امواج غدیر

مشخصات کتاب

سرشناسه : حکیمی، محمدرضا، 1314-1400.

عنوان و نام پديدآور : امواج غدیر/ برگرفته از آثار محمدرضا حکیمی.

مشخصات نشر : قم: موسسه معارف اسلامی امام رضا (ع) ‫، 1390.

مشخصات ظاهری : 76 ص.؛ 14×14 س م.

شابک : 10000 ریال: 978-600-90351-2-0

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

اطلاعات رکورد کتابشناسی : فاپا

موضوع : علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق -- اثبات خلافت

موضوع : غدیر خم

رده بندی کنگره : BP223/54/ح77الف8 1389

رده بندی دیویی : 297/452

خیراندیش دیجیتالی : جناب آقای سید علی بحرینی به نیابت از مرحومه حاجیه خانم کسایی _گروه هم پیمانان موعود غدیر.

ص: 1

اشاره

ص: 2

بسم الله الرحمن الرحيم

السَلام عَلَى المَهدي ....

الذي يَملَأُ الأرض قِسطَاً و عَدلاً .....

درود بر مهدی

زنده کننده قران

و نجات دهنده انسان .

ص: 3

... و در تاریخ جهان موجی نوسان خيز افکند؛ موجی که از سرچشمه الهام به دست او به حرکت در آمد، و کشتیی را که بادبان عدل و دادگستری و شجاعت و ایمان رهبریش می کرد، بر اقیانوس بیکران زمان، به سوی سواحل خوشبختی و سعادت روان ساخت ...

ص: 4

سطح آب از نوازش نسیم می لرزید؛ نسیمی که آهسته از روی ریگها می گذشت و از لابلای سنگها عبور می کرد.

کرانه برکه از هجوم موج طراوتی یافته بود. گاهی برگی نیز دستخوش لرزش آب می شد.

صخره ها با اندک سایه ای که افکنده بودند، شکوه و جلال طبیعت را مجسم می کردند. تپه ها ... سر به درون یکدیگر نهاده در کرانه های ابهام آمیز صحرا ناپدید می گشتند. قطعه ابری در افق دوردست دیده می شد، و پرندگانی برفراز ریگزارهای وسیع در پرواز بودند.

ص: 5

سکوتی عمیق همه چیز را فرا گرفته بود. آسمان نیز عکسی از آرامش صحرا بود. جز زمزمه هستی ، آوایی به گوش نمی رسید.

زمان منتظر حادثه ای شورانگیز بود؛ و طبیعت به استقبال آهنگی خوشنوا می شتافت ...

لحظاتی دقیق گذشت ...

ارتعاشات صوتی ، سینه فضا را شکافت ؛ در دل کوهسار طنین افکند؛ با اشعه آفتاب درآمیخت و به روی برکه فرود آمد ...

آب می لرزید، و امواج دلپذیرش را گسترش می داد؛ امواجی جاوید و همیشگی ...

مسیر این امواج تنها آن برکه نبود، فضای صحرا تا آخرین چشم انداز دشتها، تا درون دره های عمیق و فراز بیابانهای خاموش، قبه نیلگون سپهر تا سراپرده های افلاک که جایگاه فرشتگان است، زوایای اندیشه ها، اعماق

ص: 6

روانها، و در یک سخن امتداد تاریخ انسان دستخوش این امواج گشت ...

چه تأثیری!

چه نفوذ عمیق و پردامنه ای !

چه فروغ رخشنده ای!

چه انعکاس تابناک و بی پایانی !

نغمه های پاک و الفاظ جذابی که در آن روز، در آن دشت ساکت ، و در آن اجتماع پهناور صحرایی ، چون روحی مصفا با جانها در آمیخت؛ و چون فروغی گسترده، در دلها پرتو افکند.

گفتاری که در تاریخ هدایت و تربیت ، فروزانترین سطرهای برنامه رهبران بود. مآل اندیشیی که به سود حقوق انسان ، از دلی آکنده از عشق به هدایت ، سرچشمه می گرفت . کلماتی که مبانی اصلاح و سعادت جاوید را

ص: 7

در خود نهفته داشت و فروغی بود که از ملکوت اعلی جدا گردید و از کرانه آسمان وحی بدرخشید، تا مسیر بی پایان هستی را به تلألؤ درآورد.

از فراز منبری طبیعی ، از جهاز شتران ، از روی تخته سنگهای استوار، در هوای صاف ظهر بیابان، همراه نوایی آسمانی و دل انگیز، در دامان آرامش دهنده صحرا؛ جایی که سکوت مطلق طبیعت ، اندیشه ها را متمرکز می سازد و هدف وجود، بشر غافل را به خود می آورد؛ جایی که عظمت آفرینش از رازهای خود پرده می افکند، و شکوه کاینات و مظاهر هستی ، انسان سهل انگار را به تأمل و تدبر وامی دارد.

آنجا ... آنجا که از محیط محدود شهرها و آبادیها اثری نیست ؛ و از در و دیوارهای عمارتهای مأنوس یادی به جای نمانده است؛ و روان انسان چون صفحه ای سپید، آماده پذیرش هر حقیقتی است.

ص: 8

از زبان برگزیده کائنات ، که به گفته فیلسوف انگلیسی، توماس کارلايل (1) : « راز هستی برابر دو چشمش فروغ می کشید، و آوایش چنان بود که گویی از دل طبیعت برمی خاست » (2)

از رهبری ملکوتی که عمری را در شور تربیت ، و رنج گرانبار تعليم به سر آورده در تهذیب و تعدیل عواطف اجتماع، کوششهای فراوان کرده است، و سالها ..... محبت بی دریغش را بر همه مبذول داشته ، تا برنامه حیات بخش آسمانی را گسترش دهد.

از مصلحی مهربان ، از آموزگاری عزیزتر از جان .

آری، از محمد «صلي الله عليه وآله» ، از این رهنمای گرامی و کانون مهر و فضیلت ، از

ص: 9


1- Thomas carlye ( 1793 - 1881)، «سیر حکمت در اروپا » ج 3، ص 138 - 139.
2- «الأبطال »، « محمد رسول الهدئ و الرحمة»، ص 28 - 29.

این مربی رنجدیده و فداکار، که هم اکنون روزهای عمر پر انقلاب خود را پس از ادای وظایف پیامبری - به پایان می برد.

به یاران و اصحاب ، به مسلمانانی که مناسک حج را به جا آورده اند، و آن صحنه عبادت اجتماعی را برگزار کرده اند؛ و هنوز خاطرات حج را - که زایل کنندۀ غرور و خودخواهی است - از یاد نبرده اند؛ و صفایی از پرستش و نیایش، روحشان را سرشار ساخته است.

و در چنان موقعیتی حساس، که برای ابد، جامعترین طرح قسط و عدل و تعالی اخلاقی ریخته می شود؛ و در دقایقی که راز بقای دین و تربیت، آشکار می گردد ؛ و نتیجه نهایی آفرینش ( حکومت دین کامل در جوامع بشر) در آشکارترین صورت، خودنمایی می کند؛ و هسته مرکزی سازمان هدایت یکجا به بشریت رو می آورد: زبان وحی سخن

ص: 10

می گوید و فروغ الهامی را که در سینه پاکش درخشیده است به صفحات افکار و روانها می تاباند؛ و زحمات طاقت فرسای پیامبران، همراه مجاهدات بیست و سه ساله او هم اکنون در این چند ساعت خلاصه می شود، و برنامه هدایت و سعادت بشر تا دامنه رستاخیز تنظیم می گردد .

پس ، تاریخ انسانیت است و این لحظات ...

