فضايل امیرالمومنین على عليه السلام در قرآن

مشخصات کتاب

فضايل امیرالمومنین على عليه السلام در قرآن / میثم حیدری دولت آبادی

ناشر دیجیتال: موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

زبان:فارسی

تعداد صفحات: 61ص

موضوع: امیرالمومنین علی علیه السلام - فضائل - قرآن کریم

ص: 1

سعادتمندى در آخرت

از سلمان فارسى نقل شده كه گفت: بيش از ده بار از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه به على عليه السلام فرمود:

يا على! تو و اوصياء از فرزندان تو در قيامت در اعراف بين بهشت و دوزخ قرار خواهيد گرفت و كسى به بهشت نخواهد رفت مگر آنكه شما را شناخته باشد و شما نيز او را پذيرفته باشيد و كسى به دوزخ نخواهد رفت مگر آن كه منكر شما بوده و شما او را نپذيرفته باشيد.(1)

با نور برهان نجاتم ده

در تفسير آيه شريفه: «يا أَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً».2

امام صادق عليه السلام فرمود: مقصود از برهان محمد صلى الله عليه و آله است و مقصود از نور و صراط مستقيم در اين آيه على عليه السلام مى باشد.(2)

در تفسير شريف مجمع البيان نيز امام صادق عليه السلام فرمود: مقصود از نور، ولايت على عليه السلام است

«النور ولاية علىّ صلوات الله وسلامه عليه».

اخلاص على عليه السلام

مرحوم مجلسى در بحارالانوار از عمربن خطاب آورده كه او گفت: به خدا سوگند من چهل انگشتر در حال ركوع صدقه دادم تا آنچه درباره ى على بن ابيطالب عليه السلام نازل شد براى من نيز نازل شود ولى چيزى نازل نشد.

ص: 1


1- . ينابيع المودة، ص 102.
2- . تفسير عياشى، ج 1، ص 296.

«و الله لقد تصدّقت باربعين خاتما و انا راكع لينزل فى مّا نزل فى على بن ابيطالب فما نزل».(1) وليكن در شأن امام على عليه السلام آيه: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» نازل شده است حتى اين مطلب در كتب اهل سنت نيز آمده ابن مغازلى شافعى در مناقب آورده اين آيه در شأن على عليه السلام نازل شده است. حضرت امير عليه السلام مى فرمايد: من در مسجد در حال ركوع بودم سائلى از من در خواست كرد و من انگشترم را به او دادم و آن گاه خدا اين آيه را نازل فرمود.

مثالى بى مثال

در تفسير صافى از امام حسن عسگرى عليه السلام روايت شده كه فرمودند: مقصود از قريه در آيه شريفه: «وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ».

شهر اريحا (در فلسطين اشغالى) از شهرهاى شام است و وقتى كه بنى اسرائيل از بيابان خارج شد، به شهر آمدند به آن ها گفته شد: از نعمت هاى شهر (قريه) استفاده كنيد و در آسايش باشيد و چون از در قريه وارد مى شويد سجده كنيد (و علت سجده اين بود كه) خداوند بر در آن قريه مثال محمّد صلى الله عليه و آله و على عليه السلام را تمثيل كرده بود و آن ها را امر نمود كه براى تعظيم به آن ها سجده كنند و بيعت و عهد و ميثاقى را كه از آن ها به عهده داشتند تجديد نمايند و بگويند: سجده ما براى خدا از جهت تعظيم مثال ها مى باشد و اعتقاد ما به ولايت آن ها سبب پاك شدن از گناه است.

خداوند به آن ها فرمود: اگر چنين كرديد گناهان گذشته شما را مى بخشيم و به كسانى كه اهل گناه نبوده و بر عهد ولايت محمد صلى الله عليه و آله و على عليه السلام باقى مانده اند ثواب افزوده ولى ستمكاران آن ها به جاى استفاده از اين وسيله و وعده آمرزش خداوند (از روى مسخره) سخن ديگرى را گفتند آن ها از پشت وارد شدند و به جاى گفتن حطة چيزى گفتند كه معناى آن عبارت بود از اين كه اگر حنطه و گندم سرخ را بخوريم و از خود دفع كنيم نزد ما بهتر از گفتن اين سخن و انجام اين كار است در قرآن كريم آيات زيادى در شأن والا و پر شميم مولى الموحدين على بن ابيطالب و ساير ائمه اطهار عليه السلام نازل شده است.

چنان كه مرحوم سيد هاشم بحرانى در كتاب اللوامع النورانية صفحه 1154 با عنوان على و اهل بيت عليهما السلام او، در قرآن مطالبى ذكر نموده است.

ملاقات آخرين انسانها

در تفسير عياشى از امام باقر عليه السلام در تفسير آيه «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ...»4 فرمود: احدى از اولين و آخرين نبوده و نخواهد بود جز اين كه در وقت مرگ خود، رسول خدا صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام را خواهد ديد.

صديق نبى اكرم صلى الله عليه و آله

انس بن مالك گويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله روزى نماز را با ما خواند آن گاه روى مبارك خود را

ص: 2


1- . بحارالانوار، ج 35، ص 183 - روضه الواعظين، ص 102 - تفسير نورالثقلين، در ذيل آيه 55 مائده. در كتاب تفسيرى شيعه و سنى ماجراى خاتم بخشى سيد الموحدين على بن ابيطالب عليه السلام آمده است.

به ما نمود، من عرض كردم: يا رسول الله ممكن است آيه شريفه: «فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ...»1 را براى ما تفسير بفرماييد؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: مقصود از النّبيّين، من هستم و مقصود از الصّدّيقين، برادرم على بن ابيطالب است و مقصود از الشهدا، عمويم حمزه و مقصود از الّصالحين دخترم فاطمه و فرزندان او حسن و حسين عليهما السلام هستند.

انس گويد: وقتى اين سخنان را عباس عموى پيامبر صلى الله عليه و آله شنيد از جاى خود بلند شد و در مقابل آن حضرت نشست و عرض كرد: يا رسول الله آيا ما و شما و على و فاطمه و حسن و حسين از يك منبع نيستيم؟

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: چطور اى عمو؟

عباس گفت: شما تنها على و فاطمه و حسن و حسين عليهما السلام را معرفى مى كنيد و ما را از خودتان نمى دانيد؟

پيامبر صلى الله عليه و آله تبّسمى نمود و فرمود: اما اينكه گفتى ما از يك منبع و ريشه هستيم راست مى گويى وليكن خداوند من و على و فاطمه و حسن و حسين عليهما السلام را قبل از آدم خلق نمود كه هنوز آسمان و زمين و نور و ظلمت و بهشت و دوزخ و خورشيد و ماه... آفريده نشده بود.(1)

حبل الله در قرآن كريم

ابن عباس گويد: خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله بوديم كه يك نفر از اعراب باديه نشين وارد شد و عرض كرد: يا رسول الله از شما شنيدم كه فرموديد: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» پس حبل الله كدام است كه ما به آن تمسك جوييم و به آن چنگ زنيم؟

رسول خدا صلى الله عليه و آله دست مبارك خود را بر دست على عليه السلام زد و فرمود:

«تمسّكو بهذا هو حبل الله المتين؛ به اين تمسك جوئيد كه او حبل الله متين و ريسمان محكم خداوند است».(2)

ص: 3


1- . مصابيح الانوار شيخ طوسى - مصباح الهدايه، ص 157 - بحارالانوار، ج 54 ص 92. نساء / 69.
2- . ينابيع المودة، ص 119 - نهج السعادة، ج 7، ص 201.

قرآن ناطق

وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله خبر شهادت جعفربن ابيطالب را به اميرالمؤمنين على عليه السلام داد امام على عليه السلام آيه: «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» را خواند و به دنبال آن آيه 156 بقره نازل شد.(1)

مرحوم مجلسى در بحار از ابن عباس روايت كرده كه وقتى خبر شهادت حمزه در جنگ احد به اميرالمؤمنين عليه السلام رسيد حضرت اين آيه فوق را قرائت و به دنبال آن آيه نازل گشت.(2)

ص: 4


1- . تفسير برهان، ج 1، ص 168.
2- . بحارالانوار، ج 9، ص 120.

ايثار، سيرى سريع

امام صادق عليه السلام فرمود:

على عليه السلام مصداق عالى و افضل اين آيه: «وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ...» است.(1)

و او از كسانى بود كه مال خود را براى جلب خشنودى خداوند در راه او مى بخشيد.(2)

و در تفسير عياشى نيز از امام باقر عليه السلام روايت شده كه اين آيه در شأن على عليه السلام نازل شده است.

نشانه اى قرآنى

امام باقر عليه السلام درباره «سلّم» در آيه 208 سوره ى بقره: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ...» ولايت على بن ابيطالب عليه السلام و ولايت اوصياى بعد از اوست.(3)

حزب پيروز خدا

محدث و مفسر حسين بن حكم حبرى در كتاب «ما نزل من القرآن فى على عليه السلام» از سلمان فارسى روايت كرده كه: سلمان هميشه به مردم مى گفت: اى مردم دلهاى خود را نسبت به محبت و ولايت على عليه السلام بررسى كنيد زيرا هر وقت من خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله مى رسيدم و على عليه السلام وارد مى شد رسول خدا صلى الله عليه و آله دست بر شانه من مى زد و مى فرمود:

«يا سلمان هذا و حزبه هم المفلحون؛ اى سلمان تنها على و حزب او رستگارند».

«... الا ان حزب الله هم المفلحون».(4)

خاشعين آن ها هستند

ابن عباس گويد: مقصود از خاشعين در آيه 45 بقره: «وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلاّ عَلَى الْخاشِعِينَ».1

همانا آن ها رسول خدا صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام هستند كه در نماز خود اقبال و خشوع و ذلت در پيشگاه خداوند را رعايت مى نمودند.

حديثى جامع

عبدالرزاق بن قيس رحبى مى گويد: با على بن ابيطالب عليه السلام جلوى در دارالامارة كوفه نشسته بوديم تا اينكه نور آفتاب حضرت را وادار كرد تا كنار ديوار زير سايه نشيند همين كه از جا برخاست مردى از همدان دامن حضرت را گرفت و گفت: اى اميرمؤمنان يك حديث جامعى برايم بازگو تا خداوند به وسيله آن سودى به من رساند.

امام فرمود: مگر اين سود در بسيارى از احاديث نهفته نيست؟ عرض كرد: چرا وليكن حديث جامعى برايم بازگو.

امام فرمود: دوستم رسول خدا صلى الله عليه و آله برايم باز گفت: «كه من و شيعيانم كه چهره آن ها از سپيدى مى درخشد سيراب بر سر حوض كوثر وارد مى شويم و دشمنان ما با روئى سياه عطشان و لب تشنه بر آن وارد مى گردند».

ص: 5


1- . بقره / 265.
2- . تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 263.
3- . امالى شيخ طوسى، ج 1، ص 306 - مناقب ابن شهر آشوب مازندرانى، ج 3، ص 96.
4- . ما نزل من القرآن فى على عليه السلام، ص 231، بحارالانوار، ج 68، ص 40 مجادله، 22.

سپس امام فرمود: اين را بگير كه نمونه اى از خروار است تو با آن كسى هستى كه دوستش دارى و براى توست آنچه به دست آورده اى مرا رها كن اى برادر همدانى سپس امام داخل دارالاماره شد.(1)

كوثر چيست؟

عبدالله بن عباس گويد: وقتى سوره كوثر نازل شد على بن ابيطالب عليه السلام عرض كرد: اى رسول خدا كوثر چيست؟

فرمود: نهرى است كه خداوند به من كرامت نموده است.

على عليه السلام عرض كرد: اين نهر گرانقدر است پس آن را براى ما توصيف كن اى رسول خدا؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: آرى اى على! كوثر نهرى است كه از زير عرش الهى جارى است آبش از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر و از كره نرم تر است سنگريزه هايش زبرجد و ياقوت و مرجان و گياهش زعفران و خاكش مشك خوشبو و پايه هايش به زير عرش خدا استوار است.

آن گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله دست به پهلوى اميرالمؤمنين زد و فرمود: «اى على! اين نهر از آن من و تو و دوستان تو پس از من خواهد بود».(2)

پاكان پاك سيرت

حارث مى گويد: على بن ابيطالب فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله هر روز صبح نزد ما مى آمد و مى فرمود: نماز - خدا شما را رحمت كند - نماز (به درستى كه خداوند اراده كرده كه فقط از شما خانواده هر گونه پليدى را بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند»).(3)

پيشروان به سوى بهشت

ابن عباس گويد: از تفسير قول خداوند: «اَلسّابِقُونَ السّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ فِي جَنّاتِ النَّعِيمِ».

از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدم؛ فرمود: جبرئيل به من گفته: ايشان على و شيعيان او هستند آنانند كه به بهشت پيشى گيرند و به جهت كرامتى كه خداوند به آنان نمود مقربان درگاه خداى متعال مى باشند.(4)

ص: 6


1- . امالى مفيد، ص 387.
2- . امالى مفيد، ص 334.
3- . احزاب / 33 - امالى شيخ مفيد، ص 363.
4- . امالى مفيد، ص 339 - واقعه / 12.

صراطى پر نور

در تفسير آيه شريفه: وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ.

از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود:

سالت الله ان يجعلها لعلى عليه السلام ففعل؛ من از خداى خود خواستم كه على را صراط مستقيم قرار دهد و او اجابت فرمود.(1)

نهايت آرزوى مؤمنان

خزيمه به امام على عليه السلام نگاه كرد امام على عليه السلام به او فرمود: اى خزيمه! آيا نمى بينى مردم نسبت به فضل خداوند بر من و موقعيت من نسبت به رسول خدا صلى الله عليه و آله و آنچه خداوند از علم و دانش به من عطا فرموده چگونه حسد مى ورزند؟

خزيمه گفت:

راوا نعمة الله ليست عليهم عليك وفضلاً بارعا لاتنازعه

من الدّين والدّنيا جميعا لك المنى وفوق المنى اخلاقه وطبايعه

فعضّوا من الغيظ الطويل اكفّهم عليك ومن لم يرض فالله خادعه

ص: 7


1- . روضة الواعظين، ص 106 - انعام / 153.

- نعمت خدا و فضل او را بر تو ديدند و چنين نعمت و تفضلى به آن ها عطا نشده بود.

- و چون ديدند كه تو از جهت دين و دنيا در منتهاى آرزوى هر كسى و فوق آن قرار دارى.

- از ناراحتى و حسد انگشت به دهن جويدند و چون از داده خداوند نسبت به تو راضى نشدند خداوند آن ها را مؤاخذه خواهد نمود.(1)

اجابت سه درخواست

امام صادق عليه السلام فرمود: وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله درسرزمين قديد جايى در نزديكى شهر مكه فرود آمد به امام على عليه السلام فرمود: اى على! من از خدا خواسته ام كه ميان من و تو دوستى برقرار سازد و ساخت و از او خواستم كه ميان من و تو برادرى افكند كه افكند و از او خواستم كه تو را وصى و جانشين من قرار دهد و داد.

مردى از آن قوم گفت: به خدا سوگند يك صاع خرما در مشكى پوسيده بهتر از آن چيزى است كه محمد از پروردگار خود خواسته است چرا او مُلك و سلطنتى درخواست نكرده كه او را بر دشمنش يارى دهد يا گنجى كه به وسيله آن بر فقر و تهيدستى خود چيره گردد پس خداى متعال آيه 12 سوره هود را نازل فرمود: «فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ وَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ وَكِيلٌ».2

ص: 8


1- . شواهد التنزيل، ج 1، ص 144.

