ترجمه و شرح مختصری از دعای صباح امیرالمومنین علیه السلام

مشخصات کتاب

پديدآور:آعبدالله، معصومه

عنوان و نام پديدآور: ترجمه و شرح مختصری از دعای صباح امیرالمومنین علیه السلام/نگارش معصومه آعبدالله

مقطع و رشته تحصيلي:(كارشناسي ارشد): علوم قرآن و حديث.

محل و سال اخذ مدرك:، 1387.

نام دانشگاه/ پژوهشگاه:دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مركزي، دانشكده الهيات، فلسفه و معارف اسلامي.

مشخصات نشر: 1387.

مشخصات ظاهري:53 ص

زبان : فارسي

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

ترجمه و شرح مختصری از دعای صباح

معصومه آعبد اله ا امیر المؤمنین علیه السلام

ص: 3

ص: 4

بسم الله النور : سلام بر نور و سلام بر صبح ظهور

دعای صباح امام علی علیه السلام با مضامین بلند آن، از دعاهای مأثوره می باشد که از ناحیه معصوم علیهم السلام به ما رسیده است و الفاظش انشای فرد عادی نیست. بهترین ثناها و بلیغ ترین و عالی ترین معانی در دعای صباح حضرت امیر علیه السلام نهفته است.

به نقل از علامه مجلسی، امام علی علیه السلام این دعا را در روز پنجشنبه 11 ذیحجه سال 25 هجری به دست خود نوشته اند.

یکی از آداب مهم دعا، مقدم کردن توصیف خدای متعال است. در این مقام، بی تردید ائمه علیهم السلام گوی سبقت از دیگران ربودهاند و صحیح ترین و گویاترین و دلنشین ترین مناجات ها ازناحیه معصومین علیهم السلام صادرشده است.

دعای صباح امام علی علیه السلام از دعاهایی است که توصیه شده بعد از نافله صبح یا بعد از فریضه صبح خوانده شود.

در این مجموعه ابتدا مقدمه ای در باب دعا ذکر شده است.

در ادامه از طریق بررسی ترجمه های مختلف و مراجعه به فرهنگ لغات، سعی شد ترجمه ای روان و صحیح از دعای صباح ارائه شود. (لازم به ذکر است که مبنای اولیه، ترجمه دکتر الهی

ص: 5

قمشه ای بوده است.) سپس بعضی مفرده های دعا را به اختصار توضیح دادیم. امید آنکه گام کوچکی در جهت شناخت کلام مولای متقیان علیه السلام باشد.

به معنای واقعی کلمه کسی نمی تواند ادعا کند که بیان فصیح و شیوا و بلیغ حضرت را با تشبیهات بسیار زیبای آن بتواند شرح نماید و لیکن با بضاعه مزجاه خویش قلم زده و خاضعانه از نظرات اصلاحی دوستان استقبال میکنیم.

آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشیداز مولای متقیان حضرت علی علیه السلام نقل شده است: کسی که مداومت بر خواندن دعای صباح کند اگر عالم پر از بلا شود به او هیچ آسیبی نمیرسد و همیشه در نظر مردم عزیز و محترم باشد و هیچ گاه دشمن نمیتواند به او ضرری برساند و هرکس با او دشمنی کند به خودش بر می گردد و به لطف الهی از مرگ ناگهانی و سختیها در امان می باشد و به برکت این دعای صباح رزق و روزی او هر روز وسیع تر می شود.

بر اساس روایت فوق؛ چنین استنباط می شود که هر کس بر خواندن دعای صباح توفیق داشته باشد؛ خیرات و برکات فراوانی نصیبش گردد.

همچنین از امام رضا علیه السلام درباره دعای صباح روایت شده است:

ص: 6

آیا شما را بر بزرگترین ذخیره دنیا و آخرت و جامع ترین گنج در عالم غیب و شهادت، که حصار و قلعه محکمی است، راهنمایی نکنم؟! این فرمایش امام رئوف بیانگر عظمت این دعاست.

در این حدیث شریف امام رضا علیه السلام دعای صباح را به سانقلعه و دژ محکمی تصویر نموده اند و کسی که هر صبح در این حصن حصین وارد گردد به اذن الله مصون و محفوظ خواهد

ماند. لذا بر ماست که به این ادعیه ماثوره توجه خاص نموده و حداقل به خواندن هفتگی یا ماهیانه این ادعیه اهتمام ورزیم و از مواهب مادی و معنوی آن متنعم گردیم. و من الله التوفیق.

نکات رعایت شده در تدوین این جزوه

1. اثرات دعای صباح از لسان دو معصوم علیهم السلام تا مؤمنین با اشتیاق و معرفت بیشتری به خواندن این دعا، رو آورند.

2. اشاره کوتاهی به منابع سندی دعای صباح

3. مطلب کوتاهی در مورد شروح دعای صباح در الذریعه آقا بزرگ تهرانی

4.مطالبی در مورد «دعا»

5.متن دعای صباح با ترجمه رو به روی آن.

لازم به ذکر است که هرگز بهترین ترجمه هم نمی تواند جایگزین واژه های نورانی و مفاهیم عمیق حضرت به خصوص در این زیارت که مملو از بلاغت و تشبیهات و استعاره هایی عالی

ص: 7

است، گردد. به امید روزی که عالم با نور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریفمنور شود و ترجمه و حقایق ادعیه و قرآن کریم را مستقیماً از لسان اماممان بشنویم.

6.ارائه شرح مختصری از بعضی کلیدواژههای دعای صباح

ص: 8

منابع راوی دعای صباح

1. قدیمی ترین منبعی که دعای صباح در آن دیده شده کتاب «اختیار المصباح» تألیف سال 653 ق از سیدعلی بن الحسین بن حسان بن الباقی القرشی معاصر محقق حلی و سید بن طاوس است.

اکنون این کتاب در دسترس نیست ولی پیش تر نسخهای از آن نزد افندی صاحب «ریاض العلماء» بوده و خوانساری صاحب روضات الجنات آن را دیده است.

2. مجلسی سندی دیگر نقل کرده که دعا را شریف یحیی بن قاسم العلوی العباسی الیمنی مکتوب بر پوستی بلند دیده و در کتاب خود در سال 734 ق نقل کرده است. مشهور است

که دعای صباح به خط کوفی بر روی پوستی بلند که به امضای حضرت علی عتیه السلام رسیده، مکتوب و در دسترس بوده است.فیض کاشانی این دعا را در آخر کتاب ذریعه الضراعه آورده است.

مضامین حکمی، عرفانی و کلامی این دعا که در قالب الفاظو عبارات فاخر و انواع صنایع لفظی و معنوی و فنون بلاغی درآمده اعتباری سترگ به آن بخشیده.

شرح های دعای صباح

اهمیت مضامین این دعا، عالمان و محققان بسیاری را بر آن تا بر آن شرح بنویسند.

ص: 9

آقا بزرگ تهرانی در کتاب الذریعه از شروح فارسی و عربی به صورت منظوم و منثور، 23 مورد را نام می برد. که برخی از آنها به شرح ذیل است:

1. شرح منظوم فارسی از مولی ابوالوفاء به نام «مفتاح الفلاح و مصباح النجاح»

2. شرح منظوم فارسی از مولی احمد بن سیف الدین استرآبادی

3. شرح دعای صباح از احمد بن محمد معروف به نشانچی زاده (به نقل از کشف الظنون/1/431)

4. شرح دعای صباح از ملاهادی سبزواری که به ضمیمه شرح بر «اسماءالحسنی» منتشر شده.

5. مفتاح الفلاح فی شرح دعاء الصباح از مولی اسماعیل بن محمدحسین بن محمدرضا بن علاءالدین محمد مازندرانی اصفهانی خواجویی که نزدیک به 3000 شعر است که درحاشیه زادالمعاد به چاپ رسیده و نسخهای از آن در کتابخانه حسینیه تستریه نجف و نسخه دیگری در کتابخانه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام موجود است.

