با جوانان

مشخصات کتاب

سرشناسه:صافی گلپایگانی، علی، 1289 - 1388.

عنوان و نام پديدآور:با جوانان [کتاب]

وضعيت ويراست:ویراست دوم.

مشخصات نشر:قم: دفتر تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی، 1394.

مشخصات ظاهری:160 ص.

شابک:55000 ریال:978-600-7854-01-3

وضعیت فهرست نویسی:فیپای مختصر

يادداشت:

یادداشت:کتابنامه.

یادداشت:واژه نامه.

یادداشت:نمایه.

شماره کتابشناسی ملی:3850879

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

با جوانان

حضرت آیة الله العظمی صافی گلپایگانی مد ظله الشریف

ص: 2

فهرست مطالب

فصل اول: نصایح.. 13

نامه شماره 1. 15

وجوب تزکیه نفس... 15

صفای باطن در چیست؟. 16

به سوی روشنی باطن.. 16

معیار سیر و سلوک... 17

عرفان ساختگی.. 17

حقیقت سیر و سلوک... 17

سیر و سلوک تنها در عمل به دستورات شرع و معصومین (علیهم السلام)..... 18

نامه شماره 2. 19

استقامت در کارها 19

نامه شماره 3.. 21

دنیای پر پند. 21

نظر عبرت.. 21

قرآن کتاب نصیحت... 22

مطالعه تفاسیر معتبر فارسی.. 24

ص: 3

خدمت به خلق.. 25

ذکر و دعا و نماز. 25

حسابرسی اعمال خویش... 25

خلوص نیت... 25

ارتباط قلبی با امام عصر(علیه السلام)..... 26

نامه شماره 4.. 27

تهذیب نفس... 27

تفاوت سالکین.. 27

دستور سیر و سلوک... 28

از غافلان مباش... 29

راهنما کیست؟. 29

نامه شماره 5.. 31

ملامت نفس... 31

طلب توفیق از خدا 32

زنگار قلب... 32

عوامل سلب توفیق.. 33

نامه شماره 6. 35

تقوا، سپرگاه. 36

در طلب کمال.. 36

همنشینی با علما 36

ص: 4

مواظبت بر نماز شب... 37

صله رحم. 37

اظهار دوستی نسبت به اهل بیت^..... 37

شفاعت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)...... 38

احترام به فقها 38

نگاه به عالم. 39

علم آموزی.. 39

بدعت زدایی.. 39

یاد خدا 40

سپاس خدا 40

انصاف در کسب و کار. 41

رعایت حقوق دیگران.. 41

عفو و گذشت... 41

والایی شأن مؤمن.. 41

معیار های ظاهری و معنوی.. 42

تأمل در سه آیه. 43

قرآن عهد خدا 44

تفکر در آفرینش... 44

توسل به ائمه اطهار^..... 45

یاد امام عصر(علیه السلام)..... 45

ص: 5

مداومت در صلوات.. 46

نامه شماره 7.. 47

پندی برای خود و دیگران.. 48

مغبون و ملعون.. 50

گذر عمر. 50

فقط یک آرزو. 51

فیاض مطلق.. 51

گنجینه های هدایت... 53

سفارش به خواندن ادعیه مأثوره. 53

دعای کامل.. 53

نمونه ای از دعاها 54

شفاعت... 59

شفاعت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت^..... 59

شفاعت از گناهکاران.. 60

پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) شفیع انبیا و ملائکه. 61

نامه شماره 8.. 63

بازسازی عقیدتی.. 64

توصیه به حفظ حقوق مردم. 64

بلندنظری در کسب علم و معرفت... 65

غنیمت شمردن عمر. 65

ص: 6

توصیه به جهاد با نفس... 65

تکلیف، شروع خودسازی.. 66

تلاش در خدمت به جامعه. 66

به سوی کمال انسانی.. 66

نامه شماره 9. 68

مبارزه با نفس... 69

دوران آزمایش... 69

کتاب های اخلاقی، اعتقادی.. 70

نامه شماره 10. 72

صفت علم. 73

نشان از خدا 73

غنیمت شمردن فرصت و توصیه به درس خواندن.. 74

همه در انتظار شما 75

بازی ها و معاشرت های بیهوده. 76

به سوی موفقیت... 76

معراج مؤمن.. 77

توسل به حضرت مهدی(علیه السلام)..... 77

نامه شماره 11. 79

چرا خودکشی.. 79

شکست های غیرواقعی.. 79

ص: 7

دنیای پر از فراز و نشیب... 79

آسایش پس از سختی.. 80

صبر، اصل ایمان.. 80

نامه شماره 12. 81

نامه شماره 13.. 82

بهترین نصیحت پرهیزکاری.. 82

نعمت گران بهای جوانی.. 83

تسلط بر نفس... 83

موانع کسب معنویات.. 84

نصیحت خواهی، نشانه توفیق.. 85

تلاوت قرآن.. 85

همت بلند. 86

چشم به راه ظهور. 86

نامه شماره 14.. 87

یگانه دعوت حقیقی دعوت معصومین^..... 87

نامه شماره 15.. 88

هدف والا. 88

توصیه به علم آموزی و پژوهش... 89

تحصیل برای رفع وابستگی.. 89

ثبات در تعهد دینی.. 90

ص: 8

شرکت در مجالس اسلامی.. 90

نیاز جامعه اسلامی به متخصصین.. 90

استقامت در کارها 91

نامه شماره 16. 92

حفظ هویت در خارج از کشور. 92

جهاد در زندگی.. 93

فصل دوم: تعلیم و تربیت... 95

نامه شماره 17.. 97

تأکید اسلام بر تعلیم و تعلم. 97

رابطه استاد و شاگرد. 97

نامه شماره 18.. 100

رتبه معلم. 100

معلمان بشری.. 101

خلوص نیت در تعلیم. 102

توصیه به معلمان.. 104

تأثیر رفتار معلم. 104

نامه شماره 19. 106

بهترین خودسازی.. 106

بهترین راه طرد شیطان.. 106

نامه شماره 20. 108

ص: 9

اولین مرحله خداشناسی.. 108

راهنماشناسی.. 109

تبعیت از حجت های الهی.. 109

نامه شماره 21. 110

توجه به نماز. 110

تفکر در عظمت الهی.. 110

نامه شماره 22. 112

مجالست با عالمان و پارسایان.. 112

نامه شماره 23.. 114

ارتباط با خداوند و ائمه^..... 114

نامه شماره 24.. 115

عصر ارتباطات و جوانان.. 120

تأثیر محیط بر جوان.. 121

هدایت صحیح جوانان.. 121

تشویق اسلام به ازدواج جوانان.. 122

جوانان آینده اسلام. 125

نامه شماره 25.. 127

غرب زدگی، نشانه ضعف شخصیت... 128

روابط نامشروع، پرتگاه سقوط.. 129

علاقه های زودگذر. 129

ص: 10

مشورت با پدر و مادر برای ازدواج.. 130

نداشتن اختلاط با اجنبی.. 130

ازدواج با دارندگان درآمدهای حرام. 130

فصل سوم: ازدواج.. 133

نامه شماره 26. 135

از شگفتی های آفرینش... 137

همدلی در زندگی.. 138

اخلاق سالاری در خانه. 139

حقوق زوجین.. 139

میل شخصی یا خانوادگی.. 140

نامه شماره 27.. 142

اهمیت ازدواج.. 144

نامه شماره 28.. 146

فضیلت پوشاندن عیوب مردم. 147

طلاق، مبغوض ترین حلال.. 148

نمایه واژه ها 149

کتاب نامه. 153

آثار حضرت آيت الله العظمى صافى گلپايگانی مدظله الوارف در يک نگاه. 161

ص: 11

ص: 12

فصل اول:نصایح

اشاره

ص: 13

ص: 14

نامه شماره 1

اشاره

بسم الله الرّحمن الرّحيم

محضر حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني دامت بركاته

سلام عليكم

تقاضا دارم به سؤالات زير پاسخ بفرماييد:

1. با توجه به اينكه خداوند در سوره شمس، يازده قسم براي تزكيه نفس ياد كرده است، عدّهاي تزكيه و تهذيب نفس را واجب ميدانند، آيا صحيح است؟

بسم الله الرّحمن الرّحیم

وجوب تزکیه نفس

تزكيه و تصفيه نفس، واجب است و برحسب آيه كريمه: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّيهَا﴾(1) هركس تزكيه نفس كند، رستگار ميباشد.

مسئله پاك سازي، تهذيب اخلاق، تصفيه، تحليه، صفاي روح و جلاي قلب در برنامههاي عبادي و اخلاقي و اعتقادي اسلام منظور شده است، و همه در صفاي باطن و بُردن زنگار از قلب و تهذيب نفس و تنوير ضمير مؤثرند.

بخشي از تعاليم عاليه اسلام، تزكيه و تصفيه و بخشي هم تكميل و تحليه و بلكه بيشتر يا همه تعاليم دين مبين، متضمّن هر دو فايده تزكيه و تحليه است.

ص: 15


1- . شمس، 9. «به راستى هركس نفس خود را پاک و تزکيه کرده، رستگار شد».

صفای باطن در چیست؟

توبه، استغفار، تقوا، اجتناب از محرّمات، اهتمام در حلّيت غذا، پوشاك، مسكن، كسب، شغل و انجام عبادات و رياضات شرعيه از نماز، دعا، ذكر خدا، روزه، حج، اداي زكات و ساير حقوق شرعيه و احسان به والدين، احترام معلم، صله رحم، كظم غيظ، ياد موت، زيارت مشاهد و قبور، اعتبار از حوادث روزگار، مجالست با نيكان و علما و بيشتر هدايت ها و ارشادات ديني كه يا به عنوان واجب يا مستحب يا حرام يا مكروه عنوان شده است، همه اسباب صفاي باطن، كمال نفس، تزكيه و تحليه است، همه سير و سلوك است و مخصوصاً اعتقادات صحيح معرفةالله، معرفت انبياء، معرفت ائمه(علیهم السلام) و ساير معارف كه بر اساس توحيد و ايمان به عالم غيب و جزا و پاداش و معاد، استوار است.

به سوی روشنی باطن

در اين خودسازي، انسان نقش اساسي و بنيادي دارد؛ انجام وظايف و تكاليف و عبادات و ترك گناه كه ادامه يافت، روشني باطن بيشتر و بيشتر ميشود، و سفر آنان الي الله و به سوي خدا شتاب ميگيرد تا تمام قلب، روشن و منوّر گردد؛ و به عكس ارتكاب محرّمات، گناهان و ترك عمل به هدايت هاي ديني قلب را تاريك و سياه و روح را آلوده و تباه ميسازد.

ص: 16

معیار سیر و سلوک

بنابراين، دين، همهاش سلوك و سير الي الله و تهذيب و تصفيه و تحليه و تكميل است. اين سير و سلوك، عمل است كه: ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴾،(1)

موجب حيات طيّبه ميگردد و با عمل، التزام، ايمان، تعهد، خلوص نيت و خلاصه، دو بال علم و عمل، انسان به اين مقامات نايل ميشود و در مشاهد عاليه، حضور مييابد.

عرفان ساختگی

پير، مرشد، قطب و تلقينِ ذكر از اين و آن غير از قرآن و احاديث اهل بيت عصمت و طهارت(علیهم السلام) نميخواهد و نبايد به اسم سير و سلوك، افرادي دين را به شريعت و طريقت تجزيه نمايند و گروهبندي كنند و حتي علما را به اين عناوين تقسيم بندي كرد و برنامههايي را كه اصالت اسلامي ندارند، عنوان نمايند.

حقیقت سیر و سلوک

سير و سلوك همه كتاب هايي مثل مصباح المتهجّد شيخ طوسي، انجام فرايض، نوافل، امر به معروف و نهي از منكر و سعي در اعلاي

ص: 17


1- . نحل، 97. «هركس از مرد يا زن ، كه كار نيك كند و مؤمن باشد ، به زندگانى پاك و پسنديدهاى زندهاش مىداريم و به بهتر از آنچه كردهاند پاداششان را مىپردازيم».

كلمه اسلام و عزّت مسلمين و قضاي حوايج مؤمنين و انتظار واقعي فرج، به ظهور حضرت مهدي، - ارواح العالمين له الفداء - است.

خداوند متعال همگان را به دين خود، در راه راست - كه اسلام است - هدايت فرمايد.

2. گاهي گفته ميشود اگر كسي ميخواهد به كمالات معنوي برسد بايد ادعيه و اذكار را مانند دارو بداند و آن را زير نظر طبيب روحاني و مجتهد مصرف كند؛ زيرا ادعيه ما داراي مراتب روحي است، آيا صحيح است؟

سیر و سلوک تنها در عمل به دستورات شرع و معصومین(علیهم السلام)

در اين جهت، همين مقدار كه ادعيه و اذكار را از كتاب هاي معتبر مثل كتاب هاي علامه مجلسي و كتاب مصباح المتهجد شيخ طوسي و مفاتيحالجنان بخواند كافي است و نيز نظر شخص خاص و اجازه، لازم نيست؛ بلكه بعضي برنامههايي به اين عناوين - كه بايد با اجازه باشد و صوفيه و بعضی ديگر عنوان كرده و ميكنند - بياصل و بعضي صورت هاي آن بدعت و حرام است؛ غرض اين است كه برنامههاي دعا و عبادت و همه وظايف از شرع و از حضرات معصومين(علیهم السلام)، رسيده باشد و شخص از اختراعات اشخاص تقليد ننمايد.

قم / لطف الله صافي

ص: 18

نامه شماره 2

اشارة

باسمه تعالی

حضور مبارك مرجع عظيمالشأن شيعه، حضرت آيتالله العظمي صافيدام ظله العالي

با سلام!

حضرت آيتالله؛ محيط زندگاني براي اينجانب بسيار مشكل شده و اين به خاطر عدم پايبندي اعضاي خانوادهمان، به وظايف و دستورات اسلامي است. به همين جهت تصميم به ترك خانه را دارم تا در جايي ديگر، با فراغ بال، به وظايف شرعي ام رسيدگي كنم. درضمن حافظهام نيز قوي نيست و اين مشكلي ديگر براي من است.

خواهشمند است در اين دو مورد اينجانب را، با اندرزهاي گهربارتان، راهنمايي نماييد.

بسم الله الرّحمن الرّحيم

مرقوم شما واصل شد. از خداوند متعال مسئلت مينمايم مشكلات شما به احسن وجه حل شود و حسن عاقبت داشته باشيد.

استقامت در کارها

احساسات ديني، علاقه و تعهّد شما به احكام و وظايف شرعي مورد تقدير است. ان شاءالله مشمول الطاف حضرت بقية الله، - ارواح العالمين له الفداء - باشيد. فعلاً اگرچه محيط خانواده براي انجام وظايف مذهبي چنان كه لازم است آماده نباشد، ولي شما استقامت كنيد و با همين

ص: 19

شرايط، وظايف خود را انجام دهيد. به نظر ميرسد تغيير وضع زندگي قبل از پايان تحصيلات، موجب اشكالات بيشتر براي شما شود.

شما وضع مسلمانان صدر اسلام را در نظر بگيريد كه جوان هايي در خانوادههاي كفر اسلام آوردند و با وجود چه مشكلات و متاعبي، استقامت مي ورزيدند. ان شاءالله شما موفّق ميشويد. مأيوس نباشيد. ضعف حافظه هم مسئلهاي نيست. بسيار ديده شده اشخاص با هوش و استعداد در حافظه ضعيف بودهاند و به عكس هم اتفاق افتاده است كه آن ضعف را آن قوت جبران مينمايد.

خداوند متعال شما را ياري كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

لطف الله صافي

ص: 20

نامه شماره 3

اشاره

محضر مرجع عالي قدر، حضرت آيتالله العظمي حاج شيخ لطفالله صافي دام ظله الشريف

با سلام

با توجه به اينكه جنابعالي با بزرگان زيادي مأنوس بودهايد، مستدعي است نصيحتي را كه راهگشاي سعادت دارين باشد، مرقوم فرماييد كه: ﴿ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنينَ ﴾.(1)

بسم الله الرّحمن الّرحيم

دنیای پر پند

عالم و هرچه در آن است و همه حوادثي كه در آن واقع ميشود، گردش سال و گذشت عمر و شب و روز، زمين و آسمان، فقر و توانگري، تندرستي و بيماري، جواني و پيري، زندگي و مرگ، ذلّت و عزّت و هر چه را ميبينيم و پيدايش هر چيز و نشو و نماي آن و تغييراتي كه در آن پيدا ميشود، تا مرگ و فناي آن، همه پند و نصيحت است.

نظر عبرت

اگر نظر انسان، نظر عبرت باشد و از ظاهر دنيا، باطن آن را بشناسد،

ص: 21


1- . ذاريات، 55. «اندرز، مؤمنان را سود دهد».

نگاهش به هر چيزي و هر پديدهاي او را از جهات متعدد هشيار و بيدار ميسازد و در هر ذرّهاي از ذرّات عالمِ امكان و هر برگي از برگ هاي درختان، ابوابي از معرفت و راه هايي براي نيل به سعادت مييابد؛ به شرط اينكه در زمره آنان باشد كه: ﴿وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً﴾(1) در شأن آنها است و از مردماني كه وصف آنها ﴿لَهُمْ قُلُوبٌ لَايَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَايُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بَهَا﴾(2) است، نباشد.

بنابراين، كتاب تكوين - سراسرش و تمام ذرّاتش، كلمات، آيات و حروفش - پُر است از موعظه و نصيحت؛ به شرط اينكه، شخص، سواد خواندن آن و عقل فهم معاني آن را داشته باشد.

قرآن کتاب نصیحت

كتاب بزرگ وحي و تشريع قرآن مجيد نيز مثل همان كتاب تكوين، متضمّن هدايت، نصيحت و ارشاد است. هر چه انسان آن را بيشتر بخواند و در معاني آيات آن بيشتر تأمل كند، به مواعظ و نصايح بيش و بيشتر راهنمايي ميشود. شما در هر رشتهاي نصيحت بخواهيد ميتوانيد از اين كتاب اعظم آسماني دريافت كنيد.

ص: 22


1- . آل عمران، 191. «و در آفرينش آسمان ها و زمين مىانديشند كه پروردگارا اين را بيهوده نيافريدهاى!».
2- . اعراف، 179. «دل هايى دارند كه با آن در نمىيابند ، و ديدگانى دارند كه با آن نمىبينند، و گوش هايى دارند كه با آن نمىشوند».

اوصاف عبادالرّحمن را در سوره مباركه فرقان بخوانيد.

تعليمات اخلاقي و اجتماعي را در مثل سوره اسراء، آيات 22 تا 39، قرائت كنيد. آيات بشارت و انذار آن، همه نصيحت و هشداردهنده است. بيان اوصاف مؤمنين، اصحاب ميمنه، اصحاب يمين و اصحاب شمال، آموزنده و نصحيت است. قصص قرآن، سرگذشت انبيا و رجال الهي و سوء عاقبت كفّار، ارباب معاصي، فراعنه و جباران، پند و اندرز و هدايت به صراط مستقيم است؛ همه را بخوانيد و پيوسته تكرار كنيد و در مضامين آنها تأمل نماييد. در مثل اين آيات كريمه تأمل كنيد و سعي كنيد به حقيقت مفاد آنها برسيد:

﴿تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذينَ لَايُرِيدُونَ عُلُوّاً فِي الْأَرْضِ وَ لَا فَسَاداً وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾؛(1)

﴿وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللّٰهُ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ مُقْتَدِراً﴾؛(2)

﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ﴾؛(3)

ص: 23


1- . قصص، 83. «اين سراى آخرت است ، آن را براى كسانى كه در روى زمين نمىخواهند سركشى و تبهكارى كنند ، مقرّر داشتهايم ، و سرانجام نيك، از آن پرهيزكاران است».
2- . كهف، 45. «و براى آنان زندگى دنيوى را به آبى مثل بزن كه آن را از آسمان نازل كنيم و به آن گل و گياه زمين آميزد ، و سرانجام خرد و خوار شود كه بادها پراكندهاش كنند، و خداوند بر هر كارى تواناست».
3- . زلزال، 7 – 8. «پس هركس همسنگ ذرّهاى، عمل خير انجام داده باشد، ]پاداش[ آن را مىبيند و هركس همسنگ ذرّهاى عمل ناشايست انجام داده باشد، ]كيفر[ آن را مىبيند».

﴿وَكَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ﴾؛(1)

﴿كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّات ٍوَعُيُونٍ * وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ * وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ﴾؛(2)

﴿أَ فَرَأَيْتَ إِنْ مَتَّعْنَاهُمْ سِنِينَ *ثُمَّ جَاءَهُمْ مَاكَانُوا يُوعَدُونَ * مَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يُمَتَّعُونَ﴾.(3)

مطالعه تفاسیر معتبر فارسی

خلاصه، قرآن نوري است كه اگر از آن روشني طلب شود، همه تاريكي ها را از ميان ميبرد. اگر به زبان عربي، آشنايي نداريد، تفسير اين آيات را در تفاسير فارسي، مثل منهج الصادقين و تفسير ابوالفتوح رازي، بخوانيد.

همراه با قرآن، مواعظ و نصايح رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و مواعظ اميرالمؤمنين(علیه السلام) را در نهجالبلاغه و كتاب هاي ديگر، و نصايح ساير ائمه معصومين(علیهم السلام) را كه حاملان علوم قرآن و مفسران حقيقي كتاب خدا ميباشند، بخوانيد.

ص: 24


1- . يوسف، 105. «و چه بسيار نشانه ]و مايه عبرت[ در آسمان ها و زمين هست كه بر آن مىگذرند و هم آنان از آنها روي گردانند».
2- . دخان، 25 - 27. «چه بسيار باغ ها و چشمهساران از خود باقى گذاردند، و ]نيز] شتزارها و خانههاى نيكو و نعمتى كه در آن خوش و خرّم بودند».
3- . شعراء، آيات 205 - 207. «ملاحظه كن كه اگر سال ها برخوردارشان سازيم، پس از آنچه بيمشان دادهايم ، به سراغ آنان آيد، آن برخورداريشان به كار آنان نيايد».

خدمت به خلق

سعي كنيد در حدّي كه ميتوانيد، حقوق برادران و خواهران ايماني را رعايت كنيد؛ براي قضاي حوايج مردم، خصوصاً طبقات ضعيف تلاش كنيد؛ حضور در جماعات و جلسات ديني و مذهبي را ترك نكنيد.

ذکر و دعا و نماز

توفيق به نماز شب را بسيار مهم و مغتنم بدانيد و از ياد خدا در هر حال غافل نباشيد؛ شب هاي جمعه دعاي كميل و روزهاي آن، دعاي ندبه را بخوانيد.

حسابرسی اعمال خویش

سختتر از آنچه شخص در امور مالي، از شريك و طرف معامله خود حساب ميخواهد، خودتان به دقت، به حساب كارهاي خودتان برسيد كه فرمودند: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللهُ وَإِنْ عَمِلَ سَيِّئاً اسْتَغْفَرَ اللّٰهُ مِنْهُ وَتَابَ إِلَيْهِ».(1)

خلوص نیت

نيت خود را خالص كنيد و خود را به هيچ كس و هيچ چيز، جز خدا و ثواب خدا نفروشيد.

ص: 25


1- . کوفی اهوازی، الزهد، ص76؛ كلينى، الكافى، ج2، ص453؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص396؛ طبرسی، مشکاة الانوار، ص433؛ حر عاملی، وسائل الشيعه، ج11، ص377؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج12، ص153. «از ما نیست هرکس که هر روز محاسبه نفس نکند تا اگر نیکی کرده است بر آن بیفزاید، و اگر کار بدی کرده است به درگاه خدا استغفار و توبه کند».

ارتباط قلبی با امام عصر(علیه السلام)

با حضرت بقيةالله، قطب عالم امكان، - ارواح العالمين له الفداء - ارتباط قلبي را مستمر بداريد. فراموش نكنيد كه رعيت آن حضرت و تحت ولايت آن حضرت هستيم. هر چه بتوانيم كارهاي خودمان را به حساب ايشان و خدمت به اهداف و مقاصد بلند ايشان، كه اعلای كلمه اسلام و عزّت مسلمين است، بگذاريم و همه دوستان، شيعيان و منتظران ظهور آن بزرگوار را صميمانه دوست بداريم.

اميد است سعادتمند باشيد و به مقامات عاليه، كه فقط با پيروي از اهل بيت(علیهم السلام) حاصل ميشود، نايل گرديد.

خداوند، شما و ما و همه مؤمنين را، از گرفتار شدن در دام هاي شياطين انسي و جنّي و اهل بِدَع، حفظ فرمايد.

اگر در مظان اجابت دعوات، حقير را از دعاي خير، مخصوصاً براي سلامتي ايمان، حسن عاقبت و توفيق فراموش ننماييد، بسيار متشكر خواهم بود.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

لطفالله صافي

ص: 26

نامه شماره 4

اشاره

خدمت مرجع عظيم القدر، آيتالله العظمی آقای صافی گلپايگانی

مستدعی است اينجانب را در مسير سلوك راهنمايی فرماييد. آيا در اين راه از قطب و مرشد پيروی نمايم؟ در اين زمينه، چه كتابي را پيشنهاد ميفرماييد؟

بسم الله الرّحمن الرّحيم

مكتوب جنابعالي واصل و از مضمون آن اطلاع حاصل شد.

تهذیب نفس

چون در مقام تهذيب اخلاق و به گفته خودتان، در سير و سلوك، راهنمايي از اين حقير خواستهايد، به شما تذكّر ميدهم كه كلّ تعاليم اسلام، از واجبات، محرّمات، مستحبات و مكروهات، سير و سلوك است.

تفاوت سالکین

هر مسلماني، سالك الي الله است؛ با اين تفاوت كه در اين سلوك، برحسب قوت و ضعف، اشخاص در تعهد به انجام واجبات و ترك محرّمات، همه در يك درجه و رتبه نيستند.

هر چه مواظبت انسان بر اطاعت از خداوند متعال و دستورات شرع بيشتر باشد، در اين سير و تحصيل تقرب به خداوند موفقتر ميشود.

