آیات الکریم فی مانزل فی بقیه الله فی الارضین بقیه الله در آیات قرآنی

مشخصات کتاب

سرشناسه:اکبری، علی اصغر، 1328 -

عنوان و نام پديدآور:آیات الکریم فی مانزل فی بقیه الله فی الارضین بقیه الله در آیات قرآنی«[Book]/مولف علی اصغر اکبری

مشخصات نشر:تهران: علی اصغر اکبری، 1385.

مشخصات ظاهری:683 ص.

شابک:964-06-9206-9

يادداشت:فیپا

یادداشت:کتابنامه به صورت زیرنویس.

موضوع:مهدویت -- جنبه های قرآنی.

موضوع:محمدبن حسن(عج)، امام دوازدهم، 255ق. -- جنبه های قرآنی.

رده بندی کنگره:BP104/م86 الف7 1385

رده بندی دیویی:297/159

شماره کتابشناسی ملی:م85-22446

ص: 1

بسم الله الرحمن الرحیم

«آیه اول »

اشاره

حجة ابن الحسن علیه السلام صراط مستقیم است .

خداوند در سوره فاتحة الکتاب آیه 6 می فرماید :

« إهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم »

خداوندا ما را به راه راست هدایت فرما .

1) حاکم حسکانی ( که مذهبش حنفی است و قاضی و محدث اهل سنت می باشد.) در کتاب شواهد التنزیل صفحه 51 حدیث86 می گوید :

خبر داد ما را پدرم حاکم ابو محمد عبدالله بن احمد از ابو جعفر عمر بن احمد بن ثمان ...از ابی بریده درباره قول خداوند : « اهدنا الصراط المستقیم » قال صراط محمد و آله : آن راه راست راه محمد و آل محمد است .

2) حاکم حسکانی حنفی در شواهد التنزیل صفحه51 حدیث 87 می گوید :

خبر داد ما را عقیل بن حسین قسوی ...از ابن عباس در فرمایش خداوند : « اهدناالصراط المستقیم » قال : قولوا معاشرالعباد ارشدنا الی حب النبی و اهل بیته . یعنی : بگویید ای بندگان خدا : (خداوندا) ما را به دوستی نبی و اهل بیت او رهنمون فرما .

3) حاکم حسکانی در شواهد التنزیل صفحه 52 حدیث89 می گوید :

خبر داد ما را ابو جعفر از محمد بن علی علوی ...از مفضل از جابر بن یزید از ابی زبیر از جابر بن عبدالله گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:«خداوند قرار داد علی و همسرش و پسرانش را حجتهای خود بر آفریده های خویش و ایشان درهای علم در امت من می باشند ، اگر کسی به ایشان هدایت شد به راه راست راه یافته است .» همانطوریکه ملاحظه می فرمایید خداوند در آیه مذکور اشاره دارد به اینکه همه هدایتها در نزد اوست ، حتی هدایت رسولش و امامان معصوم علیهم السلام اما اراده خداوند بر این قرار گرفته است که اگر بندگانش بخواهند با او ارتباط برقرارسازند ، باید از راهی صحیح و مستقیم بروند لذا خود ذات اقدس الهی در سوره فاتحةالکتاب می آموزد که بندگان بگویند : «

ص: 1

خداوندا ما را به راه راست هدایت فرما . » حال سؤال می شود این راه راست چه راهی است؟ احادیث فوق به این پرسش پاسخ میگویند :

1. صراط محمد و آله

2. حب النبی و اهل بیته

3. امیرالمومنین علیه السلام و همسر و فرزندانش که حجتهای خداوند هستند، صراط مستقیم حق می باشند و امروزه بر روی کره زمین این حجت مستقیم خداوند حضرت حجة بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف است زیرا ما یقین داریم که ایشان از آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت رسول و از فرزندان حضرت امیرالمونین وحضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهما می باشد .

1) در معانی الاخبارصفحه 32 و ترجمه معانی الاخبار صفحه 29 حدیث 1 آمده است :

حدّثنا احمدبن الحسن القطّان ، قال : حدّثنا عبدالرحمن بن محمد الحسینی قال اخبرنا ابو جعفر احمد بن عیسی بن ابی مریم العجلی ، قال حدّثنا محمد بن احمد بن عبدالله بن زیاد العرزمی قال : حدّثنا علی بن حاتم المنقری عن مفضل بن عمر قال : سألت اباعبدالله علیه السلام عن الصّراط . فقال : هو الطریق الی معرفةالله عز وجل و هما الصراطان : صراط فی الدنیا و صراط فی الآخرة و اما الصراط الذی فی الدنیا فهو الامام المفترض الطاعة ، مَن عرفه فی الدنیا واقتدی بهداه مرَّ علی الصراط الذی هو جسرجهنم فی الآخرة ومَن لم یعرفه فی الدنیا زلّت قدمه عن الصراط فی الآخرة فتردی فی نار جهنم .

یعنی : مفضل بن عمر گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم صراط چیست ؟ ایشان فرمودند : راهی به سوی شناختن خدای بزرگ است وصراط دو گونه است : 1- صراط در این سرا 2- صراط در آن سرا

اما صراط دنیا امام می باشد که فرمانبرداری از او واجب است . هر که در دنیا او را شناخت و رهنمودهای او را به کار بست ، در آخرت از صراط که پلی است بر روی جهنم خواهد گذشت و هر کس در اینجا امام خود را نشناخت هنگام گذشتن از صراط آخرت گامش خواهد لغزید و در آتش دوزخ خواهد افتاد .

5) در مناقب ابن شهر آشوب مجلد 3 صفحه 73 ودر تفسیرالثعلبی و کتاب ابن شاهین : عن رجاله عن مسلم بن حیان عن بریده فی قول الله : «إهدنا الصراط المستفیم » قال : صراط محمد و آله .

یعنی منظور از صراط ، محمد صلی الله علیه و آله وسلم و آل اوست.

6) در معانی الاخبار شیخ صدوق مجلد 1 صفحه 76 حدیث 5 آمده است :

حدّثنا ابی – رحمةالله – قال : حدّثنا علی بن ابراهیم بن هاشم عن ابیه عن محمد بن سنان عن المفضل بن عمر قال : حدّثنی ثابت الثمالی عن سیَّد العابدین علی بن الحسین علیه السلام

قال : لیس بین الله و بین حجَّته حجاب ٌفلا لله دون حجّته ستر ،

ص: 2

نحن ابواب الله و نحن الصراط المستقیم و نحن عیبة علمه ونحن تراجمة وحیه و نحن ارکان توحیده ونحن موضع سرِّه .

یعنی : ثابت ثمالی گوید : سید و سالار عبادت کنندگان ، حضرت علی بن الحسین علیه السلام فرمود : میان خدا و حجت او ( که امام هر زمان است ) حجاب و مانعی وجود ندارد . پس خداوند پیش روی حجت خود پوششی نیفکنده است . مائیم درهای علم خداوند و راه مستقیم و کانون علم او ، ما بازگو کننده و شرح دهنده وحی او و استوانه های اصلی کاخ توحیدش و جایگاه راز نهانی او هستیم .

بار دیگر احادیث فوق را مرور نمایید . صراط مستقیم چنین تفسیر شده است: در بعضی از احادیث صراط مستقیم را محمد و آل محمد می دانند ، در بعضی دوستی اهل بیت شمرده اند ، در بعضی دیگر منظور از صراط مستقیم « امام مفترض الطاعة » آمده است .

از مجموع این احادیث در حال حاضر فقط این نتیجه را می توان گرفت که صراط مستقیم حضرت بقیة الله الاعظم حجة بن الحسن العسکری علیه السلام می باشد .

ص: 3

«آیه دوم »

اشاره

غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از مصادیق ایمان به غیب است .

خداوند در سوره بقره آیات 2و3 می فرماید :

« ذلِکَ الکِتابُ لا رَیبَ فیهِ هُدیً لِلُمُتَّقین الّذینَ یُؤمِنونَ بِِِِالغَیب وَ یُقیمونَ الصّلوة و مِمّا رَزَقناهُم یُنفِقوُن »

این همان کتابی است که در آن هیچگونه شک و تردیدی نیست و وسیله هدایت است برای متقین ( متقین با این کتاب هدایت می شوند ) و متقین آنانند که به غیب ایمان می آورند و نماز به پا می دارند و از آنچه روزیشان کردیم انفاق می کنند .

آیات فوق و آیات پس از آن حکایت از این دارد که قرآن هادی متقین است و خداوند در این آیات شش صفت از صفات متقین را بیان می فرماید که از جمله آنها ایمان به غیب است که خداوند آن را اولین صفت متقین می شمرد.

غیب چیست ؟

به هر چیزی که پنهان و نهفته از حس باشد غیب گفته می شود و یا به بیان دیگر به هر چیز پوشیده و پنهان غیب می گویند . ارباب لغت گفته اند : « الغیب کلّ ما غابَ عَنک » مثلا در قرآن کریم سوره بقره آیه 33 خداوند می فرماید : ( إنّی أعلم ُ غَیبَ السَّمواتِ وَ الاَرض ِ) یعنی من نهان و غیب آسمانها و زمین را می دانم. ونیز در سوره هود آیه 49 آمده است : ( تِلکَ مِن اَنباءِ الغَیبِ نُوحیها إلَیکَ ) یعنی و آن از اخبار غیب و پنهان است که به تو وحی و اعلام می کنم .

پس می توان گفت که غیب ضد شهود و حضور است و امور غیبی یعنی اموری که به واسطه قوانین ظاهری ادراک نشود و از نظر پنهان است و ایمان به غیب یعنی ایمان به اموری که از راه حواس ظاهری یافت نشود بلکه با درون آدمی ارتباط دارد و فطری است و انسان در عالم ذر اولی به آنها ایمان آورده است .

مصادیق غیب : اگر در اسلام دقت کنیم مصادیق غیبی زیاد است . مانند :

1) ذات اقدس الهی که غیب است و ایمان به او فطری است .

ص: 4

1)وجود مقدس حضرت ختم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم که برای ما در حال حاضر غیب است ولی ایمان به وی فطری است و با استدلال عقلی روشن می شود .

2)ایمان به ملائکه که ملائکة الله غایب می باشند .

3)ایمان به قیامت و معاد و عالم برزخ و وادی السلام و برهوت و سؤال و جواب در قبر و فشار قبر وایمان به برانگیخته شدن و صراط و میزان و جهنم و بهشت و... که همه از مصادیق غیب هستند .

4) ایمان به یازده امام از امیرالمومنین تا امام حسن عسکری علیه السلام که همه از نظر ظاهری برای ما غیب هستند .

5) وجود اقدس بقیةالله الاعظم حجة بن الحسن العسکری علیه السلام که در دوران غیبت غایب از نظرها می باشد .

پس این آیه همه این مصادیق را شامل می شود و به زبان دیگر می توان گفت : ایمان به غیب ، ایمان به جمیع عقاید حقه می باشد .

· امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یکی از مصادیق غیب هستند .

1) در کتاب ینابیع المودة نوشته خواجه کلان قندوزی حنفی صفحه 442و443 به نقل از کتاب مناقب احمد خوارزمی حنفی آورده است :

عن جابر بن عبدالله انصاری ...قال رسول الله : ...طوبی للصابرین فی غیبته طوبی للمتقین علی محبتهم اولئک الذین وصفهم الله فی کتابه و قال : « هدیً للمتقین الّذین یؤمنون بالغَیب »

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در ضمن حدیث مفصلی که شرح آنرا در زیر می آوریم می فرمایند : ... خوشا به حال کسانیکه در غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صابرند وخوشا به حال متقین که در محبت ایشانند . اینها کسانی هستند که خداوند در قرآن کریم آنان را چنین وصف می کند : « هدیً للمتقین الّذین یؤمنون بالغَیب »

شرح حدیث فوق :

در کتاب ینابیع المودة صفحه 442 آمده است که در کتاب مناقب از واثلة بن اصقع بن فرخاب از جابر بن عبد الله انصاری روایت شده که گوید : جندل بن جنادة بن جبیر الیهودی خدمت رسول خدا مشرف شد و عرضه داشت : یا محمد بفرما برای من از آنچه برای خداوند نیست و از آنچه در نزد خداوند نیست و از آنچه که آنرا خداوند نمی داند . رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند :

ص: 5

اما آنچه برای خداوند نیست شریک است که خداوند شریک ندارد و آنچه در نزد خداوند نیست ظلم و ستم است که بر بندگان خود روا ندارد . اما چیزی که خداوند نمی داند گفتار شما جماعت یهود است که عزیر را پسر خدا می دانید . خداوند او را فرزند خود نمی داند بلکه عزیر مخلوق اوست . آنگاه جندل گفت :

اشهد ان لا اله الا الله وانّک رسول الله حقاً و صدقا ً .

سپس جندل گفت من شب گذشته حضرت موسی علیه السلام را در خواب دیدم . ایشان به من فرمودند : ای جندل برو و مسلمان شو به دست خاتم الانبیاء و تمسک جوی به اوصیا و جانشینان بعد از او .

حال به من بفرمایید اوصیای پس از شما کیستند تا من به آنها گرویده و به دامان آنان چنگ زنم ؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : قال : أوصیائی الاثناعشر قال جندل هکذا وجدناهم فی التوراة و قال یا رسول الله سمّهم لی فقال اَوَلهم سید الاوصیاء ابوالائمة علیّ ثم ابناه الحسن و الحسین فاستمسک بهم ولا یغرنّک جهل الجاهلین فإذا و له علیّ بن الحسین زین العابدین یقصی الله علیک و یکون آخر زادک مِن الدنیا شربة لبن تشربه . فقال جندل وجدنا فی التوراة و فی کتب الانبیاء علیهم السلام ایلیا و شبراً و شبیراً فهذه اسم علی و الحسن و الحسین فمن بعد الحسین وما اسامیهم قال اذا انقضت مدة الحسین فالامام ابنه علی و یلقب بزین العابدین فبعده ابنه محمد یلقب بالباقر فبعده ابنه جعفر یدعی بالصادق فبعده ابنه موسی یدعی بالکاظم فبعده ابنه علی یدعی بالرضا فبعده ابنه محمد یدعی بالتقی والزکی فبعده ابنه علی یدعی بالنقی والهادی فبعده ابنه الحسن یدعی بالعسکری .

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : اوصیا وجانشینان بعد از من دوازده نفر هستند . جندل گفت : آن را من در تورات یافته ام اما یا رسول الله نام ایشان را بفرمایید . حضرت فرمودند : اول ایشان سید اوصیاء ، پدر امامان ، علی علیه السلام است و پس از او فرزندانش حسن و حسین . پس به ایشان متمسک شو ومواظب باش از مردم جاهل و نادان فریب نخوری . ای جندل تو در زمان علی بن الحسین از دنیا خواهی رفت و آخرین غذایی که می خوری شربتی از شیر است . جندل گفت : در تورات و در کتب انبیا علیهم السلام نامهای ایلیا ، شبر و شبیر آمده

که نام علی ، حسن و حسین باشد . آنگاه جندل پرسید : بعد از حسین امام کیست و چه نام دارد ؟

حضرت فرمودند : پس از حسین فرزند او علی ملقب به زین العابدین است و پس از او امام محمد است ملقب به باقر و بعد از ایشان جعفر ملقب به صادق سپس پسرش موسی که کاظم خوانده می شود و بعد از او فرزندش علی که ملقب به رضاست . پس از او فرزندش محمد که تقی خوانده می شود و بعد از او فرزندش

ص: 6

علی که ملقب به نقی و هادی است . پس از ایشان فرزندش حسن که عسکری خوانده می شود .

فبعده ابنه محمد یدعی بالمهدی والقائم والحجة فیغیب ثم یخرج فاذا خرج یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما مُلئت جوراً و ظلماً طوبی للصابرین فی غیبته طوبی للمتقین علی محبتهم اولئک الذین وصفهم الله فی کتابه و قال : « هدی ً للمُتقین الّذین یؤمِنون بِالغَیب » ثم قال الله تعالی « و اولئک حِزبُ الله اَلا إنّ حزبُ الله هُمُ الغالِبون » فقال جندل الحمد لله وفّقنی بمعرفتهم ثم عاش الی ان کانت ولادةعلی بن الحسین فخرج الی الطائف و مرض وشرب لبناً و قال اخبرنی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم أن یکون آخر زادی مِن الدنیا شربة لبن و مات و دفن بالطائف بالموضع المعروف بالکوزارة .

پس از او فرزندش محمد که مهدی ، قائم و حجت خوانده می شود ، غایب خواهد شد تا زمانیکه بیرون آید و زمین را که پر از ظلم و جور شده ، پر از عدل و داد کند . خوشا به حال صابران در غیبتش خوشا به حال کسانیکه او را دوست می دارند .آنها اشخاصی هستند که خداوند در وصفشان درکتاب خود فرموده است :

« هُدیً لِلمُتّقین الّذین یؤمِنون بِالغَیب »

و نیز خداوند در وصف آنان فرموده است :

« اولئِک حِزبُ الله اَلا إنّ حزبُ اللهِ هُمُ الغالِبوُن »

آنگاه جندل گفت : سپاس خدای را که مرا به شناخت آنان موفق ساخت . او تا زمان امام زین العابدین علیه السلام زنده بود . سپس به طائف رفت و در آنجا بیمار شد و شربتی از شیر نوشید و گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به من خبر داده بود که آخرین غذای تو از دنیا شیر می باشد و آنگاه از دنیا رفت. او را در طائف در محله ای معروف به « کوزاره » دفن کردند .

1) در کتاب تفسیر الکبیر و مفاتیح الغیب ( مشهور به تفسیر امام فخر رازی ) مجلد 2 صفحه 31 آمده است :

قال بعض الشیعه : المراد بالغیب المهدی المنتظر الذی وعد الله تعالی به فی القرآن والخبر أما القرآن فقوله ( وَعَدَ الله الذینَ آمنوُا مِنکم و عَمِلواالصّالحات لَیَستَخلفنّهم فِی الاَرض کمااستَخلَفَ الّذینَ مِن قَبلِهم ) و أما الخبر فقوله علیه السلام : « لولم یبق مِن الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج رجل من اهل بیتی یواطی إسمه إسمی و کنیته کنیتی یملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً » واعلم أن تخصیص المطلق من غیر الدلیل باطل .

ص: 7

امام فخر رازی در اینجا می گوید : شیعیان می گویند مراد از غیب ( مهدی منتظر) است. او کسی است که خداوند به وجودش در قرآن وعده داده است ونیز از احادیث آنرا استدلال می کنند .

در اینجا امام فخر رازی می گوید شیعه در اثبات اینکه مراد از غیب ، مهدی منتظر است ، آیه 55 از سوره نور را می آورد که خداوند می فرماید : ( خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و اعمال نیکو انجام دهند ، وعده داده است که سرانجام آنان را خلیفه ،حاکم و جانشین خویش بر روی کره زمین می گرداند همانطوریکه قبل از ایشان کسانی خلیفه شدند . ) آنگاه می گوید : اما حدیث و خبر ، قول پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است که فرمودند : « اگر باقی نماند از عمر دنیا مگر یک روز، خداوند آنروز را طولانی می گرداند تا مردی از اهل بیت من خروج نماید . اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است . خداوند به وسیله او زمین را پر از عدل و داد می کند همانطوریکه پر از ظلم و جور شده است .» و مطلب دیگر اینکه شیعه نمی گوید که منظور از «غیب» فقط غیبت ولی عصر است .

امام فخر رازی دو دلیل از زبان شیعیان آورد که منظور از غیب ، حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است . ما در اینجا از امام فخر رازی این سؤال را می پرسیم که اینکه خداوند می فرماید : ( وعد الله الذین آمنوا منکم و عملواالصالحات لیستخلفنهم فی الارض ) آیا مسلمانان در زمان خلفای بنی امیه ویا بنی العباس و یا سایر حکومتها خلیفۀ روی زمین شده اند ؟ پاسخ منفی است . فقط در زمان مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف است که ایشان خلیفة الله فی الارض خواهند شد و آیات زیادی در قرآن در این زمینه آمده است که باید روزی بیاید که همۀ کرۀ زمین مسلمان شوند و بر روی کره زمین حکومت اسلامی بر پا شود و شرکی باقی نماند . آیا واقعاً این مطالب را فقط شیعه می گوید و اهل سنت به آن اعتقاد ندارند ؟ (1)

اما در مورد دلیل دوم امام فخر رازی که حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آورده است ، این پرسش مطرح می شود که آیا این حدیث را فقط شیعه از پیامبر اکرم نقل کرده است ؟

ما از امام فخر رازی سؤال می کنیم که آیا ابو داود سجستانی در مجلد 2 صفحه 207 از کتاب صحیح ( سنن ) خود در قسمت کتاب المهدی این حدیث را

نیاورده است ؟ و ابی داود یک کتاب ازصحیح (سنن) خود را به نام « کتاب المهدی » قرار نداده است و در آنجا نیاورده است ؟

ص: 8


1- 1 در جای خود در تفسیر این آیه اثبات خواهیم کرد که اهل سنت این آیه را در وصف حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می دانند .

قال رسول الله : « لو لم یبقَ مِن الدّهر الاّ یوم لَبعث الله رجلاً مِن اَهلِ بیتی یملأها عدلاً کما مُلئت جوراً . »

این حدیث را فقط شیعیان بیان نکرده اند بلکه :

* امام احمد حنبل این حدیث را در مسندش مجلد 1 صفحه 376 آورده است .

* سبط بن جوزی حنفی در تذکرة الخواص الامة صفحه 377 آن را نقل کرده است .

* ابن ماجه در صحیح (سنن) خود آن را آورده است .

* ترمذی این حدیث را در صحیحش ( سنن ) در مجلد 4 صفحه 438 آورده است .

* شبلنجی شافعی آن را در کتاب نور الانصار باب 2 صفحه 154 آورده است .

* حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی در ینابیع المودة در قسمتهای مختلف از جمله در صفحات 423و 429 آورده است .

* حاکم نیشابوری در کتاب مستدرک الصحیحین در مجلد 4 صفحه 465 آن را آورده است .

1) در تفسیر الدّر المنثور فی التفسیر المأثور نوشتۀ امام عبد الرحمن جلال الدین السیوطی مجلد اول صفحه 64 آمده است :

و أخرج عبد بن حمید و ابن جریر عن قتاده فی قوله : « الّذین یؤمِنون بالغَیب » قال : آمنوا بالبعث بعد الموت ، والحساب ، والجنة والنار ، و صدقوا بموعود الله الذی وعد فی هذا القرآن .

توجه می فرمایید که ایشان دربارۀ غیب می فرماید : برانگیخته شدن پس از مرگ و حساب و بهشت و جهنم ... از مصادیق غیب هستند و نیز می گوید از جملۀ مصادیق غیب : ( تصدیق نمودن قرآن موعودی است که از جانب خداوند در قرآن به آن وعده داده شده است . )

2) در تفسیر المیزان مجلد 1 صفحه 44 و کتاب آیات الولایة صفحه 18 و کتاب کمال الدین مجلد 2 صفحه 340 باب 33 آمده است :

عن الصادق علیه السلام فی قوله تعالی : « الّذینَ یؤمِنون بالغیب » قال : من آمن بقیام القائم علیه السلام إنه حق .

از امام صادق علیه السلام درباره آیۀ مذکور نقل شده است که آن حضرت فرمودند: آنها کسانی هستند که ایمان به حقانیت قیام قائم علیه السلام بیاورند .

1) در کتاب کمال الدین مجلد 2 صفحه 340 باب 33 حدیث 20 آمده است :

ص: 9

حدثنا علی بن احمد بن محمد ... الدّقاق رضی الله عنه قال : حدّثنا احمد بن ابی عبدالله الکوفی قال : حدثنا موسی بن عمران النخعی ، عن عمه الحسین بن یزید ، عن علی بن أبی حمزة، عن یحیی بن أبی القاسم قال : سألت الصادق علیه السلام عن قول الله عزّ وجلّ : « الم ذلک الکتاب لا رَیبَ فیه هدیً للمتّقین الّذین یؤمِنون بالغَیب » فقال : المتقون شیعة علی علیه السلام والغیب فهو الحجة الغائب و شاهد ذلک قول الله عزّ و جلّ : « و یقولون لولا اُنزل علیه آیة من ربّه فقل إنّما الغیب لله فَانتظروا إنّی معکم مِنَ المُنتَظِرین »

یعنی : ابن بابویه گوید : حدیث گفت ما را علی بن احمدبن محمد دقاق رضی الله عنه وی گفت : حدیث آورد ما را محمد [احمد] بن ابی عبدالله کوفی ، که گفت : حدیث آورد ما را موسی بن عمران نخعی از عمویش ، حسین بن یزید ، از علی بن ابی حمزه از یحیی بن [ابی] القاسم که گفت : از امام صادق علیه السلام درباره فرمودۀ خدای عزوجل « الم . این کتاب که هیچ تردیدی در آن نیست ، روشنگر راه پرهیزکاران است . آنانکه به غیب ایمان آوردند . » پرسیدم . حضرت فرمودند: متقیان شیعیان علی علیه السلام هستند و غیبت همان حجت غایب است و شاهد آن ، فرمودۀ خدای تعالی است : « و (کافران ) گویند چرا آیتی از پروردگارش براو نازل نمی شود ؟ بگو همانا غیب مخصوص خداست . پس منتظر باشید که ما نیز از منتظران هستیم . »

2) در کتاب کفایة الاثر صفحه 60 و کتاب المحجة فی ما انزل فی القائم الحجة صفحه 37 و کتاب کمال الدین آمده است :

و عنه بإسناده عن جابر بن عبدالله الأنصاری ، عن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فی حدیث یذکر فیه الأئمة الأثنی عشروَ یهمّ القائم علیه السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم : طوبی للصابرین فی غیبته ،طوبی للمقیمین علی محبتهم اولئک من وصفهم الله فی کتابه فقال : «الذین یؤمنون بالغیب » ثم قال: « اولئک حزب الله ألا إنّ حزب الله هُم الغالبون »

یعنی : و از او (ابن بابویه) است که : به سند خود از جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در حدیثی که امامان دوازده گانه و در میان آنان قائم علیه السلام را یاد کرده چنین آمده : [جابر] گوید : رسول خدا صلیی الله علیه و آله وسلم فرمود : خوشا به حال صبرکنندگان در زمان غیبت او ، خوشا به حال کسانی که بر محبتشان پابرجا می مانند ، آنهایند که خداوند در کتاب خویش چنین وصفشان فرموده : « آنانکه به غیب ایمان آورند . » سپس فرمود : « آنان حزب خدایند . آگاه باشید که حزب خداوند پیروزند . »

1) عنه : قال : حدثنا محمد بن موسی بن المتوکل رضی الله عنه قال : حدثنا محمد بن یحیی العطار قال : حدثنا احمد بن محمد بن عیسی ، عن عمر بن عبد العزیز ، عن غیر واحد من اصحابنا ، عن داوود بن کثیر الرّقی عن ابی

ص: 10

عبد الله علیه السلام فی قول الله عز وجل : « الذین یؤمنون بالغیب » قال : مَن آمن [ اقرَّ] بقیام القائم ، انّه حقّ .

یعنی : و از او ( ابن بابویه ) است که گوید : حدیث آورد ما را محمد بن متوکل رضی الله عنه گوید : حدیث گفت ما را محمد بن یحیی عطار ، وی گفت : حدیث آورد ما را احمد بن محمد بن عیسی از عمر بن عبد العزیز ، از چند تن از اصحابمان ، از داوود بن کثیر رقی از حضرت ابی عبد الله امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند عز وجل : « آنانکه به غیب ایمان آورند » فرمود : یعنی هر کس ایمان آورد ( اقرار کند) که قیام قائم حق است .

ص: 11

«آیه سوم »

اشاره

ائمۀ اطهار و امام زمان علیهم السلام اسماء الله هستند .

خداوند در سوره بقره آیه 31 می فرماید :

« وعَلَّمَ آدَمَ الاَسماءَ کُلَّها »

و خداوند همۀ نامها را به آدم آموخت .

· در تفسیر صافی مجلد 1 صفحه 76 حضرت آیت الله العظمی فیض کاشانی آورده است :

و عن مولانا الصادق علیه السلام : نحن و الله الاسماءالحسنی التی لا یقبل الله من العباد عملاً الاّبمعرفتنا .

از امام صادق علیه السلام روایت شده ست که حضرت فرمودند : قسم به خداوند ما اسماء حسنی هستیم و خداوند از هیچ بنده ای عملی را قبول نمی نماید مگر آنکه آن بنده به مقام ما آشنا باشد .

چراکه اگربنده ای به مقام آنان آشنا گردد ، آنان خداوند را به او معرفی کرده و حقاً می شناسانند . همانگونه که ملاحظه می فرمایید ائمه طاهرین و در حال حاضر وجود اقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اسماء الله می باشند و خداوند هیچ عملی را از بندگان نمی پذیرد مگر آنکه آن بنده در حال حاضر به مقام شامخ حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف آشنا شود .

در زیارت جامعه کبیره می خوانیم :

مَن اَرادَ الله بَدَءَ بکُم وَ مَن وَحَّدَه قَبِلَ عَنکُم وَ مَن قصَدَه تَوَجّهَ بکُم ... بِکُم فَتَحَ الله وَ بکُم یَختِم وَ بکُم یُنَزّلُ الغَیث...

هرکس که ارادۀ خداشناسی و اشتیاق به خدا در دل یافت ، به پیروی شما یافت و هر که خدا را به یگانگی شناخت ، به تعلیم شما پذیرفت وهرکس خداطلب گردید ، به توجه به شما گردید ...خداوند به شما افتتاح عالم نمود و به شما نیز ختم کتاب آفرینش فرمود و به واسطۀ شما خداوند بر ما باران رحمت نازل کرد ...

ص: 12

«آیه چهارم »

اشاره

شرط تکامل ایمان ، ایمان به امام زمان علیه السلام است.

خداوند در سوره بقره آیه 124 می فرماید :

« وَ إذِ ابتَلی اِبراهیمَ رَبُّه بِکَلِماتٍ فَاَتَمَّهُنَّ قالَ إنّی جاعِلُکَ للناّسِ إماماًً قالَ وَ مِن ذُرّیّتی قالَ لایَنالُ عَهدِی الظّالِمین »

( یاد آر هنگامیکه ) خداوند ابراهیم را به کلماتی امتحان نمود وابراهیم از همۀ آن امتحانات موفق بیرون آمد . آنگاه خداوند فرمود : ای ابراهیم من تو را برای خلق امام قرار دادم . ابراهیم گفت : خداوندا آیا آنرا به فرزندان من نیز می دهی ؟ خداوند فرمود : عهد ما به ظالمین تعلق نمی گیرد .

1) در کتاب مناقب احمد خوارزمی حنفی و کتاب ینابیع المودة از خواجه کلان قندوزی حنفی صفحه 97 آمده است :

عن المفضل قال سئلت جعفر الصادق علیه السلام عن قوله عز وجل : « وَ إذِ ابتَلی إبراهیمَ رَبّه بکلماتٍ فأتمّهن » قال هی الکلمات التی تلقاها آدم من ربّه فتاب علیه و هو انه قال : یا رب اسئلک بحق محمد و علی و فاطمه و الحسن والحسین الاتبت علیّ ، فتاب الله علیه انه هو التواب الرحیم . فقلت له یا ابن رسول الله فما یعنی بقوله ( فأتمّهن) قال : یعنی أتمّهن الی القائم المهدی اثناعشر اماماً تسعة من وُلد الحسین علیهم السلام .

مفضل گفت : از امام صادق علیه السلام درباره تفسیر و بیان این آیه سؤال کردم : « یاد آر هنگامی را که خداوند ابراهیم را به کلماتی امتحان نمود و ابراهیم از همه آن امتحانات موفق بیرون آمد . » حضرت فرمودند : آن کلماتی که آدم علیه السلام از خداوند متعال آموخت وبر زبان جاری کرد ( خداوند ابراهیم را به همان کلمات

امتحان نمود .) آنگاه آدم علیه السلام انابه و توبه نمود وخداوند توبه اش را پذیرفت. آن کلمات این است که آدم عرضه داشت : خدایا از تو می خواهم به حق محمد و علی و فاطمه و حسن وحسین توبۀ مرا قبول فرما. خداوند توبه اش راقبول فرمود که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است . راوی می گوید : عرضه

ص: 13

داشتم یا بن رسول الله مقصود از ( فأتمهنّ ) در آیه کریمه چیست ؟ حضرت فرمودند : آن جناب تمام کرد آنها را تا قائم مهدی که همۀ آنان دوازده نفرند و نه نفر آنان از اولاد حسین علیه السلام هستند ( و نهمین آنان که آخرین آنهاست و امامت به او تمام می شود ، مهدی است . )

نکتۀ قابل توجه اینجاست که :

ایمان کامل که قرآن از آن به « فأتمّهن » یاد می کند ، ایمان حضرت ابراهیم به رسول خدا و امیرالمؤمنین و حضرات ائمه از نسل حضرت امیر و حضرت زهرا سلام الله علیهم اجمعین تا حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد و کسی که تمام مراتب ایمان را داشته باشد اما به امام زمان مومن نباشد ، ایمانش ناقص است و آن را به اتمام نرسانیده است .

1) این حدیث را شیخ صدوق رحمة الله علیه در کتاب کمال الدین باب 33 مجلد 2 حدیث 28 آورده است :

حدثنا علی بن محمد بن احمد رضا قال حدثنا حمزة بن القسم العلوی العباسی قال حدثنا جعفر بن مالک الفزاری قال حدثنا محمد بن الحسین بن زید الزیات قال حدثنا محمدبن زیاد الازدی عن المفضل بن عمر عن الصادق جعفر بن محمد علیهماالسلام قال سألته عن قول الله عز و جل : « وَ إذ ابتلی ابراهیمَ ربّه بکلماتٍ » قال : هی الکلمات التی تلقاها آدم من ربه فتاب الله علیه ، هو انه قال اسئلک بحق محمد و علی و فاطمه والحسن والحسین الا تبت علی فتاب الله علیه انه هو التواب الرحیم . فقلت له یا بن رسول الله فاخبرنی عن قول الله عز و جل : « و جعلها کلمة باقیة فی عقبة » یعنی بذلک الامامة جعلها الله تعالی فی عقب الحسین الی یوم القیامة . قال فقلت یا بن رسول الله فکیف صارت الامامة فی ولد الحسین دون الحسن علیهماالسلام وهما جمیعاً ولدا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و سبطاه و سید الشباب اهل الجنة ؟ فقال علیه السلام : إن موسی وهرون کانا نبیین مرسلین و اخوین فجعل الله عز وجل النبوة فی صلیب هرون و دون صلیب موسی علیهماالسلام و لم یکن لأحد ان یقول لم جعل الله ذلک و أما الامامة فخلافة الله فی أرضه ولیس لاحد أن یقول لم جعله الله فی صلیب الحسین دون صلیب الحسن علیهماالسلام لأن الله تبارک و تعالی هو الحکیم فی افعاله لایسئل عما یفعل وهم یسئلون .

مفضل بن عمر گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم که منظور از کلمات در آیۀ « آنگاه که ابراهیم را پروردگارش به کلماتی آزمود » چیست ؟ حضرت فرمودند :

همان کلماتی است که آدم از خدا دریافت نمود و خدا توبه اش را پذیرفت . به راستی که او بسیارتوبه پذیر و مهربان است . عرض کردم یابن رسول الله این چه

ص: 14

معنی دارد که می فرماید : « آنها را تمام کرد . » ؟ فرمود : یعنی آنها را تمام کرد تا قائم که دوازده امامند و نه تن آنان از فرزندان حسین می باشند . مفضل گوید : عرض کردم یابن رسول الله چگونه امامت اختصاص به فرزندان حسین یافت نه حسن باآنکه آنان هر دو فرزندان رسول خدا و دو سبط و دو سید جوانان اهل بهشت هستند ؟ حضرت فرمودند : به راستی موسی و هارون هر دو پیغمبر مرسل و برادر بودند و خدا نبوت را به صلیب هارون اختصاص داد نه صلیب موسی علیه السلام و کسی را نرسد که گوید چرا خدا چنین کرد ؟ امامت نیز خلافت خدا در زمین است و کسی را نرسد که گوید چرا خدا آنرا در صلب حسین نهاد نه در صلب حسن علیهماالسلام . زیرا خداوند در کارهای خود حکمت اندیش است و از آنچه کند مؤاخذه نشود و آنهایند که مسئولند .

ص: 15

«آیه پنجم »

اشاره

باید به خداوند و رسولش و ائمۀ طاهرین علیهم السلام ایمان داشته باشیم .

خداوند در سوره بقره آیه 136 می فرماید :

« قُولُوا آمَنّا بِاللهِ وَ ما اُنزِلَ إلَینا »

بگویید به خدای یکتا و آنچه بر ما نزول یافته ایمان آوردیم .

· در تفسیر عیاشی مجلد 1 صفحه 62 و در تفسیر برهان مجلد 1 صفحه 157 ، به نقل از کافی ، آمده است :

محمد بن یعقوب ، عن محمد بن یحیی ، عن احمد بن محمد ، عن الحسن بن محبوب، عن محمد بن النعمان عن سلام ، عن ابی جعفر علیه السلام فی قوله تعالی: « قولوا آمنّا بالله وَ ما اُنزلَ الینا » قال انما عنی بذلک علیاً و فاطمة والحسن والحسین وجرت بعدهم فی الائمة علیهم السلام .

از امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه : « بگویید به خدای یکتا و آنچه به ما نزول یافته ایمان آوردیم . » آمده است که : منظور علی و فاطمه و حسن وحسین علیهم السلام است و بعد از ایشان دربارۀ سایر امامان جاری می شود . ( و روی سخن با آنهاست که ما می دانیم آخرین امامی که ما برای دستیابی به کمال ایمان باید به وی ایمان داشته باشیم ، وجود اقدس امام ثانی عشر حضرت حجة بن الحسن العسکری علیه السلام است . )

ص: 16

«آیه ششم »

اشاره

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر کل انسانها شاهد است .

در سوره بقره آیه 143 آمده است :

« وَ کَذلِکَ جَعَلناکُم اُمّةً وَسَطاً لِتَکونوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ وَ یَکونَ الرّسولُ عَلَیکُم شهیداً »

بدینگونه ما شما را امتی وسط و عادل قرار دادیم که شما بر همۀ انسانها شاهد و گواه باشید و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز گواه بر شما باشد .

1) در اصول کافی مجلد 1 صفحه 270 باب « فی إن الائمة شهداء الله عزوجل علی خلقه » حدیث 1 آمده است :

علی بن محمد ، عن سهل بن زیاد ، عن یعقوب بن یزید ، عن زیاد القندی ، عن سماعة قال : قال ابو عبدالله علیه السلام فی قول الله عز وجل : « فکیف إذا جِئنا مِن کلّ اُمة بشهید وَ جئنا بکَ علی هؤلاء شهیداً » قال نزلت فی امة محمد صلی الله علیه و آله و سلم خاصّة ، فی کل قرن مِنهم امام منا شاهد علیهم و محمد صلی الله علیه و آله و سلم شاهد علینا .

امام صادق علیه السلام راجع به فرمایش خداوند : « پس چطور باشد زمانیکه از هر امتی گواهی آوریم و تو را بر آنها گواه آوریم . » فرمود : تنها درباره امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده ، در هر قرنی امامی از ما بر ایشان گواه و ناظر است و محمد صلی الله علیه و آله و سلم گواه و ناظر بر ماست . (یعنی بر گفتار و کردار ایشان ناظر است و روز قیامت نزد خدا گواهی دهد . پس مواظب باشید و تقوا پیشه کنید که گواهان شما عادل و مقبولند . )

1) در اصول کافی مجلد 1 صفحه 270 حدیث 2 آمده است:

الحسین بن محمد ، عن معلی بن محمد ، عن الحسن بن علی الوشّاء ، عن احمد بن عائذ ، عن عمر بن اُذینة ، عن برید العجلّی قال : سألت اباعبد الله علیه السلام عن

ص: 17

قول الله عز وجل : « و کذلکَ جعلناکُم اُمة وسطاً لتکونوا شهداءَ علی النّاس » قال: نحن الامّة الوسطی و نحن شهداء الله علی خلقه و حججه فی أرضه .

برید عجلی گوید : از امام صادق علیه السلام در باره قول خدای عز وجل : « و اینچنین شما را امت میانه (عادل) قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد . » پرسیدم . فرمودند : مائیم امت میانه و ما گواهان خداوند بر خلقش و حجتهای او در زمینش هستیم .

2) در اصول کافی مجلد 1 صفحه 271 حدیث 4 آمده است:

علی بن ابراهیم ، عن ابیه ، عن محمد بن أ بی عمیر ، عن ابن اُذینة ، عن برید العجلی قال : قلت لأبی جعفر علیه السلام قول الله تبارک و تعالی :« و کذلکَ جعلناکُم اُمة وسطاً لتکونوا شهداءَ علی النّاس و یکون الرسول علیکُم شهیداً » قال : نحن الامّة الوسط و نحن شهداء الله تبارک وتعالی علی خلقه و حججه فی أرضه .

برید عجلی گوید : از امام باقر علیه السلام در باره قول خدای تبارک و تعالی : « و اینچنین شما را امت میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد . » پرسیدم . فرمودند : مائیم امت میانه و ما گواهان خداوند تبارک وتعالی بر خلقش و حجتهای او در زمینش هستیم .

پس باید بر طبق این آیه همیشه حجتی از جانب خداوند بر بشر گواه باشد و در عصر حاضر این حجت ، حضرت ولی عصر حجة بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد .

ص: 18

«آیه هفتم »

اشاره

اصحاب قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف سیصد و سیزده نفر هستند .

خداوند در سوره بقره آیه 148 می فرماید :

« فَاستَبِقوُاالخَیراتِ أینَما تَکونوا یَأتِ بِکُمُ اللهُ جَمیعاً »

پس در خیرات بر یکدیگر سبقت گیرید . هر کجا که باشید ، خداوند همه شما را در یک نقطه جمع خواهد کرد .

این آیه در وصف اصحاب قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است که آنها در یک روز به امر الهی و با فرمان امام زمان علیه السلام در مسجد الحرام گرد خواهند آمد و انقلاب جهانی خود را همراه با فرمانده بزرگوارشان حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف شروع خواهند کرد وچه زیبا و باشکوه است آن روز .

1) در ینابیع المودة تألیف خواجه کلان قندوزی حنفی صفحه 421 باب 71 آمده است :

عن ابی خالد الکابلی عن الامام جعفر الصادق رضی الله عنه فی قول الله عز و جل:« فَاستبقوُاالخیرات أینما تکونوا یَأتِ بکُمُ الله جمیعاً » قال یعنی اصحاب القائم الثلاثمائة

و بضع عشر و هم والله الامة المعدودة یجتمعون فی ساعة واحدة کقزع الخریف .

ابی خالد کابلی نقل می کند از امام صادق رضی الله عنه درباره فرموه خداوند : « در اعمال خیر سبقت بگیرید . هر کجا که باشید ، خداوند همه شما را در یک نقطه جمع می کند . » آن حضرت فرمودند : مقصود سیصد وده و اندی نفر از اصحاب قائم هستند . به خدا سوگند آنها « امت معدوده » هستند ، آن امت پاک و انتخاب

شده و آنها در یک مکان جمع می شوند و اطراف آن حضرت را احاطه می کنند مانند ابرهای پراکنده پاییزی ( که یکباره در یک نقطه جمع می شوند . )

ص: 19

2) ابو جعفر محمد بن جریر طبری که در اهل سنت مشهور است ، مفسری است که تفسیر « جامع البیان عن تأویل آی القرآن » را نوشته و مورخی است که « تاریخ الامم و الملوک » را به رشتۀ تحریر در آورده است . ایشان چهره ای جهانی دارد . کتابی دارد به نام دلائل الإمامة ، در صفحه 307 تا 320 این کتاب در مسند فاطمه علیها سلام سیصد و سیزده نفر را نام می برد همراه با نام شهرهایشان که اینها در زمان قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف از یاران آن حضرت هستند :

1. از طازبند شرقی یک نفر

2. از صامغان ( طبرستان ) دو نفر

3. از فرغانه ( یکی از شهرهای ماوراءالنهر ) یک نفر

4. از ترمُد ( از شهر بنی اسد ) دو نفر

5. از دیلم چهار نفر

6. از مرورود ( از شهرهای خراسان ) دو نفر

7. از مرو دوازده نفر

8. از بیروت نه نفر

9. از طوس پنج نفر

10. از قریات دو نفر

11. از نیشابور هیجده نفر

12. از هرات دوازده نفر

13. از یوسنج چهار نفر

14. از ری هفت نفر

15. از طبرستان هفت نفر

16. از قم هیجده نفر

17. از قدس دو نفر

18. از جرجان دوازده نفر

19. از رقه سیزده نفر

20. از رافقه دو نفر

21. از حلب سه نفر

22. از سلمیه پنج نفر

23. از دمشق دو نفر

24. از فلسطین یک نفر

25. از بعلبک یک نفر

26. از اُسوان یک نفر

27. از فسطاط چهار نفر

ص: 20

28. از قیروان آفریقا دو نفر

29. از کرمان سه نفر

30. از قزوین دو نفر

31. از همدان چهار نفر

32. از موقان ( آذربایجان ) یک نفر

33. از بدو یک نفر

34. از خلاط یک نفر

35. از حایروان سه نفر

36. از نسوی یک نفر

37. از سنجار ( موصل ) چهار نفر

38. از قالی قلا ( ارمنستان ) یک نفر

39. از سُمیساط ( کنار رود فرات ) یک نفر

40. از نصیبین ( الجزایر ) یک نفر

41. از شهر موصل یک نفر

42. از بارق ( نزدیک کوفه ) دو نفر

43. از رُهاء ( شهر بین موصل و شام ) یک نفر

44. از حرّان دو نفر

45. از باغه ( شهری از اسپانیا ) یک نفر

46. از قابس ( شهری از طرابلس ) یک نفر

47. از صنعاء دو نفر

48. از قبه ( در بحرین ) یک نفر

49. از شهر طرابلس دو نفر

50. از قُلزُم دو نفر

51. از عبثه یک نفر

52. از وادی القری یک نفر

53. از خیبر یک نفر

54. از بَدا یک نفر

55. از جار ( نزدیک مدینه ) یک نفر

56. از کوفه چهارده نفر

57. از شهر مدینه دو نفر

58. از تربذه یک نفر

59. از حیّون یک نفر

60. از کوش ( کوثار ) یک نفر

61. از طهنی (طهر) یک نفر

ص: 21

62. از بیرم یک نفر

63. از اهواز دو نفر

64. از اصطخر ( استان فارس ) دو نفر

65. از مولیان یک نفر [ دو نفر ]

66. از دُبیله یک نفر

67. از صیدائیل یک نفر

68. از مدائن هشت نفر

69. از عُکبرا ( از شهرهای عراق ) یک نفر

70. از حلوان ( سر پل ذوهاب ) سه نفر

71. از بصره سه نفر

72. اصحاب کهف هفت نفر

73. دو تاجری که از( عانه به ) انطاکیه می روند و غلامشان که سه تن می باشند .

74. مسلمانانی که به روم پناهنده شدند که یازده تن می باشند .

75. آن دو نفری که در سرندیب منزل می کنند .

76. از سمند چهار نفر

77. در سلاهط مردی که از روی مرکبش مفقود می شود یک نفر

78. از شیراز یا سیراف یک نفر

79. آن دو مردی که از دره به سروانیه فرار می کنند.

80. مردی که در صقلیه منزل می گیرد .

81. از یخشب یک نفر

82. آنکه از عشیره اش فرار می کند یک نفر

83. آنکه با کتاب خدا با ناصبیها محاجه می کند .

84. از سرخس یک نفر

که مجموع آنان سیصد و سیزده نفر می شود و اسامی آنان را نیز طبری آورده است .

3) در کتاب غیبت نعمانی تألیف محمد بن ابراهیم النعمانی باب بیستم صفحه 312 و 313 حدیث 3 آمده است :

اخبرنا احمد بن محمد بن سعید بن عقدة قال : حدثنا علی بن الحسن التیملی قال حدثنا الحسن و محمد ابنا علی بن یوسف ، عن سعدان بن مسلم عن رجل عن المفضل بن عمر قال : قال ابو عبد الله علیه السلام : إذا اُذن الامام دعا الله باسمه العبرانی فاتیحت له صحابته الثلاثمائة وثلاثة عشر قزع کقزع الخریف فهم اصحاب الألویة مِنهم من یفقد مِن فراشه لیلاً فیُصبح بمکة و مِنهم من یری یسیر فی السحاب نهاراً

یعرف باسمه و اسم أبیه و حلیته و نسبه ، قلتُ : جعلت فداک أیّهم أعظم ایماناً ، قال:

ص: 22

الذی یسیر فی السحاب نهاراً و هم المفقودون و فیهم نزلت هذه الآیة : « أینَما تَکونوا یَأتِ بِکُمُ اللهُ جَمیعاً » .

مفضل بن عمر می گوید : امام صادق علیه السلام فرمودند : هنگامیکه امام اذن داده شود ، خداوند را به نام عبرانیش می خواند . پس یارانش سیصد و سیزده نفر برای او آماده می شوند . آنان پرچمدارانند . بعضی از آنان شبانگاه از بسترش مفقود می شود و بامداد در مکه است و بعضی که به نام خود ، پدر ، خصوصیات و نسبشان معروف هستند ، دیده می شود که روز روشن در میان ابر حرکت می کنند . عرض کردم : فدایت شوم کدامیک از اینان ایمانشان بیشتر است ؟ فرمودند : کسی که در میان ابر در روز حرکت می کند . همگی آنان یکباره (از میان مردم) گم می شوند و این آیه درباره آنان نازل شده است : « هر کجا که باشید ، خداوند همه شما را در یک نقطه جمع خواهد کرد . »

4) در کتاب غیبت نعمانی باب 13 صفحه 241 حدیث 36 آمده است :

حدثنا احمد بن محمد بن سعید قال حدثنا حمید بن زیاد قال حدثنا علی بن الصباح قال حدثنا ابو علی الحسن بن محمد الحضرمی قال حدثنا جعفر بن محمد سماعة عن ابراهیم بن عبد الحمید عن اسحاق بن عبد العزیز عن ابی عبدالله علیه السلام ، فی قوله تعالی : « وَلَئِن أخّرنا عنهُم العذاب إلی اُمّة مَعدودة » قال : العذاب خروج القائم علیه السلام و الامّة المعدودة عدة أهل بدر و اصحابه .

حدیث کرد مارا احمد بن محمد بن سعید ، او گفت : حدیث کرد ما را حمید بن زیاد، او گفت : حدیث کرد ما را علی بن الصباح ، گفت حدیث کرد ما را ابو علی الحسن بن محمد الحضرمی ، او گفت حدیث کرد ما را جعفر بن محمد سماعة از ابراهیم بن عبد الحمید از اسحاق بن عبد العزیز از ابی عبد الله ، امام صادق علیه السلام در بیان آیه شریفه : « و اگر ما عذاب را از آن منکران معاد تا وقت معین به تعویق اندازیم » حضرت فرمودند : عذاب یعنی خروج قائم علیه السلام و گروه شمرده شده ( اُمّة معدودة ) یعنی تعداد اهل بدر ( که می دانیم تعداد لشکریان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در جنگ بدر سیصد و سیزده نفر بوده است. )

5) در کتاب غیبت نعمانی نوشته محمد بن ابراهیم النعمانی باب 14 از صفحه 279 تا 282 حدیث 67 از امام باقر علیه السلام در حدیثی طویل نشانه های حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف را بیان می فرماید و در قسمتی از این حدیث این چنین آمده است :

قال : فیجمع الله علیه أصحابه ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلاً ویجمعهم الله له علی غیر میعاد قزعاً کقزع الخریف و هی یا جابر الآیة التی ذکرها الله فی کتابه : « أینَما

ص: 23

تَکونوا یَأتِ بِکُمُ اللهُ جَمیعاً » فیبایعونه بَین الرّکن و المقام و معه مِن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قد توارثته الأبناء عن الآباء .

امام باقر علیه السلام فرمودند : پس خداوند سیصد و سیزده نفر یاران آن حضرت ( مهدی علیه السلام ) را بر او گرد می آورد همچون پاره های ابر پاییز که به هم می پیوندند . ای جابر این همان آیه است که خداوند در قرآنش فرموده است : « هر جا که باشید ، خداوند همه شما را گرد می آورد . » پس در میان رکن و مقام با او بیعت می کنند و وصیت نامه ای از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم همراه او خواهد بود که به فرزندان از پدرانشان دست به دست به ارث رسیده است .

6) در کتاب غیبت نعمانی باب بیستم صفحه 313 حدیث 4 آمده است :

اخبرنا عبد الواحد بن عبدالله بن یونس قال : حدثنا محمد بن جعفر القرشی قال حدثنا محمد بن الحسین بن أبی الخطاب عن محمد بن سنان عن ضریس عن أبی خالد الکابلی عن علی بن الحسین – أو عن محمد بن علی – أنه قال : الفقداء قوم یفقدون مِن فرشهم فیصبحون بمکة و هو قول الله عز و جل : « أینَما تَکونوا یَأتِ بِکُمُ اللهُ جَمیعاً » و هم اصحاب القائم علیه السلام .

خبر داد ما را عبد الواحد بن عبدالله بن یونس گفت حدیث کرد ما را محمد بن جعفر القرشی گفت حدیث کرد ما را محمد بن الحسین بن أبی الخطاب از محمد بن سنان از ضریس از أبی خالد الکابلی از علی بن الحسین ( امام چهارم علیه السلام ) و یا از محمد بن علی ( امام باقرعلیه السلام ) که فرمودند : گمشدکان گروهی هستند که از بسترهایشان گم می شوند و صبح در مکه خواهند بود و آن است قول خدا : « هر کجا که باشید ، خداوند همه شما را در یک نقطه جمع خواهد کرد . » و آنان یاران قائمند .

7) در کتاب کمال الدین و تمام النعمة نوشته شیخ صدوق ( ابن بابویه قمی ) مجلد 2 باب 57 صفحه 654 حدیث 21 آمده است :

حدثنا احمد بن محمد بن یحیی العطار رضی الله عنه قال : حدثنا أبی عن محمد بن الحسین بن أبی الخطاب عن محمد بن سنان عن أبی خالد القماط عن ضریس عن أبی خالد الکابلی عن سید العابدین علی بن الحسین علیه السلام قال : المفقودون عن فرشهم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلاً عدّة اهل بدر فیصبحون بمکة وهو قول الله عز و جل : « أینَما تَکونوا یَأتِ بِکُمُ اللهُ جَمیعاً »

و هم اصحاب القائم علیه السلام .

8) در کتاب کمال الدین و تمام النعمة نوشته شیخ صدوق ( ابن بابویه قمی ) مجلد 2 باب 58 صفحه 672 حدیث24 آمده است :

حدثنا محمد بن علی ماجیلویه رضی الله عنه قال : حدثنا عمّی محمد بن ابی القاسم عن احمد بن ابی عبدالله الکوفی عن ابیه عن محمد بن سنان عن المفضل بن عمر قال : قال ابو عبدالله علیه السلام : لقد نزلت هذه الآیة فی المفتقدین مِن اصحاب القائم

ص: 24

علیه السلام قوله عز و جل : « أینَما تَکونوا یَأتِ بِکُمُ اللهُ جَمیعاً » إنهم لیفتقدون عن فرشهم لیلاً فیصبحون بمکة و بعضهم یسیر فی السحاب یعرف باسمه و اسم ابیه و حلیته و نسبه . قال : قلت : جعلت فداک أیّهم أعظم ایماناً ، قال : الذی یسیر فی السحاب نهاراً .

مفضل بن عمر می گوید : امام صادق علیه السلام فرمودند : این آیه درباره آن دسته از اصحاب قائم است که مفقود می شوند : « هر کجا که باشید ، خداوند شما را در یک نقطه جمع می کند . » آنان شبانگاه از بسترشان مفقود می شوند و بامداد در مکه خواهند بود و بعضی که به نام خود ، پدر ، خصوصیات و نسبشان معروف هستند ، روز روشن در میان ابر حرکت می کنند . عرض کردم : فدایت شوم کدامیک از اینان ایمانشان بیشتر است ؟ فرمودند : کسی که در میان ابر در روز حرکت می کند .

9) در تفسیر علی بن ابراهیم قمی مجلد 2 صفحه 205 و کتاب المحجة فیما نزل فی القائم الحجة نوشته علامه بزرگوار سید هاشم بحرانی صفحات 18 و 19 آمده است:

علی بن ابراهیم فی تفسیره قال حدثنی أبی عن ابن ابی عمیر عن منصور بن یوسف عن أبی خالد کابلی قال : قال ابو جعفر علیه السلام : والله حقه ، ثم یقول : یا ایهاالناس من یحاجنی فی الله فأنا اولی بالله ایها الناس من یحاجنی فی آدم فأنا اولی بآدم ایهاالناس من یحاجنی فی نوح فأنا اولی بنوح ایهاالناس من یحاجنی فی ابراهیم فأنا اولی بابراهیم ایهاالناس من یحاجنی فی موسی فأنا اولی بموسی ایهاالناس من یحاجنی فی عیسی فأنا اولی بعیسی ایهاالناس من یحاجنی فی رسول الله [ محمد صلی الله علیه و آله و سلم ] فأنا اولی برسول الله ایها الناس من یحاجنی فی کتاب الله فأنا اولی بکتاب الله ، ثم ینتهی الی المقام فیصلی رکعتین و ینشد الله حقه ، ثم قال ابو جعفر علیه السلام : هو والله [ المضطر فی کتاب الله فی ] قوله : « اَمَّّن یُجیبُ المُضطرَّ إذا دَعاهُ وَیَکشِفُ السّوء و یَجعلُکُم خُلَفاءَ الارض » فیکون اول من یبایعه جبرئیل ثم الثلاث مائة و الثلاثة عشر رجلاً ، فمن کان ابتلی بالمسیر وافی [ وافاه ] و مَن لم یبتل بالمسیر فُقِدَ مِن فراشه [ عن فراشه ، و هو قول امیرالمومنین علیه السلام : هم المفقودون عن فرشهم ] و ذلک قول الله : « فَاستَبِقوُاالخَیراتِ أینَما تَکونوا یَأتِ بِکُمُ اللهُ جَمیعاً » قال : الخیرات : الولایة ، و قال فی موضع آخر : « وَلَئِن أخّرنا عنهُم العذاب إلی اُمّة مَعدودة » و هم اصحاب القائم علیه السلام یجتمعون [ والله ] إلیه فی ساعة واحدة ، فاذا جاء الی البیداء یخرج الیه جَیش السفیانی فیأمر الله الارض فتأخذ اقدامهم و هو قوله : « وَ لَو تَری إذ فَزِعوا فلا فوتَ وَ اُخِذوا مِن مکانٍ قریبٍ » و قالوا آمنّا به ( یعنی بالقائم مِن آل محمد علیهم السلام ) « وَ أنّی لَهُمُ التناوُشُ مِن مَکانٍ بعید [ الی قوله ] وَ حیلَ بَینهُم وَ بَینَ ما یَشتَهون » [

ص: 25

یعنی ألاّ یعذّبوا ] « کَما فُعِلَ بِاشیاعِهِم مِن قَبلُ » یعنی مَن کان قبلهم من المکذبین [ الذین ] هلکوا .

علی بن ابراهیم در تفسیرش گوید : حدیث آورد مرا پدرم از ابن ابی عمیر از منصور بن یونس از ابو خالد کابلی که گفت : امام باقر علیه السلام فرمودند : قسم به خدا ، گویی قائم علیه السلام را می نگرم در حالیکه به حجرالاسود تکیه زده ، حق خویش را از خداوند می خواهد . آنگاه می گوید : ای مردم هرکس درباره خدا با من محاجه کند پس بداند که من نزدیکترین افراد به خداوند هستم . ای مردم هرکس درباره آدم با من محاجه کند پس بداند که من نزدیکترین افراد به آدم هستم . ای مردم هرکس درباره نوح با من محاجه کند پس بداند که من نزدیکترین افراد به نوح هستم . ای مردم هرکس درباره ابراهیم با من محاجه کند پس بداند که من نزدیکترین افراد به ابراهیم هستم . ای مردم هرکس درباره موسی با من محاجه کند پس بداند که من نزدیکترین افراد به موسی هستم . ای مردم هرکس درباره عیسی با من محاجه کند پس بداند که من نزدیکترین افراد به عیسی هستم . ای مردم هرکس درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با من محاجه کند پس بداند که من نزدیکترین افراد به رسول خداوند ، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستم . ای مردم هرکس درباره کتاب خدا با من محاجه کند پس بداند که من نزدیکترین افراد به کتاب خداوند هستم . سپس به مقام ابراهیم خواهد رفت ، دو رکعت نماز می گذارد و حقش را از خداوند طلب می کند . آنگاه حضرت باقر علیه السلام فرمودند : به خدا سوگند [ اوست آن مضطری که در کتاب خدا یاد شده در ] فرموده او : « چه کسی دعای مضطر ناچار را به اجابت می رساند و رنج و ناراحتی را برطرف می سازد و شما را جانشینان زمین قرار می دهد ؟ » پس نخستین کسی که با او بیعت کند جبرئیل است . سپس آن سیصد و سیزده نفر بیعت کنند و هر کدام از ایشان پیش از آن هنگام ، بیرون از منزل بوده به مقصد ( به آن حضرت ) خواهد پیوست و هر کس که در سفر نبوده از بستر خوابش مفقود خواهد شد [ و همین است فرموده امیرالمومنین علیه السلام : آنان مفقودشدگان از خوابگاههایشان هستند . ] وآن فرموده خداوند : « پس به کارهای نیک پیشی گیرید. هرکجا که باشید ، خداوند همه شما را گرد خواهد آورد . » فرمود : خیرات ، ولایت است . و خداوند درجای دیگر فرموده : « و چنانچه عذاب را از آنان تا هنگام معینی ( افراد معدودی ) به تعویق اندازیم . » و ایشان اصحاب قائم علیه السلام هستند . به خداسوگند در یک ساعت واحد نزد او جمع می شوند . پس چون به بیداء بیاید ، لشکر سفیانی به سویش خروج کند که خداوند امر فرماید زمین را و زمین پاهایشان را می گیرد و این است [ معنای ] فرموده خداوند : « و اگر ( ای رسول ما ) ببینی کافران را هنگامی که هراسانند پس چیزی از عذابشان فوت و زایل نشود و از جایگاه نزدیکی گرفته شوند . » « و گویند به او ایمان آوردیم .»

ص: 26

یعنی به قائم آل محمد علیه السلام « و با اینهمه دوری کی توانند به آن مقام نایل شوند ؟ » [ تا آنجا که فرموده : ] « و میان آنها و آرزوهایشان جدایی و مباینت افتاد . » یعنی اینکه عذاب نشوند . « همچنانکه نسبت به همکیشان آنها پیشتر چنین شد . » یعنی کسانیکه پیش از ایشان بودند از تکذیب کنندگانی که هلاک گشتند .

10) در کتاب روضه کافی صفحه 313 و کتاب المحجة فی ما نزل فی القائم الحجة نوشته سید هاشم بحرانی به نقل از کافی از محمد بن یعقوب کلینی آمده است :

محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن منصور بن یونس عن اسماعیل بن جابر عن ابی خالد عن ابی عبدالله [ عن ابی جعفر ] علیه السلام فی قول الله عزوجل :« فاستبقوا الخیرات » قال : الخیرات : الولایة ، و قوله تبارک و تعالی :« أینَما تَکونوا یَأتِ بِکُمُ اللهُ جَمیعاً » یعنی اصحاب القائم علیه السلام الثلاثمائة والبضعة عشر [رجلاً] قال : و هم والله الامة المعدودة قال : یجتمعون والله فی ساعة واحدة قزع کقزع الخریف .

محمد بن یعقوب از علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابی عمیر از منصور بن یونس از اسماعیل بن جابر از ابی خالد از ابی عبدالله ، امام صادق [ از ابی جعفر، امام باقر ] علیه السلام روایت کرده درباره فرموده خداوند عزوجل : « پس به کارهای نیک پیشی گیرید . » فرمود : خیرات ولایت است . و فرموده خدای تعالی: « و هر کجا که باشید خداوند همه شما را گرد خواهد آورد . » منظور اصحاب قائم علیه السلام سیصد و ده و چند [ مرد ] هستند . فرمود : و به خدا سوگند امت معدوده ایشانند . آنگاه فرمود : به خدا سوگند همچون ابرهای پاییزی پی درپی در یک ساعت جمع خواهند شد .

11) در تفسیر عیاشی جلد 1 صفحه 65 و در کتاب المحجة فی ما نزل فی القائم الحجة نوشته سید هاشم بحرانی صفحات 22 تا 25 آمده است :

باسناده عن جابر الجعفی عن ابی جعفر علیه السلام یقول : الزم الارض ، لاتحرک [نَّ] یدک و لا رجلک ابداً حتی تری علامات اذکرها لک فی سنة و تری منادیاً ینادی بدمشق و خسف بقریةٍ من قراها و تسقط طائفة من مسجدها فاذا [ رأیت ] الترک جاوز [و] ها فاقبلت الترک حتی نزلت الجزیرة و اقبلت الروم حتی نزلت الرّملة و هی سنة اختلافٍ فی کل ارض من ارض العرب و ان اهل الشام یختلفون عند ذلک علی ثلاث رایات : الأصهب ، والأبقع والسفیانی ، مع بنی ذنب الحمار مضر و مع السفیانی أخواله [ بن ] کلب فیظهرالسفیانی و مَن معه علی بنی ذنب الحمارحتی یقتلوا قتلاً لم یقتله شیء قط و یحضر رجل بدمشق فیقتل هو و مَن معه قتلاً لم یقتله شیء قط و هو[ مِن ] بنی ذنب الحمار و هی الآیة التی یقول الله تبارک و تعالی : « فاختلف الأحزاب من بینهم فویل للذین کفروا مِن مشهد یوم عظیم » و یظهر السفیانی و من معه حتی لا یکون همه الا آل محمد علیهم السلام و شیعتهم

ص: 27

فیبعث و الله بعثا الی الکوفة فیصاب بإناس من شیعة آل محمد بالکوفة قتلاً و صلباً و تقبل رایة مِن خراسان حتی تنزل ساحل الدجلة یخرج من الموالی ضعیف ومن تبعه فیصاب بظهر الکوفة و یبعث بعثاً الی المدینة فیقتل بها رجلاً و یفر ( یهرب) المهدی و المنصور منها و یؤخذ آل محمد علیهم السلام صغیرهم و کبیرهم لایترک منهم احد الا حبس و یخرج الجیش فی طلب الرجلین و یخرج [ المهدی ] منها علی سنة موسی خائفاً یترقب حتی یقدم مکة و یقبل الجیش حتی اذا نزل [ وا] البیداء و هو جیش الهلاک خسف بهم فلا یفلت منهم الاّ مخبرفیقوم القائم بین الرکن و المقام فیصلی و ینصرف و معه وزیره فیقول : یا ایهاالناس انا نستنصر الله علی من ظلمنا و سلب حقنا من یحاجنا فی الله فأنا اولی بالله من یحاجنا فی آدم فأنا اولی الناس بآدم من یحاجنا فی نوح فأنا اولی الناس بنوح ومن حاجنا فی ابراهیم فأنا اولی الناس بابراهیم و من حاجنا بمحمد صلی الله علیه و آله و سلم فأنا اولی الناس بمحمد صلی الله علیه و آله و سلم و من حاجنا فی النبیین فأنا اولی الناس بالنبیین و من حاجنا فی کتاب الله فنحن اولی الناس بکتاب الله ، انا اشهد و کل مسلم الیوم إنا قد ظُلمنا و طُردنا و بُغی علینا و اُخرجنا من دیارنا و اموالنا و اهالینا و قُهرنا الا انا نستنصرالله الیوم و کل مسلم و یجیء والله ثلاثمائة و بضعة عشر رجلاً فیهم خمسون امرأة یجتمعون بمکة علی غیر میعاد قزعاً کقزع الخریف یتبع بعضهم بعضا و هی الآیة التی قال الله تعالی : « أینَما تَکونوا یَأتِ بِکُمُ اللهُ جَمیعاً إنّ الله علی کُلّ شَیءٍ قَدیر » فیقول رجل من آل محمد علیهم السلام : و هی القریة الظالمی اهلها ثم یخرج من مکة هو و من معه الثلاثمائة و بضعة عشر یبایعونه بین الرکن و المقام و معه عهد النبی صلی الله علیه و آله و سلم و رایته و سلاحه و وزیره معه فینادی المنادی بمکة باسمه و امره من السماء حتی یسمعه اهل الارض کلهم اسمه اسم نبیٍ ما أشکل علیکم فلم یشکل علیکم عهد نبی الله صلی الله علیه و آله و سلم و رایته و سلاحه و النفس الزکیة من ولد الحسین علیه السلام فان اشکل علیکم هذا فلا یشکل علیکم الصوت من السماء باسمه و امره و شذاذ من آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم فان لآل محمد رایة و غیرهم علی رایات [ و لغیرهم رایات ] فالزم الارض و لا تتبع منهم رجلاً ابداً حتی تری رجلاً من ولد الحسین علیه السلام معه عهد النبی الله و رایته و سلاحه ، فان عهد نبی الله صار عند علی بن الحسین ثم صار عند محمد بن علی علیهم السلام و یفعل الله ما یشاء فالزم هؤلاء ابداً و ایاک و من ذکرت لک فاذا خرج رجل منهم معه ثلاثمائة و بضعة عشر رجلاً و معه رایة رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عامداً الی المدینة حتی یمرّ بالبیداء حتی یقول : هذا مکان القوم الذین یخسف بهم و هی الآیة التی قال الله عز و جل : « أ فأمن الذین مَکروُا السّیئات أن یخسف الله بهم الارض أو یأتیهمُ العذاب مِن حَیث لایشعرون أو یأخذهم فی تقلّبهم فما هُم بمُعجزین » فاذا قدم المدینة اخرج محمد [بن] الشجری علی سنة یوسف ، ثم یأتی الکوفة فیطیل فیها المکث ماشاء الله ان یمکث حتی یظهر علیها ثم یسیر حتی

ص: 28

یأتی العذراء هو و من معه و قد لحق به ناس کثیر و السفیانی یؤمئذ بوادی الرّملة حتی التقوا وهو [و هم] یوم الأبدال یخرج اناس کانوا مع السفیانی من شیعة آل محمد علیهم السلام و یخرج ناس کانوا مع محمد صلی الله علیه و آله و سلم الی السفیانی فهم من شیعته حتی یلحقوا بهم و یخرج کل ناس الی رایتهم و هو یوم الأبدال قال امیر المومنین علیه السلام : و یقتل یؤمئذ السفیانی ومن معه حتی لایترک منهم مخبر ، والخائب یؤمئذ من خاب من غنیمة کلب ، ثم یقبل الی الکوفة فیکون منزله بها ، فلا یترک عبداً مسلماً إلاّ اشتراه و اعتقه و لا غارماً الاّ قضا دینه و لا مظلمة لاحد من الناس الاّ ردّها و لایقتل منهم عبدا الاّ اذّی عنه دیة مسلمة الی اهله و لا یقتل قتیل الاّ قضا عنه دینه و الحق عیاله فی العطاء حتی یملا الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلما و جورا و عدواناً ، ویسکن هو و اهل بیته الرحبة ، و الرحبة انما کانت مسکن نوح و هی ارض طیبة [ ولا یسکن رجل من آل محمد علیهم السلام و لا یقتل الاّ بأرض طیبة زاکیة ] فهم الاوصیاء الطیبون .

عیاشی به سند خود از جابر جعفی از حضرت باقر علیه السلام آورده که آن حضرت فرمودند : خانه نشین باش و البته ابداً دست و پایی مکن تا نشانه هایی را که برایت یاد می کنم در یک سال ببینی و بانگ زننده ای را بینی که در دمشق ندا کند و فرو رفتنی در یکی از آبادیهای آن ، و قسمتی از مسجد آن فرو خواهد ریخت. پس هرگاه دیدی ترکها از آن گذشتند و پیشروی کردند تا اینکه در جزیره فرود آمدند و رومیان پیش آمدند تا در رمله فرود آمدند و آن سالی است که در هر یک از سرزمینهای عرب اختلاف خواهد بود و به راستی که اهل شام در آن هنگام بر سه پرچم اختلاف کنند : اصهب ، ابقع و سفیانی با بنی ذنب الحمار از قبیله مضر اختلاف می کنند داییهای سفیانی که همراهش هستند از قبیله کلب خواهند بود. پس سفیانی و همدستانش بر بنی ذنب الحمار پیروز خواهند شد و چنان کشته شوند که هیچ کشته ای به مانند آن نبوده است و مردی که از بنی ذنب الحمار است به دمشق می آید . پس او و همراهانش طوری کشته می شوند که کسی را آنطور نکشته باشند و این است معنی آیه ای که خدای متعال می فرماید : « حزبها از میان خود اختلاف کردند . پس وای بر کافران از دیدن روزی بزرگ » و سفیانی و همدستانش آشکار می شوند و به طوری است که مقصودی جز کشتن آل محمد علیهم السلام و شیعیانشان ندارند . پس به خدا سوگند لشکری به کوفه می فرستد و عده ای از شیعیان آل محمد را در کوفه می کشد و به دار می آویزد و پرچمی از خراسان می آید تا اینکه در ساحل رودخانه دجله مستقر می شود . مرد ضعیفی از شیعیان با پیروانش [ برای سرکوبی سفیانی ] خروج می کند ، پس در بیرون کوفه مغلوب می گردد. [ سفیانی ] لشکری را به مدینه می فرستد ، پس مردی را در آنجا می کشد و مهدی و منصور از آنجا کوچ می کنند و کوچک و بزرگ فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دستگیر می شوند و همگیشان به زندان می افتند

ص: 29

و لشکر در پی آن دو تن ( مهدی و منصور ) بیرون می رود .[ و مهدی علیه السلام ] به سان موسی [ که از مصر گریخت ] هراسان و نگران از مدینه بیرون می رود تا به مکه می رسد و لشکر هم در پی او می روند و چون در بیداء – که لشکر هلاکت است – منزل کنند ، به زمین فرو روند وجز یک تن که خبرشان را می برد هیچکدام جان سالم به در نمی برند . پس قائم علیه السلام بین رکن و مقام به پا خیزد و نماز می گذارد و در حالیکه وزیرش با اوست ، روی برمی گرداند و می گوید : ای مردم ! ما خداوند را به یاری می طلبیم بر هر کسی که به ما ظلم کرده و حقمان را ربوده است . هر که درباره خداوند با ما بحث دارد پس بداند که من سزاوارترین افراد به خداوند هستم وهر کس درباره آدم با ما محاجه دارد بداند که من از همه به آدم نزدیکترم و هرکه درباره نوح گفتکو دارد پس من به نوح از همه نزدیکترم و هر کس درباره ابراهیم بحث دارد من از تمامی مردم به ابراهیم نزدیکترم و هرکه به نام محمد صلی الله علیه و آله و سلم با ما بحث دارد پس من از همه مردم به محمد صلی الله علیه و آله و سلم نزدیکترم و هر که درمورد پیغمبران باما گفتکو دارد ، من از همه مردم به پیغمبران نزدیکترم و هر که درباره کتاب خدا با ما گفتگو دارد بداند که ما از تمامی افراد به کتاب خدا نزدیکتریم من [ما] و هر مسلمانی امروز گواهی دهیم که همانا بر ما ظلم شده و آواره مان نموده اند و بر ما ستم کرده اند و از خانه و وطن و اموال و خاندانمان بیرون راندند و مقهور ساختند . مگر اینکه امروز از خداوند یاری می خواهیم و هر مسلمانی را به یاری می خوانیم و به خدا سوگند سیصد و سیزده مرد که پنجاه زن نیز در میان آنهاست ، بدون وعده قبلی خواهند آمد و همچون ابرهای پاییزی پی در پی در مکه جمع می شوند و این است آیه خداوند که می فرماید : « هرجا که باشید ، خداوند همه شما را گرد خواهد آورد . محققاً او بر هر چیز تواناست . » پس مردی از آل محمد علیهم السلام می گوید : این است آن آبادیی که اهلش ستم پیشه اند . سپس او با آن سیصد و ده و چند نفر که بین رکن و مقام با او بیعت می کنند ، در حالیکه عهد پیامبر و پرچم و سلاح آن حضرت بااوست ، با وزیرش از مکه بیرون می آیند و در مکه نام و فرمان آن جناب از سوی آسمان ندا می شود به طوریکه تمامی اهل زمین آن را می شنوند . اسم او اسم پیامبر است . هر چه بر شما مشکل شود ، پیمان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم ، پرچم و سلاحش و نفس زکیه از فرزندان حسین علیه السلام بر شما مشتبه نخواهد شد و چنانچه این امر بر شما مشتبه بماند ، آن صدای آسمانی به نام و فرمان او و معدودی از فرزندان محمد صلی الله علیه و آله و سلم [ که به عنوان برپایی عدل و داد و تشکیل دولت حق خروج می کنند ] بر شما پوشیده نخواهد ماند زیرا آل محمد علیهم السلام را پرچم و دولت معینی است و دیگران به پرچمهایی وابسته می شوند [ دیگران دولتهایی دارند ] پس خانه نشین باش و از هیچکدام از اینان ابداً پیروی مکن تا اینکه مردی

ص: 30

از فرزندان حسین علیه السلام را بنگری که پیمان پیغمبر خدا و پرچم و سلاح او همراه وی است زیرا عهد و پیمان پیغمبر خدا به علی بن الحسین علیه السلام رسید. سپس به محمد بن علی [ خود آن حضرت ] رسید و [ بعد از این ] خدا آنچه را بخواهد انجام می دهد . پس همیشه با اینان باش و از آنهایی که برایت یاد کردم جداً بپرهیز . پس هرگاه مردی از ایشان که سیصد و سیزده نفر با وی بود و پرچم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را همراه داشت به پا خاست و عازم مدینه شد [ با او همراهی کن ] و چون از بیابان بیداء بگذرد می گوید : اینجا جای کسانی است که به زمین فرو خواهند شد و این است آیه ای که خداوند عز وجل فرموده : « آیا کسانی که مرتکب زشتی می شوند ایمن هستند از اینکه خدا آنان را در زمین فرو برد یا بدون اینکه متوجه باشند عذاب بر آنها فرارسد یا هنگامی که سرگرم رفت و آمد ها هستند به ناگاه آنان را به مؤاخذه سخت بگیرد و آنان نتوانند بر قدرت حق غالب آیند ؟ » و هنگامی که وارد مدینه شود محمد [ابن] شجری راهمچون یوسف از زندان آزاد سازد . سپس به سوی کوفه می رود و مدتی طولانی – هرقدر که خدا خواهد – در آنجا می ماند تا اینکه بر آن غالب می شود . آنگاه درحالیکه مردمان بسیاری به آن حضرت ملحق شده باشند ، باهمراهانش به سوی عذراء کوچ می کند. سفیانی در آن موقع در وادی رمله است که دو لشکر با هم برخورد می کنند و آن روز تغییر و تبدیل است . جمعی از شیعیان آل محمد علیهم السلام که با سفیانی بوده اند ، از آنها جدا می شوند و عده ای که با آل محمد علیهم السلام بوده اند ، به سوی سفیانی بیرون می روند . آنان از پیروان سفیانی هستند لذا به آنها می پیوندند و هر مردمی به سوی پرچم خودشان رو می کنند و آن روز تبدیل است . امیرالمومنین علیه السلام فرمود : و آن روز ، سفیانی و همراهانش کشته می شوند به طوریکه خبرآورنده ای هم از آنان باقی نخواهد ماند و زیانبار در آن روز کسی است که از غنیمت قبیله کلب بی بهره باشد . سپس آن حضرت به کوفه می آید و منزلش در آنجا خواهد بود و هیچ بردۀ مسلمانی را وانگذارد مگر اینکه آن را بخرد و آزاد کند و هیچ بدهکاری را مگر اینکه قرضش را ادا کند و هر کس مظلمه ای نسبت به کسی از مردمان داشته باشد ، آن را مسترد می دارد و هیچ بنده ای از آنها کشته نشود مگر اینکه دیۀ کامل او را به خاندانش می پردازد و از هر مقتولی وامش را ادا می کند و به وضع عائله اش رسیدگی می نماید تا اینکه زمین را پر از قسط و عدل می سازد همچنانکه آکنده از ظلم و تجاوز شده باشد و خود و خاندانش در رحبه سکونت خواهند کرد و رحبه ، محل سکونت نوح بوده و سرزمین پاکیزه ای است [ و هیچیک از آل محمد علیهم السلام جز در سرزمین پاکیزه سکونت نکنند و کشته نشوند ] که آنان اوصیای پاکیزه پیغمبرند .

ص: 31

12) در کتاب اختصاص شیخ مفید صفحه 256 و کتاب المحجه فیما نزل فی القائم الحجة صفحه 53 تا 58 آمده است:

عن عمرو بن ابی المقدام عن جابر الجعفی قال : قال لی ابو جعفر علیه السلام : یا جابر إلزم الارض و لا تحرک یداً و لا رجلاً حتی تری علامات اذکرها لک ان ادرکتها ، اوّلها اختلاف ولد فلان ، و ما ادراک تدرک ذلک ، ولکن حدِّث به بعدی و منادٍ ینادی من السماء و یجیئکم الصوت من ناحیة دمشق بالفتح و یخسف بقریة مِن قری الشام تسمی الجابیة ، و تسقط طائفة مِن مسجد دمشق الأیمن ، و مارقة تمرق من ناحیة الترک و یعقبها مِن حالة [ مرج ] الروم و یستقبل اخوان الترک حتی ینزلوا الجزیرة و یستقبل م [ ا] رقة الروم حتی تنزل الرملة ، فتلک السنة یا جابر فیها اختلاف کثیر فی کل ارض [ من ] ناحیة المغرب ، فاول ارض المغرب تخرب الشام یختلفون عند ذلک علی ثلاث رایات ، رایة الأصهب و رایة الأبقع و رایة السفیانی ، فیلقی السفیانی الأبقع ، فیقتتلون فیقتله و مَن معه ، و یقتل الأصهب ثم لا یکون همّه الاّ الإقبال نحو العراق و یمرّ جیشه بقرقیسا فیقتلون بها مائة ألف رجل من الجبارین، و یبعث السفیانی [ جیشاً ] الی الکوفة ، و عدّتهم سبعون الف رجل ، فیصیبون من [ أهل ] الکوفة قتلاً و صلباً و سبیاً ، فبیناهم کذلک اذ اقبلت رایات من ناحیة خراسان تطوی المنازل طیّاً حثیثاً و معهم نفر [من] اصحاب القائم علیه السلام و خرج رجل من موالی اهل الکوفة فیقتله امیر جیش السفیانی بین الحیرة و الکوفة و یبعث السفیانی بعثاً الی المدینة فیفر [ فینفر ] الی مکة ، فبلغ امیر جیش السفیانی ان المهدی علیه السلام قد خرج من المدینة فیبعث جیشاً علی اثره فلا یدرکه حتی یدخل مکة خائفاً یترقب علی سنة موسی بن عمران صلوات الله علیه . و ینزل امیر جیش السفیانی البیداء ، فینادی منادٍ [ من السماء ] یا بیداء ابیدی القوم ، فیخسف بهم البیداء فلا یفلت منهم الاّ ثلاثة یحوّل الله وجوههم فی اقفیتهم و هم من کلب و فیهم نزلت هذه الآیة :« یا اَیّها الذینَ اوُتوُا الکِتاب آمنوا بِما نزّلنا مُصدقاً لِما مَعَکم مِن قبل أن نَطمسَ وجوهاً فنَرُدّها علی أدبارِها » الآیة قال و القائم یومئذٍ بمکة قد اسند ظهره الی البیت الحرام مُستجیراً به ینادی [ یا أیها الناس ] أنا نستنصر الله و مَن اجابنا من الناس ، فإنا أهل بیت نبیکم ، و نحن اولی الناس بالله و بمحمد صلی الله علیه و آله و سلم ، فمن حاجنی فی آدم فأنا اولی الناس بآدم علیه السلام و من حاجنی فی نوح فأنا اولی الناس بنوح علیه السلام ومن حاجنی فی ابراهیم فأنا اولی الناس بابراهیم علیه السلام و من حاجنی فی محمد صلی الله علیه و آله و سلم فأنا اولی الناس بمحمد صلی الله علیه و آله و سلم و من حاجنی فی النبیین فأنا اولی الناس بالنبیین ، ألیس الله یقول فی محکم کتابه : « إنَّ اللهَ اصطَفی آدمَ و نوحاً و آلَ ابراهیم و آلَ عِمران عَلَی العالَمین ذریّة بَعضُها مِن بَعض واللهُ سمیعٌ علیمٌ » فأنا بقیة مِن آدم و [ذ]خیرة من نوح و مصطفی من ابراهیم و صفوة من محمد صلی الله علیه و آله و سلم ، الا و من حاجنی فی کتاب الله فانا اولی الناس بکتاب الله ، الا و من

ص: 32

حاجنی فی سنة رسول الله و سیرته فانا اولی الناس بسنة رسول الله و سیرته ، فأنشد[ت] الله من سمع کلامی الیوم لما ابلغه الشاهد منکم الغائب و اسألکم بحق الله و حق رسوله [ وحقی] فإن لی علیکم حق القربی برسول الله صلی الله علیه و آله و سلم لما أعنتمونا و منعتمونا ممن یظلمنا ، فقد اُخفنا و ظُلمنا و طُردنا مِن دیارنا و ابنائنا و بُغی علینا و دُفعنا عن حقنا و آثر علینا اهل الباطل ، [ف] الله الله فینا لا تخذلونا و انصرونا ینصرکم الله ، فیجمع الله له اصحابه ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلاً ، فیجمعهم الله علی غیر میعاد قزع کقزع الخریف ، و هی یا جابر الآیة التی ذکرها الله :« أینَما تَکونوا یَأتِ بِکُمُ اللهُ جَمیعاً إنّ الله علی کُلّ شَیءٍ قَدیر » فیایعونه بین الرکن و المقام و معه عهد من رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قد توارثه الابناء عن الآباء.

والقائم علیه السلام یا جابر [رجل] من ولد الحسین [بن علی] علیهما السلام یصلح الله [له] امره فی لیلة (واحدة) فما اشکل علی الناس من ذلک یا جابر ، لایشکل علیهم ولادته من رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و وراثته العلماء عالماً بعد عالم ،فإن اشکل علیهم اذا نودی باسمه و اسم ابیه [واسم] اُمّه .

از عمروبن ابی المقدام از جابر جعفی آورده که گفت : حضرت باقر علیه السلام به من فرمود : بر جایت بنشین و هیچ دست و پای مکن تا آنگاه که علامتهایی را که برایت یاد می کنم ببینی . اگر آن زمان را درک کنی ، نخستین آنها اختلاف فرزندان فلان است و من نمی بینم که تو به آن روزگار برسی ولی پس از من این حدیث را بگوی . [ و دیگر از علامتها] منادی است که از آسمان ندا می کند و صدا از ناحیه دمشق بلند می شود و نوید پیروزی می دهد و در یکی از آبادیهای شام که جابیه نام دارد ، فرورفتگی پدید می آید و بخشی از سمت راست مسجد دمشق فرو می ریزد و گروهی از ترکها شورش می نمایند و در پی آن ، اوضاع روم آشفته می شود و برادران ترک پیش می آیند تا اینکه در جزیره فرود می آیند و شورشیان روم پیشروی نموده و در رمله منزل می گیرند .

ای جابر در آن سال در هر سرزمینی از ناحیه غرب اختلاف بسیار خواهد بود . پس نخستین سرزمینی که از ناحیه غرب خراب می شود ، شام است . در آن هنگام بر سه پرچم اختلاف می نمایند : پرچمی سرخ و سفید و پرچم دیگر سیاه و سفید و پرچم سفیانی . پس سفیانی با پرچم سیاه و سفید برخورد می کند و باهم به مقاتله و نبرد می پردازند . آن پرچمدار و تمام همراهانش را به قتل می رساند . سپس صاحب پرچم سرخ و سفید را به قتل می رساند. آنگاه جز این هدفی ندارد که به سوی عراق پیشروی کند و لشکریانش از قرقیسا می گذرند که صد هزار تن از سرکشان و ستمگران در آنجا به هلاکت می رسند و سفیانی لشکری به سوی کوفه می فرستد که تعداد آنها هفتاد هزار مرد جنگی است . پس آنها به کشتن و دار زدن و اسیر کردن اهل کوفه می پردازند و در همین اثنا که سرگرم این فجایع هستند

ص: 33

پرچمهایی از ناحیه خراسان پیش می آید که به سرعت منزلها را پشت سر می گذارند . با ایشان چند تن از اصحاب حضرت قائم علیه السلام هستند و مردی از موالی اهل کوفه خروج می کند که فرمانده لشکر سفیانی او را بین حیره و کوفه به قتل می رساند . آنگاه سفیانی عده ای را به مدینه می فرستد. پس حضرت مهدی علیه السلام از آنجا به سوی مکه می رود. ( کوچ می کند ) به فرمانده لشکر سفیانی خبر می رسد که حضرت مهدی علیه السلام از مدینه بیرون رفته ، سپاهی در پی آن بزرگوار روانه می سازد که به او نمی رسد تا اینکه آن حضرت با ترس و هراس همچون موسی بن عمران صلوات الله علیه داخل مکه می شود و فرمانده سپاهیان سفیانی در بیابان بیداء فرود می آید . پس منادی از سوی آسمان بانگ می زند : ای بیداء این گروه را نابود کن . زمین بیداء آنها را در کام خود فرو می برد و جز سه تن کسی از آنها باقی نمی ماند . خداوند صورتهای آن سه تن را به پشت برمی گرداند و آنان از قبیله کلب می باشند ودرباره شان این آیه نازل شده : « ای کسانی که کتاب آسمانی به شما داده شده به آنچه ما نازل کردیم ، که آنچه نزد خود دارید را تصدیق می کند ، ایمان آرید پیش از آنکه صورتهایی را تغییر دهیم و آنها را به پشت برگردانیم » آنگاه حضرت فرمودند : و قائم علیه السلام در آن روز در مکه است ، به بیت الله الحرام تکیه زده و به آن پناهنده شده و ندا می کند : [ ای مردم] ما از خداوند و هر کس از مردم که دعوتمان را اجابت کند یاری می خواهیم که ما خاندان پیغمبر شماییم و ما سزاوارترین و نزدیکترین مردم به خدا و رسولش هستیم. پس هر کس درباره آدم با من محاجه دارد بداند که من از همه به آدم نزدیکترم و هرکه درباره نوح گفتکو دارد پس من به نوح از همه نزدیکترم و هر کس درباره ابراهیم بحث دارد من از تمامی مردم به ابراهیم نزدیکترم و هرکه به نام محمد صلی الله علیه و آله و سلم با من بحث دارد پس من از همه مردم به محمد صلی الله علیه و آله و سلم نزدیکترم و هر که درمورد پیغمبران با من احتجاج دارد ، من از همه مردم به پیغمبران سزاوارترم. مگر نه این است که خداوند در کتاب محکم خویش می فرماید : « همانا خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد ، ذریه ای که بعضی از بعضی دیگر پدید آمدند و خداوند شنوا و داناست . » ومن بازمانده آدم علیه السلام و ذخیره نوح علیه السلام و برگزیده ای از ابراهیم علیه السلام و عصاره ای از محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستم . آگاه باشید ! هرکس درباره کتاب خدا با من محاجه کند پس بداند که من از همه مردم به کتاب خدا نزدیکترم . هرکس درمورد سنت و سیرت رسول الله با من بحث دارد بداند که من از تمامی مردم به سنت و سیرت پیامبر خدا نزدیکترم. هرکس سخنم را امروز شنید او را به خدا سوگند می دهم که حاضرانتان به غایبانتان برسانند و شما را به حق خدا و حق رسولش [ وحق خودم] سوگند می دهم – که مرا بر شما خویشاوندی به رسول الله صلی الله علیه و آله و

ص: 34

سلم

است – که ما را یاری دهید و ظلم کنندگان به حق ما را از ما دور سازید که همانا ما [خاندان پیامبر] ترسانیده شده ایم و بر ما ظلم گردیده و از شهر و دیار و فرزندانمان آواره گشته ایم . به ما تعدی شده و ما را از حق خویش دور ساخته اند و اهل باطل را بر ما مقدم داشتند . پس خدا را خدا را درباره ما که خوارمان مسازید و یاریمان کنید که خداوند یاریتان خواهد کرد .

آنگاه خداوند سیصد و سیزده مرد اصحابش را برایش جمع خواهد ساخت که بدون قرار قبلی همچون قطعه های ابرپاییزی آنها را گرد می آورد و این است ای جابر معنی آیه ای که خداوند می فرماید :« هرجا که باشید خداوند همه شما را گرد خواهد آورد . محققاً خدا بر همه چیز تواناست.» پس بین رکن و مقام با او بیعت می کنند و عهدنامه ای از رسول خدا با اوست که فرزندان [ پیغمبر] آن را از پدرانشان به ارث برده اند . ای جابر و قائم علیه السلام مردی از فرزندان حسین [ابن علی] علیهماالسلام است . خداوند کار او را در یک شب برایش اصلاح می فرماید. پس ای جابر هرچه بر مردم مشکل شود ، اینکه او از فرزندان رسول خدا و وارث علماست – عالمی پس از عالم دیگر- بر آنها مشکل و مشتبه نشود و اگر همه اینها بر آنان دشوار گردد ، آن بانگ از سوی آسمان برایشان مشتبه نخواهد شد. آنگاه که به نام او و نام پدرش و [نام] مادرش بانگ زده شود .

ص: 35

«آیه هشتم »

اشاره

امتحان مؤمنین قبل از قیام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

انسان همواره یعنی در هرلحظه ، هردقیقه ، هرساعت ، هرروز ، هرهفته ، هرماه و هرسال در حال امتحان شدن است . به ویژه امتحانات الهی که قبل از قیام قائم آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین از بندگان گرفته می شود . چنانچه در سوره بقره آیه 155 می خوانیم :

« وَ لَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الأَموالِ وَ الأنفُسِِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ االصّابِرین ... اولئکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَةٌ وَ اولئکَ هُمُ المُهتَدون »

یقیناً شما را می آزماییم و با ابتلا به بلا شما را آزمایش می کنیم به چیزی از ترس و خوف و خشکسالی ( که نتیجه آن گرسنگی است . ) و کاهش و نقص در مالها و جانها و ثمرات شما و بشارت بده به صابران ... ( صابران ) آنانند که برایشان از جانب پروردگارشان صلوات و درود و رحمت است وآنان هدایت شدگانند .

قبل از ظهور امام زمان علیه السلام مومنین امتحان می شوند و این آیه قسمتی از این امتحانات الهی را مشخص می کند .

1) در کتاب ینابیع المودة نوشته خواجه کلان قندوزی حنفی صفحه 421 چنین آمده است :

و فی سورة البقرة : « وَ لَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الأَموالِ وَ الأنفُسِِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ االصّابِرین ... اولئکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَةٌ وَ اولئکَ هُمُ المُهتَدون » عن محمد بن مسلم عن جعفر الصادق رضی الله عنه قال ان قدام قیام القائم علیه السلام علامات بلوی من الله للمومنین قلت و ماهی قال هذه الآیة قال تعالی لَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ من تلقهم بالاسقام و الجوع بغلاء اسعارهم و نَقصٍ مِنَ الأَموالِ بالقحط وَ الأنفُسِِ بموت ذایع وَ الثَّمَراتِ بعدم المطر وَ بَشِّرِ

ص: 36

االصّابِرین عند ذلک ثم قال یا محمد هذا تأویله وَ ما یَعلَمُ تأویلَه الاّالله والرّاسخون فِی العِلم و نحن الراسخون فی العلم .

محمد بن مسلم از جعفر صادق رضی الله عنه نقل می کند که آن حضرت فرمودند: قبل از قیام قائم نشانه هایی است از جانب خدا برای مومنین و آن ابتلا به بلاست . عرض کردم یابن رسول الله آن بلوا و امتحان کدام است ؟ حضرت فرمودند : این آیه : « شما را آزمایش می کنیم به چیزی از ترس » و الجوع یا گرسنگی به سبب گرانی نرخها و نقص در اموال یعنی کمی در مال و ثروت به وسیله قحطی ، نقص در انفس یعنی مرگ و میر شایع ، نقص در ثمرات به سبب نیامدن باران و بشارت بده به صابران در این وقت . آنگاه فرمودند : ای محمد بن مسلم این گفتار، تأویل این آیه شریفه است : تأویل آن را فقط خدا و راسخان در علم می دانند . و ما راسخان در علم هستیم .

2) ابو جعفر محمد بن جریر طبری مفسر ، محقق و مورخ بزرگ اهل سنت در کتاب دلائل الامامة صفحه 259 در مسند فاطمه آورده است :

اخبرنی ابوالحسین محمد بن هارون قال حدثنی ابی قال حدثنا علی محمد بن همّام قال حدثنا عبد الله بن جعفر الحمیری قال حدثنا احمد بن هلال قال حدثنی الحسن بن محبوب عن علی بن رئاب و ابو ایوب الخزاز عن محمد بن مسلم عن ابی عبد الله علیه السلام قال : إن لقیام قائمنا علامات ... سنة تجوع فیها الناس و یُصیبهم خوف شدید مِن القتل و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و إن ذلک فی کتاب الله ثم تلا هذه الآیة : « وَ لَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الأَموالِ وَ الأنفُسِِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ االصّابِرین »

حسن بن محبوب از ابن رئاب و سرانجام از محمد بن مسلم و ایشان از حضرت صادق علیه السلام روایت می کند که : پیش از قیام قائم سالی در آن گرسنگی کشند و ترس شدید از جهت کشتار به آنها می رسد و کمبود در اموال و جان و ثمرات آنها خواهد بود و این است همان فرموده خداوند :« یقیناً شما را می آزماییم و با ابتلا به بلا . شما را آزمایش می کنیم به چیزی از ترس و خوف و خشکسالی ( که نتیجه آن گرسنگی است . ) و کاهش و نقص در مالها و جانها و ثمرات شما و بشارت بده به صابران. »

3) حدثنا ابی رضی الله عنه قال حدثنا عبدالله بن جعفر الحمیری عن احمد بن هلال عن الحسن بن محبوب عن ابی ایوب الخزاز والعلاء بن زرین عن محمد بن مسلم قال سمعت ابا عبدالله علیه السلام یقول :

ص: 37

إن تدام القائم علامات یکون من الله عزوجل للمومنین قلت و ماهی جعلنی الله فداک قال ذلک قول الله عزوجل و لنبلونکم یعنی المومنین قبل خروج القائم علیه السلام بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الأَموالِ وَ الأنفُسِِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ االصّابِرین قالَ لَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ من ملوک بنی فلان فی آخر سلطانهم و الجوع بغلاء اسعارهم ونقص من الاموال قال فساد التجارات و قلة الفضل ونقص من الانفس قال موت ذریع و نقص من الثمرات لقلة ریع ما یزرع و بشر الصابرین عند ذلک بتعجیل خروج القائم علیه السلام ثم قال لی یا محمد هذا تأویله ان الله تعالی یقول و ما یَعلَمُ تأویلَه الاّالله والرّاسخون فِی العِلم .

محمد بن مسلم می گوید از امام ششم شنیدم که می فرمودند : پیش از آمدن قائم علیه السلام نشانه هایی از طرف خدای عزوجل برای مومنان عیان شود . عرض کردم خدا مرا به قربانت کند ، آن نشانه ها چیست ؟ فرمودند : آن فرموده خداوند است که همانا شما را گرفتار کنیم مقصود از آن مومنان است پیش از ظهور قائم علیه السلام به چیزی از ترس و گرسنگی و نقصان مال و جان و ثمرات و مژده بده صابران را . می فرماید شما را گرفتار کنیم به ترس از یاد پادشاهان بنی فلان در آخر سلطنت آنها و گرسنگی به واسطه گرانی نرخها و نقصان اموال به واسطه کسادی تجارت و کمی سود و نقصان نفوس به واسطه مرگ و میر فراوان و نقصان ثمرات به واسطه کمی برداشت محصولات زراعتی و مژده بده صابران را در این موقع به تعجیل ظهور قائم علیه السلام . سپس فرمود : ای محمد این است تأویل آن آیه که خداوند می فرماید : تاویل آن را جز خدا و راسخان در علم کسی نمی داند .

ص: 38

«آیه نهم »

اشاره

در قیام قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف همه فتنه ها از بین می رود .

بشر همواره به امید آن روزی به سر می برد که دیگر در جهان فتنه و جنگ و خونریزی و شرک و بت پرستی و نفاق و دورویی نباشد و این تنها بعد از انقلاب جهانی قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف محقق می شود .

خداوند در سوره بقره آیه 193 می فرماید :

« وَ قاتِلوهُم حتّی لا تَکونَ فِتنَةٌ وَ یَکونَ الدّینُ لِلّه فَإنِ انتَهَوا فَلا عُدوانَ ألاّ عَلَی الظّالِمین »

با آنان جهاد و نبرد و مبارزه کنید تا فتنه و آشوبی باقی نماند و دین از آن خداوند گردد ( وهمه دین الهی را بپذیرند . ) پس اگر دست برداشتند همانا ستمی بر ستمکاران نیست .

البته این آیه در سوره انفال آیه 38 نیز آمده است و خبر از زمانی می دهد که دیگر فتنه و آشوبی باقی نخواهد ماند و همه مردم ، مسلمان و موحد خواهند شد .

· در کتاب ینابیع المودة نوشته خواجه کلان قندوزی حنفی صفحه 423 چنین آمده است :

و عن محمد بن مسلم قال قلت للباقر رضی الله عنه ما تأویل قوله تعالی فی الانفال: « وَ قاتِلوهُم حتّی لا تَکونَ فِتنَةٌ وَ یَکونَ الدّینُ لِلّه » قال : لم یجی تأویل هذه الآیة فاذا جاء تأویلها یقتل المشرکون حتی یوحدوالله عزوجل و حتی لایکون شرک و ذلک فی قیام قائمنا .

حافظ قندوزی حنفی از محمد بن مسلم ( یکی از اصحاب حضرت باقرعلیه السلام ) نقل می کند که آن حضرت فرمودند : تأویل قول خداوند متعال در سوره انفال :« با آنان جهاد و نبرد و مبارزه کنید تا فتنه و آشوبی باقی نماند و دین از آن خداوند گردد ( وهمه دین الهی را بپذیرند . ) » چیست ؟ حضرت فرمودند : تأویل این آیه هنوز نیامده است . زمانی که تأویل آن بیاید ، با همه مشرکان جنگ و مبارزه

ص: 39

خواهد شد تا وقتیکه آنها موحد شوند و توحید خداوند عزوجل را بپذیرند و دیگر شرکی باقی نماند و این در قیام قائم ما خواهد بود .

و ما با امید به آن روزی به سر می بریم که قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام کند و فتنه ها را ریشه کن سازد و دیگر فتنه ای باقی نماند . انشاء الله

ص: 40

«آیه دهم »

اشاره

اصحاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امتحان خواهند شد .

خداوند در سوره بقره آیه 249 می فرماید :

« إِِنَّ اللهَ مُبتَلیکُم بِنَهَرٍ »

همانا خداوند شما را به نهر آبی آزمایش می کند .

· در کتاب المحجه فیما نزل فی القائم الحجة نوشته سید هاشم بحرانی صفحه 362 آمده است :

محمد بن ابراهیم النعمانی فی الغیبة : حدثنا علی بن الحسین قال : حدثنا محمد بن یحیی العطار عن محمد بن حسان الرازی عن محمد بن علی الکوفی قال : حدثنا عبد الرحمن بن ابی هاشم عن علی بن حمزة عن ابی بصیر عن ابی عبدالله علیه السلام قال : إن اصحاب طالوت إبتلوا بالنهر الذی قال الله تعالی :« مُبتَلیکُم بِنَهَرٍ » و إنّ اصحاب القائم علیه السلام یُبتَلون بمثل ذلک .

محمد بن ابراهیم نعمانی در کتاب الغیبه گوید : حدیث کرد ما را علی بن الحسین گفت حدیث کرد ما را محمد بن یحیی العطار از محمد بن حسان الرازی از محمد بن علی الکوفی گفت حدیث کرد ما را عبد الرحمن بن ابی هاشم از علی بن حمزة از ابی بصیر از ابی عبدالله ، امام صادق علیه السلام که فرمودند : اصحاب طالوت به نهر آبی آزمایش شدند که قرآن می فرماید : « همانا خداوند شما را به نهر آبی آزمایش می کند . » به راستی که اصحاب قائم نیز به مانند آن مبتلا و آزمایش خواهند شد .

ص: 41

«آیه یازدهم »

اشاره

مدینه فاضله در کل جهان فقط در عصر مهدویت صورت می گیرد .

خداوند در سوره بقره آیه 261 می فرماید :

« مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ اَموالَهُم فی سَبیلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ اَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنبُلَةٍ مائةُ حَبَّةٍ وَ اللهُ یُضاعِفُ لِمَن یَشاءُ وَ اللهُ واسعٌ عَلیمٌ »

مثل کسانی که اموالشان را در راه خداوند انفاق می کنند مثل یک دانه ای است که ( آنرا بکارند) ، هفت خوشه برداشت کنند و در هر خوشه صد دانه باشد ( یعنی یک دانه هفتصد دانه شود . ) و خداوند از این مقدار نیز بر هرکه بخواهد بیفزاید . چه خداوند را رحمت بی منتهاست و او بر همه چیز مسلط است و بر آن علم دارد .

· حافظ جمال الدین المقدسی السلمی الدمشقی ( معروف به حافظ جمال الدین دمشقی) در کتاب نفیس و معروف عقد الدّرر صفحه 505 می فرماید :

عن علی بن ابی طالب کرم الله وجهه فی وصف الامام (المهدی) قال : فیبعث المهدی الی اُمرائه بسائر الامصار : بالعدل بین الناس ... ویذهب الشر و یبقی الخیر، یزرع مداً یخرج سبعمائة مد کما قال الله تعالی : « کَمَثَلِ حَبَّةٍ اَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنبُلَةٍ مائةُ حَبَّةٍ »

امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام در وصف امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند : پس مهدی اصحاب و انصارش را به شهرها می فرستد و به آنها می فرماید که میان مردم به عدل رفتار کنند ... ( و در زمان ایشان ) شر و فساد ریشه کن می شود و خیر و صلاح جایگزین آن می گردد . ( در زمان مهدی علیه السلام) یک مدّ (یعنی ده سیر) تخم کاشته می شود و هفتصد مد برداشت می گردد همانگونه که خداوند متعال فرموده است :« مثل یک دانه ای است که ( آنرا بکارند) ، هفت خوشه برداشت کنند و در هر خوشه صد دانه باشد ( یعنی یک دانه هفتصد دانه شود . ) »

ص: 42

بار دیگر حدیث فوق را مطالعه فرمایید . حضرت حجة بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف حکومتی تشکیل خواهد داد که :

اولاً کارگزاران آن حکومت و امرا و فرماندهانش به امر رهبریت ، به عدل رفتار می کنند .

ثانیاً دیگر در روی کره زمین شر و فساد ریشه کن خواهد شد .

ثالثاً اساس آن حکومت بر اساس خیر و صلاح آن امت است .

رابعاً برکات آنقدر زیاد می شود که اگر یک مد گندم بکارند هفتصد مد برداشت می کنند .

ص: 43

«آیه دوازدهم »

اشاره

حکمت شناخت امام در حال حاضر شناخت امام زمان است .

خداوند در سوره بقره آیه 269 می فرماید :

« یُؤتِی الحِکمَةَ مَن یَشاءُ وَ مَن یُؤتَ الحِکمَةَ فَقَد أوتِیَ خَیراً کَثیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إلاّ أولواالألباب »

خداوند حکمت را به هرکه خواهد دهد و هرکه را به حکمت رساند ، به او خیر فراوانی داده است و جز خردمندان اندرز نگیرند .

· در کتاب کافی و در تفسیر عیاشی در ذیل آیه مبارکه آمده است :

فی الکافی و العیاشی عن الصادق علیه السلام فی هذه الآیة قال طاعة الله و معرفة الامام و ایضاً عنه علیه السلام معرفة الامام و اجتناب الکبائر التی اوجب الله علیها النار .

از امام صادق علیه السلام نقل شده که حکمت ، طاعت خدا و معرفت امام است و نیز از آن حضرت روایت شده که منظور ، معرفت امام و پرهیز از گناهان کبیره ای است که آتش را بر گناهکار واجب می کند .

پس یعنی معنای حکمت، معرفت امام است . البته این مطلب در آیات ، احادیث و روایات دیگر نیز آمده است . مثلاً حضرت صادق علیه السلام تأکید می فرمایند که ما در غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف زیاد این دعا را بخوانیم : ( کمال الدین شیخ صدوق )

اللهم عرّفنی نفسک فإنک إن لم تعرفنی نفسک لم أعرف نبیک

اللهم عرّفنی رسولک فإنک إن لم تعرفنی رسولک لم أعرف حجتک

اللهم عرّفنی حجتک فإنک إن لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی

اللهم لا تمتنی میتة جاهلیة و لا تزغ قلبی بعد إذ هدیتنی

خداوندا خودت را به من بشناسان چرا که اگر خودت را به من نشناسانی من هرگز نمی توانم نبی ترا بشناسم .

خداوندا رسولت را به من بشناسان که اگر رسولت را به من نشناسانی من هرگز نمی توانم حجت ترا بشناسم .

ص: 44

خداوندا حجتت را به من بشناسان چرا که اگر حجت خود را به من نشناسانی من در دینم گمراه می شوم .

خداوندا مرا نمیران به مردن جاهلیت و زمانیکه مرا هدایت فرمودی ، قلب مرا از هدایت برمگردان .

پس معرفت خداوند و رسولش و نیز معرفت و شناخت امام به دست خود خداوند است که او باید به ما بشناساند و اگر خداوند آنرا به ما شناساند ، این حکمت است و امروز امام زنده و امام حق و خلیفة الله فی الارض حضرت حجة بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف است که به هرکس بشناساند ، به او حکمت عنایت فرموده است . پس منظور از حکمت در آیه شریفه :« یُؤتِی الحِکمَةَ مَن یَشاءُ » معرفت امام است و به هرکس که این حکمت داده شود ، به خیر کثیر رسیده است .

ص: 45

«آیه سیزدهم »

اشاره

صحبت از مهدی علیه السلام در معراج رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم

خداوند در سوره بقره آیه 285 می فرماید :

« ءامَنَ الرَّسوُلُ بِما اُنزِلَ إلَیهِ مِن رَّبِّهِ وَ المُؤمِنوُنَ کُلٌّ ءامَنَ بِاللهِ وَ مَلائکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ »

رسول خدا به آنچه خدا بر او نازل کرد ایمان آورده و مومنان نیز همه به خدا و فرشتگان خدا و کتب و پیغمبران خدا ایمان آوردند .

· در کتاب فرائد السمطین نوشته شیخ الاسلام الحموینی شافعی مجلد 2 صفحه 319 حدیث 571 و موفق بن احمد خوارزمی حنفی در کتاب مقتل الحسین مجلد 1 فصل 7 صفحه 96 و حافظ قندوزی حنفی در ینابیع المودة باب 93 صفحه 487 آمده است :

ابی سلیمان یکی از خدمتگزاران رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که حضرت فرمودند: سمعت رسول الله یقول : لیلة اسری بی الی السماء قال لی الجلیل جل جلاله : «ءامَنَ الرَّسوُلُ بِما اُنزِلَ إلَیهِ مِن رَّبِّهِ » فقلت :« والمومنون» قال صدقت قال یا محمد انی اطلعت الی اهل الارض اطلاعة فاخترتک منهم فشققت لک اسماً من اسمائی فلا اذکر فی موضع الا ذکرت معی فانا المحمود و انت محمد ثم اطلعت الثانیة فاخترت منهم علی فسمیة یا سمی یا محمد خلقتک و خلقت علیاً و فاطمة و الحسن والحسین و الائمة من ولد الحسین من نوری و عرضت ولایتکم علی اهل السموات والارض فمن قبلها کان عندی من المؤمنین و من جحدها کان عندی من الکافرین یا محمد لو ان عبداً من عبیدی عبدنی حتی ینقطع او یصیر کالشن البالی ثم جائنی جاحداً لولا یتکم ما غفرت له یا محمد تحت ان تراهم قلت نعم یا رب قال لی انظر لی الی یمین العرش فنظرت فاذا علی و فاطمه و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و محمد المهدی

ص: 46

بن الحسن کانه کوکب دری بینهم و قال یا محمد هولاء حججی علی عبادی و هم اوصیائک والمهدی منهم الثا ئرمن قاتل عترتک و عزّتی و جلالی انه المنتقم من اعدائی و الممد لاولیائی .

ابی سلیمان می گوید : شنیدم از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که فرمودند: شبی که من به سوی آسمان سیر داده شدم ( در شب معراج ) خداوند جل جلاله فرمودند : « رسول خدا به آنچه خدا بر او نازل کرد ایمان آورده » من عرضه داشتم : « و مومنان نیز ایمان آورده اند .» ندا رسید درست گفتی ، یا محمد من توجه به سوی اهل زمین کردم و ترا از میان همه انسانها برگزیدم و اسمی از اسماء خودم را برای تومشتق نمودم . من در هیچ موضع و محلی یاد نمی شوم مگر اینکه تو با من ذکر و یاد می شوی ، من محمودم و تو محمدی . باز به زمین توجه کردم این بار از میان اهل زمین علی را برگزیدم . پس اورا به نام خویش نامیدم ای محمد خلق کردم ترا و علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان از فرزندان حسین علیهم السلام را از نور خودم و ولایت شما را به اهل آسمانها و زمین عرضه داشتم . هرکس پذیرفت ، او نزد من از مومنین است و هرکه ولایت شما را نپذیرفت ، از کفار است .

ای محمد اگر بندگان من تا آنجا که نفس دارند مرا عبادت کنند ( که همچون سنگهایی که خرد می شود) به ریگ و شن تبدیل گردند ، و به سوی من آیند و مرا قبول کنند اما ولایت شما را منکر شوند ، آنها مشمول آمرزش من نخواهند شد . ای محمد دوست داری اینها را ببینی ؟ عرضه داشتم بلی . خداوند فرمود : نظر کن به سوی عرش . ناگاه دیدم علی و فاطمه و حسن و حسین وعلی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و محمد المهدی بن الحسن گویا او ستاره درخشنده ای بود میان ایشان . خداوند فرمود : ای محمد ایشان حجج من هستند بر بندگانم و ایشان اوصیای تو هستند و مهدی از ایشان است که انتقام خون اینها را ( از قاتلانشان) می گیرد . به عزت و جلالم که اوست انتقام گیرنده از دشمنان من و مدد دهند به اولیای من .

ص: 47

«آیه چهاردهم »

اشاره

مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف یکی از برگزیدگان آل محمد است .

خداوند در سوره آل عمران آیات 33 و 34 می فرماید :

« إنَّ اللهَ اصطَفی آدَمَ وَ نوحاً وَ آلَ إبراهیمَ وَ آلَ عِمرانَ عَلَی العالَمین ** ذُریَّةًً بَعضُها مِن بَعضٍ وََ اللهُ سَمیعٌ عَلیمٌ »

خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را از اهل جهان برگزید . نسل ابراهیم و عمران ، بعضی از آنها از بعضی دیگر است و خدا شنوا و داناست .

1) در کتاب شواهد التنزیل نوشته حاکم حسکانی از علمای قرن پنجم هجری قمری صفحه 104 آمده است :

خبر داد ما را ابوبکر پسر ابوالحسن حافظ می گوید خبر داد ما را عمر پسر علی بن مالک ، وی میگوید خبر داد ما را احمد بن حسن از ابی حصین پسر مخارق از اعمش از شقیق . او گفت : خواندم در قرآنی که به خط عبدالله بن مسعود بود : « إنَّ اللهَ اصطَفی آدَمَ وَ نوحاً وَ آلَ إبراهیمَ وَ آلَ عِمرانَ ( و آلَ محمد ) عَلَی العالَمین » خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران ( و خاندان محمد ) را از اهل جهان برگزید .

2) در همان کتاب و همان صفحه ، حدیث 6 حاکم می گوید :

خبر می دهم ما نیز این روایت را از سبیعی ازابن عقده از احمد پسر هشیم پسر ابونعیم ( احمد می گوید ) خبر داد ما را ابو جناده سلولی از اعمش به همان خبر .

3) در کتاب غایة المرام باب 13 صفحه 138 آمده است :

ثعلبی در تفسیرش می گوید : نقل حدیث نمود برای ما ابو محمد عبد الله بن قاضی ... برای ما ابوعباد سلولی از اعمش از ابی وائل گفت : خواندم در قرآنی که به خط عبدالله بن مسعود بود : « إنَّ اللهَ اصطَفی آدَمَ وَ نوحاً وَ آلَ إبراهیمَ وَ آلَ عِمرانَ ( و آلَ محمد ) عَلَی العالَمین »

ص: 48

در شواهد التنزیل این حدیث به چند طریق دیگر نیز بیان شده است . پس آل محمد که دوازده معصومند ، برگزیدگان خداوند هستند و در حال حاضر وجود اقدس بقیة الله الاعظم آخرین فرزند از سلسله عصمت و طهارت از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم می باشد.

1) در کتاب عیون الاخبارالرضا مجلد 2 صفحه 187 آمده است :

فی العیون فی حدیث الرضا علیه السلام مع المأمون : فقال المأمون : هل فضل الله العترة علی سائر الناس ؟ فقال ابوالحسن : انّ الله ابان فضل العترة علی سائر الناس فی محکم کتابه . فقال له المأمون : أین ذلک من کتاب الله ؟ فقال له الرضا علیه السلام : فی قوله : « إنَّ اللهَ اصطَفی آدَمَ وَ نوحاً وَ آلَ إبراهیمَ وَ آلَ عِمرانَ عَلَی العالَمین ** ذُریَّةًً بَعضُها مِن بَعضٍ »

در حدیث حضرت رضا علیه السلام با مامون نقل شده که مامون به حضرت گفت: آیا خدا عترت را بر سایر مردم فضیلت بخشیده است ؟ حضرت فرمودند : خداوند فضیلت عترت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در محکم کتابش آشکار فرموده . مامون گفت : در کجای قرآن ؟ فرمود : در این آیه : « خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را از اهل جهان برگزید . نسل ابراهیم و عمران، بعضی از آنها از بعضی دیگر است. »

2) در تفسیر عیاشی جلد 1 صفحه 168 آمده است :

و فی تفسیر العیاشی عن الباقر علیه السلام : انه تلا هذه الآیة فقال : نحن منهم و نحن بقیة تلک العترة .

از امام باقر علیه السلام نقل شده که حضرت این آیه را تلاوت فرمود و سپس فرمود : ما هم از آنان هستیم و ما باقیماندگان از آن عترتیم .

3) در کتاب معانی الاخبار صفحه 94 آمده است :

عن ابی بصیر قال : قلت لابی عبدالله علیه السلام : من آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم

؟ قال : ذریته. فقلت: اهل بیته ؟ قال : الائمة الاوصیاء . فقلت : من عترته ؟ قال : اصحاب العباء . فقلت : من امته ؟ قال : المومنون الذین صدقوا بما جاء به من عند الله عزوجل ، المتمسکون بالثقلین الذین امروا بالتمسک بهما : کتاب الله عزوجل و عترته اهل بیته الذین اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا و هما الخلیفتان علی الامة بعده علیه السلام .

ابی بصیر می گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم آل محمد چه کسانی هستند ؟ فرمود : ذریه او می باشند . گفتم اهل بیت پیامبر کدامند ؟ فرمود : امامان و جانشینان آن حضرت . عرض کردم منظور از عترت چه کسانی هستند ؟ فرمود: ( پنج تن ) اصحاب عباء . گفتم امت پیامبر کدامند ؟ فرمود : مومنینی که آنچه از جانب پروردگار آمده تصدیق کنند و به ثقلین که امر به تمسک جستن آنها شده بگروند یعنی کتاب خدای بزرگ و عترت اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و

ص: 49

سلم

و البته همان اهل بیتی که آیه تطهیر در شأنشان نازل شده . آری قرآن و عترت دو جانشین رسول خدا پس از وی می باشند .

1) در معانی الاخبار صفحه 94 آمده است :

عن عبد الله بن میسره قال : قلت لابی عبد الله علیه السلام : انا نقول اللهم صل علی محمد و آل محمد . فیقول قوم : نحن آل محمد . فقال : انما آل محمد من حرم الله عزوجل علی محمد نکاحه .

از عبد الله بن میسره نقل شده که به حضرت صادق گفتم : ما می گوییم اللهم صل علی محمد و آل محمد . عده ای می گویند که ما آل محمد هستیم . حضرت فرمود : آل محمد کسانی هستند که خداوند ازدواج با آنها را برای حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم حرام کرده است .

ص: 50

«آیه پانزدهم »

اشاره

در حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اهل آسمانها و زمین تسلیم امر الهی می شوند .

زندگی کردن در زمان امام زمان علیه السلام بسیار زیباست زیرا در آن زمان همه موجودات سماوی و ارضی تسلیم امر خداوندند و چون تسلیم امر خدا هستند ، آرامش و صلح همه جا را فرامی گیرد و بر کل جهان یک قانون حاکم می شود و آن هم قانون خداوند که به دست باکفایت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف اجرا می گردد. چنانکه در سوره آل عمران آیه 83 آمده است :

« أفَغَیرَ دینِ اللهِ یَبغونَ وَ لَهُ أَسلَمَ مَن فِی السَّمواتِ وَالأرضِ طَوعاً وَ کَرهاً وَ إلَیهِ یُرجَعوُن »

آیا جز دین خدایرا می جویند درحالیکه هر آنکه در آسمانها و زمین است ، در مقابل او تسلیم خواهند شد و چه بخواهند و چه نخواهند اسلام خواهند آورد و همه بازگشتها به سوی اوست .

این آیه خبر می دهد از اینکه زمانی فرا خواهد رسید که هستی چه با اجبار و چه با اختیار همه در مقابل ذات اقدس الهی تسلیم خواهند شد و هم از نظر تکوین و هم از نظر تشریع تسلیم امر خداوند می شوند یعنی جماد و نبات و و حیوان و انسان همه تسلیم امر و نهی خداوند خواهند شد و این در زمان حکومت الهی ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود .

1) در کتاب ینابیع المودة باب 71 صفحه 421 چنین آمده است :

و عن رفاعة بن موسی قال سمعت جعفر الصادق رضی الله عنه یقول فی قوله تعالی فی سورة آل عمران :« وَ لَهُ أَسلَمَ مَن فِی السَّمواتِ وَالأرضِ طَوعاً وَ کَرهاً » قال إذا قام القائم المهدی لا یبقی ارض الاّ نودی فیها شهادة ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله .

حافظ قندوزی حنفی می گوید : رفاعة بن موسی از امام صادق رضی الله عنه نقل می کند در مورد قول خداوند : « در مقابل او تسلیم خواهند شد و چه بخواهند و چه نخواهند اسلام خواهند آورد » حضرت فرمودند : هنگامی که قائم مهدی قیام نماید،

ص: 51

هیچ نقطه ای از زمین نمی ماند مگر اینکه شهادت به یگانگی خداوند و رسالت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم خواهند داد .

پس در زمان مهدی موعود همه مسلمان خواهند شد و حضرت امیرالمومنین علیه السلام در معنای اسلام فرموده اند : « الاسلام هو التسلیم » اسلام یعنی تسلیم بودن ( در مقابل امر و نهی خدا و در مقابل قدرت الهی )

1) در تفسیر عیاشی جلد 1 صفحه 183 آمده است :

باسناده عن رفاعة بن موسی ، قال سمعت اباعبدالله علیه السلام یقول : « وَ لَهُ أَسلَمَ مَن فِی السَّمواتِ وَالأرضِ طَوعاً وَ کَرهاً » قال : اذا قام القائم علیه السلام

لاتبقی ارض الا نودی فیها بشهادة ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم .

عیاشی به سند خود از رفاعة بن موسی آورده گوید شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود : « در مقابل او تسلیم خواهند شد و چه بخواهند و چه نخواهند اسلام خواهند آورد » حضرت فرمودند : هنگامی که قائم مهدی قیام نماید ، هیچ نقطه ای از زمین نمی ماند مگر اینکه شهادت به یگانگی خداوند و رسالت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم خواهد داد و بر این کلمات ندا کند .

2) در همان کتاب و همان جلد و صفحه ، عیاشی به سند خود از ابی بکیر نقل می کند :

عن ابی بکیر قال : سألت اباالحسن علیه السلام عن قوله : « وَ لَهُ أَسلَمَ مَن فِی السَّمواتِ وَالأرضِ طَوعاً وَ کَرهاً » قال : انزلت فی القائم علیه السلام اذا خرج بالیهود و النصاری و الصابئین و الزنادقة و اهل الردّه و الکفار فی شرق الارض و غربها فعرض علیهم الإسلام ، فمن اسلم طوعاً اَمَره بالصلاة و الزکوة و ما یؤمر به المسلم و یجب لِلّه علیه ، و مَن لم یسلم ضرب عنقه ، حتی لا یبقی فی المشارق و المغارب احد الاّ وحّد الله . قلت جعلت فداک إن الخلق اکثر من ذلک ... فقال : إن الله إذا اراد امراً قلَّل الکثیر و کثَّر القلیل .

ابی بکیر می گوید از حضرت ابالحسن علیه السلام درباره فرموده خداوند پرسیدم: « در مقابل او تسلیم خواهند شد و چه بخواهند و چه نخواهند اسلام خواهند آورد.» فرمود این آیه درباره قائم علیه السلام نازل شده ، هرگاه بپاخیزد بریهود و نصارا و صابئین و زنادقه و اهل ارتداد و کفار درشرق و غرب زمین ، اسلام را عرضه کند . پس هرآنکه از روی میل و رغبت و به دلخواه مسلمان شود ، او را به نماز و زکات و سایر کارهایی که یک مسلمان باید انجام دهد و برای خداوند بر او واجب است ، امر فرماید و هرکس اسلام را نپذیرد ، گردنش را می زند تا آنجا که در مشارق و مغارب زمین ، هیچکس نماند جز اینکه توحید خدا گوید . عرضه داشتم فدایت گردم خلایق بیش از آنند !! فرمود : همانا خدا اگر چیزی را بخواهد ، بسیار را اندک و اندک را بسیار گرداند .

ص: 52

1) در تفسیر عیاشی جلد 2 صفحه 60 آمده است :

العیاشی عن عبد الأعلی الحلبی عن ابی جعفر علیه السلام فی حدیث طویل یذکر فیه امر القائم علیه السلام إذا خرج ، قال : و لا تبقی [ارض] فی الارض قریة الاّ نودی فیها بشهادة ان لا اله الا الله [ وحده لا شریک له ] و ان محمد رسول صلی الله علیه و آله و سلم و هو قوله [تعالی] : « وَ لَهُ أَسلَمَ مَن فِی السَّمواتِ وَالأرضِ طَوعاً وَ کَرهاً وَ إلَیهِ یُرجَعوُن » و لا یقبل صاحب هذا الامر الجزیة کما قبلها رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و هو قول الله : « وَ قاتِلوهُم حتی لاتَکونَ فِتنَة وَ یَکونَ الدّینُ کُلّه لِلّه »

عیاشی به سند خود از عبد الاعلی حلبی از حضرت باقر علیه السلام در حدیثی طولانی آورده که در آن برنامه حضرت قائم را چون بپاخیزد یاد کرده و فرموده : و روی زمین هیچ [ سرزمینی] آبادیی باقی نمی ماند مگر اینکه در آن گواهی دادن به اینکه هیچ معبود حقی جز الله نیست [ یکتاست که هیچ شریکی ندارد ] و اینکه محمد فرستاده خداست بانگ زده شود و این است [ معنی] فرموده خدای [ تعالی] : « در مقابل او تسلیم خواهند شد و چه بخواهند و چه نخواهند اسلام خواهند آورد.» و صاحب این امر چنانکه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جزیه را می پذیرفت ، آن را نمی پذیرد و این فرموده خداوند است که :« و با آنان نبرد کنید تا دیگر فتنه و فسادی برجای نماند و آئین همه دین خدا گردد . »

ص: 53

«آیه شانزدهم »

اشاره

خداوند در سوره آل عمران آیه 85 می فرماید :

« وَ مَنِ یَبتَغِ غَیرَ الإسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فِی الآخِرةِ مِنَ الخاسِرینَ »

هرکس غیر از اسلام دینی اختیار کند هرگز از وی پذیرفته نیست و او در آخرت از زیانکاران است .

· در کتاب کمال الدین باب 51 در خطبه مفصلی از امیرالمومنین علیه السلام درباره دجال و علائم آخر الزمان و علائم ظهور چنین آمده است :

هو ( النبی ) علیه السلام صادق فی جمیع اقواله مصیب فی جمیع احواله و لا یصح ایمان عبد حتی لا یجد فی نفسه حرجا مما قضی و یسلم له فی جمیع الامور تسلیماً و لا یخالطه شک و لا ارتیاب و هذا هو الاسلام و الاسلام هو الاستسلام و الانقیاد و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه وهو فی الآخرة من الخاسرین و من اعجب العجایب أن مخالفنا یروون ان عیسی بن مریم علیه السلام مرّ بأرض کربلا فرأی عدة من الظباء هناک مجتمعة فاقبلت إلیه و هی تبکی و انه جلس و جلس الحواریین فبکی و بکی الحواریون و هم لا یدرون لم جلس و لم بکی فقالوا یا روح الله و کلمته ما یبکیک ؟ قال أتعلمون أی ارض هذه ؟ قالوا لا قال هذه ارض یقتل فیها فرخ الرسول أحمد و فرخ الحرة الطاهرة البتول شبیهة اُمی و یلحد فیها اطیب من المسک لأنها طینة الفرخ المستشهد و هکذا یکون طینة الانبیاء و اولاد الانبیاء فهذه الظبا تکلمنی و تقول انها ترعی فی هذه الارض شوقاً الی تربة الفرخ المستشهد المبارک و زعمتُ انها امنة فی هذه الارض ثم ضرب بیده الی بعر تلک الظبا فشمها فقال اللهم ابقها ابدا حتی یشمها ابوه فتکون له عزاء و سلوة و انها بقیت علی ایام امیرالمومنین علیه السلام حتی شمها و بکی و اخبر بقصتها لما مر بکربلا فیصدقون بانّ بعر تلک الظباء تبقی زیادة علی خمسأئة سنة لمتغیره الازمان و الامطار و الریاح و مرور الایام و اللیالی و الشمس علیه و لا یصدقون بان القائم من آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم یبقی حتی یخرج بالسیف فیبیر اعداء الله عزوجل و یظهر دین الله مع الاخبار الواردة عن النبی و الائمة صلوات الله علیهم بالنص علیه باسمه و نسبه و غیبة المدة الطویلة و جری سنن الاولین فیه بالتعمیر

ص: 54

هل هذا الاعناد و جحود للحق نعوذ بالله مِن الخُذلان سیاق هذا الخبر علی جهته فی نطقه و لفظه .

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در همه گفتارش راستگوست و در همه اصولش درست است و ایمان هیچ بنده ای درست نباشد تا در دل خود تردیدی و حرجی نسبت به آنچه پیغمبر قضاوت کند راه دهد و در همه امور به درستی تسلیم او باشد و شک و تردید نداشته باشد . اسلام ، این است . اسلام ، قبول و انقیاد است . هرکس جز اسلام دینی بجوید از او پذیرفته نیست و در آخرت از زیانکاران است و از اعجب عجایب که مخالفین ما روایت کرده اند این است که عیسی بن مریم به زمین کربلا عبور کرد . دید جمعی آهو در آنجا جمع شده اند . به سوی آنها رفت . آن آهوان می گریستند . او نیز با حواریون خود نشست و گریست و گریستند و آنها نمی دانستند که چرا عیسی آنجا نشست و چرا گریست . عرض کردند ای روح و کلمه خداوند ، چه باعث گریه شماست ؟ فرمود : می دانید اینجا چه سرزمینی است ؟ گفتند نه نمی دانیم . فرمود : اینجا زمینی است که سبط رسول احمد و جگر گوشه طاهره بتول همانند مادرم کشته می شود و در تربتی خوشبوتر از مشک به خاک سپرده می شود زیرا آن تربت سبط شهید است و تربت پیغمبران هم چنین است . این آهوان با من سخن گویند که ما از شوق تربت سبط مبارک و شهید در این زمین می چریم و به عقیده خود اینجا هر درنده و صیادی در امن هستند . سپس پشک یکی از ان آهوان را برداشت و بویید و فرمود : بارخدایا آنرا همیشه باقی دار تا پدرش آنرا ببوید و برای او تسلیت و دل آرامی باشد و آن پشک تا روزگار امیرالمومنین به جا ماند و آنرا بویید و گریست و چون به کربلا عبور کرد داستان آنرا نقل نمود ، باور کنند که مشک آن آهوان بیش از پانصد سال می ماند و گذشت زمان و باد و باران و گذشت ایام و لیالی و تابش آفتاب آنرا تغییر نمی دهد و باور ندارند که قائم آل محمد علیه السلام می ماند تا با شمشیر ظهور کند و دشمنان خدای عزوجل را نابود سازد و دین خدا را آشکار کند با همه اخباری که از پیغمبر و ائمه علیهم السلام در نص بر او به نام و نسب و غیبت طولانی وارد شده است و در اینکه روش گذشتگان از نظر طول عمر در او جاری شده است ، این جز عناد و انکار حق چیز دیگری هست ؟

ص: 55

«آیه هفدهم »

اشاره

در عصر مهدویت همه اهل زمین مؤمنند .

خداوند در سوره آل عمران آیه 141 می فرماید :

« وَ لِیُمَحِّصَ اللهُ الَّذینَ آمَنوا وَ یَمحَقَ الکافِرینَ »

و برای اینکه خداوند متعال تصفیه نماید اهل ایمان را و نابود و محو سازد کافران را .

این آیه از زمانی صحبت می کند که اهل ایمان تصفیه می شوند و کافران نابود می گردند و در آن زمان دیگرکافر و مشرکی نخواهد ماند و این بشارت فقط در زمان امام زمان علیه السلام

به وقوع می پیوندد .

مفسرین درشأن نزول این آیه و آیات قبل از آن گفته اند که این آیات در جنگ احد نازل شده است و این آیات تجزیه و تحلیل جنگ احد است زیرا متأسفانه در جنگ احد مسلمین شکست سختی خوردند و مسلمانانی چون حمزه سید الشهداء عموی رسول خدا و مصعب بن عمیر ، این یار باوفای پیامبر و حنظلة غسیل الملائکه و بزرگوارانی چون عبد الله بن جحش همراه با هفتاد و شش مسلمان دیگر به شهادت رسیدند . علت شکست جنگ احد نافرمانی و عدم انضباط نظامی جمعی از سربازان اسلام بوده است . در این جنگ مسلمانان علاوه بر شکست جانی و مالی، شکست روحی شدیدی خورده بودند . در اینجا برای اینکه خداوند به مسلمین تسلی روحی دهد و روحیه آنان را قوی کند ، بزرگترین بشارت را به آنان می دهد . بشارتی که روزی فرا خواهد رسید که کفار نابود خواهند شد و مسلمانان و مومنین واقعی در روی زمین به راحتی زندگی خواهند کرد و آن ظهور اعلا حضرت قدر قدرت قوی شوکت بلند همت کیهان مکنت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود .

البته نظیر این بشارت را ما برای امتهای قبل از اسلام نیز داریم که هرگاه شکست می خوردند و روحیه آنها ضعیف می شد ، خداوند به آنها بشارت یک انقلاب الهی را می داد که کفار نابود شوند و اهل ایمان ، حاکمان زمین خواهند شد .

حافظ الحموینی شافعی در کتاب فرائد السمطین جلد 2 و ابن خلدون در کتاب مقدمه ابن خلدون صفحه 269 و حافظ نور الدین علی بن ابی بکر

1)

ص: 56

هیثمی در کتاب مجمع الفوائد و منبع الفوائد جلد 7 صفحه 317 و حافظ نادرة الفلک محمد نطنزی در کتاب الیقین و خواجه کلان قندوزی حنفی در ینابیع المودة آورده اند :

ان علیاً وصیی و من ولده ( القائم ) المنتظر الذی یملأ به الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً والذی بعثنی بالحق بشیراً و نذیراً ان الثابتین علی القول بامامته فی زمان غیبته لأعز من الکبریت الأحمر

فقام الیه جابر بن عبدالله الانصاری فقال : یا رسول الله و للقائم من ولدک غیبة ؟ قال صلی الله علیه و آله و سلم أی و ربی « وَ لِیُمَحِّصَ اللهُ الَّذینَ آمَنوا وَ یَمحَقَ الکافِرینَ » یا جابر ، ان هذا الامر من امر الله و سرّ من سرالله من سرعلته مطویة عن عباده فایاک والشک فان الشک فی امر الله عزوجل کفر .

به درستیکه علی وصی و جانشین من است و از فرزندان اوست آن قائم منتظر که به وسیله او زمین پر از عدل و داد می شود همانطوریکه پر از ظلم و جور شده بود . قسم به آن کسی که مرا به حق مبعوث کرده است ( یعنی خداوند متعال ) تا برای نیکان بشارت دهنده و برای بدان ترساننده باشم ، کسانی که در زمان امامت او ثابت و استوار بمانند و در دوران غیبتش اعتقادی محکم داشته باشند ، آنها از کبریت احمر گرانقدرترو عزیزترند .

آنگاه جابر بن عبد الله انصاری برمی خیزد و می گوید : یا رسول الله مگر برای قائم از فرزندان شما غیبتی خواهد بود ؟ حضرت فرمودند : آری ، قسم به پروردگارم ( در زمان او ) خداوند آنانرا که ایمان آورده اند تصفیه می کند و کافران را نابود می سازد . ای جابر به درستیکه این امری است از امور خداوند و سری است از اسرار الهی و از رازهایی است که علت آن بر بندگان پنهان و پوشیده است . پس بر حذر باش از شک و تردید که همانا شک و تردید در آن شک در امر خداوندی است و هرکس در امر خداوند شک و تردید کند ، کافر است .

2) در تفسیر نور الثقلین جلد 1 صفحه 395 و در کتاب کمال الدین و تمام النعمة شیخ صدوق جلد 2 صفحه 288 آمده است که شیخ صدوق به سند خودش از ابن عباس نقل می کند :

... ابن عباس قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : ان علی بن ابیطالب امام امتی و خلیفتی علیها مِن بعدی و من ولده القائم المنتظر الذی یملأ الله به الارض عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما و الذی بعثنی بالحق بشیرا و نذیرا ان الثابتین علی القول به فی زمان غیبته لاعز من الکبریت الاحمر ، فقام الیه جابر بن عبدالله الانصاری فقال : یا رسول الله و للقائم من ولدک غیبة ؟ قال صلی الله علیه و آله و سلم أی و ربی « وَ لِیُمَحِّصَ اللهُ الَّذینَ آمَنوا وَ یَمحَقَ الکافِرینَ » یا جابر ، ان هذا الامر من امر الله و سرّ من سرالله مطوی عن عباد الله ، فایاک و الشک فیه فان الشک فی امر الله عزوجل کفر .

ص: 57

«آیه هجدهم »

اشاره

شعار مسلمین قبل از قیامت : إِصبروا – و صابروا – و رابطوا

قبل از قیام امام زمان علیه السلام مسلمین باید در مقابل ناملایمات زندگی صابر باشند و در مقابل فتنه های دشمنان مقاوم و استوار و محکم بایستند و تلاش کنند با امام زمانشان ارتباط برقرار سازند که اگر همه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مرتبط شوند ، خودشان نیز با هم ارتباط خواهند داشت و در عصر ظهور، وجود اقدس ولی عصر محور اتحاد و وحدت جهانیان خواهد بود .

خداوند در سوره آل عمران آیه 200 می فرماید :

« یا اَیُّهَاالَّذینَ آمَنُوا اصبِروُا وَ صابِروا وَ رابِطُوا وَ اتَّقوا اللهَ لَعَلَّکُم تُفلِحوُن »

ای کسانیکه ایمان آورده اید، صابر باشید و مقاومت کنید و مرابط باشید و در خود ملکه تقوا ایجاد کنید ، باشد که رستگار شوید .

در این آیه خداوند از مؤمنین سه چیز می خواهد :

· صابر بودن و مقاومت داشتن

· ارتباط داشتن و مرابط بودن

· در خود ملکه تقوا ایجاد کردن

1) در کتاب ینابیع المودة اثر خواجه کلان قندوزی حنفی صفحه 421 آمده است:

فی سورة الانفال :« یا اَیُّهَاالَّذینَ آمَنُوا اصبِروُا وَ صابِروا وَ رابِطُوا » قال اصبروا علی ادآء الفرائض و صابروا علی اذیة عدوکم و رابطوا امامکم المهدی المنتظر .

حافظ قندوزی حنفی از امام باقر علیه السلام درباره قول خداوند : « یا اَیُّهَاالَّذینَ آمَنُوا اصبِروُا وَ صابِروا وَ رابِطُوا » نقل می کند که حضرت فرمودند : صابر و مقاوم و استوار و محکم باشید در برآوردن فرائض و واجبات و انجام اعمال مذهبی

ص: 58

خود و استقامت ورزید در مقابل اذیت و آزار دشمنانتان (و سعی و تلاش نمایید تا همیشه) با امامتان مهدی منتظر ارتباط داشته باشید .

1) در شواهد التنزیل نوشته حاکم حسکانی ( حنفی مذهب ) از علمای قرن پنجم، آیه 26 صفحه 122 آمده است :

... از ابن عباس در تفسیرش گفت :« یا اَیُّهَاالَّذینَ آمَنُوا اصبِروُا وَ صابِروا وَ رابِطُوا » بپرهیزید از خلاف دوستی علی بن ابیطالب صلوات الله علیه و اولادش که این دوستی عین « رابطوا » و ربط و بستگی است که در آیه به آن اشاره شده است .

2) محمد بن ابراهیم النعمانی در کتاب الغیبة آورده است :

قال اخبرنا علی بن احمد ( النیدیحی ) عن عبید الله بن موسی ( العلوی العباسی ) عن هارون بن مسلم عن القاسم بن عروة عن برید بن معاویه العجلی عن ابی جعفر محمد بن علی الباقر علیه السلام فی قوله عزوجل : « یا اَیُّهَاالَّذینَ آمَنُوا اصبِروُا وَ صابِروا وَ رابِطُوا » فقال : إصبروا علی اداء الفرائض و صابروا عدوکم و رابطوا امامکم ( المنتظر )

خبر داد ما را علی بن احمد ( نیدیحی ) از عبید الله بن موسی ( علوی عباسی ) ازهارون بن مسلم از قاسم بن عروة از برید بن معاویه عجلی از ابی جعفر محمد بن علی الباقر علیه السلام درباره فرموده خدای عزوجل : « ای کسانیکه ایمان آورده اید، صابر باشید و مقاومت کنید و مرابط باشید . » فرمود : صبر کنید بر ادای فرائض و در مقابل دشمنانتان پایداری کنید و با امامتان ( که انتظارش را می کشید ) مرابطه نمایید .

3) و رَواه الشیخ المفید فی الغیبة : بإسناده عن بُرید بن معاویه العجلی عن ابی جعفر علیه السلام .

و شیخ مفید این حدیث را در کتاب غیبت به سند خویش از برید بن معاویه عجلی از حضرت باقر علیه السلام روایت نموده است .

روایات درباره اینکه این آیه درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و امامان شیعه است ، بسیار زیاد است و سید بحرانی آنرا در تفسیر برهان آورده است .

ص: 59

«آیه نوزدهم »

اشاره

علائم قبل از ظهور از جمله خروج سفیانی

خداوند در سوره نساء آیه 47 می فرماید :

« یا أیُّهَا الَّذینَ اوُتوُا الکِتابَ آمِنوُا بِما نَزَّلنا مُصَدِّقاً لِما مَعَکُم مِن قَبلِ أَن نَطمِسَ وُجوُهاً فَنَرُدَّها عَلی اَدبارِها »

ای کسانیکه به شما کتاب داده شده است ، ایمان آورید به آنچه به شما نازل کردیم و تصدیق کننده است آنچه با شماست ، پیش از آنکه ما رویها را واژگون کنیم و بر پشتهایشان برگردانیم .

1) در ینابیع المودة باب 71 صفحه 421 آمده است :

و عن جابر الجعفی عن محمد الباقر رضی الله عنه فی قوله تعالی : « یا أیُّهَا الَّذینَ اوُتوُا الکِتابَ آمِنوُا بِما نَزَّلنا مُصَدِّقاً لِما مَعَکُم مِن قَبلِ أَن نَطمِسَ وُجوُهاً فَنَرُدَّها عَلی اَدبارِها » قال لا یفلت من جیش السفیانی الهالکین فی خسف البیداء الا ثلاثة نفر یحول الله وجوههم فی افقیهم و ذلک عند قیام القائم المهدی علیه السلام .

حافظ قندوزی حنفی از امام باقر علیه السلام درباره فرموده خداوند : « ای کسانیکه به شما کتاب داده شده است ، ایمان آورید به آنچه به شما نازل کردیم و تصدیق کننده است آنچه با شماست ، پیش از آنکه ما رویها را واژگون کنیم و بر پشتهایشان برگردانیم . » فرمودند : از سپاه سفیانی که در خسف بیداء هلاک شده اند ، جز سه تن که خداوند چهره های آنان را به پشت می گرداند کسی رهایی نیابد و این به هنگام قیام ( قائم مهدی ) است که روی خواهد داد .

یک وجه تأویل این آیه درباره علائم قبل از ظهور مهدی موعود است که قبل از قیام صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اولاً قلوب سخت می شود . ثانیاً زمین پر از ظلم و جور می گردد و ثالثاً صیحه ای بین آسمان و زمین شنیده خواهد شد . رابعاً شخصی به نام سفیانی قیام خواهد کرد و خونریزی فراوانی خواهد نمود و قتل و غارت خواهد کرد . سرانجام به زمینی بین مکه و مدینه به نام بیداء می آید و همه یارانش کشته می شوند . فقط سه تن باقی می مانند که بروند به مردم این شکست را اطلاع دهند.

ص: 60

1) در تفسیر اثنی عشری مجلد 2 صفحه 457 آمده است :

در تیسیر گوید : دست و پا و شکم و پشت آنها بر مواضع خود ثابت باشند و صورت آنها در پشت سر بود و این هیأتی است در غایت زشتی و رسوایی و تعبیر به این صورت یا در آخرالزمان باشد یا در آخرت .

2) در تفسیر نور الثقلین مجلد 1 صفحه 485 آمده است :

فی تفسیر العیاشی عن جابر الجعفی قال : قال لی ابو جعفر علیه السلام فی حدیث له طویل: یا جابر اول الارض المغرب تخرب ارض الشام یختلفون عند ذلک علی رایات ثلث رایة الاصهب و رایة الابقع و رایة السفیانی فیلقی السفیانی الابقع فیقتله و من معه و رایة الاصهب ، ثم لا یکون لهم همّ الا الاقبال نحو العراق و من حبس بقرقیسا(1)

لا فیقتلون بها مائة الف من الجبارین و یبعث السفیانی جیشاً الی الکوفة و عدّتهم سبعون الفاً فیصیبون من اهل من ناحیة خراسان تطوی المنازل طیاً حثیثاً و معهم نفر مِن اصحاب القائم علیه السلام یخرج رجل مِن موالی اهل الکوفة و یبعث السفیانی

بعثاً الی المدینة فیفر المهدی منها الی مکة فیبلغ امیر جیش السفیانی إن المهدی قد خرج من المدینة فیبعث جیشاً علی اثره فلا یدرکه حتی یدخل مکة خائفاً یترقب علی سنة موسی بن عمران قال و ینزل جیش امیر السفیانی البیداء فینادی مناد مِن السماء یا بیدا بیدی بالقوم فیخسف بهم البیداء فلا یفلت منهم الا ثلثة نفر ، یحوّل الله وجوههم فی اقفیتهم و هم من کلب و فیهم انزلت : « یا أیُّهَا الَّذینَ اوُتوُا الکِتابَ آمِنوُا بِما أنَزَلنا عَلی عَبدِنا » یعنی القائم « مِن قَبلِ أَن نَطمِسَ وُجوُهاً فَنَرُدَّها عَلی اَدبارِها »

ص: 61


1- 1 قرقیسا شهر و بلدی است در اطراف رود فرات و به قرقیسا بن طهمورث نامیده می شود .

«آیه بیستم »

اشاره

حضرت ولی امر حجة بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف از اولی الامر است .

خداوند در سوره نساء آیه 59 می فرماید :

« یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنوُا أطیعوُا اللهَ وَ أطیعوُا الرَّسولَ وَ اوُلِی الاَمرِ مِنکُم »

ای کسانیکه ایمان آورده اید از خداوند اطاعت کنید و از پیامبر و اولی الامر یا صاحبان امر خویش اطاعت نمایید .

1) در فرائد السمطین اثر حافظ الحمویی شافعی در حدیثی مشهور به نام حدیث « مناشدة » ( که این لفظ به معنای قسم دادن یا سوگند دادن است . چون در این حدیث چند گونه قسم دادن بیان شده ، به آن حدیث مناشدة گویند . ) به نقل از سلیم بن قیس هلالی آمده است که امیرالمومنین علی علیه السلام در عهد عثمان بن عفان ، خلیفه سوم ، دویست تن از صحابه و تابعین را جمع کردند و آنها را سوگند دادند و در قسمتی از آن چنین فرمودند :

انشد کم الله أتعلمون حیث نزلت : « یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنوُا أطیعوُا اللهَ وَ أطیعوُا الرَّسولَ وَ اوُلِی الاَمرِ مِنکُم » قال الناس : أخاصة فی بعض المومنین ام عامة لجمیعهم ؟ فأمر الله عزوجل نبیه صلی الله علیه و آله و سلم أن یعلمهم ولاة امرهم و أن یفسر لهم من الولایة ما فسر لهم من صلواتهم و زکوتهم و حجهم ( إلی أن قال : ) ... « هم » علیّ أخی و وزیری و وارثی و وصیی و خلیفتی فی امتی ولیّ کل مؤمن من بعدی ، ثم ابنی الحسن ثم الحسین ثم تسعة من ولد الحسین واحداً واحداً القرآن معهم و هم مع القرآن، لا یفارقونه و لا یفارقهم حتی یردوا علی الحوض فقالوا کلهم : نعم قد سمعنا ذلک و شهدنا کما قلت سواء .

شما را به خداوند سوگند می دهم آیا شما می دانید آن زمانی را که این آیه نازل شد: « ای کسانیکه ایمان آورده اید از خداوند اطاعت کنید و از پیامبر و اولی الامر یا صاحبان امر خویش اطاعت نمایید . » مردم به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفتند یا رسول الله آیا این آیه مخصوص بعضی از مومنان است یا همه مومنان را شامل می شود ؟ پس خداوند پیامبرش را فرمان داد که اولیای امر ایشان را به

ص: 62

آنها بشناساند همچنانکه نماز و زکات و حج را برای آنان تفسیر نموده است ( همانطور امامان و ولایت را نیز برای آنان تفسیر کند ) ... تا آنجا که می فرماید : آیا شما به یاد دارید که رسول خدا فرمود اولیای امر من عبارتند از : علی برادر و وزیرم و یار و پشتیبانم و وارثم و وصیم و خلیفه ام در میان امتم که او ولی هر مومنی است پس از من ، پس از او فرزندم حسن و سپس حسین و سپس نه تن از فرزندان حسین ، یکی پس از دیگری ( امام و اولی الامر ) خواهند بود و قرآن از آنها جدا نمی شود ( هر کجا این دوازده نفر باشند ، قرآن آنجاست . ) تا آنکه در کنار حوض کوثر بر من وارد گردند .

پس در این هنگام همه آن دویست نفر که حضرت امیر علیه السلام آنان را سوگند داده بود، گفتند : آری ما این حدیث را از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم همانگونه که شما فرموده اید شنیده ایم و شاهد بوده ایم .

پس اولی الامر دوازده نفرند . اول حضرت امیر المؤمنین علیه السلام دوم امام حسن مجتبی علیه السلام سوم حضرت امام حسین علیه السلام و آنگاه نه تن از فرزندان امام حسین علیه السلام که نهمین آنها مهدی است و این مطلب در کتب اهل سنت زیاد آمده است . مثلاً :

1) محمد صالح الحسین الترمذی در المناقب مرتضویه باب 2 صفحه 139 و عبد الله بسمل در ارجع المطالب فی مناقب اسد الله الغالب صفحه 432 و موفق بن احمد خوارزمی حنفی در مقتل الحسین جلد 1 صفحه 146 فصل 7 و حافظ قندوزی حنفی در ینابیع المودة باب 54 صفحه 168 آورده اند :

عن سلیم بن قیس الهلالی عن سلمان الفارسی قال دخلت علی النبی صلی الله علیه و آله و سلم فاذا الحسین بن علی علی فخدیه و هو یقبل خدیه و یلثم فاه و یقول : انت سید ابن سید اخو سید و انت امام ابن امام اخو امام و انت حجة ابن حجة و انت ابو حجج تسعة تاسعهم قائمهم .

سلیم بن قیس از سلمان نقل می کند که خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بودم . دیدم حسین بن علی روی زانوی آن حضرت نشسته است . حضرت چشمها و دهان سید الشهدا را بوسیدند . آنگاه فرمودند : ای حسین تو آقا فرزند آقا و برادر آقا می باشی . تو امام فرزند امام و برادر امامی . تو حجت فرزند حجت و برادر حجت هستی . تو پدر حجتهای نه گانه هستی که نهمین آنها قائم بر آنها خواهد بود .

2) در مسند امام احمد حنبل و کتاب کشف الیقین آمده است :

قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم : للحسین هذا ابنتی امام اخو امام ابو الائمة تسعة تاسعهم قائمهم .

رسول خدا درباره حسین علیه السلام فرمودند : این فرزند من ، امام برادر امام است و پدر امامان نه گانه است که نهمین آنها قائم بر آنها می باشد .

ص: 63

1) البته شیخ الاسلام حافظ الحموئی شافعی در فرائد السمطین مجلد 2 صفحه 319 حدیث 571 و موفق بن احمد خوارزمی حنفی در مقتل الحسین جلد 1 صفحه 96 و حافظ قندوزی حنفی در ینابیع المودة باب 93 صفحه 487 اسامی کل « اولی الامر » را می آورند و ما حدیث آنرا ذیل آیه 28 سوره بقره آورده ایم .

2) شیخ الاسلام حافظ الحموئی شافعی در فرائد السمطین مجلد 2 صفحه 133حدیث 431 و مجلد 2 صفحه 321 حدیث 572 اولی الامر را چنین معرفی می کند :

علی بن ابیطالب و حسن بن علی و حسین بن علی وعلی بن الحسین و محمد بن علی الباقر و جعفر بن محمد الصادق و موسی بن جعفرالکاظم و علی بن موسی الرضا و محمد بن علی الجواد و علی بن محمد الهادی و الحسن بن علی العسکری و محمد بن الحسن المهدی قائم المنتظر علیهم السلام .

3) ابن بابویه قال : حدثنا غیر واحد من اصحابنا قالوا : حدثنا محمد بن همام عن جعفر بن محمد بن مالک الفزاری عن [ الفزاری قال حدثنا ] الحسن بن محمد بن سماعة عن احمد بن الح [ا] رث [ قال حدثنی ] المفضل بن عمر عن یونس بن ظبیان عن جابر بن یزید الجعفی قال :

سمعت جابر بن عبد الله الانصاری یقول : لما انزل الله عزوجل علی نبیه محمد صلی الله علیه و آله و سلم : « یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنوُا أطیعوُا اللهَ وَ أطیعوُا الرَّسولَ وَ اوُلِی الاَمرِ مِنکُم » قلت : یا رسول الله عرفنا الله و رسوله ، فمن اولوا الامر الذین قرن الله طاعتهم بطاعتک ؟

فقال علیه الصلاة و السلام : هم خلفائی یا جابر و ائمة المسلمین [ من بعدی ] اوّلهم علی بن ابیطالب ثم الحسن ثم الحسین ثم علی بن الحسین ثم محمد بن علی المعروف فی التوراة بالباقر ، ستدرکه یا جابر فاذا لقیته فاقرئه منی السلام ثم الصادق جعفر بن محمد ثم موسی بن جعفر ثم علی بن موسی ثم محمد بن علی ثم علی بن محمد ثم الحسن بن علی ثم سمی و کنیی حجة الله فی ارضه و بقیّته فی عباده ابن الحسن بن علی .

ذاک الذی یفتح الله تعالی ذکره [ به ] مشارق الارض [ و مغاربها علی یدیه ] ذاک الذی یغیب عن شیعته و اولیائه غیبة لا یثبت فیها علی القول بامامته الا من امتحن الله قلبه للایمان . قال جابر فقلت له : یا رسول الله فهل یقع شیعته الانتفاع به فی غیبته ؟ فقال علیه الصلاة و السلام : ای و الذی بعثنی بالنبوة انهم یستضیئون بنوره، و ینتفعون بولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان تجلها سحاب . یا جابر هذا من مکنون سر الله و مخزون علمه فاکتمه الا مِن اهله .

ابن بابویه گوید : چندین نفر از اصحابمان برایمان حدیث آوردند و گفتند : حدیث آورد برایمان محمد بن همام از جعفر بن محمد بن مالک الفزاری ، او گفت برای ما

ص: 64

حدیث آورد حسن بن محمد بن سماعة از احمد بن حارث او گفت برای ما حدیث آورد مفضل بن عمر از یونس بن ظبیان از جابر بن یزید جعفی، گوید : شنیدم از جابر بن عبد الله انصاری : هنگامیکه خداوند عزوجل بر پیامبرش حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم این آیه را نازل کرد : « ای کسانیکه ایمان آورده اید از خداوند اطاعت کنید و از پیامبر و اولی الامر یا صاحبان امر خویش اطاعت نمایید.» عرض کردم یا رسول الله خدا و رسولش را شناختیم. اولوالامر که خداوند طاعتشان را به طاعت شما مقرون ساخته چه کسانی هستند ؟ آن حضر ت فرمودند: آنان خلفای من هستند و امامان مسلمین پس از من می باشند . اولشان علی بن ابیطالب سپس حسن سپس حسین سپس علی بن الحسین سپس محمد بن علی که در تورات به باقرمعروف است و تو ای جابر او را درک خواهی کرد . پس هرگاه او را ملاقات کردی ، سلام مرا به او برسان . سپس جعفر بن محمد وسپس موسی بن جعفر سپس علی بن موسی سپس محمد بن علی سپس علی بن محمد و پس از وی حسن بن علی وسپس همنام و هم کنیه ام حجت خدا در زمین و بقیة الله در بندگانش فرزند حسن بن علی ، آنکه خدای تعالی [ به او ] مشارق [ و مغارب زمین را فتح خواهد کرد .] آنکه از شیعیان و دوستانش غیبتی خواهد داشت که در زمان غیبتش کسی بر اعتقاد به امامت ثابت نمی ماند مگر آنکه خداوند دلش را برای ایمان آزمایش کرده باشد . جابر گوید : عرضه داشتم یا رسول الله آیا برای شیعیانش نفعی از او در زمان غیبت هست ؟ فرمودند : آری ، سوگند به آنکه مرا به پیغمبری مبعوث ساخت ، آنها در عصر غیبت به نور او روشنایی می گیرند و به ولایت او نفع می برند . همچنانکه مردم از نور خورشید سود می برند هرچند که ابری آنرا بپوشاند . ای جابر این از مکنون سر الهی و مخزون علم اوست . آنرا جز از اهلش مخفی بدار .

ص: 65

«آیه بیست و یکم »

اشاره

بقیة الله عجل الله تعالی فرجه الشریف حَسُنَ اوُلئِکَ رَفیقاً می باشد .

خداوند در سوره نساء آیه 69 می فرماید :

« وَ مَن یُطِعِ اللهَ وَ الرَّسولَ فَاُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنعَمَ اللهُ عَلَیهِم مِنَ النَّبییّنَ وَ الصِّدّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصالِحینَ وَ حَسُنَ اوُلئِکَ رَفیقاً »

و کسانیکه اطاعت کنند از خداوند و از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آنها با کسانی هستند که خداوند به آنها لطف و عنایت زیادی فرموده است یعنی با پیامبران و صدیقین و شهدا و صالحین و حسن اولئک رفیقا هستند .

1) در شواهد التنزیل نوشته حاکم حسکانی حنفی صفحه 134( آیه 31 ) چنین آمده است :

خبر داد ما را ابو سعید بن علی حبری و ابوبکر محمد بن عبد العزیز جودی ، هر دو گفتند خبر داد ما را ابو سعید عبد الله بن محمد رازی ، او گفت خواند برای ابوالحسن بن علی مهرویه قزوینی همان روایت را در جامع و خودم شنیدم در سال 309 هجری قمری گفت نقل حدیث نمود برای ما ابو احمد داود بن سلیمان گفت نقل حدیث نمود برای ما علی بن موسی علیه السلام فرمود خبر داد ما را پدرم از پدرش جعفر علیه السلام از پدرش محمد و او از پدرش علی و او از پدرش حسین و او از پدرش علی بن ابیطالب علیه السلام نقل کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در این آیه شریفه : « فَاُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنعَمَ اللهُ عَلَیهِم » فرمودند : « مِنَ النبیین » از پیامبران محمد صلی الله علیه و آله و سلم « و الصدیقین » از صدیقین علی بن ابیطالب علیه السلام « و الشهداء » از شهدا حمزه « و الصالحین» از صالحین حسن و حسین علیهما السلام « وَ حَسُنَ اوُلئِکَ رَفیقاً » و ایشا ن از حیث رفاقت ، خوب رفقایی هستند . فرمودند : منظور قائم از آل محمد است .

ص: 66

1) در شواهد التنزیل نوشته حاکم حسکانی حنفی صفحه 135 ( آیه 31 ) حدیث 208 آمده است :

خبر داد ما را محمد بن عبد الله بن عبید الله ... خبر داد ما را عمرو پسر ثابت از علی بن حزور از اصبغ بن نباته گفت : ابن عباس این آیه را خواند پس گفت : از نبیین محمد و از صدیقین علی بن ابیطالب و از شهدا حمزه و جعفر و از صالحین حسن و حسین و « وَ حَسُنَ اوُلئِکَ رَفیقاً » مهدی در زمان خودش می باشد .

2) در شواهد التنزیل نوشته حاکم حسکانی حنفی صفحه 136 ( آیه 31 ) حدیث 209 آمده است :

اخرج الحافظ الحسکانی ( الحنفی ) قال اخبرنا ابوالعباس الفرغانی ( بسنده المذکور) عن حذیفة بن الیمان قال : دخلت علی النبی صلی الله علیه و آله و سلم ذات یوم و قد نزلت علیه هذه الآیة : « فَاُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنعَمَ اللهُ عَلَیهِم مِنَ النَّبییّنَ وَ الصِّدّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصالِحینَ وَ حَسُنَ اوُلئِکَ رَفیقاً » فأقرأنیها ، فقلت یا نبی الله فداک ابی و اُمی مَن هؤلاء ؟ انی اجد الله بهم حفیاً ( أی : مکثراً من المدح و الثناء ) قال صلی الله علیه و آله و سلم یا حذیفة انا ( من النبیین ) الذین انعم الله علیهم ، انا اولهم فی النبوة و آخرهم فی البعث و من ( الصدیقین ) علی بن ابیطالب و لما بعثنی الله عزوجل برسالته کان اول من صدق بی ، ثم من ( الشهداء ) حمزه و جعفر و من ( الصالحین ) الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة و ( حَسُنَ اولئک رفیقا ) المهدی فی زمانه .

خبر داد ما را ابوالعباس فرغانی از ابوالفضل شیبانی ... از سعید بن جبیر از سعد بن حذیفه از پدرش حذیفة بن یمان گفت : روزی بر پیامبر درآمدم و این آیه نازل شده بود : « آنها با کسانی هستند که خداوند به آنها لطف و عنایت زیادی فرموده است یعنی با پیامبران و صدیقین و شهدا و صالحین و حسن اولئک رفیقا هستند . » پس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آیه را برای من خواند . گفتم ای پیامبر خدا ، پدر و مادرم فدایت باد . اینها چه کسانی هستند که من خدا را به آنها مهربان می یابم ؟

فرمود : ای حذیفه ، از پیامبرانی که خداوند برایشان نعمت فرموده است ، من در نبوت نخستین آنان و در رسالت آخرین آنانم و از صدیقین ، علی بن ابیطالب علیه السلام است . چون خداوند مرا به رسالت خودش برگزید ، علی نخستین کسی بود که مرا تصدیق نمود . از شهدا حمزه و جعفر طیار و از صالحین حسن و حسین دو آقای جوانان بهشت هستند و ( حسن اولئک رفیقا ) مهدی علیه السلام در زمان خودش می باشد.

1) علی بن ابراهیم فی تفسیره المنسوب للصادق علیه السلام قال :

ص: 67

النبیین رسول الله ، و الصدیقین علی ، و الشهداء الحسن و الحسین ، و الصالحین الائمة ، و حسن اولئک رفیقا القائم من آل محمد علیهم الصلاة و السلام .

علی بن ابراهیم در تفسیرش که منسوب به امام صادق علیه السلام است ، گوید :

فرمود : ( النبیین ) رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم است . (و الصدیقین ) علی علیه السلام و( الشهداء ) حسن و حسین علیهما السلام و ( الصالحین ) ائمه علیهم السلام می باشند و (حسن اولئک رفیقا : نیکو رفیقان ) قائم از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است .

ص: 68

«آیه بیست و دوم »

اشاره

نصر و پیروزی حتمی در زمان حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

خداوند در سوره نساء آیه 77 می فرماید :

« اَلَم تَرَ إلَی الَّذینَ قیلَ لَهُم کُفّوا اَیدیَکُم وَ اَقیمُوا الصَّلاةَ..............

« اَلَم تَرَ إلَی الَّذینَ قیلَ لَهُم کُفّوا اَیدیَکُم وَ اَقیمُوا الصَّلاةَ وَ اتوُا الزّکوةَ فَلمّا کُتِبَ عَلَیهِمُ القِتالُ إذا فَریقٌ مِنهُم یَخشَونَ النّاسَ کَخَشیََةِ اللهِ اَو اَشَدَّ خَشیَةً وَ قالوا رَبَّنا لِمَ کَتَبتَ عَلَینا القِتالَ لَو لا أخَّرتَنا إلی اَجَلٍ قَریبٍ قُل مَتاعُ الدُّنیا قَلیلٌ وَ الآخِرَةُ خَیرٌ لِمَنِ التَّقی وَ لا تُظلَموُنَ فَتیلاً »

آیا ندیدی ( و در شگفت نمی شوی ) از کسانی که به آنها گفته شد ( در حال حاضر و فعلاً حکم جهاد نیامده است ) و شما با کسی مبارزه نکنید و فعلاً ( به خودسازی مشغول شوید ) نماز را به پا دارید و زکات ( اموال خود را ) بپردازید ( ولی آنها ناراحت بودند که چرا حکم جهاد داده نمی شود ) اما هنگامی که حکم جهاد آمد و به آنها گفته شد جهاد کنید عده ای از آنان از مردم می ترسیدند همانطوری که از خدا می ترسند . بلکه از مردم بیشتر از خدا می ترسند و گفتند خداوندا چرا جهاد را بر ما مقرر کردی ؟ و چرا این فرمان را برای ما کمی به تاخیر نینداختی ؟ ( ای پیامبر ) به آنها بگو سرمایه زندگی دنیا بسیار ناچیز است اما برای متقین زندگی آخرت بهتر است و کوچکترین ستمی به شما نخواهد شد .

1) در روضه کافی صفحه 330 و تفسیر نورالثقلین جلد 1 صفحه 518 آمده است :

محمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن محمد بن سنان عن ابی الصباح بن عبد الحمید عن محمد مسلم عن ابی جعفر علیه السلام قال : و الله للذی صنعه الحسن بن علی علیه السلام کان خیرا لهذه الامة مما طلعت علیه الشمس فو الله لقد نزلت هذه الآیة « اَلَم تَرَ إلَی الَّذینَ قیلَ لَهُم کُفّوا اَیدیَکُم وَ اَقیمُوا الصَّلاةَ وَ اتوُا الزّکوةَ » انما هی طاعة الامام و طلبوا القتال « فَلمّا کُتِبَ عَلَیهِمُ القِتالُ » مع الحسین علیه السلام

ص: 69

« قالوا رَبَّنا لِمَ کَتَبتَ عَلَینا القِتالَ لَو لا أخَّرتَنا إلی اَجَلٍ قَریبٍ » نُجب دعوتک و نتبع الرسل ارادوا تأخیر ذلک الی القائم علیه السلام .

محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت می کند که آن حضرت فرمودند : به خداوند سوگند آنچه که امام حسن مجتبی علیه السلام برای این امت انجام داد ( ارزشش) بیشتر است از آنچه که خورشید به آن می تابد و به خدا سوگند این آیه درباره او نازل شده است که خداوند می فرماید : آیا نمی بینید و آیا نمی اندیشید و آیا در شگفت نمی شوید به آنان که به ایشان گفته شد در حال حاضر دست از جهاد بردارید و نماز به پا دارید و زکات بپردازید . همانا این اطاعت از امام است ولی آنها اصرار داشتند که فرمان جنگ و جهاد به آنان داده شود . اما هنگامی که جنگ و مبارزه در رکاب سید الشهدا حسین بن علی علیه السلام بر آنان واجب شد ، گفتند خداوندا چرا حکم جهاد را بر ما واجب فرمودی ؟ چه می شد که عمر ما را تا هنگام اجل مهلت می دادی ؟ ما دعوت تو را اجابت نموده و از رسولان پیروی کنیم . منظور آنان این بود که این حکم تا قیام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف به تأخیر افتد . ( یعنی چه می شد که حکم جهاد را تا زمان حضرت قائم علیه السلام به تأخیر می انداختی .)

1) در تفسیر عیاشی مجلد 1 صفحه 257 و تفسیر نورالثقلین مجلد 1 صفحه 519 به نقل از تفسیر عیاشی آمده است :

عن ادریس مولی لعبد الله بن جعفر عن ابی عبد الله علیه السلام فی تفسیر هذه الآیة « اَلَم تَرَ إلَی الَّذینَ قیلَ لَهُم کُفّوا اَیدیَکُم » مع الحسن « وَ اَقیمُوا الصَّلاةَ وَ اتوُا الزّکوةَ فَلمّا کُتِبَ عَلَیهِمُ القِتالُ » مع الحسین « قالوا رَبَّنا لِمَ کَتَبتَ عَلَینا القِتالَ لَو لا أخَّرتَنا إلی اَجَلٍ قَریبٍ » الی خروج القائم علیه السلام فإن معه النصروا و الظفر « قُل مَتاعُ الدُّنیا قَلیلٌ وَ الآخِرَةُ خَیرٌ لِمَنِ التَّقی وَ لا تُظلَموُنَ فَتیلاً »

ادریس غلام آزاد شده عبد الله بن جعفر از امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه که آیا نمی بینید به آنانکه گفته شد فعلاً جنگ نکنید با امام حسن علیه السلام و نماز را به پا دارید و زکات مال خود را بپردازید اما زمانیکه دستور جنگ به آنان صادر شد به امام حسین علیه السلام گفتند چرا حکم قتال و جنگ را بر ما واجب کردی ؟ چه می شد که عمر ما را تا هنگام اجل قریب مهلت می دادی تا خروج حضرت قائم علیه السلام زیرا نصرت و پیروزی با آنان است . خداوند منان فرمود : « بگو کالای دنیا اندک و ناچیز است و آخرت برای آنکه تقوا پیشه کند بهتر است . »

اگر توجه به انتهای حدیث کنید ملاحظه خواهید کرد که آنها گفتند : فَان معه النصروا و الظفر، یعنی نصرت و پیروزی در خروج قائم آل محمد عجل

الله تعالی فرجه الشریف حتمی است . از این حدیث می توان نتیجه گرفت:

ص: 70

اولاً : قبل از تولد حضرت قائم موعود ، اطلاعات مردم درباره مهدی علیه السلام زیاد بوده است و آگاهی نسبت به آن حضرت داشته اند که این اصالت مهدویت را می رساند .

ثانیاً : می دانستند که نصر و پیروزی حتمی در زمان آن بزرگوار است .

ص: 71

«آیه بیست و سوم »

اشاره

اهل کتاب در ظهور امام زمان به آن حضرت ایمان می آورند .

خداوند در سوره نساء آیه 159 می فرماید :

« وَ إِن مِن أهلِ الکِتابِ إلاّ لَیُؤمِنَنَّ بِه قَبلَ مَوتِهِ وَ یَومَ القیامَةِ یَکونُ عَلَیهِم شَهیداً »

و نیست از اهل کتاب جز آنکه ایمان آورد بدو قبل از مرگش و روز قیامت بر آنان گواه خواهد بود .

1) در کتاب ینابیع المودة باب 71 صفحه 422 آمده است :

و عن محمد بن مسلم عن محمد الباقر رضی الله عنه فی قوله تعالی « وَ إِن مِن أهلِ الکِتابِ إلاّ لَیُؤمِنَنَّ بِه قَبلَ مَوتِهِ وَ یَومَ القیامَةِ یَکونُ عَلَیهِم شَهیداً » قال ان عیسی علیه السلام ینزل قبل یوم القیامة الی الدنیا فلا یبقی اهل ملة یهودی و لا غیره الا آمنوا به قبل موتهم و یصلی عیسی خلف المهدی علیه السلام .

محمد بن مسلم از حضرت باقر رضی الله عنه درباره این آیه :

« و نیست از اهل کتاب جز آنکه ایمان آورد بدو قبل از مرگش و روز قیامت بر

آنان گواه خواهد بود.» نقل می کند که حضرت فرمودند : همانا عیسی علیه السلام

قبل از قیامت فرود می آید به دنیا . پس پیروان هیچ دینی چه یهودی چه غیر

یهودی باقی نمی ماند مگر اینکه پیش از مرگش به او ( یعنی مهدی ) ایمان می

آورد و عیسی پشت سر مهدی نماز به جا می آورد .

2) نظیر این حدیث را حافظ علامه ابن صباغ مالکی در فصل 12 کتاب فصول المهمه آورده است :

علی بن ابراهیم قال حدثنی ابی عن القاسم بن محمد عن سلیمان بن داود المنقری عن ابی حمزة عن شهر بن جوشب قال لی الحجاج ( یا شهر ) آیة فی کتاب الله قد اعتینی فقلت : ایها الامیر أیّة آیة هی ؟ فقال قوله : « وَ إِن مِن أهلِ الکِتابِ إلاّ لَیُؤمِنَنَّ بِه قَبلَ مَوتِهِ » و الله انی لآمر بالیهودی و النصرانی فیضرب عنقه ثم

ارمقه بعینی فی اراه یحرک شفیته حتی یخمد فقلت : اصلح الله الامر لیس علی ما [ ت ] اولت قال : کیف هو ؟ قلت : ان عیسی علیه السلام ینزل قبل یوم القیامة الی

ص: 72

الدنیا فلا یبقی اهل ملة یهودی و لا غیره [ نصرانی ] الا آمن به قبل موته و یصلی خلف المهدی . قال : و یحک ... انّی لک هذا و من این جئت [ به ] ؟ فقلت حدثنی به محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام فقال : جئت بها و الله من عین صافیة .

علی بن ابراهیم گوید حدیث گفت مرا پدرم از قاسم بن محمد از سلیمان بن داود المنقری از ابی حمزة ازشهر بن جوشب که گفت حجاج به من گفت ( ای شهر ) آیه ای در کتاب خدا هست که در آن مانده ام ، گفتم ای امیر کدام آیه است ؟ گفت : فرموده خداوند : « و نیست از اهل کتاب جز آنکه ایمان آورد بدو قبل از مرگش و روز قیامت بر آنان گواه خواهد بود . » به خدا سوکند من دستور می دهم یهودی و نصرانی را گردن زنند . سپس چشم بر او می دوزم و نمی بینم لبهایش را حرکت دهد تا اینکه بی حرکت گردد . گفتم : خداوند حال امیر را اصلاح نماید چنانکه تأویل کرده است ، نیست . گفت : چگونه است ؟ گفتم همانا عیسی علیه السلام پیش از روز قیامت به دنیا فرود می آید ، پس اصلاً هیچ آیین یهودی و غیر آن [ نصرانی ] باقی نمی ماند مگر آنکه پیش از مردنش به او ایمان آورد و پشت سر حضرت مهدی علیه السلام نماز می گذارد . گفت وای بر تو . این را از کجا می گویی و از کجا آورده ای ؟ من گفتم : این را محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام برایم حدیث فرمود . گفت : به خدا سوگند آن را از چشمه زلالی آورده ای .

ص: 73

«آیه بیست و چهارم »

اشاره

در قیام حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف کفار مأیوس می شوند .

خداوند در سوره مائده آیه 3 می فرماید :

«ألیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَاخشَونِ »

امروز

آنانکه کفر ورزیده اند از دین شما مأیوس شدند [ و از اینکه بتوانند بر آن صدمه ای برسانند ناامید گشتند ] پس شما از آنان بیمناک نباشید و از من بترسید .

· در تفسیر عیاشی جلد 1 صفحه 292 آمده است :

العیاشی عن عمرو بن شمر عن جابر قال : قال ابوجعفر علیه السلام فی هذه الآیة « ألیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَاخشَونِ » یوم یقوم القائم علیه السلام یئس بنو امیة فهم الذین کفروا یئسوا من آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم.

عیاشی از عمرو بن شمر از جابر آورده است که گفت حضرت باقر علیه السلام درباره این آیه « امروز آنانکه کفر ورزیده اند از دین شما مأیوس شدند [ و از اینکه بتوانند بر آن صدمه ای برسانند ناامید گشتند ] پس شما از آنان بیمناک نباشید و از من بترسید. » فرمود : روزی که امام قائم علیه السلام قیام کند بنی امیه مأیوس شوند که آنهایند کسانی که کافر شدند ، از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم مأیوس شوند .

اگر در تفسیر این آیه به تفاسیر مراجعه کنید مشاهده خواهید کرد که کفار یکجا در گذشته مأیوس شده اند و یکبار در آینده مأیوس خواهند شد و هر دو در رابطه با امامت است . بار اولی که کفار مأیوس شده اند روز غدیر خم در سرزمین جحفه می باشد که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حضرت امیرالمومنین علیه السلام را به یکصد و بیست هزار نفر به عنوان جانشین و خلیفه بعد از خود معرفی کردند که در آنروز کفار مأیوس شدند .

اما بار دومی که کفار به یأس کلی می رسند ، روز قیام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است که در حدیث فوق آمده است « یوم یقوم القائم علیه السلام یئس بنو

ص: 74

امیة » و در آنروز دیگر حکومت عدل الهی و واقعی اسلام با رهبریت آن حضرت برپا می گردد و دشمنان دیگر مأیوس خواهند شد .

ص: 75

«آیه بیست و پنجم »

اشاره

اولین امام امیرالمؤمنین و آخرین آنها امام زمان علیهماالسلام است .

خداوند در سوره مائده آیه 12 می فرماید :

« وَ لَقَد أخَذَ اللهُ میثاقَ بَنی إسرائیلَ وَ بَعَثنا مِنهُمُ اثنَی عَشَرَ نَقیباً »

و همانا به تحقیق خداوند عهد و پیمان گرفت از بنی اسرائیل و از میان ایشان دوازده نقیب یا رهبر و پیشوا را برانگیخت .

در احادیث و روایات به طور متواتر آمده است که امامان و اوصیا و خلفا و جانشینان بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دوازده نفرند ، به تعداد دوازده نقیب بنی اسرائیل و به تعداد دوازده حواری حضرت مسیح علیه السلام و به تعداد دوازده پسر حضرت یعقوب علیه السلام و دوازده هیأت حضرت موسی علیه السلام ، مثلاً :

1) در مسند امام احمد حنبل مجلد 1 صفحه 398 آمده است :

یکی از مسلمانان صدر اسلام به نام مسروق می گوید ما نزد عبد الله بن مسعود نشسته بودیم و او برایمان قرآن می خواند . مردی به او گفت : یا ابا عبد الرحمن هل سألتم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم کم یملک هذه منه قدمت العرق قبلک ثم قال : نعم و لقد سألنا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فقال : اثنی عشر کعدة نُقباء بنی اسرائیل .

مسروق می گوید به ابن مسعود گفتم آیا شما از پیامبر سؤال نکردید که تعداد رهبران و خلفاء بعد از آن حضرت چند نفرند ؟ ابن مسعود گفت : ما از ایشان پرسیدیم و ایشان فرمودند : تعداد ( امامان و جانشینان و خلفا بعد از من ) دوازده نفرند به تعداد نقیبان بنی اسرائیل .

2) در کتاب مناقب خوارزمی نوشته حافظ موفق بن احمد حنفی معروف به اخطب خوارزمی آمده است :

ص: 76

فی حدیث الاعمش عن الحسین بن علی علیه السلام قال فاخبرنی یا رسول الله هل یکون بعدک نبی ؟ فقال : لا أنا خاتم النبیین لکن یکون بعدی أئمة قوّامون بالقسط بعدد نُقباء بنی اسرائیل .

اعمش از حسین بن علی نقل می کند که گفته شد به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که آیا بعد از شما پیامبری خواهد بود ؟ حضرت فرمودند خیر ، بعد از من نبی نمی آید چون من خاتم النبیین هستم اما پس از من دوازده امام هستند که هر کدام برپاکننده عدل و داد می باشند و تعداد آنها به تعداد نقباء بنی اسرائیل است .

1) در کتاب ینابیع المودة صفحه 258 آمده است : ایشان در این صفحه باب دهم کتاب المودة القربی میر سید علی بن شهاب الهمدانی را می آورد و در پنجمین حدیث آورده است :

عن سلیم بن قیس الهلالی عن سلمان الفارسی رضی الله عنه قال دخلت علی النبی صلی الله علیه و آله و سلم فاذا الحسین علیه السلام علی فخذیه و هو یقبل عینیه و یقبل فاه و یقول انت سید بن سید و انت امام بن امام و انت حجة بن حجة و انت ابو حجج تسعة تاسعهم قائمهم .

سلمان فارسی می گوید وارد شدم بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و حسین علیه السلام روی زانوی آن حضرت نشسته بود و حضرت چشمان و دهان حسین علیه السلام را می بوسید و می فرمود : تو آقایی و فرزند آقایی . تو امام و جانشین و فرزند امام و جانشین هستی . تو حجتی و فرزند حجت هستی . تو پدر حجج نه گانه هستی که نهمین آنها قائم بر ایشان است .

2) حافظ شیخ الاسلام ابراهیم الحموئی شافعی در کتاب فرائد السمطین جلد 2 صفحه 313 حدیث 564 می گوید :

قال رسول الله : انا سید المرسلین و علی بن ابیطالب سید الوصیین و ان اوصیائی بعدی اثنی عشر أولهم علی بن ابیطالب و آخرهم القائم .

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : من آقا و سید و بزرگ انبیاء مرسل هستم و علی بن ابیطالب سید و آقای اوصیا است . همانا اوصیا و جانشینان من که بعد از من می آیند دوازده نفرند . اول آنان علی بن ابیطالب و آخر آنها قائم موعود است .

پس امامان و خلفاء بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دوازده نفر هستند به تعداد نقباء بنی اسرائیل که اولین آنها امیرالمومنین علی علیه السلام و آخرین آنها حضرت قائم آل محمد حجة بن الحسن العسکری علیه السلام است .

ص: 77

«آیه بیست و ششم »

اشاره

مسیحیان به یاری مهدی علیه السلام قیام می کنند .

خداوند در سوره مائده آیه 14 می فرماید :

« وَ مِنَ الَّذینَ قالوُا إنّا نَصاری أخَذنا میثاقَََهُم فَنَسوا حَظَّاً مِمَّا ذُکِّروُا بِهِ »

از کسانیکه گفتند ما نصرانی ( و از امت مسیح بن مریم ) هستیم ، پیمان گرفتیم اما آنها پیمان خود را فراموش کردند و بهره ای را که ما به آنها یاد آوری کرده بودیم ، فراموش نمودند ( و به این بهره متذکر نشدند . )

1) در کتاب ینابیع المودة نوشته خواجه کلان قندوزی حنفی صفحه 422 باب 71 آمده است :

و عن ابی ربیع الشامی عن جعفر الصادق رضی الله عنه فی قوله تعالی « وَ مِنَ الَّذینَ قالوُا إنّا نَصاری أخَذنا میثاقَََهُم فَنَسوا حَظَّاً مِمَّا ذُکِّروُا بِهِ » فی المائدة قال سیذکرون ذلک الحظو سیخرج مع القائم علیه السلام هنا عصابة منهم .

ابی ربیع شامی از حضرت صادق علیه السلام درباره این آیه « از کسانیکه گفتند ما نصرانی ( و از امت مسیح بن مریم ) هستیم ، پیمان گرفتیم اما آنها پیمان خود را فراموش کردند و بهره ای را که ما به آنها یاد آوری کرده بودیم ، فراموش نمودند.» فرمودند : به زودی آنها یعنی مسیحیان این بهره را به یاد خواهند آورد و عده ای از آنها هنگامی که قائم موعود قیام می کند ، قیام خواهند کرد .

این مسأله که حضرت مسیح ( و ما قتلوا و ما صلبوا ) نه کشته شده است و نه به صلیب کشیده شده است ، مورد اتفاق شیعه و سنی است و باز این مسأله را فریقین قبول دارند که در زمان ظهور قائم موعود، حضرت مسیح خدمت امام زمان می رسد و پشت سر آن حضرت نماز می خواند .

2) مثلاً در کتاب « تذکرة الخواص الامة » نوشته سبط بن جوزی حنفی صفحه 377 آمده است :

قال السدی : یجتمع المهدی و عیسی بن مریم فیجی ء وقت الصلوة فیقول المهدی لعیسی : تقدم ، فیقول عیسی : انت اولی بالصلوة فیصلی عیسی ورائه مأموماً .

ص: 78

سدی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که مهدی و عیسی بن مریم در یک محل با یکدیگر قرار خواهند گرفت و هنگامی که وقت نماز می شود حضرت مهدی به حضرت عیسی علیهما السلام می فرماید : شما امام جماعت شوید. حضرت عیسی در جواب می فرماید : شما در این باره بر من اولی هستید بر انکه امام جماعت شوید . سپس حضرت مسیح پشت سر حضرت مهدی می ایستد و به ایشان اقتدا می کند و به صورت مأمون نماز می خواند .

1) در کتاب منتخب کنز العمال نوشته متقی هندی مجلد 6 صفحه 30 و کتاب البیان فی اخبار المهدی صاحب الزمان نوشته حافظ گنجی شافعی و کتاب المهدی نوشته حافظ ابو نعیم آمده است :

قال رسول الله : منّا الذی یصلی عیسی من خلفه .

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : از ماست ( مهدی ) ، کسیکه عیسی پشت سر او نماز می خواند .

2) محمد بن یعقوب : عن علی بن ابراهیم عن اسماعیل بن محمد المکی عن علی بن الحسن عن عمرو بن عثمان عن الحسین بن خالد عن من ذکره عن ابی الربیع الشامی قال :

قال لی ابو عبد الله علیه السلام : لا تشته من السودان احداً ، فان کان فلابد فمن النوبة فانهم من الذین قال الله عزوجل « وَ مِنَ الَّذینَ قالوُا إنّا نَصاری أخَذنا میثاقَََهُم فَنَسوا حَظَّاً مِمَّا ذُکِّروُا بِهِ » [ اما انهم ] سیذکرون ذلک الحظ و سیخرج مع القائم علیه السلام منا عصابة منهم و لا تنکحوا من الاکراد احداً فانهم جنس من الجن کشف عنهم الغطاء .

محمد بن یعقوب از علی بن ابراهیم از اسماعیل بن محمد المکی از علی بن الحسن از عمرو بن عثمان از الحسین بن خالد ازکسی که او را یاد کرد از ابی الربیع الشامی روایت کرده که گفت : حضرت ابو عبد الله امام صادق علیه السلام به من فرمود : از سودان کسی را خریداری مکن و چنانچه ناگزیر شدی از نوبه بگیر که ایشان از کسانی هستند که خدای عزوجل فرموده « از کسانیکه گفتند ما نصرانی ( و از امت مسیح بن مریم ) هستیم ، پیمان گرفتیم اما آنها پیمان خود را فراموش کردند و بهره ای را که ما به آنها یاد آوری کرده بودیم ، فراموش نمودند. » و همانا ایشان آن نصیب و بهره را به یاد خواهند آورد و جمعی از ایشان با قائم علیه السلام از ما خروج خواهند کرد و از اکراد کسی را نکاح نکنید که گونه ای از جن هستند که پرده از رویشان برداشته شده است .

ص: 79

«آیه بیست و هفتم »

اشاره

خداوند ولی عصر را حفظ می کند .

خداوند در سوره مائده آیه 54 می فرماید :

« یَا أیُّهَا الَّذینَ آمَنوُا مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دینِهِ................

« یَا أیُّهَا الَّذینَ آمَنوُا مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دینِهِ فَسَوفَ یَأتِی اللهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَ یُحِبُّونَهُ أذِلَّةٍ عَلَی المُؤمِنینَ أعِزَّةٍ عَلَی الکَافِرینَ یُجاهِدوُنَ فِی سَبیلِ اللهِ وَ لاَ یَخَافوُنَ لَومَةَ لاَئِمٍ ذلِکَ فَضلُ اللهِ یُؤتیهِ مَن یَشاءُ وَ اللهُ واسِعٌ عَلیمٌ »

ای کسانیکه ایمان آورده اید ، هرکس از شما مرتد شود ( و از دین خویش دست بردارد ، به خداوند هیچ زیانی نمی رساند ) و به زودی خداوند گروهی را می آورد که آنان را دوست می دارد و آنها نیز خداوند را دوست می دارند آنها بر مومنین ( فخر نمی فروشند ) و فروتن هستند . اما بر کافران سخت می گیرند . آنها در راه خداوند جهاد می کنند . از ملامت ملامت کنندگان و از سرزنش سرزنش کنندگان باکی ندارند و این فضل خداوند است که به هرکس بخواهد آنرا عطا می فرماید و خداوند بخشنده و داناست .

1) در کتاب ینابیع المودة باب 71 صفحه 436 آمده است :

و عن سلیمان بن هارون العجلی قال سمعت جعفر الصادق رضی الله عنه ان صاحب هذا الامر یعنی القائم المهدی محفوظ لو ذهب الناس جمیعاً اتی الله باصحابه و هم الذین قال الله فیهم « فَإن یَکفُر بِها هؤلاء فَقَد وَکَّلنا بِها قوَماً لَیسُوا بِها بِکافِرین » (1)

و هم الذین قال الله فیهم « یَا أیُّهَا الَّذینَ آمَنوُا مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دینِهِ فَسَوفَ یَأتِی اللهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَ یُحِبُّونَهُ أذِلَّةٍ عَلَی المُؤمِنینَ أعِزَّةٍ عَلَی الکَافِرینَ »

سلیمان بن هارون عجلی می گوید : شنیدم از امام صادق رضی الله عنه که صاحب این امر یعنی قائم المهدی محفوظ است . ( و خداوند او را حفظ می کند ) اگرچه همه مردم از بین بروند ( چنانکه خداوند تعالی فرموده است :) « فَإن یَکفُر بِها هؤلاء فَقَد وَکَّلنا بِها قوَماً لَیسُوا بِها بِکافِرین » می آورد خداوند اصحاب آن حضرت را و ایشان کسانی هستند که در این آیه نام برده شدند .

ص: 80


1- 1 سوره انعام آیه 89

1) محمد بن ابراهیم : المعروف بابن ابی زینب النعمانی فی کتاب الغیبة قال :

اخبرنا احمد بن محمد بن سعید بن عقده قال حدثنا الحسن بن علی [ علی بن الحسن ] بن فضال قال حدثنا محمد بن عمرو و محمد بن الولید قال حدثنا محمد بن حمزة و محمد بن سعید قالا حدثنا حماد بن عثمان عن سلیمان بن هارون العجلی قال سمعت ابا عبد الله یقول [ قال ابو عبد الله علیه السلام ] ان صاحب هذا الامر محفوظ له [ اصحابه ] و لو ذهب الناس جمیعاً اتی الله باصحابه و هم الذین قال الله عزوجل : « فَإن یَکفُر بِها هؤلاء فَقَد وَکَّلنا بِها قوَماً لَیسُوا بِها بِکافِرین » (1) و هم الذین قال الله فیهم « فَسَوفَ یَأتِی اللهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَ یُحِبُّونَهُ أذِلَّةٍ عَلَی المُؤمِنینَ أعِزَّةٍ عَلَی الکَافِرینَ » ( کتاب الغیبة صفحه 170 )

محمد بن ابراهیم معروف به ابن ابی زینب نعمانی در کتاب الغیبة گوید : خبر داد احمد بن محمد بن سعید بن عقده ازحسن بن علی [ علی بن حسن ] بن فضال، او از محمد بن عمرو و محمد بن ولید، او از محمد بن حمزة و محمد بن سعید، آنان از حماد بن عثمان از سلیمان بن هارون عجلی گفت شنیدم حضرت صادق علیه السلام می فرمود : همانا [ اصحاب و یاران ] صاحب این امر برایش محفوظند و اگر همه مردم از بین بروند ، خداوند یارانش را خواهد آورد و ایشانند که خداوند عزوجل فرموده : « پس اگر قوم به آن کفر ورزند همانا ما قومی را که هرگز به آن کافر نشوند بر آن برگماریم » و ایشانند که خداوند فرموده « و به زودی خداوند گروهی را می آورد که آنان را دوست می دارد و آنها نیز خداوند را دوست می دارند آنها بر مومنین ( فخر نمی فروشند ) و فروتن هستند . اما بر کافران سخت می گیرند.»

2) در تفسیر عیاشی جلد 1 صفحه 326 آمده است :

العیاشی : باسناده عن سلیمان بن هارون قال : قلت له ان بعض هؤلاء العجلیة یقول [ العجلیه یزعمون ] ان سیف رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عند عبد الله بن الحسن ! ... فقال و الله ما رآه و لا ابوه بواحدة من یمینه ، الا ان یکون رآه ابوه عند الحسین علیه السلام و ان صاحب هذا الامر محفوظ له ، فلا تذهبن یمیناً و لا شمالاً ، فإن الامر و الله واضح ، و الله لو ان اهل السماء و الارض اجتمعوا علی ان یخولوا هذا الامر من موضعه الذی وضعه الله فیه ما استطاعوا و لو ان الناس کفروا جمیعاً حتی لا یبقی احد لجاء الله لهذا الامر بأهل یکو [نو]ن من اهله ، ثم قال : اما تسمع الله یقول : « یَا أیُّهَا الَّذینَ آمَنوُا مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دینِهِ فَسَوفَ یَأتِی اللهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَ یُحِبُّونَهُ أذِلَّةٍ عَلَی المُؤمِنینَ أعِزَّةٍ عَلَی الکَافِرینَ » حتی فرغ من الآیة و قال فی آیة اخری : « فَإن یَکفُر بِها هؤلاء فَقَد وَکَّلنا بِها قوَماً لَیسُوا بِها بِکافِرین » ثم قال: ان [اهل] هذه الآیة هم اهل تلک الآیة .

ص: 81


1- 1 سوره انعام آیه 89

عیاشی به سند خود از سلیمان بن هارون آورده که گوید : به آن جناب عرضه داشتم بعضی از این عجلیان می گویند [ می پندارند ] که شمشیر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نزد عبد الله بن حسن است ! فرمود : به خدا سوگند نه او و نه پدرش به هیچیک از دو چشمشان آنرا ندیده اند . مگر اینکه پدرش آنرا نزد حسین علیه السلام دیده باشد و البته برای صاحب این امر محفوظ است . پس مبادا به راست و چپ روی آوری که به خدا سوگند امر روشن است . به خدا قسم اگر اهل آسمان و زمین همدست شوند که این امر را از جایگاهی که خداوند آنرا در وی قرار داده برطرف سازند ، نخواهند توانست و چنانچه همه مردم کفر ورزند تا جایی که هیچ کس باقی نماند ، همانا خداوند برای این امر کسانی را خواهد آورد که از شایستگان آن باشند . سپس فرمود آیا نمی شنوی که خداوند می فرماید : « ای کسانیکه ایمان آورده اید ، هرکس از شما مرتد شود ( و از دین خویش دست بردارد ، به خداوند هیچ زیانی نمی رساند ) و به زودی خداوند گروهی را می آورد که آنان را دوست می دارد و آنها نیز خداوند را دوست می دارند آنها بر مومنین ( فخر نمی فروشند ) و فروتن هستند . اما بر کافران سخت می گیرند . » تا آخر آیه را تلاوت فرمود و در آیه دیگری فرموده : « پس اگر قوم به آن کفر ورزند همانا ما قومی را که هرگز به آن کافر نشوند بر آن برگماریم » پس آن حضرت فرمود : همانا [ اهل ] این آیه همان اهل آن آیه می باشند .

ص: 82

«آیه بیست و هشتم »

اشاره

قبل از قیامت کبری ، قیام حجة بن الحسن حتمی است .

خداوند در سوره انعام آیه 31 می فرماید :

« قَد خَسِرَ الَّذینَ کَذَّبوُا بِلِقآءِ اللهِ حَتّی إذَا جائَتهُمُ السّاعَةُ بَغتَةً قَالوُا یَا حَسرَتَنا عَلی مَا فَرَّطنَا فِیها وَ هُم یَحمِلوُنَ أوزارَهُم عَلی ظُهوُرِهِم ألا سآءَ مَا یَزِروُنَ »

ضرر و زیان کردند کسانیکه لقای خداوند را تکذیب نمودند تا زمانیکه ناگهان ساعت بر ایشان فرا رسید . آنها گفتند یا حسرتنا بر آنچه که ما در آن کوتاهی کردیم و آنان بارهای گناهان خود را بر پشتهای خویش کشند و چه زشت است آنچه آنها بر دوش دارند .

در این آیه جمله « جائَتهُمُ السّاعَةُ بَغتَةً » حائز اهمیت است ( که ناگهان ساعت بر ایشان فرا رسید . ) به قیامت از آن جهت « ساعة » گفته می شود که یکباره فرا خواهد رسید . لذا عده ای گفته اند ما دو قیامت یا دو « ساعة » داریم . یکی قیامت و « ساعة » صغری و دیگری قیامت و « ساعة » کبری .

قیامت صغری ظهور امام زمان علیه السلام است که یکباره فرا می رسد و قیامت کبری همان قیامتی است که در آن صراط و میزان و بهشت و جهنم است . برای واضح شدن مطلب در این مورد احادیثی می آوریم :

1) در مسند امام احمد حنبل مجلد 1 صفحه 377 حدیث 25 و همان جلد صفحه 430 حدیث 12 آمده است :

عن ابن مسعود قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : لا تنقضی الایام و لا یذهب الدهر حتی یملک العرب رجل من اهل بیتی یواطئ اسمی .

ابن مسعود می گوید رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : روزگاران و ایام به پایان نمی رسد مگر اینکه یکی از فرزندان من که نام او نام من است ، بر ملت عرب حکومت و فرمانروایی نماید .

2) در مسند امام احمد حنبل مجلد 1 صفحه 376 حدیث 11 آمده است :

عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : لا تقوم الساعة حتی یلی رجل من اهل بیتی یواطئ

اسمه اسمی .

ص: 83

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : رستاخیز برپا نمی شود مگر اینکه مردی از اهل بیت من ظاهر گردد و قیام کند که اسم او اسم من است .

1) در مسند امام احمد حنبل صفحه 17 حدیث 3 آمده است :

عن ابی سعید قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : لا تقوم الساعة حتی یملک رجل من اهل بیتی اجلی اقنی یملأ الارض عدلا کما ملئت قبله ظلما یکون سبع سنین .

ابی سعید خدری می گوید رسول خدا فرمودند : قیامت برپا نخواهد شد تا اینکه مردی از خانواده من ( بر جهان ) حکومت و فرمانروایی کند . ( از مشخصات او این است که ) پیشانیش گشاده باشد و بینی اش قلمی است . او عدالت را بر کل کره زمین می گستراند ، همانگونه که قبل از او پر از ظلم و جور شده بود و مدت سلطنت او 7 سال خواهد بود .

2) در تفسیر سیوطی آمده است :

و اخرج البخاری عن ابی هریره ان اعرابیاً سأل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فقال : متی الساعة ؟ فقال صلی الله علیه و آله و سلم : اذا ضیعت الامانة فانتظر الساعة . قال : یا رسول الله کیف اضاعتها ؟ قال : اذا وسد الامر الی غیر اهله فانتظر الساعة .

حافظ عبد الرحمن سیوطی در تفسیر الدر المنثور می گوید : بخاری از ابو هریره روایت کرده است که بادیه نشینی از پیامبر پرسید ساعت کی است ؟ حضرت فرمودند : هنکامیکه امانت ضایع گردد . هر وقت دیدی امانت ضایع شد منتظر ساعت باش . اعرابی گفت : یا رسول الله چگونه امانت ضایع خواهد شد ؟ حضرت فرمودند آن زمانی که کار به کسانیکه اهلیت ندارند داده می شود و آنها شایستگی آنرا ندارند . پس در آن هنگام در انتظار ساعت یا قیامت باش .

3) در کتاب تحف العقول صفحه 59 امده است :

قال رسول الله من اشراط الساعة کثر القراء و قلّة الفقهاء و کثرة الامراء و قلة الامناء و کثرة المطر و قلة النبات .

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : از علائم « ساعت » و آخرالزمان زیاد شدن باسوادها و کم شدن مجتهدها و زیاد شدن اولیای امور و کم شدن امین ها و زیاد شدن باران و کم شدن گیاهان می باشد .

4) در کتاب ارشاد القلوب دیلمی باب 16 « فی اشراط الساعة » آمده است :

خطب رسول الله فقام الیه رجل و قال یا رسول الله متی الساعة . فقال ما المسئول باعلم بها من السائل ، لا تأتیکم الا بغتة ، فقال فاعلمنا اشراطها فقال لا تقوم الساعة حتی تفیض العلم و تکثر الزلزال و تکثر الفتن و یکثر الهرج و المرج و تکثر فیکم الاهواء و یخرب العامر و یعمر الخراب و یکون خسف بالمشرق و خسف بالمغرب و خسف بجزیرة العرب و قطع الشمس من مغربیها و تخرج الدابة و یظهر الدجال

و

ص: 84

ینتشر یأجوج و مأجوج و ینزل عیسی بن مریم فهناک تأتی ریح من جهة الیمن الین من الحریر فلا قدع احداً فیه مثقال ذرة من الایمان الاّ قبضة .