ياد على عليه السلام در قرآن

امام باقر عليه السلام در تفسير «وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُوا وَ ما يَزِيدُهُمْ إِلاّ نُفُوراً»3 فرمود:

مقصود اين است كه ما على عليه السلام را در همه جاى قرآن ياد كرديم و او نزد ما ذكر است با وجود اين مردم از او فاصله گرفتند.

«و لقد ذكرنا عليا فى كل القرآن و هو الذكر و ما يزيدهم نفورا».(1)

كشتى نجات بخش

عبادبن عبدالله گويد: مردى خدمت اميرالمؤمنين عليه السلام آمد و عرض كرد: اى اميرمؤمنان مرا از معنى فرمايش خداوند متعال كه فرمود: «أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ».2 خبر ده؟ امام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله آن كسى است كه بر دليلى روشن از جانب خداى خود است و من گواه او و از او هستم.

سوگند به آن كه جانم در دست اوست احدى از قريش نيست كه تيغ سرتراشى بر سرش كشيده شده باشد؛ جز اين كه خداوند درباره ى او مطلبى در كتاب خود فرو فرستاده است.

و سوگند به آن كه جانم در دست اوست اگر بدانند آنچه را كه خداى متعال درباره ى ما خانواده بر زبان پيامبر امّى خود جارى ساخته (اين دانستن آن ها) نزد من محبوبتر است از اين كه به اندازه ظرفيت اين صحن (صحن مسجد كوفه) برايم طلا باشد به خدا سوگند مَثَلِ ما در ميان اين امت جز همانند كشتى نوح و باب حِطّه در ميان بنى اسرائيل چيز ديگرى نيست.(2)

دست خدا، حزب خدا

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: يا على! اين دين با شما شروع شده و به دست شما پايان پذيرد صبر را پيشه سازيد كه سرانجام امور از آنِ پرهيزكاران است شما حزب خدائيد و دشمنانتان حزب شيطان.

خوشا به حال آنكس كه از شما فرمان برد....(3)

ص: 9


1- . تفسير فرات كوفى، ص 241 - شواهدالتنزيل، ج 1، ص 456.
2- . امالى مفيد، ص 160.
3- . امالى مفيد، ص 170.

صراط مستقيم چه راهى است؟

امام عسگرى عليه السلام در تفسير «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» چنين فرمود: يعنى گويند ما را به راه اشخاصى راهنمايى فرما كه آنان را به نعمت دين و فرمانبرداريت كامياب كرده اى و ايشان همان افرادى هستند كه خداوند در حقّشان فرموده است: «وَ مَنْ يُطِعِ اللّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً» (كسانى كه خدا و پيغمبرش را اطاعت نمايند همراه با اشخاصى هستند كه پروردگار نعمت خود را به آنان مرحمت فرموده است؛ يعنى پيغمبران، درستكاران، شهيدان، و نيكان، آنان چه خوب دوستان و همراهانى هستند).(1)

از اميرالمؤمنين عليه السلام اين مطلب روايت شده است و سپس امام افزود: اين نعمت، ثروت دنيا و يا تندرستى بدن نبوده است.

گرچه تمامى اينها از نعمت هاى آشكار خداوند است مگر نمى بينى گاهى كافران بى دين داراى اين نعمت ها هستند ولى شما را تشويق نفرموده است كه دعا كنيد تا راه آن ها را به شما نشان دهد، بلكه فقط دستور داده شده كه بخواهيد راه اشخاصى كه نعمت ايمان و تصديق پيامبر خدا و ولايت خاندان پاكيزه پيامبر صلى الله عليه و آله به آنان عطا گشته، هدايت شويد و تقّيه نيك، شما را راهنمايى كند كه بدان وسيله از گزند بندگان خدا ايمن شويد.

تقّيه اى كه با آن از افزودن گناهان و كفرورزى دشمنان خدا جلوگيرى مى شود به اين گونه با آن ها مدارا كنيد و آن ها را به مرزى نكشانيد كه تحريك شده و به تو و مؤمنين آزار رسانند، و همچنين مأمور گشته ايد تا از خدا بخواهيد كه شما را به شناختن حقوق برادران مؤمنتان راهنمايى فرمايد.

بنابراين هيچ بنده، مرد يا زنى نيست كه محمد صلى الله عليه و آله و آل محمد عليهما السلام را دوست بدارد و با دشمنان آنان دشمنى كند مگر آن كه خود را جهت جلوگيرى از عذاب خداوند در پشت دژى استوار و سپرى محكم قرار داده باشد و نيز هركس از بندگان، مردان و زنان كه با مردمان به بهترين وجه سازش و مدارا كند از اين كار به باطل مبتلا نگردد و از مرز حق گام بيرون ننهد تا آنجا كه پروردگار هر نفس او را تسبيحى قرار داده، و عملش را پاكيزه گرداند و بينشى به او دهد كه بتواند راز ما را پوشيده نگه دارد.

ص: 10


1- . نساء / 271.

و خشم خود را فرو برد و به هرچه از دشمنان مى شنود بردبارى كند اگر چنين باشد خداوند پاداش كسى را به او مى دهد كه در راه خدا در خون خود غوطه ور گشته است و هيچ بنده اى نيست كه خود را موظف به اداى حقوق برادرانش بداند و با كوشش خويش حقوق آنان را به طور كامل و يا به اندازه اى كه برايش مقدور باشد بپردازد و عفو آنان مايه خشنودى او گردد.

و لغزش هاى ايشان را جستجو و كنجكاوى نكند و آن ها را ناديده بگيرد و درگذرد مگر اين كه خداوند در روز قيامت به او بگويد: اى بنده من تو حقوق برادرانت را پرداختى و در حق هايى كه به سود تو و زيان آن ها بود پى جويى نكردى.

پس من كه بخشنده ترم و بزرگواريم بيشتر است شايسته است همان گونه كه تو كرم و گذشت كردى با تو مسامحه و بزرگوارى نمايم، بنابراين امروز نه تنها آنچه را كه به تو نويد داده ام مى دهم بلكه از بخشش و فضل بى پايانم بيشتر از آنچه وعده داده بودم خواهم داد و كوتاهيت را در برخى از حقوقم پيگيرى نخواهم كرد.

امام عليه السلام فرمود: پس او را به محمد صلى الله عليه و آله و خاندانش ملحق مى سازد و از برگزيدگان پيروان ايشان قرارش مى دهد.

سپس آن حضرت چنين فرمود: روزى پيامبر صلى الله عليه و آله به يكى از ياران خود گفتند: اى بنده خدا! دوستى و دشمنى و جنگ و آشتى ات را براى رضاى خدا و در راه خدا كن زيرا ولايت خدا شامل حال تو نخواهد گرديد مگر از اين رهگذر، و هيچكس تا به اين صورت نگردد مزه ايمان را نخواهد چشيد؛ اگرچه نماز و روزه اش زياد باشد.

مردم بيشتر برادريشان در اين دوران به خاطر دنياست بر پايه آن يكديگر را دوست مى دارند؛ آن شخص عرض كرد: يا رسول الله! چگونه مى توانم بدانم كه دوستى و دشمنى و كينه ورزيم در راه خداست يا نه؟!

و ولّى خدا كيست تا دوستدار او باشم؟ و دشمن وى كيست تا با او ستيز كنم؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام اشاره كرد و فرمود: آيا او را مى بينى؟

گفت: بلى! فرمود: دوستدار و مطيع او محّب و فرمانبردار خداوند است پس على عليه السلام را دوست بدار و دشمن وى را دشمن دار و با هركس كه دوست على عليه السلام بود دوستى كن

ص: 11

حتى اگر چنين شخصى قاتل پدر و يا قاتل فرزندت باشد؛ و با دشمن او دشمن باش اگرچه پدر يا پسرت باشد.(1)

برترين شاهد خدا

شخصى از امام على عليه السلام پرسيد: بهترين فضيلت شما كدام است؟

امام اين آيه را تلاوت فرمود: «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ».4

و فرمود: مقصود از اين آيه من هستم.(2)

سئل اميرالمؤمنين على عليه السلام «عن افضل منقبة له فتلا هذه الاية (أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ» ....(3)

وقال: «انا الشّاهد من رسول الله صلي الله عليه و آله از امام على عليه السلام سؤال شد: بهترين منقبت و فضيلت شما كدام است؟

ص: 12


1- . معانى الاخبار، ج 1، ص 78.
2- . كافى، ج 1، ص 257.
3- . هود / 17.

امام اين آيه را تلاوت نمود و فرمود: مقصود از شاهد در اين آيه من هستم.(1)

تفسيرى جامع

ابن حجر عسقلانى در لسان الميزان از مغيره بن سعيد آورده كه مى گويد: مقصود از «بالعدل» در آيه شريفه: «إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ...».5

ص: 13


1- . احتجاج، ج 1، ص 232 - تفسير صافى - كافى، ج 1، ص 190.

على بن ابيطالب است و مقصود از «الاحسان» فاطمه عليها السلام است و مقصود از «وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى» حسن و حسين هستند.(1)

آرامش قيامت در كنار كوثر

رسول خدا صلى الله عليه و آله به امام على عليه السلام فرمود:

«يا على انت و شيعتك على الحوض تسقون من احببتم و تمنعون من كرهتم و انتم الامنون يوم الفزع الاكبر فى ظّل العرش و يفزع الناس و لا تفزعون و يحزن النّاس و لا تحزنون و فيكم نزلت هذه الآية: ان الذين سبقت لهم منّا الحسنى...! يا على! تو و شيعيان تو در كنار كوثر، هركه را خواهيد آب مى دهيد و هركه را خواهيد منع مى كنيد و شماييد كه در آن روز كه روز فزع اكبر است زير سايه عرش خداوند جاى داريد در حالى كه مردم در شدت و سختى و هراس هستند و شما در امن و آرامش به سر مى بريد و اين آيه: «إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى....».1

درباره شما نازل شده است.(2)

عالم امت محمد صلى الله عليه و آله

امام باقر عليه السلام فرمود: «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» درباره ى على نازل شده و او عالم اين امّت است.(3)

«هذه الاية نزلت فى علّىً عليه السلام انّه عالم هذه الامّة».

يعنى: اين آيه نازل شد در شأن والاى امام على عليه السلام چرا كه اوست عالم اين امت.

تقسيم كننده بهشت و دوزخ

ابوبصير از امام باقر عليه السلام از پدرانش عليهما السلام روايت كند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اى على! حال تو چگونه است آن گاه كه صراط بر روى دوزخ كشيده شود و تو بر لب پرتگاه دوزخ ايستاده باشى و به مردم گفته شود: «عبور كنيد».

آن گاه تو به دوزخ مى گويى: اين شخص از آن من و اين شخص از آن تو. على عليه السلام عرض كرد: اى رسول خدا اينان (كه من براى خود بر مى گزينم) چه كسانى هستند؟ فرمود: آن ها شيعيان تو هستند و هركجا كه باشى با تو خواهند بود.

فضلى عظيم

امام باقر عليه السلام درباره ى آيه شريفه: «وَ يُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ...».2

يعنى: خداوند به هر صاحب فضيلتى فضل او را (به تناسب كمالش) عطا كند. فرمودند: مقصود از اين آيه على بن ابيطالب است.(4)

راه خدا

امام باقر عليه السلام فرمود:

«على بن ابيطالب يامر بالعدل وهو على صراط مستقيم».

يعنى: فرمان دهنده به عدل و كسى كه در صراط مستقيم است على بن ابيطالب عليه السلام مى باشد.(5)

ولايت راه صعود به آسمان

زيدبن على بن الحسين عليه السلام گويد: مقصود از آيه شريفه: «وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» ولايت على بن ابيطالب است.

(جالب اين كه حاكم حسكانى در شواهدالتنزيل نيز اين روايت را آورده و بر آن تصريح و تأكيد كرده كه «وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» ولايت على عليه السلام است، ج 1، ص 263).

ص: 14


1- . لسان الميزان، ج 6، 76، چاپ حيدرآباد.
2- . بحارالانوار، ج 39، ص 307.
3- . رعد/ 43 - ينابيع المودة، ص 104.
4- . توضيح الدلائل، ص 161 - ارجح المطالب، ص 86 - تفسير قمى، ج 1، ص 321 - دلائل الصدق، ج 2، ص 260 - مناقب ابن شهر آشوب مازندرانى، ج 3، ص 98.
5- . توضيح الدلائل، ص 163 - تأويل الايات، ج 1، ص 258 - كشف الغمه اربلى، ج 1، ص 324.

شأنى شريف

امام صادق عليه السلام درباره ى شأن نزول آيه 64 انفال: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ».

ص: 15

يعنى: اى پيامبر! خداوند و مؤمنانى كه از تو پيروى كرده اند تو را بس است فرمود: اين آيه در شأن على عليه السلام نازل شد.

وترمذى در مناقب ص 54 و علامه مظفر در دلائل الصدق ج 2 ص 185 آورده كه اين آيه در شأن والاى اميرموحدان عالم، حضرت سيدالكونين على بن ابيطالب عليه السلام نازل شده است.(1)

مجاهد اكبر

در تفسير صافى نقل شده كه امام باقر عليه السلام فرمود:

«نزلت هذه الاية فى على بن ابيطالب».

يعنى: اين آيه درباره على ابن ابيطالب نازل شده است كه:

«أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِي سَبِيلِ اللّهِ...».3

يعنى: آيا آب دادن به حاجيان و آباد كردن مسجدالحرام را مانند (كار) كسى قرار داده ايد كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده و در راه خدا جهاد كرده است؟ اين دو يكسان نيستند.

امام باقر عليه السلام فرمود: اين آيه درباره على بن ابيطالب عليه السلام نازل شده است.

حق آشكار

امام باقر عليه السلام مى فرمايد: منظور از آيه شريفه: «وَ يَسْتَنْبِئُونَكَ أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ».4

فضايلى است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله براى على عليه السلام بيان فرمود؛ اى رسول من اين مردم از تو مى پرسند آيا آنچه درباره ى على عليه السلام مى گويى حق است؟ به آن ها بگو: بلى! به پروردگارم كه حق است و شما نمى توانيد از آن جلوگيرى كنيد.(2)

صفتى مخصوص

اميرالمؤمنين امام على عليه السلام در زمان خلافت عثمان به مهاجرين و انصار فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم آيا به ياد داريد كه چون اين آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصّادِقِينَ»1 نازل شد سلمان فارسى از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيد: يا رسول الله اين آيه به عموم مردم مربوط است يا به عده اى خاص؟

رسول خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود: صادقين در اين آيه، مخصوصِ برادرم على و جانشينان بعد از او تا قيامت است اما كسانى كه مؤظف به پيروى از آن ها هستند همه مؤمنين هستند؟ گفتند: آرى به ياد داريم.(3)

عهدى نورانى

امام على عليه السلام در سخن خود با مردى يهودى فرمود:

«و لقد كنت عاهدت الله ورسوله انا وعّمى حمزة واخى جعفر و...»؛ من و عمويم حمزه و برادرم جعفر و پسر عّمم عبيده از قبل با خدا و رسول او عهد و پيمانى بستيم و به آن وفا نموديم و خدا خواسته بود كه آن ها قبل از من به لقاى او برسند و به اين جهت خداوند آيه «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلاً»3 را در شأن ما نازل نمود.(4)

ص: 16


1- . احقاق الحق، ج 3، ص 196.
2- . اصول كافى، ج 1، ص 430 - تفسير شريف نورالثقلين، ج 2، ص 306 - امالى صدوق، ص 771.
3- . كمال الدين مرحوم صدوق، ص 278.
4- . خصال، ج 2، ص 14.