ص: 27

دستور سیر و سلوک

تعاليم عبادي؛ نماز، حج، روزه، دعا، قرائت قرآن، نماز شب، مواظبت بر خواندن نمازهاي نوافل يوميه، عبادات شب و روز جمعه، ترك دروغ و غيبت، محاسبه با نفس، قضاي حوايج بندگان خدا، احسان به پدر و مادر، صله رحم، حسن جوار، حفظ امانت، مصاحبت و همنشيني با علما، تجديد توبه و استغفار، مواظبت بر اذكار تهليل و تسبيح و تحميد و تكبير، حسن معاشرت با مردم، امر به معروف و نهي از منكر، رعايت حقوق برادران ديني تا حدي كه در روايات مُعلّي بن خنيس (1)

بيان شده،(2) حفظ اعضا و جوارح از معاصي و حتي ترك مشتبهات، تفكر در عالم آفرينش و عظمت ظهور قدرت خدا در خلقت مخلوقات، تفكر در فناي دنيا، نظر عبرت به كوه و دريا و موجودات كوچك و بزرگ و امور بسيار ديگر، كه در آيات قرآن مجيد بيان شده است و شرح مختصر آن نياز به نوشتن يك كتاب دارد، همه سير و سلوك است.

دستور سير و سلوك، همين كتاب هاي دعا، رسالهها، تفاسير قرآن مجيد و كتاب هاي حديث فارسي و عربي است. محتاج به قطب و مرشد نيست و همه اين امور، راهِ رفتن به سوي خدا است؛ و استادِ همه، قرآن و تعليمات ائمه(علیهم السلام) و احاديث شريفه است.

ص: 28


1- . از اصحاب حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام)
2- . کلینی، الکافی، ج2، ص169؛ صدوق، الخصال، ص350 – 351؛ طوسی، الامالی، ص98 -99.

از غافلان مباش

خلاصه، همه مسلمان ها، اعمّ از زن و مرد، در پنج وقت نماز، سير الي الله دارند. زن در خانه شوهر، با خانهداريش و انجام وظايف شرعيه خود، و مرد در بيرون خانه با كدّ يمين و عرق جبينش، ميتوانند اين سير را ادامه دهند. فقط بايد دستور: ﴿وَلَاتَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ﴾(1) را رعايت كنند و در همه اين اعمال، چشم به رضاي خدا و تقرّب به او داشته باشند و خدا را فراموش نكنند.

راه، به بركت تعاليم اسلام، باز است و بسته نيست، و اگر هم بعضي معاصي، سدّ راه شده باشد، با توبه، باز ميشود.

راهنما کیست؟

اشخاص منزوي، گوشهگير و تارك امر به معروف و نهي از منكر، راهنما نيستند. راه بلدها، علما و شاگردان مكتب ائمه(علیهم السلام) ميباشند. به شما هشدار ميدهم كه از اين فرقهاي كه به آنها اشاره كردهايد، حتماً بپرهيزيد، زيرا راه ها و روش هاي آنان، گاه به كفر و شرك منتهي ميشود. دعواي ارشاد آنها، اضلال است.

به شما برادرانه نصحيت ميكنم، اگر خودتان با پاي خودتان، به مدد خواندن نماز در اول وقت، حفظ زبان و برنامههايي كه به آن اشاره شد، به سوي خدا برويد، به خداوند نزديك ميشويد.

ص: 29


1- . اعراف، 205. «و از غافلان مباش».

﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ﴾.(1)

حقير هم براي توفيق شما و حفظ ايمان شما از خطر وساوس شياطين جن و انس، دعا ميكنم. شما هم بنده را فراموش ننماييد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

لطفالله صافي

ص: 30


1- . عنكبوت، 69. «و كسانى را كه در حق ما كوشيدهاند، به راه هاى خاص خويش رهنمون مىشويم ، و بی گمان خداوند با نيكوكاران است».

نامه شماره 5

اشاره

خدمت مرجع عاليمقام شيعه، آيتالله العظمي صافي مدظله العالی

با عرض ادب و ارادت

براي رهايي از گرفتاريهاي روحي و سلب توفيقاتي كه قبلاً داشتهام، چه بايد كرد؟

بسمالله الرّحمن الرّحيم

نامه شكايت آميز شما از حالات روحي و تأسف بر سلب بعضي توفيقاتي كه داشتهايد، واصل شد.

ملامت نفس

اين روحيه گله از نفس و توجه به منابع روحاني يا ]توجّه به[ ابتلا به خسارت ها و زيان هاي معنوي، دليل بيداري ضمير و حيات قلب و آگاهي و سلامتي روح است و ضد حالت غفلت و بياعتنايي به گناه است و حالت معاتبه نفس است، كه در اصلاح باطن بسيار مؤثر است.

در احاديث شريفه، قريب به اين مضمون آمده است كه در امم گذشته، شخصي بود كه ساليان دراز عبادت ميكرد، سپس به رسم آن زمانها قرباني كرد و مقبول درگاه الوهيت - عزّ اسمه - نشد. او خود را و نفس خود را مخاطب قرار داد و گفت: «به من نرسيد آنچه رسيد مگر از تو و نيست گناه، مگر از تو». خطاب شد كه: «اين نكوهش و توبيخ نفس، از آن سال ها عبادت، بهتر است».(1)

ص: 31


1- . حمیری قمی، قرب الاسناد، ص392؛ کلینی، الکافی، ج2، ص73.

طلب توفیق از خدا

بايد شما با ايماني كه داريد، همين حالت شايسته را داشته باشيد. از فوت ثواب و محروم شدن از كار نيك ناراحت شويد. بنابراين در مقام جبران گذشته برآييد و شكر و سپاس خداي متعال را به جا آوريد كه اين وجدان روشن را به شما عطا فرموده است. به شكرانه آن برنامههايي را كه داشتهايد با شوق و نشاط از سر بگيريد. از خدا توفيق بخواهيد و كمك و ياري طلب كنيد. ان شاءالله حال شما از گذشته هم بهتر خواهد شد و صفاي باطن و نورانيت قلب شما، بيشتر ميشود.

زنگار قلب

بايد بنده، همواره مراقب حالات نفساني و قلب خود باشد كه در حديث است: «دل نيز مانند آهن زنگ ميگيرد، و با تلاوت قرآن كريم و ياد مرگ، زنگ آن زدوده ميشود».(1)

اگر بتوانيد نفس خود را جريمه كنيد و او را در راه اطاعت و رياضت، زحمت بيشتر بدهيد.

زايد بر برنامه، اگر ميتوانيد از مال خود، انفاق نماييد، يا نماز بيشتر بخوانيد يا قرآن زيادتر تلاوت كنيد. چنانچه در احوال بعضي بزرگان

ص: 32


1- . فيض كاشانى، المحجة البيضاء، ج2، ص211. «اِنَّ الْقُلُوبَ تَصْدَأُ كَمَا يَصْدَأُ الْحَديدُ. فَقيلَ يَا رَسُولَ الله: وَمَا جَلاءُهَا. فَقَالَ: تَلاوَةُ الْقُرْآنِ وَذِكْرُ الْمَوْتِ»؛ «همانا دل ها آن گونه که آهن زنگ می زند، زنگ می زنند. عرض شد که ای رسول خدا به چه چيزی زنگار دل ها پاک می شود؟ فرمود: با خواندن قرآن و ياد مرگ».

گفته شده است كه وقتي نماز مغرب را مختصري از اول وقت تأخير انداخت، به كفاره آن و تأديب خود، بندهاي را آزاد كرد.

عوامل سلب توفیق

اين فقرات دعاوي شريف ابي حمزه ثمالي(1) را با توجه بخوانيد و اگر عيبي در كارتان است، آن را اصلاح كنيد: «مَا لِي كُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلُحَتْ سَرِيرَتِي وَقَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِينَ مَجْلِسِي عَرَضَتْ لِي بَلِيَّةٌ أَزَالَتْ قَدَمِي وَحَالَتْ بَيْنِي وَبَيْنَ خِدْمَتِكَ سَيِّدِي لَعَلَّكَ عَنْ بابِكَ طَرَدْتَني وَعَنْ خِدْمَتِكَ نَحَّيْتَني وَ لَعَلَّكَ رَأَيْتَني مُسْتَخِفّاً بِحَقِّكَ فَأَقْصَيْتَني أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَني مُعْرِضاً عَنْكَ فَقَلَيْتَني أَوْ لَعَلَّكَ وَجَدْتَني في مَقَامِ الْكَاذِبِينَ فَرَفَضْتَني أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي غَيْرَ شَاكِرٍ لِنَعْمَائِكَ فَحَرَمْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِي مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلَتْنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي فِي الْغَافِلِينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيَسْتَني أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِينَ فَبَيْنِي وَبَيْنَهُمْ خَلَّيْتَنِي ...».(2)

ص: 33


1- . عوف بن اسلم ، معروف به ابى حمزه ثمالى، از اصحاب حضرت امام زين العابدين(علیه السلام).
2- . صحيفه سجاديه، ص222؛ طوسي، مصباح المتهجد، ص588؛ ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج1، ص164؛ کفعمی، المصباح، ص593 – 594؛ محدّث قمى، مفاتيح الجنان. «خداى من! چه شد كه هر وقت گفتم درون من، اصلاح شده و جايگاه من نزديک توبهكنندگان شده است، گرفتارى ای پيش آمد كه ثبات قدم را هم از من گرفت و مانع خدمت به تو شد. مولاى من! شايد كه مرا از درگاه خويش راندهاى و از خدمتت ]بندگى، در بارگاه قدست[ بر کنار كردهاى يا آنكه ديدى من در حق تو كوتاهى كردم، پس تو نيز مرا از خويش دور كردى يا آنكه ديدى من از تو روى گردانم، پس مرا از خود راندی يا شايد مرا در زمره دروغ گويان يافتى از اين روى، رهايم كردى يا شايد ديدى كه من سپاسگزار نعمت های تو نيستم، پس مرا محروم ساختی يا شايد مرا همنشين عالمان نديدى از اين روى خوارم نمودى؛ يا آنكه مرا در ميان غفلت ورزان ديدى از رحمتت، نااميدم كردى يا آنكه ديدى با اهل باطل انس می گيرم پس مرا به آنان واگذاردى».

اينها اشاره به يك سلسله از عوامل قلّت يا سلب توفيق است كه به هرحال توجه آموز، بيدارگر و عافيت بخش است.

من اميدوارم كه شما تحت تأثير هيچ يك از عواملي كه در اين دعا ياد شده قرار نگرفته باشيد. به اميد خدا برنامهها را، مانند گذشته، اجرا كنيد؛ جلو برويد؛ قدم برداريد كه سعادت هاي بزرگ و درجات عالي و مقامات بلند در انتظار شماست.

به حضرت بقيةالله، مولانا المهدي - ارواح العالمين له الفداء -، متوسل باشيد و براي فرج ايشان دعا كنيد.

به اين بنده ضيعفِ سرمايه از دست داده و در بندِ نفس گرفتار مانده، از راه مرحمت دعا كنيد.

ثَبَّتَكُمُ اللهُ وَاِيَّانَا بِالْقَولِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرِينَ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعينَ.

و السلام عليكم و رحمة الله

لطف الله صافي

ص: 34

نامه شماره 6

اشاره

به نام خدا

به لحاظ مبارك مرجع عزيزم، حضرت آيت الله العظمي آقاي حاج شيخ لطف الله صافيمدظله العالي برسد.

با سلام و تبريك ايام ولادت حضرت فاطمه زهرا÷ خواهشمند است در اين روزهاي خجسته، اينجانب را نصيحتي فرماييد تا بتوانم هر چه بيشتر در راه اسلام، ثابت قدم باشم.

بسم الله الرّحمن الرّحيم

اَلْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَالْصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَيِّدِنَا وَنَبِيّنَا أَبِي الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ، سِيِّمَا بَقِيَّةِ اللهِ فِي الْأَرْضِينَ.

قَالَ اللهُ تَعَالَي: ﴿وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعِ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّيْكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾.(1)

نصيحتي كه به شما مينمايم، برگرفته و اقتباس از نصيحت و سفارش مرحوم علامه حلّي+ به فرزندش، فخرالمحقّقين+ ميباشد. ايشان از بزرگ ترين علماي اسلام است كه در همه علوم نقلي و عقلي از اساتيد كم نظيرند. آن بزرگوار در خاتمه كتاب ارزنده قواعد، به

ص: 35


1- . انعام، 153. «و بدانيد كه اين راه راست و درست من است ، پس آن را در پيش گيريد، و به راه هاى ديگر نرويد كه شما را از راه او دور اندازد؛ اين چنين به شما سفارش كرده است، باشد كه تقوا پيشه كنيد ]و در امان مانيد[».

فرزندش، كه او نيز از شخصيت هاي برجسته علمي و از مفاخر عالم علم و تحقيق و فضيلت است، سفارشاتي فرموده است.

تقوا، سپرگاه

آن فقيه عظيم، فرزند جليل خود را مخاطب قرار داده و بعد از دعاي خير، او را به تقوا و پرهيزكاري، كه سپر نگه دارنده و وسيله پايدار و سودمندي است و انسان را براي قيامت آماده مينمايد، وصيت ميفرمايد و به اطاعت اوامر خدا، آنچه موجب رضاي او و دوري از آنچه نهي فرموده، دستور ميدهد.

در طلب کمال

از او ميخواهد كه عمرش را در تحصيل كمالات و كسب فضايل و صعود از پستي نقصان و ناداني، به اوج علم، كمال، مدارج معارف، آداب و مقامات انساني و اعمال صالحه صرف نموده و اوقات خود را بيهوده تلف نسازد.

ازجمله اين وصايا، احسان، مساعدت، كمك به برادران، قضاي حوايج محتاجان و مقابله بدي به نيكي و تشكر و امتنان از نيكوكاران است.

نيز او را به ترك صحبت و همنشيني و معاشرت با مردم نادان و فاسدالاخلاق، سفارش ميكند.

همنشینی با علما

و از طرف ديگر، فرزندش را به ملازمت محضر علما و مجالست فضلا، كه سبب رفع جهل و موجب اخلاق حسنه است، توصيه ميفرمايد.

ص: 36

به صبر و توكل، رضا و حسابرسي نفس و استغفار و پرهيز از ظلم، خصوصاً به يتيمان و ضعفا وصيت ميكند و ميفرمايد: خداوند در كيفر كسي كه شكستهاي را برنجاند و ضعيف و افتادهاي را بيازارد، گذشت نميفرمايد.

مواظبت بر نماز شب

و بعد از آن ميفرمايد: در اداي نماز شب، مواظبت داشته باش كه پيامبر عظيم الشأن(صلی الله علیه و آله و سلم) بر آن ترغيب و تشويق فرموده است؛ آنجا كه ميفرمايد: «مَنْ خُتِمَ لَهُ بِقِيَامِ اللَّيْلِ ثُمَّ مَاتَ فَلَهُ الْجَنَّةُ».(1)

صله رحم

صله رحم و پيوند با خويشان را كه سبب زيادتي عمر است انجام بده و در حسن خلق، هر چه ميتواني اهتمام كن كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) ميفرمايد: «إِنَّكُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوالِكُمْ فَسَعُوهُمْ بِأَخْلاقِكُمْ».(2)

اظهار دوستی نسبت به اهل بیت(علیهم السلام)

در پيوند با ذريه طيبه - فرزندان معصومين(علیهم السلام) - سادات كرام و

ص: 37


1- . طوسي، تهذيب الاحکام، ج2، ص122؛ ابن ابى جمهور احسائى، عوالی اللئالی، ج2، ص51؛ ج4، ص8؛ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج5، ص274. «آن كس كه پايان زندگی اش به قيام شبانگاهان باشد، بهشت از آن اوست».
2- . صدوق، الامالی، ص62، 531؛ همو، من لا يحضره الفقيه، ج4، ص394؛ فتال نيشابوری، روضة الواعظين، ص376؛ طبرسی، مشکاة الانوار، ص369؛ ابن ابى جمهور احسائى، عوالی اللئالی، ج2، ص74؛ ج4 ، ص80. «همانا شما هرگز با اموالتان نمی توانيد گره از کار مردم باز کنید، پس با اخلاقتان چنين باشيد».

خدمت و احترام به آنها تلاش داشته باش كه خداوند متعال در سفارش آنها تأكيد فرموده و مودّت و دوستي ايشان را اجر رسالت قرار داده است: ﴿قُلْ لَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى ﴾.(1)

شفاعت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)

و حضرت ختمي مرتبت(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «من از چهار گروه، در روز قيامت شفاعت ميكنم، اگرچه به مقدار گناهان اهل دنيا، گناه بياورند: كسي كه ذريه مرا ياري كرده باشد، شخصي كه در تنگدستي مالش را به فرزندان من بذل كرده باشد، آن كس كه اولاد مرا، به زبان و دل، دوست داشته باشد و شخصي كه براي قضاي حاجت هاي ذريّه من، در وقتي كه طرد شده و كنار گذاشته شده باشند، سعي و تلاش نمايد».(2)

احترام به فقها

و همچنين بر تو باد به تعظيم فقها و اكرام علما، كه پيامبر عاليقدر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

ص: 38


1- . شورى، 23. «بگو براى آن كار از شما مزدى نمىطلبم ، مگر دوستدارى در حق نزديكان ]اهل بيتم[».
2- . کلینی، الکافی، ج4، ص60؛ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص65؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج4، ص111؛ ابن ابى جمهور احسائى، عوالی اللئالی، ج4، ص80. «إِنّى شَافِعٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لأَِرْبَعَةِ أَصْنَافٍ وَلَوْ جَاءُوا بِذُنُوبِ أَهْلِ الدُّنْيَا: رَجُلٌ نَصَرَ ذُرِيَّتي وَرَجُلٌ بَذَلَ مَالَهُ لِذُرِّيَتي عِنْدَ الْمَضِيقِِِ وَرَجُلٌ أَحَبَّ ذُرِّيَّتِى بِالِّلسَانِ وَبِالْقَلْبِ وَرَجُلٌ يَسْعَى فِي حَوَائِجَ ذُرِّيَّتى إِذَا طُرِدُوا وَشُرِّدُوا».

«مَنْ أَكْرَمَ فَقيهاً مُسْلِماً لَقِيَ اللهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَهُوَ عَنْهُ رَاضٍ وَمَنْ أَهَانَ فَقِيهاً مُسْلِماً لَقِيَ اللهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَهُوَ عَلَيْهِ غَضْبانٌ».(1)

نگاه به عالم

نگاه كردن بر عالم عبادت است، نظر به در خانه عالم عبادت است و مجالست و همنشيني با عالم عبادت است.

علم آموزی

بر تو باد به تحصيل علم و فهم دين! مبادا علمي را كه داري، از آنان كه نياز دارند، كتمان كني و اظهار ننمايي.

در قرآن مجيد است: «آن كس كه دانش خود را كتمان كند، خدا و همه لعنت كنندگان او را لعنت ميكنند».(2)

بدعت زدایی

خصوصاً اگر بدعت ها ظاهر شود، واجب است بر عالم كه علم خود را اظهار كند و بدعت ها را دفع نمايد و نگذارد كه مردم گمراه شده، در اشتباه بيفتند.

ص: 39


1- . ابن ابى جمهور احسائى، عوالی اللئالی، ج1، ص359. «هركس، فقيهى را احترام كند، روز قيامت خدا را ملاقات می کند درحالى كه خدا از او خشنود است و هركس فقيهى را اهانت کند، روز قيامت، خدا را ملاقات می کند درحالی كه خدا بر او خشمگين است».
2- . بقره، 159. ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ ﴾.

قَالَ رَسُولُ اللهِ(صلی الله علیه و آله و سلم): «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتي فَلْيُظْهِرِ الْعالِمُ عِلْمَهُ، فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللهِ».(1)

یاد خدا

توصية حقير، اضافه بر آنچه علامه حلّي فرموده، اين است كه ياد خدا را در هيچ حال فراموش مكن و خدا را چنان عبادت و پرستش كن كه گويي او را ميبيني و اگر تو او را نميبيني، او تو را ميبيند؛ «اُعْبُدِ اللهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ».(2)

سپاس خدا

بر ياد او به دل و زبان مستمر و مداوم باش! يقيناً خدا هم تو را ياد مينمايد؛ ﴿فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ﴾.(3)

و از شكر نعمت هاي او، اگرچه كسي از حق شكر آنها بر نميآيد، غافل مباش و از كفران نعمت و اينكه با نعمت خدا او را معصيت كني، بر حذر باش كه: ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾.(4)

ص: 40


1- . کلينی، الکافی، ج1، ص54؛ مغربی، دعائم الاسلام، ج1، ص2؛ ابن ابى جمهور احسائى، عوالى اللئالى، ج4، ص70 - 71؛ حر عاملی، وسائل الشيعه، ج11، ص510. «آنگاه كه در امت من بدعت ها پديدار گشت ، پس بر عالم (دينى) است كه دانستههاى خويش را بيان كند و اگر چنين نكرد، پس لعنت خدا بر او باد».
2- . طوسی، الامالی، ص526؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص459؛ مجلسى، بحارالانوار، ج25، ص204؛ ج69، ص279؛ ج74، ص74.
3- . بقره، 152. «پس مرا ياد كنيد ، تا شما را ياد كنم».
4- . ابراهيم، 7. «اگر شكر كنيد بر نعمت شما مىافزايم ، و اگر كفران بورزيد ]بدانيد كه[ عذاب من سخت و سنگين است».

انصاف در کسب و کار

در معامله با مردم، طريق انصاف را رعايت كن! مبادا حقي را از كسي، اگرچه كوچك باشد، انكار كني و تا بتواني با برادران ديني مواسات داشته باش! «أَشَدُّ الْأَعْمالِ ثَلَاثَةٌ مُوَاسَاةُ الْإِخْوانِ فِي الْمَالِ وَإِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِكَ وَذِكْرُ اللهِ عَلَی كُلِّ حَالٍ».(1)

رعایت حقوق دیگران

حق برادران و خواهران مؤمن و مؤمنه را رعايت كن! آسان ترين آن، اين است كه براي آنها دوست بداري، آنچه را براي خودت دوست ميداري، و ناخوش داشته باشي، آنچه را براي خود ناخوش ميداري.

عفو و گذشت

و با آنها كه از تو ميبُرَند، تو پيوند كن و آنها را كه به تو ستم ميكنند عفو كن!

والایی شأن مؤمن

بپرهيز از خودبيني و غرور و تكبر و نظر حقارت به ديگران؛ ﴿أَلَيْسَ في جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْمُتَكَبِّرينَ﴾.(2)

به هيچ يك از بندگان خدا و برادران و خواهران ايماني، به نظر

ص: 41


1- . مفيد، الارشاد، ج2، ص167. «سخت ترين عمل ها سه چيز است: ياری کردن برادران دينی در مال، و با مردم با انصاف رفتار کردن، و در هر حال خدا را ياد کردن».
2- . زمر، 60. «]به آنان گويند[ آيا منزلگاه متكبّران در جهنّم نيست؟».

كم قدري، نگاه مكن! شايد همان كسي كه تو او را كم گرفته و كم ميبيني، از اولياي خدا باشد.

معیار های ظاهری و معنوی

مظاهر دنيا و مقامات ظاهري، معيار، نشان قدر معنوي و حقيقي و شأن اشخاص نيست كه: «اَلْاَکْثَرُونَ هُمُ الْأَقَلُّونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ».(1)

هر چه خود را در مقايسه با ديگران كمتر بشماري و تواضع بيشتر داشته باشي، به مقامات و درجات بالاتر نايل ميشوي.

امر به معروف و نهي از منكر، سعي و كوشش در اعلاي كلمه اسلام و تبليغ مكتب اهل بيت(علیهم السلام) را كه مكتب اصل و اصيل اسلام است، هميشه وجهه همت خود قرار بده و حب في الله و بغض في الله را در همه احوال و كارها مراعات كن! «أَوْثَقُ عُرَی الْإِيمَانِ اَلْحُبُّ فِي اللهِ وَالْبُغْضُ فِي اللهِ».(2)

بر راستي و صداقت، درستي و امانت و حفظ عهد و وفاي به وعده كه از موجبات مهم عزّت دنيا و آخرت و اعتلا و اعتبار جامعه است، ملازمت و مداومت داشته باش كه در حديث است:

«به نماز و روزه بسيار شخص نظر نكنيد، بلكه به صدق و راستي او

ص: 42


1- . احمد بن حنبل، مسند، ج2، ص399؛ ج5، ص152؛ بخاری، صحيح، ج7، ص177؛ مسلم نيشابوری، صحیح، ج3، ص75؛ متقی هندی، كنزالعمّال، ج6، ص356. «كسانى كه در دنيا دارا هستند همان ها در روز قيامت بي چيز و ندارند».
2- . برقی، المحاسن، ج1، ص165؛ صدوق ، معانى الاخبار ، ص 398 – 399؛ همو، من لا يحضره الفقيه، ج4، ص362؛ ابن عبدالبر، التمهيد، ج9، ص245؛ قطب راوندی، الدعوات، ص28. «محکم ترين دستگيره های ايمان، دوست داشتن در راه خدا و دشمن داشتن برای خداست».

در گفتار و اداي امانت او نظر كنيد». (1) و از رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) است كه فرمود: امّت من همواره در خير هستند، مادامي كه امانت را غنيمت و صدقه دادن را غرامت و خسارت نبينند؛ «لَا تَزَالُ اُمَّتِي بِخَيْرٍ مَالَمْ تَرَ اَلْأَمَانَةَ مُغْنَماً وَالصَّدَقَةَ مَغْرَماً».(2)

تأمل در سه آیه

از دوستي با دشمنان خدا سخت پرهيز كن و در اين سه آيه پيوسته تأمل كن!

﴿لَا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللّٰهِ وَالْيَومِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حادَّ اللّٰهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْكَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ

فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ﴾؛(3)

﴿قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَها

وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي

ص: 43


1- . كلينى، الكافى، ج2، ص105؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج13، ص218 – 219. قالَ الصّادِقُ(علیه السلام):« لا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُكُوعِ الرَّجُلِ وَسُجُودِهِ، فَإِنَّ ذَلِكَ شَىْءٌ اعْتَادَهُ، فَلَوْ تَرَكَهُ، اسْتَوْحَشَ لِذلِكَ وَلَكِن انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِيثِهِ وَأَدَاءِ أَمَانَتِهِ».
2- . حلوانی، نزهة الناظر، ص15.
3- . مجادله، 22. «قومى نيابى كه به خداوند و روز بازپسين ايمان داشته باشند و با كسانى كه با خداوند و پيامبر او مخالفت می ورزند، دوستى كنند، ولو آنكه پدرانشان يا فرزندانشان يا برادرانشان يا خاندانشان باشند. اينان اند كه ]خداوند[ در دل هايشان ]نقش[ ايمان نگاشته است».