1. شرح دعای صباح از امیرمحمد اشرف، مؤلف فضایل السادات. این شرح نزد نوه دختری مؤلف سیدجعفر میردامادی در اصفهان موجود است.

ص: 10

دعا و اهمیت آن

دعاء کلید رحمت الهی است.

ارزش هر انسانی به میزانی است که با پروردگار خود نجوا می کند.

در آیه 77 سوره فرقان خداوند متعال می فرماید:

ای پیامبر بگو: اگر دعای شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمی کند.

دعا به پیشگاه خداوند متعال یک عبادت بسیار ارزشمند و گرانقدر است.

1. اولین شرطی که به عنوان یک ادب قلبی در دعا به پیشگاه الهی مطرح می شود، ناامیدی از خلق خداست. مطابق حدیثقدسی، خدای متعال از حضرت عیسی علیه السلام خواست که وقتی دعامی کند، حال غریق را که هیچ فریادرسی ندارد، داشته باشد. (بحارالانوار/93/214) و به هیچکس جز خدای متعال امید نبندد. در این صورت است که هرچه از خدا بخواهد به او عطا فرماید. (همان) هر چه معرفت انسان به قدرت الهی بیشتر و عمیق تر باشد، حساب کمتری روی وجود شرایط و اسباب

ظاهری باز می کند و در این صورت با حال انقطاع به پیشگاه خداوند دعا می کند. شاید یکی از عوامل مستجاب نشدن دعاها عدم انقطاع باشد.

1. دومین عملی که در اجابت دعا مؤثر است اقبال قلبی انسان

ص: 11

است که با روح و قلب خود، دعا نماید.

2. عامل مهم دیگر رقّت قلب دعا کننده است. خود ائمه علیهم السلام به این حقیقت تذکر داده ا ند که قلب انسان همیشه در یک حالت نیست، گاهی رقّت دارد و گاه قساوت، گاهی نرم است و گاهی سخت.

یکی از بهترین اسباب برای ایجاد رقّت قلب یاد کردن از مصائیب اهل بیت علیهم السلام است که هم خودش موضوعیت دارد و عبادتی بزرگ به شمار می اید و هم زمینه ساز اجابت دعایانسان می گردد.

1. مطابق تعالیم نورانی اهل بیت علیهم السلام یکی دیگر از شرایط لازم برای اجابت دعا تقوای دعا کننده و پاک بودن نفس او از آلودگی گناه است.

به عنوان مثال اگر انسان عیوب دیگران را ببیند ولی از عیب های خود غافل باشد، این خصوصیت مانع اجابت دعا می گردد. (بحارالانوار/93/376)

2. برعهده نداشتن حق ا لناس یکی دیگر از شرایط لازم برای اجابت دعاست. (بحار/93/321)

3. یکی از موانع اجابت دعا ناشکری کردن نسبت به نعمتهای خداوند است. شکر دارای سه رتبه است: قلبی، زبانی و عملی.

همه این مراتب باید تحقق یابد. معرفت به نعمت عظمای خداوند که همان وجود نازنین حضرت صاحب العصر و الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است

ص: 12

و شکر نعمت وجودی حضرت.

آیا چنانکه شایستۀ این نعمت عظمی است، معرفت به ایشان

داریم؟حقیقتاً چند درصد از شیعیان آن حضرت چگونگی ادای

مراتب شکرگزاری آن حضرت را می دانند؟

متأسفانه بسیاری از ما در این زمینه محتاج تذکر و تنبّه

هستیم. وقتی متذکر می شویم، در عمل چنان اهتمام و جدیتی

که شایسته حق امام علیه السلام باشد، از خود نشان نمی دهیم. اگر سلامت و امنیت ما به خطر افتد، نگران میشویم و سعی

می کنیم که راههای شکرگزاری نسبت به آنها را بیاموزیم و در

عمل به آن اهتمام ورزیم. اما آیا به نحوه سپاسگزاری از نعمت

وجود اماممان می اندیشیم؟ (بنی هاشمی، دعا، 41)

در انتها خدای را سپاس می گویم که توفیق گردآوری این

نوشتار را نصیب اینجانب نمود و امید آن دارم که این تلاش

اندک مورد رضای خداوند متعال قرار گرفته و الطاف و عنایات ویژۀ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام را در مواقف

حساس مرگ شامل حال حقیر و خوانندگان محترم بگرداند.

13 رجب المرجب 1441

ص: 13

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

* اَللّهُمَّ يا مَنْ دَلَعَ لِسانَ الصَّباحِ بِنُطْقِ تَبَلُّجِهِ

* وَ سَرَّحَ قِطَعَ الّلَيْلِ الْمُظْلِمِ بِغَياهِبِ تَلَجْلُجِهِ

* وَ اَتْقَنَ صُنْعَ الْفَلَكِ الدَّوّارِ فى مَقاديرِ تَبَرُّجِهِ

* وَ شَعْشَعَ ضِيآءَ الشَّمْسِ بِنُورِ تَاَجُّجِهِ

* يا مَنْ دَلَّ عَلى ذاتِهِ بِذاتِهِ

* وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجانَسَةِ مَخْلُوقاتِهِ

* وَ جَلَّ عَنْ مُلاَّئَمَةِ كَيْفِيّاتِهِ

* يا مَنْ قَرُبَ مِنْ خَطَراتِ الظُّنُونِ وَبَعُدَ عَنْ لَحَظاتِ الْعُيُونِ

ص: 14

* وَ عَلِمَ بِما كانَ قَبْلَ اَنْ يَكُونَ

* يا مَنْ اَرْقَدَنى فى مِهادِ اَمْنِهِ وَ اَمانِهِ

* وَ اَيْقَظَنى اِلى ما مَنَحَنى بِهِ مِنْ مِنَنِهِ وَاِحْسانِهِ

* وَ كَفَّ اَكُفَّ السُّوَّءِ عَنّى بِيَدِهِ وَ سُلْطانِهِ

* صَلِّ اللّهُمَّ عَلَى الدَّليلِ اِلَيْكَ فِى اللَّيْلِ الاْلْيَلِ

* وَالْماسِكِ مِنْ اَسْبَابِكَ بِحَبْلِ الشَّرَفِ الاْطْوَلِ

* وَ النّاصِعِ الْحَسَبِ فى ذِرْوَةِ الْكاهِلِ الاْعْبَلِ وَ الثّابِتِ

* الْقَدَمِ عَلى زَحاليفِها فِى الزَّمَنِ الاْوَّلِ وَعَلى الِهِ الاْخْيارِ

* الْمُصْطَفَيْنَ الاْبْرارِ

* وَ افْتَحِ اللّهُمَّ لَنا مَصاريعَ الصَّباحِ بِمَفاتيحِ الرَّحْمَةِ وَ

* الْفَلاحِ

* وَ اَلْبِسْنِى اللّهُمَّ مِنْ اَفْضَلِ خِلَعِ الْهِدايَةِ وَ الصَّلاحِ

*

ص: 15

* وَ اَغْرِسِ اللّهُمَّ بِعَظَمَتِكَ فى شِرْبِ جَنانى يَنابيعَ

* الخُشُوعِ

* وَ اَجْرِ اللّهُمَّ لِهَيْبَتِكَ مِنْ اماقى زَفَراتِ الدُّمُوعِ

* وَ اَدِّبِ اللّهُمَّ نَزَقَ الْخُرْقِ مِنّى بِاَزِمَّةِ الْقُنُوعِ

* اِلهى اِنْ لَمْ تَبْتَدِئْنِى الرَّحْمَةُ مِنْكَ بِحُسْنِ التَّوْفيقِ

* فَمَنِ السّالِكُ بى اِلَيْكَ فى واضِحِ الطَّريقِ* وَ اِنْ اَسْلَمَتْنى اَناتُكَ لِقاَّئِدِ الاْمَلِ وَالْمُنى فَمَنِ