و آسمان هدایت است و این تشعشع عالمگیر ...

و پیاپی رسیدن علل کائنات است و این دقایق تابناک ...

معرفی انسانی الاهی و برتر از انسانها ، دست در دست معلم انسانیت ، در گرمای سوزان غدیر، در منظر تودهای انبوه از انسانها، با حضور زبده مسلمانان، موضوعی ساده نبود. اینجا بود که نیروی انقلاب معنوی می رفت که مسیر تاریخ را دگرگون سازد، و مکتب یکتاپرستی و انساندوستی ، سراسر گیتی را زیر نفوذ تعليمات خود گیرد ...

ص: 11

باری، در این وضع حساس و در این هنگامه شورانگیز تاریخ، پیامبر عظیم الشان اسلام، پیشوای سعادت جاوید را به آن اجتماع پهناور - در حالی که چند تن از مردان قوى الصوت گفتارش را تکرار می کردند - معرفی کرد. به طوری که هر کس در آن صحرا بود، حتى آنان که در گرداگرد جمعیت ایستاده بودند، یا از ازدحام و سوز گرما به خیمه های خود پناهنده شده بودند، آن گفتار را شنیدند، و على « عليه السلام » را که رسول خدا دست او را گرفته و بلند کرده و نشان می داد دیدند .

محمد « صلي الله عليه وآله » با این معرفی روشن و تعلیم زنده، کارنامه آموزش و پرورش را کامل ساخت. و وظیفه گران و نهایی خویش را به پایان برد. و در تاریخ جهان موجی نوسان خيز افکند؛ موجی که به دست او از سرچشمه الهام به حرکت درآمد و کشتیی را که بادبان عدل و دادگستری

ص: 12

و شجاعت و ایمان ، رهبرش می کرد بر اقیانوس بیکران زمان ، به سوی سواحل خوشبختی و سعادت ، روان ساخت.

*

کلمات و گفتار پیشوای بزرگ مسلمانان، درباره حضرت علی ، که در چنین شرایط بی سابقه و پراهمیتی ادا گشت ، ارواح و قلوب را به خود جذب کرد؛ و در اعماق روانها نقش گردید؛ مخصوصا با تأکید پیامبر، که به دیگران بگویند و ارمغان ولایت علی را به دیار خود باز رسانند ...

و همواره این سان اثر داشت، و روز به روز، به رغم عواملی که در کار بود، انعکاس آن افزون می گشت؛ و این امواج دامن گستر ، پیاپی به پیشروی خود ادامه می داد.

*

ص: 13

کاروان همسفر پیغمبر، پس از اقامت سه روزه، (1) از بیابان غدیر حرکت کرد و مردم را به وطنهای خود باز رسانید. مردم در انجمنها و محفلها نشستند؛ و حدیث غدیر را بازگو کردند، و به کوچک و بزرگ و قبایل و طوایف رساندند.

کاروانیان مدينه نیز به سر منزل خویش فرود آمدند. در این میان ، چند روز دیگر عمر پیغمبر سپری گشت . اشعه وحی گسستگی یافت ، و چهره منجی بزرگ جهان در خاکهای مدینه پاک پنهان شد. محمد جهان را بدرود گفت ؛ درود خدا بر او و خاندان او باد.

در اثر این حادثه سهمگین ، اوضاع مرکز اسلام بر آشفت. علی و آل هاشم به ضروری ترین وظیفه خود، یعنی برگزاری مراسم کفن و دفن بدن رسول الله،

ص: 14


1- «الغدير»، ج 1، ص 270.

اشتغال ورزیدند. در انظار عموم، خلافت و امامت علی جای تردید نداشت . و کسی فکر نمی کرد که عرب این امر را از خاندان نبوت بیرون برد؛ و از پرورش یافتگان دامن وحی، راهی جدا گیرد؛ و در مرکز حکومت اسلام و قرآن، شخصی مانند علی بن ابیطالب را یک ربع قرن خانه نشین سازد.

ما از اینجا می خواهیم گسترش «امواج غدیر» را بنگریم که چگونه سدها را می شکافت؛ و با نوسانات طبیعی و نفوذ معنوی خود به کرانه های تاریخ اسلام هجوم می آورد.

... امواج غدیر و تأثیر سخنان رسول الله ، خواص اصحاب را می خروشائد :

• حباب بن منذر، صحابی بدری بزرگ ، با شمشیری کشیده و با جملاتی تهدید آمیز شعار می داد.

• سعد بن عباده، رئیس قبیله خزرج و بزرگ انصار، فریاد می کشید :

ص: 15

تیرهایی که با خود دارم به سویتان می افکنم، و شمشیرم را به خونتان می آلایم.

• زبیر، شمشیر کشیده می گفت : این تیغ را در نیام نبرم تا با علی بیعت کنید.

• مقداد - نمونه عالی ایمان و استقامت - با جوش و خروشی فراوان از حقوق امام دفاع می کرد؛ و در برابر پیشامدها پای می فشرد.

• انصار، جبهه مسلمانان مجاهد، با این جمله مهیج شو رآور: «لا نبایع إلا عليا -- جز با علی بیعت نمی کنیم» ، شعارها می دادند.

در اینجا سخن را ادامه نمی دهیم ؛ و با نقل چند جمله از نویسنده مشهور مصری ، «عبدالفتاح عبد المقصود»، استاد دانشگاه اسکندریه ، میگذریم :

دسته دسته اصحاب ، گاه پنهان و گاه آشکار ، گرد هم جمع می شدند و مردم را به طرف فرزند ابوطالب دعوت می کردند؛

ص: 16

زیرا او را سزاوارتر از همه به تصرف در امور خلافت دیده بودند. بعد گرداگرد خانه على اجتماع کردند. به نام او شعار می دادند و می خواستند بیرون آید تا میراث گرفته شده اش را به او بازگردانند. این امور زمینه ساز شد که مسلمین در برابر این پیشامد، پارهای مددگار شدند، و برخی سر مخالفت برداشتند ؛ و ناگاه در مدینه دو دستگی برپا شد و آن وحدت و یگانگی که محل امید بود شکاف برداشت ؛ بطوری که نزدیک بود مدینه از هم بپاشد؛ و جز خدا کسی نمی دانست عاقبت این اوضاع چه خواهد بود... (1)

ص: 17


1- کتاب «الامام علی بن ابی طالب » ص 225، از چاپ اول و 212 از چاپ سوم. «الغدير»، ج 3، ص 103.

باز امواج طوفانی غدیر بود که روزی خاندان پیامبر را به دفاع از حقوق امامت برانگیخت و برای اصلاح مبانی اقتصادی و سیاسی به قیام واداشت. آن روز که بانوی بزرگ ، حضرت فاطمه « سلام الله عليها » ، به مسجد پیغمبر درآمد ؛ و در پس پرده ای که در زاویه مسجد آویخته بودند، با شکوهی که خاص نوامیس نبوت است ، میان زنان آل هاشم به پاخاست؛ و خطبه شورانگیز مسجد مدینه را بر اجتماع مسلمين فرو خواند. او در خلال آن کلمات سوزان ، که ارکان مدینه را لرزاند و در تار و پود تاریخ زمزمه ای غم انگیز افکند، خطاب به جوانان غیور مسلمان چنین فرمود:

ای گروه جوانان!

ای بازوان ملت و یاوران اسلام !

ای انصار!