سَبِيلِهِ فَتَربَّصُوا حَتَّي يَأْتِيَ اللهُ بِأَمْرِهِ وَاللهُ لَايَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ﴾؛(1)

﴿تِلْكَ الدَّارُ الْأَخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَايُرِيدُونَ عُلُوّاً فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَاداً وَ الْعَاقِبَةُ

لِلْمُتَّقينْ﴾.(2)

قرآن عهد خدا

و تلاوت قرآن را ترك مكن كه برحسب روايات، قرآن، عهد خدا است و بايد شخص در اين عهد نظر كند و حداقل روزي پنجاه آيه از آن را قرائت نمايد.

تفکر در آفرینش

از فايده و فضيلت تفكر در خلق آسمان و زمين، نفْس خود و همه آيات الهي، كه سبب مزيد معرفت و خداشناسي و بيداري و آگاهي و ترقي روح و عقل ميشود، هيچ گاه غفلت مكن كه خداوند خردمندان را در قرآن به اين صفت توصيف و تعريف نموده است. و هم در قرآن

ميفرمايد: ﴿وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنينَ *وَفِي أَنْفُسِكُمْ﴾.(3)

ص: 44


1- . توبه، 24. «بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و خاندانتان و اموالى كه به دست آوردهايد و تجارتى كه از كسادش مىترسيد، و خانههايى كه خوش داريد، در نزد شما از خداوند و پيامبرش و جهاد در راهش عزيزتر است، منتظر باشيد تا خداوند فرمانش را به ميان آورد، و خداوند، نافرمان را هدايت نمىكند».
2- . قصص، 83. «اين سراى آخرت است ، آن را براى كسانى كه در روى زمين نمىخواهند سركشى و تبهكارى كنند ، مقرر داشتهايم ، و سرانجام نيك، از آن پرهيزکاران است».
3- . ذاريات، 20 - 21. «و در زمين مايههاى عبرتى براى اهل يقين هست و نيز در وجود خودتان».

مبادا از آنها باشي كه از نظر به ظاهر اين عالم، به باطن آن نميرسند و به همين تماشا و سير ظاهري جهان اكتفا كرده، مشمول اين آيه شريفه ميشوند:

﴿وَكَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ﴾.(1)

توسل به ائمه اطهار(علیهم السلام)

و در توسل به حضرات معصومين(علیهم السلام) و حضور در مجالس ذكر فضايل و مناقب و مصائب ايشان، به خصوص مجالس روضه و تعزيه حضرت سيدالشهدا - عليه أفضل التحية والثناء - كوتاهي ننما و اين مجالس را كه متضمن كمال روح و تهذيب نفس و كسب ثواب و اجر بسيار و ازدياد بصيرت و معرفت است مغتنم بشمار!

یاد امام عصر(علیه السلام)

و خصوصاً ياد ولي نعمت حقيقي و آن آقايي كه همه نعمتهاي الهي و فيوض ظاهريه و باطنيه، از بركت وجود مقدس او به ما ميرسد؛ يعني حضرت بقيةالله مولانا المهدي - ارواحنا فداه - را

فراموش ننما و تا ميتواني با گفتار و كردار خود خشنودي و مسرّت خاطر شريف ايشان را فراهم نما!، براي تعجيل فرج و ظهور آن

ص: 45


1- . يوسف، 105. «و چه بسيار نشانه ]و مايه عبرت[ در آسمان ها و زمين هست كه بر آنان مىگذرند و هم آنان از آنها روي گردانند».

حضرت و نزديك شدن روزگار رهايي دعا كن و سعي كن كه از منتظران حقيقي و متعهد آن حضرت باشي!

مداومت در صلوات

بر صلوات بر محمد و آل محمد - صلوات الله عليهم اجمعين - مداومت داشته باش!

و اين حقيرِ فقيرِ سراپا تقصير را از دعاي خير و طلب مغفرت، حيّاً و ميّتاً، فراموش ننما!

فَإِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ وَآخِرُ دَعْوَانَا أَنِ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَصَلَّی اللهُ عَلَی سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرينَ.

والسلام عليكم و رحمة الله

لطف الله صافي

ص: 46

نامه شماره 7

اشاره

بسم الله الرّحمن الرّحيم

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمي آقاي حاج شيخ لطف الله صافيمدّظله العالي

با سلام و تحيّت، خواهشمند است به سؤالات اين جانب پاسخ دهيد:

1. اگر روزي قرار شد كه خداوند متعال، يك آرزوي شما را برآورده كند، در اين صورت بهترين و مهم ترين آرزو و خواسته حضرتعالي از خداي سبحان چه خواهد بود؟

بسم الله الرّحمن الرّحيم

نامه جنابعالي متضمن دو سؤال و درخواست پند و اندرز، واصل شد. سؤال ها و درخواست، كاشف از حسن نيت و بصيرت مذهبي و حيات وجداني است. حقير، اين ضمير و ايمان و اعتقاد را به شما تبريك گفته و از خداوند متعال برايتان دوام توفيق، كمال ايمان و يقين، مسئلت مينمايم.

اگرچه به واسطه كثرت مشاغل و قلّتِ فرصت، سعي بر اين بود كه در جواب ايجاز و اختصار رعايت شود، ولي معنويت اين مطالب و حلاوت و لذتي كه براي روح انسان در تذكار و يادآوري آنها فراهم ميشود، خود به خود، موجب بسط كلام ميگردد؛ به طوري كه اگر عنان قلم كشيده نشود، نفس هيچ گاه از بيان اين معاني دلپذير، سير نگشته و

ص: 47

قلم از نوشتن آن باز نميماند؛ ﴿الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَ مَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللهُ﴾.(1)

پندی برای خود و دیگران

امّا پند و اندرز براي خودم و براي شما و همگان:

اوضاع جهان و دگرگوني احوال مردمان، و تغيير و تحولات در هر عصر و هر زمان، بلكه در هر لحظه است كه همه مشتمل بر پند و موعظه و معرفت آموز و هدايت بخش است، هر ذرّهاي از ذات، هر برگ درخت، هر قطره باران، هر سلول، هر جنبنده و هر حيوان، جماد، نبات، انسان، كوه، دريا، ستاره، منظومه و كهكشان و ... هر كدام و هر يك، عالمي از حقايق و كتابي از معاني و معارف و راه و طريقي به سوي خداست. سنت الهي لُبس و خَلع، حيات و موت، عوض شدن مظاهر و تازه شدن نعمت ها و كهنه شدن نوها، پيدايشها و آغازها، و فرجام ها و پايان مهلت ها و عمرها و انقراض دولت ها، براي خردمندان همواره بهترين موعظه بوده و هست؛ ﴿ذَلِكَ بِأَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَايَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللّٰهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ﴾.(2)

كدام نقطه و حرف و كلمهاي از كتاب آفرينش و كدام پديده و مخلوق

ص: 48


1- . اعراف، 43. «سپاس خدايى را كه ما را به اين دين رهنمون شد و اگر خدا ما را هدايت نمی کرد، هرگز ما هدايت نمىيافتيم».
2- . حج، 62؛ لقمان،30. «اين از آن است كه خداوند بر حق است ، و آنچه به جاى او مىپرستند، باطل است، و همانا خداوند بلندمرتبه و بزرگ است».

كوچك و بزرگ است كه در آن آثار قدرت بينهايت و حكمت و علم نامنتهاي الهي مشهود نباشد، و آدميان غافل را با نهيب و هشدار از خواب غفلت بيدار نكند و به انديشه در عاقبت كار، وادار نسازد و در برابر عظمت آفريننده يگانه و يكتاي اين جهان هستي، خاضع و خاشع ننمايد و به سجده نيندازد و زبانش را به توحيد، تهليل، تسبيح و تكبير نگشايد و مثل مضامين اين دعا را بر گوش جان او نخواند:

«اَللَّهُمَّ إِنَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ دَوَرَاتٌ وَلَا فِي الْأَرْضِ حَرَكَاتٌ وَلَا فِي الْعُيُونِ لَحَظَاتٌ وَلَا فِي الْبِحَارِ قَطَرَاتٌ وَلَا فِي الْأشْجَارِ وَرَقَاتٌ إِلَّا وَهِيَ لَكَ شَاهِدَاتٌ وَعَلَيْكَ دَالَّاتٌ وَفِي مُلْكِكَ مُتَحَيِّرَاتٌ».(1)

آري، همه شواهد، وجود خدا و دلايل علم و حكمت و قدرت اويند:

برگ درختان سبز در نظر هوشيار***هرورقش دفتري است معرفت كردگار

«إِنْ نَظَرْتَ إِلَي الْأَشْجَارِ رَأَيْتَهَا دَفَاتِرَ سُطِرَتْ عَلَی أَوْرَاقِهَا أَدِلَّةُ وُجُودِهِ أَوْ إِلَی الْبِحَارِ وَجَدْتَهَا زَاخِراً مِنْ بَحْرِ كَرَمِهِ وَجُودِهِ، جَمِيعُ مَا فِي الْكَوْنِ نَاطِقٌ بِتَسْبِيحِهِ وَمَجْدِهِ، وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ».(2)

ص: 49


1- . ر.ک: سيدعلى خان، كلم الطيب. «بارخدايا! به راستى هيچ چرخشى در آسمان ها و هيچ حركتى در زمين و هيچ نيم نگاهى در چشم ها و هيچ قطرهاى در درياها و هيچ برگى در درختان نيستند جز اينکه، همه بر وجود تو گواه و دليل اند و در ملك و قدرت تو، متحيّر و سرگشته اند».
2- . اگر به درختان بنگرى، مىبينى كه آنها دفترهايى هستند كه بر برگ هاى آنها دلايل وجود خداوند، نوشته شده است و اگر به درياها بنگرى آنها را سرشار از درياى کرم و بخشش او می بينى. تمام آنچه که در عالم وجود است به تسبيح و تمجيد او گويا است؛ و هيچ چيزی نيست جز اينکه به سپاسگذاری او تسبيح می گويند».

درحالي كه تمام اجزا و اعضاي جهان، از اتم تا كهكشان ها و هر جرم و كرهاي كه از آن بزرگ تر يا كوچك تر نيست، همه به قدرت الهي در حركت و سير و گردشند، و اين حركت تكويني در خود انسان و در اعضا و اجزاي ذرات وجودش، در جريان است؛ همه با زبان بيزباني، هشدار ميدهند كه در عرصه اراده و اختيار نبايد از قافله حركت باز ماند، بايد حركت كرد، به جلو رفت و سكون و توقف جايز نيست.

مغبون و ملعون

حيف است كه انسان اين همه مواعظ و هشدارها را با گوش دل نشنود، و عمرش را به غفلت و بطالت و عبث و بازي تمام كند.

در احاديث شريفه است كه: «هركس دو روز او مساوي باشد، مغبون و زيانكار است و هركس امروزش از ديروزش بدتر باشد، ملعون است». (1)

گذر عمر

هر چه ميبينيم، همه به ما ميگويند به هوش باشيد كه وقت ميگذرد، فرصت از دست ميرود؛ جواني را پيري، تندرستي را بيماري و زندگي

را مرگ و ممات در پي است؛ تا فرصت هست و توان داريد به پا خيزيد و براي راهي كه در پيش داريد و بسيار دور و دراز است، زاد و توشه فراهم نماييد، فراموش نكنيد كه اميرالمؤمنين(علیه السلام) ميفرمايد:

ص: 50


1- . صدوق، معانىالاخبار، ص342؛ حر عاملی، وسائل الشيعه، ج11، ص376. قالَ الصّادِقُ(علیه السلام): «مَنْ اسْتَوَى يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَمَنْ كَانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ خَيْرَهُمَا فَهُوَ مَغْبُوطٌ وَمَنْ كَانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُمَا فَهُوَ مَلْعُونٌ».

«كَفَی بِذَلِكَ وَاعِظاً لِمَنْ عَقَلَ وَمُعْتَبَراً لِمَنْ جَهِلَ».(1)

فقط یک آرزو

اما جواب سؤال اول، كه اگر قرار باشد خداوند متعال يك آرزوي شما را برآورده كند، در اين صورت بهترين و مهم ترين آرزوي شما چيست؟

سؤال بسيار مهمي است كه غير از ائمه طاهرين(علیهم السلام) كه راسخين در علم و معادن بصيرت و معرفت و كمالات عاليه و ملهم به الهامات خاصّه ربّانيه هستند، كسي نميتواند جواب كافي و شافي از آن بدهد.

نميدانم از خدا با چنين شرطي كه يك آرزو و حاجتم برآورده باشد، چه درخواستي بنمايم و كدام يك از حوايج خود را مسئلت كنم؟

آيا از درگاه او ايمانِ ثابت، رضا و رضوان او را بخواهم؟

يا فرج و ظهور آقا، حضرت صاحب الامر- ارواح العالمين له الفداء - را مسئلت نمايم؟

يا عرض كنم: «إِلَهِي اجْعَلْنِي كَمَا تُحِبُّ وَكَمَا تُرِيدُ؟».(2)

يا براي همه بندگان خدا، خير و سعادت دنيا و آخرت و هدايت

بخواهم و يا ... .

فیاض مطلق

ولي من خدا را باسطاليدين بالعطيه ميدانم؛ ميدانم كه از خزاين

ص: 51


1- . نهج البلاغه، خطبه190؛ ليثی واسطی، عيون الحکم و المواعظ، ص158؛ مجلسی، بحارالانوار، ج6، ص244. «اين اندازه پند، برای خردمند بس و برای نادان مايه عبرت است».
2- . بارخدايا! مرا آن سان قرار ده كه مىپسندى و مىخواهى.

رحمت و كرم او هر چه انفاق و بخشش و عطا شود، چيزي كم نميشود. همه دعاها را مستجاب ميفرمايد. او فيّاض مطلق است؛ «لَا يَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍٍ، يُعْطِي مَنْ سَأَلَهُ وَيُعْطي مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ»(1) است؛ كرم و عطاي او محصور و معدود نميشود؛ «لَا تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ وَلَا تَزِيدُهُ كَثْرَةُ الْعَطَاءِ إِلَّا جُوداً وَكَرَماً».(2)

او در كتاب كريمش و وحي نازل بر حضرت خاتم الانبيا(صلی الله علیه و آله و سلم) به همگان براي حضور در مشهد دعا، بارِ عام و اذن مطلق داده و با اعلان و بلكه فرمانِ ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ﴾(3) همه را به دعا مأمور و باب استجابت آن را بر روي همه گشوده است.

لذا من همه حوايجم را، كه هر چه هستم و دارم، حاجت و نياز است، از او ميخواهم و رحمت واسعه و ربانيت و فياضيّت نامتناهي او را محدود و متناهي نميشمارم و فخرم اين است كه سراپاي

ص: 52


1- . «هيچ گوش سپردنى او را از شنيدن صدايى ديگر ، باز ندارد و به آن کس که از او درخواست کند و هم به آنكه درخواست نكند ، عطا مىكند».
2- . طوسی، مصباح المتهجد، ص578؛ همو، تهذیب الاحکام، ج3، ص109؛ ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج1، ص139؛ کفعمی، المصباح، ص579؛ محدث قمی، مفاتيح الجنان، ص179 (دعاى افتتاح). «انبارهای او تمام نمي شود و عطاى بسيار، برای او جز جود و بخشش چيزی نيفزايد».
3- . غافر،60. «و پروردگارت گويد مرا به دعا بخوانيد تا برايتان اجابت كنم، بي گمان كسانى كه از عبادت من استكبار مي ورزند ، به زودی به خوارى و زارى وارد دوزخ شوند».

وجودم، فقر و حاجت به اوست و عزّتم به اينكه كارساز و قاضيالحاجات اوست.

گنجینه های هدایت

ولي يادآور ميشوم كه دعاهاي به نسبت جامع و فراگير مقاصد و مطالب، در ادعيه مَرويّه از حضرت رسول اكرم و اهل بيت معظّم ايشان – صلوات الله علیهم اجمعین - بسيار است و چون همه، منتخب و گزيده است، نميتوان از آنها يك يا چند دعا را برگزيد و انتخاب كرد.

سفارش به خواندن ادعیه مأثوره

اگر بتوانيم از كتاب هاي معتبري كه اصحاب ائمه(علیهم السلام) و علما و محدّثين تاليف كردهاند، همه، فيض يابيم و بهرهمند شويم، به خزاين بيشماري در هدايت و رحمت الهي دست خواهيم يافت.

اين دعاها علاوه بر آنكه متضمن بيان نيازمنديهاي حقيقي بشر و مسئلت قضاي حوايج، از حضرت قاضيالحاجات و سامع الدعوات است و خواننده را به فقر كامل و نياز تمام او به خداوند غني بينياز، متوجه مينمايد، و به بهترين حالات معنوي و حضور و خشوع و خضوع و مقامات قرب و لذت انس با خدا نايل مينمايد، درهاي

علوم و معارف و اخلاق كريمه و آداب فاضله را به روي او ميگشايد.

دعای کامل

به يقين اگر راهنمايي آن بزرگواران، به اين دعاها نبود، بشر

ص: 53

نميتوانست مدارج بلند و معارج كمال و يقين و ايمان را كه در پرتو دعا و توجه به خدا فراهم ميشود، طي نمايد؛ اين دعاها به ما ميآموزد كه خدا را چگونه و با چه اسما و صفاتي بخوانيم، و از او چه بخواهيم.

نمونه ای از دعاها

اين دعاها و به خصوص، دعاهايي كه در قرآن مجيد است، همه نور، ايمان، سير الي الله و فراغت و خلاصي از علايق دنيّه دنيويه و حظوظ نفسِ بهيميه، ارتقاي به درجات ملكوتيه و خوض و غور در بحار رحمت و مغفرت و بركات حقيقيه است كه امام زين العابدين(علیه السلام) در يكي از مناجات هايش، به درگاه خداوند عرض ميكند: «يَا مَنْ حَازَ كُلَّ شَيْءٍ مَلَكُوتاً وَقَهَرَ كُلَّ شَيْءٍ جَبَرُوتاً، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَوْلِجْ قَلْبِي فَرَحَ الْإقْبَالِ إِلَيْكَ وَأَلْحِقْنِي بِمَيْدَانِ الْمُطِيعِينَ لَكَ».(1)

اين دعا را كه ميخوانيم، ميفهميم كه اگر ما خود ميخواستيم از خدا چيزي بخواهيم، هرگز اين مطالب بزرگ را نمييافتيم؛ حاجت خود را به اين مطالب و مراتبي كه در اين دعا است درك نميكرديم و به همان طلبِ يك سلسله حوايج جسماني و دنيايي، بسنده ميكرديم.

ص: 54


1- . قطب راوندی، الخرائج و الجرائح ، ج1، ص266؛ مجلسی، بحارالانوار، ج84، ص231. «اى آن كه ملكوتش همه جا را فرا گرفته و جلال و بزرگی اش بر هر چيز ، چيره است. بر محمد و آل محمد درود فرست و دلم را با نشاط توجه به سويت پر و مالامال کن و مرا به ميدان های فرمان برانت پيوند ده».

آن حضرت در جريان همين حال حضور و نيايش، ديگر باره چنين در درگاه خدا، زبان به دعا ميگشايد:

«يَا مَنْ قَصَدَهُ الضَّالُّونَ فَأَصَابُوهُ مُرْشِداً وَأَمَّهُ الْخَائِفُونَ فَوَجَدُوهُ مَعْقِلاً، وَلَجَأَ إِلَيْهِ الْعَابِدُونَ فَوَجَدُوهُ مَوْئِلاً، مَتَی رَاحَةُ مَنْ نَصَبَ لِغَيْرِكَ بَدَنَهُ وَ مَتَی فَرَحُ مَنْ قَصَدَ سِوَاكَ بِنِيَّتِهِ، وَ إِلَهِي قَدْ تَقَشَّعَ الظَّلَامِ وَلَمْ اَقْضِ مِنْ خِدْمَتِكَ وَطَراً وَلَا مِنْ حِيَاضِ مُنَاجَاتِكَ صَدَراً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بِي اُولِي الْأَمْرَيْنِ بِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».(1)

دعاهاي صحيفه مباركه علويه و صحيفه كامله سجاديه و صحيفه ثانيه و ثالثه و رابعه و ساير ادعيه ماثوره، از اهل بيت(علیهم السلام) همه مشتمل بر مضامين جامع، معرفت آموز، بصيرت افزا و تربيت بخش است، روح را نشاط ميبخشد، قلب را جلا و صفا ميدهد، تيرگي ها

ص: 55


1- . قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج1، ص 266؛ مجلسی، بحارالانوار، ج46، ص40، 77. «اى آنكه راه گم کرده ها به سوي او روي آورند پس او را راهنما و ارشادکننده مي يابند و بيمناكان، و ترسيده ها آهنگ او کنند و او را پناهگاهى استوار يابند، و نيايش گران به سوي او پناه برند و او را تكيهگاه خويش مي بينند. خدای من چه وقت است راحتى کسی، که بدن خود را براي غير تو به رنج و زحمت اندازد و چه زماني براي آن كه غیر تو را در نيت بگيرد، شادماني و خوشحالي دست مي دهد! خداى من! تاريكى [شب] پراکنده و باز شد من هنوز از خدمت تو سير نشده و به حاجت خودم نرسيده ام و از برکه های مناجات با تو سيراب نشده ام. بر محمد و خاندانش درود فرست و از ميان برآورده ساختن حاجتم و يا بىنصيب کردن من آنچه را که نزد تو برتر است برای من انجام ده؛ اى مهربان ترين مهربانان!».

را ميزدايد و به شوق و اشتياق شخص، براي سير در عوالم معنا و حقيقي ميافزايد.

از دعاهاي جامع، طلب توفيق، عافيت، مقام يقين، تفويض، تسليم، توكل و رضا است.

در دعاهايي مثل دعاي مكارم الاخلاق، آنچه فطرت پاك و نياز واقعي دعاكننده است، از خدا خواسته ميشود و در همه آنها، انسان، هركس و هر شخصيت و صاحب هر مقام و فضليتي كه باشد، خود را ناچيز و سراپا فقر و احتياج ميبيند، در برابر خداوند غني بالذات و كامل بالذات، تا ميتواند عرض حقارت و ضعف و مسكنت مينمايد. با اين حال خود را قوي و قدرتمند و پيروز و شكست ناپذير ميسازد و با سلاح دعا، خود را در مقابل خطرناكترين تيرهاي حوادث مسلح ميكند.

اهل دعا را توفانهاي بلا بيچاره نمينمايد و سختيها و شدايد از پاي در نميآورد؛ يأس و نااميدي بر آنها چيره نميشود؛ رجا و اميد آنها به خدا و حول و قوه خداست؛ با مِثل اين دعا: «اَللَّهُمَّ إِنّي أَسْأَلُكَ إِيْمَاناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِي وَيَقِيناً صَادِقاً حَتَّی أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ يُصِيبَنِي إِلَّا مَا كَتَبْتَ

لِي وَرَضِّنِي مِنَ الْعَيْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِي»،(1)

مقاوم و توانا، با سرپنجه ايمان و

ص: 56


1- . صحيفه سجاديه، ص234؛ طوسی، مصباح المتهجد، ص565، 598؛ کفعمی، المصباح، ص294، 601. «بارخدايا! از تو ايمانى می خواهم که در جان و دلم فرو ريزی و يقينى راستين تا بدانم كه هيچ چيز جز آنچه تو برايم نوشتهاى به من نمىرسد و مرا به آنچه از زندگى، مقدّرم نمودهاى ، خشنود ساز».

يقين، بر همه مشكلات فايق ميشوند و از مواضع ايماني خود عقب نشيني ندارند؛ ﴿حَسْبُنَا اللّٰهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ﴾(1) و ﴿أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللّٰهِ ﴾(2) و ﴿إِنَّا للهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾(3) و «لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ»(4) همه نقاط ضعف آنها را به قدرت مبدل مينمايد؛ يا مثل اين دعا، به لفظ كوتاه و مختصر و به مضمون جامع و پر از معنا و معرفت، كه برحسب روايات حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به دخترش، سيدة نساءالعالمين، تعليم داد: «يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ بِرَحْمَتِكَ اَسْتَغِيثُ فَلَا تَكِلْنِي إِلَی نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ، وَ أَصْلِحْ لِي شَأْنِي كُلَّهُ»،(5)

دعاكننده، خود را در حفظ و حراست خدا و در حمايت عنايت او ميبيند و از هر كمي و كاستي و ضرر و زيان، بيبيم و هراس ميشود.

اصلاً دعا و خواندن خدا، خودش و حقيقتش، از حوايجي كه ميخواهم مهمتر و فيض بخشتر است. همه چيز و همه حوايج، كوچك و بزرگ، حقير و كبير را، بايد از خدا خواست كه آنچه در آن خواستن و خواندن است، عين اجابت و به مطلب رسيدن است.

ص: 57


1- . آل عمران، 173. «خدا ما را بس و چه نيكو كارسازى است».
2- . غافر، 44. «كارم را به خداوند واگذار مىكنم».
3- . بقره، 156. «ما از خداييم و به خدا باز مىگرديم».
4- . مجلسى، بحارالانوار، ج 71، ص 160.
5- . نسائی، السنن الکبری، ج6، ص147؛ نيز ر.ک: حاکم نيشابوری، المستدرک، ج1، ص545؛ هيثمی، مجمع الزوائد، ج10، ص117؛ متقی هندی، كنزالعمّال، ج2، ص239، ح3918. «اى زنده پاينده! به رحمت تو پناه مي برم و از تو ياری می طلبم قدر يك چشم به هم زدني مرا به حال خود وامگذار و تمام كارهايم را اصلاح كن».

خوشا به حالِ بخت ياراني كه همواره با دعا با او در ارتباط و راز و نيازاند و بدا به حال آنهايي كه از توفيق دعا و لذت دعا بينصيب اند، حقيقت عبادت و پرستش خدا، دعا است.

قالَ اللهُ تَعَالَي: ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ﴾.(1)

در حديث است: «اَلدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ»؛(2) دعا لب و مغز عبادت است.