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خطبه ای خوانده و بعد از آن فرمودند : صادق ترین گفتارها کتاب خداست و بهترین راهنماییها راهنمایی خداست و بدترین امور کارهای نوظهور است و هر بدعتی ( آیین اختراعی ) گمراهی است . مردی برخاست . عرض کرد یا رسول الله ساعت و موقع ظهور کی می شود ؟ آن حضرت فرمودند: پرسش شده ( یعنی خود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ) از پرسش کننده در این باره عالم تر نمی باشد (پیامبر می خواسته بگوید نمی دانم.) اما علائم ظهور را چنین بیان می فرمایند : ساعت نرسد مگر آنکه ناگهانی باشد . بعد سوال کننده می گوید : ای رسول خدا علائم و آثار ساعت و ظهور را بیان بفرمایید . حضرت می فرمایند : ساعت فرا نمی رسد مگر آنکه بساط علم دین برچیده شود و زلزله و فتنه و آشوب و هرج و مرج و هوای نفس زیاد گردد و آبادی ویران و ویرانی آباد گردد در شرق و غرب . و جزیرة العرب در زمین فرو می رود و خورشید از مغرب طلوع کند و دابة الارض خروج کند و دجال ظهور نماید و یأ جوج و مأجوج پراکنده شوند و عیسی بن مریم فرود آید . در آن موقع بادی نرمتر از حریر از سمت یمن بیاید . هرکس را که به قدر ذره ای ایمان داشته باشد می گیرد .

( الی ان قال الرواء ) فقالوا فمتی یکون یا رسول الله قال اذا داهن قرائکم امرائکم و عظمتم اغنیاء و اهنتم فقرائکم و ظهر فیکم الغناء و فشا فیکم الزنا و علا النباء و تغنیم بالقرآن و ظهر اهل الباطل اهل الحق و قال الامر بالمعروف و النهی عن المنکر و اضیعت الصلوات و اتبعت الشهوات و میل مع الهوی و قدم امراء الجور فکانوا خونة و الوزراء فقه و ظهر الحرص فی القراء و النفاق فی العلماء فعتد ذلک نزل البلاء مع انه ما تقدست امة لا ینتصر لضعیفها مِن قویها .

( تا اینکه راوی گفت :) عرض کردم یا رسول الله اینها چه وقت واقع می شود ؟ حضرت فرمودند : وقتی که گویندگان با اولیاء امور بسازند و ثروتمندان را احترام نمایند و فقرا را اهانت کنند و آواز شهوت انگیز در بین شما رواج پیدا کند و زنا زیاد شود و ساختمانها بلند گردد و قرآن را با صوت غنا بخوانند و اهل باطل بر اهل حق غالب شوند و امر به معروف و نهی از منکر کم شود و نمازها ضایع گردد و از شهوات پیروی کنند و به هوای نفس مایل شوند . فرماندهان ستمگر پیش افتند . پس فرماندهان ، خائن و وزرا فاسق باشند و حرص در قراء و نفاق در علما پیدا شود . در آن موقع بلا بر ایشان نازل شود . علاوه بر این اجتماعی که داد ضعیف را از قوی نستاند اصلاح نخواهد شد .

تزخرف المساجد . تذهب المصاحف و تعلی المنابر و تکثر الصفوف و ترفع الضجات فی المساجد و تجتمع الاجساد و الالسن مختلفه و دین احدهم لعقه علی

ص: 85

لسانه ان اعطی شکر و ان منع کفر لا یرجمون صغیراً و لا یوقرون کبیراً یستأثرون انفسهم توطئی حریمهم و یجورون فی حکمهم یحکم علیهم العبیر و تملکهم الصبیان و تدبر امورهم النساء تتحلی الذکور بالذهب و الفضة و یلبسون الحریر و الدیباج و یسبون الجواری و یقطعون الارحام ، یحیفون السبیل و ینصبون العشارین و یجاهدون المسلمین و یسالمون الکافرین فهناک تکثر المطر و یقل النبات و تکثر النهرات و تقل العلماء و تکثر الامراء و تقل الامناء .

مساجد زینت شود و قرآنها طلاکاری گردد . بر منبرها بالا روند . صفها زیاد شود و ضجه و شیون در مساجد بلند گردد. بدنها مجتمع و زبانها مختلف ، دین آنها اظهار زبانی است . حقیقت ندارد . اگر به او عطا شود شکر کند وگرنه کفران نماید . نه به صغیر رحم کنند و نه به کبیر احترام کنند . آنها خود خواهند و به ناموسشان تجاوز شود . در صدور حکم، ظلم و ستم نمایند . عبیر و بنده ها بر مردم حکومت نمایند و اختیارشان به دست بچه ها افتد و امورشان به تدبیر زنها باشد . مردها به طلا و نقره خود را زینت کنند و لباس حریر و ابریشم بپوشند . دخترها را بربایند و قطع رحم کنند و راهزنی نمایند و مأمورین برای گرفتن مالیاتها قرار دهند . با مسلمانها بجنگند و با کافرها بسازند . در آن زمان باران زیاد ببارد ولی گیاه کم روید و زنهای رقاصه و خواننده و هرزه زیاد گردد . علما کم شوند و اولیای امور بسیار ولی امین کم باشد .

1) در کتاب ارشاد دیلمی آمده است :

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : و الذی نفسی بیده لا تقوم الساعة حتی یکون علیکم امراء فجرة و وزراء خونة و عرفاء ظلمه و قراء نفسه و عباد جمال ، یفتح الله علیهم فتنة غبراء مظلم فیتهون فیها کما تاهت الیهود فح ینقص الاسلام عروة عروة حتی یکال الله الله .

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : سوگند به آن کسی که جانم در دست اوست « ساعت » نشود تا اینکه اولیای امور فاجر و وزراء خائن و کارآگاه های ظالم بر شما مسلط شوند و قاری ها فاسق و عبادت کنندگان نادان باشند . خداوند آنها را چنان در فتنه تیره و تاری افکند که مانند یهود حیران و سرگردان بمانند . در آن موقع از اساس اسلام دسته دسته کاسته گردد تا اینکه صدای الله الله های مسلمانان بلند شود .

2) در کتاب مختصر تذکره شعرانی صفحه 142 آمده است :

عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : لا تقوم الساعة حتی تکون التسلیم علی الخاصة دون العامة و حتی تفشوا التجارة و تعیب المرأة زوجها علی التجارة حتی تقطع الارحام و یفشوا الظلم .

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : « ساعت » نشود ( و انقلاب جهانی مهدی برپا نگردد) مگر وقتی که سلام کردن بر یک عده مخصوص باشد نه

ص: 86

تمام مردم و داد و ستد رواج یابد و زن در خرید و فروش عیبجویی کند و قطع رحم شود و ظلم و تعدی شیوع پیدا کند .

1) در کتاب مختصر تذکره شعرانی صفحه 113 آمده است :

فی حدیث مسلم ان رسول الله قال لا تقوم الساعة حتی تکون الفتن لقطع اللیل المظلم یصبح الرجل مومنا و یمسی کافراً و یمسی مومناً و یصبح کافراً یبیع و فیه بعرض من الدنیا.

در حدیث مسلم است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : «ساعت» نشود مگر آنکه فتنه چون پاره های شب تار پیدا شود که مرد صبح مومن باشد و شب کافر شود و شب مومن باشد و صبح کافر شود و دین خود را به مال دنیا بفروشد .

2) در تفسیر علی بن ابراهیم قمی ( علی بن ابراهیم بن هاشم ابوالحسن قمی) صفحه 627 آمده است :

عن عبد الله بن عباس قال حججنا مع رسول الله حجة الوداع فاخة بحلقة باب الکعبه ثم اقبل علینا بوجهه فقال الا اخبرکم باشراط الساعة و کان ادنی الناس یومئذ منه سلمان رحمة الله . فقال : بلی یا رسول الله . فقال ان من اشراط القیمة اضاعة الصلوات و اتباع الشهوات و المیل مع الاهواء وتعظیم اصحاب المال و بیع الدین بالدنیا فعندها بذاب قلب المومن فی جوفه کما یذوب الملح فی الماء مما یری من المنکر فلا یستطیع ان یغیره قال سلمان و ان هذا الکائن یا رسول الله ؟ قال ای و الذی نفسی بیده .

ابن عباس گوید : حجة الوداع را با رسول خدا به جا آوردیم . آنگاه پیغمبر حلقه در کعبه را گرفت و روی به ما نموده فرمود : آیا خبر ندهم شما را به علائم ساعت ؟ در آن موقع نزدیکترین مردم به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سلمان فارسی بود . عرض کرد بلی یا رسول الله . حضرت فرمودند : از علائم آخر الزمان نمازها را ضایع گزاردن و از شهوتها پیروی کردن و به هوا و هوس مایل شدن و ثروتمندان را احترام کردن و دین را به دنیا فروختن است . پس آن موقع مومن از اعمال ناشایسته ای که مشاهده می کند و نمی تواند تغییر دهد دلش مانند نمک آب می شود. سلمان عرض کرد یا رسول الله اینطور خواهد شد ؟ حضرت فرمودند : قسم به آن کسی که جانم در دست قدرت اوست ، آری خواهد شد .

یا سلمان عندها امراء جوره و وزراء فسقه و عرفاء ظلمه و امناء خونة فقال سلمان و ان هذا الکائن یا رسول الله ؟ قال ای و الذی نفسی بیده .

ای سلمان در آن زمان امراء ستمکار و وزراء تبهکار و کارآگاهها به ناحق گزارش دهند و امینها خائن باشند . سلمان عرض کرد یا رسول الله این هم خواهد شد ؟ حضرت فرمودند : قسم به آن کسی که جانم در دست قدرت اوست ، آری خواهد شد .

ص: 87

یا سلمان إن عندها یکون المنکر معروفاً و المعروف منکراً و یؤتمن الخائن و یخون الامین و بصدق الکاذب و یکذب الصادق قال سلمان و ان هذا الکائن یا رسول الله ؟ قال ای و الذی نفسی بیده .

ای سلمان در آن زمان کارهای زشت را خوب و خائن را امین و امین را خائن و دروغگو را راستگو و راستگو را دروغگو قرار دهند . سلمان عرض کرد یا رسول الله این هم خواهد شد ؟ حضرت فرمودند : قسم به آن کسی که جانم در دست قدرت اوست ، آری خواهد شد .

یا سلمان فعندها امارة النساء و مشاورة الاماء و قعور الصبیان علی المنابره و یکون الکذب طوفا و الزکوة معرما و الفیئی مغنما و یجفو الرجل والدیه و یبر صدیقه و یطلع الکوکب المذنب . قال سلمان و ان هذا الکائن یا رسول الله ؟ قال ای و الذی نفسی بیده .

ص: 88

«آیه بیست و نهم »

اشاره

ده علامت مهم قبل از قیام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف

خداوند در سوره انعام آیه 40 می فرماید :

« قُل اَرَءَیتَکُم إن أتیکُم عَذابُ اللهِ أو أتَتکُمُ السَّاعَةُ أغَیرَاللهِ تَدعوُنَ إن کُنتُم صادِقینَ »

بگو : به من بگویید اگر عذاب خداوند بر شما فرا رسد و یا ساعة شما را فرا گیرد ، آیا ( در آن وقت ) غیر خداوند را می خوانید ؟ اگر راستگو هستید .

در این آیه بحث از « ساعة » است . این ساعة هم می تواند قیامت کبری باشد و هم ظهور امام زمان علیه السلام که در هر دو گناهکاران و افراد بی ایمان و کج اندیش عذاب خواهند کشید که قبلاً بیان شد که به ظهور امام زمان علیه السلام قیامت صغری و به رستاخیز بزرگ قیامت کبری می گویند .

1) در تفسیر الدر المنثور فی التفسیر المأثور نوشته حافظ الامام عبد الرحمن سیوطی شافعی صفحه 395 مجلد سوم چنین آمده است :

و اخرج ابن ابی شیبه و احمد و ابو داود و الترمذی و النسائی و ابن ماجه و ابن مردویه و البیهقی فی البعث عن حذیفة بن اسید قال : اشرف علینا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم من علیة و نحن نتذاکر فقال ماذا تذکرون ؟ قلنا نتذاکر الساعة. قال : فانها لا تقوم حتی تروا قبلها عشر آیات ، الدخان و الدجال و عیسی بن مریم و یاجوج و ماجوج و الدابة و طلوع الشمس من مغربها و ثلاثة خسوف خسف بالمشرق و خسف بالمغرب و خسف بجزیرة العرب و آخر ذلک نار تخرج من قعر عدن او الیمن .

توجه می فرمایید که حافظ امام عبد الرحمن سیوطی شافعی از ابن ابی شیبه و امام احمد حنبل و ابو داود ( صاحب صحیح ) و ترمذی ( صاحب صحیح ) نقل می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ساعة برپا نمی شود مگر اینکه ده علامت قبل از آن خواهد بود :

1. الدخان

ص: 89

1. الدجال ( خروج دجال )

2. ( نزول ) عیسی بن مریم

3. یأجوج و مأجوج

4. الدابة ( بیرون آمدن دابة الارض )

5. طلوع خورشید از جای غروبش یا مغرب

6. ایجاد خسف در شرق

7. ایجاد خسف در غرب

8. ایجاد خسف در جزیرة العرب

9. خروج آتش از عدن یا یمن

توجه می فرمایید که این ده علامت همه قبل از ظهور قائم موعود است . پس در بعضی از آیات که « ساعة » آمده است ، یک مصداق ساعت قیام قائم موعود است و قیام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قیامت صغری است . البته تمام این علامات می تواند نزدیک شدن قیامت کبری را نیز بشارت دهد زیرا ظهور امام زمان علیه السلام با تمام این خصوصیات همه بیانگر مقدمه قیامت کبری است .

ص: 90

«آیه سی ام »

اشاره

سلطنت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف به همه سلطنتها خاتمه می دهد .

خداوند در سوره انعام آیه 44 می فرماید :

« فَلَمّا نَسُوا مَا ذُکِّروُا بِهِ فَتَحنَا عَلَیهِم أبوابَ کُلِّ شَیءٍ حَتّی إذا فَرِحوُا بِمآ اوُتوُا أخَذناهُم بَغتَةً فَإذا هُم مُبلِسوُنَ »

زمانیکه ( اندرزها سودی نبخشید ) و همه نصیحتها را فراموش نمودند ، ما درهای همه چیز از نعمتهای ( خودمان ) را بر روی آنها گشودیم تا آنها کاملاً خوشحال شدند و به آنها دل بستند (اما) ناگهان آنها را گرفتیم ( و سخت مجازاتشان کردیم و به کیفر اعمالشان رسانیدیم ) در این هنگام همه مأیوس شدند ( و درهای امید بر روی آنها بسته شد . )

1) در تفسیر صافی صفحه 173 آمده است :

عن الباقر علیه السلام « فَلَمّا نَسُوا مَا ذُکِّروُا بِهِ » یعنی فلما ترکوا ولایة علی بن ابیطالب علیه السلام و قد امروا بها « فَتَحنَا عَلَیهِم أبوابَ کُلِّ شَیءٍ » دولتهم فی الدنیا و ما بسط لهم فیها « أخَذناهُم بَغتَةً » یعنی بذلک قیام القائم صلوات الله علیه حتی کانهم لم یکن لهم سلطان قط .

از امام باقر علیه السلام روایت شده که « فَلَمّا نَسُوا مَا ذُکِّروُا بِهِ » یعنی زمانی که ترک کردند ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام را درهای همه چیز را بر آنها گشودیم تا به دولت و سلطنت وسیع خویش در دنیا نائل گردند . اما ناگهان بگرفتیمشان یعنی توسط قیام حضرت قائم صلوات الله علیه به گونه ای که اصلاً برای آنها سلطنت و مقامی در دنیا نبوده است .

2) قال محمد بن علی الباقر علیه السلام : اذا قام القائم ذهب دولت الباطل .

حضرت باقر علیه السلام فرمودند : زمانیکه قائم قیام کند همه دولتهای باطل کنار می روند.

ص: 91

«آیه سی و یکم »

اشاره

اصحاب امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مورد تأیید خداوند هستند .

خداوند در سوره انعام آیه 89 می فرماید :

« ... فَإن یَکفُر بِهَا هؤُلآءِ فَقَد وَکَّلنَا بِهَا قَوماً لَیسوُا بِهَا بِکافِرینَ »

... پس اگر اینان کافر شوند ( و کفر بورزند و حقایق را بپوشانند ) همانا قومی را ( می آوریم ) و بدان می گماریم که آنها بدان کافر نیستند .

· در کتاب ینابیع الموده نوشته خواجه کلان قندوزی حنفی باب 71 صفحه 422 آمده است :

و عن سلیمان بن هارون العجلی قال سمعت جعفر الصادق رضی الله عنه ان صاحب هذا الامر یعنی القائم المهدی محفوظ لو ذهب الناس جمیعاً اتی الله باصحابه و هم الذین قال الله فیهم « فَإن یَکفُر بِها هؤلاء فَقَد وَکَّلنا بِها قوَماً لَیسُوا بِها بِکافِرین » و هم الذین قال الله فیهم « یَا أیُّهَا الَّذینَ آمَنوُا مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دینِهِ فَسَوفَ یَأتِی اللهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَ یُحِبُّونَهُ أذِلَّةٍ عَلَی المُؤمِنینَ أعِزَّةٍ عَلَی الکَافِرینَ » (1)

سلیمان بن هارون عجلی می گوید : شنیدم از امام صادق رضی الله عنه که صاحب این امر یعنی قائم المهدی محفوظ است . ( و خداوند او را حفظ می کند ) اگرچه همه مردم از بین بروند ( چنانکه خداوند تعالی فرموده است :) « فَإن یَکفُر بِها هؤلاء فَقَد وَکَّلنا بِها قوَماً لَیسُوا بِها بِکافِرین » می آورد خداوند اصحاب آن حضرت را و ایشان کسانی هستند که در این آیه نام برده شدند و باز اینها کسانی هستند که خداوند در قرآن درباره آنها می فرماید : « ای کسانیکه ایمان آورده اید، هرکس از شما مرتد شود ( و از دین خویش دست بردارد ، به خداوند هیچ زیانی نمی رساند ) و به زودی خداوند گروهی را می آورد که آنان را دوست می دارد و

آنها نیز خداوند را دوست می دارند آنها بر مومنین ( فخر نمی فروشند ) و فروتن هستند . اما بر کافران سخت می گیرند.»

ص: 92


1- 1 سوره مائده آیه 54

«آیه سی و دوم »

اشاره

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در حال حاضر کلمة ربّک است .

در هر زمانی ( حجة الهی ) « کلمة رب » و یا « کلمة الله » است که اگر این حجت نباشد ، « لو لا الحجة لساخت الارض باهلها » و این حجت باید همیشه باشد که می فرمایند : « الحجة قبل الخلق و الحجة مع الخلق و الحجة بعد الخلق » و در حال حاضر این حجت وجود اقدس اعلی حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

خداوند در سوره انعام آیه 115 می فرماید :

« وَ تَمَّت کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدقاً وَ عَدلاً لاَ مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمیعُ العَلیم ُ »

تمام و کامل شد کلمه پروردگارت بر اساس صدق و راستی و عدالت که دیگر تبدیل کننده ای برای کلمات او نیست و او شنوا و داناست .

· در کتاب ینابیع الموده نوشته خواجه کلان قندوزی حنفی باب 82 صفحه 462 آمده است :

و عن الحسین بن حمدان الحضیبی عن هارون بن مسلم و سعدان جعفر جمیعاً سمعوا عدة من المشایخ الثقات الذین کانوا مجاورین للامامین سیدنا علی الهادی و ابی محمد الحسن العسکری قالوا سمعناهما یقولان ان الله تبارک و تعالی اذا اراد ان یخلق الامام انزل قطرة من ماء الجنة فی ماء المزن فتسقط فی ثمار الارض و بقلتها فیاکلها ابو الامام و تکونت نطفته منها فاذا استقرت النطفة فی الرحم فیمضی لها اربعة اشهر یسمع الصوت و کتب علی عضده « وَ تَمَّت کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدقاً وَ عَدلاً لاَ مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمیعُ العَلیم ُ » فاذا ولد قام بامر الله و رفع له عمود من نور ینظر منه الخلایق و اعمالهم و سرائرهم و العمود نصبت بین عینه حیث تولی و

نظر و قالوا قال ابو محمد الحسن العسکری قصة هبة عمة نرجس له نحو ما تقدم .

ص: 93

حسین بن حمدان الحضیبی از هارون بن مسلم و سعدان بصری و او از محمد بن احمد بغدادی و او از احمد بن اسحاق و او از سهل بن زیاد و او از عبد الله بن جعفر و همگی شنیده اند از مشایخ و بزرگان ثقه که آنها مجاور بودند با دو امام یعنی امام هادی و امام عسکری علیهما السلام ، گفتند شنیدیم که آن دو بزرگوار می فرمودند : خداوند زمانیکه اراده کند امامی را خلق نماید قطره ای از آب بهشت را در آبی می ریزد که آن آب از ابری ( پاک گرفته شده است ) و آن آب را در میوه ها و سبزیهای ( پاک می ریزد ) سپس پدر امام از آن آب می خورد ( و آن آب و آن قطره بهشتی ) سرانجان به نطفه تبدیل می شود و در رحمی ( پاک ) قرار می گیرد که پس از چهار ماه صدای طفل از درون رحم مادر شنیده می شود و بر بازوی او نوشته می شود : « وَ تَمَّت کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدقاً وَ عَدلاً لاَ مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمیعُ العَلیم ُ » و زمانیکه امام متولد شود به امر الهی می ایستد و عمودی از نور بین دو چشم او ظاهر می شود که به وسیله آن نور، خلایق و اعمالشان و (ظاهر) و باطنشان را می بیند و هر چیز را که بخواهد و نظر کند (ظاهر و باطن) آنرا می بیند .

گفته اند ابو محمد امام عسکری علیه السلام فرموده قصه بخشش عمه آن حضرت نرجس را به او از قبیل نصب و ظاهر شدن عمود نور است .

در قرآن یکی « کلمة رب » آمده است مانند همین آیه و در جایی مثل سوره توبه آیه 40 « کلمة الله » آمده است که می فرماید : « کلمة الله هی العلیا » سؤال می شود که منظور از کلمة رب و کلمة الله چیست ؟

برای پاسخ به این سؤال باید به آیه 171 از سوره نساء توجه شود که خداوند می فرماید : « إنما المسیحُ عیسی ابنُ مریمَ رسولُ اللهِ وَ کلمَته

القاها الی مریمَ » .

ما کلمه را به مریم القا کردیم . این کلمه حجت الهی عیسی بن مریم است . پس از آنچه که گفتیم می توانیم نتیجه بگیریم « کلمة رب » و « کلمة الله » هم می تواند گفتار و آیات الهی باشد و هم می تواند قرآن باشد و هم می تواند حجة الهی باشد که انبیا و اوصیا و اولیای الهی کلمة رب و کلمة الله هستند و حدیث بالا همین مطلب را تبیین فرموده است .

در اخبار زیادی بالغ بر بیش از ده حدیث داریم که این آیه شریفه بین دو چشم هر امامی یا بر عضد هر امامی و یا مابین کتفین امام ،علی الاختلاف الاخبار نوشته شده و نیز در اخبار بسیاری در باب زیارات و خطب و غیر اینها اطلاق کلمات الله بر ائمه علیهم السلام شده : « نحن الکلمات التامات » و این آیه شریفه شامل جمیع اطلاق می شود زیرا به جمیع اطلاقات صدق می کند . اما قرآن که در آن چیزی فرو گذار نشده است و نقصانی در او نیست و دین مقدس الهی اسلام از هر جهت

تام و تمام و اتم از تمام ادیان است و اما هر عصری و زمانی از انبیا و حجج از

ص: 94

آدم تا حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه الشریف ، خالی نبوده و نخواهد بود . ( لو خلت الارض عن الحجة لساخت باهلها و لماجت باهلها )

ص: 95

«آیه سی و سوم »

اشاره

امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف حجت بالغه خداوند است .

خداوند در سوره انعام آیه 149 می فرماید :

« قُل فَلِلّهِ الحُجَّةُ البَالِغَةُ »

( ای پیامبر ) بگو برای خداوند است حجة بالغه .

1) در تفسیر صافی مجلد 1 صفحه 555 به نقل از اصول کافی در ذیل تفسیر این آیه آمده است :

و فی الکافی عن الکاظم علیه السلام ان الله علی الناس حجتین حجة ظاهرة و حجة باطنة فاما الظاهرة فالرسل و الانبیاء و الائمة و اما الباطنة فالعقول و عن الباقر علیه السلام نحن الحجة البالغة علی من دون السماء و فوق الارض و العیاشی عنه علیه السلام مثله .

حضرت کاظم علیه السلام فرمودند : خداوند برای مردم دو حجت قرار داده است : یکی حجت ظاهر و آشکار و دیگری حجت باطنی و مخفی . اما حجت ظاهر و آشکار انبیا و رسل و امامان هستند و اما حجت باطنی و مخفی عقول انسانها است .

حضرت باقر علیه السلام می فرمایند : ما ( امامان ) حجت بالغه خداوند بر همه آسمانها و زمین هستیم و در تفسیر عیاشی نظیر همین حدیث آمده است .

2) در آیات الولایة صفحه 118 آمده است :

عن الباقر علیه السلام : نحن الحجة البالغة علی من دون السماء و فوق الارض .

حضرت باقر علیه السلام می فرمایند : ما ( امامان ) حجت بالغه خداوند بر همه آسمانها و زمین هستیم .

ص: 96

«آیه سی و چهارم »

اشاره

حضرت مهدی موعود علیه السلام صراط مستقیم خداوند است.

خداوند در سوره انعام آیه 153 می فرماید :

« وَ أنَّ هذَا صِراطی مُستَقیماً فَاتَّبِعوُهُ وَ لاَ تَتَّبِعوُا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُم عَن سَبیلِهِ »

این راه من مستقیم است . پس پیرو آن شوید و به راههای دیگر مروید که شما را از راه وی پراکنده کند .

1) در کتاب آیات الولایة صفحه 118 آمده است :

عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم فی خطبة الغدیر :

معاشر الناس ان الله قد امرنی و نهانی و قد امرت علیاً و نهیته ، فعلم الامر و النهی من ربه عزوجل ، فاسمعوا لامره تسلموا ، اطیعوه تهتدوا ، وانتهوا لنهیه ترشدوا ، و صیروا الی مراده و لا تتفرق بکم السبل عن سبیله . معاشر الناس انا صراط الله المستقیم الذی امرکم باتباعه ثم علیّ من بعدی ثم ولدی من صلبه ائمة یهدون الی الحق و به یعدلون ثم قراء الحمد لله رب العالمین .

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه غدیر فرمودند :

ای مردم همانطور که خداوند یک سلسله اوامر و نواهی را به من داده به علی بن ابیطالب نیز اوامر و نواهی داده است . علی علیه السلام کاملاً به امر و نهی الهی آگاه است . بنابراین بشنوید امر او را و تسلیم او شوید و اطاعت کنید وی را تا هدایت گردید . از آنچه شما را نهی می کند اجتناب نمایید تا در نتیجه ارشاد شوید و بکوشید بر وفق مراد او عمل کنید و به راههای گوناگون نروید جز راه علی بن ابیطالب علیه السلام . ای مردم من صراط مستقیم خدا هستم که در قرآن خداوند شما را امر به پیروی از آن نموده و بعد از من علی و سپس امامان از نسل اویند که شما را به سوی حق هدایت می کنند . سپس حضرت فرمود : الحمد لله رب العالمین .

1) در کتاب آیات الولایة صفحه 119 آمده است :

ص: 97

و فی العیاشی عن الباقر علیه السلام انه قال لِبرید العجلی اتدری ما یعنی بصراطی مستقیما قال قلت لا قال ولایة علی و الاوصیاء علیهم السلام قال و تدری ما یعنی و لا تتبعوا السبل قال قلت لا قال ولایة فلان و فلان و الله قال و تدری ما یعنی فتفرق بکم عن سبیله قال قلت لا قال یعنی سبیل علی علیه السلام .

امام باقر علیه السلام به برید عجلی فرمودند : آیا معنای « صراطی مستقیماً» را می دانی؟ برید گفت عرض کردم خیر . فرمود : صراط مستقیم ولایت علی و امامان بعد از اوست . سپس فرمود : آیا معنای« و لا تتبعوا السبل » را می دانی ؟ عرض کردم خیر.فرمود : به خدا سوگند منظور ولایت فلان و فلان است . فرمود : آیا معنای «فتفرق بکم عن سبیله» را می دانی ؟ عرض کردم خیر. فرمود : یعنی راه علی علیه السلام .

2) در کتاب آیات الولایة صفحه 119 آمده است :

و فی تفسیر القمی : اخبرنا الحسن بن علی عن ابیه عن الحسین بن سعید عن محمد بن سنان عن ابی خالد القماط عن ابی بصیر عن ابی جعفر علیه السلام فی قوله : « وَ أنَّ هذَا صِراطی مُستَقیماً فَاتَّبِعوُهُ وَ لاَ تَتَّبِعوُا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُم عَن سَبیلِهِ » قال نحن السبیل فمن ابی فهذه السبل فقد کفر .

حسن بن علی از پدرش از حسین بن سعید از محمد بن سنان از ابی خالد قماط از ابی بصیر از ابی جعفرامام باقر علیه السلام روایت کرده که آن حضرت در ذیل آیه « این راه من مستقیم است . پس پیرو آن شوید و به راههای دیگر مروید که شما را از راه وی پراکنده کند . » فرمود : مائیم این راه که خدا فرموده و هرکه زیر بار آن نرود باید بداند که راههای دیگر سبب کفر او می شود .

پس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و سیزده معصوم دیگر صراط مستقیم هستند که انسان را به خداوند وصل می کنند و امروز حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف صراط مستقیم خداوند است و هرکس پیرو ایشان باشد در صراط مستقیم در حال حرکت است و هرکه در این صراط نباشد ، درصراط مستقیم نیست .

ص: 98

«آیه سی و پنجم »

اشاره

حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف « طالب بدم المقتول بکربلا » می باشد .

خداوند در سوره انعام آیه 164 می فرماید :

« وَ لاَ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخری »

هیچکس بار گناه دیکری را ( بر دوش ) بر نخواهد داشت .

1) در کتاب ینابیع المودة باب 71 صفحه 424 آمده است :

عن عبد السلام بن صالح الهروی قال قلت لعلی الرضا بن موسی الکاظم رضی الله عنه یا بن رسول الله ما تقول فی حدیث روی جدک جعفر الصادق رضی الله عنه انه قال اذا قام قائمنا المهدی قتل ذراری قتلة الحسین رضی الله عنه بفعال ابائهم فقال هو ذلک قلت فقول الله عزوجل « وَ لاَ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخری » ما معناه فقال صدق الله فی جمیع اقواله لکن ذراری قتلة الحسین رضی الله عنه یرضون و یفتخرون بفعال ابائهم ومن رضی شیئاً کمن فعله و لو ان رجلاً قتل فی المشرق فرضی بقتله رجل فی المغرب لکان شریک القاتل .

از عبد السلام هروی که او گوید خدمت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام عرض کردم یا بن رسول الله شما چه می فرمایید در حدیثی که روایت شده از جد شما امام صادق رضی الله عنه که فرمودند : هنگامی که قائم قیام کند ، تمام فرزندان و ذراری کشندگان حسین رضی الله عنه را به سبب کردار بد پدرانشان خواهد کشت . حضرت فرمودند : این حدیث درست است و جد ما فرمودند . عرض کردم پس معنای قول خداوند که می فرماید: « هیچکس بار گناه دیکری را ( بر دوش ) بر نخواهد داشت. » چه می شود ؟ حضرت فرمودند خداوند متعال تمام و کامل فرمودند . و صدق الله . آنگاه حضرت فرمودند : فرزندان و ذرارئی از قاتلان حسین علیه السلام که راضی بودند به اعمال پدرانشان و افتخار نیز می کردند به اعمال اباء و اجدادشان ( آنها را قائم علیه السلام می کشد . )

ص: 99

آن کس که راضی باشد به اعمال قومی مثل آن است که به جای آورده باشد آن عمل را . اگر مردی در مشرق کشته شود و مرد دیگری در مغرب از این عمل او راضی باشد و خشنود شود ، او شریک قاتل شمرده می شود .

1) در بحارالانوار نوشته علامه بزرگوار مجلسی مجلد 10 صفحه 150 آمده است :

القائم منا اذا قام طلب بثار الحسین علیه السلام .

قائم موعود از ماست و هنگامی که قیام کند او طالب خون سید الشهدا حسین بن علی علیه السلام است .

2) در کتاب دلائل الامامة طبری صفحه 239 آمده است :

« و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً فلا یسرف فی القتل . »

حضرت باقر علیه السلام فرمودند : در مورد آیه بالا هر کس مظلوم کشته شود خداوند برای ولی دم او حاکمیت حق قرار داده است . حضرت فرمودند : مقصود از « من قتل مظلوماً » حسین بن علی علیه السلام است که مظلوم کشته شد و ما اولیای او هستیم و قائم ما چون قیام کند در طلب انتقام خون حسین علیه السلام برمی آید ... مقتول حسین است و ولی او قائم علیهما السلام است .

3) در کتاب مصباح المتهجد و کتاب مفاتیح الجنان آمده است :

حضرت باقر علیه السلام فرمودند : در روز عاشورا به یکدیگر اینگونه تعزیت و تسلیت بگویید :

اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم .

خداوند اجر ما و شما را در مصیبت حسین علیه السلام بزرگ گرداند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که به همراه ولیش امام مهدی از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم طلب خون آن حضرت کرده ، به خونخواهی او برخیزیم .

ص: 100

«آیه سی و ششم »

اشاره

در ظهور ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف آیات الهی ظاهر می شود .

خداوند در سوره انعام آیه 158 می فرماید :

« هَل یَنظُروُنَ إلاّ أن تَأتیَهُمُ المَلائِکَةُ أویَأتیَ.........

« هَل یَنظُروُنَ إلاّ أن تَأتیَهُمُ المَلائِکَةُ أویَأتیَ رَبُّکَ أویَأتیَ بَعضُ آیاتِ رَبِّکَ یَومَ یَأتی بَعضُ آیاتِ رَبِّکَ لاَ یَنفَعُ نَفساً ایمانُها لَم تَکُن آمَنَت مِن قَبلُ أو کَسَبَت فی ایمانِها خَیراً قُلِ انتَظِروُا إنّا مُنتَظِرونَ»

روزی که بعضی از نشانه ها و معجزات و آیات پروردگارت بیاید ، کسی را که پیش از آن ایمان نیاورده و یا در ایمانش خیری کسب نکرده است ، ایمان او سودی برایش نخواهد داشت . بگو منتظر باشید . ما نیز از منتظران هستیم .

1) در تفسیر الدرالمنثور نوشته حافظ امام عبد الرحمن السیوطی ( شافعی ) مجلد 3 صفحه 389 آمده است :

اخرج احمد و عبد بن حمید فی سنده و الترمذی و ابو یعلی و ابن ابی حاتم و ابو الشیخ و ابن مردویه عن ابی سعید الخدری عن النبی فی قوله « یَومَ یَأتی بَعضُ آیاتِ رَبِّکَ » قال : طلوع الشمس من مغربها .

امام احمد حنبل در مسندش و ترمذی و دیگران از ابی سعید خدری و او از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند درباره این آیه « روزی که بعضی از نشانه ها و معجزات و آیات پروردگارت بیاید » حضرت فرمودند : آن روز روزی است که خورشید ( بر خلاف همیشه ) از غرب طلوع خواهد کرد .

2) در تفسیر الدرالمنثور نوشته حافظ امام عبد الرحمن السیوطی ( شافعی ) مجلد 3 صفحه 389 در ذیل همین آیه نظیر این حدیث را که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : « طلوع الشمس من مغربها » در بیش از ده مورد نقل می کند .

ص: 101

1) در تفسیر الدرالمنثور نوشته حافظ امام عبد الرحمن السیوطی ( شافعی ) مجلد 3 صفحه 389 آمده است :

اخرج عبد بن حمید و عبد الرزاق و احمد و البخاری و مسلم و ابو داود و النسائی و ابن ماجه و ابن المنذر و ابو الشیخ و ابن مردویه و البیهقی فی البعث عن ابی هریره قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم لا تقوم الساعة حتی تطلع الشمس من مغربها فاذا طلعت ورآها الناس آمنوا اجمعون فذلک حین لا ینفع نفساً ایمانها ثم قراء الآیة .

بخاری و مسلم و ابو داود و نسائی و ابن ماجه و ابن المنذر و ابو الشیخ و ابن مردویه و بیهقی از ابو هریره نقل می کنند که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ساعة برپا نمی شود تا زمانیکه خورشید از مغرب طلوع کند و زمانیکه چنین شود و مردم خورشید را بالای سر خود می بینند ، همه ایمان می آورند و بعد از این آیه و این نشانه که مردم دیدند اگر ایمان نیاورند دیگر ایمان آنها سودی ندارد .

ما می دانیم که قبل از قیامت این نظام مادی دنیا از هم می پاشد و نابود می شود چنانکه در سوره تکویر از آیات 1 به بعد آمده است :

« إذا الشمسُ کُوّرت وَ إذا النجومُ انکدَرَت وَ إذا الجبالُ سُیّرت وَ إذا العشارُ عُطّلت وَ إذا الوحوشُ حُشِرت وَ إذا البِحارُ سُجّرت وَ إذا النّفوسُ زُوّجت ... »

هنگامی که آفتاب تابان تاریک شود و ستارگان درخشان آسمان تیره و تار شوند و زمانیکه کوهها از جای خود جدا شده و پرت می شوند و زمانیکه شتران عشار خود را زمین می گذارند و زمانیکه وحوش محشور می شوند و آنگاه که دریاها آتش می گیرند ...

پس دیگر در قیامت، خورشید این دنیا وجود ندارد که از مغرب طلوع کند و مردم ببینند و ایمان بیاورند و برای اینکه کاملاً مشخص شود که در آیه و حدیث مذکور منظور از« ساعة » ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است ، به حدیث زیر توجه بفرمایید :

1) در تفسیر الدرالمنثور نوشته حافظ امام عبد الرحمن السیوطی ( شافعی ) مجلد 3 صفحه 389 آمده است :

و اخرج ابن ابی شیبه و احمد و عبد بن حمید و مسلم و الترمذی و ابن جریر و ابن مردویه و البیهقی عن ابی هریره عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال ثلاث اذا خرجت «لاَ یَنفَعُ نَفساً ایمانُها لَم تَکُن آمَنَت مِن قَبلُ» الدجال و الدابة و طلوع الشمس من مغربها .

ابن ابی شیبه وامام احمد حنبل و عبد بن حمید و مسلم نیشابوری ( صاحب صحیح) و ترمذی ( صاحب صحیح ) و ابن جریر و ابن مردویه و بیهقی از ابی هریره از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که زمانی آیات خداوند

ص: 102

ظاهر می شود که سه علامت در آن است : اول خروج دجال دوم دابة الارض و سوم طلوع خورشید از مغرب .

همه اینها از علامات ظهور مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

1) به هر حال سیوطی درالدرالمنثور از صفحه 388 الی 401 احادیثی را در ذیل این آیه می آورد و نشانه هایی نقل می کند که شیعه و سنی همه معتقدند که این نشانه ها قبل از قیام قائم موعود علیه السلام است ، نظیر:

1. طلوع الشمس من مغربها

2. الدجال

3. الدابة

4. الدخان

5. دابة الارض

6. خویصة احدکم و امرالعامه

7. فیفزعون الی المساجد

8. فضج الناس ضجة واحدة

9. یأجوج و مأجوج

10. الصور

11. نزول عیسی بن مریم

12. ثلاثة خسوف ( خسف بالمشرق و خسف بالمغرب و خسف بجزیرة العرب )

13. نار تخرج من قعر عدن او الیمن

همه می دانند که این علائم قبل از قیام قائم موعود علیه السلام به وقوع می پیوندد.

این نکته قابل ذکر است که آیات قرآنی دارای ظاهر و باطن و تأویل و تنزیل و... است و آیات قرآنی مصادیق مختلفی دارد و مصادیق آنرا هم رسول خدا و ائمه طاهرین علیهم السلام مشخص می کنند . ما منکر این نکته نیستیم که این آیه درباره قیامت کبری نیز هست زیرا یکی از علائم قیامت کبری ظهور مهدی موعود است اما علائم فوق قبل از قیام قائم است و یا به زبان دیگر علائم فوق علائم ظهور قیامت صغری است .

2) صاحب کتاب ینابیع الموده باب 88 این کتاب را اختصاص داده است در ذکر احادیث وارده در طلوع خورشید از مغرب و در صفحه 476 این کتاب آورده است :

ابو هریره رفعه لا تقوم الساعة حتی تطلع الشمس من مغربها فاذا طلعت آمن الناس کلهم اجمعون فیؤمئذ «لاَ یَنفَعُ نَفساً ایمانُها لَم تَکُن آمَنَت مِن قَبلُ أو کَسَبَت فی ایمانِها خَیراً» للشیخین و ابی داود .

حافظ قندوزی حنفی ار ابو هریره نقل می کند که گفت : ساعت پیش نخواهد آمد تا وقتی که خورشید از محل غروب خود طلوع کند . پس زمانیکه چنین شد مردم

همه

ص: 103

ایمان می آورند و در آن روز کسی که قبلش ایمان نیاورده است ، دیگر ایمانش سودی برایش نمی دهد . آنگاه مؤلف می گوید : للشیخین و ابی داود ، یعنی این روایت را شیخین یعنی بخاری و مسلم ( صاحبان صحیح ) و ابو داود ( صاحب صحیح ) نقل کرده اند .

1) صاحب ینابیع الموده رضوان الله تعالی علیه در صفحه 422 این کتاب آورده است :

و عن علی بن رباب عن جعفر الصادق رضی الله عنه فی قوله تعالی « یَومَ یَأتی بَعضُ آیاتِ رَبِّکَ لاَ یَنفَعُ نَفساً ایمانُها لَم تَکُن آمَنَت مِن قَبلُ أو کَسَبَت فی ایمانِها خَیراً قُلِ انتَظِروُا إنّا مُنتَظِرونَ» قال الایات الائمة من اهل البیت و بعض آیات ربک القائم المنتظر علیه السلام فلا ینفع نفساً ایمانها لم تکن آمنت من قبل عند قیامة بالسیف و ان آمنت بمن تقدمه من آبائه علیهم السلام .

علی بن رباب ازامام جعفر صادق علیه السلام درباره این فرموده خداوند « روزی که بعضی از نشانه ها و معجزات و آیات پروردگارت بیاید ، کسی را که پیش از آن ایمان نیاورده و یا در ایمانش خیری کسب نکرده است ، ایمان او سودی برایش نخواهد داشت . بگو منتظر باشید . ما نیز از منتظران هستیم . » آورده است که منظور از آیات، ائمه از اهل بیت هستند و منظور از « بعض آیات ربک » قائم منتظر علیه السلام است . فایده نمی بخشد زمان قیام آن امام که با شمشیر قیام می کند ، ایمان آنهایی که پیش از قیام او ایمان نیاورده اند اگرچه ایمان نیاورند به امامان قبل از او .

2) حدثنا المظفربن جعفر بن المظفر العمری السمرقندی رضا قال حدثنا محمد بن جعفر بن مسعود و حیدر بن محمد بن نعیم السمرقندی جمیعاً عن محمد بن عیسی عن یونس بن عبد الرحمن عن علی بن ابی حمزة عن ابی بصیر قال :

قال الصادق جعفر علیه السلام فی قول الله عزوجل « یَومَ یَأتی بَعضُ آیاتِ رَبِّکَ لاَ یَنفَعُ نَفساً ایمانُها لَم تَکُن آمَنَت مِن قَبلُ أو کَسَبَت فی ایمانِها خَیراً » یعنی خروج القائم المنتظر منا ثم قال علیه السلام یا ابا بصیر طوبی لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فی غیبته و المطیعین له فی ظهوره اولئک اولیاء الله الذین لا خوف علیهم و لا هم یحزنون .

امام صادق علیه السلام در تفسیر قول خداوند « روزی که بعضی از نشانه ها و معجزات و آیات پروردگارت بیاید ، کسی را که پیش از آن ایمان نیاورده و یا در ایمانش خیری کسب نکرده است ، ایمان او سودی برایش نخواهد داشت . » فرمودند مقصود خروج قائم منتظر از ماست . سپس فرمودند : ای ابا بصیر خوشا به حال شیعیان قائم ما که انتظار ظهورش را دارند در حال غیبتش و او را

ص: 104

فرمانبردارند در حال ظهورش . آنانند دوستان خدا که نه ترسی دارند و نه اندوهگین می شوند .

ص: 105

«آیه سی و هفتم »

اشاره

ظهور امام زمان علیه السلام در حروف رمز یا حروف مقطعه قرآن است .

خداوند در سوره اعراف آیه 1 می فرماید :

« المص »

المص ( حروف مقطعه قرآن یا حروف نورانی حروفی است که دنیایی از اسرار در آن نهفته است . )

· در تفسیر عیاشی جلد 2 صفحه 3 آمده است :

العیاشی : بإسناده عن خثیمه عن ابی لبید المخزومی قال : قال ابو جعفر علیه السلام: یا ابا لبید انه یملک من ولد العباس اثنا عشر یقتل بعد الثامن منهم اربعة فتصیب احدهم الذبحة فتدبحه فئة قصیرة اعمارهم ،قلیلة مدّتهم ،خبیثة سیرتهم ، منهم الفُویسق الملقب بالهادی و الناطق و الغاوی .

یا ابا لبید انّ فی حروف [القرآن] المقطعة لَعلماً جمّاً ، ان الله تبارک و تعالی انزل : [ الم ذلک الکتاب ] فقام محمد صلی الله علیه و آله و سلم حتی ظهر نوره و ثبت کلمته و وُلد یوم ولد و قد مضی من الالف السابع مأة سنة و ثلاث سنین ثم قال و تبیانه فی کتاب الله فی الحروف المقطعة اذا عددتها مِن غیر تکرار ، و لیس من حروف المقطعة حرف ینقضی [ال] ایام الاّ و قائم مِن بنی هاشم عند القضائه .

ثم [قال] : الالف واحد واللام ثلاثون و المیم اربعون والصاد تسعون فذلک مأة و إحدی و ستون ،ثم کان بدؤ خروج الحسین بن علی علیه السلام [ الم الله ] فلما بلغت مدّته قام قایم وُلد العباس عند [ المص ] و یقوم قائمنا عند انقضائها بالراء ،فافهَم ذلک وعه و کتمه .

عیاشی به سند خود از خثیمه از ابو لبید مخزومی آورده که گفت : امام باقر علیه السلام فرمودند : ای ابو لبید همانا از فرزندان عباس دوازده تن زمامدار می شوند که پس از هشتمین تن آنها چهار تن کشته خواهند شد . پس یکی از ایشان را سر می برند . گروهی که عمرشان کوتاه ،مدت زمامداریشان اندک و شیوه شان پلید می باشد از جمله آنها آن فاسقی است که ملقب به هادی است و ناطق و غاوی .

ص: 106

ای ابو لبید همانا در حروف مقطعه [قرآن] علم بسیاری هست . همانا خدای تبارک و تعالی نازل فرموده : [ الم ذلک الکتاب ] پس حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم به پا خاست تا اینکه نورش آشکارشد و سخنش در دلها نشست و روز ولادتش صد و سه سال از هزاره هفتم گذشته بود .

سپس فرمود : و نشانه این در کتاب خداوند در حروف مقطعه است ،هرگاه آنها را بدون تکرار شماره کنی .هیچیک از حروف مقطعه نیست مگر اینکه چون مدتش بگذرد یکی از فرزندان هاشم پس از گذشت آن به پا خواهد خاست .

سپس فرمود : الف یکی و لام سی و میم چهل و صاد نود و آن صد و شصت و یک می شود ، آنگاه آغاز خروج حسین بن علی علیه السلام : [ الم الله ] بود و چون مدتش به آخر رسید قائم از فرزندان عباس هنگام [ المص ] قیام کند و قائم ما هنگام منقضی شدن آن در « الر » به پا خواهد خاست . پس این را بفهم و خوب تدبر و حفظ کن و آنرا از ( نا اهل ) مخفی بدار .

ص: 107

«آیه سی و هشتم »

اشاره

هرکس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را ببیند باید بگوید : الحمد لله الذی هدانا لهذا و کنا یهتدی .

خداوند در سوره اعراف آیه 43 می فرماید :

«وَ قالوُا الحَمدُ لِلّهِ الَّذِی هَدینَا لِِهذا وَما کُنّا لِنَهتَدِیَ لَولاَ أن هَدینَا اللهُ»

ستایش خدایی را که ما را به این ( نعمت ) رهبری کرد که اگر خدایمان ما را رهبری نکرده بود، راه نمی یافتیم .

· در تفسیر صافی مجلد 1 صفحه 193 و کتاب آیات الولایة صفحه 123 آمده است :

عن الصادق علیه السلام فی هذه الآیة : اذا کان یوم القیامة دعی بالنبی و بامیرالمؤمنین و بالائمة علیهم السلام فینصبون للناس فاذا راتهم شیعتهم قالوا الحَمدُ لِلّهِ الَّذِی هَدینَا لِِهذَا وَما کُنّا لِنَهتَدِیَ لَولاَ أن هَدینَا اللهُ .

از حضرت صادق علیه السلام در تفسیر این آیه روایت شده است که فرمودند : هنگامی که قیامت بر پا می شود ،رسول خدا و امیرالمومنین و امامان علیهم السلام به صحنه قیامت دعوت می شوند . همینکه چشم شیعیان آن بزرگواران به آنها می افتد همگی می گویند : ستایش خدایی را که ما را به این ( نعمت ) رهبری کرد که اگر خدایمان ما را رهبری نکرده بود، راه نمی یافتیم .

همانطوریکه ملاحظه می فرمایید ذکر« الحَمدُ لِلّهِ الَّذِی هَدینَا لِِهذَا وَما کُنّا لِنَهتَدِیَ لَولاَ أن هَدینَا اللهُ . » ذکر شیعیان واقعی در قیامت است که آنگاه که چشم آنها به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین و یازده امام از فرزندان امیرالمؤمنین علیه السلام می افتد برای سپاس از درگاه الهی این ذکر را می گویند. ما باید از خداوند بخواهیم که از شیعیان واقعی اهل بیت باشیم و در حال حاضر این مقصود حاصل نمی شود مگر اینکه از شیعیان و دوستان و محبین واقعی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشیم .

ص: 108

«آیه سی و نهم »

اشاره

یکی از مجوزهای ورود به بهشت ، شناسایی اهل بیت و امام زمان علیهم السلام است .

خداوند در سوره اعراف آیه 46 می فرماید :

« وَ بَینَهُما حِجابٌ وَ عَلَی الأعرافِ رِجَالٌ یَعرِفوُنَ کُلّاً بِسیمَاهُم وَنَادَوا أصحابَ الجَنَََّةِ أن سَلامٌ عَلَیکُم لَم یَدخُلوُها وَ هُم یَطمَعوُنَ »

میان جهنمیان و بهشتیان حائلی است و بالای آن مردمانند که همه را به علائمشان می شناسند و اهل بهشت ندا دهند که سلام بر شما . اینان به بهشت درنیامده اند اما علاقه و طمع دارند که وارد بهشت شوند .

1) در کتاب مجمع البیان مجلد 4 صفحه 423 آمده است :

قال ابو جعفر الباقر علیه السلام : لا یدخل الجنة الا من عرفهم و عرفوه و لا یدخل النار الا من انکرهم و انکروه .

امام باقر علیه السلام فرمودند : آنها آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستند که هرکس آنها را بشناسد و آنها او را بشناسند وارد بهشت می شود و هرکس آنها را منکر باشد و آنها منکر وی باشند داخل دوزخ می شود .

2) در کتاب المیزان مجلد 8 صفحه 147 آمده است :

عن ابی بصیر عن ابی عبد الله علیه السلام : وَ عَلَی الأعرافِ رِجَالٌ یَعرِفوُنَ کُلّاً بِسیمَاهُم ، قال نحن الاعراف من عرفنا فمآله الی الجنة و من انکرنا فمآله الی النار .

ابا بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده در تفسیر آیه « وَ عَلَی الأعرافِ رِجَالٌ یَعرِفوُنَ کُلّاً بِسیمَاهُم » فرموده : ما اصحاب اعراف هستیم .چرا که هر که ما را بشناسد بازگشتش به سوی بهشت و هر که ما را انکار کند سرانجام کارش به سوی دوزخ خواهد بود .

3) در تفسیر صافی نوشته ملا محسن فیض کاشانی در ذیل آیه مذکور صفحه 193 آمده است :

ص: 109

و فی الکافی عن امیرالمؤمنین علیه السلام فی هذه الآیة نحن علی الاعراف تعرف انصارنا بسیماهم و نحن الاعراف الذی لا یعرف الله عزوجل الا بسبیل معرفتنا و نحن الاعراف یوقفنا الله عزوجل یوم القیامة بین الجنة و النار .

امیرالمؤمنین در تفسیر این آیه فرمودند : ما بر اعراف هستیم که یاران خود را به سیمایشان می شناسیم و ما هستیم اعرافی که توسط معرفت ما خداوند شناخته خواهد شد و ما هستیم اعرافی که خداوند ما را بین بهشت و جهنم متوقف می سازد .

1) در تفسیر صافی صفحه 193 آمده است :

عن الباقر علیه السلام : الرجال هم الائمة من آل محمد علیهم السلام و الاعراف صراط بین الجنة والنار . فمن شفع له الائمة منا من المؤمنین المذنبین نجا و من لم یشفعوا له هوی فیه .

امام باقر علیه السلام فرمودند : منظور از رجال در آیه ،ائمه از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستند و منظور از اعراف پل و راه بین بهشت و جهنم است. هرکس شفاعت ما شامل حالش شود نجات خواهد یافت و هرکس را ما شفاعت نکنیم در آتش دوزخ خواهد افتاد .

2) در تفسیر صافی صفحه 193 آمده است :

عن سلمان قال سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول لعلی علیه السلام اکثرمِن عشر مرّات یا علی انک و الاوصیاء من بعدک اعراف بین الجنة و النار و لا یدخل الجنة الا من عرفکم و عرفتموه و لا یدخل النار الا من انکرکم و انکرتموه.

سلمان فارسی می گوید متجاوز از ده بار از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیده که به علی علیه السلام خطاب فرموده : به درستی که تو و جانشینان بعد از تو اعراف بین بهشت و جهنم هستند . هرکس شما را بشناسد و شما او را بشناسید وارد بهشت می شود و هرکه شما را نشناسد و انکار کند و شما او را نشناسید، داخل دوزخ می شود .

توجه می فرمایید که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند : تو و جانشینان تو بر اعراف هستید و امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند « نحن علی الاعراف » امام باقر علیه السلام می فرمایند : « الرجال هم الائمة من آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم و الاعراف صراط بین الجنة و النار »

پس قبل از بهشت، اعراف است و در اینجا ائمه طاهرین قرار دارند . کسانی وارد بهشت می شوند که اینها را بشناسند و ما در حال حاضر وظیفه داریم که اینها را خوب بشناسیم . مخصوصاً حضرت صاحب الزمان علیه السلام را که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره ایشان فرمودند :

« من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة میتة الکفر و النفاق . »

ص: 110

«آیه چهلم »

اشاره

امیرالمؤمنین و ائمه طاهرین و در حال حاضر امام زمان علیه السلام اعراف هستند .

خداوند در سوره اعراف آیه 48 می فرماید :

« وَ نادی' أصحَابُ الأعرافِ رِجالاً یَعرِفوُنَهُم بِسیماهُم قالوُا مآ أغنی' عَنکُم جَمعُکُم وَ ما کُنتُم تَستَکبِروُنَ »

و اصحاب و یاران اعراف ندا دادند کسانی را که به سیمایشان می شناسند و گفتند : جمعتان و استکبارتان شما را بی نیاز نکرد .

· حافظ قندوزی حنفی در کتاب ینابیع الموده می گوید :

عن سلمان الفارسی رضی الله عنه قال سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول لعلی علیه السلام اکثرمِن عشر مرّات : یا علی انک و الاوصیاء من ولدک اعراف بین الجنة و النار و لا یدخل الجنة الا من عرفکم و عرفتموه و لا یدخل النار الا من انکرکم و انکرتموه .

سلمان فارسی رضی الله عنه می گوید متجاوز از ده بار از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیده که به علی علیه السلام خطاب فرموده : به درستی که تو و جانشینان بعد از تو که همه از فرزندان من هستند ، اعراف بین بهشت و جهنم هستید . هرکس شما را بشناسد و شما او را بشناسید ( به عنوان شیعیان خودتان ) وارد بهشت می شود و هرکه شما را نشناسد و انکار کند و شما او را نشناسید ( به پیروی از خود ) داخل دوزخ می شود .

در این حدیث امیرالمومنین علی علیه السلام و اوصیاء ایشان که همه از اولاد رسول خدا هستند و تعدادشان دوازده نفر است ،همه بر اعراف بین بهشت و جهنم هستند و امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دوازدهمین نفر از آنهاست که خداوند انشاء الله قلب مقدس این بزرگوار را از ما راضی گرداند و از خداوند بخواهد به ما معرفت عنایت فرماید که حضرت صادق علیه السلام می فرمایند :

اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم أعرف نبیک

ص: 111

اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک

اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللتُ عن دینی

اللهم لا تمتنی میتة الجاهلیة و لا تزغ قلبی بعد إذ هَدَیتَنی .(1)

ص: 112


1- 1 کمال الدین شیخ صدوق – اصول کافی

«آیه چهل و یکم »

اشاره

بسیاری از آیات قرآن با ظهور امام زمان تأویل می شود .

خداوند در سوره اعراف آیه 53 می فرماید :

« هَل یَنظُروُنَ الاّ تَأویلَهُ یَومَ یَأتِی تَأویلُهُ »

آیا ( کافران ) انتظار می کشند تا تأویل ( آیاتی که منکر آن بودند ) فرارسد ؟ منتظر تأویل آیات و تحقق آن روز موعود هستند ؟ روزی که در آن آیات الهی تأویل شود فرا خواهد رسید .

· در تفسیر برهان مجلد 2 صفحه 23 و تفسیر عیاشی مجلد 1 صفحه 235 و کتاب المحجه فی ما انزل فی القائم الحجة صفحه 129 آمده است :

علی بن ابراهیم فی تفسیره المنصوب الی الصادق علیه السلام قال فهو من الآیات التی تأویلها بعد تنزیلها [قال] قال : ذلک فی [یوم] القائم علیه السلام و یوم القیامة : « یقول الذینَ نَسوهُ من قبل » ای ترکوه :« قد جائت رُسُل ربّنا بالحق فهَل لَنا مِن شُفعاء فیشفعوا لَنا» قال : قال هذا یوم القیامة :« او نُردّ فنعمل غیر الذی کُنّا نعمل قد خسروا انفسهم و اضلّ عنهم » أی بطل عنهم « ما کانوا یفترون »

علی بن ابراهیم در تفسیر خود که منسوب به امام صادق علیه السلام است آورده که فرمود: این از آیاتی است که تأویل آنها بعد از تنزیلش می باشد [گوید] فرمود : آن در [دوران] حضرت قائم علیه السلام است و روز قیامت « آنانکه از پیش آن را فراموش کرده اند » یعنی ترک گفته اند . « [گویند] همانا رسولان پروردگارمان حق را برایمان بیان داشتند [ ای کاش مخالفت نمی کردیم یا آیا [امروز] شفیعانی داریم که به شفاعت ما برخیزند ؟ » گوید : فرمود : این روز قیامت است : « [ آنان گویند ] ای کاش بار دیگر به دنیا باز می گشتیم که غیر از اعمال زشتی که می کردیم اعمال خوبی انجام دهیم . به راستی که کافران به خود زیان کرده اند و از ایشان گم شد. » یعنی باطل شد « آنچه را که در دنیا افترا می زدند. »

توجه بفرمایید که انسان مؤمن و متقی و باهوش سعی می کند قبل از قیام قائم موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف او را بشناسد که این شناسایی موجب فلاح و رستگاری اوست .

ص: 113

«آیه چهل و دوم »

اشاره

خداوند هم در انتظار با منتظرین است .

خداوند در سوره اعراف آیه 71 می فرماید :

« فَانتَظِروُا إنّی مَعَکُم مِنَ المُنتَظِرینَ »

انتظار ( ظهور مهدی را بکشید ) که من هم با شما از منتظرین هستم .

1) در تفسیر برهان مجلد 2 صفحه 23و کتاب کمال الدین مجلد 2 باب 59 صفحه 358 آمده است :

العیاشی عن احمد بن محمد عن ابی الحسن الرضا علیه السلام قال سمعته یقول ما احسن الصبر و انتظار الفرج أما سمعت قول الله عزوجل « فَارتَقِبوا إنی مَعَکُم رَقیب فَانتَظِروُا إنّی مَعَکُم مِنَ المُنتَظِرینَ »

عیاشی نقل می کند از احمد بن محمد و ... از ابی الحسن الرضا علیه السلام که فرمودند : چقدر صبر و انتظار فرج خوب است . آیا نشنیده ای که خداوند می فرماید : « انتظار کشید که من با شما از منتظرین هستم و شما صبر کنید زیرا فرج در ناامیدی می آید و هرآینه کسانی که پیش از شما بودند ،از شما صابرتر بودند . »

2) درکتاب کمال الدین مجلد 2 باب 59 صفحه 358 حدیث 4 آمده است :

عن محمد بن عبد الحمید عن محمد بن فضیل عن ابی الحسن الرضا علیه السلام قال سألته عن الفرج قال ان الله عزوجل یقول « فَانتَظِروُا إنّی مَعَکُم مِنَ المُنتَظِرینَ»

محمد بن فضیل می گوید از حضرت رضا علیه السلام از فرج و ظهور ( امام زمان علیه السلام ) پرسش کردم . حضرت فرمودند : همانا خداوند عزوجل فرموده است : « انتظار کشید که من با شما از منتظرین هستم .»

ص: 114

«آیه چهل و سوم »

اشاره

سرانجام سلطنت زمین از آن رسول خدا و ائمه طاهرین و امام زمان صلوات الله علیهم اجمعین است .

خداوند در سوره اعراف آیه 128 می فرماید :

« قالَ مُوسی لِقَومِهِ استَعینوُا بِاللّهِ وَ اصبِروُا إنَّ الأرضَ لِلّهِ یوُرِثُهَا مَن یَشآءُ مِن عِبادِهِ وَالعَاقِبَةُ لِلمُتَّقینَ »

حضرت موسی به قوم خود فرمود : ( ای قوم ) از خداوند یاری بخواهید و صبر کنید . به درستیکه زمین از آنِ خداست . او به هرکس از بندگانش که بخواهد آنرا واگذار خواهد کرد و سرانجام (زمین) از آنِ متقین خواهد بود .

1) در کتاب کافی مجلد 2 صفحه 266 آمده است :

محمد بن یعقوب بإسناده عن احمد بن محمد [بن عیسی] عن ابن محبوب عن هشام بن سالم عن ابی خالد الکابلی عن ابی جعفر علیه السلام قال : وجدنا فی کتاب علی صلوات الله علیه :« إنَّ الأرضَ لِلّهِ یوُرِثُهَا مَن یَشآءُ مِن عِبادِهِ وَالعَاقِبَةُ لِلمُتَّقینَ » أنا و اهل بیتی الذین اورثنا [الله] الارض و نحن المتقون و الارض کلها لنا فمن احیا ارضاً من المسلمین فلیعمرها و لیؤدّ خراجها الی الامام من اهل بیتی و له ما اکل منها [ فان ترکها او اخربها و اخذها رجل من المسلمین من بعده فعمرها و احیاها فهو احق بها من الذی ترکها یؤدی خراجها الی الامام من اهل بیتی و له ما یأکل منها ] حتی یظهر القائم علیه السلام فی اهل بیتی بالسیف فیحویها و یمنعها و یخرجهم منها کما حواها رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و منعها الا من کان فی ایدی شیعتنا ،یقاطعهم علی ما فی ایدیهم و یترک الارض فی ایدیهم .

محمد بن یعقوب به سند خود از احمد بن محمد [بن عیسی] از ابن محبوب ازهشام بن سالم از ابی خالد کابلی از ابی جعفر امام باقرعلیه السلام آورده که فرمودند : در کتاب حضرت علی صلوات الله علیه یافتیم [فرمود]: « به درستیکه زمین از آنِ خداست . او به هرکس از بندگانش که بخواهد آنرا واگذار خواهد کرد و سرانجام (زمین) از آنِ متقین خواهد بود .» من و خاندانم هستیم آنان که [خداوند] زمین را به ما واگذارده و مائیم متقیان و همه زمین برای ماست . پس هرکه از مسلمانان

ص: 115

زمینی را احیا نمود باید که آنرا معمور بدارد و خراج آنرا به امام از اهل بیت من بپردازد و هرچه از آن برداشت نماید برای او خواهد بود [ پس چنانچه آنرا رها سازد یا خراب کند و مردی از مسلمانان پس از [اعراض] او ،آنرا بگیرد و معمور بدارد و احیا سازد ،نسبت به آن زمین شایسته تر از کسی است که آنرا ترک گفته باشد . خراجش را به امام از خاندان من بپردازد و آنچه از آن به دست می آورد از آن او خواهد بود ] تا آنگاه که قائم علیه السلام از خاندانم با شمشیر به پا خیزد . پس آن زمینها را تصرف نماید و از متصرفین جلوگیری کند و آنها را از آن زمینها اخراج نماید . همچنانکه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم زمینها را تصرف فرمود و از متصرفین جلوگیری کرد مگر زمینهایی که در اختیار شیعیان ما باشد که [ حضرت قائم علیه السلام ] با خود ایشان قرارداد بندد و زمین را در دستشان باقی گذارد .

1) در تفسیر عیاشی مجلد 2 صفحه 25 آمده است :

و رواه العیاشی فی تفسیره بإسناده عن ابی خالد الکابلی عن ابی جعفر علیه السلام .

عیاشی نیز این مطلب را در تفسیر خود از ابو خالد کابلی از حضرت باقر علیه السلام روایت کرده است .

ص: 116

«آیه چهل و چهارم »

اشاره

در انجیل نام رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف آمده است .

خداوند در سوره اعراف آیه 157 می فرماید :

« ألّذینَ یَتَّبِعوُنَ الرَّسولَ النَّبیََّ الأمّیََّ الَّذی......

« ألّذینَ یَتَّبِعوُنَ الرَّسولَ النَّبیََّ الأمّیََّ الَّذی یَجِدوُنَهُ مَکتوُباً عِندَهُم فِی التَّوراةِ وَ الإنجیلِ یَأمُرُهُم بِالمَعرُوفِ وَ یَنهیهُم عَنِ المُنکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیهِمُ الخَبآئِثَ وَ یَضَعُ عَنهُم إِصرَهُم وَالأغلالَ الَّتی کَانَت عَلَیهِم فَالَّذینََ آمَنوُا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النّوُرَ الَّذی أُنزِلَ مَعَهُ اوُلئِکَ هُمُ المُفلِحوُنَ »

آنانکه پیروی کنند از رسول و پیامبر امی [حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ] که در تورات و انجیلی که نزد آنان است [نام او و اوصافش] نگاشته یابند [که آن رسول] آنها را امر به معروف و نهی از منکر خواهد کرد و چیزهای پاکیزه را برایشان حلال و پلیدیها را حرام می گرداند و بار سنگین و غل و زنجیرهایی که بر گردنشان بود ،از آنها برگیرد . پس کسانی که ایمان آورند و او را گرامی داشته و یاری نموده و از آن نوری که همراه وی نازل گشت پیروی کردند ،آنان همان رستگارانند .

· در اصول کافی جلد 1 صفحه 429 آمده است :

محمد بن یعقوب عن عدة من اصحابنا عن احمد بن محمد بن ابی نصر عن حماد بن عثمان عن ابی عبیدة الحذاء قال سألت ابا جعفر علیه السلام عن الاستطاعة و قول الناس . قال و تلا هذه الآیة « وَ لا یَزالونَ مُختَلِفینَ الاّ مَن رَحمَ ربّک وَ لِذلکَ خَلَقهُم» یا ابا عبیدة ، الناس مختلفون فی اصابة القول و کلهم هالک قال : قلت قوله « الاّ مَن رَحمَ ربّک » قال علیه السلام : هم شیعتنا و لرحمته خلقهم و هو قوله :« و لِذلکَ خَلقهُم » یقول عزوجل بطاعة الامام الرّحمة التی یقول « و رحمَتی وَسِعَت کلّ شیء » یقول علم الامام و وسع علمه الذی هو مِن علمه :« کُلّ شیء» هو شیعتنا . ثم قال : « فَسَأکتُبُها للذینَ یتّقون» یعنی ولایة غیر الامام و طاعته ثم قال:« یَجِدوُنَهُ مَکتوُباً عِندَهُم فِی التَّوراةِ وَ الإنجیلِ » یعنی النبی صلی الله علیه و آله و سلم

ص: 117

و الوصی والقائم علیهما السلام « یَأمُرُهُم بِالمَعرُوفِ » اذا قام و « وَ یَنهیهُم عَنِ المُنکَرِ» والمنکر من انکر فضل الامام و جحده « یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ » اخذ العلم من اهله « وَ یُحَرِّمُ عَلَیهِمُ الخَبآئِثَ » و الخبائث قول من خالف « وَ یَضَعُ عَنهُم إِصرَهُم» و هی الذنوب التی کانوا فیها قبل معرفتهم فضل الامام « وَالأغلالَ الَّتی کَانَت عَلَیهِم » و الاغلال ما کانوا یقولون مما لم یکونوا امروا به من ترک فضل الامام . فلما عرفوا فضل الامام وضع عنهم إصرهم و الإصر الذن[و]ب و هی الآصار، ثم نسبهم فقال :« فَالَّذینََ آمَنوُا بِهِ » یعنی بالامام « وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النّوُرَ الَّذی أُنزِلَ مَعَهُ اوُلئِکَ هُمُ المُفلِحوُنَ » یعنی الذین اجتنبوا الجبت و الطاغوت ان یعبدوها و الجبت و الطاغوت فلان و فلان و العبادة طاعة الناس لهم ثم قال : « وَ أنیبوا إلی ربّکم و أسلموا له ( مِن قبل) » ثم جزاهم فقال :« لَهُمُ البشری فی الحَیاة الدنیا وَ فی الآخرة » و الامام یبشرهم بقیام القائم علیه السلام و بظهوره و بقتل اعدائهم و بالنجاة فی الآخرة و الورود علی محمد صلی الله علیه و آله و سلم و الصادقین علی الحوض.»

محمد بن یعقوب از عده ای از اصحابمان از احمد بن محمد بن ابی نصراز حماد بن عثمان از ابی عبیدة حذاء آورده که گفت از حضرت باقر علیه السلام درباره استطاعت و سخنان مردم پرسیدم . آن حضرت در حالیکه این آیه را تلاوت کرد « مردم همواره ( از لحاظ عقیده ) مختلف خواهند بود مگر آنرا که پروردگار تو رحم فرماید [و به راه حق هدایت کند] و برای همین آنان را آفرید.» فرمود : ای ابو عبیده مردم در رسیدن به قول [حق] در اختلافند و همگی در معرض هلاکند . راوی گوید عرضه داشتم فرموده خداوند « مگر آنرا که پروردگار تو رحم فرماید» آن حضرت فرمود : آنان شیعیان مایند و برای رحمت [خاص] خود ایشان را آفریده و همین است که فرموده « و برای همین آنان را آفرید » خدای عزوجل می فرماید : برای اطاعت امام آن رحمتی که فرموده « و رحمت من همه چیز را فرا گرفته » منظورِ خداوند علم امام است که از علم خداوند سرچشمه می گیرد و « همه چیز » را فراگرفته، ایشان شیعیان مایند . سپس [امام باقر علیه السلام ] فرمود : « [آن رحمت] را برای کسانی که پرهیز می کنند خواهم نوشت » یعنی از ولایت و اطاعت غیر امام پرهیز می کنند . سپس فرمود : او « را نزد خود در تورات و انجیل نوشته می یابند » منظور از «او» پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و وصی و قائم علیه السلام می باشد . « آنانرا به معروف امر می کند » هرگاه به پا خیزد « و از منکر ایشان را باز می دارد » و منکر کسی است که برتری و فضیلت امام را انکار نماید و رد کند « و چیزهای پاکیزه را برایشان حلال می نماید » [یعنی] گرفتن علم از اهل آن « و پلیدیها را بر آنان حرام می دارد » [پلیدیها] گفتار مخالفین است . « و بار سنگین را از گردنشان برگیرد » و آن گناهانی است که پیش از شناخت فضیلت امام در آنها بودند « و غل و

ص: 118

زنجیرهایی که بر آنها بود » و غلها همان حرفهایی است که بر زبان می راندند در ترک فضیلت امام ، در صورتیکه به آن امر نشده بودند . پس چون فضل امام را شناختند بارشان را از دوششان کنار گذاشت و «اصر» همان گناه است و گناهان بارهای سنگینند . آنگاه خداوند آنانرا معرفی کرد و فرمود : « آنانکه به او ایمان آوردند » یعنی به امام « و او را گرامی داشته و یاری نموده و از آن نوری که همراه وی نازل گشت پیروی کردند ،آنان همان رستگارانند . » یعنی کسانیکه دوری گزیدند از عبادت جبت و طاغوت و منظور از جبت و طاغوت فلان و فلان است و عبادت ، همان اطاعت مردم از ایشان می باشد . سپس فرمود :« و به درگاه خداوند توبه و انابه کنید و تسلیم امر او شوید ( پیش از آنکه ... ) » سپس ایشان را پاداش داده و فرماید : « برای آنان مژدگانی و بشارت در زندگی دنیا و آخرت خواهد بود » و امام آنان را به قیام حضرت قائم علیه السلام و ظهور او و کشته شدن دشمنانشان و نجات در آخرت و وارد شدن بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و امامان راستین علیهم السلام کنار حوض [ کوثر ] بشارت می دهد .

ص: 119

«آیه چهل و پنجم »

اشاره

مهمترین رجعت کنندگان در زمان ظهور قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف

هنگامی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در مسجد الحرام قیام می فرمایند ، عده ای از مؤمنین به حضرت موسی و هفت تن از اصحاب کهف و یوشع بن نون وصی حضرت موسی و مؤمن آل فرعون و سلمان و ابودجانه انصاری و مالک اشتر و مقداد بن اسود رجعت می کنند .

خداوند در سوره اعراف آیه 159 می فرماید :

« وَ مِن قَوم ِموُسی أُمَّةٌ یَهدوُنَ بِالحَقِّ وَ بِهِ یَعدِلوُنَ »

و جماعتی از قوم موسی عده ای را به حق هدایت می نمایند و به آن باز می گردند .

1) در کتاب دلائل الامامة صفحه 247 آمده است :

ابو جعفر محمد بن جریر طبری فی کتابه قال حدثنی ابو عبد الله الحسین بن عبد الله الخرقی قال [حدثنا ابو محمد هارون بن موسی،قال حدثنی ابو علی محمد بن همام] قال حدثنا جعفر بن محمد بن مالک ،قال حدثنا اسحاق بن محمد الصیرفی عن اسحاق [محمد] بن ابراهیم الغزالی ،قال حدثنی عمران الزعفرانی ،عن المفضل بن عمر قال :

قال ابو عبد الله علیه السلام : اذا ظهر القائم علیه السلام من ظهر هذا البیت بعث الله معه سبعة و عشرین رجلاً ،منهم اربعة عشر رجلاً من قوم موسی و هم الذین قال [الله تعالی] : « وَ مِن قَوم ِموُسی أُمَّةٌ یَهدوُنَ بِالحَقِّ وَ بِهِ یَعدِلوُنَ » و اصحاب الکهف سبعة و المقداد و جابر الانصاری و مؤمن [آل] فرعون و یوشع بن نون وصی موسی.

ابو جعفر محمد بن جریر طبری در کتابش گوید : برای من حدیث گفت ابو عبد الله حسین بن عبد الله خرقی، او گفت [حدیث کرد ما را ابو محمد هارون بن موسی،او گفت حدیث کرد ما را ابو علی محمد بن همام] از جعفر بن محمد بن مالک ،او از

ص: 120

اسحاق بن محمد صیرفی از اسحاق [محمد] بن ابراهیم غزالی ،وی از عمران زعفرانی ،از مفضل بن عمر که گفت :

امام صادق علیه السلام فرمودند : هرگاه قائم علیه السلام از پشت این بیت(= خانه کعبه) ظاهر شود ، خداوند با او بیست و هفت مرد خواهد برانگیخت . از آنها چهارده تن از قوم موسی هستند و ایشانند که [خدای تعالی] فرموده :« و جماعتی از قوم موسی عده ای را به حق هدایت می نمایند و به آن باز می گردند . » و اصحاب کهف هفت تن و مقداد و جابر انصاری و مؤمن [آل] فرعون و یوشع بن نون وصی موسی.

1) در کتاب روضة الواعظین صفحه 228 آمده است :

ابن الفارسی فی روضة الواعظین : قال الصادق علیه السلام یخرج [ل] لقائم علیه السلام من ظهر الکعبة سبعة و عشرون رجلاً، [خمسة عشر] من قوم موسی الذین کانوا یهدون بالحق و به یعدلون ، و سبعة من اصحاب الکهف و یوشع بن نون و سلمان و ابودجانة الانصاری و المقداد [بن الاسود] و مالک الاشتر فیکونون بین یدیه انصاراً و حکاماً .

ابن فارسی در روضة الواعظین آورده که امام صادق علیه السلام فرمودند : برای [یاری] حضرت قائم علیه السلام از پشت کعبه بیست و هفت مرد بیرون می آیند [پانزده تن] از قوم موسی آنانکه به حق هدایت می کرده و به آن باز می گشتند و هفت نفر از اصحاب کهف و یوشع بن نون و سلمان و ابودجانه انصاری و مقداد [بن الاسود] و مالک اشتر،پس در پیشگاه آن حضرت یاران و حاکمانی خواهند بود.

2) در تفسیر عیاشی مجلد 2 صفحه 32 آمده است :

والذی رواه العیاشی فی تفسیره بإسناده عن المفضل بن عمر عن ابی عبد الله علیه السلام قال : اذا قام قائم آل محمد علیه السلام استخرج من ظهر الکعبة سبعة و عشرین رجلاً ، خمسة عشر من قوم موسی الذین یقضون بالحق و به یعدلون و سبعة من اصحاب الکهف و یوشع وصی موسی و مؤمن آل فرعون وسلمان الفارسی و ابا دجانة الانصاری و مالک الاشتر .

عیاشی در تفسیر خود آنرا به سند خود از مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمودند : هرگاه قائم آل محمد علیه السلام به پا خیزد ،از پشت کعبه بیست و هفت مرد را بیرون می آورد ، پانزده تن از قوم موسی آنانکه به حق قضاوت نموده و به آن باز می گردند و هفت تن از اصحاب کهف و یوشع وصی حضرت موسی و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسی و ابو دجانه ی انصاری و مالک اشتر .

ص: 121

«آیه چهل و ششم »

اشاره

رسول خدا وائمه طاهرین و امام زمان علیهم السلام اسماء الله هستند.

خداوند در سوره اعراف آیه 180 می فرماید :

« وَ لِلّهِ الأسمآءُ الحُسنی فَادعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذینَ یُلحِدوُنَ فی أسمآئِهِ سَیُجزَونَ ما کانوُا یَعمَلوُنَ »

خداوند را نامهای بسیار نیکویی است . شما وی را بدان نامها بخوانید و کسانی که در نامهای وی کجروی می کنند ، شما آنها را واگذارید و آنها به زودی سزای اعمال ( بدشان ) را خواهند دید .

1) در تفسیر صافی مجلد 1 صفحه 628 آمده است :

قال ابو عبد الله علیه السلام : نحن والله الاسماء الحسنی الذی لا یقبل من احد طاعة الا بمعرفتنا قال فادعوه بها .

اما صادق علیه السلام فرمودند : به خدا سوگند مائیم اسماء حسنای الهی که بدون معرفت ما از احدی عبادت قبول نگردد و بنابراین خداوند را با اسماء حسنایش ( که ما باشیم ) بخوانید .

2) در تفسیر صافی مجلد 1 صفحه 628 و کتاب اختصاص شیخ مفید صفحه 252 آمده است :

و العیاشی عن الرضا علیه السلام قال اذا نزلت بکم شدة فاستعینوا بنا علی الله و هو قول الله « وَ لِلّهِ الأسمآءُ الحُسنی فَادعُوهُ بِها » .

در تفسیر عیاشی حضرت رضا علیه السلام فرمودند : هرگاه گرفتاریها و مشکلات شدید به شما روی آورد ، با واسطه قرار دادن ما خداوند را بخوانید . چنانکه خداوند می فرماید : « خداوند را نامهای بسیار نیکویی است . شما وی را بدان نامها بخوانید.»

ما معتقدیم که همه چیز از آن خداوند است . همه قدرتها همه نیروها همه عظمتها همه شکوهها و جلالها ...همه متعلق به اوست و او بر اساس رحمت و فیض خویش به بندگانش هر چه بخواهد و هر قدر که بخواهد می بخشد و بندگان هرچه دارند از اوست و خودشان به خودی خود هیچ چیز ندارند .

ص: 122

خداوند عده ای را بسیار قوی و با عظمت و باشکوه خلق کرده است ، چیزهایی به آنها داده است که به دیگران نداده است تا اینها واسطه بین خودش و همه مخلوقاتش باشند . این واسطه ها رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه طاهرین و در حال حاضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند . اینها اسماء الله می باشند و این مقام را ذات اقدس الهی به آنها تفویض فرموده است . خداوند کلامش را در دهان اینها گذاشته و با دهان اینها با بشر صحبت می کند . اینها آینه تجلی خداوند هستند و خود خداوند اینها را اسماء الله نامیده است اینها « مِثل » خداوند نیستند زیرا « لیس کمِثله شیء » بلکه اینها «مَثَل » خداوند هستند : « أنتم المَثَلُ الأعلی »

اگر اینها اسماء الله گشته اند ، خداوند آنان را اسماء الله کرده است .

ما همه شیران ولی شیر عَلَم

حملمان از باد باشد دم به دم

حملمان از باد و ناپیداست باد

جان فدای آنکه ناپیداست باد

ص: 123

«آیه چهل و هفتم »

اشاره

ائمه طاهرین « اُمّة یَهدُونَ بِالحَقّ » می باشند و در حال حاضر امام زمان علیه السلام

دارای این نقش است .

خداوند در سوره اعراف آیه 181 می فرماید :

« وَ مِمَّن خَلَقنآ اُمَّةٌ یَهدُونَ بِالحَقِِِِّ وَ بِهِ یَعدِلوُنَ »

و از کسانیکه آفریدیم ( و از مخلوقاتی که خلق کردیم ) گروهی هستند که مردم را به حق راهنمایی و هدایت می نمایند و به حق حکومت عادلانه می نمایند و به حق مردم را تعدیل می نمایند .

1) در کتاب شواهد التنزیل نوشته حاکم حسکانی صفحه 172 آیه 42 آمده است :

خبر داد ما را عقیل بن حسن ... ابوبکر محمد بن سلیمان عطاردی در بصره،ابوبکر گوید خبر داد ما را ابو معاویه از اعمش و از مجاهد از ابن عباس در فرموده خداوند عزوجل : « وَ مِمَّن خَلَقنآ اُمَّةٌ یَهدُونَ بِالحَقِِِِّ وَ بِهِ یَعدِلوُنَ » رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : « وَ مِمَّن خَلَقنآ اُمَّةٌ » و از کسانیکه خلق کردیم امتی یا گروهی را ، منظور از گروه یعنی از گروه محمد ، معلم در خیرات قرار دادیم . معلم در خیرات علی بن ابیطالب است . « یَهدُونَ بِالحَقِِِِّ » هدایت می نمایند مردمان را به حق ، یعنی ای محمد اگر پس از تو مردمان را به حق می خوانند « وَ بِهِ یَعدِلوُنَ » و مردم بعد از تو از خلافت حقه علی روی برمی گردانند.

و منظور از امت در آیه « نشانه و علمدار خیر » است . نظیر آن در آیه « إن ابراهیمَ کان اُمّة » پرچمدار خیر و نشان دهنده خیر و معلم امور نیک آمده است .

2) در کتاب شواهد التنزیل نوشته حاکم حسکانی صفحه 172 در حدیثی دیگر آمده است :

در کتاب فهم القرآن از امام جعفر صادق علیه السلام در معنی فرموده خداوند متعال: « وَ مِمَّن خَلَقنآ اُمَّةٌ یَهدُونَ بِالحَقِِِِّ وَ بِهِ یَعدِلوُنَ » فرمودند : این آیه برای آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است زیرا آنها راهنمای به حق و دلال

ص: 124

حق و معدل به حق و موصل به آخرین مرتبه تقرب به ساحت قدس حق هستند و همچنین یافتم این حدیث را به خط ابی سعد این دوست در دفترش .

1) در تفسیر الدرالمنثور نوشته حافظ عبد الرحمن سیوطی مجلد 3 صفحه 617 آمده است :

و اخرج ابن ابی حاتم عن الربیع فی قوله « وَ مِمَّن خَلَقنآ اُمَّةٌ یَهدُونَ بِالحَقِِِِّ وَ بِهِ یَعدِلوُنَ » قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم

: ان من امتی قوماً علی الحق حتی ینزل عیسی بن مریم متی ما نزل .

در این حدیث اگر دقت شود پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم در ذیل آیه « وَ مِمَّن خَلَقنآ اُمَّةٌ یَهدُونَ بِالحَقِِِِّ وَ بِهِ یَعدِلوُنَ » می فرمایند : همانا از میان امت من تا نزول عیسی علیه السلام قومی هستند که مردم را به حق دعوت می کنند و در احادیث دیگر آمده است این امت، آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستند و ما می دانیم که حضرت مسیح علیه السلام در زمان قائم آل محمد علیه السلام از آسمان نازل می گردد . پس از مجموعه این احادیث می توان نتیجه گرفت که «اُمَّةٌ یَهدُونَ بِالحَقِِِِّ وَ بِهِ یَعدِلوُنَ » آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه بعد از رسول خدا هستند که به حق حکم خواهند کرد و به حق حکومت عدل بر پا خواهند نمود و در حال حاضر نیز وجود اقدس حضرت حجة ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف

دارای این مأموریت الهی است که خداوند می فرماید : « یهدی الله بنوره من یشاء » و او نور خداوند است .

ص: 125

«آیه چهل و هشتم »

اشاره

وقت قیام قائم علیه السلام عند الله است و کسی نمیداند .

این حدیث مشهور است که فرموده اند : هرکس برای قیام قائم موعود وقت تعیین کند دروغگوست و قیام قائم موعود بغتةً برپا می شود .

خداوند در سوره اعراف آیه 187 می فرماید :

« یَسئَلوُنَکَ عَنِ السّاعَةِ أیّانَ مُرساها قُل إنَّما...........

« یَسئَلوُنَکَ عَنِ السّاعَةِ أیّانَ مُرساها قُل إنَّما عِلمُها عِندَ رَبّی لاَ یُجَلّیها لِوَقتِهآ إلاّ هُوَ ثَقُلَت فِی السَّمواتِ وَ الأرضِ لاَ تَأتیکُم إلاّ بَغتَةً یَسئَلوُنَکَ کَأنَّکَ حَفیٌّ عَنها قُل إنّما عِلمُها عِندَ اللهِ وَلکِنَّ أکثَرَ النّاسِ لاَ یَعلَموُنَ »

از تو درباره ساعت می پرسند که زمان آن چه موقعی است و کی واقع می شود . بگو ( ای پیامبر ) : جز این نیست که آگاهی از آن نزد پروردگارم است و کسی جز او آنرا در وقت خویش آشکار نمی کند و آن بر اهل آسمانها و زمین بسیار عظیم و سنگین است و نمی آید بر شما مگر به طور ناگهانی ( بَغتَةً )

· حافظ قندوزی حنفی در کتاب ینابیع الموده می فرماید :

قال : روی المفضل بن عمر عن الصادق رضی الله عنه انه قال : ساعة قیام القائم علیه السلام قریب .

مفضل بن عمر از حضرت صادق علیه السلام نقل می کند که فرمودند : «ساعة» منظور قیام قائم موعود علیه السلام است .

همانطوریکه قبلاً گفتیم در آیات الهی و احادیث نبوی دو قیامت و یا دو ساعة مطرح است . اول قیامت صغری دوم قیامت کبری . قیامت صغری قیام قائم آل محمد علیه السلام است و قیامت کبری همان قیامت موعود است که پس از برهم خوردن این نظام ظاهری بر پا می شود که جز خداوند کس دیگری وقت هر دو قیامت را نمی داند یعنی وقت قیام قائم علیه السلام را فقط خدا می داند و هر دو قیامت ناگهان بر پا می شوند و قیام مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز اینگونه است .

ص: 126

«آیه چهل و نهم »

اشاره

خداوند امام زمان علیه السلام را به وسیله سه لشکر یاری می کند : ملائکه – مؤمنین – رعب

خداوند در سوره انفال آیه 5 می فرماید :

« کََمآ أخرَجَکَ رَبُّکَ مِن بَیتِکَ بِالحَقِّ وَ إنَّ فَریقاً مِنَ المُؤمِنینَ لَکَارِهوُنَ »

چنانچه خداوند ترا از خانه خود به حق بیرون آورد و گروهی از مؤمنان سخت رأی خلاف و کراهت اظهار کردند ، پیرو امر خداوند باش و از خلق اندیشه مدار .

· در کتاب غیبت نعمانی صفحه 198 حدیث 9 آمده است :

علی بن احمد ... عن عبد الرحمن بن کثیر عن ابی عبد الله علیه السلام فی قول الله عزوجل « أتی امرُ الله فلا تستعجلوهُ »(1)

قال هو امرنا امر الله عزوجل أن لا تستعجل به حتی یؤیده ( الله ) بثلاثة ( اخبار ) الملائکة و المؤمنین و الرّعب و خروجه علیه السلام کخروج رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و ذلک قوله تعالی « کََمآ أخرَجَکَ رَبُّکَ مِن بَیتِکَ بِالحَقِّ »

علی بن احمد از عبد الله بن موسی علوی نقل می کند ... و او از عبد الرحمن بن کثیر و او از ابی عبد الله ،امام صادق علیه السلام که آن حضرت در تفسیر آیه شریفه « أتی امر الله فلا تستعجلوه : امر خداوند فرا رسید . در شتابش نباشید .» فرمود : امر خدا همان امر ماست ( یعنی قیام قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم ) که خداوند عزوجل فرموده است که در اینباره عجله و شتاب نشود تا آنکه خداوند او را ( یعنی امام زمان را ) به سه لشکر یاری فرماید : ( اول ) فرشتگان ( دوم ) مؤمنین ( سوم ) رعب . و خروج آن حضرت علیه السلام مانند خروج رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است آنجا که خداوند می فرماید : « چنانچه خداوند ترا از خانه خود به حق بیرون آورد و گروهی از مؤمنان سخت رأی خلاف و کراهت اظهار کردند ، پیرو امر خداوند باش و از خلق اندیشه مدار . »

ص: 127


1- 1 سوره نحل آیه 1

اگر در آیه دقت شود :

اولاً « امر » و کار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کار خداوند است : هو أمرنا أمرالله .

ثانیاً خداوند امام زمان را به وسیله سه لشکر یاری می کند : ملائکه ، مؤمنین واقعی و اصحاب آن حضرت ، رعب و ترسی که در دل کفارایجاد می شود .

ص: 128

«آیه پنجاهم »

اشاره

به دنبال غیر امام زمان علیه السلام رفتن فتنه است .

خداوند در سوره انفال آیه 25 می فرماید :

« وَ اتَّقُوا فِتنَةً لاَ تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنکُم خآصَّةًً وَاعلَمُوا أنَّ اللهَ شَدیدُ العِقابِ »

از فتنه ای که فقط به ستمگران شما نمی رسد بترسید و بدانید که خداوند سنگین مجازات می کند.

1) در کتاب عیاشی مجلد 2 صفحه 53 و در تفسیر صافی مجلد 1 صفحه 656 آمده است :

و فی العیاشی عن الصادق علیه السلام فی هذه الآیة قال اصابت الناس فتنة بعد ما قبض الله نبیه صلی الله علیه و آله و سلم حتی ترکوا علیاً علیه السلام و بایعوا غیره و هی الفتنة التی فتنوا بها و قد امرهم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم باتباع علی علیه السلام و الاوصیاء من آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین .

از امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه روایت شده که فرمود : بعد از رحلت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مردم گرفتار فتنه شدند و علی بن ابیطالب علیه السلام را ترک کردند و به غیر او روی آوردند . این فتنه ای بود که به آن مبتلا گردیدند و حال آنکه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به آنها امر کرده بود تا از علی علیه السلام و امامان بعد از او از آل محمد صلوات الله علیهم پیروی کنند .

2) در کتاب مجمع البیان مجلد 4 صفحه 534 آمده است :

عن الحاکم باسناده عن قتاده عن سعید بن المسیب عن ابن عباس قال : لما نزلت هذه الآیة : « وَ اتَّقُوا فِتنَةً » قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم : من ظلم علیاً مقعدی هذا بعد وفاتی فکانما جحد نبوتی و نبوة الانبیاء من قبلی .

از ابن عباس روایت شده است که وقتی این آیه نازل شد « از فتنه بترسید » پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : هرکس پس از وفات من به علی ظلم کند ، گویا نبوت من و انبیاء پیشین را انکار کرده است .

ص: 129

«آیه پنجاه و یکم »

اشاره

ائمه طاهرین کلمات الله و امام زمان کلمة الله است .

خداوند در سوره انفال آیه 7 می فرماید :

« یُریدُ اللهُ أن یُحِقَّ الحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقطَعَ دابِرَ الکافِرینَ »

و خداوند می خواهد که حق را به وسیله کلماتش ثابت گرداند و ریشه کافران را از بیخ و بن برکند .

1) در تفسیر صافی مجلد 1 صفحه 639 و تفسیر برهان مجلد 2 صفحه 68 آمده است :

فقال علی بن ابراهیم القمی الکلمات الائمة علیهم السلام .

علی بن ابراهیم قمی گفت : کلمات امامان علیهم السلام هستند .

2) در تفسیر عیاشی مجلد 2 صفحه 50 آمده است :

العیاشی عن جابر قال : سألت ابا جعفر علیه السلام عن تفسیر هذه الآیة فی قول الله عزوجل :« یُریدُ اللهُ أن یُحِقَّ الحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقطَعَ دابِرَ الکافِرینَ » قال ابو جعفر علیه السلام : تفسیرها فی الباطن یرید الله فانه شیء یریده و لم یفعله بعد و اما قوله « یُحِقَّ الحَقَّ بِکَلِماتِهِ » فانه یعنی یُحق حق آل محمد و اما قوله « بِکَلِماتِهِ » قال : کلمته فی الباطن ، علیٌّ هو کلمة الله فی الباطن و اما قوله « وَ یَقطَعَ دابِرَ الکافِرینَ» فهم بنو امیة ، هم الکافرون یقطع الله دابرهم و اما قوله « و لِیحقّ الحق » فانه یعنی لِیُحق حق آل محمد علیهم السلام حین یقوم القائم علیه السلام و اما قوله « و یبطل الباطل » یعنی القائم علیه السلام ، فاذا قام یبطل باطل بنی امیة و ذلک قوله « لِیحق الحق و یبطل الباطل و لو کره المجرمون »

عیاشی به سند خود از جابر آورده که گفت : از حضرت باقر علیه السلام راجع به تفسیر این آیه پرسیدم که خدای عزوجل فرموده « و خداوند می خواهد که حق را به وسیله کلماتش ثابت گرداند و ریشه کافران را از بیخ و بن برکند .» حضرت فرمودند : تفسیرش آن است که در باطن، خدا چنین می خواهد زیرا این چیزی است که آنرا می خواهد و هنوز به انجام نرسانده و اما قول خداوند « حق را به وسیله کلماتش ثابت گرداند. » منظور ، احقاق حق آل محمد صلی الله علیه و آله و

ص: 130

سلم

می باشد و اینکه فرموده « به وسیله کلماتش » حضرت فرمود : کلمات او در باطن ، و علی علیه السلام همان کلمه خداوند در باطن است و اما قول خداوند « و ریشه کافران را از بیخ و بن برکند .» اینان بنی امیه هستند . آنهایند کافران ، خداوند دنباله آنان را قطع خواهد کرد و اینکه فرمود : « تا حق را تحقق بخشد » یعنی حق آل محمد علیهم السلام را تحقق بخشد هنگامی که حضرت قائم علیه السلام قیام می کند و اما قول خداوند « و باطل را محو و نابود می سازد » یعنی حضرت قائم علیه السلام باطل می سازد که چون قیام کند ، باطل بنی امیه را از بین خواهد برد و این است معنی قول خداوند « تا حق را پایدار و محقق نماید و باطل را محو و نابود سازد . هر چند که مجرمان را ناخوش آید . »

ص: 131

«آیه پنجاه و دوم »

اشاره

وجود حضرت بقیة الله الاعظم امانت الهی در نزد ماست .

خداوند در سوره انفال آیه 27 می فرماید :

« یآ أیّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاَ تَخُونُوا اللهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أمَانَاتِکُم وَ أنتُم تَعلَمُونَ »

ای کسانی که ایمان آورده اید به خداوند و به رسول خدا خیانت نکنید و خیانت نکنید در امانتهایی ( که در اختیارتان می گذارند . )

در این آیه اندیشه کنید که چه اماناتی خداوند و رسولش در اختیار ما کذارده اند . مثلاً جسم و جان ما اماناتی است که خداوند در اختیار ما قرار داده است . اینهمه نعمتها ، نعمت بینایی ، شنوایی و... همه امانات است. قرآن کریم نیز از امانات است و از همه اینها بالاتر در حال حاضر ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف امانتی است که خداوند او را نعمت بسیار بزرگ و امانت برای ما قرار داده است که باید در این امانت خیانت نکنیم .

· در کتاب شواهد التنزیل نوشته حاکم حسکانی حنفی صفحه 173 آیه 43 آمده است :

حاکم می گوید : در عتیق روایت شده از یونس بن بکار و او از پدرش و او از حضرت ابی جعفر محمد بن علی الباقر علیه السلام روایت کرده است که آن حضرت فرمودند : خداوند بزرگ فرموده است : « یآ أیّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاَ تَخُونُوا اللهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أمَانَاتِکُم فی آلِ محمد وَ أنتُم تَعلَمُونَ : ای کسانی که ایمان آورده اید به خداوند و به رسول خدا خیانت نکنید و خیانت نکنید در امانتهایی ( که خدا و رسولش و بندگان در اختیارتان می گذارند . ) در آل محمد و شما می دانید .

این حدیث، آل محمد را امانت در نزد ما می داند که ما باید در حفظ و حراست از آنها کوشا باشیم و در حال حاضر هیچ کس به عنوان آل محمد از ولی عصر اولی نیست و ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نزدیکترین فرزند رسول خدا آز آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است و در این عالم ناسوت هیچ کس نزدیکتر

ص: 132

از امام زمان به آن حضرت نمی باشد و این بزرگوار امانت خداوند و امانت رسولش در نزد ماست .

ص: 133

«آیه پنجاه و سوم »

اشاره

حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از اولیاء الله است .

خداوند در سوره انفال آیه 34 می فرماید :

« وَ مَا کانُُوا أولیآئَهُ إن أولیآؤُهُ الاّ المُتَّقونَ »

نبودند آنها دوستان و اولیای خداوند ، همانا اولیا و دوست او نیستند مگر متقین .

· در کتاب شواهد التنزیل نوشته حاکم حسکانی حنفی صفحه 186 آیه 47 آمده است :

حاکم می گوید: خبر داد ما را منصور بن حسین از محمد بن جعفر از ابراهیم بن اسحاق و او از قاسم بن یزید موصلی و او از ابی علی و او از ابی هارون و وی از انس بن مالک و او از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که حضرت در ذیل این آیه فرمودند : « إن أولیآؤُهُ الاّ المُتَّقونَ » آل محمد تمامی ایشان متقین هستند . اینکه آل محمد گفته می شود منظور ائمه اثنی عشر است که همه آل محمد هستند و حضرت صاحب الزمان از این دوازده نفرند و ایشان از متقین است و قبلاً این آیه را مطرح کردیم که خداوند می فرماید : « ان الارض یورثها و العاقبة للمتقین » که گفتیم این آیه درباره ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

ص: 134

«آیه پنجاه و چهارم »

اشاره

در عصر مهدویت دین خداوند بر همه جا حاکم می شود .

خداوند در سوره انفال آیه 39 می فرماید :

« وَ قاتِلُوهُم حَتّی لاَ تَکُونَ فِتنَةٌ وَ یَکُونَ الدّینُ کُلُّهُ لِلّهِ فَإنِ انتَهَوا فَإنَّ اللهَ بِمَا یَعمَلُونَ بَصیرٌٌ »

و مبارزه و جنگ و جهاد کنید تا هیچ فتنه ای باقی نماند و دین فقط برای خداوند باشد . پس اگر دست برداشتند ، خداوند بدانچه می کنند بصیر و بیناست .

1) در کتاب ینابیع الموده نوشته حافظ قندوزی حنفی صفحه 423 آمده است :

و عن محمد بن مسلم قال قلت للباقر رضی الله عنه ما تأویل قوله تعالی فی الانفال « وَ قاتِلُوهُم حَتّی لاَ تَکُونَ فِتنَةٌ وَ یَکُونَ الدّینُ کُلُّهُ لِلّهِ » قال یجیء تأویل هذه الآیة فإذا جاء تأویلها یقتل المشرکون حتی یوحدوا الله عزوجل و حتی لا یکون شرک و ذلک فی قیام قائمنا .

حافظ قندوزی حنفی از محمد بن مسلم روایت کرده است که به خدمت امام باقر رضی الله عنه عرض کردم تأویل این آیه که در سوره انفال است که خداوند عزوجل می فرماید « و مبارزه و جنگ و جهاد کنید تا هیچ فتنه ای باقی نماند و دین فقط برای خداوند باشد . » چیست ؟ حضرت فرمودند : تأویل این آیه هنوز نیامده است . پس هنگامیکه تأویل آن بیاید ، با مشرکان پیکار خواهد شد تا زمانیکه توحید خداوند را بپذیرند و مشرکی دیگر باقی نماند و این در قیام قائم ما خواهد بود.

2) در تفسیر مجمع البیان جلد 4 صفحه 543 آمده است :

الطبرسی فی مجمع البیان قال روی زرارة و غیره عن ابی عبد الله علیه السلام [انه] قال : لم یجیء تأویل هذه الآیة و لو قد قام قائمنا بعد سیری من یدرک[ه] ما یکون من تأویل هذه الآیة لیبلغن دین محمد صلی الله علیه و آله و سلم ما بلغ اللیل حتی لا یکون [م] شرک علی ظهر الارض .

شیخ طبرسی در مجمع البیان گوید : زراره و غیر او روایت کرده اند که حضرت صادق علیه السلام فرمودند : هنوز تأویل این آیه نیامده و چنانچه قائم ما به پا

ص: 135

خیزد ، هرکس آن زمان را درک کند ، آنچه از تأویل این آیه انجام می شود را خواهد دید . همانا دین حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم تا هر کجا که شب رسیده خواهد رسید تا آنجا که هیچ مشرکی بر روی زمین نخواهد ماند .

1) در تفسیر عیاشی جلد 2 صفحه 56 تا 61 آمده است :

العیاشی باسناده عن عبد الاعلی الحلبی قال : قال ابو جعفر علیه السلام یکون بصاحب هذا الامر غیبة فی بعض [هذه] الشعاب ثم اومأ بیده الی ناحیة ذی طوی،حتی اذا کان قبل خروجه بلیلتین انتهی المولی الذی یکون بین یدیه حتی یلقی بعض اصحابه فیقول کم انتم ههنا ؟ فیقولون : و الله لو یاوی بنا الجبال لآویناها معه ثم یأتیهم من القابد[ة] فیقول : [لهم] اشیروا الی ذوی شأنکم [اسنانکم خ ل] و اخیارکم عشرة [عشیرة] فیشیرون له [الیهم] فینطلق بهم حتی یأتون صاحبهم و یعدهم الی اللیلة التی تلیها . ثم قال ابو جعفر علیه السلام : [و الله] لکأنی انظر الیه و قد اسند ظهره الی الحجر ثم ینشد الله حقه ،ثم یقول : یا ایها الناس من یحاجنی فی الله فأنا اولی [الناس] بالله و من یحاجنی فی آدم فأنا اولی [الناس] بآدم یا ایها الناس من یحاجنی فی نوح فأنا اولی [الناس] بنوح یا ایها الناس من یحاجنی فی ابراهیم فأنا اولی بابراهیم یا ایها الناس من یحاجنی فی موسی فأنا اولی بموسی یا ایها الناس من یحاجنی فی عیسی فأنا اولی [الناس] بعیسی یا ایها الناس من یحاجنی فی محمد فأنا اولی [الناس] بمحمد صلی الله علیه و آله و سلم یا ایها الناس من یحاجنی فی کتاب الله فأنا اولی [الناس] بکتاب الله . ثم ینتهی الی المقام فیصلی عنده رکعتین ثم ینشد الله حقه . قال ابو جعفر علیه السلام هو و الله المضطرّ فی کتاب الله و هو قول الله:« أمّن یُجیبُ المُضطرّ إذا دَعاهُ وَ یَکشِف السّوء وَ یَجعلکُم خُلفاءَ الارض » و جبرئیل علی المیزاب فی صورة طائر ابیض فیکون اول خلق الله یبایعه جیرئیل و یبایعه الثلاثمأة و البضعة عشر رجلاً . قال : قال ابو جعفر علیه السلام : فمن ابتلی فی المسیر وافاه فی تلک الساعة و من لم یبتل بالمسیر فُقِد عن فراشه ثم قال : هو و الله قول علی بن ابی طالب علیه السلام « المفقودون عن فرشهم » و هو قول الله « فاستبقوا الخیرات أینما تکونوا یأت بکم الله جمیعاً » اصحاب القائم علیه السلام الثلاثمأة و بضعة عشر رجلا ، قال : هم والله الامة المعدودة التی قال الله فی کتابه « و لئن اخّرنا عنهم العذاب الی امّة معدودة » قال یجمعون فی ساعة واحدة قزع کقزع الخریف ، فیصبح بمکة فیدعوا الناس الی کتاب الله و سنة نبیه فیجیبه نفر یسیر و یستعمل علی مکة ثم یسیرفیبلغه انه قد قتل عامله فیرجع الیهم فیقتل المقاتلة لا یزید علی ذلک شیئا یعنی السبی ،ثم ینطلق فیدعوا الناس الی کتاب الله و سنة نبیه صلی الله علیه و آله و سلم و ابوالائمة لعلی بن ابی طالب علیه السلام و البراءة من عدوه و لا یسمی احداً حتی ینتهی الی البیداء فیخرج الیه جیش السفیانی فیأمرالله الارض فتأخذهم من تحت اقدامهم و هو قول الله « و لو تری اذ فزعوا فلا فوت و اخذوا من مکان قریب و قالوا آمنا به » یعنی بقائم آل محمد « و قد کفروا به » یعنی بقائم آل

ص: 136

محمد الی آخر السورة فلا یبقی منهم الا رجلان یقال لهما وتر و وتیر[ه] من مراد ، وجوههما فی اقفیتهما یمشیان القهقری یخبران الناس بما قفل باصحابهما ثم یدخل المدینة فتغیب عنهم عند ذلک قریش و هو قول علی بن ابی طالب « و الله لو ردت انّ عندنا [ لودّت قریش انّ عندها ] موقفاً واحداً جزر جزور بکلّما ملکت و کلّما طلعت علیه الشمس او غربت ثم لحدث حدثاً فاذا هو فعل ذلک قالت قریش اخرجوا بنا الی هذه الطاغیة فو الله [ان] لو کان محمد صلی الله علیه و آله و سلم ما فعل و لو کان علویاً ما فعل و لو کان فاطمیاً ما فعل فیمنحه الله اکتافهم فیقتل المقاتلة و لیجا

الدرّیة . ثم ینطلق حتی ینزل الشقرة فیلقاهم حتی قتلوا عامله [ فیبلغه انهم قد قتلوا عامله ] فیرجع الیهم فیقتلهم مقتلة لیس قتل الحرة الیها شیء ، ثم ینطلق یدعوا الناس الی کتاب الله و سنة نبیه و الولایة لعلی بن ابی طالب علیه السلام و البرآءة من عدوّه حتی اذا بلغ الثعلبیة قام الیه رجل من صلب ابیه و هو من اشد الناس ببدنه و اشجعهم بقلبه ما خلا صاحب هذا الامر فیقول : یا هذا ما تصنع ؟ فو الله انک لتجفل الناس اجفال النعم .. افبعهد من رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ام بماذا ؟ .. فیقول المولی الذی ولی البیعة : و الله لتسکتنّ او لاضربنّ الذی فیه عیناک ، فیقول له القائم علیه السلام : اسکت یا فلان ، ای و الله انّ معی عهداً من رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هات لی یا فلان العیبة و الطبقة و الزنفلیجة ، فیأتیه بها فیقریه العهد من رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فیقول : جعلنی الله فداک ! اعطنی راسک اقبله فیعطیه راسه فیقبله [فیقبل] بین عینیه ثم یقول : جعلنی الله فداک جدّد لنا بیعة ،فیجدد لهم بیعته .

قال ابو جعفر علیه السلام : لکأنّی انظر الیهم مصعدین من نجف الکوفة الثلاثمأة و البضعة عشر رجلاً ، کانّ قلوبهم زبر الحدید ،جبرئیل عن عینیه و میکائیل عن یساره ،یسیر الرعب امامه شهراً امدّه الله بخمسة آلاف من الملائکة مسوّمین حتی اذا صعد النجف قال لاصحابه : تعبدوا لیلتکم هذه ،فیبیتون بین راکع و ساجد یتضرعون الی الله ،حتی اذا اصبح قال : خذوا بنا طریق النُخیلة و علی الکوفة جند مجند قلتُ : جند مجنّد ؟ قال ای و الله حتی ینتهی الی مسجد ابراهیم علیه السلام بالنخیلة فیصلی رکعتین فیخرج الیهم من کان بالکوفة من مرجئیها و غیرهم من جیش السفیانی فیقول لاصحابه استطردوا لهم ثم یقول کرّوا علیهم ، قال ابو جعفر علیه السلام : و لا یجوز و الله الخندق منهم مجنه .

ثم یدخل الکوفة فلا یبقی مؤمن الاّ کان فیها اوحنّ الیها ،و هو قول امیرالمؤمنین علیه السلام ثم یقول لاصحابه سیروا الی هذا الطاغیة فیدعوه الی کتاب الله و سنة نبیه ،فیعطیه السفیانی من البیعة مسلماً ،فیقول له کلب و هم اخواله : ما هذا ما صنعت و الله ما نبایعک علی هذا ابداً فیقول ما أصنع ؟ فیقولون استقتله ، فیستقتله ثم یقول له القائم علیه السلام خذ حذرک فانّی ادّیت الیک و انا مقاتلک ، فیصبح فیق[ا] تلهم ، فیمنحه الله اکتافهم و یأتی [ و یأخذ ] السفیانی اسیراً فینطلق به و یذبحه بیده ثم

ص: 137

یرسل جرید فیل الی الروم فیستحضرون بقیة بنی امیة فاذا انتهوا الی الروم قالوا : اخرجوا الینا اهل ملّتنا عندکم فیابون و یقولون و الله لا نفعل فتقول الجریدة : و الله لو امرنا لقاتلناکم ثم ینطلقون الی صاحبهم فیعرضون ذلک علیه، فیقول : انطلقوا فاخرجوا الیهم اصحابهم فانّ هؤلاء قد اتوا بسلطان [عظیم] و هو قول الله « فلما احسّوا بأسنا اذا هم منها یرکضون لا ترکضوا و ارجعوا الی ما اترفتم فیه و مساکنکم لعلّکم تُسألون » قال : یعنی الکنوز التی کنتم تکنزون « قالوا یا ویلنا انّا کنّا ظالمین فمازالت تلک دعواهم حتی جعلناهم حصیداً خامدین » لا یبقی منهم مخبر .

ثم یرجع الی الکوفة فیبعث الثلاثمأة و البضعة عشر رجلاً الی الآفاق کلها فیمسح بین اکتافهم و علی صدورهم فلا یتعایون فی قضاء و لا تبقی [ارض] فی الارض قریة الاّ نودی فیها شهادة ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و انّ محمداً صلی الله علیه و آله و سلم

رسول الله و هو قوله « و له اسلم من فی السموات والارض طوعاً و کرهاً و الیه ترجعون » و لا یقبل صاحب هذا الامر الجزیة کما قبلها رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و هو قول الله « وَ قاتِلُوهُم حَتّی لاَ تَکُونَ فِتنَةٌ وَ یَکُونَ الدّینُ کُلُّهُ لِلّهِ »

قال ابو جعفر علیه السلام : یقاتلون و الله حتی یوحّد الله و لا یشرک به شیئاً و حتی تخرج العجوز الضعیفة من المشرق ترید المغرب و لا ینهاها احد و یخرج الله من الارض بذرها و ینزل من السماء قطرها و یخرج الناس خراجهم علی رقابهم الی المهدی علیه السلام و یوسع الله علی شیعتنا و لولا ما ینجز لهم من السعادة لبغوا فتنةً [فبینا] صاحب هذا الامر قد حکم ببعض الاحکام و تکلم ببعض السنن اذ خرجت [خارجة] من المسجد یریدون الخروج علیه فیقول لاصحابه انطلقوا فتلحقوا بهم فی التمارین فیأتون بهم أسری لیأمربهم فیذبحون و هو آخر خارجة تخرج علی قائم آل محمد علیه السلام .

عیاشی به سند خود از عبد الاعلی حلبی آورده که گفت : حضرت ابو جعفر امام باقر علیه السلام فرمودند :

به ناچار صاحب این امر را در یکی از این دره ها غیبتی خواهد بود – و با دست خود به سوی ذی طوی اشاره فرمود – تا آنگاه که دو شب به خروجش مانده خدمتکار مخصوصش می آید و بعضی از اصحاب آن حضرت را می بیند و می پرسد : شما در اینجا چند نفرید ؟ می گویند : حدود چهل مرد ،می گوید : اگر صاحب خویش را ببینید چگونه خواهید بود ؟ گویند : به خدا سوگند اگر دستور دهد که کوهها را از جای برکنیم خواهیم کند [ اگر فرمان دهد به سوی کوهها روی بریم در خدمت آن حضرت روی خواهیم نمود .]

سپس فردای آن شب به نزدشان می آید و می گوید : از بزرگان و نیکان خودتان ده تن را تعیین نمایید . آنها را تعیین می کنند . پس او ایشان را با خود می برد تا

ص: 138

اینکه به خدمت صاحبشان شرفیاب می شوند و برای فردای آن شب به ایشان وعده می دهد . آنگاه حضرت ابو جعفر علیه السلام فرمود : [ به خدا سوگند ] گویا او را می بینم در حالیکه به حجر تکیه داده و خداوند را به حق خودش قسم می دهد . سپس می گوید : ای مردم هرکس درباره خداوند با من محاجه کند [ بداند که ] من از همه [ مردم ] به خداوند سزاوارترم و هرکس درباره آدم با من محاجه کند [ بداند که ] من از همه [ مردم ] به آدم سزاوارترم ،ای مردم هرکس درباره نوح با من محاجه کند من از همه به نوح نزدیکترم ، ای مردم هرکس درباره ابراهیم با من محاجه کند [ بداند که ] من از همه به ابراهیم علیه السلام نزدیکترم . ای مردم هرکس درباره موسی با من بحث دارد [ بداند که ] من از همه به موسی علیه السلام نزدیکترم . ای مردم هرکس درباره عیسی با من بحث دارد [ بداند که ] من از همه به عیسی علیه السلام نزدیکترم . ای مردم هرکس درباره حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با من بحث دارد [ بداند که ] من از همه به محمد صلی الله علیه و آله و سلم نزدیکترم . ای مردم هرکس درباره کتاب خدا با من بحث دارد [ بداند که ] من از همه به کتاب خدا سزاوارترم .

سپس به مقام تشریف می برد و در آنجا دو رکعت نماز می گذارد . آنگاه خداوند را به حق خودش می خواند . آنگاه امام باقر علیه السلام فرمود : به خدا سوگند اوست همان مضطری که خداوند درباره اش می فرماید : « آیا کیست آنکه به مضطر پاسخ دهد و بدی را از میان بردارد و شما را جانشینان روی زمین قرار دهد ؟ » و جبرئیل بر ناودان به صورت پرندۀ سفیدی قرار دارد . پس نخستین خلق خدا که با او بیعت خواهد کرد جبرئیل است و آن سیصد و سیزده مرد با او بیعت می کنند . راوی گوید : حضرت باقر علیه السلام فرمودند : پس هرآنکه پیش از آن هنگام بیرون از خانه بوده در آن ساعت به آن حضرت خواهد رسید و هر آنکه دچار سفر نبوده از رختخوابش مفقود می شود . سپس فرمود : این است به خدا سوگند فرمودۀ علی علیه السلام : « مفقود شوندگان از رختخوابهایشان » و این است معنی قول خداوند « پس به کارهای نیک سبقت و پیشی گیرید . هرکجا باشید خداوند همه شما را خواهد آورد . » اصحاب حضرت قائم علیه السلام آن سیصد و ده و چند مرد ، فرمود : آنهایند به خدا سوگند آن امت معدوده ای که خداوند در کتابش فرموده : « و چنانچه عذاب را از آنان تا هنگام معینی [افراد معدودی] به تعویق اندازیم » فرمود : در یک ساعت جمع خواهند شد همچون قطره های ابر پاییزی ، پس آن جناب در مکه صبح خواهد کرد و مردم را به کتاب خدا و سنت پیغمبرش دعوت می نماید که افراد کمی دعوتش را اجابت می کنند و بر مکه کسی را می گمارد . سپس از آنجا کوچ می نماید . به او گزارش می رسد که عاملش را به قتل رسانده اند پس به سوی آنان باز می گردد و کشتارکنندگان را می کشد و بر کشتن چیزی نمی افزاید یعنی بر اسارت کسی اقدام نمی کند .

ص: 139

آنگاه رهسپار شده و مردم را به کتاب خدا و سنت پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم و ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام و بیزاری از دشمنش دعوت می کند و نام کسی را نمی برد تا اینکه به بیداء می رسد که ارتش سفیانی به مقابله با آن حضرت بیرون می آیند . پس خداوند به زمین امر می فرماید که آنها را از زیر پاهایشان بگیر و این است [معنی] قول خداوند :« و چنانچه کافران را ببینی که هراسان هستند پس هیچ از عذابشان فوت و زایل نشود و از جایگاه نزدیکی گرفته شوند و گویند به او ایمان آوردیم » یعنی به قائم آل محمد علیه السلام تا آخر سوره .

پس کسی از آنها باقی نمی ماند مگر دو مرد که به آنها وتر و وتیر[ه] گفته می شود از قبیله مراد ، صورتهایشان در پشتشان است که به عقب راه می روند . به مردم خبر می دهند که چه بر سر همراهانشان آمد . سپس آن حضرت به مدینه داخل می شود که در آن هنگام قریش از سپاهیان آن جناب گریخته و پنهان می گردند و این است معنی قول علی بن ابیطالب علیه السلام که فرموده : « به خدا سوگند دوست دارم [ قریش در آن هنگام دوست دارند و آرزو می کنند ] که تمام اموال و داراییهایشان و همه آنچه خورشید بر آن می تابد (=همه دنیا) را بدهند و مخفیگاهی بگیرند که به قدر سر بریدن شتر در آن پنهان شوند . سپس آن جناب حادثه ای پدید می آورد که در این وقت قریش گویند : بیایید تا بر این سرکش خروج نماییم که به خدا سوگند اگر این از اولاد حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بود ، این کار را نمی کرد و اگر از فرزندان علی علیه السلام هم بود این کار را نمی کرد و اگر از اولاد حضرت فاطمه علیها سلام بود چنین عملی انجام نمی داد . آنگاه با آن بزرگوار می جنگند که خداوند او را بر ایشان پیروز می گرداند که جنگجویانشان را می کشد و ذریه شان را به اسارت در می آورد . بعد از آنجا بیرون می رود تا اینکه در شقره فرود می آید ( شقره یکی از نقاط حجاز است . ) در آنجا خبر می رسد که گماشتۀ آن حضرت در مدینه به قتل رسیده [ آنها او را کشته اند ] پس برمی گردد و آنچنان کشتاری نسبت به آنان می کند که واقعه حرّه در برابر آن ناچیز می نماید . سپس درحالیکه مردم را به کتاب خدا و سنت پیغمبر او و ولایت علی بن ابیطالب و بیزاری از دشمنش فرا می خواند ، از آنجا بیرون رفته تا به ثعلبیه می رسد. ( ثعلبیه از منزلگاههای بین راه مکه تا کوفه است . )

در آنجا مردی از بستگان نزدیک او – که از صلب پدرش می باشد – و به استثنای صاحب این امر از همه مردمان نیرومندتر و قوی دل تر است ، به پا می خیزد و به آن جناب عرضه می دارد : ای مرد چه می کنی ؟ تو داری مردم را فراری می دهی ، آیا این کارها با عهدنامه ای از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است یا خیر؟ پس آن خدمتکاری که متصدی امر بیعت است بر او بانگ می زند که : در جایت بنشین وگرنه سر از بدنت جدا می کنم . ولی حضرت قائم علیه السلام به او می فرماید : فلانی ساکت باش . آری به خدا سوگند عهدنامه ای از

ص: 140

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم همراه من است . [بعد صدا می زند] : فلانی آن خورجین یا کیف را به نزدیکم بیاور . پس آنرا می آورند و عهد نامه را به نظر آن شخص می رساند . در این موقع آن مرد عرضه می کند : خداوند مرا فدای تو گرداند . سر مبارکت را نزدیک بیاور تا بر آن بوسه زنم . پس آن جناب سر مبارک خویش را پیش می آورد و آن مرد پیشانی حضرتش را می بوسد . سپس می گوید : خداوند مرا فدای تو سازد . بار دیگر از ما بیعت بگیر ، که آن حضرت بیعت خود را تجدید می کند .

امام باقر علیه السلام فرمود : گویی آنان را می نگرم که بر فراز نجف کوفه بالا می آیند ،سیصد و ده و چند مرد ، انگار دلهایشان پاره های آهن است . جبرئیل از سمت راستش ، میکائیل از سمت چپش و رعب به مسافت یک ماه پیش رو و یک ماه پشت سر آن حضرت می باشد . خداوند او را به وسیله پنج هزار فرشته نشاندار مدد می دهد تا وقتی که به نجف می رسد ، به اصحابش می فرماید : امشب را به عبادت بگذرانید . پس ایشان آن شب را بین رکوع و سجود و تضرع به درگاه خداوند به صبح می آورند . صبحگاهان حضرت دستور می دهد : راه نخیله را پیش گیرید ، در حالیکه در کوفه ارتش مجهز [ اطراف کوفه خندقی عمیق ] هست. راوی پرسید : ارتش مجهز ؟ [ خندقی عمیق ؟] فرمود : آری به خدا سوگند ، پس آن حضرت به سوی نخیله توجه می کند تا در نخیله به مسجد ابراهیم علیه السلام می رسد. در آن دو رکعت نماز می گذارد . در آن هنگام سپاهیان سفیانی از مرجئه و غیر آنها از کوفه خروج می کنند که آن حضرت به اصحاب خود فرماید : بر آنها حمله کنید . سپس فرماید : با آنها بجنگید .

امام باقر علیه السلام فرمود : به خدا سوگند احدی از آنان از خندق نمی گذرد که خبر ببرد. سپس آن حضرت داخل کوفه می شود پس هیچ مؤمنی باقی نمی ماند مگر اینکه در آنجا باشد یا شوق آنرا در سر دارد و این قول امیرالمؤمنین علیه السلام است . سپس به اصحاب خویش فرماید : برای [نابودی] این طاغوت یعنی سفیانی بسیج شوید و او را به کتاب خدا و سنت پیغمبر دعوت می کند . سفیانی ابتدا به تسلیم و صلح قول می دهد ولی قبیله کلب که داییهای او هستند ،به او می گویند : این چه کاری بود به خدا قسم که ما به هیچ وجه بر این کار با تو بیعت نمی کنیم . می گوید: چه کار کنیم ؟ گویند : با او یعنی امام قائم علیه السلام جنگ کن . پس او برای جنگیدن با آن حضرت می رود . آن جناب او را نصیحت می کند و می فرماید : [ از عاقبت کارت ] بترس . من آنچه شرط بلاغ بود به تو گفتم و [اینک] با تو می جنگم . پس فردای آن روز امام علیه السلام با آنان جنگ می کند وخداوندِ عالم او را بر آنان غالب می سازد و سفیانی اسیر می گردد که آن جناب او را با دست خود سر می برد .

ص: 141

بعد از آن قسمتی از سپاهیان سوارۀ خود را به روم می فرستد که بازماندگان از بنی امیه را طلب نمایند و چون ایشان به روم رسند به اهل آنجا گویند: همکیشان ما را که نزد شمایند بیاورید ولی آنها از این کار خودداری می ورزند و می گویند : به خدا چنین کاری نمی کنیم . سپاهیان گویند : به خدا اگر مأمور بودیم با شما می جنگیدیم . آنگاه به نزد صاحبشان بازمی گردند و جریان را به عرض می رسانند . آن حضرت فرماید : بروید با ایشان بجنگید تا بنی امیه را از ایشان بگیرید . پس بزرگ رومیان گوید : بروید بنی امیه را به دست ایشان بسپارید که با قدرت تمام آمده اند و این است [معنی] قول خداوند :« پس چون عذاب ما را احساس نمودند از آن گریزان شدند ، نگریزید و به آنچه از خوشگذرانی ها و لذتها و مساکن بوده اید بازگردید . » یعنی گنجینه هایی که انباشته می کردید « [ در آن هنگام ستمکاران ] گفتند وای بر ما که سخت ظالم و ستمکار بودیم . پس همواره این سخن بر زبانشان بود تا اینکه همچون کشته از درو شده ای آنان را خاموش کردیم [ و به کام مرگ فرو بردیم ] » که هیچ خبر دهنده ای از آنان باقی نماند . سپس آن حضرت به کوفه باز می گردد و آن سیصد و ده و چند نفر را به تمامی جاها می فرستد . پس بین شانه ها و بر روی سینه های ایشان دست می کشد که در هیچ حکمی درمانده و عاجز نمی شوند و هیچ آبادیی بر پهنه زمین نماند مگر اینکه در آن بانگ شهادت به لا اله الا الله لا شریک له و انّ محمداً رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بلند باشد و این است معنی قول خداوند :« و هرآنکه در آسمانها و زمین است خواه و ناخواه مطیع فرمان خداست و به سوی او بازگردانده خواهد شد.»

و صاحب این امر جزیه را نمی پذیرد آنچنانکه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قبول فرمود و این است که خداوند فرموده :« و با کافران قتال کنید تا هیچ فتنه ای باقی نماند و آیین همه خداپرستی شود. » امام باقر علیه السلام فرمود : به خدا سوگند جنگ خواهند کرد تا اینکه توحید خدا برقرار شود و هیچگونه به او شرک نورزند و تا آنجا که حتی پیرزن ضعیف هم از شرق به سوی مغرب رود و کسی از او جلوگیری نمی نماید و خداوند [در آن روزگار تمامی ] بذرهای زمین را می رویاند و باران آسمان را [به طور کامل] فرو می ریزد و مردم خراجشان را بر گردن نهاده و به پیشگاه حضرت مهدی علیه السلام می برند و خداوند بر شیعیانمان وسعت می دهد [به طوریکه] چنانچه سعادت و نیکبختی آنان را درنیابد طغیان کنند . پس در همان حال که صاحب این امر بعضی از احکام را صادر فرماید و برخی از سنتها را بازگوید ، گروهی از مسجد بیرون می روند و در پی خروج و سرکشی علیه آن حضرت برمی آیند که آن جناب به اصحاب خود امر فرماید

به مقابله آنان بروند . در تمارین به آنان می رسند ، اسیرشان کرده و به خدمت آن حضرت می برند . دستور می دهد آنان را می کشند و این آخرین گروهی است که بر قائم آل محمد علیه السلام خروج می کند .

ص: 142

«آیه پنجاه و پنجم »

اشاره

نزدیکترین « ذی القربی » به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، امام زمان است .

خداوند در سوره انفال آیه 41 می فرماید :

« وَ اعلَمُوا أنَّما غَنِمتُم مِن شَیءٍ فَأنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسوُلِ وَ لِذِی القُربی وَ الیَتَامی وَ المَساکینِ وَ ابنِ السَّبیلِ »

بدانید که هر چه غنیمت گیرید یک پنجم آن از خدا و پیغمبر و خویشان او و یتیمان و مسکینان و به راه ماندگان است .

1) در اصول کافی مجلد 1 صفحه 539 آمده است :

عن محمد بن مسلم عن ابی خعفر علیه السلام فی قول الله تعالی :« وَ اعلَمُوا أنَّما غَنِمتُم مِن شَیءٍ فَأنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسوُلِ وَ لِذِی القُربی » قال هم قرابة رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و الخمس لله و للرسول و لنا .

محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه خمس روایت می کند که منظور از ذی القربی در آیه اقربای رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است و خمس متعلق به خدا و رسول و ما اهل بیت می باشد .

2) در کتاب المیزان مجلد 9 صفحه 105 آمده است :

عن زکریا بن مالک الجعفی عن ابی عبد الله علیه السلام انه سئل عن قول الله :« « وَ اعلَمُوا أنَّما غَنِمتُم مِن شَیءٍ فَأنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسوُلِ وَ لِذِی القُربی وَ الیَتَامی وَ المَساکینِ وَ ابنِ السَّبیلِ » فقال خمس الله عزوجل للامام و خمس الرسول للامام و خمس ذی القربی لقرابه الرسول للامام و الیتامی آل الرسول و المساکین منهم و ابناء السبیل منهم فلا یخرج منهم ای غیرهم .

زکریا بن مالک جعفی از ابی عبد الله امام صادق علیه السلام روایت کرده که شخصی از آن حضرت از معنای آیه « بدانید که هر چه غنیمت گیرید یک پنجم آن از خدا و پیغمبر و خویشان او و یتیمان و مسکینان و به راه ماندگان است . » سؤال کرد . حضرت فرمود : خمس خدای عزوجل و خمس رسول و خمس ذی

ص: 143

القربی که به ملاک خویشاوندی رسول می برد همه برای امام است و اما یتیمان و مسکینان و درماندگان در سفر از ذی القربی ، سهم هیچیک از ایشان به غیر ایشان داده نمی شود .

1) در کتاب وسائل الشیعه مجلد 4 صفحه 375 آمده است :

عن احمد بن المثنی عن محمد بن زید الطبری قال : کتب رجل من تجار فارس من بعض موالی ابوالحسن الرضا علیه السلام یسأله الإذن فی الخمس فکتب الیه :

بسم الله الرحمن الرحیم ان الله واسع الکریم ،ضمن علی العمل الثواب ،و علی الضیق الهمّ ، لا یحل مال الا من وجه احله الله ، ان الخمس عوننا علی دیننا و علی عیالنا و علی موالینا .

احمد بن مثنی از محمد بن زید طبری گفت : مردی از تجار فارس و از موالیان امام رضا علیه السلام از حضرت کسب تکلیف نمود که امام اجازه مصرف خمس را به او بدهند . امام رضا علیه السلام برای وی نوشتند :

بسم الله الرحمن الرحیم ، خداوند صاحب کرامت و وسعت نظر است . او برای هر عملی ثوابی قرار داده و در تنگناها ، راه حل معین نموده . بنابراین هیچ مالی حلال نیست مگر آنکه خداوند آنرا حلال فرموده باشد . بدان که خمس آن، مال و ثروتی است که باید برای کمک به آیین ما و عیالات و دوستان ما اهل بیت مصرف گردد .

1) در کتاب صافی صفحه 221 آمده است :

و فی التهذیب عن امیرالمؤمنین علیه السلام : نحن و الله عنی بذی القربی الذین قرنهم الله بنفسه و برسوله فقال :« فَأنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسوُلِ وَ لِذِی القُربی وَ الیَتَامی وَ المَساکینِ وَ ابنِ السَّبیلِ » منا خاصة قال و لم یجعل لنا فی سهم الصدقه نصیبا اکرم الله نبیه و اکرمنا ان یطعمنا اوساخ ایدی الناس .

در کتاب تهذیب از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده که فرمود : قسم به خدا که منظور از ذی القربی که خداوند در کنار خود و رسولش قرار داده ما هستیم . سپس فرمود: خداوند از سهم صدقه چیزی را برای ما جایز ندانست اما پیامبر و ما را از بسیاری از اموال مردم بهره مند نمود .

ص: 144

«آیه پنجاه و ششم »

اشاره

امامت بعد از سید الشهدا در نسل ایشان است .

خداوند در سوره انفال آیه 75 می فرماید :

« وَ اوُلوُا الأرحامِ بَعضُهُم أولی بِبَعضٍ فی کِتابِ اللهِ إنَّ اللهَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیمٌ »

و خویشاوندان در کتاب خدا ( در کار میراث ) به یکدیگر سزاوارترند که خدا به همه چیز داناست .

1) در کتاب صافی صفحه 225 آمده است :

عن الصادق علیه السلام : لا تعود الامامة فی اخوین بعد الحسن و الحسین علیهما السلام ابدا انما جرت من علی بن الحسین علیه السلام کما قال الله « وَ اوُلوُا الأرحامِ بَعضُهُم أولی بِبَعضٍ فی کِتابِ اللهِ » فلا یکون بعد علی بن الحسین علیه السلام الا فی الاعقاب و اعقاب الاعقاب .

از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند : بعد از امام حسن و امام حسین علیهما السلام امامت در دو برادر واقع نشد . بعد از حسین بن علی علیه السلام امامت به امام سجاد ،علی بن الحسین علیه السلام منتقل گردید . همانطور که پروردگار می فرماید :« و خویشاوندان در کتاب خدا ( در کار میراث ) به یکدیگر سزاوارترند » و بعد از علی بن الحسین علیه السلام امامت نسل به نسل استمرار پیدا کرد .

پس امامت نسل در نسل است تا نهمین نسل امام حسین علیه السلام ، که هم اکنون قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف عهده دار این مقام عظمی می باشد .

2) در کتاب کفایة الاثر و منتخب الاثر باب دهم فصل دوم صفحه 204 آمده است :

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : ( القائم ) هو الامام التاسع من صلب الحسین علیه السلام .

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( قائم ) او امام نهم است از صلب امام حسین علیه السلام .

ص: 145

1) در کتاب کفایة الاثر و منتخب الاثر صفحه 204 آمده است :

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : هو التاسع من صلب الحسین علیه السلام .

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( قائم ) او امام نهم است از پشت امام حسین علیه السلام

2) در کتاب کفایة الاثر و منتخب الاثر صفحه 205و204 آمده است :

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : یا عمّار اعلم ان الله تبارک و تعالی عهد الیّ انه یخرج من صلب الحسین ائمة تسعة و التاسع من ولده یغیب عنهم .

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به عمار فرمودند : ای عمار! بدان عهد خداوند بر این قرار گرفته است که نه امام از صلب امام حسین علیه السلام باشند و نهمین آنها ( مهدی است که) غایب می شود .

3) در کتاب کفایة الاثر صفحه 205 آمده است :

قال الحسین بن علی علیه السلام : منّا اثنی عشر أولهم امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و آخرهم التاسع من ولدی و هو القائم بالحق .

حضرت سید الشهداء علیه السلام فرمودند : دوازده امام از ما هستند . اول آنها امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام است و آخر آنها قائم به حق است که او نهمین فرزند من است .

صاحب منتخب الاثر می فرماید که 148 حدیث موجود است که در آن ذکر شده که حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف نهمین فرزند امام حسین علیه السلام است .

ص: 146

«آيه پنجاه وهفتم »

اشاره

درحال حاضرامام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف امين وحی خداوند است .

خداوند درسوره توبه آيه 3 مي فرمايد:

« وَ اَذانٌ مِنَ اللهِ وَ رَسوُلِهِ اِلَي النّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الاَكْبَرِاَنَّ اللهَ بَريءٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ »

واعلام است ازخداوند ورسولش برهمه مردم در روز حج اكبر كه خداوند بيزار است ازمشركين.

1) درمسند امام احمد حنبل مجلد 1 صفحه 2 ودرمسند ابي بكر آمده است:

عن ابي بكر ان النبي صلي الله عليه وآله وسلّم بعثه ببرائة لاهل مكه لا يحج بعد العام مشرك ولا يطوف بالبيت عريان ولا يدخل الجنة الا نفس مسلمة من كان بينه وبين رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم مدة فاجله الي مدته « اللهَ بَرئٌ مِنَ المُشْرِكينَ وَ رَسوُلُهُ » قال فساربها اثلاثا ثم قال لعلي رضي الله تعالي عنه الحقه فرد علي ابا بكر بلغها انت قال ففعل قال فلما قدم علي النبي صلي الله عليه وآله وسلّم ابو بكر بكي قال يا رسول الله حدث فيّ شي قال ما حدث فيك الاخير ولكن امرت ان لا يبلغه الا أنا أو رجل مني.

ابي بكرمی گويد: پيامبر مرا مأمور كرد تا سوره برائت را به مكه ببرم وبراي آنان تلاوت كنم واين مطالب را به گوش آنها برسانم كه بعد ازامسال مشركين نبايد دور خانه خداوند طواف نمايند، وافراد عريان اجازه ندارند دورخانه خداوند طواف نمايند، وغيراز مسلمانان كس ديگری وارد بهشت نخواهد شد، وافرادی كه با رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم پيمان بسته اند آن عهد وپيمان به قوت خودش باقي است، تا مدت آن پايان پذيرد « اللهَ بَرئٌ مِنَ الْمُشرِكينَ وَ رَسوُلُهُ » خداوند و رسولش ازمشركان بيزارند، ودرپايان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم فرمودند: اين مطالب را سه بار برای آنها تكرار كن ( من سوره برائت را گرفتم و رفتم ) بعد ازرفتن من رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به علي دستورداد كه خود را به

ص: 147

او رسانيده وسوره را ازاو بگير وخودت اين مأموريت را انجام بده، اميرالمؤمنين علي عليه السّلام اين چنين كردند وخود را به ابي بكر رسانيد وسوره

برائت را ازاو گرفت وابوبكر با نگراني خاصي مراجعت كرده « ابوبكر بكی » درحالي كه گريه مي كرد به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم گفت: يا رسول الله جريان بدي اتفاق افتاد ( چرا مرا برگردانديد ؟ ) رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم فرمودند: من مأموريت داشتم اين كار را يا خودم انجام دهم ويا مردي ازخاندان من كه ازاهل بيت من باشد انجام دهد، « ولكن امرت أن لا يبلغه الاّ انا او رجل مني » به من امر شده يا خودم ويا شخصي ازخودم اين كار را انجام دهد .

1) حاكم حسكاني حنفي دركتاب شواهد التنزيل صفحه 197 ( آيه 51 حديث307 ) آورده است:

حاكم حسكاني مي گويد: خبرداد ما را ابو عبد الرحمن محمد بن احمد ... ازحكيم بن جبير از علي بن الحسين عليه السّلام: هرآينه براي علي بن ابيطالب عليه السّلام نامهايي است درقرآن مجيد كه مردمان نمي دانند ( كه نام اوست ) گفتم وآن كدام است؟ فرمودند: « وَ اَذانٌ مِنَ اللهِ وَ رَسوُلِهِ » به خداوند سوگند كه علي اذان روز حج اكبراست.

به هرحال دراين احاديث رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به ابي بكر مي فرمايند: ... و لكن أمرت أنْ لا يبلّغه الاّ اَنا أو رَجل مني . به من امرشده است كه اين كار را خودم ويا كسی ازمن انجام دهد.

3)

حاكم حسكاني وديگران روايت هاي مختلفي نقل كرده اند كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم فرمودند به من امرشده است كه اين ابلاغ را يا خود انجام دهم « الاّ انا » ويا مردي ازاهل بيتم « رجل من اهل بيتي » .

دراينجا صحبت ازابلاغ ساده نيست، چون اگر ابلاغ ساده بود ابي بكر انجام می داد. اينجا صحبت از امين وحي است، كسي بايد سوره برائت را ببرد كه امين وحي باشد وآن علي است وبعد از او يازده فرزند آن بزرگوار هستند كه همه امين وحي هستند، واينكه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم مي فرمايند : « من اهل بيتي » اشاره به يازده امام ازنسل اميرالمومنين علي عليه السّلام است كه آخرين آنها حضرت حجة بن الحسن العسكری عجل الله تعالي فرجه الشريف است.

4)

دركتاب تفسيرعياشي مجلد 2 صفحه 76 آمده است:

العياشي: عن جابر، عن ] جعفربن محمد [ وابي جعفر عليهما السلام في قوله عزّوجلّ « وَ اَذانٌ مِنَ اللهِ وَ رَسوُلِهِ اِلَي النّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الاَكْبَرِ» قال: خروج القائم عجل الله تعالي فرجه الشريف واذان دعوته الي نفسه .

عياشي ازجابر، از ] حضرت جعفربن محمد [ وحضرت ابو جعفر باقر عليهما السلام آورده راجع به قول خدای عزّوجلّ « و در بزرگترين روز حج و از سوی

ص: 148

خداوند ورسول او به مردم اعلام می دارند » فرمودند: خروج حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشريف ] واعلام [ دعوت به خودش می باشد.

ص: 149

«آيه پنجاه وهشتم »

اشاره

قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشريف مجاهد واقعی الی الله است .

خداوند درسوره توبه آيه 16 مي فرمايد:

« اَمْ حَسِبْتُمْ اَنْ تُتْرَكوُا وَ لَمّا يَعْلَمِ اللهُ الَّذينَ جاهَدوُا مِنْكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذوُا مِنْ دوُنِ اللهِ وَلا رَسوُلِهِ وَلا الْمُؤمِنينَ وَليجَةً وَاللهُ خَبيرٌ بِما تَعْمَلوُنَ »

آيا فكر مي كنيد كه رها شويد، درحاليكه هنوز خداوند كساني را كه از شما در راه خداوند جهاد كرده اند، و براي خود غير از خداوند ورسولش ومؤمنين ولي ودوستي قرار ندادند، از ديگران متمايز نساخته است، وخداوند خبير وآگاه است ومي داند آنچه شما مي كنيد.

· حافظ شيخ الاسلام ابراهيم بن محمد الحمويني از سليم بن قيس الهلالي درحديث مفصل از اميرالمؤمنين علي عليه السّلام در حديث « منا شدة » نقل مي كند كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام دويست نفر از صحابه را سوگند مي دهند ومي فرمايند : ... انشدكم الله الا تعلمون حيث نزلت « وَلَمْ يَتَّخِذوُا مِنْ دوُنِ اللهِ وَلا رَسوُلِهِ وَلا الْمُؤمِنينَ وَليجَةً » قال الناس: أخاصة في بعض المؤمنين ام عامة لحسيعهم، فامرالله بينه ان يعلمهم، ولاة امرهم، وأن يفسرلهم من الولاية ما فسرلهم من صلاتهم وزكوتهم وحجهم ... فقال ابو بكر وعمر فقالا: يا رسول الله هذه الايات خاصة في علي؟ قال صلي الله عليه وآله وسلّم : بلي فيه وفي اوصيائي الي يوم القيامة قالا: يا رسول الله بينهم لنا؟ قال صلي الله عليه وآله وسلّم : علي اخي و وزيري و وارثي و وصيي وخليفتي في امتي و ولي كل مؤمن من بعدي، ثم ابني الحسن، ثم الحسين، ثم تسعة من ولد ابني الحسين واحدا بعد واحد.

ص: 150

شما را به خداوند سوگند می دهم آيا شما نمی دانيد آن زمانی كه آيه « وَلَمْ يَتَّخِذوُا مِنْ دوُنِ اللهِ وَلا رَسوُلِهِ وَلا الْمُؤمِنينَ وَليجَةً » نازل شد، مردم گفتند: آيا اين آيه مخصوص بعضی از مؤمنين است يا درباره همه مؤمنين نازل شده است؟ پس خداوند پيامبرش را امر فرمود كه اولياي امرشان را به آنان بشناساند، همانطوري كه نماز وروزه وحج را برايشان بيان فرموده وتفسير كرده اند. ( رهبريت و ولايت وامامت مرا نيز براي آنها تفسير كند) ... پس ابو بكر وعمر برخاستند وگفتند: اي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم اين آيات به طور خاص در مورد علي عليه السّلام نازل شده است؟ آن حضرت فرمودند: آری در شأن اوصيای من تا روز قيامت ( بيان شده است ) ، عمر و ابو بكر گفتند: اي رسول خدا آنها را به ما معرفي كن. حضرت فرمودند: علي برادرم و وزيرم و وارثم و وصي ام و خليفه ام در ميان امتم، و ولي هر مؤمنی پس از من، سپس فرزندم حسن، وسپس فرزندم حسين وسپس نه نفر از فرزندان حسين، يكی پس از ديگری ( امام و رهبر و خليفه) خواهند بود.

همانطوريكه در آيات گذشته گفته ايم، امامان دوازده نفرند و دوازدهمين آنها حضرت حجة بن الحسن العسكري عجل الله تعالی فرجه الشريف است كه برای خداوند قيام مي كند و براي خداوند جهاد مي نمايد. واين امت هرگز رها شده نيستند و به حكم آيه « انما انت مُنذر ولكلّ قومٍ هاد » هميشه هادی دارند و هادی در عصر حاضر حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشريف می باشد.

ص: 151

«آيه پنجاه و نهم »

اشاره

قائم موعود عجل الله تعالی فرجه الشريف نور الله است.

خداوند درسوره توبه آيه 32 مي فرمايد:

« يُريدوُنَ اَنْ يُطْفِؤُا نوُرَ اللهِ بِاَفْواهِهِمْ وَ يَاْبَي اللهُ اِلاّ اَنْ يُتِمَّ نوُرَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِروُنَ »

(كافران) مي خواهند نور خدا را با گفتار خويش خاموش كنند و خدا نمي خواهند جز آنكه نور خويش را آشكار كند وهر چند كه كافران كراهت داشته باشند.

· درتفسير صافي مجلد 1 صفحه 230 آمده است:

في الاكمال عن الصادق عليه السّلام و قد ذكر شق و فرعون بطون الحوامل في طلب موسي كذلك بنواميه و بنو العباس لما ان وقفوا علي ان زوال ملك الامراء و الجبابره منهم علي يد القائم ناصبونا العداوه و وضعوا سيوفهم في قتل اهل بيت رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم و اباده نسله طمعانهم في الوصول الي قتل القائم عجل الله تعالي فرجه الشريف فابي الله ان يكشف امره لواحد في الظلمه الا ان يتم نوره و لو كره المشركون.

از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه فرمودند: همانطور كه فرعون برای به دست يافتن موسی شكم زنان باردار را دريد تا موسی را از بين ببرد بني اميه وبني عباس در پي از بين بردن حضرت قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشريف بودند زيرا اين را می دانستند كه نابودی ستمگران و زورمندان به دست ايشان است، بني اميه و بني عباس همه دشمني وعداوتشان نسبت به ما و كشيدن شمشير به روی اهل بيت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلّم و كشتن آنها به اين منظور بود كه در ميان اهل بيت رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم قائم موعود عجل الله تعالی فرجه الشريف را بكشند تا آنچه درباره آن حضرت شنيده بودند واقع نگردد، اما خداوند امر او را به احدی از ستمگران فاش نفرمود:« اِلاّ اَنْ يُتِمَّ نوُرَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكوُنَ » جز آنكه نورش را كامل كند اگرچه مشركان كراهت داشته باشند.

ص: 152

«آيه شصتم »

اشاره

امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشريف اسلام را جهانی خواهد كرد .

خداوند درسوره توبه آيه 33 می فرمايد :

« هُوَ الَّذي اَرْسَلَ رَسوُلَهُ بِالْهُدي وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكونَ »

و اوست ( خداوندي ) كه رسول خودش را با هدايت و دين حق فرستاد، تا چيره گرداندش بر تمامي اديان، اگر چه مشركان كراهت داشته باشند ( وخوششان نيايد).

در اين آيه كريمه خداوند تبارك و تعالی ابتدا هدف از فرستاده شدن رسول گرامی اسلام صلي الله عليه وآله وسلّم را بيان می فرمايد، وسپس به دين اسلام اشاره مي فرمايد كه ديني الهي است و اين دين الهي بر حق است، و اين دين حق مي تواند نجات بشريت را برعهده گيرد، وسپس به اين نكته مهم اشاره مي شود كه اين دين بايد در سطح جهان استقرار يابد وانسانها را به وحدت و يگانگی واقعی برساند، وبه طور كلی از آيه بالا چند نتيجه مهم گرفته مي شود:

اولا : رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم از طرف خداوند مأمور است تا همه جهان را هدايت كند.

ثانيا : دين او يعني اسلام دين حق وحقيقت است كه مي تواند جهان را از تمام مشكلات برهاند و انسان را به سعادت دنيوی و اخروی برساند.

ثالثا : اين دين بايد جهاني شود و روزي فرا خواهد رسيد كه همه جهان مسلمان خواهند شد، اگرچه مشركان كراهت داشته باشند و نخواهند.

ما می دانيم كه اين وعده الهی يعني وحدت اديان و يكی شدن جهان بيني و ايدئولوژي در سطح جهان و مسلمان شدن همه عالم در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم وخلفا راشدين و بقيه خلفا بعد از آنها ... تا به حال به وقوع نپيوسته است، وما می دانيم كه در زمان يازده ائمه شيعه از اميرالمؤمنين علي عليه السّلام تا حضرت امام حسن عسكری عليه السّلام تا به حا ل به وقوع نپيوسته است، و

ص: 153

اسلام ، جهانی نگرديده است. در اينجا اين سؤالات مطرح مي شود كه : آيا اسلام مي بايست در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم جهاني می شد؟ و آيا بعد از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم اين وعده بايد به وقوع بپيوندد؟ و مسأله بعد اينكه مسلمان شدن جهانيان به چه صورت خواهد بود؟

1) دركتاب ينابيع الموده نوشته خواجه كلان قندوزي حنفي باب 71 صفحه 423 آمده است:

و عن ابي بصير وعن سماعة هما عن جعفر الصادق رضي الله عنه في قوله تعالي: « هُوَ الَّذي اَرْسَلَ رَسوُلَهُ بِالْهُدي وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكونَ » قال والله ما يجي تأويلها حتي يخرج القائم المهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف فاذا خرج القائم لم يبق مشرك الا كره خروجه ولا يبقي كافرا لا قتل حتي لو كان كافر في بطن صخرة قالت يا مؤمن في بطني كافر فاكسرني و اقتله.

و از ابي بصير وسماعه هر دو از امام صادق رضي الله عنه فرموده: به خداوند سوگند كه تأويل اين آيه صدق نمي كند تا بيرون آيد قائم مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ( وخروج وانقلاب نمايد ) . زماني كه او ظاهر شود، هيچ مشركی باقی نخواهد ماند. مگر آنكه كراهت دارد قيام و انقلاب او، ( يعني هيچ مشركي از انقلاب او رضايت ندارد ) وباقی نمی ماند هيچ مشركی مگر آنكه ( در مصاف با او ) كشته مي شود تا جايي كه كافر در شكم سنگ سختي باشد آن سنگ به مؤمن مي گويد: ای مؤمن در شكم من كافری مخفي شده است بيا و مرا بشكن و او را به قتل برسان.

البته اين آيه در دو سوره ديگر يكی در سوره صف آيه 9 و ديگری درسوره فتح آمده است. طبق اين آيه:

اول : رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم از طرف خداوند مأمور است تا همه جهانيان را هدايت نمايد، وتنها ديني كه براي همه بشريت آمده است همين دين است.

دوم : دين او كه اسلام باشد دين حق وحقيقت است كه مي تواند جهان را از تمام مشكلات برهاند، وانسان را به كمال و انسانيت برساند.

سوم : اين دين بايد جهاني شود، وتمام جمعيت زمين يك روز مسلمان شوند. اگرچه مشركين نخواهند.

چهارم : اين وعده الهی يعنی وحدت اديان ويكي شدن جهان بيني و ايدئولوژی بشريت در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم و اميرالمؤمنين عليه السّلام و... به وقوع نپيوسته است، واسلام ، جهانی نشده است، در اينجا اين سؤال پيش می آيد كه : اسلام چه زمانی جهانی خواهد شد؟

ص: 154

2)

في كتاب صحيح ابن ماجه جزء الثاني في ابواب الفتن في باب خروج المهدي و كتاب البيان في اخبار صاحب الزمان ( حافظ گنجي شافعي ) و كتاب منتخب كنز العمال مجلد 6 صفحه 29 ( متقي هندي) و كتاب ينابيع الموده صفحه 437 ( خواجه كلان قندوزی حنفي ) :

و عن عبد الله بن الحارث بن جزء الزبيدي قال: قال رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم يخرج الناس من اهل المشرق و المغرب فيوطئون للمهدي عيني سلطانه.

ازعبد الله بن حارث بن جزء زبيدي نقل شده است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم فرمودند: اهل مشرق ومغرب عالم برای ملاقات با مهدي بيرون مي آيند وهمه سلطنت او را قبول می كنند.

3) در تاريخ ابن عساكر صفحه 62 و صواعق المحرقه نوشته ابن هجر شافعي وينابيع الموده صفحه 433 آمده است :

و عن علي رضي الله عنه قال: اذا قام القائم آل محمد صلي الله عليه وآله وسلّم جمع الله له اهل المشرق و اهل المغرب فيجتمعون كمی يجتمع فزع الخريف.

از علي رضي الله عنه آمده است كه آن حضرت فرمودند: زمان قيام قائم آل محمد صلي الله عليه وآله وسلّم خداوند جمع مي كند همه مردم شرق و غرب عالم را به دور او مانند جمع شدن پاره های ابر در فصل پاييز.

4) در تفسير برهان جلد 2 صفحه 121 آمده است :

عن ابي بصير، قال ابو عبد الله عليه السّلام في قوله عزّوجلّ « هُوَ الَّذي اَرْسَلَ رَسوُلَهُ بِالْهُدي وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكونَ » فقال ما نزل تأويلها بعدو لا ينزل تأويلها حتي يخرج القائم فاذا خرج القائم لم يبق كافر بالله و لا مشرك بالامام الا كره خروجه حتي لو كان كافر في بطن صخره قالت يا مؤمن في بطني كافر فاكسرني و اقتله.

از ابي بصير روايت شده كه گفت حضرت صادق عليه السّلام در تفسير آيه « هُوَ الَّذي اَرْسَلَ رَسوُلَهُ بِالْهُدي وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكونَ» فرمود: هنوز تأويل اين آيه نازل نشده و نخواهد شد تا آنكه حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف خروج كند، وقتي او خروج كرد ديگر هيچ كافر به خدا و منكر امامي نمي ماند مگر اينكه از خروج آن جناب ناراحت مي شود ( زيرا آن جناب عرصه را بر آنان چنان تنگ می گيرد كه راه گريزی نمي يابند ) حتي اگر كافري در دل سنگي پنهان شود، آن سنگ مي گويد اي مؤمن در شكم من كافری پنهان شده مرا بشكن و او را بيرون بياور و به قتل برسان.

5) در تفسير برهان جلد 2 صفحه 121آمده است :

عن سماعه، عن ابي عبد الله عليه السّلام: « هُوَ الَّذي اَرْسَلَ رَسوُلَهُ بِالْهُدي وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكونَ » قال اذا خرج القائم لم يبق مشرك بالله العظيم ولا كافر الاّ كره خروجه.

ص: 155

از سماعه از امام صادق عليه السّلام نقل شده در بيان اين آيه « هُوَ الَّذي اَرْسَلَ رَسوُلَهُ بِالْهُدي وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكونَ » فرمودند: هنگامی كه حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف خروج مي نمايد هيچ مشرك به خدا و هيچ كافري باقی نمی ماند مگر اينكه از خروج آن جناب ناراحت می شود.

6) در مجمع البيان جلد 5 صفحه 25آمده است :

و قال ابو جعفر عليه السّلام ان ذلك يكون عند خروج المهدي من آل محمد صلي الله عليه وآله وسلّم فلا يبقي احد الا اقر بمحمد.

امام محمد باقر عليه السّلام فرمودند: اين جريان در زمان ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف از آل محمد صلي الله عليه وآله وسلّم است كه احدی روی زمين باقی نمی ماند مگر آنكه به نبوت محمد صلي الله عليه وآله وسلّم اعتراف كند.

7) درتفسير صافي صفحه 230آمده است :

و في الكافي عن الكاظم عليه السّلام في هذه الاية هو الذي امر رسوله صلي الله عليه وآله وسلّم بالولاية لوصيه والولاية هي دين الحق ليظهره غلي جميع الاديان عند قيام القائم عجل الله تعالي فرجه الشريف و الله ولاية القائم ولو كره الكافرون بولاية علي عليه السّلام.

از امام موسی كاظم عليه السّلام در بيان اين آيه روايت شده كه فرمودند: خداوند امر كرد رسولش را به ولايت وصيش علي بن ابيطالب عليه السّلام والبته ولايت، همان دين است تا هنگامی كه قيام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشريف برجميع اديان غالب آيد و خداست كامل كننده ولايت قائم اگر چه كافران از ولايت علي عليه السّلام كراهت داشته باشند.

8) درتفسير صافي صفحه 230آمده است :

عن اميرالمؤمنين عليه السّلام و غاب صاحب هذا الامر بايضاح الغدر له في ذلك لاشتمال الفتنة علي قلوب حتي يكون اقرب الناس اليه اشدهم عداوه و عند ذلك يؤيده الله بجنود لم تروها و يظهر دين نبيه علي يديه علي الدين كله و لو كره المشركون.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام درباره حضرت مهدي صلوات الله عليه

می فرمايد: صاحب الامر غائب شد زيرا كه خدعه و نيرنگ های مردم به آن حضرت از حد گذشت، آنها نسبت به ايشان به قدری كينه و عداوت در دل

مي گيرند كه نزديكترين افراد به آن حضرت دشمن ترين خواهد بود، در اين هنگام خداوند با لشگريان مخفي و غيبي خود او را ياری مي كند تا دين جدش رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم را به دست با كفايت خويش بر همه اديان جهان غلبه دهد اگر چه مشركان كراهت داشته باشند.

ص: 156

9) در تفسير صافي صفحه 231 آمده است :

و عن اميرالمؤمنين علي عليه السّلام انّه قال اظهر ذلك بعد قالوا نعم قا ل كلا فوالذي نفسي بيده حتي لا يبقي قرية الا و ننادي بشهادة ان لا اله الاّ الله و محمد رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم بكرة و عشيا .

اميرالمؤمنين عليه السّلام در تفسير « لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدّينِ كُلِّهِ » مي فرمود: اين ظهور در هنگامي است كه وعده ای به عنوان تصديق ظاهري به امام عليه السّلام مي گويند پذيرفتيم، ولي خطاب مي شوند، ساكت باشيد. به آن خدايی كه جان علي در دست اوست در آن هنگام هيچ روستايی و سرزميني باقي نمي ماند مگر آنكه ندای « اشهد ان لا اله الاّ الله و محمد رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم » هر صبح وشام در آن طنين انداز شود.

10) درمجمع البيان جلد 5 صفحه 25 آمده است :

و قال المقداد بن الاسود سمعت رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم يقول لا يبقي علي الارض بيت مدر و لا وبرالا ادخله الله كلمه الاسلام امّا بعزعزيز وامّا بذل ذليل امّا يعزهم فيجعلهم الله من اهله فيعزوا به وامّا يذلهم فيدينون له.

مقداد بن اسود گويد : شنيدم از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم كه مي فرمود: هيچ خانۀ گلی و موئی بر روی زمين به جا نماند جز آنكه كلمه اسلام در آن داخل گردد، يا با عزت و يا با خواري، يا اينكه اسلام آنان را عزيز گرداند وخدا آنان را اهل اين دين گرداند و در نتيجه به وسيله آن عزيز گردند و يا خوارشان گرداند و به خواری تحت اطاعت اسلام درآيند.

ص: 157

«آيه شصت و يكم »

اشاره

امامان وخلفا بعد از رسول خدا صلوات الله عليه دوازده نفرند و امام زمان عليه السّلام دوازدهمين آنهاست .

خداوند درسوره توبه آيه 36 مي فرمايد:

« اِنَّ عِدَّةَ الشُّهوُرِ عِنْدَ اللهِ اثْني عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الاَرْضَ مِنْهآ اَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِموُا فيهِنَّ اَنْفُسَكُمْ ... »

شماره ماهها نزد خداوند دوازده ماه است، در مكتوب خدا آن روز كه آسمانها وزمين را بيافريد از آن جمله چهارماه حرام است ، اين طريقه درست است در اين ماهها به خودتان ستم مكنيد.

1) در تفسير برهان جلد 2 صفحه 123 آمده است :

عن داود بن كثير قال: قال جعفر بن محمد عليه السّلام : انّ عدة المشهور عند الله اثني عشر شهراً في كتاب الله يوم خلق السموات والارض منها اربعة حرّم ذلك الدّين القيم، اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب، الحسن بن علي، الحسين بن علي، علي بن الحسين، محمد بن علي، جعفربن محمد، موسي بن جعفر، علي بن موسي، محمد بن علي، علي بن محمد، الحسن بن علي، الخلف الحجة.

داود بن كثير از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود : منظور از«اِنَّ عِدَّةَ الشُّهوُرِ» اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب، حسن بن علي، حسين بن علي، علي بن حسين، محمد بن علي، جعفربن محمد، موسي بن جعفر، علي بن موسي، محمد بن علي، علي بن محمد، حسن بن علي، امام عصر حضرت مهدي عليه السّلام ( اينها دوازده ماه مكتوب خداوند هستند ) است.

2) در كتاب بحار الانوار، كتاب الاختصاص شيخ صدوق وكتاب منتخب الاثر صفحه 60 از قول رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم در بيان امامان بعد از خودشان حضرت می فرمايند:

ص: 158

اولئك أوليا الله حقاً وخلفايي صدقاً عدتهم عدة الشهور وهي اثني عشر شهراً و عدتهم عدة نقباء موسی بن عمران ... اولهم علي وآخرهم المهدی .

يعنی اوليا حق خداوند و جانشينان وخلفاء صدق من هستند كه عده آنها به تعداد ماههاي سال است وآن دوازده ماه است وآنها دوازده نفر هستند به تعداد نقباء بني اسرائيل ... اول آنها علي است و آخر آنها مهدی مي باشد .

1) در كتاب غيبت نعماني باب چهارم حديث 17 صفحه 86 آمده است:

اخبرنا علي بن الحسين قال: حدثنا محمد بن يحيي العطار، قال حدثنا محمد بن حسان الرازي، عن محمد بن علي الكوفي، عن ابراهيم بن محمد بن يوسف، عن محمد بن عيسي، عن عبد الرزاق، عن محمد سنان، عن فضل الرسّان، عن ابي حمزه الثمالي قال: وكنت عند ابي جعفر محمد بن علي الباقر عليه السّلام ذات يوم فلما تفرق من كان عنده قال لي: يا ابا حمزه من المحتوم الذي لا تبديل له عند الله قيام قائمنا، فمن شكّ فيما أقول لقي الله (سبحانه)

و هو به كافر وله جاحد ثم قال: بابي وامّي المسمّي باسمي و المكنّي بكنيتي، السابع من بعدي بابي من يملأ الارض عدلا وقسطا كما ملئت ظلما وجورا، ثم قال: يا ابا حمزه من أدركه فلم يسلم له فما سلّم لمحمد صلي الله عليه وآله و سلم وعلي عليه السّلام وقد حرّم الله عليه الجنة ومأواه النّار و بئس مثوي الظالمين .

و اوضح من هذا بحمد الله و أنور و أبين وأزهر لمن هداه الله وأحسن اليه قول الله عزّوجلّ في محكم كتابه « اِنَّ عِدَّةَ الشُّهوُرِ عِنْدَ اللهِ اثْني عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الاَرْضَ مِنْهآ اَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِموُا فيهِنَّ اَنْفُسَكُمْ » ومعرفة الشهور - المحرم وصفر وربيع وما بعده، والحرم منها هي رجب وذوالقعده وذوالحجة والمحرم لا تكون دينا قيما لأن اليهود و النصاري والمجوس وسائر الملل والناس جميعا من الموافقين والمخالفين يعرفون هذه الشهور و يعدوني بأسمائها، وانما هم الائمه عليه السّلام والقوامون بدين الله و الحرم منها اميرالمؤمنين علي الذي اشتق الله تعالي له اسماً من اسمه العلي كمي اشتق برسوله صلي الله عليه وآله وسلم اسما من اسمه المحمود وثلاثة من ولده أسماؤهم علي، علي بن الحسين وعلي بن موسي وعلي بن محمد، فصار لهذا الاسم المشتق من اسم الله عزّوجلّ حرمة به و صلوات الله علي محمد وآله المكرمين المحترمين به.

خبر داد ما را علي بن حسين و او گفت:حديث كرد ما را احمد بن يحيي عطار او گفت حديث كرد ما را محمد بن حسّان رازي از محمد بن علي كوفي و او از ابراهيم بن محمد بن يوسف و او از محمد بن عيسي و او از عبد الزراق واو از محمد بن سنان و او از فضل رسّان و او از ابو حمزه ثمالي كه گفت: روزی در محضر ابي جعفر محمد بن علي امام باقر عليه السّلام بوديم چون حاضرين پراكنده شدند مرا فرمودند: ای ابا حمزه از كارهای حتمي كه تغيير و تبديلی در نزد خداوند نخواهد يافت قيام قائم عجل الله تعالی فرجه الشريف است. هر كس در اين كه می

ص: 159

گويم شك كند با حالتی كه كافر است و خداوند سبحان را انكار می كند او را ملاقات خواهد كرد. سپس فرمودند: پدر ومادرم به فداي كسي كه هم نام من وهم كنيه با من است. هفتمين نفر بعد از من، پدرم به قربانش كه زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد همان طوري كه از ظلم وجور پر شده باشد، سپس فرمودند، اي ابا حمزه كسي كه او را درك كند و تسليم او نشود تسليم حضرت محمد صلي الله عليه وآله و سلم وعلي عليه السّلام هم نشده است و خداوند بهشت را بر او حرام كرده است و جايگاه او آتش جهنم است و چه بد جايگاهي برای ستمكاران است.

وسپاس خداوندی را كه از همه اين روايات روشن تر و واضح تر و درخشان تر برای كسي كه خدا هدايتش كرده و درباره او احسان فرموده است. آيه «اِنَّ عِدَّةَ الشُّهوُرِ عِنْدَ اللهِ اثْني عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الاَرْضَ مِنْهآ اَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِموُا فيهِنَّ اَنْفُسَكُمْ ... » همانا شماره ماهها نزد خداوند دوازده ماه است. در كتاب خداوند از روزی كه آسمانها و زمين را خلق كرده است، چهار ماه از آنها حرام اند و آن زمينی كه محكم است همين است، بر خود در آنها ستم مكنيد .

و شناختن ماههاي محرم و صفر و ربيع و ماههای بعدی وماههای حرام كه رجب و ذي القعده و ذي الحجه ومحرم است كه دين محكم نمي تواند باشد زيرا يهود و نصاری و مجوس وساير اديان وهمه مردم از موافق ومخالف اين ماهها را مي شناسند و آنها را به نام مي شمارند بلكه آنان امامان اند و برپادارندگان دين خداوند هستند ومحترم ترين آنان يكي امرالمؤمنين علي عليه السّلام است كه خداوند نام او را از نام خود يعني عليّ مشتق كرد همچنانكه براي رسول خودش صلي الله عليه وآله و سلم نامي از نام خود، محمود مشتق كرد و سه نفر ديگر از فرزندان او كه نام هايشان علي است يعني علي بن الحسين وعلي بن موسي وعلي بن محمد واحترام اين نامها از آن رو است كه آنان مشتق از نام خداوند است، درودهاي خداوند بر محمد و فرزندان او كه به خاطر انتساب به او عزيز و محترم اند.

1) در كتاب غيبت نعماني باب 4 صفحه 87 حديث 18 آمده است:

أخبرنا سلامة بن محمد قال حدثنا ابو الحسن علي بن معروف بالحاجي قال حدثنا حمزة بن القاسم العلوي العباسي الرازي قال: حدثنا جعفر بن محمد الحسني قا ل حدثناعبيد بن كثير قال حدثنا ابو احمد ابو موسي الاسدي عن داود بن كثير الرقي، قال: دخلت ابي عبد الله جعفر بن محمد عليه السّلام بالمدينة فقال لي: ما الذي أبطابك يا داود عناّ؟ فقلت: حاجة عرضيت بالكوفة، فقال: من خلقت بها؟ فقلت: جعلت فداك خلقت بها عمك زيداً تركته راكبا علي فرس متقلد سيفاً ينادي بأعليصوته سلوني قبل ان تفقدوني، فبين جوانحي علم جمّ قد عرفت الناسخ من المنسوخ و المثاني و القرآن العظيم و انيّ العلم بين الله و بينكم، فقال لي: يا داود لقد ذهبت بك المذاهب ثم نادي يا سماعة بن مهران ايتني بسلّة الرطب فأیاه بسلّة فيها رطب، فتناول منها رطبة فأكلها،

ص: 160

و استخراج النواة من فيه فغرسها في الارض، ففلقت و أبنتت و أطلعت و أغدقت، فضرب بيده الي بسرة من عذق فستقها و استخرج منها رقّا أبيض ففضّه و رفعه الي و قال: اقرأه فقرأته و اذا فيه سطران، السطر الاول « لا اله الاّ الله ، محمد رسول الله » والثاني « اِنَّ عِدَّةَ الشُّهوُرِ عِنْدَ اللهِ اثْني عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الاَرْضَ مِنْهآ اَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِموُا فيهِنَّ اَنْفُسَكُمْ ... » اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب، الحسن بن علي، الحسين بن علي، علي بن الحسين، محمد بن علي، جعفربن محمد، موسي بن جعفر، علي بن موسي، محمد بن علي، علي بن محمد، الحسن بن علي، الخلف الحجة. ثم قال: يا داود أتدري متي كتب هذا في هذا ؟ قلت الله اعلم ورسوله وأنتم، فقال: قبل ان يخلق الله آدم بالفي عام .

خبر داد ما را سلامة بن محمد او گفت حديث كرد ما را ابو الحسن علي بن عمر معروف به حاجي او گفت حديث كرد ما را حمزة بن قاسم علوي عباسي رازي او گفت حديث كرد ما را جعفر بن محمد حسني او گفت حديث كرد ما را عبيد بن كثير او گفت حديث كرد ما را ابو احمد بن موسي اسدي از داود رقّي، داود رقّي مي گويد: در مدينه خدمت ابي عبدالله جعفر بن محمد عليه السّلام رسيدم مرا فرمودند: اي داود خيلي وقت است نزد ما نيامده ای؟ عرض كردم در كوفه كاری برايم پيش آمده بود، حضرت فرمودند: وقتي از كوفه بيرون آمدی چه كسي آنجا بود؟ عرض كردم جانم فدای شما شود وقتي از كوفه بيرون مي آمدم عموی شما زيد را ديدم كه سوار بر اسبی بود و قرآني به گردنش انداخته بود و با صدای بلند فرياد مي زد « سلوني قبل ان تفقدوني » از من هر چه مي خواهيد بپرسيد، قبل از اينكه مرا از دست بدهيد، كه در اندرون سينه من دانش فراواني است من ناسخ را از منسوخ شناخته ام و قرآن عظيم را مي دانم ومنم آن نشانه اي كه در ميان خداوند و شما هستم .

سپس حضرت فرمودند: ای داود تو خودت را به اين و آن باخته ای، سپس صدا زد ای سماعة بن مهران يك ظرف خرمای تازه بياور، سماعة ظرفي را كه خرمای تازه در آن بود آورد، حضرت يك دانه از آن خرما را برداشتند وميل فرمودند و هسته آن را از دهان خود بيرون آوردند و در زمين كاشتند. زمين فوراً شكافته شد و هسته خرما از زمين روييد و طلع داد و خرما شد، حضرت دست زدند و يك دانه خرمای نارس از خوشه چيدند و آن را شکافتند و از میانش پوست نازک و سفیدی بیرون آوردند و باز کردند و به دست من دادند و فرمودند: بخوانش، خواندم و ديدم دو سطر نوشته شده است :

سطر اول : « لا اله الاّ الله »

سطر دوم : « اِنَّ عِدَّةَ الشُّهوُرِ عِنْدَ اللهِ اثْني عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الاَرْضَ مِنْهآ اَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدّينُ الْقَيِّمُ » اميرالمؤمنين علي بن

ابيطالب، الحسن بن علي، الحسين بن علي، علي بن الحسين، محمد بن علي،

ص: 161

جعفربن محمد، موسي بن جعفر، علي بن موسي، محمد بن علي، علي بن محمد، الحسن بن علي، الخلف الحجة .

سپس فرمودند: ای داود آيا می داني اين نوشته چه زماني نگاشته شده است؟ گفتم: خداوند و رسولش بهتر می دانند . فرمودند: دو هزار سال پيش از آنكه آدم آفريده شود .

1) در كتاب منتخب الاثر فصل 1 باب 8 صفحه 137 آمده است:

غيبة الشيخ - جابر الجعفي قال سئلت ابا جعفر عليه السّلام ان تأويل قول الله عزّوجلّ: «اِنَّ عِدَّةَ الشُّهوُرِ عِنْدَ اللهِ اثْني عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الاَرْضَ مِنْهآ اَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِموُا فيهِنَّ اَنْفُسَكُمْ » قال فتنفس سيدي الصعداء ثم قال يا جابر اما « السنة » فهي جدي رسول الله صلي الله عليه وآله و سلم و شهورها اثني عشر شهراً فهو اميرالمؤمنين اني والي ابني جعفر وابنه موسي و ابنه علي و ابنه محمد وابنه علي والي ابنه الحسن و الي ابنه محمد الهادي المهدي اثنا عشر اماما حجج الله في خلقه و امنانه علي وحيه و علمه و الأربعة الحرم الذين هم الدين القيم أربعة منهم يخرجون باسم واحد علي اميرالمؤمنين و ابي علي بن الحسين و علي بن موسي الرضا و علي بن محمد فالاقرار بهؤلاء هو الذين القيم و لا تظلموا فيهن انفسكم أي قولوا جميعا تهتدوا .

جابر بن جعفي نخعي مي گويد: سؤال كردم از ابا جعفر محمد بن علي الباقرعليه السّلام درباره تفسير تأويل اين آيه كه فرموده خداوند متعال است : « اِنَّ عِدَّةَ الشُّهوُرِ عِنْدَ اللهِ اثْني عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الاَرْضَ مِنْهآ اَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِموُا فيهِنَّ اَنْفُسَكُمْ » حضرت فرمودند : ای جابر اما« السنة » سال، جد من رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم است و ماههای آن كه دوازده ماه است عبارت است از: اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب، امام حسن وامام حسين، علي بن الحسين، و من و فرزندم جعفر و فرزند او موسي وفرزند او علي وفرزند اومحمد و فرزند او علي و فرزند او حسن و فرزند او محمد الهادي المهدي « اثنا عشر اماما » دوازده امام، دوازده حجت خدا بر خلق و امينان وحی وعلم خداوند هستند. چهار نفر از اينها محترم هستند و اينها دين قيم خداوند هستند و اين چهار نفر داراي يك اسم واحد هستند و آنها عبارتند از علي اميرالمؤمنين عليه السّلام و پدرم علي بن الحسين عليه السّلام و علي بن موسي الرضا عليه السّلام و علي بن محمد عليه السّلام، اقرار كردن به اينها اقرار بر دين پا برجاست درباره اينها به خودتان ظلم مكنيد يعنی به وسيله آنها هدايت می شويد.

ص: 162

«آيه شصت و دوم »

اشاره

درزمان ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشريف مسلمانان با هم عليه كفر متحد می شوند .

خداوند درسوره توبه آيه 36 مي فرمايد:

« ... وَقاتِلوُا الْمُشْرِكينَ كآفَّةً كَما يُقاتِلوُنَكُمْ كآفَّةً وَاَعْلَموُا اَنَّ اللهَ مَعَ الْمُتَّقينَ »

همه با هم و با اتفاق مبارزه وجهاد كنيد با مشركان، همانگونه كه آنها با هم و با اتفاق با شما مبارزه مي كنند و بدانيد خداوند ( هميشه ) با متقين است.

1) در ينابيع الموده صفحه 423 آمده است :

وعن زرارة قال سئل الباقر رضي الله عنه عن قول الله تعالي « ... وَقاتِلوُا الْمُشْرِكينَ كآفَّةً كَما يُقاتِلوُنَكُمْ كآفَّةً وَاَعْلَموُا اَنَّ اللهَ مَعَ الْمُتَّقينَ » قال لم يجي تأويل هذه الآية و اذا قام قائمنا بعد يري من يدركه ما يكون من تأويل هذه الآية و ليبلغن دين محمد صلي الله عليه وآله و سلم ما بلغ ليل و النهار حتي لا يكون شرك علي ظهر الارض كمي قال الله عزّوجلّ .

زراره می گويد از حضرت امام محمد باقر رضي الله عنه سؤال كردند در باره اين فرموده خداوند متعال : « همه با هم و با اتفاق مبارزه وجهاد كنيد با مشركان، همانگونه كه آنها با هم و با اتفاق با شما مبارزه می كنند » حضرت فرمودند: زمان تأويل اين آيه نرسيده است و هنگامي كه قائم ما قيام كند تأويل اين آيه ميرسد و كسي كه آن بزرگوار را ببيند او تأويل اين آيه را درك خواهد كرد. در آن زمان است كه دين محمد صلي الله عليه وآله و سلم به آنجا می رسد ( كه همه به آن ايمان می آورند ) و در آن زمان شب و روزی نمی گذرد مگر اينكه ديگر مشركی در روی زمين پيدا نخواهد شد و اين است معنی فرموده خداوند متعال.

نتيجه ای كه از اين آيه و روايت می گيريم اين است كه :

ص: 163

اول : تأويل اين آيه در زمان ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف است.

دوم : در آن زمان همه مسلمانان با هم عليه كفار متحد ومتفق خواهند شد.

سوم : در آن عصر ديگر مشركي روی زمين نخواهد ماند.

چهارم : دين رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم بر همه اديان ديگر ظفر پيدا خواهد كرد.

1) نظير حديث فوق در بحارالانوار و تفسير عياشی و منتخب الاثر فصل 2 صفحه 294 باب 35 حديث 7 هم آمده است .

ص: 164

«آيه شصت و سوم »

اشاره

هركس با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف باشد با صادقين است .

خداوند درسوره توبه آيه 119 مي فرمايد:

« يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوُا اتَقوُا اللهَ وَ كوُنوُا مَعَ الصّادِقينَ »

اي كساني كه ايمان آورده ايد تقوي پيشه كنيد و با راستگويان باشيد.

حاكم حسكاني حنفي از علماي قرن پنجم هجري قمري در كتاب شواهد التنزيل صفحه 224 در ذيل اين آيه هشت حديث مي آورد كه صادقين چه كسانی هستند كه مسلمين می بايست با آنها باشند.

در حديث اول می فرمايد صادقين محمد صلي الله عليه وآله و سلم و علي عليه السّلام هستند و در حديث دوم می گويد صادقين علي بن ابيطالب عليه السّلام است و در حديث سوم مي گويد صادقين علي عليه السّلام وشيعيان علي و حزب علي بن ابيطالب عليه السّلام هستند.

حديث چهارم چنين است : حاكم حسكاني گوید که نقل حديث كرد ما را علي بن عباس مقانعي از جعفربن محمد بن حسن از احمد بن صبيح اسدي از مفضل بن صالح از جابر از ابي جعفرمحمد بن علي الباقرعليه السّلام در فرمايش خداوند «وَ كوُنوُا مَعَ الصّادِقينَ » ، با راستگويان باشيد ، فرمودند : با آل محمد عليهم السّلام باشيد.

در حديث پنجم و ششم نيز می فرمايد كه با علي بن ابيطالب عليه السّلام باشيد.

در حديث هفتم مي فرمايد : ... عن ابن عباس في قول الله تعالي:« اتَقوُا اللهَ وَ كوُنوُا مَعَ الصّادِقينَ » صادقين علي عليه السّلام واصحاب علي هستند.

و در حديث هشتم آورده است حاكم حسكاني مي گويد : خبر داد ما را عقيل ... از نافع از عبد الله بن عمر در مورد فرموده خداوند « اتَقوُا اللهَ وَ كوُنوُا مَعَ الصّادِقينَ » با راستگويان باشيد يعني با محمد صلي الله عليه وآله وسلم واهل بيت محمد صلي الله عليه وآله وسلم باشيد.

ص: 165

از مجموعه اين احاديث نتيجه می گيريم که منظور از آيه «صادقين» رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم و اميرالمؤمنين عليه السّلام واهل بيت وآل رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم هستند و امروزه بر روی كره زمين هيچ كس به رسول خدا نزديكتراز حجة بن الحسن العسكري عجل الله تعالی فرجه الشريف نيست و ما اگر بخواهيم مؤمن واقعی باشيم ، بايد با او باشيم وهركس با آن حضرت باشد از صادقين است.

تفسير برهان جلد 2 صفحه 170

:

عن ابي نصر، عن ابي الحسن الرضا عليه السّلام قال سئلته عن قوله الله عزّوجلّ « يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوُا اتَقوُا اللهَ وَ كوُنوُا مَعَ الصّادِقينَ » قا ل الصادقون هم الائمة بطاعتهم.

ابن ابي نصر مي گويد از قول امام رضا عليه السّلام درباره اين آيه سؤال كردم « يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوُا اتَقوُا اللهَ وَ كوُنوُا مَعَ الصّادِقينَ » فرمود: صادقون مقصود ، ائمه هستند كه بايد اطاعتشان نمود.

تفسير برهان جلد 2 صفحه 170

:

عن جابر، عن ابي جعفر عليه السّلام في قوله « يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوُا اتَقوُا اللهَ وَ كوُنوُا مَعَ الصّادِقينَ » قال مع علی بن ابيطالب عليه السّلام.

جابر از امام باقر عليه السّلام نقل مي كند كه درباره آيه شريفه « يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوُا اتَقوُا اللهَ وَ كوُنوُا مَعَ الصّادِقينَ » فرمودند : با علي بن ابيطالب باشيد.

تفسير برهان جلد 2 صفحه 170

:

عن ابي عبد الله عليه السّلام في قوله « وَ كوُنوُا مَعَ الصّادِقينَ » قال مع آل محمد صلي الله عليه وآله وسلم.

امام صادق عليه السّلام در تفسير كلام خدا « وَ كوُنوُا مَعَ الصّادِقينَ » فرمود با آل محمد صلي الله عليه وآله وسلم باشيد.

4.

تفسير برهان جلد 2 صفحه 170 :

روي عن النبي صلي الله عليه وآله وسلم سئل عن الصادق ههنا ؟ فقال هم علي وفاطمة و حسن وحسين و ذريتهم الطاهرون الي يوم القيامة.

از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از صادقين سؤال شد، فرمودند: صادقين عبارتند ازعلي و فاطمه و حسن و حسين و ذريه طاهرين او تا روز قيامت.

5. تفسير صافي صفحه 243 :

و في الاكمال عن اميرالمؤمنين عليه السّلام انّه قال في جمع المهاجرين و الانصار ايام خلافة عثمان اسالكم بالله اتعملون انه لما نزلت هذه الاية قال سلمان يا رسول الله عامه هذه الآية ام خاصه فقال المأمورون فعامه المؤمنين امروا بذلك و امّا الصادقين فخاصه لاخي و اوصيايي من بعده حتي الي يوم القيامة قالوا اللهم نعم .

ص: 166

از اميرالمؤمنين عليه السّلام روايت شده كه در جمع مهاجرين وانصار در هنگام خلافت عثمان خطاب به آنان فرمود: شما را به خدا قسم می دهم آيا مي دانيد كه اين آيه درباره چه كسي نازل شده « وَ كوُنوُا مَعَ الصّادِقينَ » ؟ سلمان به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم عرض كرد اين آيه عموميت دارد يا مربوط به افراد خاصي مي باشد؟ حضرت فرمودند: كساني كه مأمورند در آيه عامه مؤمنين هستند ولي صادقون مخصوص برادرم وجانشينان بعد او تا روز قيامت است. همگی در پاسخ علي گفتند آری چنين است .

6.

اصول كافي جلد 1 صفحه 208 :

عن ابي جعفر عليه السّلام قال: قال رسول الله صلي الله عليه وآله و سلم: من احب ان يحيي حباة تشبه حياة الانبياء و يموت ميته تشبه ميته الشهداء و يسكن الجنان التي غرسها الرحمن فليتول عليا و ليوال وليه وليقتد بالائمه من بعده فانهم عترتي خلقوا من طينتي اللهم ارزقهم فهمي و علمي و ويلٌ للمخالفين لهم من امتي، اللهم لا تنلهم شفاعتي .

از امام باقر عليه السّلام روايت شده كه رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم فرمود: هر كس دوست دارد زندگي و حياتش به زندگي انبيا شبيه باشد و مرگش همانند مرگ شهدا وجايگاهش در آخرت در بهشت آن چنان باشد كه خداوند آن را غرس نموده، بايد علاقمند به علي عليه السّلام و دوستان او باشد و به امامان بعد از او اقتدا كند زيرا كه آنها عترت من هستند، آنها از طينت وسرشت من خلق شده اند. خداوندا فهم وعلم مرا به آن امامان تفضل فرما پس وای بر مخالفين ايشان از امت من، پروردگارا شفاعت مرا شامل حالشان فرما.

7. اصول كافي جلد 1 صفحه 208 :

عن رسول الله صلي الله عليه وآله و سلم : و انّ الروح و الراحة و الفلاح و العون و الجناح و البركة و الكرامة و المغفرة و المعافاة و الیسر و البشري و الرضوان والقرب و النصر و التمكن و الرجاء و المحبة من الله عزّوجلّ لمن تولي علياً و انتم به و بري من عدوّه وسلّم لفضله و للاوصياء من بعده حقا عليَّ ان ادخلهم في شفاعتي و حق علي ربّي تبارك و تعالي ان يستجيب لي فيهم.

از رسول الله صلي الله عليه وآله و سلم روايت شده كه فرمود: روح، راحتی، رستگاری، اعانت، پيروزی، بركت، كرامت، مغفرت، عافيت، آسانی، بشارت، رضوان، تقرب، ياری، تمكن، اميد ومحبت از خداوند بزرگ « همه وهمه » در سايه تولای علي بن ابيطالب عليه السّلام و اقتدا به آن حضرت و تبری و نفرت از دشمنان اوست و نيز پذيرفتن فضائل او و جانشينان بعد از او. بر من رسول الله صلي الله عليه وآله و سلم سزاوار است كه از اين افراد شفاعت كنم و سزاوار است كه خداوند شفاعت مرا درباره (دوستان علي و اولادش ) قبول نمايد.

ص: 167

از مجموعه احاديث می توانيم نتيجه بگيريم كه صادقين رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم و اميرالمؤمنين عليه السّلام و امامان از فرزندان آن حضرت هستند، و آخرين اين امامان در حال حاضر حضرت حجة بن الحسن العسكري عجل الله تعالي فرجه الشريف است كه هر كس با او باشد روح ، راحتی، رستگاری، اعانت، پيروزی، بركت، كرامت، مغفرت، عافيت، آسانی، بشارت، رضوان، تقرب، ياری، تمكن، اميد ومحبت از آن او خواهد بود.

ص: 168

«آيه شصت و چهارم »

اشاره

خداوند با منتظران است .

خداوند درسوره يونس آيه 20 مي فرمايد:

« وَ يَقوُلوُنَ لَوْ لآ اُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ اِنَّمَا الْغَيْبُ لِلّهِ فَانْتَظِروُآ اِنّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرينَ »

و مي گويند چرا آيتي از طرف پروردگارش بر او نازل نشود، پس بگو جز اين نيست كه غيب از آن خداست پس شما منتظر باشيد، همانا من نيز با شما از منتظرانم.

1) خواجه كلان قندوزي حنفي در كتاب ينابيع الموده صفحه 423 آورده است:

و عن يحيي ابن ابوالقاسم قال، قال جعفر بن الصادق رضي الله عنه في قوله تعالي في سورة يونس « وَ يَقوُلوُنَ لَوْ لآ اُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ اِنَّمَا الْغَيْبُ لِلّهِ فَانْتَظِروُآ اِنّي مَعَكُمْم مِنَ الْمُنْتَظِرينَ » قال الغيب في هذه الاية هو الحجة القائم عجل الله تعالي فرجه الشريف .

يحيي بن ابوالقاسم مي گويد حضرت جعفر صادق رضي الله عنه فرمودند: در مورد اين كه فرموده خداوند متعالي است در سوره يونس « و مي گويند چرا آيتي از طرف پروردگارش بر او نازل نشود، پس بگو جز اين نيست كه غيب از آن خداست پس شما منتظر باشيد، همانا من نيز با شما از منتظرانم .» غيب در اين آيه مباركه حجة القائم عجل الله تعالي فرجه الشريف است.

از اين آيه و اين روايت چنين مي توانيم نتيجه بگيريم:

اول : اينكه مي فرمايند « اِنَّمَا الْغَيْبُ لِلّهِ » اين غيب وجود اقدس حضرت قائم مطلق حجة بن الحسن العسكري عجل الله تعالي فرجه الشريف است.

دوم : خداوند مي فرمايند همه منتظر ظهور او باشيد كه من هم با شما از منتظرانم، پس مسلمان واقعی يك منتظر واقعی است واين دستور خداوند متعال است.

ص: 169

سوم : در اين آيه و اين حديث منظور از آيات ائمه طاهرين هستند كه وجود آنها بزرگترين آيات و معجزات الهی است و منظور از «آيه » وجود اقدس امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است.

2)

در كتاب كمال الدين جلد 2 صفحه 340 باب 33 حديث 20 و در كتاب المحجة صفحه 169 آمده است :

ابن بابويه: قال حدثنا علي بن احمد ] بن محمد [ الدقّاق رضي الله عنه، قا ل: حدثنا محمد بن ابي الكوفي، قال حدثنا موسي بن عمران النخعي، عن عمه الحسين بن يزيد، عن علي بن ابي حمزه، عن يحيي بن القاسم، قا ل: سألت الصادق عليه السّلام عن قول الله عزّوجلّ « الم * ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدًي لِلْمُتَّقينَ * اَلَّذينَ يُؤمِنوُنَ بِالْغَيْبِ ...* » فقال: المتقون شيعة علي عليه السّلام، والغيب ]فَ[ هو الحجة القائم ] الغائب [ و شاهد ذلك قول الله عزّوجلّ:« وَ يَقوُلوُنَ لَوْ لآ اُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ اِنَّمَا الْغَيْبُ لِلّهِ فَانْتَظِروُآ اِنّي مَعَكُمْم مِنَ الْمُنْتَظِرينَ».

ابن بابويه گويد: حديثمان داد علي بن احمد ] بن محمد [ دقاّق رضي الله عنه گويد: حديثمان آورد محمد بن ابي عبدالله كوفي، گويد: حديثمان داد موسي بن عمران نخعي، از عمويش حسين بن يزيد، ازعلي بن ابي حمزه، از يحيي بن القاسم كه گفت: از امام صادق عليه السّلام درباره فرموده خداي عزّوجلّ: « الم * در اين كتاب هيچ ترديدي نيست، هدايتگر متقيان است * كساني كه به غيب ايمان آورند * » پرسيدم، فرمود: متقيان، شيعيان علي عليه السّلام هستند، وغيب همان حجت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف ] غائب[ مي باشد، وشاهد براين است فرموده خداوند عزّوجلّّ: و«] كافران[ گويند چرا آيتی از پروردگارش بر او نازل نمی شود، پس بگوهمانا غيب مخصوص خداوند است، پس منتظر باشيد كه من از منتظران هستم».

ص: 170

«آيه شصت و پنجم »

اشاره

تحولات در زمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف بنيادی است .

خداوند درسوره يونس آيه 24 می فرمايد :

« اِنَّما مَثَلُ الْحَيوةِ الدُّنْيا كَمآءٍ اَنْزَلْناهُ مِنَ السَّمآءِ فَاخْتَلَطَ

« اِنَّما مَثَلُ الْحَيوةِ الدُّنْيا كَمآءٍ اَنْزَلْناهُ مِنَ السَّمآءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْاَرْضِ مِمّا يَاْكُلُ النّاسُ وَالْاَنْعامُ حَتّي اِذآ اَخَذَتِ الْاَرْضُ زُخْرُفَها وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ اَهْلُهآ اَنَّهُمْ قادِروُنَ عَلَيْهآ اَتهآ اَمْرُنا لَيْلاً اَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصيداً كَاَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْاَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْاياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّروُنَ »

محققا مَثل زندگي و حيات دنيا مانند آبي است كه از آسمان فرو فرستاده مي شود، تا به وسيله آن باران، انواع مختلف گياهاني كه مورد استفاده وتغذيه حيوانات وانسانهاست از زمين برويد، تا آنگاه كه زمين از خرمي و سبزي آراسته و آرايش گردد، ومردمش خودشان را بر آن متصرف و قادر بپندارند، ناگهان فرمان ما به شب يا روز مي رسد و آنهمه زيور زمين را درو كنيم و چنان خشك گردد كه گويي روز قبل در آن هيچ چيز نبوده است، اينگونه خداوند آياتش را براي اهل تفكر بيان مي فرمايد.

دركتاب دلائل الامامه صفحه

250 نوشته محمد بن جرير طبري مفسر و مورخ بزرگ اهل سنت آمده است:

ابو جعفر محمد بن جرير الطبري: قال: اخبرني ابو الحسين محمد بن هارون بن موسي، عن ابيه، قال حدثنا ابوعلي الحسن بن علي النهاوندي، قال حدثنا محمد بن احمد كاشاني، قال حدثنا علي بن سيف، قال حدثنا ابي، عن المفضل بن عمر، عن ابي عبدالله عليه السّلام: قال نزلت في بني فلان ثلاث آيات: قوله عزّوجلّ: « حَتّي اِذآ اَخَذَتِ الْاَرْضُ زُخْرُفَها وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ اَهْلُهآ اَنَّهُمْ قادِروُنَ عَلَيْهآ اَتهآ اَمْرُنا لَيْلاً اَوْ نَهاراً » يعني القائم باسيف « فَجَعَلْناها حَصيداً كَاَنْ لَمْ تَغنَ بِالْاَمْسِ ».

ص: 171

و قوله عزوجل : « فتحنا علیهم ابواب کل شیء حتی إذا فرحوا بما اوتوا اخذناهم بغتة فاذا هم مبلسون فقطع دابر القوم الذین ظلموا و الحمد لله رب العالمین » قال ابو عبد الله علیه السلام بالسیف .

و قوله عزوجل : « فلمّا أحسّوا بَأسنا إذا هم مِنها یَرکُضون لا ترکضُوا وَ ارجِعوا الی ما أترِفتُم فیه و مساکنکم لعلّکم تُسألون » یعنی القائم علیه السلام یسأل بنی فلان (عن) کنوز بنی امیة .

ابوجعفر محمد بن جرير طبري گويد: ابوالحسن محمد بن هارون بن موسي از پدرش برايم خبر گفت كه: ابوعلي حسن بن علي نهاوندي حديثمان داد، وي گفت: محمد بن احمد كاشاني حديثمان داد، گفت: علي بن سيف حديثمان داد، گفت: پدرم از مفضل بن عمر، از حضرت ابي عبدالله امام صادق عليه السّلام برايم حديث گفت كه آن حضرت فرمود: درباره بني فلان سه آيه نازل شد : فرموده خدای عزّوجلّ: «تا آنگاه كه زمين از خرمی و سبزی آراسته و آرايش گردد، ومردمش خودشان را بر آن متصرف و قادر بپندارند، ناگهان فرمان ما به شب يا روز مي رسد » يعني حضرت قائم با شمشير « و آنهمه زيور زمين را درو كنيم و چنان خشك گردد كه گويی روز قبل در آن هيچ چيز نبوده است ».

فرموده خدای عزّوجلّ:« دربهای همه چيز را بر آنها گشوديم تا آنگاه كه به آنچه عطا شدند شادمان ومغرور گشتند، به ناگاه آنها را ] به كيفر اعمالشان [ گرفتار كرديم و در آن هنگام خوار و نا اميد شدند، پس ريشه قومی كه ستم پيشه بودند كنده شد و ستايش خدای را كه پروردگار عالميان است.

امام ابو عبدالله صادق عليه السّلام فرمودند : به وسيله شمشير. و فرموده خداي عزّوجلّ:« پس چون عذاب ما را احساس كردند از آن گريزان گشتند، نگريزيد و به آنچه از خوشگذرانيها و لذتها و مساكن بوده ايد بازگرديد تا شايد پرسش شويد» يعنی قائم عجل الله تعالی فرجه الشريف از بنی فلان راجع به گنج های بنی اميه پرسش نمايد.

ص: 172

«آيه شصت و ششم »

اشاره

قبل از ظهور قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشريف منادی از آسمان به هدايت مردم می پردازد .

خداوند درسوره يونس آيه 35 مي فرمايد:

« قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدي اِلَي الْحَقِّ قُلِ الله ُ يَهْدي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدي اِلَي الْحَقِّ اَحَقُّ أنْ يَتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدّي اِلآّ أنْ يُهْدي فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُموُنَ »

اي رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم بگو: آيا هيچ كدام از شركاء شما ( مشركان ) كسي را به راه حق هدايت مي كند، بگو فقط الله است كه به حق هدايت مي فرمايد ( حال سؤال مي كنيم ) ايا كسي كه به حق هدايت مي كند سزاوار پيروزي است يا كسي كه نمي تواند هدايت كند؟ مگر آنكه خودش هدايت شود پس شما را چه شده است و چگونه قضاوت باطل مي كنيد!

1) در روضه كافي مجلد 2 صفحه 7 آمده است :

ابو علي الاشعري، عن محمد بن عبدالجبار، عن ابن فضال، والحجال جميعا، عن ثعلبه، عن عبدالرحمن بن مسلمة الجريري قال: قلت لأبي عبدالله عليه السّلام يوبخونا ويكذبونا، انّا نقول: انّ صيحتين تكونان، يقولون: من اين تعرف المحقة من المطلبة اذا كانتا؟ قال فماذا تردوّن عليهم؟ قلت: ما نردّ عليهم شيئاً، قال: قولوا: يصدق بها - اذا كانت - من كان يؤمن بها من قبل، ان الله عزّوجلّ يقول: «أَفَمَنْ يَهْدي اِلَي الْحَقِّ اَحَقُّ أنْ يَتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدّي اِلآّ أنْ يُهْدي فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُموُنَ »

عبدالرحمن بن مسلمة جريري مي گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: دشمنان (و مخالفين شيعة ) ما را سرزنش كرده و دروغگو می پندارند، ما می گوييم : دو فرياد آسماني خواهد بود، گويند: وقتي دو فرياد هر دو ازآسمان باشد چگونه فرياد حق از باطل شناخته شود؟ حضرت فرمودند: شما چه پاسخي به آنها داديد؟ عرض كردم : ما پاسخي نداريم كه به آنها بگوييم . فرمودند: به آنها بگوييد هنگامی كه آن فرياد بلند شود هركس پيش از آن فرياد ايمان بدان آورده و آن را

ص: 173

باور و تصديق كند خدای عزّوجلّ مي فرمايد: « آيا كسي كه به سوی حق هدايت می كند شايسته تر است كه پيرويش كنند يا آن كسی كه هدايت نمي كند جز آنكه خود هدايت شود، پس شما را چه شده، چگونه قضاوت می كنيد؟ »

1) روضه كافي جلد 2 صفحه 7 حديث 253 :

عنه، عن محمد، عن ابن فضال، والحجال: عن داود بن فرقد قال: سمع رجل من العجلية هذا الحديث قوله: ينادي مناداً لا انّ فلان بن فلان وشيعته هم الفائزون اولّ النهار وينادي آخر النهار الا انّ عثمان وشيعته هم الفائزون، قال: و ينادي اول النهار منادي آخر النهار فقال الرجل: فما يدرينا ايها الصادق من الكتاب؟ فقا ل: يصدقه عليها من كان يؤمن بها قبل ان ينادي، أنّ الله عزّوجلّ يقول: أفمن يهدي الي الحق أن يتبع امّن لا يهدي الاّ أن يهدي ...

داود بن فرقد گويد: مردي از عجليه اين حديث را شنيد كه گويند: در هنگام ظهور، در اول روز منادي ندا كند: آگاه باشيد كه فلان فرزند و فلان پيروانش رستگارانند، ودر آخر روز منادي ديگر ندا كند: آگاه باشيد كه عثمان و پيروانش رستگارانند. آن مرد عجلي گفت: در اين صورت ما نمي دانيم كه كدام راستگو و كدام دروغگو است؟ حضرت در پاسخ فرمودند : تصديق كند آن را ( وراستگويان را از دروغگويان بشناسد ) آن كس كه پيش از اين ندا بدان ايمان دارد، همانا خداي عزّوجلّ مي فرمايد:« آيا كسي كه به سوي حق هدايت مي كند شايسته تر است كه پيرويش كنند يا آن كسي كه هدايت نمی كند جز آنكه خود هدايت شود، پس شما را چه شد، چگونه قضاوت می كنيد؟ »

2) كمال الدين مجلد 2 صفحه 650 باب 57 حديث 4 :

حدثنا محمد بن الحسن بن احمد بن الوليد رضي الله عنه قال: حدثنا الحسين ابن الحسن بن ابان، عن الحسين بن سعيد، عن النضر بن سويد، عن يحيي الحلبي، عن الحارث بن المغيرة البصري، عن ميمون البان، قال: كنت عند ابي جعفرعليه السّلام في فسطاطه فرفع جانب الفسطاط فقال: ان امرنا فد كان ابين من هذه الشمس، ثم قال: ينادي مناد السماء فلان بن فلان هو الامام باسمه، وينادي ابليس لعنة الله من الارض كما نادي برسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم ليلة العقبة.

ميمون البان گويد من در خيمه امام پنجم نشسته بودم، دامن خيمه را بالا زد و فرمود امر ما از اين آفتاب روشنتر است، سپس فرمودند: منادي از طرف آسمان فرياد كند كه امام فلان پسر فلان است و نام او را ببرد و منادی ابليس از زمين همان را ندا كند كه در شب عقبه به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم ندا كرد.

3) كمال الدين و تمام النعمة جلد 2 صفحه 650 باب 57 حديث 8 :

حدثنا ابي رضي الله عنه قال: حدثنا سعد بن عبدالله قال: حدثنا محمد بن الحسين بن ابي الخطاب، عن جعفر بن بشير، عن هشام بن سالم، عن زرارة، عن ابي عبدالله عليه السّلام قال: ينادي مناد باسم القائم عجل الله تعالي فرجه الشريف قلت: خاصٌ

ص: 174

او عام ؟ قا ل: عام يسمع كل قوم بلسانهم، قلت: فمن يخالف القائم عجل الله تعالي فرجه الشريف و قد نودي باسمه؟ قا ل: لا يدعهم ابليس حتي ينادي في آخر الليل يشكك الناس.

زراره گويد: امام ششم فرمودند: يك منادی به نام امام قائم فرياد مي كشد، گفتم نداي خصوصي است يا عمومي؟ فرمود: عمومي، هر ملتي به زبان خود آن را مي شنود، گفتم درحالي كه به نام او دعوت شود كيست كه با قائم مخالفت كند؟ فرمودند: ابليس آنها را نمي گذارد در آخر شب فرياد مي كشد كه مردم دچار ترديد مي شوند.

