تربیت، خانواده و سبک زندگی اسلامی جلد 1

مشخصات کتاب

تربیت، خانواده و سبک زندگی اسلامی

شناسنامه کتاب

نام کتاب: تربیت، خانواده و سبک زندگی اسلامی

مولف: مهدی دانشمند

ناشر:

تیراژ:

نوبت چاپ:

تاریخ نشر:

قیمت:

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

فهرست مطالب

تصویر

ص: 3

تصویر

ص: 4

تصویر

ص: 5

تصویر

ص: 6

تصویر

ص: 7

تصویر

ص: 8

تصویر

ص: 9

ص: 10

طلوع سخن:

و کلام خداوند احسن الکلام و افضل الکلام و اصدق الکلام و اکمل الکلام و اتم الکلام است

مهدی دانشمند محرم الحرام 1443

ص: 11

ص: 12

فصل اول: تربیت

مفهوم تربیت

«تربیت»، واژه ای عربی به معنای زیادت، فزونی و رشد است؛ این واژه در فرهنگ فارسی پرورش دادن و پروراندن معنا شده؛ و مراد از آن، فراهم کردن زمینه مناسب برای پرورش استعدادهای جسمی، روحی و معنوی است. به نحوی که استعدادهای متناسب با فطرت خدایی او شکوفا و در جهت مطلوب هدایت شود.

«رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» «پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى، آنچه را لازمه آفرينش او بوده داده؛ سپس هدايت كرده است!»(1)

بنابراین کامل شدن انسان مرهون تعلیم و تربیت مربیان والامقام صورت می پذیرد. هر مربی تنها پس از آنکه به چیستی انسان پی برد و با فلسفه خلقت او آشنایی یافت، می تواند به تعلیم و تربیت وی بیندیشد. مربی ابتدا باید از خود بپرسد که انسان را برای کدام عالَم آماده می کند؟ آیا هدف از آموزش و آماده سازی، تنها برای زیستن او در

ص: 13


1- . سوره طه، آیه 50.

این دنیاست و یا برای رهسپار شدن به حیات جاوید است؟ همان طور که در حدیث قدسی آمده است:

«عبدي خلقت الأشياء لأجلك و خلقتك لأجلي» «بنده من، اشیاء را برای خاطر تو خلق کردم و تو را به خاطر خودم».(1)

طبق این حدیث هر انسانی پس از استفاده از نعمت­های الهی، بایستی گام در راه هدایت الهی بردارد تا به قرب خداوند نائل آید و در این صورت است که بقای واقعی حاصل شده، همان گونه که رسول گرانقدرش (ص) فرمودند:

«إِنَّمَا خُلِقْتُمْ لِلْبَقَاءِ لَا لِلْفَنَاء» «همانا شما برای بقا آفریده شده اید نه برای نابودی».(2)

نیل به این هدف متعالی مستلزم شناخت تمام نیازهای انسان است تا بتوان نحوه صحیح برآورده ساختن هر کدام از این نیازها را به نوعی در برنامه آموزشی و تربیتی او قرار داد. بنابراین شایسته است که هر مربی، تعریف درستی از تعلیم و تربیت داشته باشد و با توجه به عوامل حاکم بر رشد او یعنی فطرت، وراثت و محیط، تحت آموزش خویش قرار دهد و تربیت کند.

با این توضیحات مشخص می شود که تربیت امری عادی نیست که به سادگی بتوان از کنار آن گذشت بلکه تربیت عبارت است از:

ص: 14


1- . الجواهر السنية في الأحاديث القدسية؛ ص 710.
2- . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 133.

«مجموعه ای از تلاش ها، فرصت ها، امکانات، اقدامات و برنامه ها، که از بدو انعقاد نطفه تا واپسین دم حیات صورت می گیرد و هدف از آن بارور سازی هم جانبه توان های بالقوه ی فرد در راستای اهداف متعالی، انسانی و اجتماعی است».(1)

ضرورت تربیت

تربیت از بنیادی ترین موضوعات علوم انسانی و با بسیاری از رشته های دیگر همچون علوم اجتماعی، سیاسی و روان­شناسی ارتباط تنگاتنگ دارد و اساس موضوعاتی همچون اخلاق، خودسازی و جامعه سازی را تشکیل می­دهد. گستره تأثیرگذاری تربیت در بر گیرنده مفاهیمی همچون سعادت فرد و جامعه، تکامل انسان ها، پیشرفت یا عقب ماندگی جوامع و سلامت جسم و روح، می­باشد. بنابراین اگر در اولین کانون تربیت که خانواده است، والدین مباحث تربیتی را بشناسند و هدف از آن را به خوبی بدانند، می توانند با به کار گرفتن روش های صحیح، فرزندان خود را به سوی کمال سوق دهند و جامعه را از سعادت حضور آنان بهره مند سازند.

ص: 15


1- ر.ک: اصول برقراری رابطه انسانی با کودک و نوجوان، احمد به پژوه، ص 19-17.

مطابق با آموزه­های دینی، هدف اساسی پیامبران الهی تحقق این آرمان ارزنده الهی برای جامعه است.«هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ ...» «و كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها مى خواند و آنها را تزكيه مى كند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مى آموزد...».(1)

مکتب انسان­ساز اسلام، بدان سبب که روش های تربیتی آن از چشمه سار وحی الهی سر چشمه می گیرد، کامل ترین مکتب تربیتی محسوب می شود که تنها وسیله بهره مند شدن از این مکتب آیات قرآن کریم، سیره و روایات حضرات معصومین علیهم السلام است. مستشرقان و مورخان بدین نکته اعتراف دارند که نبی اکرم صلی الله علیه وآله و امامان راستین، در سایه تربیت، از انسان های عقب مانده عصر جاهلیت، نام آورانی پایبند به فضایل انسانی تربیت کرده اند که صاحبان بصیرت را به شگفتی می اندازد. امام علی، علیه السّلام، در توصیف اوضاع اخلاقی اجتماعی اعراب قبل از اسلام می فرمایند:

«وَأَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَی شَرِّ دِینٍ، وَفِی شَرِّ دَارٍ، مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجارَةٍ خُشْنٍ، وَحَیَّاتٍ صُمٍّ، تشْرَبُونَ الکَدِرَ، وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ، وَتَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ، وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ، الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ، وَالْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَةٌ» «در آن زمان شما ملت عرب، ناشایست ترین دین را

ص: 16


1- . سوره جمعه، آیه 2.

داشتید، و در بدترین خانه ها زندگی می کردید؛ در میان غارها، سنگ های خشن و مارهای سمّی خطرناک، به سر می بردید؛ آب های آلوده می نوشیدید وغذاهای ناگوار می خوردید؛ خون یکدیگر را به ناحق می ریختید و پیوند خویشاوندی را می بُریدید، درمیان شما بت ها پرستش می شد و گناهان، شما را فرا گرفته بود».(1)

انسان برای سیر تکاملی خود و فرزندانش مستلزم بر خورداری از یک روش تربیتی کامل است. بر همین اساس ضروری است که والدین در کنار و همگام توجه به سلامت جسم فرزندان خود، در تربیت روح و روان آن ها نیز بکوشند. امام مجتبی، علیه السلام، در مورد ضرورت تربیت روحی فرزندان می فرمایند:

«عَجَبٌ لِمَنْ یَتَفَکَّرُ فِی مَأْکُولِهِ کَیْفَ لَا یَتَفَکَّرُ فِی مَعْقُولِهِ فَیُجَنِّبُ بَطْنَهُ مَا یُؤْذِیهِ وَ یُودِعُ صَدْرَهُ مَا یُزَکِّیهِ» «تعجب می کنم از کسی که به غذای جسم خویش می اندیشد؛ اما به غذای روح خویش نمی اندیشد. در نتیجه اندرون خویش را از غذاهای زیان بخش در امان نگاه می دارد اما جان خویش را در معرض ناپاکی های قرار می دهد».(2)

پس همان گونه که پیامبر اکرم صلی الله علیه واله سرلوحه کار خود را تربیت جامعه پیرامون خود قرار داده اند، شایسته است که والدین نیز در جامعه پیرامون خود که همان خانواده است مسائل تربیتی را جدی

ص: 17


1- . نهج البلاغه، خطبه 26.
2- . الدعوات: ص 144 و 145.

بگیرند و به آن اهتمام ورزند چرا که در قرآن جایگاه و منزلت رفیعفرزندان مورد تأکید قرار گرفته و از آنان به عنوان نور چشمان والدین یاد شده است:

«رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُن» «پروردگارا، همسران و فرزندانمان را مایه روشنی چشمانمان قرار ده».(1)

ملاقات هر روزه پیامبر، صلی الله علیه وآله، با حضرت فاطمه الزهراء سلام­الله­علیها، و همچنین توصیه های امامان معصوم علیهم السلام، در خصوص فرزندان خویش و درخواست سعادتمندی برای آنان، بیانگرآن است که اسلام عزیز به اهمیت دادن والدین به فرزندان تأکید بسیاری دارد. بر این اساس، شایسته است که آشنایان با مبانی دین، از روش پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، پیروی کنند و فرزندان خود را درخور جایگاهی بدانند که پیشوایان دین بر آن تأکید می ورزند. بر این اساس شایسته است که برای رشد و تربیت آنان تلاش کنند تا در سایه این تربیت، نسلی سالم و صالح که مورد تأیید اسلام باشند پدیدار شود. بدیهی است که مراحل تربیت به آسانی طی نمی شود. از دعای امام سجاد، علیه السّلام، می توان به اهمیت این مسأله پی برد. ایشان در دعای خویش می فرمایند:

ص: 18


1- . سوره فرقان، آیه 74

«اَعِنّی عَلی تَربیتهِم وَ تَأْدِیبِهِمْ و بِرّهم» «خدایا، مرا یاری کن تا آنان (فرزندانم) را تربیت کنم و به آنان ادب بیاموزم و در حقشان نیکی کنم».(1)

زمان تربیت

پیش از آنکه تولد صورت گیرد، تربیت آغاز می شود؛ چراکه اکثر صفات روحی والدین در چگونگی شخصیت فرزندان موثر است. بر این اساس ضروری است که پدر و مادر قبل از آنکه تصمیم بگیرند صاحب فرزند شوند، در پالایش روح و پاکیزه ساختن نفس و اخلاق خویش بکوشند. همانطور که پیامبر اعظم صلی الله علیه واله فرمودند:

«تزوجوا في الحجر الصالح فإن العِرق دسّاس» «باخانواده خوب و شايسته وصلت كنيد؛ زيرا ژن و خون اثر دارد.»(2)

و همچنین به فرموده امام علی علیه السلام:

«حُسْنُ الْأَخْلَاقِ بُرْهَانُ كَرَمِ الْأَعْرَاق» «سجاياي اخلاقي نشان و دلیل پاكي وراثت است».(3)

براین اساس برای آنکه روش­های تربیت تأثیرگذار واقع شود، باید بسیار زودتر از آنچه امروزه عموم فکر می کنند به تربیت فرزندان همت

ص: 19


1- . صحیفه سجادیه، دعای 25 دعائه لولده.
2- . الوافي، ج 3، ص 706.
3- . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 254.

گماشت؛ چرا که تربیت قبل از بارداری آغاز و در دوران کودکی و جوانی ادامه پیدا می­کند و همچنین شایسته نیست دوران حساس کودکی در خلأ آموزش های تربیتی طی شود. در حقیقت یکی از نکات مهم در تربیت، شتاب در آموزش و تربیت کودک است؛ چرا که درسنین کودکی، زمینه های یادگیری و تربیت بیشتر از دیگر مراحل عمر فراهم است. امیرمؤمنان علی علیه السّلام، خطاب به فرزند خود امام حسن مجتبی علیه السلام، می فرمایند:

«پسرم، هنگامی که دیدم سالیانی بر من گذشت و توانایی ام رو به کاستی نهاد، به نوشتن این وصیت نامه شتاب کردم و در آن، ارزش های اخلاقی را برای تو برشمردم، پیش از آنکه أجل فرا رسد، و رازهای درونم را به تو منتقل نکرده باشم، یا در اندیشه ام کاستی پدید آید؛ چنانکه در جسمم پدید آمد، و پیش از آنکه خواهش ها و دگرگونی های دنیا به تو هجوم آورند و پذیرش و اطاعت برای تو مشکل شود؛ زیرا قلب نوجوان چونان زمینی کاشته نشده، آماده ی پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آنکه دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگری مشغول شود، تا به استقبال کارهایی بروی که صاحبان تجربه، زحمت آزمودن آن را کشیده اند و تو را از تلاش و یافتن بی نیاز ساخته اند و آنچه از تجربیّات آن ها نصیب ما

ص: 20

شد، به تو هم رسیده و برخی از تجربیّاتی که بر ما پنهان مانده بود برای تو روشن شود».(1)

شایسته است که والدین نیز با پیروی از کلام امیرالمؤمنین علی علیه السلام، انعطاف پذیری کودک خویش را مغتنم بشمارند و پیش از آن که شخصیت وی شکل گیرد، به تربیت کردن او بپردازند.دوران کودکی بهترین زمان برای فراگرفتن راه درست زندگی است؛ چراکه در این دوران قدرت تقلید، اقتباس و یادگیری کودکان بسیار زیاد است. کودکان در این زمان تمام حرکات و گفتار اطرافیان خود را به دقت، در حافظه خویش ضبط می کنند. از امام علی علیه السلام است که:

«مَنْ لَمْ یَتَعَلَّمْ فِی الصِّغَرِ لَمْ یَتَقَدَّمْ فِی الْکِبَر» «آن که در کودکی نیاموزد در بزرگی از دگران سبقت نجوید».(2)

بنابراین، هم زمان با رشد و تکامل جسم کودک باید روح او را در مسیر رشد قرار داد تا صفات پسندیده در وجودش ظاهر شود. کودکانی که به شیوه درست تربیت نمی شوند، صفات اخلاقی آنان در بزرگ سالی به سختی تغییر می یابد. سعادت مندترین افراد کسانی هستند که از آغاز همراه با پرورش درست، رشد کنند و صفات برجسته، روح آنان را تحت تأثیر خویش قرار دهد. کودکان همانند نهال کوچکی هستند که

ص: 21


1- . نهج البلاغه، نامه 31.
2- . غرر الحکم و درر الکلم، ص 649.

باغبان به آسانی می تواند آنان را به هر سمتی که بخواهد متمایل سازد؛ ولی چون نهال تُرد به درختی کهنسال بدل شد، انعطاف پذیری آن نیز از بین می رود و اصلاح آن بسیار دشوار خواهد بود.

به فرموده امام حسن عسکری علیه السلام:

«رَدُّ الْمُعْتَادِ عَنْ عَادَتِهِ كَالْمُعْجِزِ» «برگردان شخص از کاری که به آن عادت کرده چیزی شبیه معجزه خواهد بود.»(1)

مراحل تربیت

تربیت انسان شامل مراحل مختلفی است. چرا که استعداد یادگیری آدمی در سنین مختلف یکسان نیست. پس لازم است برای همسانی و اثرگذاری تربیت با استعدادهای فطری انسان در هر مرحله ای از رشد استعدادها نوع خاصی از تربیت اعمال شود.

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره است که:

الوله سيد سبع سنين و عبد سبع سنين و وزیر سبع سنين» «فرزند در هفت سال اول سرور است (یعنی باید آزاد باشد و کاری خلاف میل او به وی محول نشود) و هفت سال بنده است (یعنی باید تبعیت کند و زیر نظر اولیا و معلمان تربیت شود و دانش بیاموزد) و در هفت سال سوم مشاور پدر و مادر و دیگران است».(2)

ص: 22


1- . تحف العقول، ص 489.
2- وسائل الشیعه، ج 21، ص 479.

با توجه به اهمیت هفت سال نخست زندگی در رشد و تکوین آدمی، پیامبر اکرم صلی الله عليه واله این دوره را دوره سیادت وسروری وی دانسته اند.

همچنین از امیر المؤمنين عليه السلام است که:

«یربى الصب سبعة و يؤدب سبعة و يستخدم سبعة و منتهی طوله في لاث وعشرين سنه وعقله في خمس وثلاثين سنة وما كان بعد ذلك فبالتجارب» «کودک هفت سال پرورش می یابد و هفت سال بعد ادب می آموزد و هفت سال دیگر به خدمت گمارده می شود؛ و تا بیست و سه سالگی قد می کشد و در سی و پنج سالگی خردمند می شود و از راه تجربه می آموزد».(1)

البته اینکه گفته می شود در این مرحله لازم است طفل را آزاد گذاشت بدین معنی نیست که آزادانه هر کاری را که بدان تمایل دارد انجام دهد چنان که حتی خود یا دیگران را به خطر بیندازد، در حقیقت مراقبت از کودکان امری حیاتی است چرا که قدرت دفاع از خود و یا درک این موضوع را که چه چیزی برای آنان مفید یا زیان بخش است،را ندارند.

از امام کاظم علیه السلام در این زمینه است که:

ص: 23


1- من لا يحضره الفقیه، ج 3، ص 493.

«يستحب غرامه الغلام في صغره ليكون حليما في كبره» «خوب است که فرزند پسر در کودکی سرکش باشد، تا در بزرگسالی بردبار شود».(1)

ضروری است که والدین کودک خود را بشناسند و با تمام ویژگی های جسمی، روحی، فکری و... وی آشنا شوند. علاوه بر این، آنها باید نسبت به هدف و خط مشی تربیت آگاهی داشته باشند و سیر تربیتی کودک خویش را در یابند.

والدین بهتر است در این دوره از طریق آموزش غیر مستقیم و غیر ملموس کودک خود را تربیت کنند. تکرار این نکته خالی از لطف نیست که کودکان پیش از آنکه از گفتار ما بیاموزند، از کردار ما یاد می گیرند.

طبق فرمایش پیامبر اعظم صلی الله عليه واله:

بروا آباءکم تبركم أبناؤكم» «با پدران خود نیکی کنید تا فرزندانتان با شما نیکی کنند».(2)

هفت سال دوم زندگی

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هفت سال دوم زندگی را که زمان ادب آموزی کودکان است، دورهی خدمت گزاری و فرمانبری و حضرت علی علیه السلام آن را دوره ادب آموزی کودک معرفی می کنند. اطاعت و حرف شنوی از ویژگی های این مرحله به شمار می رود. به

ص: 24


1- وسائل الشیعه، ج21، ص 479.
2- نهج الفصاحة؛ ص 373.

همین خاطر تعلیم و تربیت و عادت دادن به ویژگی های صحیح رفتاری باید با جدیت بیشتری در این مرحله صورت گیرد. در این دوره، رشد جسمی کودک خاصه از نظر تکامل مراکز عصبی به جایی رسیده است که می تواند به تحریکاتی که از خارج دریافت می کند پاسخهایی کاملا مناسب بدهد. کنجکاوی کودک که پیش از این هدفمند نبود، اینک به صورت جست و جویی جهت دار و هدفمند در آمده است علاوه بر این، کودک در این دوره غالبا از فعالیت های خود، نتیجه مطلوب به دست می آورد و می تواند به طرز فکر بزرگسالان پی ببرد.

گردن نهادن به درخواست های منطقی از ویژگی های این دوران است. این دوران خود به دو دوره قابل تقسیم است:

تفکر کودکانه

- از نظر علمی به هفت تا نه سالگی دورهی تفکر منطقی می گویند.

تفکر منطقی به تفکری می گویند که مستدل و مرتبط با منطق و دلیل باشد. کودکان در این سن فكر و ذهنشان، درباره کیفیت زندگی و پیدایش حیات بیدار می شود. درباره مسائل مربوط به خودشان می اندیشند و مطالبی را با عبارات کودکانه می پرسند که تا حدودی نشانگر پرسه زدن ذهن آنان در مسائل مبدأ و معاد است. پدر و مادر باید در این زمینه و به گونه ای هوشیار باشند به سؤالات آنها جواب مناسب دهند تا یادآور کننده ی هدفمند بودن نظام خلقت باشد.

برهان پذیری

ص: 25

- به نه تا دوازده سالگی دورهی برهان پذیری گفته می شود. در این دوره کودک، قادر به عرضه ی برهان و دفاع از آن نیست اما استدلالهای منطقی دیگران را به راحتی می پذیرد. مثلا اگر از او بپرسند که چرا دیروز لباس همکلاسی ات را کشیدی تا پاره شد؟ گریه می کند که من لباس او را پاره نکردم او نمی تواند دلیل بیاورد که مثلا من دیروز مسافرت بوده ام و چگونه می توانستم لباس دوستم را پاره کنم؟ حالا اگر والدین آوردن این دلیل را به او یاد دهند که او دیروز مشهد بوده است و تازه دیشب از مشهد برگشته و اصلا دوستش را ندیده، قانع می شود و به راحتی برهان مذکور را می پذیرد.

کودک در این دوران هفت ساله ضمن اینکه بازی از فعالیت اساسی او به شمار می رود، انجام دادن کار و فعالیت یادگیری نیز در رفتار وی پدیدار می شود. در این دوره تغییرات بسیاری در روحیه کودکان به وجود می آید که از آن جمله می توان رسیدن به آرامش نسبی و سهولت سازگاری با شرایط محیطی را مثال زد. علاوه بر این تمایل به خردورزی، آموختن دانش و کسب آداب معاشرت از ویژگی های این دوره است که این خصیصه آخر، خود بیانگر رویکرد کودکان به زندگی اجتماعی در این دوره است.

به همین خاطر هفت سال دوم زندگی بهترین فرصت برای آموزش ارزش ها و تربیت کودک بر اساس فضیلت های اخلاقی اوست؛ علت این امر نیز آن است که کودک در این زمان به بازیگوشی دوره اول را

ص: 26

دارد و نه درگیر مشکلات دوره بلوغ و نوجوانی. او در این دوره تا حدودی خوبی ها و بدی ها را درک می کند، اما از آنجا که هنوز به رشد کافی عقلانی نرسیده است، نیازمند آن است که آگاهی یابد و تحت تربیت مستقیم قرار گیرد.

کشف و شناسایی استعداد فرزندان

از امام صادق عليه السلام است که:

الاس معادن كمعادن الذهب و الفضة» مردم، معدن هایی همانند معادن طلا و نقره اند».(1)

همان گونه که معادن انواع گوناگون دارند، در وجود افراد مختلف نیز استعدادهای گوناگونی نهفته است که شناسایی آنها به منظور اتخاذ روش های تربیتی مناسب، ضرورت دارد.

در طول زندگی افراد بسیاری از استعدادها، حتی برای خود آنان، ناشناخته می ماند. بنابر این وظیفه پدر و مادر و مربی است که با توجه به، رفتار و گفتار کودکان، استعدادهای نهفته آنان را دریابند، پرورش و هدایت دهند و زمینهی شکوفایی آن را فراهم سازند.

مطالعه کتاب های تربیتی و روان شناسی، مشورت با اهل فن و کمک گرفتن از آنان، در این زمینه، ضروری است.

ص: 27


1- من لا يحضره الفقیه، ج 4، ص 380.

تربیت در ابعاد مختلف زندگی

تربیت یکی از پایه های مهم سعادت انسان محسوب می­شود و از جمله اصولی است که در ابعاد مختلف زندگی آنها به کار می رود. تربیت در هر یک از این بُعدها، ویژگی ها و کاربردهای مختلفی دارد که در ادامه به آن پرداخته می شود.

تربیت عواطف

اشاره

منظور از عواطف جنبه هایی هستند که مرکز آن قلب است و همه امور مربوط به محبت و کینه را شامل می شود.(1)

با بروز هر یک از حالات عاطفی مانند مهر و محبت، شادی و غم، ترس و جرأت، خشم و نفرت، کینه و حسادت، بغض و اندوه، امید و یأس در انسان ظواهر و عوارضی ایجاد می شود. عواطف از نظر درونی انسان را خوشحال و یا متأثر می کند و انسان را به واکنشی خاص وا می دارد.

عواطف از ابتدای کودکی در انسان وجود دارد و رشد می کند. عواطف نامطلوبی مانند ترس، خشم، حسادت اثرات منفی در رشد کودک دارند و عواطف مطلوبی مانند محبت، شادی، لذت و کنجکاوی برای رشد طبیعی کودک ضروری هستند. البته توجه به این نکته نیز لازم است که وجود عواطفی نظیر ترس و خشم برای حفظ و بقای

ص: 28


1- اسلام و تربیت دختران، علی قائمی، ص 133.

حیات آدمی مفید هستند اما به این شرط که در حد اعتدال باشند.بنابراین تربیت بعد عاطفی نیز به گونه ای که انسان بتواند از عواطف و احساساتش به نحو مطلوب و در حد اعتدال استفاده کند، اهمیت می یابد.

نیازهای عاطفی

اشاره

از جمله نیازهای انسان که در رشد و تعالی جنبه­های فیزیکی و جسمی وجود او، بسیار اثربخش است، نیازهای عاطفی و احساسی است. بی توجهی به این نیازها، به خصوص در دوران کودکی و نوجوانی، ممکن است به ناهنجاری های اجتماعی، افسردگی، خلاء شخصیت، فرار از خانه و ... منجر شود. بنابراین از وظایف بسیار مهم والدین در تربیت کودکان، توجه به نیازهای عاطفی و تلاش برای ارضاء و برآورده کردن آن ها است؛ چرا که ارضاء این خواست ها و نیازها، در هر مرحله اساس پیشرفت به مرحله بعدی و رشد شخصیت سالم کودک را فراهم می کند.

از مهم ترین نیازهای عاطفی و احساسی محبت و نوازش، آرامش و شادی است که در ذیل به آن ها پرداخته می شود:

محبت و نوازش

یکی از نیازهای عاطفی که ارتباط نزدیکی با شخصیت انسان دارد و آثار آن در رفتار افراد، به خصوص کودکان ملموس است، محبت است.

ص: 29

اگر کودک احساس کند که والدین دوستش دارند و او را همان طور که هست می پذیرند، احساس ارزشمندی می کند و از طرفی امنیت روانی و نیاز عاطفی کودک برآورده می شود.

اشخاصی که در کودکی، در محیط خانواده از محبت والدین به خصوص مادر محروم بوده اند، ممکن است در بزرگ سالی از شخصیت سالمی برخوردار نباشند.

محبت به کودک در بسیاری از روایات نیز مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. ازجمله:

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:

«لَیْسَ مِنا مَنْ لَمْ یَرْحَمْ صَغِیرَنَا وَ لَمْ یُوَقرْ کَبِیرَنَا» «کسی که به کودکان رحم نکند و حرمت بزرگ سالان را به جای نیاورد از ما نیست».(1)

آن بزرگوار به فرزندان خود بسیار ابراز محبّت و علاقه می کرد و مکرر آنان را می بوسید.

در روایتی آمده است:

«کَانَ النَّبِیُّ (ص) یُقَبِّلُ الْحَسَنَ فَقَالَ الْأَقْرَعُ بْنُ حَابِسٍ إِنَّ لِی عَشَرَةً مِنَ الْوَلَدِ مَا قَبَّلْتُ أَحَداً مِنْهُمْ فَقَالَ (ص) مَنْ لَا یَرْحَمْ لَا یُرْحَمْ» رسول خدا صلی الله علیه واله در حال بوسیدن حسن و حسین علیهماالسلام

ص: 30


1- . مجموعه ورام، ج 1، ص 34.

بودند، که شخصی به نام اقرع بن حابس به ایشان گفت: من ده فرزند دارم که هیچ یک از آن ها را هرگز نبوسیده ام!

پیامبر فرمود: «کسی که مهربانی نکند، مهر و محبت نخواهد دید».(1)

امام حسین علیه السلام همچنان که از خانواده خود عشق و محبت آموخته بود در بذل آن به فرزندان و تقویت شخصیت آنان دریغ نمی ورزید.

عبیدالله بن عتبه می گوید:

روزی در محضر سیدالشهداء علیه السلام بودم که فرزند کوچک آن حضرت، امام سجاد علیه السلام وارد شد، امام او را پیش خواند و به سینه اش چسبانید، پیشانی او را بوسیده و گفت:

«بِأَبِی أَنْتَ مَا أَطْیَبَ رِیحَکَ وَ أَحْسَنَ خَلْقَک» «پدرم به فدایت چقدر خوشبو و زیبائی!». (2)

مهرورزی والدین ضامن سلامت روانی و تعادل عاطفی کودک است. شاید دلیل سفارش های بسیار اسلام به بوسیدن فرزندان نیز در همین نکته مهم نهفته باشد.

آرامش

افراد در برابر محرک های ناخوشایند واکنش ها و رفتارهای متفاوتی نشان می دهند، برخی سعی می کنند با آن محرک مواجه نشوند؛ مثلاً

ص: 31


1- . بحار الأنوار، ج 43، ص 295.
2- . کفایة الأثر، ص 234.

دانش آموزی که می ترسد در امتحان نمره پایینی کسب کند از حضور در جلسه امتحان اجتتناب می کند.

بسیاری دیگر با آن محرک ناخوشایند درگیر می شوند و با خشم و عصبانیت برخورد می کنند؛ به عنوان مثال اگر کسی به آن ها توهین کند می خواهند با او مقابله به مثل کنند و یا می خواهند محرک را محو کنند و با او درگیر شوند. در مواجهه با پدیده ها و حوادثی که مطلوب فرد نیستند روش دیگری نیز وجود دارد که معمولاً کمتر افراد به آن توجه می کند و آن برخورد کردن همراه با آرامش و طمأنینه است. آرامش موضوعی است که همواره مورد توجه بشر بوده است و برای دست یابی به آن تلاش بسیاری کرده است ولی در بسیاری از مواقع به جای آرامش به آسایش دست یافته است. آسایش در نتیجه امکانات و رفاه مادی حاصل می شود در حالی که مادیات لزوماً منجر به آرامش نمی شوند.

آرامش یکی از نیازهای روانی انسان و به ویژه کودکان است. پدر و مادر باید سعی کنند زمینه ساز آرامش فرزندان خود باشند و با روش ها و تکنیک هایی که منجر به آرامش می شود این نیاز کودکان را تأمین کنند.

ص: 32

قرآن یکی از بهترین راه های کسب آرامش را یاد خدا معرفی می کند. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» «تنها با یاد خدا دل ها آرامش می یابد».(1)

بنابراین اگر والدین با تربیت دینی خود فرزندی با ایمان پرورند که همواره به یاد خداست که در کارهایش توکل و توسل دارد می توانند زمینه ساز آرامش در او باشند.

یکی دیگر از راه های کسب آرامش این است که فرد کسانی را در زندگی داشته باشد که بتواند با آن ها رابطه صمیمی برقرار کند و به راحتی و بدون ترس از اینکه مورد قضاوت، سرزنش و یا تمسخر قرار گیرد با آن ها درد دل کند و احساسات منفی و یا مثبت را با آن ها در میان گذارد و به این ترتیب تخلیه هیجانی و احساسی شود.

بهترین منبع صمیمیت برای کودکان پدر و مادر و مخصوصاً مادر است. کودک برای آرامش داشتن نیازمند رابطه صمیمی با والدین خویش می باشد. البته بعضی از والدین به رابطه صمیمی با فرزند خود توجه ندارند و به محض اینکه فرزندشان موضوعی را با آن ها در میان گذاشت او را مورد سؤال و سرزنش و تحقیر قرار می دهند.

وقتی کودکی در حضور مادر گریه می کند و یا بهانه می گیرد در واقع می خواهد در حضور مادر احساسات منفی اش را تخلیه کند. حال اگر مادر کودک را بپذیرد می تواند به او آرامش دهد. در غیر این

ص: 33


1- . سوره مبارکه رعد، آیه 28.

صورت مادر با رفتارها و گفتارهای نادرستی نظیر ترساندن کودک و گفتن عبارتی نظیر «وقتی بابات آمد به او می گویم چقدر گریه کردی و اذیتم کردی» باعث بر هم خوردن این صمیمیت می شود و کودک یاد می گیرد که این صمیمیت مشکلات دیگری در پی دارد بنابراین بهتر است صمیمی نشود.

پس شایسته است والدین برای ایجاد آرامش در کودکان آن ها را بپذیرند و صمیمانه با آن ها رفتار کنند تا آن ها بتوانند به راحتی و بدون ترس مشکلات و مسائلشان را با آنان مطرح کنند.

از دیگر روش هایی که منجر به آرامش می شود مراقبت است. کودک از همان بدون تولد به مراقبت و نگهداری نیاز دارد و این نیاز تا اواخر عمر با او خواهد بود. معمولاً تمام والدین از فرزندان خود مراقبت می کنند ولی در برخی این مراقبت قوی تر است و در برخی دیگر ضعیف تر. در مراقبت باید به تمام نیازهای اساسی کودک (جسمانی و روانی) توجه شود، وقتی مادر به کودک با عشق و علاقه غذا می دهد، کودکی که با اشتیاق موضوعی را تعریف می کند و مادر به دقت به او گوش می دهد، مادری که وقتی فرزندش از مدرسه بر می گردد و با آغوش باز و چهره ای گشاده به استقبال او می رود، وقتی کودکی از موضوعی ناراحت است و مادر با او همدلی می کند و... همه این ها به گونه ای مراقبت از کودک است که آرامش روحی و جسمی او را در پی خواهد داشت.

ص: 34

نوازش کودک از موارد دیگری است که باعث آرامش او می شود. پدر و مادر می توانند با نوازش جسمانی نظیر بوسیدن، دست روی سر او کشیدن و در آغوش گرفتن او یا با نوازش کلامی نظیر استفاده از جملات محبت آمیز او را مورد تفقد قرار دهند و بدین ترتیب آرامش او را تأمین کنند.

البته باید توجه داشت مراقبت­های بیش از حد از کودکان باعث می­شود آنها افرادی لوس و پرتوقع تربیت شوند.

از دیگر راه های انتقال آرامش به کودکان، بازی است. بازی یکی از نیازهای اساسی کودکان به شمار می رود و حتی در تمام مراحل عمر (البته با شدت کمتری) ادامه می یابد. بازی دارای کارکردها و تأثیرات متفاوت است که هر یک از این کارکردها به جنبه ای از زندگی کودک مربوط می شود. در صورتی که به این کارکردها توجه گردد، کودک برای ورود به زندگی بزرگسالی آماده می شود. برای به دست آوردن نتیجه بهتر از بازی، باید به مسائلی از جمله شرایط بازی، آزادی کودک در بازی، اسباب بازی های مورد استفاده کودک و مدت زمانی که به بازی با کودک اختصاص داده می شود اهمیت داد.

می توان گفت مهم ترین کارکرد بازی­های غیر رایانه­ای، ایجاد آرامش در کودکان است. ورزش، تفریح و بازی (مخصوصاً آب بازی و گِل بازی) بهترین و مؤثرترین راه انتقال آرامش است.

از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است که:

ص: 35

«التّراب ربیع الصّبیان» «خاک بهار کودکان است».(1)

یکی از عواملی که به شدت آرامش کودک را به هم می زند رقابت منفی است. متأسفانه رقابت­های منفی در بین افراد روز به روز در حال افزایش است و افراد برای رسیدن به مواردی همچون مدارج تحصیلی بالاتر و یا جایگاه اجتماعی برتر با هم به رقابت می پردازند. کودکان نیز از این امر مستثنی نیستند؛ به عنوان مثال تعداد روز افزون مدارسی که برای ثبت نام دانش آموزان امتحان ورودی می گیرند نمونه بارز این مطلب است.