و هم در روايات شريفه است كه از حضرت امام صادق(علیه السلام) سؤال شد كه دو نفر با هم شروع به نماز كردند و با هم از نماز، فراغت يافتند. يكي از آنها دعايش در نماز بيشتر بود و ديگري قرائتش، فضيلت كدام بيشتر است؟ فرمود: هر دو با فضيلت است. سؤال كننده عرض كرد: ميدانم هر دو بافضيلتند، كدام افضل است؟ فرمود: آنكه

دعايش بيشتر است، افضل است؛ «هِيَ وَاللهِ الْعِبَادَةُ هِيَ وَاللهِ أَفْضَلُ».(3)

از خداوند متعال، مسئلت مينماييم كه دل هاي ما را به انوار شوق و علاقه به دعا منوّر فرمايد و حال اقبال به دعا به ما عطا فرموده، هماره

ص: 58


1- . غافر، 60. «و پروردگارت گويد مرا به دعا بخوانيد تا برايتان اجابت كنم، بي گمان كسانى كه از عبادت من استكبار مي ورزند، به زودی به خوارى و زارى وارد دوزخ شوند».
2- . ترمذی، سنن، ج5، ص125؛ قطب راوندی، الدعوات، ص18؛ حر عاملى، وسائل الشيعه، ج4، ص 1086- 1087.
3- . مغربی، دعائم الاسلام، ج1، ص166؛ طوسی، تهذيب الاحکام، ج2، ص104؛ حرعاملی، وسائل الشيعه، ج4، ص1020. «به خدا سوگند دعا خودش عبادت و بندگی است دعا عمل برتر است».

و در همه حالات، ما را از بركات دعا مستفيض فرمايد و به خصوص با توفيق دعا براي حضرت بقيةالله، ولي عصر - ارواح العالمين له الفداء - و طلب تعجيل در فرج و ظهور آن حضرت، ما را قدردان نعمت ولايت آن صاحبِ زمان و وليّ دوران، قرار دهد.

2. ان شاءالله، اگر خداي سبحان در عالم قيامت به جنابعالي مقام شفاعت عنايت نمود، آيا بنده را شفاعت خواهيد كرد يا خير؟

و در خاتمه، ضمن تقاضاي پند و اندرز، از جناب عالي استدعا دارم كه جواب را با دستخطّ شريف و مُهر مبارك، مزيّن فرماييد.

شفاعت

امّا در مورد سؤال دوم، اولاً، اميد دارم شخص شما با اين روحيه ايماني پاك و ولايت اهل بيت(علیهم السلام) كه با الزام به تكاليف شرعيه توأم است، از شفعا باشيد، زيرا برحسب روايات، مؤمنين نيز در قيامت از شفعا هستند.

شفاعت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت(علیهم السلام)

ثانياً، همه، چشم اميد به شفاعت كبراي حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بيت طاهرين آن حضرت(علیهم السلام) داريم. اگر بتوانيم رابطه خود را با آن بزرگوار نگاه داريم و با آن به عالم ديگر برويم، هرچند شفعا در روز قيامت بسيارند - كه از آن جمله، شفاعتِ علما، كه پاسداران واقعي دين و احكام و مدافع از حدود و ثغور اسلام و جنود حضرت

ص: 59

صاحب الامر(علیه السلام) هستند، و آنچه موقعيت درخشان و جلوه خاصي دارد، همان شفاعت محمد و آل محمد – صلوات الله عليهم - است كه شيعيان و مؤمنان را به سرمنزل نجات و علوّ درجات نايل مينمايد و با اين شفاعت جا دارد كه بگوييم:

طوبي كه خورد آب ز سرچشمة كوثر

فارغ بود از تربيت باد بهاري

امثال شما مؤمنان متعهد را چه حاجتي به شفاعت مثل اين بندة حقير سراپا تقصير، ميباشد، كه اگر هم از شفاعت به سهمي مفتخرم سازند، آن هم به شفاعتِ محمد و آل محمد - صلوات الله عليه و عليهم - است.

برحسب احاديث شريفه، درصورتي كه موانع شمول شفاعت در اشخاص نباشد، صاحبان درجات عالي و اعلا، از صاحبان مراتب پايينتر و ادنی، شفاعت مينمايند. اين شفاعت نه فقط در ارتباط با عفو از گناهان است، بلكه شامل اخيار و محسنين نيز ميشود و بر علوّ درجات و كثرت اجر و ثواب آنها ميافزايد.

شفاعت از گناهکاران

لذا برحسب اطلاق روايات، حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از كل افرادي كه مانعي از شفاعت از آنها نباشد، شفاعت ميفرمايد، از عُصات و گناهكاران امّت، از اخيار و صديقين و شهدا و صالحين و بلكه انبيا و ائمه طاهرين(علیهم السلام).

شفاعت از گناهكاران، موجب بخشش و عفو آنان و [شفاعت] از ديگران موجب ارتقاي مرتبه و تقرّب بيشتر ميگردد، به اين معنا، شفاعت حضرت رسول اكرم و ائمه طاهرين(علیهم السلام) همه شخصيت ها و صاحبان

ص: 60

مقامات بلند و همه مؤمنين را شامل ميشود و وسايل و اسباب شفاعت از عُصات نيز به قدري فراگير است كه حتي نام آنها را نيز فرا ميگيرد، و در صورت ضرورت، كساني كه به نام محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين و ... نامگذاري شدهاند نيز شفاعت، شامل حال آنها ميگردد.

پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) شفیع انبیا و ملائکه

و راستي جاي تعجب است اگر با اين همه شفعا، خصوصاً شفاعت كبراي حضرت شفيع الأُمّه، بلكه چنان كه گفته شد، شفيع الانبيا و شفيع الملائكه - پيامبر عظيمالشأن اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) - و شفاعت اهل بيت آن حضرت - صلوات الله عليهم اجمعين - و با اين همه اجر و ثوابهايي كه براي انواع عبادات و طاعات و اعمال خير و صنوف كارهاي نيك و برّ مقرر شده و با اينكه باب توبه مابين مشرق و مغرب باز است و با وسايل ديگري كه همه موجب ظهور رحمانيت و

رحيميّت و مغفرت و بخشش خداوند متعال است، شخص، گرفتار تيه شقاوت و سقوط در هاويه عذاب و هلاكت گردد. و اگرچه شخصي قليل المعرفه گفت: «إِنَّمَا الْعَجَبُ مِمَّنْ نَجَا كَيْفَ نَجَا»، سخن حق و كامل و تمام آن است كه امام(علیه السلام) فرمود: «إِنَّمَا الْعَجَبُ مِمَّنْ هَلَكَ كَيْفَ هَلَكْ»(1) زيرا نجات يافتن و سعادتمند شدن، حقّ، است و ميبايد كه انسان

ص: 61


1- . طبرسی، اعلام الوری، ج1، ص489؛ مجلسى، بحارالانوار، ج75، ص153. «در شفگتم آنکه نجات و رهايي يافت چگونه توانست نجات بيابد. در عجبم برای کسی که هلاک شد چگونه هلاک شد».

سعيد و رستگار شود و شقاوت و محروم شدن از فيض خدا، باطل و خلاف اصل است.

بايد انسان، خود را در مسير كسب اين همه فيوضات ربّانيّه قرار دهد و راه هاي تابش آفتاب رحمت حق را بر روي خود نبندد و همواره از اينكه گناه، او را به سياه چالي بيندازد، كه بيرون آمدن از آن ناممكن شود، بيمناك باشد و از سوء عاقبت و استدارج، هميشه بر حذر باشد و آيه زير را كه نتيجه استمرار در معاصي و گناه را تكذيب و استهزاي به آيات خدا را اعلام ميكند، فراموش ننمايد؛

﴿ثُمَّ

كَانَ عَاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِؤُنَ﴾(1) تا خود را به سوء اختيار خود، در هلاكت حقيقي نيندازد، نه به رحمت خدا و مغفرت او مغرور گردد و نه از آن مأيوس و نااميد شود.

و به طور خلاصه، در بين تمامِ عواملِ بسيارِ نجات، و اسباب هلاكت و دمار، بايد بين خوف و رجا به سوي رضوان خدا و سعادت دنيا و عقبا، هشيار و آگاه به جلو رفته، از شرّ شيطان و نفس امّاره، به خداوند متعال، پناه ببرد.

وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ وَآخِرُ دَعْوَانَا أَنِ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ.

لطف الله صافي

ص: 62


1- . روم،10. «سپس سرانجام كسانى كه بد عملى كرده بودند ، بدتر شد چرا كه آيات الهى را انكار و به آنها استهزا مىكردند».

نامه شماره 8

اشاره

محضر مبارك بزرگ مرجع جهان تشيع، حضرت آيت الله العظمي صافيدامت بركاته

با سلام و عرض خسته نباشيد و آرزوي قبولي طاعات آن مرجع عزيز به درگاه حضرت حق تعالي

خواهشمند است با رهنمودهاي حكيمانه خويش، نوجوانان مشرّف به تكليف را راهنمايي فرماييد.

از لطف شما صميمانه سپاسگزاريم.

مستدام باشيد. ان شاء الله.

بسم الله الرّحمن الرّحيم

فرزندان عزيز و نوباوگان گرامي كه به سن بلوغ و شرف صلاحيت توجه تكاليف الهي و خطابات قرآني نايل شدهايد!

حقير به شما درك اين شايستگي را تبريك ميگويم.

توجه داشته باشيد، از اين تاريخ، شما به عضويت در جامعه اسلامي پذيرفته شدهايد كه روي اخلاق شما و گفتار شما و نيز كار شما حساب ميشود و خداوند به شما نشان و اعتبار عطا فرموده است؛ كه در همه آياتِ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾(1) به عنوان طرف خطاب و سخن او قرار ميگيريد و در جامعه نيز شما به همان اعتبار مهمي كه شرع مقدس ارزش و اعتبار داده، ارزش داريد.

ص: 63


1- . در قرآن كريم، 89 مرتبه، لفظ «يَا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» تكرار شده است.

كار و سخن شما كه تا پيش از اين اعتبار شرعي و قانوني نداشت، اكنون اعتبار شرعي مييابد؛ تا امروز، ديگران درباره شما تصميم ميگرفتند و صاحب اختيار شما بودند، ولي از امروز، خود، صاحب اختيار خودتان، ميشويد؛ از امروز محكوم به حكم كسي نيستيد، جز به حكم خدا و پيامبر و ائمه معصومين(علیهم السلام).

بازسازی عقیدتی

عقايد خود را به توحيد، نبوت، امامت، معاد و به كتاب ها و پيمبران گذشته و ملائكه، با دلايل هرچند مختصر و درعين حال قويّ و محكم، در ذهن خود حاضر كنيد؛ و سعي كنيد كه به حول و قوّه الهي، براي خداوند متعال بندهاي صالح و براي پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) پيروی راستين و براي ائمه طاهرين - صلوات الله عليهم اجمعين – به خصوص صاحب الامر و وليّ عصر، حضرت مهدي، حجة بن الحسن - ارواح العالمين له الفداء - شيعه مخلص و سربازي حقيقي، براي اسلام و قرآن پاسداري امين و براي همه مؤمنين و مؤمنات برادر يا خواهري غمخوار و مهربان باشيد.

توصیه به حفظ حقوق مردم

حقوق همگان مخصوصاً حق پدر و مادر و اساتيد و علما را رعايت كنيد و كوتاه سخن آنكه خود را به اخلاق كريمه اسلامي آراسته سازيد و در نيكي به خلق و قضاي حوايج مردم اهتمام نماييد.

ص: 64

بلندنظری در کسب علم و معرفت

در علم و عمل و كسب معرفت و دانش، هر چه پيش ميرويد و به هر مقام و درجهاي كه ميرسيد، در آن درجه متوقف نشويد و به كمال بيشتر و مقامات بالاتر نظر داشته باشيد؛ از نعمت ها و امكاناتي كه براي ترقّي داريد، حدّاكثر استفاده را بنماييد.

غنیمت شمردن عمر

از امروز قدر و ارزش عمر و فرصت ها و حتي دقايق زندگي را بدانيد. مبادا بيهوده تلف شود! هريك از شما، چنان بدانيد كه بايد شخص شما و باز هم شخص شما براي اسلام و براي امت اسلام، افتخارآفرين و موجب عزّت و عظمت گردد.

اوقات خود را به بطالت، سستي، غفلت و خداي نخواسته اشتغال به مناهي و ملاهي ضايع نسازيد.

توصیه به جهاد با نفس

در جهاد با نفس و هواي نفساني، كه جهاد اكبر است، كوتاهي نكنيد و سعي كنيد بر غرايز خود مسلّط باشيد.

چنان باشيد و چنان برويد كه در آينده، از ياد گذشته شاد و خوشحال شويد و سوابق خوب زندگي هميشه موجب اطمينان و آرامش قلب شما باشد.

ص: 65

تکلیف، شروع خودسازی

عزيزان من! تكليف؛ يعني اين گوي و اين ميدان، اين شما و اين همه فرصت هاي سعادتبخش، اين نيروها و استعدادهاي خداوندي، تكليف؛ يعني ورود به دوره سازندگي، خودسازي، مسئوليّت و ورود در امتحانات الهي و سرآغاز آمادگي براي سير راه تكامل و تعالي، تكليف؛ يعني زندگي آگاهانه و خردپسند.

شما خود را براي اين زندگي آماده سازيد و خود را به هيچ چيز و به هيچ كس و به هيچ قيمت، جز به خدا و به ثواب خدا نفروشيد.

«إِنَّهُ لَيْسَ لأَِنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا».(1)

اميرالمؤمنين(علیه السلام) ميفرمايد: براي نفس شما قيمتي جز بهشت نيست، جانتان و خودتان را غير از بهشت، به چيز ديگري، نفروشيد.

تلاش در خدمت به جامعه

تلاش كنيد كه در هر رشته و شغلي كه انتخاب ميكنيد براي جامعه عضوي مفيد و امين باشيد؛ چنان بدانيد كه همه به سعي و تحصيل و تلاش شما نيازمندند؛ بايد به سهم خودتان اين نيازمندي ها را برطرف نماييد.

به سوی کمال انسانی

خدا را هيچ گاه فراموش نكنيد و از ياد خدا و دعا و عبادت،

ص: 66


1- . نهج البلاغه، حكمت 456؛ ليثی واسطی، عيون الحکم و المواعظ، ص108. «به راستى كه جز بهشت، هيچ ارزشى براى جان هايتان نيست؛ پس جان هايتان را به غير از بهشت، نفروشيد».

به خصوص نماز و توسل به ائمه هدي(علیهم السلام) و زيارت مشاهد مشرّفه، نيرو بگيريد، به سوي سعادت و كمال پيش برويد و به لطف و كمك و مدد خداوند اميدوار باشيد كه در قرآن مجيد ميفرمايد:

﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللّٰهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ﴾ (1)

خداوند متعال همه شما را از ياران و سربازان واقعي حضرت بقية الله الاعظم - ارواح العالمين له الفداء - قرار دهد و بر توفيقات شما بيفزايد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

لطف الله صافي

ص: 67


1- . عنكبوت، 69. «و كسانى را كه در حق ما كوشيدهاند به راه هاى خاص خويش رهنمون مىشويم، و بي گمان خداوند با نيكوكاران است».

نامه شماره 9

اشاره

باسمه تعالی

محضر مقدّس مرجع تقليد شيعه، آيت الله العظمي آقاي صافي گلپايگاني

با سلام

اينجانب ... از اوايل دوره جواني، در راه مبارزه با نفس امّاره گام برميدارم، ولي گاهي در راه اين جهاد بزرگ، ناموّفّقم. نفس امّاره مرا به كارهاي زشت واميدارد و وجدان من پس از ارتكاب گناه، بسيار ناراحت و نگران ميگردد ... .

خواهشمند است با كلامي پيامبرگونه، به من پشتگرمي دهيد و يارم باشيد. قبلاً از شما متشكرم.

بسم الله الرّحمن الرّحيم

رُوِيَ أَنَّ رَسُولَ اللهَِ(صلی الله علیه و آله و سلم) قال:

«خَيْرُ اُمَّتي مَنْ هَدَمَ شَبَابَهُ فِي طَاعَةِ اللهِ وَفَطَمَ نَفْسَهُ عَنْ لَذَّاتِ الدُّنْيَا وَتَوَلَّهَ بِالْآخِرَةِ أَنَّ جَزَاءَهُ عَلَی اللهِ أَعْلَی مَرَاتِبِ الْجَنَّةِ».(1)

فرزند عزيزم!

نامه شكواييه شما را خواندم. اگر بيشتر مردم، شكايت از ديگران و

ص: 68


1- . ورام بن ابی فراس، تنبيه الخواطر، ج2، ص123؛ صافى گلپايگانى، گنجينه گهر. «بهترين امّت من كسى است كه جوانيش را در طاعت خداوند فانی كند و نفس خويش را از لذت های دنيا ببرّد و به آخرت شيفته و علاقه مند باشد به راستی که پاداش چنين فردى در نزد خدا ، بالاترين درجات بهشت است».

از جريان هاي بيرون از خود دارند؛ شما شكايت از خود و درون خود داريد كه معلوم ميشود با نفس خود و هواهاي نفساني و شهواني درگيريد يا به عبارت ديگر با آنها در جنگ و جهاديد و در جهاد اكبر - كه به فرموده رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) همان جهاد با نفس است - دشمن را قوي پنجه و نيرومند ميبينيد و از آن بيم داريد كه بر او، خداي نخواسته، پيروزي و ظفر نيابيد.

مبارزه با نفس

من به شما اطمينان ميدهم كه اگر در برابر اين دشمن مقاومت كنيد و عرصه را بر او تنگ نماييد و از آغاز به پيشنهاد و خواستههاي او گردن ننهيد، سرانجام بر او غالب شده و او اسير و رام شما خواهد شد.

ولي اگر به خواستههاي او جواب مثبت بدهيد، خواهش هاي آن بسيار و بيشمار است و هر چه از او فرمان ببريد، او فرمان هاي ديگر و بيشتر ميدهد و تا شخصيت انساني و كرامت آدمي را نابود نكند و او را از مقام خود، ساقط نسازد، قانع نميشود.

دوران آزمایش

دوران جواني، دوره و ميدان چنين جهاد و پيكاري است و بايد شخص اراده، مقاومت و پايداري خود را نشان بدهد. البته همه كس حريف نفس امّاره نيست، پهلوانان حقيقي ميتوانند در اين ميدان عرض وجود نموده و جايزه قهرماني بگيرند.

ص: 69

شما و هر نوجوان و جواني، خواه وناخواه، اين زورآزمايي و اين امتحان بسيار بزرگ را بايد بگذرانيد، ياد خدا را فراموش نكنيد و از او كمك بخواهيد كه خود وعده فرموده: ﴿وَالَّذِينَ

جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللّٰهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ﴾؛(1) كساني كه در راه خدا جهاد مينمايند، البته خدا آنان را به راهي كه به او ميرسد، راهنمايي مينمايد و خدا با نيكوكاران است.

اين معنويت و روحيهاي كه داريد - كه به وضع روحي و درگيري عقل و نفس خودتان متوجه هستيد و ميخواهيد كه نفس را مغلوب كرده و خود را از آفات هواي نفس سالم نگاه داريد - خود مرحلهاي از كمال و آگاهي و بصيرت و بينش است. اميد است همين آگاهي، شما را از اين گرداب - كه بسياري از جوانان در آن گرفتار ميشوند - و از امواج و توفان شهوات نجات دهد.

اين كار، اگر چه در آغاز دشوار جلوه ميكند، ولي وقتي انسان با هواي نفس مقاومت نموده و از آن پيروي نكرد، بسيار آسان ميشود.

کتاب های اخلاقی، اعتقادی

سعي كنيد با اشخاص مجرّب و مؤمن مجالست كنيد؛ در جلسات

موعظه و سخنراني هاي مذهبي شركت كنيد؛ كتاب هايي مانندِ

ص: 70


1- . عنكبوت، 69. «و كسانى را كه در حق ما كوشيدهاند به راه هاى خاص خويش رهنمون مىشويم، و بی گمان خداوند با نيكوكاران است».

معراج السعاده، حياةالقلوب و عين الحيات را مطالعه نماييد و با دعا و نيايش به درگاه خدا و خواندن دعاي كميل، دعاي ندبه، و توسل به حضرت وليّ عصر - ارواح العالمين له الفداء - خود را براي جهاد با نفس، مسلح كنيد.

اميدوارم پيروز، سعادتمند و موفق شويد و آينده بسيار روشني پيش روي داشته باشيد.

حقير هم براي توفيق شما و ساير جوانان دعا ميكنم و از شما التماس دعا دارم.

لطفالله صافي

ص: 71

نامه شماره 10

اشاره

محضر حضرت آيت الله العظمي آقاي صافي

با سلام! خواهشمند است در آغاز سال تحصيلي جديد، دانشجويان و دانشآموزان را با رهنمودهاي خويش، راهنمايي فرماييد.

با تشكر

بسمالله الرّحمن الرّحيم

قَالَ رَسُولُ اللهِ(صلی الله علیه و آله و سلم): «اَلَا إِنَّ اللهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ».(1)

دانشآموزان و دانشجويان عزيز، فرزندان اسلام

سلام و رحمت و بركات خداوند بر شما، كه با شور و شوق فراوان از سال فرخنده و مبارك تحصيلي جديد استقبال نموده، و گشايش درهاي مدارس و دانشگاه ها و مراكز تعليم وتربيت را فتح باب ترقي و تعالي و كمال ميدانيد.

در حديث آمده است: «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللهِ»(2) يعني به اخلاق خدا، خود را خلق و خوي دهيد و خود را به صفات خداوند آراسته سازيد.

ص: 72


1- . برقی، المحاسن، ج1، ص225؛ كلينى، الكافى ، ج1، ص30 – 31؛ طبرسی، مشکاة الانوار، ص236؛ حر عاملی، وسائل الشيعه، ج18، ص13. «آگاه باشيد كه خداوند طالبان علم را دوست مىدارد».
2- . فخررازی، الکشاف، ج7، ص72؛ ج9، ص64؛ ج16، ص101؛ ج23، ص180؛ مجلسي، بحارالانوار، ج61، ص 129.

صفت علم

در بين صفات خداوند متعال، صفت علم، اشرف صفات و اسم العالم، اعظم اسماي صفاتيه است. بيشتر اسما و صفات جماليه و جلاليه، به اين اسم و اسم القادر و صفت قدرت برميگردد. بنابراين تزيّن به زينت و زيور علم و آراسته شدن به اين صفت، از اخلاق ديگر بالاتر و ارزندهتر است.

نشان از خدا

نشان يافتن و نشان داشتن از خدا، همان دارا بودن اخلاق كريمه الهي است كه مهم ترين و سرآمد آنها علم و قدرت، دانايي و توانايي است. اين دو صفت باهم ملازمت و مصاحبت ضروريه و تنگاتنگ دارند و افتراق آنها از يكديگر ممكن نيست.

هر كجا دانايي باشد، توانايي هست و هر كجا توانايي باشد، دانايي هست. پس در ميان آنچه بشر جسته و ميجويد و مطالب و خواستههايي كه دارد، خواسته و مطلوبي از علم بالاتر نيست كه هر چه طالب آن، به مطلوب ميرسد، باز طلبش بيشتر و به مطلوب واصل تر ميشود.

قَالَ مَوْلَانَا أَمِيرَ المُؤْمِنينَ(علیه السلام): «كُلُّ وِعَاءٍ يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ إِلَّا وِعَاءُ الْعِلْمِ فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ».(1)

ص: 73


1- . نهجالبلاغه، حكمت 205؛ مجلسی، بحارالانوار، ج1، ص183. «هر ظرفى ممکن است به آنچه كه در آن بگذارند و بريزند تنگ گردد ، مگر ظرف دانش كه هر چه در آن بريزند، گنجايشِ بيشتر يابد».

غنیمت شمردن فرصت و توصیه به درس خواندن

دانشآموزان و دانشجويان عزيز

فرصت را غنيمت بشماريد، درس بخوانيد تا آگاهي و معرفت پيدا كنيد. درس بخوانيد تا خودتان و جامعه و اسلام را عزيز و سربلند كنيد. درس بخوانيد تا خودتان و ديگران را از ظلمت جهالت نجات دهيد.

درس بخوانيد، براي اينكه مشكلاتي را كه در رشتههاي گوناگون علمي تاكنون لاينحل مانده، حل نماييد و با سرپنجه بينش و دانش گرههاي بازنشده از كار بشر را باز نماييد. درس بخوانيد تا دانشمند شويد؛ بفهميد شما از ديگران در استعداد و نيل به مدارج عاليه كمال و معارج ساميه ابتكار و اختراع كمتر نيستيد، بلكه قويتر و رشيدتريد. در اسباب و وسايل ظاهري، هيچ وسيلهاي بر غلبه و پيروزي بر استكبار و استبداد قويتر از علم نيست.

بدانيد كه دنيا و آينده آن براي ملت هاي عالم و دانا است، و اين شماييد كه بايد ملت اسلام را به مجد و عزّت ديرين و بيشتر از آن برسانيد، همت ها را بلند كنيد. نيل به همة مدارج علمي را قابل تحصيل بدانيد.

خداوند متعال به بشر و اين مخلوق هنوز هم ناشناخته، لياقت تسخير كائنات زميني و آسماني را عطا كرده، يا به بيان ديگر، آنها را مسخّر او گردانيده است.

به پيش برويد و اسرار كائنات و آيات علم و قدرت خدا را كشف

ص: 74

كنيد. عزّت و قوّت و استقلال و هر چيز خوبي كه فطرت سالم و پاك بشر، طالب آن است، با علم فراهم ميشود و ذلّت و ضعف و زبوني، نتيجه جهل و ناآگاهي است.

خود را براي اسلام و براي اعلاي كلمةالله و براي حصول اهداف الهي، قرآني و براي خدمت به محرومان و نجات مستضعفان آماده سازيد و هر رنج و تلاشي را كه در تحصيل علم متحمل ميشويد، با نيت خالص و پاك آن را في سبيل الله و در راه خدا و راه آسايش خلق خدا محسوب داريد، تا از اجر و ثواب بسيار برخوردار شويد.

همه در انتظار شما

بدانيد كه همه در انتظار شما هستند. خداوند متعال از شما سعي و عمل و مجاهدت ميخواهد.

اسلام و پيامبر عظيمالشأن در انتظار تحصيلات دبستاني و دبيرستاني و دانشگاهي، و بعد هم تحقيقات علمي شما هستند.

ائمه طاهرين(علیهم السلام) به خصوص حضرت بقيةالله، امام عصر - ارواح العالمين له الفداء - از شما انتظار دارند.

