ده گفتار درباره مهدويت

مشخصات کتاب

سرشناسه: مهدي پور، علي اکبر - فؤاديان، محمدرضا

عنوان و نام پديدآور: ده گفتار درباره مهدويت / علي اکبر مهدي پور و محمدرضا فؤاديان؛

[گردآورنده] مرکز پژوهش هاي اسلامي صداوسيما.

مشخصات نشر: قم: دفترعقل

شابک: 978-600-5563-46-7

وضعيت فهرست نويسي: فيپا

موضوع:

شناسه افزوده: صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران. مرکز پژوهش هاي اسلامي

رده بندي کنگره: 1388 3م9ج/4/253 BP

رده بندي ديويي: 644/297

شماره کتابشناسي ملي: 1931570

نويسنده: علي اکبر مهدي پور و محمدرضا فؤاديان

ويراستار: حبيب مقيمي

صفحه آرا:

ناشر: دفتر عقل

تهيه­كننده: مركز پژوهش­هاي اسلامي صدا و سيما

نوبت چاپ:

چاپ:

شمارگان:

بها: ريال

نشاني: قم، بلوار امين، مركز پژوهش­هاي اسلامي صدا و سيما

تلفن: 2919670 - 0251 دورنگار : 2915510

تهران: خيابان جام جم، ساختمان شهيد رهبر، طبقه زيرزمين

تلفن: 22014738 نمابر: 22164997

info@irc.ir

www.irc.ir

شابك: 4-18-5563-600- 978 / ISBN: 978-600-5563-18-4

ص: 1

اشاره

ده گفتار درباره مهدويت

علي اکبر مهدي پور، محمدرضا فؤاديان

ص: 2

پيش گفتار

مهدويت، تنها يادگار پيامبر اعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) براي دوران ماست. امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، آخرين امام از سلسله پاك امامت و ولايت است. در روايتي از فريقينمي خوانيم كه پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فرمود:

مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِيتَةَ الْجاهلية.(1)

آن كه بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است (و گويي از اسلام بهره اي نبرده است).

با توجه به اين روايت بايد گفت مهدويت، رمز «حيات» و هويت شيعيان به شمار مي رود؛ زيرا تمام دين ها و مكتب ها، ارتباط ميان زمين و آسمان را قطع شده مي دانند و تنها مذهبي كه واسطه ميان خالق و مخلوق را باور دارد، شيعه است. در باور شيعه، امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، انسان كامل، واسطه فيض و رابط ملك و ملكوت است.

از حساسيت دشمنان نيز به اهميت اين موضوع مي توان پي برد. اين مسئله اعتقادي مهم، در ساختار فكري و عملي شيعيان نقش مهمي دارد. مخالفان همواره كوشيده اند با اين مسئله به مبارزه برخيزند(2) و با طرح شبهه هايي، اين انديشه را دچار تزلزل كنند، ولي با وجود همه آسيب ها، قدرت و قوّت اين مباحث جان هاي تشنه را سيراب مي كند.

در اين راستا، بر آن شديم تا بر اساس اهميت و جايگاه اين موضوع، ده محور مهم و كاربردي آن را با عنوان هاي: جوان و انتظار؛ شناخت حجت؛ وظايف منتظران؛ دعا براي فرج؛ عدالت مهدوي؛ اديان و مهدويت؛ نشان ياران؛ ديدگاه اهل سنت درباره اين موضوع؛ نشانه هاي ظهور و سيرت نبوي

ص: 3


1- . محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، بيروت، دارالمعارف المطبوعات، 1379، ج 51، ص 160.
2- . نك: محمد صابر جعفري، مهدي ستيزان، مركز تخصصي مهدويت.

و مهدوي را بررسي كنيم تا چراغي فراسوي ره پويان الهي باشد.

ص: 4

گفتار اول: جوان و انتظار

1. ارزش جواني

زندگي انسان ها سه مرحله دارد: كودكي، جواني و پيري. جواني، مرحله قدرت و قوّت است كه ناتواني از دو سو آن را احاطه كرده است. بنابراين، بهار عمر انسان، جواني است.

انسان در پيمودن راه زندگي و پستي ها و بلندي هاي آن، مانند كوه نوردي است كه يك روز دامنه فراز را مي پيمايد تا خود را به مرتفع ترين قله كوه برساند و روز ديگر از دامنه نشيب مي گذرد تا به آخرين نقطه نزولي برسد. هنگام پيمودن دامنه فراز، هر روز كه بر وي مي گذرد، چشم اندازش وسيع تر مي شود و نقاط تماشايي را بيشتر مي بيند. وقتي كه به قله كوه قدم مي گذارد، بر همه جا مسلط مي شود و عالي ترين منظره ها را مي بيند. برعكس، هنگام پيمودن راه نشيب، هر روز كه بر او مي گذرد، چشم اندازش محدودتر مي شود و نقاط تماشايي، يكي پس از ديگري از نظرش پنهان مي شوند.

روزهاي جواني، رسيدن به بالاترين مرحله زندگي است. از ديدگاه جوان، منظره هاي زيبا و چشم اندازهاي دل انگيز بسيار است. روح جوانان لبريز از آرزوها و سرشار از عشق و اميد است. روزهاي جواني، دوران درخشندگي

ص: 5

زندگي، شادماني، قوت و قدرت نشاط و اميد، كار و كوشش، شور و هيجان است.(1)

2. توجه پيامبر اعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) به جوانان

پيشواي عالي قدر اسلام به لياقت و كارآيي جوانان در امور جامعه اسلامي توجه داشت و در حكومت نوبنياد خود، از نسل جوان استفاده مي كرد.

مصعب بن عمير يكي از اصحاب جوان پيامبر اسلام پيش از هجرت بود. او بسيار زيبا و عفيف، بلند همت و جوان مرد بود. پدر و مادرش به وي علاقه بسياري داشتند و مورد تكريم و احترام مردم مكه بود. بهترين لباس ها را مي پوشيد و به «طاووس حرم» معروف بود. او شيفته سخنان آسماني پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) و مجذوب گفتار نافذ حضرت شد و آيين اسلام را پذيرفت. پدر و مادرش خشمگين شدند و او را در خانه زنداني كردند، ولي اين مجازات در وي اثري نگذاشت و در مسلماني ثابت قدم ماند و پس از هجرت، در جنگ احد به شهادت رسيد.

مصعب بن عمير يك سال پيش از هجرت، به عنوان نخستين مبلّغ اسلام از سوي پيامبر مأموريت يافت به مدينه برود و مردم را براي هجرت آماده كند. مصعب، با حرارت و نيروي ايمان، با شور و هيجان جواني و در كمال اخلاص، كار خود را آغاز كرد. او با گفتار آتشين در سخنراني، آهنگ گرمش در تلاوت قرآن، اخلاق پسنديده اش در معاشرت با مردم، افكارشان را زير و رو كرد و آنان بيش از پيش به اسلام گرويدند.(2)

همچنين گفته اند پس از فتح مكه، پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) و مسلمانان گرفتار جنگ حنين شدند. پيامبر از مكه خارج شد، ولي لازم بود در آن شرايط

ص: 6


1- . محمدتقي فلسفي، جوان از نظر عقل و احساسات، تهران، نشر فرهنگ، 1378، صص 1 و 2.
2- . اسماعيل حاجيان، حديث جواني و ياران امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، تهران، مهام، 1383، ص 13.

حساس، فرمانداري شايسته براي مكه برگزيند. پيشواي اسلام، از ميان تمام مسلمانان، جوان بيست و يك ساله اي به نام عتاب بن اسيد را براي آن مقام برگزيد و در برابر گله مندي بعضي از بزرگان دستور داد كه همه بايد از او پيروي كنند. عتاب تا آخر عمر پيامبر، فرماندار مكه بود و مکه را به شايستگي اداره كرد.(1)

نمونه ديگر آن است كه پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) در آخرين روزهاي عمرش، فرماندهي لشكر اسلام را به اسامة بن زيد سپرد. به طور كلي، چنين نمونه هايي نشان دهنده توجه ويژه حضرت به جوانان شايسته است. همچنان كه در زندگي ائمه اطهار: هم به موارد فراواني از اين دست مي توان اشاره كرد.(2)

3. جوان و انقلاب جهاني امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)

بر اساس روايت هاي اسلامي در تشكيل حكومت جهاني امام عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، حضرت به نيروي فراوان و بانشاط جوان تكيه دارد و ايشان خود نيز هنگام ظهور، جوان هستند.

اميرمؤمنان حضرت علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) درباره ياوران امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مي فرمايد:

أَصحابُ الْمَهِدي شَبابٌ لاكُهُولَ فِيهِمْ اِلّا مِثلَ كُحْلِ الْعَيْنِ و الْمِلْحِ فِي الزّادِ وَ أقَلُّ الزّادِ الْمِلْحٌ.(3)

ياران مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) جوانند و پير در آنها نيست مگر به قدر سرمه چشم يا به اندازه نمك در زاد و توشه سفر كه نمك، كمترين وسيله سفر است.

بنابراين، يكي از ويژگي هاي حكومت امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، تكيه بر نيروي جوانان است. امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در روايتي مي فرمايد:

بَيْنا شَبابُ الشِّيعَةِ عَلي ظُهُورِ سُطُوحِهِمِ نِيامٌ اِذا تَوافَوْا اِلي صاحِبِهِمْ في لَيلَةٍ

ص: 7


1- . همان، ص 14.
2- . همان؛ جوان از نظر عقل و احساسات، ج 1، صص 12 - 20.
3- . بحارالانوار، ج 52، ص 323.

واحِدَةٍ عَلي غَيْرِ ميعادٍ فَيَصْبَحُون بِمَكَّةَ.(1)

جوانان شيعه در پشت بام هاي خانه خويش در خوابند كه بدون وعده قبلي، ناگهان به نداي صاحب خود در يك شب، پاسخ مي دهند و صبح در مكهحضور مي يابند.

4. رهبر جوان

در روز ظهور و قيام جهاني امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، ظاهر امام و سن آن حضرت، جوان است. در برخي روايت ها، كلمه «شابّ» يعني جوان آمده است(2)

و در برخي ديگر، اين واژه ها به چشم مي خورد:

«شابٌّ حَدَثٌ؛ جواني نورس»؛(3)

«بشرخ الشَّباب؛ بهترين مرحله جواني»؛(4)

«شابا مُوَفَّقا؛ جواني كامل»؛(5)

«شابٌ بعدَ كِبَرِ السِّنّ؛ جوان است با اينكه سنش زياد است»؛(6)

«شيخُ السِّنِّ شابُّ الْمَنْظَر؛ سنش زياد و چهره اش جوان است».(7)

امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در همه مدت حكومت، جوان مي ماند. در روايت آمده است:

اَي فِي الصُّورَةِ، أَي صاحِبُ هذَا اَلْأَمرِ يُري دائِما أنَّهُ في سِنِّ أَربَعِين وَلا يُؤَثِّرُ فيهِ الشَّيْبُ و لا يُغَيِّرُهُ.(8)

ص: 8


1- . همان، ص 370.
2- . ابن ابي زيد نعماني، غيبت نعماني، ترجمه: محمدجواد غفاري، ص 269؛ بحارالانوار، ج 53، ص 7.
3- . عبدالله بن جعفر حميري، قرب الاسناد، قم، موسسه آل البيت، ص 21.
4- . محمد بن حسن طوسي، الغيبة، قم، موسسه المعارف الاسلامية، 1370، ص 421.
5- . غيبت نعماني، ص 268.
6- . محمد بن علي بن بابويه، كمال الدين و تمام النعمه، ترجمه: منصور پهلوان، قم، دارالحديث، 1382، ج 1، ص 597.
7- . علي بن موسي بن طاووس، الملاحم و الفتن، تهران، اسلاميه، 1381، ص 142.
8- . بحارالانوار، ج 52، ص 319. درباره جواني حضرت نک: جواد جعفري، مقاله «جمال يار»، فصل نامه انتظار، ش 5، ص 164.

در صورت و قيافه ظاهري چنين است؛ يعني صاحب اين امر، هميشه در چهل سالگي ديده مي شود و پيري در او اثر نمي كند و قيافه اش را تغيير نمي دهد.

5. آسيب پذيري جوانان در آخر زمان

روايت هايي درباره آخر زمان وجود دارد كه سيماي جوانان را خوب ترسيم نمي كند(1)

و جوانان را آلوده به فسادهاي آخر زمان و مبتلا به آن توصيف كرده اند. آشكار است كه مقصود از اين روايت ها همه جوانان نيستند. درحقيقت، اين روايت ها، زنگ خطر و هشداري براي آسيب هايي است كه جوانان را در آخر زمان تهديد مي كند. بنابراين، چنانچه جواني به گناهي آلوده شد، با توبه مي تواند به صف ياوران امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) درآيد.

اگر سفر كني از خويش در جواني كن

كه جاي پاي سبك رو، عصا نمي گيرد(2)

امام علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) درباره ارزش توبه جوان مي فرمايد:

ما مِنْ شَي ءٍ أحَبُّ اِلَي اللّه ِ مِنْ شابٍّ تائِبٍ.(3)

5. آسيب پذيري جوانان در آخر زمانروايت هايي درباره آخر زمان وجود دارد كه سيماي جوانان را خوب ترسيم نمي كند(4)

هيچ چيزي نزد خدا دوست داشتني تر از جوان توبه كننده نيست.

امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) هم در دعايي كه با «اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِيقَ الطّاعَةَ» آغاز مي شود، از خداوند بزرگ مي خواهد كه: «وَ عَلَي الشَّبابِ بِالْانابَةِ وَ التَّوْبَة؛ خداوندا، جوانان را توفيق تضرع و توبه روزي بفرما».(5)

جواني كه در اوج توفان غرايز، از هوس ها دست مي كشد و در برابر خالق و محبوب به عبادت برمي خيزد، بيشترين ارزش را دارد. چه بسيار

ص: 9


1- . براي آگاهي از اين روايات نك: سليمان کامل، روزگار رهايي، ترجمه: علي اکبر مهدي پور، تهران، آفاق، 1381، ج 2، صص 719، 751، 778 و 955.
2- . صائب تبريزي.
3- . ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، بغداد، دارالکتب العربي، 1384، ج 11، ص 181.
4- . براي آگاهي از اين روايات نك: سليمان کامل، روزگار رهايي، ترجمه: علي اکبر مهدي پور، تهران، آفاق، 1381، ج 2، صص 719، 751، 778 و 955.
5- . مفاتيح الجنان، ترجمه: مهدي الهي قمشه اي، قم، موعود اسلام، 1383، دعاي امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ).

نيكوست كه روز تولد حضرت علي اكبر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را «روز جوان» ناميدند؛ زيرا او بهترين الگو و اسوه براي جوانان در مسير حق است. كسي كه شبيه ترين انسان در اخلاق و رفتار و منطق به رسول اللّه(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) بود، با جان و دل، امام زمانش را ياري كرد. پس همان گونه كه علي اكبر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) پشتيبان فرزند خاتم پيامبران بود، ما جوانان ايران زمين نيز بايد پشتيبان خاتم امامان باشيم و به كارهايي كه سبب نارضايتي حضرت ولي عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مي شود، دست نزنيم. تا روزي كهجهان از نور حضرتش روشن شود و جوانان در سايه سار وجود نازنينش، شاهد دوراني باشند كه هيچ گاه سابقه نداشته است.

گلبانگ حديث

پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فرمود:

1. يَخْرَجُ رَجَلٌ مِنْ اَهْل بَيْتِي يُواطِي اِسْمُهُ اِسْمِي و خُلْقُهُ خُلْقِي، يَمْلَأُها عَدلاً وَ قِسْطا كَما مُلِئَتْ ظُلْما و جَوْرا.(1)

مردي از اهل بيت من خروج مي كند كه نامش هم نام من و خويش، هم خوي من است. زمين را پر از عدل و داد مي كند، آنچنان كه پر از جور و ستم شده است.

2. نَحْنُ وُلْدُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ سادَةُ الْجَنَّةِ: أناَ وَ حَمْزَةُ وَ جَعْفَرُ وَ عَلِي وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ الْمَهْدِي.(2)

ما اولاد عبدالمطلب سروران اهل بهشتيم: من، حمزه سيد الشهدا، جعفر طيّار، علي، حسن، حسين و مهدي.

3. مَنْ كَذَّبَ بِالْمَهْدِي فَقَدْ كَفَرَ.(3)

هركس مهدي را انكار كند، كافر مي شود.

ص: 10


1- . طبراني، المعجم الكبير، ج 10، ص 83.
2- . ابن طلحه، مطالب السُّئول، ج 2، ص 126.
3- . ابن حجر، الفتاوي الحديثه، ص 37.

4. يَقُومُ فِي يَوْمِ عاشُوراءَ وَ يَظْهَرُ يَوْمِ السَّبْتِ الْعاشِرِ مِنَ الْمُحَرَّمِ قائِما بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقام، وَ شَخْصٌ قائِمٌ عَلي يَدِهِ يُنادِي: اَلْبَيْعَة اَلْبَيْعَة.(1)

در روز شنبه، روز عاشورا، دهم ماه محرم ظهور مي كند و ميان ركن و مقام قرار مي گيرد. شخصي بالا دست او بانگ مي زند: بيعت، بيعت.

5. يَقْسِمُ الْمالَ بِالسَّويَّةِ، و يَعْدِلُ فِي الرَّعَّيةِ، و يَفْصِلُ فِي الْقَضِيَّةِ؛

بيت المال را به صورت برابر در ميان مردم تقسيم مي كند. عدالت را ميان امّت اجرا مي كند و هنگام داوري، حق و باطل را دقيقا جدا مي كند.(2)

پرسمان

1. امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چه انتظاري از جوانان دارد؟

2. به نظر شما وظيفه جوانان در برابر حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چيست؟

3. به نظر شما ويژگي هاي يك جوان منتظر چيست؟

4. همان گونه كه مي دانيد ياران امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) همه جوان هستند. اين مطلب يعني چه؟

5. به نظر شما جوانان براي تعجيل در ظهور امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چه بايد كنند؟

6. چرا مي گويند: «در جواني، پاك بودن شيوه پيغمبري است»؟

7. آيا تا به حال مدتي طولاني در انتظار كسي بوده ايد؟ چه احساسي داشته ايد؟

8. براي اينكه شخصي كه منتظرش هستيد، سالم و آسوده به مقصد برسد و از سويي زودتر او را ببينيد، چه مي كنيد؟

9. اگر به شما گفته شود كه با آمدن فلان شخص مشكل يا گرفتاري شما رفع مي شود، چه مي كنيد؟

موضوع هاي پيشنهادي

1. معني انتظار.

ص: 11


1- . قرماني، اخبار الدّول، ص 118.
2- . ابن عربي، الفتوحات المكية، ج 3، ص 106.

2. ضرورت انتظار (چرا بايد آمدن مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را انتظار كشيد؟)؛ نياز جوان به انتظار و نياز عاطفي جوان به انتظار.

3. آثار انتظار.

- آثار فردي؛ مقام منتظران، پاداش انتظار .

- آثار اجتماعي.

- آثار معنوي،تربيتي،فرهنگي، نظامي، روان شناختي و نقش انتظار در تهذيب نفس.

4. رابطه عشق و انتظار.5. انتظار يا وصال مهجوران (از باب وصف العيش، نصف العيش).

6. بايسته هاي شعر انتظار (تحليل از اوضاع فعلي شعر انتظار):

- اهميت و گستره شعر انتظار؛

- محافل ادبي منتظران؛

- نگرشي به اهداف و معيارهاي انتظار (جهت گيري)؛

- بايدها و نبايدهاي شعر انتظار.

7. نقش انتظار راستين در تعجيل فرج.

8. تلخي ها و شيريني هاي انتظار.

9. حريفان فرهنگ انتظار (فرهنگ غرب و...).

10. موانع انتظار.

11. آفات انتظار.

12. نشانه هاي منتظران عهدشكن.

ص: 12

گفتار دوم: شناخت حجت

اشاره

اشكي كه ز چشمان ترم مي آيد * از داغ غم تو دلبرم مي آيد

با آنكه تو را نديده ام، پيوسته * رخسار تو مد نظرم مي آيد

تا نام شريفت به ميان مي آيد * در پيكر ما دوباره جان مي آيد

عاشق تو ز ديگري مي پرسد * كي مهدي صاحب الزمان مي آيد؟

در همه دوره هاي تاريخ، يك تن به عنوان «حجت خدا» در روي زمين بوده و خواهد بود كه اگر يك لحظه زمين از وجود حجت خدا خالي شود، همه مخلوقات نابود مي شوند.

به چند حديث در اين باره توجه كنيد:

1. امام باقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در اين باره مي فرمايد:

از روزي كه خداوند، حضرت آدم را قبض روح كرد، حتي يك لحظه زمين را از امامي كه حجت خدا بر مردم و راهنماي مردم به سوي خدا باشد، خالي نگذاشت و هرگز روي زمين از حجت خدا خالي نخواهد بود.(1)

2. اميرمؤمنان علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در اين زمينه مي فرمايد:

اَللّهُمَّ اِنَّكَ لاتُخْلِي اَرْضَكَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلي خَلْقِكَ.(2)

ص: 13


1- . محمدبن يعقوب كليني، الكافي، ج 1، ص 179.
2- . همان، ص 221.

بارالها! تو هرگز روي زمين را از حجت خود براي مخلوقات خود خالي نمي گذاري.3. امام رضا(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در اين مورد فرمود:

لَوْ خَلَتِ الْاَرْضُ طَرْفَةَ عَيْنٍ مِنْ حُجَّةٍ لَساخَتْ بِاَهْلِها.(1)

اگر به مقدار يك چشم به هم زدن، زمين از حجت خالي باشد، زمين، اهلش را در كام خود فرو مي برد.

ضرورت شناخت حجت خدا

با توجه به نقش حجت خدا در بقاي نظام جهان هستي و نزول بركات الهي، واجب است كه مردم، حجت خدا را بشناسند وگرنه رابطه آنها با آيين مقدس اسلام مي گسلد. در اين صورت، با مرگ جاهلي از دنيا مي روند.

در حديث متواتري كه در منابع حديثي و كلامي اهل تشيع و تسنن آمده است، رسول اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) مي فرمايد: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً؛ هركس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلي مرده است.»(2) اين حديث شريف بدون هيچ كم و كاست، در بسياري از منابع اهل سنت آمده است.(3)

بسياري از بزرگان شيعه و سني نيز بر متواتر بودن آن تأكيد كرده اند. «دعاي معرفت كه به وسيله نخستين نايب خاص حضرت بقية اللّه، از ناحيه مقدسه به دست ما رسيده و سفارش شده است در زمان غيبت، چشم به راهان حضرت همواره آن را بخوانند، به مضمون اين حديث اشاره دارد:

اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَكَ؛ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيَّكَ. اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَبِيَّكَ؛ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَبِيَّكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ. اَللّهُمَّ عَرِّفْني

ص: 14


1- . شيخ صدوق، علل الشرايع، ص 199؛ عيون الأخبار، ص 212.
2- . شيخ صدوق، كمال الدين، ج 2، ص 409.
3- . قاضي عبدالجبار، المغني، ج 1، ص 116؛ حميدي، الجمع بين الصحيحين، ج 2، ص 306؛ تفتازاني، شرح المقاصد، ج 5، ص 239؛ ملاعلي قاري، الجواهر المضيئة، ج 2، ص 509؛ قندوزي، ينابيع المودة، ج 3، ص 372.

حُجَّتَكَ؛ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني.(1)بارخدايا، خودت را به من بشناسان؛ زيرا اگر خودت را به من نشناساني، پيامبرت را نخواهم شناخت. خدايا، پيامبرت را به من بشناسان؛ زيرا اگر پيامبرت را به من نشناساني، حجتت را نخواهم شناخت. خدايا، حجتت را به من بشناسان؛ زيرا اگر حجت خود را به من نشناساني، از دين خود گمراه مي شوم.

گلبانگ حديث

پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) مي فرمايد:

1. اَلْمَهْدِي مِنّا يَخْتِمُ الدّينَ بِنا كَما فَتَحَ بِنا.(2)

مهدي از تبار ماست. خداوند، دين را با ما به پايان مي رساند، چنان كه آن را با ما آغاز كرد.

2. اِنَّما سُمِّي الْمَهدِي لِاَنَّهُ يَهْدي اِلي اَمْرٍ خَفِي، وَ يَسْتَخْرِجُ التَّوْراةَ وَ الْاِنْجيلَ مِنْ اَرْضٍ يُقالُ لَها اَنْطاكِيَةَ.(3)

او را از آن رو «مهدي» مي نامند؛ زيرا او به چيزي كه از همگان پنهان است، رهنمون مي شود. او تورات و انجيل را از سرزميني به نام انطاكيه بيرون مي آورد.

3. لا يَزالُ هذَا الدّينُ عَزيزا اِلي اِثْنا عَشَرَ خَليفَةً.(4)

اين دين تا زمان امامت دوازده خليفه من عزيز و پايدار است.

4. يُبايِعُهُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقامِ عِدَّةُ اَهْلِ بَدْرٍ.(5)

(سيصد و سيزده تن) به تعداد اصحاب بدر، در ميان ركن و مقام با او بيعت مي كنند.

ص: 15


1- . شيخ طوسي، مصباح المتهجد، ص 269؛ كمال الدين، ج 2، ص 512.
2- . ابن حجر هيثمي، الصواعق المحرقة، قم،دليل ما، 1382، ص 344.
3- . سلمي، عقد الدرر، ص 40.
4- . ابن وردي، خريدة العجائب، ص 199.
5- . متقي هندي، تلخيص البيان، ص 125 در ضمن مجله الهادي، سال 7، ش 5.

5. يَقْسِمُ الْمالَ، يَعْمَلُ فِي النّاسِ بِسُنَّةِ نَبِيِّهِمْ، وَ يُلْقِي الْاِسْلامُ بِجِرانِهِ اِلَيالْاَرْضِ(1)

ثروت را در ميان مردم - به طور مساوي - تقسيم مي كند. با سيره پيامبر در ميان مردم رفتار مي كند. اسلام به طور كامل در زمين اجرا مي شود.

پرسمان

1. اگر بخواهيد كسي را بشناسيد، براي شناخت او چه مي كنيد؟ تاكنون براي شناخت امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چه كرده ايد؟

2. به نظر شما براي شناخت هر چه بهتر حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چه بايد كرد؟

3. اگر بخواهيد درباره امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) يك جمله بگوييد، چه مي گوييد؟

4. اگر بخواهيد يكي از نتايج شناخت امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را بگوييد، چه مي گوييد؟

5. به نظر شما چرا شناخت امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) اهميت دارد؟ در زندگي ما چه نقشي دارد؟

6. چگونه مي توانيم به شناخت امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) برسيم؟

7. اگر به شما بگويند كه حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را با چه چيزي مي شناسيد، چه مي گوييد؟

موضوع هاي پيشنهادي

1. سفارش هاي ديني براي شناخت حجت (حديث و دعا).

2. ضرورت معرفت امام، جايگاه امام شناسي در دين داري (آيا بدون شناخت امام، دين داري ممكن است؟).

3. معني معرفت حجت.

ص: 16


1- . شيخ منصور بن علي ناصف، التاج الجامع للاصول، ج 5، ص 342.

4. نشانه هاي معرفت صحيح.5. راه هاي رسيدن به معرفت صحيح و كامل.

6. بايسته هاي معرفت و عارفان به مقام امام.

7. نمونه هايي از عارفان به حق امامت.

8. جلوه هاي معرفت امام در سيره نزديكان و اصحاب خاص ائمه(عَلَيْهَم السَّلاَمُ) مثل حضرت اباالفضل، سلمان فارسي، جابر بن يزيد جُعفي و... .

9. معرفي منابع و كتاب هاي مربوط به معرفت امام براي نسل جوان.

10. ارتباط پيشرفت علم و سطح معرفت مردم با سطح ظرفيت معرفت امام، تناسب رشد علمي و معرفتي با معرفت امام (با بالارفتن سطح درك عمومي، امكان و انتظار معرفت عميق تر امام بالا مي رود و ظرفيت معرفت برتر پديد مي آيد).

ص: 17

گفتار سوم: بايسته هاي انتظار

اشاره

انتظار امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، انتظار مصلح جهاني، عدالت فراگير و تحقق همه خوبي ها و زيبايي هاست. اين انتظار در همه جنبه هاي زندگي منتظر، اثر مي گذارد. انتظار در زندگي فردي منتظر مؤثر است، و رابطه او را با ديگر آدميان تصحيح مي كند.

از بايسته هاي انتظار، «وظايف منتظران» است كه معرفت و عشق به امام هستي سبب آن مي شود. هر چه عرفان به امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) عميق تر شود، عشق به انجام وظايف، شيرين تر و دل پذيرتر خواهد شد. به راستي، اگر فرمان رواي ملك مهرباني و امير كاروان مهرورزي به ما لياقت دهد تا زمينه ساز دولتش باشيم، آيا تحمل تكاليف، دشوار است يا آنكه وظايف خود را با دل و جان مي پذيريم و با عشق و اميد، كوشا و پرتوان خواهيم بود؟

وظايف منتظران

اشاره

علما و بزرگان دين با توجه به آيه ها و روايت ها، وظايف فراواني را براي منتظران ظهور بيان كرده اند(1) كه اكنون مهم ترين آنها را بيان مي كنيم:

ص: 18


1- . الكافي، ج 1، ص 377.

1. شناخت امام

پيمودن جاده انتظار بدون شناختن امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) ممكن نيست. استقامت و پايداري در وادي انتظار، به درك صحيح از موعود امت ها بستگي دارد. روشن است كه منظور از شناخت امام، تنها آگاهي از اسم و نسب امام نيست، بلكه مقصود آگاهي از جايگاه و مقام آن حضرت است.

