درامتداد غدیر

مشخصات کتاب

درامتداد غدیر

ناشر، تهیه و تنظیم: مجتمع فرهنگی آموزشی معاونت

فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه

لیتوگرافی ، چاپ و صحافی: سازمان چاپ و انتشارات اوقاف

نوبت چاپ: اول / تابستان 1396

شمارگان: 50000 نسخه

قیمت: 5000 تومان

غیرقابل فروش / اهدایی

آدرس مجتمع: قم، بلوار 15 خرداد، جنب امامزاده شاه سید علی مجتمع

فرهنگی آموزشی معاونت فرهنگی اجتماعی سازمان اوقاف و امورخیریه

آدرس: تهران، خیابان نوفل لوشاتو، سازمان اوقاف و امورخیریه ،

معاونت فرهنگی و اجتماعی .

تلفن: 38187156-025

سایت سازمان :www.oghaf.ir

سایت معاونت: www.mfso.ir

سایت مجتمع: www.mfpo.ir

سازمان اوقاف و امور خیریه

معاونت فرهنگی و اجتماعی

خیراندیش دیجیتالی : جناب آقای سید علی بحرینی به نیابت از مرحومه حاجیه خانم کسایی _گروه هم پیمانان موعود غدیر.

ص: 1

اشاره

درامتداد غدیر

ص: 2

فهرست

مقدمه ...6

واقعه غدیر...11

آغاز سفر...12

از مدینه تا مکه...13

حجاج يمن همراه امیرالمؤمنین ...14

خطبه های زمینه ساز...15

تحویل میراث انبیاء به صاحب ولایت ...16

سلام به عنوان «امیرالمؤمنین»...17

اعلان عمومی حضور در غدیر...18

موقعیت جغرافیایی غدیر خم ...19

ورود به منطقه غدیر...20

آماده سازی جایگاه سخنرانی و منبر ...22

پیامبر و امیرالمؤمنین بر فراز منبر ...24

اقدامات عملی پیامبر حین خطبه...25

تبریک و تهنیت غدیر و ولایت... 27

بیعت مردان...28

بیعت زنان...29

عمامه « سحاب» ...30

شعر غدیر...31

حضور جبرئیل در غدیر...32

معجزه الهی در غدیر...33

پایان مراسم غدير...36

پرسمان غدير ...37

متن و ترجمه خطبه ...73

مسابقه ...127

ص: 3

مقدمه

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم با در نظر گرفتن آینده ی دین الهی، که تا آخرین روز دنیا ادامه دارد و با توجه به دامنه ی وسیع مسلمین در مقیاس جهانی، جانشینان خود (دوازده امام معصوم علیهم السلام) را تا روز قیامت در یک خطابه ی رسمی به جهانیان معرفی کردند.

اگرچه اکثریت اجتماع آن روز مسلمین، کلام پیامبر دلسوز خود را کنار گذاشتند و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام را قبول نکردند، بسیاری از افراد نسل های بعد مسلمانان، وصی واقعی پیامبرشان را شناختند. این سیر صعودي معرفتي امت ، تحقق تدریجی اهداف و آرمان های «غدير» است.

اگر گروه هایی از مسلمین در طول زمان هم چنان در مقابل جانشینان حقیقی پیامبرشان سر تعظیم فرود نیاورده و نمی آورند، جمعی عظیم از مخلصان و برجستگان امت اسلامی در طول تاریخ فقط على بن ابی طالب علیه السلام و یازده فرزند او را جانشینان پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم می دانند. این همان نور «غدیر» و هویت وحیانی آن است که پس از پانزده قرن، جمعیت رو به گسترش محبان اهل بیت علیهم السلام را در طول تاریخ و در پهنه ی جهان

ص: 4

پدید آورده و نور ولایت را هم چنان در ادوار تاریخ و اقصی نقاط جهان درخشنده و تابناک حفظ می کند.

«جشن ولایت علوی، اکمال دین نبوی» یکی از ویژه برنامه های با ارزش سازمان اوقاف و امور خیریه می باشد که در شش سال گذشته، در آستان مقدس امامزادگان و بقاع متبرکه سراسر کشور برگزار و اینک به مطالبه جدی زائران و مجاوران آن اماکن مقدسه تبدیل شده است.

محور این طرح ارزشمند، تبلیغ و ترویج فرهنگ نجات بخش غدیر؛ یعنی رکن بی بدیل «امامت و ولایت» می باشد که یگانه راه وصول به رضوان الهی، کامل کننده دین و تمام کننده نعمت است.

در همین راستا، همه ساله معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه با تألیف، چاپ و توزیع کتاب پیرامون زوایای مختلف این واقعه، به تبیین معارف غدير از جمله خطبه ی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم در قالب مسابقه ی کتابخوانی می پردازد و پس از انتشار کتب «خطبه ی غدیر»، «خلعت غدیر»، «بر کرانه ی غدیر»، «آخرین پیام از آخرین پیامبر»، «ایوان نجف»، «عهد ماندگار» و «حوالی ظهر» در سال های گذشته، در سال جاری اقدام به تهیه و توزیع گسترده کتاب «در امتداد غدیر» نموده است.

امید است این قدم ناچیز از خادمان آستان مقدس ولایت و امامت، مورد رضایت حضرت احدیت جل جلاله قرار گیرد.

معاونت فرهنگی و اجتماعی

سازمان اوقاف و امورخیریه

ص: 5

ص: 6

واقعه ی غدیر

ص: 7

آغاز سفر

در سال دهم هجری پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای اولین بار به طور رسمی اعلان عمومی حج دادند تا همه ی مردم در حد امکان حاضر شوند. آن حضرت این سفر را به عنوان «حجة الوداع» به معنای حج پایانی، نامگذاری کردند.

هدف از این سفر اجرای دستور الهی و بیان دو حکم مهم از قوانین اسلام بود که هنوز برای مردم به طور کامل و رسمی تبیین نشده بود؛ یکی حج، و دیگری مسئله ی خلافت و ولایت و جانشینی بعد از پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم.

پس از دستور الهی، پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم منادیانی را به مدینه و اطراف آن فرستادند و تصمیم این سفر را به اطلاع همه رساندند تا هرکس بخواهد خود را آماده ی این سفر و همراهی آن حضرت نماید.

پس از اعلان عمومی، عده ی بسیاری از اطراف مدینه به شهر آمدند تا همراه حضرت و مهاجرین و انصار در سفر مکه ملازم رکاب حضرت باشند.

با حرکت کاروان پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم در بین راه مدینه تا مکه افراد قبایل به جمعیت اضافه می شدند. با رسیدن این خبر مهم به مناطق دورتر، مردم اطراف مکه و شهرهای یمن و غیر آن نیز به سوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات احکام حج را شخصا از پیامبرشان

ص: 8

بیاموزند و در این اولین سفر رسمی حضرت به عنوان حج شرکت داشته باشند.

اضافه بر آنکه حضرت اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است، و این می توانست باعث شرکت همه جانبه ی مردم باشد.

جمعیتی حدود یکصدوبیست هزار نفر در مراسم حج شرکت کردند، که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، و جمعیت لبیک گویان در جای جای جاده در حرکت بودند(1).

از مدینه تا مکه

کاروان بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم روز شنبه بیست و پنجم ماه ذی القعدة از مدینه حرکت کردند. به دستور آن حضرت مردم لباس احرام همراه برداشته بودند، و خود حضرت نیز غسل کرده و دو لباس احرام همراه برداشتند؛ و برای احرام تا مسجد شجره در نزدیکی مدینه آمدند.

اهل بیت معظم پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السلام و سایر فرزندان آن حضرت بودند، و نیز همسران آن حضرت همگی سوار بر هودج های شتران

ص: 9


1- عوالم العلوم: ج 15:3 ص 167 و 297. الغدير: ج 1 ص 9 و 10. بحارالأنوار: ج 21 ص 360 و 383 و 384 و 390،ج 28 ص 95، ج 37 ص 201.

همراه حضرت بودند و بعد از ده روز طی مسافت، در روز سه شنبه پنجم ذي الحجة اولین کاروان حج اسلام با جلال و عظمتی بی نظیر وارد شهر «مکه» شدند(1).

حجاج يمن همراه اميرالمؤمنين

در ایامی که سفر حج اعلام شد، امیرالمؤمنین علیه السلام با لشکری از طرف پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم به «نجران» و سپس «یمن» رفته بودند. هدف از این سفر دعوت به اسلام و جمع آوری خمس و زکات و جزیه بود و نیز حل اختلافی که بین اهل یمن پیش آمده بود.

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم هنگام حرکت از مدینه برای امیرالمؤمنین علیه السلام نامه ای فرستادند، و طی آن دستور دادند آن حضرت نیز با لشکر و کسانی از اهل یمن که مایل به شرکت در مراسم حج هستند از آنجا به سوی مکه حرکت کنند. امیرالمؤمنین علیه السلام پس از پایان کارهای محوله در نجران و یمن، با لشکر همراه و دوازده هزار نفر از اهل یمن عازم مکه شدند. با نزدیک شدن کاروان پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم به مکه از طرف مدینه، امیرالمؤمنین علیه السلام هم از طرف یمن به این شهر نزدیک شدند و دستور دادند مردم در میقات اهل یمن احرام ببندند. سپس حضرت جانشینی در لشکر تعیین کردند و خود پیش تر به ملاقات

ص: 10


1- الغدير: ج 1 ص 9 و 10. بحارالأنوار: ج 21 ص 360 و 383 و 384 و 390، ج 28 ص 95، ج 37 ص 201. عوالم العلوم: ج 15:3 ص 167 و 168 و 297.

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شتافتند، و در نزدیکی مکه خدمت حضرت رسیدند و گزارش سفر را دادند. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بسیار مسرور شدند و دستور دادند هر چه زودتر لشکر همراه و حجاج يمنی را به مکه بیاورد. امیرالمؤمنین علیه السلام به محل لشکر بازگشتند و همراه آنان هم زمان با قافله پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به روز سه شنبه پنجم ذی حجه وارد مکه شدند و همراه حضرت، حج را به جای آوردند(1).

خطبه های زمینه ساز

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم قبل از غدیر، در دو موقعیت حساس برای مردم خطابه ایراد کردند که در واقع زمینه سازی برای خطبه ی غدیر بود.

اولین خطابه ی آن حضرت در «منی» بود. در این خطبه ابتدا اشاره به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبروی مردم نمودند، و سپس خون های به ناحق ریخته و اموال به ناحق گرفته در جاهلیت را رسما مورد عفو قرار دادند تا کینه توزی ها از میان برداشته شود و جواجتماع برای تأمین امنیت کامل آماده شود. سپس مردم را بر حذر داشتند از اینکه بعد از او اختلاف کنند و بر روی یکدیگر شمشیر بکشند؛ و تصریح فرمودند که: «اگر من نباشم علی بن ابیطالب در مقابل متخلفین خواهد ایستاد».

ص: 11


1- بحارالأنوار: ج 21 ص 360، ج 37 ص 201. عوالم العلوم: ج 15:3 ص 297.

سپس حدیث ثقلین بر لسان مبارک حضرت جاری شد و فرمودند: «من دو چیز گران بها در میان شما باقی می گذارم که اگر به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم، یعنی اهل بیتم». و در ضمن اشاره ای نیز داشتند به اینکه عده ای از همین اصحاب من روز قیامت به جهنم برده می شوند.

نکته ی جالب توجه اینکه در این خطابه، امیرالمؤمنین علیه السلام سخنان حضرت را برای مردم تکرار می کردند تا آنان که دورتر بودند بشنوند(1).

دومین مورد خطابه ی حضرت در مسجد «خيف» در منی بود. در روز سوم از توقف در منی، حضرت فرمان دادند تا مردم در مسجد خیف اجتماع کنند. در آنجا نیز خطابه ای ایراد فرمودند که ضمن آن صریحا از مردم خواستند گفته های او را به خاطر بسپارند و به غائبان برسانند.

در این خطبه به اخلاص عمل و دلسوزی برای امام مسلمین و تفرقه نینداختن سفارش فرمودند و تساوی همه مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی را اعلام کردند. بعد از آن، متعرض مسئله ی خلافت شدند و حدیث ثقلین برای بار دیگر، بر لسان حضرت جاری شد، و بار دیگر زمینه را برای غدیر آماده کردند(2).

ص: 12


1- بحارالأنوار: ج 37 ص 113، ج 21 ص 380.
2- بحارالأنوار: ج 37 ص 114.

تحویل میراث انبیاء به صاحب ولایت

پس از پایان مراسم حج دستور الهی بر پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم چنین نازل شد:

نبوت تو به پایان رسیده و روزگارت کامل شده است. اسم اعظم و آثار علم و میراث انبیاء را به علی بن ابی طالب بسپار که او اولین مؤمن است. من زمین را بدون عالمی که اطاعت من و ولایتم با او شناخته شود و حجت بعد از پیامبرم باشد رها نخواهم کرد».

یادگارهای انبیاء علیهم السلام شامل صحف آدم و نوح و ابراهیم علیهم السلام و تورات و انجیل و عصای موسی علیه السلام و انگشتر سلیمان علیه السلام و سایر میراث های ارجمندی است که فقط در دست حجج الهی است و نزد انبیای گذشته و اوصیای ایشان دست به دست گشته و تا آن روز خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله وسلم حافظ آن بود، اینک باید به اوصیای آن حضرت انتقال می یافت.

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، امیرالمؤمنین علیه السلام را فراخواند و مجلس خصوصی تشکیل دادند و ودایع الهی را به آن حضرت تحویل داد، و بدین سان میراث شش هزارساله ی انبیاء علیهم السلام به امیرالمؤمنین علیه السلام سپرده شد. این ودایع از امیرالمؤمنین علیه السلام به امامان بعد منتقل شده تاکنون که در دست مبارک آخرین حجت پروردگار حضرت بقية الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف است(1).

ص: 13


1- بحارالانوار: ج 28 ص 96، ج 37 ص 202، ج 40 ص 216.

سلام به عنوان «امیرالمؤمنین»

پیش از حرکت به سوی غدیر، در مکه جبرئیل لقب «امیرالمؤمنین» را به عنوان اختصاص آن به علی بن ابی طالب علیه السلام از جانب الهی آورد، اگرچه این لقب قبلا نیز برای آن حضرت تعیین شده بود.

پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم دستور دادند تا بزرگان اصحاب جمع شوند و طی مراسم خاصی نزد على علیه السلام بروند و به عنوان «امیرالمؤمنین» بر او سلام کنند و «السلام علیک یا امیرالمؤمنین» بگویند، و بدین وسیله در زمان حیات خود، از آنان اقرار بر امیر بودن على علیه السلام گرفت.

در آن لحظه بعضی از اصحاب به عنوان اعتراض به پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم گفتند: آیا این حقی از طرف خدا و رسولش است ؟ حضرت غضبناک شد و فرمود: «حقی از طرف خدا و رسولش است. خداوند این دستور را به من داده است»(1).

اعلان عمومی حضور در غدير

با اینکه انتظار می رفت پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم در این اولین و آخرین سفرحج خود مدتی در مکه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج حضرت به منادی خود بلال دستور دادند تا به

ص: 14


1- بحارالأنوار: ج 37 ص 111 و 120. عوالم : ج 15:3 ص 39. کتاب سلیم: ص 730.

مردم اعلان کند: فردا روز چهاردهم ذی الحجة - همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در «غدیر خم» حاضر باشند و کسی جز معلولان نباید باقی بماند.

انتخاب منطقه «غدیر» به امر خاص الهی از چند جهت قابل ملاحظه بود:

یکی اینکه در راه بازگشت از مکه، کمی قبل از محل افتراق کاروان ها و تقاطع مسیرها در جحفه است.

دوم اینکه در آینده های اسلام که کاروان های حج در راه رفت و برگشت از این مسیر عبور میکنند با رسیدن به وادی غدیر و نماز در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم، تجدید خاطره و بیعتی با این زیربنای اعتقادی خود می نمایند و یاد آن در دل ها احیا می گردد.

سوم اینکه «غدير» محلی بسیار مناسب برای برنامه سه روزه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و ایراد خطبه برای آن جمعیت انبوه بود.

اینک پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم پس از دوری ده ساله از وطن خود مکه - بدون آنکه مدتی اقامت کنند تا مسلمانان به دیدارش بیایند و مسائل خود را مطرح کنند- با پایان مراسم حج فورا از مکه خارج شدند و مردم را نیز به خروج از مکه و حضور در «غدیر» امر نمودند(1).

ص: 15


1- بحارالانوار:ج21 ص 385، ج 37 ص 111 و 158. اثبات الهداة : ج 2 ص 136 ح 593. الغدير: ج 1 ص 10 و 268.واقعه غدیر15

موقعیت جغرافیایی غدیر خم

منطقه ی غدیر خم بیابانی باز و وسیع در مسیر سیلاب وادی جحفه بود. این سیلاب از مشرق به مغرب جاری می شد و پس از عبور از غدیر به جحفه می رسید و سپس تا دریای سرخ ادامه پیدا می کرد و سیل های سالیانه را به دریا می ریخت.

در این مسیر آبگیرهایی طبیعی به وجود آمده بود که پس از عبور سیل، آبهای باقیمانده در آن جمع می شدند و در طول سال به عنوان ذخایر آبی شناخته می شدند و به آنها اصطلاحا «غدير» می گفتند.

در مناطق مختلف، غدیرهای زیادی در مسیر سیل ها وجود داشت که با نامگذاری از یکدیگر شناخته می شدند. این غدیر هم برای شناخته شدن از غدیرهای دیگر به نام «غدیر خم» نام گذاری شده بود. کنار این آبگیر پنج درخت سرسبز و کهن سال از نوع «سمر» شبیه درخت چنار وجود داشت، که درخت خاص صحراها است. این پنج درخت با شاخ و برگ انبوه و قامت بلند، سایبانی خوب برای مسافران خسته ایجاد کرده بود، لذا در آن شرایط این بیابان وسیع به عنوان بهترین مکان برای مراسم سه روزه غدیر انتخاب شد و جایگاه سخنرانی زیر همان درختان در نظر گرفته شد؛ که هم مشرف بر بیابان و محل تجمع بود و هم سایبان مناسبی برای ایراد خطابه(1).

ص: 16


1- معجم البلدان: ج 2 ص 350 و 389، ج 3 ص 159، ج 4 ص 188، ج 6 ماده غدير. النهاية: ماده خم.

ورود به منطقه غدير

روز پنجشنبه قافله ی عظیم غدیر به حرکت درآمد، و سیل جمعیت که بیش از صدوبیست هزار نفر بودند به همراه حضرت سفر پنج روزه تا غدیر را آغاز کردند. حتی پنج هزار نفر از اهل مکه و دوازده هزار نفر از اهل يمن- در جهت مخالف مسیر دیار خود برای درک مراسم غدیر همراه حضرت آمدند.

طبق فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم کسی از حاجیان در مکه باقی نماند و همه به قصد حضور در بزرگترین همایش تاریخی اسلام عازم میعادگاه غدیر شدند. کاروان از همان مسیری که از مدینه تا مکه آمده بودند باز می گشتند.

نزدیک ظهر روز دوشنبه هیجدهم ذی الحجه، همین که به منطقه ی «غدیر خم» رسیدند، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند: «أَيُّهَا اَلنَّاسُ، أَجِيبُوا دَاعِيَ اَللَّهِ، أَنَا رَسُولُ اَللَّهِ ;ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم».

این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است؛ لذا فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه ی مردم متوقف شوند، و آنان که پیش رفته اند بازگردند، و آنان که پشت سر هستند توقف کنند»، تا آهسته آهسته همه ی جمعیت در محل از پیش

ص: 17

تعیین شده جمع گردند.

همچنین دستور دادند: کسی زیر درختان کهن سالی که در آنجا بود نرود و آن مکان برای برپایی جایگاه سخنرانی خالی بماند.

پس از این دستور، همه ی مرکب ها متوقف شدند، و کسانی که پیش تر رفته بودند بازگشتند، و همه ی مردم در منطقه ی غدیر پیاده شدند، و هر یک برای خود جایی پیدا کردند و برای توقف سه روزه خیمه زدند، و کم کم آرام گرفتند.

اینک صحرا برای اولین بار شاهد تجمع عظیم بشری بود. وجود مقدس پنج نور پاک، پیامبر و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السلام عظمت این اجتماع بزرگ را چندین برابر می کرد.

ترکیب گوناگون مردان و زنان، از اقوام و قبایل و شهرهای مختلف، با درجات متفاوتی از ایمان در برابر منبر پیامبرشان زانو زده بودند، که این نیز نقطه ی جالب توجه دیگری از این همایش باشکوه بود.

شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سر انداخته و گوشه ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند!(1)

ص: 18


1- بحارالأنوار: ج 21 ص 387، ج 37 ص 173 و 203 و 204، ج 98 ص 298. عوالم : ج 15:3ص 50 و 60 و 75 و 79 و 80 و 301. الغدير: ج 1 ص 10 و 22. الفصول المهمة: ص 24 و 25.

آماده سازی جایگاه سخنرانی و منبر

پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم چهار نفر از اصحاب خاص خود یعنی مقداد و سلمان و ابوذر و عمار را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهنسال - که در یک ردیف کنار هم بودند- بروند و آنجا را آماده کنند.

آنها خارهای زیر درختان را کندند و سنگهای ناهموار را جمع کردند و آنجا را جارو زدند و آب پاشیدند. سپس شاخه های پایین آمده درختان را که تا نزدیکی زمین آمده بود قطع کردند.

بعدازآن در فاصله بین دو درخت، روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه ی سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملا مساعد شود.

سپس در زیر سایبان، سنگ ها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکب ها هم کمک گرفتند، و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند. منبر را طوری بر پا کردند که نسبت به جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند.

ص: 19

با توجه به کثرت جمعیت، ربیعه را که صدای بلندی داشت انتخاب کردند تا کلام حضرت را برای افرادی که دورتر قرار داشتند تکرار کند تا مطالب را بهتر بشنوند. بر اساس نظر برخی بزرگان، غیر از ربیعه، افراد دیگری نیز انتخاب شدند تا وظیفه ی رساندن صدای پیامبر را به این اجتماع بزرگ،انجام دهند. اینکه در هیچکدام از نقل های تاریخی، نکته ای پیرامون شنیده نشدن صدای پیامبر، نیامده، نشانی است از این مطلب که این وظیفه، به درستی توسط اصحاب رسول خدا انجام شده است (1).

پیامبر و امیرالمؤمنین بر فراز منبر

مقارن ظهر، انتظار مردم به پایان رسید و منادی حضرت ندای نماز جماعت داد. مردم از خیمه ها بیرون آمدند و مقابل منبر جمع شدند و صف های نماز را منظم کردند. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نیز از خیمه خود بیرون آمدند و در جایگاه نماز قرار گرفتند، و نماز جماعت را اقامه فرمودند.

بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از منبرغدیر بالا رفتند، و بر فراز آن ایستادند. سپس امیرالمؤمنین علیه السلام را فراخواندند، تا بر فراز منبر در سمت راستش بایستد. قبل

ص: 20


1- بحارالانوار:ج21 ص 387، ج 37 ص 173 و 203 و 204، ج 98 ص 298. عوالم: ج 15:3 ص 50 و 60 و 75 و 79 و 80 و 301.

از شروع خطبه، امیرالمؤمنین علیه السلام بر فراز منبر یک پله پایین تر در طرف راست حضرت ایستادند و دست پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم بر شانه آن حضرت بود.

سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملا جمع شوند. زنان نیز در قسمتی از مجلس نشستند که پیامبرعلیه السلام را به خوبی می دیدند.

پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم سخنرانی تاریخی و آخرين خطابه ی رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند(1).

اقدامات عملی پیامبر حین خطبه

در اثنای خطبه، پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم دو اقدام عملی انجام دادند که بسیار جلب توجه نمود: اول: بلند کردن و معرفی امیرالمؤمنین علیه السلام

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پس از مقدمه چینی و ذکر مقام امامت و خلافت و ولایت امیرالمؤمنین ، برای آنکه تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد، پس از معرفی صاحب ولایت به صورت لسانی، آن حضرت را عملا معرفی کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند:

ص: 21


1- بحارالانوار:ج21ص 387، ج 37 ص 209. عوالم : ج 15:3 ص 44 و 97 و 301. اثبات الهداة: ج 2 ص 267 ح 387 و391. احقاق الحق: ج 21 ص 53 و 57.

«باطن قرآن و تفسیر آن را برای شما بیان نمیکند مگر این کسی که دست او را میگیرم و او را بلند میکنم و بازویش را گرفته و او را بالا می برم.»

پس از آن، حضرت گفته خود را عملی کردند و بازوان امیرالمؤمنین را علیه السلام رفتند. در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام دستان خود را به سمت صورت حضرت باز کردند به طوری که دستانشان به سوی آسمان بلند شد.

سپس پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم امیرالمؤمنین علیه السلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم قرار گرفت. در این حال از مردم پرسیدند: «چه کسی صاحب اختیار شماست؟» گفتند: «خدا و رسولش؟» در اینجا فرمودند:

«مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ اُنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اُخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ . ؛ هرکس که من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست. خدایا دوست بدار هر کس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد، و یاری کن هر کس او را یاری کند، و خوار کن هر کس او را خوار کند»(1) .

دوم: بیعت با قلب ها و زبان ها

ازآنجاکه بیعت گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه مشکل بود، و از طرفی امکان داشت افرادی به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند، لذا .

ص: 22


1- بحارالأنوار: ج 37 ص 111 و 209. عوالم : ج 15:3 ص 47. کتاب سلیم: ص 888 ح 55.

حضرت در اواخر سخنرانی فرمودند:

«ای مردم، چون جمعیت شما بیش از آن است که با دست من در زمان واحد بیعت کنید، پس همگی قبلا این سخنی را که من میگویم به قصد بیعت تکرار کنید و بگویید: ما فرمان تو از جانب خداوند را - که درباره علی بن ابی طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندی - اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر این ادعا بیعت می کنیم ... عهد و پیمان دراین باره برای آنان از ما - از قلب ها و جان ها و زبان ها و ضمایر و دستانمان - گرفته شد. هر کس توانست با دستش، وگرنه با زبانش بدان اقرار می نماید»(1).

تبریک و تهنیت غدیر و ولایت

پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: «آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت می کنیم».

بعد به سوی امیرالمؤمنین علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می گرفتند و با ایشان دست بیعت می دادند. این ابراز احساسات و فریادهای شعفی که از جمعیت برمی خاست، شکوه و ابهت بی مانندی به آن اجتماع بزرگ می بخشید.

ص: 23


1- بحارالانوار :ج37 ص 111 و 219.

در این حال پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرمود: « اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى جَمِيعِ اَلْعَالَمِينَ؛ سپاس خدایی را که ما را بر جمیع عالمين فضیلت داد». نکته قابل توجهی که در هیچ یک از پیروزی های پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم - چه در جنگ ها و چه سایر مناسبت ها و حتی فتح مکه - سابقه نداشته، این است که حضرت در روز غدیر فرمودند: «به من تبریک بگوئید؟ به من تهنیت بگوئید؛ زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است»؛ و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهای کفر و نفاق بود.

از سوی دیگر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به منادی خود دستور دادند تا بین مردم گردش کند و این خلاصه ی غدیر را تکرار کند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ اُنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اُخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ » تا درغدیر به عنوان تابلوی ابدی ولایت بر دل ها نقش بندد(1).

بیعت مردان

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ضمن سخنرانی وعده داده بودند که پس از پایان سخنرانی از شما بیعت خواهم گرفت، آنجا که فرمودند:

بدانید که من بعد از پایان خطابه ام شما را به دست دادن با من به عنوان بیعت با

ص: 24


1- بحارالانوار: ج 21 ص 387. امالی شیخ مفید: ص 57.

او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا می خوانم. بدانید که من با خدا بیعت کرده ام و علی با من بیعت کرده است ، و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت میگیرم.»

بیعت غدیر به معنای التزام و پیمان وفاداری به ولایت دوازده امام معصوم علیهم السلام بود، و محتوای آن ضمن سخنرانی حضرت تعیین شده بود، و مردم به صورت لسانی به آن اقرار کرده بودند.

برای آنکه رسمیت مسئله محکم تر شود، و آن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پس ازپایان سخنرانی دستور دادند تا دو خیمه برپا شود. یکی از خیمه ها را مخصوص خود قرار دادند و در آن جلوس فرمودند، و به امیرالمؤمنین علیه السلام دستور دادند تا در خیمه دیگر جلوس نماید، و امر کردند تا مردم جمع شوند.

پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم حضور می یافتند و با آن حضرت

دست بیعت میدادند و تبریک و تهنیت میگفتند. سپس در خیمه ی مخصوص امیرالمؤمنین علیه السلام حاضر می شدند و به عنوان امام و خلی بعد از پیامبرشان با آن حضرت دست بیعت می دادند و پیمان وفاداری می بستند، و به عنوان «امیرالمؤمنین» بر او سلام می کردند، و این مقام والا را تبریک می گفتند.

ص: 25

برنامه ی بیعت تا سه روز ادامه داشت، و این مدت را حضرت در غدیر اقامت داشتند، و برنامه چنان حساب شده بود که همه ی مردم در آن شرکت کردند.

براساس نقل های تاریخی، اولین افرادی که دست بیعت با امیرالمؤمنین علی دادند، ابوبکر و عمر بودند و بعد از بیعت این کلمات را بر زبان جاری کردند: «افتخار برایت باد، گوارایت باد ای پسر ابی طالب، خوشا به حالت ای اباالحسن، اکنون مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی شده ای»!(1)

بيعت زنان

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دستور دادند تا زنان هم با آن حضرت بیعت کنند و به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کنند و به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند، و این دستور را درباره ی همسران خویش مؤکد داشتند.

برای این منظور - چون اکثر زنان نامحرم بودند- به دستور حضرت ظرف آبی آوردند و پرده ای بر روی آن زدند به طوری که زنان در آن سوی پرده دست خود را در آب قرار می دادند و امیرالمؤمنین علیه السلام در سوی دیگر دست خود را در آب میگذاشت و

ص: 26


1- بحارالانوار:ج21 ص 387، ج 28 ص 90، ج 37 ص 166 و 127. الغدير: ج 1 ص 58 و 271 و 274. عوالم: ج 15:3 ص 42 و 60 و 65 و 134 و 136 و 194 و 195 و 203 و 205.

بدین صورت بیعت زنان هم با آن حضرت انجام گرفت.

یادآور می شود که بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از حاضرین در غدیر بودند. همچنین کلیه ی همسران پیامبر و ام هانی خواهر امیرالمؤمنین علیه السلام و فاطمه دختر حضرت حمزه و اسماء بنت عمیس در آن مراسم حضور داشتند(1).

عمامه ی «سحاب»

عرب ها هرگاه می خواستند ریاست شخص بزرگی را بر قومی اعلام کنند، یکی از مراسمشان، بستن عمامه بر سر او بود. اهمیت این برنامه آنگاه بیشتر می شد که شخص بزرگی عمامه ی خود را بر سر کسی ببندد؛ و این به معنای اعتماد بر او بود.

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در مراسم غدير عمامه ی خود را که «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمؤمنین علیه السلام بستند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت قرار دادند و فرمودند: «عمامه تاج عرب است». امیرالمؤمنین علیه السلام دراین باره چنین می فرمایند: پیامبر در روز غدیر خم عمامه ای بر سرم بستند و یک طرف آن را بر دوشم آویختند و فرمودند: «خداوند در روز بدر و حنین، مرا با ملائکه ای که چنین عمامه ای به سر داشتند یاری نمود»(2).

ص: 27


1- بحارالانوار: ج 21 ص 388. عوالم ج 3: 15 ص 309.
2- الغدير: ج 1 ص 291. عوالم: ج 15:3 ص 199. اثبات الهداة: ج 2 ص 219 ح 102.

شعر غدیر

بخش دیگری از مراسم پرشور غدیر، درخواست حسان بن ثابت، از شعرای خوش ذوق مسلمان بود. او به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم عرض کرد: «یا رسول الله، اجازه می فرمایید شعری را که هم اکنون درباره ی علی بن ابی طالب - به مناسبت این واقعه ی عظیم - سروده ام بخوانم؟»

حضرت فرمودند: «بخوان به نام خداوند و برکت او.»

حسان بر جای بلندی قرار گرفت و مردم برای شنیدن کلامش ازدحام کردند و گردن می کشیدند. او گفت: «ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش کنید.» سپس اشعاری را که در همان جا سروده بود خواند که به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند. ترجمه ی شعر زیبای حسان را باهم می خوانیم:

آیا نمیدانید که محمد پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم از کنار درختان غدیر خم به حالت ندا ایستاد، و این در حالی بود که جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود، و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی، رسالت پروردگارشان را نرسانده ای. در اینجا بود که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به دست على علیه السلام را بلند کرد و با صدای بلند فرمود: «هر کس

ص: 28

از شما که من مولای او هستم و سخن مرا به یاد می سپارد و فراموش نمی کند، مولای او بعد از من على است، و من فقط به او -نه به دیگری- به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم. پروردگارا هر کس على را دوست بدارد او را دوست بدار، و هرکس با على دشمنی کند او را دشمن بدار. پروردگارا، یاری کنندگان او را یاری فرما به خاطر نصرتشان امام هدایت کننده ای را که در تاریکی ها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد. پروردگارا، خوارکنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب می ایستند خود جزا بده».

. پس از اشعار حسان، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: ای حسان، مادامی که با زبانت از ما دفاع می کنی، از سوی روح القدس مؤيد خواهی بود(1).

حضور جبرئیل در غدیر

ظهور ملائکه به صورت آدمی در موارد خاصی اتفاق افتاده که پیام خاصی برای هدایت مردم همراه داشته است. در غدیر نیز این اتفاق پس از سخنرانی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پیش آمد و بار دیگر حجت را بر همگان تمام کرد.

ص: 29


1- کتاب سلیم بن قیس: ص 828؛ بحارالأنوار: ج 21 ص 388، ج 37 ص 112 و 166 و 195؛عوالم : ج 3:15 ص 41 و 98 و 144 و 201؛ كفاية الطالب: ص 64.

پیرامون حضور جبرییل در روز عید غدیر این نقل در تاریخ آمده است که در آن روز مردی زیبا صورت و خوشبوی کنار مردم ایستاده بود و می گفت: به خدا قسم، روزی مانند امروز هرگز ندیدم. چقدر کار پسرعمویش را مؤکد نمود، و برای او پیمانی بست که جز کافر به خدا و رسولش آن را بر هم نمی زند. وای بر کسی که پیمان او را بشکند.

یکی از صحابی رسول خدا، نزد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمد و عرض کرد: شنیدی این مرد چه گفت؟! حضرت فرمود: آیا او را شناختی؟ گفت: نه. حضرت فرمود: او روح الأمين جبرئیل بود. تو مواظب باش این پیمان را نشکنی، که اگر چنین کنی خدا و رسول و ملائکه و مؤمنان از تو بیزار خواهند بود! (1)

معجزه الهی در غدير

در آخرین ساعات از روز سوم «حارث فهری» با دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمد و گفت:ای محمد! سه سؤال از تو دارم:

یک. آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خود را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟

دو. آیا نماز و زكات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟

ص: 30


1- بحارالانوار :ج37ص 120 و 161. عوالم: ج 15:3 ص 85 و 136.

سه. آیا اینکه درباره ی علی بن ابیطالب گفتی: «من كنت مولاه فعلي مولاه...»، از

جانب پروردگار بود یا از پیش خود گفتی؟

حضرت در جواب هر سه سؤال فرمودند: «خداوند به من وحی کرده است، و واسطه ی بین من و خدا جبرئیل است، و من اعلان کننده ی پیام خدا هستم، و بدون اجازه ی پروردگارم خبری رااعلان نمی کنم».

حارث گفت: «خدایا، اگر آنچه محمد میگوید حق و از جانب توست، سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذابی دردناک برما بفرست».

همین که سخن حارث تمام شد و به راه افتاد، خداوند سنگی از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و همان جا او را هلاک کرد و ماجرای اصحاب فیل مقابل دیدگان 120 هزار جمعیت حاضر در غدیر تکرار شد.

بعد از این جریان، آیات ابتدایی سوره معارج نازل شد.

« سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ;لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ;مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ;

تقاضاکننده ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد! این عذاب مخصوص کافران است، و هیچکس نمی تواند آن را دفع کند، از سوی خداوند ذی المعارج [خداوندی که فرشتگانش بر آسمان ها صعود و عروج می کنند!]»(1).

ص: 31


1- سوره معارج: آیات 1 تا 3.

آنگاه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رو به مردم کردند و فرمودند: «آیا دیدید؟»

گفتند: «آری .»

فرمودند: «شنیدید؟»

گفتند: «آری .»

حضرت پس از این اقرار مردم فرمودند: «خوشا به حال کسی که ولایت او را بپذیرد، و وای بر کسی که با او دشمنی کند. علی و شیعیانش را می بینم که در روز قیامت سوار بر شتران با چهره هایی جوان، در باغ های بهشت گردانده می شوند درحالیکه تاج بر سر دارند و ترسی بر آنان نیست و محزون نمی شوند و با رضایتی عظیم از سوی خدا مؤيد هستند، و این است رستگاری بزرگ !!

تا آنکه در حظيرة القدس از جوار رب العالمین ساکن شوند، که در آن برایشان هرچه بخواهند و آنچه چشم ها لذت ببرند آماده است و در آن دائمی خواهند بود، و ملائکه به آنان می گویند:

«سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ ۚ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ»(1)».

با این معجزه، برهمگان مسلم شد که «غدیر» از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است(2) . 22

ص: 32


1- سوره رعد: آیه 24.
2- بحارالانوار ص 136 و 162 و 167. عوالم : ج 15:3 ص 56 و 57 و 129 و 144. الغدير: ج 1 ص 193.

پایان مراسم غدير

بدین ترتیب پس از سه روز، مراسم غدیر پایان پذیرفت و آن روزها به عنوان «ایام الولاية» در ذهن ها نقش بست. گروه ها و قبائل عرب ، با دنیایی از معارف اسلام، پس از وداع با پیامبرشان و معرفت کامل به جانشین او، راهی شهر و دیار خود شدند. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نیز عازم مدينه گردیدند درحالیکه کاروان نبوت را به سرمنزل مقصود رسانده بودند.

خبر «واقعه ی غدیر» در شهرها منتشر شد و به سرعت شایع گردید و به گوش همگان رسید، و بدون شک توسط مسافران و ساربانان و بازرگانان تا اقصی نقاط عالم آن روز یعنی ایران و روم و چین پخش شد و غیرمسلمانان هم از آن با اطلاع شدند(1).

بدین گونه بود که خداوند حجتش را بر مردم تمام کرد؛ چنانکه امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:

« مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ تَرَكَ يَوْمِ الْغَدِيرِ لاحدحجه وَ لَا لِقَائِلٍ مَقَالاً

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در روز غدیر برای احدی عذری و برای کسی سخنی باقی نگذاشت »(2).

ص: 33


1- بحارالأنوار: ج 27 ص 136، ج 39 ص 336، ج 41 ص 228.عوالم : ج 15:3 ص 68. کشف المهم: ص 109بصائر الدرجات: ص 201.
2- بحارالانوار: ج 28 ص 186. اثبات الهداة: ج 2 ص 115.

ص: 34

پرسمان غدیر

ص: 35

اگر امام را خدا انتخاب می کند، آزادی و اختیار انسانها چه جایگاهی دارد؟

امامت شرایط و ویژگی هایی دارد و شناخت انسان کامل و شناسایی آن ویژگی ها، برای بشر عادی که از جهل و خطا و هوای نفس در امان نیست، ممکن نمی شود. انسان موجودی است ناشناخته و کشف راز درون انسان ها برای مردم امکان ندارد. حال که انسان ها در انتخاب و شناخت رهبر كامل عاجزند، باید خالق بشر و آگاه به همه ی اسرار درون و بیرون مخلوقات به کمک انسان آمده، رهبران کامل و شایسته ی هدایت بشر را معرفی کند؛چنان که خود تصریح می کند: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ ؛ خدا آگاه تر است که رسالت خود را در کجا قرار دهد.»(1)

از این رو خداوند امام علی علیه السلام را برگزید و در روز غدیر به بیعت همگانی با آن حضرت فرمان داد؛ از سوی دیگر، کار خداوند هدایت بشر است. همان گونه که خوبی ها و بدی ها را معرفی می کند و راه سعادت و شقاوت را نشان می دهد، امام حق را نیز معرفی می کند؛ اما انسان ها در انتخاب رهبر آزادند و می توانند امام حق را انتخاب کنند و به

ص: 36


1- سوره ی انعام، آیه ی 124

سعادت برسند یا مخالفت کنند و گمراه شوند؛ آن گونه که در دیگر رهنمودهای الهی، گروهی رستگار و گروهی منحرف گشتند.

پس از حادثه ی غدیر نیز گروهی امامت امام علی علیه السلام را انکار و غصب کردند و گروهی بر ولایت و رهبری آن حضرت وفادار ماندند و انواع شکنجه ها را به جان خریدند. پس اعلام وحی و اعلان امام، تضادی با اختیار انسان ندارد و همان سنتی همیشگی هدایت بشر است.

ص: 37

با توجه به انتصاب امام از سوی خدا و رسول بیعت مردم با امام چه اهمیت و جایگاهی می یابد؟

چون امام و رهبر جامعه باید میان مردم زندگی کند، امر و نهی داشته باشد، به خوبی ها فرمان دهد و مردم را برای تصفیه ی دلها و پاک سازی جامعه از پلیدی ها بسیج کند، لازم است مردم او را قبول داشته باشند و با او بیعت کنند تا پشتوانه ی اجرایی بیابد. اگر مردم به علل گوناگون از حق منحرف شوند و دستورات امام حق را رعایت نکنند یا او را در انزوا قرار دهند، فرمان و دستورات امام بر زمین می ماند و در عمل، امامت و رهبری نقشی که باید ایفا کند، نخواهد داشت؛ به تعبیر دیگر، مشروعیت و انتصاب امام، الهی است؛ ولی مقبولیت و پشتوانه ی اجتماعی و حکومتي وی مردمی است و بیعت همان اعلان مقبولیت و حمایت مردم است. طبیعی است که امام هرچند مشروعیت و انتصاب الهی داشته باشد، بدون مقبولیت و حمایت و بیعت، خانه نشین خواهد شد و نمی تواند اعمال ولایت و حاکمیت کند.

ص: 38

چرا اعلام و لایت امیرالمؤمنین علیه السلام در مکه یا مدینه انجام نشد؟

خداوند بزرگ، صحرای غدیر را برای اعلان ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و بیعت مردم با آن امام همام برگزید. بیعت با ولایت اگر در شهر مدینه یا مراسم مذهبی دیگری، مطرح می شد، از حضور مسلمانان کشورهای اسلامی خبری نبود. اگر حجاج حجة الوداع پراکنده می شدند، دیگر اجتماعی بزرگ از مسلمانان جهان اسلام با آن حالات معنوی و عبادی شکل نمی گرفت و چون در آن روزگار، رسانه های فراگیر امروزی و وسایل ارتباط جمعی وجود نداشت، ابلاغ پیام الهی به مسلمانان در تمام کشورهای اسلامی غیرممکن بود و در محدوده ی مرزهای مشخص محصور می شد.

و اما این که چرا این مراسم در شهر مکه صورت نپذیرفت و فرمان الهی پس از خارج شدن از مکه به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ابلاغ شد، اگر در شهر مکه یا عرفات یا منا اعلان امامت و بیعت با ولایت مطرح می شد، جاذبه ی روز غدیر را نداشت و دل ها و مغزها را به خود جذب نمی کرد؛ چون همه در حال عبادت و انجام مراسم حج بودند و اعلان ولایت و بیعت با امامت در حاشیه قرار می گرفت و در ازدحام اعمال و مناسک حج گم می شد؛

ص: 39

به ویژه از سوی بدخواهان، امری فرعی تلقی و تبلیغ میگشت تا برای همیشه از خاطره ی تاریخ و امت اسلامی حذف شود.

پس از پایان مراسم حج و کوچ کردن حاجیان به سوی شهر و دیار خود، زمینه ی بیشتری برای بیعت با امام علیه السلام وجود داشت و به عنوان رخدادی مستقل جلوه کرد و نه در سایه و در ضمن دیگر مناسک؛ از این رو، در خاطره ی تاریخ و امت اسلامی باقی ماند و محو نشد.

ص: 40

آیا در روز غدیر فقط بیعت با امیرالمؤمنین علیه السلام مطرح بود؟

در آن روز بیعت با همه ی امامان معصوم علیهم السلام از امام علی علیه السلام تا حضرت قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف مطرح شد و پیامبر بارها از امامت امام علی و یازده فرزند او سخن گفت.

تمام حاضران به دستور خدا به امامت همه ی امامان اعتراف کردند و چون امام علی علیه السلام در جمع حضور داشت با آن حضرت بیعت کردند. این که برخی افراد دچار تنگ نظری شده، می گویند: روز غدیر روز اعلام ولایت امیرالمؤمنین یا روز بیعت با امام علی علیه السلام است، درست نیست، بلکه روز غدیر روز «ولایت و امامت» است.

برخی از فرازهای خطبه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در غدیر را مرور کنیم:

• «با امیرالمؤمنین علی و حسن و حسین و امامان، به عنوان کلمه ی باقی و طيب و طاهر بیعت کنید.»

• «کسانی که علی و امامان از فرزندان من و نسل او را تا روز قیامت به عنوان امام قبول نکنند، اعمال شان سقوط می کند و دائما در آتش خواهند بود.»

ص: 41

• «حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و دوازده امام حلال بدانند و حرامی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و دوازده امام حرام بدانند.»