نظر همه و تمام جامعه به اين مراكز علمي و كلاس هاي تعليماتي و درس دوخته شده كه شما چگونه عمل ميكنيد و چگونه تلاش ميكنيد و چگونه خود را براي خدمت به انسان ها آماده مينماييد؟

مراكزي كه در آن آموزش ميبينيد، آموزگار، دبير، استاد و مدير همه

ص: 75

بايد براي اينكه تحصيلات و زحمات شما بيشترين بازده را داشته باشد، خالصانه مساعدت و كمك نمايند.

سعي نماييد چنان باشيد كه از فهم و بينش بيشتر و آگاهي زيادتر لذت ببريد؛ اوقات خود را به بطالت معاشرت هاي بيهوده و بعضي بازي ها و مسابقات بيهوده، كه كمالي از آن نه براي روح و نه براي جسم حاصل نميشود، و ارزش حقيقي انسان ها را بالا نميبرد، تلف نكنيد.

در پي كسب كمالات حقيقي و سير الي الله باشيد.

بازی ها و معاشرت های بیهوده

آيه كريمه: ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثاً﴾(1)و ﴿وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ﴾.(2)

و مضامين بلند تعاليم نوراني قرآن را فراموش نكنيد. از ملاهي و مناهي پرهيز كنيد و از سرگرم شدن به بازي هاي وقت بر باد ده خود را دور نگه داريد. بعضي از بازي ها موجب افت تحصيلي جوانان و دانشآموزان ميشود گرچه با نام تقويت فكر و ذهن باشد.

به سوی موفقیت

اگر ميخواهيد در تحصيل كمالات حقيقي موفق شويد و اگر مدرسه و محيط خانواده علاقه به توفيق شما دارند، همه بايد در دور بودن از ملاهي و مناهي، با شما همراهي و همكاري نمايند.

ص: 76


1- . مؤمنون، 115. «آيا چنين پنداشتيد كه ما شما را بيهوده آفريديم».
2- . عنكبوت، 64. «اين دنيا، چيزى نيست، مگر لهو و لعب».

و خلاصه تلاش كنيد عمر، وقت، حيات و فرصت هايي را كه داريد و همه خواه وناخواه از دست خواهد رفت، به رايگان با بهاي كم از دست ندهيد. براي اين نعمتهاي بزرگ الهي، بها و ارزشي، غير از علم، معرفت، رضاي خدا، ثواب خدا و سير الي الله نيست، كه حضرت اميرالمؤمنين(علیه السلام) ميفرمايد:

«أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لأَِهْلِهَا إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا».(1)

معراج مؤمن

خود را متعهّد بدانيد و متعهّد بسازيد كه از كارهاي زشت و ناشايست و حرام اجتناب كنيد و واجبات و فرايض را انجام دهيد و مخصوصاً به نماز، كه معراج مؤمن است، اهميت بدهيد. در جمعه و جماعات شركت نماييد و وقار دانشآموزي و دانشجويي را پاس داريد، و خداوند متعال را در همه حالات فراموش نكنيد و درس و تدريس و تعليم و تعلّم را براي رضاي او و اتصاف به صفت الهي علم قرار دهيد؛ از او استعانت و كمك بخواهيد.

توسل به حضرت مهدی(علیه السلام)

و به مولي الوري، حضرت بقيةالله، مولانا المهدي - ارواح العالمين

ص: 77


1- . نهج البلاغه، حكمت 456. «آيا آزادهاى نيست كه اين دنيا را كه چيز كمارزشى است، به اهلش واگذارد. به راستى كه قيمت وجودتان جز بهشت، چيزی ديگری نيست؛ پس جان هايتان را به غير از بهشت، نفروشيد».

له الفداء - متوسل باشيد و بدانيد كه وجود مقدس و بزرگوار آن حضرت، كه امروز در اين عالم، آيتي اعظم و اكبر از وجود او براي خدا نيست، از موفقيتي كه نصيب شما ميشود، بيشتر مسرور و خوشحال ميگردند.

همه شما فرزندان روحاني آن حضرت هستيد و آن حضرت بيش از هر پدري توفيق فرزند را در علم، و عمل و كسب كمال، دوستدار و خواهانند.

اينجانب براي همه شما و عظمت بيشتر اسلام دعا ميكنم و توفيق نظام اسلامي خصوصاً مسئولان محترم آموزش وپرورش و دانشگاه ها و مراكز علمي را براي تعليم وتربيت جامعه اسلامي مسئلت مينمايم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

لطف الله صافي

ص: 78

نامه شماره 11

اشاره

محضر حضرت آيت الله العظمي آقاي صافي

با سلام، چون خودكشي در منطقه ما، به خصوص در بين زنان زياد شده است، نظر مبارك را پيرامون اين عمل زشت و عواقب آن بيان فرماييد.

متشكرم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

چرا خودکشی

خودكشي از محرّمات كبيره و عامل آن، مرد باشد يا زن، مستحق عقوبت و عذاب شديد الهي است و اگر شخص، مجنون و مختلّالحواس نباشد، اين گناه علامت ضعف عقيده به مبدأ و معاد و نداشتن صفت صبر و مقاومت در برابر شدايد و دشواري هاي زندگي و نوميدي از خداوند متعال است.

شکست های غیرواقعی

بيشتر افرادي كه مرتكب اين معصيت ميشوند، يا اسير يك سلسله اوهام و خيالاتند كه از يك جهت شكست هايي، كه در واقع شكست نيست، مثل شكست در بازي ها يا بالاتر زناشوييها و ازدواجها، دست به اين عمل ميزنند، يا در اثر فشارها و سختي هاي زندگي خودكشي مينمايند.

دنیای پر از فراز و نشیب

به طور كلي به اين اشخاص بايد تذكر داد كه دنيا همهاش فراز و

ص: 79

نشيب و تغيير و تحوّل است و اشخاصي در زندگي واقعاً شكست ميخورند، كه روحيه صبر و مقاومت نداشته باشند و با يك پيشامد و يك امر ناملايم و ناگوار، روحيه خود را ببازند و خود را بيچاره بشمارند. افراد موفق كه بر مشكلات فايق ميشوند، به اراده و همت و عزم خود اعتماد دارند و با توكل به خداوند متعال، بر مشكلات صابرند و با قلب محكم و استوار و اميد به آينده با هر پيشامد ناگوار، دست وپنجه نرم ميكنند.

آسایش پس از سختی

تاريخ بشر پر است از فرج بعد از شدّت و گشايش و رفاه و توانگري بعد از تنگي و گرفتاري و فقر؛ مردان و زنان موفق از هيچ حادثهاي تكان نميخورند و عقب نشيني نميكنند؛ به فضل و لطف خدا اعتماد دارند و اين آيه را با مضمون بلند آن همواره به خاطر دارند كه: ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً* إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً﴾.(1) آسانيها از ميان دشواري ها رخ ميدهند و روشنايي ها بر تاريكي ها غلبه مييابند.

صبر، اصل ایمان

بايد اين افراد را به صبر سفارش كرد كه صبر از ايمان، به منزلة سر، در جسد است.(2)

اميد است اين نصيحت در قلوب، مؤثر و نافع باشد. والله العالم.

لطف الله صافي

ص: 80


1- . انشراح، 5-6. «بي گمان در جنب دشوارى، آسانى است. آرى، در جنب دشوارى آسانى است».
2- . نهجالبلاغه، حمكت 82. «فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الإِيمانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ».

نامه شماره 12

محضر مرجع محبوب، آيتالله العظمي صافي گلپايگاني

خواهشمندم نصيحتي براي بنده و تمامي جوانان ايران بيان فرماييد.

بسم الله الرّحمن الرّحيم

جنابعالي و همه جوانان عزيزي را كه قلوب آنها به نور اسلام منوّر است، وصيّت ميكنم به تقوا و آداب و دستورات ديني و اينكه در تمام مراحل زندگي، دين خود را فداي چيزي ننماييد كه خسارت ميبينيد، بلكه همه چيز خود را فداي دين بنماييد.

موفق باشيد.

لطفالله صافي

ص: 81

نامه شماره 13

اشاره

بسم الله الرّحمن الرّحيم

محضر مبارك فقيه عالي مقام، حضرت آيتالله العظمي آقاي صافي

با سلام

خواهشمند است اين جانب را با نصيحتي كه مفيد دنيا و آخرت باشد، رهنمون شويد.

با آرزوي سلامتي و طول عمر

بسم الله الرّحمن الرّحیم

السّلام عليكم و رحمة الله و بركاته

بهترین نصیحت پرهیزکاری

با اعلام وصول مكتوب شريف، متضمن درخواست نصيحت، نظر به اينكه حق مؤمن بر مؤمن نصيحت و خيرخواهي براي اوست، تذكرات ذيل را تقديم داشتم. اميد است به حكم: ﴿فَإِنَّ َّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنينَ﴾(1) مقبول و نافع شود.

بهترين مطلبي كه خودم و شما و همه برادران و خواهران ايماني را بدان نصيحت ميكنم، تقوا و پرهيزكاري است؛ «فَإِنَّهُ خَيْرُ مَا أَوْصَی بِهِ الْمُسْلِمُ الْمُسْلِمَ».(2)

ص: 82


1- . ذاريات، 55. «كه اندرز مؤمنان را سود دهد».
2- . مجلسى، بحارالانوار، ج19، ص126؛ ج86، ص232؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج6، ص34. «پس به راستى اين ]توصيه به پرهيزكارى [بهترين اندرزى است كه مسلمانى به برادر مسلمانش بدهد».

نعمت گران بهای جوانی

به شما رهرو جوان مؤمن نصيحت ميكنم قدر نعمت گران بهاي جواني را بدانيد و توان و فرصتي را كه خداوند متعال - جلّت حكمته - به شما عطا كرده است، غنيمت بشماريد و بيشترين استفاده را از اين دور و روزگار طراوت و نشاط زندگي بنماييد.

برحسب وصيت حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به جناب ابيذر پنج چيز را بيش از پنج چيز بايد غنيمت شمرد كه اوّل جواني پيش از پيري است؛ «شَبابُكَ قَبْلَ هِرَمِكَ».(1)

تسلط بر نفس

سعي كنيد در ايّام جواني بر خود مسلّط باشيد و خشم، شهوت و هواهاي نفساني را ذليل و رام خود كنيد.

دوره جواني، دوره سعي در عمل، ساختن شخصيّت و ظهور استعدادات و فرصت بزرگ براي نيل به كمالات و ارتقاي درجات است.

دوره رشد قواي ملكوتي و عقلاني و قوّت تمايلات حيواني است.

دوره جهاد، سير، حركت و صعود يا سقوط است؛ منتهي اليه اين سير، سعادت يا شقاوت، نعيم و رضوان يا جحيم و خسران است.

بايد چنان رفت و چنان بود كه اين سير، سير الي الله و به سوي خدا، ثواب خدا و سير راه انبيا، اوليا، صديقين و صلحا باشد؛

ص: 83


1- . طوسی، الامالی، ص256؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص459؛حر عاملی، وسائل الشيعه، ج1، ص86؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج12، ص140.

﴿وَمَنْ يُطِعِ اللّٰهَ وَالرَّسُولَ فَاُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنْ النَّبِيّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ اُولَئِكَ رَفِيقاً﴾.(1)

خود را در معرض وزش نسيم هاي توفيق قرار دهيد و با جهاد با نفس، كه جهاد اكبر است، توفيقات و هدايت هاي الهي را كسب نماييد.

فَقَدْ قَالَ عَزَّ اسْمُهُ: ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللّٰهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ﴾.(2)

موانع کسب معنویات

و خود را از خطر آلودگي به موجبات خذلان و وقوف يا بازگشت به عقب، دور نگه داريد.

برخي از اسباب خذلان را كه در اين جملههاي شريفه دعاي ابي حمزه ثمالي بيان شده، بخوانيد و به خدا از آنها پناه ببريد؛ «سَيِّدِي لَعَلَّكَ عَنْ بَابِكَ طَرَدْتَني وَعَنْ خِدْمَتِكَ نَحَّيْتَني أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَني مُسْتَخِفّاً بِحَقِّكَ فَأَقْصَيْتَنِي، أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَني مُعْرِضاً عَنْكَ فَقَلَيْتَني أَوْ لَعَلَّكَ وَجَدْتَني في مَقَامِ الْكَاذِبينَ فَرَفَضْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَني غَيْرَ شَاكِرٍ لِنَعْمَائِكَ فَحَرَمْتَنِي، أَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِي مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِي،

ص: 84


1- . نساء، 69. «و كسانى كه از خداوند و پيامبر اطاعت كنند، در زمره كسانىاند كه خداوند بر آنان اِنعام فرموده است، اعم از پيامبران و صدّيقان و شهيدان و صالحان ، و اينان نيك رفيقانى هستند».
2- . عنكبوت، 69. «و كسانى را كه در حق ما كوشيدهاند به راه هاى خاص خويش رهنمون مىشويم ، و بی گمان خداوند با نيكوكاران است».

أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي فِي الْغَافِلِينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيَسْتَني، أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي آلِفُ مَجَالِسِ الْبَطّالِينَ فَبَيْنِي وَبَيْنَهُمْ خَلَّيْتَنِي ...».(1)

اين امور و كارهاي مشابه آنها، همه از اسباب سلب توفيق، بُعد از خدا، تاريكي قلب و مفاسد ديگر است كه بايد از آنها دوري جست و خطر آنها را بزرگ شمرد.

استخفاف به حق خدا و سبك گرفتن اوامر و نواهي خدا، اعراض از ياد او، ترك شكر نعمت هاي الهي، ترك مجالست با علما، همنشيني با اهل بطالت، غفلت و لهوولعب، همه از موانع كسب درجات معنوي و فيوضات حقيقي است.

نصیحت خواهی، نشانه توفیق

يكي از علايم توفيق و آگاهي و بيداري شخص، همين حال نيك و شايسته نصيحت خواهي است.

تلاوت قرآن

خداوند بر اين بينش و رشد و درك معنوي شما بيفزايد؛ خدا را براي داشتن اين حال شاكر باشيد؛ هيچ گاه از حال نفس خود و تهذيب و تكميل اخلاق خود غافل نشويد؛ بر تلاوت قرآن مجيد مداومت نماييد و حدّاقلّ، بخش هايي از آن را در معارف و الهيّات و معاد و

ص: 85


1- . صحيفه سجاديّه، ج2، ص222؛ طوسی، مصباح المتهجد، ص588؛ ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج1، ص164؛ کفعمی، المصباح، ص593 – 594.

اخلاق حفظ كنيد؛ با ياد خدا خيالات شيطاني را، كه اميد است بر شما چيره نشود، از خود دور سازيد.

﴿إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾.(1)

همت بلند

حال كه توفيق دانش آموزي داريد، در تحصيل علم، مقامات بسيار بلند علمي را وجهه همّت قرار دهيد و براي شرف و فضيلت علم و براي اينكه در جامعه مسلمانان، عضوي مفيد و مصدر خدمات بزرگ شويد و مسلمانان را از بيگانگان بينياز سازيد و به خودكفايي برسانيد، هر چه در توان داريد، تلاش كنيد.

چشم به راه ظهور

هميشه و همواره چشم به راه ظهور و منتظر فرج حضرت صاحب الامر، بقيةالله، - ارواح العالمين له الفداء - باشيد و موجبات مسرّت خاطر انور ايشان را، كه فوز اكبر و افضل است، فراهم سازيد.

در خاتمه از خداوند متعال براي شما توفيق و تسديد و سعادت دنيا و آخرت مسئلت مينمايم و التماس دعا دارم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

لطف الله صافي

ص: 86


1- . اعراف، 201. «پرهيزگاران هرگاه خيالى شيطانى عارضشان شود ، ياد ]خدا[ كنند ، و آنگاه ديده ور شوند».

نامه شماره 14

اشاره

محضر مرجع عاليقدر، حضرت آيتالله العظمي آقاي صافي

با عرض سلام

خواهشمند است نصيحتي براي جوانان مرقوم فرماييد.

بسمالله الرّحمن الرّحيم

جوانان عزيز بايد توجّه داشته باشند كه در هر زمان و به خصوص در اين زمان، دعوتهاي باطل فراوان و وسايل گمراهي بسيار است، بنابراين مراقب باشند تحت تأثير اباطيل قرار نگيرند.

یگانه دعوت حقیقی دعوت معصومین(علیهم السلام)

بدانند يگانه دعوتي كه بايد با تمام وجود به آن لبيك گفت، دعوت كساني است كه اعلم و اعقل همه مردم بوده و سوابق و تاريخ زندگي آنها، از آغاز تا پايان، در كتب معتبره مضبوط است و آنان حضرات ائمه هدي - سلام الله عليهم اجمعين - هستند.

ان شاءالله موفق باشيد.

لطف الله صافي

ص: 87

نامه شماره 15

اشاره

اشاره: دكتر مرتضي صافي، فرزند حضرت آيت الله العظمي صافي مدّظله العالي، به عنوان نفر ممتاز دكتراي قلب در ايران، جهت تكميل تحصيلات به كشور انگلستان اعزام شد.

وي دو سال بعد، پس از كسب فوق تخصّص قلب و عروق، به كشور بازگشت و هماكنون، عضو هيئت علمي و استاديار دانشگاه شهيد بهشتي تهران بوده، در بيمارستان شهيد مدرّس تهران، مشغول فعّاليّت است.

از دو نامهاي كه ذيلاً ميآيد، نامه اوّل خطاب به دكتر صافي، و نامه دوّم به همسر و فرزند ايشان، به هنگام حركت به لندن، به عنوان سرراهي آنان، نگاشته شده است و متضمّن نكات ارزشي - اخلاقي فراواني است.

بسم الله الرّحمن الرّحيم

﴿وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرى اللهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾.(1)

بعد الحمد و الصلاة؛

هدف والا

فرزند بسيار عزيزم و نور چشمانم، مرتضي جان! اكنون كه به حول و قوّه الهي، عازم سفر خارج، براي ادامه تحصيلات ميباشي، اميدوارم

ص: 88


1- . توبه، 105. «و بگو كارتان را بكنيد، به زودى خداوند و پيامبر او و مؤمنان در كار شما خواهند نگريست».

از انواع توفيقات بهرهمند شوي و وجهه همّتت را هم از جهت صورت و هم از جهت معنا بلند و عالي و متعالي قرار دهي.

توصیه به علم آموزی و پژوهش

از جهت صورت، نيل به عاليترين مقامات علمي را هدف بداني و از جهت معنا اين سفر را يك سفر الهي و براي خدا قرار دهي كه هر چه درس بخواني و هر چه تلاش كني و هر چه بيشتر تحقيق نمايي، همه را به حساب خدا و حسنات نامه اعمال تو محسوب سازند.

تحصیل برای رفع وابستگی

سفر به اين نيّت كه با كسب معلومات در طريق خودكفايي امت اسلام و جامعه مسلمين و بينيازي آنها از كفر و خدمت به مسلمانان گام برميداري، بسيار مقدس و عبادت است.

سرّ انحطاط ظاهري كنوني مسلمين، عقب ماندن آنها در علوم مادّي و ظاهري از بيگانگان است؛ چنان كه علت تفوّق كفار بر مسلمانان نيز، پيشرفته بودن آنها در اين علوم است.

اگر جواناني كه به خارج ميروند، به اين فكر باشند كه بايد اين قلاع مادي و تكنيك را فتح كنند و هر كدام براي عالم اسلام افتخار، مايه سربلندي و بينيازي از ديگران شوند، يقيناً اين وابستگي و احتياج كنوني برطرف ميشود و مسلمانان به استقلال علمي نايل ميگردند.

چرا نبايد تو و امثال تو در رشتههاي مختلف علمي در دنيا سرشناس و مشار بالبنان باشيد؛ با اينكه در استعداد و هوش سرشار اگر از ديگران

ص: 89

قويتر نباشيد، ضعيف تر نيستيد. غرض اين است كه همواره يادت باشد براي چه و به منظور تقدس و كسب چه رتبه والايي سفر كردهاي! خدا ناظر بر تو است! از او كمك بخواه و به او توكل و اعتماد كن!

مبادا مظاهر مادي آنجا، فكر تو را مشغول سازد و از راهت بيرون براند كه خداي نخواسته صبح كني درحالي كه از آنچه ميخواستي دستت پر شود، خالي باشد و با دست خالي برگردي!

ثبات در تعهد دینی

آنجا اگر وسايل تحصيل فراهم است، وسايل بازداشتن انسان از مسير راه كمال و سعادت نيز بسيار است و مرد ميخواهد كه در دام اين ملهيّات نيفتد و نيكبختي خود را به آن نفروشد.

در تعهد ديني خود و ولايت اهل بيت(علیهم السلام) ثابت قدم باش و هركس را در اين راه، آزموده و پخته شناختي، با او باب مصاحبت و دوستي باز كن!

شرکت در مجالس اسلامی

در مجالس اسلامي كه در مجمع اسلامي يا جاهاي ديگر تشكيل ميشود، خالصانه و بيريا براي كسب فيض و زنده نگه داشتن تعهدات مذهبي شركت نما و آن مجالس را بزرگ ميشمار و قدر بدان!

نیاز جامعه اسلامی به متخصصین

خلاصه، چنان فرض كن كه همه در انتظار تو هستند؛ كلّ جامعه مسلمانان منتظر نتيجه تلاش تو و امثال تو هستند؛ دوستان و آشنايان همه منتظرند؛ خويشاوندان تو، پدر و مادرت، همه منتظر و چشم به راهند؛

ص: 90

بيماران همه منتظرند. همه اين امور را فراموش ننما و از هر زحمت و كوشش، در راه موفقيت علمي استقبال كن و اگر ناملايماتي در خلال كار پيش آمد، اعتنا نكن كه (رنج راحت بدان چه شد مطلب بزرگ).

استقامت در کارها

شكيبا و ثابت قدم و استوار دنبال كار خودت باش كه بايد ان شاءالله تعالي، شاهد توفيق را در آغوش بگيري.

سختي هاي كار و هر فشاري را در اين طريق ميبيني، به حساب خدا محسوب دار و از ضعف و سستي و نااميدي پرهيز كن!

تا ميتواني نام خدا بر زبان آر و از ذكر خفي و ياد قلبي نيز غافل مباش و صلوات بر محمّد و آل محمّد(علیهم السلام) به خصوص حضرت بقيةالله - ارواحنا فداه - را فراموش نكن و تحصيلاتت را براي بهتر و بيشتر خدمت كردن به آن حضرت و شيعيان آن بزرگوار پرمايه و پرمحتوا ساز.

چون با حال كسالت مجال بيش از اين نيست، اميد است «تو خود حديث مفصّل از اين مجمل بخواني». تو را به خدا سپردم و از خدا برايت سعادت دارين و توفيق مسئلت مينمايم.

ولاحول ولا قوة الا بالله و السلام عليك و رحمة الله و بركاته

فدايت لطف الله صافي

اگر بعضی از كسان و خويشان، زر و زيوري براي سرراهي به شما تقديم كردهاند، من هم اين چند كلمه را به عنوان سرراهي، به شما ميسپارم، يقيناً قبول مينمايي.

ص: 91

نامه شماره 16

اشاره

باسمه تعالي

اين چند كلمه را نيز به عنوان سرراهي، براي بانوي محترمه عزيز ... خانم و نور چشم عزيزم، نرگس جان، مينويسم. اميد است شما و مرتضي در اين سفر تندرست و سالم باشيد و با موفقيت و نيل به مقاصد عاليه، مراجعت كنيد.

حفظ هویت در خارج از کشور

عزيزانم آن شهري كه ميرويد، پر است از فساد و تباهي و فسق و فجور؛ اگر چه داد از انسانيت ميزنند، ولي شرف واقعي انسان در آنجا پايمال هواوهوس و شهوات و حيوانيت است. زندگي بيشتر آنها، به زندگي دام هايي شبيه است كه در دام خانههايي منظم و مدرن زندگي ميكنند، ولي از انسانيت و لذايذ معنوي بهرهاي ندارند؛ شما سعي كنيد اخلاق و تربيت خودتان را محكم نگاه داريد و استقلال اسلاميت خود را حفظ كنيد. بسياري از ايراني ها در آن محيط ها زود رنگ عوض ميكنند و اروپايي ميشوند و فراموش ميكنند كه مسلمانند؛ زن هاشان چادر را كه در اينجا لباس مَحرَمي است، كنار ميگذارند، به عكس هندي ها، پاكستاني ها و آفريقايي ها بيشتر هويت خود را حفظ كردهاند و از اينكه هندي يا پاكستاني ميباشند، يا از اينكه با چادر و لباس محلّي خودشان ظاهر ميشوند، هيچ احساس حقارتي نمينمايند؛ سرفراز و با اعتبار در خيابان ها ظاهر ميشوند.

ص: 92

جهاد در زندگی

به هرحال، زندگي، همهاش جهاد است و همه جا بايد جهاد كرد؛ درس خواندن جهاد است؛ چادر و پوشش اسلامي داشتن جهاد است؛ در مجالس آن چناني نرفتن جهاد است؛ جهاد، جهاد، جهاد.

اميد است هر سه شما در همه جهادها پيروز باشيد و نرگس جان كوچولو هم با چادر كوچكش، نمونه ثبات و استقامت و پايبندي به شعاير اسلامي باشد.

خلاصه هر چه آنجا شرعاً خوب است، فرا بگيريد و هر چه شرعاً بد است، از آن دوري اختيار نماييد.

ص: 93

ص: 94

فصل دوم:تعلیم و تربیت

اشاره

ص: 95

ص: 96

نامه شماره 17

اشاره

حضور حضرت آيت الله العظمي صافي

مدير يكي از دبيرستان ها و آموزشگاه هاي اسلامي، مستمراً در حضور 400 نفر، لفظ ركيك و قبيح «خفه شويد» را به كار ميبرد.

با توجه به اينكه چنين لفظي، طاغوتي و ضد قانون است، نظر شرع مقدس اسلام چيست؟ وظيفه دانشآموزان و مسئولان چيست؟

بسم الله الرّحمن الرّحیم

تأکید اسلام بر تعلیم و تعلم

تعليم و تعلّم، ياد دادن و ياد گرفتن علم در اسلام، مورد تشويق و تأكيد فراوان قرار گرفته، و اساس ترقي و تعالي و تكامل جامعه است، و حقّ معلم و كسي كه به انسان علمي را آموخته باشد يا او را به راه نيك، خير و صوابي راهنمايي كرده باشد، بسيار بزرگ است و مثل حق پدر، رعايت آن لازم است.