این چه سستی است درباره یاری من ؟

ص: 18

بدانید ! من درست درک کردم که شما به طرف خوشگذرانی رو آوردید، و از محدودیت وظایف ( و حکومت دقیق على) شانه تهی کردید! آنچه را فرا گرفته بودید ( اشاره به بیعت روز غدیر ) ، کنار گذاشتید؛

و روزی دیگر، در بستر بیماری ، به وسیله بانوانی که به عیادتش آمده بودند، پیامی آتشین به مسلمانان فرستاد و در آن پیام فرمود:

شگفتا از اینان!

خلافت را از مراکز استوار رسالت و پایگاههای عالی نبوت به کجا انتقال دادند؟ بدانید که زیان روشن و نمایان، خود همین است ...

آیندگان ، نتیجه این کار را که اینک انجام گرفت، خواهند دانست. اکنون بروید و دل خوش دارید! ولیکن برای فتنه آماده باشید! و به شمشیر بران و آشوب پیاپی و استیلای هر

ص: 19

متجاوز بیدادگر و استبداد ظالمان ، به خود مژده دهید !... اندوخته شما نابود گردد و کشته شما را دیگران درو کنند و برای شما حسرت و افسوس بماند و بس ... (1)

بانوی اسلام از آزادی و مرز عالی حقوق انسان این گونه دفاع کرد، و برای جلوگیری از انحراف برنامه هدایت بپا يستاد. و معنی دفاع از آزادی واقعی انسان را ، که آرزوی مقدس جامعه شناسان (2) و انسان دوستان است ، به ثبوت رسانید. و به گفته استاد عقاد مصری : « شخصیت مستقل

ص: 20


1- «الغدير»، ج 7، ص 191 - 192 و ج 9، ص 387. «النص و الاجتهاد»، ص 30 به بعد .« رياحين الشريعه »، ج 1، ص 311 - 344 و ج 2، ص 40 - 54. و در این کتابها برخی از دانشمندان اهل تسنن که خطبه مسجد مدینه را نقل کرده اند از قبيل عبد العزيز جوهری و حافظ مرزبانی و حافظ ابوموسی و مؤلف «بلاغات النساء» و .... ذکر شده اند .
2- «قرارداد اجتماعی»، «صوت العدالة » و ...

خویش را، که جامعه اسلام حسابش را ساده نمی گرفت ، در راه تأمین امور اجتماعی و سیاست مالی و اقتصادی به کار برد...» (1)

*

باز امواج پر تلاطم غدیر را، که به صورت «احتجاج » طغیان می کرد، می نگریم. زیرا، اصحاب و خاندان رسول، پس از آن چشم پوشی نسبت به « واقعه غدیر»، صحنه مهیج غدیر را همراه سایر مناقب على «عليه السلام» به یاد مردم می آوردند. و بدین وسیله، نبی اکرم «صلي الله عليه وآله» و خواسته هایش را از خلال كلمات و احادیث ، در نظر جامعه مجسم می کردند.

در مواردی خود امام علی بن ابیطالب به حدیث غدیر احتجاج و استدلال کرده است؛ از آن جمله در مسجد مدینه ، پس از درگذشت پیامبر؛

ص: 21


1- « فاطمة الزهراء و الفاطميون » ص 61.

و روزی که خلیفه سوم به وسیله عبدالرحمان عوف خلیفه گشت ؛ و در میدانگاه وسیع کوفه ( رحبه ) که محل اجتماع همگان بود و ... (1)

دانشمندان اهل تسنن روایت کرده اند که یکی از موارد استدلال امام، روزی بود که در کوفه خطبه ای خواند، و پس از ستایش آفریدگار هستی فرمود:

من شما را به خدا سوگند میدهم، هر کس در غدیر حاضر بوده بایستد. تنها کسانی بایستند که به گوش خود شنیدند و فراگرفتند؛ نه آنان که می گویند: به ما خبر رسیده و دانسته ایم ...

آنگاه جمعی از بزرگان اصحاب به پاخاستند؛ که احمد حنبل

ص: 22


1- «الغدير»، ج 1، ص 159 - 196.

- محدث متبحر و پیشوای مذهب حنبلی - در کتاب «مناقب » می گوید: « آن جمع سی نفر بودند که به شنیدن حدیث غدیر گواهی دادند». (1)

امام حسن مجتبی « عليه السلام » نیز غدیر را یاداورگشت؛ و در ضمن خطبه ای فرمود.

همین امت از جدم شنیدند که می گفت : « مردمی که امرشان را به شخصی بسپارند که داناتر از او هم در میانشان باشد ، همواره روزگارشان به پستی و سفلگی گراید».. و نیز شنیدند هنگامی که دست پدرم را در غدیر خم گرفت و گفت : « مَن کُنتُ مَولاهُ فَهَذا عَلِيُّ مَولاهُ ... » ؛ و فرمود تا هر کس شاهد آن مراسم بود به دیگران ابلاغ کند .(2)

ص: 23


1- « الغدير »، ج 1، ص 185.
2- «الغدير»، ج 1، ص 198.

امام حسين «عليه السلام» نیز، هنگامی که در اجتماع اسلامی مکه سخنرانی کرد، حدیث غدیر را در میان گذارد. امام دو سال پیش از مرگ معاویه حج گزارد؛ عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر (1) نیز همراهش بودند . در مکه بنی هاشم و شیعیان و انصار و زهاد و صلحای اصحاب و تابعان (2) را گرد آورد، تا افزون از هفتصد نفر از تابعان در منی در خیمه امام حضور یافتند ؛ و دویست نفر از اصحاب پیغمبر نیز بودند. آنگاه در میان آنان به پاخاست و خطبه خواند و پس از ستایش خداوند فرمود:

کارهایی که این مرد سرکش (معاویه ) نسبت به ما و شیعیانمان انجام داده است، همه را مشاهده کرده اید؛

ص: 24


1- عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب، عبدالله بن جعفر بن ابیطالب، هر دو از شخصیتهای مشهور صدر اسلام، و از بزرگان آل هاشم بودند.
2- تابعان کسانی هستند که به حضور پیغمبر (صلي الله عليه وآله) نرسیده ولی اصحاب پیغمبر را ملاقات کرده اند.

شنیده اید ؛ و میدانید. من اکنون می خواهم چیزی بپرسم، شما در تصدیق و تکذیب من به حقیقت موضوع نگاه کنید ! گفتارم را بشنوید! سخنم را بنویسید. سپس به شهرها و قبایل خود که رسیدید و مردمی را که مورد اعتمادند ملاقات کردید، آنان را به حق ما فراخوانید! زیرا ما بیم داریم که این حق (حکومت عادل قرآنی )، پایمال گشته از میان برود، اگرچه خداوند تجلی فروغ خود را کامل می کند ...

سپس هر آیه که درباره اهل بیت رسول بود خواند و تفسیر کرد؛ و هر چه پیغمبر درباره پدر و مادر و خودش و خاندانش گفته بود نقل کرد، و همه می گفتند : « بار خدایا ، شنیده ایم و حضور داشته ایم»؛ و تابعان می گفتند : « اصحاب راستین به ما خبر داده اند.» تا آنجا که امام فرمود:

شما را به خدا سوگند میدهم، آیا میدانید که در غدیر خم

ص: 25

علی را به خلافت نصب کرد و به ولایت او ندا در داد، و فرمود تا حاضران به کسانی که نبودند برسانند ؟

همه گفتند: خدا گواه است که چنین بوده است ... (1)

بجز على - عليه السلام - و خاندان علی ، سایر شخصیتهای برجسته اسلام نیز به داستان غدیر استدلال کرده اند، و در فرصتهای مناسب ، افکار را به این واقعه و اهمیتی که از نظر دینی و اجتماعی دارد توجه داده اند. دانشمندان اهل تسنن، آن احتجاجات را نقل کرده اند. علامه امینی، نیز در نخستین جلد «الغدير»، فصلی را در 54 صفحه، به این عنوان ( استدلال به حدیث غدیر ) اختصاص داده است .