1) كمال الدين جلد 2 صفحه 652 باب 57 حديث 13 :

حدثنا محمد بن علي ماجيلويه رضي الله عنه، عن عمه محمد بن ابي القاسم، عن محمد بن علي الكوفي، عن ابيه، عن ابي المغرا، عن المعلي بن خنيس، عن ابي عبد الله عليه السّلام قال: صوت جبرئيل من السماء ، وصوت ابليس من الارض، فاتبعوا الصوت الاول، واياكم والا خير ان تفتتنوا به.

امام ششم فرمودند: آواز جبرئيل از آسمان است و آواز ابليس از زمين، آواز نخست را پيروي كنيد و از آواز اخير بپرهيزيد مبادا بدان فريفته شويد.

پس توجه بفرماييد قبل از ظهور قائم آل محمد عجل الله تعالي فرجه الشريف دو فرياد ويا دو ندا به گوش خواهد رسيد، يكي ندايي است كه از آسمان بلند مي شود، وهمه كره زمين از هر طايفه و از هر قبيله آن را مي شنوند، و مؤمنين به وسيله اين ندا هدايت مي شوند، دومين ندا از طرف ابليس از زمين است كه براي ضلالت مردم ندا در مي دهد كه عده ای را به گمراهي می كشاند و اينها از علايم قبل از ظهور حضرت قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشريف است.

ص: 175

«آيه شصت وهفتم »

اشاره

پيروان قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشريف از اولياء الله هستند .

خداوند درسوره يونس آيات 62 و 63 و64 مي فرمايد:

« اَلا اَنَّ اَوْلياءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاهُمْ يَحْزَنوُنَ * اَلَّذينَ امَنوُا وَ كانوُا يَتَّقوُنَ * لَهُمُ الْبُشْري فِي الْحَيوةِ الدُّنيا وَ فِي الْاخِرَةِ لا تَبْديلَ لِكَلِماتِ اللهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ * »

آگاه باشيد كه دوستان خدا هرگز هيچ ترس و اندوهي ندارند * كساني كه ايمان آوردند و خدا ترس هستند * و براي آنها بشارت است هم در زندگي دنيا و هم در زندگي آخرت و براي كلمات خدا تغييري نيست كه اين پيروزي بزرگ است .

1) تفسير صافي جلد 1 صفحه 757 :

و في الاكمال عن الصادق طوبي شيعة قائمنا المنتظرين لظهوره في غيبته و المطيعين له في ظهوره اولئك اوليا الله الذين لا خوف عليهم ولا هم يحزنون.

امام صادق عليه السّلام مي فرمايند: خوشا به حال شيعيان قائم ما كه منتظر ظهور او در غيبت او هستند، و پس از ظهورش و در هنگام ظهورش مطيع (اوامر او هستند ) اينها اوليای خداوند هستند كه هيچ ترس و وحشتی ندارند.

2) تفسير صافي جلد 1 صفحه 757 و اصول كافي جلد 3 صفحه 333 والايمان و الكفر حديث 2295 :

و في الكافي عن الصادق عليه السّلام عن النبي صلي الله عليه وآله و سلم من عرف الله وعظمه منع فاه من الكلام وبطنه عن الطعام و عفي نفسه بالصيام و القيام قالوا بابائنا وامهاتنا يا رسول الله هؤلاء اولياء الله قال انّ اولياء الله سكتوا فكان سكوتهم ذكراً و نظروا فكان نظرهم عبرة ونطقوا فكان نطقهم حكمة و مشوا فكان مشيهم بين الناس بركة لو لا الاجل التي كتبت عليهم لم تقر ارواحهم في اجسادهم خوفاً من العذاب و شوقاً الي الثواب.

ص: 176

رسول خدا صلی الله عليه وآله و سلم فرمودند: هركس خداوند را شناخت وبه عظمت او پي برد، زبانش را از سخن گفتن نگاه مي دارد ( كم حرف مي زند ) وشكمش را از طعام باز مي دارد، ( كم می خورد وهر چيزی را هم نمی خورد ) و نفسش را با روزه داری و قيام ( برپايي نماز) رياضت می دهد روزها روزه است و شبها عبادت مي كند، اصحاب گفتند يا رسول الله پدر ومادرم فدای شما باد آيا اينها اولياء خدا هستند، حضرت فرمودند: اولياء خداوند خاموشی مي گزينند و خاموشي آنها نيز ذكر است، نگريستن آنها عبرت ( گرفتن است ) و سخن گفتن آنها حكمت است، در ميان مردم راه می روند وراه رفتن آنها بركت است . اگر نبود كه خداوند برای آنها مرگ و اجل تعيين شده در روز معين مشخص نكرده بود، از خوف خداوند و شوق ثواب او جان می دادند و قالب تهی می کردند .

1) تفسير صافي جلد 1 صفحه 758 :

و في كلامي عن الباقر عليه السّلام في هذه الاية يبشرهم بقيام القائم و بظهوره و بقتل اعدائهم و بالنجاة في الاخرة و الورود علي محمد وآله الصادقين علي الحوض .

از مجموعه اين آيات مي توان نتيجه گرفت كه اصحاب و انصار و ياران و پيروان مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف از اوليا الله هستند و دارای خصوصيات زير مي باشند:

الف: قبل از ظهورش از منتظران هستند و منتظر ظهورش مي باشند.

ب: پس از ظهورش از مطيعان و اطاعت كنندگان اوامر او هستند.

ج: آنها بجز از خداوند از هيچ كس ترس و وحشتي ندارند.

د: آنها زبانشان در اختيارشان است و كمتر سخن مي گويند.

ه: آنها شكمشان در اختيارشان است ، كم مي خورند و هر چيزي را نمي خورند.

و: نفس و روحشان را به وسيله روزه مي سازند.

ز: و باز به وسيله نماز و قيام شبانه ( نماز شب ) خودسازی مي كنند.

ح: خاموشی آنها ذكر است.

ط: نگاه كردن آنها عبرت است.

ي: سخن گفتن آنها حكمت است.

ك: در ميان مردم راه مي روند ورا رفتن آنها بركت است.

ل: اگر اجل حتمی خداوند نبود از وحشت عذاب سكته می كردند.

م: اگر اجل حتمی خداوند نبود از شوق ثواب خداوند جان می دادند.

ص: 177

«آيه شصت وهشتم »

اشاره

قرآن، اصحاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف را امت معدوده می داند .

خداوند درسوره هود آيه 8 مي فرمايد:

« وَ لَئِنْ اَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ اِلي اُمَّةٍ مَعْدودَةٍِ لَيَقولُنَّ ما يَحْبِسُهُ اَلا يَوْمَ يَأتيَهِمْ لَيْسَ مَصْروُفاً عَنْهُمْ وَحاقَ بِهِمْ ما كانوُا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ »

و اگر عذاب را از ايشان تا زمان امت معدوده

(ياران امام زمان) به تأخير اندازيم هر اينه ميگويند: چه چيزي آنرا باز ميدارد؟ اگاه باشيد آنزمان كه زمانيكه (عذاب براي) ايشان فرا برسد، (ديگر) از آنها گردانده نخواهد شد، و آنچه را كه ( آنها ) به استهزا مي گرفتند حتماً بر آنان احاطه خواهد كرد.

در اين آيه شريفه صحبت ازعذابي شده است كه اين عذاب را خداوند تا زمان (امت معدوده) به عقب مي اندازد، و آنگاه عذاب، مشركين و كافرين را فرا خواهد گرفت، سؤال ميشود اين امت معدوده چه كساني هستند كه تا زمان آنها اين عذاب به تأخير می افتد و اينها چه مقام و منزلتی دارند؟

1) در كتاب ينابيع الموده صفحه 424 آمده است :

وعن الباقر و الصادق رضي الله عنهما قوله تعالي :« وَ لَئِنْ اَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ اِلي اُمَّةٍ مَعْدودَةٍِ » قالا ان الامة المعدوده هم اصحاب المهدي في آخر الزمان ثلثمائة و ثلاث عشر رجلاً كعدد اهل بدر يجمعون في ساعته واحدة كمي يجمع فزع الخريف.

حافظ سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي از امام باقر و امام صادق عليهما السّلام نقل مي كند كه آن دو بزرگوار درباره اين قول خداوند كه مي فرمايد:« واگر عذاب را از از ايشان تا زمان امت معدوده به تأخير اندازيم » فرمودند: ان الامة المعدوده هم اصحاب المهدي في آخر الزمان: اين امت معدوده يا اين امت شمرده شده اصحاب مهدي درآخر الزمان هستند كه تعداد آنها 313 نفر است به تعداد اصحاب در جنگ بدر كه اينها در يك لحظه واحد، جمع مي شوند ( به گرد مهدي عجل الله

ص: 178

تعالي فرجه الشريف) همچنانكه ابرهای پائيزی در يك زمان و با سرعت دريك نقطه جمع مي گردند.

1) در كتاب الغيبة نعماني صفحه 127 آمده است:

محمد بن ابراهيم النعماني: قال: اخبرنا احمد بن محمد بن سعيد قال: حدثنا حميد بن زياد قال: حدثنا علي بن الصباح قال: حدثنا ] ابو علي الحسن بن محمد الحضرمي قال: حدثنا [ جعفر بن محمد، عن ابراهيم بن عبد الحميد، عن اسحاق بن عبد العزيز، عن ابي عبد الله عليه السّلام في قوله: « وَ لَئِنْ اَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ اِلي اُمَّةٍ مَعْدودَةٍِ » قال: العذاب الخروج القائم عجل الله تعالي فرجه الشريف و الامة المعدودة اهل بدر و اصحابه.

محمد بن ابراهيم نعماني گويد: احمد بن محمد بن سعيد خبرمان داد، گفت: حميد بن زياد حديثمان داد ، گفت: علي بن الصباح حديثمان داد، گفت: ] ابوعلي بن محمد حضرمي حديثمان داد، گفت: [ جعفربن محمد حديثمان داد، از ابراهيم بن عبد الحميد، از اسحاق بن عبد العزيز، ازحضرت ابو عبدالله امام صادق عليه السّلام كه درباره قول خداوند: « وچنانچه عذاب را تا هنگام معينی ] افراد معدودي [ تأخير اندازيم، گويند چه موجب تأخير عذاب شده است؟ » فرمودند: عذاب خروج حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف است، وامت معدوده، اهل بدر و اصحاب او مي باشند.

2) در كتاب تفسير قمي جلد 1 صفحه 323 آمده است:

علي بن ابراهيم: قال: اخبرنا احمد بن ادريس قال: حدثنا احمد بن محمد، عن علي بن الحكم، عن سيف، عن حسان، عن هشام بن عمار، عن ابيه، وكان من اصحاب علي عليه السّلام، عن علي صلوات الله عليه في قوله ] تعالي [ : « وَ لَئِنْ اَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ اِلي اُمَّةٍ مَعْدودَةٍِ لَيَقولُنَّ ما يَحْبِسُهُ » قال: الامة المعدودة اصحاب القائم الثلاثمائة و البضعة عشر.

علي بن ابراهيم: گويد: احمد بن ادريس خبرمان داد، گفت: احمد بن محمد حديثمان داد، از علي بن الحكم، از سيف، از حسان، از هشام بن عمار، از پدرش - كه از اصحاب اميرالمؤمنين علي عليه السّلام بوده - از حضرت علي صلوات الله عليه درباره قول خداي ]تعالي[ :« وچنانچه عذاب را تا هنگام معيني

] افراد معدودي [ تأخير اندازيم، گويند چه موجب تأخير عذاب شده است؟ » امت معدوده اصحاب حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف مي باشند آن سيصد و ده و چند نفر.

3) در كتاب روضه كافي صفحه 313 آمده است:

محمد بن يعقوب: عن علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن ابي عمير، عن منصور بن يونس ، عن اسماعيل بن جابر، عن ابي خالد، عن ابي عبدالله ]ابي جعفر[ عليه السّلام في قول الله عز وجلّ: « فَاسْتَبِقوُا الْخَيْراتِ اَيْنَما تَكوُنوُا يَأتِ بِكُمُ اللهُ

ص: 179

]جَميعاً [ » قال: الخيرات: الولاية و قوله تبرك و تعالي:« اَيْنَما تَكوُنوُا يَأتِ بِكُمُ اللهُ جَميعاً » يعني اصحاب القائم عجل الله تعالي فرجه الشريف ثلاثمائة والبضعة عشر] رجلاً[ ، قا ل: وهم والله الامة المعدودة، قال: يجتمعون والله في ساعة واحدة فزع كفزع الخريف.

محمد بن يعقوب: روايت كرده از علي بن ابراهيم، از پدرش، از ابن ابي عمير، از منصوربن ادريس، از اسماعيل بن جابر، از ابو خالد، از حضرت ابي عبد الله امام صادق ] ابو جعفر امام باقر [ عليه السّلام كه راجع به گفتار خدای عزّوجلّ: « پس به كارهای نيك سبقت و پيشي گيريد، هركجا باشيد خداوند ] همه شما را [ خواهد آورد » يعني اصحاب حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف آن سيصد و ده و چند ] مرد[ . فرمودند: به خدا سوگند آنهايند امت معدوده. فرمودند: به خدا سوگند در يك ساعت پياپي جمع خواهند شد همچون ابرهای پاييزی .

1) دركتاب تفسير قمي جلد 2 صفحه 205 آمده است:

عن علي بن ابراهيم قال: حدثني ابي، عن ابن ابي عمير، عن منصور بن يونس، عن ابي خالد الكابلي قال: قال ابو جعفرعليه السّلام: والله لكأني أنظر الي القائم عجل الله تعالي فرجه الشريف وقد اسند ظهره الي الحجر، ثم ينشد الله حقه، ثم يقول: يا ايها الناس في يحاجني في الله، فانا اولي بالله، ايها الناس من يحاجني في آدم، فانا اولي بادم، يا ايها الناس من يحاجني في نوح، فانا اولي بنوح، ايها الناس من يحاجني في ابراهيم، فانا اولي بابراهيم، ايها الناس من يحاجني في موسي، فانا اولي بموسي، ايها الناس من يحاجني في عيسي، فانا اولي (الناس) بعيسي، ايها الناس من يحاجني في ] رسول الله[ فانا اولي ]برسول الله[ صلوات الله عليهم اجمعين، ايها الناس من يحاجني في كتاب الله، فانا اولي بكتاب الله، ثم ينتهي الي المقام فيصّلي ركعتين و ينشد الله حقه. ثم قال ابوجعفرعليه السّلام: هو والله ]المضطرّ في كتاب الله[ في قوله: « اَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّاِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلَكُمْ خُلَفآءَ الْارْضِ » فيكون اول من يبايعه جبرائيل ثم الثلاثمائة و الثلاثة عشر رجلاً، فمن كان ابتلي بالمسير وافاه، ومن لم يبتل بالمسير فقد من ]عن[ فراشه، وهو قول اميرالمؤمنين عليه السّلام: هم المنقودون من ]عن[ فرشهم، وذلك قول الله عزّوجلّ: « فَاسْتَبِقوُا الْخَيْراتِ اَيْنَما تَكوُنوُا يَأتِ بِكُمُ اللهُ جَميعاً » قال: الخيرات الولاية. وقال في موضع آخر: :« وَ لَئِنْ اَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ اِلي اُمَّةٍ مَعْدودَةٍِ » وهم اصحاب القائم عجل الله تعالي فرجه الشريف يجتمعون ] والله[ اليه في ساعة واحدة فاذا جآء الي البيداء يخرج اليه جيش السفياني، فيأمر الله الارض فتأخذ اقدامهم، وهو قوله:« وَ َلَوْ تَري اِذْ فَزَعوُا فَلا فَوتَ وَ اُخِذوُا مِن مَكانٍ قَريبٍ، وَ قالوُا آمناّبه » يعني بالقائم من آل محمد عليهم السّلام « وَ اِنيّ لَهُمُ التَناوُشُ مِن مَكانٍ بَعيدٍ » ]الي قوله[: « وَ حيلَ بَيْنَهُم وَبَيْنَ ما يَشْتَهوُنَ » ] يعني[ الاّ يعذبوا « كَما فَعَلَ بِاَشْياعِهِم ]مِن قَبْلُ[ » يعني من كان قبلهم من المكذبين هلكوا.

ص: 180

علي بن ابراهيم گويد: پدرم برايم حديث گفت، از ابن ابي عمير، از منصور بن يونس، از ابو خالد كابلي كه گفت: حضرت ابو جعفر امام باقر عليه السّلام فرمودند: گوئي - به خدا سوگند - قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف را مي نگرم در حاليكه به حجرالاسود تكيه زده، سپس خويش را از خداوند مي خواهد، آنگاه مي گويد: اي مردم هركس درباره خداوند با من محاجّه كند پس ]بداند كه[ من نزديكترين افراد به خداوند هستم، اي مردم هركس درباره آدم با من محاجّه كند پس من نزديكترين كسان به آدم هستم، اي مردم هركس با من درباره نوح محاجّه نمايد پس من نزديكترين افراد به نوح مي باشم، اي مردم هركس درباره ابراهيم با من محاجّه كند پس ]بداند كه[ من نزديكترين اشخاص به ابراهيم هستم، اي مردم هركس درباره موسی با من محاجّه كند پس منم نزديكترين كسان به موسی، ای مردم هرآنكه درباره عيسی با من محاجّه كند پس من نزديكترين ]افراد[ به عيسی مي باشم، اي مردم هركس با من درباره ]رسول خدا[ محاجّه نمايد پس من نزديكترين افراد به ]رسول خدا[ صلوات الله عليهم اجمعين مي باشم، اي مردم هركس درباره كتاب خدا با من محاجّه كند پس منم نزديكترين كسان به كتاب خداوند. سپس به مقام ابراهيم خواهد رفت، دو ركعت نماز مي گذارد و حقش را از خداوند طلب می نمايد.

آنگاه حضرت ابو جعفر امام باقرعليه السّلام فرمودند: اوست به خدا سوگند ] آن مضطري كه در كتاب خدا ياد شده [ در فرموده او: « آيا چه كسي دعای مضطر ناچار را به اجابت مي رساند وشما را جانشينان زمين قرار مي دهد » پس نخستين كسي كه با او بيعت كند جبرئيل است، سپس آن سيصد و سيزده مرد ]بيعت مي كنند[ ، پس هركدام از ايشان پيش از آن هنگام از منزلش بيرون بوده، به مقصد خواهد پيوست، و هركدام دچار سفر نبوده از بستر خوابش مفقود خواهد شد، و همين است فرموده اميرالمؤمنين عليه السّلام: آنانند مفقود شدگان از خوابگاه هايشان، وآن فرموده خداوند عزّوجلّ است: « پس به كارهای نيك سبقت وپيشي بگيريد، هركجا باشيد خداوند همه شما را خواهد آورد .» فرمودند: خيرات: ولايت است. و ]خداوند[ در جاي ديگر فرموده: « وچنانچه عذاب را تا هنگام معيني ]به دست افراد معدودي[ به تعويق اندازيم ... » وايشان اصحاب قائم عجل الله تعالی فرجه الشريف هستند، ]به خدا سوگند[ در يك ساعت نزد او جمع مي شوند، پس چون به بيداء بيايد لشگر سفياني به سويش خروج كند، كه خداوند امر فرمايد زمين پاهايشان را مي گيرد، واين است ]معني[ فرموده خداوند: « واگر]ای رسول[ ببيني كافران را هنگامي كه هراسانند، پس هيچ از عذابشان فوت و زايل نشود واز جايگاه نزديكي گرفته شوند، و گويند به او ايمان آورديم » يعني به قائم آل محمد عليه السّلام، « وبا اين همه دوري مي توانند به آن مقام نائل شوند » تا آنجا كه فرموده: « وميان آنها و آرزوهايشان جدايی افتاد » يعنی: اينكه عذاب نشوند، «

ص: 181

همچنانكه نسبت به همكيشان آنها پيش تر چنين شد » يعنی : كسانيكه پيش از ايشان بودند از تكذيب كنندگانی كه هلاك گشتند.

1) در كتاب تفسير عياشي مجلد 2 صفحه 140 آمده است:

العياشي: بالسناده عن ابان بن ابي مسافر، عن ابي عبدالله عليه السّلام في قول الله: « وَ لَئِنْ اَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ اِلي اُمَّةٍ مَعْدودَةٍِ » يعني عدّة كعدّة بدر:« لَيَقولُنَّ ما يَحْبِسُهُ اَلا يَوْمَ يَأتيَهِمْ لَيْسَ مَصْروُفاً عَنْهُمْ » قال العذاب.

عياشي به سند خود از ابان بن ابي مسافر، از حضرت ابوعبدالله امام صادق عليه السّلام آورده، درباره قول خداوند: « وچنانچه عذاب را تا ]دوران[ افراد معدودي به تعويق اندازيم ... » كه يعني: عده اي همچون تعداد اهل بدر، « آنها گويند چه چيزي موجب تأخير عذاب گشته، آگاه باشند كه چون آن هنگام فرا رسد از آنان به هيچ وجه دور نخواهد شد » فرمودند : ]يعنی[ عذاب.

2) دركتاب تفسير عياشي مجلد 2 صفحه 140 آمده است :

عنه : بالسناده عن عبد الاعلي الجعي قال : قال ابو جعفر عليه السّلام: اصحاب القائم عليه السّلام الثلاثمائة و البضعة عشر رجلاً هم والله الامة المعدودة التي قال في كتابه: « وَ لَئِنْ اَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ اِلي اُمَّةٍ مَعْدودَةٍِ » قال: يجتمعون له في ساعة واحدة فزعاً كفزع الخريف.

و ازاوست كه به سند خود از عبد الاعلي جعي آورده كه گفت: حضرت ابو جعفر امام باقر عليه السّلام فرمودند: اصحاب حضرت قائم عليه السّلام آن سيصد وده و چند مرد همان هايند به خدا سوگند امت معدوده ای كه خداوند در كتاب خود فرموده: « و چنانچه عذاب را تا هنگام معيني ]افراد معدودي[ به تأخير اندازيم. » فرمودند: در يك ساعت برايش جمع مي شوند همچون ابرهای پاييزی .

3) در كتاب تفسير عياشي مجلد 2 صفحه 140 آمده است:

وعنه: بالسناده عن الحسين، عن الخراز، عن ابي عبدالله عليه السّلام« وَ لَئِنْ اَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ اِلي اُمَّةٍ مَعْدودَةٍِ » قال هو القائم واصحابه.

واز اوست به سند خود از حسين، از خراز، از حضرت ابي عبدالله امام صادق عليه السّلام آورده ]كه درباره فرموده خداوند[ : « وچنانچه عذاب را تا هنگام معيني ]افراد معدودي[ به تأخير اندازيم .» فرمودند: او قائم و اصحابش مي باشند.

4) در كتاب مجمع البيان مجلد 5 صفحه 144 آمده است :

ابوعلي طبرسي: في مجمع البيان قيل انّ الامة المعدودة هم اصحاب المهدي في آخر الزمان ثلاثمائة و بضعة عشر رجلاً كعدة اهل بدر يجتمعون في ساعة واحدة كما يجتمع فزع الخريف، قال: وهو المرويّ عن ابي جعفر و ابي عبدالله عليه السّلام.

ابوعلي طبرسي درمجمع البيان گويد: امت معدوده همان اصحاب حضرت مهدي عليه السّلام درآخر الزمان می باشند، سيصد وده وچند مرد، همچون تعداد اهل بدر در يك ساعت جمع مي شوند همچنانكه قطعه های ابر پاييزی جمع مي شوند. وی

ص: 182

افزود : وهمين معني از حضرت ابو جعفر وحضرت ابو عبدالله عليهما السّلام روايت گرديده است.

10) در كتاب تأويل الآيات الظاهره صفحه 223 آمده است :

حماد بن عيسي عن حريز قال: روي بعض اصحابنا عن ابي عبدالله عليه السّلام في قوله تعالي: « وَ لَئِنْ اَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ اِلي اُمَّةٍ مَعْدودَةٍِ » قال: العذاب هو القائم عليه السّلام وهو عذابُ علي اعدائه، والامة المعدودة هم الذين يقومون معه بعدد اهل بدر.

شرف الدين نجفي گويد: و مؤيد اين است آنچه محمد بن جمهور از حماد بن عيسي از حريز روايت نموده كه گفت: بعضي از اصحابمان از حضرت ابي عبدالله امام صادق عليه السّلام روايت كرده اند درباره قول خدای تعالي: « وچنانچه عذاب را تا هنگام معيني ] افراد معدودي[ به تأخير اندازيم » فرمودند: عذاب همان حضرت قائم عليه السّلام است واو عذاب بر دشمنانش مي باشد، وامت معدوده آنانند كه با وي بپاخيزند به عدد اهل بدر.

11)

در كتاب تفسير قمي مجلد 1 صفحه 322 آمده است:

علي بن ابراهيم : في تفسيره المنسوب الي الصادق عليه السّلام في قوله تعالي:

« وَ لَئِنْ اَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ اِلي اُمَّةٍ مَعْدودَةٍ » قال: قال انّ متّعناهم في هذه الدنيا الي خروج القائم عليه السّلام فنردّهم و نعذّبهم :« لَيَقولُنَّ ما يَحْبِسُهُ » ان يقولوا لن لا يقوم ] اي يقولون امّا لا يقوم [ القائم عليه السّلام ولا يخرج علي حدّ الإستهزاء فقال الله: « اَلا يَوْمَ يَأتيَهِمْ لَيْسَ مَصْروُفاً عَنْهُمْ وَحاقَ بِهِمْ ما كانوُا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ »

علي بن ابراهيم : در تفسيرش كه منسوب به امام صادق عليه السّلام است در مورد قول خدای تعالی : « وچنانچه عذاب را تا هنگام معيني ] افراد معدودی[ به تأخير اندازيم » گويد : چنانچه در اين دنيا آنان را تا خروج حضرت قائم عليه السّلام بهره مند سازيم، پس از آن آنها را باز مي گردانيم و عذابشان مي كنيم، وآنها گويند: « چه چيزي عذاب را باز داشته » يعني از روی تمسخر و استهزاء گويند كه حضرت قائم عليه السّلام قيام نخواهد كرد و خروج نخواهد داشت. پس خداوند فرمود: « آگاه باشند روزی كه عذاب فرا رسد، ديگر از آنان باز گردانده نخواهد شد و آنچه را كه استهزاء می كردند گرفتارش شوند . »

ص: 183

«آيه شصت و نهم »

اشاره

كسانی كه وجود امام زمان عليه السّلام را منكر شده اند عمر خود را فنا كرده اند .

خداوند درسوره هود آيه 21 مي فرمايد:

« اُولئِكَ الَّذينَ خَسِروُآ اَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانوُا يَفْتَروُنَ »

آنان كساني هستند كه نفس هاي خود را زيان كار ساختند و دروغ بسته و هر تدبيري در راه دنيا كردند همه محو و نابود شد.

در اين آيه درباره كسانی صحبت شده است كه درباره امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف شك وترديد دارند در حاليكه وجود اقدس ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف اظهر من الشمس است، ايشان در شب جمعه 15 شعبان سال 255 (ه - ق) در شهر سامره به دنيا آمدند، ودر سال 269 (ه - ق) پس از شهادت امام حسن عسگری به امامت رسيدند، وداراي دو غيبت هستند غيبت صغری كه ازسال 260 (ه-ق) تا سال 329 (ه - ق) طول كشيد ودر اين مدت چهار نائب خاص داشتند، وغيبت كبری ايشان از سال 329 (ه - ق) شروع شده است و هم اكنون كه سال 1426 (ه - ق) است آن بزرگوار 1171 سال از عمر مباركش مي گذرد و ايشان در حال حيات هستند. عده زيادي در اين مدت خدمت حضرت رسيدند وهم اكنون نيز عده اي خدمتش می رسند، ايشان ما بين مردم رفت و آمد دارند، در جلسات شركت مي كنند و ...اما متأسفانه عده ای معدود درباره ايشان شك وترديد دارند كه اين آيه درباره آنهاست.

در كتاب ينابيع الموده نوشته

خواجه كلان قندوزي حنفي صفحه 428 آمده است:

عن المفضل عن الصادق رضي الله عنه قال ساعة قيام القائم عليه السّلام قلت ما معني الا ان الذين يمارون في الساعة لفي ضلال بعيد قال يقولون متي ولد ومن راه واين هو ومتي يظهر كل ذلك شكا في قضائه و قدرته « اُولئِكَ الَّذينَ خَسِروُآ اَنْفُسَهُمْ» في الحيوة الدنيا والاخره.

ص: 184

مفضل بن عمر روايت مي كند از حضرت صادق و حضرت باقر عليهما السّلام كه مي گويد ما بين دو بزرگوار عرض كردم، درباره ساعت و زمان قيام قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف حضرت فرمودند: شكاكان و كساني كه ترديد دارند درباره امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف مي گويند: او كي به دنيا آمده است؟ چه كسي او را ديده است؟ اصلاً او كجاست؟ او كی ظهور خواهد كرد؟ آنها همه اين سخنان را مي گويند زيرا در قضای الهي (و قدرت خداوند) شك دارند. سپس اين آيه را تلاوت فرمودند: «آنان كسانی هستند كه خود را انكار كردند. » در دنيا و آخرت.

ص: 185

«آيه هفتادم »

اشاره

حضرت لوط نبی به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف پناه می برد ويكی از نامهای امام زمان « قوه » است .

خداوند درسوره هود آيه 80 می فرمايد :

« قالَ لَوْ اَنَّ لي بِكُمْ قُوَةً اَوْ آوی اِلی رُكْنٍ شَديدٍ »

و حضرت لوط عليه السّلام فرمودند: اي كاش مرا آن قدرت قوه (الهي مي بود) و يا اينكه قوم و ياران پر تواني (داشتم) و به آنها پناه مي بردم.

در شأن نزول اين آيه آمده است: زماني كه حضرت لوط عليه السّلام سرسختي و جهالت و حماقت قوم خود را ديد، كه به هيچ صراطي مستقيم نمي شدند، و او را آزار و اذيت مي كردند، فرياد برآورد : « قالَ لَوْ اَنَّ لي بِكُمْ قُوَةً اَوْ آوي اِلی رُكْنٍ شَديدٍ » ای كاش من در ميان شما « قوّة » يا آن نيروی الهي را مي داشتم و ای كاش آن « ركن شديد » الهي مي بود و من به او پناه مي بردم، در احاديث و روايات آمده است كه منظور از« قوّة » يا آن نيروی الهي حضرت قائم آل محمد عجل الله تعالي فرجه الشريف است و منظور از « ركن شديد » ياران مقاوم و سرسخت آن بزرگوار مي باشد كه آن حضرت را ياری خواهند فرمود.

1) در كتاب ينابيع الموده نوشته خواجه كلان قندوزي حنفي صفحه 424 آمده است:

وعف ابا بصير قال، قال جعفر الصادق رضي الله عنه ما كان قول لوط عليه السّلام « لقوة »،« قالَ لَوْ اَنَّ لي بِكُمْ قُوَةً اَوْ آوي اِلي رُكْنٍ شَديدٍ » الا تمنيا «لقوّة»

القائم المهدي و «شدة» اصحابه وهم الركن الشديد فان الرجل منهم يعطي قوة اربعين رجلاً و ان فلب رجل منهم اشد من زبر الحديد، لو مروا بالجبال الحديد لقد كدكت لا يكفون سيوفهم حتي يرضي الله عزّوجلّ.

ص: 186

ابا بصير مي گويد حضرت صادق عليه السّلام فرمودند: حضرت لوط عليه السّلام در گفتارش در آيه « قالَ لَوْ اَنَّ لي بِكُمْ قُوَةً اَوْ آوي اِلي رُكْنٍ شَديدٍ » نبود مگر اينكه تمنا مي فرمودند وآرزو مي داشتند كه آن قوه الهي مي بود ، وآن قوه الهي كه منظور لوط عليه السّلام بود قائم آل محمد عجل الله تعالي فرجه الشريف بود ( لقوة القائم المهدي و «شدّة» ) يا آن توان سخت منظور اصحاب و ياران مهدی موعود است كه داراي قدرت و قوه بسيار سختي بودند و آنان ركن شديد بودند چرا كه به هر كدام آنها نيرو و توان چهل مرد ( قدرتمند) داده مي شود، وقلوب آنها سخت تر از پاره های آهن است ( كه هرگز متزلزل نمی شود) و اگر آنها بر كوههاي آهنين بگذرند ( آن كوهها از صلابت ) آنها از هم بپاشند ( آن مردان بزرگ) شمشيرهايشان را تا آن زمان كه خداوند راضی نگردد درنيام نخواهند كرد.

1) در ينابيع الموده صفحه 424 آمده است :

و عن صالح بن سعد عن الصادق رضي الله عنه في هذه الآية قال: « قوة » القائم عليه السّلام « و الركن الشديد » اصحابه ثلثمائة و ثلاثة عشر رجلاً.

صالح بن سعد از حضرت امام صادق عليه السّلام روايت مي كند كه آن حضرت درباره اين آيه فرمودند: « قوة » يا آن نيروي « الهي » حضرت قائم عليه السّلام است و منظور از « و الركن الشديد » اصحاب و ياران آن حضرت هستند كه تعداد ايشان سيصد و سيزده مرد است.

در يكي از تفاسير ديدم كه چنين نوشته شده بود : اين روايت ممكن است عجيب به نظر برسد كه چگونه مي توان باور كرد كه لوط پيامبر عليه السّلام در عصر خويش آرزوی ظهور چنين شخصيتي با چنين ياراني را كرده باشد. ولي آشنايان با احاديث و روايات كه در تفسير آيات قرآني وارد شده اند تاكنون اين درس را به ما داده اند كه غالباً يك قانون كلي در چهره يك مصداق روشن بيان مي كند. درواقع لوط عليه السّلام آرزو مي كرده است كه ای كاش مرداني مصمم با قدرت روحي و جسماني كافي برای تشكيل يك حكومت الهي همانند مردانی كه حكومت جهاني عصر قيام مهدی را تشكيل مي دهند، در اختيارمي داشت تا قيام كند و با تكيه بر قدرت الهي با فساد و انحرافات زمان خويش مبارزه نمايد، و اينگونه افراد خيره سر و بي شرم را درهم بكوبد. حضرت لوط از ظهور ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشريف و ياران بزرگوارش باخبر بوده است.

2) در تفسير برهان جلد 2 صفحه 228 حديث 8 آمده است :

و عنه و قال حدثني محمد بن جعفر، قال حدثنا محمد بن احمد، عن محمد بن الحسين، عن موسي بن سعدان، عن عبدالله بن ابي القاسم، عن صالح، عن ابي عبدالله عليه السّلام، قال في قوله قوة قال القائم و الركن الشديد ثلثمائة و ثلاثة عشراصحابه.

ص: 187

درتفسير برهان از محمد بن جعفر و او از محمد بن احمد و او از محمد بن حسين و او از موسي بن سعدان و او از عبدالله بن قاسم و او از صالح و او از حضرت صادق عليه السّلام نقل مي كند كه آن حضرت درباره اين آيه فرمودند منظور از « قوة » قائم آل محمد است و « ركن شديد » سيصد و سيزده تن از ياران و اصحاب او خواهند بود .

1) در كمال الدين جلد 2 صفحه 390 آمده است :

حدثنا جعفربن محمد بن مسروق رضي الله عنه قال حدثنا الحسين بن محمد بن عامربن عمه عبدالله بن عامر عن محمد بن ابي عمير عن علي بن ابي حمزه عن ابي بصير قال، قال ابو عبدالله عليه السّلام ما كان قول لوط عليه السّلام لقومه « لَوْ اَنَّ لي بِكُمْ قُوَةً اَوْ آوي اِلي رُكْنٍ شَديدٍ » الا تمنيا لقوة القائم عليه السّلام و لا ذكر ركن الا شدة اصحابه و ان الرجل منهم يعطي قوة اربعين رجلاً و ان قلبه لاشد من زبر الحديد و لو مروا بجبال الحديد لقطعوها لا يكفون سيوفهم حتي يرضي الله عزّوجلّ .

ابو بصير گويد امام ششم فرمود گفتار لوط به قومش« و كاش من دربرابر شما توانايي داشتم تا به سوي ركن شديدي مأوي داشتم » مقصودش جز اين نبود كه نيروي قائم را آرزو داشت و ركن شديد، ياران او هستند يك مرد آنها نيروي چهل مرد را دارد و دلش از كوه آهن محكم تر است و اگر به كوههای آهن بگذرند آن را ببرند و شمشير باز نگيرند تا خدای عزّوجلّ خشنود شود .

ص: 188

«آيه هفتاد و يكم »

اشاره

وجود اقدس امام زمان عليه السّلام برای مؤمنين خير است و يكی از نامهای آن حضرت بقية الله است .

خداوند درسوره هود آيه 86 مي فرمايد:

« بَقيَتُ اللهِ خَيْرٌ لَكُمْ اِنْ كُنْتُمْ مُؤمِنينَ وَ مآ اَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفيظٍ »

بقية الله خير است براي اگر شما مؤمن هستيد.

حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف براساس خصوصيات وبرنامه ورسالت الهي كه دارد دارای حدود دويست نام است. از جمله آنها بقية الله است كه خداوند در قرآن كريم اين نام را به اين بزرگوار داده است.

1) عالم شافعي سيد مؤمن شبلنجي در كتاب نورالابصار صفحه 172 در ذيل حديثي طويل آورده است :

عن ابي جعفر رضي الله عنه قال في حديث طويل ذكره، وفيه :

فاذا خرج (يعني المهدي) اسند ظهره الي الكعبة و اجتمع اليه ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلاً من اتباعه، فاول ما ينطق به هذه الآية « بَقيَتُ اللهِ خَيْرٌ لَكُمْ اِنْ كُنْتُمْ مُؤمِنينَ » ثم يقول: انا بقية الله، وخليفة و حجته عليكم، فلا يسلم عليه أحد الا قال: « السلام عليك يا بقية الله في الارض »

حضرت امام محمد باقر عليه السّلام در ضمن حديثي طولاني يادآور شده اند، هنگامي كه مهدي موعود قيام و انقلاب نمايد، پشت مباركش را به ديوار كعبه ميگذارد (مابين ركن ومقام) و به دور او جمع مي شوند سيصد و سيزده مرد (قدرتمند) كه از او تبعيت مي كنند وياران و انصار آن بزرگوار هستند، و اول چيزی كه مي فرمايند اين آيه مباركه است:

« بَقيَتُ اللهِ خَيْرٌ لَكُمْ اِنْ كُنْتُمْ مُؤمِنينَ »

ص: 189

بقية الله خير است برای شما اگر از مؤمنين باشيد .

آنگاه آن حضرت مي فرمايند، من « بقية الله » و خليفة الله و حجة الله برهمه شما هستم و هيچ كس نيست كه ( بر او بگذرد ) مگر اين كه اينگونه سلام كند و بگويد:

« السلام عليك يا بقية الله في الارض »

1) علامه ابن صباغ مالكي مصري در كتاب فصول المهمه باب 12 ، و عده ای ديگر از علمای اهل سنت اين حديث را آورده اند.

2) در كتاب كمال الدين جلد 1 صفحه 331 حديث 16 آمده است:

حدثنا محمد بن محمد بن عصام رضي الله عنه قال: حدثنا محمد بن يعقوب كليني قال: حدثنا القاسم بن العلا قال: حدثني اسماعيل بن علي القزويني قال: حدثني علي بن اسماعيل، عن عاصم بن حميد الحناط عن محمد بن مسلم الثقفي قال: سمعت ابا جعفر محمد بن علي الباقر عليه السّلام يقول، القائم منا منصور بالرغب مؤيد بالنصر تطوي له الارض و تظهر له الكنوز، يبلغ سلطانه المغرب و المشرق، و يظهر الله عزّوجلّ به دينه علي الدين كله و لو كره المشركون، فلا يبقي في الارض خراب الا قد عمر، و ينزل روح الله عيسي بن مريم فيصلي خلفه، قال، قلت: يابن رسول الله متي ليخرج قائمكم؟ قال: اذا تشبه الرجال بالنساء و النسا بالرجل و اكتفي الرجال بالرجل و النساء بالنساء و ركب ذوات الفروج السروج، قبلت شهادات الزور، و ردّت شهادات العدول، واستخف الناس با الدماء و ارتكاب الزنا و أكل الرباء، واتقي الاشرارمخافة السنتهم، و خروج السفياني من الشام، و اليماني من اليمن، و خسف بالبيداء، و قتل غلام من آل محمد صلي الله عليه وآله وسّلم بين الركن و المقام، اسمه محمد بن الحسن النفس الزكية، و جاعت صيحة من السماء بأن الحق فيه و في شيعته، فعند ذلك خروج قائمنا، فاذا خرج أسند ظهره الي الكعبة، و اجتمع اليه ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلاً و اول ما ينطق به هذه الآية « بَقيَتُ اللهِ خَيْرٌ لَكُمْ اِنْ كُنْتُمْ مُؤمِنينَ » ثم يقول: انا بقية الله في ارضه و خليفته و حجته عليكم فلا سلم عليه مسلم الا قال: السّلام عليك يا بقية الله في ارضه، فاذا اجتمع اليه العقد و هو عشرة آلاف رجل خرج، فلا يبقي في الارض معبود دون الله عزّوجلّ من صنم ] و وثن[ و غيره الا وقعت فيه نار فاحترق و ذلك بعد غيبته طويلة ليعلم الله من يطيعه بالغيب و يؤمن به.

محمد بن محمد بن عصام ما را روايت كرد از محمد بن يعقوب كليني روايت كرد از قاسم بن العلا و گفت اسماعيل بن علي قزويني و گفت روايت كرد مرا علي بن اسماعيل از عاصم بن حميد حناط از محمد بن مسلم ثقفي از امام پنجم ابو جعفر محمد بن علي شنيدم می فرمودند : قائم ما به ترس در دل دشمنان ياری شده است و

ص: 190

به ياری حق تأييد شده است، زمين برايش در نور ديده شود و گنجها برايش آشكار گردد و تسلطش، مشرق ومغرب را فرا گيرد و خدای عزّوجلّ دين خود را بر همه دينها پيروز كند و اگرچه مشركان را بد آيد، در زمين ويرانه ای نماند جز آنكه آباد گردد و خدا روح الله عيسي بن مريم را فرود آورد تا دنبال او نماز بخواند. گويد عرض كردم يابن رسول الله كی قائم شما خروج كند؟ فرمودند : آنگاه كه مردان مانند زنان شوند و زنان مانند مردان، مردان به مردان اكتفا كنند و زنان به زنان و صاحبان فرج بر زبرسرجها سوار شوند و گواهان دروغ پذيرفته شود و گواهان عادل و درست مردود شوند. مردم خونريزی را سبك بشمارند و زنا و ربا را حلال دانند و اشرار از ترس زبانشان مورد پرهيزباشند و سفياني از شام خروج كند و يماني از يمن، در بيداء خسف واقع شود و جواني نورس از خاندان محمد صلي الله عليه وآله وسّلم ميان ركن و مقام كشته شود كه نامش محمد بن حسن نفس زكيه باشد و يك فرياد از آسمان برآيد كه حق با او و شيعيان او است. در اين هنگام است خروج قائم ما، چون ظاهر شود تكيه به خانه كعبه دهد و سيصد و سيزده مرد گرد او فراهم شوند و اول سخنش اين آيه باشد « بَقيَتُ اللهِ خَيْرٌ لَكُمْ اِنْ كُنْتُمْ مُؤمِنينَ » سپس گويد من بقية الله و حجت خدا و خليفه او هستم بر شما و هيچ مؤمني نباشد مگر آنكه به اين لفظ او را سلام دهد « السّلام عليك يا بقية الله في ارضه » و چون عقد كرده هزار مرد باشد، براي او فراهم شود، خروج كند و در زمين معبودی جز خدای عزّوجلّ نماند از صنم و وثن جز آن مگر آنكه آتش گيرد و بسوزد و اين بعد از يك غيبت طولاني باشد، براي آنكه كه خداوند بداند چه كسی در غيبت، او را اطاعت كند و به او ايمان آورد.

ص: 191

«آيه هفتاد و دوم »

اشاره

خداوند هم با منتظران است .

خداوند درسوره هود آيه 93 مي فرمايد:

« وَ يا قَوْمِ اعْمَلوُاعَلی مَكانَتِكُمْ اِنّي عامِلٌ سَوْفَ تَعْلَموُنَ مَنْ يَاْتيهِ عَذابٌ يُخْزيهِ وَمَنْ هُوَ كاذِبٌ وَارْتَقِبوُآ انّي مَعَكُمْ رَقيبٌ »

(حضرت شعيب عليه السّلام به قومش فرمود: ) باز اي قوم شما هر كاري مي توانيد انجام دهيد. من هم هر چه كه وظيفه دارم انجام مي دهم، به زودي شما خواهيد داشت كه عذاب ذلت و خواري بر كدام يك از من وشما خواهد آمد و ما بين من و شما دروغگو كيست پس شما منتظر باشيد كه من هم منتظرم.

1) در كمال الدين جلد 2 صفحه 358 باب 59 حديث 4 آمده است:

عن محمد بن عبد الحميد عن محمد بن فضيل عن ابي الحسن الرضا عليه السّلام قال سألته عن الفرج قال ان الله عزّوجلّ يقول انتظروا و اني معكم من المنتظرين.

محمد بن فضيل گويد از ابي الحسن الرضا عليه السّلام در مورد فرج پرسش كردم، فرمودند: به راستي خداي عزّوجلّ مي فرمايد در انتظار باشيد به درستي كه من هم با شما منتظرهستم .

2) در كمال الدين جلد 2 صفحه 358 باب 59 حديث 5 آمده است:

عن محمد بن مسعود قال حدثني ابو صالح خلف بن حامد الكنجي قال حدثنا سهل بن زياد قال حدثني محمد بن الحسين عن احمد بن محمد بن ابي نصر قال، قا ل الرضا عليه السّلام ما احسن الصبر و انتظار الفرج اما سمعت قول الله عزّوجلّ «وَارْتَقِبوُآ انّي مَعَكُمْ رَقيبٌ » فانتظروا اني معكم من المنتظرين فعليكم بالصبر فانه انما یجیء الفرج علي اليأس و قد كان الذين من قبلكم اصبرمنكم.

احمد بن محمد بن ابي نصر گويد امام رضا عليه السّلام فرمودند: چقدر صبر و انتظار فرج خوب است، آيا نشنيدی فرموده خدای عزّوجلّ را (در سوره هود آيه 93) « انتظار بريد كه من هم با شما انتظار برنده ام » بر شما باد كه صبر كنيد زيرا فرج در نوميدی مي آيد و هر آينه كساني كه پيش از شما بودند از شما صابرتر بودند.

ص: 192

1) در كمال الدين جلد 2 باب 59 صفحه 358 حديث 6 آمده است :

محمد بن الحسن بن احمد الوليد رضي الله عنه قال حدثنا محمد بن الحسن الصفار عن احمد بن محمد بن عيسي عن القاسم بن يحيي عن جده الحسين بن راشد عن ابي بصير ومحمد بن مسلم عن ابي عبدالله عن آبائه عن اميرالمؤمنين عليهم السلام قال: المنتظر لامرنا كالمتشحط بدمه في سبيل الله.

امام ششم از گفته پدرانش از اميرالمؤمنين علي عليه السّلام روايت كرده است كه فرمودند : منتظر امر ما مانند كسی است كه در جهاد در راه خدا به خون خود بغلطد.

ص: 193

«آيه هفتاد و سوم »

اشاره

حكومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف حكومت بنی هاشم است .

خداوند درسوره هود آيه 109 مي فرمايد:

« وَ اِنّا لَموُفَوُّهُمْ نَصيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقوُصٍ »

و كامل كننده ايم و يا وفا كننده ايم فايده و بهره و نصيب ايشان را بدون كمي وكاستي.

حاكم حسكاني حنفي در كتاب

شواهد التنزيل صفحه 243 مي گويد:

فرات بن ابراهيم گفت نقل حديث كرد مرا جعفر پسر محمد فزاري جعفر مي گويد نقل حديث كرد مرا عيار از نصربن مزاحم از محمد بن مروان كلبي از ابي صالح از ابي صالح از ابن عباس در مورد فرموده خداوند متعا ل « ... وَ اِنّا لَموُفَوُّهُمْ نَصيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقوُصٍ » يعني بني هاشم وفا می نمايند، يا بني هاشم وفا كننده هستند، و از برای بني هاشم سلطنتي است كه سلطنت ايشان را خداوند واهب العطايا واجب فرموده و آن سلطنت را بدون كم و كاستی قرار داده است و ابن عباس گفت: « وهو ستون مائة و سنة » مي باشد، يعني اين حكومت 601 سال طول مي كشد. البته حكومت بني هاشم همان حكومت قائم آل محمد عجل الله تعالي فرجه الشريف است كه ما از خداوند می خواهيم چشمان ما را به آن حكومت روشن و قلبمان را مسرور فرمايد.

ص: 194

«آيه هفتاد و چهارم »

اشاره

منكران قرآن در حكومت امام زمان عليه السّلام جايی ندارند.

خداوند درسوره هود آيه 110 مي فرمايد:

« وَ لَقَدْ اتَيْنا موُسَي الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فيهِ »

و به راستي كه ما كتاب را بر موسي فرستاديم آنگاه درباره آن اختلاف كردند .

در كتاب روضه كافي جلد 2

صفحه 110 حديث 432 آمده است:

علي بن محمد عن علي بن العباس عن الحسن بن عبد الرحمن عن عاصم بن حميد عن ابي حمزه عن ابي جعفر عليه السّلام و في قوله عزّوجلّ « وَ لَقَدْ اتَيْنا موُسَي الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فيهِ ... » قال: اختلفوا كما اختلف هذه الامة في الكتاب و سيختلفون في الكتاب الذي مع القائم الذي يأتيهم به حتي ينكره ناس كثير فيقدمهم فيضرب اعناقهم.

و درگفتار خدای عزّوجلّ : « به راستي به موسي كتاب داديم و در آن اختلاف روی داد » فرمود : اختلاف كردند چنانچه اين امت در قرآن اختلاف كردند، محققاً در كتابي هم كه با حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف است و برای آنها بياورد اختلاف خواهند كرد بدان حد كه جمع زيادی آن را انكار كنند و آن حضرت آنها را ( كه منكر شده اند ) پيش دارد و گردنشان را بزند.

ص: 195

«آيه هفتاد و پنجم »

اشاره

ائمه طاهرين عليهم السّلام و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف امر كننده به معروف ونهی كننده از منكرند .

خداوند درسوره هود آيه 116 مي فرمايد:

« فَلَوْلا كانَ مِنَ القُروُنِ مِنْ قَبْلِكُمْ اوُلوُا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِي الْاَرْضِ اِلاّ قَليلاً مِمَّنْ اَنْجَيْنا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذينَ ظَلَموُا مآ اُتْرِفوُا فيهِ وَ كانوُا مُجْرِمينَ »

پس چرا نبودند از قرون گذشته و پيش از شما بازماندگاني كه نهي كنند از فساد و تباه كاري در روي زمين « الاّ قليلاً » مگر عده كمي از آنانكه نجات داديم از ايشان (اما متأسفانه) پيروي كردند ستمكاران را و پيروي كردند مترفين را ( كه در لهو و لعب بگذرانند) و از مجرمين و بزه كاران شدند.

1) حاكم حسكاني حنفي در كتاب شواهد التنزيل صفحه 244 چنين آورده است:

حاكم حسكاني گويد: ابوالقاسم عبد الرحمن بن محمد حسني خبر داد از فرات بن ابراهيم كوفي و او گفت خبر داد به من جعفربن محمد فزاري از عباد و از حسين بن حماد از پدرش از زياد مدني از زيد بن علي بن الحسين عليه السّلام در فرموده خداوند متعال: « فَلَوْلا كانَ مِنَ القُروُنِ مِنْ قَبْلِكُمْ اوُلوُا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِي الْاَرْضِ » پس چرا نبودند ( امتها و گروههای ) پيش از شما از زمانهای گذشته صاحبان خرد ( وانديشه و ايمان) تا باز دارند از فساد و گناه در روی زمين؟ فرمود:اين آيه درباره ما اهل بيت نازل شده است (كه صاحبان خرد وايمان هستيم ونهي از منكرونهي از فساد مي نمائيم .)

خداوند عالم در اين آيه شريفه مي فرمايد: « چرا افراد پيش از شما از امّت های گذشته صاحبان خرد وانديشه وايمان نبودند تا از منكرات و خرابيها در زمين نهي نمايند ونگذارند احكام الهي پايمال گردد وجلوی گسترش ظلم را بگيرند، تنها عده ای اندك بودند كه نهي از منكر وظلم وفساد نمودند لذا آن عده اندك را نجات داديم

ص: 196

از عذاب هايی كه بر اقوام گذشته عاد، ثمود، فرعون، نوح، لوط و شعيب و ... فرستاديم.

اهل بيت پيامبر صلي الله عليه وآله وسّلم به تمامي از آنهايی هستند كه صاحبان ايمان وخرد وانديشه اند و در زمين نهي از منكر وظلم وفساد مي نمايند لذا همگي آنها اهل نجات هستند. ازاهل بيت عصمت و طهارت حضرت مهدی موعود حجة بن الحسن العسكری عجل الله تعالي فرجه الشريف هم اكنون عهده دار اين مقام است.

1) سبط ابن جوزي حنفي در تذكرة الخواص الامة صفحه 377 آورده است:

قال رسول الله صلي الله عليه وآله وسّلم: يخرج في آخرالزمان رجل من ولدي اسمه كاسمي وکَكُنيته كنيتي يملاء الارض عدلاً كمي ملئت جوراً فذلك هو المهدي .

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسّلم فرمودند: قيام می كند در آخرالزمان مردی از فرزندان من كه اسم او مانند اسم من وكنيه او مانند كنيه من است او زمين را پر از عدل وداد خواهد كرد همانطور كه از ظلم جور پر شده بود، او همان مهدی موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف است .

2) در صحيح ابن ماجه و در صحيح ابي داوود جلد 2 صفحه 207 ( كتاب المهدی) ودر صحيح حافظ ترمذي ودر كتاب ينابيع الموده خواجه كلان قندوزي حنفي صفحه 154 ودرمسند امام احمد حنبل و در كتاب نور الابصار صفحه 154 باب 2 نوشته خواجه شبلنجي شافعي چنين آمده است :

قال رسول الله صلي الله عليه وآله وسّلم : لولم يبق من الدهر الاّ يوم لبعث الله رجلا من اهل بيتي يملائها عدلا كمی ملئت جورا .

اگر نماند از عمر دنيا مگر يك روز خداوند در آن روز مردی از اهل بيت و خانواده من را برانگيزد كه او زمين را پر از عدل و داد می كند همانطوری كه از ظلم و جور پر شده بود .

ص: 197

«آيه هفتاد و ششم »

اشاره

رسول خدا صلی الله عليه وآله و سّلم ائمه طاهرين عليهم السّلام و درحال حاضر امام زمان عليه السّلام مردم را به خداوند می خوانند .

خداوند درسوره يوسف آيه 108 مي فرمايد:

« قُلْ هذِهِ سَبيلي ادْعوُآ اِلَي اللهِ عَلي بَصيرَةٍ اَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني »

بگو اين راه من است كه از روي بصيرت و آگاهي و روشنايي به سوي الله مي خوانم. (خواننده به سوي خداوند منم و هركس تبعيت من نصيبش شده باشد نيز خواننده است)

1) در كتاب شواهد التنزيل صفحه 248 آمده است :

حاكم حسكاني مي گويد : كه فرات گفت ازاحمد بن قاسم، و او از محمد بن ابي عمربن عرب حسين ومحمد بن حفص بن راشد كه اين دو نفر گفتند: خبر داد ما را شاذان طحان از كهمش بن حسن از سلم حذاء از زيد بن علي بن الحسين عليه السّلام كه فرمودند: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسّلم فرمودند در فرمايش خداوند متعال: « قُلْ هذِهِ سَبيلي ادْعوُآ اِلَي اللهِ علي بَصيرَةٍ اَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني » از اهل بيت من هميشه می خواند به سوی آنچه من به آن مي خوانم يكي پس از ديگري ( پس هميشه يكي از اهل بيت من امام خواهد بود، همانطوری كه من مردمان را به سوی خداوند مي خوانم او نيز به سوی خداوند مي خواند.

البته حافظ حسكاني حنفي دو دسته از احاديث را مي آورد، يك دسته احاديثي كه در آن آمده است اين حديث در شأن اميرالمؤمنين عليه السّلام و يازده فرزند گرامي آن بزرگوار است يا در شأن اهل بيت رسول خدا است، كه در احاديث دسته دوم نيز هم اميرالمؤمنين عليه السّلام و هم امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف از اهل بيت هستند. مثلاً ما در مورد امام زمان عليه السّلام داريم:

2) در ينابيع الموده صفحه 432 آمده است:

و عن عايشه، عن النبي صلي الله عليه وآله وسّلم انّه قال: المهدي رجل من عترتي يقاتل علي سنتي كمي قاتلت انا علي الوحي.

ص: 198

عايشه نقل مي كند كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسّلم فرمودند: مهدی مردی است از عترت و خانواده من كه مبارزه مي كند برای (برپايي) سنت من همانطوری كه من مبارزه مي كردم برای (برپايي) وحی .

پس رسول خدا صلي الله عليه وآله وسّلم مردم را به سوی خداوند وبرای برپايي وحي مي خواند ومهدی می خواند مردم را به همان سنت وروش رسول خدا صلي الله عليه وآله وسّلم .

1) در ينابيع الموده صفحه 421 آمده است:

قال: اذا قام القائم المهدي لا يبقي الارض الا نودي فيها شهادة ان لا اله الاّ الله و انّ محمداً رسول الله.

در زمان ظهور قائم آل محمد باقي نمي ماند هيچ نقطه ای از زمين مگر آنكه در آنها ندا مي دهند ويا شهادت ميدهند به لا اله الاّ الله و محمداً رسول الله.

2) در تفسير برهان جلد 2 صفحه 274 آمده است:

محمد بن يعقوب، عن عدة اصحابنا، عن سهل بن زياد، عن يحيي بن المبارك، عن عبدالله بن جبلة، عن سماعة، عن ابي بصير، و اسحق بن عمار، عن ابي عبدالله عليه السّلام في قول الله عزّوجلّ « وَما يؤمن اكثرهم بالله الا وهم مشركون» قال يطيع الشيطان من حيث لا يعلم فيشرك.

3) در تفسير برهان جلد 2 صفحه 275 حديث 8 آمده است:

عن سلام بن المستنير، عن ابي جعفر عليه السّلام « قُلْ هذِهِ سَبيلي ادعوُآ اِلَي اللهِ علي بَصيرَةٍ اَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني... » قال ذلك رسول الله صلي الله عليه وآله وسّلم و علي الاوصيا من بعدهما.

حضرت امام محمد باقر عليه السّلام درباره اين آيه خواننده به سوی خداوند را رسول خدا و اوصيا و امامان بعد از آن حضرت مي دانند .

4) در تفسير برهان جلد 2 صفحه 275 حديث 7 آمده است:

علي بن اسباط، عن ابي الحسن الثاني قال قلت جعلت فداك انهم يقولون في حداثة سنك ؟ قال ليس شيئ يقولون ان الله يقول « قُلْ هذِهِ سَبيلي ادْعوُآ اِلَي اللهِ علي بَصيرَةٍ اَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني » فوالله ما كان اتبعه الا عليّ و هو ابن تسع ( سبع خ) سين وانا ابن تسع ( سبع خ) سنين و ما عسي ان يقولوا ثم قال كانت امارات فيها و قبلها اقوام الطريقان في العاقبة هو الظاهر مختلف هو رأس اليقين ان الله تعالي يقول « فلا و ربك لا يؤمنون حتي يحكموك فيما شجر بيتهم الي قوله و يسلموا تسليما . »

ص: 199

«آيه هفتاد و هفتم »

اشاره

خداوند به وسيله مهدی عليه السّلام مسلمين را ياری خواهد كرد .

خداوند درسوره يوسف آيه 110 مي فرمايد:

« حَتّی اِذا اسْتَيْئَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنوُّآ اَنَّهُمْ قَدْ كُذِبوُا جآئَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشآءُ وَ لا يُرَّدُ بَاْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمينَ »

تا زماني كه رسولان و فرستادگان ما اميدوار گرديدند (از نصرت خداوند) و مردم گمان كردند كه آنها دروغ گفته اند (اما يكباره) نصرت ما بر اينها بيايد، پس هركس را كه خواستيم نجات يافت و عذاب ما از قوم گناهكاران باز گردانده نمي شود.

آيه از زمانی صحبت مي كند كه اهل ايمان در فشار به سر مي برند و نصرت خداوند نيز بر آنها نرسيده است و عده زيادی منحرف شده اند و مي گويند رسولان خداوند دروغ مي گويند تا يكباره نصرت خداوند بر آنها مي رسد و اين نصرت سبب مي شود كه دشمنان خداوند ذليل و پست شوند و اوليای خداوند به عزت وشكوه و جلال برسند، همان چيزی كه در دعای ندبه آمده است: اين معزّ الاولياء و مذلّ الاعداء : كجاست عزت دهنده اوليا و دوستان خداوند و كجاست ذليل كننده كافران و اعداء و دشمنان او ؟

1) شيخ سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي در ينابيع الموده آورده است:

عن اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليه السّلام قال: ما يجيء نصرالله حتي تكونوا أهون علي الناس من الميتة و هو قول ربي عزّوجلّ في كتابه في سورة يوسف «حَتّی اِذا اسْتَيْئَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنوُّآ اَنَّهُمْ قَدْ كُذِبوُا جآئَهُمْ نَصْرُنا » و ذلك عند قيام قائمنا المهدي.

اميرالمؤمنين علي عليه السّلام نقل مي كند كه آن حضرت فرمودند: نصرت خداوند نخواهد آمد تا آن زماني كه نزد مردم از مرده ضعيف تر و مستمندتر باشيد وآن قول خداوند عزّوجلّ است كه در كتاب خويش وعده مي دهد «حَتّی اِذا اسْتَيْئَسَ

ص: 200

الرُّسُلُ وَ ظَنوُّآ اَنَّهُمْ قَدْ كُذِبوُا جآئَهُمْ نَصْرُنا » و آن تا زمان قيام قائم ما مهدي است پس مسلمانان تا قبل از قيام دردها و مشقت ها خواهند داشت تا مهدی موعود قیام کند و آنها را یاری نماید .

1) در كتاب دلائل الامامة صفحه 251 نوشته محمد بن جرير الطبری مفسر ومورخ بزرگ اهل سنت آمده است:

محمد بن جرير طبري في باب وجوب معرفة القائم عليه السلام و انّه لابدّ ان يكون من كتابه مسند فاطمة عليهاالسلام باسناده عن ابي علي النّهاوندي قال: حدّثنا القاشاني(يعني محمد بن احمد الكاشاني) قال: حدّثنا محمد بن سليمان قال: حدّ ثنا علي بن سيف قال: حدّ ثني الي عن المفضّل بن عمر، عن ابي عبدالله عليه السلام قال:جاء رجل الي اميرالمؤمنين عليه السلام فشكي اليه طول دولة الجور فقال له اميرالمؤمنين عليه السلام و الله (لا يكون) ما تأملون حتي يهلك المبطلون و يضمحلّ الجاهلون و يأمن المتّقون و قليل ما يكون حتي لايكون لاحدكم موضع قدمه و حتي تكونوا علي الناس اهون من الميتة عند صاحبها، فبينا انتم كذلك اذ جاء نصرالله و الفتح، و هو قول ربي عزّوجلّ في كتابه « حَتّی اِذا اسْتَيْئَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنوُّآ اَنَّهُمْ قَدْ كُذِبوُا جآئَهُمْ نَصْرُنا »

محمد بن جرير طبري در باب وجوب معرفت حضرت قائم عليه السلام و اينكه حتماً خواهد آمد در كتاب «مسند فاطمه عليه السلام» سند خود از ابو علي نهاوندي آورده كه گفت: قاشاني (يعني محمدبن احمد كاشاني) حديثمان داد، گويد: محمد بن سليمان برايمان حديث آورد، وي گفت: علي بن سيف حديثمان داد، وی گفت: پدرم از مفضل بن عمر برايم حديث گفت از حضرت ابوعبدالله امام صادق عليه السلام كه فرمود: مردی به محضر امام علي اميرالمؤمنين عليه السلام شرفياب شد و از طولانی شدن دولت جور و ستم به آن جناب شكايت كرد. اميرالمؤمنين عليه اسلام به او فرمود: به خدا سوگند آنچه آرزويش را داريد نخواهد شد تا اينكه باطل جويان هلاك شوند و جاهلان از بين بروند، و متقيان كه اندك هستند در امان گردند، تا جائيكه احدی از شما جای پايي برای خودش نخواهد يافت، و تا آنجا كه شما در نظر مردم از مردار در چشم صاحبش نيز بي ارزشتر خواهيد شد، و همانطور كه شما در آن حال هستيد ناگهان از جانب خداوند پيروزی بيايد، و اين است(معني) فرمودۀ پروردگار من عزوجل در كتابش : تا آنجا كه رسولان مأيوس شدند و گمان كردند(حتي افراد اندك مؤمن نيز) به آنان دروغ گفته اند، در آنجا ياری ما به سراغشان آمد.

و انشاء الله اين نصرت كامل در زمان حضرت بقية الله الاعظم است.

ص: 201

« آيۀ هفتاد و هشتم »

اشاره

امام زمان ، هادی عصر و زمان

خداوند در سورۀ رعد آيۀ 7 می فرماید :

« و يَقولُ الَّذينَ كفَرُوا لَولا انزِلَ عَلَيهِ آيةٌ مِن رَبّهِ إنَّما أنتَ مُنذِرٌ وَ لِكُلِّ قومٍ هادٍ »

(ای رسول خدا ) تو تنها ترساننده ای و برای هر امت و قوم و گروهي هادی مي باشد .

1) ثعلبي كه يكي از علمای اهل سنت است در تفسيرش آورده است:

وقتي اين آيه نازل شد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: يا علی منم منذر و بعد از من برای اين امت هادی خواهد بود و تو آن هادی هستي و بعد از تو فرزندت حسن علیه السلام هادی اين امت است و بعد از حسن علیه السلام فرزند ديگرت هادی وهدايت كننده اين امت است و بعد از حسین ، علي بن الحسين هادی خواهد بود و ... و سرانجام حضرت حجة بن الحسن العسكری علیه السلام هدايت اين مردم را به عهده خواهد گرفت . حال در اين زمينه احاديث و رواياتي چند

می آوريم :

1. حاكم ابواالقاسم عبيد الله بن احمد بن محمد بن حسكانی قرشي عامري نيشابوري حنفي مذهب در كتاب شواهد التنزيل از صفحه 251 تا 259 نوزده حديث مي آورد كه همه دلالت بر اين دارد كه در اين آيه «منذر» رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است و«هاد» بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم اميرالمؤمنين علي علیه السلام است. مثلاً در حديث به نقل از مجاهد چنين آورده است:

حاكم حسكاني گويد خبرداد ما را سيد ابومنصور حسيني (ابومنصور) خبرداد ما را پسر ماني حبري خبر داد ما را حسن بن علي بن قاسم از عبد الوهاب بن مجاهد (و عبد الوهاب بن مجاهد خبر مي دهد) از پدرش مجاهد كه خداوند عزوجل فرمودند : «انما انت منذر و لكل قوم هاد»

ص: 202

«انما انت منذر» برای هر امتي منذر و ترساننده است که خود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. «و لكل قوم هاد» برای هر امتي پس از پيامبرش هادی است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : «هادی علی است و او راهنما است».

1. در ينابيع المورده نوشته حافظ قندوزی حنفي صفحه 238 آورده است :

عن ابن عباس رضي الله عنه قال لما نزل قوله تعالي :« انما انت منذر و لكل قوم هاد» قال رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم : انا المنذر و علي الهادي و بك يا علي يهتدي المهتدون رواه صاحب الفردوس .

از صاحب فردوس از ابن عباس رضی الله عنه چون نازل شد قول خداوند :«انما انت منذرو لکل قوم هاد » اي رسول خدا تو تنها ترساننده ای و برای هر امت و قوم و گروهی هادی مي باشد. حضرت فرمودند :«انا المنذر» من ترساننده هستم و علي هادي و راهنما مي باشد، ای علی به تو هدايت مي شوند هدايت شدگان .

2. امام فخررازی در تفسير كبير مجلد 19 صفحه 15 مي گويد :

عن ابن عباس رضی الله عنه : ... المنذر النبي و الهادي علي، قال ابن عباس رضي الله وضع رسول الله يده علي صدره فقال انا المنذر ثم أومأ الي منكب علي رضي الله عنه و قال انت الهادي يا علي بك يهتدي المهتدون من بعدي.

يعني ابن عباس مي گويد منذر رسول خدا است و هادی علی است، سپس مي گويد، رسول خدا دست مباركش را به سينه خودشان زدند و فرموند من«منذر» هستم و سپس دستش را به پشت علي رضي الله عنه زدند و فرمودند : ای علي تو هادی هستی و به وسيله تو بسياری از هدايت شدگان هدايت مي يابند بعد از من.

3. محمدبن جرير طبری در تفسير جامع البيان عن تأويل آي القرآن مجلد 8 صفحه 108 آورده است:

حدثني الحسين قال حدثنا محمد و هو ابن يزيد عن اسماعيل عن يحيي بن رافع في قوله : «انما انت منذر و لكل قوم هاد» قال قائد و قال آخرون: هو علي بن ابيطالب رضي الله عنه.

در اين حديث منذر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را ميداند و هاد اميرالمؤمنين را.

4. باز محمد بن جرير طبری در تفسير جامع البيان عن تأويل آي القرآن آورده است:

حدثنا احمد بن يحيي الصوفي ... عن ابن عباس، قال : لما نزلت «انما انت منذر و لكل قوم هاد» وضع صلی الله علیه و آله و سلم يده علي صدره فقال انا المنذر و لكل قوم هاد و أوما بيده الي منكب علي فقال: انت الهادي يا علي بك يهتدي المهتدون من بعدی .

ص: 203

1. حافظ سيوطي شافعي در تفسير الدرالمنثور مجله 4 صفحه 608 آورده است:

و اخرج ابن جرير و ابن مردويه و ابونعيم في المعرفة و الديلمي و ابن عساكر و ابن التجار قال: لما نزلت «انما انت منذر و لكل قوم هاد» وضع رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم يده علي صدره فقال انا المنذر، و اومأ بيده الي منكب علي رضي الله عنه فقال انت الهادي يا علي، بك يهتدي المهتدون من بعدي.

سيوطي از محمد بن جرير طبری و ابن مردويه و ابونعيم و ديلمي و ابن عساكر دمشقي و ابن تجار نقل مي كند كه زمانيكه اين آيه نازل شد ، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دستشان را به سينه خود زدند و فرمودند من منذر هستم و دستشان را به كتف اميرالمؤمنين زدند و فرموند ای علي تو هادی هستي .

2. حافظ سيوطي شافعي در الدرالمنثور مجلد 4 صفحه 608 آورده است:

و اخرج ابن مردويه عن ابي برزة الاسلمي رضي الله عنه سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم يقول انما انت منذر و وضع يده علي صدر نفسه ثم وضع علي صدر علي و يقول : «لكل قوم هاد» .

سيوطي از ابن مردويه و از ابي برزة الاسلمی نقل مي كند كه رسول خدا دستش را به سينه خود زدند و فرمودند منم منذر و دستش را به كتف اميرالمؤمنين زدند و فرمودند تو برای هر قومي هادی هستي .

8. در تفسير برهان جلد 2 صفحۀ 279 حديث 1 آمده است :

ابن بابويه قال حدثنا احمد بن اسماعيل، قال حدثنا محمد بن همام عن عبدالله بن جعفر الحميري، عن موسي بن مسلم، عن مسعدة قال كنت عند الصادق علیه السلام اذاتاه شيخ كبير قد انحني متكئا علي عصاه فسلم فرد عليه ابوعبدالله الجواب ثم قال يابن رسول الله ناولني يدك لاقبلها فاعطاه يده فقبلها ثم بكي ثم قال له ابوعبدالله علیه السلام ما يبكيك يا شيخ فقال جعلت فلاك اقمت علي قائمكم منذ مائة سنة اقول هذا الشهر و هذه السنة و قد كبر سني و رق جلدي و دقة عظمي و اقترب اجلي و لا اری فيكم ما احب اريكم مقتولين مشردين و اری اعداكم یطيرون بالاجنحة و كيف لا ابكي فدمعت عينا ابي عبدالله علیه السلام ثم قال يا شيخ ان ابقاك الله حتي تری قائمنا كنت في السنام الاعلي و ان حلت بك المنية جئت يوم القيامة مع ثقل محمد و نحن ثقله فقال: اني مخلف فيكم الثقلين فتمسكوا بهما لن تضلوا كتاب الله و عترتي اهل بيتي فقال الشيخ لاابالي بعد ما سمعت هذا الخبر ثم قال يا شيخ اعلم ان قائمنا يخرج من صلب الحسن العسكری و الحسن يخرج من صلب علي و علي يخرج من صلب محمد و محمد يخرج من صلب علي و علي يخرج من صلب موسي ابني هذا و اشار الي ابنه موسی و هذا خرج من صلبی نحن اثنا عشر کلنا معصومون مطهرون فقال الشيخ يا سيدي بعضكم افضل من بعض؟ فقال لا نحن في الفضل سواء ولكن بعضنا اعلم من بعض ثم قال يا شيخ و الله لولم يبق من الدنيا يوم

ص: 204

واحد لطول الله ذلك اليوم حتي يخرج قائمنا اهل البيت الا ان شيعتنا یقعون في فتنة و حيرة في غيبته هناك يثبت الله علي هذه المخلصين اللهم اعنهم علي ذلك.

9. در تفسير برهان مجلد 2 صفحۀ 279 حديث 2 آمده است:

عنه قال حدثنا، علي بن الحسن بن محمد، قال حدثنا عتبة بن عبدالله الحمصي بمكة قرائة عليه سنة ثمانين و ثلثمائة، قال حدثنا علي بن موسي الغطغاني، قال حدثنا احمد بن يوسف الحمصي، قال حدثني محمدبن عكاشة، قال حدثنا حسين بن زيد بن عبد علي قال حدثنا عبدالله بن الحسن،عن ابیه عن الحسن، قال خطب رسول الله يوماً فقال بعدما حمدالله و اثني عليه معاشر الناس كاني ادعی فاجيب و اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي اهل بيتي اما ان تمسكتم بهما لن تضلوا فتعلموا منهم و لا تعلموهم فانهم اعلم فيكم لا تخلو الارض منهم و لو خالت اذاً لانساخت باهلها ثم قال اللهم اني اعلم ان العلم لا يبيد و لا ينقطع و انك لا تخلي الارض من حجة لك علي خلقك ظاهر ليس بالحطاع او خائف مغمود كي لا تبطل حجتك و لا تضل اولياؤك بعد اذ هديتهم اولئك الاقلون عدداً الاعظمون قدراً عندالله فلما نزل عن منبره قلت له يا رسول الله ما انت الحجة علي الخلق کلهم؟ قال يا حسن ان الله يقول «انما انت منذر و لكل قوم هاد» فانا المنذر و علي الهادي قلت يا رسول الله قولك ان الارض لا تخلو من حجة؟ قال نعم علي هو الحجة و الامام بعدي و انت الامام و الحجة بعده و الحسين الامام و الحجة و الخليفة بعدك و لقد نبأني اللطيف الخبير ان يخرج من صلب الحسين ولد يقال له علي سمي جده فاذا مضی الحسين قام بعده علي ابنه و هو الامام و الحجة بعد ابیه و يخرج الله من صلب علي ولداً سمي و اشبه الناس بي علمه علمي و حكمه حكمي و هو الامام و الحجة بعد ابيه و يخرجه الله تعالي من صلب محمد مولوداً يقال له جعفر اصدق الناس قولا و فعلا و هوالامام و الحجة بعد ابيه و يخرج الله تعالي في صلب جعفر مولوداً يقال له موسي سمي موسي بن عمران اشد الناس تعبداً فهو الامام و الحجة بعد ابيه و يخرج الله من صلب موسي ولداً يقال له علي معدن علم الله و موضع حكمه و هو الامام و الحجة بعد ابيه و يخرج الله من صلب علي مولوداً يقال له محمّد فهو الامام و الحجة بعد ابيه و يخرج الله من صلب محمّد ولداً يقال له علي و هو الامام و الحجة بعد ابيه و يخرج الله من صلب علي مولوداً يقال له الحسن فهو الامام و الحجة بعد ابيه و يخرج الله من صلب الحسن الحجة القائم امام شيعته و منقذ اوليائه يغيب حتي لايري يرجع عن امره قوم و يثبت عليه آخرون «و يقولون متي هذا الوعد ان كنتم صادقين» و لو لم يكن من الدنيا الا يوم واحد لطول الله عزّوجّل ذلك اليوم حتي يخرج قائمنا فيملا الارض قسطاً وعدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً فلا يخلو الارض منكم اعطاكم الله علمي و فهمي و لقد دعوت الله تبارك و تعالي ان يجعل العلم و الفقه في عقبي و عقب عقبي و زرعي و زرع زرعي .

ص: 205

10. در كتاب اصول كافي مجلد 1 صفحۀ 272 و در كتاب تفسير برهان مجلد 2 صفحۀ 280 حديث 3 آمده است:

عدة من اصحابنا، عن احمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد، عن النضربن سويد و فضالة بن ايوب، عن موسي بن بكر، عن الفضيل قال: سئلت اباعبدالله عليه السّلام، عن قول الله عزوجل «و لكل قوم هاد» فقال : كل امام هاد للقرن الذي هو فيهم.

فضيل گويد از امام صادق علیه السلام راجع به قول خداوند كه مي فرماید « ولكل قوم هاد» برای هر امت و گروهي هادی و رهبری است سوال كردم حضرت فرمودند : هر امامي رهبر است، در زمانیکه در ميان مردم است.

11. در كتاب اصول كافي مجلد 1 صفحه 272 و در كتاب تفسير برهان مجلد 2 صفحه 280 حديث 4 آمده است :

عن علي بن ابراهيم، عن ابيه، عن محمد بن ابي عمیر، عن ابن اذینة، عن بريد العجلي، عن ابي جعفر عليه السلام في قول الله عزوجل «انما انت منذر و لكل قوم هاد» فقال رسول الله صلّي الله عليه و آله و سلم المنذر و لكل زمان مناّ هاد يهديهم الي ما جاء به نبي الله ثم الهداة من بعده علي ثم الاوصياء واحد بعد واحد .

محمد بن يعقوب كليني از علي بن ابراهيم قمي ... بريد عجلي مي گويد: از امام محمد باقرعلیه السلام درباره فرموده خداوند عزوجل «همانا تو بيم دهنده ای و برای هر گروهي رهبر و امام است . » پرسيدم . فرمودند : رسول خدا منذر و بيم دهند است و درهر زماني يكي از ما اهل بيت هادی و رهبر است و مردم را هدايت مي كند به آنچه كه بر پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم از طرف خداوند نازل شده است و رهبران پس از پيامبر ابتدا علي است و بعد از ایشان اوصياء او يكي بعد از ديگری .

12. در كتاب آيات الولاية صفحۀ 177 حديث 7 آمده است :

عن يونس بن يعقوب قال: كان عند ابي عبدالله الصادق عليه السلام جماعة من اصحابه فيهم هشام بن الحكم، حمران بن اعين، و مؤمن الطاق و هشام بن سالم، و الطيار و جماعه في اصحابه فيهم هشام بن الحكم و هو شاب فقال ابوعبدالله عليه السّلام: يا هشام، قال: لبيك يابن رسول الله، قال: الا تحدثني كيف صنعت بعمروبن عبيد؟ و كيف سألته؟ قال هشام : جعلت فداك يابن رسول الله اني اجلك و استحييك و لا يعمل لساني بين يديك، فقال ابوعبدالله الصادق عليه السّلام : يا هشام اذا امرتكم بشي ء فافعلوه، قال هشام : بلغنی ما كام فيه عمروبن عبيد و جلوسه في مسجد البصره، و عظم ذلك علي، فخرجت اليه و دخلت البصره في يوم الجمعه فاتيت مسجد البصره فاذا انا بحلقة كبيره و اذا انا بعمرو بن عبيد عليه شمله سوداء متزر بها من صوف و شمله مرتد بها، والناس یسالونه، فاستفرجت الناس فافرجوا لي، ثم قعدت في آخر القوم علي ركبتي ثم قلت: ايها العالم انا رجل غريب تاذن لي فاسالك عن مسئله؟ قال: فقال : نعم، قال: قلت له : الک عين؟ قال: يا بني اي شئ هذا من

ص: 206

السئوال؟ فقلت: هكذا مسألتي، فقال: يا بني سل و ان كانت مسألتك حمقا. قال: فقلت: اجبني فیها. قال: فقال لي : سل، فقلت: الك عين؟ قال: نعم، قال: قلت: فما تري بها؟ قال: الالوان و الاشخاص، قال: فقلت : الك انف؟ قال: نعم قال : قلت: فما تصنع بها؟ قال : اتشمم بها الرائحة، قال: قلت: الك م؟ قال: نعم، قلت: و ما تصنع به؟ قال: اعرف به طعم الاشياء. قال: قلت: الك لسان؟ قال: نعم، قلت : و ما تصنع به؟ قال: اتكلم به، قال: قلت: الك اذن؟ قال نعم.

قلت : و ما تصنع بها؟ قال اسمع بها الاصوات ، قال : قلت : الک ید ؟ قال : نعم ، قلت : و ما تصنع بها ؟ قال : ابطش بها و اعرف بها اللين من الخشن قال: قلت: الك رجلان؟ قال: نعم، قلت: ما تصنع بهما ؟ قال: انتقل بهما من مكان الي مكان، قال: قلت: الك قلب؟ قال: نعم ، قلت: و ما تصنع به؟ قال: اميز به كل ماورد علي هذه الجوارح، قال: افليس في هذه الجوارح غني عن قلب؟ قال: لا، قلت، و كيف ذلك و هي صحيحه سليمه قال: يا بني ان الجوارح اذا شكت في شئ شمته اوراته او ذاقته او سمعته او لمسته ردته الي القلب فتيقن اليقين و يبطل الشك، قال فقلت : انما اقام الله القلب لشك الجوارح؟ قال: نعم قال: قلت: فلا بد من القلب و الا لم يستقم الجوارح؟ قال: نعم، قال: فقلت: يا ابا مروان ان الله تعالي ذكره لم يترك جوارحك حتي جعل لها اماماً يصحح لها الصحيح و يتقن ما شك فيه و یترك هذا الخلق كلهم في حيرتهم و شكهم و اختلافهم لا يقيم لهم اماماً يردون اليهم شكهم و حيرتهم و يقيم لك اماماً لجوارحك ترد اليه حيرتك و شكك؟ قال: فسکت و لم يقل شيئا.

يونس بن يعقوب گفت: من و وعده ای از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام از قبيل هشام بن الحكم، حمران بن اعين و مومن طاق و هشام بن سالم و طيار و خلاصه جمعي از ياران آن بزرگوار و از جمله هشام بن الحكم كه نوجواني بود در محضر امام علیه السلام بوديم. امام صادق علیه السلام خطاب به هشام فرمود: يا هشام: گفت لبيك ای فرزند رسول خدا فرمود: آيا برای من داستان مناظره ات را با عمروبن عبيد بيان نمي كني؟ و آيا نمي گويي كه چه سؤالاتي از او نموده اي؟ هشام گفت: فدايت شوم اي پسر رسول خدا من در مقابل شما و در برابر عظمت مقام شما قادر نيستم و حيا مي كنم كه چيزی بگويم. آن گاه حضرت صادق عليه السّلام فرمود: يا هشام هنگاميكه ما شما را به چيزی امر مي كنيم انجام دهيد، عرض كرد: روز جمعه وارد بصره شدم، به مسجد رفتم. عمروبن عبيد در مسجد نشسته بود و گروه زيادی گرد او حلقه زده بودند و از او پرسشهائي مي كردند. من در آخر جمعيت ميان آنها نشستم، هر كس سؤالي مي كرد، من نيز به عمرو رو كرده گفتم: ای دانشمند ! من اهل اين شهر نيستم، اجازه مي دهي سؤالي مطرح كنم؟ گفت : هر چه مي خواهي بپرس. گفتم آيا چشم داری؟ گفت مگر نمي بيني چشم دارم، اين چه سؤالي است؟ گفتم پرسش های من همين گونه است. گفت: بپرس، گرچه پرسشهايت احمقانه است. گفتم : آيا چشم داری؟ گفت: دارم. گفتم: با آن چه

ص: 207

مي كني؟ گفت: با آن ديدنيها را مي بينم و رنگ و نوع آنها را تشخيص مي دهم. گفتم: آيا شامه و حس بويايي داری؟ گفت: آری . گفتم با آن چه كاري انجام مي دهي؟ گفت: با آن بوها را استشمام كرده بوی خوب را از بد تشخيص مي دهم . گفتم : آيا زبان هم داری؟ گفت : دارم . گفتم: با آن چه مي كني؟ گفت: با آن چه كاری انجام مي دهي؟ گفت: با آن سخن مي گويم. گفتم: آيا گوش هم داری؟ گفت: دارم. گفتم با آن چه مي كني؟ گفت: صداها را مي شنوم و از هم تميز مي دهم . گفتم : آيا دست داری؟ گفت: دارم. گفتم: با آنها چه مي كني؟ گفت: با آنها زبری و نرمي چيزها را تشخيص مي دهم. گفتم : آيا پا داری؟ گفت: دارم. گفتم: با آنها چه مي كني؟ گفت: با آنها از مكاني به مكان ديگر مي روم. گفتم : آيا جز از اينها قلب هم داری؟ گفت: دارم. گفتم : با آن چه مي كني؟ گفت: اگر ديگر اعضاء و جوارح من دچار شك و ترديد شوند قلب، شك و ترديد آنها را برطرف مي سازد، زيرا روشن است كه گاهي حواس پنج گانه انسان به اشتباه مي افتد و برای برطرف كردن اشتباه های آنها به قلب مراجعه مي نمايم تا آنها را از اشتباه بيرون آورم.

هشام مي گويد: هنگامي كه عمرو اين را گفت من هم گفته او را تاييد كردم و گفتم: آری خدای متعال براي راهنمائي اعضاء و جوارح و حواس انسان و رفع اشتباه و خطای آنها «قلب» را آفريده است، ای دانشمند ! آيا صحيح است بگوئيم خدائي كه چشم و گوش و ديگر اعضای انسان را بدون راهنما نگذاشته، چنين خدای حكيم و مهرباني، مسلمانان را پس از رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم بدون راهنما و امام گذارده تا در نتيجه مردم در شك و ترديد و اختلاف ها بمانند و به انحراف و نابودی كشيده شوند؟ آيا هيچ فكر و انديشۀ سالمي اين مطلب را قبول مي كند.

در اينجا بود كه عمروبن عبيد ساكت شد و ديگر هيچ نگفت.

13. در اصول كافي مجلد 1 صفحه 272 علامه بزرگوار محمد بن يعقوب كليني مي گويد:

الحسين بن محمد الاشعري، عن معلّي بن محمد، عن محمد بن جمهور عن محمد بن اسماعيل عن سعدان، عن ابي بصير قال: قلت لأبي عبدالله علیه السلام :«انما انت منذر و لكل قوم هاد» فقال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : المنذر و علي الهادي يا ابا محمد هل من هاد اليوم؟ قلت: بلي جعلت فداك مازال منكم هاد بعد هاد حتّي دفعت اليك فقال: رحمك الله يا ابا محمد لو كانت اذا نزلت آية علي رجل ثمّ مات ذلك الرجل، فاتت الآية، مات الكتاب و لكنّه حيٌّ يجري فيمن بقي كمی جري فيمن مضي.

ابوبصیر مي گويد به امام صادق علیه السلام عرض كردم درباره آيه «انما انت منذر و لكل قوم هاد» حضرت فرمودند : «منذر» و بيم دهنده رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است و رهبر و هادي علي است. ای ابومحمد آيا امروز رهبری هست؟ عرض كردم فدايت گردم، هميشه از شما خانواده رهبری پس از رهبر

ص: 208

ديگری بوده تا به شما رسيده است، فرمودند: خدايت ترا رحمت كند، اي ابا محمد اگر چنين مي بود كه چون آيه ای درباره مردی نازل مي شد و آن مرد مي مرد آيه هم از بين مي رفت( و مصداق ديگری نداشت) كه قرآن مرده بود ولي قرآن هميشه زنده است بر بازماندگان منطبق مي شود چنانچه بر گذشتگان منطبق مي شد.

14. شيخ الاسلام الحمويني در كتاب فرائد السمطين از ابوهريره مسلمي چنين نقل مي كند :

ان المراد بالهادي علي علیه السلام .

شيخ الاسلام الحمويني مي گويد مراد از هاد علي علیه السلام است.

اگر بخواهيم روايات از اهل سنت و شيعه را در اينجا بياوريم بسيار زياد است. لذا ما به همين 14 روايت بسنده مي كنيم و روايات در اين ضميمه دو دسته هستند، يكدسته رواياتي كه رسول خدا مي فرمايند منم منذر و علي علیه السلام هادي است. دستۀ دوم رواياتي هستند كه رسول خدا فرموده است: منذر منم و بعد از من علي علیه السلام و يازده فرزندش يكي بعد از ديگری هادی خواهند بود، نظير روايت تفسير ثعلبي و رواياتي كه ديگران نقل كرده اند، و اين روايات حضرت مهدي موعود را دوازدهمين هادی معرفي مي نمايند.

15. در اصول كافي مجلد 1 صفحه 273 علامه بزرگوار محمد بن يعقوب كليني مي فرمايند:

محمدبن يحيي عن احمدبن محمد عن الحسن بن سعيد عن صفوان، عن منصور عن عبدالرحيم القصير، عن ابي جعفر في قول الله تبارك و تعالي:«انما انت منذر و لكلّ قوم هاد» فقال: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم المنذر و علي الهادي أما و الله ما ذهبت منّا و ما زالت فينا الي الساعة .

قصیر مي گويد: از امام باقرعلیه السلام دربارۀ اين فرمودۀ خداوند «همانا توئي بيم دهنده و برای هر قومي رهبريست . » سؤال كردم، حضرت فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم منذر و بيم دهنده هستند و علي علیه السلام هادي و رهبر است، همان به خداوند سوگند كه مقام هدايت و رهبريت از ميان ما خانواده نرفته و تا كنون هم در ميان ما هست.

پس هميشه بايد بر روی كرۀ زمين رهبر و هادی باشد كه :

اولاً او رهبری الهي باشد.

ثانياً ا ز فرزندان اميرالمؤمنين باشد.

ثالثاً او فردی عادی نيست بلكه تالي رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم باشد.

رابعاً در ابتدای خلقت بشر خداوند اين وعده را به بشريت داده است كه برای هدايت بشر هميشه هادی بفرستد . خداوند در سورۀ بقره آيه 38 می فرماید :

« قلنا اهبطوا مِنها جَميعاً فإمّا يَأتينّكم مِنّي هُدًي فمن تبعَ هُدايَ فلا خوفٌ عليهم و لا هُم يَحزنونَ »

ص: 209

خداوند می فرمايد : همه فرود آييد تا آنگاه كه از جانب من راهنمايی برای شما آيد پس هر كس پيروی او كند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهد گشت.

نظير اين آيه در سورۀ اعراف و سورۀ طه نيز آمده است كه خداوند، داستان آدم و حوّا و بيرون شدن آنها را از بهشت با وساوس شيطان مطرح مي كند و سپس مي فرمايند ما برای راهنمائي شما هاديانی می فرستيم .

پس بايد هميشه هادی زنده برای بشر باشد .

و شيعه و سني و همه فرق اسلامی قبول دارند كه امروزه هادی وجود اقدس اعلی حضرت بقية الله الاعظم می باشند .

ص: 210

« آيۀ هفتاد و نهم »

اشاره

علائمی چند از قبل از ظهور ولی عصر علیه السلام

خداوند درسوره رعد آيه 13 می فرماید :

« وَ هُوَ شَديدُ المِحالِ »

و اوست خداوند سخت انتقام گيرنده .

در كتاب الغيبة صفحه 278

آمده است :

محمد بن ابراهيم النعماني: في الغيبة اخبرنا احمد بن محمّد بن سعيد قال: حدثنا علي بن الحسن التيملي من كتابه في رجب سنة سبع و سبعين و مأتين قال: حدّثنا محمد بن عمربن يزيد بيّاع السابري، و محمد بن الوليد بن خالد الخزّاز جميعاً قالا: حدّثنا حمّاد بن عثمان، عن عبدالله بن سنان: قال حدّثني محمدبن ابراهيم بن ابي البلاد، قال: حدثنا ابي، عن ابيه، عن الاصبغ بن نباتة قال : سمعت علياً عليه السّلام يقول :«انّ بين يدي القائم عليه السّلام سنين خداعة، يكذب فيها الصّادق، و يصدق فيها الكاذب و يقرّب فيها الماحل» و في حديث: و ينطق فيا الروَیبضَة فقلت : و ما الرويبضة و ماالماحل؟ قال: او ما تقرؤن القرآن قوله « و هو شيد المحال » قال: يريد المكر، فقلت و ما الماحل؟ قال : يريد المكار»

محمد بن ابراهيم نعماني دركتاب الغيبة گويد: احمد بن محمد بن سعيد خبرمان داد، وی گفت: علي بن الحسن تيملي از كتابش برايمان حديث گفت در ماه رجب سال دويست و هفتاد و هفت، گويد: محمدبن عمربن يزيد سابري فروش و محمدبن الوليد بن خالد خزاز هر دو برايمان حديث گفتند كه : حمادبن عثمان از عبدالله بن سنان برايمان حديث آورد، وی گفت: محمد بن ابراهيم بن ابي البلاد حديثم داد و گفت: پدرم از پدرش از اصبغ بن نباته برايمان حديث ياد كرد كه گفت: شنيدم حضرت علي عليه السْلام مي فرمود: پيشاپيش [ظهور] حضرت قائم عليه السّلام سالهاي فريبنده ای خواهد بود كه راستگو در آن دروغگو، دروغگو در آن راستگو پنداشته

شود، و شخص«ماحل» در آن زمان مقرب گردد و- در حديثي آمده كه: رويبضه در آن به سخن درآيد- راوی گويد: عرضه داشتم : روَيبضه چيست و ماحل كدام

ص: 211

است؟ فرمود: آيا قرآن نمي خوانيد كه خداوند می فرمايد: « اوست خداوند سخت انتقام گيرنده » يعني : مكر خداوند شديد است. عرض كردم : ماحل چيست؟ فرمود: مقصودش حيله گر است.

در اين حديث شريف علائم قبل از ظهور را حضرت اميرالمؤمنين علي علیه السلام مي فرمايند كه قبل از ظهور:

1- امت اسلامی قبل از ظهور سالهای فريبنده ای در پيش دارند.

2- در آن سالها راستگويان را دروغگو می پندارند.

3- دروغگويان را راستگو می خوانند.

4- ماحل و حيله گر در آن زمان مقرب می شود.

ص: 212

« آيۀ هشتادم »

اشاره

وصل به امام زمان عليه السّلام بهترين صله رحم است .

خداوند درسوره رعد آيه 21 می فرمايد :

« وَالَّذينَ يَصِلوُنَ مآ اَمَرَاللهُ بِهِ اَنْ يوُصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافوُنَ سوُءَ الِحسابِ »

و كساني كه آنچه را خدا به پيوستن آن فرمان داده پيوسته دارند و از خداي خويش بترسند و از سختي حساب بيم دارند .

1) در تفسير برهان جلد 2 صفحۀ 288 آمده است:

عن ابي بصير، عن ابي عبدالله عليه السلام قال سمعته يقول ان الرحم معلقه بالعرش تقول اللهم صل من وصلني و اقطع من قطعني و هي رحم آل محمد و هو قول الله عزوجل «وَالَّذينَ يَصِلوُنَ مآ اَمَرَاللهُ بِهِ اَنْ يوُصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافوُنَ سوُءَ الِحسابِ » و رحم كل ذي رحم.

ابي بصير از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه از حضرت شنيدم كه مي فرمود: رحم معلق به عرش الهي است و مي گويد پروردگارا صله كن با هر كه به من صله مي كند و قطع كن با هر كه با من قطع مي كند و اين رحم آل محمد و رحم هر صاحب رحمي است، چنانكه پروردگار فرمود: «وَالَّذينَ يَصِلوُنَ مآ اَمَرَاللهُ بِهِ اَنْ يوُصَلَ »

2)

درتفسير صافي صفحۀ 283 آمده است:

و في الكافي عن الصادق عليه السلام نزلت في رحم آل محمد و قد تكون في قرابتك ثم فلا تكونن ممن يقول للشي انه في شئ واحد.

از امام صادق عليه السلام نقل شده كه اين آيه هم دربارۀ رحم آل محمد نازل شده و هم دربارۀ اقربای شما. سپس فرمود از آنها نباشيد كه مي گويند فقط در يك چيز نازل شده است.

3) درتفسير عياشي جلد 2 صفحۀ 208 آمده است:

ص: 213

و في العياشي عن عمربن مريم قال: سألت اباعبدالله عليه السلام عن قول الله: «وَالَّذينَ يَصِلوُنَ مآ اَمَرَاللهُ بِهِ اَنْ يوُصَلَ» قال: من ذلك صله الرحم و غاية تأويلها صلتك ايانا .

از عمربن مريم روايت شده كه گفت: از امام صادق عليه السام از آيه:« وَالَّذينَ يَصِلوُنَ مآ اَمَرَاللهُ بِهِ اَنْ يوُصَلَ» سؤال كردم، فرمود: يكي از معانيش صلۀ رحم است ولي نهايت درجه و كاملترين مصاديق آن اين است كه با ما پيوند داشته باشي.

4) درتفسير برهان جلد 2 صفحۀ 290 آمده است:

ابن شهر آشوب، عن محمد بن الفضيل، عن موسي بن جعفر عليه السلام في قوله تعالي: «وَالَّذينَ يَصِلوُنَ مآ اَمَرَاللهُ بِهِ اَنْ يوُصَلَ» قال هي رحم آل محمد»

ابن شهر آشوب از محمد بن فضيل از موسي بن جعفر عليه السلام نقل شده كه در تفسير كلام خدا «وَالَّذينَ يَصِلوُنَ مآ اَمَرَاللهُ بِهِ اَنْ يوُصَلَ» فرمود: مقصود، رحم آل محمد صلي الله عليه وآله وسلم است.

همانطوری كه ملاحظه مي فرماييد، وصل شدن به محمد صلی الله عليه وآله وسلم و آل محمد عليهم السلام بهترين رحم است و هم اكنون حضرت قائم عليه السلام آخرين امام از ائمه اثني عشر است كه وصل به ايشان بهترين صله رحم است .

ص: 214

«آيه هشتاد و يكم »

اشاره

حضرت بقية الله بهترين مصداق « تطمئن القلوب » است .

خداوند درسورۀ رعد آيه 28 می فرمايد :

« اَلَّذينَ آمَنوُا وَ تَطْمَئِنُّ قُلوُبُهُمْ بِذِكْرِاللهِ اَلا بِذِكْرِاللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلوُبُ»

همان كسانيكه ايمان دارند و دلهايشان به ياد كردن خداوند آرام مي گيرد . بدانيد كه دلها بياد خدا آرام مي گيرد.

1) درتفسير المیزان

جلد 11 صفحۀ 404 آمده است :

في تفسير العياشي عن ابن عباس انة قال لرسول الله صلي الله عليه و آله « اَلَّذينَ آمَنوُا وَ تَطْمَئِنُّ قُلوُبُهُمْ بِذِكْرِاللهِ اَلا بِذِكْرِاللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلوُبُ » ثم قال لي : اتدري يابن ام سليم من هم؟ قلت: من هم يا رسول؟ قال: نحن اهل البيت و شيعتنا.

در تفسیر عياشي روايت كرده از ابن عباس كه نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آيه: « اَلَّذينَ آمَنوُا وَ تَطْمَئِنُّ قُلوُبُهُمْ بِذِكْرِاللهِ اَلا بِذِكْرِاللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلوُبُ » را تلاوت كردم، حضرت فرمود: ای پسر ام سليم هيچ مي دانی اينان چه كساني هستند؟ عرض كردم چه كساني هستند يا رسول الله؟ فرمودند : ما اهل بيت و شيعيان ما هستيم .

2) دركتاب الدر المنثور سيوطي جلد 4 صفحۀ 58 آمده است :

اخرج ابن مردويه عن علي عن رسول الله صلي الله عليه و آله لما نزلت هذه الآيه: « اَلا بِذِكْرِاللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلوُبُ » قال: ذاك من احب الله و رسوله و احب اهل بيتي صادقا غير كاذب و احب المؤمنين شاهدا و غائبا . الا بذكرالله يتحابون.

ابن مردويه از علي بن ابيطالب عليه السلام از رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم روايت كرده كه فرمود: وقتي اين آيه نازل شد حضرت فرمودند : اينها كساني هستند كه خدا و رسولش و اهل بيت رسولش را به راستی نه به دروغ دوست بدارند، و مؤمنين شاهد و غايبشان را دوست بدارند، آری به ياد خداست كه يكديگر را دوست می دارند .

ص: 215

«آيۀ هشتاد و دوم »

اشاره

امروز امام زمان عليه السلام مصداق « و من عنده علم الكتاب» است .

خداوند درسوره رعد آيه 43 می فرمايد:

« وَ يَقوُلُ الَّذينَ كَفَروُا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفي بِاللهِ شَهيداً بَيْني وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»

كافران مي گويند كه تو پيامبر نيستي، بگو كافي است گواه و شاهد بودن خداوند ميان من و شما و(شاهد و گواه) بودن كسي كه"علم الكتاب" علم همه كتب آسماني در نزد اوست.

1) دركتاب بحارالانوار جلد 23 صفحۀ 191 آمده است:

عن الصادق عليه السلام في قوله: « وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» قال: ايانا عني، و علي اولنا و افضلنا و خيرنا بعد النبي صلي الله عليه و آله.

از امام صادق عليه السلام در تفسير كلام خدا « وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» فرمود: مقصود ما هستيم و البته علي بن ابي طالب عليه السلام اولين نفر آنها و افضل و شايسته ترين از ما بعد رسول الله صلي الله عليه وآله است.

2) در مجمع البيان جلد 6 صفحۀ 301 آمده است:

عن ابي جعفر و ابي عبدالله عليهما السلام ان المراد به علي بن ابي طالب و ائمة الهدي عليهم السلام .

از امام باقر و امام صادق عليهما السلام روايت شده كه مراد از « مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ » علي بن ابيطالب عليه السلام و امامان و رهبران هدايت هستند .

3) دركتاب مجمع البيان جلد 6 صفحۀ 301 آمده است:

عن عبدالله بن كثير عن الصادق عليه السلام انه وضع يده علي صدره ثم قال عندنا و الله علم الكتاب كلا.

از عبدالله بن كثير از امام صادق عليه السلام روايت شده كه حضرت دست بر سينۀ خود گذاشت و فرمود: قسم به خدا كه تمامی علم كتاب نزد ما اهل بيت است.

ص: 216

4) و في المعاني باسناده عن خلف بن عطيه العوفي عن ابي سعيد الخدري قال: سالت رسول الله صلي الله عليه و آله عن قول الله جل ثناوه: "قال الذي علم كتاب" قال: ذاك وصي اخي سليمان بن داوود فقلت له: يا رسول الله فقول الله: « قُلْ كَفي بِاللهِ شَهيداً بَيْني وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» قال: ذاك اخي علي بن ابيطالب عليه السلام.

در معاني به سند خود از خلف بن عطيه عوفي از ابي سعيد خدري روايت كرده كه گفت: من از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از معنای گفتار خدای عزوجل كه فرموده: " قال الذي عنده علم من الكتاب" پرسش نمودم، فرمود: او جانشين برادرم سليمان ابن داوود بود، گفتم: يا رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم در آيه : « قُلْ كَفي بِاللهِ شَهيداً بَيْني وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» منظور كيست؟ فرمود: او بردارم علي بن ابيطالب عليه السلام است.

پس مصداق واقعی « وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ » كه خداوند علوم مختلف قرآني را در آنها قرار داده است و علوم اولين و آخرين در آنها چهارده معصوم هستند و در حال حاضر مصداق اين آيه وجود اقدس حضرت قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

ص: 217

« آيۀ هشتاد و سوم »

اشاره

روز قيام قائم از ايام الله است .

خداوند درسوره ابراهيم آيه 5 مي فرمايد:

« وَ لَقَدْ اَرْسَلْنا موُسي بِاياتِنآ أَنْ أخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَي النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِاَيّامِ اللهِ اِنَّ في ذلِكَ لَاياتٍ لِكُلِّ صَبّارٍ شَكوُرٍ»

و بتحقيق ما موسي را با آيات خويش فرستاديم، تا قوم خود را از ظلمت ها و تاريكي ها خارج كرده و آنها را بسوی نور هدايت نمايد و داخل در نور كند و آنان را "بايام الله" يا روزهای خداوند يادآور شود. همانا در اين برای صابرين و شاكرين نشانه ها و آياتي است.

ما معتقديم كه تمام انبياء به سه كلمه قوم خود را دعوت و راهنمائي مي كردند و اين مسأله در احاديث معراجيه موجود است. اوّل لا اله الّا الله ، دوم محمد رسول الله ، و سوم علي ولي الله . و باز در آيه آمده است "اخرج قومك من الظلمات الي النور" باز نور يعني سه كلمه است و خروج از محور اين سه كلمه ظلمت است. و ما در قرآن كريم سوره نور آيه 35 داريم : «يَهدِيَ الله بِنوُرهِ مَنْ يَشاء» خداوند هدايت مي كند با نورش هر كس را كه بخواهد، اين « نور » ائمه طاهرين هستند و در حال حاضر وجود مقدس ولي عصرعجل الله تعالي فرجه الشريف است .

باز در آيه آمده است: «وَ ذَكِّرْهُمْ بِاَيّامِ اللهِ » آنان را به ايام الله، يا روزهای خداوند يادآور شو، اين مطالب برای همه انبياء الهي بوده است و در اينجا به موسي دستور مي دهد، حال بايد ببينم ايام الله چيست؟

1) حافظ سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي در كتاب ينابيع الموده صفحۀ 424 آورده است:

عن مثني الحناط عن الباقر و الصادق رضي الله عنهما في قوله تعالي: في سوره ابراهيم « وَ ذَكِّرْهُمْ بِاَيّامِ اللهِ » قال ايام الله ثلثة يوم «يوم يقوم القائم عليه اسلام» و « يوم الكرّة » و« يوم القيامة» .

ص: 218

مثني الحناط از حضرت امام محمد باقرعليه السلام و حضرت امام صادق عليه السلام دربارۀ قول خداوند متعال در سوره ابراهيم كه فرموده است: « وَ ذَكِّرْهُمْ بِاَيّامِ اللهِ » روزهای خداوند را به قوم خود يادآوری كن و تذكر بده، فرمودند: ايام الله يا روزهای خداوند سه روز است «روزی كه قائم قيام مي كند.(ايام الله است) » و «روز كرّه يا روزه رجعت» ايام الله است و«روز قيامت» نيز ايام الله است.

2) درحضال شيخ صدوق صفحۀ 122 باب الثلاثة حديث 75 آمده است:

حدثنا احمد بن محمد بن يحيي العطاد رضي الله عنه قال: حدثنا سعد بن عبدالله قال حدثني يعقوب بن يزيد، عن محمد بن الحسن الميثمي، عن مثني الحناط قال: سمعت ابا جعفر عليه السلام قال: ايام الله عزوجل ثلاثة : يوم يقوم القائم و يوم الكرّة و يوم القيامة .

مثني الحناط گويد: شنيدم از امام باقر عليه السلام كه مي فرمود: روزهای خدای عزوجل سه روز است روزی كه حضرت قائم قيام كند ، روز رجعت و روز رستاخيز .»

3) در كتاب معاني الاخبار مجلد 2 باب 409 صفحۀ 358 آمده است:

حدّثنا ابي - رحمة الله - قال: حدّثنا عبدالله بن جعفر الحميري قال: حدّثنا ابراهيم بن هاشم، عن محمد بن ابي عمیر، عن مثني الحّناط ، عن جعفربن محمد، عن ابيه عليهما السلام قال: ايّام الله عزوجل ثلاثة: يوم يقوم القائم و يوم الكرّة، و يوم القيامة.

مثنّي الحنّاط گويد: امام صادق عليه السّلام به نقل از پدر بزرگوارش عليهما السّلام فرمود: روزهای مخصوص خداوند عزّوجلّ سه روز است: روزی كه قائم آل محمد قيام كند، روزی كه بازگشت به دنيا آغاز گردد و روز قیامت .

ص: 219

« آيۀ هشتاد و چهارم »

اشاره

وجود اقدس ولی عصر عليه السلام از شجره طيبه است .

خداوند درسوره ابراهيم آيات 24 و 25 می فرمايد :

« اَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللهُ كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِبَةٍ اَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماء * تُوْتِي أُكُلَها كُلَّ حِين بِاِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللهُ الْاَمْثالَ لِّلناسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّروُنَ »

آيا نديدی چگونه خداوند كلمه پاك و طيب را به درختي پاك و طيب مثال مي زند كه تنه آن درخت ثابت و استوار است و شاخه های آن سر بر آسمان بركشيده است و ميوه هايش را هر وقت (هميشه) باذن پروردگارش مي دهد.

1) حاكم حسكاني حنفي در كتاب شواهد التنزيل جلد 1 صفحۀ 33 عربي و ترجمه فارسی صفحۀ 264 آورده است :

اخرج الحاكم الحسكاني قال أخبرنا ابوعبدالله الشيرازي – بسنده المذكور، عن سلام الخثعمي قال: دخلت علي ابي جعفر محمد بن علي فقلت يابن رسول الله قول الله تعالي : « اَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماء» قال يا سلام الشجرة محمد و الفرع علي اميرالمؤمنين و الثمر الحسن و الحسين و الغصن فاطمة و شعب ذلك الغصن الائمة من ولد فاطمة.

وارد شدم بر حضرت امام محمد باقر عليه السلام و حضرت امام صادق عليه السلام سپس گفتم : ای پسر رسول خدا ، خداوند متعال مي فرمايند « اَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماء » يعني چه؟ حضرت فرمودند: ای سلام آن شجر يا آن درخت محمد صلي الله عليه وآله وسلم است و «فرعها» و شاخه آن اميرالمؤمنين عليه السلام است و ثمره و ميوه آن درخت حسن و حسين عليهما السلام هستند و غصن يا شاخه روئيده از اولين شاخه منشعب از تنه درخت فاطمه سلام الله عليها است و شاخه های اين غصن اماماني هستند كه همه از اولاد فاطمه مي باشند، و برگ آن درخت شيعيان و دوستان ما اهل بيت هستند، پس هر گاه يكي از شيعيان ما از دنيا

ص: 220

بروند يك برگ از اين درخت می ريزد، و هر گاه برای دوستان ما اولادی متولد گردد بجای آن برگ افتاده برگي سبز مي شود.

پس گفتم ای پسر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرموده خداوند متعال كه مي فرمايند : « تُوْتِي أُكُلَها كُلَّ حِين بِاِذْنِ رَبِّها » چه معني دارد؟ حضرت فرمودند : امامان فتوا مي دهند شيعيانشان را در حلال و حرام در هر حج و عمره .

پس «غصن» يا شاخه های اين درخت يازده تن از اولاد فاطمه هستند، كه روايات و فرمايشات اين بزرگواران ميوه اين درخت است. و خوشا به حال آن كسانيكه هميشه از ميوه های اين درخت تناول می كنند، و دوازدهمين تن از اولاد فاطمه كه حجت الله و بقية الله و ... است. وجود اقدس اعلی حضرت بقية الله الاعظم حجة بن الحسن العسكری عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

2) دراصول كافي مجلد 2 صفحۀ 303 حديث 1159 آمده است و در تفسير برهان مجلد 2 صفحۀ 310 حديث شمارۀ 1 آمده است:

محمد بن يعقوب، عدة من اصحابنا، عن احمد بن محمد، عن علي بن شعيب، عن ابيه، عن عمروبن حريث، قال سئلت ابا عبدالله عليه السّلام عن قول الله: « كَشَجَرَةٍ طَيِبَةٍ اَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّما » قال فقال رسول الله صلي الله عليه و آله انا اصلها و اميرالمؤمنين وفرعها و الأمة من ذريتهما اغصانها و علم الأئمة ثمرتها و شيعتم المؤمنون ورقها هل في هذا فضل؟ قال قلت: لا والله قال و الله ان المؤمن ليولد فتورق ورقة فيها و ان المؤمن ليموت فتسقط ورقة منها.

عمروبن حريث مي گويد: قول خداوند متعال را : « مانند درخت پاكي كه ريشه اش برجا و شاخه اش سر بر آسمان كشيده » از امام صادق عليه السلام پرسيدم، حضرت فرمودند : رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم اصل و ريشه آن درخت است و اميرالمؤمنين فرع و تنه آن و امامان از نسل آنها شاخه های آن و علم امامان ميوه آن و شيعيان مؤمن ايشان برگهای آن است، آيا در آن درخت چيز زياد ديگری هست؟ عرض كردم : نه به خدا، حضرت فرمودند : به خدا كه چون مؤمني متولد شود برگي در آن درخت پيدا می شود و چون مؤمنی می ميرد، برگي از آن درخت می افتد.

3) در تفسير برهان مجلد 2 صفحۀ 310 حديث شمارۀ 2 آمده است:

محمد بن الحسن الصفار، عن الحسن بن موسي الخشاب، عن عمروبن عثمان، عن محمد بن غدافر، عن ابي حمزة الثمالي، عن ابي جعفر عليه السّلام قال سئلته عن قول الله تبارك و تعالي: «كَشَجَرَةٍ طَيِبَةٍ اَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّما * تُوْتِي أُكُلَها كُلَّ حِين بِاِذْنِ رَبِّها » قال رسول الله صلي الله عليه و آله انا

ص: 221

اصلها واميرالمؤمنين عليه السّلام فرعها و الائمة اغصانها و علمنا ثمرها و شيعتنا ورقها. يا اباحمزة هل تري في هذا فضلا؟ قال لا فقال يا اباحمزة والله ان المولود ليولد من شيعتنا فتورق ورقة منها و ان المؤمن ليموت فتسقط ورقة منها.

4) در تفسير برهان مجلد 2 صفحۀ 310 حديث شماره 3 آمده است:

عنه، عن يعقوب بن يزيد، عن الحسن بن محبوب، عن الاحول، عن سلام بن المستنیر، قال سئلت ابا جعفر عليه السّلام عن قول الله تبارك و تعالي: «كَشَجَرَةٍ طَيِبَةٍ اَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماء * تُوْتِي أُكُلَها كُلَّ حِين بِاِذْنِ رَبِّها » قال، قال رسول الله صلي الله عليه و آله اصل الشجرة من بني هاشم و فرعها علي عليه السّلام و غصن الشجرة فاطمة عليها السّلام و اغصانها الأئمة عليهم السّلام و ورقها الشيعة و ان الرجل منهم ليموت فتسقط ورقة و ان المولود منهم ليولد فتورق ورقة قال قلت له جعلت فداك قوله « تُوْتِي أُكُلَها كُلَّ حِين بِاِذْنِ رَبِّها » قال هو ما يخرج من الامام من الحلال و الحرام في كل سنته الي شيعته.

5) در تفسير برهان مجلد 2 صفحۀ 310 حديث شماره 4 آمده است:

و عنه عن احمد بن محمد، عن الحسن بن سعيد، عن المفضل بن صالح، عن محمد الحلبي، عن ابي عبدالله عليه السّلام في قول الله تبارك و تعالي: «كَلِمَة طَيِبَةكَشَجَرَةٍ طَيِبَةٍ اَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماء * تُوْتِي أُكُلَها كُلَّ حِين » قال قال النبي و الأئمة هم الاصل الثابت و الفرع الولاية لمن دخل فيها.

6) در تفسير برهان مجلد 2 صفحۀ 311 حديث شماره 5 آمده است:

ابن بابويه قال حدثنا محمد بن ابراهيم بن اسحاق ره، قال حدثنا عبدالعزيز بن يحيي، قال حدثنا عبدالله بن محمد بن الضبي، قال حدثنا محمد بن هلال، قال حدثنا نائل بن بخيج، قال حدثنا عمرو بن شمر، عن جابر الجعفي، قال سئلت ابا جعفر عليه السلام عن قول الله عزّوجلّ : « كَشَجَرَةٍ طَيِبَةٍ اَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماء * تُوْتِي أُكُلَها كُلَّ حِين بِاِذْنِ رَبِّها » قال : اما الشجرة فرسول الله و فرعها علي و غصن الشجرة فاطمة بنت رسول الله و ثمرها اولادها و ورقها شيعتنا ثم قال عليه السلام ان المؤمن من شيعتنا ليموت فتسقط من الشجرة ورقة و ان المولود من شيعتنا ليولد فتورق الشجرة ورقة.

7) در تفسير برهان مجلد 2 صفحۀ 311 حديث شماره 6 آمده است:

عنه قال حدثنا جماعة من اصحابنا، قالوا حدثنا محمد بن همام، قال حدثنا جعفربن محمد بن مالك الفزاري، قال حدثني جعفر بن اسماعيل الهاشمي، قال سمعت خالي محمد بن علي يرويه، عن عبدالرحمن بن حماد، عن عمربن صالح بن السابري قال

ص: 222

سئلت اباعبدالله عليه السّلام عن هذه الاية « اَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماء » قال اصلها رسول الله و فرعها اميرالمؤمنين، و الحسن و الحسين ثمرها، وتسعة من ولد الحسين اغصانها و الشيعة ورقها والله ان الرجل منهم ليموت فتسقط ورقة من تلك الشجرة قلت قوله تعالي : « تُوْتِي أُكُلَها كُلَّ حِين بِاِذْنِ رَبِّها » قال ما يخرج من علم الامام اليكم في كل سنة من حج و عمرة.

ص: 223

«آيۀ هشتاد و پنجم »

اشاره

هر كس امام زمان عليه السلام را دوست بدارد و از ايشان تبعيت كند از رسول خدا صلی الله عليه و آله وسلم است .

خداوند درسوره ابراهيم آيه 36 مي فرمايد:

« فَمَنْ اتَبِعَني فَاِنَّهُ مِنّي وَ مَنْ عَصاني فَاِنَّكَ غَفوُرٌ رَحيمٌ »

پس هر كس از من تبعيت و پيروی نمايد «منّي» از من است و هر كس كه عصيان مي كند تو آمرزنده و رحيم هستي .

1) در تفسير عياشي جلد 2 صفحۀ 231 آمده است:

في تفسير العياشي عن ابي عبيده عن ابي عبدالله عليه السلام قال: من احبنا فهو منا اهل البيت فقلت: جعلت فداك منكم؟ قال: منا و الله اما سمعت قول الله و هو قول ابراهيم عليه السلام « فَمَنْ اتَبِعَني فَاِنَّهُ مِنّي »

از ابي عبيده از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: هر كه ما را دوست بدارد او از ما اهل بيت است، پرسيدم . فدايت شوم : آيا از شما است؟ فرمود: به خدا قسم از ما است، مگر كلام خدای را نشنيده ای كه از ابراهيم عليه السلام حكايت مي كند كه فرمود: « فَمَنْ اتَبِعَني فَاِنَّهُ مِنّي » هر كس از من تبعيت كند او از من است.

2) درتفسير عياشي جلد 2 صفحۀ 231 آمده است:

وفي العياشي ايضا عن محمد الحلبي عن ابي عبدالله عليه السلام قال: من اتقي الله منكم و اصلح فهو منا اهل البيت قال : منكم اهل البيت قال : منا اهل البيت قال فيها ابراهيم : « فَمَنْ اتَبِعَني فَاِنَّهُ مِنّي » قال عمرو بن يزيد: قلت له: من آل محمد؟ قال: ای والله من آل محمد، ای والله من انفسهم اما تسمع قول الله تعالي: «ان اولي الناس بابراهيم الذين اتبعوه» و قول ابراهيم : « فَمَنْ تَبِعَني فَاِنَّهُ مِنّي ».

از محمد حلبي از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: هر كدام از شما از خدا بترسد و عمل صالح انجام دهد او از ما اهل بيت است، راوی پرسيد : از شما

ص: 224

اهل بيت است؟ فرمود: آری از ما اهل بيت است، كه ابراهيم عليه السلام در اين باره فرموده است: « فَمَنْ تَبِعَني فَاِنَّهُ مِنّي » عمربن يزيد پرسيد: آيا چنين كسي از آل محمد است؟ فرمود: آری به خدا سوگند از آل محمد است، آری به خدا قسم از خود آل محمد است، مگر نشنيده ای كلام خدا را كه فرموده: «ان اولي الناس بابراهيم الذين اتبعوه» نزديكترين مردم به ابراهيم آنها هستند كه وی را متابعت مي كنند.

3) درتفسير عياشي جلد 2 صفحۀ 231 آمده است:

عن مالك بن عطيه، عن ابي حمزه قال: دخل سعد بن عبدالملك و كان ابوجعفر عليه السلام سميه الخير و هو من ولد عبدالعزيز بن مروان علي ابن ابي جعفر عليه السلام فبينا ينشج كما ينشج السناء قال، فقال له ابو جعفر عليه السلام: ما يبكيك يا سعد؟ قال و كيف لا ابكي و انا من الشجرة الملعونة في القرآن، فقال له: لست منهم انت اموي منا اهل البيت اما سمعت قول الله عزوجل يحكي عن ابراهيم : « فَمَنْ تَبِعَني فَاِنَّهُ مِنّي »

مالك بن عطيه از ابي حمزه نقل مي كند كه گفت سعد بن عبدالملك كه امام باقر عليه السلام وی را سعد الخير مي ناميد و از فرزندان عبدالعزيز بن مروان بود به محضر امام باقر عليه السلام شرفياب شد در حاليكه مانند زنان گريه مي كرد. امام عليه السلام به او فرمود: چه چيز باعث گريه كردن تو شده؟ گفت چگونه نگريم حال آن كه من از شجرۀ ملعونه كه در قرآن عنوان شده مي باشم . حضرت فرمودند : تو از آنها نيستي تو اموی هستي كه از اهل بيت مي باشي. آيا كلام خدا را كه از ابراهيم حكايت مي كند نشنيده ای كه : « فَمَنْ تَبِعَني فَاِنَّهُ مِنّي . »

ص: 225

« آيۀ هشتاد و ششم »

اشاره

ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آغاز وعده انبیاء الهی است .

خداوند درسورۀ ابراهيم آيۀ 44 می فرمايد :

« وَ اَنْذَرَ النّاسَ يَوْمَ يَأتيهِمُ الْعَذابُ فَيَقوُلُ الَّذينَ ظَلَموُا رَبَّنا اَخِّرْنا اِلی اَجَلٍ قَريبٍ نُّجِبْ دَعْوَتَكَ وَ نَتَّبِعَ الرُّسُلَ اَوَلَمْ تَكوُنوُا اَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ ما لَكُمْ مِنْ زَوالٍ »

بترسان مردم را از روزی كه عذاب فرا مي رسد. و آگاهشان ساز كه ستمكاران خواهند گفت : پروردگارا به تأخير افكن تا دعوت ترا اجابت كنيم و پيرو رسولان تو شويم . به آنها گفته شود آيا شما بارها سوگند ياد نمي كرديد كه ما را ابداً زوال و هلاكت نخواهد بود ؟

1) در روضه كافي مجلد 2 صفحۀ 166 حديث 506 آمده است:

محمد بن يحيي، عن احمد بن محمد، عن محمد بن سنان، عن ابي الصباح ابن عبد الحميد، عن محمد بن مسلم، عن ابي جعفر عليه السلام قال: والله للّذي صنعه الحسن بن علي عليهما السلام كان خير لهذه الامة مما طلعت عليه الشمس والله لقد نزلت هذه الاية: «الم تر الي الذين قيل لهم كفوا ايديكم و اقيموا الصلوة و آتوا الزكوة» انمّا هي طاعة الامام و طلبوا القتال فلما كتب عليهم القتال مع الحسين عليه السلام قالوا: ربنا لم كتبت علينا القتال لولا اَخِّرتنا اِلی اَجَلٍ قَريبٍ نُّجِبْ دَعْوَتَكَ وَ نَتَّبِعَ الرُّسُلَ أرادوا تاخير ذلك الي القائم عليه السلام .

محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام روايت كرده كه فرمود: به خدا سوگند آن كاری كه حسن بن علي عليه السلام كرد ( ازصلح با معاويه سودش) برای اين امت بهتر بود از آن چه خورشيد بر آن بتابد، به خدا سوگند اين آيه كه نازل شده «آيا نديدي آن كساني را كه به آنها گفته شده بود دست ( از جنگ) برداريد) و نماز را به پا داريد و زكات بدهيد.» مقصود از آنها تنها اطاعت و فرمانبرداري از امام است ولي( در مورد امام حسن عليه السلام كه مردم را به صلح و سازش دعوت كرد بر آنها گوش نداده و) طالب جنگ شدند، و چون در مورد امام حسين عليه

ص: 226

السلام (در زمان آن حضرت) جنگ بر آنها مقرر شد گفتند : پروردگارا چرا پيكار و جنگ را بر ما مقرر داشتی؟ چرا ما را تا مدتي نزديك مهلت ندادي تا دعوتت را بپذيريم و از رسولان پيروی كنيم...» و مقصودشان تأخير آن تا زمان ظهور حضرت قائم عليه السلام است .

2) درتفسير عياشي مجلد 1 صفحۀ 258 آمده است:

العياشي باسناده عن محمد بن مسلم، عن ابي جعفر عليه السلام قال: والله الّذي صنعه الحسن بن علي عليهما السلام كان خيراً بهذه الامة ممّا طلعت عليه الشمس، و الله فيه نزلت هذه الاية « الم تر الي الذين قيل لهم كفوا ايديكم و اقيموا الصّلوة و آتوا الزكوة » انّما هي طاعة الامام فطلبوا القتال، فلمّا كتب عليهم القتال مع الحسين عليه السلام قالوا: « ربنا لم كتبت علينا القتال لولا اخرتنا الي اجل قريب » و قوله : « ربّنا اخرنا الي اجل قريب نجب دعوتك و نتبع الرسل » ارادوا تاخير ذلك الي القائم عليه السلام .

عياشي به سند خود از محمد بن مسلم از حضرت ابوجعفر امام باقر عليه السلام آورده كه آن جناب فرمود: به خدا سوگند آن چه را حسن بن علي عليه السلام انجام داد، از آن چه خورشيد بر آن طلوع كرده (يعني از همۀ دنيا) برای اين امت بهتر بود، به خدا قسم دربارۀ او اين آيه نازل شد: « آيا نمي نگری كساني را كه به ايشان گفته شده از جنگ به طور موقت دست نگه داريد و به وظيفۀ افامۀ نماز و زكات بپردازيد » همانا اين اطاعت از امام است و آنها اصرار داشتند كه فرمان جنگ به آنان داده شود، پس چون قتال در راه خدا در ركاب امام حسین عليه السلام برايشان نوشته و فرض شد گفتند : « پروردگارا تا اجلي نزديك ما را به تأخير انداز تا دعوت ترا اجابت كنيم و از رسولان پيروی نمائيم. » منظورشان به تأخير افتادن آن حكم تا هنگام قيام حضرت قائم عليه السلام است.

عزيزانی كه اين كتاب را مطالعه می فرمایيد، بدانيد يكی از موفقيت هایی كه خداوند به مردم عصر ما عنايت فرموده است اين است كه ما در عصر مهدويت و عصر امامت حضرت بقية الله الاعظم متولد شده ايم، و تحت توجهات اين امام عزيز قرار داريم، و خوشا به حال كسانی كه در اين عصر توجهات خاصه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف را بخود جلب مي كنند و خوشا به حال كسانی كه خدمت اين بزرگوار می رسند، و خوشا به حال كسانی كه در عصر ظهور زنده هستند. خداوند انشاء الله اين توفيقات خاصه را نصيب همه ما بگرداند .

آمین

ص: 227

« آيۀ هشتاد و هفتم »

اشاره

یکی از مساکن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پشت مسجد سهله است .

خداوند درسورۀ ابراهيم آيه 45 می فرمايد :

« وَ سَكَنْتُمْ في مَساكِنِ الَّذينَ ظَلَموُا اَنْفُسَهُمْ »

و در منازل و مساكن ظالمان و ستمگران(پيش از خودتان) مسكن و منزل گزيديد.

در تفسير عياشي، جلد 2 صفحۀ

235 آمده است:

العياشي باسناده عن سعد بن عمر، عن غير واحدٍ ممّن حضر اباعبدالله، و رجلٌ يقول قد ثبت دار صالح و دار عيسي بن علي ذكر دورالعبّاسيين فقال رجل: اراناها الله خراباً او خرّبها بايدينا، فقال له ابوعبدالله عليه السلام. لا تقل هكذا، بل يكون مساكن القائم و اصحابه، اما سمعت الله عزوجل يقول: « وَ سَكَنْتُمْ في مَساكِنِ الَّذينَ ظَلَموُا اَنْفُسَهُمْ »

عياشي به سند خود از سعد بن عمر، از چند نفر از كساني كه در محضر امام ابوعبدالله جعفر صادق عليه السلام شرفياب بوده اند روايت آورده كه: مردی در آن مجلس(با تأُسف) مي گفت: خانۀ صالح و عيسي بن علي بر جای مانده - و از خانه های عباسيان ياد كرد - مردی ديگر گفت : خداوند آن خانه ها را در حال خرابي به ما بنماياند، يا آنها را به دست ما خراب كند، حضرت ابوعبدالله صادق عليه السلام به او فرمود: چنين سخني مگوی، بلكه اينها مساكن حضرت قائم و اصحابش خواهد شد، آيا نشنيده ای كه خدای عزوجل مي فرمايد: « و در منازل و مساكن ستمگران پيش از خودتان مسكن گرفتيد.».

منظور از اين منازل، منزلهائي است كه شخصي نيست و متعلق به عموم است. مثل كاخ ها و منازلي كه حكام جائر از آنها استفاده مي كنند، بعد از ظهور امام عصرعجل الله تعالي فرجه الشريف اين منازل در اختيار امام زمان و اصحابش قرار خواهد گرفت كه از اينها استفاده احسن خواهد شد.

ص: 228

«آيۀ هشتاد و هشتم »

اشاره

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مکر بنی العباس و همه طاغوتیان را خنثی می کند .

خداند درسورۀ ابراهيم آيه 46 مي فرمايد:

« وَ اِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزوُلَ مِنْهُ الْجِبالُ »

هر چند كه با فكر خود كوهها را از جا بر كنند.

1) درتفسير عياشي جلد 2 صفحۀ 235 آمده است:

العياشي: باسناده عن جميل بن دراج، قال: سمعت ابا عبدالله عليه السلام يقول: « وَ اِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزوُلَ مِنْهُ الْجِبالُ » و انّ مكر بني العباس بالقائم عليه السلام لتزول منه قلوب الرجال .

عياشي به سند خود از جميل بن دراج آورده كه گفت: شنيدم حضرت ابوعبدالله امام صادق عليه السلام مي فرمود: « هر چند كه با مكر خود كوهها را ازجای بركنند» و به درستي كه از مكر بني العباس نسبت به قائم عليه السلام دلهای مردان از جای كنده مي شود.

2) در تفسير عياشي جلد 2 صفحۀ 235 آمده است:

الشيخ: في مجالسه: قال: اخبرنا الحسين بن ابراهيم القزويني قال: اخبرنا [حدثنا] ابوعبدالله محمدبن وهبان قال: حدثنا ابوالقاسم علي بن حبشي قال: حدّثنا ابوالفضل العباس بن محمدبن الحسين قال: حدثنا ابي قال: حدثنا صفوان بن يحيي، عن الحسين بن ابي غندر عن ابي بصير قال: سمعت ابا عبدالله عليه السلام يقول: اتقوا الله و عليكم بالطاعة لائمتكم، قولوا ما يقولون و اصمتوا عمّا صمتوا، فانكم في سلطان من قال الله تعالي: « وَ اِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزوُلَ مِنْهُ الْجِبالُ » (يعني بذلك ولد العباس) فاتقوا الله فانكم في هُدنة [هذه] صلّوا في عشايرهم و اشهدوا جنايزهم و ادّوا الامانة اليهم و عليكم بحجّ هذا البيت فادمنوه، فانّ في ادمانكم الحج دفع مكاره الدنيا عنكم، و اهوال يوم القيامة .

ص: 229

شيخ طوسي در مجالس خود گويد: حسين بن ابراهيم قزويني ما را خبر داد، گفت: ابوعبدالله محمدبن وهبان خبرمان [حديثمان] داد، گفت: ابوالقاسم علي بن حبشي حديثمان داد، وی گفت: ابوالفضل عباس بن محمد بن الحسين حديثمان داد، وی گفت: پدرم برايمان حديث آورد، گفت: صفوان بن يحيي، از حسن بن ابي غندر، از ابوبصير حديثمان داد، گفت: شنيدم حضرت ابو عبدالله صادق عليه السلام مي فرمود: تقوا پيشه كنيد [ و از عذاب خداوند بپرهيزيد ] و بر شما باد اطاعت و فرمانبرداری از امامانتان، آنچه مي گويند شما نيز همان را بگوييد و از آنچه لب بستند خاموش بمانيد، زيرا شما [امروزه] تحت تسلط كساني هستيد كه خدای تعالي فرموده: « هر چند كوهها را با مكر خود از جای بركنند» (منظور آن حضرت بني العباس مي باشد) پس تقوا و خداترسي پيشه سازيد كه شما در حال هدنه [تقيه و احتياط] هستيد، در اجتماعات آنها (= مخالفين) نماز بگذاريد و در مراسم [تشييع و تدفين] جنازه هايشان شركت كنيد، و امانت را به ايشان ادا نماييد، و بر شما باد كه حج اين خانه را انجام دهيد و صحنه های هول انگيز روز قيامت از شما خواهد بود.

اين حديث برنامه هایی از زمان غيبت را مطرح می كند كه منتظرين واقعی به وسيله آن می توانند چنين خودسازی نمايند .

ص: 230

« آيۀ هشتاد و نهم »

اشاره

ظهور قائم آل محمد عليه السلام « يوم الوقت المعلوم » است

و شيطان به دست ايشان گردن زده می شود.

خداوند درسورۀ الحجر آيه 36 الی

38 می فرمايد:

« قالَ رَبِّ فَانْظِرْني اِلي يَوْمِ يُبْعَثوُنَ * قالَ فَاِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ * اِلَی يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلوُمِ »

(اين آيه درباره رانده شدن شيطان از درگاه الهي است، پس از اينكه شيطان از درگاه الهي رانده مي شود مي گويد : ) پروردگارا به من مهلت بده تا روز مبعوث شدن (خداوند در جواب مي فرمايند : ) همانا تو را مهلت دادم و تو از مهلت داده شدگاني تا «يوم الوقت المعلوم» تا روز وقت معلوم .

پس به شيطان تا روز وقت معلوم مهلت داده شده است، حال سؤال می شود اين روز چه روزی است؟

1) در كتاب دلائل الامامه صفحۀ 240 آمده است:

ابوجعفر جرير الطبري قال: اخبرني ابوالحسن علي العلوي قال: حدثنا المظفربن جعفربن المظفر العلوي قال: حدثنا جعفربن محمد بن مسعود عن ابیه عن علی بن الحسن بن فضال قال : حدثنی ( ثنا ) العباس بن عامر عن وهب بن جميع مولي اسحاق بن عمّار قال: سألت أباعبدالله عليه السلام عن ابليس قوله « قالَ رَبِّ فَانْظِرْني اِلي يَوْمِ يُبْعَثوُنَ قالَ فَاِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ اِلَی يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلوُمِ » اي يوم هو؟ [ قال يا وهب] اتحسب انه يوم يبعث الله تعالي الناس؟ [لا] ولكن الله عزوجل انظره الي يوم يبعث الله عزوجل قائمنا. فاذا بعث الله عزوجل قائمنا فيأخذ بناصية و يضرب عنقه فذلك يوم الوقت المعلوم .

ابوجعفر محمد بن جرير طبری مفسر و محدث و مورخ بزرگ اهل سنت چنين نقل مي كند: خبر داد به من ابوالحسن علي و خبر داد به او ابوجعفر... خبر داد وهب بن جميع آزاد شده اسحاق بن عمّار كه گفت : از حضرت صادق عليه السلام درباره

ص: 231

گفته ابليس پرسيدم كه گفت : « پروردگارا به من مهلت بده تا روزی كه خلايق برانگيخته مي شوند.» خداوند فرمود: « البته تو از مهلت داده شدگانی تا به روز و هنگام معين و معلوم . »

به حضرت صادق عليه السلام گفتم : روز وقت معلوم چه روزی است؟ حضرت فرمودند : وقت معلوم روز قيام قائم آل محمد عليه السلام است هر گاه خداوند او را برانگيزد در مسجد كوفه. كه ابليس مي آيد در حاليكه بر زانوهايش راه مي رود و مي گويد: ای وای از اين روزگار، آنگاه قائم آل محمد از پيشانيش مي گيرد و گردنش را مي زند، آن هنگام روز وقت معلوم است كه مدت او به پايان مي رسد ( و شيطان به دست قائم آل محمد عجل الله تعالي فرجه الشريف كشته می شود.)

2) محمد بن ابراهيم الحمويني شافعي در كتاب فرائد السمطين مجلد 2 مي گويد:

عن حسن بن خالد قال: قال علي بن موسي الرضا رضي الله عنه: الي يوم الوقت العلوم، و هو يوم خروج قائمنا. فقيل له: يا ابن رسول الله و من القائم منكم اهل البيت؟ قال: الرابع من ولدي ابن سيدة الاماء يطهرالله به الارض من كل جور و يقدسها من كل جرم و ظلم.

دانشمند شافعي محمد بن ابراهيم الحمويني به اسناد مذكورش از حسن بن خالد روايت مي كند كه فرمودند : علي بن موسي الرضا رضي الله عنه در ضمن حديثي درباره «الي يوم الوقت المعلوم » كه روز وقت معلوم چه روزی است؟ حضرت فرمودند آن روز، روز قيام قائم ما است. آنگاه از آن حضرت پرسيدند : يا بن رسول الله قائم شما اهل بيت كيست؟ حضرت فرمودند او چهارمين نفر از اولاد من و فرزند سرور كنيزان (عالم) مي باشد، خداوند توسط او زمين را از هر جور و ستمی پاك مي كند و از هر جرم و ظلمی منزه مي سازد.

البته ما رواياتی داريم در مبحث رجعت كه شيطان به وسيله رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به قتل مي رسد و اين روايات با هم تناقض ندارد زيرا در رجعت ، شيطان هم رجعت خواهد كرد. و در رجعت به دست رسول خدا صلی الله عليه وآله وسلم كشته می شود.

3) در كتاب تفسير برهان مجلد 2 صفحۀ 343 حديث شمارۀ 6 آمده است :

عن وهب بن جميع موسي اسحاق بن عمّار قال سئلت اباعبدالله عليه السّلام عن قول ابليس «رب فانظرني الي يوم يبعثون قال فانك من المنظرين الي يوم الوقت المعلوم» قال له وهب جعلت فداك اي يوم هو؟ قال يا وهب اتحسب انه يوم يبعث الله فيه الناس ان الله انظره الي يوم يبعث فيه قائمنا فاذا بعث الله قائمنا كان في مسجد الكوفة و جاء ابليس حتي يحبثو بين يديه علي رکبتيه فيقول ياويله في هذا اليوم فياخذ بناصيته فيضرب عنقه فذلك اليوم الوقت المعلوم.

ص: 232

وهب می گويد از حضرت صادق عليه السلام درباره اين ايه سؤال كردم كه ابليس می گويد: « پروردگارا به من مهلت بده تا روز برانگيخته شدن و خداوند می فرمايند تو از وقت داده شدگان هستي. » وهب مي گويد آقای من جانم فدای شما شود، اين روز چه روزی است؟ حضرت فرمودند : ای وهب مي پنداريد كه آن روز، روز قيامت است كه خداوند همه را برمی انگيزد. ای وهب بنگر و مواظب باش روزی را كه قائم عليه السلام قيام مي كند. در مسجد كوفه ابليس می آيد در حاليكه روی دو پای خود راه مي رود، حضرت موهای جلوی سر او را مي گيرد و گردنش را می زند، و آن روز، روز قيام وقت معلوم است (كه شيطان به دست قائم آل محمد عجل الله تعالي فرجه الشريف كشته می شود.)

4) در كتاب تفسير برهان مجلد 2 صفحۀ 343 حديث شماره 7 آمده است :

شرف الدين النجفي بحذف الاسناد مرفوعاً الي وهب بن جميع، عن ابي عبدالله عليه السّلام قال سئلته عن ابليس و قوله « قالَ رَبِّ فَانْظِرْني اِلي يَوْمِ يُبْعَثوُنَ قالَ فَاِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ اِلَي يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلوُمِ » اي يوم هو؟ قال يا وهب اتحسب انه يوم يبعث الله فيه الناس؟ ولكن الله عزّوجلّ انظره اي يوم يبعث قائمنا فياخذ بناصيته و يضرب عنقه فذلك اليوم هو الوقت المعلوم .

ص: 233

« آيۀ نودم »

اشاره

امام زمان از متوسّمين و از مطلعين اسرار الهی است .

خداوند درسورۀ حجر آيه 75 می فرمايد:

«اِنَّ في ذلِكَ لَأياتِ لِلْمُتَوَسِّمينَ »

بدرستي كه در اين داستان نشانه هایی است برای افراد فهيم و با فراست و مطلع از اسرار الهي .

خداوند در اين سوره ابتدا داستانهایی از گذشته نقل می كند . داستاني از حضرت ابراهيم و حضرت لوط پيامبر آنگاه می فرمايد :

به درستيكه در اين داستانها نشانه هایی است برای افراد فهيم و با فراست و مطلع از اسرار الهي .

1) حاكم حسكاني حنفي در شواهد التنزيل صفحه 283 در ذيل داستانی مفصل از حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام چنين نقل می كند :

« اِنَّ في ذلِكَ لَأياتِ لِلْمُتَوَسِّمينَ »

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم اولين متوسم و نخستين فرد با فراست و فهيم است و پس از ايشان متوسم و فهيم و با فراست من هستم و پس از من ائمه و امامان از فرزندان من مي باشند.

2) حاكم حسكاني حنفي در شواهد التنزيل صفحات 283 و 284 چنين نقل می كند :

حاكم حسكاني گويد : ابونصرعياشي گفت نقل حديث كرد ما را ابوالعباس پسر مغيره (ابوالعباس گويد) نقل حديث كرد ما را فضل شاذان از پسر ابي عمير از حماد از خرم و ربعي از محمد بن مسلم و از ابي جعفر امام محمد باقرعليه السلام در فرموده خداوند متعال : « اِنَّ في ذلِكَ لَأياتِ لِلْمُتَوَسِّمينَ » فرمود: ( ايشان صاحبان فراست و فهم و اطلاع به اسرار الهی هستند.) و منظور از متوسمين امامان و جانشينان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم هستند و رسول خدا صلی

ص: 234

الله عليه وآله وسلم فرمودند : مواظب فراست مؤمن باشيد كه او به نور خداوند می نگرد. (و می فهمد و فهيم است.)

همانطوری كه از آيه و احاديث مشخص مي شود منظور از متوسمين، حضرت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم و حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام و امامان جانشين آنها هستند و در حال حاضر سمبل متوسمين و مطلع به اسرار الهي حضرت بقية الله الاعظم عجل الله تعالي فرجه الشريف می باشد، كه جانم فدايش شود . (كه ناقابل است.)

3) در اختصاص صفحۀ 302 آمده است :

عن ابي بكربن محمد الحضرمي، عن ابي جعفر عليه السّلام قال: سمعته يقول: انه ليس من مخلوق الا بين عينيه مكتوب مؤمن او كافر، ذلك محجوب عنكم و ليس بمحجوب عن الائمه من آل محمد صلي الله عليه و آله، ثم ليس يدخل عليهم احد الا عرفوه مؤمن او كافر، ثم تلا هذه الاية : «ان في ذلك لايات للمتوسمين» فهم المتوسمون .

از ابي بكربن محمد حضرمي از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: هيچ مخلوقي نيست مگر آنكه بين دو چشمش نوشته شده مؤمن و يا كافر، و اين نوشته از شما پنهان است، ولی از نظر امامان از آل محمد علیهم السلام پنهان نيست و لذا هيچكس بر ايشان وارد نمي شود مگر آنكه از همان برخورد اول او را مي شناسند كه مؤمن است يا كافر و آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود: « اِنَّ في ذلِكَ لَأياتِ لِلْمُتَوَسِّمينَ » سپس فرمودند : مقصود از متوسمين همين نشاندارانند .

4) در كتاب اختصاص صفحۀ 302 آمده است :

قال اميرالمؤمنين عليه السّلام ... فكان رسول الله صلي الله عليه و آله المتوسم ثم انا من بعده و الائمة من ذريتي هم المتوسمون.

اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود : متوسم رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم و من بعد از او هستم و همچنين امامان از ذريه من جزء متوسمون می باشند .

5) عبد الرحمن بن كثير نقل مي كند :

عن عبد الرحمن بن كثير قال : حججت مع ابي عبدالله عليه السّلام فاني معه في بعض الطريق اذ صعد علي جبل فنظر الي الناس فقال: ما اكثر الضجيج؟ فقال: له داود بن كثير الرقي: يا بن رسول الله هل يستجيب الله دعا الجميع الذي اری ؟ فقال: ويحك يا ابا سليمان ان الله لا يغفران يشرك به ان الجاحد لولايه علي عليه السّلام كعابد وثن فقلت له: جعلت فداك هل تعرضون محبيكم من مبغضيكم؟ فقال: ويحك يا اباسليمان انه ليس من عبد يولد الا كتب بين عينيه مؤمن او كافر و ان الرجل ليدخل الينا يتولانا و يتبرء من عدونا فيري مكتوبا بين عينيه مؤمن قال الله عزّوجلّ: « اِنَّ في ذلِكَ لَأياتِ لِلْمُتَوَسِّمينَ » فنحن نعرف عددنا من ولينا .

ص: 235

از عبد الرحمن بن كثير روايت شده كه گفت با امام صادق عليه السّلام همسفر حج بودم . در مسيرهايي كه با هم می رفتيم، امام كوهی را بالا رفت و از آن بالا مشرف بر جمعيت مشغول نظاره حجاج شد، آن گاه فرمود : چقدر ضجه و شيون كنان زيادند! در اين بين داود بن كثير الرقي عرض كرد: ای پسر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آيا خداوند دعای همه اين مردم را كه مشاهده می نمائيد مستجاب خواهد كرد؟ فرمود: وای بر تو ای ابا سليمان به تحقيق خداوند نمی بخشد گناه شرك را، هر كس منكر ولايت علي عليه السّلام باشد در حكم عابد مشرك است. عرض كردم : فدايت شوم آيا دوستان خود را از دشمنانتان تشخيص مي دهيد؟ فرمود: وای بر تو ای ابا سليمان به تحقيق هيچ بنده ای متولد نمي شود مگر آن كه بر پيشانيش نوشته مؤمن يا كافر. هر كس در زمرۀ ما و دوستان ما باشد و از دشمنان ما تبری جويد ديده مي شود كه در پيشانيش مؤمن نوشته شده، چنانكه پروردگار می فرمايد : « اِنَّ في ذلِكَ لَأياتِ لِلْمُتَوَسِّمينَ » آری ما هستيم كه دشمنانمان را از دوستانمان تشخيص می دهيم .

6) در اصول كافي مجلد 1 صفحه 218 آمده است:

عن محمد بن مسلم، عن ابي جعفر عليه السّلام في قوله الله عزوجل: « اِنَّ في ذلِكَ لَأياتِ لِلْمُتَوَسِّمينَ » قال: هم الائمه عليه السّلام، قال رسول الله صلي الله عليه و آله اتتوا فراسه المؤمن فانه ينظر بنور الله عزوجل في قول الله تعالي: « اِنَّ في ذلِكَ لَأياتِ لِلْمُتَوَسِّمينَ ».

از محمد بن مسلم از امام باقر عليه السّلام در تفسير كلام خدا « اِنَّ في ذلِكَ لَأياتِ لِلْمُتَوَسِّمينَ » روايت مي كند كه فرمود: مقصود، امامان عليهم السّلام مي باشند رسول خدا فرمودند: بهراسيد از هوشياری و زيركی مؤمن زيرا كه او با نور خداوندی بر مسائل نظر می كند، همانطور كه در كلام خدا آمده : « اِنَّ في ذلِكَ لَأياتِ لِلْمُتَوَسِّمينَ »

7) در اصول كافي مجلد 1 صفحه 218 آمده است:

عن يحيي بن ابراهيم قال: حدثني اسباط بن سالم قال: كنت عند الي عبدالله فدخل عليه رجل في اهل هيت فقال له: اصلحك الله ما تقول في قول الله عزوجل: « اِنَّ في ذلِكَ لَأياتِ لِلْمُتَوَسِّمينَ » ؟ قال: نحن المتوسمون و السبيل فينا مقيم.

يحيي بن ابراهيم مي گويد: اسباط بن سالم حديث كرد كه ما در محضر امام صادق عليه السلام بوديم مردی از ساكنين"هيت" وارد شد و خطاب به حضرت گفت: شما درباره اين كلام خدا « اِنَّ في ذلِكَ لَأياتِ لِلْمُتَوَسِّمينَ » چه می فرمایيد ؟ فرمود: منظور از متوسمون مائيم و البته راه ما پايدار خواهد بود.

8) در كتاب تفسير برهان مجلد 2 صفحه 351 آمده است:

ابن الفارسي، في روضة الواعظين قال الصادق عليه السّلام اذا قام قائم آل محمد حكم بين الناس بحكم داود لا يحتاج الي بينة يلهمه تعالي فيحكم بعلمه و یخبر كل قوم

ص: 236

بما استبطنوه و يعرف وليه من عدده بالتوسم قال الله تعالي « اِنَّ في ذلِكَ لَأياتِ لِلْمُتَوَسِّمينَ » و انها لسبيل مقيم .

حضرت صادق عليه السلام فرمودند : هنگامی كه قائم آل محمد قيام نمايد مابين مردم حكم كند مانند حكم كردن حضرت داود، او احتياج ندارد تا برای او دلائلی از خارج محكمه بياورند، او به علم خودش حكم می كند برای همه اقوام، او دوست را از دشمن می شناسد، (او حكم به باطن می كند) چنانكه خداوند فرمودند : « اِنَّ في ذلِكَ لَأياتِ لِلْمُتَوَسِّمينَ » .

ص: 237

« آيۀ نود و يكم »

اشاره

امام زمان عليه السلام سبع مثانی و القرآن العظيم است .

خداوند درسورۀ حجر آيه 87 می فرمايد :

« وَلَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثاني وَالْقُرْآنِ الْعَظيمَ »

(اي پيامبر) ما سبع مثاني و قرآن عظيم را بر تو فرستاديم.

1) در تفسير عياشي جلد 2 صفحۀ 250 و تفسير برهان جلد 2 صفحۀ 354 حديث 8 آمده است:

عياشي باسناده عن يونس بن عبدالرحمن، عن من رفعه قال: سالت ابا عبدالله عليه السلام عن قول الله تعالي: «وَلَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثاني وَالْقُرْآنِ الْعَظيمَ » قال: انّ ظاهرها الحمد، و باطنها ولد الولد، و السابع منها القائم عليه السلام.

عياشي به سند خود از يونس بن عبدالرحمن، از كسي كه آن را مرفوع نموده آورده است كه گفت : از حضرت ابوعبدالله امام جعفر صادق عليه السلام دربارۀ قول خداوند: « (ای پيامبر) و ما هفت آيت مثاني و قرآن عظيم را بر تو فرستاديم . » پرسيدم، فرمود : ظاهر آن سورۀ حمد است و باطن آن فرزند فرزند، هفتمين آنها حضرت قائم عليه السلام است.»

2) در تفسير عياشي جلد 2 صفحۀ 250 و درتفسير برهان جلد 2 صفحۀ 354 حديث 10 آمده است :

وعنه باسناده عن القاسم بن عروة، عن ابي جعفر عليه السلام في قول الله عزّوجلّ: «وَلَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثاني وَالْقُرْآنِ الْعَظيمَ » قال: سبعة من الائمة [ائمةٍ] و القائم عليه السلام .

و از اوست (عياشي) به سند خود از قاسم بن عروة از حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام كه دربارۀ قول خدای عزوجل: « (ای پيامبر) و ما هفت آيه مثاني و قرآن عظيم را بر تو فرستاديم . » فرمود : هفت تن از امامان [هفت امام] و قائم عليه السلام .

ص: 238

3) درتفسير عياشي مجلد 2 صفحۀ 250 و تفسير برهان جلد 2 صفحۀ 354 حديث 9 آمده است :

و عنه باسناده قال حسّان العابد [العامري]: سألت اباجعفرعليه السلام عن قول الله: «وَلَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثاني وَالْقُرْآنِ الْعَظيمَ» قال ليس هكذا تنزيلها. انّما هي «وَلَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثاني وَالْقُرْآنِ الْعَظيمَ» نحن هم « و القرآن العظيم » ولد الولد .

و از اوست به سند خود آورده گويد : حسّان عابد [عامری] گفت : از حضرت ابوجعفر امام باقر عليه السلام راجع به قول خداوند : «(ای پيامبر) ما هفت آيت مثاني و قرآن عظيم را بر تو فرستاديم. » پرسيدم، فرمود: همانا تنزيل آيه چنين است: «و ما هفت آيه مثاني بر تو فرستاديم» مائيم آن مثاني « و قرآن عظيم » فرزند فرزند است.

همانطوری كه از مجموعه احاديث بالا استنباط می شود، قرآن كريم يك تنزيل دارد و يك تأويل، كه تنزيلش برای عوام است .

4) در بحار الانوار مجلد 92 صفحۀ 103 حديث 78 و كتاب ميزان الحكمة جلد 8 صفحۀ 94 آمده است:

قال الصادق عليه السلام: كتاب الله عزوجل علي اربعة اشياء علي العبارة و الاشارة و اللطائف و الحقايق فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للاولياء و الحقايق للانبياء .

حضرت صادق عليه السلام فرمودند : كتاب خداوند عزوجل بر چهار وجه نازل شده است بر عبارات و بر اشارات و بر لطائف و بر حقايق كه عباراتش برای عوام است و اشاراتش برای خواص است و لطائفش برای اولياء است و حقايقش برای انبياء است .

حال سؤال می شود چه كسي می داند عبارات و اشارات و لطائف و حقايق قرآن چيست؟ و كدام است؟ خود قرآن در سوره رعد آيه 43 می فرمايد :

« قُلْ كَفي بِاللِه شَهيداً بَيْني وَ بَيْنَكُمْ وَ مِنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب »

كسی می داند كه «و من عنده علم الكتاب » باشد و علم كتاب در نزد او باشد.

حال سؤال مي شود سبع مثاني و القرآن العظيم چيست؟

در تفسير عياشي و تفسير برهان : ان ظاهرها الحمد ولد الوالد و السابع منها القائم عليه السلام .

فرزند فرزند هفتمين آنها قائم آل محمد است .

باز در تفسير عياشي و تفسير برهان آمده است : ليس هكذا تنزيلها. انّما هي و لقد آتيناك سبعاً المثاني نحن هم، و القرآن العظيم ولد الولد.

ص: 239

« آيۀ نود و دوم »

اشاره

حضرت رسول خدا صلی الله عليه وآله و سلم مأمور به معرفی امامان و حجة بن الحسن العسكری عليهم السلام بودند .

خداوند در سوره حجر آيه 92 می فرمايد :

« فَوَ رَبِّكَ لَنَسئَلَنَّهُمْ أجْمَعينَ * عَمَّا كانوُا يَعْمَلوُنَ * فَاَصْدَعْ بِما تُؤمَرُ وَ أَعْرِض عَنِ الْمُشْرِكينَ »

پس به پروردگارت سوگند هر آينه از همه ايشان سؤال و پرسش و بازخواست خواهم كرد. از ايشان سؤال مي شود، پس تو بپاخيز به آنچه كه به تو دستور داده شده است.

در اين آيات ابتدا خداوند می فرمايند از همه سؤال خواهد شد. دوم اينكه به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم می فرمايند به آن چيزی كه به تو دستور داده شده است قيام كن و انجام بده .

1) حاكم حسكاني حنفي در شواهد التنزيل صفحات 284 و 285 مي نويسد :

خبر داد ما را عقيل و عقيل مي گويد خبر داد ما را علي و علي از محمد بن عبيدالله ... از سفيان از سدی درباره فرموده خداوند متعال : « فَوَ رَبِّكَ لَنَسئلَنَّهُمْ أجْمَعين » كفت از ولايت علي عليه السلام (سؤال و بازخواست و پرسش خواهد شد) « عمَّا كانوُا يَعْملوُنَ » از ايشان پرسيده مي شود از آنچه انجام مي دهند.

يعنی از كارهایی كه رسول خدا صلی الله عليه وآله وسلم درباره ولايت علي پيروی كردند. « ازعلي » به آنان دستور داده است و آنچه آنان را از آن بازداشته از مخالفت كردن با علي » و از كارهايشان در دنيا .

سپس خداوند فرمودند: « فَاَصْدَعْ بِما تُؤمَرُ» پس بپاخيز به آنچه دستور داده شدی،سدي گويد : ابوصالح گفت ابن عباس گويد: خداوند دستور فرمود به پيامبرش كه قرآن را آشكار فرمايد، و برتريهای اهل بيتش را نيز همانطور كه قرآن را آشكار می فرمايد ظاهر سازد .

ص: 240

حضرت مهدی حجة بن الحسن العسكری عجل الله تعالی فرجه الشريف يكی از اهل بيت است كه رسول خدا بهترين تعريف ها را درباره ايشان مي فرمايند و مقام و مرتبه و منزلت ايشان را تذكر داده اند، و اين احاديث به وفور و به طور متواتر در كتب اهل سنت موجود است. مثلا :

شيخ الاسلام حميدي در«الجمع بين الصحيحين» و متقي هندي دركتاب «كنز العمال» و زمخشري در «ربيع الابرار» و امام احمد حنبل در«مسند» و شعراني مصري شافعي در كتاب «اليواقيت و الجواهر» ...و دهها كتاب ديگر نقل كرده اند:

قال رسول الله : من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته الجاهلية، ميتة الكفر و النفاق .

هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد (مانند كسی است كه در زمان) جاهليت مرده است و او در كفر و نفاق مرده است.

2) در فرائد السمطين نوشته شيخ الاسلام حمويني شافعي صفحۀ 448 و در ينابيع الموده صفحۀ 494 نوشته قندوزي حنفي و كتاب اليقين آمده است :

قال رسول الله : انّ عليّاً امام امتي من بعدي و من ولده القائم المنتظر.رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمودند : همانا بعد از من (يعنی بلافاصله بعد از من) علی امام خواهد بود و قائم منتظر از فرزندان اوست .

3) علي بن شهاب همداني شافعي در كتاب مودة القربي باب 56 مودة دهم صفحۀ 258 و شيخ الاسلام الحمويني شافعي در كتاب فرائد السمطين مجلد 2 صفحۀ 313 حديث 564 آورده اند :

قال رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم : انا سيد المرسلين و علي بن ابيطالب سيد الوصين و انّ اوصياء لي بعدي اثني عشر اوّلهم علي بن ابيطالب و آخرهم القائم . علی بن ابيطالب سيد اوصياء است و همانا اوصياء بعد از من دوازده نفر هستند. اول آنها علي بن ابيطالب و آخر آنها قائم منتظر است.

4) در كتاب فرائد السمطين نوشته الحمويني شافعي و كتاب عرف الوردي في اخبار المهدي نوشته حافظ جلال الدين عبدالرحمن سيوطي، و كتاب البرهان في علامات المهدي آخرالزمان نوشته علاءالدين متقي هندي و ينابيع الموده باب 78 صفحۀ 448 نوشته حافظ قندوزي حنفي آمده است:

من انكر خروج المهدي فقد كفر بما انزل علي محمد .

يعني رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمودند : هر كس خروج مهدي عجل الله تعالی فرجه الشريف را منكر شود به تحقيق كافر شده بر آنچه كه بر رسول خدا صلی الله عليه وآله وسلم نازل شده است.

ص: 241

5) در صحيح ابي داود مجلد 4 حديث 284 صفحۀ 207 آمده است:

عن ام سلمه قالت: سمعتُ رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم : يقول المهدي من عترتي من ولد فاطمه.

ام سلمه مي گويد شنيدم از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم كه آن حضرت فرمودند مهدی از عترت و از خانواده من است و او از اولاد فاطمه سلام الله علیها است.

به هر حال رسول خدا به مأموريتش درباره مهدی عجل الله تعالي فرجه الشريف به نحو احسن عمل فرمودند و خداوند انشاءالله ما را هم به انجام وظايفمان ياری فرمايد تا كوتاهی نكنيم و امام زمان را به جهانيان بشناسانيم كه از افضل اعمال است.

ص: 242

« آيۀ نود و سوم »

اشاره

قبل از قيام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف جبرائيل فرياد می زند : أتی امرُالله فلا تستعجلوهُ .

خداوند درسورۀ نحل آيه 1 می فرمايد :

« اَتی اَمْرُاللهِ فَلا تَسْتَعْجِلوُهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمّا يُشْرِكوُنَ »

آمد امروز فرمان خداوند. پس عجله و شتاب نكنید و آنرا زور مشماريد و منزه و پاك و برتر است او از آنچه به او شرك مي ورزند .

1) ابوجعفر محمد بن جرير طبری مفسر و محدث و مورخ بزرگ اهل سنت در كتاب دلائل الامامه صفحۀ 252 می گويد:

قال اخبرني ابوالمفضل محمد بن عبدالله قال: اخبرنا محمد بن همام ... عن ابن ابان، عن ابيه، عن ابي عبدالله عليه السلام قال: اذا اراد الله قيام القائم عليه السلام بعث جبرائيل في صورة طاير ابيض فيضع احدي رجليه علي الكعبه و الاخري علي بيت المقدس ثم ينادي باعلي صوته : « اَتی اَمْرُاللهِ فَلا تَسْتَعْجِلوُه سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمّا يُشْرِكوُنَ » قال : فيحضر القائم عليه السلام فيصلي عند مقام ابراهيم عليه السلام ركعتين ثم ينصرف و حواليه اصحابه و هم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلاً ان فيهم لمن يسري من فراشه ليلاً فيخرج و معه الحجر فيلقيه فتعشب الارض .

ابوجعفر محمد بن جرير طبري می گويد: خبر داد ابوالمفضل محمد بن عبدالله گفت: محمد بن همّام خبرمان داد گفت : جعفربن محمد بن مالك از علي بن يونس خرّاز از اسماعيل بن عمربن ابان از پدرش از حضرت ابي عبدالله امام صادق عليه السلام كه فرمودند : هر گاه خداوند اراده فرمايد و بخواهد كه قائم عليه السلام قيام كند جبرئيل را به شكل پرندۀ سفيدی می فرستد، پس او يك پای بر خانه كعبه و پای ديگر بر بيت المقدس می گذارد. سپس با صدای بلند بانگ مي زند : « اَتی اَمْرُاللهِ فَلا تَسْتَعْجِلوُه سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمّا يُشْرِكوُنَ » امر الهي آمد پس آن را زور مشماريد. حضرت صادق فرمودند: پس حضرت قائم عليه السلام حاضر مي شود.

ص: 243

و در مقام ابراهيم دو ركعت نماز مي گذارد، سپس در حاليكه اصحابش كه 313 نفر هستند در پيرامونش باشند – بدرستيكه اصحاب او كساني هستند كه شبانه از رختخواب خود هجرت مي كنند (طي الارض مي نمايند) پس بيرون مي روند، سنگي مخصوص است كه چون آنرا بيفكند از زمين گياه می رويد.

2) دركمال الدين و تمام النعمة جلد 2 صفحۀ 387 آمده است:

حدثنا محمد بن الحسن بن احمد بن الوليد رحمة الله قال حدثنا محمد بن الحسن الصفار عن يعقوب بن يزيد عن محمد بن ابي عمر عن ابان بن عثمان عن ابان بن تغلب قال، قال ابوعبدالله عليه السلام اول من يبايع القائم عليه السلام جبرئيل عليه السلام ينزل في صورة طير ابيض فيبايعه ثم يضع رجلاً علي بيت الله الحرام و رجلاً علي بيت المقدس ثم ينادي بصوت ذلق تسمعه الخلايق : « اتی امرالله فلا تستعجلوه »

امام ششم فرمود : نخستين كسي كه با قائم عليه السلام بيعت كند جبرئيل باشد با صورت پرنده سفيدی فرود آيد و با او بيعت كند سپس يك پای خود را بر مسجد الحرام گذارد و پای ديگر را بر بيت المقدس و به آواز رسائي كه همه مردم مي شنوند فرياد كند : «اَتی اَمْرُاللهِ فَلا تَسْتَعْجِلوُه سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمّا يُشْرِكوُنَ » امر خدا آمد در آن شتاب نكنيد .

3) در غيبت نعماني صفحۀ 198 حديث 9 آمده است:

علي بن احمد، عن عبيد الله بن موسي العلوي، قال: حدثنا علي بن الحسن، عن علي بن حسان، عن عبدالرحمن بن كثير، عن ابي عبدالله عليه السلام في قول الله عزوجل ««اَتی اَمْرُاللهِ فَلا تَسْتَعْجِلوُه سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمّا يُشْرِكوُنَ » قال: هو امرنا، امرالله عزوجل ان لا تستعجل به حتي يؤيده [الله] بثلاثة [اجناد]: الملائكة، و المؤمنين و الرعب و خروجه عليه السلام كخروج رسول الله صلي الله عليه و آله، و ذلك قوله تعالي : «كما اخرجك ذلك من بيتك بالحق » .

4) در كتاب الغيبة صفحه 198 آمده است:

و رواه العياشي: باسناده عن ابان بن تغلب، عن ابي عبدالله عليه السلام : انّ اول من يبايع القائم عليه السّلام جبرائيل عليه السلام ينزل عليه في صورة طيرٍ ابيضٍ فيبايعه، و ساق الحديث الي آخره.

عيّاشي آن را روايت كرده به سند خود از ابان بن تغلب از حضرت ابي عبدالله صادق عليه السلام كه : نخستين كسی كه با قائم عليه السّلام بيعت مي كند جبرائيل عليه السّلام است كه به صورت پرنده سفيدی بر آن حضرت فرود مي آيد پس با آن جناب بيعت می نمايد، و حديث را تا به آخر آورده است. آن گاه عياشي در دنباله

ص: 244

حديث گفته : و در روايت ديگری از ابان از حضرت ابو جعفر باقر عليه السلام آمده است.

ص: 245

« آيۀ نود و چهارم »

اشاره

امام زمان عليه السلام از علامات است كه به وسيله آن راهنمایی می شوند .

خداوند درسورۀ نحل آيه 16 می فرمايد :

« وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدوُنَ »

و ايشان (به وسيله) علامات و نشانه ها و (به وسيله) نجم و ستاره هدايت و راهنمایی مي شوند .

1) در كتاب شواهد التنزيل صفحۀ 286 حديث 454 آمده است :

حاكم حسكاني می گويد فرات بن ابراهيم كوفي گفت از حسين بن سعيد از هشام ابن يونس از حيان بن سرير از سالم از ابان بن تغلب كه ايشان گفت: به حضرت ابي جعفر محمد بن علي الباقرعليه السلام گفتم (منظور خداوند از اين آيه چيست؟) « وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدوُنَ» و ایشان به وسيله علامات و نشانه ها وبه وسيله نجم و ستاره هدايت و راهنمايی می شوند. حضرت فرمودند : در اين آيه (منظور از) نجم محمد صلي الله عليه وآله وسلم است، و منظور از علامات و نشانه ها جانشينان و خلفا و(امامان) آن حضرت می باشند .

پس طبق اين حديث منظور از « علامات » امامان اثني عشر و جانشينان آن حضرت هستند و در حال حاضر وجود اقدس ولی عصر از علامات خداوندی است كه مردم به وسيله آن راهنمایی مي شوند، فيض خداوند به وسيله او به بشرمی رسد و بشر به وسيله اين علامات به سوی خداوند هدايت می گردد .

2) در اصول كافي جلد 1 صفحۀ 296 باب « الائمة عليهم السلام هم العلامات ...» آمده است :

الحسين بن محمد الاشعري، عن معليّ بن محمد، عن ابي داوود المسترق قال : حدثنا داوود الحصّاص قال: سمعت اباعبدالله عليه السلام يقول : « وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدوُنَ » قال : النجم رسول الله صلي الله عليه و آله و العلامات هم الائمة عليهم السلام .

ص: 246

داوود حصاص گويد : از امام صادق عليه السلام راجع به آيه 16 از سوره نحل : « و علاماتي گذاشت و به وسيله ستاره هدايت شوند.» پرسيدم فرمود : ستاره رسول خدا صلي الله عليه و آله است و علامات ائمه عليهم السلام مي باشند .

3) در اصول كافي جلد 1 صفحۀ 296 حديث 2 باب «الائمة عليهم السلام هم العلامات ...» آمده است :

الحسين بن محمد، عن معلي بن محمد، عن الوشاء، عن اسباط بن سالم قال: سأل الهیثم اباعبدالله عليه السلام و انا عنده عن قول الله عزوجل: « وَ عَلاماتِ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدوُنَ » فقال : رسول الله صلي الله عليه و آله النجم و العلامات هم الائمة عليهم السلام.

هيثم از امام صادق عليه اسلام راجع به قول خدای عزوجل « و علاماتي گذاشت و به وسيله ستاره هدايت شوند.» پرسيدم . امام فرمودند : رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم ستاره است و ائمه عليهم السلام علاماتند .

4) در منتخب الاثر باب 8 صفحۀ 100 حديث 3 آمده است :

كفاية الاثر – محمدبن عبدالله بن المطلب و احمد بن محمد بن عبيد الله بن الحسن بن عياش الجوهري عن محمد بن لاحق اليماني عن ادريس بن زياد السبيعي عن اسرائيل بن يونس بن ابي اسحق السبيعي عن جعفر بن زبير عن القاسم بن سليمان عن سلمان الفارسي قال خطبنا رسول الله صلي الله عليه و آله فقال معاشر الناس انّي راحل عنكم عن قريب و منطلق الي المغيب اوصيكم في عترتي خيراً و اياكم و البدع فانّ كل بدعة ضلالة و كلّ ضلالة و اهلها في النار، معاشر الناس من افتقد الشمس فليتمسك بالقمر و من افتقد القمر فليتمسك بالفرقدين و من افتقد الفرقدين فليتمسك (فاذا فقدتم الفرقدين فتمسكوا نخ) بالنجوم الزاهرة بعدي اقول قولي هذا و استغفر الله لي و لكم قال فلما نزل عن منبره (المنبر نخ) تبعته حتي دخل بيت عايشة فدخلت عليه و قلت بابي انت و امي يا رسول الله سمعتك تقول إذا افتقدتم الشمس فتمسكوا بالقمر و اذا افتقدتم القمر فتمسكوا بالفرقدين و اذا افتقدتم الفرقدين فتمسكوا بالنجوم الزاهرة فما الشمس و ما القمر و ما الفرقدان و ما النجوم الزاهرة فقال اما الشمس فانا و اما القمر فعلي عليه السلام و اذا افتقدتموني فتمسكوا به بعدي و اما الفرقدان فالحسن و الحسين عليهما السلام فاذا افتقدتم القمر فتمسكوا بهما و اما النجوم الزاهرة فا( فهم نخ ) لائمة التسعة من صلب الحسین علیهم السلام و التاسع مهدیهم ثم قال : انهم هم الاوصياء و الخلفاء بعدی ائمة ابرار عدد اسباط یعقوب و حواری عیسی قلت فسمّهم لي يا رسول الله قال اولهم و سيدهم علي بن ابيطالب عليه السلام و سبطاي(و نخ) بعدهما زين العابدين علي بن الحسين عليهما السلام و بعده محمد بن علي باقر علم النبين و الصادق جعفربن محمد و ابنه الكاظم سمي موسي بن عمران

ص: 247

و الذي يقتل بأرض خراسان (غربة ابنه نخ) عليّ ثم ابنه محمد و الصادقان علي و الحسن و الحجة القائم المنتظر في غيبته فانهم عترتي من دمي و لحمي علمهم علمي و حكمهم حكمي من آذاني فیهم فلا اناله الله تعالي شفاعتي .

سلمان فارسي می گويد : رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در آخرين خطبه زندگيش فرمودند : ای مردم من بزودی از بين شما رحلت خواهم كرد. پس بشنويد، و به هر كس كه غايب است برسانيد من وصيت مي كنم شما را بر عترتم كه آنها برای شما خير هستند و بپرهيزيد از هر گونه بدعت كه همه بدعت ها گمراهي است و همه گمراهي ها و اهل آن در آتش(جهنم) قرار خواهند گرفت .

سلمان مي گويد رسول خدا از منبر پایين آمدند و من با او آمدم . ايشان داخل خانه عايشه شدند، من هم با ايشان داخل شدم و به ايشان گفتم يا رسول الله پدر و مادرم فدای شما شود. من شنيدم كه شما فرموديد : هنگاميكه خورشيد از بين شما رفت به ماه تمسك جوئيد و هنگاميكه ماه از بين شما رفت به فرقدين چنگ بزنيد و هنگاميكه فرقدين از بين شما رفت به بقيه ستاره ها چنگ بزنيد منظور از اين ها چه بود؟ حضرت فرمودند : اما خورشيد من هستم و ماه يا قمر علي عليه السلام است زمانيكه من از بين شما رفتم به او چنگ بزنيد بعد از من، اما فرقدان حسن و حسين عليهما السلام هستند كه هنگاميكه ماه رفت به نها چنگ بزنيد و اما ستاره های روشن، آنها اوصياء و خلفای بعد از من هستند. آنها امامان نيكوكار كه تعدادشان به اندازه فرزندان يعقوب (دوازده پسر) و حواريون حضرت عيسی عليه السلام (دوازده حواری) هستند. گفتم يا رسول الله اسماء آنها را بيان بفرمایيد. حضرت فرمودند : اول آنها و آقای آنها علي بن ابيطالب عليه السلام است و بعد از او دو پسرش(حسن عليه السلام و حسين عليه السلام) هستند. بعد از اين دو نفر زين العابدين علي بن الحسين عليه السلام است و بعد از او محمد بن علي باقر علم النبين است و بعد از او جعفر بن محمد صادق است و بعد از او فرزندش كاظم است كه او را به اسم موسي بن عمران مي خوانند و بعد از او پسر اوست كه به نام علي است و در سرزمين خراسان او را بقتل مي رسانند (در حال غربت) بعد از او پسرش محمد است و بعد از او علی (هادی) است و بعد از او حسن (عسكری) است و بعد از او حجة قائم منتظر است كه او غيبت دارد . اينها عترت و خانواده من هستند. آنها از خون من و از گوشت من هستند. علم آن علم من است. حكم آنها حكم من است. هر كس اينها را بيازارد شفاعت من شامل حالش نمی شود .

ص: 248

«آيه نود و پنجم »

اشاره

خروج سفيانی يكی از علامات ظهور است .

خداوند درسوره نحل آيه 38 می فرمايد :

« وَأقْسَمُوا باللهِ جَهْدَ أيْمانِهِم لا يَبْعَثُ اللهُ مَنْ يَموُتُ بَلی وَعْداً عَلَيْهِ حَقّاً وَلكِنَّ اكثَرَ الناّسِ لا يَعْلَمونَ »

وآنان با مبالغه وتأكيد به خداوند سوگند ياد كنند كه خداوند هرگز كسي را كه بميرد زنده نخواهد كرد بلي البته وعده الهي حق است وليكن بيشتر مردمان نمي دانند .

1) ابو جعفر محمد بن جرير طبری (مفسر ، محدث ومورخ بزرگ اهل سنت) در كتاب دلائل الامامه صفحه 248 مي گويد :

اخبرني ابو الحسن علي بن عبدالله هبة الله قال حدثنا ابو جعفر محمد بن جرير طبري عن فضيل بن يسار قال قلت لأبي عبدالله :خرج السفياني ما تأمرني؟ قال اذا كان ذلك كتبت اليك قلت :اعلمني آية كتابك (كيف اعلم انه كتابك) قال اكتب اليك بعلامة كذا وكذا وقرأ آية من القرآن قال : فقلت لفضيل ما تلك الآية؟ قال ما حدثت بها احداً غير بريد العجلي قال زراره انا احدثك بها هي « وَاَقْسَمواُ بالله جَهْدَ أيمانِهِم لا يَبْعَثُ اللهُ مَنْ يَموتُ، بلی وَعْداً عَلَيهِ حَقاًَ » قا ل فسكت الفضيل و لم يقل لا و لا نعم .

ابوجعفرمحمد بن جرير طبري گويد : ابوالحسن علي بن عبد الله هبة الله خبر كرد، گفت ابوجعفرمحمد بن علي بن الحسين ابن موسي بابويه قمي خبرداد وگفت پدرم ازسعد بن عبد الله برای ما نقل كرد و او گفت يعقوب بن يزيد برايمان حديث آورد گفت محمد بن ابي عمير از عمربن اُذینه، از فضيل بن يسار گفت به حضرت ابي الله جعفر بن محمد الصادق عليه السّلام گفتم چنانچه سفياني خروج كند شما به من چه دستوری می دهيد؟ حضرت فرمودند: هرگاه چنين شد برای تو خواهم نوشت. عرض كردم نشانه نامه خود را برايم بگوييد (كه من چگونه بدانم آن نامه از جانب شماست.) حضرت فرمودند : فلان علامت وفلان نشانه را من برای تو خواهم نوشت، آنگاه حضرت آيه ای از قرآن خواند ند، آنگاه به فضيل گفتم آن آيه چيست ؟ گفت : آن را جز بريد عجلي به هيچكس ديگر نگفته ام، ولي زراره به من گفت: من

ص: 249

برايت می گويم آن آيه كدام است. آيه « وَاَقْسَمواُ باللهِ جَهْدَ أيْمانِهِم لا يَبْعَثُ اللهُ مَنْ يَموتُ، بلی وَعْداً علَيهِ حَقّاً ...»« وآنان با مبالغه وتأكيد به خداوند سوگند ياد كنند كه خداوند هرگز كسي را كه بميرد پس از مرگ زنده نخواهد كرد، بلي و البته وعده الهي حق است؛ » و فضيل ساكت ماند و آری ونه نگفت .

2) دركتاب روضه كافي صفحه 50 آمده است :

محمد بن يعقوب بالسناده عن سهل، عن محمّد، عن ابي بصير قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام (قوله تبارك و تعالي) :« وَ أقْسَمواُ باللهِ جَهْدَ أيْمانِهِم لا يَبْعَثُ اللهُ مَنْ يَموتُ بلی وَعْداً عَلَيهِ حقّا ولكنّ اكثرَ النّاسَ لا يَعلمونَ » قال : فقال لي : يا ابا بصيرما تقول في هذه الآية؟ (قال) : قلتُ: انّ المشركين يزعمون و يحلفون لرسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم انّ الله لا يبعث الموتي . قال: فقال: تباً لمن قال هذا [سهلهم] هل كان المشركون يحلفون بالله ام بالّلات و العزي؟ قال قلتُ: جعلتُ فداك فاوجدنيه، قال فقال: يا ابا بصير يوقد قام قائمنا بعث الله اليه قوماً من شيعتنا تباعُ سيوفهم علي عوا تقهم فيبلغ ذلك قوماً من شيعتنا لم يموتوا فيقولون بعث فلانٌ وفلانٌ من قبورهم مع القائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف، فَ[يَ] بْلُغُ ذلك قوماً من عدوّنا، فيقولون يا معشرالشيعة ما اكْذَ بكُم؟ هذه دولتكم وانتم تقولون فيها الكذب، لاوالله ماعاش هؤلاء ولا يعيشون الي يوم القيامة، قال: فحكي الله قولهم [فقال] :« وَ اَقْسمواُ باللهِ جَهْدَ أيْمانِهِم لا يَبْعَثُ اللهُ مَنْ يموتُ »

محمد بن يعقوب به سند خود از سهل، ازمحمّد، ازپدرش، ازابو بصير روايت كرده كه گفت: به حضرت ابوعبد الله صادق عليه السّلام عرضه داشتم : اينكه خداوند تبارك و تعالي مي فرمايد: « و آنان با مبالغه و تأكيد به خداوند سوگند ياد كنند كه خداوند هرگزكسي را كه بميرد زنده نخواهد كرد، بلي البته وعده الهي حق است وليكن بيشتر مردمان نميدانند» منظورچيست؟ فرمود: ای ابوبصيردراين باره چه مي گويي؟ (چه مي گويند) ؟عرض كردم : مشركين مي پندارند وسوگند مي خورند برای رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلّم كه خداوند هرگز مردگان را زنده نخواهد كرد. حضرت فرمودند: مرگ بركسي كه چنين سخني مي گويد، از آنها بپرس كه آيا مشركين به الله قسم م-ي خوردند يا به لات وعزّي؟ ابو بصير مي گويد: گفتم : فدايت شوم پس برايم (معني آيه را) بيان فرما. فرمود: ای ابو بصير هنگامي كه قائم ما عجّل الله تعالي فرجه الشريف بپا خيزد خداوند گروهی از شيعيان ما را برای او بر انگيزد و زنده كند كه گيره های شمشيرهايشان بر روی شانه هايشان است، چون اين خبربه قومي ازشيعيان ما كه نمرده باشند برسد به يكديگر گويند: فلان وفلان از قبرهايشان برانگيخته شدند و آنها با قائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف هستند، اين سخن به گوش گروهي ازدشمنان ما برسد، آنها گويند : ای گروه شيعيان چقدردروغگو هستيد! اين دولت و حكومت شماست وشما

ص: 250

دروغ مي گوييد! نه والله اينها كه شما می گوييد زنده نشده و نخواهند شد تا روز قيامت، پس خداوند گفتار آنها راحكايت كرده (مي فرمايد): « وآنان با مبالغه و تأكيد به خداوند سوگند ياد كنند كه خداوند هرگز كسي را كه بميرد زنده نخواهد كرد»

3) در كتاب تفسير عياشي مجلد 2 صفحه 259 آمده است:

و رواه العياشي بالسناده عن ابي بصير، عن ابي عبدالله عليه السّلام في قوله : «وَ اَقْسمواُ باللهِ جَهْدَ أيمانِهِم لا يَبْعَثُ اللهُ مَنْ يَموتُ » قا ل: ما يقولون فيها ؟ قلتُ يزعمون انّ المشركين كانوا يحلفون لرسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم انّ الله لا يبعث الموتی، قال تبّا لمن قال هذا ويلهم هل كان المشركين يحلفون بالله ام باللات و العزّي؟ قلتُ: جعلتُ فداك فاَوجدنيه اعرفُهُ، قال: لو قام قائمنا بعث الله اليه قوماً من شيعتنا قبايع سيوفهم علي عواتقهم فَ[يَ]-بلُغُ ذلك قوما من شيعتنا لم يموتوا فيقولون بعث فلانٌ و فلانٌ من قبورهم مع القائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف، فبلغ ذلك قوما من اعدائنا فيقولون يا معشر الشیعة ما اكذبكم؟ هذه دولتكم و انتم تكذبون فيها، لا والله، عاشوا و لا يعيشون، الي يوم القيامة، فحكي الله قولهم : « وَ اَقْسمواُ باللهِ جَهْدَ أيمانِهِم »

عيّاشي آن را به سند خود از ابو بصير، از حضرت ابي عبدلله امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه درباره فرموده خداوند : «وآنان با مبالغه و تأكيد به خداوند سوگند ياد كنند كه خداوند هرگز كسي را كه بميرد زنده نخواهد كرد.» فرمودند: درباره آن چه مي گويند؟ عرضه داشتم : مي پندارند كه مشركين برای رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم سوگند ياد مي كردند كه خداوند مردگان را زنده نخواهد ساخت، (امام صادق) فرمودند مرگ بر آنكه چنين بگويد، وای برآنها آيا مشركين به الله سوگند ياد مي نمودند يا به «لات» و «عزّي»؟ عرض كردم فدايت گردم پس آن را برايم روشن ساز تا بشناسم. فرمود : چون قائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف بپا خيزد خداوند قومي ازشيعيانمان را برخواهد انگيخت كه گيره های شمشيرهايشان برروی شانه هايشان است، پس اين خبر به گروهي از شيعيانمان كه نمرده اند می رسد تا به يكديگر گويند : فلاني و فلاني از قبرهايشان برانگيخته شدند وايشان با حضرت قائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف هستند، چون اين سخن به گوش گروهي ازدشمنانمان برسد آنها گويند : ای گروه شيعيان شما چقدردروغگو هستيد! اين دولت وحكومت شماست و دروغ مي گويند! نه والله اينها كه شما مي گوييد زنده نشده و نخواهند شد تا روز قيامت، پس خداوند گفتار آنها را حكايت فرموده كه : « وآنان با مبالغه و تأكيد به خداوند سوگند ياد كنند . »

4) در كتاب تفسير عيّاشي مجلد 2 صفحه 259 آمده است :

ص: 251

عنه بالسناده عن (ابي) عبدالله صالح بن ميثم قال: سألتُ ابا جعفرعليه السّلام عن قوله : « و لهُ أسلمَ منْ في السموات و الارض طوعاً و كرها » قال : ذلك (حين يقول علي عليه السّلام: انا اولي الناس ) بهذه الآية: « وَاَقسموا باللهِ جَهْدَ أيمانِهِم لا يَبْعَثُ اللهُ مَنْ يَموتُ بلی وَعداً عَلَيهِ حقاً [ وَلكّن اَكثَرَ النّاس لا يَعْلمونَ ] لِيُبيّنَ لهُمُ الذي يَختلِفونَ فيهِ وَ لِيَعْلَمَ الّذي كَفروا اَنّهُمْ كانواُ كاذِبينَ »

و ازاوست كه به سند خود از (ابو) عبدالله صالح بن ميثم روايت كرده كه گفت: ازحضرت ابوجعفرامام محمد باقرعليه السّلام درباره فرموده خداوند (متعال): « وحال آنكه هر كه در آسمانها و زمين است خواه وناخواه تسليم اوشده است » پرسيدم. فرمود: آن (هنگامي است كه حضرت علي عليه السّلام فرمايد : من شايسته ترين افراد ) به اين آيه هستم . « وآنان با مبالغه و تأكيد به خداوند سوگند ياد كنند كه خداوند هرگز كسي را كه بميرد زنده نخواهد كرد، بلي البته وعده الهي حق است [ وليكن بيشتر مردمان نمي دانند ] تا برايشان آنچه را كه در آن اختلاف مي كردند بيان سازد وكافران كاملاً به دروغگويي خودشان پی ببرند»

5) در كتاب تفسير عيّاشي مجلد 2 صفحه 259 آمده است:

عنه بالسناده عن سيرين قال: كنتُ عند ابي عبدالله عليه السّلام اذ قال: ما يقول الناس في هذه الآية: « وَاَقْسمواُ باللهِ جَهْدَ أيمانِهِم لا يَبْعَثُ اللهُ مَنْ يَموتُ »؟ قال: يقولون لا قيامةٍ ولا بعث ولانشورا، فقال: كذبوا وَاللهِ انّما ذلك اذا قام القائمُ عجّل الله تعالي فرجه الشريف و كرّ معه المُكرّونَ، فقال اهل خلافكم : قد ظهرت دولتكم يا معشر الشيعة، وهذا من كذبكم تقولونَ رجع فلان وفلان وفلان، لا والله لا يبعثُ اللهُ من يموت، الا تري انّه قالَ (انّهم قالوا) : «وَ اَقسمواُ باللهِ جَهْدَ أيمانِهِم » كان المشركون اشدّ تعظيماً بالّلات والغُزّي مِن ان يُقسموا بغيرها، فقا ل الله عزّوجلّ: « بلي وَعداً عَليه حَقاً لِيُبيّنَ لَهُمُ الذّي يَخْتلفوُنَ فيهِ و ليَعلم الذّينَ كَفَرواُ أنّهم كانوا كاذبينَ إنّما قَولُنا لِشيءٍ إذا اَردْناه ُان نقولَ له كن فيكونُ »

و ازاوست به سند خود ازسيرين آورده كه گفت: درمحضرامام ابو عبدالله صادق عليه السّلام شرفياب بودم كه آن جناب پرسيد : مردم درباره اين آيه چه مي گويند؟ « وآنان با مبالغه وتأكيد به خداوند سوگند ياد كنند كه خداوند هرگز كسي را كه بميرد زنده نخواهد كرد.» گفته شد: (يعني اينكه كافران) مي گويند: نه قيامتي هست ونه برانگيخته شدني ونه نشری. فرمود: به خدا سوگند دروغ گويند همانا اين وقتي است كه قائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف بپا خيزد وآنانكه اهل رجعت باشند به خدمت آن حضرت بشتابند، مخالفان شما خواهند گفت : ای گروه شيعيان دولت شما آشكار شد، واين از دروغهای شماست كه مي گوييد فلان وفلان باز گشته اند، نه قسم به خدا كه خداوند كسی را كه مُرد به اين دنيا باز نخواهد آورد، آيا نمي نگری كه او فرمود (آنان گفتند) : « وآنان با مبالغه وتأكيد به خداوند سوگند ياد كنند. »

ص: 252

چون مشركان بيشترين تعظيم واحترامشان به لات وعزی اختصاص داشت بيش از اينكه به غيرآنها سوگند ياد كنند، پس خدای عزّوجلّ فرمود : «بلي البته وعده الهي حق است تا برای آنان بيان سازد آنچه را كه درآن اختلاف مي كنند ، تا آنانكه كفر ورزيده اند بدانند كه دروغگو بوده اند، همانا ما به امر نافذمان هرگاه چيزی را اراده كنيم گوئيم موجود باش، همان لحظه موجود خواهد شد. »

6) در كتاب دلائل الامامة صفحه 248 آمده است :

العيّاشي بالسناده عَن الفضيل قالَ: قلتُ لابي عبدالله عليه السّلام : آيَة كتابكَ؟ قالَ: اكتبُ بعلامةِ كذا وكذا وَقرأ آية مِنَ القرآنِ، قلتُ لِفُضيلَ: وما تلك الآيةُ؟ قالَ: ما حدّثتُ بها احداً غيربريد، قال زرارةُ ، انا اُحَدّثكّ بها : «وَ اَقسمواُ باللهِ جَهْدَ أيمانِهِم لا يَبْعَثُ اللهُ مَنْ يموتُ بَلی وَعْداً عليهِ حقاً ولكنّ اَكْثرَ الناسَ لا يَعْلمونَ» قال: فسكتَ الفضيلُ ولم يقلْ لاولانعم .

عيّاشي

به سند خود از فضيل آورده كه گفت : به حضرت ابي عبدالله عرضه داشتم : نشانی نامه تان چيست؟ فرمود: فلان علامت را خواهم نوشت، وآيه ای ازقرآن را خواند، راوی گويد : به فضيل گفتم : آن آيه چيست؟ گفت : آن را جزبه بريد نگفتم . زراره گفت : من برايت مي گويم : « وآنان با مبالغه وتأكيد به خداوند سوگند ياد كنند كه خداوند هرگز كسي را كه بميرد زنده نخواهد كرد بلي البته وعده الهی حق است وليكن بيشتر مردم نمی دانند.» فضيل ساكت ماند وهيچ پاسخ نداد.

ص: 253

«آيه نود و ششم »

اشاره

در حال حاضر امام زمان مصداق واقعی اهل ذكر است .

خداوند درسوره نحل آيه 43 می فرمايد :

« وَمآ اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ اِلاّ رِجالاً نوُحي اِلَيْهِمْ فَاسْئَلوُا اَهْلَ الذِّكْراِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَموُنَ »

وما نفرستا ديم قبل از تو هيچ مرداني را مگر اينكه با آنان وحي مي فرستاديم ، پس از اهل ذكر سؤال كنيد وبپرسيد اگر نميدانيد .

1) حافظ حسكاني در اين زمينه در كتاب شواهد التنزيل ازصفحه 289 الي 292 هشت روايت آورده كه اهل ذكر ابنا وخلفا وامامان هستند كه آنها شامل اميرالمؤمنين عليه السّلام ويازده فرزند ايشان از فاطمه زهرا كه همه از ابناء رسول الله می باشند و برای نمونه روايت 466 از صفحه 292 را می آوريم :

حاكم حسكاني مي گويد خبرداد ما را ابوالعباس فرغاني ازابوالمفضل شيباني، ازابوزيد محمد بن احمد بن سلام اسدي در مراغه، از سري بن خزيمه رازي، از منصوربن ابي مويره، ازمحمد بن مروان، ازسدي از فضيل بن يسار، از ابي جعفر عليه السّلام در مورد فرموده خداوند متعال :« َفاسْئلوا أهْلَ الذّكرِاِنْ كُنتُم لا تعْلَموُنَ » فرمود : منظوراز(اهل ذكر) امامان از ذريه و عترت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم هستند وآيه « اَنزَلَ الله اليكم ذكراً رَسوُلاً » ( سوره طلاق آيه 10) خداوند فرستاد بسوی شما ذكر را كه رسول (محمد) باشد و اهل بيت اهل ذكر ميباشند. تلاوت فرمود.

مطابق آيه شريفه و در حا ل حاضر وجود اقدس امام زمان عجّل الله تعالي فرجه الشريف عظيم ترين مصداق ” اهل ذكر “ است.

2) در اصول كافي باب « ان اهل الذكر ...» جلد 1 صفحه 303 حديث 1 آمده است :

الحسين بن محمد، عن معلي بن محمد، عن الوشاء ، عن عبدالله بن عجلان، عن ابي جعفرعليه السّلام في قول الله عزّوجلّ « فَسئلواُ اَهْلَ الذكرِ اِنْ كُنتُمْ لا تَعْلَمونَ» قال

ص: 254

رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم : الذكر انا و الأئمة اهل الذكر و قوله عزّوجلّ: « وَ اِنّهُ لِذِكرٌ لَكَ وَ لِقومِكَ وَسَوفَ تُسْئلوُنَ » قال ابو جعفر عليه السّلام نحن قومه ونحن المسئولون .

امام باقر عليه السّلام راجع به قول خدای عزّوجلّ (سوره نحل آيه 43 ) « اگر خودتان نمي دانيد از اهل ذكر بپرسيد » ازقول پيغمبرمي فرمايد: مقصود از ذكر من هستم وامامان اهل ذكر مي باشند و راجع به قول خدای عزّوجلّ (سوره زخرف آيه 44 ) «همانا قرآن برای تو و قوم تو ذكر است وبه زودی از آن بازخواست مي شويد . » خود امام فرمود مائيم قوم او ومائيم باز خواست شدگان. (سؤال شوندگان)

1) در اصول كافي جلد 1 باب «ان اهل الذكر الذين ... » صفحه 304 حديث 2 آمده است :

الحسين بن محمد، عن معلي بن محمد، عن محمد بن اورمة، عن علي بن حسان، عن عمه عبدالرحمن بن كثير قال: قلت لابي عبدالله عليه السّلام « فَسئلواُ اَهلَ الذّكرِ اِنْ كُنتُم لا تَعْلموُنَ » قال الذكر محمد صلي الله عليه وآله وسلّم و نحن اهله المسئولون، قال؛ قلت: قوله « وَانّهُ لذكرٌ لَكَ وَلِقَومِكَ وَ سَوفَ تُسئلوُنَ » قال، ايّانا عني و نحن اهل الذكر ونحن المسئولون .

ابن كثير گويد: از امام صادق عليه السّلام آيه « اگرخودتان نمي دانيد، از اهل ذكر بپرسيد » را پرسيدم، فرمود: مقصود از ذكر محمد صلي الله عليه وآله وسلّم است وما اهل او هستيم كه پرسيده مي شويم، به حضرت عرض كردم: خدای تعالی مي فرمايد: قرآن ذكراست برای تو و قوم تو و به زودی ازآن پرسيده مي شويد. » فرمود : تنها ما را قصد كرده، مائيم اهل ذكر ومائيم پرسش شوندگان .

2) دراصول كافي جلد 1 باب «ان اهل الذكر الذين ... » صفحه 304 حديث 3 آمده است :

الحسين بن محمد، عن معلي بن محمد، عن الوشاء قال: سألت الرضا عليه السّلام فقلت له: جعلت فداك « فسئلواُ اَهلَ الذكرِ اِنْ كُنتُمْ لا تَعْلموُنَ » فقال نحن اهل الذكر ونحن المسئولون؛ قلت: فأنتم المسئولون و نحن السائلون؟ قا ل: نعم ، قلت: حقاً علینا أن نسألكم؟ قال: نعم، قلت: حقاً عليكم ام تجيبونا؟ قال: لا، ذاك إلينا إن شئنا فعلينا وإن شئنا لم نفعل، اما تسمع قول الله تبارك وتعالي : « هذا عطاؤنا فامنن أو امسك بغير حساب »

وشاء گويد به حضرت رضا عرض كردم : قربانت گردم « اگر نمي دانيد از اهل ذكربپرسيد » يعني چه؟ فرمود : مائيم اهل ذكر ومائيم پرسش شوندگان؛ عرض كردم : شما پرسش شونده و ما پرسش كننده ايم؟ فرمود : آري، عرض كردم، برماست كه از شما بپرسيم؟ فرمود: آری، عرض كردم : برشماست كه پاسخ دهيد؟ فرمود : نه، اختيار با ماست اگرخواستيم پاسخ دهيم و اگرنخواستيم پاسخ ندهيم،

ص: 255

مگر نمي شنوی قول خدای تبارك و تعالي را ( سوره ص آيه 29 ) « اين است بخشش بی حساب ما، خواهی ببخش يا نگهدار. »

1) در اصول كافي جلد 1 صفحه 305 حديث 4 آمده است :

عدة من اصحابنا، عن احمد بن محمد، عن الحسين بن سعد، عن النصر بن سويد، عن عاصم بن حميد، عن ابي بصير، عن ابي عبدالله عليه السّلام في قول الله عزّوجلّ « وَ اِنّهُ لذِكرٌ لََك وَ لِقومِك َوَ سَوْفَ تُسْئلوُنَ » فرَسوُل الله صلي الله عليه وآله وسلّم الذكر و اهل بيته عليهم السلام المسئولون و هم اهل الذكر.

و باز امام صادق عليه السّلام درباره آيه ( 44 سوره زخرف ) فرمود : رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم ذكر است و اهل بيتش عليهم السلام پرسش شوندگان و اهل ذكر باشند.

2) در اصول كافي جلد 1 صفحه 305 حديث 5 آمده است :

احمد بن محمد، عن الحسين بن سعد، عن حمّاد، عن ربعي، عن الفضيل، عن ابي عبدالله عليه السّلام في قول الله تبارك و تعالي: « وَإنّهُ لِذِ كْرٌ لَكَ وَ لِقومِكَ وَ سَوفَ تُسْئلوُنَ » قال: الذكر القرآن ونحن قومه ونحن المسئولون .

و امام صادق راجع به همان آيه فرمودند: همانا مراد از ذكر قرآن است وما هستيم قوم او وما هستيم پرسش شوندگان .

3) در اصول كافي جلد 1 صفحه 305 حديث 6 آمده است :

محمد بن يحيي، عن محمد بن اسماعيل، عن منصور بن يونس، عن ابي بكر الحضرمي، قال: كنت عند ابي جعفر عليه السّلام و دخل عليه الورد اخوالكميت فقال: جعلني الله فداك اخترت لك سبعين مسألة ما تحضرني منها مسألة واحدة، قال: ولا واحدة يا ورد؟ قال: بلي قد حضرني منها واحدة، قال و ما هي قال: قول الله تبارك وتعالي: « فَسئَلواُ اَهلَ الذكْرِ اِنْ كُنتُمْ لا تَعْلموُنَ » من هم ؟ قال: نحن قال: قلت: علينا ان نسألكم؟ قال : نعم، قلت: عليكم ان تجيبونا، قا ل : ذاك الينا .

ابوبكر حضرمي گويد: خدمت امام باقر عليه السّلام شرفياب بودم كه وَرَد برادر كميت (كه از شعرا معروف عرب و مداح اهل بيت است) وارد شد و عرض كرد: خدا مرا قربانت كند، هفتاد سؤال حاضر كرده بودم كه از شما بپرسم و اكنون يكي از آنها را هم به خاطر ندارم. حضرت فرمود: اي وَرد يكي را هم به خاطرنداری ؟ عرض كردم : چرا يكي ازآنها به خاطرم آمد. فرمودند : آن چيست؟ عرض كردم قول خداوند تبارك وتعالي « اگرنمي دانيد ازاهل ذكر بپرسيد » ايشان چه كساني هستند؟ فرمود : ما هستيم . عرض كردم برماست كه از شما بپرسيم؟ فرمود، آری. عرض كردم : بر شماست كه به ما جواب گوييد؟ فرمود : اختيار با ماست .

4) در اصول كافي جلد 1 صفحه 306 حديث 7 آمده است :

محمد بن يحيي، عن محمد بن الحسين، عن صفوان بن يحيي، عن العلاء بن زرين، عن محمد بن مسلم، عن ابي جعفر عليه السّلام قال: ان من عندنا يزعمون ان قول

ص: 256

الله عزّوجلّ : « فَسئلواُ اَهْلَ الذّكرِ اِنْ كُنتُمْ لا تعْلموُنَ » أنهم اليهود و النصاري، قال اذا يدعونكم الي دينهم ! قال:- قال بيده الي صدره - نحن اهل الذكر و نحن المسئولون .

محمد بن مسلم به امام باقر عليه السّلام عرض كرد: همشهريان ما گمان كنند، قول خدای عزّوجلّ « اگر نمي دانيد ازاهل ذكر بپرسيد » اهل ذكر، يهود و نصاری هستند . فرمود : بنابراين آنها شما را به دين خود دعوت كنند !!! سپس با دست به سينه اش اشاره كرد و فرمود : ما هستيم اهل ذكر و ما هستيم سؤال شوندگان .

ص: 257

«آيه نود و هفتم »

اشاره

سفيانی در سرزمين بيداء در زمين فرو خواهد رفت .