پدر و مادران نیز معمولاً کودکان خود را خواسته یا ناخواسته وارد این رقابت­ها می کنند. در حالی که بسیاری از کودکان تحمل چنین رقابت هایی را ندارند و دچار تشویش و نگرانی می شوند. به طور کلی در هر امری که مسأله رقابت و برد و باخت مطرح باشد، نگرانی نیز وجود دارد. بنابراین حتی آرامشی که می تواند در سایه لذت بازی حاصل شود، در صورتی که بازی به میدان رقابت تبدیل شود مختل می گردد.

پدر و مادر باید برای ایجاد آرامش در کودکان حتی الامکان آن ها را از میدان های این گونه رقابت­ها خارج کنند.

ص: 36


1- . شرح فارسی شهاب الأخبار، ص 89.

آنچه می تواند جایگزین رقابت شود رفاقت، همکاری، همدلی و مشارکت و مشورت است. اگر کودکان روحیه تعاون و همکاری و همدلی پیدا کنند می توانند از ناآرامی ناشی از این رقابت­ها رهایی یابند.

شادی

یکی از بهترین مهارت های زندگی، توانایی شاد زیستن و شاد بودن است که والدین می توانند آن را به فرزندان خود هدیه دهند. در آموزه های اسلامی، به این نیاز روانی و عاطفی مهم در کودکان تصریح شده است؛ چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند: «إن فی الجنة دارا یقال لها دار الفرح، لا یدخلها إلا من فرح الصبیان» «خانه ای در بهشت است که به آن خانه شادی می گویند. جز کسی که کودکان را شاد کرده باشد وارد آن نمی گردد». (1)

باید از همان سال های اولیه زندگی، شاد زندگی کردن را به کودکان آموخت؛ چرا که شادی کودکان موجب تقویت روحیه، انگیزه، عزت نفس و ... می شود. علاوه بر این کودکان موفق، اغلب بچه های شادی هستند. فشار بیش از اندازه به بچه ها برای گرفتن نمرات عالی در مدرسه یا انجام دادن کارهای منزل آن ها را از یادگیری چگونه شاد بودن محروم می سازد.

بچه ها برای شاد بودن نیازمند فعالیت های آزاد و اوقات فراغت هستند. بنابراین والدین در هنگام برنامه ریزی برای فعالیت های روزانه

ص: 37


1- . کنز العمال ج 3، ص 170.

فرزندان، از انباشتن فعالیت های زیاد در برنامه روزانه خودداری کنند، گاهی اجازه دهند فرزندان آزادانه بازی کنند و تخیلاتشان راهنمای آنها در انتخاب فعالیت هایشان باشد.

شیوه های افزایش شادمانی

برخی افراد نمی­توانند شاد باشند و بالطبع نمی­توانند به دیگران شادی منتقل کنند در حالی که برای شاد بودن امکانات زیادی لازم نیست و به سادگی می توان شادی را ایجاد کرد. در ادامه به نمونه های از روش هایی که در ایجاد شادمانی و افزایش آن مؤثر است، اشاره می شود:

- بیان احساسات

یکی از راه های ایجاد شادی بیان احساسات، مخصوصاً احساسات منفی است. در یک خانواده شاد، همه اعضای خانواده فرصت بیان و تخلیه احساسات خود را دارند. در این خانواده گریه ی بچه ها، انتقاد از یکدیگر ویا حتی غر زدن موضوعی منفی تلقی نمی شود بلکه به عنوان بیان احساس پذیرفته می شود و اعضای خانواده خود را موظف می دانند به بیان احساسات سایر اعضای خانواده گوش فرا دهند. اگر امکان بیان احساسات وجود ندارد می توان احساسات منفی خود را نوشت و بعد آن را پاره کرد. به همین ترتیب می توان کودکان را تشویق کرد تا احساسات خود را در قالب نوشته یا نقاشی بیان کنند.

ص: 38

- خوش بینی

خوش بینی به معنی مثبت نگری و دیدن وجوه مثبت زندگی یکی از عوامل مؤثر در شادابی و رهایی از گناهان است. چنانکه امام علی علیه السلام می فرمایند: «حُسْنُ الظَّنِّ یُخَفِّفُ الْهَمَّ وَ یُنْجِی مِنْ تَقَلُّدِ الْإِثْم»

خوش بینی اندوه را می کاهد و [آدمی را] از افتادن در بند گناه، می رهاند.(1)

در خانواده هایی که غیبت رواج دارد و پدر و مادر به راحتی درباره ی دیگران بدگویی می کنند، همچنین در خانواده هایی که سرزنش کردن و عیب جویی رایج است معمولاً بدبینی و بدگمانی بین اعضا آن از جمله ی کودکان بیشتر است.

چه خوب است والدین بکوشند از عیبجوی دیگران پرهیز کنند تا بتوانند فرزندانی خوش بین تربیت کنند. برای این منظور ابتدا باید خود به عنوان الگوی فرزندان افراد خوش بین و دارای حسن ظن باشند و از صفات مذمومی همچون بدگمانی، سوء ظن، غیبت و عیب جویی، بپرهیزند.

از امام علی علیه السلام است که:

«حُسْنُ الظَّنِّ رَاحَةُ الْقَلْبِ وَ سَلَامَةُ الْبَدَن» «خوش بینی، مایه آسایش دل و سلامت بدن است».(2)

ص: 39


1- . غرر الحکم و درر الکلم، ص 344.
2- . همان.

افراد ناراضی و ناخشنود بر حوادث منفی زندگی متمرکز می شوند، در حالی که افراد شاد به وقایعی می اندیشند که چشم انداز بهتری نسبت به آینده به آن ها می دهد.

برای افزایش خوش بینی گام هایی وجود دارد که می توان آن ها را به کار گرفت. گام اول مثبت اندیشی و مثبت نگری است. پدر و مادر می توانند برای ایجاد و تقویت خوش بینی در فرزندان به آن ها تمرین مثبت دیدن بدهند؛ برای مثال از کودک خود بخواهند ویژگی های خوب ومثبت اطرافیان یا سفرهایی که رفته اند را برشمرند. قدم بعدی برای افزایش خوش بینی، تمرکز بر حوادث مثبت زندگی حتی در شرایط سخت است.

مرحله بعد، خوش بینی نسبت به ویژگی های مثبت و توانایی های خود فرد است. گام بعد، خوش بینی نسبت به آینده است. اینکه فرد آینده خود را چگونه ارزیابی کند. خوب، بد یا نامعلوم. افراد خوش بین معمولاً موقعیت های نامعلوم را خوب ارزیابی می کنند و خوب می بینند. لازم به ذکر است خوش بینی با خوش خیالی تفاوت دارد. در خوش خیالی واقعیت ها نادیده گرفته می شود در حالی که در خوش بینی ویژگی های مثبت امور مد نظر قرار می گیرد.

- فعالیت جسمانی

معمولاً افرادی که فعالیت جسمانی دارند انسان های شادی هستند. می توان گفت بین فعالیت جسمانی و شادمانی رابطه مستقیمی وجود

ص: 40

دارد. یعنی افراد فعال تر شادتر نیز هستند. فعالیت می تواند از نوع سرگرمی یا کارهای معمول روزانه باشد. نظیر انجام تکالیف مدرسه، انجام امور شخصی، ورزش، کارهای مختلف منزل و ...پس برای شادی بیشتر بهتر است فعالیت های گوناگون انجام داد.

- روابط اجتماعی

از آنجایی که انسان موجودی اجتماعی است، روابط اجتماعی در افزایش شادمانی و سلامت روانی افراد تأثیر بسزایی دارد. از این رو افرادی که روابط اجتماعی گسترده ای دارند میزان بروز بیماری ها در آن ها کمتر است و در صورت ابتلا به بیماری بهبود آن ها سریع تر خواهد بود. پس شایسته است والدین به فرزندشان کمک کنند تا آنان ارتباطات دوستانه ای با دیگران ایجاد کرده، آن را حفظ و گسترش دهند زیرا داشتن ارتباطات قوی و مهارت برقراری آن از شروط اصلی شاد زیستن در آینده است.

- صمیمیت

در روابط اجتماعی، نوعی از روابط وجود دارد که بسیار عمیق هستند این رابطه می تواند با خانواده یا فامیل، دوستان باشد. در رابطه های صمیمانه به سبب اعتمادی که بین افراد وجود دارد می­توانند به راحتی افکار و احساسات خود را تخلیه کنند و در صورتی که نیاز به حمایت باشد به این رابطه پناه برند. به همین خاطر وجود این روابط

ص: 41

باعث شادمانی افراد می شود. دیدن فرد صمیمی، انسان را خوشحال می کند و در مواقع بحران، گفت وگو با چنین افرادی باعث شادی و آرامش می شود.

- خلاقیت

ذهن خلاق داشتن در تحصیل، شغل و کار باعث می شود که فرد احساس کسالت نداشته باشد و همیشه به دنبال راه حل های تازه و نو برای حل مسائل باشد. همین رفتار باعث ایجاد شادی و سرزندگی می شود.

- کاهش توقعات

میزان انتظار انسان از خود و دیگران باید واقع بینانه باشد. خواسته هایی که فرد از خود یا دیگران دارد اگر فراتر از انتظار باشد و به گونه ای باشد که برآورده نشود، باعث ناراحتی، سرخوردگی و نگرانی او می شود.

به هر حال کاهش توقع از خود، دیگران، زندگی، آینده و ... می توانددر ایجاد شادمانی سهم موثری داشته باشد.

- خود واقعی داشتن

اگر انسان ضعف ها و نقص های خود را بشناسد و بپذیرد نیازی به نقش بازی کردن و پنهان کردن خود واقعی ندارد. همچنین دیگر نگران

ص: 42

قضاوت از جانب دیگران نمی شود. بنابراین خود واقعی داشتن شرایط شادی در زندگی فرد فراهم می کند.

- برنامه ریزی و سازمان دهی

سردرگمی ناشی از بی برنامگی آشفتگی می آورد و این آشفتگی از شادی انسان می کاهد. برای رفع چنین مشکلی ابتدا باید به شناخت امور حیاتی زندگی مشغول شد و بعد با برنامه ریزی های صحیح به انجام آن ها پرداخت. برنامه ریزی می تواند بلند مدت یا کوتاه مدت باشد. مهم، داشتن برنامه است. برنامه ریزی های تحصیلی، شغلی و ... فرد را از سرگردانی، تشویش و فشار رها می سازد. همین امر باعث افزایش شادمانی او در زندگی می شود.

- زندگی در زمان حال

ذهن اکثر افراد نمی تواند در زمان حال سیر کند و همین امر شادی را از آن ها سلب می کند. بسیاری از مواقع فشارهای گذشته و نگرانی های آینده این اجازه را به ذهن نمی دهد که در حال سپری شود. این حالت ناشی از افکار است. با تمرین کردن و تمرکز حواس می توان افکار را کنترل کرد، به آن ها جهت بخشید و افکار مزاحم را کنار زد، تا فرد بتواند در حال زندگی کند. به این ترتیب با کنترل افکار مزاحم و زندگی در زمان حال، می توان شادی و نشاط را ایجاد کرد.

ص: 43

- دوری از افکار نگران کننده

روزانه در زندگی انسان ها افکار نگران کننده زیادی نظیر احتمال به وجود آمدن بیماری، فوت عزیزان، قبول نشدن در امتحان، نگرانی از اختلاف والدین و مشکلات مالی وجود دارد که اهمیت دادن و پرداختن به آن ها می تواند همه ی شادی ها را از بین ببرد. کودکان باید بدانند که مشکلات همیشه در زندگی وجود دارد ولی باید به صورت منطقی با آنها برخورد کرد. بسیاری از مردم قبل از آنکه با مشکلی روبرو شوند، هراس روبرو شدن با آن مشکل آنان را از پای در می آورد به قول سعدی:

مردی همه شب بر سر بیمار گریست * چون صبح بشد بمُرد و بیمار بزیست

افکار مثبت را می توان جایگزین افکار نگران کننده کرد این جایگزینی می تواند شادمانی را زیادتر کند. والدین نیز این نکته را رعایت کنند و اگر در زندگی خود مشکل، نگرانی و ناراحتی دارند آن را به دنیای کودکشان منتقل نکنند. از امام علی علیه السلام است که:

«الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِه»؛ «شادی مومن در چهره اش و اندوه وی در دل اوست».(1)

ص: 44


1- . الکافی، ج 3، ص 573.

- اولویت دادن به شادی

در نظر داشتن شادی و طراحی برنامه هایی برای شاد بودن باعث افزایش شادمانی می شود. بنابراین یکی از اصول زندگی فرد باید اولویت دادن به شادی باشد.

- شوخ طبعی

خنده و شوخی از عوامل شادکامی است. شوخی کردن باعث کاهش فشار روانی انسان می شود و روان افراد را با صفا و بانشاط می سازد.

امام صادق علیه السلام شوخ طبعی را از نشانه های مومن برمی شمارند؛ ایشان در سوال و جوابی به صراحت اعلام می دارند که: «مؤمنی نیست که در وجود او خوش طبعی نباشد.» (الکافی، ج 4، ص 746).

پیشوای ششم شیعیان، افرادی را که در میان جمع، دیگران را با شوخی و خوش طبعی شاد می کنند، بدون اینکه گناهی مرتکب شوند و عفت کلام را از میان ببرند، دوستان خداوند می داند و می فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ الْمُدَاعِبَ فِی الْجَمَاعَةِ بِلَا رَفَث» «خداوند کسانی را دوست دارد که در میان مسلمانان شوخی و خوش طبعی می کنند بدون اینکه کلمات زشت و ناروا به زبان بیاورند».(1)

ص: 45


1- . الکافی، ج 4، ص 747.

به وسیله شوخی و خنده می توان بار غم و اندوه را کاست.

ایمان و شوخ طبعی منافاتی با یکدیگر ندارند. الگویی که دین از زندگی ارائه می دهد، هرگز همراه با ترشرویی نیست، بلکه برعکس، پیامبر خدا یکی از ویژگی های اهل ایمان را شوخ طبعی آنان می داند.

«الْمُؤْمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ وَ الْمُنَافِقُ قَطِبٌ وَ غَضِبٌ» «مومن خنده روست و منافق چهره اش گرفته و خشمگین است».(1)

لازم به ذکر است که شوخ طبعی نباید از مرز حق گویی و صداقت خارج شود و به باطل یا دروغ کشیده شود. رسول خدا (ص) در روایتی تصریح می کنند که:

«إِنِّی لَأَمْزَحُ وَ لَا أَقُولُ إِلَّا حَقّا» «من اگر چه با شما شوخی می کنم، ولی جز حق نمی گویم».(2)

تربیت روان

اشاره

تربیت روانی کودک از دیگر انواع تربیت محسوب می شود که در آن والدین و مربیان باید به پرورش و سازندگی روح و روان طفل بپردازند؛ زیرا هدف از تعلیم و تربیت تنها پرورش قوای جسمی و عقلی انسان نیست، بلکه در عین توجه به جسم و جنبه های مادی باید به روح و روان کودک نیز توجه فراوانی داشت.

ص: 46


1- . تحف العقول، ص 49.
2- . مکارم الاخلاق، ص 21.

تربیت و سازندگی روان از اهمیت شایان توجه برخوردار است. این امر بدان علت است که بدون آن انسان هرگز به مقام و ارزش والای خویش نخواهد رسید؛ چرا که روان آدمی مرکز و کانون شخصیت او به حساب می آید و علاوه بر آن جایگاهی برای به ثمر رسیدن عواطف انسانی می باشد؛ بنابراین ضروری است این بعد به نحو صحیح هدایت و تربیت شود و حوائج و خواسته­های آن برطرف گردد؛ زیرا در غیر این صورت نارسایی­ها، اضطراب ها، خطاها و بیماری های روانی بسیاری در افراد به وجود می آید.

تعالیم اسلامی نیز به همان اندازه ای که به پرورش سایر قوای انسان توجه کرده است، برای روح و روان نیز اهمیت زیادی قائل است و خواهان پرورش یافتن صحیح این بُعد نیز هست؛ چنانکه خداوند متعال به وسیله ی آیات متعدد، رسیدن انسان به رستگاری و سعادت را پرورش و تزکیه و تهذیب این بعد از وجود آدمی معرفی می کند.

مسأله دیگری که روشنگر اهمیت بعد روحی و تربیت آن است، این است که پرورش منطقی روان، انسان را به ارزش ها و گنجینه های درونیش واقف می کند و طرز استفاده صحیح از آنان را نمایان می سازد و دوم آنکه موجب شناخت آفریدگار می شود.

پس از دیدگاه تعلیم و تربیت اسلامی، مربیان و والدین که مسئولان تربیت هستند، موظفند در سازندگی و هدایت این بعد از هیچ کوششی

ص: 47

دریغ ننمایند و کودکان را از رذیلت ها و زشتی ها به سوی فضیلت ها و زیبایی ها سوق دهند.

بهداشت و سلامت روان

برای آگاهی از نحوه عملکرد تربیتی و برخورد با کودکان باید اطلاعات مفیدی در زمینه بهداشت و سلامت روان به دست آورد. تعریف های متعددی برای بهداشت روان ارائه شده است. عده ای آن را تسلط و مهارت فرد در سازش و ارتباط صحیح با محیط تعریف کرده اند؛ برخی آن را علمی برای بهزیستی و رفاه اجتماعی دانسته اند و برخی دیگر آن را به عنوان روش ها و تدابیری برای جلوگیری از ابتلاء به بیماری های روانی و سالم سازی محیط روانی اجتماع تلقی کرده اند. همچنین عده ای آن را سلامت فکر و اندیشه برشمرده اند.(1)

بهداشت روان از آن جهت که رابطه مستقیمی با عمل کرد فردی- اجتماعی و آسیب های روانی- اجتماعی دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است و این اهمیت باعث تدوین و اجرای برنامه های متعدد بهداشت روانی در سه بُعد پیشگیری، درمان و توان بخشی می شود؛ این سه بُعد در برگیرنده تمام اهداف و فعالیت های بهداشت روانی است.

ص: 48


1- . ر.ک. بهداشت روانی، محمدعلی احمدوند، ص3.

بهداشت روان در بردارنده نوع نگاه فرد به خودش، زندگی اش و افرادی است که آن ها را می شناسد و به آن ها علاقه مند است. همچنینتعیین کننده این است که فرد چگونه استرس خود را کنترل کند، با دیگران ارتباط برقرار سازد، گزینه های خود را ارزیابی و انتخاب کند.

همچنین «سلامت روان» به عنوان مقوله اصلی از بهداشت روان؛ به معنای: «هماهنگی بین ارزش ها، علاقه ها و نگرش ها در حوزه عمل افراد در نتیجه، برنامه ریزی واقع بینانه برای زندگی و تحقق هدفمندی مفاهیم زندگی است»(1).

سلامت روان هم مانند سلامت جسم در هر مرحله ای از زندگی حائز اهمیت است.

ایجاد فرصت برای شکوفایی استعدادها، توانایی ها و کنار آمدن با خود و دیگران، یکی از اهداف مهم و اساسی بهداشت روانی است.

جوامع مختلف سعی می کنند سیاست های مربوط به بهداشت روانی را سازماندهی کنند؛ چراکه اصل کلی در این تلاش، سالم سازی محیط فردی و اجتماعی است که افراد جامعه را در برمی گیرد.

این نگرش حکم می کند که خانواده ها بیش از پیش با بهداشت روانی خانواده و چگونگی پیشگیری و درمان بیماری های روانی آشنا

ص: 49


1- . مقاله: «معیارهای سلامت روان»، رامین لطافتی بریس، نشریه: رشد مشاور مدرسه، زمستان 1389 - شماره 22 ، ص 6.

شوند. زیرا هرچه کودک، بیشتر از سلامت روانی برخوردار باشد، به یقین آسیب پذیری او کمتر خواهد بود.سلامت جسم و روان بسیار به هم وابسته اند. همان طور که می توان با آموزش های مختلف و ارتقای آگاهی مردم از بیماری های جسمی پیشگیری کرد، از آسیب های روانی نیز پیشگیری کرد.

عوامل مؤثر بر سلامت روان

هنوز علت بسیاری از مشکلات سلامت روان مشخص نشده است، اما امروزه ثابت شده است که هم ساختار بیولوژِیک فرد و هم محیط در این امر دخالت دارد.

بیماری های جسمی مانند بیماری های مزمن، مشکلات خونی و حتی یک سرماخوردگی ساده هم می تواند بر روان کودکان تأثیر سوء داشته باشد. از جمله علل بیولوژیک می توان به ژنتیک، عدم تعادلات شیمیایی و صدمه به سیستم اعصاب مرکزی اشاره کرد؛ این عوامل در علم پزشکی تحت عنوان اختلالات نوروبیولوژیک شناخته می شوند.

بسیاری از عوامل محیطی نیز می توانند کودکان را در معرض خطر قرار دهند؛ برای مثال کودکانی که با خشونت، سوء استفاده، مسامحه، یا مرگ عزیزان، طلاق و یا روابط از هم گسیخته مواجه می شوند، بیشتر در معرض مشکلات سلامت روان قرار دارند. سایر عوامل شامل طرد شدن به علت نژاد، جنسیت، مذهب یا فقر است.

ص: 50

عواملی همچون عدم برآورده شدن نیازهای اولیه، ناکامی، استرس، یادگیری، مسائل اجتماعی و رسانه های جمعی نیز از عمده ترین تأثیرگذاران بر بهداشت روانی هستند.خانواده در پیش گیری از مشکلات روانی کودکان نقش اساسی دارد. بدیهی است برای داشتن جامعه ای سالم باید از بستر خانواده شروع به تربیت فرزندانی سالم از نظر روانی و جسمانی کرد.

مهم ترین عامل ایجاد بهداشت روانی کودکان، والدین هستند. برای پدر و مادر شناخت نیازهای جسمی فرزندشان مثل تغذیه، پوشاک، خواب و ...، آسان است. اما نیازهای روانی و احساسی کودک ممکن است مشخص نباشد، به همین علت گاهی نادیده گرفته می شود، در حالی که این نیازها می توانند به اندازه نیازهای جسمی و حتی بیشتر از آن ها اهمیت داشته باشند.

تأمین بهداشت روانی در دوره های حساس زندگی توسط اعضای خانواده در میزان سلامت روان در دوران بعدی زندگی مؤثر است؛ به عنوان مثال کودک آزاری و بیماری های روانی پدر و مادر در طی دوران کودکی می تواند منجر به افسردگی و اضطراب در دوره های بعدی زندگی گردد؛ در صورتی که پشتیبانی خانواده می تواند خطرات مذکور را کاهش دهد. همچنین رفتار پرخطر مادر در دوران بارداری، عدم تفاهم همسران و مشکلات مربوط به مصرف مواد مخدر در پدر و مادر می تواند منجر به افزایش مشکلات روانی کودکان گردد.

ص: 51

از آن جا که سلامت والدین یکی از عوامل مؤثر در سلامت روان کودکان است، بنابراین والدین برای تأمین نیازهای ضروری خانواده باید نیازهای خود و فرزندان را به خوبی بشناسند و آگاهی و اطلاعاتلازم و کافی در این زمینه داشته باشند. زن و شوهر قبل از بچه دار شدن باید خود را ارزیابی کنند، از نیازهای کودک آگاهی یابند.

مسأله نیازهای روانی کودک، از جمله نیاز به محبت، از مباحث اصولی در روان شناسی تربیتی و حتی روانکاوی است. رابطه صحیح و عاطفی والدین با فرزندان در کانون خانواده، تأمین کننده سلامت و بهداشت روانی فرزندان و زمینه ساز بروز استعداهای آنان است و بی توجهی به این نیاز اصیل و عدم توجه عاطفی به کودکان، روحیه مقاوت ایشان در مقابل خواسته های دیگران را کاهش می دهد و باعث می شود تا به خاطر جلب محبت دیگران، به خواست دیگران تن دهند و در مقابل آن تسلیم شوند.

شناخت نیازها، درک کامل کودکان، گوش کردن به صحبت های آن ها، اختصاص دادن زمانی برای گفتمان خانوادگی و شرکت دادن کودک در تصمیم گیری و برنامه های خانوادگی در ایجاد امنیت روانی کودک مؤثر است.

والدین باید با فرزندان، به نحوی رفتار کنند که آنان تمام مشکلات و احساسات خود را ظاهر کنند. محبت به کودک باید بی قید و شرط باشد. در روایت معصومین علیهم السلام نیز تأکید فراوانی بر لزوم ابراز

ص: 52

محبت والدین نسبت به فرزندان صورت گرفته و ابراز آن را موجب جلب رحمت و خشنودی خداوند دانسته اند. از جمله امام صادق علیه السلام می فرمایند:«إِنَّ اللَّهَ لَیَرْحَمُ الْعَبْدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِه» «بدون تردید، خداوند بر بنده خود به خاطر شدّت محبّت به فرزندش، رحم می کند».(1)

ضمن این که در این روایات به لزوم رعایت حد اعتدال و پرهیز از هرگونه افراط در این زمینه که باعث شانه خالی کردن فرزندان از مسئولیت های شان است، نیز توصیه شده است.

بیشتر اختلالات عاطفی و روانی کودکان به علت فقدان مادر است و البته منظور از فقدان مادر تنها جدایی والدین و بی مادری نیست، بلکه ممکن است کودکی، در عین داشتن پدر و مادر، به علت اشتغال هر دو در خارج از منزل، از محبت مادری برخوردار نباشد.

کودک از مادر، تنها انتظار خوراک و پوشاک ندارد بلکه آرزو دارد همیشه تحت حمایت او زندگی کند و از محبت واقعی مادر برخوردار باشد.

برآورده شدن نیازهای روانی کودکان و در یک کلام سلامت روانی آن ها باعث می شود بچه ها خوب فکر کنند، پیشرفت اجتماعی داشته باشند، مهارت های جدید را به خوبی بیاموزند و از سلامت جسمی بهتری نیز برخوردار شوند.

ص: 53


1- . الکافی، ج6، ص50.

نیازهای روانی

اشاره

نیازهای روانی دسته دیگری از نیازهای انسان است که بی توجهی به آن ها عوارضی نظیر بدبینی، بی اعتمادی، اضطراب، افسردگی، بروز رفتارهای سوء و ... به همراه خواهد داشت. برخی از این نیازها عبارتند از:

حفظ شخصیت و عزت نفس

یکی از سرمایه های فطری که خداوند به اقتضای حکمتش در وجود هر انسانی به ودیعه نهاده، «غریزه حب ذات» است. هر انسانی قبل از هر چیز و هر کس به خود علاقه و محبت دارد. در پرتو این غریزه می توان بسیاری از صفات پسندیده و شایسته را در کودک پرورش داد البته به شرط آنکه این غریزه عاقلانه و با برنامه صحیح هدایت شود در غیر این صورت منشأ بدبختی های بزرگی خواهد بود.

یکی از راه های ارضای غریزه حب ذات، تکریم کودکان و توجه به شخصیت آن هاست. کودکی که به اندازه کافی در خانواده مورد احترام قرار گیرد و این غریزه به طور صحیح در او ارضا شود، احساس ارزشمندی و عزت نفس می کند بنابراین از روانی متعادل و سالم برخوردار است در حالی که اگر این غریزه مورد توجه قرار نگیرد، کودک در خود احساس پستی و حقارت می کند، روانی افسرده وبیمار پیدا می کند و این حالت درونی در رفتار و گفتار کودک با وضع نامطلوب آشکار می گردد. چنین کودکی در معرض انحراف های

ص: 54

گوناگونی است و در راه زندگی با خطراتی مواجه خواهد شد. احترام به شخصیت نه تنها در محیط خانواده از ارکان اساسی تربیت کودک است، بلکه این فضیلت انسانی از پایه های مهم زندگی اجتماعی و از وظایف همه انسان هاست.

آموزه­های دینی، به کرامت نفس در انسان توجه دارد و نتیجه همه تلاش ها و کوشش های آدمی را، حفظ شخصیت و عزت نفس خود فرد می داند و نه هیچ کس دیگر؛ در ذیل به برخی از آیات و روایات در این زمینه اشاره می شود:

«مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّه» «کسی که شخصیتش در نظر او خوار و بی مقدار شد از شر بدکاری اش ایمن مباش».(1)

بنابراین کسی که شخصیتش تحقیر شود و احساس ذلت و خواری کند، از ارتکاب هیچ رفتار ناشایستی روی گردان نیست. هر گاه احساس کرامت نفس و عزت انسان جریحه دار شود و به هر طریقی شخصیت وی صدمه ببیند، به طور طبیعی و فطری عکس العمل نشان می دهد، مگر کسانی که در اثر افراط در گناه و غوطه ور شدن در فساد، عزت نفس انسانی خود را فراموش کرده اند و به فرموده قرآن:

«وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها» «و هر كس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نااميد و محروم گشته است!».(2)

ص: 55


1- . بحارالأنوار، ج 72، ص 300.
2- . سوره مبارکه شمس، آیه 10.

البته این گونه افراد به غلط، عزت نفس و ارزش خود را در بهره وری هر چه بیشتر و بهره­مندی از شهوات و هوای نفس پنداشته اند؛ چنان که از رحمت الهی دور شده و به «اسفل السافلین» سقوط کرده اند.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله درباره ارتباط دروغگویی و عدم عزت نفس می فرمایند:

«لَا یَکْذِبُ الْکَاذِبُ إِلَّا مِنْ مَهَانَةِ نَفْسِهِ» «دروغگو دروغ نمی گوید، مگر به سبب حقارتی که در وجود خود احساس می کند».(1)

و امام علی علیه السلام نیز ریشه دورویی و نفاق را حقارت نفس می دانند و می فرمایند:

«نِفَاقُ الْمَرْءِ مِنْ ذُلٍّ یَجِدُهُ فِی نَفْسِهِ» «دورویی انسان به خاطر حقارتی است که در وجود خود احساس می کند».(2)

امام صادق علیه السلام نیز ارتباط تکبر و عدم عزت نفس را این چنین بیان فرموده اند:

«مَا مِنْ رَجُلٍ تَکَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلَّا لِذِلَّةٍ وَجَدَهَا فِی نَفْسِهِ» «هیچ انسانی تکبر و فخرفروشی نمی کند، مگر به علت احساس حقارتی که در وجود خود می یابد».(3)

ص: 56


1- . الإختصاص، ص 232.
2- . غرر الحکم و درر الکلم، ص 722.
3- . الکافی، ج 3، ص 761.

کسانی که شخصیت آن ها از کودکی تحقیر شده و با احساس حقارت بزرگ شده اند، در بزرگسالی در مقابل افراد متمکن، زورگو و ظالم سر فرود آورده و تسلیم می­شوند؛ اما کسانی که با عزت نفس پرورش یافته اند، همواره در مقابل کسانی که می­خواهند آنان را تحقیر کنند و یا هویت دینی و یا فرهنگی را از آنان بگیرند، ایستادگی می­کنند. بعضی خانواده ها با برخوردهای خشن و بی اعتبار کردن کودکان و بعضی از مربیان در محیط های آموزشی با برچسب های بد، کودکان را از خود می رانند و از کلاس طرد می­کنند و با طعنه، سرزنش، تحقیر و تمسخر، موجب فشار روانی بر کودکان می شوند؛ آن ها را به پرتگاه سقوط می کشانند.

اگر بزرگ سالان در موردکودکان چنین روشی را اعمال کنند در آینده ممکن است منشأ بروز دو گونه رفتار شوند:

یا کودک این تهدید و توهین ها را می پذیرد و چیزی نمی گوید، همانند آتشی زیر خاکستر و وقتی زمینه و یا موقعیتی فراهم شد و کمی رشد کرد عاصی و سرکش می شود. یا همان موقع رفتار نابهنجار و غیرعادی از خود بروز می دهد. این رفتار و عکس العمل، به صورت های پرخاش گری، اذیت و آزار دیگران، بی ثباتی فکری، بی رغبتی، بی دقتی، بی علاقگی به درس و یا به حالت افسردگی در محیط خانه و مدرسه بروز خواهد کرد و در نتیجه فرد نمونه ی رفتاری را که در کودکی از دیگران دریافت کرده است در بزرگسالی نسبت به فرزندان و اطرافیان

ص: 57

خود انجام خواهد داد. این ناهنجاری ها در مراحل حاد، منجر به بزه کاری های اجتماعی می شود؛ زیرا اکثر مجرمان از کسانی هستند که شخصیت آن ها در کودکی تحقیر شده و یا تحت فشارهای روانی قرار گرفته اند.

در مقابل اگر در جامعه و در محیط های آموزش، از کودکی با شیوه آزادمنشانه، محترمانه توأم با ارزش گذاری به شخصیت افراد و احیای عزت و کرامت نفس رفتار و با احساسات و عواطف کودکان برخورد شود، افراد باشخصیت و با ارزش پرورش می یابند و دیگر جایی برای جوانان بزهکار، به وجود نمی آید. رفتار آزاد منشانه و و درک احساسات کودک سبب می گردد که او احساس ارزش کند.

از امام علی علیه السلام است که:

«إِنَّ النَّفْسَ لَجَوْهَرَةٌ ثَمِینَةٌ مَنْ صَانَهَا رفع ها وَ مَنِ ابْتَذَلَهَا وضع ها» «به راستی که نفس (شخصیت انسانی) گوهر گران بهایی است که هر کس آن را حفظ کند تعالی می یابد و هر کس آن را پست گرداند فرومی افتد».(1)

همین احساس رضایت و ارزش، به رشد شخصیت وی کمک خواهد کرد تا این حالت را همواره در خود حفظ کند و کاری نکند که آن را از دست دهد. برای این که کودک در نفس خود، احساس حقارت نکند، لازم است که پدران و مادارن، از دوران ابتدای کودکی به این امر

ص: 58


1- . غرر الحکم و درر الکلم، ص 227.

مهم توجه داشته باشند و با رفتار و گفتار خویش، شخصیت را در فرزندان خود پرورش دهند و با آنان طوری رفتار کنند که آنان، احساس ارزشمندی کنند.

امنیت و اعتماد

امنیت از اساسی ترین نیازهای انسان است. امام صادق علیه السلام در سخنی امنیت را یکی از از سه نیازهای اصلی انسان بر شمرده اند. از ایشان است که:

«ثَلَاثَةُ أَشْیَاءَ یَحْتَاجُ النَّاسُ طُرّاً إِلَیْهَا الْأَمْنُ وَ الْعَدْلُ وَ الْخِصْب» «سه چیز است که همه انسان ها به آن نیاز دارند: امنیت، عدالت، آبادانی».(1)

والدین نخستین کسانی هستند که می توانند احساس امنیت و اعتماد را در کودکان ایجاد کنند. وقتی کودکان بدانند والدین همیشه در کنارشان هستند، نیازها و احساساتشان را محترم می شمارند و مورد توجه قرار می دهند، یاد می گیرند که به آن ها اعتماد کنند و احساس امنیت و حمایت در آن ها تقویت می شود. همچنین ایجاد یک محیط امن عاطفی به گونه ای که کودکان بتوانند با آزادی و امنیت خاطر درباره احساساتشان با والدین گفت وگو کنند از وظایف مهم والدین است. آن ها با این کار بستر لازم برای لذت بردن از زندگی را برای فرزند

ص: 59


1- . تحف العقول، ص 320.