ابونصر، از خدمت گزاران امام حسن عسكري(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) ، پيش از غيبت امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) به حضور آن حضرت رسيد. امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) از او پرسيد: «آيا مرا مي شناسي؟» پاسخ داد: «آري، شما سرور من و فرزند سرور من هستيد!» امام فرمود: «مقصود من چنين شناختي نبود.» ابونصر مي گويد: مقصود شما چيست؟ خودتان بگوييد. امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مي فرمايد:

اَنَا خاتَمُ الْاَوْصياءِ وَ بي يَدْفَعُ اللّه ُ عَزَّوجلَّ الْبَلاءَ عَنْ اَهلي و شيعَتي.(1)

من آخرين جانشين پيامبر خدا هستم و خداوند به (بركت) من، بلا را از اهلم و شيعيانم دور مي كند.

منتظر اگر به معرفت امام دست يابد، خود را در جبهه امام مي بيند و احساس مي كند كه در خيمه امام و كنار او قرار گرفته است. بنابراين، لحظه اي در تلاش براي تقويت جبهه امام خويش كوتاهي نمي كند. امام محمدباقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مي فرمايد:

... مَنْ ماتَ وَ هُوَ عارِفٌ لِاِمامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ، تَقَدَّمَ هذَا الْأَمْرُ اَوْ تَأخَّرَ وَ مَنْ ماتَ وَ هُوَ عارِفٌ لِاِمامِهِ كانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقائِمِ فِي فُسْطاطِهِ.(2)

... كسي كه بميرد در حالي كه امام خود را شناخته باشد، جلو افتادن يا دير كرد امر (ظهور) به او زيان نمي رساند و كسي كه بميرد و حال آنكه امام خود را شناخته است، مانند كسي است كه در خيمه امام و همراه او بوده است.

ص: 19


1- . كمال الدين، ج 2، ب 43،ص 171، ح 12.
2- . الكافي، ج 1، ب 84 ، ص 433، ح5.

اين معرفت و شناخت چنان مهم است كه معصومين: گفته اند براي به دست آوردن آن، لازم است از خداوند ياري خواست.

امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در اين باره مي فرمايد: «... در زمان غيبت طولاني امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، باطل گرايان (در اعتقاد و دين خود) به شك و ترديد گرفتار مي شوند.» زراره، از ياران خاص امام گفت: «اگر آن زمان را شاهد بودم، چه عملي انجام دهم؟» امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) به ايشان فرمود اين دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَكَ؛ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيَّكَ. اَللّهُمَّ عَرِّفْني رسولَك؛ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني رَسُولَك لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتَكَ؛ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَكَ؛ ضَلَلْتُ عَنْ ديني.(1)

خداوندا! خودت را به من بشناسان، كه اگر خودت را به من نشناساني رسولت را نخواهم شناخت. پروردگارا! رسولت را به من بشناسان، چرا كه اگر رسولت را به من نشناساني، حجتت را نخواهم شناخت. پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان؛ كه اگر حجتت را به من نشناساني، در دينم گمراه خواهم شد.

بنابراين، بر هر فرد منتظر لازم و ضروري است حجت پروردگار، جانشين بر حق پيامبر، پيشواي انسان ها و جايگاه او در مجموعه نظام هستي را بشناسد.

يكي ديگر از جنبه هاي معرفت امام، شناخت سيره و صفت هاي امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) است كه اين جنبه از شناخت، در رفتار و منش منتظر، اثر عملي گسترده اي مي گذارد. بديهي است انسان هر اندازه از زندگي امام و حجت الهي آگاهي بيشتري داشته باشد، آثار آن در بخش هاي گوناگون زندگي او بيشتر خواهد بود.

ص: 20


1- . غيبت نعماني، باب 10، فصل 3، ص 170، ح 6.

2. اطاعت و الگوپذيري

وقتي معرفت و شناخت به امام و جلوه هاي زيباي رفتاري آن بزرگوار به دست آمد، از پيروي و الگو گرفتن از آن مظهر كمالات سخن به ميان مي آيد. پيامبر اعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) در اين باره مي فرمايد:

طُوبي لِمَنْ اَدْرَكَ قائِمَ اَهْلِ بَيْتي وَ هُوَ يَأتَمُّ بِهِ في غَيْبَتِهِ قَبلَ قِيامِهِ وَ يَتَوَلّي اَوليِاءَهُ وَ يُعادي أَعْداءَهُ، ذلِكَ مِنْ رُفَقائي وَ ذَوِي مَوَدَّتي وَ اَكْرَمُ اُمَّتي عَلَي يَومَ الْقِيامَة.(1)

خوشا به حال كسي كه قائم خاندان مرا درك كند در حالي كه پيش از دوران قيام، به او و امامان پيش از او اقتدا كرده و از دشمنان ايشان، اعلام بيزاري كرده باشد. آنان، دوستان و همراهان من و گرامي ترين امت نزد من هستند.

به راستي، آن كس كه در تقوا، عبادت، ساده زيستي، سخاوت، صبر و همه فضايل اخلاقي از امام و مراد خويش پيروي كند، چه رتبه والايي نزد آن رهبر الهي خواهد داشت.

منتظري كه در طلب زيباترين پديده جهان است، خود را به خوبي ها مي آرايد و از زشتي هاي اخلاقي دوري مي كند و در مسير انتظار همواره مراقب انديشه و رفتار خويش است وگرنه افتادن به دام بدي ها، رفته رفته فاصله او و معشوق خوبان را زيادتر خواهد كرد. اين حقيقت در بيان هشداردهنده امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چنين آمده است:

فَما يَحْسِبُنا عَنْهُمْ اِلاّ ما يَتَّصِلُ بِنا مِمّا نَكْرَهُهُ وَ لا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ.(2)

هيچ چيز ما را از شيعيان جدا نكرده است مگر آنچه از كارهاي ايشان كه به ما مي رسد؛ اعمالي كه خوشايند ما نيست و از شيعيان انتظار نداريم.

ص: 21


1- . كمال الدين، ج 1، باب 25، ص 535، ح 3.
2- . بحارالانوار، ج 53، ص 177.

ازاين رو، منتظران وظيفه دارند با الگوپذيري از امامان معصوم(عَلَيْهَما السَّلاَمُ) به ويژه حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در مسير عبوديت قدم بردارند و اعمالي را كه سبب غضب پروردگار و ناراحتي امام عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مي شود، انجام ندهند. آنان بايد با خودسازي و آراستگي اخلاقي و انجام وظايف، درشمار اصحاب و ياران حضرت(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) قرار گيرند. امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در اين باره مي فرمايد:

مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحابِ الْقائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحاسِنِ الْأَخْلاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ.(1)

هركس دوست دارد از ياران حضرت قائم(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) باشد، بايد منتظر باشد و در حال انتظار به پرهيزكاري و اخلاق نيكو رفتار كند.

3. محبت و ياد امام

اشاره

آنچه منتظران را در پيروي از آن بزرگوار ياري مي دهد و پايداري در راه انتظار را در پي دارد، عشق ورزيدن به امام و پيوستگي ارتباط با آن طبيب جان هاست. محبت و ياد امام، اكسيري است كه لحظه هاي بي ارزش عمرمان را با ارزش مي كند و زندگي و جانمان را صفا مي بخشد.

وقتي امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) هميشه و همه جا به ياد ماست و لحظه اي ما را از ياد نمي برد، آيا سزاست كه منتظران او از ياد، عشق ورزيدن و محبت كردن به او غافل باشند؟ آيا راه و رسم دوستي و محبت اين نيست كه ما نيز همواره به ياد او باشيم و هر صبح و شام با ياد او لحظه هاي عمرمان را چراغاني كنيم؟

اين عشق ورزي، جلوه هاي گوناگوني دارد كه به نمونه هايي از آن اشاره مي كنيم:

الف) دعا

دعا براي سلامتي و فرج يكي از وظايف منتظران است.(2)

خواندن دعاي «اللهم كن لوليك...» در نماز و غير آن از برجسته ترين نمونه هاي اين دعاهاست.

ص: 22


1- . غيبت نعماني، باب 11، ص 207، ح 16.
2- . براي آگاهي بيشتر نک: حبيب الله طاهري، سيماي آفتاب، ص 156.

خواندن دعاي عهد و تجديد پيمان با حضرت و دعا براي تعجيل در ظهور او، ندبه در فراق و اظهار حزن و اندوه، زيارت و توسل به او، از مهم ترين و زيباترين جلوه هاي دعا براي امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) است كه از وظايف منتظران به شمار مي رود.

ب) صدقه

منتظر حقيقي، هنگام صدقه دادن، ابتدا سلامتي وجود شريف امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) رادر نظر مي گيرد و با صدقه دادن، سلامتي امامش را از خداوند مي خواهد.(1)

در اين ميان، پرسش مهم برخي منتظران اين است كه آيا سلامتي امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) به دعا و صدقه ما بستگي دارد؟

حقيقت آن است كه امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) به دعا و صدقه ما نياز ندارد، بلكه ما نيازمند لطف و توجه او هستيم. اگر كسي به امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) احسان و نيكي كند، امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) هم بهتر از او احسان و نيكي مي كند. خداوند بزرگ در قرآن مي فرمايد: «هَلْ جَزاءُ اْلإِحْسانِ إِلّأَ اْلإِحْسانُ؛ آيا جزاي نيكي جز نيكي است؟» (رحمان: 60)

بنابراين، اگر شخصي هديه اي نزد امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بفرستد، امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بهتر از آن را به او خواهد بخشيد. پس همان گونه كه خداوند بزرگ به عبادت هاي ما نياز ندارد، امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نيز به دعا و صدقه ما نيازي ندارد.

ج) هديه و نيابت

از جمله وظايف منتظران آن است كه هديه هايي نزد امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) تقديم كنند. منظور از هديه، اعمال صالح است، مانند قرائت قرآن، حج، طواف، زيارت قبور ائمه معصومين(عَلَيْهَم السَّلاَمُ) به نيابت از آن حضرت و سرانجام هر كار خيري است كه از انسان سر زند. منتظر مي تواند اين اعمال صالح را به محضر امام هديه كند يا به نيابت از امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) انجام دهد.

ص: 23


1- . براي مطالعه بيشتر در اين زمينه نک: مكيال المكارم، ج 2، صص 181 - 568 .

4. پيروي از نايب امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)

يكي از وظايف مهم منتظران، پيروي كردن از نماينده و نايب امام عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) است؛ يعني همان گونه كه در زمان حضور امام بايد در تمام كارها و مشكلات پيش آمده از ايشان پيروي كنيم، در زمان غيبت آن حضرت نيز بايد از جانشينان آن امام اطاعت كنيم. امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در پاسخ به نامه اسحاق بن يعقوب فرمود:وَ اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فيها اِلي رُواةِ حَديثِنا فَانَّهُمْ حُجَّتي عَلَيْكُمْ وَ اَنا حُجَّةُ اللّه ِ.(1)

در حوادث واقعه به راويان حديث ما مراجعه كنيد؛ زيرا آنان حجت و نماينده من و من حجت خدا هستم.

امام حسن عسكري(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نيز در نامه اي، مردم را به فقيهان ارجاع داده و فرموده است: «مقلّد و تابع بي چون و چراي فقيه جامع الشرايط باشيد.»(2)

امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) هم در اين باره مي فرمايد:

من فقيهان را بر شما حاكم قرار دادم. آنها منصوب ما هستند و شما موظفيد در زماني كه به ما دست رسي نداريد، به آنها رجوع و به گفته آنها عمل كنيد و هرگز حق نداريد آنها را رد كنيد؛ زيرا رد آنها، رد ماست و رد ما، رد خداست.(3)

بنابراين، يكي از وظايف مسلّم منتظران بر اساس دستور ائمه هدي(عَلَيْهَم السَّلاَمُ)، پيروي از فقيهان در تمام جنبه هاي زندگي(عبادي، اجتماعي، سياسي و...) است.

5. وحدت و هم دلي

جمعيت منتظران بايد طرح و برنامه اي داشته باشند كه در راستاي اهداف امام و حجت الهي باشد. به بيان ديگر، لازم است اجتماع منتظران، تلاش و

ص: 24


1- . احتجاج، ج 2، ص 283.
2- . همان، ص 263.
3- . كافي، ج 1، باب اختلاف حديث، ح 10، ص 54.

حركت خود را در مسير رضايت رهبر موعود قرار دهد. بنابراين، جامعه منتظر بر آن است كه عهد و پيمان خود با امام را به انجام رساند تا زمينه مناسب براي ظهور دولت مهدوي فراهم شود.

امام عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در يكي از سخنان خود به چنين جمعيتي اين گونه بشارت داده است:

اگر شيعيان ما - كه خداوند آنان را در راه اطاعتش ياري دهد - در وفاي پيماني كه از ايشان گرفته شده است، يك دل و مصمم باشند، نعمت ديدار، از آنان به تأخير نمي افتاد و سعادت ملاقات ما براي آنها با معرفت كامل وراستين نسبت به ما، تعجيل خواهد شد.(1)

آن عهد و پيمان همان است كه در كتاب خدا و سخنان نمايندگان خدا آمده است كه مهم ترين آنها را بيان مي كنيم:

الف) پيروي از امامان و دوستي با دوستان ائمه: و بيزاري جستن از دشمنان آنها.

ب) بي تفاوت نبودن در مقابل بدعت ها و انحراف ها در دين و رواج زشتي ها در جامعه. منتظران در برابر فراموش شدن سنت هاي نيكو و ارزش هاي اخلاقي بايد از خود واكنش نشان دهند. پيامبر گرامي اسلام در اين باره مي فرمايد:

در پايان اين امت (دوره آخرالزمان) گروهي خواهند بود كه پاداش آنها همانند پاداش امت اول اسلام خواهد بود. آنها امر به معروف و نهي از منكر مي كنند و با اهل فتنه (و فساد) مي جنگند.(2)

ج) جامعه منتظر در برخورد با ديگران وظيفه دارد همكاري را سرفصل برنامه هاي خود قرار دهد و افراد اين جامعه به دور از تنگ نظري و

ص: 25


1- . احتجاج، ج 2، ص 600، ح 360.
2- . احمد بن حسين بيهقي، دلائل النبوة، دارالکتب العلميه، بيروت، 1381، ج 1، ص 513، به نقل از: محمد امين بالادستيان و ديگران، نگين آفرينش، تهران، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود، 1388، ص 126.

خودمحوري، پيوسته حال فقيران و نيازمندان جامعه را پي گيري مي كنند و از آنان بي خبر نمي مانند.

گروهي از شيعيان، از امام محمد باقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) خواستند آنان را نصيحت كند. حضرت فرمود:

از ميان شما آن كه نيرومند است، ضعيف را ياري كند و آن كه بي نياز است، با نيازمندتان مهرباني ورزد و هريك از شما نسبت به ديگري خيرخواهي كند.(1)گفتني است دايره اين همكاري و هم ياري به محيطي كه در آن زندگي مي كنند، محدود نيست، بلكه خير و نيكي منتظران به محيط هاي دورتر و نيازمندان شهرهاي ديگر نيز مي رسد؛ زيرا در پرتو روح انتظار، هيچ گونه جدايي ميان افراد احساس نمي شود.

د) افرادي كه عضو جامعه منتظر هستند، بايد به جامعه رنگ و بوي مهدوي ببخشند و نام و ياد امام را زنده نگه دارند. همچنين بايد رفتار امام را به عنوان سرآمد همه سخنان و شيوه ها به نمايش عمومي بگذارند. آنان در اين راه بايد با همه وجود بكوشند كه بدون ترديد، امامان: به آنان توجه خواهند كرد.

روزي عبدالحميد واسطي، از ياران امام محمد باقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) به آن حضرت گفت: ما در انتظار امر فرج همه زندگي خود را وقف كرديم، به گونه اي كه براي بعضي از ما مشكلاتي را به همراه داشته است. امام(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در پاسخ او فرمود:

اي عبدالحميد! آيا گمان مي كني كه خداوند راه رهايي (از مشكلات) را براي آن بنده اي كه خود را وقف خداوند كرده باشد، قرار نداده است؟ به

ص: 26


1- . بحارالانوار، ج 52، ص 123.

خدا سوگند، خداوند براي او راه چاره اي قرار خواهد داد. خداوند رحمت كند بنده اي را كه امر (ولايت) ما را زنده دارد.(1)

سخن آخر اينكه جامعه منتظر بايد بكوشد الگوي ديگر جامعه ها باشد و همه زمينه هاي لازم براي ظهور منجي موعود را فراهم كند.(2)

گلبانگ حديث

پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فرمود:1. لا تَذْهَبُ الدُّنّيا حَتّي يَمْلِكَ رَجُلٌ مِنْ بَيْتِي، يُواطِي ءُ إسْمُهُ اِسْمي.(3)

دنيا سپري نمي شود جز اينكه مردي از اهل بيت من فرمان رواي جهان شود كه هم نام من است.

2. اَنْتَ سَيّدٌ اِبْنُ سَيِدٍ وَ اَنْتَ اِمامٌ اِبْنُ اِمامٍ وَ اَنْتَ حُجَّةٌ اِبْنُ حُجَّةٍ وَ اَنْتَ اَبُوحُجَجٍ تِسْعَةٍ تاسِعُهُمْ قائِمُهُمْ.(4)

تو (امام حسين) سيد و فرزند سيدي، تو امام و فرزند امامي، تو حجت و فرزند حجتي، تو پدر نه حجتي كه نهمي آنها قائم آنهاست.

3. اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ.(5)

برترين عبادت ها انتظار فرج است.

4. فَيَفْرَحُ بِهِ اَهْلُ السَّماءِ وَ الْأرْضِ وَ الطَّيْرُ و الْوَحْشُ وَ الْحيتانُ فِي الْبَحْرِ وَ تَزيدُ الْمياهُ وَ تَمْتَدُّ الْأَنْهارُ و تُضعِفُ الْأَرْضُ اُكُلَها.(6)

اهل آسمان و زمين از ظهور او خوش حال مي شوند. پرندگان هوا، درندگان صحرا و ماهيان دريا شادماني مي كنند. آب ها فراوان مي شود، رودخانه ها گسترده مي شوند و زمين ميوه هايش را چند برابر مي كند.

ص: 27


1- . همان، ص 126.
2- . نگين آفرينش، ص 127.
3- . حلية الاولياء، ج 5، ص 75.
4- . همداني، مودة القربي، در ضمن ينابيع المودة، ص 258.
5- . ترمذي، السنن، ج 5، ص 565.
6- . سفاريني، لوائح الانوار الالهيه، ج 2، ص 78.

5. اُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِي يُبْعَثُ فِي اُمَّتي عَلَي اخْتِلافٍ مِنَ النّاسِ وَ زَلازِلَ، فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسطا وَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَوْرا وَ ظُلْما، يَرمني عَنْهُ ساكِنُ السَّماءِ وَ ساكِنُ الْأَرْضِ يَقْسِمُ الْمالَ صِحاحاً.(1)

شما را نويد مي دهم به مهدي كه هنگام اختلاف مردم و بحران زندگي در ميان امت من برانگيخته مي شود و زمين را پر از عدل و داد كند، آن چنان كه پر از جور و ستم شده است. ساكنان زمين و آسمان از او خشنود مي شوند و مال را «صحاحا» تقسيم مي كند.

پرسمان

1. با شنيدن واژه «انتظار»، چه كلمه اي در ذهنتان نقش مي بندد؟

2. به نظر شما مسئوليت و وظيفه ما در عصر غيبت امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چيست؟

3. به نظر شما دعاهاي ما در عصر غيبت بايد چگونه باشد؟

4. دوري از گناهان و تقويت يقين، يكي از مواردي است كه در دوران انتظار بايد رعايت شود. در اين زمينه بايد چگونه عمل كنيم؟

موضوع شناسي

1. وظايف سياسي و حكومتي منتظران.

2. وظايف معنوي و تربيتي منتظران، ضرورت تهذيب نفس براي منتظران.

3. وظايف اجتماعي و فرهنگي منتظران، هم دردي با مظلومان و كمك به نيازمندان.

4. جايگاه دعا در سيره منتظران.

5. برنامه زندگي يك منتظر واقعي (اولويت هاي زندگي، هدف، انتخاب، اصول زندگي، دوستان، محافل، اخلاق و...).

ص: 28


1- . احمد حنبل، المسند، ج 3، ص 37.

6. تفاوت هاي انتظار حقيقي با انتظار سطحي (فرق منتظران حقيقي و غيرحقيقي).

7. عوامل ايجاد روحيه انتظار (عشق به مهدي، اميد به آينده روشن، تعبد به توصيه هاي ديني، نياز به يار معنوي...).

8. لزوم نويدبخشي و بشارت آفريني منتظران.

ص: 29

گفتار چهارم: در انتظار خورشيد (دعا براي فرج)

اشاره

در آموزه هاي پيشوايان دين، دعا، اسلحه پيامبران؛ محبوب ترين اعمال نزد خداوند تعالي؛ برترين عبادت؛ ستون دين؛ علت روشنايي آسمان و زمين؛ كليد تمام رحمت ها؛ سپر و سلاح مؤمن، مغز همه عبادات و حلقه ارتباط خالق و مخلوق معرفي شده است. خداي مهربان در قرآن كريم مي فرمايد: «اگر دعاي شما نباشد، خداوند هيچ اعتنايي به شما نمي كند». (فرقان: 77) حضرت علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نيز درباره اهميت دعا مي فرمايد: «دعا سپر مؤمن است و هرگاه دري را بسيار كوبيدي، به روي تو باز مي شود».(1)

حضرت امام محمدباقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مي فرمايد:

به خدا سوگند، هيچ بنده اي، دعا، پافشاري و اصرار به درگاه خداوند عزوجل نكند مگر اينكه حاجتش را برآورد.(2)

حضرت امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نيز مي فرمايد:

دعا كن و مگو كه كار گذشته و آنچه مقدّر شده است، همان شود (و دعا اثري ندارد). همانا دعا، قضا را بر مي گرداند و آن را از هم وا مي تابد، چنان كه رشته هاي نخ اگرچه به سختي تابيده شده باشد، از هم باز شود.(3)

ص: 30


1- . الکافي، كتاب دعا، باب الدعا سلاح المؤمن، ح 4.
2- . همان، كتاب دعا.
3- . همان.

كمتر كسي است كه در امور شخصي به ويژه در تنگناها و روبه رو شدن با سختي هاي زندگي، دست به دعا برندارد و با راز و نياز، نذر و توسل به اولياي الهي، گشايش در امور خود را از درگاه خداوند متعال نخواهد. نكته مهم اين است كه ما معمولاً در خواسته هاي فردي خويش بر دعا اصرار مي ورزيم و تا استجابت كامل آن، از خواهش و التماس دست برنمي داريم. با اين حال، به مسئله مهم دعا براي تعجيل در ظهور امام عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چنان كه بايد، اهميت نمي دهيم، غافل از اينكه دعا براي فرج امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، دستور حضرت ولي عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) و نشانه ايمان و مورد تأكيد اهل بيت: است. حضرت ولي عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) فرموده است: «براي تعجيل در فرج و ظهور من بسيار دعا كنيد كه همانا فرج من، فرج و گشايش خود شماست».(1)

امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) درباره نقش دعا در تعجيل فرج و براي تشويق شيعيان به اين امر حياتي و مهم فرمود:

وقتي عذاب و سختي بر بني اسرائيل طولاني شد، چهل روز به درگاه خدا گريه و ناله كردند. خداوند متعال به موسي و هارون(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) وحي كرد كه آنها را از دست فرعون نجات دهند. اين در حالي بود كه از چهار صدسال (عذاب)، صد و هفتاد سال باقي مانده بود و خداوند بزرگ به سبب دعاي بني اسرائيل از آن صد و هفتاد سال صرف نظر كرد.

همچنين شما (شيعيان) اگر اين عمل (يعني گريه و دعا كردن براي فرج) را انجام دهيد، خداوند، بي شك، فرج و گشايش ما را مي رساند و اگر انجام ندهيد و (دست روي دست بگذاريد و بي اعتنا بمانيد)، اين امر به نهايت خود مي رسد.(2)

ادريس پيامبر نيز وقتي مورد تعرض حكومت طغيانگر زمان خويش قرار گرفت، از ميان مردم غايب شد. در دوران غيبت او، پيروانش كه در نهايت

ص: 31


1- . كمال الدين، ج 2، ص 485.
2- . تفسير عيّاشي، ج 2، ص 155.

سختي و شدت قرار داشتند، تصميم گرفتند در برابر خداوند توبه كنند. اين بازگشت و پشيماني واقعي سبب شد كه خداوند، دوران غيبت او را پايان بخشد. حضرت ادريس ظاهر شد و حاكم ستمگر در برابر او به زانو در آمد. نويسنده كتاب شريف مكيال المكارم مي نويسد:

همچنين است اگر مردم در زمان غيبت به صورت دسته جمعي توبه كنند و قصد ياري امام عصر را داشته باشند. اميد است خداوند طومار غيبت را در هم بپيچد و آن بزرگوار را ظاهر فرمايد.(1)

1. بركات و آثار دعا براي تعجيل فرج

تكاليف شيعيان و دوستداران امام عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در عصر غيبت در مجموعه اي ارزنده و كم نظير با نام مكيال المكارم في فوائد الدّعاءِ قائم(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) گرد آمده است. اين كتاب به فرمان امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نوشته شده و حتي نام آن نيز به انتخاب آن حضرت است. اين اثر جامع به فارسي ترجمه شده و مطالعه اين كتاب براي عاشقان اهل بيت(عَلَيْهَم السَّلاَمُ) و منتظران و محبان حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بسيار مفيد است. در جلد اول اين كتاب، نويسنده با استفاده از آيه ها و روايت ها، 102 فايده و اثر براي دعا جهت تعجيل فرج امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) برشمرده است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:

- بهترين و محبوب ترين اعمال نزد خداوند و مايه خرسندي پروردگار و پيامبر خدا است؛

- مايه آمرزش گناهان و تبديل بدي ها به نيكي هاست؛

- اجابت دعوت خداوند متعال و رسول اللّه(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) است؛

- رستگاري با شفاعت پيامبراعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) و امام زمان را به دنبال دارد؛

- وفاي به عهد و پيمان الهي و اداي اجر رسالت نبي اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) است؛

ص: 32


1- . مكيال المكارم في فوائد الدعاء للقائم(عج)، باب چهارم، بحث غيبت انبيا.

- موجب اجابت دعا و دفع بلا و عقوبت و نزول نعمت و وسعت روزي است؛

- سبب ديدار دل آراي آن حضرت در بيداري يا خواب است؛

- سبب بازگشت به دنيا در زمان ظهور است؛

- مايه زياد شدن نور ولايت امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در دل است؛

- سبب ايمني از عذاب و عقوبت آخرت مي شود؛

- در حكم ياري خداوند متعال است؛

- مايه طول عمر مي شود؛

- دعاكننده را به ثواب دانش اندوزي مي رساند؛

- دعاكننده را با اميرمؤمنان علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) محشور خواهد كرد؛

- دعاي امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را در حق دعاكننده به دنبال خواهد داشت؛

- دعاكننده را نزد خداوند متعال و رسول او، محبوب ترين خلايق خواهد كرد؛

- دعاي پيامبر اعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) و داخل شدن به بهشت با ضمانت آن حضرت را در پي دارد؛

- پاداش كمك به مظلوم را دارد؛

- ثواب خون خواهي حضرت سيدالشهدا(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را دارد؛

- عامل قبول شفاعت دعا كننده درباره هفتاد هزار گنه كار است.

- در روز قيامت، دعاي اميرمؤمنان علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در حق دعاكننده را به همراه خواهد داشت؛

- دعاكننده را بي حساب وارد بهشت مي سازد؛

- موجب خراش بر چهره پليد ابليس است؛

- دعاكننده از تشنگي روز قيامت در امان مي ماند؛

ص: 33

- فرشتگان در مجلسي كه براي تعجيل فرج دعا شود، حاضر مي شوند؛

- ثواب شهادت در ركاب پيامبراعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) و زير پرچم حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را دارد؛

- مقام دعا كننده را در آخرت از همه شهيدان بالاتر مي برد؛

- دعا كننده را مشمول شفاعت حضرت صديقه طاهره(سلام علیها) مي گرداند؛

- غم هاي دعا كننده را در دنيا و آخرت از بين مي برد؛

- سبب دعاي فرشتگان در حق دعاكننده مي شود.

2. ميزان توجه منتظران به دعا براي فرج

در برخي روزنامه ها، ستوني به نام «جويندگان عاطفه» وجود دارد. بارها ديده شده است كه فردي مثلاً سي سال پيش، در حادثه اي، پدر و مادر يا نزديكان خويش را گم كرده است. او آگهي مي دهد، سرگذشت خود را مي نويسد، عكس و پيام خود را به چاپ مي رساند، مژدگاني هم تعيين و تلفن تماسش را اعلام مي كند. آن گاه از خوانندگان روزنامه مي خواهد كه اگر رد و نشانه اي از بستگان او دارند، به وي خبر دهند.

