جوان و توبه

مشخصات کتاب

عنوان و نام پدیدآور: جوان و توبه / محمد هادی ابراهیمی

مشخصات نشر: کابل: مطبعه اکبر، 1399

مشخصات ظاهری: 145 ص.

وضعیت فهرست نویسی: فیپا.

یادداشت: کتابنامه: ص. [144]؛ همچنین به صورت زیرنویس.

یادداشت: چاپ اول، 1399

موضوع: جوان، گناه، توبه

145 ص.

1. جوان، 2. گناه، 3. توبه – الف. موضوع

نام مجموعه:

......راه

بازگشت از گناه

نام کتاب: ....جوان و توبه

مؤلف: محمد هادی ابراهیمی

ناشر: مطبعه اکبر

صفحه آرا: عصمت الله نظری

نوبت چاپ: اول / 1399

قیمت: 90 افغانی

تلفن: 0767653632

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

ص: 4

جوان و توبه

محمد هادی ابراهیمی

ص: 4

فهرست مطالب

مقدمه....1

فصل اول:جوان و جوانی

تعریف جوان....4

ﺯﻣﺎﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ......4

ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ.....5

ﺷﮑﻞﮔﯿﺮیﺷﺨﺼﯿﺖ...7

ﺟﻮﺍﻧﯽﻫﻤﯿﺸﮕﯽ......9

فصل دوم: گناه و پیامد های آن

معنی گناه....13

ﮔﻨﺎﻩ ﭼﯿﺴﺖ؟!....13

آیا موضوع گناه و توبه، شدت محبت خدا به بندگانش رانمیرساند؟!...14

ریشه ی ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ......15

ﺍﻧﻮﺍﻉ ﮔﻨﺎﻩ....15

ص: 5

1. ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﮐﺒﯿﺮﻩ.....16

2. ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺻﻐﯿﺮﻩ....26

ﺑﻼهاﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ:....28

ﺭﺍﻩ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﮔﻨﺎﻩ.....29

عوامل گناه .......30

1. ماده گرایی...30

2. اندیشه فنا و مرگ...30

3. هوای نفس....31

عوامل تشدید گناهان...32

1. اصرار بر گناه....33

2. کوچک شمردن گناه....33

3. اظهار خوشحالی هنگام گناه....34

4. مغرور شدن به مهلت الهی...35

5. تجاهر به گناه.....35

آثار گناهان.......36

ص: 6

1. آثار وضعی گناه......36

2. آثار گناه بر دل انسان.....36

3. زوال نعمت...38

4. نزول بلا...40

5. کوتاهی عمر......42

6. تباهی ایمان ......43

7. تاریکی دل....43

8. قساوت قلب.......44

9. فکر گناه.......45

10. خصلت گناه....46

11. گناه، گناه می رویاند. ......47

مصونيت از گناه و اشتباه ...49

عوامل مصونیت از گناه......52

1. باور به حضور خدا...52

2. معاد باوری....53

ص: 7

3. عرضة اعمال......54

4. یاد مرگ......55

5 . نماز و عبادت....56

6. بر حذر داشتن از گناه در خلوتگاه.....57

7. دوری از گنهکاران...57

فصل سوم: توبه

یک حکایت.....62

معنای توبه...63

مفهوم توبه...63

فلسفة توبه...66

توبه و پاکسازی......67

استغفار و توبه در قرآن.......69

جبران گناه از دیدگاه روایات.......72

فرصت و زمان توبه.......74

رکن اول: پشیمانی بر گذشته...76

ص: 8

رکن دوم: تصمیم به عدم بازگشت......77

توبه در جوانی...78

یک حکایت.....79

توبه تولد دوباره......84

توبه مورد قبول.......87

توبه نصوح و خالصانه...88

چرا تأخیر؟...، .....90

با تأخیر افکندن توبه...90

آسان تر از توبه.....91

مهلت توبه.......92

همت و اراده...92

مراقبت کنید....93

خودسازی.......95

توبه حقیقی.....100

ارتباط با امام زمانأ یک نیاز حیاتی است.....102

توبه بی ثمر......103

ص: 9

توبه دروغین....105

راههای بخشش و جبران گناه....106

1. کمک و صدقات پنهانی....106

2. هجرت و جهاد......106

3. دوری از گناهان بزرگ.....107

4. انجام کار های نیک.....107

5. قرض دادن.......108

6. تقوا......109

7. ایمان و عمل صالح.....109

8. توبه و بازگشت از گناهان......110

9 . خواندن نماز های مستحبی و نافله، مخصوصاً نماز شب......111

10. خضوع در عبادت و اشک ریختن در دعا و مناجات....112

11. جهاد در راه خدا.......112

12. خوش اخلاقی....113

13. راستگویی....113

ص: 10

14. پیروی از پیشوایان دین...113

15. صلوات بر محمد و آل محمد(صلی الله علیه و آله)....114

16. تلاوت قرآن......114

17. عمل به قرآن......115

18. روزه .......115

19. افطاری دادن به روزه داران مؤمن. .......115

20. فریاد رسی از ستمدیدگان...115

21 . ترک گناهان بزرگ....116

22. استغفار روزانه....116

23. خداوند از حق الناس نمی گذرد....117

جوانان و توبه......118

ضمانت بهشت برای جوان تائب......120

تائبان نمونه...122

1. متخلفان تائب.......122

2. توبه غلام وحشی...123

ص: 11

3. توبه یک راهزن مشهور....125

4. داستان همسایه ابوبصیر.....127

رباعی های توبه....129

کتابنامه.....130

ص: 12

مقدمه

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین، و لعنة الله علی اعدائهم الی قیام یوم الدین

خداوند سبحان در قرآن کریم می فرماید: (ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة) « به سوی پروردگار خود دعوت کن به وسیلۀ رفتار حکمت آمیز و پندآموز»

دعوت به سوی پروردگار مختص زبان و گفتار نیست، بلکه راه ها و روش های گوناگونی دارد. یکی از این روش ها، رفتار و کردار است؛ و راه دیگر، قلم و نوشتار است که تأثیر بسیار زیاد در جامعه دارد.

در حدیث معروفی آمده است: ( مداد العلماء افضل من دماء الشهداء) «مرکب و قلم عالِم و دانشمند از خون شهید با فضیبت تر است» ، البته منظور از قلم، قلمی است که در هر عصر و زمان نیاز جامعه را در نظر می گیرد و جهت آن به سوی خدا باشد.

از آنجا که آیین اسلام، آیین رحمت و مهربانی است، تکلیف ها و کیفر های سخت در آن نیست. توبه بازگشت از گناه و روی آوردن به خداوند نیز از جملۀ همین تکلیف های آسانی است که خدای دانا و مهربان بندگان گناهکارش را بدان فراخوانده و همگان را بدان مژده داده و خود را توّاب و توبه پذیر نامیده است.

خداوند مهربان، درِ توبه و رحمت را به روی بندگان گناهکارش گشوده و راههای وصول به آن را به وسیلۀ پیامبران و اولیایش معرفی نموده است.

ص: 13

این نوشتار کاوشی است کوتاه پیرامون جوان، گناه و توبه که در سه فصل تنظیم شده است:

1. فصل اول: جوان و جوانی

2. فصل دوم: گناه و پیامد های آن.

3. فصل سوم: توبه و پشیمانی.

شواهد و مؤیدات قرآنی و حدیثی در سراسر کتاب ذکر شده است؛ منتها در صورت لزوم، متون عربی ( آیات قرآن مجید و روایات که ذکر آنها ضروری به نظر می رسید) در پاورقی ها آمده و ترجمه آن در متن ذکر شده است تا متن، یکدست و روان بوده و برای کسانی که با عربی آشنایی ندارند، ملال آور نباشد. البته باید گفت که در بعضی از جاهای کتاب متن عربی را برای فهم و درک بهتر خواننده گرامی آورده ایم تا خواننده بهتر و خوبتر مطلب را درک کند.

کابل- محمد هادی ابراهیمی

ربیع الثانی 1441 ه.ق

زمستان 1398

ص: 14

فصل اول:جوان و جوانی

اشاره

ص: 15

تعریف جوان

ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﺵ ﻧﮕﺬﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﺟﻮﺍﻥ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭘﯿﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﺑﻬﺎﯼ ﺻﻼﺕ ، ﺯﮐﺎﺕ ، ﺻﻮﻡ ، ﻋﺘﻖ ﻭ ﺣﺪﻭﺩ ﺳﺨﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.

ﻭﺍﮊﻩﯼ« ﺟﻮﺍﻧﯽ » ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪﺍﯼ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻗﻮﺍﯼ ﺟﺴﻤﯽ ﻭ ﺭﻭﺣﯽ ﺑﺸﺮ ﺩﺭ ﺑﺎﻻ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﺭﺟﻪ ﻭ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺩﯾﮕﺮ، ﺗﻤﺎم ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ های ﺩﺭﻭﻧﯽ ﻭ ﺑﯿﺮﻭﻧﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺷﮑﻮﻓﺎﺋﯽ ﻭ ﺛﻤﺮﺩﻫﯽ ﺍﺳﺖ

ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺴﺮ ﻣﯽﺑﺮﺩ ﺩﺭ ﻓﺎﺭﺳﯽ « ﺟﻮﺍﻥ » ﻭ ﺩﺭ ﻋﺮﺑﯽ « ﺷﺎﺏ » ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ. ﺁﺩﻣﯽ ﺑﺎ ﻫﻤﻪﯼ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﻭﺟﻮﺩﯼ ﻭ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻫﺎﯼ ﺟﺴﻤﯽ، ﺭﻭﺣﯽ، ﻋﺎﻃﻔﯽ ﻭ ﻋﻘﻠﯽ ﺧﻮﺩ ﮐﻪ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺗﻤﺪﻥ ﻭ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ، ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻤﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺗﮑﻤﯿﻞ ﺗﺪﺭﯾﺠﯽ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ.

ﺯﻣﺎﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ

ﺭﻭﺍﻥﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﻘﺴﯿﻢﺑﻨﺪﯼ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻭﺭﻩﯼ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺭﺍ ﺯﻣﺎﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪﺍﻧﺪ. ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﻓﺮﺧﻨﺪﻩ ﻭ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ

ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺩﺭ ﻭﺻﻒ ﺑﻬﺸﺘﯿﺎﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﯼ ﺑﯽﭘﺎﯾﺎﻥ اﻟﻬﯽ ﻏﺮﻕ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻧﺘﯿﺠﻪﯼ ﻋﺒﻮﺩﯾﺖ ﻭ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺑﻬﺮﻩﻣﻨﺪ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﺪ:

ص: 16

«ﺷﺒﺎﺏ ﻻﯾﻬﺮﻣﻮﻥ» «ﺑﻬﺸﺘﯿﺎﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﭘﯿﺮ ﻧﻤﯽﺷﻮﻧﺪ.»

ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮔﺮﺍﻣﯽ ﺍﺳﻼﻡ(صلی الله علیه و آله) ، ﺍﻣﺎﻡ ﺩﻭﻡ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺳﻮﻡ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺭ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ:

«ﺍﻥّ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﻭ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦ ﺳﯿﺪﺍ ﺍﻟﺸﺒﺎﺏ ﺃﻫﻞ ﺍﻟﺠﻨه»

ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ(علیه السلام) ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ(علیه السلام) ﺳﺮﻭﺭ ﻭ ﺁﻗﺎﯼ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﻬﺸﺖﺍﻧﺪ.

ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ

ﺩﯾﻦ ﻣﺒﯿﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﮐﻪ ﺩﺍﻋﯿﻪﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥﺳﺎﺯﯼ ﻭ ﺷﮑﻮﻓﺎﮔﺮﯼ ﻫﻤﻪﯼ ﻇﺮﻓﯿﺖﻫﺎ ﻭ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩﻫﺎﯼ ﺑﺸﺮﯼ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ، ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪﺗﺮﯾﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺮ ﻧﻘﺶ ﻣﺤﻮﺭﯼ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﺄﮐﯿﺪ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮔﺬﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺣﺎﺩﯾﺚ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﻌﺼﻮﻡ(علیهم السلام)ﺑﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺩﻭﺭﻩﯼ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺷﻨﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺷد.

ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺟﺰ ﺑﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ شان ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ: ﺍﻭﻝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺩﻭﻡ ﻋﺎﻓﯿﺖ.(1)

ﻗﺮﺁﻥ ﻣﺠﯿﺪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎﺩﯼ ﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ:

( ﻭ ﺑﻬﺮﻩﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﺎﺩﯼ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ )(2)

ص: 17


1- . ﺷﯿﺌﺎﻥ ﻻ ﯾﻌﺮﻑ ﻓﻀﻠﻬﻤﺎ ﺍﻻ ﻣﻦ ﻓﻘﺪﻫﻤﺎ ﺍﻟﺸﺒﺎﺏ ﻭ ﺍﻟﻌﺎﻓﯿﻪ؛ بحار الانوار، ج 44، ص 245.
2- . قصص، 77. وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا.

ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽ(علیه السلام) ﺩﺭ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﺪ:

ﺗﻨﺪﺭﺳﺘﯽ ﻭ ﻧﯿﺮﻭ ﻭ ﺁﺳﺎﯾﺶ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺑﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ ﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﻫﺎﯼ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ﺁﺧﺮﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﺄﻣﯿﻦ ﮐﻦ.(1)

پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:

ﺟﻮﺍﻥ ﭘﺎﺭﺳﺎﺋﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﯽ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻬﻨﺴﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺗﺮﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ.(2)

ﺑﺮ ﺍﻫﻞ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻥ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻣﻄﺮﺡ ﺍﺳﺖ، ﺗﻨﻬﺎ ﺳﭙﺮﯼ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻧﻮﺯﺍﺩﯼ ﻭ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪﺍﯼ ﺟﺪﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻋﻤﺮ ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻧﺪ، ﻧﯿﺴﺖ؛ ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﻫﻪ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻗﻮﺍ ﻭ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻫﺎﯼ ﺁﺩﻣﯽ ﺑﻪ ﺣﺪ ﮐﻤﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﺭﺳﺪ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺻﺤﯿﺢ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﮐﻤﺎﻝ ﻭ ﮐﺴﺐ

ﻓﻀﯿﻠﺖ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﺎﺷﺪﻧﯽ ﺑﻬﺮﻩﯼ ﮐﺎﻓﯽ ﺑﺒﺮﺩ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻏﯿﺮ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﮔﺮ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺷﻬﻮﺍﺕ ﻭ

ص: 18


1- . ﻻ ﺗﻨﺲ ﺻﺤﺘﮏ ﻭ ﻗﻮﺗﮏ ﻭ ﻓﺮﺍﻏﮏ ﻭ ﺷﺒﺎﺑﮏ ﻭ ﻧﺸﺎﻃﮏ ﺃﻥ ﺗﻄﻠﺐ ﺑﻬﺎ ﺍﻵﺧﺮﺓ؛ وسائل الشیعه ج 1 ص 90.
2- . ﻓﻀﻞ ﺍﻟﺸﺎﺏ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪ ﺍﻟﺬﯼ ﯾﻌﺒﺪ ﻓﯽ ﺻﺒﺎﻩ ﻋﻠﯽ ﺍﻟﺸﯿﺦ ﺍﻟﺬﯼ ﯾﻌﺒﺪ ﺑﻌﺪ ﻣﺎ ﮐﺒﺮﺕ » ﺳﻨﻪ ﮐﻔﻀﻞ ﺍﻟﻤﺮﺳﻠﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺳﺎﺋﺮ ﺍﻟﻨﺎﺱ.

ﻧﻔﺴﺎﻧﯿﺎﺕ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﺭﺯﺷﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﺧﺬﻻﻥ ﻭ ﺧﺴﺮﺍﻥ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.

ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮی ﺷﺨﺼﯿﺖ

ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎ ﺗﻮﻟﺪ، ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺭﺷﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﺑﻌﺪ ﺣﯿﻮﺍنیِ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﻭ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﮐﻨﻨﺪﻩﯼ ﺣﯿﺎﺕ ﺍﻭﺳﺖ، ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﺎﻟﻔﻌﻞ ﺩﺭ ﺍﻭ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽِ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺑﺎﻟﻘﻮﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﺬﺭﻫﺎﯾﯽ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻭ ﺷﮑﻮﻓﺎ ﺷﻮﺩ. ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﺎﻡ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﯽ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺧﻮﺍﺳﺖﻫﺎﯼ ﻧﻔﺴﺎﻧﯽ، ﺩﺭﯾﺎﻓﺖﻫﺎﯼ ﻋﻘﻠﯽ ﺍﻭ ﻧﯿﺰ ﺭﺷﺪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﻥ ﮐﻪ ﻧﻮﺑﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﺎﻡ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻣﯽﺭﺳﺪ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺍﻭﺝ ﺑﺮﻭﺯ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩﻫﺎﯼ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻢ ﺁﺩﻣﯽ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﮐﻤﺎﻝ ﻋﻘﻠﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻃﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳﻮ ﻫﻮﺍ ﻭ ﻫﻮﺱﻫﺎ ﻭﻏﺮﺍﯾﺰ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﯿﺰﻩﺍﯼ ﻗﻮﯼ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﻫﺎﯼ ﻧﻔﺴﺎﻧﯽ ﻣﯽﮐﺸﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﻗﻮﻩﯼ ﻋﺎﻗﻠﻪ ﮔﺮﺍﯾﺶﻫﺎﯼ ﺭﻭﺣﯽ ﻣﻌﻨﻮﯼ ﻭ ﻓﻄﺮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺗﺨﻄﯽ ﻭ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﺑﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩ. ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩﯼ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﺎﻥ ﺑﺎ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻠﻮﻍ، ﺍﺯ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺧﻮﺍهش های ﻏﺮﯾﺰﯼ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺷﮑﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻤﺎﯾﻼﺕ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﻭ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﺩﺭ ﺿﻤﯿﺮﺷﺎﻥ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯽﮔﺮﺩﺩ، ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﻏﺮﯾﺰﻩ، ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺧﻮﺍﻫﺶﻫﺎﯼ ﻧﻔﺴﺎﻧﯽ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﮐﺸﺶﻫﺎﯼ ﺭﻭﺣﯽ، ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺭﺿﺎﯼ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﻫﺎﯼ ﻣﻌﻨﻮﯼ ﻭﺍ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻥ، ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺷﺨﺼﯿﺖ

ص: 19

ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﮐﺜﺮﺕ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏﻫﺎ ﻭ ﺗﺪﺍﻭﻡ ﻭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺷﮑﻞ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ. ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﺰﯾﻨﺶﻫﺎ ( ﮐﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﺎﻡ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺭﺍﻫﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ) ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻧﻔﺲ ﻭ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎﯼ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺰﯾﻨﻨﺪ، ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺍﻭ ﺑﺮ ﭘﺎﯾﻪﯼ ﺻﻔﺎﺕ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺷﮑﻞ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ؛ ﺯﯾﺮﺍ: « ﺍﻥّ ﺍﻟﻨﻔﺲ ﻻﻣﺎﺭﺓ ﺑﺎﻟﺴﻮء»

«ﻫﺮ ﺁﯾﻨﻪ ﻧﻔﺲ، ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺪﯼ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽﮐﻨﺪ.»(1)

ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﺎ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﻣﺪﺍﻭﻡ ﺍﺯ ﻧﻔﺲ، ﺗﻨﻬﺎ ﺻﻔﺎﺕ ﻣﺎﺩﯼ ﻭ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺷﺪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ، ﺍﻭ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﯿﺶ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺮﯾﻢ ﺗﺎ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﭘﺴﺖﺗﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ.

«ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﭼﻬﺎﺭﭘﺎﯾﺎﻥﺍﻧﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺗﺮﻧﺪ »(2)

ﺍﮔﺮ ﺁﺩﻣﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﻭ ﺭﻭﯾﺎﺭﻭﯾﯽ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎﯼ ﻋﻘﻠﯽ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﻫﺎﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻭ ﻓﻄﺮﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺰﯾﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﮔﺰﯾﻨﺶ ﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻭﺭﺯﺩ، ﺟﻨﺒﻪﻫﺎﯼ ﻋﻘﻠﯽ ﻭ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﻭ ﺭﻭﺣﯽ ﺍﻭ ﺷﮑﻮﻓﺎ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺻﻔﺎﺕ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻠﮑﻪ ﻭ ﭘﺎﯾﺪﺍﺭ ﺩﺭ

ﻣﯽﺁﯾﺪ ﻭ ﺑﺪﯾﻦﮔﻮﻧﻪ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺍﻭ ﭘﺎﯾﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺟﻤﻠﻪﯼ ﻧﻮﺭﺍﻧﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽ(علیه السلام) ﺩﻻﻟﺖ ﺑﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ.

ص: 20


1- . یوسف / 53.
2- [2] ﺃﻭﻟﺌﮏ ﮐﺎﻻﻧﻌﺎﻡ ﺑﻞ ﻫﻢ ﺍﺿﻞّ. اعراف / 179

ﻗﻠﺐ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ ؛ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﯿﻔﺸﺎﻧﯽ؛ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﭘﺬﯾﺮﺩ.(1)

ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﺣﺪﯾﺜﯽ ﺩﯾﮕﺮ، ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺗﮑﻤﯿﻞ ﻋﻘﻞ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﻣﯽﺩﻫﺪ .

ﻣﺮﺣﻠﻪﯼ ﻧﻬﺎﯾﯽ ﻋﻘﻞ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﺎ 35 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺍﺳﺖ. (2)

ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ

ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺧﺼﻠﺖﻫﺎﯼ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﯾﺎ ﺩﺭ ﺗﻼﺵ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺍﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﯿﺒﺸﺘﺮ ﺩﻭﺍﻡ ﯾﺎﺑﺪ؛ ﻗﻮﺍﯼ ﺟﺴﻤﯽ ﻭ ﺭﻭﺣﯽ ﺍﻭ ﺿﻌﯿﻒ ﻧﺸﻮﺩ؛ ﭘﯿﺮﯼ ﻭ ﺳﺴﺘﯽ ﻭ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﻭ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﭘﮋﻣﺮﺩﻩ ﻧﮕﺮﺩﺩ ﻭ ﻧﺸﺎﻁ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﮐﻨﺪ. ﺍﻣﺎ ﺁﯾﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﺎﻧﺪ؟ ﻭ ﺁﯾﺎ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺻﻔﺎﺕ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﮐﺮﺩ؟ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺍﯾﻦ ﺳﺆﺍﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﮔﺮﭼﻪ ﻗﻮﺍﯼ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺳﯿﺮ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﻭ ﺑﺎ ﮔﺬﺭ ﺍﯾﺎﻡ ﺟﻮﺍﻧﯽ، ﺳﯿﺮ ﻧﺰﻭﻟﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﻧﺸﺎﻁ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺑﯽ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺭﺍ

ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺣﻔﻆ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﻭ ﮐﺎﻫﺶ ﻗﻮﺍﯼ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ، ﻗﻮﺍﯼ ﺭﻭﺣﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﭼﺎﺭ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﺑﻠﮑﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺑﺎﺷﺪ ( ﺯﯾﺮﺍ ﺭﻭﺡ ﻭ

ص: 21


1- . « ﺍﻥّ ﺍﻟﻘﻠﺐ ﺍﻟﺤﺪﺙ ﮐﺎﻻﺭﺽ ﺍﻟﺨﺎﻟﯿﺔ ﻣﺎ ﺃﻟﻘﯽ ﻓﯿﻬﺎ ﻣﻦ ﺷﯽﺀ ﻗﺒﻠﺘﻪ؛ نهج البلاغه: الکتاب 31، کشف المحجّه: ص 222 عن عمر بن ابی المقدم عن الامام الباقر عنه علیهماالسلام، تحف العقول: ص 70 نحوه.
2- .« وﻋﻘﻠﻪ ﻓﯽ ﺧﻤﺲ ﻭ ﺛﻼﺛﯿﻦ سنة، ﻭ ﻣﺎ ﮐﺎﻥ ﺑﻌﺪ ﺫﻟﮏ ﻓﺒﺎﻟﺘﺠﺎﺭﺏ »؛ کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 3، ص 493، ح 4746، مکارم الاخلاق: ج 1، ص 478، ح 1653 و فیه « یرخی» بدل «یربی»

ﺻﻔﺎﺕ ﺭﻭﺣﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﺎﺩﯼ، ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺳﯿﺮ ﻣﻌﻨﻮﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻋﺎﻟﻢ ﻏﯿﺐ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﻔﻆ ﺍﯾﻦ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻭ ﺳﯿﺮ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻌﻨﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﻧﺸﺎﻁ ﺭﻭﺣﯽ ﺭﺍ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺩﺍﺩ ) ﻭ ﺍﯾﻦ ﻣﻬﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺳﺎﯾﻪﯼﭘﺮﺳﺘﺶ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻭ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺯﯾﺮﺍ ﺷﺎﺩﺍﺑﯽ ﻭ ﻧﺸﺎﻁ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ، ﺧﺼﻠﺖﻫﺎﯼ ﺭﻭﺣﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺭﻭﺡ ﺁﺩﻣﯽ ﻧﺸﺄﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺡ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻋﺎﻟﻤﯿﺎﻥ ﺍﺳﺖ.