خود فراهم می سازند و فرزند شان بدون داشتن ترس، شیرینی امنیت راخواهد چشید. همان طور که در حدیثی از امام علی علیه السلام آمده است:

«حَلَاوَةُ الْأَمْنِ تُنَکِّدُهَا مَرَارَةُ الْخَوْفِ وَ الْحَذَر» «تلخی ترس و پروا، شیرینی امنیت را از بین می برد».(1)

بنابراین یکی از بزرگترین نعمت های هر انسانی برخورداری از امنیت است و به علت جایگاهی که دارد امام علی علیه السلام آن را گواراترین نعمت دانسته­اند.

«لَا نِعْمَةَ أَهْنَأُ مِنَ الْأَمْنِ» «هیچ نعمتی گواراتر از امنیت نیست».(2)

پدر و مادر، در طی سال های رشد کودکان، قول های به آنان می دهند شاید بخشی از آن ها را به حساب نیاورند؛ اما اگر والدین به طور مرتب قول خود را فراموش کنند یا آن را به تأخیر اندازند، کودکان یاد می گیرند که نباید به آن ها اعتماد کنند و احساس می کنند که نادیده انگاشته شده اند. همین امر، زمینه بی اعتمادی و احساس ناامنی را در آنان ایجاد می کند. در اهمیت این موضوع امام کاظم علیه السلام می فرمایند:

«إِذَا وَعَدْتُمُ الصِّبْیَانَ فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ یَرَوْنَ أَنَّکُمُ الَّذِینَ تَرْزُقُونَهُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیْسَ یَغْضَبُ لِشَیْءٍ کَغَضَبِهِ لِلنِّسَاءِ وَ الصِّبْیَان» «چون به

ص: 60


1- . غرر الحکم و درر الکلم، ص 349.
2- . همان، ص 793.

اطفال وعده ای دادید وفا کنید و تخلف نکنید، زیرا کودکان گمانمی کنند شما رازق آن ها هستید. خداوند برای هیچ چیز، به قدر تجاوز به حقوق زنان و کودکان غضب نمی کند».(1)

بنابراین والدین برای پیشگیری از سلب اعتماد فرزندان، نبست به خود، ضمن رعایت وفای به عهد و پای بندی نسبت به قولی که به فرزندان خود می دهند، اگر زمانی نتوانند به قول خود عمل کنند یا آن را سر وقت انجام دهند، باید کودک خود را از علت آن آگاه سازند.

نیاز به تأیید

اگر کودکان در زندگی مورد تأیید قرار گیرند می آموزند خود را دوست بدارند.

نگرش های پدر و مادر، در شکل گیری شخصیت کودکان بسیار مؤثر است. والدین با تأیید یا عدم تأیید رفتارهای فرزندانشان، ارزش های مطلوب خود را به آن ها می آموزند و با بی توجهی به کودکان، امکان آموزش ویژگی ها و رفتارهای مورد پسند خود را به آنان از دست می دهند. توجه و تأیید والدین راهی مثبت در شکوفایی استعداد کودکان و کمک به آنان در خودشناسی مثبت و ایجاد اعتماد به نفس، در نظر گرفته می شود.

برخی از کارهای کوچکی که کودکان به انجام می رسانند می تواند در شکل گیری شخصیت آنان بسیار مؤثر باشد. این «کارهای کوچک»

ص: 61


1- . وسائل الشیعه، ج 21، ص 484.

دقیقاً همان هایی هستند که باید مورد تحسین و تشویق قرار گیرند؛ بهعنوان مثال، دختربچه ای با سلیقه و ابتکار خود کاردستی زیبایی درست کرده است و آن را به دوست خود هدیه می دهد؛ مادر می تواند نظر تأییدی خود را در مورد کار او از جهات مختلف ابراز کند. او ممکن است روی توانایی هنری دخترش تمرکز کند و بگوید: «چه کاردستی زیبایی، تو در مورد انتخاب رنگ ها سلیقه خوبی داری».

یا اینکه با تمرکز و توجه بر سخاوت مندی دخترش می گوید: «چه کار خوبی کردی که کاردستی زیبایت را به دوستت بخشیدی!»

مادر با انتخاب آنچه مورد تحسین قرار می دهد کاری بیش از تأیید سرگرمی دخترش انجام می دهد. او کاری می کند که دختربچه بفهمد وی، بیش از هر چیز، به توانایی و بخشش او افتخار می کند و راه را برای فرزندش هموار می سازد تا همان ویژگی را در خود بشناسد و برای آن ارزش قائل شود.

خانواده های مختلف، ارزش های متفاوتی را مهم می دانند و بر آن اساس، تأیید خود را ابراز می دارند.

تأیید و عدم تأیید کودکان، راهی برای به وجود آوردن قوه تمیز ارزش ها (درست، نادرست؛ خوب، بد؛ بهتر، بدتر و...) در آن ها است. حتی هنگامی که پدر و مادر به وضوح، احساسشان را ابراز نمی کنند، کودکان در شناخت آن چه مورد تأیید یا عدم تأیید آن ها است، بسیار ماهرند. کودکان رفته رفته که بزرگ تر می شوند، معیارها و ارزش های

ص: 62

خود را به گونه ای اجتناب ناپذیر بهبود می بخشند که گاه ممکن است با معیارها و ارزش های والدین متفاوت باشد.

استقلال

والدینی که ضمن انجام مراقبت ها و حمایت های لازم از فرزندشان، به او میدان عمل می دهند تا حقایق زندگی را تجربه و لمس کند، زمینه استقلال او را فراهم می کنند. چنین والدینی به تدریج کارهای شخصی کودک را به عهده خود او می گذارند و هر چه کودک آن ها بزرگ تر می شود، از حمایت ها و کمک های مستقیم خود می کاهند و مسئولیت های بیشتری را بر عهده اش می گذارند. در عین حال نیز او را در انجام آن ها راهنمایی و کمک می کنند. به این ترتیب او برای زندگی مستقل، آماده می شود. چنین فرزندی در برابر وظایف و مسئولیت های زندگی، توانمند است و در رویارویی با حوادث و مشکلات فردی و اجتماعی، دچار سرگردانی و درماندگی نمی شود.

حمایت ها و مراقبت های بیش از اندازه از فرزند، روح استقلال و خودکفایی را از او می گیرد و او را موجودی وابسته، وابسته و متکی به دیگران بار می آورد؛ به طوری که در برابر هر حادثه، مشکل و انجام هر عملی، احساس ناتوانی می کند و خود را نیازمند دیگران می داند. بهتر است والدین از همان دوران کودکی فرزندان خود، به فکر استقلال آن ها باشند. آن ها می توانند از دو سالگی به بعد وسایل مربوط به کودک را طوری مرتب کنند که تا حد امکان بتواند خودش کارهایش را انجام

ص: 63

دهد؛ برای مثال لباس هایی بخرند که پوشیدن و در آوردن آن ها راحت باشد تا کودک بتواند خودش این کار را انجام دهد، جالباسی کم ارتفاعی در نظر بگیرند که لباس هایش را به آن بیاویزد. یک زیر پایی در کنار روشویی قرار دهند تا بتواند بدون کمک دست هایش را بشوید و ...

والدین می توانند کمک کردن را برای کودک به صورت یک بازی در بیاورند تا برای او لذت بخش باشد و در عین حال او را به خود کفایی برساند. کارهای ساده ای مثل باز کردن لوازم خریداری شده یا چیدن میز غذا، همچنین امکان تصمیم گیری های ساده نظیر انتخاب لباس، نحوه چیدن اثاثیه اتاق و ... باعث می شود کودک احساس کند که تا حدی روی زندگی خودش کنترل دارد. علاوه بر آن، زمانی که کودک بتواند کاری را به تنهایی انجام دهد، احساس خوبی در مورد توانایی هایش پیدا خواهد کرد.

آموزش روش حل مسأله به فرزند، از بستن بند کفش، غذا خوردن، تا عبور بی خطر از عرض خیابان، یافتن جواب مسأله ریاضی و ... همگی از جمله آموزش هایی اند که هر پدر و مادری برای رسیدن به استقلال فردی فرزند خویش می توانند انجام دهند.

آزادی

آزادی در تمام مراحل زندگی انسان مخصوصاً کودکی نقش بسزایی دارد. می توان گفت یکی از مهم ترین عوامل رشد کودک، آزادی است.

ص: 64

بر اساس تربیت اسلامی، طفل باید تا هفت سالگی آزاد باشد و بازی کند تا قوای جسمی و روحی او به طور طبیعی رشد کند. از امام صادق علیه السلام است که:

«دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِین...» «فرزند خود را آزاد بگذار تا سن هفت سالگی بازی کند».(1)

برخی از والدین از ترس اینکه مبادا عزیزانشان با مشکلی روبه رو شوند، آن ها را کنترل می کنند و جلوی آزادی آن ها را می گیرند. کودک با کنترل ناتوان می شود، والدین باید با آموزش دادن به کودک و کنترل از راه دور فرصت و آزادی عمل به او بدهند.

آزادی به معنای بی قانونی و بی بندوباری نیست، لذا نمی توان کودکان را رها کرد تا هر کاری می خواهند انجام دهند. بلکه باید مطابق اصول رشد و تکامل فضای تربیت و شکوفایی برایشان فراهم شود.

محدودیت های بی شمار و امر و نهی های بیش از حد، زیان های روانی جبران ناپذیری به کودکان وارد می کند؛ از جمله موجب می شود کودکان، حس کنجکاوی و خلاقیت و اعتماد به نفس خود را از دست بدهند و تنها دست به کارهایی بزنند که والدینشان معمولاً از آن ها انتظار دارند. پس والدین باید به فرزندان خود آزادی نسبی بدهند و از این که گاه فرزندانشان برخلاف میل آن ها رفتار می کند، با خشونت برخورد نکنند. بلکه بهتر است در خانه با آگاهی و مشورت و تفکر

ص: 65


1- . من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 492.

قوانین را وضع کنند سپس به کودکان مجال دهند تا در مسیر توسعه و رشد و تکامل به احساس آزادی و آزادگی برسند.

اعتماد به نفس

اعتماد به نفس از اصلی ترین عوامل رشد مطلوب شخصیت انسان محسوب می شود و از جمله مفاهیمی است که مورد توجه پژوهش گران و صاحب نظران روان شناسی و علوم تربیتی قرار گرفته است.

اعتماد به نفس عبارت است از اطمینان داشتن به توانایی های خود. اعتماد به نفس دیدگاهی است که به فرد امکان می دهد تا از خود تصویری مثبت و واقعی داشته باشد. داشتن اعتماد به نفس به این معنی نیست که فرد قادر به انجام هر کاری است بلکه افراد دارای اعتماد به نفس، انتظارات واقع گرایانه ای دارند و در صورتی که بعضی از انتظاراتشان برآورده نشود دیدگاه مثبتشان را حفظ می کنند و از اعتمادشان به خود کاسته نمی شود.

اسلام عالی ترین مکتب تربیتی است که ارزش های انسانی و متعالی را در وجود انسان پرورش می دهد. انسان می تواند با تفکر و تدبر در آیات الهی نظیر:

ص: 66

- «فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ» «هنگامی که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، برای او به سجده افتید».(1)

- «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا...» «و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید!» همگی سجده کردند...».(2)

- «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَة...» «(به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [نماینده ای] قرار خواهم داد...».(3)

می تواند به ارزش های وجودی و به جایگاه خویش نزد پروردگار و همچنین به ارزشمندی خود در میان مخلوقات جهان پی ببرد و با شناخت این ارزش ها، اعتماد به نفس را در وجود خویش پرورش دهد.

والدین نیز در امر تربیت، وظیفه دارند که فرزندان خویش را با قابلیت ها و شایستگی های نهفته در وجود آن ها آشنا کنند و با تکیه بر آیات مذکور اعتماد به نفس را در آنها به وجود آورند. بهترین زمان برای شکل گیری اعتمادبه نفس، دوران کودکی است. به جرأت می توان

ص: 67


1- . سوره مبارکه ص، آیه72.
2- . سوره مبارکه بقره، آیه34.
3- . همان، آیه30.

گفت کودک در آینده به هر مقامی برسد به میزان اعتماد به نفس وی بستگی دارد.

کودکانی که اعتماد به نفس بالایی دارند:

- به توانایی های شان اعتماد می کنند، به طور کلی حس می کنند که بر زندگی شان کنترل دارند و باور دارند که در یک طیف منطقی قادر به انجام کارهایی هستند که می خواهند انجام دهند و برای آن برنامه ریزی می کنند.

- وقتی که در برابر انجام کار سختی قرار می گیرند اگر نتوانند به راحتی آن را انجام دهند شروع به آزمایش کردن راه های مختلف می کنند و به راحتی عقب نشینی نمی کنند.

- اغلب مدام در تعامل با همسالان خود هستند و کمتر رفتارهای پرخاش گرانه، تند و غیر عادی دارند و کمتر احساس گوشه گیری می کنند.

- از اشتباه کردن نمی ترسند و به راحتی از اطرافیانشان کمک می گیرند.

- در مدت زمان کوتاهی با تعارضات و فشارهای زندگی کنار می آیند.

- شاد و بانشاط هستند و از زندگی لذت می برند.

- ضمن واقعیت نگری، افرادی خوش بین هستند.

ص: 68

- اغلب زیاد سوال می کنند و از اینکه مبادا دیگران به پرسیدن هایشان بخندند از پرسیدن چشم نمی پوشند.

- قدرت تصمیم گیری بالایی دارند. افراد بااعتمادبه نفس به توانایی های شان اعتماد می کنند٬ به طور کلی حس می کنند که بر زندگی شان کنترل دارند و باور دارند که در یک شکل منطقی قادر به انجام کارهایی که می خواهند و برنامه ریزی می کنند هستند.

کودکان با تشویق شدن، اعتماد به نفس پیدا می کنند. وقتی پدر و مادر از صمیم قلب کودکانشان را تشویق می کنند، به آنان شهامت می بخشند. این وظیفه والدین است که آنان را، وقتی در حال بهبود بخشیدن به مهارت ها و اعتماد به نفسی هستند که به آن نیاز دارند تا روی پای خود بایستند، کمک و حمایت کنند. باید این حس در کودکان ایجاد شود که حتی اگر دچار شکست شوند، باز هم والدین در کنارشان هستند.

کودکان علاوه بر پشتیبانی پدر و مادر، به ارزیابی صادقانه ی پیشرفت های خود در حین کار توسط بزرگ ترها نیاز دازند تا بدین وسیله مهارت هایشان را بهبود بخشند. آنان، برای حرکت در مسیر زندگی و ادامه آن و همچنین برای آنکه محدودیت ها را از پیش رو بر دارند و افق دیدشان را وسعت دهند به حمایت و تشویق نیاز دارند.

این موضوع که والدین چه زمانی قدم به جلو بگذارند و چه وقت در کناری بایستند، کی تشویق کنند و چه زمان به انتقادی سازنده دست

ص: 69

بزنند، موضوعی بسیار حساس است و دانستن آن یک هنر محسوب می شود.

با توجه به مطالب مذکور، پدر و مادر باید به نیازها، استعدادها و تمایلات ویژه هر کودک توجه دقیق داشته باشند. تشخیص تفاوت های فردی کودکان کلیدی است برای تشخیص درست چگونگی راهنمایی واقعی و مؤثر برای اینکه در راه رسیدن به هدف های شان به خوبی تلاش کنند.

راه های پرورش اعتماد به نفس

والدین نقش مهم و مؤثری در پرورش اعتماد به نفس کودک دارند. نکات ذیل می تواند در این امر به آن ها کمک کند:

- علاقه بی قید و شرط به کودک در شکوفایی اعتماد به نفس او مؤثر است. پدر و مادر وقتی کودک خود را صرف نظر از توانایی ها، اخلاق، مشکلات و سایر ویژگی هایش بپذیرند و مورد محبت قرار دهند، بیشترین کمک را به او می کنند. بنابراین، بهتر است که والدین، هیچ گاه محبت خود را از فرزندشان دریغ نکنند و اگر احیاناً از کودک خطا یا رفتار اشتباهی سر زد، موقع تذکر دادن به او بفهمانند که تذکرشان در مورد رفتار ناشایست اوست و نه خودش؛ مثلاً، به جای اینکه گفته شود «خیلی پسر بدی هستی. چرا اینقدر سر و صدا

ص: 70

می کنی؟» به او بگویند، «لطفا تو اتاق فوتبال بازی نکن. اتاق جای فوتبال بازی کردن نیست».- والدین باید وقتی را برای توجه کامل به کودک خود کنار بگذارند. این عمل به احساس اعتماد به نفس آن بسیار کمک می کند؛ چون به او این پیغام را می دهد که آن ها ارزش فراوانی برای او قائل هستند.

- پدر و مادر باید برای کودک خود زمینه تجربیات جدید را فراهم کنند و او را به کشف و تجربه چیزی تازه، مثل خوردن غذایی متفاوت، یافتن دوستان تازه، انجام بازی های متنوع و ... تشویق کنند. با اینکه همیشه احتمال شکست وجود دارد، اما بدون خطر کردن موفقیت هم به دست نمی آید. پس به کودک خود اجازه تجربه های کم خطر را دهند و در مقابل تقاضاهای او مبنی بر دخالت والدین مقاومت کنند.

- باید خطر پذیری را به او بیاموزند. البته یک جنبه حق انتخاب دادن و خطرپذیری این است که کودک در معرض اشتباه قرار گیرد. این ها درس های باارزشی برای اعتماد به نفس در او است. بنابراین اگر کودک با وقت تلف کردن در اتاق خوابش از اتوبوس مدرسه جا مانده است، او را تشویق کنند که بیندیشد دفعه بعد چطور برنامه­ریزی کند از سرویس مدرسه جا نمی­ماند. به این ترتیب اعتماد به نفسش صدمه نمی بیند و می فهمد که گاهی می شود اشتباه کرد.

ص: 71

- داشتن قانون درون خانواده به شکل منطقی و از قبل تعیین شده و با هماهنگی اعضای خانواده باعث پرورش اعتماد به نفس در کودک می شود. بنابراین باید چند قانون منطقی برای کودک خود وضع کنند؛مثلاً، اگر به او می گویند که موقع دوچرخه سواری در خیابان باید کلاه مخصوص سرش بگذارد، اجازه ندهند بدون کلاه دوچرخه سواری کند. اگر کودک بداند که بعضی قوانین خانوادگی قطعی و ثابت هستند، احساس امنیت بیشتری می کند و به زودی بر طبق انتظارات والدین زندگی خواهد کرد.

- کودکان بسیار تشویق پذیر هستند، بنابراین پدر یا مادر سعی کنند کارهای خوبی که کودکشان در روز انجام می دهد با صدای بلند اعلام کنند؛ مثلاً مادر به پدر بگوید «علی امروز همه تکالیفش را به خوبی انجام داد» و با این کار او را در معرض تحسین خود و پاسخ دل گرم کننده پدرش قرار دهند. تشویق واضح و مشخص باشد. این امر درکِ انجام کار صحیح و ارزش فردی را در او بالا می برد و به او اجازه می دهد دقیقا بداند چه کاری را درست انجام داده است.

- اگر کودک به حرف زدن نیاز دارد، به گفته های او خوب گوش دهند. او نیاز دارد احساس کند که افکارش، احساساتش، خواسته ها و نظراتش مهم هستند. والدین می باید به او کمک کنند که با نام گذاشتن روی احساساتش با آن ها راحت کنار بیاید. مثلا بگویند «می فهمم که ناراحتی چون نمی توانی به آن مهمانی بروی». با پذیرفتن احساسات

ص: 72

کودک خود بدون قضاوت درباره ی آن ها، به احساسات او اعتبار ببخشند و نشان دهند که برای چیزی که می خواهد بگوید ارزش قائلند. همچنین اگر والدین احساسات خود را با کودک سهیم کنند و مثلاًبگویند: «من نگران مامان بزرگم. خیلی مریضه»، او هم در بیان احساسات خودش اعتماد به نفس پیدا می کند.

- نظراتی مثل «چرا سعی نمی کنی مثل برادرت باشی؟» یا «چرا مثل دوستت مؤدب نیستی؟» تنها در او احساس خجالت، حسادت و رقابت را تشدید می کند و موجب تضعیف اعتماد به نفس او می شود. حتی مقایسه های مثبت مثل «تو بهترین بازیکنی» هم به طور بالقوه مخرب اند؛ چون کودک به سختی می تواند همیشه بر طبق این تصویر خود را بسازد. اگر کودک بداند که پدر و مادرش او را به خاطر انجام صحیح کارهایش تحسین می کنند، ارزش بیشتری برای خودش قائل می شود. بنابراین والدین باید به شدت از مقایسه کودک خود با دیگران بپرهیزند.

- اگر کودک خودش را به شکلی ناخوشایند با خواهر، برادر و یا دیگر همسالانش مقایسه می کند و مثلاً می گوید: «چرا نمی تونم مثل دوستم توپ پرت کنم»، با او همدلی کنند و سپس روی یکی از توانایی های دیگرش تأکید کنند؛ برای نمونه بگویند، «بله درست می گویی. دوستت خوب توپ پرت می کند ولی تو هم خیلی تند می دوی». این عمل به کودک کمک می کند تا بداند که همه ی افراد نقاط

ص: 73

قوت و ضعف دارند و لازم نیست که حتماً بی عیب باشد تا احساس خوبی درباره خودش داشته باشد.

- هر کودکی نیاز به شکلی از حمایت از جانب اطرافیان و مخصوصاً والدینش دارد که مثلاً به او پیغام دهند «ما به تو ایمان داریم.ما تلاش هایت را می بینیم. ادامه بده!» تشویق فقط به منظور پاداش دادن به نتیجه ای مشخص نیست بلکه گاه به خاطر پیشرفتی که صورت گرفته باید انجام شود هر چند دست آورد کاملاً مشخصی نداشته باشد. پس اگر کودک با مسأله ی ریاضی دست و پنجه نرم می کند، به جای اینکه گفته شود «اشتباه انجام دادی، بگذار آن را برایت حل کنم»، بگویند «خیلی داری تلاش می کنی، اگر ادامه بدهی می توانی به جواب برسی».

- در عین حال که تشویق در ایجاد اعتماد به نفس مؤثر است، تحسین بیش از اندازه اعتماد به نفس را خدشه دار می کند؛ چون فشاری برای انجام کار و نیاز مداومی به تأیید دیگران ایجاد می کند.

- پدر و مادر باید الگوی مثبتی برای کودک خود باشند. پس اگر آن ها بسیار از خود انتقاد می کنند، بدبین هستند یا غیرواقعی و نامعقول در مورد توانایی ها و محدودیت های خود فکر می کنند این موارد را به کودک خود نیز آموزش می دهند.

- بهتر است والدین باورهای نادرست کودکان در مورد خودشان و توانایی شان را شناسایی کنند؛ کمک کردن به کودکان برای تعیین

ص: 74

استانداردهایی دقیق تر و ارزیابی واقع بینانه تر از خود، به برداشت مثبت آن ها از خودشان کمک می کند.

- پدر و مادر باید بازخوردی مثبت و دقیق به فرزند خود دهند. با این روش، رفتار فرزند را تأیید می کنند و به انتخاب های او پاداش می دهند. همچنین او را برای برخورد مناسب آینده تشویق می کنند.- محیط خانه را امن و آرام نگه دارند؛ چرا که کودکانی که در خانه احساس امنیت ندارند، اعتماد به نفس کمی دارند.

- همیشه به یاد داشته باشند که به کودک خود احترام بگذارند و بدانند که گاه یک برخورد نادرست با کودک او را از نظر روانی بیمار می کند.

- والدین نباید انتظار داشته باشند که تمام کودکان در تمام زمینه ها کامل و بدون اشتباه باشند.

- به فرزند خود فرصت دهند که در فعالیت هایی که مشوق همکاری هستند و نه ایجاد کننده رقابت و نیز فعالیت های گروهی که تقویت کننده اعتماد به نفس در او می باشند، شرکت کند.

- به عقاید و نظرات کودک احترام بگذارند؛ برای مثال اگر فرزند سه یا چهار ساله است می توانند به هنگام مهمانی رفتن دو لباس را برایش انتخاب کنند و از او بخواهند که خودش از بین آن دو یکی را انتخاب کند و بپوشد. همچنین می توانند برای چیدن میز از او کمک

ص: 75

بگیرند و هر طور که اظهار نظر کرد او را تشویق و تحسین کنند و سعی کنند کمتر او را مورد انتقاد قرار دهند.

- والدین باید هنر درون فرزند را کشف کنند. نقاشی، اجرای یک نمایش تازه کوچک یا هر فعالیت هنری دیگر می تواند زندگی کودک را غنی سازد و حسی از ارزشمندی و اعتماد به نفس را در او ایجاد کند. کودک با شناخت توانایی ها و استعدادهای درونی اش و بیان هنرمندانهآن ها، نسبت به خود، احساس خوبی پیدا می کند که می تواند موجب شادی و نشاط واقعی او شود.

- در نهایت اگر والدین فکر می کنند که فرزندشان اعتماد به نفس پایینی دارد، از متخصصان روانشناس کمک بگیرند. در این مواقع همکاری و مشورت افراد متخصص را باید در اولویت قرار داد. آن ها با شیوه های درمانی خود می توانند حس بهتر و مثبت تری در کودک ایجاد کنند.(1)

نشانه های ضعف و اختلالات روانی کودکان

در دنیای امروز، والدین برای تربیت فرزندان خود با مشکلات بسیاری روبه رو هستند. منطبق نشدن والدین با شرایط جدید، باعث

ص: 76


1- . ر.ک: فرزند نيرومند و متكى به نفس، ترى اپتر؛ روشهاى عملى براى افزايش اعتماد به نفس در كودكان، سيلوانا كلارك؛ گلبرگ زندگي، بررسي جنبه هاي گوناگون رشد و تربيت کودک، مهدي نيک خو، ص 148-119؛ تربيت فرزند در اسلام، محمود ارگانى بهبهانى حائرى، ص 148-150.

ایجاد احساس درماندگی در آنها و در کودکان شده است. گذر از دوران سنت به مدرنیته سبب شده است که کودکان در معرض انواع آسیب های روانی قرار گیرند. متأسفانه بسیاری از والدین نشانه های بیماری روانی را در کودکان نمی شناسند؛ حتی اگر این علائم را بشناسند، باز هم دشوار است که این نشانه ها را از رفتار طبیعی کودک تشخیص دهند، چون هر کودکی ممکن است، برخی از این نشانه ها را نشان دهد. نشانه هایی همچون احساس نگرانی دائم، احساس غمگینی بی علت، بی خوابی مکرر، افسردگی، بی علاقگی نسبت به اطرافیان، خشم، ترس شدید و بدون علت، تغییر خلق و خو، بروز رفتارهای خارج از کنترل، اشکال در تمرکز ذهنی، بی اشتهایی و کاهش وزن، بدون علت فیزیولوژیک پیش زمینه های بسیاری از بیماری های روحی هستند که باید به خوبی شناخته و درمان شوند.

تربیت گرایش­های عالی انسانی دینی در کودک

اشاره

گرایش ها و جنبه های عالی انسانی همچون خداشناسی(1)، علم آموزی(2)، صداقت(3)، کمال جویی، عدالت خواهی، و زیبادوستی از جمله اموری است که در پرورش شخصیت کودک و سعادت او تأثیر

ص: 77


1- برای کسب اطلاعات در این زمینه به بخش تربیت دینی مراجعه کنید.
2- برای آگاهی از اهمیت علم آموزی به تربیت اجتماعی - حقوق رجوع شود.
3- برای اطلاع بیشتر به تربیت اجتماعی - اخلاقيات رجوع شود.

اساسی دارد. آموزه های اسلام، تربیت گرایش ها و تمایلات عالی در کودک را از وظایف پدر و مادر برشمرده است. این امر مهم، ممکن است در زندگی فراموش شود و گاه با این گمان که همه این مسائل در مدرسه آموزش داده می شود، از برنامه اساسی خانواده حذف شود، در حالی که خانهباید نخستین و مهم ترین پایگاه یادگیری ارزش های متعالی و انس با آن ها باشد.

نمونه هایی از این گرایش ها بدین شرح است:

کمال جویی

کمال جویی از گرایش های فطری و مطلوب انسانی است که موجب تعالی روح آدمی می شود. انسان برای کمال جویی و نیل به کمال نهایی که قرب پروردگار جهان است، آفریده شده و این امر با عبادت و تسلیم محض در برابر خدا حاصل می شود، چنانکه خداوند در قرآن می فرماید: «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» «من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)».(1)

از آنجایی که اهل بیت پیامبر از نظر قدرت جسمی، روحی، کرامات و معجزات، اتکاء به قدرت خدا، برخورداری از علم لدنی و الهی، فضیلت و کمال، از همه انسان ها برترند و مظهر کمال و جمال الهی

ص: 78


1- . سوره مبارکه ذاریات، آیه 56.

محسوب می شوند. والدین باید حس کمال جویی و آرمان گرایی فرزندان خود را از طریق معرفی الگوهایی مانند اهل بیت پیامبر، پرورش دهند و با طرح شجاعت ها، فضایل و معجزات و کرامات، و مقام شفاعت ایشان، در کودکان را نسبت به آنان علاقه مند کنند. بدیهیاست که از معجزات و کرامات آن بزرگواران، باید به اندازه ی فهم کودکان سخن گویند.

عدالت خواهی

هر انسانی بر پایه ذات و فطرت و طبیعت خویش به سوی حق و عدالت گرایش دارد و از باطل و بی عدالتی رویگردان است. عدالت خواهی همواره به عنوان کمال و گرایشی متعالی، مطلوب و مقصود بشر است.

عدالت خواهی، نوعی اصلاح طلبی نیز می باشد و پیامبران الهی (که بزرگ ترین مصلحان تاریخ هستند)، جملگی قیام به قسط و عدالت خواهی را سرلوحه برنامه های تبلیغی خود قرار دادند و در مقابل تمامی مظاهر ظلم و بی عدالتی، قد برافراشتند.

آموزه های دینی و سیره معصومان علیه السلام بیانگر ضرورت انکار ناپذیر عدالت است.

از رسول اکرم صلی الله علیه و آله است که:

ص: 79

«بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ» «آسمان ها و زمین، با عدالت، پا برجا می مانند».(1)

از امام علی علیه السلام درباره ی عدالت خدا است که:«إِنَّ الْعَدْلَ مِیزَانُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ الَّذِی وَضَعَهُ فِی الْخَلْقِ وَ نَصَبَهُ لِإِقَامَةِ الْحَقِّ فَلَا تُخَالِفْهُ فِی مِیزَانِهِ وَ لَا تُعَارِضْهُ فِی سُلْطَانِهِ» «به راستی که عدالت ترازوی خدای سبحان است که در میان مردم قرار داده و برای بر پاداشتن حق، نصب فرموده است، بنابراین، در ترازوی خداوند با او مخالفت نکن و با حکومتش مستیز».(2)

بر این اساس والدین با توجه به فطری بودن امر عدالت خواهی می توانند با شیوه های گوناگون آن را در کودکان خود پرورش دهند و با رعایت عدالت در امور زندگی و رفتارهای خود به صورت عملی به فرزندان آموزش دهند.

تمایل به زیبایی ها

تمایل به زیبایی ها و دوست داشتن آن ها از گرایشهای فطری انسانی است؛ انسان به طور ذاتی طالب زیبایی ها ست. انبیای الهی نیز از این حس برای دعوت انسان ها به توحید و هدایت آن ها بهره برده اند؛ به

ص: 80


1- . عوالی اللئالی، ج4، ص 103.
2- . غرر الحکم و درر الکلم، ص 224.

عنوان مثال در صدراسلام بسیاری از مشرکان تنها با شنیدن صوت زیبای قرآن به اسلام گرویدند.

والدین و مربیان تربیتی می توانند با استفاده از حس زیبایی دوستی، بسیاری از مسائل اخلاقی و دینی را به کودکان خود آموزش دهند.

تربیت اجتماعی

تربیت اجتماعی کودک عبارت است از تأدیب فرزندان بر اساس آداب و اصول ارزشمند اخلاقی و روانی در زندگی اجتماعی است تا آنان از همان دوره ی کودکی بتوانند در جامعه حضور یابند و از حسن رفتار، ادب، تعادل روحی روانی و خردورزی در برخورد با دیگران برخوردار شوند.

این امر باید به نحوی صورت گیرد که آنچه به عنوان اصول و قواعد زندگی اجتماعی شناخته می شود در درون کودک نهادینه شود تا جایی که بتواند نماد کاملی از یک انسان واقعی باشد.

اسلام به عنوان دینی جامعه نگر به تربیت اجتماعی انسان، عنایت خاصی دارد چنانکه کوشش برای بهره­مندی از تقوی، کرامت، قناعت، عفو و بخشش، احترام به شخصیت دیگران، تواضع، اعتماد به نفس، نظم و انضباط، شفقت، تعادل روحی و اخلاقی، محبت متقابل، رعایت حقوق دیگران، جرأت و شهامت داشتن، ایثار و گذشت، نظارت و مراقبت اجتماعی، مشورت کردن، تعاون، همکاری و مسئولیت پذیری بخشی از دستورات آن است.

ص: 81

خانواده اولین نهادی است که اصول تربیت اجتماعی در آن تجربه می شود و آموزش رفتار شایسته و پسندیده به کودک از آنجا آغاز می شود. خصوصیات اجتماعی مانند سایر روحیات انسانی به طورناگهانی در کودکان ظهور و بروز نمی کنند بلکه به تدریج و بر اساس پرورش والدین در رفتار و کردار آنان به وجود می آید.

آنان برای آنکه بتوانند خودشان را با اجتماعی که در آن زندگی می کنند، سازگار کنند، باید مهارت های اجتماعی گوناگونی بیاموزند. این مهارت ها در برگیرنده طیف وسیعی از توانایی های گروهی، مانند شروع، حفظ و پایان یک مکالمه ساده پیچیده ترین آن ها مثل، فرایند حل مسأله و تعارض است.(1)

برخی از مهم ترین مهارت های اجتماعی عبارتند از مهارت ارتباط با دیگران، گوش دادن، همدلی، همکاری و کمک به دیگران و مسئولیت پذیری؛ والدین می توانند این مهارت ها را با استفاده از روش های گوناگون مثل ایفای نقش و اجرای نمایش به فرزندانشان بیاموزند.

ص: 82


1- مقاله: «چطور مهارت های اجتماعی را به کودکان آموزش دهیم؟»، ندا نصیری، روزنامه همشهری، دوشنبه 14 تیر 1389ش.

مهم ترین مباحثی که ذیل تربیت اجتماعی می گنجد، عبارت است از ارتباطات، خانواده، اخلاقیات، نظارت اجتماعی و حقوق که در ادامه به آن ها می پردازیم:

ارتباطات

اشاره

انسان موجودی اجتماعی است و به همین سبب نیازمند تعامل و برقراری ارتباط با دیگران است. در سایه ی ارتباط با دیگران است کهبیشتر نیازهای بشری همچون نیازهای فیزیولوژیکی (گرسنگی، تشنگی و...)، نیاز به امنیت، نیاز به احساس تعلق و عزت نفس وی بر آورده می شود.