خداوند درسوره نحل آيه 45 می فرمايد :

« اَفاَمِنَ الّذينَ مَكروُا السَّيئاتِ أنْ يَخْسِفَ اللهُ بِهِمُ الارْضَ اَوْ يَاتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشعُروُنَ »

آيا كساني كه بر كارهاي زشت ، مكرها مي كنند ايمن هستند از اينكه خداوند آنان را بر زمين فرو برد يا عذاب آنان از آنجا كه پي نبرند به سراغشان بيايد ؟

1) در كتاب تفسير عياشي مجلد 2 صفحه 261 آمده است:

العياشي بالسناده عن ابراهيم بن عمر، عن من سمع ابا جعفرعليه السّلام يقولُ: انّ عهد نبي الله صار عند علي بن الحسين عليه السّلام ، ثمّ صار عند محمد بن علي عليه السّلام ثمّ يفعل الله ما يشاء، فالزم هؤلاء فاذا خرج رجلٌ منهم معه ثلاثمائة رجلٍ و معه رايةُ رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم عاملاً الي المدينة حتی يمّر بالبيداء فيقول هذا مكان القوم الّذين خسف بهم، و هي الآية الّتي قال الله عزّوجلّ: « اَفامِنَ الّذينَ مَكَروُا السّيئاتِ أنْ يَخْسِفَ اللهُ بِهِمُ الارْضَ اَوْ يَاْ تيهُمُ العَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشعُروُنَ * اَوْ يَاْخُذَهُمْ في تَقَلُّبِهِمْ فماهُمْ بِمُعْجِزينَ »

عياشي به سند خود از ابراهيم بن عمراز كسی شنيده بود ابو جعفر باقر عليه السّلام مي فرمايد: به درستي كه پيمان پيغمبرخدا نزد علي بن الحسين عليه السّلام سپرده شد، سپس به محمد بن علي (خود آن حضرت عليه السلام ) رسيد و ( پس از اين ) خداوند آنچه را بخواهد انجام مي دهد، پس هميشه با اينان باش، وچون مردي از ايشان خروج نمود كه سيصد مرد همراهيش می كردند و پرچم رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم را با خود داشت كه به سوی مدينه روان شود، وچون از بيابان ” بيداء “بگذرد بگويد: اين جای كساني است كه به زمين فرو خواهند شد، واين است آيه ای كه خداوند عزّوجلّ فرموده :« آيا كساني كه بركارهای زشت، مكرها مي كنند ايمن هستند ازاينكه خداوند آنان را بر زمين فرو برد يا عذاب آنان از آنجا كه پي نبرند به سراغشان بيايد * يا اينكه هنگام آمد وشدشان به ناگاه آنها را بگيرد و آنان توان مقابله با قدرت حق را ندارند .»

ص: 258

1) در كتاب تفسير عياشي مجلد 1 صفحه 65 آمده است :

عنه : بالسناده عن جابر الجعفی، عن ابي جعفر عليه السّلام في حديث طويل قال له: وايّاك و شذاذٌ من آل محمد عليه السلام فانّ لآل محمد علي رايةٍ ولغيرهم علي رايةٍ ، فالزمْ هؤلاءابداً، ايّاك ومن ذكرت لك فاذا خرج رجلٌ منهم معه ثلاثمائة وبضعة عشر رجلاً و معه راية رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم عاملاً الي المدينة حتي يمّر” بالبيداء “ حتّي يقول هذا مكان القوم الذين يخسف بهم وهي الآية التي قال الله عزّوجلّ : « اَفاَمِنَ الّذينَ مَكَرواُ السَّيئاتِ أنْ يَخْسِفَ اللهُ بِهِمُ الارضَ اَوْ يَاْ تيَهُمُ العَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُروُنَ * اَوْ يَاْخُذَهُمْ في تَقَلُّبِهِمْ فماهُمْ بِمُعْجِزينَ »

و از اوست به سند خود از جابر جعفي آورده كه حضرت ابي جعفر باقر عليه السّلام ضمن حديثی طولاني به او فرمود: و مبادا كه با معدود كساني كه از فرزندان محمد عليهم السلام ] به عنوان برپايي عدل وداد و تشكيل دولت حق [ خروج كنند، همراهي كني زيرا كه برای آل محمد وعلي پرچم ] ودولتی [ خاص است، وديگران به پرچم هايی وابسته مي شوند ] ديگران هم دولتهايي دارند [ ... پس هميشه با اينان ( امامان بر حق از آل محمد عليهم السلام ) باش و ازآنهايی كه برايت ياد كردم جداً بپرهيز، وهرگاه مردي ازايشان ،كه سيصد و سيزده نفربا وی بوده وپرچم رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم را همراه داشت، بپا خاست وعازم مدينه شد ]با او همراهی كن [ ، وچون از بيابان ” بيداء “ بگذرد می گويد: اينجا جای كسانی است كه به زمين فرو خواهند رفت، اين است معني آيه اي كه خداوند عزّوجلّ فرموده: « آيا كساني كه بر كارهاي زشت، مكرها مي كنند ايمن هستند از اينكه خداوند آنان را بر زمين فرو برد يا عذاب آنان از آنجا كه پی نبرند به سراغشان بيايد * يا آنكه هنگام آمد وشد شان به ناگاه آنها را بگيرد وآنان توان مقابله با قدرت حق را ندارند »

2) در كتاب تفسير عياشي مجلد 2 صفحه 261 آمده است :

وعنه : بالسناده عن ابن سنان، عن ابي عبدالله عليه السّلام سئل عن قول الله عزّوجلّ: « اَ فاَمِنَ الّذينَ مَكَروُا السَّيئاتِ أنْ يَخْسفَ اللهُ بِهِمُ الاَرْضَ اَوْ يَاْتيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشعُروُنَ » قال: هم اعداءُ الله و هم يُمسخونَ ويُقذفونَ ویسیحونَ في الارض ِ .

وازاوست كه به سند خود از ابن سنان از حضرت ابي عبد الله امام صادق عليه السّلام آورده كه از آن حضرت راجع به قول خداوند عزّوجلّ: « آيا كساني كه بر كارهای زشت ، مكرها مي كنند ايمن هستند ازاينكه خداوند آنان را برزمين فرو برد» سؤال شد، در پاسخ فرمود : آنان دشمنان خدايند وآنان مسخ مي شوند و دچار پرتاب می گردند و در زمين آواره می شوند .

ص: 259

دراينجا خلاصه ای از خصوصيات سفيانی را می آوريم :

سفياني مردي از فرزندان عتبة

بن ابي سفيان است.

خروج سفياني در ماه رجب است.

خروج او از علائم حتميه

ظهورامام زمان است.

خروج سفياني وظهورامام زمان

در يك سال است.

همزمان با سفياني دو

نفرديگربه نامهای خراساني ويماني خروج مي نمايند.

سفياني وخراساني ويماني هرسه

دريك سال ويك ماه ويك روزواحد قيام مي كنند.

خروج سفياني درشام ، يماني

از يمن وخراساني ازخراسان است.

هيچ پرچمي هدايتگرترازيماني

نيست كه مردم را به حق دعوت مي كند.

قبل ازسفياني سه پرچم ديگر

بلند مي شود: يكي پرچم حسنیه ،دوم پرچم امويه وسوم پرچم قيسيه.

10. سفياني پرچمهای حسنیه، امويه وقيسيه رامانند كشاورزان كه محصول را درو مي كنند، از بين مي برد و كشتارعجيب وغريبي به راه می اندازد.

11. مدت خروج سفياني پانزده ماه طول مي كشد.

12. او شش ماه از اين پانزده ماه را مي جنگد.

13. در اين شش ماه بر پنج ايالت دمشق، فلسطين، حلب، حمص واردن مسلط مي شود.

14. كشته شدن سفياني وقيام امام زمان عجّل الله تعالي فرجه الشريف دريك سال است.

15. سرانجام لشگر سفياني با فرمانده شان در سرزميني به نام

”بيداء “ بين مكه و مدينه فرومي روند، اما خودش دراين فرو رفتن از بين نمي رود زيرا در آنجا نيست.

16. زمانيكه لشگريان سفياني در ” بيداء “ فرو مي آيند ندايي از آسمان بلند مي شود كه اي زمين ” بيداء “ دشمنان خداوند را نابود ساز. زمين همه آنها را درخود فرو مي برد، سه نفر مي مانند كه صورتهايشان از جلو به پشت برمی گردد وآنها ازطايفه كلب هستند.

17. پس از فتح نجف حضرت به كوفه رفته ودرمسجد ابراهيم عليه السّلام دو ركعت نماز مي خواند. عده اي ازلشگريان سفياني از مرحبه خروج مي كنند، حضرت دستور مقابله با آنها را مي دهند.

18. حضرت ابتدا او را به توحيد خداوند و نبوت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم فرا مي خواند اما قبيله كلب كه دائيهاي اوهستند نمي گذارند واو را تشويق به جنگ مي كنند . او با حضرت مي جنگد اما حضرت باز او را

ص: 260

دعوت به صلح می كند، او راضي نمي شود . حضرت دستور مي دهد لشگريانش با او بجنگند. سرانجام او را شكست داده، دستگيرش مي كنند وبه قتل می رسانند .

19. عده ای از بني اميه فراركرده و به روم پناهنده مي شوند، حضرت قاصدی مي فرستد كه آنها را باز گرداند. روميها آنها را تحويل نمي دهند و قاصدان حضرت نزد ايشان مي آيند. حضرت لشگری مجهز به سمت روم مي فرستد. رهبر روميها مي گويد، بني اميه را به اينها تحويل دهيد كه اينها لشگری مجهز دارند .

ص: 261

«آيه نود و هشتم »

اشاره

پيروزی واقعی به دست قائم آل محمّد علیه السلام است.

خداوند درسوره اسراء آيات 4 الی 6 می فرمايد :

« وَقَضَينآ اِلی بَني اِسْرآئيلَ فِي الكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الارْضِ............

« وَقَضَينآ اِلی بَني اِسْرآئيلَ فِي الكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الارْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتعلُنَّ عُلُوًّا كَبيرًا * فاِذا جآءَ وَعْدُ اوُلهُما بَعَثْنا عَليْكُم عِباداً لَنآ اُولي بَاْسٍ شَديدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدّيار ِو َكانَ وَعْداً مَفْعوُلا ً * ثمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِم وَ اَمْدَدْناكُمْ بِاَمْوالٍ وَ بَنينَ وَجَعَلْناكُمْ اَكْثَرَ نَفيراً »

و ما به بني اسرائيل در كتاب خبر داديم كه البته شما دو بار در روي زمين فسادي بزرگ خواهيد كرد، وتسلط وسركشي سخت ظالمانه اي خواهيد داشت* پس هر گاه نوبت نخستين انتقام فرا رسد بندگان سخت جنگجوي خويش را بر شما خواهيم برانگيخت تا آنجا كه درون خانه هايتان را نيز جستجو كنند و اين وعده انتقام ، حتمي خواهد بود * سپس بار ديگر شما را بر آنان سلطه دهيم وبه وسيله اموال وفرزندان مدد نماييم وتعداد ( افراد ) شما را بيشتر سازيم *

1) ابو جعفر محمد بن جرير طبري مفسر، محدث ومورخ بزرگ اهل سنت در كتاب دلائل الامامه صفحه 296 ( در ضمن حديثي طولاني ) درمسند فاطمه مي گويد :

ابو عبدالله محمد بن سهل جلودي روايت نمود ازابوالحسين احمد بن محمد بن جعفر طائي كوفي درمسجد ابو ابراهيم موسي بن جعفرعليه السّلام به ما گفت از محمد بن الحسين ابن يحيي حارثي كه او گفت: علي بن ابراهيم بن مهزياراهوازی حديثمان داد كه گفت، در يكي از سالها به قصد حج به مدينه وارد شدم ودرآن اقامت گزيدم، وچند روزي درآنجا بودم ( و شوق فراواني داشتم که امام زمان حجة بن الحسن العسگري را ببينم .) لذا در جستجوی او بودم كه شايد درمدينۀ جدش او را بيابم ولي نه خبرازآن جناب به دستم رسيد ونه ديده ام به جمال شريفش روشن گرديد، لذا بسيار اندوهگين شدم كه مبادا به آرزويم نرسم سپس از مدينه به مكه رفتم واعمال

ص: 262

حج را به جا آوردم و درتمام اين مدت درجستجوی (حبيب، مقصد ومقصودم بودم ) درهمين حال كه به فكر فرو رفته بودم ناگاه درب كعبه برايم آشكار شد كه شخصي را ديدم گويي شاخه درخت بان (درخت بان تنه اي راست ونرم دارد و ازتخم آن روغني خوشبو مي گيرند ) آن مرد بُردي به كمربسته بود وبُرد ديگری زير بغل بر روی گردن افكنده بود، دلم به ديدن او قرار گرفت وبه سويش شتافتم، او نيز متوجه من شد وگفت: اهل كجا هستي؟ گفتم اهل عراق، فرمودند: كدام شهر؟ گفتم اهواز،فرمودند: تو ابن الخطيب را مي شناسي ؟ گفتم آری، فرمودند: خداوند او را رحمت كند كه شبهای زيادی را به عبادت مي گذرانيد وچقدراشك مي ريخت، آنگاه فرمودند: ابن مهزياركجاست؟ گفتم خودم هستم گفت: سلام خداوند برتو باد ای ابوالحسن، آنگاه مرا به گرمي درآغوش گرفت وگفت: ای ابو الحسن آن نشاني كه بين تو وامام ابو محمد نضّّرالله وجهه بود چه كردی؟ گفتم: همراه دارم، ودست بردم وانگشتری را كه برآن نام محمد وعلي نقش بسته بود از جيبم بيرون آوردم، چون بر آن نظر كرد گريست تا آنجا كه آستينش ترشد وگفت: ای ابو محمد خدايت رحمت كند كه به راستي زينت اُمّت هستي خداوند به امامت تو را شرافت بخشيد و تاج علم ومعرفت بر تو عنايت فرمود، ما به سوی شما رهسپاريم . سپس برای بار دوم مرا در آغوش گرفت وگفت : ای ابو الحسن تو چه آرزويي داری؟ گفتم آرزوی من اين است كه امامي را كه محبوب وغايب است ملاقات كنم. گفت: او ازشما مخفي نشده وليكن كارهای بد شما او را مخفي داشته است . قُلتُ: الاِمام المحجوبٌ عن ِالعالم ، قال وَما هُوَ مَحجوبٌ عَنكُمْ ولكن حَجَبَهُ سوُءُ اعمالِكُمْ . حا ل برخيزو نزد مركبت برو وآماده ديدار حضرت حجة بن الحسن العسکری باش كه چون جوزاء از نظرها غايب شد و ستارگان آسمان، درخشان گشتند (بيا) ومن مابين ركن وصفا منتظر تو هستم .

خوشحال شدم ويقين داشتم كه خداوند اين فضيلت را به من داده است، پس لحظه شماری مي كردم تا لحظه موعود فرا رسيد. برخاستم ومركب خود را سوار شدم كه ناگاه صدای دوستم را شنيدم كه گفت : ای ابو الحسن بسوی من آی ، بسوی او شتافتم وسلام كردم، گفت بيا برويم برادر، پس حركت كرديم وازپستيها وبلندیها گذشتيم تا بر طائف مشرف شديم، به من گفت: فرود آی تا همين جا نمازهای شب را بجا آوريم . پس فرود آمديم و درهمانجا نماز واجب صبح را هم با او به جماعت خوانديم، گفتم : پس آن دو ركعت چطور؟ گفت آن دو ركعت از نمازهای شب مي باشد، آنها وقنوت را كوتاه بخوان وهمه نمازهای مستحبي را مي تواني كوتاه بخواني، سپس گفت: برادربرويم . حركت كرديم تا سرانجام بر دشتي بزرگ مشرف شديم كه همچون كافور سفيد بود، به ناگاه درآن چادری ديدم كه از موی بافته شده بود، ديدم كه نوری از آن بدرخشيد، به من گفت خوب نگاه كن آيا غيری مي بيني؟ گفتم چادری ازمو می بينم، گفت: همه اميد وسعادت در همين دشت است

ص: 263

ودرپي او رفتم تا به ميان دشت رسيديم، او از مركبش پياده شد و آن را واگذارد، من نيز از مركبم پياده شدم (ومشغول بودم آن را ببندم) به من گفت آن را رها كن . گفتم اگر گم شود چطور؟ گفت: اين سرزميني است كه جز مؤمن در آن داخل نمي شود و جز مؤمن از آن خارج نمي گردد. (به من گفت اينجا بايست رخصت بطلبيم ) وداخل چادر شد و به سرعت بيرون آمد وگفت: مژده ات باد كه اجازه ورود به تو داده شد، داخل شدم وديدم كه نورازآن مكان به آسمان كشيده مي شود.

فدَخَلتُ فَاذا بَيْتُ يَسْطَعُ مِنْ جانِبهِ النّورُ، فَسَلّمتُ عَلَيهِ بالامامَةِ، فقال: يا ابا الحسن كنّا نَتَوقّعك ليلاً وَنَهاراً فَما الذّي اَبْطأ بِكَ عَلَينا ؟

پس داخل شدم مشاهده كردم كه نورازآن جايگاه به اطرافش كشيده مي شود پس برآن حضرت سلام كردم، سلامي كه مخصوص امام است آنگاه حضرت فرمودند: اي ابوالحسن ما شب و روز انتظار داشتيم و متوقع بوديم كه تو به نزد ما بيايي . چه چيز باعث شد كه تو ديربيايي؟ عرض كردم : ای آقای من كسي را تا كنون نيافته بودم كه مرا راهنمايي كند. به من فرمودند:كسي را نيافتي كه راهنماييت كند! سپس انگشت خود را بر زمين زدند و فرمودند: لا ولكنّكم كثرتم الاموال وتجبّرتم علي ضعفاء المؤمنين وقطعتم الرّحم الذّي بينكم فأيُّ عذرٍ لكم (الآن) فقلت: التوبة والتوبة الا قالة. هرگز، وليكن اموالتان را زياد كرديد وبرضعيفان مؤمنين ظلم نموديد، وصله رحم نكرديد ورحم خود را قطع نموديد پس حالا چه عذری داريد؟ عرض كردم : توبه ، توبه ( ای آقای من ) در گذريد.

ثم قال يا بن المهزيار ومدّ يَدهُ، اَلا اُنبّئك بالخبرِانّهُ اذا قعد الصّبيُ وتحرّك المغربي وسارَ العمانيُّ وبويع السفياني يؤذِنُ لي اللهُ فاخْرجُ بين الصفا والمروة في ثلاثمائةٍ وثلاثة عشرَ رجلاً سواء، فاجيءُ الَي الكوفة واَهدمُ مسجدها واَبنيةٍ علي بنائِهِ الاوّل و اهدِمُ ما حولهُ مِنْ بناء الجبابرة واخرجُ بالناس حجّة الاسلام اَجيءُ الي يثربَ فاهدمُ الحجرةَ وأخرجُ مَن بِها و هما طرّيان فآمُرُ بهما تَجاهَ البقيع وآمرَبِخَشبتين يصلبان عليهما فتورقُ مِنْ تحتهما فيفتَتِنُ الناسَ بهما اَشدَ مِنَ الفتنةِ الاولي فينادي منادٍ من السماءُ ابيدي ويا ارضُ خُذي .

ای پسر مهزيار ( حضرت دستش را به سوی من دراز كردند وفرمودند) آيا تو را از اخباری آگاه نسازم؟ ای پسر مهزياربدان، هرگاه كودك بنشيند، ومغربي حركت كند وعماني راه بيفتد و زمانيكه با سفياني بيعت شود، آنگاه خداوند به من اجازه قيام مي دهد پس من بين صفا ومروه با سيصد وسيزده مرد خروج مي كنم، آنگاه به كوفه مي آيم و مسجد آن را منهدم مي سازم و براساس بنای نخستين آن را بنا مي

كنم وآنچه ازساختمانهای جباران پيرامون آن هست نيز خراب می كنم وبا مردم حج

ص: 264

اسلام را بجای مي آورم و به يثرب مي روم پس حجره را خراب مي كنم و آنچه درآن است ، بیرون می آورم و آن دو را تازه بيرون مي آورم و دستورمي دهم درسمت بقيع بردو چوب خشك آنها را به دار آويزند، پس آن دو چوب خشك از زير آنها برگ مي دهند، آنگاه مردم به فتنه ای شديد تر از فتنه اول دچار مي گردند، پس منادی صدا مي زند ازآسمان كه : ای آسمان اينان را نابود ساز و ای زمين اينها را بگير.

فيومئذ لا يبقي علي وجه الارض الاّ مؤمنٌ قد اَخلصَ قلبهُ للايمان قلتُ: يا سيدي ما يكون بَعدَ ذلك؟ قال: الْكرّةُ الرجعةُ الرجعة ثمَ تلاهذه الاية « ثمَّ رََدَدْنا لَكُمُ الْكرّة عَلَيْهِم وَاَمْدَدنا كُمْ باموالٍ وَ بَنينَ وَ جَعَلْنا كُمْ اَكْثَرَ نَفيراً » ( سوره نحل آيه 6)

سپس بر روی زمين باقي نمي ماند جزمؤمني كه دلش را برای ايمان خالص كرده باشد، عرضه داشتم : ای آقای من پس ازآن چه می شود ؟ فرمودند : بازگشت، بازگشت، رجعت، رجعت. سپس اين آيه را تلاوت كردند: « سپس بار ديگرشما را بر آنان سلطه مي دهيم و به وسيله اموال و فرزندان مدد نماييم وتعداد ( افراد شما ) را بیشترسازيم .»

1) در كتاب روضه كافي صفحه 250 آمده است :

محمد بن يعقوب: عن عدةٍ من اصحابنا، عن سهل بن زيادٍ، عن محمد بن الحسن بن شمؤن، عن عبدالله بن عبد الرحمن الاصم،عن عبدالله بن القاسم البطل، عن ابي عبدالله عليه السّلام في قوله تعالي: « وَقَضَينا اِلی بَني اِسرائيلَ فِي الكتابِ لَتُفسدُنَّ فِي الارضِ مَرَّتين ِ» قال: قتْلُ علي بن ابي طالب وَطعن الحسن عليهما السلام، «وَلَتعْلُنَّ عُلُواً كَبيراً » قال: قَتلُ الحسين عليه السّلام، « فاذا جآءَ وَعْدَ اوُلاهُما » فاذا جآء نفردم الحسين عليه السّلام، « بَعَثنا عَلَيكُم عِباداً لَنا اوُلي باس ٍ شديدٍ فَجاسوُا خِلالَ الدّيار » قومٌ يبعثهم الله قبل خروج القائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف فلا يدعون و تراً لآل محمد الاّ قتلوُهُ « وَ كانَ وَعْداً مَفعوُلاً » خروج القائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف « ثمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الكَرَّةَ عَلَيْهِم » خروج الحسين عليه السّلام في سَبعين من اصحابه عليهم (ال) بيض المذهَّب لكلّ بيضةٍ وَ جَهان ِالمُؤدّونَ الي الناس انّ هذا الحسين عليه السّلام قد خرج (حتّي) لا يَشكَّ المؤمنونَ (فيه) وانّه ليس َبدجّال ولا شيطان ٍ والحجة القائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف بين اظهركم فاذا استقرّتِ المعرفة ُ في قلوب المؤمنون انّه الحسين عليه السّلام جآءَ الحجة الموت، فيكونُ الذّي يُغسِله ويكفنه ويُحنّطه ويُلحدهُ في حضرته الحسين (بن علي) عليهما السلام ولا يلي الوصيَّ الاّ الوصي .

ص: 265

محمد بن يعقوب از عدّه ای از اصحابمان، از سهل بن زياد، ازمحمد بن الحسن بن شمؤن، از عبدالله بن عبدالرحمن اصّم، از عبدالله بن القاسم بطل، از حضرت ابي عبدالله عليه السّلام روايت آورده كه آن حضرت درباره قول خدای تعالي« وبه بني اسرائيل در كتاب خبرداديم كه البته شما دوبار درزمين فساد بزرگي خواهيد كرد » فرمود: يكي كشتن علي بن ابي طالب عليه السّلام و دوم ضربت زدن به امام حسن عليه السّلام « وتسلط و سركشي سخت ظالمانه ای خواهيد داشت » فرمود: كشته شدن امام حسين عليه السّلام است « پس هرگاه نوبت نخستين انتقام فرا رسد » پس چون موعد ياری گرفتن وخونخواهي برای حسين عليه السّلام فرا رسد « بندگان سخت جنگجوی خويش را برشما خواهيم برانگيخت تا آنجا كه درون خانه هايتان را نيز جستجو كنند.» قومي هستند كه خداوند آنان را پيش ازقيام حضرت قائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف برمي انگيزد، كه هيچ كس (مسئول) خوني از آل محمد صلي الله عليه وآله وسلّم باقي نگذارند جز اينكه او را بكشند، « واين وعده حتمي خواهد بود. » يعني : آمدن حضرت قائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف ” وعده ای حتمي است “ « سپس بار ديگر شما را برآنان تسلط مي دهيم » خروج امام حسين عليه السّلام با هفتاد تن ازاصحابش ( درزمان رجعت) درحاليكه كلاه خودهای زرّيني كه دو رو دارد برسردارند و اعلام كنندگاني به مردم برسانند : اين حسين است كه خارج شده، تا آنجا كه مؤمنان هيچ شك وترديد و درباره او نكنند و بدانند كه او دجّال وشيطان نيست، و اوست حجّت قائم (به حق) درميان شما وچون معرفت به اينكه آن حضرت همان حسين عليه السّلام است در دلهای شيعيان استقراريافت، حضرت حجت را مرگ فرا مي رسد، وكسي كه آن جناب را غسل مي دهد وكفن وحنوط مي كند وبه خاك مي سپارد همان حسين (بن علي) عليهما السلام خواهد بود، وجز وصّي وامام هيچ كس متصّدی (كار كفن ودفن) وصّي نشود.

3) دركتاب كامل الزيارات صفحه 62 آمده است :

ابو القاسم جعغربن محمد بن قولويه : في كامل الزيارات قال: حدّثني محمد بن جعفرالقرشي الرزّاز قال: حدّثني محمد بن الحسين بن ابي الخطاب ، عن موسي بن سعدان الحناط، عن عبدالله بن قاسم الحضرمي، عن صالح بن سهل، عن ابي عبدالله عليه السّلام في قول الله عزّوجلّ: « وَقَضَينا اِلی بني اسرائيلَ في الكِتابِ لَتُفسِدُنَّ فِي الارضِ مَرَّتينِ» قال: قتل اميرالمؤمنين عليه السّلام وطعن الحسن بن عليٍ عليه السّلام، « وَلَتَعلُنَّ عُلُواً كَبيراً » قال: قتل الحسين بن علي عليهما السلام « فاذا جآءَ وَعْدُ اوُلاهُما » قال: اذا جآءَ نفر الحسين عليه السّلام، « بَعَثنا عليكُم عِباداً لنا اوُلي بَاْسٍ شَديدٍ فجاسواُ خِلال الديار » قوماً يبعثهم الله قبل قيام القائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف لا يدعون وتراً لآل محمد الاّ اَخَذوه، « وَكانَ وَعْداً مَفعوُلاً »

ص: 266

ابوالقاسم جعفربن محمد بن قولويه : در كتاب كامل الزيارات گويد: محمد بن جعفر قرشي رزاز حديثم داد، گفت: محمد بن الحسين بن ابي الخطاب حديثم گفت، ازموسي بن سعدان حنّاط ، از عبدالله بن قاسم حضرمي، ازصالح بن سهل، از حضرت ابي عبدالله امام صادق عليه السّلام درباره قول خداوند عزّوجلّ: « وبه بني اسرائيل در كتاب خبر داديم كه البته شما دو بار در زمين فساد بزرگي خواهيد كرد.» فرمود : كشتن اميرالمؤمنين عليه السّلام وضربت خوردن حسن بن علي عليه السّلام ،« وتسلط وسركشي سخت ظالمانه اي خواهيد داشت » فرمود : كشتن حسين بن علي عليه السّلام ،« پس هرگاه نوبت نخستين انتقام فرا رسد » فرمود: هرگاه رقت پيروزی ونصرت حسين عليه السّلام فرا رسيد « بندگان سخت جنگجوي خويش را بر شما خواهيم برانگيخت تا آنجا كه درون خانه هايتان را نيز جستجو كنند »قومي را خداوند پيش از قيام حضرت قائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف برانگيزد كه هيچ مسئول خوني از آل محمد را وانگذارد مگر اينكه او را بگيرند، « واين وعده حتمی خواهد بود .»

1) در كتاب كامل الزيارات صفحه 64 آمده است :

عنه : قال حدّثني محمد بن جعفر الكوفي الرزّاز، عن محمد بن الحسين بن ابي الخطّاب، عن موسي بن سعدان، ( عن ابي عبدالله، عن القاسم ) الحضرمي، عن صالح بن سهل، عن ابي عبدالله عليه السّلام في قول الله تبارك وتعالي: « وَقَضَينا اِليبني اِسرائيلَ في الكِتابِ لَتفسِدنَّ فِي الارضِ مَرّتينِ » قال: قتل علي عليه السّلام وطعن الحسن عليه السّلام، « وَلَتَعلُنَّ عُلواً كَبيراً » قا ل: قتل الحسين عليه السّلام .

وازاوست كه گفت: محمد بن جعفركوفي رزاز حديثم داد، از محمد بن الحسين بن ابي الخطاب، از موسي بن سعدان، ( از ابي عبدالله، از قاسم ) حضرمي، از صالح بن سهل، از ابي عبدالله امام صادق عليه السّلام درباره قول خداوند تبارك وتعالي: « وبه بني اسرائيل در كتاب خبر داديم كه البته شما دوباردرزمين فساد بزرگي خواهيد كرد » فرمود : كشتن حضرت علي عليه السّلام وضربت زدن به امام حسن عليه السّلام ،« وتسلط وسركشي سخت ظالمانه اي خواهيد داشت » فرمود : كشتن امام حسين عليه السّلام .

2) در كتاب تفسير عياشي مجلد 2 صفحه 281 آمده است:

العياشي بالسناده عن صالح بن سهل، عن ابي عبدالله عليه السّلام في قوله: «وَقَضَينا الي بَني اِسرائيلَ فِي الكِتابِ لَتفسِدُنَّ فِي الارضِ مَرّتينِ » قتل علي وطعن الحسن عليهما السلام، « وَلَتَعلنَّ عُلُواً كَبيراً » قتل الحسين، « فاذا جآءَ وعدُ اوُلهما » فاذا جآء نفر دم الحسين عليه السّلام، « بَعَثنا عليكم عباداً لنا اولي بَاْسٍ شَديدٍ فجاسوُا خِلالَ الدّيار » قوم يبعثهم الله قبل خروج القائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف لا يدعون وتراً لآلِ محمد عليهم السلام الاّ [ اَ ] حرقوه « وَكان وَعداً مَفعوُلاً» ] قبلَ [ قيام القائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف، « ثم رَدَدْنا لَكمُ الكَرّةَ عَلَيهم وَاَمْدَدْنا كُم

ص: 267

باموالٍ وَبنين وجعلنا كُم اَكثراً نَفيراً » خروج الحسين عليه السّلام في الكرّة في سبعين رجلاً من اصحابه الذين قتلوا معه عليهم البيض المذهب لكلّ بيضةٍ وجهان المؤدي الي الناس انّ الحسين قد خرج في اصحابه حتّي لا يشكَّ قيه المؤمنون وانّه ليس بدجّالٍ ولا شيطانٍ الاّ انّه الامام الّذي بين اظهرالناس يومئذ فاذا استقرّ عند المؤمن انّه الحسين عليه السّلام لا يسكّون فيه وبلغ عن الحسين الحجة القائم عليهما السلام بين ] اظهر[ الناس وصدّقه المؤمنون بذلك جآءَ الحجة الموت فيكون الذي يلي غسله وكفنه وحنطه وايلاحه ]في[ حضرته الحسين ولايلي الوصّي الاّ الوصّي . وزاد ابراهيم ]في حديثه[ ثم يملكهم الحسين حتّي يقع خاجباه علي عينيه.

وعياشي به سند خود از صالح بن سهل از حضرت ابي عبدالله صادق عليه السّلام روايت آورده راجع به فرموده خداوند « وبه بني اسرائيل در كتاب خبرداديم كه البته شما دوباردرزمين فساد بزرگي خواهيد كرد » كشتن حضرت علي عليه السّلام وكشتن حسن عليه السّلام « وتسلط وسركشي سخت ظالمانه اي خواهيد داشت » كشتن حضرت حسين عليه السّلام « پس هرگاه درنوبت نخستين انتقام فرا رسد » پس چون وقت ياری گرفتن وظفريافتن خون حسين عليه السّلام فرا رسيد، « بندگان سخت جنگجوی خود را برشما خواهيم فرستاد تا آنجا كه درون خانه هايتان را نيز جستجو كنند » قومي هستند كه خداوند آنها را پيش ازخروج قائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف برمي انگيزد كه هيچ جنايتكاری نسبت به آل محمد وا نگذارد مگر اينكه اورا بسوزانند، « واين وعده حتمي خواهد بود» (قبل) از قيام حضرت قائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف « سپس بارديگر شما را برآن سلطه دهيم وبه وسيله اموال وفرزندان مدد نماييم و تعداد افرادتان را بيشتر سازيم » خروج امام حسين عليه السّلام دررجعت با هفتاد مرد از اصحابش كه با او كشته شدند درحاليكه كلاه خودهای زريني برسردارند كه دورو است كه به مردم ابلاغ خواهد شد كه حسين با اصحاب خود ] از ستبرشهادت [ بيرون آمده تا آنجا كه مؤمنان درباره اش هيچ شك نكنند و] بدانند [ كه او دجّال وشيطان نيست و امام زمان درميان مردم است، پس چون دردل مؤمن اعتقاد به اين كه او حسين عليه السّلام است استقرار يافت درباره او شك نكنند وبه حدي اين عقيده رسوخ می يابد كه حسين عليه السّلام را حجت قائم به امر امامت دادند ومؤمنان آن حضرت را اين چنين تصديق كنند، در اين هنگام مرگ حضرت حجت عجّل الله تعالي فرجه الشريف فرا رسد پس امام حسين عهده دار غسل وكفن وحنوط او می شود و او را درآرامگاهش به خاك می سپارد، كه وصّي را جز وصّي عهده دار نشود . وابراهيم ( يكي ازراويان ) درحديثش افزوده، سپس امام حسين عليه السّلام زمام امورشان را بدست می گيرد تا آنجا كه ابروهايش برروی چشمهايش می افتد .

ص: 268

«آيه نود و نهم »

اشاره

پيروزی واقعی مسلمين درزمان قائم آل محمد عجّل الله تعالی فرجه الشريف است .

خداوند درسوره اسراء آيه 8 می فرمايد :

« عَسی رَبُّكُم اَنْ يَرْحَمَكُم وَاِنْ عُدْتُمْ عُدْنا وَجَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلكافِرينَ حَصيراً »

اميد است كه پروردگارشما باز برشما مهرباني نمايد. ولي چنانچه بازشما ( به عصيان وگناه برگرديد ) ما بازبه عقوبت شما برمي گرديم وجهنم را زندان كافران فرار مي دهيم .

1) در تفسير برهان جلد 2 صفحه 409 حديث 1 آمده است :

عن علي بن ابراهيم يعني القائم واصحابه سيوؤا وجوهكم يعني سيود وجوهكم وليدخلوا المسجد كما دخلوه اول مرة يعني رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم واصحابه وليتبروا ما علواً بشيرا اي يعلمون عليكم ويفقلونكم ثم عطف علي آل محمد فقال « عَسي رَبَّكُم اَنْ يَرْحَمَكُم » اي ينصركم علي عدوكم ثم خاطب بني اميه فقال « وَ اِنْ عُدْتُمْ عُدْنا » يعني عدتم بالسفياني عدنا بالقائم من آل محمد «وجَعَلنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرينَ حَصيراً » اي حبس يحصرون .

2) در تفسير قمي جلد 2 صفحه 14 آمده است :

علي بن ابراهيم: في تفسيره المنسوب الي الصادق عليه السّلام قا ل: «عَسي رَبَّكُم اِنْ يَرْحَمَكُم » ان ينصركم علي عدوكم، ثم خاطب بني اميه فقا ل: « وَاِنْ عُدْتُم عُدْنا» يعني عدتم بالسفياني عدنا بالقائم من آل محمد عجّل الله تعالي فرجه الشريف « وَجَعَلنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرينَ حَصيراً » اي حسباً يحصرون فيها .

علي بن ابراهيم درتفسيرش كه منسوب به امام صادق عليه السّلام است گويد : « اميد است پروردگارتان بازبرشما مهرباني كند » يعني شما را بردشمنانتان پيروز فرمايد سپس به بني اميه خطاب كرد وفرمود: « وچنانچه باز( به عصيان وگناه ) بازگرديد ما هم به (عقوبت شما) برمي گرديم يعنی به وسيله سفيانی بازگرديد وبه

ص: 269

وسيله قائم آل محمد عجّل الله تعالي فرجه الشريف بازگرديم « وجهنم را زندان كافران قرار دهيم. » يعنی زندانی که درآن محصور بمانند .

ص: 270

«آيه يكصدم »

اشاره

قرآن مردم را به سوی قائم آل محمد عجّل الله تعالی فرجه الشريف هدايت می كند .

خداوند درسوره اسراء آيه 9 می فرمايد :

« اَنَّ هذا القُرآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ اَقْوَمُ وَيُبَشِّرُالمؤمِنينَ »

اين قرآن شما را به محكم ترو استوار تروصواب ترهدايت مي كند و بشيراست ومؤمنان را بشارت مي دهد .

1) اصول كافي جلد 1 صفحه 315 حديث 2 باب « ان القرآن يهدي للامام»:

علي بن ابراهيم، عن الله، عن ابن ابي عمير،عن ابراهيم بن عبد الحميد ، عن موسي ابن الاكيل النميري، عن العلاء بن سيابة، عن ابي عبدالله عليه السّلام في قوله تعالي: « اِنَّ هذا القُرآنَ يَهْدي لَلَّتي هِيَ اَقْوَمُ » يهدي الي الامام.

امام صادق عليه السّلام راجع به قول خداي تعالي « همانا اين قرآن به آنچه استوارتراست، راهنمايي مي كند » فرمود: به سوی امام راهنمايي مي كند .

2) در تفسيرعياشي جلد 2 صفحه 283 آمده است :

في العياشي عن الفضيل بن يسارعن ابي جعفرعليه السّلام « اَنَّ هذا القُرآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ اَقْوَمُ » قال: يهدي الي الولاية.

از فضيل بن يسار از امام باقرعليه السّلام روايت كرده كه در ذيل آيه « اِنَّ هذا القُرآن ... » فرمود: مقصود از« لِلَّتي هِيَ اَقْوَمُ » ولايت است وبه آن دعوت مي كند .

3) در تفسير صافي صفحه 311 آمده است :

قال علي بن الحسين عليه السّلام : الامام منا لا يكون الاّ معصوما وليست العصمة في ظاهر الخلقه فيعرف بها فلذلك لا يكون الا منصوصا فقيل له يا بن رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم فما معني المعصوم؟ فقا ل: هو المعتصم بحبل الله وحبل الله هو القرآن لا يفترقان الي يوم القيامة فالامام يهدي الي القرآن والقرآن يهدي الي الامام وذلك قول الله عزّوجلّ « اِنَّ هذا القُرآن يهدي لِلَّتي هِيَ اَقْوَمَ »

ص: 271

امام سجاد عليه السّلام فرمود : امام ازما اهل بيت حتماً معصوم است وعصمت درظاهرخلقت مشخص نمی شود. سؤال شد که یا بن رسول الله پس معصوم چه كسي مي باشد؟ فرمود : آن كس كه به حبل الله اعتصام جويد و حبل الله ، قرآن است. معصوم و قرآن تا روزقيامت ازهم جدا نمي گردند. بنا براين امام، انسان را به قرآن هدايت مي نمايد واين همان كلام خداست كه مي فرمايد: « اين همان قرآن است كه به آنچه استوارتراست هدايت مي كند.»

پس قرآن ما را به امام هدايت مي كند، وهركس به امام زمان عجّل الله تعالي فرجه الشريف هدايت شود هدايت شده قرآن است و او به نصيحت و وصّيت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم عمل كرده است كه به” كتاب الله وعترتي “ چنگ زده است .

ص: 272

«آيه يكصد و یکم »

اشاره

” طائره “ افتخار ولايت ولی عصر برگردن ما است .

خداوند درسوره اسراء آيه 13 می فرمايد :

« وَ كُلُّ اِنْسانٍ اَلْزَمناهُ طآئرَهُ في عُنُقِهِ »

وما نتيجه اعمال نيك وبد هرانساني را طوق گردن او ساختيم .

علامه فاضل و حافظ و محقق

شيخ سليمان بن ابراهيم حنفي (معروف به خواجه كلان بلخي قندوزي) دركتاب ينابيع

الموده صفحه 454 حديثي ازمناقب نقل می كند كه :

وفي المناقب عن سدير الصيرفي قال دخلت انا والمفضل بن عمروابو بصير وابان بن تغلب علي مولانا ابي عبدالله جعفر الصادق رضي الله عنه فرايناه جالساً علي التراب وهو يبكي بكاءً شديدا ويقول سيدي غيبتك نفت رقادي واسبلت مني راحة فؤادي قال سديرتصدعت قلوبنا جزعاً فقلنا لا ابكي الله يا ابن خيرالوري عينيك فزفزف زفزفةً انتفخ منها جوفه نظرت في كتاب الجفرالجامع صبيحة هذا اليوم وهو الكتاب المشتمل علي علم ما كان وما يكون الي يوم القيامة وهو الذّي حض الله به محمداً والائمة من بعده صلوات الله عليه وعليهم وتأملت فيه مولد قائمنا المهدي و طول غيبته وطول عمره وبلوي المؤمنين في زمان غيبته وتولد الشكوك في قلوبهم من ابطاء ظهوره وخلعهم ربقه الاسلام عن اعناقهم قال الله عزّوجلّ « وَ كُلُّ اِنْسانٍ اَلْزَمناهُ طآئرَهُ في عُنُقِهِ ...» يعني ولاية الامام فاخذتني الوقة واستولت علي الاحزان وقا ل قدرالله مولده تقديرمولد موسي وقدرغيبته تقدير غيبته عيسي وابطاء كابطاء نوح وجعل عمرالعبد الصالح الحضرد ليلاً علي عمره اما مولد موسي عليه السّلام فان فرعون لما وقف ان زوال ملكه بيد مولود من بني اسرائيل امر بقتل مولود ذكر من بني اسرائيل حتّي قتل نيفا ًوعشرين الفاً مولودا فحفظ الله موسي كذلك بنو اميه وبنو العباس وقفوا علي ان زوال الجبابرة علي يد القائم منا قصدوا قتله ويابي الله ان يكشف امره لواحد من الظلمة الا ان يتم نوره واما غيبته كغيبته عيسي

ص: 273

عليهما السلام فان اليهود والنصاري اتفقّت علي انه قتل فكذبهم الله عزّوجلّ ذكره يقوله وما قتلوه وما صلبوه ولكن شبه لهم .

در مناقب ازسدير صیرفي گويد: من ومفضل بن عمر وابو بصير وابان بن تغلب برمولا وآقايمان ( حضرت صادق عليه السلام ) وارد شديم. مشاهده كرديم كه حضرت برروي زمين نشسته است ( وزارزار مي گريند) ومي فرمايند:

سيّدي غيبتك نفت رقادي واسبلت مني راحة فؤادي .

اي آقاي من غيبت تو خواب راازچشمان من ربوده است ( ومن خواب ندارم) وراحتي را ازقلب ودل وروح من دور كرده است .

سدير مي گويد عرض كردم: مولاي من گريه شديد شما قلوب ما را بسيارناراحت ( وغمگين ) و پاره پاره كرده است، خداوند چشمان شما را نگرياند اي فرزند بهترين انسانها. حضرت آهي عميق كشيدند وسپس فرمودند: امروز صبح به كتاب جفر جامع نگاه مي كردم وآن كتابي است كه علم ما كان وما يكون تا روزقيامت درآن است، واين كتاب همان كتابي است كه خداوند سبحان به محمد وامامان بعد ازاو اختصاص داده است. ( من درآن كتاب ديدم ) درباره تولد قائم موعود ومهدي عجّل الله تعالي فرجه الشريف وطول غيبت ودرازي عمراو وبلاهايي كه برمؤمنين درزمان غيبت مي رسد. وبه واسطه طول غيبت و برگشت مردم ازدايره اسلام وانداختن ريسمان ولايت ازگردن خودشان، دردلهايشان شك وشبهه پيدا شود واين فرموده خداوند عزّوجلّ است :« كُلُ اِنسانٍ اَلْزَمناهُ طائِرَهُ في عُنُقِه ...» طائرهر انساني را درگردنش آويختيم . يعني ولايت امام را برگردن هر انسانی انداخته ايم. به اين جهت قلب من محزون واندوهگين است .

فاخذتني الرقت واستولت علي الاحزان.

خداوند متعال تولد آن جناب را مانند مقدرات وتولد حضرت موسي عليه السّلام وغيبت اورا مانند غيبت حضرت عيسي عليه السّلام قرارداده است وطول عمرشريف اورا مانند عمرحضرت نوح عليه السّلام قرارداده است، وهمچنين خداوند عمرعبد صالح حضرت خضرعليه السّلام را دليل برامكان عمر ودرستي عمر قرارداده است .

اما مقدرات تولد موسي عليه السّلام هنگامي كه فرعون آگاه شد كه زوا ل پادشاهي ودولتش به دست نوزادي است كه ازبني اسرائيل است، دستورداد هركس دربني اسرائيل پسر به دنيا آورد او را بكشند. بيست هزار نوزاد پسررا كشتند ولي با اين دقتِ آنها موسي متولد شد وخداوند موسي را حفظ كرد.

برهمين اساس بني العباس می دانستند ( به وسيله آيات ورواياتي كه از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم شنيده بودند ازفرزندان امام يازدهم شيعه يعني ابا محمد حسن بن علي العسگري فرزندي متولد مي شود ) كه زوال ملك ودولت ستمكاران به دست قائم ما است و آنها قصد كشتن آن جناب را داشتند. وخداوند نورخود را

ص: 274

نگاهداری نموده واو را از دشمنانش حفظ فرمود و اما تقدر غيبت آن حضرت مانند غيبت حضرت عيسي عليه السّلام ازآن نظراست كه يهود ونصاری به اتفاق گفتند عيسي عليه السّلام كشته شده است. خداوند گفته آنها را رد كرده و فرمود: « وما قتلوه وما صلبوه ولكن شبه لهم » نه كشته شده ونه به دار آويخته شده بلكه آنها شخص ديگري را كه شبيه به او بود كشتند، و آن شخص را به دار آويختند.

كذلك غيبة القائم فان الناس استنكرها لطولها فمن قائل بغيرهدي بانه لم يولد و قائل يقول انه ولد ومات وقائل يقول ان حادي عشر ما كان عقيما و قائل يقول انه يتعدي الي ثالث عشر وما عدا و قائل يقول ان روح القائم ينطق في هيكل غير و كلها باطل.

وهمچنين غيبت قائم ما سبب شده براي مردم نظراتی (باطل) پيدا شود، عده اي گفتند كه (قائم) هنوز زائيده نشده است. و عده اي گفتند او پس ازتولد فوت كرده است، وعده ای ديگر گفتند امام يازدهم (ابا محمد حسن بن علي العسگری) عقيم وبدون فرزند بوده است، يعني گفتند امام سيزدهم هم داريم، عده ای گفتند روح آن جناب درقلب (و كالبد) شخص ديگری (حلول كرده) ودرقلب ديگری حرف می زند، وهمه اينها دروغ وكذب و باطل است.

به هر حال ما مي دانيم كه طائره عمل انسان ، همان پرونده عمل اوست ومهمترين چيزی كه بايد درآن باشد ولايت رسول خدا واميرالمؤمنين وائمه طاهرين عليهم السلام ودرحال حاضرولايت ولي عصرعجّل الله تعالي فرجه الشريف است ، كه هر كس اين طائره برگردنش نباشد كافرازدنيا رفته است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم فرمودند: من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية ميتة الكفر ونفاق(1).

و هركسي امامي دارد كه تمام اعمال اوازآن امام سرچشمه می گيرد، وامام ما ولي عصر عجّل الله تعالي فرجه الشريف است. هركس مطابق ميل او رفتاركند طائره سفيد دارد، و هركس مخالف ميل او عمل نمايد طائره سياهی دارد ودر زمان ما هركس اقتدا به ولي عصركند دارای طائره روشن وشفاف خواهد بود.

خلاصه بيوگرافی حضرت ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه الشريف

1. حضرت بقية الاعظم درشب جمعه 15ماه شعبان سال 255 هجري قمري (و با سال 256 ه - ق) درشهر سامره از پدرش حضرت ابا محمد حسن بن علي عسگري علیه السلام و مادرش مليكه (با القاب نرجس، سوسن، ريحانه، صيقل) به دنيا آمدند.

ص: 275


1- 1. به كتاب « امام مهدي نقطه مشترك وحدت اسلامي » نوشته مولف همين اثر مراجعه شود.

1. پس از تولد ايشان، امام حسن عسگری دستور دادند چهل گوسفند عقيقه كنند و برای شيعيان خاص بفرستند و تولد فرزند را به ديگران بشارت دهند.

2. حضرت عسگری به بسياری از شيعيان نظير عثمان بن سعيد و احمد بن اسحاق قمي فرزند را نشان دادند.

3. پس از فوت حضرت عسگری يعنی سال 260 (ه - ق) ايشان به امامت رسيدند.

4. ايشان دارای دو غيبت هستند يكي غيبت صغري و ديگری غيبت كبري .

5. غيبت صغري امام زمان از سال 260 (ه - ق) شروع می شود و تا سال 329 (ه - ق) ادامه مي يابد.

6. حضرت در اين مدت چهار نايب خاص داشتند. نايب اول عثمان بن سعيد عمروي كه نيابت ايشان از سال 260 (ه - ق) تا 265 (ه - ق) بوده است. حضرت عسگري عليه السّلام قبل ازشهادتش به مردم مي فرمايند كه عثمان بن سعيد نايب اول بين فرزندم مهدي وشيعيان است. نايب دوم محمد بن عثمان عمروی است كه به وسيله نايب اول به مردم معرفي مي شود ونيابت ايشان 40 سال طول می كشد يعنی ازسال 265 (ه - ق) تا سال 305 (ه - ق) . نايب سوم حسين بن روح نوبختي است كه به وسيله نايب دوم به دستورامام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشريف به مردم معرفي مي شود و نيابت ايشان ازسال 305 (ه - ق) تا سال 326 (ه - ق) يعني 21 سال طول مي كشد. نايب چهارم علي بن محمد السمري است كه به وسيله نايب سوم به مردم معرفی می شود و نيابت ايشان تا 329 (ه - ق) ادامه می يابد.

7. امام زمان شش روز قبل از رحلت نايب چهارم درتوقيعی می فرمايند : ای علي بن محمد السمري تو تا شش روز ديگر مي ميری، برای خود جانشيني تعيين مكن؛ غيبت صغري تمام شده

وغيبت كبري شروع شده است واز اين پس هركس ادعای نيابت خاصّه داشته باشد كافراست.

8. حضرت مردم را ازنيابت خاصه به نيابت عامه يا مراجع تقليد وفقهای جامع الشرايط معرفی مي فرمايند؛ كه ازآنها تقليد نمايند.

10. هم اكنون امام زمان عجّل الله تعالي فرجه الشريف درحال حيات هستند و امسال كه سال 1427 (ه - ق) است ازعمر آن بزرگوار 1171 سال می گذرد.(1)

ص: 276


1- 1. براي تحقيقات بيشتر به كتابهای « انقلاب جهاني امام مهدي» و« مهدي، موعود كل اديان» اثر تويسنده همين كتاب مراجعه شود.

«آيه يكصد و دوم »

اشاره

قائم آل محمد عجّل الله تعالی فرجه الشريف ولی دم سيد الشهدا عليه السّلام است .

خداوند درسوره اسراء آيه 33 مي فرمايد :

« وَمَنْ قُتِلَ مَظْلوُماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَليّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي القَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصوُراً »

وهركس مظلوم كشته شود، پس براي ولي او ( ولي دم او) تسلط واختيار قرار داديم ( تا ظلم را قصاص كند) پس نبايد درقتل زياده روي كند، كه همانا او منصور است وياري مي شود.

1) حافظ قندوزی حنفي درينابيع الموده صفحه 424 می گويد:

عن عبدالسلام بن سالم بن صالح الهروي قال قلت لعلي الرضا بن موسي الكاظم رضي الله عنهما يابن رسول الله ما تقول في حديث روي عن جدك جعفر الصادق رضي الله عنه انه قال: اذا قام قائم المهدي عجّل الله تعالي فرجه الشريف قتل ذراري قتله الحسين رضي الله عنه بفعال ابائهم فقال هو ذلك قلت فقوالله عزّوجلّ ( لا تزروازرة وزر أخري) ما معناه فقال صدق الله في جميع اقواله لكن ذراري قتله الحسين رضي الله عنه يرضون ويفتخرون بفعال ابائهم ومن رضي شيئا كمن فعله و لو ان رجلاً قتل في المشرق فرضي بقتله رجل في المغرب لكان شريك القاتل، فقوله تعالي: « وَمَنْ قُتِلَ مَظْلوُماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَليّه سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتلِ إنَّه كانَ مَنْصوراً » نزل في الحسين والمهدي عليهما السلام وعن جابر الجعفي وسلام بن المستنير هما عن الباقررضي الله عنه في هذه الآية قال ان الحسين عليه السّلام فيقتل من رضي بقتله حتي يقال قد اسرف في القتل.

اين آيه درباره حسين ومهدي عليهما السلام نازل شده است. عبد السلام بن سالم بن صالح هروي مي گويد: به امام رضا عليه السّلام گفتم ایي پسررسول خدا چه می فرمايید درباره اين حديث كه ازجد شما امام جعفر صادق عليه السّلام نقل شده است كه حضرت فرمودند: زمانيكه قائم قيام كند فرزندان كسانيكه حسين عليه السّلام را كشته اند می كشد، به خاطر اينكه پدرانشان حسين عليه السّلام راكشته اند.

ص: 277

حضرت درجواب فرمودند خداوند در قرآن مي فرمايد: ( لا تزر وازرة وزر أخری ) پس معناي آن چيست؟ حضرت فرمودند: مهدي عجّل الله تعالي فرجه الشريف آن دسته ازفرزندان قاتلان سيد الشهدا را كه به اعما ل پدرانشان راضی هستند وبه آن افتخار مي كنند ، می كشد. كسي كه به چيزی راضی شود مثل اين است كه آن كار را انجام داده است، اگر شخصي درمشرق باشد وبه قتل كسی كه درمغرب است راضی شود او درقتل شريك است همانطور كه خداوند فرمود: « وَمَنْ قُتِلَ مَظْلوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَليّه سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتلِ إنَّه كانَ مَنْصوراً » اين آيه درباره حسين عليه السّلام ومهدی عجّل الله تعالي فرجه الشريف نازل شده است. باز ازجابر جعفي وسلام بن مستنيراز امام محمد باقر عليه السّلام نقل كرده اند كه آن حضرت فرمودند اين آيه درباره سيد الشهدا علیه السلام مي باشد.

درروايات ديگرآمده كه دراين آيه مظلوم سيد الشهدا است وظالم كساني هستند كه آن حضرت را به قتل رساندند، « جَعَلْنا لِوَليّه سُلْطاناً »ولي عصر است كه امر می كند وقاتلان سيدالشهدا رجعت مي كنند، آنگاه حضرت ازآنها انتقام مي گيرند.

1) در كتاب كامل الزيارات صفحه 63 آمده است :

ابوالقاسم جعفربن محمد بن قولويه: في كامل الزيارات قا ل: حدثّني محمد بن الحسن بن احمد، عن محمد بن الحسن الصفار،عن العباس بن معروفٍ، عن محمد بن سنانٍ، عن رجلٍ قال: سألت ابا عبدالله عليه السّلام عن قوله تعالي: «وَمَنْ قُتِلَ مَظْلوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَليّه سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتلِ إنَّهُ كانَ مَنْصوراً »قال: ذلك قائم آل ]بيت[ محمد عليهم السلام يخرج فيقتل بدم الحسين عليه السّلام، فلو قتل اهل الارض لم يكن مسرفاً، وقوله، « فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتلِ » اي لم يكن ليصنع شيئاً فيكون مسرفاً: ثم قال ابو عبدالله عليه السّلام : يقتل والله ذراري قتله الحسين عليه السّلام بفعال آبائهم ] بفعال ابائها [ .

ابولقاسم جعفربن محمد بن قولويه دركتاب كامل الزيارات گويد: محمد بن الحسن بن احمد، ازمحمد بن حسن الصّفار،ازعباس بن معروف، ازمحمد بن سنان، ازمردي برايم حديث آورد كه گفت: ازحضرت امام ابو عبدالله صادق عليه السّلام راجع به فرموده خداي تعالي: « وهر آنكه مظلوم كشته شود پس البته كه ما برای ولي او حكومت وتسلط داديم ] برقاتل[ پس مبادا دركشتن اسراف كند كه اومنصور است» پرسيدم، فرمود: آن قائم آل ]بيت[ محمد عليهم السلام است، خروج مي كند وبه ] انتقام [ خون حسين عليه السّلام ] دشمنان را[ مي كشد، پس چنانچه اهل زمين را به قتل رساند مسرف نخواهد بود، واينكه فرموده: « پس مباد دركشتن اسراف كند » يعني: كاری انجام نمي دهد كه به سبب آن اسراف كرده باشد. سپس حضرت ابو عبدالله صادق عليه السّلام فرمود: به خدا سوگند ذراری ونوادگان كشندگان حسين عليه السّلام را به سبب كارهاي پدرانشان به قتل مي رساند.

2) دركتاب عيون اخبارالرّضا صفحه 151 آمده است :

ص: 278

ابن بابويه: قال: حدّثنا احمد بن زياد بن جعفرالهمداني رضي الله عنه قال: حدّثنا علي بن ابراهيم بن هاشم عن ابيه، عن عبدالسلام بن صالح الهروي قال: قلت لابي الحسن علي بن موسي الرضا عليه السّلام يابن رسول الله ما تقول في حديث روي عن الصادق عليه السّلام انه قال: اذا قام] خرج[ القائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف قتل ذراري قتلة الحسين عليه السّلام بفعال آبائهم فقال عليه السّلام: هو كذلك، فقلت فقول الله عزّوجلّ: ( وَلا تَزرُ وازِرَةٌ وِزْرَ اُخري ) ما معناه؟ فقا ل صدق الله في جميع اقواله ولكن ذراري قتلة الحسين يرضون بفعا ل آبائهم ويفتخرون بها، ومن رضي شيئاً ] كان[ كمن اتاه، ولو انّ رجلاً قتل في المشرق فرضي بقتله رجل في المغرب لكان الراضي عند الله عزّوجلّ شريك القاتل، فانّما بقتلهم القائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف اذا خرج لرضاهم بفعل آبائهم، قا ل: فقلت له بايّ شيٍ يبدأ القائم منكم ] اذا قام[ : قال: يبدأُ ببني شيبة فيقطع ايديهم لانّهم سرّاق بيت الله عزّوجلّ.

ابن بابويه گويد: احمد بن زياد بن جعفرهمداني رضي الله عنه حديثمان داد، گفت: علي بن ابراهيم بن هاشم، ازپدرش، ازعبدالسلام بن صالح هروي حديثمان داد كه گفت: به حضرت ابو الحسن علي بن موسي الرضا عليه السّلام عرض كردم: يا بن رسول الله چه می فرمايید درباره حديثي كه ازامام صادق عليه السّلام روايت شده كه فرمود: هرگاه قائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف قيام ] خروج[ كند ذراری و نوادگان قاتلان امام حسين عليه السّلام را به خاطر كارهای پدرانشان به قتل خواهد رساند؟ فرمود: همين طور است. عرض كردم : پس قول خداي عزّوجلّ : « وهيچ نفسي بارديگری را بردوش نمي گيرد » معنايش چيست؟ فرمود: خداوند درتمامي اقوالش راست گفته، ولي ذراري كشندگان امام حسين عليه السّلام به كرده پدرانشان راضی هستند وبه آن جنايتها افتخار مي كنند، وهر كس به كاري راضي باشد همچون كسي است كه آن را انجام داده است، وچنانچه مردی درمشرق كشته شود ومرد ديگری درمغرب به كشته شدن او راضي باشد، آنكه رضا داده نزد خداي عزّوجلّ شريك قاتل خواهد بود، بنابراين تنها بدين جهت وقتي حضرت قائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف خروج كند آنها را مي كشد كه ازكردار پدرانشان راضي هستند. فرمود: ازبني شيبه آغازمی نمايد پس دستهايشان را قطع مي كند چون آنها دزدان بيت الله عزّوجلّ هستند.

1) دركتاب روضه كافي صفحه 255 آمده است :

محمد بن يعقوب: عن علي بن محمد بن صالح، عن الحجّال، عن بعض اصحابه، عن ابي عبدالله عليه السّلام قال: سألته عن قول الله عزّوجلّ: « وَمَنْ قُتِلَ مَظْلوماً فَقَدْ جَعَلنا لِوَليّه سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتلِ » قال: نزلت في الحسين عليه السّلام لو قتل اهل الارض به ما كان مسرفاً .

محمد بن يعقوب: روايت آورده ازعلي بن محمد بن صالح، ازحجّا ل، ازبعض اصحابش، از حضرت ابي عبدالله صادق عليه السّلام كه راوی گويد: ازآن حضرت

ص: 279

راجع به قول خداي عزّوجلّ: « وهرآنكه مظلوم كشته شود پس البته كه ما براي ولي او حكومت وتسلط داديم ] برقاتل[ پس مباد دركشتن اسراف كند » پرسيدم، فرمود: درباره امام حسين عليه السّلام نازل شد، اگر ] حضرت قائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف [ به خاطر آن حضرت همه اهل زمين را بكشد اسرافكار نخواهد بود.

1) درتفسيرقمي آمده است :

علي بن ابراهيم: عن ابیه، عن عثمان بن سعيد، عن المفضل بن صالح، عن جابر، عن ابي جعفرعليه السّلام في قول الله عزّوجلّ: « وَمَنْ قُتِلَ مَظْلوماً فقَدْ جَعَلنا لِوَليّه سُلطاناً فلا يُسْرفْ فِي القَتلِ إنّه كانَ مَنصوراً » قال: نزلت في القتل الحسين عليه السّلام .

وعلي بن ابراهيم: ازپدرش، ازعثمان بن سعيد، ازمفضل بن صالح، ازجابر، ازحضرت ابو جعفر باقرعليه السّلام آورده كه درباره قول خداي عزّوجلّ: «وهر آنكه مظلوم كشته شود البته ما براي ولي اوحكومت وتسلط داديم ] برقاتل[ پس مباد دركشتن اسراف كند كه او منصور است » فرمود: درباره كشته شدن حسين عليه السّلام نازل گشت.

2) دركتاب تفسير عياشي مجلد 2صفحه 290 آمده است :

العياشي: بالسناده عن سلام بن المستنير، عن ابي جعفرعليه السّلام في قوله: «وَمَنْ قُتِلَ مَظلوماً فَقَد جَعَلنا لوليّه سُلطاناً فَلا يُسرِفْ فِي القَتلِ إنه كان مَنصوراً »قال: هو الحسين بن علي عليه السّلام قتل مظلوما ونحن اولياوه والقائم منّا عليه السّلام اذا قام طلب بثار الحسين عليه السّلام فيقتل حتّي يقال قد اسرف في القتل، قا ل: المسّمي المقتول الحسين عليه السّلام، ووليّه القائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف ، والاسراف في القتل ان يقتل غير قاتله، « إنّه كان منصوراً » فانّه لا يذهب من الدنيا حتّي ينتصررجلٌ من آل الرسول ] رسول الله[ صلّي الله عليه وآله وسلّم يملأ الارض قطاً وعدلاً كما ملئت جوراً وظلماً.

عياشي

به سند خود از سلام بن المستنير، ازحضرت امام ابو جعفر باقرعليه السّلام روايت كرده كه درباره فرموده خداوند: « و هرآن كه مظلوم كشته شود پس البته كه ما براي ولي اوحكومت تسلط داديم ]برقاتل[ پس مباد دركشتن اسراف كند كه او منصوراست. فرمود: او حسين بن علي عليه السّلام است كه مظلوم كشته شد، و مائيم اولياي او؛ وقائم ازما عليه السّلام؛ چون بپاخيزد خون حسين عليه السّلام را مطالبه مينمايد؛ پس آنقدر مي كشد تااينكه گفته مي شود دركشتن اسراف كرده فرمود: آنكه مقتول ناميده مي شود حسين عليه السّلام است و ولي او قائم عليه السّلام است، واسراف درقتل آن است كه غيرقاتلش را بكشد، كه او منصور وموّيد است كه همانا دنيا به پايان نرسد تا اينكه مردي از آل رسول (رسول خدا) صليّ الله

ص: 280

عليه وآله وسلمّ ياری بگيرد كه زمين را از قسط وعدل آكنده سازد همچنانكه از جور وظلم پرشده است.

7) دركتاب تفسيرعياشي مجلد 2 صفحه 290 امده است :

عنه : باسناده عن جابر،عن ابی جعفر عليه السّلام قال: نزلتْ هذه الايةُ عليه السّلام:« ومَنْ قتلَ مظلوماً فقد جعلنا لوليّهِ سلطاناً فلا يُسْرِفْ في القتل » قاتل الحسين انه كانَ منصوراً قال الحسين عليه السّلام.

و ازاوست: كه به سند خود ازجابر، ازحضرت ابو جعفرباقرعليه السّلام آورده كه فرموده: اين آيه درباره حسين عليه السّلام نازل گشت: «وهرآنكه مظلوم كشته شود پس البته كه ما برای وليّ او حكومت و تسلّط داديم ]برقاتل[ پس مباد دركشتن اسراف كند » قاتل حسين كه منصور است فرموده] يعني[ حسين عليه السّلام منصوراست .

8)

دركتاب تفسير عياشي مجلد2 صفحه 291 آمده است :

و عنه : باسناده عن حمران، عن ابي جعفر عليه السّلام قال: قلتُ له: يابن رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم زعم ولدا الحسن عليه السّلام انّ القائم منهم وانهّم اصحاب الامْرِ و يَزْعُمُ ولد ]ابن[ُ الحنفيّةِ مثل ذلك، فقال: رحم الله عميّ الحسن عليه السّلام لقد غمّه ]الحسنُ[ اربعين الف سيفٍ حين اصيبَ امير الموٌمنين عليه السّلام و اسلمها الي معاوية ومحمّد بن عليٍّ سبعين الف سيفٍ قاتلة، لو خطرعليهم خطرٌ ما خرجوا منها حتي يموتوا جميعاً، وخرج الحسين صلوات الله عليه فعرض نفسه علي الله في سبعين رجلاً من احقّ بدمه مناّ، نحن والله اصحاب الامر، وفينا القائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف ومناّ السفاح والمنصور، وقد قا ل الله: « وَمَنْ قُتِلَ مَظلوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَليّه سُلطاناً » نحن اولياءُ الحسين بن علي عليه السّلام و علي دينه.

واز اوست كه بسند خود از حمران، از حضرت باقر عليه السّلام آورده كه حمران گويد: به آن حضرت عرضه داشتم: ای زاده رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم فرزندان امام حسن عليه السّلام چنين پنداشته اند كه قائم از ايشان است و صاحبان اين امرآنهايند، فرزندان ]پسر[ حنفيّه نيزهمين طورمي پندارند؟ فرمود: خداوند برعمويم امام حسن عليه السّلام رحمت آورد، همانا ] امام حسن عليه السّلام [ تا هنگامي كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام ضربت خورد چهل شمشير را درنيام كرد، وآن را به معاويه تسليم نمود، ومحمد بن علي ]منظور خود آن حضرت است [ هفتاد هزار شمشيررا به نيام برد، كه چنانچه خطري برايشان وارد مي شد تا پاي مرگ پايداري مي كردند، وامام حسين صلوات الله عليه با هفتاد مرد خروج نمود وخود را برخداوند عرضه داشت، چه كسی به خونخواهي او شايسته ترازماست، به خدا سوگند صاحبان امرمائيم، ودرميان ما دست قائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف ، وسفاح ومنصور ازما هستند. ( ظاهراً مقصود ازسفاح دراين گونه روايات اميرالمؤمنين عليه السّلام است ومقصود ازمنصور، امام حسين عليه السّلام است

ص: 281

واين مربوط به رجعت می باشد) وهمانا خداوند فرمود: « وهرآنكه مظلوم كشته شود پس البته كه ما برای ولی او حكومت وتسلط داديم. » مائيم اوليای حسين بن علي عليه السّلام و اوليای دين او.

9) در كتاب تأويل الآيات الظاهر صفحه 280 ودر حلية الابرارصفحه 678 آمده است :

شرف الدين النّجفي: قال: روي بعض الثقات بالسناده ] روي الرجّا ل الثقات بالسنادهم[ عن بعض اصحابنا، عن ابي عبدالله عليه السّلام، قال: سألته عن قول الله عزّوجلّ: « وَمَنْ قُتِلَ مَظلوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَليّه سُلطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقتلِ انَّه كان مَنْصوراً »قال: نزلتْ في الحسين عليه السّلام ، لو قتل وليّه اهل الارض ] به[ ما كان مسرفاً، ووليّه القائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف .

شرف الدين نجفي گويد: بعضی ازثقات به سند خود روايت كرده ] مردان مورد وثوق به سندهاي خود روايت كرده اند [ ازبعضي اصحابمان، ازحضرت ابي عبدالله صادق عليه السّلام كه راوي گويد: ازآن جناب راجع به فرموده خداي عزّوجلّ: « وهرآنكه مظلوم كشته شود پس البته ما براي ولي او حكومت وتسلط داديم ] برقاتل [ پس مباد دركشتن اسراف كند كه او منصور است » پرسيدم، فرمود: درباره امام حسين عليه السّلام نازل گشت، اگر ولي او همه اهل زمين را ] به خاطراو [ بكشد، مسرف نخواهد بود، و ولی او حضرت قائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف است.

ص: 282

«آيه يكصد و سوم »

اشاره

در قيامت ما را با امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشريف می خوانند .

خداوند درسوره اسراء آيه 71 مي فرمايد:

« يَوْمَ نَدْعوُا كُلَّ اُناسٍ بِامامِهِمْ »

روزي كه همه انسلنها را به امامشان مي خوانند .

يوم به قسمتی اززمان گفته مي شود كه امكان دارد يك ثانيه باشد يا ممكن است طولش به اندازه يك هزار سال يا پنجاه هزارسال ازاين روزهايی باشد كه ما می شماريم. به هرحال اين يوم اشاره به قيامت است.

”كلُّ اناس “ كلمه كل همه انسانها را شامل مي شود، مخصوصاً كلمه اناس ازريشه انس است وانس اسم نوع است وبه هركسی كه انسان گقته شود شامل مي گردد. امامهم ، امام يعنی پيشوا و رهبر، كسی كه جلوداراست وديگران به دنبال او حركت می كنند.

حال با اين مقدمه، به بحث درباره اين آيه می پردازيم:

1) حافظ عبدالرحمن جلال الدين سيوطي درجلد 5 صفحه 317 كتاب الدّر المنثور في التفسيرالمأثور می گويد:

واخرج ابن مردويه عن علي رضي الله عنه قال، قال رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم « يَومَ نَدعوُا كُلَّ اُناسٍ بِامامِهِم » قال يدَّعي كل قوم بامام زمانهم وكتاب ربهم وسنة نبيهم.

همه اقوام را به امام زمانشان وكتاب پروردگارشان وسنت پيغمبرشان مي خوانند.

اين جا كه حافظ عبدالرحمن سيوطي ازاميرالمؤمنين عليه السّلام ايشان ازپيامبراكرم صلي الله عليه وآله وسلّم نقل مي كنند به امام زمانشان مي رساند كه هركس درهرزماني يك امام زمان مخصوص دارد كه زنده است. طبق اين حديث وآن آيه درهرزماني بايد يك امام زنده باشد كه مردم ازاو پيروی كنند. مردم او را رهبر قرار بدهند. درميان تمام اديان وهمچنين درميان تمام مذاهب، تنها فرقه اي كه

ص: 283

اعتقاد به امام زمان زنده دارد شيعه اثني عشريه مي باشد. نه مسيحي، نه يهودی، نه زرتشتی، نه شافعی، نه مالكی، نه حنفی ونه حنبلی هيچكدام امام زنده معرفی نمی كنند.

همانطوری كه ازآيه مشخص می شود كلمه اُناس جمع است وكلمه امام زمانهم نيزجمع مي باشد. يعني درهرعصر وزماني يك امام زمان وجود دارد كه درقيامت هركس را به آن امام زمان حيّ وحاضر وزنده مي خوانند وهركس به دنبال آن امام زمان به راه مي افتد. همان طور كه سيوطي مي گويد ودرسؤالات نكيرومنكر نيز محفوظ است . نكيرومنكر درقبر ازانسان سؤال مي كنند، مَن ربّك؟ مَن نبيّك؟ ومَن اِمامك؟ كه هركس بايد پاسخ بدهد كه امامش دردنيا كه بوده است .

1) درتفسيرعياشي جلد 2 صفحه 302 آمده است :

في العياشي: عن فضيل قال: سالت ابا جعفر عليه السّلام عن قول الله: « يَومَ نَدعوُا كُلَّ اُناسٍ بِامامِهِم » قال: يجي رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم في قومه والحسين في قومه وكل من مات بين ظهراني امام جامعه.

ازفضيل روايت شده كه گفت ازحضرت باقر عليه السّلام معنای آيه « يَومَ نَدعواُ كُلَّ اُناسٍ بِامامِهِم » راپرسيدم، فرمود: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم درآن روز با قوم خود وعلي عليه السّلام با قوم خود وحسن بن علي با قوم خود وحسين بن علي با قوم خود مي آيند وهركسي كه درعصر هرامامی ازدنيا رفته باشد آن روزبا آن امام محشور مي شود وما با امام زمانمان قائم آل محمد عجّل الله تعالی فرجه الشريف محشور مي شويم ( إنشاء الله ).

2) دراصول كافي جلد 1 صفحه 313 حديث 1 آمده است:

محمد بن يحيي، عن احمد بن محمد، عن الحسن بن محبوب، عن عبد الله بن غالب، عن جابر، عن ابي جعفر عليه السّلام قال، قال: لما نزلت هذه الآية: « يَومَ نَدْعواُ كُلَّ اُناسٍ بِامامِهِم » قال المسلمون: يا رسول الله الی الناس اجمعين ولكن سيكون من بعدي ائمة علي الناس من الله من اهل بيتي. يقومون في الناس فيكذبون ويظلمهم ائمة الكفر والضلال واشياعهم. فمن والاهم، واتبعهم وصدقهم فهو مني ومعي وسيلقانی، الا ومن ظلمهم وكذبهم فليس مني ولا معی وانا منه برئ .

امام باقر عليه السّلام فرمود: چون آيه « روزيكه هردسته ازمردم را به امامشان خوانيم » نازل شد، مسلمين عرض كردند : ای فرستاده خدا ! مگر شما امام همه مردم نيستيد؟ پيغمبر فرمودند: من ازجانب خدا به سوي همه مردم فرستاده شده ام ولي بعد ازمن اماماني ازخاندانم برمردم منصوب شوند، ايشان درميان مردم قيام كنند ومردم آنها را تكذيب كنند وامامان كفرو گمراهي وپيروانشان برايشان ستم كنند، هركه آنها رادوست داشته باشد وازآنها پيروی كند وتصديقشان نمايد، ازمن است وبا من است ومرا ملاقات خواهد كرد وآگاه باشيد كسي كه به ايشان ستم كند وتكذيبشان نمايد، ازمن نيست وبا من نيست ومن ازاو بيزارم .

ص: 284

1) در اصول كافي جلد 1 صفحه 269 حديث 490 آمده است :

علي بن ابراهيم، عن محمد بن عيسي، عن يونس بن عبد الرحمن، عن حماد بن عبد الاعلي قال: سمعت ابا عبد الله عليه السّلام يقول: السمع والطاعة ابواب الخير، السامع المطيع لا حجة عليه، والسامع العاصي لا حجة له، وامام المسلمين تمت حجته واحتجاجه يوم يلقي الله عزّوجلّ ثم قال: يقول الله تبارك وتعالي: « يَومَ نَدْعواُ كُلَّ اُناسٍ بِامامِهِم »

عبد الاعلي گويد: شنيدم امام صادق عليه السّلام مي فرمود: شنيدن واطاعت نمودن از درهای خير است، بركسي كه بشنود وفرمان برد حجتی نيست، وآنكه بشنود ونافرماني كند حجت وعذری ندارد وامام مسلمين روزی كه خدای عزّوجلّ را ملاقات كند حجت واحتجاجش تمام است ( زيرا او امام به حق است ودرتبليغ هم كوتاهی نكرده است ) سپس فرمود: خدای تبارك وتعالی مي فرمايد: « روزيكه همه انسانها را با امامشان می خوانيم » ( يعني روزقيامت گويند: شيعيان امام صادق ! شيعيان ابوحنيفه ! شيعيان مالك ! )

2) در اصول كافي جلد 2 صفحه 197 حديث 2 آمده است :

الحسين بن محمد، عن معلي بن محمد، عن محمد بن جمهور، عن صفوان بن يحيي، عن محمد بن مروان، عن الفضيل بن يسار قال: سألت ابا عبدالله عليه السّلام من قول الله تبارك وتعالي: « يَومَ نَدعواُ كُلَّ اُناسٍ بِامامِهِم » فقال: يا فضيل اعرف امامك، فانك اذا عرفت امامك لم يضرك تقدم هذا الامرأو تاخر، ومن عرف امامه ثم مات قبل ان يقوم صاحب الامر، كان بمنزلة من كان قاعداً في عسكره، لابل بمنزلة من قعد تحت لوائه، قال: وقال بعض اصحابه : بمنزلة من استشهد مع رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم .

فضيل بن يسار گويد: ازامام صادق عليه السّلام درباره قول خدای تعالي « روزي كه هردسته ازمردم را به امامشان مي خوانيم » پرسيدم، فرمود: اي فضيل! تو امامت را بشناس، زيرا هرگاه امامت را شناختي تقدم يا تأخر اين امر زيانت ندهد، كسي كه امامش را بشناسد وپيش ازقيامت صاحب الامر بميرد، مانند كسي است كه درلشكر آن حضرت بوده است، نه، بلكه مانند كسي است كه زيرپرچم آن حضرت نشسته باشد. دراين جا يكی ازاصحابش گفت: مانند كسي است كه درركاب رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم شهيد شده باشد .

3) در اصول كافي جلد 2 صفحه 199 حديث 7 آمده است :

علي بن محمد، عن سهل بن زياد، عن الحسين بن سعيد، عن فضالة بن ايوب، عن محمد بن ابان قال: سمعت ابا عبد الله عليه السّلام يقول: اعرف العلامة. فاذا عرفته لم يضرك، تقدم هذا الامراو تاخر، ان الله عزّوجلّ يقول: « يَومَ نَدْعواُ كُلَّ اُناسٍ بِامامِهِم » فمن عرف امامه كان كمن كان في فسطاط المنتظرعجّل الله تعالي فرجه الشريف .

ص: 285

عمربن ابان گويد: شنيدم امام صادق عليه السّلام مي فمود: علامت را بشناس (يعني امامت را بشناس ) چون او را شناختي تقدم يا تاخر اين امربه تو زياني نرساند، همانا خداوند عزّوجلّ مي فرمايد: « روزی كه هردسته ازمردم را به امامشان ] همراه امامشان [ مي خوانيم » پس هركه امامش را بشناسد مانند كسي است كه درخيمه امام منتظر باشد.

1) در اصول كافي جلد 2 صفحه 487 حديث 3 آمده است :

علي بن محمد، عن سهل بن زياد، عن محمد بن الحسن بن شمؤن، عن عبد الله بن عبد الرحمن، عن عبد الله بن القاسم البطل، عن عبد الله بن سنان قال، قلت لابي عبد الله عليه السّلام : « يَومَ نَدْعواُ كُلَّ اُناسٍ بِامامِهِم » قال: امامهم الذي بين اظهرهم وهو قائم اهل زمانه .

عبدالله بن سنان گويد به امام صادق عليه السّلام عرض كردم : مقصود ازاين آيه چيست؟ « روزی كه هردسته ازمردم را به امامشان خوانيم .» فرمود : مقصود امامی است كه درميان آنهاست و او قائم اهل زمان خود است.

ص: 286

«آيه يكصد و چهارم »

اشاره

قائم آل محمد عجّل الله تعالی فرجه الشريف حق است .

خداوند درسوره اسراء آيه 81 مي فرمايد:

« وَقُلْ جآءَ الْحَقّ ُوَ زَهَقَ الْباطِلُ إنَّ الباطِلَ كانَ زَهوُقاً »

وبگو حق آمد وباطل نابود شد كه باطل نابود شدني است.

دركتاب روضه كافي مجلد 2

صفحه 111 آمده است :

عن محمد بن يعقوب، عن علي بن محمد، عن علي بن عباس، عن الحسن بن عبد الرحمن، عن عاصم بن حميد، عن ابي حمزه، عن ابي جعفرعليه السّلام في قوله عزّوجلّ: « وَقُلْ جآءَ الْحَقّ ُوَ زَهَقَ الْباطِلُ إنَّ الباطِلَ كانَ زَهوُقاً » قال: اذا قام القائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف ذهبت دولة الباطل .

ابي حمزه نقل مي كند از امام محمد باقر عليه السّلام « وَقُلْ جآءَ الْحَقّ ُوَ زَهَقَ الْباطِلُ إنَّ الباطِلَ كانَ زَهوُقاً » بگو حق آمد و باطل نابود شد، حضرت فرمودند: هنگامی كه قائم قيام كند دولت باطل ازميان می رود.

ص: 287

«آيه يكصد و پنجم »

اشاره

اصحاب كهف همراه امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشريف هستند .

خداوند درسوره كهف آيه 9 می فرمايد :

« اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ اَصْحابَ الْكَهْفِ وَالرَّقيمِ كانوُا مِنْ اياتِنا عَجَباً »

آيا پنداشته ای كه اصحاب كهف واهل غار ورقيم درمقابل اين همه آيات ما، شگفت انگيز بوده اند؟

1) درتفسير الدّرالمنثور مجلد 4 صفحه 212 آمده است :

اخرج ابن مردويه عن ابن عباس قال: قال رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم اصحاب الكهف اعوان المهدي عجّل الله تعالي فرجه الشريف .

سيوطي مي گويد ابن مردويه نقل كرده ازابن عباس كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم فرمودند: اصحاب كهف ياران حضرت مهدي عجّل الله تعالی فرجه الشريف هستند.

2) در تفسير برهان مجلد 2 صفحه 460 آمده است :

ابن الفارسي، قال الصادق عليه السّلام يخرج القائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف من ظهر الكعبة سبعة وعشرون رجلا من قوم موسي الذين كانوا يهدون بالحق وبه يعدلون وسبعة من اهل الكهف ويوشع بن نون وابودجانة الانصاری ومقداد بن الاسود ومالك الاشتر فيكون بين يديه انصاراً وحكاماً .

ابن فارسي می گويد امام صادق عليه السّلام فرمودند: قيام می كند قائم (آل محمد) درپشت كعبه وبيست وهفت هزار نفر از قوم موسي با او هستند، كه به حق هدايت مي يابند وبا آن باز می گردند، وهفت نفر ازاصحاب كهف هستند ويوشع بن نون وابودجانة انصاری ومقداد بن الاسود ومالك اشترنخعي با امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشريف هستند وبه عنوان ياران حضرت حكم می نمايند .

ص: 288

«آيه يكصد و ششم »

اشاره

معرفت امامان و در حال حاضر ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه الشريف عمل صالح است .

خداوند درسوره كهف آيه 110 مي فرمايد :

« فَمَنْ كانَ يَرْجوُا لِقآءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَلا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَداً »

هركس كه اميد دارد به پيشگاه پروردگار( نيكو) وارد شود، بايد عمل صالح ونيكو انجام دهد وهيچكس را درعبادت پروردگار خود شريك قرار ندهد.

1) درتفسيرعياشي جلد 2 صفحه 353 و درتفسير صافي مجلد 2 صفحه 36 آمده است:

عن سماعة بن مهران قال: سالت ابا عبد الله عليه السّلام عن قول الله عزّوجلّ:« فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَلا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَداً » قا ل: العمل الصالح المعرفة بالامامة، ولا يشرك بعباده ربه احداً التسليم لعلی لا يشرك معه في الخلافة من ليس ذلك له ولا هو من اهله.

سماعه بن مهران مي گويد ازامام صادق عليه السّلام ازتفسير آيه شريفه « ... فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَلا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَداً » بايد عمل صالح ونيكو انجام دهد و هيچكس را درعبادت پروردگار خويش شريك قرار ندهد. حضرت فرمودند: عمل صالح عبارت است ازمعرفت وشناخت امامان عليهم السّلام ومقصود از « وَلا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَداً » تسليم دربرابر علي عليه السّلام شدن است وديگران را كه صلاحيت مقام خلافت وجانشينی پيامبر صلي الله عليه وآله وسلّم واهل بيتش را ندارند با او شريك وهمرديف قرار ندهد.

2) درتفسير قمي ودرتفسيرصافي مجلد 2 صفحه 36 آمده است:

والقمي عن ابا عبدالله عليه السّلام: « وَلا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَداً » قال لا يتخذ مع ولاية آل محمد صلوات الله عليهم غيرهم و ولايتهم العمل الصالح من اشرك بعبادة ربّه فقد اشرك بولايتنا و كفر بها جحد اميرالمؤمنين عليه السّلام حقه و ولايته .

ص: 289

حضرت صادق عليه السّلام فرمودند : « وَلا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَداً » وهيچكس را درعبادت پروردگار خود شريك قرار ندهيد، يعني با ولايت آل محمد ولايت غيرآنها را نگيريد. ولايت آنها عمل صالح است وهركس شريك قائل شود درعبادت پروردگار خود به تحقيق او در ولايت ما شريك قائل شده وكافر است وجحد نمودن درولايت وحق اميرالمؤمنين عليه السّلام شرك است. پس شناخت امامان ودرحال حاضر شناخت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشريف عمل صالح است وبايد درولايت امامان شريك قرار ندهند، وبه جزآنها برای خود امام ديگري قرار ندهند ودرحال حاضرامام عالمين حضرت حجة بن الحسن العسکری عجّل الله تعالی فرجه الشريف است.

ص: 290

«آيه يكصد و هفتم »

اشاره

يكی ازعلائم ظهور، اختلاف احزاب است .

خداوند درسوره مريم آيه 37 می فرمايد :

« فَاخْتَلَفَ الْاحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلََّذينَ كَفَروُا مِنْ مَشْهَدِ يَومٍ عَظيمٍ »

حزب ها درميان خود اختلاف كنند، پس واي بركافران ازديدن آن روز بزرگ .

1) درتفسير عياشي مجلد 1 صفحه 64 آمده است:

العياشي باسناده عن جابرالجعفي، عن ابي جعفرعليه السّلام يقول: الزم الارض لا تحركْ يدك ولا رجلك ابداً حتي تري علاماتٍ اذكرها لك في سنةٍ، وتري منادياً ينادي بدمشق، وخسف بقرية من قراها، وتسقط طائفة من مسجدها، فاذا رايت الترك جاوزوها فاقبلت الترك حتي نزلت الجزيرة، واقبلت الرّوم حتي نزلت الرَّملة، وهي سنة اختلاف في كل ارضٍ من ارض العرب، وانَّ اهل الشام يختلفون عند ذلك علي ثلاث رايات، الاصهب، والابقع، والسفياني، مع بني ذنب الحمد مضر، ومع السفياني اخواله ] مِنْ [ كلبٍ فيظهر السفياني ومن معه علي بني ذنب الحمار، حتي يقتلوا قتلاً لم يقتله شيء قطّ، ويحضررجل بدمشق فيقتل هو ومن معه قتلاً ] لَمْ يقتله ُ شيءٌ قطُّ [ وهو من بني ذنب الحمار، وهي الآية التي يقول الله تبارك وتعالي: « فَاخْتَلَفَ الْاحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلََّذينَ كَفَروُا مِنْ مَشْهَدِ يَومٍ عَظيمٍ».

عياشي به سند خود ازجابرجعفی، ازحضرت ابو جعفر امام محمد باقرعليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: خانه نشين باش و ] البته [ ابداً دست وپايي مكن تا نشانه هايي را برايت ياد كنم، دريك سال ببيني وبانگ زننده ای را بنگری كه دردمشق ندا كند، وفرورفتنی دريكي ازآباديهای آن، وقسمتي از مسجد آن فرو خواهد ريخت، پس هرگاه ديدی ترك ها ازآن گذشتند و ترك ها پيشروی كردند تا اينكه درجزيره فرود آمدند، وروميان پيش آمدند تا اينكه دررمله فرود آيند، وآن سالي است كه درهر يك ازسرزمين های عرب اختلاف خواهد بود، وبه راستي كه اهل شام درآن هنگام برسه پرچم اختلاف كنند: اصهب، وابقع وسفياني. با بني ذنب

ص: 291

الحمار ازقبيله مصراختلاف مي نمايد، همراهان سفياني دائيهايش ]از[ قبيله كلب خواهند بود، پس سفياني وهمدستانش بربني ذنب الحمار پيروز خواهند شد، وچنان كشته شوند كه هيچ كشته به مانند آن نبوده است. ومردي كه ازبنی ذنب الحمار است به دمشق مي آيد پس او وهمراهانش به طوری كشته شوند كه كسي را آنطور نكشته باشند، و اين است ]معنی[ آيه ای كه خداوند تبارك وتعالي می فرمايد : « حزبها در ميان خود اختلاف كنند، پس وای بركافران ازديدن روزی بزرگ . »

ص: 292

«آيه يكصد و هشتم »

اشاره

هركس به سوی قائم آل محمد هدايت شود خداوند بر اين هدايت می افزايد .

خداوند درسوره مريم آيات 73 الی 76 مي فرمايد :

« وَاِذا تُتْلی عَلَيْهِم اياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الذّينَ كَفَروُا......

« وَاِذا تُتْلی عَلَيْهِم اياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الذّينَ كَفَروُا لَلَّذينَ امَنوُآ اَيَُ الْفَريقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً وَاَحْسَنَ نَدِّياً * وَكَمْ اَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ اَحْسَنُ اَثاثاً وَ رِءْ ياً * قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدّاً حَتّي اِذا رَاَوْ ما يوُعَدونَ اِمَّا العَذابَ وَ اِمَّا السّاعَةَ فَسَيَعْلَموُنَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَاَضْعَفُ جُنْداً * وَيَزيدُ اللهُ الَذّينَ اهْتَدَوْا هُدًي وَالْباقياتُ الصّالِحاتُ خَيْرٌعِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌمَرَدّاً »

وچون آيات ونشانه هاي ما به روشني برآنان خوانده مي شود، كساني كه كفر ورزيدند به آنان كه ايمان آوردند مي گوييد: كدام يك ازدو گروه ( ما وشما) مقام بهترو جايگاه خوبتري دارند * پيش ازايشان چه نسلها يي را هلاك كرديم ( ازامتهاي گذشته ) كه آن نسلها اثاث وزندگاني جالب ترو بهتري داشتند * بگو هركس به راه ضلالت رفت خداوند رحمان او را مهلت وتمكين همي دهد؟ تا آنگاه كه وعده (عذاب) را به چشم خود ببينند كه يا ( به كشته شدن وعقوبت ) عذاب دنيا است ويا فرا رسيدن ساعت مقرربه زودي خواهند داشت كه كدام يك (ازمؤمنان وكافران) جايگاهش بدتروسپاهش ضعيف تراست * وخدا هدايت يافتگان را برهدايت مي افزايد واعما ل صالحي كه اجرش نعمت ابدي است نزد پروردگار تو بهتراست * »

دراصول كافي مجلد 2 صفحات

308، 309 و 310 حديث 90 آمده است:

محمد بن يحيي، عن سلمة بن الخطاب، عن الحسن بن عبد الرحمن، عن علي بن ابي حمزة، عن ابي بصير، عن ابي عبد الله عليه السّلام في قول الله عزّوجلّ: «وَاِذا تُتْلي عَلَيْهِم اياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الذّينَ كَفَروُا لَلَّذينَ امَنوُآ اَيَُ الْفَريقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً وَاَحْسَنَ نَدِّياً » قال كان رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم دعا قريشاً الي ولايتنا فنفروا و أنكروا، فقال الذين كفروا من قريش للذين آمنوا: الذين أقروا لاميرالمؤمنين و لنا اهل

ص: 293

البيت: أي الفريقين خير مقاماً وأحسن ندّيا، تعييرا منهم، فقال الله ردّا عليهم: «

وَكَمْ اَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ - من الامم السالفة - هُمْ اَحْسَنُ اَثاثاً وَرئياً » قلت: قوله: « قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدّاً » قال: كلهم كانوا في الضلالة لا يؤمنون بولاية اميرالمؤمنين عليه السّلام ولا بولايتنا فكانوا ضالّين مضلّين، فيمّد لهم في ضلالتهم طغيانهم حتي يموتوا فيصيرهم الله شرُّ مكاناً وأضعف خبراً، قلت: قوله: «حَتّي اِذا رَاَوا ما يوُعَدونَ اِمَّا العَذابَ وَ اِمَّا السّاعَةَ فَسَيَعْلَموُنَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَاَضْعَفُ جُنْداً» ؟ قال: أما قوله: حَتّي اِذا رَاَوْ ما يوُعَدونَ » فهو خروج القائم وهو الساعة، فسيعلمون ذلك اليوم وما نزل بهم من الله علي يدي قائمه، فذلك قوله: من هو شرّ مكاناً (يعني عند القائم ) وأضعف جنداً، قلت: قوله: « وَ َيَزيدُ اللهُ الَذّينَ اهْتَدَوْا هُدًي »؟ قال: يزيدهم ذلك اليوم هدي علي هدي بأتباعهم القائم حيث لا يجحدونه ولا ينكرونه، قلت: قوله: لا يملكون الشفاعة الا من اتخذ عند الرحمن عهداً ؟ قال: الاّ من دان الله بولاية اميرالمؤمنين والأئمة من بعده فهو العهد عند الله قلت: قوله: « إنّ الذّين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن وداّ » ؟ قال: ولاية اميرالمؤمنين هي الودّ الذي قال الله تعالي، قلت: فانما يسرناه بلسانك لتبشّر به المتقين وتنذر به قوماً لدّاً ؟ قال:إنما يسّره الله علي لسانه حين أقام اميرالمؤمنين عليه السّلام علماً، فبشربه المؤمنين وأنذر به الكافرين وهم الذين ذكرهم الله في كتابه لداًّ أي كفاراً، قال: وسآلته، عن قول الله «لِتُنْذِرَ قوماً ما انذر آباؤهم فهم غافلون » قال: لتنذر القوم الذين انت فيهم كما انذر آباؤهم فهم غافلون عن الله وعن رسوله وعن وعيده « لقد حق القول علي أكثرهم ( ممن لا يقرون بولاية اميرالمؤمنين عليه السّلام والائمة من بعده ) فهم لايؤمنون» بامامة اميرالمؤمنين والاوصياء من بعده، فلما لم يقروا كانت عقوبتهم ما ذكرالله «إنا جَعَلْنا في أعْناقِهِم أغلالاً فَهي الي الأذقانِ فَهُمْ مُقْمَحوُن » في نار جهنم، ثم قال: « وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ اَيْديهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِم سَدّاً فَأغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِروُنَ » عقوبة منه لهم حيث أنكروا ولاية اميرالمؤمنين عليه السّلام والأئمة من بعده هذا في الدنيا وفي الاخرة في نار جهنم مقمحون، ثم قال: يا محمد « وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ ءَأنْذَرْتَهُم أمْ لَمْ تُنْذِرُهُم لا يُؤمِنونَ » بالله وبولاية علي ومن بعده ثم قا ل: « إنّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ » ( يعني اميرالمؤمنين عليه السّلام) « وَ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالغَيْبِ فَبَشِّرْه ُ( يامحمد ) بِمَغْفِرَةٍ وَاَجْرٍ كَريمٍ »

ابوبصيرگويد: امام صادق عليه السّلام راجع به قول خدای عزّوجلّ: « وچون آيه هاي روشن ما را برآنها بخوانند، كساني كه كافرند به كساني كه مؤمن هستند گويند: « كدام يك ازدودسته مقام بهترو مجلس آراسته تری دارند . » ( سوره مريم آيه 73) فرمود: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم قريش را به ولايت ما دعوت كرد آنها دوری گزيدند و انكار كردند، پس كفار قريش به اهل ايمانی كه به اميرالمؤمنين وبه خانواده اقرار كرده بودند از راه سرزنش گفتند: « كدام يك از اين دو دسته مقام بهتر و مجلس آراسته تری دارند » خدا برای رد ايشان فرمود: « پيش از ايشان چه

ص: 294

نسل هايی را( ازامت های گذشته) هلاك كرده ايم كه اثاث وجلوه زندگي بهتری

داشتند » ( سوره مريم آيه 74 ) . عرض كردم : خدا مي فرمايد: « هركه درگمراهي باشد، خدای رحمانش همي كشاند » فرمود: همه آنها درگمراهي بودند، نه به ولايت اميرالمؤمنين ايمان آوردند ونه به ولايت ما، گمراه بودند وگمراه كننده، خدا ايشان را درگمراهي وطغيان همي كشيد تا بمردند، وخدا ايشان را به بدترين جايگاه وناتوان ترين سپاه رسانيد. عرض كردم: خدا مي فرمايد: « تا چون موعود خويش يا عذاب و يا رستاخيز را ببينيد، خواهيد دانست كيست كه مكانش بدترو سپاهش ناتوان تراست. فرمود:اما اينكه فرمايد: « تا چون موعود خويش راببينيد » آن خروج قائم ورستاخيز است، درآن روز خواهند دانست آنچه را كه به دست قائمش برآنها فرود آورد، اين است كه مي فرمايد: « كيست كه مكانش بدتر( يعني نزد قائم ) وسپاهش ناتوان تراست » عرض كردم، خدا فرمايد: « خدا هدايت شدگان را بيفزايد » فرمود: خدا درآن روز آنهايي را كه هدايت شده اند به سبب پيرويشان ازقائم هدايت بر هدايت افزايد، زيرا او را رد نكنند ومنكر نشوند. عرض كردم، خدا مي فرمايد: « اختيار شفاعت ندارد مگر كسي كه نزد خدای رحمان پيمان بسته باشد » ( سوره مريم آيه 87 ). فرمود: يعني كسي كه با ولايت اميرالمؤمنين عليه السّلام وائمه بعد ازاو دينداري خدا كند. اين است پيمان نزد خدا . عرض كردم: خدا مي فرمايد: «كساني كه ايمان آورده وكارهاي شايسته كردند خداي رحمان براي آنها محبتي قرار خواهد داد » (سوره مريم آيه 96 ) . فرمود آن محبتي كه خدای تعالي مي فرمايد: دوستي اميرالمؤمنين عليه السّلام است. عرض كردم: « ما تنها اين قرآن را به زبان تو روان كرده ايم تا پرهيزكاران را بشارت دهي وگروه سرسخت را بدان بيم دهي .» ( سوره مريم آيه 97 ) . فرمود: خدا قرآن را به زبان او روان كرد، زماني كه اميرالمؤمنين عليه السّلام را به راهنمايي منصوب كرد، پس مؤمنان را بشارت داد وكافران را به آن بيم داد، واين كافران همان كساني هستند كه خدا دركتابش آنها را سرسخت يعني كافرناميده، باز ازآن حضرت درباره اين قول خدا پرسيدم: « تا بيم گروهي كه پدرانشان بيم نيافته وخودشان بي خبرند » (سوره يس آيه 6 ) . فرمود: يعني تا بيم دهي گروهي را كه تو درميان ايشان هست چنانكه پدرانشان بيم داده شده اند، زيرا اينها ازخدا وپيغمبرو تهديدش بی خبرند، گفتار خدا درباره بيشترآنها ثابت شده ( يعني درباره كساني كه به ولايت اميرالمؤمنين عليه السّلام وامامان بعد ازاو اقرار نياورند ) وآنها ايمان نمي آورند به امامت اميرالمؤمنين واوصيا بعد ازاو، وچون اقرار نياوردند كيفرشان همان است كه خدا فرمايد: « به گردنهايشان غل وزنجير بگذاريم كه تا چانه آنها برسد وسرشان بي حركت ماند » ( سوره يس آيه 8 ) درميان آتش دوزخ، سپس فرمايد: « وپيش رويشان سدي قرار دهيم وپشت سرشان سدي ديگر، وآنها را بپوشانيم كه جايی را نبينند »اين عمل ازنظركيفري است ازجانب خدا برای ايشان

ص: 295

كه ولايت اميرالمؤمنين عليه السّلام وامامان بعد ازاو را انكار كردند، اين كيفر

دنياي آنهاست ودرآخرت درآتش دوزخ ( به وسيله غل وزنجير) سرشان بی حركت ماند سپس خدا مي فرمايد: « اي محمد بيمشان دهي يا بيمشان ندهي برای آنها يكسان است، اين مردم ايمان نياورند » (سوره يس آيه 10 ) به خدا وبه ولايت اميرالمؤمنين عليه السّلام وجانشينان او، سپس فرمايد: فقط تو كسي را بيم دهي كه ازذكر (يعني اميرالمؤمنين عليه السّلام) پيروی كند و ازخدای رحمان نبايد ترسيد، او را بشارت ده (ای محمد) به آمرزش و پاداشی ارزشمند .

ص: 296

«آيه يكصد و نهم »

اشاره

شرط شفاعت، ولايت اميرالمؤمنين عليه السّلام وامامان معصوم ودرحال حاضر ولايت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشريف است .

خداوند درسوره مريم آيه 87 می فرمايد :

« لا يَمْلِكوُنَ الشَّفاعَةَ اِلاّ مَنِ اتَّخََذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً »

شفاعتي ندارند مگرآنكه ازخداوند رحمان عهد وپيماني گرفته باشند.

1) درتفسير برهان مجلد 3 صفحه 26 آمده است:

قال الصادق عليه السّلام : الا من اذن الله بولاية اميرالمؤمنين عليه السّلام والائمه بعده فهوالعهد عند الله .

امام صادق عليه السّلام فرمودند مگر آنكه از خداوند رحمان به خاطر ولايت علي عليه السّلام و امامان بعد از ايشان اذن داده شده اند، آري ولايت اميرالمومنين و امامان بعد ازايشان در پيشگاه خداوند همان عهدي است كه درآيه ذكر شده است .

2) دراصول كافي مجلد 2 صفحه 309 آمده است:

لا يملكون الشفاعة الا من اتخذ عند الرحمن عهداً » الا من دان الله بولاية اميرالمؤمنين و الائمه من بعده فهوالعهد عند الله .

ابا بصيرازحضرت صادق عليه السّلام روايت مي كند كه آن حضرت فرمودند: «شفاعتي ندارند مگر آنكه ازخداوند رحمان عهد وپيماني گرفته باشند » مگر كسي كه خود را مديون وموظف به ولايت اميرالمؤمنين وامامان بعد از او دانسته باشد واين همان عهد وپيمان مورد نظر پروردگار است . (واين عهد درنزد خداوند است.)

ص: 297

«آيه يكصد و دهم »

اشاره

مودت ومحبت اميرالمؤمنين و اهل بيت و قائم آل محمد در قلوب، فطری است .

خداوند درسوره مريم آيه 96 مي فرمايد:

« اِنً اَلّذينَ امَنُوا وَعَمِلوُا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً »

به درستي كسانيكه ايمان آوردند و كارهاي نيك به انجام دادند زود است كه خداوند رحمان آنان را درنظرخلق محبوب مي گرداند.

1) در كتاب شواهد التنزيل آيه 92 (سوره مريم آيه 9) آمده است :

حاكم حسكاني گويد، خبر داد ما را ابوعلي خالدي در نامه ای كه از هرات فرستاد، خبر داد ما را احمد پسر علي ... خبر داد ما را علي بن موسي الرضا عليه السّلام فرمودند : حديث كرد برايم موسي بن جعفرعليه السّلام و درخبرداد به ما جعفر بن محمد عليه السّلام ازپدرش محمد بن علي عليه السّلام و او ازپدرش علي بن الحسين عليه السّلام واو نقل كرد ازپدرش حسين بن علي و او ازجابربن عبد الله كه گفت: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به علي بن ابي طالب عليه السّلام فرمودند: يا علي بگو پروردگارا قرار بده براي من درسينه های مؤمنين دوستی مرا، پروردگارا قرار بده برای من نزد خودت عهدی را، پروردگارا قرار بده برای من نزد خودت دوستي را، پس خداوند تعالي نازل فرمود: « اِنً اَلّذينَ امَنُوا وَعَمِلوُا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً » پس برخورد نمي كنی با مرد يا زنِ با ايمانی، مگر اينكه دردلش دوستی اهل بيت باشد.

2) درشواهد التنزيل صفحه 312 آمده است:

حاكم حسكاني گويد خبرداد ما را ابو الحسن محمد بن احمد ... نقل حديث كرد مرا ابو عمر غلام بشر پسرعاصم، ازمحمد بن حنفيه در فرموده خداوند: « اِنً اَلّذينَ امَنُوا وَعَمِلوُا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً » گفت: برخورد نمی كنی به مؤمنی مگر اينكه دردلش دوستی علي عليه السّلام وذريه او باشد.

ص: 298

1) در شواهد التنزيل نوشته حاكم حسكاني حنفي صفحه 313 حديث 507 آمده است:

حاكم حسكاني گويد خبرداد ما را ابو سعيد حافظ ... ازمحمد پسر مرزوق، از حسين، ازمندل گفت: يا علي برخورد نمي كني به مؤمنی، مگر اينكه دردلش دوستي تو وذريه تو باشد.

حاكم حسكاني حنفي درذيل اين آيه شريفه 21 آورده است كه 16 روايت آن را رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم مي فرمايند، اين آيه درباره اميرالمؤمنين علي عليه السّلام است ودر پنج روايت ديگر آمده است كه اين آيه درباره اميرالمؤمنين علي عليه السّلام واهل بيت او وذريه او مي باشد كه يكي ازذريه او ويكي ازاهل بيت او شخصيت با عظمت حجة بن الحسن العسكري عجّل الله تعالي فرجه الشريف است كه خداوند دوستی او را فرض قرار داده است، و دوستی اين بزرگوار فطری است.

2) دركتاب الدّر المنثور سيوطي جلد 3 صفحه 287 آمده است:

اخرج ابن مردويه والديلمي عن البراء قال، قال رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم لعلي قل: اللهم اجعل لي عندك عهداً واجعل لي عندك ودّا واجعل لي في صدورالمؤمنين موده فانزل الله « اِنً اَلّذينَ امَنُوا وَعَمِلوُا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً » قال، فنزلت في علي.

ابن مردويه و ديلمي ازبراء روايت كردند كه گفت، رسول خدا به علي عليه السّلام فرمود: بگو اللهم اجعل لي عندك عهدا واجعل لي عندك ودّا واجعل لي في صدور المؤمنين موده ، بعد از اين جريان خداي تعالي اين آيه را فرستاد: «اِنً اَلّذينَ امَنُوا وَعَمِلوُا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً » آنگاه اضافه كرد: كه اين آيه در حق علي عليه السّلام نازل شده است.

3) دركتاب مجمع البيان جلد 6 صفحه 532 آمده است:

عن ابن عباس وفي تفسير ابي حمزه الثمالي، حدثني ابو جعفر الباقر عليه السّلام قال: قال رسول الله صلي الله عليه وآله وسلّم لعلي فقل: اللهم اجعل لي عندك عهدا واجعل لي في قلوب المؤمنين ودّا فقالهما فنزلت هذه الآية .

ازابن عباس و درتفسير ابي حمزه ثمالي آمده كه امام محمد باقر عليه السّلام ازرسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم برايم روايت كرده كه به علي عليه السّلام فرمود: بگو، : اللهم اجعل لي عندك عهدا واجعل لي في قلوب المؤمنين ودّا ، امام اميرالمؤمنين عليه السّلام اين دعا را خواند، به دنبال آن خداوند اين آيه را نازل كرد.

4) دركتاب مجمع البيان جلد 6 صفحه 532 آمده است:

عن اميرالمؤمنين عليه السّلام انه قال لو ضربت خيشوم المؤمن بسيفي هذا علي ان ليبغضني و لو صبيت الدنيا بجملتها علي المنافق علي ان يحبني ما احبني .

ص: 299

اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود : اگربا اين شمشير بر بينی مؤمن بكوبم كه بغض من دردل گيرد با من دشمن نخواهد شد ولی اگر تمام دنيا را برسر منافق بريزم تا مرا دوست داشته باشد به من علاقه مند نخواهد شد .

ص: 300

«آيه يكصد و یازدهم »

اشاره

قيام امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشريف درعلم و قدرت الهی است .

خداوند درسوره طه آيه 110 مي فرمايد :

« يَعْلَمُ ما بَيْنَ اَيْديهِمْ وَما خَلْفَهُمْ وَلا يُحيطوُنَ بِهِ عِلْماً »

خداوند برآنچه برخلايق، گذ شته وآنچه درآينده برآنان خواهد آمد آگاه است وهيچكس را به او آگاهي و احاطه نيست.

درتفسيرعلي بن ابراهيم قمي

مجلد 2 صفحه 62 ودرتفسيربرهان مجلد 3 صفحه 44 آمده است :

علي بن ابراهيم قال: قال « ما بَيْنَ اَيْديهِمْ ما مَضي مِنْ اَخبارِ الاَنبياء وَما خَلْفَهُمْ » من اخبار القائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف ولا يحيطون به علماً التوحيد.

علي بن ابراهيم قمي درتفسيرش ازحضرت صادق عليه السّلام چنين روايت می كند:« يَعْلَمُ ما بَيْنَ اَيْديهِمْ » انچه ازاخبار و جريانهای پيامبران گذشته است. ) «وَما خَلْفَهُمْ » ( وآنچه درآينده برآنان خواهد آمد ازاخبار حضرت قائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف. ) « وَلا يُحيطوُنَ بِهِ عِلْماً » ( وآنچه كه هيچكس را برآن احاطه و آگاهی نيست. ) آن ، توحيد است.

ص: 301

«آيه يكصد و دوازدهم »

اشاره

قائم آل محمد عجّل الله تعالی فرجه الشريف تذكر و يادآوری نوينی پديد می آورد .

خداوند درسوره طه آيه 113 مي فرمايد :

« وَكَذلِكَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبيّاً وَصَرَّفْنا مِنَ الْوَعيدَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقَوُنَ اَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً »

وما اينگونه اين قرآن را با فصاحت عربي نازل كرديم ودرآن ازهشدارها بسيار آورده ايم تا شايد تقوا پيشه سازند وتذكر نويني را پديد آورند .

درتفسير علي بن ابراهيم قمي

مجلد 2 صفحه 65 و درتفسير برهان مجلد 3 صفحه 45 چنين آمده است :

علي بن ابراهيم، في تفسيره المنسوب الي الصادق عليه السّلام وَ اَمّا قوله « اَوْ يَحْدِثَ لَهُمْ ذِكراً » يا پند وتذكر نويني را پديد آورد يعني آنچه ازامر وماجرای حضرت قائم عجّل الله تعالي فرجه الشريف وسفيانی پديدار می شود.پس قائم آل محمد عجّل الله تعالي فرجه الشريف تذكرو يادآوری نويني پديد مي آورد وسفياني درهمان سال خروج آن حضرت خروج می كند وبه دست مبارك آن حضرت ازبين می رود.

ص: 302

«آيه يكصد و سیزدهم »

اشاره

شرط غفاريت خداوند درتوبه، ولاء اهل بيت وحجة بن الحسن عجّل الله تعالی فرجه الشريف است .

خداوند درسوره طه آيه 82 مي فرمايد :

« وَ اِنّي لَغَفّارٌلِمَنْ تابَ وَامَنَ وَعَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی »

و به درستي كه هر آينه من بسيار آمرزنده ام، براي كساني كه توبه كنند وايمان آورند وعمل صالح انجام دهند، پس هدايت بپذيرند .

1) حاكم حسكاني حنفي درشواهد التنزيل آيه 49 صفحه 319 ( سوره طه آيه 82 آورده است :

حاكم حسكاني گويد خبرداد ما را ابو بكر حارثي گفت: خبرداد ما را ابو الشيخ اصفهاني خبر داد ما را محمد بن يحيي خبرداد ما را اسحاق پسر فيض ... خبرداد ما را حضرت ابي جعفر عليه السّلام فرموده خداوند تعالي « ثُمَّ اهْتَدي » فرمودند به دوستي ما اهل بيت. يعني پس ازتوبه وايمان وعمل صالح، پذيرفتن ولايت اهل بيت عليه السّلام شرط ظهور غفاريت خداوند است.

2) درشواهد التنزيل صفحه 349 حاكم حسكاني گويد:

خبر داد ما را به همين خبر ... از جابر از حضرت ابي جعفر عليه السّلام فرمودند: كه خداوند مي فرمايد: « وَ اِنّي لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَامَنَ وَعَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدي » بپذير ولايت ما اهل بيت را .

در كتاب شواهد التنزيل درذيل اين آيه، 5 روايت نقل مي كند كه همه بيانگر اين مهم است كه : اگر انسان بخواهد غفاريت خداوند را به سوي خود جلب كند ابتدا بايد توبه كند وبه رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم ايمان آورد و واجبات دين را انجام دهد سپس هدايت اميرالمؤمنين علي عليه السّلام واهل بيت عصمت وطهارت را بپذيرد. واين هدايت پذيرفتن هدايت آنهاست كه می فرمايند: ولايتٌ علي بن ابيطالب حصني فمن دخل حصني امن من عذابي .

ص: 303

1) درتفسير برهان جلد 3 صفحه 40 حديث 4 آمده است:

علي بن ابراهيم قال حدثنا احمد بن علي، قال حدثنا الحسين بن عبيد الله، عن السندي بن محمد، عن ابان، عن الحادث بن يحيي، عن ابي جعفر عليه السّلام في قول الله عزّوجلّ « وَ اِنّي لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَامَنَ وَعَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدي » الا تري كيف اشترط ولم تنفعه التوبة ولا الايمان والعمل الصالح حتي اهتدي والله اوجهد ان يعمل بعمل ما قبل منه حتي يهتدي قال قلت الي من جعلني الله فداك؟ قال الينا.

ابان ازحارث بن يحيي، ازامام محمد باقر عليه السّلام درتفسير كلام خداوند « وَ اِنّي لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَامَنَ وَعَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدي » روايت مي كند كه حضرت فرمودند: آيا نمي بيني كه خداوند چگونه شرط مي كند، توبه وايمان وعمل صالح شخص فايده اي ندارد مگر آنكه برهدايت استوارباشد. قسم به خداوند اگر براي انجام عملي تلاش كند تا به هدايت نرسد ازاو قبول نخواهد شد، حارث مي گويد، عرض كردم فدايت شوم به سوي چه هدايت شود، حضرت فرمودند به سوی ما ( وبه سوی امامت و ولايت ما )

2) درتفسيربرهان جلد 3 صفحه 40 حديث 8 آمده است:

الشيخ في اماليه، فقال اخبرنا ابو عمر وعبد الواحدين محمد بن عبد الله بن محمد بن مهدي، قال اخبرنا احمد، قال اخبرنا الحسن بن علي بن بزيع، فال حدثنا القسم بن الضحاك، قال اخبرنا شهربن حوشب اخوالعوام، عن ابي سعيد الهمداني، عن ابي جعفرعليه السّلام الا من تاب وامن عملا صالحا قا ل والله لو انه تاب وعمل صالحا ولم يهتد الي ولايتنا ومودتنا ومعرفة فضلنا ما اغني ذلك عنه .

باز دراين حديث سعيد الهمداني نقل مي كندازامام محمد باقرعليه السّلام درباره فرموده خداوند كه مي فرمايد: « لِمَنْ تابَ وَامَنَ وَعَمِلَ صالِحاً » حضرت فرمودند: به والله اگر كسي توبه كند وايمان آورد وعمل صالح انجام دهد اما هدايت به ولايت ما نشود ودوستي ومودت را نداشته باشد وما را نشناسد، توبه اش قبول نيست.

3) درتفسيربرهان جلد 2 صفحه 40 حديث 10 آمده است:

ابو علي الطبرسي، قال ابو جعفر الباقر عليه السّلام ثم اهتدي الي ولايتنا اهل البيت فوالله لو ان رجلا عبد الله عمرما بين الركن والمقام ثم مات ولم يجيء بولايتنا لاكبه الله في النار علي وجهه وروي الحاكم ابوالقاسم الحسكاني باسناده وارده العياشي في تفسيره من عدة طرق عن محمد بن سليمان بالاسناد عن داود بن كثير الرقي قا ل دخلت علي ابي عبد الله عليه السّلام فقلت له جعلت فداك قوله تعالي: « وَ اِنّي لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَامَنَ وَعَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدي » فما هذا الاهتدا بعد التوبة والايمان والعمل الصالح؟ فقال معرفة الائمة والله امام بعد امام وروي علي ابراهيم، عن ابيه، عن ابي عمير، عن ابن اذینة، عن الفضيل، عن زرارة، عن ابي جعفر عليه السّلام في قوله تعالي ثم اهتدي قال اهتدي الينا.

ص: 304

راوی می گويد داخل شدم به خدمت حضرت صادق عليه السّلام به ايشان گفتم : جانم فدای شما شود درباره اين قول خداوند كه مي فرمايد: « وبه درستي كه هرآينه من بسيار آمرزنده هستم براي كساني كه توبه كنند وايمان آورند وعمل صالح انجام دهند سپس هدايت مي شوند » اين هدايت بعد ازتوبه وايمان آوردن وعمل صالح انجام دادن چيست؟

حضرت صادق عليه السّلام درجواب فرمودند: ( اين هدايت ) معرفت وشناخت امامان عليهم السّلام است، به والله اين هدايت معرفت هرامام بعد ازامام است. باز علي بن ابراهيم قمي مي گويد از پدرم شنيدم ايشان ازابي عمر نقل كردند وايشان ازفرزند اذنيه روايت نمودند، وايشان ازفضيل وايشان از زراره وايشان ازحضرت امام محمد باقر عليه السّلام نقل مي كند درباره فرموده خداوند كه آن حضرت فرمودند اين هدايت، هدايت به سوی ما ( امامان عليهم السّلام ) است.

1) درمجمع البيان مجلد 7 صفحه 23 آمده است:

قال ابو جعفر عليه السّلام ثم اهتدي الي ولايتنا اهل البيت عليهم السّلام فوالله لو ان رجلا عبد الله عمره ما بين الركن والمقام تاب ولم يجيء بولايتنا لاكبه الله في النار علي وجهه.

حضرت باقرعليه السّلام فرمودند: منظور از« اهتدي » اين است كه به ولايت اهل بيت نائل آيد، به خدا قسم اگرمردی تمام عمردرميان ركن ومقام ابراهيم خدا را عبادت كند آنگاه بميرد وازولايت ما دور باشد، خداوند او را برپيشاني درجهنم ساقط مي كند.

توجه می فرماييد که شرط عمده پذيرش توجه ازطرف خداوند پس ازايمان آوردن وعمل صالح انجام دادن ، ولايت وامامت ورهبريت امامان معصوم است ودرحال حاضر امام حيّ حضرت بقية الله الاعظم امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشريف روحي وارواح العالمين له الفداء می باشد .

ص: 305

«آيه يكصد و چهاردهم »

اشاره

يكی از شروط اولی العزم شدن پيامبران الهی

اقرار به ولايت چهارده معصوم مخصوصاً امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

خداوند در سورۀ طه آيه 115 می فرمايد :

«وَلَقَدْ عَهِدنا اِلی آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لََم نَجِد لَه و عَزماً»

و به تحقيق ما از پيش به آدم سفارشی نموديم، پس او فراموش كرد. و برايش عزم و تصميم پايداري نيافتيم.

1) در كتاب اصول كافی مجلد 2 صفحه 283 حديث 22 آمده است:

عدة من أصحابنا، عن أحمد من محمّد، عن عليّ بن الحكم، عن مفضّل بن صالح عن جابر، عن أبی جعفر عليه السّلام في قول الله عزّ وجلّ : «وَلَقد عهدنا إلی آدم مِن قَبلُ فَنَسِيَ وَ لََم نَجِد لَه و عَزماً» قال عهدنا اِليه في محمّد والائمة من بعده، نترك و لم يكن له عزم أنّهم هكذا و اِنّما سمّی اولوالعزم اولي العزم لأنّه عهد اليهم في محمّد والأوصياء من بعده والمهديّ وسّيرته و أجمع عزمهم علي أنّ ذلك كذلك و الإقرار به.

امام باقر عليه السلام درباره ی قول خدای عزّوجلّ ، از پيش به آدم سفارشی كرديم، او فراموش كرد و برايش آهنگ پايداری نديديم (آيه 115 سوره طه) فرمود : يعنی درباره محمد و امامان بعد از او به وی سفارش كرديم، او ترك نمود و تصميم نگرفت كه ايشان چنانند و پيغمبر اينكه اولوالعزم ناميده شدند، از اين جهت است كه خدا درباره محمد و اوصياء بعد از او خصوصاً درباره حضرت مهدی و روش او به ايشان سفارش فرمود و آنها تصميم خود را استوار كردند كه مطلب چنين است و اعتراف نمودند.

2)

در كتاب اصول كافي مجلد 2 صفحه 283 حديث شماره 23 آمده است:

ص: 306

الحسين بن محمّد، عن علّی بن محمّد، عن جعفربن محمّد بن عبيدالله، عن محمّد بن عيسی القمی، عن محمّد بن سليمان، عن عبدالله بن سنان، عن أبی عبدالله عليه السّلام في قوله «وَلَقَدْ عَهِد نا اِلی آدَمَ مِنْ قَبلُ» كلمات فی محمّد و عليّ و فاطمة و الحسن و الحسين و الأئمّة عليهم السّلام من ذرّيَّتهم «فَنَسِيَ» هكذا والله نزلت علی محمّد صلیّ الله عليه و آله و سلّم.

امام صادق عليه السّلام راجع به قول خدای متعال فرمود: «از پيش به آدم سفارش كرديم» (كلماتی را درباره محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسين و امامان از نسل ايشان عليهم السّلام) و او فراموش كرده به خدا اين چنين بر محمّد نازل شد.

3) در كتاب بصائرالدرجات صفحه 70 و در كتاب علل الشرايع شيخ صدوق و در تفسير صافی مجلد 2 صفحه 80 آمده است:

باسناده عن حمران بن اعين، عن ابو حمزه ، عن ابی جعفرعليه السّلام قال : اخذالله الميثاق علی النّبييّن و قال: الست بربّكم؟ قالوا بلی، وانّ هذا محمّداً رسولی و انّ علياً امير المؤمنين و الأوصياء من بعده عليهم السّلام ولاةُ امری و خزان علمی و انّ المهدیً عليه السّلام انتصربه لديني و اظهر به دولتی و انتقم به من اعدائی و اعبد به طوعاً و كرهاً، قالو اقررنا ربّنا و شهدنا و لم يجحد آدم و لم يقرّ، فثبتت العزيمة لهؤلاء الخمسة فی المهديّ عليه السّلام، و لم يكن لآدم عزيمةٌ علی الاقرار، و هو قول الله تبارك و تعالی: «وَلَقَدْ عَهِد نا اِلی آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لََم نَجِد لَه و عَزماً».

به سند خود از حمران بن اعين، از ابوحمزه ، از امام ابوجعفر باقر عليه السّلام آورده كه آن حضرت فرمود: خداوند از پيغمبران پيمان گرفت و فرمود: آيا من پروردگارتان نيستم؟ گفتند: چرا، و اينكه اين محمد رسول من است و اينكه علی اميرالمؤمنين است و جانشينان پس از او عليهم السّلام واليان امر من و گنجوران علم من هستند، و اينكه مهدی عليه السّلام، كسی است كه به وسيلۀ او برای دينم ياری مي گيرم و دولتم را به او آشكار سازم، و به وسیله او از دشمنانم انتقام گيرم، و به او – به طوع يا كراهت – عبادت شوم. گفتند: پروردگارا اقرار كرديم و شهادت داديم، ولی آدم نه انكار كرد و نه اقرار نمود، پس منصب اولواالعزمی برای آن پنج تن – از جهت مهدی عليه السلام – ثابت شد، و برای آدم عزمی بر اقرار به آن نبود. و اين است (معنی) قول خدای تبارك و تعالی: و به راستی كه ما از پيش به آدم سفارشی كرديم پس او فراموش كرد و برايش عزم و تصميم پايداری نيافتيم.

توجه می فرمايید شرط اولوالعزمی پيامبران عبارتست از:

الف:«الست بربكم قالوا بلی» ربوبيت پروردگار عالم

ب: وان هذا محمداً رسولی وان عليا اميرالمومنين و الاوصياء من بعده عليهم السلام ولاة امری و خزّان علمی.

ص: 307

اين محمد رسول من است و این علی اميرمومنان من است و اوصياء بعد از ايشان يعنی يازده امام، ولاة امرمن و مخزن علم من هستند.

ج: وَان المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف انتصر به لدينی و اظهر به دولتی و انتقم به من اعدائی.

واين مهدی كسی است كه بوسيله او برای دينم ياری می گيرم و ولايت و دوستیم را به او آشكار می سازم و به وسيله او از دشمنانم انتقام می گيرم، و به وسيله او عبادت شوم (چه كفار بخواهند چه نخواهند .)

ص: 308

« آيۀ يكصد و پانزدهم »

اشاره

ايمان به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سبب خوشبختی دنيا و آخرت می شود.

خداوند در سورۀ طه آيات 124 الی 127 می فرمايد :

« وَمَن اَعرَضَ عَن ذِكري فَاِنَّ لَهُ مَعيشَةَ ضَنكاً وَ نَحْشُرُهُ........

« وَمَن اَعرَضَ عَن ذِكري فَاِنَّ لَهُ مَعيشَةَ ضَنكاً وَ نَحْشُرُهُ َيَومَ القِيامَةِ اَعْمی* قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرتَني اَعْمی وَقَدْ كُنْتُ بَصيراً * قالَ كَذلِكَ أتَتْكَ اياتُنا فَنَسيتَها وَ كَذلِكَ اليَومَ تُنْسی * وكذلِكَ نَجْزي مَن أَسْرَفَ وَ لَم يُؤمِن بِاياتِ رَبّه وَ لَعَذَابُ الاخِرَةِ اَشَدُّ وَاَبقی »

هركسی از ذكر ما روی بگرداند زندگيش تنگ است * او را در قيامت كور محشور مي كنيم او می گويد (خداوندا) چرا مرا كه بينا بودم كور محشور كردی ؟* (خداوند می فرمايد :) زيرا آيات ما به سوی تو آمد و آنها را فراموش كردی، حال كه شما در دنيا آنها را فراموش كرديد امروز هم تو فراموش می شوی * (خداوند می فرمايد :) اينچنين جزا مي دهم هر كسی را كه زياده روی كند و به آيات پروردگارش ايمان نياورد همانا عذاب آخرت سخت تر و پايدارتر است.

1) حاكم حسكانی می گويد :

خبر داد ما را ابويحيی حيكاني خبرداد ما را يوسف ابن احمد ... نقل كرد از جابربن عبدالله او گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خطبه خواند برای ما پس شنيدم ميفرمايد: هر كس، اهل بهشت را دشمن دارد خداوند او را روز قيامت يهودی محشور می فرمايد.

2) در اصول كافي جلد 2 صفحۀ 317 حديث 92آمده است :

محمد بن يحيی، عن سلمة بن الخطاب، عن الحسين بن عبدالرحمن، عن علی بن ابی حمزه، عن ابی بصير، عن ابی عبدالله عليه السّلام فی قول الله عزوجل «وَمَن اَعرضَ عَن ذِكر فانَّ لَهُ معيشَة ضنكاً » قال: يعني به ولاية امير المؤمنين عليه السّلام، قلت «ونحشره يوم القيامه اعمی»؟ قال : يعني اعمی البصر فی الاخرة اعمی القلب فی الدنيا عن ولاية امير المؤمنين عليه السّلام قال: وهو متحيرفی القيامة. يقول:« لِمَ حَشَرتَني اَعْمی وَقَدْكُنْتُ بَصيراً قالَ كَذلِكَ أتَتْكَ اياتنا فَنَسيتَها » قال: الايات

ص: 309

الائمة «فنسيتها و كذلك اليوم تنسی» يعني تركتها و كذلك اليوم تترك فی النار كما تركت الائمة فلم تطع امرهم و لم تسمع قولهم، قلت «و كذلك اشد وابقی» قال: يعنی من اشرك بولاية اميرالمؤمنين غيره و لم یؤمن بایات ربّه و ترک الائمة معاندة فلم یتبع آثارهم و لم يتولهم، قلت: «الله لطيف بعباده يرزق من يشاء» قال: ولاية اميرالمؤمنين، قلت : « َمَن كان يريد حرث الآخرة » قال : معرفة امیرالمومنین و الائمة «تردله فی حرثه»؟ قال: تریده منها، قال: يستوفی نصيبه من دولتهم «وَمَن كان يريد حرث الدنيا نؤته منها و ماله فی الاخرة من نصيب» قال: لیس له فی دولة الحق مع القائم نصيب.

ابوبصيرگويد: امام صادق عليه السّلام راجع به قول خداي عزوجل «هركه از ياد من رو بگرداند زندگی اش تنگ است» فرمود: مقصود از آن (يادمن) اميرالمؤمنين عليه السّلام است. عرض كردم: «او را روز قيامت كور محشور كنيم» فرمود: يعني كور ديده در آخرت، كور دل در دنيا از ولايت اميرالمؤمنين عليه السّلام و او در قيامت سرگردان است و می گويد: چرا مرا كه بينا بودم، كور محشور كردی؟ گويد آن چنان كه آيات ما سوی تو آمد و آنها را فراموش كردی. فرمود: آيات، ائمه عليهم السّلام اند، كه تو آنها را فراموش كردی، همچنان امروز فراموش می شوی. يعنی همچنانكه آنها را رها كردی امروز در آتش رها می شوی، چنانكه ائمه عليهم السّلام را رها كردی و امرشان را اطاعت نكردی و گفتارشان را نشنيدی عرض كردم و اين چنين جزا می دهيم هركس را كه زياده روی كرده و به آيه های پروردگارش ايمان نياورده، همانا عذاب آخرت سخت تر و پايدارتر است. فرمود: يعنی كسی كه در ولايت اميرالمومنين عليه السّلام ديگری را شريك كند و به آيات پروردگارش ايمان نياورد و ائمه عليهم السّلام را از روی دشمنی رها كند و از آثارشان پيروی نكند و دوستشان ندارد. عرض كردم: «خداوند به كاربندگان خود دقيق تر (مهربان تر) است، هر كه را خواهد روزی دهد؟ » فرمود: يعنی ولايت اميرالمومنين عليه السّلام. عرض كردم «هركس كشت آخرت خواهد؟» فرمود: يعنی معرفت اميرالمؤمنين علیه السلام و ائمه «در كشتش بيفزاييم» فرمود يعنی معرفتش را بيفزائيم، تا بهره خود را از دولت ائمه دريافت كند. «وهركه كشت دنيا خواهد از دنيا به او دهيم و در آخرت او را بهره ای نيست.» فرمود: يعنی برای او از دولت حق با امام قائم بهره ای نيست.

ص: 310

« آيۀ يكصد و شانزدهم »

اشاره

قائم آل محمد صراط السّوی يا صراط مستقيم است.

خداوند در سورۀ طه آيۀ 135 می فرمايد :

«فَسَتَعلَمُونَ مَنْ أصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدی »

پس بزودی دانا ميگرديد كه چه كسی از (ما و شما) در راه راست و هموار است و چه كسی هدايت شده است (وچه كسی در گمراهی است)

1) حاكم حسكاني حنفی در شواهد التنزيل صفحه 324 حديث 527 آورده است:

حاكم حسكانی گويد خبر داد ما را عقيل بن حسين ... خبر داد ما را اعمش او از ابی صالح و او از ابن عباس نقل ميكند كه گفت: اصحاب و همراهان، راه راست و هموار به خدا سوگند محمد و اهل بيت او هستند و صراط ، راه آشكاری است كه هيچگونه كجی در آن نيست.

در حال حاضر هر كس به دنبال ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف حركت كند او در صراط مستقيم است، و هركس در اين راه نباشد در صراط مستقيم نيست.

2) در كتاب تأويل آلايات الظاهره صفحه 323 و تفسير برهان جلد 3 صفحۀ 50 حديث 10 آمده است :

محمدبن العباس بن الماهيار: فی تفسيره فيما نزل في اهل البيت عليه السّلام قال: حدثنا محمدبن همام، عن محمدبن اسماعيل العلوي،عن عيسی بن داود النجار، عن ابی الحسن موسی بن جعفرعليه السّلام، قال: سألت اَبی عن قول الله عزوجل: «فَسَتعلمُونَ مَن اَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِیِ وَمَنِ اهْتدی» قال الصراط (السّوی) هوالقائم عليه السّلام والهدي من اهتدی الی طاعته، و مثلها فی كتاب الله عزوجل: « و انی لغفّار لِمَن تابَ و امَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثمّ اهْتَدی » قال : الی ولايتنا.

محمدبن العباس بن الماهيار، در تفسيرش فيما نزل فی اهل البيت عليه السّلام گويد: حديثمان داد محمدبن همام، از محمدبن اسماعيل علوی، از عيسی بن داوود نجار، از حضرت ابوالحسن موسی بن جعفرعليه السّلام گفت: از پدرم دربارۀ فرمودۀ خدای عزوجل : «پس بزودی خواهيد دانست كه (ما وشما) كداميك اهل راه مستقيم هستيم

ص: 311

و چه كسی هدايت شده است» پرسيدم ، فرمود: صراط (سّوی) (=راه ميانه) همان حضرت قائم عليه السّلام است و هدايت، هر آن كسی است كه به طاعت او هدايت گرديده، و مانند اين است در كتاب خدای عزوجل:«و به راستی كه من بر كسی كه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد، سپس هدايت شود بسيار آمرزنده ام» فرمود: به سوی ولايتمان (هدايت شود).

ص: 312

« آيۀ يكصد و هفدهم »

اشاره

در حكومت قائم آل محمد جنایت كاران در امان نخواهند بود.

خداوند در سورۀ انبياء آيات 11 الی 15 می فرمايد :

«و كَمْ قَصَمْنا مِنْ قَرْيَةٍ كانَتْ ظالِمَةً وَاَنْشَاْنا بَعْدَها قَوماً............

«و كَمْ قَصَمْنا مِنْ قَرْيَةٍ كانَتْ ظالِمَةً وَاَنْشَاْنا بَعْدَها قَوماً اخَرينَ* فَلَمّآ اَحَسُّوا بَاْسَنآ اِذاهُمْ مِنْها يَرْكُضُونَ* لا تَركُضوا وَ ارْجعوا اِلی ما اُتْرِفتُم فيهِ وَ مَساكِنِكُم لَعَلَّكُم تُسئَلونَ * قالوا يا وَيْلَنا اِنّا كُنّا ظالِمينَ * فَما زالَتْ تْلْكَ دَعْوهُمْ حَتّی جَعَلناهُمْ حَصيداً خامِدينَ »

چه بسيار مردمان مقتدری كه ستمكار و ظالم بودند، و ما آنها را در هم شكستيم و هلاك كرديم، و به جای آنها قوم ديگری را خلق نموديم* پس چون عذاب ما را احساس نمودند، از آن گريزان گشتند* نگريزيد و باز گرديد به سوی آنچه كه درآن در حال خوشگذرانی و آسايش بوديد و به خانه های خودتان روی آوريد تا شايد پرسش شويد* گويند: ای وای بر ما كه ظالم و ستمگر بوديم* و پيوسته اين سخن را گويند تا اينكه دروشده و خاموش و بی جانشان سازيم.

1) در كتاب روضه كافی مجلد 1 صفحه 74 حديث شماره 15 آمده است:

علیّ بن ابراهيم، عن ابيه، عن ابن فضّال، عن ثعلبة بن ميمون، عن بدربن الخليل الأسدی قال: سمعت أبا جعفرعلیه السلام يقول في قول الله عزوجل: «فلمّا أحَسّوا بأسَنا إذاهُم مِنها يركُضُون* لا تركضوا و ارجِعوا إلی ما أترفتم فيه و مَساكِنِكُم لعلّكم تسئَلون» قال: إذا قام القائمُ و بعث إلی بني اميّة بالشام هربوا إلی الرُّوم فيقول لهم الرّوم: لاندخلنّكم حتّی تتنصّروا فيعلّقون في أعناقهم الصلبان فيدخلونهم فاذا نزل بحضرتهم أصحاب القائم طلبوا الأمان و الصلح فيقول أصحاب القائم: لانفعل حتّی تدفعوا إلينا من قبلكم منّا، قال:فيدفعونهم إليهم فذلك قوله: «لاتركضوا وارجعوا إلی ما أترفتم فيه و مساكنكم لعلكم تسألون» قال: يسألهُم الكنوز و هو أعلم بها قال: فيقولون «ياويلنا اِنّا كنّا ظالمين* فمازالت تلك دعويهم حتّی جعلناهم حصيدا خامدين» بالسّيف.

بدربن خليل اسدی گويد: شنيدم از امام باقر عليه السّلام كه در تفسير گفتار خدای عزوجل كه فرمايد: «وچون عذاب ما را احساس كردند از آن گريزان شدند،

ص: 313

نگريزيد و باز گرديد به سوی خوش گذرانی و لذتها و مسكنهای خويش تا شايد پرسش شويد، (سوره انبياء آيه 13) فرمود: چون حضرت قائم قيام كند و به سراغ بنی اميه در شام بفرستد آنها به سوی روم فرار كنند، به آنها گويند: ما شما را راه ندهيم تا به دين نصرانيت (ومسيح) در آئيد، آنها صليبها به گردن بياويزند و بدين ترتيب روميان آنها را بپذيرند، و چون ياران حضرت قائم به جنگ روميان روند آنها امان خواهند و پيشنهاد صلح كنند، ياران حضرت قائم گويند: ما صلح نكنيم تا كسانی كه از ما به شما پناهنده شده اند تسليم ما كنيد آنان نيز پناهندگان را تسليم كنند، و اين است معنای گفتار خدای تعالی: «نگريزيد باز گرديد به سوی آن خوش گذرانی و لذتها و مسكن های خويش شايد پرسش شويد» فرمود: از (جای) گنج های ايشان بپرسند با اينكه خود داناتر است (ولی بپرسند تا بر آنها سخت تر آيد) در اين هنگام است كه گويند: «ای وای بر ما كه ستمگر بوديم، و پيوسته اين سخن را گويند تا درو شده و بی جانشان كنيم» (آيه 14 و 15 انبياء) يعنی به وسيله شمشير.

2) در كتاب تأويل الآيات الظاهره صفحه 326 آمده است:

محمّدبن العبّاس : قال:حدّثنا علیّ بن عبدالله بن اسدٍ، عن ابراهيم بن محمّد الثّقفی، عن اسماعيل بن بشّار، عن علیّ بن جعفرالحضرمی، عن جابرٍ قال: ساْلتْ ابا جعفرعليه السّلام عن قول الله عزّوجلّ: (فَلَمّا اَحَسُّوا بَاْسَنا اِذا هُمْ مِنْها يَرْكُضُونَ) قال ذلك عند قيام القائم عليه السّلام.

محمّدبن العباس: گويد: علی بن عبدالله بن اسد، از ابراهيم بن محمّد ثقفی، از اسماعيل بن بشّار، از علی بن جعفر حضرمی، از جابر حديثمان داد كه گفت: از حضرت امام ابوجعفر باقر عليه السّلام راجع به قول خدای عزّوجلّ : «چون عذاب ما را احساس نمودند از آن گريزان گشتند» سؤال نمودم، امام باقر عليه السّلام فرمود: اين به هنگام قيام حضرت قائم عليه السّلام است.

3) در كتاب تأويل الآيات الظاهره صفحه 326 آمده است:

عنه: قال: حدّ ثنا الحسين بن احمد، عن محمّدبن عيسی، عن يونس بن منصور، عن اسماعيل بن جابر، عن ابی عبدالله عليه السّلام في قول الله عزّوجلّ: «فلمّا احسّوا باْسَنا» (قال: خروج القائم عليه السّلام) «اذا هم منها يركضون» قال: الكنوز الّتی كانوا يكنزون، «قالوا يا وَيْلَنا اِنّا كُنّا ظالِمينَ * فَما زالَتْ تْلْكَ دَعْوهُمْ حَتّی جَعَلنا هُمْ حَصيداً [ باالسّيفِ ] خامِدينَ » لايبقی منهم عينٌ تطرف.

واز اوست: كه گويد حسين بن احمد حديثمان داد، از محمّدبن عيسی،از يونس بن منصور، از اسماعيل بن جابر، از حضرت ابی عبدالله عليه السّلام امام صادق عليه السّلام كه درباره قول خدای عزّو جلّ : «پس چون عذاب ما را احساس نمودند»

ص: 314

خروج قائم عليه السّلام است «از آن گريزان گشتند» فرمود: گنجینه هايی كه ذخيره می كرده اند، «گفتند: ای وای برما كه ستمگر بوديم، و پيوسته اين سخن را گويند تا اينكه (با شمشير) درو شده و خاموش و بی جانشان سازيم»، كه هيچ چشمی از آنان نگردد.

4)

دركتاب تفسير عيّاشی مجلد 2 صفحه 56 آمده است:

العيّاشیّ: باسناده عن عبدالاعلی الحلبیّ، قال: قال ابوجعفر عليه السّلام فی حديث يذكر فيه خروج القائم عليه السّلام قال فی الحديث: لكانّی انظر اليهم (يعنی القائم عليه السّلام و اصحابه) مصعدين من نجف الكوفه ثلاثمائَة و بضعة عشر رجلاً كانّ فی قلوبهم زبرالحديد، جبرئيل عن يمينه و ميكائيل عن یساره يسير الرّعب امامه شهراً و خلفه شهراً امدّه الله بخمسة آلافٍ من الملائکة مسوّمين، حتّی اذا صعد النّجف قال لاصحابه: تعبدوا ليلتكم هذه، فيبيتون بين راكع و ساجدٍ يتضرّعون الی الله حتّی اذا اصبح قال: خذوا بنا طريق النّخیلة، و علی الكوفة خندقٌ فخندقٌ [ جندٌ مجّندٌ ] قُلتُ خندقٌ فخندقٌ [ جندٌ مجّندٌ ] قال: ای والله، حتّی ينتهی الی مسجد ابراهيم عليه السّلام بالنّخيلة فيصلّی ركعتين فيخرج اليه من كان بالكوفة من مرجئها و غيرهم من جيش السّفيانیّ، فيقول لاصحابه: استطردوا لهم، ثم يقول كرّوا عليهم.

قال ابوجعفر عليه السّلام : ولا يجوزوالله الخندق منهم مخبرٌ، ثمّ يدخل الكوفة و لايبقی مؤمنٌ الّا كان فيها اوحسنّ اليها و هو قول اميرالمؤمنين علیه السلام ثم يقول لاصحابه سيروا الی هذه الطّاغية فيدعوه الي كتاب الله و سنّة نبيّه عليه الصلاة والسّلام، فيعطيه السّفيانّي من البيعة مسلّماً، فيقول له كلبٌ و هم اخواله: [ما] هذا ما صنعتَ؟ والله ما نبايعك علی هذا ابداً، فيقول: ما اصنع؟ فيقولون: استقبله فيستقبله، [ثمّ يقول له القائم عليه السّلام: خذ حذرك فانّنی ادّيتُ اليك و انا مقاتلك، فيصبح فيقاتلهم] فيمنحه الله اكتافهم، ويأتی [ ياخذ ] السّفيانیّ اسيراً فينطلق به و يذبحه بيده. ثمّ يرسل جريدة خيلٍ الی الرّوم فيستحدزون [ فيستحضرون ] بقيّة بنی اميّة فاذا انتهوا الی الرّوم قالوا: اخرجوا الينا اهل ملّتنا عندكم، فيأبون و يقولون: والله لا نفعلْ، فتقول الجريدةُ : والله لوامرنا لقاتلناكُم، ثم ينطلقون الي صاحبهم فيعرضون ذلك عليه فيقول: انطلقوا فاخرجوا اليهم اصحابهم فانّ هؤلاء قد أتوا بسلطانٍ [عظيم] و هو قول الله:«فَلَمّا اَحَسُّوا بَاْسَنا اِذا هُمْ مِنْها يَرْكُضُونَ، لا تركضوا و ارجِعوإلی ما أترفتم فيه و مَساكِنِكُم لعلّكم تُسألون» قال: يعنی الكنوز التّی كنتم تكنزون،«قالوا يا وَيْلَنا اِنّا كُنّا ظالِمينَ، فَما زالَتْ تْلْكَ دَعْوهُمْ حَتّی جَعَلنا هُمْ حَصيداً خامِدينَ» لا يبقی منهم مخبرٌ.

و عيّاشي بسند خود از عبد الا علی حلبی آورده كه گفت: حضرت ابوجعفر باقرعليه السّلام در حديثی كه در آن خروج امام قائم عليه السّلام را ياد كرد چنين فرمود: گوئی او (يعنی قائم عليه السّلام و اصحابش) را می بينم كه بر فراز نجف

ص: 315

كوفه بالا می آيند، سيصد و ده وچند مرد، انگار دلهايشان پاره های آهن است، جبرئيل از سمت راستش، ميكائيل از سمت چپش، و رعب به مسافت يك ماه پيش رو و يك ماه پشت سر آن حضرت می باشد، خداوند او را به وسيله پنج هزار فرشته نشاندار مدد می دهد، تا وقتی كه به نجف می رسد به اصحابش فرمايد: امشب را به عبادت بگذرانيد، پس به ايشان آن شب را بين ركوع و سجود و تضّرع به درگاه خداوند به صبح می آورند، صبحگاهان حضرت دستور می دهد: راه نخيله را پيش گيرید، در حاليكه در كوفه ارتشی مجهز (اطراف كوفه خندقی عميق) هست، راوی پرسيد: ارتشی مجهّز؟ (خندقی عميق؟) فرمود: آری به خدا سوگند، پس آن حضرت به سوی نخيله توجّه می كند، تا در نخیله به مسجد ابراهيم عليه السّلام می رسد، در آن دو ركعت نماز می گذارد، در آن هنگام سپاهيان سفيانی از مرجئه و غير آنها از كوفه خروج می كند، آن حضرت به اصحاب خود فرمايد: بر آنها حمله كنيد، سپس فرمايد: با آنها بجنگيد. امام باقرعليه السّلام فرمود: به خدا سوگند كه احدی از آنان از خندق نمی گذرد كه خبر ببرد، سپس آن حضرت داخل كوفه می شود پس هيچ مؤمنی باقی نمی ماند مگر اينكه در آنجا باشد يا شوق آن را در سر دارد، و اين است قول اميرالمؤمنين عليه السّلام. سپس به اصحاب خويش فرمايد: برای (نابودی) اين طاغوت – يعنی سفيانی – بسيج شويد، و او را به كتاب خدا و سنّت پيغمبر دعوت می كند، سفيانی ابتدا به تسليم وصلح قول می دهد، ولی قبيله ی كلب – كه دايی های او هستند – به او می گويند: اين چه كاری بود به خدا سوگند كه ما به هيچ وجه بر اين كار با تو بيعت نكنيم، می گويد: چه كار كنم؟ گويند: با او – يعنی امام قائم عليه السّلام – جنگ كن، پس او برای جنگيدن با آن حضرت می رود، آن جناب او را نصيحت می كند و می فرمايد: (از عاقبت كارت) بترس من آنچه شرط بلاغ است به تو گفتم، و (اينك) با تو می جنگم، پس فردای آن روز امام عليه السّلام با آنان جنگ می كند، . خداوند عالم او را بر آنان غالب می سازد، و سفيانی اسير می گردد كه آن جناب او را با دست خود می کشد . بعد از آن قسمتی از سپاهيان سواره ی خود را به روم می فرستد كه بازماندگان از بنی اميّه را طلب می نمايند، و چون ايشان به روم رسند به اهل آنجا گويند: هم كيشان ما را كه نزد شمايند بياوريد، ولی آنها از اين كار خودداری می ورزند و می گويند: به خدا چنين كاری نمی كنيم، سپاهيان گويند: به خدا اگر مأمور بودیم با شما می جنگیدیم . آنگاه به نزد صاحبشان باز می گردند و جریان را به عرض می رسانند . آن حضرت فرمايد: برويد با ايشان بجنگيد تا بنی اميه را از ايشان بگيرید، پس بزرگ روميان گويد: برويد بنی اميه را به دست ايشان بسپاريد كه با قدرت تمام آمده اند،و اين است (معنی) قول خداوند: «پس چون عذاب ما را احساس نمودند از آن گريزان گشتند نگريزيد و بازگرديد به سوی آنچه كه در آن در خوشگذرانی و آسايش بوده ايد و به خانه های خود رو آوريد تا شايد پرسش بشوید» يعنی گنجينه هائی كه انباشته

ص: 316

می كردند، « گويند : ای وای بر ما كه ستمگر بوديم و پيوسته اين سخن را گويند تا اينكه درو شده و خاموش و بی جانشان سازيم .» كه هيچ خبردهنده ای از آنان باقی نماند .

ص: 317

« آيۀ يكصد و هجدهم »

اشاره

مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هفتمين فرزند با همين نسل امام محمد باقرعلیه السلام است .

خداوند در سوره انبياء آيه 73 می فرمايد :

«وَجَعَلْنا هُمْ ائمَّةً يَهْدُوُنَ بِاَمْرِنا واَوْحَينا اِلَيْهِم فِعْلَ الْخَيْراتِ وَاِقامَ الصَّلوةِ وَايتاءَ الزّكوةِ وكانوا لَنا عابِدينَ»

وما آنها را پيشوايان و امامان قرار داديم كه آنها به فرمان ما امامت و رهبری كنند و به آنها وحی كرديم كارهای نيك انجام دهند و نماز را برپا دارند و زكوة را بپردازند و آنها عابدان و عبادت كنندگان ما باشند.

1) در كتاب تفسير برهان جلد 3 صفحۀ 66 حديث 1 آمده است :

عن جابربن عبدالله الانصاری قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قال يوماً : يا جابر اذا ادركت ولدی محمداً فاقراه مني السلام اما انه سمی و اشبه الناس بی علمه عملی و حكمه حكمی سبعة من ولده امناء معصومون ائمة ابرار السابع منهم مهديهم الذی يملاء الارض قسطاً و عدلا كما ملئت جوراً و ظلماً ثم تلا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : « وَجَعَلْنا هُمْ ائمَّةً يَهْدُوُنَ بِاَمْرِنا واَوْحَينا اِلَيْهِم فِعْلَ الْخَيْراتِ وَاِقامَ الصَّلوةِ وَايتاءَ الزّكوةِ وكانوا لَنا عابِدينَ. »

جابربن عبدالله انصاری می گويد: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمودند: ای جابر هرگاه، فرزند من محمد (امام محمد باقرعلیه السلام ) را زيارت كردی سلام مرا به او برسان . او هم نام من و شبيه ترين مردم به من است علم او علم من حكمت او حكمت من است، و پس از او هفت فرزند او نسل اندر نسل (يعنی فرزند يكی پس از ديگری) ابناء و امامان معصوم هستند، و هفتمين نسل ایشان مهدی از آنهاست، او همان كسی است كه زمين را پر از عدل و داد می كند پس از اينكه پر از ظلم وجور شده باشد. سپس رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم اين آيه را تلاوت فرمودند: « وَجَعَلْنا هُمْ ائمَّةً يَهْدُوُنَ بِاَمْرِنا واَوْحَينا اِلَيْهِم فِعْلَ الْخَيْراتِ وَاِقامَ الصَّلوةِ وَايتاء الزّكوةِ وكانوا لَنا عابِدينَ. »

ص: 318

1) دركتاب تفسير برهان جلد 3 صفحۀ 66 حديث 3 آمده است:

محمدبن العباس، قال حدثنا جعفربن محمدبن مالك، عن محمدبن الحسن، عن محمدبن علی، عن محمدبن الفضيل، عن ابی حمزة، عن ابی جعفر عليه السّلام في قوله عزوجل: « وجعلنا هم ائمة يهدون بامرنا » قال ابوجعفر عليه السّلام يعنی الائمة من ولد فاطمة عليها السّلام يوحی اليهم بالروح فی صدورهم ثم ذكرما اكرمهم الله به فقال فعل الخيرات.»

ابی حمزه از امام محمد باقرعلیه السلام در تفسير اين آيه «وجعلنا هم ائمة يهدون بامرنا ...» روايت می كند كه حضرت فرمودند: يعنی امامان و ائمه از فرزندان فاطمه عليها السّلام كه توسط روح به قلوب آنها وحی و الهام می شود و آنگاه حضرت می فرمايند كه خداوند كرامت های فراوانی نسبت به انسان می فرمايند، ايشان را گرامی ميدارد، و آنگاه تلاوت فرمودند : فعل الخيرات...

2) در كتاب اصول كافی جلد 1 صفحۀ 313 حديث 2 باب «ان الائمة في كتاب الله امامان» آمده است :

محمدبن يحيی، عن احمدبن محمد و محمد بن الحسين، عن محمد بن يحيی، عن طلحة بن زيد، عن ابی عبدالله عليه السّلام قال، قال: ان الائمة فی كتاب الله عزوجل امامان قال الله تبارك و تعالی: «وجعلناهم ائمة يهدون بامرنا» لا بامرالناس يقدمون امرالله قبل امرهم و حكم الله قبل حكمهم قال: «وجعلنا هم ائمة يدعون الی النار» يقدمون امرهم قبل امرالله وحكمهم قبل حكم الله و يا خذون بِاهوائهم خلاف ما فی كتاب الله عزوجل.

امام صادق عليه السّلام فرمود: ائمه دركتاب خدای عزوجل دو دسته اند: 1- خدای تبارك و تعالی فرمايد : (آيۀ 74 س 21) « و آنها را امامانی قرار داديم كه به امر ما هدايت كنند .» نه به امر مردم، امر خدا را بر امر مردم مقدم دارند و حكم خدا را پيش از حكم مردم دانند. 2- و باز فرموده است : (آيۀ 41 س28) « آنها را امامانی قرار داديم كه به سوی دوزخ بخوانند .» ايشان امر مردم را بر امر خدا مقدم دارند و حكم مردم را پيش از حكم خدا دانند و برخلاف آنچه در كتاب خدای عزوجل است، طبق هوس خويش رفتار كنند.

توجه می فرماييد كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمايند مهدی هفتمين فرزند، و از نسل امام باقر عليه السّلام است و او جهان را پر از عدل و داد می كند پس از اينكه پر از ظلم و جور شده بود.

ص: 319

« آيۀ يكصد و نوزدهم »

اشاره

ولايت اهل بيت علیهم السلام و ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف ، بهشت است، بلكه از بهشت بهتر است.

خداوند در سورۀ انبياء آيه 102 و 101 می فرمايد:

«إنَّ الَّذينَ سَبَقَتْ لَهُمْ الْحُسْنی أولئِكَ عَنْهاَ مُبْعَدُون* لا يَسْمَعُونَ حَسيسَهَا وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أنفُسُهُمْ خَالِدونَ»

و البته مؤمنان آنانكه توفيق وعده نيكوی ما شامل حالشان شده است از دوزخ دورند* آنها هرگز نفير جهنم را نخواهند شنيد، و به آنچه مايل هستند در بهشت تا ابد به آن متنعم خواهند شد.

1) حاكم حسكانی حنفی در كتاب شواهد التنزيل صفحۀ 325 می گويد:

از ابی بكر سبيعی از احمد بن حسن بن عبدالجبار صوفی از سلمان از ابی عمرنعمان بن بشير از سمارعلی ... و او می گفت :

«لا يسمعون حَسيسَها» نمی شنوند نفير آتش را، (اين آيه) درباره اهلبيت می باشد .

حاكم حسكانی حنفی در حديث 531 همين كتاب به طريقی ديگر نقل می كند كه اين آيه درباره اهلبيت است و «سبقت لَهُمُ الحُسنی» آن نعمت های نيكو ولايت اين بزرگواران است.

2) در تفسير الميزان جلد 14 صفحۀ 367 آمده است:

فی امالی الصدوق عن النبی صلی الله و عليه و آله فی حديث: يا علی انت و شيعتك علی الحوض تسقون من احببتم و تمنعون من كرهتم و انتم الامنون يوم الفزع الاكبر فی ظل العرش، يفزع الناس و لاتفزعون، و يحزن الناس و لا تحزنون فيكم نزلت هذه الايه «إنَّ الَّذينَ سَبَقَتْ لَهُمْ الْحُسْنی أولئكَ عَنْهاَ مُبْعَدُون» و فيكم نزلت : « لايحزنهم الفزع الاكبر و تتلقاهم الملائكة هذا يومكم الذی كنتم توعدون »

در امالی صدوق از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روايت آورده كه در ضمن حديثی به علی عليه السلام فرمود: تو و شيعيانت كنار حوض هستيد و دوستانتان را آب می دهيد، و دشمنانتان را از آن منع می كنيد، شما ايمنان در روز

ص: 320

فزع الاكبرهستيد، شما در زير سايه عرش هستيد، مردم همه در فزعند، و شما فزعی نداريد. مردم همه اندوهناك هستند و شما اندوهی نداريد، دربارۀ شما بود كه آيۀ «إنَّ الَّذينَ سَبَقَتْ لَهُمْ الْحُسْنی أولئكَ عَنْهاَ مُبْعَدُون» نازل شد، دربارۀ شما بود كه آيۀ : «لايحزنهم الفزع الاكبر وتتلقاهم الملائكة هذا يومكم الذی كنتم توعدون» نازل گرديد.

پس خوشا به حال كسانيكه ولايت اين خاندان مخصوصاً در حال حاضر ولايت آخرين دردانه اين بيت را دارند، كه اين ولايت آنان او را به بهشت می برد و از جهنم دور می سازد، و هم اكنون نيز نزدیكی به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از بهشت بهتر است.

روز محشر عاشقان را با قيامت كار نيست

كار عاشق جز تمنای رخ دلدار نيست

از سر كويش اگر سوی بهشتم می برند

پای ننهم گر در آنجا وعده ديدار نيست

ص: 321

« آيۀ يكصد و بيستم »

اشاره

در زبور داوود علیه السلام به مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بشارت داده شده است .

خداوند در سورۀ انبياء آيه 105 می فرمايد:

« وَلَقَد كَتَبْنا فِي الزَّبورِ بَعْدِ الذِّكْرِ، اَنَّ الأرْضَ يَرثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ »

و همانا ما نوشته ايم در زبور (حضرت داوود) كه پس از (يك سلسله يادآوری ها) كه سرانجام زمین را بندگان صالح به ارث خواهند برد.

زبور كتاب آسمانی است كه بر حضرت داوود پيامبرعليه السّلام نازل شده است، و ذكر را مفسرين دو گونه بيان كرده اند عده ای می گويند، ذكر منظور تورات است كه زبور بعد از ذكر آمده است، وعده ای می گويند كه دو باب از زبور داوود به ظهور وليعصرعجل الله تعالی فرجه الشریف اختصاص دارد، و شرح مفصل داده شده است.

پس نظريه اول را كه در نظر بگيريم بايد بگوئيم : همانا نوشته ايم در زبور حضرت داوود علیه السلام بعد از تورات كه زمين را عباد صالح به ارث می برند.

اما اگر نظريه دوم را در نظر بگيريم بايد بگوئيم كه: همانا نوشته ايم در زبور حضرت داوودعلیه السلام پس از يك سلسله يادآوری ها كه زمين را سرانجام بندگان صالح به ارث خواهند برد.

1) در كتاب ينابيع الموده نوشته حافظ خواجه كلان قندوزی حنفی صفحۀ 425 آمده است:

عن الباقر و الصادق رضی الله عنهما فی قوله تعالی «وَلَقَد كَتَبْنا فِي الزَّبورِ بَعْدِ الذِّكْرِ، اَنَّ الأرْضَ يَرثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ» قال لا هم القائم و اصحابه.

حضرت باقر و حضرت صادق رضی الله عنهما درباره اين فرمايش خداوند كه می فرمايد:«همانا ما نوشتيم در زبور داوود پس از يك سلسله يادآوری ها كه زمين را سرانجام بندگان صالح به ارث خواهند برد» آن دو بزرگوار فرمودند : اين عباد

ص: 322

صالح حضرت حجة بن الحسن العسكری عجل الله تعالی فرجه الشریف قائم آل محمد و اصحاب و ياران ايشانند كه سرانجام زمين را به ارث خواهند برد.

1) در تفسير علی بن ابراهيم قمی جلد 2 صفحۀ 77 آمده است :

علی بن ابراهيم: فی تفسيره منسوب الی الصادق عليه السّلام فی معنی الاية قال: الكتب كلها ذكر (الله) « ان الاض يرثها عبادی الصالحون » قال: القائم عليه السلام و اصحابه.

علی بن ابراهيم در تفسيرش كه منسوب به امام صادق علیه السلام است در معنی اين آيه گويد: فرموده، تمام كتابهای آسمانی ذكر (خداوند) است، «البته بندگان صالح من زمين را به ارث خواهند برد.» فرمود: حضرت قائم عليه السّلام و اصحاب اويند.

2) در تأويل الايات الظاهره آمده است كه :

محمدبن العباس: قال حدثنا احمدبن محمد عن احمدبن الحسن (عن ابيه) عن الحسين بن محمدبن عبدالله بن الحسن عن ابيه، عن ابی جعفرعليه السّلام قال: قوله عزوجل: «اَنَّ الأرْضَ يَرثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ» هم اصحاب المهدی عليه السلام آخرالزمان.

محمدبن العباس: گويد: احمدبن محمد بن الحسن (از پدرش) از حسين بن محمد بن عبدالله بن الحسن از پدرش از حضرت امام باقرعليه السّلام برايمان حديث گفت كه آن بزرگوار فرمود: اين كه خدای عزوجل فرموده: «البته بندگان صالح من زمين را به ارث خواهند برد» آنان اصحاب حضرت مهدی عليه السّلام در آخرالزمان می باشند.

3) در تفسير مجمع البيان جلد 7 صفحۀ 66 آمده است كه:

الطبرسی: قال ابوجعفرعليه السّلام : هم اصحاب المهدی فی آخرالزمان .

طبرسی آورده : حضرت ابوجعفرباقرعليه السّلام فرمود : آنان اصحاب حضرت مهدی عليه السّلام در آخرالزمان هستند.

« زبور داوود و بشارت به موعود »

داوود پيامبر يكی از پيامبران الهی است كه قرآن كريم نام او را به عظمت و شكوه برده است، و خداوند در قرآن كريم او را خليفه فی الارض می خواند، و ما در قرآن می خوانيم :

ص: 323

«يا داوُدُ اِنّاجَعَلْناكَ خليفَةً فِی الاَرِضِ فَاحكُمْ بَيْنََ النّاسِ بِالْحَقِّ»

يعنی ای داوود ما ترا خليفه و نماينده خود برروی زمين قرار داديم تا آنكه تو در ميان مردم به حق داوری نمائی.

از اين پيامبرالهی كتابی بجای مانده است بنام زبور و ما در اين كتاب آسمانی (كتاب مزامير يا زبور داوود باب 37 صفحه 856) چنين می خوانيم :

از شريران رنجيده مشو و بر بدكاران حسد مبر، زيرا كه مثل علف زود بريده می شوند و مثل گياه سبز پژمرده می گردند، به خداوند متوكل و به نيكوئی مشغول باش تا در زمين ساكن بوده و به حقيقت پرورش يابی ..... او صداقت را مثل نور و حكمت را مثل نصف النهار بيرون خواهد آورد..... متوكلان به خداوند وارث زمين خواهند شد. و اندك است كه شرير نيست می شود كه هر چند مكانش را استفسار نمائی ناپيدا خواهد بود، اما متواضعان وارث زمين شده از كثرت سلامتی متلذذ خواهند شد.... زيرا منتظران خداوند وارث زمين خواهند شد و ملعونان وی منقطع خواهند شد. خداوند قدم های انسان را مستحكم می كند و راهش متبهج است. از بدی برگرد و به نيكوئی مشغول شو تا پيوسته ساكن شوی زيرا كه خداوند عدالت را دوست دارد و مقدسان خود را وا نمی گذارد . تا ابد محفوظ می شوند، در حاليكه ذريه شريران منقطع است، صديقان وارث زمين شده و در آن ساكن خواهند بود.... به خداوند پناه برده، راهش را نگاه دارد كه تو را به وراثت زمين برافروزد و در وقت منقطع شدن شريران آن را خواهی ديد. (21)

به اميد آنروز به سر می بريم كه اين گفته خداوند در زبور داوود تحقق پذيرد. كه مفسدان و شريران و جانيان و استعمارگران و استثمارگران نيست و نابود شوند، و مانند علف زود بريده گردند، و در مقابل متوكلان به خدا و مستضعفين جهان وارث زمين شوند، به اميد آن روز به سرمی بريم كه نسل ملعونان از روی زمين منقطع شود. و بی دينی به اتمام برسد، و جامعه توحيدی و الهی مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برپا شود. به اميد آن روز بسر می بريم كه آن مرد خدا از سلاله پاك اجداد طاهرينش قيام كند و با قيام دليرانه خودش به بی عدالتی ها پايان دهد، و چه زيباست آن روز.

باز در كتاب زبور داوود، مزمور 27 آمده است: (البته اين جملات دعاهائی است كه به وسيله داوود پيامبرعلیه السلام بيان شده است) «ای خدا احكام خود را به ملكه زاده عطا فرما، تا آنكه قوم ترا به عدالت و فقرای ترا به انصاف حكم نمايند ... فقيران قوم را حكم نمايد و پسران مسكينان را نجات دهد و ظالم

ص: 324

را بشكند ... در روزهايش صديقان شكوفه خواهند نمود و زيادتی سلامتی تا باقی ماندن ماه (خواهد بود)، از دريا تا به دريا و از شهر تا به اقصی نقاط زمين سلطنت خواهند نمود... بلكه تمامی ملوك به او كرنش خواهد نمود و تمام امم او را بندگی خواهند كرد، زيرا كه فقير را وقتی كه فرياد می كند و مسكين كه نصرت كننده ندارد خلاصی خواهد داد، و به ذليل و محتاج ترحم خواهد فرمود و جانهای مسكينان را نجات خواهد داد، جان ايشان را از ستم و ظلم نجات خواهد داد و هم در نظرش خون ايشان قيمتی خواهد بود، و زنده مانده زرشب به او بخشيده خواهد شد...

اسم او ابدی بماند و دشمنی مثل آفتاب باقی بماند، در او مردمان بركت خواهند يافت و تمامی قبايل او را خجسته خواهند گفت : ... بلكه اسم ذوالجلالش ابدي مبارك باد تمام زمين از جلالش پرشود،آمين و آمين دعاهای داوود پسر يشی تمام شد (22)

توجه می فرمائيد كه در اين كتاب آسمانی باز از ظلم و عدل و قسط و نيكی و بدی و پاكی و ناپاكی، .... سخن رفته است و به اين نكته اشاره شده است كه سرانجام فردی قيام خواهد كرد، و ظلم و جور و بدی را به عدل و قسط و نيكی تبديل خواهد كرد.

ص: 325

« آيۀ يكصد و بيست و یکم »

اشاره

رجعت با ظهور مهدی علیه السلام شروع می شود .

خداوند در سورۀ حج آيه 7 می فرمايد:

«وَأنَّ السَّاعَةَ ءَ اتيةٌ لارَيْبَ فيها وَأنَّ اللهَ يَبْعَثُ مَنْ فیِ القبورِ»

به تحقيق ساعت (يا قيامت) فرا می رسد و در آن هيچ شك و ريب و ترديدی نيست و خداوند بر می انگيزد از قبرها.

همانطوريكه قبلاً اشاره كرديم ما دو قيامت داريم يكی قيامت كبری و ديگری قيامت صغری در قيامت كبری كه همان يوم الاخرة است، انسانها اولين و آخرين در آنروز مبعوث شده و از قبرها بيرون می آيند، اما قيامت صغری قيام و انقلاب حضرت بقية الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف است كه در آن نيز عده ای بعنوان "رجعت" از قبرها برانگيخته می شوند، و در هيچكدام اينها هيچ شك و ترديدی نيست . اهل سنت نيز با ما هم عقيده هستند چنانكه :

1) حافظ عبدالرحمن بن ابی بكر سيوطی شافعی فقيه و مفسر بزرگ اهل سنت در تفسير الدّرالمنثور

به نقل از سنن ابی داوود، و به روايت ابوسعيد خدری يكی از صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چنين نقل می كند:

عن ابی سعيد الخدری رضی الله عنه قال: رسوالله صلی الله علیه و آله و سلم لا تقوم الساعة حتی يملك إلأرض (المهدی) مني، أجلی الجبهة، اُقنیٍ الأنف ، يملأ الارض قسطاً و عدلاً، كمی مُلئت قبله ظلماً و جوراً، يكون سبع سنين .

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: ساعت بر پا نشود تا زمانيكه (مهدی) از من (و از فرزندان من)، در روی زمين به حكومت برسد. (مشخصات او چنين است) پيشانيش گشاده و بلند، و بينی اش كشيده، او زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد، همانگونه كه پيش از او پر از ظلم و جور شده است.

ص: 326

1) باز حافظ سيوطی در تفسير الدرالمنثور مجلد 6 صفحه 50 به نقل از امام احمد حنبل رهبر حنبلی ها چنين نقل ميكند:

وأخرج احمد (ابن حنبل) عن ابی سعيد الخدری (رضی الله عنه) قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : اُبِشركُمْ بالمهدی يبعثه الله في امتی علی اختلاف من الزمان و زلازل، فيهلأ الأرض قسطاً و عدلاً كمی ملئت جوراً و ظلماً، ويرضی عنه ساكنوا السماء و ساكنوا الارض، ليقسم المال صحاحاً فقال له رجل: ماصحاحاً؟ قال صلی الله علیه و آله و سلم بالسوية بين الناس و يملا قلوب امة محمد غنی، ویسعهم عدله، حتی يأمر منادی ينادی يقول: من كانت له فی مال جاجة؟ فما يقوم من المسلمين الا رجل واحد، فيقول اتت السادن (يعنی الخازن) فقل له: ان المهدی يأمرك أن تعطينی مالاً، فيقول له: احث حتی إذا جعله في حجره و ابرزه ندم فيقول: كنت أجشع امة محمد نفساً اذا عجز عنی ما وسعهم قال صلی الله علیه و آله و سلم : فيرد فلا يقبل منه، فيقال له: إنا لا نأخذ شيئاً اعطيناه.

امام احمد حنبل از ابوسعيد خدری رضی الله عنه روايت كرده است كه: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: من شما را به مهدی بشارت می دهم، خداوند او را زمانی بر می انگيزاند كه مردم در اختلاف شديد به سر می برند و زمين لرزه و زلزله زياد است، پس مهدی زمين را پر از عدل و داد می كند همانطوريكه پر از ظلم و جور شده است، (هنگاميكه او ظهور می كند) ساكنان آسمان و زمين از او و ظهورش خشنود و خوشحال هستند، او مال و ثروت را بطور صحيح تقسيم می كند، در اين هنگام فردی سئوال كرد يا رسول الله: مقصود از تقسيم مال صحيح چيست؟ حضرت فرمودند: يعنی بطور مساوی ميان مردم تقسيم می نمايد (بدون تبعيض) او دلهای امت محمد را از غنا آكنده می كند و عدل او آنان را فرا می گيرد، تا آنجا كه او دستور می دهد (منادی يا سخنگوی او اعلام كند) و می گوید : ای مردم چه کسی احتیاج به مال و ثروت دارد ؟ به دنبال این ندا و این اعلام ، فقط يك نفر برمی خيزد، پس آن حضرت می فرمايد: تو نزد خزانه دار برو و به او بگو: مهدی به تو امر می كند، تا از ثروت ما به تو عطا كند، (اونزد خزانه دار می رود و پيغام امام زمان را می رساند) خزانه دار به او می گويد مشتهای خود را باز كن و هر چه می خواهی بردار، او مشتهای خود را باز می كند و اموال را در دامن خود می ريزد، سپس پشيمان می شود و می گويد: من حريص ترين امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بودم، زيرا از آنچه آنان قادر بودند ناتوان شدم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمايند: پس آن مرد آن مال را بر می گرداند. اما از او پذيرفته نمی شود و به او گفته می شود، ما چيزی را كه عطا كرديم ديگر پس نمی گيريم.

ص: 327

« آيۀ يكصد و بيست و دوم »

اشاره

شيعيان و ياران حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف "مخبتين" هستند .

خداوند در سورۀ حج آيات 34 و 35 می فرمايد :

« و بَشِّرِ اَلْمُخْبِتينَ * الَّذينَ إذَا ذُكِرَاللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَاَلصّابِرِينَ عَلَی مَآ أصَابَهُمْ وَ الْمُقیِمیِ الصلوةِّ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنفِقونَ »

ای پيامبر به مخبتين بشارت بده،آنان كه مطمئن است قلوب آنها به ياد و ذكر خداوند، (و اگر در حضور آنان) نامی از خداوند به ميان بيايد، قلوبشان را (در اثر علم به عظمت خداوند) بيم و ترس فرا خواهد گرفت، و اگر مصائب و سختی ها به آنها روی آورد آنها در آن، مصيبت صابرند آنها نماز به پا می دارند، و از آنچه كه خداوند به آنها عطا كرده و روزيشان نموده است انفاق می كنند.

1) حاكم حسكانی شافعی در كتاب شواهد تنزيل صفحه 335 حديث 550 آورده است:

حاكم حسكانی نقل حديث كرد از ابی بكر محمدبن حسين بن صالح سبيعی از او ابو عبدالله حسين بن علی بن محمدبن عفير انصاری و او از حجاج بن يوسف و او از بشربن حسين، و او از زبير بن عدی و او از ضحاك بن عباس و او از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می كند كه آن حضرت فرمودند: «و بَشِّر اَلْمُخْبِتينَ» يعنی «و مژده بده به عبادت كنندگان» كه اين عبادت كنندگان كه بايد به آنان مژده داده شود درباره اميرالمؤمنين علی علیه السلام و شيعيان آن حضرت نازل شده است.

2) در تفسير برهان مجلد 3 صفحۀ 92 حديث 1 آمده است:

ص: 328

محمدبن العباس قال حدثنا محمدبن همام، عن محمدبن اسماعيل، عن عيسی بن داوود، قال، قال موسی بن جعفرعلیه السلام سئلت ابي عن قول الله و « و بَشِّراَلْمُخْبِتينَ الَّذينَ إذَا ذُكَراللهُ... » الاية قال نزلت فينا خاصه.

محمدبن العباس روايت می كند از محمدبن همام و او روايت می كند از محمدبن اسماعيل او می گويد عيسی بن داوود گفت: كه موسی بن جعفر، فرمودند: از پدرم (يعنی امام صادق) سؤال كردم منظور از كلام خداوند كه می فرمايند و بشّرالمخبتین تا آخر آيه (چيست)؟ حضرت صادق علیه السلام فرمودند: (مخبتين ما هستيم) و اين آيه مخصوصاً در شأن ما (اهلبيت) نازل شده است.

مخبتين (خَبْت) به كسانی گفته می شود كه برای اطاعت خداوند منقادند و از غير خداوند بريده اند.

قرآن كريم برای مُخبتين چند خصوصيت را بيان می كند :

هنگاميكه در حضور اينها ياد

خداوند برده می شود (وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ) قلب اينها خشيت می يابد، اينها به

قلب مطمئنه رسيده اند، ياد خداوند تمام وجود آنها را به لرزه در می آورد.

اينها در مقابل همه مصائب و

مشكلات صابرند (وَاَلصّابِرِينَ عَلَی مَا أصَابَهُمْ)

اينها نماز را برپا می دارند

(وَ الْمُقیِمیِ الصلوةِّ) مُقيم (قَوَمَ) بر پا دارند "المُقيمی"

برپا دارندگان نماز، نه اينكه نماز می خوانند، اينها نماز را برپا می دارند.

(وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنفِقونَ) از

آنچه كه خداوند روزی آنها كرده است، انفاق می كنند و می بخشند.

مصداق واقعی اينها اهل بيت عصمت و طهارت هستند، و در حال حاضر حضرت ولی عصر حجة بن الحسن العسكری عجل الله تعالی فرجه الشریف مصداق واقعی اين آيه است.

و كسانی كه منتظران ظهور اين بزرگوار هستند بايد اين خصوصيات را در وجود خود تقويت نمايند و در برنامه های خودسازی خود فراموش نكنند زيرا منتظر واقعی كسی است كه :

اولاً خود سازی نمايد.

ثانياً زمينه سازی كند.

ثالثاً ديگر سازی را فراموش نكند.

تا ظهور به وقوع بپيوندد . ( ان شاء الله )

ص: 329

« آيۀ يكصد و بيست و سوم »

اشاره

بزرگترين مدافعِ حضرت بقية الله الاعظم ، الله عزوجل است.

خداوند در سوره حج آيه 38 می فرمايد:

«اِنَّ الله يُدافِعَ عَنِ الذَّينَ آمَنوا»

خداوند از كسانيكه ايمان آورده اند دفاع می كند.

در تفسير برهان مجلد 3 صفحۀ

93 آمده است :

محمد بن العباس، قال حدثنا محمد بن الحسن بن علی، قال حدثنی ابی، عن ابی عمربن منصوربن يونس، عن اسحق بن عمار قال: سئلت ابا عبدالله علیه السلام عن قول الله عزوجل: «اِنَّ الله يُدافعَ عَن الذَّينَ آمَنوا» قال نحن الذين يدافع الله عنا ما اذاعت شيعتنا.

اسحق بن عمار می گويد از امام صادق علیه السلام از تفسير كلام خداوند كه می فرمايند : « اِنَّ الله يُدافعَ عَن الذَّينَ آمَنوا » خداوند از كسانيكه ايمان آورده اند دفاع می كند پرسيدم، حضرت فرمودند: مائيم كسانيكه خداوند از آنها دفاع می كند تا شيعيان ما بدان خوشحال و مسرور گردند.

ص: 330

« آيۀ يكصد و بيست و چهارم »

اشاره

نصرت نهائی اسلام به دست ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

خداوند در سورۀ حج آيۀ 39 می فرمايد:

«اُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلوُنَ بِأنَّهُمْ ظُلِموُا وَ اِنَّ الله عَلی نَصْرِهِم لَقَدِيرٌ»

و خداوند اذن داد به مؤمنين (آنها كه مورد ظلم واقع شدند) برای مبارزه و جنگ نمودن با مشركين، و خداوند بر ياری نمودن آنها قادر و توانا است.

1) حاكم حسكانی شافعی در كتاب شواهد التنزيل صفحه 336 حديث 551 می گويد:

حاكم حسكانی گويد خبر داد به ما ابوالحسن اهوازی و او از ابوبكر بيضاوی ... و از زياد مدينی و او از زيدبن علی بن الحسين علیه السلام نقل می كند: كه آن بزرگوار فرمودند: «اُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلوُنَ...» اين آيه درباره ما (اهلبيت) نازل شده است.

2) در تاويل الايات الظاهره صفحۀ 331 و تفسير برهان جلد 3 صفحۀ 93 حديث 4 آمده است :

محمدبن العباس قال: حدثنا الحسين بن احمد الملكی [ المالكی ] عن محمدبن عيسی، عن يونس، عن مثنی الحناط، عن عبدالله بن عجلان، عن ابی جعفرعليه السّلام في قول الله عزوجل:«اُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلوُنَ بِأنَّهُمْ ظُلِموُا وَ اِنَّ الله عَلی نَصْرِهِم لَقَدِيرٌ» قال فی القائم عليه السّلام و اصحابه.

محمدبن العباس گويد: حسين بن احمد ملكی [ مالكی ] از محمد بن عيسی، از يونس از مثنی حناط، از عبدلله بن عجلان، از حضرت ابوجعفر امام باقر عليه السّلام حديثمان داد كه آن جناب دربارۀ فرمودۀ خدای عزوجل «به كسانی كه با آنان نبرد

ص: 331

می شود اجازۀ جنگ داده شده به خاطر اين كه به آنها ستم شده و خداوند بر ياری آنان تواناست .» فرمودند: دربارۀ حضرت قائم عليه السّلام و اصحاب اوست.

1) در تفسير علی بن ابراهيم قمی جلد 2 صفحۀ 84 و تفسير برهان جلد 3 صفحۀ 94 حديث 10 آمده است :

علی بن ابراهيم قال، حدثنی ابی، عن ابن ابی عمير، عن ابن مسكان، عن ابی عبدالله عليه السّلام فی قوله: «اُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلوُنَ بِأنَّهُمْ ظُلِموُا وَ اِنَّ الله عَلی نَصْرِهِم لَقَدِيرٌ» قال: [ انَّ ] العامّة يقول نزلت في رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم لما اخرجته قريش من مكة، و انما هوالقائم عليه السّلام [ هی للقائم ] اذا خرج يطلب بدم الحسين عليه السّلام و هو قوله: نحن اولياؤكم فی الدم و طلب الدية [ اولياء الدم و طلاب الدية ]

علی بن ابراهيم گويد: پدرم از ابن ابی عمير، از ابن مسكان،از حضرت ابی عبدالله امام صادق عليه السّلام برايم حديث گفته كه آن حضرت راجع به فرمودۀ خداوند: «به كسانی كه با آنان نبرد می شود اجازۀ جنگ داده شده به خاطر اين كه به آنها ستم شده و خداوند بر ياری آنان تواناست» فرمود: اهل سنت می گويند: اين آيه دربارۀ پيغمبر صلی الله عليه وآله نازل شد هنگاميكه كفار قريش آن حضرت را از مكه بيرون كردند، و حال آن كه او قائم عليه السلام است كه چون خروج كند برای حسين عليه السّلام خون خواهی نمايد و اين است فرمايش او كه ما اوليای خون و طالبان ديه هستيم.

2) در تفسير صافي صفحۀ 364 آمده است :

عن الصادق عليه السّلام ان العامه يقولون نزلت فی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم لما اخرجته قريش من مكه و انما هو القائم اذا خرج يطلب دم الحسين عليهما السلام و هو يقول نحن اولياء الدم و طلاب الثره .

امام صادق عليه السّلام می فرمايند: عامه می گويند كه اين آيه در شأن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده در آن هنگام كه قريش باعث خروج آن حضرت از مكه شدند. ولی (ما می گوئيم) منظور آيه ، حضرت قائم علیه السلام است. هنگاميكه برای طلب خون حسين علیه السلام قيام می كند و می گويد مائيم ولی دم و طلب كنندگان خون حسين بن علی علیه السلام .

ص: 332

« آيۀ يكصد و بيست و پنجم »

اشاره

قائم آل محمد كل جهان را تسخير می كند .

خداوند در سورۀ حج آيه 41 می فرمايد:

«اَلَّذينَ اِنْ مَكَّنّاهُمْ فِي الْاَرضِ اَقامُوا الصَّلوةَ وَ آتَوُا الزَّكوةَ وَ اََمَروُا بِالمَعْروفِ وَنَهَوْا عَنِ المُنكَرِ و لِلّهِ عاقِبَةُ الأُمورِ»

آنانكه ما اگر آنان را در زمين تمكين دهيم (و در زمين استقرار) پيدا كنند، نماز را برپا می دارند و زكوة خود را می پردازند و امر به معروف و نهی از منكر می كنند و برای خداوند است عاقبت همه كارها.

1) حاكم حسكانی حنفی در كتاب شواهد التنزيل صفحۀ 337 حديث 554 می گويد:

برای من بيان كرد فرات بن ابراهيم و او از حسين بن سعيد نقل كرد و او از ابی جعفرامام محمد باقرعلیه السلام نقل كرده است كه ايشان فرمودند: خداوند تعالی می فرمايند: « اَلَّذينَ اِنْ مَكَّنّاهُمْ فِي الْاَرضِ...» فرمودند: به خدا سوگند (اين آيه) درباره ما نازل شده است.

2) حاكم حسكانی حنفی در كتاب شواهد التنزيل صفحۀ 338 حديث 554 می گويد:

فرات گفت احمدبن قاسم گفت جعفربن محمدجمال گفت يحی بن هاشم گفت ابومنصور گفت: كه ابی خليفه برای ما نقل حديث كرد، كه به كنيزی فرمودند: ای كنيز فرش مناسبی را بياور....

پس به حضرت گفتم (يابن رسول الله) ما چگونه امام و صاحب امر (يا مهدی موعود) را بشناسيم؟ حضرت فرمودند خداوند فرمودند: «اَلَّذينَ اِنْ مَكَّنّاهُمْ فِي الْاَرضِ اَقامُوا الصَّلوةَ وَ آتَوُا الزَّكوةَ وَ اََمَروُا بِالمَعْروفِ وَنَهَوْ عَنِ المُنكَرِ» اگر آنان را مستولی گردانيم در زمينی و مانع را بر ايشان برطرف نمائيم نماز را برپا

ص: 333

می دارند و زكوة می دهند و امر به معروف و نهی از منكر می نمايند اگر چنين مردی از ما را ديدی پس پيروی او كن به درستيكه او صاحب امر است.

1) باز حاكم حسكانی حنفی در كتاب شواهد التنزيل صفحۀ 338 حديث 556 می گويد:

حاكم حسكانی گويد فرات گفت: نقل حديث كرد مرا حسين بن علی بن زريع از اسماعيل بن ابان از فضيل بن زبير از پدرش که علی علیه السلام فرمود: هنگاميكه قائم آل محمدعجل الله تعالی فرجه الشریف ظاهر شود می فرمايند: ای مردم مائيم كسانيكه خداوند وعده داد شما را دركتابش و فرمودند :« اَلَّذينَ اِنْ مَكَّنّاهُمْ فِي الْاَرضِ اَقامُوا الصَّلوةَ وَ آتَوُا الزَّكوةَ وَ اََمَروُا بِالمَعْروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنكَرِ»

2) خواجه كلان قندوزی حنفی در كتاب ينابيع الموده صفحۀ 425 می گويد:

وقوله تعالی في سوره الحج «اَلَّذينَ اِنْ مَكَّنّاهُمْ فِي الْاَرضِ اَقامُوا الصَّلوةَ وَ آتَوُا الزَّكوةَ وَ اََمَروُا بِالمَعْروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنكَرِ و لِلّهِ عاقِبَةُ الأُمورِ» عن ابی الجارود عن الباقر رضی الله عنه قال : هذه الآية نزلت فی المهدي و اصحابه يملكهم الله مشارق الارض و مغاربها و يظهرالله بهم الدّين حتی لا يری اثر من الظلم والبدع.

از ابی جارود از امام باقرعلیه السلام كه آن حضرت فرمودند: اين آيه نزولش در شأن مهدی و اصحاب اوست كه مالك شوند شرق و غرب زمين را و ظاهر می كند خداوند دين را به وسيله ايشان تا آنجا كه باقی نمی ماند اثری از ظلم و بدعت و از امام صادق علیه السلام مثل آن روايت شده است.

3) در كتاب تاويل الايات الظاهره صفحۀ 343 آمده است :

محمد بن العباس، قال، حدثنا محمد بن الحسين بن حميد،عن جعفربن عبدالله (الكوفی) عن كثيربن عياش، عن ابی الجارود، عن ابی جعفرعلیه السلام فی قوله عزوجل «اَلَّذينَ اِنْ مَكَّنّاهُمْ فِي الْاَرضِ اَقامُوا الصَّلوةَ وَ آتَوُا الزَّكوةَ وَ اََمَروُا بِالمَعْروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنكَرِ و لِلّهِ عاقِبَةُ الأُمورِ» قال هذه لآل محمد المهدی عليه السّلام و اصحابه يملكُهمُ الله مشارق الارض و مغاربها و يظهرالدين، و يميت الله عزوجل به وباصحابه البدع و الباطل كما امات السفهة الحق حتی لايری اثرٌ من الظلم، و یامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر « و لله عاقبة الامور»

محمد بن عباس گويد: محمد بن الحسين بن حميد، از جعفربن عبدالله (كوفی)، از كثيربن عياش، از ابوالجارود از امام ابوجعفر باقرعلیه السلام برايمان حديث آورد كه آن جناب درباره فرموده خدای عزوجل : «كسانی كه اگر در زمين به آنان توانائی دهيم نماز را به پا داشته و زكات (به مستحق) بخشيده و به معروف امر نموده و از منكر نهی كنند و عاقبت كارها به دست خداوند است» فرمود: اين برای آل محمد است مهدی علیه السلام و اصحاب او، خداوند متعال مشارق و مغارب زمين را به تصرف آنها در آورد و دين را آشكار سازد، و خداوند متعال به وسيلۀ

ص: 334

او و يارانش بدعتها و باطل را از بين می برد، همچنانكه سفيهان، حق را ميرانده باشند، تا جائی كه اثری از ظلم ديده نشود و امر به معروف و نهی از منكر خواهند نمود.« و آخر كارها به دست خدا است . »

1) در تفسير علی بن ابراهيم قمی جلد 2 صفحۀ 87 و تفسير صافی صفحۀ 365 آمده است :

علی بن ابراهيم قال: فی رواية ابی الجارود عن ابی جعفر عليه السّلام (في قوله):(اَلَّذينَ اِنْ مَكَّنّاهُمْ فِي الْاَرضِ اَقامُوا الصَّلوةَ وَ آتَوُا الزَّكوةَ) فهذه (الاية) لآل محمد علیه السلام الی آخر الاية والمهدی عليه السّلام و اصحابه يملكُهمُ الله مشارق الارض و مغاربها و يظهرالدين، و يميت الله به وَ [ بِ ] اصحابه البدع و الباطل كما امات السفهة الحق حتی لايری اثر الظلم « وَ ياََمَروُن بِالمَعْروفِ وَ ینهون عَنِ المُنكَرِ»

علی بن ابراهيم گويد: در روايت ابوالجارود است از حضرت ابو جعفر امام باقر عليه السّلام (درباره قول خداوند) «كسانی كه اگر در زمين به آنان توانائی دهيم، نماز را به پا داشته و زكات (به مستحق) بخشيده» كه اين (آيه) برای آل محمد عليهم السّلام است تا آخر آيه خداوند حضرت مهدی و اصحابش را مالك و مسلط بر مشارق و مغارب زمين خواهد ساخت، و دين را آشكار و غالب خواهد فرمود، و خداوند به او و (به دست) اصحابش بدعتها و باطل را از بين خواهد برد، همچنان كه سفيهان حق را ميرانده باشند، تا جائيكه اثری از ظلم ديده نشود، (و امر به معروف و نهی از منكر نمايند.)

ص: 335

«آيه يكصد و بيست و ششم »

اشاره

كافران در ظهور قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف در عذاب هستند.

خداوند در سوره حج آيه 55 می فرمايد :

« وَلايَزالُ الَّذینَ كَفَروُا في مِرْيَةٍ مِنهُ حَتّی تَأتيَهُمُ السّاعَةُ بَغْتَةً اَوْ يَأتِيَهُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَقيمٍ »

كسانيكه كفر ورزيدند آنها هميشه در شك به سر می برند، تا زمانيكه ساعت ناگهان آنها را فراگيرد، يا تا زمانی كه عذاب روز عقيم برای آنها بيايد.

در تفسير الدّرالمنثور مجلد

6 صفحۀ 61 نوشته حافظ عبدالرحمن سيوطي مفسر و فقيه شافعی آمده است:

أخرج الحاكم و صححه عن عقبة بن عامر رضی الله عنه : سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم يقول: لاتزل عصابة من امتی يقاتلون علی أمرالله ظاهرين علی العدو لا يضرهم من خالفهم حتی تأتيهم الساعة و هم علی ذلك.

فقال عبدالله بن عمر: ويبعث الله ريحاً ريحها المسك، و مسها مس الحرير، فلا تترك نفساً فی قلبه مثقال حبة من الايمان الاقبضته، ثم يبقی شرار الناس عليهم تقوم الساعة.

حاکم نيشابوری (صاحب كتاب المستدرك علی الصحيحين) اين روايت را صحيح دانسته و از عقبة بن عامر نقل كرده است كه : از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنيدم كه می فرمود: همواره گروهی از امت من در راه خداوند پيكار كرده و بر دشمن غالب می شوند، و كسيكه با آنها مخالفت كند به آنان زيانی نرساند، تا اينكه ساعت بر آنها فرا برسد و آنان در همين وضع باشند پس عبدالله بن عمر گفت: و خداوند بادی را كه بوی مشك می دهد و چون حرير نرم است برمی انگيزد پس هيچ كس را كه به اندازه ذره ای ايمان در قلبش باشد باقی نمی گذارد، و جان او گرفته می شود، سپس بدترين مردم باقی می مانند و ساعت بر آنها پايدار می شود.

ص: 336

« آيۀ يكصد و بيست و هفتم »

اشاره

و مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف منتقم حقيقی است.

خداوند در سورۀ حج آيۀ 60 می فرمايد :

«ذلِكَ وَمَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عوُقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللهُ إَنَّ اللهَ لَعَفُّوٌ غَفوُرٌ»

و هركس عقوبت كند و انتقام بگيرد بمانند آنچه كه به او ظلم شده است، و سپس باز بر او ستم شود هرآينه خداوند او را ياری كند، و همانا خداوند عفو كننده و آمرزنده است.

1) در كتاب ينابيع الموده نوشته خواجه كلان قندوزی حنفی صفحه 425 آمده است:

وقوله تعالی : « وَمَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عوُقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللهُ إَنَّ اللهَ لَعَفُّوٌ غَفوُرٌ» عن جعفرالصادق رضی الله عنه قال فی تفسير هذه الاية ان رسول الله صلی الله عليه و سلم لما اخرجته قريش من مكة و هرب منهم الی النار و طلبوه ليقتلوه فعوقب ثم في بدر عاقب لانه قتل «عقبة بن ربيعة» و «شيبه بن ربيعه» و «الوليدبن عتبه» و «حنظلة بن ابی سفيان» و «ابوجهل» و غيرهم فلما قبض رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بغی عليه«ابن هند بنت عتبه بن ربيعة» بخروجه عن طاعة اميرالمؤمنين عليه السّلام و بقتل ابنه «يزيد» «الامام الحسين عليه السّلام» «بغياً و عدواناً» .... ثم قال تعالی (لَيَنْصُرَنَّهُ اللهُ) يعنی بالقائم المهدی من ولده صلی الله عليه وسلم .

حافظ قندوزی حنفی به اسناد خود از سلام بن مستنير از امام جعفر صادق عليه السّلام در مورد فرموده خداوند متعال: «وَمَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عوُقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللهُ إَنَّ اللهَ لَعَفُّوٌ غَفوُرٌ» روايت نموده است كه فرمودند: هنگاميكه قريش رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم را از مكه بيرون كردند، و آن حضرت به غار رفتند، و قريش در جستجوی او شدند تا او را پيدا كرده و به قتل برسانند «فعوقب» (پس به آن حضرت ظلم كردند). سپس رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم در جنگ بدر آنها را عقاب نمودند «عاقب» (و از آنها انتقام گرفتند) و در اين

ص: 337

جنگ عتبة بن ربيعه، و شيبه بن ربيعه، و وليدبن عتبه، و حنظله بن ابی سفيان، و ابوجهل و برخی ديگر از آنانرا به قتل رسانيدند. سپس هنگاميكه رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم رحلت نمود فرزند هند دختر عتبة بن ربيعه (يعنی معاوية بن ابی سفيان) با بيرون رفتن از تحت اطاعت اميرالمؤمنين و با قتل فرزندش يزيد، امام حسين علیه السلام را از روی ستم و دشمنی (برآن حضرت يعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سركشی و ستمگری كردند) سپس خداوند متعال فرمودند: « لَيَنْصُرَنَّهُ اللهُ » (خداوند همانا او را ياری می كند) يعنی توسط قائم مهدی از فرزندانش او را نصرت خواهد نمود .

1) در تفسير علی بن ابراهيم قمی جلد 2 صفحۀ 82 و تفسير برهان جلد 3 صفحۀ 102 آمده است :

علی بن ابراهيم: فی تفسيره : فهو رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم لَمّا اَخرجته قريش من مكة و تقرب منهم الی الغار و طَلِبوهُ ليقتلوه فعاقبهم الله يوم بدر فقتل عتبة و شیبة و الوليد و ابا جهل و حنظلة بن ابی سفيان و غيرهم، فلما قبض رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم طلب بدمائهم فقتل الحسين علیه السلام و آل محمد بغيا وعدواناً و هو قول يزيد حين تمثل بهذا الشعر:

ليت اشياخی ببدر شهدوا

جزع الخزرج من وقع الاسل

لَأ هلّوا و اسْتَهلوا فرحا ثم قالوا يا يزيد لاتشل

ليست من خندق ان لم انتقم

من نبی احمد ما كان فعل

قد قتلنا القوم من ساداتهم وعَدَلناهُ ببدر فاعتدل

وقال الشاعر فی مثل ذلك (شعراً):

وكذالك الشيخ اوصانی به

فاتبعتُ الشيخ فيما قد سأل

وقال يزيداً ايضاً (شعراً):

نقول و الراس مطروح تُقَلِّبُه يا ليت اشياخنا الماضين بالحَضر

حتی يقيسوا قياساً لايقاس به

ايام بعد لكان الوزن بالقدر

فقال الله تبارك و تعالی : «ومن عاقب» يعنی رسول الله صلی الله عليه وآله «بمثل ماعوقب به» يعنی حسيناً ارادوا ان يقتلوه «ثم بُغی عليه لَينصرنَّه الله» يعنی بالقائم علیه السلام من ولده .

علی بن ابراهيم: در تفسيرش گويد: او رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است، هنگاميكه قريش آن حضرت را از مكه بيرون (آواره) كردند و آن جناب از (دست) آنها به سوی غار گريخت، و آنها به جستجويش پرداختند تا حضرتش را بكشند، پس خداوند آنها را روز بدر عقوبت كرد، كه عتبه و شيبه و وليد و ابوجهل و حنظله بن ابی سفيان و غيرهم كشته شدند، و پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آن نابكاران به خونخواهی مقتولين خود پرداختند و امام حسين علیه السلام و

ص: 338

آل محمد را از راه ظلم و تعدی كشتند، و اين است (معنی) قول يزيد كه به اين شعر تمثیل زد : ای كاش بزرگان قوم من كه در بدر كشته شدند هم اكنون می بودند و شاهد ناله و اندوه خزرجيان از فرود آمدن شمشيرها و نيزه ها (بر پيكر پيشوايانشان) می شدند. كه از شادی و خوشحالی به هم تبريك گفته و سپس فرياد بر می آوردند كه ای يزيد دستت بريده مباد، از تيرۀ خندق نيستم اگر از فرزندان احمد به خاطر آن چه او كرد انتقام نكشم. ما بزرگان اين قوم را كشتيم و با بدر آن را همتا و برابر ساختيم. و شاعر همانند اين معنی را (از زبان يزيد پليد) (شعری) گفته: و اين گونه شيخ (خليفه) به من توصيه كرد، پس آن چه را كه او خواسته بود به جای آوردم .

و نيز يزيد (شعری) گفته، در حاليكه سر مطهر در برابر او بود چنين گفت:

در حاليكه اين سرافتاده و ما آن را زيرو رو می كنيم چنين می گوييم: ای كاش بزرگان پيشين ما هم اكنون حاضر بودند تا مقايسه می كردند مقايسه ای بی نظير بين اين جريان با روزهای بدر كه وزن آن برابر می شد.

پس خدای تبارك و تعالی فرموده: «و هركس عقوبت شده» يعنی : رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم (به مانند جريانی كه به آن عقوبت شده) مقصود هنگامی است كه آن حضرت را خواستند بكشند « سپس بر او ستم شد خداوند او را ياری می كند» يعنی : به وسيلۀ قائم علیه السلام از فرزندان او.

انسان زمانيكه تاريخ اسلام را مطالعه می كند خون می گريد و هنگاميكه به آينده و ظهور وليعصر چشم می دوزد لبخند می زند .

چه ظلمهائی كه كفار قريش بر رسول خدا وا نداشتند، قبل از هجرت سرِ راهش خار می ريختند، آتش و خاكستر بر سرش فرود می آوردند، در مسجدالحرام در هنگام سجده سيرآبی شتر ومحتويات داخل آن را بر سرش می ريختند، يارانش را می كشتند و ... سرانجام آن حضرت مجبور شدند به امر الهی هجرت كنند. در جنگ بدر حضرت انتقام خوبی گرفتند، و در اين جنگ عتبة بن ربيعه و شيبه بن ربيعه و وليد بن عتبه و حنظلة ابن ابی سفيان و ابوجهل و ... را به قتل رسانيدند .

آنها به دروغ ايمان آوردند، اما بنی اميه و بنی العباس و ديگران پس از رحلت آن حضرت ، دخترش را كشتند، اميرالمؤمنين علی علیه السلام را به قتل رسانيدند، امام حسن علیه السلام را مسموم نمودند، و سيدالشهدا را با عده ای از بنی هاشم و عده ای از ياران آن حضرت به قتل رسانيدند، زن و بچه آنها را اسير كردند، و شهر به شهر می چرخانيدند و ... و فرزندان اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا علیهما السلام را يكی پس از ديگری به قتل رسانيدند، اين گذشته ، دردناك است اما آينده زيبائی در پيش خواهيم داشت، و آن آينده زيبا را حديث چنين بيان می فرماید :

ثم قال تعالی : « لَيَنْصُرَنَّهُ اللهُ » يعنی بالقائم المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف من ولده صلی الله عليه و آله و سلم .

ص: 339

سپس خداوند متعال فرمودند: « خداوند همانا او را ياری می كند . » يعنی توسط قائم مهدی از فرزندانش او را نصرت خواهد نمود.

و چه زيباست روز قيام.

و چه زيباست روز خروج.

وچه زيباست روز انقلاب.

وچه زيباست روز بقيةالله الاعظم روحی فداک .

اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه ... انشاء الله.

ص: 340

« آيۀ يكصد و بيست و هشتم »

اشاره

ثبات کل عالم به اذن الله به وسیله امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

خداوند در سوره حج آيۀ 65 می فرمايد:

«... و يُمسِكُ السَّمآءَ أنْ تَقَعَ عَلَی الارْضِ إلاّ بِاذْنِهِ...»

و نگاه دارد آسمان را از اينكه بر زمينی فرو افتد، مگر به اذن او .

در كتاب غاية المرام صفحۀ

692 نوشته علام بزرگوار آيت ا... سيد هاشم بحرانی آمده است :

روی العلامة البحرانی، عن ابی الحسن الفقيه محمدبن احمدبن شاذان من طريق العامة بحذف الاسناد عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : حدثنی جبرئيل عن رب العزة جل جلاله أنه قال : « من علم ان لا اله الا انا وحدي و انّ محمداً عبدي و رسولي، و أنّ علی بن ابی طالب خليفتی، و انّ الائمة من ولده حجتی ادخلته الجنة برحمتی و نجيته من النار بعفوي » الی ان قال الراوي: فقام جابربن عبدالله انصاري، فقال: يا رسول الله و من الائمة من ولد علی بن ابی طالب؟ قال صلی الله علیه و آله و سلم الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة، ثم سيد العابدين فی زمانه علی بن الحسين، ثم الباقر محمدبن علی، و ستدركه يا جابر- أدركته فاقرأه منی السلام – ثم الصادق جعفربن محمد، ثم الكاظم موسی بن جعفر، ثم الرضا علی بن موسی ثم التقی محمد بن علی، ثم النقی علی بن محمد، ثم الزكی الحسن العسكري، ثم ابنه (القائم) بالحق (مهدی) امتی الذی يملأ الارض قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جورا، هؤلاء يا جابر خلفائی، و اوصيائی، و اولادی و عترتی، من اطاعهم فقد اطاعنی، من عصاهم فقد عصانی و من انكرهم او انكروا احدا منهم فقد انكرنی (وجهم يمسك الله السماء ان تقع علی الارض) وبهم يحفظ الله الارض من ان تميد بأهلها.