دستگيره اى محكم

قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «انت العروة الوثقى التّى لاانفصام لها» رسول خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: تويى عروه الوثقى و دستگيره محكم رسيدن به خدا كه هرگز گسسته نمى شود.(1)

سپس فرمود:

«معاشر الناس من احّب ان تمسّك بالعروه الوثقى الّتى لا انفصام لها فليتمّسك لولاية على بن ابيطالب عليه السلام فان و لايته و لا يتى و طاعته طاعتى» اى مردم هركس كه دوست دارد به عروة الوثقى ودستگيره محكمى كه هرگز گسسته نخواهد شد چنگ بزند بايد به ولايت على بن ابيطالب عليه السلام چنگ بزند كه همانا ولايت او ولايت من و پيروى از او پيروى از من است.(2)

وعده اى بزرگ

از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود: مقصود از آيه «وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً».

اميرالمؤمنين عليه السلام است كه خداوند به او وعده داده است كه در دنيا از دشمنان او انتقام بگيرد و در آخرت او و دوستانش را به بهشت ببرد.

«... وعده الله ان ينتقم له من اعدائه فى الدنيا و وعده الجّنة له و لا وليائه فى الآخرة».(3)

صاحب عصر

فى تفسير نورالثقلين ج 5 ص 666

«عن الاحتجاج باسناده الى الباقر عليه السلام عن النبى صلي الله عليه و آله قال»: «وفى علىٍ والله نزلت سوره العصر «بسم الله الرحمن والرحيم والعصر» الى آخره ورواة فى البحار جلد 24 صفحه 214».

در تفسير شريف نورالثقلين از كتاب احتجاج و در بحارالانوار علامه مجلسى از امام باقر عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود: به خداى سوگند اين سوره (والعصر) درباره ى على عليه السلام نازل شد.

حديث كساء

حاكم حسكانى كه از علماى بزرگ اهل سنت است در شواهد التنزيل ج 2 از ص 10 تا 92 را به بيان روايات متعدد در خصوص حديث كساء به طرق مختلف اختصاص داده و تصريح و تأكيد كرده كه اصحاب كساء همان كسانى هستند كه آيه شريفه: «إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ....»2 ؛ درباره ى آن ها نازل شده و آن ها عبارتند از على و فاطمه و حسن و حسين عليهما السلام.

اصحاب نور

«القمى عن الصادق عليه السلام انه سئل عن هذه الاية فقال»: «اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»؛ اميرالمؤمنين واصحابه و «كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ»؛ حبتر و زريق (كناية عن الاول والثّانى) واصحابهما و «أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ»؛ اميرالمؤمنين عليه السلام و «كَالْفُجّارِ» حبتر ودلام واصحابهما (وهذه الالفاظ كنايات عن الثلثة).

شيخ بزرگوار قمى در تفسير خود از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود: مقصود از «اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ» اميرالمؤمنين و اصحاب او هستند و مقصود از «كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ» اولى و دومى و ياران آن ها مى باشند. چنان كه مقصود از «أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ» نيز اميرالمؤمنين عليه السلام و اصحاب او هستند و مقصود از «كَالْفُجّارِ» آن دو نفر و ياران آن ها هستند.(4)

على در قيامت

حسكانى از بزرگان اهل سنّت در كتاب شواهدالتنزيل آورده؛ كه ابن عباس گفت: اول كسى كه روز قيامت كفه حسنات او در ميزان سنگين مى شود على بن ابيطالب عليه السلام است زيرا در ميزان او جز حسنات و اعمال خير چيزى وجود ندارد و كفه سئيات او خالى از

ص: 17


1- . مناقب خوارزمى، ص 35.
2- . ماة منقبة لا اميرالمؤمنين عليه السلام شيخ فقيه محمدبن احمدبن شاذان قمى، ص 71 وبحارالانوار، ج 27، ص 79.
3- . تأويل الايات، ج 1، ص 422 - قصص / 61.
4- . ص / 28 - تفسير قمى، ج 2، ص 207.

گناه است چون او به اندازه يك چشم بر هم زدن هم نافرمانى خدا را نكرده است؛ سپس فرمود: و اين است معناى آيه شريفه: «فَأَمّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ...»؛ يعنى ميزان اعمال على عليه السلام از عبادات و حسنات او سنگين تر است و او در بهشت زندگى شادمانى خواهد داشت.(1)

سلسله اى از نور

ابوسعيد خدرى از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كرد كه فرمود: به جبرئيل گفتم مقصود از «أَزْواجِنا» (در آيه 74 سوره فرقان) كيست؟ گفت: خديجه، گفتم: مقصود از «ذُرِّيّاتِنا» كيست؟ گفت: فاطمه.

گفتم: مقصود از «قُرَّةَ أَعْيُنٍ» كيست؟ گفت: حسن و حسين.

گفتم: مقصود از «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً» كيست؟ گفت: على عليه السلام است.(2)

ص: 18


1- . شواهد التنزيل، ج 2، ص 367.
2- . تفسير فرات كوفى، ص 291 - شواهدالتنزيل، ج 1، ص 538.

صورت هاى نورانى بر لب كوثر

حسكانى در شواهد التنزيل از شراحيل الانصارى كاتب امام على عليه السلام نقل كرده كه او گفت: از على عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: وقتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله بر من تكيه نموده بود و من او را به سينه گرفته بودم به من فرمود: آيا اين آيه را شنيدى؟

«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ»2 سپس فرمود: مقصود از اين آيه تو و شيعيان تو هستند و چون در قيامت امت هاى ديگر براى حساب جمع شوند شما با صورت هاى نورانى در كنار حوض كوثر با من خواهيد بود.(1)

شمس و قمرم آمد

از ابومحمد نقل شده كه گويد: از امام صادق عليه السلام درباره ى سوره شمس سؤال كردم

ص: 19


1- . شواهد التنزيل، ج 2، ص 356.

فرمود: مراد از «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها» رسول خدا صلى الله عليه و آله مى باشد كه خداوند به واسطه او براى مردم دين خود را روشن نمود و مقصود از «وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها» اميرالمؤمنين عليه السلام است كه بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله او هادى و راهنماى مردم بوده و رسول خدا صلى الله عليه و آله علوم خود را به او تعليم نموده است...(1)

يگانه اى شريف

ابن عباس گويد: «جمع الله هذه الخصال كلّها فى كل على عليه السلام» «إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ...» «كان و الله اول المؤمنين ايمانا و عملوا الصالحات و كان من صلّى و عبد الله من اهل الارض مع رسول الله صلي الله عليه و آله...» خداوند متعال همه خصلت هاى ياد شده در اين آيه (سوره عصر) را در على عليه السلام جمع نموده زيرا او نخستين كسى بود كه ايمان آورد و با رسول خدا صلى الله عليه و آله عبادت نمود به نماز ايستاد و رسول خدا صلى الله عليه و آله او را سفارش نمود كه او را غسل دهد و ديون او را ادا كند و اطراف قبر او ديوارى قرار دهد كه زن ها با نشستن بر قبر او، او را اذّيت نكنند و او را سفارش نمود به حفظ حسن و حسين و اين است معناى «وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ».2

مابين دو پيامبر

سعيدبن جبير از ابن عباس نقل كند كه گويد: نخستين كسى كه لباس هاى زيباى بهشتى را بر تن مى كند حضرت ابراهيم خليل الرحمن عليه السلام و محمد صفى الله صلى الله عليه و آله هستند سپس على عليه السلام است كه بين آن دو پيامبر با عزت به بهشت وارد خواهد شد.

سپس ابن عباس اين آيه را تلاوت نمود و گفت: مقصود از آيه شريفه: «وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ» على عليه السلام و اصحاب او هستند.(2)

بزرگ ترين نشانه خدا

از امام هشتم عليه السلام درباره ى آيه: «عَمَّ يَتَساءَلُونَ» سؤال شد؟ حضرت فرمود: كه امام على عليه السلام فرموده است:

«مالله بنا اعظم منّى ومالله آية اكبر منّى وقد عرض فضلى على الامم الماضية على اختلاف السنتها فلم تقّر لفضلى»؛ هيچ خبر و آيه اى نزد خدا بزرگ تر از من نيست و چون ولايت من بر امت هاى گذشته عرضه شد آن ها به فضل من اعتراف نكردند.(3)

ابرار در قرآن كريم

امام حسن عليه السلام فرمود:

«و كلّما فى كتاب الله عزّوجل ّ من قوله؛ «إِنَّ الْأَبْرارَ»، «فو الله ما اراد به الاّ على بن ابيطالب و فاطمة و انا و الحسين لا نا نحن الابرار...».

به خدا سوگند هرچه كلمه ابرار در قرآن كريم آمده جز على بن ابيطالب و فاطمه و من و حسين عليهما السلام اراده نشده است چرا كه ماييم نيكان از فرزندان پدر و مادرهاى خود و دل هاى ما به واسطه طاعت ها و اعمال نيك رشد و آگاهى يافته و از دنيا و محبت به آن بيزار شده است و ماييم كه خداى خود را در همه واجبات اطاعت نموديم و به وحدانيت او ايمان آورديم و رسول او را تصديق كرديم.(4)

ص: 20


1- . كافى، ج 8، ص 50.
2- . النورالمشتعل، ص 262 - تحريم / 8.
3- . تفسير قمى، ج 2، ص 401 - شواهدالتنزيل، ج 2، ص 417.
4- . تفسير نورالثقلين، ج 2، ص 326.

على عليه السلام به آن ها مى خندد

امام سجاد عليه السلام مى فرمايد: چون روز قيامت شود دو تخت مزيّن از بهشت خارج و در كنار دوزخ قرار گيرد، سپس اميرالمؤمنين عليه السلام بر آن ها قرار گيرد و وقتى بخندد جهنم زير و رو شود و آن دو نفر (اولى و دومى) را از دوزخ خارج كنند و مقابل اميرالمؤمنين عليه السلام قرار دهند. و چون مقابل آن حضرت قرار گيرند گويند: اى اميرمؤمنان اى وصّى رسول خدا صلى الله عليه و آله آيا به ما ترحم نمى كنى و براى ما در نزد پروردگار خود شفاعت نمى نمايى؟

امام سجاد عليه السلام مى فرمايد: سپس على عليه السلام به آن ها مى خندد و آن گاه از جاى خود حركت مى كند و داخل بهشت مى شود و آن دو تخت بالا مى روند و اولى و دومى نيز به دوزخ باز مى گرداند سپس فرمود: اين است معناى آيه 34 سوره مطففين: «فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفّارِ يَضْحَكُونَ عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ هَلْ ثُوِّبَ الْكُفّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ».2

راهى به آسمان

القمى عن الصادق عليه السلام انه ذكر خطر اميرالمؤمنين عليه السلام وقال: «وانه لعلم للّساعة فلا تمترنّ بها واتبّعون هذا صراط مستقيم» قال: يعنى اميرالمؤمنين عليه السلام، در تفسير قمى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه آن حضرت عظمت مقام اميرالمؤمنين عليه السلام را ذكر كرد و سپس اين آيه را تلاوت كرد و فرمود: مقصود از صراط مستقيم اميرالمؤمنين عليه السلام است.(1)

ص: 21


1- . تفسير قمى ذيل آيه فوق زخرف / 61.

خبر بزرگ

«.. عن روضه الكافى قال اميرالمؤمنين عليه السلام فى خطبة الوسيلة: «وانّى النّبا العظيم والصّديق الاكبر». از روضه كافى نقل شده كه اميرالمؤمنين عليه السلام در خطبه وسيله فرمود: نباء عظيم و صديق اكبر من هستم.(1)

دو درياى ربانى و نورانى

«عن الصادق عليه السلام قال: على وفاطمة صلوات الله عليهما بحران عميقان لايبغى احدهما على صاحبه «يخرج منهما اللّولؤ ومرجان»(2) قال: الحسن والحسين. امام صادق عليه السلام فرمود: مقصود

ص: 22


1- . تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 243.
2- . بحارالانوار، ج 37، ص 96.

از اين آيه (الرحمن آيه 19) على و فاطمه هستند كه دو درياى عميق (از علم و معرفت) مى باشند و به يكديگر ظلم نمى كنند و از آن ها لؤلؤ و مرجان يعنى حسن و حسين به وجود آمده است.

تهمت به رسول خدا صلى الله عليه و آله

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

«ما من مومنٍ خلص ودّى الى قلبه الاّ وقد خلص ودّ علىٍ الى قلبه كذب

ص: 23

يا على من زعم انه يحبنّى و يبغضك» هر بنده اى كه از روى اخلاص مرا دوست داشته باشد على عليه السلام را نيز دوست خواهد داشت.

سپس فرمود: يا على عليه السلام دروغ مى گويد كسى كه فكر مى كند مرا دوست دارد در حالى كه با تو دشمن است.

امام باقر عليه السلام مى فرمايد: بعد از اين سخن رسول خدا صلى الله عليه و آله، دو نفر از منافقان گفتند: رسول خدا صلى الله عليه و آله فريب اين جوان را خورده است پس درباره ى آن ها اين آيه نازل شد: «فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ».1

مرد با ايمان

اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود: آگاه باشيد كه در قرآن نامهايى است كه مخصوص من است پس بپرهيزيد از اينكه خود را به آن ها بناميد كه گمراه خواهيد شد و از جمله آن ها قول خداوند است كه فرمود: «وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ»1 كه مقصود از آن من هستم كه تسليم رسول خدا صلى الله عليه و آله بودم.(1)

داناى اسرار كتاب الله العظيم

وقتى على عليه السلام به كوفه آمد تا چهل روز در نمازهاى خود سوره «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» را قرائت مى نمود تا اين كه منافقان گفتند: به خدا سوگند على عليه السلام چيزى از قرآن را حفظ ندارد والاّ سوره ديگرى را مى خواند.

اصبغ بن نباته گويد: چون اين سخنان به امام رسيد؛ فرمود: واى بر آن ها من قرآن را خوب مى شناسم و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه و فواصل و حروف و معانى آن را مى دانم به خدا سوگند هيچ كلمه اى به رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل نشد مگر آن كه من دانستم درباره ى چه كسى و در چه روزى و در چه محلى نازل شده است.

واى بر آن ها مگر آيه «إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى...» را نخوانده اند؟ به خدا سوگند همه صحف ابراهيم و موسى را من از رسول خدا صلى الله عليه و آله به ارث بردم و به آن ها آگاه هستم.

سپس فرمود: واى بر آن ها به خدا سوگند اين آيه «وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ» درباره ى من نازل شده و چون آيه اى نازل مى شود همه اصحاب مى شنيدند من حفظ مى كردم ولى آن ها فراموش مى نمودند وقتى كه از نزد رسول خدا خارج مى شدند به يكديگر مى گفتند: رسول خدا صلى الله عليه و آله چه گفتند؟(2)

بزرگ ترين نشانه خدا

ابوحمزه گويد: به امام باقر عليه السلام عرض كردم: قربانت گردم شيعيان از شما تفسير اين آيه را مى پرسند «عَمَّ يَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ» يعنى از چه از يكديگر مى پرسند از خبر بزرگى مى پرسند؟

امام فرمود: اختيار با من است اگر خواهم به آن ها بگويم و اگر نخواهم نگويم.