ﻭ ﻧﻔﺨﺖ ﻓﯿﻪ ﻣﻦ ﺭﻭﺣﯽ؛

ﻭ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺡ ﺧﻮﯾﺶ ﺩﻣﯿﺪﻡ.(1)

ﺑﺎ ﺣﻔﻆ ﺍﯾﻦ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻣﻌﻨﻮﯼ ﺑﯿﻦ ﺧﺎﻟﻖ ﻭ ﻣﺨﻠﻮﻕ، ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺳﺎﻟﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﺎ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﯾﺎﺑﺪ، ﺁﻥ ﺷﺎﺩﺍﺑﯽ ﻭ ﻧﺸﺎﻁ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﺩﺭ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻋﯿﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﻫﻤﺪﺍﻧﯽ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ (علیه السلام) ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ: ﺍﯼ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ! ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺍﺯ ( ﻓﺘﯽ ) (ﺟﻮﺍﻥ) کیست؟ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻡ ﻓﺪﺍﯾﺖ ﺷﻮﻡ: ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺘﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ. حضرت(علیه السلام) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﮕﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﮐﻬﻒ ﻫﻤﮕﯽ ﮐﺎﻣﻞ ﻣﺮﺩﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻭﺻﻒ ﺧﺪﺍﯼ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ (فتی) ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﺍﯼ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ! ﻓﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ ﻭ ﭘﺮﻫﯿﺰﮐﺎﺭ ﺑﺎﺷﺪ.(2)

ص: 22


1- . حجر / 29.
2- . ترجمه ی تفسیر المیزان، ج 13، ص 393.

ﺩﺭ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻋﺎﻗﻞ ﺩﺭ ﭘﯿﺮﯼ ﻫﻢ ﺟﻮﺍﻥﺍﻧﺪ:

«ﺇﺫﺍ ﺷﺎﺏ ﺍﻟﻌﺎﻗﻞ ﺷﺐّ ﻋﻘﻠﻪ ﻭ ﺇﺫﺍ ﺷﺎﺏ ﺍﻟﺠﺎﻫﻞ ﺷﺐّ ﺟﻬﻠﻪ؛ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﯿﺮ ﺷﻮﺩ ﻋﻘﻠﺶ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﯽﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺑﯽﺧﺮﺩ ﭼﻮﻥ ﭘﯿﺮ ﺷﻮﺩ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﮔﯿﺮﺩ.»

ص: 23

فصل دوم: گناه و پیامد های آن

اشاره

ص: 24

معنی گناه

گناه به معنی خلاف است و در اسلام هر کاری که بر خلاف فرمان خداوند باشد، گناه محسوب می شود.(1)

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)در سخنی به ابوذر فرمودند: « کوچکی گناه را ننگر، بلکه بنگر چه کسی را نافرمانی می کنی؟!.»(2)

ﮔﻨﺎﻩ ﭼﯿﺴﺖ؟!

ﺩﺭ ﻧﻬﺎﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺭﻭﺡ ﻋﺪﺍﻟﺘﺨﻮﺍﻫﯽ، ﺣﻖ ﭘﺮﺳﺘﯽ، ﺍﻧﺼﺎﻑ، ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ، ﻧﻮﻉ ﺩﻭﺳﺘﯽ، ﺭﺣﻢ، ﺧﺪﺍﭘﺮﺳﺘﯽ، ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻪ ﻧﯿﮑﯽ ﻭ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﻭ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﺁﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻏﺮﺍﯾﺰﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻏﺮﯾﺰﻩﯼ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻫﯽ، ﺧﻮﺩﭘﺮﺳﺘﯽ، ﺍﻧﺘﻘﺎﻡﺟﻮﯾﯽ، ﺭﺍﺣﺖﻃﻠﺒﯽ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺩﻣﯽ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﻨﻬﺎﻥ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﭘﺎﮐﯽ ﻭ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﯾﺎ ﺑﻪ ﺳَﻤﺖ ﻧﺎﭘﺎﮐﯽ ﻭ ﺭﺫﯾﻠﺖ ﻣﯽﮐﺸﺎﻧﺪ؛ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﻭﻝ، ﺁﻥ ﺭﺍ «ﺗﻘﻮﺍ ﻭ ﭘﺎﮐﯽ» ﻭ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﻭﻡکه ﻟﺬﺕﻫﺎﯼ ﻧﺎﻣﺸﺮﻭﻉ ﻭ ﻧﺎﭘﺎﮎ ﻫﺴﺘﻨﺪ، «ﮔﻨﺎﻩ » ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ.

ص: 25


1- . گناه شناسی، محسن قرائتی، تهران، مرکز فرهنگی درسهای از قرآن، 1377.
2- . لا تنظر الی صغر الخطیئة و لکن انظر الی من عصیته، مجموعه ورام، ج 2، ص 53

«ﮔﻨﺎﻩ » ﻋﻤﻠﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻭ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺍﻟﻬﯽ ﺩﺭ ﺗﻀﺎﺩ ﺑﻮﺩﻩ، ﺑﺎ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻧﻮﻋﯽ " ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ " ﻣﻌﻨﻮﯼ ﺩﺭ ﻧﻔﺲ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺁﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﮐﻪ " ﻧﻮﺭ " ﺁﺳﻤﺎﻥﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ، ﺩﻭﺭ ﻣﯽﺳﺎﺯﺩ.

ﺍﺳﻼﻡ ﺣﺘّﯽ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮔﻨﺎﻩ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩﯼ ﺑﺎ ﮔﻨﺎﻩ ﺍﺳﺖ، ﭼﻮﻥ « ﺍﺯ ﮐﻮﺯﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺮﻭﻥ ﺗﺮﺍﻭﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻭﺳﺖ.

ﻗﺮﺍﻥ ﮐﺮﯾﻢ ﻫﻼﮐﺖ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﻣﺖﻫﺎﯼ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﻌﻠﻮﻝ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺯﺷﺖ ﻭ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﻭ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﺪ:

ﺁﻳﺎﺕ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺸﺎﻥ، ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻼﻙ ﻛﺮﺩﻳﻢ.(1)

آیا موضوع گناه و توبه، شدت محبت خدا به بندگانش را نمی رساند؟!

کلمه ی « ذنب » به معنای دنباله است. چرا به گناه ذنب می گویند: چون کاری است که عوارض منفی برای انسان به دنبال دارد. وقتی ما یک گناهی انجام می دهیم، در واقع برای خودِ ما عوارض منفی دارد اما خداوند می فرماید: بیا از این کار، توبه کن و از من معذرت خواهی کن.

ص: 26


1- . ﻛَﺬَّﺑُﻮﺍ ﺑِﺂﻳﺎﺕِ ﺭَﺑِّﻬِﻢْ ﻓَﺄَﻫْﻠَﻜْﻨﺎﻫُﻢْ ﺑِﺬُﻧُﻮﺑِﻬِﻢ، انفال / 54.

کلمه ی «عصیان» هم به معنای پیروی نکردن است. من ارتباط خودم را با خدا قطع کرده ام و این کار آثار وضعی ِ نامطلوبی برای خودم دارد. اما خداوند می فرماید: تو مرا معصیت کرده ای، بیا توبه کن... آیا این، شدت محبت خداوند به بندگانش را نمی رساند؟!(1)

ریشه ی ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ

ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﮐﻪ ﺭﯾﺸﻪی ﺳﺎﯾﺮ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ:

1. ﺗﮑﺒﺮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺳﺠﺪﻩ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﺑﻪ ﺁﺩﻡ ﻣﺪﻝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﺍﺯ ﺑﺎﺭﮔﺎﻩ ﺍﻟﻬﯽ ﻣﻨﺠﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ.

2. ﺣﺮﺹ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺩﻡ ﻭ ﺣﻮﺍ ﺍﺯ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﻣﺪﻝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﻥﻫﺎ ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻧﺠﺎﻣﯿﺪ.

3. ﺣﺴﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﺎﺑﯿﻞ ﻭ ﻗﺎﺑﯿﻞ ﻣﺪﻝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻫﺎﺑﯿﻞ ﺗﻮﺳﻂ ﻗﺎﺑﯿﻞ ﻣﯽﺍﻧﺠﺎﻣﺪ.

ﺗﮑﺒﺮ، ﺣﺮﺹ ﻭ ﺣﺴﺪ ﺭﯾﺸﻪ ﺳﺎﯾﺮ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

ﺍﻧﻮﺍﻉ ﮔﻨﺎﻩ

اشاره

ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﮐﻠﯽ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻧﻮﻉ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﯾﻌﻨﯽ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﻭ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺻﻐﯿﺮﻩ ﺗﻘﺴﯿﻢﺑﻨﺪﯼ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ .

ص: 27


1- . از بیانات حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان

1. ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﮐﺒﯿﺮﻩ

ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﺩﺭ ﺗﻌﺎﻟﯿﻢ ﺩﯾﻨﯽ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﺷﯿﻌﻪ ﺑﺮ ﻣﺮﺗﮑﺒﯿﻦ ﺁﻥﻫﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﺁﺗﺶ ﺩﻭﺯﺥ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻭ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﺑﯿﻦ ﻣﺬﺍﻫﺐ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﺳﻼﻣﯽ ( ﺷﯿﻌﻪ ﻭ ﺳﻨﯽ ) ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺍﺳﺖ.

ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺗﻌﺎﻟﯿﻢ ﺩﯾﻨﯽ ﺍﺳﻼﻣﯽ، ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺳﺮ ﺯﻧﺪ ﻭ ﺗﻮﺑﻪ ﻧﻨﻤﺎﯾﺪ ﻓﺎﺳﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯ به او ﺍﻗﺘﺪﺍﺀ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺗﺶ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻣﺴﺘﺤﻖ ﻋﻘﻮﺑﺖ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﺳﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻓﻀﻞ ﺍﻟﻬﯽ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎﻟﺶ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ آن جمله ﺷﻔﺎﻋﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﻼﻡ(صلی الله علیه و آله) ﻭ ﺁﻝ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﺖ.

ﮔﻨﺎﻩ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﺩﺭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ مستوجب آن ﻋﻘﺎﺏ ﻣﯽﺷﻮﺩ . ﮔﻨﺎﻩ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﺍﺛﺮﺵ ﻣﺴﺦ ﺷﺪﻥ ﺭﻭﺡ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺭﻭﺡ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻓﻄﺮﺕ ﭘﺎﮎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻠﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﻭ ﻣﯿﻞ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﻧﯿﮏ ﻭ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﺎﻫﺶ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﻣﯿﻞ ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﻣﯽﯾﺎﺑﺪ.

در مورد شمارگان گناهان کبیره، برخی آن را 7 عدد و برخی 10 و برخی 20 و برخی 34 و بعضی 40 عدد و بیشتر، ذکر نموده اند. باید توجه داشت که این تفاوت از آیات و روایات مختلف، اقتباس و جمع آوری شده و بخاطر آن است که همه گناهان کبیره نیز یکسان نیستند. گناهان کبیره از دیدگاه امام خمینی قدس سره در کتاب تحریر الوسیله در مورد معیار گناهان کبیره، چنین آمده است:

ص: 28

1. گناهانی که در مورد آنها در قرآن یا روایات اسلامی وعده ی آتش دوزخ، داده شده باشد.

2- از طرف شرع، به شدت، از آن نهی شده است.

3- دلیل، دلالت دارد که آن گناه، بزرگتر از بعضی از گناهان کبیره است.

4- عقل، حکم کند که فلان گناه، گناه کبیره است.

5- در ذهن مسلمینِ پای بند به دستورات الهی، چنین تثبیت شده که فلان گناه، از گناهان بزرگ است.

6- از طرف پیامبر(صلی الله علیه و آله) یا امامان(علیهم السلام) در خصوص گناهی تصریح شده که از گناهان کبیره است.

سپس می گویند: گناهان کبیره، بسیار است، بعضی از آنها عبارتند از:

1- ناامیدی از رحمت خدا.

2- ایمن شدن از مکر خدا.

3- دروغ بستن به خدا یا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و یا اوصیای پیامبر.

4- کشتن نابجا.

5- عقوق پدر و مادر.

6- خوردن مال یتیم از روی ظلم.

ص: 29

7- نسبت زنا به زن با عفت.

8- فرار از جبهه جنگ با دشمن.

9- قطع رحم.

10- سحر و جادو.

11- زنا.

12- لواط.

13- دزدی.

14- سوگند دروغ.

15- کتمان گواهی، ( در آنجا که گواهی دادن واجب است ).

16- گواهی به دروغ.

17- پیمان شکنی.

18- رفتار بر خلاف وصیت.

19- شرابخواری.

20- ربا خواری.

21- خوردن مال حرام.

ص: 30

22- قمار بازى.

23- خوردن مردار و خون.

24- خوردن گوشت خوك.

25- خوردن گوشت حيوانى که مطابق شرع ذبح نشده است.

26- کم فروشى.

27- تعرّب بعد از هجرت. يعنى انسان به جايى مهاجرت کند که دينش را از دست میدهد.

28- کمك به ستمگر.

29- تكيه بر ظالم.

30- نگهدارى حقوق ديگران بدون عذر.

31- دروغگويى.

32- تكبر.

33- اسراف و تبذير.

34- خيانت.

35- غيبت.

36- سخن چينى.

37- سر گرمى به امور لهو.

38- سبك شمردن.

39- ترک نماز.

40- ندادن زکات.

41- اصرار بر گناه صغیره.

ص: 31

42- استمناء (خودارضایی)

باید گفت که عمل استمناء بسیار یک عمل زشت و قبیح است که فقیهان و علمای دین آنرا از جمله گناهان کبیره شمرده اند.(1)

اما شرک به خدا و انکار آنچه را که خداوند دستور داده، و دشمنی با اولیای خدا، از بزرگترین گناهان کبیره می باشد.(2)

از امام موسی کاظم(علیه السلام)روایت شده است روزی _عمرو بن عبید_، دانشمند معروف معتزلی به حضور امام جعفر صادق (علیه السلام)رسید. سلام کرد و نشست و این آیه را خواند: «وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ اْلإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ ؛ و کسانی که از گناهان بزرگ و زشتی ها دوری می کنند. » (شورا: 37)، آن گاه از خواندن ادامه آیه خودداری کرد. امام به او فرمود: چه چیز تو را به سکوت واداشت؟ گفت: دوست دارم گناهان کبیره ای را بشناسم که در کتاب خدا بیان شده است. امام صادق علیه السلام، در پاسخ او گناهان کبیره ای را که در قرآن آمده است، چنین بیان فرمود:

الف) شرک به خداوند

مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ. (مائده: 72)

ص: 32


1- . ر.ک: گناهان کبیره، آیت الله دستغیب.
2- . تحریر الوسیله، امام خمینی (رح)، ج 1، صص 274- 275.

کسی که برای خدا شریک قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام می کند.

ب) ناامیدی از رحمت خدا

إِنَّهُ لایَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ. (یوسف: 87)

هیچ کس جز کافران از رحمت خدا نومید نمی شوند.

ج) ایمنی از مکر (عذاب و مهلت) خدا

فَلایَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ. (اعراف: 99)

در حالی که جز زیانکاران، خود را از مکر (و مجازات) خدا ایمن نمی دانند!

د) عقوق والدین

در آیه ای از قرآن از زبان حضرت عیسی (علیه السلام) آمده است:

وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبّارًا شَقِیًّا. (مریم: 32)

خدا دستور داده که به مادرم نیکی کنم و مرا ستمگر تیره بخت قرار نداده است.

ه) کشتن انسان بی گناه

وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزاؤهُ جَهَنَّمُ خالِدًا فیها وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ

عَذابًا عَظیما. (نساء: 93)

ص: 33

و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد، کیفر او دوزخ است که در آن همواره خواهد بود و خدا بر او خشم می گیرد و لعنتپش می کند و برایش عذابی بزرگ آماده می سازد.

و) نسبت دادن زنا به زنان پاک دامن

إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ اْلآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ. (نور: 23)

کسانی که به زنان پاک دامن و بی خبر از فحشا و مؤمن، تهمت زنا می زنند، در دنیا و آخرت لعنت شده اند و برایشان عذابی بزرگ است.

ز) خوردن مال یتیم

إِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ نارًا وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیرًا. (نساء: 10)

شکم خویش را پر از آتش می کنند و به آتشی فروزان گرفتار خواهند شد.

ح) گریز از جنگ و جهاد

وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاّ مُتَحَرِّفًا لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزًا إِلی فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ. (انفال: 16)

جز آنها که برای ساز و برگ نبرد باز می گردند یا آنها که به یاری گروهی دیگر می روند و هر کس پشت به دشمن کند، به خشم خدا گرفتار می شود و جایگاه او دوزخ است و دوزخ بد جایگاهی است.

ص: 34

ط) رباخواری

الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاّ کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ. (بقره: 275)

آنان که ربا می خورند، در قیامت مانند کسانی از قبر برمی خیزند که به افسون شیطان، دیوانه شده باشند.

ی) افسون و شعبده کردن و جدایی افکندن میان زن و شوهر

یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ... وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی اْلآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ.

(بقره: 102)

میان زن و شوهر جدایی می افکندند... و خود می دانستند برای خریداران آن جادو، در آخرت بهره ای نیست.

ک) زنا

وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثامًا یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُهانًا. (فرقان: 68 و 69)

و هر که این کارها را انجام دهد، عقوبت گناه خود را می بیند [و] عذابش در روز قیامت دو چندان می شود و تا ابد، به خواری، در آن عذاب خواهند ماند.

ل) سوگند دروغ

یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَنًا قَلیلاً أُولئِکَ لاخَلاقَ لَهُمْ فِی اْلآخِرَةِ. (آل عمران، 77)

ص: 35

کسانی که عهد خدا و سوگندهای خود را به بهایی اندک می فروشند، در آخرت نصیبی ندارند.

م) خیانت کردن در غنایم جنگی

وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ. (آل عمران: 161)

هر که به چیزی خیانت کند، آن را در روز قیامت با خود خواهد آورد.

ن) نپرداختن زکات واجب

یَوْمَ یُحْمی عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ. (توبه: 35)

روزی که در آتش دوزخ گداخته شود و پیشانی و پهلو و پشتشان را با آن داغ کنند.

س) پوشاندن حق

مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ. (بقره: 283)

هر کس شهادت را کتمان کند، به دل گناه کار است و خدا به کاری که می کند، آگاه است.

ع) می گساری

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ اْلأَنْصابُ وَ اْلأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ. (مائده: 90)

ص: 36

ای کسانی که ایمان آورده اید! شراب و قمار و بت ها و گرو بندی با تیرها، پلیدی و کار شیطان است. از آن بپرهیزید تا رستگار شوید.

ف) ترک نماز و دیگر واجبات الهی

ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ. (مدثّر: 42و43)

چه چیز شما را به دوزخ کشانید؟ می گویند ما از نمازگزاران نبودیم و به درویشان طعام نمی دادیم.

ص) پیمان شکنی و قطع رحم

وَ الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی اْلأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدّارِ. (رعد: 25)

و آنان که پیمان خدا را پس از استوار کردنش می شکنند و آنچه را خداوند به پیوستن آن فرمان داده است، می گسلند و در زمین فساد می کنند، لعنت بر آنهاست و بدی های آن جهان، بهره شان.

هنگامی که امام به اینجا رسید، عمرو بن عبید گریست و از محضر امام صادق(علیه السلام) خارج شد، در حالی که می گفت: «نابود شد هر که تفسیر به رأی کرد و در فضل و دانش، با شما به ستیز برخاست».(1)

ص: 37


1- . اصول کافی، ج 3، صص 390-392.

2. ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺻﻐﯿﺮﻩ

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺻﻐﯿﺮﻩ ﺍﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺣﺮﺍﻡ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺛﺎﺑﺖ ﻭ ﻗﻄﻌﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﺎﺭﻉ ﻣﻘﺪﺱ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ « ﻟﻤﻢ » ﻭ « ﻣﺤﻘﺮﺍﺕ » ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺷﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺻﻐﯿﺮﻩ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻬﺖ ﺑﺎ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺪﯾﺚ ﺻﺤﯿﺢ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ:

« ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯼ ﭘﻨﺠﮕﺎﻧﻪ، ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻌﺪ، ﺭﻭﺯﻩ ﯼ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺗﺎ ﺭﻭﺯﻩ ﯼ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﺤﻮ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﯼ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺷﺮﻁ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﺭﺗﮑﺎﺏ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﺩﻭﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ.

ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺻﻐﯿﺮﻩ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﮐﺜﺮﺕ ﺍﻧﻮﺍﻉ، ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻣﺒﺘﻼ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺩﺭ ﺗﻮﺻﯿﻒ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻧﯿﮑﻮﮐﺎﺭ ﻭ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ ﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ : ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺯﺷﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﻫﺎ ﻭ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﻣﯽ ﻭﺭﺯﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺻﻐﯿﺮﻩ ﻫﻢ ﺩﻭﺭﯼ ﻣﯽ ﺟﻮﯾﻨﺪ.

ﭼﺮﺍ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺻﻐﯿﺮﻩ ﺗﻨﺒﯿﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ؟

ﺳﺮ ﻣﻄﻠﺐ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺆﺍﺧﺬﻩ ﻧﺸﺪﻥ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺻﻐﯿﺮﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﯼ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﮐﺒﯿﺮﻩ، ﻓﻀﻞ ﻭ ﺭﺣﻤﺘﯽ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻧﻮﺍﻫﯽ ﺍﻟﻬﯽ؛ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﻭ ﺻﻐﯿﺮﻩ، ﺍﺳﺘﺤﻘﺎﻕ ﻋﻘﻮﺑﺖ ﻋﻘﻼً ﺛﺎﺑﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻓﻀﻞ ﺧﺪﺍ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﺑﻨﺪﮔﯿﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﺮﻭﺩ ﻭ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﻫﻞ ﻋُﺠﺐ ﻭ ﻧﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﻭ ﺧﺪﺍﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻈﻤﺖ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ

ص: 38

ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻬﺖ ﮔﻨﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ، ﻣﻮﺭﺩ ﻓﻀﻞ ﺧﺪﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﺑﻠﮑﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﺧﺬﻻﻥ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺍﺳﺖ.

ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ(علیه السلام) ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ: « ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﺮﻫﯿﺰ ﮐﻨﯿﺪ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﺮ ﻭ ﮐﻮﭼﮏ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺭﺍﻭﯼ ﮔﻔﺖ: ﻣﺤﻘﺮﺍﺕ ﺫﻧﻮﺏ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟ ﺍﻣﺎﻡ(علیه السلام) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺷﺨﺺ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﭘﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﺟﺰ ﺍﯾﻦ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﮔﻨﺎﻩ ﮐﻮﭼﮏ ﻭ ﻧﺎﭼﯿﺰ ﺍﺳﺖ.(1)

ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺻﻐﻴﺮﻩ عبارتند از:

- ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ - ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺑﺎ ﺯﻥ ﺍﺟﻨﺒﯽ - ﻟﻌﻨﺖ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻭ ﻳﺎ ﺣﻴﻮﺍﻥ - ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﺧﻄﺒﻪ ﺟ-ﻤﻌ-ﻪ ﻭ ﻋﻴﺪﻳﻦ - ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﺑﺎ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻓﺎﺳﻖ ﻭﻓﺎﺟﺮ - ﺷﻨﻴﺪﻥ ﻏﻴﺒﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻭﺳﻜﻮﺕ ﻛﺮﺩﻥ ﺩﺭﺑﺮﺍﺑﺮﻏﻴﺒﺖ ﻛﻨﻨﺪﻩ - ﺩﺭ ﺧﻨﺪﻩ ﻭﺷﻮﺧﻲ ﺍﻓﺮﺍﻁ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﻭﺍﺯ ﺣﺪ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻛﺮﺩﻥ - ﺩﺍﺧﻞ ﻛﺮﺩﻥ ﻧﺠﺎﺳﺖ ﻭ ﻧﺎﭘﺎﻛﻲ ﺩﺭ ﻣﺴﺠ-ﺪ - ﺭﻭﺯﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﺭ ﺍﻳ-ﺎﻡ ﻣ-ﻤﻨ-ﻮﻋ-ﻪ - ﻓ-ﺤ-ﺶ ﮔ-ﻔﺘﻦ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺭﺍﺯﯼ ﻛﺮﺩﻥ - ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﯼ ﻛﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺑﺎﻃﻞ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻇﺎﻟﻢ -ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﻋﻴﺐ ﻣﺎﻝ ﻭﺟﻨﺲ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﻭﺧﺘﻦ ﺁﻥ - ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺧﻼﻑ ﻭﻋﺪﻩ، ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﻭﻋﺪﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﻛﺴ-ﻲ - ﺗﺄﺧﻴﺮ ﺩﺭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺯﻛﺎﺕ ﻭ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻓﺮﺿﻲ ﺑﺪﻭﻥ ﻋﺬﺭﺷﺮﻋ-ﻲ .