ص: 341

اقول ذكر النبی صلی الله علیه و آله و سلم هذه الاية الكريمة فی هذا المجال دليل ترولها فی الائمة الاثنی عشر عليهم السلام و لوتأويلاً الذي هو حقيقة القرآن و روح الوحی .

علامه بحرانی از ابوالحسن فقيه، محمد بن احمد بن شاذان، از طريق اهل سنت، با حذف اسناد از رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم نقل كرده است كه فرمود: جبرئيل از رب العزة جل جلاله مرا حديث كرد كه خدا فرمود : هر كس بداند كه خدايی نيست مگر من به تنهايی و اين كه محمد بنده و رسول من است،و علی بن ابی طالب خليفۀ من است و امامان از اولاد او حجتهای من می باشند،وی را به رحمت خويش، در بهشت وارد سازم و به عفو خود از آتش برهانم» . تا آن جاكه راوی گويد: در اين هنگام جابربن عبدالله انصاری برخاست و عرض كرد ای رسول خدا، امامان از اولاد علی بن ابيطالب كی هستند؟ فرمود: حسن و حسين دو سرور جوانان اهل بهشت، سپس سرور عابدان در زمان خويش علی بن حسين، سپس باقر، محمدبن علی، كه تو ای جابر به زودی زمان او را درك خواهی كرد، پس هنگامی كه او را ديدی سلام مرا به او برسان. سپس صادق، جعفربن محمد پس كاظم موسی بن جعفر، سپس رضا، علی بن موسی، سپس تقی، محمدبن علی، سپس نقی علی بن محمد، سپس زكی حسن بن عسكری، سپس فرزند او «قائم» به حق (مهدی امت من) آن كه زمين را از قسط و عدل پر می سازد، همان گونه كه از ظلم و جور آكنده گشته است، اينان ای جابر، جانشينان من، و اوصيايم، و اولاد و عترتم می باشند، هر كس از آنان اطاعت كند، مرا اطاعت كرده است و هر كه نافرمانی ايشان كند، مرا نافرمانی كرده است، و هركس آنان را و يا يكی از ايشان را انكار كند، مرا انكار كرده است و به واسطۀ ايشان است كه « خدا آسمان را از اين كه بر زمين فرود آيد، نگاه می دارد. » و به واسطۀ آنهاست كه خدا زمين را از اين كه ساكنينش را فرو برد حفظ می كند.

مؤلف : ياد كردن پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم اين آيه را در اين مقام، دليلی است بر نزول آن در شأن ائمه دوازده گانه – عليهم السّلام – اگر چه از نظر تأويل باشد، كه حقيقت قرآن و روح وحی است.

ص: 342

« آيۀ يكصد و بیست و نهم »

اشاره

در حال حاضر امام زمان علیه السلام بهترين عبد صالح خداوند است .

خداوند در سوره حج آيات 77 و 78 می فرمايد :

« يا اَيُّها الَّذينَ امَنُوا اَرْكَعوُا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ.............

« يا اَيُّها الَّذينَ امَنُوا اَرْكَعوُا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَ افْعَلوُا الْخَيْرَلَعَلَّكُمْ تُفْلِحوُنَ * وَجاهِدوُا فِیِ اللهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَبكُمْ وَما جَعَلَ عَلَيكُمْ فِی الدّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ اَبيكُمْ اِبراهيمَ هُوَ سَمّكُمُ المُسلِمينَ مِنْ قَبْلُ وَ فِی هذا لَيَكوُنَ الرَّسوُلُ شهيداً عَليكُم وَ تكوُنوُا شُهدآءَ عَلیَ النّاسِ فَاَقيموُا الصَّلوةَ و اتوُا الزَّكوةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللهِ هُوَ مَوْليكُمْ فَنِعْمَ الْمَولی وَنِعْمَ النَّصيرُ»

ای كسانی كه ايمان آورده ايد ركوع كنيد و به سجده برويد و پروردگارتان را عبادت كنيد و كار نيك كنيد، كه رستگار شويد * و در راه خدا آن چنان كه شايسته است جهاد كنيد او شما را برگزيد و بر شما در دين حرجی قرار نداده دين پدرتان ابراهيم. او شما را از قبل و در اين قرآن مسلمين ناميد تا رسول بر شما شاهد باشد و شما بر مردم شاهدانی باشيد. پس نماز را برپا داريد و زكات بدهيد و به خدا معتصم شويد و او مولای شماست، پس چه خوب مولايی است و چه خوب ياری است.

1) در غاية المرام صفحۀ 264 و 265، نوشته علامه بزرگوار سيد هاشم بحرانی آمده است :

روی العلامة السيد هاشم بحرانی فی كتابه (غاية المرام) عن العالم الشافعی ابراهيم بن محمد الحموينی، باسناده المذكور عن سليم بن قيس هلالی فی حديث طويل قال:

اقسم علی بن ابی طالب اكثر من مأتی رجل من اصحاب رسول الله صلی الله عليه وآله والتابعين – وكانوا مجتمعين فی مجلس واحد- ناشدهم بالله علی امور، و قال فيما قال: أنشدكم الله أتعلمون أن الله انزل فی سورة الحج «يا اَيُّها الَّذينَ امَنُوا اَرْكَعوُا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبّكُمْ وَ افْعَلوُا الْخَيْر» الی آخر السورة، فقام سلمان فقال، يا رسول الله من هؤلاء الذين انت عليهم شهيد و هم شهداء علی الناس الذين اجتباهم الله، و لم يجعل

ص: 343

عليهم فی الدين من حرج، ملته ابراهيم؟ قال صلی الله عليه و آله : «عنی بذلك ثلاثه عشر رجلاً خاصة دون هذه الامة » قال سلمان: بيّنهم لنا يا رسول الله. قال صلی الله عليه و آله :« انا و اخی علی، وأحد عشر من ولدی» قالوا : [ ای اصحاب و التابعين تصديقاً لعلی بن ابيطالب ] اللهم نعم.

اقول و الاحد عشر من ولد النبی صلی الله عليه وآله وسلم كما نص عليهم الرسول نفسه فی موارد اخری – منها فی الاية السابقة - الحج 65- هم الحسن بن علی، والحسين بن علی، و علی بن الحسين، و محمدبن علی الباقر، و جعفربن محمد الصادق و موسی بن جعفر موسی الكاظم، و علی بن موسی الرضا و محمدبن علی الجواد، و علی بن محمدالهادی النقی، والحسن بن علی النقی العسكری، والحجة بن الحسن المهدی المنتظر صلوات الله عليهم اجمعين فهذه الاية الكريمة تشمل - بتفسيرها- الامام المهدی عليه السلام.

علامه سيد هاشم بحراني، در كتاب خويش «غاية المرام» از عالم شافعی ابراهيم بن محمد حموينی ، به اسناد مذكورش از سليم بن قيس هلالی - در حديثی طولانی - چنين نقل می كند : علی بن ابيطالب، بيش از 200 تن از اصحاب رسول خدا صلی الله عليه وآله و تابعين را - در حالی كه همگی در يك مجلس گرد آمده بودند - سوگند داد. آنها را در چندين مورد قسم داد و ازجمله فرمود :

شما را به خدا سوگند، آيا می دانيد كه خدا در سورۀ حج نازل فرمود: « يا اَيُّها الَّذينَ امَنُوا اَرْكَعوُا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبّكُمْ وَ افْعَلوُا الْخَيْر» (تا پايان سوره) و آن گاه مسلمانان برخاستند عرض كردند، ای رسول خدا، چه كسانی هستند اينان كه تو بر آنها گواهی و آنان بر مردم گواهان باشند. اينان كه خداوند آنها را برگزيد و بر آنان در دين - كه همان آئين ابراهيم است حرجی قرارنداده است؟ آن حضرت فرمود: مقصود از اين افراد سيزده مرد بطور خاص می باشند و نه تمامی اين امت. سلمان گفت: ای رسول خدا آنان را برای ما بيان فرما. فرمود: من، و برادرم علی، و يازده تن از اولاد من. (در اين هنگام اصحاب و تابعين به عنوان تصديق حضرت اميرسلام الله عليه) گفتند: بار خدايا، آری.

مؤلف : اين يازده تن از اولاد پيامبر (صلی الله عليه وآله) همانگونه كه در مواردی ديگر مانند آيه گذشته :(حج ، 65) خود رسول از آنها صريحاً نام برده است. حسن بن علی، حسين بن علی، علی بن الحسين، محمد بن علی باقر، جعفربن محمد الصادق، موسی بن جعفر كاظم، علی بن موسی الرضا، محمد بن علی جواد، علی بن محمد الهادی نقی، حسن بن علی نقی عسكری، حجة بن الحسن مهدی منتظر صلوات الله عليهم اجمعين می باشند پس اين آيه كريمه بر حسب تفسير آن، شامل امام مهدی عليه السّلام می شود.

2) در اصول كافی مجلد 1 كتاب الحجة صفحه 271آمده است :

ص: 344

علامه بزرگوار محمد بن يعقوب كلينی به نقل از علی بن ابراهيم قمی و ايشان از پدرش و ايشان از محمد بن ابی عمير، و او از ابن اُذینة و او از بريد العجلی نقل می كند (در ضمن حديثی) كه گفتم به امام محمد باقرعلیه السلام :

...قلت: قوله تعالی «يا اَيُّها الَّذينَ امَنُوا اَرْكَعوُا وَاسْجُدُوا وَعْبُدُوا رَبّكُمْ وَ افْعَلوُا الْخَيْرَلَعَلَّكُمْ تُفْلَحوُنَ* وَجاهدوُا فِیِ اللهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَبكُمْ » قال إيّانا عنیّ و نحن المجتبون و لم يجعل الله تبارك و تعالی فی الدين «من ضيق» فالحرج أشَّدُ من الضيق «ملة أبيكم ابراهيم» إيّانا عنی خاصة و «سمّا كم المسلمين» الله سمّانا المسلمين «من قبل» فی الكتب التی مضت «و فی هذا» القرآن «و لَيَكوُنَ الرَّسوُلُ شهيداً عَليكُم وَ تكوُنوُا شُهداءَ عَلیَ الناسِ» فمن صدَّق يوم القيامة صدَّقناه و من كذّب كذَّبناه.

به امام باقر علیه السلام گفتم خداوند می فرمايند: « ای اهل ايمان ركوع كنيد و سجده كنيد و پروردگارتان را بپرستيد و نيكی كنيد شايد رستگار گرديد و در راه خداوند كارزار كنيد چنانكه سزاوار كارزار كردن برای اوست. او شما را برگزيد»

حضرت فرمودند: خداوند ما (اهل بيت) را در نظر گرفته، و مائيم برگزيدگان او خداوند در زمين حرجی قرار نداده، حرج از تنگ گرفتن سخت تر است و اينكه می فرمايند:«ملة ابيكم ابراهيم» ملت پدرتان ابراهيم «ايّانا عنی خاصّه» تنها ما را در نظر گرفته (و ملت ابراهيم ما اهل بيت هستيم .)

« و سمّاكم المسلمين » و شما را مسلمان ناميده، خداوند (ما اهلبيت) را مسلمان ناميده از پيش از اينها در كتابهای آسمانی قبل (نظير انجيل و تورات و زبور و صحف...) و اين كتاب يعنی قرآن.

« و لَيَكوُنَ الرَّسوُلُ شهيداً عَليكُم وَ تكوُنوُا شُهداءَ عَلیَ الناسِ» تا پيامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشيد، پس رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم

گواه بر ما است نسبت بدانچه از جانب خداوند تبارك و تعالی تبليغ نموده ايم و ما بر مردم گواهيم تا روز قيامت هر كه ما را تصديق كند تصديقش كنيم و هر كه تكذيب كند تكذيبش كنيم.

هم اكنون بر روی كره زمين بهترين بنده برگزيده خداوند حضرت حجة بن الحسن العسكری علیه السلام است و او بهترين ركوع كننده و بهترين سجده كننده، او بهترين عبادت كننده خداوند متعال است، او يك ملت است، او مسلمان واقعی است، و خداوند در تمام كتب آسمانی قبل از او سخن رانده است و به او بشارت داده است، رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم شاهد بر اوست و او شاهد بر ناس تا كل انسانها است. هر كس او را تصديق كند در روز قيامت تصديق می شود و هر كس اين بزرگوار را تكذيب كند روز قيامت تكذيبش می كنند .

ص: 345

« آيۀ يكصد و سی ام »

اشاره

صراطِ امام زمان صراط مستقيم است .

خداوند در سورۀ مؤمنون آيات 73 و 74 می فرمايد:

« وَ اِنَّكَ لَتَدْعُوهُم اِلی صِراطٍ مُستَقيمٍ * وَ اِنَّ الَّذينَ لا يُؤمِنونَ بالآخرَةِ عَنِ الصّراطِ لَناكِبُونَ »

حقيقتاً تو آنها را به راهی راست هدايت می نمائی اما آن كسانيكه اعتقاد به عالم آخرت ندارند از اين راه راست روی گردانند.

1) در تفسير برهان مجلد 3 صفحۀ 117 آمده است :

عن الاصبغ بن نباته عن علی عليه السلام: قال قوله عزوجل:«وَ اِنَّ الَّذينَ لا يُومِنونَ بالاخرة عَنِ الصّراطِ لَناكِبُونَ.» قال عن ولايتنا.

اصبغ بن نباته می گويد حضرت اميرالمؤمنين علی علیه السلام فرمودند: در تفسير اين آيه : « آنها كه به عالم آخرت ايمان ندارند از اين راه راست روی گردانند » حضرت فرمودند : آنها از ولايت ما (كه راه راست است) روی بگردانند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مردم را به ولايت و راه راست هدايت فرمودند، اما كسانيكه معتقد به قيامت نيستند از راه ولايت خارج می شوند.

2) در تفسير صافی مجلد 2 صفحۀ 146آمده است :

«وَ اِنَّ الَّذينَ لا يُومِنونَ بالاخرة عَنِ الصّراطِ لَناكِبُونَ ... »

القمی قال : الامال لحادّون.

3) در تفسير صافي مجلد 2 صفحۀ 146آمده است :

و فی الكافی عن الصادق علیه السلام قال: قال اميرالمؤمنين علیه السلام : انّ الله تبارك و تعالی لوْشاء لعرفَ العباد نفسه ولكن جعلنا ابوابه و صراطه وسبيله والوجه الذی يوتی منه فمن عدل عن ولايتنا او فضل علينا غيرنا فَانَّهُمْ عَنِ الصّراطِ لَناكِبُونَ.

در كتاب كافی محمد بن يقوب كلينی نقل می كند از امام صادقعلیه السلام كه آن حضرت فرمودند: اميرالمؤمنين علیه السلام فرمودند: خداوند اگر می خواست نفس خود را به مردم می شناسانيد ولی ما را باب ها و درهای معرفت خود قرار داده و ما

ص: 346

را وجه خويش نموده بنابراين هر كس از ولايت ما رو گرداند و يا ديگران را بر ما ترجيح دهد «فَانَّهُمْ عَنِ الصّراطِ لَناكِبُونَ» از اين راه راست روی گردانيده اند.

اينها باب الله هستند، هر كس بخواهد خداوند را بشناسد بايد از اين درها وارد معرفت الهی شود.

1) در تفسير برهان جلد 3 صفحۀ 117 حديث 11آمده است :

محمد بن العباس ، قال حدثنا احمدبن المفضل الاهوازی، عن بكربن محمدبن ابراهيم غلام الخليل، قال حدثنا زيدبن موسی، عن ابيه موسی، عن ابيه جعفر، عن ابيه محمد، عن ابيه علی بن الحسين، عن ابيه الحسين، عن ابيه علی بن ابی طالب عليه السلام فی قول الله عزوجل: «وَ اِنَّ الَّذينَ لا يُومِنونَ بالاخرة عَنِ الصّراطِ لَناكِبُونَ.» قال عن ولايتنا اهل البيت.

محمدبن عباس نقل می كند از احمدبن مفضل اهوازی و او از بكربن محمد بن ابراهيم و او از زيدبن موسی و او از پدرش موسیعلیه السلام و او از پدرش جعفرعلیه السلام و او از پدرش محمدعلیه السلام و او از پدرش علی بن الحسين علیه السلام و او از پدرش حسين بن علی علیه السلام و او از پدرش علی بن ابيطالب علیه السلام درباره اين آيه كه خداوند می فرمايند: «كسانيكه به قيامت ايمان نياورده اند از اين راه راست روی گردانيدند، اميرالمؤمنين علیه السلام فرمودند: (اينها) از ولايت ما اهل بيت روی می گردانند.

2) در تفسير برهان جلد 3 صفحۀ 117 حديث 12 آمده است :

قال حدثنا علی بن العباس رحمة الله ، عن جعفرالزمانی، عن حسن بن حسين بن علوان،عن سعدبن ظريف، عن الاصبغ بن نباته، عن علی علیه السلام قال قوله عزوجل: «وَ اِنَّ الَّذينَ لا يُومِنونَ بالاخرة عَنِ الصّراطِ لَناكِبُونَ.» قال عن ولايتنا.

در اين حديث نيز اصبغ بن نباته از اميرالمومنين علیه السلام درباره همين آيه نقل می كند كه حضرت می فرمايند اين راه راست ولايت ما می باشد.

پس كسانيكه معتقد به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند و در مسير و صراط او حركت می كنند و در صراط مستقيم هستند و كسانيكه اعتقاد به ايشان ندارند در صراط های ديگر كه غير مستقيم است قرار دارند و اينها عقيده به قيامت ندارند.

ص: 347

« آيۀ يكصد و سی و یکم »

اشاره

ظهور ولی عصر علیه السلام با صدای آسمانی همراه است و در آن ظهور، مؤمنين برادر واقعی یکدیگر هستند .

خداوند در سورۀ المؤمنون آيۀ 101 می فرمايد :

« فَاِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أنسابَ بَينَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَسآئَلوُنَ »

پس چون در صور دميده شود در آن روز هيچ نَسبی بين آنان نيست و پرسيده نشوند.

1) اَبوجعفر محمدبن جريرطبری مفسر و مورخ بزرگ اهل سنت در كتاب دلائل الامامه صفحۀ 260 آورده است:

قال اَخْبَرَنی اَبوالحسین، عن ابيهِ، عن ابن همام قال: حدَّثنا سُعْدانُ بنُ مسلمٍ، عن جُهَمْ بن ابی جُهمه قال : سمعت ابا الحسن موسی علیه السلام يقولُ: انَّ الله تَبارَك وتعالی خلق الارواح قبل الاجساد باكفی عام ثم خلق الابدان بعد ذلك، فما تعارف منها فی السَّماء تعارفَ فی الارض، و ما تناكرَ منها فی السّماء تناكر فی الارض فاذا قام القائم عليه السلام ورث الاخ فی الدّين و لم يورَّثِ الاخُ فی الولادة و ذلك قولُ الله عزوجل فی كتابه «قَدْ افلحَ المومنونَ» « فَاِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أنسابَ بَينَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتسائَلوُنَ »

ابوجعفر محمدبن جريرطبری می گويد: ابوالحسين از پدرش از ابن همام برايم خبر داد كه گفت: سعدان بن مسلم از جهم بن ابی جهمه برايمان حديث گفت كه: شنيدم حضرت ابوالحسن موسی بن جعفرعلیه السلام می فرمودند: خداوند تبارك و تعالی ارواح را دو هزار سال قبل از ابدان و بدن ها خلق كرده ابتدا ارواح را خلق كرد و بعد از دو هزار سال ارواح را خلق نمود. پس هر كدام در آسمان با يكديگر ناشناس بودند در زمين نيز با يكديگر ناشناس خواهند بود، پس چون قائم علیه السلام به پا خيزد برادر دينی از برادر دينی خود ارث خواهد برد، اما برادرانی كه از يك پدر و يك مادر بوده اند از يكديگر ارث نمی برند. و اين است فرموده خداوند عزوجل در كتابش كه می فرمايند «همانا اهل ايمان به فيروزی و رستگاری رسيدند. پس چون در صور دميده شود در آن روز هيچ نسبی بين آنان نيست و پرسيده نشوند.»

ص: 348

1) اين حديث را علامه بزرگوار آيت الله سيد هاشم بحرانی در تفسير برهان مجلد 3 صفحۀ 120 آورده است:

طبق اين دو حديث آيه « انّما المؤمنونَ اخوة » در زمان حكومت جهانی ولی عصر جامه عمل به خود می پوشد.

ص: 349

« آيۀ يكصد و سی و دوم »

اشاره

حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف فضل و رحمت خداوند است .

خداوند در سورۀ نور آيۀ 10 می فرمايد :

« وَ لَولا فَضْلُ اللهِ عَلَيكُمْ وَُ رَحْمَتُهُ وَ اَنَّ اللهَ تَوّابٌ حَكيمٌ »

اگر فضل و رحمت خداوند شامل حال شما نمی شد (چه می شد) كه خداوند توبه پذير و حكيم است.

1) در تفسير برهان جلد 3 صفحۀ 126 حديث 1آمده است :

العياشی عن زرارة عن ابی جعفر عليه السلام و حمران ، عن ابی عبدالله عليه السلام قالا : «وَ لَولافَضْلُ اللهِ عَلَيكُمْ وَُ رَحْمَتُهُ» قالا : فضل الله رسوله، و رحمته ولاية الائمة عليهم السلام.

عياشی از زراره و ايشان از امام محمد باقرعلیه السلام و همچنين حمران از امام صادق علیه السلام نقل می كند كه اين دو بزرگوار يعنی امام باقر و امام صادق نقل می كنند درباره اين آيه: «اگر فضل و رحمت خداوند شامل حال شما نمی شد چه می شد كه خداوند توبه پذير و حكيم است.» فرمودند: اين رحمت ولايت (دوازده) امام است.

2) در تفسير برهان جلد 3 صفحۀ 126 حديث 2آمده است :

عن محمد بن الفضيل، عن ابی الحسن عليه السلام فی قوله «وَ لَولافَضْلُ اللهِ عَلَيكُمْ وَُ رَحْمَتُهُ» قال : الفضل رسول الله صلی الله عليه وآله و رحمته علی بن ابی طالب.

محمد بن فضیل نقل می كند از ابی الحسن علیه السلام درباره اين فرموده خداوند :« وَ لَولافَضْلُ اللهِ عَلَيكُمْ وَُ رَحْمَتُه ُ» حضرت ابی الحسن علیه السلام فرمودند : اين فضل ، رسول خدا صلوات الله علیه است و رحمت ، علی بن ابيطالب است.

3) در تفسير برهان جلد 3 صفحۀ 126 حديث 3 آمده است :

ص: 350

عن محمدبن الفضيل، عن العبد الصالح عليه السلام قال الرحمة رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم والفضل علی بن ابيطالب عليه السلام.

محمدبن فضيل نقل می كند از ابی الحسن عبدصالح خداوند كه درباره اين آيه فرمودند: «رحمت» رسول الله است و «فضل» علی بن ابيطالب علیه السلام است.

1) در تفسير برهان جلد 3 صفحۀ 126 حديث 4 آمده است :

ابن شهر آشوب، عن ابن عباس و محمد بن مجاهد، فی قوله تعالی: ««وَ لَولافَضْلُ اللهِ عَلَيكُمْ وَُ رَحْمَتُهُ» فضل الله محمد صلی الله عليه و آله و رحمته علی عليه السّلام و قيل فضل الله علی عليه السلام و رحمته فاطمة صلوات الله و سلامه عليها.

ابن شهر آشوب از ابن عباس نقل می كند و او از محمدبن مجاهد روايت می كند درباره اين فرموده خداوند: «اگر فضل و رحمت خداوند شامل حال شما نمی شد» حضرت فرمودند: فضل الله حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است و رحمت خداوند علی بن ابيطالب. و باز فرمودند: فضل الله علی علیه السلام است و رحمتش فاطمه صلوات الله عليها است. به هر حال چهارده معصوم هم فضل خداوند هستند و هم رحمت مخصوص او و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امروزه فضل و رحمت خداوند است.

ص: 351

« آيۀ يكصد و سی و سوم »

اشاره

« يهدی الله لِنوره مَن يشاء » حضرت قائم مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

خداوند در سورۀ نور آيۀ 35 می فرمايد :

«اللهُ نُورُ السَّمواتِ وَالأرضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشكوةٍ.......

«اللهُ نُورُ السَّمواتِ وَالأرضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشكوةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَاَنَّها كَوْكَبٌّ دُرِّیٌّ يُّوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُّبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقيةٍ وَلا غَربيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضيُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُُّورٌ عَلی نُورٍ يَّهْدي اللهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللهُ الْاَمثالَ لِنّاسِ وَاللهُ بِكُلِّ شَیءٍ عَليمٌ.»

خداوند نور (هادی) آسمانها و زمين است، مَثَل و داستان نورش به مشكاتی ماند كه در آن روشن چراغی باشد، آن چراغ در ميان شيشه ای، آن شيشه همچون ستاره ی درخشانی تلألؤ كند، از درخت مبارك زيتون روشن باشد كه با آنكه شرقی و غربی نيست شرق و غرب گيتی بدان فروزان است، و بی آنكه آتشی زيت آن را برافروزد خود بخود جهانی را روشنی بخشد، كه پرتو آن نور حقيقت بر روی نور معرفت قرار گرفته و خداوند هر كه را خواهد به نور خويش هدايت فرمايد، و اين مثلها را خداوند برای مردم می زند، و خداوند به همه ی امور داناست.

در كتاب تفسير برهان مجلد 3

صفحۀ 136 حديث 16 آمده است :

روی عن جابربن عبدالله الانصاری: قال: دخلتُ الی مسجدالكوفة و اميرالمؤمنين صلوات الله وسلامه عليه يكتب باصبغه ويتبسّم، فقلتُ له: يا اميرالمؤمنين ماالذی يضحكك ؟ فقال: عجبت لمن يقرأ هذه الآية و لم يعرفها حقّ معرفتها، فقلتُ له: وایَّ آيةٍ يا اميرالمؤمنين؟ فقال: قوله تعالی«اللهُ نُورُ السَّمواتَ وَالأرضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشكوةٍ» المشكاة محمد صلی الله عليه وآله، «فيها مِصْباحٌ» انا المصباح، «في زُجاجَةُ» الزّجاجة الحسن و الحسين، «كَاَنَّها كَوْكَبٌّ دُرِّیٌّ» و هو علیّ بن الحسين، «يُّوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُّبارَكَةٍ» محمدبن علیّ، «زَيْتونَةٍ» جعفربن محمد، «لا شَرْقيةٍ» موسی بن جعفر، «وَلا غَربيَّةٍ» علی بن موسی(الرضا)، «يَكادُ زَيْتُها يُضيٌ» محمد بن علی، «وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ» علیّ بن محمدٍ، «نُُّورٌ عَلی نُورٍ» الحسن بن

ص: 352

علی، «يَّهْدي اللهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ» القائم المهديٌّ عليهم السلام، «وَ يَضْرِبُ اللهُ الْاَمثالَ لِنّاسِ وَاللهُ بِكُلِّ شَیءٍ عَليمٌ.»

از جابر بن عبدالله انصاری روايت شده كه گويد: به مسجد كوفه داخل شدم، ديدم حضرت امير المؤمنين صلوات الله وسلامه عليه با انگشت چيزی می نويسد و تبسّم می كند، عرضه داشتم: يا اميرالمؤمنين چه چيزی موجب خنده ی شما شده؟ فرمود: در شگفتم از كسی كه اين آيه را می خواند ولی آن طور كه شايسته است به معنی آن معرفت ندارد. عرض كردم: كدام آيه «اللهُ نُورُ السَّمواتَ وَالأرضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشكوةٍ» المشكاة: حضرت محمد صلی الله عليه وآله است، «فيها مِصْباحٌ» مصباح: من هستم، «في زُجاجَةُ» زجاجه: حسن و حسين می باشند، «كَاَنَّها كَوْكَبٌّ دُرِّیٌّ» و او علیّ بن الحسين است، «يُّوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُّبارَكَةٍ» محمدبن علیّ است، «زَيْتونَةٍ» جعفربن محمد است، «لا شَرْقيةٍ» موسی بن جعفر است، «وَلا غَربيَّةٍ» علی بن موسی(الرضا) است، «يَكادُ زَيْتُها يُضيٌ» محمد بن علی است، «وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ» علیّ بن محمد است،«نُُّورٌ عَلی نُورٍ» الحسن بن علی است، «يَّهْدي اللهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ» قائم مهدی است كه درود بر آنان باد، «وَ يَضْرِبُ اللهُ الْاَمثالَ لِنّاسِ وَاللهُ بِكُلِّ شَیءٍ عَليمٌ.»

ص: 353

« آيۀ يكصد و سی و چهارم »

اشاره

در بيوت ائمه طاهرين و بيت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف نام خداوند بلند است.

خداوند در سورۀ نور آيات 36 و 37 می فرمايد :

« فی بُيُوتٍ اَذِنَ اللهُ اَنْ تُرفَعَ وَيُذْكَرَ.........

« فی بُيُوتٍ اَذِنَ اللهُ اَنْ تُرفَعَ وَيُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَّبِحُ لَهُ فيها بِالغُدوِّ وَالاصالِ * رِجالٌ لا تُلهيهِمْ تِجارَةٌ ولا بَیعٌ عَنْ ذِکِرِاللهِ وَ إَقامِ الصَّلوةِ وَ اِيتآءِ الزَّكوةِ يُخافُونَ يَوماً تَتَقَلّبُ فيهِ القُلوبُ والابْصارُ»

در خانه هائي كه اجازه داده تا او را ارجمند دارند و هر بامدادان و شامگاهان او را ياد كنند.

1) در تفسير الدرالمنثور حافظ عبدالرحمن سيوطی مجلد 5 صفحۀ 50 در ذيل اين آيه آورده است:

اخرج ابن مردويه انس بن مالك و بريدة قالا: قرء رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هذه الايه : « فی بيوت اذن الله ان ترفع » فقام اليه رجل فقال ای بيوت هذه يا رسول الله؟ قال بيوت الانبياء اليه، ابوبكر فقال: يا رسول الله هذاالبيت منها لبيت علی و فاطمه قال نعم من افاضلها.

ابن مردويه از انس بن مالك و بريده روايت كرده كه گفتند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وقتی آيه:«فی بُيُوتٍ اَذنَ اللهُ اَنْ تُرفَعَ ....» را خواندند، مردی برخاست و گفت اين كدام بيوت است؟ حضرت فرمودند: بيوت پيامبران، ابوبكر برخاست و گفت: ای رسولخدا اين بيت نيز از آنهاست (و اشاره كرد به خانه اميرالمؤمنين و فاطمه زهراعليهما السلام)، رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: آری بلكه اين بيت از بهترين آنها است . (قال نعم من افاضلها)

2) در كتاب شواهد التنزيل صفحات 346 و 347 احاديث شمارۀ 566 و 567 حاكم حسكانی می آورد كه نظير گفته حافظ سيوطی است.

ص: 354

3) در تفسير برهان جلد 3 صفحۀ 138 حديث 9 آمده است :

عنه قال حدثنا محمد بن الحسن بن علی، عن ابيه، قال حدثنا ابی، عن محمدبن عبدالحميد، عن محمدبن الفضيل، قال سئلت اباالحسن عليه السلام عن قول الله عزوجل:«فی بُيُوتٍ اَذنَ اللهُ اَنْ تُرفَعَ وَيُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ» قال بيوت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ثم بيوت علی علیه السلام .

محمدبن الحسن بن علی روايت می كند ا ز پدرش و او نقل می كند و او هم از پدرش روايت می كند و او از محمدبن عبدالحميد و او از محمدبن فضيل كه می گويد سؤال كردم از ابی الحسن در باره اين قول خداوند «وفی بيوت اذن الله ...» حضرت فرمودند : منزل رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم و منزل علی علیه السلام است.

4) در تفسير برهان جلد 3 صفحۀ 139 حديث 10آمده است :

محمدبن يعقوب عن محمدبن همام، عن محمدبن اسماعيل، عن عيسی بن داوود قال حدثنا الامام موسی بن جعفر، عن ابيه عليهم السلام فی قول الله عزوجل:«فی بُيُوتٍ اَذنَ اللهُ اَنْ تُرفَعَ وَيُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَّبِحُ لَهُ فيها بِالغُدوِ وَالاصالِ رِجالٌ» قال بيوت آل محمد بيت علی و فاطمة و الحسن و الحسين و حمزة و جعفر صلوات الله عليهم اجمعين، قلت بالغدو والاصال؟ قال الصلوة فی اوقاتها قال ثم وصفهم الله عزوجل فقال : «رِجالٌ لا تُلهيهِمْ تِجارَةٌ ولا بیْعٌ عَنْ ذِكِرِاللهِ وَ إقامِ الصَّلوةِ وَ اِيتاء الزَّكوةِ يُخافُونَ يَوماً تَتَقَلبُ فيهِ القُلوبُ والابْصارُ» قال هم الرجال هم يخلط الله معهم غيرهم، ثم قال، ليجزيهم الله احسن ما عملوا و يزيدهم من فضله قال ما اختصهم به من المودة و الطاعة المفروضة و ما صيرو صير مأویهم الجنة لهم الجنة والله يرزق من يشاء بغير حساب.

حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام در مورد اين فرموده خداوند «درخانه هائيكه نامش را ارجمند ميدارند... » فرمودند: اين بيوت، بيوت آل محمد و بيت علی و فاطمه و حسن و حسين و حمزه و جعفر صلوات الله عليهم اجمعين است. راوی می گويد گفتم هر صبح و شام حضرت فرمودند: در هنگام نمازها و در وقتشان. حضرت فرمودند: پس خداوند عزوجل اينها را چنين وصف كرده است: مردانی كه نه تجارت و نه داد و ستدی آنها را از ياد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زكوة غافل نمی كند و از روزی كه دلها و ديده ها در آن دگرگون می شود بيم دارند تا خداوند بهتر از آنچه انجام داده اند جزا دهد...

از مجموعۀ احاديث چنين استنباط می شود اين بيوت، بيوت رسول خدا و اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا و يازده امام بعد از آنهاست و امروز اين بيت، بيت حضرت حجة بن الحسن العسكری عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

ص: 355

«آيه يكصد و سی و پنجم »

اشاره

خداوند به ظهور قائم آل محمد و خلافت او وعده داده است.

خداوند در سوره نور آيه 55 می فرمايد:

« وَعَدَ اللّهُ اَلَّذينَ امَنوُا مِنكُم و عَمِلوُا الصَّالِحاتِ.....

« وَعَدَ اللّهُ اَلَّذينَ امَنوُا مِنكُم و عَمِلوُا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمّ فِي الْارْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضي لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوفِهِمْ اَمْناً يَعْبُدونَني لا يُشْرِكوُنَ بي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَاُلئِكَ هُمُ الْفاسِقوُنَ »

خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده وعمل صالح انجام داده اند وعده فرموده كه [در ظهور امام قائم عليه السّلام] در زمين خلافت دهد چنانچه كه امم صالح پيامبران گذشته را جانشين پيشينيان خود ساخت و دين پسنديده آنان را بر همه جا مسلط و نافذ گرداند، و بر همه مؤمنان پس از ترس و هراس از دشمنان، ايمني كامل عطا فرمايد كه مرا عبادت كرده، هيچ به من شرك نورزند وهر كه بعد از آن [وعده] كافر شود پس آن كرده همان فاسقان تبهكارند .

1) در كتاب ينابيع الموده صفحه 425 خواجه كلان قندوزی حنفي می گويد :

وقوله تعالي« وَعَدَ اللّهُ اَلَّذينَ امَنوُا مِنكُم و عَمِلوُا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمّ فِي الْارْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضي لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوفِهِمْ اَمْناً يَعْبُدونَني لا يُشْرِكوُنَ بي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَاُلئِكَ هُمُ الْفاسِقوُنَ » عن اسحق بن عبدالله عن الامام زين العابدين رضي الله عنه قال هذه الاية نزلت في القائم المهدي عليه السّلام.

از اسحاق بن عبدالله از امام زين العابدين رضي الله عنه فرموده اين آيه نازل شد در شأن مهدي عليه السّلام ( يعني به دست قائم آل محمد وعده الهي به وقوع می پيوندد و خلافت جهاني الهی تشكيل می شود. )

2)

در تفسير علامه نيشابوری مجلد اوّل آيه 5 از سوره بقره كه در حاشيه تفسير طبرسی چاپ شده آمده است :

ص: 356

( الذين يؤمنون بالغيب ) قال : المهدي المنتظر الذي وعد الله به في القرآن بقوله تعالي« وَعَدَ اللّهُ اَلَّذينَ امَنوُا مِنكُم و عَمِلوُا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمّ فِي الْارْضِ» و ما ورد عنه صلي الله عليه وآله وسلم: لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلك اليوم حتي يخرج رجل من امتي يواطيءِ اسمه اسمي، وكينة كينتي یملاءِ الارض قسطاً وعدلاً كمي ملئت جوراً و ظلماً .

مهدي منتظر كه خداوند در قرآن درباره او فرموده است : « وَعَدَ اللّهُ اَلَّذينَ امَنوُا مِنكُم و عَمِلوُا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمّ فِي الْارْضِ» اين آيه وعده ای است كه خداوند به او داده است، و رسول خدا صلي الله عليه وآله و سّلم درباره او مي فرمايد : اگر از عمر جهان جز يك روز بيشترباقی نمانده باشد خداوند آنروز را طولاني می كند تا اينكه مردی از امت من كه اسم اوچون اسم من وكنيه او مانند كنيه من است (يعني اسم حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف محمد است و كنيه آن حضرت ابوالقاسم است ) قيام كند ، او زمين را همچنانكه پر از ظلم وجور شده باشد پر از عدل و داد خواهد ساخت .

3) در كتاب ينابيع الموده نوشته خواجه كلان قندوزی حنفی صفحه 426 آمده است :

وروي عن الباقر و الصادق رضي الله عنهما في قوله تعالي« ... لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمّ فِي الْارْضِ ... » قالا نزلت في القائم واصحابه .

از حضرت باقر و حضرت صادق رضي الله عنهما روايت شده است درباره اين فرموده خداوند « ... لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمّ فِي الْارْضِ ... » آن دو بزرگوار فرمودند اين آيه درباره قائم واصحابش نازل شده است .

4) در كتاب ينابيع الموده صفحه 426 آمده است :

وفي تفسير العياشي ان علي بن الحسين رضي الله عنهما قرء آية « ... لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمّ فِي الْارْضِ ... » قال والله هم محبينا اهل البيت يفعل الله ذلك بهم علي يد رجل منا و هو مهدي هذه الامة قال رسول الله صلي الله عليه وآله و سّلم لولم يبق في الدنيا الا يوم لطول الله ذلك اليوم حتي يأتي رجل من عترتي اسمه اسمي يملأ الارض قسطاً و عدلاً كمي ملئت ظلماً و جوراً .

در تفسير عياشي آورده است كه علي بن الحسين رضي الله عنهما قرائت فرمودند آيه « ... لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمّ فِي الْارْضِ ... » و فرمودند قسم به خداوند ايشان دوستان ما اهل بيت هستند، خداوند بجا مي آورد ( تأويل اين آيه را ) خداوند به دست مردی از ما اهل بيت و او مهدی اين امت است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله و سّلم درباره ايشان فرمودند : اگر باقی نماند از عمر دنيا مگر يك روز ، خداوند آن روز را طولاني گرداند تا در آن روز قيام نمايد و بيايد مردي از عترت ما كه اسم او اسم من است. او زمين را پر از عدل و داد می كند همانطور كه از ظلم و جور پر شده است.

ص: 357

5) در كتاب الغيبة صفحه 126 آمده است:

محمد بن ابراهيم النعماني: في الغيبة: قال: حدثنا احمدبن محمد ابن سعيد بن عقدة ، قال: حدثني [ثنا ] احمد بن يوسف بن يعقوب الجعفي من كتابه ، قال: حدثنا اسماعيل بن مروان [ مهران ] ، قال: علي بن ابي حمزه، عن ابيه و وهيب، عن ابي بصير، عن ابي عبدالله عليه السّلام في [معني] قوله: « وَعَدَ اللّهُ اَلَّذينَ امَنوُا مِنكُم و عَمِلوُا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمّ فِي الْارْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضي لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوفِهِمْ اَمْناً يَعْبُدونَني لا يُشْرِكوُنَ بي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَاُلئِكَ هُمُ الْفاسِقوُنَ » قال: [ نزلت في ] القائم و اصحابه .

محمد بن ابراهيم نعماني: در كتاب الغيبة گويد: احمدبن محمد بن سعيد بن عقده حديثمان داد و گفت: حديثم داد احمدبن يوسف بن يعقوب جعفي از كتاب خود گفت: برايمان حديث كرد اسماعيل بن مروان [ مهران] ، گفت: علي بن ابي حمزه از پدرش واز وهيب، از ابو بصيراز امام ابو عبدالله صادق عليه السّلام برايمان حديث گفت كه آن حضرت در [ معني ] فرموده خداوند: « خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده وعمل صالح انجام داده اند وعده فرموده كه [در ظهور امام قائم عليه السّلام] در زمين خلافت دهد چنانچه كه امم صالح پيامبران گذشته را جانشين پيشينيان خود ساخت و دين پسنديده آنان را بر همه جا مسلط و نافذ گرداند، و بر همه مؤمنان پس از ترس و هراس از دشمنان، ايمنی كامل عطا فرمايد كه مرا عبادت كرده، هيچ به من شرك نورزند ...» فرمود: درباره حضرت قائم عليه السّلام و اصحاب او نازل گشت.

6)

در كتاب تأويل الايات الظاهره صفحه 368 و در كتاب كافي مجلد 1 صفحه 193 آمده است:

محمد بن العباس: عن الحسين [ الحسن ] بن محمد عن معلي بن محمد، عن الوشاء، عن عبدالله بن سنان قال: سألت ابا عبدالله عليه السّلام عن قول الله عزّوجلّ: « وَعَدَ اللّهُ اَلَّذينَ امَنوُا مِنكُم و عَمِلوُا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمّ فِي الْارْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ... » قال: نزلت في علي بن ابي طالب و الأئمة من ولده عليهم السّلام، « وَ لَيُمَكِنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضي لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوفِهِمْ اَمْناً يَعْبُدوُنَني لا يُشْرِكوُنَ » قال: عني به ظهور القائم عليه السّلام.

محمد بن العباس: از حسين [ حسن ] بن محمد ، از معلي بن محمد، از وشّا از عبدالله بن سنان روايت آورده كه گويد: از حضرت ابو عبدالله امام صادق عليه السّلام درباره فرموده خدای عزّوجلّ: « خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده وعمل صالح انجام داده اند وعده فرموده كه [در ظهور امام قائم عليه السّلام] در زمين خلافت دهد چنانچه كه امم صالح پيامبران گذشته را جانشين پيشينيان خود ساخت و دين پسنديده آنان را بر همه جا مسلط و نافذ گرداند، و بر همه مؤمنان پس

ص: 358

از ترس و هراس از دشمنان، ايمنی كامل عطا فرمايد كه مرا عبادت كرده، هيچ به من شرك نورزند » فرمود: منظور از آن ظهور حضرت قائم عليه السّلام است.

7)

در كتاب كفايةالاثر صفحه 56 و دركتاب تفسير برهان مجلد 3 صفحه 146 آمده است:

ابن بابويه: قال: حدثنا ابو المفضل محمدبن عبدالله بن [ ابي ] المطلب الشيباني رحمة الله، قال: حدثنا ابو مزاحم موسي بن عبدالله بن يحيي بن خاقان المقري ببغداد، قال: حدثنا ابو بكر محمد بن عبدالله بن ابراهيم الشافعي قال: حدثنا محمد بن حماد هامان الدباغ ابو جعفر، قال: حدثنا عيسي بن ابراهيم: قال: حدثنا الحارث بن يتهان قال: حدثنا عتبة بن يقظان، عن ابي سعيد، عن مكحول، عن وائله بن الاصقع بن قرضاب، عن جابربن عبدالله الانصاري، قال: دخل جندل بن جنادة من جنبر علي رسول الله ( ص) فقال: يا رسول الله اخبرني عما ليس لله و عما ليس عند الله و عما لا يعلمه الله.

فقال رسول الله صلي الله عليه وآله و سّلم : امّا ما ليس لله فليس لله شريك، و ما ليس عندالله فليس عندالله ظلم للعباد ما واما ما لا يجعله الله، فذلك قولكم يا معشر اليهود انّ عزيز ابن الله والله لا يعلم له ولدا، فقال جندل: اشهد ان لا اله الّا الله و انّك محمد رسول الله حقاً، ثم قال: يا رسول الله صلي الله عليه وآله و سّلم : انّي رأيت البارقه في النوم موسي بن عمران عليه السّلام فقال لي: يا جندل اسلم علي يد محمد واستمسك بالاوصياء من بعده، فقلت اسلمت و رزقني الله ذلك، فاخبرني عن الاوصياء بعدك لا تمسك بهم؟ فقال: يا جابر اوصيائي من بعدي بعدد نقباء بني اسرائيل، فقال: يا رسول الله صلي الله عليه وآله و سّلم انهم كانوا اثني عشر، هكذا وجدناهم في التوراة، قال: نعم الائمة بعدي اثنا عشر، فقال: يا رسول الله كلهم في زمن واحد؟ قال: لا ولكن خلف بعد خلف و انّك لن تدرك منهم الاّ ثلاثة: اولهم سيد الاوصياء بعدي ابو الائمة علي بن ابيطالب عليه السّلام، ثم ابناه الحسن و الحسين عليهما السّلام، فاستمسك بهم من بعدي و لايغرنك جهل الجاهلين، فاذا اوقت ولادة ابنه علي بن الحسين سيد العابدين عليه السّلام يقضي الله عليك و يكون آخر زادك من الدنيا شربة من لبن تشربه فقال: يا رسول الله هكذا وجدت في التوراة اليايقظوا شبرا و شبيرا، فلم اعرف اسمائهم فكم بعد الحسين من الاوصياء و ما اسماؤهم؟

فقال: تسعة من صلب الحسين و المهدي منهم، فاذا انقضت مدة الحسين عليه السّلام قام بالامر من بعده علي ابنه و يقلب زين العابدين عليه السّلام، فاذا انقضت مدة علي قام بامره من بعده محمد [ابنه] و يدعي بالباقر عليه السّلام، فاذا انقضت مدة محمد قام بالامر بعده ابنه جعفر يدعي بالصادق عليه السّلام، فاذا انقضت مدة جعفر قام بالامر ابنه موسي و يدعي بالكاظم عليه السّلام، ثم اذا انقضت مدة موسي قام بالامر من بعده علي ابنه يدعي بالرّضا عليه السّلام، فاذا انقضت مدة علي قام بالامر بعده محمد ابنه يدعي بالزكي عليه السّلام، فاذا انقضت مدة محمد قام بالامر بعده ابنه علي

ص: 359

يدعي بالنقي عليه السّلام، فاذا انقضت مدة علي قام بالامر من بعده ابنه الحسن يدعي بالامين عليه السّلام، ثم يغيب عنهم امامهم.

قال: يا رسول الله هو الحسن يغيب عنهم؟ قال: لا، ولكن ابنه، قال: يا رسول الله فما اسمه؟ قال: لا يسمي حتي يظهر فقال جندل: يا رسول الله وجدنا ذكرهم في التوراة و قد بشّرنا موسي بن عمران عليه السّلام بك و بالاوصياء من ذريتك ثن تلا رسول الله صلي الله عليه وآله و سّلم : « وَعَدَ اللّهُ اَلَّذينَ امَنوُا مِنكُم و عَمِلوُا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمّ فِي الْارْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضي لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوفِهِمْ اَمْناً ... » فقال جندل: يا رسول الله فما خوفهم؟ قال: يا جندل في زمن كل واحد منهم سلطان يعيره و يؤذيه فاذا عجل الله خروج قائمنا يملأ الارض قسطا و عدلا كمي ملئت جورا و ظلما، ثم قال صلي الله عليه وآله و سّلم: طوبي للصابرين في غيبته، طوبي للمقيمين علي محبتهم، اولئك من وصفهم الله في كتابه فقال: [ الَّذينَ يُؤمنوُنَ بِالْغَيْبِ] ثم قال:[ اولئك حزب الله الا ان حزب الله هم الغالبون ].

قال ابن الاصقع: ثم عاش جندل الي ايام الحسين بن علي عليه السّلام ثم خرج الي الطائف فحدثني نعيم بن [ ابي] قيس قال: دخلت عليه بالطائف و هو عليل ثم دعا بشربة من لبن، فقال: هكذا عهد لي رسول الله صلي الله عليه وآله و سّلم ان يكون آخر زادي من الدنيا شربة من لبن، ثم مات و دفن بالطائف بالموضع المعروف بالكورا رحمة الله.

ابن بابويه: گويد: حديثمان دا ابوالمفضل محمدبن عبدالله بن [ ابي] المطلب شيباني رحمه الله عليه گويد: ابو مزاحم موسي بن عبدالله بن يحيي بن خاقان مقري در بغداد حديثمان داد، وي گفت: ابو بكر محمدبن عبدالله بن ابراهيم شافعي حديثمان دا گفت: محمدبن حماد بن هامان دباغ ابو جعفر حديثمان داد گويد: عيسي بن ابراهيم حديثمان داد گفت: حارث بن يتهان حديثمان داد، او گفت: عتبة بن يقظان، از ابو سعيد، از مكحول، از وائله بن الاصقع بن مرضاب، از جابربن عبدالله انصاري حديثمان داد گفت: كه جابر گفت: جندل بن جنادة از چنبر به محضر رسول خدا صلي الله عليه وآله و سّلم شرفياب شد و عرضه داشت اي محمد صلي الله عليه وآله و سّلم مرا خبر ده از آنچه برای خداوند نيست و از آنچه نزد خداوند نيست واز آنچه خداوند نمی داند؟

آن گاه رسول خدا صلي الله عليه وآله و سّلم فرمودند: اما آنچه براي خداوند نيست: خداوند را شريكي نيست و اما آنچه نزد خداوند نيست پس نزد خداوند ظلمي نسبت به بندگان نيست، واما آنچه خداوند نميداند آن گفتار شما گروه يهود است كه عزيز پسر خداست وخداوند فرزندی برای خود نمي داند . پس جندل عرض نمود: گواهي مي دهم كه هيچ خدايي جز الله نيست و به حق تو رسول خدا هستي. پس عرض نمود : ای رسول خدا ! من ديشب در خواب موسي بن عمران را ديدم كه به من

ص: 360

فرمود: ای جندل ! بردست محمد صلي الله عليه وآله و سّلم مسلمان شو و به جانشينان بعد از او دست بياويز، پس من مسلمان شدم و خداوند اين نعمت را به من روزی فرمود، اكنون مرا از جانشينان بعد از خودت خبر ده تا به آنان متمسك گردم.

رسول خدا صلی الله عليه وآله و سّلم فرمود: ای جابر ! اوصيای من پس از من به شماره نقبای بنی اسرائيل می باشند، عرضه داشت: آنها دوازده تن بوده اند همچنانكه در تورات يافته ام رسول خدا صلي الله عليه وآله و سّلم فرمود: آری امامان بعد از من دوازده تن مي باشند، عرضه داشت: اي رسول خدا آيا همگي آنها در يك زمان خواهند بود؟ فرمودند: نه، ولی جانشينی پس از جانشين ديگر كه البته تو جز سه تن از آنها را درك نخواهي كرد ، عرضه داشت: پس اي رسول خدا نامشان را برايم بگو ، فرمود: آری به درستي كه تو سيد اوصيا و وارث پيغمبران و پدر امامان علي بن ابيطالب عليه السّلام را بعد از من خواهي ديد ، سپس فرزندش حسن وسپس حسين را، به آنها پس از من متمسك نشو و ناداني جاهلان تو را نفريبد، پس چون هنگام ولادت فرزندش علي بن الحسين سيد العابدين شود خداوند عمر تو را به سر خواهد آورد و آخرين برخورداريت از دنيا جرعه ای از شير خواهد بود. جندل عرضه داشت: ای رسول خدا همچنين در تورات يافتم : اليا يقطوا بشراً و بشيراً ، ولی نامهايشان را نشناختم ، بعد از حسين چند وصی هست و نامشان چيست؟

رسول خدا فرمودند: نُه تن از فرزندان حسين مي باشند و مهدی از آنهاست ، كه چون مدت حسين عليه السّلام سپری گشت بعد از او پسرش علي امر امامت را بعهده مي گيرد كه لقبش زين العابدين عليه السّلام است و چون مدت علي سپري شد امر امامت را بعد از او پسرش (محمد) بعهده مي گيرد كه باقر عليه السّلام خوانده مي شود چون دوران محمد پايان مي يابد بعد از او جعفر كه صادق عليه السّلام ناميده مي شود مسئوليت امامت را بر عهده مي گيرد پس هنگامي كه دوران جعفر تمام مي گردد بعد از موسي كه كاظم عليه السّلام خوانده ميشود اين امر را به عهده مي گيرد سپس چون مدت موسي منقضي شود پس از او پسرش علي اين امر را به عهده مي گيرد كه رضا عليه السّلام خوانده مي شود و هرگاه كه دوران علي سپری گردد بعد از فرزندش محمد به امر امامت قيام كند كه زكي عليه السّلام خوانده مي شود ، پس چون مدت محمد منقضي شود امر امامت را بعد از وي پسرش علي كه نقي عليه السّلام خوانده ميشود خواهد داشت و چون مدت علي به سر آيد امر امامت را بعد از او حسن پسرش خواهد داشت كه امين عليه السّلام خوانده مي شود سپس امام مردم از آنها غايب خواهد گشت.

جندل عرضه داشت: اي رسول خدا او حسن است كه از آنها غايب خواهد شد؟ فرمود: نه ولي فرزندش حجت است، گفت: يا رسول الله ! پس اسم او چيست؟

ص: 361

رسول خدا صلي الله عليه وآله و سّلم فرمودند : نامش برده نمی شود تا اينكه خداوند او را آشكار گرداند. جندل عرض نمود: ای رسول خدا ما ياد آنها را در تورات يافته ايم، و البته موسي بن عمران به تو جانشينان بعد از تو از خاندانت به ما مژده داده است. سپس رسول خدا صلي الله عليه وآله و سّلم اين آيه را تلاوت كردند: «خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده وعمل صالح انجام داده اند وعده فرموده كه [در ظهور امام قائم عليه السّلام] در زمين خلافت دهد چنانچه كه امم صالح پيامبران گذشته را جانشين پيشينيان خود ساخت و دين پسنديده آنان را بر همه جا مسلط و نافذ گرداند، و بر همه مؤمنان پس از ترس و هراس از دشمنان، ايمنی كامل عطا فرمايد »

آنگاه جندل عرض كرد: اي رسول خدا ترس آنها چيست؟ فرمودند: ای جندل ! در زمان هريك از آنان كسي هست كه معترض او شود و اذيتش كند، پس هرگاه خداوند خروج ما را تعجيل فرمايد زمين را پر از قسط و عدل سازد همچنانكه از ستم و ظلم آكنده باشد .سپس رسول خدا صلي الله عليه وآله و سّلم فرمودند : خوشا به حال صبركنندگان در زمان غيبت او ، خوشا به حال كساني كه بر شيوه آنان پايدار بمانند ، آنهايند كه خداوند در كتابش آنان را وصف نموده و فرموده: «و آنانكه به غيب ايمان دارند » سپس فرموده : « آنها حزب خدايند توجه كنيد كه البته حزب خداوند رستگارانند »

ابن الاصقع [ روايت كننده اين خبر از جابر بن عبدالله ] گويد: سپس جندل بن جناده تا زمان حضرت حسين بن علي عليه السّلام زندگي كرد ، آنگاه به طائف رفت پس از آن نعيم بن ابي قيس برايم گفت كه: در طائف بر او وارد شدم در حاليكه بيمار بود سپس شير درخواست كرد و آن را آشاميد و گفت اين چنين رسول خدا صلي الله عليه وآله و سّلم

به من وعده فرمود كه : آخرين توشه او از دنيا آشاميدن شير باشد. آن گاه در گذشت خدای تعالي رحمتش كند، و در طائف در جايي كه به كوراء معروف است دفن شد.

8) در كتاب تفسير برهان مجلد 3 صفحه 150 آمده است:

ابو علي الطبرسي: قال: اختلف في الاية، و ذكر الاقوال، الي ان قال: و المروي عن اهل البيت عليهم السّلام انها في المهدي [ من آلْ محمد ] عليهم السّلام.

ثم قال و روي: العياشي باسناده عن علي بن الحسين عليها السّلام انّه قرا الاية [ وقال] : هم والله شيعتنا اهل البيت، يفعل [الله] ذلك بهم علي يد[ي] رجل منا و هو مهدي هذه الامة، و هو الذي قال رسول الله صلي الله عليه وآله و سّلم : لو لم يبق من الدنيا الاّ يوم واحد لطول الله ذلك اليوم حتي ياتي [يلي] رجل من عترتي اسمه اسمي يملا الارض عدلا و قسطا كما ملئت ظلما و جورا. ثم قال الطبرسي: و روي مثل ذلك عن ابي جعفر و ابي عبدالله عليهما السّلام.

ص: 362

شيخ ابو علي طبرسي گويد: درباره اين آيه اختلاف شده ... - و اقوال را ذكر كرده تا آنجا كه گفته - : و آنچه از اهل بيت عليهم السّلام روايت شده آن است كه: درباره مهدي [ از آْل محمد ] عليهم السّلام است. وی افزوده: وعياشي به سند خود از حضرت علي بن الحسين عليها السّلام روايت آورده كه آن حضرت اين آيه را تلاوت كرد [ وفرمود:] به خدا سوگند آنها شيعيان ما اهل بيت هستند، [ خداوند] اين كار را به دست مردي از ما انجام خواهد داد، و اوست مهدي اين امت، و هم اوست كه رسول خدا صلي الله عليه وآله و سّلم [ درباره اش] فرمود: چنانچه جز يك روز از دنيا باقي نماند خداوند آن روز را آن قدر طولاني خواهد ساخت تا مردي از عترت من كه نامش نام من است بيايد [ زمام امور را به دست گيرد] زمين را پر از عدل و قسط مي كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده است. سپس طبرسي گويد: و مانند همين معنی از امام ابو جعفر باقر و امام ابو عبدالله صادق عليهما السّلام نيز روايت شده است.

ص: 363

«آيه يكصد و سی و ششم »

اشاره

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف يكی از ساعات است.

خداوند در سوره فرقان آيه 11 مي فرمايد:

« بَلْ كَذَّبوُا بِالسّاعَةِ وَاَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعيراً »

بلكه كافران آن ساعت را تكذيب كردند و ما براي كساني كه آن ساعت را تكذيب كنند آتش دوزخ را مهيا ساختيم.

1) در كتاب الغيبة نوشته علامه شيخ محمد بن ابراهيم نعماني رضوان الله تعالي عليه باب 4 صفحه 84 حديث 13 آمده است:

اخبرنا عبدالواحد بن عبدالله بن يونس الموصلي، قال: حدثنا احمدبن محمد بن رباح الزهري، قال: حدثنا احمدبن علي الحميري، قال: حدثنا الحسن بن ايوب، عن عبد الكريم بن عمروالخثعمي، عن المفضل بن عمر، قال: قلت لابي عبدالله عليه السّلام: ما معني قول الله عزّوجلّ: « بَلْ كَذَّبوُا بِالسّاعَةِ وَاَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعيراً » ؟ قال لي: انّ الله خلق السنة اثني عشر شهرا، و جعل الليل اثنتي عشرة ساعة، و جعل النهار اثنتي عشرة ساعة، و منا اثني عشر محدثا و كان اميرالمؤمنين عليه السّلام من تلك الساعات.

خبر داد ما را عبد الواحد بن عبدالله بن يونس موصلي او گفت حديث كرد مارا احمدبن محمد رباح زهری او گفت حديث كرد ما را از احمدبن علي حميری او گفت حديث كرد مارا حسن بن ايوب از عبد الكريم بن عمرو خثعمي و او از مفضل بن عمر،كه گفت امام صادق عليه السّلام عرض كردم معنای اين آيه كه خداوند مي فرمايد: « بَلْ كَذَّبوُا بِالسّاعَةِ وَاَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعيراً » « بلكه ساعت را دروغ پنداشتند و ما آتش فروزان را براي كسي كه ساعت را دروغ پندارد آماده كرده ايم » چيست؟ حضرت به من فرمودند : كه خداوند سال را دوازده ماه آفريد و شب را دوازده ساعت كرد و روز را دوازده ساعت كرد و از ما دوازده نفر هستند كه با فرشتگان حديث می كنند و اميرالمؤمنين يكی از آن ساعتهاست. در اين آيه و

ص: 364

در اين حديث « ساعة » به دوازده امام تفسير شده است كه حضرت قائم آل محمد صلي الله عليه وآله و سّلم دوازدهمين آنهاست .

1) دركتاب الغيبة باب 4 صفحه 85 حديث 15 آمده است:

اخبرنا عبد الواحد بن عبدالله، قال: حدثنا محمدبن جعفر القرشي، قال: حدثنا محمدبن الحسين بن ابي الخطاب، عن عمربن ابان الكلبي، عن ابن سنان، عن ابي السائب قال: قال ابو عبدالله جعفر بن محمد عليه السّلام: الليل اثنا عشرة ساعة، و النهار اثنتا عشرة ساعة، و الشهور اثنا عشر شهرا، والائمة اثنا عشر اماما، والنقبا اثنا عشر نقيبا، و انّ علياً ساعة من اثنتي عشرة ساعة، وهو قول الله عزّوجلّ: « بَلْ كَذَّبوُا بِالسّاعَةِ وَاَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعيراً ».

عبد الواحد بن عبدالله ما را خبر داد و گفت ما را محمد بن جعفر قرشي حديث كرد و گفت ما را محمد بن الحسين بن ابي الخطاب از عمربن ابان كلبي حديث كرد و او از ابن سنان و او از ابي السائب كه گفت: فرمود ابو عبدالله جعفربن محمد عليه السّلام : شب دوازده ساعت است و روز دوازده ساعت و ماهها دوازده ماه هستند و علي عليه السّلام ساعتي از دوازده ساعت است و اوست كه خداوند درباره اش مي فرمايد: « بَلْ كَذَّبوُا بِالسّاعَةِ وَاَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعيراً » و امام زمان ساعتی از دوازده ساعت است.

2) در تفسير علي بن ابراهيم قمي جلد 2 صفحه 112 و در تفسير برهان جلد 3 صفحه 157 حديث 3 آمده است:

علي بن ابراهيم قال حدثنا احمد بن علي، قال حدثني الحسين بن احمد، عن احمد بن هلال، عن عمرالكلبي، عن ابي الصامت، قال،قال ابو عبدالله عليه السّلام ان الليل و النهار اثنتا عشر ساعة، وان علي بن ابي طالب عليه السّلام اشرف ساعة من اثنتي عشرة ساعة و هو قول الله تعالي: « بَلْ كَذَّبوُا بِالسّاعَةِ وَاَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعيراً ».

علي بن ابراهيم روايت مي كند از احمد بن علي و ايشان حديث مي كند از حسين بن احمد و اين نقل مي كند از احمدبن هلال و ايشان از عمر الكلبي و ايشان از ابا صامت نقل مي كند كه حضرت جعفربن محمد الصادق عليه السّلام فرمودند: همانا شب دوازده ساعت و روز نيز دوازده ساعت است و علي بن ابي طالب عليه السّلام اشرف ساعات است و او اشرف است در ميان دوازده ساعت و اين قول خداوند متعال است كه فرمود: « بلكه آن كافران آن ساعت را تكذيب كردند و ما برای كسانيكه ساعت را تكذيب كردند آتش دوزخ را مهيا ساختيم »

3) در تفسير برهان جلد 3 صفحه 157 حديث آمده است:

ابن شهر آشوب، عن علي بن حاتم في كتاب الاخبار لابي الفرج بن شاذان انه نزل قوله تعالي: « بَلْ كَذَّبوُا بِالسّاعَةِ وَاَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعيراً » يعني كذبوا بولاية علي عليه السّلام قال و هو المروي عن الرضا عليه السّلام.

ص: 365

پس به طور كلی ساعات ائمه اثني عشر هستند و هر كدام از ائمه يك ساعت هستند و در حال حاضر وجود اقدس قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشريف يكی از ساعات است.

ص: 366

«آيه يكصد و سی و هفتم »

اشاره

در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فقط خداوند عبادت خواهد شد .

خداوند درسوره فرقان آيه 26 می فرمايد :

« اَلْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ للِرَّحْمنِ وَ كانَ يَوْماً عَلَي الْكافِرينَ عَسيراً »

فرمانروايي حق در آن روز از آن خداوند رحمان است و آن روز بر كافران بسيار سخت خواهد بود.

در تفسير برهان جلد 3 صفحه

162 ، تأويل الايات الظاهره صفحه 327 و كتاب المحجة في ما نزل في القائم

الحجة صفحه 275 آمده است :

محمدبن العباس: قال: حدثنا محمد بن الحسن بن علي، عن ابيه الحسن، عن ابيه، عن علي بن اسباط قال روي اصحابنا في قول الله تعالي عزّوجلّ: « اَلْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ للِرَّحْمنِ وَ كانَ يَوْماً عَلَي الْكافِرينَ عَسيراً » قال: انّ الملك للرحمن اليوم و قبل اليوم و بعد اليوم، و لكن اذا قام القائم عليه السّلام لم يعبد الاّ الله عزّوجلّ.

محمدبن عباس مي گويد: حديث كرد ما را محمد بن الحسن بن علي از پدرش حسن، و او از پدرش علي بن اسباط كه گفت: اصحابمان روايت كرده اند درباره قول خداوند تعالي: «فرمانروايي حق در آن روز از آن خداوند رحمان است و آن روز بر كافران بسيار سخت خواهد بود» كه فرمود: همانا فرمانروايي امروز و فرمانروايي پيش از امروز و فرمانروايي بعد از امروز از آن خداوند رحمان است، ولي چون قائم بپا خيزد جز خداوند عزّوجلّ عبادت نخواهد شد.

آري هميشه ملك از آن خداوند است و مالك و ملك حقيقي هميشه از اوست و بقيه مالكيت ها و ملكيت ها اعتباري است، منتهي بعضی انسانها فكر می كنند كه مالكيت ها و ملكيت اعتباری آنها حقيقی است.

اذا قام القائم ذهب دولة الباطل.

ص: 367

زمانی كه قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف قيام فرمايند همه دولت های باطل از بين مي روند و حاكمان پوشالي حكومت هايشان نابود مي شود، و در آن موقع حكومت حق مهدی موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف برپا می شود كه حكومت حق است. در قيامت كبري نيز همه مالكيت های اعتباری از بين می رود و سلطنت های پوشالي ديگر وجود نخواهد داشت.

« الملك يومئذ للرحمن »

ص: 368

«آيه يكصد و سی و هشتم »

اشاره

امام زمان روشنی چشم رسول خدا است .

خداوند در سوره فرقان آيه 74 می فرمايد :

« رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ اَزْواجِنا وَ ذُرِّيّاتِنا قُرَّةَ اَعْيُنٍ وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً »

پروردگارا ببخش به ما از همسرانمان و فرزندانمان روشنايي چشم و قرار ده ما را پيشواي اهل تقوا .

1) حاكم حسكاني حنفي در شواهد التنزيل صفحه 350 می گويد:

عن ابي سعيد الخدري في قول الله عزّوجلّ « رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ اَزْواجِنا وَ ذُرِّيّاتِنا قُرَّةَ اَعْيُنٍ وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً » قال رسول الله صلي الله عليه وآله و سّلم لجبرئيل عليه السّلام من ازواجنا قال خديجه قال من ذرياتنا قال فاطمة قال قرة اعين قال الحسن « وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً » قال اميرالمؤمنين صلوات الله عليهم اجمعين .

ابي سعيد خدري در در تفسير كلام خداوند « هَبْ لَنا مِنْ اَزْواجِنا وَ ذُرِّيّاتِنا قُرَّةَ اَعْيُنٍ» ازرسول خدا صلي الله عليه وآله و سّلم روايت مي كند كه به جبرئيل عليه السّلام گفتم ازواج ما كيست؟ جبرئيل گفت: خديجه، گفتم: جبرئيل ذريات ما كيست؟ جبرئيل گفت: فاطمه، به جبرئيل گفتم قرة اعين ما كيست؟ جبرئيل گفت: حسن و حسين ، گفتم وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً كيست؟ گفت: اميرالمؤمنين صلوات الله عليهم اجمعين.

2) حاكم حسكاني حنفي در شواهد التنزيل صفحه 350 حديث 575 آورده است:

حاكم حسكاني گويد: فرات از حسين بن سعيد از حسن پسر سماعه از حبان از ابان بن تغلب گفت: از جعفربن محمد الصادق عليه السّلام پرسيدم از فرموده خداوند متعال: « رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ اَزْواجِنا وَ ذُرِّيّاتِنا قُرَّةَ اَعْيُنٍ وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً ».

ص: 369

حضرت فرمودند: ما اهل بيت هستيم .( كساني كه خواهان گرديدند اين معني را و مائيم قرة اعين الرسول).

1) دركتاب بحار الانوار جلد 23 صفحه 133 آمده است:

عن ابي سعيد الخدري في قول الله عزّوجلّ: « رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ اَزْواجِنا وَ ذُرِّيّاتِنا قُرَّةَ اَعْيُنٍ وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً » قال رسول الله صلي الله عليه وآله و سّلم لجبرئيل عليه السّلام من ازواجنا قال خديجة قال ذرياتنا قال فاطمه قال قرة اعين قال الحسن و الحسين:« وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً » قال اميرالمومنين صلوات الله عليهم اجمعين.

ابي سعيد خدري در تفسير كلام خدا « هَبْ لَنا مِنْ اَزْواجِنا وَ ذُرِّيّاتِنا قُرَّةَ اَعْيُنٍ وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً » از رسول خدا صلي الله عليه وآله و سّلم روايت مي كند كه به جبرئيل عليه السّلام فرمود: ازواج ما كيست؟ گفت خديجه. گفتم: ذريات ما كيست؟ گفت: فاطمه، گفتم قرة اعين ؟ گفت: حسن وحسين، گفتم: :« وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً » كيست؟ گفت: اميرالمؤمنين صلوات الله عليهم اجمعين است.

2) دربحار الانوار جلد 23 صفحه 135 آمده است:

عن ابي مالك عن ابن عباس قال: قوله: « رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ اَزْواجِنا وَ ذُرِّيّاتِنا قُرَّةَ اَعْيُنٍ وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً » الاية نزلت في علي بن ابيطالب عليه السّلام.

ابي مالك از ابن عباس نقل مي كند كه در تفسير كلام خداوند « رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ اَزْواجِنا وَ ذُرِّيّاتِنا قُرَّةَ اَعْيُنٍ وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً » گفت: در شأن علي بن ابيطالب عليه السّلام نازل گرديده است.

3) دربحار الانوار جلد 23 صفحه 135 آمده است:

عن ابي جعفر في قوله عزّوجلّ: « رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ اَزْواجِنا وَ ذُرِّيّاتِنا قُرَّةَ اَعْيُنٍ وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً » اي هداه يهتدي بنا و هذه لآل محمد صلي الله عليه وآله و سّلم خاصه.

امام محمد باقر عليه السّلام فرمودند: منظور از كلام خدا « رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ اَزْواجِنا وَ ذُرِّيّاتِنا قُرَّةَ اَعْيُنٍ وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً » يعني هدايت شوندگانی كه توسط ما هدايت می شوند و اين مخصوص آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين است.

پس در اين آيه « وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً » عبارتند از« لآل محمد صلي الله عليه وآله و سّلم خاصه » و آنها نيز دوازده امام و دوازده كوكب دّري و دوازده نجم ثاقب می باشند كه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشريف يكی از آنهاست.

ص: 370

«آيه يكصد و سی و نهم »

اشاره

درظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشريف گردنكشان تسليم آن حضرت می شوند .

خداوند در سوره شعرا آيه 4 می فرمايد :

« اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ»

ما اگر بخواهيم از آسمان آيتي فرود آوريم تا آنها بر آن گردن نهند .

1)

حافظ سليمان بن ابراهيم قند وزي حنفي در ينابيع الموده صفحه 426 آورده است :

و في سورة الشعراء« اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ» عن عمربن حنظلة قال سئلت جعفر الصادق رضي الله عنه عن علامات قيام القائم قال خمس علامات قبل قيام القائم عليه السّلام: الصيحة و خروج السفياني و الخسف و قتل النفس الزكية و اليماني قال فتلوت هذه الاية فقلت له اهي الصيحة قال نعم لو كانت الصيحة خضعت اعناق اعداء الله عزوجل وعن ابي بصير و ابي الوردهما عن الباقر رضي الله عنه قال هذه الاية نزلت في القائم و ينادي مناد باسمه ابيه من السماء.

از عمربن حنظله روايت شده است كه می گويد از حضرت امام صادق رضي الله عنه از علامات قيام قائم پرسيدند حضرت فرمودند: برای قيام قائم پنج نشانه است پيش از قيام قائم عليه السّلام : اول: صيحه، دوم: خروج و قيام سفياني، سوم: فرو رفتن سفياني درزمين، چهارم: قتل نفس زكيه، پنجم: قتل يماني، عمربن حنظله می گويد : من آيه « اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ » را خواندم و عرض كردم آيا اين آيه همان صيحه است حضرت فرمودند بله، هرگاه ظاهرشود، گردن دشمنان خداوند خاضع و خاشع شود.

باز ابي بصير وابي الورد هر دو از امام باقر رضي الله عنه نقل می كنند كه حضرت فرمودند نازل شده اين آيه درباره قائم عجل الله تعالی فرجه الشريف (و هرگاه او قيام نمايد) منادی ندا در دهد به اسم او و به اسم پدراو از آسمان.

ص: 371

2) حاكم حسكاني حنفي دركتاب شواهد التنزيل صفحه351 حديث 577 می فرمايد:

حاكم حسكاني گويد: نقل حديث كرد مرا پسر فنجويه و پسر فنجويه نقل حديث كرد... از ابوحمزه ثمالي از كلبي از ابي صالح غلام ام هاني كه عبدالله بن عباس گفت: اين آيه درباره ما و بني اميه نازل شده است و زود باشد كه حكومت ما بر آنها بيايد پس می گردد گردنهای آنان فرو رفته پس از سختی و پستی پس ازعزت سپس اين آيه را تلاوت فرمودند« اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ »

3)

در روضه كافي جلد2 صفحه 141 حديث 483 آمده است :

محمد بن يحيي، عن احمد بن محمد بن عيسي، عن علي بن الحكم، عن ابي ايوب الخراز عن عمربن حنظلة قال: سمعت ابا عبدالله عليه السّلام يقول خمس علامات قبل قيام القائم: الصيحة و السفياني والخسف و القتل النفس الزكيه و اليماني فقلت: جعلت فداک ان خرج احد من اهل بيتك قبل هذه العلامات انخرج معه ؟ قال: لا، فلما كان من الغد تلوت هذه الايه « اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ » فقلت له: أهي الصيحة؟ فقال: أما لو كانت خضعت اعناق اعداء الله عزوجل.

عمربن حنظله گويد: شنيدم از امام صادق عليه السّلام كه می فرمايد : پنج نشانه پيش از قيام حضرت قائم صورت خواهد گرفت: صيحه آسمانی، خروج سفيانی، فرو رفتن (لشگرسفيانی دربيداء)، كشته شدن نفس زكيه، خروج يمانی. من عرض كردم : قربانت گردم اگر يكي از خاندان شما پيش از وقوع اين نشانه ها خروج كند، با او خروج كنيم؟ فرمود: نه و چون فردا شد اين آيه را برای آن حضرت خواندم: « اگربخواهيم برايشان آيه و نشانه ای از آسمان نازل كنيم كه گردنهايشان درمقابل آن خاضع گردد.» و به او عرض كردم : آيا اين نشانه همان صيحه آسماني است؟ فرمود : آگاه باش كه اگر آن باشد گردن دشمنان خدا در برابرش خاضع گردد.

4)

درغيبت نعماني باب 14 صفحه 251 حديث 8 آمده است:

اخبرنا احمد بن محمد بن سعيد قال: حدثنا محمد بن المفضل بن ابراهيم ابن قيس قال: حدثنا الحسن بن علي بن فضال قال: حدثنا ثعلبة بن ميمون عن معمربن يحيي، عن داوود الدجاجي، عن ابي جعفرمحمد بن علي عليه السّلام قال سئل اميرالمومنين عليه السّلام عن قوله تعالي : « فاختلف الاحزاب من بينهم » فقال: انتظروا الفرج من ثلاث، فقيل: يا اميرالمومنين و ما من؟ فقال: اختلاف اهل الشام بينهم، و الرايات السوء من خراسان والفزعة في شهررمضان. فقيل: و ما الفزعة في شهررمضان؟ فقال: او ما سمعتم قول الله عزوجل في القرآن: « اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً

ص: 372

فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ » هي آية نخرج الفتاة من حذرها و توقظ القائم و تفزع اليقظان.

خبر داد ما را احمد بن سعيد او گفت: حديث كرد ما را محمد ابن مفضل بن ابراهيم بن قيس او گفت: حديث كرد ما را حسن بن علي بن فضال او گفت: حديث كرد ما را ثعلبة بن ميمون از معمربن يحيي واو از داوود دجاجي و او از ابي جعفرامام باقر عليه السّلام كه فرمود: از اميرالمومنين عليه السّلام معناي آيه شريفه : « فاختلف الحزاب من بينهم » پرسيده شد، فرمودند : از سه چيز به انتظار فرج باشيد. عرض شد : يا اميرالمومنين آن سه چيز كدامند؟ فرمودند: اختلاف داخلی كه ميان شاميان افتد و پرچم های سياه از خراسان و وحشتی درماه رمضان، عرض شد وحشت درماه رمضان چيست؟ فرمود: مگرنشنيده ايد فرمايش خدای تعالي رادرقرآن « اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ » آن همان نشانه ای است كه دوشيزگان را از پس پرده هاشان بيرون می كشد وخفتگان را بيدار و بيدار را به وحشت می اندازد.

5)

درغيبت نعماني باب14 صفحه 263 حديث 23 آمده است:

اخبرنا احمدبن محمدبن سعيد قال: حدثنا علي بن الحسن، عن ابيه، عن احمدبن عمرالحلبي، عن الحسين بن موسي، عن الفضيل بن محمد مولي محمد، عن راشد البجلي، عن ابي عبدالله عليه السّلام انه قال: « اما ان الفداء من السماء باسم القائم في كتاب الله یبین » فقلت: فاين هو اصلحك الله؟ فقال: في « طسم . تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبينِ» قوله: « اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ » قال: اذا سمعوا الصوت اصبحوا و كانما علي رؤوسهم الطير.

خبر داد ما را احمد بن محمد بن سعيد او گفت: حديث كرد ما را علي بن حسن از پدرش و او از احمد بن عمر حلبي و او از حسين موسي و او از فضيل بن محمد مولاي محمد بن راشد بجلي و او از ابي عبد الله عليه السّلام كه فرمودند: آوازی كه از آسمان به نام قائم داده خواهد شد در كتاب خدا روشن است . عرض كردم: خداوند حال شما را اصلاح فرمايد در كجاست؟ فرمودند : در « طسم . تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبينِ» آن جا كه فرمايد : « اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ » فرمودند : آن گاه كه صدا را بشنويد همچون كسانی كه پرنده بر سرشان نشسته باشد بی حركت مي ايستيد.

6)

درغيبت نعماني باب 14 صفحه 261 حديث 20 آمده است :

قال : و حدثنا احمد بن محمد بن سعيد قال: حدثنا القاسم حدثنا عبيس بن هشام الناشري، عن عبدالله بن جبلة، عن عبد الصمد بن بشير، عن ابي عبدالله جعفربن محمد عليه السّلام و قد سأله عمارة الهمداني فقال له: اصلحك الله ان ناساً يغيرونا و يقولون انكم تزعمون انه سيكون صوت من السماء فقال له: لا تروه عني و اروه عن ابي كان ابي يقول: هو في كتاب الله: « اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ

ص: 373

اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ » فيؤمن اهل الارض في جو السماء ثم ينادي الا ان عثمان قتل مظلومة فاطلبوا بدمه فيرجع من اراد الله عزّوجلّ به سوءاً و يقولون: هذا سحر الشيعة و حتي يتناولونا و يقولون: هو من سحرهم و هو قول الله عزّوجلّ و ان يرو آية يعرضوا و يقولوا سحر مستمر.

او گفت: و حديث كرد ما را احمد بن محمد بن سعيد او گفت: حديث كرد ما را قاسم بن محمد بن حسن بن حازم او گفت:حديث كرد ما را عبيس بن هشام ناشری از عبدالله بن جبله و او از عبد الصمد بن بشير و او از ابي عبدالله جعفربن محمد عليه السّلام نقل كرد : كه عماره همدانی از آن حضرت پرسيد و عرض كرد: خدای حال شما را اصلاح فرمايد مردمي ما را سرزنش می كنند و مي گويند شما چنين مي پنداريد كه بزودی آوازی از آسمان پديد خواهد شد و حضرت به او فرمودند : از من بازگو مكن ولی از پدرم آن را بازگو كن كه پدرم مي فرمودند: اين مطلب در كتاب خداست: « اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ » پس همه مردم روی زمين به آواز نخستين ايمان آوردند چون فرا شود ابليس ملعون بالا رود تا آنجا كه در هوا از ديدگاه زمين پنهان گردد سپس آوازی مي دهد توجه كنيد همانا عثمان مظلوم كشته شد خونش را بخواهيد پس هركس درباره او بد خواسته باشد به شك مي افتد و مي گويد اين سحر شيعيان است و حتی به ناسزا گويند و مي گويند اين سحر شيعيان است و اين است كه خدای عزّوجلّ مي فرمايد: « و ان يروا آية يعرضوا و يقولوا سحر مستمر »

7)

در غيبت نعماني باب 14 صفحه 260 حديث 19 آمده است:

اخبرنا احمدبن محمد بن سعيد قال: حدثنا علي بن الحسن التيملي، قال: حدثنا عمرو بن عثمان عن الحسن بن محبوب، عن عبدالله بن سنان، قال: كنت عند ابي عبدالله عليه السّلام فسمعت رجلا من همدان يقول له: ان هؤلاء العامة يعيرونا و يقولون لنا: انكم تزعمون ان مناديا ينادي من السماء باسم صاحب هذا الامر، و كان متكئا فغضب و حبس، ثم قال لا تروه عني و ارووه عن ابي و لا حرج عليكم في ذلك، اشهد اني قد سمعت ابي عليه السّلام يقول: والله ان ذلك في كتاب الله عزّوجلّ لبين حيث يقول: « اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ » فلا يبقي في الارض يومئذ احداً لا خضع و ذلت رقبته لها، فيؤمن اهل الارض اذا سمعوا الصوت من السماء الا ان الحق في علي بن ابي طالب عليه السّلام و شيعته: قال : فاذا كان من الغد ابليس في الهواء حتي يتواري عن اهل الارض، ثم ينادي الا انّ الحق في عثمان بن عفان و شيعته فانه قتل مظلوما فاطلبوا بدمه قال: فيثبت الله الذين آمنوا بالقول الثابت علي الحق و هو النداء الاول، و يرتاب يومئذ الذين في قلوبهم مرض، و المرض والله عداوتنا، فعند ذلك يتبرؤون منا يتناولونا فيقولون: انّ المنادي الاول سحر من سحر اهل [ هذا ] البيت، ثم تلا ابو عبدالله عليه السّلام قول الله عزّوجلّ « و ان يروا آية يعرضوا و يقولوا سحر مستمر » قال: و حدثنا احمد بن

ص: 374

محمد بن سعيد قال: حدثنا محمد بن المفضل بن ابراهيم، و سعدان بن اسحاق بن سعيد، واحمد بن الحسين بن عبدالملك، محمدبن احمد بن الحسن القطواني جميعاً، عن الحسن بن محبوب، عن عبدالله بن سنان مثله سواء بلفظه.

خبر داد مارا احمد بن محمد سعيد او گفت: حديث كرد ما را علي بن حسن تيملي او گفت: حديث كرد ما را عمروبن عثمان از حسن بن محبوب و او از عبدالله بن سنان گفت: در محضر ابي عبدالله امام صادق عليه السّلام بودم شنيدم كه مردی از همدان به آن حضرت عرض مي كند اين ما را سرزنش می كنند و به ما مي گويند شما چنين مي پنداريد كه آواز دهنده ای از آسمان به نام صاحب اين امر آواز خواهد داد آن حضرت تكيه داده بود خشمگين شد و بنشست سپس فرمودند: اين سخن را از من نقل نكنيد و از پدرم نقل كنيد و هيچ اشكالي برا شما نخواهد داشت. من گواهي مي دهم كه از پدرم شنيدم كه می فرمودند : به خدا قسم كه اين مطلب در كتاب خدا كاملاً روشن است آن جا كه می فرمايد: « اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ » اگر ما بخواهيم نشانه ای از آسمان برآنان فرو فرستيم كه گردنهايشان در برابر آن خضوع كند. آن روز در روي زمين كسي نماند مگر آن كه در مقابل آن نشانه كج خواهد كرد همه مردم روي زمين چون بشنون كه صدايي از آسمان بلند است: توجه كنيد كه حق در علي بن ابي طالب و شيعيان او است، ايمان آورند. فرمودند : چون فردا شود شيطان برهوا بلند شود تا آن حد كه از ديدگاه زمينيان پنهان شود سپس آواز دهد: توجه كنيد كه حق در عثمان بن عفان و شيعيان او است زيرا او مظلوم كشته شد خونش را مطالبه كنيد. فرمودند : خداوند در آن هنگام مردم با ايمان را به گفتار ثابت برحق ثابت نگه مي دارد و گفتار ثابت بر حق همان نداي نخستين است ولي آنان كه در دلهايشان بيماری هست به شك مي افتند و بيماری دل به خدا قسم كينه ما است كه آن هنگام از ما دوری جويند و ما را ناسزا گويند و مي گويند كه آواز دهنده نخستين سحری بود از سحرهای اين خاندان سپس ابو عبدالله عليه السّلام اين آيه شريفه را تلاوت فرمودند: « و ان يروا آية يعرضوا و يقولوا سحر و مستمر » اگر آيه ای را ببينند روگردان شده و گويند كه سحر سابقه داري است. و گفت حديث كرد ما را احمد بن محمد بن سعيد او گفت: حديث كرد ما را محمد بن مفضل بن ابراهيم و سعد ابن اسحاق بن سعيد و احمد بن حسين بن عبد الملك و محمد بن احمد بن حسن قطواني همگی از حسن بن محبوب و او از عبدالله بن سنان همين حديث را عيناً با الفاظش.

8)

در كتاب تأويل الايات الظاهرة آمده است:

محمد بن العباس، قال: حدثنا احمد بن الحسن بن علي قال: حدثنا ابي، عن ابيه، عن محمد بن اسماعيل، عن حنان بن سدير، [ عن ابي بصير] عن ابي جعفر عليه السّلام قال: سألته عن قول الله عزّوجلّ: « اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ » قال: نزلت في قائم آل محمد عليه السّلام ينادي باسمه من السماء.

ص: 375

محمد بن العباس گويد: احمدبن الحسن بن علي حديثمان داد، وي گفت: پدرم برايمان حديث گفت، از پدرش از محمد بن اسماعيل، از حنان بن سدير، [ از ابو بصير] از حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام كه راوي گويد: از آن جناب راجع به قول خداي عزّوجلّ: « اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ » اگر بخواهيم از آسمان آيتي فرود آوريم پس برآن گردن نهند. پرسيدم، فرمودند: درباره قائم آل محمد عليه السّلام نازل گشته و اسم او از سوی آسمان اعلام خواهد شد.

9)

در كتاب تأويل الايات الظاهرة آمده است:

قال حدثنا علي بن عبدالله بن اسد، عن ابراهيم بن محمد [ عن احمد ] بن معمر الاسدي، عن محمد بن فضيل، عن الكلبي، عن ابي صباح، عن ابن عباس في قوله عزّوجلّ: « اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ » قال: هي [ و هذه ] نزلت فينا و في بني اميه [ يكون] لنا دولة تذل اعناقهم لنا بعد صعوبة و [ هوان ] بعد عزّ.

علي بن عبدالله اسد از ابراهيم بن محمد [ از احمد] بن معمر اسدي،از محمد بن فضيل، از كلبي، از ابو صباح، از ابن عباس درباره قول خدای عزّوجلّ: « اگر بخواهيم از آسمان آيتی فرو آوريم پس برآن گردن نهند » فرمودند : اين آيه درباره ما و راجع به بني اميه نازل شده، برای ما دولتی خواهد بود كه گردنهايشان را خوار می سازد پس از سختی و گردنكشی آنها، و پس از عزت، آنها را به پستی می كشاند.

10)

در كتاب تأويل الايات الظاهرة آمده است:

محمد بن العباس قال: حدثنا الحسين بن محمد [ احمد] عن محمد بن عيسي، عن يونس، عن بعض اصحابنا، عن ابي جعفر عليه السّلام قال: سألته عن قول الله عزّوجلّ: « اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ » قال: تخضع لها رقاب بني امية، قال: ذلك بارز الشمس،قال: و ذلك علي بن ابي طالب عليه السّلام يبرز عن [ عند ] زوال الشمس و تركد الشمس علي رؤس الناس ساعة حتي يبرز وجهه و يعرف الناس حسبه و نسبه، ثم قال: ان بني امية ليختبي الرجل منهم الي جنب شجرة فتقول خلفي رجل من بني امية فاقتلوه.

محمد بن العباس گويد: حديثمان داد حسين بن محمد [احمد]، از احمد بن عيسي، از يونس، از بعض اصحابمان، از حضرت باقر عليه السّلام كه راوي گويد: از آن جناب راجع به قول خداي عزّوجلّ: « اگر بخواهيم از آسمان آيتی فرو آوريم پس بر آن گردن نهند » پرسيدم، فرمودند : گردنهای بني اميه برای آن خوار مي شود، حضرت افزودند: آن آيت از خورشيد آشكار می گردد، فرمودند : و او علي بن ابي طالب عليه السّلام است كه هنگام زوال خورشيد و تابش آفتاب ساعتي بالای سر مردم آشكار شود، تا آن جا كه صورتش ظاهر گردد و مردم حسب و نسبش را بشناسد. سپس فرمودند: همانا بني اميه كارشان به جايی مي رسد كه هر كدام از

ص: 376

آنان پشت درختی پنهان شود، آن درخت گويد: پشت من مردی از بني اميه است او را بكشيد.

11)

در كتاب تأويل الايات الظاهرة آمده است:

محمد بن العباس قال حدثنا الحسين بن احمد، عن محمد بن عيسي عن يونس قال: حدثنا صفوان بن يحيي، عن ابي عثمان، عن معلي بن خنيس عن ابي عبدالله عليه السّلام قال: قال اميرالمومنين عليه السّلام انتظروا الفرج في ثلاث، قيل: و ما هي؟ قال: اختلاف اهل الشام [فيما] بينهم، و الرايات السود من خراسان، و الفزعة في شهر رمضان، فقيل له: و ما الفزعة في شهر رمضان ؟ قال: اما سمعتهم قول الله عزّوجلّ في القرآن: « اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ » قال: انه تخرج الفتاة من خدرها، و يستيقظ النائم و يفزع اليقطان.

ومحمد بن عباس گفت كه حسين بن احمد حديثمان داد، از محمد بن عيسي، از يونس، كه گفت: صفوان بن يحيي حديثمان داد، از ابو عثمان، از معلي بن خنيس، از حضرت ابي عبد الله صادق عليه السّلام فرمودند: فرج را در [ ظاهر شدن] سه چيز بخواهيد، عرض شد: آنها چه چيزی هستند؟ فرمودند: اختلاف اهل شام در ميانه خودشان، و پرچمهای سياه از خراسان، و[ آيت ] ترسناك در ماه رمضان، گفته شد: آن [ آيت] ترسناك در ماه رمضام چيست؟ فرمودند: آيا قول خدای عزّوجلّ را در قرآن را نشنيده ايد كه : « اگر بخواهيم از آسمان آيتي فرو آوريم پس بر آن گردن نهند. » فرمودند: [ اين آيت ] دوشيزه را از پرده اش بيرون می كشد، و خواب بيدار مي شود، و بيدار به هراس مي افتد.

12)

در كتاب تأويل الايات الظاهرة آمده است:

محمد بن العباس قال: و روي بالاسناده عن ابي الورد عن ابي جعفر عليه السّلام في قوله « اِنْ نَشَأ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمآءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقَهُمْ لَها خاضِعينَ » قال: النداء باسم رجل و اسم ابيه.

و به طور مسند از ابو الورد از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام روايت شده كه درباره قول خداوند: « اگر بخواهيم از آسمان آيتی فرود آوريم پس بر آن گردن نهند.» فرمودند : ندا به نام مردی و به نام پدرش مي باشد.

ص: 377

«آیه یکصد و چهلم »

اشاره

ظهور قائم آل محمد علیه السلام برای ظالمان عذاب است .

خداوند در سوره شعرا آیات 205 الی 207 می فرماید :

« أفَرَءَیتَ إن مَتَّعناهُم سِنینَ * ثُمَّ جآءَهُم مَا کانُوا یُوعَدُونَ * مَآ أغنی عَنهُم مَا کانُوا یُمَتَّعُونَ * »

[ای رسول ما] خواهی دید که چنانچه چندین سال هم آنان را متنعم سازیم سپس عذاب موعود به آنان رسد ، آنچه [از دنیا] برخوردار بوده اند به آنان هیچ سودی نبخشد و عذابی از آنها دور ننماید .

· در کتاب تأویل الآیات الظاهرة صفحه 392 آمده است :

محمد بن العباس قال حدثنا الحسین بن احمد عن محمد بن عیسی عن یونس عن صفوان [بن یحیی] عن ابی عثمان عن معلی بن خنیس عن ابی عبد الله علیه السلام فی قوله عزوجل :« أفَرَءَیتَ إن مَتَّعناهُم سِنینَ * ثُمَّ جآءَهُم مَا کانُوا یُوعَدُونَ» قال خروج القائم علیه السلام « مَآ أغنی عَنهُم مَا کانُوا یُمَتَّعُونَ » قال هم بنو امیة الذین متّعوا بدنیاهم [فی دنیاهم] .

محمد بن عباس می گوید حدیث کرد ما را حسین بن احمد از محمد بن عیسی از یونس از صفوان [بن یحیی] از ابی عثمان از معلی بن خنیس از ابی عبد الله امام صادق علیه السلام که آن جناب درباره قول خداوند « [ای رسول ما] خواهی دید که چنانچه چندین سال هم آنان را متنعم سازیم سپس عذاب موعود به آنان رسد » فرمود : خروج قائم علیه السلام « آنچه [از دنیا] برخوردار بوده اند به آنان هیچ سودی نبخشد و عذابی از آنها دور ننماید . » فرمود : آنها بنی امیه هستند که به دنیا [ در دنیا ] بهره مند بوده اند .

البته این نکته قابل ذکر است که هم سفیانی و یارانش از بنی امیه هستند و هم اینکه در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رجعتهایی صورت می گیرد که در آن رجعت ، قاتلان شهدای کربلا نیز رجعت می کنند و حضرت مهدی علیه السلام انتقام خون سید الشهدا و یارانش را از آنان می گیرد .

ص: 378

«آیه یکصد و چهل و یکم »

اشاره

اطاعت قائم آل محمد علیه السلام اطاعت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم است .

خداوند در سوره شعرا آیه 227 می فرماید :

« وَ سَیَعَلََمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ »

به زودی خواهند دانست که به چه کیفرگاهی و دوزخ انتقامی بازگشت می کنند .

1) در تفسیر برهان جلد 3 صفحه 194 حدیث 5 و کتاب کمال الدین و تمام النعمة اثر شیخ صدوق جلد 1 صفحه 374 آمده است :

علی عن ابیه عن علی بن معید عن الحسین بن خالد عن علی بن موسی الرضا عن ابیه عن آبائه علیهم السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله : من احب ان یتمسک بدینی و یرکب سفینة النجاة بعدی، فلیقتد بعلی بن ابی طالب علیه السلام و لیعاد عدوه و لیوال ولیه فانه وصیی و خلیفتی علی امتی فی حیاتی و بعد وفاتی و هو امیر کل مسلم و امیر کل مؤمن بعدی ، قوله قولی و امره امری و نهیه نهیی و تابعه تابعی و ناصره ناصری و خاذله خاذلی ، ثم قال علیه السلام من فارق علیاً علیه السلام بعدی لم یرنی و لم اره یوم القیامة ، من خالف علیاً علیه السلام حرم الله علیه الجنة و جعل مأویه النار و من خذل علیاً خذله الله یوم یعرض علیه و من نصر علیاً علیه السلام نصره الله یوم یلقاه و لقنه حجته عند المنازلة ، ثم قال علیه السلام

الحسن و الحسین اماما امتی بعد ابیها و سیدا شباب اهل الجنة و امهما سیدة نساء العالمین و ابوهما سید الوصیین و مِن ولد الحسین تسعة ائمة تاسعهم القائم من ولدی ، طاعتهم طاعتی و معصیتهم معصیتی ،الی الله اشکوا المنکرین لفضلهم و المضیعین لحقهم بعدی و کفی بالله ولیاً و کفی بالله نصیراً لعترتی و ائمة امتی و منتقماً من الجاحدین لحقهم « وَ سَیَعَلََمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ » .

ابن بابویه گوید : محمد بن علی ماجیلویه رضی الله عنه حدیث کرد مرا از علی بن ابراهیم از پدرش از علی بن معید ازحسین بن خالد از علی بن موسی الرضا ازپدرش و ایشان از پدرانشان علیهم السلام که فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود : هرکس دوست دارد به دین من دست یابد و پس از من بر کشتی

ص: 379

نجات قرار گیرد ، باید به علی بن ابیطالب اقتدا نماید . با دشمن او دشمنی و با دوست او دوستی نماید زیرا او ( خلیفه من ) و وصی من و جانشینم برامتم در زندگانیم و پس از وفاتم می باشد و اوست امیر( امام ) همه مسلمانان و امیرهمه مؤمنان بعد از من . گفته اش گفته من و امرش امرمن و نهی او نهی من است و پیرو او پیرو من و یاری کننده اش یاور من و خوارکننده اش خوارکننده من است .

سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : هرکس بعد از من از علی جدا شود روز قیامت مرا نخواهد دید و من نیز او را نخواهم دید و هرکه با علی مخالفت نماید ،خداوند بهشت را بر وی حرام کند و عاقبتش را جهنم قرار دهد [ و بد جایگاهی است . ] و هر آنکه علی را خوار نماید خداوند او را خوار سازد روزی که او بر خداوند عرضه شود و هرکس علی را نصرت دهد خداوند او را نصرت فرماید روزی که او را ملاقات کند و به هنگام سؤال و جواب دلیلش را به وی تلقین نماید .

آنگاه آن حضرت فرمود : و حسن و حسین دو امام امت من بعد از پدرشان هستند و دو سید جوانان اهل بهشت و مادرشان بهترین زنان عالمیان می باشد و پدرشان سید اوصیاست و از فرزندان حسین نُه امام خواهد بود که نهمینشان قائم علیه السلام

است از فرزندان من . اطاعتشان اطاعت از من است و معصیتشان معصیت من می باشد . به خداوند شکوه می کنم از منکران فضیلت ایشان و تضییع کنندگان حق [ حرمت ] آنان پس از من و خداوند بس است که ولی و یاورعزت من و امامان امتم باشد و از منکران حق ایشان انتقام کشد. « به زودی خواهند دانست که به چه کیفرگاهی و دوزخ انتقامی بازگشت می کنند . »

1) در کتاب کمال الدین باب 24 و ترجمه جلد 1 صفحه 374 آمده است :

حدثنا محمد بن علی ماجیلویه قال حدثنا علی بن ابراهیم عن ابیه عن علی بن معید عن الحسین بن خالد عن علی بن موسی الرضا عن آبائه علیهم السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله : من احب ان یتمسک بدینی و یرکب سفینة النجاة بعدی، فلیقتد بعلی بن ابی طالب علیه السلام و لیعاد عدوه و لیوال ولیه فانه وصیی و خلیفتی علی امتی فی حیاتی و بعد وفاتی و هو امام کل مسلم و امیر کل مؤمن بعدی ، قوله قولی و امره امری و نهیه نهیی و تابعه تابعی و ناصره ناصری و خاذله خاذلی ، ثم قال علیه السلام من فارق علیاً علیه السلام بعدی لم یرنی و لم اره یوم القیامة ، من خالف علیاً علیه السلام حرم الله علیه الجنة و جعل مأویه النار و بئس المصیر و من خذل علیاً خذله الله یوم یعرض علیه و من نصر علیاً علیه السلام

نصره الله یوم یلقاه و نصر حجته عند المسألة ، ثم قال علیه السلام الحسن و الحسین اماما امتی بعد ابیها و سیدا شباب اهل الجنة و امهما سیدة نساء العالمین و ابوهما سید الوصیین و مِن ولد الحسین تسعة ائمة تاسعهم القائم من ولدی ، طاعتهم طاعتی و معصیتهم معصیتی ،الی الله اشکوا المنکرین لفضلهم و المضیعین لحرمتهم

ص: 380

بعدی و کفی بالله ولیاً و ناصراً لعترتی و ائمة امتی و منتقما من الجاحدین لحقهم « وَ سَیَعَلََمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ » .

امام هشتم از پدرانش بازگو فرموده که رسول خدا صلی الله علیه و آله

فرمود : هرکس دوست دارد به دین من تمسک جوید و پس از من بر کشتی نجات قرار گیرد ، باید به علی بن ابیطالب اقتدا نماید . با دشمن او دشمنی و با دوست او دوستی نماید زیرا او ( خلیفه من ) و وصی من و جانشینم برامتم در زندگانیم و پس از وفاتم می باشد و اوست امام همه مسلمانان و امیرهمه مؤمنان بعد از من . گفته اش گفته من و امرش امرمن و نهی او نهی من است و پیرو او پیرو من و یاری کننده اش یاور من و خوارکننده اش خوارکننده من است . سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : هرکس بعد از من از علی جدا شود روز قیامت مرا نخواهد دید و من نیز او را نخواهم دید و هرکه با علی مخالفت نماید ،خداوند بهشت را بر وی حرام کند و عاقبتش را جهنم قرار دهد و بد جایگاهی است و هر آنکه علی را واگذارد خداوند او را در روز عرض حساب واگذارد و هرکس علی را نصرت دهد خداوند او را نصرت فرماید روزی که او را ملاقات کند و به هنگام سؤال و جواب صحبت خود را به وی تلقین نماید .

آنگاه آن حضرت فرمود : و حسن و حسین دو امام امت من بعد از پدرشان هستند و دو سید جوانان اهل بهشت و مادرشان بهترین زنان عالمیان می باشد و پدرشان سید اوصیاست و از فرزندان حسین نُه امام خواهد بود که نهمینشان قائم علیه السلام

است از فرزندان من . اطاعتشان اطاعت از من است و معصیتشان معصیت من می باشد . به خداوند شکوه می کنم از منکران فضیلت ایشان و تضییع کنندگان حرمت آنان پس از من و خداوند بس است که ولی و یاورعزت من و امامان امتم باشد و از منکران حق ایشان انتقام کشد. « به زودی خواهند دانست که به چه کیفرگاهی و دوزخ انتقامی بازگشت می کنند . »

ص: 381

«آیه یکصد و چهل و دوم »

اشاره

مضطر حقیقی حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

خداوند در سوره نمل آیه 62 می فرماید :

« أمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ إذا دَعَاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ وَ یَجعَلُکُم خُلَفآءَ الأرضِ »

آیا آن کیست که دعای مضطر و ناچاری را به اجابت می رساند و رنج و غم را برطرف می سازد و شما را جانشینان زمین قرار می دهد ؟

1) در کتاب تأویل الآیات الظاهرة صفحه 402 آمده است :

محمد بن العباس عن حمید [احمد] بن زیاد عن الحسین بن محمد بن سماعة عن ابراهیم بن عبد الحمید عن ابی عبد الله علیه السلام قال : انّ القائم علیه السلام اذا خرج دخل المسجد الحرام فیستقبل القبلة [ الکعبة ] و یجعل ظهره الی المقام ثم یصلی رکعتین ثم یقوم فیقول :

یا ایها الناس انا اولی الناس بآدم علیه السلام یا ایها الناس انا اولی الناس بابراهیم علیه السلام یا ایها الناس انا اولی الناس باسماعیل علیه السلام یا ایها الناس انا اولی الناس بمحمد صلی الله علیه و آله ثم یرفع یدیه الی السماء و یدعو و یتضرع حتی یقع علی وجهه ، و هو قول الله عزوجل :« أمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ إذا دَعَاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ وَ یَجعَلُکُم خُلَفآءَ الأرضِ ءَالهٌ مَعَ اللهِ قَلیلاً ما تَذَکَّرُونَ »

محمد بن عباس از حمید [احمد] بن زیاد ازحسین بن محمد بن سماعة از ابراهیم بن عبد الحمید از ابی عبد الله امام صادق علیه السلام آورده که آن جناب فرمود:هرگاه قائم علیه السلام خروج کند به مسجد الحرام داخل می گردد . پس روی به قبله [کعبه] نموده و پشت به مقام می کند . سپس دو رکعت نماز می گذارد . آنگاه به پا می خیزد و می گوید :

ای مردم ، من نزدیکترین مردمان به آدم علیه السلام هستم . ای مردم ، من نزدیکترین مردمان به ابراهیم علیه السلام هستم . ای مردم ، من نزدیکترین مردمان به اسماعیل علیه السلام هستم . ای مردم ، من نزدیکترین مردمان به

ص: 382

محمد صلی الله علیه و آله هستم . سپس دستهایش را به سوی آسمان برمی دارد و دعا و تضرع می کند تا اینکه بر روی خود می افتد و این است [معنای] فرموده خداوند :« آیا آن کیست که دعای مضطر و ناچاری را به اجابت می رساند و رنج و غم را برطرف می سازد و شما را جانشینان زمین قرار می دهد ؟ آیا خدایی جز خدای یکتا هست ؟ ( هرگز نیست ) ولی اندکی از شما متذکر این حقیقت شوند . »

1) در تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 308 حدیث 6 آمده است :

عنه باسناده عن ( ابراهیم ) بن عبد الحمید عن محمد بن مسلم عن ابی جعفر [ ابی عبد الله ] علیه السلام فی قول الله عز و جل : « أمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ إذا دَعَاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ » قال هذه ( الآیة ) نزلت فی القائم من آل محمد علیهم السلام اذا خرج تعمّم و صلی عند المقام و تضرع الی ربه فلا ترد له رایة ابداً .

و از اوست به سند خود از( ابراهیم ) بن عبد الحمید از محمد بن مسلم از ابی جعفر امام باقر [ ابی عبد الله امام صادق ] علیه السلام درباره قول خداوند :« آیا آن کیست که دعای مضطر و ناچاری را به اجابت می رساند و رنج و غم را برطرف می سازد ؟ » فرمود : این ( آیه ) درباره قائم از آل محمد علیهم السلام نازل شده . هرگاه که خروج کند معمم شود و در کنار مقام نماز می گذارد و به درگاه پروردگارش تضرع می نماید . پس هیچ پرچمی از او رد نشود .

2) در تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 308 حدیث 7 آمده است :

علی بن ابراهیم قال حدثنی ابی عن الحسن بن علی بن فضّال عن صالح بن عقبة عن ابی عبد الله علیه السلام قال : نزلت فی القائم من آل محمد علیهم السلام هو و الله المضطر اذا صلی فی المقام رکعتین و دعا (الی) الله فاجابه و یکشف السوء و یجعله خلیفة فی الارض .

و هذا ممّا ذکرنا انّ تأویله بعد تنزیله .

علی بن ابراهیم گوید حدیث کرد مرا پدرم ازحسن بن علی بن فضّال از صالح بن عقبة از ابی عبد الله امام صادق علیه السلام که فرمود : [این آیه] درباره قائم از آل محمد علیهم السلام نازل شد . به خدا سوگند اوست آن مضطر، هنگامیکه در مقام [ابراهیم] دو رکعت نماز گذارد و ( به سوی ) خداوند دعا کند . پس او را اجابت نماید و ناراحتی را برطرف سازد و او را خلیفه در زمین قرار دهد .

و این از جمله اموری است که یاد کردیم اینکه تأویلش بعد از تنزیلش می باشد .

3) در تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 308 حدیث 8 آمده است :

محمد بن ابراهیم النعمانی قال : اخبرنا احمد بن محمد بن سعید قال حدثنی محمد بن علی التیملی عن محمد بن اسماعیل بن بزیع و حدثنی غیر واحد عن منصور بن یونس بن بزرج عن اسماعیل بن جابر عن ابی جعفر محمد بن علی علیهما السلام انه قال : یکون لصاحب هذا الامر غیبة فی بعض هذه الشعاب – و اومی بیده الی ناحیة ذی طوی – حتی اذا کان قبل خروجه انتهی [اتی] المولی الذی معه حتی یلقی

ص: 383

بعض اصحابه فیقول : کیف [کم] انتم ههنا ؟ فیقولون [ فیقول] نحو من اربعین رجلاً،فیقول کیف انتم اذا [لو] رایتم صاحبکم ؟ فیقولون : و الله لو نادی [بنا] الجبال لناویناها معه ،ثم یأتیهم من القابلة فیقول : اشیروا الی رؤسائکم [ او خیارکم ] عشرةً فیشیرون له الیهم فینطلق بهم حتی یلقوا صاحبهم و یعدهم اللیلة التی تلیها .

ثم قال ابو جعفر علیه السلام : و الله لکأنی انظر الیه و قد اسند ظهره الی الحجر فینشد الله حقه ،ثم یقول : یا ایها الناس من یحاجنی فی الله فانا اولی الناس بالله یا ایها الناس من یحاجنی فی آدم فانا اولی الناس بآدم ایها الناس من یحاجنی فی نوح فانا اولی الناس بنوح علیه السلام ایها الناس من یحاجنی فی ابراهیم فانا اولی الناس بابراهیم علیه السلام ایها الناس من یحاجنی فی موسی فانا اولی الناس بموسی علیه السلام ایها الناس من یحاجنی بعیسی [فی عیسی] فانا اولی الناس بعیسی علیه السلام ایها الناس من یحاجنی فی محمد صلی الله علیه و آله فانا اولی الناس بمحمد یا ایها الناس من یحاجنی فی کتاب الله فانا اولی الناس بکتاب الله ، ثم ینتهی الی المقام فیصلی عنده رکعتین و ینشد الله حقه .

ثم قال ابوجعفرعلیه السلام : و هو و الله المضطر الذی یقول الله [فیه] : « أمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ إذا دَعَاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ وَ یَجعَلُکُم خُلَفآءَ الأرضِ » فیه نزلت .

محمد بن ابراهیم نعمانی گوید خبرمان داد احمد بن محمد بن سعید ، وی ازمحمد بن علی تیملی از محمد بن اسماعیل بن بزیع و نیز چندین نفر از منصور بن یونس بن بزرج ، وی ازاسماعیل بن جابر از ابی جعفر محمد بن علی باقرعلیهما السلام که فرمود : برای صاحب این امر در یکی از این دره ها – و با دست به سوی ذی طوی اشاره کرد – غیبتی خواهد بود تا هنگامیکه خروجش نزدیک باشد ، خدمتکار مخصوصش می آید تا بعضی از اصحاب آن حضرت را ملاقات نماید . می گوید : شما در اینجا چند نفرید ؟ می گویند : حدود چهل مرد . می گوید : چنانچه صاحبتان را ببینید چه خواهید کرد ؟ گویند : به خدا سوگند اگر [ما را] به از جای کندن کوهها فرا خواند با او همراهی می نماییم. سپس فردای آن روز [سال بعد] به نزدشان می آید و می گوید : از بزرگان و نیکانتان ده نفر را برگزینید . پس ده نفر را انتخاب می کنند و او آنان را همراه خود می برد تا اینکه صاحبشان را می بینند و آنها را به شب بعد وعده می دهد .

سپس حضرت باقرعلیه السلام فرمود : به خدا سوگند گویی او [قائم علیه السلام ] را می بینم درحالیکه پشت خود را به حجرالاسود تکیه داده و از خداوند حقش را مطالبه می کند . سپس می گوید : ای مردم هرکس درباره خداوند با من گفتگو دارد پس منم اولی به خداوند . ای مردم هرکس درباره آدم با من محاجه دارد پس منم نزدیکترین کسان به آدم . ای مردم هرکس درباره نوح علیه السلام با من محاجه دارد پس منم نزدیکترین افراد به نوح . ای مردم هرکس درباره ابراهیم علیه السلام با من محاجه دارد پس منم نزدیکترین افراد به ابراهیم . ای مردم هرکس درباره

ص: 384

موسی علیه السلام با من محاجه دارد پس منم نزدیکترین افراد به موسی . . ای مردم هرکس درباره عیسی علیه السلام با من بحث دارد پس منم نزدیکترین افراد به عیسی . ای مردم هرکس درباره محمد صلی الله علیه و آله با من بحث دارد پس منم نزدیکترین افراد به محمد . ای مردم هرکس درباره کتاب خداوند با من گفتگو دارد پس منم اولی به کتاب خدا .سپس به سوی مقام ابراهیم می رود و در آنجا دو رکعت نماز می گذارد و حق خود را از خداوند می طلبد .

آنگاه امام باقرعلیه السلام فرمود : و به خدا سوگند اوست مضطری که خداوند [درباره اش] می فرماید : « آیا آن کیست که دعای مضطر و ناچاری را به اجابت می رساند و رنج و غم را برطرف می سازد و شما را جانشینان زمین قرار می دهد ؟ » درباره او نازل گشت .

1) در کتاب تفسیر قمی مجلد 2 صفحه 205 آمده است :

علی بن ابراهیم قال حدثنی ابی عن ابن ابی عمیر عن منصور بن یونس عن ابی خالد الکابلی قال : قال ابوجعفرعلیه السلام : و الله لکأنی انظر الی القائم علیه السلام و قد اسند ظهره الی الحجرثم ینشد الله حقه ،ثم یقول : یا ایها الناس من یحاجنی فی الله فانا اولی الناس بالله یا ایها الناس من یحاجنی فی آدم فانا اولی الناس بآدم ایها الناس من یحاجنی فی نوح فانا اولی الناس بنوح علیه السلام

ایها الناس من یحاجنی فی ابراهیم فانا اولی الناس بابراهیم علیه السلام ایها الناس من یحاجنی فی موسی فانا اولی الناس بموسی علیه السلام ایها الناس من یحاجنی بعیسی [فی عیسی] فانا اولی الناس بعیسی علیه السلام ایها الناس من یحاجنی فی رسول الله [محمد صلی الله علیه و آله] فانا اولی الناس برسول الله [محمد] یا ایها الناس من یحاجنی فی کتاب الله فانا اولی الناس بکتاب الله ، ثم ینتهی الی المقام فیصلی رکعتین و ینشد الله حقه .

ثم قال ابوجعفرعلیه السلام : و هو و الله [ المضطر فی کتاب الله ] فی قوله : « أمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ إذا دَعَاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ وَ یَجعَلُکُم خُلَفآءَ الأرضِ » فیکون اول من یبایعه جبرئیل ثم الثلاثمأة و الثلثة عشر رجلاً فمن کان ابتلی بالمسیر وافی [ وافاه ] و من لم یبتل بالمسیر فقد من فراشه و هو قول امیرالمؤمنین علیه السلام : « هم المفقودون من [عن] فُرشهم » [و] ذلک قول الله :« فاستبقوا الخیرات أینما تکونوا یأت بکم الله جمیعاً » [قال] : الخیرات : الولایة .

و قال فی موضع آخر : « و لَئِن اخّرنا عنهم العذاب الی امّة معدودةٍ » و هم [و الله] اصحاب القائم علیه السلام یجتمعون [و الله] الیه فی ساعة واحدة . فاذا جاء الی البیداء یخرج الیه جیش السفیانی فیأمر الله الارض فتأخذ اقدامهم و هو قوله :« و لو تری اذ فزعوا فلا فوت و اُخذوا من مکان قریب و قالوا آمنّا به » یعنی بالقائم من آل محمد علیهم السلام « و انّی لهم التناوش من مکان بعید » [ الی قوله ] :« و حیل

ص: 385

بینهم و بین ما یشتهون » [یعنی] الا یعذبوا « کما فُعل باشیاعهم من قبل » یعنی مَن کان قبلهم من المکذبین هلکوا .

علی بن ابراهیم گوید پدرم مرا حدیث کرد از ابن ابی عمیر از منصور بن یونس از ابی خالد کابلی که وی از ابوجعفرامام باقرعلیه السلام روایت کرده که حضرت فرمود : به خدا سوگند گویی قائم علیه السلام را می بینم درحالیکه پشت خود را به حجرالاسود تکیه داده و از خداوند حقش را مطالبه می کند . سپس می گوید : ای مردم هرکس درباره خداوند با من گفتگو دارد پس منم اولی به خداوند . ای مردم هرکس درباره آدم با من محاجه دارد پس منم نزدیکترین کسان به آدم . ای مردم هرکس درباره نوح علیه السلام با من محاجه دارد پس منم نزدیکترین افراد به نوح. ای مردم هرکس درباره ابراهیم علیه السلام با من محاجه دارد پس منم نزدیکترین افراد به ابراهیم . ای مردم هرکس درباره موسی علیه السلام با من محاجه دارد پس منم نزدیکترین افراد به موسی . ای مردم هرکس درباره عیسی علیه السلام با من بحث دارد پس منم نزدیکترین افراد به عیسی . ای مردم هرکس درباره رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله با من بحث دارد پس منم نزدیکترین افراد به رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله . ای مردم هرکس درباره کتاب خداوند با من گفتگو دارد پس منم اولی به کتاب خدا .سپس به سوی مقام ابراهیم می رود و در آنجا دو رکعت نماز می گذارد و حق خود را از خداوند خواستارمی شود.

آنگاه امام باقرعلیه السلام فرمود : و به خدا سوگند اوست مضطری که خداوند [درباره اش] می فرماید : « آیا آن کیست که دعای مضطر و ناچاری را به اجابت می رساند و رنج و غم را برطرف می سازد و شما را جانشینان زمین قرار می دهد ؟ » پس نخستین کسی که با او بیعت می کند جبرئیل است . سپس آن سیصد و سیزده مرد که هرکدامشان پیش از آن هنگام بیرون ازمنزل بوده به مقصد [ به خدمت آن حضرت ] خواهد رفت و هرکس دچار سفر نبوده از بستر خوابش ربوده خواهد شد و این است قول امیرالمؤمنین علیه السلام :« آنان مفقود شدگان از خوابگاههایشان می باشند .» و آن فرموده خداوند است :« پس به کارهای نیک سبقت و پیشی گیرید . هرکجا باشید خداوند همه شما را خواهد آورد .» فرمود : خیرات،ولایت است . و [خداوند] در جای دیگر فرموده :« چنانچه عذاب را تا به امت معدوده (افراد معینی) به تعویق افکنیم » آنها [به خدا سوگند] اصحاب قائم علیه السلام هستند . [ به خدا قسم ] در یک ساعت برای او جمع خواهند شد .

پس چون به بیداء بیاید ، لشکر سفیانی در پی آن حضرت خارج گردد که خداوند زمین را امر می فرماید که پاهایشان را بگیرد و این است [معنی] قول او :« و اگر (ای رسول ما) کافران را بنگری هنگامی که هراسانند پس هیچ از عذابشان فوت و زایل نشود و از جایگاهی نزدیک گرفته شوند و گویند به او ایمان آوردیم .» یعنی

ص: 386

به قائم از آل محمد علیه السلام « و با این همه دوری کی توانند به آن مقام نایل شوند و میان ایشان و آرزویشان جدایی افتاد. » یعنی [ آرزو داشتند که ] عذاب نشوند « همچنانکه نسبت به همکیشانشان پیشتر چنین شد. » یعنی کسانی از تکذیب کنندگانی که پیش از ایشان بودند، هلاک گشتند .

ص: 387

«آیه یکصد و چهل و سوم »

اشاره

علامات ظهور قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف خروج دجال و نزول حضرت مسیح علیه السلام از آسمان است.

خداوند در سوره نمل آیه 82 می فرماید :

« وَ إذا وَقَعَ القَولُ عَلَیهِم أَخرَجنا لَهُم دآبَّةً مِنَ الأرضِ تُکَلِّمُهُم أنَّ النّاسَ کَانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ »

و آنگاه که قول ( ویا وعده الهی ) واقع گردد ، بر آنها ما جنبنده ای را از زمین بیرون می آوریم که با آنان سخن بگوید که مردم به آیات ما یقین نمی کردند .

1) حافظ عبد الرحمن سیوطی شافعی در تفسیر الدرالمنثور مجلد 5 صفحه 116 ذیل این آیه آورده است :

و اخرج ابن جریر ( الطبری ) عن حذیفة بن یمان قال : ذکر رسول الله صلی الله علیه و آله الدابّة فقال حذیفة : یا رسول الله من أین تخرج ؟ قال صلی الله علیه و آله: من اعظم المساجد حرمة علی الله ( یعنی : المسجد الحرام ) بینما عیسی (بن مریم) یطوف بالبیت معه المسلمون اذ تضطرب الارض من تحتهم تحرک القندیل و تشق الصفا ما یلی المسعی و تخرج الدابة من الصفا ، اول ما یبدو رأسها ملمعة ذات وبر و ریش لن یدرکها طالب و لن یفوتها هارب ، ثم تعمم الناس مؤمن و کافر اما المؤمن فیری وجهه کانه کوکب درّی و تکتب بین عینیه ( مؤمن ) و اما الکافر فتنکت بین عینیه نکته سوداء ( کافر ) .

محمد بن جریر طبری ( مفسر بزرگ اهل سنت ) از حذیفة بن یمان نقل می کند که حذیفه می گوید : ( پس از اینکه این آیه نازل شد به رسول خدا عرض کردیم ) ای رسول خدا ( این جنبنده ) از کجا بیرون می آید ؟ حضرت فرمود : از مسجدی بیرون می آید که حرمتش در نزد خداوند از تمامی مساجد بیشتر است ( و آن مسجد الحرام است . ) در هنگامیکه حضرت عیسی بن مریم طواف خانه خدا می کند و مسلمانان با ایشان هستند وقتیکه زمین زیر پای آنان مانند قندیل به ( لرزه ) و

ص: 388

اضطراب در می آید و آن قسمت از صفا که بعد از محل سعی است شکافته می شود و دابة الارض از آنجا بیرون می آید . اولین چیزی که از او آشکار می گردد سرش می باشد که می درخشد و دارای پشم و مویی است که هرگز کسی نمی تواند به او رسد و هیچ فرار کننده ای نمی تواند از او بگریزد . سپس بندی بر سر کافران و مومنان می نهد اما مؤمن پس چهره او مانند ستاره ای درخشان می درخشد و میان دو چشم او نوشته می شود ( مؤمن ) و اما کافر میان دو چشمان او نقطه سیاهی ظاهر می شود و با خط سیاه نقش می بندد ( کافر ) .

و هم او می گوید : و ابو نعیم از وهب بن منبه روایت کرده که گفت : اولین نشانه روم است . سپس دجال و سومین علامت آن یاجوج و مأجوج هستند و چهارمین علامت (نزول) عیسی بن مریم است و پنجمین نشان آن دخان و دود است و ششمین نشانه دابة الارض است .

1) حافظ عبد الرحمن سیوطی شافعی در تفسیر الدرالمنثور مجلد 5 صفحه 116 آورده است :

اخرج سعید بن منصور و عبد بن حمید و ابن المنذر و البیهقی فی البعث عن ابی عمر انه قال : و ساق حدیث الدابة الی ان قال فتقول ای الدابة : « أنَّ النّاسَ کَانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ »

سعید بن منصور و عبد بن حمید و ابن منذر و بیهقی دربعث از عبد الله بن عمرروایت کرده اند که او گفت : ... و حدیث دابة بدینجا می رسد که : پس دابة می گوید : « أنَّ النّاسَ کَانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ »

ص: 389

«آیه یکصد و چهل و چهارم »

اشاره

در ظهور ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از هر امتی گروهی رجعت می کنند .

خداوند در سوره نمل آیه 83 می فرماید :

« وَ یَومَ نَحشُرُ مِن کُلِّ اُمَّةٍ فَوجاً »

و روزی که از هر امت و قومی فوج و دسته ای را محشور گردانیم .

· حافظ عبد الرحمن سیوطی شافعی در تفسیر الدرالمنثور مجلد 5 صفحه 117 ذیل این آیه آورده است :

و اخرج عبد بن حمید وابن جریر و ابن المنذر و ابن ابی حاتم عن مجاهد فی قوله تعالی :« وَ یَومَ نَحشُرُ مِن کُلِّ اُمَّةٍ فَوجاً » قال : زمرة .

عبد بن حمید وابن جریرطبری و ابن منذر و ابن ابی حاتم از مجاهد درباره قول خداوند تعالی :« و روزی که از هر امت و قومی فوج و دسته ای را محشور گردانیم . » حضرت فرمودند : « زمرة » ( یعنی مقصود از فوج ، گروه و دسته ای از هر امت می باشد . )

ما قبلاً گفتیم که ما یک قیامت کبری داریم و یک قیامت صغری .

در قیامت کبری انسانهای اولین و آخرین همه گرد خواهند آمد که خداوند در سوره کهف آیه 47 می فرماید : « و حشرناهم فلم نغادر منهم احداً » یعنی آنان را محشور ساختیم و احدی را باقی نگذاشتیم . پس در محشر قیامت انسانهای اولین و آخرین جمع می شوند .

اما در قیامت صغری از هر قومی و از هر امتی فقط دسته ای رجعت کرده و محشور می شوند که خداوند می فرماید :« وَ یَومَ نَحشُرُ مِن کُلِّ اُمَّةٍ فَوجاً » یعنی در آن روز از هر امتی ، قوم و دسته ای محشور می شوند و این قیام قائم موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف است که از هر امت فقط عده ای محشور می شوند و در این زمینه روایات زیادی از شیعه و سنی رسیده است .

ص: 390

«آیه یکصد و چهل و پنجم »

اشاره

حسنه ، ولایت و محبت اهل بیت و ولی عصر علیهم السلام است و سیّئه ، انکار آنهاست .

خداوند در سوره نمل آیه 89 می فرماید :

« مَن جآءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَیرٌ مِنهَا وَ هُم مِن فَزَعٍ یَومَئِذٍ آمِنُونَ * وَ مَن جآءَ بالسَّیِّئَة ِ فَکُبَّت وُجُوهُهُم فِی النّارِ »

اگر کسی نیکی بیاورد البته برای او بهتر از آن است نزد خداوند و ایشان از ترس شدید قیامت در امانند و اگر کسی بدی بیاورد از رو و از صورت در آتش جهنم افکنده می شود .

1) حاکم حسکانی حنفی از علمای قرن پنجم هجری قمری در کتاب شواهد التنزیل صفحه 355 حدیث 581 می گوید :

خبر داد ما را احمد بن عبد الله بن احمد ... از محمد بن زید از پدرش گفت شنیدم حضرت ابی جعفر علیه السلام می فرمود : ابو عبدالله جدلی بر امیر المؤمنین علیه السلام وارد گردید :

دخل ابو عبدالله الجدلی علی امیرالمؤمنین علیه السلام فقال له یا ابا عبد الله الا اخبرک بقول الله عزوجل :« مَن جآءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَیرٌ مِنهَا» قال بلی یا امیرالمؤمنین جعلت فداک فقال الحسنة معرفة الولایة و حبنا اهل البیت و السیئة انکار الولایة و بغضنا اهل البیت .

حضرت باقر علیه السلام می فرماید : ابوعبدالله جدلی بر امیرالمؤمنین علیه السلام وارد گردید پس حضرت به او فرمود : ای اباعبدالله آیا ترا خبر ندهم به فرموده خداوند :« اگر کسی نیکی بیاورد البته برای او بهتر از آن است نزد خداوند » او گفت خبر بده مرا ای امیرالمؤمنین ، جانم فدای شما گردد . آنگاه حضرت فرمود : حسنه معرفت و شناخت ولایت و حب و دوستی ما اهل بیت است و سیئه انکار ولایت ما و بغض ما اهل بیت می باشد .

2) حاکم حسکانی حنفی در کتاب شواهد التنزیل صفحه 356 حدیث 583 می گوید :

ص: 391

حاکم نقل می کند از ابو عثمان سعید بن محمد حیری ... از ابی زبیر از جابر بن عبد الله قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله : یا علی لو ان امتی صاموا حتی صاروا کالاوتاد و صلوا حتی صاروا کالحنایا ثم ابغضوک لاکبهم الله علی مناخرهم فی النار .

جابر بن عبد الله می گوید : رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : یا علی اگر امت من آنقدر روزه بگیرند که همانند میخ شوند ( از لاغری ) و آنقدر نماز بخوانند که قد آنها خمیده گردد ولی بغض ترا در دل داشته باشند ، خداوند آنها را با صورت به آتش جهنم خواهد افکند .

1) حاکم حسکانی حنفی در کتاب شواهد التنزیل صفحه 356 حدیث 584 نقل می کند :

خبر داد ما را ابو رشید محمد ... از عطیه از ابی سعید گفت : در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله شخصی کشته گردید . پس پیامبر به منبر رفتند و خطبه خواندند و فرمودند : به آن کسی که جان محمد به دست اوست ( والذی نفسی بیده ) دشمنی نمی دارد ما اهل بیت را کسی مگر اینکه خداوند عزوجل او را به رو در آتش افکند .

2) درتفسیر برهان جلد 3 صفحه 212 آمده است :

عن عبد الرحمن بن کثیر عن ابی عبد الله علیه السلام قال قال ابو جعفر علیه السلام دخل ابو عبد الله الجدلی علی امیرالمؤمنین علیه السلام فقال له یا ابا عبد الله الا اخبرک بقول الله عزوجل :« مَن جآءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَیرٌ مِنهَا» قال بلی یا امیرالمؤمنین جعلت فداک فقال الحسنة معرفة الولایة و حبنا اهل البیت و السیئة انکار الولایة و بغضنا اهل البیت .

عبد الرحمن بن کثیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت از حضرت باقر علیه السلام روایت نموده که می فرماید : ابوعبدالله جدلی بر امیرالمؤمنین علیه السلام وارد گردید پس حضرت به او فرمود : ای اباعبدالله آیا ترا خبر ندهم به فرموده خداوند :« اگر کسی نیکی بیاورد البته برای او بهتر از آن است نزد خداوند » او گفت خبر بده مرا ای امیرالمؤمنین ، جانم فدای شما گردد . آنگاه حضرت فرمود : حسنه معرفت و شناخت ولایت و حب و دوستی ما اهل بیت است و سیئه انکار ولایت ما و بغض ما اهل بیت می باشد.

3) درتفسیر برهان جلد 3 صفحه 213 آمده است :

عن جابر الجعفی انه سأل ابا جعفر علیه السلام عن قول الله عزوجل :« مَن جآءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَیرٌ مِنهَا وَ هُم مِن فَزَعٍ یَومَئِذٍ آمِنُونَ * وَ مَن جآءَ بالسَّیِّئَة ِ فَکُبَّت وُجُوهُهُم فِی النّارِ » قال الحسنة ولایة علی علیه السلام و السیئة عداوته و بغضه .

جابر جعفی از امام باقر علیه السلام نقل می کند که شخصی از حضرت از کلام خدا :« اگر کسی نیکی بیاورد البته برای او بهتر از آن است نزد خداوند و ایشان

ص: 392

از ترس شدید قیامت در امانند و اگر کسی بدی بیاورد از رو و از صورت در آتش جهنم افکنده می شود . » سؤال کرد . حضرت فرمود : مقصود از حسنه ولایت علی علیه السلام و سیئه دشمنی و بغض آن حضرت است .

1) درتفسیر برهان جلد 3 صفحه 213 آمده است :

عن جابر بن عبد الله قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله : یا علی لو ان امتی صاموا حتی صاروا کالاوتاد و صلوا حتی صاروا کالحنایا ثم ابغضوک لاکبهم الله علی مناخرهم فی النار .

جابر بن عبد الله می گوید : رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : یا علی اگر امت من آنقدر روزه بگیرند که همانند میخ شوند ( از لاغری ) و آنقدر نماز بخوانند که قد آنها خمیده گردد ولی بغض ترا در دل داشته باشند ، خداوند آنها را با صورت به آتش جهنم خواهد افکند .

2) درتفسیر برهان جلد 3 صفحه 212حدیث 2 آمده است :

علی بن ابراهیم قال حدثنا محمد بن سلمة قال حدثنا یحیی بن زکریا المؤلؤی عن علی بن حسان عن عبد الرحمن بن کثیر عن ابی عبد الله فی قوله :« من جاء بالحسنة فله عشر امثالها » قال هی للمسلمین عامة و الحسنة الولایة فمن عمل من حسنة کتب له عشر، فان لم یکن ولایة دفع عنه بما عمل من حسنة فی الدنیا و ما له فی الآخرة من خلاق .

3) درتفسیر برهان جلد 3 صفحه 212حدیث 5 آمده است :

محمد بن عباس قال حدثنا المنذر بن محمد عن ابیه عن الحسین بن سعید عن ابیه عن ابان بن تغلب عن فضیل الذمی عن ابی داود السبیعی عن ابی عبدالله الجدلی قال قال لی امیرالمؤمنین علیه السلام یا ابا عبدالله هل تدری ما الحسنة التی « مَن جآءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَیرٌ مِنهَا وَ هُم مِن فَزَعٍ یَومَئِذٍ آمِنُونَ * وَ مَن جآءَ بالسَّیِّئَة ِ فَکُبَّت وُجُوهُهُم فِی النّارِ » قلت لا قال الحسنة مودتنا اهل البیت و السیئة عداوتنا اهل البیت.

4) درتفسیر برهان جلد 3 صفحه 213حدیث 7 آمده است :

عنه قال حدثنا احمد بن ادریس عن احمد بن محمد بن عیسی عن الحسن بن محبوب عن هشام بن سالم عن عمار الساباطی قال کنت عند ابی عبد الله علیه السلام و سئله عبد الله بن ابی یعفور عن قول الله عزوجل : « مَن جآءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَیرٌ مِنهَا وَ هُم مِن فَزَعٍ یَومَئِذٍ آمِنُونَ » فقال و هل تدری ما الحسنة ؟ انما الحسنة معرفة الامام و طاعته و طاعته من طاعة الله .

ص: 393

«آیه یکصد و چهل و ششم »

اشاره

اراده خداوند بر این قرار گرفته است تا مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و یارانش را خلیفة الله فی الارض گرداند .

خداوند در سوره قصص آیه 5 می فرماید :

« وَ نُریدُ أن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفُوا فِی الأرضِ وَ نَجعَلَهُم أئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثینَ * وَ نُمَکِّنَ لَهُم فِی الأرضِ وَ نُرِیَ فِرعَونَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنهُم ما کانُوا یَحذَرُونَ »

و ما اراده کردیم بر آنان که در زمین مستضعف شدند منت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم . و در زمین قدرتشان دهیم و به فرعون و هامان و سپاهیانشان چیزی را که از آن حذر داشتند نشان دهیم .

1) در کتاب کشف البیان عالم و دانشمند بزرگ حنفی ، شیبانی چنین نقل می کند :

عن ابی جعفر و ابی عبد الله رضی الله عنهما قالا : ان هذه الآیة مخصوصة بصاحب الامر الذی یظهر فی آخر الزمان و یبید الجبابرة و الفراعنة و یملک الارض شرقاً و غرباً فیملأها عدلاً کما ملئت جوراً .

از امام باقر و امام صادق علیهما السلام روایت شده که آن دو بزرگوار فرمودند : همانا این آیه مخصوص صاحب الامر ( نازل شده است . ) که او در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و فرعونیان و جباران را هلاک خواهد کرد و او ( همه کره زمین ) شرق و غرب عالم را به تصرف خود در می آورد ( و همه کره زمین در ید قدرت باکفایت او قرار خواهد گرفت . ) و زمین را پر از عدل و داد می کند همانطوریکه پر از ظلم و جور شده بود .

2) در ینابیع الموده صفحه 450 باب 79 خواجه کلان قندوزی حنفی آورده است :

ص: 394

حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در روز هفتم پس از ولادت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف به مهدی فرمود : ای فرزندم سخن بگو و او در ضمن شهادتین این آیه مبارکه را تلاوت نمود :

و قال تکلم یا بنی فشهد الشهادتین و صلی علی آبائه واحداً بعد واحد ثم تلا :« وَ نُریدُ أن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفُوا فِی الأرضِ وَ نَجعَلَهُم أئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثینَ »

حضرت امام حسن عسکری علیه السلام به مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود : ای فرزندم سخن بگو و او ابتدا شهادتین را بر زبان جاری نمود و سپس صلوات بر یکایک اجداد بزرگوارش یکی بعد از دیگری فرستاد . آنگاه این آیه را تلاوت فرمود : « و ما اراده کردیم بر آنان که در زمین مستضعف شدند منت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم . »

1) در کتاب شواهد التنزیل حاکم حسکانی حنفی در ذیل این آیه هشت حدیث می آورد و در تمام این احادیث می خواهد ثابت کند که ضعیف شدگان این امت ، ائمه طاهرین هستند و آنها هستند که ائمۀ این کره خاکی می باشند .

2) در کتاب دلائل الامامة صفحه 237 آمده است :

ابو جعفر محمد بن جریر طبری فی مسند فاطمة علیها السلام قال : اخبرنا ابوالمفضل قال حدثنی علی بن الحسین المنقری الکوفی قال حدثنی احمد بن زید الدهّان عن المحول [مکحول] بن ابراهیم عن رشدم [رستم] بن عبد الله بن خالد المخزومی عن سلیمان الاعمش عن محمد بن خلف الطاهری عن زاذان عن سلمان قال : قال لی رسول الله صلی الله علیه و آله : ان الله تبارک و تعالی لم یبعث نبیاً و لا رسولاً الا جعل له اثنی عشر نقیباً ، فقلت یا رسول الله لقد عرفت هذا من اهل الکتابین ، فقال ( یا سلمان ) هل علمتَ مَن نقبائی ( و مَن ) الاثنا عشر الذین اختارهم الله للامّة من بعدی ؟ فقلت : الله و رسوله اعلم ، فقال : یا سلمان خلقنی الله من صفوة نوره و دعانی فأطعته و خلق من نوری علیاً علیه السلام و دعاه فأطاعه و خلق ( منّی ) و من نور علی فاطمة علیها السلام فدعاها فاطاعته و خلق منّی و من علی و فاطمة الحسن علیه السلام فدعاه فأطاعه و خلق منّی و من علی و فاطمة الحسین علیه السلام فدعاه فأطاعه .

ثم سمّانا بخمسة اسماء من اسمائه ، فالله المحمود و انا محمّد و الله العلی فهذا علیّ و الله الفاطر فهذه فاطمة و الله [ذو] الاحسان و هذا الحسن و الله المحسن و هذا الحسین، ثم خلق منّا و من نور الحسین تسعة ائمة فدعاهم فاطاعوه قبل ان خلق الله [یخلق] سماءً مبنیة و لا ارضاً مدحیّة و لا ملکاً و لا بشراً ( دوننا ) [و کنّا] نوراً فسبح الله [ثم] تسمع [له] و نطیع .

[قال سلمان] : فقلت : یا رسول الله بابی انت و امی فما لمن عرف هؤلاء ؟ فقال : یا سلمان من عرفهم حق معرفتهم واقتدی بهم و والی ولیّهم و تبرّا من عدوهم فهو و الله منّا یرد حیث نرد و یسکن حیث نسکن ، فقلت : یا رسول الله فهل یمکن ایمان

ص: 395

بهم بغیر معرفة باسمائهم و انسابهم ؟ فقال : لا [یا سلمان] فقلت : یا رسول الله فانی لی بهم و قد عرفت الی الحسین علیه السلام ؟ قال : ثم سید العابدین علی بن الحسین علیه السلام ثم ابنه محمد بن علی علیه السلام باقر علم الاولین و الآخرین من النبیین و المرسلین ثم [ابنه] جعفر بن محمد لسان الله الصادق علیه السلام ثم [ابنه] موسی بن جعفر علیه السلام الکاظم غیظه فی سبیل الله عزوجل [صبراً فی الله ] ثم [ابنه] علی بن موسی الرضا لامر الله علیه السلام ثم [ابنه] محمد بن علی علیه السلام المختار من خلق الله ثم [ابنه] علی بن محمد الهادی الی الله ثم الحسن بن علی علیه السلام الصّامت الامین لسرّ الله ثم ابنه محمد بن الحسن (الهادی) المهدی (الناطق) القائم بحق الله [بامر الله] علیه السلام .

ثم قال صلی الله علیه و آله : یا سلمان انّک مدرکه و من کان مثلک و من تولاّه بحقیقة المعرفة . قال سلمان : فشکرت الله ( کثیراً ) ثم قلت : ( یا رسول الله ) و انی مؤجّل الی عهده؟ قال : یا سلمان اقرأ [ فقرأ قوله تعالی ] : « فإذا جاءَ وعدُ أولیهُما بَعَثنا عَلَیکُم عباداً لَنا اولی بأسٍ شدیدٍ فجاسوا خِلالَ الدّیارِ و کان وعداً مفعولاً ثمّ رَدَدنا لکُم الکرّةَ عَلَیهِم و أمدَدناکُم بِاموالٍ و بنینَ و جَعَلناکم أکثرَ نفیراً » قال سلمان : فاشتدّ بکائی و شوقی ثم قلت : یا رسول الله ابعهدٍ منک ؟ فقال : ای و الله الذی ارسل محمداً [ارسلنی] بالحق منّی و من علی و فاطمة و الحسن و الحسین و التسعة و کلّ من هو منا [و معنا ] و فصام فینا ، ای و الله ( یا سلمان ) لیحضرنّ ابلیس [له] و جنوده و کل من محض الایمان محضاً و محض الکفر محضاً حتی یؤخذ بالقصاص و الوتار ( و الاثوار ) و لا یظلم ربک احداً ، و یحقق [و ذلک] تأویل هذه الآیة :« وَ نُریدُ أن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفُوا فِی الأرضِ وَ نَجعَلَهُم أئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثینَ * وَ نُمَکِّنَ لَهُم فِی الأرضِ وَ نُرِیَ فِرعَونَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنهُم ما کانُوا یَحذَرُونَ » قال سلمان : فقمتُ من بین یدی رسول الله صلی الله علیه و آله و ما یبالی سلمان متی لقی الموت او الموت لقاه [ فقمت من بین یدیه و ما ابالی لقیت الموت او لقینی .]

ابو جعفر محمد بن جریر طبری در کتاب مسند فاطمه علیها سلام گوید : ابوالمفضل نقل می کند ازعلی بن الحسین منقری کوفی ، وی از احمد بن زید دهّان ، او از المحول [مکحول] بن ابراهیم ، از رشدم [رستم] بن عبد الله بن خالد مخزومی از سلیمان اعمش از محمد بن خلف طاهری از زاذان از سلمان که گفت : رسول الله صلی الله علیه و آله به من فرمود : خداوند تبارک و تعالی هیچ پیامبر و امامی را مبعوث نفرمود مگر اینکه دوازده نقیب برایش قرار داد . عرض کردم یا رسول الله این را از اهل دو کتاب ( تورات و انجیل ) دانسته بودم . فرمود : ( ای سلمان ) آیا دانسته ای که نقبای من چه کسانی هستند ؟ و آن دوازده تنی که خداوند آنان را برای امت پس از من برگزیده چه کسانی هستند ؟ عرضه داشتم : خدا و رسولش داناترند . فرمود : ای سلمان خداوند مرا از برگزیده نورش آفرید و مرا دعوت کرد

ص: 396

پس او را اطاعت نمودم . و از نور من علی علیه السلام را آفرید و دعوتش فرمود پس علی او را اطاعت کرد و ( از من ) و از نور علی فاطمه علیها سلام را خلق فرمود و او را دعوت نمود و او نیز اطاعت کرد و از نور من و علی و فاطمه ، حسن علیه السلام را آفرید . پس دعوتش کرد و او اطاعت نمود و از نور من و علی و فاطمه ، حسین علیه السلام را آفرید. پس دعوتش کرد و او اطاعت نمود .

سپس ما را به پنج اسم از اسماء خود نامید که خداوند محمود است و من محمد و خداوند علی است و این هم علی بن ابیطالب و خداوند فاطر است و این فاطمه و خداوند [صاحب] احسان است و این حسن و خداوند محسن است و این هم حسین . آنگاه [خداوند] از ما و از نور حسین نُه امام آفرید و ایشان را دعوت فرمود که اطاعتش کردند پیش از آنکه خداوند آسمانی ساخته باشد و زمینی پهن کرده باشد و فرشته ای و بشری (غیر از ما) خلق کند . نوری بودیم و خدای را تسبیح می گفتیم و از او می شنیدیم و اطاعت می نمودیم . [ سلمان گوید ] : عرضه داشتم ای رسول خدا پدر و مادرم فدایت باد . برای کسی که ایشان را بشناسد چه پاداشی خواهد بود ؟ فرمود : ای سلمان هرکس آنان را به راستی بشناسد و ایشان را الگوی خود قرار دهد و دوستانشان را دوست بدارد و از دشمنانشان بیزاری جوید ، چنین کسی به خدا سوگند از ما خواهد بود. هرکجا وارد شویم ، او نیز وارد خواهد شد و هرکجا مسکن کنیم ، او هم مسکنی یابد . عرض کردم : ای رسول خدا آیا می توان بدون شناخت نامها و نسبهایشان به آنان ایمان داشت ؟ فرمود : نه [ ای سلمان ]

عرضه داشتم : یا رسول الله چگونه به شناخت ایشان دست یابم درحالیکه تا حسین علیه السلام را شناخته ام ؟ فرمود : پس از او سید العابدین علی بن الحسین علیه السلام است . سپس پسرش محمد بن علی علیه السلام شکافنده (باقر) علم اولین و آخرین از پیغمبران و رسولان ، سپس [پسرش] جعفر بن محمد علیه السلام زبان صادق و راستگوی خداوند ، سپس [پسرش] موسی بن جعفر علیه السلام آن فرو نشاننده خشم خود در راه خداوند عزوجل [ از جهت صبر برای خدا ] سپس [پسرش] علی بن موسی علیه السلام آن راضی به امر خداوند ، سپس پسرش محمد بن علی علیه السلام آن برگزیده خلق خداوند سپس [پسرش] علی بن محمد علیه السلام آن هدایت کننده به سوی خداوند ، سپس حسن بن علی علیه السلام آن صامت امین سرّ خدا ، سپس پسرش محمد بن حسن (هادی) المهدی (ناطق) آن قائم به حق خدا [ به امر خدا ] علیه السلام . آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : ای سلمان تو او را درک خواهی کرد و هرکس مانند تو باشد و نیز هرکس که با معرفت راستین از او پیروی نماید او را درک خواهد کرد .

سلمان گوید : پس شکر خدای را (بسیار) نمودم . سپس گفتم : (یا رسول الله) آیا من تا عهد و زمان او خواهم بود ؟ فرمود : ای سلمان بخوان [ پس قول خدای تعالی را

خواند ] : « پس چون هنگام انتقام اول فرارسید بندگان بسیار جنگجوی خویش را

ص: 397

بر شما برانگیزیم تا درون خانه هایتان را نیز جستجو کنند و این وعده حتما تحقق خواهد یافت سپس بار دیگر شما را بر آنها مسلط گردانیم و به وسیله مال و فرزند مدد نماییم و تعدادتان را افزایش دهیم » سلمان گوید : در این هنگام گریه و اشتیاقم شدت یافت . آنگاه عرض کردم : یا رسول الله آیا این جریان در زمان شما خواهد بود ؟ فرمود : آری سوگند به خداوندی که مرا به حق فرستاد ، من و علی و فاطمه و حسن و حسین و آن نُه [ معصوم دیگر ] و هرکسی که از ماست [ و با ما ] و در راه ما ستم دیده ، آری به خدا قسم ( ای سلمان ) ابلیس [ برای مقابله با او ] لشکریانش را جمع می سازد و تمامی آنانکه ایمانشان خالص بوده و نیز همه کافران حقیقی آورده می شوند تا از یکدیگر قصاص کشند و خونخواهی کنند و پروردگار تو بر احدی ظلم نمی کند و تأویل این آیه تحقق می یابد که : « و ما اراده کردیم بر آنان که در زمین مستضعف شدند منت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم . و در زمین قدرتشان دهیم و به فرعون و هامان و سپاهیانشان چیزی را که از آن حذر داشتند نشان دهیم . »

سلمان گوید : پس از محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله برخاستم درحالیکه اهمیت نمی دهم که چه وقت به آغوش مرگ می روم یا مرگ مرا به کامش برکشد.

1) در کتاب منتخب الاثر باب 1 فصل 2 حدیث 92 صفحه 171 آمده است:

غیبة الشیخ : محمد بن علی بن الحسین بن محمد القطعی عن علی بن حاتم عن محمد بن مروان عن عبید بن یحیی عن محمد بن الحسین عن ابیه عن جده عن علی علیه السلام فی قوله تعالی : « وَ نُریدُ أن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفُوا فِی الأرضِ وَ نَجعَلَهُم أئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثینَ » قال : هم آل محمد یبعث الله مهدیهم بعد جهدهم فیعزّهم و یذل عدوهم و قال فی التبیان فی تفسیر هذه الآیة : و روی قوم من اصحابنا انّ الآیة نزلت فی شأن المهدی .

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام درباره این فرموده خداوند : « و ما اراده کردیم بر آنان که در زمین مستضعف شدند منت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم . » فرمودند : این آیه در شأن آل محمد علیهم السلام نازل شده است و مهدی از میان اینها قیام خواهد کرد و به آنان عزت می دهد و دشمنان آنها را ذلیل می کند . سپس می افزاید : در تفسیر التبیان درباره تفسیر این آیه آمده است: عده ای از اصحاب گفته اند که این آیه در شأن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نازل شده است .

2) در تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 218 حدیث 6 آمده است :

السید الرضی باسناده عن سهل بن کهیل عن ابیه فی قول الله عزوجل : « و وصّینا الانسانَ بِوالدیه حُسناً » قال احد الوالدین علی بن ابی طالب علیه السلام

و قال قال ابو عبدالله جعفر بن محمد الصادق علیه السلام : قال امیرالمؤمنین صلوات الله

علیه: لتعطفن علینا الدنیا بعد شماسها عطف الفروس علی ولدها ثم قرأ علیه السلام :

ص: 398

« وَ نُریدُ أن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفُوا فِی الأرضِ وَ نَجعَلَهُم أئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثینَ * وَ نُمَکِّنَ لَهُم فِی الأرضِ »

سید رضی در کتاب « الخصائص » با سند خودش آورده است از سهل بن کهیل و او از پدرش درباره این قول خداوند : « و وصّینا الانسانَ بِوالدیه حُسناً » حضرت فرمودند : یکی از والدین انسان علی بن ابیطالب علیه السلام است و آنگاه گفت حضرت صادق علیه السلام فرمودند که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند : دنیا پس از پشت کردن به ما روزی به ما روی خواهد کرد . آنگاه حضرت این آیه را قرائت فرمودند : « و ما اراده کردیم بر آنان که در زمین مستضعف شدند منت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم . و در زمین قدرتشان دهیم.»

1) در تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 218 حدیث 7 آمده است :

الطبرسی قال صحت الروایة عن امیرالمؤمنین علی علیه السلام انه قال و الذی خلق الجنة و برء النسمة لتعطفن علینا الدنیا بعد شماسها عطف الفروس علی ولدها و تلا عقیب ذلک : « وَ نُریدُ أن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفُوا فِی الأرضِ وَ نَجعَلَهُم أئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثینَ »

2) در تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 219 حدیث 10 آمده است :

محمد بن العباس عن علی بن عبد الله بن اسد عن ابراهیم بن محمد عن یونس بن کلیب المسعودی عن عمرو بن عبد الغفار باسناده عن ربیعة بن ناجد قال سمعت علیاً علیه السلام فی هذه الآیة و قراها قوله عزوجل : « وَ نُریدُ أن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفُوا فِی الأرضِ » و قال لتعطفن هذه الدنیا علی اهل البیت کما تعطف الفروس علی ولدها .

ص: 399

«آيه يكصد و چهل و هفتم »

اشاره

در ظهور قائم آل محمد از ظالمان انتقام گرفته می شود.

خداوند در سوره قصص آيه 6 می فرمايد:

« وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي اَلْاَرضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُمامِنْهُمْ ما كانوُا يَحْذَروُنَ »

وآنان را برروی زمين تمكن خواهيم بخشيد واز جانب آنها به فرعون وهامان ولشگريان آن دو آنچه را كه می ترسيدند و می هراسيدند نشان خواهيم داد.

· عالم بزرگ حنفی شيبانی در كتاب كشف البيان در ذيل اين آيه آورده است:

روی عن الباقر و الصادق رضی الله عنهما انهما قالا : ان فرعون و هامان هنا شخصان من جبابرة قريش يحييهما الله تعالي عند قيام (القائم) من آل محمد في آخرالزمان فينتقم منهما بما اسلفا.

روايت شده است از حضرت باقر وحضرت صادق علیهماالسلام كه آن دو بزرگوار در ذيل اين آيه فرمودند : همانا فرعون و هامان دونفراز جباران و زورگويان قريش هستند كه خداوند متعال به هنگام قيام قائم آل محمد در آخرالزمان آن دو نفر را زنده می كند و از آنها به خاطر آنچه انجام داده اند انتقام می گيرد.

ص: 400

«آيه يكصد و چهل و هشتم »

اشاره

حضرت بقية الله الاعظم قول خداوند هستند.

خداوند در سوره قصص آيه 51 می فرمايد :

« وَ لَقَدْ وَصََّلْنا لَهُمُ اْلقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّروَنْ »

و اين گفتار را برايشان پياپی و متصل كرديم شايد متذكر شوند.

1) دركتاب تفسير برهان مجلد 3 صفحه 229 و اصول كافی مجلد 2 صفحه 281 حديث 1097 آمده است :

محمد بن يعقوب ، عن الحسين بن محمد، عن معلي بن محمد ، عن محمد بن جمهور، عن حماد بن عيسي ، عن عبدالله بن جندب ، قال سئلت اباالحسن علیه السلام عن قول الله « وَ لَقَدْ وَصََّلْنا لَهُمُ اْلقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّروَنْ » قال امام الي امام.

عبدالله بن جندب می گويد : حضرت ابوالحسن علیه السلام راجع به قول خداوند عزوجل و " مااين قول را برای ايشان پی در پی و متصل كرديم شايد متذكر شوند " حضرت فرمودند : منظور امامی بعد از امام ديگراست كه امامی پس از امام ديگر و متصل به هم می آيند تا زمين از حجت خالی نماند.

2) در كتاب تفسير برهان مجلد 3 صفحه 229 حديث شماره 2 آمده است : علي بن ابراهيم , قال حدثنا احمدبن ادريس ، عن احمدبن محمد ، عن معوية بن حكيم ، عن احمد بن محمد ، عن يونس بن يعقوب ، عن ابي عبدالله علیه السلام ، في قول الله : « وَ لَقَدْ وَصََّلْنا لَهُمُ اْلقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّروَنْ » قال امام بعد امام .

علي بن ابراهيم قمي نقل مي كند از احمدبن ادريس و او از احمدبن محمد و او از معوية بن حكيم و او از احمد بن محمد و ايشان نقل می كند از يونس بن يعقوب و او روايت می كند از امام صادق علیه السلام

درباره اين فرموده خداوند متعال كه : « اين قول را بر ايشان پی در پی و متصل كرديم شايد متذكر شوند.» حضرت فرمودند : اين قول امام بعد از امام است كه امامان متصل به هم هستند .

3) در كتاب تفسير برهان مجلد 3 صفحه 229 حديث شماره 3 آمده است :

ص: 401

سعد بن عبدالله , عن علي بن عيسي , و احمد ، عن الحسين بن سعيد , عن حماد بن عيسي , عن بعض اصحابه , عن ابي عبدالله علیه السلام في قول الله عزوجل « وَ لَقَدْ وَصََّلْنا لَهُمُ اْلقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّروَنْ » قال في امام بعد امام.

سعد بن عبدالله نقل مي كند از علي بن عيسي و احمد ازمحمدبن سعيد و از حماد بن عيسي و از عده ای از اصحاب كه حضرت صادق علیه السلام درباره اين قول خداوند « وَ لَقَدْ وَصََّلْنا لَهُمُ اْلقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّروَنْ » حضرت فرمودند : اين قول امام بعد از امام است.

4) در كتاب تفسير برهان مجلد 3 صفحه 229 حديث شماره 4 آمده است:

الشيخ في اماليه باسناده قال قال الصادق علیه السلام « وَ لَقَدْ وَصََّلْنا لَهُمُ اْلقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّروَنْ » قال امام بعد امام . شيخ در اماليش به اسناد خودش نقل می كند از حضرت صادق علیه السلام درباره اين فرموده خداوند « وَ لَقَدْ وَصََّلْنا لَهُمُ اْلقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّروَنْ » حضرت فرمودند : اين قول متصل و پيوسته امام بعد از امام است.

5) در كتاب تفسير برهان مجلد 3 صفحه 229 حديث شماره 5 آمده است : ابن شهرآشوب , عن عبدالله بن جندب , قال سئلت ابالحسن علیه السلام عن قوله تعالي : « وَ لَقَدْ وَصََّلْنا لَهُمُ اْلقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّروَنْ » قال امام بعد امام .

باز ابن شهرآشوب اين حديث را از طريق عبدالله بن جندب بيان مي كند.

6) در كتاب تفسير برهان مجلد3 صفحه 229 حديث شماره 6 آمده است:

محمدبن العباس , قال حدثنا الحسين بن احمد , عن يعقوب بن يزيد , عن محمد بن ابي عمير, عن عمربن اذینة , عن حمران , عن ابي عبدالله علیه السلام في قول عزوجل : « وَ لَقَدْ وَصََّلْنا لَهُمُ اْلقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّروَنْ » قال امام بعد امام.

حمران از امام صادق نقل می كند كه حضرت در تفسير آيه می فرمايند اين قول امام بعد از امام است .

در ذيل اين آيه و اين احاديث اشاره به چند نكته لازم است :

اولاً خداوند قسمتی از وحی خودش را در كلام الله مجيد قرار داده است ؛ و قسمتی از قول خودش را در سينه و روح رسول خدا صلی الله علیه و آله واميرالمومنين و دوازده معصوم ديگر قرار داده است؛ لذا آنچه می فرمايند وحی است ، و ما معتقديم كه احاديث تنزل قرآن و قرآن ترفيع احاديث است.

لذا در جنگ صفين حضرت اميرالمومنين علیه السلام می فرمايند : منم قرآن ناطق.

ثانياً رسول خدا می فرمايند : اني تارك فيكم ثقلين كتاب الله و عترتي اهلبيتي ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابدا فانهما لن يفترقا حتي يردّ علي الحوض .

من از بين شما می روم و دو چيز ما بين شما می گذارم كتاب الله و عترتم كه اهل بيت من باشند می باشند اگر به اين دو تمسك جويند هرگز گمراه نمی شوند و اينها از هم جدا نمی شوند تا در كنار حوض كوثر و در قيامت به من بپيوندند .

ص: 402

توجه می فرمايید كتاب الله و امامان لازم و ملزوم يكديگرهستند و امامان قول ناطق خداوند متعال هستند ؛ و در حال حاضر اين كار بسيار مهم به عهده اعلی حضرت بقية الله الاعظم علیه السلام است كه هرچه ايشان می فرمايند همان قول خداوند است ؛ و ايشان قول متصل حق هستند.

ص: 403

«آيه يكصد و چهل و نهم »

اشاره

بزرگترين صابر حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

خداوند در سوره قصص آيات 52 و 54 می فرمايد :

« اْلَّذِينََ اَتَيْنَهُمُ الْكِتَبَ مِن قَبْلِهِ هُم بِهِ يُوْمِنُونَ * اُوْلَئِكَ يُوْتَوْنَ اَجْرَهُم مَّرَّتَيْنِ بِما صَبَرُواْ وَ يَدْرَوُنَ بِاْلْحَسَنَةِ اْلسَّيِّئَةَ وَ مِمَّا رَزَقْناَهُمْ يُنْفِقُونَ»

آنان كه ما برایشان پيش از اين ، كتاب فرستاديم به اين كتاب آسمانی ( قرآن ) البته ايمان می آورند. *اينان را دوبار پاداش نيكو دهند زيرا صبر وثبات (در دين خود واسلام هردو) ورزيدند و بدی را به نيكی دفع می كنند و از آنچه روزی آنها كرديم از علم و قدرت و ثروت به مستحقان انفاق می كنند.

1) در كتاب تفسير برهان مجلد 3 صفحه 230 حديث شماره 1 و در كتاب اصول كافی مجلد1 صفحه 277 حديث 511 آمده است :

محمد بن يعقوب , عن احمدبن ادريس , عن محمد بن عبدالجبار , عن ابن فضال , عن ثعلبة بن ميمون, عن ابي الجارود, قال قلت لابي جعفر علیه السلام , لقد آتي الله اهل الكتاب خيراً كثيراً قال و ماذاك؟ قلت قول الله عزوجل « اْلَّذِينََ اَتَيْنَهُمُ الْكِتَبَ مِن قَبْلِهِ هُم بِهِ يُوْمِنُونَ » الي قوله « اُوْلَئِكَ يُوْتَوْنَ اَجْرَهُم مَّرَّتَيْنِ بِما صَبَرُوا» و قال فقال لقد آتاكم الله كما آتاهم ثم تلا يا ايهاالذين آمنو اتقواالله وآمنو برسوله يوتكم كفلين من رحمته و يجعل لكم نوراً تمشون به يعني اماماً تاتمون به.

محمدبن يعقوب نقل می كند از احمدبن ادريس وايشان از محمدبن عبدالجبار و... و سرانجام ابي جارود می گويد : به امام باقرعلیه السلام عرض كردم خداوند به اهل كتاب خير بسيار عنايت كرده است . فرمودند آن چيست ؟ عرض كردم قول خداوند است: " كساني را كه پيش از آن به آنها كتاب داديم به او می گروند " تا آنجا كه فرمايد : " آنها برای شكيبائيشان دو مرتبه اجر می گيرند " , حضرت فرمودند: خداوند به شما هم عطا كرده است چنانكه به ايشان عطا كرده است سپس حضرت

ص: 404

اين آيه را قرائت فرمودند : " ای كسانيكه ايمان آورده ايد از خدا باك داشته باشيد و به رسولش ايمان آوريد تا دو بهره از رحمت خود به شما دهد و برای شما نوری قرار دهد كه در پرتوش حركت كنيد " و اين همان امامی است كه به او اقتدا كنيد.

1) در كتاب تفسير برهان مجلد 3 صفحه 230حديث شماره 6 آمده است :

علي بن ابراهيم في قوله : « اُوْلَئِكَ يُوْتَوْنَ اَجْرَهُم مَّرَّتَيْنِ بِما صَبَرُواْوَ يَدْرَوُنَ بِاْلْحَسَنَةِ اْلسَّيِّئَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَهُمْ يُنْفِقُونَ » قال قال الائمة علیهم السلام قال قال الصادق علیه السلام نحن صبروا شيعتنا اصبرمنا وذلك ان صبرنا علي ما نعلم و هم صبروا علي ما لا يعلمون .

علی بن ابراهيم درباره اين قول خداوند كه مي فرمايند : " اينان را دوبار پاداش و اجر نيكو دهند زيرا صبر نمودند. " اين آيه درباره امامان است.

2) در كتاب تفسير برهان مجلد 3 صفحه 230 حديث شماره 7 آمده است :

ثم قال علي بن ابراهيم وحدثني ابي , عن ابن ابي عمير,عن جمیل عن ابی عبدالله علیه السلام قال نحن صبروا شيعتنا اصبر منا لان صبرنا بعلم وصبروا بمالا يعلمون.

3) در كتاب تفسير برهان مجلد 3 صفحه 230 حديث شماره 8 آمده است :

قال قوله : و يدرون بالحسنة السيئة اي يدفعون سيئة من اساء اليهم بحسناتهم :و مما رزقناهم ينفقون واذاسمعوا اللغوا عرضوا عنه قال قال اللغو الكذب و اللهو واللغناء وهم الائمة عليهم السّلام يعرضون عن ذلك كلّه .

ص: 405

«آیه یکصد و پنجاهم »

اشاره

بهترین پدر هم اکنون برای امت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

خداوند در سوره عنکبوت آیه 8 می فرماید:

« وَ وَصَّینَا الاِنسانَ بِوَالِدَیهِ حُسناً وَ اِن جَاهَدَاکَ لِتُشِرکَ بِی مَالَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ فَلَا تُطِعهُمآ اِلَیَّ مَرجِعُکُم فَأُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُم تَعمَلُونَ »

و ما به آدمیان سفارش کردیم که در حق پدر و مادر خود نیکی کنند و اگرآنها کوشند تا تو به من که خدای یگانه ام ازروی جهل و نادانی شرک آوری در اینجا هرگز اطاعت امر آنها مکن که رجوع شما به سوی من است و من شما را به پاداش هرعمل ( نیک یا بد ) که به جای آورید آگاه می گردانم .

1) در کتاب تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 245 حدیث شماره 3 آمده است :

الامام ابومحمد العسکری علیه السلام فی قوله تعالی « و بالوالدین احساناً » قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله افضل والدیکم واحقهما بشکرکم محمد و علی صلّی الله علیهما و آلهما .

حضرت ابا محمد امام حسن عسکری علیه السلام درباره این فرموده خداوند که می فرمایند : « وما به آدمیان سفارش کردیم که در حق پدر و مادر خود نیکی کنند » فرمودند : حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : افضل والدین و احق آنها که باید شما ازآنها تشکرکنید محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام و فرزندان آنها می باشند.

2) در کتاب تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 245 حدیث شماره 4 آمده است :

و قال علی بن ابی طالب علیه السلام سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول انا و علی ابوا هذه الامة ولحقّنا علیهم اعظم من حق ابوی والدیهم فانا ننقذهم ان اطاعونا من النارالی دارالقرار و لنلحقهم من العبودیة بخیارالاحرار وقالت فاطمه

ص: 406

صلوات الله علیها ابواهذه الامة محمد وعلی یقیمان اودهم وینقذانهم من العذاب الدائم ان اطاعوهما یبیحانهم النعیم الدائم ان وافقوهما.

حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: که من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمودند: من وعلی پدران این امت هستیم و حق ما بر آنها بالاتراست از حق پدرانشان که بر فرزندان خود دارند.

3) در کتاب تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 245 حدیث شماره 7 آمده است:

و قال علی بن الحسین علیه السلام

ان کان الابوان انمااعظم حقهما علی الاولاد لاحسانهما الیهم فاحسان محمد و علی علیهماالسّلام الی هذه الامة اجل و اعظم منهما بان یکونا ابویهم احق .

4) در کتاب تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 245 حدیث شماره 10 آمده است :

و قال موسی بن جعفر علیه السلام : یعظم ثواب الصلوة علی قدر تعظیم المصلی ابویه الافضل محمد وعلی صلّی الله علیهما و آلهما .

ص: 407

«آیه یکصد و پنجاه و یکم »

اشاره

قائم آل محمد علیه السلام به وسیله خداوند یاری می شود

خداوند درسوره عنکبوت آیه 10 می فرمایند :

« وَ لَئِن جاءَ نَصرٌ مِن رَبِّکَ لَیَقوُلُنَّ اِنَّا کنَّا مَعَکُم »

و چنانچه نصرت و پیروزی از سوی پروردگارت آید همانا خواهند گفت که ما هم با شما بودیم . ( وشما را کمک کردیم )

· در تفسیر علی بن ابراهیم قمی مجلد 2 صفحه 149 آمده است :

علی بن ابراهیم فی تفسیره المنسوب الی صادق علیه السلام قال : « وَ لَئِن جاءَ نَصرٌ مِن رَبِّکَ لَیَقوُلُنَّ اِنَّا کنَّا مَعَکُم » یعنی القائم علیه السلام .

علی بن ابراهیم در تفسیرش که منسوب است به حضرت صادق علیه السلام آورده است : که آن حضرت فرمودند : ( وَلَئِن جاءَ نَصرٌ مِنَ الله ) و چنانچه نصرت و پیروزی از سوی پروردگارت آید ... این درباره قائم است .

ص: 408

«آیه یکصد و پنجاه و دوم »

اشاره

امروزه علم قرآن را خداوند در سینه امام زمان علیه السلام قرار داده است.

خداوند در سوره عنکبوت آیه 49 می فرمایند :

« بَل هُو آیاتٌ بیّناتٌ فِی صُدوُِر اَلَّذینَ اُتُواالعِلمَ وَ ما یَجحَدُ بِایاتِنا اِلّا اَلظّالِمُونَ »

بلکه ( این کتاب یا قرآن ) آیه ها و معجزاتی بسیار روشن و آشکار است در سینه کسانی که دانش و علم به آنها داده ایم و جز ظالمان و ستمگران کس دیگری منکر آیات آن نمی شوند .

1) در کتاب بحارالانوار مجلد 23 صفحه 189 آمده است :

عن محمد البرقی عن علی بن اسباط قال : سال رجل ابا عبدالله علیه السلام عن قوله عزوجلّ « بَل هُو آیاتٌ بیّناتٌ فِی صُدوُِر اَلَّذینَ اُتُواالعِلمَ وَ ما یَجحَدُ بِایاتِنا اِلّا اَلظالِمُونَ» قال نحن هم ، فقال الرجل : جعلت فداک حتی یقوم القائم علیه السلام قال کلنا قائم بامرالله واحد بعد واحد حتی یجی صاحب السیف ؛ فاذا جاء صاحب السیف جاء امر غیر هذا .

محمد برقی از علی بن اسباط نقل می کند که مردی از امام صادق علیه السلام از تفسیرکلام خدا « بَل هُو آیاتٌ بیّناتٌ فِی صُدوُِر اَلَّذینَ اُتُواالعِلمَ وَ ما یَجحَدُ بِایاتِنا اِلّااَلظالِمُونَ » پرسید ، حضرت در جواب فرمود : مقصود مائیم . مرد گفت : فدایت شوم تا قیام حضرت قائم علیه السلام ؟ فرمود : همه ما قائم به امرخدا یکی پس از دیگری هستیم تا اینکه صاحب شمشیر بیاید و در هنگامه آمدن صاحب شمشیر ، امر به گونه ای دیگر خواهد شد .

2) در کتاب بصائر الدرجات صفحه 56 آمده است :

عن حمران و عبدالله بن عجلان عن ابی جعفر علیه السلام فی قول الله عزوجل : « بَل هُو آیاتٌ بیّناتٌ فِی صُدوُِر اَلَّذینَ اُتُواالعِلمَ » قال : نحن الائمة خاصه .

ص: 409

از حمران و عبد الله بن عجلان از امام باقر (ع) آمده است که در تفسیر کلام خدا : « بَل هُو آیاتٌ بیّناتٌ فِی صُدوُِر اَلَّذینَ اُتُواالعِلمَ » فرمود : مقصود فقط ما امامان هستیم .

علم قرآن در سینه چه کسانی است ؟

به طور خلاصه می گوییم قرآن دارای یک ظاهراست که ما به آن تنزیل می گوییم اما دارای باطنی بسیار عمیق است که ما به آن تأویل می گوییم ، ظاهر قرآن همین تنزیل است که همه اگر بخواهند می توانند بخوانند ، اما قرآن نظیر کتابهای بشری نیست بلکه کتاب خداوند است و خداوند در کلامش تجلی نموده است . لذا ابعاد تأویل قرآن محدود نیست .

مثلاً :

1) قرآن ظاهر دارد . 2) قرآن باطن دارد .

3) قرآن محکمات دارد .

4) قرآن متشابهات دارد .

5) قرآن ناسخ دارد .

6) قرآن منسوخ دارد .

7) قرآن شأن نزول دارد . 8) قرآن تفسیر دارد .

9) قرآن تأویل دارد .

10)قرآن اشارات دارد .

11) قرآن کنایات دارد .

12) قرآن دارای تنزیل مخصوص است .

13) قرآن اسرار و رموز دارد .

14) قرآن استعارات دارد .

15) قرآن تشبیهات دارد .

16) قرآن ضرب امثال دارد .

17) قرآن احکام کلی دارد .

18) قرآن احکام جزئی دارد .

19) قرآن حدود و مجازات دارد .

20) قرآن احکام عبادی دارد .

21) قرآن احکام سیاسی دارد .

22) قرآن احکام اجتماعی دارد .

ص: 410

23) قرآن اخلاقیات دارد .

24) قرآن دارای علوم نفسانی است .

25) قرآن حقایق دارد .

26) قرآن مجازات دارد .

27) قرآن مجملات دارد .

28) قرآن مبسوطات دارد .

29) قرآن کلیات دارد .

30) قرآن معضلات دارد .

31) قرآن مجهولات دارد .

32) قرآن محسنات دارد ( علم معانی – علم بیان – علم بدیع ) .

33) قرآن اعجاز علمی دارد .

34) قرآن طبیعیات دارد .

35) قرآن مسائل ریاضی دارد .

36) قرآن علوم اقتصادی دارد .

37) قرآن علوم قضائی دارد .

38) قرآن علوم شیمیایی دارد .

39) قرآن علوم پزشکی دارد .

40) قرآن روابط فردی دارد .

41) قرآن روابط اجتماعی دارد .

42) قرآن روابط بین المللی دارد .

43) قرآن دارای علوم تغذیه است .

44) قرآن دارای علوم غیبی و پیشگویی است .

45) قرآن دارای علومی است که علمتان بدان نرسیده است .

46) قرآن علوم درباره ملائکه دارد .

47) قرآن علوم درباره جن دارد .

48) قرآن علوم شیطانی را معرفی می کند .

49) قرآن درباره عوالم مختلف صحبت می کند:(عالم ذر،عالم دنیا،عالم

قیامت )

50) قرآن دارای علوم روانشناسی است.

51) قرآن دارای علوم نجوم است .

52) قرآن درباره تقدیرات صحبت می کند .

53) قرآن درباره ...

پس ابعاد قرآن بسیار زیاد است اما آیا هرکس اجازه دارد که قرآن را تفسیر کند ؟ آیا هرکس علم تفسیر و تأویل دارد؟ خیر ، قرآن مشخص می کند که چه کسانی می

ص: 411

توانند تأویل وتفسیر نمایند . اینها همه در باطن قرآن است و باطن قرآن دارای کلید است و کلیدش در دست :

« و من عنده علم الکتاب »(1)

خداوند کلیدهایش را در دست کسانی قرار داده است که علم کتاب می دانند ، واین علم کتاب را خودش به آنها عنایت فرموده است . علم قرآن در سینه کسانی است که خود خداوند آنرا در سینه هایشان قرار داده است .

« بَل هُو آیاتٌ بیّناتٌ فِی صُدوُِر اَلَّذینَ اُتُواالعِلمَ »(2)

این قرآن آیاتش روشن و آشکار است ( و بطونی دارد که آن بطون ) در سینه های کسانی است که دانش و علم قرآن را خداوند در سینه های آنها قرار داده است . هرکس هر سوالی درباره قرآن دارد باید به اینها مراجعه کند که خداوند می فرمایند :

« فاسئلوا اهل الذکران کنتم لا تعلمون »(3)

شما ( درباره قرآن ) سؤال کنید از اهل ذکرکه اهل قرآن هستند شما درباره قرآن چیزی نمی دانید شما درباره قرآن باید به کسانی مراجعه کنید که خداوند آنها را مرجع قرار داده است .

« وجعلنا هم ائمة یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوة و ایتاءِ الزکوة و کانوا لنا عابدین » (4)

باید به امامانی مراجعه کنید که خداوند آنها را قرار داده است ، وآنها به امر خداوند رهبری و هدایت می فرمایند ، خداوند به آنها آموخته است کارهای نیک را با برپایی نماز و زکوة دادن به آنها ، به آنها وحی کرده است که بهترین بندگان و عبادت کنندگان خداوند باشید.

پس علم کتاب و تأویل و تفسیر کتاب در « فِی صُدوُِر اَلَّذینَ اُتُواالعِلمَ » می باشد و ما باید برای استفاده کامل از قرآن به آنها مراجعه کنیم و امروزه در کل عالم ناسوت کسی بجزاعلی حضرت بقیة الله الاعظم دارای این منصب و مقام نیست و مراجعه به او یک اصل است .

ص: 412


1- 1 رعد – 43
2- 2 عنکبوت – 49
3- 3 انبیاء – 7
4- 4- انبیا ء – 73

«آیه یکصد و پنجاه و سوم »

اشاره

اهل بیت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سبیل الله هستند .

خداوند در سوره عنکبوت آیه 69 می فرماید :

« وَالَّذینَ جاهَدوُا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا وَ اِنَّ اللَّه لَمَعَ المُحسِنینَ »

کسانیکه در راه ما مجاهدت کرده اند به راههای خویش هدایتشان می کنیم که خداوند با نیکوکاران است .

1) حاکم حسکانی حنفی از علمای قرن پنجم هجری در کتاب شواهد التنزیل صفحه 368 حدیث 606 آورده است :

خبررا داد به ما ابوالحسین اهوازی ، از ابوبکربیضاوی و ایشان از محمدبن قاسم وایشان از عباد و ایشان از حسن بن حماد و ایشان از زیاد بن منذر نقل می کنند :

که حضرت ابی جعفر محمد بن علی باقر علیه السلام در فرموده خداوند متعال : « وَالَّذینَ جاهَدوُا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا وَ اِنَّ اللَّه لَمَعَ المُحسِنینَ » فرمودند : کسانیکه جهاد می کنند در راه ما هرآینه راههایمان را نشان می دهیم ، فرمودند : درباره ما اهل بیت نازل شده است .

2) باز حاکم حسکانی حنفی در شواهد التنزیل صفحه 369 حدیث 607 آورده است :

فرات بن ابراهیم گفت : از جعفربن محمد بن سعید احمسی وباز ایشان نقل می کنند از حسن بن حسین و ایشان از یحیی بن علی وایشان از ابان بن تغلب نقل می کند :

عن ابی جعفر محمد بن علی علیهما السلام فی قوله تعالی : « وَالَّذینَ جاهَدوُا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا وَ اِنَّ اللَّه لَمَعَ المُحسِنینَ » : قالت نزلت فینا اهل البیت . حضرت فرمودند درباره این آیه « وَالَّذینَ جاهَدوُا فینا ...» این آیه درباره ما اهل بیت نازل شده است .

3) در کتاب اختصاص صفحه 127 آمده است :

ص: 413

عن ابی جعفرمحمّد بن علی علیهماالسلام فی قوله : « وَالَّذینَ جاهَدوُا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا وَ اِنَّ اللَّه لَمَعَ المُحسِنینَ » قال نزلت فینا اهل البیت .

ابی جعفر محمدبن علی علیهماالسلام در بیان کلام خدا « وَالَّذینَ جاهَدوُا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا وَ اِنَّ اللَّه لَمَعَ المُحسِنینَ » فرمود: درباره ما اهل بیت نازل شده است.

4) در کتاب المیزان مجلد 16 صفحه 159 و در کتاب تفسیر صافی مجلد 2 صفحه 293 آمده است :

و فی تفسیر القمی فی قوله تعالی : « وَالَّذینَ جاهَدوُا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا وَ اِنَّ اللَّه لَمَعَ المُحسِنینَ » فی روایت ابی جارود عن ابی جعفرعلیه السلام قال : هذه الایه لال محمد علیه السلام و لاشیاعهم .

درتفسیر قمی در ذیل آیه « وَالَّذینَ جاهَدوُا فینا تا آخر آیه » گفته : درروایت ابی الجارود از ابی جعفر علیه السلام آمده که فرمود : این آیه درباره آل محمد صلی الله علیه و آله و شیعیان ایشان است.

پس امروز سبیل الله امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است ، و هرکه در راه ایشان قرار بگیرد به خداوند وصل می شود .

ص: 414

«آیه یکصد و پنجاه و چهارم »

اشاره

مؤمنان در قبورشان به ظهور ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف شادمان می شوند.

خداوند در سوره روم آیات 1 تا 5 می فرماید :

« الم * غُلِبَتِ الرُّومُ * فِی اَدنَی الاَرضِ وَ هُُم مِّن بَعدُ وَ یَومَئِذٍ یَفرَحُ المُومِنُونَ * بِنَصِراللَّهِ یَنصُرُمَن یَشَآءُ وَهُوَالعَِزیزُ الرَّحیِمُ »

الم* رومیان مغلوب شدند در نزدیکی های سرزمین شماو آنها پس از این مغلوب شدن بزودی غالب خواهند شد * در چند سالی خواهد شد و همه امور عالم از قبل و بعد از این همه بدست خداوند است ( و درآن روز پیروزی ) مومنان به نصرت و یاری خداوند ( نسبت بایشان ) شادمان و خرسند خواهند شد .

1) در کتاب ینابیع الموده نوشته خواجه کلان قندوزی حنفی باب 71 صفحه 426 آمده است :

و فی سورةالروم « وَ یَومَئِذٍ یَفرَحُ المُومِنُونَ بِنَصِراللَّهِ » عن ابی بصیر عن جعفر الصادق رضی الله عنه قال عند قیام القائم علیه السلام یفرح المومنون بنصرالله .

در سوره روم خداوند می فرمایند : و در آن روز مومنان بنصرت و یاری خداوند شادمان گردند ابا بصیر از امام صادق علیه السلام رضی الله عنه نقل می کند که آن حضرت فرمودند : به هنگام قیام و انقلاب و ظهور قائم موعود مومنین شادمان می گردند به نصرت خداوند متعال .

2) ابوجعفر محمدبن جریر طبری در کتاب دلائل الامامة صفحه 248 آورده است :

فی مسند فاطمه قال : حَدَّثَنی ابوا المُفَصَّل محمدبن عبدالله قال : حدثنا محمد بن همّام قال حدثنا جعفربن محمد بن مالک قال حدثنا اسحق بن محمد بن سمیع عن محمد بن الولید عن یونس بن یعقوب عن ابی عبدالله الصادق علیه السلام و فی قول الله عزوجل « وَ یَومَئِذٍ یَفرَحُ المُومِنُونَ بِنَصِراللَّهِ » قال : فی قبورهم بقیام القائم علیه السلام .

ص: 415

ابو جعفر محمدبن جریر طبری در کتاب مسند فاطمه گوید ... از یونس بن یعقوب و انسان از حضرت ابی عبدالله صادق علیه السلام درباره قول خداوند عزوجل که فرموده است :" درآن روز مومنان به یاری خداوند خرسند و شاد خواهند شد ." فرمودند : مومنین در قبورشان به قیام حضرت قائم علیه السلام شادمان می شوند .

3) در کتاب تفسیربرهان مجلد 3 صفحه 257 حدیث شماره 2 آمده است :

عنه قال حدثنا الحسن بن محمدبن جمهورالقمی ، عن ابیه ،عن جعفربن بشیر الوشاء عن ابن مسکان عن ابی بصیر ، عن ابی عبدالله علیه السلام قال سئلته عن تفسیر « الم * غُلِبَتِ الرُّومُ » قال هم بنوامیة و انما انزلها الله عزوجل « الم * غُلِبَتِ الرُّومُ» بنو امیة : فی ادنی الارض وهم من بعد علیهم سیغلبون فی بضع سنین لله الامرمن قبل و من بعد و یومئذ یفرح المومنون بنصرالله عند قیام القائم علیه السلام .

ابن مسکان از ابا بصیر و ایشان از امام صادق علیه السلام نقل می کند : ابا بصیر می گوید : از حضرت صادق علیه السلام درباره تفسیر این آیه سؤال نمودم « الم * رومیان مغلوب شدند » حضرت فرمودند : آنان بنی امیه هستند و خداوند آیه را چنین نازل فرموده است : الم * رومیان مغلوب شدند ، در نزدیکی زمینی و آنها پس ازمغلوب شدن فعلی به زودی بازغالب خواهند شد ... وآن روزمومنان به نصرت و یاری خداوند شاد و خرسند می شوند " و این پیروزی وشادی هنگام قیام قائم علیه السلام است .

ص: 416

«آیه یکصد و پنجاه و پنجم »

اشاره

خداوند درباره ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خلف وعده نمی کند.

خداوند در سوره روم آیه 6 می فرماید :

« وَعدَ اللّهِ لا یُخلِفُ اللّهُ وَعدَهُ وَ لکِنَّ اَکثَرَ النّاسِ لا یَعلَمُونَ »

این وعده خداوند است ، و خداوند برخلاف وعده خویش ( عمل ) نمی کند ولیکن بیشترمردم نمی دانند.

· در کتاب عقد الدرر باب چهارم فصل اول علامه دمشقی شافعی آورده است :

بسند عن حذیفة بن الیمان عن النبی صلی الله علیه و آله قال : ویل هذه الامة من ملوک جبابرة کیف یقتلون و یخیفون المطیعین الامن اطهروا طاعتهم ، فالمومن التقی یصانعهم بلسانه یعرفهم بقلبه ( فاذا ) ارادالله عزوجل ان یعید الاسلام عزیزاً قصم کل جبارعنید و هو القادر علی ما یشاءِ ان یصلح امة بعد فسادها .

ثم قال صلی الله علیه و آله : یا حذیفة لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یملک رجل من اهل بیتی تجری الملاحم علی یدیه و یظهر الاسلام. ثم قال صلی الله علیه و آله : لایخلف الله وعده ، و هو سریع الحساب .

حافظ دمشقی شافعی نقل می کند : از حذیفة بن یمان و ایشان نقل می کند از رسول خدا صلی الله علیه و آله که آن حضرت فرمودند : وای براین امت از پادشاهان و ظالمان و ستمگران و زورگویان ، که آنها چگونه می کشند و چگونه می ترسانند کسانیکه از خداوند فرمان می برند ،مگرآن کس که اظهاراطاعت آنان را کنند ، در چنین وضعیتی مومن پرهیزگار ،به زبان با ایشان می سازد اما در دل از آنها می برد ( و متنفر است ) . پس زمانیکه خداوند عزوجل اراده نماید اسلام را دوباره عزیزوغالب می گرداند ،وهرجبار کینه ورزی را درهم می شکند و او برای اینکه بخواهد امتی را پس از فاسد شدنی اصلاح کند قادر و تواناست . آنگاه رسول خدا فرمودند : ای حذیفه ، اگر از دنیا یک روز باقی نماند ، همانا خداوند آنروز را

طولانی گرداند تا مردی را از اهل بیت من به حکومت برساند ، و حوادث بزرگی

ص: 417

به دست او جامه تحقق پوشند ، و اسلام ( به دست او ) آشکار می گردد ؛ سپس حضرت فرمودند : « لا یُخلِفُ اللّهُ وَعدَهُ » و هو سریع الحساب خداوند خلاف وعده خودش (عمل) نمی کند و او سریع الحساب است .

ص: 418

«آیه یکصد و پنجاه و ششم »

اشاره

امامت ائمه طاهرین و بقیه الله الاعظم علیهم السلام فطری است .

خداوند در سوره روم آیه 30 می فرماید :

« فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّیِنِ حَنِیفاً فِطرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَالنَّاسَ عَلَیهَا لَا تَبِدِیلَ لِخَلقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ القَیِّمُ وَلَکِنَّ اَکثَرَ النَّاسِ لَا یَعلَمُونَ »

توجه خودت را بسوی دین حنیف بگردان خداوند ( انسانها را بگونه ای خلق کرده است ) که فطرتاً مردم توجه شان بسوی این دین است ، و خلقت خداوند تغییر پذیر نیست و ( این ) دین پایدار است اما بیشتر مردم نمی دانند .

1) در تفسیر برهان جلد 3 صفحه 261 حدیث 1 آمده است :

محمد بن یعقوب ،عن علی بن ابراهیم ، عن ابیه ، عن صالح بن السندی ، عن جعفربن بشیر، عن علی بن ابی حمزة ، عن ابی جعفر علیه السلام ، فی قوله « فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّیِنِ حَنِیفا » قال هی الولایة.

محمد بن یعقوب کلینی ( در کافی ) از ابابصیر و ایشان از حضرت صادق علیه السلام درتفسیراین آیه « فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّیِنِ حَنِیفا » توجه خودت را بسوی دین حنیف بگردان ، حضرت فرمودند : منظور ولایت اهل بیت است .

2) در تفسیر برهان جلد 3 صفحه 262 حدیث 14 آمده است :

و ابن بابویة قال حدثنا محمدبن الحسن بن احمد بن الولید ، قال حدثنا محمد بن الحسن الصفار ، عن علی بن حسان الوسطی ، عن الحسین بن یونس ، عن عبدالرحمن بن کثیر مولی ابی جعفر،عن ابی عبدالله علیه السلام فی قول الله عزوجل « فِطرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَالنَّاسَ عَلَیهَا » قال توحید و محمد رسول الله وعلی امیرالمومنین صلی الله علیهما و آلهما .

ابن بابویه قمی روایت می کند از محمد بن الحسن بن احمد بن ولید و ایشان حدیث می نمایند از محمدبن الحسن الصفار و... از حضرت امام صادق علیه السلام درباره این فرموده خداوند : خداوند فطرت انسانها را بگونه ای خلق کرده است که

ص: 419

توجه شان به آن باشد؛ حضرت فرمودند : ( آن چیزی که باید توجه مردم بسوی آن باشد عبارت است از توحید ( اشهد ان لا اله الا الله ) و محمد رسول الله و علی امیرالمومنین ( اشهدان علی ولی الله ) .

3) در تفسیربرهان جلد 3 صفحه 262 حدیث 19 آمده است :

علی بن ابراهیم قال اخبرنا الحسین بن محمد ،عن المعلی بن محمد ، عن محمد بن جمهور ، عن جعفربن بشیر ، عن علی بن ابی حمزة ، عن ابی بصیر ، عن ابی جعفر علیه السلام فی قوله « فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّیِنِ حَنِیفا » قال هی الولایة .

علی بن ابراهیم قمی نقل می کند ... از ابابصیر و ایشان از امام محمد باقر علیه السلام درباره این فرموده خداوند نقل می کند : « فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّیِنِ حَنِیفا » که حضرت فرمودند : آن ولایت (اهل بیت است )

4) در تفسیر برهان جلد 3 صفحه 262 حدیث 20 آمده است :

قال حدثنا الحسین بن علی زکریا قال حدثنا الهیثم بن عبدالله الرمانی قال حدثنا علی بن موسی الرضا عن ابیه عن جده محمد بن علی علیه السلام فی قوله « فِطرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَالنَّاسَ عَلَیهَا » قال هی لا اله الا الله محمد رسول الله صلی الله علیه و آله علی امیرالمومنین ولی الله ابی هیهنا التوحید .

حسین بن علی زکریا نقل می کند از هیثم بن عبدالله الرمانی و ایشان نقل می کند از علی بن موسی الرضا علیه السلام و ایشان روایت می کند از پدرشان ( موسی بن جعفر ) و ایشان روایت می فرمایند از حضرت جعفربن محمد الصادق و ایشان نقل می کند از امام محمد باقر علیه السلام و ایشان روایت می فرمایند از علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام درباره این فرموده خداوند « فِطرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَالنَّاسَ عَلَیهَا » حضرت فرمودند : آن لا اله الا الله و محمد رسول الله و امیرالمومنین ولی الله است .

5) در تفسیر برهان جلد 3 صفحه 262 حدیث 23 آمده است :

محمدبن العباس قال حدثنا احمدبن الحسن المالکی ، عن محمدبن عیسی ، عن الحسین بن سعید ، عن جعفربن بشیر ، عن علی بن ابی حمزة ، عن ابی بصیر ، عن ابی جعفر علیه السلام قال سئلته عن قول الله عزوجل « فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّیِنِ حَنِیفاً فِطرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَالنَّاسَ عَلَیهَا » قال هی الولایة.

محمد بن العباس نقل می کند از علی بن ابی حمزه و او نقل می کند از ابی بصیر و او نقل می کند از حضرت امام محمد باقر علیه السلام که از آن حضرت سوال

کردم درباره این آیه که خداوند می فرمایند : « فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّیِنِ حَنِیفاً فِطرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَالنَّاسَ عَلَیهَا » حضرت فرمودند : منظور خداوند ولایت است .

6) درتفسیر برهان جلد 3 صفحه 262 حدیث 24 آمده است :

محمدبن الحسن الصفار باسناده ، عن عبد الرحمن بن کثیر ، عن ابی عبدالله علیه السلام فی قوله عزوجل : « فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّیِنِ حَنِیفاً فِطرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَالنَّاسَ

ص: 420

عَلَیهَا» قال علی التوحید و ان محمداً رسول الله صلی الله علیه و آله و ان علیاً امیرالمومنین علیه السلام .

محمدبن حسن الصفار روایت می کند با اسناد خودش ازعبد الرحمن بن کثیر و او نقل می کند از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در مورد این فرموده خداوند « فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّیِنِ حَنِیفاً ...» حضرت فرمودند : منظور توحید است و محمد رسول الله صلی الله علیه و آله است و علی امیرالمومنین علیه السلام است .

7) درتفسیر برهان جلد 3 صفحه 263 حدیث 27 آمده است :

ابن شهر آشوب عن الرضا ، عن ابیه ، عن جده علیهم السلام فی قوله تعالی « فِطرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَالنَّاسَ عَلَیهَا » قال هو التوحید و محمد رسول الله و علی امیرالمومنین علیهما السلام الی هیهنا التوحید.

ابن شهر آشوب روایت می کند از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام و ایشان نقل می کند از جدش حضرت صادق علیه السلام در مورد این فرموده خداوند : « فِطرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَالنَّاسَ عَلَیهَا » حضرت فرمودند:

منظورازآن توحید است و محمد رسول الله وعلی امیرالمومنین است .

به هر حال احادیث در این زمینه زیاد است که منظور آیه توحید است ( لااله الا الله ) و نبوت می باشد ( محمد رسول الله ) و امامت است ( علی ولی الله ) و رهبریت یازده ستاره درخشان پس از امیرالمومنین است ( هی الولایة ) و هم اکنون آخرین بازمانده از آن یازده ستاره حضرت بقیة الله اعظم علیه السلام است که همچون خورشید در ستاره دین می درخشد ، دوست داشتن ایشان فطری است ، نزدیک شدن به ایشان فطری است ، پذیرفتن امامت ایشان فطری است ...

ص: 421

«آیه یکصد و پنجاه و هفتم »

اشاره

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نعمت باطنی خداوند است .

خداوند در سوره لقمان آیه 20 می فرماید :

« اَلَم تَرَوا أَنَّ اللهَ سَخَّرَلَکُم مَّا فِی السَّمَواَتِ وَ مَا فِی الاَرضِ وَاَسبَغَ عَلََیکُم نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَن یُجَادِلُ فِی اللَّه بِغَیِر عِلمٍ وَ لَا هُدًی وَلَا کِتَابٍ مُّنِیٍر »

آیا ندید خداوند آنچه در آسمانها و زمین است مسخر شما ساخته و نعمت های آشکار و پنهان خود را برشما کامل کرده است ؟ ( باز ) برخی از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگری درباره خدا مجادله می کنند .

1) در کتاب مناقب آل ابی طالب جلد 4 صفحه 180 حدیث 2 آمده است :

ابن شهر آشوب عن محمد بن مسلم ، عن الکاظم علیه السلام ،انه قال : الظاهرة الامام الظاهر، و الباطنة الامام الغائب .

ابن شهرآشوب از محمد بن مسلم از حضرت امام کاظم علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند : نعمت ظاهری امام ظاهر است و نعمت باطنی امام غایب است . ( و امام غایب حضرت حجة بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف است . )

2) در تفسیر برهان جلد 3 صفحه 278 حدیث 7 آمده است :

الطبرسی ، قال الباقر علیه السلام النعمة الظاهرة النبی صلی الله علیه و آله و ما جاء به النبی من معرفة الله عزوجل و توحیده و اما النعمة الباطنة ولایتنا اهل البیت و عقد مودتنا .

طبرسی نقل می کند از حضرت باقر علیه السلام که آن حضرت فرمودند که : نعمت ظاهره رسول خدا صلی الله علیه و آله است و آنچه از معارف الهی توسط ایشان آمده است ، و نعمت باطنی ولایت اهل بیت است و پیوند با ولایت و رهبریت و دوستی با اهلبیت می باشد ). ( الباطنه ولایتنا اهل البیت و عقد مودتنا )

ص: 422

1) در کمال الدین مجلد 2 صفحه 40 باب 34 حدیث 7 ، و تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 277 حدیث 2 آمده است :

حدثنا احمدبن زیاد بن جعفر الهمدانی رضا قال : حدثنا علی بن ابراهیم بن هاشم عن ابیه عن حماد بن زیاد الازدی قال سألت سیدی موسی بن جعفر علیه السلام عن قول الله عزوجل «وَاَسبَغَ عَلََیکُم نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً » فقال علیه السلام النعمة الظاهرة الامام الظاهر و الباطنة الامام الغائب فقلت له ویکون عشر منا یسهل الله له کل عسیر ویذلل له کل صعب و یظهر له کنوز الارض و یقرب له کل بعید و یفنی به کل جبار عنید و یهلک علی یدیه کل شیطان مرید ذلک ابن سیدة الاماء الذی تخفی علی الناس ولادته و لا یحل لهم تسمیه حتی یظهر الله فیملاء الارض قسطا و عدلا کما ملئت جوراً و ظلماً قال مصنف هذا الکتاب لم اسمع هذا الحدیث الا من احمد بن زیاد (ره) بهمدان عند منصرفی من حج بیت الله الحرام و کان رحلا ثقة دنیا فاضلا رحمة الله و رضوانه علیه .

حماد بن زیاد ازدی می گوید از آقای خود موسی بن جعفر علیه السلام از تفسیر قول خدای عزوجل فرمود : آورد بر شما نعمتهای خود را آشکار و نهان پرسیدم فرمود : نعمت آشکار امام آشکار است و نعمت نهان امام غائب است ، عرض کردم در میان امامان کسی است که غائب شود ؟ فرمود آری شخص وی از دیده نهان گردد ولی یاد وی از دل مومنان پنهان نباشد و از دوازدهمین ما باشد خدا هر کار سختی را برای او هموار کند و هر رمنده ای را در برابر او رام کند و گنجهای زمین را برای او آشکار سازد و هر دوری را به وی نزدیک کند و هر جبار و سرکشی را به وی فنا کند و هر شیطان متمردی بدست وی نابود گردد آن است فرزند بهترین کنیزان آن که تولدش بر مردم نهان باشد بردن نامش برای ایشان دوا نباشد تا خدا آشکارش کند و زمین را پر از عدل و داد کند چنانچه پر از جور و ستم شده باشد ، مصنف این کتاب گوید: من این حدیث را شنیدم جز از احمدبن زیاد در شهر همدان موقع برگشتم از حج بیت الله الحرام و او مردی ثقه و دیندار و فاضلی بود رحمة الله و رضوانه علیه .

ص: 423

«آیه یکصد و پنجاه و هشتم »

اشاره

امامان معصوم و در حال حاضر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف عروة الوثقی هستند .

خداوند در سوره لقمان آیه 22 می فرماید:

« وَ مَن یُسلِم وَجهَهُ إِلَی اللَّهِ وَ هُوَ مُحسِنٌ فَقَدِ استَمسَکَ بِا لعُروَةِ الوُثقَی »

هرکه توجه خویش را بی شائبه سوی خدا کند و نیکوکار باشد به دستاویز محکمی چنگ زده است.

1) در کتاب برهان مجلد 3 صفحه 279 آمده است :

قال رسول الله صلی الله علیه و آله الائمة من ولد الحسین علیهم السلام من اطاعهم فقد اطاع الله و من عصاهم فقد عصی الله هم العروة الوثقی و هم الوسیلة الی الله .

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : هرکس امامان از فرزندان حسین علیهم السلام را اطاعت کند به تحقیق اطاعت خدا را نموده و هرکس از دستورات ایشان تخلف نماید بدون تردید معصیت خدا کرده زیرا که ایشان عروة الوثقی و وسیله بسوی پروردگار می باشند .

2) در کتاب برهان مجلد 3 صفحهء 279 آمده است :

عن الرضا علیه السلام عن آبائه علیهم السلام قال قال رسول الله ( ص) سیکون بعدی فتنه مظلمه الناجی منها من تمسک بالعروة الوثقی فقیل یا رسول الله و ما العروة الوثقی ؟ قال ولایة سید الوصیین قیل یا رسول الله ومن سید الوصیین ؟ قال

امیرالمومنین قیل یا رسول الله و من امیرالمومنین ؟ قال مولی المسلمین و امامهم بعدی ، قیل یا رسول الله و من مولی المسلمین و امامهم بعدک ؟ قال اخی علی بن ابی طالب علیه السلام .

از امام علیه السلام از پدرانش علیهم السلام فرمود که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند : بعد از من فتنه ای گمراه کننده به وجود می آید که رستگار کسی است که در آن هنگام به عروة الوثقی تمسک جوید . عرض کردند یا رسول الله

ص: 424

عروة الوثقی چیست ؟ فرمود : ولایت سید الوصیین . عرض کردند: سیدالوصیین کیست ؟

فرمود : امیرالمومنین . عرض کردند یا رسول الله امیرالمومنین کیست ؟ فرمود : مولای مسلمانان و امامشان بعد ازمن ، گفتند مولای مسلمین و امام بعد از شما کیست ؟ فرمود : برادرم علی بن ابی طالب علیه السلام .

3) در کتاب تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 278 حدیث شماره 1 آمده است:

محمد بن العباس ، قال حدثنا احمد بن محمد بن سعید ، عن ابیه ، عن حصین بن محارق ، عن ابی الحسن موسی بن جعفر ، عن ابیه ، عن آبائه علیهم السلام « فَقَدِ استَمسَکَ بِا لعُروَةِ الوُثقَی » قال مودتنا اهل البیت .

محمدبن عباس روایت می کند از احمدبن محمدبن سعید و ازپدرش واز حصین بن محارق و ایشان از ابی الحسن موسی بن جعفر علیه السلام و ایشان از پدرش امام صادق و ایشان ازپدرانشان علیهم السلام درباره این فرموده خداوند « فَقَدِ استَمسَکَ بِا لعُروَةِ الوُثقَی » این دستاویز محکم مودة و دوستی ما اهلبیت است .

4) در کتاب تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 278 حدیث شماره 2 آمده است :

عنه ، قال حدثنا احمدبن محمد ، عن ابیه ،عن حصین بن محارق ، عن هارون بن سعید ، عن زید بن علی علیه السلام ، قال العروة الوثقی المودة آل محمّد صلی الله علیه و آله .

هارون بن سعید نقل می کند از زید بن علی بن الحسین علیه السلام که عروة الوثقی و دستگیر محکم الهی مودة ودوستی آل محمد عجل الله تعالی فرجه شریف است .

پس عروة الوثقی ودستگیری محکم خداوند ائمه طاهرین ودر حال حاضر حضرت قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه شریف است .

ص: 425

«آیه یکصد و پنجاه و نهم »

اشاره

ائمه طاهرین ودر حال حاضر امام زمان کلمات الله هستند .