به راستي، كدام يك از ما تا اين اندازه عاشق ديدن امام زمان خويش هستيم؟ اگر فرزند ما در بازگشت از مدرسه اندكي دير كند، چه مي كنيم؟ اگر مسافر ما اندكي ديرتر بيايد، چه اضطرابي در دل ها برپا مي شود؟ آيا خون سرد و آرام در جاي خويش مي نشينيم يا از ترس اينكه مبادا براي وي اتفاقي افتاده باشد، سراسيمه به كوچه و خيابان مي رويم؟ اگر پرسش نامه اي را در اختيار ما بگذارند و از ما بخواهند گرفتاري هاي خود را به ترتيب اولويت فهرست كنيم، چند درصد، نخستين گرفتاري خود را غيبت امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) خواهيم دانست؟ اگر هم اكنون فرشته اي از آسمان نازل شود و بگويد من مأموريت دارم فقط يك حاجت و خواسته تو را برآورده سازم، آيا مهم ترين

ص: 34

خواسته ما، فرج امام عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) خواهد بود؟ اگر كسي من و شما را به خانه خويش دعوت كند و بر سر سفره خود بنشاند و به اصطلاح نمك گيرمان كند، مي كوشيم به شكلي شايسته محبت او را جبران كنيم. چگونه عمري، خود به همراه خانواده و بستگان و هم وطنان و هم نوعان و همه آفريده هاي خدا، مهمان خوانِ كرم امام عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) هستيم، ولي آن گونه كه بايسته است حق نمك را ادا نمي كنيم؟

3. «وبِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَري»

در «دعاي عديله» مي خوانيم كه به بركت امام زمان، همه خلايق روزي مي خورند. اگر چند سال باران نبارد و خشك سالي، كشتزارها و دام هاي ما را تهديد كند، حاضريم سر و پا برهنه به بيابان رويم و با دل شكستگي، نماز طلب باران بخوانيم. كي غيبت امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) و عمق اين محروميت را درك مي كنيم تا براي فرج آن حضرت دست به دعا برداريم؟

سيد بن طاووس كه از بزرگان علماي شيعه به شمار مي رود و خود بارها به محضر مقدس امام عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مشرف شده بود، هشتصد سال پيش، در وصيتي خطاب به فرزندش مي نويسد:

...بدان كه مهم ترين حاجت ها، خواسته هاي آن كس است كه تو در پناه هدايت و حمايت او به سر مي بري و آن، امام زمان توست. پس بايد نماز و روزه و دعاي تو اول براي قضاي حوايج آن حضرت باشد و بعد خواسته هاي خودت... . اينکه گفتم حاجت هاي امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را بر خود مقدّم بدار، براي آن است كه بقاي دنيا و اهل آن به واسطه وجود مبارك اوست... . آنچه را به تو گفتم، عمل كن كه حقيقتي است روشن و كسي كه در مورد مولا سهل انگاري كند و در آن سستي ورزد و از آنچه بيان كردم، غافل شود، به خدا سوگند، در اشتباه است؛ اشتباهي كه مايه ننگ و عار است...

ص: 35

روزگاري، شيعيان جزيره شيعه نشين بحرين در تنگناي عجيبي قرار گرفتند و سه شبانه روز از والي ناصبي آن سرزمين مهلت خواستند تا با توسل به امام عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مشكل خود را حل كنند. شب اول و دوم، نمايندگان شيعيان نتيجه اي نگرفتند. سحرگاه شب سوم، محمد بن عيسي بحريني موفق شد محضر مبارك امام(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) شرف ياب شود و آن حضرت پاسخ معماي انار و حيله وزير را تشريح فرمود. اين رويداد به داستان انار معروف است. نكته مهم اين است كه وقتي محمّد بن عيسي از حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) پرسيد كه چرا شب اول و دوم عنايت نكرده است. امام پاسخ داد: «اگر يك شب مهلت مي خواستيد، همان شب به مقصود مي رسيديد».(1)

پس اگر شيعيان در قضيه ظهور امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، دعا براي تعجيل در فرج آن حضرت را جدي بگيرند و از عمق وجود براي فرج آن حضرت دعا كنند، بي شك، فرج آن حضرت جلو خواهد افتاد.

با توجه به آثار دعا براي تعجيل فرج، بايد گفت تنها يكي از آثار دعا براي تعجيل در ظهور امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، جلو افتادن زمان ظهور است، ولي اين دعا، آثار فراوان ديگري در پي دارد كه نويسنده مكيال المكارم به بيش از 100 مورد از اين بركات اشاره كرده است.

دعا در فرا رسيدن زمان ظهور، اثري قطعي دارد و ترك آن، سبب تأخير در فرج خواهد شد. با دقت در حديث بني اسرائيل و ديگر روايت ها درمي يابيم كه امر ظهور بَداپذير است و ممكن است با تضرع و دعاي مؤمنان و پذيرفتن حق تعالي، حتي برخي نشانه هاي حتمي كه قرار است هم زمان با ظهور رخ دهد و همراه با گرفتاري ها و ناگواري هاست، محقق نشوند.

ص: 36


1- . محمد عراقي ميثمي، دارالسلام در احوالات حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، ص 92.

دعا براي تعجيل فرج امام عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، نه تنها از محبت، عشق و علاقه دعاكننده به حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) حكايت مي كند، بلكه عملي انساني است؛ زيرا روحيه عدالت طلبي، نوع دوستي و ستم ستيزي ايجاب مي كند انسان مسلمان براي رهايي همه انسان ها از عبوديت شيطان ها و ظلم ستمگران، لحظه شماري كند و با «دعا براي ظهور» امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، براي جلو افتادن اين امر بكوشد.

برخي مي گويند: «هر وقت خدا بخواهد، آقا مي آيد» و با اين سخنان اين گونه نقش دعا در تعجيل فرج را كم رنگ مي شمارند. بايد گفت هرچند در روايت ها، مي خوانيم که «و امّا ظهور الفرج فانّه الي اللّه؛ ظهور و امر فرج، به دست خداست»،(1) ولي بايد توجه داشت خداوند متعال، خود، نداي «اُدْعُوني اَسْتَجبْ لَكُمْ» سر داده است و امام عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) و اجداد پاكش، شيعيان را به دعا براي تعجيل فرج سفارش كرده اند. اين مطلب نشان مي دهد اگر اشتياق ما به اوج برسد، خداوند نيز وعده خود را محقق خواهد ساخت. باري، اگر تقاضا زياد شود، خداوند نيز حجت خود را عرضه خواهد كرد.

برخي نيز مي گويند: «ما گنه كار و آلوده ايم و لياقت نداريم براي امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) دعا كنيم.» اين گونه مطالب از ترفندهاي شيطان براي بازداشتن ما از دعا براي فرج به شمار مي آيد. دعا براي امام، ما را به امام نزديك تر مي كند. افزون بر آن، امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) تنها امام نيكوكاران نيست و بر گنه كاران نيز حجت است. امام همچون خورشيد بر همگان مي تابد و به گروه خاصي تعلق ندارد و در انحصار ملت و نژاد خاصي نيست. امام متعلّق به همه انسان هاست. اگر بنا بود دعاي گناه كاران مستجاب نشود و آنها از درگاه رحمت الهي نااميد شوند، خداوند در توبه را به روي بندگان خويش نمي گشود. هر كس چنين ادعايي دارد، مي تواند نخست توبه كند و سپس براي فرج دست به دعا

ص: 37


1- . شيخ طوسي، کتاب الغيبة، ص 177.

بردارد. در قرآن كريم هم مي خوانيم: «حسنات، سيئات را از بين مي برد». (هود: 114)

بنابراين، كسي كه دعا براي امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را بر درخواست هاي فرديخويش مقدم بدارد، نه فقط زياني نمي بيند، بلكه امري احتمالي را با وعده اي حتمي مبادله كرده است.

البته اگر گفته مي شود امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) يا ائمه معصومين: ، دعا براي فرج را سفارش كرده اند، نبايد چنين تصور شود كه امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) به دعا و ياري ما نيازمند است. برعكس، اين ما هستيم كه سراپاي وجودمان، نياز به ايشان است. در روايت ها آمده است: «اگر كسي بپندارد كه امام به آنچه در دست مردم است، نياز دارد، كافر است».(1)

4. اهميت دعا براي فرج

به يقين، هركس كه امروز براي تعجيل در ظهور حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) دعا مي كند و در راه تحقق اين هدف گام برمي دارد، در ثواب و فضيلت هر حقي كه پس از ظهور اقامه خواهد شد، هر فسادي كه از روي زمين برچيده خواهد شد، هر گناهي كه ترك مي شود و هر حكمي از احكام اسلام كه بيان و اجرا مي شود، سهيم و شريك خواهد بود. گفتيم كه دعا، زمان ظهور را نزديك مي كند.

روايت ها، دوران غيبت را به شب تعبير كرده اند. دعا براي ظهور امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) از راه هاي نجات در دوران ظلماني غيبت است. اين فرمايش پدر بزرگوار امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، حضرت امام حسن عسكري(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بسيار شگفت آور است:

به خدا سوگند، فرزندم، غيبتي خواهد داشت كه هيچ كس در آن دوران از هلاكت و نابودي رهايي نمي يابد مگر كسي كه خداوند، او را بر اعتقاد به

ص: 38


1- . مكيال المکارم، ج 2، ص 353.

امامت وي استوار ساخته است و بر دعا براي تعجيل ظهور آن حضرت توفيق ببخشد.(1)آن حضرت در روايت ديگري مي فرمايد:

... هرگاه صبح گاهان روزي ديديد كه امامي از آل محمد(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) غايب شده است و او را نمي بينيد، پس به درگاه خداوند عزّوجلّ استغاثه كنيد و فرج و ظهور او را از پروردگار بخواهيد... چه زود باشد كه فرج و گشايش بر شما رخ نمايد... .(2)

از بهترين زمان ها و مکان ها براي دعاي تعجيل فرج، كنار ضريح مطهّر ائمه معصومين: و در عزاداري ها و مجالس ذكر اهل بيت(عَلَيْهَم السَّلاَمُ) است؛ يعني هنگامي كه دل مي شكند و اشك جاري مي شود، چنان كه خود آن حضرت مي فرمايد:

هر مؤمني كه در مجالس سوگواري پس از ذكر مصايب حضرت سيّدالشهدا(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) براي من دعا كند، من براي او دعا مي كنم.(3) به شيعيان و دوستان ما بگوييد كه خدا را به حق عمه ام، حضرت زينب(سلام علیها) قسم دهند كه فرج مرا نزديك گرداند.(4)

از بهترين و ارزشمندترين كتاب هايي كه دعاها، نمازها و زيارت هاي ويژه حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در آن جمع آوري شده و در اختيار محبان و عاشقان امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) قرار گرفته، كتاب شريف صحيفه مهديه است كه با مراجعه به آن مي توان روش هاي گوناگون انس با حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را شناخت.

انواع دعاها، زيارت ها و روش ها براي ارتباط با امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) وجود دارد. دعا براي امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را در هر زمان و مكاني مي توان انجام داد. هريك از ما

ص: 39


1- . كمال الدين، ج 2، ص 368.
2- . همان، باب 32، ح 8.
3- . مكيال المكارم، ج 1، ص 333.
4- . شيفتگان حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، ج 1، ص 251.

زمان هاي زيادي در شبانه روز داريم كه مي توانيم زبان خود را به ذكر شريف صلوات به همراه «و عجّل فرجهم» عادت دهيم و با گفتن «وَ عَجّل فرجهم» براي فرج امام زمان نيز دعا کنم. صدها روايت در فضيلت ذکر شريف صلوات و آثار و برکات دنيوي و اخروي آن وارد شده است. همچنين در روايت هاي ديگر آمده است كه اگر پيش از دعا بر پيامبر و آلش صلوات فرستاده شود، آن دعا مستجاب خواهد شد. پس هميشه صلوات را با «و عجل فرجهم» همراهكنيم. از علامه اميني نقل شده است:

هر کس پس از ذکر شريف صلوات «و عجل فرجهم» بگويد، من او را در ثواب نوشتن کتاب الغدير شريک مي کنم.

گلبانگ حديث

پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فرمود:

1. اَنَا سَيِّدُ الْمُرسَلينَ وَ عَلِي بْنُ اَبِي طالِبِ سَيِّدُ الْوَصيّينَ، وَ اِنَّ اَوْصِيائي بَعْدي اِثنا عَشَرَ اَوَّلُهُمْ عَلِي بن اَبِي طالِبٍ و آخِرُهُمُ الْقائِمُ.(1)

من سرور انبيا هستم و علي بن ابي طالب، سرور اوصيا است. اوصيا پس از من، دوازده تن هستند كه نخستين آنها علي بن ابي طالب و واپسين آنها قائم(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) است.

2. وَالَّذِي بَعَثَني بِالْحَقِّ نَبيّا اِنَّهُمْ يَسْتَضيئوُنَ بِنُورِهِ وَ يَنْتَفِعُونَ بِوِلايَتِهِ فِي غَيْبَةِ كَاِنْتِفاعِ النّاسِ بِالشَّمْسِ اِذا سَتَرَها سَحابٌ.(2)

سوگند به خداوندي كه مرا به پيامبري برانگيخت، آنها در زمان غيبت او از نورش بهره مند و از ولايتش برخوردار مي شوند، چنان كه مردم از خورشيد بهره مند مي شوند هنگامي كه پشت ابرها نهان شود.

3. يُنادِي مُنادٍ بِاسْمِ المهدي فَيَسْمَعُ مَنْ بِالْمَشرقِ وَ مَنْ بِالْمَغْرِبِ حَتّي لايَبْقي

ص: 40


1- . حمويني، فرائد السْمطين، ج 2، ص 313.
2- . ينابيع المودّة، ص 422.

راقِدٌ اءِلّا اسْتَيْقَظَ.(1)

منادي آسماني نام مهدي بانگ مي زند و تمام مردم مشرق و مغرب آن را مي شنوند، به گونه اي كه هيچ خفته اي نمي ماند جز اينكه برمي خيزد.

پرسمان

1. در دعاهاي تان از خدا چه مي خواهيد؟

2. در حال حاضر ما در دعاهاي مان از خدا بايد بيشتر چه بخواهيم؟3. دعا براي فرج امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) با ديگر دعاها چه تفاوتي دارد؟

4. به نظر شما، وقتي براي ظهور امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) دعا مي كنيم، دعاي ما بايد چگونه باشد؟ خودمان بايد چه پيش زمينه هايي براي دعا كردن فراهم كنيم؟

5. شما در روز چند بار دعا مي كنيد؟ چند بار دعاي ظهور امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را تكرار مي كنيد؟

6. دعا براي ظهور امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چه فوايدي براي ما خواهد داشت؟

8. چه زمان هايي دعا براي ظهور امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بهتر است؟

9. شما در دعاهاي تان براي ظهور امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چه مي گوييد؟

10. اگر اكنون بخواهيد براي ظهور امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) دعا كنيد، چه مي گوييد؟

11. شبي كه در آن دعا براي امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مرسوم است، چه شبي است؟ در آن شب چه دعايي خوانده مي شود؟

12. اگر قرار باشد سه شنبه شب دعاي توسل را بخوانيد، ترجيح مي دهيد آن شب در چه مكاني باشيد؟

ص: 41


1- . شرح احقاق الحق، ج 29، ص 598.

موضوع هاي پيشنهادي

1. معرفي دعاي سفارش شده براي فرج و ايام غيبت.

2. دلايل نياز به دعاي مداوم و روزانه.

3. آثار سازنده و تربيتي دعا (آثار فردي).

4. دعاهاي جمعي (مثل ندبه) و آثار اجتماعي آنها.

5. راه هاي اصلاح و تقويت روحيه دعا.

6. چگونگي نقش دعا و توسل در تعجيل فرج.

7. زمان ها و مکان هاي مناسب و مورد توصيه دعا براي فرج.8. راه هاي نهادينه کردن به فرهنگ دعا.

9. آسيب شناسي فرهنگ دعا در زمان معاصر.

10. آداب دعاي مستجاب.

11. نقد رسانه در مورد دعا و زيارت (كم كاري ها، كج سليقگي ها، اشتباه ها، برتري ها و شاهكارها).

12. حقيقت دعا و طلب (دعاي قلبي؛ دعاي زباني؛ دعا و طلب عملي؛ دعا و طلب هماهنگ اجتماعي؛ تاريخي؛ دعا و طلب جهاني ظهور).

ص: 42

گفتار پنجم: عدالت مهدوي

اشاره

منتظران درد آشنا در هر پگاه جمعه يك دل و يك صدا فرياد مي زنند:

اَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِاِقامَةِ الْامَتِ وَ الْعِوَجِ.(1)

كجاست آن پيشوايي كه همه چشم به راه اويند تا ظهور كند، همه كژي جهان را اصلاح كند.

چشم به راهان كوي و منتظران ظهورش در هر شام جمعه زمزمه مي كنند:

السَّلامُ عَلَي الْمَهْدِي الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ.(2)

درود بر مهدي منتظر و سلام بر آن عدالتي كه شهره آفاق است.

1. گستره عدل مهدوي

عدالت در فطرت انسان ريشه دارد، به گونه اي كه هر انساني تشنه عدالت است. اين تشنگي و شيفتگي از اعماق وجود او سرچشمه مي گيرد. عدالت، قانوني است فراگير كه همه جنبه هاي زندگي انساني را در برمي گيرد و نظام هستي بر محور آن مي چرخد.

قرآن كريم، هدف از آمدن پيامبران و نازل شدن كتاب هاي آسماني را در يك جمله روشن، جامع و شفاف چنين بيان مي كند: «لِيَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ؛تا مردمان بر اساس عدالت استوار شوند». (حديد: 25)

ص: 43


1- . فرازي از دعاي ندبه.
2- . فرازي از زيارت آل ياسين؛ طبرسي، احتجاج، ج 2، ص317.

به ديگر سخن، نه تنهاكارگزاران دولتي، صاحب منصب ها و سركرده ها بايد عادل باشند، بلكه قوام زندگي مردمان بايد بر شالوده قسط و عدل استوار شود.

به جرئت مي توان گفت هدف نهايي پيامبران، هرگز در سطح دنيا اجرا نشده است و فقط در حكومت حقه حضرت بقية اللّه اتفاق خواهد افتاد. اگر در زمان ويژه اي چون عهد رسالت و دوران خلافت ظاهري اميرمؤمنان علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، عدالت حاكم بود، به دليل محدوديت زماني و مكاني آن در برابر حكومت طاغوت ها در طول دوران ها، آن قدر ناچيز است كه به شمار نمي آيد.

در سخن پيشوايان، ويژگي هاي فراواني در ترسيم عدل مهدوي بيان شده است كه در اين نوشتار، فرصت نقل آنها را نداريم و تنها به شماري از آنها اشاره مي كنيم:

الف) در كلام قدسي آمده است:

در آن زمان، امنيت و آسايش را در روي زمين حكم فرما مي كنم. چيزي به چيزي آسيب نمي رساند، چيزي از چيزي نمي هراسد، حتي حشرات و حيوانات به مردمان و يكديگر آسيب نمي رساند.(1)

ب) هنگامي كه حضرت آدم، نور مقدس حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را در قائمه عرش الهي ديد، خداوند خطاب به وي فرمود:

من با اين بنده سعادتمند خود، بندها و زنجيرها را از بندگانم خواهم گشود و زمين را از مهر و محبت و رأفت و رحمت آكنده خواهم كرد، همان گونه كه پيش از پر از اين جور و قساوت و شقاوت شده باشد.(2)

ج) پيامبر گرامي اسلام هنگام ترسيم وضع دوران ظهور مي فرمايد:

اگر زني بر هودجي بنشيند و به تنهايي از حجاز تا عراق برود، در كمال آسايش خواهد بود و از چيزي هراس نخواهد داشت.(3)

ص: 44


1- . سيد ابن طاووس، سعد السعود، ص 34.
2- . بحارالانوار، ج 26، ص 312.
3- . كنز العمال، ج 14، ص 572.

د) پيامبر اعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) در حديثي مي فرمايد:

يَمْلَأُ الْاَرْضَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَوْرا، يَرْضي بِخِلافَتِهِ اَهْلُ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ، وَ الطَّيْرُ فِي الْجَوّ.(1)

زمين را پر از عدل و داد مي كند، آن چنان كه پر از جور و ستم شده باشد. اهل آسمان و زمين، حتي پرندگان هوا از خلافت او خشنود مي شوند.

ه-) پيشواي پرواپيشگان، اميرمؤمنان علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در اين باره مي فرمايد:

هنگامي كه حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، فرماندهانش را به شهرها مي فرستد و فرمان مي دهد كه عدالت را ميان مردم برقرار كنند، گرگ و گوسفند در كنار يكديگر مي چرند و كودكان با مارها و عقرب ها بازي مي كنند.(2)

و) امام حسن مجتبي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نيز در اين باره مي فرمايد:

تَصْطَلِحُ في مُلِكْهِ السِّباعُ.(3)

در عهد سلطنت و فرمان روايي او، درندگان با يكديگر آشتي مي كنند.

ز) امام باقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) اين واقعيت را در يك جمله كوتاه بيان كرده است و مي فرمايد:

حَتّي لايُري اَثَرٌ مِنَ الظُّلْمِ.(4)

ديگر نشاني از ستم ديده نمي شود.

ح) امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) گستره عدل مهدوي را در يك جمله چنين ترسيم مي كند:

اَما وَ اللّه ِ لَيَدْخُلَنَّ عَلَيْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُيُوتِهِمْ، كَما يَدْخُلُ الْحَرُّ وَ الْقَرُّ.(5)

به خدا سوگند، عدالت آن حضرت داخل خانه هاي در بسته مي شود، همان گونه كه سرما و گرما به داخل خانه ها نفوذ مي كند.

ص: 45


1- . فردوس الاخبار، ج 4، ص 496.
2- . عقد الدرر، ص 159.
3- . احتجاج، ج 2، ص 291.
4- . طبرسي، مجمع البيان، ج 7، ص 88.
5- . نعماني، الغيبة، ص 297.

ط) سخن هشتمين امام نيز درباره مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چنين است:

وَضَعَ مِيزانَ الْعَدْلِ بَيْنَ النّاسِ فَلا يَظْلِمُ اَحَدٌ اَحَدا.

ترازوي عدالت را ميان مردم نصب مي كند و ديگر كسي به كسي ستم نمي كند.(1)

ي) ابن عباس، شاگرد فرزانه مكتب علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نيز گويد:

لايَنْتَطِحُ فيهِ عَنْزانِ، جَمّاءُ وَ ذاتُ قَرْنٍ.(2)

در عهد او، بز شاخ دار به بز بي شاخ آسيب نمي رساند.

2. شميم رحمت

قرآن كريم، پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) را «رَحْمَةً لِلْعالَمينَ؛ رحمت براي جهانيان» معرفي مي كند و اين مهرباني را مهم ترين عامل جلب و جذب مردمان مي داند.(3)

در احاديث فراوان با صراحت اعلام شده كه سيره آن حضرت همانند سيره پيامبراعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) است.

در اين زمينه به برخي حديث ها اشاره مي كنيم:

الف) پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فرمود:

صورت او همانند صورت من و سيرت او همانند سيرت من است.(4)

ب) ايشان در حديث ديگري فرمود:

او قدم جاي پاي من مي گذارد و هرگز از آن تعدي نمي كند.(5)

ج) امام باقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) فرمود:

او همانند پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) رفتار مي كند.(6)

ص: 46


1- . كمال الدين، ج 2، ص 372.
2- . نعيم بن حماد، الفتن، ص 266.
3- . نك: آل عمران: 159.
4- . كمال الدين، ج 2، ص 411.
5- . ابن عربي، الفتوحات المكية، ج 3، ص 332.
6- . شيخ طوسي، تهذيب الاحكام، ج 6، ص 154.

د) امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) فرمود:

او از شيوه هدايتي پيامبر پيروي مي كند و بر اساس سنت و سيرت او رفتار مي كند.(1)

ه-) امام حسن عسكري(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) فرمود:

او شبيه ترين مردمان به رسول خدا(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) در سيرت و سنت است.(2)

و) پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) در اين باره مي فرمايد:

مهدي از فرزندان من، هم نام من و هم كنيه من است. او در خلقت و سيرت، شبيه ترين مردمان به من است.(3)

ز) ايشان در حديث ديگري فرمود:

او قائم اهل بيت من و مهدي امت من است. در شكل و شمايل و رفتار و گفتار، شبيه ترين مردمان به من است.(4)

از بررسي احاديث يادشده به خوبي روشن مي شود كه وجود مقدس حضرت صاحب الزمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، مصداق برجسته رحمت پروردگار است. در احاديثي به اين موضوع تصريح شده است، از جمله آنکه در لوح حضرت زهرا(سلام علیها)، حضرت بقية اللّه را «رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ؛ رحمت براي جهانيان»، ناميده اند.(5)

در زيارت آل ياسين نيز از آن حضرت به عنوان «اَلرَّحْمَةُ الْواسِعَةُ؛ رحمت گسترده»، يادشده است.(6)

همچنين امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مي فرمايد:

حضرت بقية اللّه از رحمت گسترده خداوند سخن مي گويد. سپس مي فرمايد: «وَ اَنَا تِلْكَ الرَّحْمَةُ»؛ آن رحمت گسترده خداوند، من هستم.(7)

ص: 47


1- . كمال الدين، ج 2، ص 350.
2- . بحارالانوار، ج 51، ص 161.
3- . كمال الدين، ج 1، ص 286.
4- . خزاز، كفاية الاثر، ص 11.
5- . شيخ مفيد، الاختصاص، ص 212.
6- . احتجاج، ج 2، ص 493.
7- . بحارالانوار، ج 53، ص 11.

گلبانگ حديث

پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فرمود:

1. يَلي رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَيْتي يُواطِي ءُ إسْمُهُ اِسْمي.(1)

مردي از اهل بيت من بر سرير فرمانروايي مي نشيند كه نامش هم نام من است.

2. اَنَا وَ عَلِي وَ الْحَسَنُ و الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ.(2)

من، علي، حسن، حسين و نُه تن از اولاد حسين پاك و پاكيزه و معصوم هستيم.

3. اَلْأَبْدالُ فِي هذِهِ الاُمَّةِ ثَلاثُونَ رَجُلاً قُلُوبُهُم عَلي إبْراهِيمَ خَليلِ الرَّحْمانِ، كُلَّما ماتَ رَجُلٌ اَبْدَلَ مَكانَهُ رَجُلاً.(3)

ابدال در ميان اين امت سي نفر هستند كه دل هايشان چون قلب ابراهيم خليل است. هرگاه يكي از آنها بميرد، خداوند يك نفر ديگر به جاي او مي گمارد.

4. اِنَّ الْمَهْدِي يَظْهَرُ إذا نادي مُنادٍ فِي السَّماءِ اَنَّ الْحَقَّ في آلِ مُحَمَّدٍ، يَظْهَرُ حِينَئِذٍ عَلي اَفْواهِ النّاسِ وَ يَشْرَبُونَ حُبَّهُ فَلا يَكُونُ لَهُم ذِكْرٌ غَيْرُهُ.(4)

حضرت مهدي هنگامي ظهور مي كند كه منادي آسماني ندا كند كه حق با آل محمد است. آن گاه نام مهدي بر سر زبان ها مي افتد و محبت او در دل ها جاي مي گيرد و ديگر نام كسي جز او بر زبان ها جاري نمي شود.

5. يَأْتِيهِ الرَّجُلُ فَيَقُولُ يا مَهْدِي اَعْطِني وَ بَيْنَ يَدَيْهِ الْمالُ، فَيَحْثِي لَهُ فِي ثَوْبِه مَا اسْتَطاعَ اَنْ يَحْمِلَهُ.(5)

شخصي به خدمت او مي آيد و مي گويد: اي مهدي، به من عطا كن. در برابر او اموالي گذاشته مي شود و او از آن اموال برمي دارد و هر قدر بتواند حمل كند، در لباس و ظرف او مي گذارد و به او مي دهد.

ص: 48


1- . مباركفوري، تحفة الأحوذي، ج 6، ص 486.
2- . فرائد السّمطين، ج 2، ص 313.
3- . عظيم آبادي، عَون المعبود، ج 11، ص 377.
4- . ابن حجر، الفتاوي الحديثة، ص 40.
5- . شعراني، اليواقيت و الجواهر، مبحث 65.

پرسمان

1. وقتي گفته مي شود «عدالت همه جا را فرا مي گيرد، پس از آنكه جور و ستم همه جا را پر كرده است»، به ياد چه مي افتيد؟

2. وقتي گفته مي شود عدالت پس از امام علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) يك بار ديگر همه جهان را فرا مي گيرد، به ياد چه كسي مي افتيد؟

3. هدف از ظهور امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را چه مي دانيد؟ نويد ظهور چيست؟

4. چرا عدالت به عنوان نويد اصلي ظهور انتخاب شده است؟

5. چه عواملي سبب شده است كه در عصر حاضر، عدالت در جهان به حاشيه رود؟

6. اگر بخواهيد با واژگان «عدالت» و «حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)» يك جمله بسازيد، چه مي گوييد؟

موضوع هاي پيشنهادي

1. توصيف شاخص هاي عدالت مهدوي (اوصاف عدالت با عدل شامل، كامل، مجهول العدل،...).

2. گستره و بي سابقه بودن عدالت مهدوي.

3. اهميت عدالت جهاني.

4. رابطه تحقق عدل جهاني با حكمت ها و وعده هاي الهي.

5. جايگاه عدالت در آفرينش.

6. محوريت عدالت در حكومت اسلامي.

7. راه كارهاي الگوگيري از شاخص هاي عدالت مهدوي.

8. مقايسه عدل نبوي با عدل مهدوي.

9. عوامل عدالت ساز در حكومت جهاني مهدي.

10. دلايل ايجاد زمينه و پذيرش عدالت مهدوي.

ص: 49

گفتار ششم: جهان در انتظار

اشاره

مسلمانان، مسيحيان، يهوديان، زرتشتيان، برهماييان، هندوها، ژرمن ها، اسلاوها، همه و همه در انتظار فرا رسيدن روز موعود هستند كه هادي امم، منجي ملل، رهايي بخش توده ها و موعود امت ها ظهور كند تا كاخ هاي ستم و استبداد را از ميان بردارد. آن گاه جهاني آباد و آزاد، بر اساس عدالت و آزادي بر ويرانه هاي شرق و غرب جهان امروز بنياد نهاده مي شود و حكومت واحد جهاني را بر اساس معيارهاي والاي انساني استوار سازد.

خداوند بزرگ، نويد اين منجي و مصلح جهاني را به وسيله پيامبران عظيم الشأن به همه امت ها و ملت ها داده و همگان را به انتظار آن منجي موعود فرا خوانده است.

قرآن كريم، گزارش اين اطلاع رساني را در شماري از آيه هاي مهدوي ترسيم مي كند كه به يك نمونه از آنها بسنده مي كنيم:

وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُها. عِبادِي الصَّالِحُونَ. (انبيا: 105)

افزون بر «ذكر» (تورات) در «زبور» نيز نوشتيم كه بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد.

1. باورداشت موعود در آيين يهود

اشاره

يكي از باورهاي راسخ در آيين يهود، اعتقاد به «ماشِيحَ»؛ يعني «منجي» و«گئولا»؛ يعني روز ظهور و دوران رهايي است.