- ﺟﻠﻮﯼ ﮔﻴﺮﯼ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺍﺷﻴﺎﺀ ﺧﻮﺭﺩﻧﻲ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻴﺎﺯ ﻣﺮﺩﻡ ( ﮔﻨﺪﻡ ... ) ﺟﻬﺖ ﮔﺮﺍﻥ ﻓﺮﻭﺧﺘﻦ - ﺗﺮﻙ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺪﻭﻥ

ص: 39


1- . ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻻﻧﻮﺍﺭ ، ﺝ 73 ، ﺹ 353 .

ﻋﺬﺭﺷﺮﻋﻲ - ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺤﻘ-ﻴﻖ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﻛﺴﻲ ﺩﻋﻮﺍ ﻛﺮﺩﻥ ﻭ ﺩﻓﺎﻉ ﻧﻤﻮﺩﻥ .- ﺍﺩﺍﺀ ﻛﺮﺩﻥ ﺯﻛﺎﺕ ﺍﺯ ﻣﺎﻝ ﭘﺴﺖ ﻭ ﺧﺮﺍﺏ .- ﺣ-ﺴ-ﻮﺩﻱ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ - ﺑﺪ ﮔ-ﻤﺎﻧ-ﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺴﻠ-ﻤﺎﻧﺎﻥ - ﺭﺍﺯ ﻛﺴ-ﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺍﻓﺸﺎﺀ ﻛ-ﺮﺩﻥ - ﺍﻧ-ﺪﺍﺧﺘﻦ ﻧ-ﺠ-ﺎﺳ-ﺖ ﻭ ﭘ-ﻠ-ﻴﺪﻱ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣ-ﺮﺩﻡ - ﺍﻣ-ﺎﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﮐﺴﻲ ﮐﻪ ، ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺭﺍﺿﻲ ﻧﻴﺴ-ﺘ-ﻨﺪ - ﮔﻔﺘﮕ-ﻮ ﻭ ﺳﺨ-ﻦ ﺩﻧ-ﻴﻮﻱ ﺯﺩﻥ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ - ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻣﻜﺮﻭﻩ - ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘ-ﻦ ﺑﺎ ﻓﺨﺮ ﻭ ﺗ-ﻜﺒﺮ - اصرار بر گناهان کوچک کسی که گناه صغیره ای انجام دهد و بر آن اصرار داشته باشد؛ به این معنی که آن گناه را ادامه می دهد و از آن توبه نکند، این موجب می شود که آن گناه از گناهان کبیره شمرده شود.(1) ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻭ ﺩﻋﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.

ﺑﻼهاﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ:

ﮔﻨﺎﻩ، ﺁﺛﺎﺭ ﻭﺿﻌﯽ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ ﺍﺯ ﻣﺴﻠّﻤﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮐﺮﺩﺍﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﻭ ﭼﻪ ﺑﺪ، ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﻫﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺍﺭﺩ . ﺧﺪﺍﯼ ﺳﺒﺤﺎﻥ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺮﯾﻢ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ: ﻫﺮ ﻣﺼﻴﺒﺘﻰ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﻋﻤﺎﻟﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩﺍﻳﺪ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﻋﻔﻮ ﻣﯿﻜﻨﺪ.(2)

ص: 40


1- . تحریر الوسیله ( چهار جلدی ) ج 1، ص 498.
2- . « ﻭَ ﻣﺎ ﺃَﺻﺎﺑَﻜُﻢْ ﻣِﻦْ ﻣُﺼﻴﺒَﺔٍ ﻓَﺒِﻤﺎ ﻛَﺴَﺒَﺖْ ﺃَﻳْﺪﻳﻜُﻢْ ﻭَ ﻳَﻌْﻔُﻮﺍ ﻋَﻦْ ﻛَﺜﻴﺮ » شوری / 30.

ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺍﺯ ﺁﺛﺎﺭ ﻭﺿﻌﯽ ﮔﻨﺎﻩ، ﺍﺛﺮﺍﺕ ﻋﯿﻨﯽ ﻭ ﺁﺷﮑﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻌﺼﯿﺖ ﺣﻖ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩ ﻭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﯿﺎﻣﺪﻫﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ:

- ﯾﺄﺱ ﻭ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ - ﺑﯿﻢ ﻭ ﺗﺮﺱ - ﻋﺪﻡ ﺍﺳﺘﺠﺎﺑﺖ ﺩﻋﺎ- ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺑﺎﻥ- ﻧﺰﻭﻝ ﺑﻼ ﻭ ﺁﻓﺖ- ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ ﻭ ﻧﺒﺎﺭﯾﺪﻥ ﺑﺎﺭﺍﻥ- ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﻋﻤﺮ- ﻓﻘﺮ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ- ﺗﺴﻠﻂ ﺍﺷﺮﺍﺭ ﻭ ﺳﺘﻤﮕﺮﺍﻥ

ﺭﺍﻩ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﮔﻨﺎﻩ

ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺳﻼﻣﺖ ﻭ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﯿﮑﺒﺨﺘﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﺭ ﻗﺮﺏ ﺍﻟﻬﯽ ﻭ ﻣﺤﺸﻮﺭ ﺷﺪﻥ ﺑﺎ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﻫﺴﺘﯿﻢ . ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺣﺮﮐﺖ ﻭ ﺗﻼﺵ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﻣﺘﻌﺎﻟﯽ ﻓﻮﻕ ﺑﻌﻀﺎً ﺩﺭ ﮔﺮﺩﺍﺏ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﺁﻟﻮﺩﮔﯽ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ . ﻣﯽﻟﻐﺰﯾﻢ، ﻣﯽﻟﻨﮕﯿﻢ، ﻣﯽﻣﺎﻧﯿﻢ . ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﺮ ﻋﺪﻡ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﻟﻐﺰﺵ ﻣﯽﮔﯿﺮﯾﻢ . ﺗﻮﺑﻪ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ . ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ . ﭼﻪ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﮐﻨﯿﻢ؟

- ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻓﮑﺮ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ - ﮐﻨﺘﺮﻝ ﭼﺸﻢ ﻭ ﮔﻮﺵ - ﮐﻨﺘﺮﻝ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻭ ﺳﺨﻦ - ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻋﺎﻣﻞ ﺁﺭﺍﻣﺶ - ﺣﺠﺎﺏ ﺣﺎﻓﻆ ﻋﻔﺖ ﻭ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﮐﺮﺍﻣﺖ

- ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻭ ﺩﻋﺎ - ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺍﻟﮕﻮﻫﺎﯼ ﺻﺤﯿﺢ - ﺩﻭﺭﯼ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻧﺎﺑﺎﺏ - ﻣﺤﺒّﺖ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ(علیهم السلام) - ﯾﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﻭ - ﯾﺎﺩ ﻣﺮﮒ ﻭ ﻗﯿﺎﻣﺖ

ص: 41

- ﻋﺒﺮﺕ ﮔﯿﺮﯼ ﻭ ﭘﻨﺪﺁﻣﻮﺯﯼ.(1)

عوامل گناه

1. ماده گرایی

کسانی که معنویات را فراموش کردند و جز به مادیات نمی اندیشند و خدای شان مادی گرایی شده است و برای ارضای غرایز و اشباع امیال نفسانی خود تلاش و اصرار می ورزند ولی به آنچه می خواهند نمی رسند و نتیجه ای جز اضطراب و غم و غصه نصیب شان نمی شوند. زیرا آنجا که ماده گرایی زیاد شد رقابتها زیاد می شود و انسان نمی تواند به تمام تقاضا های خود به طور کامل پاسخ مثبت دهد، لذا همواره در حسرت ضعفها و کمبود های خود است.(2)

2. اندیشه فنا و مرگ

هر انسانی به یقین می داند که بعد از مدتی زندگی از دنیا خواهد رفت و از آنچه دراین دنیا گرد آورده بود از دست خواهد داد و دستش را شست. کسانی که مرگ را پایان زندگی می داند و به جهان دیگری (آخرت) اعتقاد و امید ندارد فنا و نابودی است.(3)

ص: 42


1- . ﮔﺮﺩﺁﻭﺭﯼ : ﺑﺨﺶ ﻣﺬﻫﺒﯽ سایت ﺑﯿﺘﻮﺗﻪ، بینا.
2- . اکبری، محمود ، جوان و ندامت، قم، عطاران، 1390، ص 17.
3- . همان

3. هوای نفس

خداوند (ج) دو نوع گرایش در نفس قرار داده است: گرایش به نیکی و گرایش به بدی. زیاده خواهی در امیال غریزی را هوای نفس یا نفس اماره می گویند.(1)

یکی از خصوصیات مهم هوای نفس و هیجانات این است که به طور مداوم دستور به بدی ها می دهد! دستوراتی که زندگی شیرین انسان را در کامش تلخ می کند. هوای نفس همیشه انسان را به تمایلات سطحی و کم ارزش دعوت می کند و همین باعث می شود تا انسان به بعضی از موفقیت های که در اندیشه دارد نمی رسد در واقع مهم ترین مهم انسانها، پیروی از هوای نفس شان است.(2)

تمایلات و خواهش های دل، اگر خارج از محدودۀ دین وعقل باشد، به گناه و عصیان و طغیان می کشد. این خواسته های نفسانی همچون باتلاقی انسان را در خود فرو می برد و تمام شدنی هم نیست.(3)

ص: 43


1- . همان
2- . حسینی، سید محمد باقر راز حیات برتر، اصفهان، سلام سپاهان، 1397، صص 35- 36.
3- - جواد محدثی، شگرد های شیطان، درسهای از نهج البلاغه، مشهد، 1393، ص 28

حضرت علی(علیه السلام) نامه ای عتاب آمیز به شریح قاضی نوشت و او را برای خریدن خانه ای تجملاتی نکوهش کرد. در ضمن آن نامه فرموده است که:« آن خانه چهار حد و ضلع دارد، یک حد آن هوس است، حد دیگرش آفت ها، حد سوم آن مصیبت هاست و حد چهارم آن به شیطان منتهی می شود و درب این خانه از همین طرف باز می شود»(1)

هوای نفس گاهی از راه چشم و گوش، گاهی غرایز جنسی، گاهی شکم و لذایذ، گاهی ریاست و مقام، گاهی پول و دنیا طلبی و ... بروز می کند و همۀ اینها ابزار شیطان است تا انسان را گمراه و گناهکار کند. به همین جهت مبارزه با نفس اماره و کنترل هوای نفس، « جهاد اکبر» دانسته شده است.

خواهی نخوری ز تیم ابلیس شکست

باید به دفاع از دل و دیده نشست

چون «شوت» شود به سوی دل توپ گناه

دروازه دل به روی آن باید بست (2)

عوامل تشدید گناهان

اشاره

از آیات و روایات استفاده می شود که در چند مورد، گناهان کوچک تبدیل به گناهان بزرگ می شوند.

ص: 44


1- - نهج البلاغه، نامۀ 3.
2- - محدثی، جواد، برگ و بار، ص 304.

از جمله:

1. اصرار بر گناه

تکرار گناهان کوچک آنرا به گناهان بزرگ تبدیل می کند و اگر انسان حتی یک گناه کند، ولی استغفار نکند و در فکر توبه هم نباشد، اصرار بر گناه محسوب می شود. قرآن دربارۀ پرهیزکاران می فرماید.

آنان آگاهانه بر گناهانشان اصرار نمی ورزیدند.(1)

امام باقر(علیه السلام) در تفسیر آیه فوق می فرماید: اصرار، عبارت از این است که کسی گناهی را کند و از خدا آمرزش نخواهد و در فکر توبه نباشد.

2. کوچک شمردن گناه

کوچک شمردن گناه، آن را به گناه بزرگ تبدیل می کند، برای روشن شدن موضوع به مثال های زیر توجه کنید.

اگر کسی سنگی بسوی شما پرتاب کند، ولی بعداَ پشیمان شده و عذر خواهی کند، ممکن است او را ببخشیم، ولی اگر سنگ ریزه ای به ما بزند، و در اعتراض ما بگوید: این که چیزی نیست؛ او را نمی بخشیم، زیرا این کار، از روح استکباری او پرده بر می دارد و بیانگر آن است که گناهش را کوچک می شمرد(2)

امام حسن عسکری(علیه السلام) می فرماید:

ص: 45


1- . وَلَمْ يُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ يَعْلَمُونَ . سورۀ آل عمران، آیۀ 135
2- . محمود اکبری،پیشین ، ص 20

از گناهان نابخشودنی این است که انسان بگوید: کاش مرا به غیر از این گناه مجازات نکنند یعنی آن گناهِ مورد اشاره را کوچک بشمارد.(1)

3. اظهار خوشحالی هنگام گناه

لذت بردن از گناه و شادمانی هنگام انجام گناه، از اموری است که گناه را بزرگ می کند و موجب کیفر بیشتر می شود. امام علی(علیه السلام) فرمود:

[بدترین] بدها کسی است که به انجام بدی خوشحال گردد.(2)

و نیز فرمود:

عذاب دردناک گناه، شیرینی آن را تباه می سازد.(3)

یکی دیگر از اموری که موجب تبدیل گناه کوچک به گناه بزرگ می شود، طغیان و سرکشی در انجام گناه است. قرآن کریم می فرماید:

و اما آنها که طغیان کردند و زندگی دنیا را مقدم شمردند، بی گمان جایشان دوزخ است.(4)

ص: 46


1- . من الذنوب التی لا یغفر قول الرجل لیتنی لا أؤاخذ الا بهذا؛ تحف العقول، ص 486.
2- . شرالاشرار من یتبجح بالشر، عیون الحکم و المواعظ، ص 294؛ تصنیف غررالحکم، ص 105.
3- . حلاوة المعصیة یفسدها الیم العقوبه، ادامه حدیث.
4- - فَأَمَّا مَن طَغَى* وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا* فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى؛ نازعات / 37- 39.

4. مغرور شدن به مهلت الهی

یکی از اموری که گناه کوچک را به گناه بزرگ تبدیل می کند، آن است که گنهکار مهلت خدا و مجازات نکردن سریع او را دلیل رضایت خدا بداند و یا خود را محبوب خدا بداند. خداوند در قرآن می فرماید:

گناهکاران در دل می گویند: چرا خداوند ما را به خاطر گناهانمان عذاب نمی کند؟ جهنم برای آنها کافی است، وارد آن می شوند و بد جایگاهی است. (1)

عذاب جهنم برای چنین افرادی، دلیل آن است که گناه افرادی که مغرور به عدم مجازات سریع خداوند هستند، گناه کبیره است.(2)

5. تجاهر به گناه

آشکار نمودن گناه نیز یکی از موارد است که انسان را مغرور کرده و گناه کوچک را به گناه بزرگ تبدیل می کند، و این نشانه بی باکی بیشتر گنهکار است و باعث آلوده کردن جامعه و عادی نمودن گناه می گردد.

از این رو جامعه به فساد کشیده شده و تباه می شود. و یکی از بزرگترین و سخت ترین گناهان به شمار می رود.

ص: 47


1- . وَيَقُولُونَ فِي أَنفُسِهِمْ لَوْلَا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمَصِيرُ؛ مجادله / 8.
2- . محمود اکبری، پیشین، ص 22.

امام علی(علیه السلام) فرمود:

از آشکار نمودن گناهان بپرهیز که آن از سخت ترین گناهان است.(1)

آثار گناهان

اشاره

در روایات، به آثار و پیامد های فراوان گناه اشاره شده است. برخی از این آثار، مربوط به روح و قلب انسان اند، برخی مربوط به دین او و برخی به دنیای او است.

1. آثار وضعی گناه

گناهان آثار وضعی عجیبی دارند. اگر بدانیم گناه با قلب و دل و روح و جان آدمی چه می کند، هرگز گِرد آن نمی رویم. ابن مسعود از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل می کند که آن حضرت فرمودند:

از گناهان بپرهیزید؛ زیرا خیرات را از بین می برد. بنده گاهی گناه می کند و دانشی را که آموخت از یادش می رود، و بنده گناهی می کند و از قیام در شب باز می ماند، و بنده گناهی می کند و از روزی اش محروم می شود، در حالی که روزی برای او گوارا بود.

2. آثار گناه بر دل انسان

امام باقر(علیه السلام) فرمودند:

ص: 48


1- . ایاک والمجاهرة بالفجور فإنها من اشد الآثم؛ عیون الحکم وامواعظ، ص 95؛ تصنیف غررالحکم، ص 462.

برای دل چیزی تباه کننده تر از گناه نیست؛ زیرا دل، مرتکب گناه می شود و بر اثر مداومت بر آن، گناه بر آن چیره می گردد و نگونسارش می کند.

چه چیزی قلب و روح و جان ما را فاسد و آلوده می کند؟ خطر هیچ چیز برای جان و روح و باطن ما بیشتر از گناه نیست. آدم نادان می گوید: حالا می روم عیش و نوشم را می کنم، بعد هم می روم توبه می کنم. گاهی قلب با گناه آمیخته می شود و بیشتر و بیشتر در لجنزار گناه فرو می رود و وارونه می شود و بر اثر اصرار بر گناه منکر گناه بودن گناه می شود.

کسی که غرق در ربا می شود، می گوید: چه کسی ربا را حرام کرده است؟ ثعلبه از اصحاب پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) بود. در صف اول نماز، پشت سر آن حضرت نماز می خواند. اما حب مال دنیا او را گرفت و منکر زکات شد. گفت: زکات یعنی چه؟! و مرتد شد.(1)

قلب انسان بر اثر گناه و اصرار و مداومت بر آن منقلب و معکوس می شود. مثل ظرفی که وارونه می شود. قلب اگر وارونه شود، دیگر یک قطره از رحمت الهی در آن نمی ماند. ببینید چه خطر بزرگی در کمین است. یعنی اصول دین ما را هم از بین می برد. نگوییم گناه می کنیم، اهل بیت(علیهم السلام)

ص: 49


1- . بحارالانوار، ج 22، ص 40.

گفته اند ما را رها نمی کنند. ممکن است اصل اتصال به اهل بیت(علیهم السلام) با گناه کردن قطع شود.

خداوند در قرآن منی فرماید:

ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُون؛ (1)

سپس سر انجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که تکذیب کردند و ان را به مسخره گرفتند!

« أَسَاؤُوا السُّوأَى » یعنی بدی پشت سر بدی. عاقبتش هم « كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ » «تکذیب نشانه های خداوند» است. باید مراقب این خطر جدی باشیم که ممکن است با مداومت بر گناه از اهل بیت: فاصله بگیریم و از آنان جدا شویم.(2)

3. زوال نعمت

یکی از سنت های الهی آن است که اگر ملتی به گناه آلوده گردد خدا نعمت های را که به آنها بخشیده است از آنان می گیرد، مگر آن که توبه کند.

پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:

گناهان نعمت ها را تغییر می دهند. (3)

امام علی(علیه السلام) می فرماید:

ص: 50


1- . روم / 10.
2- . حبیب الله فرحزاد، پیشین، ص 87.
3- . الذنوب تغیر النعم، مستدرک، ج12، ص334.

به خدا سوگند هیچ ملتی از نعمت محروم نمی گردند مگر به واسطه گناهانی که مرتکب شده اند.(1)

امام صادق(علیه السلام) می فرماید:

خداوند بر خود قضای حتمی نموده است که وقتی نعمتی را به بنده ای بخشید، از او بازپس نگیرد مگر اینکه گناهی از او سر زند و به خاطر آن گناه، مستحق سلب آن نعمت شود.(2)

در دعای کمیل می خوانیم:

اللهم اغفرلی الذنوب التی تغیر النعم(3)

بار خدایا! بر من ببخش آن گناهی را که موجب تغییر نعمت ها می شود

پرسش: اگر گناه موجب از دست دادن نعمت است، پس چرا برخی از گناهان و ستمگران و افراد آلوده، این همه در ناز و نعمت هستند و گناه آنان موجب زوال نعمت آنها نمی شوند؟

پاسخ: جواب این پرسش را قرآن داده است، آنجا که می فر ماید:

آنان که کافر شدند و راه طغیان را پیش گرفتند تصور نکنند که

ص: 51


1- . و ایم الله ما کان قدم قط فی غض من عیش فزال عنهم الا بذنوب اجترحوها؛ نهج البلاغه، خطبه 188.
2- . ان الله عز و جل قضی قضاء حتماً لا ینعم علی العبد فیسلبها ایاه حتی یعدث العبد ذنباٌ یستحق بذلک النقمة؛ المیزان،ج 9،ص 110، بحارالانوار،ج 73،ص 334.
3- . دعای کمیل

اگر به آنان مهلت میدهیم این به سود آنهاست، ما به آنان مهلت می دهیم تا بر گناهان خود بیفزایند و غذاب سختی برای آنان باشد.(1)

چون این افراد در دنیا کار خیر هم دارند، خداوند به جهت جبران کارهای خیر آنها در دنیا به آنان نعمت می دهد تا آخرت از خداوند طلبکار نباشند علاوه بر این، خداوند گاهی به این گونه افراد، نعمت فراوانی میدهد وهنگامی که غرق لذت وسرور شدند، ناگهان همه چیز را از آنان می گیرد تا حد اکثر شکنجه را در زندگی دنیا ببینند، چرا که جدا شدن از چنین زندگی مرهمی بسیار ناراهت کننده خواهد بود.(2)

4. نزول بلا

اثر دیگری که برای گناه ذکر شده است، نزول عذاب الهی است. وقتی گناه فراوان شد موجب خشم خداوند می شود و خشم خداوند باعث نزول بلا می شود.

قرآن در آیاتی چند به گنهکاران هشدار داده است که مواظب رفتار خود باشند، در اینجا به دو نمونه از این آیات اشاره می شود.

ص: 52


1- . وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِينٌ سوره آل عمران آیۀ 178.
2- . ر.ک: انعام / 44.

آیا مردم آبادی ها، خودشان را در امان می بینند که بلای ما شب هنگام بر آنان برسد در حالی که آنان در خوابند؟(1)

آیا مردم آبادی ها خود را در امان می بینند که بلای ما روزهنگام بر آنان نازل شود در حالی که سرگزم لهو و لعب و خوشگذانی هستند. (2)

امام علی(علیه السلام) می فرماید:

از گناهان بپرهیزید که هیچ بلا و کمبودی نیست مگر به خاطر گناهی، حتی خراشی که بر بدن وارد می شود، لغزیدن و زمین خوردن شما و مصیبتی که بر روح و جسمتان وارد می شود. (3)

در دعای کمیل می خوانیم:

اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل البلاء

خداوندا! بر من ببخش آن گناهی را که موجب نزول بلا می شود.

ص: 53


1- . أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَآئِمُونَ سوره اعراف آیۀ 97.
2- . أو أمن أهل القری أن یاتیهم بأسنا ضحی و هم یلعبون. همان / 98.
3- . توفوا الذنوب فما من بلیة و لا نقص رزق الا بذنب حتی الخدش والکبوة والمصیبه. بحارالانوار، ج 70، ص 350.

5. کوتاهی عمر

گناه، یکی از عوامل کوتاه شدن عمر است عمر و زمان مثل جسم انسان با ارزش است بلکه با ارزش تر از جسم انسان وقتی انسان بخاطر چیزی زمان خود را صرف می کند در اصل قسمت از جسم خود را داده است. و گناه یکی از عوامل خطرناک است که زمان انسان را هدر داده و عمر انسان را کوتاه می کند گناهان انسان را می میراند و نامه اعمال انسان را سیاه می کند.