بايد دانش آموزان در احترام معلم، تا ميتوانند اهتمام كنند، و حتي اگر از او برخورد خلاف آداب ديدند، تحمّل نمايند.

رابطه استاد و شاگرد

وظيفه معلم و استاد هم، اين است كه با دانشجو و دانش آموز، با

ص: 97

حلم، بردباري، مهر و رأفت رفتار نمايد، از لغزش و خطاي آنها چشم بپوشد، و با زبان نرم و ملاطفت، اشتباهات آنان را تذكر دهد.

رابطه شاگرد و استاد، رابطهاي معنوي است كه هيچ گاه فراموش نميشود. در حديث است: «تَوَاضَعُوا لِمَنْ تَتَعَلَّمُونَ مِنْهُ الْعِلْمَ وَلِمَنْ تُعَلِّمُونَهُ»،(1) اين حديث هم توصيه به شاگرد است كه با فروتني و تواضع، از استاد، احترام و تكريم نمايد و هم تعليم به معلّم است كه با مهر، محبت و تواضع، شاگرد را به فرا گرفتن علم و دانش تشويق نمايد تا دانشجو به تحصيل علم و معرفت رغبت و ميلش بيشتر شود و با اشتياق، هر كجا اشتباهي دارد، به معلّم مراجعه نمايد.

اما در مورد سؤال، وظيفه دانش آموزان اين است كه طوري رفتار نمايند كه موجب خشم معلم نشود و در مقام تلافي نسبت به معلم بر نيايند، و «جورِ استاد، به ز مِهرِ پدر» را مراعات نمايند، و وظيفه مديريت آموزشگاه و مسئولين، اشراف بر جريان وضع تعليم، تدريس، اخلاق و رفتار معلّمان، اساتيد و كليه امور آموزشگاه است كه اگر از اين گونه بدزباني ها و نواقص و برخوردهايي كه در روحيه دانشآموزان و اخلاق آنها اثر ميگذارد، مشاهده شود، به معلّم به طور خصوصي، نه در برابر دانشآموزان، انعكاس سوء اين برخوردها را

ص: 98


1- . ليثی واسطی، عيون الحکم و المواعظ، ص202؛ طبرسي، مشكاة الانوار، ص242. «در برابر آنان كه علم را از آنها فرا مىگيريد و نيز آنها كه دانش مىآموزند، تواضع كنيد».

تذكر دهند و او را به حُسن اخلاق، عفّت زبان و حفظ شأن معلّم توصيه نمايند و محيط آموزشگاه را از اين نواقص مصونيت دهند.

والله العالم

لطف الله صافي

ص: 99

نامه شماره 18

اشاره

بسم الله الرّحمن الرّحيم

محضر مبارك مرجع عالي قدر شيعه،

حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني دام ظله العالی

با عرض سلام و ادب به حضور آن عزيز فرزانه

خواهشمند است در اوّلين سال تدريس اينجانب و اشتغال به شغل معلّمي، كه شغل انبياي الهي است، با رهنمودهاي ارزنده خود، اين جانب را دلگرم سازيد.

ايام عزّت مستدام

بسم الله الرّحمن الرّحيم

با سلام و تقدير از حسن نيّت و توجّهي كه به قداست شغل خود، در آغاز شروع به آن داريد، از خداوند متعال مسئلت مينمايم كه ابواب توفيق را بر روي شما مفتوح و در زير سايه حضرت بقية الله - ارواحنا فداه - موفّق و از ياران و خدمتگزاران حضرتش باشيد.

رتبه معلم

شغل شريف معلّمي از مشاغلي است كه عقل و شرع بر احترام آن اتفاق دارند و علّو منزلت و رتبه معلّم در بين تمام ملل و امم همواره مورد تصديق و تأييد بوده و هست.

خداوند متعال طبق فرموده خود، در قرآن مجيد، معلم كلّ انسان ها و معلم آدم ابوالبشر و معلم حضرت رسول خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) است و تمام

ص: 100

ممكنات، زير پوشش تعليم و تربيت تكويني، تشريعي و فطري او قرار دارند.

معلمان بشری

انبياي عظام يكي از بزرگ ترين وظايفشان، تعليم وتربيت است و حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) طبق فرموده خودشان: «إِنَّمَا بُعِثْتُ مُعَلِّماً»،(1) معلم كتاب و حكمت بود.

اميرالمؤمنين و ساير ائمه اطهار(علیهم السلام) مظاهر صفت تعليم و تربيت جامعه الهيّه هستند. مدرسه تعليم و بيان علوم و معارف و احكام آن بزرگواران، از همان صدر اسلام گشايش يافت و تا به امروز، يگانه مدرسه جهاني است كه هزاران معلم در آن پرورش يافته و در اطراف و اكناف جهان، شهر و روستا، مساجد و حسينيهها، منازل و مدارس، شغل مقدّس آموزگاري دارند.

حضرت سيدالشهدا(علیه السلام) - عليه و علي اولاده و علي اصحابه الكرام افضل التحية و السلام - كه در ايّام دو ماه محرّم و صفر، در سراسر عالم اسلامي، به خصوص كشور عزيزمان، مجالس سوگواري و عزاداري آن حضرت منعقد است و همه مدارس تعليم وتربيت از بركت وجود ذي جودش ميباشد، در مسجد مدينه، عالي ترين حلقه

ص: 101


1- . ابوداود طيالسی، مسند، ص298؛ ابن ماجه قزوينی، سنن، ج1، ص83؛ دارمى، سنن، ج1، ص100؛ ابن عبدالبر، التمهيد، ج5، ص118. «تنها براى تعليم، برانگيخته شدم».

درس را داشت كه خود آن بزرگوار، مدرّس و معلّم آن بود و صحابه و تابعين در آن افتخار شاگردي و كسب علم را داشتند.(1)

بديهي است در اينجا احتياج به تذكر نيست كه مقصود از تعليم و معلّم، تعليم علوم مشروعه و معلّم كمالات مفيده است.

معلّم قرآن، معلّم احكام، معلّم اخلاق، معلّم اعتقادات و اصول دين، معلّم خطّ و نگارش، معلّم تاريخ و سرگذشت عبرت انگيز گذشتگان، معلّم علوم ادب، معلّم علوم پزشكي، معلّم فيزيك، شيمي، رياضيات، هيئت و نجوم، معلّم انواع صنايع، معدن شناسي، زمين شناسي، گياه شناسي و ... همه فضيلت دارند، و تعليم همه را ميتوان به عنوان خدمت به جامعه و عزّت و شوكت اسلام و مسلمين و رفع نياز از بيگانگان، براي كسب ثواب و رضاي خداوند متعال انجام داد.

درصورتي كه معلّم با اين شعور و ادراك عالي و هدف مقدس، علومِ مذكوره را تعليم دهد، هيچ يك از متاع هاي دنيوي را نميتوان با ارزش كار او برابر شمرد.

خلوص نیت در تعلیم

هر چه خلوص نيّت معلّم، در اين راه بيشتر و اهتمام او در تربيت افراد مفيدتر و كامل تر باشد، ارزش معنوي كار او بيشتر ميشود.

ص: 102


1- . ابن عساکر، تاريخ مدينة دمشق، ج14، ص179؛ ر.ک: ابن کثير، البداية و النهايه، ج8، ص162؛ علایلی، سموالمعنی فی سموالذات، ص98 – 102؛ نگارنده، پرتوی از عظمت امام حسين(علیه السلام)، ص153- 156.

در مدرسه تعليم حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) كه هزاران شاگرد، از علما، محدّثان، مفسّران و متخصّصان در علوم متنوع تربيت شدهاند، فردي مانند جابر بن حيان بوده است كه او را پدر علم شيمي لقب دادهاند و صدها كتاب در رشتههاي مختلف تأليف كرده است.

در جامعه اسلامي، وقتي سخن از تعليم و معلّم و شأن و مقام معلّم به ميان ميآيد، تعليم و تعلّم در رشتههاي مذكور است، هرچند تعليم علوم اسلامي و علوم قرآن و شرعيّات را موقعيّتي خاص است، امّا چون همه اين علوم براي كمال دين و آخرت و نظام معاش و معاد و نفي فقر و جهل لازم است، و ازطرفي معلّم در همه اين رشتهها ميتواند درضمن تدريس، هرچند با طرح مثال هاي مناسب، دانش آموزان را با اسلام و معارف و مكتب حق اهل بيت(علیهم السلام) آشنا سازد. شغل معلم فرصت بسيار خوبي براي او است كه دانشآموزان را به راه راست اسلام هدايت نمايد، و بالعكس، چنانچه خداي ناكرده، معلّم، متعهّد نباشد و سلامتي اخلاقي و عقيدتي نداشته باشد، در هر رشتهاي كه تدريس كند، ممكن است بر افكار و عقايد و اخلاق دانشآموز، اثر سوء بگذارد.

در اين ميان هم، رشتههايي از آداب و فنون فسادانگيز ميباشد كه آموزش و تعليم آنها جايز نيست و حساب معلمان حقيقي، كه با انبيا و ائمه(علیهم السلام) همكاري دارند و از مكتب آنها الهام ميگيرند، از كساني كه به آموزش اين فنون مبتذل و حرام عمر خود و ديگران را ضايع مينمايند، جداست.

ص: 103

اميد آنكه مؤسسات تعليم و تربيت ما، در مسير احكام نوراني و هدايت تعاليم قرآني، جامعه را به رشد و ترقي برسانند و معلّمان عزيز، وظيفه بزرگي را كه به عهده گرفتهاند، به خوبي ايفا نموده، سرافراز و سربلند، در زمره پاسداران ارزش هاي اسلامي و منتقل كنندگان معارف دين و حقايق، به نسل هاي بعد، محسوب گردند.

توصیه به معلمان

عرض نصيحت من، به معلّمين بزرگوار و محترم، به خصوص عزيزاني كه آغاز افتخار آنها، به كسب عنوان معلّمي است، اين است كه اهتمام داشته باشند تا كار خود را براي خدا و در راه خدا قرار دهند و با دانشآموزاني كه در كلاس آنها هستند، با كمال مهر و محبت و فروتني رفتار كنند؛ مسئولانه در كلاس حاضر شده و از امانت هايي كه به آنها سپرده شده و ميشود، خوب نگه داري كنند كه عمر و وقت آنها، كه نه فقط به خودشان، بلكه به كلّ جامعه مربوط است، تلف نشود.

تأثیر رفتار معلم

بدانند كه اخلاق، آداب، روش و گفتار و كردار معلّم، حتي ظاهر لباس و سر و صورت او، بر دانشآموز تأثير ميگذارد و بعد از خانه و محيط منزل، يا مهم تر از خانه، محيط انسانساز، محيط مدرسه و كلاس درس و اخلاق معلّم است.

ص: 104

﴿وَالْبَلَدُ الطَّيِبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِاِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لَايَخْرُجُ إِلَّا نَكِدَا﴾.(1)

با توجه به اين مسئوليّت ها، كلاس درس، كلاس عبادت خدا و درسِ معلّم، عبادت و سرتاسرِ شغل او، عبادت است.

گوارا باد بر شما و بر افرادي كه چنين افتخاري را كسب كردهاند!

يَا لَيْتَنَا كُنَّا مَعَكُمْ فَنَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً.

والسلام عليك و رحمة الله و بركاته

لطفالله صافي

ص: 105


1- . اعراف، 58. «و زمين پاك گياهش به اذن پروردگارش مىرويد و آنچه پليد است جز ]حاصلى [ناچيز برنياورد».

نامه شماره 19

اشاره

باسمه تعالی

محضر باهرالنور مرجع شيعيان، حضرت آيت الله العظمي آقاي صافي

با سلام و عرض ادب خدمت شما

خواهشمند است به سؤالات اينجانب پاسخ لازم را مبذول فرماييد:

1. بهترين خودسازي، براي آدمي، چيست؟

بسم الله الرّحمن الرّحيم

بهترین خودسازی

بهترين خودسازي عمل به دستورات شرع است كه حدّاقلّ آن انجام واجبات و ترك محرّمات است و كامل ترِ آن، انجام مستحبّات و ترك مكروهات ميباشد؛ چون معناي خودسازي، عمل نمودن به نحوي است كه تضمين كنندة سعادت انسان، از آن جهت كه انسان است، باشد و هيچ كس جز خداي ربّ العالمين، كه خالق انسان است، قدرت ارايه طريق پيمودن راه انسانيّت را ندارد.

2. بهترين راه براي طرد شيطان، چيست؟

بهترین راه طرد شیطان

بهترين راه براي طرد شيطان، تأمل نمودن در مقطع استثنايي و مهم

ص: 106

زندگي دنيا است كه يك مرتبه بيشتر نيست و هر كاري انسان انجام دهد، در همين مقطع است. با توجه به آنچه انسان در پيش دارد و ائمه(علیهم السلام) خبر دادهاند. البته در ياد خدا بودن به خواندن ادعيه و اذكار با توجه به معاني آنها نيز مؤثر است.

ص: 107

نامه شماره 20

اشاره

بسم الله الرّحمن الرّحيم

حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني دام ظله العالي

ضمن عرض سلام؛ خواهشمند است ما را در اين زمينه، كه مراحل رسيدن به كمال انساني چيست، راهنمايي فرماييد.

با تشكر و امتنان

بسم الله الرّحمن الرّحيم

رسيدن به مراحل كمال انساني، نسبت به اشخاص متفاوت است، چون استعداد، قابليت ها و ميزان استقامت و تحمّل محدوديّت ها در افراد، تفاوت ذاتي و فطري دارد و هركسي به مقدار قابليّت فطري خود، قدرت تحصيل كمال را داراست؛ به هرحال هركس به مقدار خود، اگر بخواهد كامل شود، بايد مراحلي را طي كند.

اولین مرحله خداشناسی

اولين مرحله اين است كه با تأمل در ادلّه خداشناسي كه در كتب مربوطه ذكر شده، اوصاف خداوند را بشناسد و واقعاً درك كند كه خداوند، عالم به احوال عبد و محيطِ به تمام وجود او است؛ ﴿يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ﴾.(1)

ص: 108


1- . غافر، 19. «[خداوند]خيانت چشم ها و آنچه دل ها پنهان مىدارند، مىداند».

راهنماشناسی

اين شناخت، عبد را وادار به تحصيل و دانستن موارد رضاي او ميكند و آن امر، ممكن نيست؛ مگر به شناختن كساني كه خداوند آنها را حجّت و واسطه فيض بين خود و بندگانش قرار داده است، زيرا آنها موارد رضا و سَخَط خداوند را ميدانند. جز آنها هيچ كس نميداند چه اموري موجب رضاي خدا و طاعت او و چه چيزهايي عصيان و مخالفت اوست. اين بزرگواران نظر به قابليّتي كه دارند، خزاين علوم الهي و امناي خداوند، هستند و هر چه انسان بيشتر تأمّل در اخلاق، حالات، اعمال و بيانات آنها كند، معرفتش به خود آنها و به خداوند بيشتر ميشود.

تبعیت از حجت های الهی

و بعد از حصول اين معرفت، درصورتي كه توأم با تبعيّت از حجّت هاي الهي در همه امور باشد و در محدوده دانستن و شناخت، تنها، متوقف نشود، حصول شناخت كامل و نهايي نسبت به خداوند و حجج الهيه؛ يعني حضرات پيغمبر اكرم و ائمه اثني عشر(علیهم السلام) و در ياد خدا بودن و حبّ شديد به او و خوف و رجا و خلوص و بياعتنايي به مظاهر دنيوي هر چه كه باشد، قهري است و اگر منفكّ از تبعيت و تقوا و فقط شناخت علمي باشد، موجب دوري از خدا و شقاوت و قساوت و عاقبت به شرّ شدن خواهد بود و اين اشاره اجمالي، در اين زمينه است.

وَفَّقَنَا اللهُ وَإِيَّاكُمْ لِمَعْرِفَتِهِ تَعَالَی وَمَعْرِفَةِ أَوْلِيَائِهِ وَجَعَلَ زَادَنَا التَّقْوَی وَالْخُلُوصَ بِمُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرينَ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِمْ

أَجْمَعينَ.

ص: 109

نامه شماره 21

اشاره

خدمت مرجع تقليدم، آيت الله العظمي صافي

با سلام، اينجانب قبل از ازدواج، به موسيقي علاقه فراوان داشتم و بدحجاب بودم. امّا بعد از ازدواج، موسيقي را كنار گذاشتم، بدحجابي را كنار گذاشتم و قرآن خواندن را تكميل كردم، البته با ياري خدا و شوهرم. ولي هنوز شيطان مرا رها نميكند و من هم آدمي سست و بياراده هستم، گاهي نماز ميخوانم و گاهي نميخوانم، همه اينها باعث ميشود خودم عذاب وجدان داشته باشم و ناراحت باشم، ولي نميدانم چه كنم كه اراده و ايمان محكم داشته باشم و شيطان سراغم نيايد؟

بسم الله الرّحمن الرّحيم

توجه به نماز

موسيقي را براي هميشه كنار بگذاريد. نمازتان را حتماً بخوانيد و آنچه فوت شده قضا نماييد كه در روايت وارد شده است: «كسي كه عمداً نماز را ترك كند مانند كافر است».(1)

تفکر در عظمت الهی

چنانچه خوب تأمل كنيد و عظمت خداوندي، رسيدن مرگ و تحت

ص: 110


1- . طبرانی، المعجم الاوسط، ج3، ص343؛ هيثمی، مجمع الزوائد، ج1، ص295؛ ابن ابی جمهور احسائى، عوالى اللئالى، ج2، ص224؛ سيوطی، الجامع الصغير، ج2، ص589؛ مجلسی، بحارالانوار، ج30، ص673-674. «مَنْ تَرَكَ الصَّلاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ كَفَرَ».

محاسبه الهي قرار گرفتن و نيز ثوابهاي عظيم در برابر اطاعت فرمان خداوند را مدّنظر قرار دهيد، ان شاءالله شيطان شما را رها ميكند. ولي بايد بدانيد كه هيچ گاه انسان از مكر شيطان و وسوسههاي نفساني خلاص نميشود، مگر اينكه ايمان و معرفت او كامل شده باشد. تكميل معرفت و ايمان حاصل نميشود، مگر با تعقّل و تفكّر در عظمت خداوند و عجز انسان در برابر قدرت او و يقين به حتمي بودن و حق بودن عذاب و ثواب و فناي دنيا و همراه اين تفكرات، تقوا، اطاعت اوامر و نواهي الهي.

و الله العالم

لطفالله صافي

ص: 111

نامه شماره 22

اشاره

باسمه تعالی

خدمت مرجع معظّم، حضرت آيت الله العظمي آقاي حاج شيخ لطف الله صافي گلپايگاني دامت بركاته

با سلام و دستبوسي

خواهشمند است پاسخ سؤال اينجانب را مرقوم فرماييد:

نظر شما يا حكم شرع درباره معاشرت با دوست و رفيق چيست؟

بسم الله الرّحمن الرّحيم

در معاشرت و همنشيني، كه در ساختن شخصيّت انسان بسيار مؤثّر است، بايد دقّت كامل شود كه با اشخاصي معاشرت كند، كه از معاشرت با آنها، بهرههاي روحاني و معنوي ببرد.

مجالست با عالمان و پارسایان

مجالست با حضرات علماي اعلام، اهل تقوا و پارسايي، مردمان آزموده و سالخورده و باتجربه و باسابقه در اسلام، موجب رشد عقل و دين و ايمان ميشود. چنان كه همنشيني با مردم فاسق، بدكار، بداخلاق و غير متعهّد به تكاليف دين و فاقد حياي اجتماعي، به خصوص اهل بِدَع و كساني كه انحرافات فكري دارند، بسيار بسيار مضرّ است و خطر آن براي روح و معنويّات انسان، بسيار زياد است، بايد از حضور در مجالس چنين اشخاصي و جلسههاي لهوولعب به شدت پرهيز

ص: 112

نمود. و بالعكس، مجالس وعظ، سخنراني هاي مذهبي، محضر علما، محافل دعا، تلاوت قرآن، ذكر مناقب و فضايل اهل بيت(علیهم السلام) را غنيمت شمرد و اصولاً چنان كه فرمودهاند: «يُعْرَفُ الْمَرْءُ بِجَلِيسِهِ»؛ هركس از همنشينان و معاشرين او شناخته ميشود.

والله العالم

لطفالله صافي

ص: 113

نامه شماره 23

اشاره

محضر حضرت آيت الله العظمي آقاي صافي

چگونه جوان ميتواند با خداوند و ائمه معصومش رابطه برقرار كند و اگر در اين زمينه، نااميدي به جوان راه پيدا كرد، بايد چه كند؟

ارتباط با خداوند و ائمه(علیهم السلام)

رابطه برقرار كردن هر مسلمان، جوان باشد يا پير، با خداوند متعال و ائمه اطهار(علیهم السلام) به اين است كه در جميع شئون زندگي، به فرمايشات آنها - كما هو حقه - عمل نمايد.

والله العالم

لطفالله صافي

ص: 114

نامه شماره 24

اشاره

بسم الله الرّحمن الرّحيم

محضر مرجع عاليقدر، حضرت آيتالله العظمي صافي گلپايگاني

با عرض سلام خدمت شما

جوانان درعين حالي كه شب و روز به زندگي دنيوي مشغول هستند، در باطن ذات و نفس خويش نيز زندگي ]مرموز[ و پوشيدهاي دارند و اگر چه توجهي به آن زندگي ندارند و آن را به كلّي فراموش كردهاند، ليكن با داشتن روح و افكار و عقايد حَقّه، اخلاق پسنديده و اعمال شايسته ميتوانند سبب استكمال و ترقّي روحاني خود گردند و سعادت و كمال خود را فراهم سازند، درصورتي كه اكثر جوان ها با عقايدي باطل و اخلاق زشت و اعمالي ]ناشايست[ باعث نقصان، شقاوت و انحراف نفساني خود شدهاند و به آن مشغول هستند.

به عقيده من بايد اين قشر از افراد را راهنمايي كرد و آنها را در صراط مستقيم، تكامل بخشيد تا جوهر ذات و حقيقتش پرورش و تكامل يافته و به عالم روحانيت صعود و رجوع پيدا كند و اگر آنها تمام كمالات روحاني و اخلاق پسنديده انساني را فداي ارضاي قواي حيواني كنند و اسير خواستههاي نفساني شوند و به صورت حيواني هوسران، كامجو و يا ديوي درنده و خونخوار در آيند، چنين كساني از صراط مستقيم تكامل انحراف يافته و در وادي هاي هلاكت و شقاوت سرگردان خواهند شد. درصورتي كه در حال حاضر، حتي دختران محصّل، در مدرسههاي راهنمايي، نه دبيرستان]ها[ و نه دانشگاه ها، در مدرسههاي راهنمايي،

ص: 115

دختران و پسران، در وادي هاي هلاكت و شقاوت سرگردانند و عده معدودي كه در اين مسير قرار نگرفتهاند و سعي دارند جوهر ذات و انسانيتشان را كامل كنند و از صراط مستقيم انسانيت به عالم سرور و منبع كمالات رجوع كنند، تحت تأثير عدهاي زياد از آنهايي كه راه مستقيم ديانت را هم فراموش كردهاند و از پيمودن صراط دقيق انسانيت عاجز شدهاند، قرار گرفته و جز زندگي سخت و سقوط در هاويه جحيم، سرنوشتي نخواهند داشت.

ما از بسياري از اين رويدادها غافليم، غالب انحرافات و نزاع هايي كه در بين نوجوان ها و جوان هاي اين مرز و بوم به وجود ميآيد در پروندههاي دادگستري بايگاني ميشود و تا آنجا كه به قتل منتهي نگردد، به روزنامهها سرايت نميكند و اگر هم به قتل منتهي گردد، بسياري از روزنامهها منتشر نميكنند، پس بايد هوشيار باشيم، كنجكاو باشيم و حداقل به كساني كه در اين مسير قرار نگرفتهاند و يا سست اراده هستند، از راه معنويت كمك كنيم.

چون آنچه مسلم است و انحرافات جنسي را افزايش ميدهد، فقدان معنويت است؛ مشكل اصلي ما در اين است كه فقط به خودمان توجّه ميكنيم؛ بايد افكار خودمان را، نظريات خودمان را فراتر از محدوده خود قرار دهيم؛ در هر كشوري وقتي معنويت كم شود و يا رو به سقوط رود، به تدريج مفاسد اجتماعي و در رأس آن انحرافات جنسي افزايش مييابد و به طور كلّي، عدّهاي از نوجوانان كه راه حق و ايمان را دوست ميدارند، راز و نياز با معبود خود را، دوست ميدارند و از اين گونه بيحجابيها و از اين گونه

ص: 116

خودنماييها ناراحت ميشوند، وقتي در جوّي نامناسب قرار ميگيرند، در جوّي كه هر نوجوان دختر و پسري با فردي از جنس مخالف دوست است و مدام با او در ارتباط است قرار ميگيرند، تحت تأثير اينگونه افراد قرار گرفته، مسير انحراف را پيشه خود ميگردانند و كسي پيدا نميشود و به كسي هم اطمينان پيدا نميكنند كه با او مشورت كنند و راه صحيح را از او طلب كنند (حتي با پدر و مادر خود).

و بالاخره من، پس از سال ها فكر كردن و با مشكلات دست وپنجه نرم كردن و انحرافات بسياري از مدرسهها و دبيرستان ها را مشاهده كردن، ارتباطات تلفني و ارتباطات نزديك بين دختران و پسران كمتر از شانزده - هفده ساله را ديدن و شنيدن، از اين گونه رفتارها، رنج ميبرم و از اينگونه مسائل بدين نتيجه رسيدم كه هر قدر نونهالان اجتماع از نظر فكر و شجاعت تقويت گردند ولي از نظر ايمان و اخلاق نيرومند نباشند، ديو مفاسد خيلي زود آنها را از پاي درآورده و آنها را متلاشي ميكند و علت اصلي آن، خود پدران و مادران هستند و بدين ترتيب به عنوان واكسينهاي فكري، لزوم بحث از اخلاق و مفاسد و راه مبارزه با آنها، ضروري به نظر رسيد كه با شما مشورت كنم و از شما طلب كمك كنم. خواهش ميكنم مرا راهنمايي كنيد، حتّي با فرستادن كتابي در اين زمينه.