ص: 50

موسي بن ميمون (1135 - 1204م.) مشهور به «هارامبام، رئيس معنوي قوم يهود، در اين باره مي گويد:

هر فرد يهودي كه به «ماشِيحَ» معتقد نباشد يا چشم به راه آمدن او نباشد، منكر سخنان حضرت موسي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) و ديگر پيامبران بني اسرائيل است.(1)

ايمانوئل شوحط درباره جايگاه رفيع «ماشيح» مي نويسد:

بر اساس عقيده هارامبام، عقل و دانش او از حضرت سليمان بيشتر است.

او از ابراهيم، اسحاق، يعقوب و ديگر پيامبران بني اسرائيل كه بعد از موسي برانگيخته شده اند، بلندمرتبه تر است.(2)

كرينستون از آگاهي گسترده «ماشيح» به ژرف ترين رازها عصمت و نيز قدرت او بر زنده كردن مردگان به تفصيل سخن گفته است.(3)

اشميدت در اين باره مي نويسد:

بنا بر معارف يهود، ناجي و رهاننده اي ظهور خواهد كرد كه «ماشِيحَ صِيد قْنو» و «ماشِيحَ بن دَيْويد» نام دارد. او قوم يهود را از بردگي و آشفتگي خواهد رهانيد.(4) ايمان به ظهور «ماشِيحَ» يكي از اصول دين يهود است.(5)

سيماي موعود در عهد عتيق

اشاره

در كتاب تورات و ديگر كتاب هاي پيامبران بني اسرائيل كه به پيوست تورات در عهد عتيق آمده و به بيش از يك هزار زبان ترجمه شده است، نويدهاي مربوط به منجي و موعود، آشكارا به چشم مي خورد كه تعدادي از آنها را در اينجا مي آوريم:(6)

ص: 51


1- . انجمن كليميان تهران، نشريه بينا، سال اول، مرداد - شهريور 1378، ش 4.
2- . همان.
3- . جوليوس كرينستون، انتظار مسيحا در آيين يهود، ص 48.
4- . ماشيخ صيد قنو، يعني رهايي بخش حقيقي، در برابر مدعيان دروغين، ماشيح بن ديويد، يعني رهايي بخش از تبار حضرت داوود.
5- . شلمو اشميدت، واژه هاي فرهنگ يهود، ص 36.
6- . آنچه در اين بخش نقل مي شود از «كتاب مقدس» شامل عهد عتيق و عهد جديد، ترجمه شده از زبان هاي اصلي عبراني و كلداني، توسط انجمن پخش كتب مقدسه، چاپ لندن، 1904 م. مي باشد.
الف) تورات

تورات شامل پنج سِفر است. نخستين و معتبرترين بخش آن، «سِفر پيدايش» نام دارد. در «سِفر پيدايش» آمده است:

1. خداوند بر ابراهيم ظاهر گشت و گفت: «به ذريه تو اين زمين را مي بخشم. تمام اين زمين را كه مي بيني، به تو و ذريه تو تا به ابد خواهم بخشيد».(1)

2. «به سوي آسمان بنگر. ستارگان را بشمار. اگر خواهي توانست... ذريه تو نيز چنين خواهد بود... تو را از كلدانيان بيرون آوردم تا اين زمين را به ارثيت تو بخشم».(2)

3. «تو را پدر امت هاي بسيار گردانيدم. تو را بسيار بارور گردانم و امت هاي بسيار از تو پديد آورم و پادشاهان از تو به وجود آيند و عهد خويش را در ميان خود و تو و ذريه بعد از تو استوار گردانم كه نسلاً بعد نسل عهد جاوداني باشد».(3)

4. «اما در خصوص اسماعيل تو را اجابت فرمودم، اينك او را بركت داده بارور گردانم و او را بسيار كثير گردانم، دوازده رييس از وي پديد آيند و امتي عظيم از وي به وجود آورم».(4)

اهميت فرازهاي يادشده بسيار فراوان است. اكنون به تعدادي از آنها اشاره مي كنيم:

1. آنچه در قرآن(5)درباره وراثت صالحان از تورات گزارش شده، در اينجا

ص: 52


1- . كتاب مقدس، عهد عتيق، سفر پيدايش، 12:7.
2- . همان، 13: 15؛ 15: 5 - 8.
3- . همان، 17: 5 - 8.
4- . همان، 17: 20؛ 18: 18.
5- . انبياء: 105.

آشكارا آمده است.

2. در اينجا مي بينيم كه منجي از نسل حضرت ابراهيم(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) است.

3. تعداد امامان از نسل ابراهيم 12 تن هستند.

4. امامان دوازده گانه از تبار حضرت اسماعيل هستند.

5. بر فراواني و وسعت نسل پيامبر (كوثر) كه شاخه اي از درخت تناور ابراهيم خليل(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) به شمار مي روند، تأكيد شده است.

6. خداوندمنان در قرآن كريم(1) امامت را «عهد خدا» مي داند و در اينجا نيز دقيقا همين تعبير آمده است.

7. در آيه يادشده آمده است كه حضرت ابراهيم(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) براي فرزندان خود، منصب امامت را از خداوند مي خواهد كه در اين فرازها نيز به چشم مي خورد.

8. در قرآن كريم،(2) حضرت ابراهيم، پدر امت و اساس شريعت معرفي شده است كه در موارد يادشده از كتاب هاي مقدس نيز به اين نكته ها اشاره شده است.

9. در اين فرازها از عظمت، وسعت و توان مندي امت اسلامي سخن رفته است.

10. اين فرازها در متن تورات، آن هم در سفر پيدايش، استوارترين بخش تورات آمده است.(3)

ب) كتاب حَيقوق نبي

نام اين پيامبر عظيم الشأن در منابع اسلامي «حَيَقوق» و در كتاب مقدس،

ص: 53


1- . بقره: 124.
2- . حج: 78.
3- . سفرهاي پنج گانه تورات عبارت است از: پيدايش، خروج، لاويان، اعداد و تثنيه.

«حَيَقوق» ضبط شده است.(1) قبر شريف ايشان در تويسركان است و اخيراً در نقبي كه يهوديان زده اند، پيكر شريفش پس از 2600 سال کاملاً سالم مشاهده شد.(2)

بشارت مربوط به بعثت پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) در كتاب او بدون تحريف باقي مانده است(3)

و امام رضا(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) ضمن احتجاج هاي خود با رأس الجالوت، به آن استناد كرد.(4)

در كتاب حيقوق نبي درباره موعود آمده است: «اگرچه تأخير كند، برايش منتظر باش؛ زيرا البته خواهد آمد و درنگ نخواهد كرد».(5)

ج) زبور

سيماي موعود را در آيينه تورات و كتاب اشعياي نبي، دانيال نبي و حيقوق نبي بررسي كرديم، ولي در ميان 34 كتاب از انبياي بني اسرائيل كه به عنوان ملحقات تورات همراه با كتاب هاي عهد عتيق درج شده است، هيچ كدام اهميت زبور حضرت داوود(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را ندارد.

نگارنده معتقد است اگر زبور را كتاب سرود حضرت ولي عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بناميم، گزاف نگفته ايم. كتاب زبور شامل 150 بخش است كه هر بخشي را يك «مزمور» مي نامند. در يك بررسي شتاب زده، نويدهاي مربوط به موعود را در 55 مزمور ثبت كرديم كه شمار اندكي را در اينجا مي آوريم:

1. زيرا كه شريران منقطع خواهند شد و منتظران خداوند، وارث زمين

ص: 54


1- . بحارالانوار، ج 14، ص 163؛ كتاب مقدس، عهد عتيق، كتاب حيقوق نبي.
2- . نك: نگارنده، اجساد جاويدان، ص 26.
3- . كتاب مقدس، عهد عتيق، كتاب حيقوق نبي، 3: 3.
4- . شيخ صدوق، عيون الاخبار، ج 1، ص 134؛ شيخ صدوق، التوحيد، ص 428؛ طبرسي، احتجاج، ج2، ص 422.
5- . كتاب مقدس، عهد عتيق، كتاب حيقوق نبي، 2: 3.

خواهند شد.(1)

2. هان بعد از اندك زماني شرير نخواهد بود و حليمان وارث زمين خواهند شد.(2)

3. و اما صالحان را خداوند تأييد مي كند. خداوند، روزي كاملان را مي داند و ميراث ايشان خواهد بود تا ابدالآباد.(3)

4. نسل شرير منقطع خواهد شد، صالحان وارث زمين خواهند شد و در آن تا به ابد سكونت خواهند نمود.(4)

5. جان او در نيكويي، شب را به سر خواهد برد و ذريه او وارث زمين خواهند شد.(5)

در اين پنج فراز يادشده، از وراثت صالحان سخن رفته كه قرآن كريم آن را از تورات و زبور نقل كرده است.(6) مي بينيد كه همان متن در تورات و زبور فعلي موجود است.

در زبور حضرت داوود(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بر مسئله «انتظار» تأكيد فراوان شده است كه به چند نمونه از آنها اشاره مي كنيم:

1. براي خداوند منتظر باش و قوي شو. او دلت را تقويت مي كند. بلي منتظر خداوند باش.(7)

2. منتظر خداوند باش و طريق او را نگه دار تا تو را به وراثت زمين برافرازد.(8)

ص: 55


1- . كتاب مقدس، عهد عتيق، كتاب مزامير، مزمور 37: 9.
2- . همان، 37: 11.
3- . همان، 37 : 17.
4- . همان، 37 : 29.
5- . همان، 25 : 13.
6- . انبيا: 105.
7- . همان، 27 : 14.
8- . همان، 37 : 34.

3. چشمانم از انتظار خداوند تار گرديده است.(1)

4. منتظر خداوند هستم. جان من منتظر است و به كلام او، اميدوار.(2)

5. جان من منتظر خداوند است، زياده از منتظران صبح.(3)

6. هر كه انتظار تو را مي كشد، خجل نخواهد شد.(4)

7. زيرا تو خداي من هستي. تمامي روز منتظر تو بوده ام.(5)

8. زيرا كه منتظر تو هستم.(6)

اكنون به چند نمونه از فرازهايي بنگريد كه سيماي روز موعود را در لابه لاي زبور حضرت داوود(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) به تصوير كشيده است:

1. امت ها شادي و ترنم خواهند نمود؛ زيرا قوم ها را به انصاف داوري خواهد كرد.(7)

2. آن گاه زمين محصول خود را خواهد داد.(8)

3. اما صالحان شادي كنند و در حضور خداوند به وجد آيند.(9)

4. او قوم تو را به عدالت داوري خواهد كرد و مساكين تو را به انصاف.(10)

5. مساكين قوم را دادرسي خواهد كرد و فرزندان فقير را نجات خواهد

ص: 56


1- . همان، 40 : 1.
2- . همان، 69 : 3.
3- . همان، 130: 5.
4- . همان، 130: 6.
5- . همان، 25: 2.
6- . همان، 25 : 5.
7- . همان، 25: 22.
8- . همان، 67: 4.
9- . همان، 67: 6.
10- . همان.

داد.(1)6. در زمان او صالحان خواهند شكفت و وفور سلامتي خواهد بود.(2)

7. او حكم راني خواهد كرد از دريا تا دريا و از نهر تا اقصا نقاط جهان.(3)

8. فراواني غله در زمين بر قله هاي كوه ها خواهد بود.(4)

9. اهل شهرها مثل علف زمين نشو و نما خواهد كرد.(5)

10. همه امت هاي زمين، او را خوش حال خواهد خواند.(6)

در پايان اشاره مي كنيم كه در زبور به كلي گويي بسنده نشده، بلكه به جزئيات بسيار ريز نيز اشاره شده است. براي مثال مي خوانيم: «شمشير دو دمه در دست ايشان است تا از امت ها انتقام بكشد.»(7)

در روايت هاي فراوان آمده است كه ميراث هاي پيامبران و امانت هاي امامان نزد آن حضرت است، از جمله «ذوالفقار حضرت علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ).» تعبير «شمشير دودمه» از «ذوالفقار» بسيار لطيف است.

در فرازهاي يادشده از آسايش، آرامش، فراواني نعمت، شكوفايي دانش و تمدن، فراگير شدن عدالت و ريشه كن شدن ستم و تبعيض سخن رفته است كه با نشانه هاي موعود در منابع اسلامي، هم سويي دارد.

2. باورداشت موعود در آيين مسيحيت

اعتقاد به منجي در ميان همه اقوام مسيحي مشترك است. البته در تصوير آن، اختلاف هايي ميان آنها وجود دارد:

ص: 57


1- . همان، 72: 4.
2- . همان، 72: 7.
3- . همان، 72: 8.
4- . همان، 72 - 16.
5- . همان، 72: 16.
6- . همان، 72: 17.
7- . همان، 149: 7.

1. بنيادگرايان كه به مصونيت كتاب مقدس از هرگونه خطا و لغزش معتقد هستند، اعتقاد به رجعت حضرت عيسي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را سرلوحه اعتقاداتبنيادين خود قرار داده اند.(1)

2. شيگرها؛ يعني جمعيت متحد مؤمنان به رجعت مسيح، در نيمه دوم قرن هجدهم به وجود آمده اند و در انتظار بازگشت حضرت مسيح به عنوان منجي جهان به سر مي برند.(2)

3. گروه هاي هزاره گرا شامل ادونيتست ها، شاهدان يهوه و ديسپين ساشناليست ها، بر اساس اظهارات يوحنا در انتظار تأسيس يك دوره هزارساله، ثانيه شماري مي كنند.(3)

4. پنجاهه گراها، كه آن را چارلز فوكس پارهام (1873 - 1937م.) به وجود آورده است، به رجعت قريب الوقوع حضرت عيسي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چشم دوخته اند.(4)

سيماي موعود در آيينه اناجيل

اشاره

جامع ترين، صحيح ترين و جالب ترين نويدهاي موعود در انجيل برنابا به تصوير كشيده شده، ولي چون متوليان مسيحيت آن را به رسميت نمي شناسند، ما نويدهاي موعود را منحصرا از اناجيل مورد پذيرش كليسا نقل مي كنيم:

الف) اناجيل متي

1. همچنان كه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر مي شود، ظهور پسر

ص: 58


1- . مري جو وير، درآمدي به مسيحيت، صص 282 - 302.
2- . همان، ص 271.
3- . كتاب مقدس، عهد جديد، مكاشفه يوحنا، 20: 1- 8.
4- . درآمدي به مسيحيت، صص 287 - 302.

انسان نيز چنين خواهد شد.(1)2. آن گاه علامت پسر انسان در آسمان پديد آيد... پسر انسان را ببينند كه بر ابرهاي آسمان با قوت و جلال مي آيد.(2)

3. آسمان و زمين زايل خواهد شد، اما سخن من زايل نخواهد شد. اما از آن روز و ساعت هيچ كس اطلاع ندارد، حتي ملايكه آسمان، جز پدرِ من و بس.(3)

4. شما نيز حاضر باشيد، زيرا در ساعتي كه گمان نبريد، پسر انسان مي آيد.(4)

5. اما چون پسر انسان در جلال خود با جميع ملايكه مقدس خود آيد، بر كرسي جلال خود خواهد نشست و جميع امت ها در حضور او جمع شوند و آنها را از همديگر جدا مي كند.(5)

ب) انجيل مرقس

1. آن گاه پسر انسان را ببينند كه با قوت و جلال عظيم بر ابرها مي آيد.(6)

2. ولي از آن روز و ساعت، غير از پدر هيچ كس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس برحذر باشيد و بيدار شده دعا كنيد؛ زيرا نمي دانيد كه آن وقت كي مي رسد.(7)

ج) انجيل لوقا

1. كمرهاي خود را بسته، چراغ هاي خود را افروخته بداريد. شما همانند

ص: 59


1- . كتاب مقدس، عهد جديد، انجيل متي، 24: 27.
2- . همان، 24: 30.
3- . همان، 24: 35 - 36.
4- . همان، 24: 44.
5- . همان، 25: 31 - 32.
6- . كتاب مقدس، عهد جديد، انجيل مرقس، 13: 26.
7- . همان، 13: 32 - 33.

كسي باشيد كه انتظار آقاي خود را مي كشد... تا هر وقت آيد و در را بكوبد،بي درنگ در را براي او باز كند.(1)

2. خوشا به حال آن غلامان كه آقاي ايشان چون آيد، ايشان را بيدار يابد.(2)

3. پس شما نيز مستعد باشيد؛ زيرا در ساعتي كه گمان نمي بريد، پسر انسان مي آيد.(3)

4. زلزله هاي عظيم در جاي ها، قحطي ها و وباها پديد آيد و چيزهاي هولناك و علامات بزرگ از آسمان ظاهر شود.(4)

5. در آفتاب و ماه و ستارگان، علامات خواهد بود.(5)

6. آن گاه پسر انسان را خواهند ديد كه بر ابري سوار شده، با قوت و جلال عظيم مي آيد.(6)

در بيشتر نويدهاي عهد جديد، از موعود به «پسر انسان» تعبير شده است. بر اساس پژوهش هاي مستر هاكس امريكايي، واژه «پسر انسان» 80 بار در عهد جديد به كار رفته كه تنها 30 مورد آن با حضرت عيسي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) قابل تطبيق است.(7) ديگر موارد آن با مقتداي مسيح، وجود مقدس حضرت بقية اللّه فداه منطبق مي شود.

3. هم سويي باورداشت موعود ميان اسلام و مسيحيت

در ميان اسلام و مسيحيت، نقاط مشترك فراوان در اعتقاد به موعود يافت مي شود كه به شماري از آنها اشاره مي كنيم:

1. مسلمانان و مسيحيان به آمدن حضرت عيسي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) معتقد هستند.

ص: 60


1- . عهد جديد، انجيل لوقا، 12: 35 - 36.
2- . همان، 12: 37.
3- . همان، 12: 40.
4- . همان، 21: 11.
5- . همان، 21: 25.
6- . همان، 21: 27.
7- . هاكس، قاموس كتاب مقدس، ص 219.

2. مسلمانان و مسيحيان، زنده بودن منجي را باور دارند.مسلمانان به ويژه شيعيان اعتقاد راسخ دارند مهدي موعود كه در شب نيمه شعبان 255 ه- .ق ديده به جهان گشود، به قدرت پروردگار در پشت پرده غيبت، زنده و موجود است.

مسيحيان نيز موعود خود (حضرت عيسي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)) را زنده مي دانند و معتقد هستند كه وي سه روز پس از داستان به دار زده شدنش زنده شد و چهل روز بعد به آسمان ها رفت تا روزي براي نجات بشر باز گردد.

3. در انجيل تأكيد شده است كه از آن روز و ساعت، هيچ كس به جز خدا آگاه نيست. در حديث هاي ما نيز بر اين معني تأكيد شده است.(1)

4. حضرت عيسي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) فرموده است: «در ساعتي كه گمان نمي بريد، او مي آيد» در روايت هاي ما نيز آمده است كه او «بَغْتَةً» (به صورت ناگهاني) ظهور مي كند.(2)

5. حضرت عيسي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) تأكيد مي كند كه در عصر ظهور به خورشيد و ماه و چراغ نيازي نخواهد بود. در حديث هاي ما نيز آشكارا چنين آمده است.(3)

6. در اناجيل آمده است كه نشانه هاي ظهور در خورشيد و ماه ظاهر شود. در حديث هاي اسلامي نيز بر آن تأكيد شده است.(4)

7. در اناجيل از وقوع زلزله، قحطي، جنگ و اغتشاش در آستانه ظهور گفت وگو شده كه درصدها حديث اسلامي نيز بر آنها تأكيد شده است.(5)

8. حضرت عيسي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) تأكيد مي كند كه «پسر انسان» با جلال و شكوه سوار

ص: 61


1- . كمال الدين، ج 2، ص 372.
2- . كفاية الاثر، ص 248.
3- . طبري، دلائل الامامة، ص 241.
4- . بحارالانوار، ج 51، ص 109.
5- . الغيبة، صص 248 - 286.

بر اسب مي آيد. در حديث ها اسلامي نيز بر آن تأكيد شده است.(1)

9. حضرت عيسي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) براي درك حضور و رهايي از شرور، به دعا و نيايش سفارش مي كند. در حديث هاي اسلامي نيز دعا براي فرج تنها وسيلهرهايي از هلاكت معرفي شده است.(2)

10. حضرت عيسي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در همه جاي انجيل بر انتظار فرج و نقش آن تأكيد كرده و در حديث هاي اسلامي هم بر آن تأكيد فراوان شده است.(3)

در اين زمينه بايد به اين نکته ها توجه داشت:

1. هم سويي و هم خواني بشارات عهدين با معارف والاي اسلام فقط به اين دليل است كه همه آنها از يك مبدأ نازل شده اند.

2. استناد و استشهاد به كتاب هاي تحريف شده، از باب الزام خصم است و دقيقا به پيروي از قرآن كريم است كه موضوع وراثت زمين به دست صالحان را از تورات و زبور نقل كرده است، (انبيا: 105) در حالي كه آن زمان نيز تورات و انجيل تحريف شده بود. (مائده: 13 و 14)

3. اعتقاد به نزول حضرت عيسي در ايام ظهور و نماز خواندنش پشت سر حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) از باورهاي مسلّم و مورد اتفاق همه مذاهب اسلامي است.(4)

4. منبع شناسي

1. علي اكبر مهدي پور، او خواهد آمد، قم، انتشارات رسالت.

2. تامر ميرمصطفي، بشائر الأسفار، بيروت، الغدير، قم، توحيد.

3. محمد صادقي، بشارات عهدين.

ص: 62


1- . بحارالانوار، ج 52، ص 368.
2- . همان، ص 24.
3- . عياشي، التفسير، ج 2، ص 150.
4- . مسلم، الصحيح، ج 1، ص 137؛ المسند، ج 6، ص 268؛ بيهقي، السنن الكبري، ج 9، ص 39؛ حاكم، مستدرك الصحيحين، ج 4، ص 478.

4. محمدتقي راشد محصل، نجات بخشي در اديان، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي.

گلبانگ حديث

رسول اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) درباره حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) فرمود:

1. اَلْمَهْدِي مِنّا اَهْلَ الْبَيْتِ يُصْلِحُهُ اللّه ُ في لَيْلَةٍ.(1)

مهدي از ما اهل بيت است. خداوند، كار او را در يك شب فراهم مي كند.

2. هُوَ شابٌّ مَرْبُوعٌ حَسَنُ الْوَجْهِ، يَسيلُ شَعْرُهُ عَلي مِنْكَبَيْهِ، يَعْلُو نُورُ وَجْهِهِ سَوادَ شَعْرِهِ وَ لِحْيَتِهِ وَ رَأسِهِ.(2)

او جواني چهار شانه و نيكو صورت است. موهاي سرش بر شانه هايش فرو ريخته است. درخشندگي چهره اش بر سياهي موي سر و صورتش غلبه مي كند.

3. لاتَقُومُ السّاعَةُ حَتّي تُمْلَأَ الْاَرْضُ ظُلْما وَ عُدْوانا ثُمَّ يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَيْتِي، فَيْملَأها قِسْطا وَعَدْلاً كَما مُلِئَتْ ظُلما و عُدْوانا.(3)

رستاخيز برپا نشود جز اينكه زمين پر از جور و ستم شود. آن گاه مردي از اهل بيت من خارج شود و آن را پر از عدل و داد كند، همان گونه كه پر از جور و ستم شده باشد.

4. اِنَّ اَسْعَدَ النّاسِ بِالْمَهْدِي اَهْلُ الْكُوفَةِ.(4)

خوش بخت ترين مردمان در عهد حضرت مهدي، اهل كوفه هستند(زيرا؛ كوفه، پايتخت آن حضرت است).

5. يُظْهِرُ مِنَ الْعَدْلِ مايَتَمَنّي لَهُ الْأَحْياءُ اَمْواتَهُمْ.(5)

ص: 63


1- . ابن كثير، النهاية، ج 1، ص 25.
2- . آلوسي، غالية المواعظ، ج 1، ص 77.
3- . ابن حجر، موارد الظّمان، ص 464.
4- . الطبقات الكبري، ج 4، ص 4.
5- . مجمع الزوايد، ج 7، ص 315.

آن چنان عدالتي آشكار مي سازد كه زندگان، مردگان خود را آرزو كنند.

پرسمان

1. درباره منجي چه مي دانيد؟

2. پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، چه عملي را برترين عمل معرفي كرده است؟(1)3. دعا براي فرج چه آثاري در پي دارد؟(2)

4. چرا براي سلامتي حضرت صدقه مي دهيم؟(3)

5. بني اسرائيل چه كردند كه فرج آنها جلو افتاد؟(4)

6. پايتخت دولت كريمه كجا خواهد بود؟(5)

7. مسجد مقدس جمكران چه زمان و چگونه تأسيس شد؟(6)

8. مشهورترين كتاب شيخ صدوق درباره امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چه نام دارد؟(7)

9. براي كدامين نام حضرت مهدي بايد برخيزيم و دست روي سر بگذاريم؟(8)

موضوع هاي پيشنهادي

1. مفهوم انتظار جهاني.

2. تاريخ انتظار جهاني.

3. خاستگاه انتظار و اميد (دلايل و انگيزه ها).

4. انتظار در جهان امروز.

5. ادياني كه انتظار در آنها چهره برجسته اي دارد (نمونه هاي انتظار و

ص: 64


1- . (انتظار فرج را افضل الأعمال انتظار الفرج).
2- . اولاً فرج را جلو مي اندازد، ثانيا عنايت حضرت را به سوي ما جلب مي كند.
3- . زيرا ما نياز داريم به اين وسيله در دل آن حضرت راه پيدا كنيم.
4- . چهل روز به درگاه خدا گريه و زاري كردند. 170 سال فرجشان جلو افتاد.
5- . كوفه است.
6- . به سال 393 ه- .ق به فرمان امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ).
7- . كمال الدين و تمام النعمة.
8- . نام مقدس حضرت قائم(عَلَيْهَ السَّلاَمُ).

پيش گويي ظهور منجي).

6. تشابه هاي انتظار اديان مختلف با انتظار در اسلام.

7. نياز به انتظار و عدالت كامل جهاني (فطري بودن، ضرورت، فوايد و آثار آن).

8. رابطه جهاني سازي و نياز فطري به حكومت جهاني.

9. اهداف منتظران (اهداف انتظار در اديان و مكتب هاي مختلف).

ص: 65

گفتار هفتم: نشان ياران

1. ويژگي ياران حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)

اشاره

نقش ياران در نهضت ها و انقلاب هايي كه تاكنون در جهان صورت گرفته است، بر كسي پوشيده نيست. حضرت ولي عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نيز در انقلاب جهاني خويش، به ياران كارآمد نياز دارد. به عبارت ديگر، از زمينه ها و شرايط لازم براي تحقق ظهور، وجود ياوراني شايسته براي پشتيباني از قيام و انجام مسئوليت هاي حكومت جهاني است.

وجود ياران باارزش و فداكار براي هر رهبري، ضروري است. يكي از شيعيان امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) به نام سهل بن حسن خراساني به آن حضرت مي گويد: چه چيز شما را بازداشته است از اينكه حق مسلّم خود (حكومت) را به دست بگيريد، در حالي كه صد هزار شيعه پا در ركاب و شمشيرزن در اختيار شماست؟ امام دستور مي دهد تا تنور آتشي فراهم كنند. چون شعله هاي آتش بالا مي گيرد، به سهل مي فرمايد: «اي خراساني! برخيز و در تنور بنشين.» سهل كه گمان كرده است امام از او خشمگين شده است، شروع به عذرخواهي مي كند و مي گويد: آقا مرا ببخشيد و به آتش شكنجه ام نكنيد! امام مي فرمايد: «از تو گذشتم».

ص: 66

در اين حال، هارون مكي از شيعيان راستين حضرت وارد مي شود و سلام مي كند. امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) به او پاسخ مي دهد و بدون هيچ مقدمه اي به او مي فرمايد: در درون تنور بنشين! هارون مكي بي درنگ و بدون هيچ پرسشي، اين كار را انجام مي دهد. امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در همان حال با مرد خراساني گفت وگو مي كند و درباره خراسان خبرهايي مي دهد. چنان كه گويي خود، شاهد آن بوده است و پس از مدتي به سهل مي فرمايد: «برخيز اي خراساني و داخل تنور را نگاه كن!» سهل برمي خيزد و داخل تنور را مي نگرد و هارون را مي بيند كه در ميان شعله هاي آتش چهار زانو نشسته است. آن گاه امام از او مي پرسد: در خراسان، چند نفر مثل هارون مي شناسي؟ خراساني مي گويد: به خدا قسم، يك نفر هم سراغ ندارم. حضرت مي فرمايد: «آگاه باش! ما تا زماني كه پنج نفر ياور و پشتيبان پيدا نكنيم، قيام نمي كنيم. ما بهتر مي دانيم كه كدام زمان، زمان قيام است».(1)

امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) ياراني مانند هارون مكي مي خواهد. اگر تعداد و كيفيت ياران مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) هم مانند اجداد گرامي اش باشد، سرگذشت مشابه آن بزرگواران را خواهد داشت بر اساس روايت هايي كه عمق و گستردگي حكومت امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را بيان مي كنند، روشن مي شود كه ياران او نيز افرادي ويژه هستند.

بنا بر روايت ها، ياران حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) از ويژگي هايي خاص برخوردارند كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:

الف) بينش عميق نسبت به حق تعالي

رجالٌ عَرَفُوا اللّه َ حَقَّ مَعرِفَتِهِ وَ هُم أَنصارُ الْمهدي في آخِرِ الزَّمانِ.(2)

ص: 67


1- . سفينة البحار، ج 8 ، ص 681 .
2- . منتخب الاثر، ص 611 .

مرداني اند كه خدا را آن چنان كه شايسته است، شناخته اند و آنان، ياران مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در آخرالزمان اند.

رجالٌ كَأَنَّ قلوبَهُم زُبُرُ الْحَديدِ لا يَشوبُها شكٌّ في ذاتِ اللّه ِ أَشَدُّ مِنَ الْحَجَرَ.(1)

آنان مرداني اند كه دل هايشان گويا پاره هاي آهن است. در دل هايشان نسبت به ذات مقدس خداوند ترديد حاصل نمي شود و سخت تر از سنگ هستند.

اين باور چنان استوار است كه مرارت ها در آن خللي نمي افكند و بلاها و امتحان ها، در قلب هايشان رخنه اي ايجاد نمي كند.