هچنانکه دوست داشتن فهمیدن، پی بردن به ارزش های خود و دیگران همگی از طریق بودن با دیگران حاصل می شود. با وجود این، اغلب انسان ها در چگونگی برقرای ارتباط با همنوع خود با مشکل روبرو می شوند و بیشتر اوقات از فهمیده نشدن ها، قدرناشناسی ها و یا حتی برخورد نامناسب خود با دیگران رنج می برند. آن ها از این واقعیت غافل هستند که کسب مهارت هایی خاص در بهبود روابطشان با دیگران و فائق آمدن با مشکلات ارتباطی چه تأثیر مهمی در زندگی آن ها دارد.

مهارت برقراری ارتباط
اشاره

زندگی اجتماعی بدون برقراری ارتباط ممکن نیست. اگر ارتباطات اجتماعی درست نباشد، امکان بروز انواع و اقسام مشکلات فردی و اجتماعی پیش می آید. شناخت خود، شناخت دیگران و شناخت

ص: 83

پدیده ها و واقعیت های اجتماعی، لازمه تعامل درست و سازنده با دیگر افراد اجتماع است. شناخت در هر یک از این سه زمینه، نیازمند یادگیری و آموزش درست و ممارست در تمرین آموخته ها است. شناخت واقع بینانه از مسئولیت ها، وظایف و حقوق خود، شناخت حقوق و مسئولیت های دیگران، شناخت شرایط، امکانات و پیش زمینه ها و پس زمینه های بروز اتفاقات و پدیده ها، لازمه برقراری ارتباط درستو مناسب است. برخی

از مهارت ها که در ایجاد ارتباط و تقویت روابط اجتماعی کودکان مؤثر است عبارتند از:

1. سلام و احوالپرسی کردن

سلام کردن از آداب اجتماعی است که اسلام نسبت به آن سفارش بسیاری کرده است. از امام علی علیه السلام است که:

«السَّلَامُ سَبْعُونَ حَسَنَةً تِسْعَةٌ وَ سِتُّونَ لِلْمُبْتَدِی وَ وَاحِدَةٌ لِلرَّادِّ» «سلام هفتاد ثواب دارد که شصت و نه تای آن برای سلام کننده است و یکی برای جواب دهنده».(1)

در حدیث دیگری از نبی اکرم صلی الله علیه وآله، شیوه سلام کردن گروه های مختلف بیان شده است:

«یُسَلِّمُ الصَّغیرُ عَلَی الکَبیرِ، و یُسَلِّمُ الواحِدُ عَلَی الاِثنَینِ، وَ یُسَلِّمُ القَلیلُ عَلَی الکَثیرِ، وَ یُسَلِّمُ الرّاکِبُ عَلَی الماشی، و یُسَلِّمُ المارُّ عَلَی القائِمِ، وَ یُسَلِّمُ القائِمُ عَلَی القاعِدِ» «کوچک به بزرگ سلام کند و یک

ص: 84


1- . بحارالانوار، ج 73، ص 11.

نفر به دو نفر و عده کمتر به عده بیشتر و سواره به پیاده و رهگذر به ایستاده و ایستاده به نشسته».(1)لقمان حکیم به فرزند خود می گفت: «یَا بُنَیَّ ابْدَأِ النَّاسَ بِالسَّلَامِ وَ الْمُصَافَحَةِ قَبْلَ الْکَلَام» «فرزندم، قبل از آن که با مردم سخن آغاز کنی، در سلام کردن و مصافحه کردن پیش قدم شو».(2)

از آنجا که نخستین گام برقراری یک ارتباط صحیح و سالم سلام و احوالپرسی کردن است ضرورت آموزش این مهارت به کودکان واضح و روشن می­شود. کودکانی که مشکل ارتباطی دارند، ممکن است به افراد آشنای خود هم سلام نکنند. آن ها ممکن است درست کنار دوستشان راه بروند، ولی حتی یک نگاه هم به او نکنند یا موقع حرف زدن، نتوانند تماس چشمی برقرار کنند. این کودکان در مواردی هم که سلام می­کنند تُن صدایشان چندان دوستانه و صمیمی نیست.

هنگام سلام کردن مهم نیست، که کودک از چه عبارت و جمله ای استفاده می کند یا با چه لحن و حالتی جمله اش را بیان می کند، مهم آن است که طوری به دوستش سلام کند که او از دیدنش احساس شادی و خوشحالی کند و به این ترتیب روابط اجتماعی خود را گسترش دهد.

ص: 85


1- . کنزالعمال، ج 9، ص 126.
2- . الإختصاص، ص 338.
2. پیش قدم شدن در گفت وگو

بعد از سلام و احوال پرسی، معمولاً گفت وگو شروع می شود. برای ورود به بحث، کودک باید بتواند مکالمه ای را آغاز کند، ادامه دهد و به پایان برساند. این مهارت مستلزم خوب گوش دادن و توجه کردن است؛ برای مثال، او باید اصل «رعایت نوبت» را بداند. گاهی کودکانموضوعی برای صحبت کردن با یکدیگر ندارند، در این گونه موارد می توانند پرسشی را مطرح کنند؛ مثل کارتون موش و گربه را دیده ای؟ یا می دانی در مدرسه چه اتفاقی افتاده است؟ و امثال آن. موضوع بحث باید برای هر دو طرف جالب و جذاب باشد تا هر دو را به نوعی درگیر صحبت کند. مکالمه یک طرفه موجب خستگی و کسالت دو طرف می شود و ممکن است موجب قطع همین ارتباط ساده هم شود؛ حتی ممکن است تأثیری منفی در ذهن آن دو بگذارد چنانکه در آینده نیز تمایلی برای صحبت کردن با هم نداشته باشند. بنابراین گوش کردن مثل صحبت کردن مهم است. اگر کودک علاقه ای به آن چه دوستش می گوید، از خود نشان ندهد، ممکن است از صحبت کردن با او منصرف شود. کودکان کم توجه و پرتحرک، اغلب زمان صحبت کردن و گوش کردن را درست تشخیص نمی دهند.

3. درک احساس شنونده

زمانی که یک گفت وگو آغاز می شود، برای حفظ و ادامه آن لازم است، گوینده به عواطف و احساسات شنونده توجه داشته باشد.

ص: 86

کودکانی که مشکل ارتباطی دارند، اغلب در درک احساسات شنونده ناتوان هستند، درحالی که کودک اجتماعی، سریع و راحت می تواند احساسات شنونده اش را بشناسد و طبقه بندی کند، آن گاه سخنانش را ارزیابی کند و براساس پاسخ هایی که از شنونده دریافت می دارد، کلماتش را انتخاب کند و گفت وگو را ادامه دهد.بخش دیگری از مهارت گفتگوی افراد مربوط به تشخیص درست اختلاف ها و مسائل بین آن ها است. گاهی ممکن است شنونده با گفته های گوینده موافق نباشد و از شنیدن سخنان او خشمگین شود و شروع به پرخاشگری و تندی کند، در این گونه موارد چگونگی پاسخ دهی گوینده به حالات عاطفی شنونده، تأثیر زیادی بر روند گفت وگو دارد. کودکانی که توانایی درک اختلاف ضمن گفت وگو را ندارند، معمولاً دچار ضعف ارتباطی هستند. آن ها خیلی زود عصبانی می شوند و ممکن است تا مدت ها از صحبت کردن با شنونده صرف نظر کنند.

این گونه کودکان می خواهند همیشه برنده باشند و اصلاً برایشان مهم نیست که باید چه بهایی برای این برنده شدن بپردازند؛ گاهی این بها به قیمت از دست دادن دوست است. این گروه مدام در اجتماع لطمه می خورند و برای خودشان دشمن می تراشند. برای یک تعامل و گفت وگوی دوطرفه و حفظ روابط دوستی نیاز به برنده شدن یک طرفه نیست، بلکه باید هر دوطرف احساس برنده شدن کنند.

ص: 87

4. همدلی کردن

همدلی عبارت است از «تمایل پاسخ دهی به حالت عاطفی دیگران با حالتی عاطفی و مشابه».(1)همدلی کردن از مهارت های بسیار مهم و اساسی در زندگی هر فرد است و در روایات، بسیار مورد تأکید قرار گرفته است؛ برای نمونه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله واکنش های عاطفی انسان را به واکنش های اعضای یک پیکر در هنگام آسیب تشبیه می کنند و می فرمایند:

«مَثَلُ الْمُؤْمِنِ فِی تَوَادِّهِمْ وَ تَرَاحُمِهِمْ کَمَثَلِ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَکَی بَعْضُهُ تَدَاعَی سَائِرُهُ بِالسَّهَرِ وَ الْحُمَّی» «حکایت مؤمنان در دوستی، مهربانی و دلسوزی نسبت به یکدیگر، حکایت پیکر (آدمی) است، که هرگاه عضوی از آن به درد آید، سایر اعضای بدن با بیداری و تب و سوز آن همدردی می کنند».(2)

سعدی شیرازی نیز با بهره مندی از همین سخن دلنشین می سراید که:

بنی آدم اعضای یک پیکرند * که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار * دگرعضوها را نماند قرار(3)

روزگار

ص: 88


1- . مهارت های زندگی، مهدی نیلی پور، ص124.
2- . بحار الانوار، ج58، ص150.
3- گلستان سعدی، باب اول.

رسول خدا صلی الله علیه وآله در تشبیهی دیگر همدلی و چگونگی ارتباط دو مؤمن نسبت به همدیگر را همچون آینه ای معرفی می کنند از ایشان است که: «الْمُؤْمِنُ مِرْآةُ الْمُؤْمِنِ» «مؤمن آینه مؤمن است».(1)همدلی دارای آثار مثبت فراوانی همچون ایجاد احساس خوشایندی در طرفین، پیش گیری از رفتارهای ناخوشایند نسبت به یکدیگر، نجات از تنهایی و غربت، تحکیم روابط اجتماعی و خانوادگی، ایجاد تمایل برای مشارکت و همکاری با یکدیگر، کمک در تصمیم گیری صحیح، ایجاد امید و نشاط در زندگی وجلب رضایت خداوند است.

همدلی کردن این امکان را به فرد می دهد که بتواند ارتباطی واقعی با دوستانش برقرار کند. برای مثال، اگر دانش آموزی در درس ریاضی نمره 20 گرفته ولی دوستش نمره پایینی کسب کرده است، بتواند شادی خود را کنترل کند و با دوستش به ابراز همدردی بپردازد. او می تواند با گفتن جمله ای نظیر «اشکال ندارد، سعی کن در امتحان بعدی بیشتر درس بخوانی تا نمره بهتری بگیری»، او را دلداری دهد. کسب مهارت همدلی به واسطه رعایت نکاتی همچون توجه به عواطف و احساسات دیگران، اظهار رضایت از احساسات مثبت طرف مقابل، انتخاب واژه های مثبت و عاطفی، تقویت صفت بردباری در خود، دادن فرصت به دیگران برای بیان احساسات است.

ص: 89


1- . بحار الانوار، ج71، ص268.
5. یافتن نقاط مشترک

برای حفظ یک مکالمه دوستانه، توجه به نقاط مشترک هر دو طرف اهمیتی خاص دارد. این امر به کودکان کمک می کند تا تمایل بیشتری برای ادامه دوستی و دیدارهای بعدی داشته باشند.

6. عذرخواهی کردن

هر فردی ممکن است گاهی دچار سوءتفاهم و اشتباه در روابط اجتماعی خود با دیگران شود. فردی که از مهارت های اجتماعی قوی برخورد است، با اعتمادبه نفس کافی پا پیش می گذارد و بابت اشتباهش عذرخواهی می کند. با این شیوه پسندیده، او سریع و آسان می تواند رفتارش را تصحیح کند. کودکانی که در مهارت های اجتماعی ضعیف هستند، هنگام بیان عذرخواهی دچار دردسر می شوند و دست و پای خود را گم می کنند. آن ها می ترسند که دیگران آن ها را احمق بدانند، درحالی که مردم معمولاً برای کسی که بابت اشتباه خود عذرخواهی می کند، احترام و ارزش بیشتری قائل هستند.

7. مهارت دوستی

دوستی یک فرایند اجتماعی در زندگی همة انسان هاست. برخی از افراد خواهش یا پیشنهاد دوست را بر خواهش یا پیشنهاد دیگر نزدیکان ترجیح می دهند و تأثیری را که از دوست خود می پذیرند، از هیچ معلم و مربّی ای پذیرا نیستند؛ بنابراین وقتی که دوست تا این درجه می تواند

ص: 90

در زندگی فرزندان ما تأثیر داشته باشد، ضروری است که والدین فرزندان خویش را نسبت به آداب دوست یابی آموزش دهند.

8. مهارت مشارکت اجتماعی

از دیگر مهارت هایی که زمینه را برای رشد و بالندگی کودکان مهیّا می سازد، مهارت مشارکت اجتماعی است. کودکانی که در گروه­هایاجتماعی و بازی های گروهی عضو مفید و موفقی هستند معمولاً در زندگی اجتماعی از رضایت بیشتری برخوردارند.

شناخت قوانین گروه و اطاعت از اعضای آن، تشخیص سلسله مراتب اجتماعی در گروه، هماهنگ کردن دیدگاه خود با دیگران، شناخت فراز و نشیب های اجتماعی و کنترل خود به هنگام بروز بحران و مشکل و توجه به نیازهای اعضای گروه، از شرط های لازم برای داشتن مشارکت اجتماعی موفق است.

9. مهارت تعامل اجتماعی

همان گونه که افراد از لحاظ اقتصادی به دیگران احتیاج دارند و در یک جریان تعاملی مستمر، نیازهای خود را از منابع مختلف همچون نانوایی، قصابی و خیاطی تأمین می کنند، در زمینة روابط اجتماعی نیز به چنین داد و ستدهایی نیاز دارند؛ برای مثال، نیاز به محبت در جریان تعامل اجتماعی با خانواده، نیاز به دانش اندوزی و کسب مهارت های فنی و علمی از طریق آموزشگاه ها و مراکز مربوطه و نیازهای بهداشتی و درمانی در مراکز بهداشتی و بیمارستان ها تأمین می شوند.

ص: 91

کودکان باید یاد بگیرند که نهادها و واحدهای مختلف اجتماعی، نیازهای گوناگون آنان را بر طرف می کنند و به همین دلیل نباید از هر واحد اجتماعی انتظارات نامناسب داشته باشند، مثلاً درست نیست که فرزندان برای تأمین نیاز به محبت در کوچه و خیابان و در میان مردم به جست وجو بپردازند، محبت را باید در کانون خانواده پیدا کرد. پسحضور و شرکت در مجامع مختلف اجتماعی احتیاج به شناخت و کسب مهارت لازم دارد که باید آن را به فرزندان خود آموخت.

آموزش برخورد سالم و آداب معاشرت

بسیاری از مظاهر برخورد سالم در روایات معصومین علیهم السلام مورد تأکید قرار گرفته است از جمله: پیشی گرفتن در سلام، مصافحه کردن قبل از کلام، گفتار نیکو با مردمان، امانت داری، احسان به دیگران، عفو، راستگویی، خوش خلقی و پرهیز از مواردی چون به خود نازیدن و خود را بزرگ پنداشتن، مشاجره و کشمکش، استهزاء و تحقیر افراد و ظلم و تجاوز به حریم دیگران.

امام علی علیه السلام ضمن وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند:

«قولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً کَمَا أَمَرَکُمُ اللَّه» «با مردم به نیکویی سخن بگویید همان گونه که خداوند شما را بدان امر کرده است».(1)

ص: 92


1- . الکافی، ج 13، ص 455.

همچنین از ایشان به فرزند خود محمد حنفیه است که:

«إِیَّاکَ وَ الْعُجْبَ وَ سُوءَ الْخُلُقِ وَ قِلَّةَ الصَّبْرِ فَإِنَّهُ لَا یَسْتَقِیمُ لَکَ عَلَی هَذِهِ الْخِصَالِ الثَّلَاثِ ...» «مبادا به خودبینی و بداخلاقی و بی صبری مبتلاشوی زیرا با این صفات هیچ دوستی برایت باقی نمی ماند و پیوسته تعدادی از مردم از تو کناره می گیرند».(1)

و در حدیث دیگری از ایشان است که:

«وَ اقْبَلْ عُذْرَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْکَ وَ خُذِ الْعَفْوَ مِنَ النَّاس» «عذر کسی را که از تو پوزش بخواهد بپذیر و گذشت از مردم را پیشه کن».(2)

با توجه به چنین روایاتی، پدر و مادر باید سعی کنند که در کودکانشان احترام به دیگران و همچنین اصول همزیستی، با نزدیکان شکل بگیرد. والدین باید به فرزندان خود بیاموزند که پاره ای از خوش رفتاری و بدرفتاری دیگران نسبت به آن ها، بازتاب رفتارهای خود آن ها است. چنانکه لقمان حکیم به فرزند خود می فرمایند:

«یَا بُنَیَّ لَا تَشْتِمِ النَّاسَ فَتَکُونَ أَنْتَ الَّذِی شَتَمْتَ أَبَوَیْک» «فرزندم، مردم را دشنام مده که سبب دشنام به پدر و مادر خود گردی».(3)

در حقیقت فرزندان باید بیاموزند که هر چه نسبت به دیگران بر زبان بیاورند به خود آنان باز می گردد اگر ناسزا بگویند مورد ناسزاگویی

ص: 93


1- . الخصال، ج 1، ص 147.
2- . بحار الأنوار، ج74، ص213.
3- . الإختصاص، ص340.

دیگران قرار می گیرند، اگر دروغ بگویند به آنان دروغ گفته می شود، اگر نفرت بورزند مورد نفرت قرار می گیرند و اگر دوست بدارند، دوست داشته می شوند.برخی از راه کارهای پیشنهادی برای آموزش آداب معاشرت به فرزندان عبارت اند از:

- با رفتار خود نسبت به دیگران مثل از جا بلند شدن به احترام بزرگ ترها، احترام و ادب در مقابل آنان را به فرزندان خود بیاموزیم.

- قبل از شرکت در مناسبت های اجتماعی (مهمانی ها و جلسات عمومی) رفتارهای مناسب را به صورت مختصر یا به شکل بازی به کودکان خود آموزش دهیم.

- در عین صمیمیت و مهربانی، به کودکان اجازه بی ادبی و وارد شدن به حریم خویش را ندهیم.

- هنگام بی ادبی کودکان، هرگز در مقابل جمع به آنها تذکر ندهید؛ از نسبت دادن صفات بد به آنها جداً بپرهیزیم و تنها کارهای بد آنها را به آنها یادآوری کنیم. برای مثال اگر کودک رفتار غیرمحترمانه ای داشت و حرف ناپسندی زد، با آرامش و جدیت به او تذکر دهیم: «وقتی با احترام صحبت کردی به حرفت گوش می دهم» و یا آنکه خود را به نشنیدن بزنیم.

ص: 94

- با القاب زیبا و محترمانه از فرزند خود یاد کنیم؛ معاشرت و رفتارهای صحیح او را تشویق کنیم و طوری که بشنوند، در نزد دیگران از آنها تمجید کنیم.

- هرگز نزد آنها از دیگران بدگویی نکنیم؛ این کار موجب بدبینی خردسالان نسبت به دیگران می شود.- توصیه های مذهبی مانند پرهیز از آزار والدین، گناه غیبت، زشتی قهر، پاداش احترام به والدین و بزرگ ترها در این زمینه بسیار کارساز است.

- درباره صحنه های برخوردهای صحیح یا غیرصحیح فیلم ها و برنامه های تلویزیونی بحث کنیم.

- روابط خردسالان خود را با کودکان مؤدب و با اخلاق بیشتر کنیم و زمینه های معاشرت آنها را فراهم سازیم.

صله رحم و آموزش مهارت­های اجتماعی

دید و بازدیدهای معمول و مراودات خویشاوندی که در دین اسلام از آن به عنوان «صله رحم» یاد می شود؛

یکی از مهم ترین آداب اجتماعی است که در روایات متعددی به آن سفارش شده است. از:

امام علی علیه السلام در این باره است که:

ص: 95

«صِلُوا أَرْحَامَکُمْ وَ لَوْ بِالسَّلَام» «صله رحم کنید حتی اگر به سلام کردن باشد».(1)

همچنین از امام صادق علیه السلام است که:

«صِلْ رَحِمَکَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ، وَ أَفْضَلُ مَا تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الْأَذی عَنْهَا» «صله رحم کن، حتی اگر با دادن یک لیوان آب بهنزدیکانت باشد و بهترین صله رحم بازداشتن خود از آزار و اذیت آن هاست».(2)

صله رحم در سرنوشت دنیوی و اخروی مؤثر است؛ چنانکه امام حسین علیه السلام می فرماید:

«مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُنْسَأَ فِی أَجَلِهِ وَ یُزَادَ فِی رِزْقِهِ فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ» «هر کس می خواهد اجلش به تأخیر بیفتد و روزی اش زیاد شود، صله رحم کند».(3)

و رسول خدا صلی الله علیه وآله قطع کننده رحم و عاق والدین را جزو مجموعه کسانی می دانند که بوی بهشت را نخواهند شنید از ایشان است که می فرمایند:

«إنَّ رِیحَ الْجَنَّةِ یُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ أَلْفِ عَامٍ؛ مَا یَجِدُهَا عَاقٌّ، وَ لَا قَاطِعُ رَحِمٍ وَ ...» «بوی بهشت، از فاصله هزار سال راه شنیده می شود ولی

ص: 96


1- . الخصال، ج 2، ص 613.
2- . الکافی، ج 3، ص 389.
3- . بحار الانوار، ج 71، ص 91.

عاق والدین و قاطع رحم آن را نخواهد شنید (یعنی به این اندازه از بهشت دورند)».(1)

با توجه به مطالب مذکور والدین باید به صله رحم توجه ویژه ای داشته باشند و از آن به عنوان موقعیت تربیتی کارآمد برای تسریع یادگیری قواعد و روابط مطلوب اجتماعی در کودکان استفاده کنند.

آموزش مسؤلیت پذیری به فرزندان

کارهای روزانه منزل مثل آشپزی، شستن لباس و تمیزکردن خانه، هر روز به ساعت ها وقت نیاز دارد. کارهای خانه را می توان هنگامی که بچه ها در خواب یا مشغول بازی هستند، آسان تر انجام داد؛ اما بهتر است والدین، متناسب با سن، استعداد، آمادگی، توان بدنی و ادراکی کودکان انجام بعضی از کارها را به آن ها بسپرند تا آن ها از زمان طفولیت مسئولیت پذیر بار بیایند. در تعالیم اسلامی نیز به اهمیت مسئولیت پذیری اشاره شده است از امام علی علیه السلام به فرزند خویش امام حسن علیه السلام است که:

«وَ اجْعَلْ لِکُلِّ إِنْسَانٍ مِنْ خَدَمِکَ عَمَلًا تَأْخُذُهُ بِهِ فَإِنَّهُ أَحْرَی أَنْ لَا یَتَوَاکَلُوا فِی خِدْمَتِک»؛ «برای هر یک از کارکنان منزل کاری را معین کن

ص: 97


1- . معانی الاخبار، ص 330.

و مسئولیت آن را بر عهده اش بگذار. وقتی وظیفه خود را فهمیدند، به امید دیگران از زیر کار شانه خالی نمی کنند.»(1)

کودکان علاقه دارند از بزرگ ترها تقلید کنند و کارهای منزل را انجام دهند؛ بنابراین اگر کودکان، خود به انجام کاری اظهار تمایل کردند، پدر و مادر باید از این تمایل استفاده کنند و انجام کارهای منزل و کمک کردن به والدین را به عنوان یک ارزش به آن ها یاد دهند تا به کار کردن عادت کنند و فردی تنبل و راحت طلب تربیت نشوند.برای مثال والدین می توانند از کودکان هنگام ظرف شستن، خشک کردن ظرف ها و یا چیدن آن ها و ... کمک بگیرند. البته شرکت دادن کودکان در کارهای منزل و تشویق آن ها به پذیرش مسئولیت ها، کار و مسئولیت مادر را کم نمی کند و گاهی ممکن است باعث زحمت بیشتر او شود. اما اگر فرزندان خود را از زمان طفولیت مسئولیت پذیر و با نظم و انضباط تربیت کنیم، باعث می شود کارهای شخصی و تکالیف مدرسه را بهتر انجام دهند و در آینده زحمت زیادی برای والدین درست نکنند.

برخی از نکاتی که در آموزش مسئولیت پذیری کودکان به والدین کمک شایانی می کند عبارتند از:

ص: 98


1- . نهج البلاغة، نامه 31.

- در موقع واگذاری مسئولیت به کودک باید مقدار توانایی و صبر و حوصله کودک را در نظر گرفت و کارهای دشوار و خسته کننده را بر عهده اش نگذاشت، زیرا ممکن است از کار کردن بیزار گردد و در آینده، از زیر بارمسئولیت شانه خالی کند. خداوند بزرگ هم انسان ها را در حد توانمندیشان مکلف ساخته است: «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وسعها» «خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانایی اش تکلیف نمی کند».(1)

- بهتر است وظایف افراد خانواده برای کودک شرح داده شود؛ بری مثال به او گفته شود پدر کار می کند و زحمت می کشد تا مخارج منزلرا تأمین کند. مادر هم کارهای داخل خانه را انجام می دهد. تو نیز یکی از افراد خانواده هستی و برای اداره امور منزل باید همکاری داشته باشی و به اندازه ای که می توانی کمک کنی، البته باید در این مورد از اعمال زور و تحمیل خودداری گردد.

- در صورت امکان در قبول مسئولیت به کودک حق انتخاب داده شود؛ مثلاً می توان به او گفت: «میل داری ظرف ها را بشویی یا اتاق را جارو کنی؟».

- بهتر است حدود و مقدار مسئولیت را دقیقاً برای کودک روشن کرد تا تکلیف را بفهمد و شک و تردید نداشته باشد. .

ص: 99


1- . سوره مبارکه بقره، آیه 286.

- می توان برای کودکانی که توانایی دارند، وظایف دائمی تعیین کرد، تا بیشتر احساس مسئولیت کنند؛ برای مثال یک نفر مسئول خرید نان باشد و دیگری مسئول پهن کردن سفره.

- پیشنهاد می شود والدین کارهایی را بر عهده کودک بگذارند که برایش مطبوع و پسندیده باشد تا وظیفه اش را با علاقه انجام دهد.

- وقتی کودک کارهای خوب انجام می دهد و به والدین کمک می کند، او را تحسین و تشویق کنند؛ برای مثال هنگامی که کودک بدون درخواست پدر و مادر، داوطلبانه به آن ها یا خواهر و برادرش کمک می کند، به او بگویند که از داشتن او احساس غرور و خوشحالی می کنند.- برای علاقه مند کردن کودکان به کار کردن بهتر است با آن ها همکاری کرد، زیرا آن ها دوست دارند همراه با بزرگ ترها کاری را انجام دهند.

- اگر پدر و مادری بیش از یک کودک در منزل دارند، در تقسیم کار عدالت را رعایت کنند.

- والدین باید باگفتار خود نیز سرمشق خوبی برای فرزندان باشند؛ مثلاً اگر می خواهند، فرزندانشان لباس های خود را جمع کنند و در جالباسی بچینند، والدین باید ابتدا خود، این نظم و ترتیب را رعایت کنند. - از بچه های کوچک نباید انتظار داشت که رفتار و گفتار خوب را به خودی خود یاد بگیرند. باید به آن ها یاد داد که چگونه سینی یا

ص: 100

بشقاب را با دو دست بگیرند یا چگونه شیر را در یک لیوان خالی کنند که چیزی از آن بیرون نریزد. والدین ضمن این آموزش ها، به استعداد و قابلیت فرزندان خود پی می برند و همچنین با مشاهده توانایی ها و ناتوانی های آن ها، انتظارت خود را تعدیل می کنند. در واقع نحوه ی انجام درست هر کار را باید همیشه به کودکان نشان داد و نباید توقع داشت که در زمان کوتاهی در آن کار مهارت پیدا کنند.

- وقتی بچه ها بزرگ تر شدند و توانستند یکی از مشاغل و کارهایی را که سود مادی دارد انجام دهند، بهتر است در ایام تعطیلات، شغل و در صورت امکان یک کار تولیدی برای شان در نظر بگیرند و در انجام آن تشویقشان کنند. بدین وسیله، به کار کردن عادت می کنند.هر چند آموزش مسئولیت پذیری به کودکان آسان نیست ولی اگر این آموزش به نحو احسن انجام پذیرد کودکان روحیه خدمت به اجتماع و کشور را یاد می­گیرند و والدین هم فرزندانی منظم و مسئولیت پذیر خواهند داشت که زحمت آن ها به مراتب کمتر از زحمت بچه های نامنظم و غیر مسئول است.

دوست یابی و تربیت اجتماعی
اشاره

فرزندان از دوره کودکی با هم بازی های خود رابطه دوستانه را تجربه می کنند. انتخاب دوست و حضور در جمع های دوستانه و گروه های هم سال برای تربیت اجتماعی فرزندان لازم است، زیرا در این ارتباط، آثار رفتار خود با دیگران را مشاهده کرده و به تنظیم آن ها

ص: 101

می پردازند و در این داد و ستدهای تجربی، پایه های رفتارهای اجتماعی آنان استحکام می یابد. در این دوره پدر و مادر وظیفه دارند، فرزندان خود را با معیارها و ضابطه های انتخاب دوست خوب آشنا کنند و از تحمیل مصداق ها به آن ها بپرهیزند. در روایات، معصومین علیهم السلام به زیباترین بیان، ضرورت دوستی، معیارها و ضوابط انتخاب دوست را به همراه دلایل آن ها ارائه کرده اند که این خود نیز در زمینه سازی ارائه ارزش ها قابل دقت است؛ برای نمونه امام علی علیه السلام ضمن توصیه به مردم برای استحکام پیوند، دوست را بهترین ذخیره در دنیا و آخرت می داند و می فرمایند: «عَلَیْکُمْ بِالْإِخْوَانِ فَإِنَّهُمْ عُدَّةٌ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ» «برشما لازم است که برای خود دوستانی برگزینید؛ زیرا دوستان ذخایر دنیا و آخرت هستند».(1)

از دیدگاه ایشان معیارهای دوست خوب عبارت است از:

1. برخورداری از عقل و رشد عقلانی: از ایشان است که:

«صُحْبَةُ الْوَلِیِ اللَّبِیبِ حَیَاةُ الرُّوح» «هم نشینی با دوست عاقل و خردمند، زندگی بخش جان و روح است».(2)

و در حدیث دیگری می فرمایند:

ص: 102


1- . مستدرک الوسائل، ج8، ص 323.
2- . غرر الحکم و درر الکلم، ص420.

«اَکْثَرُ الصَّلَاحِ وَ الصَّوَابِ فِی صُحْبَةِ أُولِی النُّهَی وَ الْأَلْبَاب» «بیشترین خوبی ها و درستی ها از هم نشینی با عاقلان و صاحبان خرد به دست می آید».(1)

سعدی تأثیر همنشینی با نیکان را در ابیات زیبایی چنین بیان کرده است:

جامه کعبه را که می بوسند * او نه از کِرم پیله، نامی شد

با عزیزی نشست روزی چند * لاجرم همچو او گرامی شد(2)

2. داشتن سلامت روح و روان: از امام علی علیه السلام است که:«یَا بُنَی إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِر» «ای فرزندم، از دوستی با آدم ظالم بپرهیز».(3)

امام صادق علیه السلام نیز می فرمایند:

«مَنْ غَضِبَ عَلَیْکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَلَمْ یَقُلْ فِیکَ شَرّاً فَاتَّخِذْهُ لِنَفْسِکَ صَدِیقا» «کسی که سه بار نسبت به تو خشمگین شود ودرباره ات به بدی سخن نگوید، شایسته رفاقت است او را برای دوستی انتخاب کن».(4)

3. رعایت عدالت و انصاف: از امام علی علیه السلام است که:

ص: 103


1- . غرر الحکم و درر الکلم، ص 201.
2- گلستان، باب هفتم.
3- . نهج البلاغه، ص475، حکمت38.
4- . وسائل الشیعه، ج12، ص147.

«بِالنَّصَفَةِ یَکْثُرُ الْمُوَاصِلُون» (نهج البلاغه، ص 508، حکمت223).

«به انصاف و برابری پیوستگان و دوستان بسیار شوند».

از امام علی علیه السلام است که:

«خَیْرُ الْإِخْوَانِ أَقَلُّهُمْ مُصَانَعَةً فِی النَّصِیحَة» «بهترین دوستان تو کسی است که در نصیحت کردن به تو کمتر اهل سازش باشد».(1)

4. صداقت: از امام علی علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام است که:

«إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْکَذَّابِ فَإِنَّهُ کَالسَّرَابِ یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعِیدَ وَ یُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَرِیب» از دوستی با دروغگو بپرهیز، زیرا دروغگو مانند سرا باست که همواره دور را برای تو نزدیک و نزدیک را برای تو دور می کند».(2)

راهکارهایی برای دوست یابی کودکان

اگر کودک خردسالی، امکان برقراری ارتباط با دیگران را نداشته باشد، نمی تواند مهارت های اجتماعی را بیاموزد. بنابراین والدین باید زمینه ارتباط او با دیگران و مخصوصاً هم سالانش را فراهم کنند؛ برای این منظور می توانند به کودک در دوست یابی کمک کنند. برخی راهکارهای پیشنهادی در انتخاب دوست عبارتند از:

ص: 104


1- . غرر الحکم و درر الکلم، ص 356.
2- . نهج البلاغه، ص 475.

-برنامه ریزی برای زمان و موقعیت بازی

کودک نوپا فرصت های زیادی دارد که با دیگر کودکان باشد. از این رو پدر و مادر باید برای زمان بازی خردسالان و کودکان خود برنامه ریزی کنند. برای این منظور می توانند از کودکان دوستان و فامیل دعوت کنند.

- تعیین اهداف دوستی

والدین با کودک خود در مورد اینکه دوست دارد چه مهارت های اجتماعی و چه طور دوستی هایی داشته باشد،

صحبت کنند. بیشترکودکان می توانند به آسانی کودکانی را که دوست دارند، با آن ها دوست باشند، نام ببرند.

- نظارت و تشویق

بهتر است والدین بر شیوه ارتباط کودکان با دوستانشان نظارت داشته باشند و رفتارهای مطلوب آنها را در این زمینه مورد توجه و تشویق قرار دهند؛ به عنوان مثال چند کلمه تحسین آمیز به کار برند تا به کودک بگویند چقدر خوب با دوستش کنار آمده است.

- گردش های خانوادگی

گردش های خانوادگی، فرصت خوبی برای ورود کودکان به موقعیت های اجتماعی و ارتباط با سایر کودکان را فراهم می کند. این

ص: 105

موقعیت ها به کودکان کمک می کند مهارت های اجتماعی خود را به کار گیرند و در عین حال نظاره گر ارتباط والدین خود با دیگران باشند.