• «نور از جانب خداوند عزوجل در من و سپس در علی و بعد در نسل او تا مهدی قائم قرار داده شده است.»(1)

با نگرشی در سرتاسر خطبه، آماری از این بحث را مورد توجه قرار می دهیم تا به خوبی روشن شود روز غدیر روز «ولایت و امامت» است:

یکم - آماری از موضوعات مورد بحث و تعداد جملاتی که درباره ی هریک آمده و شرح آن چنین است:

1- ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام: 50 جمله.

2- ولایت ائمه علیهم السلام : 10 جمله.

3- فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام : 20 جمله.

4- حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف: 20 جمله .

5- شیعیان اهل بیت و دشمنان ایشان: 25 جمله . 6

- بیعت با معصومین علیهم السلام : 10 جمله.

ص: 42


1- احتجاج، ج 1، التفسير الصافی، ج 2

دوم - آماری از کلمات و اسماء به کار رفته در خطبه که اهمیت آن ها را جلوه می دهد:

- نام امیرالمؤمنین علیه السلام چهل بار به عنوان «علی علیه السلام» تصریح شده است.

2- کلمه «ائمه علیهم السلام» ده بار صریحاً آمده است.

3- نام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چهار بار به عنوان «مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف» ذکر شده است.

البته اکثر خطبه درباره ی ائمه علیهم السلام است که به صورت ضمیر، اشاره یا عطف آمده و نیز درباره ی ائمه علیهم السلام مطالب بسیاری به صورت ضمیر و عطف به مطالب قبل ذکر شده؛ همچنین مطالب بسیاری درباره ی حضرت بقية الله عجل الله تعالی فرجه الشریف آمده است. منظور از ذکر موارد فوق، تصریح های پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به این اسماء مبارک است که اهمیت فوق العاده ی آن را می رساند.

ص: 43

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در روز غدیرخم چه مسئولیتی را بردوش والدین گذاشتند؟

پیامبر از اجتماع بزرگ حاضر در غدیر خواست تا به امامت دوازده امام علیهم السلام اعتراف نموده، با امام علی علیه السلام بیعت کنند؛ هیچگاه از فرمان على علیه السلام سرپیچی نکنند و وفادار بمانند؛ همچنین با دوستان على علیه السلام دوست و با دشمنانش دشمن باشند و حاضران، حادثه ی روز غدیر را به غائبان ابلاغ کنند.

علاوه بر این تکالیف، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بر همه ی پدران و مادران تا روز قیامت واجب نمود تا حماسه ی غدیر را به فرزندان خویش بشناسانند و فرمان خدا را نسل به نسل برسانند:

«... آنچه را به رساندنش مأمور بودم، رساندم و این حجتی است بر هر حاضر و غايب و بر هرکس که در این جا حضور داشته یا نداشته، تاکنون زاده شده یا هنوز زاده نشده است؛ پس هرحاضری به غایب و هر پدری به فرزند تا روز قیامت برساند.» (1)

ص: 44


1- احتجاج، ج1، ص150؛ التفسير الصافی، ج 2، ص 62؛ تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 194، ح 33

اگر امامت نباشد، چرا رسالت پیامبر ناقص است؟

اگر یک مخترع، اختراعی را به ثبت برساند و برود و دیگر کسی آن اختراع را حفظ نکرده، به تولید انبوه نرساند، آن اختراع فراموش و نابود می شود؛ چون نگهدارنده ای نبوده که کار پدیدآورنده ی آن را کامل کند.

در مسائل فکری و عقیدتی نیز به همین دو اصل نیازمندیم:

اصل «پیدایش و پدید آورنده» و اصل «پایداری و نگهدارنده» .

اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بیاید و مکتب را معرفی کند و دین و حکومت را با انواع زحمتها و تلاشها پدید آورد و پس از دورانی از دنیا برود و عامل پایداری و حفاظتی نباشد که راه و رسم او را تداوم دهد و مکتب او را از انواع تحریف و دگرگونی برهاند، رهاورد رسالت تاراج می شود و پس از اندک زمانی اثری از آن باقی نخواهد ماند. پس رسالت بدون ولایت و امامت، ناتمام است؛ چنان که خداوند بارها در قرآن وعده ی حتمی برای حفظ کتاب و دینش داده، این حفاظت، اسباب و عواملی می طلبد که مهم ترین عامل آن «امام» است. «امام»، بزرگ ترین ضامن بقای دین و قرآن و آیین وحیانی است.

ص: 45

ماجرای عجیب «اقرار زبانی» در بیعت غدیر چه بود؟

«ای مردم! شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست بیعت بدهید. پروردگارم مرا مأمور کرده است که درباره ی آنچه برای علی و امامانی که بعد از او می آیند منعقد نمودم، از زبان شما اقرار بگیرم ....»

با بیان این فرازها، پیامبر در اقدامی عجیب از جمعیت حاضر در غدير اقرار زبانی گرفت. از آن جا که این بیعت بر سر یک مسئله ی موقت و زودگذر نبود، بلکه بر سر یک اعتقاد، آن هم به بلندای ابدیت بود، حضرت عبارات مفصلی را بر لسان مبارک جاری کردند و تا هرکس به شکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به مطلب واحدی التزام دهند و بیعت کنند، از مردم خواستند عیناً جملات را تکرار کنند تا فرصت تحریف از منافقان گرفته شود.

ص: 46

کدام آیات قرآن با واقعه ی غدیر ارتباط دارند؟

براساس روایات اسلامی شیعه و سنی، بیش از ده آیه از قرآن در ایام واقعه ی غدیر نازل شده و مرتبط با این حادثه ی مهم است که سه آیه ی «تبلیغ»، «اکمال دین» و «عذاب واقع» از نمونه های بارز این آیات هستند و به سبب اهمیت و تکرار فراوان توسط خطبا و رسانه ها، برای بیشتر مردم شناخته شده اند.

1- آیه ی تبلیغ

«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ»(1)

ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا [به مردم] برسان و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ای ! خداوند تو را از [خطرات احتمالی] مردم نگاه می دارد و خداوند، جمعیت کافران [الجوج] را هدایت نمی کند.

ص: 47


1- سوره ی مائده، آیه ی 67

امام باقر علیه السلام در بیان این آیه فرمودند:

خداوند به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دستور داد تا مردم را به ولایت علی علیه السلام خبر دهد و از سویی آیه ی «اطاعت از اولی الامر» نازل شد و این درحالی بود که مردم تردید داشتند. خداوند به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دستور داد تا «ولایت اولی الامر» را تفسیر کند و شخص ولی را، که کسی جز علی بن ابی طالب علیه السلام نیست، به مردم معرفی کند. در این موقعیت، پیامبر خوف داشت منافقان عليه او اقدامی کنند و کار ایشان ناتمام شود، پس خداوند این آیه را نازل نمود.(1)

2- آیه ی اکمال دین

«...الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا ۚ...»(2)

امروز، کافران از [زوال ] آیین شما، مأیوس شدند؛ بنابراین، از آنها نترسید و از [مخالفت] من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم.

بعد از این که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در حضور مسلمانان ولایت علی علیه السلام اعلام نمود، این آیه

ص: 48


1- الکافی، تهران، ج1، ص289
2- سوره ی مائده، آیه ی 3

نازل شد.(1)

3- آیه ی درخواست عذاب

سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ، لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ»(2)

تقاضاکننده ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد! این عذاب مخصوص کافران است و هیچ کس نمی تواند آن را دفع کند.

پس از آن که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ، امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در روز غدیر خم به خلافت و جانشینی خود منصوب نمود و درباره ی او فرمود: «هرکس من مولای او هستم، على مولای اوست»، این خبر در سراسر جزيرة العرب منتشر شد. روزی شخصی به نام مالک بن حارث فهری نزد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمد و گفت: «تو به ما دستور دادی که به یگانگی خدا و این که تو فرستاده ی او هستی شهادت دهیم، ما هم شهادت دادیم، سپس به جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دستور دادی، ما نیز پذیرفتیم؛ اما به این ها راضی نشدی تا این که این جوان (حضرت علی علیه السلام) را به جانشینی خود منصوب کردی و گفتی هرکس من مولای او هستم، علی مولای اوست. آیا این از ناحیه ی خداست یا از سوی خودت ؟»

ص: 49


1- اقبال الاعمال، ص458
2- سوره ی معارج، آیه ی 1و2

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در جواب فرمود: «قسم به خدایی که جز او معبودی نیست، این از ناحیه ی خداست!»

مالک بن حارث خشمگین شد و روی برتافت؛ درحالی که میگفت: «خداوندا! اگر این سخن محمد صلی الله علیه وآله وسلم حقیقت است، سنگی از آسمان بر ما بباران تا ذلتی برای اول ما و عبرتی برای آیندگان ما باشد و اگر گفته ی محمد صلی الله علیه وآله وسلم دروغ است ، بر او عذابی وارد کن.»

این جا بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت و این آیات نازل گشت(1).

4- آیات ابتدایی سوره ی عنکبوت

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الم (1) أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (2)وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ (3) أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا ۚ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ(4) »

به نام خداوند بخشنده ی بخشایشگر، الم، آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: « ایمان آوردیم»، به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد؟! ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم و اینها را نیز امتحان می کنیم؛ باید علم خدا درباره ی کسانی که راست می گویند و کسانی که دروغ می گویند، تحقق یابد! آیا کسانی که اعمال بد انجام می دهند گمان کردند بر قدرت ما چیره خواهند شد؟! چه بد داوری می کنند؟

ص: 50


1- تأويل الآيات الظاهرة، قم، ص697؛ اقبال الاعمال، ص458.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم بعد از اینکه در حجة الوداع، مناسک حج را به طور کامل به جا آورد و آثار جاهلیت را نابود کرد و حجرالاسود را در مکان اصلی خود قرار داد، یک روز در مکه اقامت گزید، در این حال جبرئیل، آیات اول سوره ی عنکبوت را نازل کرد و سپس از طرف خداوند به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دستور داد که باید علی بن ابی طالب علیه السلام را به جانشینی خویش معرفی کند و مردم با توجه به آن به امتحان و فتنه ای مبتلا می شوند.(1)

5- آیات آخرسوره ی حجر

«فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (92) عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ (93) فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ(94) إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ (95) »

به پروردگارت سوگند! [در قیامت] از همه ی آن ها سؤال خواهیم کرد...، از آنچه عمل می کردند! آنچه را مأموریت داری، آشکارا بیان کن و از مشرکان روی گردان [و به آنها اعتنا نکن ]! ما شراستهزا کنندگان را از تو دفع خواهیم کرد.

قبل از واقعه ی غدیر، دستور غیرعلنی خداوند برای جانشینی علی علیه السلام به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم داده شد. برخی این خبر را فاش کردند، درحالی که پیامبر به آنها دستور داده بود که تا قبل از دستور علنی خداوند آن خبر را برای کسی فاش نکنند. آنها به کمک منافقان

ص: 51


1- بحارالانوار، ج 28، ص95

دیگر، نقشه قتل پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را کشیدند. در این لحظه جبرئیل با این آیات نازل شد. (1)

6- آیات 1-2 و 51-52 سوره ی قلم

« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ(1) مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ(2)»

به نام خداوند بخشنده ی بخشایشگر، ن، سوگند به قلم و آنچه می نویسند، که به نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی.

«وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ(51) وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ (52) »

نزدیک است کافران هنگامی که آیات قرآن را می شنوند با چشم زخم خود تو را از بین ببرند و میگویند: «او دیوانه است!» درحالیکه این (قرآن) جز مایه ی بیداری برای جهانیان نیست!

امام صادق علیه السلام در محل غدیر، به حسین جمال فرمودند: وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در این مکان دست على علیه السلام را گرفت و فرمود: «هرکس من مولای او هستم، پس على مولای اوست»، چهار تن از منافقانی که در طرف راست خیمه ایستاده بودند، به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ، درحالی که دست على علیه السلام را بلند کرده بود- نگاه می کردند، یکی از ایشان

ص: 52


1- ارشاد القلوب، ج2، ص330

گفت: «به او نگاه کنید که چگونه چشمانش مانند چشمان دیوانه می گردد.»

در این هنگام جبرئیل نازل شد و به پیامبر گفت که آیه ی «ووَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا...» را بخواند و «ذکر» در این آیه علی بن ابی طالب علیه السلام است. (1)

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نیز این آیات را قرائت کردند:

« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ»(2)

7- آیه ی20 از سوره ی سبأ

«وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ »

[آری !] به یقین، ابلیس گمان خود را درباره ی آنها محقق یافت که همگی از او پیروی کردند جز گروه اندکی از مؤمنان!

روایت شده که ابلیس به صورت پیرمردی نزد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رفت و گفت: «ای محمد! چقدر بیعت کنندگان با پسرعموی تو کم تعداد هستند.» در این حال خداوند این آیه را نازل نمود.(3)

ص: 53


1- بحارالانوار، ج30، ص259 13.
2- بحارالانوار، ج 37 ص 173
3- الیقین، قم، ص 458

8- آیه ی 74 سوره ی توبه

«يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا ۚ وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ ۚ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ »

به خدا سوگند می خورند که [در غیاب پیامبر، سخنان نادرست] نگفته اند؛ درحالیکه قطعا سخنان کفرآمیز گفته اند و پس از اسلام آوردن شان، کافر شده اند و تصمیم [به کار خطرناکی] گرفتند، که به آن نرسیدند. آنها فقط از این انتقام می گیرند که خداوند و رسولش، آنان را به فضل [و کرم ]خود، بی نیاز ساختند! [با این حال] اگر توبه کنند، برای آن ها بهتر است و اگر روی گردانند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت، به مجازات دردناکی کیفر خواهد داد و در سراسر زمین، نه ولی و حامی دارند و نه یاوری!

بعد از واقعه ی غدیرخم هنوز پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به مدینه نرسیده بود که عده ای از منافقان تصمیم به قتل پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گرفتند. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آگاه شد و آنان را رسوا نموده، بازخواست کرد؛ درحالی که آنان برانکار آن طرح، قسم می خوردند. (1) خداوند نیز این آیات را نازل کرد.

ص: 54


1- تاویل الآيات الظاهره، ص213؛ بحارالانوار، ج37، ص 115

9- آیه ی80 سوره ی زخرف

«أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ ۚ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ»

آیا آنان می پندارند که ما اسرار نهانی و سخنان درگوشی آنان را نمی شنویم؟ آری! رسولان [و فرشتگان] ما نزد آنها هستند و می نویسند!

پس از واقعه ی غدیر یکی [از منافقان و غاصبان] گفت: «هرگز، به خدا قسم نبوت و خلافت در یک خانواده جمع نمی شود و بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به این خانواده خمس نخواهیم داد.»(1) این آیه در این حال نازل شد.

10- آیه ی 7 سوره ی مجادله

« أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۖ مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِنْ ذَٰلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ۖ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ »

آیا نمی دانی که خداوند آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است می داند؟ هیچگاه سه نفر با هم نجوا نمی کنند مگر اینکه خداوند چهارمین آنهاست و هیچگاه پنج نفر با هم نجوا نمیکنند مگر اینکه خداوند ششمین آنهاست و نه تعدادی کمتر و نه بیشتر از آن، مگر اینکه او همراه آن هاست هرجا که باشند، سپس روز قیامت آنها را از

ص: 55


1- تاويل الآيات الظاهره، ص570

اعمال شان آگاه می سازد؛ چرا که خداوند به هرچیز داناست!

عده ای از منافقان با هم پیمان نامه ای برای نقض پیمان خویش با ولایت علی علیه السلام نوشتند و نویسنده ی این پیمان نامه «ابوعبیده جراح» بود. خداوند این آیه را در این مورد نازل نمود(1): «بلکه آنها تصمیم محکم بر توطئه گرفتند؛ ما نیز اراده ی محکمی درباره ی آن ها داریم.» (2) همچنین آیه ی 7 سوره ی مجادله نیز در این مورد نازل شده است.(3)

11- آیه ی 9 سوره ی بقره

«يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ »

می خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند؛ [اما] نمی فهمند.

بعد از واقعه ی غدیر و بیعت سران قریش با امیرالمؤمنين علیه السلام و اظهار خشنودی منافقانه ی ایشان برای پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ، با خود پیمان بستند که این امر را از علی علیه السلام غصب کنند. خداوند نیز با این آیه ی شریف به نیرنگ این گروه اشاره دارد.(4)

ص: 56


1- الاصول من الکافی، ج1، ص420-421
2- سوره ی زخرف، آیه ی 79؛ الاصول من الکافی، ج1، ص420
3- بحارالانوار، ج 28، ص123
4- بحارالانوار، ج6، ص51

12- آیه ی 29 سوره ی محمد صلی الله علیه وآله وسلم

«أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ »

آیا کسانی که در دل های شان بیماری است گمان کردند خدا کینه های شان را آشکار نمی کند؟

جابربن عبدالله انصاری می گوید: وقتی پیامبر در روز غدیرخم، على علیه السلام را بر مسند خلافت نصب نمود، عده ای گفتند: چه بی زحمت بازوی پسرعمویش را بالا می برد و دیگری قسم خورد که نشنیدم و اطاعت نمیکنم و متکبرانه با هم از آن مکان دور شدند. پس خداوند این آیه را نازل نمود.(1)

13- آیه ی 79 سوره ی بقره

« فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ»

پس وای بر آنها که نوشته ای با دست خود می نویسند، سپس می گویند: «این، از طرف خداست» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می آورند!

اندکی پس از واقعه ی غدیر خم جماعتی از منافقان در منزل یکی از غاصبان جمع

ص: 57


1- بحارالانوار، ج30، ص315؛ ج 23، ص 386

می شوند و پیمان نامه ای را بین خود می نویسند تا پیمان خود در غدیر را نقض و حکومت را بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم غصب کنند. این پیمان نامه بعداز اتفاق نظر آنان به دست سعیدبن العاص الاموی نوشته می شود و آن نامه را به ابوعبیده می سپارند تا آن را در کعبه قرار دهد. بعداً «ابوعبیده ی جراح» آن را درون کعبه پنهان می کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب به ذکر خدا مشغول بودند که متوجه ابوعبیده شد و او را این گونه مورد خطاب قرار داد: «مبارک باشد برتو، چه کسی مانند تو است. تو مورد اعتماد این امت (منافقان) شدی»، سپس این آیه را قرائت کردند.

در ادامه حضرت به طور کنایه این منافقان را نکوهش نمود و توطئه ی ایشان را گوشزد کرد و فرمود: «اگر خداوند دستور اعراض از این افراد را نمی داد گردن شان را قطع می کردم. حذيفة بن یمان از مؤمنان حقیقی می گوید: «به خدا قسم! وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به این جا رسید، منافقان مذکور به شدت از ترس می لرزیدند و کسانی که در آن مجلس حضور داشتند مقصود رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را فهمیده بودند.»

ص: 58

مقصود از «مولی » در عبارت «من كنت مولاه فهذا على مولاه» سرپرستی است یا دوستی؟

با صراحت باید گفت که واژه ی مولی در این حدیث ، بلکه در غالب موارد، یک معنا بیش ندارد و آن «اولویت و شایستگی» و به تعبیر دیگر، «سرپرستی» است و قرآن نیز در بسیاری از آیات لفظ «مولا» را در معنی «سرپرست» و «أولی» به کار برده است:

واژه ی مولا در هجده آیه ی قرآن به کار رفته که ده مورد آن درباره ی خداوند است و بدیهی است که «مولا بودن» خداوند به معنی اولویت و سرپرستی اوست و تنها در موارد بسیار کمی به معنی دوستی به کار رفته است؛ بنابراین نباید در این که «مولا» در درجه ی اول به معنی «اولی و شایسته تر» است، تردید کرد.

در حدیث غدیر نیز «مولا» به همین معناست؛ به علاوه، شواهد و قرائن فراوانی با آن همراه است که به روشنی ثابت می کند منظور، اولویت و سرپرستی است، نه دوستی.

فرض کنید «مولا» در لغت معانی متعددی داشته باشد، قرائن و شواهد فراوانی در حدیث غدیر و این رویداد بزرگ تاریخی وجود دارد که هرگونه ابهامی را از میان برمی دارد و با همه، اتمام حجت میکند؛ گواهان صدق این مدعا:

ص: 59

گواه اول:

روز واقعه ی تاریخی غدیر، حسان بن ثابت شاعر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با کسب اجازه از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برخاست و مضمون کلام پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را در قالب شعر ریخت. این مرد فصیح و بلیغ و آشنا به رموز زبان عرب، به جای لفظ «مولی»، کلمه امام و هادی را به کار برد و گفت:

فَقَالَ لَهُ : قُمْ يَا عَلِىُّ فاننی

رضيتك مِنْ بَعْدِى إِمَاماً وَ هَادِياً

پیامبر به على فرمود: ای علی! برخیز که من تو را بعد از خود به عنوان امام و هادی انتخاب کردم!»

چنان که روشن است وی از لفظ «مولی»، که در کلام پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بود، جز مقام امامت و پیشوایی و هدایت و رهبری امت، چیز دیگری استفاده نکرده است؛ درحالی که از اهل لغت و فصیحان عرب محسوب می شود.

نه تنها حسان شاعر بزرگ عرب از لفظ «مولی» این معنی را استفاده نموده است، بلکه پس از وی سایر شعرای بزرگ اسلامی، که بیشتر آنان از ادبا و شعرای معروف عرب بودند و برخی نیز از استادان بزرگ این زبان به شمار می آیند، از این لفظ ، همان معنی را فهمیدند که حسان فهمیده بود؛ یعنی امامت و پیشوایی امت!

ص: 60

گواه دوم:

امیرمؤمنان علیه السلام در اشعار خود که برای معاویه نوشته، درباره ی حدیث غدیر چنین می فرماید:

وَ أَوْجِبَ لِيَ وَلَايَتِهٌ عَلَیکُم

رَسُولُ اللَّهِ يَوْمَ غدیر خُمٍّ

پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم برای من، ولایتش را بر شما در روز غدیر واجب ساخت.(1)

چه شخصی بالاتر از امام می تواند، حديث را برای ما تفسیر کند و بفرماید که پیامبرخدا صلی الله علیه وآله وسلم روزغدیرخم، ولایت را به چه معنی فرمود؟ آیا این تفسیر نمی رساند که به اندیشه ی همه ی حاضران واقعه ی غدیر، جز زعامت و رهبری اجتماعی، مطلب دیگری خطور نکرد؟

گواه سوم:

پیامبر پیش از بیان جمله «من كنت مولاه...» این سؤال را مطرح فرمود:

« أَ لَسْتُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ ؛ آیا من از شما به خودتان سزاوارتر و شایسته تر نیستم؟»

ص: 61


1- مرحوم علامه امینی، در جلد دوم الغدير، صفحات 25-30 این شعر را به ضمیمه ابیات دیگر از یازده نفر از دانشمندان شیعه و 26 نفر از دانشمندان سنی نقل کرده است.