*

ص: 26


1- « الغدير»، ج 1، ص 198-199.

باز امواج نشاط انگیز غدیر را می بینیم که در چهره سرودن مناقب و نشر فضایل جلوه گر می شد؛ و دلها را روشن کرده به روان مردم سروری روحانی می بخشید ؛ و بر تألیفات و ادبیات اسلامی ، موادی ارزنده می افرود؛ تا جایی که سرودن اشعاری که از مکارم عالیه سرچشمه گرفته بود، به ادبیات و شعر، حیاتی پرطراوت و نشاط بخش داد.

کاروان ادب ، داستان غدیر و سایر مناقب علی « عليه السلام » را بر دوش خود، و در امتداد مواج زمان حمل می کرد، و زبان شعر، ترجمان صفات ملکوتی علی بود. ادبیات و شعر، با اثر نافذی که دارند به سوی این هدف مقدس پیش می رفتند، و مشعل فروزان « علی شناسی » را فرا راه عواطف حساس و ذوقهای سلیم اجتماعات قرار می دادند، و دل و جان شنوندگان را تسخیر می کردند ...

ص: 27

از این رو شعرای مناقب سرا که خوش قریحه ترین شاعران اسلامی بودند، با پخش فضایل علی و اولاد علی ، در کالبد اجتماع روحی تازه می دمیدند و محبتی پاک و پر شور به وجود می آوردند، و در تحکیم مبانی دین خدا به پیروزیهایی بزرگ دست می یافتند.

این اشعار، آن سان که در معابر و محافل خوانده می شد، و تا زوایای شهرها گوش به گوش می رسید، برای تجسیم فضيلتها و تشویق اجتماع به کسب افتخارات، وسیله ای بس مؤثر بود.

اگر دانشمندانی چون « محمد علی فروغی » جوش می زنند که جوانان این آب و خاک باید « شاهنامه » بخوانند تا نجابت ایرانی بودن و حس ملیت و رادمردی و مکارم نژادی در آنان زنده شود - و حق هم دارند - پس نشر و گسترش فضایل و عظمتهای علی و آل على «عليه السلام» چه اثری در افکار خواهد

ص: 28

گذارد ؟! و چه بزرگی و علو و پایداری به روح انسان خواهد بخشید ؟!

*

باز طغیان امواج غدیر را در کانون عواطف و سینه های پر خروش دوستان علی می بینیم ؛ آن آزاد مردانی که تا جان شیرین خود را بیباکانه نیفشاندند از پای ننشستند. و على را چنان شناختند که در راه یاری او جان باختند، و مهر او در دلشان با شیر اندرون شد و با جان بدر رفت .

مسلمانان غیور صدر اسلام، به پیشگاه مقدس على «عليه السلام» ارادتی بسزا می ورزیدند؛ و در دفاع از حقوق او روشی پیگیر و استوار داشتند، زیرا او را جامع همه فضائل عالی انسانی یافته بودند؛ و غیورترین مدافع و سرسخت ترین مجاهد راه دین و حق و عدالتش می دانستند. و از اینجا بدین نکته مهم، درست پی می بریم که چرا دوستی علی « عليه السلام »، مقیاس

ص: 29

سنجش ایمان است ؛ که هر کس على را دوست بدارد مؤمن، و گرنه منافق و بی حقیقت است . (1)

توضیح

کسانی که به دین یا مکتبی عقیده داشته باشند ، بحتم به رشید ترین و برجسته ترین فرد آن دین یا مکتب نیز علاقه مندند، زیرا او نمونه زنده و منعکس کننده تعلیمات آن دین و مکتب است . و مهرورزی نسبت به چنین فردی هنگامی افزایش می یابد که در او علاوه بر فضایل روحی، فداکاری بی دریغی وجود داشته باشد که در هر حادثه و نبردی سینه

ص: 30


1- در مدارک معتبر اهل تسنن، روایات زیادی از پیغمبر اکرم « صلي الله عليه وآله » رسیده است که محبت على « عليه السلام » علامت ایمان و پاکزادگی و دشمنی وی نشانه نفاق و خلل زاد و رود است .« الغدير»، ج 3، ص 25 - 26 و 182 - 188 و ج 4، ص 321-325.

سپر کند و حیات آن دین و مکتب را با جانبازیها و از خودگذشتگیهایش حفظ کند . این شخص از نظر معتقدان به آن دین محبوبترین فرد است . چنانکه گروهی که مخالف آن دین یا مکتب باشند و پیشرفت تعلیماتش را نخواهند، نسبت به این گونه افراد، دشمنی و کینه توزی و کارشکنی بیشتری می کنند.

*

امواج غدیر همچنین در حال نوسان و خروش بود؛ و به کیفیتهای گوناگون آشکار می گشت ؛ و در کانون مقدس دین و محبت ، عناصر زنده ای پدید می آورد؛ و آزاد مردانی تربیت می کرد که صفحات تاریخ با جانبازیهای آنان درخشان است ، و دامن شفق با خونهای پاکشان رنگین .

همان رادمردانی که با از خودگذشتگیهای شگفت آور، زمزمه حریت را برای ابد در این گنبد کبود افکندند؛ و صحنه جانسوز

ص: 31

فداکاریهای خود را چون مجسمه های منصوب بر سر میدانها، در منظر آینده بشریت قرار دادند، و خاطرات فتح مرزهای فضیلت را چونان مراسم باشکوه سرباز گمنام برای تقویت روح آیندگان به جای گذاردند.

در میدان کوفه، مردی پارسا و زاهد را بنگرید که فروغ ایمان از رخساره اش آشکار است؛ و آثار سجود و شب زنده داری تلألؤ خاصی به سیمایش بخشیده است ؛ و با دست و پای قطع شده و بدن آغشته به خون، بر سر دار، با مردم سخن می گوید و دلها را به بیان فضائل على زنده می کند، و در لحظات آخر زندگی، مدافع حقوق انسانیت را می شناساند. (1) درود بر این روح وارسته و فکر آزاد و زندگی پاک !...

ص: 32


1- «وسائل » ج 2، « منتهى الآمال» ج 1، نیز به کتاب «میثم تمار».

در کنار « مرج عذراء»، (1) حجر بن عدی را ببینید که کارگردانان خونخوار معاویه، بیزاری از علی را به وی عرضه می دارند و او ابا می ورزد. و پس از ادای دو رکعت نماز، سبزه زار « مرج عذرا» را با خون خود سرخ فام کرده سر به خاکی که آرامگاه عشق و آزادگی است می سپارد . (2)

در اینجا رشته سخن را به دست بیان شیوای استاد علامه ، دکتر علی اکبر فياض می سپاریم:

معاویه مسئله خونخواهی عثمان را فراموش نمی کرد، و این سیاست را چون اساس خلافت خود می دانست همیشه تعقیب می کرد. در شام این سیاست به سهولت پیش رفته بود؛ و مردم سهل الانقياد آنجا در اثر تلقين ، از خود معاویه عثمانی تر شده

ص: 33


1- از سبزه زارهای اطراف دمشق (مراصد الاطلاع).
2- «الغدير»، ج 11، ص 45 - 61.

