احکام شرعی دین و قرض ویژه استادان پاسخ گویی به سؤالات شرعی

مشخصات کتاب

سرشناسه:زنگنه ابراهیمی، علی، 1364 - ، گردآورنده

عنوان و نام پديدآور:احکام شرعی دین و قرض ویژه استادان پاسخ گویی به سؤالات شرعی/ گردآورنده علی زنگنه ابراهیمی ؛ تهیه و تدوین مدیریت پژوهش و برنامه ریزی؛ تنظیم و تولید اداره تولیدات فرهنگی ؛ ویراستار سیدعلی آقا حیدری،سیدحمید حیدری ثانی ؛ ارزیاب علمی جواد محدثی ؛ ارزیاب محتوایی سیدعباس دیانت.

مشخصات نشر:مشهد: آستان قدس رضوی، معاونت تبلیغات اسلامی، 1397.

مشخصات ظاهری:176ص.؛ 21×14 س م.

فروست:زائر رضوی

رهیافت31.

شابک:978-622-6090-53-7

وضعیت فهرست نویسی:فاپا

موضوع:بدهکاران و بستانکاران (فقه)

موضوع:Debtor and creditor (Islamic law)

موضوع:بدهی ها

موضوع:Debt

شناسه افزوده:محدثی، جواد، 1331 -

شناسه افزوده:Mohadesi، Javad

شناسه افزوده:آستان قدس رضوی. معاونت تبلیغات اسلامی

شناسه افزوده:آستان قدس رضوی. مدیریت پژوهش و برنامه ریزی

شناسه افزوده:آستان قدس رضوی. اداره تولیدات فرهنگی

رده بندی کنگره:BP198/6 /ب4 ز9 1397

رده بندی دیویی:297/372

شماره کتابشناسی ملی:5534029

وضعيت ركورد:فاپا

ص:1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

دعای مطالعه

«اَللّهُمَّ اَخْرِجْنى مِنْ ظُلُماتِ الْوَهْمِ وَ اَكْرِمْنِى بِنُورِ الْفَهْمِ اَللّهُمَّ افْتَحْ عَلَيْنا اَبْوابَ رَحْمَتِکَ وَ انْشُرْ عَلَيْنا خَزائِنَ عُلُومِکَ بِرَحْمَتِکَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمِينَ.»(1) (خدايا، مرا از تاريكی های وهم خارج كن و به نور فهم گرامی ام بدار. خدايا، درهاى رحمتت را به روى ما بگشا و خزانه هاى علومت را برایمان باز كن؛ به مهربانی ات، اى مهربان ترينِ مهربانان!)

ص: 2


1- عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای مطالعه.

تقدیم به

تقدیم به ارواح قدسیِ ائمۀ معصومین (علیهم السلام)، به ویژه مولا و مقتدای زمان، حضرت بقیةالله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛ شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس؛ مدافعان مظلوم حرم اهل بیت (علیهم السلام) و زائران آستان ملکوتیِ امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام)!

ص: 3

احکام شرعی دَین و قرض

ویژۀ استادان پاسخ گویی به سؤالات شرعی

ص: 4

فهرست

پیشگفتار .......11

درآمد... 13

فصل اول:

لغات و اصطلاحات 15

فصل دوم:

