمت جنگ قرار داشت،برای پیشرفت کشاورزی بهره برداری می کنند.

پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله در این زمینه می فرماید:«...نرخ گاو بالا می رود و نرخ اسب ناچیز می شود». (4)

شاید این روایت نیز همین گونه تفسیر شود؛زیرا از گاو در کشاورزی استفاده می شود و گوشت و شیر آن قابل مصرف است؛ولی از اسب بیش تر به عنوان ابزار جنگی بهره برداری می کرده اند.2.

ص: 164


1- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:فی خطبته فی الدجال و قتله:«...و یکون الفرس بدریهمات».ابن طاووس،ملاحم،ص 152.
2- .عن ابن مسعود:«من أشراط الساعه...أن تغلو النساء و الخیل،ثم ترخص،فلا تغلو إلی یوم القیامه».المعجم الکبیر، ج 9،ص 342 و مانند این مطلب را در عقد الدرر،ص 331،از«خارجه بن الصلت»نقل شده است.
3- .روی الزمخشری:«من أشراط الساعه أن یتّخذ السیوف مناجل».الفائق،ج 1،ص 354.
4- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«...و یکون الثور بکذا و کذا من المال،و یکون الفرس بالدریهمات».ابن حمّاد،فتن،ص 159؛ ابن طاووس،ملاحم،ص 82.

فصل پنجم: امدادهای غیبی

اشاره

هرچند در روایات بسیاری،جنگ های پس از ظهور حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به نیروهای رزمی ای نسبت داده شده است که از سراسر جهان به یاری حضرت می شتابند،امّا پیروز شدن بر تمام جهان،با توجّه به پیشرفت علم و صنایع نظامی قبل از ظهور حضرت، کاری دشوار و محال است؛مگر آن که به رهبری شخصی که از سوی خداوند یاری می شود،انجام گیرد.

امدادهای الهی گاهی در قدرتی است که خداوند به حضرت داده است و با انجام کراماتی،حضرت مشکلات را از سر راه برمی دارد و یا به وسیلۀ رعب و ترسی است که خداوند در دل دشمن ایجاد می کند و یا این که خداوند ملائکه را به یاری حضرت می فرستد .در برخی از روایات سخن از نیروهایی است که دارای خصوصیات فرشتگان هستند و منتظر ظهور حضرتند تا او را یاری کنند و از تابوت و اشیایی که در آن است نیز به عنوان وسیله ای دیگر برای نصرت و یاری حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه نام برده شده است.

در این فصل به برخی از این روایات اشاره می کنیم:

الف)رعب و ترس،سلاح امام

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«قائم ما اهل بیت با ترس و رعب یاری می شود». (1)

ص: 165


1- .قال الصادق علیه السّلام:«القائم منّا منصور بالرعب».مستدرک الوسائل،ج 12،ص 335 و ج 14،ص 354.

نیز می فرماید:«خداوند،حضرت قائم را با سه لشکر یاری می دهد:فرشتگان،مؤمنان و رعب(ترس انداختن در دل دشمن)». (1)

امام باقر علیه السّلام در این زمینه می فرماید:«ترس و وحشت-از قدرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه- پیشاپیش سپاهیانش به فاصله یک ماه و از پشت سر آنها به فاصله یک ماه در حرکت است». (2)

هم چنین آن حضرت می فرماید:«ترس و رعب در پیشاپیش پرچم حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به فاصله یک ماه و از پشت سر نیز به فاصله یک ماه و از سمت راست به فاصله یک ماه و از سمت چپ نیز به فاصله یک ماه در حرکت است». (3)

از این روایات استفاده می شود که وقتی حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه جایی را قصد کند، دشمن پیشاپیش دچار ترس و وحشت شده،توان رویارویی و ایستادگی در برابر سپاهیان حضرت را از دست می دهد.هم چنین وقتی لشکریان از جایی حرکت می کنند، کسی جرأت شورش ندارد؛زیرا دشمن از لشکریان حضرت دچار وحشت می شود.این تفسیر و توجیه با ظاهر بعضی از روایاتی که پیش تر گفته شد،منافات دارد.

ب)فرشتگان و جنّیّان

حضرت علی علیه السّلام می فرماید:«...خداوند،حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه را با فرشتگان،جن و شیعیان مخلص یاری می کند». (4)

ابان بن تغلب می گوید:امام صادق علیه السّلام فرمود:«گویا هم اکنون،حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه را در پشت شهر نجف می بینم؛هنگامی که بر آن نقطه از جهان دست یافته است.او بر اسبی سیاه که خال های سفیدی دارد و میان چشمانش پاره ای سفیدی می درخشد،

ص: 166


1- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«...و یؤیّده اللّه بثلاثه أجناد:بالملائکه،و المؤمنین،و الرعب...».بحار الأنوار،ج 52،ص 356.
2- .عن أبی جعفر علیه السّلام:«...و یسیر الرّعب أمامه شهرا،و خلفه شهرا».همان،ص 343.
3- .و عن أبی جعفر علیه السّلام:«...و یسیر الرعب قدّامها شهرا[و وراءها شهرا]و عن یمینها شهرا.و عن یسارها شهرا». نعمانی،غیبه،ص 308؛بحار الأنوار،ج 52،ص 361.
4- .عن علی علیه السّلام:«...و یؤیّده اللّه بالملائکه و الجنّ و شیعتنا المخلصین».حصینی،الهدایه،ص 31؛ارشاد القلوب، ص 286.

سوار می شود(و شهرهای جهان را می گشاید).هیچ شهری در جهان برجای نمی ماند، جز آن که مردمش می پندارند،مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه در میان آنان و در شهرشان می باشد.آن گاه که او پرچم رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله را به اهتزاز درآورد،سیزده هزار و سیزده فرشته-که سال ها منتظر ظهورش بوده اند-به زیر پرچمش گرد می آیند(و آماده نبرد می شوند).همان فرشتگانی که با نوح پیامبر در کشتی،با ابراهیم خلیل در آتش و با عیسی هنگام عروج به آسمان، همراه بودند.

هم چنین چهار هزار فرشته به یاری حضرت می شتابند؛آن فرشتگانی که بر سرزمین کربلا فرود آمده بودند تا در رکاب حسین علیه السّلام بجنگند؛ولی اذن این کار را نیافتند و به آسمان رفتند و چون با اذن جهاد بازگشتند،امام حسین علیه السّلام را شهید یافتند و در اندوه از دست دادن این فیض بزرگ،همواره ناراحت و اندوهگینند و تا روز رستاخیز، گرداگرد ضریح امام حسین علیه السّلام می چرخند و اشک می ریزند». (1)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«گویا هم اکنون حضرت قائم و یارانش را می بینم...که فرشتۀ جبرئیل در سمت راست مهدی علیه السّلام و میکائیل در سمت چپ آن حضرت حرکت می کنند و ترس و وحشت،پیشاپیش سپاهیانش و پشت سر آنان به فاصله یک ماه در حرکت است و خداوند،او را با پنج هزار فرشته آسمانی یاری می رساند». (2)

نیز آن حضرت می فرماید:«فرشتگانی که در جنگ بدر به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله یاری دادند،هنوز1.

ص: 167


1- .عن أبان بن تغلب،قال:قال أبو عبد اللّه علیه السّلام:«کأنّی أنظر إلی القائم علی ظهر النجف،فإذا استوی علی ظهر النجف، رکب فرسا أدهم،أبلق،بین عینیه شمراخ،ثمّ ینتفض به فرسه،فلا یبقی أهل بلده إلاّ و هم یظنّون أنّه معهم فی بلادهم،فإذا نشر رایه رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم انحطّ إلیه ثلاثه عشر ألف ملک و ثلاثه عشر ملکا کلّهم ینتظر القائم،و هم الذین کانوا مع نوح علیه السّلام فی السفینه،و الذین کانوا مع إبراهیم الخلیل علیه السّلام:حیث ألقی فی النار،و کانوا مع عیسی حیث رفع، و أربعه آلاف ملک الذین هبطوا یریدون القتال مع الحسین بن علی علیهما السّلام فلم یؤذن لهم فصعدوا فی الاستئذان،و هبطوا و قد قتل الحسین فهم شعث غبر یبکون عند قبر الحسین إلی یوم القیامه،و ما بین قبر الحسین علیه السّلام إلی السماء مختلف الملائکه».کمال الدین،ج 2،ص 672؛نعمانی،غیبه،ص 309؛کامل الزیارات،ص 120؛العدد القویه،ص 74؛ مستدرک الوسائل،ج 10،ص 245.
2- .قال أبو جعفر علیه السّلام:«لکأنّی أنظر إلیهم...جبرئیل عن یمینه و میکائیل عن یساره،یسیر الرعب أمامه شهرا،و خلفه شهرا،أمدّه اللّه بخمسه آلاف من الملائکه».بحار الأنوار،ج 52،ص 343؛نور الثقلین،ج 1،ص 388؛القول المختصر، ص 21.

به آسمان بازنگشته اند تا این که حضرت صاحب الامر علیه السّلام را یاری رسانند و تعدادشان پنج هزار فرشته می باشد». (1)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«برای حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه نه هزار و سی صد و سیزده فرشته فرود می آید؛آنان همان فرشتگانی هستند که همراه حضرت عیسی علیه السّلام بوده اند؛ هنگامی که خداوند او را به آسمان برد». (2)

علی علیه السّلام می فرماید:«حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه با سه هزار فرشته یاری می شود؛آنان بر چهره و پشت دشمنان می کوبند». (3)

در تفسیر آیه شریفۀ أَتی أَمْرُ اللّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ؛ (4)امر خدا فرارسید،پس دربارۀ آن شتاب نکنید).امام صادق علیه السّلام می فرماید:«این أمر اللّه،امر ماست؛یعنی خداوند برای قیام مهدی فرمان داده است که برای آن شتاب نکنیم؛زیرا خداوند،صاحب امر ما را با سه لشکر از فرشتگان،مؤمنان و رعب پشتیبانی می کند و ما به حقمان می رسیم». (5)

حضرت رضا علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه قیام کند،خداوند به فرشتگان دستور می دهد تا بر مؤمنان سلام دهند و در مجالس آنان شرکت کنند و اگر یکی از مؤمنان با حضرت کاری داشت،امام علیه السّلام برخی از فرشتگان را مأمور می کند که آن شخص را به دوش گیرند و نزدش بیاورند و هرگاه نیازش برطرف شد،او را به جایگاه6.

ص: 168


1- .الباقر علیه السّلام:«إنّ الملائکه الذین نصروا محمّدا صلّی اللّه علیه و اله و سلّم یوم بدر فی الأرض ما صعدوا بعد و لا یصعدون،حتی ینصروا صاحب هذا الأمر،و هم خمسه آلاف».اثبات الهداه،ج 3،ص 549؛نور الثقلین،ج 12،ص 388؛مستدرک الوسائل، ج 2،ص 448.
2- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«ینزل علی القائم علیه السّلام تسعه آلاف ملک و ثلاثمائه و ثلاث عشر ملکا،و هم الذین کانوا مع عیسی لمّا رفعه اللّه إلیه».بحار الأنوار،ج 14،ص 339؛ر.ک:نعمانی،غیبه،ص 311.
3- .علی علیه السّلام:«...و لا تنشر-الرایه-حتی یخرج المهدی،و یمدّ بثلاثه آلاف من الملائکه یضربون وجوه من خالفه،و أدبارهم».ابن حمّاد،فتن،ص 101؛شافعی،بیان،ص 515؛الحاوی للفتاوی،ج 2،ص 73؛الصواعق المحرقه،ص 167؛ کنز العمّال،ج 4،ص 589؛ابن طاووس،ملاحم،ص 73؛احقاق الحق،ج 19،ص 652.
4- .نحل(16)آیۀ 1.
5- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام فی قول اللّه عزّ و جلّ: أَتی أَمْرُ اللّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ قال:هو أمرنا یعنی قیام قائمنا آل محمّد، أمرنا اللّه أن لا نستعجل به،فیؤیّده[فیؤده]إذا أتی علیه ثلاثه جنود:الملائکه و المؤمنون،و الرعب».تأویل الآیات الظاهره،ج 1،ص 252؛اثبات الهداه،ج 3،ص 562؛بحار الأنوار،ج 52،ص 356.

نخستینش بازگردانند.

برخی از مؤمنان بر روی ابرها حرکت می کنند و برخی دیگر به همراه فرشتگان در آسمان پرواز می کنند و گروهی دیگر به همراه فرشتگان راه می روند و گروهی نیز بر فرشتگان سبقت می گیرند.برخی از مؤمنان را فرشتگان به عنوان قاضی قرار می دهند و مؤمن نزد خداوند باارزش تر از فرشته است؛به گونه ای که برخی از مؤمنان را حضرت بر صد هزار فرشته به عنوان قاضی می گمارد». (1)

شاید قضاوت این مؤمنان در میان فرشتگان برای رفع اختلاف آنان در مسائل علمی و موضوعات باشد و این گونه اختلافات با عصمت فرشتگان منافاتی ندارد.

ج)فرشتگان زمین

محمد بن مسلم می گوید:از امام صادق علیه السّلام دربارۀ میراث علم و اندازه آن پرسیدم؟ حضرت در پاسخ فرمود:«خداوند،دو شهر یکی در شرق زمین و دیگری در غرب آن دارد،در آن دو شهر گروهی سکونت دارند که نه ابلیس را می شناسند و نه از آفرینش او آگاهی دارند.هرچند مدّت یک بار با آنان دیدار می کنم.آنان دربارۀ مسائل مورد نیاز خود و چگونگی دعا از ما می پرسند و ما به آنان می آموزیم.هم چنین آنان دربارۀ زمان ظهور حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه می پرسند.آنان عبادت و کوشش بسیاری در پرستش خداوند دارند.

آن شهر درهایی دارد که بین هریک از لنگه های آن صد فرسنگ فاصله است.آنان پرستش،تمجید،دعا و کوشش بسیاری دارند.اگر آنان را ببینید،کردار و رفتار خود را در برابر آنان کوچک می شمارید.وقتی برخی از آنان به نماز می ایستند،یک ماه در حال سجده هستند.خوراک آنان ستایش خداست و لباسشان برگ و رخسارشان از نور

ص: 169


1- .عن الرضا علیه السّلام:«إذا قام القائم یأمر اللّه الملائکه بالسلام علی المؤمنین،و الجلوس معهم فی مجالسهم،فإذا أراد واحد حاجه أرسل القائم من بعض الملائکه أن یحمله،فیحمله الملک حتی یأتی القائم،فیقضی حاجته،ثم یردّه.و من المؤمنین من یسیر فی السحاب،و منهم من یطیر مع الملائکه،و منهم من یمشی مع الملائکه مشیا،و منهم من یسبق الملائکه،و منهم من یتحاکم الملائکه إلیه.و المؤمن أکرم علی اللّه من الملائکه،و منهم من یصیّره القائم قاضیا بین مائه ألف من الملائکه».دلائل الامامه،ص 241؛اثبات الهداه،ج 3،ص 573.

می درخشد.اگر با یکی از ما(امامان)روبه رو شوند،گرداگرد او را می گیرند و خاک جای پای او را برمی دارند و به آن تبرّک می جویند.در هنگام نماز،زاری و ناله ای دارند که از صدای طوفان سهمگین تر است.گروهی از آنان-از روزی که به انتظار حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه بوده اند-هرگز سلاح خود را بر زمین نگذاشته اند و وضع آنان همین گونه بوده است.آنان همواره از خدا می خواهند که صاحب الامر علیه السّلام را به آنان بنمایاند.

هریک از آنان،هزار سال زندگانی می کند و آثار فروتنی و پرستش و تقرّب به خداوند عزّ و جل،در رخسار آنان آشکار است.وقتی نزد آنان نمی رویم،می پندارند ما از ایشان خشنود نیستیم و زمانی را که ما به دیدارشان می رویم،در نظر می گیرند و در همان زمان به انتظار ما می نشینند و هرگز از کار خسته نمی شوند.

همان گونه که به آنان آموختیم،قرآن می خوانند و پاره ای از قرائت ها که به آنان آموخته ایم،اگر بر مردم خوانده شود،آن را نمی پذیرند.مطالبی را که از قرآن می پرسند، وقتی پاسخ می دهیم،سینه ها(و فکر و اندیشه)را برای گرفتن آن چه می شنوند، باز می کنند.برای ما از خداوند،طول عمر می خواهند تا ما را از دست ندهند.آنان می دانند،آن چه را از ما می آموزند،منّتی از خداوند بر آنان است.