در این جمله، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم لفظ «اولی به نفس» را به کار برده و از همه ی مردم نسبت به اولویت خود بر آنها اقرار گرفت، سپس بی درنگ فرمود:

«مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاَهُ، ؛ کسی که من مولای او هستم، علی مولای او است .»

هدف از تقارن این دو جمله چیست؟ آیا جز این است که می خواهد همان مقامی را که خود پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به نص قرآن دارد، برای علی علیه السلام نیز ثابت کند؟ با این تفاوت که او پیامبر است و علی امام؛ درنتیجه معنای حدیث این می شود: «هرکس من نسبت به او اولی هستم، علی علیه السلام نیز نسبت به او اولی است.»(1) اگر مقصود پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم جز این بود، دلیلی نداشت برای اولویت خود از مردم اقرار بگیرد. چقدر دور از انصاف است که انسان این پیام پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را نادیده بگیرد و از کنار قرینه ای به این روشنی به آسانی بگذرد و چشم خود را به روی آن ببندد.

گواه چهارم:

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در آغاز سخن خود، از مردم سه اصل مهم اسلامی را اقرار گرفت و فرمود:

« الستم تَشْهَدُونَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنْ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَأَنْ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ النَّارَ حَقُّ ؛ آیا شما گواهی نمی دهید که معبودی جز خدای یکتا نیست، محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و

ص: 62


1- جمله ی «ألست أولی بكم من أنفسكم» را علامه امینی از 64 محدث ومورخ اسلامی نقل کرده است. به ج1، ص371 مراجعه کنید

رسول خدا است و بهشت و دوزخ حق است ؟»

هدف از این اقرار گرفتن چه بود؟ آیا جز این است که می خواهد ذهن مردم را آماده کند، تا مقام و موقعیتی را که بعدا برای علی علیه السلام ثابت خواهد کرد، به مانند اصول پیشین تلقی نمایند و بدانند که اقرار به ولایت و خلافت وی، در ردیف اصول سه گانه دین است که همگی به آن اقرار و اعتراف دارند؟ اگر مقصود از «مولی» دوست و ناصر باشد، رابطه ی این جمله ها به هم خورده و کلام، استواری خود را از دست میدهد و پیوند کلام به هم می خورد، آیا چنین نیست؟

گواه پنجم:

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در آغاز خطابه خود، از مرگ و رحلت خویش سخن می گوید و می فرماید:

« إِنِّي أَوْشَكَ أَنْ أُدْعَى فَأُجِيبَ ؛ نزدیک است دعوت حق را لبیک بگویم.»(1)

این جمله حاکی از آن است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می خواهد برای پس از رحلت خود چاره ای بیندیشد و آن خلأ را که از رحلت آن حضرت پدید می آید، پر کند.آنچه می تواند این خلا را پر کند، تعیین جانشینی است لایق و عالم که زمام امور را پس از رحلت آن حضرت به

ص: 63


1- ر.ک: الغدیر: 26/1 ، 27، 30، 333،32 ، 34، 36، 47 و 176. سند این مطلب از مدارک اهل تسنن: صحيح ترمذی، ج 2، ص 298؛ الفصول المهمه ابن صباغ، ص25؛ المناقب الثلاثه حافظ ابی الفتوح، ص19؛ البداية و النهاية ابن -کثیر، ج 5، ص209؛ ج 7 ص 348؛ الصواعق المحرقه، ص25؛ مجمع الزوائد هیتمی، ج9، ص165

دست بگیرد، نه چیز دیگر.

هرگاه ولایت را به غیر خلافت تفسیر کنیم، رابطه ی منطقی کلمات پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به طور آشکار به هم می خورد، درحالی که او از فصیح ترین و بلیغ ترین سخنگویان است. چه قرینه ای از این روشن تر برای مسئله ی ولایت پیدا می شود؟

گواه ششم:

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم باید پس از جمله ی « مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ ....» فرمود:

« اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى إِكْمَالِ الدِّينِ وَ إِتْمَامِ النِّعْمَةِ وَ رِضَا الرَّبِّ برسالتي وَ وَلَايَةَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ مِنَ بَعْدِي . »

الله اکبر! بر کامل نمودن این دین و به سرحد کمال رساندن نعمت و رضایت پروردگار.

هرگاه مقصود، دوستی و یاری فردی از مسلمانان است، چگونه با ایجاب مودت و دوستی علی علیه السلام و نصرت او، دین خدا تکمیل گردید و نعمت او به منتهی رسید؟ روشن تر از همه، این که می گوید: «خداوند به رسالت من و ولایت علی علیه السلام بعد از من راضی شد.» (1)

ص: 64


1- مرحوم علامه امینی مدارک این قسمت از حدیث را درج 1، ص 43، 165، 231، 232، 233، 235 آورده است؛ مانند: الولاية ابن جریر طبری، ص310؛ تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص14؛ تفسیر الدر المنثور، ج 2، ص259؛ الاتقان،ج1، ص31؛مفتاح النجاح بدخشی، ص220، ما نزل من القرآن في على، أبونعیم اصفهانی؛ تاریخ خطیب بغدادی، ج4، ص290؛ مناقب خوارزمی، ص80؛ الخصائص العلويه أبوالفتح نطنزی، ص43؛ تذکره سبط بن جوزی ، ص18؛ فرائد السمطین، باب 12

آیا اینها همه گواه روشن بر معنای خلافت نیست؟

گواه هفتم:

چه گواهی روشن تر از اینکه شیخین (عمر و ابوبکر) و گروه بی شماری از یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم پس از فرود آمدن آن حضرت از منبر، همگی به على علیه السلام تبریک گفتند و موضوع تهنیت تا وقت نماز مغرب ادامه داشت و شیخین از نخستین افرادی بودند که به امام با این عبارت تهینت گفتند:

هَنِيئاً لَكَ يَا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَيْتَ مولاى ومؤلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ . »

گوارا باد برتو یا علی! صبح کردی و شام کردی در حالی که مولای من و مولای هر مرد وزن با ایمان هستی.» (1)

على علیه السلام در آن روز چه مقامی به دست آورد که شایسته ی چنین تبریکی گردید؟ آیا جز مقام خلافت و رهبری امت که تا آن روز به طور رسمی ابلاغ نشده بود، شایسته ی چنین تهنیت است؟ محبت ودوستی چیز تازه ای نبود.

ص: 65


1- برای آگاهی از اسناد تهنیت شیخین، ر.ک: الغدیر، ج1، ص270-283

گواه هشتم:

هرگاه مقصود همان مراتب دوستی علی علیه السلام بود، دیگر لازم نبود که این مسئله در چنان هوای گرم و سوزان مطرح گردد و کاروان بیش از یکصد هزار نفری را از رفتن بازدارد و مردم را در آن هوای گرم روی ریگ و سنگ های داغ بیابان بنشاند و خطابه ی مفصل بخواند.

مگر قرآن همه ی افراد جامعه ی با ایمان را برادر یکدیگر نخوانده بود، چنان که می فرماید:

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ » (1)

افراد با ایمان برادر یکدیگرند.

مگر قرآن، در آیات دیگری افراد با ایمان را دوست یکدیگر معرفی نکرده است؟ و علی علیه السلام نیز عضو همان جامعه ی با ایمان بود، دیگر چه نیازی بود و به فرض که مصلحتی در اعلام این دوستی بود، به این مقدمات و این همه شرایط سخت احتیاج نبود، در مدینه هم ممکن بود. به یقین مسئله ی بسیار مهم تری بوده که به این مقدمات استثنایی نیاز داشته؛ مقدماتی که در زندگی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بی سابقه بود و نظیر آن هرگز تکرار نشد.

ص: 66


1- حجرات، 10

اکنون به داوری بنشینید. آیا با این قرائن روشن، اگر کسی در مقصود پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ، که همان خلافت و زعامت مسلمین است شک کند، شگفت آور نیست؟ آنها که تردید می کنند، چگونه وجدان خود را قانع می سازند و پاسخ پروردگار را در روز رستاخیز چه خواهند داد؟

به یقین هرگاه همه ی مسلمانان فارغ از تعصب ها و پیش داوری ها بررسی تازه ای را روی حدیث غدیر آغاز کنند، به نتایج مطلوبی خواهند رسید و سبب اتحاد هرچه بیشتر صفوف مسلمین خواهد شد و جامعه ی اسلامی چهره ی نوینی به خود خواهد گرفت. (1)

ص: 67


1- به نقل از: «حدیث غدیر، سند گویای ولایت»، تألیف آیت الله مکارم شیرازی حفظه الله

عید غدیر را چگونه جشن بگیریم؟

اساس و سابقه ی عید و جشن غدیر

عید گرفتن روز «غدير» از همان سال حجة الوداع و در همان بیابان غدیر پس از اتمام خطبه ی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم شروع شد. در طول سه روز توقف در «غدیر خم» مراسمی برپا شد وحضرت شخصا از مردم خواست به او تبریک بگویند و می فرمود: «هنئوني، هنئوني» که این سخن را در هیچ یک از فتح ها و پیروزی ها نفرموده بود. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:

«روز غدیرخم، برترین اعیاد امت من است. روزی است که خدای متعال مرا فرمان داد تا برادرم علی بن ابی طالب را به عنوان پرچمی هدایتگر برای امتم تعیین کنم که پس از من به وسیله ی او راهنمایی شوند و آن، روزی است که خداوند در آن روز، دین را کامل ساخت و نعمت را بر امتم به کمال و تمام رساند و اسلام را به عنوان دین، برای شان پسندید.»(1)

این سنت حسنه در فراز و نشیب تاریخ هم چنان ادامه یافت و به صورت یک سیره ی مستمر و مؤکد مورد توجه عام و خاص اهل اسلام بوده و هرگز ترک نشده است.

ص: 68


1- ر.ک: الغدیر، ج1، ص283

دستورات ائمه علیهم السلام درباره ی عید و جشن غدیر

در احادیث اهل بیت علیهم السلام مراسم و برنامه های عامی برای همه ی اعیاد وارد شده که در کتب ادعیه ذکر شده است. گذشته از آنها برای «عید و جشن غدیر» دستورات خاصی از ائمه علیهم السلام وارد شده که آن ها را در دو بخش بیان میکنیم:

بخش اول: امور اجتماعی در عید غدیر

1- اظهار سرور قلبی و زبانی

- امام رضا علیه السلام فرمود: «این روز، روز تبسم بر روی مؤمنین است. هرکس در این روز بر روی برادر مؤمن خود تبسم کند، خداوند در روز قیامت نظر رحمت به او می اندازد و هزار حاجت او را برمی آورد و قصری از در سفید در بهشت برایش بنا میکند.» (1)

2- تبریک و تهنیت گفتن

- امام رضا علیه السلام فرمود: «در این روز به یکدیگر تهنیت و تبریک بگویید و هرگاه برادر مؤمن خود را ملاقات کردید، بگویید:

« الحمد لله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية أمير المؤمنين .»

سپاس خدایی را که ما را از تمسک کنندگان به ولایت امیرالمؤمنین قرارداده است.» (2)

ص: 69


1- عوالم، ج 3/15، ص215
2- عوالم، ج 3/15، ص223

3- جشن گرفتن عمومی

- امام رضا علیه السلام در روز غدیری روزه گرفتند و برای افطار عده ای را دعوت کردند و برای آنان سخنان مفصلی درباره ی غدیر فرمودند و به منازل آنان هدایایی فرستادند.(1)

3- لباس نو پوشیدن

- امام رضا علیه السلام فرمود: «این روز، روز زینت کردن است. هرکس خود را برای روز عید غدیر زینت کند، خداوند گناهان او را می آمرزد و ملائکه ای به سوی او می فرستد که برای او حسنات بنویسند و تا سال آینده درجات او را بالا ببرند.» (2)

4- هدیه دادن

- امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «در این روز نعمت های خداوند را به یکدیگر هدیه دهید، همان طور که خداوند بر شما منت نهاده است.»(3)

5- دیدار مؤمنان

- امام رضا علیه السلام فرمود: «هرکس در این روز مؤمنان را زیارت کند و به دیدار آنان رود، خداوند بر قبر او هفتاد نور وارد می کند و قبر او را وسیع می نماید و هر روز هفتاد هزار

ص: 70


1- عوالم، ج 3/15 ، ص221
2- عوالم، ج 3/15، ص224
3- عوالم، ج 3/15، ص209

ملائکه در قبرش او را زیارت می کنند و او را به بهشت بشارت میدهند.» (1)

6- توسعه بر خانواده و برادران

- امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «احسان در این روز موجب رشد مال و زیاد شدن آن می گردد.» (2)

7- عقد برادری

یکی از رسومی که برای عید غدیر ذکر شده، برنامه ی «عقد اُخوت» است؛ به این معنی که برادران دینی - طی یک سنت اسلامی - برادری خود را مستحکم می کنند و با یکدیگر پیمان می بندند که در آخرت نیز به یاد یکدیگر باشند. در ضمن درباره ی حقوق برادری اسلام، که بسیار زیاد است و مراعات آنها به مواظبت احتیاج دارد، از یکدیگر حلالیت می گیرند و با همین حلالیت بار دیگر خود را متوجه لزوم مراعات آنها می نمایند.

کیفیت اجرای عقد اُخوت:

دست راست خود را در دست راست برادر مؤمن می گذاری و میگویی:«واخيتک فِي اللَّهِ وَ صَافَیتُكَ فِي اللَّهِ وَ صَافَحْتُكَ فِي اللَّهِ ، وَ عَاهَدْتُ اللَّهَ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ

«

ص: 71


1- عوالم، ج 3/15، ص224
2- عوالم، ج 3/15، ص209

رُسُلُهُ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ الْأَمَةِ الْمَعْصُومِينَ علیهم السَّلَامُ عَلَى أَنِّي إِنْ كُنْتُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ الشَّفَاعَةِ وَ أُذِنَ لِي بِأَنْ أَدْخُلَ الْجَنَّةَ لَا أَدْخُلُهَا إِلَّا وَ أَنْتَ مَعِي »

با تو در راه خدا برادری و یک رویی (باصفائی) می نمایم و دست می دهم و با خدا و ملائکه و رسولان و انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام پیمان می بندم که اگر من از اهل بهشت واهل شفاعت بودم و به من اجازه ی ورود به بهشت داده شد، وارد آن نشوم مگر آن که تو نیز همراه من باشی.

آنگاه برادر دینی در جواب او بگوید: «قَبِلتُ؛ قبول کردم»، سپس بگوید: « أَسْقَطَتْ عنک جَمِيعَ حُقُوقِ الْأُخُوَّةِ مَا خَلَا الشَّفَاعَةَ وَ الدُّعَاءَ والزياره ؛ همه ی حقوق برادری را از تو ساقط کردم و [بر تو بخشیدم] مگر شفاعت و دعا و زیارت را.» (1)

بخش دوم: امور عبادی در عید غدیر

1- صلوات و برائت

- امام صادق علیه السلام فرمود: «در این روز بر محمد و آل محمد بسیار صلوات بفرست و از ظالمان بر آنان برائت بجوی .»(2)

ص: 72


1- مستدرک الوسائل، چاپ قدیم، ج1، ص456، باب 3
2- بحارالانوار، ج 37، ص171

2- شکر وحمد الهی

- امام صادق علیه السلام فرمود: «این روز، روز شکر خداوند و حمد اوست بر آنچه خداوند از امرولایت بر شما ارزانی داشته است.»(1)

3- زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام

- امام صادق علیه السلام می فرماید: «اگر در روز عید غدیر در مشهد امیرالمؤمنین علیه السلام (نجف) بودی، کنار قبر آن حضرت برو و نماز و دعا بخوان و اگر در شهرهای دوردست بودی به سوی او اشاره کن و این دعا را بخوان ....»(2)

4- نماز و عبادت و احیا

- امام صادق علیه السلام فرمود: «این روز، روز عبادت و نماز است .»(3)

5- روزه گرفتن

- امام صادق علیه السلام فرمود: «روزه گرفتن در روز غدیر خم، معادل روزه گرفتن به قدر عمر دنیا است.» (4)

ص: 73


1- بحارالانوار، ج 37، ص170
2- عوالم، ج 3/15، ص220
3- بحارالانوار،ج 37،ص 170
4- عوالم،ج 3/15 ،ص 211

6- دعا (تجدید عهد و پیمان و بیعت)

دعاهای مختصر و مفصلی برای روز غدیر وارد شده است که خواندن آنها نوعی تجدید عهد و پیمان با خدا و رسول و ائمه علیهم السلام به شمار می آید و می توان به عنوان «تجدید بیعت» از آن یاد کرد.v

ص: 74

در روز غدیرو از راه دور چگونه امیرالمؤمنین علیه السلام را زیارت کنیم؟

اگر امکان زیارت حضور امیرالمؤمنین علیه السلام نباشد، به زیارت از راه دور سفارش شده ایم، تا از همان ثواب برخوردار شویم. یکی از بهترین این زیارت ها، «زیارت غدیریه» از امام هادی علیه السلام به ما رسیده است. زمانی که متوکل، خلیفه ی عباسی، امام هادی علیه السلام را به عنوان تبعید از مدینه به سامرا فرستاد، امام هادی علیه السلام در مسیر حرکت، روز عید غدیر به نجف اشرف رسید و با «زیارت غدیریه»، جد بزرگوارش امیرالمؤمنین علیه السلام را زیارت کرد.

میان اعمال روز غدیر، «زیارت غدیریه» و «نماز عید غدیر» سفارشی ویژه دارد. این دو عمل، مختص این روز نیست و براساس روایات، در روزهای دیگر هم فضیلت و امکان انجام دارند.

این زیارت، سرشار از آیات قرآن کریم است و 206 فضیلت از فضائل بی کران قرآن ناطق، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در آن وارد شده است و علما و مراجع بزرگ شیعه هم براین زیارت تأکید دارند؛ از این رو، غفلت از آن بر محبان اهل بیت علیهم السلام روا نیست.

ص: 75

جناب شیخ عباس قمی در مورد زیارت شریف غدیریه می نویسد: «در تمام زیارات مأثوره، زیارتی به این درجه از صحت و اعتبار و قوت سند پیدا نمی شود.»

می توان با یک نگاه گذرا، «زیارت غدیریه» را بر سه محور زیر استوار دانست:

1. پیوند پرشمار و پردامنه با قرآن کریم

زیارت غدیریه بارها با قرآن ارتباط و اتصال برقرار میکند و دست کم 32 آیه ی شریف را در خویش می گنجاند. بخشی از این آیات، ناظر به فضائل امام علی علیه السلام هستند و فصلی از معارف قرآنی امامت را آموزش میدهند؛ همانند آیه ی ليلة المبیت، آیه ی ابلاغ و آیه ی ولایت.

2. بازگويي فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام

محور دوم زیارت غدیریه، به بیان فضائل حضرت امیر علیه السلام اختصاص دارد. حدود 206 فضیلت ایشان در این زیارت طرح شده که خود گنجی است جامع برای امام شناسی و امامت پژوهی. بازگویی و بازخوانی این فضائل، روح مشتاقان ولایت و امامت را سرشارو سیراب می سازد و جانی تازه می دمد.

3. مرور مهم ترین سرفصل های تاریخی امامت و ولایت

سومین محوری که زیارت غدیریه دنبال می کند، ارائه ی فشرده ی تاریخ امامت و ولایت است. این زیارت در یکی از کارکردهای خویش، مهم ترین وقایع تاریخ امامت را

ص: 76

مرور و مطالعه می کند تا عهدها را تازه و پایه های معرفت پیروان اهل بیت علیهم السلام را تقویت کند. برخی از رخدادهای سرنوشت ساز تاریخ ولایت که در این زیارت مورد اشاره قرار می گیرد، عبارت اند از:

«ماجرای غدیر، غصب فدک، جنگ بدر، احزاب، اُحد، نزول « لاسیف الَّا ذوالفقار وَ لافتي الاعلي »، جنگ حنین، صفین، جمل، نهروان، شهادت جناب عمار، شهادت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، بیزاری از دشمنان و منکران ولایت و قاتلان حضرت سیدالشهدا علي .

زیارت غدیریه ی امام هادی علیه السلام در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی در بخش زیارات، در قسمت زیارت مخصوصه ی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در عیدالله الاكبر غدیر وارد شده است.

ص: 77

برای بزرگداشت عید غدیر چه اقدامات و ابتکاراتی را می توان پیش گرفت؟

برپایی جشن در روز عید در همه ی مکان ها اعم از مساجد و امامزاده ها و کوچه ها و خیابان ها، خطبه خوانی غدیر، عیدی دادن به خصوص به کودکان و نوجوانان و شیوه های مشابه، سنت های مرسوم برای بزرگداشت این عید بی مانند است که میان شیعیان شهرت دارند. افزون بر سنت ها و شیوه های یادشده، می توان با پیش گرفتن برخی ابتکارات ، در کم و کیف جشن غدیر تحول آفرید؛ همانند:

1- برگزاری کاروان های غدیریه در مسیرهای معین؛ مثلا منتهی به امامزادگان و بقاع متبرکه در شهر و روستا به همراهی سادات و علما. این سنت می تواند جلوه و تمثیلی باشد از کاروان بزرگ غدیر در سال دهم هجری.

2- برپایی ازدواج ها، عقدها و جشن های خانوادگی و اجتماعی در این روز

3- اطعام به فقرا و اقوام و همسایه ؛ چراکه اطعام در این روز سفارش شده است.

4- هدیه دادن نهج البلاغه و کتاب های مفید درباره ی غدیر به آنانی که دوستشان داریم و نگران سرنوشت شان هستیم؛ به ویژه کودکان و نوجوانان و جوانان و فرزندان مان .

ص: 78

این سنت حسنه و چندوجهی هم نشر معارف غدیر است و هم قدمی کوچک در لبیک به فرمان پیامبر در روز غدیر برای رساندن پیام پیامبر به نسل های آینده.

5- اهتمام بیشتر به تکریم و دیدار سادات؛ چنان که الان نیز در برخی مناطق کشور جزء برنامه های جشن غدیر است . زیارت امام زادگان واجب التعظیمی که ولی نعمت ما در شهر و دیارمان هستند، مقدم بر هر دیداری است و مصداق زیارت سادات و تعظیم ذریه ی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم است. دیدار با علما، زیارت والدین و دیدار با بزرگان فامیل ولو از سادات نباشند می تواند در فهرست اولویت دار سنت های حسنه ی غدیر قرار گیرد.

6- زیباترین پیشنهاد تحول آفرین در سنت ها و شادی های غدیر، «وقف» برای «غدیر» است، که با انگیزه ی نشر و ترویج معارف والای غدیر محقق می شود. وقف های غدير محور، برترین مصادیق احیای غدیر و ارسال پیام نبوی به نسل ها و عصرهاست. با این اقدام اساسی، که می تواند سرچشمه ی جوشان خیرات و برکات در تبلیغ و تقویت ولایت را روان سازد، هم عمری در امتداد غدیر پیدا میکنیم و رخت جاودانگی می پوشیم و هم پیام آور غدیر می شویم و سهیم در رسالت انبیا و اولیا.