خداوند درسوره لقمان آیه 27 می فرماید :

« وَ لَو أَنَّمَا فِی الأَرضِ مِن شَجَرَةٍ اَقلَامٌ وَالبَحرُ یَمُدُّهُ مِن بَعدِهِ سَبعَةُ أَبحٍُر مَّا نَفِدَت کَلِمَتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ »

اگر همه درختان موجود در زمین قلم شوند و دریاها به کمک هفت دریای دیگر مرکب گردند ،

( و بوسیله آن قلم ها و این جوهرها بخواهند ) کلمات خداوند را بنویسند ، کلمات خداوتد تمام نشود و خداوند عزیز و حکیم و فرزانه است .

· در کتاب احتجاج مجلد 1 صفحه 258 و در تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 279 آمده است :

سال یحیی بن اکثم ابا الحسن العالم العسکری علیه السلام عن قوله تعالی : « سَبعَةُ أَبحٍُر مَّا نَفِدَت کَلِمَتُ اللَّهِ » ما هی ؟ فقال هی : عین الکبریت و عین الیمن و عین البرهوت و عین الطبریه وجمة ما سیدان و جمة افریقیة و عین باهوران و نحن الکلمات التی لاتدرک فضائلنا ولا تستقصی .

یحیی بن اکثم از امام حسن عسکری از کلام خدا « سَبعَةُ أَبحٍُر مَّانَفِدَت کَلِمَتُ اللَّهِ » سؤال کرد که منظور چیست ؟ حضرت فرمودند : چشمه هایی بنام کبریت ، یمن ، برهوت ، طبریه و جمه ما سیدان و جمه افریقا و باهوران می باشند ؛ و مائیم آن کلماتی که فضائلمان را درک نمی کنی و از چشمه های فضلمان نمی توانی نوشیدن کلمات الله تفسیر و تأویلش وجه های مختلفی دارد یک وجهش قرآن کریم

اما وجه های دیگرش ائمه طاهرین و در حال حاضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

مثلاً در ینابیع الموده صفحه 462 درروایتی از حسین بن حمدان ... و از دو امام یعنی امام علی هادی علیه السلام و امام ابی محمد حسن ابن علی العسکری در مورد خلقت و بوجود آمدن امام حضرت شرح می دهند ودر ضمن می فرمایند : و تکونت نطفته منها فاذا استقرت النطفه فی الرحم فمیضی لها اربعة اشهر یسمع الصوت و کتب علی عقیده « و تمت کلمه ربک صدقاً و عدلاً لامبدل لکلماته و هو

ص: 426

السمیع العلیم »(1)

فاذا ولد قائم بامرالله ودفع له عمود من نور ینظر منه الخلایق و اعمالهم و سرائرهم و العمود نصبت بین عینه حیث تولی و نظرو قالوا قال ابومحمد الحسن العسکری قصة هبة عمته نرجس له نجوما تقدم .

یعنی بعد از قرار گرفتن نطفه امام دررحم مادر و گذشتن چهار ماه صدای طفل شنیده می شود و نوشته می شود بر بازوی او « و تمت کلمت ربک صدقاً و عدلاً لامبدل لکلماته و هو السمیع العلیم » زمانیکه امام زمان به دنیا آمد می ایستد به امر خداوند ، عمودی از نور بین دو چشم او نصب می شود بوسیله آن نور خلایق را و اعمالشان و پنهانشان را می بینند و هر چیز را که بخواهد و نظر کند ، و گفتند که ابامحمد حسن بن علی العسکری گفت قصه بخشیدن عمه آن حضرت نرجس را به او از قبیل نصب عمود نور است .

توجه می فرمایید در این حدیث از امام به " کلمه رب " تعبیر شده است .

ص: 427


1- 1 انعام – 115

«آیه یکصد و شصتم »

اشاره

در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کافران عذابی سخت خواهند داشت .

خداوند در سوره سجده آیه 21 می فرماید :

« وَ لَنُذیقًنَّهُم مِنَ العَذابِ الأًدنی دُونَ العذابِ الأَکبَر لَعَلَّهُم یَرجِعُونَ»

و به درستیکه ما از عذاب کوچکتر ( یا نزدیکتر) غیر از عذاب بزرگتر آنان را می چشانیم تا شاید بسوی خداوند برگردند .

1) محمدبن الحسن بن فرقد الشیبانی حنفی در کتاب کشف البیان روایت می کند :

و روی عن جعفر الصادق ان لادنی القحط و الجدب و الاکبر خروج القائم المهدی بالسیف فی آخرالزمان .

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که ( عذاب پست ) یا عذاب کوچکتر ، قحطی و خشکسالی و ( عذاب الاکبر ) یا عذاب بزرگتر قیام قائم مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف است ، که ایشان با شمشیر قیام خواهد کرد در آخرالزمان .

2) در کتاب تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 288 حدیث شماره 3 و کتاب تأویل الایات الظاهر صفحه 444 آمده است :

محمدبن العباس ، قال حدثنا علی بن حاتم ، عن حسن بن محمد ، عن عبدالواحد بن حفص بن عمر بن سالم ، عن محمدبن حسین بن عجلان ، عن مفضل بن عمر ، قال

سئلت اباعبدالله علیه السلام عن قول الله عزوجل : « وَ لَنُذیقًنَّهُم مِنَ العَذابِ الأًدنی دُونَ العذابِ الأَکبَر » قال الادنی عذاب السفر والاکبر المهدی علیه السلام بالسیف .

محمدبن عباس روایت می کند از علی بن حاتم ... از حسین ابن عجلان و از مفضل بن عمر روایت می کند که سوال کردیم از حضرت صادق علیه السلام در مورد این فرموده خداوند " بدرستیکه ما از عذاب کوچکتر ( یا نزدیکتر) غیر ازعذاب بزرگتر آنان را می چشانیم " حضرت فرمودند : عذاب کوچک یا عذاب نزدیکتر سفر است و عذاب بزرگتر ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف است

ص: 428

که با شمشیر قیام می فرمایند : ( البته بعید نیست که این عذاب السفر عذاب سفر آخرت یا قبر باشد .)

1) در کتاب تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 288 حدیث شماره 6 آمده است :

الطبرسی قیل عذاب القبر عن مجاهد قال ، وروی ایضاً ، عن ابی عبدالله علیه السلام ثم قال والاکثرفی روایة ، عن ابی جعفر و ابی عبدالله علیهما السلام ان العذاب الادنی الدابة و الدجال .

طبرسی در ذیل همین آیه از امام صادق علیه السلام و امام باقر علیه السلام آورده است که هر دو فرمودند : عذاب نزدیک و کوچکتر دابةالارض و دجال هستند .

ص: 429

«آیه یکصد و شصت و یکم »

اشاره

امامان و رهبران پس از رسول خدا باید از اولاد حضرت فاطمه سلام الله علیها باشند .

خداوند در سوره فصلت آیه 24 می فرماید :

« وَ جَعلنا مِنهُم أَئِمَةً یَهدُونَ بِاَمِرنَا لَمَّا صَبَروُا وَ کانُوا بِآیَاتِنَا یوقنون »

و قرار دادیم از ایشان پیشوایان ورهبرانی را که هدایت نمایند بدستور ما ،( برای اینکه ) بردباری وصبر نمودند ، و به آیات ما یقین داشتند .

1) در کتاب شواهد التنزیل نوشته حاکم حسکانی حنفی صفحه 378 حدیث 624 درذیل همین آیه آمده است :

حاکم حسکانی می گوید : فرات بن ابراهیم کوفی گفت ... از ابی حمزه نقالی : از ابی جعفر امام محمد باقر علیه السلام که آن حضرت فرمودند: « وَ جَعلنا مِنهُم أَئِمَةً یَهدُونَ بِاَمِرنَا لَمَّا صَبَروُا وَ کانُوا بِآیَاتِنَا یوقنون » این ائمه اولاد فاطمه ( ع) هستند .

2) باز در کتاب شواهد التنزیل نوشته حاکم حسکانی حنفی در صفحه 378حدیث 625 در ذیل همین آیه می گوید :

فرات گفت ... از جابر : از امام محمد باقر علیه السلام که آن حضرت درباره این آیه« وَ جَعلنا مِنهُم أَئِمَةً یَهدُونَ » فرمودند : نازل شده تنها در اولاد فاطمه علیها

السلام ؛ خداوند قرارداد از ایشان پیشوانی که راهنمایی می کنند ( مردم را ) به اذن و دستور خداوند .

3) باز در کتاب شواهد التنزیل نوشته حاکم حسکانی حنفی در صفحات 378 و 389 حدیث 626 حاکم حسکانی حنفی می گوید :

خبر داد ما را عقیل ... از ابن عباس در فرموده خداوند متعال « ...وَ جَعلنا مِنهُم أَئِمَةً یَهدُونَ بِاَمِرنَا »

گفت : خداوند برای بنی اسرائیل پس از مرگ هارون و موسی ، از اولاد هارون هفت نفر از امامان را قرار داد ، همچنین قرار داد با علی علیه السلام و فرزندانش

ص: 430

هفت نفر از امامان را ؛ سپس خداوند اختیار فرمود برای بنی اسرائیل پس از آن هفت نفر امام پنج نفر امام دیگر از فرزندان هارون ( پس در میان بنی اسرائیل دوازده نفر امام شدند از اولاد هارون .)

( و این مسئله باز در اسلام بوده است ) خداوند پس از پنج نفر دیگر از اولاد علی را امام قرارداد که آنها نیز در مجموع دوازده امام می شوند .

پس امامان هادی به امر خداوند دوازده نفرند و دوازدهمین آنها حضرت حجة بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه شریف است .

4) در تفسیر برهان جلد 3 صفحه 288 حدیث 1 آمده است :

علی بن ابراهیم ، قال قال فی علم الله انهم یصبرون علی ما یصیبهم فجعلهم الائمة .

علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمودند : ( به اذن الله ) و آنها می دانند آنچه که به سرشان می آید و خداوند آنها را امام قرارداده است .

5) در تفسیر برهان جلد 3 صفحه 289 حدیث3 آمده است :

علی بن ابراهیم قال حدثنی ابی ، عن القاسم بن محمد ، عن القاسم بن محمد ، عن سلیمان بن داود المنقری ، عن حفص بن غیاث ، عن ابی عبدالله علیه السلام ، فی حدیث ،عن رسول الله صلی الله علیه و آله فصبر رسول الله صلی الله علیه و آله فی جمیع احواله ثم بشر بالائمة من عترته وصفوا بالصبر فقال و« وَ جَعلنا مِنهُم أَئِمَةً یَهدُونَ بِاَمِرنَا لَمَّا صَبَروُا وَ کانُوا بِآیَاتِنَا یوقنون »

علی بن ابراهیم قمی نقل می کند باسناد خودش تا ... از حفص بن غیاث و ایشان از حضرت صادق علیه السلام و ایشان از رسول خدا درباره این آیه آورده است که : رسول خدا صلی الله علیه و آله صبر می کند در جمیع احوال وبشارت دادند به امام از عترت و خاندانش که آنها نیز صبر می کنند و آنگاه حضرت فرمودند : « وَ جَعلنا مِنهُم أَئِمَةً یَهدُونَ بِاَمِرنَا لَمَّا صَبَروُا وَ کانُوا بِآیَاتِنَا یوقنون »

6) در تفسیر برهان جلد 3 صفحه 289 حدیث 4 آمده است :

محمدبن العباس ، قال حدثنا علی بن عبدالله بن اسد ، عن ابراهیم بن محمد الثقفی ، عن علی بن هلال الاحمسی عن الحسن بن وهب العیسی عن جابر الجعفی ، عن ابی

جعفر محمدبن علی علیه السلام ، قال نزلت هذه الایة فی ولد فاطمه علیها السلام خاصة و « وَ جَعلنا مِنهُم أَئِمَةً یَهدُونَ بِاَمِرنَا لَمَّا صَبَروُا وَ کانُوا بِآیَاتِنَا یوقنون »

محمدبن عباس روایت می کند ... و جابربن جعفی از حضرت محمد باقر علیه السلام که فرمودند : این آیه نازل شده است درباره فرزندان فاطمه علیهم السلام و این آیه مخصوص آنها است ؛ « وَ جَعلنا مِنهُم أَئِمَةً یَهدُونَ بِاَمِرنَا لَمَّا صَبَروُا وَ کانُوا بِآیَاتِنَا یوقنون »

7) در تفسیر برهان جلد 3 صفحه 288 حدیث 2 آمده است :

ص: 431

ثم قال علی بن ابراهیم حدثنا حمید بن زیاد ، قال حدثنا محمد بن الحسین ، عن محمد بن یحیی عن طلحة بن زید ، عن جعفربن محمد ، عن ابیه ، قال الائمة فی کتاب الله امامان امام عدل و امام جود قال الله : « وَ جَعلنا مِنهُم أَئِمَةً یَهدُونَ بِاَمِرنَا » لا بامرالناس یقدمون امرالله قبل امرهم و حکم الله قبل حکمهم قال و« جعلنا هم ائمة یدعون الی النار » یقدمون امرهم قبل امرالله و حکمهم قبل حکم الله و یاخذون باهوائهم خلافاً لما فی کتاب الله .

علی بن ابراهیم نقل می کند ... از طلحة بن زید و ایشان از جعفربن محمد علیه السلام و ایشان از پدرش که فرمودند : امامان در کتاب خداوند امامان عادل و امامان جود هستند که خداوند می فرمایند : « وَ جَعلنا مِنهُم أَئِمَةً یَهدُونَ بِاَمِرنَا » این امامان به امر مردم عمل نمی کنند امر خداوند را مقدم بر امر ناس می دانند و حکم خداوند را مقدم بر حکم آنها دانسته و باز خداوند در قرآن می فرمایند :« و جعلنا هم ائمة یدعون الی النار » قرار دادیم امامانی را که مردم را بسوی آتش می خوانند این امامانی که مردم را به آتش می خوانند ائمه ای هستند که امر خودشان را برامر خداوند مقدم می دانند و حکم خودشان را بر حکم خدا مقدم می شمارند اینها عمل می کنند بر مبنای هواهای نفسانی خویش ، و امر وکار آنها بر خلاف کتاب خداوند است .

ص: 432

«آیه یکصد و شصت و دوم »

اشاره

روز فتح بزرگ، قیام قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه شریف است .

خداوند در سوره سجده آیه 29 می فرماید :

« قُل یَومَ الفَتحِ لایَنفَعُ الَّذینَ کَفَرُوا إیمانُهُم وَلاهُم یُنظَرُونَ »

( ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ) بگو : روز پیروزی و فتح برای کسانیکه کافر شده اند دیگر سودی نخواهد داشت اگر ایمان آورند .

1) در کتاب ینابیع الموده صفحه 426 باب 71 خواجه کلان قندوزی حنفی آورده است:

و قوله تعالی « قُل یَومَ الفَتحِ لایَنفَعُ الَّذینَ کَفَرُوا إیمانُهُم وَلاهُم یُنظَرُونَ » عن ابی دراج قال سمعت جعفرالصادق رضی الله عنه یقول فی هذه الایة یوم الفتح یوم تفتح الدنیا علی القائم علیه السلام ولاینفع احداً تقرب بالایمان ما لم یکن قبل ذلک مؤمناً و اما من کان قبل هذا الفتح موقناً بامامته و منتظرآً بخروجه فذلک الذی ینفعه ایمانه و یعظم الله عزوجل عنده قدره و شأنه وهذا اجرالموالین لاهل البیت .

حضرت صادق علیه السلام درباره قول خداوند « قُل یَومَ الفَتحِ لایَنفَعُ الَّذینَ کَفَرُوا إیمانُهُم وَلاهُم یُنظَرُونَ » فرمودند : درباره این آیه ( یوم الفتح ) یاروز فتح آنروزی است که دنیا بوسیله قائم فتح و گشوده می شود ، ومسخر او می شود ، در آن روز دیگر ایمان آوردن کسانیکه قبلاً ایمان نیاورده اند سودی نخواهد بخشید .

اما کسی که قبل از فتح جهان به امامت او یقین داشته است و( هرلحظه ) منتظر قیام آن حضرت بوده است ( این ایمان ) به او سود می بخشد وبه او سود می رساند و خداوند عزوجل در نزد قائم موعود قدرو منزلت و شأن این مؤمن را نشان می دهد ، و این پاداش محبین و دوستداران و مومنین به اهلبیت می باشد .

2) در کتاب تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 289 آمده است :

محمدبن یعقوب قال : حدثنا الحسین بن عامر ، عن محمد بن الحسین بن ابی الخطّاب ، عن محمدبن سنان ، عن ابن درّاج قال : سمعت اباعبدالله علیه السلام

یقول فی قول الله عزوجل : « قُل یَومَ الفَتحِ لایَنفَعُ الَّذینَ کَفَرُوا إیمانُهُم وَلاهُم یُنظَرُونَ

ص: 433

» قال : ( یَومَ الفَتحِ ) یوم تفتح الدنیا علی القائم لاینفع احداً تقرب بالایمان ما لم یکن قبل ذلک مؤمناً و بعد هذا الفتح موقناً ، فذلک الذی ینفعه ایمانه و یعظّم الله عنده قدره و شأنه و یزخرف له یوم القیامة و البعث جنانه و تحجب عنه نیرانه ، و هذا اجرالموالین لامیرالمؤمنین و لذرّیته الطّیّبین علیهم السلام .

محمد بن یعقوب گوید : حسین بن عامر ، از محمد بن الحسین بن ابی الخطّاب ، از محمد بن سنان ، از ابن درّاج حدیثمان داد که گفت : شنیدم حضرت ابوعبدالله امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزوجل : " [ ای رسول ما ] بگو در روز پیروزی ایمان کسانی که کفر ورزیدند سودی به حالشان نخواهد داشت ، و مهلت داده نخواند شد ." فرمود : [ روز پیروزی ] روزی است که دنیا برروی حضرت قائم علیه السلام گشوده می شود ، کسی که پیش از آن هنگام مؤمن نبوده و بعد از این فتح یقین کند ، ایمانش نفعی به حالش نخواهد داشت ، ولی هرکه پیش از آن ایمان داشته و منتظر ظهورش بوده ایمانش برایش سودمند خواهد بود ، و خداوند مقام و شأنش را نزد امام قائم علیه السلام بزرگ خواهد ساخت ، و روز قیامت و رستاخیز بهشتش را برایش زینت خواهد کرد ، و آتشش را از وی محجوب خواهد فرمود ، و این است پاداش دوستان و اهل ولایت امیرالمؤمنین و ذریّه طاهرین آن حضرت علیهم السلام .

ص: 434

«آیه یکصد و شصت و سوم »

اشاره

هرکس می خواهد بداند که ایمان دارد به قلبش مراجعه کند که چقدر ائمه و امام زمان را دوست دارد .

خداوند در سوره احزاب آیه 4 می فرماید :

« مَا جَعَلَ اللَّهَُ لِرَجُلٍ مِِّن قَلبَینِ فِی جَوفِهِ »

خداوند برای هیچکس دو قلب در اندرون وی ننهاده است .

1) در کتاب صافی صفحه 425 و در کتاب تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 290 حدیث شماره 2 آمده است :

عن الباقر علیه السلام : قال قال علی بن ابی طالب علیه السلام لا یجتمع حبنا وحب عدونا فی جوف انسان ان الله لم یجعل لرجل قلبین فی جوفه فیحب بهذا و یبغض بهذا فاما محبنا فیخلص الحب لنا یخلص الذهب بالنار لاکدر فیه فمن اراد یعلم حبنا فلیمتحن قلبه فان شارک فی حبنا حب عدونا فلیس منا و لسنامنه و الله عدوهم و جبرئیل و میکائیل و الله عدو الکافرین .

از امام باقر علیه السلام روایت شده که علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود : در ضمیر یک انسان محبت ما و محبت دشمنان ما جمع نمی شود همانطور که خداوند برای هیچکس دو قلب در درون او قرار نداده است که با یکی دوست بدارد و با دیگری بغض داشته باشد . اما دوست واقعی ما فقط ما را دوست می دارد همانطورکه طلا با ملاقات آتش هیچ کدری در او دیده نمی شود . هرکس اراده دارد که بفهمد ما را دوست دارد قلبش را آزمایش کند اگر در آن دوستی و دوستی دشمنان ما با هم بوده او از ما نیست و ماهم ازاو نیستیم خداهم با آنها دشمن است و نیز جبرئیل و میکائیل وخدا دشمن کفار می باشند .

2) در کتاب تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 290 حدیث شماره 1 آمده است :

محمدبن العباس ، قال حدثنا محمدبن الحسین بن حمید الربیع ، عن جعفربن عبدالله المحمدی ، عن کثیربن عیاش ، عن ابی الجارود ، عن ابی عبدالله علیه السلام فی قول الله عزوجل : « مَا جَعَلَ اللَّهَُ لِرَجُلٍ مِِّن قَلبَینِ فِی جَوفِهِ » قال قال علی بن

ص: 435

ابی طالب علیه السلام لیس من عبد من عبدالله فمن امتحن قلبه بالایمان الّا و یجد مودتنا فی قلبه فهو یودنا و ما من عبد من عبدالله ممن سخط الله علیه الا و یجد بغضنا علی قلبه فهو یبغضنا فاصبحنا نفرح بحب المحب نغتفرله و نبغض المبغض واصبح محبنا ینظر رحمة الله جل وعز فکان ینظر الی ابواب الرحمة قد فتحت له و اصبح مبغضنا علی شفا جرف هارمن النار فکان ذلک الشفا قد انهار به فی نار جهنم فهیأ لاهل الرحمة رحمتهم و تعساً لاهل النار مثوبهم ان الله عزوجل یقول : « فلبئس مثوی المتکبرین » و انه لیس من عبد من عبیدالله یقصرفی حبنا لخیر جعله الله عبده اذ لایستوی من یحبنا و یبغضنا و لایجتمعان فی قلب رجل ابدان الله لم یجعل لرجل من قلبین فی جوفه یحب بهذا و یبغض بهذا اما المحب لنا فیخلص الحب لنا کما یخلص الذهب بالنار لاکدر فیه و مبغضنا علی تلک المنزلة و نحن النجباء و افراطنا افرط الانبیاء و انا وصی الاوصیاء و الفئة الباغیة من حزب الشیطان و الشیطان منهم فمن اراد ان یعلم حبنا فلیمتحن قلبه فان شارک فی حبنا عدونا فلیس منا و لسنامنه والله عدوه و جبرئیل و میکائیل و الله عدو للکافرین و قال علی علیه السلام لایجتمع حبنا وحب عدونا فی جوف انسان ان الله عزوجل یقول : « مَا جَعَلَ اللَّهَُ لِرَجُلٍ مِِّن قَلبَینِ فِی جَوفِهِ »

حضرت صادق فرمودند : در مورد این فرموده خداوند : « مَا جَعَلَ اللَّهَُ لِرَجُلٍ مِِّن قَلبَینِ فِی جَوفِهِ » علی بن ابی طالب فرمودند : نیست بنده ای ازبندگان خداوند مگراینکه خداوند قلب او را به ایمان امتحان می کند ، واگربیابد در آن مودت و محبت ما را او دوست ماست ؛ وهیچ بنده ای از بندگان خدا که براو سخت گرفته نشود مگراینکه بیابد درآن بغض ما و او مبغوض ماست. نجات می یابد محب ما بخاطر محبت ما و او آمرزیده می شود. بر مبغض ما سخت گرفته می شود بخاطر مبغض بودن ما . محب ما صبح می کند درحالیکه نظر می نماید به رحمت خداوند عزوجل . او می نگرد به ابواب رحمت و ابواب رحمت خدا به روی او بازمی شود . مبغض ما در سختی های جهنم دچار می شود هرگز برای متکبرین راه نجات نیست و او از بندگان راستین ما نیست ... مساوی نیستند محبین ما و مبغضین ما و جمع نمی شود در قلب یک نفر محبت وبغض ما چنانچه خداوند می فرمایند : " خداوند هرگز برای هیچکس دو قلب در اندرون وی ننهاده است ." ... که با یکی دوست بدارد و با دیگری دشمنی کند ، دوست واقعی ما فقط ما را دوست دارد همانطوری که نزدیکی طلا در آتش، طلا را کدر نمی کند ... .

ص: 436

«آیه یکصد و شصت و چهارم »

اشاره

مردان الهی منتظران واقعی هستند .

خداوند در سوره احزاب آیه 23 می فرماید :

« مِّنَ المُؤمِنینَ ِرجَالٌ صَدَقُوا مَاعَاهَدُوا اللَّهَ عََلَیهِ فَمِنهُم مَّن قَضَی نَحبَهُ وَ مِنهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبدِیلاً »

ازجمله مؤمنان مردانند که در پیمان خویش با خدا وفا کرده اند بعضی از ایشان تعهد خویش بسربرده ( و شهادت یافته ) و بعضی از ایشان منتظرند و به هیچ وجه تغییرنیافته اند .

1) در کتاب برهان مجلد 3 صفحه 303 آمده است :

عن سهیل بن زیاد ، عن محمد بن سلیمان قال کنت عند ابی عبدالله علیه السلام ادخل ابوبصیر وذکر الحدیث الی ان قال یا ابا محمد لقد ذکرکم الله فی کتابه فقال : « مِّنَ المُؤمِنینَ ِرجَالٌ صَدَقُوا مَاعَهَدُوا اللَّهَ عََلَیهِ فَمِنهُم مَّن قَضَی نَحبَهُ وَ مِنهُم مَّن یَنتَظِرُوَمَا بَدَّلُوا تَبدِیلاً » انکم وفیتم بما اخذالله علیکم میثاقکم من ولایتنا و انکم لم تبدلوا بناغیرنا و لولم تفعلوا لغیرکم الله کما غیرهم حیث یقول « وماوجدنا لاکثرهم من عهدو ان وجدنا اکثرهم لفاسقین . »

از سهل بن زیاد و محمدبن سلیمان نقل شده است که گفت : من درخدمت امام صادق علیه السلام بودم که ابوبصیر بر آن حضرت وارد شد و حضرت گفتاری را بیان نمود تا به آنجا که فرمود : یا ابا محمد ، خداوند شما را در کتابش یاد کرده و فرموده : « مِّنَ المُؤمِنینَ ِرجَالٌ صَدَقُوا مَاعَهَدُوا اللَّهَ عََلَیهِ فَمِنهُم مَّن قَضَی نَحبَهُ وَ مِنهُم مَّن یَنتَظِرُوَمَا بَدَّلُوا تَبدِیلاً » شما به آن عهد و پیمان الهی که ولایت ما اهلبیت بود وفادارماندید وما را با دیگران عوض نکردید و اگر اینکار را نمی کردید خداوند شما را همانند دیگران تغییرمی داد همانطورکه می فرماید: « و ماوجدنا لاکثرهم من عهدو ان وجدنا اکثرهم لفاسقین » (اعراف)102

" غالب آنها را به پیمانی پابند نیافتیم ولی بیشترشان را عصیان پیشگان یافتیم ."

1) در مجمع البیان جلد 7 صفحه 350 آمده است :

ص: 437

عن عمروبن ثابت عن ابی اسحاق عن علی علیه السلام قال : فینا نزلت « ِرجَالٌ صَدَقُوا مَاعَهَدُوا اللَّهَ عََلَیهِ ... » فانا والله المنتظر و مابدلت تبدیلا ، یعنی از عمرو بن ثابت از ابی اسحاق از علی علیه السلام روایت نموده که فرمود : « مِّنَ المُؤمِنینَ ِرجَالٌ صَدَقُوا مَاعَهَدُوا اللَّهَ عََلَیهِ... » درباره ما نازل شده من به خدا قسم منتظر هستم ... .

3) در تفسیر برهان جلد 3 صفحه 303 آمده است :

عن جعفربن محمد الاشعری ، عن عبدالله بن میمون القداح عن ابی عبدالله علیه السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله یا علی من احبک ثم مات فقد قضی نحبه ومن لم یمت فهو منتظر و ما طلعت الشمس و ماغربت علیه برزق و ایمان و فی نسخه نور جعفربن محمد اشعری از عبدالله بن میمون قداح از امام صادق علیه السلام روایت نموده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : یا علی هرکس ترا دوست بدارد و بمیرد به تحقیق به پیمان خویش با خداوند وفا نموده و در صف شهداست و اگر زنده باشد در حال انتظار است ، خورشید طلوع و غروب نمی کند مگر آنکه برای این چنین شخصی رزق و ایمان سایه افکنند و در نسخه ای از نور معنویت قرار می گیرد .

ص: 438

«آیه یکصد و شصت و پنجم »

اشاره

قائم آل محمد از اهل بیت است .

خداوند در سوره احزاب آیه 33 می فرماید :

« إِنَّمَا یُِریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الِرّجسَ أَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیراً »

جز این نیست که خداوند اراده دارد که از شما (اهل البیت) رجس و پلیدی (گناه وزشتی ) را ببرد وشما را کاملاً پاک و مطهر سازد .

در این آیه خداوند می فرمایند : که اراده من براین قرارگرفته است که رجس و پلیدی را از عده ای بنام " اهل البیت " ببرد و این عده را از هرنظر پاک و مطهر سازد . ما معتقدیم که « اهل البیت » رسول خدا که دارای این امتیازات الهی هستند یک مصداق واقعی آن امیرالمؤمنین علی علیه السلام و حضرت سیدة النساء العالمین فاطمه زهرا علیها السلام و حضرت مجتبی حسن بن علی علیه السلام وحضرت سیدالشهداء حسین بن علی علیه السلام هستند . و مصداق مکمل آن نه امام از نسل سیدالشهداء هستند که مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه شریف نهمین آنهاست که ما دراینجا برای اثبات مدعای خودمان احادیث زیر را می آوریم.

1) در صحیح مسلم مجلد 7 باب فضائل اهل البیت نبی صلی الله علیه و آله آمده است :

قالت عایشه : خرج النبی صلی الله علیه و آله غداة و علیه مرط مرحل بن شعرا سود فجاء الحسن ابن علی فادخله ثم جاء الحسین فدخل معه ثم جائت فاطمه فادخلها ثم جاء علی فأدخله ثم قال : « إِنَّمَا یُِریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الِرّجسَ أَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیراً »

عایشه می گوید : رسول خدا صلی الله علیه و آله یک روز هنگام صبح از منزل خارج گردیدند و عبائی نقشه دار که آنرا با نخ سیاه بافته بودند بردوش داشتند دراین هنگام حسن بن علی علیه السلام به نزد وی آمد رسول خدا صلی الله علیه و آله او را زیر عبا داخل نمود ، سپس حسین بن علی علیه السلام آمد اورا هم رسول خدا داخل عبا کرد بعد از او فاطمه آمد رسول الله اورا هم داخل عبا نمود سپس

ص: 439

علی علیه السلام آمد آن حضرت اورا نیز داخل عبا کرد آنگاه این آیه را خواندند : « إِنَّمَا یُِریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الِرّجسَ أَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیراً » جز این نیست که خداوند اراده فرموده که از شما اهل البیت رجس وپلیدی و گناه و زشتی را ببرد و شما را کاملاً پاک و مطهر سازد .

1) درمسند امام حنبل مجلد 1 صفحه 331 و مجلد 3 صفحات 259 و 285 آمده است :

و مجلد 6 صفحات 292 و 298 و 304 ترمذی در تفسیرش احادیث شماره 3205 و 3876 باب " و من سورة الاحزاب " و باز ترمذی در مناقب باب " مناقب اهل بیت النبی " مجلد 5 حدیث شماره های 328 و 621 و باب فضائل فاطمه حدیث 3870 آمده است :

عن ام سلمه انه لما نزل قوله تعالی : « إِنَّمَا یُِریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الِرّجسَ أَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیراً » أدارالنبی صلی الله علیه و آله کساءه علی «علی و فاطمه و الحسن و الحسین » رضی الله عنهم فقال : اللهم هؤلاءِ اهل بیتی فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیراً .

ام سلمه می گوید : زمانیکه این آیه نازل شد ، « إِنَّمَا یُِریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الِرّجسَ ... » رسول خدا صلی الله علیه و آله علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام و حسن علیه السلام و حسین علیه السلام را در زیر عبای خود قرار دادند و فرمودند : " اللهم هؤلا اهل بیتی فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا ... " یعنی : خداوندا اینها اهل بیت من هستند پس دورکن از آنها هر نوع رجس و پلیدی را و آنها را پاک و مطهر ساز .

از این دو حدیث که به طور متواتر از اهل سنت نقل شده است معلوم می شود که اهلبیت در درجه اول «علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام و حسن علیه السلام و حسین علیه السلام » هستند و دیگر همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله جزء این آیه و اهلبیت نیستند زیرا اگر بودند آنها را هم رسول خدا صلی الله علیه و آله به زیر عبا فرا می خواندند ، عایشه و ام سلمه می گویند : ما دیدیم رسول خدا این چهار نفر را زیر عبا قراردادند و فرمودند : " اللهم هؤلاءِ اهلبیتی ."

2) باز ترمذی در تفسیرش باب " و من سورة آل عمران " مجلد 5 شماره 210و حاکم درمستدرک مجلد 3 صفحه 150 و در صحیح مسلم در " فضائل الصحابة " شماره 2404 و در باب " فضائل علی ابن ابی طالب علیه السلام " مجلد 4 شماره 187 ودر صحیح ترمذی در " مناقب علی رضی اله عنه " مجلد 5 رقم 596 آمده است :

ص: 440

عن سعد بن ابی وقاص قال لمانزل الله هذه الآیه : « فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسناء وانفسکم ...»(1)

دعا رسول الله صلی الله علیه و آله "علیاً " و " فاطمه " و" حسناً " و " حسیناً " فقال صلی الله علیه و آله : اللهم هؤلاء أهلی .

سعد وقاص در اینجا آیه مباهله را نقل می کند و می گوید زمانیکه این آیه نازل شده « فقل تعالوا ... » یعنی بگو ای رسول خدا بخوانیم فرزندانمان و فرزندان شما را و زنهای ما و زنهای شما را و نفسهای ما و نفسهای شما را و مباهله کنیم ، رسول خدا صلی الله علیه و آله خواندند " علی و فاطمه و حسن و حسین" را آنگاه فرمودند: خداوندا اینها اهلبیت من هستند .

1) در تفسیر الدر المنثور نوشته حافظ جلال الدین سیوطی شافعی مجلد 6

صفحه 604 آمده است :

و أخرج ابن مردویه و الخطیب ، عن ابن سعید الخدری رضی الله عنه قال : کان یوم أم سلمه أم المومنین رضی الله عنها فنزل جبرئیل علیه السلام علی رسول الله بهذه الآیه : « إِنَّمَا یُِریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الِرّجسَ أَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیراً » قال فدعا رسول الله صلی الله علیه و آله بحسن و حسین و فاطمه وعلی فضمهم الیه و نشر علیهم الثوب والحجاب علی ام سلمة مضروب ثم قال " اللهم هؤلاءِ اهل بیتی اللهم اذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیراً " ، قالت ام سلمه رضی الله عنهما : فانا معهم یا نبی الله ؟ قال : انت علی مکانک ، و انک علی خیر .

ابن مردویه وخطیب از ابی سعید خدری روایت کرده که گفت : روزی که نوبت ام سلمه بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله در خانه او باشند ، جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و آیه : « إِنَّمَا یُِریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الِرّجسَ أَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیراً » ام سلمه می گوید : رسول خدا صلی الله علیه و آله حسن و حسین و علی و فاطمه را خواست بعد ازآنکه نزدش حاضرشدند ، ایشان را بخود چسبانید و جامه ای رویشان افکند و این در حالی بود که ام سلمه در پشت پرده قرارداشت آنگاه گفت : " اللهم هؤلاءِ اهل بیتی " بارالها اینان اهل بیت من هستند ، خداوندا پلیدی را از ایشان ببر و آنطوریکه خودت می دانی آنها را پاک کن ؛ ام سلمه گفت : ای پیامبر خدا ، آیا من هم با ایشان هستم ؟ حضرت فرمودند : ای ام سلمه تو جای خودت را داری ، و عاقبتت به خیر است . ( رسول خدا می فرمایند : ام سلمه شما خانم خوبی هستی و جای خود را داری اما از اهل بیت نیستی .)

2) باز مفسر بزرگ اهل سنت حافظ جلال الدین عبدالرحمن سیوطی در کتاب العرف الوردی فی اخبار المهدی " به سند عقبه در مجلد 2 صفحه 64 چنین روایت می کند :

ص: 441


1- 1- سوره آل عمران آیه 61 که این آیه به آیه مباهله معروف است .

قال رسول الله صلی الله علیه و آله سیکون بعدی خلفاء ، و من بعد الخلفاء امراء ومن بعد الامراء ملوک جبابرة ، ثم یخرج من اهل بیتی المهدی ، فیملاءها عدلاً کمی ملئت جوراً .

یعنی می آیند بعد از من خلفاء و بعد از خلفاء امراء و بعد از امراء پادشاهان جبار و ستمگر سپس مهدی قیام می کند که او از اهلبیت من است و خداوند بوسیله او عدل و داد می کند همانطوریکه پراز ظلم و جور شده بود .

1) در صحیح ابن ماجه مجلد 2 صفحه 269 آمده است :

عن محمدبن الحنفیه عن علی علیه السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله : " المهدی منا اهل البیت لیصلحه ، فی لیلة . "

یعنی محمدبن حنفیه نقل می کند از حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله که آن حضرت فرمودند : " مهدی از اهلبیت من است و خداوند در یک شب کار او را اصلاح می کند . "

2) در مسند امام احمد حنبل مجلد 1 صفحه 84 آمده است :

قال رسول الله صلی الله علیه و آله : " المهدی منا اهل البیت یصلحه الله فی لیلة "

یعنی رسول خدا فرمودند : " مهدی ( عج) از اهل بیت من است خداوند کار او را در یک شب اصلاح می کند . "

3) در صحیح ابی داود مجلد 4 صفحه 107 آمده است :

قال رسول الله صلی الله علیه و آله : " لَو لَم یَبقَ من الدهر الا یومٌ لَبعَثَ الله رجلا من اهل بیتی یملاء ها عدلا کمی مُلئت جوراً . "

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : اگر ( از عمر دنیا ) نماند بجز یک روز، ( خداوند همان یک روز را طولانی می کند ) تا برانگیزاند مردی را از اهلبیت من که خداوند پراز عدل و داد می کند بوسیله او همانطوریکه پراز ظلم وجور شده بود.

توجه می فرمایید :

در احادیث فوق مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه شریف از اهلبیت است ، و کتابهایی که از اهل سنت باز مهدی را از اهلبیت می دانند بسیار زیاد است که ما فقط به اسامی بعضی از آنها اشاره می کنیم .

الف – "عقد الدرر فی اخبار الامام المنتظر " نوشته سلمی الشافعی دمشقی جلد 1 حدیث 12 .

ب- " کنزالعمال " مجلد 7 صفحه 186 نوشته متقی هندی .

ج- " البیان فی اخبار صاحب الزمان " باب دوازدهم .

د- " الفصول المهمه " فصل دوازدهم نوشته ابن صباغ مالکی .

ص: 442

ه- " ارجح المطالب " نوشته عبیدالله هندی حنفی صفحه 380 .

و- ابن خلدون در " مقدمه " صفحه 266 .

ز- منادی در کتاب " کنوز الحقایق " ( حاشیه الجامع الصغیر ) مجلد 2 صفحه 122 .

ح- سیوطی در " الجامع الصغیر " مجلد 2 صفحه 160 .

ط- باز سیوطی در " عرف الوردی فی اخبارالمهدی " مجلد 2 صفحه 78

و دهها کتاب دیگر آورده اند که مهدی علیه السلام از اهل بیت است .

9) در کتاب " مفاتیح الجنان " نقل از عوالم آمده است :

عن جابربن عبدالله انصاری عن فاطمه الزهراء علیها السّلام بنت رسول اللّه صلی الله علیه و آله قال سمعت فاطمه انها قالت دخل علّی ابی رسول اللّه فی بعض الایام فقال السلام علیک یا فاطمه فقلت علیک السلام قال انی اجد فی بدنی ضعفا فقلت له اعندک بالله یا ابتاه من الضعف فقال یا فاطمه ایتینی بالکساء الیمانی فغطینی به فاتیته بالکساء الیمانی فغظیته به وصرت انظر الیه و اذا وجهه یتلالو کانه البدر فی لیله تمامه و کماله فما کانت الاساعه واذا بولدی الحسن قد اقبل و قال السلام علیک یا اماه فقلت و علیک السّلام یا قره عینی وثمره فوادی فقال یا اماه انی اشم عندک رائحه طیبه کانها رائحه جدی رسول الله صلی الله علیه و آله فقلت نعم ان جدک تحت الکساء فاقبل الحسن نحو الکساء و قال السلام علیک یا جداه یا رسول الله اتاذن لی ان ادخل معک تحت الکساء فقال و علیک السلام یا ولدی و یا صاحب حوضی قد اذنت لک فدخل معه تحت الکساء فما کانت الاساعه و اذا بولدی الحسین قد اقبل و قال السلام علیک یا اماه فقلت و علیک السلام یا قره عینی و ثمره فوادی فقال لی یا اماه انی اشم عندک رائحه طیبه کانها رائحه جدی رسول الله صلی الله علیه و آله فقلت نعم ان جدک و اخاک تحت الکساء فدنی الحسین نحو الکساء و قال السلام علیک یا جداه السلام علیک یا من اختاره الله اتاذن لی ان اکون معکما تحت الکساء فقال وعلیک السلام و یا ولدی ویا شافع امتی قد اذنت لک فدخل معهما تحت الکساء فاقبل عند ذلک ابوالحسن علی بن ابی طالب علیه السلام و قال السلام علیک یا بنت رسول الله فقلت و علیک السلام یا اباالحسن و یا امیرالمؤمنین فقال یا فاطمه انی اشم عندک رائحه طیبه کانها رائحه اخی و ابن عمی رسول الله فقلت نعم ها هو مع ولدیک تحت الکساء فاقبل علی نحو الکساء و قال السلام علیک یا رسول الله اتاذن لی ان اکون معکم تحت الکساء قال له و علیک السّلام یا اخی و یا وصیی و خلیفتی و صاحب لوائی قد اذنت لک فدخل علی تحت الکساء ثم اتیت نحو الکساء و قلت السلام یا ابتاه یا رسول الله اتاذن لی ان اکون معکم تحت الکساء قال وعلیک السلام یا بنتی ویا بضعتی قد اذنت لک فدخلت تحت الکساء فلما اکتملنا جمیعا تحت الکساء اخذ ابی رسول الله صلی الله علیه و آله بطرفی الکساء و اومی بیده الیمنی الی السماء و قال : " اللهم ان هولاء اهل بیتی و خاصتی و حامتی لحمهم لحمی و دمهم

ص: 443

دمی بوء لمنی ما یؤلمهم ویحزنی ما یحزنهم انا حرب لمن حاربهم و سلم لمن سالمهم وعدو لمن عاداهم و محب لمن احبهم انهم منی و انا منهم فاجعل صلواتک و برکاتک و رحمتک و غفرانک ورضوانک علی و علیهم و اذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیراً " فقال الله عزوجل : " یا ملائکتی و سکان سمواتی انی ماخلقت سماء مبنیه ولا ارضا مدحیه و لا قمرا منیراً ولا شمسا مضیئه ولا فلکا یدور و لا بحرا یجری و لا فلکا یسری الا فی محبه هولاء الخمسه الذینهم تحت الکساء " فقال الامین جبرائیل یا رب ومن تحت الکساء فقال عزوجل هم اهل بیت النبوه ومعدن الرساله هم فاطمه وابوها و بعلها وبنوها فقال جبرائیل یا رب اتأذن لی ان اهبط الی الارض لاکون معهم سادساً فقال الله نعم قد اذنب لک فهبط الامین جبرائیل و قال السلام علیک یا رسول الله العلی الاعلی یقرئک السلام ویخصک بالتحیه والاکرام و یقول لک و عزتی و جلالی انی ما خلقت سماء مبنیه و لا ارضا مدحیه و لا قمرا منیراً ولا شمسا مضیئه و لافلکا یدور و لا بحرا یجری و لا فلکا یسری الا لاجلکم و محبتکم و قد اذن لی ان ادخل معکم فهل تاذن لی یا رسول الله فقال رسول الله و علیک السلام یا امین وحی الله انه نعم قد اذنت لک فدخل جبرائیل معنا تحت الکساء فقال لابی ان الله قد اوحی الیکم یقول: « إِنَّمَا یُِریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الِرّجسَ أَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیراً » فقال علی لابی یا رسول الله اخبرنی ما تجلوسنا هذا تحت الکساء من الفضل عندالله ؟ فقال النبی و الذی بعثنی بالحق نبیا و اصطفانی بالرساله نجیا ماذکر خبرنا هذا فی محفل من محافل اهل الارض و فیه جمع من شیعتنا و محبینا الا و نزلت علیهم الرحمه و خفت بهم الملا ئکه و استغفرت لهم ابی ان یتفرقوا فقال علی اذا والله فزنا و فاز شیعتنا و رب الکعبه فقال النبی ثانیا یا علی و الذی بعثنی بالحق و اصطفانی بالرساله نجیا ماذکر خبرنا هذا فی محفل من محافل اهل الارض و فیه جمع من شیعتنا و محبینا و فیهم مهموم الا و فرج الله همه ولا مغموم الا و کشف الله غمه ولا طالب حاجه الا و قضی الله حاجته فقال علی اذا والله فزنا و سعیدنا و کذلک شیعتنا فازوا و سعدوا فی الدنیا و الاخره و رب الکعبة .

صاحب عوالم بسند خود نقل نموده از جابربن عبدالله انصاری و او از فاطمه زهرا علیها السلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله که گفت :

شنیدم از فاطمه زهرا سلام الله علیها که آن بزرگوار فرمود داخل شد به منزل من پدر بزرگوارم رسول خدا صلی الله علیه و آله در بعضی از روزها پس فرمود : سلام بر تو ای فاطمه پس عرض کردم درود بر تو باد ( ای پدر بزرگوارم ) فرمود: در بدن خود ضعفی را می یابم ، عرض کردم پناه می برم ترا بخداوند ای پدر از ضعف و ناتوانی ؛ فرمود : ای فاطمه بیاور کساء یمانی را و بپوشان مرا به آن ؛ فاطمه فرمود پس آوردم کساء یمانی را و پوشانیدم او را با آن و نظر کردم به او دیدم که صورتش می درخشد مانند ماه تمام در شب چهارده که بدر است .

ص: 444

فاطمه فرمود : نگذشت مگر اندکی که ناگاه فرزندم حسن برمن وارد شد و بر من سلام کرد و گفت ای مادر سلام و درود بر تو پس جواب داده و گفتم سلام بر تو ای روشنی دیده من و میوه دل من پس گفت ای مادر من بوی خوشی نزد تو استشمام می کنم گوئیا بوی جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد گفتم بلی بدرستیکه جدت در زیر کساء است پس حضرت حسن علیه السلام نزد کساء آمد وگفت سلام برتو باد ای جد بزرگوار ، ای رسول پروردگار آیا به من اجازه می فرمایی که داخل شوم با شما درزیر کساء پس آن حضرت فرمود : برتو سلام ای فرزندم و ای صاحب حوض من به تحقیق اذن دادم ترا پس داخل شد با آن حضرت و خدمت آنجناب درزیر کساء پس نگذشت مگر زمانی ناگاه داخل شد فرزندم حسین و گفت سلام برتو ای مادر پس گفتم و علیک السلام ای پسرم و ای روشنی دیده ام و ای میوه دلم پس به من گفت ای مادر بدرستیکه من در پیش تو بوی خوبی استشمام می کنم گویی آن بوی جدم رسول الله صلی الله علیه و آله است ،پس گفتم آری بدرستیکه جدت و برادرت در زیر کساء می باشند پس حسین جانب کساء نزدیک آمد و گفت سلام برتو باد ای جد بزرگوارم سلام برتو باد ای کسی که خداوند اورا اختیار فرموده آیا بمن اجازه می فرمایی که با شما دوتن در زیر کساء باشم پس فرمود : و علیک السلام ، ای فرزندم وای شفاعت کننده امت من بدرستی و به تحقیق اجازه ات دادم پس با آنان داخل در زیر کساء گردید پس در این حال ابوالحسن علی بن ابی طالب علیه السلام وارد شد و گفت سلام بر تو ای دختر رسول خدا پس گفتم و علیک السلام ای ابا الحسن و ای امیرالمومنین پس فرمود : ای فاطمه من پیش تو بوی خوشی استشمام می کنم گوئیا آن بوی برادرم و پسر عمم رسول خدا است پس گفتم آری آنست او با دو فرزندت در زیر کساء پس رو کرد علی علیه السلام جانب کساء و عرض کرد که سلام برتو باد ای رسول خدا آیا به من اجازه می فرمایی که با شما در زیر کساء باشم ؟ حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : و علیک السلام ای برادرم و ای وصی من و جانشین من و صاحب لوای من بتحقیق اجازه ات دادم پس داخل گردید درزیر کساء . آن گاه من نزد کساء آمدم و گفتم سلام برتو باد ای پدر جان ای رسول خدا آیا به من اجازه می فرمایی که با شما در زیر کساء باشم ؟ فرمود : و علیک السلام ای دخترم و ای پاره تنم ، به تحقیق اجازه ات دادم پس داخل در زیر کساء گردیدم . وقتی که جمع ما در زیر کساء کامل شد رسول الله دوطرف کساء را گرفت و با دست راست خود بسوی آسمان اشاره کرد و گفت : خداوندا اینها اهل بیت من و خواص من می باشند گوشت ایشان گوشت من و خونشان خون من است مرا اذیت می نماید هرآنچه آنها را اذیت نماید ،مرا غمگین می کند هرآنچه آنها را غمگین کند، آنها را من طرفم با هرکه طرف است با آنها ، و اهل صلحم با هرکه با آنها صلح کند و دشمنم با هرکه با آنها دشمنی کند و دوستم با هرکه با آنها دوستی کند .

ص: 445

خداوندا آنها ازمنند و من از آنها هستم پس صلوات و برکات و رحمت خودت و آمرزشت و رضای خود را برمن و بر آنها قرارده و زایل گردان از آنها پلیدی را و پاک گردان آنها را پاکی کامل . پس خداوند عزوجل فرمود : ای ملائکه من و ای سکان آسمانهای من ، خلق نکردم آسمان بنا شده را و نه زمین کشیده شده را و نه ماه روشنی دهنده را و نه خورشید درخشنده ونه فلک دور زننده را ونه دریای جاری و نه کشتی سیرکننده را مگر به جهت دوستی این پنج نفر که در زیر کساء آسوده اند پس جبرئیل امین عرض کرد ای پروردگار من چه کسانی در زیر کساء هستند ؟ خداوند فرمود : ایشان اهل بیت پیغمبر و معدن رسالتند و ایشان فاطمه و پدر او، و شوهر او ، و فرزندان او هستند . جبرئیل گفت پروردگارا آیا اجازه می دهی که بسوی زمین فرود آیم تا آنکه ششمی آنها باشم ؟ فرمود : آری اجازه دادم . جبرئیل فرود آمد به پیغمبر صلی الله علیه و آله سلام کرد و عرض نمود خدای علی اعلی سلامت می رساند و بخصوص تحیت و اکرام برایت می فرستد و می فرماید : سوگند به عزت و جلالم من خلق نکردم آسمان بنا شده را و نه زمین کشیده شده و نه ماه نور بخشنده و نه خورشید روشنی دهنده و نه فلک دور زننده و نه دریای روان و نه کشتی سیار را مگر برای خاطر شما و دوستی شما و اذن داد مرا که داخل شوم با شما در زیر کساء ، آیا مرا اجازه می دهی ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ؟ پس فرمود رسول خدا صلی الله علیه و آله و بر تو باد سلام ای امین وحی خدا بدرستیکه چنین است اجازه دادم پس داخل شد جبرئیل با ما در زیر کساء و به پدرم عرض کرد خداوند وحی فرستاد به شما و فرمود : « إِنَّمَا یُِریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الِرّجسَ أَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیراً » بتحقیق اراده فرمود خداوند که برطرف نماید از شما اهل بیت پلیدی را و پاک گرداند شما را پاک گردانی کامل . در این هنگام علی علیه السلام به پدرم عرض کرد ای رسول خدا صلی الله علیه و آله چه فضیلت و شرافتی در بودن ما زیر کساء می باشد ؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : قسم به آن خدائی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت و مرا به رسالت و نجات بشریت برگزید ذکر نمی شود این خبر ما در مجلسی از مجالس روی زمین که در آن جمعی از شیعیان و دوستان ما باشند مگر آن که بر آنها رحمت نازل می شود و اطراف آنها را ملائکه احاطه نمایند و برای آنها طلب آمرزش کنند تا زمانی که متفرق شوند . پس حضرت علی علیه السلام گفت : در این هنگام قسم بخدا که ما رستگار شدیم و رستگار شدند شیعیان ما . آن گاه پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : یا علی قسم به آن خدائیکه مرا بحق به پیامبری برانگیخت و مرا به رسالت و نجات بشریت برگزید ذکر نمی شود این خبر ما در مجلسی از مجالس اهل زمین و در آن جمعی از شیعیان و دوستان ما باشند و در میان ایشان صاحب هم وغمی باشد مگر آنکه خداوند متعال هم وغم او را برطرف گرداند و نه صاحب حاجتی مگر آنکه حاجت او را برآورده گرداند.

ص: 446

علی علیه السلام گفت : قسم بخدا رستگار شدیم و سعادت یافتیم ونیز رستگار شدند وسعادت یافتند شیعیان ما در دنیا و آخرت سوگند به پروردگار کعبه .

ص: 447

«آیه یکصد و شصت و ششم »

اشاره

قائم آل محمد در صلوات با رسول خدا و اهل بیت شریک است .

خداوند در سوره احزاب آیه 56 می فرماید :

« اِنَّ اللهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیِهِ وَسَلِّمُوا تَسلِیماً »

یعنی خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود و صلوات می فرستند و ای کسانی که ایمان دارید و به او ایمان آورده اید درود و صلوات بفرستید بر او و سلام کنید بر او سلام تمام .

1) در تفسیر الدر المنثور نوشته حافظ جلال الدین سیوطی شافعی مجلد 5 صفحه 219 آمده است :

اخرج عبدالرزاق و ابن ابی شیبه و احمد و عبد بن حمید و البخاری و مسلم و ابوداود و الترمذی والنسائی و ابن ماجه و ابن مردویه عن کعب بن عجزه قال :

قال رجل یا رسول الله اما السلام علیک فقد علمناه فکیف الصلاة علیک ؟ قال قل : (اللهم صل علی محمد و علی آل محمد کمی صلیت علی آل ابراهیم انک حمید مجید اللهم بارک علی محمد و علی آل محمد کمی بارکت علی آل ابراهیم انک حمید مجید. )

عبد الرزاق و ابن ابی شیبه و احمد و عبد بن حمید و بخاری و مسلم و ابو داود و ترمذی و نسائی و ابن ماجه و ابن مردویه از کعب بن عجزه روایت گردانده که او گفت : مروی از رسول خدا صلی الله علیه و آله سوال کرد : ما سلام کردن به تو را فهمیدیم ، که چگونه است بفرمایید صلوات را چگونه بفرستیم ؟ آن حضرت فرمودند شما بگویید : ( اللهم صل علی محمد و علی آل محمد کمی صلیت علی آل ابراهیم انک حمید مجید اللهم بارک علی محمد و علی آل محمد کمی بارکت علی آل ابراهیم انک حمید مجید) شاید در اینجا سوال شود این آیه چه ربطی به امام زمان علیه السلام دارد در جواب باید بگوییم که در این آیه خداوند و در حدیث رسول خدا به ما دستور می دهد بگوییم : اللهم صلی علی محمد و علی ال محمد .

ص: 448

سوال می شود آل محمد چه کسانی هستند ؟ آیا بجز فاطمه و فرزندان فاطمه علیهم السلام کسی دیگر می ماند که آل رسول خدا صلی الله علیه و آله باشند ، و حضرت حجة بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه شریف از فرزندان فاطمه و از فرزندان رسول خدا است ، و در احادیث به آن حضرت هم فرزند فاطمه و هم فرزند رسول خدا گفته شده است که ما در اینجا به چند حدیث بسنده می کنیم .

2) شیخ الاسلام ابراهیم حمّوئی ، شافعی ، در کتاب " فرائد السمطین " مجلد 2

صفحه 312 حدیث 562 و خواجه کلان قندوزی حنفی در ینابیع الموده باب 94 صفحه 487 آورده است :

عن ابن عباس قال رسول الله صلی الله علیه و آله : اِنَّ خلفائی و اوصیائی و حجج الله علی الخلق بعدی اثنی عشر و اوّلَهُم اخی آخرهُم وَلَدَی قیل یا رسول الله صلی الله علیه و آله مَن اخوک ؟ قال علی ؛ قیل مَن وَلَدُک ؟ قال المهدی ، الذی یَملَاُ الارض قسطاً وَ عَدلاً کمی مُلئت جوراً و ظلما .

یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : همانا خلفا و جانشینان و حجتهای خداوند بر مخلوقات 12نفر هستند اولین آنها برادر من است و آخرین آنها فرزندم می باشد ؛ سوال کردند یا رسول الله برادر شما کیست ؟ حضرت فرمودند : علی علیه السلام است ؛ سوال کردند یا رسول الله فرزند شما کیست ؟ حضرت فرمودند: فرزند من مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف است ، او کسی است که زمین را پر از قسط و عدل می کند همانطوری که پراز جور و ظلم شده است .

3) در صحیح ابی داود مجلد 4 صفحه 107 " کتاب المهدی " آمده است :

عن ام سلمه قالت : سَمِعت رَسُول الله یقول : اَلمهدی من عترتِی مِن وُلد فاطمه .

ام سلمه گوید : شنیدم از رسول خدا صلی الله علیه و آله که آن حضرت فرمودند : مهدی از عترت و از خانواده من است از فرزندان فاطمه .

4) در صحیح ابن ماجه " فی سنة " جزء دوم باب " خروج المهدی " از بابهای الفتن آورده است :

" عن سعید بن المسیب قال : کُنّا عند ام سلمه فَتَذاکرنا المهدی فقالت : سمعتُ رسول الله صلی الله علیه و آله یقول المهدی من ولد فاطمه .

سعید بن مسیب می گوید : ما خدمت ام سلمه بودیم وصحبت وذکر مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه شریف شد ، ام سلمه گفت شنیدم از رسول خدا صلی الله علیه و آله که فرمودند:" المهدی من ولد فاطمه " یعنی مهدی از فرزندان فاطمه است .

5) در کتاب ینابیع الموده صفحه 433 باب 73 آمده است :

عن عایشه عن النبی صلی الله علیه و آله انه قال : المهدی رجل من عترتی یقاتل علی سنتی کمی قاتلت انا علی الوحی .

ص: 449

عایشه می گوید : رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : مهدی مردی است از خاندان و عترت من او مبارزه می کند برای سنت من همچنانکه من مبارزه کردم برای وحی .

3) ونعیم در حلیة الاولیاء و خواجه کلان قندوزی در ینابیع الموده صفحه 433 باب 73 آورده است :

عن ابی سلمة بن عبدالرحمن بن عوف عن ابیه قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله : لیبعثن الله رجلاً من عترتی افرق الثنایا اجل الجبهة یملاً الارض عدلا و یغیض المال .

از ابی سلمة بن عبدالرحمن بن عوف از پدرش نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : همانا برانگیزاند خداوند مردی را از عترت من که بین دندانهای ثنایای او باز باشد پیشانی مبارکش بلند است او زمین را از عدل و داد پرکند و اموال را می بخشد .

4) رویانی و طبرانی و ابونعیم در حلیة الاولیاء و دیلمی و خواجه کلان

قندوزی حنفی در ینابیع الموده صفحه 433 باب 73 نقل می کنند :

و عن حذیفة بن الیمان قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله : المهدی رجل من ولدی وجهه کا لکؤکب الدری .

حذیفة بن یمان می گوید : رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : مهدی مردی است از فرزندان من و صورتش مانند ستاره درخشان می درخشد .

در این باره روایات در کتب اهل سنت زیاد است و به صورت متواتر است که مهدی از عترت و خاندان و ال رسول خدا صلی الله علیه و آله است ، و اینکه ما می گوییم " اللهم صل علی محمد و ال محمد " این صلوات شامل حال حضرت حجة بن الحسن العسکری علیه السلام نیز می شود .

5) در کتاب برهان مجلد 3 صفحه 335 آمده است :

محمد بن یعقوب ، عن محمد بن یحیی ، عن احمد بن محمد ، عن علی بن الحکم و عبدالرحمن بن ابی نجران جمیعاً عن صفوان الجمال ، عن ابی عبدالله علیه السلام قال کل دعاء یدعی الله عزوجل به محجوب عن السماء حتی یصلی علی محمد و آل محمد .

صفوان جمال از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود : هردعائی که در پیشگاه پروردگار می شود مستجاب نمی شود مگر هنگامی که صلوات بر محمد و آل محمد به آن ضمیمه گردد .

6) در کتاب برهان مجلد 3 صفحه 335 آمده است :

ابن بابویه ، فی امالیه ، باسناده عن ابان بن تغلب ، عن ابی جعفر محمد بن علی ، عن ابیه علی ابن الحسین سید العابدین ، عن ابیه الحسین سید الشهداء ، عن ابیه ابی طالب سیدالاوصیاء صلوات الله علیهم قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله من

ص: 450

صلی علیّ و لم یصل علی آلی لم یجد ریح الجنه و ان ریحها لیوجد من مسیر خمسائه عام .

ابن بابویه در امالی خود و بسند خویش از ابان بن تغلب از امام باقر علیه السلام از پدرش علی بن الحسین سید العابدین از پدرش حسین بن علی سیدالشهداء از پدرش علی بن ابی طالب سید الاوصیاء صلوات الله علیهم روایت کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : هرکس برمن صلوات بفرستد و بر آل من نفرستد بوی بهشتی که از پانصد سال راه استشمام می شود به مشامش نخواهد رسید .

10) در کتاب برهان مجلد 3 صفحه 335 آمده است :

عن محمد بن مسلم ، عن احدهما علیهما السلام ، قال ما فی المیزان شیء اثقل من الصلوه علی محمد و ان الرجل لتوضع اعماله فی میزانه فیمیل به فیخرج صلی الله علیه و آله الصلوه علیه فیضعها فی میزانه فترجح .

محمد بن مسلم از امام باقر و یا از امام صادق علیهما السلام روایت می کند که فرمود : در میزان اعمال هیچ چیزی به سنگینی صلوات بر محمد نمی باشد . اعمال شخص را در ترازوی اعمالش قرار می دهند و رو به بالا می رود در این هنگام رسول الله صلی الله علیه و آله صلواتهایی را که بر او فرستاده در کفه اعمالش قرار می دهد در نتیجه کفه اعمالش سنگین می شود .

یکی از کاملترین صلوات ها صلوات ابوالحسن ضراب است که حضرت بقیةالله الاعظم به او بیاموزد و شرح ماوقع چنین است :

" ابی محمّد حسن بن وخبای نصیبی ( مشهور به ابوالحسن ضراب اصفهانی ) نقل می کند که : پنجاه و چهار مرتبه به حج بیت الله الحرام مشرف شدم به امید آنکه تشرف به حضور حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه شریف پیدا کنم درسفرپنجاه و چهارمی که در حجر اسماعیل زیر ناودان طلا نماز عشاء می خواندم پس از نماز در حالیکه در حالت دعا تضرع می کردم دیدم کسی مرا حرکت می دهد سر بلند کردم دیدم کنیز زرد چهره لاغر اندامی است که گمان کردم چهل ساله یا بیشتر می باشد پس به من گفت با من بیا .برخاستم و همراه او رفتم تا به خانه خدیجه کبری علیها السلام رسیدم و داخل شدم ، در راهروی خانه دری به اطاقی باز می شد و در وسط آن دیواری بود و در آن پله هایی بود که از آنجا بالا می رفتند ؛ از داخل اطاق صدایی شنیدم که فرمود : حسن بیا بالا ؛ بالا رفتم وهنوز به اطاق نرسیده بودم که حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه شریف را دیدم که فرمودند : ای حسن آیا گمان کرده ای که امر تو بر من مخفی بود به خدا قسم هر حجی که انجام دادی من با تو بودم و تمام جریاناتی را که در سفرهای متعدد حج برایم رخ داده بود ، حضرت بیان فرمود . من به خاک افتادم و دست و پای آن حضرت را بوسیدم ؛ حضرت فرمودند ای حسن برخیز و به مدینه برو و در خانه منسوب به امام صادق علیه السلام بمان و برای امرار معاش خود هم نگرانی نداشته باش .

ص: 451

سپس دفتری به من عطا فرمودند که دعای فرج و صلوات آن حضرت در آن بود و فرمودند : این دعا را بخوان و بدین گونه بر من صلوات بفرست و جز به افراد قابل از دوستان ما به کسی مده ، خداوند عزوجل تو را توفیق فرماید . عرض کردم : مولای من آیا بعد از این شما را زیارت خواهم کرد ؟ فرمود : ای حسن اگر خدای تعالی بخواهد و مرا مرخص فرمود . پس از اعمال حج به سوی مدینه رفتم در مدینه طبق امرآن حضرت درخانه حضرت جعفر بن محمد علیه السلام مجاور شدم و در آنجا مسکن گزیدم و بیرون نمی رفتم از آن خانه و برنمی گشتم مگر به سه علت : از برای تجدید وضو ، از برای خوابیدن یا از برای افطار کردن و هر زمانی که به آن خانه داخل می شدم کوزه خود را پر از آب می دیدم و بر بالای آن مقداری نان و بالای نان هر چیزی که به آن میل داشتم دیده می شد . پس آن را می خوردم و همین مقدار برای من کافی بود ، و لباس زمستانی در وقت زمستان و لباس تابستانی در وقت تابستان ، و من در روز آب به خانه می بردم و در خانه می پاشیدم و کوزه را خالی می گذاشتم ؛ گاهی همسایگان برای من غذا می آوردند و چون مرا به آن حاجتی نبوده برای اینکه بدگمان و متوجه عدم احتیاج من نشوند می گرفتم و آن را پنهان به فقرا صدقه می دادم . "

صلواتی که بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه شریف به ابوالحسن ضراب اصفهانی عطا فرمودند چنین است :

بِسمِ اللهِ اَلرَّحمنِ الرَّحیم

به نام خداوند بخشنده مهربان

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ سَیِّدِ المُرسَلینَ وَ خاتَم النَّبِِیِّینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ العالَمینَ ، اَلمُنتَجَب فی المیثاقٍِ ، اَلمُصطَفی فی الظِّلالِ ، اَلمُطَهَّرِ مِن کُلِّ افَةٍ ، اَلبَریِ مِن کُلِّ عَیبٍ ، اَلمُؤَمَّلِ لِلنَّجاةِ ، اَلمُرتَجی لِلشَّفاعَةِ ، اَلمُفَوَّضِ اِلَیهِ

پروردگارا درود فرست بر محمد برترین فرستاده شده و آخرین پیامبرو حجة پروردگار جهانیان ، کسی که در عالم ذر و میثاق انتخاب گردیده ، و در عالم اشباح وسایه ها برگزیده شده است ، کسی که از هر آفتی دور ، و از هر عیبی منزه است ، آنکه امید نجات و شفاعت به اوست ، ودین خداوند به او واگذار شده است ،

دینُ اللهِ ، اَللَّهُمَّ شَرِّف بُنیانَهُ ، وَ عَظِّم بُرهانَهُ ، وَاَفلِج حُجَّتَهُ ، وَ ارفَع دَرَجَتَهُ ، وَ اَضِی نُورَهُ ، وَ بَیِّض وَجهَهُ ، وَاَعطِهِ الفَضلَ وَ الفَضیلَةَ ، وَ المَنزِلَةَ وَ الوَسیلَةَ وَ الدَّرَجَةُ الرَّفیعَةَ ، وَابعَثهَ مَقاماً محموداً ، یَغبِطُهُ بِهِ

ص: 452

بارالها بنیادش را بلند ، دلیلش را محکم ، حجتش را روشن ، درجه اش را بلند ، نورش را درخشنده گردان ، و رویش را سپید گردان ، و به او فضل و مرتبه ای بلند و رفعت و مقامی برتر عطا فرما ، و اورادر مرتبه پسندیده ای مبعوث گردان که اولین و آخرین بر او غبطه خورند ،

الاَوَّلُونَ وَ الاخِرُونَ ، وَ صَلِّ عَلی اَمیرالمُؤمنینَ ، وَ وارثِ المُرسَلینَ ، وَ قائِدِ الغُرِّ المُحَجَّلینَ ، وَ سَیِّدِ الوَصِیّینَ ، وَ حُجَّةِ رَبِّ العالَمینَ وَ صَلِّ عَلی الحَسَنِ بنِ عَلّیٍ اِمامِ المُؤمِنینَ وَ وارِثِ المُرسَلینَ ، وَ حُجَّةِ رَبِّ

( خداوندا ) درود فرست بر علی امیرمومنان و وارث رسولان و پیشوای سپیدرویان ، سیداوصیا و حجت پروردگار جهانیان و سلام و درود فرست بر حسن بن علی امام مؤمنین و وارث رسولان و حجت

العالَمینَ ، وَصَلِّ عَلَی الحُسَینِ بنِ عَلِیٍ اِمامِ المُؤمِنینَ ، وَ وارِثِ المُرسَلینَ ، وَ حُجَّةِ رَبِّ العالَمینَ ، وَ صَلِّ عَلی عَلِیَّ بنِ الحُسَینِ ، اِمامِ المُومِنینَ وَ وارِثِ المُرسَلینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ العالَمینَ وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ اِمامِ

پروردگار جهانیان و درود فرست برحسین بن علی پیشوای مومنان و وارث رسولان و حجت پروردگار جهانیان ، و درود فرست بر علی فرزند حسین پیشوای مومنان ووارث رسولان و حجت پروردگار جهانیان ، ( خدایا ) درود فرست بر محمدبن علی پیشوای مومنان

المُومِنینَ ، وَ وارِثِ المُرسَلینَ وَ حُجَةِ رَبِّ العالَمینَ ، وَ صَلِّ عَلی جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ اِمامِ المُومنینَ ، وَوارِثِ المُرسَلینَ ، وَحُجَّةِ رَبِّ العالَمینَ ، وَصَلِّ عَلی مُوسی بنِ جَعفَرٍ اِمامِ المُومِنینَ ، وَ وارِثَ المُرسَلینَ ، وَحُجَّةِ

و وارث رسولان و حجت پروردگار جهانیان ، و درود فرست بر جعفربن محمد پیشوای مومنان و وارث رسولان و حجت پروردگار جهانیان ، و درود فرست بر موسی بن جعفر پیشوای مومنان و وارث رسولان و حجت پروردگار جهانیان

رَبِّ العالَمینَ ، وَ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بنِ مُوسی اِمامِ المُؤمِنینَ ، وَ وارِثِ المُرسَلینَ ، وَ حُجَّةِ رَبِّ العالَمینَ ، وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ اِمامِ المُؤمِنینَ ، وَ وارِثِ المُرسَلینَ ، وَ حُجَّةِ رَبِّ العالَمینَ ، وَ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بنِ

( خداوندا ) درود فرست بر علی بن موسی پیشوای مومنان و وارث رسولان و حجت پروردگار جهانیان ، و درود فرست بر محمد بن علی پیشوای مومنان و وارث رسولان و حجت پروردگار جهانیان ودرود

ص: 453

بنِ مُحَمَّدٍ اِمامِ المُومِنینَ وَ وارِثِ المُرسَلینَ وَ حَجَّةِ رَبِّ العالَمینَ وَ صَلِّ عَلَی الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ اِمامِ المُؤمِنینَ ، وَ وارِثِ المُرسَلینَ ، وَ حُجَّةِ رَبِّ العالَمینَ ، وَصَلِّ عَلَی الخَلَفِ الهادِی المَهدِیِّ اِمامِ المُؤمِنینَ ، وَ وارِثِ

فرست بر علی بن محمد پیشوای مومنان و وارث رسولان و حجت پروردگار جهانیان ، و درود فرست بر حسن بن علی پیشوای مومنان و وارث رسولان و حجت پروردگار جهانیان و درود وسلام فرست بر خلف صالح هدایتگر هدایت شده پیشوای مومنان و وارث رسولان وحجت پروردگار جهانیان .

المُرسَلینَ ، وَ حُجَّةِ رَبِّ العالَمینَ ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ اَهلِ بَیتِهِ الاَئِمَّةِ الهادیِنَ ،اَلعُلَمآءِ الصَّادِقینَ ، اَلاَبرارِ المُتَّقینَ ، دَعآئِمِ دِینِکَ وَ اَرکانِ تَوحیدِکَ وَ تَراجِمَةِ وَحیِکَ وَ حُجَجِکَ عَلی خَلقِکَ وَ خُلَفآئِکَ فی اَرضِکَ

پروردگارا درود فرست بر محمد و خاندانش ، امامان هدایتگر ، دانشمندان راستگوی ، نیکان تقوی پیشه و پایه های توحیدت ، و بازگوکنندگان وحیت ، و حجتهای تو بر آفریدگانت ، و جانشینان تو در زمینت ،

اَلَّذینَ اختَرتَهُم لِنَفسِکَ وَ اصطَفَیتَهُم عَلی عِبادِکَ وَ ارتَضَیتَهُم لِدینِکَ وَ خَصَصتَهُم بِمَعرِفَتِکَ وَ جَلَّلتَهُم بِکَرامَتِکَ وَ غَشَّیتَهُم بِرَحمَتِکَ وَ رَبَّیتَهُم بِنِعمَتِکَ وَ غَذَّیتَهُم بِحِکمَتِکَ وَ اَلبَستَهُم نُورَکَ وَ رَفَعتَهُم فی مَلَکُوتِکَ وَ

کسانی که برای خویش اختیار کرده و بر بندگانت برگزیدی و برای دینت پسندیدی و به شناخت اختصاص دادی و جامه کرامت را براندامشان پوشاندی و مشمول رحمتشان گرداندی و به نعمتت پرورش دادی و سرشار از حکمت خود نمودی و نور خویش را برایشان پوشاندی و در اوج ملکوتت بالا بردی

خَفَفتَهُم بِمَلائِکَتِکَ وَ شَرَّفتَهُم بِنَبیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ الِهِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلَیهِم صَلوةً زاکِیَةً نامِیَةً کَثیرَةً دآئِمَةً طَیِّبَةً لایُحیطُ بِها اِلّا اَنتَ وَ لاسَیَعُها اِلّا عِلمُکَ وَ لا یُحصیها اَحَدٌ غَیرُکَ اَللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلی وَلیِّکَ

و بوسیله فرشتگانت آنان را احاطه نمودی به خاطر وجود پیامبرت شرافتشان بخشیدی ، خداوندا بر محمد و خاندانش درود فرست درودی جاودانه وبسیار پاکیزه که جزذات تو آن را احاطه نکند و جزعلم تو آن را درنیابد و شمارش آن در توان کسی جز تو نباشد ، بارالها درود فرست بر ولیت که احیاگر سنت ،

المُحیی سُنَّتَکَ اَلقآئِمِ بِاَمرِکَ اَلدَّاعی اِلَیکَ اَلدَّلیلِ عَلَیکَ حُجَّتِکَ عَلی خَلقِکَ وَ خَلیفَتِکَ فی اَرضِکَ وَ شاهِدِکَ عَلی عِبادِکَ ، اَللَّهُمَّ اَعِزَّ نَصرَهُ وَ مُدَّ فی عُمرِهِ وَ زَیِّنِ اَلاَرضَ بِطُولِ بَقآئِهِ اَللَّهُمَّ اَکفِهِ بَغی الحاسِدینَ وَاَعِذهُ

ص: 454

برپاکننده امرت ، دعوت کننده به سویت ، دلالت کننده بر تو و حجت تو بر خلقت و خلیفه ات در زمینت وگواه و شاهد تو بر بندگانت می باشد . پروردگارا پیروزیش را محکم و عمرش را طولانی نما ، و زمین را با طولانی شدن عمرش زینت بخش . خداوندا از تجاوز حسودان او را نگهدار و

مِن شَرِّ الکائِدینَ وَ ازجُر عَنهُ اِرادَةَ الظّا لِمینَ وَ خَلِّصهُ مِن اَیدِی الجَبّارینَ اَللّهُمَّ اَعطِهِ فی نَفسِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ شیعَتِهِ وَ رَعیَّتِهِ وَ خآ صَّتِهِ وَ عآمّتِهِ وَ عَدُوِّهِ وَ جَمیعِ اَهلِ الدُّنیا ما تُقُرِّبِهِ عَینَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفسَهُ ، وَ بَلِّغهُ اَفضَلَ

از شر نیرنگ بازان در پناه خویش مصونش دار و خواستهای ( شوم ) ستمگران را ازاو دور فرما . بارالها ، در مورد خود و فرزندانش و شیعیان و دوستدارانش و خاص و عام او و دشمنش و تمام اهل دنیا به او آنچه که چشمش را به آن روشن ساخته عطا فرما و به آنچه که دلش را با آن خرسند گردانی عطا فرما و او را به برترین آرزویش در دنیا و آخرت برسان

ما اَمَّلَهُ فی الدُّنیا وَ الاخِرَةِ ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قدیرٌ ، اَللَّهُمَّ جَدِّد بِهِ مَا امتحی مِن دینِکَ وَ اَحی بِهِ ما بُدِّلَ مِن کِتابِکَ وَ اَظهِر بِهِ ما غُیَّر مِن حُکمِکَ حَتَّی یَعُودَ دینُکَ بِهِ وَ عَلی یَدَیهِ غَضّاً جَدیداً خالِصاً مُخلِصاً

که تو بر هر چیز توانایی . پروردگارا ، بوسیله او آنچه را از دینت محو شده تجدید و هرچه از کتابت تحریف شده احیاء کن و احکامی را که تغییر یافته آشکارساز تا دین تو بوسیله او و به دست او دوباره تازگی و شادابی و خلوص و بی پیرایگی یابد

لاشَکَّ فیهِ وَ لاشُبهَةَ مَعَهُ وَ لاباطِلَ عِندَهُ وَ لابِدعَةَ لَدَیهَ اَللَّهُمَّ نَوِّر بِنُورِهِ کُلَّ ظُلمةٍ وَ هُدَّ بِرُکنِهِ کُلَّ بِدعَةٍ وَ اهدِم بِعِزِّه کُلَّ ضَلالَةٍ وَاقصِم بِهِ کُلَّ جَبّارٍ وَ اَخمِد بِسَیفِهِ کُلَّ نارٍ وَ اَهلِک بِعَدلِهِ جَورَ کُلِّ جآئِرٍ وَ اَجرِ حُکمَهُ عَلی

که شک در آن نباشد و شبه ای به آن راه نیابد و باطلی کنارش نماند و بدعتی در پیشگاهش یافت نشود ؛ خداوندا ، به نور او هر تاریکی را روشن و به استواری او هر بدعتی را از جای برکن و هر گمراهی را باقدرتش منهدم نما و هر سرکشی را با او درهم شکن و با شمشیرش هر آتشی را خاموش ساز و هر ستمگری را به عدالت اوهلاک گردان و حکمش را بر هر فرمانی برتری ده

کُلِّ حُکمٍ وَ اَذِلَّ بِسُلطانِهِ کُلَّ سُلطانٍ اَللَّهُمَّ اَذِلَّ کُلَّ مَن ناواهُ وَ اَهلِک کُلَّ مَن عاداهُ وَ امکُر بِمَن کادَهُ وَ اسَتاصِل مَن مَجَدَهُ حَقَّهُ وَ استَهانَ بِاَمرِهِ وَ سَعی فی اِطفآءِ نُورِهِ وَ اَرادَ اِخمادَ ذِکرِهِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ المُصطَفی

ص: 455

و هر سلطه ای را برای حکومتش خوار فرما ؛ بارالها ، هرکه را با او ستیزه کند ذلیل و هرکه را با او دشمنی ورزد هلاک کن و نیرنگ هرکس را که به او نیرنگ زند بی اثر ساز وهرکس حقش را انکار نماید و امرش را سبک شمارد و در پی خاموش کردن نورش تلاش می کند و قصد فرونشاندن نامش را داشته باشد از ریشه برکن ؛ خدایا ، درود فرست بر محمد مصطفی و

وَ عَلِیٍّ المُرتَضی وَ فاطِمَةَ الزَّهرآءِ وَ الحَسَنِ الرِّضا وَ الحُسَینِ المُصَفّی وَ جَمیعِ الاَوصِیاءِ مَصابیحِ الدُّجی وَ اَعلامِ الهُدی وَ مَنارِ التُّقی وَ العُروَةِ الوُثقی وَ الحَبلِ المَتینِ وَ الصِّراطِ المُستَقیمِ وَ صَلِّ عَلی وَلِیِّکَ وَ وُلاةِ

علی مرتضی و فاطمه زهرا وحسن راضی به (قضا ) و حسین برگزیده و تمام اوصیاء و جانشینان پیامبر ، چراغهای روشنگر تاریکی و نشانه های هدایت وپرتوهای تقوی و دستگیره محکم و ریسمان قوی راه راست ( خدایا ) درود فرست بر ولیّ خودت و والیان عهد او

عَهدِکَ وَ الاَئِمَّةِ مِن وُلدِهِ وَ مُدَّ فی اَعمارِهِم وَزِد فی اجالِهِم وَ بَلِّغهُم اَقصی امالِهِم دیناً وَ دُنیا وَ اخِرَةً اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَی ءٍ قَدیرٌ

و امامان از فرزندانش و عمرهایشان را طولانی کرده و بر اجلهایشان بیفزای و آنان را به آخرین مرحله آرزوهایشان در دنیا و آخرت برسان که به راستی تو بر هر چیز توانایی .

ص: 456

«آیه یکصد و شصت و هفتم »

اشاره

ائمه طاهرین و امام زمان قریه های مبارک هستند ومراجع تقلید وعلمای اعلام قریه های ظاهرند .

خداوند در سوره سباء آیه 18 می فرماید :

« وَ جَعَلنَا بَینَهُم وَبَینَ القُرَی الَّتِی بَارَکنَا فِیهَا قُرَیً ظَاهِرَةً وَ قَدَّرنَا فِیهَا السَّیرَ سِیرُوا فِیها لَیَالِیَ وَ أَیَّامًا ءَآمِنِینَ »

ما میان آنها و قریه های مبارک ، قریه های ظاهر وآشکار قراردادیم و مسیر آنها را به اندازه معینی ساختیم ، سیرکنید در آنها در شبها و روزهای امن .

در این آیه به سه گروه اشاره می شود :

گروه اول امامان معصوم هستند که از آنها به « القُرَی الَّتِی بَارَکنَا » یا قریه های مبارک یاد شده است .

گروه دوم مسلمین و شیعیان هستند که خداوند می فرماید : « وَ جَعَلنَا بَینَهُم »

گروه سوم علماء و دانشمندان و خدمتگزاران به ائمه هستند که از آنها به « فِیهَا قُرَیً ظَاهِرَةً » یا قریه های ظاهر یادگردیده و این قریه ها بین امام و مردم هستند ( و مردم را با امام آشنا کرده و رابط بین امام و مردمند .)

1) حافظ شیخ سلمان بن ابراهیم قندوزی الحنفی در کتاب ینابیع الموده صفحه 426 آورده است :

و فی سورة سباء « وَ جَعَلنَا بَینَهُم وَبَینَ القُرَی الَّتِی بَارَکنَا فِیهَا قُرَیً ظَاهِرَةً وَ قَدَّرنَا فِیهَا السَّیرَ سِیرُوا فِیها لَیَالِیَ وَ أَیَّامًا ءَآمِنِینَ » عن محمد بن صالح بن الهمدانی قال کتبت الی صاحب الزمان علیه السلام ان اهل بیتی یوذوننی با لحدیث الذی روی عن آبائک علیهم السلام انهم قالوا قوامنا شرار خلق الله فکتب و یحکم ما تقرؤن ، ما قال الله تعالی « وَ جَعَلنَا بَینَهُم وَبَینَ القُرَی الَّتِی بَارَکنَا فِیهَا قُرَیً ظَاهِرَةً » فنحن والله القری التی بارک الله فیها و انتم القری الظاهرة و هذا التفسیر ایضاً روی عن الباقر و الصادق و الکاظم رضی الله عنهم .

در سوره سبا ء آمده است : « وَ جَعَلنَا بَینَهُم وَبَینَ القُرَی ...» محمدبن صالح همدانی می گوید : نوشتیم به صاحب الزمان علیه السلام که اهل خانه من حدیثی

ص: 457

نقل می کنند ازپدران شما که فرموده اند : آنها که همواره به ما خدمت می کنند شریرترین خلق خداوند هستند ؛ آن حضرت در جواب نامه ما مرقوم فرمودند : وای بر شما آیا نمی خوانید فرموده خداوند متعال را در سوره سباء : « وَ جَعَلنَا بَینَهُم وَبَینَ القُرَی الَّتِی بَارَکنَا فِیهَا قُرَیً ظَاهِرَةً ...» ما قراردادیم بین آنها ( یعنی شیعیان و مسلمین ) و بین قریه هایی که ما آنها را مبارک قراردادیم قریه های ظاهر وآشکاری را ( فنحن و الله القری التی بارک الله فیها و انتم القوی الظاهره ) قسم به خداوند مائیم مراد به قریه هایی که خداوند آنها را مبارک قرارداده است ، و مراد از قریه های ظاهر و آشکار شمائید .

این تفسیررا نیز حضرت باقر علیه السلام و حضرت صادق علیه السلام و حضرت کاظم علیه السلام رضی الله عنهم روایت کرده اند .

2) در کتاب تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 347 حدیث شمارۀ 4 آمده است :

ابن بابویه باسناده عن ابی عبدالله علیه السلام فی حدیث فی معنی الآیة قال : یا ابا بُکیر « سِیرُوا فِیها لَیَالِیَ وَ أَیَّامًا ءَآمِنِینَ » فقال : مع قائمنا اهل البیت علیهم السّلام .

ابن بابویه بسند خود از حضرت ابی عبدالله امام صادق علیه السلام ضمن حدیثی در معنی آیه آورده که فرمود : ای ابوبکیر ( درمیان آنها در شبها و روزها با ایمنی مسافرت نمایند ) فرمود : با قائم ما اهل البیت علیهم السّلام .

3) در کتاب الغیبة شیخ طوسی صفحه 209 و در کتاب تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 347 حدیث شماره 2 آمده است :

الشیخ الطّوسی : فی الغیبة قال : روی محمد بن عبدالله بن جعفر الحمیری ، عن ابیه عن محمد بن صالح الهمدانی قال: کتبت الی صاحب الزّمان علیه السلام انّ اهل بیتی یؤذوننی ( نی ) و یقرعونی بالحدیث الّذی روی عن آبائک علیهم السّلام انّهم قالوا : خدّامنا و قوّامنا شرار خلق الله ، فکتب : و یحکم ما تقرؤون ما قال الله تعالی: « وَ جَعَلنَا بَینَهُم وَبَینَ القُرَی الَّتِی بَارَکنَا فِیهَا قُرَیً ظَاهِرَةً » فنحن و الله القری الّتی بارک ( الله ) فیها و انتم القری الظّاهرة .

شیخ طوسی : در کتاب غیبت گوید : محمدّ بن عبدالله بن جعفر حمیری ، از پدرش از محمدّ بن صالح همدانی روایت کرد که گفت : به حضرت صاحب الزمان نوشتم که : خاندانم مرا اذیت می کنند و نکوهش می نمایند به آن حدیثی که از پدران شما علیهم السلام روایت شده که ایشان فرموده اند : خدمتگزاران و کارگزاران ما بدترین خلق خدایند ؟ پس آن جناب علیه السلام در جواب نوشت : وای بر شما مگر نمی خوانید آنچه را خدای عزّوجلّ فرموده : ( و ما میان ایشان و قریه هایی که آنها را برکت داده ایم قریه های ظاهری قرار دادیم ) و مائیم به خدا سوگند آن قریه هایی که خداوند در آنها برکت نهاده ، و شمائید قریه های ظاهره.

ص: 458

4) در کتاب " تفسیر برهان " مجلد 3 صفحه 347 حدیث شماره 3 و در کتاب " کمال الدین و تمام النعمة " عالم بزرگ سیّد بن طاووس مجلد 2 صفحه 482 آمده است :

و رواه ابن بابویه فی غیبته ، قال حدثنا ابی ، و محمد بن الحسن ، قال حدثنا عبدالله بن جعفر الحمیری ، عن محمد بن صالح الهمدانی ، عن صاحب الزمان علیه السلام الحدیث الی آخره .

ص: 459

«آیه یکصد و شصت و هشتم »

اشاره

امامان و امام زمان شفاعت کنندگان هستند به اذن الله .

خداوند در سوره سباء آیه 23 می فرماید :

« وَ لَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَن أَذِنَ لَهُ »

و شفاعت در پیشگاه ( خداوند ) سود نمی دهد ، مگر از آنکس که اجازه شفاعت به او داده شود .

1) در کتاب برهان مجلد 3 صفحه 350 آمده است :

عن ابن ابی عمیر عن معاویه بن عمار عن ابی العباس المکبر قال دخل ابو ایمن علی ابی جعفر علیه السلام فقال یا ابا جعفر تغرون الناس و تقولون شفاعة محمد شفاعة محمد ؟ فغضب ابوجعفر علیه السلام حتی تغیر وجهه ثم قال ویحک یا ابا ایمن اغرک ان عف بطلنک و فرجک اما لو رایت افزاع القیامه لقد احتجت الی شفاعه محمد ویکک فهل یشفع الا لمن وجبت له النار ثم قال ما من احد من الاولین و الاخرین الا و هو محتاج الی شفاعه محمد رسول الله صلی الله علیه و آله یوم القیامه

از ابن ابی عمیر از معاویه بن عمار از ابی العباس مکبر گفت ابو ایمن بر امام باقر علیه السلام وارد شد و گفت : یا ابا جعفر شما مردم را مغرور می کنید زیرا پی در پی شفاعت محمد را وعده می دهید ؟ امام باقر علیه السلام از این سخن سخت غضبناک شد به طوریکه رنگ چهره اش تغییر کرد و فرمود : وای بر تو ای ابا ایمن آیا عفت شکم و غریزۀ جنسی تو ، مغرورت کرده اگر فزع روز قیامت را می دیدی خود را محتاج شفاعت حضرت محمد صلی الله علیه و آله می دانستی ، وای برتو آیا ازکسی شفاعت می شود جز کسی که گرفتار جهنم شده باشد ؛ سپس فرمود : احدی از انسانهای اولین و آخرین نیست مگر آنکه محتاج شفاعت حضرت محمد صلی الله علیه و آله در روز قیامت می باشد .

2) در کتاب برهان مجلد 3 صفحه 351 و در کتاب صافی صفحه 441 آمده است :

ص: 460

قال ابوجعفر علیه السلام : ان لرسول الله صلی الله علیه و آله الشفاعة فی امته و لنا الشفاعة فی شیعتنا و لشیعتنا فی اهالیهم .

امام باقر علیه السلام فرمود : رسول الله صلی الله علیه و آله اختیار شفاعت امت ، ما شفاعت شیعیان و شیعیان هم شفاعت اهل خود را دارند .

3) در کتاب تفسیر برهان مجلد 3 صفحه 351 و در کتاب صافی صفحه 441 آمده است :

عن ابی جعفر علیه السلام انه قال لایقبل الله الشفاعة یوم القیامه لاحد من الانبیاء و الرسل حتی تاذن له فی الشفاعه الا رسول الله صلی الله علیه و آله فانّ الله قد اذن له فی الشفاعه من قبل یوم القیامة فالشفاعة له و لامیرالمؤمنین علیه السلام و للائمه من ولده علیهم السّلام ثم بعد ذلک للانبیاء علیهم السلام .

امام باقر علیه السلام فرمود : خداوند شفاعت را از احدی از پیامبران و رسولان نمی پذیرد مگر آنکه به او اذن داده باشد ولی رسول الله صلی الله علیه و آله چون از قبل قیامت اذن دارد اختیار شفاعت برایش محفوظ است .

بنابراین شفاعت برای رسول الله صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام و ائمه از نسل او می باشد و بعد از آنها نوبت پیامبران علیهم السّلام می رسد ، و سپس برای شیعیان واقعی است .

ص: 461

«آیه یکصد و شصت و نهم »

اشاره

یکی از علائم ظهور، خروج سفیانی است .

خداوند در سوره سباء آیات 51 الی54 می فرماید :

« وَ لَو تَرَی إِذ فَزِعُوا فَلَا فَوتَ وَ أُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ

« وَ لَو تَرَی إِذ فَزِعُوا فَلَا فَوتَ وَ أُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ * وَ قَالُوا ءَامَنَّا بِهِ وَ أَنَّی لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَّکَانِ بَعِیدٍ * وَ قَد کَفَرُوا بِهِ مِن قَََبلُ وَ یَقذِفُونَ بِالغَیبِ مِن مَّکَان بَعِیدٍ * وَ حِیلَ بَینَهُم وَ بَینَ مَایَشتَهُونَ کَمَا فُعِلَ بِأَشیَاعِهِم مِّن قَبلُ إِنَّهُم کَانُوا فِی شَکٍّ مُّرِیبِ »

و چنانچه آنان را ببینی که هراسانند و وحشت زده ، پس دیگر هیچ از عذاب آنها فوت و زایل نشود ، و از جای نزدیکی گرفته شوند * و گویند به آن ایمان آوردیم و با این همه دوری کی توانند به آن مقام نایل شوند * و حال آنکه از پیش به آن کفر ورزند * و میان آنها و آرزوهایشان جدائی و مباینت افتاد همچنانکه نسبت به همکیشان آنها که همانند اینان در شک و ریب بودند پیشتر چنین شد .

1) حافظ جلال الدین سیوطی در مجلد 6 تفسیر الدر المنثور صفحه 713 آورده است :

اخرج ابن أبی شیبة و الطبرانی عن ام سلمة قالت : قال رسول الله صلی الله علیه و آله یبایع الرجل من امتی بین الرکن و المقام کعدد أهل بدر ، فیأتیه عصب العراق ، و ابدال الشام ، فیأتیهم جیش من الشام حتی اذا کانوا بالبیداء خسف بهم کلب .

ابن ابی شیبه و طبرانی از ام اسلمه نقل می کنند که ایشان گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : با مردی از امت من ( که همان مهدی موعود است در مسجدالحرام و در کنار کعبه ) بین رکن و مقام عدای بیعت می کنند که تعداد آنها به اندازه مبارزین اهل بدر است ( یعنی 313 نفر ) آنگاه گروههائی از عراق و ابدال شام نزد او می آیند ، بعد از آن لشگری از شام بسوی آنها می آید ، تا هنگامیکه این لشگر به سرزمین بیداءِ می رسند ، آن سرزمین این لشگر ظالم را فرو می برد .

ص: 462

1) در تفسیر الدر المنثور نوشته حافظ جلال الدین سیوطی مجلد 6 صفحه 712 درذیل تفسیر همین آیه آورده است :

و أخرج ابن جریر و ابن المنذر و ابن ابی حاتم عن ابن عباس ( رضی الله عنهما) فی قوله : « وَ لَو تَرَی إِذ فَزِعُوا فَلَا فَوتَ وَ أُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ » قال هو جیش السفیانی قال : من أین أخذ ؟ قال من تحت اقدامهم

یعنی محمد بن جریر طبری و ابن منذر و ابن ابی حاتم از ابن عباس رضی الله عنهما در مورد فرموده خداوند متعال : « وَ لَو تَرَی إِذ فَزِعُوا فَلَا فَوتَ وَ أُ خِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ » روایت کرده اند که او گفته است:

آن سپاه ، سپاه سفیانی هستند ، گفت از کجا گرفته می شوند ؟ گفت قال من تحت اقدامهم یعنی از زیر پاهایشان ( یعنی آنها در زیر پاهایشان فرو می روند .) .

2) در کتاب ینابیع الموده نوشته خواجه کلان قندوزی حنفی صفحه 427 آمده است :

قوله تعالی : « وَ لَو تَرَی إِذ فَزِعُوا فَلَا فَوتَ وَ أُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ * وَ قَالُوا ءَامَنَّا بِهِ وَ أَنَّی لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَّکَانِ بَعِیدٍ » الی آخر السوره عن الحارس عن علیّ کرم الله وجهه فی هذه الایة قال قبیل قیام قائمنا المهدی یخرج السفیانی فیملک قدد حمل المرءة تسعة اشهر و یاتی المدینة جیشه حتی اذا انتهی الی البیداء خسف الله به .

حافظ قندوزی پس از نقل آیه از حارس و او از امیرالمومنین علی علیه السلام نقل می کند که آن حضرت فرمودند : نزدیک قیام قائم ما مهدی فردی به نام سفیانی خروج می کند و به اندازه بارداری یک زن یعنی نه ماه حکومت می کند و با سپاه خودش او به طرف مدینه می آید ، در نزدیکی مدینه به سرزمینی می رسد به نام بیداء ، و خداوند او را در زمین فرو می برد .

3) در کتاب " الغیبة " صفحه 304 باب 18 حدیث شماره 14 آمده است :

أخبرنا علیّ بن احمد ، عن عبیدالله بن موسی العلویّ ، عن عبدالله بن محمّد ، قال : حدّثنا محمّد بن خالد ، عن الحسن بن مبارک ، عن أبی إسحاق الهمدانی عن الحارث الهمدانی ، عن أمیرالمؤمنین علیه السلام أنّه قال :

" المهدیّ أقبل ، جعدٌ ، بخدّه خال ، یکون مبدؤه من قبل المشرق و اذا کان ذلک خرج السّفیانیّ ، فیملک قدر حمل امرأة تسعة أشهر ، یخرج بالشام فینقاد له أهل ألشام إلّا طوائف من المقیمین علی الحقّ ، یعصمهم الله من الخروج معه ، و یأتی المدینة بجیش جرّار حتیّ إذا انتهی إلی بیداء المدینة خسف الله به ، و ذلک قول الله عزوجل فی کتابه : « وَ لَو تَرَی إِذ فَزِعُوا فَلَا فَوتَ وَ أُ خِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ » خبرداد ما را علیّ بن احمد از عبیدالله بن موسی علویّ و او از عبدالله ابن محمد که گفت : حدیث کرد ما را محمّد بن خالد از حسن بن مبارک و او از ابی اسحاق همدانی و او از حارث همدانیّ و او از امیرالمؤمنین علیه السلام که آن حضرت فرمود : مهدی دارای چشمانی [ مقبل ] مخمور و موهای پیچیده و خال صورت

ص: 463

است که آغازش از جانب خاور است و چون چنین شود سفیانی خروج کند و به اندازه دوران حاملگی یک زن ، نه ماه حکومت کند او در شام خروج می کند و همه اهل شام سر به فرمانش نهند مگر چند طایفه از کسانی که بر حقّ ما پای بند هستند و خداوند آنان را از اینکه به همراه او خروج کنند محفوظ نگه می دارد و با سپاهی جرّار به مدینه می آید تا آنکه به بیداء مدینه می رسد خداوند او را به زمین فرو می برد و این است آنچه خدای عزّوجلّ در قرآن می فرمایند : « وَ لَو تَرَی إِذ فَزِعُوا فَلَا فَوتَ وَ أُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ »

1) در کتاب تفسیر قمی مجلد 2 صفحه 205 آمده است :

علیّ بن ابراهیم قال : حدّثنی ابی ، عن ابن ابی عمیر ، عن منصوربن یونس ، عن ابی خالد الکابلی قال : قال ابوجعفر علیه السلام : و الله لکأنّی انظر الی القائم علیه السلام و قد اسند ظهره الی الحجر ثمّ ینشد الله حقّه ، ثمّ یقول : یا ایّها النّاس من یحاجّنی فی الله فانا اولی بالله ایّها النّاس من یحاجّنی فی آدم علیه السلام فانا اولی بآدم ، ایّها النّاس من یحاجّنی فی نوحٍ فانا اولی بنوح علیه السلام ، ایّها النّاس من یحاجّنی فی ابراهیم فانا اولی بابراهیم علیه السلام ، ایّها النّاس من یحاجّنی فی موسی فانا اولی بموسی علیه السلام ، ایّها النّاس من یحاجّنی فی عیسی فانا اولی بعیسی علیه السلام ، ایّها النّاس من یحاجّنی فی رسول الله [ محمّد ] فانا اولی برسول الله [ محمّد ] صلی الله علیه و آله ایّها النّاس من یحاجّنی فی کتاب الله فانا اولی بکتاب الله ثمّ ینتهی الی المقام فیصلّی رکعتین و ینشد الله حقّه ثمّ قال ابوجعفر علیه السلام : هو والله [ المضطرّ فی کتاب الله ] فی قوله : « أَمَّن یُجِیبُ المُضطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ وَ یَجعَلُکُم خُلَفَاءَ الأَرضِ » فیکون اوّل من یبایعه جبرائیل ثمّ الثلاثمائة و الثّلاثة عشر رجلاً ، فمن کان ابتلی بالمسیر وافی [ وافاه ] و من لم یبتل بالمسیر فقد عن فراشه و هو قول امیرالمؤمنین علیه السلام : " هم المفقودون من [ عن ] فرشهم " [ و ] ذلک قول الله : « فَاستَبِقُوا الخَیراتِ اَینَما تَکُونُوا یَأتِ بِکُمُ اللهُ جمیعاً » قال : الخیرات : الولایة و قال فی موضع آخر : « وَ لَئِن اَخَّرنا عَنهُمُ العَذابَ اِلی اُمَّةٍ مَعدُودَةٍ » و هم [ والله ] أصحاب القائم علیه السلام یجتمعون [ والله] الیه فی ساعةٍ واحدةٍ .

فاذا جاء الی البیداء یخرج الیه جیش السّفیانیّ فیأمر الله الارض فتاخذ اقدامهم و هو قوله : « وَ لَو تَرَی إِذ فَزِعُوا فَلَا فَوتَ وَ أُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ وَ قَالُوا ءَامَنَّا بِهِ » یعنی بالقائم من آل محمّد علیهم السلام « وَ أَنَّی لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَّکَانِ بَعِیدٍ » الی قوله : « وَ حِیلَ بَینَهُم وَ بَینَ مَایَشتَهُونَ » [ یعنی ] : ان لایعذبوا کما فُعِلَ بِاَشیاعِهِم یعنی : من کان قبلهم من المکذّبین هلکوا .

علی بن ابراهیم گوید : پدرم حدیثم داد ، از ابن ابی عمیر ، از منصوربن یونس ، ازابوخالد کابلی که گفت : حضرت ابوجعفر امام باقر علیه السلام فرمود : به خدا سوگند گوئی قائم علیه السلام را می نگرم که پشت خود را به حجر کرده سپس

ص: 464

خداوند را به حق خودش سوگند می دهد ، آن گاه می گوید ای مردم هرکس درباره خدا با من محاجّه نماید [ بداند که ] من به خداوند اولی هستم ، ای مردم هرکس درباره آدم با من محاجّه کند ، پس من نزدیکتر کسان به آدم هستم ، ای مردم هرکس درمورد نوح با من محاجّه نماید پس من نزدیکترین کسان به نوح هستم ای مردم هرکس با من درباره ابراهیم گفتگو کند ( دارد ) پس من از همه به ابراهیم نزدیکترم ، ای مردم هرکس با من درباره موسی محاجّه نماید پس منم نزدیکترین کسان به موسی ، ای مردم هرکس درباره عیسی با من محاجّه نماید پس من نزدیکترین افراد به عیسی می باشم ، ای مردم هرکس درباره رسول خدا [ محمد ] صلی الله علیه و آله با من محاجّه کند پس منم نزدیکترین افراد به رسول خدا [ حضرت محمّد ] صلی الله علیه و آله ، ای مردم هرکس درباره کتاب خدا با من محاجّه نماید پس منم نزدیکترین کسان به کتاب خدا ، سپس به مقام ابراهیم خواهد رفت ، دو رکعت نماز می گزارد و حقش را از خداوند طلب می کند . آن گاه حضرت ابوجعفر [ امام باقر ] علیه السلام فرمود:اوست به خدا سوگند ( آن مضطری که در کتاب خدا یاد شده ) .

درفرموده او : " آیا چه کسی دعای مضطر بیچاره را به اجابت می رساند و شما را جانشینان زمین قرار می دهد " ، پس نخستین کسی که با او بیعت می کند جبرئیل است ، سپس آن سیصد و سیزده مرد [ بیعت کنند ] و هرکدام از ایشان پیش از آن هنگام بیرون از منزل بوده به مقصد [ به آن حضرت ] خواهد پیوست ، و هر کدام دچار سفر نبوده از بستر خوابش مفقود خواهد شد ، و همین است معنی فرموده امیرالمومنین علیه السلام : آنانند مفقود شوندگان از خوابگاههایشان [ و ] آن قول خداوند است " پس به کارهای نیک سبقت گیرید ، هرکجا باشید خداوند همگی شما را خواهد آورد " فرمود : خیرات ولایت است و [ خداوند ] در جای دیگر فرموده : " وچنانچه عذاب را تا هنگام معینی [ افراد معدودی ] به تعویق اندازیم ..." و ایشان [ به خدا قسم ] اصحاب قائم علیه السلام هستند [ به خدا سوگند ] در یک ساعت نزد او جمع می شوند ، پس چون به بیداء بیاید لشکر سفیانی به سویش خروج کند ، که خداوند امر فرماید زمین پاهایشان را می گیرد ، و این است [ معنی ] فرموده خداوند : " و اگر [ ای رسول ما ] ببینی کافران را هنگامی که هراسانند پس هیچ از عذابشان فوت و زایل نشود و از جایگاه نزدیکی گرفته شود و گویند به او ایمان آوردیم " یعنی : به قائم از آل محمّد علیهم السّلام " و با این همه دوری کی توانند به آن مقام نایل شوند " تا آنجا که فرموده : " و میان آنها و آرزوهایشان جدائی و مباینت افتاد " [ یعنی ] : اینکه عذاب نشوند ،" هم چنان که نسبت به همکیشان آنها پیش تر چنین شد " یعنی : کسانی که پیش از ایشان بودند از تکذیب کنندگانی که هلاک گشتند .

1) در کتاب تفسیر قمی مجلد 2 صفحه 205 آمده است :

ص: 465

ثمّ قال علیّ بن ابراهیم : و فی روایة ابی الجارود عن ابی جعفر علیه السلام فی قوله : « وَ لَو تَرَی إِذ فَزِعُوا» [ قال ] : من الصّوت و ذلک الصّوت من السّماء ، [ و فی قوله ] : « وَ أُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ » قال : من تحت اقدامهم خسف بهم .

سپس علی بن ابراهیم گوید : و در روایت ابوالجارود از حضرت ابوجعفر باقر علیه السلام درباره قول خداوند : " و چنانچه [ کافران را ] ببینی که هراسانند " [ فرمود ] : از صدا و آن صدا از سوی آسمان است ، و درباره فرموده خداوند : و " از جایگاه نزدیکی گرفته شوند " فرمود : از زیر پاهایشان زمین آنان را فرو می برد .

1) در کتاب تفسیر قمی مجلد 2 صفحه 206 آمده است :

ثمّ قال : اخبرنا الحسین بن محمّد ، عن المعلّی بن محمّد بن جمهور ، عن ابن محجوب ، عن ابی حمزة قال : سألت اباجعفر علیه السلام عن قوله : « وَ أَنَّی لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَّکَانِ بَعِیدٍ » قال : انّهم طلبوا المهدی من حیث لاینال و قد کان لهم مبذولاً من حیث یناله .

سپس گوید : حسین بن محمّد خبرمان داد ، از معلی بن محمّد جمهور ، از ابن محبوب ، از ابوحمزه که گفت : ازحضرت ابوجعفر امام باقر علیه السلام راجع به قول خداوند : " با این همه دوری کی توانند به آن مقام نایل شوند " پرسیدم ، آن جناب در جواب فرمودند : اینان از راهی که بدست نمی آید هدایت را جستجو کردند و حال آنکه از راه معمولش برایشان فراهم می شد .

2) در کتاب تفسیر عیاشی مجلد 2 صفحه 56 آمده است :

العیّاشی : باسناده عن عبدالاعلی الحلبی قال : قال ابوجعفر علیه السلام یکون لصاحب هذا الامر غیبةٌ ، و ذکر حیثاً طویلاً یتضَّمن غیبة صاحب الامر علیه السلام و ظهوره الی انی ان قال علیه السّلام .

فیدعو النّاس ( یعنی القائم علیه السلام ) الی کتاب الله و سنّة نبیّه علیه و آله السّلام و الولایة لعلیّ بن ابی طالب علیه السلام و البرائة من عدوّه ، و لایسمّی احداً حتّی ینتهی الی البیداء فیخرج الیه جیش السّفیانیّ فیأمرالله الارض فتأخذهم من تحت اقدامهم ، و هو قول الله عزّوجلّ : « وَ لَو تَرَی إِذ فَزِعُوا فَلَا فَوتَ وَ أُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ * وَ قَالُوا ءَامَنَّا بِهِ » یعنی بقائم آل محمّد « وَ قَد کَفَرُوا بِهِ » یعنی بقائم آل محمّدٍ ، الی آخر سّورة ، فلایبقی منهم الّا رجلان یقال لهما وترٌو وتیرٌ من مرادِ ، وجوههما فی اقفیتهما یمشیان القهقری فیخبران النّاس بمافعل باصحابهما .

عیّاشی بسند خود از عبدالاعلی حلبی آورده که گوید : حضرت ابوجعفر علیه السلام فرمود : البتّه صاحب این امر را غیبتی خواهد بود ، و سخنی طولانی بیان داشت که متضمّن غیبت و ظهور حضرت صاحب الامر علیه السلام است تا آنجا که فرمود : پس ، مردم را به کتاب خدا و سنّت پیغمبرش علیه و آله السّلام و ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام و بیزاری از دشمنش دعوت می کند ( یعنی حضرت

ص: 466

قائم علیه السلام ) ولی نام کسی [ ازدشمنانش ] را نمی برد ، تا آنگاه که به بیداء می رسد سپاهیان سفیانی به سویش خروج کنند ، پس خداوند به زمین امر خواهد کرد که از زیر پاهایشان آنها را بگیرد ، و همین است [ معنی ] قول خدای عزّوجلّ : " و اگر [ ای رسول ما ] ببینی کافران را هنگامی که هراسانند پس هیچ از عذابشان فوت و زایل نشود و از جایگاه نزدیکی گرفته شوند و گویند به او ایمان آوردیم " یعنی : [ و گویند ] به قائم آل محمّد علیه السلام ایمان آوردیم ، " و حال آنکه از پیش به آن کفر ورزیده اند " یعنی به قائم آل محمّد علیهم السّلام تا آخر سوره ... پس کسی از آنان باقی نمی ماند مگر دو مرد بنام وتر و وتیر از قبیله مراد ، که صورتهایشان در پشتهایشان خواهد بود که به پشت راه خواهند رفت و آنچه برسر یارانشان آمد را به مردم خبر می دهند .

1) در کتاب تأویل الآیات الظاهرة صفحه 478 آمده است :

محمّد بن العبّاس قال : حدّثنا محمّد بن الحسن بن علیّ بن الصّباح المداینی ، عن الحسن بن محمّد بن شعیب عن موسی بن عمربن یزیدٍ [ زیدٍ ] ، عن ابن ابی عمیر ، عن منصور بن یونس ، عن اسماعیل بن جابرٍ ، عن ابی خالد الکابلی ، عن ابی جعفر علیه السلام قال : یخرج القائم علیه السلام فیسیر حتّی یمرّ بمرِ [ وٍ ] فیبلغه انّ عامله [ قد ] قتل ، فیرجع [ الیهم ] فیقتل المقاتله و لایزید علی ذلک شیئاً . عمّ ینطلق فیدعو النّاس حتّی ینتهی الی البیداء ، فیخرج جیش السّفیانی [ جیشان للسّفیانی ] فیأمر الله عزّوجلّ الارض ان تأخذ باقدامهم ، و هو قوله عزّوجلّ : « وَ لَو تَرَی إِذ فَزِعُوا فَلَا فَوتَ وَ أُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ * وَ قَالُوا ءَامَنَّا بِهِ » یعنی بقیام القائم علیه السلام « وَ قَد کَفَرُوا بِهِ مِن قَََبلُ » یعنی بقیام القائم علیه السلام من آل محمّد علیهم السّلام « وَ یَقذِفُونَ بِالغَیبِ مِن مَّکَان بَعِیدٍ * وَ حِیلَ بَینَهُم وَ بَینَ مَایَشتَهُونَ کَمَا فُعِلَ بِأَشیَاعِهِم مِّن قَبلُ إِنَّهُم کَانُوا فِی شَکٍّ مُّرِیبِ »

محمّدبن العبّاس گوید : محمّدبن الحسن بن علی بن مصباح مداینی حدیثمان داد ، از حسن بن محمّد بن شعیب ، از موسی بن عمربن یزید [ زید ] ، از ابن ابی عمیر ، از منصوربن یونس ، از اسماعیل بن جابر ، از ابو خالد کابلی ، از حضرت ابوجعفر باقر علیه السلام روایت کرده که آن جناب فرمود : حضرت قائم علیه السلام خروج می کند و به سیر ادامه می دهد تا اینکه از مر[ و ] می گذرد ، به او خبر می رسد که عاملش کشته شده ، پس به سوی آنان باز می گردد پس مقاتلان را می کشد و چیزی بر آن نمی افزاید . سپس در مسیر خود مردم را [ به حق ] دعوت می کند ، تا این که به بیداء می رسد ، پس لشگر سفیانی [ دو لشگر سفیانی] به مقابله با آن جناب بیرون می آیند ، که خدای عزّوجلّ به زمین امر می فرماید که از پاهایشان آنها را بگیرد و همین است قول خداب عزّوجلّ : " و چنانچه آنان را بینی که هراسانند پس هیچ از عذابشان فوت و زایل نشود و از جای نزدیکی گرفته شوند و گویند به آن ایمان آوردیم " یعنی به قیام حضرت قائم علیه السلام " و حال

ص: 467

آنکه از پیش به آن کفر ورزیده اند " یعنی به قیام قائم آل محمّد علیهم السّلام ، " وبه رسول ما و حقایق غیب نسبتهای بسیار دوری می زدند و میان آنها و آرزوهایشان جدائی و مباینت افتاد همچنانکه نسبت به همکیشان آنها که همانند اینان در شک و ریب بودند پیشتر چنین شد ."

ص: 468

«آیه یکصد و هفتادم »

اشاره

عزت مخصوص خداوند است و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف معزالمومنین است .

خداوند درسوره فاطر آیه 10 می فرماید :

« مَن کَانَ یُرِیدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَمِیعاً إِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ العَمَلُ الصَّالِحُ یَرفَعُهُ »

هرکس عزت می خواهد ، عزت یکسره مخصوص خداست ، و کلام نیکو وطیب بسوی او بالا می رود ، و همچنین عمل صالح را بالا می برد .

1) در اصول کافی جلد 2 صفحه 306 حدیث 85 آمده است :

علی بن محمد و غیره ، عن سهل بن زیاد ، عن یعقوب بن یزید ، عن زیاد القندی عن عماد الاسدی ، عن ابی عبدالله علیه السلام فی قول الله عزوجل : « إِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ العَمَلُ الصَّالِحُ یَرفَعُهُ » ولایتنا اهل البیت ، و اهوی بیده الی صدره ، فمن لم یتولّنا لم یرفع الله له عملاً .

امام صادق علیه السلام راجع به قول خدای عزوجل در : " سخنان پاک به سوی او بالا رود و کار شایسته را بالا برد ." فرمود : ولایت ما خانواده مقصود است ، و با دست اشاره به سینه خود نمود و فرمود : کسی که ولایت ما را نداشته باشد ، خدا هیچ عملی را از او بالا نمی برد .

2) در تفسیر برهان جلد 3 صفحه 358 حدیث آمده است :

و عن الرضا علیه السلام فی قوله تعالی : « إِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ العَمَلُ الصَّالِحُ یَرفَعُهُ » قال الکلم الطیب هو قول المؤمن لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، علی ولی الله و خلیفته حقا ، و خلفاء الله و العمل الصالح یرفعه فهو دلیله و عمله اعتقاده الذی فی قلبه بان الکلام صحیح کما قلته بلسانی .

حضرت رضا علیه السلام درباره این قول خداوند : " خداوند بالا می برد کلام طیب و پاک را و عمل صالح را " فرمودند : کلام طیب قول مؤمن است که می گوید : لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، علی ولی الله وخلیفه حق خداوند و خلیفه

ص: 469

خداوند ، و عمل صالحی که بالا می رود دلیل او و عمله او اعتقاد اوست عمل صالح عملی است که هم اعتقاد قلب اوست و هم جاری در لسان و زبان اوست ؛ به هر حال یکی از مصداقهای این آیه ولایت اهل بیت عصمت و طهارت است ، که هرکس عزت می خواهد باید خود را به معزالاولیاء که امام زمان باشد نزدیک کند.

ص: 470

«آیه یکصد و هفتاد و یکم »

اشاره

سابق بالخیرات امام است ، مقتصد عارف بحق امام است ، ظالمٌ لِنفسه شیعه است که معرفت کامل امام را ندارد .

خداوند در سوره فاطر آیات 32 الی 35 می فرماید :

« ثُمَّ أَورَثنَا الکِتاَبَ الَّذیِنَ اصطَفَینَا مِن عِبَادِنَا فَمِنهُم...........

« ثُمَّ أَورَثنَا الکِتاَبَ الَّذیِنَ اصطَفَینَا مِن عِبَادِنَا فَمِنهُم ظَالِمٌ لِّنَفسِهِ وَ مِنهُم مُّقتَصِدٌ وَمِنهُم سَابِقٌ بِالخَیرَاتِ بِإِذِنِ اللهِ ذَلِکَ هُوَ الفَضلُ الکَبِیرُ * جَنَّاتُ عَدنٍ یَدخُلُونَهَا یُحَلَّونَ فِیهَا مِن أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَ لُؤلُؤاً وَ لِبَاسُهُم فِیهَا حَرِیرٌ * وَ قَالُوا الحَمدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذهَبَ عَنَّا الحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ * الَّذِی أَحَلَّنَا دَارَالمُقَامَةِ مِن فَضلِهِ لَایَمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٌ وَ لَا یَمَسُّنَا فِیهَا لُغُوبٌ »

سپس کتاب را به ارث دادیم به کسانیکه برگزیدیم آنها را از بندگانمان ، بعد از ایشان ستم کنندگان برخود هستند و از ایشان میانه رو هستند و از ایشان پیش گیرندگانند به خوبیها به اذن خداوند ،اینست فضل بزرگ ( خداوند ) * که بهشتهای جاودان برآیند و در آن زیور کنند از دستبندهای طلا و مروارید و لباسهای ( بسیار فاخر ) که از پرنیان است * و گویند سپاس خداوندی را که اندوه را از ما برد ، بدرستیکه پروردگار ما هرآینه بسیار آمرزنده و سپاسگزاراست .* آن خداوندی که جاداده ما را در سرای ماندن و جاودان از بخشش خودش که دیگر در آنجا به ما سختی نمی رسد ، و خستگی در آنجا برای ما وجود ندارد .

اگر در این آیات به تدبر بنگریم ، و تدبر را با احادیث و روایات تؤام سازیم می یابیم در این آیات به سه دسته اشاره شده است :

دسته اول : « سَابِقٌ بِالخَیرَاتِ » که اینها امامان معصوم هستند که آیه تطهیر درباره اینها نازل شده است و خداوند هر نوع گناه و پلیدی و رجس را از اینها دور کرده است ، و اینها وارث کتاب هستند .

دسته دوم : « مُّقتَصِدٌ » ها هستند ، کسانیکه به خداوند و رسولش ایمان داشته و در مقابل امامان معصوم خاضع و خاشعند ، و حق امام رامی شناسند و

ص: 471

واجبات را انجام می دهند و از گناهان می پرهیزند ، و اینها راه وسط و میانه را طی می کنند ، اینها نیز وارث کتابند .

دسته سوم : « ظَالِمٌ لِّنَفسِهِ » هستند اینها ایمان به خدا و رسولش و امامان

معصوم دارند ، اما در ولایت امام کوتاهی می کنند ، و در انجام واجبات نیز مسامحه کارند اینها نیز وارث کتاب هستند .

حال در اینجا احادیثی که در تفسیر این آیات مبارکه آمده است را می آوریم :

1) حاکم حسکانی حنفی در کتاب شواهد التنزیل صفحه 470 حدیث 872

در تفسیر این آیات آورده است :

... ابی حمزه ثمالی از علی بن الحسین چنین نقل می کند : نزد حضرت سجاد نشسته بودم که دو نفر از مردم عراق بر آن حضرت وارد شدند به آن حضرت گفتند : یابن رسول الله خدمت شما آمدیم تا از حقایق آیاتی از قرآن کریم ما را آگاه سازی ؛ حضرت فرمودند : کدام آیات ؟ گفتند در مورد این آیات : « ثُمَّ أَورَثنَا الکِتَبَ الَّذیِنَ اصطَفَینَا ...» حضرت فرمودند : دیگران درباره این آیات چه می گویند ؟ آنها گفتند : می گویند : این آیات درباره امت حضرت محمد صلی الله علیه و آله نازل شده است ، حضرت فرمودند : بنابراین امت محمد همه باید به بهشت بروند ( و هیچکدام به جهنم نخواهند رفت ) . ابوحمزه می گوید : یکی از آنها سؤال کرد : ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله پس این آیات درباره چه کسانی نازل شده است ؟ حضرت فرمودند : والله نازل شده است درباره ما اهل بیت - والله نازل شده است درباره ما اهل بیت - والله نازل شده است درباره ما اهل بیت ( حضرت سه بار جمله را تکرار کردند ) . آنها سؤال کردند : یابن رسول الله صلی الله علیه و آله به ما خبر بدهند درباره « ظَالِمٌ لِّنَفسِهِ » آنها که به نفس و خودشان ظلم کرده اند ، اینها چه کسانی هستند ؟ حضرت فرمودند : آن کس که نیکیها و بدیهایش برابرند و او هم در بهشت قرار خواهد گرفت ؛ به آن حضرت عرض کردیم : پس « المُقتَصِدٌ » از شما کیست ؟ حضرت فرمودند : آن کس که در خانه اش خداوند را می پرستد تا مرگش فرا رسد . عرض کردیم یا بن رسول الله : پس « السَابِقُ بِالخَیرَاتِ » پیش گیرندها از شما کیستند ؟ حضرت فرمودند : کسی که شمشیرش را از غلاف بیرون آورده و مردمان را برای پروردگارش

می خواند .

2) در کتاب اصول کافی مجلد 1 صفحه 311 حدیث شماره 1 آمده است :

الحسین بن محمّد ، عن معلّی بن محمّد ، عن محمّد بن جمهور ، عن حمّاد بن عیسی عن عبدالمؤمن ، عن سالم قال : سألت أباجعفر علیه السلام عن قول الله عزّوجلّ : « ثُمَّ أَورَثنَا الکِتَبَ الَّذیِنَ اصطَفَینَا مِن عِبَادِنَا فَمِنهُم ظَالِمٌ لِّنَفسِهِ وَ مِنهُم مُّقتَصِدٌ وَمِنهُم

ص: 472

سَابِقُ بِالخَیرَاتِ بِإِذِنِ اللهِ » قال : « السَابِقٌ بِالخَیرَاتِ » الإمام ، وَ « المُقتَصِدٌ » : العارف للامام ، وَ « الظَالِمُ لِّنَفسِهِ » : الذی لایعرف الإمام .

سالم گوید : از امام باقر علیه السلام پرسیدم راجع به قول خدای عزوجل " آن گاه این کتاب را به کسانی که از میان بندگان خود انتخاب کرده ایم ، به ارث دادیم ؛ بعضی از ایشان به خود ستم کنند و بعضی معتدلند و بعضی به اذن خدا بسوی نیکیها شتابانند . " فرمود : شتابنده به سوی نیکیها امام است و معتدل امام شناس است و ستمگر به خویش کسی است که امام را نمی شناسد .

1) در کتاب اصول کافی مجلد 1 صفحه 312 حدیث شماره 2 آمده است :

الحسین ، عن معلّی ، عن الوشّاء ، عن عبدالکریم ، عن سلیمان بن خالد ، عن أبی عبدالله علیه السلام قال : سألته عن قوله تعالی : « ثُمَّ أَورَثنَا الکِتَبَ الَّذیِنَ اصطَفَینَا مِن عِبَادِنَا » فقال أیُّ شِیء تقولون أنتم ؟ قلت : نقول : إنّها فی الفاطمیّین ؛ قال : لیس حیث تذهب لیس یدخل فی هذا من أشار بسیفه و دعا الناس إلی خلاف ، فقلت : فأیُّ شیء الظالم لنفسه ؟ قال : الجالس فی بیته لایعرف حقّ الإمام وَ المقتصد : العارف بحقّ الإمام ، والسابق بالخیرات : الامام .

سلیمان بن خالد گوید : از امام صادق علیه السلام راجع به قول خدای تعالی " آن گاه این کتاب را به کسانی که از میان بندگان خود انتخاب کرده ایم ، به ارث دادیم " پرسیدم ، فرمود : شما در این باره چه می گویید ؟ عرض کردم : ما می گوییم : این آیه درباره فرزندان فاطمه علیها السلام است ، ( گویا مقصودش اولاد امام حسن است .) فرمود : چنانکه تو پنداری نیست ، کسی که شمشیر کشد و مردم را به مخالفت دعوت کند دراین آیه داخل نیست . عرض کردم پس ستمگر به خویش کیست ؟ فرمود : کسی است که در خانه خود بنشیند و حق امام را نشناسد ، و معتدل کسی است که حق امام را شناسد ، و شتابنده به نیکی ها امام است.

2) در کتاب اصول کافی مجلد 1 صفحه 312 حدیث شماره 3 آمده است :

الحسین بن محمّد ، عن معلّی بن محمّد ، عن الحسن ، عن أحمد بن عمر قال : سألت أباالحسن الرضا علیه السلام عن قول الله عزّوجلّ : « ثُمَّ أَورَثنَا الکِتَبَ الَّذیِنَ اصطَفَینَا مِن عِبَادِنَا » الآیة ، قال : فقال : ولد فاطمة علیهاالسّلام و السابق بالخیرات: الامام ، و المقتصد ؟ العارف بالامام ، و الظالم لنفسه : الذّی لایعرف الإمام .

احمد بن عمر گوید : از حضرت رضا علیه السلام راجع به آیه " آن گاه این کتاب را به کسانی که از میان بندگان خود انتخاب کرده ایم ، به ارث دادیم " پرسیدم ، فرمود : اولاد فاطمه علیها السلام هستند و شتابنده بسوی نیکی ها امام است و معتدل امام شناس است و ستمگر به خویش کسی است که امام را نشناسد .

3) در کتاب بصائرالدرجات صفحه 135 آمده است :

ص: 473

عن ابی الحسن الاول علیه السلام « ثُمَّ أَورَثنَا الکِتَبَ الَّذیِنَ اصطَفَینَا مِن عِبَادِنَا » فنحن الذین اصطفینا الله فقد ورثنا علم هذا القرآن الذی فیه تبیان کل شیء .

از امام ابی الحسن اول علیه السلام درباره کلام خدا « ثُمَّ أَورَثنَا الکِتَبَ الَّذیِنَ اصطَفَینَا مِن عِبَادِنَا » روایت شده که فرمود : مائیم کسانی که خداوند انتخابمان کرده و علم قرآن را که بیان کننده همه چیزاست به میراث به ما داده است .

1) در کتاب مجمع البیان مجلد 8 صفحه 409 آمده است :

عن الصادق علیه السلام : الظالم لنفسه منا من لایعرف حق الامام و المقتصد منا من یعرف حق الامام و السابق بالخیرات هو الامام و هولاء کلهم مغفورلهم .

امام صادق علیه السلام فرمود : ظالم و ستمکار از ما به خود آن است که حق امام را نشناخته است و مقتصد و معتدل از ما آن است که عارف به حق امام است و سابق بالخیرات امام است و هر سه این گروه آمرزیده اند. در عصر ما مقتصد کسی است که علاوه بر معرفت امامان گذشته ، باید معرفت کامل نسبت به ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف داشته باشد .

ص: 474

«آیه یکصد و هفتاد و دوم »

اشاره

حضرت ابراهیم از شیعیان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و ائمه معصومین علیهم السلام وامام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

خداوند در سوره صافات آیه 83 می فرماید :

« وَ إِنَّ مِن شِیعَتِهِ لَإِبرَاهِیمَ »

و به راستی که از جمله شیعیان او ابراهیم است .

حضرت ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام از خداوند می خواهد تا از شیعیان واقعی امیرالمؤمنین علیه السلام و ائمه طاهرین باشد ، خداوند 14 نور مقدس به او نشان می دهد که یکی از این نورها نور مقدس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه شریف است ( الحجة القائم علیه السلام ) ، سپس ابراهیم از خداوند می خواهد نشانه های واقعی شیعه را بیان کند .

· در کتاب کشف البیان و درتأویل الآیات الظاهرة صفحه 496 آمده است:

الشّیخ محمّد بن الحسن عن محمّد بن وهبان ، عن ابی جعفر محمّد بن علیّ بن رحیم عن العبّاس بن محمّد قال : حدّثنی ابی عن الحسن بن [ علیّ بن ] ابی حمزةٍ ، عن ابی بصیر یحیی بن ابی القاسم قال : سأل جابربن یزید الجعفی جعفر بن محمّد الصّادق علیه السلام عن تفسیر هذة الآیة : « وَ إِنَّ مِن شِیعَتِهِ لَإِبرَاهِیمَ » فقال علیه السلام انّ الله سبحانه لمّا خلق ابراهیم علیه السلام کشف له عن بصره فنظر فرأی نوراً الی جنب العرش فقال : الهی ما هذا النّور ؟ فقیل له : هذا نور محمّد صلی الله علیه و آله صفوتی من خلقی ، و رأی نوراً الی جنبه فقال : الهی و ما هذا النّور ؟ فقیل له : هذا نور علیّ بن ابی طالب علیه السلام ناصر دینی ، ورأی الی جنبهما ثلاثة انوارٍ فقال : الهی و ما هذا الانوار ؟ فقیل : هذه [ نور ] فاطمة علیها السّلام فطمت محبّیها من النّار ، و نور ولدیها الحسن و الحسین علیهما السّلام ، فقال : الهی و اری تسعة انوارٍ قد حفّوا بهم ؟ قیل : یا ابراهیم هؤلاء الائمّة من ولد علیٍّ و فاطمة

ص: 475

فقال ابراهیم : الهی بحقّ هؤلاء الخمسة الّا ما عرّفتنی من التّسعة . فقال : یا ابراهیم أوّلُهُم علیّ بن الحسین و ابنه محمّد و ابنه جعفر و ابنه موسی و ابنه علیٌّ وابنه محمّدٌ وابنه علیٌّ و ابنه الحسن و الحجّة القائم ابنه علیهم السّلام ، فقال ابراهیم علیه السلام: الهی و سیّدی اری انواراً قد احدقوا بهم لایحصی عددهم الّا انتَ ؟ قیل یا ابراهیم : هؤلاء شیعة امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه السلام ، فقال ابراهیم : وبما تعرف شیعته ؟ قال : بصلاة احدی و خمسین ، و الجهر بسم الله الرّحمن الرّحیم ، و القنوت قبل الرّکوع ، و التّختم با لیمین ، فعند ذلک قال ابراهیم : اللَّهمّ اجعلنی من شیعةَ امیرالمؤمنین ، قال : فاخبر الله فی کتابه فقال : « وَ إِنَّ مِن شِیعَتِهِ لَإِبرَاهِیمَ »

شیخ محمّد بن الحسن ، از محمّد بن وهبان ، از ابوجعفر محمّد بن علی بن رحیم ، از عبّاس بن محمّد ، روایت آورده که گفت : پدرم برایم حدیث گفت از حسن بن [علی بن ] ابی حمزة ، از ابوبصیر یحیی بن أبی القاسم که گفت : جابربن یزید جعفی از امام جعفر بن محمّد صادق علیه السلام راجع به تفسیر این آیه پرسید : " و به راستی که از جمله شیعیان او ، ابراهیم است . " آن حضرت علیه السلام فرمود: همانا خداوند سبحان هنگامی که ابراهیم علیه السلام را آفرید ، پرده از روی چشمش بر گرفت ، ابراهیم نگاه کرد و نوری در کنار عرش مشاهده نمود ، عرضه داشت : الها این نور چیست ؟ به او گفته شد : این نور محمّد صلی الله علیه و آله برگزیده از خلق من است ، و نوری در کنار آن نور دید ، پرسید : خدایا و این نور چیست ؟ [ از سوی خداوند ] به او گفته شد : این نور علی بن ابی طالب علیه السلام یاور دین من است ؛ در کنار آن دو نور سه نور دیگر دید ، پرسید : خدایا این نورها چیستند ؟ به او گفته شد : این [ نور ] فاطمه علیها السّلام است که دوستانش را از آتش بازداشته و جدا کرده ، و نور دو پسرش حسن وحسین علیهما السّلام . آن گاه ابراهیم گفت : بارالها نُه نور هم می بینم که پیرامون آنان را گرفته اند ؟ گفته شد : ای ابراهیم اینان امامان از فرزندان علی و فاطمه هستند ، پس ابراهیم عرضه داشت : بارخدایا به حق این پنج تن تو را سوگند می دهم که به من بشناسانی آن نُه تن کیانند ؟ [ خداوند ] فرمود : ای ابراهیم اولینشان علی بن الحسین است ، و پسرش محمّد ، و پسرش جعفر ، و پسرش موسی ، و پسرش علی ، و پسرش محمّد ، و پسرش علی ، و پسرش حسن، و حجّت قائم پسر اوست علیهم السّلام . پس ابراهیم علیه السلام گفت : ای خدا وسیّد من نورهایی را می بینم پیرامونشان حلقه زده اند که شماره آنها را جز تو کسی نمی داند . گفته شد : ای ابراهیم اینان شیعیان امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام می باشند . ابراهیم گفت : به چه [ نشانه هایی ] شیعیان او شناخته می شوند ؟ [ خداوند ] فرمود : [ خواندن ] پنجاه و یک رکعت نماز ، و بلند خواندن بسم الله الرّحمن الرّحیم، و قنوت گرفتن پیش از رکوع ، و انگشتری به دست راست کردن . در این

هنگام ابراهیم گفت : بارخدایا مرا از شیعیان امیرالمؤمنین قرار بده . امام صادق

ص: 476

علیه السلام فرمود : پس خداوند این را در کتاب خود خبر داد که فرمود : " و به راستی که از جمله شیعیان او ، ابراهیم است ."

« علامات شیعه »

در این حدیث شریف بقول خداوند متعال چند نشانه ازنشانه های شیعه واقعی در هر عصری را بر می شمارد که ما باز تأکید می کنیم که ان شاءَالله همه شیعه واقعی شویم و آن نشانه ها عبارت است از :

1) خواندن نمازهای واجب و نافله ها .

2) بلند بیان کردن بسم الله الرحمن الرحیم .

3) در رکعت دوم نمازها قبل از رکوع قنوت گرفتن .

4) انگشتری به دست راست کردن .

ص: 477

«آیه یکصد و هفتاد و سوم »

اشاره

حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از آل یس است .

خداوند در سوره صافات آیه 130 می فرماید :

« سَلَامٌ عَلَی آل یس »

درود بر آل محمّد ( یس نام رسول خداست .) و آل یس فرزند و خاندان و آل آن حضرت هستند .

1) حاکم حسکانی در کتاب شواهد التنزیل صفحه 476 حدیث 791 آورده است :

حاکم حسکانی گوید : خبر داد ما را ابوبکر معمری ... از ابی صالح از ابن عباس درباره فرموده خداوند گفت : « سَلَامٌ » علی آل محمّد ( درود بر آل محمّد )

2) بازحاکم حسکانی در کتاب شواهد التنزیل صفحه 476 حدیث 792 آورده است :

حاکم حسکانی گوید : خبرداد ما را ابوحازم ... از اعمش از مجاهد از ابن عباس در فرموده خداوند متعال : « سَلَامٌ عَلَی آل یس » گفت : ایشان آل محمّد هستند .

3) باز حاکم حسکانی در کتاب شواهد التنزیل صفحه 477 حدیث 793 آورده است :

حاکم حسکانی گوید : نقل حدیث کرد مرا ابوجعفر ... از وهیب بن نافع از کادح از جعفر صادق علیه السلام از پدرش موسی بن جعفر ... و او از پدرانش و همه از علی علیه السلام در فرموده خداوند : « سَلَامٌ عَلَی آل یَاسِینَ » فرمودند : یایسن محمّد صلی الله علیه و آله است و ما آل یاسین یا آل محمّد هستیم .

4) باز حاکم حسکانی در شواهد التنزیل حدیث 794 آورده است :

حاکم حسکانی گوید : فرات گفت : ... از سلیم بن قیس عامری از حضرت علی علیه السلام که آن حضرت فرمودند : رسول خدا صلی الله علیه و آله یاسین است و ما آل او هستیم .

ص: 478

5) باز حاکم حسکانی در شواهد التنزیل آورده است که ما مختصر بیان می کنیم :

حدیث 795 ( از مهران از ابن عباس « سَلَامٌ عَلَی آل یَاسِینَ » می گفت سلام علی آل محمّد )

حدیث 796 ( سفیان ثوری از منصور از مجاهد ... « سَلَامٌ عَلَی آل یس » یعنی آل محمّد

حدیث 797 از ابی مالک : « سَلَامٌ عَلَی ال یَاسِینَ » گفت : یاسین محمّد است و آل او اهلبیتش می باشند یعنی سلام بر خاندان محمّد .

« بحثی در تفاسیر اهل سنت »

درباره اینکه آیه 130 سوره صافات : « سَلَامٌ عَلَی آل یس » یا « سَلَامٌ عَلَی

إِلیَاسِینَ » در تفاسیر اهل سنت اختلاف است ، یعنی تفاسیر مهم اهل سنت هیچکدام نگفته اند که این آیه « سَلَامٌ عَلَی إِلیَاسِینَ » است ، بلکه گفته اند قراء در قرائت این آیه اختلاف دارند و هر دو قول را آورده اند ، مثلاً :

الف : امام فخر رازی در " تفسیر الکبیر " و " مفاتیح الغیب " مجلد 26 صفحه 162 ضمن بحث در این باره سه قرائت و سه تعبیر را می آورد و می گوید :

( الاوّل ) و هو الأقرب انا ذکرنا أنه إلیاس بن یاسین فکان الیاس آل یاسین .

(الثانی ) آل یاسین آل محمّد صلی الله علیه و آله .

( والثالث ) ان یاسین اسم القرآن کانه قبل سلام الله علی من آمن بکتاب الله الذی هو یاسین .

توجه می فرمایید امام فخر رازی می گوید : عده ای می خوانند : « سَلَامٌ عَلَی ال یَاسِینَ » و آل یاسین آل محمد است .

ب : ابی جعفر محمد بن جریر الطبری در تفسیر جامع البیان عن تأویل آیه قرآن مجلد 12 صفحات 94و95و96 به بحث می پردازد که یک بحث در متن تفسیر است و یک بحث در پاورقی ، مثلاً : در صفحه 94 متن تفسیر آمده است : " و اختلف القرّاء فی قراءة قوله : « سَلَامٌ عَلَی إِلیَاسِینَ » یعنی اختلاف کرده اند قرأَ درباره اینکه « سَلَامٌ عَلَی اِل یس » است یا « سَلَامٌ عَلَی إِلیَاسِینَ » است ( بعضی قرأت اولی را می خوانند بعضی قرأت دوم را ) . و در صفحه 96 متن آمده است : و قرأ ذلک عامة قرّاءِ المدینه ( سلامٌ علی آل یاسین ) بقطع آل من یاسین فکان بعضهم یتأوّل ذلک بمعنی : سلام علی آل محمد . یعنی قرإ مدینه می خوانند : « سلامٌ علی آل یاسین » و نمی خوانند « سلامٌ علی إلیاسین » و به این خاطر « سلامٌ علی ال یاسین » می خوانند که بگویند تأویل آن سلامٌ علی ال محمد است .

ص: 479

و در صفحه 95 پاورقی : و قیل لعلی بن ابی طالب : نسألک سنة العمرین : یعنون أبابکر و عمر رضی الله عنه ، ثم ذکر ابوعبیدة بعد ذلک وجها آخر فقال : إن اهل المدینة یقولون : « سلامٌ علی آل یاسین » أی علی اهل یاسین فقال سعد بن ابی وقاص وأبوعمر و اهل الشام : هم قومه و من کان معه علی دینه وقالت الشیعة : آل محمد ، اهل بیته ... جاءِ التفسیر الکلبی : علی آل یاسین : علی آل محمد صلی الله علیه و آله .

باز توجه می فرمایند محمد بن جریر طبری نیز صحبت می کند که بعضی ها می گویند : « سلامٌ عَلی آلِ یاسین » و بعضی دیگر قرأت می کنند : « سلامٌ عَلی اِلیاسین »

ج : الامام عبدالرحمن جلال الدین السیوطی در تفسیر الدّر المنثور فی التفسیر المأثور مجلد 7 صفحه 120 به بحث می پردازد و می گوید : وأخرج ابن المنذر عن مجاهد فی قوله ( سلام علی الیاسین ) و قال : هو الیاس و اخرج ابن أبی حاتم عن الضحاک انه قرأ « سلام علی ادراسین » و قال : هو مثل الیاس مثل عیسی ، و المسیح ، و محمد ، و احمد ، و اسرائیل و یعقوب و اخرج ابن ابی حاتم و الطبرانی و ابن مردویه عن ابن عباس رضی الله عنهما فی قوله « سلامٌ عَلی آل یاسین »

قال : نحن آل محمد ( آل یاسین ) .

مجاهد می گوید : « سلامٌ عَلی اِلیاسین » منظور الیاس است .

ابی حاتم از ضحاک نقل می کند : « سلامٌ علی ادراسین » مثل الیاس و عیسی و مسیح و محمد و احمد و ... است . ابی حاتم و طبرانی و ابن مردویه و ابن عباس می گویند : « سلامٌ علی آل یاسین » است و می گویند منظور از آن آل محمد صلی الله علیه و آله هستند .

طبری متوفی سنه ( 310 ) هجری قمری است و فخررازی در سنه (544-604 ) هجری قمری می زیسته است و سیوطی متوفی سال ( 911 ) هجری قمری است ، همه اینها اقوال دیگران را در قرأت " الیاسین " مطرح می کنند اما آنها که معتقدند که " علی آل یاسین " صحیح " است نظیر حاکم حسکانی حنفی که از علمای قرن پنجم هجری قمری است 7 حدیث صحیح مستقیماً با اسناد صحیح از قول رسول خدا مطرح می کند و می گویند : « سلامٌ عَلی آل یاسین » صحیح است و صاحب تفسیر برهان در مجلد 4 این تفسیر در صفحات 33 و 34 دوازده حدیث برای اثبات « سلامٌ علی آل یاسین » می آورد .

« نتیجه کلی »

ص: 480

در این جا نیز باز سؤال می شود که این آیه چه ربطی به اعلی حضرت قدر قدرت کیهان مکنت ، قوی شکوت بقیة الله الاعظم دارد ؟ در جواب می گوئیم در حال حاضر بر روی کره زمین چه شخصی نزدیکتر به رسول خدا از حجة بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه شریف است پس وقتی در قرآن می خوانیم : « سلامٌ عَلی ال یاسین » درود و سلام بر این بزرگوار می فرستیم .

6) در کتاب معانی الاخبار تآلیف علامه بزرگوار شیخ صدوق معروف به ابن بابویه مجلد 1 باب 58 صفحه 281 آمده است :

حدّثنا عبدالله بن محمّد بن عبد الوهّاب ، قال : حدّثنا أبو محمّد عبدالله بن یحیی بن عبد الباقیّ ، قال : حدّثنا أبی ، قال : حدّثنا علیُّ بن الحسن بن عبدالغنیّ [ قال :] المغانیّ ، قال : حدّثنا عبدالرزّاق ، عن مندلٍ ، عن الکلبیّ ، عن أبی صالح ، عن ابن عبّاس فی قوله عزّوجلّ : « سلامٌ عَلی آل یاسین » قال : السّلام من ربّ العالمین علی محمّد و آله صلّی الله علیه و علیهم و السلامة لمن تولّاهم فی قیامة .

ابن عبّاس در تفسیر فرمایش خدای عزّوجلّ « سلامٌ عَلی آل یاسین » گفته است : تحیّتی ( درودی ) است از جانب پروردگار جهانیان بر محمّد و خاندانش که رحمت خدا بر ایشان باد ، مژده ایمنی در قیامت است برای دوستداران ایشان .

7) در کتاب معانی الاخبار مجلد 1 باب 58 صفحه 282 آمده است :

حدّثنا محمّد بن ابراهیم بن إسحاق الطالقانیّ – رضی الله عنه – قال : حدّثنا أبوأحمد عبدالعزیز بن یحیی بن أحمد بن عیسی الجلودیّ البصریُّ قال : حدّثنا محمد بن سهل:

قال: حدثنا الخضر بن أبی فاطمه البلخیّ ، قال : حدّثنا وهب بن نافع ، قال : حدّثنی کادح ، عن الصادق جعفر بن محمّد ، عن ابیه ، عن آبائه عن علیّ علیهم السلام فی قوله عزّوجلّ : « سلامٌ عَلی آل یاسین » قال : یاسین محمّد صلی الله علیه و آله و نحن آل یاسین .

کادح از امام صادق علیه السلام از اجداد بزرگوارش از حضرت علی علیه السلام روایت کرده است که فرمود : در فرمایش خدای عزّوجلّ : « سلامٌ عَلی آل یاسین» ( درود و تحیّت بر آل یاسین ) منظور از " یاسین " محمّد است ، و ما " آل یاسین " هستیم .

8) در کتاب معانی الاخبار مجلد 1 باب 58 صفحه 282 آمده است :

حدّثنا محمّد بن إبراهیم بن إسحاق – رضی الله عنه – قال : حدّثنا أبوأ محمّد عبدالعزیز بن یحیی بن أحمد بن عیسی الجلودیّ البصریّ ، قال : حدّثنی الحسین بن معاذ ، قال : حدّثنا سلیمان بن داود ، قال : حدّثنا الحکم بن ظهیر ، عن السندیّ ، عن أبی مالک فی قوله عزّوجلّ : « سلامٌ عَلی آل یاسین » قال : یاسین محمّد صلی الله علیه و آله ونحن آل یاسین .

سندیّ از ابی مالک نقل نموده که در قول خداوند : « سلامٌ عَلی آل یاسین » گفت : " یاسین " محمّد است و ما " آل یاسین " هستیم .

ص: 481

9) در کتاب معانی الاخبار مجلد 1 باب 58 صفحه 283 آمده است :

حدّثنا أبی – رحمة الله – قال : حدّثنا عبدالله بن الحسن المؤدّب ، عن أحمد بن علیّ الإصبهانی ، عن ابراهیم بن محمّد الثّقفی ، قال : أخبرنی أحمدبن أبی عمر[ ة ] النهدیّ ، قال : حدّثنی أبی ، عن محمّد بن مروان ، عن محمّد بن السائب ، عن أبی صالح ، عن ابن عبّاس فی قوله عزّوجلّ : « سلامٌ عَلی آل یاسین » قال : علی آل محمّد [ علیهم السّلام ]

ابوصالح از ابن عبّاس نقل کرده که در معنای « سلامٌ عَلی آل یاسین » گفت : یعنی سلام بر آل محمّد علیهم السّلام .

10)

در کتاب معانی الاخبار مجلد 1 باب 58 صفحه 283 آمده است :

حدّثنا محمّد بن إبراهیم بن إسحاق الطالقانیّ – رضی الله عنه – قال : حدّثنا عبدالعزیز بن یحیی الجلودیّ ، قال : حدّثنا محمّد بن سهل ، قال : حدّثنا إبراهیم بن معمر قال : حدّثنا عبدالله بن داهر الأحمریّ ، قال : حدّثنی أبی ، قال : حدّثنا الأعمش ، عن یحیی بن وثّاب ، عن أبی عبدالرّحمن السّلمیّ أنّ عمربن الخطّاب کان یقرأ : سلام علی آل یاسین . قال أبوعبدالرّحمن السُّلمیّ : آل یاسین آل محمّد علیهم السّلام .

از أبی عبدالرّحمن سلمی چنین نقل شده که : عمر بن خطّاب می خواند : « سلامٌ عَلی آل یاسین » سلمی گفت : " آل یاسین " خاندان محمّد علیهم السّلام است .

ص: 482

«آیه یکصد و هفتاد و چهارم »

اشاره

یکی از مصادیق نبأ عظیم یا خبر بزرگ امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

خداوند در سوره ص آیات 67 و 68 می فرماید :

« قُل هُوَ نَبَؤٌا عَظِیمٌ * أَنتُم عَنهُ مُعرِضُونَ »

بگو این خبری بزرگ است .* که شما از آن روگردانید .

1) در تفسیر صافی صفحه 464 آمده است :

قال الباقر علیه السلام هو و الله امیرالمؤمنین علیه السلام .

امام باقر علیه السلام فرمود : سوگند به خدا که ( آن خبر بزرگ ) امیرالمؤمنین علیه السلام است .

2) در تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 63 آمده است :

عن سدیر عن ابی عبدالله علیه السلام قلت له قول الله تبارک و تعالی : « قُل هُوَ نَبَؤٌا عَظِیمٌ * أَنتُم عَنهُ مُعرِضُونَ » قال الذین اوتوا العلم الائمه و النبأ الامامه .

سدیر می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم که منظور خداوند از « قُل هُوَ نَبَؤٌا عَظِیمٌ * أَنتُم عَنهُ مُعرِضُونَ » چیست ؟ فرمود : کسانی که علم به آنها داده شد یعنی امامان ، و خبر بزرگ امامت است .

خبر بزرگ یا « نَبَؤٌا عَظِیمٌ » درجه اوّل امیرالمومنین علی علیه السلام است و در درجه ثانی کسانی هستند که « الذین اوتوا العلم » خداوند به آنها " علم وَهنی " عنایت فرموده است و علم آنها علم خداوند است و آنها امامان معصوم از نسل امیرالمومنین و فاطمه زهرا سلام الله علیهما هستند ، و در حال حاضر « نَبَؤٌا عَظِیمٌ » حضرت بقیة الله الاعظم می باشند .

ص: 483

«آیه یکصد و هفتاد و پنجم »

اشاره

به شیطان تا ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مهلت داده شده است .

خداوند در سوره ص آیه79 تا 81 می فرماید :

« قَالَ رَبِّ فَأَنظِرنِی إِلَی یَومِ یُبعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ المُنظَرِینَ * إِلَی یَومِ الوَقتِ المَعلُومِ »

( شیطان ) گفت : پروردگار من ، پس مرا تا روزی که مبعوث شوند مهلت بده * ( خداوند )

فرمودند : تو از کسانی هستی که به تو مهلت داده شده است * تا روز وقت معلوم .

اگر به آیات و روایات مراجعه کنیم مشاهده می کنیم که این « یَومِ الوَقتِ المَعلُومِ » و یا روز وقت معلوم را دانشمندان تا قیامت دانسته اند ، منتها ما یک قیامت صغیر داریم و یک قیامت کبری که قیامت صغری همان قیام قائم موعود حضرت حجة بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف است و قیامت کبری وقتی است که مردگان از قبر خارج شده و در پیشگاه عدل الهی حاضر می شوند ، آیات قرآن نیز دارای همین معانی است ؛ هم شیعه این را قبول دارد و هم اهل سنت . مثلاً :

1) عالم بزرگ شافعی شیخ الاسلام حافظ الحموینی در کتاب فرائد السمطین جلد 2 آورده است :

عن الحسن بن خالد عن علی بن موسی الرضا علیه السلام : انه قال فی حدیث : « إِلَی یَومِ الوَقتِ المَعلُومِ » و هو یوم خروج قائمنا فقیل له : یا رسول الله صلی الله علیه و آله : و من القائم منکم اهل البیت ؟ قال : الرابع من ولدی ابن سیدة الإماء یطهرالله به الارض من کل جور ، و یقدسها من کل جرم وظلم .

عالم شافعی حموینی به سند یاد شده از حسن بن خالد ، و از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام روایت کرده است که آن حضرت در ضمن حدیثی فرمودند : « إِلَی یَومِ الوَقتِ المَعلُومِ » و آن روز قیام قائم ما

( اهلبیت ) است ، پس گفته شد : ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله قائم شما اهلبیت کیست ؟ فرمودند : چهارمین از اولاد من ، او پسر سرور کنیزان است ؛

ص: 484

خداوند توسط او زمین را از هر ظلم و جور پاک می کند و از هر جنایت و پستی منزه می سازد .

2) در تفسیر عیاشی مجلد 2 صفحه 242 آمده است :

عیاشی در تفسیر این آیه از حضرت صادق علیه السلام روایت نموده که از آن حضرت پرسیدند از معنی آیه « إِلَی یَومِ الوَقتِ المَعلُومِ » حضرت فرمودند: آیا تو گمان می کنی که مراد از " یوم وقت معلوم " روزی است که مردم در آن محشور می شوند ، چنین نیست بدرستیکه خداوند عالم مهلت داد به ابلیس تا روزیکه قیام می کند در آن قائم ما اهلبیت ، پس وقتیکه خداوند متعال برانگیخت قائم ما را می آید به مسجد کوفه و ابلیس ملعون بیاید خدمت آن حضرت تا آنکه به زانو درآید در پیش او پس می گوید : واویلا از این روز. پس آن حضرت می گیرد از پیشانی او پس گردن او را می زند . پس این روزاست " یوم وقت معلوم ".

3) علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش مجلد 2 صفحه 245 می گوید :

حضرت صادق علیه السلام فرمودند : «یَومِ الوَقتِ المَعلُومِ » روزی است که حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله ابلیس را سر می برد .

4) درتفسیر برهان مجلد 1 صفحه 558 به نقل از بصائرالدرجات آمده است:

از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است : شیطان لعنة الله از خداوند سؤال کرد که او را مهلت دهد تا روز وقت معلوم چون آن روز شود ظاهرشود شیطان با جمیع اتباعش از روزیکه خداوند آدم را خلق کرده است تا آن روز و حضرت امیرالمؤنین علیه السلام برگردد و این آخر برگشتهای آن حضرت یا آخرین رجعت آن حضرت است . راوی گفت : مگر رجعتهای بسیار خواهد کرد ؟ فرمودند : بلی و هر امامی که در قرنی بوده باشد نیکوکاران وبدکاران زمان او برمی گردند تا حق تعالی مؤمنی را بر کافران غالب گرداند ، و مؤمنان از آنها انتقام بکشند ، چون آن روز شد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برگردد با اصحابش و شیطان می آید با اتباعش و ملاقات ایشان در کنار فرات واقع شود نزدیک به کوفه ، پس قتالی واقع شود که هرگز مثل آن واقع نشده باشد ، گویا می بینم اصحاب حضرت امیرالمؤمنین را که صد قدم ازپس پشت برگردند و پای بعضی در میان آب فرات داخل شود ، پس ابری به زیر آید از آسمان که پرشده باشد از ملائکه و حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله حربه ای از نور بردست داشته باشد و در پیش آن ابر آید ، چون نظر شیطان بر آن حضرت افتد از عقب برگردد و اتباعش به او گویند که اکنون که ظفر یافتی به کجا می روی ، او گوید : من می بینم آن چه شما نمی بینید ، من می ترسم از پروردگار عالمیان ، پس حضرت رسول خدا به او برسد و آن حربه را در میان دو کتفش بزند که او و اتباعش همه هلاک می شوند ، پس بعد از آن همه مردم خدا را به یگانگی بپرستند و هیچ چیز را با خدا شریک

ص: 485

نگردانند و حضرت امیر چهل و چهار هزار سال پادشاهی کند تا آنکه یک مرد

از شیعیان آن حضرت هزار فرزند از صلب او متولد شود همه پسر هرسال یک فرزند.

ص: 486

«آیه یکصد و هفتاد و ششم »

اشاره

سرانجام ندای آمدن مهدی علیه السلام را خواهید شنید .

خداوند در سوره ص آیات 86 الی

88 می فرماید :

« قُل مَآ أَسئَلُکُم عَلَیهِ مِن أَجرٍ وَ مَآ أَنَا مِنَ المُتَکَلِّفِینَ * إِن هُوَ إِلَّا ذِکرٌ لِّلعَالَمِینَ * وَ لَتَعلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعدَ حِینِ »

بگو مزدی بر این ( رسالت ) از شما طلب نمی کنم و من از کسانی نیستم که این رسالت را بر خود ببندم * و این جز تذکاری برای جهانیان نیست * و هر آینه خبر ( آن وعده و وعیدش را) پس از مدتی خواهید دانست .

1) در کتاب ینابیع الموده صفحه 427 نوشته حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی آمده است :

« وَ لَتَعلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعدَ حِینِ » عن عاصم بن حمید عن الباقر رضی الله عنه قال لتعلمنی نبأه ای نبأ القائم علیه السلام عند خروجه .

عاصم بن حمید از امام باقر علیه السلام در فرموده خداوند تعالی که فرموده است : « وَ لَتَعلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعدَ حِینِ » روایت می کند که آن حضرت فرمودند : ( هر آینه خبر آن را بدانید ) مقصود خبر قیام انقلاب قائم است هنگام خروجش .

2) در روضه کافی جلد 2 صفحه 110 حدیث 432 آمده است :

علی بن محمد ، عن علی بن العباس ، عن الحسن بن عبدالرحمن ، عن عاصم بن حمید ، عن ابی حمزه ، عن ابی جعفر علیه السلام فی قوله عزوجل : « قُل مَآ أَسئَلُکُم عَلَیهِ مِن أَجرٍ وَ مَآ أَنَا مِنَ المُتَکَلِّفِینَ * إِن هُوَ إِلَّا ذِکرٌ لِّلعَالَمِینَ » قال : هو امیرالمؤمنین علیه السلام ، « وَ لَتَعلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعدَ حِینِ » قال : عند خروج القائم علیه السلام .

و نیز از امام باقرعلیه السلام روایت کرده در تفسیر گفتار خدای عزوجل : " بگو من برای نبوت از شما مزدی نمی خواهم و از متصنعان نیستم ، و او جز تذکری برای جهانیان نیست ." فرمود : او امیرالمؤمنین علیه السلام است . " و پس از

ص: 487

مدتی خبر او را خواهند دانست . فرمود : یعنی هنگام خروج حضرت قائم علیه السلام .

پس در این آیه « إِن هُوَ إِلَّا ذِکرٌ لِّلعَالَمِینَ » امیرالمؤمنین علیه السلام است و منظور از« وَ لَتَعلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعدَ حِینِ » خبری است که پس از مدتی شنیده خواهد شد آن هم هنگام خروج قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

ص: 488

«آیه یکصد و هفتاد و هفتم »

اشاره

اهل بیت دانایانند و شیعیان صاحبان خردند و امام زمان از دانایان است .

خداوند در سوره زمر آیه 9 می فرماید :

« قُل هَل یَستَوِی الَّذِینَ یَعلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَایَعلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُأُولُواالأَلبَابِ »

بگو آیا کسانی که عالمند و دانشمند و آگاهند مساوی و یکسانند با کسانی که جاهل و نادان و بی خبرند ، ( اما ) تنها " اولوالالباب " و صاحبان خرد و دانشمندان و روشنفکران هستند که می دانند ، ( که آنها یکسان نیستند .)

1) حاکم حسکانی حنفی در کتاب شواهد التنزیل ( آیه 138 ) ذیل حدیث 805 آورده است :

خبرداد ما را ابوبکر حارثی ... خبرداد ما را ابویعقوب جعفی از جابر از ابی جعفر علیه السلام در فرموده خداوند متعال : « هَل یَستَوِی الَّذِینَ یَعلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَایَعلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُأُولُوا الأَلبَابِ » فرمودند : "الَّذِینَ یَعلَمُونَ" کسانی که می دانند ما (اهلبیت) هستیم ؛ " وَ الَّذِینَ لَایَعلَمُونَ " کسانی که نمی دانند دشمنان ما (اهلبیت) هستند ، و " أُولُواالأَلبَابِ " صاحبان خرد و روشنفکران شیعیان ما هستند ( که تشخیص می دهند ما با دشمنانمان برابر نیستیم .)

2) بازحاکم حسکانی حنفی در کتاب شواهد التنزیل ذیل حدیث 806 آورده است :

خبرداد ما را سعید از ابی سعید بلخی از پدرش از مقاتل از ضحاک از ابن عباس در فرموده خداوند متعال : « قُل هَل یَستَوِی الَّذِینَ یَعلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَایَعلَمُونَ ... » در این آیه " الَّذِینَ یَعلَمُونَ " کسانی که می دانند امیرالمؤمنین علی علیه السلام و اهلبیتش از ابی هاشم هستند ؛ " وَ الَّذِینَ لَایَعلَمُونَ " کسانی که نمی دانند دشمنان ما

ص: 489

هستند ؛ و " أُولُواالأَلبَابِ " روشنفکران و صاحبان تشخیص شیعیان ما (اهلبیت) هستند .

3) در تفسیر برهان جلد 4 صفحه 69 حدیث 3 و کتاب بصائر الدرجات صفحه 74 آمده است :

و عنه عن علی بن ابراهیم ، عن ابیه ، عن عبدالله بن المغیره ، عن عبدالمؤمن بن القاسم الانصاری ، عن سعد ، عن جابر ، عن ابی جعفر علیه السلام فی قول الله عزوجل : « قُل هَل یَستَوِی الَّذِینَ یَعلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَایَعلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُأُولُواالأَلبَابِ » قال ابوجعفر انما نحن الذین یعلمون و الذین لایعلمون عدونا وشیعتنا اولوالالباب .

در تفسیر قمی علی بن ابراهیم نقل می کند از پدرش و او نقل می کند از عبدالله بن مغیره و او نقل می کند از قاسم الانصاری و او نقل می کند از سعد و او روایت می کند از جابر و او نقل می کند از امام محمد باقر علیه السلام درباره این فرموده خداوند : " بگو آیا کسانی که عالمند با آنها که نادان و جاهلند مساویند تنها اولوالالباب هستند که یکسان نیستند " حضرت فرمودند : به تحقیق کسانی که می دانند مائیم و کسانی که نمی دانند دشمنان ما هستند و اولوالالباب شیعیان ما می باشند .

4) در تفسیر برهان جلد 4 صفحه 69 حدیث 4 آمده است :

و عنه عن عدة من اصحابنا ، عن احمد بن محمد ، عن الحسین بن سعید ، عن النضر بن سوید ، عن جابر عن ابی جعفر علیه السلام فی قوله عزوجل : « قُل هَل یَستَوِی الَّذِینَ یَعلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَایَعلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُأُولُواالأَلبَابِ » قال نحن الذین یعلمون و عدونا الذین لایعلمون و شیعتنا اولوالالباب .

باز در این حدیث عده ای از اصحاب نقل می کنند از احمد بن محمد ... و جابر روایت می کند از امام محمد باقر علیه السلام در مورد این فرموده خداوند : « هَل یَستَوِی الَّذِینَ یَعلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَایَعلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُأُولُواالأَلبَابِ » حضرت فرمودند : ما اهلبیت هستیم دانایان ، و دشمنان ما نادانانند ، و شیعیان ما صاحبان خرد و اولوالالباب هستند .

5) در تفسیر برهان جلد 4 صفحه 70 حدیث 12 به نقل از تفسیر قمی آمده است :

احمد بن محمد بن خالد ابرقی ، عن ابیه ، عن من ذکره ، عن ابی علی حسان العجلی ، قال سأل رجل اباعبدالله علیه السلام

و انا جالس عن قول الله عزوجل : « هَل یَستَوِی الَّذِینَ یَعلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَایَعلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُأُولُواالأَلبَابِ » قال نحن الذین یعلمون و عدونا الذین لایعلمون و شیعتنا اولوالالباب .

باز در این حدیث علی بن حسان العجلی می گوید سؤال کردم از امام صادق علیه السلام درباره این آیه : « هَل یَستَوِی الَّذِینَ ... » حضرت فرمودند : ما ( اهلبیت ) دانایان و عالمان هستیم و دشمنان ما نادانان هستند و شیعیان ما اولوالالباب هستند .

ص: 490

6) در تفسیر برهان جلد 4 صفحه 70 حدیث 13 به نقل از تفسیر قمی آمده است :

عنه ، عن ابن فضّال ، عن علی بن عقبة ، عن ابن خالد ، قال دخلت انا و معلی بن خنیس علی ابی عبدالله علیه السلام و لیس هو فی مجلسه فخرج علینا من جانب البیت من عند سنائه و لیس علیه جلباب فلما نظر الینا رحب فقال مرحبا بکما واهلا ثم جلس و قال انتم اولوالالباب فی کتاب الله قال الله تبارک و تعالی : « إِنَّمَا یَتَذَکَّرُأُولُواالأَلبَابِ »

از ابن فضال از علی بن عقبه از ابن خالد گفت : من و معلی بن خنیس بر امام صادق علیه السلام وارد شدیم ولی حضرت در مجلس حضور نداشتند سپس آن بزرگوار از داخل خانه و نزد همسرشان داخل شدند در حالیکه لباس ساده ای بر تن داشتند ، وقتی چشمشان به ما افتاد به ما خوش آمد گفتند و بعد نشستند و فرمودند : شما هستید اولوالالباب در کتاب خدا چنانکه می فرماید : « إِنَّمَا یَتَذَکَّرُأُولُواالأَلبَابِ »

ص: 491

«آیه یکصد و هفتاد و هشتم »

اشاره

خداوند به شیعیان بشارت ظهور را می دهد .

خداوند در سوره زمر آیه 17 می فرماید :

« وَ الَّذِینَ اجتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن یَعبُدُوهَا وَ أَنَابُوا إِلَی اللَّهِ لَهُمُ البُشرَی فَبَشِّر عِبَادِ »

و کسانی که از طاغوت پرهیز کرده اند از اینکه بپرستندش ، و به سوی خداوند بازگشته اند ، بشارت [ بهشت ] ایشان راست ؛ پس بندگانم را بشارت ده .

1) درتفسیر برهان جلد 4 صفحه 72 حدیث 3 آمده است :

عنه عن محمد بن یحیی ، عن احمد بن محمد ، عن الحسن عن سعید ، عن حماد بن عیسی ، عن الحسین بن المختاد ، عن ابی بصیر ، عن ابی عبدالله علیه السلام کل رایة ترفع قبل قیام القائم علیه السلام فصاحبها طاغوت یعبد من دون الله عزوجل .

2) در اصول کافی مجلد 2 صفحه 306 کتاب الحجة حدیث 1162 و تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 72 آمده است :

عَدة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمّد بن أبی نصر ، عن حماد بن عثمان ، عن أبی عبیدة الحذاء ، قال : سألت أباجعفر علیه السلام عن الاستطاعة و قول الناس فقال وتلا هذه الآیة : « و لایزالون مختلفین إلأ من رحم ربک و لذلک خلقهم » یا ابأ عبیدة ، الناس مختلفون فی إصابة القول و کلهم هالک ، قال : قلت : قوله : « إلا من رحم ربک » ؟ قال : هم شیعتنا و لرحمة خلقهم و قوله : « و لذلک خلقهم » یقول : لطاعة الإمام ، الرحمة الّتی یقول : « و رحمتی وسعت کلّ شیء » یقول : علم الامام و وسع علمه الذی هو من علمه کلّ شی هم شیعتنا ، ثم قال : « فَأَ کتبها للّذین یتّقون » یعنی ولایة غیر الامام و طاعة ، ثم قال : « لایجدونه مکتوبا عندهم فی التوراة و لانجیل » یعنی النبی علیه السلام و الوصیّ و القائم (بامرهم بالمعروف ( إذ اقام ) و ینهاهم عن المنکر ) والمنکر من أنکر من فضل الامام و جحده « و

یحل لهم الطیّبات » أخذ العلم من أهله « و یحرم علیهم الخبائث » الخبائث قول من

ص: 492

خالف « ویضع عنهم إصرهم » و هی الذُّنوب الّتی کانوا فیها قبل معرفتهم فضل الامام « و الأغلال الّتی کانت علیهم » و الأغلال ما کانوا یقولون ممّا لم یکونوا أمروا به من ترک فضل الامام ، فلما عرفوا فضل الامام وضع عنهم إصرهم و الاصر الذنب و هی الاصار ، ثم نسبهم فقال : « الذین آمنوا به ( یعنی بالامام ) و غّرروه و نصروه و اتّبعوا النّور الّذی أنزل معه اُولئک هم المفلحون » یعنی الّذین إجتنبوا الجبت و الطاغوت أن یعبدوها و الجبت والطاغوت فلانُ و فلانُ و فلانُ و العبادة طاعة الناس لهم ، ثم قال : « أنیبوا إلی ربکم وأسلموا له » ثم جزاهم فقال : « لهم البشری فی الحیاة الدنیا و فی الآخرة »

و الامام یبشرهم بقیام القائم و بظهوره و بقتل أعدائهم و بالنجاة فی الآخرة و الورود علی محمّد علیه السلام و آله صل الله علیه الصادقین علی الحوض .

ابوعبیده الحذاء گوید : از امام باقر علیه السلام راجع به استطاعت (1) و گفتار مردم در آن باره پرسیدم حضرت این آیه را تلاوت نمود : " مردم پیوسته مختلف خواهند بود ( از لحاظ عقیده ) ، هر آنکه را پروردگارت ترحم کند ( و به راه حق هدایتش فرماید ) و ایشان را برای ترحم آفریده " 119 سوره 12 – و فرمود : ای ابوعبیده مردم در رسیدن به قول حق مختلفند و همگی در هلاکند ( حق را کنار گذاشته و از باطلها پیروی می کنند ) من عرض کردم خدا می فرماید : " جز کسی را که پروردگارت ترحم کند ؟ " فرمود : آنها شیعیان ما هستند و خدا آنها را برای رحمتش آفریده ، از این رو فرمود : " ایشان را برای ترحم آفریده " یعنی برای اطاعت امام آفریده و امام همان رحمتی است که خدا می فرماید : " رحمت من همه چیز را فرا گرفته" 156 سوره 7 آن رحمت علم امام است و علم امام که مأخوذ از علم خداست همه چیز را فراگرفته آنها شیعیان ما هستند ( که علم امام آنها را فرا گرفته و دیگران چون از علم امام بهره نمی برند ، آنها را فرا نمی گیرد.) سپس خدای تعالی فرماید : " رحمت خدا را برای کسانیکه پرهیز کنند مقرر می دارد " یعنی از ولایت و طاعت غیر امام پرهیز کنند ، سپس فرماید : " او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته می یابند " مقصود از او پیغمبر صلی الله علیه و آله و وصیش و امام قائم است ، که ایشان را امر به معروف می کنند ( زمانی که قیام فرماید ) و از منکر (1) بازشان می دارند و منکر (2) کسی که فضیلت امام را نپذیرد و منکر شود " و چیزهای پاکیزه را برای ایشان حلال می کند " چیزپاکیزه بدست آوردن علم است از اهلش " و پلیدی ها را برایشان حرام می کند " پلیدیها گفتار مخالفین است " و بار سنگین را از گردنشان بنهد " و آن گناهانی است که پیش از شناختن فضیلت امام در میانش بودند " و بند و زنجیرهایی که بر دوش داشتند " و زنجیرها همان سخنانی است که درباره ترک فضیلت امام می

گفتند ، در صورتیکه به آن دستور نداشتند ، پس چون فضیلت امام را شناختند ، بار گران را از دوشتان بنهد و بار گران همان گناهست .

ص: 493

پس خدای تعالی آنها را معرفی کرده و فرموده است : " کسانی که به او ( یعنی به امام ) ایمان آورده و گرامیش داشته و یاریش کرده اند و از نوری که همراه او نازل شده پیروی کرده اند ایشان رستگارانند 157 سوره 17 " یعنی کسانیکه از پرستش جبت و طاغوت دوری گزیدند و جبت و طاغوت فلان و فلان وفلان است و پرستش اطاعت امام است از ایشان .

باز خدا فرماید : " به سوی پروردگار خود بازگردید و تسلیم او شوید ." 54 سوره 39 . پس ایشان را پاداش داده و فرموده : " و بشارت درزندگی دنیا و آخرت برای آنهاست ." 64 سوره 10 .و امام ایشان را به قیام و ظهور حضرت قائم و به کشته شدن دشمنانشان و نجات در آخرت و ورود بر محمد صلی الله علی محمد و آله الصادقین بشارت دهد .

ص: 494

«آیه یکصد و هفتاد و نهم »

اشاره

ائمه طاهرین و امام زمان علیهم السلام رحمت خداوند هستند .

خداوند در سوره زمر آیه 53 می فرماید :

« قُل یَاعِبَادِیَ الَّذِینَ أَسرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِم لَاتَقنَطُوا مِن رَّحمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ »

بگو ای بندگان من که درباره خویش زیاده روی کرده اید ( و اسراف نمودید ) بر نفسهای خودتان از رحمت خداوند نا امید نشوید ، که خداوند همه گناهان را می بخشد که او آمرزنده و بخشنده و رحیم ومهربان است .

1) در تفسیر برهان جلد 4 صفحه 78 حدیث 2 آمده است :

ابن بابویه قال حدثنا ابی قال حدثنا محمد بن یحیی العطار ، عن الحسین بن اسحق التاجر ، عن علی بن مهزیار ، عن الحسین بن سعید ، عن محمد بن الفضیل ، عن الثمالی ، عن ابی جعفر علیه السلام قال لایعذر احد یوم القیامه بان یقول یا رب لم اعلم ان ولد فاطمة هم الولاة و فی ولد فاطمة انزل الله هذه الآیة الخاصه : « یَاعِبَادِیَ الَّذِینَ أَسرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِم لَاتَقنَطُوا مِن رَّحمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ »

ابن بابویه قمی رضی الله عنه نقل می کند ... از محمد بن الفضیل و ایشان نقل می

کند از ثمالی و ایشان از امام محمد باقر علیه السلام روایت می کند که آن حضرت فرمودند : هیچ کس فردای قیامت عذر وبهانه ای ندارد که بگوید من نمی دانستم که ولاة امر و امامان و حاکمان جامعه از فرزندان فاطمه علیها السلام بوده اند و این آیه شریفه مخصوص در حق آنها نازل شده است :"ای بندگان من که درباره خودتان زیاده روی کرده اید از رحمت خداوند ناامید نگردید . "

2) در تفسیر برهان جلد 4 صفحه 78 حدیث 3 آمده است :

ص: 495

علی بن ابراهیم قال نزلت فی شیعة امیرالمؤمنین علیه السلام ثم قال حدثنا جعفر بن محمد ، قال حدثنی عبدالکریم ، عن محمد بن علی ، عن محمد بن الفضیل ، عن ابی حمزة قال قال ابوجعفر علیه السلام لایعذر الله یوم القیامة احداً یقول لم اعلم ان ولد فاطمة هم الولاة علی الناس کافة و فی شیعة ولد فاطمة علیها السلام انزل الله هذه الآیة خاصة : « قُل یَاعِبَادِیَ الَّذِینَ أَسرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِم لَاتَقنَطُوا مِن رَّحمَةِ اللهِ » محمدبن فضیل از ابی حمزه نقل می کند که امام باقر علیه السلام فرمود : هیچ کس فردای قیامت عذر وبهانه ای ندارد که بگوید من نمی دانستم که رهبران جامعه و انسانها به طور کلی از فرزندان فاطمه الزهرا سلام الله علیهم بوده اند .

خداوند این آیه شریفه را مخصوصاً در حق شیعیان فرزندان زهرا علیهم السلام نازل فرموده : « یَاعِبَادِیَ الَّذِینَ أَسرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِم لَاتَقنَطُوا مِن رَّحمَةِ اللهِ ... »

3) در تفسیر برهان جلد 4 صفحه 78 حدیث 4 آمده است :

محمد بن العباس ، قال حدثنا احمد بن ادریس ، عن احمدبن محمدبن عیسی ، عن الحسین بن سعید ، عن ابن فضال ، عن محمد بن فضیل ، عن ابی حمزة الثمالی ، عن ابی جعفر علیه السلام قال قال ابوجعفر لایعذر الله احدا یوم القیامة بان یقول یا رب لم اعلم بان ولد فاطمة هم الولاة و فی ولد فاطمة علیه السلام انزلت هذه الآیة خاصة : « یَاعِبَادِیَ الَّذِینَ أَسرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِم لَاتَقنَطُوا مِن رَّحمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ »

محمد بن العباس نقل می کند ... از ابی حمزه ثمالی و او نقل می کند از امام محمد باقر علیه السلام که حضرت فرمودند : هیچ عذر و بهانه ای در روز قیامت برای کسی نمی ماند که بگوید پروردگارا من نمی دانستم که فرزندان فاطمه اولی الامر و حاکمان جامعه بودند ، زیرا این آیه مخصوص آنها نازل شده است : « یَاعِبَادِیَ الَّذِینَ أَسرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِم لَاتَقنَطُوا مِن رَّحمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ »

4) در تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 78 حدیث 5 و کتاب اختصاص صفحه 106 آمده است :

ابن بابویه فی حدیث ، عن محمد بن الحسن الصفار ، عن عباد بن سلیمان ، عن محمد بن سلیمان الدیلمی عن ابیه قال کنت عند ابی عبدالله علیه السلام اذ دخل علیه ابو بصیر فقال الامام یا ابا بصیر لقد ذکرکم الله عزوجل فی کتابه بقول : « یَاعِبَادِیَ الَّذِینَ أَسرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِم لَاتَقنَطُوا مِن رَّحمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ » و الله ما اراد بذلک غیرکم یا ابامحمد فهل سررتک ؟ قال نعم .

ابن بابویه در ضمن حدیثی از محمد بن حسن صفار از عباد بن سلیمان از محمد بن سلیمان دیلمی از پدرش روایت می کند که گفت : من نزد امام صادق علیه السلام بودم که ابوبصیر برآن حضرت وارد شد امام فرمودند: یا ابابصیر خداوند در کتاب خود از شما یادکرده و می فرماید : « یَاعِبَادِیَ الَّذِینَ أَسرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِم لَاتَقنَطُوا

ص: 496

مِن رَّحمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ » سو گند به خدا که غیر شما را اراده نکرده سپس فرمود : آیا خوشحالت کردم ؟ عرض کرد آری .

«آیه یکصد و هشتادم »

اشاره

رسول خدا و امیرالمؤمنین و ائمه طاهرین فی جنب الله هستند .

خداوند در سوره زمر آیه 56 می فرماید :

« أَن تَقُولَ نَفسٌ یَا حَسرَتَی عَلَی مَا فَرَّطتُ فِی جَنبِ اللهِ وَ إِن کُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ »

شخصی می گوید : واحسرتا بر آنچه در جنب خداوند کوتاهی کردم و همانا من از مسخرکنندگان بودم .

1) در کتاب ینابیع الموده باب 95 صفحه 495 آمده است :

فی المناقب عن ابی بصیر عن جعفر الصادق قال قال امیرالمؤمنین علی سلام الله علیه فی خطبة انا الهادی و انا المهتدی و انا ابوالیتامی و المساکین و زوج الارامل و انا ملجأ کل ضعیف و مأمن کل خائف و انا قائد المؤمنین الی الجنة و انا حبل الله المتین و انا عروة الوثقی و کلمة التقوی و انا عین الله و باب الله و لسان الله صادق و انا جنب الله الذی یقول تعالی فیه : « ان تقول نفس یا حسرتی علی مافرّطتُ فی جنب الله » و انا ید الله المبسوطة علی عبادة بالرحمة و المغفرة و انا باب حطة ، من عرفنی وعرف حقی فقد عرف ربه لانی وصیّ نبیه فی ارضی و حجة علی خلقه لاینکر هذا الاراد علی الله و رسوله .

در کتاب مناقب از ابی بصیر و ایشان از امام صادق علیه السلام ( و ایشان از اجداد طاهرینش ) تا امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل می کند که آن حضرت در ضمن خطبه ای فرمودند : منم هادی و منم مهتدی ، و منم پدر یتیمان و مساکین و منم یاری کننده بیوه زنان و منم ملجأ و پناهگاه همه ضعیفان و منم مأمن و محل امن برای همه کسانی که ( از ظالمان ) ترسیده اند ، و منم قائد و رهبر مؤمنان بسوی بهشت « حبل الله المتین» و ریسمان محکم خداوند ومنم کلمه تقوی و منم

ص: 497

عین الله و منم باب الله و منم لسان الله صادق و منم « جنب الله » مذکور در قول خداوند ، منم یدالله و دست مبسوط و گسترده خداوند بر بندگانش ( دست رحمة ومغفرة خداوند ) و منم باب حطة و آمرزش او ، هرکس مرا بشناسد و بحق من عرفان پیدا کند یقیناً رب خود را شناخته است ، من وصی و جانشین پیامبر خدا و حجت او برروی زمین هستم ، هرکس مرا انکار کند خداوند و رسولش را انکار کرده است .

2) باز در ینابیع الموده باب 95 صفحه 495 حافظ خواجه کلان قندوزی حنفی به سند خودش آورده است :

و عن علی بن سوید عن موسی بن الکاظم فی هذه الآیه قال جنب الله امیرالمؤمنین علی علیه السلام و کذلک ما بعده من الاوصیاءِ بالمکان الرفیع الی ان ینتهی الامر الی آخر المهدی سلام الله علیهم .

حافظ شیخ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی از علی بن سوید ، و ایشان از حضرت امام موسی کاظم علیه السلام روایت کرده است که در تفسیر این آیه : « أَن تَقُولَ نَفسٌ یَا حَسرَتَی عَلَی مَا فَرَّطتُ فِی جَنبِ اللهِ » فرمودند : جنب الله امیرالمؤمنین علی علیه السلام است و همچنین اوصیای والامقام بعد از ایشان هستند تا آخر آنها که آخرین آنها حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف است .

ص: 498

«آیه یکصد و هشتاد و یکم »

اشاره

در زمان قائم آل محمد علیه السلام زمین به نور ربّ روشن می شود .

خداوند در سوره زمر آیه 69 می فرماید :

« وَ أَشرَقَتِ الأَرضُ بِنُورِرَبِّهَا »

و زمین به نور پروردگار خودش روشنی یافت .

1) در کتاب ینابیع الموده صفحه 448 حافظ خواجه کلان قندوزی حنفی آورده است :

و فیه عن الحسن بن خالد قال قال : علی بن موسی الرضا رضی الله عنه لا دین لمن لاورع له و ان اکرمکم عند الله اتقاکم ای اعملکم بالتقوی ثم قال ان الرابع من ولدی ابن سیدة الاماء یطهر الله به به الارض من کل جور و ظلم و هو الذی یشک الناس فی ولادته و هو صاحب الغیبة فاز اخرج اشرقت الارض بنوربها و وضع میزان العدل بین الناس فلا یظلم احد احداً و هو الذی تطوی له الارض و لایکون له ظل و هو الذی ینادی مناد من السماء یسمعه جمیع اهل الارض الا ان حجة الله قد ظهر عند بیت الله فاتبعوه فان الحق فیه و معه و هو قول الله عزوجل : « ان نشاء ننزل علیهم آیة من السماء فظلت اعناقهم لها خاضعین »

خواجه کلان قندوزی نقل می کند از کتاب فرائد السمطین ( نوشته حافظ شیخ محمد بن ابراهیم جوینی الحموینی محدث و مفسر و فقیه شافعی ) از حسن بن خالد گوید : علی بن موسی الرضا رضی الله عنه فرمود : آنکس که ورع ندارد دین ندارد ، و گرامی ترین مردم نزد خداوند باتقوا ترین آنها هستند ، یعنی عمل کننده ترین شما به تقوی بعد فرمود : فرزند چهارم از فرزندان من ، پسر سیده زنهای کنیزان ، خداوند پاک کند به واسطه او زمین را از جور وستم همان اوست که مردم در

ص: 499

ولادتش شک می کنند ، و همان است که دارای غیبت است و هنگامیکه قیام می کند « وَ أَشرَقَتِ الأَرضُ بِنُورِرَبِّهَا » ،" زمین روشن می شود به نور پروردگارش " ، او در میان مردم میزان عدل را قرارمی دهد ، احدی به دیگری ظلم وجور روا نمی دارد ، و هم اوست که برای داشتن طی الارض ، زمین ( در زیر پاهای او ) می پیچد ، و برای او سایه نمی باشد و هم اوست که منادی از آسمان ندا می کند ، و همه اهل زمین این ندا می شنوند که : آگاه باشید حجت خداوند ظاهر شده ( و قیام نموده است) و ( حرکت کنید ) در نزد خانه خدا پیرو او باشید ، براستی حق در گفتار اوست و با اوست و این فرموده خداوند است در سوره شعراء آیه 2 : " اگر خواهیم فرستیم بر آنها از آسمان آیتی را پس می گردد گردنهاشان برای آن خضوع کنندگان "

2) ابوجعفر محمد بن جریر الطبری ( المتوفی سنه 310 ) در کتاب دلائل الامه صفحه 260 آورده است :

قالَ اَخبَرنی اَبُوالحسین محمد بن هاروُن بن مُوسی ، قال حَدَّثَنا اَبُوعلی محمد بن هَمّام قال : حَدَثَنا ابُواعبدالله بن جعفر بن محمد الحمیَری قال : حَدَّثَنا احمد بن میثم قال حدثنا سلیمان بن صالح قال : حدثنا ابُوالهیثم القَصَّاب عن المفضل بن عمر الجعفی قال : سمعت اباعبدالله علیه السلام یقول : إِنَّ قائِمنا اِذ قامَ اَشرَقتِ الاَرضِ بِنُورِ ربّها وَ استَغنیَ العِبادُ عَن ضَوءِ الشمس وَصارَ الیل و النهارُ واحد ( وَ ذهَبَتِ الظلمَة ) وَعاشَ الرَّجُلُ فی زَمانِهِ اَلفَ سَنَةٍ یُولَدُ لَهُ فی کُلِّ سَنَةٍ غُلامٌ لایُولَدُ لَهُ جاریَةٌ یَکسوُهُ الثوبُ فَیَطُولُ علیه کُلّما طالَ ، وَ یَکُونُ ( یَتَلَوَّنُ ) عَلَیه اَیّ لَونٍ شاءَ .

ابوجعفر محمد بن جریر طبری گوید خبر داد ابوالحسن محمد بن هارون ... و خبرداد ابوعبدالله بن جعفر حمیری ... از مفضل بن عمر جعفی حدیث آورد که گفت : شنیدم حضرت ابی عبدالله جعفر بن محمد الصادق علیه السلام فرمودند : همانا هرگاه قائم ما بپاخیزد زمین به نور پروردگارش روشنی یابد ،( إِنَّ قائِمنا اِذ اقامَ اَشرَقتِ الاَرضِ بِنُورِ ربّها ) و مردم از روشنایی خورشید بی نیاز گردند ، و شب و روز یکی خواهد شد و تاریکی از میان خواهد رفت و مردم در زمان او عمرشان طولانی شود و هزار سال عمر خواهند کرد هرسال برایش یک پسر متولد می شود و دختر متولد نمی گردد ، جامه ای به قامت خودش بر او پوشیده می شود که هر چه قدش بلندتر می گردد لباس هم بزرگتر می شود و به هر رنگی که بخواهد .

3) در کتاب تفسیر قمی مجلد 2 صفحه 253 آمده است :

علیّ بن ابراهیم قال : حدّثنا محمّد بن ابی عبدالله قال : حدّثنا جعفر بن محمّد قال : حدّثنا القاسم بن الرّبیع قال : حدّثنا صباح المداینی قال : حدّثنا المفضّل بن عمر انّه سمع اباعبدالله علیه السلام یقول فی قوله : « وَ أَشرَقَتِ الأَرضُ بِنُورِرَبِّهَا » قال :

ص: 500

ربّ الارض یعنی امام الارض ، قلت : فاذا خَرَجَ یکون ماذا ؟ قال : اذاً یستغنی النّاس عن ضَوءِ الشّمس و نور القمر و یجزون بنور الامام .

علی بن ابراهیم گوید : حدیثمان داد محمد بن ابی عبدالله گفت : حدیثمان داد جعفر بن محمّد ، وی گفت : حدیثمان داد آورد قاسم بن ربیع گفت : حدیثمان گفت : صباح مداینی گفت : حدیثمان داد مفضّل بن عمر اینکه از حضرت ابی عبدالله امام صادق علیه السلام شنیده که درباره فرموده خداوند : » و زمین به نور پروردگارش روشنی یافت.»

می فرمود : پروردگار زمین یعنی امام زمین عرض کردم : هرگاه ظهور کند چه شود ؟ فرمود : در آن صورت مردم از نور آفتاب و نور ماه بی نیاز می شوند و به نور امام اکتفا می کنند .

ص: 501

«آیه یکصد و هشتاد و دوم »

اشاره

ملائکه خادمان محبین اهل بیت و محبین امام زمان هستند .

خداوند در سوره غافر آیه 7 می فرماید :

« الَّذِینَ یَحمِلُونَ العَرشَ وَ مَن حَولَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمدِ رَبِّهِم وَ یُؤمِنُونَ بِهِ وَ یَستَغفِروُنَ لِلَّذیِنَ ءَامَنُوا »

یعنی آنان که عرش خداوند را حمل می کنند ، و کیسانی که در حول و اطراف آن هستند ، تسبیح می کنند پروردگارشان را بحمد خودش ، و به او ایمان دارند و برای آنانکه ایمان آورده اند استغفار می کنند .

1) در کتاب ینابیع الموده باب 93 صفحه 485 به نقل از صاحب مناقب آورده است :

... حدثنا عبد السلام بن صالح الهرودی عن علی بن موسی الرضا عن ابیه عن ابائه عن علی بن ابیطالب سلام الله علیهم قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله ماخلق الله خلقاً افضل منی و لا اکرم علیه منی ... یا علی ان الله تبارک و تعالی افضل انبیائه المرسلین علی الملائکه المقربین و فضلنی علی جمیع النبین والمرسلین الفضل بعدی لک یا علی و للائمه من ولدک من بعدک فان الملائکه من خدامنا و خدام محبینا یا علی الَّذِینَ یَحمِلُونَ العَرشَ وَ مَن حَولَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمدِ رَبِّهِم وَ یَستَغفِروُنَ لِلَّذیِنَ ءَامَنُوا بولایتنا یا علی لولا نحن ماخلق الله آدم و لاحوا و لاالجنة و لا النار و لا السماء و لا الارض فکیف لانکون افضل من الملائکه .

حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام روایت می کند از پدرش و ایشان از آباء طیبین و طاهرینش و سرانجام از امیرالمؤمنین علی علیه السلام که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : خداوند هیچ مخلوقی را خلق نکرده است برتر از

ص: 502

من و نه بزرگوارتر از من ، ... ای علی خداوند تبارک تعالی فضیلت و برتری داد انبیاء المرسلین را بر ملائکه مقربین ( نظیر جبرائیل ، میکائیل و اسرافیل ) و مرا برتری داد بر تمام انبیاء و مرسلین و برتری و فضل بعد از من برای تواست ای علی و برای امامان از فرزندان تو که بعد از تو خواهند آمد . ای علی ملائکه از خدمتگزاران ما و دوستداران ما هستند ، ای علی همان ملائکه ای که حاملان عرش خداوند می باشند و آن ملائکه ای که اطراف عرش قرار دارند ، آنها پروردگارشان را تسبیح می گویند و تحمید می کنند و آنها طلب مغفرت می کنند برای کسانی که به ولایت ما ایمان آورده اند ، ای علی اگر ما نبودیم خداوند خلق نمی فرمودند آدم را و نه حوا را ونه بهشت را و نه جهنم را و نه آسمان را و نه زمین را ، چگونه ما برتر نباشیم از فرشتگان .

و انه لما عرج لی الی السماء ... فنودیت یا محمد اوصیائک المکتوبون علی سرادق عرشی فنظرت فرأیت اثنی عشر نوراً و فی کل نور سطراً اخضر علیه اسم وصی من اوصیائی اولهم علی و آخرهم القائم المهدی فقلت یا رب هولاء اوصیائی من بعدی فنودیت یا محمد هولاء اولیائی و احبائی و اصفائی و حججی بعدک علی بریتی و هم اوصیائک و عزتی و جلالی لاطهرن الارض بآخرهم المهدی من الظلم و لاملکنه مشارق الارض و مغاربها ولاسخرن له الریاح و لاذللن له السحاب الصعاب و لارقینه فی الاسباب و لانهرنه بجندی و لامدنه بملائکتی حتی تعلو دعوتی و یجمع الخلق علی توحیدی ثم لادیمن ملکه و لاداولن الایام بین اولیائی الی یوم القیامه .

رسول خدا صلی الله علیه و آله

فرمودند : هنگامی که مرا برای معراج سیردادند ... عرض کردم خدایا اوصیای من چه کسانی هستند ؟ ندا از طرف ذات اقدس الهی رسید : اوصیای تو آنها هستند که نوشته شدند در سرادق عرش من پس نگاه کردم دیدم دوازده نور و در هر نوری سطری سبز بر آن نوشته شده نام وصییی از اوصیای من اول ایشان علی و آخر آنها قائم مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف ؛ عرضه داشتم پروردگار من ایشان اوصیای من هستند بعد از من ، ندا رسید ای محمد ایشان اولیاءمنند و اصفیا و حجج من هستند بعد از تو بر خلقم ایشانند جانشینان و اوصیاء تو ؛ به عزت و جلالم البته پاک گردانم زمین را با آخر ایشان مهدی از ظلم و ستم و مالک مشارق و مغارب گردانم او را و مسخر سازم باد را برای او ، ابرهای سخت و سنگین را ذلیل او گردانم و برای او بالاترین اسباب را آماده سازم و نصرت می دهم او را به لشگر خودم و کمک می دهم او را به ملائکه تا آنکه دعوت مرا بلند گرداند به جمیع خلق بر توحید من سپس قدرت و ملک و پادشاهی او را ارائه می دهم که مدت زمان زیادی این حکومت برای اولیاء من تا روز قیامت ادامه دارد .

1) در تفسیر برهان جلد 4 صفحه 91 حدیث 5 آمده است :

ص: 503

ابن بابویه قال حدثنا الحسین بن محمد بن سعید الهاشمی الکوفی بالکوفة سنة اربع و خمسین و ثلث مائة ، قال حدثنی فرات بن ابراهیم بن فرات الکوفی ، قال حدثنا احمد بن محمد بن علی الهمدانی ، قال حدثنا ابوالفضیل العباس بن عبدالله البخاری ، قال حدثنا محمد بن القسم بن ابراهیم بن محمد ، عن عبدالله بن القسم بن محمد بن ابی بکر ، قال حدثنا عبدالسلم بن صالح الهروی ، عن علی بن موسی الرضا علیه السلام عن ابیه عن ابائه عن علی بن ابی طالب علیه السلام قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله : یا علی « الَّذِینَ یَحمِلُونَ العَرشَ وَ مَن حَولَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمدِ رَبِّهِم وَ یُؤمِنُونَ بِهِ وَ یَستَغفِروُنَ لِلَّذیِنَ ءَامَنُوا » بولایتنا .

ابن بابویه نقل می کند از حسین بن محمد بن سعید الهاشمی الکوفی ... ازعبدالسلم بن صالح الهروی و ایشان روایت می کند از علی بن موسی الرضا علیه السلام و ایشان از پدرش ، اجدادش یا امیرالمؤمنین علی علیه السلام و ایشان روایت می کنند از رسول خدا صلی الله علیه و آله که آن حضرت فرمودند : ای علی « کسانیکه حمل می کنند عرش خداوند را و کسانیکه دور عرش خداوند می گردند اینها تسبیح می گویند و حمد ربشان را بجای می آورند و استغفار می کنند » برای کسانی که ایمان به ولایت ما آورند .

1) در تفسیر برهان جلد 4 صفحه 92 حدیث 11 آمده است :

علی بن ابراهیم ، قال حدثنی ابی ، عن القسم بن محمد ، عن سلیمن بن داود المنقری عن حماد ، عن ابی عبدالله علیه السلام انه سئل عن الملائکه اکثرام بنوادم فقال و الذی نفسی بیده لعدد الملائکة فی السموات اکثر من عدد التراب فی الارض و ما فی السماء موضع قدم الا وفیها ملک یسبحه و یقدسه و لا فی الارض شجرة و لا مدرة الا و فیها ملک موکل بها یاتی الله کل یوم بعلمها و الله اعلم بها و ما منهم احد الا ویتقرب کل یوم الی الله بولایتنا اهل البیت و یستغفر لمحبینا و یلعن اعدائنا و یسئل الله ان یرسل علیهم العذاب ارسالا .

علی بن ابراهیم قمی روایت می کند از پدرش و ایشان روایت می کند از قسم بن محمد و ایشان نقل می کند از سلیمان بن داود المنقری و از حماد و از امام صادق علیه السلام می گوید : از حضرت سؤال کردم که ملائکه بیشتر هستند یا فرزندان آدم علیه السلام حضرت فرمودند : به آن خدایی که جانم در دست قدرت اوست عدد ملائکه ای که در آسمان هستند بیشتر از عدد ( ذرات ) خاک روی کره زمین ، و نیست در آسمان موضع و محلی مگر آن که در آن جا فرشته ای است که می گوید: ( سبحان الله ) و ( سبوحٌ قدوس ) و نیست بر روی کره زمین درختی مگر اینکه بر آنها یک فرشته موکل است ، خداوند در هر روز به علم آنها می افزاید ، و خداوند عالم است به آنها ، و نیست در آنها یکی مگر اینکه هر روز به خداوند تقرب می جوید به وسیله ولایت ما اهل بیت و استغفار می کند برای دوستان و محبین ما و

ص: 504

لعنت می فرستد برای اعداء و دشمنان ما و از خداوند می خواهد که عذابش را بر آنها ارسال کند .

«آیه یکصد و هشتاد و سوم »

اشاره

قبل از قیام امام زمان عده ای مسخ می شوند .

خداوند در سوره فصلت آیه 16 می فرماید :

« لِّنُذِیقَهُم عَذَابَ الخِزیِ فِی الحَیَوةِ الدُّنیَا »

که به آنان عذاب رسواگر را در زندگانی دنیا بچشانیم .

· در تفسیر برهان جلد 4 صفحه 107 و تفسیر علی بن ابراهیم قمی باب 14 حدیث 41 صفحه 269 آمده است :

محمد بن ابراهیم النعمانی ، قال اخبرنا احمد بن محمد بن ابی سعید ، قال حدثنی علی بن الحسن الدیلمی ، عن علی بن مهران ، عن لقمان بن عیسی ، عن الحسین بن مختار ، عن ابی بصیر ، قال قلت لابی عبدالله علیه السلام قوله عزوجل : « عَذَابَ الخِزیِ فِی الحَیَوةِ الدُّنیَا » ما هو ؟ فقال وای خزی اخزی یا ابا بصیر من ان یکون الرجل فی بیته و حجلته علی خوانه و سط عیاله ان شق اهله الجیوب علیه و صرخوا فیقول الناس ما هذا فیقال مسخ فلان ساعة فقلت قبل القائم او بعده ؟ قال لا ، بل قبله .

حدیث کرد ما را احمد بن محمد بن سعید ، او گفت : حدیث کرد ما را علی بن حسن دیلمی از علی بن مهزیار و او از حماد بن عیسی و او از حسین بن مختار و او از ابی بصیر که گفت : به ابی عبدالله امام صادق علیه السلام عرض کردم خدای عزوجل که می فرماید : « عَذَابَ الخِزیِ فِی الحَیَوةِ الدُّنیَا وَ فِی الاَخِرَة » عذابی که در دنیا خواری آورد چیست ؟ فرمود : ای ابابصیر کدام خواری بیشتر از این است که مرد در خانه و اتاق خود و در کنار برادران و درمیان اهل و عیال خود نشسته

ص: 505

باشد که ناگهان اهل وعیالش گریبانها چاک کنند و فریاد برآرند و مردم بگویند چه شده است ؟ گفته شود : که فلان کس در همین ساعت مسخ شد عرض کردم پیش از قیام قائم علیه السلام یا پس از قیام ؟ فرمود : نه ، بلکه پیش از قیام .

«آیه یکصد و هشتاد و چهارم »

اشاره

شیعیانی که به وظایف خود عمل نکنند به شمشیر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عذاب می شوند .

خداوند در سوره فصلت آیه 17 می فرماید :

« وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَینَاهُم فَاستَحَبُّوا العَمَی عَلَی الهُدَی فَأَخَذَتهُم صَاعِقَةُ العَذَابِ الهُونِ بِمَا کَانُوا یَکسِبُونَ »

و اما قوم ثمود را پس راهنمایی و هدایت کردیم ولی آنان کوری را بر هدایت ترجیح دادند و گمراهی را برگزیدند .

· در کتاب تأویل الآیات الظاهرة صفحه 804 آمده است :

شرف الدّین النّجفی قال : روی علیّ بن محمّد ، عن ابی جمیلة ، عن الحلبی ، و رواه [ ایضاً ] علیّ بن الحکم ، عن ابان بن عثمان ، عن الفضل بن العبّاس ، عن ابی عبدالله علیه السلام قال : قوله « کَذَّبَت ثَمُودُ بِطَغواها ».قال ثمود رهط من الشّیعة ، فانّ الله سبحانه یقول :« « وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَینَاهُم فَاستَحَبُّوا العَمَی عَلَی الهُدَی فَأَخَذَتهُم صَاعِقَةُ العَذَابِ الهُونِ بِمَا کَانُوا یَکسِبُونَ » فهو السّیف اذ اقام القائم علیه السلام .

شرف الدّین نجفی گوید : علی بن محمّد ، از ابوجمیلة ، از حلبی روایت کرده ، [ و نیز ] آن را علی بن الحکم ، از ابان بن عثمان ، از فضل بن العبّاس ، از حضرت ابی عبدالله صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند : قول خداوند : " قوم ثمود از روی سرکشی [ حقایق وحی را ] تکذیب کردند " فرمود : ثمود

ص: 506

گروهی از شیعه است که خداوند سبحان می فرماید : " و امّا قوم ثمود را هدایت کردیم پس آنان کوری و گمراهی را بر هدایت برگزیدند پس صاعقه عذاب خواری آنان را گرفت " و این عقوبت شمشیر است هرگاه حضرت قائم علیه السلام بپاخیزد.

«آیه یکصد و هشتاد و پنجم »

اشاره

مسلمانان واقعی در مسیر الله در ولایت ثابت قدمند .

خداوند در سوره فصلت ( سجده ) آیه 30 می فرماید :

« إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ استَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلَائِکَةُ أَلَّاتَخَافُوا وَلَا تَحزَنُوا وَ أَبشِروُا بِالجَنَّةِ الَّتیِ کُنتُم تُوعَدُونَ »

آنان که گفتند محققاً پروردگار ما خدا( یکتا ) است و بر این ایمان پایدار ماندند فرشتگان (رحمت) بر آنها نازل شوند که دیگر هیچ ترسی و حزنی و اندوهی نداشته باشید و شما را به همان بهشتی که وعده دادند بشارت باد .