آنان از سرچشمه توحيد ناب، سيرابند و «فَهُمُ الَّذينَ وَحَّدُوا اللّه َ حَقَّ تَوْحيدِهِ؛ به وحدانيت خداوند، آن چنان كه حق وحدانيت او است، اعتقاد دارند».(2)

حرم دل هايشان را بت هاي نفس، ثروت و مقام نيالوده و در آن حريم امن، جز خداوند حضور ندارد.

ب) اهل عبادت

1. لَهُمْ فِي اللَّيلِ أَصْواتٌ كَأَصْواتِ الثَّواكِلِ حَزَنا مِن خَشْيَةِ اللّه ِ(3).

در دل شب، از خشيت خداوند، ناله هايي دارند مانند ناله مادران پسر مرده.

2. قُوّامٌ بِاللَّيلِ صُوّامٌ بِالنَّهارِو.(4)

شب ها را با عبادت به صبح مي رسانند و روزها را با روزه به پايان مي برند.

3. رِجالٌ لا يَنامونَ اللَيلَ لَهُم دَوِي في صَلَواتِهِمْ كَدَوِي النَّحْلِ يَبيتونَ قِياما عَلي اَطرافِهِمْ وَ يُسَبِّحونَ عَلي خُيولِهِم.(5)

مردان شب زنده داري اند كه زمزمه نمازشان، مانند نغمه زنبوران كندو، به گوش مي رسد. شب ها را با زنده داري سپري مي كنند و بر فراز اسب ها، خدا را تسبيح مي گويند.

ص: 68


1- . بحارالانوار، ج 52، ص 308.
2- . يوم الخلاص، ص 224، به نقل از: بشارة الاسلام، ص 220.
3- . همان.
4- . همان.
5- . بحارالانوار، ج 52، ص 308.

ج) محبت به امام

دل هاي ياران مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، سرشار از محبت اوست. بر آن لوح ها، جز الف قامت او نوشته اي نيست. اين شيدايي تا بدان گونه است كه حتي زين اسب او را مايه بركت مي دانند و به آن تبرك مي جويند: «يَتَمَسَّحونَ بِسَرْجِ الْاِمامِ يَطلُبونَ بِذلِكَ الْبَرَكَةَ؛ به عنوان تبرك، بر زين اسب امام دست مي كشند».(1)

با همين عشق آتشين، در آوردگاه رزم، او را مانند نگيني دربرمي گيرند و جان خود را سپر بلايش مي كنند؛ «يَحُفُّونَ بِهِ وَ يَقُونَهُ بِأَنفُسِهِمْ فِي الْحَربِ؛ در ميدان رزم، گردش مي چرخند و با جان خود، از او پاس داري مي كنند».(2)

پس چه بسيار است فاصله ميان ما و ياران او؛ چرا كه ما از جان و حتي وقت خود، براي او سهمي قرار نداده ايم و چه اهداف و آرمان هايي از او كه به جهت سستي ما بر زمين مانده و چه دعوت هايي از او كه بي پاسخ مانده است.

د) اطاعت پذيري

دومين ثمره درخت بينش، «اطاعت» و مقدّم داشتن اراده او بر اراده خود است. ياران امام عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) اين گونه در برابر او تسليمند: «هُم أَطْوَعُ مِنَ الْأَمَّةِ لِسَيِّدِها؛ اطاعت آنان از امام، از فرمان برداري كنيز در برابر مولايش بيشتر است».(3)

آنها نه تنها مطيعند، بلكه برخلاف بسياري كه به بهانه نبود زمينه، امكانات و سختي راه از خدمت به او و اهدافش شانه خالي مي كنند، در اطاعت او، اهل تلاشند. آنان براي بر زمين نماندن آرمان هاي او، خود را به آب و آتش مي زنند و از هيچ كوششي فروگذار نمي كنند: «... مُجِدّونَ فِي طاعَتِه»(4) و در اين رسالت بزرگ، همراه و هم پاي امام هستند: «بِهِمْ يَنْصُرُ اللّه ُ إمامَ الْحَقَّ».(5)

ص: 69


1- . همان، ص 308.
2- . همان.
3- . همان.
4- . يوم الخلاص، ص 223، به نقل از: بشارة الإسلام، ص 9.
5- . بحارالانوار، ج 52، ص 308.

ه-) گذر از آزمون ها

ژرفاي اين نگاه، آنان را از سيل آزمون ها، سرافرازانه بيرون مي برد:

إنَّ أصحابَ طالوتَ ابْتِلُوا باِلنَّهَرِ الَّذِي قالَ اللّه تعالي: «مُبْتَليكُم بِنَهَر» وَ اِنَّ أصحابَ الْقائِمِ يُبْتَلونَ بِمِثلِ ذلِك.(1)

سپاهيان طالوت، با نهر آبي آزمايش شدند، همان كه خداوند درباره اش مي فرمايد: «[خداوند]، شما را با نهر آبي مي آزمايد.» ياران امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نيز مثل آنان آزمايش مي شوند.

و) شهادت خواهي

آنان مشتاق شهادت و رسيدن به بارگاه پروردگارند: «وَ يَتَمَنَّونَ أَنْ يُقْتَلوا في سَبيلِ اللّه؛ آرزو مي كنند كه در راه خدا به شهادت برسند».(2)

ز) اهل جهاد

امام در زمان حاكميت خود درصدد است تا دنيا را سرشار از هدايت كند و ياران او نيز در اين سازندگي پا به پاي او خواهند آمد و در عيان و نهان، مردم را به خدا و دين او دعوت خواهند كرد: «اَلدُّعاةُ إِلي دينِ اللّه ِ سِرّا وَ جَهرا».(3)

در اين ميان، هدايت گريزان و عدالت ستيزان فراواني نيز وجود خواهند داشت كه در برابر او صف مي كشند و سدّ راهش خواهند شد. آنان، غده اي چركين و عضوي فاسد براي پيكر جامعه بشري اند و امام چاره اي جز جهاد و مبارزه براي قطع آن اعضاي فاسد نخواهد داشت. بنابراين، ياران و همراهان او نيز بايد اهل جهاد و مقاومت باشند؛ جهادي كه «في سَبيلِ اللّه» است، نه براي غنيمت يابي و زراندوزي. امام علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در تفسير آيه «يُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللّهِ...» (مائده: 54) فرمود: «هُم أصحابُ القائم؛ آنان، ياران امام قائم هستند».(4)

ص: 70


1- . غيبة نعماني، ص 331.
2- . بحارالانوار، ج 52، ص 308.
3- . منتخب الأثر، ص 244.
4- . همان، ص 475.

امام رضا(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نيز به اصحاب خود فرمود: «امروز، شما آسوده تر از آن روزيد (روزظهور).» پرسيدند: چرا؟ فرمود: «اگر قائم ما(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) قيام كند، چيزي وجود نخواهد داشت جز خون بسته شده و عرق پيشاني و خواب بر زين اسب ها».(1)

ح) شجاع

ياران امام شجاعت و جسارتي در خور و عزم هايي پولادين دارند:

1 . كُلُّهم لُيوثٌ قَدْ خَرَجوا مِن غاباتِهِم لَوْ أَنَّهُم هَمُّوا بِإِزالَةِ الْجِبالِ لَأَزالوها عَنْ مَواضِعِها.(2)

همه شيراني اند كه از بيشه ها خارج شده اند و اگر اراده كنند، كوه ها را از جا برمي كنند.

2 . جُعِلَتْ قلوبُهُم كَزُبُرِ الْحَديدِ.(3)

دل هايشان چون پاره هاي آهن شده است.

3 . فإنَّ الرَّجُلَ مِنْهم يُعْطي قُوَّةَ أَرْبعينَ رَجُلاً.(4)

به هر كدامشان، نيروي چهل مرد داده شده است.

4 . لَوْ مَرُّوا بِالْجِبالِ لَقَطَعوها.(5)

اگر به كوه هاي آهن روي آورند، آنها را قطعه قطعه مي كنند.

ط) اهل زهد

امام علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در وصف ياران مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مي فرمايد:

اِنَّهُ يَأْخُذُ الْبيعَةَ عَنْ أَصحابِهِ أَنْ لايَكْنِزوا ذَهَبا و لافِضَّةً و بُرّا و لاشَعيرا وَ يَلبِسونَ الْخَشِنَ مِنز الثِّيابِ.(6)

ص: 71


1- . بحارالانوار، ج 52، ص 259.
2- . يوم الخلاص، ص 224، به نقل از: بشارة الاسلام، ص 220.
3- . همان، ص 228، به نقل از: بشارة الإسلام، ص 24.
4- . همان.
5- . همان.
6- . منتخب الاثر، ص 469.

او از يارانش بيعت مي گيرد كه طلا و نقره اي نيندوزند و گندم و جوييذخيره نكنند و لباس خشن بپوشند و... .

به راستي مگر مي شود امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) خود، لباس خشن بپوشد و طعام ناگوار بخورد، ولي ياران و همراهانش غرق رفاه و خوشي باشند؟(1)

آنان در راه تحقق آرمان هاي جهاني امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، مشكلات فراواني را به جان مي خرند، ولي از سر اخلاص، عمل خود را هيچ مي پندارند و به سبب هجوم سختي ها، بر خداوند منت نمي گذارند: «قَومٌ لَمْ يَمُنُّوا عَلَي اللّه ِ بِالصَّبرِ.»(2)آنان از اينكه نقد جان خويش را در كف اخلاص نهاده اند و تقديم آستان دوست مي كنند، هرگز به خود نمي بالند و آن را بزرگ نمي شمارند: «وَ لَمْ يَسْتَعْظِموا بَذْلَ أَنْفُسِهِم فِي الْحَقِّ».(3)

ي) يك دل

آنان يك رنگ و يك دل هستند: «قُلوبُهُم مُجتَمِعَةٌ»(4)

و اين نيست مگر به اين سبب كه هواها و خودخواهي ها، از جانشان رخت بر بسته و به جاي آن، خداخواهي و خداپرستي نشسته است. با اتحاد و يك رنگي مي توان به اهداف جهاني دست يافت و آرمان هاي الهي را تحقق بخشيد. سپاهي كه به اختلاف و چنددلي گرفتار است، چگونه مي تواند سرافرازانه بام دنيا را فتح كند.

ک) استواري در برابر سرزنش ها

حركت بزرگ حضرت ولي عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، از پشتوانه امداد الهي بهره مي برد و بدون امدادهاي ويژه، هرگز به آرمان هاي خود دست نخواهد يافت. توجه به

ص: 72


1- . بحارالانوار، ج 52، ص 354.
2- . يوم الخلاص، ص 223، به نقل از: بشارة الاسلام، ص 220.
3- . همان.
4- . همان.

ياري الهي، اثر شگرفي بر روان ياران امام بر جاي خواهد گذاشت. يقين به آن امدادها سبب مي شود ذره اي در درستي آرمان ها و مسير خود ترديد نكنند و سرزنش هاي كوته بينان و عافيت طلبان، در اراده شان خللي نيفكند. خداوند در قرآن مي فرمايد:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ... وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ. (مائده: 54)

اي كساني كه ايمان آورده ايد! هر كس از شما، از آيين خود بازگردد [به خدا، زياني نمي رساند]، خداوند جمعيتي را مي آورد كه آنان را دوست دارد و آنان [نيز] او را دوست دارند... آنان از سرزنش هيچ سرزنش هراسي ندارند.

امام علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در تفسير اين آيه مي فرمايد: «هُم اَصحابُ القائِمِ؛ آنان، ياران امام قائم(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) هستند».(1)

ل) اهل قرآن

ياران حضرت، نه تنها اهل قرآن خواندن هستند، بلكه آموزه هاي قرآن در اعماق جانشان جريان دارد و با آن زندگي مي كنند و روحشان را صفا مي بخشند: «ثُجْلي بِالتَّنزيلِ بَصائِرُهُم وَ يُرمي بِالتَّفسيرِ مَسامِعُهُم؛ با قرآن، ديدگانشان نوراني مي شود و تفسير آن، در گوش جانشان جاي مي گيرد».(2)

م) عصيان ستيزي

در فرازي از دعاي ندبه مي خوانيم: «أَينَ مُبيدُ أَهلِ الْفُسوقِ وَ الْعِصيانِ وَ الطّغيانِ؛ كجا است آن بنيان كن اصحاب فسق و عصيان و طغيان».

يكي از برنامه هاي امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، مبارزه با اهل فسق و نافرماني است و

ص: 73


1- . منتخب الاثر، ص 475.
2- . يوم الخلاص، ص 226؛ به نقل از: بشارة الاسلام، ص 297.

زندگي يارانش از اين آلودگي ها پاك است. آنان هم چنان كه با خداي خود عهد بسته اند كه از پيروي او سر نپيچند، با ولي او نيز بيعت كرده اند كه از محارم الهي چشم بپوشند. امام علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مي فرمايد:

إنَّهُ يَأْخُذُ الْبِيعَةَ عَنْ أَصحابِهِ عَلي أَن لا يَسْرَقوا وَ لا يَزْنوا وَ لا يَسُّبُّوا مسلما وَ لا يَقْتُلوا مُحَرَّما... وَ لا يَضرِبوا أَحَدا إلا بِالْحَقِّ... وَ لا يَأكُلوا مالَ الْيَتيم... وَلا يَشرَبُوا مُسْكِرا... .(1)

از اصحاب خود بيعت مي گيرد كه دزدي نكنند، دامنشان را به آلودگي نيالايند، مسلماني را دشنام ندهند، كسي را به ناحق نكشند، ... كسي را نزنند؛ مگر اينكه مستحق آن باشد، ... مال يتيم را نخورند، ... شراب ننوشند... .

2. بشارت هايي براي ياران

1. جوانان، از آنجا كه فطرت هايي پاك و بي آلايش دارند و وابستگي ها در اعماق جانشان ريشه ندوانده است، بيشتر ياران آن حضرت را تشكيل خواهند داد. امام علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مي فرمايد:

ياران امام قائم(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، جوان هستند و در ميانشان پير يافت نمي شود؛ به جز اندكي، مانند سرمه در چشم و نمك در طعام كه كمتر از هر ماده در طعام، نمك آن است.(2)

جوان بودن ياران امام، به جايگاه پيران باايمان آسيبي نمي زند و بر حذف ايشان از شمار همراهان حضرت گواهي نمي دهد؛ زيرا پيران - گرچه تعدادشان اندك است - در ميان اصحاب ويژه حضرت حضور دارند. همچنين به جز 313 يار اصلي، مؤمنان بسياري گرد حضرت جمع مي شوند و

ص: 74


1- . منتخب الاثر، ص 469.
2- . بحارالانوار، ج 52، ص 333، «ان اصحاب القائم شباب لا كهول فيهم الا كالكحل في العين و الملح في الطعام و اقل الزّاد الملح».

ايشان را ياري خواهند كرد كه شماري از آنان پيران امت هستند.

2. بر اساس برخي روايت ها، بانوان نيز در ميان اصحاب ويژه حضرت، حضور چشم گيري دارند و اين، نويد شوق انگيز و شعف آوري براي بانوان است تا براي پيوستن به اين جمع پربركت، تمام توان خود را به كار گيرند. امام باقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) فرمود:يُجي ءُ وَ اللّه ِ - ثَلاثُ مِأةٍ وَ بَضْعَةَ عَشَرَ رَجلاً فيهِم خَمسونَ إِمْرأَةً يَجْتَمِعونَ بِمَكَّةَ عَلي غَيرِ ميعادٍ.(1)

به خدا سوگند، 313 تن كه پنجاه تن از بانوان نيز در ميانشان حضور دارند، بدون هيچ قرار قبلي، در مكه گرد هم جمع خواهند شد.

آنچه گذشت، گوشه اي از ويژگي هاي ياران امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بود. به همين سبب، در روايت ها، از ياران آن حضرت به بزرگي يادشده است و پيشوايان معصوم(عَلَيْهَم السَّلاَمُ) زبان به ستايش و بزرگداشت آنان گشوده اند.

امام علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در وصف آنان مي فرمايد: «فَبِأَبي وَ أَمي مِنْ عِدَّةٍ قَليلَةٍ اَسمائُهم فِي الْأَرضِ مَجهولَة...؛ پدر و مادرم فداي گروه اندكي باد كه در زمين ناشناخته اند...!»(2) يا فرموده است: «اُولئِكَ هُم خِيارُ الْأُمَّةِ مَعَ أَبْرارِ الْعِتْرَةِ؛ آنان خوبان امتند با نيكان خاندان (پيامبر)» .(3)

شايد برخي با مقايسه خود با ياران امام - به جهت ضعف ها و كاستي هايشان - فاصله خود را با آنان، جبران ناپذير بپندارند؛ ولي توجه به دو نكته، ما را از دام اين نااميدي مي رهاند و دلمان را سرشار از نور اميد و يقين مي كند:

1. ويژگي هاي يادشده در صورتي نااميدكننده خواهد بود كه ياران

ص: 75


1- . همان، ص 223.
2- . معجم احاديث الامام المهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، ج 3، ص 101.
3- . يوم الخلاص، ص 224، به نقل از: بشارة الاسلام، ص 39.

حضرت، افرادي معيّني باشند كه مثلاً اسامي آنان در روايت ها آمده است و كسي نمي تواند از آن جمع خارج شود يا به آنان بپيوندد. خوش بختانه دليل متقني براي اين مطلب وجود ندارد. البته در روايت ها، از افراد معيني (مانند اصحاف كهف، سلمان فارسي، مالك اشتر و...) نام برده شده است،(1)

ولي - برفرض صحت اسناد اين روايات - اينان عده اندكي از ياران حضرتند و هنوز زمينه براي ديگران فراهم است.

انسان، حقيقتي بس پيچيده و اسرارآميز، با قابليت ها و توان مندي هاي خيره كننده دارد. تا قلب انسان، از تپش نايستاده است، مي تواند خود را از پستي به اوج افلاك برساند؛ به شرط اينكه «خود» را باور داشته باشد و بداند كه مي تواند. ياران آن حضرت، آسماني اند و نه تافته جدابافته. آنان نيز انسان هايي از همين آب و خاكند و پدران و مادراني چون پدران و مادران ما دارند. توجه خداوند به آنان به سبب لياقتي است كه خود در نهاد خويشتن پديد آورده اند. پس ما نيز مي توانيم به آنان بپيونديم. از همين رو، پيامبر به سلمان فارسي فرمود:

يا سلمان! إِنَّكَ مُدرِكُهُ وَ مَنْ كانَ مِثْلَكَ و مَنْ تَولاّهُ هذِهِ الْمَعرِفَة... .(2)

اي سلمان! تو با او خواهي بود و نيز هر كس كه چون تو باشد و مانند تو، به او معرفت داشته باشد... .

2. آنچه از ويژگي هاي ياران حضرت برشمرديم، به ياران ويژه حضرت (313 ياور مخصوص آن امام همام) مربوط بود؛ ياوراني كه فرماندهان لشكر،

ص: 76


1- . «امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ): إذا قام قائم آل محمد استخرج من ظهر الكعبة سبعة و عشرين رجلاً و سبعة من اصحاب الكهف و يوشع، وصي موسي، و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسي، و أبا دجانة الانصاري، و مالك الأشتر؛ چون قائم آل محمد صلي الله عليه و آله قيام كند از پشت كعبه بيست و پنج نفر را بيرون خواهد آورد... و هفت نفر از اصحاب كهف و يوشع، وصي حضرت موسي و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسي و ابادجانة انصاري و مالك اشتر». معجم أحاديث الامام المهدي، ج 5، ص 122.
2- . همان، ص 222.

دستياران و اميران او هستند: «هُمُ الْوُزَراءُ يَحْمِلونَ أَثقالَ الْمملكةِ عَنهُ؛ آنان وزيران اويند كه از جانب او، سنگيني بار حكومت را بر دوش مي كشند.» و «هُمُ النُّجَباءُ وَ الْقُضاةُ وَ الْحُكّامُ وَ الْفَقَهاءُ فِي الدِّين... ؛ آنان برترين ها، قاضيان، حاكمان و فقيهان در دين هستند.»(1)

با اين حال، ياران حضرت به اين گروه محدود نمي شوند. در روايت ها، از لشكر دههزار نفري حضرت سخن به ميان آمده است كه قيام حضرت از مكه، پس از گردهم آمدن آنان خواهد بود. امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در اين باره فرموده است: «لا يَخْرُجُ الْقائمُ مِنْ مَكَّةَ حَتّي تَكْمُلَ الْحَلَقَةُ؛ امام قائم(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) از مكه خارج نمي شود؛ مگر هنگامي كه گروه تكميل شوند.»(2) راوي مي پرسد: آنان چند نفرند؟ امام پاسخ مي دهد: «عَشرةُ آلافٍ؛ ده هزار نفر.» اينان، خيل عظيم مؤمناني اند كه در ميانه راه به حضرت خواهند پيوست.

سخن آخر اينکه اگر همت آن را نداريم كه در جمع ياران ويژه حضرت باشيم، دست كم بكوشيم كه از خيل همراهان و لشكر همگاني آن حضرت، بيرون نباشيم.

گلبانگ حديث

پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فرمود:

1. اَلْمَهْدِي رَجُلٌ مِنْ وُلْدي، وَجْهُهُ كَالْكَوْكَبِ الدُّرِّي.(3)

مهدي، مردي از تبار من است. صورتش همانند ستاره فروزان است.

2. اَلثّابِتينَ عَلَي الْقَوْلِ بِاِمامَتِهِ فِي زَمانِ غَيْبَتِهِ لَأَعَزُّ مِنَ الْكِبْرِيتَ الْأَحمَرِ.(4)

كساني كه در زمان غيبت در اعتقاد به امامت او استوار بمانند، از كبريت احمر گران بهاترند.

ص: 77


1- . همان، ج 5، ص 37.
2- . بحارالانوار، ج 52، ص 367.
3- . مناوي، فيض القدير، ج 6 ، ص 279.
4- . مصطفي غالب، الامامه و قائم القيامه، ص 287.

3. امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) فرمود:

وَ لَوْ اَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ اَيّامَ حَياتِي.(1)

من اگر زمان او را درك مي كردم تمام عمر خود را در خدمت او به سر مي بردم.

4. يَخْرُجُ رَجُلٌ يُقالُ لَهُ السُّفْيانِي فِي عُمْقِ دَمَشْقٍ وَ عامَّةُ مَنْ يَتْبَعُهُ مِنْ كَلْبٍ،فَيَقْتُلُ حَتّي يَبْقُرَ بُطُونَ النِّساءِ وَ يَقْتُلُ الصِّبْيانَ، ... حَتّي اِذا صارَ بِبَيداءَ مِنَ الْأَرْضِ خُسِفَ بِهِمْ فَلا يَنْجو مِنْهُم إِلاّ الْمُخْبِرُ عَنْهُمْ.(2)

مردي به نام سفياني از دمشق خروج مي كند كه همه پيروانش از قبيله كلب خواهند بود.كشت و كشتار مي كند تا جايي كه شكم زن ها را مي شكافد و كودكان را مي كشد، ... چون به زمين بيداء رسيدند، خداوند همه آنها را در كام زمين فرو مي برد و كسي از آنها نمي ماند، جز يك نفر كه خبر آنها را گزارش دهد.

5. يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمانِ خَليفَةٌ يَقْسَمُ المالَ وَ لا يَعُدُّهُ.(3)

خليفه اي در آخرالزمان خواهد بود كه ثروت را ميان مردم تقسيم مي كند بدون اينكه آن را بشمارد.

پرسمان

1. به نظر شما ياران حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چه ويژگي هايي دارند؟

2. چه كساني مي توانند جزو ياران حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) باشند؟

3. مهم ترين ويژگي كه با آن مي توان به حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نزديك شد، چيست؟

4. دنيا در نظر ياران حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چگونه است؟

5. آيا هر كسي مي تواند جزو ياران امام زمان شود؟ به نظر شما چه بايد كرد

ص: 78


1- . سلمي، عقد الدُّرر، ص 160.
2- . كنز العمال، ج 14، ص 272.
3- . بغوي، مصابيح السّنة، ج 1، ص 192.

تا از ياران حضرت به شمار آييم؟

6. بر اساس روايت ها، ياران امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) 313 نفر هستند. آيا به نظر شما حضرت يار ديگري ندارد؟

7. رابطه ياران امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) با خدا چگونه است؟

8. رابطه ياران امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) با مردم چگونه است؟9. مهم ترين قدم براي قرار گرفتن در جرگه ياران مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چيست؟

موضوع هاي پيشنهادي

1. ويژگي هاي منحصر به فرد ياران امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) (دلايل انتخاب به ياري) در روايات، حكايات، از نظر عقلي و علمي، جامعه شناسي.

2. برنامه ها و اهداف و انگيزه هاي مهم ياران امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ).

3. راه و رسم ياوري (راه هاي ياري امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)): ياري در زمان غيبت، ياري در حضور.

4. زمينه هاي ياري (ايجاد زمينه در خويشتن، جامعه، جهان).

5. امام، ميزان منتظران و ياوران (مقايسه خود با امام و پي بردن به تفاوت ها و فاصله ها).

6. ارتباط هميشگي ياران منتظر با امام (انواع ارتباط ها؛ مناجات و توسل، خود را در محضر امام ديدن، ارتباط ها ...).

7. راه هاي ايجاد فرهنگ ياورپروري براي امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در خانواده.

8. مراتب ياري و نزديكي به امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) (طبقات ياران، ابدال، اوتاد و...).

9. عرصه هاي ياري امام در زمان حاضر (عرصه هاي علمي، اجتماعي، فرهنگي، معنوي، اقتصادي، نظامي و جهاني).

10. خطرهايي كه ياران امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را تهديد مي كند (دشمنان، انحرافات،

ص: 79

سستي ها، ضعف بينش ديني و سياسي، شياطين و...).

11. آماده باش هميشگي منتظران حقيقي (ماهيت آمادگي، عرصه هاي آمادگي، سنجش و ميزان و روش هاي بررسي آمادگي هاي فردي و جمعي.

12. نشان منتظران در سيره ائمه(عَلَيْهَم السَّلاَمُ) (ائمه منتظران و ياران امام قبل از خود، ياران نزديك ائمه و سيره آنها، خاصان و اموات ائمه(عَلَيْهَم السَّلاَمُ)).13. راه هاي الگوسازي از ياوران مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) (مقام ياري امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)؛ الگوي برتر).

14. آزمون هاي سخت ياران مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ).

15. وظايف و مسئوليت هاي ياران امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ).

16. فضايل برتر در زندگي مردان برتر (ياران امام زمان) مثل: عشق، تقوا، ترس از خدا، اطاعت، بصيرت، علم، پاكي و... .

17. جغرافياي خيزش ياران مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بر اساس روايت ها (بررسي جمعيت جغرافيايي ياران خاص - ، جمعيت هاي زمينه ساز و ياوران قبل از ظهور).

18. رنج ها و غربت ياران مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در ايام غيبت (مثل امام خود).

19. حساسيت ياران حقيقي در مورد ارزش هاي ديني.

ص: 80

گفتار هشتم: اهل سنت و مهدويت

اشاره

اعتقاد به مهدويت مخصوص شيعيان نيست، بلكه تمام مذاهب اسلامي در اصل ظهور حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) اتفاق نظر دارند. همه بر اين باورند كه در آخرالزمان، شخصي به نام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) ظهور مي كند و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد.

در حوزه باورهاي اسلامي، كمتر موضوعي را مي توان يافت كه تا اين اندازه به آن اهميت داده شده و در اصل اعتقاد به ظهور منجي، نوعي اتفاق نظر و وحدت فكر، شكل گرفته باشد. حديث هاي مربوط به حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، در بسياري از كتاب هاي معروف اهل سنت نيز آمده است. در بيشتر اين كتاب ها، از اوصاف و زندگي حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نشانه هاي ظهور، محل ظهور و بيعت، تعداد ياران و ديگر موضوع ها سخن گفته شده است.

تواتراحاديث مهدويت

تواتر(1) احاديث مهدويت

از ويژگي ها و امتيازهاي بسيار مهم در يك موضوع روايي، تواتر حديث هايي است كه درباره آن نقل شده است. متواتر بودن روايت ها سبب مي شود به آن موضوع به صورت ويژه، توجه و محتواي آن، پذيرفته شود. اكنون به تعدادي از گفته هاي اهل سنت كه به تواتر احاديث مربوط به امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) اقرار كرده اند، اشاره مي كنيم:

1. محمدحسين آبري شافعي (363 م.) در كتاب مناقب الشافعي مي گويد: «اخبار بشارت رسول خدا(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) به آمدن مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) به دليل كثرت مخبران و راويان به حد تواتر رسيده است».(2)

ص: 81


1- . مقصود از تواتر آن است كه افراد زيادي حديث را نقل كرده اند، به گونه اي كه ترديدي در درستي آن باقي نمي ماند.
2- . التذكرة، ج 1، ص 701.

2. حافظ ابوعبدالله گنجي شافعي (658 م.) مي نويسد: «احاديث پيامبراكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) درباره مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) به دليل راويان بسياري كه دارد، به حد تواتر رسيده است».(1)

3. ابن حجر عسقلاني (852 م.) مي نويسد: «اخبار متواتر رسيده است كه مهدي از اين امت است و عيسي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) فرود خواهد آمد و پشت سر او نماز خواهد خواند».(2)

4. ابن حجر هيثمي (974 م.) مي گويد: «احاديثي كه در آنها مهدي ذكر شده است، فراوان و متواتر است».(3)

5. محمد رسول برزنجي مي نويسد: «احاديثي كه بر وجود مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)و قيام او در آخرالزمان و از خاندان رسول اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) و فرزندان فاطمه(سلام علیها) بودن وي دلالت دارند، به حد تواتر رسيده است و جايي براي انكار آنها وجود ندارد».(4)

به جز موارد يادشده، دانشمندان ديگري نيز هستند كه به متواتر بودن روايت هاي حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) اشاره كرده اند.(5)

صحت احاديث مهدوي

نكته قابل توجه درباره روايت هاي مربوط به حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در منابع اهل سنت اين است كه بزرگان فراواني از ايشان، به درستي آنها اشاره كرده اند، از جمله:

1. ترمذي در سنن، ج 4، ص 505، ح 2230 و 2232.