سپس فرمود: ولى من تفسيرش را براى تو مى گويم عرض كردم: «از چه از يكديگر مى پرسند؟ عمّ يتسالون» امام فرمود: اين آيه درباره ى اميرالمؤمنين صلوات الله عليه است؛ آن حضرت عليه السلام مى فرمود: خدا را آيه اى بزرگ تر از من نيست خدا را خبرى بزرگ تر از من نيست.(3)

نشانه قيامت

امام باقر عليه السلام فرمود: مقصود از آيه شريفه: «وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ»1 على عليه السلام است او نشانه ى قيامت است براى تو و قوم تو، در قيامت در مورد محبت على بن ابيطالب عليه السلام از شما سؤال خواهد شد.(4)

صاحب كره زمين

عبايه بن ربعى گويد: به عبدالله بن عبّاس گفتم: چرا پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله على عليه السلام رابه ابوتراب كُنيه داد؟ گفت: زيرا او مالك و صاحب كره زمين مى باشد و بعد از پيغمبر صلى الله عليه و آله حجّت خدا بر ساكنان زمين است و بقاى زمين به او و آرامش زمين از بركت وجود اوست از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: روز قيامت چون شخص كافر نعمت هايى را كه از خداوند به عنوان پاداش و كاميابى براى شيعه على عليه السلام فراهم آورده است بنگرد، گويد:

«يا ليتنى كنت ترابا»؛ اى كاش من هم شيعه على بودم و اين است كه خداوند فرموده: «وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً» كافر در آن روز مى گويد: اى كاش خاك بودم. (نباء: 40).

(از روى حسرت مى گويد: اى كاش خاك بودم تا به عذاب آتش نمى سوختم).(5)

اولين مفسر حروف و معانى آن

روزى شخصى يهودى خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و پرسيد به كار بردن حروف الفبا چه سودى دارد؟ در آن وقت على عليه السلام در محضر آن بزرگوار حضور داشت پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: پاسخ او را بده! پس دست به دعا برداشت و چنين گفت:

پروردگارا! او را يارى فرما و استوارش بدار، آن گاه على عليه السلام فرمود: هريك از حروف، نامى از نام هاى خداوند است پس چنين ادامه داد:

امّا «الف» - الله - معبود به حقّى نيست جز او كه زنده كننده و برپا دارنده و نگهدارنده همه موجودات است. بقره: 255 «با» باقى جاودانه اى است كه پس از نابود شدن آفريدگانش پايدار خواهد بود «تا» تّواب (هشت جاى قرآن آمده است) خداوند

ص: 24


1- . بحارالانوار، ج 24، ص 163.
2- . مصباح الهدايه علامه بهبهانى، ص 131 - حاقه / 12.
3- . كافى، ج 1، ص 297.
4- . بحارالانوار، ج 32، ص 291.
5- . معانى الاخبار، ج 1، ص 278.

پس توبه پذير و مهربان است بازگشت از گناه را از بنده اش مى پذيرد «ثا» ثابت و پايدارِ هميشگى است «يُثَبِّتُ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثّابِتِ» خدا آنان را كه ايمان آوردند به سبب سخن راست و محكمى كه در دل هاى ايشان جاى گرفته است ثابت مى دارد (ابراهيم: 27) «رجيم» - جلّ - بس باشكوه و منزّه است نام هاى او و «حا» حقّ وجودى ثابت و زنده و بردبار است «خا» - خبير - آگاه به كردار بندگان «دال» دّيان، جزا دهنده روز رستاخيز «ذال» داراى شكوه و بزرگوارى «را» - رأفت - نسبت به بندگان خود بسيار مهربان «زا» زينت پرستش كنندگان «سين» سميع شنوا و بينا «شين» شاكر سپاسگزار بندگان مؤمن خويش «صاد» صادق يعنى در نويد و وعيدش راستگو.

«ضادّ» آسيب رسانى كه به خاطر بهره مند ساختن است «طا» طاهر پاك سازنده بندگان از گناه و خود نيز از هر پالايشى پاكيزه است «ظا» - ظاهر - آشكار در آينه جهان آفرينش كه نشانگر عظمت او است «عين» عالم و آگاه به حال بندگان خود «غين» غياث فريادرسِ درماندگان و دادخواهان «فا» شكافنده دانه و هسته «قاف» قادر و تواناست بر تمامى آفريدگانش «كاف» بى نياز كننده اى است كه همتايى برايش نيست نه زائيده شده و نه زائيده است «ل» لطيفِ مهربان و رساننده نيكى ها به بندگانش و «ميم» مالك پادشاه اقليم وجود است «نون» نور و روشنى آسمان ها است و زمين شمّه اى از فروغ عرش و عظمت او مى باشد «واو» واحدِ يكتاى بزرگوارى كه نه زائيده است و نه خود زائيده شده از چيزى است «ها» هدايتگر و راهنماى بندگان خود «لام» هيچكس سزاوار پرستش نيست جز ذات پروردگار يگانه اى كه شريكى برايش نيست «يا» - يد - دست قدرت خدا بر سر آفريدگانش گسترده است وقتى سخن على عليه السلام به اينجا رسيد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اين همان گفتارى است كه خداوند براى خود آن را از بنده اش پسنديد و در نتيجه با اين موشكافى و دقت اميرالمؤمنين، مرد يهودى اسلام را پذيرفت.(1)

جنب الله عليست

ابن شهر آشوب از امام سجاد عليه السلام و امام باقر و امام صادق عليهما السلام نقل كرده كه فرمودند:

«فى هذه الاية: جنب الله على عليه السلام و هو حجه الله على الخلق يوم القيامة»(2)؛ در آيه شريفه جنب الله على عليه السلام است كه در روز قيامت حجت خدا بر مردم خواهد بود.(3)

همكلام با كره زمين

اسماء بنت عميس نقل مى كند حضرت فاطمه زهرا عليها السلام فرمودند: شبى كه به خانه على عليه السلام رفتم در بسترم مرا فزع گرفت و شنيدم كه زمين با على عليه السلام صحبت مى كند و على عليه السلام نيز با زمين حديث مى فرمود.

صبح اين واقعه را به رسول خدا صلى الله عليه و آله خبر دادم پدرم وقتى آن را شنيد سجده طولانى كرد سپس سر برداشت و فرمود: يا فاطمه! تو را بشارت باد به طيب نفس كه خداوند همسر تو را بر ساير خلق برترى داده و زمين را امر كرده كه با او صحبت كند و خبرهاى خود را و آنچه بر زمين جارى مى شود در شرق و غرب عالم به او خبر دهد.(4)

مفسرى بزرگ و بى همتا

سليمان بلخى از ينابيع المودة نقل مى كند كه ابن عباس گفت: «اخذ بيدى الامام على عليه السلام فى ليلة مقمرة فخرج بى الى البقيع بعد العشاء و قال: اقرا يا عبد الله فقرات: بسم الله الرحمن الرحيم فتلكم لى فى اسرار البا الى بزوغ الفجر».

در شب مهتابى على دست مرا گرفت و به سوى قبرستان برد بعد از نماز عشا فرمود: بخوان من بسم الله الرحمن الرحيم را قرائت كردم آن گاه از اسرار «با» بسم الله براى من سخن گفت تا طلوع فجر.

ص: 25


1- . معانى الاخبار، ج 1، ص 99.
2- . زمر / 57.
3- . بحارالانوار، ج 191/24.
4- . طرائف سيدبن طاووس، ص 262.

قلب شب قدر

مردى به امام محمدتقى عليه السلام عرض كرد: پسر پيامبر بر من خشم مكن امام فرمود: براى چه چيزى؟ عرض كرد: براى آنچه مى خواهم از شما بپرسم.

امام فرمود: بگو عرض كرد: خشم نمى كنى. امام فرمود: خشم نمى كنم. عرض كرد: بفرمائيد اين كه راجع به شب قدر معتقديد كه فرشتگان و جبرئيل به سوى اوصيا نازل مى شوند آيا براى آن ها امر عامى آورند؟ كه پيغمبر صلى الله عليه و آله آن را نمى دانسته يا امرى را مى آورند كه پيغمبر صلى الله عليه و آله آن را مى دانسته است با آن كه شما مى دانيد كه وقتى پيغمبر صلى الله عليه و آله وفات كرد على عليه السلام تمام علوم او را فرا گرفته بود؟ امام فرمود: اى مرد مرا با تو چكار است؟

چه شخصى تو را نزد من آورد؟ عرض كرد: سرنوشت مرا براى طلب اين مطلب نزد شما آورد.

آن گاه امام فرمود: پس آنچه را به تو مى گويم خوب بفهمم همانا چون رسول خدا صلى الله عليه و آله را به معراج بردند فرود نيامد تا اين كه خداوند علم گذشته و آينده را به او آموخت و مقدار زيادى از آن علم مجمل و سربسته بود كه تفسير و توضيحش در شب قدر مى آمد على بن ابيطالب عليه السلام نيز هم مانند پيغمبر صلى الله عليه و آله بود علوم مجمل را مى دانست و تفسيرش در شب هاى قدر مى آيد مانند آنچه براى پيغمبر صلى الله عليه و آله بود.

عرض كرد: يابن رسول الله مگر در آن علوم مجمل و سربسته تفسيرى نبود؟

امام فرمود: چرا ولى در شب هاى قدر از طرف خداى تعالى به پيغمبر صلى الله عليه و آله نسبت به آنچه مى دانند دستور مى آيد كه چنين و چنان كن و در آن شب دستور مى گيرند كه نسبت به آنچه مى دانند چگونه رفتار كنند....(1)

قبله ليله القدر

امام صادق عليه السلام مى فرمايد: على عليه السلام غالبا و مكرر مى فرمود: هرگاه كه تيمى و عدوى (ابوبكر و عمر) خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله بودند و آن حضرت سوره قدر را با خشوع و گريه تلاوت مى نمود مى گفتند: چقدر در تلاوت اين سوره دلت مى سوزد پيغمبر صلى الله عليه و آله مى فرمود:

ص: 26


1- . كافى، ج 1، ص 249.

براى آنچه چشمم ديده و دلم فهميده و نيز براى آنچه دل اين شخص (على عليه السلام) پس از من در مى يابد. آن ها مى گفتند: مگر شما چه ديده اى و او چه مى بيند؟

حضرت براى آن ها روى خاك مى نوشت «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ».

سپس مى فرمود: پس از اين كه خداى عزوجل فرمايد: «هر امرى» ديگر چيزى باقى مى ماند؟

مى گفتند: نه.

مى فرمود: مى دانيد آنكه هر امرى بر او نازل مى شود كيست؟ مى گفتند تو هستى اى رسول خدا صلى الله عليه و آله.

مى فرمود: آرى اما شب قدر بعد از من هم مى باشد؟ مى گفتند: آرى، مى فرمود: در شب هاى قدر پس از من هم آن امر نازل مى شود؟ مى گفتند: آرى. مى فرمود: به چه كسى نازل مى شود؟ مى گفتند: نمى دانيم پيغمبر دست بر سر من مى گذاشت و مى فرمود: اگر نمى دانيد بدانيد، آن شخص پس از من اين مرد است سپس آن دو نفر شب قدر را بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى شناختند به واسطه هراس سختى كه در دل آن ها مى افتاد.(1)

معجزه علوى

در تفسير منسوب به امام حسن عسگرى عليه السلام نقل است كه فرموده اند:

چون يهوديان با على عليه السلام درباره نبّوت مناظره كردند و زير بار حق نرفتند.

حضرت به شتران آن ها دستور داد: اى شتران گواهى دهيد براى محمد صلى الله عليه و آله و وصّى او، ناگهان همه شتران و لباس هاى يهوديان به نطق آمدند و گفتند: يا على! راست فرمودى كه محمّد صلى الله عليه و آله رسول خداست و تو وصى اويى به حق، چون يهوديان چنين ديدند اكثر آن ها ايمان آوردند و بعضى از آن ها نيز بر كفر خود باقى ماندند در همين بين آيات زير بر رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل شد «الم ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» كتاب در اين آيه اميرالمؤمنين و متقين شيعيان اويند.

ص: 27


1- . كافى، ج 1، ص 364.

بزرگ ترين مرد زمينى

روزى مردى به نزد ابن عباس آمد و پرسيد معناى «انزعُ البطين» چيست؟ زيرا مردم در اين مورد نظرات گوناگونى دارند وى چنين پاسخ داد:

اى مرد به خدا سوگند كه از شأن و مقام كسى سؤال كردى كه بعد از پيغمبراكرم صلى الله عليه و آله

ص: 28

هيچكس بر روى ريگ هاى زمين پا ننهاده كه در فضيلت برتر از او باشد و بى شك او برادر رسول خدا و پسر عموى او و خليفه او بر امتّش مى باشد او شرك را از خود دور ساخت همانا او شرك ستيز و سينه اش از دانش پر بود و از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود:

هركس مى خواهد فرداى قيامت نجات يابد چنگ بر دامن اين «انزع» بزند، يعنى على عليه السلام.(1)

وسيله نجات در قيامت

اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود: چگونه است حال مردمى كه سنت پيامبر صلى الله عليه و آله را دگرگون ساختند و از وصى او رو گردان شدند آيا آن ها نمى ترسند كه عذاب بر آن ها نازل شود؟

سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ جَهَنَّمَ»؛ يعنى مگر آن كسانى را كه نعمت خدا را به ناسپاسى تغيير دادند نديدى و قوم خويش را به دوزخ كه سراى هلاكت است در آوردند.

سپس امام فرمود: ما هستيم آن نعمتى كه خدا به بندگانش انعام فرمود هركس در روز قيامت كامياب شود به وسيله ما است.(2)

تيزبين و باريك بين

اميرالمؤمنين على عليه السلام درباره ى آيه 75 سوره حجر: «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ»؛ يعنى: به يقين در اين براى هوشياران عبرت هاست، فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله باريك بين و تيزهوش بود و پس از او من و امامان از ذريه من باريك بين و بافراست هستيم.(3)

ص: 29


1- . معانى الاخبار، ج 1، ص 145.
2- . كافى، ج 1، ص 315.
3- . كافى، ج 1، ص 418.

مؤمنى بى نظير

امام باقر عليه السلام آيه 105 سوره توبه: «فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» را ياد نمود و فرمود: به خدا كه آن مؤمن على بن ابيطالب عليه السلام است.(1)

ماء غدق

حضرت ابوجعفر عليه السلام درباره ى آيه 16 سوره جن: «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً»؛ اگر بر آن روش استوار شوند آبى فراوانشان نوشانيم.

فرمود: اگر بر ولايت على بن ابيطالب اميرمؤمنان و اوصيا از فرزندان او استوار شوند و اطاعت آن ها را در امر و نهى شان بپذيرند آب فراوانى به آن ها نوشانيم به اين معنى كه ايمان را در دلشان جايگزين كنيم و مقصود از طريق و راه همانا ايمان به ولايت على و جانشينان اوست.(2)

خبر پر خير

ابان بن تغلب روايت كرده از امام محمدباقر عليه السلام در مورد تفسير النباء العظيم پرسيدم؟ امام فرمود: مقصود از نباء عظيم على بن ابيطالب عليه السلام است كه مردم در شأن او اختلاف دارند.(3)

على عليه السلام در قرآن كريم

در قرآن كريم مكرر كلمه طيبه «عليا» آمده براى نمونه: «فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيراً».4

«وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا».5

ص: 30


1- . كافى، ج 1، ص 318.
2- . كافى، ج 1، ص 320.
3- . تفسير منهج الصادقين، ج 10، ص 120.

«إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا1 - وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ».2

«وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ».3

«أَنَّ اللّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ».4

«وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ».5

«وَ إِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ».6

«لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ».7

«إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ».8

«وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ».9 ..

العلى: به طورى كه در آيات گذشته اشاره شد در قرآن بيشتر از اين ها آمده و خداوند متعال خود را به اين صفت وصف فرموده است على از اسماء صفات خداوند است كه در هفت جاى قرآن «العلى» و در يك مورد (على) و در سه جا (عليا) نازل شده است نمى دانم چرا بعضى ها در ختم تلاوت قرآن كريم وحشت دارند صدق الله العلى العظيم بگويند مرحوم ملاهادى سبزوارى در شرح الاسماى خود على را مطابق اسم اعظم دانسته است (ص 89) فأفهم و تأمّل.