* الْمُقيلُ عَثَراتى مِنْ كَبَواةِ الْهَوى

* وَاِنْ خَذَلَنى نَصْرُكَ عِنْدَ مُحارَبَةِ النَّفْسِ وَالشَّيْطانِ

* فَقَدْ وَكَلَنى خِذْلانُكَ اِلى حَيْثُ النَّصَبِ وَالْحِرْمانِ

* اِلهى اَتَرانى مآ اَتَيْتُكَ اِلاّ مِنْ حَيْثُ الاْمالِ

* اَمْ عَلِقْتُ بِاَطْرافِ حِبالِكَ اِلاّ حينَ باعَدَتْنى ذُنُوبى

* عَنْ دارِ الْوِصالِ

*

ص: 16

* فَبِئْسَ الْمَطِيَّةُ الَّتِى امْتَطَتْ نَفْسى مِنْ هَواها

* فَواهاً لَها لِما سَوَّلَتْ لَها ظُنُونُها وَ مُناها

* وَ تَبّاً لَها لِجُرْاَتِها عَلى سَيِّدِها وَمَوْليها

* اِلهى قَرَعْتُ بابَ رَحْمَتِكَ بِيَدِ رَجاَّئى وَهَرَبْتُ اِلَيْكَ

* لاجِئاً مِنْ فَرْطِ اَهْواَّئى وَعَلَّقْتُ بِاَطْرافِ حِبالِكَ اَنامِلَ

* وَلاَّئى فَاْصْفَحِ اللُّهُمَّ عَمّا كُنْتُ اَجْرَمْتُهُ مِنْ زَلَلى وَ

* خَطاَّئى وَ اَقِلْنى مِنْ صَرْعَةِ [رِدآئى]

* فَاِنَّكَ سَيِّدى وَ مَوْلاىَ وَمُعْتَمَدى وَ رَجائى وَ اَنْتَ

* غايَةُ مَطْلُوبى وَ مُناىَ فى مُنْقَلَبى وَ مَثْواىَ

* اِلهى كَيْفَ تَطْرُدُ مِسْكيناً الْتَجَاءَ اِلَيْكَ مِنَ الذُّنُوبِ هارِباً

* اَمْ كَيْفَ تُخَيِّبُ مُسْتَرْشِداً قَصَدَ اِلى جَنابِكَ ساعِياً

* اَمْ كَيْفَ تَرُدُّ ظَمْئانَ وَرَدَ اِلى حِياضِكَ شارِباً كَلاّ وَ

* حِياضُكَ مُتْرَعَةٌ فى ضَنْكِ الْمُحُولِ

*

ص: 17

* وَ بابُكَ مَفْتُوحٌ لِلطَّلَبِ وَ الْوُغُولِ

* وَ اَنْتَ غايَةُ الْمَسْئُولِ وَ نِهايَةُ الْمَاْمُولِ

* اِلهى هذِهِ اَزِمَّةُ نَفْسى عَقَلْتُها بِعِقالِ مَشِيَّتِكَ وَ هذِهِ

* اَعْباَّءُ ذُنُوبى دَرَاْتُها بِعَفْوِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ هذِهِ اَهْوآئِىَ

* الْمُضِلَّةُ وَكَلْتُها اِلى جَنابِ لُطْفِكَ وَ رَاْفَتِكَ

* فَاجْعَلِ اللّهُمَّ صَباحى هذا ناِزلاً عَلَىَّ بِضِياَّءِ الْهُدى وَ* بِالسَّلامَةِ فِى الدّينِ وَ الدُّنْيا وَ مَساَّئى جُنَّةً مِنْ كَيْدِ

* الْعِدى وَ وِقايَهً مِنْ مُرْدِياتِ الْهَوى اِنَّكَ قادِرٌ عَلى ما

* تشآءُ

* تُؤتِى الْمُلْكَ مَنْ تَشآءُ وَتَنْزِ عُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشآءُ وَ

* تُعِزُّ مَنْ تَشآءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشآءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ اِنَّكَ عَلى

* كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ

* تُولِجُ اللَيْلَ فى النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِى اللَّيْلِ وَ تُخْرِجُ

* الْحَىَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَىِّ وَتَرْزُقُ مَنْ

* تشآءُ بِغَيْرِ حِسابٍ

*

ص: 18

* لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اللّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ مَنْ ذا يَعْرِفُ

* قَدْرَكَ فَلا يَخافُكَ وَ مَن ذا يَعْلَمُ ما اَنْتَ فَلا يَهابُكَ

* اَلَّفْتَ بِقُدْرَتِكَ الْفِرَقَ وَ فَلَقْتَ بِلُطْفِكَ الْفَلَقَ

* وَ اَنَرْتَ بِكَرَمِكَ دَياجِىَ الْغَسَقِ

* وَ اَنْهَرْتَ الْمِياهَ مِنَ الصُّمِّ الصَّياخيدِ عَذْباً وَ اُجاجاً

* وَاَنْزَلْتَ مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجّاجاً وَ جَعَلْتَ الشَّمْسَ

* وَ الْقَمَرَ لِلْبَرِيَّةِ سِراجاً وَهّاجاً

* مِنْ غَيْرِ اَنْ تُمارِسَ فيمَا ابْتَدَاْتَ بِهِ لُغُوباً وَ لا عِلاجاً

* فَيا مَنْ تَوَحَّدَ بِالْعِزِّ وَالْبَقآءِ وَ قَهَرَ عِبادَهُ بِالْمَوْتِ وَ

* الْفَنَّاءِ

* صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الاَتْقِيآءِ وَ اسْمَعْ نِدآئى و

* اسْتَجِبْ دُعآئى وَ حَقِّقْ بِفَضْلِكَ اَمَلى وَ رَجآئى

*

ص: 19

* يا خَيْرَ مَنْ دُعِىَ لِكَشْفِ الضُّرِّ وَ الْمَاْمُولِ لِكُلِّ عُسْرٍ

* وَ يُسْرٍ بِكَ اَنْزَلْتُ حاجَتى

* فَلا تَرُدَّنى مِنْ سَنِىِّ مَواهِبِكَ خاَّئِباً يا كَريمُ يا كَريمُ يا

* كَريمُ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

* وَ صَلَّى اللّهُ عَلى خَيْرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعينَ

بگوید پس: به سجده رود و

* اِلهى قَلْبى مَحْجُوبٌ وَنَفْسى مَعْيُوبٌ وَعَقْلى مَغْلُوبٌ

* وَهَواَّئى غالِبٌ

* وَطاعَتى قَليلٌ وَمَعْصِيَتى كَثيرٌ وَلِسانى مُقِرُّ بِالذُّنُوبِ

* فَكَيْفَ حيلَتى

* يا سَتّارَ الْعُيُوبِ

* وَ يا عَلاّمَ الْغُيُوبِ

*

ص: 20

* وَيا كاشِفَ الْكُرُوبِ

* اِغْفِرْ ذُنُوبى كُلَّها بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

* يا غَفّارُ يا غَفّارُ يا غَفّارُ

* بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

*

ص: 21

به نام خداوند بخشاينده مهربان

* خدایا، ای آن که زبان صبح را با نطق گویای نور هویدا

* ساختی.

* و شب تاریک را با پارههای ظلمانی آن پراکنده

* نمودی.

* و آفرینش چرخ گردون را در اندازههای زیبایش

* ستوار ساختی.

* و تابش خورشید را با نور گرم و فروزان آن پرتو افکن

* نمودی.

* ای خدایی که هستیاش دلیلِ هستی اوست.