چنانچه کسی توش و توان وقف انفرادی را ندارد، می تواند با وقف مشارکتی این آرمان و اهداف را برآورده سازد. وقف مشارکتی، یعنی مشارکت چند نفر در وقف.

ص: 79

پس از زمان پیامبر صلی الله علیه وآله و، خطبه غدیر بارها و بارها توسط اهل بیت عليهم السلام و اصحاب و یاران پیامبر مورد احتجاج قرار گرفت، و این نیز نشانه ای بود بر مقبولیت این خطبه در نزد مسلمانان آن زمان.

در طول 14 قرن گذشته نیز، روایان حدیث از اهل تسنن و اهل تشیع، متن و کلمات این خطبه را در کتب تاریخی ذکر کرده اند که علاقه مندان می توانند به کتاب ارزشمند «الغدير»، تأليف عالم جلیل القدر، مرحوم علامه امینی رحمة الله علیه مراجعه کنند و به تفصیل، اسناد روایت خطبه را از زمان پیامبر تاکنون مطالعه نمایند.

علامه امینی در کتاب الغدیر، 110 نفر از صحابه و 84 نفر از تابعین و 360 نفر از علمای اهل سنت که از ابتدای قرن دوم تا قرن چهاردهم به این حدیث اشاره کرده اند را نام برده است.(1)

همچنین حافظ سجستانی از عالمان اهل تسنن کتابی به نام «الدراية في حديث الولاية» در هفده جلد تألیف کرده و در آن حديث غدیر را از صدوبیست صحابی نقل کرده است.(2)

پی نوشت:

1. مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام، ص 22، ح 31؛ ذخائر العقبی، ص 67؛ البداية والنهاية، ج 7، ص 386؛ اسنی المطالب، ص 48

ص: 80


1- الغدیر، ج 1، ص 14-15.
2- مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 34.

متن و ترجمه ی خطبه

ص: 81

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فی تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فی سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فی اَرْکانِهِ، وَاَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْماً وَ هُوَ فی مَکانِهِ وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَمیداً لَمْ یَزَلْ، مَحْموداً لایَزالُ.

بارِئَ الْمَسْمُوکاتِ وَداحِی الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُ الْأَرَضینَ وَ السّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ یَلْحَظُ کُلَّ عَیْنٍ وَالْعُیُونُ لاتَراهُ کَریمٌ حَلیمٌ ذُوأَناةٍ، قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَیْهِمْ بِنِعْمَتِهِ لا یُعَجَّلُ بِانْتِقامِهِ، وَلایُبادِرُ إِلَیْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ.

قَدْفَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَلَمْ تَخْفَ عَلَیْهِ اَلْمَکْنوناتُ ولا اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِ الْخَفِیّاتُ لَهُ الْإِحاطَةُ بِکُلِّ شَیءٍ والغَلَبَةُ علی کُلِّ شَیءٍ والقُوَّةُ فی کُلِّ شَئٍ والقُدْرَةُ عَلی کُلِّ شَئٍ وَلَیْسَ مِثْلَهُ شَیءٌ. وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّیءِ حینَ لاشَیءَ دائمٌ

ص: 82

ستایش خداوندی را که در یگانگی اش بلندمرتبه ودر تنهایی اش به آفریدگان نزدیک است ;سلطنتش پر جلال ودر ارکان آفرینشش بزرگ است.بر همه چیز احاطه دارد،بی آنکه مکان داشته باشدو جابجا شود وبرتمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.

همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگی او را پایانی نیست. آغاز و انجام از او؛ و برگشت تمامی امور به سوی اوست. اوست آفریننده آسمانها و گستراننده زمین ها و حکمران آن ها. دور و منزّه از ویژگی های آفریده هاست و در منزه بودن خود نیز، از تقدیس همگان برتر. اوست پروردگار فرشتگان و روح؛ و فیض بخش بر آفریدگان و بخشنده بر همه موجودات. به نیم نگاهی دیده ها را ببیند و دیده ها هرگز او را نبینند. کریم و بردبار و شکیباست. رحمتش جهان شمول است و عطایش منت گذار. همه چیز را به رحمت خود در برگرفته و بر همگان به نعمت خویش منت نهاده است.

نه در انتقام گرفتن شتاب دارد و نه به عذابی که مردمان سزاوارش شده اند، تعجیل می ورزد. همه نهفته ها را دریافته و به همه اسرار پنهان آگاه است. نه پدیداری بر او ناپیدا و نه پنهانی برای او ناشناخته است. بر همه چیز احاطه و چیرگی دارد و در انجام هر کار توانا و بر هر چیز قدرت دارد.

چیزی همانند او نیست و او پدید آورنده هر شیء [و موجودی] است، آن زمان

ص: 83

قائمٌ بِالْقِسْطِ، «لاإِلاهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُالْحَکیمُ.»(1)

جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَاللَّطیفُ الْخَبیرُ. لایَلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعایَنَةٍ، وَلایَجِدُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَمِنْ سِرٍ وَ عَلانِیَةٍ إِلاّ بِمادَلَّ عَزَّوَجَلَّ عَلی نَفْسِهِ.

وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله ألَّذی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذی یُغَشِّی الْأَبَدَ نُورُهُ، وَالَّذی یُنْفِذُ أَمْرَهُ بِلامُشاوَرَةِ مُشیرٍ وَلامَعَهُ شَریکٌ فی تَقْدیرٍوَلاتَفَاوُتٌ فی تَدْبیرٍ صَوَّرَ مَا ابْدَعَ عَلی غَیْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَلا تَکَلُّفٍ وَلاَ احْتِیالٍ. أَنْشَأَها فَکانَتْ وَ بَرَأَها فَبانَتْ فَهُوَالله الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوالمُتْقِنُ الصَّنْعَةِ، اَلْحَسَنُ الصَّنیعَةِ الْعَدْلُ الَّذی لایَجُوُر وَالْأَکْرَمُ الَّذی تَرْجِعُ إِلَیْهِ الْأُمُورُ.

وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الَّذی تَواضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَخَضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِهَیْبَتِهِ. مَلِکُ الْاَمْلاکِ وَ مُفلِکُ الْأَفْلاکِ وَمُسَخِّرُالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، کُلٌّ یَجْری لِأجَلٍ مُسَمّی. .

ص: 84


1- آل عمران: 18.

که هیچ شیء [و موجودی] نبود. عدل گستر است و خداوندی جز او نباشد و اوست ارجمند و حکیم.

دیده ها را بر او راهی نیست و اوست که دیده ها را دریابد و اوست بر پنهانی ها آگاه و بر کارها دانا. هیچکس از آنچه فهمیده به اوصاف او نمی رسد و هیچ کس در آشکار و نهان درنمی یابد که او چگونه است، جز به کمک آنچه او، خود رهنمود داده است.

گواهی میدهم که او «الله» است؛ او که تنزّهش سراسر روزگاران رافراگرفته و پرتواش ابدیت را شامل است. فرمانش را بی مشاور اجرا کند و تقدیرش را بی شریک امضاء؛ و هستی را بی یاور سامان دهد. صورت آفرینش او را الگویی نبوده؛ آفریدگان را بدون یاور و سختی و حیله، هستی بخشیده است. جهان با ایجاد او موجود و با آفرینش او پدیدار شده است. پس اوست «اللّه» و معبودی جز او نیست؛ او که صنعش استوار و ساختمان آفرینشش زیباست.

دادگری که ستم روا نمی دارد و بخشنده ترینی که کارها به او بازمی گردد؛ و گواهی میدهم او اللّه است که هر موجودی در برابر بزرگی اش فروتن و در مقابل ارجمندی اش رام و به توانایی اش تسلیم و به هیبتش خاضع است.

پادشاه هستی ها و چرخاننده سپهرها و رام کننده آفتاب و ماه که هریک تا أجل معین جریان یابند. «او پردۂ شب را به روز و پرده روز را به شب بپیچد» «که شتابان در

ص: 85

«يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ»(1) «يَطْلُبُهُ حَثِيثًا»(2) قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ.لَمْ یَکُنْ مَعَهُ ضِدٌّ وَلا نِدٌّ أَحَدٌ صَمَدٌ«لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْوَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ»(3)

إلهٌ واحِدٌ وَرَبٌّ ماجِدٌ یَشاءُ فَیُمْضی، وَیُریدُ فَیَقْضی، وَیَعْلَمُ فَیُحْصی، وَیُمیتُ وَیُحْیی، وَیُفْقِرُ وَیُغْنی، وَیُضْحِکُ وَیُبْکی، وَیَمْنَعُ وَ یُعْطی، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ.«يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ »(4) لاإِلهَ إِلاّهُوَالْعَزیزُ الْغَفّارُ.

مُجیبُ الدُّعاءِ وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِی الْأَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ، لایُشْکِلُ عَلَیْهِ شَیءٌ، وَ لایُضجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخینَ وَلایُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّینَ.اَلْعاصِمُ لِلصّالِحینَ، وَالْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحینَ، وَ مَوْلَی الْعالَمینَ الَّذِی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ

ص: 86


1- الزمر: 5.
2- الأعراف: 54.
3- الاخلاص : 3 - 4
4- الحديد: 6.

پی روز است»؛ او شکننده هر ستمگر باطل گرا و نابودکننده هر شیطان سرکش است.

نه او را ناسازی باشد و نه برایش مانندی . یکتا و بی نیاز، «نه زاده و نه زاییده شده و او را همتایی نبوده»؛ خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است.

بخواهد و به انجام رساند؛ اراده کند و حکم نماید؛ بداند و بشمارد؛ بمیراند و زنده کند؛ نیازمند و بی نیاز گرداند؛ بخنداند و بگریاند؛ نزدیک آورد و دور برد؛ بازدارد و عطا کند. اوست لايق پادشاهی و ستایش.

تمام نیکی ها به دست توانای اوست و بر هر چیز تواناست. «شب را در روز و روز را در شب فرو برد». جز او خداوندی نباشد؛ گران قدر و آمرزنده؛ پذیرنده دعا و افزاینده عطا؛ برشمارنده نفس ها و پروردگار پری و انسان.

چیزی براو مشکل ننماید. فریادفریادکنندگان، او را آزرده نکند و اصرار اصرارکنندگان، او را به ستوه نیاورد.

نیکوکاران را نگاهدار و رستگاران را یار، مؤمنان را صاحب اختیار و جهانیان را پروردگار است؛ او که در همه احوال، سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان است.

او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه میگویم در شادی و رنج و آسایش و سختی؛ و به او فرشتگان و نوشته ها و فرستاده هایش ایمان داشته، فرمان او را به گوش جان میگیرم و به آن گردن می نهم، به سوی آنچه او را خشنود سازد می شتابم و از سر شوق

ص: 87

خَلَقَ أَنْ یَشْکُرَهُ وَیَحْمَدَهُ أَحْمَدُهُ عَلَی السَّرّاءِ والضَّرّاءِ وَالشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، وَأُومِنُ بِهِ و بِمَلائکَتِهِ وکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ. أَسْمَعُ لِأمْرِهِ وَاُطیعُ وَأُبادِرُ إِلی کُلِّ مایَرْضاهُ وَأَسْتَسْلِمُ لِقَضاهُ، رَغْبَةً فی طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لِأنَّهُ اللهُ الَّذی لایُؤْمَنُ مَکْرُهُ وَلایُخافُ جَورُهُ.

وَأُقِرُّلَهُ عَلی نَفْسی بِالْعُبُودِیَّةِ وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ، وَأُؤَدّی ما أَوْحَی ِ إِلَیَّ حَذَراً مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَةٌ لایَدْفَعُها عَنّی أَحَدٌ وَإِنْ عَظُمَتْ حیلَتُهُ لاإِلاهَ إِلاَّهُوَ لِأنَّهُ قَدْأَعْلَمَنی أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَیَّ فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَقَدْ ضَمِنَ لی تَبارَکَ وَتَعالَی الْعِصْمَةَ وَ هُوَالله الْکافِی الْکَریمُ.

فَأَوْحی إِلَیَّ بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحیمِ «یا أَیُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ »–فی عَلِیٍّ یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ عَلَیهِ السَّلَام «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ»(1).

ص: 88


1- المائدة: 67.

به طاعت او و ترس از عقوبت او، تسلیم تقدیر او می شوم، زیرا او خدایی است که از مکرش [و عاقبتی که برای ستمکاران در نظر گرفته] ایمنی نیست و از ستمش ترسی نیست [زیرا هیچگاه ستم نمیکند].

و اکنون به بندگی خویش و پروردگاری او گواهی میدهم؛ و وظیفه خود را در آنچه وحی شده، انجام می دهم؛ مبادا از سوی او عذابی فرود آید که هیچکس- هرچند با سپاهی گران - نتواند آن را از من دور سازد.

خداوندی جز او نیست و به من هشدار داده که اگر آنچه در حق على علیه السلام نازل کرده به مردم ابلاغ نکنم، وظیفه رسالتش را انجام نداده ام؛ و خود او - تبارک وتعالی - امنیت از آزار مردم را برایم تضمین کرده و البته که او کافی و بخشنده است.

پس آنگاه خداوند چنین وحی ام فرموده: «به نام خداوند بخشنده مهربان؛ ای فرستاده ما! آنچه از سوی پروردگارت بر تو فرو فرستادیم» درباره على علیه السلام و جانشینی او «به مردم برسان؛ وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرسانده ای و او تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد».

ای مردم! من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده، کوتاهی نکرده ام و اینک نیز علت نزول این آیه را برای شما بیان میدارم: جبرئیل سه بار از جانب پروردگار - که خود سلام و خداوند سلامتی است - بر من فرود آمده و سلام پروردگارم را به

ص: 89

مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ ما أَنْزَلَ الله تَعالی إِلَیَّ، وَ أَنَا مُبَیِّنُ لَکُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآیَةِ:

إِنَّ جَبْرئیلَ عَلَیهِ السَّلَام هَبَطَ إِلَیَّ مِراراً ثَلاثاً یَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی وَ هُوالسَّلامُ أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَأَسْوَدَ أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ عَلَیهِ السَّلَام أَخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی وَهُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدَاللّه وَ رَسُولِهِ وَقَدْ أَنْزَلَ الله تَبارَکَ وَ تَعالی عَلَیَّ بِذَلِکَ آیَةً مِنْ کِتابِهِ : «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُواالَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»(1)، وَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ عَلَیهِ السَّلَام أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَهُوَ راکِعٌ یُریدُاللّهَ عَزَّوَجَلَّ فی کُلِّ حالٍ:

وَسَأَلْتُ جَبْرَئیلَ أَنْ یَسْتَعْفِی لِی عَنْ تَبْلیغِ ذَلِکَ إِلیْکُمْ أَیُّهَاالنّاسُ لِعِلْمی بِقِلَّةِ

ص: 90


1- المائدة: 55

من رسانده و امر کرده که در این جمع برخیزم و به هر سفید و سیاه خبر دهم که علی بن ابی طالب علیه السلام، برادر، وصی، خلیفه و امام پس از من است که نسبت به من جایگاهی چون جایگاه هارون نسبت به موسی دارد، جز اینکه پس از من پیامبری نیست؛ و او پس از خدا و رسول او، صاحب اختیار شماست؛ و خداوند تبارک وتعالی، آیه ای بر من نازل فرموده که: «همانا تنها ولی و سرپرست و صاحب اختیار شما، خداوند و پیامبرش و مؤمنانی هستند که نماز به پا می دارند و در رکوع زکات می پردازند»؛ و قطعا علی بن ابی طالب علیه السلام ، نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است.

ای مردم! من از جبرئیل خواستم مرا از رساندن این فرمان به شما معذور بدارد، چرا که از کمی پرهیزگاران، فزونی منافقان، حیله گری و خیانت گناهکاران و دسیسه کسانی که اسلام را به ریشخند میگیرند خبر داشتم؛ همان ها که خداوند در کتاب خود آنان را به این وصف خوانده: «به زبان می گویند آن را که در دل هایشان نیست» و میشمارند «آن را اندک و آسان، حال آنکه نزد خداوند بس بزرگ است».

آنان بارها مرا آزردند تا جایی که مرا اُذُن [سخن شنو و زودباور] نامیدند، به خاطر پذیرش على علیه السلام؛ و همراهی و تمایل و توجه ویژه من به او، تا آنجا که خداوند آیه ای فرو فرستاد: «و از آنان اند [یعنی از منافقین] کسانی که پیامبر خدا را آزرده و گویند: او

ص: 91

الْمُتَّقینَ وَکَثْرَةِ الْمُنافِقینَ وَإِدغالِ اللّائمینَ وَ خَتلِ الْمُسْتَهْزِئینَ بِالْإِسْلامِ، الَّذینَ وَصَفَهُمُ الله فی کِتابِهِ بِأَنَّهُمْ «یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مالَیْسَ فی قُلوبِهِمْ»(1)، «وَیَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَالله عَظیمٌ.»(2) وَکَثْرَةِ أَذاهُمْ لی غَیْرَ مَرَّةٍ حَتّی سَمَّونی أُذُناً وَ زَعَمُوا أَنِّی کَذَلِکَ لِکَثْرَةِ مُلازَمَتِهِ إِیّای وَ إِقْبالی عَلَیْهِ حَتّی أَنْزَلَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فی ذَلِکَ قُرآناً «وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذونَ النَّبِی وَ یَقولونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ »عَلَی الَّذینَ یَزْعُمونَ أَنَّهُ أُذُنٌ« خَیْرٍ لَکُمْ، یُؤْمِنُ بِالله وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ» الآیَةُ(3).

وَلَوْشِئْتُ أَنْ أُسَمِّی بِأَسْمائهِمْ لَسَمَّیْتُ وَأَنْ أُوْمِئَ إِلَیْهِمْ بِأَعْیانِهِمْ لَأَوْمَأْتُ وَأَنْ أَدُلَّ عَلَیْهِمُ لَدَلَلْتُ، وَلکِنِّی وَالله فی أُمورِهمْ قَدْ تَکَرَّمْتُ وَکُلُّ ذلِکَ لایَرْضَی اللّهُ مِنّی إِلاّ أَنْ أُبَلِّغَ ما أَنْزَلَ اللّهُ إِلَیَّ ، ثُمَّ تَلَا: «یا أَیُّهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ »– فی عَلِی –«وَ انْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ»(4).

ص: 92


1- الفتح: 11
2- النور: 15.
3- التوبة: 61
4- المائدة: 67.

سخن شنو زودباور است . بگو: آری، او سخن شنوست» برای آنان که گمان می کنند او تنها سخن می شنود؛ «لیکن به خیر شماست. او [پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم] به خدا ایمان دارد و اهل ایمان را تصدیق کرده، راست گو می انگارد؛ و هم او رحمت است برای مومنان شما و البته برای آنان که او را آزار دهند، عذابی دردناک خواهد بود».

اگر می خواستم آن ها را به نام برشمارم برمی شمردم، اگر می خواستم به تک تک آنان اشاره کنم، اشاره می کردم و اگر می خواستم به شما از آنان نشانه ای دهم میدادم؛ اما من درباره آنان بزرگواری در پیش گرفتم؛ ولی با این همه، خدا از من خشنود نمی شود مگر آن که آنچه را بر من نازل کرده به شما برسانم. [ آنگاه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم چنین خواند]: «ای پیامبر! آنچه از سوی پروردگارت بر توفرود آمده» در حق علی، «ابلاغ کن وگرنه رسالت او را انجام نداده ای و البته خداوند تو را از آسیب مردمان، نگاه می دارد». .

اینک ای مردم! بدانید که خداوند او [علی علیه السلام ]را برای شما به عنوان ولی و امام تعیین کرده؛ و اطاعت از او بر مهاجرین و انصار و بر تابعینی که به نیکی از آنان پیروی کردند، بر شهرنشین و بادیه نشین، بر عجم و عرب ، بر آزاد و برده، بر کوچک و بزرگ و بر سفید و سیاه و بر هر یگانه پرست واجب است. فرمان او روا، سخن او مقبول و امراو نافذ است. آن که با او مخالفت کند ملعون ، آن که در پی او رود رحمت شده و آن که او

ص: 93

فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ أَنَّ الله قَدْ نَصَبَهُ لَکُمْ وَلِیّاً وَإِماماً مُفَتَرَضَاً طاعَتَهُ عَلَی الْمُهاجِرینَ وَالْأَنْصارِ وَ عَلَی التّابِعینَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، وَ عَلَی الْبادی وَالْحاضِرِ، وَ عَلَی الْعَجَمِی وَالْعَرَبی، وَالْحُرِّ وَالْمَمْلوکِ وَالصَّغیرِ وَالْکَبیرِ، وَ عَلَی الْأَبْیَضِ وَالأَسْوَدِ، وَ عَلی کُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُکْمُهُ، جائِزٍ قَوْلُهُ، نافِذٍ أَمْرُهُ، مَلْعونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحومٌ مَنْ تَبِعَهُ مُؤمِنٌ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَالله لَهُ وَلِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطاعَ لَهُ.

مَعاشِرَالنّاسِ إِنَّهُ آخِرُ مَقامٍ أَقُومُهُ فی هذا الْمَشْهَدِ فَاسْمَعوا وَ أَطیعوا وَانْقادوا لِاَمْرِ رَبِّکُمْ، فَإِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ هُوَ مَوْلاکُمْ وَإِلَهُکُمْ، ثُمَّ مِنْ دونِهِ ْمُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ و آلِه وَلِیُّکُمُ القَائِمُ المُخَاطِبَ لَکُم ثُمَّ مِنْ بَعْدی عَلیٌّ وَلِیُّکُمْ وَ إِمامُکُمْ بِأَمْرِ رَبِّکُمْ ثُمَّ الْإِمامَةُ فی ذُرِّیَّتی مِنْ وُلْدِهِ إِلی یَوْمٍ تَلْقَوْنَ الله وَرَسولَهُ لاحَلالَ إِلاّ ما أَحَلَّهُ الله وَلاحَرامَ إِلاّ ما حَرَّمَهُ الله عَرَّفَنِی الْحَلالَ وَالْحَرامَ وَأَنَا أَفْضَیْتُ بِما عَلَّمَنی رَبِّی مِنْ کِتابِهِ وَحَلالِهِ وَ حَرامِهِ إِلَیْهِ.

مَعاشِرَالنّاسِ مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُ الله فِی، وَ کُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ

ص: 94

را باور دارد مؤمن است. خداوند او و هر که حرف او را شنیده و از او فرمان برد، آمرزیده است.

ای مردم! این آخرین بار است که من در چنین جمعی از شما، حضور می یابم . پس فرمان خداوند را بشنوید و بپذیرید و به آن گردن نهید که خداوند عزوجل مولا و خدای شماست. پس از او نیز محمد صلی الله علیه وآله وسلم - همان که ایستاده و با شما سخن می گوید ولی شماست و پس از من نیز علی علیه السلام به فرمان پروردگارتان ولی و امام شماست. سپس نیز امامت در نسل من از فرزندان اوست تا آن روز که خداوند و رسول او را ملاقات کنید. حلالی نیست جز آنچه خداوند حلال کرده و حرامی نیست جز آنچه خداوند حرام کرده؛ و او [خداوند] خود مرا از حلال و حرام آگاه کرده است؛ و من آنچه پروردگارم از کتاب و حلال و حرام خویش به من آموخته، ادا کردم.