- برچسب نزدن به کودک

توصیف کودک با عناوینی مانند بداخلاق، خجالتی و گوشه گیر سبب برانگیخته­شدن رفتار اجتماعی نامناسب او می شود؛ برای نمونه والدین در حال گذشتن از کوچه ای هستند و به آشنایی برخورد می کنند. فرزند خردسال آنها به نام مریم، در سلام کردن یا حتی نگاه به آن فرد تردید دارد. پدر و مادر رو به فرد آشنا می کنند و می گویند«مریم خجالتیه»؛ چه بسا آن ها با برچسب زدن به کودک خود، رفتار او را تقویت کنند. در حالی که می توان با گفتن جملاتی نظیر «تازه الآن شما را دید، چند دقیقه طول می کشه تا بهتون عادت کنه.» به جای گفتن «همیشه همین طوره!» او را تشویق کنند تا اجتماعی تر شود.

- کشف علت دوست گریزی کودک

اگر کودک در دوست یابی و حفظ آن مشکل دارد، والدین باید تلاش کنند علت آن را دریابند؛ به عنوان مثال، آیا آن قدر حساس است که همیشه احساساتش جریحه دار می شود و دوستانش را از دست می دهد؟ آیا ساکت است و نسبت به ارتباط با دیگران بی اعتنا است؟ آیا خشونت ورفتار تهاجمی دارد و به همین علت کودکان دیگر

ص: 106

نمی خواهند با او باشند؟ آیا از مهارت های اجتماعی لازم برخوردار نیست؟ ... پس از کشف علت در صدد برطرف کردن آن برآیند.

-گفتگو با کودک

پدر و مادر با کودک خود، درباره رفتارهایی که موجب تأثیرگذاری بر روابط و دوستی ها می شوند، گفتگو کنند. اگر کودک به علت تمام شدن یک رابطه دوستی، از نظر روانی آسیب دیده است، می توانند به او بگویند این گونه مسائل گاهی اتفاق می افتد و ممکن است بعضی اوقات حفظ ارتباط کاملاً در کنترل آن ها نباشد؛ او را امیدوار سازند که در آینده دوستان پایدارتری خواهد یافت.با او درباره وضعیت دوستی ها، نظیر این که افراد طی دوران مختلف زندگی، دوستان گوناگونی (هم بازی ها، هم کلاسی ها، دوستان ورزشی و...) دارند که بعضی از آن ها به مدت طولانی و بعضی از آن ها تنها مدت کوتاهی دوست او خواهند بود، صحبت کنند.

همچنین مشخصات یک دوست خوب را برای او بیان کنند، برای این منظور می توانند از کودک بخواهند نام یکی از هم بازی ها یا هم کلاسی هایش که همه او را دوست دارند بگوید و سپس درباره خصوصیات او چنین بپرسند: چطور رفتار می کند؟ چه کارهایی انجام می دهد؟

ص: 107

- ارائه الگوی مناسب

زمانی که والدین در حال خوش آمدگویی به دیگران، گفت گوی تلفنی، خرید و یا انجام هر تعامل دیگری با مردم هستند، الگوی رفتار اجتماعی را به کودک نشان می دهند. بنابراین به یاد داشته باشند که آنها حتی مهارت های اجتماعی را که به صورت ناخواسته به فرزندان خود می آموزند که ترجیح می دهند کودک آن ها آن مهارت هارا یاد نگیرد.

به عنوان مثال اگر خجالتی بودن یکی از خصوصیات پدر یا مادر باشد، ممکن است کودک خجالتی بودن را فراگیرد؛ بنابراین، شاید لازم باشد که والدین برخی از ویژگی های خود را تغییر دهند تا الگوی مناسبی برای فرزندان خود باشند.

- ایفای نقش برای آموزش کودک

اجرای نمایش، فرصت مناسبی است تا روش های رفتار مناسب با دیگران را به کودک آموزش داد. در نمایش می توان ابتدا موقعیت های ساده ای را نشان داد و سپس آن ها را پیچیده تر کرد. موقعیت ها می تواند شامل دعوت یک دوست به بازی، رد یک دعوت، مخالفت مسالمت آمیز، صحبت با تلفن، خوشامدگویی به میهمانان، گفتگو با کودکان و بزرگ سالان و ...باشد. پیشنهاد می شود نقش ها بین والدین و کودک عوض شود.

ص: 108

- آموزش مهارت های گفتگو

والدین می توانند مهارت های گفتگو را به کودکان خود آموزش دهند. برای این منظور پیشنهاد می شود این موارد را تمرین کنند: سلام کردن، معرفی کردن خود و دیگران، پرسیدن سؤالات خاصی برای ادامه یافتن گفت گو؛ مانند چه خبر دیگه چطوری و امثالهم.

- دوست خیالی سبب رشد مهارت های اجتماعی

کودکان از سن دو تا چهارسالگی برای خود دوستان خیالی در نظر می گیرند؛ با آن ها ارتباط برقرار می کنند؛ حرف می زنند؛ بازی می کنند؛ اسباب بازی خود را در اختیار آن ها قرار می دهند؛ با آن ها غذا می خورند و با آن ها می خوابند. این خیال بافی معمولاً تا سن پیش دبستانی ادامه دارد و به تدریج کمتر می شود.

با وجود اینکه اغلب کودکان تا سن هفت سالگی تجربه دوستان خیالی دارند، اما خانواده ها معمولاً از خیال بافی، کودکان دچار نگرانی می شوند. در حالی که داشتن دوستان خیالی در سنین پیش دبستانی می تواند باعث رشد و افزایش مهارت های اجتماعی و ارتباط با دیگران در کودک شود، به عبارت دیگر این موضوع می تواند یکی از مراحل طبیعی رشد باشد و کارکردهای مثبتی برای کودک به همراه داشته باشد.

کودک می تواند احساسات و هیجانات خود را نسبت به همنشین خیالی خود بروز دهد، اوقات تنهایی خود را با او پر کند و

ص: 109

همچنین ترس و اضطراب احتمالی خود را کم کند. به علاوه داشتن دوست خیالی باعث افزایش خلاقیت در کودک می شود. اما اگر این دوستی های خیالی تا سن نوجوانی و بزرگ سالی ادامه پیدا کند، می تواند باعث انزوای فرد، کاهش ارتباطات اجتماعی و مانع دوست یابی در شخص شود.

هرگونه تجربه اضطراب آور مانند تولد فرزند جدید، جدایی والدین، دعواهای پدر و مادر، از دست دادن والدین یا پدربزرگ و مادربزرگ، تنها خوابیدن در اتاق، تک فرزندبودن و انزوای کودک احتمال خیال بافی در کودکان را افزایش می دهد. والدین در مواجه با این خیال بافی ها در سنین پیش دبستانی نباید دچار ترس و وحشت شده و یا کودکان را از داشتن این دوستان خیالی منع کنند. همچنیننباید آن ها را تنبیه یا مسخره کنند. گاه لازم است والدین با ورود به دنیای خیالی کودک، با همنشین خیالی او همراه شوند و در صورت رضایت کودک، در مورد آن با او صحبت کنند. در صورتی که تنها دوست کودک، دوست خیالی او باشد و کودک با بچه های همسن خود ارتباطات منسجم و معناداری نداشته باشد و این وضعیت حداقل شش ماه ادامه یابد، والدین باید مداخله کنند. اگر دوست خیالی، کودک را کنترل و به کارهای خلاف وادار می کند، همچنین در صورتی که کودک از همنشینی با دوست خیالی خود می ترسد و از ارتباط با او وحشت

ص: 110

دارد، نیز لازم است کودک نزد مشاور و روان شناس ارجاع شود تا مداخلات مؤثر انجام گیرد.

انسان دوستی و کمک به دیگران

یکی از مباحث مهم و دقیق قرآنی مسأله محبت اجتماعی است. بسیاری از شعائر اسلامی مقدمه ای برای تبدیل فردیت انسان به حالت اجتماعی بودن است و اصولاً مکتب اسلام بر مبنای محبت جمعی استوار شده است.

از امام باقر علیه السلام در مورد دین سؤال کردند، ایشان فرمودند:

«وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ؟» «آیا دین چیز دیگری است به جز دوستی!؟»(1)در حدیث زیبایی از پیامبر اکرم صلی الله علیه واله آمده است:

«الْخَلْقُ کُلُّهُمْ عِیَالُ اللَّهِ فَأَحَبُّهُمْ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْفَعهُمْ لِعِیَالِهِ» «مخلوقات همه عیال خدا هستند؛ محبوب ترین بندگان نزد خدا کسی است که محبتش به مخلوقات خدا بیشتر باشد».(2)

از زمانی که وابستگی کودک به مادر کم می شود و آماده پذیرش اجتماع و رفتارهای اجتماعی می گردد؛ والدین باید ویژگی های اجتماعی بودن و انسان دوستی را در کودکان ایجاد و تقویت کنند.

ص: 111


1- . بحار الانوار، ج 27، ص 95.
2- . بحار الانوار، ج 93، ص 118.

علاوه بر تقویت حس انسان دوستی در کودکان، بایستی کمک به دیگران را نیز به آن ها آموزش داد. برای کمک به دیگران و برآوردن خواسته و رفع نگرانی های مادی و معنوی مردم، روایات زیادی وارد شده است. برای نمونه:

از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله سؤال کردند:

«مَنْ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَی اللَّهِ قَالَ أَنْفَعُ النَّاسِ لِلنَّاسِ» نافع ترین مردم چه کسی است؟

ایشان فرمودند: «کسی است که محبت و خیراو بیشتر از دیگران به مردم برسد».(1)

پس شایسته است والدین فرزندان خود را تشویق کنند که در برآوردن نیازهای دیگران و رفع گرفتاری ها و انجام کارهای خیر درصورت امکان و توانایی کوشا باشند. چنانکه امام صادق علیه السلام در حدیث ارزشمندی می فرمایند:

«قَضَاءُ حَاجَةِ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عِتْقِ أَلْفِ رَقَبَةٍ وَ خَیْرٌ مِنْ حُمْلَانِ أَلْفِ فَرَسٍ فِی سَبِیلِ اللَّه» «بر آوردن نیاز مؤمن بهتر است از آزاد کردن هزار بنده و بهتر است از تجهیر کردن هزار اسب برای جهاد در راه خدا».(2)

ص: 112


1- . الکافی، ج 3، ص 420.
2- . بحار الانوار، ج 71، ص 324.
اخلاق و تربیت اجتماعی
اشاره

یکی از مقوله های اساسی تربیت اجتماعی، موضوع اخلاق و تربیت اخلاقی است. تربیت اخلاقی در تعلیم و تربیت اسلامی مقامی بس ارجمند دارد؛ چنانکه نبی اکرم، صلی الله علیه وآله وسلم، که بزرگ ترین مربی عالم بشریت از جانب خدا هستند، هدف بعثت خود را تکمیل اخلاق مردم می دانند و می فرمایند:

«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» «همانا من برای تکمیل اخلاق بشر مبعوث شدم».(1)

اسلام، پدران و مادران را در امر پرورش اخلاقی فرزندان خویش، مسئول می داند و تربیت فرزندان را از وظایف اساسی و حساس آنها به حساب می آورد. پدران و مادرانی که در اثر سهل انگاری و یا سایر عوامل از تربیت فرزندان خود سر باز می زنند از نظر دین و اجتماعخطاکارند؛ چراکه این گونه فرزندان هم برای خانواده و هم برای اجتماع فردی مزاحم خواهند بود.

دین اسلام در تمام شئون زندگی فردی، اجتماعی، حقوقی و قضایی خصوصیات اخلاقی را محترم می شمارد و بدان ها توصیه می کند و روابط میان انسان ها را به بهترین وجهی بیان می دارد.

آنچه فرد و خانواده و اجتماع را، ارزشمند می سازد و به زندگی صفا و لذت می بخشد، همانا اخلاق نیکو است چراکه انسان نمی تواند با مال

ص: 113


1- . بحارالانوار، ج 68: ص 382.

ثروت و قدرت، در دیگران نفوذ کند، بلکه این اخلاق است که دل های مردم را تسخیر می سازد و انسان ها را با یکدیگر مهربان و اجتماعی خالی از عقده ها و نگرانی ها به وجود می آورد.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله در این باره می فرمایند:

«إِنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِکُمْ، فَالْقَوْهُمْ بِطَلَاقَةِ الْوَجْهِ وَ حُسْنِ الْبِشْر» «شما هرگز نمی توانید به وسیله مال و ثروت همه مردم را به سوی خود جلب کنید. پس به وسیله گشاده رویی و روی خوش می توانید در دل ها آشیان گیرید».(1)

بدیهی است، وقتی کاری در شرایطی ویژه و در زمان مناسب خود انجام گیرد، آثاری دلخواه به همراه خواهد داشت. بنابراین از آنجا که کودک برای تربیت، آمادگی کامل دارد، هر تدبیری در این دوران برای تربیت او به کار گرفته شود، در دل و جان او نقش می بندد و به راحتیاز میان نمی رود. اخلاق و ویژگی های ناشایستی که در بزرگ سالی جزء شخصیت فرد شده است را نمی توان به آسانی تغییر داد. حال آنکه یک نهال کوچک را می توان از حالت انحراف به راستی درآورد. بنابراین، دوران کودکی، بهترین دوره سازندگی و تربیت اخلاقی است.

پرورش فضایل اخلاقی
اشاره

در کلام گهرباری از امام علی علیه السلام آمده است :

ص: 114


1- . الکافی، ج 3، ص 226.

«الشَّرُّ کَامِنٌ فِی طَبِیعَةِ کُلِّ أَحَد...» «در طبع و خوی هر احدی، بدی پنهان است؛ پس اگر صاحب آن، برآن غلبه کند، پنهان ماند و اگر غلبه نکند آشکار گردد ...».(1)

بنابراین روایت، فضیلت ها باید در آدمی پرورش یابد تا زشتی ها و پلیدی های نفس پنهان ماند؛ چرا که فضایل سبب حسن سیرت و رفتارهای کریمانه خواهد شد.

از این رو والدین باید زمینه رشد فضایل اخلاقی فرزندان خود را فراهم آورند و در پرورش این فضیلت ها بکوشند. برای این منظور والدین و مربیان تربیتی می توانند ضوابط و قواعدی را به فرزندان القاء کنند و عاداتی را در آنان پدید آورند که بر اساس آن زندگی فردی و اجتماعیشان شکل گیرد و همچنین جنبه طبیعی و غرائز آن ها تعدیل شود تا به تدریج درانجام وظایف الهی خود، احساس تعهد و تکلیفکنند. از جمله فضیلت های اخلاقی که بهتر است در کودکان شکل بگیرد و مورد پرورش قرار گیرد موارد ذیل است.

نظم و انضباط

«نظم در لغت به معنای رشته مروارید، آراستن، چیزی را به چیزی پیوستن، بر پا داشتن و ترتیب دادن کار آمده است».(2)

ص: 115


1- . غرر الحکم و درر الکلم، ص 127.
2- . ( منتهی الارب فی لغة العرب، صفی پوری شیرازی).

«انضباط نیز به معنای نظم داشتن، سامان گرفتن، خوب نگه داشتن و پیوستگی است».(1)

یکی از مهم ترین عوامل موفقیت در هر زمینه ای نظم و انضباط است که در روایات اسلامی نیز مورد تأکید فراوان بوده است.

امیرمؤمنان علی علیه السلام که بارها نتایج زیان بار بی نظمی را در فکر و عمل مسلمانان دیده بود، در بستر شهادت و در آخرین پیام خویش، فرزندان خود و همچنین همه ی مسلمانان را به تقوای الهی و نظم در کارها فرا می خوانند، و در این باره می فرمایند:

«أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَی اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُم» «شما را (ای حسن و حسین) و همه خانواده و فرزندانم و هرکس را که نوشته من به او می رسد، به تقوای الهی و نظم در کارهای تان سفارش می کنم».(2)

و در عهدنامه مالک اشتر رعایت نظم را با عباراتی دیگر این چنین سفارش می کنند:

«... إِیَّاکَ وَ الْعَجَلَهَ بِالْأُمُورِ قَبْلَ أَوَانِهَا أَوِ التَّسَقُّطَ فِیهَا عِنْدَ إِمْکَانِهَا أَوِ اللَّجَاجَهَ فِیهَا إِذَا تَنَکَّرَتْ أَوِ الْوَهْنَ عَنْهَا إِذَا اسْتَوْضَحَتْ فَضَعْ کُلَّ أَمْر مَوْضِعَهُ وَ أَوْقِعْ کُلَّ أَمْر مَوْقِعَهُ» «از عجله در مورد کارهایی که وقتشان

ص: 116


1- . (لغت نامه دهخدا).
2- . نهج البلاغه، ص 421.

نرسیده است، یا سستی در کارهایی که امکان عمل آن فراهم شده، یا لجاجت در اموری که مبهم است، یا سستی در کارها هنگامی که واضح و روشن است، بر حذر باش! و هر امری را در جای خود و هر کاری را به موقع خود انجام بده».(1)

با توجه به این سفارش ها؛ لازم است والدین، از سنین کودکی نظم و انضباط را به فرزندان خود آموزش دهند.

یکی از ابعاد آموزش نظم، رعایت «ترتیب» است؛ به طور مثال کودک بیاموزد اول باید جوراب را بپوشد بعد کفش را.

علاوه بر ترتیب، «ترجیح و اولویت بندی» نیز مهم است؛ به عنوان مثال کودک باید بیاموزد وقتی صبح از خواب برمی خیزد و چند کار باید در طول روز انجام دهد، چگونه اولویت بندی کند و کدام را اولانجام دهد. به کودکی که اول صبح می خواهد غذا بخورد بهتر است گفته شود: فعلاً وقت شستن دست و صورت است؛ صحبت از غذا نکن! این به معنای ممنوعیت غذا نیست بلکه اولویت ها را به فرزند یاد می دهد.

تفاوت افراد موفق با افراد ناموفق در همین اولویت بندی صحیح است.

یکی از مواردی که در آموزش نظم، اهمیت می یابد؛ «زمان» است. مفهوم زمان برای برخی کودکان کاملاً مشخص نیست. برای آموزش

ص: 117


1- . مستدرک الوسائل، ج 13، ص 171.

مفهوم و گذشت زمان، باید کودک را کودک دید. اگر فرزند سه ساله ای پرسید کی به خانه عمو می رویم؟ بهتر است به او گفته شود: وقتی دوبار خوابیدیم و برخاستیم جمعه می شود آن وقت می رویم.

یا وقتی سوار اتومبیل هستند، والدین به آن ها بگویند الآن ساعت 12 است و ما 20 دقیقه دیگر می رسیم.

پیشنهاد می شود پدر و مادر برای آموزش نظم و انضباط به فرزندان، نکات ذیل را به خاطر داشته باشند:

- برنامه و ساعات خواب و بیداری، تغذیه، بازی و اجرای برنامه های دینی کودکان را طبق روش صحیح و عملی مقرر سازید و آنان را از همان کودکی با نظم واقعی آشنا کنید.

- کودکان خود را عادت دهید هر چیزی را از هر جا برداشتند دوباره سر جایش بگذارند.- هیچ گاه ایجاد گرسنگی را به عنوان بخشی از روش انضباطی قرار ندهید.

- در حالی که تلاش می کنید نظم و انضباط را به فرزندان خود بیاموزند، مراقب باشید که تبعیضی بین آنها قائل نشوید.

- هرگز بر سر فرزندان خود فریاد نزنید؛ این امر به ارتباط شما و فرزندانتان آسیب می زند و همچنین باعث بروز رفتارهای نادرست در کودک می شود. بنابراین شما سعی کنید مؤدب و محکم با کودکان خود صحبت کنید.

ص: 118

- هنگامی که درباره ی سوء رفتار فرزند خود با او صحبت می کنید مطمئن شوید که به یک راه حل نیز برای اصلاح رفتار او اشاره می کنید.

ضروری است که پدر و مادر بر سر انتخاب اقدامات انضباطی با یکدیگر موافق باشند. اگر پدر یا مادر مخالفت خود را آشکارا با روش انضباطی نشان دهد، مسلماً کودک از این وضعیت بهره ای نخواهد برد. والدین باید منطبق بر ماهیت روش انضباطی خودشان رفتار کنند. در صورتی که یک کودک سوء رفتار از خود نشان می دهد باید بلافاصله اصلاح شود و معمولاً بهترین و اولین روش صحبت کردن با کودک و آگاه کردن اوست.

آموزش احترام به والدین

یکی از مهم ترین ارزش اخلاقی که به کودک آموخته می شود احترام به والدین است و این زمانی آغاز می شود که والدین به کودک خوداحترام بگذارند؛ اگر کودک خود را به عنوان یک انسان ندانند و عشق و احترام و توجه را از اطرافیان دریافت نکنند در نتیجه نباید انتظار داشته که به بزرگترها احترام بگذارد.

اما این کار چگونه میسر می شود؟ راه کارهایی ساده برای کمک به کودکان جهت داشتن روابطی دلپذیر:

- برخواستن هنگام ورود والدین و افراد بزرگ تر، خشوع و احترام وادب در مقابل آنان الگوی مناسبی برای کودکان خواهد بود (کمتر حرف بزنید و بیشتر عمل کنید)

ص: 119

- وقتی بعد از چند ساعت با کودک تان روبه رو می شوید، به گرمی با او دست بدهید و سلام و احوال پرسی و روبوسی کنید.

- همواره آنان را به احترام و حفظ حریم ها با خود و همسرتان تشویق کنید. نزد آنان با تواضع و امتنان از پدر یا مادرش یاد کنید (برخاستن و استقبال از پدر یا مادر هنگام آمدن او به خانه و بدرقه در زمان خارج شدن)

- در عین صمیمیت و مهربانی با اطفال اجازه بی ادبی و وارد شدن به حریم والدین را ندهید.

- هنگام بی نزاکتی در مقابل جمع هرگز به او تذکر ندهید و دعوا نکنید.

- با القاب زیبا و در عین حال جدی و بزرگوارانه نزد دیگران از او یاد کنید و به فرزندتان توجه و احترام بگذارید.- هنگام دعوا و برخورد با او از نسبت دادن صفات بد به او جداً بپرهیزید و تنها کار بدش را به او یادآور شوید.

- هرگز و هرگز نزد او از دیگران بدگویی نکنید و کلمات رکیک به کار نبرید. این کار موجب بدبینی خردسالان نسبت به دیگران می شود (من خوبم، تو بدی)

- در میهمانی ها، در حد توان، پذیرایی میوه و شیرینی را به عهده فرزندان بگذارید و از آنان نیز پذیرایی کنید.

ص: 120

- به فرزندان تان اجازه بی احترامی به یکدیگر را ندهید. روش برخورد آن ها اغلب تمرینی برای روش برخورشان با دیگران است.

- اگر کودکی رفتار غیرمحترمانه ای دارد و حرفی مغایر با شخصیت معمول خود زد، با آرامش و جدیت به او تذکر بدهید: «وقتی با احترام صحبت کردی به حرفت گوش می دهم» و یا خود را به نشنیدن بزنید.

- رفتارها و معاشرت های صحیح او را تشویق کنید. نزد دیگران طوری که کودک بشنود، از او ذکر خیر و تمجید کنید.

- بیشتر تشویق و کمتر انتقاد کنید.

و در آخر، تنها عمل ما و رفتارها و معاشرت های ماست که چهارچوب شخصیتی آنان را خواهد ساخت. برای داشتن فرزندانی خوشبخت، خوش بین، آرام و خلاق، ابتدا خود باید به این خصوصیات آراسته شویم. بیایید خودمان را بشناسیم و صادقانه دریابیم؛ وگرنه افتان و خیزان در بیراهه های زندگی کودکان مان را قربانی امر و نهی هایبی حد و حصر کرده، سردرگمی، نارضایتی و فقدان اعتماد به نفس را برای شان به ارمغان می آوریم. زمان ما زمان سخن گفتن تشعشعاتی است، نه دهانی.

خود را دوست بداریم، به خود و دیگران احترام بگذاریم تا آنان نیز با خود، جامعه، هستی و خدا در صلح و آشتی باشند و با اطمینان در جاده کمال گام بردارند.

ص: 121

شکرگزاری

شایسته است والدین با استناد به آیه

«لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ، وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِید» «اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است!».(1)

شکر نعمت نعمتت افزون کندکفر نعمت از کفت بیرون کند(2)

و آیات و روایات مشابه، در مورد شکرگزاری وآثار آن از جمله ازدیاد نعمت ها با ادبیاتی کودکانه با فرزند خود صحبت کنند و آنان را به سپاسگزاری از خداوند تشویق کنند؛ برای مثال به او بگویند وقتی که تو یک هدیه برای دوستت می خری اگر او از تو تشکر کند و بگوید چه قدر من را خوشحال کردی، تو باز هم دوست داری به او هدیه بدهی.

حیا، عفاف و حجاب

حیا و عفت از جمله موضوعاتی است که هم عقل انسان آن را ستایش می کند و هم شرع به آن اهمیت داده است.

حیاء به معنای شرم داشتن است و منظور خودداری از انجام دادن کارهای زشت، به سبب ترس از سرزنش شدن است.(3)

ص: 122


1- . سوره مبارکه ابراهیم، آیه 7.
2- مولوی
3- مجمع البحرین، طریحی، ذیل «ح ی ی».

عفت؛ به وجود آمدن حالتی برای نفس انسان است که وی را ازغلبه یافتن شهوت حفظ می کند.(1)

شهید مطهری نیز عفت را به معنای رام بودن قوه ی شهوانی تحت حکومت عقل و ایمان معرفی می کند.(2)

بنابر فرمایش ارزشمند حضرت علی علیه السلام:

«الْحَیَاءُ یَصُدُّ عَنْ فِعْلِ الْقَبِیح» «حیا، انسان را از اعمال زشت بازمی دارد».(3)

والدین باید حریم عفاف و حیا را نگه دارند، این حریم را به فرزندان خود بیاموزند و مصادیق آن از جمله حیا در گفتار، حیا در کردار وحیا در پوشش را برای آن ها روشن سازند.در قرآن کریم مردان و زنان به رعایت عفاف و حجاب توصیه شده اند:

«قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ...» «به مردان مؤمن بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزه تر است؛ خداوند از آن چه انجام می دهید آگاه است».(4)

ص: 123


1- . ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ج 2، ص 618.
2- . تعلیم وتربیت در اسلام، مرتضی مطهری، ص 150.
3- . غرر الحکم و درر الکلم، ص 74.
4- . سوره مبارکه نور، آیه 30.

و درآیه بعد می فرماید: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» «و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را - جز آن مقدار که نمایان است - آشکار ننمایند و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان، یا بردگانشان (کنیزانشان)، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال کهبرپا دارند به گوش رسد)؛ و همگی به سوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید».(1)

با توجه به سفارش آیات و روایات، باید از دوران کودکی نسبت به رعایت حجاب و عفاف در فرزندان اهتمام ورزید و مخصوصاً دختران را، پیش از سن تکلیف، با مسأله حجاب آشنا ساخت تا در جوانی و بزرگسالی پوشش کامل برای آن ها سخت و دشوار نباشد.

ص: 124


1- . سوره مبارکه نور، آیه 31.
پاکیزگی

آموزش آداب پاکیزگی یکی از گام های تربیت دینی است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند:

«النظَافَةُ مِنَ الْإِیمَانِ وَ الْإِیمَانُ مَعَ صَاحِبِهِ فِی الْجَنة» «پاکیزگی نشانه ایمان است و فرد با ایمان، بهشتی است».(1)

مسواک زدن، نیانداختن آب دهان و بینی در گذرگاه های عمومی، لباس پاکیزه و تمیز پوشیدن، اگرچه نو نباشد، استعمال عطر و خوش بو شدن از آداب اسلامی است.

از امام رضا علیه السلام است که:

«الطیبُ مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِیَاء» «استعمال عطر و بوی خوش از کار و اخلاق پیامبران است».(2)و به فرموده امام صادق علیه السلام پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیز این خلق پسندیده را داشتند:

«کَانَ رَسُولُ اللهِ (ص) یُنْفِقُ عَلَی الطیبِ أَکْثَرَ مِما یُنْفِقُ عَلَی الطعَامِ» «هزینه تهیه عطریات خاتم المرسلین صلی الله علیه وآله از تهیه خوراکش بیشتر بود».(3)

ص: 125


1- . بحارالانوار، ج 59، ص 291.
2- . وسائل الشیعه، ج 2، ص 142.
3- . مکارم الاخلاق، ص 34.

با توجه به اهمیت پاکیزگی در دین اسلام و تأثیر آن بر سلامت فرد، بایستی از همان سنین طفولیت رعایت بهداشت و نظافت به کودکان آموزش داده شود؛ برای مثال قبل و بعد از خوردن غذا آن ها را به شستن دست ها واداشت؛ در کلام گهرباری از امام علی علیه السلام آمده است:

«غَسْلُ الْیَدَیْنِ قَبْلَ الطعَامِ وَ بَعْدَهُ زِیَادَةٌ فِی الْعُمُرِ ... وَ یَجْلُو الْبَصَر» «شستن دست ها پیش از غذا و پس از آن، مایه طول عمر است... و چشم را روشنی می بخشد».(1)

متخصصان توصیه می کنند که در هر بار شست وشو باید حداقل 20 ثانیه دست ها را با صابون و آب گرم سالم شست. بیش از 80 درصد آلودگی ها از طریق دست منتقل می شوند، بنابراین لازم و ضروری است که کودکان شیوه صحیح شست وشوی دست را بیاموزند، زیرا کودکان در سنین پیش از دبستان خیلی به هم نزدیک می شوند و همه وسایلخود اعم از خوراکی، اسباب بازی، لوازم نقاشی و کاردستی و غیره را با یکدیگر مبادله می کنند، پس شست وشوی دست برای این کودکان بسیار مهم است تا از انتقال بیماری ها جلوگیری شود.

نکات زیر می تواند برای آموزش شست وشوی دستان کودک مفید باشد:

ص: 126


1- . الکافی، ج 12، ص 355.

- کودکان از یک الگوی مناسب یاد می گیرند. پس شما با شست وشوی دستان خود در حضور کودک خردسال، شیوه صحیح شست وشوی دست و اهمیت آن را به او آموزش دهید.

- درباره زمان شست وشوی دست با کودک خود صحبت کنید. بگویید که همیشه قبل از این که غذایی بخورد و بعد از این که از دست شویی می آید باید دست های خود را خوب بشوید، زیرا کودک درست نمی داند که چه موقع باید دست هایش را بشوید.

- درباره دلایل شست وشوی دست برای کودک حرف بزنید. برای او توضیح دهید که شست وشوی دست میکروب هایی را که باعث بیماری می شوند از ما دور می کند.

- درباره چگونگی شست وشوی دست و این که برای این کار چه قدر باید وقت بگذارد به او توضیح دهید.

- تفاوت آب گرم و سرد را به او نشان دهید و به طریقی که برای او قابل تشخیص باشد شیرهای آب سرد و گرم را از هم تفکیک کنید. دمای آب گرم را طوری تنظیم کنید که دست کودک خردسال نسوزد.

- شست وشوی دست ها را به یک کار لذت بخش تبدیل کنید. صابون های خوش بو و با اشکال زیبا و جذاب خریداری کنید. با این کار شست وشوی دست ها را به یک بازی یا تفریح تبدیل کنید.

ص: 127

می توان هنگام شستن دست و صورت کودک به تدریج وضو را به آن ها آموزش داد؛ این، کار بسیار ساده ای است و منافع بی شماری دارد. چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمودند:

«الْوُضُوءَ نِصْفُ الْإِیمَان» «وضو نصف ایمان است».(1)

علاوه بر وضو، می توان هنگام فرستادن کودک به حمام به تدریج غسل کردن را نیز به او آموزش داد.

یکی از مسائل بهداشتی که در دین مبین اسلام نیز بسیار مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است؛ رعایت بهداشت دهان و دندان و مسواک زدن است.

چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه واله می فرمایند:

«لَوْ لَا أَنْ أَشُق عَلَی أُمتِی لَأَمَرْتُهُمْ بِالسوَاکِ عِنْدَ وُضُوءِ کُل صَلَاة» «اگر امتم در سختی نمی­افتادند یقینا فرمان می­دادم که در موقع وضو گرفتن برای هر نماز مسواک بزنند».(2)

همچنین امام صادق علیه السلام می فرمایند:«فِي السِّوَاكِ اثْنَتَا عَشْرَةَ خَصْلَةً هُوَ مِنَ السُّنَّةِ وَ مَطْهَرَةٌ لِلْفَمِ وَ مَجْلَاةٌ لِلْبَصَرِ وَ يُرْضِي الرَّحْمَنَ وَ يُبَيِّضُ الْأَسْنَانَ وَ يَذْهَبُ بِالْحَفْرِ وَ يَشُدُّ اللِّثَةَ وَ يُشَهِّي الطَّعَامَ وَ يَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ يَزِيدُ فِي الْحِفْظِ وَ يُضَاعِفُ الْحَسَنَاتِ وَ تَفْرَحُ بِهِ الْمَلَائِكَةُ» «در مسواک کردن دوازده خوبی هست:

ص: 128


1- . وسائل الشیعه، ج 1، ص 397.
2- . وسائل الشیعه، ج 2، ص 17.

1- مسواک کردن از کارهای پیامبر خاتم (ص) است.

2- پاکیزه کننده دهان است.

3- روشنی دهنده چشمان است.

4- خشنودی و رضایت خداوند است.

5- سفید کننده دندان هاست.

6- برطرف کننده زردی دندان هاست.

7- تقویت کننده لثه هاست.

8- اشتهاآور است.

9- از بین برنده بلغم است.

10- زیاد کننده حافظه است.

11- چندین برابر کردن خوبی هاست.

12- سبب خوشحالی فرشتگان الهی است».

بنابراین با توجه به اهمیت این موضوع، از همان دوران کودکی، باید مراقبت از دندان ها را به فرزندان خود آموزش داد.(1)

راست گویی

یکی از صفات پسندیده و هماهنگ با سرشت آدمیان راست گویی است. هر انسانی بالفطره مایل است راست بگوید و هم چنین سخنانی را که از دیگران می شوند، راست تلقی کند. بدون تردید دروغ گفتن مخالف وجدان اخلاقی است و در نظر کلیه ملل و اقوام جهان و در

ص: 129


1- . من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 55.

تعالیم عمومی پیامبران الهی، عملی ناپسند و مذموم است. پیامبران الهی که قسمت مهم مأموریت شان احیای فطریات بشر بوده، مردم را به راست گویی دعوت کرده و آنان را از دروغ گفتن جدا برحذر داشته اند.

اسلام دروغ را عامل مخرب ایمان شناخته و آن را از بسیاری از گناهان کبیره، بزرگ تر دانسته است. چرا که شخص دروغ گو به انواع معاصی دست می زند و وقتی از او می پرسند، در کمال وقاحت تکذیب می کند و خویشتن را پاک و منزه معرفی می نماید. در واقع دروغ گویی و دروغ سازی را به منزله پناهگاهی برای نجات از جرایم خویش می داند!

چنانکه امام باقر علیه السلام می فرمایند:

«إِنَّ الْکَذِبَ هُوَ خَرَابُ الْإِیمَان» «دروغ گویی مایه ویرانی ایمان است».(1)

همچنین امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:«جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ فِی بَیْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ الْکَذِب» «تمام ناپاکی ها و گناهان در خانه ای جمع شده و کلید آن دروغ گویی است».(2)

امام علی علیه السلام نیز در حدیث ارزشمندی می فرمایند:

ص: 130


1- . الکافی، ج 4، ص 42.
2- . بحار الانوار، ج 69، ص 263.