امام صادق(علیه السلام) می فرماید:

کسانی که بر اثر گناهان می میرند، بیش از کسانی هستند که بر مرگ طبیعی از دنیا می روند. (1)

امام باقر(علیه السلام) فرمود:

پناه بر خدا از گناهانی که انسان را به سرعت نابود و اجل ها را نزدیک میکند و شهر و دیار را خالی از سکنه میکند وآن قطع رحم،عاق والدین وترک نیکی است. (2)

پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:

ص: 54


1- . می یموت بالذنوب أکثر ممن یموت بالآجال امالی صدوق، ج 1، ص 331.
2- . نعوذ بالله من الذنوب التی تعجل الفناء و تقرب الآجال و تخلی الدیار و هی قطیعة الرحم والعقوق و ترک البر؛ کافی، ج 4، ص 182.

هر گاه پس ازمن زنا پدیدار شود مرگ ناگهانی فراوان میگردد. (1)

6. تباهی ایمان

عقل و وجدان دو عاملی هستند که انسان را در مقابل شیطان ونفس اماره محافظت میکند،ولی بر اثر گناه،این دو حساسیت خود را از دست میدهند.

گناه وآلودگی همچون بیماری خوره به جان انسان می افتد و روح ایمان را می خورد و از بین می برد و کار به جایی میرسد که سر از تکذیب آیات الهی در می آورد(2) . قرآن می فرماید:

سپس سر انجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند.(3)

7. تاریکی دل

نفس انسان در ابتدا، همچون صفحه ای سفید و خالی از هر نقش و نگاری است و نور فطرت، استعداد رسیدن به کمالات انسانی را در او مهیا نموده ولی به واسطة ارتکاب معاصی، در دل کدورت و سیاهی به وجود می آید و رفته رفته تمام صفحه قلب او تیره و تار می شود و از نعمت های الهی محروم خواهد شد(4).

ص: 55


1- . إذا ظهر الزنا من بعدی کثر موت الفجأة؛ همان، ص 81.
2- . اکبری،محمود، جوان و ندامت.
3- . ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُون. سورۀ روم آیۀ 10.
4- . اکبری، محمود، جوان و ندامت، ص 28.

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

هنگامی که شخصی مرتکب گناه می شود، در قلب او نقطة سیاهی به وجود می آید؛ پس اگر توبه کند، آن نقطة سیاه از بین می رود و اگر گناهان او زیاد شود آن قدر سیاهیِ دل او زیاد می شود که دیگر رستگار نخواهد شد. (1)

امام باقر(علیه السلام) فرمود:

هیچ چیز مانند گناه دل را فاسد نمی کند، همانا قلب با گناه در می آمیزد تا جایی که گناه بر آن چیره می شود و آن را زیر و رو می کند(2)

8. قساوت قلب

دل انسان در حالت سلامت، از لطافت و رقّت خاصی برخوردار است. به طوری که در سایة این رقّت و لطافت شدیداً از علل و عوامل معنوی و ملکوتی متأثر می شود و همین تأثیر معنوی استعدادهای عالیه او را شکوفا و به عروج او در مراتب معنوی کمک می کند. آنچه این سلامت را تهدید می کند، گناه و معصیت است. انسان هر بار که دست به سوی معصیتی دراز می کند از لطافت روحی و رقت معنوی اش کاسته می گردد تا آنجا که به تدریج آثار خشونت و کاهش رقت قلب حتی در سیمای او بخصوص در دیدگان او ظاهر می شود. هرچه انسان بر معصیت و گناه اصرار ورزد به همان اندازه قساوت، جای رقت را

ص: 56


1- . إذا أذنب الرجل خرج فی قلبه نکتة سوداء فإن تاب انمحت و إن زاد زادت حتی تغلب علی قلبه فال یفلح بعدها أبدا کافی، ج 2، ص 271؛ بحارالانوار، ج 73، ص 232.
2- . بحارالانوار، ج 73، ص 312.

می گیرد و در اعماق قلب انسان ریشه می کند و در نتیجه از ادراکات و لذت های معنوی باز می ماند و روشنایی قلبی و نورانیت درون را از دست می دهد. از این رو با توسل به عوامل مختلف سعی می کند از خود بگریزد.

امام علی(علیه السلام) فرمود:

دلها سخت نمی شود مگر به واسطة زیادی گناهان.(1)

9. فکر گناه

فکر بر گناه هم انسان را به گناه می کشاند زمانیکه ما در فکر گناه می افتیم بالآخره اگر خود را کنترول نکنیم هوای نفس و شیطان درونی ما سراغ ما می آید و ما را به فساد و تباهی می کشاند.

مثال: در فکر گناه بودن یعنی در اتاق سفید و پاکیزه دود کردن است. ذهن آدمی هم بسیار شفاف تر از اتاق های خانه است و گناه مثل دود سیاه و بدبوی می ماند که اگر به فکرش باشیم اذهان ما را آلوده و کثیف می کند.

امام علی(علیه السلام) در این مورد می فرماید:

کسی که در اطراف گناه بسیار بیندیشد، سرانجام به آن کشیده خواهد شد. (2)

ص: 57


1- . و ما قست القلوب إلا لکثرة الذنوب.همان، ج 70، ص 55.
2- . من کثر فکره فی المعاصی دعته الیها؛ غررالحکم، ح 8561.

10. خصلت گناه

آیت الله مرتضی مطهری (رح) در این باره می گوید:

این را ما مکرر گفتیم:

قرآن در مورد گناهان تعبیراتی دارد که معنایش این است. خصلت گناه این است که « بار انسان را سنگین می کند » یعنی هر یک گناهی به منزلی یک باری است که روی دوش انسان گذاشته می شود، و گناه دیگر بار دیگر. به طوری که انسان در آخر احساس می کند که کأنه زیر کوهی الان دارد زندگی می کند. یک کوهی دارد روی او فشار می آورد. برخلاف مردم اهل خیر که هر چه بیشتر کار خیر انجام می دهند احساس می کنند بال دارند در می آورند. و لهذا به گناه گفته می شود «ذَنب» که از ماده «ذَنَب» است. «ذَنَب» یعنی دُم ...

آدم هر چه که گناه بکند مثل اینکه یک دُم برایش می روید. روز به روز دُمش گنده تر می شود. که اصلاً کم کم حرکت را برایش دشوار می کند. یا در تعبیر دیگری قرآن تعبیر «وِزر» می کند. وِزر یعنی بار سنگین.(1)

« وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى »(2)

ص: 58


1- . مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج 13، صفحه 104.
2- . زمر / 7؛ و چهار آیه دیگر.

[و هیچ سنگین باری، بار گناهان دیگری را بر نمی دارد]

پس چه خوب است که در این دنیا و در عالم آخرت بار سنگین گناهان را بر خود تحمیل نکنم و همچون اولیاء الله بسوی یار محبوب پرواز کنان پرواز کنیم و به دیار یار بشتابیم و ساکن دیار یار شویم و خود را از گناهان سبک کنیم تا زودتر برسیم.

11. گناه، گناه می رویاند.

انسانی که گناهی مرتکب نشده باشد، گناه کردن برایش بسیار سخت و دشوار است و نمی تواند گناه کند. اما اگر خدای ناخواسته گناهی مرتکب شد، دفعه بعد انجام گناه برایش آسان می شود. دفعه دیگر آسانتر. بالآخره اگر به همین منوال ادامه پیدا کند سر از کفر و نفاق و تکذیب در خواهد آورد و در تور شیطان خواهد افتاد دیگر به آسانی نمی تواند بسوی نور که خداوند نور (آسمان ها و زمین است) برود. پس از این نتیجه می گیریم که اگر گناه کنیم، گناه دیگر برایمان آسانتر خواهد بود و همین طور رفته رفته با خدای مان خواهیم جنگید. باید خیلی مواظب باشیم و مراقبت کنیم که دچار گناه و دام های زهراگین شیطان نشویم و گناهی مرتکب نشویم. وقتی فکر گناه به سر مان زد و در فضای گناه آلود قرار گرفتیم باید به خدای علی الاعلی پناه ببریم و از او کمک بطلبیم که تنها کننده در آن مواقع اوست.

ص: 59

امام صادق(علیه السلام) از پدرانش روایت کرده که امیرمؤمنان علی(علیه السلام) فرمود: عیسی بن مریم(علیه السلام) گفته است: خوشا به سعادت آنکه سکوتش فکر کردن، نگاهش پند پذیرفتن است و خانه اش برایش بزرگ است و بر گناهان خویش می گرید و مردم از دست و زبان او در آرامش هستند.(1)

پاسخ امام علی(علیه السلام) به پیام معاویه

**(ترجمه) در فروتنی به درگاه خدا:

امام علی(علیه السلام)می فرماید:

اگر درباره گناهان خود فکر می کنم، گناهانم زیاد است و رحمت خدا از گناهان من وسیع تر است.

من به کارهای خوب خود دل بسته ام بلکه چشم به رحمت خدا دوخته و امید لطف دارم.

با چنین وضعی که من دارم اگر خدا مرا ببخشد این از رحمت اوست و اگر کیفر برای من در نظر بگیرد، من چه خواهم کرد؟

ص: 60


1- . الخصال، ج 1، ص 142.

خدا صاحب اختیار، معبود، پروردگار و حافظ من است و من بنده خدا هستم. به بندگی اقرار دارم و سر تسلیم فرود آورده ام.(1)

مصونيت از گناه و اشتباه

از جمله مختصات پيامبران «عصمت» است. عصمت يعني مصونيت از گناه و از اشتباه، يعني پيامبران نه تحت تاثير هواهاي نفساني قرار مي گيرند و مرتكب گناه مي شوند و نه در كار خود دچار خطا و اشتباه مي شوند. بر كناري آنها از گناه و از اشتباه، حد اعلاي قابليت اعتماد را به آنها مي دهد. اكنون ببينيم اين مصونيت به چه صورت است؟ آيا مثلا به اين صورت است كه هر وقت مي خواهند مرتكب گناه يا اشتباه شوند يك مامور غيبي مي آيد و مانند پدري كه مانع لغزش فرزندش مي شود جلوي آنها را مي گيرد؟ و يا به اين صورت است كه پيامبران سرشت و ساختمانشان طوري است كه نه امكان گناه در آنهاست و نه امكان اشتباه، آنچنانكه مثلا يك فرشته زنا نمي كند به دليل اينكه از شهوت جنسي خالي است و يا يك ماشين حساب اشتباه نمي كند به دليل اينكه فاقد ذهن است؟ و يا اينكه گناه نكردن و اشتباه نكردن پيامبران معلول نوع بينش و درجه يقين و ايمان آنهاست؟ البته تنها همين شق صحيح است. اكنون هر يك از اين دو مصونيت را جداگانه ذكر مي كنيم. اما مصونيت از گناه: انسان يك موجود مختاراست و كارهاي خويش را بر اساس منافع و مضار و مصالح و

ص: 61


1- . ترجمه بحارالانوار، ج 34، ص 424.

مفاسدي كه تشخيص مي دهد انتخاب مي كند، از اين رو«تشخيص» نقش مهمي در اختيار و انتخاب كارها دارد، محال است كه انسان چيزي را كه بر حسب تشخيص او مفيد هيچ گونه فايده اي نيست و از طرف ديگر زيان و ضرر دارد انتخاب كند، مثلا انسان عاقل علاقمند به حيات، دانسته خود را از كوه پرت نمي كند و يا زهركشنده را نمي نوشد. افراد مردم از نظر ايمان و توجه به آثار گناهان متفاوت اند، به هر اندازه كه ايمانشان قوي تر و توجه شان به آثار گناهان شديدتر باشد، اجتنابشان از گناه بيشتر و ارتكاب آن كمتر مي شود. اگر درجه ايمان در حد شهود و عيان برسد، به حدي كه آدمي حالت خود را در حين ارتكاب گناه حالت شخصي ببيند كه مي خواهد خود را از كوه پرت كند و يا زهر كشنده اي را بنوشد، در اينجا احتمال اختيار گناه به صفر مي رسد، يعني هرگز به طرف گناه نمي رود. چنين حالي را «عصمت از گناه» مي ناميم. پس عصمت از گناه ناشي از كمال ايمان و شدت تقواست. ضرورتي ندارد كه براي اينكه انسان به حد «مصونيت» و «معصوميت» از گناه برسد يك نيروي خارجي جبرا او را از گناه باز دارد و يا شخص معصوم به حسب سرشت و ساختمان، مسلوب القدرة باشد. اگر انساني قدرت بر گناه نداشته باشد و يا يك قوه اي جبري همواره جلوگير او از گناه باشد، گناه نكردن او برايش كمالي شمرده نمي شود، زيرا او مانند انساني است كه در يك زندان حبس شده و قادر به خلافكاري نيست. خلافكاري نكردن چنين انساني را به حساب درستي و امانت

ص: 62

او نتوان گذاشت. اما مصونيت از اشتباه: مصونيت از اشتباه نيز مولود نوع بينش پيامبران است. اشتباه همواره از آنجا رخ مي دهد كه انسان به وسيله يك حس دروني يا بيروني با واقعيتي ارتباط پيدا مي كند و يك سلسله صورتهاي ذهني از آنها در ذهن خود تهيه مي كند و با قوه عقل خود آن صورتها را تجزيه و تركيب مي كند و انواع تصرفات در آنها مي نمايد، آنگاه در تطبيق صورتهاي ذهني به واقعيتهاي خارجي و در ترتيب آن صورتها گاه خطا و اشتباه رخ مي دهد. اما آنجا كه انسان مستقيما با واقعيتهاي عيني به وسيله يك حس خاص مواجه است و ادراك واقعيت عين اتصال با واقعيت است نه صورتي ذهني از اتصال با واقعيت، ديگر خطا و اشتباه معني ندارد. پيامبران الهي از درون خود با واقعيت هستي ارتباط و اتصال دارند. در متن واقعيت، اشتباه فرض نمي شود، مثلا اگر ما صد دانه تسبيح را در ظرفي بريزيم و باز صد دانه ديگر را، و اين عمل را صد بار تكرار كنيم، ممكن است ذهن ما اشتباه كند و خيال كند اين عمل نود و نه بار و يا صد و يك بار تكرار شده است، اما محال است كه خود واقعيت اشتباه كند و با اينكه عمل بالا صد بار تكرار شده است مجموع دانه ها كمتر يا بيشتر بشود. انسانهايي كه از نظر آگاهيها در متن جريان واقعيت قرار مي گيرند و با بن هستي و ريشه وجود و جريانها متصل و يكي مي شوند، ديگر از هرگونه اشتباه مصون و معصوم خواهند بود.(1)

ص: 63


1- . مرتضی مطهری، معصونیت از گناه و اشتباه، صص 1-2.

عوامل مصونیت از گناه

اشاره

گام اول : برای رهایی از گناه توجه به زشتی گناه و پذیرش زشتی آن است.

گام دوم: تصمیم به رهایی از گناه

گام سوم تعقل است.

امام صادق(علیه السلام) به یکی از یاران خود فرمود:

ای پسر جندب، قبل از هر کاری و پیشامدی به پیامد آن فکر کن(1).

1. باور به حضور خدا

ایمان و اعتقاد به اینکه همة ما در محضر خداوند هستیم در بازدارندگی انسان از گناه نقش اساسی دارد. قرآن می فرماید:

آیا انسان نمی داند که خداوند همه اعمالش را می بیند؟(2)

و در آیه دیگر می فرماید:

خداوند چشم هایی را که به خیانت گردش می کنند می شناسد و به آنچه در سینه ها پنهان است آگاهی دارد.(3)

ص: 64


1- . یابن جندب قف عند کل امر قبل ان تقع فیه، بحار، ج 75، ص 283.
2- . أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى. (علق / 14.)
3- . يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ؛ مؤمن / 19.

این آیات به روشنی بیان می کند که همه ما در محضر خدای بزرگ هستیم و هرجا، چه پنهانی و چه آشکار کاری کنیم و حتی اگر در فکر و معز خود گناهی بپرورانیم خداوند از آن آگاه است و نیز می فرماید:

آیا نمی دانستند که خداوند، اسرار و سخنان که در گوشی آنها است را می داند.؟ و خدا داناى رازهاى نهانى است. (1)

امام علی(علیه السلام) می فرماید:

از معصیت خدا در پنهان و خلوتگاه ها بپرهیزید زیرا شاهد همان دادرس است.(2)

قرآن می فرماید:

و گناه را ، چه آشکار باشد و جه پنهان، ترک گویید، آنان که مرتکب گناه می شوند، به زودی به سزای اعمال خود خواهند رسید.(3)

2. معاد باوری

ایمان به معاد و روز جزا و باور به پاداش و کیفر اعمال و اعتقاد به اینکه هیچ کدام از نیکی ها و بدی های ما نابود نمی شوند بلکه در نزد خدای تعالی پابرجا

ص: 65


1- . أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللّهَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ؛ توبه / 78.
2- . اتقوا معاصی الله فی الخلوات فإن الشاهد هو الحاکم؛ نهج البلاغه، خطبه 324.
3- . وَذَرُواْ ظَاهِرَ الإِثْمِ وَبَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِمَا كَانُواْ يَقْتَرِفُونَ؛ انعام / 120.

است و هر کس در روز جزا مصروف و مشغول اعمال خویش است و به فرمودة قرآن هر آنچه را انجام داده است حاضر می بیند:

روزی که هر کس هر آنچه از نیک و بد کرده است حاضر می یابد و آرزو می کند کاش میان او و کار بدش فاصله ای دور بود، و خدا شما را از [ کیفر ] خود بر حذر می دارد، و خدا به بندگان رئوف است(1).

کسانی که به روز جزا ایمان دارد، و اعتقادش این است که یک روزی تمام کارهای خوب و بد محاسبه خواهد شد و همه اعمالش غربال و رسیدگی خواهد شد و پاداش آنها را خواهد دید، بنا بر این هرگز دست به کار خطا نخواهد زد و همیشه مراقب رفتار و کردارش خواهد بود.

3. عرضة اعمال

یکی از باور های دینی عرضة اعمال بر پیشوایان دینی است.

انسان وقتی بداند اعمال و رفتارش بر مولایش عرضه می شود نسبت به اعمال خود بطور دقیق نظارت دارد و توجه بیشتر دارد و همواره می کوشد تا با ترک گناهان رضایت و خوشنودی مولایش را کسب کند.

قرآن می فرماید:

بگو عمل کنید، خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را می بیند و به زودی به سوی کسی باز می گردد که پنهان و

ص: 66


1- . يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوَءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَاللّهُ رَؤُوفُ بِالْعِبَادِ؛ آل عمران / 30.

آشکار را می داند و شما را به آنچه عمل می کنید خبر می دهد.(1)

4. یاد مرگ

یکی از بهترین بازدارنده از گناهان (یاد مرگ) است.

پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:

مرگ را [فراوان] یاد کنید؛ زیرا هیچ بنده ای آن را بسیار یاد نکرد، مگر اینکه خداوند دلش را زنده گردانید و مردن را بر او آسان ساخت.(2)

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

یاد مرگ، خواهش های نفس را می میراند و رویشگاه های غفلت را ریشه کن می کند و دل را با وعده های خدا نیرو می بخشد و طبع را نازک می سازد و پرچم های هوس را درهم می شکند و آتش آزمندی را خاموش می سازد و دنیا را در نظر کوچک می کند.(3)

ص: 67


1- . وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛ توبه / 105.
2- . أکثروا ذکرالموت، فما من عبدأکثر ذکره الا احیا الله قلبه و هون علیه الموت؛ کنزالعمال، ح 42105.
3- . ذکر الموت یمیت الشهوات فی النفس، و یقلع منابت الغفله، و یقوی القلب بمواعد الله، و یرِقُّ الطّبع، و یَکسرُأعلام الهوی و یطفئُ نار الحرص، و یُحَقّرُ الدّنیا؛ بحارالانوار، ج 32، ص 133، ح 6.

به یاد مرگ باشیم تا شیطان نتواند توسط شگرد هایش ما را به فساد بکشاند. یاد مرگ انسان را از فحاشی و معاصی باز می دارد و او را به یاد خدا و روز قیامت می اندازد. اگر نمی توانید همیشه به یاد مرگ باشید روز های پنجشنبه یا جمعه به قبرستان ها بروید و حس کنید که روزی در اینجا خواهم خوابید و این تأثیر زیادی بر روح و روان انسان دارد.

5 . نماز و عبادت

نماز درمان درهای بی درمان است. نماز اگر به روش صحیح و با شرایط انجام شود بهترین وسیله برای سرکوب کردن شیطان و زدودن گناهان است.

و انسان را از باتلاق گناه به سوی محبوب خود ]خدا[ می برد.

خداوند در آیه ای از قرآن نماز را راهی برای دوری از گناهان می داند و می فرماید:

به درستی که ]نماز[ انسان را از کار زشت و ناپسند باز می دارد.(1)

ستون دین نماز است اگز خانه ای سقف نداشته باشد فرو خواهد ریخت، پس نماز هم ستون دین انسان است و نماز انسان را به سعادت و معنویات الهی سوق می دهد و ورزشی است برای روح انسان و باعث از بین بردن گناهان می شود.

ص: 68


1- . إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ؛ عنکبوت / 45.

پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:

ستون دین ]نماز[ است و نماز، نخستین عمل فرزند آدم است که به آن رسیدگی می شود؛ اگر درست بود به دیگر اعمالش رسیدگی می شود و اگر درست نبود به سایر اعمالش هم رسیدگی نمی شود.(1)

6. بر حذر داشتن از گناه در خلوتگاه

یکی از ویژگی های مؤمن این است که در خوتگاه از خدا شرم کرده و معاصی خدا نمی کند اگر خدا شاهد اعمال ما هستند همان خدا در روز قیامت داور است و اعمال ما را محاسبه می کند.

امام علی(علیه السلام) فرمود:

از معاصی خدا در تنهاییهای خود بپرهیزید؛ زیرا آن که شاهد است ]یعنی خداوند[ ، همان داور است.(2)

7. دوری از گنهکاران

در علم پزشکی این واقعیت مورد قبول همة پزشکان قرار گرفته که برای حفظ سلامتی و بهداشت علاوه بر این که از میکروب بیماری باید اجتناب کرد، از بیماران خطرناک نیز باید فاصله گرفت. زیرا در اثر کمترین برخورد و تماس،

ص: 69


1- . ان عمود الدّین الصلاه، و هی أول ما ینظر فیه من عمل ابن آدم، فإن صحّت نظر فی عمله، و ان لم تصحَّ لَم ینظر فی بقیة عمله؛ میزان الحکمه، باب؛ نماز، آثار گناه
2- . اتقوا معاصی الله فی اللخلوات، فإن الشاهد هو الحاکم؛ بحارالانوار، ج 25، ص 70، ح 78.

ممکن است عامل بیماری از بیمار به شخص سالم سرایت نماید.از همین جهت پزشکان با تجهیزات کامل و مراقبت های پزشکی با بیماران خطرناک ارتباط برقرار می کنند.

پس از این، این نتیجه را می گیریم که افراد مضر و گنهکار مثل ویروس و مکروب در چهار اطراف ما وجود دارد و اگر با آنها رابطه دوستی برقرار کنیم ما را از راه درست بدر خواهد کرد و ویروسی خواهیم شد. پس از آدم های مضر و مهلک دوری کنیم تا از حق غافل نمانیم.

قرآن در این باره می فرماید:

( و ]روز قیامت[ روزی است که ستمگر دستان خود را می گزد و می گوید: ای کاش با پیامبر همراهی می کردم. وای بر من! کاش فلان را به دوستی نمی گرفتم، و او ] بود که[ مرا از یاد]حق[ به گمراهی کشانید، پس از آن که (یاد حق) به من رسیده بود. و شیطان همواره فرو گذارنده انسان است).(1)

همنشینی با کسی که آنچه برای خودش می بیند و می پسندد برای تو نمی بیند، خیری برای تو در بر دارد.(2)

ص: 70


1- . وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا؛ فرقان، 27- 29.
2- . لا خیر لک فی صحبة من لا یری لک مثل الذی یری لنفسه.

امام سجاد(علیه السلام) فرمود:

بپرهیزید از همنشینی با گنهکاران.(1)

ص: 71


1- . إیاکم و صحبة العاصین؛ کافی، ج 8، ص 16.

فصل سوم: توبه

اشاره

ص: 72

رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ(1)

پروردگارا ما بر خويشتن ستم كرديم و اگر بر ما نبخشايى و به ما رحم نكنى مسلماً از زيانكاران خواهيم بود.