ای مردم! هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من گرد آورده و هر علمی هم که من آموخته ام آن را در امام پرهیزکاران فراهم ساخته ام و هیچ علمی نیست مگر اینکه آن را به على علیه السلام آموخته ام و او «امام مبین» است. [که خداوند در سوره یاسین از او گفت وگو کرده: «و علم هر چیز را در امام مبین برشمردیم».]

ای مردم! از او دور نشوید و از او نگریزید و در برابر ولایت او تکبر نورزید و سرمپیچید؛ چرا که او همان کسی است که به حق راه می نماید و به آن عمل میکند و باطل را

ص: 95

فی إِمامِ الْمُتَّقینَ، وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ.

مَعاشِرَالنَّاسِ، لاتَضِلُّوا عَنْهُ وَلاتَنْفِرُوا مِنْهُ،وَلَا تَستَکبِرُوا [وَلاتَسْتَنْکِفُوا ]عَنْ وِلایَتِهِ، فَهُوَالَّذی یَهدی إِلَی الْحَقِّ وَیَعْمَلُ بِهِ، وَیُزْهِقُ الْباطِلَ وَیَنْهی عَنْهُ، وَلاتَأْخُذُهُ فِی الله لَوْمَةُ لائِمٍ. أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِالله وَ رَسُولِهِ وَهُوَالَّذی فَدی رَسُولَ الله بِنَفْسِهِ، وَهُوَالَّذی کانَ مَعَ رَسُولِ الله وَلا أَحَدَ یَعْبُدُالله مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَیْرُهُ.

مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ الله، وَاقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ الله.

مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ الله، وَلَنْ یَتُوبَ الله عَلی أَحَدٍ أَنْکَرَ وِلایَتَهُ وَلَنْ یَغْفِرَاللّه لَهُ، حَتْماً عَلَی الله أَنْ یَفْعَلَ ذَلِکَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ فِیهِ وَأَنْ یُعَذِّبَهُ عَذاباً شَدِیداً نُکْراً أَبَدَا الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا «ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ.»(1)

ص: 96


1- آل عمران: 131.

می میراند و از آن نهی می کند و در راه خدا ملامت هیچ ملامتگری او را نمی گیرد. او نخستین کسی است که به خدا و رسولش ایمان آورد. اوست که خود را فدایی رسول خدا ساخت و اوست که با رسول خدا بود، درحالی که هیچکس دیگر در کنار پیامبر نبود که همراه او خدا را بپرستد.

ای مردم! او را برتر دارید که خداوند برترش داشته و او را بپذیرید که خداوند او را منصوب [به ولایت] کرده است.

ای مردم! او [علی علیه السلام ] امامی است از جانب خداوند و خداوند هرگز آن را که منکراو شود، نخواهد آمرزید و هرگز توبه او را نخواهد پذیرفت. خداوند بر خود واجب ساخته که با هر کس فرمان او را مخالفت ورزد، چنین کند و او را برای همیشه و تا زمان، زمان است به عذابی سخت گرفتار سازد؛ پس از این بپرهیزید که با او مخالفت ورزید و به این سبب در آتشی درآیید «که سنگ ها و آدمیان هیزم آن اند و برای کافران آماده شده است».

ای مردم! به خداوند سوگند، پیامبران و رسولان نخستین، تنها به [ظهور و نبوت] من مژده داده شده اند و من خاتم انبیاء و مرسلین و حجت خدا بر همه آفریدگان آسمان و زمین هستم و هر که در این تردید ورزد، به کفر جاهلیت نخستین درآمده و هرکه در بخشی از این سخنانم تردید آورد، در همه آن تردید آورده و آن که در همه این

ص: 97

أَیُّهَاالنّاسِ، بی وَالله بَشَّرَالْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالْمُرْسَلینَ، وَأَنَا خاتَمُ الْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ والْحُجَّةُ عَلی جَمیعِ المَخْلوقینَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرَضینَ. فَمَنْ شَکَّ فی ذَلِکَ فَقَدْ کَافِرٌ کُفْرَ [الْجاهِلِیَّةِ ]الْأُولی وَ مَنْ شَکَّ فی شَیءٍ مِنْ قَوْلی هذا فَقَدْ شَکَّ فِی الْکُلِّ مِنْهُمْ، وَالشَاکُّ فِی ذَلِکَ فلَهُ النّارِ.

مَعاشِرَالنّاسِ، حَبانِی الله بِهذِهِ الْفَضیلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَیَّ وَ إِحْساناً مِنْهُ إِلَی وَلا إِلاهَ إِلاّهُوَ، لَهُ الْحَمْدُ مِنِّی أَبَدَ الْآبِدینَ وَدَهْرَالدّاهِرینَ وَ عَلی کُلِّ حالٍ.

مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکَرٍ و أُنْثی ما أَنْزَلَ الله الرِّزْقَ وَبَقِی الْخَلْقُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ قَوْلی هذا وَلَمْ یُوافِقْهُ أَلا إِنَّ جَبْرئیلَ خَبَّرنی عَنِ الله تَعالی بِذلِکَ وَیَقُولُ مَنْ عادَی عَلِیّاً وَلَمْ یَتَوَلَّهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَتی وَ غَضَبی« وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوالله»(1) أَنْ

ص: 98


1- الحشر: 18.

حقایق تردید آورد، به دوزخ رود.

ای مردم! خداوند بر من منت نهاده و احسان و نیکی ورزیده و مرا به این فضیلت گرامی داشته است و خدایی جز او نیست. تمامی ستایش های من در تمامی روزگاران و هر حال و مقام، ویژه اوست.

ای مردم! على علیه السلام را برتر بدارید که برترین مردم اعم از مرد و زن ، پس از من است؛ و خداوند به واسطه ما روزي بندگان را نازل کرده و بقای خلق به ماست. هر کس این گفته مرا نپذیرد و با آن مخالفت کند، لعنت شده و لعنت شده؛ و مورد غضب و مورد غضب [الهی] است. آگاه باشید که جبرئیل مرا از جانب خداوند به این حقیقت خبر داده که می گوید: هر کس با علی دشمنی ورزد و ولایت او را نپذیرد، لعنت و خشمم بر اوست. «البته باید هر کس بنگرد که برای فردای خویش چه پیش فرستاده. پس تقوا پیشه کنید» و از ناسازی با علی علیه السلام بپرهیزید؛ «مبادا که گام هایتان پس از استواری، بلغزد» «و همانا خداوند بر کردارتان آگاه است».

ای مردم! او همان هم جوار و همسایه خداوند است که در کتاب خود او را یادکرده [و درباره آنان که در حقش کوتاهی کنند] فرموده: «مبادا کسی در روز قیامت بگوید: افسوس که درباره هم جوار و همسایه خداوند کوتاهی کرده ام»..

ای مردم! در قرآن تدبر کنید و آیاتش را بفهمید و به محکمات کتاب بنگرید و در

ص: 99

تُخالِفُوهُ «فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها »(1)«إِنَّ الله خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ»(2).

مَعاشِرَ النَّاسِ، إِنَّهُ جَنْبُ الله الَّذی ذَکَرَ فی کِتابِهِ العَزیزِ، فَقالَ تعالی : «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتا عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ الله».(3)

مَعاشِرَالنّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیاتِهِ وَانْظُرُوا إِلی مُحْکَماتِهِ وَلاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ، فَوَاللّه لَنْ یُبَیِّنَ لَکُمْ زواجِرَهُ وَلَنْ یُوضِحَ لَکُمْ تَفْسیرَهُ إِلاَّ الَّذی أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَمُصْعِدُهُ إِلیَّ وَشائلٌ بِعَضُدِهِ وَ مُعْلِمُکُمْ أَنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ عَلَیهِ السَّلَام أَخی وَ وَصِیّی، وَ مُوالاتُهُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَیَّ.

مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ عَلِیّاً وَالطَّیِّبینَ مِنْ وُلْدی هُمُ الثِّقْلُ الْأَصْغَرُ، وَالْقُرْآنُ الثِّقْلُ الْأَکْبَرُ، فَکُلُّ واحِدٍ مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ، لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ

ص: 100


1- النحل: 94
2- الحشر: 18.
3- الزمر: 56.

پی متشابهات آن نروید که به خداوند سوگند تنها و تنها آن کسی فرمان های بازدارنده قرآن را برایتان بیان می دارد و تفسیر کتاب را برایتان روشن می سازد که اینک من دست او را گرفته، بازوی او را فشرده و او را به سمت خویش بالا آورده ام و به شما اعلام میکنم «هرکس من مولایش بوده ام، این علی علیه السلام مولای اوست» و علی علیه السلام پسر ابوطالب، برادر و وصی من است؛ و ولایت و سرپرستی او حکمی از سوی خداست که بر من فرو فرستاده است.

ای مردم! على علیه السلام و فرزندان پاک من همان ثقل کوچک ترند و قرآن ثقل بزرگ تر است که [از این دو، به ثقلین یاد می شود.] هر یک از این دو، از دیگر همراه خود حکایت می کند و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند. آنان [على و فرزندانش] امانت داران خداوند در میان آفریدگان و حاکمان او، در زمین اند.

آگاه باشید که وظیفه ام را انجام دادم! آگاه باشید که رسالت خدای را ابلاغ کردم!

آگاه باشید که به گوش مردم رساندم! آگاه باشید که حقیقت را روشن ساختم!

آگاه باشید که خداوند فرموده و من نیز از جانب خداوند می گویم: هرگز به جز این برادرم، کسی «امیرالمؤمنین» نیست و فرماندهی مؤمنان پس از من، برای هیچکس جز او روا نباشد؟

ص: 101

الْحَوْضَ.

أَلا إِنَّهُمْ أُمَناءُ الله فی خَلْقِهِ وَ حُکّامُؤُهُ فی أَرْضِهِ أَلاوَقَدْ أَدَّیْتُ، أَلا وَقَدْ بَلَّغْتُ، أَلاوَقَدْ أَسْمَعْتُ، أَلاوَقَدْ أَوْضَحْتُ، أَلا وَ إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قالَ َوأَنَا قُلْتُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ، أَلاإِنَّهُ لَیسَ «أَمیرَالْمُؤْمِنینَ »غَیْرَ أَخی هذا، وَ لاتَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنینَ بَعْدی لِاَحَدٍ غَیْرِهِ

ثمّ ضَرَبَ بیده علی عَضُدِهِ فَرَفعهُ و کانَ مُنذُ اوّلِ ما صَعِدَ رسولُ اللهِ صلّی اللهُ علیهِ و الهِ، شالَ علیّاً حتّی صَارَت رِجْلُهُ معَ رُکْبَةِ رسولِ الله صلّی اللهُ علیهِ و الهِ، ثمّ قال:مَعاشرالنّاس، هذا علیٌّ أخی و وَصیّی وَ وَاعی عِلمی و خلیفتی عَلی أمّتی و عَلی تفسیر کتابِ الله عزّوجلّ والدّاعی إلیه، والعاملُ بما یرضاهُ والمُحاربُ لأعدائه، والمُوالی عَلی طاعته، والنّاهِی عَنْ معصِیته. خلیفةُ رسول الله و أمیرُالمؤمنین والإمامُ الهادی و قاتِلُ النّاکثینَ والقاسِطینَ والمارقینَ.

بأمرِالله أقولُ ما یُبدَّلُ القولُ لَدَیّ بأمر ربّی أقول اللّهمّ وال مَن وَالاهُ وعَادِ مَن

ص: 102

[پیامبر که از آغاز تاکنون على علیه السلام را بالا نگه داشته تا آنجا که پای علی علیه السلام برابر زانوی آن حضرت شده بود، در این هنگام دست خود را بر بازوی او زد و دست او را بلند کرد و سپس فرمود:]

ای مردم! این على علیه السلام ، برادر، وصی و دربردارنده همه دانش من و خلیفه من بر امتم و کسی است که کتاب خدای عزوجل را تفسیر می کند، مردم را به سوی او می خواند، آنچه او را خشنود سازد انجام می دهد، با دشمنان او دشمنی دارد، بر فرمان بری از او با دیگران پیوند ولایت بندد و مردم را از نافرمانی او بازدارد. خلیفه رسول خدا، امیر مؤمنان، امام هدایتگر و به فرمان خداوند، پیکار کننده با ناکثین [پیمان شکنان] و قاسطین [روی گردانان از راستی و درستی ]و مارقین [خارج شدگان از دین] است.

به فرمان پروردگارم می گویم و کلام نزد من تغییر نمی کند: «پروردگارا! هر که او را دوست بدارد دوست بدار، هر که او را دشمن بدارد دشمن بدار، بر هر که او را انکار کند لعنت بفرست و بر هر که حق او را منکر شود خشم بگیر».

پروردگارا! تو خود این سخن را بر من نازل کردی که امامت پس از من،از آن على علیه السلام است و اینک در برابر آن که این حقیقت را بیان می دارم و او را به امامت نصب میکنم، دین بندگان را برای آنان کامل کردی، نعمت خویش را بر آنان به آخرین حد رساندی و

ص: 103

عاداه، والعَنْ مَن أنکرهُ واغْضَب عَلی مَنْ حَجَدَحَقَّهُ اللهمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَ عَلَیَّ اَنَّ الامَامَةَ بَعدِی لِعَلِیٍ وَلَیّکَ عِندَ تِبیَانِی ذَلِکَ وَنَصبِی اِیّاهُ بِمَاهُ اَکمَلتَ لِعِبَادِکَ مِن دیِنِهِم وَ اَتمَمتَ عَلَیهِم بِنِعمَتِکَ وَرَضِیتَ لِهُمُ الاسلَامَ دِیناً فَقُلتَ «وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَالْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ»(1). اللهمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ کَفَی بِکَ شَهِیداً أَنِّی قَدْ بَلَّغْتُ.

مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّما أَکْمَلَ الله عَزَّوَجَلَّ دینَکُمْ بِإِمامَتِهِ. فَمَنْ لَمْ یَأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ یَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَالْعَرْضِ عَلَی الله عَزَّوَجَلَّ «فَأُولئِکَ الَّذینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ »(2)

« وَ فِی النّارِهُمْ خالِدُونَ،»(3). «لایُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلاهُمْ یُنْظَرونَ»(4).

ص: 104


1- آل عمران: 85.
2- البقرة: 217
3- التوبة: 17
4- البقرة: 162.

اسلام را به عنوان دین برای آنان پسندیدی و آنگاه فرمودی: «و آن که به جز اسلام دینی بجوید؛ از او پذیرفته نبوده، در جهان دیگر، در شمار زیانکاران خواهد بود». پروردگارا تو را گواه میگیرم و گواهی تو کافی است که من پیام تو را رسانده ام.

ای مردم! خداوند به امامت او دین شما را کامل کرده است، پس آنان که او و فرزندان و جانشینانش را - که تا روز قیامت و تا هنگام ارائه اعمال در پیشگاه خداوند امامت دارند - امام خویش ندانند «کرده هایشان در دو جهان بیهوده بوده» «و در آتش دوزخ جاودانه خواهند بود» «به گونه ای که نه از عذابشان کاسته و نه برایشان فرصتی برای نجات خواهد بود».

ای مردم! علی علیه السلام کسی است که بیش از همه شما مرا یاری داد، بیش از همه به من سزاوار است، بیش از همه به من نزدیک است و بیش از همه برایم عزیز است؛ و خداوند متعال و من از او خشنودیم. هیچ آیه ای در خشنودی خداوند از مردمان نازل نشده، مگر آنکه درباره اوست. هیچگاه مؤمنان را مخاطب نساخته مگر آنکه او نخستین مخاطب است. هیچ آیه مدحی در قرآن نازل نشده مگر درباره او، در سوره «هل اتی» به هیچکس بهشت مژده داده نشده مگر به او، و این سوره را خداوند فرو نفرستاده مگر درباره او و هیچکس را به آن نستوده است جزاو

ای مردم! اوست که دین خدای را یاری می دهد و از رسول خدا دفاع می کند؛ و او

ص: 105

مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِی، أَنْصَرُکُمْ لی وَأَحَقُّکُمْ بی وَأَقْرَبُکُمْ إِلَی وَأَعَزُّکُمْ عَلَی، وَالله عَزَّوَجَلَّ وَأَنَا عَنْهُ راضِیانِ .

وَ مانَزَلَتْ آیَةُ رِضاً إِلاّ فیهِ، وَلا خاطَبَ الله الَّذینَ آمَنُوا إِلاّ بَدَأ بِه وَلانَزَلَتْ آیَةُ مَدْحٍ فِی الْقُرْآنِ إِلاّ فیهِ، وَلاشَهِدَ الله بِالْجَنَّةِ فی «هَلْ أَتی عَلَی الْاِنْسانِ »(1)إِلاّ لَهُ، وَلا أَنْزَلَها فی سِواهُ وَلامَدَحَ بِها غَیْرَهُ

مَعاشِرَالنّاسِ، هُوَ ناصِرُ دینِ الله وَالْمُجادِلُ عَنْ رَسُولِ الله، وَ هُوَالتَّقِی النَّقِی الْهادِی الْمَهْدِی .نَبِیُّکُمْ خَیْرُ نَبی وَ وَصِیُّکُمْ خَیْرُ وَصِی وَبَنُوهُ خَیْرُالْأَوْصِیاءِ

مَعاشِرَالنّاسِ، ذُرِّیَّةُ کُلِّ نَبِی مِنْ صُلْبِهِ، وَ ذُرِّیَّتی مِنْ صُلْبِ عَلِی

مَعاشِرَ النّاسِ، إِنَّ إِبْلیسَ أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلاتَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ أَعْمالُکُمْ وَتَزِلَّ أَقْدامُکُمْ، فَإِنَّ آدَمَ أُهْبِطَ إِلَی الْأَرضِ لِخَطیئَةٍ واحِدَةٍ، وَهُوَ صَفْوَةُالله عَزَّوَجَلَّ، وَکَیْفَ بِکُمْ وَأَنْتُمْ أَنْتُمْ وَ مِنْکُمْ أَعْداءُالله

ص: 106


1- الإنسان: 1.

همان پرهیزگار پیراسته و هدایتگر هدایت شده است. پیامبرتان بهترین پیامبر است و وصی شما بهترین وصی و فرزندان او نیز برترین اوصیا هستند.

ای مردم ! نسل هر پیامبری از صلب خود اوست و نسل من از صلب على علیه السلام .

ای مردم! ابلیس آدم را به خاطر «حسادت» از بهشت بیرون کرد؛پس بر على علیه السلام حسادت نورزید تا اعمالتان باطل شود و گام هایتان بلغزد؛ چراکه آدم که برگزیده خداوند بود، تنها به یک گناه به زمین آورده شد؛ تا چه رسد به شما که شمایید و بعضی از شما نیز دشمن خدایند.

آگاه باشید که علی علیه السلام را دشمن ندارد مگر بدبخت، على علیه السلام را دوست ندارد مگر پرهیزگار و به او ایمان نیاورد مگر مؤمن مخلص.

به خداوند سوگند، سوره عصر درباره على علیه السلام نازل شده است. «به نام خداوند بخشنده مهربان؛ به عصر سوگند که انسان ها همه در زیان اند؛ مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نموده اند».

ای مردم! خدا را گواه می گیرم که پیام او را به شما رساندم و «بر فرستاده، وظیفه ای جز بیان روشن نیست».

ای مردم! «تقوا پیشه کنید همان گونه که بایسته است و نمیرید جز با شرف اسلام».

ص: 107

أَلا وَ إِنَّهُ لایُبْغِضُ عَلِیّاً إِلاّشَقِی، وَ لایُوالی عَلِیّاً إِلاَّ تَقِی، وَ لایُؤْمِنُ بِهِ إِلاّ مُؤْمِنٌ مُخْلِصٌ وَ فی عَلِی وَالله نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْر :«بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍألی آخِرِهَا »(1)

مَعاشِرَالنّاسِ، قَدِ اسْتَشْهَدْتُ الله وَبَلَّغْتُکُمْ رِسالَتی «وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلاَّالْبَلاغُ الْمُبینُ.»(2)

مَعاشِرَالنّاسِ، «إتَّقُوالله حَقَّ تُقاتِهِ وَلاتَموتُنَّ إِلاّ وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»(3)

مَعاشِرَالنّاسِ، «آمِنُوا بِالله وَ رَسُولِهِ وَالنَّورِ الَّذی»(4) أُنْزِلَ مَعَهُ «مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی أَدْبارِها »(5)

مَعاشِرَالنّاسِ، النُّورُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ فِی مَسْلوکٌ فِی ثُمَّ فی عَلِی، ثُمَّ فِی النَّسْلِ مِنْهُ

ص: 108


1- العصر: 1 - 3.
2- النور: 54.
3- آل عمران: 102.
4- التغابن: 8.
5- النساء: 47.

ای مردم! «ایمان آورید به خدا و رسول او نوری که» همراهش فرود آمده «پیش از آن که چهره ها را تباه واژگونه کنیم».

ای مردم! نور از سوی خداوند عزوجل در جان من، سپس در جان علی بن ابی طالب علیه السلام و آنگاه در نسل او تا قائم مهدی - که حق خدا و تمامی حق ما را می ستاند - جای گرفته است؛ چرا که خداوند عزوجل ما را دلیل و حجت قرار داده بر کوتاهی کنندگان به عمد، ستیزه گران، ناسازگاران، خائنان و گنهکاران و ستمگران و غاصبان از تمامی جهانیان.

ای مردم! شما را هشدار می دهم که من رسول خدایم، رسولی که پیش از او رسولان دیگر گذشته اند. پس آیا اگر بمیرم یا کشته شوم، «به جاهلیت برمیگردید؟ و آنکه به قهقرا برگردد، هرگز خدا را زیانی نخواهد رسانید و او سپاسگزاران شکیبا را پاداش خواهد داد».

آگاه باشید! على علیه السلام و فرزندان من از نسل او، ستوده به وصف شکیبایی و سپاسگزاری اند.

ای مردم! اسلامتان را بر خدا منّت نگذارید؛ که او بر شما خشم خواهد گرفت و شما را به عذابی از جانب خودش گرفتار خواهد کرد. به یقین پروردگار شما «در کمینگاه است».

ص: 109

إِلَی الْقائِمِ الْمَهْدِی الَّذی یَأْخُذُ بِحَقِّ الله وَ بِکُلِّ حَقّ هُوَ لَنا،لاِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَی الْمُقَصِّرینَ وَالْمعُانِدینَ وَالْمُخالِفینَ وَالْخائِنینَ وَالْآثِمینَ وَالّظَالِمینَ وَالْغاصِبینَ مِنْ جَمیعِ الْعالَمینَ.