2. حافظ ابوجعفر عقيلي در الضعفاء الكبير، ج 3، ص 253، ح 1257.3.

ص: 82


1- . البيان، ص 43.
2- . فتح الباري، ج 5، ص 362.
3- . الاشاعة في اشراط الساعة، ص 87.
4- . اسعاف الراغبين، ص 145.
5- . نك: مهدي منتظر در انديشه اسلامي، صص 60 - 67.

حاكم نيشابوري در مستدرك الصحيحين، ج 4، ص 429، ح 465، 553 و 558.

4. بيهقي در الاعتقاد و الهداية الي سبيل الارشاد، ص 127.

5. بغوي در مصابيح السنة، ص 448، ح 4199.

6. ابن اثير در النهاية، ج 5، ص 254.

7. قرطبي در التذكرة، ص 704.

8. ناصرالدين الباني در حول المهدي، ص 644.

9. عبدالعليم عبدالعظيم البستوي در المهدي المنتظر.

افزون بر تأييد درستي حديث ها، برخي بزرگان اهل سنت به تواتر حديث هاي مهدويت نيز اقرار كرده اند.

3. روايات اهل سنت درباره حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)

اشاره

اهل سنت در روايت هاي فراواني به انديشه مهدويت پرداخته اند كه مهم ترين آنها عبارتند از:

الف) نسب حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)

اشاره

يكي از مواردي كه اهل سنت در اين باره روايت كرده اند، تبار حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) است كه مهم ترين محورهاي آن عبارتند از:

ص: 83

يک - مهدي از اهل بيت است

ابن ماجه در سنن خود نقل كرده كه پيامبراعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فرمود: «المهدي منا اهل البيت؛ مهدي از ما اهل بيت است.»(1) رسول اعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) در روايت ديگري مي فرمايد: «يَخْرُجُ مِنْ اَهْلِ بَيْتي عِنْد انْقِطاعٍ مِنَ الزَّمانِ وَ ظُهورِ مِنَ الْفِتَنِ يَكوُنَ عَطاؤُهُ حَتْميّا؛ هنگام پايان زمان و آشكار شدن فتنه ها، مردي از اهل بيت من خروج خواهد كرد كه بخشش او بسيار است».(2)

پيامبر مكرم اسلام در روايت ديگري مي فرمايد: «فَيَبْعَثُ اللّهُ رَجُلاً مِنْ عِتْرَتِي مِنْ أَهْلِ بَيْتي؛ پس خداوند مردي از عترت و اهل بيت مرا برانگيزد».(3)

دو- حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) از نسل حضرت علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)

سيوطي چنين نقل مي كند كه پيامبر دست علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را گرفت و فرمود:

«سَيَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ هذا فَتي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً؛ از نسل اين شخص به زودي جواني خروج خواهد كرد كه زمين را پر از عدل و داد مي كند».(4)

جويني شافعي از ابن عباس نقل كرده كه پيامبراعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فرمود:

همانا علي بن ابي طالب امام امت من و جانشين من بر آنان پس از من است. از فرزندان او، قائم منتظر است كه خداوند به وسيله او زمين را پر از عدل و داد مي كند، آن گونه كه پر از ستم و بيداد شده باشد.(5)

سه - حضرت مهدي از نسل فاطمه(سلام علیها)

در روايت هاي اهل سنت، آمده است كه حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) از فرزندان فاطمه(سلام علیها) است. ابن ماجه از ام سلمه نقل كرده كه وي از رسول خدا(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)

ص: 84


1- . ابن ماجه، سنن، ج 2، ح 4085.
2- . ابن ابي شيبة، المصنف، ح 37639.
3- . صنعاني، المصنف، ج 11، ح 20770؛ طبراني، معجم الكبير، ج 10، ح 10213.
4- . الحاوي للفتاوي، كتاب العرف الوردي، صص 74 و 88.
5- . فرائد السمطين، ج 2، ص 327، ح 589.

چنين شنيد: «اَلْمَهْدِي مِنْ وُلْدِ فاطِمَة؛ مهدي از فرزندان فاطمه است».(1)

ب) ويژگي هاي جسماني حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)

اشاره

در كتاب هاي اهل سنت روايت هاي فراواني درباره ويژگي هاي جسماني حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) آورده شده است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:

يک - چهره نوراني

جويني از رسول خدا(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) روايت كرده است: «اَلْمَهْدي مِنْ وُلْدي... كَأَنَّ وَجْهَهُ كَوْكَبٌ دُرِّي؛ مهدي از فرزندان من است... چهره اش همانند ستاره اي درخشان است».(2)

دو- پيشاني بلند و بيني كشيده

حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) با پيشاني بلند و بيني كشيده، توصيف شده و اين تعبير در حديث هاي اسلامي فراوان آمده است.(3) صنعاني از پيامبر اعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) چنين نقل كرده است: «اِنَّ الْمَهْدي اَقْني أَجلي؛ مهدي، بيني كشيده و پيشاني بلند دارد».(4)

سه - خال بر گونه

گنجي شافعي از پيامبر نقل كرده است كه فرمود: «بر گونه راست مهدي، خالي مشكي وجود دارد».(5)

اي آفتاب آينه دار جمال تو

مشك سياه مجمره گردان خال تو

درباره ويژگي هاي ظاهري امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) روايت هاي زيادي وارد شده است. اين روايت ها براي آن است كه امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را راحت تر بشناسيم؛ زيرا با كمك اين نشانه ها در زمان غيبت كه زمان حيرت است و مدعيان

ص: 85


1- . سنن ابن ماجه؛ ح 4086، سنن ابي داوود، ج 4، ح 4284؛ المستدرك حاكم، ج 4، ح 557.
2- . فرائد السمطين، ج 2، ح 565.
3- . جواد جعفري در فصل نامه انتظار، ش 5 مقاله اي تحت عنوان جمال يار در همين رابطه دارد.
4- . صنعاني، المصنف، ح 20773؛ سنن ابي داوود، ج 4، ح 2485.
5- . البيان في اخبار صاحب الزمان، باب 8، ح 51.

دروغين امامت و مهدويت فراوانند، مي توان مدعيان دروغين را شناخت و آنها را رسوا كرد.

ج) هم نام بودن حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) با پيامبر اعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)

اهل سنت اتفاق نظر دارند كه حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) هم نام رسول خدا(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) است.(1) حتي در روايت ها به نام آن حضرت اشاره شده است. چنان كه ابن مسعود از پيامبر چنين نقل كرده است: «اسم المهدي محمد».(2)

د) زمينه هاي ظهور

اشاره

در منابع اهل سنت، به برخي تحول هاي اجتماعي پيش از ظهور، اشاره شده است كه بعضي از آنها عبارتند از:

يک - نااميدي همگاني

پيامبر اعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) به حضرت علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) فرمود:

اي علي! ظهور مهدي هنگامي خواهد بود كه شهرها دگرگون شوند و بندگان خدا، ضعيف و از فرج و ظهور مهدي نااميد گردند. در اين هنگام، قائم از فرزندان من ظاهر مي شود.(3)

دو- فراگير شدن ستم

رسول خدا(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) در اين باره فرمود:

لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيا اِلاّ يَومٌ لَطَوَّلَ اللّهُ ذلِكَ الْيَوْمَ حَتّي يَبْعَثَ رَجُلاً مِنْ أَهْلِ بَيْتي يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطا كَما مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا. (4)

ص: 86


1- . مقدسي شافعي، عقد الدرر، ص 45.
2- . سيوطي، الحاوي للفتاوي، ص 88.
3- . البيان في اخبار صاحب الزمان، ص 42، ح 21؛ الحاوي للفتاوي، ص 92.
4- . سنن ابي داوود، ح 4282.

اگر از دنيا بيش از يك روز باقي نماند، خداوند آن روز را چنان طولاني خواهد كرد تا اينكه مردي از اهل بيتم برانگيخته شود و زمين را آكنده از عدل و قسط كند، آن گونه كه پر از جور و ستم شده باشد.

ه-) نشانه هاي ظهور

اشاره

در كتاب هاي اهل سنت، برخي نشانه هاي ظهور امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بيان شده است كه مهم ترين آنها عبارتند از:

يک - نداي آسماني

پيامبر اعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فرمود:

در ماه محرم، بانگي از آسمان برآيد بدين مضمون كه برگزيده خداوند فلان (مهدي) است. پس سخنش را بشنويد و از او پيروي كنيد.(1)

دو- سفياني

يكي از نشانه هاي حتمي ظهور، قيام شخصي با عنوان سفياني است كه در برخي منابع اهل سنت، آشكارا از آن به عنوان يكي از نشانه هاي خروج مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) يادشده است.(2)

سه - خسف در بيداء

واژه «خسف» به معناي فرورفتن و پنهان شدن در زمين و «بيداء»، نام سرزميني ميان مكه و مدينه است. منظور از اين نشانه آن است كه سفياني با لشكري بزرگ به قصد جنگ با حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) راهي مكه مي شود كه در ميان راه در محلي به نام بيداء به سبب عذاب الهي در زمين فرو مي روند. پيامبراكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) در اين باره مي فرمايد:

ص: 87


1- . نعيم بن حماد، الفتن، ص 93؛ عقدالدرر، ص 79.
2- . الحاوي للفتاوي، ص 80؛ عقدالدرر، ص 76؛ كنزالعمال، ج 11، ص 273.

فَيُبْعَثُ اليهِ جيشٌ مِنَ الشام حتي اذا كانوا بِالبيداء خُسِفَ بِهِم.

گروهي از شام به سوي او برانگيخته مي شوند. چون به منطقه بيداء مي رسند، به زمين فرو برده مي شوند

چهار- قتل نفس زكيه

از نشانه هاي حتمي ظهور كه در منابع اهل سنت نيز به آن اشاره شده، كشته شدن انساني پاك و بي گناه در آستانه قيام حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بين ركن و مقام در مكه است.(1)

و) امور مربوط به ظهور حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)

اشاره

در روايت هاي اهل سنت، مسائل گوناگوني درباره ظهور امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بيان شده كه مهم ترين آنها عبارتند از:

يک - اصلاح امر ظهور در يك شب

در روايت هايي از پيامبراعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) نقل شده است كه امر ظهور حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در يك شب اصلاح و مهيا مي شود: «يُصلِحُ اللّه في لَيلَةٍ واحدَةٍ».(2)

دو- محل ظهور و بيعت با حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)

در روايت هاي اهل سنت چنين مي خوانيم كه امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) از مكه(3)ظهور خواهد كرد و با او افرادي به عنوان ياوران خاص بيعت مي كنند. رسول گرامي اسلام مي فرمايد: «دسته هايي از عراق و بزرگاني از شام به سوي مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مي آيند و با او ميان ركن و مقام بيعت مي كنند.»(4)نيز

ص: 88


1- . ابن ابي شيبة، المصنف، ج 8، ص 679؛ كنزالعمال، ج 11، ص 277.
2- . البيان في اخبار صاحب الزمان، ص 31 ح 11؛ الحاوي للفتاوي، ص 69؛ عقدالدرر، ص 210.
3- . عقدالدرر، باب 2، ص 56.
4- . ابن حماد، الفتن، ص 242، ح 95.

فرمود: «با مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بين ركن و مقام بيعت مي شود.»(1) البته روايت هاي زيادي به بيعت آن حضرت با يارانش در ميان ركن و مقام اشاره دارد.(2)

سه - نزول فرشتگان در روز ظهور

در روايت هاي اهل سنت، نزول فرشتگان براي ياري حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در هنگام ظهور آمده است(3)

كه نشانه امداد الهي در ظهور هستند.

چهار- نزول حضرت عيسي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)

يكي از حوادث بسيار مهم در عصر ظهور، بازگشت حضرت عيسي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) است. اين رخ داد مهم در بسياري از كتاب هاي اهل سنت آمده است: براي نمونه، بخاري و مسلم هر دو با اسناد خود از ابوهريره نقل كرده اند كه گفت: رسول خدا(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فرمود:

كَيفَ أنتُم اِذا نَزَلَ ابنُ مريمَ فيكُم واِمامُكُم مِنكم(4)

چگونه ايد زماني كه فرزند مريم فرود آيد، در حالي كه امام شما فردي از خودتان است.

ابن ابي شيبه از ابن سيرين نقل كرده است:

مهدي از اين امت و همان كسي است كه بر عيسي بن مريم(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) امامت مي كند.(5)

مسلم با اسنادش از جابر بن عبداللّه آورده است:

شنيدم پيامبر فرمود: «گروهي از امتم آشكارا تا روز قيامت بر اساس حق پيكار مي كنند. پس عيسي بن مريم فرود مي آيد. فرمانده گروه گويد: بيا و

ص: 89


1- . عقدالدرر، باب 2، ص 56.
2- . صنعاني، المصنف، ج 11، ص 371؛ صحيح ابن حبان، ح 15؛ عقدالدرر، ص 88؛ فرائدالسمطين، ج 2، ص 315، ح 569.
3- . عقد الدرر، صص 46، 117 ؛ الحاوي للفتاوي، ص 88؛ البيان، ص 84، ح 53.
4- .صحيح بخاري، ج 4، ص205؛ صحيح مسلم، ج 1، ص 136 ح 244.
5- . مصنف، ح 19495.

برايمان نماز بگزار! مي گويد: خير، به درستي كه برخي از شما به پاس گرامي داشت اين امت بر ديگران امير هستيد».(1)

در اين باره روايت هاي فراواني در كتاب هاي اهل سنت نقل شده است.(2)

ز) ويژگي هاي حكومت امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)

اشاره

در بسياري از روايت هاي اهل سنت، ويژگي هاي حكومت آخرين خليفه پيامبراعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) بيان شده است كه برخي از آنها عبارتند از:

يک - عدالت گستري

بر اساس روايت ها، برپايي عدل و قسط از مهم ترين هدف هاي قيام حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) است كه در انبوهي از روايت هاي اهل سنت اشاره شده است.(3)

دو - رفاه و آسايش عمومي

از ديگر ويژگي هاي حكومت حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، رفاه عمومي است. پيامبراسلام در اين باره مي فرمايد: «يَكونُ في اُمَّتي المَهدي... تَعيشُ أُمتي في زمانِهِ عَيْشا لَمْ تَعِشهُ قَبلَ ذلِكَ؛ مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در امت من خواهدبود... مردم در زمان او چنان زندگي خواهند كرد كه هرگز پيش از آن زندگي نكرده بودند.»(4)

و نيز فرمود: «يَكونُ في أُمَّتي المَهدي... يَتَنَعَّمُ فيه اُمَّتي نِعمَةً لم يَتَنَعَّمُوا مِثْلَها قَطُّ؛ مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در امت من خواهد بود... مردم در آن دوره به چنان نعمتي دست يابند كه در هيچ دوره اي چنين بهره مند نشده باشند».(5)

سه - رضايت همگاني

تمامي مردم پس از ظهور و در دوران حكومت امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) از حاكميت آن

ص: 90


1- . صحيح مسلم، ج 1، ص 137، ح 247.
2- . نك: امام مهدي(عج) در احاديث شيعه و سني، ص 96.
3- . ابن ابي شيبة، مصنف، ح 19484؛ سنن ابن ابي داوود، ح 4282؛ طبراني، معجم الكبير، ح 10219 و 10220.
4- . ابن ابي شيبة، المصنف، ح 19489.
5- . سنن ابن ماجه، ح 4083.

حضرت رضايت كامل خواهند داشت كه روايت هايي در اين باره بيان شده است.(1)

چهار- امنيت فراگير

از ديگر ويژگي هاي حكومت امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) كه در روايت هاي اهل سنت به آن اشاره شده، امنيت همه جانبه و عمومي در سراسر كره زمين است.(2)

پنج - احساس بي نيازي

در مردميكي از ويژگي هاي مردم در دوران ظهور، احساس بي نيازي مردم است. پيامبراعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) مي فرمايد: «أُبَشِّرُكُم بالمهدي... ويَملأُ اللّه ُ قُلُوبَ أُمَّةِ مُحمدٍ غني؛ شما را به مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بشارت مي دهم [به هنگام ظهور او ] خداوند دل هاي امت محمد ر

شش - چيرگي اسلام بر همه اديان

در دولت امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، اسلام بر ديگر دين ها غلبه خواهد كرد و اسلام دين جهاني خواهد شد. پيامبراعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) مي فرمايد:

مردم با مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بيعت مي كنند. خداوند به واسطه او، دين را برمي گرداند و پيروزي هايي براي او به وجود مي آورد تا به آنجا كه هيچ كس بر زمين باقي نمي ماند مگر آن كه لااله الااللّه مي گويد.(3)

گلبانگ حديث

پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فرمود:

1. اِنَّهُ رَجُلٌ اَجْلي الْجبهةَ اَقْنَي الاَنْفِ، ضَخْمَ البَطْنِ... .(4)

او مردي پيشاني باز، دماغ باريك و سينه ستبر است.

ص: 91


1- . صنعاني، المصنف، ح 20770؛ البيان، ح 21؛ الحاوي للفتاوي، ص 69؛ عقدالدرر، ص 73.
2- . عقدالدرر، ص 207.
3- . عقدالدرر، ص 95.
4- . ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 130.

2. و مِنّا مَهدِي الْاُمَّةِ الَّذي يُصَلّي عِيسي خَلْفَهُ ثُمَّ ضَرَبَ عَلي مِنْكَبِ الْحُسَيْنِ7 فَقالَ: مِنْ هذا مَهْدِي الاُمَّةِ.(1)

مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) اين امت كه عيسي (عَلَيْهَ السَّلاَمُ) پشت سرش نماز مي خواند، از ماست. آن گاه با دست مباركش بر شانه امام حسين(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) زد و گفت: «مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) امت از تبار اوست».3. وَيُْدعي ذلِكَ الْيَومُ يَوْمَ الْخَلاصِ.(2)

آن روز، روز رهايي خوانده مي شود.

4. اَلْعَجَبُ اَنَّ ناسا مِنْ اُمَّتي يَؤُمُّونَ بِالْبَيتِ بِرَجُلٍ مِنْ قُرَيْشٍ، قَدْ لَجَأَ بِالْبَيتِ حَتّي اِذا كانُوا بِالْبَيْداءِ خُسِفَ بِهِم.(3)

شگفتا كه گروهي از امت من به دنبال مردي از قريش كه به بيت خدا پناهنده شده است، به سوي بيت هجوم مي برند. چون به سرزمين بيداء برسند، زمين آنها را در كام خود فرو مي برد.

5. تُنْعَمُ اُمَّتي فِيها نِعْمَةً لَمْ يُنْعَمُوا مِثْلَها يُرْسِلَ السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْرارا وَ لا تَدَّخِرُ الارضُ شَيْئا مِنَ النَّباتِ والْمالِ كُدُوسٌ يَقُوُمُ الرَّجُلُ فَيَقُول: يا مَهْدي اَعطِني فَيَقوُلُ: خُذْ.(4)

امت من در دوره او آن چنان بهره مند مي شوند كه [پيش از آن] به مانند آن متنعم نبودند. آسمان سيل آسا بر آنها فرو مي بارد و زمين چيزي از گياهانش را ذخيره نمي كند. ثروت كلاني روي هم انباشته مي شود و كسي رغبت نمي كند. هر كس بلند شود و بگويد: اي مهدي! به من عطا كن، مي فرمايد: بگير.

ص: 92


1- . گنجي شافعي، البيان، ص 82.
2- . ابن قيم، المنار المنيف، ص 151.
3- . مسلم بن حجاج، الصحيح، ج 4، ص 2211.
4- . عبدالمحسن بن عباد، عقيدة اهل السنة و الاثر، مجله دانشگاه مدينه، سال اول، ش 3، ذي قعده 1388ه- . ق.

پرسمان

1. آيا اهل سنت نيز به امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) اعتقاد دارند؟

2. نظر علماي اهل سنت، درباره احاديث مهدويت چيست؟

3. شيعه و اهل سنت درباره چه مسائلي از مهدويت با هم اتفاق نظر دارند؟

4. ديدگاه اهل سنت درباره حكومت جهاني امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چيست؟

5. در مهم ترين كتاب حديثي اهل سنت (صحيح بخاري) چه احاديثي دربارهمهدويت مطرح شده است؟

موضوع هاي پيشنهادي

1. روايت هاي اهل سنت درباره مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) (محورهاي مورد تأكيد در روايات اهل سنت).

2. كتاب هاي نوشته شده اهل سنت در موضوع حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ).

3. افرادي از اهل سنت كه به شرف ديدار حضرت رسيده اند.

4. افرادي كه به عشق مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، شيعه شده اند.

5. شبهه هاي اهل سنت در مورد محدوديت (پرسش ها و شبهه ها).

6. نقطه هاي اشتراك و افتراق شيعه و سني در مورد مهدويت.

7. انتظار در فرهنگ و سيره اهل سنت.

8. انتظار مهدي موعود(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، از تكيه گاه هاي مهم وحدت.

9. اهل سنت و زيارت معصومين(عَلَيْهَم السَّلاَمُ) و جمكران (تهيه گزارش) و... . اهل سنت و شفا گرفتن از ائمه (جمكران) (تهيه گزارش) ... . برخورد اهل سنت با مسجد سهله و جمكران (برخوردهاي علمي - عملي) (معاصر - تاريخي)

10. ويژگي هاي ظهور و حكومت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در ديدگاه اهل سنت.

11. برنامه هاي مربوط به امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)در مناطق سني نشين در قالب تهيه گزارش از اعتقادات عاميانه مهم در مورد امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ).

ص: 93

12. مصاحبه با علماي اهل سنت (مولوي ها) در مورد موضوع هاي مربوط به امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) و مهدوي ترين چهره هاي اهل سنت (نويسندگان - عاشقان امام زمان و...).

13. مخالفان امام زمان(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) و علت و روش مخالفت آنان در ميان اهل سنت.

14. تفاوت ديدگاه هاي مذاهب اهل سنت در مورد حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ).

ص: 94

گفتار نهم: نشانه هاي فرج

اشاره

خداوند بزرگ براي ظهور و فرج حضرت ولي عصر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، نشانه هايي قرار داد تا كه در طول قرن ها، يكي پس از ديگري اتفاق افتد و منتظران ظهور را در عقيده خود ثابت و استوار كند. اين نشانه ها بسيار زياد است.

اين نشانه ها در مجامع حديثي در يكي از چهار عنوان زير آمده است:

1. فتن

2. ملاحم

3. اشراط الساعة

4. علايم ظهور

«فِتَن» جمع «فتنه» به معناي آزمون و امتحان است.(1)

بسياري از علما و محدثان، حديث هاي غيبي رسول اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) درباره فتنه ها، كوران ها، بحران ها و رخدادهاي بنيان كن را در كتاب مستقلي گرد آورده و آن را «الفِتَن» نام نهاده اند.

قديمي ترين كتابي كه در اين باره نوشته شده، كتاب الفتن از حافظ نعيم بن حماد مروزي (متوفاي 229 ه- .ق) است.

ص: 95


1- . ابن فارس، معجم مقاييس الغة، ج 4، ص 472.

ملاحم جمع ملحمة به معناي جنگ و كشتار است. ملحمة از ماده «لحم» به معناي تداخل است. جنگ را از اين نظر «ملحمة» گويند كه افراد جنگ جو در صفوف يكديگر داخل مي شوند و كشته ها روي هم انباشته مي شود.(1)

كتاب هايي كه حديث هاي غيبي پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) درباره جنگ ها، جدال ها، درگيري ها و كشتارها را دربردارد، «ملاحم» ناميده مي شود. قديمي ترين كتابي كه در اين باره در دست داريم، كتاب الملاحم از حافظ احمد بن جعفر بن محمد، مشهور به ابن المنادي (متوفاي 336 ه- .ق) است. «أشراط» جمع شرط به معناي نشانه است. «أشراط الساعة»؛ يعني نشانه هاي رستاخيز.(2)

يكي از كتاب هاي معروفي كه در اين باره نگاشته شده الاشاعة في شراط الساعة از سيد محمد بن عبدالرسول برزنجي شافعي (متوفاي 1103 ه- .ق) است.

«علائم» جمع علامة از ريشه عَلَم به معناي نشانه است. به نشانه اي كه چيزي را از ديگري مشخص مي كند، «علامت» گويند.(3) در اين باره آثار فراواني با عنوان علائم الظهور، علامات الظهور و علامات المهدي منتشر شده است.(4)

1. گستره نشانه هاي ظهور

در كتاب الفتن مروزي، 2004 حديث؛ در كتاب التشريف بالمنن سيدبن طاووس، 516 حديث، در كتاب نوائب الدهور ميرجهاني، 555 حديث و در كتاب معجم الملاحم و الفتن دهرخي، 1800 مدخل درباره نشانه هاي ظهور آمده است.

ص: 96


1- .همان، ج 5، ص 238.
2- . همان، ج 3، ص 260.
3- . همان، ج 4، ص 109.
4- . براي كتاب شناختي آنها نك: نگارنده، كتاب نامه حضرت مهدي، ج 2، صص 520-528.

بدون ترديد، تعداد نشانه هاي ظهور از مرز 2000 نشانه مي گذرد كه بسياري از آنها در گذشته تحقق يافته و برخي در حال تحقق يافتن است.

در اين ميان، تنها پنج نشانه از نشانه هاي حتمي است كه عبارت است از:

1. خروج سفياني؛

2. خروج يماني؛

3. بانگ آسماني؛

4. خسف بيدا؛

5. قتل نفس زكيه؛

با تحقق يافتن هر يك از نشانه هاي غيرحتمي، دل ها از سرور آكنده مي شود. ياد يار مهربان در اعماق جان شيفتگان، روحي تازه مي دمد. نويد فرارسيدن بهار ظهور، دل هاي خسته از خزان غيبت را اميدي تازه مي بخشد، ولي چشم به راهانِ ظهور و منتظران امام نور، از زمان پايان پذيري شب ديجور غيبت و فرارسيدن دوران «موفور السرور ظهور» آگاه نمي شوند.

هنگامي كه يكي از نشانه هاي حتمي تحقق پيدا كند، همه چشم به راهان از تاريخ دقيق ظهور آگاه مي شوند.

نشانه هاي غيرحتمي همانند تابلوهاي راهنمايي است كه رانندگان را براي اطلاع از نزديك شدن به پل، تونل، تقاطع، پمپ بنزين، پارك، رستوران و... آگاه مي سازد، ولي نشانه هاي حتمي همانند تابلوهاي شمارش معكوس كيلومتر جاده هاست كه فاصله ره پويان را تا مقصد مشخص مي كند. براي مثال، بر اساس روايت هاي فراوان، هنگامي كه سفياني بر سه كشور سوريه، اردن و فلسطين سيطره پيدا كرد، هشت ماه بعد، يوسف زهرا(سلام علیها) از كنار خانه خدا ظهور مي كند.

ص: 97

2. نشانه هاي حتمي

اشاره

شيخ صدوق با سند صحيح از امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) روايت كرده است كه فرمود:

قَبْلَ قِيامِ الْقائِمِ خَمْسُ عَلاماتٍ مَحْتُوماتٍ، اَلْيَمانِي وَ السُّفْيانِي وَ الصَّيْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَيْداءِ.(1)

پيش از قيام قائم، پنج نشانه حتمي است: يماني، سفياني، صيحه آسماني، قتل نفس زكيه و خسف سرزمين بيداء.

اينك نشانه هاي حتمي ظهور را بررسي مي كنيم:

الف) خروج سفياني

خروج سفياني در روايت هاي اسلام بسيار دقيق، روشن و شفاف بيان شده است كه به شماري از آنها اشاره مي كنيم:

نام: عثمان

نام پدر: عنبسه(2)

لقب: سفياني

نسب: از تبار ابوسفيان،(3)

از بطن هند جگرخواره.(4)

اوصاف جسمي: بور، سرخ روي و زاغ چشم است، چنان كه شيخ صدوق با سند صحيح از امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) روايت كرده است كه فرمود:

اِنَّكَ لَوْ رَأيْتَ السُّفْياني، لَرَأيْتَ اَخْبَثَ النّاسَ، أَشْقَرَ، أحْمَرَ، أَرْزَقَ.(5)

اگر سفياني را ببيني، پليدترين انسان ها را ديده اي، او بور، سرخ روي و زاغ چشم است.

ص: 98


1- . كمال الدين، ج 2، ص 650.
2- . قطب راوندي، الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1150.
3- . طبرسي، اعلام الوري، ج 2، ص 282.
4- . الغيبة، ص 306.
5- . كمال الدين، ج 2، ص 651.

اميرمؤمنان علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، به ديگر ويژگي هاي ظاهري او اشاره كرده است و مي فرمايد:

يَخْرُجُ ابْنُ آكِلَةَ الاَكْبادِ مِنَ الْوادِي الْيابِسِ، وَ هُوَ رَجُلٌ رَبْعَةٌ، وَحْشُ الْوَجْهِ، ضَخْمُ الْهامَةِ، بِوَجْهِهِ اَثَرُ الْجُدْري، اِذَا رَأَيْتَهُ حَسِبْتَهُ أَعْوَرَ.(1)

پسر هند جگرخواره از وادي يابس خروج مي كند. او مردي ميان بالا، با چهره اي وحشتناك، سرستبر و آبله روي است. هنگامي كه او را ببيني، وي را يك چشم مي پنداري.

از طريق عامه نيز راويت شده است كه: «سفياني از تبار خالد بن يزيد بن ابي سفيان است. او مردي سرستبر است. در چهره اش، آثار آبله و در چشمش، نقطه سفيدي هست».(2)

پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) در اين باره فرمود:

يَخْرُجُ رَجُلٌ يُقالُ لَهُ: السُّفيانِي في عُمْقِ دَمِشْقَ وَ عامَّةُ مَنْ يَتْبَعُهُ مِنْ كَلْبٍ، فَيَقْتُلُ حَتّي يَبْقُرَ بُطُونَ النِّساءِ وَ يَقْتُلَ الصِّبْيانَ.(3)

مردي از دل دمشق خروج مي كند كه او را «سفياني» مي گويند. همه پيروانش از تيره كلب هستند. آن قدر كشتار مي كند كه حتي شكم زنان را پاره مي كند و كودكان را از دم تيغ مي گذراند.