1) در کتاب اصول کافی مجلد 2 صفحه 288 حدیث شماره 40 آمده است :

الحسین بن محمّد ، عن معلّی بن محمّد ، عن محمّد بن جمهور ، عن فضالة بن أیّوب عن الحسین بن عثمان ، عن أبی أیّوب ، عن محمّد بن مسلم قال : سألت أباعبدالله علیه السلام عن قول الله عزّوجلّ : « إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ استَقَامُوا » فقال : أبوعبدالله علیه السلام استقاموا علی الأئمة واحداً بعد واحد « تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلَائِکَةُ أَلَّاتَخَافُوا وَلَا تَحزَنُوا وَ أَبشِروُا بِالجَنَّةِ الَّتیِ کُنتُم تُوعَدُونَ »

محمد بن مسلم گوید : از امام صادق علیه السلام راجع به قول خدای عزوجل " کسانی که گفتند : پروردگار ما خداست و سپس استقامت ورزیدند " پرسیدم ، امام علیه السلام فرمود: یعنی آنها که بر ولایت امامان یکی پس از دیگری استقامت کردند . " فرشتگان برایشان نازل شوند که بیم مدارید و غم مخورید و به بهشتی که وعده یافته اید شادمان باشید . "

1) در کتاب اصول کافی مجلد 1 صفحه 320 حدیث شماره 2 آمده است :

ص: 507

الحسین بن محمّد ، عن معلّی بن محمّد ، عن محمّد بن جمهور ، عن فضالة بن أیّوب عن الحسین بن عثمان ، عن أبی أیّوب ، عن محمّد بن مسلم قال : سألت أباعبدالله علیه السلام عن قول الله عزّوجلّ : « إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ استَقَامُوا » فقال أبوعبدالله علیه السلام : استقاموا علی الأئمّة واحداً بعد واحد « تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلَائِکَةُ أَلَّاتَخَافُوا وَلَا تَحزَنُوا وَ أَبشِروُا بِالجَنَّةِ الَّتیِ کُنتُم تُوعَدُونَ »

محمد بن مسلم گوید : از امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزوجل پرسیدم " کسانی که گفتند : پروردگار ما خداست وسپس استوار شدند " فرمود : یعنی بر امامان یکی پس از دیگری استوار بماندند فرشتگان برایشان نازل شوند که بیم مدارید و اندوهگین مباشید و به بهشتی که به آن وعده می یافتید ، شادمان باشید ."

پس آنها که بگویند :

" ربنا الله " خداوند پروردگار ماست .

" ثم استقاموا " یعنی استقامت جویند ( استقاموا علی الائمه واحداً بعد واحد)

استقامت جویند بر امامت و ولایت امامان یکی بعد از دیگری و در حال حاضر استقامت جویند بر امامت و ولایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف .

" تتنزل علیهم الملائکه " ملائکه رحمت خداوند بر آنها نازل می شوند " الّا

تخافوا ولاتحزنوا " آنها دیگر هیچ ترس و وحشتی نخواهند داشت . نزدیکی به

امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف رحمت است ، هرکس به حضرت نزدیک شود دیگر برایش خوف و ترس وحزن و غم نخواهد بود و این نتیجه این دنیایی اوست .

و ثواب آخرت آنها این است که بشارت داده می شود به آنها به بهشتی که

خداوند به آنها وعده داده است .

ص: 508

«آیه یکصد و هشتاد و ششم »

اشاره

در هنگام ظهور قائم آل محمد علیه السلام آیات الهی در حقانیت آن حضرت در آفاق و انفس ظاهر می شود .

خداوند در سوره فصّلت آیه 53 می فرماید :

« سَنُریهِم آیاتِنا فِی الآفاقِ وَ فی أنفُسِهِم حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُم أنَّهُ الحَقُّ »

به زودی آیات و نشانه های خویش را در جمال هستی و در جان خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برایشان روشن گردد که او حق است .

1) در کتاب ینابیع الموده صفحه 427 باب 71 آمده است :

و قوله تعالی : « سَنُریهِم آیاتِنا فِی الآفاقِ وَ فی أنفُسِهِم حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُم أنَّهُ الحَقُّ » عن ابی بصیر قال سئل الباقر رضی الله عنه عن هذه الآیة قال یرون قدرة الله فی الآفاق و فی انفسهم الغرایب و العجایب حتّی یتبین لهم ان خروج القائم علیه السلام هو الحقّ من الله عزوجل یراه الخلق لابد منه و عن الصادق نحوه .

حافظ قندوزی حنفی به اسناد خود از ابا بصیر روایت می کند که او گفت : از امام باقر علیه السلام در مورد این آیه : « به زودی آیات و نشانه های خویش را در که او حق است . » سؤال شد . حضرت فرمودند : قدرت خداوند را در آفاق می بینند و در خودشان و نفسهایشان عجایب و غرایب را خواهند دید تا برای آنان آشکار شود که قیام قائم (موعود) حق است از جانب خداوند عزوجل . خلق آنرا می

بینند و چاره ای نیست و ( این علائم ) باید روی دهد و این حدیث از امام صادق علیه السلام

نیز نقل شده است .

ص: 509

1) در روضه کافی جلد 1 صفحه 166 و ترجمه جلد 1 صفحه 244 حدیث 181 آمده است :

سهل بن زیاد عن ابن فضال عن ثعلبة بن میمون عن الطیار عن ابی عبد الله علیه السلام فی قول الله عزوجل : « سَنُریهِم آیاتِنا فِی الآفاقِ وَ فی أنفُسِهِم حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُم أنَّهُ الحَقُّ » قال : خسف و مسخ و قذف ، قال : قلت : حتی یتبین لهم ؟ قال علیه السلام : ذا ، ذاک قیام القائم .

طیار از امام صادق علیه السلام روایت کرده که در تفسیر قول خداوند : « به زودی آیات و نشانه های خویش را در جمال هستی و در جان خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برایشان روشن گردد که او حق است . » فرمود : نشانه ها عبارت است از به زمین فرو رفتن و مسخ شدن و پرتاب شدن سنگ و غیره ( از آسمان ) گوید : عرض کردم ( و معنای ) « تا برایشان روشن گردد که او حق است . » چیست ؟ فرمود : آنرا واگذار که مقصود ظهور حضرت قائم علیه السلام است .

2) در کتاب تأویل الآیات الظاهرة صفحه 541 آمده است :

محمد بن العباس قال حدثنا جعفر بن محمد بن مالک عن القاسم بن اسماعیل الانباری عن الحسن بن علی بن ابی حمزة عن ابیه عن ابراهیم عن ابی عبد الله علیه السلام فی قوله تعالی : « سَنُریهِم آیاتِنا فِی الآفاقِ وَ فی أنفُسِهِم حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُم أنَّهُ الحَقُّ » [ قال : فی الآفاق انتقاص الاطراف علیهم و فی انفسهم بالمسخ حتی یتبین انه الحق ] ای انه القائم علیه السلام .

محمد بن عباس گوید حدیث کرد ما را جعفر بن محمد بن مالک ازقاسم بن اسماعیل انباری ازحسن بن علی بن ابی حمزة از پدرش از ابراهیم از ابی عبد الله امام صادق علیه السلام درباره فرموده خدا : « به زودی آیات و نشانه های خویش را در جمال هستی و در جان خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برایشان روشن گردد که او حق است . » [ فرمود : در آفاق و جهان هستی نشانه خداوندی تنگ شدن و کاسته شدن وسایل زندگی برای آنان است و در جانشان ، مسخ شدن است تا اینکه برای آنان معلوم شود که آن حق است . ] یعنی اینکه او قائم علیه السلام است .

3) در کتاب الغیبة صفحه 143 آمده است :

محمد بن ابراهیم النعمانی قال اخبرنا [حدثنا] احمد بن محمد بن سعید قال حدثنی [حدثنا] احمد بن یوسف بن یعقوب من کتابه قال حدثنا اسماعیل بن مهران قال حدثنا

الحسن بن علی بن ابی حمزة عن ابیه و وهیب عن ابی بصیر قال سئل ابو جعفر [الباقر] علیه السلام عن تفسیر قول الله عزوجل : « سَنُریهِم آیاتِنا فِی الآفاقِ وَ فی

أنفُسِهِم حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُم أنَّهُ الحَقُّ » فقال علیه السلام : یریهم فی انفسهم المسخ و یریهم فی الآفاق انتقاص الآفاق علیهم فیَرون قدرة الله فی انفسهم و فی الآفاق و

ص: 510

قوله: « حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُم أنَّهُ الحَقُّ » یعنی بذلک خروج القائم علیه السلام [و] هو الحق من الله عزوجل یراه هذا الخلق لابدّ منه .

محمد بن ابراهیم نعمانی گوید حدیث کرد ما را احمد بن محمد بن سعید ، وی از احمد بن یوسف بن یعقوب ، وی در کتابش برایمان حدیث کرد از اسماعیل بن مهران ، وی از حسن بن علی بن ابی حمزه ، او از پدرش و وهیب از ابی بصیر که گفت : از حضرت ابو جعفر [باقر] علیه السلام راجع به تفسیر فرموده خداوند : « به زودی آیات و نشانه های خویش را در جمال هستی و در جان خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برایشان روشن گردد که او حق است . » سؤال شد . حضرت فرمود : در جانشان مسخ شدن را نشانشان خواهد داد و در جهان هستی کاسته شدن و تنگ گردیدن آن را برایشان که قدرت خداوند را در خودشان و در جهان هستی می بینند و اینکه فرموده : « تا برایشان روشن گردد که او حق است.» مقصود خداوند از آن خروج حضرت قائم علیه السلام است [و] اوست حق از سوی خدای عزوجل که به ناچار خلق او را خواهند دید .

نتیجه ای که از این آیه و روایات می گیریم این است که :

اولاً قائم موعود ، حق است : « حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُم أنَّهُ الحَقُّ »

ثانیاً ذات اقدس الهی نشان خواهد داد که ایشان حق هستند .

ثالثاً نشانه های این حقیقت عجایب و غرایبی است که در دنیا به وقوع می پیوندد . نظیر :

عده ای مثل سفیانی به زمین

فرو می روند .

عده ای مسخ می شوند .

از آسمان سنگ پرتاب خواهد شد

.

ص: 511

«آیه یکصد و هشتاد و هفتم »

اشاره

در حرف مقطع حمعسق ، (س) سیادت و بزرگی مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و (ق) نزول عیسی علیه السلام از آسمان است .

خداوند در سوره شوری آیه 1و2 می فرماید :

« حم * عسق »

1) عالم شافعی حافظ جمال الدین المقدسی السلمی دمشقی در باب 7 صفحه 217 در کتاب عقد الدرر می نویسد :

عن ابی اسحاق الثعلبی فی تفسیر قوله تعالی : « حم عسق » قال عبد الله بن عباس: (ح) حرب یکون بین قریش و الموالی فتکون الغلبة لقریش علیهم (م) تلک بنی امیة علیه السلام

علو ولد عباس (س) سنّی المهدی (ق) نزول عیسی و قوته .

ابو اسحاق ثعلبی در تفسیر قول خداوند متعال : « حم عسق » روایت کرده است که عبد الله بن عباس گفت : (ح) حرب و جنگی است بین قریش و موالی ( یا مسلمانان غیرعرب ) روی خواهد داد که سرانجام قریش پیروز خواهد شد . (م) اشاره به حکومت بنی امیه است علیه السلام

علو و برتری یافتن اولاد عباس است (س) سنا و علو رتبه و شرف مهدی موعود است (ق) فرود آمدن عیسی و قوت نیروی اوست .

1) در کتاب تفسیر قمی مجلد 2 صفحه 267 و کتاب تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 115 آمده است :

علی بن ابراهیم قال حدثنا احمد بن علی و احمد بن ادریس قال حدثنا محمد بن احمد العلوی عن العمرکی عن محمد بن جمهور قال حدثنا سلیمان بن سماعة عن عبد الله

ص: 512

بن القاسم عن یحیی بن میسره [مسیرة] الخثعمی عن ابی جعفر علیه السلام قال سمعته یقول: « حم عسق » عدد سنّی القائم علیه السلام و ق [قاف] جبل محیط بالدنیا من زمرد اخضر فخضرة السماء من ذلک الجبل و علم کل شیء فی «عسق».

علی بن ابراهیم گوید حدیث کرد ما را احمد بن علی و احمد بن ادریس ، آنها از محمد بن احمد علوی ، وی ازعمرکی از محمد بن جمهور ، او از سلیمان بن سماعة از عبد الله بن قاسم از یحیی بن میسره [مسیرة] خثعمی از ابی جعفرامام باقرعلیه السلام . راوی گوید : شنیدم آن جناب می فرمود : « حم عسق » شمارۀ سالیان حضرت قائم علیه السلام

است و ق [قاف] کوهی است از زمرد سبز که بر دنیا احاطه دارد و سبزی آسمان از آن کوه می باشد و علم همه چیز در « عسق » است .

2) در کتاب تأویل الآیات الظاهرة صفحه 542 آمده است :

محمد بن العباس بحذف الاسناد یرفعه الی محمد بن الجمهور عن السکونی عن ابی جعفر علیه السلام قال : « حم » حتم و «عین» عذاب و «س» سنون کسنین یوسف و «قاف» قذف [و خسف] و مسخ یکون فی آخر الزمان بالسفیانی و اصحابه و ناس من کلب ثلاثون الف یخرجون معه و ذلک حین یخرج القائم علیه السلام بمکة و هو مهدیّ هذه الامة.

محمد بن عباس به حذف سند به طور مرفوع از محمد بن جمهورازسکونی از ابی جعفر امام باقر علیه السلام روایت آورده که فرمود : « حم » حتم و «عین» عذاب و «س» قحطسالی است همچون قحطسالی زمان یوسف علیه السلام و «قاف» سنگساری [و فرورفتنی در زمین] و مسخ شدنی است که در آخر الزمان خواهد شد نسبت به سفیانی و یاران او و مردمانی از قبیله کلب سی هزار تن که با وی خروج می نمایند و آن هنگامی است که حضرت قائم علیه السلام در مکه خروج می کند و اوست مهدی این امت .

ص: 513

«آیه یکصد و هشتاد و هشتم »

اشاره

یکی از مصادیق « الساعة » قیام قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

خداوند در سوره شوری آیه 17 می فرماید :

« اَللهُ الَّذی أنزَلَ الکِتابَ بِالحَقِّ وَ المیزانَ وَ ما یُدریکَ لَعَلَّ السّاعَةَ قَریبٌ »

خداوند کسی است که کتاب و میزان عدالت را به حق نازل کرد و تو چه می دانی شاید «ساعة» نزدیک باشد .

1) در کتاب ینابیع الموده نوشته حافظ قندوزی حنفی صفحه 428 آمده است :

عن المفضل عن الصادق علیه السلام فی قوله تعالی :« إقتربت السّاعة و انشقّ القَمَر وَ ما یُدریکَ لَعَلَّ السّاعَةَ قَریبٌ » ای الساعة قیام القائم علیه السلام قریب .

مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام در مورد فرموده خداوند : « إقتربت السّاعة و انشقّ القَمَر وَ ما یُدریکَ لَعَلَّ السّاعَةَ قَریبٌ » روایت کرده است که حضرت فرمودند : قیام « قائم علیه السلام » نزدیک است .

2) در تفسیر برهان نوشته آیت الله العظمی سید بحرانی مجلد 4 صفحه 120 در ذیل این آیه آمده است :

قال : قال المیزان امیرالمؤمنین و الدلیل علی ذلک قوله فی سورة الرحمن : « و السماء رفعها و وضع المیزان » یعنی الامام .

یعنی میزان در این آیه امیرالمؤمنین علی علیه السلام است و دلیل بر آن قول خداوند متعال در سوره الرحمن است که می فرماید : « و السماء رفعها و وضع المیزان » یعنی امام است .

ص: 514

«آیه یکصد و هشتاد و نهم »

اشاره

منکران مهدی موعود علیه السلام زیانکار و در گمراهی هستند .

خداوند در سوره شوری آیه 18 می فرماید :

« یَستَعجِلُ بِهَا الَّذینَ لا یُؤمِنُونَ بِهَا وَ الَّذینَ آمَنُوا مُشفِقُونَ مِنهَا وَ یَعلَمُونَ أنَّهَا الحَقُّ ألآ إنَّ الَّذینَ یُمَارُونَ فِی السّاعَةِ لَفِی ضَلالٍ بَعیدٍ»

کسانیکه به «ساعة» ایمان ندارند ، شتاب درآمدن آنرا می خواهند و کسانیکه ایمان آورده اند از آن در هراسند و می دانند که آن حق است . آگاه باشید کسانیکه در مورد ساعة (قیامت) جدال می کنند ، سخت در گمراهی بسیار دور هستند .

1) در کتاب ینابیع الموده نوشته حافظ قندوزی حنفی صفحه 428 آمده است :

عن المفضل عن الصادق رضی الله عنه قال ساعة قیام القائم علیه السلام قلت ما معنی : « ألآ إنَّ الَّذینَ یُمَارُونَ فِی السّاعَةِ لَفِی ضَلالٍ بَعیدٍ» قال یقولون متی ولد و من راه و این هو و متی یظهر کل ذلک شکافی قضائه و قدرته اولئک الذین خسروا انفسهم فی الدنیا و الآخرة .

مفضل بن عمر می گوید از حضرت صادق علیه السلام درباره این آیه مبارکه : « آگاه باشید کسانیکه در مورد ساعة جدال می کنند ، سخت در گمراهی بسیار دور هستند. » سؤال کردم یا بن رسول الله معنی این آیه چیست ؟ حضرت فرمودند : ساعة قیام قائم است . (قبل از قیام او ، می گویند :) کِی به دنیا آمده است ؟ و چه کسی او را دیده است ؟ و او کجاست ؟ و کِی ظاهر و آشکار می شود ؟ همه این

ص: 515

سخنان را از روی شک در قضا و قدر خداوند گویند . آنان کسانی هستند که در دنیا و آخرت زیان دیدند .

1) ابی جعفر محمد بن جریر طبری مفسر بزرگ و مورخ نامی اهل سنت در کتاب دلائل الامامة صفحه 238 آورده است :

فی مسند فاطمة علیها السلام قال حدثنی ابو الحسن الانباری قال حدثنا ابو الحسن علی بن الحسن الحصّاص ... حدثنی المفضل بن عمر قال : قال لی جعفر بن محمد علیهما السلام : یا مفضل کیف یقرأ اهل العراق هذه الآیة ؟ قال : قول الله تعالی : « یَستَعجِلُ بِهَا الَّذینَ لا یُؤمِنُونَ بِهَا وَ الَّذینَ آمَنُوا مُشفِقُونَ مِنهَا وَ یَعلَمُونَ أنَّهَا الحَقُّ » فقال : ویحک أتدری ما هی ؟ فقلت الله و رسوله و ابن رسوله اعلم . فقال : ما هی و الله الاّ قیام القائم علیه السلام فکیف یستعجل به من لا یؤمن به و الله ما یستعجل به الاّ المؤمنون ولکنّهم حرّقوها حسداً لکم . فاعلم ذلک یا مفضل .

طبری می گوید : در مسند فاطمه علیها سلام آمده است که ابو الحسن انباری نقل می کند از ابو الحسن علی بن الحسن حصّاص ... (و سرانجام) مفضل بن عمرمی گوید : حضرت صادق علیه السلام به من فرمود : ای مفضل اهل عراق این آیه را چگونه می خوانند ؟ عرض کردم : آقای من کدام آیه را ؟ حضرت فرمودند : « یَستَعجِلُ بِهَا الَّذینَ لا یُؤمِنُونَ بِهَا وَ الَّذینَ آمَنُوا مُشفِقُونَ مِنهَا وَ یَعلَمُونَ أنَّهَا الحَقُّ » کسانیکه به «ساعة» ایمان ندارند ، شتاب درآمدن آنرا می خواهند و کسانیکه ایمان آورده اند از آن در هراسند و می دانند که آن حق است .

حضرت فرمودند : وای بر تو می دانی (معنی) این آیه چیست ؟ عرض کردم : خداوند و رسولش و فرزند رسول او آگاهترند . حضرت فرمودند : به خدا سوگند جز قیام حضرت قائم علیه السلام نیست . پس چگونه کسی که به آن ایمان ندارد عجله می کند ؟ به خدا سوگند جز مؤمنان نسبت به آن عجله نکنند ولی این را از روی حسد نسبت به شما تحریف کردند . پس این را بدان ای مفضل .

ص: 516

«آیه یکصد و نودم »

اشاره

هرکس ولایت نداشته باشد در ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نصیبی ندارد .

خداوند در سوره شوری آیات 19و 20 می فرماید :

« اَللهُ لَطیفٌ بِعِبادِهِ یَرزُقُ مَن یَشآءُ وَ هُوَ القَویُّ العَزیزُ * مَن کانَ یُریدُ حَرثَ الآخِرَةِ نَزِد لَه فی حَرثِهِ وَ مَن کانَ یُریدُ حَرثَ الدُّنیا نُؤتِهِ مِنهَا وَ ما لَهُ فِی الآخِرَةِ مِن نَصیبٍ »

خداوند نسبت به بندگانش لطیف است و لطف بسیار دارد و به هرکس بخواهد روزی می دهد و او بر هر چیزی توانایی مطلق دارد و غالب و مقتدر بر هر چیز است . هرکس که می خواهد در آخرت حاصل (خوبی درو کند ، باید در دنیا کشت خوب نماید) و ما هم بر حاصل کشت او می افزاییم و هرکس فقط بخواهد ( آنچه کاشته است ) در دنیا درو کند ما هم از آن سهمی ( در همین دنیا به او می دهیم ) ولی او دیگر در آخرت بهره ای نخواهد داشت .

1) در اصول کافی مجلد 2 صفحه 317 حدیث 92 و کتاب تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 121 آمده است :

محمد بن یحیی عن سلمة بن الخطاب عن الحسین بن عبد الرحمن عن علی بن ابی حمزة عن ابی بصیر عن ابی عبد الله علیه السلام فی قول الله عزوجل : « و مَن أعرض عن ذکری فإنّ له مَعیشَةً ضنکاً » قال : یعنی به ولایة امیرالمؤمنین علیه

السلام ، قلت : « و نحشره یوم القیامة أعمی » ؟ قال : یعنی أعمی البصر فی الآخرة أعمی القلب فی الدنیا عن ولایة امیرالمؤمنین علیه السلام ، قال : و هو متحیّر فی القیامة یقول : « لِمَ حَشرتنی أعمی و قد کنتُ بصیراً قال کذلک أتتک آیاتنا فنسیها » قال : الآیات الأئمة علیهم السلام « فنسیها و کذلک الیوم تنسی »

ص: 517

یعنی ترکتها و کذلک الیوم تترک فی النار کما ترکت الائمة علیهم السلام ، فلم تطع أمرهم و لم تسمع قولهم ، قلت « و کذلک نجزی من أسرف و لم یؤمن بآیات ربّه و لعذاب الآخرة أشدّ و أبقی » قال : یعنی من أشرک بولایة امیرالمؤمنین علیه السلام غیره و لم یؤمن بآیات ربّه و ترک الأئمة معاندة فلم یتبع آثارهم و لم یتولّهم .

ابا بصیر گوید : امام صادق علیه السلام راجع به قول خداوند عزوجل : « هرکه از یاد من رو بگرداند زندگیش تنگ است . » فرمود : مقصود از آن (یاد من) امیرالمؤمنین است . عرض کردم : « او را روز قیامت کور محشور کنیم . » فرمود : یعنی کوردیده در آخرت ، کوردل در دنیا از ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و او در قیامت سرگردان است و می گوید : « چرا مرا که بینا بودم ، کور محشور کردی ؟ گوید : آنچنانکه آیات ما سوی تو آمد و آنها را فراموش کردی . » فرمود : آیات ، ائمه علیهم السلام هستند « که تو آنها را فراموش کردی همچنان امروز فراموش می شوی » یعنی همچنانکه آنها را رها کردی ، امروز در آتش رها می شوی ، چنانکه ائمه علیهم السلام را رها کردی و امرشان را اطاعت نکردی و گفتارشان را نشنیدی . عرض کردم : « و این چنین جزا می دهیم هرکس را که زیاده روی کرده و به آیه های پروردگارش ایمان نیاورده ، همانا عذاب آخرت سخت تر و پایدارتر است . » فرمود : یعنی کسی که در ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام دیگری را شریک کند و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد و ائمه علیهم السلام را از روی دشمنی رها کند و از آثارشان پیروی نکند و دوستشان ندارد .

1) در اصول کافی مجلد 2 صفحه 318 حدیث 92 و کتاب تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 121 آمده است :

قلت : « اَللهُ لَطیفٌ بِعِبادِهِ یَرزُقُ مَن یَشآءُ » ؟ قال : ولایة امیرالمؤمنین علیه السلام، قلت : « مَن کانَ یُریدُ حَرثَ الآخِرَةِ » ؟ قال : معرفة امیرالمؤمنین علیه السلام و الائمة « نَزِد لَه فی حَرثِهِ » ؟ قال : نزیده منها ، قال : یستوفی نصیبه من دولتهم « وَ مَن کانَ یُریدُ حَرثَ الدُّنیا نُؤتِهِ مِنهَا وَ ما لَهُ فِی الآخِرَةِ مِن نَصیبٍ » قال : لیس له فی دولة الحق مع القائم نصیب .

ابا بصیر گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : « خداوند نسبت به بندگانش لطیف است و لطف بسیار دارد و به هرکس بخواهد روزی می دهد ؟ » فرمود : یعنی ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام . عرض کردم : « هرکس کشت

آخرت خواهد ؟ » فرمود : یعنی معرفت امیرالمؤمنین علیه السلام و ائمه . « در کشتش بیفزاییم » فرمود : یعنی معرفتش را بیفزاییم تا بهره خود را از دولت ائمه دریافت کند « و هرکس فقط بخواهد ( آنچه کاشته است ) در دنیا درو کند ما هم از آن سهمی ( در همین دنیا به او می دهیم ) ولی او دیگر در آخرت بهره ای نخواهد داشت . » فرمود : یعنی برای او از دولت حق با امام قائم بهره ای نیست .

ص: 518

1) درکتاب تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 121 حدیث 2 آمده است :

محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی عن سلمة بن الخطاب عن الحسین بن عبد الرحمن عن علی بن ابی حمزة عن ابی بصیر عن ابی عبد الله علیه السلام قال قلت: « اَللهُ لَطیفٌ بِعِبادِهِ یَرزُقُ مَن یَشآءُ » قال : ولایة امیرالمؤمنین علیه السلام ، قلت : « مَن کانَ یُریدُ حَرثَ الآخِرَةِ » قال : معرفة امیرالمؤمنین و الائمة علیهم السلام « نَزِد لَه فی حَرثِهِ » قال : نزیده منها ، قال : یستوفی نصیبه من دولتهم « وَ مَن کانَ یُریدُ حَرثَ الدُّنیا نُؤتِهِ مِنهَا وَ ما لَهُ فِی الآخِرَةِ مِن نَصیبٍ » قال : لیس له فی دولة الحق مع القائم نصیب .

ص: 519

«آیه یکصد و نود و یکم »

اشاره

قائم آل محمد علیه السلام دشمن سرسخت ظالمین است .

خداوند در سوره شوری آیه 21 می فرماید :

« وَ لَولا کَلِمَةُ الفَصلِ لَقُضِیَ بَینَهُم وَ إنَّ الظّالِمینَ لَهُم عَذابٌ ألیمٌ»

و چنانچه کلمه فصل ( دستور تأخیر عذاب ) نبود هرآینه میان ایشان ( به نابودی ) حکم و قضاوت می شد و همانا برای ستمگران عذاب دردناکی مهیاست .

در

کتاب روضه کافی نوشته علامه بزرگوار محمد بن یعقوب کلینی مجلد 2 صفحه 287

(عربی) و صفحه 1107 ( ترجمه آن ) حدیث 4327 آمده است :

قوله عزوجل : « وَ لَولا کَلِمَةُ الفَصلِ لَقُضِیَ بَینَهُم وَ إنَّ الظّالِمینَ لَهُم عَذابٌ ألیمٌ» قال لولا ما تقدم فیهم من الله عزوجل ما ابقی القائم علیه السلام منهم واحداً .

و اما گفتار خدای عزوجل : « و چنانچه کلمه فصل ( دستور تأخیر عذاب ) نبود هرآینه میان ایشان ( به نابودی ) حکم و قضاوت می شد و همانا برای ستمگران عذاب دردناکی مهیاست . » فرمود : یعنی اگر نباشد آنچه از جانب خداوند از پیش درباره آنها گذشته است حضرت قائم علیه السلام یک تن از آنها را زنده نگذارد .

لازم به ذکر است که حدیث فوق در تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 121 نیز آمده است .

ص: 520

«آیه یکصد و نود و دوم »

اشاره

دوست داشتن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وظیفه ماست و این حکم قرآن است .

خداوند در سوره شوری آیه 23 می فرماید :

« قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی »

( ای رسول خدا بگو : ) برای تبلیغات رسالت پاداشی از شما نمی خواهم مگر دوستی بستگانم را.

1) حاکم حسکانی در شواهد التنزیل صفحه 492 حدیث 825 آورده است :

حاکم حسکانی گوید : نقل حدیث کرد مرا قاضی ابوبکر حیری ... حدیث کرد مرا قیس بن ربیع از اعمش از سعید بن جبیر از ابن عباس : لمّا نزلت « قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی » قالوا یا رسول الله و من هؤلاء الذین امرنا الله بمودتهم ؟ قال صلی الله علیه و آله : علی و فاطمة و ولدهما ، علی و فاطمة و ولدهما ، علی و فاطمة و ولدهما ثلاث مرات یقولها .

ابن عباس می گوید زمانی که آیه مودت « قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی » نازل شد ( یعنی : ( ای رسول خدا بگو : ) برای تبلیغات رسالت پاداشی از شما نمی خواهم مگر دوستی بستگانم را. ) گفتند یا رسول الله ایشان چه کسانی هستند که خداوند ما را به دوستیشان فرمان داده است ؟ حضرت فرمودند : علی و فاطمه و فرزندانشان ، علی و فاطمه و فرزندانشان ، علی و فاطمه و فرزندانشان ، حضرت سه بار این جمله را تکرار فرمودند .

2) در کتاب ینابیع الموده نوشته حافظ قندوزی حنفی صفحه 242

( به نقل از کتاب مودة القربی ) آمده است :

ص: 521

فقد قال الله تعالی : « قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی » و قال رسول الله صلی الله علیه و آله احبوا الله لما ارقدکم من نعمة و احبونی لحب الله و احبوا اهل بیتی لحبی .

خداوند متعال می فرماید :« ( ای رسول خدا بگو : ) برای تبلیغات رسالت پاداشی از شما نمی خواهم مگر دوستی بستگانم را. » رسول خدا صلی الله علیه و آله

فرمودند : دوست بدارید خداوند را برای نعمتهایی که به شما عطا فرموده است و مرا دوست بدارید برای محبت خداوند و اهل بیت مرا دوست داشته باشید به خاطر من .

می دانیم که در حال حاضر هیچکس به اندازه امام زمان علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله نزدیک نیست . چرا که ایشان از اهل بیت و « فی القربی» می باشد .

1) در تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 126 حدیث 26 آمده است :

مسلم فی صحیحه فی الجزء الخامس فی تفسیر قوله : « قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی » قال و سأل ابن عباس عن هذه الآیة فقال قربی آل محمد صلی الله علیه و آله .

مسلم در صحیح خود جزء پنجم در تفسیر این آیه « ( ای رسول خدا بگو : ) برای تبلیغات رسالت پاداشی از شما نمی خواهم مگر دوستی بستگانم را. » می گوید : ابن عباس می گوید منظور از قربی آل محمد صلی الله علیه و آله است .

2) در تفسیر درالمنثور سیوطی مجلد 6 صفحه 7 آمده است :

اخرج ابن جریر عن ابی الدیلم قال : لما جیء بعلی بن الحسین اسیرا فاقیم علی درج دمشق قام رجل من اهل الشام فقال : الحمد لله الذی قتلکم و استاصلکم ، فقال له علی بن الحسین : أقرات القرآن ؟ قال : نعم . قال : أقرات آل حم ؟ قال : نعم قال : اما قرأت : « قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی » ؟ قال : فانکم لانتم هم ؟ قال : نعم .

ابن جریر از ابی الدیلم روایت کرده که گفت : وقتی علی بن الحسین علیه السلام را به اسیری آوردند و در بالای پله معروف دمشق نگه داشته بودند ، مردی از اهل شام برخاست و گفت : حمد خدای را که شما را بکشت و بیچاره تان کرد . علی بن الحسین علیه السلام در جوابش فرمود : هیچ قرآن خوانده ای ؟ گفت : آری . فرمود: آیا آل حم را خوانده ای ؟ گفت : آری . حضرت فرمود : هیچ خوانده ای : « قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی » یعنی : ( ای رسول خدا بگو : ) برای تبلیغات رسالت پاداشی از شما نمی خواهم مگر دوستی بستگانم را. مرد ناگهان متوجه شد و گفت : نکند شما همان قربای رسول الله صلی الله علیه و آله

باشید ؟ فرمود : بله ما هستیم .

ص: 522

1) در کتاب فضائل الخمسه مجلد 1 صفحه 262 آمده است :

روی زاذان عن علی علیه السلام قال : فینا فیء آل حم آیة لا یحفظ مودتنا الا کل مؤمن ثم قرأ : « قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی » .

زاذان از علی علیه السلام روایت می کند که حضرت فرمودند : در سوره فیء آل حم درباره ما آیه ای هست که طبق آن هیچ کس محبت ما را حفظ نمی کند مگر آنکه مؤمن باشد و سپس این آیه را تلاوت فرمود : « ( ای رسول خدا بگو : ) برای تبلیغات رسالت پاداشی از شما نمی خواهم مگر دوستی بستگانم را.»

2) در کتاب مجمع البیان مجلد 9 صفحه 29 آمده است :

عن ابن عباس قال : لما نزلت : « قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی » قالوا یا رسول الله و من هؤلاء الذین امرنا الله بمودتهم ؟ قال صلی الله علیه و آله : علی و فاطمة و ولدهما .

ابن عباس می گوید زمانی که آیه مودت « قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی » نازل شد ( یعنی : ( ای رسول خدا بگو : ) برای تبلیغات رسالت پاداشی از شما نمی خواهم مگر دوستی بستگانم را. ) گفتند یا رسول الله ایشان چه کسانی هستند که خداوند ما را به دوستیشان فرمان داده است ؟ حضرت فرمودند : علی و فاطمه و فرزندانشان .

3) در کتاب مجمع البیان مجلد 9 صفحه 19 آمده است :

و صح عن الحسن بن علی علیهما السلام انه خطب الناس فقال فی خطبته : انا من اهل البیت الذین افترض الله مودتهم علی کل مسلم فقال : « قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی »

از طریق صحیح از حسن بن علی علیهما السلام روایت شده که برای مردم خطبه خواند و ضمن خطبه خود فرمود : من از آل خاندان هستم که خداوند مودت و دوستی آنان را بر هر مسلمانی واجب کرده است . سپس فرمود : « ( ای رسول خدا بگو : ) برای تبلیغات رسالت پاداشی از شما نمی خواهم مگر دوستی بستگانم را. »

4) در تفسیر علی بن ابراهیم قمی آمده است :

فی القمی عن محمد بن مسلم قال : سمعت ابا جعفر علیه السلام یقول : فی قول الله عزوجل : « قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی » یعنی فی اهل بیته .

در تفسیر قمی از محمد بن مسلم روایت شده که گفت : از امام باقر علیه السلام شنیدم می فرمود : منظور از قربا در آیه « ( ای رسول خدا بگو : ) برای تبلیغات رسالت پاداشی از شما نمی خواهم مگر دوستی بستگانم را. » اهل بیت رسول خدا هستند .

ص: 523

«آیه یکصد و نود و سوم »

اشاره

دوستی آل محمد و دوستی قائم آل محمد علیهم السلام حسنه قرآن است .

خداوند در سوره شوری آیه 23 می فرماید :

« وَ مَن یَقتَرِف حَسَنَةً نَزِد لَهُ فیها حُسناً إنَّ اللهَ غَفُورٌ شَکُورٌ »

کسی که نیکی را کسب کرد ما برایش نیکی را زیاد می کنیم . خداوند بسیار آمرزنده و پذیرنده شکر بندگان است .

1) حاکم حسکانی حنفی شش حدیث می آورد و اثبات می کند که حسنه در آیه مبارکه دوستی آل محمد است که ما فقط به یک حدیث آن اشاره می کنیم :

در شواهد التنزیل صفحه 502 حدیث 845 آمده است :

حاکم می گوید خبر داد ما را ابو سعد معادی ، وی از ابو الحسین کهیلی ... از سدی در فرموده خداوند متعال : « وَ مَن یَقتَرِف حَسَنَةً نَزِد لَهُ فیها حُسناً إنَّ اللهَ غَفُورٌ شَکُورٌ » یعنی کسی که نیکی را کسب کرد ما برایش نیکی را زیاد می کنیم. خداوند بسیار آمرزنده و پذیرنده شکر بندگان است . رسول خدا فرمودند : منظور از حسنه در آیه دوستی آل محمد است .

2) در کتاب تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 124 حدیث 11 آمده است :

محمد بن العباس قال حدثنا الحسن بن محمد بن یحیی العلوی عن ابی محمد اسماعیل بن محمد بن اسحاق بن محمد بن جعفر قال حدثنی عمی علی بن جعفر عن الحسین بن زید عن الحسن بن زید عن ابیه عن جده علیهم السلام قال : خطب الحسن بن

ص: 524

علی بن ابیطالب علیه السلام حین قتل علی علیه السلام ثم قال : و انا من اهل بیت من افترض الله مودتهم علی کل مسلم حیث یقول : « قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی وَ مَن یَقتَرِف حَسَنَةً نَزِد لَهُ فیها حُسناً إنَّ اللهَ غَفُورٌ شَکُورٌ » فاقتراف الحسنة مودتنا اهل البیت .

محمد بن عباس روایت می کند از حسن بن محمد ... از حسن بن زید از پدرش از جدش ( امام سجاد ) علیهم السلام که حضرت فرمودند : پس از به شهادت رسیدن امیرالمؤمنین علیه السلام حضرت مجتبی علیه السلام مردم را مورد خطاب قرار دادند و فرمودند : ... من از اهل بیت هستم که خداوند واجب کرده است مودت و دوستی آنها را بر تمام مسلمانان . سپس فرمودند : « ( ای رسول خدا بگو : ) برای تبلیغات رسالت پاداشی از شما نمی خواهم مگر دوستی بستگانم را. کسی که نیکی را کسب کرد ما برایش نیکی را زیاد می کنیم . خداوند بسیار آمرزنده و پذیرنده شکر بندگان است .» این مودت و دوستی و محبت ما اهل بیت است که نیکی است ( و کسی که آن را کسب کند خداوند به او نیکی و یاری خواهد کرد . )

1) در کتاب تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 125حدیث 17 آمده است :

الطبرسی ذکر ابو حمزة الثمالی فی تفسیره قال حدثنی عثمان بن عمیر عن سعید بن جبیرعن عبد الله بن عباس قال ان رسول الله صلی الله علیه و آله حین قدم المدینة و استحکم الاسلام قالت الانصار فیما بینها ناتی رسول الله صلی الله علیه و آله فنقول انه یعروک امور هذه اموالنا تحکم فیها من غیر حرج و لا محظور فاتوه فی ذلک فنزلت : « قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی » فقراها علیهم فقال یودون قرابتی من بعدی فخرجوا من عنده مسلمین بقوله فقال المنافقون ان هذا الشیء افتریه فی مجلسه وارادان یذللنا لقرابته من بعده . فنزلت انه یقولون افتری علی الله کذبا فارسل الیهم فتلا علیهم فبکوا و اشتد علیهم فانزل الله : « و هو الذی یقبل التوبة عن عباده الآیة » فارسل فی اثرهم فبشرهم و قال : « و یستجیب الذین آمنوا » و هم الذین سلموا القول ثم قال الطبرسی و ذکر ابو حمزة الثمالی عن السدی انه قال : اقتراف الحسنة المودة لآل محمد علیهم السلام .

2) در کتاب تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 125حدیث 18 آمده است :

قال و صحّ عن الحسن بن علی علیهما السلام انه خطب الناس فقال فی خطبته انا من الذین افترض الله مودتهم علی کل مسلم فقال : « قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی وَ مَن یَقتَرِف حَسَنَةً نَزِد لَهُ فیها حُسناً إنَّ اللهَ غَفُورٌ شَکُورٌ »

فاقتراف الحسنة مودتنا اهل البیت اصحاب الکساء .

حضرت مجتبی علیه السلام برای مردم خطبه خواندند و فرمودند : من از کسانی هستم که خداوند واجب کرده است مودت و دوستی آنها را بر تمام مسلمانان . سپس فرمودند : « ( ای رسول خدا بگو : ) برای تبلیغات رسالت پاداشی از شما نمی خواهم مگر دوستی بستگانم را. کسی که نیکی را کسب کرد ما برایش نیکی را

ص: 525

زیاد می کنیم . خداوند بسیار آمرزنده و پذیرنده شکر بندگان است .» این مودت و دوستی و محبت ما اهل بیت و اصحاب کساء است که نیکی و حسنه است .

1) در کتاب اصول کافی مجلد 2 صفحه 279 آمده است :

الحسین بن محمد الاشعری عن معلی بن محمد عن الوشاء عن مثنی عن زرارة عن عبد الله بن عجلان عن ابی جعفر علیه السلام فی قوله تعالی « قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی » قال : هم الائمة علیهم السلام .

حسین بن محمد اشعری از معلی بن محمد از وشاء از مثنی از زرارة از عبد الله بن عجلان از ابی جعفرامام باقر علیه السلام روایت می کند در مورد این قول خداوند : « ( ای رسول خدا بگو : ) برای تبلیغات رسالت پاداشی از شما نمی خواهم مگر دوستی بستگانم را. » حضرت فرمودند : منظور از خویشاوندان امامان علیهم السلام هستند .

و امروز آخرین این امامان حضرت قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف است که هرکس او را دوست بدارد ، این نیکی است و خداوند به او نیکی بیشتر (هم در دنیا و هم در آخرت) خواهد فرمود .

ص: 526

«آیه یکصد و نود و چهارم »

اشاره

خداوند به وسیله قائم آل محمد علیه السلام کلماتش را برقرار می سازد .

خداوند در سوره شوری آیه 24 می فرماید :

« أم یَقُولُونَ افتَری عَلَی اللهِ کَذِباً فَإن یَشَإ اللهُ یَختِم عَلی قَلبِکَ وَ یَمحُ اللهُ الباطِلَ وَ یُحِقُّ الحَقَّ بِکَلِماتِهِ إنَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ »

بلکه ( جاهلان ) میگویند که رسول خدا بر خداوند دروغ بسته است ( که او محبت و پیروی از خاندان خودش را بر امت واجب کرده است . اینچنین نیست زیرا هرگز پیامبری نمی تواند بر خداوند دروغ بندد ) که اگر خداوند بخواهد بر قلب تو مهر می زند و باطل را از بین می برد و حق را به کلمات خودش پایدار و برقرار می سازد .

در

تفسیر قمی مجلد 2 صفحه 275 آمده است :

علی بن ابراهیم قال : حدثنی ابی عن ابن ابی نجران عن عاصم بن حمید عن محمد بن مسلم قال : سمعت ابا جعفر علیه السلام یقول فی قول الله عزوجل : « قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی » یعنی فی اهل بیته ، قال : جائت الانصار الی رسول الله صلی الله علیه و آله فقالوا : انّا قد آوینا و نصرنا فخذ طائفة من اموالنا [ف] استعین بها علی ما [ أ ] نا بک فانزل الله تعالی : « قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً » یعنی علی النبوة « إلاِّ المَوَدَّةَ فِی القُربی » ای فی اهل بیته . ثم قال : الا تری ان الرجل یکون له صدیق و فی [نفس] ذلک [الرجل] شیء علی اهل بیته فلا یسلم صدره ، فاراد الله ان لا یکون فی نفس رسول الله صلی الله علیه و آله شیء

ص: 527

علی امته [ اهل بیته ] ففرض علیهم المودة [فی القربی] فان اخذوا اخذوا مفروضاً و ان ترکوا ترکوا مفروضاً . قال علیه السلام : فانصرفوا من عنده و بعضهم یقول:عرضنا علیه اموالنا فقال قاتلوا عن اهل بیتی [من بعدی] و قالت طائفة : ما قال هذا رسول الله صلی الله علیه و آله و جحدوه و قالوا کما حکی الله تعالی : « أم یَقُولُونَ افتَری عَلَی اللهِ کَذِبا » فقال الله : « فَإن یَشَإ اللهُ یَختِم عَلی قَلبِکَ » قال : لو افتریت « وَ یَمحُ اللهُ الباطِلَ » یعنی یبطله « وَ یُحِقُّ الحَقَّ بِکَلِماتِهِ » یعنی [ بالنبی ] و بالائمة و القائم من آل محمد علیهم السلام « إنَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ » ثم قال : « و هو الذی یقبل التوبة عن عباده و یعفو عن السیئات » الی قوله : « و یزیدهم مِن فضله » یعنی الذین قالوا ما قال رسول الله صلی الله علیه و آله ، ثم قال : « و الکافرون لهم عذاب شدید »

علی بن ابراهیم گوید حدیث کرد مرا پدرم از ابن ابی نجران از عاصم بن حمید از محمد بن مسلم که گفت شنیدم از امام باقر علیه السلام راجع به قول خدای عزوجل: « ( ای رسول خدا بگو : ) برای تبلیغات رسالت پاداشی از شما نمی خواهم مگر دوستی بستگانم را. » فرمود یعنی در مورد اهل بیت او ، فرمود : انصار به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و عرضه داشتند : ما [شما را] پناه دادیم و یاری کردیم . پس بخشی از اموالمان را بگیر و در حوائج خود صرف کن. پس خدای تعالی این آیه را نازل کرد : « بگو از شما اجر رسالت نمی خواهم » یعنی بر نبوت « مگر مودت با خاندانم » یعنی درباره اهل بیتش .

سپس فرمود : نمی بینی که چنانچه مرد دوستی داشته باشد و در [دل] آن [مرد] نسبت به خاندانش چیزی باشد سینه اش قرار نخواهد یافت . پس خداوند خواست که در دل رسول خدا صلی الله علیه و آله بر امتش [اهل بیتش] چیزی نباشد پس مودت در مورد قربی را برایشان فرض و واجب کرد که اگر آن را انجام دهند واجبی را به جای آورده باشند و چنانچه واگذارند فریضه ای را ترک گفته اند .

امام باقر علیه السلام افزود : پس [انصار] از خدمت آن حضرت بیرون رفتند در حالیکه بعضی از آنان می گفتند : ما اموالمان را عرضه داشتیم و او در جواب گفت : به دفاع از خاندان من [پس از من] جنگ کنید و گروهی دیگر گفتند : این را رسول خدا نگفته و این مطلب را انکار نمودند و چنانکه خدای تعالی از آنها حکایت کرده گفتند : « او بر خدا دروغ بسته » که خداوند فرمود : « اگر خدا خواهد بر قلب تو مهر زند » فرمود : یعنی اگر افترا بندی « و باطل را محو می کند » یعنی ابطال می نماید « و حق را به کلمات خود پایدار و برقرار می سازد » یعنی به وسیله پیغمبر و امامان و قائم آل محمد علیهم السلام [کلمات خویش را برقرار می سازد ] « همانا او به اسرار دلها آگاه است » سپس خداوند فرمود : « و اوست خدایی که توبه بندگانش را می پذیرد و از گناهان می گذرد » تا آنجا که فرموده : « و از فضل خود بر آنان می افزاید » منظور آنان هستند که مانند گفته

ص: 528

رسول خدا صلی الله علیه و آله را گفتند [ و از فرموده آن جناب پیروی کردند ] سپس فرمود : « ولی برای کافران عذاب سختی خواهد بود . »

«آیه یکصد و نود و پنجم »

اشاره

قائم آل محمد علیه السلام منتقم حقیقی است .

خداوند در سوره شوری آیه 41 می فرماید :

« وَ لَمَنِ انتَصَرَ بَعدَ ظُلمِهِ فَاولئِکَ مَا عَلَیهِم مِن سَبیلٍ »

و هرکس که پس از ظلمی که بر او شده است انتقام جویی کند ، پس بر چنین کسی هیچگونه مؤاخذه و گناهی نیست .

1) در کتاب تأویل الآیات الظاهرة صفحه 549 آمده است :

محمد بن العباس قال : حدثنا علی بن عبد الله عن ابراهیم بن محمد عن علی بن هلال الاخمسی عن الحسن بن وهب عن جابر الجعفی عن ابی جعفر علیه السلام فی قوله عزوجل : « وَ لَمَنِ انتَصَرَ بَعدَ ظُلمِهِ فَاولئِکَ مَا عَلَیهِم مِن سَبیلٍ » قال : ذلک القائم علیه السلام اذا قام انتصر من بنی امیة و من المکذبین و النصاب .

محمد بن عباس گوید : حدیث کرد برایمان علی بن عبد الله از ابراهیم بن محمد از علی بن هلال اخمسی از حسن بن وهب از جابر جعفی که امام باقر علیه السلام درباره قول خداوند : « و هرکس که پس از ظلمی که بر او شده است انتقام جویی کند ، پس بر چنین کسی هیچگونه مؤاخذه و گناهی نیست . » فرمودند : آن حضرت قائم علیه السلام

است . هرگاه به پا خیزد ، از بنی امیه و تکذیب کنندگان و ناصبیان انتقام خواهد گرفت .

2) در کتاب تفسیر قمی مجلد 2 صفحه 278 آمده است :

علی بن ابراهیم قال : اخبرنا [حدثنا] احمد بن جعفر [جعفر بن احمد] قال : حدثنا عبد الکریم بن عبد الرحیم عن محمد بن علی عن محمد بن الفضیل عن ابی حمزة

ص: 529

الثمالی عن ابی جعفر علیه السلام قال : سمعته یقول : « وَ لَمَنِ انتَصَرَ بَعدَ ظُلمِهِ » یعنی القائم علیه السلام و اصحابه « فَاولئِکَ مَا عَلَیهِم مِن سَبیلٍ » و القائم اذا قام انتصر من بنی امیة و من المکذبین و النصاب هو و اصحابه و هو قول الله [تبارک و تعالی] : « إنّما السَّبیلُ عَلَی الذینَ یظلِمُونَ النّاسَ وَ یَبغونَ فِی الارضِ بِغَیر الحَقّ اولئِکَ لَهُم عذابٌ الیمٌ »

علی بن ابراهیم گوید : حدیث کرد ما را احمد بن جعفر [جعفر بن احمد] وی ازعبد کریم بن عبد الرحیم از محمد بن علی از محمد بن فضیل از ابی حمزة ثمالی از ابی جعفر امام باقرعلیه السلام که حضرت می فرمود : « و هرکس که پس از ظلمی که بر او شده است انتقام جویی کند » یعنی قائم علیه السلام و اصحاب او « پس بر چنین کسی هیچگونه مؤاخذه و گناهی نیست . » و چون قائم علیه السلام به پا خیزد ، از بنی امیه و تکذیب کنندگان و ناصبیان ، خود و اصحابش ، انتقام خواهند گرفت و این است [معنی] فرموده خداوند [تبارک و تعالی] : « تنها راه مؤاخذه بر کسانی است که بر مردم ظلم می کنند و در زمین به ناحق تباهی نمایند . برای آنان عذاب دردناکی است . »

ص: 530

«آیه یکصد و نود و ششم »

اشاره

قیام قائم آل محمد علیه السلام اول ذلت ظالمین است .

خداوند در سوره شوری آیه 45 می فرماید :

« وَ تَریهُم یُعرَضُونَ عَلَیها خاشِعینَ مِنَ الذُّلِّ یَنظُرُونَ مِن طَرفٍ خَفِیٍّ »

و آن ستمگران را می بینی که با ذلت و خواری به سوی عذاب متوجهشان ساخته اند . از گوشه چشم بر آن نگاه می کنند .

در

کتاب آیات الظاهره صفحه 550 و تفسیر برهان نوشته آیت الله سید هاشم بحرانی

مجلد 4 صفحه 129 حدیث 2 آمده است :

محمد بن العباس قال : حدثنا احمد بن القاسم عن احمد بن محمد السیاری عن البرقی عن محمد بن مسلم عن ایوب البزاز عن عمرو بن شمر عن جابر بن یزید عن ابی جعفر علیه السلام قال قوله عزوجل : « خاشِعینَ مِنَ الذُّلِّ یَنظُرُونَ مِن طَرفٍ خَفِیٍّ» یعنی القائم علیه السلام .

محمد بن عباس گوید حدیث کرد برایمان احمد بن قاسم از احمد بن محمد سیاری ازبرقی از محمد بن مسلم از ایوب بزاز از عمرو بن شمر از جابر بن یزید از ابی جعفر امام باقر علیه السلام روایت کرده که آن حضرت این آیه را تلاوت کرده : « و آن ستمگران را می بینی که با ذلت و خواری به سوی عذاب متوجهشان ساخته اند . از گوشه چشم بر آن نگاه می کنند . » فرمودند : یعنی به سوی حضرت قائم علیه السلام .

ص: 531

«آیه یکصد و نود و هفتم »

اشاره

مهدی موعود از فرزندان سید الشهدا حسین بن علی علیه السلام است.

خداوند در سوره زخرف آیه 28 می فرماید :

« وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقیَةً فی عَقِبِهِ لَعَلَّهُم یَرجِعُونَ »

و قرار داد این ( رهبریت و امامت و خداپرستی را ) در ذریه و فرزندان و اعقاب خودش کلمه باقی تا ( به سوی خداوند ) بازگردند .

1) در کتاب کفایة الاثر صفحه 246 و تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 139 حدیث 8 آمده است :

ابن بابویه : عن محمد بن عبدالله الشیبانی رحمة الله قال : حدثنا ابو عبد الله جعفر بن محمد بن جعفر بن الحسن العلوی قال : حدثنی ابو نصر احمد بن عبد المنعم الصیداوی قال : حدثنی عمرو بن شمر الجعفری عن جابر بن یزید الجعفی عن ابی جعفر محمد بن علی الباقر علیهما السلام قال : قلتُ له : یا بن رسول الله ان قوماً یقولون ان الله تبارک و تعالی جعل الائمة فی عقب ولد الحسن دون الحسین قال : کذبوا و الله اولم یسمعوا ان الله تعالی ذکره یقول : « وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقیَةً فی عَقِبِهِ » فهل جعلها الاّ فی عقب الحسین علیه السلام .

فقال علیه السلام : یا جابر ان الائمة هم الذین نصّ علیهم رسول الله صلی الله علیه و آله بالإمامة و هم الذین قال رسول الله صلی الله علیه و آله : لمّا اسری بی الی السماء وجدتُ اسمائهم مکتوبة علی ساق العرش بالنور اثنی عشر اسماء منهم علیّ و سبطاه و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و الحسن و الحجة

ص: 532

القائم علیهم السلام فهذه الائمة من اهل بیت الصفوة و الطهارة و الله ما یدّعیه احد غیرنا الاّ حشره الله تبارک و تعالی مع ابلیس و جنوده .

ثم تنفس علیه السلام فقال : لا رعی الله حق هذه الامة فانها لم ترع حق نبیها [اما] و الله لو ترکوا الحق علی اهله لما اختلف فی الله اثنان ثم انشا علیه السلام یقول :

انّ الیهود لحبهم لنبیهم امنوا بوائق حادث الازمان

و ذروا الصلیب بحب عیسی اصبحوا عیشون رهواً فی قری نجران

و المؤمنون بحب آل محمد یرمون فی الآفاق بالنیران

قلت : یا سیدی الیس هذا الامر لکم ؟ قال : نعم . قلت : فلم قعد ثم عن حقکم و دعواکم و قد قال الله تبارک و تعالی : « وَ جاهِدوا فِی اللهِ حقّ جهادِهِ هُو اجتَباکُم » فما بال امیرالمؤمنین علیه السلام قعد عن حقه ؟

قال : فقال علیه السلام : حیث لم یجد ناصرا الم تسمع الله یقول فی قصة لوط علیه السلام قال : « لو أنّ بکُم قوّةً أو آوی الی رُکنٍ شدیدٍ » و یقول حکایة عن نوح علیه السلام : « فدَعا ربَّه أنّی مَغلوبٌ فانتَصِر » و یقول فی قصة موسی علیه السلام : « انّی لا أملِکُ الاّ نَفسی و أخی فافرُق بینَنا و بَینَ القَومِ الفاسِقینَ » فاذا کان النبی هکذا فالوصی اعذر .

یا جابر مثل الامام مثل الکعبة تؤتی و لا تأتی .

ابن بابویه : از محمد بن عبدالله شیبانی رحمة الله گوید حدیث کرد برایمان ابو عبد الله جعفر بن محمد بن جعفر بن حسن علوی ، وی از ابو نصر احمد بن عبد منعم صیداوی ، وی نقل حدیث می کند از عمرو بن شمر جعفری از جابر بن یزید جعفی از ابی جعفر محمد بن علی باقر علیهما السلام که گوید : به آن حضرت عرضه داشتم : ای زاده رسول خدا گروهی می گویند : خدای تبارک و تعالی امامان را در اعقاب فرزندان امام حسن قرار داد نه امام حسین . فرمود : به خدا سوگند آنها دروغ می گویند . آیا شنیده اند که خدای تعالی می فرماید : « و این [ خداپرستی و امامت ] را کلمه باقی در ذریه خودش قرار داد .» آیا آن [امامت] را جز در خاندان حسین علیه السلام قرار داد ؟ آن گاه امام باقر علیه السلام فرمود : ای جابر به راستی که امامان آنهایند که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر امامتشان نص فرموده و همانهایند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : هنگامی که به آسمان برده شدم نامهایشان را یافتم که با نور بر ساق عرش نوشته شده بود دوازده اسم از آنها : علی و دو سبط او، علی ، محمد ، جعفر ، موسی ، علی ، محمد ، علی ، حسن و حجت قائم علیه السلام . پس اینان ائمه ای از اهل بیت برگزیده و پاکیزه اند . به خدا سوگند کسی غیر از ما آن ( مقام امامت ) را ادعا نکند مگر اینکه خداوند تبارک و تعالی او را با ابلیس و لشکریانش محشور نماید . سپس امام باقر علیه السلام آهی کشید . آنگاه فرمود : خداوند حق این امت را رعایت نکند که آنها حق پیغمبرشان را رعایت نفرمودند . همانا به خدا سوگند چنانچه حق را بر

ص: 533

اهلش وا می گذاشتند دو نفر درباره خداوند اختلاف نمی کردند [ و هیچکس کافر نمی ماند . ] آن گاه حضرت علیه السلام چنین انشا فرمود :

همانا قوم یهود از جهت محبتشان نسبت به پیغمبرشان از حوادث ناگوار زمانه ایمن شدند و صاحبان صلیب ( مسیحیان ) به سبب دوست داشتن حضرت عیسی علیه السلام با کمال آسودگی خاطر در آبادیهای نجران آمد و شد دارند .

ولی مؤمنان به خاطر محبت آل محمد علیهم السلام در اطراف و اکناف عالم به آتش می سوزند .

جابر گوید : عرضه داشتم ای آقای من آیا این امر حق شما نیست ؟ فرمود : چرا ، عرض کردم : پس چرا از گرفتن حق خودتان کنار نشستید و از دعوی آن دست برداشتید . درحالی که خداوند تبارک و تعالی فرموده : « و در راه خداوند،حق جهادش را انجام دهید . او شما را برگزیده » پس چرا امیرالمؤمنین علیه السلام از مطالبه حق خود کنار نشست ؟ فرمود : چون یاوری برای خود نیافت . آیا شنیده ای که خداوند در قصه لوط علیه السلام می فرماید : « لوط به قومش گفت : ای کاش قدرت داشتم که شما را از کارهای زشت باز دارم یا اینکه پشت و پناهی محکم بود که پناه می بردم » و نیز به حکایت از نوح علیه السلام می فرماید : « پروردگارش را فرا خواند که همانا من مغلوب شده ام پس تو مرا یاری فرمای » و در جریان موسی علیه السلام از زبان او فرموده : « پروردگارا من جز نفس خودم و برادرم [هارون] بر کسی تسلط و قدرت ندارم . پس تو میان ما و قوم فاسق و زیانکار جدایی افکن .» پس هرگاه حال پیغمبران چنین بوده عذر وصی پیغمبر موجه تر و قویتر است .

ای جابر ، امام بسان کعبه است که مردم باید به سویش روند و کعبه به سوی کسی نرود .

1) در کتاب تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 140 حدیث 9 از علامه بحرانی و در کتاب کفایة الاثر صفحه 86 آمده است :

عنه قال : حدثنا ابو عبد الله احمد بن محمد بن عبد الله الجوهری قال : حدثنا عبد الصمد بن علی بن محمد بن مکرم قال : حدثنا الطیالسی ابو الولید عن ابی زیاد عبد الله بن ذکوان عن ابیه عن الاعرج عن ابی هریره قال : سألت رسول الله صلی الله علیه و آله عن قوله عزوجل : « وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقیَةً فی عَقِبِهِ » قال صلی الله علیه و آله : جعل الائمة فی عقب الحسین یخرج من صلبه تسعة من الائمة و منهم مهدیّ هذه الامة ، ثم قال : لو انّ رجلاً ظعن بین الرکن و المقام ثم لقی الله مبغضاً لاهل بیتی دخل النار .

و از اوست که گوید : ابو عبد الله احمد بن محمد بن عبد الله جوهری حدیثمان داد ، گفت : عبد الصمد بن علی بن محمد بن مکرم ، وی حدیث کرد ازطیالسی ابو الولید از ابی زیاد عبد الله بن ذکوان از پدرش ازاعرج از ابی هریره که وی گوید : سوال

ص: 534

کردم از رسول الله صلی الله علیه و آله درباره قول خداوند عزوجل : « و قرار داد این ( رهبریت و امامت و خداپرستی را ) در ذریه و فرزندان و اعقاب خودش کلمه باقی تا ( به سوی خداوند ) بازگردند . » آن حضرت صلی الله علیه و آله

فرمود : خدا امامان را در اعقاب حسین قرار داد ، از صلب او نه تن از امامان را بیرون خواهد آورد و از آنهاست مهدی این امت . سپس فرمود : چنانچه مردی پیوسته بین رکن و مقام [برای عبادت] در حال رفت و آمد باشد ، آن گاه با کینه خاندان من خداوند را ملاقات نماید ، داخل آتش می سوزد .

1) در کتاب کمال الدین و تمام النعمة مجلد 2 صفحه 323 آمده است :

وعنه قال : حدثنا محمد بن [محمد بن] عصام الکلینی رضی الله عنه قال : حدثنا محمد بن یعقوب [الکلینی] قال : حدثنا القاسم بن العلاء قال : حدثنی [ثنا] اسماعیل بن علی القزوینی قال : حدثنی علی بن اسماعیل عن عاصم بن حمید الحناط عن محمد بن قیس عن ثابت الثمالی عن علی بن الحسین [بن علی بن ابی طالب علیه السلام

انه ] قال : فینا نزلت هذه الآیة : « و اولوا الارحام بعضهم أولی ببعض فی کتاب الله » و فینا نزلت هذه الآیة : « وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقیَةً فی عَقِبِهِ » و الامامة فی عقب الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام الی یوم القیامة ، فان للغائب [ للقائم علیه السلام ] مِنا غیبتَین إحدیهما اطول من الاخری اما الاولی فستة ایام او ستة اشهر او ستّ سنین و اما الاخری فیطول أمدها حتی یرجع عن هذا الامر اکثر من یقول به ، فلا یثبت علیه الا من قوی یقینه و صحت معرفته و لم یجد فی نفسه حرجاً مما قضینا و سلّم لنا اهل البیت .

و از اوست که گوید : محمد بن [محمد بن] عصام کلینی رضی الله عنه

گوید حدیث کرد ما را محمد بن یعقوب [کلینی] وی ازقاسم بن علاء ، او از اسماعیل بن علی قزوینی ، وی از علی بن اسماعیل از عاصم بن حمید حناط از محمد بن قیس از ثابت ثمالی از علی بن حسین [بن علی بن ابی طالب علیه السلام ] حدیثم داد که آن جناب فرمود :

درباره ما نازل شد این آیه : « و خویشاوندان نسبی در کتاب خدا نسبت به یکدیگر اولی هستند .» و درباره ما نازل شد این آیه : « و آن را کلمه باقی در اعقابش قرار داد . » و امامت در بازماندگان حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام

است تا روز قیامت که همانا غائب [قائم علیه السلام ] از ما را دو غیبت خواهد بود. یکی طولانی تر از دیگری . اما اولی : شش روز یا شش ماه و یا شش سال می باشد و اما دومی : آنقدر مدتش طول خواهد کشید تا اینکه بیشتر گروندگان از این امر برخواهند گشت. پس بر آن [اعتقاد به امامت] ثابت نمی ماند مگر کسی که یقینش قوی و معرفتش صحیح باشد و از آنچه ما بخواهیم در دل چیزی احساس نکند و نسبت به ما اهل بیت تسلیم باشد .

ص: 535

در این که مهدی علیه السلام از فرزندان سید الشهدا و نهمین فرزند آن حضرت است ما هیچ شکی نداریم و در اینجا برای شما به احادیثی اشاره می کنیم :

محمد

صالح الحسین الترمذی در المناقب مرتضویه باب 2 صفحه 129 و عبد الله بسمل در

ارجع المطالب فی عدد مناقب اسد الله الغالب صفحه 436 حدیث 4 و موفق بن احمد

خوارزمی حنفی در مقتل الحسین مجلد 1 فصل 7 صفحه 146 و حافظ شیخ سلیمان بن

ابراهیم قندوزی حنفی در ینابیع الموده باب 54 صفحه 168 می گوید :

عن سلیم بن قیس الهلالی عن سلمان الفارسی قال دخلت علی النبی صلی الله علیه و آله فاذا الحسین بن علی علی فخدیه و هو یقبل خدیه و یلثم فاه و یقول انت سید ابن سید اخو سید و انت امام ابن امام اخو امام و انت حجة ابن حجة اخو حجة و انت ابو حجج تسعة تاسعهم قائمهم .

سلمان فارسی می گوید خدمت رسول خدا رسیدم . دیدم حسین بن علی علیه السلام بر روی زانوی آن حضرت نشسته است . حضرت چشمان و دهان سید الشهدا را می بوسید و می فرمود : ( ای حسین ) تو آقا فرزند آقا و برادر آقا هستی . تو امام، فرزند امام و برادر امام هستی . تو حجت، فرزند حجت و برادر حجت می باشی . تو پدر حجتهای نه گانه هستی که نهمین آنها قائم بر آنهاست .

در

مسند امام احمد حنبل و کتاب کشف الیقین آمده است :

قال النبی صلی الله علیه و آله : للحسین هذا ابنتی امام اخوا امام ابو الائمة تسعة تاسعهم قائمهم .

حضرت رسول صلی الله علیه و آله درباره سید الشهدا علیه السلام

فرمودند : این فرزند من امام برادر امام و پدر نه امام می باشد که نهمین آنها قائم بر آنهاست .

ص: 536

«آیه یکصد و نود و هشتم »

اشاره

پس از قیام قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف حضرت عیسی علیه السلام نزول می کند .

خداوند در سوره زخرف آیه 61 می فرماید :

« وَ إنَّهُ لَعِلمٌ لِلسّاعَةِ فَلا تَمتَرُنَّ بِهَا وَ اتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُستَقیمٌ »

و او علمی است برای ساعت . پس در آن شک نکنید و مرا پیروی کنید . این است صراط و راه مستقیم .

1) در کتاب اسعاف الراغبین (که در حاشیه نورالابصار صفحه 140 چاپ شده است .) و کتاب ینابیع الموده صفحه 470 آمده است :

قال مقاتل بن سلیمان و من تبعه من المفسرین فی قوله تعالی : « وَ إنَّهُ لَعِلمٌ لِلسّاعَةِ» انها نزلت فی المهدی علیه السلام .

مقاتل بن سلیمان و بسیاری از مفسران که از او تبعیت نموده اند درمورد قول خداوند متعال : « و او علمی است برای ساعت » گفته اند که در شأن مهدی علیه السلام نازل شده است .

2) در کتاب الدرالمنثور فی التفسیر المأثور از حافظ امام عبد الرحمن جلال الدین سیوطی مجلد 7 صفحه 386 و 387 آمده است :

و اخرج الفریابی و سعید بن منصور و مسدد و عبد بن حمید و ابن ابی حاتم و طبرانی از راههای مختلف از ابن عباس نقل کرده اند درباره این آیه : « وَ إنَّهُ لَعِلمٌ لِلسّاعَةِ» او گفت خروج عیسی بن مریم قبل از قیامت است .

سیوطی در مدرک بالا هفت حدیث می آورد و در تمام این احادیث گفته شده است منظور از « وَ إنَّهُ لَعِلمٌ لِلسّاعَةِ» خروج عیسی بن مریم قبل از قیامت است .

ص: 537

حال سؤال می شود اگر این آیه درباره خروج حضرت عیسی علیه السلام

باشد ، حضرت عیسی برای چه کاری می آید ؟ احادیث زیر به این مسأله پاسخ می دهد :

1) در صحیح بخاری جلد 2 صفحه 158 آمده است :

عن ابی هریره قول النبی صلی الله علیه و آله و سلم : کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم .

ابی هریره از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که آن حضرت فرمود : شما چگونه خواهید بود زمانیکه (عیسی) بن مریم نزول خواهد کرد و مابین شما خواهد بود و امام شما نیز در بین شماست .

2) در کتاب تذکرة خواص الامة نوشته سبط بن جوزی حنفی صفحه 377 آمده است :

قال السدی : یجتمع المهدی و عیسی بن مریم فیجی وقت الصلوة فیقول المهدی لعیسی : تقدّم فیقول عیسی انت اولی بالصلوة فیصلی عیسی ورائه مأموها .

سدی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که مهدی و عیسی بن مریم در یک جا قرارخواهند گرفت . در وقت نماز مهدی به عیسی می فرماید : شما امام جماعت شوید . عیسی در جواب می فرماید : شما در این باره اولی هستید به نماز . سپس عیسی پشت سر مهدی نماز می خواند .

3) در منتخب کنز العمال نوشته متقی هندی صفحه 30 مجلد 6 و البیان فی اخبار صاحب الزمان نوشته حافظ گنجی شافعی و کتاب المهدی نوشته حافظ ابو نعیم آمده است :

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : منّا الذی یصلی عیسی من خلفه .

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : از ماست کسی که عیسی پشت سر او نماز می خواند .

4) در تفسیر صافی نوشته ملا محسن فیض کاشانی جلد 2 صفحه 536 آمده است :

« وَ إنَّهُ لَعِلمٌ لِلسّاعَةِ» القمی ثم ذکرخطرامیرالمؤمنین علیه السلام : فقال : « وَ إنَّهُ لَعِلمٌ لِلسّاعَةِ فَلا تَمتَرُنَّ بِهَا وَ اتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُستَقیمٌ » قال یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام و قیل یعنی نزول عیسی بن مریم علیه السلام من اشراط الساعة یعلم به قربها فلا تمترنّ بها .

ص: 538

«آیه یکصد و نود و نهم »

اشاره

قیام قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف ناگهانی است .

خداوند در سوره زخرف آیه 66 می فرماید :

« هَل یَنظُرُونَ إلاّ السّاعَةَ أن تَأتیَهُم بَغتَةً وَ هُم لا یَشعُرُونَ »

آیا جز «ساعة» را چشم به راهند که ناگهان بر آنها فرا رسد در حالیکه آگاه نیستند .

1) در کتاب ینابیع الموده نوشته حافظ قندوزی حنفی صفحه 428 آمده است :

فی قوله تعالی : « هَل یَنظُرُونَ إلاّ السّاعَةَ أن تَأتیَهُم بَغتَةً وَ هُم لا یَشعُرُونَ » عن زرارة بن اعین قال سألت الباقر رضی الله عنه

عن هذه الآیة . فقال هی الساعة القائم تأتیهم بغتة .

حافظ قندوزی حنفی نقل می کند در مورد فرموده خداوند متعال : « آیا جز «ساعة» را چشم به راهند که ناگهان بر آنها فرا رسد در حالیکه آگاه نیستند . » از زرارة بن اعین روایت کرده است که می گوید : از امام باقر رضی الله عنه درباره این آیه پرسیدم . حضرت در پاسخ فرمود : آن ساعت قائم است که ناگهان بر آنها فرا رسد .

2) در کتاب تأویل الآیات الظاهرة صفحه 571 و تفسیر برهان جلد 4 صفحه 152 آمده است :

عن محمد بن العباس قال حدثنا علی بن عبد الله بن اسد عن ابراهیم بن محمد عن اسماعیل بن بشار عن علی بن جعفر الحضرمی عن زرارة بن اعین قال : سألت ابا جعفر علیه السلام عن قول الله عزوجل : « هَل یَنظُرُونَ إلاّ السّاعَةَ أن تَأتیَهُم بَغتَةً وَ هُم لا یَشعُرُونَ » قال هی ساعة القائم علیه السلام تأتیهم بغتة .

محمد بن عباس می گوید علی بن عبد الله بن اسد از ابراهیم بن محمد از اسماعیل بن بشار از علی بن جعفر حضرمی از زرارة بن اعین نقل می کند که از ابا

ص: 539

جعفرامام باقر علیه السلام پرسیدم درباره این آیه : « آیا جز «ساعة» را چشم به راهند که ناگهان بر آنها فرا رسد در حالیکه آگاه نیستند .» ( که این ساعة چه وقت است ؟ ) حضرت فرمودند : آن ساعت ، ساعت قائم علیه السلام است که ناگهان حضرت مهدی علیه السلام قیام می کند و بر آنها می رسد .

«آیه دویستم »

اشاره

قرآن در شب قدر به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم القا گردید و آن حضرت به امیرالمؤمنین علیه السلام القا فرمودند و هم اکنون به امام زمان علیه السلام القا می شود .

خداوند در سوره دخان آیه 1 الی 4 می فرماید :

« حم * وَ الکِتابِ المُبینِ * إنّآ أنزَلناهُ فی لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ إنّا کُنّا مُنذِرینَ * فِیها یُفرَقُ کُلُّ أمرٍ حَکیمٍ »

حم سوگند به کتاب مبین و روشن ، همانا ما آنرا در شب مبارکی نازل ساختیم تا خلق را به وسیله آن بترسانیم و به آنها هشدار دهیم و راهنمایی کنیم آنها را و در آن شب مبارک هر امری با حکمت تعیین و ممتاز می شود . ( و آن شب، شب قدر است . )

1) در کتاب ینابیع الموده نوشته حافظ قندوزی حنفی باب 71 صفحه 428 آمده است :

و فی سورة الدخان : « حم * وَ الکِتابِ المُبینِ * إنّآ أنزَلناهُ فی لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ إنّا کُنّا مُنذِرینَ * فِیها یُفرَقُ کُلُّ أمرٍ حَکیمٍ » عن عبد الله بن مسکان عن الباقر و الصادق و الکاظم رضی الله عنهم قالوا : انزل الله تبارک و تعالی القرآن فی لیلة مبارکة و هی لیلة القدر انزل القرآن فیها الی البیت المعمور جملة واحدة ثم انزل من البیت المعمور علی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فی طول ثلاث و عشرین سنة یقدر الله کل امر من الحق و الباطل و ما یکون فی تلک السنة و له فیها البداء المشیة یقدم ما یشاء و یؤخر ما یشاء من الاجال و الارزاق و الا من و السلامة و العافیة و غیر ذلک و یلقیه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم الی امیرالمؤمنین علی علیه

ص: 540

السلام و هو الی الائمة من اولاده علیهم السلام حتی ینتهی الی صاحب الزمان المهدی علیه السلام .

در سوره دخان : « حم سوگند به کتاب مبین و روشن ، همانا ما آنرا در شب مبارکی نازل ساختیم تا خلق را به وسیله آن بترسانیم و به آنها هشدار دهیم و راهنمایی کنیم آنها را و در آن شب مبارک هر امری با حکمت تعیین و ممتاز می شود . ( و آن شب، شب قدر است . ) »از عبد الله بن مسکان روایت شده از امام باقر و صادق و کاظم علیهم السلام فرمودند : نازل نمود خداوند سبحان قرآن را در شب مبارکی که شب قدر باشد و به بیت المعمور به صورت یکجا و دفعی . سپس نازل فرمود بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در طول بیست و سه سال ، تقدیر و اندازه گیری نموده امور حق و باطل و آنچه در این سالها جاری شود و برای خداوند است بداء و مشیت و خواست اوست که هر چه بخواهد انجام می دهد. هرچه بخواهد جلو می اندازد و هرچه بخواهد به تأخیر می افکند از اجلها و ارزاق و امنیت و سلامت و عافیت و غیر ذلک را هرچه بخواهد و القا می کند آنرا به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و به امیرالمومنین و علی علیه السلام القا می کند آنرا به امامان از اولاد خود علیهم السلام تا می رسد به صاحب الزمان مهدی علیه السلام .

1) در کتاب تفسیر برهان جلد 4 صفحات 160 و 161 حدیث 9 و تفسیر قمی جلد 2صفحه 290 آمده است :

علی بن ابراهیم قال : حدثنی ابی عن ابن ابی عمیر عن عبد الله بن مسکان عن ابی جعفر و ابی عبد الله و ابی الحسن علیهم السلام : « حم * وَ الکِتابِ المُبینِ * إنّآ أنزَلناهُ » یعنی القرآن « فی لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ إنّا کُنّا مُنذِرینَ » و هی لیلة القدر انزل الله القرآن فیها الی البیت المعمور جملة واحدة ثم نزل من البیت المعمور علی النبی [رسول الله] صلی الله علیه و آله و سلم فی طول [ثلاث و] عشرین سنة «فِیها یُفرَقُ کُلُّ أمرٍ حَکیمٍ » یعنی فی لیلة القدر« کُلُّ أمرٍ حَکیمٍ »ای یقدّر الله کل امر من الحق و[من] الباطل و ما یکون فی تلک السنة و له فیها [فیه] البداء المشیة یقدم ما یشاء و یؤخر ما یشاء من الاجال و الارزاق و البلایا [و الاعراض] و الامراض و یزید فیها ما یشاء و ینقص ما یشاء و یلقیه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم الی امیرالمؤمنین علی علیه السلام و یلقیه امیرالمومنین الی الائمة علیهم السلام حتی ینتهی ذلک الی صاحب الزمان علیه السلام و یشرط له ما فیه البداء و المشیة و التقدیم و التأخیر .

علی بن ابراهیم گوید حدیث کرد پدرم از ابن ابی عمیر از عبد الله بن مسکان از ابی جعفرامام باقر و ابی عبد الله امام صادق و ابی الحسن امام کاظم علیهم السلام : « حم * سوگند به کتاب روشن همانا ما نازل کردیم » یعنی قرآن را [ نازل کردیم ] « در شب مبارکی تا خلق را [ از عذاب آخرت ] بترسانیم و هشدار دهیم » و آن

ص: 541

شب قدر است . خداوند در آن شب قرآن را یکجا به بیت المعمور نازل فرمود ، سپس از بیت المعمور بر پیغمبر [ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ] در طول بیست [ و سه ] سال [ به تدریج ] نازل گشت . « در آن شب هر امری با حکمت تعیین و ممتاز می شود. » یعنی در شب قدر « هر امری با حکمت » یعنی خداوند هر امری را از حق و [از] باطل و آنچه در آن سال می شود همه را تقدیر می فرماید و بداء و مشیت [ در آنها ] برایش هست آنچه را بخواهد از اجلها و روزیها و ابتلائات [ و عوارض ] و بیماریها را پس و پیش می کند و آنچه بخواهد در آنها می افزاید و آنچه بخواهد از آنها می کاهد و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آن [ مقدرات ] را به امیرالمومنین علیه السلام القا می نماید و امیرالمومنین به امامان علیهم السلام القا می نماید تا کار به حضرت صاحب الزمان علیه السلام منتهی می گردد و آنچه در بداء و مشیت و تقدیم و تأخیر هست برای او [به طور ] مشروط بیان می گردد .

1) در تفسیر برهان جلد 4 صفحه 159 حدیث 5 آمده است :

الطبرسی فی الاحتجاج عن امیرالمومنین علیه السلام فی حدیث له طویل قال علیه السلام فیه و انما اراد الله بالحق اظهار قدرته و ابداء سلطانه و تبین براهین حکمته فخلق ما شاء کما شاء و اجری فعل بعض الاشیاء علی ایدی من اصطفی من امنائه فکان فعلهم فعله و امرهم امره کما قال : « من یطع الرسول فقد اطاع الله » و السماء و الارض وعاء لمن یشاء من خلقه لیمیز الخبیث من الطیب مع سابق علمه بالفریقین من اهلهما و لیجعل ذلک مثالا لاولیائه و امنائه و عرف الخلیقة فضل منزلة اولیائه و فرض علیهم من طاعتهم مثل الذی فرضه منه لنفسه و الزمهم الحجة بان خاطبهم خطاباً یدل علی انفراده و توحیده و ابان لهم اولیاء اجری افعالهم و احکامهم مجری فعله فهم العباد المکرمون لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون هم الذین ایدهم بروح عنه و عرف الخلق اقتدارهم بقوله عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احداً الا من ارتضی من رسول و هم النعیم الذی یسئل عنه ان الله تبارک و تعالی انعم بهم علی من اتبعهم من اولیائهم قال السائل من هؤلاء الحجج ؟ قال هم رسول الله و من حل محله من اصفیاء الله بنفسه و برسوله قرنهم الله بنفسه و برسوله و فرض علی العباد من طاعتهم مثل الذی فرض علیهم منها لنفسه و هم و لا تامر الدین الذین قال الله فیهم : « اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم » و قال الله فیهم : « و لو ردوه الی الرسول و الی اولی الامر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم » قال السائل ما ذلک الامر ؟ قال علیه السلام الذی به تنزل الملائکة فی الیلة التی یفرق فیها کل امر حکیم من خلق و رزق و اجل و عمل و حیاة و موت و عالم غیب السموات و الارض و المعجزات التی لا تنبغی الا الله و اصفیائه و السفرة بینه و بین خلقه و هم وجه الله الذی قال فاینما تولوا فثم وجه الله هم بقیة الله یعنی المهدی علیه السلام الذی یاتی عند انقضاء هذه النظرة فیملاء الارض

ص: 542

عدلا کما ملئت جورا و من آیاته الغیب و الاکتتام عند عموم الطغیان و حلول الانتقام و لو کان هذا الامر الذی عرفتک نبأه للنبی صلی الله علیه و آله و سلم دون غیره لکان الخطاب یدل علی فعل ماض غیر دائم و لا مستقبل و لقال نزلت الملائکة و فرق کل امر حکیم و لو یقل تنزل الملائکة و یفرق کل امر حکیم و الحدیث طویل یاتی انشاء الله تعالی فی آخر الکتاب بطوله .

«آیه دویست و یکم »

اشاره

دخان و نزول عیسی و دجال و خروج آتش از یمن از علائم حتمی ظهور است .

خداوند در سوره دخان آیات 10 الی 13 می فرماید :

« فَارتَقِب یَومَ تَأتِی السَّمآءُ بِدُخانٍ مُبینٍ * یَغشَی النّاسَ هذا عَذابٌ ألیمٌ * رَبَّنَا اکشِف عَنَّا العَذابَ إنّا مُؤمِنُونَ * أنّی لَهُمُ الذِّکری وَ قَد جآءَهُم رَسُولٌ مُبینٌ »

پس چشم به راه باش روزی را که آسمان دودی آشکار آورد و مردم را فرا گیرد این عذاب بسیار دردناک . پروردگارا عذاب را از ما برطرف فرما که ما ایمان خواهیم آورد . چگونه امکان دارد اینان متذکر شوند ( و ایمان آورند ) در حالیکه رسولی با حقانیت آشکار ایشان را بیاید ( و باز به او ایمان نیاورده و نگرویدند . )

1) در کتاب الدرالمنثور فی التفسیر المأثور از حافظ امام عبد الرحمن جلال الدین سیوطی مجلد 7 صفحه 406 در ذیل این آیه آمده است :

و اخرج عبد بن حمید عن محمد بن سیرین قال : قال ابن مسعود : کل ما وعدنا الله و رسوله فقد رأیناه غیر أربع ، طلوع الشمس بین مغربها و الدجال و دابة الارض و یأجوج و مأجوج .

ابن مسعود در این روایت می گوید : خداوند و رسولش به چهار وعده حتمی اشاره فرموده اند : اول طلوع خورشید از مغرب دوم دجان سوم ظاهر شدن دابة الارض چهارم ظهور یأجوج و مأجوج .

2) در کتاب الدرالمنثور فی التفسیر المأثور از حافظ امام عبد الرحمن جلال الدین سیوطی مجلد 7 صفحه 408 در ذیل این آیه آمده است :

ص: 543

و اخرج ابن جریر عن حذیفة بن الیمان مرفوعاً : اول الآیات الدخان و نزول عیسی و نار تخرج من قعر عدن .

سیوطی از محمد بن جریر طبری و ایشان از حذیفة بن یمان در تفسیر این آیات می گویند : اول آیات دخان است و نزول عیسی بن مریم از آسمان و خارج شدن آتش از قعر عدن .

1) در کتاب الدرالمنثور فی التفسیر المأثور از حافظ امام عبد الرحمن جلال الدین سیوطی مجلد 7 صفحه 408 در ذیل این آیه آمده است :

و اخرج ابن جریر و الطبرانی بسند جید عن ابی مالک الاشعری رضی الله عنه قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : ان ربکم انذرکم ثلاثاً الدخان ... و الثانیة الدابة و الثالثة الدجال .

سیوطی از طبری و ایشان از جید و او از پدرش مالک اشعری روایت می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : همانا پروردگار شما همه شما را از سه چیز می ترساند : اول دخان ، دوم خروج دابة الارض و سوم خروج دخان .

2) در تفسیر صافی جلد 2 صفحه 541 آمده است :

فی حدیث اشراط الساعة اول الآیات الدخان و نزول عیسی و نار تخرج من قعر عدن ابین تسوق الناس الی المحشر قیل و ما الدخان فتلا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هذه الآیة و قال یملاء ما بین المشرق و المغرب یمکث اربعین یوما و لیلة اما المؤمن فیصیبه کهیئة الزکام و اما الکافر فهو کالسکران یخرج من منخریه و اذنیه و دبره اقول ابین بسکون الموحدة و فتح المثناة من تحت رجل ینسب الیه عدن.

در حدیث، شرطهای « ساعة» را چنین بیان کرده است : اول دخان و دوم نزول عیسی علیه السلام سوم خارج شدن آتش از قعر عدن .

3) در تفسیر صافی جلد 2 صفحه 541 آمده است :

و فی الجوامع عن علی علیه السلام دخان یاتی من السماء قبل قیام الساعة یدخل فی اسماع الکفرة حتی یکون راس الواحد کالراس الحنیذ و یعتری المومن منه کهیئة الزکام و یکون الارض کلها کبیت اوقد فیه لیس فیه خصاص یمتد ذلک اربعین یوما و القمی قال ذلک اذا خرجوا فی الرجعة .

ص: 544

«آیه دویست و دوم »

اشاره

سه روز شیرین برای مؤمنین عبارت است از :

روز قیام مهدی علیه السلام – روز رجعت – روز قیامت

خداوند در سوره جاثیه آیه 14 می فرماید :

« قُل لِلَّذینَ آمَنوُا یَغفِرُوا لِلَّذینَ لا یَرجُونَ أیّامَ اللهِ لِیَجزیَ قَوماً بِما کانُوا یَکسِبُونَ »

( ای رسول خدا ) بگو به کسانی که ایمان آورده اند بگذرند از کسانی که ایمان ندارند به بازگشت به ایام الله . تا (خداوند) جزا دهد قومی را به سبب آنچه مرتکب می شدند .

1) در کتاب ینابیع الموده نوشته حافظ قندوزی حنفی باب 71 صفحه 71 آمده است :

« قُل لِلَّذینَ آمَنوُا یَغفِرُوا لِلَّذینَ لا یَرجُونَ أیّامَ اللهِ لِیَجزیَ » عن الصادق رضی الله عنه قال ایام المرجو ثلثة یوم قیام القائم المهدی علیه السلام و یوم الکرة و یوم القیمة و قد تقدم فی قوله تعالی و ذکرهم بایام الله فی سورة ابراهیم .

از حضرت صادق رضی الله عنه روایت شده که فرمودند : ایام مرجو و امیدواری در آیه سه چیز است : اول روز قیام قائم موعود علیه السلام دوم روز رجعت و سوم روز قیامت کبری ( و در سابق گفته شد در قول خداوند متعال و ذکرهم بایام الله در سوره ابراهیم .)

2) در بحار الانوار جلد 53 صفحه 63 حدیث 53 به نقل از خصائص شیخ صدوق آمده است :

عن موسی الحناط قال سمعت ابا عبد الله علیه السلام یقول : ایام الله ثلاثة یوم یقوم القائم علیه السلام و یوم الکرة و یوم القیامة .

ص: 545

موسی الحناط می گوید که از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمودند : ایام الله سه روز است : اول روز قیام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف دوم روز رجعت و سوم روز قیامت .

اگر به این حدیث دقت کنیم مشاهده می کنیم که هم در قیام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و هم در رجعت و هم در قیامت کبری مردگان زنده شده و محشور می گردند . لذا بی ربط نیست که بگوییم : قیام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قیامت صغری است .

ص: 546

«آیه دویست و سوم »

اشاره

ائمه طاهرین و در حال حاضر امام زمان علیهم السلام کتاب ناطق هستند .

خداوند در سوره جاثیه آیه 29 می فرماید :

« هذا کِتابُنا یَنطِقُ عَلَیکُم بِالحَقِّ »

این کتاب ماست که بر حق سخن بر ضرر شما می گوید .

علامه

مجلسی در بحار الانوار مجلد 23 صفحه 198 آورده است :

عن محمد البرقی عن محمد بن سلیمان عن ابی بصیر قال : قلت لابی عبد الله علیه السلام قوله تعالی : « هذا کِتابُنا یَنطِقُ عَلَیکُم بِالحَقِّ » قال ان الکتاب لا تنطق ولکن محمد و اهل بیته علیهم السلام هم الناطقون بالکتاب .

محمد برقی از محمد بن سلیمان از ابی بصیرنقل می کند که به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم منظور کلام خداوند که می فرماید : « این کتاب ماست که بر حق سخن بر ضرر شما می گوید . » چیست ؟ حضرت فرمودند : کتاب که سخن نمی گوید ولیکن ( منظور از کتاب ناطق ) محمد و اهل بیت او علیهم السلام هستند که ناطقون می باشند ( و کتاب ناطق هستند . )

ص: 547

«آیه دویست و چهارم »

اشاره

نشانه هایی از قبل از ظهور

خداوند در سوره محمد صلی الله علیه و آله آیه 18 می فرماید :

« فَهَل یَنظُرُونَ إلاّ السّاعَةَ أن تَأتیَهُم بَغتَةً فَقَد جآءَ أشراطُهَا فَأنّی لََهُم إذا جآءتهُم ذِکریهُم »

پس آیا جز ساعت را انتظار دارند که ناگهان بر آنان فرارسد ، پس نشانه های آن آمده است . پس چه ( سود می بخشد ) یاد آوردن ایشان ( حق را ) آنگاه که ( ساعت بر آنان آید .)

همانطوریکه ما قبلا اشاره کردیم کلمه «الساعة» قیامت است . منتهی ما دو قیامت داریم . اول قیامت صغری که قیام قائم موعود حجة ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف است . دوم قیامت کبری که همان برانگیخته شدن مردگان می باشد . این عقیده را هم اهل سنت بیان کرده اند هم شیعیان . مثلاً سیوطی در این زمینه و در ذیل همین آیه احادیث زیادی می آورد که این عقیده را اثبات می کند . مثلاً :

1) در کتاب الدرالمنثور مجلد 7 صفحه 471 ( در ذیل همین آیه ) آمده است :

و اخرج احمد و الطبرانی عن ابن عمر : سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول : لیکونن قبل یوم القیامة المسیح الدجال و کذابون ثلاثون أو اکثر .

احمد و طبرانی از عبد الله بن عمر نقل می کنند که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیده ایم که آن حضرت می فرمودند : قبل از قیامت کبری مسیح و دجال و دروغگویان می آیند .

2) در کتاب الدرالمنثور مجلد 7 صفحه 483 ( ذیل همین آیه ) آمده است :

ص: 548

اخرج احمد عن ابی سعید الخدری رضی الله عنه قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : أبشرکم بالمهدی یبعثه الله فی امتی علی اختلاف من الزمان و

زلازل فیملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً و یرضی عنه ساکنو السماء و ساکنو الارض یقسم الارض ضحاحاً ، فقال له رحل ما ضحاحاً ؟ قال : بالسویة بین الناس و یملأ قلوب امة محمد عنی و یسمعهم عدله حتی یأمر مناد منادی یقول : من کانت له فی مال حاجة فما یقوم من المسلمین الا رجل واحد . فیقول :ائت السادن یعنی الخازن فقل له: ان المهدی یامرک أن تعطینی مالاً فیقول له : أحث حتی اذا جعله فی حجره و ابرزه ندم فیقول : کنت اجشع امة محمد نفساً اذ عجز عنی ما وسعهم قال : فیرد فلا یقبل منه فیقال له : انا لا ناخذ شیئا ً أعطیناه فیکون کذلک سبع سنین او ثمان سنین او تسع سنین ثم لاخیرفی العیش بعده قال : ثم لاخیر فی الحیاة بعد .

( این حدیث را امام احمد حنبل در مسند مجلد 3 صفحه 37 و جلد 3 صفحه 52 و منتخب کنز العمال نوشته متقی هندی مجلد 6 صفحه 29 و کتاب اسعاف الراغبین باب 2 صفحه 137 نوشته ابو العرفان شیخ محمد بن صبان مالکی و نور الابصار نوشته شیخ الاسلام شبلنجی شافعی باب 2 صفحه 155 و صواعق المحرقه نوشته ابن حجر و ینابیع الموده نوشته خواجه کلان قندوزی حنفی صفحه 469 نیز آمده است . )

ابو سعید خدری می گوید : مژده باد بر شما بر انقلاب و قیام مهدی ، خداوند او را برمی انگیزاند در میان امت من در زمانیکه آنها دراختلاف به سر می برند و زلزله هایی خواهد آمد . خداوند زمین را به او پر از قسط و عدل می کند همانطوریکه پر از ظلم و جور شده بود و زمانیکه او قیام می کند ساکنین آسمان و زمین از آمدن او راضی و خشنود می شوند . او تقسیم می کند زمین را بر اساس ضحاحا . مردی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سؤال کرد : ضحاحا چیست ؟ حضرت فرمودند : او به طور مساوی و بر اساس (عدل) تقسیم می کند. ( و چون حکومت او ثبات دارد ) دلهای امت محمد پر از غنا و بی نیازی می شود و عدل او در همه جا گسترش می یابد تا جاییکه منادی صدا می زند هرکه هر حاجتی دارد و ثروت می خواهد بیاید و بگیرد و کسی نمی آید مگر مردی نزد او می آید . حضرت او را پیش خادم و خزانه دار خود می فرستد و او می گوید : من فرستاده مهدی هستم تا به من مال بدهی . خادم و خزانه دار می گوید : برو هرقدر می خواهی بردار . او می رود و آنقدر برمی دارد که نمی تواند حمل کند . بعد بیرون می آید و می گوید: این چه کاری بود که من کردم ؟ من از همه طمع کارتر هستم زیرا همۀ آنها را خواندند و کسی توجه نکرد و نیامد جز من . او برمی گردد ، می خواهد آنرا پس بدهد . خزانه دار می گوید : ما هرچه داده ایم دیگر پس نمی

ص: 549

گیریم آن جناب درنگ می کند هفت یا هشت یا نه سال و بعد از او خیری در زندگی نخواهد بود .

1) امام احمد حنبل در مسند و ابو داود در صحیح و حافظ سیوطی درالدرالمنثور جلد 7 صفحه 483 آورده اند :

و اخرج احمد و ابو داود عن ابی سعید الخدری رضی الله عنه قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : لا تقوم الساعة حتی یملک الارض رجل من اهل بیتی اجلی أقتنی و لفظ ابی داود المهدی من اجلی الجبهه أقتنی الانف یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت قبله جوراً و ظلماً و یکون سبع سنین .

احمد و ابو داود از ابی سعید خدری رضی الله عنه نقل می کنند که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : قیامت برپا نمی شود مگر اینکه مردی از اهل بیت من حاکم و مالک و فرمانروای کل کره زمین شود و او دارای بینی کشیده است . و ابی داود آورده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : مهدی از من ( دوازده نواده من است . ) او دارای پیشانی بلند و بینی کشیده است . زمین را پر از عدل و داد می کند همانطوریکه قبل از او پر از ظلم و جور شده بود و او هفت سال می ماند .

2) حافظ سیوطی درالدرالمنثور جلد 7 صفحه 483 در ذیل همین آیه آورده است :

و اخرج احمد و الترمذی و حسنه و ابن ماجه عن ابی سعید الخدری رضی الله عنه عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال : یخرج المهدی فی امتی خمساً او سبعاً – شک ابو الجوری – قلنا أی شیء قال : سنین ، ثم یرسل السماء علیهم مدراراً و لا تدخر الارض من بناتها شیئاً و یکون المال کردساً یجی ء الرجل الیه فیقول یا مهدی أعطنی أعطنی فیحثی له فی ثوبه ما استطاع أن یحمل .

3) حافظ سیوطی درالدرالمنثور جلد 7 صفحه 483 در ذیل همین آیه آورده است :

و اخرج احمد و مسلم : یکون فی آخر الزمان خلیفة یقسم المال و لا یعده .

4) حافظ سیوطی درالدرالمنثور جلد 7 صفحه 484 در ذیل همین آیه آورده است :

و اخرج ابن ابی شیبه عن ابی سعید الخدری رضی الله عنه عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال : یخرج فی آخر الزمان خلیفة یعطی الحق بغیر عدد .

ابو سعید خدری رضی الله عنه نقل می کند که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : در آخر الزمان خلیفه ای خواهد آمد که حق را بسیار زیاد و بدون عدد می دهد .

5) حافظ سیوطی درالدرالمنثور جلد 7 صفحه 484 آورده است :

ص: 550

و اخرج ابن ابی شیبه عن ابی سعید الخدری رضی الله عنه قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : یخرج رجل من اهل بیتی عند انقطاع من الزمان و ظهور من الفتن یکون عطاؤه حیثا .

ابو سعید خدری رضی الله عنه نقل می کند که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : قیام می کند مردی از اهل بیت من در زمانیکه فتنه ها بسیار زیاد شده است و بسیار می بخشد .

1) در کتاب الدرالمنثور مجلد 7 صفحه484 ( در ذیل همین آیه ) آمده است :

و اخرج ابن ابی شیبه و احمد و ابو داود عن علی رضی الله عنه قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : لو لم یبق من الدنیا الا یوم لیبعث الله رجلاً منا یملؤها عدلاً کما ملئت جوراً.

امیرالمومنین از رسول خدا علیهما السلام نقل می کند : اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند ، خداوند در آن روز مبعوث می کند مردی را از ما که جهان را پر از عدل و داد می کند همانطوریکه پر از جور شده بود .

2) حافظ سیوطی درالدرالمنثور جلد 7 صفحه 484 در ذیل همین آیه آورده است :

و اخرج ابن ابی شیبه و احمد و ابن ماجه عن علی رضی الله عنه قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : المهدی منا اهل البیت یصلحه الله فی لیلة .

ابن ابی شیبه و احمد و ابن ماجه ازعلی رضی الله عنه نقل می کنند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : مهدی از ما اهل بیت است . خداوند به وسیله او در یک شب کار جامعه را اصلاح می کند .

3) حافظ سیوطی درالدرالمنثور جلد 7 صفحه 484 در ذیل همین آیه آورده است :

و اخرج ابی داود و ابن ماجه و الطبرانی و الحاکم عن ام سلمه رضی الله عنها : سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول : المهدی من عترتی و من ولد فاطمة .

ابی داود و ابن ماجه و طبرانی و حاکم از ام سلمه رضی الله عنها نقل می کنند که می گوید شنیدم از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم که فرمودند : مهدی از عترت و خانواده من است . او از فرزندان فاطمه است .

حافظ سیوطی درالدرالمنثور جلد 7 از صفحه 467 الی 492 در ذیل این آیه به بحث می پردازد و در این صفحات از احادیث نبوی استخراج می شود که قبل از قیامت کبری مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام می کند .

1. مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام می کند .

2. مهدی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است .

3. مهدی از اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است .

ص: 551

4. مهدی از فرزندان فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم

است.

1. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید : ابشّرکم بالمهدی : شما را مژده و بشارت می دهم به مهدی .

2. خداوند مهدی را مبعوث در میان امت اسلامی می فرماید : یبعثه الله فی امتی .

3. مهدی بینی کشیده ای دارد .

4. مهدی دارای پیشانی بلند است .

5. مهدی خلیفة الله فی الارض است .

6. اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند ، خداوند آن روز را طولانی می کند تا مهدی قیام نماید .

7. قبل از قیامت کبری در هنگام قیام قائم موعود ، حضرت مسیح علیه السلام نازل خواهد شد .

8. قبل از قیام مهدی دجال قیام می کند .

9. قبل از قیام مهدی فتنه ها ظاهر می شود مانند : گواهی کاذب پذیرفته می شود . خائن در امنیت کامل به سر می برد و افراد امین را خائن می دانند . در بازارها فاسقین و فجار به داد و ستد می پردازند . قلبها خراب می شود . مرد به مرد و زن به زن اکتفا می کند . دنیا رو به خرابی می رود . فتنه ها ظاهر می شود . رباخواری عادی می شود و شرب خمر آشکار می گردد .

به هرحال سیوطی حدود صد حدیث در ذیل این آیه درباره مهدی موعود علیه السلام می آورد .

1) در کتاب الهدایة صفحه 392 و 393 آمده است :

الحسین بن حمدان الحضین : قال : حدثنا محمد بن اسماعیل و علی بن عبد الله الحسنیان عن ابی شعیب محمد بن نصیر عن عمر بن الوان عن محمد بن الفضل عن المفضل بن عمر قال : سالت سیدی ابا عبد الله الصادق علیه السلام : هل للمأمول المنتظر المهدی علیه السلام وقت مؤقت تعلمه الناس ؟ فقال : حاش لله ان یؤقت له وقتاً ، قال : قلت مولای و لم ذلک ؟ قال : لانّه الساعة التی قال الله تعالی : « وَ یَسألونکَ عَنِ السّاعة أیّانَ مُرساها قل إنّما عِلمُها عند ربّی لا یُجلّیها لِوَقتها الاّ هو ثقلَت فِی السموات و الارضِ لا تَأتیکُم إلاّ بَغتة یَسألونکَ کانَّکَ حَفیّ عَنها قل إنّما عِلمُها عند الله ولکنَّ أکثرَ النّاسِ لایعلمون » قوله : « وَ عِنده عِلمُ السّاعةِ » و لم یقل عند احد دونها و قوله : « فَهَل یَنظُرُونَ إلاّ السّاعَةَ أن تَأتیَهُم بَغتَةً فَقَد جآءَ أشراطُهَا فَأنّی لََهُم إذا جآءتهُم ذِکریهُم » و قوله : « إقتَرَبَت السّاعَة و انشقَّ القَمَر » و قوله : « وَ ما یُدریکَ لَعَلَّ السّاعَة قریبٌ یَستعجلُ بِها الَّذینَ لا یُؤمنونَ بها وَ الَّذینَ آمَنوا مُشفِقون مِنها وَ تعلَمونَ أنّها الحقّ الا إنَّ الَّذین یُمارونَ فی السّاعةِ لَفی ضلالٍ

ص: 552

بَعیدٍ » قلت : یا مولای ما معنی یمارون ؟ قال : یقولون متی ولد ؟ و من رآه ؟ و أین هو

؟ و متی یظهر ؟ کلّ ذلک استعجالاً لامره و شکاً فی قضائه و قدرته [ اولئک الذین خسروا انفسهم فی الدنیا و الآخرة و إنّ للکافرین لشرّ مَآب »

قال المفضل : یا مولای فلا توقت له وقتاً ؟ قال : یا مفضل لا توقت فانّ من وقّت لمهدینا وقتاً فقد شارک الله فی علمه و ادّعی انّه اظهره علی علمه و سرّه .

حسین بن حمدان حضین گوید حدیث کرد ما را محمد بن اسماعیل و علی بن عبد الله حسنی از ابی شعیب محمد بن نصیر از عمر بن الوان از محمد بن فضل از مفضل بن عمر که گفت : از آقایم حضرت ابا عبد الله امام صادق علیه السلام پرسیدم : آیا برای امید منتظر مهدی علیه السلام وقت معینی است که مردم آنرا بدانند ؟ فرمود : حاشا که خداوند وقتی برای آن تعیین فرماید . گوید : عرضه داشتم برای چه ای مولای من ؟ فرمود : زیرا آن همان ساعت است که خدای تعالی فرموده : « از تو درباره هنگام ساعت می پرسند که چه وقت خواهد بود ، بگو البته علم آن نزد پروردگار من است . کسی جز او آن ساعت را ظاهر و روشن نتواند کرد [ شأن و عظمت ] آن ساعت در آسمانها و زمین بسی سنگین است . جز به طور ناگهانی شما را نیاید. از تو می پرسند گویی که تو کاملاً بدان آگاهی . بگو علم آن ساعت فقط نزد خداوند است اما بیشتر مردم [ این حقیقت را ] نمی دانند . » و فرموده : « و علم ساعت نزد اوست » و نفرموده نزد کس دیگری غیر او . و نیز فرموده : « آیا [ناگروندگان] جز این انتظار دارند که آن ساعت بناگاه آنان را فرا رسد که شرائط و علائم آن [ هم اکنون ] آمده و پس از آن دیگر تذکرشان چه سودی به حالشان دارد ؟ » و باز فرموده : « آن ساعت نزدیک آمد و ماه شکافته شد » و فرموده : « و تو چه دانی شاید که آن ساعت نزدیک باشد ، آنانکه به ساعت ایمان ندارند [ از روی تمسخر ] تقاضای زودتر شدن آن را دارند و [اما] آنانکه ایمان آورده اند از آن ساعت ، سخت بیمناک هستند و می دانند که آن روز بر حق است . توجه کنید آنانکه درباره ساعت جدال می کنند در گمراهی دوری هستند.» عرض کردم : ای مولای من معنی « یمارون : جدال می کنند » چیست ؟ حضرت فرمودند : می گویند : قائم کِی متولد شده و چه کسی او را دیده و در کجاست و کِی ظاهر می شود ؟ تمام اینها از جهت عجله کردن در امر خداوند و شک در قضای الهی است. آنان در دنیا و آخرت زیان کرده اند و پایان بد از آن کافران است .

مفضل گوید : عرضه داشتم ای مولای من پس وقتی برای آن تعیین نمی کنید ؟ فرمود : ای مفضل برای آن وقتی مگذار که هرکس برای ظهور، وقت تعیین کند ، مدعی شده که خدای تعالی او را از اسرار خویش آگاه ساخته است .

ص: 553

«آیه دویست و پنجم »

اشاره

در حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انسانهای ناخالص به هلاکت خواهند رسید .

خداوند در سوره فتح آیه 25 می فرماید :

« لَو تَزَیَّلُوا لَعَذَّبنَا الَّذینَ کَفَرُوا مِنهُم عَذاباً ألیماً »

اگر آنان ( کافر و مؤمن ) از هم جدا می گشتند ، همانا افرادی از ایشان را به عذابی دردناک معذب می ساختیم .

1) در کتاب ینابیع الموده باب 71 صفحه 428 آمده است :

و فی سورة الفتح « لَو تَزَیَّلُوا لَعَذَّبنَا الَّذینَ کَفَرُوا مِنهُم عَذاباً ألیماً » عن الصادق رضی الله عنه قال فی هذه الآیة ان الله ودایع مؤمنین فی اصلاب قوم کافرین و منافقین و قائمنا لن یظهر حتی تخرج ودائع الله فاذا خرجت ظهر فیقتل الکافرو المنافقین .

در سوره فتح آمده است : « اگر آنان ( کافر و مؤمن ) از هم جدا می گشتند ، همانا افرادی از ایشان را به عذابی دردناک معذب می ساختیم . » حضرت صادق رضی الله عنه فرمودند : در مورد این آیه که خداوند ودایعی در صلب کفار و منافقین قرار داده است که این ودایع ، مؤمنین هستند و هرگز قائم ما ظهور نخواهد کرد تا ودایع خداوند بیرون آیند و زمانیکه این مؤمنین از صلب کفار و منافقین بیرون آیند و ظاهر و آشکار شوند ، او کافران و منافقان را می کشد .

2) در کمال الدین شیخ صدوق جلد 2 صفحه 355 حدیث 1 آمده است :

ص: 554

حدثنا جعفر بن محمد بن مسرور (ره) قال حدثنا الحسن بن محمد بن عامرعن عمه عبد الله بن عامر عن محمد بن ابی عمیرعمن ذکره عن ابی عبد الله علیه السلام

قال

قلت له ما بال امیرالمؤمنین علیه السلام لم یقاتل مخالفیه فی ( فلاناً و فلاناً ) الاول قال لانه فی کتاب الله تعالی : « لَو تَزَیَّلُوا لَعَذَّبنَا الَّذینَ کَفَرُوا مِنهُم عَذاباً ألیماً » قال قلت و ما یعنی تزایلهم قال ودائع مؤمنون فی اصلاب قوم کافرین و کذلک القائم علیه السلام لم یظهر ابدا حتی یخرج ودائع الله عزوجل فاذا خرجت ظهر علی من ظهر من اعداء الله عزوجل فقتلهم .

راوی گوید به امام ششم گفتم چرا امیرالمؤمنین در آغاز با مخالفان خود نجنگید ؟ فرمود : چون در کتاب خداست که : « اگر آنان ( کافر و مؤمن ) از هم جدا می گشتند ، همانا افرادی از ایشان را به عذابی دردناک معذب می ساختیم . » گوید که عرض کردم مقصود از پاک شدن آنها چیست ؟ فرمود : بیرون شدن مؤمنانی که به طور امانت در اصلاب کافرانند و همچنان است حضرت قائم علیه السلام ظهور نکند هرگز تا ودایع خدای عزوجل بیرون آید و چون بیرون آمد بر آنان که از دشمنان خدایند ، ظاهر شود و آنها را بکشد .

1) در کتاب تفسیر قمی جلد 2 صفحه 316 آمده است :

علی بن ابراهیم قال حدثنا احمد بن علی قال حدثنا الحسین بن عبد الله السعدی قال حدثنا الحسن بن موسی الخشاب عن عبد الله بن الحسن [الحسین] عن بعض اصحابه عن فلان الکرخیّ قال : قال رجل لابی عبد الله علیه السلام : الم یکن علیّ علیه السلام قویّا فی بدنه قویاً بامر [فی امر] الله ؟ قال ابو عبدالله علیه السلام : بلی ، قال [له] فما منعه الا یدفع او یمتنع ؟ قال علیه السلام : سالتَ فافهم الجواب ، منع علیاً من ذلک آیة من کتاب الله ، فقال : و ایّ آیة ؟ فقرأ : « لَو تَزَیَّلُوا لَعَذَّبنَا الَّذینَ کَفَرُوا مِنهُم عَذاباً ألیماً » انه کان لله ودائع مؤمنین فی اصلاب قوم کافرین و منافقین، فلم یکن علیّ علیه السلام لیقتل الآباء حتی تخرج الودائع ، فلمّا خرج ظهر علی من ظهر و قتله .

و کذلک قائمنا اهل البیت لن [لم] یظهر ابدا حتی تخرج ودایع الله فاذا خرجت ظهر علی من ظهر فیقتله .

علی بن ابراهیم گوید حدیث کرد برایمان احمد بن علی ، وی از حسین بن عبد الله سعدی ، وی گوید حدیث کرد ما را حسن بن موسی خشاب از عبد الله بن حسن [حسین] از بعض اصحابش از فلان الکرخی که گفت : مردی به امام صادق علیه السلام

عرضه داشت : آیا حضرت علی علیه السلام از لحاظ بدن نیرومند نبود ؟ و به امر [در امر] خداوند قوی نبود ؟ امام صادق علیه السلام فرمودند : چرا ، آن مرد عرض کرد : پس چه چیز او را باز داشت از اینکه [از حقش] دفاع کند یا [از غصب حقش] جلوگیری نماید ؟ حضرت فرمود : سؤال کردی پس جواب را بفهم . یک آیه از کتاب خدا علی علیه السلام را از این کار باز داشت . پرسید : کدام آیه؟

ص: 555

حضرت این آیه را خواندند : « اگر آنان ( کافر و مؤمن ) از هم جدا می گشتند ، همانا افرادی از ایشان را به عذابی دردناک معذب می ساختیم . » همانا خداوند

را سپرده های مؤمنی بود در اصلاب قومی کافر و منافق که حضرت علی علیه السلام پدران را نمی کشت تا اینکه آن سپرده ها بیرون آیند و چون آنها بیرون آمدند به قتال منحرفان پرداخت .

همینطور است قائم ما اهل بیت که هیچگاه ظاهر نخواهد شد تا اینکه ودایع و سپرده های الهی بیرون آیند . پس چون خارج شدند بر کسانیکه بنا هست ظاهر گردد [ معاندان ] را به قتل رسانند .

در اینجا بد نیست که به یک نکته ظریف اشاره کنیم و آن این است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ابوجهل را نفرین نمی فرمودند با وجود اینکه او بسیار پیامبر را مورد اذیت و آزار قرار می داد تا اینکه یک سال به جنگ بدر مانده بود و ابوجهل دارای فرزند پسری شد به نام اکرمه . سپس در جنگ بدر ابوجهل کشته شد . رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که ما منتظر بودیم این فرزند به دنیا بیاید که از صالحین است و در صلب ابوجهل قرار داشت .

و باز امیرالمؤمنین علیه السلام در جنگها بسیاری از افراد در مقابل شمشیرشان قرار می گرفتند و آن حضرت به راحتی می توانست آنها را به درک واصل نماید ولی این کار را نمی کردند و موقعی که سؤال می شد یا امیرالمؤمنین چرا او را نکشتید ، حضرت می فرمودند : فرزند خوبی در صلب او به دنیا خواهد آمد .

درباره حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه الشریف می خوانیم که ایشان با شمشیر قیام می فرماید و افرادی که حتی یک در صد قابل هدایت نیستند را به قتل خواهد رسانید زیرا در طول تاریخ انبیاء و امامان ، همیشه طاغوتیان و ظالمان و جانیان سد راه آنها بودند . حضرت دیگر نمی ایستد تا آنها به شیطنت خود ادامه دهند . آنها را نابود خواهند فرمود و این زمانی است که قرآن کریم می فرماید :

« لَو تَزَیَّلُوا لَعَذَّبنَا الَّذینَ کَفَرُوا مِنهُم عَذاباً ألیماً »

و کسی که به دست امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کشته شود در « عذاباً ألیماً » قرار خواهد گرفت .

ص: 556

«آیه دویست و ششم »

اشاره

در زمان حکومت قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف اسلام، جهانی می شود و امنیت سراسر جهان را فرا خواهد گرفت .

خداوند در سوره فتح آیه 28 می فرماید :

« هُوَ الَّذی أرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ »

و اوست آن خدایی که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه دینها و ادیان مسلط و غالب گرداند .

1) حافظ گنجی شافعی در کتاب البیان فی اخبار صاحب الزمان صفحه 73 و علامه شبلنجی شافعی در کتاب نور الابصار آورده اند :

عن سعید بن جبیر فی تفسیر قوله تعالی : « لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ » قال هو المهدی من ولد فاطمه ( رضی الله عنهما )

سعید بن جبیر در مورد فرموده خداوند : «(سرانجام) این پیامبر (دینش) بر همه ادیان مسلط و غالب می گردد . » گفت این آیه درباره مهدی است ( که به دست او دین اسلام چیره و غالب خواهد شد . ) و او از فرزندان فاطمه ( رضی الله عنهما ) است .

2) در کتاب کمال الدین و تمام النعمة جلد 2 صفحه 386 باب 62 (نوادر الکتاب) حدیث 16 آمده است :

حدثنا محمد بن موسی المتوکل رضی الله عنه قال حدثنا علی بن الحسین السعد آبادی عن احمد بن ابی عبد الله البرقی عن ابیه عن محمد بن ابی عمیر عن علی بن

ص: 557

ابی حمزة عن ابی بصیر قال : قال ابو عبد الله علیه السلام فی قول الله عزوجل : « هُوَ الَّذی أرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لو کَرِهَ

المُشرکُون » فقال و الله ما نزل تأویلها بعد و لا ینزل تأویلها حتی یخرج القائم علیه السلام فاذا خرج القائم لم یبق کافر بالله العظیم و لا مشرک بالامام الا کره خروجه حتی ان لو کان کافراً او مشرکاً فی بطن صخرة لقالت یا مؤمن فی بطنی کافر فاکسرنی و اقتله .

ابابصیر گوید امام ششم علیه السلام در تفسیر قول خداوند عزوجل ( در سوره توبه آیه 33 ) « اوست آنچنان کسی که فرستاد رسول خود را برای رهبری و دین درست تا او را بر همه دینها چیره کند . اگرچه مشرکان را بد آید . » فرمود : به خدا سوگند هنوز تأویلش فرود نیاید تا قائم علیه السلام ظهور کند و چون قائم علیه السلام ظهور کند کافری به خدای بزرگ به جا نماند و هیچ مشرکی به امام نباشد جز آنکه از ظهور او بدش آید تا آنجا که اگر کافر یا مشرکی در دل سنگی باشد آن سنگ فریاد کشد ای مؤمن در دل من کافری است . آنرا بشکن و او را بکش .

1) در کتاب منتخب الاثر فصل 2باب 1 صفحه 161 حدیث 59 آمده است :

فی تفسیر قوله تعالی : « لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ » فی سورة التوبة قال ابو جعفر علیه السلام : انّ ذلک یکون عند خروج المهدی من آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم فلا یبقی احد الاّ اقرّ بمحمد صلی الله علیه و آله و سلم و قال فی مفاتیح الغیب « التفسیر الکبیر» فی تفسیرها قال السدی : عند خروج المهدی و قال فی السراج المنیر فی تفسیرها ایضاً قال السدی : ذلک عند خروج المهدی .

در کتاب منتخب الاثر درباره تفسیر آیه « لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ » در سوره توبه آمده است که حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمودند : این در زمان ظهور مهدی ( موعود ) قرآن محمد صلی الله علیه و آله و سلم است که در آن زمان هیچ فردی باقی نمی ماند مگر آنکه ( به نبوت ) حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم اقرار خواهد کرد ( و امام فخر رازی ) در تفسیر مفاتیح الغیب و تفسیر الکبیر در تفسیر این آیه از سدی آورده است که ( تأویل این آیه ) در زمان قیام مهدی خواهد بود و گفته شده است در کتاب سراج المنیر در تفسیر این آیه از قول سدی که ( تأویل این آیه ) در زمان قیام مهدی است .

1) در کتاب منتخب الاثر فصل 2باب 35 صفحه 294 حدیث 4 آمده است :

قال حدثنا جعفر بن احمد معنعناً عن ابی عبد الله علیه السلام : « هُوَ الَّذی أرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لو کَرِهَ المُشرکُون » قال : اذا خرج القائم لم یبق مشرک بالله العظیم و لا کافر الاّ کره خروجه حتی لو کان فی بطن صخرة لقالت الصخرة : یا مؤمن فیّ مشرک فاکسرنی و اقتله ، و روی نحوه فی ینابیع المودة عن ابی بصیر و سماعة عن الصادق علیه السلام و فی البحار عن کنز جامع الفوائد بسنده عن ابی بصیر عنه علیه السلام

.

ص: 558

حضرت صادق علیه السلام فرمودند : درباره این آیه « هُوَ الَّذی أرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لو کَرِهَ المُشرکُون » هنگامی که قیام

نماید قائم (موعود) باقی نماند مشرکی به خداوند عظیم و یا کافری مگر اینکه ( یا ایمان می آورند و اگر ایمان نیاوردند و در درون سنگی مخفی شوند ) آن سنگ به زبان آمده و می گوید : ای مؤمن مرا بشکن و کافر را که در درون من است هلاک کن و نظیر این روایت در ینابیع الموده از ابی بصیر و سماعه از امام صادق علیه السلام آمده است و در بحارالانوار این حدیث از کتاب جامع الفوائد به سند خودش از ابا بصیر از حضرت صادق علیه السلام آمده است .

1) در کتاب منتخب الاثر فصل 2باب 35 صفحه 295 حدیث 10 آمده است :

کنز جامع الفوائد عن یوسف بن یعقوب عن محمد بن ابی بکر المقری عن نعیم بن سلیمان عن لیث عن مجاهد عن ابن عباس فی قوله تعالی « لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لو کَرِهَ المُشرکُون » قال : لا یکون ذلک حتی لا یبقی یهودیّ و لا نصرانیّ و لا صاحب ملّة الاّ دخل فی الاسلام حتی یأمن الشاة و الذئب و البقر و الاسد و الانسان و الحیّة ، و حتی لا تقرض فارة جراباً ، و حتی توضع الجزیة و یکسر الصلیب و یقتل الخنزیر و ذلک قوله « لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لو کَرِهَ المُشرکُون » و رواه فی ینابیع المودة صفحه 423 مختصراً .

در کتاب کنز جامع الفوائد از یوسف بن یعقوب از محمد بن ابی بکر مقری از نعیم بن سلیمان از لیث از مجاهد از ابن عباس درباره قول خداوند : « لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لو کَرِهَ المُشرکُون » آورده است که مجاهد و ابن عباس گفتند : ( تأویل این آیه نمی آید ) مگر اینکه باقی نماند یک یهودی و یا یک نصرانی و مسیحی و یا فردی از یک ملت دیگر مگر اینکه همه در اسلام درآیند ( یعنی همه مسلمان خواهند شد . ) و در آن حکومت ( همه حیوانات ) حتی گوسفند و گرگ و گاو و شیر و انسان و ماهیهای دریا ( حیوانات برّ و بحر و انسانها ) همه در امنیت خواهند بود و در آن زمان اسلام بر همه ادیان غالب می شود هرچند مشرکان کراهت داشته باشند : « لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لو کَرِهَ المُشرکُون » و این حدیث در ینابیع المودة صفحه 423 نیز آمده است .

ص: 559

«آیه دویست و هفتم »

اشاره

در هنگام ظهور قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف صیحه آسمانی و ندای منادی به نام آن بزرگوار شنیده می شود

خداوند در سوره ق آیات 41 و 42 می فرماید :

« وَ استَمِع یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَکانٍ قَریبٍ * یَومَ یَسمَعُونَ الصَّیحَةَ بِالحَقِّ ذلِکَ یَومُ الخُروُجِ »

و آن روزی که منادی حق از جای نزدیکی ندا خواهد کرد ، گوش فرا دار . روزی که آن صیحه را به حق بشنوند و آن هنگام روز خروج و قیام و انقلاب است .

1) حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی در ینابیع المودة باب 71 صفحه 429 چنین آورده است :

و فی سورة ق : « وَ استَمِع یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَکانٍ قَریبٍ * یَومَ یَسمَعُونَ الصَّیحَةَ بِالحَقِّ ذلِکَ یَومُ الخُروُجِ » عن الصادق رضی الله عنه قال : یناد المنادی باسم القائم و اسم ابیه علیهما السلام و الصیحة فی هذه الآیة صیحة من السماء و ذلک یوم خروج القائم علیه السلام .

در سوره ق : « و آن روزی که منادی حق از جای نزدیکی ندا خواهد کرد ، گوش فرا دار . روزی که آن صیحه را به حق بشنوند و آن هنگام روز خروج و قیام و انقلاب است . » حضرت صادق علیه السلام در این باره فرمودند : منادی در آن روز ندا می کند به اسم قائم و به اسم پدرش علیهما السلام و صیحه در این آیه صیحۀ آسمانی است که در روز خروج قائم علیه السلام است .

ص: 560

2) حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی در ینابیع المودة باب 78 صفحه 448 چنین آورده است : ( به نقل از کتاب فرائد السمطین حافظ محمد بن ابراهیم جوینی حموینی شافعی )

و فیه عن الحسن بن خالد قال قال علی بن موسی الرضا رضی الله عنه لا دین لمن لا ورع له و ان اکرمکم عند الله اتقیکم ای اعملکم بالتقوی ثم قال ان الرابع من

ولدی ابن سیدة الاماء یطهر الله به الارض من کل جور و ظلم و هو الذی یشک الناس فی ولادته و هو صاحب الغیبة فاذا خرج اشرقت الارض بنور ربها و وضع میزان العدل بین الناس فلا یظلم احدا احداً و هو الذی تطوی له الارض و لا یکون له ظل و هو الذی ینادی مناد من السماء یسمعه جمیع اهل الارض الا ان حجة الله قد ظهر عند بیت الله فاتبعوه فان الحق فیه و معه و هو قول الله عزوجل ان نشآء نُنزل علیهم آیة ً من السماء فظلت اعناقهم لها خاضعین و قول الله عزوجل « یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَکانٍ قَریبٍ * یَومَ یَسمَعُونَ الصَّیحَةَ بِالحَقِّ ذلِکَ یَومُ الخُروُجِ » ای خروج ولدی القائم المهدی علیه السلام .

حافظ قندوزی حنفی به نقل از کتاب فرائد السمطین می گوید : از حسن بن خالد که علی بن موسی الرضا رضی الله عنه فرمودند : هرکس که ورع ندارد دین ندارد . گرامی ترین مردم نزد خداوند با تقواترین آنهاست یعنی عمل کننده ترین شما به تقوی . سپس فرمودند : فرزند چهارم از فرزندان من پسر سیده کنیزان است . خداوند پاک می کند به وسیله او زمین را از ظلم و جور . او همان کسی است که مردم در ولادتش شک می کنند و همان اوست که صاحب غیبتی (طولانی) است و زمانیکه قیام می کند ، خداوند با قیامش زمین را روشن می کند و او میان مردم میزان عدل را برقرار می کند و هیچکس به کس دیگر ظلم و جور روا نمی دارد و همان اوست که دارای طی الارض است و زمین از زیر پاهای او پیچیده می شود . او سایه ندارد ( نور او همه انوار را مغلوب می کند . ) و همان اوست که ( هنگام خروجش ) منادی از آسمان ندا می کند که تمام اهل زمین این ندا را می شنوند که : آگاه باشید حجت خداوند ظاهر شده است در کنار خانه خداوند . شما از او پیروی کنید و به راستی ( بدانید ) او حق است و با حق است ( الحق فیه و معه ) و این گفتار خداوند تبارک و تعالی است ( در سوره شعرا آیه 2) اگر خواهیم فرستیم بر آنها از آسمان آیتی را ( و زمانیکه مردم این نشانه ها را ببینند ) در مقابل آن حضرت به خضوع و خشوع درمی آیند . و نیز در سوره ق آمده است : « و آن روزی که منادی حق از جای نزدیکی ندا خواهد کرد ، گوش فرا دار . روزی که آن صیحه را به حق بشنوند و آن هنگام روز خروج و قیام و انقلاب است . » این کدام خروج است ؟ این خروج فرزند من قائم مهدی علیه السلام است .

1) در کتاب تفسیر قمی مجلد 2 صفحه 327 آمده است :

ص: 561

علی بن ابراهیم فی تفسیره المنسوب الی الصادق علیه السلام قال : قال ینادی المنادی صیحة القائم و اسم ابیه علیهما السلام ، قوله : « یَومَ یَسمَعُونَ الصَّیحَةَ بِالحَقِّ ذلِکَ یَومُ الخُروُجِ » قال : باسم القائم علیه السلام من السماء (و) ذلک یوم الخروج .

علی بن ابراهیم در تفسیرش که منسوب به امام صادق علیه السلام است ، گوید : فرمود : منادی ، صیحه حضرت قائم علیه السلام و نام پدرش را ندا می کند .

اینکه فرموده :« روزی که آن صیحه را به حق بشنوند و آن هنگام روز خروج و قیام و انقلاب است . » فرمود : به نام قائم علیه السلام از سوی آسمان (و) آن روز خروج است .

1) در کتاب تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 229 حدیث 3 آمده است :

قوله : « یَومَ یَسمَعُونَ الصَّیحَةَ بِالحَقِّ ذلِکَ یَومُ الخُروُجِ » قال صیحة القائم من السماء و ذلک یوم الخروج .

در تفسیر برهان در مورد این آیه : « یَومَ یَسمَعُونَ الصَّیحَةَ بِالحَقِّ ذلِکَ یَومُ الخُروُجِ » آمده است که این صیحه در زمان قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف است که از آسمان منادی ( به نام ایشان ) ندا خواهد داد .

2) در کتاب تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 229 حدیث 2 آمده است :

علی بن ابراهیم فی قوله : « وَ استَمِع یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَکانٍ قَریبٍ » قال : قال ینادی المناد باسم القائم و اسم ابیه علیهما السلام .

علی بن ابراهیم در تفسیرش آورده است درباره این آیه : « وَ استَمِع یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَکانٍ قَریبٍ » که حضرت صادق علیه السلام فرمودند : منادی ندا می دهد ( در آن روز ) به نام قائم و نام پدرش .

ص: 562

«آیه دویست و هشتم »

اشاره

ظهور قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف حق است .

خداوند در سوره ذاریات آیات 22و 23 می فرماید :

« وَ فِی السَّمآءِ رِزقُکُم وَ ما تُوعَدوُنَ * فَوَ رَبِّ السَّمآءِ وَ الأرضِ إنَّهُ لَحَقٌّ مِثلَ مآ أنَّکُم تَنطِقُونَ »

و در آسمانها نیز رزق شما هست و هم آنچه که به شما وعده داده شده است . سپس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که آنچه بدان وعده داده شده اید حق است عیناً مثل اینکه شما ادعا می کنید ( و سخن می گویید ) که حق است .

1) حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی در ینابیع المودة باب 71 صفحه 429 چنین آورده است :

و فی سورة الذاریات : « فَوَ رَبِّ السَّمآءِ وَ الأرضِ إنَّهُ لَحَقٌّ مِثلَ مآ أنَّکُم تَنطِقُونَ » عن اسحاق بن عبد الله عن الامام زین العابدین رضی الله عنه قال فی هذه الآیة ان قیام القائم علیه السلام لحق و فیه نزلت وعد الله الذین آمنوا و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض الی آخرها .

از اسحاق بن عبد الله از امام زین العابدین رضی الله عنه نقل شده که حضرت فرمودند : قیام قائم ما حق است و این آیه در حق او نازل شده است ( و در سوره نور آیه 55 آمده است : ) خداوند وعده داده است به کسانیکه ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام می دهند که آنها را خلیفه و جانشین در روی زمین گرداند ...

ص: 563

2) در کتاب تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 232 حدیث 2 آمده است :

محمد بن العباس رحمة الله قال حدثنا علی بن عبد الله عن ابراهیم بن محمد الثقفی عن الحسن بن الحسین عن سعید بن ابراهیم عن عمرو بن هاشم عن اسحاق بن عبد الله عن علی بن الحسین علیه السلام فی قوله عزوجل : « فَوَ رَبِّ السَّمآءِ وَ الأرضِ إنَّهُ لَحَقٌّ مِثلَ مآ أنَّکُم تَنطِقُونَ » قال قوله : « انه الحق » قیام القائم علیه السلام و

فیه نزلت : « وعد الله الذین آمنوا و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا »

محمد بن عباس رحمة الله از علی بن عبد الله روایت می کند و وی از ابراهیم بن محمد ثقفی از حسن بن حسین ، وی از سعید بن ابراهیم از عمرو بن هاشم از اسحاق بن عبد الله از علی بن الحسین علیه السلام در مورد این فرموده خداوند : « سپس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که آنچه بدان وعده داده شده اید حق است عیناً مثل اینکه شما ادعا می کنید ( و سخن می گویید ) که حق است . » حضرت فرمودند : اینکه خداوند می فرماید « انه الحق » این قیام قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف است و این قول خداوند : ( در سوره نور آیه 55 : وعد الله الذین آمنوا و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلفَ الذین مِن قبلهم و لیمکننّ لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنّهم مِن بعد خوفهم أمنا ) نیز درباره اوست.

1) در کتاب منتخب الاثر فصل 2باب 1 صفحه 171 حدیث 91 آمده است :

الشریف ابو محمد المحمدی عن محمد بن علی بن تمام عن الحسین بن محمد القطعی عن علی بن احمد بن حاتم البزّاز عن محمد بن مروان عن الکلبی عن ابی صالح عن عبد الله بن العباس فی قول الله تعالی : « وَ فِی السَّمآءِ رِزقُکُم وَ ما تُوعَدوُنَ * فَوَ رَبِّ السَّمآءِ وَ الأرضِ إنَّهُ لَحَقٌّ مِثلَ مآ أنَّکُم تَنطِقُونَ » قال : قیام القائم علیه السلام و مثله « اینما تکونوا یأت بکم الله جمیعا » قال : اصحاب القائم علیه السلام یجمعهم الله فی یوم واحد .

شریف ابو محمد ... از عبد الله بن عباس در مورد این فرموده خداوند متعال : « و در آسمانها نیز رزق شما هست و هم آنچه که به شما وعده داده شده است . سپس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که آنچه بدان وعده داده شده اید حق است عیناً مثل اینکه شما ادعا می کنید ( و سخن می گویید ) که حق است . » نقل کرده که فرمود : ( تأویل این آیه ) در زمان ظهور قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف است و مانند آیه : « هرکجا که باشید خداوند همه شما را در یک محل و یک نقطه می آورد . » حضرت فرمودند : این آیه درباره اصحاب قائم علیه السلام است که خداوند جمع می کند آنها را در یک روز واحد .

ص: 564

«آیه دویست و نهم »

اشاره

شناخت امام زمان بر هر فردی واجب است .

خداوند در سوره ذاریات آیه 56 می فرماید :

« وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الإنسَ إلاّ لِیَعبُدُونِ »

و من نیافریدم جن و انس را مگر اینکه مرا عبادت کنند .

در

تفسیر صافی صفحه 508 آمده است :

عن الصادق علیه السلام قال خرج الحسین بن علی علیهما السلام علی اصحابه فقال ایها الناس ان الله جل ذکره ما خلق العباد الا لیعرفوه فاذا عرفوه عبدوه و اذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عباده سواه فقال له رجل یا بن رسول الله بابی انت و امی فما معرفة الله قال معرفة اهل کل زمان امامهم الذی تجب علیهم طاعته .

حضرت صادق علیه السلام فرمودند : حسین بن علی علیهما السلام بر اصحاب خود فرمود : ای مردم خداوند خلق نکرد بندگان را مگر برای معرفت به خودش و هرکس معرفت یافت ، خدا را عبادت می کند و وقتی بنده او شد خود را از دیگران و عبادت آنها بی نیاز می داند . مردی به آن حضرت عرض کرد ای پسر رسول خدا پدر و مادرم فدایت باد . منظور از معرفت خدا چیست ؟ فرمود : معرفت اهل هر زمانی امام خود را که خداوند اطاعت از امرشان را واجب نموده است .

توجه بفرمایید در این حدیث حضرت علیه السلام می فرماید : ایها الناس ان الله جل ذکره ما خلق العباد الا لیعرفوه فاذا عرفوه عبدوه و اذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عباده سواه . خداوند خلق نکرد بندگان را مگر برای معرفت به خودش و هرکس او را شناخت ، او را عبادت می کند و وقتی بنده او شد ، به این درجه از آگاهی می رسد که خداوند به عبادت او نیاز ندارد و انسانی که خداوند را عبادت

ص: 565

می کند به وسیله این عبادت رشد پیدا خواهد کرد و وقتی رشد یافت به او نزدیک خواهد شد و از بندگان مقرب می گردد . پس خداوند نیاز به عبادت ما ندارد بلکه این ما هستیم که برای تقرب به او نیاز به عبادت کردن داریم .

انسان نمی داند که باید چگونه خدا را عبادت کند . چون نمی داند ، خداوند صد و بیست و چهار هزار پیامبر را برای هدایت او فرستاده است . باز با وجود این همه

پیامبر یک روز هبل و لات و عزی و منات و ... را می پرستید . یک روز آتش پرست می شد و اگر چهل روز پیامبرش از ما بین او به کوه طور می رفت گوساله پرست می شد . پس برای رسیدن به این تقرب باید خداوند را به واقع عبادت کند . اگر بخواهد خداوند را به واقع عبادت کند باید در هر زمانی :

« معرفة اهل کل زمان امامهم »

هرکس باید در هر عصری امامش را بشناسد . اگر بشناسد ، عبادت واقعی خواهد کرد و مقرب درگاه الهی خواهد شد . چنانکه :

امام

احمد حنبل در مسندش

شیخ

الاسلام حمیدی در الجمع بین الصحیحین

متقی

هندی در کنز العمال

زمخشری

در ربیع الابرار

حاکم

نیشابوری در مسندش

علامه

ملا تفتازانی در شرح تجرید العقائد

شیخ

عبد الوهاب شعرانی مصری شافعی در الیواقیت و الجواهر

و بسیاری از کتب دیگر آورده اند :

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة میتة الکفر و النفاق .

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد ( مانند کسی است که در زمان ) جاهلیت مرده است و او مرده است در کفر و نفاق .

حال سؤال می شود چه کنیم تا امام زمان خود را بشناسیم ؟ و چه کنیم که مانند کفار جاهلیت کافر از دنیا نرویم ؟ ... حضرت صادق علیه السلام به این چراها پاسخ داده است .

در اصول کافی مجلد 2 صفحه 134 حدیث 885 و باز در اصول کافی مجلد 2 صفحه 144 حدیث 910 آمده است :

زرارة بن اعین گوید : امام صادق علیه السلام ( درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند : ... آن جوان ناچار غیبت می کند . عرض کردم چرا ؟ فرمودند : می ترسد . و حضرت با دست به شکمش اشاره کرد ( یعنی ترس دارد او را بکشند.) و اوست که چشم به راهش باشند و اوست که مردم در ولادتش تردید

ص: 566

می کنند . برخی می گویند : او در شکم مادرش ( از دنیا رفته است . ) برخی دیگر گویند : پدرش مُرد و فرزندی نداشت و بعضی می گویند : در سال پیش از وفات پدرش متولد شد . زراره می گوید : من عرض کردم چه دستور می فرمایید اگر من در آن زمان باشم ؟ حضرت فرمودند : خداوند را با این دعا بخوانید :

اللهم عرّفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک

اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک

اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی

اللهم لا تمتنی میتة الجاهلیة و لا تزغ قلبی بعد اذ هدیتنی .

ص: 567

«آیه دویست و دهم »

اشاره

در هنگام ظهور قائم آل محمد علیه السلام روح مقدس رسول خدا و امیرالمؤمنین علیهما السلام همراه با جبرئیل به کوه حراء فرود می آیند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صحیفه ای می فرماید و امیرالمؤمنین علیه السلام می نویسد .

خداوند در سوره طور آیات 1 الی 4 می فرماید :

« وَ الطّورِ * وَ کِتابٍ مَسطُورٍ * فی رَقٍّ مَنشُورٍ * وَ البَیتِ المَعمُور »

سوگند به طور و سوگند به کتاب مسطور در صحیفه گشوده شده

ابو

جعفر محمد بن جریر طبری (محدث و مفسر و مورخ بزرگ اهل سنت) در کتاب دلائل

الامامه صفحه 256 آورده است :

قال : عن ابی الحسین محمد بن هارون عن ابیه هارون بن موسی قال حدثنا محمد بن سماعة الصیرفی عن المفضل بن عیسی عن محمد بن علی الهمدانی عن ابی عبد الله علیه السلام قال : اللیلة التی یقوم فیها قائم آل محمد علیه السلام ینزل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیه السلام و جبرئیل علیه السلام علی حراء فیقول له جبرائیل أجب فیخرج رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم

رقّاً من حجزة ازراره فیدمعه الی علی علیه السلام فیقول (له) : اُکتب بسم الله الرحمن الرحیم (هذا) عهد من الله و من رسوله ومن علی بن ابیطالب لفلان بن فلان باسمه و اسم ابیه و ذلک قول الله عزوجل و کتابه : « وَ الطّورِ * وَ کِتابٍ مَسطُورٍ * فی رَقٍّ مَنشُورٍ » و هو الکتاب الذی کتبه علی بن ابیطالب علیه السلام

و الرقّ المنشور

ص: 568

الذی اخرجه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم من حجزة ازراره : قلت « وَ البَیتِ المَعمُور» و هو رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ؟ قال : نعم المملی رسول الله و الکاتب علی علیه السلام .

ابو جعفر محمد بن جریر طبری می گوید : از ابو الحسین محمد بن هارون از پدرش هارون بن موسی که وی گوید حدیث کرد برایمان محمد بن سماعه صیرفی

از مفضل بن عیسی از محمد بن علی همدانی از ابی عبد الله امام صادق علیه السلام که فرمود : آن شب که حضرت قائم آل محمد علیه السلام قیام می کند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیه السلام و جبرائیل علیه السلام

بر فراز حراء فرود می آیند . سپس جبرئیل به او می گوید : اجابت کن . آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم صحیفه ای را بیرون آورد و آن را به علی علیه السلام می دهد و به او می فرماید : بنویس به نام خداوند بخشنده مهربان. ( این ) عهدنامه ای است از خداوند و از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و از علی بن ابیطالب برای فلانی فرزند فلانی به نام او و به نام پدرش و این است معنی قول خداوند عزوجل در کتابش : « سوگند به طور و سوگند به کتاب مسطور در صحیفه گشوده شده » و این نامه ای است که علی بن ابیطالب علیه السلام نوشته و صحیفه گشاده شده همان است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آن را از آستین جامه اش بیرون آورد . گفتم سوگند به بیت معمور، او رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است ؟ فرمود : آری ، املا کننده رسول خداست و نویسنده علی علیه السلام است .

ص: 569

«آیه دویست و یازدهم »

اشاره

سرانجام ائمه طاهرین و امام زمان علیهم السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ملحق خواهند شد .

خداوند در سوره طور آیه 21 می فرماید :

« وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتهُم ذُرّیَّتُهُم بِایمانٍ ألحَقنا بِهِم ذُرّیَّتَهُم وَ مآ ألَتناهُم مِن عَمَلِهِم مِن شَیءٍ کُلُّ امرِیءٍ بِما کَسَبَ رَهینٌ »

و آنانکه به خداوند ایمان آوردند و فرزندانشان در ایمان پیرو ایشان شدند ، ما آن فرزندان را به آنها برسانیم و از پاداش عمل فرزندان هیچ نکاهیم که هر نفسی در گرو عملی است که خود اندوخته است .

در

اصول کافی مجلد 2 صفحه 21 آمده است :

محمد بن یحیی عن احمد بن ابی زاهر عن الخشاّب عن علی بن حسان عن عبد الرحمن بن کثیر عن ابی عبد الله علیه السلام قال : قال [ الله تعالی ] : « وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتهُم ذُرّیَّتُهُم بِایمانٍ ألحَقنا بِهِم ذُرّیَّتَهُم وَ مآ ألَتناهُم مِن عَمَلِهِم مِن شَیءٍ » قال : « الَّذینَ آمَنُوا » النبی صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیه السلام و ذرّیّته الائمة و الاوصیاء صلوات الله علیهم ، ألحقنا بهم و لم ننقص ذرّیّتهم الحجة التی جاء بها محمد صلی الله علیه و آله و سلم فی علی علیه السلام و حجتهم واحدة و طاعتهم واحدة .

امام صادق علیه السلام درباره این آیه : « آنانکه به خداوند ایمان آوردند و فرزندانشان در ایمان پیرو ایشان شدند ، ما آن فرزندان را به آنها برسانیم و از پاداش عمل فرزندان هیچ نکاهیم » فرمود : کسانیکه ایمان آوردند پیغمبر و امیرالمؤمنین علیهما السلام هستند و فرزندان او، امامان و اوصیاء علیهم السلام می

ص: 570

باشند که خداوند فرماید : به آنها ملحق می کنیم و حجتی را که محمد صلی الله علیه و آله و سلم درباره علی علیه السلام آورد ، نسبت به اولادش کاهش ندهیم و حجت هم یکی است و طاعتشان هم یکی است .

«آیه دویست و دوازدهم »

اشاره

ظهور مهدی علیه السلام همان ساعة است و حتمی است .

خداوند در سوره قمر آیه 1 می فرماید :

« إقتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انشَقَّ القَمَرُ »

ساعت نزدیک شد و قمر بشکافت .

1) حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی در ینابیع المودة باب 71 صفحه 428 چنین آورده است :

« إقتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انشَقَّ القَمَرُ وَ ما یُدریکَ لعلَّ الساعة قَریبٌ » ای الساعة قیام القائم علیه السلام قریب .

ساعت نزدیک شد و قمر بشکافت . این ساعت قیام قائم است که نزدیک است .

2) درباره این آیه در ذیل آیه 18 از سوره محمد شرح داده شد .

3) حضرت آیة الله محدث جلیل القدر سید حسین موسوی ارومی ( معروف به عرب باغی ) در کتاب تحفة الشیعه در اثبات رجعت و ظهور ائمه علیهم السلام در صفحات 132 الی 136 آورده است :

و در تفسیر قمی از اهل بیت رسالت روایت کرده که مراد از ساعت در این آیه ظهور حضرت قائم آل محمد علیه السلام است و در بعضی از اخبار وارد شده که مراد، قیامت است و منافات در بین احادیث ندارد زیرا قیامت تنزیل آیه است و ظهور قائم آل محمد علیه السلام تأویل آیه است و در بین تنزیل و تأویل منافاتی نیست چنانکه بیان این گذشت در تفسیر آیات سابق و یا آنکه ظهور قائم آل محمد علیه السلام تنزیل آیه است وقیامت تأویل آن .

و شاهد بر این از اخبارصحیحه و معتبره حدیث مفضل است که در کتب علمای امامیه مشهور و در ذیل عقایدشان مسطور و مذکور است و آن حدیث را علامه

ص: 571

مجلسی از کتاب منتخب البصائر نقل نموده است از مفضل بن عمر که گفت : از حضرت صادق علیه السلام سؤال کردم که آیا آن امامی که مردم انتظار ظهور او را می کشند و امیدوار فرج او هستند یعنی مهدی صاحب الزمان وقت معلوم و معینی برای ظهورش هست ؟ فرمود : خداوند تعالی ابا و منع نموده از اینکه برای ظهور آن حضرت وقتی تعیین فرماید که شیعیان بدانند . پس حضرت فرمود : آیاتی

که حق تعالی در امر قیام ساعت در قرآن مجید فرموده است ، همگی در باب قیام آن حضرت نازل است و هرکس برای ظهور مهدی وقتی معین قرار دهد خود را با خدا در علم غیب شریک گردانیده است و دعوی اطلاع بر اسرار خدا کرده است تا آخر آن حدیث .

پس از این حدیث و از تفسیر قمی معلوم شد مراد از ساعت در این آیه وقت ظهور قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف است بدون شبهه ، بلکه از این حدیث واضح گردید که تمام آیات که در قیام ساعت است همگی در خصوص ظهور آن حضرت نازل شده است و آیاتی که در قیام ساعت نازل شده ، بسیار است و حقیر به طریق اجمال آنها را در اینجا نقل می کنم تا به ذکر آنها این کتاب مزین گردد :

اول از آنها قوله تعالی : « حتی إذا جاءتهم الساعة » در سوره انعام آیه 31 یعنی: تا زمانیکه بر آنها ساعت آید .

دوم : « او أتتکم الساعة » در سوره انعام آیه 40 یعنی : یا به شما ساعت آمد .

سوم : « یسئلونک عن الساعة » سوره اعراف آیه 187 یعنی : می پرسند از تو ساعت را

چهارم : « او تأتیهم الساعة بغتة » سوره یوسف آیه 107 یعنی : یا بیاید بر آنها ساعت به طورناگهانی .

پنجم : « لا تأتینا الساعة » سوره سبأ آیه 30 یعنی : نمی آید بر ما ساعت .

ششم : « حتی تأتیهم الساعة بغتة » سوره حج آیه 55 یعنی : تا بیاید بر آنان ساعت ناگهانی .

هفتم : « و یوم تقوم الساعة » سوره روم آیه 12 یعنی : و روزی که ساعت برپا می شود .

هشتم : « ما ندری ما الساعة » سوره جاثیه آیه 32 یعنی : ما نمی دانیم ساعت چیست .

نهم : « و یوم تقوم الساعة » سوره جاثیه آیه 27 یعنی : و روزی که ساعت برپا می شود .

دهم : « اقتربت الساعة » سوره قمر آیه 1 یعنی : ساعت نزدیک شد .

یازدهم : « یوم تقوم الساعة » سوره روم آیه 55 یعنی : و روزی که ساعت برپا می شود .

ص: 572

دوازدهم : « بل الساعة موعدهم » سوره قمر آیه 46 یعنی : بلکه ساعت وعده گاه آنان است .

سیزدهم : « و یوم تقوم الساعة » سوره مؤمن آیه 46 یعنی : و روزی که ساعت برپا می شود .

چهاردهم : « و ما اظن الساعة قائمة » سوره کهف آیه 36 یعنی : گمان نمی کنم ساعت را قیام کننده .

پانزدهم : « اما العذاب و اما الساعة » سوره مریم آیه 75 یعنی : یا عذاب و یا ساعت

شانزدهم : « و ما اظن الساعة قائمة » سوره فصلت آیه 50 یعنی : گمان نمی کنم ساعت را قیام کننده .

هفدهم : « هل ینظرون الا الساعة » سوره زخرف آیه 66 یعنی : آیا منتظرند ساعت را ؟

هیجدهم : « فهل ینظرون الا الساعة تأتیهم » سوره محمد آیه 18 یعنی : آیا منتظرند تا ساعت بیاید ؟

نوزدهم : « ان الساعة لآتیة لا ریب فیها » سوره مؤمن آیه 59 یعنی : البته ساعت در آینده است . شکی در آن نیست .

بیستم : « ان الساعة آتیة » طه – 15 البته ساعت خواهد آمد .

بیست و یکم : « و ان الساعة آتیة لا ریب فیها » حج – 7 و ساعت در آینده است . شکی در آن نیست .

بیست و دوم : « و ان الساعة لاتیة » حجر – 85 و البته ساعت در آینده است .

بیست و سوم : « و ان الساعة لا ریب فیها » کهف – 21 و ساعت در آن هیچ شکی نیست .

بیست و چهارم : « لعل الساعة تکون قریباً » احزاب – 63 شاید ساعت نزدیک باشد .

بیست و پنجم : « لعل الساعة قریب » شوری – 17 شاید ساعت نزدیک است .

بیست و ششم : « و ما امر الساعة الا کلمح البصر » نحل – 77 و نیست در امر ساعت مگر مانند یک چشم بر هم زدن .

بیست و هفتم : « ان الله عنده علم الساعة » لقمان – 34 خداوند در پیش اوست علم ساعت .

بیست و هشتم : « الیه یرد علم الساعة » فصلت 47 بازگشت علم ساعت به سوی اوست .

بیست و نهم : « و عنده علم الساعة » زخرف – 85 و در نزد اوست علم ساعت

سی ام : « بل کذبوا بالساعة » فرقان – 11 بلکه تکذیب کردند ساعت را .

ص: 573

سی و یکم : « و اعتدنا لمن کذب بالساعة » فرقان – 11 و ما مهیا کردیم بر آن کسی که ساعت را تکذیب کرد .

سی و دوم : « یسئلونک عن الساعة » نازعات – 42 از تو ساعت را می پرسند سی و سوم : « یسئلک الناس عن الساعة » احزاب – 63 مردم از تو ساعت را سؤال می کنند .

سی و چهارم : « ان الذین یمارون فی الساعة » شوری – 18 آنانکه مجادله می کنند در ساعت .

سی و پنجم : « و انه لعلم للساعة » زخرف – 61 و او البته دانستن است مر ساعت را .

سی و ششم : « و هم من الساعة مشفقون » انبیاء – 49 و آنان از ساعت هراسانند .

سی و هفتم : « و الساعة لا ریب فیها » جاثیه – 32 و ساعت در او شک نیست.

سی و هشتم : « و الساعة ادهی و امرّ » قمر – 46 و عذاب ساعت سخت تر و تلخ تر است .

و اینها جمله آن آیات بود که در قیام ساعت نازل شده است و بنا بر حدیث مفضل همه این آیات در قیام قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف نازل شده است و در بیان ظهور آن حضرت است و در اکثر این آیات خداوند فرموده است که علم آن در نزد خدای تعالی است چنانکه در حدیث مفضل هم بدین نحو فرموده است و تفسیر این همه آیات ، حدیث مفضل است و آن در بیان تفسیر اینهاست .

ص: 574

«آیه دویست و سیزدهم »

اشاره

قبل از قیام قائم آل محمد علیه السلام صیحه آسمانی مردم را به ایشان می خواند و روز بعد صیحه شیطانی مردم را به گمراهی فرا می خواند .

خداوند در سوره قمر آیه 2 می فرماید :

« وَ إن یَرَوا آیَةً یُعرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحرٌ مُستَمِرٌّ »

و چون آیتی و نشانه ای ( الهی را ) ببینند ، روی برمی گردانند و می گویند : سحر و جادویی پی در پی است .

1) در کتاب غیبت نعمانی صفحه 260 باب 14 حدیث 19 آمده است :

اخبرنا احمد بن محمد بن سعید قال : حدثنا علی بن الحسن التیملی قال حدثنا عمرو بن عثمان عن الحسن بن محبوب عن عبد الله بن سنان قال : کنت عند ابی عبد الله علیه السلام فسمعت رجلاً من همدان یقول له : ان هؤلاء العامّة یعیّرونا و یقولون لنا: إنکم تزعمون انّ منادیاً ینادی من السماء باسم صاحب هذا الامر و کان متّکئاً فغضب و جلس ، ثم قال : لا ترووه عنی و ارووه عن ابی و لا حرج علیکم فی ذلک ، أشهد أنی قد سمعت ابی علیه السلام یقول : و الله ان ذلک فی کتاب الله عزوجل لبیّن حیث یقول : « إن نشاء نُنزل علیهم من السماء آیة فظلّت أعناقهم لها خاضعین » فلا یبقی فی الارض یومئذ احد الا خضع و ذلّت رقبته لها ، مؤمن اهل الارض اذا سمعوا الصوت من السماء « الا انّ الحق فی علی بن ابیطالب علیه السلام و شیعته » قال : فإذا کان من الغد صعد ابلیس فی الهواء حتی یتواری عن

ص: 575

اهل الارض ، ثم ینادی « الا أن الحق فی عثمان بن عفان و شیعته ، فإنه قتل مظلوماً فاطلبوا بدمه » قال : فیثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت علی الحق و هو النداء الاول و یرتاب یومئذ الذین فی قلوبهم مرض و المرض و الله عداوتنا فعند ذلک یتبروون منا و یتناولونا فیقولون : ان المنادی الاول سحر من سحر اهل [هذا] البیت ، ثم تلا ابو عبد الله علیه السلام قول الله عزوجل : « وَ إن یَرَوا آیَةً یُعرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحرٌ مُستَمِرٌّ » قال : و حدثنا احمد بن محمد بن سعید قال : حدثنا محمد بن المفضل بن ابراهیم و سعدان بن اسحاق بن سعید و احمد بن الحسین بن عبد الملک

و محمد بن احمد بن الحسن القطوانی جمیعاً عن الحسن بن محبوب عن عبد الله بن سنان مثله سواء بلفظه .

خبر داد ما را احمد بن محمد بن سعید از علی بن حسن تیملی از عمرو بن عثمان از حسن بن محبوب از عبد الله بن سنان که گفت : در محضر ابی عبد الله امام صادق علیه السلام بودم . شنیدم که مردی از همدان به آن حضرت عرض می کند این عامّه ( اهل سنت ) ما را سرزنش می کنند و به ما می گویند شما چنین می پندارید که آواز دهنده ای از آسمان به نام صاحب این امر آواز خواهد کرد . آن حضرت تکیه داده بود . خشمگین شد و بنشست . سپس فرمود : این سخن را از من نقل نکنید و از پدرم نقل کنید و هیچ اشکالی برای شما نخواهد داشت . من گواهی می دهم که از پدرم علیه السلام شنیدم که می فرمود : به خدا قسم که این مطلب در کتاب خدا کاملاً روشن است . آنجا که می فرماید : ( سوره شعرا آیه 3 ) « إن نشاء نُنزل علیهم من السماء آیة فظلّت أعناقهم لها خاضعین » یعنی : اگر ما بخواهیم نشانه ای از آسمان برای آنان فرو فرستیم که گردنهایشان در برابر آن خضوع کند . آن روز در روی زمین کسی نماند مگر آنکه گردن در مقابل آن نشانه کج خواهد کرد . همه مردم روی زمین چون بشنوند که صدایی از آسمان بلند است : « توجه کنید که حق در علی بن ابیطالب و شیعیان اوست . » ایمان آورند .

فرمود : چون فردا شود ، شیطان بر هوا بلند شود تا آن حد که از دیدگاه زمینیان پنهان شود . سپس آواز دهد : « توجه کنید که حق در عثمان بن عفّان و شیعیان اوست زیرا او مظلوم کشته شد . خونش را مطالبه کنید . »

فرمود : خداوند در آن هنگام مردمان با ایمان را به گفتار ثابت بر حق ثابت نگه می دارد و گفتار ثابت بر حق همان ندای نخستین است ولی آنانکه در دلهایشان بیماری هست به شک می افتند و بیماری دل به خدا قسم کینه ماست که آن هنگام از ما دوری جویند و ما را ناسزا گویند و می گویند که آواز دهنده نخستین سحری بود از سحرهای این خاندان . سپس ابو عبد الله علیه السلام این آیه شریفه را تلاوت فرمود : « و چون آیتی و نشانه ای ( الهی را ) ببینند ، روی برمی گردانند و می گویند : سحر و جادویی پی در پی است . » ( و گفت : حدیث کرد ما را احمد بن محمد بن سعید ازمحمد بن مفضل بن ابراهیم و سعدان بن اسحاق بن سعید و احمد

ص: 576

بن حسین بن عبد الملک و محمد بن احمد بن حسن قطوانی ، همگی از حسن بن محبوب ، وی ازعبد الله بن سنان همین حدیث را عیناً با الفاظش روایت کرده اند .

1) در کتاب غیبت نعمانی صفحه 261 باب 14 حدیث 20 آمده است :

قال : و حدثنا احمد بن محمد بن سعید قال : حدثنا القاسم بن محمد بن الحسن بن حازم قال : حدثنا عبیس بن هاشم الناشری عن عبد الله بن جبلة عن عبد الصمد بن بشیر عن ابی عبد الله جعفر بن محمد علیهما السلام و قد سأله عمارة الهمدانی فقال له : أصلحک الله انّ ناساً یعیرونا و یقولون انکم تزعمون انه سیکون صوت من

السماء فقال له : لاترو عنی و اروه عن ابی ، کان ابی یقول : هو فی کتاب الله : « إن نشاء نُنزل علیهم من السماء آیة فظلّت أعناقهم لها خاضعین » فیؤمن اهل الارض جمیعاً للصوت الاول فاذا کان من الغد صعد ابلیس اللعین حتی یتواری من الارض فی جوّ السماء ، ثم ینادی « الا أن عثمان قتل مظلوماً فاطلبوا بدمه » فیرجع من اراد الله عزوجل به سوءاً و یقولون : هذا سحر الشیعة و حتی تینا و لونا و یقولون : هو من سحرهم و هو قول الله عزوجل : « وَ إن یَرَوا آیَةً یُعرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحرٌ مُستَمِرٌّ »

او گفت : و حدیث کرد ما را احمد بن محمد بن سعید از قاسم بن محمد بن حسن بن حازم از عبیس بن هاشم ناشری از عبد الله بن جبلة از عبد الصمد بن بشیر از ابی عبد الله جعفر بن محمد علیهما السلام که عماره همدانی از آن حضرت پرسید و عرض کرد : خداوند حال شما را اصلاح فرماید . مردمی ما را سرزنش می کنند و می گویند شما چنین می پندارید که به زودی آوازی از آسمان پدید می آید . حضرت به او فرمود : از من بازگو مکن ولی از پدرم آنرا بازگو کن که پدرم می فرمود : این مطلب در کتاب خداست : « إن نشاء نُنزل علیهم من السماء آیة فظلّت أعناقهم لها خاضعین » پس همه مردم روی زمین به آواز نخستین ایمان آورند و چون فردا شود ابلیس ملعون بالا رود تا آنجا که در هوا از دیدگاه زمین پنهان گردد. سپس آواز می دهد : « توجه کنید که همانا عثمان بن عفّان مظلوم کشته شد. خونش را مطالبه کنید . » پس هر کس که خداوند درباره او بد خواسته باشد به شک می افتد و می گویند این سحر شیعیان است و حتی به ما ناسزا گویند و می گویند این از سحر آنان است و این است که خدای عز و جل می فرماید : « وَ إن یَرَوا آیَةً یُعرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحرٌ مُستَمِرٌّ »

ص: 577

«آیه دویست و چهاردهم »

اشاره

محبت امام زمان و ائمه طاهرین علیهم السلام سبب می شود که انسان در بهشت با آنها باشد .

خداوند در سوره قمر آیات 55 و 54 می فرماید :

« إنَّ المُتَّقینَ فی جَنّاتٍ وَ نَهَرٍ * فی مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلیکٍ مُقتَدِرٍ»

اهل تقوا و پرهیزکاران در باغها و جویبارها هستند در مکان و جایگاهی پسندیده نزد ملکی مقتدر .

در

کتاب تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 262 آمده است :

قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم ابشر یا علی ما من عبد ینتحل مودّتک الاّ بعثه الله معنا یوم القیامة و جاء فی روایة اخری یا علی اما علمت انه من احبنا و انتحل محبتنا اسکنه الله معنا و تلا هذه الآیة : « إنَّ المُتَّقینَ فی جَنّاتٍ وَ نَهَرٍ * فی مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلیکٍ مُقتَدِرٍ»

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : یا علی مژده دهم که هیچ بنده ای از بندگان خداوند نیست مگر آنکه دوستی ترا در دل داشته باشد با ما در قیامت محشور خواهد شد و در روایت دیگر آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : یا علی آیا می دانی که هرکس ما را دوست بدارد و به ما بپیوندد خداوند او را با ما ( در بهشت ) در یک جا مسکن دهد ؟ و سپس این آیه را تلاوت

ص: 578

فرمود : « اهل تقوا و پرهیزکاران در باغها و جویبارها هستند در مکان و جایگاهی پسندیده نزد ملکی مقتدر . »

«آیه دویست و پانزدهم »

اشاره

ائمه طاهرین و امام زمان علیهم السلام وجه الله هستند .

خداوند در سوره الرحمن آیات 26 و 27 می فرماید :

« کُلُّ مَن عَلَیها فانٍ * وَ یَبقی وَجهُ رَبِّکَ ذُوا الجَلالِ وَ الإکرامِ »

هرچه هست فانی شدنی است . فقط « وجه رب » است که باقی و ماندنی است و او صاحب جلال و اکرام و بزرگواری است .

1) در تفسیر صافی صفحه 517 آمده است :

عن علی بن الحسین علیه السلام : نحن وجه الله .

امام زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام فرمودند : ما وجه خداوند هستیم .

2) در تفسیر برهان جلد 4 صفحه 267 آمده است :

ابن بابویه باسناده عن عبد السلام بن صالح الهروی قال : قلت لعلی بن موسی الرضا علیه السلام : یا بن رسول الله فما معنی الخبر الذی رووه ان ثواب لا اله الا الله النظر الی وجه الله تعالی ؟ فقال علیه السلام : یا ابا صلت من وصف الله تعالی بوجه کالوجه فقد کفر ولکن وجه الله تعالی انبیائه و رسله و حججه علیهم السلام ، هم الذین بهم یتوجه الی الله عزوجل و الی دینه و معرفته و قال الله تعالی : « کُلُّ مَن عَلَیها فانٍ * وَ یَبقی وَجهُ رَبِّکَ ذُوا الجَلالِ وَ الإکرامِ »

ص: 579

ابن بابویه به سند خود از عبد السلام بن صالح هروی نقل می کند که به امام علی بن موسی الرضا علیه السلام عرض کردم ای پسر رسول خدا معنای این روایت چیست که ثواب لا اله الا الله نظر به وجه الله تعالی می باشد ؟

حضرت فرمودند : ای ابا صلت هرکس خدا را به وجهی از وجوه توصیف کند به تحقیق کافر شده اما وجه الله ، پیامبران و رسولان و حجج اویند . اینها کسانی هستند که مردم توسط آنها به خدا توجه پیدا می کنند و نیز به دین و معرفت به او متوجه می شوند . خداوند در این باره می فرماید : « کُلُّ مَن عَلَیها فانٍ * وَ یَبقی وَجهُ رَبِّکَ ذُوا الجَلالِ وَ الإکرامِ » یعنی : هرچه هست فانی شدنی است . فقط « وجه رب » است که باقی و ماندنی است و او صاحب جلال و اکرام و بزرگواری است .

1) در تفسیر برهان جلد 4 صفحه 266 آمده است :

قال علی بن الحسین علیه السلام : نحن الوجه الذی یؤتی الله منه .

امام زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام فرمودند : ما وجه الهی هستیم که هرکس در آن قرار گیرد به خداوند می رسد .

2) در اصول کافی جلد 1 صفحه 195 باب النوادر حدیث 349 آمده است :

محمد بن یحیی عن احمد بن محمد بن عیسی عن علی بن النعمان عن سیف بن عمیرة عمن ذکره عن الحارث بن المغیرة النصری قال : سُئل ابو عبد الله علیه السلام

عن قول الله تبارک و تعالی : « کُلُّ مَن عَلَیها فانٍ * وَ یَبقی وَجهُ رَبِّکَ ذُوا الجَلالِ وَ الإکرامِ » فقال : سبحان الله لقد قالوا قولاً عظیماً . انما عنی بذلک وجه الله الذی یؤتی منه .

حارث بن مغیره می گوید از امام صادق علیه السلام درباره قول خداوند تبارک و تعالی که می فرماید : « هرچه هست فانی شدنی است . فقط « وجه رب » است که باقی و ماندنی است و او صاحب جلال و اکرام و بزرگواری است . » سؤال شد . حضرت فرمودند : در این باره چه می گویند ؟ عرض کردم می گویند همه چیز هلاک شود جز وجه خداوند . حضرت فرمودند : منزه است خداوند ( از این نسبتها که صورت و وجه داشته باشد . ) این سخن بسیار درشتی است که گفته اند . مقصود از وجه راهی است که به سوی خداوند روند .

( پس در این حدیث نیز که می فرمایند : وجه الله الذی یؤتی منه : راهی است که به سوی خداوند روند ، همان ائمه طاهرین و در حال حاضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است .)

3) در اصول کافی جلد 1 صفحه 196 باب النوادر حدیث 351 آمده است :

محمد بن یحیی عن احمد بن محمد بن عیسی عن محمد بن سنان عن ابی سلام النحّاس عن بعض اصحابنا عن ابی جعفر علیه السلام قال :

ص: 580

نحن المثانی الذی اعطاء الله نبینا محمداً صلی الله علیه و آله و سلم و نحن وجه الله نتقلّب فی الارض بین أظهرکم و نحن عین الله فی خلقه و یده المبسوطة بالرحمة علی عباده عرفنا من عرفنا و جهلنا من جهلنا و امامة المتقین .

امام باقر علیه السلام فرمودند : مائیم آن مثانی که خداوند به پیغمبر ما محمد صلی الله علیه و آله و سلم عطا فرموده است و مائیم وجه اللهی که در زمین میان شما رفت و آمد داریم و مائیم عین الله میان خلقش ( و شاهد و ناظر بر خلقیم ) و مائیم ید رحمت مبسوطه خداوند بر بندگانش . ( معرفت واقعی پیدا کرده است و شناخت واقعی دارد ) هر کس به ما معرفت پیدا کند و ما رابشناسد و نشناخت هرکس ما را نشناخت و او نشناخته است امام متقین را .

«آیه دویست و شانزدهم »

اشاره

در زمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مجرمان از صورتهایشان شناخته می شوند .

خداوند در سوره الرحمن آیه 41 می فرماید :

« یُعرَفُ المُجرِمُونَ بِسیماهُم فَیُؤخَذُ بِالنََّواصی وَ الأقدامِ »

مجرمان به سیمایشان شناخته می شوند و آنها را از موهای جلوی سر و پاهایشان می گیرند ( و عذاب می کنند . )

1) در ینابیع الموده باب 71 صفحه 429 حافظ قندوزی حنفی چنین آورده است :

و فی سورة الرحمن : « یُعرَفُ المُجرِمُونَ بِسیماهُم فَیُؤخَذُ بِالنََّواصی وَ الأقدامِ » عن معاویة بن عمار عن الصادق رضی الله عنه قال : لو قام قائمنا علیه السلام یعرف اعدائنا بسیماهم فیؤخذ بنواصیهم و اقدامهم یخبط هو و اصحابه بالسیف خبطاً .

در سوره الرحمن آیه 41 آمده است : « مجرمان به سیمایشان شناخته می شوند و آنها را از موهای جلوی سر و پاهایشان می گیرند ( و عذاب می کنند . ) » معاویة بن عمار از حضرت صادق رضی الله عنه روایت کرده است درباره این قول

ص: 581

خداوند متعال که آن حضرت فرمودند : آنگاه که قائم ما قیام کند دشمنان ما به سیمای خویش شناخته می شوند . پس ایشان را از موی جلوی سر و قدمهایشان می گیرند و آن حضرت و اصحابش آنها را با شمشیر به قتل می رسانند ( البته همانطوریکه در آیه و حدیث آمده است این سرنوشت مجرمینی است که قابل هدایت نیستند و در مقابل فرمانهای آن حضرت سر تعظیم فرود نمی آورند تا اصلاح شوند.

2) در کتاب الغیبة صفحه 127 آمده است :

محمد بن ابراهیم النعمانی : قال اخبرنا علی بن احمد قال اخبرنا عبد [عبید] الله بن موسی عن احمد بن محمد بن خالد عن ابیه عن محمد بن سلیمان الدیلمی عن ابی بصیر عن ابی عبد الله علیه السلام فی قوله تعالی : « یُعرَفُ المُجرِمُونَ بِسیماهُم

فَیُؤخَذُ بِالنََّواصی وَ الأقدامِ » قال : الله یعرفهم ولکن [ أ ] نزلت فی القائم علیه السلام یعرفهم بسیماهم فیخبطهم بالسیف هو و اصحابه خبطاً .

محمد بن ابراهیم نعمانی گوید خبرمان داد علی بن احمد ، وی از عبد [عبید] الله بن موسی از احمد بن محمد بن خالد از پدرش از محمد بن سلیمان دیلمی از ابی بصیر از ابی عبد الله امام صادق علیه السلام درباره فرموده خداوند : « یُعرَفُ المُجرِمُونَ بِسیماهُم فَیُؤخَذُ بِالنََّواصی وَ الأقدامِ » یعنی : مجرمان به سیمایشان شناخته می شوند و آنها را از موهای جلوی سر و پاهایشان می گیرند ( و عذاب می کنند . ) حضرت فرمود : خداوند آنها را می شناسد ولی این آیه درباره قائم علیه السلام نازل شده و اوست که آنها را به چهره هایشان می شناسد . پس او و اصحابش آنها را از دم شمشیر می گذرانند .

1) در کتاب بصائر الدرجات صفحه 359 آمده است :

محمد بن الحسن الصفاّر عن ابراهیم بن هاشم عن سلیمان الدیلمی ( او عن سلمان ) عن معاویة الدّهنی عن ابی عبد الله علیه السلام فی قول الله تبارک و تعالی : « یُعرَفُ المُجرِمُونَ بِسیماهُم فَیُؤخَذُ بِالنََّواصی وَ الأقدامِ » فقال : یا معاویه ما یقولون فی هذا ؟ قلت : یزعمون ان الله تبارک و تعالی یعرف المجرمین بسیماهم فی القیامة فیأمر بهم فیؤخذ بنواصیهم و اقدامهم فیلقون فی النار .

فقال علیه السلام لی : و کیف یحتاج تبارک و تعالی الی معرفة خلق انشاهم و هو خلقهم فقلت ُ : جعلت فداک ، و ما ذاک [ ذلک ] ؟ قال : [ ذلک ] لو قام قائمنا علیه السلام اعطاه الله السیما فیأمر بالکافر فیؤخذ بنواصیهم و اقدامهم ثم یخبط بالسیف خبطاً .

و قرأ ابو عبد الله علیه السلام : هذه جهنم التی کنتما بها تکذّبان تصلیانها لا تموتان و لا تحییان .

محمد بن حسن صفاّر از ابراهیم بن هاشم از سلیمان دیلمی ( یا از سلمان ) از معاویه الدّهنی از ابی عبد الله حضرت صادق علیه السلام درباره فرموده خداوند

ص: 582

تبارک و تعالی : « یُعرَفُ المُجرِمُونَ بِسیماهُم فَیُؤخَذُ بِالنََّواصی وَ الأقدامِ » یعنی : مجرمان به سیمایشان شناخته می شوند و آنها را از موهای جلوی سر و پاهایشان می گیرند ( و عذاب می کنند . ) حضرت فرمود : ای معاویه در این باره چه می گویند ؟ عرضه داشتم : می پندارند که خداوند تبارک و تعالی در قیامت مجرمین را به چهره هایشان می شناساند . پس امر می شود از پیشانی و پاهایشان آنان را می گیرند و آنان را به آتش در می افکنند . امام علیه السلام فرمود : چگونه خداوند تبارک و تعالی نیاز دارد به شناختن خلایقی که آنها را آفریده ؟ گفتم : فدایت شوم . پس [ معنی ] این چیست ؟ فرمود : هرگاه قائم ما علیه السلام به پا خیزد خداوند شناخت چهره ها را به آن حضرت عطا فرماید . پس امر می کند کافران را با پیشانیها و قدمهایشان بگیرند . سپس از دم شمشیر بگذرانند .

آنگاه حضرت صادق علیه السلام چنین خواند : این جهنم است که شما آن را تکذیب می کردید . به آن می رسید . نه می میرید و نه زنده باشید .

1) در کتاب الاختصاص صفحه 304 آمده است :

الشیخ المفید فی الاختصاص : عن ابراهیم بن هاشم عن محمد بن سلیمان عن ابیه عن سلیمان [ الدیلمی ] عن معاویة بن عمار[ الدّهنی ] عن ابی عبد الله علیه السلام فی قول الله تبارک و تعالی : « یُعرَفُ المُجرِمُونَ بِسیماهُم فَیُؤخَذُ بِالنََّواصی وَ الأقدامِ» قال علیه السلام : یا معاویه ما یقولون فی هذا ؟ قال : قلت : یزعمون ان الله تبارک و تعالی یعرف المجرمین بسیماهم فی القیامة فیأمر بهم فیؤخذ بنواصیهم و اقدامهم فیلقون فی النار .

فقال علیه السلام لی : و کیف یحتاج الجبّار تبارک و تعالی الی معرفة خلق بسیماهم و هو خلقهم ؟ قلت : فما ذاک جعلت فداک ؟ فقال : ذلک لو قام قائمنا علیه السلام اعطاه الله سیما اعدائنا [ السیماء ] فیأمر بالکافر فیؤخذ بنواصی و الاقدام [ ثم ] یخبط بالسیف خبطا.

شیخ مفید در کتاب اختصاص از ابراهیم بن هاشم از محمد بن سلیمان از پدرش از سلیمان [ دیلمی ] از معاویة بن عمار[ الدّهنی ] از ابی عبد الله حضرت صادق علیه السلام درباره قول خداوند تبارک و تعالی : مجرمان به سیمایشان شناخته می شوند و آنها را از موهای جلوی سر و پاهایشان می گیرند ( و عذاب می کنند . )

فرمود : ای معاویه در این باره چه می گویند ؟ راوی گوید : عرضه داشتم : می پندارند که خداوند تبارک و تعالی در قیامت مجرمین را به چهره هایشان می شناساند . پس امر می شود از پیشانی و پاهایشان آنان را می گیرند و آنان را به آتش دوزخ در می افکنند . امام علیه السلام فرمود : چگونه خداوند جبار تبارک و تعالی نیاز دارد به شناختن خلایقی که آنها را خود آفریده ؟ گفتم : فدایت شوم . پس [ معنی ] این چیست ؟ فرمود : هرگاه قائم ما علیه السلام به پا خیزد خداوند

ص: 583

شناخت چهره ها را به آن حضرت عطا فرماید . پس امر می کند کافران را با پیشانیها و قدمهایشان بگیرند . سپس از دم شمشیر بگذرانند .

2) در کتاب نفیس المحجة فی ما نزل فی الحجة نوشته علامه بزرگوار بحرانی صفحه 372 آمده است :

عنه : باسناده عن ابی بصیر عن ابی عبد الله علیه السلام فی قوله عزوجل : « یُعرَفُ المُجرِمُونَ بِسیماهُم فَیُؤخَذُ بِالنََّواصی وَ الأقدامِ » قال : سبحانه و تعالی یعرفهم ولکن هذه نزلت فی القائم علیه السلام هو یعرفهم بسیماهم فیخبطهم بالسیف هو و اصحابه خبطاً .

و از اوست که به سند خود از ابو بصیر از حضرت ابی عبد الله امام صادق علیه السلام درباره قول خداوند تبارک و تعالی : مجرمان به سیمایشان شناخته می شوند و آنها را از موهای جلوی سر و پاهایشان می گیرند ( و عذاب می کنند . )

فرمود : خداوند – سبحانه و تعالی – آنان را می شناسد ولی این آیه درباره حضرت قائم علیه السلام نازل گردیده که او آنها را از چهره هایشان می شناسد . پس او و اصحابش آنها را از دم شمشیر می گذرانند .

ص: 584

«آیه دویست و هفدهم »

اشاره

السابقون رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیه السلام و امامان از نسل ایشان هستند .

خداوند در سوره واقعه آیات 10 و 11 می فرماید :

« وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ * اوُلئِکَ المُقَرَّبُونَ »

و سبقت گرفتگان که سبقت گرفته اند آنها خودشان مقربانند .

1) در غیبت نعمانی باب 4 صفحه 90 حدیث 20 آمده است :

اخبرنا علی بن الحسین عن محمد بن یحیی عن محمد بن حسان الرازی عن محمد بن علی عن محمد بن سنان عن داود بن کثیر الرقی قال : قلت لابی عبد الله جعفر بن محمد علیهما السلام : جعلت فداک اخبرنی عن قول الله عزوجل : « وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ * اوُلئِکَ المُقَرَّبُونَ » قال : نطق الله بها یوم ذرأ الخلق فی المیثاق قبل ان یخلق الخلق بالفی عام فقلت : فسّرلی ذلک فقال : ان الله عزوجل لما اراد ان یخلق الخلق خلقهم من طین و رفع لهم ناراً فقال : ادخلوها ، فکان اول من دخلها محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و تسعة من الائمة امام بعد امام ثم اتبعهم بشیعتهم فهم و الله السابقون .

ص: 585

خبر داد ما را علی بن الحسین از محمد بن یحیی از محمد بن حسان رازی از محمد بن علی از محمد بن سنان از داود بن کثیر الرقی که وی گوید عرضه داشتم به ابی عبد الله جعفر بن محمد علیهما السلام : فدایت گردم معنای این آیه چیست ؟ « و سبقت گرفتگان که سبقت گرفته اند آنها خودشان مقربانند . » فرمود : دو هزار سال پیش از آنکه خداوند خلق را بیافریند ، در روزی که خلق را در عالم میثاق بذر افشانی می کرد این سخن را فرمود . عرض کردم : توضیح بیشتری بفرمایید . فرمود : خدای عزوجل هنگامیکه خواست خلق را بیافریند ، آنان را از گل آفرید . سپس آتشی برافروخت و فرمود به میان آتش بروید . نخستین کسی که به میان آتش رفت ، محمد صلی الله علیه و آله و سلم رسول خدا بود و امیرالمومنین و حسن و حسین و نُه امام یکی پس از دیگری . سپس شیعیان آنان از آنان پیروی کردند . پس به خدا قسم که سابقون ایشان هستند .

1) در تفسیر صافی صفحه 519 آمده است :

و فی الکافی عن الصادق علیه السلام قال : قال ابی لا ناس من الشیعة انتم شیعة الله و انتم انصار الله و انتم السابقون الاولون و السابقون الآخرون و السابقون فی الدنیا الی ولایتنا و السابقون فی الآخرة الی الجنة .

در کتاب کافی ازحضرت صادق علیه السلام آمده است که فرمودند : پدرم به عده ای از شیعیان می فرمودند : شما شیعیان خداوند و انصار او هستید و شمایید سابقون و سبقت گیرندگان اولین و آخرین و سبقت گیرندگان به ولایت ما در دنیا و سبقت گیرندگان به سوی بهشت در آخرت .

ص: 586

«آیه دویست و هجدهم »

اشاره

در روز قیامت یاران مهدی با او حرکت می کنند .

خداوند در سوره حدید آیه 12 می فرماید :

« یَومَ تَرَی المُؤمِنینَ وَ المُؤمِناتِ یَسعی نُورُهُم بَینَ أیدیهِم وَ بِأیمانِهِم »

روزی که مردان و زنان مومن را ببینی که نور آنها جلوی رویشان و از سمت راستشان می درخشد .

1) در تفسیر برهان جلد 4 صفحه 289 حدیث 1 آمده است :

محمد بن یعقوب عن علی بن محمد و محمد بن الحسن عن سهل بن زیاد عن الحسن بن محمد بن الشمون عن عبد الله بن القسم عن صالح بن سهل الهمدانی قال : قال ابو عبد الله علیه السلام : نُورُهُم بَینَ أیدیهِم وَ بِأیمانِهِم ائمة المومنین یوم القیامة یسعی بین یدی المومنین و بایمانهم حتی ینزلوهم منازل اهل الجنة .

صالح بن سهل همدانی گوید : ابو عبد الله امام صادق علیه السلام در ذیل آیه «یسعی نُورُهُم بَینَ أیدیهِم وَ بِأیمانِهِم » یعنی : روزی که مردان و زنان مومن را

ص: 587

ببینی که نور آنها جلوی رویشان و از سمت راستشان می درخشد . فرمودند : امامان مؤمنین در روز قیامت از جلوی مؤمنین و سمت راستشان حرکت می کنند تا اینکه آنها را در منزلگاهشان در بهشت جای می دهند .

2) در تفسیر برهان جلد 4 صفحه 289 حدیث 3 آمده است :

محمد بن العباس قال حدثنا محمد بن همام عن عبد الله بن العلی عن محمد بن الحسن عن عبد الله بن عبد الرحمن عن عبد الله بن القسم عن صالح بن سهل قال : سمعت ابا عبد الله علیه السلام و هو یقول : « یَسعی نُورُهُم بَینَ أیدیهِم وَ بِأیمانِهِم » قال نور ائمة المومنین یوم القیامة یسعی بین ایدی المومنین و بایمانهم حتی ینزلوا بهم منازلهم فی الجنة .

صالح بن سهل گوید : شنیدم از ابو عبد الله امام صادق علیه السلام درباره آیه «یسعی نُورُهُم بَینَ أیدیهِم وَ بِأیمانِهِم » یعنی : روزی که مردان و زنان مومن را

ببینی که نور آنها جلوی رویشان و از سمت راستشان می درخشد . فرمودند : امامان مؤمنین در روز قیامت از جلوی مؤمنین و سمت راستشان حرکت می کنند تا اینکه آنها را در منزلگاه ( راحتشان ) در بهشت جای می دهند .

ص: 588

«آیه دویست و نوزدهم »

اشاره

قبل از قیام قائم موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف قساوت و سختی ، قلوب را فرا خواهد گرفت .

خداوند در سوره حدید آیه 16 می فرماید :

« وَ لا یَکُونُوا کَالَّذینَ أوُتوُا الکِتابَ مِن قَبلُ فَطالَ عَلَیهِمُ الأمَدُ فَقَسَت قُلوُبُهُم وَ کَثیرٌ مِنهُم فاسِقُونَ »

و ( شما ) نباشید همچون کسانیکه از پیش کتاب آسمانی برایشان آمد . پس در دوران طولانی که بر آنها گذشت و دلهایشان را قساوت گرفت و بسیاری از آنان فاسق شدند .

1) در کتاب الغیبة صفحه 6 آمده است :

محمد بن ابراهیم النعمانی : قال حدثنا محمد بن همام قال حدثنا [ محمد بن ] حمید بن زیاد الکوفی قال حدثنا الحسن بن محمد بن سماعة قال حدثنا احمد بن الحسن المیثمی عن رجل من اصحاب ابی عبد الله جعفر بن محمد علیهما السلام [ انّه ] قال : سمعته یقول : نزلت هذه الآیة التی فی سورة الحدید : « وَ لا یَکُونُوا کَالَّذینَ أوُتوُا الکِتابَ مِن قَبلُ فَطالَ عَلَیهِمُ الأمَدُ فَقَسَت قُلوُبُهُم وَ کَثیرٌ مِنهُم فاسِقُونَ » فی اهل زمان الغیبة ،

ص: 589

ثم قال عزوجل : « إعلموا انّ الله یُحیی الارضَ بعد مَوتِها قد بیّنا لکُم الآیاتِ لعلّکُم تَعقِلون » و قال علیه السلام : إنّ [ انما ] الأمد أمد الغیبة .

محمد بن ابراهیم نعمانی گوید حدیثمان داد محمد بن همام از [ محمد بن ] حمید بن زیاد کوفی از حسن بن محمد بن سماعه ، وی از احمد بن حسن میثمی از مردی از اصحاب ابی عبد الله جعفر بن محمد علیهما السلام که گفت شنیدم آن حضرت می فرمود : این آیه که در سوره حدید است : « و ( شما ) نباشید همچون کسانیکه از پیش کتاب آسمانی برایشان آمد . پس در دوران طولانی که بر آنها گذشت و دلهایشان را قساوت گرفت و بسیاری از آنان فاسق شدند . » درباره اهل زمان غیبت نازل شد . سپس خدای عزوجل فرموده : « بدانید که البته خداوند زمین را پس از مردن زنده خواهد کرد . ما آیات و ادله قدرت خود را برای شما بیان کردیم

تا مگر تعقل کنید . » و آن حضرت علیه السلام فرمود : همانا ( امد : مدت ) دوران غیبت است .

1) شیخ مفید آورده است :

الشیخ المفید : باسناده عن محمد بن همام عن رجل من اصحاب ابی عبد الله علیه السلام قال : سمعته یقول : نزلت هذه الآیة : « وَ لا یَکُونُوا کَالَّذینَ أوُتوُا الکِتابَ مِن قَبلُ فَطالَ عَلَیهِمُ الأمَدُ فَقَسَت قُلوُبُهُم وَ کَثیرٌ مِنهُم فاسِقُونَ » فتأویل هذه الآیة جارٍ فی زمان الغیبة و ایامها دون غیرهم و الامد امد الغیبة .

شیخ مفید به سند خود از محمد بن همام از مردی از اصحاب حضرت ابی عبد الله امام جعفر صادق علیه السلام روایت نموده که گفت : شنیدم که آن حضرت می فرمود : این آیه نازل شد : « و ( شما ) نباشید همچون کسانیکه از پیش کتاب آسمانی برایشان آمد . پس در دوران طولانی که بر آنها گذشت و دلهایشان را قساوت گرفت و بسیاری از آنان فاسق شدند . » پس تأویل این آیه در زمان و روزگار غیبت جاری است نه در غیر آنها و امد ، مدت غیبت است .

2) در کتاب کمال الدین و تمام النعمة جلد 2 صفحه 668 باب 58 (نوادر الکتاب) بخش عربی و ترجمه آن جلد 2 صفحه 384 آمده است :

حدثنا علی بن حاتم فیما کتب الی قال حدثنا احمد بن زیاد عن الحسن بن علی بن سماعة عن احمد بن الحسن المیثمی عن سماعة و غیره عن ابی عبد الله علیه السلام قال نزلت هذه الآیة فی القائم علیه السلام : « وَ لا یَکُونُوا کَالَّذینَ أوُتوُا الکِتابَ مِن قَبلُ فَطالَ عَلَیهِمُ الأمَدُ فَقَسَت قُلوُبُهُم وَ کَثیرٌ مِنهُم فاسِقُونَ »

امام ششم فرمود : این آیه از سوره حدید : « و ( شما ) نباشید همچون کسانیکه از پیش کتاب آسمانی برایشان آمد . پس در دوران طولانی که بر آنها گذشت و دلهایشان را قساوت گرفت و بسیاری از آنان فاسق شدند . » درباره قائم علیه السلام نازل شده است .

ص: 590

«آیه دویست و بیستم »

اشاره

در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف زمینِ مرده، زنده می شود و برکاتش را به مردم ارزانی خواهد داشت .

خداوند در سوره حدید آیه 17 می فرماید :

« إعلَموُا أنَّ اللهَ یُحیِ الاَرضَ بَعدَ مَوتِها قد بَیَّنّا لَکُمُ الآیاتِ لعلّکُم تَعقِلوُنَ »

بدانید که البته خداوند زمین را پس از مردنش زنده خواهد کرد . ما آیات خود را برایتان بیان کردیم تا شما در آن تعقل کنید .

1) حافظ قندوزی حنفی در ینابیع الموده صفحه 429 آورده است :

قوله تعالی : « إعلموا انّ الله یُحیی الارضَ بعد مَوتِها قد بیّنا لکُمُ الآیاتِ لعلّکُم تَعقِلون » عن سلام بن المستنیر عن الباقر رضی الله عنه قال یحییها الله بالقائم علیه السلام فیعدل فیها فیحی الارض بالعدل بعد موتها بالظلم ( و عن الصادق و الکاظم و ابن عباس رضی الله عنهم نحوه )

ص: 591

خداوند تعالی در قرآن فرمودند : « بدانید که البته خداوند زمین را پس از مردنش زنده خواهد کرد . ما آیات خود را برایتان بیان کردیم تا شما در آن تعقل کنید . » سلام بن مستنیر در ذیل این آیه از حضرت باقر رضی الله عنه روایت می کند که آن حضرت فرمودند : خداوند زنده می کند زمین را به قائم علیه السلام و عدل و داد رواج می یابد به قائم عجل الله تعالی فرجه الشریفبعد از مردن زمین به وسیله ظلم و جور و ستم ( مثل این حدیث از حضرت صادق علیه السلام و حضرت کاظم علیه السلام و ابن عباس رضی الله عنه روایت شده است . )

2) حافظ قندوزی حنفی در ینابیع الموده صفحه 423 آورده است :

و عن زراره عن الباقر رضی الله عنه قال : یقاتلون حتی یوحدوا الله و لا یشرک به شیئاً و تخرج العجوزة الضعیفة من المشرق ترید المغرب لا یؤذیها احد و یخرج الله من الارض نباتها و ینزل من السماء قطرها .

زراره گوید : حضرت باقر رضی الله عنه فرمودند : ( مهدی و یارانش ) جهاد می کنند تا وقتی که جمیع مردم موحد شوند و قرار ندهند برای خداوند شریکی . ( در زمان مهدی ) بیرون می آید پیرزنی ضعیف از مشرق که قصد دارد به مغرب برود . احدی مزاحم او نمی شود و به او آزار نمی رساند . خداوند بیرون آورد از زمین برکات و سبزیها و رستنیهای آنرا و قطرات باران و برکاتش را از آسمان می باراند .

1) در کتاب تأویل الآیات الظاهرة صفحه 663 آمده است :

محمد بن العباس عن حمید بن زیاد عن الحسن بن محمد بن سماعة عن الحسن بن محبوب عن ابی جعفر الاحول عن سلام بن المستنیر عن ابی جعفر علیه السلام فی قوله عزوجل : « إعلموا انّ الله یُحیی الارضَ بعد مَوتِها » یعنی بموتها کفر اهلها و الکافر میّت فیحییها الله بالقائم علیه السلام فیعدل فیها فیحی الارض و یحیی اهلها بعد موتهم .

محمد بن عباس از حمید بن زیاد از حسن بن محمد بن سماعة از حسن بن محبوب از ابی جعفر احول از سلام بن مستنیر از ابی جعفر امام باقرعلیه السلام آورده که آن جناب راجع به فرموده خداوند عزوجل : « بدانید که البته خداوند زمین را پس از مردنش زنده خواهد کرد . » فرمودند : منظور از مردن زمین کفر ورزیدن اهل آن است و کافر، مرده است . پس خداوند آنرا به [ ظهور ] حضرت قائم علیه السلام زنده خواهد کرد که در زمین عدالت می نماید . پس زمین را زنده می سازد و اهل آن را پس از مرگشان زنده می نماید .

2) در کتاب الغیبة صفحه 110 آمده است :

الشیخ الطوسی : قال روی ابراهیم بن سلمة عن احمد بن مالک الفزاری عن حیدر بن محمد الفزاری عن عبّاد بن یعقوب عن نصر بن مزاحم عن محمد بن مروان الکلبی عن ابی صالح عن ابن عباس فی قوله تعالی : « إعلموا انّ الله یُحیی الارضَ

ص: 592

بعد مَوتِها » یعنی یصلح الارض بقائم آل محمد علیه السلام « بعد مَوتِها » یعنی [ مِن ] بعد جور اهل هلکتها [ مملکتها ] « قد بیّنا لکُم الآیاتِ » بقائم آل محمد علیه السلام « لعلّکُم تَعقِلون » .

شیخ طوسی گوید ابراهیم بن سلمه از احمد بن مالک فزاری از حیدر بن محمد فزاری از عبّاد بن یعقوب از نصر بن مزاحم از محمد بن مروان کلبی از ابی صالح از ابن عباس درباره قول خداوند : « بدانید که البته خداوند زمین را پس از مردنش زنده خواهد کرد. » روایت کرده که گفت : یعنی زمین را به قائم آل محمد علیه السلام اصلاح می فرماید . « پس از مردن آن » یعنی : پس از جور و ستم اهل مملکت آن « به تحقیق که ما آیات خود را برایتان بیان کردیم . » به قائم آل محمد علیه السلام « شاید که تعقل کنید . »

3) در کتاب کافی مجلد 7 صفحه 174 آمده است :

محمد بن یعقوب عن احمد بن مهران عن محمد بن علی عن موسی بن سعدان عن عبد الرحمن الحجاج عن ابی ابراهیم علیه السلام فی قول الله عزوجل : « یُحیی الارضَ بعد مَوتِها » قال : لیس یحییها بالقطر ولکن یبعث الله عزوجل رجالاً فیحیون العدل فتحیی الارض لاحیاء العدل و لإقامة الحدّ ( فیها ) انفع فی الارض من القطر اربعین صباحاً .

محمد بن یعقوب از احمد بن مهران از محمد بن علی از موسی بن سعدان از عبد الرحمن حجاج ازحضرت ابی ابراهیم موسی بن جعفرعلیه السلام در مورد قول خداوند : « خداوند زمین را پس از مردنش زنده خواهد کرد . » روایت کرده که فرمود : نه به وسیله باران بلکه خداوند عزوجل مردانی برمی انگیزد . پس به خاطر برپایی و زنده شدن عدالت ، زمین احیا می گردد و همانا اقامه حد در آن از چهل روز باران سودمندتر است .

6) در کتاب روضه کافی مجلد 2 صفحه 83 حدیث 390 آمده است :

محمد بن احمد بن الصلت عن عبد الله بن الصلت عن یونس عن المفضل بن صالح عن محمد الحلبی انّه سأل ابا عبد الله علیه السلام عن قول الله عزوجل : « إعلموا انّ الله یُحیی الارضَ بعد مَوتِها » قال : العدل بعد الجور .

محمد حلبی از امام صادق علیه السلام درباره این آیه پرسید : « بدانید که البته خداوند زمین را پس از مردنش زنده خواهد کرد . » فرمود : ( زنده می کند ) به عدالت و داد پس از( مردنش به ) جور و ستم .

7) در کتاب کمال الدین و تمام النعمة شیخ صدوق باب 58 ( نوادر الکتاب ) صفحه 668 ( عربی ) و ترجمه آن مجلد 2 صفحه 385 حدیث 13 آمده است :

و بهذا الاسناد عن احمد بن الحسن المیثمی عن الحسن بن محبوب عن مؤمن الطاق عن سلام بن المستنیر عن ابی جعفر علیه السلام فی قول الله عزوجل : « إعلموا

ص: 593

انّ الله یُحیی الارضَ بعد مَوتِها » قال : یحییها الله عزوجل بالقائم علیه السلام بعد موتها یعنی بموتها کفر اهلها و الکافر میت .

امام پنجم درباره قول خداوند ( سوره حدید آیه 17 ) : « بدانید که البته خداوند زمین را پس از مردنش زنده خواهد کرد . » فرمود : خدای عزوجل زمین را به قیام قائم علیه السلام زنده می کند بعد از آنکه مرده است . مقصود از مردن زمین، کفر اهل زمین است . کافر همان مرده است .

زمین زمانی زنده است که در آن کفری وجود نداشته باشد . پس اگر کفر سراسر زمین را فرا گرفت ، زمین مرده است و قبل از قیام حضرت صاحب الزمان این مردگی ، زمین را فرا خواهد گرفت به وسیله اهل زمین .

از طرفی دیگر اگر مردم بر روی زمین فساد کنند ، زمین هم برکاتش را از آنها دریغ خواهد کرد . لذا مردم مبتلا می شوند به خوف و ترس و نقص در اموال و انفس . دیگر زمین برکاتش را به آنها نخواهد داد تا زمانی که امام زمان علیه

السلام قیام کند . آنگاه زمین محل عبادت عبادت کننده می شود و زمین هم برکاتش را بر آنها ارزانی خواهد داشت لذا در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یک انقلاب ارضی و سماوی روی خواهد داد .

ص: 594

«آيه دويست و بيست و یکم »

اشاره

هر كس منتظر ظهور امام زمان عليه السّلام باشد و بميرد مانند كسی است كه در حضور امام زمان عليه السّلام به شهادت رسيده است .

خداوند درسوره حديد آيه 19 می فرمايد :

« وَ الَّذينَ آمنوُا بِاللهِ وَ رُسُلِه اُولئِكَ هُمُ الصِّديقونَ وَالشُّهَداءَ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ اَجرُهُمْ وَ نوُرُهُمْ »

كسانيكه به خدا و پيامبران او ايمان آورده اند، آنها نزد پروردگارشان صديقون و راستي پيشگان و شهداء هستند و براي آنهاست اجر و نور خودشان.

1) در اصول كافي جلد 1 صفحه 195آمده است :

عن صالح بن سهل الهمداني قال قال ابو عبدالله عليه السلام « يسعي نورهم بين ايديهم و بايمانهم » ائمه المؤمنين يوم القيامه تسعي بين يدي المؤمنين و بايمانهم حتي ینزلوهم منازل اهل الجنه.

ص: 595

صالح بن سهل همداني مي گويد امام صادق عليه السلام در ذيل آية « يسعي نورهم بين ايديهم و بايمانهم» فرمودند: امامان مؤمنين در روز قيامت از جلوي مؤمنين وسمت راستشان حركت مي كنند تا اين كه آنها را در منزل گاهشان در بهشت جای مي دهند.

2) در تفسير برهان جلد4 صفحه 289 آمده است :

ابن بابويه باسناده عن جابر بن عبدالله الانصاري، قال كنت ذات يوم عند النبي صلي الله و عليه و آله اذا قبل بوجهه علي علي بن ابيطالب عليه السلام فقال الا ابشرك يا ابا الحسن؟ قال بلي يا رسول الله قال هذا جبرائيل يخبرني عن الله جل جلاله انه قد اعطي شيعتك و محبیك سبع خصال الرفق عند الموت والانس عند الوحشة و النور عند الظلمة و الا من عند الفرع و القسط عند الميزان و الجواز علي الصراط و دخول الجنه قبل الناس نورهم يسعي بين ايديهم و بايمانهم».

ابن بابويه به سند خود از جابربن عبدالله انصاري نقل مي كند كه گفت يك روز نزد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بودم كه آن حضرت خطاب به اميرالمؤمنين علي علیه السلام فرمود : آيا مژده بدهم ترا يا اباالحسن؟ عرض كرد آری يا رسول الله . فرمود: اكنون جبرئيل به من از جانب پروردگار خبر داد كه خداوند شيعيان و دوستان ترا هفت خصلت عنايت نمود :

1. مدارا در هنگام مرگ

2. انس در هنگام وحشت

3. نورانيت در هنگام ظلمت

4. امنيت در هنگام فزع

5. قسط در هنگام سنجش اعمال

6. جواز عبور از پل صراط

7. ورود در بهشت قبل از همه مردم « نور یسعي بين ايديهم و بايمانهم »

3)

در كتاب صافي صفحه 522 آمده است:

في العياشي عن الباقر عليه السلام قال: العارف منكم هذا الامر المنتظر له المحتسب

فيه الخير كمن جاهدوا الله مع القائم عليه السلام بسيفه ثمّ قال بلي والله كمن جاهد مع رسول الله صلي الله عليه و آله و سلّم بسيفه ثمّ قال الثلاثه بل و الله كمن استشهد مع رسول الله صلي الله عليه و آله و سلّم في فسطاطه و فيكم آيه من كتاب الله قيل و اي آية قال قول الله « وَ الَّذينَ آمنوُا بِاللهِ وَ رُسُلِه اُولئِكَ هُمُ الصِّديقونَ وَالشُّهَداءَ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ اَجرُهُمْ وَ نوُرُهُمْ »

در تفسير عياشي از امام باقر عليه السلام روايت شده كه فرمود: هر كه از شما به اين امر آشنا باشد و انتظار ظهور صاحب امر عليه السلام را داشته باشد براي او

ص: 596

خير بحساب مي آيد و همانند كسي است كه با حضرت قائم عليه السلام و اسلحۀ او جهاد نموده است.

سپس فرمود: بلكه قسم به خدا همانند كسي است كه با اسلحۀ رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و همراه آن حضرت جهاد نموده است و بعد برای بار سوم فرمود: بلكه قسم بخدا همانند كسی است كه در خيمه پيامبر حضور داشته است و در شأن شما در كتاب خدا آيه اي است، عرض شد كدام آيه ؟ فرمود : كلام خدا : « وَ الَّذينَ آمنوُا بِاللهِ وَ رُسُلِه اُولئِكَ هُمُ الصِّديقونَ وَالشُّهَداءَ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ اَجرُهُمْ وَ نوُرُهُمْ »

4)

در كتاب صافي صفحه522 آمده است:

في المحاسن عن الصادق عليه السلام: قال ان الميت منكم علي هذه الامر شهيد قبل و ان مات علي فراشه قال اي والله و ان مات علي فراشه في عند ربه رزق.

در كتاب محاسن از امام صادق عليه السلام روايت مي كند كه فرمود: از شما (شيعيان) هر كس به مرگ طبيعي بميرد در صف شهدا خواهد بود. عرض شد اگر چه در بسترش بميرد؟ فرمود: قسم به خدا اگر چه در بسترش بميرد در پيشگاه پروردگار زنده است و روزی مي برد.