دین (بدهکاری) 21

تعریف دین و اسباب ایجاد آن....... 23

بررسی برخی از مصادیق دین....... 23

اقسام دَیْن: حالّ و مؤَجّل........... 23

الف. دین حال و احکام آن ..... 24

حق مطالبۀ طلبکار در دین حال....... 24

وظیفۀ بدهکار در پرداخت دین........ 24

وظیفۀ طلبکار در قبول دین حال ...... 25

ممکن نبودن پرداخت دین حال....... 25

ب. دین مؤجّل ........ 30

نحوۀ تعیین سررسید در دین مؤجّل..... 30

مطالبۀ طلب مؤجّل و پرداخت آن پیش از تمام شدن مدت آن...... 30

ادای دین مؤجّل تبرعاً قبل از سررسید........... 32

بررسی صورت های حال شدن دیون مؤجّل ..... 33

1. مرگ

بدهکار........33

استفتایی از امام خامنه ای (مدظله العالی) .......34

2. مرگ

طلبکار........35

3. طلاق دادن زنی که مهریه اش مدت دار است.... 35

4. محجوریت........36

5. ارتداد.....36

جلوانداختن مدت بدهی یا افزایش مدت آن .......... 37

جلوانداختن بدهی مدت دار در مقابل کاهش مبلغ آن ....... 37

مدت دارکردن دین یا افزایش دادن مدت آن با افزایش بدهی.......... 37

بررسی راهکار مدت دارکردن دین حال در مقابل افزودن بر بدهی...... 38

1. فسخ معاملۀ قبلی و انجام معاملۀ نسیۀ جدید... 38

2. گرفتن زیادی مدنظر در ضمن عقد جدید........ 39

3. تأخیرانداختن دوستانۀ مدت بدهی .... 40

4. مدت دارکردن بدون افزایش مبلغ با شرط کردن مدت در ضمن عقد ......... 40

تعیین بدهی در آنچه بدهکار معیّن می کند ......... 41

تلف شدن بدهی تعیین شده قبل از قبض طلبکار...... 41

تقسیم طلب چند طلبکار از چند بدهکار (تقسیم دین) ....... 42

ص: 5

طلب دو طلبکار از یک بدهکار و استیفای یکی از آ ن دو، به صورت مجزا ........ 42

پرداخت دین و دریافت آن.......... 43

اداى دین دیگرى تبرعاً و بدون توقع...... 43

الف. جواز این کار با رضایت یا منع بدهکار ........ 43

ب. لزوم قبول کردن طلبکار .... 44

مطالبۀ عوض توسط کسی که تبرعاً بدهی را پرداخته است... 44

پرداخت بدهی تحت عنوان هدیه و غیره ... 45

احکام تزاحم بین بدهکاری ها؛ تعدد بدهی و ناتوانی از ادای همه .... 46

الف. تزاحم دیون فرد زنده...... 46

ب. تزاحم دیون میت .......... 47

ج. اولویت راهن به مال رهنی از سایر طلبکاران ..... 50

بخشیدن دین و طلب؛ ابراء ذمۀ بدهکار یا هبۀ دین........... 51

تعریف ابراء... 51

بررسی قیدهای مطرح شده در صحت ابراء.......... 51

1. رضایت بدهکار...... 51

2. لزوم انشای ابراء .... 51

3. حاضربودن مستمع......... 52

4. زنده بودن بدهکار........... 52

5. دین بودن بدهی ... 52

6. قبض یا قبول بدهکار ....... 53

7. انصراف از ابراء ..... 53

8. تعبیر ابراء با لفظ بخشش... 53

تعریف هبۀ مافی الذمة .......... 54

ماهیت و تفاوت هبۀ دین و ابراء ذمۀ مدیون ....... 54

فایدۀ بحث...........55

دریافت بدهی از ذمی از پول فروش محرمات ........ 56

نحوۀ پرداخت بدهکاری به بخش های دولتی ....... 56

ناتوانی بدهکار از پرداخت بدهی ......... 57

داشتن قصد ادای دین در صورت ناتوانی از پرداخت آن...... 57

مستثنیات دین و حکم فروش آن ها برای پرداخت بدهی .... 57

ودیعۀ مسکن (رهن خانه)...... 59

سرمایۀ ضروری....... 59

حکم مستثنیات دین قبل و بعد از حکم به افلاس........... 60

بیشتر بودن مستثنیات دین از نیاز یا شأن بدهکار... 60

بی نیازی از مستثنیات دین با مال وقفی ... 61

مردن بدهکار و فروش مستثنیات دین... 62

رضایت بدهکار به فروش مستثنیات دین......... 62

فروش مستثنیات دین در صورت رهن بودن آن ها........... 63

فروش غیرمستثنیات دین به کمتر از قیمت اصلی آن ها ..... 64

ص: 6

الف. فروش آن ها اتلاف مال حساب نشود ........ 64

ب. فروش آن ها اتلاف مال حساب شود .......... 64

کسب وکار و تلاش برای پرداخت بدهی... 65

1. پرداخت بدهی به غیرتکسب ممکن باشد ...... 65

2. تنها راه ادای دین تکسب باشد ....... 66

حکم مطالبۀ طلبکار با ناتوانی بدهکار از پرداخت بدهی... 67

گرفتن هزینۀ وصول طلب از بدهکار، بدون شرط کردنش در ضمن عقد ....... 68

استفتایی از امام خامنه ای(مدظله العالی)........... 69

گرفتن هزینۀ وصول طلب از بدهکار، با شرط کردنش در ضمن عقد........... 70

جریمۀ بدهکار توسط دادگاه و ضمانت طلبکار ... 70

بیع دین (فروش بدهی) ... 70

فروش نقدی دین: فروش نقدی چک و.... 71

الف. فروش دین صوری: اسکونت، چک دوستانه و... ........... 71

ب. فروش دین حقیقی به کمتر به فرد ثالث به صورت نقد.......... 71

بیع دین به دین........... 73

فصل سوم:

قرض (وام) 77

تعریف قرض..... 79

حکم قر ض دادن و قرض گرفتن ........... 79

حکم قرض دادن...... 79

حکم قرض گرفتن .... 79

قرض گرفتن بدون نیاز یا با احتیاج اندک ....... 79

قرض کردن در صورت نیاز برای کاری ضروری... 80

قرض گرفتن کسی که توانایی ادای آن را ندارد........... 81

شروط لازم در قرض....... 81

شروط لازم در قرض دهنده و قر ض گیرنده .......... 81

قرض گرفتن از برخی غیرمسلمانان .... 83

قرض گرفتن از شخصی که با منّت قرض می دهد........ 83

خصوصیات مالی که قرض داده می شود .......... 84

1. عین بودن (قرض دادن منفعت و دین) ....... 84

2. مملوک بودن؛ قابلیت مالک شدن مال توسط مسلمان .......... 84

3. مشخص بودن (قرض دادن چیز کلى) ....... 84

4. امکان ضبط اوصاف و خصوصیات آن....... 85

5. معلوم بودن مقدار مال ..... 86

6. مبهم نبودن مال .......... 87

قرض گرفتن از کسی که حساب خمسی ندارد .... 87

1. مالی که در تعلق خمس به آن شک داریم.... 87

2. مالی که یقین داریم خمس به آن تعلق گرفته و خمسش پرداخت نشده است.... 87

3. مالی که یقین به تعلق خمس بر آن و شک در پرداخت آن داریم ........ 88

ص: 7

خواندن صیغه؛ حکم معاطات در قرض........ 88

شرط بودن قبض و اقباض در صحت قرض....... 89

شرط بودن تصرف در صحت قرض..... 89

باقی بودن عین مال قرضی و مطالبۀ قرض دهنده.......... 90

فسخ عقد قرض؛ لازم بودن عقد قرض ....... 91

الف. در مثلی ها ... 92

1. پرداخت مثل .....92

2. پرداخت قیمت یا جنس دیگری در مثلیات ........... 93

3. نایاب شدن یا تعذّر مثل در مثلیات........... 93

4. نا معتبر شدن پول قرضی از سوی دولت ...... 94

ب. در قیمی ها .... 95

1. کفایت پرداخت قیمت در قیمی ها ........... 95

2. معیار در قیمت ... 95

تهاتر قهری در پرداخت دیون ....... 96

پرداخت مال حرام براى اداى دین ........... 97

مکان پرداخت قرض..... 97

الف. مکان خاصی در ضمن قرض شرط شده باشد........ 97

ب. مکان خاصی در ضمن قرض شرط نشده باشد ........ 98

ربا در قرض...... 99

حکم ربادادن و رباگرفتن........... 99

حکم ربا دربارۀ اشخاص و عناوین.... 99

بیان شرط زیاده از سوی قرض گیرنده .......... 100

معیار در شروط جایز و حرام در قرض........... 100

شرط ربوی پنهانی (اضماری) در قرض........... 101

شروط غیرجایز و ربوی در قرض ... 101

اقسام زیادۀ ربوی در قرض؛ شروط غیرمجاز در قرض ...... 101

الف. زیادی عینی ... 102

ب. زیادی عملی .... 102

ج. زیادی صفتی؛ تحویل جنس نوتر یا مرغوب تر و... .......... 103

د. زیادی انتفاع یا منفعت.... 103

ه. زیادی حکمی ......... 104

بررسی جواز یا عدم جواز برخی از شروط در قرض.... 106

1. شرط ضامن، رهن، کفالت یا چک و سفته.... 106

2. شرط زمانی ... 106

3. شرط مکانی .......... 107

4. شرط پرداخت قرض از جنس دیگر در مثلی ها......... 107