اشگ غمی بریز و زجرم و خطا گریز

برخیز و بی ریا به در کبریا گریز

سرگش-ته تا به کی به بیابان در آفتاب؟

ای خسته دل، به سایه لطف خدا گ-ریز

کی پیکر ضعیف ترا تاب آتش است؟

بر خود ببخش و زآتش قهر خدا گریز(2)

ص: 73


1- . سوره اعراف، آیه 23.
2- . سرود سحر، حجة الاسلام بهجتی، ص 91.

*یک حکایت

در کتاب ثمراة الحیوة جلد سوم صفحه 377 آمده است.

جوانی در بنی اسرائیل زندگی می کرد و به عبادت حق تعالی مشغول بود، روزها را به روزه و شب ها را به نماز و طاعت، تا بیست سال کارش همین بود تا که یک روز فریب خورده و کم کم از خدا کناره گرفت و عبادتهایش را تبدیل به گناه و معصیت کرد و از جمله گنهکاران قرار گرفت و در این کار بیست سال باقی ماند یک روز آمد جلوی آئینه تا خود را ببیند، نگاه کرد دید موهایش سفید شده از معصیتهای خود بدش آمد و از کرده های خود سخت پشیمان گردید.

گفت خدایا بیست سال عبادت و بیست سال معصیت کردم اگر برگردم بسوی تو آیا قبولم میکنی؟!

صدایی شنید که می فرماید: (اجبتنا فاحببناک ترکتنا فترکناک و عصیتنا فامهلناک و ان رجعت الینا قبلنا).

تا آن وقتی که ما را دوست داشتی پس ما هم تو را دوست داشتیم. ترک ما کردی پس ما هم تو را ترک کردیم، معصیت ما کردی ترا مهلت دادیم. پس اگر برگردی بجانب ما، تو را قبول می کنیم.

پس توبه نمود و یکی از عبّاد قرار گرفت. از این مرحمت ها از خدا نسبت به همه گنهکاران بوده و هست.

ص: 74

بازآ بازآ هرآنچه هستی بازآی

گر کافر و گبر و بت پرستی بازآی

این درگه ما درگه نامیدی نیس-ت

صدبار اگر توبه شکستی بازآی

معنای توبه

توبه، در لغت به معنای رجوع و بازگشت از گناه است.(1) و همچنین به معنای بازگشت است، بازگشت از راه خطا به راه صواب.(2)

و در اصطلاح، به معنای بازگشت بنده از عصیان و روی آوردن به طاعت خداوند است.

مفهوم توبه

توبه و استغفار از گناه از جمله چیزهایی است که در قرآن و روایات، مورد تأکید قرار گرفته است. در روایات به این نکته اشاره شده که انسان همواره خود را با استغفار، معطّر سازد تا بوی تعفن گناهانی که در گذشته مرتکب شده او را رسوا نسازند.

ص: 75


1- . لسان العرب، لغت توبه.
2- . قاموس قرآن، ج 1 ، ص 285.

وقتی انسان بر اثر غفلت و نادانی و یا طغیان غرایز و هوای نفس، دچار گناه شد، باید خیلی زود خود را در معرض رحمت الهی قرار دهد و از خدا آمرزش بخواهد و با آب توبه و استغفار، دل و جان خود را شستشو دهد که سهل انگاری و امروز و فردا کردن در امر توبه، خود گناهی دیگر و دلیل بر سرکشی بیشتر می باشد.(1)

حضرت علی(علیه السلام) در روایتی بسیار زیبا می فرمایند: خود را با استغفار معطّر کنید، تا بوی گناهان، شما را رسوا نکند.(2)

توبه در قرآن، هم به معنای رجوع انسان گناهکار آمده و هم به معنای توفیق برگشت از طرف خداوند، به بنده معصیت کار و هم به معنای قبول و پذیرش توبه ( انسان ) از جانب خداوند متعال است.(3) در آیه ای از قرآن، این سه معنا کنار هم جمع شده است آنجا که می فرماید: سپس خداوند به آنها (توفیق توبه داد) تا توبه کنند، خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است.(4) بازگشت وپشیمانی دو نوع است؛ یک نوع پشیمانی و بازگشت کاذب که هر آدم خطاکار، هنگامی که با کیفر مواجه می شود، پشیمان می شود و آرزو می کند که ای کاش آن عمل زشت را نکرده بودم.

ص: 76


1- . از فرصت تا حسرت جوانی، فتاحی اردکانی، محسن، 1358، ص 53.
2- . تَعَطَّزوا بالاِستغفارِ لا بَفضَحکُم رَوائِحُ الذُّنوبِ. بحار الانوار، ج 6، ص 22، باب2.
3- . تفسیر نمونه، ج 8، ص 173.
4- . ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ؛ سورة توبه / 118.

نوع دیگر از پشیمانی و بازگشت، آن است که گناهِ خود را نقد و حاضر ببیند و کیفرِ گناه را نسیه بداند، آنگاه به ملاحظة کیفر آینده و یا به خاطر اجر و ثواب آینده و یا به ملاحظة احساس زشتی و پلیدی که از گناه خود می کند از ارتکاب گناه منصرف می گردد.(1)

یکی از مهمترین ویژگی انسان این است که دارای تمایلات مختلف می باشد. یعنی انسان موجودی است که به اشیاء و کارهای مختلفی علاقه دارد و این علاقه ها در همه قسمت های زندگی انسان حضور فعالانه دارد. این یکی از

بهترین ویژگی است که خداوند در وجود آدمی آفریده است و انسان را نسبت به دیگر موجودات امتیاز بالاتری داده است. توبه یکی از امتیازات و مشخصات انسان نسبت به حیوانات است. انسان همیشه تمایل به سعادت و خوشبختی دارد و توبه یکی از تمایلات است که انسان بسویش میل دارد و این یکی از بهترین راه ها برای رسیدن به سعادت است که انسان را بر دیگر حیوانات برتری داده است.

استاد شهید مطهری می فرماید:

توبه... این نیست که ما لفظ « استغفروا الله ربی و اتوب الیه » را به زبان جاری کنیم. توبه از مقولة لفظ نیست، توبه یک حالت روانی و روحی است و بلکه یک انقلاب روحی در انسان است که لفظ استغفروالله ربی و اتوب الیه، بیانگر این حالت است، نه خود حالت، نه خود توبه... این که ما روزی چندین بار

ص: 77


1- . جوان و ندامت، اکبری، محمود، ص 78.

می گوییم استغروا الله ربی و اتوب الیه نباید خیال بکنیم که روزی چند بار توبه می کنیم، ما اگر روزی یک بار توبه واقعی بکنیم، مسلّما مراحل و منازلی از قرب به پروردگار را تحصیل می کنیم.(1)

فلسفة توبه

توبه، یکی از شاخصه های رحمت لایبناهی پروردگار عالم است، که به منظور ایجاد امید، در دل گنهکاران تشریع شده است تا از طریق این خود را

بازنگری و به درون خود نظر افکند و از قانون شکنی و پرخاشگری در عالم دنیا دست بردارد.

توبه عامل کاهش گناه، و فساد و کارهای نادرست و ناهنجار در جامعه است. هر انسان در طول زندگی به دلیل طغیان غرایز ممکن است به بعضی از گناهان آلوده شود. اگر برای او راه جبران و اصلاح نباشد، در کنار نشسته . با خود می اندیشد که سرنوشت من جز عذاب الهی نیست، پس چرا در باقیمانده عمر خود، از لذات نفسانی خودداری کنم؟ با این تصور به فکر اصلاح خود نمی افتد و به خلاف کاری ادامه می دهد. اما خداوند با تشریع توبه، به گناهکار ای فرصت را می دهد که بتواند گذشته خود را جبران کند.

در قوانین بشر نیز این اصل مورد توجه قرار گرفته است. متصدیان امر اصلاح و تربیت بر زندانیان می گویند: اگر در زمان سپری کردن کیفرِ جرم، رفتار

ص: 78


1- . مطهری، مرتضی، آزادی معنوی، ص 110.

خوبی از خود نشان دهند از تخفیف ( عفو و بخشش ) برخوردار خواهند شد. با این قانون، چه بسا زندانی وضع خود را عوض می کند تا بخشودگی و عفو شامل حالش گردد. توبه، یکی از راه های رویارویی با فشار های زوانی و رسیدگی به آرامش روحی است. یکی از روانشناسان می گوید:

شکنجه های وجدان اخلاقی، بسیار جانکاه و توان فرساست و گاهی صورت پشیمانی به خود می گیرد که آن را جز با جبران خطا نمی توان آرام کرد.(1)

توبه و پاکسازی

از نشانه های رحمت و لطف وسیع پروردگار عالم، نعمت توبه و پذیرش آن از سوی خداوند است.

توبه به معنی ترک گناه، بازگشت به سوی خدا و عذر خواهی در پیشگاه خداوند است.

عذر خواهی بر سه گونه است:

ص: 79


1- . کودک فلسفی، ج 1، ص 418.

گاهی عذر آورنده می گوید: من اصلاً فلان کار را انجام نداده ام. گاهی می گوید: من به آن جهت این کار را انجام دادم. و گاهی می گوید: این کار را انجام دادم ولی خطا کردم و بد کردم و اینک پشیمانم. این همان توبه است.(1)

توبه در اسلام دارای شرایطی است؛

1- ترک گناه.

2- پشیمانی از گناه.

3- تصمیم بر انجام ندادن دوباره ی گناه.

4- تلافی و جبران گناه.(2)

توبه همچون بیرون آوردن لباس چرگین از بدن و پوشیدن لباس پاک و تمیز است . توبه همچون شستشوی بدن آلوده و عطر زدن است.

قرآن در آغاز سوره ی هود می فرماید:

« وَأَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ »(3)

« و از پروردگار خود آمرزش بطلید، سپس به سوی او بازگردید. »

آوردن استغفار و توبه در یک آیه، حاکی از آن است که این دو با هم تفاوت دارند، اولی به معنی شستشو و دومی به معنی کسب کمالات است که انسان نحشت باید خود را از گناهان پاک سازد و سپس خود را به اوصاف الهی بیاراید، نحست هرگونه معبود باطل را از قلب خود بزداید و سپس معبود حق را در آن جای دهد، به قول حافظ:

ص: 80


1- . محسن قرائتی، پیشین، ص 99.
2- . مفردات راغب، ص 76.
3- . هود / 3.

تا نفس، مبرّا ز نواهی نکنی

دل، آئینه ی نور الهی نکنی

استغفار و توبه در قرآن

در قرآن، ذات پاک خداوند، 91 بار «غفور» «بسیار آمرزنده» و 5 بار «غفّار»، «بسیار بخشنده» یاد شده و در آیات بسیاری، مردم به استغفار و طلب آمرزش از

درگاه خدا دعوت شده اند. و بیش از 80 بار سخن از توبه و پذیرش توبه به میان آمده است. در اینجا به ذکر چند آیه می پردازیم:

1- « وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ »(1)

و از نشانه های پرهیزکاران آن است که: هرگاه مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می افتید و برای گناهان خوداز خدا طلب آمرزش می کنند.

2- « وَمَن

يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللّهَ يَجِدِ اللّهَ غَفُورًا رَّحِيمًا.»(2)

هر كس كار بدى كند يا بر خويشتن ستم ورزد سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را آمرزنده مهربان خواهد يافت.

ص: 81


1- . آل عمران / 135.
2- . نساء / 110.

3- « وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ.»(1)

خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند به آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است.

4- « قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ. »(2)

بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زياده روى روا داشته ايد از رحمت خدا نوميد مشويد در حقيقت خدا همه گناهان را مى آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است.

تعبیراتی که در این آیات آمده: مانند: بندگان من، ناامید نشوید، رحمت خدا، آمرزش همه گناهان، غفور و رحیم بودن خدا، همه حکایت از وسعت دامنه استغفار و قبولی توبه و گستردگی رحمت مطلق الهی می کند، به خصوص تعبیر به « عبادی »، ( بندگان من ). و نسبت بندگان، به رات اقدس الهی، بیانگر آن است که همه انسانها از خوب و بد، بندگان خدا هستند و خداوند به آنها، آن چنان مهربان است که همة آنها را بندگان خودش خوانده است. بنا بر این چشم انداز امید به آمرزش، بسیار وسیع و گشترده است.

ص: 82


1- . مائده / 9.
2- . زمر / 53.

وَإِذَاسَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ.(1)

و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزديكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مى كنم پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند باشد كه راه يابند.

از نکات بسیار ظریف در نزدیک بودن به خدا، در این آیه این است که خداوند، هفت بار امور را ذات پاک خود ( بدون واسطه ) بسبت داده است که عبارتند از بندگان من، از من، من نزدیکم، مرا می خواند، من پاسخ می گویم، دعوت مرا اجابت کنند، به من ایمان آورند.

یار نزدیک تر از من به من است

وین عجب بین که من از دور وَتُوبُوا

إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.(2)

اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنيد اميد كه رستگار شويد.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا.(3)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد به درگاه خدا توبه اى راستين كنيد.

ص: 83


1- . بقره / 186.
2- . نور / 31.
3- . تحریم / 8.

أَفَلاَ يَتُوبُونَ إِلَى اللّهِ وَيَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ.(1)

چرا به درگاه خدا توبه نمى كنند و از وى آمرزش نمى خواهند و خدا آمرزنده مهربان است.

در این آیه، مؤکداً خداوند انسانها را به سوی توبه و استغفار دعوت می نماید، و با ذکر دو صفت، « غفور و رحیم » بودنش، عواطف آنها را نحریک می نماید، تا شاید به سوی او باز گردند . با آب استغفار، گناهانشان را بشویند و در پرتو توبه، بر کمالات و فضائل انسانی خود بیفزایند.

جبران گناه از دیدگاه روایات

د روایات بطور صریح تاکید شده که در توبه، ترک گناه و پشیمانی، کفایت نمی کند. بلکه باید آثاری را که گناهان در زندگی انسان پدید آورده اند با کارهای نیک، جبران و اصلاح نمود.

این جبران در چهره های مخصوصی بروز می کند، تا عامل تربیت و تکامل انسان گردد. برای تکمیل این بحث، به روایات زیر توجه کنید:

1- رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید:

در هر جا هستی از خدا بترس و با مردم با خلق نیک برخورد کن، و هرگاه گناهی کردی کار نیکی انجام بده که آن گناه را محو کند.(2)

ص: 84


1- . مائده / 74.
2- . اتق الله حیث کنت و خالط الناس بخلق حسن و اذا علمت سیئة فاعمل حسنة تمحوها؛ بحارالانوار، ج 71، ص 242. وسائل الشیعه، ج 11، ص 384.

2- امام صادق(علیه السلام) در گفتاری فرمود:

کسی که در پنهانی گناه کند، پس در پنهانی کار نیکی انجام دهد، و کسی که آشکارا گناه کرد، پس آشکارا کار نیک انجام دهد.(1)

3- امام باقر(علیه السلام) می فرماید:

هرگاه نشانه های توبه، از توبه کننده آشکار نگردد، او توبه کننده حقیقی نیست. ( آشکار شدن نشانه های توبه این است که: ) آنها را که ادعای حقی بر او دارند راضی کند، نماز های قضا شده اش را اعاده نماید، در برابر مؤمنان متواضع باشد، و خود را از طغیان هوس های نفسانی حفظ نماید.(2)

4- امیرمؤمنان علی(علیه السلام) فرمودند:

میوه و و اثر توبه، جبران ضایعات نفس است.(3)

5- امام باقر(علیه السلام) فرمودند:

چقدر کارهای نیک، بعد از گناهان شایسته و زیبا است.(4)

6- امام کاظم(علیه السلام) فرمودند:

از کفارات گناهان بزرگ، پناه دادن به انسان های پریشان و گرفتار و زدودن اندوه از اندوهگین است.(5)

7- شخصی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پرسید: کفاره گناهان غیبت چیست؟

حضرت فرمودند:

ص: 85


1- . من عمل سیئة فی السر فلیعمل حسنة فی السر و من عمل سیئة فی العلانیة فلیعمل حسنة فی العلانیة؛ وسائل السیعه، ج 11، ص 383.
2- . بحارالانوار، ج 6، ص 35، میزان الحکمة، ج 1، ص 548.
3- . ثمرة التوبه استدراک فوارط النفس؛ مستدرک الوسائل، ج 2، ص 348.
4- . ما احسن الحسنات بعد السیئات؛ وسائل الشیعه، ج 11، ص 384، 492، هود / 114.
5- . من کفارات الذنوب العظام إغاثة المهلوف والتنفیس عن المکروب؛ شرح نهج البلاغه،(حدیدی)، ج 18، ص 135.

برای کسی که او را غیبت کرده ای، از خدا طلب آمرزش کن.(1)

8- امام باقر(علیه السلام) می فرماید:

سه کار کفاره و جبران کننده ی گناه است:

1- بلند سلام کردن. 2- اطعام دادن. 3- نماز شب و عبادت در هنگام که مردم خوابیده اند.(2)

9- امام باقر(علیه السلام)فرمودند:

کسی که دارای چهار خصلت باشد هر چند از سر تا قدمش را گناه فرا گرفته باشد خداوند آن گناهان را به نیکی تبدیل می کند:

1- راستگویی. 2- شرم و حیا. 3- نیک خلقی. 4- روحیه ی شکرگزاری.(3)

10- شخصی به حضور رسول خدا(صلی الله علیه و آله)آمد و عرض کرد: گناهانم بسیار شده اند و اعمال نیکم اندک است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:

سجده های بسیار بجا بیاور چرا که سجده، گناهان را آنچنان می ریزد که باد برگ های درخت را می ریزد.(4)

فرصت و زمان توبه

وجود مبارک رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از فرصت با عظمت ماه مبارک رمضان، به [فرصت و زمان توبه] تعبیر فرمود:

ص: 86


1- . نستغفر لمن إغتبته؛ وسائل الشیعه، ج 15، ص 583.
2- . ثلاث کفارات: إفشاءالسلام و إطعام الطعام و التهجدبالیل و الناس نیام؛ بحار، ج77، ص52.
3- . اربع من کن فیه و کان من قرنه الی قدمه ذنوباً بدلها الله حسنات: الصدق و الحیاء و حسن الخلق و الشُکر؛ بحار، ج 71، ص 332.
4- . أاثر السجود فإنه یحط الذنوب کما تحط الریح ورق الشجر؛ بحار، ج 85، ص 162؛ میزان الحکمة، ج 3، ص 477.

( وَ هُوَ الشّهرُ التَّوبَةُ )(1)

[و رمضان ماه توبه است.]

علت آن هم این است که مردم مؤمن در ماه رمضان در تمرین ترک قرار می گیرند و به صورت ظاهر، باید از پایان سحر تا ابتدای افطار، از ده برنامه اجتناب کنند. این اجتناب، به طور یقین، در تقویت روح، نفس و قلب آنان برای ترک گناهان کبیره و گناهان صغیره بسیار مؤثر است. البته، کاری که در مسألة ترک در ماه مبارک رمضان انجام می گیرد، در ماه های دیگر انجام نمی گیرد، مگر در یک روز ماه ذی الحجه که برای انجام حج تمتّع، بر مردم واجب می شود که بیست و چهار برنامه را ترک کنند، و همچنین در چند روز حج تمتّع، ولی به اندازه ای که در ماه مبارک رمضان، روح مردم برای مسألة ترک و اجتناک تقویت می شود، در آن روز و این چند روز، روحشان تقویت نمی گردد.

بنا بر این، برای مردم ترک گناه در ماه مبارک رمضان، از یازده ماه دیگر آسان تر است؛ ترک گناه در این مدت سی شبانه روز، آن ها را به فضای با عظمت تقوا و ترک دایم گناه می رساند.(2)

توبه، یعنی بازگشتن س-وی او

توبه ، کردن چون نظر بر روی او

ص: 87


1- . شیخ صدوق، فضایل الاشهر الثلاثه، ص 95.
2- . توبه، انصاریان، حسین، 1388، ص 1.

توبه، اُطراقی است در صحرای عشق

توبه، کردن س-یر در مجرای عشق

توبه، رح-مانیت رب فلق

توبه، ک-ردن، استغاثه نزد حق

توبه ، یعنی وس-عت عُمر و معاش

توبه، کردن لرزشی چون ارتعاش

توبه، باش-د آفرین هر مَلَک

توبه، کردن، س-یر کردن در فلک

توبه، یعنی ج-زئی از راه بهشت

توبه، کردن قسمتی از سرنوشت توبه، باشد اش-تیاق ک-ردگار

توبه، کردن نعمت پروردگار

توبه، می بایس-ت در دل نی زبان

توبه، ک-ردن دم به دم نی یک زمان

توبه، باشد باب مفتوح اِله

توبه، کردن رجعت انسان به راه

توبه، باید خ-الص و بی گفتگو

توبه، کردن، چ-رک ها را شستشو(1)

رکن اول: پشیمانی بر گذشته

پشیمانی، یکی از ویژگی های روحی انسان است. انسان موجودی عافیت اندیش و حسابگر است و در کنار آن خطاکار، شتاب زده و در مواردی پیرو هوی و هوس و یکی از بهترین ویژگی های انسان این است که می تواند هر کاری را انتخاب کرده و آنرا انجام دهد پس می تواند هوی و هوس را انتخاب کند یا بعبّد وعبادت و پشیمانی به درگاه حق تعالی را. این ویژگی ها باعث می شود در مواردی دچار اشتباه شود و در پی آن یک حالت روحی برای او دست

ص: 88


1- . فاطمی.

دهدکه آنرا پشیمانی می نامند. پشیمانی، غم و اندوه است که بر اثر آگاهی انسان در آثارِ بدِ کارش به وجود می آید. پشیمانی نتیجه تفکر و محاسبۀ آدمی است و از سلامت روح و روان آدمی خبر می دهد؛ اما در گیاه و حیوانات چنین حالتی وجود ندارد؛ زیرا حیوان بر اساس غریزه و طبع خود عمل می کند و قدرت تفکر و محاسبه ندارد.

انسانی که هیچ گاه دچار پشیمانی نمی شود، از دو حالت خارج نیست:

الف) یا هیچ گونه اشتباه و خطایی از او سر نمی زند که آن را مقام عصمت می نامند و مخصوص پیامبران الهی و امامان معصوم(علیهم السلام) است.

ب) یا به دلیل انحطاط و انحرافات پی در پی و بزرگ، که هر گناهی از او سر بزند پشیمان نمی شود. پیامبر(صلی الله علیه و آله)فرمود: هرگاه کسی که کارِ زشتی انجام دهد پشیمان نمی شود، از ایمان بهره مند است.(1)

تا کنون کردی گنه دیگر مکن

تیره کردی آب، افزون تر مکن

رکن دوم: تصمیم به عدم بازگشت

شرط (رکن) دوم توبه چیست؟ فرمود: اَلعزم علی ترک العود یک تصمیم مردانه، یک تصمیم جدی که دیگر من این عمل ناشایست را تکرار نمی کنم. البته شما را با این شعری(2) که خواندم مأیوس نکرده باشم. نگویید پس کار تمام

ص: 89


1- . آشنایی با قرآن، مرتضی مطهری، ج 2، ص 67.
2- . ر.ک شهید مرتضی، مطهری، آزادی معنوی، ص 139 شعر شیخ بهایی.

است؛ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ(1)؛ از رحمت الهی ناامید نباشید. از هر چه گناه کردید برگردید، خدا می پذیرد. همة شرایط را ذکر کرده اند، ولی حد و اندازه برای گناه ذکر نکرده اند. نگفته اند اگر گناهت به این حد رسید توبه ات قبول می شود اما به شرط اینکه واقعاً توبه کنی. اگر آتش درونی در تو پیدا بشود، انقلاب مقدس در روح تو پیدا بشود و تصمیم بر عدم عود بگیری، توبة تو قبول است اما به شرط اینکه تصمیم تو واقعاً تصمیم باشد، نه اینکه بیایی اینجا پچ پچی هم با خودت بکنی و بگویی عجب وضع بدی داریم و بیرون که رفتی فراموش کنی. این به درد نمی خورد و بدتر است. امام(علیه السلام) فرمود: کسانی که استغفار می کنند و باز گناه را تکرار می کنند، استغفارشان از استغفار نکردن بدتر است چون این مسخره کردن توبه است، استهزاء خداست، استهزاء توبه است.