هنگامی که حضرت قائم قیام کند،آنان به همراه حضرت خواهند بود و از دیگر سپاهیان امام علیه السّلام پیشی می گیرند و از خداوند می خواهند دینش را به وسیلۀ آنان یاری نماید.

اجتماع آنان متشکّل از پیر و جوان است.اگر یک جوان،پیری را ببیند،به احترام او همانند غلام می نشیند و بدون اجازه اش از جا برنمی خیزد.از راهی که خودشان بهتر می دانند،بر اندیشه های امام علیه السّلام آگاه می شوند.اگر امام به آنان دستوری دهد،تا آخر بر آن پابرجا هستند؛مگر این که حضرت خودش کار دیگری به آنان واگذار کند.

اگر به جنگ مردم شرق و غرب روند،همگی را در لحظه ای نابود می کنند و هرگز اسلحه بر آنان تأثیر نمی کند.شمشیرها و سلاح هایی از آهن دارند؛امّا آلیاژش غیر از آهن است.اگر با شمشیر بر کوهی بزنند،آن را دو نیم می کنند و از جا برمی دارند.امام علیه السّلام این سپاهیان را به جنگ هند،دیلم،کرد،روم،بربر،فارس،جابرسا و جابلقا-دو شهر در شرق

ص: 170

و غرب-می فرستد.

بر هیچ یک از پیروان ادیان وارد نمی شوند،مگر آن که آنان را به اسلام دعوت می کنند و به یکتاپرستی و نبوت پیامبر و ولایت ما اهل بیت می خوانند.پس هرکس اجابت کرد، او را رها می کنند و هرکس نپذیرفت،او را به قتل می رسانند؛به گونه ای که در شرق و غرب زمین کسی نمی ماند،مگر آن که ایمان می آورد». (1)

از چشم اندازی که دربارۀ این سپاهیان آمده است،چنین فهمیده می شود که شاید آنانه.

ص: 171


1- .عن محمّد بن مسلم،قال:سألت أبا عبد اللّه علیه السّلام عن میراث العلم ما مبلغه؟أجوامع ما هو من هذا العلم أم تفسیر کلّ شیء من هذه الامور التی تتکلّم فیها؟فقال:«إن للّه عزّ و جلّ مدینتین:مدینه بالمشرق و مدینه بالمغرب،فیها قوم لا یعرفون إبلیس،و لا یعلمون بخلق إبلیس،نلقاهم فی کلّ حین فیسألونا عمّا یحتاجون إلیه،و یسألونا عن الدعاء فنعلّمهم،و یسألونا عن قائمنا متی یظهر؟و فیهم عباده و اجتهاد شدید،و لمدینتهم أبواب ما بین المصراع مائه فرسخ،لهم تقدیس و تمجید و دعاء و اجتهاد شدید،لو رأیتموهم لاحتقرتم عملکم،یصلّی الرجل منهم شهرا لا یرفع رأسه من سجدته.طعامهم التسبیح و لباسهم الورق.و وجوههم مشرقه بالنور،إذا رأوا منّا واحدا لحسوه و اجتمعوا إلیه،و أخذوا من أثره من الأرض،یتبرّکون به،لهم دوّی إذا صلّوا کأشدّ من دوّی الریح العاصف،منهم جماعه لم یضعوا السلاح منذ کانوا ینتظرون قائمنا،یدعون اللّه عزّ و جلّ أن یریهم إیّاه،و عمر أحدهم ألف سنه،إذا رأیتهم رأیت الخشوع و الاستکانه،و طلب ما یقرّبهم إلی اللّه عزّ و جلّ،إذا احتبسنا عنهم ظنّوا أنّ ذلک من سخط،یتعاهدون أوقاتنا التی نأتیهم فیها،لا یسأمون و لا یفترون،یتلون کتاب اللّه عزّ و جلّ کما علّمناهم،و إنّ فیما نعلّمهم ما لو تلی علی الناس لکفروا به،و لأنکروه،یسألونا عن الشیء إذا ورد علیهم من القرآن لا یعرفونه،فإذا أخبرناهم به انشرحت صدورهم لما یستمعون منّا،و سألوا لنا طول البقاء و أن لا یفقدونا.و یعلمون أنّ المنّه من اللّه علیهم فیما نعلّمهم عظیمه،و لهم خرجه مع الإمام إذا قام یسبقون فیها أصحاب السلاح،و یدعون اللّه عزّ و جلّ أن یجعلهم ممّن ینتصر بهم لدینه،فیهم کهول و شبّان،اذا رای شاب منهم الکهل جلس بین یدیه جلسه العبد لا یقوم حتی یأمره،لهم طریق، هم أعلم به من الخلق إلی حیث یریده الإمام علیه السّلام؛فإذا أمرهم الإمام بأمر قاموا علیه أبدا حتی یکون هو الذی یأمرهم بغیره،لو أنّهم وردوا علی ما بین المشرق و المغرب من الخلق لأفنوهم فی ساعه واحده.لا یختلّ فیهم الحدید،لهم سیوف من حدید غیر هذا الحدید،لو ضرب أحدهم بسیفه جبلا لقدّه حتّی یفصله،و یغزو بهم الإمام علیه السّلام الهند و الدیلم و الکرد و الروم و بربر و فارس،و بین جابرسا الی جابلقا،و هما مدینتان:واحده بالمشرق و واحده بالمغرب، لا یأتون علی أهل دین إلاّ دعوهم إلی اللّه عزّ و جلّ،و الی الإسلام و الإقرار بمحمّد صلّی اللّه علیه و اله و سلّم،و التوحید و ولایتنا أهل البیت، حتی أجاب منهم و دخل فی الإسلام ترکوه،و أمّروا علیه أمیرا منهم.و من لم یحب و لم یقرّ بمحمّد صلّی اللّه علیه و اله و سلّم و لم یقرّ بالإسلام و لم یسلم،قتلوه حتّی لا یبقی بین المشرق و المغرب و ما دون الجبل أحد إلاّ آمن باللّه».بصائر الدرجات، ص 144؛اثبات الهداه،ج 3،ص 523؛تبصره الولی،ص 97؛بحار الأنوار،ج 27،ص 41 و ج 54،ص 332. أقول:لدینا شواهد و روایات علی کثیر من فقرات هذا النّص،کما أنّ الاکتشاف التی تحصل الیوم و نسمعها عبر وسائل الاعلام،هی ممّا تؤیّد هذا المتن،و أنّ مجهولات البشر لا یقاس بمعلوماته،و لکن مع ذلک یبقی الکلام فی سند هذه الروایه.

همان فرشتگانی باشند که در زمین برجای مانده اند و منتظر قیام حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه هستند.

د)تابوت موسی علیه السّلام

در کتاب غایه المرام به نقل از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله آمده است:«به هنگام ظهور حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه،حضرت عیسی علیه السّلام فرود می آید و کتاب ها را از انطاکیه گردآوری می کند.

خداوند برای او،از چهره إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ (1)پرده برمی دارد و کاخی را که حضرت سلیمان پیش از مرگش ساخت،آشکار می سازد.حضرت،دارائی های کاخ را گردآوری می کند و آن را بین مسلمانان تقسیم می نماید و تابوتی را-که خداوند به«ارمیا» دستور انداختن آن را در دریای طبرستان داده بود-خارج می سازد.

آن چه را که خاندان موسی و هارون به یادگار گذاشته اند،در آن تابوت موجود است و نیز الواح و عصای موسی و قبای هارون و ده صاع از غذایی که بر بنی اسرائیل فرود می آمد و مرغ های بریانی که بنی اسرائیل،برای آیندگان خود ذخیره کرده اند، در آن می باشد.آن گاه به کمک آن تابوت شهرها را می گشاید؛همان گونه که پیش از او نیز چنین کردند». (2)

ینابیع المودّه،این مطلب را با اندکی تغییر به حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه نسبت می دهد و می گوید«حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه از غاری در سرزمین انطاکیه،کتاب هایی را بیرون می آورد

ص: 172


1- .اشاره به این آیۀ شریفه است: إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ* اَلَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ؛ ای رسول خدا!آیا ندیدی که خدای تو مردم شهر ارم را که صاحب قدرت و عظمت بودند،چگونه کیفر داد؟در صورتی که مانند آن شهر در استحکام و بزرگی در جهان نبود).فجر(89)آیۀ 8.مقصود این حدیث آن است که چنین شهر پرشکوه و باعظمتی برای عیسی علیه السّلام دوباره آشکار می شود و این شهر مخفی،پدیدار می گردد.
2- .عن رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«ینزل عیسی...و یجمع الکتب من أنطاکیه...فیکشف اللّه له عن إرم ذات العماد.و القصر الذی بناه سلیمان بن داود قرب موته،فیأخذ ما بهم من الأموال.و یقسمها علی المسلمین،و یخرج اللّه التابوت الذی أمر به أرمیا أن یرمیه فی بحر طبریه،فیه بقیّه ممّا ترک آل موسی و آل هارون،و رضاضه اللوح و عصا موسی،و قبا هارون و عشره أصوع من المنّ،و شرایح السلوی التی ادّخروها،کذا بنو إسرائیل لمن بعدهم،فیستفتح بالتابوت المدن کما استفتح به من کان قبله».غایه المرام،ص 697؛حلیه الابرار،ج 2،ص 620؛الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 136؛ر.ک: ابن طاووس،ملاحم،ص 66؛اثبات الهداه،ج 3،ص 489،541.

و کتاب زبور داود را از دریاچۀ طبرستان بیرون می آورد.در آن کتاب،یادگارهای خاندان موسی و هارون موجود است و فرشتگان آن را بر دوش می کشند و الواح و عصای موسی علیه السّلام در آن است». (1)7.

ص: 173


1- .القندوزی.و قیل:«إنّ المهدی رضی اللّه عنه،یستخرج کتبا من غار بمدینه أنطاکیّه،و یستخرج الزبور من بحیره طبریّه،فیها ممّا ترک آل موسی و هارون تحمله الملائکه،و فیها الألواح،و عصا موسی علیه الصلاه و السلام».ینابیع المودّه، ص 401؛ابن حمّاد،فتن،ص 98؛متقی هندی،برهان،ص 157؛ابن طاووس،ملاحم،ص 67.

ص: 174

فصل ششم: شیوۀ رفتار امام علیه السّلام با دشمنان

اشاره

پس از قرن ها انتظار و تحمّل رنج،سرانجام روزگار ستم و تاریکی ها به سر آمده،پرتو خورشید سعادت،نمایان می گردد و شخصیت بزرگی که با یاری الهی،بنای زدودن آثار ستم و جور را دارد،ظهور می کند.آن حضرت،دست به اصلاحات گسترده و دگرگونی های بنیادی در دو بعد معنوی و مادی می زند و جامعۀ بشری را چنان سامان می بخشد که خشنودی خداوند را در پی داشته باشد.

در این میان،اگر اشخاص،احزاب و گروه هایی بخواهند با ایجاد مشکلات،مانع این قیام عظیم شوند یا با اخلالگری حرکت قیام او را کند نمایند،دشمنان سرسخت بشریّت و دین الهی محسوب می شوند و کیفر آنان جز نابودی به دست قدرتمند حضرت مهدی نخواهد بود.

افراد اخلالگر در انقلاب امام،کسانی هستند که دستشان به خون بشریّت آلوده است یا انسان های بی تفاوتی هستند که در برابر جنایات تجاوزگران،سکوت پیشه کرده،ولی در برابر حضرت،پرچم مخالفت برمی دارند و یا کج فهمانی هستند که درک خود را بر سخن حضرت برتری می دهند.طبیعی است که باید آنان با قاطعیت تمام سرکوب شوند تا جامعۀ بشری برای همیشه از شرّ آنان مصون بماند.ازاین رو،روش و سیاست حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه با آنان بسیار قاطعانه و بدون اغماض است.

در این فصل به بررسی دو مطلب اساسی که از روایات فهمیده می شود،می پردازیم:

ص: 175

الف)قاطعیت امام علیه السّلام در رویارویی با دشمنان

اشاره

آن چه در این قسمت موردنظر است،این که حضرت در برخورد با دشمنان، از یک نوع مجازات استفاده نمی کند؛بلکه برخی از آنان را در جنگ نابود می سازد و حتی فراریان و زخمیان آنان را نیز تعقیب می کند.گروهی را اعدام نموده،خانه های شان را ویران می کند و گروهی را تبعید می نماید و دست برخی را قطع می کند.

1.جنگ و کشتار

زراره از امام صادق علیه السّلام پرسید:آیا روش و سیاست حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه همانند روش پیامبر صلّی اللّه علیه و اله خواهد بود؟امام علیه السّلام فرمود:«هرگز،هرگز؛ای زراره!او سیاست پیامبر صلّی اللّه علیه و اله (در برخورد با دشمنان)را در پیش نمی گیرد.پیامبر صلّی اللّه علیه و اله با ملایمت و نرمی و مهربانی رفتار می کرد تا دل ها را به دست آورد و مردم با آن حضرت الفت گیرند؛ولی حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه،سیاست قتل را در پیش می گیرد و طبق دستوری که دارد،رفتار می کند و توبه کسی را نمی پذیرد.پس وای بر کسی که با او مخالفت کند». (1)

حسن بن هارون می گوید:در محضر امام صادق علیه السّلام بودم.معلّی بن خنیس از حضرت پرسید:آیا هنگامی که حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور کند،برخلاف روش امیر مؤمنان علیه السّلام در برخورد با مخالفان رفتار می کند؟امام علیه السّلام فرمود:«آری؛علی علیه السّلام ملایمت و نرمش را در پیش گرفت؛چون می دانست پس از او دشمنان بر یاران و شیعیانش چیرگی پیدا می کنند؛ولی سیاست حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه قهر و غلبه و به اسارت گرفتن آنان است؛

ص: 176


1- .عن زراره،قلت لأبی جعفر علیه السّلام:أ یسیر القائم علیه السّلام بسیره محمّد صلّی اللّه علیه و اله و سلّم؛قال:«هیهات هیهات!!یا زراره؛ما یسیر بسیرته، إنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم سار فی أمّته باللین،کان یتألّف الناس،و القائم یسیر بالقتل،بذلک أمر فی الکتاب الذی معه أن یسیر بالقتل و لا یستتیب أحدا،ویل لمن ناواه».نعمانی،غیبه،ص 231؛عقد الدرر،ص 226؛اثبات الهداه،ج 3، ص 539؛حلیه الابرار،ج 5،ص 322؛بحار الأنوار،ج 52،ص 353. البته روایات دیگری داریم که مفادش این است که«یصنع کما صنع رسول اللّه به،یهدم ما کان قبله کما هدم رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله أمر الجاهلیه و یستأنف الإسلام جدیدا»النعمانی،الغیبه،ص 320؛بحار الأنوار،ج 52،ص 352؛ حلیه الابرار،ج 5،ص 323.

زیرا می داند که پس از او کسی بر شیعیان تسلّط نخواهد یافت». (1)

حضرت رضا علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که قائم ما ظهور کند،جز خون ریختن(و کشتن دشمنان)و عرق کردن (2)(در اثر جنگ و تلاش زیاد)و خوابیدن بر زین اسب ها(به سبب پیکارهای فراوان)نخواهد بود». (3)

مفضل می گوید:امام صادق علیه السّلام یادی از حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه به میان آورد.من عرض کردم:امیدوارم که برنامه و حکومت حضرت به آسانی برقرار شود.

حضرت فرمود:«خیر؛چنان نمی شود مگر آن که سختی های بسیاری را ببینید». (4)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«علی علیه السّلام فرمود:برای من روا بود که فراریان را به قتل برسانم و زخمیان را بکشم؛ولی دست به این کار نزدم؛برای این که اگر شیعیان قیام کردند، زخمیانشان را به قتل نرسانند؛ولی برای حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه جایز و رواست و زمینه وجود دارد که فراریان را به قتل برساند و زخمیان را نابود گرداند». (5)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«اگر مردم می دانستند که حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه چه برنامه ای دارد و چه کارهایی انجام می دهد،اکثر آنان آرزو می کردند که هرگز آن حضرت را نبینند؛زیرا حضرت کشتار زیادی می کند و به یقین اوّلین کشتار را در قبیلۀ قریش خواهد داشت.

پس از قریش نخواهد گرفت جز شمشیر و به آنان نخواهد داد مگر شمشیر.4.