* و ذات پاکش از مجانست و همانندی با مخلوقاتش

* منزّه است.

* شأنش برتر از آن است که با کیفیات مخلوقاتش قیاس

* گردد.* ای خدایی که در خطورات ذهنی به ما نزدیک، و از

* دیدن چشم ظاهر، دوری.

*

ص: 22

* ای خدایی که به همه اشیاء پیش از ایجاد آن، دانایی.

* ای خدایی که مرا در گهواره امن و امان به خواب

* بردی.

* و برای بهرهمندی از نعمتها و بخشش های

* بیدریغت بیدارم ساختی.

* و دست بدخواهان را به قدرت و سلطنت خویش از

* من کوتاه گردانیدی.

* خدایا درود فرست بر آن راهنما به سویت در شب

* تیره و تار جاهلیت و آن (پیامبر) تمسک جوینده با

* بلندترین ریسمان شرافت، به واسطه تو.

* آن رسولی که فضائل آبای او در مرتبهای بس رفیع قرار

* دارد و آن ثابت قدم در مواضع لغزش پیش از بعثت، و نیز بر خاندان او که همگی از برگزیدگان پاک و نیکوکاران هستند.

* بارالها! درهای صبح را با کلیدهای رحمت و رستگاری

* به روی ما بگشا

* و از بهترین لباسهای هدایت و شایستگی بر من

* بپوشان

*

ص: 23

* و به عظمت خویش در جویبار دلم، چشمه های

* خشوع جاری ساز.

* بارالها! به هیبت و جلالت قسم که از گوشه های

* چشمم، چشمه های اشک جاری ساز.

* خدایا! نفس سرکش مرا با مهار قناعت مؤدب گردان.

* خدایا اگر رحمت تو با حسن توفیق از ابتدا شامل

* حالم نمی شد، چه کسی مرا در این راه روشن، به سویت* رهنمون می شد.

* و اگر حلم و بردباری تو مرا بدست آرزو و میل سرکش

* سپارد، چه کسی لغزشهای مرا از زمین خوردن های

* هوا و هوس نادیده بگیرد؟

* اگر به هنگام مبارزه نفس و شیطان یاریم نمی کردی و

* مرا به خود وا میگذاشتی، خذلان تو کارم را به سختی و

* ناامیدی می کشانید.

* خدایا تو میبینی که چیزی جز امیدواری به تو، مرا به

* درگاهت نمی آورد.

* چون گناهان مرا از مقام وصال تو دور سازد جز به

* رشته لطف و کرم بی ا نتهای تو چنگ نمی زنم.

*

ص: 24

* چه بد مرکبی است این مرکب هوا و هوس که نفس

* من بر آن سوار شده.

* پس وای به این نفس که گمان های باطل و آرزوهای

* دور و درازش در نزد او جلوه کرد.

* نابود باد که بر آقای و مولای خویش دلیری نمود

* (جرأت عصیان کرد)

* خدایا با دست امیدم بر در رحمتت کوبیدم و از شرّ

* هواهای نفسانی امیدوارانه به سوی تو گریختم و به

* رشته های عنایتت چنگ زدم. پس خدای من از جرم و

* خطا و لغزشم در گذر و از افتادنم به وادی هلاکت نگهدار

* زیرا تو سیّد و مولا و مورد اعتماد و امید منی و تو

* نهایت امال و خواسته من در دنیا و آخرتی.

* خدایا چگونه بیچاره ای که از گناهان به سوی تو پناه

* آورده را برانی؟!

* یا چگونه سالکی که شتابان آهنگ تو را نموده، نومید

* سازی؟!* یا چگونه تشنه ای را که بر لب دریای رحمتت امده،

* بازگردانی هرگزچنین نخواهی کردوحوض های رحمتت،

* در سخت ترین خشکسالی ها لبریز و پر آب است .

*

ص: 25

* و درگاه لطفت همواره برای «درخواست و وارد

* شدن» گشوده است.

* و تویی منتهای خواسته و نهایت آرزو.

* بار خدایا اینست مهار نفس سرکشِ من، که به رشته

* مشیتت بسته ا م و این است بار سنگین گناهانم که به امید

* عفو و رحمتت بر زمین نهادم و این هوس های گمراه کننده

* من است که به آستان لطف و مهرت واگذاشتم (سپردم)

* بارالها! صبح مرا آنگونه آغاز فرما که با پرتو هدایت

* و با سلامت دین و دنیا بر من فرود آید و شبم را سپری

* در مقابل نیرنگ دشمنان و پناهگاهی از هواهای مُهلک

* نفسم قرار ده. که تو به هرچیز بخواهی، قادری.

* به هر که خواهی فرمانروایی دهی و از هرکه خواهی

* فرمانروایی را بازگیری، هرکه را خواهی عزّت دهی و هر

* که را خواهی ذلّت دهی، خیر و خوبی به دست [قدرت]

* توست، و تو بر هر چیز توانایی.

* شب را در روز و روز را در شب در می اوری و زنده را از

* مرده و مرده را از زنده خارج می کنی و هر که را خواهی

* بی حساب روزی می دهی. (آل عمران/ 26 و 27)

*

ص: 26

* عالم را خدایی جز تو نیست. منزّه خدایی که همه

* به ستایش تو مشغولند. آن کیست که قدر و مقام تو را

* بشناسد و از جلالتت نهراسد؟ و کیست که بداند تو

* کیستی و دلش از هیبتت ترسان نباشد؟

* تو فِرَق مختلف را به قدرت کامله ات متّحد ساختی و* سپیده دم را به لطف خود از شکاف شب پدیدار نمودی

* و شب های تار را به کرمت روشن کردی

* و از درون سنگ خارا، چشمه های آب شیرین و شور

* جاری ساختی

* و از ابر متراکم، باران فرود آوردی و خورشید و ماه

* تابان را دو چراغ فروزان برای (هدایت) مردمان قرار

* دادی.

* بی انکه از ابتدای آفرینش هیچگاه تو را تعب و

* خستگی عارض گردد و یا نیازمند چاره جویی شوی.

* ای خدایی که به عزت و بقای ابدی یگانه ا

* ی و همه

* بندگانت به موت و فناء مقهورند.

* بر حضرت محمدصلی الله علیه واله وسلم خاندان با تقوایش درود فرست و ندای مرا بشنو و دعایم را اجابت فرما و به

* فضلت آرزو و امیدم را محقق ساز.

*

ص: 27

* ای بهترین کسی که او را در هر سختی و آسانی برای دفع

* بلیّات و نیل به مقاصد بخوانند، حاجتم را به درگاه تو آورده ا م.

* تا مرا از بهترین مواهب و عالی ترین الطاف خود

* ناامید نسازی. ای بزرگوار (کریم) ای بزرگوار (کریم) ای

* بزرگوار (کریم) به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان.

* و درود فرست بر بهترین خلقت حضرت محمدصلی اتته علیه واله وسلم و تمامی اهل بیتش.

* خدایا دلم در حجاب است و نفسم آلوده به عیب ها.

* عقلم مغلوب و هوای نفسم بر عقلم مسلط گردیده است.

* طاعتم اندک و معصیتم بسیار و زبانم به گناهان خود

* معترف است. چه چاره توانم کرد؟!!

* ای پرده پوش عیب ها!* و ای دانای غیب ها.

*

ص: 28

* و ای برطرف کننده حزن و اندوه ها.

* همه گناهانم را به حرمت محمد و آل محمد صلی الله علیه واله وسلم بیامرز.

* ای بسیار آمرزنده (3)

* به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان.

*

ص: 29

*

ص: 30

بررسی اجمالی برخی از کلیدواژه های این دعا

برخی مفرده ه ای دعای صباح

* دَلَعَ: زبان را بیرون کرد.