بودند. اما در عراق - که مهد تشیع بود - کار آسان نبود. عاملان معاویه به دستور خلیفه بر منبرها مرتبا « ابوتراب» را دشنام میدادند ؛ و شیعیان او را می جستند و میکشتند. از این مناظر خونین غم انگیز ، یکی واقعه حجر بن عدی بود. حجر از طایفه « بنی کنده » بود و از رؤسای بزرگ کوفه؛ و چون مرد زاهد و دینداری بود مورد احترام مردم بود. در مواقع نماز در مسجد، وقتی که خطیب به ستایش عثمان و دشنام على می پرداخت، حجر بی تاب می شد و بر خطیب ، اعتراض و ملامت می کرد. زیاد به دستور معاویه او را با چند تن از دوستانش گرفته به زنجیر کشید و به شام فرستاد. معاویه آن جمع را به وضع فجیعی به قتل رسانید (53 ه) این واقعه در عالم اسلامی آن روز به شدت انعکاس یافت؛ و می گویند قتل آن مرد دیندار حتی در دل دشمنان شیعه اثر کرد، چنانکه

ص: 34

عایشه به معاویه می گفت: « اَینَ كَانَ حِلمُكَ عَن حُجر»؟ (1) و معروف بود که معاویه در موقع مرگ خود در حال سکرات گفته است: « یَومِی مِنکَ یاَ حُجرُ يَومٌ طَويلٌ» . (2)

امام حسین - عليه السلام - درباره این کشتارهای ظالمانه به معاویه چنین نوشت :

آیا تو قاتل حجر و یارانش نیستی ؟ همان مردان عابد و خاشعی که بدعتها را بد دانسته زشت می شمردند؛ و امر به معروف و نهی از منکر می کردند.

آیا تو همان کشنده عمرو بن حمق نیستی؟ مردی که داغ

ص: 35


1- صبر تو، ای معاویه! در مورد حجر بن عدی چه شد؟
2- روزی که با تو، ای حجر، برای انتقام و دادخواهی در پیشگاه خدا بایستم، روزی دراز خواهد بود. « تاریخ اسلام» چاپ دوم ص 177 - 178. چاپ سوم ص 189.

عبادت ، سیمایش را فرسوده بود...

سبحان الله ای معاویه ؛ گویا تو مسلمان نیستی ! گویا تو عرب نیستی ! تو حضرمی را نکشتی ؟ (1) به صرف اینکه زیاد ( والی کوفه از طرف معاویه ) به تو نوشت که او به دين على است . مگر دین علی جز دین محمد است ؟! همان دینی که تو را به این مقام رسانید؛ و گرنه بالاترین شرف تو و پدرانت همان بود که زمستان و تابستان در بیابانها بگردید. خداوند بر شما منت نهاد، و به وسیله ما این زحمت و ذلت را از دوشتان برداشت . تو به من می نویسی :

« امت را به فتنه مینداز !»

من فتنه ای از این بزرگتر نمیدانم که تو امیر باشی. مینویسی:

« در کار خودت و دین و امت محمد بیندیش !»

ص: 36


1- از یاران حجر بود که در مرج عذراء شهید شد.

من به خدا سوگند، برتر از جهاد با تو کاری سراغ ندارم. اگر این کار را انجام دهم به خدا تقرب جسته ام، و گرنه باید استغفار کنم.

تا آنجا که امام می نویسد:

ای معاویه! از خدا بترس! و بدان که نامه اعمالی که خدا برای ضبط کردار مردم دارد، هیچ گناه صغيره و کبیره ای را فروگذار نمی کند. و بدان که این کشتن و دستگیر کردن مردم به تهمت و بدگمانی، و امیر کردن این بچه شرابخور سگباز را خدا فراموش نخواهد کرد. نتیجه کارهای تو همین است فقط که خودت را هلاک کردی و دینت را تباه ساختی و جامعه را پایمال نمودی ... (1)

*

ص: 37


1- «الغدير»، ج 10، ص 161.

باز امواج پر دامنه غدیر را در امتداد زمان می نگریم، که به صورت روایت و حدیث ، پیش رفته با گسترشی جالب و حیرتزا در کتب اسلامی منعکس گشت. و با وجود موانع بسیار و تهدیدهای فراوان نسبت به طرفداران غدیر، از گفت و شنود درباره آن خودداری نشد. بلکه نقل آن را نور و حکمت می دانستند ؛ و مسلمین دور از مدینه، افرادی برای شنیدن و آموختن حدیث غدیر بدان شهر اعزام می کردند، تا آن را از اصحاب بشنوند و فراگیرند و بیایند و برای ایشان بازگویند... (1)

تابعان نیز بر این منوال بودند؛ و در نشر آثار غدير و ذکر حقایق آن اهتمامی بسزا می ورزیدند. چنانکه پس از گذشت قرنها، روایت هشتاد و چهار نفر از آنان به ما رسیده است . (2)

ص: 38


1- «الغدير»، ج 1، ص 389 - 390.
2- «الغدير»، ج 1، ص 62 به بعد .

پیشینیان تنها به نقل حديث اكتفا نمی کردند، بلکه با تمام نیرو و امکانات خود در تشیید مبانی غدیر می کوشیدند و با هر پیشامد و مانعی به سختی مبارزه می کردند؛ و در این راه فداکاریهایی از خود نشان دادند که هیچگاه با گذشت زمان و طلوع و غروب خورشید فراموش نمی شود.

پس از دوره تابعان، وظیفه ضبط و تعلیم روایات غدیر به عهده محدثان و دانشمندان قرون اسلامی نهاده شد؛ و آنان در گرد آوردن اسناد و مآخذ غدیر کوششی عمیق کردند و علاقه ای وافر نشان دادند؛ چنانکه پیش از این گفتیم .

و به جهت ثبوت مسلم، و اشتهار وسیع این حديث بود که دانشمندانی از قبیل شریف مرتضی (1) و علامه میر حامد حسین هندی (2) و عده ای از

ص: 39


1- در «الشافي في الامامة ».
2- در «عبقات الانوار».

علمای بزرگ اهل تسنن (1) آن را از معتبرترین احادیث اسلام دانسته اند، زیرا کمتر حدیثی است که دارای این همه سند و مدرک باشد.

اسناد بعضی از بزرگان علم حدیث ، از اهل سنت

ما، در اینجا به طور خلاصه، تعداد اسناد بعضی از بزرگان علم حدیث ، از اهل سنت، را در مورد حدیث غدیر، می آوریم:

احمد بن حنبل شیبانی به 40 سند

حافظ ابن جریر طبری به 75 سند

ابن حجر عسقلانی به 25سند

جزری شافعی به 80 سند

حافظ ابن عقده همدانی به 105 سند

حافظ ابوسعید سجستانی به 120 سند

ص: 40


1- «الغدير»، ج 1، ص 295 به بعد .

حافظ ابوبکر جعابی به 125 سند

امیر محمد یمنی به 150 سند

حافظ نسائی به 40 سند

حافظ ابو العلاء همدانی به 250 سند

فقيه ابن مغازلی شافعی به 100 سند

ابوالعرفان صبان شافعی به 30 سند

حافظ ناصرالسنه شافعی به 54 سند

و علامه میر حامد حسین هندی به 80 سند از اسناد اهل تسنن

و علامه امینی به 110 سند از اسناد اهل تسن (1)

حافظ ناصر السنه مذکور، از محدثین و دانشمندان این عصر اهل تسنن

ص: 41


1- به «عبقات الأنوار»، «الغدير » ، « المراجعات » مراجعه شود.

است که در کتاب «تشنيف الآذان »، (1) این حدیث را با پنجاه و چهار سند، چنانکه گفته شد، روایت کرده است . این موضوع بسیار قابل توجه است، چون این دانشمند حدیث دان، مانند علامه امینی و سایر علمای فنی شیعه در صدد جمع آوری و تتبع اسناد غدیر نبوده است، و روی پیشامد بحث و موضوع تألیف خود، به آن رسیده - و با این وصف - پنجاه و چهار سند برای آن ذکر کرده است. این خود حاکی از شهرت بسزایی است که این حدیث در مدارک معتبر اسلامی دارد.