ص: 177


1- .عن الحسن بن هارون،قال:کنت عند أبی عبد اللّه علیه السّلام:جالسا،فسأله المعلّی بن خنیس:أیسیر المهدی علیه السّلام إذا خرج بخلاف سیره علی علیه السّلام؛قال:«نعم،و ذلک أنّ علیّا علیه السّلام سار باللین و الکفّ؛لأنّه علم أنّ شیعته سیظهر علیهم من بعده،و أنّ المهدی إذا خرج سار فیهم بالبسط و السبی و ذلک.أنّه یعلم أنّ شیعته لن یظهر علیه من بعده أبدا».برقی، محاسن،ص 320؛کافی،ج 5،ص 33؛علل الشرائع،ص 150؛التهذیب،ج 6،ص 155؛وسائل الشیعه،ج 11،ص 57؛ مستدرک الوسائل،ج 11،ص 58؛جامع احادیث الشیعه،ج 13،ص 101.
2- .شاید مراد از«العرق»زدن رگ و کنایه از گردن زدن باشد.
3- .عن الرضا علیه السّلام:«لو قد خرج قائمنا علیه السّلام لم یکن إلاّ العلق،و العرق.و النوم علی السروج».نعمانی،غیبه،ص 285؛ اثبات الهداه،ج 3،ص 543.
4- .عن المفضّل بن عمر،سمعت أبا عبد اللّه علیه السّلام و قد ذکر القائم،فقلت:إنّی لأرجو أن یکون أمره فی سهوله:فقال: «لا یکون ذلک حتّی تمسحوا العرق و العلق».نعمانی،غیبه،ص 284؛اثبات الهداه،ج 3،ص 543.
5- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:أنّه قال:«انّ علیّا علیه السّلام قال:کان لی أن أقتل المولّی،و أجهز علی الجریح،و لکنّی ترکت ذلک للعاقبه من أصحابی إن جرحوا لم یقتلوا،و القائم له أن یقتل المولّی،و یجهز علی الجریح».نعمانی،غیبه،ص 231؛ر.ک: التهذیب،ج 6،ص 154؛وسائل الشیعه،ج 11،ص 57؛بحار الأنوار،ج 52،ص 353؛مستدرک الوسائل،ج 11،ص 54.

حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه کار را به جایی می رساند که بسیاری از مردم می گویند.این شخص از آل محمد صلّی اللّه علیه و اله نیست و اگر از اهل بیت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله بود،رحم می کرد». (1)

نیز آن حضرت می فرماید:«حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه با برنامه ای نو،سنّتی جدید و قضاوتی تازه قیام می کند.بر عرب ها روزگار بسیار سختی خواهد بود و شایسته شأن و موقعیت او جز کشتن دشمنان نیست». (2)

2.اعدام و تبعید

عبد اللّه مغیره می گوید:امام صادق علیه السّلام فرمود:«هنگامی که قائم آل محمد صلّی اللّه علیه و اله ظهور کند، پانصد نفر از قریش را ایستاده اعدام می کند.سپس پانصد نفر دیگر را به همین گونه اعدام می نماید و این کار شش بار تکرار می شود».عبد اللّه می پرسد:آیا تعدادشان به این اندازه می رسد؟حضرت فرمود:«آری؛خودشان و دوستانشان». (3)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه قیام کند،بر یک یک ناصبیان، ایمان را عرضه می کند،اگر به حقیقت،آن را بپذیرند،آنان را رها می سازد وگرنه هرکس که ایمان را نپذیرفت،گردنش را می زند یا از او جزیه می گیرد-چنان که امروز از اهل ذمّه می گیرند-و او را به روستاها و آبادی های دور تبعید می کند». (4)

ص: 178


1- .الباقر علیه السّلام:«لو یعلم الناس ما یصنع القائم إذا خرج لأحبّ أکثرهم أن لا یروه ممّا یقتل من الناس.أما إنّه لا یبدأ إلاّ بقریش،فلا یأخذ منها إلاّ السیف،و لا یعطیها إلاّ السیف حتی یقول کثیر من الناس:لیس هذا من آل محمّد،لو کان من آل محمّد لرحم».نعمانی،غیبه،ص 231؛عقد الدرر،ص 227؛اثبات الهداه،ج 3،ص 539؛بحار الأنوار،ج 52، ص 354.
2- .الباقر علیه السّلام:«یقوم علیه السّلام بأمر جدید و سنّه جدیده و قضاء جدید،علی العرب شدید،و لیس من شأنه إلاّ القتل». بحار الأنوار،ج 52،ص 349.
3- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«إذا قام القائم من آل محمّد صلّی اللّه علیه و اله و سلّم أقام خمسمائه من قریش،فضرب أعناقهم ثمّ أقام خمسمائه [فضرب أعناقهم ثمّ خمسمائه]أخری،حتی یفعل ذلک ستّ مرّات»قلت:و یبلغ عدد هولاء هذا؛قال:«نعم،منهم و من موالیهم».مفید،ارشاد،ص 364؛روضه الواعظین،ج 2،ص 265؛کشف الغمّه،ج 3،ص 255؛صراط المستقیم،ج 2، ص 253؛اثبات الهداه،ج 3،ص 527؛بحار الأنوار،ج 52،ص 338،349.
4- .عن أبی جعفر علیه السّلام:«إذا قام القائم علیه السّلام عرض الإیمان علی کلّ ناصب،فإن دخل فیه بحقیقه،و إلاّ ضرب عنقه،أو یؤدّی الجزیه،کما یؤدّیها الیوم أهل الذمّه،و یشدّ علی وسطه الهمیان و یخرجهم من الأمصار إلی السواد».کافی،ج 8، ص 227؛اثبات الهداه،ج 3،ص 450؛مرآه العقول،ج 26،ص 160؛بحار الأنوار،ج 52،ص 375.

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که قائم ما ظهور کند،دشمنان ما را از چهره های شان تشخیص می دهد.آن گاه آنان را از سر و پاهای شان می گیرد و با شمشیر به آنان می زند (و آنان را نابود می کند)». (1)

3.قطع دست

هروی می گوید:از امام رضا علیه السّلام پرسیدم:حضرت قائم پیش از هر کاری به چه چیز خواهد پرداخت؟حضرت فرمود:«در آغاز به سراغ بنی شیبه می رود و دست های آنان را قطع می کند؛چون آنان دزدان خانۀ خدایند». (2)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که قائم ما قیام کند،بنی شیبه را دستگیر کرده، دست های شان را قطع می کند و آنان را در میان مردم می گرداند و اعلام می کند که اینان دزدان خانۀ خدا هستند». (3)

نیز می فرماید:«نخستین رویارویی،برخورد حضرت با بنی شیبه است.دست های آنان را قطع می کند و بر کعبه می آویزد و از سوی حضرت اعلام می شود که اینان دزدان خانۀ خدایند». (4)

شیبه،در فتح مکه مسلمان گشت و پیامبر صلّی اللّه علیه و اله او را کلیددار خانه کعبه کرد و طایفۀ بنی شیبه تا مدّت ها کلیددار و پرده دار خانۀ خدا بودند. (5)

مرحوم مامقانی می گوید:بنی شیبه از دزدان خانه خدایند و إن شاء اللّه دست های شان به

ص: 179


1- .عن الصادق علیه السّلام:«لو قام قائمنا یعرف أعداءنا بسیماهم.فیؤخذ بنواصیهم و أقدامهم یخبط هو و أصحابه بالسیف خبطأ».احقاق الحق،ج 13،ص 357؛المحجّه،ص 429.
2- .عن الهروی،قلت لأبی الحسن الرضا علیه السّلام:بأیّ شیء یبدأ القائم منکم إذا قام؟قال:«یبدأ ببنی شیبه فیقطع أیدیهم؛ لأنّهم سرّاق بیت اللّه عزّ و جلّ».عیون اخبار الرضا،ج 1،ص 273؛علل الشرائع،ج 1،ص 219؛بحار الأنوار،ج 52، ص 313.
3- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:أمّا إنّ قائمنا لو قد قام لقد أخذ بنی شیبه و قطع أیدیهم،و طاف بهم،و قال:هولاء سرّاق الکعبه».علل الشرائع،ج 2،ص 96؛بحار الأنوار،ج 52،ص 317.
4- .عن الصادق علیه السّلام:«...فأوّل ما یبدأ ببنی شیبه،فیقطع أیدیهم و یعلّقها فی الکعبه و ینادی منادیه:هولاء سرّاق الکعبه». نعمانی،غیبه،ص 165؛بحار الأنوار،ج 52،ص 351،361.
5- .اسد الغابه،ج 3،ص 7،372.

این جرم،قطع می شود و بر دیوار کعبه آویزان می گردد. (1)

البته روایات شیوۀ برخورد حضرت با مخالفان را به تفصیل در سلسلۀ درس هایمان در مرکز تخصصی مهدویت مطرح کردیم و مورد تحقیق و بحث قرار دادیم و توسط یکی از دانش پژوهان تقریر و در مجلۀ تخصصی انتظار (2)به چاپ رسیده است.

ب)برخورد با گروه های مختلف

اشاره

هنگامی که حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه قیام می کند،با گروه ها و دسته های گوناگونی برخورد خواهد کرد.برخی از آنان قوم و نژاد خاصی هستند،گروهی پیرو ادیان دیگری غیر از اسلامند و گروهی هرچند به ظاهر مسلمانند،ولی منافقانه رفتار می کنند و یا از مقدس نماهای کج فهمی هستند که با حضرت مخالفت می نمایند و یا پیرو فرقه های باطل می باشند.امام علیه السّلام با هریک ستیز خاصی دارد که با نقل روایاتی آن را بازگو می کنیم:

1.قوم عرب

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«آن گاه که قائم ما قیام کند،بین او و عرب و قریش راهی جز شمشیر(و جنگ نظامی)نخواهد بود». (3)

نیز آن حضرت درحالی که با دست به گلوی خود اشاره می کرد،فرمود:«میان ما و عرب راهی جز بریدن سرها نمانده است». (4)شاید مراد،زمامداران و فرمانروایان خودسر آنان است و یا مراد پیروان مذهب دیگر اسلامی باشد.

امام صادق علیه السّلام در زمینۀ ستیز با قریش می فرماید:«هنگامی که حضرت قیام کند...قریش را هدف قرار می دهد.از آنان نمی ستاند جز شمشیر و به آنان نمی دهد جز شمشیر». (5)

ص: 180


1- .تنقیح المقال،ج 2،ص 246.
2- .شمارۀ 6،ص 355.
3- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«إذا خرج القائم لم یکن بینه و بین العرب و قریش إلاّ السیف».غیبه النعمانی،ص 122.
4- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«ما بقی بیننا و بین العرب إلاّ الذبح،و أومأ بیده إلی حلقه».نعمانی،غیبه،ص 122؛بحار الأنوار، ج 52،ص 355.
5- .عن الصادق علیه السّلام:«فإذا قام علیه السّلام...ثمّ یتناول قریشا...فلا یأخذ منها الاّ السیف و لا یعطیها إلاّ السیف».نعمانی،غیبه، ص 165؛بحار الأنوار،ج 52،ص 355.

شاید مراد از«از قریش نمی گیرد مگر شمشیر»این باشد که قریش از حضرت فرمانبرداری نمی کنند و در اخلالگری و ایجاد مشکلات می کوشند و به طور مستقیم و غیر مستقیم سبب پیکار و جنگ با حضرت می شوند و حضرت نیز جز اسلحه،روش دیگری را مناسب نمی بیند.چنانچه در روایتی آمده:پس از آن که اهل مکه با امام بیعت کردند حضرت نماینده ای از طرف خود منصوب می کند.و به طرف مدینه روانه می شود؛ ولی در راه اطلاع می یابد که آن نماینده را به قتل رسانده اند،لذا دوباره به مکه بازمی گردد و فقط جنگجویان را به قتل می رساند. (1)

در حدیث دیگری حضرت پیامی به مکه توسط نمایندۀ خود می فرستد.چون آن نماینده پیام را می خواند بر او حمله ور می شود و او را در بین رکن و مقام ذبح می کنند.

در این جا حضرت به یاران خود می فرماید من به شما گفتم:اهل مکه ما را نمی خواهند. (2)

2.اهل کتاب

عبد اللّه بن بکیر از امام کاظم علیه السّلام دربارۀ تفسیر آیۀ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً؛ (3)هر آن که در آسمان و زمین است چه از روی اختیار یا اجبار مطیع فرمان خداست) سؤال کرد.

امام فرمود:«این آیه دربارۀ قائم عجّل اللّه تعالی فرجه فرود آمده است؛هنگامی که علیه یهود،نصارا، صابئیان،مادی گرایان و برگشتگان از اسلام و کافران در شرق و غرب کرۀ زمین قیام می کند و اسلام را به آنان پیشنهاد می نماید.هرکس از روی میل پذیرفت، دستور می دهد که نماز بخواند و زکات بدهد و برطبق آن چه فرد مسلمان مأمور به انجام

ص: 181


1- .«یبایع القائم بمکه علی کتاب اللّه و سنه رسوله و یستعمل علی مکه،ثم یسیر بنحو المدینه فیبلغه أنّ عامله قتل، فیرجع إلیهم فیقتل المقاتله و لا یزید علی ذلک»بحار الأنوار،ج 52،ص 308.
2- .عن أبی جعفر:«یقول القائم لأصحابه:یا قوم إنّ أهل مکه لا یریدوننی و لکنّی مرسل إلیهم لأحتجّ علیهم بما ینبغی لمثلی أن یحتجّ علیهم،فیدعو رجلا من أصحابه،فیقول له:إمض إلی مکه،فقل:یا أهل مکه أنا رسول فلان إلیکم و هو یقول لکم:إنا أهل بیت الرحمه،و معدن الرساله و الخلافه،و نحن ذرّیّه محمّد و سلاله النبیین،و إنّا قد ظلمنا و اضطهدنا،و قهرنا و ابتزّ حقنا منذ قبض نبیّنا إلی یومنا هذا،فنحن نستنصرکم فانصرونا...فإذا تکلم هذا الفتی بهذا الکلام أتوا إلیه فذبحوه بین الرکن و المقام،و هی النفس الزکیه،فإذا بلغ ذلک الإمام،قال لأصحابه:ألا أخبرتکم أنّ أهل مکه لا یریدوننا...»همان،ص 307.
3- .آل عمران(3)آیۀ 84.

آن است،رفتار نماید و هرکس مسلمان نشود،گردنش را می زند تا آن که در شرق و غرب جهان،یک کافر برجای نماند».

عبد اللّه بن بکیر پرسید:قربانت گردم،در روی زمین مردم بسیاری هستند؛چگونه حضرت می تواند همه آنان را مسلمان کند یا گردن بزند؟

امام کاظم علیه السّلام فرمود:«وقتی خداوند چیزی را اراده کند،چیز اندک را بسیار و بسیار اندک می گرداند». (1)

شهر بن حوشب می گوید:حجاج به من گفت:ای شهر!در قرآن آیه ای است که مرا خسته کرده است(و معنای آن را نمی فهمم).گفتم:کدام آیه؟گفت:آن جا که خداوند می فرماید: وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلاّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ؛ (2)هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر آن که قبل از مرگش ایمان می آورد)و مکرر اتفاق افتاده است که فردی نصرانی یا یهودی را پیش من می آورند و گردنش را می زنم و آن گاه به لب هایش خیره می شوم،ولی حرکتی نمی کند تا این که نفس او قطع می شود.

شهر بن حوشب می گوید:به او گفتم:معنای آیه،این نیست که تو پنداشتی؛بلکه مراد این است که وقتی پیش از قیامت،عیسی بن مریم از آسمان فرود آید و به حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه اقتدا کند،در آن هنگام هیچ یهودی و نصرانی نمی ماند،مگر آن که پیش از مرگ به او ایمان می آورد.

حجاج پرسید:این تفسیر را از کجا فراگرفته ای و چه کسی آن را به تو آموخته است؟ گفتم:این تفسیر را امام باقر علیه السّلام فرمود.حجاج گفت:از چشمه ای زلال به دست آورده ای. (3)7.