اميرمؤمنان علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) فرمود:

ثُمَّ يَبْعَثُ فَيَجْمَعُ الاَطْفالَ وَ يَغْلِي الزَّيْتَ لَهُمْ، فَيَقُولُونَ: اِنْ كانَ اباءُنا عَصَوْكَ فَنَحْنُ ما ذَنْبُنا.(4)

مأموران خود را مي فرستد، كودكان را گرد مي آورد و ديگ هاي زيتون را براي آنها مي جوشاند. آنها مي گويند: اگر پدران ما با تو مخالفت كردند، تقصير ما چيست؟

ص: 99


1- . همان.
2- . عقدالدرر، ص 73؛ متقي هندي، البرهان، ص 113.
3- . حاكم، مستدرك الصحيحين، ج 4، ص 520.
4- . عقدالدرر، ص 93.

امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در اين باره فرمود:

وَقَدْ بَلَغَ مِنْ خُبْثِهِ اَنَّهُ يَدْفُنُ اُمَّ وَلَدٍ لَهُ وَ هِي حَيَّةٌ، مَخافَةَ اَنْ تَدُلَّ عَلَيْهِ.(1)

او به قدري پليد است كه مادر فرزندش را زنده به گور مي كند، از ترس اينكه به مخفي گاهش راهنمايي كند.

اميرمؤمنان علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در حديثي ديگر مي فرمايد:

گروهي از اولاد رسول خدا(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) به بلاد روم پناهنده مي شوند. سفياني كسي را نزد پادشاه روم مي فرستد كه بندگانم را به من بازگردان. او نيز آنها را برمي گرداند. پس آنها را در دمشق گردن مي زند.(2)

در منابع عامه آمده است:

سفياني هر كسي را كه با وي مخالفت كند، مي كشد. برخي را با اره دو نيم مي كند و برخي را در ديگ ها مي جوشاند. اين كار تا شش ماه ادامه مي يابد.(3)

با سند صحيح از امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) روايت شده است كه فرمود:

سفياني از نشانه هاي حتمي است و خروج او در ماه رجب است.(4)

اميرمؤمنان علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در حديث ديگري از كارنامه سياه سفياني پرده بر مي دارد و مي فرمايد:

با هفتادهزار نفر به سوي عراق حركت مي كند. در كوفه، بصره و ديگر شهرهاي عراق، فتنه ها به پا مي كند؛ دانشمندان را مي كشد؛ قرآن ها را مي سوزاند؛ مساجد را ويران مي كند؛ محرمات را مباح مي كند؛ كارهاي ناشايست را رواج مي دهد؛ از فرايض الهي جلوگيري مي كند؛ از جور و ستم پروا نمي كند. هر كس را كه نامش محمد، علي، جعفر، حمزه، حسن، حسين، فاطمه، زينب، خديجه، ام كلثوم و عاتكه باشد، به سبب دشمني با خاندان پيامبر از دم شمشير مي گذراند.(5)

ص: 100


1- . كمال الدين، ج 2، ص 651.
2- . مقدسي، فرائد فوائد الفكر، ص 320.
3- . الفتن، ص 235.
4- . الغيبة، ص 300.
5- .مقدسي، فرائد فوائد الفكر، ص 320.

ب) خروج يماني

فضل بن شاذان با سند صحيح از امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) روايت كرده است كه فرمود:

وَ خُرُوجُ السُّفيانِي مِنَ الشّامِ وَ الْيَمانِي مِنَ الْيَمَنِ.(1)

سفياني از شام و يماني از يمن خروج مي كند.

در حديث ديگري با سند صحيح از آن حضرت چنين مي خوانيم:

خروج سفياني، با خروج يماني از يمن، با پرچم هاي سفيد، در يك روز، در يك ماه و در يك سال اتفاق مي افتد.(2)

در حديثي ديگر با سند صحيح از آن حضرت چنين روايت شده است:

خروج سه نفر خراساني، يماني و سفياني، در يك سال، يك ماه و در يك روز اتفاق خواهد افتاد.(3)

كليني با سند صحيح از امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) روايت كرده است كه فرمود:

وَاَقْبَلَ الْيَمانِي وَ تَحَرَّكَ الْحَسَنِي وَ خَرَجَ صاحِبُ هذَا الاَمْرِ.(4)

يماني پيش مي تازد، حسني به حركت در مي آيد و صاحب اين امر خروج مي فرمايد.

امام باقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در مورد يماني فرمود:

آن گاه يماني پيروز با لشكريانش از صنعا با يك جنب وجوش خاصي به سوي آنها حركت مي كند.(5)

امام باقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) هنگام بحث از هم زماني يماني، سفياني و خراساني فرمود:

در ميان اين پرچم ها، پرچمي هدايت يافته تر از پرچم يماني نيست؛ زيرا او شما را به سوي صاحبتان فرا مي خواند.(6)

ص: 101


1- . ميرلوحي، كفاية المهتدي، ص 280؛ خاتون آبادي، كشف الحق، ص 182.
2- . كشف الحق، ص 169.
3- . همان، ص 173.
4- . كافي، ج 8، ص 189.
5- . الفتن، ص 231.
6- . الغيبة، ص 255.

امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) هنگام شمارش نشانه هاي ظهور فرمود:

وَ خُرُوجُ رَجُلٍ مِنْ وُلْدِ عَمّي زَيْدٍ بِالْيَمَنِ وَ انْتِهابِ سِتارَةِ الْبَيتِ.(1)

خروج مردي از فرزندان عمويم، زيد از يمن و به يغما رفتن پرده كعبه.

اگر منظور از اين شخص، يماني باشد، مي توان نتيجه گرفت كه يماني نسبش به زيد شهيد مي رسد.

اسم و لقب يماني در حديث هاي معصومين(عَلَيْهَم السَّلاَمُ) به دست ما نرسيده، ولي پيش گويي سطيح كاهن به ذي يزن، پادشاه يمن تنها سرنخي است كه در دست داريم. وي در شمار نشانه هاي ظهور مي گويد:

سپس نام آوري از يمن، از صنعا و عدن پديدار شود كه چون پنبه سفيد باشد، نامش حسن يا حسين است. با خروج او فتنه ها در هم شكند. آن گاه مهدي، آن فرخنده مبارك، آن هادي هدايت گر، آن سيد علوي ظاهر گردد. همگان از اين عنايت الهي خشنود شوند. با نور او تاريكي رخت بربندد.(2)

محدثان و سيره نويسان پيش گويي هاي او را در كتاب هاي خود آورده و به آن استناد كرده اند،(3) ولي حجت شرعي نيست. با اين حال، تنها منبعي است كه در آن از نام يماني و سيماي نوراني او سخن به ميان آمده است.

در شماري از احاديث، از او به عنوان «اميرالعُصَب»؛ يعني فرمانده گروهان(4)

تعبير و از لشكريانش ستايش شده(5)

و آمده است كه در ميان ركن و مقام با آن حضرت بيعت مي كنند.(6)

امام باقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) درباره ضرورت ياري كردن يماني مي فرمايد:

ص: 102


1- .سيد بن طاووس، فلاح السائل، ص 171.
2- . حافظ برسي، مشارق انوار اليقين، ص 247.
3- . ابونعيم، دلائل النبوة، ج 1، صص 122، 125و140؛ ابن هشام، السيرة النبوية، ج 1، صص 124-128 و 190-194.
4- . الفتن، ج 1، ص 401.
5- . سيد بن طاووس، التشريف بالمنن، ص 295.
6- . همان، ص 281.

چون يماني خروج كند، به سويش بشتاب؛ زيرا پرچم او پرچم هدايت است. بر هيچ مسلماني جايز نيست كه بر او بتازد؛ زيرا او به سوي حق و به راهراست فرامي خواند.(1)

روزي نزد امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) از خروج سفياني گفت وگو شد. ايشان فرمود:

چگونه ممكن است او خروج كرده باشد، در حالي كه در هم كوبنده ديدگانش از صنعا خروج نكرده است.(2)

از بررسي حديث هاي مربوط به يماني به اين نتيجه رسيديم كه او اهل يمن است؛ از صنعا پايتخت يمن خروج مي كند؛ با لشكر انبوه به ياري حضرت مي شتابد؛ با سفياني درگير مي شود؛ با پرچم هاي سفيد حركت مي كند؛ پرچمي هدايت يافته تر از او نيست؛ احتمالاً از تبار جناب زيد است و نامش حسن يا حسين است.

ج) بانگ آسماني

اشاره

سومين نشانه از نشانه هاي حتمي، بانگ آسماني است كه در شب بيست و سوم ماه رمضان شنيده مي شود و در بامداد آن، حجت خدا در ميان ركن و مقام ظهور مي كند. بانگ آسماني ريشه قرآني دارد:

وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِي المُنادِي مِنْ مَكانٍ قريبٍ، يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالحَقِّ، ذلِكَ يَوْمَ الخُروجُ.(ق:41 - 42)

گوش فرا ده هنگامي كه منادي از جايگاه نزديك ندا سر مي دهد. روزي كه آن صيحه را به حق مي شنوند، آن روز، روز خروج است.

امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در تفسير اين آيه فرمود:

منادي با نام قائم و نام پدرش ندا سر مي دهد. منظور از صيحه همان بانگ آسماني است و آن روز، روز خروج قائم(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) است.(3)

ص: 103


1- . الغيبة، ص 256.
2- . همان، ص 277.
3- . ينابيع المودة، ج 3، ص 251.

امام رضا(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در اين باره فرمود: «يومُ الخُروجُ؛ يعني خروج فرزندم، مهديقائم(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)».(1)

يک - زمان ندا

امام باقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در مورد تاريخ نداي آسماني مي فرمايد:

يَكُونُ الصَّوْتُ في شَهرِ رَمَضانَ في لَيلَةِ جُمُعةٍ، لَيْلَةَ ثَلاثٍ وَ عِشْرينَ، فلاتَشُكُّوا في ذلِكَ واَسْمَعُوا و اَطيعُوا.(2)

اين بانگ در ماه رمضان، در شب جمعه، شب 23 آن خواهد بود. پس در آن ترديدي به خود راه ندهيد. گوش فرادهيد و اطاعت كنيد.

امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در اين باره فرمود:

آن صيحه اي كه در ماه رمضان خواهد بود، در شب جمعه، 23 شب گذشته از آن رخ خواهد داد.(3)

فضل بن شاذان با سند صحيح از آن حضرت روايت مي كند كه فرمود:

يُنادي بِاسْمِ القائِمِ(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) في لَيْلَةِ ثَلاثٍ وَ عِشْرينَ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ، وَ يَقُومُ في يَوْمِ عاشُوراءَ.(4)

در شب 23 رمضان با نام قائم(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) ندا سر داده مي شود و در روز عاشورا قيام مي كند.

از اين روايت ها كه با سند صحيح از معصومين: رسيده است، استفاده مي شود كه ظهور غير از قيام است. ظهور در شب 23 رمضان و شب جمعه رخ مي دهد و قيام جهاني روز 10 محرم، روز عاشورا و روز شنبه در اين فاصله كه دقيقا سه ماه و 17 روز خواهد بود، حضرت مشغول اطلاع رساني هستند تا همگان با هدف و مكتب آن حضرت آشنا شوند و كسي غافل گير نشود.

ص: 104


1- . همان، ص 297.
2- . الغيبة، ص 254.
3- . كمال الدين، ج 2، صص 650 و 652.
4- . ميرلوحي، كفاية المهتدي، ص 286؛ خاتون آبادي، كشف الحق، ص 187.
دو- زبان پيام

امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) درباره اينكه نداي آسماني به چه زباني خواهد بود، فرمود: «يَسْمَعُهُ كُلُّ قَوْمٍ بِاَلْسِنَتِهِمْ؛ هر قومي آن را با زبان خودشان مي شنوند.»(1) و در حديث ديگري فرمود: «اين ندا همگاني است، هر كسي آن را با زبان خودش مي شنود.»(2)

در منابع عامه نيز همين تعبير آمده است.(3)

سه - گستره پيام

در روايت هاي فراواني تأكيد شده است كه همه اهل زمين آن را مي شنوند. امام باقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در اين باره مي فرمايد:

با نام قائم(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) از آسمان ندا مي شود. هر كس در شرق يا غرب باشد، آن را مي شنود. هيچ خفته اي نباشد، جز اينكه بيدار شود.(4)

در حديث ديگري فرمود:

حتي دوشيزگان در سراپرده ها اين ندا را مي شنوند. پس پدران و مادران خود را تشويق مي كنند كه به ياري آن حضرت بشتابند.(5)

و در بيان ديگري فرمود:

از آنچه خداوند در آن روح دميده، چيزي نمي ماند جز اينكه آن ندا را مي شنوند.(6)

چهار - محتواي پيام

رسول اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) در اين باره فرمود:

منادي از آسمان ندا سر مي دهد كه امير شما فلاني است.(7)

ص: 105


1- . شيخ طبرسي، اعلام الوري، ج 2، ص 279؛ شيخ طوسي، همان، ص 435.
2- . كمال الدين، ج 2، ص 650.
3- . البرهان، ص 75.
4- . الغيبة، ص 254؛ عقدالدرر، ص 137.
5- . همان.
6- . الغيبة، ص 290.
7- . البرهان، ص 71.

در حديث ديگري فرمود:منادي از آسمان ندا سر دهد كه هان اي مردمان، روزگار جباران سپري شد. بهترين فرد امت زمام امور را به دست گرفت. پس در مكه به او بپيونديد.(1)

و در بياني ديگر فرمود:

فرشته اي از بالاي سرش بانگ برآورد: به راستي، اين مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) است، از او پيروي كنيد.(2)

امام رضا(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) از فراگير بودن بانگ آسماني سخن گفت و در پايان فرمود:

منادي آسماني به سوي آن حضرت فرامي خواند و مي گويد: آگاه باشيد كه حجت خدا در كنار خانه خدا ظهور كرده است. از او پيروي كنند كه حق با او و در نزد اوست.(3)

امام باقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در اين باره فرمود:

منادي ندا سر مي دهد كه مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) از آل محمد، فلاني پسر فلاني است. پس نام او و نام پدرش را بر زبان جاري مي كند.(4)

د) خسف بيداء

چهارمين نشانه از نشانه هاي حتمي ظهور، از نظر تسلسل زماني، خسف سرزمين بيداء است. خسف در لغت به معناي فرو رفتن چيزي در زمين است، چنان كه در قرآن كريم درباره قارون مي فرمايد: «فَخَسَفْنا بِهِ وَبِدارِهِ الاَرْضَ؛ ما او را با خانه اش در زمين فرو برديم». (قصص: 81)

بَيداء در لغت به معناي دشت هموار، پهناور و بدون انسان و آب و علف است. در ميان مكه و مدينه در نزديكي مسجد شجره، سرزمين پهناور و دشت شن زاري است كه آن را بيداء مي نامند.(5) منظور از «خسف بيداء»، فرو

ص: 106


1- . شيخ مفيد، الاختصاص، ص 208.
2- . متقي هندي، البرهان، ص 72.
3- . خزاز ،كفاية الاثر، ص 271؛ طبرسي، اعلام الوري، ج 2، ص 241.
4- . الغيبة، نعمايي، ص 464.
5- . ياقوت، معجم البلدان، ج 1، ص 523.

رفتن سپاه سفياني در سرزمين بيداء است.بر اساس روايت هاي فراوان، سپاه سفياني براي جنگ با حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) به سوي مدينه منوره ره سپار مي شوند. وقتي به مدينه مي رسند، مي بينند كه حضرت به مكه بازگشته است. آنان مردم مدينه را مي کشند. سپس به قصد تخريب كعبه و جنگ با حضرت به سوي مكه حركت مي كنند. چون به سرزمين بيداء مي رسند، به فرمان خدا، زمين دهان باز مي كند و همه آنها را در كام خود فرو مي برد.

بر اساس روايت هاي فراوان، از سپاه سفياني فقط دو نفر نجات مي يابند. آنها نيز صورتشان به پشت سرشان برمي گردد، يكي به مكه مي رود و به حضرت بشارت مي دهد كه سپاه سفياني در سرزمين بيداء در كام زمين فرو رفتند. ديگري به دمشق مي رود و به سفياني گزارش مي دهد.

قرآن كريم در دوسوره درباره خسف بيداء سخن گفته است:

1. يا أَيُّهَا الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقًا لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّها عَلي أَدْبارِها. (نساء: 47)

اي كساني كه كتاب به آنها داده شده است! ايمان بياوريد به آنچه فرو فرستاديم، در حالي كه تصديق كننده كتابي است كه با شماست، پيش از آنكه بر چهره هايي بزنيم و آنها را به پشت سرشان برگردانيم.

اين تهديد الهي تا حال رخ نداده است، ولي بي گمان، روزي اتفاق خواهد افتاد و عده اي صورتشان به پشت سرشان برگشته مي شود.(1)

حديث هاي فراوان داريم كه اين تهديد الهي هنگام خسف بيداء اتفاق مي افتد. امام باقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در يك حديث طولاني، جنايت هاي وحشيانه سپاه سفياني را بيان مي كند. در پايان، از ورود آنها به سرزمين بيداء سخن مي گويد:

آن گاه منادي آسماني ندا سر مي دهد كه: اي سرزمين بيداء! اين قوم را

ص: 107


1- . ثعلبي، الكشف والبيان، ج 3، ص 324.

هلاك كن. پس زمين دهان مي گشايد، آنها را در كام خود فرو مي برد. به جز سه تن كه از تيره كلب هستند. خداوند صورت آنها را به پشت سرشان بر مي گرداند.(1)

آن گاه آيه شريفه را تلاوت مي كند و مي فرمايد: اين آيه در حق آنها نازلشده است.(2)

2. وَ لَوْ تَري إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَريبٍ. (سبأ: 51)

اي كاش مي ديدي هنگامي كه دچار وحشت شده اند و رهايي ندارند و از مكاني نزديك گرفتار مي شوند.

پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) داستان لشكر سفياني را بيان كرد. سپس فرمود كه اين است معني آيه «وَ لَوْ تَري إِذْ فَزِعُوا» و ادامه داد: «تنها دو نفر از آنها مي ماند، يكي، بشير و ديگري، نذير و هر دو از قبيله جُهينَه هستند».(3)

اميرمؤمنان علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نيز در تفسير اين آيه از فرو رفتن لشكر سفياني در سرزمين بيداء سخن گفت.(4)

آن گاه در نامه اي طولاني خطاب به معاويه، با بيان كارنامه سياه سپاه سفياني و فرو رفتن آنها در كام زمين، به آيه بالا استشهاد مي كند و مي نويسد:

آنها از زير پاهايشان در زمين فرو مي روند و كسي از آنها باقي نمي ماند به جز گزارشگري كه خداوند صورتش را به پشت سرش بر مي گرداند.(5)

در حديث ديگري از سارباني سخن مي گويد كه هنگام عبور لشكر سفياني، شترش رم مي كند. او به دنبال شترش مي رود و چون برمي گردد، كسي را

ص: 108


1- . در اين حديث تعداد نجات يافتگان سه تن بيان شده، در برخي دو تن و در برخي دو تن از لشكريان و يك تن اشترران كه با آنها مصادف مي شود و شاهد حادثه مي شود.
2- . عياشي، التفسير، ج 1، ص 402.
3- . طبري، جامع البيان، ج 22، ص 73؛ ثعلبي، الكشف و البيان، ج 8، ص 95؛ طبرسي، مجمع البيان، ج 8، ص 622.
4- . الغيبة، ص 305.
5- . سليم بن قيس، كتاب سليم، ص 159.

نمي يابد.(1) امام سجاد(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نيز مي فرمايد: «اين آيه در مورد سپاه سفياني است».(2)

در حديث هاي عامه، تعداد لشكر سفياني كه در بيداء، هلاك مي شوند، هفتادهزار نفر آمده است.(3)

در اين حديث ها، هدف از اين لشكركشي،تخريب كعبه و پيكار با حجت خدا بيان شده است.(4)

بررسي كارنامه سياه سپاه سفياني فرصت بيشتري مي طلبد. فقط اشاره مي كنيم كه جنايت هاي آنها در مدينه به مراتب بيشتر از فاجعه حره است.(5)

فاجعه حره، سياه ترين صفحه تاريخ است كه به فرمان يزيد در مدينه منوره ورق خورد. در اين فاجعه هفت صد تن از حاملان قرآن كشته شدند، 306 تن از افراد سرشناس مهاجرو انصار كشته شدند و به حريم هزار تن از دوشيزگان مسلمان تجاوز شد.(6)

ه-) قتل نفس زكيه

پنجمين و آخرين نشانه از نشانه هاي حتمي، قتل نفس زكيه است. نفس زكيه به معناي انسان بي گناه است. در آيه ها و حديث ها از چهار تن به عنوان نفس زكيه ياد شده است:

1. نفس زكيه، معاصر حضرت خضر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، به دست خضر كشته شد. حضرت موسي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) به او گفت: «اَقَتَلْتَ نَفْسا زَكيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ؛ آيا شخص بي گناهي را كشتي كه كسي را نكشته بود». (كهف: 74)

2. نفس زكيه، معاصر امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) كه در مقابل منصور دوانيقي قيام كرد

ص: 109


1- . الفتن، ص 258.
2- . ابوحمزه ثمالي؛ تفسير القرآن الكريم، ص 274؛ طبرسي، مجمع البيان، ج 8، ص 621.
3- . عقدالدرر، صص 76-79.
4- . همان.
5- . سيوطي، الحاوي للفتاوي، ج 2، ص 67.
6- . ذهبي، تاريخ الاسلام، ج 5، ص 25؛ خليفه بن خياط، تاريخ خليفه، ص 250.

و با همه هوادارانش كشته شد. او محمد پسر عبداللّه محض، نوه امام حسن مجتبي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بود و از مدعيان مهدويت به شمار مي رفت.(1)

3. نفس زكيه ديگري در احاديث آماده است كه در آستانه ظهور در نجف اشرف به شهادت مي رسد. اميرمؤمنان علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در خطبه اي كه به «خطبهالمحزون» معروف شده است، در ميان نشانه هاي ظهور مي فرمايد: «وَقَتلُ النَّفسِ الزَّكِيَّةِ بِظَهْرِ الكوفَةِ في سَبعينَ؛ و كشته شدن نفس زكيه (انسان بي گناهي) در پشت كوفه (نجف) با هفتاد تن».(2)

شيخ مفيد هنگام شمارش نشانه هاي ظهور، از كشته شدن نفس زكيه با هفتاد تن از صالحان در پشت كوفه سخن گفته است.(3)

4. نفس زكيه اي كه آخرين نشانه از نشانه هاي حتمي است.

در آستانه قيام جهاني حضرت بقية الله، نفس زكيه در مسجدالحرام، در ميان ركن و مقام، هنگام خواندن پيام امام به شهادت مي رسد.

براي اينكه اين دو نفس زكيه اشتباه نشود، اميرمؤمنان علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در خطبه المحزون هر دو را كنار يكديگر بيان مي كند:

وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ بِظَهْرِ الْكوفَةِ في سَبعينَ؛ والمَذْبُوحِ بَيْنَ الرُّكنِ والمَقامِ. (4)

از نشانه هاي ظهور است نفس زكيه اي كه با هفتاد تن در پشت كوفه (نجف)كشته مي شود و آن كه ميان ركن و مقام ذبح مي شود.

درباره نام و نشان اين نفس زكيه، ضمن يك حديث طولاني از امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) روايت شده است كه فرمود:

ص: 110


1- . ابوالفرج اصفهاني، مقاتل الطالبين، ص 203.
2- . حلي، مختصر بصائر الدرجات، ص 443.
3- . شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 368؛ ابن فتال، روضة الواعظين، ج 2، ص 15؛ اربلي، كشف الغمة، ج 3، ص 247.
4- . حلي، مختصر بصائر الدرجات، ص 443.

جواني از آل محمد(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): در ميان ركن و مقام كشته مي شود كه نامش محمد، فرزند محمد و لقبش، نفس زكيه است.(1)

در اين حديث كه از نظر سندي در اوج صحت قرار دارد، نام پدر نفس زكيه «محمد» آمده، ولي در حديث ديگر، «حسن» بيان شده است.(2)از امام باقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) درباره نسبش چنين روايت شده كه ايشان از تبار امام حسين(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) است.(3)

اميرمؤمنان علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) درباره قتل نفس زكيه مي فرمايد:

به خدا سوگند، گويي به نوجواني از قريش مي نگرم كه در خون خود دست و پا مي زند. پس از اين جنايت، ديگر كسي عذر آنها را نمي پذيرد و سيطره اي براي آنها نمي ماند.(4)

در حديث ديگري نيز فرمود:

ريختن خون حرام، در روز حرام، در ماه حرام، از تيره قريش! سوگند به خدايي كه دانه را شكافت و انسان را آفريد، پس از آن بيش از پانزده شب حكومت نخواهد كرد.(5)

امام باقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در اين باره مي فرمايد: «ميان قتل نفس زكيه و قيام قائم(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) جز پانزده شب فاصله نخواهد بود».(6)

در پيامي كه نفس زكيه مي خواند، اين فرازها آمده است:

اي اهل مكه! من فرستاده فلاني هستم. او به شما مي فرمايد: ما اهل بيت رحمت و معدن رسالت هستيم. از روز ارتحال پيامبر، ما مورد ستم قرار گرفتيم و حقوق ما پاي مال شده است. ما از شما ياري مي طلبيم، ما را ياري كنيد.

ص: 111


1- . ميرلوحي، كفاية المهتدي، ص 280؛ خاتون آبادي، كشف الحق، ص 182.
2- . كمال الدين، ج 1، ص 331؛ طبرسي، اعلام الوري، ج 2، ص 292.
3- . ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 131.
4- . شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 131.
5- . الغيبة، ص 258.
6- . الارشاد، ج 2، ص 374؛ الغيبة، ص 445.

در حال خواندن اين پيام به سويش هجوم مي برند و او را در ميان ركن و مقام سر مي برند.(1)

نفس زكيه روز 25 ذي حجه كشته مي شود و 15 روز بعد؛ يعني روز دهم محرم (عاشورا) قيام جهاني حضرت آغاز مي شود.(2)

چون او كشته شود، اهلزمين و آسمان بر آنها خشمگين شوند.(3)

در ميان بيش از دوهزار نشانه ظهور، فقط پنج نشانه از نشانه هاي حتمي ظهور ديده مي شود و آنها عبارتند از:

1. خروج سفياني كه در ماه رجب خروج مي كند و شش ماه مي جنگد. در اواخر محرم بر سه كشور سوريه، فلسطين و اردن سيطره پيدا مي كند.

2. خروج يماني كه هم زمان با خروج سفياني است.

3. بانگ آسماني در شب جمعه، شب 23 رمضان.

4. فرو رفتن سپاه سفياني در كام زمين در سرزمين بيداء، حدود يك ماه بعد از ظهور.

5. قتل نفس زكيه در مسجدالحرام، ميان ركن و مقام.

سرانجام قيام جهاني حضرت بقيه الله در روز شنبه، دهم محرم الحرام.

گلبانگ حديث

پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فرمود:

1. المهدي مِنْ عِتْرَتِي مِن وُلدِ فاطِمَة.(4)

مهدي از عترت من است، از اولاد فاطمه.

ص: 112


1- . بحارالانوار، ج 52، ص 307.
2- . حائري يزدي، الزام الناصب، ج 2، ص 177.
3- . المصنف، ج 8، ص 679.
4- . معالم السنن، ج 4، ص 344.

2. المهدي مِنَّي أَجْلَي الجَبْهَةِ، اَقْني الانْفِ.(1)

مهدي از من است با پيشاني باز و بيني كشيده.

3. لاتَذْهَبُ الدُّنيا حتّي يَأتي عَلَي أُمَّتِي رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي، يَمْلأُ الارضُ عَدْلاً، كما مُلِئَتْ جَورا.(2)دنيا سپري نمي شود جز اينكه مردي از اهل بيت من در ميان امتم ظاهر شود كه زمين را پر از عدالت كند، آن چنان كه پر از ستم شده است.

4. عَلي رايَةِ الْمَهْدِي مَكْتُوبٌ: اَلبَيعَةُ للّه ِ.(3)

بر پرچم مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نوشته شده: بيعت براي خدا.

5. المهدي يقفُو أَثَري وَ لايُخطِي ءُ.(4)

مهدي راه مرا مي پويد و هرگز دچار لغزش نمي شود.

پرسمان

1. براي ظهور امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چند نشانه و علامت بيان شده است؟

2. نشانه هاي حتمي ظهور چيست؟

3. نشانه حتمي ظهور كه در شام (سوريه) اتفاق مي افتد، چه نام دارد؟

4. از قيام هاي بر حق پيش از ظهور كه براي ياري اش بايد شتافت، چه نام دارد؟

5. ويژگي هاي صيحه آسماني چيست؟

6. علامتي كه بين مكه و مدينه براي ظهور اتفاق مي افتد، چيست؟

7. نزديك ترين علامت ظهور امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) چيست؟

ص: 113


1- . مختصر سنن ابي داوود، ج 6، ص 160.
2- . خريدة العجائب، ص 199.
3- . متقي هندي، البرهان في علامات مهدي آخرالزمان، ص 152.
4- . عدوي حمزاوي، مشارق الانوار، ص 113.

موضوع هاي پيشنهادي

1. معرفي نشانه هاي ظهور.

2. تقسيم بندي نشانه هاي ظهور (حتمي و غيرحتمي، قطعي و غيرقطعي، فرهنگي و تكويني، قريب و بعيد، خاص و عام، منطقه اي و جهاني).

3. اهميت نشانه هاي ظهور (ضرورت آشنايي و بيان آنها).4. زمان و نشانه ها (زمان ظهور و زمان نشانه ها، محاسبه زمان ظهور با وقوع نشانه ها، فاصله بين نشانه ها...).

5. مكان و نشانه ها (مکان هايي كه در آنها نشانه تحقق پيدا مي كند، لزوم شناسايي و توجه به آنها...).

6. افراد مهم در نشانه هاي ظهور (سفياني، دجال، خراساني، يمني، نفس زكيه، شعيب بن صالح و سيد حسني،...).