*

باز امواج روح بخش غدیر را می نگریم که در تأسیس سازمان تعلیم و تربیت و گشایش باب مدینه علم، اثرى فناناپذیر به وجود آورد؛

ص: 42


1- ص 77، «الغدير»، ج 1، ص 151 و 311- 313.

و در راه نشر معارف تابنده اسلام، در سراسر جهان، مشعلی خاموش نشدنی برافروخت.

مسلمانان ، پس از درگذشت پیامبر گرامی ، نیاز خود را به آموزنده ای دانا احساس کردند، و دانستند در مکتب تربیتی اسلام که روز به روز معلوماتشان فزونی می یافت، از منبع فیاض علم رسول استفاده می کردند و هیچ توجهی نداشتند. زیرا، در وضعی بسیار ساده و عادی و در ضمن معاشرتهای شبانه روزی ، از رسول اکرم (صلي الله عليه وآله) حقایق معرفت و اخلاق و احکام را می آموختند. ولی هم اکنون توده ای خاک بین آنان و مربی ملکوتیشان فاصله انداخته و آن چشمه زاینده از جوشیدن افتاده و آن اشراق مقدس - که اسرار غامض حیات و معالم تکلیف را برایشان روشن می کرد - در کرانه ابدیت پنهان شده است.

ص: 43

در این هنگام، سایه ای که از خاموش شدن فروغ تعلیم در محیط اسلام دامن کشیده بود، برای آنان بسیار تاریک و وحشتزا بود؛ و افکار آشنا به علم قرآن و روح کنجکاو آنان، آرامش نداشت؛ و هماره در صدد اشباع حس دانش اندوزی و رازفهمی و نکته یابی بر می آمد.

اینجا بود که گشایش در شهر علم آغاز گشت، و پرتو عالمگیر حق از افق افکار علی بن ابیطالب « عليه السلام » در فضای جهان اسلام دامن گستر گردید، و خورشیدسان به پرورش ذرات پراکنده همت گماشت.

هر چند حکومت ظاهری امام امير المؤمنین، تحت الشعاع حوادث اجتماعی و جنگهای ساختگی واقع گشت ، اما وظیفه عالی او ، که ترویج حقایق دین و نشر نوامیس عدل و آموختن علوم قرآن و رازهای آفرینش بود، از دوشش برداشته نمی شد. علی علیه السلام - هماره به جنبه معنوی

ص: 44

خلافت نظر داشت تا بتواند به وسیله اجرای سنن نبوی، سعادت انسانها را تأمین کند. آری، او از این جهت که وصی پیامبر است، وظیفه سنگینی به عهده دارد، و اوست که باید حقیقت اسلام را که دین علم و آیین « تزكيه و تعلیم » است ، به وسیله نشر علم، نگهبانی کند و از هنگامه هایی که پس از رحلت پیامبر اکرم برای متزلزل ساختن ارکان غدیر به پا می شود جلوگیری نماید .

اگر احبار يهود و دانشمندان با اطلاع مسیحی ، از دل صومعه ها و درون دیرها بیرون می آیند، و برای آزمایش جانشین رسول خدا « صلي الله عليه وآله » و آورنده وحی، مسائل مشکل کتب خود را طرح می کنند و در میان مسجد مسلمین با جمله « سؤالات ما را پاسخ دهید» هنگامه به پا می کنند، که باید جواب دهد؟

اگر برای اصحاب معضلاتی پیش می آید و معارف قرآن می رود که به دست فراموشی سپرده شود و به عنوان مجهول تلقی گردد ، یا تأویل

ص: 45

شود، چه کسی باید از ناموس مقدس دین و معارف دین حمایت کند ؟

وقتی قضاوتهای بیجا حقوق مردم را پایمال می کند و بیگناهان را به اعدام و سنگسار شدن محکوم می سازد، و در روح جامعه اثری وخیم می گذارد، و برای امت تشنج فکری به وجود می آورد، کدام کس باید پا در میان گذارد و چهره رباینده قوانین سعادت بخش اسلام را بنمایاند؟

پس، او که در «شهر علم» پیغمبر است، باید برای همیشه - به روی جویندگان باز باشد و پژوهندگان را بپذیرد.

این بود که اصحاب در کسب علوم و معارف به مولای حقیقی خود رجوع کردند، و مبانی اولیه دانشهای دین را به فراخور استعدادشان فرا گرفتند. کم کم افق فرهنگ اسلام روشن شد؛ و به کمک معارف ائمه طاهرين «عليهم السلام»، و زحمات دانشمندان شیعه، حقایق اسلام در سراسر

ص: 46

جهان پراکنده گشت؛ و در علوم دقيق الاهی و طبیعی و ... و فلسفه شرایع ، که دیگران نمی توانستند با تبلیغات ، و صرف مال و تأیید خلفای اموی و عباسی، خود را به عنوان دانند؛ آنها جا بزنند، به خوبی شخصیت علمی خود و پیشوایانشان را ثابت کردند و احتیاج مسلمین را به خاندان نبوت آشکار ساختند.

در اثر این مبانی ، نیز اصول تربیتی صحیحی که در خانواده های شیعه معمول بود، دهها دانشمند، ادیب، فیلسوف، مصلح، ریاضیدان ، مفسر، فقیه، محدث، ستاره شناس، روانشناس ، جامعه شناس و ... به تاریخ فضیلت و دانش تحویل داده شد، مانند :

خلیل بن احمد فراهیدی ---م: 175 ق

محمد بن یعقوب کلینی ---329

ص: 47

معلم ثانی ابونصر فارابی ---339

شیخ ابو جعفر صدوق ---381

صاحب بن عباد ---385

شریف رضی ---406

شیخ مفید ---413

حسین بن عبدالله سینا ---427

شریف مرتضی ---436

ابوریحان بیرونی شیخ طوسی ---440يا430

شیخ طبرسی ---548

رضى الذين ابن طاووس حسنی ---663

خواجه نصیرالدین طوسی ---672

ص: 48

جمال الدين علامه حلی ---726

شهید اول ( محمد بن مکی) ---786

شهید ثانی ( شیخ زین الدین) ---965

شیخ بهاء الدین عاملی ---1031

میر داماد حسینی ---1041

علامه مجلسی ---1111

سید مهدی بحرالعلوم ---1226

شیخ مرتضی انصاری ---1281

سید جمال الدین اسد آبادی (1) ---1314

ص: 49


1- شرح حال این دانشمندان به طور اختصاصی و عمومی درکتب بسیاری آمده است، که از جمله آنهاست: «الغدير» - «الذريعة» - «اعیان الشیعه » - «لغت نامه » علامه دهخدا - « دائرة المعارف » فريد وجدی - «دانشمندان نامی اسلام» - «ریحانة الادب ».