ص: 182


1- .عن ابن بکیر،قال:سألت أبا الحسن علیه السّلام عن قوله: وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً قال:«أنزلت فی القائم علیه السّلام،إذا خرج بالیهود،و النصاری،و الصابئین،و الزنادقه،و أهل الردّه،و الکفّار فی شرق الأرض و غربها،فعرض علیهم الإسلام،فمن أسلم طوعا أمره بالصلاه و الزکاه،و ما یؤمر به المسلم و یجب لله علیه،و من لم یسلم ضرب عنقه حتی لا یبقی فی المشارق و المغارب أحد إلاّ وحّد اللّه». قلت:-جعلت فداک-إنّ الخلق أکثر من ذلک؟فقال:«إنّ اللّه إذا أراد أمرا،قلّل الکثیر و کثّر القلیل».عیاشی،تفسیر، ج 1،ص 183؛نور الثقلین،ج 1،ص 362؛اثبات الهداه،ج 3،ص 549؛تفسیر صافی،ج 1،ص 267؛بحار الأنوار،ج 52، ص 340.
2- .نساء(4)آیۀ 159.
3- .عن شهر بن حوشب:قال لی الحجّاج:یا شهر؛آیه فی کتاب اللّه و قد أعیتنی؟فقلت:أیّها الأمیر أیّه آیه هی؟فقال: قوله: وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلاّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ و اللّه؛إنّی لآمر بالیهودی و النصرانی،فأضرب عنقه،ثم أرمقه بعینی فما اراه یحرّک شفتیه حتی یخمد فقلت أصلح اللّه الأمیر،لیس علی ما قلت.قال:کیف هو؟قلت:إنّ عیسی بن مریم ینزل قبل یوم القیامه إلی الدنیا،فلا یبقی أهل ملّه یهودی و لا نصرانیّ إلاّ آمن به قبل موته،و یصلّی خلف المهدی علیه السّلام قال:ویحک أنّی لک هذا،و من أین جئت به؟فقلت:حدّثنی به محمّد بن علیّ بن الحسین بن علیّ أبی طالب،فقال:جئت بها من عین صافیه».تفسیر قمی،ص 146؛احقاق الحق،ج 13،ص 332؛العرائس الواضحه، ص 209؛بحار الأنوار،ج 14،ص 349. ابن اثیر می گوید:در آن روزگار هیچ اهل ذمّه ای نمی ماند که جزیه بپردازد.شاید مراد این باشد که اهل ذمّه یا اسلام می آوردند یا کشته می شدند.البته روایاتی نیز برخلاف این معنا وارد شده است؛نهایه،ج 5،ص 197.

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«قیامت برپا نمی شود،مگر آن که با یهود بجنگید.آن گاه یهودیان(شکست خورده)می گریزند و پشت سنگ ها پنهان می شوند؛ولی سنگ فریاد می زند:ای مسلمان!ای بندۀ خدا!این یهودی پشت من پنهان شده است». (1)

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید:«...یهودیانی که با دجّال هستند،می گریزند و پنهان می شوند؛ولی درختان و سنگ ها فریاد برمی آورند:ای روح اللّه!این یهودی است.

حضرت نیز آنان را می کشد و کسی را برجای نمی گذارد». (2)

البته از روایات دیگری فهمیده می شود که ستیز و رویارویی حضرت با اهل کتاب همیشه یکسان نبوده،بلکه در مواردی با دریافت جزیه به آنان اجازه می دهد به دین خودشان برجای بمانند و با گروهی به بحث و مناظره بپردازد و آنان را با این روش به اسلام دعوت می کند و ممکن است بگوییم در آغاز قیام با آنان به بحث می پردازد و با کسانی که حق را پنهان سازند،می جنگد.

ابو بصیر می گوید:به امام صادق علیه السّلام عرض کردم:حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه تا پایان زندگانی در مسجد سهله(کوفه)خواهد ماند؟فرمود:«آری».پرسیدم:اهل ذمّه،در نظرش چگونه خواهند بود؟فرمود:«با آنان از راه مسالمت آمیز وارد می شود؛هم چنان که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله9.

ص: 183


1- .عن النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«لا تقوم الساعه حتّی تقاتلوا الیهود،فیفرّ الیهودی وراء الحجر،فیقول الحجر:یا عبد اللّه؛یا مسلم:هذا یهودی ورائی».احمد،مسند،ج 2،ص 398،520.
2- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«...حتّی أنّ الشجره و الحجر ینادی:یا روح اللّه؛هذا یهودی،فلا یترک ممّن کان یتبعه أحدا إلاّ قتله».احمد،مسند،ج 3،ص 367؛حاکم،مستدرک،ج 4،ص 503؛ر.ک:ابن حمّاد،فتن،ص 159؛ابن ماجه،سنن،ج 2، ص 1359.

رفتار می کرد.آنان در حال خواری جزیه می پردازند». (1)

ابن اثیر می گوید:در آن روزگار هیچ اهل ذمّه ای نمی ماند که جزیه بپردازد. (2)

ابن شوذب می گوید:بدین علّت به حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه مهدی می گویند که به سوی یکی از کوه های شام هدایت می شود و در آن جا اسفار تورات را خارج می سازد و با آن با یهودیان به بحث و مناظره می پردازد و گروهی از آنان به دست حضرت اسلام می آورند». (3)

3.فرقه های باطل و منحرف

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«وای به حال مرجئه! (4)فردا هنگامی که قائم ما قیام کند.به چه کسی پناه خواهند برد؟»راوی گفت:می گویند،در آن هنگام که ما و شما در برابر عدالت یکسان خواهیم بود؟فرمود:«هریک از آنان توبه کند،خدا از او می گذرد و اگر در درون خود نفاق و دورویی داشته باشد،خداوند جز او کسی را تبعید و آواره نمی کند و اگر چیزی از آن نفاق را آشکار سازد،خداوند خونش را خواهد ریخت».سپس فرمود:

«سوگند به آن که جانم در دست اوست،هم چنان که قصاب،گوسفندش را سر می برد،آنان را خواهد کشت و با دست به گردن مبارکش اشاره کرد».

راوی گفت:می گویند که اگر حضرت ظهور کند،همۀ کارها و فعّالیت ها به نفع حضرت خواهد بود و ایشان خونی نمی ریزد.امام علیه السّلام فرمود:«خیر؛به خدا سوگند (این چنین نخواهد شد)تا این که ما و شما خون آنان را بریزیم و عرق را از خویش

ص: 184


1- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:قلت:-جعلت فداک-لا یزال القائم فیه أبدا(فی مسجد السهله)قال:«نعم»قلت:فما یکون من أهل الذمّه عنده؟قال:«یسالمهم کما سالمهم رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم،و یؤدّون الجزیه عن ید و هم صاغرون».بحار الأنوار، ج 52،ص 376.
2- .نهایه،ج 5،ص 197.
3- .عن ابن شوذب:إنّما سمّی المهدی؛لأنّه یهدی إلی جبل من جبال الشام،یستخرج منه أسفار التوراه،یحاجّ بها الیهود فیسلم علی یدیه جماعه من الیهود».عقد الدرر،ص 40.
4- .یکی از فرقه های اسلامی است.به عقیدۀ آنان،با داشتن ایمان،گناه ضرری نمی رساند،و با کفر،طاعت و عمل نیک سودی ندارد.بعضی می گویند:به عقیدۀ اینان ایمان فقط قول است و به عمل نیاز ندارد.ر.ک:مجمع البحرین،ج 1، ص 177.

پاک کنیم»و با دست مبارک به پیشانی اشاره کرد. (1)

امیر مؤمنان علیه السّلام پس از شکست خوارج به هنگام گذشتن از کشتگان آنان فرمود:

«آن کس شما را به کشتن داد که شما را فریفت».

پرسیده شد:او کیست؟فرمود:«شیطان و نفس های پلید»اصحاب گفتند:خداوند، ریشۀ آنان را تا پایان دنیا قطع کرد.

حضرت پاسخ داد:«خیر؛سوگند به آن که جانم در دست اوست،آنان در صلب های مردان و رحم زنان خواهند بود و پی درپی خروج خواهند کرد تا آن که به سرکردگی شخصی به نام اشمط بین رودهای دجله و فرات خروج کنند.در آن روزگار مردی از اهل بیت ما به جنگ او می رود و او را به هلاکت می رساند و از آن پس هیچ قیامی از خوارج تا روز قیامت نخواهد بود». (2)

نیز آن حضرت دربارۀ فرقۀ بتریه (3)می فرماید:«هنگامی که حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه قیام کند، به سوی کوفه رهسپار می شود.در آن جا تعداد ده هزار نفر-که آنان را بتریه می نامند، درحالی که سلاح بر دوش گرفته اند-جلو حضرت را می گیرند و می گویند:از همان جا که آمده ای،بازگرد؛زیرا ما به فرزندان فاطمه نیازی نداریم.حضرت شمشیر می کشد و1.

ص: 185


1- .عن أبی جعفر علیه السّلام:«ویح؛هذه المرجئه إلی من یلجؤون غدا إذا قام قائمنا؟».قلت:أنّهم یقولون:لو قد کان ذلک کنّا و أنتم فی العدل سواء،فقال:«من تاب تاب اللّه علیه،و من أسرّ نفاقا فلا یبعد اللّه غیره،و من أظهر شیئا أهرق اللّه دمه».ثم قال:«یذبحهم-و الذی نفسی بیده-کما یذبح القصّاب شاته-و أومأ بیده إلی حلقه-قلت:إنّهم یقولون:إنّه إذا کان ذلک استقامت له الأمور،فلا یهریق محجمه دم،فقال:«کلاّ و الذی نفسی بیده؛حتی نمسح و أنتم العرق و العلق».و أومأ بیده إلی جبهته».نعمانی،غیبه،ص 283؛بحار الأنوار،ج 52،ص 357.
2- .عن أمیر المؤمنین إنه قال عند ما مرّ علی قتلی الخوارج،و هم صرعی،فقال:«لقد صرعکم من غرّکم»قیل:و من غرّهم؟قال:«الشیطان و أنفس السوء»،فقال أصحابه:قد قطع اللّه دابرهم إلی آخر الدهر،فقال«کلاّ و الذی نفسی بیده؛و إنّهم لفی أصلاب الرجال و أرحام النساء،لا تخرج خارجه إلاّ خرجت بعدها مثلها حتی تخرج خارجه بین الفرات و دجله مع رجل یقال له:الأشمط یخرج إلیه رجل منّا أهل البیت،فیقتله،و لا تخرج بعدها خارجه إلی یوم القیامه...».مروج الذهب،ج 2،ص 418.
3- .بتریه یکی از فرقه های زیدیه از پیروان کثیر النوی می باشند.آنان عقاید مشابهی با سلیمانیه یکی دیگر از فرقه های زیدیه دارند.در اسلام و کفر عثمان توقف و تردید دارند.در مسائل اعتقادی مشرب اعتزال و در فروع فقهی بیش تر پیرو ابو حنیفه هستند.گروهی از آنان نیز پیرو شافعی یا مذهب شیعه می باشند؛بهجه الآمال،ج 1،ص 95؛ملل و نحل،ج 1، ص 161.

همگی را از دم تیغ می گذراند». (1)

4.مقدس نماها

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«...حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به سوی کوفه رهسپار می شود.در آن جا شانزده هزار نفر از بتریه مجهز به سلاح در برابر حضرت می ایستند؛آنان قاریان قرآن و دانشمندان دینی هستند که پیشانی های آنان از عبادت زیاد پینه بسته،چهره های شان در اثر شب زنده داری زرد شده است و نفاق سراپای شان را پوشانده است.آنان یک صدا فریاد برمی آورند:ای فرزند فاطمه!از همان راه که آمده ای بازگرد،زیرا به تو نیازی نداریم.

حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه در پشت شهر نجف،از ظهر روز دوشنه تا شامگاه بر آنان شمشیر می کشد و همه را از دم تیغ می گذراند.در این نبرد از یاران حضرت حتی یک نفر زخمی نمی شود». (2)

ابو حمزه ثمالی می گوید:امام باقر علیه السّلام می فرمود:«مشکلاتی که صاحب این امر،هنگام ظهور،از مردم می بیند،به اندازۀ مشکلات پیامبر صلّی اللّه علیه و اله یا بیش تر از آن است». (3)

فضیل می گوید،امام صادق علیه السّلام فرمود:«هنگامی که قائم ما قیام کند،بیش از آن چه پیامبر صلّی اللّه علیه و اله از جاهلان دوران جاهلیت ناراحتی دید،از جاهلان رنج و ناراحتی خواهد دید».

ص: 186


1- .عن أبی جعفر علیه السّلام:«إذا قام القائم علیه السّلام سار إلی الکوفه،فیخرج منها بضعه عشر آلاف أنفس یدعون«البتریّه».علیهم السلاح،فیقولون له:ارجع من حیث جئت،فلا حاجه لنا فی بنی فاطمه،فیضع فیهم السیف حتّی یأتی علی آخرهم». ارشاد،ص 364؛کشف الغمّه،ج 3،ص 255؛صراط المستقیم،ج 2،ص 354،روضه الواعظین،ج 2،ص 265؛ اعلام الوری،ص 431؛بحار الأنوار،ج 52،ص 328.
2- .الباقر علیه السّلام:«..و یسیر إلی الکوفه،فیخرج منها ستّه عشر ألفا من البتریّه شاکین فی السلاح،قرّاء القرآن،فقهاء فی الدین،قد قرّحوا جباههم،و سمّروا ساماتهم و عمّهم النفاق،و کلّهم یقولون:یا ابن فاطمه؛ارجع،لا حاجه لنا فیک، فیضع فیهم علی ظهر النجف عشیّه الاثنین من العصر إلی العشاء،فیقتلهم أسرع من جزر جزور،فلا یفوت منهم رجل،و لا یصاب من أصحابه أحد،دماؤهم قربان إلی اللّه».دلائل الامامه،ص 241؛طوسی،غیبه،ص 283؛اثبات الهداه،ج 3،ص 516؛بحار الأنوار،ج 2،ص 598.
3- .عن أبی حمزه الثمالی:سمعت أبا جعفر علیه السّلام یقول:«إنّ صاحب هذا الأمر لو قد ظهر،لقی من الناس مثل ما لقی رسول اللّه[و أکثر]».نعمانی،غیبه،ص 297؛حلیه الابرار،ج 5،ص 328؛بحار الأنوار،ج 52،ص 362؛بشاره الاسلام، ص 222.

پرسیدم:چگونه و چرا؟فرمود:«پیامبر صلّی اللّه علیه و اله در روزگاری مبعوث شد که مردم سنگ و چوب و بت های تراشیده شده را می پرستیدند،ولی قائم ما در روزگاری قیام می کند که با قرآن علیه حضرت احتجاج می کنند و آیات را علیه آن حضرت تأویل می نمایند». (1)

نیز آن حضرت می فرماید:«حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه آن قدر از انسان ها می کشد تا ساق پا را خون فرا می گیرد.شخصی از فرزندان پدرش به حضرت اعتراض شدید می کند و می گوید:مردم را از خود دور می کنی؛هم چنان که گوسفندان را رم می دهند!آیا این روش، طبق دستور رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله است؟

یکی از یاران حضرت از جای برمی خیزد و می گوید:سکوت می کنی یا گردنت را بزنم!؟ حضرت عهد و پیمانی را که از رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله همراه دارد،بیرون می آورد و ارائه می کند». (2)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه قیام کند،گروهی از دین و ولایت خارج می شوند؛در صورتی که پنداشته می شد که آنان از پیروان حضرت می باشند.نیز افرادی ولایت حضرت را می پذیرند؛در صورتی که مانند آفتاب پرستان و ماه پرستان بودند». (3)

5.ناصبی ها

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه قیام کند،همه ناصبیان و

ص: 187


1- .عن الفضیل،عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«إنّ قائمنا إذا قام استقبل من جهله الناس أشدّ ممّا استقبله رسول اللّه من جهّال الجاهلیّه»فقلت:و کیف ذلک؟قال:«إنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم أتی الناس و هم یعبدون الحجاره و الصخور و العیدان و الخشب المنحوته،و إنّ قائمنا إذا قام أتی الناس و هم یتأوّل علیه کتاب اللّه،و یحتجّ علیه به».غیبه النعمانی،ص 222؛ بحار الأنوار،ج 51،ص 120.
2- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال:«یقتل القائم حتی یبلغ السوق-قال-فیقول له رجل من ولد أبیه:إنّک لتجفل الناس إجفال النعم،فبعهد من رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم أو بماذا؟قال:و لیس فی الناس رجل أشدّ منه بأسا،فیقوم إلیه رجل من الموالی، فیقول له:لتسکتنّ أو لأضربنّ عنقک،فعند ذلک یخرج القائم عهدا من رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم».اثبات الهداه،ج 3،ص 585؛ بحار الأنوار،ج 52،ص 387.
3- .عن الصادق علیه السّلام:«إذا خرج القائم خرج من هذا الأمر من کان یری أنّه من أهله،و دخل فیه شبه عبده الشمس و القمر».نعمانی،غیبه،ص 317؛طوسی،غیبه،ص 273؛بحار الأنوار،ج 52،ص 363،329.