* تَبَلّج: بلج- روشنی و وضوح

* صباح: صبح و صباح در ظاهر به معنای فجر یعنی اول روز

* است. صباح از واژگانی است که معانی گوناگونی دارد.

شاید منظور از صبح، بعثت رسول اکرم صلی الله علیه واله وسلم باشد. چنانچه

قبل از حضرت ظلمت کفر و جهالت عالم را فرا گرفته بود. مراد

از لسان صبح، وجود مبارک حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم است و مراداز

نطق، شریعت است. (آشکار سازنده حق از باطل) و همانگونه

که تکلم کردن، مفاهیم و معانی پنهان در ضمیر انسان را آشکارمی سازد، تلاءلو صبح نیز اشیاء مخفی و پنهان در ظلمت شب را آشکار می نماید. همچنین به انوار الهیه که وارد بر قلوب سالکان

راه حقیقت میشود نیز اطلاق می گردد.

در کنز الفوائد از حضرت علی علیه السلام روایت شده در توضیح

آیه و الصبح اذا تنفس تکویر/ 18 فرمود: خداوند از صبح،

ص: 31

«اوصیا» را قصد فرموده و می گوید : علم آنها منور تر و واضح تر از صبح در هنگامی است که بدمد و می توان تاویل «صبح» را به ائمه علیهم السلام و علومشان گرفت.

یکی از معانی باطنی صبح به ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف اطلاق می گردد. اَشرقَت الارضُ بنور ربّها

* سَرَّح: پراکنده ساخت- فرستاد- روانه کرد- رها کرد- معاف

* کرد- شانه کرد- نگاه گرداند.

* غیاهب: غَیْهَب. تاریکی- اسباب بسیار سیاه- شب بسیار

* تاریک- تاریکی و ظلمت بسیار زیاد- مرد نادان و ناتوان

* تَلَجْلُج: لکنت دار- الکن- تکراری

* لیل: شب- پس از شهادت حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم با غصب

* خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام جهان در ظلمت فرو رفت.

واژگان در ادبیات قرآن و اهل بیت علیهم السلام دارای معانی ظاهری

و باطنی هستند. معنای ظاهری لیل به شب اطلاق می شودولی از منظر تاویل لیل در بعضی مواضع به عصر غیبت اطلاق می گردد.

سوء ظن به مؤمن، غیبت مؤمن، تهمت به مؤمن، قلب انسان

را تیره و تار می ازد. در دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان داریم: اللهم غَشّنی بالرحمه و ارزقنی فیه التوفیق و العصمه و

طهّر قلبی من غیاهب التهمه یا رحیماً بعباده

ص: 32

اَتقَنَ: محکم کرد- استوار ساخت

* تَبَرّج: زیبایی خود را نشان دادن.

* شعشع: تابید- درخشید- پرتو افکند- رقیق کرد

* تَاَججُّ: ریشه اَجَّ (سوختن- شعله ور شدن- افروختن)

* دَلَّ علی: دلالت کرد- راهنمایی کرد

* تَنَزَّه عَن: منزّه است- پاک است

* مجانَسَه: هم جنس بودن

* جَلَّ عن: برتر داشتن- منزه دانستن

* ملائمه: شایستگی- مناسبت- تناسب- هم سازی

* کیفیات: طرز- طور- طریق- شیوه- سبک- خاصیت-

* کیفیت- حالت- چگونگی

* جَلَّ: بزرگ- بزرگوار- عظیم- عالی

* قَرُبَ: نزدیک است

* عَلِمَ: آگاه است

* اَرقد: مکانی که در آن آرام میگیرند مثل جنین که در دل

* مادر آرام میگیرد. یا همچون زمین که چون گهوارهای آرام* برای موجودات عالم است، که با وجود حرکت و سرعت بالا آن را احساس نمیکنند و این خود از معجزات خلقت است. همچنین

* از قبر برای میت تعبیر به آرامگاه و مرقد می شود.

* مِهاد: گهواره

* اَیقظ الی: بیدار کردن

*

ص: 33

* مَنَح: بخشید- عطا کرد

* دلیل: راهنما

* لیل الالیل: شب بسیار ظلمانی- همچو عالم درعصر غیبت

* ماسک: تمسک جوینده- حضرت رسول صلی اله علیه واله وسلم در حدیث

* ثقلین فرمود: قرآن و عترت هرگز از هم جدا شدنی نیستند به

* آن دو تمسک جویید و کسی که به صاحب العصر و الزمان عجت الله تعالی فرجه الشریف تمسک جوید به فلاح و رستگاری می رسد.

در قرآن کریم آیۀ 200 سورۀ مبارکۀ آل عمران آمده است:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! [بر انجام واجبات] شكيبا

باشید و یکدیگر را [در تحمل اذیّتهای دشمن] به شكيبايى

وادارید، و [به امامان معصوم] بپیوندید، و [خود را] از [خشم و عذاب] خدا حفظ کنید، تا رستگار شويد.

در توضیح این آیه چند نکته قابل ذکر است.

• هرجا خطاب لعلکم می آید به معنای حتمی شدن آن امرمی باشد. (تفسیر اهل بیت، ج 2، ص895 و 897)

• موارد متعددی در تفسیر این آیه مطرح شده است:

1. صبر بر انجام واجبات

2. صبر بر ترک معاصی

3. مراقبت از اوقات نماز

4. مرزبانی در راه خدا

ص: 34

5. صبر و پایداری بر محبت علی علیه السلام

6. دفاع از اهل بیت علیهم السلام که مرزهای بین خدا و مردم هستند.

7. دفاع از اهل بیت علیهم السلام، دفاع از پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم شریعت

اوست.

8. مراقب امتحان الهی باشید و از فرمان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم و

جانشین او سر پیچی نکنید.

9. تقیه

10. رابطوا امامکم المنتظر یعنی خود را [به رشتۀ محبت و اطاعت] امام منتظر خویش مرتبط سازید. (تأویل الایات،ص 155)

* اسباب: جمع سَبب. به معنای ربط، ریسمان، بند، وسیله و

* رابطه (بین افراد)

در دعای ندبه داریم: اَینَ السبب المتصل بین ارض و السَّماء

از حضرت رسول J روایت است که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از

فرزندانم مرا و دینم را یاری می نماید.

در فراز دیگری از دعای ندبه چنین آمده است.

بنفسی انت من عقید عزٍّ لا یسامی (جانم به فدای تو که هم

پیمان عزتی هستی که برتری و هم طرازی نداری)

بنفسی انت من اثیل مجد لا یجاری (جانم به فدایت که

بزرگواری و ریشه داری که مانند نداری)

بنفسی انت من تلاد نعم لاتضاهی (جانم به فدایت که تو از

ص: 35

نعمتهای دیرین خاص خدایی که مانندی نخواهد داشت)

بنفسی انت من نصیف شرف لا یساوی (جانم به فدایت که

تو قرین آن شرافتی هستی که برابری ندارد)امام صادق علیه السلام :خوشا به حال آنکه در زمان غیبت قائم ارواحنا فداه به امر ما چنگ بزند و بعد از هدایت قلبش نلغزد.

(اثبات الهداه/3/457)

* ناصع: پاکیزه- و خالص از هر مکر و حسب (فضایلی که از

* آباء خود شمردند)

* کاهل: میان دو شانه

* اَعبل: دارای بدنی بزرگ

* ذروه: هر شیء

* الثّابت: استوار- ثابت- بدون نیستی و فنا، چنانچه در زیارت

* عاشورا آمده است: و ثبّت لی قَدَم صدق عندک...

سخن ثابت به ولایت و اعتقاد محکم و مستدل تأویل شده

است. کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء (ابراهیم/ 24)مانند درختی پاک است که ریشه ا ش استوار و شاخه اش در آسمان است. مقصود از ریشه ثابت پیامبر صلی الله علیه واله وسلم و امام و اهل

بیتشان است. (البرهان/1/285)

زحالیف: به معنای مزالیق محلهای لغزیدن

مصطفین: به مقام اصطفاء رسیدهاند.