مَعاشِرَالنّاسِ، أُنْذِرُکُمْ أَنّی رَسُولُ الله قَدْخَلَتْ مِنْ قَبْلِی الرُّسُلُ، أَفَإِنْ مِتُّ أَوْقُتِلْتُ «انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْهان یَضُرَّالله شَیْئاً وَسَیَجْزِی الله الشّاکِرینَ »(1)

أَلاوَإِنَّ عَلِیّاً هُوَالْمَوْصُوفُ بِالصَّبْرِ وَالشُّکْرِ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ

مَعاشِرَالنّاسِ، لاتَمُنُّوا عَلَی الله إِسْلامِکُمْ، وَیَسْخَطَ عَلَیْکُمْ وَ یُصِیبَکُم بِعَذَابٍ مِن عِندِه، إِنَّه« لَبِا الْمِرْصادِ»(2)

مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ سَیَکُونُ مِنْ بَعْدی« أَئمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی النّارِ وَیَوْمَ الْقِیامَةِ لا

ص: 110


1- آل عمران: 144
2- الفجر: 14.

ای مردم! به زودی پس از من امامانی خواهند آمد و «شما را به آتش خواهند خواند. آنان در روز رستاخیز، تنها و بی یاور خواهند بود».

ای مردم! آگاه باشید که خداوند و من از آنان بیزاریم .

ای مردم! حتما آنان و یاران و پیروان و تابعانشان «در پست ترین جایگاه آتش خواهند بود» و «چه جایگاه بدی است منزل متکبران».

آگاه باشید که آنان اصحاب صحیفه اند. اکنون هر کس در صحیفه خود نظر کند! [راوی میگوید مساله صحیفه بر مردم مخفی ماند مگر گروه اندکی ]

ای مردم! من حکومت [دینی] را در قالب امامت و وراثت تا روز قیامت در میان فرزندان خود میگذارم و آنچه را نیز به رساندنش مأمور بودم، رساندم و این حجتی است بر هر حاضر و غایب و بر هر کس که در اینجا حضورداشته و یا نداشته، تاکنون زاده شده یا هنوز زاده نشده است. پس تا روز قیامت هرحاضری به غايب و هر پدری به فرزند برساند.

و به زودی گروهی پس از من، امامت را غصب کرده و با پادشاهی جابه جا کنند.

آگاه باشید که لعنت بر غاصبان و غصب کنندگان باد! و البته به زودی خداوند به کار شما، جن و انس خواهد پرداخت و شعله های آتش و مس گداخته بر سر شما ریخته خواهد شد و در آن هنگام هرگز یاری نمی شوید».

ص: 111

یُنْصَرونَ «(1) .

مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الله وَأَنَا بَریئانِ مِنْهُمْ

مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُمْ وَأَنْصارَهُمْ وَأَتْباعَهُمْ وَأَشْیاعَهُمْ« فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النّارِ »(2)

«وَلَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ »(3).أَلا إِنَّهُمْ أَصْحابُ الصَّحیفَةِ، فَلْیَنْظُرْ أَحَدُکُمْ فی صَحیفَتِهِ!

[قال فذهب علی الناس الا شرذمه منهم امر الصحیفه ]

مَعاشِرَالنّاسِ، إِنِّی أَدَعُها إِمامَةً وَ وِراثَةً فی عَقِبی إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ، وَقَدْ بَلَّغْتُ ما أُمِرتُ بِتَبْلیغِهِ حُجَّةً عَلی کُلِّ حاضِرٍ وَغائبٍ وَ عَلی کُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْلَمْ یَشْهَدْ، وُلِدَ أَوْلَمْ یُولَدْ، فَلْیُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَسَیَجْعَلُونَهَا مُلْکاً وَ اغْتِصاباً، أَلا لَعَنَ الله الْغاصِبینَ الْمُغْتَصبینَ، وَعِنْدَها

ص: 112


1- القصص: 41
2- النساء: 145.
3- النحل: 29.

ای مردم! همانا خداوند عزوجل شما را به خود رها نخواهد کرد «تا ناپاک را از پاک جدا کند و هرآینه خداوند شما را بر غیب آگاه نمی سازد». ای مردم! هیچ آبادی ای نیست مگر آنکه خداوند آن را به بی ایمانی اش نابود می کند و بدین سان چنان که خداوند در کتاب خود یادآور شده است، آبادی ها را در حالی که ستمکارند نابود می گرداند.

این علی علیه السلام است، امام و ولی تان و این نیز وعده ها و هشدارهای خداونداست و خداوند در وعده ای که می دهد راستگوست.

ای مردم! پیش از شما بسیاری گمراه شدند و خداوند آنان را نابود کرد و او نیز نابودکننده آیندگان است. خداوند تعالی گوید: «آیا پیشینیان را تباه نکردیم؟ و سپس آیندگان را نابود نساختیم؟ آری با مجرمان این چنین کنیم. وای بر ناباوران در روز رستاخیز».

ای مردم! خداوند مرا فرمان داده و نهی کرده و من نیز على علیه السلام را فرمان داده و نهی کرده ام و او امر و نهی را از پروردگار خویش عزوجل آموخته است، پس فرمان او را گوش بدارید تا اسلام آورده باشید؛ از او اطاعت کنید تا راه یابید؛ از آنچه شما را از آن باز داشته، دست بدارید تا به کمال برسید؛ و به سوی آنچه او می خواهد، بروید و «و هرگز راه های پراکنده، شما را از راه او بازندارد».

ص: 113

«سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَا الثَّقَلانِ وَیُرْسِلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَنُحاسٌ فَلاتَنْتَصِرانِ»(1)مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ لَمْ یَکُنْ لِیَذَرَکُمْ «عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّی یَمیزَالْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ، وَ ما کانَ الله لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ»(2)

مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ ما مِنْ قَرْیَةٍ إِلاّ وَالله مُهْلِکُها بِتَکْذیبِها وَکذَلِکَ یُهْلِکَ القُرَی وَ هِیَ ظَالِمَةٌ کَمَا ذَکَرَاللهُ یُصَدِّقُمَا وَعْدَهُ

مَعاشِرَالنّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَکُمْ أَکْثَرُالْأَوَّلینَ، وَالله لَقَدْ أَهْلَکَ الْأَوَّلینَ، وَهُوَ مُهْلِکُ الْآخِرینَ قالَ الله تَعالی :«أَلَمْ نُهْلِکِ الْأَوَّلینَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرینَ، کذَلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمینَ، وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ»(3)

مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الله قَدْ أَمَرَنی وَنَهانی، وَقَدْ أَمَرْتُ عَلِیّاً وَنَهَیْتُهُ فَعِلْمُ الْأَمْرِوَ

ص: 114


1- الرحمن: 31 و 35.
2- آل عمران: 179.
3- المرسلات: 16 - 19.

ای مردم! من راه راست خداوندم که شما را به پیروی از آن فرمان داده و پس از من على علیه السلام و پس از علی علیه السلام نیز فرزندان من که از صلب اویند [راه راست خداوند هستند]، امامانی که به حق رهنمون می گردند «و با حق دادگری میکنند». [سپس چنین خواند: ]

«به نام خداوند بخشنده مهربان. تمامی ستایش ها ویژه پروردگار جهانیان است. او که بخشنده است و مهربان. فرمانروای روز جزاست. خداوندا! تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم. ما را به صراط مستقیم راهنمایی کن. راه آنان که برایشان منت نهاده، نعمتشان بخشیدی؛ نه راه خشم شدگان و نه راه گمراهان !».

[آنگاه فرمود:] این سوره درباره من و درباره آنان نازل شده، آنان را فرا میگیرد و هم به آنان اختصاص دارد و آنان اند اولیای خدا که «ترس و اندوهی برایشان نباشد». آگاه باشید! «همانا حزب الهی چیره خواهد بود».

آگاه باشید که دشمنان علی علیه السلام، همان مخالفت ورزان، منافقان، سرسختان و دشمنان کینه توز و برادران شیاطینی هستند که «برای گمراهی مردمان، سخنان بیهوده را به یکدیگر می رسانند».

آگاه باشید که دوستان او همان کسانی هستند که خداوند در کتاب خود از آنان یاد کرده و فرموده است: «[ای پیامبر ما!] نمی یابی ایمان آورندگان به خدا و روز بازپسین

ص: 115

وَالنَّهیَ مِن رَبّه عَزَّ وَجَل فَاسْمَعُوا لاِمْرِهِ تَسْلَمُوا وَأَطیعُوهُ تَهْتَدُوا وَانْتَهُوا لِنَهْیِهِ تَرشُدُوا، وَصیرُوا إِلی مُرادِهِ

«وَلا تَتَفَرَّقْ بِکُمُ السُّبُلُ عَنْ سَبیلِهِ»(1).

مَعاشِرَالنّاسِ، أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدی .ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ «یَهْدونَ إِلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلونَ»(2)

ثُمَّ قَرَأَ :«بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِ الْعالَمینَ إِلی آخِرِها»(3) ،َقالَ :فِی نَزَلَتْ وَفیهِمْ نَزَلَتْ، وَلَهُمْ عَمَّتْ وَإِیَّاهُمْ خَصَّتْ، أُولئکَ أَوْلِیاءُالله الَّذینَ «لاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاهُمْ یَحْزَنونَ،»(4)« أَلا إِنَّ حِزْبَ الله هُمُ الْغالِبُونَ »(5)

أَلَا إِنَّ أَعْدَاءَ عَلِی هُمْ أَهْلُ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ الْحَادُّونَ وَ هُمُ الْعَادُّونَ وَ إِخْوَانُ الشَّیاطِینِ الَّذِینَ «یوحِی بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً»(6)أَلا إِنَّ أَوْلِیائَهُمُ

ص: 116


1- الانعام: 153
2- الأعراف: 159.
3- الفاتحة: 1- 7.
4- يونس: 62.
5- المائدة: 56.
6- الأنعام: 112.

را که ستیزه گران خدا و رسول او را دوست بدارند؛ گرچه پدران، فرزندان، برادران و خویشانشان باشند». آگاه باشید! دوستداران امامان، مؤمنانی هستند که خداوند عزوجل چنین توصیفشان فرموده: «آنان که ایمان آورده، باور خود را به شرک نیالوده اند؛ پس ایشان در امان اند و راه یافتگان». .

آگاه باشید. ایشان با آرامش و سلامت به بهشت وارد خواهند شد. «و فرشتگان، با رفاه و تسلیم آنان را پذیرفته» می گویند: «درود بر شما، اکنون پاکیزه شده اید! در بهشت، جاودانه درآیید»

آگاه باشید! بهشت ، پاداش دوستان امامان است که «در آن بی حساب روزی داده خواهند شد».

هشدار! دشمنان امامان «در آتش وارد شوند».

آگاه باشید که ناله جهنم را - درحالی که شعله های آن زبانه می کشد - می شنوند و صدای دم و بازدم آتش آن را در می یابند؛ و خداوند در وصفشان فرماید: «هرگاه امتی در جهنم درآید، همتای خود را نفرین کند».

آگاه باشید که خداوند درباره دشمنان امامان فرماید: «هر گروه از آنان که در جهنم انداخته شوند، نگاهبانان از آنان می پرسند: مگر بر شما ترساننده ای نیامد؟ گفتند:

ص: 117

الَّذینَ ذَکَرَهُمُ الله فی کِتابِهِ، فَقالَ عَزَّوَجَلَّ« :لاتَجِدُ قَوْماً یُؤمِنُونَ بِالله وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حادَّالله وَ رَسُولَهُ»(1) إِلی آخِرالآیَةِأَلا إِنَّ أَوْلِیائَهُمُ الْمُؤْمِنونَ الَّذینَ وَصَفَهُمُ الله عَزَّوَجَلَّ فَقالَ«الَّذینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدونَ»(2) أَلا إِنَّ أَوْلِیائَهُمُ الَّذینَ وَصَفَهُمُ الله عَزَّوَجَلَّ فَقالَ الَّذینَ یدْخُلونَ الْجَنَّةَ آمِنینَ، «تَتَلَقّاهُمُ الْمَلائِکَةُ»(3) بِالتَّسْلیمِ اَن: طِبْتُمْ فَادْخُلوها خالِدینَ.» (4)أَلا إِنَّ أَوْلِیائَهُمْ الَّذینَ قالَ لَهُمُ الله «یدْخُلونَ الْجَنَّةُ بِغَیْرِ حِسابٍ»(5)أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذینَ «یَصْلَونَ سَعیراً.»(6)أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذینَ یَسْمَعونَ لِجَهَنَّمَ شَهیقاً وَ هِی تَفورُ وَ لَهازَفیرٌأَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذینَ قالَ فیهِمْ «کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها »(7)

ص: 118


1- المجادلة: 22.
2- الأنعام: 82
3- الانبیاء: 103.
4- الزمر: 73.
5- غافر: 40.
6- النساء: 10.
7- الأعراف: 38.

چرا! لیکن آن ها را تکذیب کردیم و گفتیم خداوند خبری [از آمدن شما] نداده و شما نیستید مگر در گمراهی بزرگ».

آگاه باشید که اولیای خداوند همان کسانی هستند که «در نهان از پروردگارشان بیم می برند، آنان را آمرزش است و پاداشی بزرگ». .

ای مردم! میان بهشت و دوزخ بسیار تفاوت است، دشمن ما کسی است که خداوند او را نکوهیده و لعنت کرده؛ و دوست ما کسی است که خداوند او را ستوده و دوست داشته است.

ای مردم ! آگاه باشید که من هشداردهنده ام و علی علیه السلام هدایتگر است.

ای مردم! من پیامبرم و على علیه السلام وصی من است.

آگاه باشید که خاتم امامان، مهدی قائم از ماست .

آگاه باشید که او بر همه ادیان چیره می شود.

آگاه باشید که او از ستمگران انتقام می گیرد.

آگاه باشید که او گشاینده و درهم کوبنده دژهاست.

آگاه باشید که او قاتل همه مشرکان است.

آگاه باشید که او انتقام خون همه اولیای خدا را می گیرد.

آگاه باشید! اوست که دین را یاری می دهد.

ص: 119

الآیةأَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذینَ قالَ الله عَزَّوَجَلَّ«کُلَّما أُلْقِی فیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَلَمْ یَأتِکُمْ نَذیرٌ، قالوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذیرٌ فَکَذَّبْنا وَ قُلنا مانَزَّلَ الله مِنْ شَیءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ فی ضَلالٍ کَبیرٍ»(1)أَلا إِنَّ أَوْلِیائَهُمُ الَّذینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ، لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبیر»(2)

مَعاشِرَالنَاسِ، شَتّانَ مابَیْنَ السَّعیرِ وَالْجَنَّة، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ الله وَلَعَنَهُ، وَ وَلِیُّنا مَنْ مَدَحَهُ الله وَ أَحَبَّهُ

مَعاشِرَ النّاسِ، أَلاوَإِنّی النَّذیرُ و عَلِی هادٍ.

مَعاشِرَ النّاس إِنّی نَبی وَ عَلِی وَصِیّی.أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِی.أَلا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدِّینِ.أَلا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ.أَلا إِنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَهادِمُها.أَلا إِنَّهُ قَاتِلُ کُلِّ قَبیلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْکِ أَلاإِنَّهُ الْمُدْرِکُ بِکُلِّ ثارٍ لِاَوْلِیاءِالله.أَلا إِنَّهُ النّاصِرُ لِدینِ الله.أَلا إِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَمیقٍ.أَلا إِنَّهُ یَسِمُ کُلَّ ذی

ص: 120


1- الملك: 8-9.
2- الملك: 12.

آگاه باشید! او برخودار از دریای عمیق [علم الهی] است.

آگاه باشید! او هر ارزشمندی را به اندازه ارزش او؛ و هر نادان و بی ارزشی را به اندازه نادانی اش، مشخص و دارای نشانه می کند.

آگاه باشید! او برگزیده خداوند است.

آگاه باشید! او وارث هر علم است و به آن احاطه دارد.

آگاه باشید! اوست که از جانب پروردگار عزوجل خبر می دهد و همگان را به پیمان ایمان با او یادآور می گردد.

آگاه باشید! او استوار اندیش و راه یافته است.

آگاه باشید! او کسی است که امر شریعت به او واگذار می شود .

آگاه باشید! اوست که همه گذشتگان ، مژده آمدنش را داده اند.

آگاه باشید! او حجت ماندگار خداوند است و پس از او حجتی نیست، حق تنها با اوست و نور تنها نزد او.

آگاه باشید! نه کسی براو چیرگی دارد و نه در برابر او به پیروزی رسد.

آگاه باشید! او ولی خدا در زمین، داور او در میان مردم و امین او در پیدا و پنهان است.

ای مردم! من [آنچه لازم بود] برایتان بیان کردم و حقیقت را به شما فهماندم واین

ص: 121

فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ کُلَّ ذی جَهْلٍ بِجَهْلِهِ.أَلا إِنَّهُ خِیَرَةُالله وَ مُخْتارُهُ.أَلا إِنَّهُ وارِثُ کُلِّ عِلْمٍ وَالْمُحیطُ بِهِ.أَلا إِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْمُنَبِّهُ بِأَمرِأِیمَانِه أَلا إِنَّهُ الرَّشیدُ السَّدیدُ.أَلا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَیْهِ.أَلا إِنَّهُ قَدْ بُشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ بَیْنَ یَدَیْهِ.أَلا إِنَّهُ الْباقی حُجَّةً وَلاحُجَّةَ بَعْدَهُ وَلاحَقَّ إِلاّ مَعَهُ وَلانُورَ إِلاّعِنْدَهُ.أَلا إِنَّهُ لاغالِبَ لَهُ وَلامَنْصورَ عَلَیْهِ.أَلاوَإِنَّهُ وَلِی الله فی أَرْضِهِ، وَحَکَمُهُ فی خَلْقِهِ، وَأَمینُهُ فی سِرِّهِ وَ علانِیَتِهِ.

مَعاشِرَالنّاسِ، إِنّی قَدْبَیَّنْتُ لَکُمْ وَأَفْهَمْتُکُمْ، وَ هذا عَلِی یُفْهِمُکُمْ بَعْدی. أَلاوَإِنِّی عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتی أَدْعُوکُمْ إِلی مُصافَقَتی عَلی بَیْعَتِهِ وَ الإِقْرارِبِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدی. أَلاوَإِنَّی قَدْ بایَعْتُ الله وَ عَلِی قَدْ بایَعَنی. وَأَنَا آخِذُکُمْ بِالْبَیْعَةِ لَهُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ. « فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ»(1)، الآیَةَ

مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الْحَجَّ وَالصَّفَا والمَروَةَ وَالْعُمْرَةَ مِنْ شَعائرِالله، «فَمَنْ حَجَّ

ص: 122


1- الفتح: 10.

على علیه السلام است که پس از من به شما می فهماند.

آگاه باشید! من در پایان این خطبه، شما را به دست دادن با خودم [و تعهد گرفتن از شما] برای بیعت با او و پذیرفتن او؛ و پس از آن نیز بر دست بیعت دادن با او فرامی خوانم.

آگاه باشید! من با خدا بیعت کرده ام و على علیه السلام با من بیعت کرده است و اینک از جانب خداوند برای او بیعت میگیرم، «پس آن کس که بیعت شکند، به زیان خود شکسته».

ای مردم! حج و صفا و مروه و عمره از شعائر خداوند است، «پس زائران خانه خدا و عمره کنندگان بر صفا و مروه بسیار طواف کنند و آن کس که در انجام کار خیر، فرمان برداری کند حتما خداوند سپاسگزارداناست».

ای مردم! حج خانه خدا گزارید که صاحبان هیچ خانه ای حج نگزارند، مگر آن که بی نیاز شوند؛ و اهل هیچ خانه ای از آن روی نگردانند، مگر آن که نیازمند شوند.

ای مردم! هیچ مؤمنی در موقف [منا و عرفات] نایستد، مگر آن که خداوند همه گناهان او را تا آن زمان بیامرزد، پس باید چون حج را به پایان برد کار خویش را از نو آغاز کند.

ای مردم! حاجیان یاری داده می شوند و آنچه را خرج کنند، خداوند جایگزین

ص: 123

الْبَیْتَ أَوِاعْتَمَرَ فَلاجُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»(1) الآیَة.

مَعاشِرَالنّاسِ، حُجُّواالْبَیْتَ، فَماوَرَدَهُ أَهْلُ بَیْتٍ إِلاَّ اسْتَغْنَوْا ، وَلاتَخَلَّفوا عَنْهُ إِلاّ افْتَقَرُوا.

مَعاشِرَالنّاسِ، ماوَقَفَ بِالْمَوْقِفِ مُؤْمِنٌ إِلاَّغَفَرَالله لَهُ ماسَلَفَ مِنْ ذَنْبِهِ إِلی وَقْتِهِ ذَلِکَ، فَإِذا انْقَضَتْ حَجَّتُهُ اسْتُؤنَفَ عَمَلُهُ.

مَعاشِرَالنَّاسِ، الْحُجّاجُ مُعانُونَ وَ نَفَقاتُهُمْ مُخَلَّفَةٌ عَلَیْهِمْ وَ«الله لایُضیعُ أَجْرَالْمُحْسِنینَ.»(2)

مَعاشِرَالنّاسِ، حُجُّوا الْبَیْتَ بِکَمالِ الدّینِ وَالتَّفَقُّهِ، وَلاتَنْصَرِفُوا عَنِ الْمشَاهِدِإِلاّ بِتَوْبَةٍ وَ إِقْلاعٍ.

مَعاشِرَالنّاسِ، أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ کَما أَمَرَکُمُ الله عَزَّوَجَلَّ، لَئِنْ طالَ عَلَیْکُمُ الْأَمَدُ فَقَصَّرْتُمْ أَوْنَسِیتُمْ فَعَلِیٌ وَلِیُّکُمْ وَمُبَیِّنٌ لَکُمْ، الَّذی نَصَبَهُ الله

ص: 124


1- البقرة: 158.
2- يوسف: 90.

می آورد و «خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند».

ای مردم! با دین کامل و با شناخت، حج گزارید و تنها در حالتی از این اماکن مقدس بازگردید که توبه کرده و از گناه بریده اید.

ای مردم! چنان که خدای عزوجل فرمان داده است نماز به جای آورید و زکات دهید. اگر زمانی دراز بر شما بگذرد و در دین کوتاهی ورزید یا فراموش کنید، على علیه السلام ولی شما و کسی است که دین را برایتان بیان می دارد، همان که خداوند او را پس از من گماشته و هر که خدا او را بگمارد، از من است و من از اویم؛ او شما را ازآنچه بپرسید خبر می دهد و آنچه را ندانید بیان می دارد.

آگاه باشید! حلال و حرام بیشتر از آن است که همه را یک به یک بشمارم و از آن ها آگاهتان سازم، پس شما را در یک سخن به هر چه حلال است فرمان می دهم و از هر چه حرام است باز می دارم.