دشمنان اهل بیت را بر آن حضرت عرضه می کنند.اگر به اسلام-که همان ولایت اهل بیت است-اقرار کردند،آنان را رها می کند وگرنه به قتل می رسند،یا آنان را به پرداخت جزیه -هم چنان که اهل ذمّه می پردازند-ملزم می کند».

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه قیام کند،بر یک یک ناصبیان ایمان را عرضه می کند؛اگر پذیرفتند،آنان را رها می سازد وگرنه گردنشان را می زند،یا از آنان جزیه می گیرد.چنان که امروز از اهل ذمّه جزیه می گیرند و آنان را از شهرها به روستاها(و کشتزارها)تبعید می کنند». (1)

مرحوم مجلسی می گوید:شاید این حکم مربوط به آغاز قیام باشد؛زیرا ظاهر روایات این است که از آنان جز ایمان پذیرفته نمی شود و اگر نپذیرند،کشته می شوند. (2)

ابو بصیر می گوید:به امام صادق علیه السّلام عرض کردم:رفتار امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه با ناصبی ها و کسانی که با شما دشمنی دارند،چگونه خواهد بود؟فرمود:«ای ابا محمد!در دولت و حکومت ما،مخالفان بهره ای نخواهند داشت.خداوند برای ما خون های شان را در آن هنگام حلال خواهد کرد؛ولی امروز خونشان بر ما و شما حرام است.پس کسی تو را فریب ندهد و بدان روزگاری که قائم ما قیام کرد،حضرت برای خدا و رسولش و برای ما انتقام خواهد گرفت». (3)

6.منافقان

در تفسیر آیۀ لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِیماً؛ (4)اگر شما عناصر کفر و ایمان از

ص: 188


1- .عن أبی جعفر علیه السّلام:«إذا قام القائم علیه السّلام عرض الإیمان علی کلّ ناصب،فإن دخل فیه بحقیقه و إلاّ ضرب عنقه،أو یؤدّی الجزیه کما یؤدّیها الیوم أهل الذمّه،و یشدّ علی وسطه الهمیان،و یخرجهم من الأمصار إلی السواد».کافی،ج 8، ص 228؛تفسیر فرات،ص 100؛بحار الأنوار،ج 52،ص 372. و مثله عن الصادق علیه السّلام باختلاف.
2- .مرآه العقول،ج 26،ص 160.
3- .عن أبی بصیر،عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قلت:فمن نصب لکم عداوه؟فقال:«لا،یا أبا محمّد.ما لمن خالفنا فی دولتنا من نصیب،إنّ اللّه قد أحلّ لنا دماءهم عند قیام قائمنا،فالیوم محرّم علینا و علیکم ذلک،فلا یغرّنّک أحد،إذا قام قائمنا انتقم للّه و لرسوله و لنا أجمعین».بحار الأنوار،ج 52،ص 376.
4- .فتح(48)آیۀ 25.

یک دیگر جدا می گشتید،همانا آنان که کافرند را به عذاب دردناک معذّب می ساختیم،امام صادق علیه السّلام فرمود:«خداوند،در صلب کافران و منافقان،امانت هایی از مؤمنان دارد.حضرت قائم ما ظهور نمی کند،مگر آن که آن امانت ها را خداوند از صلب آنان بیرون آورد(و آن مؤمنان متولد شوند).پس از آن،حضرت کافران و منافقان را به قتل می رساند». (1)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه قیام کند،نیازی ندارد که از شما درخواست یاری کند و نسبت به بسیاری از شما منافقان،حدّ خدا را جاری می کند». (2)

امام حسین علیه السّلام به فرزندش امام سجاد علیه السّلام می فرماید:«سوگند به خدا که خون من از جوشش بازنمی ایستد تا این که خداوند،مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه را برانگیزد.آن حضرت به انتقام خون من از منافقان فاسق و کافر،هفتاد هزار نفر را می کشد». (3)

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«چون حضرت قائم قیام کند...به کوفه می آید و در آن جا همۀ منافقان را(که به امامت حضرت عقیده ندارند)به قتل می رساند و کاخ های آنان را ویران می کند و با جنگجویان آنان می جنگد و آن قدر از آنان می کشد تا خداوند خشنود گردد». (4)

7.شیطان

وهب بن جمیع می گوید:از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدم:این که خداوند به شیطان فرمود: فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ* إِلی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ؛ (5)(خداوند فرمود):آری،به تو

ص: 189


1- .عن الصادق علیه السّلام فی تفسیر قوله: لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِیماً قال:علیه السّلام«إنّ للّه ودائع مؤمنین فی أصلاب قوم کافرین و منافقین،و قائمنا لن یظهر حتی تخرج ودائع اللّه فإذا خرجت ظهر،فیقتل الکفّار،و المنافقین».کمال الدین،ج 2،ص 461؛المحجّه،ص 206؛احقاق الحق،ج 13،ص 357.
2- .قال أبو عبد اللّه علیه السّلام:«و لو قد قام القائم علیه السّلام ما احتاج إلی مساءلتکم عن ذلک.و لأقام فی کثیر منکم من أهل النفاق حدّ اللّه».التهذیب،ج 6،ص 172؛وسائل الشیعه،ج 11،ص 382؛ملاذ الاخیار،ج 9،ص 455.
3- .قال الحسین علیه السّلام:«...یا ولدی علیّ؛و اللّه؛لا یسکن دمی حتّی یبعث اللّه المهدی؛فیقتل علی دمی من المنافقین الکفره الفسقه سبعین ألفا».ابن شهر آشوب،مناقب،ج 4،ص 85؛بحار الأنوار،ج 45،ص 299.
4- .عن أبی جعفر علیه السّلام:«إذا قام القائم علیه السّلام...ثم یدخل الکوفه،فیقتل بها کلّ منافق مرتاب.و یهدم قصورها،و یقتل مقاتلیها حتی یرضی اللّه عزّ و جلّ».اثبات الهداه،ج 3،ص 528؛بحار الأنوار،ج 52،ص 338.
5- .حجر(15)آیۀ 38.

(شیطان)مهلت داده خواهد شد تا به وقت معیّن و روز معلوم)،این وقت معلوم چه زمانی خواهد بود؟فرمود:«آیا پنداشته ای این روز،روز قیامت است؟خداوند تا روز قیام قائم ما،به شیطان مهلت داده است.وقتی خداوند او را مبعوث می کند(و اجازۀ قیام می دهد)،حضرت به مسجد کوفه می رود.در آن هنگام شیطان درحالی که با زانوان خود راه می رود،به آن جا می آید و می گوید:ای وای بر من از امروز!

حضرت مهدی پیشانی او را می گیرد و گردنش را می زند و آن هنگام،روز وقت معلوم است که مهلت شیطان به پایان می رسد». (1)م.

ص: 190


1- .عن وهب بن جمیع،قال:سألت أبا عبد اللّه علیه السّلام عن قول إبلیس رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ* قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ* إِلی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ. قال له وهب:-جعلت فداک-أیّ یوم هو؟قال:«یا وهب أتحسب أنّه یوم یبعث اللّه فیه الناس؟إنّ اللّه أنظره إلی یوم یبعث فیه قائمنا،فإذا بعث اللّه قائمنا کان فی مسجد الکوفه،و جاء إبلیس حتی یجثو بین یدیه علی رکبتیه فیقول:یا ویله من هذا الیوم،فیأخذ بناصیته فیضرب عنقه،فذلک الیوم هو الوقت المعلوم».عیاشی،تفسیر،ج 2،ص 243؛اثبات الهداه،ج 3،ص 551؛تفسیر صافی،ج 1،ص 906؛تفسیر برهان،ج 2، ص 343؛بحار الأنوار،ج 60،ص 254. علاّمه سید محمد حسین طباطبائی،روایت دیگری را به همین مضمون از تفسیر قمی آورده،در دنبالۀ آن می فرماید: روایات وارد شده از اهل بیت علیهم السّلام در تفسیر اکثر آیات قیامت که گاهی آیات را به ظهور حضرت مهدی علیه السّلام و گاهی به رجعت و گاهی به قیامت تفسیر می کند،شاید بدین لحاظ است که این سه روز در ظاهر شدن حقایق شریکند؛هرچند از حیث شدت و ضعف باهم اختلاف دارند؛المیزان فی تفسیر القرآن،ج 12،ص 184؛الرجعه فی احادیث الفریقین. البته این مضمون را از استادم،وحید خراسانی نیز شنیدم.

فصل هفتم: احیای سنّت محمدی صلّی اللّه علیه و اله

اشاره

در زمینۀ احکام جدید و قضاوت های حضرت مهدی و اصلاحاتی که حضرت انجام می دهد،روایات بسیاری وجود دارد؛احکامی که در نظر اوّل با متون فقهی موجود و گاهی با ظواهر روایات و سنّت سازگاری ندارد.قانون ارث برادر در عالم ذر،کشتن شرابخوار،کشتن فرد بی نماز،اعدام دروغگو،تحریم سود گرفتن از مؤمن در معاملات، نابودی مناره های مساجد و برداشتن سقف مساجد از آن جمله است.روش هایی که حضرت در کارها و امور اتخاذ می کند-که در فصل قبل گذشت-نیز از این گونه است.

در روایات از این تغییرات با عباراتی مانند قضای جدید،سنّت جدید،دعای جدید و کتاب جدید نام برده شده است که ما آن را جز زنده کردن سنّت محمدی نمی دانیم؛ولی دگرگونی ها به اندازه ای چشمگیر است که وقتی مردم با آن روبه رو می شوند،با تعبیر «او دین جدیدی آورده است»یاد می کنند.

در صورتی که صدور این روایات از معصومین ثابت شود،توجّه به چند نکته دراین باره ضروری است:

1.برخی از احکام الهی هرچند از سوی خداوند پایه ریزی شده است،ولی شرایط اعلام و اجرای آن در زمان ظهور حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه فراهم می شود و اوست که آن احکام را اعلام و اجرا می کند. (1)

ص: 191


1- .نگا:کتاب الخمس(موسوعه الامام الخوئی)،ج 5،ص 200.

2.با گذشت زمان به وسیلۀ زورمندان و تحریف گران،دگرگونی ها و تحریفاتی در احکام الهی پدید آمده است و حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه پس از ظهور آنها را تصحیح و تعدیل می کند.

در کتاب القول المختصر آمده است:بدعتی را برجای نمی گذارد و سنّتی نمی ماند مگر آن که آن را احیا می کند. (1)

3.چون فقها در استنباط حکم شرعی،از یک سلسله قواعد و اصول بهره می جویند، گاهی حکمی را که استنباط کرده اند با حکم واقع مطابقت ندارد؛هرچند نتیجۀ آن استنباط برای مجتهد و مقلّدینش حجّت شرعی است؛ولی در حکومت امام زمان علیه السّلام، حضرت،احکام واقعی را بیان می فرماید.

4.برخی از احکام شرعی در شرایطی خاص و اضطراری و برای تقیّه به صورت غیر واقعی اعلام شده است که در روزگار حضرت،تقیّه برداشته می شود و حکم واقعی بیان می گردد.

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که قائم ما قیام کند،تقیّه از بین می رود و حضرت، شمشیر را از نیام بیرون می کشد و از مردم جز شمشیر نمی گیرد و به آنان جز شمشیر نمی دهد». (2)

دربارۀ موارد بالا به گفتن چند روایت بسنده می کنیم:

امام صادق علیه السّلام ضمن حدیث مفصّلی می فرماید:«بر شما(مسلمانان)است که تسلیم (امر ما)باشید و امور را به ما باز گردانید و به انتظار حکومت ما و شما باشید و منتظر فرج و گشایش ما و شما بمانید.هنگامی که قائم ما ظهور کند و سخنگوی ما به سخن آید و تعلیم قرآن و دستورات دین و احکام را از نو به شما بیاموزد-به همان شکلی که بر محمد صلّی اللّه علیه و اله نازل شده است-،دانشمندان شما این رفتار حضرت را،انکار کرده،مورد اعتراض قرار می دهند و بر دین خدا و راه او استوار و پابرجا نمی شوید،مگر در سایۀ شمشیر؛شمشیری که بالای سر شما باشد.

خداوند،سنّت امّت های پیشین را بر این مردم قرار داده؛ولی آنان،سنّت ها را تغییر

ص: 192


1- .قیل:«لا یترک بدعه إلا أزالها و لا سنّه إلا أحیاها»؛القول المختصر،ص 20.
2- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«إذا قام قائمنا سقطت التقیه،و جرّد السیف،و لم یأخذ من الناس،و لم یعطهم إلاّ بالسیف.»تأویل الآیات الظاهره،ج 2،ص 540؛اثبات الهداه،ج 3،ص 564.

داده،و دین را تحریف کردند.هیچ حکم رایجی در بین مردم نیست،مگر این که از شکل وحی شده اش تحریف گشته است.خدا تو را رحمت کند.به هرچه فراخوانده می شوی، بپذیر تا آن کس که دین را تجدید می کند،فرارسد». (1)

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که حضرت قائم ظهور کند،مردم را از نو به اسلام دعوت می کند و آنان را به سوی(اسلام)هدایت می نماید،درحالی که اسلام کهنه و نابود شده،مردم از آن گمراه گشته اند». (2)

از این روایت فهمیده می شود که امام دین جدیدی را به جهان عرضه نمی کند؛بلکه چون مردم از اسلام واقعی منحرف شده اند،حضرت دوباره به آن دین دعوت می کند؛ چنان که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله به آن دعوت کرد.

امام صادق علیه السّلام به برید فرمود:«ای برید!به خدا سوگند،هیچ حریمی برای خداوند نماند،مگر این که آن را دریدند و هرگز به کتاب خدا و سنّت پیامبرش در این جهان عمل نشد و از روزی که امیر مؤمنان رحلت کرد،هرگز حدّ خداوند در بین مردم جاری نگشت».آن گاه فرمود:«به خدا سوگند روزها و شب ها به پایان نمی رسد،مگر آن که خداوند مردگان را زنده و زندگان را بمیراند و حق را به صاحبش بازگرداند و آیین خود را-که برای خود و پیامبرش پسندیده است-برپا دارد.بر شما بشارت باد، بشارت باد شما را.به خدا سوگند که حق فقط و فقط در دست شماست».(3)

ص: 193


1- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:فی حدیث طویل،قال:«علیکم بالتسلیم و الردّ إلینا،و انتظار أمرنا و أمرکم.و فرجنا و فرجکم، فلو قد قام قائمنا و تکلّم متکلّمنا،ثم استأنف بکم تعلیم القرآن و شرائع الدین و الأحکام و الفرائض،کما أنزله اللّه علی محمّد علیه السّلام لأنّکم(لأنکر)أهل البصائر فیکم ذلک الیوم إنکارا شدیدا،و لم تستقیموا علی دین اللّه،و طریقته،إلاّ من تحت حدّ السیف فوق رقابکم،إنّ الناس بعد نبی اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم رکب اللّه بهم سنّه من کان قبلکم فغیّروا و بدّلوا و حرّفوا و زادوا فی دین اللّه و نقصوا منه،فما من شیء علیه الناس الیوم إلاّ و هو منحرف عمّا نزل به الوحی من عند اللّه، فأجب-رحمک اللّه-من حیث تدعی إلی حیث تدعی من یستأنف بکم دین اللّه استئنافا».کشی،رجال،ص 138؛ اثبات الهداه،ج 3،ص 560؛بحار الأنوار،ج 2،ص 246؛العوالم،ج 3،ص 558.
2- .عن الصادق علیه السّلام:«إذا قام القائم علیه السّلام دعا الناس إلی الإسلام جدیدا،و هداهم إلی أمر قد دثر فضلّ عنه الجمهور».مفید، ارشاد،ص 364؛روضه الواعظین،ج 2،ص 264؛اعلام الوری،ص 431؛بحار الأنوار،ج 51،ص 30.
3- عن برید بن معاویه،سمعت أبا عبد اللّه علیه السّلام یقول:«یا برید؛و اللّه؛ما بقیت للّه حرمه إلاّ انتهکت،و لا عمل بکتاب اللّه، و لا سنّه نبیّه فی هذا العالم و لا أقیم فی هذا الخلق حدّ منذ قبض اللّه أمیر المؤمنین و لا عمل بشیء من الحقّ إلی یوم الناس هذا».ثم قال:«أما و اللّه لا تذهب الایّام و اللیالی حیث یحیی اللّه الموتی و یمیت الأحیاء و یردّ الحقّ إلی أهله.، و یقیم دینه الذی ارتضاه لنفسه و نبیّه فابشروا ثم ابشروا،فو اللّه؛ما الحق إلاّ فی أیدیکم».التهذیب،ج 4،ص 96؛ ملاذ الاخیار،ج 6،ص 258.