ابرار: نیکوکاران

ص: 36

آنگونه که در روایات آمده است مصداق اتم «ابرار» ائمةعلیهم السلامهستند. و در ادعیه قرآنی چنین آمده است که از خدای متعال

تقاضا داریم تا همواره با نیکان باشیم.

ربنا فاغفرلنا ذنوبنا و کفّر عنّا سیّئاتنا و توفَّنا مع الابرار

(آل عمران/ 193)

هرجا کلید واژه خیر و خوبی در قرآن کریم باشد اصل آن و

ریشه و معدن آن در تأویل به ائمه معصوم علیهم السلام می رسد. انَّ الابرار

یشربون من کأس کان مزاجها کافورا(نسان/ 5)

* و افتح: بگشا- بارالها درهای صبح را با کلیدهایی از رحمت

* و رستگاری بر ما بگشای.

* مصاریع: جمع مصراع.

* مفاتیح: جمع مفتاح. کلید

* رحمت: رحمت و فضل دو واژگان قرآنی هستند که به

* حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم و حضرت علی علیه السلام در تفاسیر روایی اطلاق

* شده است. ابوا هذه الاُمّة.

* فَلاح: رستگاری- خداوند متعال در قرآن کریم فرمود: قد

* افلح المؤمنون

در تفسیر این آیه آمده است: به ولایت تو یا علی جان مؤمنان رستگار شدند. فلاح و رستگاری با ولایت حضرت علی علیه السلام پیوند

دارد.

ص: 37

* فتح: در اصل ضد بستن است و در معنای کشف کردن و نگاه

* کردن نیز رواج یافته است. معنای دیگر «فتح» گشودن است.

واژه «صباح» و «فتح» همچون دیگر واژگان قرآنی دارای

ظاهر و باطنی است. شاید مراد از «صباح» انوار الهیه باشد که

به واسطه فتوحات قلبیه وارد بر قلوب سالکین حقیقت می شود،

این فتوحات یکی فتح قریب است: نصرٌ من الله و فتحٌ قریب

یکی فتح مبین است اِنّا فَتحنا لَکَ فَتحاً مبیناً و دیگری فتح مطلق است اذا جاءَ نصراللهِ والفتح

رحمت و قوت بر طاعت است و مفتاح فلاح حول و رو

برگرداندن از معصیت است. لا حول و لا قوه اِلا بالله پس کلام

کنایه است از طلب کردن توفیق علم و عمل به جهت حصول

تح انوار الهیه بر قلب. (شرح حسن آقاقوچانی)

* البِسنی: بپوشان بر من

* خِلَع: جمع خلعت.

* الهدایه: هدایت- تأویل هدی در قرآن به ولایت علی g است.

* الصلاح: مترادف صلح- اصلاح

* اَغْرِس: بکار- بجوشان

* غَرس: درخت نشاندن

* شِرب: خط بردن از آب

* جنان: دل*

ص: 38

* ینابیع: جمع ینبوع. درخت مخصوص- چشمه ها

* اَجْرِ: جاری ساز

* اماقَ: جمع موق. گوشه چشم مایل به سمت بینی

* زفرات: چشمه ها

* الدموع: جمع دمع. اشک

* اَدِّب: ادب کن

* نَزْقَ: سبک مغزی- تند خویی

* خُزْق: بدخویی

* قنوع: قناعت کردن- راضی بودن- قانع شدن- میانه روی-

* اعتدال

* اَزَّمه: جمع زمام.

* کبواه: زمین خوردن های ناشی از تبعیت هوی و هوس

* نفس، انفس و نفوس: نفس به سکون در لغت به معانی ای

* آمده که از جمله آنها، روح، جسد و خود آن چیز می باشد.

* همچنین در عرف خواص بر چیزهایی که از جمله آن نفس

* ناطق که مصداق انسانیت و شرط برتری انسان بر سایر حیوانات می باشد، اطلاق می شود و به آن، «روح» نیز می گویند، چرا که

* حیات بدن متوقف بر آن است. همچنین آن را به خاطر زیر و رو کردن آن در اذهان و به خاطر زیادی وابسته بودن آن به قلب

* مادی، «قلب» نیز می نامند و برای آن به نسبت مراتب علم و عمل

* و عدم آن، توانایی های متفاوتی است. همین طور در برخی از

*

ص: 39

* مراتب، آن را عقل نیز می نامند. نفس انسانی از آنجایی که بین نیروی شهوانی که با نفس حیوانی آمیخته و در ظلمت های مادی

* به همراه برانگیختن و وسوسه شیطان فرو رفته است. نفس اماره نفس بسیار امر کننده به بدی است که به خاطر ضعف یقین به

* ارکان دین و مسلط شدن لشکریان جهل و چیره شدن شیاطین* و تابع شهوات است. نفس لوّامه، نفس بسیار سرزنش کننده

* است که هرگاه از نیروی شهوانی تبعیت کند نفسش او را توبیخ

* و سرزنش می کند و فرد از انجام آن، رنجیده و غمگین می شود و توبه می کند. به وجود آمدن چنین حالتی، تنها به برکت تمسک

* به اهل بیت علیهم السلام صورت می گیرد. نفس مطمئنه آرام است که

* مراتبی دارد چرا که کامل ترین آن نفس معصومین علیهم السلام به ویژه

* پیامبر صلی الله علیه واله وسلم و ائمه علیهم السلام و پایین تر از آنها، نفس مؤمنان کامل

* است. (مراه الانوار/ 832) تأویل نفس در مقام ذم و نکوهش به

* نفس اماره بر می گردد. و در دعای صباح نفس مذموم موردنظر

* یا همان نفس اماره منظور است.

* محاربه: مبارزه- جنگ

* نَصَب: سختی

* حرمان: ناامیدی

* مطیّه: مرکب

* عَلِق: آویختن- معلق بودن- متمسک شدن- (به چیزی)

* پیوستن

*

ص: 40

* حِبال: رشته- ریسمان- طناب- پرتو، شعاع

* سَوَّل: ظاهر آرایی کردن (برای کسی به قصد فریب)-

* فریفتن- (کسی را) وسوسه کردن

* ظنون: گمان ها

* مناها: آروزها

* تَباً: نابود باد

* لاجئاً: امیدوارانه

* انامل: جمع انمله بمعنی سرانگشتان و در اینجا مراد تمام* دست است. مجازاً

* تطرُد: راندن

* تُخَیِّب: باعث شکسته شدن- بینتیجه گذاردن- باطل

* کردن- بیاثر کردن- ناامید کردن- امید و آرزوی کسی را بر باد

* دادن

* مسترشداً: از ریشه رشد- طلب رشد نمودن

* وغول: دخول

* ظمأن: تشنگی

* حیاضکَ مترعه: حوض های پر آب و لبریز

* ضنک المحول: بیابان های خشک و لم یزرع

* درأ: رد کردن- دور کردن- رفع کردن خطری

* مردیات: پرتگاه ها

* اَلَّفَ: مأنوس شد

*

ص: 41

* فِرَق: فرقه ها

* فلق: سپیده دم- فلق- شفاف

* غَسَقَ: تاریک و روشن

* دیاجی: از ریشه دجو سایه افکندن (بر چیزی)- تاریک بودن-

* تیره بودن

* عذب: گوارا، شیرین، دلپذیر

* اُجاج: شور ماء اُجاج: آب شور

* لغوب: خستگی- واماندگی- ناتوانی- عذاب- درد و رنج

* سَنی مواهبک: بهترین مواهب و عطایایت

* مصراع: مصرع- لنگه در- نیم بیت

* قلب: قلب المؤمن عرش الرحمان

پیامبرصلی الله علیه واله وسلم: ظرفی در زمین هست که متعلق به خداست کههرچه باصفاتر و نازک تر و مستحکم تر باشد پیش خدا محبوب تر است. این ظرف دلهای بندگان است. نازک بودن آن به این

است که نسبت به برادران مؤمن رقیق باشد، استحکامش به این

است که سخن حق بگوید و از ملامتِ ملامت کنندگان نترسد و

صاف بودن آن به این است که گناه در آن نباشد.