این دو رکن توبه است: اول ندامت، حسرت، اشتغال درونی، ناراحتی از گذشته، پشیمانی کامل از گناه؛ و دوم تصمیم قاطع و جدی برای تکرار نکردن گناه.(2)

توبه در جوانی

حدیث زیبا از پیامبر(صلی الله علیه و آله) است که فرموده است: توبه زیباست، ولی در جوانی زیباتر .(3)

ص: 90


1- . سوره زمر، آیه 53.
2- . مرتضی، مطهری، آزادی معنوی، 1389، ص 139.
3- . اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَ لکِن فِی الشَّبابِ اَحسَنُ؛ نهج الفصاحه، ص 578، ح 2006.

پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده است: عدالت نیکو است اما از دولتمردان نیکوتر، سخاوت نیکو است اما از ثروتمندان نیکوتر، تقوا نیکو است اما از علما نیکوتر، صبر نیکو است اما از فقرا نیکوتر، توبه نیکو است اما [از جوانان] نیکوتر و حیا نیکو است اما از زنان نیکوتر.(1)

یک حکایت

در کتاب همای سعادت از نجیب الدین که از علمای بزرگ زمان خود بوده است نقل شده است.

یک شب در قبرستان بودم. دیدم چهار نفر بطرف قبرستان می آیند و یک جنازه ای روی دوش شان است. من جلو رفته و از آوردن جنازه در آن وقت اعتراض کردم و گفتم این عمل شبانه به من این طور می رساند که شما انسانی را

کشته اید و نیمه شب قصد دفن آن جنازه را دارید که کسی از راز و اسرارتان سر در نیاورد.

گفتند: ای مرد خیال بد نکن زیرا مادرش با ماست. دیدم پیرزنی جلو آمد. من گفتم ای مادر چرا نیمه شب جوانت را به قبرستان آورده ای؟

گفت جوان من معصیت کار بوده خودش چند وصیت کرده است.

ص: 91


1- . ر.ک: نهج الفصاحه، ص 578، ح 2006.

اول: چون من از دنیا رفتم، طنابی به گردنم بینداز و مرا در خانه بکش و بگو خدایا این همان بنده گریزپا و معصیتکاری است که بدست سلطان اجل گرفتار شده او را بسته و نزد تو آوردم به او رحم کن.

دوم: جنازه ام را شبانه دفن کن که کسی بدن مرا نبیند و از جنایات من یاد نکند و معذب شوم.

سوم: اینکه بدنم را خودت دفن کن و لحد بگذار که خداوند موهای سفید تو را ببیند و به من عنایتی فرماید و مرا بیامرزد، درست است که من توبه کرده ام و از کرده هایم پشیمانم ولی تو این وصیتهای مرا انجام بده.

وقتی که جوانم از دنیا رفت ریسمانی به کردنش بستم و او را کشیدم، ناگهان صدائی بلند شد و گفت: « اَلا اِنَّ اَولِیاء الله هُمُ الفائِزُون» با بنده گنه کار ما اینطور رفتار نکن ما خود می دانیم با او چه کنیم.

خوشحال شدم( که توبه او پذیرفته شده ) و او را به طرف قبرستان آوردم.

من از پیرزن خواهش کردم که دفن پسرش را به من واگذار کند. او هم اجازه داد بدن را در قبر گذاشتم همینکه خواستم لحد را بچینم آیه را شنیدم که به گوشم رسید « اَلا اِنَّ اَولِیاء الله هُمُ الفائِزُون» از این داستان این طور نبیجه می گیریم که توبه شخص گنهکار مورد قبول واقع شده و خدا دوست ندارد بنده گنه کارش

ص: 92

که توبه کرده مورد اهانت قرار گیرد. و آیا این مهربانی لایتناهی خداوند را نسبت به بندگان اش را نمی رساند؟

یا رب به درگاهت کنون با چشم گریان آمدم

با ناله و ش-ور و نوا با آه و افغ-ان آمدم

کردم بسی جرم و گنه تا اینکه گشتم رو سیه

بر درگهت ای پادشه اینک پش-یمان آمدم

دل از خطا ها پر ملال روی-ی ندارم از سؤال

مانند مرغ بسته بال افتان و و خیزان آمدم

رویم به روی خ-اک بین با دیده نمناک بین

ای مالک املاک بین با قلب سوزان آمدم

انسان باید در مسیر زندگی و لحظه لحظه عمر خود، در راه خدا گام بردارد. این فکر که انسان در پیری به فکر عبادت و خودسازی و توبه بیفتد از وسوسه های شیطان است، شیطان همواره می کوشد تا انسان را از مسیر خدا منحرف کند و آرزو های طولانی را در دل او جای دهد و نگذارد تا در جوانی توبه کند و این از شگرد های شیطان است چرا که چه بسا انسان به دوران پیری نرسد و مرگ به او مهلت ندهد که بتواند در دوران پیری توبه کند. چون مرگ همیشه در کمین

ص: 93

انسان است تا انسان را از پا در بیاورد و تسلیم سلطان اجل کند، فرض کنید که توفیقی برای او حاصل شود که در جوانی مرتکب گناه و معصیت شده است پس در ایام پیری توبه کند از کجا معلوم که مقبول درگاه حق تعالی قرار گیرد یا نه؟! شهید مطهری در این خصوص می گوید: » تا کی بگوییم آقا دیر نمی شود، حالا وقت باقی است؟! تا هنوز جوان هستیم، می گوییم ای آقا! جوان بیست ساله که دیگر وقت توبه کردنش نیست. اتفاقاً جوانی بهترین وقت توبه کردن است. علاوه بر این که، چه کسی به این جوان قول داده که او پا به سن بگذارد، میانه مرد شود، از میانه مردی بگذرد و پیر بشود؟ تا جوانیم می گوییم جوانیم. در میانه مردی هم می گوییم حالا خیلی وقت داریم، توبه وقتش پیری است، وقتی که پیر شدیم و دست مان از همه چیز کوتاه شد و همه قدرت ها از ما گرفته شد، آن وقت توبه می کنیم. نمی دانیم که اشتباه کرده ایم و راه را اشتباه آمده ایم؛ آن وقت اتفاقاً هیچ توبه نمی کنیم، آن وقت دیگر حال توبه برایمان نمی ماند، آنقدر در زیر بار

معاصی کمر ما خم شده است که دل ما دیگر حاضر برای توبه کردن نیست. دل یک جوان آماده تر است برای توبه کردن تا دل پیر.(1)

همان قسم که جسم یک جوان قوی است روح جوان هم نیرومند است وقتی خدا را صدا می زند صورت خدا را برمی گرداند. در جوانی همه نیرو ها و قوه های جسمی و روحی موجود است از عقل و استعداد و جسم گرفته تا بالاترین

ص: 94


1- . آزادی معنوی، مرتضی مطهری، ص 123.

سعادت و معنویات. پس بهترین زمان برای توبه کردن زمان جوانی است. چه خوب است زدودن چرک ها در جوانی و به سعادت رسیدن.

چه خوب می گوید مولوی:

خاربُن در قوّت و برخاستن

خارکَن در سستی و درکاستن

شخصی خاری را در سر راه مردم کاشته بود، این خار بزرگ شد. گفتند: بیا این خار را بکَن. گفت: دیر نمی شود، حالا می کَنیم، یک سال دیگر می کَنیم! سال بعد بوته خار بزرگ تر شد، ولی خارکَن چطور؟ پیرتر شده. گفتند: بیا بکن. گفت: دیر نمی شود، بعد می کَنیم. سال به سال، بوته خار بیشتر رشد می کرد، بیشتر ریشه می دوانید، تنه اش بزرگتر، خارهایش تیزتر و خطرش بیشتر می شد، اما خارکَن، پیرتر و از نیرویش کاسته می شد. این شعر می خواهد بگوید این صفات زشت و اخلاق فاسد، روز به روز در وجود تو مثل آن بوته خار، بیشتر

رشد می کند، بیشتر ریشه می دواند، ولی تو خودت روز به روز پیرتر می شوی و از نیرویت، از آن نیروهای مقدس تو کاسته می شود. وقتی که جوان هستی ، مثل یک انسان قوی و نیرومندی هستی که می خواهد یک نهال را بکند ؛ به سرعت می کَنی، ریشه اش را هم می کَنی، می اندازی دور، اما وقتی که پیر

ص: 95

شدی، مثل یک انسان سست قوه ای هستی که می خواهد یک درخت قوی را با دست خودش بکَند، هر چه زور می زند درخت از ریشه در نمی آید.«(1)

توبه تولد دوباره

بدون شک، آنچه پیش از مرگ، انسان را می کشد، و بزرگترین بلا برای انسان است نا امیدی است. اگر انسان در زندگی، اشتباه و گناهی انجام داده ، نباید از رحمت بی کران خداوند مأیوس شود. امام علی(علیه السلام) در روایتی می فرماید:

نومیدی، صاحب خود را می کُشد.(2)

امام علی(علیه السلام) فرمود: بزرگترین بلا، نومیدی است.(3)

هیچ گاه نباید به علت گناهی که در گذشته مرتکب آن شده ایم، امید خود را در زندگی از دست بدهیم،

بلکه با توبه، باید پنجره تازه ای را به روی زندگی خود باز کنیم و مطمئن باشیم که با توبه، خداوند ما را می بخشد.

امام باقر(علیه السلام) می فرماید: توبه کننده از گناه، مانند کسی که گناه انجام نداده است.(4)

مرحوم نراقی در این باره می گوید:

ص: 96


1- . مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج 23، ص 547، با کمی تغییر.
2- . قتل القنوط صاحبه؛ مصطفی درایتی و حسین درایتی، تصنیف غررالحکم و دررالحکم، ح 1331.
3- . اعظم البلاء انقطاع الرجاء. غررالحکم، ح 2856.
4- . التائب من الذنب کمن لا ذنب له؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 435.

زنهار ای جان برادر! تا حدیث بیماری روح را سهل نگیری و معالجه آن را بازیچه نشماری و مفاسد اخلاق رذیله را اندک ندانی... مسامحه در معالجه آنها آدمی را به هلاکت دائم و شقاوت ابدی می رساند. صحت روح و انصاف آن به محاسن اخلاق، باعث زندگانی ابدی و حیات حقیقی می شود. بعد از آنکه ساحت نفس از اخلاق ناپسند، پاک و آراسته گردد، قبول فیض الهی می شود.(1)

سعی کنیم در زندگی مصداق این شعر سعدی نباشیم که می گوید:

بر حرف معاصی خط عذری نکش-یدیم

پهلوی کبائر حسناتب ننوشتیم

افسوس بر این عمر گرانمایه که بگذشت

ما از سر تقصیر و خطا در نگذشتیم

پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند

ما ش-ب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم(2)

بنا بر این، بدون هیچ تعلل و مسامحه و بدون این که برای گناهی که انجام داده ایم از خود متنفر شویم و یا از خود و خدا نا امید گردیم، باید توبه کنیم و نا

ص: 97


1- . معراج السعاده، مفاسد بیماری نفس و فوائد صحت آن، ص 25.
2- . کلیات سعدی، تصحیح محمد علی فروغی، بخش غزلیات، ص 810.

امیدی و تنفر را از خود دور کرده و با توبه، زندگی جدیدی را آغاز کنیم. گاهی اوقات برخی از جوانان وقتی مرتکب گناهی می شوند، به جای ای که بیشتر با معنویات و نماز و دعا انس بگیرند، به علت شرمندگی و گناهی که انجام داده اند، بیشتر از نماز و دعا و معنویات فاصله می گیرند، در حالی که اتفاقاً شیطان به دنبال همین است که با گناه و معصیت، فاصله انسان را با خدا بیشتر و بیشتر کند.جوانان عزیز! اگر خدای ناکرده مرتکب گناه شدیم، اتفاقاً باید پیوند خودمان با خدا را بیشتر به واسطه نماز محکم کنیم. اگر انسان در مبارزه با شیطان، سنگر نماز را از دست داد، مطمئناً شکست او در برابر شیطان و در سنگر های بعدی قطعی است و بی تردید، سر انجام در این مبارزه، میدان را واگذار خواهد کرد. از امام زمانأ در این باره روایتی نقل شده که می فرمایند:

هیچ چیزی مانند نماز، بینی شیطان را به خاک نمی مالد، پس نماز بخوان و بینی شیظان را به خاک بمال.

بر این اساس در هیچ حالی نباید سنگر نماز را از دست داد، بلکه اگر کسی در زندگی مرتکب گناهی شد از دو کار غفلت نکند:

1. بیشتر به نماز رو بیاورد؛

شیطان که رانده گشت به جز یک خظا نکرد

خ-ود را برای سجده آدم رضا نکرد

ص: 98

شیطان ه-زار مرتبه بهتر از بی نماز

آن سجده بر آدم و این بر خدا نکرد

2. دعا و تضرع را نیز در زندگی و به خصوص بعد از ارتکاب گناه از دست ندهد.

پیامبر رحمت(صلی الله علیه و آله) می فرمایند:

دعا صلاح مؤمن و ستون دین و نور آسمان ها و زمین است.(1)

دعا برای انسان مانند صلاح ؛ اگر در میدان مبارزه با دشمن ، کسی اسلحه خود را به زمین بیندازد، از دو حال خارج نیست؛ در میدان مبارزه با شیطان که هر روز در کمین انسان نشسته است انسان نمی تواند و نباید از دعا و دعا غافل بماند، غفلت از دعا زمینه ساز اسارت، با شکست انسان به وسیله شیطان است.

توبه مورد قبول

پذیرش توبه مخصوص کسانی است که در اثر نادانی، کار ناشایستی انجام داده اند، ولی به محض توجه فورا توبه کرده اند قرآن می فرماید:

ص: 99


1- . الدعاء سلاح المؤمن و عمود الدین و نور السماوات و الرض؛ کلینی، کافی، ج 2، ص 468.

توبه نزد خداوند تنها براى كسانى است كه از روى نادانى مرتكب گناه مى شوند سپس به زودى توبه مى كنند اينانند كه خدا توبه شان را مى پذيرد و خداوند داناى حكيم است.(1)

اما کسانی که تا لحظه مرگ به کار های ناشایست می پردازد و همان هنگام که اجل آنان فرا می رسد، به دنبال توبه هستند، توبه آنان پذیرفته نمی شود قرآن می فرماید:

و توبه كسانى كه گناه مى كنند تا وقتى كه مرگ يكى از ايشان دررسد مى گويد اكنون توبه كردم پذيرفته نيست و [نيز توبه]

كسانى كه در حال كفر مى ميرند پذيرفته نخواهد بود آنانند كه برايشان عذابى دردناك آماده كرده ايم.(2)

توبه نصوح و خالصانه

در آیه از قران کریم، از مردم خواسته شده است تا به سوی خداوند توبه نصوح کند.

قرآن می فرماید:

ص: 100


1- . إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ فَأُوْلَئِكَ يَتُوبُ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا؛ سوره نسا آیه 1.
2- . وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا؛ سوره نساء آیه 18.

اى كسانى كه ايمان آورده ايد به درگاه خدا توبه اى راستين كنيد.(1)

با توجه به ریشه سامی واژه نصوح و نیز سیاق آیه، این واژه می تواند از ماده «نصح» و به معنای « پاک و خالص » یا به معنای « با دوام، با ثبات » باشد.

پیامبر(صلی الله علیه و آله) در پاسخ به سؤال از توبه نصوح فرمود: توبه نصوح، پشیمانی از گناهی است که از تو سر می زند، [ سپس ] فوراً با پشیمانی خود، از خدا آمرزش بخواهی و دیگر هرگز به آن برنگردی.(2)

امام هادی(علیه السلام) در پاسخ به سؤال از توبه نصوح فرمود:

توبه نصوح این است که باطن، همچون ظاهر، و بهتر از آن شود.(3)

بر این اساس، توبه نصوح توبه ای است که همراه با پاکی و خلوص نیت باشد یا توبه ای است که با دوام باشد و شکسته نشود که این معنای دوم، مشهورتر است. به همین جهت، توبه نصوح توبه ای دانسته شده که توبه کننده در آن قصد دوام و پایداری دارد.

ص: 101


1- . يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا؛ سوره تحریم آیه 8
2- . و قد سئل عن التوبه النصوح هو الندم علی الذنب حین یفرط منک، فتستغفر الله بندامتک عند الحافر، ثم لا تعود إلیه أبدا کنز العمال، ح 10427.
3- . و قد سئل عن التوبه النصوح، أن یکون الباطن کالظاهر و افضل من ذالک. بحار الانوار، ج 20، ص 22، ح 6.

چرا تأخیر؟...

جوان توبه کار، نزد خداوند عزیز است. توبه هم تنها برای سالخوردگانی که آفتاب عمرشان لب بام است نیست. تأخیر انداختن توبه آفاتی دارد. گاهی غفلت، توبه را از یاد انسان می برد. گاهی مرگ ناگهانی مجالی برای توبه نمی گذارد. گاهی افزایش گناهان و سنگین شدن بار معصیت، توبه را برای گنهکار، « نشدنی» می سازد. تضمینی هم نیست که به پیری برسیم و آن گاه توبه کنیم.

چند گویی که به پیری رسم و توبه کنم؟

چه کنی گر به جوانی به لَحد(1) درمانی؟

امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید:

از کسانی مباش که بدون عمل، به آخرت امیدوارند و با آرزوهای دور و دراز، توبه را به تأخیر می اندازند.(2)

با تأخیر افکندن توبه

یکی از بزرگترین گناهان این است که توبه را به تأخیر بیفکند کسی که توبه را به تأخیر می اندازد و امروز و فردا می کند دچار بلا خواهد شد. انسانی توبه اش قبول درگاه حق می شود که فوراً توبه کند.

ص: 102


1- . گور.
2- . لا تکن ممن یرجو الآخرة بغیر العمل و یرجی التوبة بطول الأمل؛ نهج البلاغه، حکمت 150.

امام علی(علیه السلام) فرمود:

هرگاه گناهی مرتکب شدی، به محو آن با توبه بشتاب.(1)

امام علی(علیه السلام) فرمود:

کسی که توبه را به فردا حوالت دهد، از هجوم مرگ در معرض بزرگترین خطر است.(2)

آسان تر از توبه

پیش از اینکه گناه را مرتکب شویم باید به عاقبت آن نیز فکر کنیم و اگر خدای ناخواسته مرتکب گناه شدیم باید به درگاه خداوند برویم و مدت ها تضرع

و توبه کنیم تا خداوند ما را ببخشد، پس از اول فکر عاقبت گناه را کنیم تا دچار سردرگمی و نالان نشویم. پس گناه نکردن آسانتر از توبه کردن است.

حضرت مسیح(علیه السلام) فرمود:

کسی که به مردم بدهکار نیست آسوده تر و دغدغه اش کمتر از کسی است که بدهکار باشد هر چند بدهی خود را به موقع بپردازد، همچنین کسی که گناه نکرده آسوده خاطرتر از کسی است که گناه کند هر چند خالصانه توبه کند و به سوی خدا برگردد.(3)

ص: 103


1- . إن قارفت سیئة فعجل محوها بالتوبه؛ بحار الانوار، ج 1، ص 208، ح 77.
2- . مسوف نفسه بالتوبه، من هجوم الأجل علی أعظم الخطر؛ عررالحکم، ح 9876.
3- . تحف العقول، ح 392.

امام علی(علیه السلام) فرمود: گناه نکردن آسانتر از توبه کردن است.(1)

مهلت توبه

انسان تا در این دنیا هست و رشته حیاتش پابرجاست برای توبه کردن مهلت دارد. تنها در وقتی که انسان در چنگال مرگ گرفتار است وهیچ امیدی به نجات ندارد، توبه اش قبول نمی شود و اظهار توبه در چنین شرایطی فایده ندارد(2) زیرا این توبه نیست بلکه توبه زمانی است که تحولی در وجود انسان پیدا می شود.

همت و اراده

فطرت انسان پاک آفریده شده است و مسلمان و غیر مسلمان دوست ندارد گناه انجام دهد، اما راه دارد.

اسلام، درمان فرد گناه کار را روی آوردن به درگاه الهی می داند و به گناه کاران دستور می دهد با امید به آمرزش و بخشش الهی به توبه روی آورند و با تقویت نیروی اراده، عزم خود را بر دوری از گناهان جزم کنند. حضرت علی(علیه السلام) به فرزندش می فرماید:

به خداوند چنان امیدوار باش که اگر با گناهان اهل زمین در پیشگاهش حاضر شوی، تو را ببخشد.(3)

ص: 104


1- . ترک الذنب أهون من طلب التوبه؛ بحار الانوار، ج 73، ص 364، ح 96.
2- . همچون فرعون که در حال غرق شدن به ناچار توبه کرد، سوره یونس آیه 90.
3- . وارجُ الله رَجاءً اَنَّکَ لَو اَتَیتَهُ بِسَیّئاتِ اهل الارضِ غَفَرَها لَکَ؛ مجموعه ورام، ج 1، ص 50.

این سفارش امام علی(علیه السلام) به فرزند بزرگوارش با این رهنمود قرآن مجید هماهنگ است که در آغازِ امر می کوشد روحیه ی ناامیدی را در وجود بندگان از بین ببرد، چنان که در آیه ای از قرآن آمده است:

بگو ای بندگان من که در حق خویشتن تندروی کردید، از رحمت خدا نومید نشوید که خدا همه گناهان را می بخشد كه او خود آمرزنده مهربان است.(1)

مراقبت کنید

در قرآن میل عظیم آمده است بنام «شهوت» و اگر ما مراقبت نکنیم عضلات روح مان ضعیف خواهند شد.

زمانی که در بین مردم تحریک می شویم و حساسیت وجود دارد و انسان در برابر شهوات از خود حساسیت نشان می دهد. نمی شود حساسیت را از بین برد « باید مراقبت کنیم آن وقت قوی خواهیم شد » اگر بخواهیم حساسیت از بین برود باید بگوییم که حجاب برداشته شود و همه مثل کشور های غربی لخت باشد. اگر این طور بود که خداوند متعال از روز ازل غریزه جنسی را در وجود آدمی نمی آفرید. خداوند مبرّا از خطا و اشتباه است و هیچ گاه اشتباه نمی کند. «حساسیت باشد،

ص: 105


1- . قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ؛ زمر / 53.

مراقبت کنیم». اگر مراقبت نکنیم عضلات روح مان ضعیف خواهد شد. آخر عمر، عصبی، خشمناک، بد اخلاق و ... رفتار خواهیم کرد و دچار توهمات غلط خواهیم شد. اگر جوانان دنبال شهوات بگردد در خیالات بد خواهند افتاد. خداوند می گوید من «انسان» را برای «تقوا» آفریدم. باید یک انگیزه ی برایش ایجاد کنم که مراقبت کند. اگر انسان خنثی باشد، پس برای چه مراقبت کند؟!

برای قوی شدن عضلات روح خودت را جمع کن. در اینجا سوال پیش می آید که با شهوت چه کار کنیم؟

جوابش این است که مبارزه کنیم. سوال دیگر مطرح می شود که می خواهم از دستش خلاص شوم؟!

جواب می گوییم که یعنی چه؟! آن وقت باید با چیز سخت تر بجنگی و مبارزه کنی، پس خوب است که با همین شهوت بجنگی که شیطان بیشتر از همین راه انسان را از راه مستقیم به در می کند و انسان را به گمراهی می کشاند. خداوند متعال شهوت را گذاشته برای مراقبت. مراقبت از جنس سلبی که انجام ندهی، فکرت هم طرفش نرود. اصلاً خداوند وجود انسان را تکویناً برای مراقبت آفریده است. پس مراقبت کنیم تا روح مان قوی شود و به سعادت و رستگاری نایل شویم.

ص: 106

خودسازی

انسان ترکیبی است از جسم و روح. همان گونه که جسم آدمی بیمار می شود و نیاز به درمان دارد، روح او نیز بیمار می شود. بیماری روحی بسی خطرناک تر از بیماری جسم است. اگر انسان احساس درد کند به دنبال مداوای آن می رود و این پزشک نیست که باید سراغ بیمار برود و او را معالجه نماید. انبیاء(علیهم السلام) و اوصیاء اطبایی هستند که برای معالجة بیماری های روحی آمده اند. و انسان باید برای مداوای بیماری روحی خود نزد انبیاء(علیهم السلام)

و اوصیاء بروند و خود را مداوا کنند. کتاب های آسمانی، نسخة شِفاء بخش بیماری ها است. انسانی به سعادت خود علاقه مند است که همواره باید به فکر اصلاح و

خودسازی باشد، خود را وارسی کند و مراقب باشد مبادا ناخواسته بیماری روحی بر او غلبه نماید و در روح پاک او نفوذ کند. قرآن کریم می فرماید:

رستگار کسی است که نفس خویش را تزکیه و تربیت کند، و بدبخت کسی است که روح بیمار خود را رها کند.(1)

تمام اهداف انبیاء و اوصیاء: در«انسان سازی» خلاصه می شود و همة رهنمود های آنان در این جهت است. قرآن، کتابِ انسان سازی است. که در این مورد آیات از قرآن کریم را ذکر خواهیم کرد.