و آثار این دانشمندان ، از علوم الاهی تا ادبیات ، و از حقوق تا ساده ترین آداب زندگی ، در شمار ارزنده ترین مدارک علمی قرار گرفت، و شماری به زبانهای عربی ترجمه گشت. و سرگذشت زندگیشان برای روشن کردن عظمت مكتب تربیتی شیعه شاهدی زنده شناخته شد. البته اصول آموزشی ائمه طاهرین در تربیت این نوابغ بزرگ اثری اعجازآمیز گذاشت؛ و مردانی را پرورش داد که نشان دهنده اخلاق و فضایل پیشوایان خود شدند؛ و در تمام فضیلتهای پرارزش، که شالودۀ کاخ انسانیت و پایه قله های افراشته اخلاق است، یادگاری از تربیت خاندان رسالت و تعلیمات آنان گشتند. و در دانش دوستی و عظمت فکر و اندیشه ، در پرهیزگاری و پارسایی ، در تهذيب روح و توجه به ماورای جهان محدود ، در ایجاد وسایل گوناگون برای گسترش علم و تقویت روح دانشجویان ، در نوع پروری و توجه به بینوایان و محرومان و افتادگان اجتماع، در فراخوانی به اجرای

ص: 50

عدالت، و ... تا آنجا پیش رفتند که به صفحات تاریخ علم، معنویت و روح دادند و مورخان جهان را به ثناگستری خویش واداشتند.

« جرجی زیدان » در شرح حال «ابن سینا» می نویسد:

این فیلسوف طبیب ، ارسطو و بقراط اسلام بود. او در وسعت اطلاعات و نیروی عقل از انسانهای یگانه روزگار بود. در هر فنی از علوم کتاب نوشت، و بیش از صد کتاب به جای گذارد. تألیفات او را در نهضت اخیر اروپا اثری عظیم بود. (1) چه، آنان بهترین و مهمترین کتابهایش را به زبان علم در نظر خودشان (لاتین)، ترجمه کردند . (2)

ص: 51


1- توجه کنند، بخصوص نسلهای جوان : « تألیفات او ( ابن سینا ) را ، در نهضت اخیر اروپا، اثری عظیم بود».
2- « تاریخ آداب اللغة العربيه »، ج 2، ص 336 - 338 .

« علامه دهخدا » در احوال ابو ریحان می گوید:

در هزار سال پیش بر دو تسطیح از تسطیحات چهارگانه کره زمین متفطن گشتن ، و نوع چاه آرتزین کشف کردن، و به استخراج «جیب یک درجه» توفیق یافتن ، و بالاتر از همه بنای علوم طبیعی بر ریاضی نهادن ، و قرنها پیش از «بیکن» (1) برای حل معضلات علمی و فنى متوسل به استقراء شدن و ... برای معرفت اجمالی این داهی کبیر کافی است. (2)

باز جرجی زیدان می گوید:

نصیرالدین طوسی، فیلسوف ریاضی فلکی که علوم طبیعی را بسیار دوست میداشت ، مخصوصا فلکیات را. از این رو در

ص: 52


1- F.Bacon(1561 - 1626م)، فیلسوف تجربی معروف انگلیسی .
2- « لغت نامه»، ج 1، ص 487، شرح حال ابوریحان بیرونی، ص 81.

مراغه رصدخانه بزرگی ساخت و کتابخانه ای تأسیس کرد و کتابهایی را که از اطراف به دست آمده بود، در آن گرد آورد؛ تا شماره کتابهایش از 400،000 افزون گشت. ستاره شناسان و فیلسوفان را در آن جای داد و اوقافی برای آنان معین کرد. دانش به دست این عنصر پارسی، در بلاد مغول درخشیدن گرفت. گویا او در تاریکیی دامنه دار ، شعله ای تابناک بود. (1)

نیز درباره « شیخ مفید » می نویسند:

وی پیشوای دانشمندان امامیه و پرچمدار علم کلام ( عقایدشناسی) و فقه و بحث و مناظره بود. با اهل هر عقیدهای با جلال و شکوهی خاص، مباحثه می کرد. او صدقات

ص: 53


1- «تاریخ آداب اللغة »، ج 3، ص 234 - 235، نیز به کتاب «احوال و آثار خواجه نصیر الدین طوسی»، تألیف استاد محمد تقی مدرس رضوی، ص 25 - 33 رجوع شود.

و خیرات فراوان داشت و دارای خشوعی بسزا بود. بسیار نماز می خواند و روزه می گرفت. پارسا بود و جامه درشت می پوشید و بیش از دویست تصنیف داشت. جز پاسی از اول شب نمی خوابید ، سپس به پا می خاست و نماز می گزاردیا کتاب می خواند یا درس میگفت یا قرآن تلاوت می کرد.... (1)

« شیخ طوسی » بنیان گذار دانشگاه روحانی نجف را چنین معرفی می کنند :

آثار و تألیفاتش چهره زمان را فروزان کرد. در آنها بیشتر علوم اسلامی را گرد آورد و مسائل مشکل علمی و اعتقادی را حل کرد. وی بیش از سیصد شاگرد از مجتهدان شیعه داشت ؛ و از اهل تسنن آن قدر بودند که به شماره نیامدند. کرسی

ص: 54


1- « لسان الميزان »، تأليف ابن حجر عسقلانی شافعی ج 5، ص 368 از چاپ حیدر آباد، « الكنى والألقاب » ج 3، ص 171 - 172 چاپ دوم، «ریحانة الادب » ج 4، ص 58-61.

درسی که از آن بزرگترین دانشمند عصر بود، در بغداد از طرف خلفا به وی تفویض شده بود؛ و او برای دانشمندان مذاهب درس میگفت؛ و پس از اینکه کتابخانه اش سوزانده شد ، به سوی نجف کوچ کرد. (1)

نیز در صفحات تاریخ می خوانیم که ابن طاووس حسنی ، نقیب علویان ، فقیه و دانشمند بزرگ ، که همگان به تجلیلش پرداخته اند، هنگام زکات دادن 1/10تمام غله را خود بر می داشت و بقیه را به مستمندان می داد .(2)

و شاید این داستان تکان دهنده (3) از سير بحر العلوم هیچ گاه در تاریخ

ص: 55


1- «الکنی و الالقاب »، ج 2، ص 362 - 365، «حياة الشيخ الطوسی - زندگانی شیخ طوسی»، تأليف علامه شیخ آقابزرگ تهرانی؛ ریحانة الادب ج 2، ص 399 - 401.
2- «الکنی و الالقاب » ج 1، ص 334.
3- «الکنی و الالقاب » ج 2، ص 62- 63.

مردان بزرگ فراموش نگردد: شبانگاهی که یکی از شاگردانش را می خواند و با خشم و خروشی عجیب به وی پرخاش می کند که در همسایگی تو مردی بینوا با کودکان خود گرسنه به سر می برد و تو به حال آنان نرسیده ای ! شاگرد بدین جمله « به خدا سوگند از حالشان آگاه نبودم»، پاسخ می دهد. بحر العلوم بیشتر می خروشد و می گوید: «همین مرا خشمگین کرده که نمی دانستی ! اگر می دانستی و خبر نمی گرفتی که کافر بودی !! چرا به حال همسایه ات رسیدگی نکنی؟ چرا ندانی ؟!»

این نمونه ای از کردار و افکار این مردان بزرگ بود، که این آثار گران ارج و این تاریخ مقدس را به وجود آورد، و اهميت غدیر و مبانی تشیع را منعکس کرد، و فروغ تربیت را در سرتاسر اعصار و قرون تا زوایای اجتماعات ممالک اسلامی پیش برد .

ص: 56

اکنون نیز به امواج ساحل ریز غدیر ، که دامنه خود را به پهنه علوم و معارف جهان معاصر کشانده است می نگریم؛ امواجی که در فراخنای دریای علوم به حرکت درآمده و سطحهای آرام را با تلاطم خود به جنبش درآورده است ، و روشنفکران و حقیقت طلبان را به نشر افکار و گفتار علی بن ابیطالب (عليه السلام) برانگیخته و به تألیف و تحلیل پیرامون شخصیت بی پایان وی و نشان دادن مقصود اساسی غدیر به پاداشته و آنان را یاری کرده است، تا آثاری جاویدان به جای گذارند که برای همیشه پرده از روی انحرافات تاریخ بردارد و حقایق محض را در معرض افکار قرار دهد.