«لَا یَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِیمَانِ حَتَّی یَتْرُکَ الْکَذِبَ هَزْلَهُ وَ جِدَّه» «هیچ کس لذت ایمان را درک نمی کند مگر وقتی که دروغ را به کلی ترک گوید، خواه شوخی یا جدی».(1)

بنابراین دروغ از معایبی است که در هر حال (چه شوخی و چه جدی) مذموم و ناپسند است؛ زیرا دروغ گویی رذایل دیگری را نیز به دنبال خود می کشاند و دری به روی تمام معایب باز می کند. بر این اساس تربیت فرزندانی راستگو اهمیت به سزایی دارد.

برخی علل دروغ گویی کودک

دروغگویی در کودکان علل مختلفی دارد که به برخی از آن ها اشاره می شود:

1-تحمیل تکالیف سنگین

یکی از علل دروغ گویی کودک، تحمیل کارهای طاقت فرسا و توقعات غیرمعقول پدر و مادر و مربی است. از این رو یکی از تعالیم اسلام میانه روی در کارهاست. پدران و مادران باید در تمام کارهاقدرت و نیروی عادی کودک را در نظر بگیرند و چیزی که بیشتر از توان آن هاست بر آنان تحمیل ننمایند، زیرا کودک از رنجش پدر و مادر می ترسد و از این که مربی او را تنبل و نالایق بشناسد ترس دارد. وقتی کودک از انجام کار بیشتر از توان خود عاجز ماند، ناچار برای حفظ

ص: 131


1- . وسائل الشیعه، ج 12، ص 250.

شخصیت خویش به دروغ پناه می برد و در اثر تکرار، دروغگو می شود. نتیجه این که یکی از علل دروغ گویی کودک، تحمیل کارهای طاقت فرسا و توقعات غیرمعقول پدر و مادر و مربی است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:

«خدا رحمت کند کسی را که در نیکی و نیکوکاری به فرزند خویش کمک کند.»

یکی از اصحاب پرسید:

چگونه فرزند خود را در نیکی یاری نماید؟

حضرت در پاسخ به او چهار دستور فرمود:

«آن چه را که کودک در قوه و قدرت داشته و انجام داده است از او قبول کند. آن چه انجام آن برای کودک سنگین و طاقت فرساست از او نخواهد. او را به گناه و طغیان وادار نکند. به او دروغ نگوید و در برابر او مرتکب اعمال احمقانه نشود.»(1)

2- ترس از مجازات

یکی دیگر از علل دروغ گویی کودک، ترس از مجازات است. وقتی کودک، بداند در صورت دادن پاسخ صحیح برای پرسش والدین، مورد مجازات قرار می گیرد، برای حفظ خود چاره ای نمی بیند جز آن که به دروغ پناه ببرد و گناه خود را انکار نماید. بدیهی است هر قدر مجازات، خشن تر باشد، ترس زیادتر و اصرار کودک در دروغ بیشتر خواهد بود!

ملایمت و مهربانی اولیای کودک می تواند از بروز این نوع دروغ گویی ها جلوگیری کند.

ص: 132


1- . وسائل الشيعه، ج 21، ص 481.

3- تحقیر کودک

بر اساس روایت زیبایی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله احساس حقارت از علل دروغگویی است؛ آن بزرگوار می فرمایند:

«لَا یَکْذِبُ الْکَاذِبُ إِلَّا مِنْ مَهَانَةِ نَفْسِه» «دروغگو دروغ نمی گوید مگر به سبب حقارتی که در نفس خود احساس می کند.»(1)

کودکی که مورد تحقیر و اهانت قرارگرفته و به شخصیت او ضربه وارد شده است، گاه دچار عقده حقارت شده و برای جبران آن سعی می کند به هر طریقی از جمله دروغگویی، مورد توجه قرار گیرد. کودکانی که مورد اعتنا نباشند و اعضای خانواده به آن ها احترام نکنند، گاهی آنان را فریب دهند یا مسخره کنند، و زمانی بی جهت آن ها را مورد ملامت و سرزنش قرار دهند، و طوری رفتار کنند که کودک در خود احساس حقارت کند و بفهمد که اعضای خانواده، او را ناچیز وپست می شمارند ناراحت می شود. به فکر انتقام گرفتن می افتد و می­خواهد کاری کند که اعضای خانواده و احیاناً اطرافیان به وی توجه کنند، او را به حساب بیاورند و به شخصیتش اعتراف نمایند.

یکی از کارهای خطرناکی که این قبیل کودکان به آن دست می زنند دروغ گویی است. کودکی که در خانواده احترام ندیده و به شخصیتش

ص: 133


1- . بحار الانوار، ج 69، ص 262.

توجه نشده است، کودکی که عملاً مورد تحقیر و بی اعتنایی بوده و روزگار خود را با محرومیت گذرانده است، بزرگ ترین لذتش خودنمایی و جلب توجه دیگران است. او با راست گویی و بیان قضایای واقعی هرگز قادر نیست افکار دیگران را به خود جلب کند و اعضای خانواده را یک جا به خویش متوجه نماید. ناچار باید دروغ بگوید، دروغ های بزرگ، دروغ های هیجان آور، دروغی که تا چند دقیقه همه را به او متوجه کند و سخن او خانواده را به جوش و خروش وادارد.

بنابراین پدران و مادرانی که می خواهند فرزندان خود را به نیکی پرورش دهند و آنان را راستگو تربیت نمایند، باید ابتدا به طرز صحیح و عاقلانه به شخصیت آنان احترام بگذارند تا احساس ارزشمندی و کرامت نفس در آن ها شکوفا شود.

4- محیط زندگی

اولین مدرسه تربیت فرزند؛ محیط خانواده است. کودک به طور ناخودآگاه با محیطی که در آن زندگی می کند منطبق می شود و آن چهمی بیند و می شنود در فکر او نقش می بندد. جایی که پدران و مادران راستگو هستند و هرگز پیرامون دروغ و خلاف حقیقت نمی گردند، کودک راستگو تربیت می­شود. ولی در خانه ای که پدر و مادر دروغ می گویند و به این خلق ناپسند خوگرفته اند، بی تردید کودک، با خلق ناپسند دروغ گویی رشد می کند.

ص: 134

وفای به عهد

در قرآن وفای به عهد از علایم ایمان شمرده شده است:

«وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون» «مؤمنین کسانی هستند که به امانت و عهد و پیمان خود وفادارند».(1)

وفای به عهد آنچنان اهمیت دارد که رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند:

«لَا دِینَ لِمَنْ لَا عَهْدَ لَه» «کسی که به عهد و پسمان خود وفا نکند دین ندارد».(2)

همچنین ایشان در جای دیگری می فرمایند:

«ثَلَاثَةٌ

لَیْسَ لِأَحَدٍ فِیهِنَّ رُخْصَةٌ الْوَفَاءُ لِمُسْلِمٍ کَانَ أَوْ کَافِرٍ وَ بِرُّ الْوَالِدَیْنِ مُسْلِمَیْنِ کَانَا أَوْ کَافِرَیْنِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ لِمُسْلِمٍ کَانَ أَوْ کَافِرٍ» «سرپیچی و تخلف در سه چیز برای هیچ کس جایز نیست: وفای بهعهد با مسلمان یا کافر؛ نیکی به پدر و مادر، مسلمان باشند یا کافر؛ رسانیدن امانات به صاحبانشان، مسلمان باشند یا کافر».(3)

امام صادق علیه السلام نیز درباره اهمیت این موضوع می فرمایند:

ص: 135


1- . سوره مبارکه مؤمنون، آیه 8.
2- . بحار الانوار، ج 69، ص 198.
3- . مجموعه ورام، ج 2، ص 121.

«عِدَةُ الْمُؤْمِنِ أَخَاهُ نَذْرٌ لَا کَفَّارَةَ لَه» «وعده ای که مسلمان به برادر دینی خود می دهد مانند نذر شرعی، وفای به آن لازم است، با این تفاوت که تخلف، مثل نذر کفاره ندارد».(1)

با توجه به اهمیت وفای به عهد در اسلام، بر پدر و مادر لازم است که فرزند خود را به این فضیلت اخلاقی پرورش دهند. طبیعی است مانند هر خصلت پسندیده دیگر، والدین باید نخست خود را به این صفت بیارایند تا فرزندان نیز از آن ها پیروی کنند.

حضرت علی علیه السلام در این باره می فرمایند:

«... وَ لَا أَنْ یَعِدَ أَحَدُکُمْ صَبِیَّهُ ثُمَّ لَا یَفِیَ لَه» «... و شایسته نیست کسی به فرزند خود وعده ای بدهد و به آن وفا نکند».(2)

همچنین امام کاظم علیه السلام می فرمایند:

«إِذَا وَعَدْتُمُ الصِّبْیَانَ فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ یَرَوْنَ أَنَّکُمُ الَّذِینَ تَرْزُقُونَهُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیْسَ یَغْضَبُ لِشَیْءٍ کَغَضَبِهِ لِلنِّسَاءِ وَ الصِّبْیَان» «چون به اطفال وعده ای دادید وفا کنید و تخلف ننمایید، زیرا کودکان گمانمی کنند شما رازق آن ها هستید. خداوند برای هیچ چیز، به قدر تجاوز به حقوق زنان و کودکان غضب نمی کند».(3)

ص: 136


1- . وسائل الشیعه، ج 12، ص 165.
2- . وسائل الشیعه، ج 12، ص 250.
3- . وسائل الشیعه، ج 21، ص 484.
امانت داری

یکی از خصایص اخلاقی انسان که دارای ارزش و اهمیت فوق العاده ای است، امانت و امانت داری است.

امانت در نظر اسلام، از ارزش و جایگاه والایی برخوردار است، به طوری که نمونه های فراوانی از سفارش ها و توجهات الهی قرآن و احادیث ائمه معصومین علیه السلام به چشم می خورد. برای نمونه خداوند در قرآن نسبت به حفظ امانت و سپردن آن به دست صاحبانشان می فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها...» «خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانش بدهید...».(1)

امام صادق علیه السلام نیز درباره امانت داری می فرماید:

«اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَیْکُمْ بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَی مَنِ ائْتَمَنَکُمْ» «از خدا بترسید و هرکس که شما را امین دانسته و امانتی به شما سپرده، امانتش را بازگردانید».(2)

با توجه به اهمیت امانت داری، از زمانی که یک کودک با مفهوم مالکیت آشنا می شود، می توان مفهوم امانت و امانت داری را به او آموخت؛ مثلاً اگر کودک چیزی که مال او نیست؛ برداشت، والدین باید به سرعت با او تذکر دهند؛ در یک موقعیت مناسب با او صحبت کنند

ص: 137


1- . سوره مبارکه نساء، آیه58.
2- . الکافی، ج9، ص710.

و به او بگویند باید آن را به صاحبش برگرداند. می توانند به او بگویند: اگر کسی، چیزی را که مال توست بدون اجازه بردارد، چه احساسی خواهی داشت؟

البته هرگز نباید در چنین مواردی، اتهام دزدی به کودک بزنند. والدین باید به کودک آموزش دهند، وقتی چیزی می بیند و آن را می خواهد ابتدا از صاحب آن سؤال کند که آیا می تواند آن را بردارد یا نه؟

بزرگ سالان به عنوان پدران و مادرانی که الگوهای تربیتی کودکان به شمار می روند، باید با رفتارهای شان امین و درست کار بودن را به کودک خود یاد دهند. طبیعتاً والدینی که پول یا هر چیز دیگری را از دیگران به امانت می گیرند ولی برای باز پس دادن آن تعهدی ندارند، خواسته یا ناخواسته به کودکشان همین رفتار را آموزش می دهند.

بردباری

برای رسیدن به هر پیروزی، چه در امور مادی و چه معنوی صبر و پشتکار لازم است. دنیای ما دنیای تلاش و کوشش و مبارزه و ستیز است؛ ستیز با همه عواملی که سد راه ترقی و تکامل ما هستند. ایناشتباه بس بزرگی است که انسان هدف خود را در این جهان به سکون و آرامش و باز نشستن از جنب و جوش و تلاش بداند. طفل باید از همان ابتدای زندگی، با روحیه ای متین و استوار و قوی بار آید و آرام آرام مطابق استعداد کودکانه اش با کارها و سختی ها و حوادث، آشنا و با

ص: 138

مشکلات مواجه شود. با این وجود باید مواظبش بود که به واسطه شکست یا شکست های پی در پی، یأس و حقارت بر وجودش چیره نگردد. حتی به او بفهمانند که شکست هم می تواند درسی آموزنده باشد و به انسان آگاهی و استقامت بدهد و تجربه ای باشد که دیگر آن اشتباهی که منجر به شکست شده است، تکرار نگردد.

قرآن مجید، حضرت ابراهیم علیه السلام را با ویژگی صبوری می ستاید و می فرماید:

«إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُنِیب»؛ «همانا ابراهیم، بردباری نیایشگر و انابه کننده است.»(1)

حضرت علی علیه السلام در جنگ جمل پرچم را به دست فرزند جوان و تازه سال خود محمد داد و به او چنین فرمودند: «تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ عَضَّ عَلَی نَاجِذِکَ ...» «کوه های ستبر و سخت از جا کنده می شوند و تو از جا کنده نشو! دندانت را بفشار، مغز و جمجمه خود را به خدا بسپار، پایت را همچون میخ در زمین بکوب، دورترین افرادسپاه دشمن را از نظر بگذران و دیده ات را فرو پوش و بدان که پیروزی از جانب خداست».

در حدیث زیبایی از امام کاظم علیه السلام نیز آمده است:

ص: 139


1- . سوره مبارکه هود، آیه 75.

«تُسْتَحَب عَرَامَةُ الْغُلَامِ فِی صِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلِیماً فِی کِبَرِه»؛ «مستحب است کودک را با سختی ها و دشواری ها روبه رو سازیم، تا در بزرگی بردبار باشد».(1)

بنابراین پدران و مادران و به طور کلی همه مسئولان تربیتی باید به این نکته اساسی توجه عمیق نشان دهند، که سرنوشت سعادتمندانه کودکان، به پی ریزی صحیح زندگی آنان بستگی دارد؛ کودکان ناز پرورده، هرگز تاب و توان تحمل سختی ها را ندارند، آن ها چون نازشان کشیده اند، همه جا می خواهند لوس و ننر باشند، غافل از این که:

«ناز طفلِ بد ادا در دامن مام است و بس!»

بخشندگی

سخاوت و بخشندگی یکی از شاخصه های کرامت است که در آموزه های دینی و اخلاقی مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. در ذیل به برخی از روایات در این زمینه اشاره می شود:

حضرت محمد صلی الله علیه واله می فرمایند:

«إِنَّ السَّخَاءَ شَجَرَةٌ مِنْ أَشْجَارِ الْجَنَّةِ، لَهَا أَغْصَانٌ مُتَدَلِّیَةٌ فِی الدُّنْیَا، فَمَنْ کَانَ سَخِیّاً تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْ أَغْصَانِهَا، فَسَاقَهُ ذَلِکَ الْغُصْنُ إِلَی الْجَنَّةِ»«سخاوت درختی از درخت های بهشت است که شاخه های آن در دنیا

ص: 140


1- . من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 493.

آویخته است هر که شاخه ای از آن بگیرد همان شاخه وی را سوی بهشت کشاند».(1)

همچنین ایشان در جای دیگری می فرمایند:

«الْجَنَّةُ دَارُ الْأَسْخِیَاءِ» «بهشت خانه سخاوتمندان است».(2)

امام صادق علیه السلام نیز می فرمایند:

«السَّخَاءُ مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِیَاء» «سخاوت از اخلاق انبیاست».(3)

بنابراین شایسته است پدر و مادر از همان دوران کودکی، فرزند خود را به این اخلاق زیبای پیامبران بیارایند. اما پرورش روحیه کرامت و سخاوت باید به گونه ای باشد که کودک دچار افراط و تفریط نشود.

چنانکه خداوند در قرآن مجید می فرماید:

«وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً» هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد (نیز) دست خود را مگشای، که مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی».(4)

ص: 141


1- . الأمالی، طوسی، ص 475.
2- . نهج الفصاحه، ص 434.
3- . مستدرک الوسائل، ج 7، ص 17.
4- . سوره مبارکه اسراء، آیه 29.
پرهیز از غیبت

از جمله گناهان کبیره سوء ظن، غیبت و بدگویی پشت سر مومنین است؛ چنانکه قرآن کریم می فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ، وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً، أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً؟ فَکَرِهْتُمُوهُ، وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیم» «ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمان ها بپرهیزید که پاره ای از گمان ها گناه است و تجسس نکنید و بعضی از شما غیبت بعضی دیگر را نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ شما نسبت به این کار کراهت دارید. پس از خدا بترسید که خدا توبه پذیر و مهربان است».(1)

امام کاظم علیه السلام در بیان تعریف غیبت می فرمایند:

«... مَنْ ذَکَرَهُ مِنْ خَلْفِهِ بِمَا هُوَ فِیهِ مِمَّا لَا یَعْرِفُهُ النَّاسُ اغْتَابَهُ وَ مَنْ ذَکَرَهُ بِمَا لَیْسَ فِیهِ فَقَدْ بَهَتَه» «... اگر شخصی پشت سر فردی، آن چه را که در او هست و مردم نمی دانند، یادآور شود، غیبت کرده و اگر آن چه را در او نیست، یادآور شود، بهتان زده است».(2)

شنونده غیبت نیز مثل کسی است که غیبت می کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در این باره می فرمایند:

ص: 142


1- . سوره مبارکه حجرات، آیه 12.
2- . وسائل الشیعه، ج 12، ص 289.

«السَّاکِتُ شَرِیکُ الْمُغْتَاب» «شنونده غیبت که اعتراض و دفاع از برادر ایمانی خود نکند یا از مجلس بیرون نرود و خاموش باشد در گناه غیبت سهیم است».(1)

همچنین می فرمایند:

«إِیَّاکُمْ وَ الْغِیبَةَ فَإِنَّ الْغِیبَةَ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا إِنَّ الرَّجُلَ یَزْنِی وَ یَتُوبُ فَیَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ إِنَّ صَاحِبَ الْغِیبَةِ لَا یُغْفَرُ لَهُ حَتَّی یَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ» «بپرهیزید از غیبت! به تحقیق بدی و نتیجه و عذاب غیبت از زنا بیشتر و مهم تر است، به درستی که اگر مرد زنا کند و پشیمان گردد و توبه کند خداوند او را می آمرزد ولی غیبت کننده آمرزیدنش با گذشت کسی است که او را غیبت کرده است».(2)

با توجه به آیات و روایات مذکور، وظیفه والدین و مربیان تربیتی این است که کودک خود را متوجه زشتی و ناپسند بودن این صفت رذیله کنند و راه های دوری کردن از آن را به او آموزش دهند.

پرهیز از تمسخر

امام علی علیه السلام در پرهیز از استهزاء و تحقیر دیگران به فرزند خود امام حسن علیه السلام می فرمایند:

«فرزندم، هیچ گاه (در برخوردهایت) کسی را تحقیر مکن؛ زیرا یا بزرگ تر از توست که باید به جای پدر خود او را به حساب آوری و یا

ص: 143


1- . مجموعه ورام، ج 1، ص 119.
2- . مجموعه ورّام، ص 235.

همانند (هم سال) توست که برادرتوست و یا کوچک تر از توست که باید او را فرزند خود محسوب کنی».(1)

تحقیر و تمسخر آثار منفی بسیاری بر افراد و به ویژه بر اعتماد به نفس آن ها دارد و زمینه خشم و عصبانیت و کینه را در بین افراد ایجاد می کند، متأسفانه این مسأله معمولاً درمیان کودکان شایع است و والدین باید کودک را برای مقابله درست با آن آماده کنند. از جمله وظایف والدین در این زمینه می توان موارد ذیل را برشمرد:

- به کودک خود توضیح دهید که توهین، تمسخر و تحقیر، تجاوز به حقوق دیگران است و افرادی دست به چنین کاری می زنند که خود در درون خود احساس حقارت و کم ارزشی می کنند.

- از طریق بازی کردن و ایفای نقش، طریقه برخورد با این رفتار به طور عملی آموزش و تمرین دهید؛ برای مثال، خود نفش کودکی را بازی کنید که تمسخر می کند و به کودک آموزش دهید به عنوان مربی، رفتار مناسب ارائه دهد. در مرحله ی بعد نقش خود و کودک خود را عوض کنید و در نهایت با هم نتیجه گیری کنید که کدام رفتار مورد پسند است.

- به کودک خود توضیح دهید که خیلی اوقات هدف فرد مسخره کننده، برآشفته کردن و یا ترساندن طرف مقابل است و بهترین واکنش رفتاری، در برابر چنین افرادی بی توجهی و نادیده گرفتن آن هاست.

ص: 144


1- . الدر النظیم فی مناقب الأئمة، ص 507.

- این در عمل به فرزندان خود نشان دهید که دیگران نیز همانند آنان دارای شخصیت و آبرو هستند و همچنان که آنان حاضر نیستند، در جامعه، مورد تمسخر و تحقیر قرار گیرند، دیگر افراد جامعه نیز متقابلاً انتظار دارند که مورد تمسخر و تحقیر واقع نشوند.

پرهیز از خود بزرگ بینی

آیات و روایات فراوانی در زشتی و مذمت خود بزرگ بینی، نازل و وارد شده است. از جمله خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:

«فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها فَلَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرین» «پس، از درهای دوزخ وارد شوید و در آن همیشه بمانید و حقا که چه بد است جایگاه متکبران».(1)

همچنین لقمان حکیم در نصیحت به فرزند خویش فرمود:

«وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ» «(پسرم!) با بی اعتنایی از مردم روی مگردان و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغروری را دوست ندارد».(2)

از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده است که:

«الْکِبْرُ رِدَاءُ اللَّهِ؛ فَمَنْ نَازَعَ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- رِدَاءَهُ، لَمْ یَزِدْهُ اللَّهُ إِلَّا سَفَالا» «کبر و بزرگی جامه ای است که مخصوص خداوند بی نیاز و

ص: 145


1- . سوره مبارکه نحل، آیه 29.
2- . سوره مبارکه لقمان، آیه 18.

شایسته آن ذات مقدس است. کسی که با او در این صفت به مقابله و ستیز بر خیزد و به مردم بزرگی بفروشد خداوند جز پستی و حقارت چیزی بر او نمی افزاید».(1)

حضرت علی علیه السلام در ضمن وصایای خود به امام حسین می فرماید:

«مَنْ تَکَبَّرَ عَلَی النَّاسِ ذَل» «آن کس که بر مردم تکبر کند و به آنان بزرگی بفروشد، خوار خواهد شد».(2)

تکبر یکی از بزرگ ترین حجاب های ظلمانی عقل است. هر قدر نفوذ این خوی ناپسند در درون آدمی بیشتر شود، عقل تیره تر می گردد. در روایات مذهبی به این امر مهم تصریح شده است؛ در نظر پیشوایان معصوم خطر تکبر برای عقل از تمام صفات مذموم بیشتر است. چنانکه حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

«شَرُّ آفَاتِ الْعَقْلِ الْکِبْر» «کبر، بدترین آفت خرد است».(3)

امام باقر علیه السلام نیز می فرمایند:

«مَا دَخَلَ قَلْبَ امْرِئٍ شَیْءٌ مِنَ الْکِبْرِ إِلَّا نَقَصَ مِنْ عَقْلِهِ مِثْلَ مَا دَخَلَهُ مِنْ ذَلِکَ قَلَّ ذَلِکَ أَوْ کَثُر» «در دل هیچ انسانی کبر وارد نمی شود مگر آن که عقلش به همان اندازه ناقص می شود، خواه کم باشد خواه زیاد».(4)

ص: 146


1- . الکافی، ج 3، ص 753.
2- . تحف العقول، ص 88.
3- . غرر الحکم و درر الکلم، ص 412.
4- . بحار الانوار، ج 75، ص 186.

در کلام ارزشمندی از امام کاظم علیه السلام نیز به یکی از آثار سوء خودپسندی اشاره شده است :

«الْعُجْبُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ یُزَیَّنَ لِلْعَبْدِ سُوءُ عَمَلِهِ فَیَرَاهُ حَسَناً فَیُعْجِبَهُ وَ یَحْسَبَ أَنَّهُ یُحْسِنُ صُنْعا» «خودپسندی درجات و مراتبی دارد. یکی از آن درجات این است که رفتار بد و نادرست خودپسندان در نظرشان زیبا جلوه می کند و آن را نیکو و پسندیده می بینند. اینان از اعمال ناشایست خویش مسرور می شوند و گمان می کنند که کار خوبی انجام داده اند».(1)

با تأمل در آیات و روایات مربوط به کبر و غرور، چنین استنباط می شود که این رذیله صفتی شیطانی است؛ سرآغاز معصیت و نافرمانی خدا است و عواقب دنیوی و اخروی زیان باری در پی دارد.

بر این اساس پدران و مادران نباید با تشویق و تحسین نابجا و مهربانی بیش از حد بذر کبر و خودپسندی را در نهاد اطفال خویش بکارند و آنان را لوس و از خود راضی تربیت شوند. فرزندان نیز باید بدانند، خود را به سبب فضل و مقام و مال و شغل پدر و موارد دیگر، برتر از دیگران پنداشتن، مایه خواری و ذلت در هر دو جهان است. همچنین لازم است پدران و مادران، به مردم احترام بگذارند تا ضمن

ص: 147


1- . وسائل الشیعه، ج 1، ص 100.

آموزش درس ادب و فروتنی به فرزندان خویش، آنان را از تکبر که بزرگ ترین سقوط اخلاقی است محافظت کنند.

دوری از اسراف

پدر و مادر، اولین الگوهای رفتاری کودک هستند و خمیرمایه شخصیتی او را می سازند. به همین دلیل والدین می توانند بیش ترین نقش را در نهادینه کردن الگوهای مصرفی ایفا کنند؛ شیوه صحیح مصرف آب، صرفه جویی در مصرف برق، جلوگیری از شکل گرفتن روحیه مصرف گرایی، تجمل گرایی و چشم و هم چشمی، استفاده بهینه از زمان از جمله مواردی است که خانواده در آموزش آن به کودک و درونی ساختن آن ها می تواند بسیار مؤثر باشد.

پرهیز از اسراف و زیاده روی از آداب و اخلاق پسندیده ای است که باید به کودکان آموخته شود.

خداوند متعال در قرآن مجید می فرمایند:

«وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفین» «بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که او (خداوند) اسراف کاران را دوست نمی دارد».(1)

اصلاح الگوی مصرف، شاید دقیق ترین عبارتی باشد که بتوان برای استفاده بهینه از تمامی امکانات مادی و معنوی به کار برد. عادت دادن فرزندان به قطع کلید برق قبل از ترک اتاق، بستن آب هنگام مسواک

ص: 148


1- . سوره مبارکه اعراف، آیه 31.

زدن، نحوه صحیح شستن دست ها، برنامه ریزی و مدیریت زمان، صرفه جویی در استفاده از لوازم التحریر، شیوه صحیح مطالعه و یادگیری، تغذیه سالم، مراقبت از اشیا و اموال شخصی و... همه می تواند نمونه های کوچکی از اصلاح الگوی مصرف در خانواده باشد.

اطعام و مهمان نوازی

مهمان نوازی، پذیرایی و احترام قائل شدن برای مهمان، از جمله صفاتی است که در دین اسلام به آن بسیار سفارش شده است و بهتر است کودکان نیز آن را بیاموزند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند:

«أَطْعِمُوا الطَّعَامَ وَ أَفْشُوا السَّلَامَ وَ صَلُّوا وَ النَّاسُ نِیَامٌ» «ای مردم! خوراک به دیگران بخورانید و به همگان سلام کنید و پیوند خویشاوندی برقرار سازید و آخر شب که مردم خوابند به وسیله ی نماز شب با خداوند مهربان راز و نیاز کنید».(1)

ایشان در حدیث دیگری می فرمایند:

«میهمان با ورودش به خانه مؤمن هزار برکت و هزار رحمت را با خود به ارمغان می آورد و پروردگار رحمان در مقابل هر لقمه غذایی که میهمان می خورد ثواب یک حج و یک عمره برای میزبان می نویسد.»

آن بزرگوار در جای دیگری می فرمایند:

ص: 149


1- . بحار الانوار، ج 68، ص 355.

«أَکْرِمِ الضَّیْفَ وَ لَوْ کَانَ کَافِراً» «کسی که میهمانش را پذیرایی و احترام کند، اگرچه کافر باشد، خداوند مهربان روز قیامت او را احترام می فرماید».(1)

و نیز فرمودند:

«الضَّیْفُ دَلِیلُ الْجَنَّة» «میهمان هدایت کننده به سوی بهشت است».(2)

والدین می توانند با دعوت از دوستان، آشنایان و همسایگان، خاطرات خوشی برای کودک ایجاد کنند؛ همچنین با سهیم کردن کودکان در تهیه شام، چیدن سفره و امثالهم کودکان میهمان نوازی پرورش دهند.

راه های پرورش فضائل اخلاقی در کودکان
اشاره

عواملی مانند نظرات والدین، روش های انضباطی و انتخاب ها و اختیارهای خود کودکان در شکل گیری اخلاق آن ها مؤثر است.

بسیاری از والدین دوست دارند فرزندانی داشته باشند که مقید به موازین اخلاقی باشند. اما روش هایی که به کار می برند، گاهی روش های نادرستی است که نتایج منفی را به دنبال می آورد. برخی از راه های پرورش فضائل اخلاقی در کودک عبارت است از:

ص: 150


1- . جامع الأخبار، ص 84.
2- . مستدرک الوسائل، ج 16، ص 257.
باور و شناخت ارزش های اخلاقی خود

والدین قبل از آن که ارزش های اخلاقی کودک را پرورش دهند، باید در مورد باورها و ارزش های خود شناخت مناسب داشته باشند. بنابراین بهتر است در یک فرصت مناسب به شناسایی آن ها بپردازند؛ سپس آن ها را به فرزندان خود انتقال دهند و کمک کنند ارزش های اخلاقی مناسبی کسب کنند؛ به عنوان مثال والدینی که کمک کردن به دیگران را جزء ارزش های خود نمی دانند، نمی توانند این رفتار را در کودک پرورش دهند.

تقویت خداباوری

اعتقاد به خدا و باورهای دینی، پایبندی به اصول اخلاقی را تسهیل می سازد و موجب می شود، فرد نیروی قوی تری برای دوری از اعمال غیراخلاقی داشته باشد. بنابراین باید از همان دوران کودکی به تقویت خداباوری در کودک پرداخت و او را با مفاهیم توحیدی و اخلاقی آشنا کرد.

تقویت ارزش ها و مسائل اخلاقی

برخی از والدین انجام رفتار بر اساس اصول اخلاقی از سوی کودکان را عادی می دانند و نسبت به آن بی توجه اند. این مسأله ممکن است موجب دلسردی فرزندان شود. بنابراین به منظور تقویت و تداوم این رفتارها، باید کودکان مورد تشویق قرار گیرند و در مقابل، در

ص: 151

صورت مشاهده یک عمل غیراخلاقی از آنان، والدین واکنش مناسب نشان دهند.

جلوگیری از شکل گیری عادت های ناپسند

هم چنان که باید برای شکل گیری عادت های پسندیده در کودکان تلاش کرد، لازم است زمینه پیدایش عادت های نامطلوب در آنان را نیز از بین برد. در برخی موارد زمینه پیدایش این عادت ها ندانسته، به وسیله خانواده ایجاد می شود.

به عنوان نمونه، اگر در خانواده بین کودکان تبعیض وجود داشته باشد و کودکان از توجه و محبت یکسان والدین یا یکی از آن ها برخوردار نشوند، یا موفقیت و امتیاز یکی را به رخ دیگری بکشند و او را تحقیر و سرزنش کنند، زمینه برای ایجاد حسادت تشدید می شود.

توجه به این نکته لازم است که در ایجاد و پرورش عادت های مطلوب و نیز از بین بردن رفتارهای ناپسند، باید از ایجاد محدودیت شدید، زور و اجبار خودداری کرد. در صورت استفاده از این روش ها، هر چند ممکن است رفتار مورد نظر در کودک مشاهده شود، اما این رفتار در او درونی نمی شود و در فرصت هایی که به دور از اجبار و تحمیل دیگران باشد، خواسته خود را انجام خواهد داد.

در کمین فرصت های مناسب

آموزش ارزش های اخلاقی در منزل مانند آموزش رسمی مدرسه، ساعت و زمان و برنامه مشخصی ندارد. پدر و مادر برای ایجاد

ص: 152

رفتارهای شایسته، باید در کمین فرصت ها باشند. در زندگی روزمره و در مدت زمانی که فرزندان با والدین به سر می برند، فرصت های زیادی پیش می آید که بتوان ذهن آن ها را نسبت به مسائل اخلاقی آشنا ساخت. زمان تماشای یک فیلم اخلاقی و ... فرصت هایی هستند که می توان با کودک در مورد ارزش های اخلاقی صحبت کرد. البته توجه به این نکته لازم است که در آموزش مسائل اخلاقی، بایستی ویژگی های سنی کودکان ومیزان درک آن ها از ارزش های اخلاقی را مدنظر داشت.

رابطه صمیمانه و محترمانه

یکی از بهترین راه ها برای تقویت اخلاق در کودکان، برقراری رابطه ای صمیمانه و محترمانه با اوست.

عدم شکاف بین گفتار و کردار

کودکان اصول اخلاقی را تنها با شنیدن و خواندن یاد نمی گیرند، بلکه اصول اخلاقی باید در زندگی روزمره کودکان وارد شود تا آن ها را برای خود درونی کنند. بنابراین لازم است والدین دائم بر اهمیت فضیلت ها تأکید و بچه ها رفتارهای اخلاقی را تمرین کنند. توجه به این نکته لازم است که که اگر پدر و مادر در گفتار از امور اخلاقی سخن بگویند اما در عمل به گفته های خویش بی اعتنا باشند، این تناقض سبب بی اعتمادی کودک نسبت به همه آن آموزش ها می شود و اثر زیان بارتر این که کودک دانستن و عمل نکردن را از پدر و مادر فرامی گیرد.

ص: 153

تکرار و ممارست

طبیعی است انجام هر عملی با تکرار و ممارست آسان می شود و گاه به صورت عادت درمی آید. تربیت اخلاقی کودک اغلب از راه ایجاد همین عادت ها امکان پذیر است؛ زیرا هنوز از چنان رشد فکری و روانی بهره مند نیست که بتوان از راه آموزش قواعد و ضوابط اخلاقی، به تربیت اخلاقی او پرداخت. از این رو اخلاق کودک، اخلاق مبتنی بر عادات است. بنابراین باید زمینه هایی برای او فراهم آورد که برخی امور پسندیده را در عمل تجربه کند و با تکرار آن ها، عادت های نیکو در وجود او شکل گیرد.

تهیه برنامه عملی

اگر کودکان به صورت عملی کاری انجام دهند، بهتر یاد می گیرند. بنابراین بهتر است والدین به کمک فرزندان برنامه ای تهیه کنند وسعی کنند هر روز یک رفتار یا عمل اخلاقی انجام دهند.(1)

نظارت اجتماعی

یکی از مصادیق بارز نظارت اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر است. خانواده اولین محیطی است که منشِ فرزندان در آن شکل می گیرد، و والدین اولین مربیانی هستند که قادرند فرزندان خویش را

ص: 154


1- . ر. ک: شيوه هاى برخورد با كودكان محمد على سادات ص 122-129.