این روایت نشان می دهد که دگرگونی ها برای غیر شیعه بیش تر چشمگیر است؛ هرچند برخی از موارد برای آنان نیز تازگی دارد.

در این فصل،دگرگونی ها و اصلاحات در روزگار امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه را در سه قسمت:

احکام جدید،اصلاحات و تجدید بناها و قضاوت های تازه بیان می کنیم:

الف)احکام جدید

1.اعدام زناکار و منع کنندۀ از زکات

ابان بن تغلب می گوید:امام صادق علیه السّلام به من فرمود:«در اسلام به حکم خدا دو خون حلال است،ولی کسی به آن حکم نمی کند تا این که خداوند،قائم اهل بیت علیهم السّلام را بفرستد.

او به حکم خدا حکم خواهد کرد و بیّنه و شاهدی نمی طلبد.حضرت زناکار محصن را (مرد زن دار و زن شوهردار)را سنگسار می کند و کسی که زکات نمی دهد گردنش را می زند». (1)

امام صادق علیه السّلام و امام کاظم علیه السّلام می فرمایند:«هنگامی که حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه قیام کند،در سه مورد چنان حکم می کند که کسی پیش از او آن گونه حکم نکرده است.آن حضرت پیرمرد زناکار را اعدام می کند و کسی را که مانع زکات می شود،به قتل می رساند و ارث برادر را به برادر مقامی(که در عالم ذر باهم برادر بودند)می دهد». (2)

علاّمه حلّی دربارۀ حکم اعدام منع کنندۀ زکات می فرماید:در همۀ عصرها،مسلمانان بر وجوب زکات اتفاق نظر داشته اند و زکات را یکی از پایه های پنج گانۀ اسلام می دانند.

ص: 194


1- .عن أبان بن تغلب،قال:قال لی أبو عبد اللّه علیه السّلام:«دمان فی الإسلام حلال من اللّه،لا یقضی فیهما أحد حتّی یبعث اللّه قائمنا أهل البیت،فإذا بعث الله عزّ و جلّ قائمنا أهل البیت،حکم فیهما بحکم اللّه لا یرید علیهما بیّنه،الزانی المحصن یرجمه،و مانع الزکاه یضرب عنقه».کافی،ج 3،ص 503؛الفقیه،ج 2،ص 11؛کمال الدین،ج 2،ص 671؛ وسائل الشیعه،ج 6،ص 19؛بحار الأنوار،ج 52،ص 325.
2- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام و أبی الحسن علیهما السّلام:قالا:«لو قام القائم لحکم بثلاث لم یحکم بها أحد قبله:یقتل الشیخ الزانی،و یقتل مانع الزکاه،و یورث الأخ فی الأظلّه».صدوق،خصال،باب 3،ص 133؛اثبات الهداه،ج 3،ص 495.

در نتیجه کسی که واجب بودنش را نپذیرد و مسلمان فطری باشد و بین مسلمانان بزرگ شده باشد،او را بدون توبه دادن اعدام می کنند و اگر این فرد،مسلمان ملی باشد تا سه بار پس از ارتداد،توبه اش می دهند و پس از آن اعدام می شود،این احکام در صورتی است که فرد علم و آگاهی به وجوب آن داشته باشد؛ولی اگر وجوب آن را نداند،حکم به کفرش نمی شود». (1)

مجلسی اوّل،در شرح این روایت،ضمن بیان وجوهی می فرماید:شاید مراد این باشد که حضرت در این دو مورد برطبق علم خود حکم و قضاوت می کند و نیازی به شاهد نخواهد داشت؛چنان که این روش در دیگر قضاوت های حضرت نیز می باشد ولی راز اختصاص دادن به این دو مورد به لحاظ اهمیّت آن است. (2)

2.قانون ارث

امام کاظم علیه السّلام می فرماید:«خداوند،ارواح را دو هزار سال پیش از بدن ها آفرید.هریک از آنها که با دیگری در آسمان ها آشنا شد،در زمین نیز باهم آشنا خواهند بود و هرکدام که از دیگری بیگانه بوده است،در زمین نیز چنان خواهد بود.هنگامی که حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه قیام کند،به برادر دینی ارث می دهد و ارث برادر نسبی را قطع می کند و این است معنای قول خداوند در سورۀ مؤمنون: فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُونَ؛ (3)پس هنگامی که در شیپور صور دمیده شود،هیچ نسبی بین آنان نخواهد بود و هرگز از علّت آن جویا نخواهند شد. (4)

ص: 195


1- .العلاّمه الحلّی:أجمع المسلمون کافّه علی وجوبها فی جمیع الأعصار،و هی أحد أرکان الإسلام الخمسه إذا عرفت هذا،فمن أنکر وجوبها ممّن ولد علی الفطره،و نشأ بین المسلمین فهو مرتدّ یقتل من غیر أن یستتاب،و إن لم یکن من الفطره،بل أسلم عقیب کفر استتیب-مع علم بوجوبها-ثلاثا،فإن تاب و إلاّ فهو مرتدّ وجب قتله،و إن کان ممّن یخفی وجوبها علیه لإنّه نشأ بالبادیه أو کان قریب العهد بالإسلام عرّف وجوبها و لم یحکم بکفره».تذکره الفقهاء، ج 5،ص 7.کتاب زکات؛ر.ک:مرآه العقول،ج 16،ص 14.
2- .العلاّمه المجلسی:أو یکون المراد أنّه علیه السّلام یحکم بعلمه فیهما و لا یحتاج إلی الشهود،کما فی سائر قضایاه،و یکون التخصیص للاهتمام».روضه المتقین،ج 3،ص 18.
3- .مؤمنون(23)آیۀ 101.
4- .عن جرهم بن أبی جهینه،قال:سمعت أبا الحسن موسی یقول:«إنّ اللّه تبارک و تعالی خلق الأرواح قبل الأبدان بألفی عام،ثم خلق الأبدان بعد ذلک،فما تعارف منها فی السماء تعارف فی الأرض،و ما تناکر منها فی السماء تناکر فی الأرض،فإذا قام القائم ورث الأخ فی الدین و لم یورث الأخ فی الولاده،و ذلک قول اللّه عزّ و جلّ فی کتابه قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ... فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُونَ. دلائل الامامه،ص 260؛تفسیر برهان،ج 3، ص 120؛الشیعه و الرجعه،ج 1،ص 402.

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«خداوند دو هزار سال پیش از آن که پیکرها را بیافریند،بین ارواح برادری برقرار کرد.هنگامی که قائم ما اهل بیت قیام کند،برادرانی که بینشان برادری برقرار شده است،از یک دیگر ارث می برند و برادران نسبی که از یک پدر و مادر هستند از یک دیگر ارث نمی برند». (1)

3.کشتن دروغگویان

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«هنگامی که قائم ما ظهور کند،نخست به سراغ دروغگویان شیعه می رود و آنان را به قتل می رساند». (2)

احتمال دارد که مراد از این افراد،منافقان یا مدّعیان مهدویت و بدعت گذاران در دین باشد که سبب انحراف مردم شدند.

4.پایان حکم جزیه

امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:«خداوند،دنیا را به پایان نمی رساند،مگر آن که حضرت قائم از ما قیام کند و دشمنان ما را نابود سازد و دیگر جزیه را نپذیرد و صلیب و بت ها را بشکند و دوران جنگ و خونریزی به پایان رسد و مردم را برای دریافت مال و ثروت فراخواند و اموال را در بین آنان یکسان تقسیم کند و در میان مردم به عدالت رفتار نماید». (3)

ص: 196


1- .قال الصادق علیه السّلام:«إنّ اللّه آخا بین الأرواح فی الأظلّه،قبل أن یخلق الأبدان بألفی عام،فلو قد قام قائمنا أهل البیت لورث الأخ الذی آخا بینها فی الأظلّه،و لم یورث الأخ من الولاده».الفقیه،ج 4،ص 254؛صدوق،عقاید،ص 76؛ حصینی،هدایه،ص 64،87؛مختصر البصائر،ص 159؛روضه المتقین،ج 11،ص 415؛بحار الأنوار،ج 6،ص 249 و ج 101،ص 367.
2- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«لو قد قام قائمنا لبدأ بکذّابی الشیعه فقتلهم»کشی،رجال،ص 299؛اثبات الهداه،ج 3،ص 561.
3- .قال أمیر المؤمنین علیه السّلام:«...فإنّ اللّه لم یذهب بالدنیا حتی یقوم القائم منّا،یقتل مبغضینا.و لا یقبل الجزیه،و یکسر الصلیب و الأصنام،و تضع الحرب أوزارها،و یدعو إلی أخذ المال و یقسّمه بالسویّه،و یعدل فی الرعیّه». اثبات الهداه،ج 3،ص 496.

پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و اله دربارۀ شکستن صلیب ها و کشتن خوک ها-که به معنای پایان یافتن دوران مسیحیت و حکم جزیه است-می فرماید:«حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به عنوان فرمانروایی دادگر ظهور می کند و صلیب ها را می شکند و خوک ها را می کشد و دستور می دهد،کارگزارانش مال و ثروت را برداشته،در شهرها بگردند تا هرکس نیازمند است، از آن بردارد؛ولی کسی پیدا نمی شود که اظهار نیازمندی کند». (1)

شاید این حدیث کنایه از پایان دوران مسیحیت و اهل کتاب باشد.

5.انتقام از بازماندگان قاتلان امام حسین علیه السّلام

هروی می گوید:به حضرت رضا علیه السّلام عرض کردم:ای فرزند رسول خدا!نظرتان دربارۀ این سخن امام صادق علیه السّلام که می فرماید:«هرگاه قائم ما قیام کند،بازماندگان از قاتلان امام حسین علیه السّلام به کیفر کردار پدرانشان کشته می شوند»چیست؟حضرت رضا فرمود:

«این سخن صحیح است».

گفتم:پس این آیۀ قرآن وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْری؛ (2)گناه کسی را به پای کسی نمی نویسند، چه معنایی دارد؟

فرمود:«آن چه خداوند می فرماید:صحیح است؛ولی بازماندگان قاتلان امام حسین علیه السّلام، به کردار پدرانشان خرسند هستند و به آن افتخار می کنند و هرکس از چیزی خشنود باشد،مانند آن است که آن کار را انجام داده باشد.اگر مردی در مشرق کشته شود و مرد دیگری در مغرب به کشته شدن او خشنود باشد،نزد خداوند شریک گناه قاتل است.

و حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه که فرزندان قاتلان امام حسین علیه السّلام را هنگام ظهورش نابود می سازد؛برای این است که آنان از کردار پدرانشان خشنود هستند».

گفتم:قائم شما از چه طایفه ای شروع می شود؟فرمود:«از بنی شیبه شروع می کند و

ص: 197


1- .قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«یخرج المهدی حکما عدلا،فیکسر الصلیب،و یقتل الخنزیر،و یطاف بالمال فی أهل الحواء فلا یوجد أحد یقبله».عقد الدرر،ص 166؛القول المختصر،ص 14.
2- .کهف(18)آیۀ 9.

دست های آنان را قطع می نماید؛زیرا آنان دزدان خانۀ خدا در مکه معظمه هستند». (1)

6.حکم رهن و وثیقه

علی می گوید:پدرم،سالم از امام صادق علیه السّلام دربارۀ حدیث«کسی که به رهن و سپردن وثیقه،از برادر مؤمن خود مطمئن تر باشد من از او بیزارم»؛سؤال کردم.

امام صادق علیه السّلام فرمود:«این مطلب در دوران قائم ما اهل بیت است». (2)

7.سود تجارت

سالم می گوید:به امام صادق علیه السّلام گفتم:روایتی نقل شده است که سود و بهره گرفتن از مؤمن برای برادر مؤمنش حرام و رباست؟حضرت فرمود:«این مطلب در هنگامی است که قائم ما اهل بیت ظهور کند؛ولی امروز جایز است که شخصی به مؤمن چیزی بفروشد و از او سود بگیرد». (3)

مجلسی اوّل پس از قوی دانستن سند این روایت،می فرماید:از این روایت به دست می آید،روایاتی که سود گرفتن از مؤمن را مکروه دانسته،آن را ربا می خواند،مبالغه نیست و ممکن است در حال حاضر مکروه باشد،ولی در زمان حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه

ص: 198


1- .عن الهروی،قال:قلت لأبی الحسن الرضا علیه السّلام:یا ابن رسول اللّه؛ما تقول فی حدیث روی عن الصادق علیه السّلام أنّه قال:«إذا خرج القائم قتل ذراری قتله الحسین علیه السّلام بفعال آبائها؟»فقال علیه السّلام:«هو کذلک».فقلت:و قول اللّه عزّ و جلّ وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْری ما معناه؟ قال:«صدق اللّه فی جمیع أقواله،و لکن ذراری قتله الحسین علیه السّلام یرضون بفعال آبائهم،و یفتخرون بها،و من رضی شیئا کان کمن أتاه،و لو أنّ رجلا قتل بالمشرق فرضی بقتله رجل بالمغرب،لکان الراضی عند اللّه عزّ و جلّ شریک القاتل،و إنّما یقتلهم القائم إذا خرج لرضاهم بفعل آبائهم».قال،قلت له:بأیّ شیء یبدأ القائم منکم إذا قام؟قال: «یبدأ ببنی شیبه،فیقطع أیدیهم؛لأنّهم سرّاق بیت اللّه عزّ و جلّ».علل الشرائع،ج 1،ص 219؛عیون أخبار الرضا،ج 1، ص 273؛بحار الأنوار،ج 52،ص 313؛اثبات الهداه،ج 3،ص 455.
2- .علی بن سالم،عن أبیه،قال:سألت أبا عبد اللّه علیه السّلام عن الخبر الذی روی«أنّ من کان بالرهن أوثق منه بأخیه المؤمن،فأنا منه یریء».قال:«ذلک إذا ظهر الحقّ،و قام قائمنا أهل البیت».قلت فالخبر الذی روی«أنّ ربح المؤمن علی المؤمن ربا»ما هو؟فقال:«ذلک إذا ظهر الحقّ،و قام قائمنا أهل البیت،فأمّا الیوم.فلا بأس أن یبیع من المؤمن و یربح علیه».من لا یحضره الفقیه،ج 3،ص 200؛التهذیب،ج 7،ص 179؛وسائل الشیعه،ج 13،ص 123؛اثبات الهداه ج 3،ص 455؛ملاذ الاخیار،ج 11،ص 315.
3- .علی بن سالم،عن أبیه،قال:سألت أبا عبد اللّه علیه السّلام عن الخبر الذی روی«أنّ من کان بالرهن أوثق منه بأخیه المؤمن،فأنا منه یریء».قال:«ذلک إذا ظهر الحقّ،و قام قائمنا أهل البیت».قلت فالخبر الذی روی«أنّ ربح المؤمن علی المؤمن ربا»ما هو؟فقال:«ذلک إذا ظهر الحقّ،و قام قائمنا أهل البیت،فأمّا الیوم.فلا بأس أن یبیع من المؤمن و یربح علیه».من لا یحضره الفقیه،ج 3،ص 200؛التهذیب،ج 7،ص 179؛وسائل الشیعه،ج 13،ص 123؛اثبات الهداه ج 3،ص 455؛ملاذ الاخیار،ج 11،ص 315.

حرام گردد. (1)ولی مجلسی دوم ضمن مجهول خواندن این روایت می گوید:شاید حرمت در این دو مورد،مقیّد به زمان قیام حضرت حجّت باشد. (2)

8.کمک برادران دینی به یک دیگر

اسحاق می گوید:خدمت امام صادق علیه السّلام بودم که آن حضرت از کمک و همکاری با برادران سخن به میان آورد و آن گاه فرمود:«هنگامی که حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور کند، کمک کردن به برادران واجب می شود و باید آنان را تقویت و کمک کنند». (3)

9.حکم قطایع

امام صادق علیه السّلام فرمود:«آن گاه که قائم ما قیام کند،قطایع(و مالکیت اموال غیر منقول) از بین می رود؛به گونه ای که دیگر قطایعی در میان نخواهد بود». (4)

قطایع که همان مالکیت های بزرگ مانند روستاها،اراضی بسیار و قلعه هاست و پادشاهان و قدرتمندان آنها را به نام خود ثبت می کنند،همگی در روزگار امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه به آن حضرت تعلّق دارد.