7. توصيف و حصر نشانه هاي حتمي (سفياني، خسف در بيداء، صداي آسماني، قتل نفس زكيه در مكه و...)؛ زمان و مكان هر كدام از نشانه ها؛ ويژگي هاي هر كدام از نشانه ها.

8. ضرورت دانستن عموم مردم در مورد هر كدام از نشانه ها.

9. نقش نشانه هاي ظهور در شناخت جريان ها و افراد حق و باطل.

10. تأثير شناخت صحيح نشانه هاي ظهور، وضع معاصر و پي بردن به تكليف.

ص: 114

گفتار دهم: سيره نبوي و مهدوي

اشاره

سيره به معناي منطق رفتاري انسان است كه در سلسله مباني و اصول فكري و بينشي افراد ريشه دارد كه اين منطق رفتاري سبب تحقق نوع ويژه اي از اعمال به صورت پيوسته مي شود.

1. سيره امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)

بهترين راه شناخت و آشنايي با سيره اخلاقي و رفتاري امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) شناخت و آشنايي با سيره پيامبر اعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) است؛ زيرا پيامبر(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) در اين باره مي فرمايد:

اَلمَهدي مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمي وَكُنْيَتُهُ كُنْيَتي، أشْبَهُ النّاسِ بي خَلْقا و خُلقا.(1)

مهدي از فرزندان من است. اسم و كنيه او همان اسم و كنيه من است. او شبيه ترين مردم در صورت و سيرت به من است.

پيامبر اسلام در روايت ديگري در اين باره مي فرمايد:

أشبَهُ الناسِ بي في شمائِلِهِ وَ أَقوالِهِ وَ أَفْعالِهِ.(2)

او (مهدي) شبيه ترين مرد به من در گفتار، كردار و صورت است.

اين شباهت هاي ظاهري و باطني در روايت هاي زيادي بيان شده است.(3)

ص: 115


1- . بحارالانوار، ج 51، ص 72.
2- . كمال الدين، ج 1، ص 257.
3- . بحارالانوار، ج 51، ص 120.

در روايتي از اميرمؤمنان حضرت علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نقل شده است: «أشبَهُ النّاسِ بِرسولِ اللّه خَلْقا وَ خُلقا وَ حُسنا؛ او، مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، شبيه ترين مردم به رسول خدا(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) در اخلاق، رفتار و زيبايي است».(1)

امام حسن عسكري(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، پدر بزرگوار امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در توصيف فرزندش مي فرمايد: «أشبَهُ النّاسِ بِرسولِ اللّه خَلْقا وَ خُلقا وَ حُسناً؛ مهدي، شبيه ترين مردم به رسول خدا6 در اخلاق و رفتار است».(2)

بي شك، هنگام ظهور و تشكيل حكومت جهاني به وسيله امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، انسان ها شاهد اخلاق نبوي هستند؛ يعني همان گونه كه پيامبر با انسان هاي زمان خود رفتار مي كرد، جانشين دوازدهم او نيز همان روش و سيره را دارد. پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) در اين باره مي فرمايد: «يَخرُجُ رَجُلٌ مِنْ أَهلِ بيتي وَ يَعمَلُ بِسُنَّتي؛ مردي از اهل بيتم خروج مي كند و به سنت من عمل مي كند».(3)

امام محمد باقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در اين زمينه مي فرمايد: «اذا قامَ سارَ بسيرَةِ رسولِ اللّه(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) ؛ زماني كه (مهدي) قيام كند، به سيره و روش پيامبر عمل مي كند».(4)

امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) هم در اين باره مي فرمايد:

امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در حكومت خود بين مردم به شيوه رفتاري پيامبر رفتار مي كند و كارها را همانند عمل و كار پيامبر انجام مي دهد.(5)

حتي در نبرد با دشمنان اسلام همانند پيامبر رفتار مي كند. خود پيامبر در اين زمينه مي فرمايد: «وَ يُقاتِلُ علي سُنَّتي؛ او مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بر سنت من مقاتله مي كند».(6)

ص: 116


1- . الملاحم و الفتن، ص 288.
2- . كمال الدين، ج 2، باب 38، ح 7.
3- . بحارالانوار، ج 51، ص 82.
4- . همان، ج 52، ص 347.
5- . ارشاد، ص 391.
6- . عيون الاخبار، ج 2، ص 60.

بنابراين، يكي از شباهت هاي مهم ميان خاتم پيامبران و حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، شباهت در سيره و روش زندگي و شيوه حكومت داري است.

2. اخلاق نبوي

خداوند متعال در آخرين كتاب آسماني، آيه هايي را در وصف اخلاق آخرين فرستاده اش آورده است كه بررسي آنها، ما را به عظمت اخلاق پيامبر راهنمايي مي كند. يكي از اين آيه ها، آيه شريفه «اِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظيمٍ»؛ (قلم: 4) است كه اين اخلاق عظيم هم به بركت توجه پروردگار است. «فَبِما رَحمَةً مِنَ اللّه...». (آل عمران: 159) پس او اسوه حسنه براي تمام جهانيان است: «وَ لَكُم في رَسولِ اللّه اُسوةٌ حَسَنةٌ». (احزاب: 21)

3. جلوه هاي رفتاري نبوي و مهدوي

اشاره

آيينه تمام نماي اخلاق پيامبر اعظم اسلام، فرزند برومندش، حجت خدا، وليّ عصر، امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) است. تمام زيبايي ها و كمالات اخلاق پيامبر در وجود يوسف زهرا(سلام علیها) موج مي زند. پس عطر محمدي را در وجود امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) بايد جست.

نمونه هايي از اين پيوستگي ارتباط و پيوند را بر مي شماريم:

الف) آراستگي و زيبايي

خداوند متعال، پاكيزگي و آراستگي را دوست دارد.(1)

امام علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مي فرمايد:

كانَ رسولُ اللّه ِ(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يُرَحِّلُ شَعْرَهُ وَ اَكْثَرُ ما كانَ يُرَجِّلُ شَعرَهُ بِالْماءِ وَ يَقُولُ كَفي بِالْماءَ طِيبا لِلْمُؤمنِ.(2)

ص: 117


1- . پيامبر: «ان اللّه طيب يحب الطيب، نظيف و يحب النظافة»، ميزان الحكمة، ج 10، ص 92. در روايت ديگر مي فرمايد: «ان اللّه تعالي جميل يحب جمال و يحب ان يري اثر نعمته علي عبده و يبغض البؤس و التباؤس»، كنزالعمال، ح 17162.
2- . مستدرك الوسائل، ج 1، ص 84.

رسول خدا(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) موهاي خود را آب مي زد و مرتب مي كرد و مي فرمود: «آب، براي پاكيزگي مؤمن كافي است.

پيامبر به جز محيط خانه، در ميان اصحاب و اجتماع هم كاملاً آراسته بود. در روايت آمده است كه آن حضرت افزون بر خانواده، براي اصحابش نيز خود را مي آراست.(1)

درباره آراسته بودن پيامبر همين بس كه حتي در سفرهايش هيچ گاه شيشه روغن، شانه، قيچي، مسواك و سرمه را از خود دور نمي كرد.(2)

حتي هزينه عطر و بوي خوش پيامبر از مخارج و هزينه غذا و خوراك او بيشتر بود. امام صادق(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در اين باره مي فرمايد: «پيامبر براي بوي خوش بيشتر از غذا خرج مي كرد».(3)

امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نيز همانند پيامبر، آراسته، پاكيزه و زيباست. امام علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در توصيف امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مي فرمايد: «هُوَ شابٌّ مَرْبوعٌ حَسَنُ الْوَجْهِ حَسَنُ الشَّعْرِ؛ او (مهدي) جوان، زيبارو و با موهاي زيباست.»(4) بي سبب نيست كه پيامبر اعظم به او لقب «طاووس اهل بهشت» داده است.(5)

ب) مهرباني و محبت

روزي پيامبراعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) به ياران خود فرمود: «آيا شما را از کسي كه از همه به من شبيه تر است آگاه نسازم؟» ياران گفتند: چرا يا رسول الله. حضرت فرمود: «كسي بيشترين شباهت را به من دارد كه خْلقش از همه نيك تر و برخوردش نرم تر و نسبت به برادران ديني خود مهربان تر باشد.»(6)به طور کلي پيامبر هميشه با همگان مهربان بود. «كَانَ

ص: 118


1- . مكارم الاخلاق، ج 1، ص 84.
2- . احتجاج، ج 1، ص 85 «و كان رسول اللّه لايفارقه في اسفاره قارورة الدهن و المكحلة و المقراض و المرآة والمسواك والمشط».
3- . كافي، ج 6، ص 526.
4- . بحارالانوار، ج 51، ص 36.
5- . كمال الدين، ج 51، ص 105.
6- . همان، ج 2، ص 240.

النَّبِي(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) جَميلَ الْمُعاشِرَةِ طَلِقَ الْوَجْهِ؛ پيامبر خوش مشرب بود و با روي گشاده با مردمبرخورد مي كرد».(1)

پيامبر مي فرمود: «پروردگارم مرا به نيكي و بخشش امر مي كند و از بخل و كوتاهي برحذر مي دارد».(2)

روايت هاي مربوط به امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نيز نشان از مهرباني و محبت او دارد. امام علي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در توصيف امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مي فرمايد: «اَوْسَعُكُمْ كَهْفا؛ مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) از همه بيشتر پناه مي دهد».(3)

او مانند پيامبر «رحمة للعالمين» است(4).

برخي براي حضرت، چهل جلوه از مهر و محبت را بيان كرده اند.(5)

ج) مشورت

يكي از ويژگي هاي پيامبر اعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، مشورت با ديگران بود، درباره پيامبر چنين روايت مي كنند:

اِنَّ رَسُولَ اللّهِ كانَ يَسْتَشيرُ أصْحابَهُ ثُمَّ يَعْزِمْ عَلي ما يُريدُ.(6)

همانا رسول خدا(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) با اصحابش مشورت مي كرد. سپس تصميم بر امر و كاري مي گرفت.

تاريخ گواه اين مسئله است كه پيامبر اعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) در جنگ ها با يارانش مشورت مي كرد. در جنگ بدر، پيامبردرباره اصل جنگ و محل جنگ با اصحابش مشورت كرد.(7)در جنگ احد نيز خطاب به يارانش فرمود: «نظر خودتان را به من اعلام كنيد».(8)

ص: 119


1- . ارشاد القلوب، ص 155.
2- . بحارالانوار، ج 16، ص 231، «أَمَرَني رَبِّي بِالسَّخاءِ وَ الْبِرِّ نَهاني عَنِ الْبُخلِ وَ الْجَفاءِ».
3- . همان، ج 51، ص 115.
4- . كافي، ج 1، ص 607.
5- . نك: مسعود، ميرمهر پورسيدآقايي، انتشارات حضور، قم.
6- . كافي، ج 2، ص 638.
7- . المغازي، ج 1، ص 48.
8- . همان، ص 209.

فرزند و آخرين جانشين پيامبر هم همانند او با ياران و اصحابش مشورتمي كند. در روايتي آمده است كه امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در جنگ با سفياني و سرانجام كار او با يارانش مشورت مي فرمايد.(1)

د) فروتني

همه رفتار پيامبر اعظم همراه با تواضع و پرهيز از هرگونه تكبر، نخوت و خودخواهي بود. در روايتي مي خوانيم: «كانَ يَكْرَهُ أَنْ يَتَشَبَّهَ بِالْمُلُوكَ، پيامبر از تشبه به پادشاهان بيزار بود و خوشش نمي آمد.»(2) به همين دليل، مانند همگان بر زمين مي نشست و دعوت آنها را اجابت مي كرد.(3)

فاصله اي بين او و يارانش نبود و اگر شخص غريبي وارد مجلس مي شد، پيامبر را نمي شناخت.(4)

درباره اخلاق و رفتار امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نيز اين مسائل نقل شده است. در مفاد عهدنامه امام با يارانش چنين آمده است:

وَ يَشْتَرِطُ عَلي نَفْسِهِ لَهُمْ أَنْ يَمْشِي حَيْثُ يَمْشُونَ وَ لا يَأْخُذُ بَوّابا.(5)

امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) با يارانش عهد مي بندد كه مانند آنان در راه رفتن و حركت به طور عادي باشد و دربان براي خود نگيرد.

همچنين در توصيف امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) گفته اند: «مَعَ هَيْبَتِهِ مُتَقَرِّبٌ اِلَي النّاسِ؛ او با وجود هيبت خود، با مردم نزديك و همراه است».(6)

ه-) عدالت

رفتار و عملكرد پيامبر، واژه عدالت را معني و مفهوم مي بخشد. او با همه ياران يك سان برخورد مي كرد. در روايت آمده است:

ص: 120


1- . الزام الناصب، ج 2، ص 201.
2- . كافي، ج 6، ص 272.
3- . مكارم الاخلاق، ج 1، ص 47.
4- . بحارالانوار، ج 6، ص 229.
5- . منتخب الاثر، ص 469.
6- . بحارالانوار، ج 52، ص 1.

كَانَ رسولُ اللهِ(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يُقَسِّمُ لَحَظاتِهِ بَيْنَ أَصْحابِهِ فَيَنْظُرُ إِلي ذا وَ اِلي ذابِالسَّويَّةِ.(1)

پيامبر لحظاتش را بين يارانش تقسيم مي كرد و در نگاه به اين و آن به طور مساوي بود.

پيامبر اعظم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) در تقسيم بيت المال و ديگر جلوه هاي رفتاري، آيينه تمام نماي عدالت است. امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) هم بر اساس همين عدالت نبوي، در حكومت جهاني خود، عدالت را به همه جهانيان هديه مي دهد. در روايت هاي فراواني چنين آمده است: «يَمْلَأُ الاَْرْض قِسْطا وَ عَدْلاً؛ امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) هم اموال را بين همگان به عدالت و مساوي تقسيم مي كند.»(2) ايشان به تمام يارانش امر مي كند كه با عدالت رفتار كنند. در روايتي آمده است:

يُفَرِّقُ الْمَهْدي أَصْحابَهُ... يَأْمُرُهُمْ بِالْعَدْلِ وَ الاِْحْسانِ.(3)

امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) اصحابش را در سرتاسر جهان مي فرستد و به آنها امر مي كند كه با عدل و احسان برخورد كنند.

و) مدارا و بخشش

پيامبر در دوران رسالت و پيش از آن، همواره در برابر آزار، اهل بخشش بود.

وَ ما اِنْتَقَمْ مِنْ شَي ءٍ صُنِعَ إِلَيْهِ الاّ أَنْ انْتَهَكَ حُرْمَةَ اللّهِ.

از هيچ كس انتقام شخصي نگرفت مگر كسي كه حريم الهي را هتك كرده باشد.

امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در برابر سختي ها همانند پيامبر است. امام محمد باقر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) مي فرمايد: «إِنَّ صاحِبَ هذَا الْأَمْرِ لَوْقَدْ ظَهَرَ لَقِي مِنَ النّاسِ مِثلَ مالَقِي رَسولُ اللّهِ؛ صاحب اين امر (امام مهدي) هنگام ظهور، همچون پيامبر و ب يش از ايشان از ناحيه مردم [سختي] خواهد ديد.»(4) در

ص: 121


1- . كافي، ج 2، ص 638.
2- . بحارالانوار، ج 51، ص 29.
3- . الامام المهدي، ص 271.
4- . بحارالانوار، ج 52، ص 363.

برخي روايت ها، صبر امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) به صبر ايوب تشبيه شده است.(1)

گلبانگ حديث

پيامبر اكرم(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فرمود:

1. فَاِذا خَرَجَ اَسْنَهَ ظَهْرَهُ أِلَي الْكَعْبَةِ وَ اجْتَمَعَ اِلَيْه ثَلا ثُمِأةٍ و ثَلا ثَةَ عَشَرَ رَجُلاً مِنْ اَتْباعِهِ، فَاَوَّلَ ما يَنْطِقُ هذِهِ الْآيَةُ: (بَقيَّةُ اللّه خَيرٌلَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤمنينَ)، ثُمَ يَقُولُ: اَنَا بَقيَّةَ اللّه وَ خَلِيفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَيْكُمْ فَلا يُسَلِّمُ عَلَيْهِ اَحَدٌ إِلاّ قال : الَسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّهَ اللّهِ فِي الأَرْضِ.(2)

چون ظاهر شود، پشتش را به خانه كعبه تكيه مي دهد و تعداد 313 نفر از پيروانش در اطراف او گرد آيند. نخستين چيزي كه به زبان مي آورد، اين آيه شريف است: بقية اللّه بهتر است براي شما، اگر مؤمن باشيد.» سپس مي فرمايد: «بقية اللّه منم، خليفة اللّه منم، حجة اللّه منم». كسي بر او سلام نمي گويد مگر اينكه بگويد: «اَلسَّلا مُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَ اللّهِ فِي الأَرْضِ».

2. مَلِكَ الدُّنْيا مُؤْمِنانِ وَ كافِرانِ، اَمَّا الْمُؤْمِنانِ فَذُو الْقَرْنَيْنِ وَ سُلَيْمانَ، وَ اَمَّا الْكافِرانِ فَنُمْرُودُ وَ بُخْتُ نَصَّرُ، وَ سَيَمْلِكُها خامِسٌ مِنْ عِتْرَتِي فَهُوَ الْمَهْدِي.(3)

تاكنون چهار نفر بر همه جهان سلطنت كرده اند كه دو نفرشان مؤمن و دو نفرشان كافر بوده اند. آنها كه مؤمن بودند، عبارتند از: ذوالقرنين و حضرت سليمان. آنها كه كافر بوده اند. عبارتند از: نمرود و بخت نصر . يك نفر پنجمي هم بر سرتاسر جهان حكومت خواهد كرد كه او عبارت است از مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) كه از عترت من است.

3. يَخْرُجُ فِي آخِرِ اُمَّتي المَهْدِي يَسْقيهِ اللّهُ الْغَيْثَ وَ تُخْرِجُ الأَرْضُ نَباتَها وَ يُعْطي صِحاحا، وَ تَكْثُرُ الْماشِيَةُ وَ تَعْظُمُ الاُمَّةُ، يَعيشُ سَبْعا اَوْ تِسْعا.(4)

در آخر امت من، مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) خارج مي شود. خداوند، باران رحمتش را بر او

ص: 122


1- . عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 36.
2- . شبلنجي، نورالابصار، ص 172.
3- . حلواني، عطر الوردي، ص 70.
4- . محمدخضرمصري، نظرة في احاديث المهدي، ص 75، در مجله التمدن الاسلامي، اكتبر 1950 م.

فرو مي ريزد و زمين گياهانش را براي او بيرون مي فرستد. مال را به طور مساوي تقسيم مي كند؛ دام بسيار فراوان مي شود؛ امت اسلامي بسيار شكوه مند مي گردد. هفت يا نه سال در ميان آنها حكومت مي كند.

پرسمان

1. شبيه ترين فرد در سيره و روش به پيامبرچه كسي است؟

2. چند نمونه شباهت در روش زندگي بين پيامبر و امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) نام ببريد؟

3. نمونه هايي از مهرباني و محبت پيامبر و حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) را بيان كنيد؟

4. سيره خاتم الانبيا(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) و خاتم الاوصياء(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در برخورد با مردم چگونه است؟

5. مدارا و بخشش آخرين پيامبر و آخرين امام در تاريخ و روايت ها چگونه بيان شده است؟

موضوع هاي پيشنهادي

1. خاستگاه پيوند پيامبر و امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ).

2. ضرورت ارتباط عصر بعثت و عصر ظهور.

3. آسيب شناسي عصر بعثت و عصر ظهور.

4. تشابه رفتاري و الگويي خاتم الانبياء و خاتم الاوصيا.

5. ياران پيامبر و ياران امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ).

6. اهل كتاب در دوران پيامبر و حكومت امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ).

ص: 123

كتاب نامه

1. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، بغداد، دارالكتاب العربي، 1384.

2. ابن ابي زينب، نعماني، غيبت نعماني، ترجمه: محمد جواد غفاري، تهران، نشر صدوق، 1376.

3. ابن ابي شيبة، المصنف، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1381.

4. ابن بابويه، محمد بن علي، علل الشرايع، ترجمه: محمد جواد ذهني تهراني، قم، مؤمنين، 1383.

5. -----------------، عيون الاخبار الرضا(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، قم، مكتبة الحيدرية، 1383.

6. -----------------، كمال الدين و تمام النعمة، ترجمه: منصور پهلوان، دارالحديث، قم، 1382.

7. ابن حبان، الصحيح، بيروت، مؤسسه الرسالة، چاپ سوم، 1378.

8. ابن حجر هيثمي، احمد بن محمد، الصواعق المحرقه علي اهل الرفض و الزندقه، قم، دليل ما، 1382.

9. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الكبري، تهران، فرهنگ و انديشه، 1374.

10.ابن طاووس، علي بن موسي، التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، بي جا، مؤسسه صاحب الامر(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، 1374.

11.-----------------، الملاحم و الفتن، ترجمه: نجفي، محمد جواد، تهران،

ص: 124

اسلاميه، 1360.

12. -----------------، الملاحم و الفتن، تهران، اسلاميه، 1381.

13. -----------------، فلاح السائل و نجاح المسائل في عمل اليوم و الليلة، قم، مكتبة الاعلام الاسلامي، 1377.

14. ابن عربي، محمد بن علي، الفتوحات المكية، بيروت، دار احياء التراث العربي، بي تا.

15. ابن فارس، زكريا، معجم مقائيس اللغة، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1380.

16. ابن فتال، روضة الواعظين، قم، شريف رضي، بي تا.

17. ابن هشام، السيرة النبوية، بيروت، دارالفكر، 1370.

18. ابوالفرج اصفهاني، مقاتل الطالبيين، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1380.

19. ابي داوود، السنن، بيروت، دارالفكر، 1378.

20.احمد بن حنبل، المسند، مصحح: شاكر احمد محمد، بيروت، دارالفكر، 1372.

21.اربلي، كشف الغمة عن معرفة احوال الائمة، تهران، مجمع جهاني اهل بيت، 1381.

22.بالادستيان، محمد امين و ديگران، نگين آفرينش، تهران، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، 1383.

23.بيهقي، احمد بن حسين، دلائل النبوة، بيروت، دارالكتب العلمية، 1381.

24.بيهقي، حسين بن علي، السنن الكبري، دارالفكر، بيروت، 1377.

25.پورسيد آقايي، مسعود، مير مهد، قم، حضور، 1384.

26.ترمذي، محمد بن عيسي، السنن، بيروت، دارالفكر، 1380.1.

ص: 125

27.تفتازاني، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، قم، شريف رضي، 1376.

28. جعفري، محمد صابر، مهدي ستيزان، تهران، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) 1384.

29. جوليوس، كرينستون، انتظار مسيحا در آيين يهود، ترجمه: حسين توفيقي، قم، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، 1377.

30. حائري يزدي، الزام الناصب في اثبات الحجة الغائب، قم، دارالهدي، 1384.

31. حاجيان، اسماعيل، حديث جواني و ياران امام زمان، تهران، مهام، 1383.

32. حلي، حسن بن يوسف، مختصر بصائر الدرجات، قم، الرسول المصطفي، 1328.

33. حموي ياقوت، معجم البلدان، ترجمه علينقي منزوي، بيروت، دار احياء التراث العربي، بي تا.

34. حمويني جويني، ابراهيم بن محمد، فرائد السمطين، مصحح: محمدباقر محمودي، بيروت، مؤسسة المحمودي، 1358.

35. حميري، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، قم، مؤسسه آل البيت الاحياء التراث، 1371.

36.الحناوي، محمد عبد الروف، فيض القدير، بيروت، دارالكتب العلمية، 1380.

37.خاتون آبادي، مير محمد صادق، كشف الحق، تهران، مؤسسه امام مهدي و بنياد بعثت، 1361.

38.خزاز، كفاية الاثر، بي جا، بي تا.

39.ذهبي، محمد، تاريخ الاسلام و فيات المشاهير الاعلام، مصحح: عمر عبدالسلام، بيروت، دارالكتاب الاسلامية، 1369.1.

ص: 126

40.راوندي، قطب الدين، الخرائج والجرائح، بيروت، مؤسسه النور للمطبوعات، 1369.

41. سليمان كامل، روزگار رهايي، ترجمه: علي اكبر مهدي پور، تهران، آفاق، 1381.

42. سيوطي، الحاوي للفتاوي، بيروت، دارالفكر، چاپ دوم، 1358.

43. شبلنجي، مؤمن، نورالابصار في مناقب آل البيت النبي المختار(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، قم، ذوي القربي، 1384.

44. شعراني، عبدالوهاب بن احمد، اليواقيت و الجواهر في بيان عقائد الاكابر، بيروت، دارالحياء التراث العربي، بي تا.

45. شهروزي البرزنجي، الاشاعة في اشراط الساعة، سوريه، دارالهجرة، چاپ دوم، 1374.

46. طبرسي، جليل بن نصر الحسن بن فضل، مكارم الاخلاق، قم، نشر اسلامي، چاپ سوم، 1372.

47. طبرسي، فضل بن حسن، اعلام الوري باعلام الهدي، قم، مؤسسه آل البيت(عَلَيْهَم السَّلاَمُ)، 1375.

48. -----------------، الاحتياج في الرد علي اهل اللجاج، قم، دارالاسوه للطباعة و النشر، 1380.

49.-----------------، مجمع البيان في التفسير القرآن، مصحح: رسولي هاشم، بيروت، مكتبة العلمية الاسلامية، 1370.

50.طبري آملي، محمد بن جرير، دلائل الامامة، قم، مؤسسه البعثة، 1363.

51.طوسي، محمد بن حسن، تهذيب الاحكام، بيروت، دارالمعارف للمطبوعات، 1370.

52.-----------------، كتاب الغيبة، قم، مؤسسه المعارف الاسلاميه، 1370.1.

ص: 127

53. -----------------، مصباح المتهجد، بيروت، مؤسسه فقه الشيعة، 1369.

54. عظيم آبادي، ابي الطيب محمد شمس الحق، عون المعبود، بيروت، دارالفكر، 1380.

55. عقلاني، احمد بن علي، فتح الباري بشرح صحيح البخاري، بيروت، دارالفكر، 1378.

56. عميدي، سيد تامر هاشم، مهدي منتظر در انديشه اسلامي، ترجمه: محمدباقر محبوب القلوب، قم، جمكران، 1380.

57. عياشي، محمد بن مسعود، التفسير العياشي، بيروت، مؤسسه الاعلمي المطبوعات، 1369.

58. غالب، مصطفي، الامامة و قائم القيامة، بيروت، دارالكتب الهلال، 1360.

59. قاضي زاهدي، احمد، شيفتگان حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، قم، نشر حاذق، 1383.

60. قاضي سعيد قمي، التوحيد، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1373.

61. قرطبي، ابي بكر، التذكرة، بيروت، دارالفكر، 1382.

62.قزويني، محمد بن يزيد، السنن، بي جا، مكتبه ابن حجر، 1383.

63.قمي، شيخ عباس، سفينة البحار و مدينة الحكم و الآثار، بيروت، دارالاسوه للطباعة و النشر، 1364.

64.-----------------، مفاتيح الجنان، ترجمه: مهدي الهي قمشه اي، قم، موعود اسلام، 1383.

65.قندوزي، سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، قم، شريف رضي، چاپ دوم 1375.

66.كاظمي، حيدر، بشارة الاسلام، تهران، مكتبة نينوي الحديثه، بي تا.

67.كامل سليمان، يوم الخلاص، بيروت، دارالكتاب البستاني و مكتبة المدرسة و النشر، چاپ ششم، 1364.1.

ص: 128

68.كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، نشر اسلاميه، 1376.

69. كوراني و همكاران، معجم احاديث الامام المهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، قم، مؤسسه المعارف الاسلاميه، 1369.

70. گروهي، امام مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ) در احاديث شيعه و سني، تهران، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، 1384.

71. مباركفوري، عبدالرحمن، تحفة الاحوذي، بيروت، داراحياء التراث العربي، بي تا.

72. متقي هندي، علاءالدين علي، البرهان في علامات مهدي آخر الزمان، قم، مطيعة الخيام، 1375.

73. -----------------، كنز العمال في سنن الاقوال و الافعال، مصحح: حياني بكري، بيروت، دارالكتب العلمة، چاپ دوم، 1383.

74. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، دارالمعارف المطبوعات، 1379.

75. محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمة، ترجمه: حميدرضا شفيعي، قم، دارالحديث، 1383.

76. مروزي، نعيم بن حمار، الفتن، قم، مكتبه حيدريه، 1382.

77.---------------- ، الفتن، بيروت، دار المعرفة، 1384.

78.مري جوويور، درآمدي بر مسيحيت، ترجمه: حسن قنبري، قم، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، 1381.

79.مفيد، محمد بن نعمان، الاختصاص، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1362.

80.-----------------، الارشاد، تهران، نشر اسلاميه، 1376.

81.مقدسي شافعي، يوسف بن يحيي، عقدالدرر في اخبار المنتظر، قاهره، مكتبه عالم الفكر، 1358.

82.مقدسي، ابن يوسف، فرائد فوائد الفكر في الامام المهدي المنتظر، قم،

ص: 129

مؤسسه معارف اسلامي، 1382.

83. موسوي اصفهاني، سيد محمد تقي، مكيال المكارم، ترجمه: حائري قزويني، جمكران، 1385.

84. مهدي پور، علي اكبر، كتاب نامه حضرت مهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، قم، الهادي، 1380.

85. مير لوحي اصفهاني، محمد، مختصر كفاية المهتدي المعرفة المهدي(عَلَيْهَ السَّلاَمُ)، دفتر نشر فرهنگ، 1385.

86. نوري، حسين بن محمدتقي، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم، آل البيت(عَلَيْهَم السَّلاَمُ)، چاپ سوم، 1369.

87. واقدي، محمد بن عمر، المغازي، قم، مكتبة الاعلام الاسلامي، 1376.

88. هاكس، جميز، قاموس كتاب مقدس، تهران، اساطير، 1360.

89. هيثمي، علي بن ابن بكر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بيروت، دارالفكر، 1384.

ص: 130

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109