ص: 107


1- . قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا؛ سوره شمس / 9-10.

(وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ)(1)

و هر دو راه [خير و شر] را بدو نموديم.

(فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ)(2)

هر که خواهد راه ایمان گزیند و هر که خواهد راه کفر را.

(إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا)(3)

ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس.

نخستین چیزی که برای جوان لازم است، انتخاب راه است، کدام راه را می خواهد برود؟ به کدام سو می خواهد حرکت کند؟ صلاح یا فساد، سعادت یا شقاوت، خیر یا شر؟

پس از انتخاب راه سعادت، باید بداند که بیمار است و بیماری های خود را شناسایی کند.

امام علی(علیه السلام) می فرماید:

ندانستن کاستی ها و عیب ها، بزرگترین گناه انسان است.(4)

ص: 108


1- . بلد / 10.
2- . کهف / 29.
3- . انسان / 2.
4- . جهل المرء بعیوبه مِن اکبَرِ ذبوبه؛ بحار الانوار، ج 74، ص 419.

جهل به بیماری، انسان را از معالجه غافل می سازد. آگاهی از بیماری سبب می شود بیمار به فکر مداوا باشد.

امام علی(علیه السلام) می فرماید:

کسی که در اصلاح نفس خود بکوشد سعادتمند می شود.(1)

نیز می فرماید:

اگر هوای نفس را فرماندة خود کنید شما را کر و کور می سازد و سر انجام هلاکتان می کند.(2)

نیز می فرماید:

کسی که از هوای نفس پیروی کند به دشمن خود کمک نموده و او را به آرزویش رسانده است.(3)

نفس را نباید آزاد گذاشت که آن سرکش و طغیانگر است. قرآن کریم از قول یوسف صدیق(علیه السلام) نقل می کند:

نفس همواره آدمی را به کارهای بد وامی دارد مگر خداوند دست رحمت بر انسان کشد.(4)

ص: 109


1- . من اجهد نفسه فی صلاحها سعد؛ همان، ص 237.
2- . انکم ان امرتم علیکم الهوی اصمکم و اعماکم و اراکم؛ همان، ص 307.
3- . من اطاع هواه اعطی عدوه مناه؛ بحارالانوار، ج 67، ص 78.
4- . إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ؛ یوسف / 53.

امام علی(علیه السلام) می فرماید:

اگر ما امید به بهشت یا ترس از آتش هم نداشته باشیم و نه ثوابی (بر فرض) بود و نه عقابی، باز هم سزاوار بود که اخلاق و صفات پسیندیده خوب را انتخاب کنیم، زیرا اخلاق نیک و کارهای پسندیده از جمله چیزهایی است که مارا به خوشبختی سوق می دهد.(1)

خودسازی در فرهنگ قرآن و اهلبیت(علیهم السلام) با آنچه که برخی مرتاض ها انجام می دهند بسیار متفاوت است. در اسلام، رهبانیت، غارنشینی، ترک دنیا،

پناه بردن به وردهای شیطانی و دستور های شاق جسمانی، مذموم و ممنوع است. آنچه اسلام به عنوان ابزار خودسازی پذیرفته است، تقوا و پرهیز از آلوده شدن نفس به گناه و روی آوردن به انجام دستور های الهی است.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرماید:

نیرومندترین مردم، کسی است که بر نفس خویش غلبه کند.(2)

امام صادق(علیه السلام) می فرماید:

خشم کلید هر زشتی است.(3)

ص: 110


1- . لو کنا لا نرجو جنة و لا نخشی نارا و لا ثوابا و لا عقابا لکان ینبغی لنا ان نطلب مکارم الاخلاق فانها مما تدل علی سبیل النجاح؛ مستدرک، ج 11، ص 193.
2- . اشجع الناس من غَلَبَ هواه؛ همان، ج 12، ص 111.
3- . الغضب مفتاح کل شر؛ کافی، ص 303.

امام علی(علیه السلام) می فرمایدک

اگر هوای نفس را فرماندة خود کنید شما را کر و کور می سازد و سر انجام هلاکتان می کند.(1)

بنابر این، عمل به دستور های دین، تنها راه خودسازی و تربیت نفس است.

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) می فرماید:

ای بندگان خدا، بیماران هستید و پروردگار مانند پزشک. خیر و صلاح بیمار در چیزهایی است که طبیب می داند، نه آن چه مریض میل دارد. پس تسلیم امر خدا شوید تا در صف رستگاران قرار گیرید.(2)

شفای بیماران روحی فقط با نسخة الهی میسر است. این خداوند است که بندگان خود را حال خوش معنوی می دهد و از انواع بیماران روحی شفاء می بخشد.آزادی های بی حد و مرز و افراط در آزادی جز سیه روزی و بدبختی، چیزی دیگری نصیب آدمی نمی کند. غرق شدن در لجن زار شهوات، و دنبال کردن چیزهای کم ارزش و امیال سطحی، سقوط حتمی به همراه دارد. بُعد ملکوتی و انسانی بشر نیاز به تغذیه و رسیدگی دارد. انبیای الهی(علیهم السلام) برای هدایت بشر آمده اند و خیر و سعادت بشر را می خواهند، همان گونه که یک پزشک

ص: 111


1- . انکم ان امرتم علیکم الهوی اصمکم و اعماکم و اراکم؛ همان، ص 307.
2- . مستدرک، ج 3، ص 175.

سلامت و راحتی مریض را می خواهد. تقید و محدود شدن به تعالیم انبیای الهی و اهلبیت(علیهم السلام)، کرامت و سرفرازی انسان را تضمین می کند.

توبه حقیقی

توبه حقیقی، دارای نشانه هایی است که در رفتار شخص توبه کننده نمایانگر است. و اگر تغییر رفتاری در کارهای توبه کننده صورت نگیرد، توبه واقعی صورت نگرفته است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:

آیا می دانید توبه کننده حقیقی کیست؟ گفتند: نه، فرمود:

1. هرگاه انسان به زبان و دل توبه کند، ولی طلبکاران و ستم کشیدگان را از خود راضی ننماید در حقیقت توبه نکرده است.

2. کسی که توبه کند، ولی به عبادتش اضافه نشود، او هم توبه نکرده است.

3. هر گاه کسی توبه کند ولی در لباس او تغییراتی داده نشود باز هم توبه نکرده است. ( یا مقصود این است که لباس حرام و گناه را اگر از تنش بیرون نیاورد و عوض نکند تائب شمرده نمی شود.)

4. در صورتی که شخصی توبه کند، ولی در مسائل اجتماعی روابط قبلی خود را با افراد فاسد همچنان ادامه دهد و آنان را عوض نکند، گویا اصلاً توبه نکرده است.

ص: 112

5. اگر کسی توبه کند، ولی در نشست و برخاست و دعوت ها و پذیرایی های او چهرة اسلامی مشاهده نشود، باز هم توبه او اساسی نیست.

6. کسی که توبه کند، ولی در مسائل خانوادگی و زناشوئی تغییری نداشته باشد، باز هم توبه نکرده است.

7. کسی که توبه کند، ولی در حالات روحی و فکری و قلبی و برخوردهای اجتماعی او تغییراتی حاصل نشود و به جای راضی کردن خدا به فکر راضی کردن این و آن باشد و تکبر و کینه و حسادت و بخل و ریا را کنار نگذارد و انگیزه ها و هدف های مادی خود را به قصد قربت و اخلاص تبدیل نکند، باز هم توبه او ریشه و اساس ندارد.

8. کسی که توبه کند، ولی روحش باز و دستش گشاده نباشد، بلکه همان تنگ نظری های قبلی را داشته باشد و همچنین از کمک به دبگران خودداری کند، او هم توبه نکرده است.

9. هرگاه کسی توبه کند، ولی از خیال پردازی ها و آرزو های دور و دراز خویش دست برندارد و زبانش را از انواع تهمت ها و دروغ ها و غیبت ها و نیش ها و سوگند های نابجا و گواهی دادن های ناروا و ناسزا و شایعه ها و یاوه گویی ها و سخن چینی ها و ... باز ندارد او هم در حقیقت توبه نکرده است.

ص: 113

10. کسی که توبه کند، ولی در مسائل اقتصادی و مصرف مال، نسبت به محرومان و گرسنگان جامعه بی تفاوت باشد و حاضر نباشد کمی از اموال

شخصی خود را در راه رفاه آنان صرف نماید، او هم توبه نکرده است. سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:

هر گاه توبه کننده، این صفات ده گانه را مراعات کرد، توبه حقیقی کرده است.(1)

ارتباط با امام زمانأ یک نیاز حیاتی است.

بعضی از نیازها برای انسان نیاز حیاتی اند، اما خوب دیده نشده اند، خوب بررسی نشده اند. مثلاً رابطه عاطفی نوزاد و مادر یک نیاز حیاتی است که اخیراً فهمیده شده است. همه میدانند که رابطه عاطفی نوزاد و مادر یک رابطه ی مهم و ارزشمند است. ولی اخیراً دانش بشری متوجه این شده است که اگر نوزاد به دنیا بیاید، غذایش را بدهند، شیر نیاز دارد بدهند، آب برایش تهیه نماید، اما مادر بچه را بغل نگیرد، میگویند بعد از شش ماه این بچه از بین خواهد رفت. نیاز عاطفی بین نوزاد و مادر یک نیاز حیاتی است مثل: آب خوردن، غذا خوردن،

ص: 114


1- . اذا تاب العبد و لم یرص الخصماء فلیس بتائب. 2. من تاب و لم یزد فی العبادة فلیس بتائب. 3. من تاب و لم یغیر لباسه فلیس بتائب. 4. من تاب و لم یغیر رفقائه فلیس بتائب 5. من تاب و لم تغیر مجلسه بتائب. 6. من تاب و لم یغیر فراشه و وسادته فلیس بتائب. 7. من تاب و لم یغیر خلقه و نیته فلیس بتائب. 8. من تاب و لم یفتح قلبه و لم یوسع کفه فلیس بتائب. 9. من تاب و لم یقصر امله و لم یحفظ لسانه فلیس بتائب. 10. من تاب و لم یقدم بضل قوته من بدنه فلیس بتائب. بحارالانوار، ج 6، ص 35؛ کتاب جوان و ندامت، پیشین.

یک کمی از دقت کنیم، وقت بگذاریم برای رابطه برقرار کردن روحی با امام زمان، کم کم این نیاز در درون مان بیدار می شود، لذت اش را می بریم، دنیای پس از برقراری با امام زمان را خواهیم چشید، تجربه خواهیم کرد که یک دنیای به شدت متفاوت است. همان قسم که اگر نوزاد را مادر بغل نگیرد، میگویند می میرد. روح انسان هم می میرد اگر ارتباط با مولای خودش نداشته باشد.(1) اگر با امام زمان خود یک رابطه روحی برقرار کنیم دیگر گناه و معصیت نخواهیم کرد و دست به فساد نخواهیم زد و این یکی از بهترین عوامل است که ما را نمی گذارد سوی گناه رویم و در دام های شیطان گرفتار شویم.

توبه بی ثمر

چنان که از آیات و روایات استفاده می شود، توبه انسان در دو موقع پذیرفته نیست:

1. در همین دنیا هنگامی که لحظه مرگ فرا می رسد؛ چنانکه خداوند متعال می فرماید:

و توبه كسانى كه گناه مى كنند تا وقتى كه مرگ يكى از ايشان دررسد مى گويد اكنون توبه كردم پذيرفته نيست.(2)

ص: 115


1- . از بیانات حجت الاسلام علیرضا پناهیان. سال 2019-10- 12.
2- . وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الآنَ؛ نساء / 18

هنگامی که حضرت موسی(علیه السلام) و یارانش به دریا رسیدند، با معجزه آن حضرت، دریا شکافته شد و همگی توانستند به سلامت عبور کنند. اما فرعون و یارانش که در تعقیب آنها بودند، از پی آنها رفتند؛ که ناگهان دریا به حالت اول برگشت و فرعون و یارانش در میان آب گرفتار شدند:

گفت ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز آنكه فرزندان اسرائيل به او گرويده اند نيست و من از تسليم شدگانم.(1)

خطاب آمد: اكنون در حالى كه پيش از اين نافرمانى مى كردى و از تباهكاران بودى.(2)

البته، ذکر این نکته ضروری است که اگر کسی بدون اینکه علم به مرگ خود داشته باشد، توبه نماید و از روی اتفاق، بلافاصله بعد از توبه اش بمیرد، توبه او پذیرفته خواهد شد؛ چنانکه در روایات به این نکته تصریح شده است. امام باقر(علیه السلام)می فرماید:

زمانی که جان به اینجا - اشاره فرمود به گلویش – برای کسی که علم به مرگ داشته باشد نیست، ولی برای جاهل( به مرگ)، توبه هست و توبه اش پذیرفته می شود.

ص: 116


1- . قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلِهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَاْ مِنَ الْمُسْلِمِينَ؛ یونس / 90.
2- . آلآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ؛ یونس / 91.

2. موقع دوم، جهان آخرت است، جهانی که دار جزاء است نه دار تکلیف؛ لذا در آنجا توبه ای پذیرفته نمی شود؛ چرا که آخرت، جای برداشت نمودنِ کشت و زرعِ این دنیا است و دیگر فرصتی نیست که بزر توبه را کاشت و ثمره

آ ن را که غفران الهی است، برداشت نمود.

امام علی(علیه السلام) می فرماید: امروز ( این دنیا ) جای عمل است و حسابی در کار نیست، ولی فردا روز حساب است و جای عمل نیست.(1)

توبه دروغین

اشاره

امام باقر(علیه السلام) فرمود: کسی که بر گناه خود پابرجاست و استغفار می کند، مانند مسخره کننده است.(2)

از ته دل نیست در میخ-انه اس-تغفار ما

خواب ها در پرده دارد دیدة بیدار ما

سَبحه بر کف، توبه بر لب، دِل پر از شوق گناه

معصیت را خ-نده می گیرد ز استغفار ما

ص: 117


1- . الیوم عملٌ و حِسابَ و غَداً حسابٌ و ولا عمل؛ نهج البلاغه، خطبه 43.
2- . المقیم علی الذنب و هو مستغفر کالمستهرء؛ کافی، ج 4، ص 168.

راههای بخشش و جبران گناه

از آنجا که توبه، عملی جبرانی برای گناه است. توبه کننده باید به گونه ای ضایعات و آثار سوء گناهان را از دل و جان، از زندگی خود از حقوق و حیثیت مردم، از عمل های واجب ترک شده، از فریب ها و دروغ و دغل کاری ها، جبران کند. در آیات قرآن و روایات برای آمرزش و جبران گناهان دستورات و رهنمودهایی رسیده که ما چند نمونه از آنها را بیان می کنیم:

1. کمک و صدقات پنهانی

یکی از راههای جبران خطاها و گناهان، کمک پنهانی به دیگران است.

قرآن می فرماید:

اگر صدقه ها را آشكار كنيد، اين، كار خوبى است، و اگر آن را پنهان داريد و به مستمندان بدهيد، اين براى شما بهتر است؛ و بخشى از گناهانتان را مى زدايد، و خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است.(1)

2. هجرت و جهاد

قرآن هجرت و جهاد را یکی از رههای جبران گناهان می داند و می فرماید:

ص: 118


1- . إِن تُبْدُواْ الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاء فَهُوَ خَيْرٌ لُّكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنكُم مِّن سَيِّئَاتِكُمْ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ؛ بقره / 271.

پس كسانى كه هجرت كرده و از خانه هاى خود رانده شده و در راه من آزار ديده و جنگيده و كشته شده اند بدي هايشان را از آنان مى زدايم.(1)

3. دوری از گناهان بزرگ

ترک گناهان کبیره، سبب از بین رفتن آثار گناهان کوچک می شود.

قرآن در این رابطه می فرماید:

اگر از گناهان بزرگى كه از آن[ها] نهى شده ايد دورى گزينيد بديهاى شما را از شما مى زداييم و شما را در جايگاهى ارجمند درمى آوريم.(2)

لازم به ذکر است که گناهان کبیره به گناهانی گفته می شود که در قرآن برای آنها وعدة عذاب داده شده است و گناه نابخشودنی است که مراقب باشیم و نباید مرتکب آن شویم.

4. انجام کار های نیک

هر کاری که مصداق حسنه باشد عاملی برای از بین رفتن سیئات و بدی ها می باشد. قرآن می فرماید:

ص: 119


1- . فَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُواْ وَقُتِلُواْ لأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ؛ آل عمران / 195.
2- . إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلًا كَرِيمًا؛ نساء / 31.

و در دو طرف روز [اول و آخر آن] و نخستين ساعات شب نماز را برپا دار زيرا خوبيها بديها را از ميان مى برد اين براى پندگيرندگان پندى است.(1)

امام علی(علیه السلام) می فرماید: با انجام هر حسنه ای، خداوند، یک گناه و سیئه را پوشانده و محو می سازد.

مردی به حضور رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شرفیاب شد گفت: یا رسول الله در مدت عمرم، گناه بسیار کرده ام و هر کار زشتی مرتکب شده ام، آیا راه توبه به روی من باز است؟ خداوند توبه مرا خواهند پذیرفت؟

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: آیا مادر داری؟ عرض کرد: خیر، حضرت فرمود: پدر داری؟ عرض کرد: بلی؛ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: به او نیکی کن تا جبران گناهانت شود؛ وقتی آن مرد خداحافظی کرد و از در بیرون رفت رسول خدا فرمود: ای کاش مادرش زنده بود.(2) کنایه از اینکه اگر مادرش زنده بود و او در حق مادرش احسان می کرد، خیلی زودتر جبران گناهانش می شد.

5. قرض دادن

وام دادن به افراد گرفتار، یکی دیگر از عوامل جبران گناهان است.

ص: 120


1- . وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ؛ هود / 114.
2- . بحارالانوار، ج 74، ص 82.

قرآن می فرماید:

اگر خدا را وامى نيكو دهيد آن را براى شما دو چندان مى گرداند و بر شما مى بخشايد و خدا[ست كه] سپاس پذير بردبار است.(1)

6. تقوا

تقوا و پرهیزکاری یک دیگر از عوامل بخشش گناهان است. قرآن می فرماید:

اگر از خدا پروا داريد براى شما [نيروى] تشخيص [حق از باطل] قرار مى دهد و گناهانتان را از شما مى زدايد و شما را مى آمرزد.(2)

7. ایمان و عمل صالح

یکی از عوامل مغفرت و پوشش گناهان، ایمال و عمل صالح است و همة پاداش ما به اعمال صالح و شایسته ما مربوط است.

قرآن کریم می فرماید:

کسانی که ایمان آورده و کار های شایسته انجام می دهند، گناهان آنان را می بخشیم.(3)

ص: 121


1- . إِن تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ؛ تغابن / 17.
2- . إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ؛ انفال / 29.
3- . وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ. عنکبوت / 7.

پس باید کوشید از طریق افزایش معرفت و شناخت خدا و آگاهی از نعمت های مادی و معنوی و انجام اعمال صالح، ایمان را تقویت کرد.

8. توبه و بازگشت از گناهان

توبه، سبب محو و از بین رفتن گناهان کبیره و صغیره می گردد.(1)

آیات 68 و 69 سوره فرقان به مرتکبان برخی گناهان کبیره وعدة عذاب چند برابر و جاودانگی در جهنم داده؛ اما در ادامه فرموده:

مگر کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد که در این صورت خداوند ( نه تنها ) گناهان او را می بخشد ( بلکه ) سیئات و بدی های اعمال آنها را به حسنات تبدیل می کند.(2)

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:

برای هر دردی، درمانی است. درمان بیماری گناهان، توبه و استغفار است.(3)

با توبه می توان محبت الهی را جلب کرد و محبوب حق تعالی گشت. البته جوان اگر توبه کند چون روح بزرگ و قوی دارد توبه اش زودتر مورد قبول درگاه حق تعالی خواهد شد.

ص: 122


1- . البته هر نوع حق الناس و تضییع حقوق مردم، اعم از تعدی به مال، جان و آبرو و حیثیت آنها، لازم است جبران شود و از آنها خلالیت و رضایت گرفته شود و در صورت عذر و نتوانستن، برایشان دعا و استغفار کند.
2- . فرقان / 70.
3- . لکل داءٍ دواءٌ و دواءُ الذنوب الاستغفار؛ وسائل الشیعه، ج 11، ص 345.

امام علی(علیه السلام) فرمود:

توبه پاک می گرداند دلها را و می شوید گناهان را.(1)

در حدیث قدسی آمده است:

اگر آنان از درگاه من روی برتافتند و به معصیت آلوده گشتند، می دانستند چقدر مشتاق آنان هستم( و از بازگشت و توبه آنان خوشنود می گردم) از شدت شوق و شعف، جان می سپردند.(2)

وقتی با خدا خلوت کردی و به دعا و مناجات مشغول شدی، گناهان و گذشته را به یاد آور و به زبان و دل اعتراف، اقرار کن و از خدا عفو و مغفرتش را طلب نما. امام باقر(علیه السلام) فرمود:

سوگند به خدا! نجات نمی یابد جز آنکه به گناه (در پیشگاه خدا) اقرار کند.(3)

9 . خواندن نماز های مستحبی و نافله، مخصوصاً نماز شب

امام صادق(علیه السلام) می فرماید:

نماز شب مؤمن، گناهان روز او را محو و نابود می سازد.(4)

ص: 123


1- . التوبه تطهر القلوب و تغسل الذنوب؛ تصنیف غررالحکم، ص 195.
2- . شیخ محمد بهاری همدانی، تذکرة المتقین، ص 101.
3- . والله ما ینجو من الذنب الا من اقر به؛ همان، ج 4، ص 157.
4- . صلاة المؤمن بالیل تذهب بما عمل من ذنب بالنهار.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرماید:

بر شما باد به نماز شب، زیرا آن روش شایستگان پیش از شماست، و بیداری شب انسان را به خدا نزدیک می کند، و از گناه باز می دارد و گناهان را می پوشاند، و بیماری را از بدن می زداید.(1)

10. خضوع در عبادت و اشک ریختن در دعا و مناجات

شخصی از پیامبر(صلی الله علیه و آله) پرسید: چه چیزی گناهان مرا پس از توبه، نابود می کند؟

فرمود: اشک ریختن و خضوع در دعا و مناجات.(2)

11. جهاد در راه خدا

مردی نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله)آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! من به جهاد خیلی علاقه دارم. حضرت فرمود:

پس در راه خدا جهاد کن، زیرا اگر کشته شوی، نمرده ای بلکه زنده ای و از سفره خاص خدا روزی می خوری و اگر در مسیر رفت و برگشت در غیر

ص: 124


1- . بحار الانوار، ج 87، ص 123.
2- . میزان الحکمه، ج 2، ص 462، به نقل از آثار گناه، قرائتی، ص 333.

میدان جنگ بمیری، اجر و پاداش تو با خدا خواهد بود و اگر( به وطن و خانه ات) بازگشتی، از همه گناهان پاک می شوی.(1)

12. خوش اخلاقی

خوش اخلاقی یکی از بهترین عوامل است که انسان را در بین مردم عزیز و پناهان را از بین می برد چون کسی که خوش اخلاق باشد دست به گناه نمی زند

و خود را از گناه دور نگه می دارد که مبادا دست به گناه زند و اخلاقش را از بین ببرد چون گناه اخلاق انسان را عوض می کند.

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

همان گونه که گرمای خورشید، یخ را آب می کند، خوش اخلاقی گناه را از بین می برد.(2)

14. پیروی از پیشوایان دین

مهم ترین عامل که سبب آمرزش گناهان می شود و محبت الهی را همراه دارد، اطاعت از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه: و رهبران دینی، در امور عبادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حکومتی است.(3)

قرآن می فرماید:

بگو ای پیامبر! اگر خدا را دوست دارید، مرا پیروی کنید، تا خدا شما را دوست داشته باشد و گناه شما را ببخشد که خداوند آمرزتده و مهربان است.(4)

ص: 125


1- . اصول کافی، ج 3، ص 233، ترجمه مصطفوی.
2- . ان حسن الخلق یذهب الخطیئه کما تذهب الشمس الجلید، بحارالانوار، ج 71، ص 351.
3- . آل عمران / 32.
4- . قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ. آل عمران / 31.