اینک فرمان آن دارم که بر پذیرش آنچه از جانب خداوند عزوجل درباره امیرمؤمنان على علیه السلام وامامان پس از او آمده از شما بیعت و پیمان بگیرم، امامانی که از من هستند و من از ایشان؛ تا قیام قیامت، امامت آنان برجاست و مهدی که به حق حکم می راند از ایشان است. هر حلالی که شما را به آن رهنمون شده ام و هر حرامی که شما را از آن بازداشته ام، برجاست و از آن برنگشته و تغییری در آن نیاورده ام.

ص: 125

عَزَّوَجَلَّ بَعْدی وَ مَنْ خَلَّفَهُ اللهُ مِنِّی وَمِنْهُ، یُخْبِرُکُمْ بِماتَسْأَلوُنَ عَنْهُ وَیُبَیِّنُ لَکُمْ ما لاتَعْلَمُونَ.أَلا إِنَّ الْحَلالَ وَالْحَرامَ أَکْثَرُمِنْ أَنْ أُحصِیَهُما وَأُعَرِّفَهُما فَآمُرَ بِالْحَلالِ وَ اَنهَی عَنِ الْحَرامِ فی مَقامٍ واحِدٍ، فَأُمِرْتُ أَنْ آخُذَ الْبَیْعَةَ مِنْکُمْ وَالصَّفْقَةَ لَکُمْ بِقَبُولِ ماجِئْتُ بِهِ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ فی عَلِی أمیرِالْمُؤْمِنینَ وَالأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ الَّذینَ هُمْ مِنِّی وَمِنْهُ أَئِمَّةٌ قائِمَةٌ، مِنهُمُ الْمَهْدی إِلی یَوْمٍ یَوم القِیامَةِ الَّذِیِ یَقْضی بُالحَقِّ.

مَعاشِرَالنّاسِ، وَ کُلُّ حَلالٍ دَلَلْتُکُمْ عَلَیْهِ أَؤ حَرامٍ نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ فَإِنِّی لَمْ أَرْجِعْ عَنْ ذالِکَ وَ لَمْ أُبَدِّلْ. أَلا فَاذْکُرُوا ذالِکَ وَاحْفَظُوهُ وَ تَواصَوْابِهِ، وَلا تُبَدِّلُوهُ وَلاتُغَیِّرُوهُ.

أَلا وَ إِنِّی اُجَدِّدُالْقَوْلَ: أَلا فَأَقیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ وَأْمُرُوا بِالْمَعْروفِ وَانْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ.أَلاوَإِنَّ رَأْسَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهیِ عَنِ الْمُنْکَرِ أَنْ تَنْتَهُوا إِلی قَوْلی وَتُبَلِّغُوهُ مَنْ لَمْ یَحْضُرْ وَ تَأْمُروُهُ بِقَبُولِهِ وَتَنْهَوْهُ عَنْ مُخالَفَتِهِ، فَإِنَّهُ أَمْرٌ مِنَ الله

ص: 126

آگاه باشید! یادآور این حلال و حرام باشید، آن را پاس بدارید، همدیگر را به آن سفارش کنید، چیزی به جای آن قرار ندهید و در آن تغییری نیاورید.

آگاه باشید! دیگربار میگویم آگاه باشید! نماز را به پای دارید، زکات دهید، به معروف فرمان دهید و از منکر بازدارید.

آگاه باشید! سرآغاز امربه معروف و نهی از منکر آن است که به سخن من گوش و دل سپارید و آن [امر ولایت] را به هرکه حضور ندارد برسانید و آنان را به پذیرش آن فرمان دهید و از مخالفت با آن باز بدارید که آن فرمان خداوند و فرمان من است و هیچ امربه معروف و نهی از منکری جز با [وجود] امام معصوم نیست.

ای مردم! قرآن شما را به این حقیقت آگاه می کند که امامان پس از او، فرزندان اویند و من نیز شما را از این آگاه می سازم که او از من است و من از اویم، آنجا که خداوند در کتاب خود می گوید: «امامت را فرمانی پایدار در نسل او قرار داد» و من نیز گفته ام: «مادامی که به آن دو - قرآن و عترت - تمشک کنید، گمراه نخواهید شد.»

ای مردم! از خدا بترسید، از خدا بترسید، از لحظه قیامت پروا کنید که خدای عزوجل فرموده است: «البته زمین لرزه رستاخیز، حادثه ای بزرگ است». مرگ و حساب و ترازوی قیامت و محاکمه در پیشگاه خداوند و نیز پاداش و کیفر را یادآور باشید که هر کس کاری نیک بیاورد بر آن پاداش ببیند و هر کس کاری بد آورد، او را در بهشت

ص: 127

عَزَّوَجَلَّ وَمِنِّی. وَلا أَمْرَ بِمَعْروفٍ وَلا نَهْی عَنْ مُنْکَرٍ إِلاَّمَعَ إِمامٍ مَعْصومٍ.

مَعاشِرَالنّاسِ، الْقُرْآنُ یُعَرِّفُکُمْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَعَرَّفْتُکُمْ إِنَّهُ مِنِّی وَأنَامِنْهُ، حَیْثُ یَقُولُ الله فی کِتابِهِ: «وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِیَةً فی عَقِبِهِ»(1). وَقُلْتُ لَنْ تَضِلُّوا ما إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما.

مَعاشِرَالنّاسِ، التَّقْوی، التَّقْوی، وَاحْذَرُوا السّاعَةَ کَما قالَ الله عَزَّوَجَلَّ: «إِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَیءٌ عَظیمٌ»(2). اُذْکُرُوا الْمَماتَ وَالْحِسابَ وَالْمَوازینَ وَالْمُحاسَبَةَ بَیْنَ یَدَی رَبِّ الْعالَمینَ وَالثَّوابَ وَالْعِقابَ. فَمَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ أُثیبَ عَلَیْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَیْسَ لَهُ فِی الجِنانِ نَصیبٌ.

مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّکُمْ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُصافِقُونی بِکَفٍّ واحِدٍ فی وَقْتٍ واحِدَةٍ، وَقَدْ أَمَرَنِی الله عَزَّوَجَلَّ أَنْ آخُذَ مِنْ أَلْسِنَتِکُمُ الْإِقْرارَ بِما عَقَّدْتُ لِعَلِی مُن أِمرَةِ الْمُؤْمنینَ، وَمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ مِنّی وَ مِنْهُ عَلی ما أَعْلَمْتُکُمْ أَنَّ ذُرِّیَّتی مِنْ صُلْبِهِ فَقُولُوا

ص: 128


1- الزخرف: 28.
2- الحج: 1.

بهره ای نیست.

ای مردم! شما افزون تر از آنید که همه بتوانید یک باره دست بیعت به من دهید؛ اما خداوند عزوجل مرا فرمان داده که از شما اقرار زبانی بگیرم و پیمانی سرپرستی علی علیه السلام امیرالمؤمنین را محکم کنم و همچنین [از شما بر قبول ولایت] امامان پس از او [بیعت بگیرم، همان امامانی ]که از نسل من و اویند؛ چراکه گفتم: فرزندانم از نسل اویند.

پس همه باهم بگویید:

«ما آنچه از جانب پروردگار خود و پروردگار ما، درباره امامت على علیه السلام و امامانی که فرزندانش هستند به ما رسانده ای، شنیدیم و به آن سر تسلیم نهاده ایم و خشنودیم و فرمان بر؛ و با دل و جان و زبان و دست بر این امر با تو بیعت میکنیم و بر همین پیمان زنده ایم و می میریم و برانگیخته می شویم؛ و هیچگاه در این پیمان تغییر و تبدیل روا نمی داریم و در آن شک و تردید نمی ورزیم و از پیمان بازنمی گردیم و عهد خویش را نمی شکنیم و از خداوند و از تو از علی علیه السلام و فرزندانش فرمان می بریم، [همان] امامانی که گفتی نسل تو و فرزندان اویند و پس از حسن و حسین علیهم السلام می آیند»؛ همان دو نفری هستند که شما را از جایگاه و منزلت آنان نزد من و نیز نزد پروردگار عزوجل آگاه کردم؛ همان دو که سروران جوانان بهشتی و پس از پدر خود على علیه السلام امام اند و من و پدرشان پیش از آنانیم. بگویید: «براساس این پیمان، از خداوند و تو و علی و حسن و

ص: 129

بِأَجْمَعِکُمْ:

«إِنّا سامِعُونَ مُطیعُونَ راضُونَ مُنْقادُونَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَرَبِّکَ فی أَمْرِ عَلِی وَ أَمْرِ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ. نُبایِعُکَ عَلی ذالِکَ بِقُلوُبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا وَأَیْدینا. علی ذالِکَ نَحْیی وَ نَموتُ وَ نُبْعَثُ. وَلانُغَیِّرُ وَلانُبَدِّلُ، وَلا نَشُکُّ وَلانَرْتابُ، وَلا نَرْجِعُ عَنِ عَهْدٍ وَلا نَنْقُضُ الْمیثاقَ نُطِیعُ اللّهَ وَ نُطِیعُکَ وَعَلِیاً أَمیرِالْمؤْمِنینَ وَوُلدَهُ الْأَئِمَّةِ الَّذینَ ذَکَرْتَهُم مِنْ ذُرِّیتِکَ مِنْ صُلبِهِ بَعْدَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ الَّذینَ قَد عَرَّفتُکُم مَکَانَهُما مِنِّی وَ مَحَلَّهُمَا عِندِی وَ مَنزِلَتَهُما مِن رَبِّی عَزَّ وَ جلَّ فَقَد أَدَّیتُ ذَلِکَ أِلَیکم وَ أِنَّهُمَا الإمامانِ بَعدَ أَبِیهِمَا عَلِیٍّ وَ أَنَا أَبُوهُمَا قَبلَهُ وقولوا أَطَعنَا اللهَ بِذَلِکَ وَإِیَّاکَ وَعَلِیاً وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنَ وَالْأَئِمَّةِ الَّذینَ ذَکَرْتَ عَهْداً وَمیثاقاً مَأْخُوذاً لِأَمیرِالْمؤْمِنینَمِنْ قُلُوبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا وَ مُصَافِقَة َأَیْدینا مَنْ أَدْرَکَها بِیَدِهِ وَ إِلاَّ أَقَرّ بِهِمَا بِلِسانِهِ، وَلا نَبْغِی بِذالِکَ بَدَلاً وَلانَرَی مِنْ أَنْفُسِنا عَنهُ حِوَلاًأَبَداً أَشْهِدنَاالله وَ کَفی

ص: 130

حسین علیهم السلام و امامانی که یاد کردی، فرمان می بریم و با دل و جان و زبان باامیر مؤمنان عهد و پیمان می بندیم و بیعت میکنیم؛ و هرکدام از ما که بتواند با آن دو [امام حسن و امام حسین علیه السلام] نیزدست بیعت می دهد و به زبان با آنان بیعت میکند. هرگز از این کار خود پاداش نخواهیم و این اجازه را به خود نمی دهیم که از آن برگردیم . خداوند را براین پیمان گواه گرفتیم و گواهی خداوند کافی است؛ و تو نیز بر این پیمان، برما گواه و شاهدی؛ و نیز همه آنان که از خداوند فرمان می برند - خواه آنان که هستند و خواه آنان که هنوز نیامده اند - و همچنین فرشتگان و سپاهیان و بندگان خداوند بر این بیعت ، گواهی و شهادت می دهند و البته خداوند از هر گواه و شاهدی بزرگ تر است».

ای مردم! اینک چه می گویید؟

خداوند هر صدایی را که بلند شود و هر اندیشه ای را که در درون باشد، می داند. پس «هر آن کس که هدایت پذیرد، به خیر خویش پذیرفته و آنکه گمراه شد، به زیان خود رفته»؛ و آن کس که بیعت کند، حتما با خداوند پیمان بسته که «دست خدا بالای دست آنهاست».

ای مردم! از خدا بترسید و با امیر مؤمنان علی و حسن و حسین علیهم السلام و همه امامان بیعت نمایید که این عقیده ای پاک و پاکیزه و ماندگار است؛ و خداوند هلاک کند آن کس را که حیله و نیرنگ ورزد؛ و بیامرزد آن کس را که وفا کند.

ص: 131

بِاللّه ِ شَهیدا وَأَنْتَ عَلَینا بِهِ شَهیدٌوَکُلُّ مَن أَطَاعَ مِمَّن ظَهَرَ وَ استَتَرَ وَ مَلَائَکَةُ اللّهِ وَ جُنَودُهُ وَعَبِیدُهُ وَ اللّهُ أَکبَرُمِن کُلِّ شَهِیدٍ»

مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ فَإنَّ اللّه َ یعْلَمُ کُلَّ صَوْتٍ وَخافِیةَ کُلِّ نَفْسٍ، «فَمَنِ اهْتَدی فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإنَّما یَضِلُّ عَلَیها»(1)، وَمَنْ بایعَ فَإنَّما یُبَایعُ اللّه ََََََََََََََُِ ، «یدُ اللّه ِ فَوْقَ أَیدیهِمْ»(2).

مَعاشِرَ النّاسِ، فَاتَّقوا اللّه َ وبایعُوا عَلِیاً أمیرَالْمُؤْمِنینَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَینَ وَالاْءَئِمَّةَ کَلِمَةً طَیِبَةً باقِیةً ؛ یُهْلِکُ اللّه ُ مَنْ غَدَرَ وَیرْحَمُ مَنْ وَفَی وَ «فَمَنْ نَکَثَ فَإنَّما ینْکُثُ عَلی نَفْسِهِ »(3) الآیَه;

مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا الَّذی قُلْتُ لَکُمْ وَسَلِّمُوا عَلی عَلِیٍّ بِإمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ، وَقُولُوا: «سَمِعْنا وَأَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَإلَیکَ الْمَصیرُ»(4)، وَقُولُوا: «الْحَمْدُ للّه ِِ الَّذی هَدانا

ص: 132


1- الزمر: 41
2- الفتح: 10
3- الفتح: 10
4- البقرة: 285

و هر کس پیمان بشکند، البته به زبان خود گام نهاده و آن که بر عهدش پابرجا ماند، به زودی خدا او را پاداش بزرگی خواهد داد».

ای مردم! آنچه برایتان گفتم، بگویید و بر علی علیه السلام به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کنید و بگویید:

«شنیدیم و فرمان می بریم. پروردگارا! آمرزشت را خواهیم و بازگشت به سوی توست»؛ و بگویید:

«تمام ستایش و سپاس، از آن خدایی است که ما را به این راه هدایت فرمود وگرنه راه نمی یافتیم».

ای مردم! فضایل علی بن ابی طالب علیه السلام نزد خداوند عزوجل - که آنها را در قرآن نیز نازل کرده - بیشتر از آن است که در یک گفتار همه را در برشمارم، پس هر که شما را از این فضایل آگاه کند و به آن خبر دهد، باورش دارید [و آنها را تصدیق و تایید کنید].

ای مردم! «هر کس فرمان برداری کند از خدا و فرستاده او» و علی علیه السلام و امامانی که یادآور شدم، «به رستگاری بزرگی دست یافته است».

ای مردم! کسانی که به بیعت با او و پذیرش ولایتش و نیز به درود فرستادن بر او به عنوان «امیرالمؤمنین» بشتابند، رستگاران در بهشت نعمت های الهی اند.

ای مردم! سخنی را بگویید که خداوند به آن از شما خشنود شود که «اگر شما و

ص: 133

لِهذا وَما کُنّا لِنَهْتَدِی لَوْلا أَنْ هَدانَا اللّه ُ»َ(1) الآیَه

مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّ فَضائِلَ عَلِی بْنِ أَبیطالِبٍ عَلَیهِ السَّلَام عِنْدَ اللّه ِ عَزَّ وَجَلَّ وَقَدْ أَنْزَلَها فِی الْقُرْآنِ أَکْثَرَ مِنْ أَنْ أُحْصِیها فی مَقامٍ واحِدٍ، فَمَنْ أَنْبَأَکُمْ بِها وَعَرَفَها فَصَدِّقُوهُ.مَعاشِرَ النّاسِ،« مَنْ یطِعِ اللّه َ وَرَسُولَهُ »وَعَلِیاً وَالاْءَئِمَّةَ الَّذینَ ذَکَرْتُهُمْ« فَقَدْ فازَ فَوْزا عَظیماً.»(2)

مَعاشِرَ النّاسِ السّابِقُونَ السّابِقُونَ إلی مُبایعَتِهِ وَمُوالاتِهِ وَالتَّسْلیمِ عَلَیهِ بِإمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ فی جَنّاتِ النَّعیمِ.

مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا ما یرْضَی اللّه ُ بِهِ عَنْکُمْ مِنَ الْقَوْلِ،« فَإنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِی الاْءَرْضِ جَمیعاً»(3)« فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ َ شَیئاً.»(4) اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَاغْضَبْ عَلَی الْکافِرینَ، و«َالْحَمْدُ للّه ِِ رَبِّ الْعالَمینَ»(5).

ص: 134


1- الأعراف: 43
2- الأحزاب: 71
3- ابراهیم: 8
4- آل عمران: 144.
5- الفاتحة: 1.

همه کسانی که بر روی زمین هستند، همگی کافر شوید» «خدا را ذره ای زیان نخواهد رسید».

پروردگارا! مردان و زنان مؤمن را بیامرز و خشم خویش را بر کافران روا بدار؛ و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است.

ص: 135

ص: 136

مسابقه

ص: 137

مسابقه بزرگ «در امتداد غدیر»

با سلام و تبریک عید سعید غدیر، خدمت شما خواننده گرامی؛ پیش از پاسخ به سؤالات مسابقه بزرگ «در امتداد غدیر» به نکات زیر توجه فرمایید:

1. منبع سئوالات طرح شده از کتاب «در امتداد غدیر» می باشد و طبق مطالب کتاب تصحيح خواهد شد.

2. به برندگان مسابقه به قید قرعه جوایز ارزشمندی اعطا خواهد شد.

3. شرکت برای عموم علاقه مندان بالای 12 سال آزاد است.

4. شماره گزینه های صحیح را در قالب یک عدد 14 رقمی از چپ به راست ، به سامانه پیامکی ما به شماره 30001966 ارسال فرمایید.

5. مهلت ارسال پاسخنامه حداکثر تا تاریخ 1396/08/20 می باشد و اسامی برگزیدگان

در تاریخ 1396/08/22 در سایت معاونت فرهنگی و اجتماعی به نشانی www.mfso.ir و نیز سایت مرکز فرهنگی پژوهشی به نشانی www.mfpo.ir اعلام خواهد شد.

6. برندگان، دو هفته بعد از اعلام نتایج فرصت دارند مشخصات درخواستی را از طریق سامانه پیامکی ارسال نمایند، در غیر این صورت از لیست برندگان کنار گذاشته خواهند شد.

ص: 138

1.کدام گزینه درباره ی هدایت الهی و نقش مردم در شکل گیری حاکمیت ورهبری امام درست است؟

1) مشروعیت و انتصاب امام، الهی است، ولی مقبولیت وی مردمی است.

2) بیعت مردم، اساس مشروعیت و انتصاب حکومت امام است.

3) مشروعیت و مقبولیت حکومت امام، مردمی است و معرفی و پیشنهاد امام حق، الهی است.

2 .عبارت «در تمام زیارات مأثوره، زیارتی به این درجه از صحت و اعتبار و قوتي سند پیدا نمی شود» درخصوص کدام یک از زیارات است؟

1) زیارت امین الله

2) زیارت غدیریه

3) زیارت جامعه ی کبیره

3 .رابطه و نسب امامت با مکتب اسلام چیست؟

1) امامت عامل پایداری و نگهدارنده ی مکتب است.

2) امامت عامل پیدایش و پدید آورنده ی مکتب است.

3) هر دو مورد

ص: 139

4 .«امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم...»

1) فرازی از خطبه ی پیامبر درباره ی عظمت روز غدیر است.

2) بخشی از آیه ی 3 سوره ی مائده درباره ی عظمت روز غدیر است.

3) بخشی از آیه ی 67 سوره ی مائده درباره ی عظمت روز مبعث است.

5 .حدیث شریف ثقلین در کدام خطبه ها بر زبان مبارک پیامبر (ص) جاری شد؟

1) خطبه ی پیامبر در منطقه ی غدیر و خطبه ی پیامبردر منا

2) خطبه ی پیامبر در منطقه ی غدیر و خطبه ی پیامبر در مسجد خیف

3) خطبه ی پیامبر در مسجد خیف و خطبه ی پیامبر در منا

6 .در کتاب «الدراية في حديث الولاية» از منابع روایی اهل سنت، حدیث غدیر از چند صحابی نقل شده است؟

1) صد و ده صحابی

2) صد و پانزده صحابی

3) صد و بیست صحابی

ص: 140

7 .چرا پیامبر در خطبه ی تاریخی خود و در اقدامی عجیب از جمعیت حاضر در غدیر «اقرار زبانی» گرفت؟

1) تا هرکس به شکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به مطلب واحدى التزام دهند.

2) چون دستور خدا بود و تا فرصت تحریف از منافقان گرفته شود.

3) هر دو مورد

8. کدام عبارت درخصوص فراوانی موضوعات «ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام »، «ولایت ائمه علیهم السلام »، «بیعت با معصومین علیهم السلام » و «حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف» در خطبه ی غدیر درست است؟

1) 50 جمله، 10 جمله، 10 جمله، 20 جمله

2) 20 جمله، 50 جمله، 10 جمله، 10 جمله

3) 10 جمله، 50 جمله، 20 جمله، 10 جمله

9. براساس فرموده ی خداوند متعال، لقب «امیرالمؤمنین» برای کیست؟

1) دوازده امام علیهم السلام

2) حضرت امام على علیه السلام

3) مطلق حکام اسلامی

ص: 141

10 .«وقف» برای «غدير» چه ثمراتی برای واقف دارد؟

1) واقف عمری در امتداد غدیر پیدا می کند و رخت جاودانگی می پوشد.

2) واقف پیام رسان همیشگی غدیر می شود.

3) هر دو مورد

11 .پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: ای مردم! جبرئیل سه بار از جانب پروردگار بر من فرود آمده... در این جمع برخیزم و به هر سیاه و سفید خبر دهم که علی بن ابی طالب علیه السلام ........

1) برادر، وصی پس از من است.

2) خلیفه و امام پس از من است.

3) هردو

12 .اینک ای مردم بدانید که خداوند، علی علیه السلام را بر شما به عنوان ........ و ........ تعیین کرد و اطاعت از او بر کوچک و بزرگ و بر سفید و سیاه و برهر یگانه پرست ........ است.

1) ولی و امام - واجب

2) امام و ولی - واجب

3) وصی و امام - واجب

ص: 142

13 .پیامبر در روز غدیر فرمود: ای مردم! علی علیه السلام ........ است از جانب خداوند و خداوند هرگز آن را که منکر شود ....... .

1) وصی ای، نخواهد آمرزید

2) سرپرستی، نخواهد آمرزید

3) امامی، نخواهد آمرزید

14 .ای مردم! هیچ عملی نیست مگر اینکه آن را به ...... آموخته ام و او ........ است.

1 ) على علیه السلام ، سرپرست شما

2) على علیه السلام ، دوست من

3) على علیه السلام ، امام مبین

ص: 143

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109