کتابهایی فروزان که پرتو عنایت خداوندی و اعجاز توفیق بر سراسر سطر هایش دامن کشیده و عناصر مقدس نبوغ و معنویت و فروغ روح پرور حق شناسی و حقیقت یابی از خلال صفحاتش هویداست .

ص: 57

گفتاری پرطنین که چون بانگ جرس ، با قافله سيار زمان در سیر است ؛ و صفحاتی نورانی که پیوسته با طلوع و غروب اختران به تابشگری خود ادامه می هد، و برای تازه آیندگان هر عصر و دوره ای به عنوان « اتمام حجت » سندی محکم شناخته می شود؛ و افکار را جلب کرده ، به کاوش واداشته سرانجام به حقیقت می رساند.

این خدمت بزرگ به اندیشه های پاک و عقاید حقه انسان - که در سرنوشت دو جهان و تصمیمات اجتماعی و تربیت اخلاقی هر فرد دخالت دارد - به دانشمندان والا قدر شیعه منحصر نمانده است. چه ، امواج گسترده غدیر، دامنه خود را به افکار علمای سایر مذاهب و ادیان نیز کشانده و حقایق را از زبان آنان بازگو کرده است .

این وضع انتشار حیرتبار این حقایق بوده است در روزگار پیشین ؛ اما در

ص: 58

این عصر نظری بیفکنید به هزاران مقاله و رساله و کتاب که از شخصیتهای خاور و باختر درباره امیرالمؤمنین علی «عليه السلام» انتشار یافته است و می یابد، که حتى ضبط فهرست آنها از حوصله گفتار ما بیرون است. (1)

امروز جلوه های ملکوتی و ابدی علی «عليه السلام» چنان افکارآگاهان را در خود خیره کرده که تنها وجود او بخشنده امید به حق و عدالت و انگیزه نشاط شده است. و اگر شعاع روح على «عليه السلام» به مردمان دور دست تا آنجا بتابد که با تجلیات خود روشنشان کند و در پهنه فروزندگی خویش محوشان سازد، تا قلم به دست گیرند و با عواطفی پر شور و انشایی بلند و رنگین ، گوشه ای از این حقیقت را آشکار سازند، پس

ص: 59


1- «الغدير»، ج 3، ص 5- 9، و ج 6، صفحه ط -ی و 37 - 38 و ج 7، صفحه ح، و «صوت العدالة » ج 5، ص 1210 و 1215 به بعد، و ...

این شعاع چه تأثیری خواهد کرد اگر در کنار کانون خود، به جان و دل مردانی بتابد ، که نمونه کامل احساسات شیعی، و نگهبان مرزهای مستحکم دین خدایند، و در دامن پاک تشیع پرورش یافته با «بامداد غدیر» و «شامگاه عاشورا » خو گرفته اند، و محبت پر سوز على و آل علی به تار و پود آنان پیوسته است؟

از اینجاست که باید به ارج واقعی دانشمندان خود بیشتر پی بریم ؛ و با دیده ای که از فروغ تجلیل معنویات روشن است بدانان بنگریم ... (1)

ص: 60


1- این مقاله، سالها پیش در مشهد مقدس، در کتاب « حساس ترین فراز تاریخ، یا داستان غدير » ( تأليف جمعی از دبیران ) ، به چاپ رسیده است .

پیامبر اکرم « صلي الله عليه وآله »:

« مَن کُنتُ مَولاهُ ، فَهَذا عَلِیٌّ مَولاهَ ....».

-هر مسلمانی که من تاکنون، عامل رشد و هدایت او بودم ، پس از این ، على عامل رشد و هدایت اوست .

ص: 61

آنچه نقل شد، جمله اصلی « حديث غدير» است ، که گروها گروه ، از اصحاب پیامبر اکرم «صلي الله عليه وآله» ، آن را نقل کرده اند ...

تنها، علامه امینی ، در کتاب عظيم «الغدیر»، نام 110 تن، از اصحاب و یاران پیامبر« صلي الله عليه وآله » را ذکر کرده است ، که همه ، این حدیث را از پیامبر اکرم «صلي الله عليه وآله» ، در صحرای غدیر ( روز 18 ماه ذیحجه سال دهم هجری )، شنیده اند و همواره برای مسلمانان دیگر نقل کرده اند.

همچنین ... در کتاب «الغدير»، 361 تن، از عالمان و حافظان احادیث ، و مورخان و مفسران و ... از برادران اهل سنت ذکر شده اند، که همه در

ص: 62

کتابهای مهم و معتبر خود، حدیث غدیر را آورده و تثبیت کرده اند.

و از اینجاست که فیلسوف بزرگ شرق و اسلام، ابوعلی سینا، می گوید:

« وَالاستَخلاَفُ بِالنَّصَّ أصوَب ». (1)

یعنی : درست ترین راه و روش ، درباره جانشینی پیامبر « صلي الله عليه وآله» ، این است که خود پیامبر اکرم ، خلیفه و جانشین خود را تعیین کند، و به دست اتفاقات نسپرد.

*

و شاعران بزرگ اسلام - از عرب و ایرانی و ... در طول تاریخ، واقعه موج خیز غدیر را در اشعار خود سروده اند، و آن را فریاد کرده اند.

ص: 63


1- «شفا» - پایان «الهیات»، ص 452، از چاپ تحقیقی مصر .

حسان بن ثابت انصاری (م ح: 40 ق)، شاعر پیامبر « صلي الله عليه وآله » ، در قصیده ای می گوید:

يُناديهِمُ يَومَ الغَديرِ نَبيُّهُم***بِخُمٍّ، وَأسمِع بِالرَّسولِ مُنادِیا

فَمَن کُنتُ مَولاهُ، فَهذا وَليُّةُ***فَكُونُوا لَهُ اَتباعَ صِدقٍ مَواليا (1)

پیامبر اسلام، در روز غدیر، در میان مسلمانان فریاد زد، فریادی بلند : هر کس من تاکنون سرپرست ارشاد و هدایت او بودم ، از این پس علی سرپرست ارشاد اوست ، همه، پیروان راستین علی باشید!

و سپس شاعران قرون و اعصار، حدیث غدیر را سرودند و فریاد کردند .

ص: 64


1- «الغدير»، ج 1.

حکیم سنائی غزنوی (م: 532 ق ):

نایب مصطفی به روز غدیر *** کرده در شرع خود، مر او را میر

راز دار خدای، پیغمبر *** راز دار پیمبرش، حیدر

ملک الشعرا بهار (م: 1330 ش):

در «غدير خم» يزدان ، گفت مر پیمبر را *** کز پی کمال دین، شو پذیره حیدر را

پس پیمبر اندر دشت، بر نهاد منبر را *** برد بر سر منبر، حیدر فلک فر را

شد جهان دل روشن، زان دو شمس نورانی

ص: 65

گفت : بشنوید ای قوم ! قول حق تعالی را *** هم به جان بیاویزید، گوهر تولا را

پوزش آورید از جان ، این ستوده مولا را *** این وصی بر حق را، این ولى والا را

با رضای او کوشید، در رضای یزدانی

ص: 66

تصویر

خط سیر پیامبر بزرگ اسلام از مدینه به مکه در سفر حجة الوداع و محل غدیر خم

ص: 67

تصویر

ص: 68

تصویر

.^69.jpg

ص: 69

تصویر

ص: 70

تصویر

ص: 71

تصویر

ص: 72

تصویر

ص: 73

تصویر

ص: 74

تصویر

ص: 75

تصویر

ص: 76

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109