13. راستگویی

13. راستگویی(1)

15. صلوات بر محمد و آل محمد(صلی الله علیه و آله)

امام رضا(علیه السلام) می فرماید:

کسی که توانایی بر چیزی که موجب محو و آمرزش گناهان شود را ندارد، پس بسیار بر محمد و آلش صلوات بفرستد، چرا که صلوات گناهان را نابود و ریشه کن می کند.(2)

16. تلاوت قرآن

پیامبر(صلی الله علیه و آله) به سلمان فرمود:

ای سلمان بر تو باد بر خواندن قرآن، زیرا خواندن قرآن، کفاره گناهان است.

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

تلاوت هر آیه ای از قرآن ده حسنه دارد و ده سیئه و گناه را محو می کند.(3)

ص: 126


1- . بحارالانوار، ج 71، ص 351.
2- . سفینه البحار، ج 2، ص 50.
3- . وسائل الشیعه، ج 4، ص 851.

17. عمل به قرآن

قرآن کتاب هدایت و روشنگری است و مهم ترین هدف عالی قرآن، هدایت بشریت به سعادت و کمال و تعالی و رشد انسانها و ایجاد روح عبودیت

می باشد(1) پس کسی که به قرآن عمل کند و گناه مرتکب نشود تمام گناهان گذشته اش آمرزیده می شود

18. روزه

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:

کسی که در ماه رمضان روزه می گیرد، در حالی که ایمان به خدا دارد علاوه بر شکم، قلب و چشم و گوش و زبان او نیز روزه باشد، خداوند روزه اش را قبول می کند و همه گناهان او را می آمرزد.(2)

19. افطاری دادن به روزه داران مؤمن

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

افطاری دادن به مؤمنِ روزه دار، کفاره گناهان است.(3)

20. فریاد رسی از ستمدیدگان

امام علی(علیه السلام) فرمود:

از جمله کفارات گناهان بزرگ، فریادرسی به مصیبت زدگان و تسلی رنج دیدگان است.(4)

ص: 127


1- . اصول و روش های حفظ قرآن، سید علی میرداماد نجف آبادی، انتشارات جامعه المصطفی (ص) العالمیه، ص 137
2- . وسائل الشیعه، ج 7، ص 118.
3- . من فطر مؤمناً کان کفارة لذنبه" همان، ص 101، نساء / 31.
4- . من کفارات الذنوب العظام إغاثة الملهوف و التنفیس عن المَکمروب. ر. ک نهج البلاغه، قصار 24.

21 . ترک گناهان بزرگ

ترک گناهان کبیره سبب از بین رفتن آثار گناهان کوچک می شود قرآن می فرماید:

اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی می شوید، پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را می پوشانیم و شما را در جایگاه خوبی وارد می سازیم.(1)

22. استغفار روزانه

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) از همه بیشتر استغفار می کرد. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

پیامبر خدا، از هیچ مجلسی، هر چند کوتا، بر نمی خواست تا آن که بیست و پنج مرتبه از خداوند عزّ و جلّ آمرزش می طلبید(2)

حذیفۀ بن یمان می گوید: به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عرضه داشتم: « یا رسول الله، انی رجل ذرب اللسان، و إن عام ذلک علی اهلی؛ « ای پیامبر خدا، من مردی تندزبانم و بیشتر هم با خانواده ام چنین ام. » حضرت فرمودند: « فأین انت من

ص: 128


1- . نساء / 31.
2- . ان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم کان لا یقوم من مجلس و إن خف حتی یستغفرالله عز و جل خمسا و عشرین مره؛ بحارالانوار، ج 93، ص 281، ح 22. ( کتاب استغفار راه رهایی از تنگناها، حبیب الله فرحزاد)

الاستغفار؛ پس آمرزش خواهی ات کجا رفته است؟» بعد فرمودند: إنی لأستغفار الله فی الیوم أو قال فی الیوم واللیله مئه مره؛(1) من خود، در روز یا فرمود: در شبانه روز صد بار از خداوند، آمرزش می طلبم.

عذر خواهی کن. آدم ممکن است اشتباه کند، نسبت به خودش، نسبت به دیگران، ولی باید جبران کند. پیامبر ما که اصلاً ذره ی گناه مرتکب نمی شد و مقام عصمت را داشت در روز این قدر استغفار می کرد چه رسد به ما که ممکن الخطاییم و ما باید چقدر در روز استغفار کنیم؟!

23. خداوند از حق الناس نمی گذرد

مسئله حق الناس یک مسئله بسیار گسترده است که ما باید خیلی خیلی باید مواظب باشیم. شاید خداوند رحمان از حق خود درگذرد اما نمی تواند از حق

دیگران بگذرد و اگر در عالم برزخ حق کسانی را که خورده ایم و یا گرفته ایم اگر حقش را مطالبه کند خدا می گوید من حاکم و قاضی هستم و از روی عدالت رفتار می کنم. تو باید حقش را بدهی.

بگذارید این را با یک مثال ساده برای تان روشن کنم.

شما با یک شخص دعوا کرده اید و یا حقش را خورده اید و حق با او باشد و شما در شهر خود یک قاضی مهربان دارید که به مهربانی بسیار مشهور است و شما را نزد آن قاضی مهربان می برد. جناب قاضی در بین شما حکم صادر می کند و آن شخص مطالبه حقش را دارد در این جا قاضی نمی تواند کاری کند.

ص: 129


1- . نهج الذکر، ج 4، ص 36، به نقل از: السنن الکبری للنسائی، ج 6، ص 117، ح 10282.

او هر قدر مهربان باشد باز هم نمی تواند علیه او و به طرفداری شما حکم صادر کند تا اینکه خود آن شخص شما ببخشد. خدا مرا ببخشد که خدا را این گونه تشبیه کردم. خداوند بالاتر از این ها است. او قدرت خدایی دارد و قدرت و عظمتش بی نهایت است.

ما باید در این دنیا خیلی مواظب باشیم. که حق دیگران را تلف نکنیم. حتی یک لبخند زدن، حتی یک خندیدن برای تحقیر دیگران، حتی نیت سوء داشتن برای یک شخص و... در آن دنیا (عالم برزخ) حساب و کتاب دارد. اگر وقت کسی را تلف کنیم و یا کوچکترین ظلم به کسی کنیم در آن دنیا مورد بازخواست و بازرسی قرار خواهیم گرفت. پس مواظب اعمال مان باشیم و خود

را به آسانی به شیطان مفروشیم و اعمال نیکو انجام دهیم تا در دنیا و اخرت سعادتمند شویم.

جوانان و توبه

اشاره

یکی از عوامل که در پیشرفت اجتماعی و معنوی جوان، حایز اهمیت است، توبه و جبران خطاها است.

جوان نباید بخاطر اشتباهات گذشته، خود را در تنگنا و تاریکی ها حبس کند و شکست را بر خود بقبولاند.

در دین اسلام به توبه جوانان بسیار اهمیت می دهند که این نشانه ای از رأفت و توجه خاص خداوند به قشر جوان می باشد. جوان کسی است که جسم و روح بسیار نیرومندی دارد، همان قسم که جسم جوان قوی و نیرومند است روح او چند برابر از جسمش قوی است. وقتی به درگاه الهی رجوع می کند و در

ص: 130

پیشگاه پروردگار عالم می ایستد و خدایش را صدا می زند توجه خدا را نسبت به خود جلب می کند این از روح بالای جوان است. جوان همواره باید بکوشد مقام و منزلت خود و محبت الهی را حفط کند و مهر و شفقت الهی را نسبت به خود بیشتر گرداند که خداوند نسبت به جوان توبه کار نظری پر مهر و محبت دارد.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید:

خداوند بلند مرتبه، جوان توبه کار را دوست دارد.

بلکه جوان توبه کار از هر فرد دیگری در نزد خدای متعال بیشتر مورد محبت و دوستی است.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:

هیچ چیزی در نزد خدا محبوبتر از جوان توبه کار نیست.(1)

و در سخنی دیگر می فرماید:

توبه نیکو است ولی در جوانی نیکو تر است.(2)

خ-یز ای بنده مح-روم و گنهکار بیا

یک شب ای خقتۀ غفلت زده، هشیار بیا

بس شب و روز که در زیر لحد خواهی خفت

دم غنیمت بشمار امشب و بیدار بیا

شب فیض اس-ت و دَرِ توبه و رحمت باز

ص: 131


1- . مشکوة الانوار، ص 155.
2- . التوبة حسنة لکنها فی الشباب احسن؛ مجموعه ورّام، ج 2، ص 188.

خیز ای عبد پشیمان و خطاکار بیا

مگشا دست نیازت به عطای دگران

دل به من بسته و بگسسته ز اغیار بیا

فرصت از دست مده، می گذرد این لحظات

منش-ین غافل و بی حاصل و بیکار، بیا

سیل رحمت شود این اشک پش-یمانی تو

با دلی بی غش و با چش-م گهربار بیا

ضمانت بهشت برای جوان تائب

علی بن حمزه می گوید: دوست جوانی داشتم که در دستگاه بنی امیه به شغل نویسندگی اشتغال داشت. روزی به من گفت از امام صادق(علیه السلام) برای من وقتی برای ملاقات بگیر. من از آن حضرت ، ملاقات گرفتم. او نزد حضرت آمد، سلام کرد و نشست سپس گفت قربانت گردم من مدتی در دستگاه بنی امیه دفتر داری کرده ام و در پیدا کردن آن اموال، مقیّد به حلال و حرام نبوده ام و از هر طریقی که ممکن بود آنها را به دست آورده ام. امام صادق(علیه السلام) فرمود: اگر بنی امیه کسانی مثل شما را نمی یافتند که برای آنها دفتر داری کنند و مالیات وصول نمایند و با سپاهیان شان به جنگ بروند و در اجتماعات شان حاضر شوند نمی توانستند حق ما را غصب کنند و اگر مردم آنها را به حال خود وا می گذارند چیزی جز آنچه به طور اتفاق به دست شان می رسید به چنگ نمی آوردند. جوان عرض کرد: قربانت گردم اکنون من راه نجاتی دارم؟ حضرت فرمود: اگر بگویم

ص: 132

انجام می دهی؟ پاسخ داد آری، انجام می دهم. حضرت فرمود: از هر چه در دستگاه آها به دست آورده ای چشم بپوش، به این ترتیب که هر مالی که صاحبش را می شناسی، آن را به او باز گردان و هرچه را که صاحبش را نمی شناسی، برای او صدقه بده، در عوض من برای تو بهشت را از طرف خداوند ضمانت می کنم. او مدتی سر به زیر افکند و پس از مدتی تأمل، عرض کرد: قربانت گردم انجام می دهم.

علی بن حمزه گوید: جوان، همراه ما به کوفه بازگشت و هرچه داشت حتی لباس های تنش را انفاق نمود، من که چنان دیدم، پولی جمع کردم و لباسی برایش تهیه نمودم و بقیه آن پول را برای خرجی او به نزدش فرستادم ، چند ماهی نگذشت که آن جوان بیمار شد و ما روزها به عیادتش می رفتیم تا روزی که بر بالینش رفتم؛ دیدم در حال جان دادن است، چشمش را بار کرد و مرا دید و گفت: یا علی وَفی لِی والله صاحِبُکَ ... به خدا صاحب تو امام صادق(علیه السلام) به وعده ای که به من داده بود وفا کرد. این سخن را گفت و از دنیا رفت. ما او را به خاک سپردیم و چون به نزد امام صادق(علیه السلام) رفتم تا چشم آن حضرت به من افتاد فرمود: یا علی وفینا والله لصاحبک ... ای علی به خدا ما به وعده ای که به رفیق تو داده بودیم وفا کردیم، من عرض کردم قربانت گردم، به خدا او نیز هنگام مرگش همین سخن را گفت.(1)

ص: 133


1- . محجة البیضاء، ج 3، ص 254؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 240.

تائبان نمونه

داستان های بسیاری از توبه کنندگان حقیقی بیان شده است. در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره می نماییم:

1. متخلفان تائب

سه نفر از مسلمانان به نام » کعب بن مالک»، » ضراره بن ربیع« و » هلال بن امیه« از شرکت در جنگ تبوک به مدینه بازگشت، آنان خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسیده و عذر خواهی کردند؛ اما پیامبر(صلی الله علیه و آله) حتی یک جمله با آنها سخن نگفت و به مسلمانان نیز دستور داد که احدی با آنها سخن نگوید.

آنها در یک محاصره عجیب اجتماعی قرار گرفتند، تا آن جا که حتی کودکان و زنان آنان نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمده و اجازه خواستند که از آنها جدا شوند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) اجازه جدایی نداد، ولی دستور داد که به آنها نزدیک نشوند.فضای مدینه به تمام وسعتش چنان بر آنها تنگ شد که مجبور شدند برای نجات از این خواری و رسوایی بزرگ، شهر را ترک گویند و به کوه های اطراف مدینه پناه ببرند. مدتی به این حال گذشت و پیوسته شب و روز انتظار می کشیدندکه توبه آنها قبول شوند و آیه ای که دلیل بر قبولی توبه آنها باشد، نازل گردد، اما خبری نمی شد. در این هنگام، فکری به نظر یکی از آنان رسید و به دیگران گفت: اکنون که مردم با ما قطع رابطه کرده اند، چه بهتر که ما هم از یکدیگر قطع رابطه کنیم. این پیشنهاد عملی شد؛ به طوری که حتی یک کلمه با یکدیگر سخن نمی گفتند. این وضعیت پنجاه روز طول کشید و در طول این مدت، اظهار ندامت و پشیمانی و تضرع و گریه و زاری در پیشگاه الهی داشتند.

ص: 134

سر انجام توبه آنها پذیرفته شد و آیه زیر به عنوان پذیرفته شدن توبه آنان نازل گشت.(1)

آن سه نفر که ( در مدینه) باز ماندند ( و از شرکت در جنگ تبوک خودداری کردند و مسلمانان با آنان قطع رابطه کردند ) تا آن حد که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ آمد و ( حتی ) جایی در وجود خویش برای خود نمی یافتند و دانستند که پناهگاهی از خدا جز به سوی او نیست. در آن هنگام، خدا به آنان توفیق توبه داد تا توبه کنند و خداوند توبه پذیر و مهربان است.(2)

از آیه فوق و شأن نزول آن، به دست می آید که مردم و جامعه و رهبران باید تلاش کنند هم راه توبه را برای مجریان باز گذارند و هم زمینة آن را فراهم کنند؛ چرا که توبه در تحول و سازندگی مردم نقش مؤثری خواهد داشت.(3)

2. توبه غلام وحشی

یکی از مشکل ترین و تلخ ترین حوادث برای رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شهادت عموی بزرگوارش حضرت حمزه سیدالشهداء(علیه السلام)بود. قاتل حمزه ( وحشی ) پس از کشتن حمزه، پهلوی او را درید و جگرش را به عنوان هدیه برای هِند، همسر ابوسفیان برد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) با دیدن این منظره فجیع، سوگند یاد کرد که به تلافی

ص: 135


1- . تفسیر نمونه، ج 8، ص 114، ح 7 ص 134.
2- . وَعَلَى الثَّلاَثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُواْ حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّواْ أَن لاَّ مَلْجَأَ مِنَ اللّهِ إِلاَّ إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ؛ توبه / 118.
3- . جوان و ندامت، اکبری محمود، ص 149.

این جنایت، هفتاد نفر از مشرکان را بکشد؛ ولی بعداً نه تنها چنین تلافی نکرد، بلکه همان قاتل را نیز به سوی اسلام دعوت کرد و او را وادار به توبه ساخت.

ابن عباس نقل می کند که پیامبر(صلی الله علیه و آله) شخصی را نزد وحشی قاتل عمویش فرستاد تا او را به اسلام دعوت کند. وحشی به فرستاده پیامبر(صلی الله علیه و آله) گفت: به او بگو: تو می گویی آن که مرتکب قتل یا شرک یا زنا شود، در روز قیامت با ذلت گرفتار عذابی مضاعف خواهد

شد و من تمام این کارها و گناهان را مرتکب شده ام، آیا باز هم راه برایم باز است؟ آیه زیر نازل شد:

مگر آن که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد. پس خدا اعمال زشت ایشان را به اعمال نیک تبدیل می کند.(1)

وحشی با شنیدن این آیه، دوباره به پیامبر(صلی الله علیه و آله) پیغام داد: توبه و ایمان و عمل صالح شرط های بسیار مشکلی است و من توان آن را ندارم. پس از مدتی این آیه نازل شد:

ص: 136


1- . إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا؛ فرقان / 70.

به راستی که خداوند شرک ورزیدن را نخواهد بخشید، ولی آنچه را که کمتر از آن است، برای کسی که بخواهد، خواهد بخشید.(1)

وحشی در پیام مجدد خود گفت: خداوند در این آیه، وعدۀ مغفرت را به کسانی داده است که خود را بخواهد و من نمی دانم خدا می خواهد مرا ببخشد یا نه؟ پس از گذشت مدت زمانی آیه ذیل نازل شد:

بگو ای بندگان من که بر خویش اسراف روا داشته اید! از رحمت خداوند نومید نشوید. به راستی که خداوند همه گناهان را می بخشد. همانا او آمرزنده و مهربان است.(2)

وحشی، با شنیدن این آیه امید به توبه پیدا کرد، آنگاه به محضر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مشرّف شد و اسلام آورد و از گذشته خود توبه کرد و در ادامه زندگی اش فداکاری هایی در راه مبارزه با دشمنان اسلام کرد.(3)

3. توبه یک راهزن مشهور

فضیل بن عیاض در آغاز زندگی راهزن بود و مدتی از عمر خویش را به این عمل زشت گذراند، و در این کار، مشهور بود، به طوری که هیچ کاروانی در شب، جرأت نداشت از مکانی که فضیل در آن زندگی می کرد عبور کند. او عاشق و فریفته زن زیبایی شد و برای رسیدن به وصال، شبی تصمیم گرفت که از دیوار خانه معشوق بالا رود. تصمیم گرفت خود را به مرحله اجرا بگذارد، همین که روی دیوار خانه آمد، صدای آیه ای از قرآن به وسیله اهل دلی که در نیمه شب مشغول قرائت قرآن بود به گوشش رسید.

ص: 137


1- . إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ؛ نساء / 48.
2- . قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ؛ زمر / 53.
3- . حیاة الصحابه، کاهلوندی، بیروت، دارالفکر، 140، ج 1، ص 41.

آيا براى كسانى كه ايمان آورده اند هنگام آن نرسيده كه دلهايشان به ياد خدا و آن حقيقتى كه نازل شده نرم [و فروتن] گردد؟(1)

این سخنان آسمانی چنان در قلب فضیل اثر گذاشت که به خود آمده و از تصمیمش منصرف شد و در آن حال با خود گفت: وقت آن رسیده است که دلم به ذکر خدا خاشع شود. با کمال اخلاص و صفای دل، از کرده های زشت خویش پشیمان گردید و از صمیم قلب به سوی خدا بازگشت. فضیل آن شب را به خرابه ای پناه برد از قضا در آن خرابه کاروانی بار انداخته بود، که صبحگاهان از آن جا به صفر خود ادامه دهند. نیمه شب یکی از کاروانیان گفت خوب است که اکنون از این جا کوچ کرده به سفر خود ادامه دهیم، دیگری گفت مگر نمی دانید فضیل، راهزن مشهور در این راه است، اگر در این وقت شب حرکت کنیم از شر او در امان نخواهیم بود.

فضیل همین که این جملات را شنید، بسیار متأثر شد که چرا باید دل های عده ای از ترس من در اضطراب و پریشانی باشند، از این رو با صورتی گشاده به سوی کاروانیان رفت و خود را به آنان معرفی نمود . گفت از این به بعد نگران

ص: 138


1- . أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ. حدید / 16.

فضیل بن عیاض نباشید، بدانید که فضیل منم و از کرده های زشت خود حقیقتاً توبه نموده ام.

4. داستان همسایه ابوبصیر

ابوبصیر می گوید: مرا همسایه ای بود از معاونین و همکاران سلطان جور، ثروت زیادی به دست آورده بود، چند کنیز آواز خوان و مطرب داشت و پیوسته مجلسی از هواپرستان تشکیل می داد و به لهو و لعب و عیش و طرب می گذراند؛ کنیزان آواز می خواندند و آنان شراب می خوردند، چون همسایه من بود همیشه به واسطۀ شنیدن آن منکرات، از دست او ناراحت بودم، چند مرتبه گوشزد کردم ولی او نمی پذیرفت. آن قدر اصرار نمودم تا روزی گفت: من مردی مبتلا و اسیر شیطانم، اگر وضع مرا به صاحب خود امام صادق(علیه السلام) بگویی، شاید خداوند مرا از پیروی نفس به واسطه تو نجات دهد.

ابوبصیر می گوید: سخن آن مرد بر دلم نشست، صبر کردم تا زمانی که خدمت امام صادق(علیه السلام) رسیدم، داستان همسایه ام را به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم، حضرت فرمود: وقتی به کوفه برگشتی او به دیدن تو می آید، بگو جعفر بن محمد می گوید: آنچه از کارهای زشت می کنی ترک کن، برایت بهشت را ضمانت می کنم. به کوفه برگشتم مردم به دیدنم آمدند، او نیز با آنان بود همین که خواست حرکت کند، نگاهش داشتم، وقتی اتاق خلوت شد، گفتم وضع تو را به امام صادق(علیه السلام) شرح دادم، حضرت فرمود: او را سلام برسان و بگو آن اعمال را ترک کند تا برایش بهشت را ضمانت کنم. گریه اش گرفت، گفت تو را به خدا قسم، جعفر بن محمد(علیه السلام) این حرف را به تو فرمود؟ سوگند یاد کردم گفتم: آری. گفت: مرا همین بس و از منزل خارج شد. و به دنبال اصلاح خود شتافت.

ص: 139

پس از مدتی پیغام فرستاد که مریض شده ام تا تو را ببینم، در مدت بیماریش مرتب از او خبر گرفتم و با داروهایی به معالجه او مشغول بودم، بالآخره به حال احتضار رسید، در کنار بسترش نشسته بودم و او در حال مرگ بود، در این موقع بیهوش شد وقتی به هوش آمد در حالی که لبخندی بر لبانش نشسته بود گفت: ای ابوبصیر، صاحبت، حضرت صادق(علیه السلام) به وعده خود وفا کرد. این را بگفت و دیده از جهان بربست، در همان سال وقتی به حج رفتم، در مدینه خدمت حضرت

ص: 140

صادق(علیه السلام) رسیدم، حضرت فرمود: ای ابوبصیر، ما به وعده خود نسبت به همسایه ات وفا کردیم.(1)

رباعی های توبه

خداوندا مرا دریاب دریاب

من افتاده در غرقاب دریاب

ببخش این بندۀ بدبخت خود را

همه عمرم بِشد در خواب دریاب

* * *

خداوندا پشیمانم پشیمان

کج-ا رو آورم از زخم عصیان

سیاهی های دل، زارم نموده

بکن رحمی بر این زار پریشان

* * *

یا رب ز گناه خویش شرمند منم

بر هر چه عقوبت است زیبنده منم

غفار تویی، غنی تویی، شاه تویی

بدکار منم، گدا منم، بنده منم

* * *

تا کنون کردی گنه دیگر مکن

تیره کردی آب، افزون تر مکن

ص: 141


1- . کافی، ج 1، ص 471.

کتابنامه

قرآن کریم

نهج البلاغه، مرحوم دشتی

بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، مصحح، جمعی از محققان، بیروت، داراحیاء التراث العربی

نهج الفصاحه

تحریرالوسیله، چهار جلدی، لنکرانی، محمد فاضل، بینا، بیتا

اکبری، محمود، جوان و ندامت، ، قم، عطاران، 1390

حسینی، سید محمد باقر، راز حیات برتر، ، اصفهان، سلام سپاهان، 1397

محدثی، جواد، شگرد های شیطان، درس های از نهج البلاغه، آستان قدس رضوی

، فتاحی اردکانی، محسن، از فرصت تا حسرت جوانی، 1358

مطهری، مرتضی، آزادی معنوی

صدوق، شیخ محمد بن علی بن بابویه، فضایل الاشهر الثلاثه

ص: 142

انصاریان، حسین، توبه، 1388

مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، بینا، بیتا

آمُدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، قم، موسسه انتشاراتی امام عصر (عج)، 1386

نجف آبادی، سید علی میرداماد، اصول و روش های حفظ قرآن، قم، پژوهشگاه بین المللی المصطفی (ص)

فرحزاد، حبیب الله، استغفار راه رهایی از تنگناها، قم، طوبای محبت، 1396.

قرائتی، محسن، گناه شناسی، تهران، مرکز فرهنگی درسهای از قرآن، 1377.

ص: 143

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109