باصفات نیکو آشنا سازند، و با رفتار خویش آن ها را در ترک گناهان یاری دهند.

بعضی از والدین در امر به معروف و نهی از منکر سخت گیری زیادی می کنند و بدون اینکه فرزند خود را از نظر فکری آماده سازند به این امر اقدام می کنند. گاهی والدین بدون آشنایی از شرایطی که باید در ارتباط با امر به نیکی یا جلوگیری از ارتکاب گناه فراهم کرد، دست به امر و نهی فرزندان می زنند و با یک برخورد اشتباه برای همیشه فرزند خویش را از دین و آموزه های دینی زده می کنند.

امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند:

«إِنَّمَا یَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَی عَنِ الْمُنْکَرِ مَنْ کَانَتْ فِیهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ عَالِمٌ بِمَا یَأْمُرُ بِهِ تَارِکٌ لِمَا یَنْهَی عَنْهُ عَادِلٌ فِیمَا یَأْمُرُ عَادِلٌ فِیمَا یَنْهَی رَفِیقٌ فِیمَا یَأْمُرُ رَفِیقٌ فِیمَا یَنْهَی» «همانا کسی می تواند امر به معروف و نهی از منکر کند که در او سه خصلت باشد: به آنچه امر می کند، عمل کند و از آنچه نهی می کند دوری جوید، و در آنچه امر یا نهی می کند اعتدال را رعایت کند، و نرمی نشان دهد».(1)

نکته مهمی که در این روایت گهربار نهفته است، چگونگی عمل والدین است که تأثیر فراوانی در فرزندان دارد. پدری که به فرزند خویش سفارش می کند اگر فلانی زنگ زد بگو من نیستم، نمی تواند فرزندش را از گفتن دروغ نهی کند؛ چرا که نهی زبانی را با عمل خویش

ص: 155


1- . وسائل الشیعة، ج16، ص130.

باطل کرده است؛ یا مثلاً والدینی که نسبت به نماز سهل انگار هستند و نماز خویش را به آخر وقت می اندازند شایستگی سفارش به فرزند خویش برای خواندن نماز اول وقت را ندارند.

نکته دیگر ملایمت و رعایت اعتدال در امر به معروف و نهی از منکر از جانب والدین است، برای مثال والدین و مخصوصاً مادر برای تشویق کودک به اولویت نماز نسبت به غذا خوردن می تواند سفره را پهن کند سپس سجاده اش را باز کرده و قبل از خواندن نماز، کودک خود را بین خوردن غذا و خواندن نماز، آزاد گذارد و خودش به خواندن نماز بایستد. با این عمل بعد از مدتی کودک کنار مادرش می ایستد و شروع به خواندن نماز می کند. به عبارت دیگر کودک از دوران کودکی با رفتار مادر به اهمیت نماز اول وقت پی می برد و در سال های بعد عمل او را عاشقانه تکرار می کند.

گاهی نیز بعضی از والدین به قدری عجول هستند که فکر می کنند کودک به محض فرمان به انجام یا ترک کاری باید فوری عمل کند، در غیر این صورت میزان ابراز محبت کم می شود، و یا حتی برخورد لفظی و یا تنبیه بدنی برای کودک خطاکار از جانب والدین درنظر گرفته می شود.

گاهی والدین کودک خود را کاملاً رها می سازد و هیچ نوع امر به معروف و نهی از منکری در قبال او انجام نمی دهند.

ص: 156

بنابراین در سفارش به نیکی ها و جلوگیری از گناهان در خانواده، والدین می باید از شیوه های مؤثر استفاده کنند تا به نتایج مفیدی در تربیت کودکان خویش دست یابند. برخی از روش های مفید امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از:

- جلب عاطفه و محبت: در امر به نیکی و دوری از گناه، اگر جنبه عاطفی آن رعایت شود و فرزند بداند که والدین، او را با تمام خوبی ها و کاستی ها دوست دارند، و از محبت آن ها لبریز شود، با آگاهی از شادی والدین از عمل نیک خویش و ناراحتی آن ها از عمل زشت خود، سعی می کند با روی آوردن به نیکی آن ها را خشنود سازد.

- جایگزین کردن عمل دیگر: اگر والدین بخواهند که کودکشان کار خاصی را انجام ندهد، تنها نباید با گفتن نکن، دست نزن، با او برخورد کنند؛ بلکه برای اصلاح او چند راه مناسب و سرگرمی صحیح را در اختیارش بگذارند تا به آن ها بپردازد.

- معرفی الگو: معرفی الگو برای جذب به خوبی ها و ترک بدی ها ومنکرات بسیار موثر است. در این رابطه والدین می توانند با رفتار پسندیده الگوی کودکان خود باشند و یا با معرفی و تقدیر و تشویق الگوهای شایسته زمینه جذب کودکان به آن ها را فراهم کنند.

- ایجاد انگیزه: والدین با آگاه ساختن کودکان نسبت به پاداش کارهای پسندیده و کیفر امور ناپسند و همچنین با آشنا کردن آنها به

ص: 157

الطاف الهی نسبت به کسانی که از گناه دوری می کنند، می توانند در آن ها نسبت به انجام نیکی ها و ترک بدی ها رغبت و انگیزه ایجاد کنند

- تشویق و ترغیب: تشویق موجب رغبت و دلگرمی و نشاط و تحرک می شود و کودک را به تلاش مضاعف برای انجام امور خیر و ترک اعمال نهی شده وا می دارد. کودکی که مورد تشویق قرار می گیرد، احساس آرامش و رضایت خاطر و اعتماد به نفس می کند و برای جدیت بیشتر و تحمل دشواری ها آماده می گردد. برعکس نکوهش موجب دلسردی و بی رغبتی می شود و کودک احساس حقارت و ضعف می کند.

تربیت دینی

اشاره

فطرت اولیه انسان، سرمایه ای است که خداوند به منظور تأمین سعادت بشر، از کودکی در نهاد او قرار داده است.

در سخن زیبایی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله درباره فطرت پاک انسان آمده است که:

«کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَةِ حَتَّی یَکُونَ اَبوَاهُ یُهَوِّدانِهِ و یُنصِّرانِهِ و یُمَجِّسانِه» «هر نوزادی بر فطرت خود (توحید) متولد می شود. این پدر و مادر (و عوامل بیرونی) هستند که او را یهودی یا نصرانی یا مجوسی می کنند».(1)

ص: 158


1- . بحار الانوار، ج 3، ص 281.

کودک، قبل از آنکه از راه عقل به وجود خداوند پی ببرد از راه فطرت به خداوند توجه دارد. پس بدون نیاز به ادله عقلی ونقلی آماده پذیرش تربیت دینی است؛ اگر فطرت کودک، با پرورش صحیح و عالمانه تقویت شود و به فعلیت درآید، اساس سعادت فرد پایه گذاری و تا پایان زندگی، ضامن خوش بختی او خواهد شد. بنابراین لازم است پدر و مادر از بیداری فطرت ایمانی و احساسات کودک حداکثر استفاده را بکنند و از همان ابتدای طفولیت، ایمان به خدا و سجایای اخلاقی را در کودک خود پرورش دهند تا فرزندی پاک نهاد به جامعه عرضه کنند.

مسئولیت تربیت دینی فرزند

پدر و مادر نسبت به تربیت فرزندانشان مسئول اند و تربیت فرزندان حقی بر گردن آن هاست. امام سجاد علیه السلام درباره این حق فرزند می فرمایند:

«و اما حق فرزندت بر تو این است که بدانی وجود او از توست و اعمال نیک و بد او در این دنیا وابسته به توست، تو در برابر خوب تربیت کردن و راهنمایی کردن او به سوی پروردگار و اطاعت وی مسئول هستی، پس عمل تو درباره او، همانند عمل کسی باشد که

ص: 159

می داند در نیکی کردن به او، پاداش و در کوتاهی نسبت به او، کیفر می بیند.»(1)

آموزه های اسلامی، بازگوکننده این مطلب است که والدین نباید نسبت به ادای حقوق فرزند به ویژه حق تعلیم و تربیت دینی بی اعتنا باشند و از تربیت فرزند خود شانه خالی کنند. کسانی

که سعادت و خوشبختی ابدی فرزندانشان را خواستار هستند، باید آنان را بر اساس تعالیم صحیح دینی تربیت کنند.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله به بعضی از کودکان نظر افکند و فرمودند:

«وَیْلٌ لِأَطْفَالِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِمْ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ آبَائِهِمُ الْمُشْرِکِینَ فَقَالَ لَا مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِینَ لَا یُعَلِّمُونَهُمْ شَیْئاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ إِذَا تَعَلَّمُوا أَوْلَادُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ یَسِیرٍ مِنَ الدُّنْیَا فَأَنَا مِنْهُمْ بَرِیءٌ وَ هُمْ مِنِّی بِرَاء» «وای به فرزندان آخر زمان از پدرانشان!

شخصی گفت: یا رسول الله از پدران مشرکشان؟

فرمود: «نه، از پدران مؤمنشان. چرا که به فرزندان خود، چيزى از فرائض دينى را به آنها ياد نمي­دهند و اگر فرزندان، هم پى فراگيرى بروند، آنها را منع مي­كنند و تنها از اين خشنودند كه آنها درآمد مالی

ص: 160


1- . من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص622.

داشته باشند هر چند ناچيز باشد. سپس فرمود: من از اين پدران بيزارم و آنان نيز از من بيزارند!».(1)

زمان آشنایی با مسائل دینی

وجود کودکان برای پذیرش تعالیم دینی و اخلاقی مانند زمین حاصل خیزی است که هر بذری را در خود می پرورد. بنابراین والدین باید از همان ابتدا کودک خود را با ایمان پرورش داده و دل او را متوجه یاد خدا و محبت پیشوایان الهی سازند. طبق آنچه دین مبین اسلام بیان می دارد، بهترین و مناسب ترین دوران تعلیم و تربیت، دوران کودکی و نوجوانی است؛ زیرا هر تعلیم و تربیتی که در این دوران حساس به انسان داده شود، در جانش رسوخ کرده، جزئی از وجودش می شود.

از دیگر سفارش های مهم اهل بیت علیهم السلام، تسریع در امر آموزش احادیث و علوم و معارف دینی به فرزندان است تا در سنین جوانی آمادگی لازم برای رویارویی و مقابله با افکار انحرافی و الحادی را داشته باشند و با درک درست، روشن و عمیقی که از معارف اسلامی پیدا می کنند، هرگز تحت تأثیر این گونه اندیشه ها قرار نگیرند. امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند:

ص: 161


1- . مستدرک الوسائل، ج 15، ص 164.

«بَادِرُوا أَوْلَادَکُمْ بِالْحَدِیثِ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَکُمْ إِلَیْهِمُ الْمُرْجِئَةُ» «هرچه زودتر معارف اسلامی را به فرزندان خود بیاموزید قبل از آن که منحرفان بر شما سبقت گیرند و عقیده آنان را منحرف کنند».(1)

همچنین حضرت علی علیه السلام به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند:

«... فَبَادَرْتُکَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ یَشْتَغِلَ لُبُّک» «... من نسبت به تربیت و تأدیب تو شتاب کردم، قبل از آن که دلت سخت شود و عقلت مشغول گردد».(2)

هنگامی که انسان به سن رشد و بلوغ می رسد، تحت تأثیر تعالیم، افکار، آداب و عادات مختلفی از محیط قرار می گیرد؛ اگر در این دوره پدر و مادر بخواهند مفاهیم تازه ای به فرزندان خود آموزش دهند، به علت اینکه دوران «تأثیرپذیری» یعنی دوران «کودکی و نوجوانی»، سپری شده، ذهن، حوصله پذیرش و گنجایش برخی تعالیم جدید را ندارد. از این رو، این تعالیم یا در آینه وجود، منعکس نمی شوند و یا انعکاسی کم رنگ و بی دوام خواهند داشت. بنابراین آموزش عقاید و احکام و اخلاق اسلامی باید در زمان مناسب خود شروع شود؛ البته بهتر است که آشنایی کودک با مسائل دینی به صورت تدریجی و به

ص: 162


1- . الکافی، ج 6، ص 47.
2- . نهج البلاغه، نامه 31.

دور از هر گونه فشار و اجباری باشد؛ تعالیم اسلامی نیز توصیه هایی در این زمینه دارد از جمله:.

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«وقتی کودک سه ساله شد، از او بخواهید که هفت بار «لا اله الا الله» بگوید. سپس او را به حال خود واگذارید تا به سه سال و هفت ماه و بیست روزگی برسد. در این هنگام به او آموزش دهید که هفت بار بگوید: «محمد رسول الله» و سپس تا چهار سالگی او را آزاد بگذارید. در آن هنگام از وی بخواهید که هفت مرتبه «صلی الله علی محمدوآل محمد» را تکرار کند و سپس تا پنج سالگی درنگ کنید. در این وقت اگر کودک راست و چپ خود را تشخیص داد او را در برابر قبله قرار دهید و سجده را به او بیاموزید. در شش سالگی رکوع و سجود و دیگر اجزاء نماز را به او آموزش دهید. وقتی هفت سال او تمام شد به او بگویید دست و صورت خود را بشوید (و به تدریج وضو گرفتن را بیاموزد) سپس به او بگویید نماز بخواند. آنگاه کودک را به حال خود واگذارید تا نه سال او تمام شود. در این هنگام وضو گرفتن صحیح را به او بیاموزید و او را به نماز خواندن وادارید...».(1)

پیداست که این دستورالعمل مربوط به پسران است و دختران که زودتر به سن تکلیف می رسند باید قدری زودتر از نه سالگی فرائض

ص: 163


1- . مکارم الأخلاق، ص 222.

دینی را فرا گیرند تا انس و عادت لازم، پیشاپیش در آنها به وجود آید به گونه ای که در زمان تکلیف انجام عبادات برای آن ها دشوار نباشد. لازم به ذکر است که واداشتن کودکان به انجام تکالیف باید با نرمی و مهربانی و تشویق همراه باشد، تکالیف سخت و دشوار از آن ها خواسته نشود و در عین حال والدین با جدیت در این موارد عمل کنند؛ به طوری که کودک احساس نکند که تکالیف دینی اموری جدی یا ضروری نیستند.

آشنایی معارف اسلامی و پیشگیری از انحراف او

بسیاری از توصیه های تربیتی و اخلاقی معصومین برای تربیت فرزند جنبه پیش گیری دارد. به پدر و مادر بسیار سفارش شده است که فرزندان خود را به گونه ای تربیت کنند که محبت اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله با جان آنها عجین شود، و یا بخشی از وقت خود را برای پاسخ به سؤالات مذهبی کودکان اختصاص دهند و آنان را با معارف اسلامی آشنا سازند. این تعلیمات اگر به صورت مطلوب و اثربخش به کودکان منتقل شود، از همان اوان کودکی نقش مهمی در جلوگیری از کج روی ها و انحرافات اخلاقی و عقیدتی آنان دارد و ضامن سلامت روانی و فکری فرزندان خواهد بود. در سیره پیشوایان دینی این امر بسیار مشهود است به عنوان نمونه:

ص: 164

حضرت علی علیه السلام سؤالات زیادی را با دو فرزند خود امام حسن و امام حسین علیهماالسلام مطرح می فرمودند و پاسخ آن ها را جویا می شدند. شخصی به نام حارث اعور روایت می کند:

روزی امیر مؤمنان علیه السلام از دو فرزند خود امام حسن و امام حسین علیهماالسلام پرسیدند:

«مَا بَیْنَ الْإِیمَانِ وَ الْیَقِینِ؟ ...»

«مرز بین ایمان و یقین چیست؟»

پس هر دو سکوت اختیار کردند.

به امام حسن علیه السلام فرمودند:

«ای ابومحمّد! تو جواب بده.»

امام حسن علیه السلام عرض کردند:

«بین ایمان و یقین یک وجب فاصله است.»

حضرت علی علیه السلام فرمودند:

«چگونه؟»

امام حسن علیه السلام پاسخ دادند:

«زیرا ایمان آن است که با گوش های مان آن را شنیده و با قلب آن را تصدیق کرده باشیم، ولی یقین آن است که با چشمان خود دیده ایم و به وسیله آن به وجود چیزهایی که از ما پنهان است استدلال کنیم».(1)

ص: 165


1- . بحار الأنوار، ج 67، ص 182.

از جمله مسائل دیگری که امیر مؤمنان علیه السلام از فرزندش امام حسن علیه السلام پرسید این بود:

«یَا بُنَیَّ مَا السَّفَهُ»

«فرزندم! بی خردی چیست؟»

امام حسن علیه السلام فرمودند: « قَالَ اتِّبَاعُ الدُّنَاةِ وَ مُصَاحَبَةُ الْغُوَاةِ»

«پیروی از فرومایگان و معاشرت با گمراهان». (1)

زید بن علی علیه السلام می گوید:

به پدرم زین العابدین علیه السلام گفتم پدر جان از جدم رسول خدا صلی الله علیه وآله برایم سخن بگوی، از آن هنگام که او را به آسمان بردند و پروردگارش او را به پنجاه نماز دستور داد؛ چرا از خدا برای امتش تخفیف نخواست تا این که موسی بن عمران علیه السلام به آن حضرت گفت: از خدا تخفیف بخواه زیرا امت تو تحمل چنین چیزی را ندارند.

امام سجاد علیه السلام در پاسخ به فرزند خویش فرمودند:

«فرزندم! پیامبر خدا صلی الله علیه وآله کسی نبود که بعد از امر پروردگارش برگردد و از او چیزی بخواهد و وقتی که حضرت موسی از ایشان درخواست کرد و شفیع امت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله شد، پیامبر رد چنین درخواستی را سزاوار ندانست. از این رو از پروردگار

ص: 166


1- . وسائل الشیعه، ج 16، ص 257.

عالم درخواست تخفیف نماز برای امت خود کرد و خداوند پنجاه نماز را به پنج نماز تخفیف داد».

زید گوید:

عرض کردم پدر جان چرا بعد از کم شدن نمازها باز هم درخواست تخفیف نکرد.

امام علیه السلام فرمودند:

فرزندم! پیامبر صلوات الله علیه می خواست با احتساب اجر آن پنجاه نماز برای امتش تخفیف گرفته باشد زیرا خداوند می فرماید:

«مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» «هر کس کار نیکی انجام دهد ده برابر به او پاداش دهند». آیا نمی بینی هنگامی که آن حضرت به زمین هبوط کرد جبرئیل بر او نازل گشته و به وی گفت:

ای محمد! پروردگارت سلام می رساند و می گوید این پنج نماز به جای آن پنجاه نماز است.

«ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ ما أَنَا بِظَلاَّمٍ لِلْعَبید» وعده من عوض نمی شود و من بر بندگان ستم نمی کنم.»

زید گفت:

عرض کردم پدر جان آیا چنین نیست که خداوند با مکان توصیف نمی شود؟

حضرت فرمود:

«آری فرزندم همین طور است.»

ص: 167

زید گفت:

پس فرمایش حضرت موسی به پیامبر اکرم صلوات الله علیه که فرمود: «به نزد خدایت برگرد» چگونه توجیه می شود؟

امام علیه السلام فرمود:

«این نظیر همان است که ابراهیم علیه السلام فرمود:

«وَ قالَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی سَیَهْدِینِ» «من به سوی پروردگار می روم، او مرا راهنمایی خواهد کرد».

یا نظیر آن چه حضرت موسی علیه السلام گفت:

«... وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضی» «ای پروردگار من، من به سوی تو شتافتم تا خشنود گردی».

و معنایش قول خداوند است که فرمود:

«فَفِرُّوا إِلَی اللَّهِ» «پس به سوی خدا بگریزید».

«فرزندم! کعبه خانه خداست و هر که خانه خدا را زیارت کند بی تردید به سوی خدا رفته است. همچنین مساجد خانه های خداوند است و هر که به طرف آن ها برود گویی به طرف خدا رفته است. همچنین نمازگزار تا وقتی که در حال نماز است در محضر خدا ایستاده است و کسانی که در عرفات وقوف کرده اند در مقابل خدا ایستاده اند. در آسمان ها برای خداوند سرزمین هایی است و هر که به آسمان ها عروج کند و به آن سرزمین ها راه یابد، مثل آن است که به سوی خدا

ص: 168

عروج کرده است. آیا نشنیده ای که خداوند می فرماید: «تَعْرُجُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ إِلَیْه...» «فرشتگان و روح بدان جا فرا روند».

و نیز «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ» «سخنان پاکیزه به سوی او صعود می کند و عمل صالح آن را بالا می برد».(1)

برداشت از مفاهیم دینی و چگونگی پاسخ به پرسش های او

اشاره

در دوران کودکی برداشت کودکان از مفاهیم دینی همچون خدا، قیامت، مرگ، معجزه و امثال آن، با آنچه بزرگ ترها از این مفاهیم دارند متفاوت است. برداشت آن ها از مفاهیم دینی، مادی است. افرادی همچون آموزگاران، معلمان دینی، مربیان پرورشی که در زمینه آموزش دینی کودکان کار می کنند، باید با این مطلب آشنایی کامل تری پیدا کنند تا بدانند چه مطالبی از مباحث دینی را، با چه زبان و روشی و در چه مرحله ای از رشد، به کودکان بیاموزند تا هم آن ها قادر به فهم آن مطالب باشند و هم مطالب گفته شده به برداشت های زیان بار منجر نشود.

مفهوم خدا

از مسائل مهمی که کودکان پیوسته درباره آن سؤال می کنند، مسأله خدا و پرسش های مربوط به آن همانند خدا چیست؟ چه کسی آن را به وجود آورده؟ چرا خداوند قابل مشاهده نیست؟ در این موارد برای

ص: 169


1- . من لا یحضره الفقیه، ج1، ص: 198 و 199.

والدین و مربیان لازم نیست از پاسخ های دقیقی که مسلماً قابل فهم برای کودک یا متناسب با سن او نیست، استفاده کنند و از سوی دیگر نباید از اینکه برداشت کودک از مفهوم خدا دقیقاً مطابق با واقعیت نیست، بیمناک شوند، بلکه به واسطه برخی راه کارها که در این قسمت پیشنهاد می شود می توانند پاسخ مناسبی به کودک خود بدهند:

- بهتر است کودک را با تخیلات خود آزاد گذاشت و در صورت لزوم، برخورد سلبی با آن کرد؛ یعنی مثلاً اگر کودک می پرسد خدا چگونه است، می توان به او گفت: «خدا مثل ما و یا سایر مخلوقات نیست؛ او خالق و آفریننده ما و همه است». همچنین می توان بر اساس آیات قرآن به اوپاسخ داد. برای مثال با بیان عبارت های قرآنی از قبیل «وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ» «او مهربان ترین مهربانان است».(1)

می توان

مهربانی خدا را برای کودک به صورت ملموس و با استفاده از مثال های عینی توضیح داد؛ مثلاً «همان طور که من تو را دوست دارم و تو مرا دوست داری خداوند نیز ما را دوست دارد و همیشه همراه ما است».

- می توان برای کودک بیان کرد که بسیاری از چیزها دیده نمی شوند، ولی وجود دارند و نمی توان وجود آن ها را انکار کرد. مانند هوا و عقل و...؛ بنابراین خدای متعال هم قطعاً وجود دارد، اما دیده نمی شود.

ص: 170


1- . سوره مبارکه یوسف، آیه 64.

- کودکان بسیار به قصه و داستان علاقه دارند. با ساده سازی حکایات و داستان های قرآنی و مذهبی می توان پیام های دینی را به طور غیرمستقیم و به آسانی به آن ها منتقل کرد. مانند داستان حضرت ابراهیم علیه السلام و بحث های او با مشرکان و بت پرستان و استدلال های زیبای آن حضرت برای اثبات خدا و یگانگی او.

از سوی دیگر، نباید با کودکان زیاد درباره مجازات اعمال در جهان آخرت یا خشم خدا نسبت به تبهکاران و امثال آن سخن گفت؛ چراکه روح حساس و ناتوان کودکان طاقت تحمل این گونه آموزش ها را ندارد. این تعالیم برای بزرگ سالانی است که تسلیم نفس سرکش شده و مرزها را در هم شکسته اند.

شیوه هدایت و تبلیغ پیشوایان معصوم علیه السلام این بود که با هر فردی به اندازه درک و فهم او سخن می گفتند؛ به عنوان مثال در سیره رفتاری امام صادق علیه السلام مشاهده می شود که در مسأله اثبات خدا برای کسی که اهل علم بود از استدلال های پیچیده فلسفی استفاده می کرد و برای کسی که اهل علم و دانش نبود مسأله امامت را در قالب مثال گله و چوپان بیان می کرد.(1)

ص: 171


1- مقاله: «نقش خانواده در تربیت مذهبی فرزندان»، سید حسین علیا نسب، کتاب مجموعه مقالات همایش تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن، ج 1، ص 57.

اغلب کودکان به دوره تفکر مذهبی نرسیده اند و ذهن آنان قدرت کافی برای درک مسائل و ادله پیچیده را ندارد و از هر استدلالی برای اثبات خداوند یا هر جنبه ای از دین که فراتر از توانایی های ذهنی آن ها باشد، برداشت های ساده، مطلق و غیرواقعی دارند و اغلب از معنای ظاهری جملات فراتر نمی روند. زمانی هم که در درک مسأله شکست بخورند، این شکست را متوجه استدلال و بطلان اصل مسأله می دانند.

در روایات آمده است که خداوند متعال به موسی علیه السلام وحی کرد: «عشق و علاقه مرا در دل های بندگان من وارد کن». پرسید چگونه؟ فرمود: «با یادآوری نعمت های من»؛ «اذْکُرْ لَهُمْ نَعْمَائِی»(1)

انسان خود و کسی که به او نیکی کند را، دوست دارد؛ بنابراین برشمردن نعمت های الهی و از نیکی و بخشش و احسان خداوند با کودکان سخن گفتن، مناسب ترین راه برای آشنا ساختن دل های آنان با پروردگار خویش است.

مفهوم مرگ

آگاهی کودکان از اموری چون مرگ، بیماری، رنج، ناکامی و ناامنی یکی از نیازهای اساسی آنان برای کسب مهارت های بهداشت روانی است، که می تواند، آن ها را در شناخت درست زندگی و درک قدر و ارزش سلامتی، آسایش، لذت و امنیت یاری رساند.

ص: 172


1- . الأمالی، طوسی، ص 484.

کودکان در سنین مختلف برداشت های متفاوتی از مفهوم مرگ دارند و در زمان مرگ عزیزان خود بیشتر اوقات نشانه هایی از خود بروز می دهند که با روش سوگواری بزرگ سالان متفاوت است؛ اما این تظاهرات از هفت سالگی به بعد بسیار شبیه به واکنش های بزرگ سالان می شود که به برخی از نشانه های آن ها اشاره می شود:

نشانه های عاطفی و روانی

ناامیدی، عدم تمرکز، خود آزاری، بی اعتقادی و پوچ گرایی، تصویر منفی از خود و دیگران، ناتوانی در تصمیم گیری، احساس خشم واندوه، خود ملامت گری و احساس گناه، اضطراب، ترس از مرگ، عصبانیت، افسردگی، غمگینی، ناتوانی، نوسان خلق، احساس تنهایی.

نشانه های بدنی

سردرد، تپش قلب، خستگی، احساس سنگینی، کوفتگی، کندی تنفس، خشکی دهان، سرگیجه، لرزش، تهوع، تنگی قفسه سینه، معده درد و ضعف عضلانی.

نشانه های رفتاری

اختلال در خواب، کابوس شبانه، اختلال در اشتها، کناره گیری و انزوا، وسواس، گریه، بی قراری، بیش فعالی، تهاجم کلامی، ناخن جویدن، شب ادراری، وابستگی مفرط.

به هر حال، آنچه در اثر این گونه فشارها، ساختار روانی کودک را دچار دگرگونی می کند، پیامدهای آسیب زایی است که در دوران بعدی

ص: 173

رشد ظاهر می شود. اگر از این گونه آسیب ها پیش گیری نشود، احتمال اختلالات روان رنجوری و احتمالاً روان پریشی های پیش رفته وجود دارد.(1)

با توجه به مطالب ذکر شده، رفتار مناسب با کودک در مورد مسأله مرگ اهمیت می یابد. بنابراین والدین بهتر است ضمن ابراز حمایت عاطفی و معنوی خود نسبت به کودک، به سؤالات او پاسخ دهند و از جواب دادن طفره نروند؛ چون این کار باعث اضطراب و سردرگمی بیش تر کودک می شود. توجه و عمل کردن به توصیه های ذیل می تواند کمک فراوانی به والدین در این زمینه بکند:

- اگر کودک سؤالی نظیر من کی می میرم؟ بپرسد؛ بهتر است به او بگویند هیچ کس نمی داند، ولی بیشتر انسان ها زمان خیلی زیادی زندگی می کنند. اگر بپرسد مامان، تو کی می میری؟ منظور کودک از این سؤال این است که آیا تو از من مراقبت می کنی؟ بنابراین بهتر است به او بگوید: مامان قوی و سالم است و وقت زیادی پیش تو خواهد ماند. حتی توصیه می شود به کودکان زیر ده سال گفته شود که: مامان نمی میرد، بابا نمی میرد. اگر این گونه جواب دهند که فرزندم همه ما یک روزی می میریم، برای کودک مانند این است که به او بگویند ما همین امروز می میریم.

ص: 174


1- . «پژوهشی در مفهوم مرگ در ذهن کودک»، کریمی، ص 79-80.

- والدین باید به احساسات، نگرانی ها و ترس های کودک احترام بگذارند. در مواجهه با کودکانی که به راحتی قادر به بیان احساساتشان نیستند، می توانند با پیشنهادهایی مانند نقاشی کشیدن درباره آن چه در ذهن دارند و تشویق کردن آن ها به صحبت کردن درباره این موضوع، او را یاری کنند.

- بیشتر کودکان، مایل به صحبت کردن و شنیدن درباره فرد متوفی هستند. پس نباید از این امر، جلوگیری کرد.

- خاطرات، عکس و یادگاری های متوفی می تواند کودک را در زمان ناآرامی و دلتنگی، یاری کند. بنابراین والدین سعی نکنند خاطرات کودک را پاک کنند به خصوص اگر رابطه او با فرد متوفی، نزدیک بوده است.

- شرکت کودک در مراسم سوگواری، باعث می شود او با نحوه برخورد دیگران و چگونگی ابراز احساسات، روبه رو شود و تصورات روشن تری نسبت به مسأله مرگ پیدا کند.

- هیچ گاه نباید مرگ را به خواب تشبیه کرد؛ زیرا، باعث هراس کودک از خوابیدن خود یا دیگران می شود. همچنین ممکن است دچار وحشت های شبانه، کابوس یا دیگر اختلالات خواب شود.

- هیچ گاه نباید مرگ را به سفر تشبیه کرد؛ زیرا، باعث هراس کودک از سفر و چشم انتظاری او برای بازگشت فرد متوفی می شود. با دادن

ص: 175

پاسخ هایی نظیر این که «او در دنیای دیگر در راحتی به سر می برد»، می توان به نگرانی های او درباره فرد متوفی پاسخ داد.

- والدین باید مرگ را به صورت امر واقعی و عینی برای او توضیح دهند؛ مثلاً بگویند: پدربزرگ پیر و مریض شده بود و بدنش قادر به کار کردن نبود. اما برای او توضیح دهند که هر مریضی منجر به مرگ نمی شود.

- در مورد کاربرد واژه های خداوند و بهشت با احتیاط کامل رفتار کنند تا منجر به نگرانی کودک نشود. برای مثال اگر به کودک بگویند: «مادربزرگ الآن خیلی خوشحال است چون داخل بهشت است» کودک فکر می کند چه طور وقتی مادربزرگ واقعاً خوشحال است، همه کسانی که در اطراف من هستند، این قدر ناراحت اند؟

- پدر و مادر سوگوار، احساسات خود را برای کودک توضیح دهند؛ چون کودک کنجکاو، تغییرات خلقی آن ها را درک می کند و اگر احساس کند که در حال مخفی کردن مسأله ای هستند نگران تر می شود.

- والدین سعی کنند کودک هر چه زودتر به زندگی و برنامه های روزمره اش برگردد، تا زودتر احساس امنیت و آرامش کند.

محبت اهل بیت علیهم السلام

یکی از مهم ترین وظایف خانواده در امر تربیت فرزندان، پرورش حس دوستی پیامبر صلی الله علیه وآله و محبت اهل بیت او است. چنانکه رسول اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند:

ص: 176

«أدِّبوا أولادَکُم عَلی ثَلاث خِصالٍ؛ حُبِّ نَبیُّکم، وَ حُبِّ أهل بَیتهِ، و تِلاوَة القُرآن» «فرزندان خود را بر سه صفت تربیت کنید: دوستی پیامبرتان، محبت اهل بیت او و قرائت قرآن».(1)

محبت همراه با عمل به دستورات دینی می تواند سعادت و خوش بختی را برای خانواده ها به ارمغان آورد.

امام باقر علیه السلام نیز درباره دوستی اهل بیت علیهم اسلام به جابر جُعَفی می فرماید:

«یا جابرُ، بَلِّغْ شِیعَتی عَنّی السَّلامَ... مَن أطاعَ اللّهَ و أحَبَّنا فهُو ولیُّنا...»

«ای جابر! از طرف من به شیعیانم سلام برسان و به آنان بگو هیچ نزدیکی بین ما و خداوند وجود ندارد و نزدیکی به او حاصل نمی شود مگر به پیروی از او. ای جابر! هر کس خدا را اطاعت کند و ما را نیز دوست بدارد، دوست ماست و هر کس خدا را فرمان برداری نکند دوستی ما برای او ثمربخش نخواهد بود».(2)

اعمال عبادی

اشاره

یکی از وظایف بسیار مهم هر پدر و مادری، یاد دادن اعمال عبادی به فرزندان است. اگر این کار به صورت اصولی و منطقی انجام شود، می تواند در ممانعت و بازدارندگی کودک از انحرافات اخلاقی و عاطفی

ص: 177


1- . کنز العمال، ج 16، ص 456.
2- . الامالی، طوسی، ص 296.

نقش مهمی داشته باشد و باعث شود کودک در بزرگ سالی فردی متدین و دارای شخصیتی ارزشمند شود. اعمال عبادی، شامل مواردی همچون آموزش نماز، قرآن و دعا است که در ذیل به آن ها پرداخته می شود:

نماز خواندن

هدف تربیت دینی، پرورش فطرت خداجویی و خداپرستی، به قصد رهاسازی انسان از وابستگی و ذلت و اسارت به سوی آزادگی، عزت و بالندگی است. نماز که عصاره همه مسائل دینی است مصداق بارز این امر است.

لقمان حکیم خطاب به فرزند خویش می فرماید:

«یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلی ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» «پسرم! نماز را برپا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن و در برابر مصائبی که به تو می رسد شکیبا باش که این از کارهای مهم است».(1)

امام علی علیه السلام نیز می فرمایند:

«مُرُوا صِبْیَانَکُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا بَلَغُوا سَبْعَ سِنِینَ وَ اضْرِبُوهُمْ عَلَی ترکها إِذَا بَلَغُوا تِسْعاً» «کودکان را در سن هفت سالگی به نماز تمرین دهید تا

ص: 178


1- . سوره مبارکه لقمان، آیه 17.