راهنماى امت محمّد صلى الله عليه و آله

از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه دست بر سينه خود گذاشت و فرمود:

«انا منذر ولكل قوم هاد واو ما بيده الى الامام على».

يعنى: من بيم دهنده اين امتم و براى هر قومى هدايتگرى است سپس خود را به سمت على عليه السلام برد و فرمود: اين مرد هدايت كننده شماست.

ص: 31

«فقال: انت الهادى يا على بك يهتدى المهتدون بعدى».

آن گاه فرمود: يا على! تو راهنما هستى پس از من؛ هدايت نشده ها با تو هدايت مى شوند و راه راست را در پيش مى گيرند.(1)

قدر ولايت

اصبغ بن نباته از حضرت على بن ابيطالب عليه السلام روايت نموده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود: يا على آيا مى دانى معنى شب قدر چيست؟ عرض كردم: نه يا رسول الله. پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند تبارك و تعالى در آن شب به تقدير و سرنوشتى كه در روز قيامت خواهد بود قضا و حكم و اندازه گيرى نموده و در آنچه خداى عزوجل فرمان داد ولايت تو بود و نيز ولايت امامان از نژاد تو تا روز قيامت.(2)

شاهد و مشهود

عبدالرحمن هاشمى از امام صادق عليه السلام در مورد آيه شريفه: «وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ».3 يعنى: سوگند به شاهد و مشهود، روايت كرده كه فرمود: مقصود پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام است.(3)

نامى آسمانى

حارث نصرى مى گويد: از امام صادق عليه السلام از تفسير آيه 3 سوره توبه: «وَ أَذانٌ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ»؛ پرسيدم؟ فرمود: نامى است كه خداوند از آسمان اختصاص به على عليه السلام داده است زيرا اوست كه از جانب رسول خدا عليه السلام بيزارى از مشركين را اعلام كرد پيغمبر صلى الله عليه و آله نخست آن را به ابوبكر داده بود.

جبرئيل فرود آمد و گفت: اى محمد! خدا به تو مى فرمايد: خودت يا مردى كه از خودت باشد و ديگرى حق ابلاغ آن را از جانب تو ندارد بعد از آن فرمان، پيغمبر على عليه السلام

ص: 32


1- . مستدرك صحيحين، ج 3، ص 129 - كنزالعمال، ج 6، ص 157 - فخررازى و سيوطى و طبرسى هر يك در تفسير آيه 55 مائده اين روايت را در تفسير خود آورده اند.
2- . معانى الاخبار، ج 2، ص 250.
3- . معانى الاخبار، ج 2، ص 217.

را فرستاد و او به ابوبكر رسيد و صحيفه را از دستش گرفت و برد و به ديوار كعبه نصب نمود از اين جهت خداوند او را «اَذان» ناميد همانا آن نامى است كه خداوند از آسمان اختصاص به على عليه السلام داده است.(1)

مفضّل بن عمر مى گويد: در محضر امام صادق عليه السلام از آيه مباركه: «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ».... سخن به ميان آمد امام فرمود: چقدر برترى آن بر سوره هاى ديگر آشكار است گويد: عرضه داشتم: برترى آن چه مى باشد؟

فرمود: در آن شب ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام نازل شده گفتم: در شب قدرى كه ما آن را در ماه رمضان اميد داريم.

فرمود: آرى شبى كه در آن شب آسمان ها و زمين اندازه گيرى شده و ولايت اميرالمؤمنين در آن تقدير و معين شده است.(2)

قرآن ناطق

يعقوب بن جعفر روايت كرده كه در مكه با امام على عليه السلام بودم مردى به امام عرض كرد: همانا تو از كتاب خدا چيزى را كه نشنيده اى تفسير مى كنى؟

امام به او فرمود: كتاب خدا قبل از مردم بر ما نازل شده و پيش از آن كه در ميان مردم تفسير شود براى ما تفسير شده ما حلال و حرام و ناسخ و منسوخ و سفرى (نازل شده در سفر) و حضرى (نازل شده در وطن) آن را مى شناسيم و مى دانيم در چه شبى چقدر آيه درباره ى چه كسى و درباره ى چه چيزى نازل شده است.(3)..

عالم به علوم قرآن

رسولِ خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

«ان الله عزوجل انزل علىّ القرآن وهو الَّذى من خالفه ضلَّ ومن ابتغى علمه عند غير علىٍّ هلك».

ص: 33


1- . معانى الاخبار، ج 2، ص 214.
2- . معانى الاخبار، ج 2، ص 251.
3- . بصائر الدرجات، ص 198، جزء 4، باب 8، حديث 4.

همانا خداوند قرآن را بر من نازل كرده است كه هركس با آن مخالفت كند گمراه است و هركس علم آن را در نزد غير على عليه السلام طلب كند هلاك مى شود.(1)

بى همتا در شناخت قرآن

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

«فمن عمى عليه من علمه شيىٌ لم يكن علمه منّى ولاسمعه فعليه بعلى بن ابى طالب عليه السّلام فانّه قد علم كما علمته ظاهره وباطنه ومحكمه ومتشابهه». هركس كه علم قرآن برايش پوشيده است و از من ياد نگرفته و نشنيده است بايد به على بن ابيطالب رجوع كند زيرا او ظاهر و باطن و محكم و متشابه آن را همان گونه كه من مى دانم مى داند.(2)

دستش را گرفته و بالا آوردم

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

«معاشر الناس! تدّبروا القرآن وافهموا آياته وانظروا الى محكماته ولا تبتعوا متشابهه! فوالله لن يبين لكم زواجره ولا يوضح لكم تفسيره الا الذّى انا آخذ بيده ومصعده الّى وشائل بعضده ومعلمكم انَّ من كنت مولاه فهذا (على) مولاه وهو على بن ابى طالب اخى ووصيّى...(3)؛ اى مردم! در قرآن تدبر كنيد و آيات آن را بفهميد و به محكمات آن نظر كنيد و از متشابه آن پيروى نكنيد.

به خدا سوگند!

هرگز نواهى آن را براى شما تبيين نمى كند و تفسير آن را براى شما توضيح نمى دهد مگر كسى كه دستش را گرفته و به نزد خود بالا آورده و بازويش را بالا گرفته ام به شما اعلام مى كنم كه هركس من مولاى اويم اين شخص مولاى او است و او على بن ابيطالب برادر و وصى من است....

ص: 34


1- . بحارالانوار، ج 38، ص 94، حديث 10.
2- . بحارالانوار، ج 22، ص 316.
3- . بحارالانوار، ج 37، ص 209.

كتاب نورانى كمالات

عياشى از حضرت صادق عليه السلام روايت نموده كه فرمود:

«لا ريب فيه هدى للمتقين كتاب على لا ريب فيه»؛

يعنى على كتابى است كه شكى در او نمى باشد زيرا كمالات آن امام منصوب از خدا و رسول اوست.(1)

علمدار عمل به قرآن

حضرت اميرمؤمنان فرمود: در كتاب خدا آيه اى است كه هيچ كس قبل از من به آن عمل نكرده و هيچ كس پس از من نيز به آن عمل نخواهد كرد و آن آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ...» است.(2)

معناى واقعى ايمان

امام باقر عليه السلام مى فرمايد: ايمان در قرآن، على بن ابيطالب است.

هفت حرف نورانى

ابن عباس روايت كرده است.

بيشتر آنچه از تفسير قرآن آموخته ام از على بن ابيطالب است همانا قرآن بر هفت حرف نازل شده است و هيچ حرفى از آن حروف نيست مگر اين كه براى آن ظاهر و باطنى است و به راستى على عليه السلام آن ظاهر و باطن را مى داند.(3)

ظاهر و باطن قرآن نزد على عليه السلام

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

«ان القرآن انزل على سبعة احرف ما منها حرف الا له ظهر و بطن و ان على بن ابى طالب عنده علم الظاهر و الباطن» همانا قرآن بر هفت حرف نازل شده است و هيچ

ص: 35


1- . تفسير صافى، ج 1، ص 91.
2- . تفسير طبرى، ج 14، ص 20 - مناقب خوارزمى، ص 277، حديث 262.
3- . مرآة الانوار، ص 5.

حرفى از آن حروف نيست مگر اين كه ظاهر و باطنى دارد و به راستى كه علم ظاهر و باطن قرآن تنها در نزد على عليه السلام است.(1)

قارى ملكوتى

حاكم حسكانى از دانشمندان اهل سنت با سند متصل از حضرت على عليه السلام روايت كرده كه:

«ما فى القرآن آيه الا وقد قراتها على رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وعلمّنى معناها»؛ هيچ آيه اى در قرآن نيست مگر اين كه آن را بر رسول خدا صلى الله عليه و آله قرائت كردم و معناى آن را به من تعليم داد.(2)

در بسيارى از روايات شيعه و سنى آيه «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»3... به حضرت على عليه السلام تفسير و تطبيق شده است از علماى اهل سنت حاكم حسكانى هفت روايت بر اين مطلب آورده(3) و از علماى شيعه سيدهاشم بحرانى در تفسير برهان در تفسير اين كلمه 25 روايت آورده است(4) كه در هفده حديث اين كلمه به امام على عليه السلام اطلاق شده و در 7 مورد به همه امامان معصوم تفسير شده است كه به تبع على عليه السلام نيز يكى از آن هاست.

قمر عالم تاب

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

«اذا فقدتم الشمس فاتوا القمر واذا فقدتم القمر فاتوا الزّهرة فاذا فقدتم الزّهرة فاتوا الفرقدين»؛ اگر خورشيد را از دست داديد به سوى ماه بشتابيد و اگر ماه پنهان شد به جانب زهره برويد اگر به زهره نتوانستيد دست پيدا كنيد به جانب فرقدين رويد.

فردى سؤال كرد يا رسول الله! شمس و قمر و زهره و فرقدان چيستند؟

آن حضرت فرمود: شمس آسمان هدايت، من هستم. قمر عالم تاب آسمان، ولايت

ص: 36


1- . حلية اولياء، ج 1، ص 65 (يكى از وجوه تقديم خبر بر مبتدا افاده حصر است به اين جهت تقديم (عنده) بر علم الظاهر و الباطن در حديث بالا دلالت بر اختصاص علم ظاهر و باطن قرآن به امام على عليه السلام دارد).
2- . بحارالانوار، ج 25، ص 235 و ج 26 ص 111، ج 69، ص 81، و ج 93، ص 57.
3- . شواهد التنزيل، ج 1، ص 400، حديث 422.
4- . تفسير برهان، ج 2، ص 302-304.

على بن ابيطالب عليه السلام است ستاره زهره در شب تاريك و ظلمانى، فاطمه عليها السلام است و فرقدان دو فرزندم حسن و حسين هستند.(1)

عابد شب زنده دار

ابن عباس در توضيح آيه 17 ذاريات «كانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ...» گفت:

اين آيه در حق على و حسن و حسين و فاطمه عليهما السلام نازل شد.

على بن ابى طالب عليه السلام چنان بود كه دو ثلث آخر شب را به نماز و مناجات و تلاوت قرآن مشغول بود و ثلث اول شب را استراحت مى كرد.

چون سحرگاهان فرا مى رسيد آن حضرت به دعا و استغفار مبادرت مى كرد. در سيره امام على عليه السلام وارد شده است كه در هر شب هفتاد ركعت نماز و يك ختم قرآن در پايان آن نماز انجام مى داد.(2)

خورشيد خورشيدها

عبدالله بن عباس در تفسير آيه كريمه بيان كرد، «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها» يعنى رسول الله صلى الله عليه و آله كه شمس و آفتاب در بين مردم است. «وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها» يعنى على بن ابى طالب عليه السلام كه قمر و مهتاب در كنار خورشيد است.

«وَ النَّهارِ إِذا جَلاّها» در آيه شريفه حسن و حسين هستند.

«وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها» يعنى بنى امّيه كه شب تاريك و ظلمانى هستند و در ظلمات جهل و گمراهى ماندند.(3)

آنچه خوبان همه دارند تو تنها دارى

روزى پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در كنار قبرستان بقيع براى نماز حاضر شد و على عليه السلام او را همراهى مى كرد جعفربن ابى طالب هم به آن حضرت پيوست، رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: يا جعفر! در كنار برادرت على عليه السلام بايست.

ص: 37


1- . شواهدالتنزيل، ج 1، ص 42.
2- . شواهدالتنزيل، ج 2، ص 364.
3- . شواهد التنزيل، ج 2، ص 432.

هر سه به نماز ايستادند در پايان نماز رسول خدا به جعفربن ابى طالب فرمود: يا جعفر! هم اكنون جبرئيل از جانب ربّ العالمين خبر آورد كه براى تو در بهشت دو بال سبز رنگ از زبرجد و ياقوت قرار داده است كه در صبح و شب به هر مكانى كه بخواهى مى توانى پرواز كنى.

امام على عليه السلام گفت: يا رسول الله! اين كرامت براى برادرم جعفر است اما براى من چه چيزى است؟

رسول الله صلى الله عليه و آله فرمود: يا على! خداى عزوجل طايفه اى از امتم را خلق كرده كه تا روز قيامت برايت استغفار و طلب رحمت مى كنند.

امام على عليه السلام پرسيد: آنان چه كسانى هستند؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خداى رحمان در كتاب مُنْزَل فرمود: «وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ»؛ يا على! آيا احدى در ايمان از تو سبقت گرفته است نه تنها تو سابق درايمان واسلام هستى بلكه مؤمنان تا قيامت براى تو دعا و استغفار مى كنند.(1)

صبر على عليه السلام

رسول اكرم صلى الله عليه و آله در تفسير سوره عصر فرمودند: «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ» قسم به عصر كه انسان در خسران و زيان است و بالاخص ابوجهل بن هشام كه زيان بارترين آنان است.

«وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» بدانيد توصيه كننده به صبر على بن ابيطالب عليه السلام است و اين آيه در شأن آن بزرگوار است.(2)

محبتى واجب

درباره آيه شريفه «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»3 بيشتر مفسرين منظور از (قربى النبى) را خويشاوندان پيغمبر صلى الله عليه و آله مى دانند كه عبارتند از على و فاطمه و حسن و

ص: 38


1- . شواهد التنزيل، ج 2، ص 333 - حشر / 10.
2- . شواهد التنزيل، ج 2، ص 480.

حسين زمخشرى در تفسير كشاف خود در اين باره مى نويسد: پس از نازل شدن آيه فوق الذكر از پيغمبراكرم صلى الله عليه و آله پرسيدند:

اين اقوام تو كه محبتشان بر ما واجب است چه كسانى هستند؟

پيامبراكرم صلى الله عليه و آله فرمود: على عليه السلام، فاطمه و پسرانشان.

و در كتاب مسند احمد حنبل نيز روايت شده كه از پيامبر صلى الله عليه و آله درباره كسان ذكر شده در اين آيه پرسيدند؟

پيامبر فرمود: على و فاطمه و ابناهها فخر رازى در تفسير كبير نيز همين روايت را آورده است.

نشانه نفاق

صاحب كتاب تنبيه الغافلين در ذيل آيه شريفه «وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ (محمد 30)» آورده كه؛ اينكه منافقان در لحن قول شناخته مى شوند يعنى لحن كينه آميز آن ها نسبت به على عليه السلام منظور مى باشد.(1)

مفسرى ممتاز و اعلم

امام على عليه السلام مى فرمايد: از من هر آنچه در مورد آيات الهى مى خواهيد بپرسيد چه اين كه تمام آيات الهى را مى دانم كه كى و كجا نازل شده است.