اگر من بخواهم، با ياري خدا و كمك شما با اينگونه انحرافات نوجوانان و جوانان، تا اندازهاي حتي محدود، در مدرسه و يا دبيرستاني مبارزه كنم، ازطريق انتشار اعلاميههايي در اين زمينه، چگونه ميتوانم موفق باشم؟ با

ص: 117

انتشار چه اعلاميههايي ميتوانم افكار و عقايد نادرست آنها را منحرف سازم و آنها را نسبت به اين مسائل روشن كنم و راه مستقيم را پيشه راهشان قرار دهم؛ از شما استدعا ميكنم كه مرا كمك كنيد؛ البته لازم به يادآوري است كه من هيچگونه مسئوليّتي در اين كشور ندارم؛ منظور من اين است كه حتماً نبايد رييس ارگان و يا رييس سازماني باشم كه جواب نامهام را بدهيد؛ مرا به عنوان فردي حقير قبول كنيد و جواب نامهام را بدهيد؛ بيتوجه بودن نسبت به اين نامه يعني بيتوجهي به نسل جوان و جامعه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، يعني بيتوجهي به اسلام و قرآن.

منتظر نامه پر مهر و محبت شما هستم. خواهش ديگري كه از شما دارم اين است كه چون به ماه مبارك و پر فيض رمضان، نزديك هستيم، خيلي سريع نظر خود را در نامهاي كه ميفرستيد، مكتوب فرماييد.

در حديثِ حَسَن،(1) از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) منقول است كه: «هركه هفت شوط، طواف خانه خدا را بنمايد، حق تعالي براي او شش هزار حسنه بنويسد، شش هزار گناه ]از او [محو بكند، شش هزار درجه براي او بلند كند و شش هزار حاجت او را برآورد، ولي برآوردن حاجت مؤمن بهتر است از ده طواف».(2)

ص: 118


1- . قسمى از اقسام حديث.
2- . ابن بابويه، فقه الرضا(علیه السلام)، ص335؛ کلينی، الکافی، ج2، ص194؛ صدوق، الامالی، ص582؛ ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللئالی، ج4، ص25؛ حرّ عاملی، وسائل الشيعه، ج9، ص394؛ مجلسى ، محمّد باقر، حليةالمتقين.

ان شاءالله هميشه [از] توجهات و عنايات و الطاف و مراحم خاصّه حضرت بقيةالله الاعظم، حجة بن الحسن العسكري(عجل الل تعالی فرجه الشریف) بهرهمند باشيد.

التماس دعا

بسم الله الرّحمن الرّحيم

السلام عليكم

نامه مفصل و مشحون به مطالب ارزنده و دلسوزي براي نسل جوان و در لفظي ديگر، دلسوزي براي جامعه و براي اسلام عزيز و فرزندان اسلام، واصل شد. بسيار موجب اميدواري و خشنودي گرديد.

تأخير در جواب به واسطه كثرت مشاغل، مراجعات و مسائل كتبي و شفاهي است كه بايد به همه جواب داده شود و همان طور كه مرقوم داشتهايد چنين نيست كه نويسنده نامه بايد از مسئولين يا رئيس يك سازمان و ارگان باشد تا جواب داده شود، معاذ الله؛ ان شاءالله در جوابها بيشتر توجه به انجام وظيفه و كمك به نشر معارف اسلام و مكتب اهل بيت(علیهم السلام)، و بالا بردن سطح آگاهي هاي جامعه و به خصوص نسل جوان است.

مسئله يا مسائل جوانان مسائلي هستند كه همواره مورد توجه آگاهان، مربّيان جامعه و هاديان فكر و انديشه و به خصوص مكتب انبيا(علیهم السلام) و بالاخص، مكتب اسلام بوده و هست.

اصلاحات، سازندگي ها، آيندهبينيهاي اقتصاد، سياست ايمان و عقيده، همه روي اين قشر تمركز حسّاس دارد؛ چه آنهايي كه اَغراض

ص: 119

فاسده و مقاصد شخصي و قصد افساد و انحراف جامعه را دارند و چه آنهايي كه قصد اصلاح و سالمسازي و خير و سعادت مردم را دارند، روي اين طبقه جوانان و نوجوانان سرمايهگذاري ميكنند.

روحيّات جوانان براي عمل و فعاليت و قدم به پيش بودن و ترقّي و تكامل، آماده است، چنان كه براي سقوط و افتادن در منجلاب انحراف هاي گوناگون و فساد اخلاق نيز آمادهاند.

سخن در مباحث مربوط به جوانان و عوامل مؤثر در رشد و كمال و يا سقوط و انحطاط آنها و اشباع درست غرايز و خواستههاي آنان نياز به نوشتن رسالهها و كتابها دارد.

عصر ارتباطات و جوانان

در عصر ما به واسطه گسترش ارتباطات و وسايل سمعي و بصري و طبع و نشر افكار و آرا و تبليغات مستقيم يا غير مستقيم، مسائل جوانان، بسيار گسترده و پيچيده گرديده كه سالم ماندن يك جوان نياز به مراقبتها و به خصوص مجاهدت و تلاش فراوان خود فرد دارد كه با آگاهي از اوضاع مختلفي كه به عنوان سياست، اقتصاد، مكتبهاي فكري و مسائل جنسي آنها را و سعادت و سلامت روحشان را هدف قرار داده از خود مواظبت كنند، مجلات، روزنامهها، راديو و تلويزيون و انواع فيلم ها در تمام دنيا از مهم ترين عواملي هستند كه روي جوانان كار ميكنند و جوامع بشري را به سوي سعادت يا شقاوت، سير ميدهند.

اين وسايل، جوانان شهرنشين و جوانان روستايي و همه وهمه را

ص: 120

شامل ميشوند و حتّي لباس و ژست كارگردانان برنامههاي تلويزيوني نيز، پسر و دختر را در همهجا، حتي در دورترين نقاط، زير تأثير خود قرار ميدهند؛ البته در ساختن يك جوان سالم و مسلمان، محيط خانه، خانواده، محيط مكتب، مدرسه، آموزشگاه و محيط جامعه، همه مؤثرند و همان طور كه قرآن كريم ميفرمايد:

﴿وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لَايَخْرُجُ إِلَّا نَكِدَا﴾.(1)

تأثیر محیط بر جوان

محيطها، مدرسهها و خانوادههاي سالم يا فاسد، در تربيت نسل جوان، مؤثر است. در گذشته، محيط يك جوان، يك كوچه يا يك روستا يا يك شهر و بازار بود، امّا امروز محيط تربيت جوان و نوجوان، تمام جهان است؛ البته اين پيچيدگي ها و وسعت تضارب افكار و توسعه ميدان مخاطرات به اين معنا نيست كه تصور كنيم چاره نميتوان انديشيد و جوانان و نوجوانان را نميتوان در مسير صحيح، هدايت كرد و غرايز آنها را در راه سعادت خودشان، فعال نمود.

هدایت صحیح جوانان

با تمام اين اشكالات، راه هاي سالم سازي جامعه و پرورش افكار و

ص: 121


1- . اعراف، 58. «و زمين پاك گياهش به اذن پروردگارش مىرويد و آنچه پليد است جز ]حاصلى [ناچيز برنياورد».

تربيت اسلامي جوانان نيز، به موازات اين دشواري ها زياد شده و ازجمله، رشد آگاهي جامعه و خود جوان ها نيز براي سالمسازي، زمينه تأثير تبليغات مثبت و مفيد را فراهمتر نموده است.

بنابراين بايد تبليغات صحيح روي جوان ها فراگيرتر و كامل تر انجام شود؛ بايد مشكلات جوان ها را شناسايي كرد و مديريت جامعه، مسئولين به سازي اخلاق، پدر و مادر و اشخاص و افراد، همه به طور جمعي و فردي در حلّ آنها اقدام نمايند.

تشویق اسلام به ازدواج جوانان

همين مسئله مشكل جنسي را كه تذكر دادهايد، دين مقدس اسلام بسيار مهمّ دانسته، به حلّ آن تشويق و ترغيب كرده، ازدواج را در جامعه اسلامي از بنيان هاي بسيار مقدس و محبوب خدا معرفي نموده و تا آنجا آن را حلال مشكلات جوانان شمرده، كه فرمودهاند: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ»(1) و سعي در انجام آن را بين دو نفر، به قدري موجب اجر و ثواب معرفي كردهاند كه به هر قدمي كه شخص براي رفع اين مشكل، از زندگي كسي بردارد يا كلمهاي كه بگويد، ثواب يك سال عبادت، كه شبهايش را به نماز و روزهايش را به روزه به سر برده باشد، مقرر شده است.

ص: 122


1- . كلينى، الكافى، ج5، ص329؛ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج3، ص383؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج14، ص5. «آن كس كه ازدواج كند، نصف دينش را حفظ كرده است».

در رشتههاي ديگر، تعاليم عاليه اسلام، همگان و به خصوص جوانان را تا حدّ ممكن بيمه ميسازد و از آسيبپذيري دور مينمايد.

طبع و نشر مقالات، مجلات، روزنامهها، رمان ها، فيلم ها و برگزاري بازي ها، مسابقاتِ فسادانگيز، مطالعه، ديدن، نقل و گفتن آنها و گرايش به لهوولعب، موسيقي و قمار، سرگرميهاي مضرّه، مجالستها، همنشيني، مصاحبت با اشخاص فاسدالاخلاق، همه را، ممنوع فرموده؛ سلامتي، مانند اينكه براي سلامت بدن و حفظ سلامتي و بهداشت، هم اسلام و هم تعاليم بهداشتي، بسياري از كارها و خوردني ها و آشاميدني ها را ممنوع كردهاند و از سوي ديگر نشر و طبع مقالات و كتاب هاي مفيد و پرورش دهنده عقل، فكر، روح و اشعار و تفريحات سالم، سازنده و مجالست و مصاحبتهاي گوناگون را تشويق و ترغيب فرمودهاند و از بيكاري و بطالت كه خود نيز، خواه قهري و غير اختياري يا اختياري باشد، نظر به مشكلاتي كه ميآفريند، سخت نكوهش شده و از كار و عمل و تلاش و فعاليت، مدح و ستايش شده است.

به عقيدة ما، همه راه حلها را، اسلام بيان فرموده است، و اگر نگوييم همه، اغلب مشكلات، براي پياده نشدن اين راه حلها است.

يك جامعه اسلامي جامعهاي است كه موجبات سعادت جوانان و نوجوانان، در حد ممكن در آن فراهم شده و از اسباب و وسايل انحراف پيراسته و منزّه باشد.

بنابراين همه بايد اقدام كنيم، چه آنهايي كه مديريت هايي در جامعه

ص: 123

دارند و به خصوص، آنهايي كه بر وسايل تبليغي سمعي و بصري، به عنوان امين، برگزيده شدهاند، بايد حفظ اين امانت را كه از اعظم امانات است، بسيار مهم بدانند و كوتاهي در آن را از بدترين خيانتها به مردم، اسلام، كشور و به جامعه بدانند؛ بايد افراد مهذّب، آگاه و ظاهرالصّلاح، در همه پست هاي اين كارها، گمارده شوند.

مطبوعات و جرايد، همه وهمه وظايفشان سنگين است. اين گونه كه بسياري تلقي ميكنند، نيست. بايد جوانان را با مساجد يا مجالس وعظ و هشدارهاي اخلاقي، با مطالعه كتاب هاي آموزنده و صحيح ديني، با تواريخ سودمند، با تفسير قرآن مجيد، با مجالس دعا در خط صلاح و فلاح و رستگاري نگاه داشت و خودِ آنها هم كه بيشتر آگاه و متوجه هستند، بايد در خطّ اصلاح خود و هم سنّ و سالان خود تشريك مساعي و بذل فداكاري و كوشش كنند.

بايد اخلاق اسلامي، زهد، آزادگي، پارسايي، قناعت، شجاعت و خودشناسي را به آنها آموخت كه بدانند خود را به هر جريان و هر وضع نفروشند.

و اين كلامِ معجز نظامِ اميرالمؤمنين(علیه السلام) را هميشه مقابل چشم دل خود قرار دهند:

«أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا»(1)، تا بدانند كه انسان بالاتر از اين است كه اسيرشهوات،

ص: 124


1- . نهجالبلاغه، حكمت456. «آيا آزادهاى نيست كه اين دنيا را كه ناچيز و بي ارزش است، به اهلش واگذارد. به راستى كه جز بهشت، هيچ چيزی قيمت جان هايتان نيست پس جان هايتان را به چيزی غير از بهشت ، نفروشيد».

ماديات، افكار و اعمال شيطاني شود و مثل اين اشعار را كه:

تن آدمي شريف است به جان آدميت***نه همين لباس زيباست نشان آدميت

طيران مرغ ديدي تو ز پاي بند شهوت***بدر آي تا ببيني طيران آدميت

زمزمه نمايند.

بحمد الله در معارف شيعه و فرهنگ غني ما، بيش از آنچه تصور شود، به جوانان و پسران و دختران، ارايه طريق شده است؛ آيات قرآن كريم، آن همه احاديث شريفه و اين دعاهاي انسانساز عاليةالمضامين و اين كتابها و اشعار و مقالات.

بايد جوان ها را به اين فرهنگ غني متوجه كرد تا بخوانند و هم عظمت دين خود را بدانند و فرهنگ ديني اسلام را بشناسند و هم خود را بسازند، جوان ها و همه را بايد به حسابرسي و محاسبه اعمال راهنمايي كرد تا هميشه در مقام تحصيل ترقي و كمال، بيشتر باشند.

بالاخره آقاي محترم جوان عزيز نوزده ساله كه الحمد لله از اين همه آگاهي و دانايي برخورداريد و شمّهاي از آن را در اين نامه به قلم آوردهايد!

من به شما تبريك عرض ميكنم و از خداوند متعال ميخواهم كه مثل شما را، كه در جوانان و نوجوانان مسلمان، زياد است، زيادتر و بيشتر بفرمايد.

جوانان آینده اسلام

شما جوانان، آينده اسلام هستيد؛ عظمت اسلام، شوكت اسلام مرهون تلاش و رشد و آگاهي شما است. همه از شما انتظار دارند، اسلام از

ص: 125

شما انتظار دارد و قرآن كريم به انتظار شما است و حضرت بقيةالله، مولانا المهدي - ارواح العالمين له الفداء - از شما انتظار دارد؛ بيشترين ياوران آن حضرت، از شما جوانان مسلمان و متعهد خواهند بود.

عزيزان من! اگر ما در اداي وظايف خود نسبت به شما قصور يا تقصير داريم، شما به نفس خود اعتماد كنيد و با توكّل به خدا در دين، ايمان، تقوا، سعي و عمل، ثبات قدم نشان بدهيد، قدم به جلو برداريد و به جلو برويد و فقط عزّت اسلام، سياست مسلمين، رضاي خداوند و خوشنودي حضرت وليّ عصر - ارواحنا فداه - و تأمين رفاه و آسايش خلق و خدمت به مردم را وجهه همت قرار دهيد!

خدا يار و ياور شما!

﴿وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾.(1)

با التماس دعا / لطفالله صافي

ص: 126


1- . توبه، 105. «و بگو كارتان را بكنيد، به زودى خداوند و پيامبر او و مؤمنان در كار شما خواهند نگريست».

نامه شماره 25

اشاره

محضر مقدّس مرجع عظيم الشأن شيعه،

حضرت آيت الله العظمي آقاي صافي گلپايگاني دام عزّه

با عرض ادب و سلام

فردي از افراد خانوادهمان، آن چنان غربزده شده كه به مجسّمه سگ و صليب، اظهار علاقه ميكند و هر چه پدر و مادرم او را نصيحت ميكنند، اثر ندارد.

1. به نظر حضرتعالي، آيا اين كار با روح اسلام، سازگاري دارد؟

2. اگر با مرد نامحرم، دوست باشم و به او علاقه داشته باشم، آيا از نظر اسلام صحيح است؟

3. آيا با كسي كه قصد ازدواج دارم، ميتوانم ملاقات كنم؟

با آرزوي طول عمر براي آن عزيز

تهران - ...

بسم الله الرّحمن الرّحيم

مكتوبِ حاكي از علاقه شما، به وظايف ديني واصل شد.

اميد است خداوند متعال به شما و عموم بانوان و دوشيزگان مسلمان، كه در اين عصر، كه به خصوص در معرض آزمايش و امتحانات واقع شدهاند، توفيق دهد كه از عهد امتحان به طور شايسته بيرون آمده و شخصيت اسلامي خودتان را محفوظ و تحت تأثير تلقينات و تبليغات سوء منحرف كننده، از خدا و راه مستقيم اسلام دور نشويد و درك كنيد كه وظيفه زن، در زمان ما و مسئوليتش، بسيار مهم

ص: 127

است و در بقاي جامعه اسلامي، وضع و اخلاق بانوان و پيروي آنها از تعاليم قرآن و سنت پيغمبر و ائمه(علیهم السلام) حساس و خطير و مؤثر است.

غرب زدگی، نشانه ضعف شخصیت

امّا مسئله اوّل، بسيار باعث تأسف است كه غربزدگي در جامعه مسلمان به اين حد رسيده باشد كه دختري كه در يك خانواده و محيط مسلمان و موحّد پرورش يافته، و صداي توحيد اذان و الله اكبر و شهادتين را همواره شنيده است، تا اين گونه خود را باخته، و پيرو بيگانه باشد كه به مجسمه سگ يا صليب، كه مفاد مسيحيت و حرام است، اظهار علاقه نمايد، و به پند و راهنمايي پدر و مادر مهربان توجه نكند.

اين علاقهها نشانه احساس شخص به ضعف خود در برابر ديگران است كه تصور ميكند با اين گرايشها نقطه ضعف برطرف ميشود؛ درحالي كه اين خود عين اظهار و آشكار كردن نقطه ضعف، انحراف فكر و بالغ نبودن روح است، كه به جاي علاقه به كمالات و ارزشهاي انساني، به اين گونه امور، كه از عادات پوچ و زشت بيگانگان است، توجه كند و با توجّه به اينكه تلقينات و تبليغات گمراه كننده سمعي و بصري و بعضي مطبوعات كه در اختيار دوشيزگان و بانوان گذارده ميشود، اين علايق را ايجاد و تقويت مينمايد، و اين روشهاي بيارزش و زيانبخش را به آنها تعليم ميدهد، گمان ميكنم در اين موضوع بيشتر از اين توضيح لازم نباشد و شما و هر بانوي با فكرِ

ص: 128

ديگر، اگر مطالعه بنمايد، آگاه و ملتفت ميشود كه اين هم، آثار و نقشههاي شوم ضد اسلام و دور كردن مسلمان، از حريم هدايت هاي اسلام است.

روابط نامشروع، پرتگاه سقوط

و اما راجع به سؤال دوم نيز آنچه به شما نصيحت و خيرخواهي ميكنم، اين است كه در موضوع رابطه با مرد اجنبي بسيار مراقب باشيد كه رابطهاي خارج از حد و مرزي كه شرع مقرر كرده است پيدا نكنيد. با مرد اجنبي آمدوشد و معاشرت ننماييد كه خطرناك است و پشيماني ميآورد. لابد ميشنويد كه چه بسيار دوشيزگاني كه از حريم مقدّس عفّت و پاك دامني، در اثر اين معاشرت ها و ارتباط ها دور افتاده و در عواقب سوء اين رفتارهايي كه فعلا به دوشيزگان پيشنهاد ميشود، و آن را نشانه تجدّد و ترقي ميدانند گرفتار شده، و آلوده گرديدهاند و آن مطلب و مقاصدي هم كه در نظر داشتهاند، به باد فنا رفت. (يا فريب خوردند يا فرد پشيمان شد و يا جريان هاي ديگر).

علاقه های زودگذر

اين علاقههايي كه شما از آن نوشتهايد، علاقه اصيل و حساب شده نيست؛ علاقهاي است كه بين دختر و پسري، در ايام جواني ممكن است پيدا شود و لذا در اين موارد همان راهنمايي هاي پدر و مادر و افراد دلسوز و پخته خانواده و مشورت با آنها، كه فكرشان از آن

ص: 129

احساساتي كه يك دختر يا پسر جوان كه به هم برخوردهاند، آزاد است، بسيار ارزنده است.

مشورت با پدر و مادر برای ازدواج

به نظر ميرسد كه اگر خير و سعادت خود را ميخواهيد، حتماً موضوع ازدواج را با پدر و مادر در ميان بگذاريد. اگر آنها مخالفت كردند، ناراحت نشويد و بدانيد كه آنها خير فرزندشان را ميخواهند و در اين مورد تجربه شده است كه نظر آنها، واقعبينتر است، و در اكثر موارد، رأي و نظرشان صائب و صحيح است.

به شما و امثال شما نصيحت ميكنم كه در اين مواقع جواني، خود را كنترل كنيد و بر خود، مسلّط باشيد و اطمينان داشته باشيد كه آينده شما قرين سعادت و خوشبختي خواهد بود.

نداشتن اختلاط با اجنبی

امّا مسئله جايز بودن ديدار و نظر به كسي كه شخص قصد ازدواج با او را دارد، بايد از حدود، و مقدار متعارف و به مقدار اطلاع بيشتر نباشد، و نميشود كه با مرد اجنبي اختلاط و معاشرت به اين اسم برقرار كرد.

ازدواج با دارندگان درآمدهای حرام

اما ازدواج با شخصي كه شغلش حرام و درآمدش حرام است، اگرچه به خودي خود ممنوع نيست، آن هم از ازدواج هايي است كه براي زن

ص: 130

مسلمان آينده لذّت بخشي نخواهد داشت؛ زيرا مسلمان بايد از خوراك و پوشاك و اموال حرام پرهيز كند، و براي او زندگي با اين شوهر دشوار ميشود، مگر آنكه شوهر، قبل از ازدواج، شغل حرام را ترك كرده و شغل حلال و مشروعي انتخاب كند.

خداوند متعال شما و همه بانوان و دوشيزگان مسلمان را در طريق اسلام و عفت و حجاب ثابت دارد.

والسلام عليكم و رحمة الله

قم / لطف الله صافي

ص: 131

ص: 132

فصل سوم:ازدواج

اشاره

ص: 133

ص: 134

نامه شماره 26

اشاره

به نام آنكه جان بخشيد در دل ها و پاك ساخت قلب ها را

با تقديم احترام خدمت شريف و گرامي جنابعالي سلام و درود فراوان ميفرستم و سلامتي و طول عمر جنابعالي را از ايزد منّان خواستارم.

جناب آقاي آيت الله العظمي صافي، مرجع تقليد محترم من،

تاكنون مدت دو سالي است كه قصد مكاتبه با شما را دارم، امّا به دلايلي اين افتخار نصيبم نشده بود، بالاخره امروز مصمّم شدم تا مكاتبهام را با مرجع تقليدم آغاز كنم و خودم را از زندان سؤال نجات دهم. اميدوارم زياد وقت گراميتان را نگيرم و شما لطف كنيد و جواب هاي مرا بدهيد.

اوّل از همه، رسالهاي از خودتان ميخواستم كه احكام اوّليه و ثانويّه را مفصّل شرح داده باشد و سؤال وجواب نباشد. اگر مقدور بود برايتان، لطفاً برايم بفرستيد.

سؤالات من بسيار است و اكثر آنها شخصي است. من دانشجوي رشته كارداني حسابداري در ... تهران هستم.

به رشته طراحي علاقه وافر دارم. جديداً به عقد آقاي ... درآمدهام. ايشان با ما زندگي ميكنند، به دليل اينكه خانوادهشان اهل بيرجند هستند. درحقيقت شايد زندگي مشترك ما شروع شده باشد. سؤال من اين است، آيا ايشان حقّ دارد بر تمام امور من، نظارت و كنترل داشته باشد، يا فقط در مواردي خاصّ؟

موقعيّتي در دانشكده پيش آمده كه من ميتوانم طراحي را ادامه دهم. ايشان اين كلاس را براي من ممنوع كردهاند. آيا

ص: 135

من ميتوانم باز هم به دنبال اين رشته بروم يا نه؟ دليل ايشان اين است كه به درسم لطمه ميخورد؛ هر چه صحبت كردهام راضي نشدهاند. از اين موارد زياد پيش ميآيد. ميخواستم بدانم با وجود اينكه هنوز در خانه پدرم هستم، مسئوليّت من به گردن پدرم است يا ]شوهرم[ آقاي ...، با توجه به جلب رضايت هر دو، حرف كدام در حال حاضر مهم تر است؟

آيا او حقّي در اين زمان بر من دارد و ميتواند مرا از تحصيل محروم كند؟

درضمن آيا گذشته من ربطي به او دارد؟ من از زمان تولد تا رسيدن به او را برايش با جزئيات و احساساتم بيان نمودهام. شايد اشتباه كردهام، چون او حساس شده است. البته شايد من نتوانستهام آن طور كه بايد خودم را تشريح كنم و خودم را به او بشناسانم؛ چون حقيقتاً خودم را هنوز نشناختهام و درگير خودم هستم.

ما هر دو ميخواهيم بر اساس قوانين شرعي و اسلامي پيش برويم و زندگيمان را حلال گردانيم. بر اين اساس من چه بايد بكنم تا زني نمونه باشم. البته جواب را ميدانم كه بايد مطالعه كنم و الگويم را حضرت زهرا÷ قرار دهم، اما باز هم به كمك شما احتياج دارم.

به من بگوييد تا چه حد ايشان ميتوانند در گذشته من حقّي داشته باشند؟ و آيا من همه چيز را بايد با او در ميان بگذارم و نميتوانم مواردي را از او پنهان كنم تا موقعيّت مناسب پيش آيد؟

ص: 136

مثلا ميتوانم پنهاني، طراحي را ادامه دهم يا نه؟ و لازم است همه اتفاقاتي كه برايم در طول روز ميافتد، براي او بازگو كنم، حتي اگر به ضرر زندگيمان باشد و خدشهاي بر صميميّت ما وارد كند.

درضمن ايشان جواني پاك و سالم از هر نظر هستند و من ايشان را هديهاي از جانب خدا ميدانم.

و ميخواستم بدانم آيا شما شعر هم ميگوييد؟ اگر بله و امكان دارد و افتخار ميدهيد قسمتي از نوشتههايتان را برايم بفرستيد. ببخشيد كه اين قدر طول كشيد. منتظر جواب شما هستم. من براي شنيدن جواب عجله دارم.