در حدیث داریم: خوشا به حال بندهای که «قلبش صالح»،

«عملش نیکو» و «ظاهرش پاک» باشد و دیگران از آزار او در امان باشند.

گاهی مراد از واژه قلب، دل و عقل میباشد. مانند آیه لِمَن

ص: 42

کان لَهُ قلبٌ (ق/ 37(برای کسی که قلب داشته باشد. که منظور

از آن، عقل است. گاهی نیز معنای مصدریاش از قلبه یقلبه

وقتی که چهره آن شخص را بگرداند یا آن که چیزی را کاملاً زیر

و رو کند، اراده می شود (در احادیث، دلایل این که میتوان قلب

در مقام مدح که به معنای اول آمده است را در موارد مناسب

به امام علیه السلام و به دل و عقل او تأویل برد، آمده است. چرا که او

دارای عقل کامل است بلکه او خود، عقل کامل و دل هوشیار

است. از این رو است که در احادیث آمده که مراد از «ذیالقلب» در قرآن او می باشد و او دل هوشیار خداوند است یعنی

دلی که خداوند آن را ظرفی برای دانش خود قرار داد و آن را به طاعتش فراخواند.) خداوند ایمان را بر تمام اعضای بدن، واجب کرده قلب از مهمترین اعضاء بدن است و این ایمان عبارتست

از معرفت، پیمان بستن رضایت داشتن و تسلیم شدن به این

که هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و هیچ شریکی برای او

نمی باشد و این که محمد صلی الله علیه واله وسلم بنده و رسولش است و اقرار به آن

چه که وی از نزد خداوند آورده، می باشد. (البرهان/1/697)

صدوق در معانی الاخبار از امام باقر علیه السلام روایت می

کند که

فرمود: قلبها بر 4 نوع است که عبارتند از:

1. قلبی که در آن نفاق و ایمان است.

2. قلب منکوس (وارونه شده)

3. قلب مطبوع (مهر زده شده)

ص: 43

4. قلب از هر انور (روشن و نورانی)

از حضرت پرسیده شد: ازهر چیست؟ حضرت فرمود: یعنی شکل داخلی آن قلب به مانند چراغ است و منظور از قلب مطبوع، قلب انسان فاسق و منظور از قلب ازهر، قلب انسانمؤمن است که اگر خدا به او چیزی عطا کند، شکرگزار و اگر او را به چیزی مبتلا کند، صبور خواهد بود. منظور از قلب منکوس،

قلب انسان مشرک می باشد.

o عقل: عقل- یَعقِلُ عَقلاً الشیء به معنی آن است که آن امر را

o به عقل دریافت.

عقل را به معنای رَبَطَ دانسته ا ند. پس عقل نیز همچون

«ربط» به مفهوم بستن است. زمانی که کسی شتری را می بندد

و عرب گوید «عقل البعیر- همچنین عِقال را وسیله بستن معرفی می کند در نتیجه عقل، نوعی حبس کردن و محدود نمودن است.

عقل مانع از گفتار و کردار ناپسند است. براساس این سخنان، عقل نوعی حبس و ممنوعیت برای انسان است. بنابراین فهم و ادراک عقلانی انسان را از لاقیدی خارج می کند. در مقابل برای کسی که این فهم را ندارد، چنین محدودیتی معنا ندارد. عقل را عقل نامیده ا ند زیرا که دارنده خود را از فرو غلطیدن به مهلکه ها

باز می دارد.

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: خداوند هیچ چیز بهتر

ص: 44

از عقل، بین بندگان تقسیم نکرده است. (کافی کتاب العقل و الجهل/ح11)

عقل برترین نعمتی است که خداوند به بندگانش ارزانی

داشته است.

عقل- با حفظ حجیت ذاتیه اش- از امامت و هدایت علم

واقعی (وحی) بی نیاز نیست.

حضرت امیر علیه السلام می فرمایند: عقل، شرعی از درون و

شرع، عقلی از بیرون است. (مجمع البحرین/5/425) امام باقر علیه السلام خداوند متعال حساب بندگان را در روز قیامت، به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده شده است، مورد مدّاقه قرار می دهد.

امام کاظم علیه السلام به هشام می فرمایند: به راستی خداوند را

بر مردم دو حجت است: حجتی نمایان و حجتی پنهان، حجت نمایان بیرونی رسولان، انبیاء و ائمه علیهم السلام هستند و حجت پنهان درونی عقل است. عاقل کسی است که خدا را واحد بشمارد و به طاعت او عمل کند. (تحف العقول/54) العقل دلیل المؤمن. عقل، راهنمای مؤمن است. (همان/24)

اسلام دین عقلانیت است. مرحوم کلینی کتاب کافی را با

عقل و جهل آغاز نموده است.

عقل به معنی فهم و علم است و گاهی بر قوه درک و تمیزبین خوبی و بدی و توانایی شناخت اسباب و دلایل امور

ص: 45

اطلاق می گردد که به این معنا، معیار تکلیف، نسبت به احکام می باشد. عاقل، انسان فهیم و عالم و عاملی است که به حق تمسک جسته است و حق به معنای پیروی از بزرگترین الگوهای

تقوا می باشد.

تأویل «یعقلون» آن است که آنها می فهمند که حق در کلام

خدا و پیامبر صلی الله علیه واله وسلم و ائمه علیهم السلام است. و آنها را با دیگران قیاس نکرده و برنامه زندگی شان، پیروی از آن حضرات و ترک مخالفت

آنهاست.

عقل کامل و حقیقی، نور پیامبر صلی الله علیه واله وسلم ما و روح شریف آن حضرت است که انوار معصومین و ارواح انبیاء و مرسلین از آن

منشعب شده است و ارواح همه شیعیان از آغاز تا انجام از شعاع

انان آفریده شد. (البرهان/1/624)

واژه دیگری که در قرآن کریم بسیار به کار رفته «اولوالالباب»به معنای خردمندان است چرا که لُب همان عقل است. در احادیث آمده است که مراد از آن، ائمه علیهم السلام و همچنین شیعیان ایشان می باشند. (البرهان/1/624)

در قرآن کریم، از قول حضرت یوسف علیه السلام می خوانیم: و ما

ابریُ نفسی ان النَّفس لاَماره بالسوء الا ما رَحِمَ ربّی (یوسف/ 53)

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم فرموده ا ند: «دشمن ترین دشمنِ تو، نفسِ

توست که میان دو پهلوی تو جای دارد.»

قلب انسان، نوری را مالک میشود که هیچ سیطره و

ص: 46

احاطه ای بر آن ندارد. آنگاه معقولاتی را می بیند. اگر این قلب تیرگی هایی بیابد، به میزان آن کدورتها، بهره و مالکیتش

نسبت به نور عقل کم خواهد شد. عواملی را که مانع منوّر شدن

بیشتر قلب به نور عقل می گردد، «حجاب عقل» می نامیم. به

بیان دیگر قلب مطهّر، کاملاً منور به نور عقل است و هر اندازه

که زنگار در میان آید، محرومیت از عقل حاصل می شود. از آنعوامل زنگار آفرین، به حجاب های عقل تعبیر می شود. پیامد این

بحث، باید این ثمره عملی باشد که عاقل موانع روشنگری عقل را بشناسد، آنگاه برای دوری از آنها بکوشد تا بستر بهره مندی

از عقل را بهتر فراهم کند. در این قسمت برخی از مجاری های

عقل را بیان داشته و روشهای زدودن آن را از کلام معصومین

علیهم السلام می جوییم.