در فرازها و يا فرودها در روز و يا شب، خداوند به من قلبى فهميم و زبانى گويا عنايت كرده است.(2)

و در فرمايشى ديگر فرمود: به خداوند سوگند تمام آيات الهى را مى دانم درباره چه و كجا نازل شده است پروردگار به من قلبى فهيم و زبانى پرسنده بخشيده است.(3)

امير بى رقيب

امام على عليه السلام مى فرمايد:

ص: 39


1- . تنبيه الغافلين، ص 177.
2- . غررالحكم، حديث 5632.
3- . بحارالانوار، ج 40، ص 157.

تمام آيات الهى را بر رسول خدا صلى الله عليه و آله خواندم و پيامبر معانى آيات را به من تعليم داد.(1)

و در روايتى ديگر فرمود: خداوند از ميان اصحاب محمد صلى الله عليه و آله مرا به دانش ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه و خاص و عام ويژه ساخت و اين منّتى بود بر من و بر رسول خدا صلى الله عليه و آله.(2)

نشانه هاى علم در دست اوست

امام على عليه السلام مى فرمايد: هر آيه اى را كه خداوند به رسول خدا صلى الله عليه و آله فرو فرستاد آن را جمع كردم و تمام آيات را رسول خدا صلى الله عليه و آله بر من فرو خواند و تأويلش را به من آموخت.(3)

ريشه اى ربانى

همه بر اين نكته تصريح و تأكيد دارند كه مصداق آيه شريفه: «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ».4

امام على بن ابيطالب عليه السلام است چنانچه رسول خدا صلى الله عليه و آله بر اين نكته نيز تأكيد ورزيده اند.(4)

اصحاب و آشنايان با قرآن مانند ابن عباس، سلمان فارسى، ابوسعيد خدرى، قيس بن سعد، محمدبن حنفيه و زيدبن على نيز اين گونه گفته اند.(5)

صاحب اسرار وحى

امام على عليه السلام مى فرمايد: هر آيه اى كه نازل مى شد پيامبر صلى الله عليه و آله شيوه قرائت آن را به من مى آموخت. آن گاه املا مى كرد و من مى نوشتم سپس تأويل - تفسير - ناسخ و منسوخ - محكم و متشابه آن را مى آموخت و دعا مى كرد كه آن حقايق را دريابم و حفظ كنم و من پس از آن هيچ گاه آنچه را كه دريافتم فراموش نكردم.(6)

ص: 40


1- . شواهد التنزيل، ج 1، ص 43.
2- . الخصال، ص 578.
3- . كتاب سليم بن قيس هلالى، ج 2، ص 581.
4- . شواهد التنزيل، ج 1، ص 400، غاية المرام، ص 358، باب 60، حديث 112.
5- . ينابيع المودة، ج 1، ص 307 و احقاق الحق، ج 3، ص 280 و (مرحوم علامه طباطبائى در ج 11، ص 386 نيز نظر بلندى در اين باره دارند).
6- . كافى، ج 1، ص 64 - الخصال، ص 257 - تفسير عياشى، ج 1، ص 14 - تحف العقول، ص 196 - كمال الدين، ص 284 - شواهد التنزيل، ج 1، ص 48.

مخزن اسرار الهى

امام على عليه السلام مى فرمايد:

«ذلك القرآن فاستنطقوه و لن ينطق و لكن اخبركم عنه: الا ان فيه علم ما يأتى و الحديث عن الماضى ودواء دائكم و نظم ما بينكم... فلو سالتمونى عنه لعلّمتكم...».

آن قرآن است از آن بخواهيد تا سخن بگويد و هرگز سخن نگويد اما من شما را از آن خبر مى دهم بدانيد در قرآن علم آينده و سخن از گذشته ها و درمان درد شما و راه سامان دادن كارتان در آن است.

كه اگر از آن همه بپرسيد شما را آگاه مى كنم.(1)

درياى عميق، على عليه السلام است

علامه سيد عبدالحسين شرف الدين نوشته است.

على عليه السلام پس از رحلت رسول خدا صلى الله عليه و آله قرآن را بر اساس نزول جمع كرد و در آن به عام و خاص، مطلق و مقيد محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ آيات اشاره كرد و اسباب نزول آيات را گزارش كرد و برخى از مواردى كه فهم آن دشوار بود را توضيح داد....

بدين سان آنچه آن بزرگوار گرد آوردند به تفسير قرآن شبيه تر بود.(2)

آزمايش فراگير

امام على عليه السلام فرمود: وقتى آيه 2 سوره عنكبوت «أَ حَسِبَ النّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ» بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد از آن حضرت پرسيدم: يا رسول الله! اين چه فتنه و آزمايشى است كه در كلام خداوند سبحان ذكر شد؟

فرمود:

«يا علّى! انّك مُبتلى ومُبتلى بِكَ» تو مورد آزمايش واقع مى شوى و مردم هم به سبب تو آزمايش مى شوند و در فتنه مى افتند و مفتون مى شوند.(3)

ص: 41


1- . نهج البلاغه، خطبه 158.
2- . اين مصحف كه به مصحف امام على عليه السلام مشهور است اولين تفسير مكتوبى است كه در تاريخ اسلام آن هم توسط شخصى شخيص مانند امام على عليه السلام گردآورى شده است. المراجعات، ص 411.
3- . شواهد التنزيل، ج 1، ص 565.

طريق الجنة

ابان بن ابى عياش از سليم بن قيس هلالى نقل كرده كه امام على عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره آيه 59 نساء «أَطِيعُوا اللّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» به من فرمود: اولى الامر كه خداى متعال او را در كنار نام خويش و رسولش در آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» قرار داده است و در منازعات، خداوند مردم را به آن ها رجوع داده آيا مى دانى چه كسانى هستند؟

عرض كردم: يا رسول الله آن ها چه كسانى هستند؟

فرمود: يا على! تو اولين نفر از آن ها هستى.(1)

صفاتى ملكوتى

اصبغ بن نباته مى گويد: از اميرالمؤمنين على عليه السلام شنيدم كه فرمود: روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله دستم را گرفت و گفت: اى برادرم! آيا معنى كلام خداوند متعال (195 آل عمران): «ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ» و 198 آل عمران «ما عِنْدَ اللّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ» را مى دانى؟

عرض كردم: بفرمائيد تا بدانم.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

«انت الثوابُ وشيعتك الابرار» تو ثواب هستى و شيعيانت ابرارند.(2) و نيز فرمود: يك چهارم قرآن درباره ما (اهل بيت) نازل شده است.

بحر پر گوهر

تسنيم نهرى بهشتى است كه مخصوص محبين امام على عليه السلام است و امام على عليه السلام نيز صاحب تسنيم مى باشد. و در روايتى رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اگر درياها مركب، درختان قلم، جنيان حسابگر و انسان ها نويسنده باشند نمى توانند فضايل على بن ابيطالب عليه السلام را شماره كنند و نيز فرمود: على را جز من و خدا نشناختيم.

ص: 42


1- . شواهد التنزيل، ج 1، ص 189.
2- . شواهد التنزيل، ج 1، ص 151.

صراط سعادت

سلام بن مستنير جعفى مى گويد: روزى در منزل امام باقر عليه السلام خدمت امام رسيدم و عرض كردم فدايت شوم سؤالى دارم.

حضرت فرمود: از هرچه دوست دارى سؤال كن.

گفتم: اجازه مى فرمايى از مسائل قرآن بپرسم.

فرمود: سؤال كن پرسيدم معنى آيه شريفه: «هذا صِراطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ»1 چيست؟

فرمود: آن صراط، على بن ابى طالب عليه السلام است.

پرسيدم: آيا صراط، على بن ابيطالب منظورتان است؟

فرمود: بلى آن صراط، على بن ابيطالب عليه السلام است.(1) و در روايتى ديگر امام صادق عليه السلام فرمود: صراط مستقيم وجود مقدس اميرالمؤمنين على عليه السلام مى باشد.

صراط صعود

حضرت باقر عليه السلام روايت كرده اند كه روزى رسول اكرم صلى الله عليه و آله براى وضو گرفتن خود آب وضو طلب كردند و چون از وضو گرفتن فارغ شدند دست اميرالمؤمنين على عليه السلام را گرفته و به دست خود محكم چسبانيدند و گفتند:

انما انت منذر، يعنى من دعوت كننده به سوى خدا هستم و سپس آن دست را به سينه اميرالمؤمنين برگردانده و گفتند: وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ؛ و براى هر دسته اى از جانب خدا هادى و رهبرى است و بعد فرمودند: اى على تو اصل و پايه دين خدا هستى و كانون تابش انوار ايمان و نهايت درجه هدايت و پيشواى مردمان مؤمنِ متقىِ سپيد پيشانى و نورانى چهره كه آثار نورانيت از صورت و دست ها و پاهاى آن ها در روز قيامت مشهود است مى باشى و من اين مطالب را درباره تو گواهى مى دهم.

ثم قال: يا على! «انت اصل الدين ومنار الايمان وغاية الهدى وقائد الغر المحجلين اشهد لك بذلك».(2)

ص: 43


1- . شواهد التنزيل، ج 1، ص 78.
2- . غاية المرام، ص 236، حديث نهم.

شاهدى بى بديل

امام على عليه السلام در پاسخ به مردى كه از برترين منقبت حضرت پرسيده بود فرمود: آن چيزى كه خداوند در كتابش نازل فرموده است.

آن مرد پرسيد: چه چيزى درباره تو نازل شده است.

امام فرمود: آيه «أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ» فرمود: من هستم آن شاهد رسول خدا صلى الله عليه و آله.(1)

عملى نورانى

خوابيدن امام على عليه السلام در بستر پيامبر صلى الله عليه و آله به هنگام تهديد جان آن حضرت به دفعات از جمله در شب ليلة المبيت انجام شد و آيه 207 سوره بقره در شأن اين عمل نورانى امام المتقين على عليه السلام نازل شد و مورد تحسين كلام حق تعالى قرار گرفت.(2)

قال الله تعالى فى سوره يوسف عليه السلام: «أَدْعُوا إِلَى اللّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي»، بگو اين است راه من كه دعوت مى كنم به سوى خدا از روى بصيرت؛ من و آن كه متابعت كرد مرا.(3)

يعنى:

اميرالمؤمنين عليه السلام «وفى الصافى اىِ الدعوة الى التوحيد: وعن الباقر عليه السلام علىٌ اتبعه».(4)

يعنى ان قوله: «ادعوا الى الله بيان لقوله: هذه سبيلى وان المراد من الموصول اميرالمؤمنين عليه السلام» و در تفسير صافى است؛ يعنى دعوت به توحيد و از امام باقر عليه السلام است كه على از او پيروى نمود يعنى اين كلام خدا كه «به سوى خدا» توضيحى است براى اين سخنش كه «اين راه من است» و مراد از موصول اميرالمؤمنين عليه السلام است.

آيه محبت و دوستى

در شواهد التنزيل روايات متعددى از براءبن عازب و ابورافع و جابربن عبدالله انصارى و ابن عباس و ابوسعيد خدرى و محمدبن حنفيه(5) به طرق مختلف نقل شده است كه

ص: 44


1- . بحارالانوار، ج 35، ص 387.
2- . بحارالانوار، ج 41.
3- . يوسف / 108.
4- . تفسير صافى ملامحسن فيض كاشانى ذيل آيه 109 سوره يوسف.
5- . شواهد التنزيل، ج 1، ص 365، حديث هاى 504-489-490-505 تا 509.

اشاره كرده آيه شريفه «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»1 درباره ى على بن ابيطالب عليه السلام است و خداوند محبت او را در دل هر فرد با ايمانى جاى داده است.

ابوسعيد خدرى مى گويد:

پيامبراكرم صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود: اى ابوالحسن! بگو خداوندا براى من نزد خودت عهد و پيمانى قرار ده و محبت مرا در دل هاى مؤمنان بيفكن در اين هنگام آيه «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ...» نازل شد سپس افزود: به همين جهت فرد با ايمانى را ملاقات نمى كنيم مگر اين كه در دل او محبت على بن ابيطالب عليه السلام است.

زمخشرى در تفسير كشاف ج 3 ص 47 و ابن جوزى در تذكرة ص 20 و گنجى و شافعى و قرطبى(1) در تفسير خود و طبرى در ذخائر العقبى ص 89 و ابن صباغ مالكى در فصول المهمه ص 106 و سيوطى در تفسير دُرالمنثور ج 4 ص 287 و هيثمى در صواعق ص 170 و ثعلبى در تفسير خود طبق نقل احقاق الحق ج 3 ص 83 و ابن صبان در اصعاف الراغبين ص 118 و ابوعلى فضل بن حسن طبرسى در تفسير جوامع الجامع ج 4 ص 66 اين حديث را آورده اند.

در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام روايت شده كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در آخر نماز خود با صداى بلند به طورى كه مردم مى شنيدند در حق اميرمؤمنان على عليه السلام چنين دعا مى كرد: خداوندا محبت على عليه السلام را در دلهاى مؤمنان بيفكن و هم چنين هيبت و عظمت او را در دل هاى منافقان، در اين هنگام آيه محبت نازل شد.(2)

آيه انفاق

ابن عباس مى گويد: آيه 274 بقره: «اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً» درباره ى امام على عليه السلام نازل شده است. پيامبراكرم صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود:

«ما حملك على هذا؟» يعنى: چه چيز تو را بر اين كار وا داشت؟!

امام على عليه السلام عرض كرد:

«حملنى عليها رجاء ان استوجب على الله ما وعدنى»؛ يعنى براى اين بود تا استحقاق وعده اى كه خدا به من داده است را پيدا كنم.

ص: 45


1- . تفسير قرطبى، ج 4 ص 420.
2- . تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 363.

پيامبراكرم صلى الله عليه و آله فرمود:

«الا ذلك لك»؛ يعنى آگاه باش كه آن وعده درباره ى تو تحقق يافت در اين هنگام آيه انفاق نازل شد حديث فوق را حاكم حسكانى در شواهدالتنزيل ج 1 ص 109 به اضافه هفت حديث ديگر به همين مضمون از طرق مختلف آورده است و سيوطى در تفسير الدر المنثور ج 1 ص 363 همين مضمون را از ابن عباس نقل مى كند اين روايت در ذخاير العقبى ص 88 و در نور الابصار ص 105 و قندوزى در ينابيع المودة ص 92 و ابن اثير در اسدالغابه ج 4 ص 25 و ابن حجر در الصواعق المحرقه ص 78 و واحدى در اسباب النزول ص 64 و در كفاية الطالب علامه گنجى ص 108 و قرطبى در تفسيرش ج 2 ص 115 و ابن جوزى در تذكرة الخواص ص 17 جملگى آورده اند.

نور زمين و آسمان

در تفسير آيه شريفه «يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ» در سوره حديد آيه 27 امام باقر عليه السلام مى فرمايند:

«من تمسك بولاية على فله نور» كسى كه به ولايت على عليه السلام تمسك جويد نور و روشنايى (دنيا و آخرت) دارد.(1)

و در تكميل مطلب، ابوسعيد خدرى نقل مى كند كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: به خدا سوگند هيچ بنده اى اهل بيت مرا دوست نمى دارد مگر اين كه خداوند عزوجل در قيامت نورى به او مى دهد تا در كنار حوض كوثر نزد من آيد.(2)

شعله شوق

در تفسير آيه «يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ» از ابن عباس روايت شده منظور حسن و حسين هستند كه خداوند آن ها را به على عليه السلام مرحمت فرموده است و منظور از آيه «يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ» امام على بن ابيطالب عليه السلام است و او نور امّت اسلام و مايه هدايت آن ها است.(3)

ص: 46


1- . شواهد التنزيل، ج 2، ص 228.
2- . شواهد التنزيل، ج 2، ص 228.
3- . حديد / 27.