10.حکم ثروت ها

معاذ بن کثیر می گوید:امام صادق علیه السّلام فرمود:«شیعیان ما در فراخی بوده،آزادند از این که آن چه را به دست می آورند،در راه خیر و نیکی مصرف کنند؛ولی هنگامی که

ص: 199


1- .قال المجلسی الأوّل:...و یدلّ علی أنّ الأخبار المتقدّمه فی کراهه الربح علی المؤمن و أنّه ربا لا مبالغه فیها،و یمکن أن یکون فی زمان القائم حراما و الآن مکروها.روضه المتقین،ج 7،ص 375.
2- .قال المجلسی الثانی:مجهول...قوله ذاک إذا ظهر الحقّ لعلّ الحرمه فی الموضعین مقیّده بذلک.ملاذ الاخیار،ج 11، ص 315.
3- .عن إسحاق بن عمّار،قال:کنت عند أبی عبد اللّه علیه السّلام،فذکر مواساه الرجل لإخوانه-إلی أن قال-فقال أبو عبد اللّه علیه السّلام: «إنّما ذلک إذا قام القائم وجب علیهم أن یجهّزوا إخوانهم،و أن یقووهم».صدوق،مصادقه لاخوان،ص 20؛ اثبات الهداه،ج 3،ص 495.
4- .عن جعفر علیه السّلام:«إذا قام قائمنا،اضمحلّت القطائع،فلا قطائع».قرب الاسناد،ص 54،بحار الأنوار،ج 52،ص 309 و ج 97،ص 58؛اثبات الهداه،ج 3،ص 523،584؛بشاره الاسلام،ص 234.

قائم ما قیام کند،بر هر گنجینه داری،اندوخته اش حرام می شود؛مگر آن که آن را به خدمت آن حضرت آورد و از آن در جنگ با دشمن،یاری و کمک بگیرد و این است سخن خداوند که می فرماید: وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّهَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ؛ (1)کسانی که طلا و نقره می اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند،آنان را به عذاب دردناکی بشارت ده). (2)

ب)اصلاحات اجتماعی و تجدید ساختمان مساجد

1.تخریب مسجد کوفه و تعدیل قبله آن

اصبغ بن نباته می گوید:امیر مؤمنان علیه السّلام هنگام ورود به مسجد کوفه-که در آن هنگام با خزف و گل پخته ساخته شده بود-فرمود:«وای بر کسی که تو را ویران کرد!وای بر کسی که زمینۀ ویرانی تو را آسان کرد!وای بر آن که تو را با گل و خاک پخته بنا کرد و جهت قبلۀ نوح علیه السّلام را تغییر داد!»آن گاه ادامه داد:«خوشا به حال کسی که شاهد ویرانی تو در روزگار حضرت قائم از اهل بیت می باشد!آنان نیکان امّت هستند که همراه نیکان عترت می باشند». (3)

هم چنین آن حضرت می فرماید:«بی گمان هنگامی که قائم ما قیام کند،مسجد کوفه را ویران کرده،قبله آن را تعدیل می کند». (4)

ص: 200


1- .توبه(9)آیۀ 36.
2- .عن معاذ بن کثیر،قال:سمعت أبا عبد اللّه علیه السّلام یقول:«موسّع علی شیعتنا أن ینفقوا ممّا فی أیدیهم بالمعروف،فإذا قام قائمنا حرم علی کلّ ذی کنز کنزه حتی یأتیه به فیستعین به علی عدوّه و هو قول اللّه عزّ و جلّ: وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّهَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ». کافی،ج 4،ص 61؛التهذیب،ج 4،ص 143؛ عیاشی،تفسیر،ج 2،ص 87؛المحجّه،ص 89؛تفسیر صافی،ج 2،ص 341؛تفسیر برهان،ج 2،ص 121؛نور الثقلین،ج 2، ص 213؛بحار الأنوار،ج 73،ص 143؛مرآه العقول،ج 16،ص 193.
3- .عن الأصبغ بن نباته،قال:قال أمیر المؤمنین علیه السّلام فی حدیث له حتی انتهی إلی مسجد الکوفه کان مبنیّا بخزف و دنان و طین،فقال:«ویل لمن هدمک،و ویل لمن سهّل هدمک،و ویل لبانیک بالمطبوخ،المغیّر قبله نوح،طوبی لمن شهد هدمک مع قائم أهل بیتی،أولئک خیار الأمّه مع أبرار العتره».طوسی،غیبه،ص 283؛اثبات الهداه،ج 3،ص 516؛ بحار الأنوار،ج 52،ص 332.
4- .قال أمیر المؤمنین علیه السّلام:«اما إنّ قائمنا إذا قام کسره-مسجد الکوفه-و سوّی قبلته...»نعمانی،غیبه،ص 317؛ بحار الأنوار،ج 52،ص 364؛مستدرک الوسائل،ج 3،ص 369 و ج 12،ص 294.
2.تخریب مساجد در مسیر جاده و مشرف

ابو بصیر می گوید:امام باقر علیه السّلام فرمود:«هنگامی که قائم ما قیام کند،چهار مسجد را در کوفه ویران می سازد و هیچ مسجد مشرفی را نمی گذارد،مگر این که کنگره و اشراف آن را ویران می کند و با حالت سادگی و بدون اشراف،آن را برجای می گذارد و هر مسجدی را که در مسیر جاده قرار گیرد،ویران می سازد». (1)

شاید مراد،چهار مسجدی باشد که سران لشکر یزید،پس از شهادت امام حسین علیه السّلام به شکرانه کشتن آن حضرت در کوفه ساختند و بعدها به«مساجد ملعونه»معروف شدند.

هرچند این مساجد اکنون موجود نیست،ولی ممکن است بعدها گروهی از روی دشمنی با اهل بیت،آنها را دوباره بسازند. (2)

امام باقر علیه السّلام دربارۀ این مساجد می فرماید:«در کوفه به دلیل شادی از کشتن،حسین علیه السّلام چهار مسجد ساخته شد که عبارتند از:مسجد اشعث،مسجد جریر،مسجد سماک و مسجد شبث بن ربعی». (3)

3.ویران کردن مناره ها

ابو هاشم جعفری می گوید:خدمت امام حسن عسکری علیه السّلام بودم که ایشان فرمود:

«هنگامی که حضرت قائم قیام کند،دستور می دهد،مناره ها و مقصوره هایی (4)که در مساجد است،ویران شود».با خود گفتم:چرا حضرت چنین می کند؟امام عسکری علیه السّلام رو به من کرد و فرمود:«چون اینها بدعت و نوآوری هایی است که پیامبر و امامی

ص: 201


1- .عن أبی بصیر،عن أبی جعفر علیه السّلام:«إذا قام القائم،دخل الکوفه و أمر بهدم المساجد الأربعه حتی یبلغ أساسها،و یصیّرها عریشا کعریش موسی،و یکون المساجد کلّها جمّاء لا شرف لها،کما کان علی عهد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم».من لا یحضره الفقیه،ج 1،ص 53؛بحار الأنوار،ج 52،ص 333؛اثبات الهداه،ج 3،ص 517،556؛الشیعه و الرجعه،ج 2، ص 400؛ر.ک:من لا یحضره الفقیه،ج 1،ص 232؛ارشاد،ص 365؛روضه الواعظین،ج 2،ص 264.
2- .مهدی موعود،ص 941؛الغارات،ج 2،ص 324،پاورقی.
3- .عن الباقر علیه السّلام:«جدّدت أربعه مساجد بالکوفه فرحا بقتل الحسین علیه السّلام:مسجد الأشعث،و مسجد جریر،و مسجد سماک،و مسجد ابن ربعی لعنهم اللّه».بحار الأنوار،ج 45،ص 189.
4- .محلّی از مسجد که برای خلیفه یا امام جماعت می ساختند تا در حال نماز در آن جا بایستند و از دسترس دشمن دور باشند؛فرهنگ فارسی عمید.

آن را نساخته است». (1)

مرحوم صدوق طبق روایتی می گوید:امیر مؤمنان علیه السّلام هنگام گذشتن از مسجدی-که مناره اش بلند بود-دستور داد آن مناره را ویران کنند. (2)

مجلسی اوّل می فرماید:از این روایات،حرمت ساختن مناره های بلند به دست می آید؛زیرا اشراف داشتن و مسلّط شدن بر خانه های مسلمانان حرام است.ولی اکثر فقها این روایت را بر کراهت حمل کرده اند. (3)به نقل از مسعودی و طبرسی:وی دستور می دهد منبرها را ویران کنند. (4)البته مجلسی دوم(محمد باقر)مطلبی به همین مضمون دارد که در پاورقی سوم آمده است.

4.تخریب سقف مساجد و منبرها

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«نخستین چیزی که حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه از آن آغاز می کند سقف مساجد است.آنها را ویران می کند و سقف هایی مانند عریش (5)موسی علیه السّلام بر آن

ص: 202


1- .عن أبی هاشم الجعفری،قال:کنت عند أبی محمد علیه السّلام فقال:«إذا قام القائم أمر بهدم المناره و المقاصیر التی فی المساجد».فقلت فی نفسی:لأیّ معنی هذا؟فأقبل علیّ،فقال:«معنی هذا أنّها محدثه مبتدعه،لم یبنها نبیّ و لا حجّه».طوسی،غیبه،ص 123؛ابن شهر آشوب،مناقب،ج 4،ص 437؛اعلام الوری،ص 355؛کشف الغمّه،ج 3، ص 208؛اثبات الهداه،ج 3،ص 412؛بحار الأنوار،ج 50،ص 215 و ج 52،ص 323؛مستدرک الوسائل،ج 3،ص 379، 384.
2- .روی أنّ علیّا علیه السّلام مرّ علی مناره طویله فأمر بهدمها،ثم قال:«لا ترفع المناره إلاّ مع سطح المسجد».من لا یحضره الفقیه،ج 1،ص 155.
3- .قال المجلسی الأوّل:یفهم منه حرمه بناء المنارات العالیه لحرمه إلاشراف علی بیوت المسلمین و حمله الأکثر علی الکراهه و إن حکموا بحرمه إلاشراف.روضه المتّقین،ج 2،ص 109. و قال المجلسی الثانی:المشهور بین الأصحاب کراهه تطویل المناره أزید من سطح المسجد لئلا یشرف المؤذّنون علی الجیران.و المنارات الطویله من بدع عمر و المراد بالمقاصیر:المحاریب الداخله.بحار الأنوار،ج 80،ص 376.
4- .اثبات الوصیه،ص 215؛اعلام الوری،ص 355.
5- .عریش سایبانی است که برای محافظت خود از گرما و آفتاب می سازند و به نقل از طریحی آن را از سعف خرما می سازند و تا پایان فصل خرما،در آن به سر می برند.تخریب آن شاید بدین دلیل است که مساجد پیش از ظهور امام علیه السّلام از حالت سادگی بیرون آمده،جنبۀ تشریفاتی به خود می گیرد.ویرانی منابر نیز به دلیل آن است که دیگر جنبۀ ارشاد و هدایت مردم را ندارد؛بلکه به وسیله ای برای تقویت فرمانروایان ستمگر و خائن و توجیهی برای نفوذ دشمنان در سرزمین های اسلامی تبدیل شده است.

قرار می دهد». (1)

این روایت بر استجاب حمل شده است؛زیرا نبودن مانع و حائل بین نمازگزار و بین آسمان مستحب است و نبودن حایل یکی از اسباب قبولی نماز و استجابت دعاست.

5.بازگرداندن مسجد الحرام و مسجد النبی به اندازۀ اصلی

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه،ساختمان مسجد الحرام را ویران می کند و آن را به ساختمان نخستین و اندازۀ اصلی اش بازمی گرداند.مسجد پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را نیز پس از ویران کردن،به اندازۀ اصلی اش بازمی گرداند و کعبه را در جایگاه اصلی اش می سازد». (2)

هم چنین آن حضرت می فرماید:«هنگامی که حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه قیام کند،خانه خدا را به اندازۀ نخستین آن بازمی گرداند (3)و با مسجد پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و مسجد کوفه نیز چنین می کند».

ج)قضاوت

امام صادق علیه السّلام می فرماید:«پس از ظهور حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه،خداوند بادی می فرستد تا در هر سرزمینی ندا کند:این مهدی است که به روش داود و سلیمان قضاوت می کند و بر حکم خود گواهی نمی طلبد». (4)

ص: 203


1- .قال أبو جعفر:«أوّل ما یبدأ به قائمنا سقوف المساجد،فیکسرها و یأمر بها،فتجعل عریشا کعریش موسی».من لا یحضره الفقیه،ج 1،ص 153؛اثبات الهداه،ج 3،ص 425؛وسائل الشیعه،ج 3،ص 488؛روضه المتقین،ج 2، ص 101.
2- .عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:«القائم یهدم المسجد الحرام حتی یردّه إلی أساسه و مسجد الرسول صلّی اللّه علیه و اله و سلّم إلی أساسه،و یردّ البیت إلی موضعه،و أقامه علی أساسه».ارشاد،ص 364؛طوسی،غیبه،ص 297؛نعمانی،غیبه،ص 171؛اعلام الوری، ص 431؛کشف الغمّه،ج 3،ص 255؛اثبات الهداه،ج 3،ص 516؛بحار الأنوار،ج 52،ص 332.
3- .حدود آن را مرحوم صدوق و مجلسی بیان کرده اند؛ر.ک:روضه المتقین،ج 2،ص 94؛من لا یحضره الفقیه،ج 1، ص 149.
4- .قال أبو عبد اللّه علیه السّلام:«فیبعث اللّه تبارک و تعالی ریحا فتنادی بکلّ واد:هذا المهدی،یقضی بقضاء داود و سلیمان، و لا یرید علیه بیّنه».کافی،ج 1،ص 397؛کمال الدین،ج 2،ص 671؛مرآه العقول،ج 4،ص 300؛مجلسی این حدیث را موثق می داند؛بحار الأنوار،ج 52،ص 320،330،336،339.

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه احکام و قضاوت هایی دارد که حتی برخی از یاران و کسانی که در رکابش شمشیرها زده اند،به آن احکام اعتراض می کنند و آن قضاوت حضرت آدم علیه السّلام است و حضرت نیز گردن معترضان را می زند.سپس به روش دیگری قضاوت می کند که قضاوت داود است؛ولی گروه دیگری از یارانش اعتراض می کنند و حضرت گردن آنان را نیز می زند.

برای بار سوم حضرت به شیوۀ ابراهیم علیه السّلام قضاوت می کند و بازهم گروهی از یارانش -که در رکابش شمشیر زده اند-اعتراض می کنند و حضرت آنان را نیز اعدام می کند.

آن گاه امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه به روش محمد صلّی اللّه علیه و اله رفتار می کند و دیگر کسی بر حضرت اعتراض نمی کند». (1)

سازمان های بزرگ و باعظمت با نام و نشان های گوناگون و اساسنامه های پرزرق و برق که از حمایت محرومان و حقوق بشر سخن می گویند،در بین بشریّت چنان رفتار کرده اند که گویی جز دشمنی با بشریّت کار دیگری ندارند.

سرانجام حکومت مهدی وارث جهانی است که در آن ستمگران با همۀ توان به جنگ و نبرد با بشریّت پرداخته،تعداد بسیاری از انسان ها را کشته اند و آنان که زنده مانده اند نیز از حکومت های دیگر ناامید شده،به حکومتی که وعده های خویش را محقّق می سازد، پناه می آورند و این حکومت،همان حکومت مهدی آل محمد صلّی اللّه علیه و اله است.

امام باقر علیه السّلام می فرماید:«حکومت و دولت ما،آخرین دولت است و هیچ حزب،گروه و خاندانی نمی ماند که دارای حکومت باشد،مگر این که پیش از ما،حکومتشان بر روی کار می آید و این برای آن است که اگر روش و سیاست حکومت ما را دیدند،9.

ص: 204


1- .عن أبی جعفر علیه السّلام قال:«یقضی القائم بقضایا ینکرها بعض أصحابه ممّن قد ضرب قدّامه بالسیف و هو قضاء آدم علیه السّلام، فیقدمهم فیضرب أعناقهم،ثمّ یقضی الثانیه فینکرها قوم آخرون ممّن قد ضرب قدّامه بالسیف و هو قضاء داود علیه السّلام، فیقدمهم فیضرب أعناقهم،ثمّ یقضی الثالثه فینکرها قوم آخرون ممّن قد ضرب قدّامه بالسیف و هو قضاء إبراهیم علیه السّلام،فیقدمهم فیضرب أعناقهم،ثمّ یقضی الرابعه و هو قضاء محمد صلّی اللّه علیه و اله و سلّم فلا ینکرها علیه أحد».اثبات الهداه، ج 3،ص 585؛بحار الأنوار،ج 52،ص 389.