با تشكر و احترام فراوان خدمت جناب عالي

تهران / مقلّد شما

بسم الله الرّحمن الرّحيم

از شگفتی های آفرینش

مرقوم مفصّل شما رسيد، جواباً اِشعار ميدارد:

يكي از آيات بزرگ الهي و شگفتي ها و ظرافت هايي كه در عالم آفرينش، به خصوص انسان، تماشايي و عبرتانگيز و بينش آفرين است، زوجيت و همسر و همدم و انيس و مونس بودن زن و مرد با يكديگر است، كه واقعاً الآن كه اين نوشته را مينويسم، واژهاي كه تعبير از اين زوجيت و باهم شدن و باهم بودن و يكي شدن اين دو جنس، بنمايد، ندارم.

ص: 137

همدلی در زندگی

قرآن مجيد ميفرمايد: ﴿هُنَّ

لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ﴾؛(1)

بانوان براي شوهران لباس و شوهران براي ايشان لباس ميباشند، و در آيه ديگر پيرامون اين رابطه ميفرمايد:

﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ

أَزْوَاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً﴾؛(2) از خود شما برايتان قرار داد؛ يعني همدم، مونس، غمخوار متحد مشترك المنافع و موافق، همدل، نه معارض و نه جدا از هم و نه مستقل از هم، بلكه متّحد، اتحادي كه بين هيچ دو نفري برقرار نميشود؛ حقيقت زوجيت اين معاني مقدس و آرامبخش است. اين است كه از دو جنس مخالف يك واحدِ به تمام معنا موافق، ساخته ميشود و اسلام به اين جهتِ ازدواج و تقويت و تكميل، بسيار اهميّت داده است و در اكثريت زنان و شوهران مسلمان، اين روحيه و اين تجلّي و يگانگي و اتحاد را، اگر چه بالطبع فراهم است، فراهمتر ميسازد، و اهتمام بر اين است كه بنياد قويم و مستحكم، از آسيب و تعرّض مصون بماند و زن و مرد در دل به آن وفادار باشند.

حقير در همين زندگي خود، زنان و مرداني را ديدهام كه در اين جهتِ باهم شدن و از هم بودن، نمونه بودند و چنان بودند كه گويي

ص: 138


1- . بقره، 187. «آنان «پيراهن تن» شما و شما «پيراهن تن» آنانيد».
2- . روم، 21. «و از جمله آيات او اين است كه براى شما از نوع خودتان ، همسرانى آفريد كه با آنان آرام گيريد ، و در ميان شما دوستى و مهربانى افكند».

هر يك از راز دل ديگري خبر داشت و همان را انجام ميداد و همان را ميگفت كه ديگري ميگفت؛ شخصيتشان در هم ذوب شده بود، اگر او در بيرون خانه بود و ديگري در درون خانه، هر دو با هم بودند و در رنج و غم و شادي و گشايش شريك يكديگر بودند.

نه اين خود را از او طلبكار ميدانست و نه او به اين ادعايي داشت.

اخلاق سالاری در خانه

اين مردسالاري تحميلي، كه در زمان ما مبارزه با آن را مطرح مينمايند، و از آن براي جدا كردن زن از شوهر، و آنها را دو واحد، در مقابل هم قرار دادن استفاده ميكنند، اصلا وجود نداشت، اخلاق اسلامي در محيط خانه و بر روابط با هم حاكم بوده است.

غرض از اين بيانات اين است كه شما برحسب آنچه نوشتهايد، همسرِ از هر جهت پاك و سالم داريد، كه او را هديهاي ازطرف خدا ميشماريد، مسئله غيرقابل حل، بين خودتان نخواهيد داشت؛ اين صفا و وفا و خوش بيني كه به هم داريد، همه امور را بر وفق دلخواه قرار ميدهد، شما خاطرخواه او و او هم خاطرخواه شما، خواهد بود.

حقوق زوجین

البته در نظامات شرعي، براي اينكه اگر در بين زن ها و شوهرها، افرادي پيدا شدند كه به واسطه بعضي جهات و عذرهاي صحيح يا بهانههاي غلط به اين اتحاد و يگانگي نرسيدند، قانون بر آنها حاكم

ص: 139

شود و آنها را منظم سازد، براي هر يك از زن و شوهر نسبت به هم حقوقي مقرّر شده است كه برحسب آن، نظام خانواده و زوجيت باز هم محفوظ بماند و در سايه اين حقوق و قانون با هم همزيستي داشته باشند؛ برحسب اين حقوق هيچ زن و مردي موظف نيستند كه از گذشتههاي خوب و بد و سوابق زندگي خود يكديگر را مطلع سازند، بايد هرچه ميگويند و عمل ميكنند، همه موجب قوّت اتحاد و خوشبيني آنها به يكديگر باشد.

میل شخصی یا خانوادگی

مسئله اينكه تا در خانه پدر هستيد بايد چگونه باشيد، اين جزئيات را با توافق با هم و ملاحظه خير و صلاح يكديگر، درحالي كه يك واحد هستيد، حل نماييد. نه او جمود بر حقي كه دارد داشته باشد و نه شما در موضوعي كه در بين است، اصرار كنيد.

مرد بايد دستور «اَلْمُؤْمِنُ يَأْكُلُ بِشَهْوَةِ أَهْلِهِ وَالْمُنَافِقُ يَأْكُلُ أَهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ»(1) را در رابطه با زن رعايت كند، زن هم بايد خود را موظف بداند كه يا اخلاقاً و يا حقاً و شرعاً، رضايت شوهر را فراهم نمايد.

اميد است با اين توضيحات اين روابط گرمي كه بين شما و

ص: 140


1- . كلينى، الكافى، ج4، ص12؛ حر عاملی، وسائل الشيعه، ج15، ص250؛ مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص291؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج16، ص331. «مؤمن، آن گونه غذايى را مىخورد، كه موافق ميل همسر و فرزندانش است ولى منافق، همسر و فرزندانش به میل و خواسته وی غذا می خورند».

همسرتان، بحمد الله، برقرار است، بيش ازپيش گرم تر شود، و زندگي سعادتمندانه و خوب تر و خوب تر را در پيش روي داشته باشيد.

أَلَّفَ اللهُ بَيْنَكُمَا وَطَيَّبَ اللهُ نَسْلَكُمَا

با التماس دعا

لطف الله صافي

ص: 141

نامه شماره 27

اشاره

بسم الله الرّحمن الرّحيم

خدمت با سعادت مرجع شيعه آيت الله العظمي صافي گلپايگاني

با سلام

مشكل من انتخاب همسر آيندهام ميباشد، چندي است كه در مورد انتخاب همسرم مشغول فكر كردن و انتخاب معيارهاي درست، كه مورد قبول خداوند متعال باشد، هستم، معيارهايي كه مورد قبول عقل و شرع باشد و مرا در زندگي مشترك، با زني به خوشبختي كامل و آنچه مورد نظر اسلام است، برساند.

معيارهاي من، عبارتند از: همفكري و هم عقيده بودن، مشترك بودن مكتب و ديدگاه و جهان بيني، ازنظر روحي و فكري به هم نزديك بودن و در يك كلام هم شأن بودن، ازنظر فكري.

به ثروت، زيبايي، تحصيلات و غيره اهميت نميدهم؛ هرچند اين مسائل را انكار نميكنم. به هر حال انسان دوست دارد همسري زيبا، داراي تحصيلات عاليه داشته باشد، ولي به نظر من، وقتي انسان با دختري كه با او هم فكر و هم عقيده است، ازدواج كند، خودبه خود همه اين مسائل حل ميشود.

زيرا به نظر خود، طرز تفكر من، شعاع بسيار وسيعي در مورد معيارهاي ازدواج دارد؛ هم فكر بودن؛ فكر من اين است كه به تحصيلات و كسب دانش تا آخر عمر ادامه دهم، دائماً در مورد مسائل مختلف فكر كنم، از گناه و معصيت الهي پرهيز كنم، در زندگي فردي باشم كه گوش به فرمان عقل باشد و عقلش بر احساساتش غلبه داشته باشد، و در يك كلام انساني باشم

ص: 142

كه خداوند خواستار آن انسان و مورد توجه خداوند باشد. ميل دارم همسرم، خانودهاش و فاميلش داراي اين طرز تفكر باشند؛ مهم تر، خود آن زن، اين طرز تفكر را داشته باشد؛ طرز تفكري اسلامي و مورد قبول خداوند.

ولي مشكل من در اينجا خود را نشان ميدهد، چگونه بفهمم دختري داراي اين شرايط است؛ من در دانشگاه تحصيل ميكنم، در اين دانشگاه دختر و پسر مشغول تحصيل هستند. ازطرفي از ارتباط كلامي با دخترها پرهيز دارم و ازطرفي مايلم بدانم كدام دختر در اين دانشگاه يا در شهر محل سكونتم، داراي اين طرز تفكر است.

باور كنيد وقتي در تخيل و رؤيا، به اين مسئله فكر ميكنم كه مشكلم حل شده است، آن دختر مورد علاقهام را پيدا كردهام و با او ازدواج كردهام، آنچنان آرامش و اطمينان تمام وجودم را ]فرا[ ميگيرد، كه وصف ناشدني است.

اكنون كه مشغول نوشتن اين نامه براي حضرتعالي هستم، مانند مرغي سرگردان و حيران هستم، نميدانم با چه دختري وصلت كنم.

معيار من، خانه، داراي زيبايي و ... نيست، معيار من همفكر و همعقيده بودن است، زيرا با چنين دختري، زندگي را شروع كردن، آغاز خوشبختي است.

ميخواهم ازنظر جنابعالي مطلع شوم و راه درست، كه مورد قبول حضرت حق باشد را، شما به من نشان دهيد چگونه همسر آيندهام را بشناسم؟ و آيا اين معيارها درست است و اشتباهي در مورد انتخاب معيارهايم ندارم؟ مرا راهنمايي كنيد تا از اين سرگرداني نجات پيدا كنم و هر روز تمايل به

ص: 143

كسي پيدا نكنم و پيش خود خيال نكنم اين همان است كه به دنبالش بودم و بعد ببينم سراب است. البته تمايل من فقط نگاه است و نه حتي چشم چراني، بلكه نگاهي كوتاه و سريع، حتي از نگاه به نامحرم، اگر چه كوتاه، اِبا دارم، ولي بعضي مواقع چشم من به كسي ميافتد و هر چه ديده بيند، دل كند ياد.

با تشكر

بسم الله الرّحمن الرّحيم

ان شاءالله تعالي موفق و مشمول عنايات حضرت بقيةالله - ارواح العالمين له الفداء - باشيد.

اهمیت ازدواج

مرقوم مفصّل شما رسيد. در مورد ازدواج كه نظر حقير را خواستهايد، همان طور كه ميدانيد ازدواج يكي از سنن مهم اسلام و مورد ترغيب و تشويق بسيار است و از حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) روايت است كه فرمود: «اَلنِّكَاحُ مِنْ سُنَّتِي»(1) و در احاديث ديگر است: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دينِهِ»(2)

ص: 144


1- 1. ابن ماجه قزوينی، سنن، ج1، ص592؛ ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللئالی، ج2، ص261؛ مجلسى، بحارالانوار، ج22، ص180؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج14، ص153. «ازدواج، از سنّت من است».
2- . كلينى، الكافى، ج5، ص329؛ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج3، ص383؛ حر عاملی، وسائل الشيعه، ج14، ص5. «هر کس كه ازدواج كند ، نصف دينش را حفظ كرده است».

اميد است حال كه در صدد انجام اين سنت هستيد چنان كه در نظر داريد، موردي كه از جهت ايمان و توافق اخلاقي مناسب باشد، فراهم شود. ولي در انتخاب همسر بيشتر از متعارف، فحص و جستجو تا حدّي كه به مرحله وسواس و مانع از اخذ تصميم شود، صحيح نيست. همينقدر كه از جهات مورد نظر، به خصوص ديانت، عفّت و اخلاق شناخته شود و پدر و مادر شما و افرادي كه به آنها اعتماد داريد، نيز مورد را مناسب بدانند، بقيّه امر و آينده همه با خداوند متعال است.

با توكل به خدا و طلب خير از خدا و به نيت انجام سنت ديني اقدام نماييد و آينده اموري را كه انسان در جريان آن مؤثّر نيست، همه را به خدا واگذار نماييد كه: ﴿وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّٰهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾ (1)

و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته

لطف الله صافي

ص: 145


1- . طلاق، 3. «و هركس بر خداوند توكّل كند ، همو وى را كافى است».

نامه شماره 28

اشاره

حضور حضرت آيتالله العظمي صافي

ضمن عرض سلام

جواني هستم 25 ساله، مدت سه ماه است ازدواج كردهام. در طول اين سه ماه متوجه شدهام همسرم با من ناسازگاري و لجاجتِ بيمورد دارد؛ مدام بهانههاي بيخود ميگيرد و منتظر فرصت و بهانهاي است تا از من جدا شود. اين طور كه من اين مدت فهميدم و خودش هم اعتراف كرده، قبل از ازدواج موارد اخلاقي داشته - رابطه با پسر - و دختر سربه زيري نبوده است، به طوري كه مداركي هم در اين مورد از او پيدا كردهام - نامههاي عاشقانه، شماره تلفن و غيره - من هميشه او را نصيحت ميكردم تا شايد اصلاح شود. حتي يك بار او را تهديد كردم كه چيزهايي را كه فهميدهام به پدر و مادرش ميگويم و از او تعهد كتبي با امضا و اثر انگشت گرفتم، اما مؤثر واقع نشد.

البته شايد، به ظاهر، كمي مشكل اخلاقياش اصلاح شد، اما در مورد ناسازگاري و لجاجت، الان مدت دو هفته است كه به خاطر همين مسائل، او را به خانه پدرش بردهام؛ چون گفته كه من نميتوانم با تو زندگي كنم و طلاق ميخواهد. ما هم براي طلاق استخاره كرديم، استخاره خوب آمد، اما ممكن است با پادرمياني ريش سفيدهاي فاميل و بزرگ ترها، دوباره مجبورش كنند كه برگردد - البته با توجه به اينكه هيچ كس از موضوع مسائل قبل از ازدواجش خبر ندارد و با علم به اينكه ميگويد: پدرم مرا به ازدواج با تو مجبور كرد -

ص: 146

من براي آخر و عاقبتم و طلاق با او، استخاره كردهام و خوب آمد. حالا به نظر شما چه كنم؟ به حرف بزرگ ترها و ريشسفيدها، گوش كنم يا به استخاره عمل كنم؟ اگر لازم ميدانيد شما هم استخارهاي در اين مورد بنماييد؛ چون من اصلا به او اعتماد ندارم و از آيندهام و زندگي با او و احتمالا خيانت او ميترسم و ماندهام چه كار كنم؟!

البته لازم به ذكر است كه به اعتراف خود ايشان، بنده از لحاظ مالي و اخلاقي هيچ مشكلي ندارم، نميدانم مسائل اخلاقي اش را به پدر و مادرش بگويم يا نه، اگر نگويم و او را طلاق دهم، چون كسي در جريان نيست، حتماً به فساد (بيشتر) كشيده ميشود؛ و اگر بگويم، نميدانم ]كه آيا[ مداركم - حتي تعهدي كه از او همراه با امضا و اثر انگشت گرفتهام - براي اثباتش كافي است يا نه.

با تشكر و عذرخواهي از اينكه وقتتان را گرفتم و مطلب به درازا كشيده شد، اما لازم ديدم تمام مسائل را، به طور گسترده و باز خدمتتان ارايه نمايم، تا بتوانيد راهنمايي فرموده و نظرتان را به طور كامل و قطعي بيان نماييد.

بسم الله الرّحمن الرّحيم

فضیلت پوشاندن عیوب مردم

حقير از اظهارنظر در امر داخلي و شخصي شما، به علت عدم اطلاع معذورم، به طور كلّي؛ اولا اگر بر سرّي و امري كه براي فرد عيب و عار باشد، مطّلع شدهايد، افشا نكردن آن فضيلت و ثواب بسيار دارد و

ص: 147

بلكه افشا كردن نيز، اگر ضرورتي نباشد، حرام و معصيت است و گاه موجب تعزير يا حدّ قذف ميشود؛ بنابراين از افشاي سرّ، حتي پيش پدر و مادر شخص بپرهيزيد.

طلاق، مبغوض ترین حلال

ثانياً امر طلاق به دست مرد است و به خصوص اگر زوجه هم مايل باشد؛ بلي، اگر به واسطه طلاق، زوجه در معرض فساد اخلاقي يا فشارهاي روحي قرار بگيرد، البته با امكان زندگي با زوجه، ترك طلاق و ادامه معاشرت به معروف، بسيار خوب است و اصلا مبغوضترين كارهاي حلال، طلاق است و ثالثاً اين خود شما هستيد كه با توجه به نظر ناصحين، سالمندان فاميل، دوستان و امكاناتي كه خود داريد و ملاحظه جوانب مختلف تصميم بگيريد. به هرحال حقير هم دعا ميكنم كه آنچه خير و صلاح شما و طرف شما است فراهم شود.

و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته

لطف الله صافي

ص: 148

نمایه واژه ها

ص: 149

ص: 150

اباطيل باطل ها

استدراج سنّت الهي (مهلت دادن گناهكار و عذاب ناگهاني)

اهل بِدَع كساني كه مطالبي جديد، در دين خدا وارد ميكنند

بارِ عام اجازه عمومي دادن

تحليه آراستن خويش به اخلاق كريمه

تحميد حمد و ثنا كردن

تسبيح خدا را به پاكي ياد كردن

تسديد كمك هاي غيبي

تعزير مجازات شرعي

تفوّق برتري جويي

تفويض واگذار كردن

تكبير خدا را به بزرگي ياد كردن

تهليل ذكر «لا اله الا الله»

تيه بيابان

حد مجازات شرعي

حُظوظ بهرهها

حيّاً در حال زنده بودن

خَلع بيرون افكندن

خوض فرو رفتن ، تفكر كردن

ص: 151

دارين دو دنيا

دعاي مكارم الاخلاق دعايي منسوب به حضرت سجاد(علیه السلام).

دنيّه پست و بيارزش

صحيفه مباركه علويه صحيفه سجاديه

عرق جبين از دسترنج خود بهرهمند شدن

عصات گناهكاران

غور فرو رفتن ، تفكر كردن

قذف نسبت عمل ناروا به كسي دادن

قلاع قلعهها

كدّ يمين از دسترنج خود بهرهمند شدن

كما هو حقّه آن چنان كه شايسته اوست

لُبس پوشيدن

مرويّه روايت شده

مشار بالبنان مشهور

معاتبه نفس سرزنش نمودنِ نفس آدمي

ملاهي لهوولعب

مُلهيّات اسباب لهوولعب

مناهي اموري كه مورد نهي است

ميّتاً در حال ممات

نفسِ بهيميه نفس حيواني

ص: 152

کتاب نامه

ص: 153

ص: 154

1. قرآن کریم.

2. نهج البلاغه، الشریف الرضی، الامام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، تحقیق و شرح محمد عبده، بیروت، دار المعرفة، 1412ق.

3. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، مفید، محمد بن محمد (م. 413ق.)، بیروت، دار المفید، 1414ق.

4. إعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، فضل بن حسن (م. 548ق.)، قم، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام) لاحیاء التراث، 1417ق.

5. اقبال الاعمال، ابن طاووس، سیدعلی بن موسی (م. 664ق.)، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1414ق.

6. الامالی، صدوق، محمد بن علی (م. 381ق.)، قم، مؤسسة البعثة، 1417ق.

7. الامالی، طوسی، محمد بن حسن (م. 460ق.)، قم، دار الثقافة، 1414ق.

8. بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(علیهم السلام)، مجلسی، محمدباقر (م. 1111ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.

9. البداية و النهایه، ابن کثیر، اسماعیل بن عمر (م. 774ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق.

10. پرتوی از عظمت امام حسین(علیه السلام)، صافی گلپایگانی، لطف الله، قم، دفتر تنظیم و نشر آثار حضرت آیةالله العظمی صافی گلپایگانی مدظله الشریف، 1394ش.

ص: 155

11. تاریخ مدينة دمشق، ابن عساکر، علی بن حسن (م. 571ق.)، بیروت، دار الفکر، 1415ق.

12. تحف العقول عن آل الرسول(صلی الله علیه و آله و سلم)، ابن شعبه حرانی، حسن بن علی (م. قرن4)، قم، نشر اسلامی، 1404ق.

13 التمهید، ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله قرطبی (م. 463ق.)، مغرب، وزارة عموم الاوقاف و الشؤون الاسلامیة، 1387ق.

14. تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعه ورام)، ورام بن ابی فراس، مسعود بن ورام (م. 605ق.)، قم، مکتبة الفقیه، 1410ق.

15. تهذیب الاحکام، طوسی، محمد بن حسن (م. 460ق.)، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1364ش.

16 الجامع الصغیر فی احادیث البشیرالنذیر، سیوطی، جلال الدین (م. 911ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق.

17. حلیةالمتقین، مجلسی، محمدباقر(م. 1111ق.).

18. الخرائج و الجرائح، قطب راوندی، سعید بن هبةالله (م. 573ق.)، قم، مؤسسة الامام المهدی(علیه السلام)، 1409ق.

19. الخصال، صدوق، محمد بن علی (م. 381ق.)، قم، نشر اسلامی، 1403ق.

20. دعائم الاسلام، مغربی، قاضی نعمان بن محمد تمیمی (م. 363ق.)، القاهرة، دار المعارف، 1383ق.

الدعوات، قطب راوندی، سعید بن هبة الله (م. 573ق.)، قم،

21. مدرسة الامام المهدی(علیه السلام)، 1407ق.

ص: 156

22. روضة الواعظین و بصیرةالمتعظین، فتال نیشابوری، محمد بن حسن (م.508ق.)، قم، الشریف الرضی، 1375ش.

23. الزهد، کوفی اهوازی، حسین بن سعید (م. قرن 3)، قم، المطبعة العلمیة، 1399ق.

24. سموالمعنی فی سموالذات أو اشعة من حیاة الحسین(علیه السلام)، علایلی، عبدالله، مصر، مطبعة عیسی البابی الحلبی و شرکاه، 1358ق.

25.سنن ابن ماجه، ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید (م. 275ق.)، دار الفکر.

26.سنن الترمذی، ترمذی، محمد بن عیسی (م. 279ق.)، بیروت، دار الفکر، 1403ق.

27. سنن الدارمی، دارمی، عبدالله بن رحمن (م.255ق.)، دمشق، مطبعة الاعتدال، 1349ق.

28. السنن الکبری، نسائی، احمد بن شعیب (م. 303ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1411ق.

29. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج (م. 261ق.)، بیروت، دارالفکر.

30. صحیح البخاری، بخاری، محمد بن اسماعیل (م. 256ق.)، بیروت، دارالفکر، 1401ق.

31.صحیفه سجادیه، الامام علی بن الحسین‘ (م. 94ق.)، قم،مؤسسة الامام المهدی(علیه السلام)، 1411ق.

ص: 157

32 عوالی اللئالی العزيزية فی الاحادیث الدینیه، ابن ابی جمهور احسائی، محمد بن علی (م. 880ق.)، قم، مطبعة سید الشهداء، 1403ق.

33. عیون الحکم و المواعظ، لیثی واسطی، علی بن محمد (م. قرن 6)، قم، انتشارات دار الحدیث، 1376ش.

34. فقه الرضا(علیه السلام)، ابن بابویه، علی بن حسین (م. 329ق.)، لاحیاء التراث، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا(علیه السلام)، 1406ق.

35. قرب الاسناد، حمیری قمی، عبدالله بن جعفر (م.300ق.) قم، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام) لاحیاء التراث، 1413ق.

36. الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب (م. 329ق.)، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1363ش.

37. الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، زمخشری، محمود بن عمر (م. 538ق.)، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی و اولاده، 1385ق.

38. الکلم الطيب و الغيث الصيب، مدنی شيرازي، سيدعلی خان (م.1120ق.).

39. کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، متقی هندی، علی (م. 975ق.)، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1409ق.

40. گنجینه گهر یا سخنان پیمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) (مشتمل بر هزار کلمه از کلمات پیغمبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم))، صافی گلپایگانی، محمدجواد(م.1248ق.).

41. مجمع الزوائد و منبع الفوائد، هیثمی، علی بن ابی بکر (م. 807ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1408ق.

ص: 158

42. المحاسن، برقی، احمد بن محمد (م. 274ق.)، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1370ش.

43. المحجةالبیضاء فی تهذیب الاحیاء، فیض کاشانی، محسن بن مرتضی (م. 1091ق.)، قم، نشر اسلامی 1417ق.

44. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله (م. 405ق.)، بیروت، دار المعرفه.

45. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، محدث نوری، میرزا حسین (م. 1320ق.)، بیروت، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)، لاحیاء التراث، 1408ق.

46. مسند ابی داوود الطیالسی، طیالسی، سلیمان بن داوود (م. 204ق.)، بیروت، دار المعرفه.

47. مسند احمد بن حنبل، احمد بن حنبل، شیبانی (م. 241ق.)، بیروت، دار صادر.

48. مشکاةالانوار فی غررالاخبار، طبرسی، علی بن حسن (م. قرن 7)، انتشارات دار الحدیث، 1418ق.

49. المصباح، کفعمی، ابراهیم بن علی (م. 905ق.)، بیروت، مؤسسة الاعلمی، 1403ق.

50.مصباح المتهجد، طوسی، محمد بن حسن (م. 460ق.)،بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، 1411ق.

51. معانی الاخبار، صدوق، محمد بن علی (م. 381ق.)، قم، نشر اسلامی، 1361ش.

ص: 159

52. المعجم الاوسط، طبرانی، سلیمان بن احمد (م. 360ق.)، دار الحرمین، 1415ق.

53. مفاتيح الجنان، محدث قمی، عباس (م.1359ق.)، دار الاسوه.

54. مکارم الاخلاق، طبرسی، حسن بن فضل (م. 554ق.)، الشریف الرضی، 1392ق.

55 من لا یحضره الفقیه، صدوق، محمد بن علی (م. 381ق.)، قم، نشر اسلامی، 1404ق.

56. نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، حلوانی، حسین بن حمد (م. قرن5.)، قم، مدرسة الامام المهدی(علیه السلام)، 1408ق.

57. وسائل الشیعه، حر عاملی، محمد بن حسن (م. 1104ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.

ص: 160

آثار حضرت آيت الله العظمى صافى گلپايگانی مدظله الوارف در يک نگاه

تصویر

ص: 161

تصویر

ص: 162

تصویر

ص: 163

تصویر

ص: 164

تصویر

ص: 165

تصویر

ص: 166

تصویر

ص: 167

تصویر

ص: 168

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109