1.حجاب هوی و شهوت: «الهَوی ضد العقل» (غررالحکم/ح813)

عقل فرمانده لشکر رحمان و «هوی» امیر سپاه شیطان است

و نفس میان آن دو در کشمکش است.

پس هر کدام از آن دو غلبه یافت (نفس) در سمت او خواهد بود. (همان/ح 304)

یکی از مهمترین انگیزه ها برای ترک شهوت و غلبه بر آن، اعتقاد به آخرت و یاد مرگ است. تقوا و عفت ورزیدن در کلام معصومین راه غلبه بر آن است. حضرت امیر علیه السلام ریشه عفاف

ص: 47

را قناعت و میوه قناعت را کم شدن اندوه ها بر شمرده اند. (بحار/78/7)2.حجاب غضب: حضرت علی علیه السلام می فرمایند: غضب، لُبّ ها

را تباه می کند و از صواب (راه صحیح) دور می سازد (غررالحکم/

ح862)

در کلام خدای تعالی انما یتذکر اولوالالباب، اولولالباب یعنی صاحبان عقل و خرد. لُبّ به تشدید باء به معنی عقل است. از این جهت عقل را لُبّ نامیدهاند که عقل، حقیقت و خود انسان است و غیر آن گویی پوستی بیش نیست. معنای لغوی لُبّ مغز میوه است. کسی که مالک غضبش نباشد، مالک عقلش نیست (کافی/2/305)

غضب دشمن انسان است و دفع آن با کظم (فروبردن خشم)

و حلم و بردباری است.

1. حجاب طمع: در مواردی که طمع در کلمات نورانی

2. معصومین علیهم السلام مذمت شده مراد طمعی است که معنای حرص

3. در آن نهفته است و در نقطه مقابل قناعت قرار می گیرد. طمع بهره آدمی از عقل را می کاهد.

امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: بیشترین قربانگاه های عقل،

تحت جهیدن طمع هاست. (نهج البلاغه/حکمت 9/2)

و امام کاظم علیه السلام خطاب به هشام هشدار می دهند:

«ای هشام! برحذر باش از طمع. و باید ناامید باشی از

ص: 48

آنچه در دستان مردم است و طمع را از آفریدگان بمیران که طمع، کلیدی برای خواری و ربوده شدن عقل، از بین رفتن جوانمردی ها و لکه دار شدن آبرو و نابودی علم است. باید به پروردگارت معتصم باشی و بر او توکل کنی و با نفست مبارزه کن تا آن را از خواسته اش برگردانی، که این بر تو بسان جهاد با

دشمنت واجب است.» (تحف العقول/239)

1. حجاب امل(امید و آرزو): امیرمؤمنان علیه السلام دراین رابطه می فرمایند: بدانید که آرزو، عقل را به سهو وا میدارد و ذکر را می فراموشاند.

پس آرزو را دروغ بدانید، زیرا که فریب است و صاحب آن فریفته (نهج البلاغه/ خطبه 86)

2. حجاب کثرت لهو: لَهو چیزی است که بدان سرگرم شوی و

3. تو را مشغول سازد. امام علیعلیه السلام : کسی که لهوش زیاد شود،

4. عقلش کم گردد. (غررالحکم/ 10559)

5. حجاب کثرت هزل: هزل متضاد جدّ است و افراط در آن، حجاب عقل است. (غرر الحکم/ح 4481)

6. حجاب عجب: خشنودی تو از خودت، از تباهی عقل تو است. (غررالحکم/ ح 7063)

7. حجاب کبر: بدترین آفت عقل، کبر است. (غرر الحکم/ ح 849)

کبر، امری باطنی است که در قلب می رود و عقل را بیرونمی راند.

ص: 49

از زمینه های ایجاد کبر به خداوند پناه برید، همانگونه که از حوادث روزگار به او پناه می برید و برای مجاهدت با آن، به قدر

توان آماده شوید. (غررالحکم/ ح 7121)

1. حجاب استغناء به عقل خویش: بیشترین حماقت، از آنِ کسی

2. است که بپندارد عاقل ترین مردم است. (غررالحکم/ ح1250)

3. حجاب همنشینی با جاهل: کسی که با جاهل هم نشین

4. شود، از عقلش کاسته میشود (کنزالفوائد/1/199)

برای عاقل سزاوار است که بر همنشینی با علماء و

نیکوکاران بیفزاید و از همنشینی با اهل شر و بدکاران بپرهیزد. (غررالحکم/ح9796)

5. حجاب زیاده جویی: ضایع شدن عقل ها، در طلب

6. زیادی هاست (غررالحکم/ ح10932)

7. حجاب بیکاری: امام صادق علیه السلام: ترک تجارت، عقل را

8. ناقص می کند. (کافی/5/148)

9. حجاب دنیادوستی: امام سجادعلیه السلام: حبّ الدنیاء رأس کل

10. خطیئه (دوستی دنیا رأس هر خطایی است.)زهد نقطه مقابل دنیا دوستی است. از ثمرات زهد حکمت و

یاد مرگ و دستیابی به همه خیرات است.

1. مستیهای پنجگانه: حضرت امیر فرموده اند: سزاوار است که عاقل، از مستی مال، مستی قدرت، مستی علم، مستی مدح و مستی جوانی بپرهیزد. اینها رائحه های پلیدی دارند که

2.

ص: 50

3. عقل را می رباید و وقار را خوار می سازد. (غررالحکم/ ح 875)

امام صادق علیه السلام فرموده اند: عقل و لشکرش را و جهل و

لشکرش را بشناسید، تا هدایت پذیرید.

ثقةالاسلام محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی را با موضوع عقل و جهل آغاز کرده است و این مطلب خود از افتخارات شیعیان است که تشیع دین عقلانیت و علم است.

امید آن که خداوند ما را از موالیان اهل بیت علیهم السلام قرار دهد و

لشکریان جهل را از عرصه ی قلبمان بزداید و توفیق همنشینی با لشکریان عقل را نصیبمان فرماید. از خداوند متعال می

خواهیم به برکت دعای صباح با طلوع هر سپیده دمی توفیق اطاعت و بندگی به همه ی محبین اهل بیت عیهم السلام عنایت فرمایدو آنان را آماده ی ظهور عقل افزای مولای غائب خود، حضرت

بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف بنماید. آمین یا رب العالمین.

شهادت صدیقه طاهره سلام الله علیها

سوم جمادی الثانی سال 1442

ص: 51

منابع

1. قرآن کریم

2. نهج البلاغه

3. تفسیر البرهان- علامه بحرانی

4. بحار الانوار: علامه مجلسی

5. تفسیر فرات کوفی- فرات کوفی

6. المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم- فؤاد عبدالباقی

7. کتاب عقل- بنیهاشمی

8. تفسیر قمی- قمی

9. تفسیر اهل بیت علیهم السلام- برازش

10.تأویل الآیات- استرآبادی

11.علل الشرایع- شیخ صدوق

12.مراه الانوار- شریف عاملی

13. اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات- شیخ حرعاملی

14.مجمع البحرین- طریحی

15. کافی- کلینی

16.تحف العقول- ابن شعبه حراّنی1.

2.غررالحکم- آمدی

ص: 52

3.کنزالفوائد- کراجکی

4. کیفیت دعا- بنی هاشمی

5. اصول کافی- کلینی

6. فرهنگ معاصر عربی فارسی- آذرتاش آذرنوش

7. پایگاه اطلاع رسانی حوزه- شرح دعای صباح امیرالمؤمنین علیه السلام- حسن- خراسانی قوچانی

ص: 53

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109