عادت کنند؛ و اگر در سن نُه سالگی نماز را ترک کردند آن ها را تنبیه کنید».(1)

ایشان همچنین می فرمایند:

«عَلِّمُوا صِبْیَانَکُمُ الصَّلَاةَ وَ خُذُوهُمْ بِهَا إِذَا بَلَغُوا» «به کودکان خود نماز یاد دهید و آنگاه که بالغ شدند از آنان بازخواست کنید».(2)

همچنین در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که:

«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ فِی الصَّلَاةِ وَ إِلَی جَانِبِهِ الْحُسَیْنُ فَکَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ... » «روزی پیامبر صلی الله علیه وآله قصد خواندن نماز داشت و امام حسین علیه السلام در کنار جد بزرگوارش درصدد همراهی با آن حضرت بود. پیامبر صلی الله علیه وآله تکبیر گفت و امام حسین علیه السلام نتوانست آن را تکرار کند. پیامبر صلی الله علیه وآله تکبیر دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم را گفت. در نهایت برای هفتمین بار، تکبیر امام حسین علیه السلام صحیح ادا شد و نماز آغاز گردید».(3)

از امام باقر علیه السلام در مورد کودکانی که برای نماز واجب در صف جماعت شرکت می کنند، سؤال شد امام فرمودند:

ص: 179


1- . بحار الأنوار، ج85، ص: 134.
2- . وسائل الشیعه، ج4، ص21.
3- . وسائل الشیعه، ج6، ص 20.

«قَالَ لَا تُؤَخِّرُوهُمْ عَنِ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ وَ فَرِّقُوا بَیْنَهُمْ» «آنان را از صفوف نماز جماعت خارج نکنید، بلکه آن ها را (در میان بزرگسالان) پراکنده سازید».(1)

با توجه به مطالب مذکور، آموزش نماز و تشویق کردن کودکان به انجام این فریضه از اهمیت بسزایی برخوردار است. والدین باید با سرمشق قرار دادن سیره عملی نبی اکرم صلی الله علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام و با صبر و حوصله فرزندان خود را به نماز وادارند.

برای نمازخوان کردن کودکان، والدین نخست باید از ویژگی تقلید پذیری کودک استفاده کنند؛ به عنوان مثال ترتیبی بدهند تا نماز خواندن اعضای خانواده در معرض دید کودکان خردسال قرار داشته باشد. سپس باید تعقل و اندیشه فرزندان را به کار گیرند. همچنین ایجاد انگیزه وتحریک عواطف و احساسات، نیز در این زمینه بسیار مؤثر است. برخی از شیوه هایی که رغبت و انگیزه نماز خواندن را در کودک افزایش می دهند عبارتند از:

1. آگاه کردن کودک از محبت خداوند

بهتر است با کودک در مورد لطف ومحبت پروردگار و اینکه مهربانی خداوند، از همه، حتی پدر و مادر نیز بیشتر است؛ صحبت کنید. همچنین با معرفی نماز به عنوان بهترین شیوه مهرورزی به پروردگار، انگیزه و رغبت به آن را در کودک ایجاد کرد.

ص: 180


1- . الکافی، ج 3، ص 409.
2. بیان آثار نماز برای کودک

بیان برخی از آثار نماز مانند توجه ویژه خداوند به نمازگزار، مباهات خداوند بر فرشتگانش نسبت به نمازگزار، همچنین توصیف بهشت و نعمت های آن به زبانی کودکانه، میل و انگیزه لازم برای انجام این فریضه را در کودک خود ایجاد کنید.

3. نقل داستان های شیرین در مورد نماز

با در نظر گرفتن علاقه کودک به داستان، می توانید با نقل داستان های شیرینی از نمازگزاران، انگیزه کافی برای خواندن نماز در او ایجاد کنید. بهتر است نقش اول قصه، کودک باشد و از لفظ «نماز» به طور غیرمستقیم استفاده شود.

4. اذان زیبا و نماز خواندن با صدای خوش

بهتر است گوینده ذکر الهی و اذان، صدایی زیبا و جذاب داشته باشد؛ زیرا صدای خوش و آهنگین باعث توجه ویژه کودک می شود؛ چه بسا در او کشش قابل توجهی برای اقامه نماز با والدین ایجاد کند. در احادیث به اذان گفتن در خانه ها سفارش شده است تا فرزندان با این نغمه ملکوتی آشنا شوند. از جمله امام رضا علیه السلام می فرمایند: «أَذِّنْ فِی بَیْتِکَ فَإِنَّهُ یَطْرُدُ الشَّیْطَانَ وَ یُسْتَحَبُّ مِنْ أَجْلِ الصِّبْیَان» «در

ص: 181

خانه ات اذان بگو که موجب دوری شیطان می شود و برای کودکان پسندیده است».(1)

5. ابراز شادمانی از فرا رسیدن وقت نماز

کودک با دیدن چهره مصمم و متبسم والدین هنگام نماز احساس خوشایندی نسبت به نماز پیدا می کند.

6. آماده سازی وسایل نماز برای کودک

برای ایجاد انگیزه، می توانید برای کودکان جانمازی مستقل و مشخص با رنگ روشن و زیبا آماده کنید و هنگام نماز، آن را به سوی قبله پهن کنید، درون آن تسبیح زیبا و مهری کوچک قرار بدهید و به کودک تفهیم کنید که این لوازم، متعلق به اوست.

7. رعایت حال کودک

رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرموده اند:

«إِنَّ هَذَا الدِّینَ مَتِینٌ فَأَوْغِلُوا فِیهِ بِرِفْقٍ وَ لَا تُکَرِّهُوا عِبَادَةَ اللَّهِ إِلَی عِبَادِ اللَّهِ فَتَکُونُوا کَالرَّاکِبِ الْمُنْبَتِّ الَّذِی لَا سَفَراً قَطَعَ وَ لَا ظَهْراً أَبْقَی.» «اسلام آیین محکم و استوار الهی و دین سهل و خالی از مشقت است. با مدارا در آن قدم بردارید و عبادت خدا را بر بندگان خدا تحمیل نکنید.

ص: 182


1- . الکافی، ج6، ص 134.

همانند سواری نباشید که مرکب خود را خسته و فرسوده می کند و در نتیجه نه راه سفر را پیموده و نه مرکبش سالم مانده است.»(1)

با استناد به این حدیث زیبا، والدین نباید با انجام نماز و مستحبات طولانی، کودک را نسبت به فرائض دینی دل زده و خسته کنند. همچنین نباید توجه به نماز، باعث غفلت از نیاز کودک و مخصوصاً شیرخوار شود چنانکه امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«لَا بَأْسَ أَنْ تَحْمِلَ الْمَرْأَةُ صَبِیَّهَا وَ هِیَ تُصَلِّی أَوْ تُرْضِعَهُ وَ هِیَ تَتَشَهَّدُ» «زنی که در حال نماز است، اشکال ندارد کودک خود را، در حالی که تشهد می خواند، شیر دهد».(2)

آموختن قرآن

آموزش کتاب آسمانی قرآن در دوران کودکی و نوجوانی از اهمیت بسیاری برخوردار است و در روایات متعددی به آن سفارش شده است.

در کلام گهرباری از نبی اکرم صلی الله علیه وآله آمده است:

«مَا مِنْ رَجُلٍ عَلَّمَ ولَدَهُ الْقُرْآنَ إِلا تُوِّجَ أَبَوَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِتَاجِ الْمُلْکِ، و کُسِیا حُلَّتَیْنِ لَمْ یَرَ النَّاسُ مِثْلَهُمَا» «هیچ کس نیست که به فرزندش قرآن بیاموزد، مگر آن که روز قیامت، بر سر پدر و مادرش تاج پادشاهی

ص: 183


1- . الکافی، ج 3، ص 222.
2- . تهذیب الأحکام، ج2، ص 330.

گذاشته می شود و دو لباس بر آن ها پوشانده می شود که مردم، همانند آن را ندیده اند».(1)

ایشان در جای دیگر می فرمایند:

«مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ قَبْلَ أَنْ یَحْتَلِمَ، فَقَدْ أُوتِیَ الْحُکْمَ صَبِیّاً» «کسی که پیش از بلوغ قرآن بخواند، به تحقیق، در کودکی به او حکمت داده شده است».(2)

همچنین امیرالمؤمنین علی علیه السلام خطاب به فرزندش امام حسن علیه السلام می فرمایند:

«وَ أَنْ أَبْتَدِئَکَ بِتَعْلِیمِ کِتَابِ اللَّه» «تعلیم و تربیت تو را با آموزش کتاب خدا شروع کردم».(3)

دعا و ذکر

درباره اهمیت ذکر و دعا در آیات قرآن و احادیث متعدد فراوان سخن به میان آمده است که در ذیل به چند نمونه از آن ها اشاره می شود:

خداوند متعال در قرآن می فرماید:

«وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ...» «پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا (دعای) شما را اجابت کنم!...»(4)

ص: 184


1- . وسائل الشیعه، ج6، ص 168.
2- . کنز العمال، ج 1، ص 547.
3- . نهج البلاغه، نامه 31.
4- . سوره مبارکه غافر، آیه60.

در جای دیگر می فرماید:

«فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی وَ لا تَکْفُرُون» «پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم!...»(1)

رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:

«الدُّعَاءُ مُخُّ العِبَادَةِ؛ إِذَا قَلَّ الدُّعَاءُ نَزَلَ الْبَلَاءُ» «مغز و اساس عبادت دعاست؛ اگر دعا کمتر گردد بلا خواهد آمد».(2)

همچنین ایشان درباره ارزش دعا فرموده اند:

«الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ وَ عَمُودُ الدِّینِ وَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «دعا اسلحه مؤمنان و پایه و اساس دین و روشنایی آسمان ها و زمین است».(3)

از این رو شایسته است که والدین فرزندان خود را با دعا و ذکر مخصوصاً ذکر صلوات و تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام آشنا سازند.

امام علی علیه السلام درباره صلوات می فرمایند:

ص: 185


1- . سوره مبارکه بقره، آیه152.
2- . مستدرک الوسائل، ج 5، ص 167.
3- . الکافی، ج 4، ص 301.

«کُلُّ دُعَاءٍ مَحْجُوبٌ عَنِ السَّمَاءِ حَتَّی یُصَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِه» «هر دعایی در آسمان مستجاب نمی شود تا این که سلام و صلوات بر محمّد و خاندانش فرستاده شود».(1)

امام صادق علیه السلام نیز در مورد اهمیت تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام فرموده اند: «تَسْبِیحُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ع فِی کُلِّ یَوْمٍ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ صَلَاةِ أَلْفِ رَکْعَةٍ فِی کُلِّ یَوْم» «تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام در هر روز بعد از هر نماز را بیشتر دوست دارم از هزار رکعت نماز در هر روز».(2)

کودک می تواند با زبان کودکانه خود با پروردگار و خالق خویش راز و نیاز کند؛ این رشته اتصال میان او و خداوند تا بزرگ سالی او را در مقابل بلاها و فتنه ها بیمه می کند و در آینده او را در برابر وسوسه ها و گناهان مقاوم خواهد می سازد.

روزه گرفتن کودکان

موضوع روزه تمرینی کودکان و نوجوانان از مسائلی است که همیشه مورد توجه امامان معصوم علیهم السلام، بوده است.

در فرهنگ اسلامی اصطلاحی به نام روزه تأدیبی وجود دارد. امام سجاد علیه السلام در تعریف این نوع روزه گرفتن برای کودکان فرمودند:

ص: 186


1- . وسائل الشیعه، ج 7، ص 96.
2- . ثواب الاعمال، ص 163.

«وَ أَمَّا صَوْمُ التَّأْدِيبِ فَإِنَّهُ يُؤْمَرُ الصَّبِيُّ إِذَا بَلَغَ سَبْعَ سِنِينَ بِالصَّوْمِ تَأْدِيباً وَ لَيْسَ بِفَرْض» «و امّا روزه تأديب از اين قرار است كه كودك چون به سال هاى نوجوانى و نزديك به بلوغ رسيد، او را به عنوان تأديب به روزه گرفتن وامي دارند، و اين روزه واجب نيست».(1)

امام صادق علیه السلام در سخنی فرمودند: «إِنا نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصیَامِ ...» «ما امر می کنیم بچه های خودمان را به روزه گرفتن در وقتی که هفت ساله باشند، به هر مقدار از روز که طاقت بیاورند، اگر چه نصف روز و یا کمتر از آن باشد. پس وقتی که بر آنان تشنگی یا گرسنگی غلبه کرد، افطار می کنند، برای این که به روزه گرفتن عادت کنند و تا به پایان رساندن آن طاقت آورند. پس شما نیز به فرزندان خود دستور دهید وقتی که نُه ساله شدند روزه بگیرند، به اندازه ای که طاقت داشته باشند در نگه داری آن، پس وقتی که تشنگی یا گرسنگی به آنان غلبه کرد افطار کنند».(2)

علامه مجلسی رضوان الله علیه می فرماید:

«عبادت کودکان و نوجوانان قبل از سن تکلیف برای اصلاح و تربیت آن هاست و همچنین یک نوع تمرین و آمادگی قبل از سن تکلیف است تا وقتی که بزرگ شدند و به سن تکلیف رسیدند عمل به

ص: 187


1- . الكافي (ط - دارالحديث)، ج 7، ص 434.
2- . وسائل الشیعه، ج 10، ص 234.

دستورات دین برای شان آسان باشد، همان طوری که قبل از بزرگ شدن آن ها ادب می شوند».(1)

حضور در مسجد و اماکن مقدس

در مورد ثواب زیارت حرم معصومین علیهم السلام و تشرف به مکان های مذهبی و مشاهد شریفه روایات متعددی وارد شده است از جمله:

امام کاظم علیه السلام می فرمایند:

«فَیَقْعُدُ مَعَنَا مَنْ زَارَ قُبُورَ الْأَئِمَّة...» (الکافی، ج 9، ص 339 ).

«کسانی که قبور ائمه را زیارت می کنند هم نشین ما خواهند بود».

همچنین در روایتی از امام باقر علیه السلام نقل شده است:

«إِتْیَانَهُ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَ یَمُدُّ فِی الْعُمُرِ وَ یَدْفَعُ مَدَافِعَ السَّوْءِ وَ إِتْیَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَی کُلِّ مُؤْمِنٍ یُقِرُّ لَهُ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّه» «به پیروانمان دستور زیارت قبر امام حسین علیه السلام را بدهید که زیادی روزی، طول عمر و رفع و دفع بدی هاست. زیارت بر مؤمنی که اقرار به امامت از جانب پروردگار دارد واجب است».(2)

امام جواد علیه السلام نیز در مورد ثواب زیارت پدر بزرگوارشان می فرمایند:

ص: 188


1- . بحارالانوار، ج 85، ص 133.
2- . تهذیب الاحکام، ج 6، ص 42.

«إِی وَ اللَّهِ وَ أَلْفَ أَلْفِ حَجَّةٍ لِمَنْ یَزُورُهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ» «زیارت با شناخت پدرم امام رضا علیه السلام معادل یک میلیون حج است».(1)

زیارت علاوه بر این که نوعی عبادت است و راهی برای کسب فیوضات و خیرات است، می تواند اثرات تربیتی بسیاری بر کودکان داشته باشد و مایه کسب روحیه و آرامش شود. بنابراین شایسته است والدین کودکان را با خود به اماکن مقدس و مذهبی ببرند.

مسجد نیز یکی از پایگاه های مهم تربیت فرزندان است. در کلام نورانی امام علی علیه السلام به صراحت به آثار با برکت حضور در مساجد اشاره شده است؛ ایشان می فرمایند:

«مَنِ اخْتَلَفَ إِلَی الْمَسَاجِدِ أَصَابَ إِحْدَی الثَّمَانِ ...» «کسی که پیوسته به مساجد رفت و آمد داشته باشد، یکی از هشت بهره نصیبش خواهد شد:

نخست: برادری دینی که در راه خدا از او سود می برد.

دوم: دانشی نو و تازه.

سوم: فهمیدن آیه ای از آیات قرآن.

چهارم: شنیدن گفتاری که او را به هدایت رهنمون شود.

پنجم: رحمت الهی که انتظار آن را داشته است.

ششم: سخنی که او را از گمراهی باز دارد.

ص: 189


1- . تهذیب الاحکام، ج 6، ص 85.

هفتم: ترک گناه به سبب روح خشیت و خداترسی [که در سایه آمد و شد به مسجد پیدا کرده است].

هشتم: ترک گناه به علت شرم [از برادران دینی که در مسجد با آنان پیوند خورده است]».(1)

بنابراین رفت و آمد به مساجد که از محافل سالم و مفید و از مهم ترین مراکز تأثیرگذار فرهنگی، معنوی، سیاسی، عبادی و اجتماعی در جوامع مسلمانان است، در رشد و تکامل شخصیت فرزندان کاملاً مؤثر است. اگر والدین و مربیان بتوانند فرزندان خود را با چنین مراکز و یا اجتماعاتی آشنا کنند و کودکان و نوجوانان با میل و رغبت به این محافل بروند به سازندگی و بالندگی و رشد روحی و روانی آنان کمک قابل توجهی خواهد شد.

از امام محمدباقر علیه السلام در مورد کودکانی که در نماز جماعت شرکت می کردند سؤال شد، امام فرمودند:

«لَا تُؤَخِّرُوهُمْ عَنِ الصَّلَاةِ وَ فَرِّقُوا بَیْنَهُمْ» «آنان را از صف های جلو به قسمت عقب صف نماز جماعت نفرستید، بلکه آنان را در میان بزرگ سالان پراکنده سازید».(2)

ص: 190


1- . من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 237.
2- . وسائل الشیعه، ج 4، ص 21.

مسجد از منظر آیات و روایات تنها محل عبادت نیست، بلکه مکانی برای تربیت، هدایت، حکومت و سنگری برای مقابله با تهاجم شیاطین و دفاع از حریم دین مقدس اسلام است.

امام حسن مجتبی علیه السلام در حدیثی از افرادی که مساجد را ترک می کنند و در اجتماعات مسلمانان در مساجد شرکت نمی کنند انتقاد می کنند و آنان را به غفلت و بی خبری نسبت می دهند. از سخنان ایشان است که:

«الْغَفْلَةُ تَرْکُکَ الْمَسْجِدَ وَ طَاعَتُکَ الْمُفْسِد» «غفلت آن است که مسجد رفتن را ترک کنی و از انسان های فاسد پیروی کنی».(1)

در حدیثی دیگر از امام سجاد علیه السلام آمده است:

«موسی بن عمران فرمود: خداوندا! روزی که سایه ای جز سایه رحمتت وجود ندارد، چه کسانی را در پناه عرش خود پناه می دهی؟ خداوند به موسی وحی کرد: ... آنان که به مساجد من روی می آورند؛ آن سان که عقاب ها به آشیانه خویش باز می گردند...».(2)

خلاصه بحث تربیت:

در اسلام هدف کلی رساندن فرد به مقام عبودیت ویا پرورش عبدی صالح است.

ص: 191


1- . بحار الانوار، ج 75، ص 115.
2- . المحاسن، ج 1، ص 293.

1- تربیت به معنی پروردن و پروراندن از ماده ی «ربو» است و این لغت به معنای بالا رفتن، اوج گرفتن و افزودن، رشد کردن است.2- تربیت رشد طبیعی و تدریجی و هماهنگ نمودن همه ی نیروها و استعدادهای آدمی است.

3- تربیت عبارت از مجموعه ی روش هایی است که از ابتدای تولد و حتی قبل از تولد باید به کاربرد تا استعدادهای نهفته در وجود انسان رشد و نمو لازم را پیدا نموده و در مسیر تکامل قرار گیرد.

4- تربیت عبارت است از پروردن قوای جسمی و روحی انسان برای وصول به کمال مطلوب.

5- تربیت کشف، به کار انداختن و بهره گیری از استعدادها می باشد.

6- تربیت آفرینندگی انسان توسط انسان است ولی بر اساس قواعد و ضوابط یک فکر یا یک مکتب.

7- تربیت گاهی توسط خود صورت می گیرد و زمانی هم توسط خود و دیگران.

8- تربیت یعنی سازندگی مردم و اصلاح محیط ویا ساختن شخص.

9- تربیت ایجاد ملکات از طریق عادت یا اختیار یا ملکه «فن تشکیل عادت».

10- تربیت به معنی تهذیب و زدودن یا رشد و افزایش استعمال شده که به معنی زدودن خصوصیات ناپسند اخلاق است.

ص: 192

11- تربیت عملی است عمدی و آگاهانه و دارای هدف از سوی فردی بالغ به منظور ساختن، پروردن و دگرگون کردن فرد.12- تربیت ایجاد عمل یا عکس العمل مناسب در برابر برخی از عمل های رفتاری است.

13-تربیت تعدیل یا افزایش خواهش های طبیعی و تنظیم کیفیت بهره برداری از نیروی غریزی است.

14- تربیت عبارت است از انتقال سنن و آداب و رسوم و مهارت ها و فرهنگ یک جامعه به اعضای جوان تر و یا انتقال میراث اجتماعی.

15- تربیت عبارت است از تحول و انتقال یا پرورش سرمایه تمدن از نسلی به نسل دیگر که خود موجب تراکم و ترقی تمدن می باشد.

16- تربیت امری معرفتی و ایمانی یا شناختی است و نه اطلاعاتی و شناختی.

17- تربیت امری جستجو مدار و مسئله مدار است و نه نتیجه مدار و پاسخ مدار.

18- تربیت بر اساس فطرت همان عبودیت است و عبودیت راهیابی به ربوبیت می باشد.

19- تربیت یعنی در خردسالان یا بزرگ سالان بعضی حالات جسمانی و عقلانی و اخلاق را ترقی دهند و آنها را برای زندگی در جامعه سیاسی و در محیط مربوط به خود ایشان مهیا سازند.

ص: 193

20- تربیت عبارت از فراهم کردن زمینه سازی یا ایجاد رشد حتی الامکان کامل توانائی های هر شخص به عنوان فرد و نیز به عنوان عضو جامعه ای مبتنی بر همبستگی و تعاون است.21- تربیت سعادت دین و دنیا وآخرت را حاصل کند، خشنودی خدا را بدست آورد و نفس اماره را مطیع اخلاق خود را مهذب نماید.

22-تربیت به معنای رشد دادن یا ربانی کردن و دادن نقش مناسب به انسان، بدانگونه که خدا ترسیم فرموده است.

23- تربیت شکل خارجی و تحقق بیرونی فطرت است.

24- تربیت همان ایجاد یا کشف یا رشد و بسط استعداد موجود و قوای مکنونه کودک است.

25- ادب و تربیت: هر که حد و اندازه هر چیزی را نگه دارد به او گویند با ادب است. اگر توسط انسان و با برنامه ی نظام یافته ای تحقق یابد در این موارد واژه ای تربیت کردن به کار برده می شود.

ولی اگر تربیت که همان ایجاد دگرگون و تحول است توسط انسان یا قصد و شعور و یا برنامه ای تنظیم یافته انجام نگیرد بلکه حوادث زندگی و روزگار، سختی ها و دشواری ها آدمی را بیدار سازد. کلمه ی ادب مورد استفاده قرار می گیرد.

26- تربیت اسلامی:

ص: 194

از نظر مکتب ما پرورشی است نه حفاظت. ساخت صفات است نه ساخت عادات. ایجاد خوی و ملکه است نه ایجاد انگیزه ها. تاسیس اعتقاد است نه القاء نظرات.

27- تربیت یک امر تعاونی بین متربی و مربی است تا متربی خود را بسازد.

28- تربیت عبارت است از تخیله، تحلیه، تجلیه.

29-ایجاد یا زمینه سازی یاتحریک و تحریض آن توسط مربی زمینه ساز وظهور آن است.

30- تربیت عبارت است از فن جلوگیری از تشکیل عادات و حاکمیت اراده در همه ی احوال.

31-تربیت جهت دهی یا حرکت اصلاح نفس و هدایت آن است.

32- تربیت وظیفه اساسی فن تربیت در میان یک ملت، عبارت از پیش بینی و جلوگیری انحطاط اجتماعی یا فردی یااخلاقی است.

33- تربیت غایت محور یا متربی محور یا مربی محور یا ساختار محور یکسان است و لیکن استعدادها مختلف.است

34- تربیت عبارت است از مراقبت یا پرورش و سرپرستی از فرآیند رشد آدمی.

35- تربیت عبارت است از یک اثر عمدی و یک طرفه یا دو طرفه از جانب بزرگسال بر روی کودک به منظور سازگار کردن او با قوانین و مقررات اجتماعی.

ص: 195

36- هدف تربیت باید توسعه یا تراکم و تحقیق ظرفیت درونی کودک باشد نه تراکم و اندوختن اطلاعات و مطالب صوری و بیرونی.

37- در روش تربیت فعال، مربی ابداع کننده و خلق کننده است، حال آنکه در روش انفعالی مربی القا کننده و ایجادکننده قالبی و صوری مفاهیم تربیتی است.

38- تربیت اصلی به وسیله خود در درون وی صورت می گیرد و پدر ومادر ومربی تنها مددیار و وسیله در اختیار گذار ومدل نما و محرک و مشوقند وپس ، همانند طبیب در معالجه بدن که کمک به بیمار می کند ولی این بیمار است که باید دقیق به نسخه طبیب عمل کند.

ص: 196

منابع و مآخذ

* قرآن

* نهج البلاغه

* صحیفه سجادیه

1.الإختصاص، محمد بن محمد مفید، محقق/ مصحح: علی اکبر غفاری و محمود محرمی زرندی، قم: الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413 ق.

2.الأمالی (للصدوق)، محمد بن علی ابن بابویه، تهران: کتابچی، چاپ ششم، 1376 ش.

3.الأمالی (للطوسی)، محمد بن الحسن طوسی، قم: دار الثقافة، چاپ اول، 1414 ق.

4.الأمالی (للمفید)، محمد بن محمد مفید، محقق / مصحح: حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، قم: کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413 ق.

5.بحارالانوار، 110 ج، محمدباقر بن محمد تقی مجلسی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق.

6.اصول برقراری رابطه انسانی با کودک و نوجوان (راهنمای خانواده سالم)، احمد به پژوه، تهران: نهضت پویا، 1386 ش، چاپ هفتم.

ص: 197

7.بهداشت روانی، محمدعلی احمدوند، تهران: دانشگاه پیام نور، چاپ هشتم، 1389 ش.

8.پژوهشی در مفهوم مرگ در ذهن کودک، عبدالعظیم کریمی، تهران: قدیانی، چاپ دوم، 1384 ش.

10.تحف العقول، حسن بن علی ابن شعبه حرانی، محقق / مصحح: علی اکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404 ق.

11.تربیت سیاسی کودک، علی قائمی، تهران: شفق، 1361ش.

12.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، 4 ج، حسین بن محمد راغب اصفهانی، محقق / مصحح: غلامرضا خسروی حسینی، تهران: مرتضوی، چاپ دوم، 1374 ش.

13.تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی، محقق / مصحح: مصطفی درایتی، قم: دفتر تبلیغات، چاپ اول، 1366 ش.

14.تعلیم و تربیت در اسلام، استاد مرتضی مطهری، تهران: صدرا، چاپ سوم، 1374 ش.

15.تفسیر نمونه، 27 ج، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1374 ش.

ص: 198

16.تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، 10 ج، محمد بن الحسن طوسی، محقق / مصحح: حسن الموسوی خرسان، تهران: دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق.

17.ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، محمد بن علی ابن بابویه، قم: دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406 ق.

18.جامع الأخبار (للشعیری)، محمد بن محمد شعیری، نجف: مطبعة حیدریة، چاپ اول.

19.حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت علیهم السلام، محمد جواد طبسی، قم: بوستان کتاب قم (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، چاپ هجدهم، 1391 ش.

20.خانواده و تربیت کودک، علی قائمی، تهران: امیری، چاپ پنجم، 1364 ش.

21.الخصال، 2 ج، محمد بن علی ابن بابویه، محقق / مصحح: علی اکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین، چاپ اول، 1362 ش.

22.الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، یوسف بن حاتم شامی، قم: جامعه مدرسین، چاپ اول، 1420 ق.

23.الدعوات (للراوندی) / سلوة الحزین، سعید بن هبة الله قطب الدین راوندی، قم: مدرسه امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چاپ: اول، 1407 ق.

ص: 199

24.دلائل الصدق لنهج الحق، 6 ج، محمد حسن مظفر نجفی، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم: موسسة آل البیت، چاپ اول، 1422ق.

25.راهنمای پدران و مادران: شیوه های برخورد با کودکان، 2 ج، محمدعلی سادات، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هفدهم، 1386ش.

26.روان شناسی رشد (2) با نگرش به منابع اسلامی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها، چاپ چهارم، 1385 ش.

27.زندگی به سبک روح الله، علی اکبر سبزیان، مشهد: الشمس، چاپ سی ام، 1391 ش.

28.شرایع الاسلام، 4 ج، جعفر محقق حلی، قم، دارالتفسیر، 1383 ش.

29.شرح فارسی شهاب الأخبار (کلمات قصار پیامبر خاتم ص)، محمد بن سلامة قضاعی، محقق / مصحح: جلال الدین حسینی أرموی (محدث)، تهران: مزکز انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1361 ش

30.شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید،10 ج، عبد الحمید بن هبه الله ابن أبی الحدید، محقق / مصحح: محمد ابوالفضل ابراهیم، قم: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ: اول، 1404 ق.

ص: 200

31.عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محمد بن زین الدین ابن أبی جمهور، محقق / مصحح: مجتبی عراقی، 4ج، قم: دار سید الشهداء للنشر، چاپ: اول، 1405 ق.

32.غرر الحکم و درر الکلم، عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی، محقق / مصحح: سید مهدی رجائی، قم: دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410 ق.

33.الکافی، 15 ج، محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، محقق/ مصحح: دارالحدیث، قم: دارالحدیث، چاپ: اول، 1429 ق.

34.کلیات سعدی، محمد علی فروغی، تهران: امیرکبیر، 1367 ش.

35.کودک؛ تربیت؛ زندگی از مجموعه روان شناسی تربیت کودک (3)؛ کودک و معنای زندگی، عبدالعظیم کریمی، تهران: عابد، چاپ دوم، 1387 ش.

36.کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، علی بن محمد خزاز رازی، محقق / مصحح: عبد للطیف حسینی کوه کمری، قم: بیدار، 1401 ق.

37.کنز العمال، 16 ج، متقی الهندی، مصحح: شیخ بکری حیانی، بیروت: مؤسسة الرساله، 1409 ه.

38.گلبرگ زندگی، مهدی نیک خو، قم: مؤسسه بوستان کتاب (دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، 1386

ص: 201

39.کلیات مثنوی معنوی، مولانا جلال الدین محمدبن شیخ بهاءالدین محمدبن حسین بلخی؛ مقدمه و شرح حال بدیع الزمان فروزانفر؛ حواشی و تعلیقات م. درویش؛ تنظیم فهرست ها حسن عمید، جاویدان، چاپ ششم، تهران، 1367ش.

40.مجمع البحرین، 6 ج، فخر الدین بن محمد طریحی، محقق / مصحح: احمد حسینی اشکوری، تهران: مرتضوی، چاپ سوم، 1375 ش.

41.مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، تهران: ناصر خسرو، 1372 ش.

42.مجمع الزوائد و منبع الفوائد، 10 ج، حافظ نور الدین علی بن أبی بکر الهیثمی، بتحریر الحافظین الجلیلین : بیروت: دار الکتب العلمیه، 1408 ق.

43.مجموعه ورّام، آداب و اخلاق در اسلام / ترجمه تنبیه الخواطر، مسعود بن عیسی ورام بن أبی فراس، محمد رضا عطایی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1369 ش.

44.المحاسن، 2 ج، احمد بن محمد بن خالد برقی، محقق / مصحح: جلال الدین محدث، قم، دار الکتب الإسلامیه، چاپ: دوم، 1371 ق.

ص: 202

45.المحجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، 8 ج، فیض کاشانی، مصحح علی أکبر غفاری، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم.

46.مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، 28 ج، حسین بن محمد تقی نوری، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم: مؤسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ: اول، 1408 ق.

47.معانی الأخبار، محمد بن علی ابن بابویه، محقق / مصحح: علی اکبر غفاری، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1403 ق.

48.معجم الکبیر طبرانی، 25 ج، حافظ أبی القاسم سلیمان بن أحمد طبرانی، محقق عبد المجید السلفی حمدی، چاپ دوم.

49.مفردات الفاظ القرآن، 4 ج، حسین بن محمد راغب اصفهانی، بیروت: دارالقلم؛ دمشق: دارالشامیه، چاپ اول، 1412 ق.

50.مکارم الأخلاق، حسن بن فضل طبرسی، قم: شریف رضی، چاپ چهارم، 1412 ق / 1370 ش.

51.من لا یحضره الفقیه، 4 ج، محمد بن علی ابن بابویه، محقق / مصحح: علی اکبر غفاری، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1413 ق

ص: 203

52.منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعه)، 31 ج، آقا حسین بروجردی و عده ای از فضلاء، محقق / مصحح: جمعی از فضلاء، تهران: انتشارات فرهنگ سبز، چاپ اول، 1386 ق.

53.نحن و الاولاد فی مآثر اهل بیت النبوة علیهم السلام (1 و 2)، حمزه عندلیب، مشهد: دلیل، 1384 ش.

54.نقش پدر در تربیت، علی قائمی، تهران: امیری، چاپ هفتم، 1384 ش.

55.نهج الفصاحه (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی الله علیه وآله)، ابو القاسم پاینده، تهران: دنیای دانش، چاپ: چهارم، 1382 ش.

56.وسائل الشیعه، 30 ج، محمد بن حسن شیخ حر عاملی، محقق/مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، 1409 ق.

57.الهدایه الکبری، حسین بن حمدان خصیبی، بیروت: البلاغ، 1419 ق.

***

ص: 204

مقالات

1.چطور مهارت های اجتماعی را به کودکان آموزش دهیم؟، ندا نصیری، روزنامه همشهری، دوشنبه 14 تیر 1389ش، کد مطلب: 111004.1.

2.روش های تربیت دینی، عبدالرحیم موگهی، ماهنامه پیام زن، شماره 231.

3.معیارهای سلامت روان، رامین لطافتی بریس، نشریه: رشد مشاور مدرسه، زمستان 1389، شماره 22، ص 6.

4.نقش تنبیه در تربیت از دیدگاه اسلام، مهر نوش اکبری، نشریه پیام زن، آذر 1378ش، شماره 201،ص86.

5.نقش خانواده در تربیت مذهبی فرزندان، سید حسین علیا نسب، کتاب مجموعه مقالات همایش تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن، ج 1، قم: انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، 1386 ش.

6.نهادینه کردن حجاب و عفاف در کودکان و نوجوانان (3)، سیّد محمد رضا علاء الدین، فصلنامه قرآنی کوثر، ش 3.

ص: 205

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109