5)

در كتاب صافي صفحه 522 آمده است:

عن الحكم بن عتيبه قال لما قتل اميرالؤمنين عليه السلام الخوارج يوم النهروان قال اليه رجل فقال يا اميرالمؤمنين طوبي لنا اذ شهدنا معك هذا لموقف و قتلنا معك هؤلاء الخوارج فقال اميرالمؤمنين عليه السلام والذي خلق الحبه و بریء النسمة لقد شهدنا في هذا الموقف اناس لم يخلق الله آبائهم و لا اجدادهم بعد فقال الرجل و كيف شهدنا قوم لم يخلقوا قال: بل قول يكونون في آخر الزمان يشركوننا فيما نحن فيه و يسلمون لنا فاولئك شركاونا حقا حقا.

حكم بن عتيبه مي گويد هنگامي كه امير المؤمنين عليه السلام خوارج را در روز نهروان بقتل رسانيد مردي در برابر حضرت ايستاد و گفت يا اميرالمؤمنين خوشا به حال ما با اين موفقيتي كه داشتيم و در ركاب شما اين خوارج را كشتيم.

حضرت فرمود: قسم به آن خدايی كه دانه را مي شكافد و نسيم را مي ورزد كساني با ما شاهد در اين موقف هستند كه خداوند هنوز پدران و اجدادشان را خلق نفرموده، عرض كردند، چگونه مردمي كه هنوز خلق نشده شاهد ما هستند؟ حضرت فرمود: آنها جمعيتی هستند كه در آخر الزمان مي باشند با ما در آنچه در او هستيم شريك هستند و تسليم ما می باشند و به طور حقيقی و جدّی آنها شريكان ما هستند.

ص: 597

«آيه دويست و بيست و دوم »

اشاره

خداوند به محبين اهل بيت و امام زمان عليه السّلام نور مخصوصی عطاء می فرمايد .

خداوند درسوره حديد آيه 28 می فرمايد :

« يآ اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوُا اتّقوُا اللهَ وَ امَنوُا بِرَسوُلِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نوُراً تَمْشوُنَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللهُ غَفُورٌ رَحيمٌ »

اي كساني كه ايمان آورده ايد بترسيد از نافرماني خداوند متعال و ايمان بياوريد به رسولش، به شما مي دهد دو كفل(يا دو بال) از رحمت خودش و برايتان نوري قرار مي دهد كه بوسيله آن راه مي رويد (هم در دنيا و هم در آخرت) و شما را مي بخشد و خداوند بسيار آمرزنده مهربانست.

1) حاكم حسكاني گويد : فرات بن ابراهيم كوفي گفت ... از محمد بن مروان از كلبي از ابي صالح از ابن عباس درفرموده خداوند متعال: « يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ » مي دهد به شما دو جناح از رحمتش، گفت آن دو جناح رحمت حسن و حسين هستند « يَجْعَلْ لَكُمْ نوُراً » قرار مي دهد برای شما نوری كه به وسيله آن راه مي پيمایيد . گفت : آن نور، علي ابن ابيطالب علیه السلام است حاكم حسكاني سه حديث مي

ص: 598

آورد شماره های 944 و 945 و 946 در هر سه حديث مي فرمايد « يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ » حضرت امام حسن و حضرت امام حسين عليهما السّلام است و « نوُراً تمَْشُونَ بِهِ» آن نور علي ابن ابيطالب عليه السّلام است.

2) حاكم حسكاني در شواهد التنزيل صفحه 587 ذيل همين آيه در حديث 947 آورده است:

حاكم حسكاني مي گويد: خبر داد ما را به اين روايت عبدالرحمن بن حسن … از ابي عبيد غلام ابن عباس گفت شنيدم ابي سعيد خدری مي گفت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : بخدا سوگند، بنده اي كه اهل بيت مرا دوست نمي دارد مگر اينكه خداوند عزيز و جليل نوری به او عطاء می فرمايد تا نزد كوثر بر من

در آيد و دشمنی نمی دارد اهل بيت مرا بنده ای مگر (نور) خداوند از او روز قيامت پوشيده می گردد.

3) حاكم حسكاني حنفي در شواهد التنزيل صفحه 587 حديث 948 آورده است:

حاكم حسكاني گويد نقل حديث كرد تو را ابوجعفر كامل بن احمد مستعلي… از مالك بن انس از زهري از سالم از پدرش از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمودند:

منورترين شما روز قيامت كسانی هستند كه آل محمد را بيشتر دوست دارند .

از مجموعه اين احاديث چنين استنباط مي شود كه اگر مؤمني تقوا پيشه كنند و بر رسول خداوند يعني محمد مصطفي ايمان واقعي داشته باشند و فرمانهای او را به درستي اجراء نمايند يعني رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم كه اميرالمؤمنين را به عنوان هادی و ولي و امام و وصي بعد از خود معرفي كرد، به واقع بپذيرند، و شيعه او شوند و مطابق آنچه كه قرآن و احاديث بيان كرده است اهل بيت عصمت و طهارت را دوست بدارند، و محب اهل بيت رسول خدا شوند، خداوند هم دو كفل رحمت يعني امام حسن و امام حسين را به آنها عنايت مي كند تا به وسيله اين دو كفل اوج بگيرند، و به درگاه الهي نزديك شوند و خداوند نور ولايت اميرالمؤمنين علي علیه السلام را به آنها عنايت مي فرمايد تا در دنيا و آخرت به وسيله اين نور حركت نمايند.

و امروز در روی كره زمين از امام زمان حجه بن الحسن العسكري عجل الله تعالی فرجه الشریف كه از اهل بيت عصمت و طهارت است نزديكتر نداريم، او از هر نظر به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نزديك است و از اهل بيت و عترت آن حضرت است، هر كس اين بزرگوار را دوست بدارد و به او عشق بورزد، يقيناً خداوند را به او « يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ » عنايت خواهد فرمود،« يجْعَلْ لَكُمْ نوُراً تَمْشوُنَ بِهِ » را به او عنايت خواهند فرمود، و مغفرت خداوند شامل حال او خواهد شد.

ص: 599

«آيه دويست و بيست و سوم »

اشاره

ياران امام زمان عليه السّلام متقين و حزب الله هستند .

خداوند درسوره مجادله آيه 22 می فرمايد :

« … اوُلئِكَ حِزْبُ اللهِ اَلا اِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ المُفلِحوُنَ »

... آنانند حزب خداوند هشيار باشيد كه حزب خداوند رستگارانند

حافظ قندوزي حنفي در كتاب

ينابيع الموده صفحه 442 حديث مفصلي را از مناقب احمد خوارزمي نقل مي كند،

وراوي حديث جابربن عبدالله الانصاري، و حديث بحثي بين رسول خدا صلی الله علیه

و آله و سلم با فردي يهودي به نام جندل بن جنادة بن جبير اليهودي و در اين

حديث رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جانشينان خود را معرفي مي كند و مي

فرمايند :

اولهم سيد الاوصياء ابو الائمه علي ثم ابناه الحسن و الحسين… فمن بعد الحسين و ما اساميهم قال اذا انقضت مدة الحسين فالامام ابنه علي و يلقب بزين العابدين فبعده

ص: 600

ابنه محمد يلقب بالباقر، فبعده ابنه جعفر يدعي بالصادق فبعده ابنه موسي يدعي بالكاظم فبعده ابنه علي يدعي بالرضا فبعده ابنه محمد يدعي بالتقي والزكي فبعده ابنه علي يدعي بالنقي والهادي فبعده ابنه الحسن يدعي بالعسكري فبعده ابنه محمد يدعي بالمهدي و القائم و الحجة فيغيب ثم يخرج فاذا خرج يملاء الارض قسطا و عدلاً كمي ملئت جوراً و ظلماً طوبي للصابرين في غيبه طوبي للمتقين علي محبتهم اولئك الذين وصفهم الله في كتابه و قال « هدي للمتقين الذين يؤمنون بالغيب» ثم قال تعالي« اوُلئِكَ حِزْبُ اللهِ اَلا اِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ المُفلِحوُنَ »

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به جندل يهودی درباره اوصياء بعد از خود فرمودند اول آنها آقای اوصياء و پدر امامان علي بن ابيطالب علیه السلام است و

بعد از او امام حسن علیه السلام وبعد از او امام حسين علیه السلام است كه اين دو فرزند او هستند. و بعد از حسين، علي بن الحسين ملقب به زين العابدين است و بعد از او محمد ملقب به باقر است و بعد از او فرزندش جعفر است كه او را با لقب صادق مي خوانند و بعد از او فرزندش موسی است كه او را با لقب كاظم مي خوانند و بعد از او فرزندش علي است كه او را با لقب رضا مي خوانند و بعد از او فرزندش محمد است كه با لقب تقي خوانده مي شود، و بعد از او فرزندش علي است كه با لقب علي الهادی خوانده مي شود و بعد از او فرزندش حسن است كه او را با لقب عسگري مي خوانند، و بعد از او فرزند «محمد» عجل الله تعالی فرجه الشریف است كه او با القاب « مهدي » و « القائم » و « الحجة » خوانده مي شود. او غايب مي شود آنگاه ظاهر مي گردد، و هنگامي كه ظاهر شود دنيا را پر از عدل و داد مي كند همانطوريكه پر از ظلم و جور شده است خوشا به حال كساني كه در غيبت او ثابت مي مانند در محبت و دوستي او ،آنها كساني هستند كه خداوند در وصف آنها در كتابش فرموده : « هُديً لِلْمُتَّقينَ اَلَّذينَ يُؤمِنونَ بِالْغَيْبَ ...» (سوره بقره آيه 2) و باز خداوند در وصف آنها فرموده است : « اوُلئِكَ حِزْبُ اللهِ اَلا اِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ المُفلِحوُنَ » آنها حزب خداوند هستند و آگاه باشيد كه حزب الله يا حزب خداوند رستگارانند.

ص: 601

«آيه دويست و بيست و چهارم »

اشاره

خداوند، پيامبر و امامان و امام زمان علیهم السلام را تربيت كرد، به بهترين تربيت .

خداوند در سوره حشر آيه 7 می فرمايد :

« وَ مآ اتيكُمُ الرَّّسوُلُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهيكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقوُاللهَ اِنَّ اللهَ شَديدُ الْعِقابِ »

هر چه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به شما مي دهد بگيريد آن را و هر آنچه را كه او شما را از آن منع مي كند، از آن پرهيز كنيد، و تقوای خداوند را در خود ايجاد كنيد كه خداوند شديد العقاب است.

1) در اصول كافي جلد2 صفحه 5 حديث3 آمده است:

عدة من اصحابنا، عن احمد بن محمد، عن الحجال، عن ثعلبة : عن زرارة قال: سمعت ابا جعفر و ابا عبدالله عليهما السلام يقولان، ان الله عزو جل فوض الي نبيه صلي الله عليه و آله وسلم امر خلقه لينظر كيف طاعتهم، ثم تلا هذه الاية « وَ مآ اتيكُمُ الرَّّسوُلُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهيكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقوُاللهَ اِنَّ اللهَ شَديدُ الْعِقابِ »

ص: 602

زراره گويد : من از امام باقر و امام صادق عليهما السلام شنيدم كه مي فرمودند: خدای عزوجل امر خلقتش را به پيغمبرش واگذار فرمود، تا ببيند چگونه اطاعت مي كنند (پيغمبرش را و چون اطاعت پيغمبر بر نفوس مردم دشوارتر از اطاعت خداست اجرش بيشتر است) سپس اين آيه را تلاوت فرمود : « آنچه را رسول برای شما آورده بگيريد و از آن چه منعتان كرده بازايستيد . »

2) در اصول كافي جلد 2 صفحه 7 حديث5 آمده است:

ابو علي الا شعري، عن محمد بن عبد الجبار، عن ابن فضال، عن ثعلبة بن ميمون، عن زرارة انه سمع ابا جعفر و ابا عبدالله عليهما السلام يقولان: ان الله تبارك و تعالي فوض الي نبيه صلی الله علیه و آله و سلم اجر خلقه لينظر كيف طاعتهم، ثم

تلا هذه الاية « وَ مآ اتيكُمُ الرَّّسوُلُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهيكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقوُاللهَ اِنَّ اللهَ شَديدُ الْعِقابِ »

زراره گويد شنيدم كه امام باقر و امام صادق عليهما السلام مي فرمودند: خداي تبارك و تعالي امر خلقتش را به پيغمبرش صلی الله علیه و آله و سلم واگذار فرمود تا ببيند چگونه اطاعت مي كنند، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: « آن چه را رسول براي شما آورده بگيريد و از آن چه منعتان كرده باز ايستيد.»

3) در اصول كافي جلد2 صفحة 8 حديث 9آمده است :

محمد بن يحيي، عن محمد بن الحسن، عن يعقوب بن يزيد، عن الحسن بن زياد، عن محمد بن الحسن المبثمي، عن ابي عبدالله علیه السلام قال: سمعته يقول: ان الله عزوجل ادب رسوله حتي قومه علي ما اراد، ثم فوض اليه فقال عزّ ذكره: « وَ مآ اتيكُمُ الرَّّسوُلُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهيكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقوُاللهَ اِنَّ اللهَ شَديدُ الْعِقابِ » فما فوض الله الي رسوله صلی الله علیه و آله و سلم فقد فوضه الينا.

امام صادق علیه السلام فرمودند: نه، به خدا سوگند كه خدا امری را به خلقش واگذار نفرموده است، مگر به پيغمبرصلی الله علیه و آله و سلم . خدای عزوجل فرموده است: « ما اين كتاب را به حق و درستي بر تو نازل كرديم تا به آن چه خدايت ارائه داده حكم كنی .» و اين آيه درباره اوصياء پيغمبر هم جاری است.

4) در اصول كافي جلد2 صفحه 4 حديث2 آمده است:

علي بن ابراهيم، عن ابيه، عن يحيي بن ابي عمران، عن يونس، عن بكاربن بكر، عن موسي بن اشيم قال: كنت عند ابي عبدالله علیه السلام فسأله رجل عن آية من كتاب الله عزوجل

فاخبره بها، ثم دخل عليه داخل فسأله عن تلك الاية فاخبره بخلاف ما اخبر[به] الاول فدخلني من ذلك ماشاءالله حتي كانَّ قلبي بشرح بالسكاكين فقلت في نفسي: تركت ابا قناده بالشام لأيخطيء في الواوو شبهه و جئت الي هذه يخطيء هذا الخطاء كله فبينا انا كذلك اذ دخل عليه آخر فسأله عن تلك الايه فأخبره بخلاف ما اخبرني و اخبر صاحبي، و فسكنت نفسي، فعلمت ان ذلك منه تقيه، قال: ثم التفت الي فقال لي يا ابن اشيم ان الله عزوجل فوض الي سليمان بن داود فقال: «هذا

ص: 603

عطاؤنا فامنن اوامسك بغير حساب» و فوض الي نبيه صلی الله علیه و آله و سلم فقال: « وَ مآ اتيكُمُ الرَّّسوُلُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهيكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا » فما فوض الي رسول الله صلي الله عليه و آله فقد فوضه الينا.

موسي بن اشيم گويد: خدمت امام صادق عليه السلام بودم كه مردي راجع به آيه اي از قرآن پرسيد و حضرت جوابش فرمود، سپس مردي وارد شد و همان آيه را پرسيد، حضرت بر خلاف آن چه به اولي فرموده بوده به او جواب گفت، از اختلاف گويی آن حضرت آنچه خدا خواهد در دلم وارد شد. بطوری كه گويا دلم را با كاردها می برند. با خودم گفتم من ابوقناده را كه در يك «واو» اشتباه نمی كرد، در شام رها كردم و نزد اين مرد آمدم كه چنين اشتباه بزرگی می كند، در آن ميان

كه من آن افكار را داشتم، مرد ديگري وارد شد و از همان آيه سؤال كرد، حضرت بر خلاف آنچه به من و [دو] رفيقم گفته بود به او جواب داد، من دلم آرام گرفت زيرا دانستم اختلاف گويي آن حضرت به خاطر بقيه است. سپس آن حضرت به من توجه كرد و فرمود: پسر اشيم، خدای عزوجل امر را به سليمان بن داود واگذار كرد و فرمود : « اين است عطاء ما خواهی ببخش يا نگهدار، حسابی بر تو نيست.» و پيغمبرش صلي الله عليه و آله واگذار كرد و فرمود: « آن چه را رسول براي شما آورده بگيريد و از آن چه منعتان كرده بازايستيد» و آن چه بر رسول خدا صلي الله عليه وآله واگذار نموده به ما واگذار كرده است.

5) در كتاب اصول كافي جلد 2 صفحه 5 حديث شماره 4 آمده است :

علي بن ابراهيم، عن ابيه، عن ابن ابي عمير، عن عمير بن اذينه، عن فضيل بن يسار قال: سمعت ابا عبدالله عليه السلام يقول لبعض اصحاب قيس الماصر: ان الله عزوجل ادبّ نبيه فأحسن أدبه، فلها أكمل له الادب قال: « انّك لعلي خلق عظيم» ثم فوض اليه امر الدين والأئمه ليسوس عباده، فقال عزوجل، « وَ مآ اتيكُمُ الرَّّسوُلُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهيكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» و ان رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم كان مسدداً موفقاً مؤيداً بروح القدس، لا يزل و لا يحظيء في شيء مما يسوس به الخلق، فتادّب به آداب الله ثمّ ان الله عزوجل فرض الصلاة ركعتين ركعتين عشر ركعات، فأضاف رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم الي الركعتين ركعتين و الي المغرب ركعه فصارت عديل الفریضة لا يجوز تركهن الا في سفر و أفرد الركعة في المغرب فتركها قائمة في السفر و الحضر فأجاز الله عزو جل له ذلك كلّه فصارت الفریضة سبع عشرة ركعة، ثم سنّ رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم النوافل اربعاً و ثلاثين ركعة مثلي الفريضة فأجاز الله عزوجل له ذلك والفريضه والنافلة إحدی و خمسون ركعة، منها ركعتان بعد العثمة جالساً تعدّ بركعة مكان الوتر و فرض الله في السنة صوم شهر رمضان و سنّ رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم صوم شعبان و ثلاثة ايّام في كلّ شهر مثلي الفريضة فأجاز الله عزوجل له ذلك و حرّم الله عزوجل الخمر بعينها و حرّم رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم المسکر

ص: 604

من كلّ شراب فاجاز الله له ذلك كلّه و عاف رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم أشياء و كرهها ولم ينه عها نهي حرام إنما نهي عنها نهي إعافة و كراهة، ثمّ رخّص فيها فصارا لأخذ برخصه واجباً علي العباد كوجوب ما يأخذون بنهيه و عزائمه و لم يرخّص لهم رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم فيما نهاهم عنه نهي الحرام و لا فيما أمر به أمر فرض لازم فكثير المسكر من الأشربة نهاهم عنه نهي حرام لم يرخّص فيه الأحد ولم يرخّص رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم لأحد تقصير الرّكعتين اللتين ضمهما الي ما فرض الله عزوجل، بل ألزمهم ذلك إلزاماً واجباً، لم يرخّص لاحد في شيء من ذلك الاّ للمسافر و ليس لأحد أن يرخّص [شيئاً] ما لم يرخّصه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، فوافق أمر رسول الله صلي الله

عليه وآله و سلم أمر الله عزوجل ونهيه نهي الله عزوجل و وجب علي العباد التسليم له كالتسليم لله تبارك و تعالي.

فضيل بن يسار گويد : شنيدم امام صادق عليه السلام به بعضی از اصحاب قيس ماصر می فرمود: همانا خدای عزوجل پيغمبرش را ترتيب كرد و نيكو پرورش و تربيت كرد، چون تربيت او را تكميل نمود، فرمود: « تو بر خلق عظيمي استواری» ( آيه 4 سوره 68 ) سپس امر دين و امت را به او واگذار فرمود تا سياست بندگانش را به عهده گيرد، سپس فرمود: « آنچه را رسول برای شما آورده بگيريد و از آنچه شما را نهی كرده باز ايستيد »

همانا رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم استوار و موفق و مؤيد به روح القدس بود. نسبت به سياست و تدبير خلق هيچ گونه لغزش و خطايی نداشت، به آداب خدا تربيت شد. خداي عزوجل

نمازهاي پنج گانه را دو ركعت دو ركعت واجب ساخت تا ده ركعت شد. سپس رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم به دو ركعت ( ظهر و عصر و عشاء ) دو ركعت و بمغرب يك ركعت افزود، و اين اضافات با واجب خداي تعالي همدوش گشت، به طوري كه ترك آنها جز در سفر جايز نيست و چون در نماز مغرب يك ركعت افزود آن را در سفر وحضر بر جا گذاشت. خداي عزوجل

تمام اين اضافات پيغمبر را اجاره كرد و نمازهاي يوميه واجب هفده ركعت گشت .

سپس رسول خدا صلي الله وآله و سلم نمازهای نافله را كه سي و چهار ركعت در برابر نمازهای واجب است مستحب قرار داد. خدای عزوجل هم آن را اجازه كرد و نمازهاي واجب و مستحب پنجاه و يك ركعت گشت دو ركعت نماز نشسته و بعد از عشاء بجای نماز وتر است و يك ركعت بحساب می آيد .

و خدا در ميان سال، تنها روزه ماه رمضان را واجب ساخت و رسولش صلی الله علیه و آله و سلم روزه ماه شعبان و سه روز از هر ماه را سنت كرد تا برابر مقدار واجب شد. (زيرا چون در ده ماه غير از رمضان و شعبان ماهی سه روز

ص: 605

روزه بدارد، سی روز مي شود و به اضافه ماه شعبان ، دو برابر سی روز رمضان مي گردد) خدای عزوجل اين را هم برای او اجازه كرد .

و باز خدای عزوجل خصوص شراب انگور را حرام ساخت و رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم هر نوشابه مست كننده ای را حرام كرد، خدا هم براي او اجازه داد، و رسول خدا صلي الله وآله وسلم از چيزهايی خودداری كرد و آنها را بد دانست ولی به طور حرمت از آنها نهی نكرد، و تنها نهی خودداری و كراهت نمود و در ارتكاب آنها رخصت داد، اخذ بر رخصت او هم بر بندگان واجب گشت، مانند واجب بودن اخذ به نهي و قدغن های او، رسول خدا صلي الله وآله وسلم نسبت به آنچه نهی حرام نمود و امر واجب فرمود، به مردم رخصت تخلف نداد، از اين جهت بيشتر نوشابه های مست كننده را كه از آن نهي حرام فرمود، رخصت

ارتكاب آن نداد و نيز نسبت به دو ركعت نمازی كه به واجب خدای تعالي اضافه فرموده بود، به هيچ كس رخصت تقصير نداد، بلكه آن را به طور واجب برايشان ملزم ساخت، برای هيچ كس جز مسافر رخصت تقصير نداد، و هيچ كس را نرسد كه نسبت به آنچه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم رخصت نداده رخصت دهد، پس امر رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم با امر خدای عزوجل ونهی او با نهيش موافق و برابر است، بر بندگان لازم است تسليم او باشند همچنانكه تسليم خدای تبارك و تعالی هستند.

همانطوری كه توجه می فرماييد مربي رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خداوند است، و مربی اميرالمؤمنين رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می باشد و هر كدام از ائمه طاهرين مربی امام بعد از خود بودند، در حقيقت اصل تربيت آنها از آن خداوند است. لذا خداوند اطاعت از آنها را اطاعت از خود می داند، در اين آيه هم می فرمايد: « هر چه پيامبرصلی الله علیه و آله و سلم بياورد بگيريد و قبول كنيد و هر چه او نهی می كند شما هم نهی كنيد. » و باز در همين احاديث آمده است : « فما فوض الله الي رسوله صلی الله علیه و آله و سلم فقد فوضيه الینا » اين ايه درباره رسول خدا و اوصياء ايشان است. و امروزه عهده دار اين عهد الهی حضرت بقيه الله الاعظم حجة بن الحسن است.

ص: 606

«آيه دويست و بيست و پنجم »

اشاره

مؤمنین واقعی در فراز و نشیب زندگی هرگز مأیوس نمی شوند تا امام زمان علیه السلام قیام کند .

خداوند در سوره ممتحنه آيه 13 می فرمايد :

« يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنوُا لا تَتَولَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللهُ عَلَيهِمْ قَدْ يَئِسوُا مِنَ الاخِرَةِ كَما يَئِسَ الكُفّارُ مِنْ أصحابِ القُبُورِ »

اي كساني كه ايمان آورده ايد هرگز قومي را كه خداوند بر آنان غضب كرده يار و دوست خود مگيريد كه آنها از جهان آخرت مأيوس و نا اميد هستند همچنانكه كافران از اهل قبور نااميدند.

در كتاب تأويل الآيات الظاهره

صفحه 684 آمده است:

محمد بن العباس: قال: حدّ ثنا علي بن عبدالله، عن ابراهيم بن محمد المثقفي قال: سمعتُ محمد بن صالح بن مسعود قال: حدّ ثني ابي الجارود زياد بن المنذر، عن من سمع عليّاً عليه السلام يقول: العجب كلّ العجب بين الجمادي و رجب، مقام رجلٌ فقال: يا اميرالمؤمنين ما هذا العجب الذي لاتزال تعجب منه؟ فقال: شكلتک امّك، و

ص: 607

اَيّ العجب [عجب] اعجب من اموات يضربون كلّ عدوٍ لله و لرسوله و لاهل بيته ؟ و ذلك تأويل هذه الاية: « يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنوُا لا تَتَولَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللهُ عَلَيهِمْ قَدْ يَئِسوُا مِنَ الاخِرَةِ كَما يَئِسَ الكُفّارُ مِنْ أصحابِ القُبُورِ » فاذا اشتد القتل قلتم: مات وهلك، و اي واد سلك، و ذلك تاويل هذه الاية : « ثم رددنا لكم الكرّة عليهم و امددناكم باموال و بنين وجعلناكم اكثر نفيراً »

محمد بن العباس گويد : علي بن عبدالله، از ابراهيم بن محمد ثقفي حديثمان داد، وي گفت: شنيدم محمد بن صالح بن مسعود گفت: ابوالجارود زياد بن المنذر از كسي برايم حديث گفت كه شنيده بود اميرالمومنين علي علیه السلام مي فرمايد: عجب وهمه عجب بين جمادي و رجب است، پس مردی به پا خواست وعرضه داشت يا اميرالمومنين اين چه شگفتي است كه شما پيوسته از آن درتعجب هستيد؟ فرمود:

مادرت درغرابت بگريد، و كدام شگفتي از اين عجيب تراست كه مردگاني هر دشمن خدا و رسول او و اهل بيتش را بزنند؟... واين است تاويل اين آيه: « اي كسانی كه ايمان آورده ايد هرگز قومی را كه خداوند بر آنان غضب كرده يار و دوست خود مگيريد كه آنها از جهان آخرت مايوس و نااميد هستند همچنان كه كافران از اهل قبور نا اميدند » هنگامي كه كشتار شدت يابد گويند: مرده و هلاك گشته، و به كدام وادی رفته است، و همان است تاويل اين آيه: « سپس بار ديگرشما را برآنان سلطه دهيم وبه وسيله اموال و فرزندان مدد نماييم وتعداد [افراد] تان را بيشترسازيم .

و همه اينها درزمان ظهور قائم آل محمد علیه السلام صورت می گيرد.

ص: 608

«آيه دويست و بيست و ششم »

اشاره

امامت، نوراست و در زمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف كامل می گردد .

خداوند در سوره صف آيه 8 می فرمايد :

« يُريدُونَ لِيَطْفوُا نوُرَاللهِ بِاَفْواهِهِمْ وَالله مُتِمُّ نوُرِهِ وَ لَوْكَرِهَ الْكافِروُنَ »

اراده مي كنندكه نورخداوند را با گفتار باطل خاموش سازند، اما خداوند نورخود را باتمام مي رساند ولو كافران كراهت داشته باشند.

1) حافظ سليمان بن ابراهيم حنفي معروف به خواجه كلان دركتاب ينابيع الموده صفحه 429 چنين آورده است:

و في سورة الصف « يُريدُونَ لِيَطْفوُا نوُرَاللهِ بِاَفْواهِهِمْ وَالله مُتِمُّ نوُرِهِ وَ لَوْكَرِهَ الْكافِروُنَ » عن محمد بن الفضيل بن علي بن الحسين رضي الله عنهما قال النور في هذه الاية الامامة والله متم الامامة عند قيام القائم علیه السلام .

ص: 609

درسوره صف خداوند مي فرمايد: « اراده مي كنند كه نورخداوند را با دهان هايشان خاموش سازند اما ،خداوند نورخود را باتمام ميرساند ولو كافران كراهت داشته باشند » محمد بن فضيل از حضرت علي بن الحسين (زين العابدين) رضي الله روايت مي كند كه حضرت فرمودند : « نور» دراين آيه « اصل» امامت او ولايت و جانشيني رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است و خداوند نورخود را كامل كرده و به اتمام ميرساند، اين همان امامت است كه درقيام وانقلاب قائم (به اتمام) می رسد .

2) در كتاب تفسير قمي مجلد 2 صفحه 365 آمده است:

علي بن ابراهيم: في تفسير: قال: و(اما) قوله: « يُريدُونَ لِيَطْفوُا نوُرَاللهِ بِاَفْواهِهِمْ وَالله مُتِمُّ نوُرِهِ وَ لَوْكَرِهَ الْكافِروُنَ » قال: (قال): القائم من آل محمد علیه السلام اذا

خرج يظهره الله علي الدين كله حتي لا يعبد غيرالله، و هو قوله صلی الله علیه و آله و سلم : يملا الارض قسطا و عدلا، كما ملئت جورا و ظلما [ ظلما و جورا ] .

علي بن ابراهيم: درتفسيرش گويد: (واما) فرموده خداوند : « مي خواهند نورخداوند را با پف دهان هايشان خاموش سازند و خداوند تمام كننده نورخود است. » گويد: )فرمود) قائم آل محمد علیه السلام است، هرگاه خروج نمايد خداوند او را برهمه دين آشكار مي گرداند، تا آنجا كه جز خداوند پرستيده نشود، وهمين است (معني) فرموده پيغمبراكرمصلی الله علیه و آله و سلم : او (حضرت قائم علیه السلام زمين را آكنده از قسط وعدل خواهد ساخت همچنان كه از جور و ظلم پرشده باشد.

3) در كتاب اصول كافي مجلد 2 صفحه 311 شماره 91 آمده است :

علي بن محمد، عن بعض اصحابنا، عن ابي محبوت، عن محمد بن الفضيل، عن ابي الحسن الماضي علیه السلام قال: سالته عن قوله الله عزوجل: قال« يُريدُونَ لِيَطْفوُا نوُرَاللهِ بِاَفْواهِهِمْ » قال: «يُريدُونَ لِيَطْفوُا » ولاية اميرالمومنين علیه السلام بافواههم قلت: و الله متم نوره؟ قال: و الله متم الامامة، لقوله عزوجلّ: « الذين آمنوا بالله ورسوله والنورالذي أنزلنا » فالنور هو الامام. قلت: هوالذي أرسل رسوله بالمهدي ودين الحق؟ قال: هو الذي أمر رسوله بالولاية لوصية والولاية هي دين الحق، قلت: ليظهره علي الدين كله؟ قال: يظهره علي جميع الأديان عند قيام القائم، قال: يقول الله و الله متم نوره ولاية القائم « لَوْ كَرِهَ الْكافِروُن َ» بولاية علي، قلت: هذا تنزيل؟ قال: نعم اما هذه الحرف فتنزيل واما غيره فتأويل.

قلت: لا ذلك بانهم آمنوا ثم كفروا؟ قال: ان الله تبارك وتعالي سمي من لم يتبع رسوله في الاية وصيّه منافقين وجعل من جحد وصيّه[ وامامة] كمن جحد محمداً و أنزل بذلك قرآناً فقال: يا محمد إذا جائك المنافقون( بولاية وصيك) قالوا: نشهد إنك لرسول الله يعلم إنك لرسوله والله يشهد ان المنافقين (بولاية علي) لكاذبون. اتخذوا ايمانهم جنّه فصدوا عن سبيل الله (و السبيل هو الوصيّ) أنهم ساء ما كانوا يعملون. ذلك

ص: 610

بانهم آمنوا (برسالتك) و كفروا (بولاية وصيك) فطبع (الله) علي قلوبهم فهم لا يفقهون. قلت: ما معني لا يفقهون؟ قال: يقول: لا يعقلون بنبوتك قلت: واذا قيل لهم تعالوا استغفرلكم رسول الله؟ قال: و اذا قيل لهم ارجعوا إلي ولاية علي يستغفرلكم النبي من ذنوبكم لوّوا رؤوسهم قال الله : و رأيتهم يصدون (عن ولاية علي) و هم مستكبرون عليه ثم عطف القول من الله بمعرفته بهم فقال:« سواء عليهم أستغفرت لهم أم لم تستغفرلهم لن يغفرالله لهم إنّ الله لا يهدي القوم الفاسقين » يقول : الظالمين لوصيّك.

قلت : « أفمن يمشي مكبا علي وجهه أهدي أمن يمشي سويّا علي صراط مستقيم؟ » قال: ان الله ضرب مثل من حاد عن ولاية علي كمن يمشي علي وجهه لا يهتدي

لأمره وجعل من تبعه سوياً علي صراط مستقيم، والصراط المستقيم اميرالمومنين علیه السلام .

قال: قلت: قوله: إنه لقول رسول كريم؟ قال: يعني جبرئيل عن الله في ولاية علي علیه السلام قال: قلت: « و ما هو بقول شاء قليلا ما تؤمنون؟ » قال: قالوا: ان محمدا كذاب علي ربه و ما أمره الله بهذا في علي، فأنزل الله بذلك قرآنا فقال: (ان ولاية علي) تنزيل من رب العالمين « ولو تقول علينا (محمد) بعض الأ قاويل لأخذنا منه باليمين » ثم لقطعنا منه والوتين ثم عطف القول فقال: ان(ولاية علي) لتذكرة للمتقين (للعالمين) وايها لنعلم أن منكم مكذبين و ان (عليا) لحسرة علي الكافرين وان (ولايته) لحقّ اليقين.

فسبح (يا محمد) باسم ربك العظيم يقول أشكرربك العظيم الذي أعطاك هذا الفضل.

قلت: قوله « لما سمعنا الهدي آمنا به؟ » قال : الهدي الولاية، آمنا بمولانا فمن آمن بولاية مولاه « فلا يخاف بخسا ولارهقا » قلت: تنزيل؟ قال: لا، تأويل، قلت: قوله: « لا أملك لكم خيرا و لارشدا؟ » قال، إن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم دعا الناس الي ولاية علي فاجتمعت اليه قريش فقالوا يا محمد اعفنا من هذا، فقال لهم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : هذا إلي الله ليس إليّ، فاتهموه و خرجوا من عنده فأنزل الله : « قل اني لا أملك لكم ضرا ولارشدا قل اني لن يجيرني من الله ( إن عصیته ) أحد و لن أجد من دونه ملتحدا » الا بلاغاً من الله و رسالاته (في علي) قلت: هذا تنزيل؟ قال: نعم، ثم قال توكيداً : « ومن يعص الله ورسوله (في ولاية علي) فان له نار جهنم خالدين فيها أبدا » قلت: « حتي إذا راوا ما يوعدون فسيعلمون من أضعف ناصرا و أقل عددا » يعني بذلك القائم و أنصاره.

قلت : « واصبر علي ما يقولون؟ » قال : يقولون فيك « واهجرهم هجراً جميلا و ذرني (يا محمد) و المكذبين (بوصيك) أولي النعمة ومهّلهم قليلا» قلت : إن هذا تنزيل؟ قال : نعم. قلت: « ليستيقن الذين اوتوا الكتاب؟» قال: يستيقنون انّ الله و رسوله و وصيّه حق، قلت:« و يزداد الذين آمنوا ايمانا؟» قال: و يزدادون بولاية الوصي إيمانا، قلت: « ولا يرتاب الذين أوتوا الكتاب والمومنون؟ » قال: بولاية علي

ص: 611

علیه السلام قلت: ما هذا الارتیاب؟ قال: يعني بذلك أهل الكتاب و المومنين الذين ذكرالله فقال: و لا يرتابون في الولاية، قلت: « و ما هي إلا ذكري للبشر؟» قال: نعم ولاية علي علیه السلام ، قلت:«انها لإحدي الكبر» قال: الولاية، قلت: « لمن شاء منكم أن يتقدم أو يتأخر؟» قال: من تقدم إلي ولايتنا اخّرعن سقر و من تاخر عنا تقدم إلي سقر « إلا أصحاب اليمين؟» قال: هم والله شيعتنا، قلت: « لم نك المصلين؟» قال: انّا لن نتول وصي محمد و الاوصيا من بعده - و لا يصلون عليهم - قلت: « فما لهم التذكرة معرضين؟» قال: عن الولاية معرضين، قلت: « كلاّ انّها تذكرة؟» قال: الولاية. قلت: قوله « يوفون بالنذر؟» قال: يوفون بالنذر الذي أخذ عليهم في الميثاق من ولايتنا قلت: « إنا نحن نزلنا عليك القرآن تنزيلا؟ » قال: بولاية

علي علیه السلام تنزيلا، قلت: هذا تنزيل؟ قال: نعم ذا تأويل، قلت: « إن هذه تذكرة؟» قال: الولاية، قلت:« يدخل من يشاء في رحمته ؟» قال : في ولايتنا، قال: «والظالمين أعدّلهم عذابا أليما » ألا تري أن الله يقول : « وما ظلمونا ولكن كانوا أنفسهم يظلمون» قال: إن الله أعز و أمنع من أن يظلم أو ينسب نفسه الي ظلم ولكن الله خلطنا بنفسه فجعل ظلمنا ظلمه و ولايتنا ولايته ثم انزل بذلك قرآنا علي نبيه فقال : « وما ظلمنا هم ولكن كانوا أنفسهم يظلمون» قلت: هذا تنزيل؟ قال: نعم . قلت: « ويل يومئذ للمكذبين؟ » قال : يقول: ويل للمكذبين يا محمد بما أوصيت اليك من ولاية [علي بن ابي طالب عليه السلام] « ألم نهلك الاولين ثم نتبعهم الاخرين» قال: الاولين الذين كذبوا الرسل في طاعة الوصياء « كذلك نفعل بالمجرمين » قال : من أجرم الي آل محمد و ركب من وصيه ما ركب، قلت : « إن المتقين؟» قال: نحن و الله و شيعتنا ليس علي ملة ابراهيم غيرنا وسائرالناس منها برآء، قلت : « يوم يقوم الروح والملائكة صفا لا يتكلمون ...» الآية؟ قال: نحن والله المأ ذون لهم يوم القيامة والقاتلون صوابا، قلت: ما تقولون إذا تكلمتم؟ قال: نمجد ربنا و نصلی علی نبینا و نشفع شيعتنا، فلا يردنا ربنا، قلت: «كلا إن كتاب الفجارلفي سجّين؟» قال: هم الذين فجروا في حق الأئمة واعتدوا عليهم. قلت :ثم يقال : « هذا الذي كنتم به تكذبون؟ » قال: يعني أميرالمومنين، قلت:تنزيل؟ قال: نعم .

محمد بن فضيل گويد: از حضرت ابوالحسن علیه السلام راجع به قول خدای عزوجل « مي خواهند با پف دهانشان نورخدا را خاموش كنند» پرسيدم، فرمود: يعني مي خواهند ولايت اميرالمومنين علیه السلام را با پف دهانشان خاموش كنند، عرض كردم :"خدا تمام كننده نورخود است" فرمود: خدا تمام كننده امامت است، به دليل قول خداي عزوجل « كساني كه به خدا و رسولش ونوری كه فرو فرستاده ايم ايمان آورند » پس نور همان امامت است .

عرض كردم : « اوست خدايي كه رسول خود را به هدايت و دين حق فرستاده است» فرمود : يعنی اوست كه رسولش را به ولايت وصيش امركرد و ولايت همان دين حق است.

ص: 612

عرض كردم : « تا آنرا برهر دينی غالب كند » فرمود: يعني آن را درزمان قيام قائم برهمه دينها غلبه دهد، خدا مي فرمايد: « وخدا تمام كننده نورخود است» يعني ولايت قائم گرچه كافران(به ولايت علي علیه السلام) نخواهند. عرض كردم: اين تنزيل است؟ فرمود: آری اين حرف تنزيل است واما غير آن تأويل است.

عرض كردم :(تفسيراين آيه چيست؟) « اين برای آن است كه آنها ايمان آورده، سپس كافرشدند » (آيه 3 سوره 63) فرمود خدای تبارك وتعالي كساني را كه از پيغمبرش درامرولايت وصيش پيروی نكرده، منافق ناميده وكسي را كه وصيت وامامت او را منكرشده، مانند منكرمحمد قرارداده وبرای اين مطلب آيه ای نازل كرده و فرموده است: « چون منافقين (به ولايت وصيت) نزد تو آيند، گويند:

شهادت مي دهم كه توپيغمبرخدايی، خدا نيز داند كه تو پيغمبراو هستي و خدا شهادت مي دهد كه منافقين (به ولايت علي) دروغ گويند. سوگندهای دروغين خويش را سپرخود ساخته اند و از راه خدا برگشته اند (راه خدا همان وصی است) و بد است آنچه انجام مي دهند. اين برای آن است كه (به رسالت تو) ايمان آورده و (به ولايت وصيت) كافر شدند پس (خدا) بردلهايشان مهرنهاد و آنها فهم نمي كنند.» (آيه 3 سوره 63) عرض كردم : معنی فهم نمی كنند چيست؟ فرمود: خدا می فرمايد نبوت تو را تعقل نمی كنند. عرض كردم: « و چون به آنها گويند: بياييد تا رسول خدا برای شما آمرزش طلبد. » فرمود: يعنی و چون به آنها گويند به ولايت علي علیه السلام برگرديد تا پيغمبربرای گناهان شما آمرزش طلبد « سرهای خويش بپيچند » خدا فرمايد : « و آنها را ببينيد كه برگردند » از ولايت علی « درحالی كه متكبرند » از آن.

سپس گفتارخدا متوجه معرفی آنها شده، می فرمايد: « برای آنها برابراست، برايشان آمرزش خواهي يا آمرزش نخواهي خدا آنها را نخواهد آمرزيد، كه خدا گروه فاسقان را هدايت نكند .» يعنی ستمگران به وصی تورا.

عرض كردم : « آيا آنكه نگونسار برچهره خويش راه رود، هدايت يافته تر است، يا آنكه با قامت راست به راه مستقيم مي رود؟» (آيه 22 سوره 67) فرمود: خدای كسي را كه از ولايت علي علیه السلام برگشته به كسي مثل زده است كه به رو افتاده، راه مي رود و دركارخود گمراه است و كسي را كه از علی پيروی كند، با قامت راست و به راه مستقيم قرارداده و راه مستقيم همان اميرالمومنين علیه السلام است.

عرض كردم : خدا فرمايد : « آن گفتار رسولی ارجمند است » (آيه 40 سوره 69) فرمود: يعني گفتارجبرئيل از جانب خدا درباره ولايت علي علیه السلام است.

عرض كردم : « گفتارخيال پردازي نيست، شما اندكي ايمان مي آوريد.» (آيه 41 سوره 69) فرمود : آنها گفتند : محمد به پروردگارش دروغ بسته و خدا او را

ص: 613

درباره علي چنين دستوری نداده است، پس خدا آيه ای فرستاده و فرمود: « همانا (ولايت علي) از جانب پروردگارجهانيان نازل شده است. اگر (محمد) بعضي از گفته ها را به دروغ به ما نسب دهد، دست راستش را مي گيريم (او را به شدت بگيريم) و شاهرگش را ببريم .» سپس سخن را متوجه اين موضوع كرده و فرموده است: « همانا (ولايت علي) يادآوری است برای پرهيزگاران (جهانيان) و ما مي دانيم كه بعضي از شما تكذيب كنندگانيد. و همانا(علي) مايه افسوس كافران است. و همانا (ولايت او) حقيقت يقين است. تسبيح بگو(ای محمد) به نام پروردگاربزرگت.» (آيه آخرسوره61) مي فرمايد: پروردگاربزرگت را كه اين فضيلت به تو عطا فرموده سپاسگزاری كن.

عرض كردم : خدا فرمايد : « و همين كه هدايت را شنيديم به آن ايمان آورديم» (آيه13 سوره 71 ) فرمود: هدايت همان ولايت است، يعنی به مولای خود ايمان آورديم. پس هر كه به ولايت مولای خود ايمان آورد « از نقصان و ستم نترسد» عرض كردم : اين تنزيل است؟ فرمود : نه تأويل است (يعنی آنچه درباره ولايت گفتم آيه قرآن نيست ولی مقصود و معنی آن است.)

عرض كردم : خدا فرمايد :« من اختيار زيان زدن و هدايت كردن شما را ندارم» (آيه 21 سوره 71) فرمود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مردم را به ولايت علي علیه السلام دعوت فرمود، قريش نزد آن حضرت انجمن كردند وگفتند: محمد ما را از اين امر معاف كن، پيغمبرصلی الله علیه و آله و سلم به آنها فرمود : اين امربا خداست با من نيست، آنها حضرت را متهم كردند و از نزدش بيرون آمدند. پس خدا اين آيه نازل فرمود : « بگو من اختيار زيان زدن و هدايت كردن شما را ندارم.»

« بگو هيچ كس مرا دربرابرخدا پناه ندهد (اگرنافرمانيش كنم) و جز او پناهگاهي نيابم، مگراينكه از جانب خدا ابلاغ كنم و پيغام های او را (درباره علي عليه السلام) برسانم.»

عرض كردم : اين تنزيل است؟ فرمود: آری، سپس خدا برای تأكيد مطلب فرموده است : « و هر كه نافرماني خدا و رسولش كند (درباره ولايت علي) آتش دوزخ هميشه و جاودان برای اوست.» عرض كردم : « تا زمانيكه كه عذاب موعود را ببينند خواهند دانست كيست كه ياورش ناتوانتر و سپاهش كمتراست.» فرمود : مقصود از اين آيه امام قائم و ياران اوست. عرض كردم : « برآنچه مي گويند شكيبا باش» (آيه9 سوره 72) فرمود : يعني آنچه درباره تو مي گويند « و از آنها ببر،بريدني نيكو. ومرا واگذار(اي محمد) با تكذيب كنندگان (نسبت به وصيت) كه صاحب نعمت هستند واندكي مهلتشان ده » عرض كردم : اين تنزيل است؟ فرمود: آری (يعنی كلمه بوصيك نيز نازل شده است).

ص: 614

عرض كردم : « تا به يقين رسند كساني كه به آنها كتاب داده شده؟» ( آيه 31 سوره 74 ) فرمود : يعني تا يقين كنند كه خدا و پيغمبر و وصيش برحق هستند.

عرض كردم :« و آنها كه ايمان آورده اند، ايمانشان بيفزايد.؟» فرمود : يعني ايمانشان بولايت وصي افزوده گردد. عرض كردم : « و اهل كتاب و مومنان شك نكنند؟ » فرمود: يعني به ولايت علي علیه السلام . عرض كردم : مقصود از شك چيست؟ فرمود: مقصود اهل كتاب است و مومنيني كه خدا ذکركرده سپس فرمود: و آنها درباره ولایت شك نكنند. عرض كردم : « و اين جز يادآوری برای بشرنيست ؟ » فرمود: آری، ولايت علي علیه السلام است. عرض كردم : « آن يكي از حواث بزرگ است؟ » فرمود: يعنی ولايت. عرض كردم : « برای هركس از شما كه خواهد جلو رود يا عقب افتد؟ » فرمود : يعنی كسي كه به ولايت ما جلو رود از

دوزخ عقب افتد و آن كه از ما عقب كشد، به دوزخ جلو رود. عرض كردم : « جز اصحاب يمين؟ » فرمود: آنها به خدا شيعيان ما باشند. عرض كردم ما از نمازگزاران نبوديم؟ "فرمود : يعني ما وصي محمد و اوصياء بعد از او را دوست نداشتيم و برآنها درود نمی فرستادند. عرض كردم : « آن ها را چه شده كه از اين تذكر روی گردانند؟ » فرمود: يعني از ولايت روی گردانند.

عرض كردم : « نه اين يادآوری است؟ » فرمود : يعني ولايت. عرض كردم: خدا فرمايد: « به نذر وفا مي كنند » ( آيه 7 سوره 76) فرمود يعني به پيماني كه خدا درميثاق راجع به ولايت ما از آنها گرفته وفا می كنند.

عرض كردم : « ما اين قرآن را به تو نازل كرديم، نازل كردنی» فرمود : يعنی نازل كردنی به ولايت علي علیه السلام .

عرض كردم : «اين تنزيل است» فرمود: يعني ولايت.عرض كردم: «خدا هركه را كه بخواهد در رحمت خود داخل كند.» فرمود: يعني در ولايت ما . فرمود: « و خدا برای ستمگران عذابي دردناك آماده ساخته .» مگرنبيني كه خدا فرمايد: « به ما ستم نکردند ولي به خودشان ستم مي كنند »؟(آيه 54 سوره 2) امام فرمود: همانا خدا گرامي تر و عالي تر از آن است كه ستم ببيند يا خود را به ستم نسبت دهد، ولي خدا ما را به خود مربوط ساخت و ستم به ما را ستم به خود قرار داد و ولايت ما را ولايت خويش سپس براي اين موضوع آيه ای برپيغمبرش نازل كرد و فرمود: « ما به آن ها ستم نكرديم، ولي آن ها به خود ستم نمودند» ( آيه 118 سوره 16) گفتم اين تنزيل است؟ فرمود: آری . عرض كردم : « درآن روز واي برتكذيب كنندگان » (آيه 15 سوره 7 ) فرمود: يعني ای محمد وای برتكذيب كنندگان ولايت علي [بن ابي طالب] عليه السلام كه به تو وحي كرديم .« مگرپيشينيان را هلاك نكرديم؟ و ديگران را نيز دنبال آنان بريم؟ » فرمود: پيشينيان آنهايند كه پيغمبران را راجع به اطاعت از اوصياء تكذيب نمودند . « با نافرمانان اين گونه رفتار می كنيم ؟ » فرمود : يعنی آن ها كه نسبت به آل محمد نافرماني

ص: 615

نموده و كردند آنچه كردند. عرض كردم : «همانا پرهيزگاران» فرمود : به خدا ما هستيم وشيعيان ما، جز ما كسي ملت ابراهيم را ندارد ، و مردم ديگراز آن بركنارند. عرض كردم : « روزی كه روح وفرشتگان صف كشيده سخن نگويند...» ( تا آخرآيه 38 سوره 78) كه فرمايد : « مگركسی كه خدا به او اجازه دهد و او درست گويد. » فرمود: به خدا ما هستيم كه روز قيامت اجازه داريم (سخن گوييم) و درست گوييم . عرض كردم: آنگاه كه گوييد چه خواهيد گفت؟ فرمود : بزرگی پروردگارخود گوييم وبرپیغمبرخود درود فرستيم و از شيعيان خود شفاعت كنيم، و پروردگارما ما را رد نكند. عرض كردم : « نه،چنین نیست. بدکاران با نامه عمل سیاهشان در عذاب سجین هستند .» (آيه 7 سوره 83) فرمود : آنها کسانی هستند که نسبت به حق ائمه نافرمانی خدا کردند و بر ایشان ستم

نمودند. عرض کردم : « اين است، آنچه تكذيبش مي كرديد؟» فرمود : يعنی اميرالمومنين علیه السلام . عرض كردم : تنزيل است؟ فرمود : آری .

4) دركتاب اصول كافي مجلد 1 صفحه 279 حديث شماره 6 آمده است :

احمدبن ادريس، عن الحسين عبيدالله، عن محمد بن الحسن وموسی بن عمر، عن الحسن المحبوب، عن محمد بن الفضيل، عن أبي الحسن علیه السلام قال: سألته عن قول الله تبارك و تعالي : « يريدون ليطفئووا نورالله بأفواههم » قال يريدون ليطفئووا ولاية اميرالمومنين علیه السلام بأفواههم، قلت : قوله تعالي : « والله متم نوره » قال: يقول: والله متم الإمامة والإمامة هي النور وذلك قوله عزوجل:آمنوا بالله و رسوله و النور الذي أنزلنا" قال : النورهو الامام .

محمد بن فضيل گويد از حضرت ابوالحسن علیه السلام راجع به قول خدای تعالي (آيه 8 سوره 61) « می خواهند نورخدا را با پف دهانشان خاموش كنند.» پرسيد : فرمود : يعني می خواهند ولايت اميرالمومنين علیه السلام را پف دهانشان خاموش كنند، گفتم سپس خدای تعالي فرمايد: « و خدا كامل كننده نورخويش است.» فرمود: يعنی و خدا كامل كننده امامت است وامامت همان نوراست همان است كه خدای عزوجل فرمايد: « به خدا ورسولش و نوری كه فرو فرستاده ايم ايمان آوريد.» مقصود از نور همان امام است.

ص: 616

«آيه دويست و بیست و هفتم »

اشاره

پيروزی قائم آل محمد به امر الهی حتمی است و هرگز در انقلاب ايشان شكست وجود ندارد .

خداوند درسوره صف آيه 13 می فرمايد :

« وَ اُخْری تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللهِ وَ فَتْحٌ قَريبٌ »

و باز ( تجارت ) دیگری که آن را دوست دارید نصرت و یاری از طرف خداوند و فتح و پیروزی نزدیک است .

در تفسیر علی بن ابراهیم قمی

مجلد 2 صفحه 366 و تفسیر صافی مجلد 2 صفحه 697 آمده است:

علی بن ابراهیم ، عن الصادق علیه السلام فی قوله تعالی : « وَ اُخْری تُحِبُّونَهَا نَصْرُ مِّنَ اللهِ وَ فَتْحٌ قَريبٌ » قال یعنی فی الدنیا بفتح القائم عجل الله تعالی فرجه الشریف .

ص: 617

علی بن ابراهیم در تفسیر خودش به نقل از امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت درباره این فرموده خداوند : « و باز تجارت دیگری که آن را دوست دارید نصرت و یاری از سوی خدواند و فتحی نزدیک است» . فرمودند : یعنی در دنیا با فتح و پیروزی حضرت قائم علیه السلام.

در کتاب تحفة الشيعه در اثبات رجعت و ظهور ائمه عليهم السلام نوشته آیت الله سید حسینی موسوی ارومی معروف به عرب باغی آمده است :

قوله تعالی در سوره صف « نصر من الله و فتح قریب و بشرالمؤمنین » یعنی نصرت و یاری از خداوند است و فتح و ظفر نزدیک است و بشارت بده بر مؤمنان

از این فتح نزدیک . وقتی در تفسیر این آیه فرموده که فتح قریب فتح قائم آل محمد که فتح آن حضرت نزدیک است که در دنیا واقع می شود. (1)

پس از تفسیر مذکور معلوم شد که این آیه در شأن قائم آل محمد است و مراد از فتح قریب و ظفر آن حضرت است که خداوند وعده داده به ایشان در این آیه ، و دلالت می کند بر این آنچه که در نجم الثاقب از کتاب تنزیل و تعریف احمد بن عامه یساری نقل کرده که فرمودند در آیه شریفۀ « اذا جاء نصر الله والفتح » که مراد از فتح در این آیه فتح و ظفر حضرت قائم آل محمد است .(2)

چنانچه مراد از فتح ، فتح آن حضرت است همچنین « نصر » در این آیه و یک علت فتح و ظفر آن حضرت معلوم شد که بودن رایت رسول خدا است با او، و یک علت دیگر قوی بودن آن جناب و اصحاب او است زیادتر عادت و خارق عادت بودن قوت ایشان است ، چنانکه در کافی از عبدالملک بن اعین روایت شده که گفت : برخواستم در نزد حضرت باقرعلیه السلام پس تکیه کردم بر دستم پس گریستم و گفتم آرزو داشتم که درک نمایم این اسرار را یعنی سلطنت طاهرۀ ائمه را و در من قوتی باشد. پس فرمود : آیا راضی نیستید که دشمنان بکشند بعضی بعضی را و شما در خانه های خود آسوده باشید ، بدرستی که اگر امر چنان شدی یعنی فرح عظیم آمد، داده می شود به هر مردی از شما قوت چهل مرد و گردانده می شود دل های شما مانند پارۀ آهن اگر خواسته باشید با آن قوت کوه را بکنید خواهید کند و شمایید اقوام زمین و خزان او . (3)

و در کمال الدین از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرموده : نگفت حضرت لوط به قوم خود ( لوان لی بکم قوة او آوی الی رکن شدید ) مگر به جهت آرزوی قوت قائم آل محمد و ذکر نکرد مگر شدت اصحاب او را ، پس به درستی که داده می شود به یک مرد از ایشان قوت چهل مرد را .(4)

ص: 618


1- - تفسیر قمی جلد 2 صفحه 366
2- 1 - نجم الثاقب صفحه 55
3- 2 - نجم الثاقب صفحه 102
4- 3 - کمال الدین جلد 2 صفحه 673

و ایضاً در همان کتاب از امیرالمؤمنین روایت شده که فرمود : قائم آل محمد دست خود را بر سر عباد بگذارد پس نماند مؤمنی مگر آنکه دلش سخت تر از پارۀ آهن شود و بدهد به آن مؤمن خداوند قوت چهل مرد را .(1)

و در بصائر از حضرت باقر علیه السلام روایت نموده که فرمود : چون واقع شود امر ما و بیاید قائم مهدی ما می شود مرد از شیعیان ما جری تر از شیر و گذارنده تر از نیزه . پایمال می کند دشمن ما را با پای خود و میزند او را با کف خود و این در وقت نزول رحمت خداوند و فرج اوست بر بندگان.(2)

پس از این احادیث معلوم شد که فتح و ظفر نصرت خارج از عادت است و قوت قائم آل محمد و اصحاب او غیر متعارف است و معلوم گردید که « نصرمن الله و فتح قریب » آن حضرت است و بشارت بر مؤمنان با آن جناب است.

ص: 619


1- 4 - الخرایج و الجرایح صفحه 195
2- 5 - بحار الانوار جلد 52 صفحه 318

«آيه دويست و بیست و هشتم »

اشاره

در ظهور امام زمان ، اسلام بر همه اديان ظفر می يابد .

خداوند در سوره صف آیه 9 می فرمايد :

« هُوَ الَّذی اَرْسَلَ رَسوُلَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکوُنَ »

اوست خداوندی که رسول خویش را به هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ( ادیان ) دیگر غلبه دهد . هر چند که مشرکان ( از آن ) اکراه دارند.

همانطوری که قبلاً ملاحظه فرمودید این آیه مبارکه در سه سوره قرآن آمده است و خداوند می خواهد ، تأکید بر این مسئله مهم بنماید و ما نیز آنرا در سه قسمت این نوشته آورده ایم و هیچ کدامشان را تکراری عادی نمی دانیم ، مانند افعال تکراری که خودمان انجام می دهیم .

1) خواجه کلان قندوزی حنفی در ینابیع المودة صفحه 423 آورده است :

و عن ابی بصیر و عن سماعة هما عن جعفر الصادق رضی الله عنه فی قوله تعالی: « هُوَ الَّذی اَرْسَلَ رَسوُلَهُ بِالْهُدی دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکوُنَ » قال والله ما یجئ تأویلها حتی یخرج القائم المهدی علیه السلام فاذا

ص: 620

خرج القائم لم یبق مشرک الاکره خروجه و لا یبقی کافر الا قتل حتی لو کان کافر فی بطن صخرة قالت یا مؤمن فی بطنی کافر فاکسرنی و اقتله .

ابن بصیر و سماعه هر دو از امام صادق رضی الله عنه درباره فرموده خداوند: « هُوَ الَّذی اَرْسَلَ رَسوُلَهُ بِالْهُدی دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکوُنَ» روایت کرده اند که آن حضرت فرمودند : به خدا قسم تأویل آن نمی آمد تا زمانی که قائم مهدی علیه السلام قیام کند. پس هنگامی که قائم خروج کند مشرکی بجای نمی ماند مگر آنکه از این قیام کراهت و ناراحتی ( جاهلانه ) دارد. و کافری دیگر نمی ماند مگر اینکه کشته شود تا آنجا که اگر کافر در سکه صخره ای (مخفی باشد) ، آن صخره ( به زبان آمده ) و خواهد گفت : ای مؤمن در درون من کافری ( مخفی شده است ) پس مرا بشکن ( و او را خارج کن ) و بکش.

2) در کتاب کمال الدین و تمام النعمة شیخ صدوق مجلد 2 صفحۀ 386 حدیث شماره 16 آمده است :

حدثنا محمد بن موسی المتوکل رضی الله عنه قال حدثنا علی بن الحسین اسعد آبادی عن احمد بن ابی عبدالله البرقی عن ابنه عن محمد بن ابی عمیر عن علی بن ابی حمزة عن ابی نصر قال قال ابوعبدالله علیه السلام فی قول الله عز و جل: : « هُوَ الَّذی اَرْسَلَ رَسوُلَهُ بِالْهُدی دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکوُنَ » فقال و الله ما نزل تأویلها بعد ولا ینزل تأویلها حتی یخرج القائم علیه السلام فاذا خرج القائم لم یبق کافر بالله العظیم و لا مشرک بالامام الا کره خروجه حتی ان لو کان کافراً او مشرکا فی بطن صخرة لقالت یا مؤمن فی بطنی کافر فاکسرنی و اقتله.

ابو بصیر گوید امام ششم علیه السلام در تفسیر گفته خدای عزوجل ( در سوره توبه آیه 33) « اوست آنچنان کسی که فرستاد رسول خدا را برای رهبری و دین درست تا او را بر همه دین ها چیره کند و اگر چه مشرکان را بد آید. » فرمود به خدا هنوز تأویلش فرود نیاید تا قائم علیه السلام ظهور کند و چون قائم علیه السلام ظهور کند بخدای بزرگ كافری بجا نماند و هیچ مشرکی به امام نباشد جز آنکه از ظهور او بدش آید تا آنجا که اگر کافر یا مشرکی در دل سنگی باشد آن سنگ فریاد کشد ای مؤمن در دل من کافریست آنرا بشکن و او را بکش.

3) در کتاب منتخب الاثر فصل 2 باب 1 صفحه 161 حدیث شماره 59 آمده است:

فی تفسیر قوله تعالی : « لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکوُنَ » فی سورة التوبه قال ابوجعفر علیه السلام : ان ذلک یکون عند خروج المهدی من آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم فلا یبقی احد الا اقرّ به محمد صلی الله علیه و آله و سلم و قال فی مفاتیح الغیب « التفسیر الکبیر » فی تفسیرها قال اسدی : ذلک عند خروج المهدی . و قال فی السّراج المنیر فی تفسیرها ایضاً قال السّدی : ذلک عند خروج المهدی .»

ص: 621

در تفسیر فرموده خداوند « لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ » خداوند اسلام را بر همه ادیان دیگر غلبه دهد. حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمودند : می آید تأویل آن آیه در هنگام قیام و انقلاب مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم و در آن زمان هیچ کس نمی ماند مگر اینکه (به نبوت ) رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم اقرار خواهد کرد. در تفسیرمفاتیح الغیب التفسیر الکبیر ( نوشته امام فخر رازی ) آمده است که سدی گفت تأویل این آیه در ظهور امام زمان صورت می گیرد ( و در آن زمان اسلام دین جهانی خواهد شد ، باز در السراج المنیر درباره تفسیر این آیه آمده است از قول السّدی ؛ که تأویل این آیه در خروج و انقلاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

4) در کتاب منتخب الاثر فصل 2 باب 35 صفحه 294 حدیث 4 آمده است:

قال حدثنا جعفر بن احمد معنعناًً عن ابی عبدالله علیه السلام « هُوَ الَّذی اَرْسَلَ رَسوُلَهُ بِالْهُدی دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکوُنَ » قال اذا خرج القائم يبق مشرك بالله العظيم ولا كافر الاّ كره خروجه حتي لو كان في بطن صخره لقالت الصخره: يا مؤمن في مشرك فاكسرني واقتله وروي نحوه في ينابيع الموده عن ابي بصير و سماعه عن الصادق عليه السلام و في البحار عن كنز جامع الفوائد بسنده عن ابي بصير عنه عليه السلام.

در اين حديث جعفر بن احمد از حضرت امام صادق عليه السلام نقل مي كند درباره اين آيه « هُوَ الَّذی اَرْسَلَ رَسوُلَهُ بِالْهُدی دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکوُنَ » . حضرت امام صادق عليه السلام فرمودند: هنگامي كه قائم قيام كند به خداوند عظيم در روي زمين مشركي نمي ماند و ديگر كافري پيدا نمي شود، و اگر مشرك و يا كافری باشد و در دل سنگ سختي مخفي شود آن سنگ فرياد مي زند و به مؤمن مي گويد: بيا مرا بشكن. در درون من كافر يا مشركي مخفي شده است و اين حديث در ينابيع الموده از ابا بصير و سماعه از حضرت امام صادق عليه السلام نقل شده است و همچنين در بحار الانوار و در جامع الفوائد بسندش از ابي بصير از امام صادق عليه السلام نقل شده است.

5) در كتاب منتخب الاثر فصل 2 باب 35 صفحه 259 حديث شماره 10 آمده است:

كنز جامع الفوائد عن يوسف بن يعقوب عن محمد بن ابي بكر المقري عن نعيم بن سليمان عن ليث مجاهد عن ابن عباس في قوله تعالي: « هُوَ الَّذی اَرْسَلَ رَسوُلَهُ بِالْهُدی دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکوُنَ » .قال: لا يكون ذلك حتي لايبقي يهوديّ و لا نصراني و لا صاحب ملة الا دخل في الاسلام حتي يأمن الشاة و الذنب و البقر و الاسد و الانسان و الجيّة و حتي لا تقرض فارة جراباً و حتي

ص: 622

توضع الجزية و يكسر الصليب و يقتل الخنزير و ذلك قوله: « لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکوُنَ » و رواه في ينابيع الموده صفحه 423 مختصراً.

«آيه دويست و بیست و نهم »

اشاره

فضل واقعی خداوند ائمه طاهرین علیهم السلام و در حال حاضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

خداوند در سوره جمعه آيه 4 می فرمايد :

« ذلِکَ فَضْلُ اللهِ یُؤتیهِ مَنْ یَشاءُ وَاللهُ ذوُالْفَضْلِ الْعَظیم »

این کرم و فضل خداوند است که آن را به هر کس که بخواهد می دهد ، و خداوند صاحب فضل و کرم بسیار عظیم است .

در تفسیر برهان مجلد 4 صفحه

333 ، اثر پر ارزش آیت اله سید هاشم بحرانی ، و اصول کافی مجلد 3 صفحه 269 و

کتاب الایمان و الکفر حدیث 2119 آمده است:

عن ابي عبدالله علیه السلام قال ان الملائکه الذین فی سماء الدنیا لیطلعون الی الواحد و الاثنین و الثلثه و هم یذکرون فضل آل محمد علیهم السلام فیقولون اما ترون هؤلاء فی قتلهم و کثره عدد هم یصفون فضل آل محمد؟ فتقول الطائفة الاخری « ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم »

ص: 623

امام صادق علیه السلام می فرمود : « فرشتگان آسمانی از تک تک و دو نفر و سه نفر افرادی که فضیلت آل محمد علیهم السلام را متذکر می شوند مطلع هستند ، به همدیگر می گویند آیا نمی بینید این اقلیت را با دشمنان زیادشان در عین حال مشغول وصف فضائل آل محمد علیهم السلام هستند ؟ جمع دیگر فرشتگان پاسخ می دهند که آری « ذلِکَ فَضْلُ اللهِ یُؤتیهِ مَنْ یَشاءُ وَاللهُ ذوُالْفَضْلِ الْعَظیم » . این کرم و فضل خداست که آن را به هر که خواهد دهد و خدا کرمی بزرگ دارد .

پس هر کس از طائفه ای باشد که در حدیث آمده است : « و هم یذکرون فضل آل محمد » اینها ذکر فضائل اهل بیت علیهم السلام را می گویند باشد ، ملائکه آسمانی مطلع بر احوال اینان است و ذکر خیر اینها بر زبان آنها جاری است ، و این ذکر فضائل گفته ذات اقدس الهي است که می فرماید: « ذلِکَ فَضْلُ اللهِ یُؤتیهِ مَنْ یَشاءُ وَاللهُ ذوُالْفَضْلِ الْعَظیم ». این کرم و فضل خداوند است که اینها ذکر فضائل اهل

بیت را می گویند و در حال حاضر خوشا بر احوال کسانی که مُبلّغ صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می شوند و همیشه تبلیغات آن حضرت را می کنند که این خود سعادت می خواهد و این فضل خداوند است که باید خداوند شامل حال آنها بنماید .

ص: 624

«آیه دویست و سی ام »

اشاره

رسول خدا و ائمه طاهرین و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نور هستند .

خداوند درسورۀ التغابن آیه 8 می فرمايد :

« فَآمِنوُا بِاللهِ وَ رَسوُلِهِ وَ النُّورِ الَّذی أنْزَلْنا وَ اللهُ بِما تَعْمَلوُنَ خَبیِرٌ»

پس ایمان آورید به خداوند و رسولش و نوری که فرود آوردیم ، و خدواند بدانچه انجام می دهید آگاه است .

1) در کتاب «ماذا فی التاریخ» مجلد 3 صفحات 145 الی 147 آمده است:.

علامه القبیسی نقل می کند و همچنین حافظ ابوجعفر محمد بن جریر طبری مفسر و مورخ بزرگ اهل سنت در کتاب « الولایة » نقل می کند :

عن زید بن ارقم قال : لما نزل النبی صلی اله علیه و سلم بغدیر خم فی رجوعه من حجة الوداع ، و کان فی وقت الضحی و حر شدید امر بالدومات فقمت و نادی الصلوة جامعة ، فاجتمعنا فخطب خطبة بالغة و سرد الخطبة الی أن قال : قال صلی الله علیه و آله و سلم :

ص: 625

معاشر الناس : « فَآمِنوُا بِاللهِ وَ رَسوُلِهِ وَ النُّورِ الَّذی أنْزَلْنا » ثم قال صلی الله علیه و آله و سلم : النور فی ، ثم فی علی ، ثم فی النسل منه الی القائم المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف .

زید بن ارقم می گوید : هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در بازگشت از حجة الوداع در غدیر خم فرود آمدند ، هنگام ظهر بود و گرما بسیار شدید بود ، به حرکت بسوی درختان بزرگ و پر شاخ و برگ فرمان دادند ، پس ایستادم و ندا دادند : نماز جماعت ، پس گرد آمدیم و آن حضرت خطبه بلیغی خواندند و ذکر خطبه را آغاز می کند تا آنجا که می فرمایند : ای مردم « فَآمِنوُا بِاللهِ وَ رَسوُلِهِ وَ النُّورِ الَّذی أنْزَلْنا » سپس فرمودند : نور در دین است سپس در علی است و بعد در نسل وی باقی می ماند تا قائم مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف .

2) درکتاب اصول کافی مجلد 1 صفحه 276 حدیث شماره 1 آمده است :

الحسین بن محمد ، عن معلّی بن محمّد ، عن علی بن مرداس قال : حدّثنا صفوان ابن یحیی و الحسن بن محبوب ، عن ابی ایوب ، عن ابی خالد الکابلی قال : سألت اباجعفر علیه السلام عن قول الله عز و جل : « فَآمِنوُا بِاللهِ وَ رَسوُلِهِ وَ النُّورِ الَّذی أنْزَلْنا » فقال : یا أبا خالد النور و الله الأئمة من آل محمد صلي الله علیه و آله و سلم الی یوم القیامة و هم و الله نور الله الذی أنزل ، و هم و الله نور الله فی السموات و فی الارض ، و الله یا أبا خالد النور الا مام فی قلوب المؤمنین أنور من الشمس المضیئة بالنهار ، و هم و الله ینورون قلوب المؤمنین ، و یحجب الله عز و جل نورهم عمّن یشاء فتظلم قلوبهم ، و الله یا أبا خالد لا یحبّنا عبد و یتولّانا حتّی یطهّر الله قلبه و لا یطّهر الله قلب عبد حتّی یسلّم لنا و یکون سلماً لنا ، فإذا کان سلّمه الله من شدید الحساب و آمنه من فزع القیامة الأکبر.

ابوخالد کابلی گوید از امام باقر علیه السلام پرسیدم تفسیر قول خدای عز و جل را ( آیه 8 سوره 64) «و به خدا و رسولش و نوری که فرستاده ایم ایمان آورید» ؛ فرمود : ای اباخالد به خدا سوگند که مقصود از نور، ائمه از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم باشند تا روز قیامت ، به خدا که ایشانند همان نور خدا که فرو فرستاده ، به خدا که ایشانند نور خدا در آسمان ها و زمین ، به خدا ای ابا خالد ، نور امام در دل مؤمنین از نور خورشید تابان روز ، روشن تر است . به خدا که ائمه دل های مؤمنین را منور سازند و خدا از هر کس خواهد نور ایشان را پنهان داد، پس دل آنها تاریک گردد ، بخدا ای ابا خالد بنده ای ما را دوست ندارد و از ما پیروی نکند تا اینکه خدا قلبش را پاکیزه کرده باشد و خدا قلب بنده ای را پاکیزه نکند تا اینکه با ما خالص شده باشد و آشتی کرده باشد (یکرنگ شده باشد و سازگار) و چون با ما سازش کرد خدا از حساب سخت نگاهش دارد و از هراس بزرگ روز قیامت ایمنش سازد.

ص: 626

3) درکتاب اصول کافی مجلد 1 صفحه 279 حدیث شماره 6 آمده است :

احمد بن ادریس ، عن الحسین بن عبیدالله ، عن محمد بن الحسن و موسی بن عمر ، عن الحسن بن محبوب ، عن محمد بن الفضیل ، عن أبی الحسن علیه السلام قال : سألته عن قول الله تبارک و تعالی « یریدون لیطفؤوا نور الله بأفواههم » قال یریدون لیطفؤوا و لایة امر المؤمنین علیه السلام بأفواههم ، قلت : قوله تعالی : والله متمّ نوره قال : یقول : والله متمّ الامامة و الامامة هی النور و ذلک قوله عز و جل : «آمنوا بالله و رسوله و النور الذی انزلنا » قال : النور هو الامام .

محمد بن فضیل می گوید از حضرت ابوالحسن علیه السلام راجع به قول خدای تعالی ( آیه 8 سوره 61) « می خواهند نور خدا را با پف دهان خود خاموش کنند.» پرسیدم ، فرمود: یعنی می خواهند ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را با پف دهانشان خاموش کنند. گفتم سپس خدای تعالی فرمود : و خدا کامل کننده نور خویش است ، فرمود : یعنی خدا کامل کننده امامت است و امامت همان نور است و

همانست که خدای عز و جل می فرماید : « به خدا و رسولش و نوری که فرو فرستاده ایم ایمان آورید » مقصود از نور همان امام است.

ص: 627

«آیه دویست و سی و یکم »

اشاره

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، ذکر است و اهل بیت و امام زمان عليهم السلام اهل ذکر هستند.

خداوند در سوره طلاق آیه 10 می فرمايد :

« فَاتَّقُواْ اللهَ یا اُوْلِی الْاَلْبابِ الَّذِینَ آمَنوُا قَدْ اَنْزَلَ اللهُ اِلَیْکُمْ ذِکْراً »

پس در خود ملکه تقوی را ایجاد کنید ای صاحبان خرد وعقل ( وای روشنفکران واقعی ) و ای کسانی که ایمان آورده اید که خداوند ذکر را به شما نازل کرده است .

در کتاب برهان مجلد 4 صفحه

350 آمده است :

عن الریان بن الصلت ، عن الرضا علیه السلام قال فی حدیث المامون قال الذکر رسول الله و نحن اهله و ذلک بین فی کتاب الله حیث بقول فی سوره طلاق « فَاتَّقُواْ اللهَ یا اُوْلِی الْاَلْبابِ الَّذِینَ آمَنوُا قَدْ اَنْزَلَ اللهُ اِلَیْکُمْ ذِکْراً » قال الذکر رسول الله و نحن اهله .

ریان بن صلت از امام رضا علیه السلام نقل می کند که در ضمن حدیثی برای مأمون فرمود : منظور از ذکر رسول الله صلی اله علیه و آله و سلّم است و مائیم

ص: 628

اهل ذکر و این در کتاب خدا در سوره طلاق بیان شده « فَاتَّقُواْ اللهَ یا اُوْلِی الْاَلْبابِ الَّذِینَ آمَنوُا قَدْ اَنْزَلَ اللهُ اِلَیْکُمْ ذِکْراً » ذكر رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم و ما اهل او هستیم .

همانطوری که ملاحظه می فرمایید حضرت می فرمایند : الذکر رسول الله و نحن اهله ، ذکر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و اهل ذکر اهل بیت هستند. و هم اکنون امام زمان اهل ذکر است درذیل آیه « فأسْئلوُا اَهْلَ الذِّکْر » بیان کردیم که اهل ذکر که طاهرین هستند و اینها و من عنده علم الکتاب می باشند و اینها می توانند پاسخگوی سوالات درباره آیات قرآنی باشند.

«آیه دویست و سی و دوم »

اشاره

امام زمان علیه السلام ماء معین است و از این ماء « و جعلنا مِن الماء كلّ شيء حيّ » است .

خداوند درسوره ملک آیه 30 می فرمايد :

« قُلْ اَرَاَيْتُمْ اِنْ اَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأتیکُمْ بِماءٍ مَعینٍ »

بگو : اگر آب شما فرو کشد کيست که آب گوارا برای شما آورد؟

1) در کتاب ينابیع الموده صفحه 429 خواجه کلان قندوزی حنفی آورده است :

و فی سورة الملک « قُلْ اَرَاَيْتُمْ اِنْ اَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأتیکُمْ بِماءٍ مَّعینٍ » عن علی بن جعفر الصادق عن اخیه موسی الکاظم رضی الله عنهم فی هذه الآیة قال اذا غاب عنکم امامکم فمن یأتیکم بامام جدید غیره.

در سوره ملک آمده است : « بگو اگر آب شما فرو کشد ، کیست که آب گوارا را برای شما آورد؟ » علی بن جعفر ( فرزند حضرت صادق عليه السلام ) از برادرش امام موسی بن جعفر علیه السلام نقل می کند که حضرت امام موسی کاظم فرمودند : هرگاه غایب شود امام شما کیست که بیاورد برای شما امامی غیر او را ( در این حدیث منظور از امام غائب حجت بن الحسن العسگری می باشد ) .

ص: 629

2) در کتاب کفایت الاثر صفحه 120 آمده است :

ابن بابویه: قال : اخبرنا محمد بن عبدالله بن المطلب الشیبانی قال : حدثنا محمد بن الحسین بن حنص الخثعمی الکوفی قال : حدّثنا عبّاد بن یعقوب قال : حدّثنا علی بن هاشم ، عن محمد بن عبدالله ، عن ابی عبیده بن محمد بن عمار ، عن ابیه ، عن جده عمار قال : کنت مع رسول الله صلی اله علیه و آله و سلم فی بعض غزواته و قتل علی علیه السلام اصحاب الالویه و فرّق جمعهم و قتل عمربن عبدالله الجمعی و قتل شیبة بن نافع ، اتیت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فقلت له : یا رسول الله ان علیاً قد جاهد فی الله حق جهاده ، فقال : لانّه منّی و انا منه و انّه وارث علمی و قاضی دینی و منجز وعدی و الخلیفة من بعدی ، و لولاه لم یعرف المؤمن المحض بعدی ، حربه حربی و حربی حرب الله ، و سلمه سلمی و سلمی سلم الله ، الا انّه

ابوسبطي و الائمّة من صلبه يخرج الله تعالی الائمة الرّاشدین و منهم مهدّی هذه الامّة.

فقلت : بابی و امی یا رسول الله من هذا المهدی علیه السلام ؟

فقال صلی الله علیه و آله : یا عمار انّ الله تبارک عهد الیّ انّه یخرج من صلب الحسین علیه السلام ائمّة تسعة ، و التّاسع من ولده یغیب عنهم ، و ذلک قوله عزوجل : « قُلْ اَرَاَيْتُمْ اِنْ اَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأتیکُمْ بِماءٍ مَّعینٍ » تکون له غیبة طویلة یرجع بعضها قوم و يثبت علیها آخرون ، فاذا کان فی آخر الزمان یخرج فیملا الدنیا قسطاً و عدلاً کما ملثت جوراً و ظلماً ، و يقاتل علی التأویل کما قاتلت علی التنزیل ، و هوسمّی و اشبه الناس بي.

یا عمار استکون بعدی فتنة فاذا کان ذلک ما تبع علیاً علیه السلام و اصحبه فانّه مع الحّق و الحقّ معه یا عمار : انک ستقاتل بعدی مع علی صنفین الناکثین و القاسطین ثمّ تقتلک الفئة الباغیه ، قال : یا رسول الله الیس ذلک علی رضی الله و رضاک ؟ قال : نعم علی رضی الله و رضای ، و یکون آخر زادک من الدنیا شربة من لبن تشربه .

فلمّا کان یوم صفّین خرج عمار بن یاسر الی امیرالمؤمنین علیه السلام فقال له : یا اخا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم اتأذن لی فی القتال ؟ فقال علیه السلام : مهلاً رحمک الله ، فلمّا کان بعد ساعة اعاد علیه الكلام فاجابه بمثله ، فاعاد علیه ثالثاً فبکی امیر المؤمنین علیه السلام ، فنظر الیه عمار فقال ؛ یا امیر المؤمنین انّه الیوم الذی وصفه لی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم فنزل امیر المؤمنین عن بغلته و عانق عمار و ودّعه ، ثم قال : یا ابا الیقظان جزاک عن نبیک و عنّی خیراً فنعم الأخ کنت و نعم الصاحب کنت ، ثمّ بکی علیه السلام و بکی عمار. ثمّ قال : والله یا امیرالمؤمنین ما تبعتک الا ببصیرة فانی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم یقول یوم خبیر: یا عمارستکون بعدی فتنة ، فاذا کان ذلک فاتّبع علیاً و حزبه فانّه مع الحّق و الحّق معه و ستقاتل بعدی الناکثين و القاسطین ، فجزاک الله یا

ص: 630

امیرالمؤمنین عن الاسلام افضل الجزاء فلقد ادّیت و ابلغت و نصحت ، ثمّ رکب و رکب امیر المؤمنین علیه السلام .

ثم ّ برز الی القتال ، ثمّ دعا بشربة من ماء ، فقیل مامعنا ماء ، فقام الیه رجل من الانصار و سقاه شربة من لبن فشربه ، ثمّ قال : هکذا عهد الی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم ان یکون آخرزادی من الدنیا شربة لبن ، ثمّ حمل علی القوم فقتل ثمانیة عشر نفساً ، فخرج الیه رجلان من اهل الشام فطعناه و قتل رحمه الله .

فلمّا

کان من اللّيل طاف امیر المؤمنین علیه السلام في القتلي و وجد عمار ملقی بین القتلی فجعل رأسه علی فخذه ثمّ بکی علیه و انشأ یقول :

الا ایها الموت الذی لیس تارکی ارجعی فقد فنیت کل خلیلی

ایا موت کم هذا التفرّق عنوة فلست تبقّی خلّة لخلیل

اراک بصیراً بالذین بحبهم کأنک تمضی نحوهم بدلیل

ابن بابویه : گوید محمد بن عبدالله بن المطلب شیبانی خبرمان داد ، گفت : محمد بن الحسین بن حفص خثمعی کوفی حدیثمان داد ، گفت : عباد بن یعقوب برایمان حدیث آورد ، گفت : علی بن هاشم از محمد بن عبدالله از ابوعبیدة بن محمد بن عمار ، از پدرش ، از جدش عمار برایمان حدیث آورد که گفت : یا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم در یکی از غزواتش همراه بودم ، و حضرت علی علیه السلام پرچم داران را به هلاکت رسانید و جمعیت شان را متفرق ساخت ، و عمربن عبدالله جمعي و شیبة بن نافع کشته شدند ، به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم رسیدم و عرضه داشتم ، یا رسول الله همانا علی علیه السلام در راه خداوند حقّ جهاد را ادا کرد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود : چرا که او از من است و من از اویم ، و اوست وارث علم من و پرداخت کننده قرض هایم واجرا کننده وعده ام ، و جانشین پس از من ، و اگر او نبود مؤمن خالص پس از من شناخته نمی شد ، جنگ با او جنگ با من است و جنگ با من جنگ با اوست ، و مسالمت با او مسالمت با من است ومسالمت با من مسالمت با خداوند است ، توجه کنید که او پدر دو بسط من است ، و امامان از صلب اویند ، خدای تعالی و امامان ارشادکننده و از جمله ی آنها مهدی این امت را خداوند ( ازاو ) متولد خواهد ساخت.

عرضه داشتم : پدر و مادرم فدایت این رسول خدا، این مهدی علیه السلام کیست ؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود : ای عمار ، خداوند تبارک و تعالی با من پیمان بسته که از صلب حسین نُه امام بیرون آورد ، و نهمین آنها از نظر مردم غایب می شود ، و همین است که خداوند عز و جل می فرماید: [به کافران ] بگو اگر آب [ که مایه حیات است ] همه به زمین فرو رود ، کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد؟ غیبتی طولانی برای او خواهد بود که گروهی از عقیده شان بر می گردند و عده ی دیگری ثابت قدم می مانند ، پس هرگاه آخر زمان شود خروج

ص: 631

می کند و دنیا را پر از قسط و عدل می نماید چنانکه از ظلم و جور پر شده است و بر مبنای تأویل مقاتله می کند ، همانطور که من بر مبنای تنزیل جهاد نمودم ، او هم نام و شبیه ترین مردم به من است ، ای عمار ! پس از من بزودی فتنه ای خواهد بود ، هرگاه فتنه پیش آمد از علی علیه السلام پیروی کن ، و مصاحب او باش که او با حق است و حق با اوست ، ای عمار ، تو پس از من در کنار علی با دو گروه ناکثین و قاسطین مقاتله خواهی کرد ، سپس گروه ستمکار تو را خواهد کشت ، عمار پرسید : یا رسول الله ، آیا این کشته شدن به رضای خداوند و رضای شما [ از من ] خواهد بود ؟ فرمود: آری ، با رضای خداوند و رضای من است و آخرین توشه تو ازدنیا جرعه شیری است که خواهی آشامید .

و چون روز صفین فرا رسید عمار بن یاسر به حضور امیر المؤمنین علیه السلام شرفیاب گشت و به آن جناب عرضه داشت : ای برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم آیا به من اجازه ی جنگ می دهی ؟ حضرت فرمود: صبر کن خدایت رحمت کند. ساعتی بعد باز سخنش را تکرار کرد و آن حضرت همان پاسخ را داد ، مرتبه سوم نیز کلام خود را باز گفت ، پس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام گریست ، عمار متوجه آن بزرگوار شد و عرضه داشت : یا امیرالمؤمنین این همان روزی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم آن را برایم توصیف کرد ، پس امیرالمؤمنین علیه السلام از مرکب خود پیاده شدند و دست به گردن عمار در آوردند ، و با او وداع کردند. سپس فرمود : ای ابوالیقظان خداوند از سوی پیغمبرت و از سوی من به تو جزای خیر دهد كه تو خوب برادر و خوب دوستی بودی، آن گاه گریه کرد عمار نیز گریست وعرضه داشت : یا امیر المؤمنین به خدا سوگند جز از روی بینش از تو پیروی نکردم ، زیرا که من شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم روز خیبر می فرمود : ای عمار پس از من فتنه ای خواهد بود پس چون آن فتنه پیش آید تو ازعلی و حزب او پیروی کن که او باحق است و حق با او ، و بزودی بعد ازمن ، با ناکثین و قاسطین جنگ خواهی کرد . پس یا امیرالمؤمنین خداوند از جهت اسلام تو بهترین جزا و پاداش دهد که به راستی [ حق ] را ادا کردی و ابلاغ فرمودی و نصیحت نمودی ، آن گاه او [ به قصد رفتن به میدان ] تا سوار مرکب شد ، امیر مؤمنان علیه السلام نیز سوار شد. سپس به میدان نبرد رفت ، و بعد [ در قتال با دشمنان حق ] آب طلب کرد ، گفته شده آبی با ما نیست ، مردی از انصار بپا خاست و ظرف شیری به عمار داد ، عمار شیر را آشامید آنگاه گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم به من فرمود : که آخرین توشه ام از دنیا مقداری شیر خواهد بود، سپس بر دشمنان حمله کرد و هجده تن را به هلاکت رسانید ، پس دو تن از اهل شام به مقاتله ی با او آمدند و ضربتی به وی زدند و کشته شد ، رحمت خدا بر او باد.

ص: 632

شب هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام در میان مقتولین گشت ، عمار را در بین کشتگان یافت، سر او رابه دامن گرفت ، و گریه کرد و چنین فرمود :

ای مرگ که مرا وا نخواهی گذاشت، راحتم کن که همه دوستانم را فانی ساختی .

ای مرگ تا کی این جدائی ها را بر ما تحمیل می کنی ، که هیچ دوستی برای هیچ دوست بر جای نمی گذاری .

چنینت می بينم کسانی را که ما دوست می داریم تو خوب می شناسی و [نشانه می گیری ]، انگار که با راهنمایی به سوی آنها روی می آوری !

3) در کتاب تفسیر قمی مجلد 2 صفحه 379 آمده است :

علی بن ابراهیم : قال : حدّثنا محمد بن جعفر قال : حدّثنا محمد بن احمد ، عن القاسم بن العلا [ محمد خ ل ] قال : حدّثنا اسماعیل بن علی الفزاری ، عن محمد بن جمهور ، عن فضالة بن ایوب ، قال : سئل الرضا علیه السلام عن قول الله عزوجل: « قُلْ اَرَاَيْتُمْ اِنْ اَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأتیکُمْ بِماءٍ مَّعینٍ » فقال علیه السلام : مأؤکم ابوابکم ای الائمة و الائمة ابواب الله بینه و بین خلقه فمن یأتیکم بماء معین یعنی بعلم الامام .

علی بن ابراهیم گوید : محمد بن جعفر حدیثمان داد ، وی گفت : محمد بن احمد حدیثمان داد ، از قاسم بن العلا [ محمد خ ل ] که گفت : اسماعیل بن علی فزاری ، از محمد بن جمهور ، از فضالة ابن ایوب حدیثمان داد که گفت : حضرت امام رضا علیه السلام راجع به قول خدای عزوجل : [ به کافران ] بگو اگر آب [ که مایه حیات است ] همه به زمین فرو رود کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آورد؟ سوال شد آن حضرت علیه السلام فرمودند : « ماؤکم ) به معنی « ابوابکم » می باشد ، یعنی امامان که ائمه ابواب الهی بین او و بین خلق اویند پس کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد یعنی علم امام .

4) در تفسیر قمی مجلد 2 صفحه 380 آمده است :

المفید : بالسناده عن علی بن جعفر ، علی اخیه موسی بن جعفر علیهما السلام قال : قلت له ما تأویل ویل هذه الآیة : « قُلْ اَرَاَيْتُمْ اِنْ اَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأتیکُمْ بِماءٍ مَّعینٍ » ؛ فقال علیه السلام : تأویله ان فقدتم امامکم فمن یاتیکم بامام جدید.

شیخ مفید : بسند خود از علی بن جعفر ، از برادرش حضرت موسی بن جعفر علیه السلام آورده است که می گوید : به آن جناب عرضه داشتم ، تأویل این آیه چیست؟[ به کافران ] بگو اگر آب [ که مایه حیات است ] همه به زمین فرو رود کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آورد آن حضرت علیه السلام فرمودند : تأویل این است که اگر امامتان را نیافتید پس چه کسی امام جدیدی برایتان خواهد آورد.

5) در کتاب اصول کافی مجلد 2 صفحه ی 139 حدیث شماره 14 آمده است :

ص: 633

علی بن محمد ، عن سهل بن زیاد ، عن موسی بن القاسم بن معاویه البجلی عن علی بن جعفر ، عن اخیه موسی بن جعفر علیه السلام في قول الله عزوجل : « قُلْ اَرَاَيْتُمْ اِنْ اَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأتیکُمْ بِماءٍ مَّعینٍ » ؛ قال : اذا غاب عنکم امامکم فمن یأتیکم بامام جدید .

موسی بن جعفر علیه السلام درباره قول خدای عزوجل : بگو بمن بگوئید که اگر آب شما به زمین فرو رود کسی برای شما آب روان می آورد. (آیه 30 سوره 67 ) فرمود : زمانی که امام شما غایب شود ، کیست ( غیر خدا ) که برای شما امام تازه ای آورد ؟ ( امام غایب شما را ظاهر کند تا از علومش که چون چشمه صاف جاری است بهره گیرید. )

6) در کتاب کمال الدین و تمام النعمة مجلد 2 صفحه 29 حدیث شماره 3 آمده است:

حدثنا ابي (ره) قال حدثنا سعد بن عبدالله ، قال حدثنا احمد بن محمد بن عیسی عن موسی بن القسم عن معاویة بن وهب البجلی و ابن قتاده علی بن محمد بن حفص عن علی بن جعفر عن اخیه موسی بن جعفر علیه السلام قال قلت تأویل قول الله عزوجل: « قُلْ اَرَاَيْتُمْ اِنْ اَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأتیکُمْ بِماءٍ مَّعینٍ » ؟ فقال اذا فقدتم امامکم فلم تروه فماذا تصنعون .

علی بن جعفر گوید از امام هفتم پرسیدم ؛ از تأویل گفته خدای عزوجل ( در سوره الملک آیه 30) « بگو اگر آب شما فرو کشد کیست که آب گوارا برای شما آورد » ؟ فرمود : چون امام شما مفقود گردد و او را نبینید چه خواهید کرد ؟

7) در کتاب غیبت نعمانی صفحه 176 حدیث شماره 17 آمده است :

حدّثنا محمد بن همام _ رحمةالله _ قال : حدّثنا أحمد بن مابنداذ ، قال : حدثنا احمد بن هلال ، عن موسی بن القاسم بن معاویه البجلی ، عن علی بن جعفر ، عن اخیه موسی بن جعفر علیهما السلام قال : قلت له: ما تأویل هذه الایة ؛ « قُلْ اَرَاَيْتُمْ اِنْ اَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأتیکُمْ بِماءٍ مَّعینٍ » ؛ قال : اذا فقدتم امامکم فمن یأتیکم بامام جدید ».

حدیث کرد ما را محمد بن همام _ رحمة الله _ او گفت : حدیث کرد ما را احمد بن مابنداذ او گفت : حدیث کرد ما را احمد بن هلال از موسی بن قاسم ابن معاویه بجلّی و او از علی بن جعفر و او از برادرش موسی بن جعفر علیه السلام ، علی بن جعفر گوید : به آن حضرت عرض کردم : تأویل این آیه چیست« قُلْ اَرَاَيْتُمْ اِنْ اَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأتیکُمْ بِماءٍ مَّعینٍ » ؟ بگو اگر دیدید که چشمه ی آب شما فرورفت چه کسی آب گوارا خواهد رساند ؟ فرمود : هرگاه امامتان رااز دست دادید چه کسی برای شما امامی از نو خواهد آورد .

و ما به امید روزی به سر می بریم که اماممان برگردد ، و ارواح تشنه ما را با ماء معین و حضورش سیراب کند .

ص: 634

«آیه دویست و سی و سوم »

اشاره

در ظهور قائم آل محمد از ظالمین دفع بلا نمی شود .

خداوند در سوره معارج آیه 1الی3 می فرمايد :

« سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقعٍ لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ مِنَ اللهِ ذِی الْمَعارِجِ »

سوال کننده ای از ( رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم ) از عذاب حتمی الوقوع سوال کرد ؛ ( بداند که این عذاب ) از کافران دفع نشود که آن عذاب از سوی خداوند مالک آسمانی است .

1) در کتاب تفسیر قمی مجلد 2 صفحه 385 آمده است :

علی بن ابراهیم : قال : سئل ابوجعفر علیه السلام عن معنی هذا فقال: نار تخرج من المغرب و ملک یسوقها من خلفها حتی ثأتی دارسعد بن همام عند مسجد هم فلا تدع داراً لبنی امیة الا احرقتها ، و اهلها و لا تدع داراً فیها وتر لآل محمد الا احرقتها و ذلک المهدی علیه السلام .

علی بن ابراهیم گوید : از حضرت ابوجعفر باقر علیه السلام درباره معنی این آیه سوال شد ، آن بزگوار فرمودند : آتشی است که از سوی غرب بر می آید و پادشاهی از پشت سر آن را بسیج می کند تا این که به خانه ی بنی سعد بن همام

ص: 635

نزد مسجد شان برسد ، پس خانه ای برای بنی امیه باقی نمی گذارد ، مگر اینکه آن را و اهل آن را می سوزاند و خانه ای که در آن خونی از آل محمد علیهم السلام [ ستمگری نسبت به آل محمد علیهم السلام ] باشد رها نمی سازد مگر اینکه آن را می سوزاند ، و او مهدی علیه السلام است.

2) در کتاب غیبت نعمانی صفحه ی 272 حدیث شمار 48 آمده است :

حدّثنا محمد بن همام قال : حدّثنا جعفر بن محمد بن مالک ، قال : حدّثنا محمد بن الحسین بن ابی الخطاب ، عن الحسین بن علی ، عن صالح بن سهل ، عن ابی عبدالله جعفر بن محمد علیهما السلام فی قوله تعالی : « سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقعٍ » قال : تأویلها فیما یأتی : عذاب یقع فی الثويّة – یعنی ناراً- حتی ینتهی الی الکناسة

کناسة بنی أسد حتی تمر بثقیف لا تدع و تراً لآل محمد الاّ أحرقتة – و ذلک قبل خروج القائم علیه السلام .

حدیث کرد ما را محمد بن همام او گفت : حدیث کرد ما را جعفر بن محمد بن مالک او گفت : حدیث کرد ما را محمد بن حسین بن ابی الخطاب ازحسن ابن علی و او از صالح بن سهل و او از ابی عبدالله جعفر بن محمد علیهما السلام در معنای آیه شریفه «سَألَ سأئِلٌ بِعَذاب ٍواقِعٍ » ( سوره معارج آیه 1) « پرسش کننده از عذابی که واقع خواهد شد پرسید » فرمود: تأویل این آیه در آینده است عذابی که در ثويه واقع می شود – یعنی آتشی – تا کناسة بنی اسد سرکشد و تا قبیله ی ثقیف نیز بگذرد و هیچ جایگاه ستم بر آل محمد نمی ماند و مگر آنکه می سوزاند ، و این پیش از قیام قائم علیه السلام خواهد بود.

3) در کتاب غیبت نعمانی صفحه 272 حدیث شماره 49 آمده است :

حدّثنا ابوسلیمان احمد بن هوذة قال : حدثنا ابراهیم بن أسحاق النهاوندی ، عن عبدالله بن حماد الأنصاری ، عن عمرو بن شمر، عن جابر قال : قال ابوجعفر علیه السلام ؛کیف تقرؤون هذه السورة ؛ قلت : و آیة سورة؟ قال : سورة « سأل سائل بعذاب واقع » فقال : لیس هو «سَألَ سائِل ٌبِعَذابٍ واقِعٍ » انما هو سال سیل ، و هی نارتقع الثویه ثمّ تمضی الی کناسة بنی أسد، ثمّ تمضی الی ثقیف ، فلا تدع و تراً لآل محمد الاّ أحرقته .

حدیث کرد ما را ابوسلیمان احمد بن هوزه او گفت : حدیث کرد ما را ابراهیم بن اسحاق نهاوندی از عبدالله بن حماد انصاری و او از عمربن شمر داد از جابر که گفت : ابوجعفر (امام باقر) علیه السلام فرمود : این سوره را چگونه می خوانید؟ عرض کردم کدام سوره؟ فرمود : سوره « سَألَ سائِل ٌبِعَذابٍ واقِعٍ » فرمود : « سَألَ سائِل ٌبِعَذابٍ واقِعٍ » نیست بلکه (سأل سیل ) است و آن آتشی است که در ثویه می افتد و از آنجا به کناسه بنی اسد راه می یابد و سپس به ثقیف می رسد پس جایگاه ظلمی بر آل محمد را نمی گذارد مگر آنکه می سوزاند.

ص: 636

«آیه دویست و سی و چهارم »

اشاره

در قیام قائم آل محمد علیه السلام همه مؤمنین آن حضرت را تصدیق می کنند .

خداوند درسوره معارج آیه 26 می فرمايد:

« وَالَّذینَ یُصَدِّقوُنَ بِیَومِ الدِّینِ »

و کسانی که روز جزا را تصدیق می کنند.

در کتاب روضه کافی صفحه 287

عربی و در صفحه 111 ترجمه به فارسی آمده است :

( محمد بن یعقوب کلینی ) ... عن ابی جعفر علیه السلام : « وَالَّذینَ یُصَدِّقوُنَ بِیَومِ الدِّینِ » ؛ قال: بخروج القائم علیه السلام .

حضرت امام محمد باقر عليه السلام درباره این فرموده خداوند عزوجل فرمودند : « آنانکه روز جزا را تصدیق می کنند » فرمودند : این روز ظهور حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

ص: 637

«آیه دویست و سی و پنجم »

اشاره

در ظهور قائم آل محمد کافران خوار و ذلیل خواهند شد .

خداوند درسوره معارج آیه 44 می فرمايد :

« خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِکَ الیَومُ الَّّذی کانوُا یوُعَدوُنَ »

در حالی ( آن روز فرا می رسد که ) چشمهایشان به خواری فرو افتاده و ذلت آنان را فرا گرفته است آن همان روز است که ( رسولان خداوند ) به آن وعده داده اند.

در کتاب تأویل الایات

الظاهره صفحه 726 نوشته ابی العباس بن ماهیار آمده است :

عن سلیمان بن خالد ، عن ابن سماعة عن عبدالله بن القاسم ، عن یحیی بن میسّر ، عن ابی جعفر علیه السلام فی قوله عزوجل : « خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِکَ الیَّومِ الَّّذی کانوُا یوُعَدوُنَ »قال : یعنی یوم خرج القائم.

سلیمان بن خالد از سماعه از عبدالله بن القاسم از یحیی بن میسر از حضرت امام محمد باقر عليه السلام آورده است که آن جناب درباره فرموده خداوند عزوجل چنین فرمودند: «در حالی آن روز فرا می رسد که چشمهایشان به خواری فرو افتاده و ذلت آنان را فراگرفته است آن همان روزی است که ( رسولان خداوند ) به

ص: 638

آن وعده داده اند. » فرمود : یعنی روز خروج قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف است .

در دعای ندبه می خوانیم : « أین معز الاولیاء و مذلّ الأ عداء » کجاست آن (رادمردی) که دوستان خداوند را عزیز و دشمنان خداوند را ذلیل خواهد کرد.

« ایه دویست و سی و ششم »

اشاره

کسانی که ولایت امیرالمؤمنین و ائمه طاهرین و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را داشته باشند خداوند آنها را به وسیله علم الهی سیراب خواهد کرد.

خداوند درسوره جن آیه 16 می فرمايد :

« وَ اَلَّوِ اسْتَقاموُا عَلَی الطَّریقَةِ لَأ سْقََیْناهُمْ مَّآءً غَدَقاً »

اگر بر این طریق وراه پایدار و استوار شوند آبی فراوانشان دهیم .

1) در مجمع البیان مجلد 10 صفحه 372 آمده است :

عن برید العجلی ، عن ابی عبدالله علیه السلام قال : معنا لاذقناهم علماً کثیراً یتعلمونه من الائمة.

برید العجلی از امام صادق علیه السلام روایت می کند که آن حضرت فرمودند : معنای آیه این است که: « ما می چشانیم به آنها علمی فراوان که از طریق امامان به آنها آموخته می شود. »

2) در تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 393 آمده است :

عن ابی بصیر ، عن ابی عبدالله قال : سألته عن قول الله عزوجل « وَ اَلَّوِ اسْتَقاموُا عَلَی الطَّریقَةِ لَاَ سْقَیْناهُمْ مَّآءً غَدَقاً » يعنی ای لا مددناهم علماً کی یتعلمونه من الائمة علیهم السلام .

ابي بصیر می گوید : از امام صادق علیه السلام درباره کلام خداوند « اگر بر این طریق و راه پایدار و استوار شوند آبی فراوانشان دهیم » پرسیدم حضرت فرمودند:

ص: 639

یعنی ما آنها را با دادن علم و آگاهی از طریق ائمه علیهم السلام است مدد و یاریشان می کنم .

3) در کتاب اصول کافی مجلد 1 صفحه 319 حدیث شماره 1 آمده است :

احمد بن مهران ، عن عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی . عن موسی بن محمد عن یونس ابن یعقوب ، عمّن ذکره ، عن ابی جعفر علیه السلام فی قوله تعالی : « وَ اَلَّوِ اسْتَقاموُا عَلَی الطَّریقَةِ لَاَ سْقَیْناهُمْ مَّآءً غَدَقاً » قال : یعنی لو استقاموا علی ولایة علیّ بن ابی طالب امیرالمؤمنین و الأوصیاء من ولده علیه السلام و قبلوا طاعتهم فی

أمرهم و نهیهم لأسقیناهم ماء غدقاً ، یقول: لأشربنا قلوبهم الایمان و الطریقه هی الایمان بولایة علیّ و الأوصیاء .

حضرت ابی جعفر علیه السلام درباره قول خدای تعالی : ( آیه 16 – سوره 82) « و اگر بر آن روش استوار شوند ، آبی فراوانشان نوشانیم » فرمود : یعنی اگر بر ولایت علی بن ابیطالب امیر مؤمنان و اوصیاء از فرزندان او استوار شوند و اطاعت آنها را در امر و نهیشان بپذیرند . آب فراوانی به آنها نوشانیم یعنی ایمان را در دلشان جایگزین کنیم و مقصود از « طریقه = روش » ایمان به ولایت علی علیه السلام و جانشینان اوست .

ص: 640

«آیه دویست و سی و هفتم »

اشاره

در زمان امام زمان علیه السلام دشمنان دین، ضعیف و تعداشان کم می شود .

خداوند درسوره جن آیه 24 می فرمايد:

« حَتّی إِذا رَأوْا ما یوُعَدوُنَ فَسَیَعْلَموُنَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ اَقَلُّ عَدَداً »

تا وقتی که ببینند آنچه را که وعده داده می شوند ، پس بزودی بدانند که چه کسی از حیث یار نا توان تر و از حیث عدد کمتر است .

1) حافظ علامه شیخ سلیمان بن ابراهيم قندوزی حنفی در ينابیع الموده صفحه 429 آورده است :

و فی سورة الجن « حَتّی إِذا رَأوْا ما یوُعَدوُنَ فَسَیَعْلَموُنَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ اَقَلَّ عَدَداً » عن محمد بن الفضیل عن علی بن الحسین رضی الله عنهما قال : ما یوعدون فی هذه الایة القائم المهدی و اصحابه و انصاره و اعدائه تکون اضعف ناصراً و اقل عدداً اذا ظهر القائم عجل الله تعالی فرجه الشریف .

در سوره جن خدواند می فرماید : « تا وقتی که ببینند آنچه را که وعده داده می شوند ، پس بزودی بدانند که چه کسی از حیث یار ناتوانتر و از حیث عدد کمتر است .» از محمد بن فضل از حضرت علی بن الحسین ( زین العابدین عليه السلام) در مورد قول خداوند آن حضرت فرمودند : ما یوعدون ( آنچه وعده داده

ص: 641

می شوند ) در این آیه ، قائم مهدی و اصحاب و یاران او هستند و دشمنان او هنگامی که قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف

ظهور کند ، یارانشان ضعیف تر و عددشان کمتر است.

2) در تفسیر قمی مجلد 2 صفحه 391 آمده است :

علی بن ابراهیم : فی تفسیر فی قوله : « حَتّی إِذا رَأوْا ما یوُعَدوُنَ » قال علیه السلام : القائم و امیرالمؤمنین علیهما السلام فی الرجعة « فَسَیَعْلَموُنَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ اَقَلَّ عَدَداً » قال : قال : هو قول امیرالمؤمنین علیه السلام بزفر : والله یا بن صهّاک لولاعهد من رسول الله و عهد [کتاب] من الله سبق لعلمت ایّنا اضعف

ناصراً و اقلّ عدداً ، قال : فلمّا اخبرهم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ما یکون من الرجعة قالوا متی یکون هذا ، قال [ الله ] « قل » یا محمد « إن ادری اقریبٌ ما توعدون ام یجعل له ربّی امداً .»

علی بن ابراهیم در تفسیر خود درباره فرموده خداوند: « تا آن گاه که عذاب موعود خود را به چشم ببینند. » گوید حضرت فرمود : [ مقصود ] قائم و امیرالمؤمنین علیه السلام در دوران رجعت می باشد خواهند دانست که کدامیک [ شما یا ایشان ] یارانشان ضعیف تر و افرادشان کمتراست گوید حضرت فرمود : این فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام است به زفر: به خدا سوگند ای پسر صهاک چنانچه عهدی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم و عهدی [ نوشته ای ] از خداوند صدور نیافته بود هر آینه می دانستی که کدامیک از ما یارانش ناتوان تر و افرادش کمتر است ، گوید : پس هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم آنچه از رجعت واقع می شود را به آنان خبرداد گفتند : این جریان کی تحقق می یابد [ خداوند ] فرمود : [ بگو ] ای محمد نمی دانم آیا « عذابی که تا وعده می شوید نزدیک است یا پروردگارم مدتی [ طولانی] تا برای آن قرار می دهد. »

3) در کتاب اصول کافی مجلد 1 صفحه 434 آمده است :

محمد بن یعقوب : عن علی بن محمد ، عن بعض اصحابنا ، عن ابن محبوب ، عن محمد بن الفضیل ، عن ابی الحسن الماضی علیه السلام : قال : قلت : « حَتّی إِذا رَأوْا ما یوُعَدوُنَ فَسَیَعْلَموُنَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ اَقَلَّ عَدَداً » یعنی بذلک القائم علیه السلام وانصاره .

محمد بن یعقوب از علی بن محمد ، از بعضی اصحابمان ، از ابن محبوب ، از محمد بن الفضیل ، از ابوالحسن ماضی ( امام کاظم ) علیه السلام آورده است که راوی گوید : عرضه داشتم : « آنگاه که عذاب موعود خود را به چشم بینند ، خواهند دانست که کدامیک (شما با ایشان ) یارانشان ضعیف تر و افرادشان کمتر است » فرمود : منظور از آن حضرت قائم علیه السلام و یاران او می باشد.

4) در کتاب تفسیر صافی مجلد 2 صفحه 753 آمده است :

ص: 642

« حَتّی إِذا رَأوْا ما یوُعَدوُنَ فَسَیَعْلَموُنَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ اَقَلَّ عَدَداً » هو او هم قال یعنی بذلک القائم علیه السلام و انصاره و القمّی قال القائم و امیرالمؤمنین علیهما السلام و فی الخرائج عن الرّضا علیه السلام فیها فرسول الله صلی الله علیه و آله عندالله مرتضی و نحن ورثة ذلک الرّسول الّذی اطّلعه الله علی ما یشاء من غیبه فعلمنا ما کان و ما یکون الی یوم القیمة .

5) در کتاب اصول کافی مجلد 2 صفحه 314 آمده است :

قلت : « حَتّی إِذا رَأوْا ما یوُعَدوُنَ فَسَیَعْلَموُنَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ اَقَلَّ عَدَداً » یعنی بذلک القائم و انصاره .

قلت : « واصبر علی ما یقولون » ؟ قال : یقولون فیک » و اهجرهم هجراً جمیلاً و ذرني ( یا محمد ) و المکذّبین ( توصیّک ) اولی النعمة و مهّلهم قلیلاً » قلت: « إنّ هذا تنزیل ؟ » قال : نعم . قلت : « لیستیقن الذّین اوتوا الکتاب » ؟ قال : یستیقنون أنّ الله و رسوله و وصیّه حقّ ، قلت : « ویرداد الذّین آمنو ایماناً » ؟ قال : ویزدادون بولایة الوصی ايماناً .

عرض کردم : تا زمانی که عذاب موعود را ببینند خواهند دانست کیست که یاورش ناتوان تر و سپاهش کمتر است . فرمود : مقصود از این آیه امام قائم و یاران اوست.عرض کردم : بر آنچه می گویید شکیبا باش . فرمود : یعنی آنچه درباره تو می گویند و از آنها ببر ، بريدنی نیکو و مرا واگذار ( ای محمد ) با تکذیب کنندگان ( نسبتا به وصیت ) که صاحب نعمت هستند واندکی مهلتشان ده . عرض کردم : این آیه تنزیل است ؟ فرمود : آری .( یعنی کلمه بوصیّک نیز نازل شده است).عرض کردم : تا به یقین برسند کسانی که به آنها کتاب داده شده ؟ فرمود: یعنی تا یقین کنند که خدا و پیغمبرش و وصیش بر حق هستند.

عرض کردم : و آنها که ایمان آورده اند ، ایمانشان بیفزایند ؟ فرمود : یعنی ایمانشان به ولایت وصی افزوده گردد .

ص: 643

«آیه دویست و سی و هشتم »

اشاره

رسول خدا صلوات الله علیه عالم به غیب باذن الله است و ائمه طاهرین و امام زمان عليهم السلام با واسطه رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم غیب می دانند.

خداوند در سوره جن آیات 26 و 27 می فرمايد :

« عالِمُ الْغَيْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ اَحَداً * اِلّا مَنِ ارْتَضَی مِنْ رَسوُلٍ »

دانای غیب خداوند است و هیچکس را از غیب خویش مطلع نخواهد کرد ، مگر پیامبر و رسولی را که برای این امر بپسندد.

در تفسیر صافی مجلد 2 صفحه

753 آمده است:

عن الرضا علیه السلام فیها فرسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عندالله مرتضی و نحن ورثة ذلک الرسول الذی اطلعه الله علی ما یشاء من غیبه فعلمنا ما کان و ما یکون الی یوم القیامة.

از حضرت رضا علیه السلام روایت شده است که شخص مورد رضای خداوند در آیه، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است و نیز ما وارثین این رسول هستیم

ص: 644

که خداوند وی را از اسرار غیبی خود مطلع نمود در نتیجه دانستیم آنچه درگذشته بوده و آنچه در آینده خواهد آمد تا قیامت .

ما می دانیم که خداوند در قرآن می فرمایند : « وعنده مفاتح الغیب لا یعلمها الاهو» هیچ کس بجز خداوند غیب نمی داند و کلیدهای درب های بسته غیب در نزد خداوند است اما در این آیه می فرماید : « اِلّا مَنِ ارْتَضَی مِنْ رَسوُلٍ » بجز خداوند کسی غیب نمی داند مگر پیامبر که برای این امر بپسندد . پس علم غیب به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آموخته شده است و آن بزرگوار آن را به امیر المؤمنین علیه السلام آموخته اند و امیرالمؤمنین به امامان بعد از خود و هم اکنون آن علم به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آموخته شده است که

حضرت رضا علیه السلام در حدیث می فرمایند : و نحن ورثة ذلک الرسول الذی اطلعه الله علی ما یشاء من غیبه فعلمنا ما کان و ما یکون الا یوم القیامة .

ما وارثان این پیامبر هستیم که خداوند وی را از اسرار غیبی خود مطلع ساخت ( و با هم به وسیله این پیامبر ) به علم غیب آگاه شدیم و به ما آموخته شد آنچه که در گذشته صورت گرفته و آنچه در آینده صورت خواهد گرفت .

ص: 645

«آیه دویست و سی و نهم »

اشاره

در هنگام ظهورامام زمان علیه السلام صدایی در آسمان و زمین بلند می شود.

خداوند در سوره مدّثر آیات 8 الی 10 می فرمايد :

« فَإذا نُقِرَ فِی النَّاقوُرِ * فَذلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌّ عَسِیرٌ * عَلَی الْکافِرینَ غَیْرُ یَسِیرٍ* »

پس آنگاه که در صور دمیده شود * آن روز روز سختی خواهد بود * و بر کافران آسان نیست .

1) حافظ قندوزی حنفی در ينابیع الموده صفحه 429 آورده است :

و فی سورة المدثر « فَإذا نُقِرَ فِی النَّاقوُرِ * فَذلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌّ عَسِیرٌ * عَلَی الْکافِرینَ غَیْرُ یَسِیرٍ*» عن المفضل عن الصادق رضی الله الائمه قال اذا نودی فی اذن القائم علیه السلام بالاذن فی قیامه فیقوم فذلک الیوم عسیر علی الکافرین قال القران ضرب فیه الا مثال و نحن نعلمه فلا یعلمه غیرنا .

در سوره المدثر آمده است « فَإذا نُقِرَ فِی النَّاقوُرِ * فَذلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌّ عَسِیرٌ * عَلَی الْکافِرینَ غَیْرُ یَسِیرٍ*» مفضل می گوید حضرت صادق رضی الله عنه در این باره فرمودند : وقتی که درگوش قائم اذن و اجازه قیامش نداد داده شود ، پس او قیام می کند و آن روز برای کافران بسیار سخت است . حضرت صادق علیه السلام

ص: 646

فرمودند : پاره ای آیات قرآنی ضرب امثال ( یا اشارات و کنایات است ) و ما آن را می دانیم و غیر ما آن را نمی دانند .

2) در تأویل الآیات الظاهره صفحه 732 آمده است:

عن ابی عبدالله علیه السلام : قال اذا نقر فی اذن الامام القائم علیه السلام اذن له فی القیام .

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند : هرگاه در گوش قائم علیه السلام دمیده شود ، اذن قیامش تحقق یابد .

3) در کتاب اصول کافی مجلد 2 صفحه 145 آمده است :

ابوعلی الاشعری ، عن محمد بن حسان ، عن محمد بن علی ، عن عبدالله بن القاسم عن المفضّل بن عمر ، عن أبی عبدالله علیه السلام فی قول الله عزوجل : « فَإذا نُقِرَ فِی النَّاقوُرِ » قال: إن منّا إماماً مظفراً مستتراً ، فاذا اراد الله عزّ ذکره اظهار أمره ، نکت فی قلبه نکتة فظهر فقام بأمر الله تبارک و تعالی .

مفضل بن عمر گوید : امام صادق علیه السلام در باره قول خدای عزوجل : « زمانی که در صور دمیده شود » ( آیه 8 سوره 74) فرمود : همانا امام پیروز و پنهان ، ازما خاندانست و چون خدای عز ذکره اراده کند که امر او را ظاهر سازد، در دلش نکته ای گذارد ، سپس ظاهر شود و به امرخدای تبارک و تعالی قیام کند.

4) در کتاب غیبت نعمانی صفحه 187 حدیث شماره 40 آمده است :

محمد بن یعقوب قال : حدّثنا أبوعلیّ الأشعریّ ، عن محمد بن حسان ، عن محمد بن علی ، عن عبدالله بن القاسم ، عن المفضل بن عمر ، عن أبی عبدالله علیه السلام ، « انّه سئل عن قول الله عزوجل : « فَإذا نُقِرَ فِی النَّاقوُرِ » قال : انّ منّا إماماً مستتراً فإذا اراد الله عز ذکره اظهار أمره نکت فی قلبه نکتة فظهر فقام بأمر الله عزوجل .

محمد بن یعقوب گفت : حدیث کرد ما را ابو علی اشعری از محمد بن حسان و او از محمد بن علی و او از عبدالله بن قاسم و او از مفضل بن عمره و او از ابی عبدالله ( امام صادق ) علیه السلام که از آن حضرت پرسش شد از معنای آیه ی شریفه « فَإذا نُقِرَ فِی النَّاقوُرِ » « زمانی که بصور دمیده شود » فرمود : همانا از ما امامی در پشت پرده خواهد بود و آن گاه که خداوند عز ذکره بخواهد که امر او را اظهار کند در دل او نکته و اثری ظاهر می شود سپس نمایان گشته و به امر خدا قیام کند.

5) در کتاب تأویل الآیات الظاهرة صفحه 732 آمده است :

و روی : عن عمروبن شمر ، عن جابر بن یزید ، عن ابی جعفر علیه السلام قال : قوله عزوجل: « فَإذا نُقِرَ فِی النَّاقوُرِ » قال : الناقور هو النّداء من السماء الا انّ ولیّکم فلان بن فلان القائم بالحقّ » منادی به جبرائیل علیه السلام فی ثلاث ساعات

ص: 647

من ذلک ،« فَذلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌّ عَسِیرٌ * عَلَی الْکافِرینَ غَیْرُ یَسِیرٍ* » یعنی « بالکافرین » المرجئة الذین کفروا بنعمة الله و بولایة علی بن ابی طالب علیه السلام.

روایت شده از عمر بن شمر ، ازجابر بن یزید ، از حضرت امام جعفر باقر علیه السلام که درباره قول خدای عزوجل :« پس آن گاه که در آن صور دمیده شود » فرمود : ناقور همان ندا از سوی آسمان است که : « توجه کنید که ولی شما فلانی فرزند فلانی همان قائم به حق است » . جبرئیل علیه السلام این را ندا می کند در سه ساعت از آن ، « آن روز بسیار سخت روزی است بر کافران که هیچ آسودگی

برایشان نیست.» منظور از « کافرین » مرجئه هستند که به نعمت خداوند وبه ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام کفر ورزیده اند.

6) در کتاب کمال الدین و تمام النعمة مجلد 2 باب 33 صفحۀ 349 حدیث 42 داریم :

حدثنا ابی ، و محمد بن الحسن رضی الله عنهما قال ، حدثنا عبدالله بن جعفر الحمیری قال : حدثنا محمد بن الحسین بن أبی الخطّاب ، عن موسی بن سعدان ، عن عبدالله بن القاسم ، عن المفضل بن عمر قال : سألت أبا عبدالله علیه السلام عن تفسیر جابر فقال : لا یحدّث به اسفل فیذیعوه ، أما تقرأ فی کتاب الله عزوجل: « فَإذا نُقِرَ فِی النَّاقوُرِ » انّ منّا اماماً مستتراً فاذا اراد الله عزوجل اظهار امره نکت فی قلبه نکتة فظهر و أمر بأمر الله عزوجل.

مفضل بن عمر گوید امام ششم علیه السلام را از تفسیر جابر جعفی پرسیدم فرمود: آن را برای سفلگان باز نگویید تا شهرت بدهند. آیا در کتاب خدای عزوجل ( آیه 8 سوره مدثر ) نخواندی ؟ « چون در ناقور نقر شود.» بدرستی که از ما امامی است پنهان و چون خدا خواست عیانش کند در دلش انگشتی زند و ظهور کند و به دستور خدا فرمان دهد .

ص: 648

«آیه دویست و چهلم »

اشاره

شیطان، معاند و دشمن امامان و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است و به غیر راه ایشان می خواند.

خداوند در سوره مدثر آیه 11 می فرمايد :

« ذَرْنِی وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحیداً »

آن کس که من او را تنها (یعنی بدون پدر و مادر ) آفریدم کارش را به من وابگذار .

در کتاب تأویل الآیات الظاهرة

صفحه 734 آمده است :

شرف الدین النجفی : قال : جاء فی تفسیر اهل البیت علیهم السلام رواه الرّجال عن عمرو بن شمر ، عن جابر [ بن یزید ] عن ابی جعفر علیه السلام فی قوله عزوجل : « ذَرْنِی وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحیداً »

قال : یعنی بهذه الآیة ابلیس اللّعین خلقه وحیداً من غير اب و لا امّ و قوله : « و جعلتُ له مالاً ممدوداً» ؛ یعنی هذه الدّولة الی یوم الوقت المعلوم یوم یقوم القائم علیه السلام ، « و بنین شهوداً و مهّدتُ له تمهیداً ثمّ یطمع ان ازید کلّا انّه کان لآیاتنا عنیداً» یقول معانداً للائمّة علیهم السلام یدعوا الی غیر سبیلها و یصدّ النّاس عنها و هی آیات الله .

شرف الدین نجفی گوید : در تفسیر اهل البیت علیهم السلام آمده و رجال حدیث آن را از از عمرو بن شمر ، از جابر [ بن یزید ] روایت کرده اند از حضرت ابوجعفر باقر علیه السلام که درباره قول خدای عزوجل: « آن کس که من او را

ص: 649

تنها آفریدم کارش را به من وابگذار. » فرمود : منظور از این آیه ، ابلیس لعین است که بدون پدر و مادر او را آفرید ، و اینکه فرموده : « و برای او ثروت و مال فراوان قرار دادم. » و پسران آماده به خدمت به او دادم و زمینه های اقتدار و مکنت برایش فراهم آوردم . آنگاه طمع دارد که [ با وجود کفران نعمت ها و جنایت هایش ] باز هم بر او بیفزایم ، هرگز که او با آيات ما عناد و دشمنی دارد می فرماید : او معاند و مخالف امامان علیهم السلام است به غیر راه ایشان دعوت می کند و مردم را از آن باز می دارد ، و ایشان آیات الله هستند .

«آیه دویست و چهل و یکم »

اشاره

امام زمان علیه السلام عذاب پس از عذاب بر شیطان وارد خواهد کرد.

خداوند در سوره مدّثر آیات 17الی 20 می فرمايد :

« سَأُرْهِقُهُ صَعوُداً * اِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ * فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ * ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ »َ

بزودی او را در آتش دوزخ بیافکنيم * اوست که فکر و اندیشه بدی کرد * پس خداوند بکشد او را که چه فکر غلطی کرد . * باز خدایش بکشد او را که چه فکر بدی نمود.

در کتاب تفسیر قمی مجلد 2

صفحه 395 آمده است :

علی بن ابراهیم : قال : حدثّنا ابوالعباس قال : حدثّنا یحیی بن ذکرّیا ، عن علی بن حسان ، عن عمّه عبدالرّحمن بن کثیر ، عن ابی عبدالله علیه السلام فی قوله : «ذرنی و من خلقت وحیداً» قال : الوحید ولد الزّنا و هو زفر ،« و جعلتُ له مالاً ممدوداً» قال : أجل ممدود [ اجلاً الی مدّة ] الی مدّة « و بنین شهوداً» قال : اصحابه الذین شهدوا ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم لا یورث ، « و مهّدتُ له تمهیدا» ؛ ملکه الذی ملک ملکته مهّدته له [ ملکه الذی ملکه مهّده له] « ثمّ یطمع ان ازید کلاّ انّه کان لایاتنا عنیداً» ؛ قال : لولایة امیرالمؤمنین علیه السلام جاحداً معانداً [عانداً ] لرسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم [ فیها ] ،« سَأُرْهِقُهُ صَعوُداً اِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ » [ فکّر ] فیما امر به من الولایة و قد رأی [ وقدّر ان ] مضی رسول

ص: 650

الله [ أن ] لا سلّم لامیرالمؤمنین البیعة التی بایعه بها علی عهد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم « فقتل کیف قدّر ثمّ َقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ » قال : عذاب بعد عذاب یعذّبه القائم علیه السلام ، « ثمّ نظر » الی رسول الله [ النبی ] صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین علیه السلام فلبس و بسر مما ا مر به « ثمّ ادبر و استکبر» فقال : « ان هذا الا سحر يُوثر » قال: انّ زفر قال انّ [ زفرانّ] النبی صلی الله علیه و آله سحر الناس لعلیّ [ بعلیّ] علیه السلام « ان هذا الاّ قول البشر» ای لیس بوحی من الله عزوجل : « سأصلیه سقر » الی آخر الآیة فیه نزلت .

علی بن ابراهیم : گوید : ابوالعباس حدیثمان داد ، وی گفت : یحیی بن زکریا حدیثمان داد ، از علی بن حسان از عمویش عبدالرحمن بن کثیر ، از حضرت ابی عبدالله صادق علیه السلام راجع به قول خداوند: امر واگذار با کسی که او را تنها و وحید آفریدم. فرمود : وحید ( در اینجا ) زنازاده است و او « زفر » می باشد ، و برایش مالی فراوان و دراز قرار دادم . فرمود : (یعنی ) اجل ممدود و دراز تا مدتی و پسران آماده به خدمت فرمود : همکاران و رفقای او که گواهی دادند به اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله ارث بر جای نگذاشته [ و زمینه های قدرت و حکومت را برایش فراهم آوردیم ] دوران زمامداری و ریاستش که جلویش را باز گذاردیم ، سپس [ با آن همه ظلم و جنایت ] طمع دارد که [ نعمت هایم را ] بر او بیفزایم . هرگز که او با آیات ما عناد می ورزید فرمود : ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را منکر بود، و در مورد آن با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم عناد ورزید ، بزودی او را به آتش دوزخ در افکنم . او با خود اندیشید و نقشه ای طرح کرد در مورد ولایت که به آن مأمور شده بود فکر کرد و همین نقشه کشید که چون رسول خدا از دنیا رحلت کرد نسبت به بیعتی که با امیرالمؤمنین علیه السلام در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله انجام داده بود وفادار نماند و کار خلافت را تسلیم آن حضرت ننماید ، پس او کشته باد که چه فکر غلطی کرد باز هم کشته باد که چه اندیشه نادرستی کرد ؛ فرمود : عذابی پس از عذابی دیگر که حضرت قائم علیه السلام نسبت به او خواهد کرد ، سپس نگریست به رسول خدا (پیغمبراکرم ) صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیه السلام پس روی ترش کرد و چهره در هم کشید از جهت دستوری که به او داده شده بود سپس روی بر تافت و کبر ورزید. آن گاه گفت : این جز سحر و جادوی خیره کننده هیچ نیست. فرمود : ( یعنی )

زفر گفت : پیغمبر صلی الله علیه و آله مردم را برای [ پیروی ] علی علیه السلام سحر کرده است . [ این جز قول و گفتار بشر نیست ] یعنی [ او گفت ] تا این وحی از سوی خدای عزوجل نیست « او را به آتش سقر در خواهم افکند. » درباره او نازل شد .

ص: 651

«آیه دویست و چهل و دوم »

اشاره

قیام قائم آل محمد عليه السلام بر ایمان مؤمنین می افزاید و لرزه بر اندام کفار می اندازد .

خداوند در سوره مدّثر آیه 31 می فرمايد :

« وَ مَا جَعَلْنَآ اَصْحابَ النَّارِ اِلَّا مَلائِکَةً وَ مَا جَعَلْنآ......

« وَ مَا جَعَلْنَآ اَصْحابَ النَّارِ اِلَّا مَلائِکَةً وَ مَا جَعَلْنآ عِدَّتَهُمْ اِلاّ فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَروُا لِیَسْتَيْقَنَ الذَّینَ اوُتوُا الْکِتابَ وَ یَزْدادُ الذَّینَ ءامَنُواْ ايماناً وَ لا یَرْتابَ الَّذِینَ اوُتوُا الْکِتابَ وَ الْمُؤمِنوُن َوَ لِیَقوُلَ الَّذِینَ فِی قُلوُبِهِم مَّرَضٌ وَ الْکافِروُنَ مَا ذَآ اَرادَ اللهُ بِهذَا مَثَلاً کَذلِکَ یُضِلُّ اللهُ مَنْ يَشَآءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشَآءُ وَ مَا یَعْلَمُ جُنوُدَ رَبِّکَ اِلاّ هُوَ وَ مَا هِیَ اِلاّ ذِکْری لِلْبَشَرِ »

و ما خازن های دوزخ را جز فرشتگانی ( مخصوص برای عذاب ) و شماره آنان را جز برای آزمایش و محنت کافران قرار ندادیم . تا آنکه اهل کتاب یقین بدانند ، و ایمان کسانی که ایمان دارند فزونی یابد و در دل اهل کتاب تردیدی واقع گردد ، و تا آنانکه در دلهایشان مرضی هست و کافران بگویند ، خداوند منظورش از این مثل چه بوده ، این چنین خداوند هر که را بخواهد به حالت گمراهی واگذارد و هر که را مشيتش تعلق گیرد رهبری و هدایت فرماید و سپاهیان پروردگارت را جز خودش کسی نمی داند و این آیات جز پند وتذکری برای بشر نیست .

1) درکتاب تأویل الآیات الظاهره صفحه 735 آمده است :

ص: 652

شرف الدین النجفی : فی الحدیث السابق عن عمرو بن شمر ، عن جابر ، عن ابی جعفر علیه السلام قال قوله تعالی : « وَ مَا جَعَلْنَآ اَصْحابَ النَّارِ اِلَّا مَلائِکَةً » قال : فالنّار هوالقائم علیه السلام الذّی [ قد ] انا رضوته و خروجه لاهل المشرق و المغرب و الملائکه هم الذّین یملکون علم آل محمد صلوات الله علیهم [ أجمعین ] و قوله : « و ما جعلنا عدّتهم الاً فتنة للّذین کفروا » قال علیه السلام یعنی المرجئة و قوله : « لِیَسْتَيْقَنَ الذَّینَ اوُتوُا الْکِتابَ » هم الشیعة و هم اهل الکتاب و هم الذّین اوتوالکتاب و الحکم و النبوة .

و قوله [ تعالی ] : « وَ یَزْدادُ الذَّینَ ءامَنُواْ ايماناً وَ لا یَرْتابَ الَّذِینَ اوُتوُا الْکِتابَ » ای لا یشکّ الشیعة فی شیء من امر القائم علیه السلام ، و قوله: « َوَ لِیَقوُلَ الَّذِینَ فِی قُلوُبِهِم مَّرَضٌ » یعنی بذلک الشیعة و ضعفاؤها [ضعفاء الشیعة ] « و الکافرون ماذا اراد الله بهذا مثلاً» فقال الله عزو جل لهم : «کَذلِکَ یُضِلُّ اللهُ مَنْ يَشَآءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشَآءُ » ، فالمؤمن یسلّم و الکافر یشکّ . و قوله : « وَ مَا یَعْلَمُ جُنوُدَ رَبِّکَ اِلاّ هُوَ» فجنود ربّک هم الشّیعه و هم شهداء الله [ الشهداء لِلّه ] فی الارض ، و قوله : « وَ مَا هِیَ اِلاّ ذِکْرَی لِلْبَشَرِ لمن شاء منکم ان یتقدم او یتأخر» [ قال : یعنی الیوم قبل خروج القائم علیه السلام من شاء قبل الحق و تقدم الیه ، و من شاء تأخرعنه ] و قوله : « کلّ نفس بما کسبت رهینه الاّ اصحاب الیمین» ، قال : هم اطفال المؤمنین : قال الله تبارک و تعالی : « و اتّبعتهم و ذریتهم بایمان الحقنا بهم ذریتهم» ؛ قال : انهم [ آمنوا] بالمیثاق و قوله : « و کنا نکذّب بیوم الدّین» ، قال علیه السلام : بیوم (الدّین) خروج القائم علیه السلام و قوله « فما لهم عن التذکره معرضین» قال : یعنی بالتذکرة ولایة امیرالمؤمنین علیه الصّلاة و السلام ، و [ قوله ] : « کأنهّم حُمُر مُستنفرة فرّت مِن قَسورة» ؛ قال : کأنهم حمر و حش فرت من الاسد حین رأته ، و کذلک المرجئة اذا سمعت بفضل آل محمد علیهم السلام نفرت عن الحق ، ثمّ قال الله تعالی : « بل یرید کلّ امرءٍ منهم ان یؤتی صُحفاً منشّرة» ؛ قال : یرید کلّ رجل من المخالفین [ ان ] ینزل علیهم [ علیه ] کتاب من السماء، ثم قال الله تعالی : « کلاّ بل لا یخافون الآخرة» ؛ قال : هی دولة القائم علیه السلام .

ثم قال تعالی بعد ان عرّفهم التذکرة [ انّها] هی الولایة : « کلّا انّه تذکرة فمن شاء ذکره و ما یذکرون الّا ان یشاء الله هو اهل التقوی و اهل المغفرة » قال علیه السلام: فالتّقوی فی هذا الموضع ( هو ) النّبّی صلی الله علیه و آله و المغفرة امیرالمؤمنین علیه السلام .

شرف الدین نجفی در حدیثی که سابقاً آوردیم از عمرو بن شمر ، از جابر ، از امام ابوجعفر باقر علیه السلام آورده که آن حضرت درباره قول خدای تعالی : « ما خازنان دوزخ را جز فرشتگانی ( مخصوصی برای عذاب ) قرار ندادیم » فرمود : پس آتش حضرت قائم علیه السلام است ، آنکه پرتو نور و خروجش اهل مشرق و مغرب را روشن نماید ، و ملائکه همان هایند که علم آل محمد صلوات الله علیهم (

ص: 653

اجمعین ) را دردست دارد ، و اینکه فرموده : « شماره ی آنان را جز برای آزمایش و بخت کافران قرار ندادیم » فرمود : یعنی مرجئه و اینکه فرموده : تا آنکه اهل کتاب یقین بدانند ، حضرت علیه السلام فرمود : آنان شیعیان هستند و آنهایند که کتاب و حکم و نبوت به ایشان داده شد.

و فرموده خدای [ تعالی ] : و ایمان کسانی که ایمان دارند فزونی یابد و در دل اهل کتاب تردیدی واقع نگردد ؛ یعنی تا مبادا شیعیان درچیزی از امر حضرت قائم علیه السلام شک کنند ، و اینکه فرموده : « و تا آنانکه در دلهایشان مرضی هست

بگویند» ؛ منظور از آن شیعیان و ضعفای ایشان [ ضعفای شیعه ] است و [ نیز ] کافران [ بگویند ] : خداوند منظورش از این مثل چه بوده ؟ پس خدای عزوجل به آنان فرمود: هم چنین خداوند هر که را خواهد به حالت گمراهی واگذارد و هر که را مشیتش تعلق گیرد رهبری و هدایت فرماید ، پس مؤمن تسلیم می شود و کافر شک می کند.

و اینکه خداوند فرموده : «و سپاهیان پروردگارت را جز خودش کسی نمی داند.» سپاهیان پروردگارت همان شیعیان هستند ، آنان گواهان خداوند [ شاهدان برای خداوند ] در زمین هستند ، و اینکه فرموده : « و این آیات جز پند و تذکری برای بشر نیست تا هر که خواهد [ در ایمان خود ] پیشرفت کند یا عقب بماند » [حضرت فرمود : یعنی امروز پیش از خروج حضرت قائم علیه السلام ، هر که خواهد حق را بپذیرد و به سوی آن روی آورد و هر که خواهد از آن عقب بیفتد ] . و اینکه فرموده : « هر کس در گرو عملی است که انجام داده مگر اصحاب یمین ( سمت راست ) » فرمود : آنان اطفال مؤمنین هستند ، خدای تبارک و تعالی فرموده : « و فرزندانشان در ایمان به آنها ملحق شدند » فرمود : آنان به پیمان [ ایمان آوردند ] و فرموده ی خداوند : «[ و همانا ما روز دین [جزا ] را تکذیب می کردیم » امام علیه السلام فرمود : [ منظورشان ] روز خروج حضرت قائم علیه السلام است . و اینکه فرموده : « پس ایشان را چه می شود که از تذکر اعراض می کنند .» فرمود: منظور از « تذکر » ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است ، [و اینکه فرموده ] : « انگار آنها خران گریزانی هستند که از شیر فرار می کنند. » فرمود : گویی آنان خران وحشی هستند که وقتی شیر را ببینند از او بگریزند ، و اینطور هستند مرجئه که وقتی فضیلت آل محمد علیهم السلام را بشنوند از حق نفرت نمایند، سپس خدای تعالی فرموده : بلکه هر کدام از آنان می خواهد صحیفه ای از سوی آسمان بر او باز آید ، فرمود : هر یک از مخالفین می خواهد که بر آنان [ براو ] نوشته ای از آسمان نازل شود ، آن گاه خدای تعالی فرمود : هرگز چنین نشود بلکه از آخرت نمی ترسند ؛ فرمود : این دولت حضرت قائم علیه السلام است.

ص: 654

سپس خدای تعالی - پس از آنکه به آنان شناساند که تذکره همان ولایت است - فرمود : « هرگز چنانچه پندارند نیست و این تذکره است ، پس هر آنکه خواهد متذکر شود ، و تذکر نیابند مگر اینکه خدا خواهد که اوست اهل تقوی [ که سزد از عذابش بیمناک بود ] و اهل آمرزش و مغفرت » امام علیه السلام فرمود : تقوی در اینجا پیغمبر صلی الله علیه و آله است، و مغفرت امیر المؤمنین علیه السلام.

2)

درکتاب اصول کافی مجلد 2 صفحه 314 آمده است :

قلت : « حتی اذا رأوا ما یوعدون فسیعلمون من أضعف ناصراً و أقلّ عدداً » یعنی بذلک القائم و انصاره .

قلت : « واصبر علی ما یقولون» ؟ قال : یقولون فیک « و اهجرهم جمیلاً و ذرنی (یا محمد) و المکذبین ( بوصیتک ) اولی النعمة و مهّلهم قلیلاً » قلت : انّ هذا تنزیل ؟ قال : نعم . قلت : «لِیَسْتَيْقَنَ الذَّینَ اوُتوُا الْکِتابَ» ؟ قال : یستیقنون انّ الله و رسوله و وصیّه حقّ ، قلت : « و يزداد الذین آمنوا إیماناً »؟ قال : ویزدادون بولایة الوصیّ إیماناً .

عرض کردم : « تا زمانی که عذاب موعود را ببینند خواهند دانست کیست که یاورش ناتوان تر و سپاهش کمتر است» . فرمود : مقصود از این آیه امام قائم و یاران اوست . عرض کردم: «بر آنچه می گویند شکیبا باش » (آیه 9 سوره 72 ) فرمود : یعنی آنچه در باره تو می گویند و از آنها ببر ، بریدنی نیکو و بر او واگذار ( ای محمد ) با تکذیب کنندگان ( نسبت به وصیّت ) که صاحب نعمت هستند واندکی مهلتشان ده ؛ عرض کردم : این تنزیل است ؟ فرمود : آری (یعنی کلمه بوصیک نیزنازل شده است ) عرض کردم : تا به یقین رسند کسانی که به آنها کتاب داده شده ؟ ( آیه 31 سوره 74 ) ؛ فرمود : یعنی تا یقین کنند که خدا و پیغمبر و وصیش بر حق هستند ، عرض کردم : آنها که ایمان آورده اند ، ایمانشان بیفزاید؟ فرمود : یعنی ایمانشان به ولایت وصی افزوده گردد .

ص: 655

«آیه دویست و چهل و سوم »

اشاره

شیعیان و یاران امام زمان اصحاب یمین هستند .

خداوند در سوره مدثر آیات 38 الی 39 مي فرمايد :

« کُلُ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهینَة * ِالاّ اَصْحابَ الْیَمینِ * فِی جَناتٍ یَتَسائَلوُنَ »

هر کس درگرو کار خویش است ، مگر اصحاب یمین یا اصحاب و یاران دست راست، (كه آنها در بهشت ) در بوستان ها با یکدیگر در گفتگو هستند.

قرآن کریم عده ای را به نام اصحاب یمین معرفی می کند که اینها در قیامت اهل فلاح و نجات هستند.

1) حاکم حسکانی حنفی در کتاب شواهد التنزیل صفحه 633 در ذیل آیه 185 در حدیث 1039 آورده است :

حاکم حسکانی گوید : نقل حدیث کرد مرا قاضی ابوبکر حبری او گوید نقل حدیث کرد مرا ابومنصور بن محمد بن احمد بن اهوازی ... خبر داد ما را عنسبه عابد از جابر از ابوجعفر (امام محمد باقر عليه السلام ) در مورد این فرموده خداوند : « کُلُ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهینَة * ِالاّ اَصْحابَ الْیَمینِ » فرمودند :

قال نحن و شيعتنا اصحاب اليمين .

ص: 656

اصحاب يمين ، ما ( امامان ) و شيعيان ما اهل بيت هستند .

2) حاکم حسکانی حنفی در کتاب شواهد التنزیل صفحه 633 در ذیل آیه 185 در حدیث 1038 آورده است :

حاکم حسکانی گوید خبر داد ما را عبدالرحمن بن حسن .... از جابر از ابی جعفر علیه السلام فرموده خداوند متعالی « الا اصحاب الیمین » فرمودند : نحن و شیعینا اصحاب یمین .

ما و شیعیانمان اصحاب یمین هستیم .

پس اصحاب یمین ائمه طاهرین و شیعیان و اصحاب آنها هستند و هم اکنون امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و اصحاب آن بزرگوار اصحاب یمین هستند.

ص: 657

«آيه دويست و چهل و چهارم »

اشاره

ائمه طاهرین و امام زمان علیهم السلام از شیعیانشان شفاعت خواهند فرمود .

خداوند درسوره نباء آیه 38 می فرمايد :

« یَوْمَ یَقوُمُ الرّوُحُ وَ الْمَلائِکَةُ صَفّاً لایَتَکَلّموُنَ اِلاّ مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً »

روزی که حضرت روح با فرشتگاه صف زده و به نظم برخیزند ، هیچکس سخنی نگوید جز آنرا که خدای مهربانش اجازه دهد و او را به صواب سخن گوید .

دراصول کافی مجلد 2 صفحه 311

( کتاب الحجة حدیث 91) آمده است:

علی بن محمد ، عن بعض أصحابنا ، عن ابن محبوب ، عن محمد بن الفضیل ، عن ابی الحسن الماضی علیه السلام ... قلت : یوم یقوم الرّوح صفاً لا یتکلمون ... الایة قال : نحن و الله المأذون لهم یوم القیامة و القائلون صواباً . قلت : ما تقولون إذا تکلّمتم قال : نمجدّ ربنا و نصلّی و علی نبینا و نشفع لشیعتنا ، فلا یردّنا ربنّا .

علي بن محمد نقل می کند از ابن محبوب و ایشان روایت می کند از محمد بن الفضیل وایشان روایت می کند از حضرت ابوالحسن علیه السلام ... که به آن حضرت عرض کردم منظور از آیه «روزی که حضرت روح با فرشتگان صف زده و به نظم برخیزند و هیچکس سخن نگوید جز آن را که خدای مهربانش اجازه دهد و او به صواب سخن گوید. » حضرت فرمودند : به خدا قسم ما هستیم کسانی که از خداوند اجازه سخن گفتن به صواب داریم .عرض کردم : در هنگام سخن گفتن چه خواهید فرمود ؟ حضرت فرمودند : حمد پروردگارمان کنیم و بر

ص: 658

پیامبرمان درود فرستیم و برای شیعیانمان شفاعت نمائیم و خداوند نیز شفاعت ما را می پذیرد .

پس در روز قیامت هیچ کس اجازه حرف زدن ندارد مگر اینکه خداوند مهربان اجازت فرمایند . و این اجازه به امامان شیعه داده می شود تا حمد خداوند را بجای آورند از شیعیانشان شفاعت کنند و ما امید داریم انشاالله در روز قیامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از ما شفاعت نمایند.

«آیه دویست و چهل و پنجم »

اشاره

امام زمان ستاره ای است که پنهان می شود سپس به اذن الله ظاهر می گردد.

خداوند درسوره تکویر آیات 15و 16 می فرمايد :

« فَلا اُقْسِمَ بِالخُنَّسِ * الجَوارِ الکُنَّّسِ »

قسم به ستاره ای که دور شود وغایب گردد و سپس بگردش در آید و ظاهر شود.

1) خواجه کلان قندوزی حنفی در کتاب ينابیع الموده صفحه 430 باب 71 آورده است :

فی قوله تعالی : « فَلا اُقْسِمَ بِالخُنَّسِ * الجَوارِ الکُنَّّسِ »عن ام هانی(1) قال سئلت هذه الآیة عن الباقر رضی الله عنه قال الخنس امام یخنس ای یرجع من الظهور الی الغیبة سنة ستین و ماتین ثم بیده کاالشهاب الثاقب .

حافظ حنفی می گوید: از ام هانی از امام محمد باقر علیه السلام در مورد قول خداوند « فَلا اُقْسِمَ بِالخُنَّسِ * الجَوارِ الکُنَّّسِ » سوال کردم حضرت فرمودند : « خنّس امامی است که پنهان شود یعنی در سال دویست و شصت از حالت ظهور به غیبت و پنهانی باز گردد سپس مانند شهاب درخشنده آشکارشود.

ص: 659


1- 1 - در کتاب ينابیع الموده آمده است: عن مانی .اما مدارک زیادی داریم که ا ین حدیث از ام هانی است نه از مانی لذا در اینجا ما بجای عن مانی اسم حقیقی را که ام هانی است آورده ایم .

لازم به ذکر است که سال 260 (ه- .ق ) سال شهادت حضرت عسگری علیه السلام و سال به امامت رسیدن حضرت بقیه الله است و عده ای آنرا آغاز غیبت صغری می دانند.

2)

در کتاب کافی مجلد 2 « باب فی الغیبه » حدیث 23 صفحه 142 آورده است :

« عن ام هانی ؛ قالت : لَقیتُ ابا جعفر محمد بن علی علیه السلام فسألته عن هذه الایة « فَلا اُقْسِمَ بِالخُنَّسِ * الجَوارِ الکُنَّّسِ »؛ قال : الخنس امام یخنس فی زمانه

عند انقطاع من علمه عند الناس سنة ستین و مأتین ثمّ یبدو کاشهاب الواقه ظلمة اللیل فان ادرکت ذلک وقرت عینک . »

ام هانی می گوید : امام محمد باقر علیه السلام را ملاقات نمودم و از ایشان راجع به آیه « فَلا اُقْسِمَ بِالخُنَّسِ * الجَوارِ الکُنَّّسِ » سوال کردم و آن حضرت فرمودند : خنس امامی است که درزمان خود هنگامی که مردم از وجود او خبر ندارند پنهان می شود ، در سال 260 سپس مانند شعله درخشان تار ظاهر می شود . اگر آن زمان را درک کنی چشمت روشن شود.

3) در کتاب کافی مجلد 2 « باب فی الغیبه » حدیث 22 ودر غیبت نعمانی صفحه 150 باب العاثیه آمده است :

عن ام هانی قالت سألت ابا جعفر محمد بن علی علیه السلام عن قول الله تعالی : « فَلا اُقْسِمَ بِالخُنَّسِ * الجَوارِ الکُنَّّسِ »؛ قالت : فقال : امام یخنس سنة ستین و مأتین ثمّ یظهر کالشهاب . یتوقه فی اللیلة الظلماء فان أدرکت کانه قرّت عینک .

ام هانی گوید از حضرت امام جعفر محمد بن علی علیه السلام راجع به قول خداوند متعال سوال کردم که می فرمایند « قسم به ستارگان غروب کننده که ظاهر شوند» پرسیدم : آن حضرت فرمودند آن امامی است که در سال 260 غایب شود سپس مانند شعله ای در شب تاریک فروزان شود اگر زمان او را درک کنی چشمت روشن می شود.

4) در کتاب غیبت نعمانی صفحه 139 و در کتاب بحار الانوار مجلد 13 صفحه 34 آمده است :

عن ام هانی قالت : قلت لابی جعفر محمد بن علی الباقر علیه السلام ما بعضی قول الله عزوجل : « فَلا اُقْسِمَ بِالخُنَّسِ * الجَوارِ الکُنَّّسِ » فقال یا ام هانی یخنس نفسه حتی ینقطع عن الناس علیه سنة ستین وماتین ثمّ یبدو کاشهاب الواقد فی اللیلة الظلماء فان ادرکت ذلک الزمان قرّت عینک .

ام هانی می گوید : به حضرت باقر علیه السلام عرض کردم معنی آیه : « فَلا اُقْسِمَ بِالخُنَّسِ * الجَوارِ الکُنَّّسِ » چیست ؟ آن حضرت فرمودند : امامی است که پنهان می کند تا علم به او از خلق منطقع شود [ یعنی مردم از راه عادی آگاهی بر احوالات و افعال او نداشته باشند ] و در سال 260 غایب می گردد و آن گاه مانند

ص: 660

شعله ای در شب تاریک آشکار می گردد و اگر در آن زمان او را درک کنی چشمت روشن می گردد.

5) در کتاب موائب الامر فصل 2 باب 27 صفحه 256 آمده است :

عن ام هانی الثقفه قال : عذرت علی سیدی محمد بن علی الباقر علیه السلام فقلت یا سیدی آیة من کتاب الله عرضت بقلبی قد اقیصتنی واسهرت عینی قالی سلی یا ام هانی قلت یا سیدی قول الله عزوجل : « فَلا اُقْسِمَ بِالخُنَّسِ * الجَوارِ الکُنَّّسِ »؛ قال نعم المسأله سألتی یا ام هانی هذا مولود فی آخر الزمان و هو المهدی من هذه العترة

یکون به حیرة وغیبة تضیل فیها قوم و یهتدی فیها قوم فیاطوبی لک ان ادرکته و یا طوبی لمن أدرکه .

ام هانی می گوید : بامدادان خدمت آقایم محمد بن علی باقر علیه السلام رسیدم و عرض کردم ای آقای من یک آیه از کتاب خدای عز و جل به دلم عرضه شده است و مرا پریشان دل ساخته و چشمم را بی خواب کرده. فرمود : ای ام هانی سوال کن. پس من عرض کردم ای آقای من گفته خدای عزوجل « فلا اقسم بالخنّس الجوار الکنّس » فرمود : ای ام هانی چه مسئله نیکویی سوال کردی. این مولودی است که در آخرالزمان متولد شود اوست مهدی از این خاندان ( آل محمد صلی الله علیه و آله و سلّم ) برای او یک حیرت و غیبتی باشد که مردمی درآن گمراه شوند ومردمی هدایت یابند خوشا بتو اگر او را دریابی و خوشا به کسی که او را دریابد.

6) عالم جلیل القدر ومفسر بزرگ حاج سیدعبدالحسین طیب در تفسیر اطیب البیان مجلد 14 در ذیل آیه فوق می فرمایند :

در اخباری که کلینی در کافی و نعمانی به اسناد مختلف ازحضرت باقر علیه السلام روایت کرده اند که تفسیر فرموده به وجود بقیة الله الاعظم علیه السلام که مخصوص حضرت است و وقت آن را هم تعیین فرمود در سنه دویست و شصت هجری غیبت می فرمایند و مستور می شوند سپس مثل شهاب قبس ظاهر می گردد. می فرماید به راوی که : اگر درک کردی زمان او را چشمت روشن می شود. اشاره به اینکه هرکه درک کند زمان ظهور را چشمش روشن می گردد.

7) در کتاب کافی مجلد 2 باب فی الغیبة حدیث 8 صفحه 137 آمده است :

عن ابی جعفر علیه السلام قال : انما نحن کنجوم السماء کلما غاب نجم طلع نجم - حتی اذا ابشرتم باصابعکم و ماسلتم باعناقکم غیب الله عنکم نجمکم

فاستوت بنو عبدالمطلب فلم یعرف ای من امی فاذا طلع نجمکم فاحمد ربّکم .

یعنی معروف بن خربوز می گوید امام باقر علیه السلام فرمودند ما ائمه مانند اختران و ستارگان آسمانیم که هرگاه اختری غروب کند ، اختر دیگری طالع بشود یا زمانی که با انگشت اشاره کنید و گردن بسویش کج کنید خداوند ستاره اش را از شما پنهان کند و فرزندان عبدالمطلب مساوی شوند و امام شناخته نشود از غیر

ص: 661

امام. پس چون ستاره اش طالع شود و ( مهدی موعود ظاهر گردد ) پروردگارتان را سپاس می گویید .

8)

درکتاب منتخب الاثر صفحه 100 آمده است :

ثقة الاسلام ابوالقاسم خراز رازی یکی از شاگردان شیخ صدوق در کتاب نفیس « کفایت الاثر» از سلمان فارسی نقل می کند که :روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم خطبه ای نقل می فرمایند و در ضمن خطبه به مردم از رحلت خود صحبت می کردند و مردم را نسبت به عترت خودشان آگاه می کردند و سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند :

معاشر الناس من افتقد الشمس فليتمسّک بالقمر و من افتقد القمر فلیتمسّک بالفرقدین فلیتمسّک بالنجوم الزاهرة بعدی .

یعنی ای مردم هر کس خورشید را از دست داد پس به ماه مستمک می شود هرکس ماه را از دست بدهد به فرقدین ( دو ستاره نورانی نزدیک قطب شمال ) مستمسک می شود و هر کس فرقدین یا آن دو ستاره روشن را از دست داد پس به ستارگان نورانی دیگر مستمسک می شود.

سلمان گوید پس از این خطبه همراه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم به منزل آن حضرت رفتم و از وی در مورد این مطالب توضیح بیشتری خواستم آن حضرت فرمودند :

امّا الشّمس فانا و امّا القمر فعلی ... و امّا الفرقدان فالحسن و الحسین و اماالنجوم الزاهرة فالائمة التسعة من صلب الحسین و التاسع مهدیم ، انهم هم اوصیاء و الخلفاء بعدی ائمة أبرار عدد اسباط یعقوب و حواری عیسی قلت قسمتهم یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم قال اولهم و سیدهم علی بن ابی طالب و سبطای بعدهما زین علی بن الحسین علیهما السلام و بعده محمد بن علی باقر علم النبین والصادق جعفربن محمد و ابنه الکاظم سمِّی موسی بن عمران و الذی یقتل بارض خراسان علی ثم ابنه محمد و الصادقان علی و الحسن و الحجة القائم المنتظر فی غیبة فانهم عترتی من امی و لحمی علمهم علمی وحکمهم حکمی من اذانی فیهم فلا انا له الله تعالی شفاعتی .

اما منظور و مقصود از خورشید من هستم و منظور از ماه علی بن ابیطالب علیه السلام است و مراد از فرقدین حسن و حسین علیه السلام هستند و ستارگان نورانی ائمه نه گانه ای هستند که از پشت حسین می باشند و نهمین آنها مهدی آنهاست سپس فرزند ایشان اوصیاء وجانشینان بعد از من و پیشوایان نیکوکارانند تعداد آنها برابر فرزندان یعقوب ( یعقوب دوازده پسر داشت ) و حواریون مسیح است ( مسیح دوازده حواری داشت ) در اینجا سلمان از نام آنان سوال می کند پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند :

ص: 662

اول آنها علی بن ابی طالب علیه السلام و دوم و سوم آنها حسن و حسین علیهما السلام هستند چهارمشان زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام می باشد و پنجمشان محمد بن علی باقر علم نبیین علیه السلام می باشد و ششم آنها جعفر صادق علیه السلام و هفتم آنها موسی بن جعفر علیه السلام و هشتمشان علی بن موسی الرضا علیه السلام است که در سرزمین خراسان به قتل رسید و نهمشان محمد بن علی علیه السلام و دهم آنها علی بن محمد علیه السلام و یازدهمینشان امام حسن عسگری علیه السلام است و دوازدهمین ستاره حضرت حجت القائم علیه السلام که در ایام غیبتش چشم به راهش خواهند بود ایشان عترت

من و از گوشت

و خون من هستند. علم آنها علم من و حکم آنها حکم من است هر کس ایشان را بیازارد شفاعت من به او نخواهد رسید .

ص: 663

«آیه دویست و چهل و ششم »

اشاره

مشرکین زمان قائم آل محمد همان بهانه هائی را می آورند که مشرکین زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای آن حضرت می آوردند .

خداوند درسوره المطففین آیه 13 می فرمايد :

« ِاذا تُتْلی عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطیرُ الأَوَّلینَ »

هرگاه آیات ما را بر او بخوانند گوید : ( اینها ) افسانه های پیشینیان است.

در کتاب تأویل الایات

الظاهره صفحه 172 آمده است :

محمد بن العباس : عن احمد بن ابراهیم بن عباد باسناده الی عبدالله بن بکیر یرفعه الی ابی عبدالله علیه السلام قال فی قوله عزوجل :

« ِاذا تُتْلی عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطیرُ الأَوَّلینَ »؛ قال: یعنی یکذّب بالقائم علیه السلام اذ یقول له : لسنا نعرفک و لستَ من ولد فاطمة علیهاالسلام کما قال المشرکون محمد صلی الله علیه و آله .

محمد بن عباس از احمد بن ابراهیم بن عباد روایت کرده به سند خود تا عبدالله بن بکیر بطور مرفوع از حضرت ابی عبدالله امام صادق علیه السلام آورده که درباره فرموده خدای عزوجل : « هرگاه آیات ما بر او خوانده شود گوید ؛ افسانه های

ص: 664

پیشینیان است » فرمود : یعنی او را از جهت [ ایمان به ] حضرت قائم علیه السلام دروغگو شمارند که به آن حضرت گویند : تو را نمی شناسیم و تو از فرزندان فاطمه علیها السلام نیستی ، همانطور که مشرکین به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم چنین گفتند .

«آیه دویست و چهل و هفتم »

اشاره

خداوند سیر سنت های انبیاء گذشته را درباره قائم آل محمد عليه السلام اجرا می کند.

خداوند درسوره انشقاق آیه 19 می فرمايد :

« لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ »

البته که شما احوال گوناگون و حوادث مختلفی خواهید یافت.

در کتاب کمال الدین و تمام

النعمه باب 44 حدیث 6 صفحه 480 ( و مجلد 2 کمال الدین صفحه 157 ترجمه ) آمده

است :

حدثّنا المظفر بن جعفر بن المظفر العلوی رضی الله عنه قال حدثّنا جعفر بن محمد بن مسعود و حیدر بن محمد السمرقندی جمیعاً قال حدثّنا محمد بن مسعود قال حدثّنا جبرئیل بن أحمد عن موسی بن جعفر البغدادی قال حدثّنا الحسن بن محمد الصیرفی عن حنان بن سریر عن ابیه عن ابی عبدالله علیه السلام قال : ان القائم منا غیبة یطول امدها فقلت له ولم ذلک یابن رسول الله ؟ قال : لان الله عزوجل أبی الا ان یجری فیه سیر( سنن ) الانبیاء علیهم السلام فی غیباتهم و انه لابد له یا سدیر من انتهاء مدة غیابتهم قال الله تعالی « لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ » ای سنن ( سیر ) من کان قبلکم .

سدیر از امام ششم روایت کرده است که فرمود قائم ما غیبتی دارد که طولانی است به او عرض کردم یا بن رسول الله برای چه ؟ فرمودند : برای آنکه خدای عزوجل

ص: 665

ابا کرده است جز اینکه روشی در غیبت پیغمبران را درباره او مجری دارد و ناچار است ای سدیر که مدت غیبت همه پیغمبران را بسر برد ، خدای تعالی فرموده است ( در سوره انشقاق آیه 19) هر آینه طبقه طبقه بر یکدیگر سوار شوید یعنی دوستی کسانی که پیش از شما بوده اند.

«آیه دویست و چهل و هشتم »

اشاره

امامان بُرجهای آسمان هستند و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آخرین این بُرجها ست .

خداوند در سوره بروج آیه 1 می فرمايد:

« وَالسَّماءِ ذاتِ البُروُج ِ »

سوگند به آسمان که دارای برج ها است .

1) حافظ قندوزی حنفی در ینابیع الموده صفحه 430 آورده است :

قوله تعالی « وَالسَّماءِ ذاتِ البُروُج ِ » عن الا صبغ بن نباته قال سمعت ابن عباس رضی الله عنهما یقول قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم انا السماء و اما البروج فالائمة من اهل بیتی و عترتی اولهم علی و آخر هم المهدی و هم اثنا عشر.

حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی می گوید: از اصبغ بن نباته از ابن عباس در مورد قول خداوند متعالی « وَالسَّماءِ ذاتِ البُروُج ِ » روایت شده است که آن حضرت فرمودند : رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : آسمان منم ، و اما برج ها پس امامان از اهل بیت و عترت من می باشند ، اولین آنها امیرالمؤمنین علی علیه السلام است و آخرین شان مهدی است و آنان دوازده نفرند .

2) در کتاب اختصاص صفحه 223 آمده است :

ص: 666

المفید : فی کتاب الاختصاص : عن محمد بن علی بن بابویه قال : حدثّنا محمد بن موسی بن المتوکل ، عن محمد بن ابی عبدالله الکوفی ، عن موسی بن عمران ، عن عمه الحسین بن یزید ، عن علی بن سالم عن ابیه ، عن سالم بن دینار ، عن سعد بن ظریف ، عن الاصبغ بن نباته قال : سمعت ابن عباس یقول :

قال رسول الله صلی الله علیه و آله : ذکر الله عزوجل عبادة و ذکری عبادة ، و ذکر علیّ عبادة ، و ذکر الائمة من ولده عبادة ، والذّی بعثنی بالنّبوة و جعلنی خیرالبریّة ، انّ وصیّی لافضل الاوصیاء و انّه لحجة الله علی عباده و خلیفته علی خلقه ، و من ولده الائمة الهداة بعدی ، بهم یحبس الله العذاب عن اهل الارض ، و بهم یمسک السماء ان تقع علی الارض الاّ باذنه ، و بهم یمسک الجبال ان تمید بهم ، و بهم یسقی خلقه الغیب ، و بهم یخرج النبات ، اولئک اولیاء الله حقّاً و خلفاؤه [ خلفائی ]

صدقاً ، عدّتهم عدة الشهور و هی اثنا عشر شهراً ، و عدّتهم عدّة نقباء موسی بن عمران ، ثمّ ثلا علیه الصّلاة والسّلام هذه الآیة : « والسماء ذات البروج » ثمّ قال : اتقدر یا ابن عباس انّ الله یقسم بالسماء ذات البروج و یعنی به السّماء و بروجها؟ قلت : یا رسول الله فماذاک ؟ قال : امّا السّماء فانا و امّا البروج فالائمة بعدی اوّلهم علیّ و آخرهم المهدی [صلوات الله علیهم اجمعین] .

شیخ مفید : در کتاب اختصاص از محمد بن علی بن بابویه آورده که گوید : محمد بن موسی بن المتوکل از محمد بن ابی عبدالله کوفی ، از موسی بن عمران ، از عمویش حسین بن یزید ، از علی بن سالم ، از پدرش ، از سالم بی دینار ، از سعد بن ظریف ، از اصبغ بن نباته حدیثمان داد که گفت : شنیدم ابن عباس می گفت :

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ذکر خداوند عزوجل عبادت است ، و یاد من عبادت است ، یاد علی عبادت است ، یاد امامان از فرزندانشان عبادت است ، سوگند به آنکه مرا به نبوت برانگیخت و بهترین مخلوقات قرارم داد اینکه وصیّ من برترین اوصیاست و همانا او حجت خداوند بر بندگانش و خلیفه او بر خلقش می باشد ، و از فرزندانش امامان هدایتگر بعد از من هستند به آنان خداوند عذاب را از اهل زمین حبس می کند ، و به سبب آنان آسمان را نگاه می دارد که جز به اذن او بر زمین افتد ، و به [ میمنت وجود ] آنان کوه ها را نگه می دارد که به حرکت در آیند ، و به [ واسطه ی ] ایشان بر آفریدگان خویش باران می بارد ، و به [ خاطر ] آنان گیاه می رویاند ، ایشانند به حق اولیای خداوند و خلفای راستین من ، شماره های ایشان همان تعداد ماه هاست ، که دوازده ماه است ، و به شماره نقبای موسی بن عمران ، سپس این آیه راتلاوت فرمود : « سوگند به آسمان که دارای برج ها و کاخ های با عظمت است.» آن گاه فرمود : ای ابن عباس ! آیا چنین می پنداری که خداوند به آسمان دارای برج ها سوگند یاد کند و منظورش همان آسمان و برج های آن باشد ، عرض کردم : یا رسول الله پس ( معنی آن )

ص: 667

چیست ؟ فرمود : اما آسمان من هستم ، و اما برج ها ؛ پس امامان بعد از من می باشند و اولینشان علی و آخرینشان مهدی است که صلوات خداوند بر همه آنان باد .

«آیه دویست و چهل و نهم »

اشاره

کافران در مقابل رسول خدا و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا علیهم السلام کید کردند و خداوند متعال به وسیله قائم آل محمد کید خواهد کرد .

خداوند درسوره طارق آیات 15 الی 17 می فرمايد :

« اِنَّهُمْ یَکیدوُنَ کَیْداً * وَ أکیدُ کَیداً * فَمَهِّلِ الْکافِرینَ اَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً»

البته آنان [ دشمنان اسلام ] هر چه بتوانند کيد و مکر می کنند * و من [ خدای متعال ] هم [ در مقابل آنان ] کید خواهم کرد * پس تو [ ای رسول ما ] مهلت ده کافران را مهلت کمی .

در کتاب تفسیر قمی مجلد 2

صفحه 416 آمده است :

علی بن ابراهیم : قال : حدثّنا جعفر بن احمد ، عن عبد [ عبید ] الله بن موسی : عن الحسن بن علی ، [ عن ] ابن ابی حمزه [ عن ابیه ] ، عن ابی بصیر فی قوله : « فما له من قوّة ولا ناصر » قال علیه السلام : ما [ له ] قوّة یقوی بها علی خالقه و لا

ص: 668

ناصر من الله ینصره ان اراد به سوءاً . قلت : « اِنَّهُمْ یَکیدوُنَ کَیْداً ً * وَ أکیدُ کَیداً » قال : کادوا رسول الله صلی الله علیه و آله و کادوا علیاً علیه السلام وکادوا فاطمه علیها السلام ، فقال [ الله ] یامحمد « اِنَّهُمْ یَکیدوُنَ کَیْداً * وَ أکیدُ کَیداً * فَمَهِّلِ الْکافِرینَ » - یا محمد - « اَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً » لوقت بعث القائم علیه السلام فینتقم له من الجبابرة [ الجبّارین ] و الطّواغیت من قریش و بنی امیّة و سائر الناس .

علی بن ابراهیم گوید : حدیثمان داد جعفر بن احمد ، از عبد [عبید] الله بن موسی ، از حسن بن علی ، [ از ] ابن ابی حمزه [ از پدرش ] از ابوبصیر درباره فرموده خداوند : پس او را [ در آن روز ] قوت و توانی در خود و یاوری بر جان نیست آن حضرت علیه السلام فرمود : برای او قوت و نیرویی نیست که علیه خالقش به

وسیله آن نیرو گیرد ، و هیچ یاوری از سوی خداوند نمی باشد تا اگر خداوند اراده فرماید او را عذاب کند یاریش نماید . عرضه داشتم : « آنان هر چه بتوانند کید و مکر کنند ( و من هم کید خواهم کرد ) » فرمود : با رسول خدا صلی الله علیه و آله کید نمودند ، و با حضرت علی علیه السلام کید کردند ، ونسبت به فاطمه علیها السلام با کید و مکر رفتار نمودند ، پس[ خداوند ] فرمود : ای محمد آنان هر چه بتوانند کید ومکر می کنند ، و من هم در مقابل آنان کید خواهم کرد ، پس تو – ای محمد – کافران را مهلت ده، مهلت کمی ؛ تا وقت برانگیختن قائم علیه السلام که برای او از جبّاران و طاغوت های قریش و بنی امیه و سایر مردم انتقام خواهد گرفت .

ص: 669

«آیه دویست و پنجاهم »

اشاره

در قیام قائم موعود علیه السلام ، چهره های ستمگران ترسناک و ذلیل می گردد.

خداوند درسوره غاشیه آیات 1 الی 4 می فرمايد :

« هَلْ اَتاکَ حَدیثُ الغاشِیَةِ * وُجوُهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ * عامِلَةٌ ناصِبَةٌ * تَصلی ناراً حامیَة »

آیا حدیث آن[ عقوبت ] فراگیر بتو رسیده چهره هائی که در آن روز ترسناک و ذلیل است همه کارشان رنج و مشقت است و به آتش سوزاننده می رسند .

در کتاب روضه کافی مجلد 1

صفحه 50 و ترجمه روضه کافی نوشته محمد بن یعقوب کلینی مجلد 1 صفحه 72 حديث 13

آمده است :

سهل ، عن محمد ، عن ابیه عن أبی عبدالله علیه السلام قال : قلت : « هَلْ اَتاکَ حَدیثُ الغاشِیَةِ »؟ قال : یغشاهم القائم بالسیف . قال : قلت :« وُجوُةٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ »؟ قال : خاضعة لاتطیق الامتناع قال : قلت : عاملة ؟ قال : عملت بغیر ما أنزل الله . قال : قلت : ناصیة ؟ قال : نصبت غیر ولاة الامر . قال : قلت : « تُصَّلیَ

ص: 670

ناراًً حامِیَة » ؟ قال : تصلی نارالحرب فی الدنیا علی عهد القائم و فی الآخرة نار جهنم».

محمد از پدرش روایت کرده که گفت : از امام صادق علیه السلام راجع به گفتار خدای تعالی پرسیدم که می فرمایند : « آیا داستان حادثه فرا گیرنده بتو رسیده .» ( سوره غاشیه ) فرمود : حضرت قائم علیه السلام که آنها را با شمشیر فرا گیرد ، عرض کردم ، « چهره هایی در آن روز ترسانند » ( یعنی چه ؟ ) فرمود : فروتن و زبون هستند که توانایی جلوگیری ندارند ، عرض کردم : عامله - عمل کننده ( یعنی چه ؟ ) فرمود : یعنی به غیر آنچه خدا نازل فرموده عمل کرده اند ، عرض کردم : ناصبه - نصب کننده ( یعنی چه ؟ ) فرمود : یعنی غیر زمامداران بحق را

منصوب کرده اند . عرض کردم : « داخل آتش سوزان شوند » ( معنایش چیست؟) فرمود : داخل آتش جنگ دنیا در زمان حضرت قائم علیه السلام گردند و در آخرت در آتش دوزخ بسوزند.

«آیه دویست و پنجاه و یکم »

اشاره

در ظهور مهدی موعود شب تار زمان به روز روشن ظهور مبدل می شود.

خداوند درسوره فجر آیات 1الی 4 می فرمايد :

« وَالْفَجْرِ* وَلَیالٍ عَشْرٍ * وَ الشَّفْعِ وَالْوَتْرِ * وَ اللَّّیْلِ اِذا یَسْرِ »

سوگند به فجر ( سپیده دم ) که جهان روی روشنایی می بیند و شب های دهگانه و سوگند به حق جفت و بحق فرد قسم به شب آن گاه که به روز روشنی مبدل شود.

در کتاب تأویل الآیات

الظاهره صفحه 792 و تفسیر برهان مجلد 4 صفحه 457 آمده است :

شرف الدین النجفی : قال : روی بالاسناد مرفوعاً عن عمروبن شمر ، عن جابر بن یزید الجعفی ، عن ابی عبدالله علیه السلام قال : قوله عزوجل : « وَالْفَجْرِ » الفجر هوالقائم علیه السلام ،« وَلَیالٍ عَشْرٍ » الائمه علیهم السلام من الحسن الی الحسن ،« وَ الشَّفْعِ » امیر المؤمنین و فاطمه علیهما السلام و «

وَالْوَتْرِ » هو الله وحده لا

ص: 671

شریک له ، « وَ اللَّّیْلِ اِذا یَسْرٍ » هی دولة حبتر فهی تسری الی دولة [ قیام ] القائم علیه السلام .

شرف الدین نجفی گوید: به طور مسند مرفوع از عمرو بن شمر از جابر بن یزید جعفی ، از حضرت ابی عبدالله امام صادق علیه السلام روایت کرده که آن جناب فرمودند : فرموده خدای عزوجل : « و الفجر » فجر همان قائم علیه السلام است ، « لیال عشر » امامان علیهم السلام از حسن [ مجتبی ] تا حسن [ عسکری ] هستند، « والشفع » امیرالمؤمنین و فاطمه علیهما السلام می باشند ، « والوتر » همان خداوند یکتا است که هیچ شریک ندارد ، « و اللیل اذا یسر » منظور دولت حبتر است که سرایت می کند تا دولت [ قیام ] حضرت قائم علیه السلام منتهی گردد .

«آیه دویست و پنجاه و دوم »

اشاره

قیام قائم آل محمد علیه السلام مانند روز روشنی است که تاریکی و ظلمت را از بین می برد.

خداوند درسوره شمس آیات 1 الی 4 می فرمايد :

« وَالشَّمْسِ وَ ضُحیهَا * وَالْقَمَرِ اِذَا تَلَیهَا * وَ النَّهَارِ اِذَا جَلََّیهَا * وَ اللَّیْلِ إِذَا یَغْشیهَا»

سوگند به خورشید و هنگام اوج درخشندگیش ، و سوگند به ماه که در پی آن تابان است و سوگند به روز که تاریکی را می زداید و جهان را روشن می سازد و به شب گاهی که عالم را در پرده ی سیاهی بر کشید.

1) در کتاب تأویل الآیات الظاهره صفحه 805 آمده است :

محمد بن العباس ، [ فی المعنی ] عن محمد بن القاسم ، عن جعفر بن عبدالله ، عن محمد بن عبدالله [ الرحمن ] ، عن محمد بن عبدالرحمن ( الله ) عن ابی جعفر القمی،

ص: 672

عن محمد بن عمر ، عن سلیمان الدیلمی ، عن ابی عبدالله علیه السلام قال : سألته عن قول الله عزوجل : « وَالشَّمْسِ وَ ضُحَیهَا » قال : الشمس رسول الله صلی الله علیه و آله اوضح للناس دینهم ، قلت: «وَالْقَمَرِ اِذَا تَلَیهَا » قال : ذاک امیرالمؤمنین علیه السلام تلارسول الله صلی الله علیه و آله ، قلت: « وَ النَّهَارِ اِذَا جَلَّیَهَا » قال : ذاک الامام من ذرّیّة فاطمة نسل رسول الله صلی الله علیه و آله ، فیجلی ظلام الجور والظّلم ، فحکی الله سبحانه عنه فقال : « والنهار اذا جلاها » یعنی به القائم علیه السلام ، قلت : « وَ اللَّیْلِ إِذَا یَغْشَیهَا » قال : ذلک ائمة الجور الذین استبدّوا بالامور دون آل الرّسول صلوات الله علیهم اجمعین و جلسوا مجلساً کان آل الرّسول اولی به منهم ، فعشوا دین الله بالجور و الظلم ، فحکی الله سبحانه فعلهم فقال : « واللیل اذا یغشاها »

محمد بن العباس [ در معنی آیات ] از محمد بن القاسم ، از جعفر بن عبدالله ، از محمد بن عبدالله ، [ الرحمن ] ، از محمد بن عبدالرحمن ، [الله ] ، از ابوجعفر قمی، از محمد بن عمر ، از سلیمان دیلمی ، از جعفر ابوعبدالله امام صادق علیه السلام روایت آورده که گفت : از آن جناب راجع به فرمایش خدای عزوجل : « سوگند به خورشید و هنگام اوج درخشندگیش » پرسیدم ، فرمود: خورشید، رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد ، برای مردم دینشان را واضح و روشن ساخت ، عرض کردم : « و سوگند به ماه که در پی آن تابان است. » فرمود : او امیرالمؤمنین است که در پی رسول خدا صلی الله علیه و آله است ، گفتم : « وسوگند به روز که تاریکی را می زداید و جهان را روشن می سازد. » فرمود : آن امام از ذریه فاطمه نسل رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم است که تاریکی جور و ظلم را می زداید ، پس خداوند سبحان از او حکایت آورده که فرمود : « و سوگند به روز که تاریکی را می زداید و جهان را روشن می سازد. » منظور از آن حضرت قائم علیه السلام می باشد . پرسیدم : « و سوگند به شب گاهی که عالم را در پرده ی سیاهی بر کشد » ؟ فرمود : آن امامان جور و ستم هستند که به استبداد خود جدای از خاندان رسول [ صلوات الله علیهم اجمعین ] زمام امور را بدست گرفتند . و به مسندی تکیه زدند که آل رسول از آنها نسبت به آن شایسته تر بودند ، پس دین خدای را با ظلم و ستم پوشاندند که خدای سبحان کار آنان را حکایت کرد و فرمود: « سوگند به شب گاهی که عالم را در پرده سیاهی بر کشد.»

2) در کتاب تأویل الآیات الظاهره صفحه 803 آمده است :

شرف الدین النجفی : قال : روی علی بن محمد ، عن ابی جمیلة ، عن الحلبی ، و رواه [ ايضاً ] علی بن الحکم ، عن ابان بن عثمان ، عن الفضل بن العباس ، عن ابی عبدالله علیه السلام انّه قال : وَالشَّمْسِ وَ ضُحَیهَا » الشمس امیرالمؤمنین علیه السلام و ضحاها قیام القائم علیه السلام لان الله سبحانه قال : « و ان یحشرالناس ضحی» «وَالْقَمَرِ اِذَا تَلَیهَا » الحسن و الحسین علیه السلام . « وَ النَّهَارِ اِذَا جَلََّیهَا

ص: 673

» هو قیام القائم علیه السلام « وَ اللَّیْلِ إِذَا یَغْشَیهَا » حبتر و دولته [ و ] قد غشی علیه الحق و اما قوله : [ والسماء و ما بناها ] قال : هو محمد صلی الله علیه و آله هو السماء الذی یسمو الیه الخلق فی العلم و قوله : « والارض و ما طحیها » قال : الارض الشیعة ، و « نفس ما سوّاها » قال : هو المومن المستوی علی الخلق [ المستور و هو علی الحق ] و قوله : « فالهمها فجورها و تقواها » قال : عرفت [ عرّفها ] الحق من الباطل فذلک قوله « و نفس و ما سوّاها قد افلح من زکّاها » قال: قد افلحت نفس زکّاها الله ، و قد خابت من دسّاها الله .

قوله : « کذّبت ثمود بطغواها » قال : ثمود رهط من الشیعة ، فان الله سبحانه یقول: « و اما ثمود فهدیناهم ، فاستحبّوا العمی علی الهدی فاخذتهم صاعقة العذاب الهون » فهو السیف اذا قام القائم علیه السلام و قوله : « فقال لهم رسول الله » [ هو النبی

] « ناقة الله و سقیاها » قال : الناقة الامام الذی فهَّم عن الله [ و فهِّم عن الله ] و [ سقیاها ] ای عنده مستقی العلم « فکذّبوه فعقروها فدمدم علیهم ربهم بذنبهم فسوّاها » قال : فی الرّجعة ، [ ولا یخاف عقباها ] قال : لا یخاف من مثلها اذا رجع .

شرف الدین نجفی می گوید: علی بن محمد ، از ابوجمیله روایت کرده ، از حلبی و [ نیز ] این حدیث را علی بن الحکم روایت کرده ، از ابان بن عثمان ، از فضل بن عباس ، از حضرت ابی عبدالله صادق علیه السلام که فرمود : سوگند به خورشید و هنگام اوج درخشندگیش ؛ شمس، امیرالمؤمنین علیه السلام است و هنگام اوج درخشندگیش قیام حضرت قائم علیه السلام است (زیرا که خدای سبحان فرموده : و اینکه مردم هنگام اوج درخشندگی خورشید جمع شوند ) و سوگند به ماه که در پی آن تابان است . حسن و حسین علیهماالسلام هستند. و سوگند به روز که تاریکی را می زداید ؛ قیام حضرت قائم علیه السلام است و سوگند به شب گاهی که عالم را در پرده سیاهی بر کشد ؛ حبتر و دولت اوست و این در حالی است که حق او را خواهد پوشاند ، و اینکه فرموده: و سوگند به آسمان بلند و آنکه این کاخ رفیع را بنا نهاد. فرمود : او حضرت محمد صلی الله علیه و آله است ، اوست آسمانی که خلایق در علم ودانش به سوی او بالا می روند ، و اینکه فرموده ؛ و سوگند به زمین و آنکه آن را گستراند. فرمود : ارض ، شیعه است و سوگند به نفس و آنکه او را مستقیم بیافرید. فرمود : او مؤمن است که آفرینش معتدلی دارد [ که پنهان است و برحق ] و اینکه فرموده : و بر او شر و خیرش را الهام نمود ] فرمود : حق را از باطل به او [ آن نفس ] شناسانید ، و این است که فرموده : و سوگند به نفس و آنکه اورا مستقیم بیافرید ، به راستی هر که آن را پاک دارد رستگار است. فرمود : نفسی که خداوند آن را پاکیزه گرداند البته رستگار شده و هر که را به پلیدی انداخت زیانکار گشته است .

و اینکه فرموده :« قوم ثمود از روی سرکشی [ حقایق وحی را ] تکذیب کردند» فرمود : ثمود گروهی از شیعه است که خداوند سبحان فرماید : « و اما قوم ثمود

ص: 674

را هدایت کردیم پس آنان کوری و گمراهی را بر هدایت برگزیدند پس صاعقه عذاب خواری آنان را گرفت » و این عقوبت شمشیر است هرگاه حضرت قائم علیه السلام بپا خیزد . و اینکه فرموده : « پس رسول خدا به آنان فرمود » [ او پیغمبر اکرم است ] « این ناقه خداوند است و آبشخور آن » فرمود : ناقه امام است که از سوی خداوند فهمانیده [ و آبشخوران ] یعنی : آبشخور علم نزد اوست پس او را تکذیب کردند و ناقه را پی نمودند که خداوند هم به کیفر گناهانشان هلاکشان ساخت فرمود: [ این ] در رجعت است. « از پایان کار بیم ندارد » فرمود : از مانند آن چنانچه بازگردد ترسی ندارد.

«آیه دویست و پنجاه و سوم »

اشاره

قیام قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف جهان تاریک را روشن می سازد.

خداوند درسوره لیل آیات 1و2 می فرمايد :

« وَ اللَّیْلِ اِذَا یَغْشَی * وَ النَّهارِ اِذَا تَجَلَّی »

سوگند به شب آنگاه که همه جا را در پرده ی سیاهی بپوشاند و سوگند به روز هنگامی که جهان را روشن سازد.

1) در کتاب تفسیر قمی مجلد 2 صفحه 425 آمده است :

علی بن ابراهیم قال : اخبرنا احمد بن ادریس قال : حدثنا محمد بن عبدالجبار ، عن ابن ابی عمر ، عن حماد بن عثمان ، عن محمد بن مسلم قال : سألت ابا جعفر علیه السلام عن قول الله عزوجل « وَ اللَّیْلِ اِذَا یَغْشی » قال : اللیل فی هذا الموضع الثانی یغشی [ فلان غشی ] امیرالمؤمنین علیه السلام فی دولته التی جرت له علیه ، و امیرالمؤمنین یصبر فی دولتهم حتی تنقضی ، قال : « وَالنَّهارِ اِذََا تَجَّلی » قال :

ص: 675

النهار هو القائم علیه السلام منّا اهل البیت اذا قام غلبت دولته الباطل ، والقران ضرب فیه الامثال للناس و خاطب [ الله ] نبیّه [ به ] و نحن فلیس یعلمه غیرنا .

علی بن ابراهیم گوید : احمد بن ادریس خبرمان داد ، وی گفت : محمد بن عبدالجبار حدیثمان داد ، از ابن ابی عمر ، از حماد بن عثمان ، از محمد بن مسلم که گفت : از حضرت ابوجعفر باقر علیه السلام راجع به قول خدای عزوجل: « سوگند به شب آن گاه که همه جا را در پرده سیاه بپوشاند» . پرسیدم : فرمود : لیل = شب، در اینجا دومّی است که پرده سیاهش را در دولتش که برایش فراهم آمد بر امیرالمؤمنین علیه السلام قرار داد ، امیرالمؤمنین در دولت آنها صبر می کند تا وقتی که به پایان رسد ، فرمود : « و سوگند به روز، هنگامی که جهان را روشن می سازد. » امام باقر علیه السلام فرمود : النهار = روز، همان قائم علیه السلام از

ما اهل البیت است که هرگاه بپا خیزد دولت او بر باطل غالب شود ، و در قرآن مثل هایی برای مردم آورده شده و خداوند آن را به پیغمبرش و ما خطاب فرموده که جز ما کسی آن را نمی داند .

2) در کتاب تأویل الایات الظاهره صحفه 807 آمده است :

شرف الدین النجفی : فی معنی السّورة قال : جاء مرفوعاً عن عمرو بن شمر ، عن جابر بن یزید ، عن ابی عبدالله علیه السلام فی قوله [ قول الله تبارک و تعالی ] : « وَ اللَّیْلِ اِذاَ یَغْشَی » قال : دولة ابلیس ( لعنة الله ) الی یوم القیامة و هو یوم قیام القائم علیه السلام ، « وَالنَّهارِ اِذََا تَجَّلی » و هو القائم علیه السلام : اذا قام ، و قوله : « فامّا من اعطی و اتقی » اعطی نفسه الحق ، و اتقّی الباطل ، « فَسَنُیسّره للیُسری » ای الجنة « وَ امّا مَن بخل » یعنی بنفسه علی الحق واستغنی بالباطل عن الحق، « وَ کذّبَ بالحسنی » بولایة علی بن ابی طالب و الائمة من بعده ، « فسَنیسّره للعُسری» یعنی النار ، و اما قوله : « انّ علینا للهُدی » ، یعنی انّ علیاً هو الهدی، « وَ انّ لنا للآخرةَ » ، [ له الاخرة ] « وَ الاولی فانذرتکُم ناراً تلظّی » قال : [ هو ] القائم علیه السلام اذا قام بالغضب فیقتل من کلّ الف تسعمائة و تسعة و تسعین ، « لا یصلاها الاّ الاَشقی » قال : هو عدو آل محمد علیهم السلام ، [ و سیجنّبها الاتقی ] قال : ذاک امیرالمؤمنین علیه السلام و شیعته .

شرف الدین نجفی در معنی این سوره گوید : به طور مرفوع از عمروبن شمر ، از جابر بن یزید ، از حضرت ابی عبدالله صادق علیه السلام روایت آمده که درباره قول خدای تبارک و تعالی : « و سوگند به شب آن گاه که همه جا را در پرده سیاه بپوشاند.» فرمود : دولت ابلیس لعنت الله تا روز قیامت ، و آن روز قیام حضرت قائم علیه السلام است . «و سوگند به روز هنگامی که جهان را روشن سازد. » و او قائم علیه السلام است آنگاه که بپا خیزد ، و اینکه فرموده : « و اما کسی که

ص: 676

عطا و بخشش کرد و تقوی پیشه ساخت » خودش را به حق سپرد و از باطل پرهیز کرد ، « ما البته کار او را به آسانی خواهم رسانید. » یعنی به بهشت ، « و اما آنکه بخل ورزید » یعنی از تسلیم خودش به حق بخل نمود و به باطل از حق قناعت و اظهار بی نیازی کرد ، و نیکی را تکذیب نمود یعنی : ولایت علی بن ابی طالب و امامان بعد از او « زمینه رهسپار شدن به سختی را پیش رویش قرار دهیم. » یعنی : آتش دوزخ .

و اما اینکه فرموده : « همانا هدایت برماست. » یعنی اینکه علی علیه السلام همان هدایت است « و همانا ملک آخرت و دنیا از آن ماست » « من شما را از آتش شعله ور ترسانیدم . » فرمود : [ او ] حضرت قائم علیه السلام است هرگاه با غضب بپا خیزد ، پس از هر هزار تن [از مخالفان ] نهصدو نودونه تن را می کشد و« به آن [ آتش ] گرفتار نشود مگر شقی ترین خلق .» فرمود : او دشمن آل محمد

علیهم السلام است « و متقی ترین مردم از آن دور خواهد بود .» فرمود : او امیرالمؤمنین علیه السلام و شیعیان او می باشند.

«آیه دویست و پنجاه و چهارم »

اشاره

شب قدر شب تقدیر ولایت امیرالمؤمنین و ائمه طاهرین و امام زمان علیهم السلام است .

خداوند درسوره قدر آیه 1 می فرمايد :

« اِنّا اَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ »

ما آن را در شب قدر نازل کردیم .

درمعانی الاخبار صفحه 315 آمده

است :

عن الاصبغ بن نباته عن علی بن ابی طالب علیه السلام قال : قال لی یا رسول الله صلی الله علیه و آله : یا علی اتدری ما معنی لیلة القدر ؟ فقلت : لا یا رسول الله فقال صلی الله علیه و آله : ان الله تبارک و تعالی قدر فیها ما هو کائن الی یوم القیامة فکان فیما قدرعزوجل ولایتک و ولایة الائمه من ولدک الی یوم القیامة .

ص: 677

اصبغ بن نباته از مولای متقیان علی علیه السلام روایت می کند که گفت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمود : یا علی آیا می دانی معنای لیلة القدر را ؟ عرض کردم نه یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ، فرمود : خداوند در آن شب قدر آن چه را که باید بوجود آورد ، تا قیامت تقدیر می کند و از جمله مقدورات الهی ولایت تو ولایت امامان از نسل تو تا روز قیامت است .

این شب در عالم ذر اولی بوده است که در آن خداوند از همه انسان ها و از همه انبیاء از سه کلمه عهد و پیمان می گیرد و آن سه کلمه عبارت بوده اند از: لا اله الا الله ، محمّد رسول الله ، و امیرالمؤمنین علی علیه السلام و فرزندانش یکی بعد از دیگری حجت الله و در حال حاضر حضرت بقیه الله الاعظم حجت خداوند بر روی کره زمین است و ولایت اینها فطری است .

«آیه دویست و پنجاه و پنجم »

اشاره

سلام بر صبح قیام قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف

خداوند درسوره قدر آیه 5 می فرمايد :

« سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ »

سلام و رحمتی پیوسته تا هنگام طلوع فجر.

1) در کتاب تأویل الایات الظاهره صفحه 820 آمده است :

محمد بن العباس ، علی احمد بن هودة ، عن ابراهیم بن اسحاق ، عن عبدالله بن حماد ، عن ابی یحیی الصنعانی ، عن ابی عبدالله علیه السلام قال : سمعته یقول : قال لی ابی محمد علیه السلام : قرا علی بن ابی طالب علیه السلام انا انزلناه فی لیلة القدر و عنده الحسن والحسین علیهما السلام فقال له الحسین یا ابتاه کانّ بها من فیک حلاوة ، فقال له : یا بن رسول الله [و ابنی ] انی اعلم فیها مالا تعلم ، انها لما

ص: 678

انزلت بعث الی جدّک رسول الله صلی الله علیه و آله ، فقراها علیّ ثمّ ضرب علی کتفی الایمن و قال :

یا اخی و وصیّی و ولیّی ( علی ) امّتی بعدی و حرب اعدائی الی یوم یبعثون ، هذه السورة لک من بعدی و لولدیک ( ولولدک ) من بعدک انّ جبرئیل اخی علیه السلام من الملائکة حد شالیّ احداث امتی فی سنتها والله و انّه لیحدّث ذلک الیک کاحداث النّبّوة ولها نور ساطع فی قلبک و قلوب اوصیائک الی مطلع فجر القائم علیه السلام.

محمد بن العباس : از احمد بن هوده ، از ابراهیم ابن اسحاق ، از عبدالله بن حماد ، از ابویحیی صنعانی ، از حضرت ابو عبدالله صادق علیه السلام آورده که راوی گوید : شنیدم آن حضرت می فرمود : پدرم محمد ( باقر ) علیه السلام به من فرمود: حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام در حالی که حسن و حسین علیه

السلام نزدش بودند سوره انا انزلناه فی لیله القدر را خواند ، حسین به آن جناب عرضه داشت : ای پدر گویی از دهان شما شیرینی دیگری دارد. امیرالمؤمنین علیه السلام به او فرمودند : ای فرزند رسول خدا و فرزند من ، البته من در این سوره می دانم آنچه را که تو نمی دانی ، هنگامی که این سوره نازل شد جدت رسول خدا صلی الله علیه و آله در پی من فرستادند پس آن را بر من خواندند سپس بر شانه راست من زدند و فرمودند :

ای برادر و جانشین و ولی من بر امتم بعد از من ، و جنگ دشمنانم تا روزی که برانگیخته شوند ، این سوره برای تو است پس از من ، و برای دو فرزندت [ فرزندانت ] بعد از تو ، همانا جبرئیل برادرم از فرشتگان ، حوادث و کارهای امتم در این سالشان را به اطلاع من رسانید . به خدا سوگند همانا این جریان اطلاع دادن از حوادث و کارها برای تو نیز خواهد بود همچون خبر گرفتن نبوت ، و برای آن نور درخشانی است در دل تو و دلهای اوصیای تو تا طلوع فجر حضرت قائم علیه السلام .

2) در کتاب تأویل الایات الظاهره صفحه 818 آمده است :

شرف الدین النجفی : عن محمد بن جمهور ، عن موسی بن بکر ، عن زرارة ، عن حمران قال : سألت ابا عبدالله علیه السلام عما یفرق فی لیله القدر هل هوما یقدّر سبحانه و تعالی فیها؟ قال علیه السلام لا توصف قدرة الله [ لانّه قال : « فیها یفرق کلّ امرٍ حکیمٍ » فکیف یکون حکیماً الا ما فرّق ] و لا یوصف قدرة الله سبحانه لانّه یحدث ما یشاء ، و اما قوله : « خیرٌ مِن الف شهر»، یعنی فاطمة علیها السلام و قوله تعالی : « تنزّل المَلائکة و الرّوحُ فیها » و الملائکة فی هذا الموضع المؤمنون الذین ، یملکون علم آل محمد علیهم السلام و الرّوح ، روح القدس و هی [ هو فی ] فاطمة علیها السلام ، « مِن کلّ امرٍ سَلام » یقول کل امر سلّمه مسلّمه « حتّی مطلع الفجر» یعنی ( حتی ) یقوم القائم علیه السلام .

ص: 679

شرف الدین نجفی : از محمد بن جمهور ، از موسی بن بکر ، از زراره ، از حمران آورده که گفت از حضرت ابو عبدالله صادق علیه السلام پرسیدم از آنچه را که در شب قدر ممتاز و پراکنده می شود آیا همان اموری است که خدای سبحانه و تعالی در آن تقدیر می کند ؟ امام صادق علیه السلام فرمود : قدرت خداوند توصیف نمی شود زیرا که او فرموده : « در آن شب هر امری با حکمت ممتاز و جدا می شود » پس چگونه امری با حکمت خواهد بود مگر آنچه را که او ممتاز ساخته ؟ و قدرت خداوند سبحان وصف ناپذیر است . زیرا که او آنچه را بخواهد پدید می آورد و اینکه فرموده : از هزار ماه بهتر است، یعنی : حضرت فاطمه علیها السلام و اینکه خدای تعالی فرموده : « فرشتگان و روح در آن شب فرود می آیند. » فرشتگان در اینجا مؤمنانی هستند که علم آل محمد علیهم السلام را دارند، « و روح » روح القدس است و آن [ در ] فاطمه علیها السلام می باشد . « از هر امر[وفرمان و سرنوشتی ] سلام و رحمت است. » می فرماید : هر امری که تسلیم کننده اش آن را تسلیم کند ، « تا طلوع سپیده دم » یعنی ( تاوقتی که) قائم علیه السلام قیام کند.

«آيه دويست و پنجاه و ششم »

اشاره

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اسلام را استوار

می کند .

خداوند درسوره بیّنه آیه 5 می فرمايد :

« وَ ذلِکَ دینُ القَیِّمَةَ »

و دين درست و استوار ، اين است.

در كتاب تأویل الایات

الظاهره صفحه 831 آمده است:

شرف الدین نجفی : روی علی بن اسباط ، عن ابی حمزة ، عن ابی بصیر ، عن ابی عبدالله علیه السلام فی قوله عزوجل : « وَ ذلِکَ دینُ القَیِّمَةَ » قال : [ انما ] هو ذلک دین القائم علیه السلام .

ص: 680

شرف الدین نجفی : از (ابن) اسباط ، از ابوحمزه ، از ابوبصیر ، از حضرت ابو عبدالله امام صادق علیه السلام روایت آورده که درباره قول خدای عز وجل : « وآن است دین استوار و آئین محکم و درست » فرمود : همانا این دین حضرت قائم علیه السلام است .

«آیه دويست و پنجاه و هفتم »

اشاره

خداوند با کلمه « والعصر » به عصر طلائی ظهور قائم آل محمد عليه السلام سوگند می خورد .

خداوند درسوره عصر آیات 1الی 3 می فرمايد :

« وَالْعَصْرِ * اِنَّ الْاِنْسانَ لَفی خُسْرٍ * اِلَّا الَّذینَ آمَنوُا وَ عَمِلوُا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ »

قسم به عصر *كه انسان همه در خسارت و زيان است * مگر آنان كه به خدا ايمان آورده و نيكوكار شدند و به درستي و راستي و پايداري در دين يكديگر را سفارش كردند .

ص: 681

در کتاب کمال الدین و تمام النعمه مجلد 2 صفحه 370 حدیث 1 باب في نوادرالکتاب آمده است :

حدثنا احمد بن هرون القاضی و جعفر بن محمد بن مسرور و علی بن الحسین بن شاذویه المؤدب رضی الله عنهم قالوا حدثنا محمد بن عبدالله بن جعفربن جامع الحمیری قال حدثنا ابی عن محمد بن الحسین بن ابی الخطاب الدقاق عن محمد بن سنان عن المفضل بن عمر قال سألت الصادق جعفربن محمد علیه السلام عن قول الله عزوجل : « وَالْعَصْرِ * اِنَّ الْاِنْسانَ لَفی خُسْرٍ » قال علیه السلام : العصر عصر خروج القائم علیه السلام « اِنَّ الْاِنْسانَ لَفی خُسرٍ » یعنی اعدائنا الا الذین آمنوا یعنی بآیاتنا و عملوا الصالحات یعنی بمواساة الاخوان « وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ » یعنی بالامامة و تواصوا بالصبر یعنی بالفترة قال مصنف هذاالکتاب رضی الله عنه ان قوماً قالوا بالفترة و احتجوا بها و زعموا ان الامامة منقطعة کما انقطعت النبوة و الرسالة من نبی الی نبی و رسول الی رسول بعد محمد صلی الله علیه و آله و سلم فاقول و بالله التوفیق ان هذا القول مخالف الحق لکثرة الروایات التی وردت ان الارض لا تخلو من حجة الی یوم القیمة و لم تخل من لدن آدم علیه السلام الی هذا الوقت و هذه الاخبار کثیرة شایعة قد ذکرتها فی هذا الکتاب و هی شایعة فی طبقات الشیعة و فرقها لا ینکرها منهم منکر و لا یجحدها جاحد و لا یتأولها متأول ان الارض لا تخلو من حجة ( امام خ ل ) حی معروف اما ظاهر مشهور او خافی مستور و لم یزل اجماعهم علیه الی زماننا هذا فا الامامة لا تنقطع و لا یجوز انقطاعها لانها متصلة ما اتصل اللیل و النهار .

مفضل بن عمر گوید از امام صادق جعفر بن محمد علیه السلام پرسیدم از گفته خدای عزوجل : « وَالْعَصْرِ * اِنَّ الْاِنْسانَ لَفی خُسْرٍ » فرمود : مقصود از عصر ظهور قائم علیه السلام است که انسان در زیان است یعنی دشمنان ما زیانمند هستند مگر آنانکه ایمان آوردند یعنی به آیات ما ائمه و کار نیک کردند یعنی همراهی با برادران خود نمودند و درحق هم عهدی کردند یعنی در امامت و در صبر و بردباری همکاری کردند یعنی در دوران فترة و غيبت امام مصنف این کتاب گوید جمعی از شیعه در موضوع امامت به دوران فترت معتقدند و دلیل بر آن آورده گمان برده اند که امامت از امت برداشته می شود تا امام تازه ای پدید گردد چنانچه رسالت و نبوت از دوران پیغمبری تا دوران پیغمبر آینده که به محمد صلی الله علیه و آله و سلّم ختم شد دچار فترت می گردد و بریده می شود . من به توفیق خدا می گویم این قول مخالف حق است برای اینکه اخبار بسیاری وارد شده است که زمین هیچ گاه از حجتی خالی نماند تاروز قیامت و ازدوران آدم علیه السلام هم تاکنون خالی نبوده است و این اخبار بسیار شایع است که در این کتاب ذکر کردم و این اخبار در میان همه طبقات و فرق شیعه شایع است و منکری ندارد و کسی آنها را تأویل نکرده است و مضمون آن ها این است که زمین بی حجت و امامی زنده

ص: 682

نباشد که یا آشکار و مشهود است و یا پنهان و مستور و همیشه این موضوع مورد اتفاق شیعه بوده است تا زمان ما . پس امامت منقطع نشود و انقطاعش روا نبود زیرا تا روزگار باقی است پیوسته است .

ص: 683

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109