اين روايت از جابربن عبدالله نيز نقل شده كه گفت: پيامبراكرم صلى الله عليه و آله به همان شكل اين آيه را تفسير كرده اند.(1)

پيشگامان سعادت خواه

ابن عباس از رسول خدا صلى الله عليه و آله تفسير آيه شريفه: «وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ...»2 پرسيد: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: آن اشاره به على عليه السلام و شيعيان او دارد كه پيشگام در رفتن به بهشت هستند.(2)..

و در تفسير نورالثقلين در ادامه اين حديث آمده است و «آن ها» مقربان درگاه خدايند به خاطر احترامى كه خدا براى آن ها قائل شده است.(3)

اقرارى به حق

كتاب ابطال نهج الحق نوشته قاضى روزبهان است كه در رد كتاب نهج الحق نوشته علامه حلى مى باشد و نويسنده اين كتاب در مسائل مربوط به امامت و خلافت تعصب خاصى دارد ليكن هنگامى كه او در مقام پاسخ گويى به علامه كبير حلّى در مورد آيه «وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» بر مى آيد، (علامه حلى در كتاب خود از طريق اهل سنت از ابن عباس نقل مى كند: سابق هذا الامة على بن ابيطالب، پيشگام اين امت در ايمان على بن ابيطالب است) در همان كتاب مورد اشاره چنين مى نويسد: اين حديث در روايات اهل سنت آمده است ولى به عبارت: سباق لامه ثلاثه: مؤمن آل فرعون و حبيب النجار وعلى بن ابيطالب؛ سپس مى افزايد شك نيست كه على پيشقدم در اسلام بود و سابقه و فضايل بى شمارى داشت ولى اين ها دليل بر امامت او نمى شود!!!

ص: 47


1- . شواهد التنزيل، ج 2، ص 278، حديث 944.
2- . شواهد التنزيل، ص 215، ج 927.
3- . تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 206 و تفسير الدر المنثور، ج 6، ص 154 و همين روايت در كتاب العمده ابن مغازلى و سبط بن جوزى در كتاب تذكره و ابن كثير در تفسير خود و ابن حجر در صواعق و علامه شوكانى در فتح القدير و شيخ سليمان قندوزى در ينابيع المودة و در احقاق الحق، ج 3، ص 114 اين روايت را آورده است.

فضيلتى استثنائى

تقريبا تمام مفسران و مورخان اتفاق نظر دارند كه در سال نهم هجرى هنگامى كه آيات برائت نازل شد و پيمان هاى اين گروه از مشركان را نقض كرد پيامبراكرم صلى الله عليه و آله ابوبكر را براى ابلاغ اين فرمان انتخاب نمود تا به هنگام حج در مكه آن را براى مردم بخواند.

اما احمد حنبل، امام معروف اهل سنت در كتاب مسند خود (كه يكى از كتب معروف حديثى نزد آن ها است) چنين آورده: پيامبراكرم صلى الله عليه و آله سوره برائت را با ابوبكر به سوى اهل مكه فرستاد تا اعلام كند كه بعد از آن سال هيچ مشركى حق حج خانه خدا را ندارد و هيچ كس نبايد به صورت عريان و برهنه طواف خانه خدا كند. ولى پس از آن كه ابوبكر به راه افتاد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: خود را به ابوبكر (در وسط راه مكه و مدينه) برسان و ابوبكر را به سوى من باز گردان و خود سوره برائت را ابلاغ كن وقتى ابوبكر نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد عرض كرد: آيا چيزى بر عليه من نازل شده كه من نبايد سوره را ابلاغ كنم.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به او فرمود:

«امرت ان لا يبلغه الا انا او رجل منى» من مأمور شده ام كه اين سوره را ابلاغ نكنم مگر خودم يا مردى از اهل خودم.(1)

اما ترمذى در سنن خود همين حديث را در بحث تفسيرالقرآن از انس بن مالك به نحو ديگرى نقل مى كند كه پبامبر صلى الله عليه و آله به ابوبكر فرمود:

«لا ينبغى لاحد ان يبلّغ هذا الا رجلً من اهلى مذعا عليا قاعطاه اياه». سزاوار نيست بر احدى كه اين سوره برائت را ابلاغ كند مگر مردى از خاندانم سپس على عليه السلام را فرا خواند و سوره را به او داد.(2)

اين روايت را سيوطى در الدر المنثور از عبدالله بن احمد حنبل و ابن مردويه و سعدابى وقاص و ابوسعيد خدرى و ابورافع از على عليه السلام نيز نقل مى كند و مى آورد كه رسول خدا فرمود:

«انه لا يؤدى عنى الا انا او رجل منى» كسى از سوى من اداى مطلب نمى كند مگر من با مردى از خاصان من.(3)

اما حاكم حسكانى در شواهدالتنزيل حدود دوازده روايت در مورد همين مطلب از

ص: 48


1- . مسند احمد حنبل، ج 1، ص 3.
2- . سنن ترمذى، ج 5، ص 275، حديث 3090.
3- . تفسير الدر المنثور، ج 3، ص 209 و 231.

انس بن مالك و ابن عباس و سعد و ابوسعيد خدرى و ابوهريره وغيره از آن ها نقل كرده است(1) و مرحوم علامه امينى فرهنگبان شيعى بزرگ در كتاب شريف و وزين الغدير آورده كه اين حديث (ابلاغ سوره برائت) متواتر، بلكه نزد بعضى مافوق حد تواتر است آن گاه نام 73 نفر از دانشمندان اهل سنت كه اين حديث را در كتب خود ذكر كرده اند به طور مشروح و با ذكر نام كتب آن ها بر مى شمارد.(2)

اما آلوسى در تفسير روح المعانى هنگامى كه اين حديث را ذكر مى كند مى گويد اين خبر به طور خلاصه دلالت بر فضيلت على عليه السلام... دارد.(3)

مؤذن خدا

امام باقر عليه السلام نقل مى كند كه اميرالمؤمنين على عليه السلام به هنگام بازگشت از ميدان جنگ نهروان مطلع شد معاويه آشكارا او را دشنام مى دهد و يارانش را به قتل مى رساند.

حضرت برخاست و خطبه اى ايراد كرد و در ضمن آن فرمود: ندا دهنده در دنيا و آخرت منم همان گونه كه در سوره اعراف آيه 44 خداوند مى فرمايد: «فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظّالِمِينَ؛ به هنگام حج بايد از طرف خدا و پيامبر اين صدا به گوش مردم برسد...» آن مؤذن نيز من بودم.(4)

مهرويان عرشى نسب

در شواهدالتنزيل از سلمان فارسى در تفسير آيه شريفه: «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ».5

چنين نقل شده است كه منظور، على عليه السلام و فاطمه زهرا عليها السلام است سپس مى افزايد؛ پيامبراكرم صلى الله عليه و آله فرمود: منظور از «يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ» حسن و حسين است.(5)

ص: 49


1- . شواهد التنزيل، ج 1، ص 232 تا 243، حديث 309 تا 325.
2- . الغدير، ج 6، ص 341 به بعد.
3- . روح المعانى، ج 1، ص 47. (آلوسى در تفسير خود شديدا فضايل امام على عليه السلام را نفى مى كند ولى در اينجا به اقرار آمده و اين فضيلت امام را بيان نموده است).
4- . تفسير برهان، ج 2، ص 17.
5- . شواهد التنزيل، ج 2، ص 209، حديث 919.

خيرالبريه

على عليه السلام مى فرمايد: در حالى كه سر مبارك پيامبر نزد گوش من قرار گرفته بود (در حين ارتحال)... به من فرمود: يا على! سخن خداوند متعال را مى بينى؟ «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ»؛

يعنى كسانى كه ايمان آورده اند و كارهاى نيك انجام دادند اينان بهترين خلق هستند.

سپس پرسيد يا على! آيا مى دانى آن ها چه كسانى هستند؟ (اشاره شد در آيه فوق) عرض كردم: خدا و پيامبرش داناتر است.

فرمود: آن ها شيعيان و ياران تو هستند وعده گاه من و وعده گاه آنان در روز قيامت كنار حوض كوثر است.

وقتى كه امت ها به زانو در مى آيند (در قيامت) و مردم به خدا عرضه مى شوند و مردم به سوى چيزى كه ناچارند خوانده مى شوند خداوند تو و شيعيانت را مى خواند شما با نورانيت مواضع وضو(1) مى آئيد در حالى كه سير و سيراب هستند.(2)

ويژگى ربانى

در ينابيع المودة از ثعلبى و ابن مغازلى از عبدالله بن عطا روايت مى كند كه با محمدبن على عليه السلام در مسجد بودم فرزند عبدالله بن سلام را ديدم، گفتم: اين فرزند كسى است كه علم الكتاب نزد اوست؟(3)

امام فرمود: اين آيه درباره على بن ابيطالب عليه السلام است.(4)

ص: 50


1- . مواضع وضو يعنى صورت و دست ها و جاى مسح و سر و پا؛ اين اشاره به يكى از القاب حضرت على عليه السلام است قائد غرالمحجلين، به اين معنى كه: قائد يعنى رهبر، غر: به گاوى مى گويند كه تمام بدنش سياه است ولى پيشانى اش سفيد است و محجل به اسبى گفته مى شود كه دستهايش سفيد مى باشد و اين كنايه اى است به اين كه امام على عليه السلام رهبر كسانى كه اهل وضو گرفتن هستند.
2- . بحارالانوار، ج 22، ص 498.
3- . بعضى معتقدند كه عبدالله بن سلام صاحب اين فضيلت است.
4- . درالمنثور، ج 4، ص 69.

مظهر رحمت خداوند

در تفسير آيه 105 بقره: «وَ اللّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ».1

از امام صادق عليه السلام روايت شده كه مختص رحمت خدا؛ رسول خدا و جانشنيان او عليهما السلام هستند.

سپس حضرت فرمودند: به راستى كه خداوند رحمتش را به صد قسمت تقسيم فرموده و نود و نه قسمت آن را نزد خود براى محمد صلى الله عليه و آله و على عليه السلام و عترت آن ها عليهما السلام ذخيره فرموده و يك قسمت ديگر را بين تمام موجودات گسترانيده است.(1)

عامل آيه نجوا

درباره وجوب صدقه قبل از نجوا كردن با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آيه اى در قرآن كريم نازل شده است پيامبراكرم صلى الله عليه و آله درباره تعيين مقدار اين صدقه با على عليه السلام مشورت كرد.(2)

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: دينار را چگونه مى بينى؟ على عليه السلام عرض كرد: مردم توانايى آن را ندارند.

فرمود: نصف دينار چطور؟

عرض كرد: توانايى آن را هم ندارند.

فرمود: پس چه اندازه باشد خوب است.

عرض كرد: شعيرة (به اندازه وزن يك جو طلا).

پيامبراكرم صلى الله عليه و آله فرمود:

انك لزهيد؛ يعنى مقدار آن را كم گفتى.

چيزى نگذشت كه آيه شريفه «أَشْفَقْتُمْ...»4 نازل شد.

و حكم سابق نسخ شد.

حضرت على عليه السلام مى فرمايد: به وسيله من خداوند به اين امت تخفيف داد و بار آن ها را سبك كرد.(3)

ص: 51


1- . تأويل الايات، ج 1، ص 77.
2- . مجادله / 12.
3- . الدرالمنثور، ج 6، ص 185.

اين روايت را زمخشرى در كشاف ج 4 ص 494 و همچنين قرطبى در تفسير الا جامع لاحكام القرآن ج 9 و طبرسى در مجمع البيان ج 9 و در تفسير روح المعانى آوردند.

كشفى عرفانى

عارف كبير شيخ جعفر مجتهدى مى فرمايد: در ايام اقامت در نجف اشرف يك روز كه مشغول تلاوت قرآن بودم به اين آيه برخورد نمودم: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ إِلاّ أَصْحابَ الْيَمِينِ».

به فكر افتادم كه اصحاب اليمين چه كسانى هستند كه در روز قيامت همه در گرو اعمالشان مى باشند الا آن ها؟

هرچه جستجو كردم و مراجعه نمودم متوجه اين مطلب نشدم تا اين كه خدمت حضرت مولا على عليه السلام رسيدم به آقا عرض كردم مولاى من! اصحاب يمين چه كسانى هستند كه در گرو عملشان نمى باشند؟

حضرت فرمود: شيخ جعفر شما كه اهل حساب و عدد (ابجد) هستيد چطور كلمه يمين را حساب نكرديد؟

سپس هنگامى كه كلمه يمين را حساب كردم متوجه شدم كه عدد 110 حاصل است در آن موقع فهميدم كه «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ» الا شيعيان حضرت على عليه السلام يعنى در قيامت همه گرفتار حساب و كتاب اعمالشان هستند مگر شيعيان و پيروان حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام كه به عنايت و شفاعت حضرت مولا حساب و كتابى بر آن هاست.(1)

حبل الله كيست؟

روزى پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد ميان اصحاب نشسته بود، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اكنون كسى از در وارد مى شود كه اهل بهشت است پس از چند لحظه مرد بلند قامتى كه به اهالى مصر شبيه بود وارد شد و عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه و آله اين كه خداوند مى فرمايد:

«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» مقصود از حبل الله كيست؟ حضرت با دست مبارك

ص: 52


1- . لاله اى از ملكوت، ص 54.

خود به على عليه السلام اشاره نمود و فرمود اين است حبل الله هركه بدين شخص تمسك جويد در دنيا و آخرت گمراه نگردد آن مرد على عليه السلام را بغل نمود و بوسيد و از مسجد خارج شد.(1)

سخنگو با زمين

حسين بن على عليه السلام فرمود: سوره «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ» را مى خواندم چون به اين آيه رسيدم «وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها» پدرم فرمود: آن انسانى كه از زمين سؤال مى كند و زمين با او سخن مى گويد منم. و در روايتى ديگر در تفسير نورالثقلين ج 5 نيز اين گونه آمده است.

دليل پاكى ها

جابر جعفى روايت كرده كه او گفت: من از امام باقر عليه السلام در تفسير آيه 11 سوره انفال «وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ...» پرسيدم؟

امام فرمود: مراد از «سماء» در باطن آيه حضرت رسول صلى الله عليه و آله است و مراد از «ماء» على بن ابيطالب عليه السلام است...

«لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ» اين است كه پاك مى گرداند خدايتعالى به سبب على بن ابيطالب دل كسى را كه به جان و دل قبول ولايت آن حضرت كرده باشد...(2)

لطف جارى و جاويد

عبدالله بن ابان كه در نزد حضرت امام رضا عليه السلام اعتبار تام داشت نقل كرده: من از آن حضرت التماس دعا براى خود و براى اهل بيت خود كردم.

امام فرمود: بدون استدعاى تو، من تو را دعا مى كنم به خدا قسم كه اعمال شما در هر شب و روز بر من عرضه مى شود عبدالله گفت: من اين كلام را عظيم دانستم پس حضرت فرمود: آيا تو كتاب خداى تعالى را نخوانده اى كه فرموده: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللّهُ

ص: 53


1- . تفسير جامع، ذيل آيه مذكور.
2- . تفسير شريف لاهيجى، ج 2، ذيل آيه مذكور.

عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» وبعد از اين فرمودند:... اولين مؤمن حضرت اميرالمؤمنين است و ديگر فرزندان او عليهما السلام.(1)

ابراز و اظهار كن

سعيدبن جبير از ابن عباس چنين نقل مى كند:

هنگامى كه آيه «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى...».2

بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نازل شد اصحاب به پبامبر صلى الله عليه و آله عرض كردند: اى رسول خدا اين ها چه كسانى هستند كه خداوند ما را به محبت آن ها امر مى فرمايد؟

پبامبراكرم صلى الله عليه و آله فرمود: آن ها حضرت على عليه السلام و فاطمه زهرا عليها السلام و فرزندان آن دو مى باشند.(2)

رعايت حق اهل بيت

سيوطى در تفسير الدرالمنثور از ابن عباس نقل مى كند كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در تفسير آيه 23 شورى فرمود:

«ان فى اهل بيتى و تؤدوهم بى» منظور اين است كه حق مرا در اهل بيتم حفظ كنيد و آن ها را به خاطر من دوست داريد.(3)

احمد حنبل در فضائل الصحابه از سعيدبن جبير از عامر نقل مى كند: هنگامى كه آيه 23 شورى نازل شد پيامبر در پاسخ به سؤال مردم فرمود:

«على و فاطمه و ابناهما و قائلها ثلاثه» آن ها على و فاطمه و دو پسر او هستند و اين سخن را سه بار تكرار كرد.(4)

اولين حق و آخرين حقيقت

حاكم حسكانى در شواهدالتنزيل چندين روايت از محمدبن فرات و محمدبن سهل و

ص: 54


1- . اصول كافى - توبه / 105.
2- . شواهد التنزيل حاكم حسكانى، ج 2، ص 130 تا 135.
3- . درالمنثور، ج 6، ص 7.
4- . احقاق الحق، ج 3، ص 2.

على بن عباس از جعفربن الصادق عليه السلام نقل مى كند كه در تفسير آيه شريفه: «وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ».1

فرمود: منظور از اين آيه شخص اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليه السلام است.(1)

ركن اعظم

ابن عباس مى گويد: «ما نزل فى احدٍ من كتاب الله ما نزل فى على عليه السلام» براى هيچ كسى به اندازه على عليه السلام در قرآن آيه نازل نشده است.(2)

سرور مومنان

عكرمه از ابن عباس چنين آورده: «ما فى القرآن آية «اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ» الا وعلىٌّ اميرها وشريفها...» در قرآن كريم هر آيه اى با عنوان الّذين آمنوا وعملوا الصالحات ذكر شده است على عليه السلام امير آن مؤمنان و شريف ترين آن صالحان است و از اصحاب محمد صلى الله عليه و آله كسى نيست كه مورد عتاب خداى سبحان قرار نگرفته باشد مگر على بن ابيطالب عليه السلام كه هميشه به خير و نيكويى توصيف شده است.(3)

حقيقت عالم

از عبدالله بن مسعود روايت شده كه گفت:

پيامبرخدا صلى الله عليه و آله فرمود: اى عبدالله فرشته اى نزد من آمد و گفت: يا رسول الله: «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا»5 بپرس از پيامبرانى كه قبل از تو فرستاديم به چه دليلى مبعوث شده اند؟ گفتم: به چه دليلى فرستاده شدند؟

گفت: براى ولايت تو و ولايت على بن ابيطالب عليه السلام.(4)

ص: 55


1- . شواهدالتنزيل، ج 2، ص 218، حديث 932 تا 935.
2- . شواهدالتنزيل، ج 1، ص 52.
3- . شواهد التنزيل، ج 1، ص 30.
4- . مائة منقبه، حديث 73 و ترجمه امام على ابن عساكر، ج 2، ص 97.

باطن قرآن

روزى مردى از امام حسين عليه السلام از معناى «كهيعص» سؤال كرد حضرت در پاسخ او فرمود: اگر آن را براى تو تفسير كنم بر آب راه روى(1) و آن حضرت در تفسير آيه شريفه «تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً2 ؛ آنان را در حال ركوع و سجود بسيار مى بينى» فرمود: اين آيه شريفه در شأن على بن ابيطالب عليه السلام نازل شده است(2) و در روايتى ديگر حارث بن عبدالله اعور به امام حسين عليه السلام عرض كرد: اى فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله از تفسير كلام خدا كه فرمود: سوگند به آفتاب و تابش هنگام بر آمدنش «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها» مرا آگاه فرما! حضرت فرمود: اى حارث! منظور از آفتاب محمد صلى الله عليه و آله پيامبر خداست گفت: عرض كردم فدايت شوم قسم به ماه آن گاه كه از پى آفتاب بر آيد «وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها» فرمود: مراد از ماه اميرمؤمنان على بن ابيطالب عليه السلام است كه از پى محمد صلى الله عليه و آله مى آيد.

گويد: عرض كردم سوگند به روز هنگامى كه جهان را روشن سازد «وَ النَّهارِ إِذا جَلاّها» فرمود: مراد از روز قائم آل محمد صلى الله عليه و آله است كه گستره زمين را پر از روشنايى عدل و داد مى سازد.

علامه مجلسى افزوده است كه سوگند به شب وقتى كه جهان را در سياهى كشد «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها» فرمود: بنى اميه است.(3)

حقيقت قرآن

عن عبدالرحمن بن ابى ليلى قال: «نزلت فى على عليه السلام ثمانون آيه صفوا فى كتاب الله عزوجل ما شركه فيها احد من هذه الامّة» عبدالرحمن بن ابى ليلى گويد: درباره ى على هشتاد آيه خالص در قرآن نازل شده كه هيچ كس از امت در آن ها با على عليه السلام شركت نداشت.

و مجاهد گويد: هفتاد آيه درباره على عليه السلام فرود آمد كه هيچ كس در فضيلت آن ها با او شريك نيست.(4)

ص: 56


1- . احقاق الحق، ج 11، ص 432.
2- . بحارالانوار، ج 38، ص 203.
3- . بحارالانوار، ج 24، ص 79.
4- خصال، ص 702 و 715.

آئينه ايزدنما

اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: بدانيد و آگاه باشيد علمى را كه خداوند به آدم و تمام پيغمبران الهى تا حضرت خاتم الانبياء از آسمان نازل فرمود در نزد من و عترت رسول خدا صلى الله عليه و آله مى باشد.(1)

امام، مظهر اسم اعظم

در ذيل آيه 108 يوسف «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي...» ابى جارود از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده كه فرمود: مراد از كلمه انا، نفس پيغمبراكرم صلى الله عليه و آله است و منظور از «مَنِ اتَّبَعَنِي» على بن ابيطالب و آل محمد عليهما السلام است.(2)

برتر از انبياء

صاحب كتاب بصائر الدرجات به سند خود از عبدالله بن بكير و او از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده گفت: در حضور آن حضرت راجع به حضرت سليمان و سلطنت و مقام علمى و منزلتش بحث و مذاكره شد.

امام فرمود: خداوند به سليمان فقط يك حرف از اسم اعظم را عطا فرموده بود ولى مصاحب شما (يعنى خود آن حضرت) كسى است كه خداوند درباره اش مى فرمايد: «قُلْ كَفى بِاللّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»3 ؛ سپس فرمود: به خدا قسم علم كتاب نزد اميرالمؤمنين عليه السلام و ما ائمه مى باشد عرض كردم: فدايت شوم راست فرموديد.(3)

افضل اول و اعلم

در كافى ذيل آيه شريفه: «قُلْ كَفى بِاللّهِ شَهِيداً ».(4)

ص: 57


1- تفسير جامع، ج 3، ص 416.
2- شواهدالتنزيل، ج 1، 373.
3- بصائرالدرجات، ص 213.
4- رعد / 43.

از امام باقر عليه السلام روايت كرده كه فرمود: در اين آيه خداوند به ما نظر داشته ولى بعد از پيغمبراكرم صلى الله عليه و آله على اميرالمؤمنين عليه السلام اول و افضل و اعلم و بهتر از ماست.

ركن علم نبى

ابن شهر آشوب از تفسير وكيع و تفسير سفيان و تفسير سدى و تفسير ابى صالح كه هر چهار تفسير از منابع اهل سنت است روايت كرده كه عبدالله بن عمر اين آيه(1) را در حضور اميرالمؤمنين عليه السلام قرائت كرد و به امام عرض كرد:

شما ركن مهم علم و دانش هستيد و با وفات شما ركن ايمان ناقص خواهد شد. خداوند در آيه 43 همين سوره مى فرمايد: كافران مى گويند كه تو پيامبر نيستى بگو خدا و هركسى كه از كتاب آگاهى داشته باشد به شهادت ميان من و شما كافى است، خداوند در اين آيه در حالى كه امام على عليه السلام 13 ساله است امام را شاهد نبوت رسول خدا صلى الله عليه و آله قرار داده و روايات زيادى است آن كسى كه تمام علم كتاب در نزد اوست امام على عليه السلام ناميده شده است لذا با توجه به اين كه اين سوره مكى است و در مكه نازل شده امام على عليه السلام در آن وقت صاحب همه علم كتاب بوده و خداوند او را شاهد نبوت نبى خود معرفى مى نمايد.

زمين خبر مى دهد

امام باقر عليه السلام فرمود: در حضور اميرالمؤمنين تلاوت شد: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» امام فرمود: منم آن انسان و زمين خبرهايش را به من مى دهد.(2)

داراى علم الهى

امام على عليه السلام فرمود: اگر نبود آيه شريفه «يَمْحُوا اللّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ»3 در قرآن، هر آينه خبر مى دادم به هرچه واقع خواهد شد تا روز قيامت.(3)

ص: 58


1- أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها وَ اللّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَ هُوَ سَرِيعُ الْحِسابِ. رعد / 41.
2- تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 649.
3- تفسير جامع، ج 3، ص 413.

كلامى كه به خشم پيامبر صلى الله عليه و آله انجاميد

ابن شاذان در كتاب مناقب اميرالمؤمنين يكصد منقبت و فضيلت از آن امام ذكر كرده است او در منقبت و فضيلت هشتاد و پنج روايت نموده كه حضرت باقر عليه السلام فرمود: پدرم امام زين العابدين عليه السلام فرمودند:

روزى عمربن خطاب در حضور رسول خدا صلى الله عليه و آله از جاى خود برخاست و عرض كرد:

اى رسول خدا! شما هميشه درباره ى على بن ابيطالب عليه السلام مى فرماييد:

«انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لانبى بعدى» تو اى على! به منزله هارون نسبت به موسى در نزد من هستى جز آن كه پس از من نبوت وجود نخواهد داشت.

سپس ادامه داد كه مقام هارون و موسى در قرآن بيان گرديده ولى براى على عليه السلام در قرآن ذكرى نشده است.

رسول خدا صلى الله عليه و آله از گفتار عمر سخت غضبناك شد و فرمودند: اى عرب خشن، اى غليظ! سخن خداوند را كه در قرآن مى فرمايد: «هذا صِراطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ»1 را نشنيده اى؟(1)

كسب رضايت خداوند

امام على عليه السلام فرمود: من نخستين كسى هستم كه زير درخت با رسول خدا صلى الله عليه و آله بيعت كرد و خدا فرمود: خداوند از مؤمنان آن گاه كه زير درخت با تو بيعت مى كردند خشنود شد(2)«لَقَدْ رَضِيَ اللّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ».

عابد بى بديل

قال الامام الحسين عليه السلام: «تراهم ركعّا سجدا»(3) نزلتُ فى على بن ابيطالب عليه السلام» امام حسين عليه السلام فرمود: اين آيه درباره على بن ابيطالب عليه السلام نازل شد.

يعنى على عليه السلام را همواره در ركوع و سجود مى نگريد كه در شبانه روز هزار ركعت نماز مى خواند.(4)

ص: 59


1- بحارالانوار، ج 35، ص 59.
2- . تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 494.
3- فتح / 29.
4- مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 15 - بحارالانوار، ج 38، ص 203.

در ده آيه، مؤمن خوانده شده

امام حسين عليه السلام به وليدبن عقبه لعنه الله عليه فرمود: تو چه كسى هستى اى وليدبن عقبه؟!

سوگند به خدا تو را سرزنش نمى كنم كه چرا نسبت به على عليه السلام بغض و كينه دارى زيرا على عليه السلام تو را هشتاد و پنج تازيانه زد(1) و پدرت را در جنگ بدر با دست خودش به شكيبايى كشت.

تو چگونه على را دشنام مى دهى در حالى كه خداوند در ده آيه از قرآن او را مؤمن ناميد و تو را در قرآن فاسق معرفى فرمود: «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ».

شأن انبيائى على عليه السلام

روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله در حالى كه سوار بر اسب بود از شهر مدينه خارج شد ناگاه ديد كه امام على عليه السلام پياده به دنبال او روان است.

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: على جان! يا با من سوار شو و يا به خانه برگرد همانا خداوند به من دستور داده كه اگر سواره ام تو نيز سوار شوى و اگر پياده راه مى روم تو نيز پياده راه روى و اگر نشستم تو نيز بنشينى جز آن كه براى اجراى حدود الهى برخيزى.

خداوند مرا به كرامت و ارزشى بزرگ نداشت جز آن كه آن را به تو نيز عطا فرمود: خداوند مرا به نبوت برگزيد و تو را نيز جانشين من قرار داد كه در اجراى حدود الهى قيام كنى و مشكل ترين كارها را به انجام رسانى.

سوگند به خدايى كه محمد را به حق براى رسالت برگزيده آن كس كه تو را انكار كند به من ايمان نياورده و آن كس كه تو را نشناسد به رسالت من اقرار نكرده است آن كس كه امامت تو را باور ندارد به من نيز ايمان نياورده است.

فضيلت و ارزش هاى تو از ارزش هاى من و ارزش هاى من از خداست و سخن خداوند متعال است كه فرمود: «قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمّا يَجْمَعُونَ».

ص: 60


1- . وليد در زمانى كه در كوفه بود شراب خورد او را عثمان حاكم آنجا كرده بود و مايل نبود كه او شلاق خورد تا اينكه گرفتار دستان خيبر كشاى مرتضى على عليه السلام شد و حضرت به او حد جارى كرد.

معناى اين آيه اين است كه فضل خدا؛ يعنى نبوت پيامبرتان، و رحمت پروردگار، يعنى امامت على بن ابيطالب؛ از اين رو فرمود: با نبوت و ولايت شادمان باشيد...

سوگند به خداى على! تو آفريده نشدى جز براى پرستش پروردگار و براى آن كه به وسيله تو احكام و مسائل دين را مردم بياموزند و به وسيله تو راه هاى كهنه شده هدايت آبادان مى شود. همانا گمراه شد آن كسى كه نسبت به تو آگاهى ندارد و گمراه است و به راه خدا هدايت نشد آن كسى كه نسبت به تو و ولايت تو هدايت نشده است و اين سخن خداوند بزرگ است كه فرمود:

«وَ إِنِّي لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى».

يعنى: ولايت تو را بپذيرد، خداوند مبارك و بزرگ آنچه از حق مرا واجب شمرد حق تو را نيز واجب كرد.

حق تو بر آن كس كه به من ايمان آورد واجب است.

على جان! اگر تو نبودى حزب خدا شناخته نمى شد كه به وسيله تو دشمنان خدا شناسايى شوند و كسى كه به ولايت تو علاقه اى ندارد به چيزى علاقه اى نخواهد داشت....

سپس فرمود: من چيزى نمى گويم جز آنچه را كه پروردگار بزرگ من فرمود: امروز آنچه را كه درباره تو گفتم از طرف پروردگار بزرگ بود كه در حق تو نازل فرمود.(1)

نور ولايت

ابوجعفر عليه السلام در توضيح آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ».

فرمود: هركسى به ولايت على بن ابيطالب عليه السلام تمسك كند برايش نورى حاصل شود و قلبش نورانى گردد.(2)

ص: 61


1- تفسير برهان، ج 1، ص 488، حديث 2.
2- شواهد التنزيل، ج 2، ص 308.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109