نگویند،ما هم اگر زمامدار امور می شدیم،این چنین رفتار می کردیم و این معنای سخن خداوند است که فرمود: وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ؛ (1)و عاقبت کار از آن پرهیزکاران است)». (2)

د)حکومت عدل

اشاره

عدالت،واژه ای است آشنا که همگان آن را دوست دارند و در پی آنند.عدالت چیزی است که از هرکس صادر شود،نیکو و زیباست و از مسؤولان و فرمانروایان زیبنده تر؛ولی جای تأسّف است که در روزگاران بسیاری،جز نام،نشان دیگری از عدالت نمی توان یافت و بشریّت جز در روزگاران اندکی-آن هم در حکومت مردان الهی-عدالت را مشاهده نکرده است.

استعمارگران برای استثمار بیش تر و نفوذ حاکمیت خود،به اشکال گوناگون از این واژه مقدس سوء استفاده می کنند و با تبلیغ این شعار جذّاب،گروهی را به دور خود گرد می آورند؛ولی دیری نمی پاید که رسوا شده،ادامۀ حکومت خود را جز با به کارگیری زور و بی عدالتی نمی بینند.

نظر مرحوم طبرسی

مرحوم طبرسی دربارۀ زنده کردن سنّت به وسیلۀ حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه سخنانی دارد که به ذکر آن می پردازیم:

اگر پرسیده شود همۀ مسلمانان معتقدند که پس از حضرت ختمی مرتبت صلّی اللّه علیه و اله دیگر پیامبری نخواهد آمد،ولی شما شیعیان عقیده دارید که چون قائم قیام کند،جزیه را از اهل کتاب نمی پذیرد و هرکس را که بیش از بیست سال داشته باشد و احکام دینش را نداند،به قتل می رساند و مساجد و زیارتگاه های دینی را ویران می سازد و به روش

ص: 205


1- .اعراف(7)آیۀ 127.
2- .عن أبی جعفر علیه السّلام:«دولتنا آخر الدول،و لن یبقی أهل بیت لهم دوله إلاّ ملکوا قبلنا لئلاّ یقولوا:إذا رأوا سیرتنا:إذا ملکنا سرنا مثل سیره هولاء،و هو قول اللّه عزّ و جلّ وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ». ارشاد،ص 344؛روضه الواعظین،ص 265؛ بحار الأنوار،ج 52،ص 332.روایت دیگری نیز به همین مضمون وارد شده است.

حضرت داود-که برای صدور حکم شاهد نمی خواست-حکم می کند و مانند اینها که در روایات شما وارد شده است و این عقیده موجب نسخ دیانت و ابطال احکام دینی است و در حقیقت شما با این عقیده،نبوت و پیامبری را پس از خاتم پیامبران اثبات نموده اید؛هر چند نام آن را پیامبری نگذارید،پاسخ شما چیست؟

می گوییم:ما از آن چه در این پرسش گفته شده-که قائم،جزیه را از اهل کتاب نمی پذیرد و کسانی را که به سن بیست سالگی برسند و احکام دین خود را نداند،به قتل می رساند-آگاهی نداریم و بر فرض هم که در این خصوص روایتی رسیده باشد، نمی توان آن را به طور قطع پذیرفت.ممکن است منظور از ویران سازی برخی از مساجد و زیارت گاه های دینی،مساجد و زیارت گاه هایی باشد که برخلاف تقوا و دستور خدا ساخته شده است که البته کاری مشروع خواهد بود و پیامبر هم چنین کاری را انجام داد.

این که قائم،مانند فرزندان داود حکم می کند و در صدور حکم شاهد و دلیل نمی خواهد،این هم مطلبی است که نزد ما قطعی و یقینی نیست و اگر درست باشد،آن را بدین گونه باید تأویل کرد که در مواردی که خودش به حقیقت قضایا و ماهیّت دعوا علم دارد،طبق علمش حکم می کند؛زیرا هرگاه امام یا قاضی به مطلبی یقین پیدا کرد، لازم است که موافق با علمش قضاوت کند و دیگر شاهد و دلیلی نمی خواهد و این نکته موجب نسخ دیانت نیست.هم چنین این سخن که گفته اند:قائم جزیه نمی گیرد و گوش به گواهی شاهد و گواه نمی دهد،در صورتی که درست باشد،باعث منسوخ گشتن دیانت نخواهد بود؛زیرا نسخ آن است که دلیلش متأخر از حکم منسوخ باشد و هم زمان باهم نیاید و اگر هردو دلیل باهم آمدند،نمی توانند یکی ناسخ دیگری باشد؛هرچند در معنا مخالف آن باشد؛مثلا اگر فرض کردیم که خداوند فرمود:«روز شنبه تا فلان وقت را در خانه به سر برید و پس از آن وقت آزاد هستید».به این سخن نسخ نمی گویند؛زیرا دلیل رافع،همراه دلیل موجب است.

چون این معنا روشن گشت و دانستیم که پیامبر به آگاهی ما رسانده است که قائم از فرزندان من است و از دستورات او پیروی کنید و هر حکمی می کند بپذیرید،بر ما واجب است از وی پیروی کنیم و هرگونه قائم در میان ما حکم کرد،رفتار نماییم.پس اگر ما

ص: 206

حکم او را پذیرفتیم-هرچند با برخی از احکام پیشین فرق داشته باشد-احکام دین اسلام را منسوخ ندانسته ایم؛زیرا چنان که گفتیم نسخ احکام در موضوعی که دلیلش وارد شده باشد،متحقق نمی شود. (1)البته روایات متعددی از عامه به این مضمون وارد شده است.1.

ص: 207


1- .قالوا:إذا حصل الإجماع علی أن لا نبیّ بعد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم و أنتم قد زعمتم أنّ القائم إذا قام لم یقبل الجزیه من أهل الکتاب،و أنّه یقتل من بلغ العشرین و لم یتفقّه فی الدین،و یأمر بهدم المساجد و المشاهد،و أنّه یحکم بحکم داود علیه السّلام لا یسأل عن بیّنه و أشباه ذلک ممّا ورد فی آثارکم،و هذا یکون نسخا للشریعه و إبطالا لأحکامها،فقد أثبتّم معنی النبوّه و إن لم تتلفّظوا باسمها،فما جوابکم عنها؟. الجواب:إنّا لا نعرف ما تضمنّه السؤال من أنّه علیه السّلام لا یقبل الجزیه من أهل الکتاب،و أنّه یقتل من بلغ العشرین و لم یتفقّه فی الدین،فإن کان ورد بذلک خبر فهو غیر مقطوع به. و أمّا هدم المساجد و المشاهد:فقد یجوز أن یختصّ بهدم ما بنی من ذلک علی غیر تقوی اللّه تعالی،و علی خلاف ما أمر اللّه سبحانه به،و هذا مشروع قد فعله النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم. و أمّا ما روی من أنّه علیه السّلام«یحکم بحکم داود لا یسأل عن بیّنه»:فهذا أیضا غیر مقطوع به،و إن صحّ فتأویله أنّه یحکم بعلمه فیما یعلمه،و إذا علم الإمام أو الحاکم أمرا من الأمور فعلیه أن یحکم بعلمه و لا یسأل البیّنه،و لیس فی هذا نسخ للشریعه. علی أنّ هذا الذی ذکروه من ترک قبول الجزیه و استماع البیّنه،لو صحّ لم یکن ذلک نسخا للشریعه؛لأنّ النسخ هو ما تأخّر دلیله عن الحکم المنسوخ،و لم یکن مصاحبا له.فأمّا إذا اصطحب الدلیلان:فلا یکون أحدهما ناسخا لصاحبه و إن کان یخالفه فی الحکم.و لهذا اتفقنا علی أنّ اللّه سبحانه لو قال:«الزموا السبت الی وقت کذا ثم لا تلزموه».أنّ ذلک لا یکون نسخا؛لأن الدلیل الرافع مصاحب للدلیل الموجب. و إذا صحّت هذه الجمله،و کان النّبی صلّی اللّه علیه و اله و سلّم قد أعلمنا بأنّ القائم من ولده یجب اتبّاعه و قبول أحکامه،فنحن إذا صرنا إلی ما یحکم به فینا-و إن خالف بعض الأحکام المتقدّمه-غیر عاملین بالنسخ؛لأنّ النسخ لا یدخل فیما یصطحب الدلیل.بحار الأنوار،ج 52،ص 383؛روایاتی هم از اهل سنّت به همین مضامین وارد شده است.إعلام الوری،ج 2، ص 311.

ص: 208

بخش سوم: حکومت

اشاره

ص: 209

ص: 210

فصل اوّل: دولت حق

اشاره

ادارۀ سرزمینی به گستردگی دنیا،کار دشواری است که تنها با برخورداری از رهبری الهی و کارگزارانی دلسوز و معتقد به نظام الهی و حاکمیت اسلام امکان پذیر است.آری، امام علیه السّلام برای ادارۀ سرزمین ها وزیرانی را می گمارد که پیشینۀ مبارزاتی داشته،در تجربه و عمل،پایداری و قاطعیت از خود نشان داده اند.

استاندارانی با شخصیتی قوی،ادارۀ امور استان ها را به عهده می گیرند که جز مصالح کشور اسلامی و خشنودی خداوند،به چیز دیگری نمی اندیشند.روشن است،کشوری که مسؤولانش دارای این ویژگی ها باشند،بر دشواری ها پیروز می شود و ویرانی های حکومت های پیشین با موفقیّت به آبادانی تبدیل می گردد و وضع به گونه ای دگرگون می شود که زندگان آرزوی زندگی دوبارۀ مردگان را می نمایند.

باید توجّه داشت که حضرت علیه السّلام هنگامی زمام امور را به دست می گیرد که دنیا وارث انبوهی از نابسامانی هاست و میلیون ها معلول و بیمار جسمی و روانی وجود دارد.

هاله ای از ویرانی بر دنیا سایه افکنده است و ناامنی همه جا را فراگرفته است.شهرها در اثر جنگ و نبرد به ویرانه ای تبدیل گشته است و نابودی کشتزارها در اثر آلودگی محیط زیست،کمبود ارزاق را به دنبال داشته است.

از سویی،مردم جهان،دولت ها،احزاب و سازمان های بسیاری را دیده اند که مدّعی بوده اند،اگر زمام امور را به دست گیرند،می توانند به جهان و جهانیان خدمت کنند و آرامش و امنیّت و بهبودی وضع اقتصادی را به ارمغان آورند؛ولی در عمل هرکدام از

ص: 211

دیگری بدتر رفتار کردند و جز فساد و کشتار و ویرانی چیزی به ارمغان نیاوردند.

کمونیسم متلاشی شد،مائوئیسم مغضوب سران خود قرار گرفت و دمکراسی غربی جز شعاری مردم فریب چیزی بیش نبود.

سرانجام روزگاری فرامی رسد که عدل و عدالت به دست توانای مرد الهی در روی زمین مرده از ستم پیاده می شود.او آن چنان در اجرای این شعار«یملاء الأرض قسطا و عدلا؛زمین را پر از عدل و قسط می کند».جدّی و مصمّم است که آثار آن در همه جا نمایان می شود.

حضرت،حکومت را به گونه ای سازماندهی می کند و مردم را به گونه ای تربیت می نماید که دیگر واژه ستم از ذهن ها رخت برمی بندد و به تعبیر روایات،دیگر کسی به دیگری ستم نمی کند؛حتی حیوانات نیز دست از تعدّی و ستم برمی دارند و گوسفند همنشین گرگ می گردد.

امّ سلمه می گوید:پیامبر صلّی اللّه علیه و اله فرمود:«مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه چنان عدالتی در جامعه برپا می کند که زندگان آرزو می کنند،کاش مردگانشان زنده می بودند و از آن عدالت بهره مند می گردیدند». (1)

امام باقر علیه السّلام در تفسیر آیه شریفۀ اِعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها؛ (2)بدانید و آگاه باشید که خداوند،زمین را پس از مرگش زنده می کند)،می فرماید:«خداوند زمین را با حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه زنده می گرداند.آن حضرت در زمین به عدالت رفتار می کند و زمین را با گسترش عدالت زنده می نماید؛پس از آن که در اثر گسترش ستم مرده بود». (3)

نیز امام صادق علیه السّلام می فرماید:«به خدا سوگند،به طور حتم عدالت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه به درون4.

ص: 212


1- .أمّ سلمه عن رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم:«و یظهر من العدل ما یتمنّی له الأحیاء أمواتهم».مجمع الزوائد،ج 7،ص 315؛الاذاعه، ص 119؛احقاق الحق،ج 13،ص 294.
2- .بقره(2)آیۀ 251.
3- .عن الباقر علیه السّلام:فی قوله تعالی: اِعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قال:«یحیها اللّه بالقائم،فیعدل فیها،فیحیی الأرض بالعدل بعد موتها بالظلم».کمال الدین،ص 668؛المحّجه،ص 429؛نور الثقلین،ج 5،ص 242؛ینابیع المودّه، ص 429؛بحار الأنوار،ج 51،ص 54.

خانه ها و اتاق های شان نفوذ می کند؛هم چنان که سرما و گرما در آن وارد می شود». (1)

از این روایت استفاده می شود که با وجود خواستۀ گروهی و حتی مخالفت آنان، عدالت همۀ جهان را بدون استثنا دربرمی گیرد.

امام باقر علیه السّلام در تفسیر آیۀ شریفۀ اَلَّذِینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ...؛ (2)آنان که وقتی در زمین حاکمیتشان بخشیم نماز را بپا می دارند و...می فرماید:«این آیه در شأن مهدی و یارانش فرود آمده است.خداوند به وسیلۀ آنان،دین خود را آشکار می کند و حاکم می گرداند؛به گونه ای که اثری از ستم و بدعت دیده نمی شود». (3)

امام رضا علیه السّلام دراین باره می فرماید:«آن گاه که حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه ظهور کند،ترازوی عدالت را در جامعه برقرار می کند و از آن پس،کسی به دیگری ستم نمی کند». (4)

نیز امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:«حضرتش در میان کشاورزان و مردم به عدالت رفتار می کند». (5)

جابر بن عبد اللّه می گوید:شخصی خدمت امام باقر علیه السّلام رسید و عرض کرد:این پانصد درهم زکات اموالم را از من تحویل بگیر!امام علیه السّلام فرمود:«خودت آن را داشته باش و به همسایگان و بیچارگان و نیازمندان مسلمان بده».پس فرمود:«هنگامی که مهدی ما اهل بیت قیام کند،اموال را یکسان تقسیم می کند و به عدالت با آنان رفتار می نماید.پس هرکس که از او پیروی کند،از خدا پیروی کرده است و کسی که نافرمانی او کند،خدا را سرکشی نموده است و بدین سبب نام حضرتش را مهدی گذارده اند که به امور و مسائلی6.

ص: 213


1- .عن الصادق علیه السّلام:«أما و الله؛لیدخلنّ علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحرّ و القرّ».نعمانی،غیبه،ص 159؛ اثبات الهداه،ج 3،ص 544؛بحار الأنوار،ج 52،ص 362.
2- .حج(22)آیۀ 41.
3- .عن الباقر علیه السّلام: اَلَّذِینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی الْأَرْضِ... قال:«نزلت فی المهدی و أصحابه...و یظهر اللّه بهم الدین حتی لا یری أثر من الظلم و البدع...».تفسیر قمی،ج 2،ص 87؛المحجّه،ص 143؛احقاق الحق،ج 13،ص 341.
4- .عن الرضا علیه السّلام:«فإذا خرج علیه السّلام...و وضع میزان العدل بین الناس،فلا یظلم أحد أحدا».کمال الدین،ص 372؛ کفایه الاثر،ص 270؛اعلام الوری،ص 408؛کشف الغمّه،ج 3،ص 314؛فرائد السمطین،ج 2،ص 336؛ینابیع المودّه، ص 448؛بحار الأنوار،ج 52،ص 321؛غایه المرام،ص 696؛احقاق الحق،ج 13،ص 364.
5- .علیّ علیه السّلام:«...و یعدل فی الرعیّه...».اثبات الهداه،ج 3،ص 496.