5. شرط تخصیص قرض به افراد خاص........ 108

6. شرط مصرف قرض در کاری معیّن.......... 108

مصرف نکردن قرض در کار شرط شده.......... 108

ص: 8

7. شرط هایی که عرفاً ارزش مالی ندارد....... 109

8. شرط انجام واجبات یا ترک محرمات بر قرض گیرنده... 109

9. قرض به شرط بازکردن حساب و عضویت .... 110

10. مستثنیات

ربا...111

10. 1. ربا بین پدر و فرزند...... 111

10. 2. ربا بین پدربزرگ و نوه........... 111

10. 3. ربا بین زن و شوهر..... 112

10. 4. ربا بین زن و شوهر در ازدواج موقت ...... 112

10. 5. رباگرفتن مسلمان از کافر و نه عکس آن.......... 113

10. 6. یکسان بودن مستثنیات ربای معاملی و قرضی .... 115

10. 7. تکلیفی یا وضعی بودن مستثنیات ربا..... 115

11. شرط کردن تخفیف یا زیادی به نفع قرض گیرنده .... 116

12. شرط کردن زیادی به نفع شخص ثالث ..... 116

13. جوایز بانک ها و مؤسسه های مالی اعتباری و صندوق ها .......... 117

ربای قرضی در غیرمکیل و موزون.......... 119

پرداخت زیادی در قرض بدون شرط ........... 120

قرض دادن بدون شرط زیادی، ولی با انگیزۀ استفاده و منفعت...... 120

تهاتر قهری در قرض ربوی ........... 121

حکم گرفتن قرض ربوی در صورت اضطرار... 121

ارث بردن مالی که در آن ربا باشد .... 121

حکم اصل قرضی که در آن شرط زیادی ربوی شده است......... 122

مطالبۀ زیادی پرداخت شده.......... 123

حکم زیادی که در قرض ربوی گرفته شده است ...... 123

حکم چیزی که با مال به دست آمده از ربا خریده شود... 124

الف. چیزی که با عین مال ربوی خریده شود ........... 124

ب. چیزی که به ذمه خریده شود و بهای آن از مال ربوی داده شود ....... 125

حکم محصول به دست آمده با بذر ربوی ...... 126

حکم کسی که به حکم یا موضوع ربا جاهل بوده است ........ 126

حکم مشارکت در پرداخت قرض ربوی با کارکردن در بانک ها و... ....... 127

معیار در قبول و رد راهکارهای فرار از ربای قرضی ....... 128

معنای فرار از ربا .......... 130

بررسی راه های مطرح شده برای خلاصی از ربا در قرض........ 131

1. قرارداد بیع شرط؛ بیع الخیار ....... 131

2. اجاره به شرط تملیک .... 132

3. بیع عِینَه؛ شرط فروش جنس به خود فروشنده ......... 134

4. فروش نقد و نسیه ...... 135

5. گرفتن کارمزد در قرض......... 136

اضافه آمدن مقداری از کارمزد......... 137

راهکارهای شرعی اخذ کارمزد یا گرفتن قرضی که کارمزد دارد ........... 138

ص: 9

6. دیرکرد، وجه التزام، جریمۀ تأخیر و خسارت تأخیر تأدیه ........ 139

تفاوت بین این عناوین...... 139

حکم شرعی دیرکرد، وجه التزام و خسارت تأخیر دین.... 140

اخذ دیرکرد یا خسارت تأخیر از کفار... 143

راهکار اخذ وامی که شرط دیرکرد دارد ........ 143

7. قرض به شرط تخفیف در بیع و اجاره و... و عکس آن .......... 144

7. 1. قرض دادن به شرط تخفیف در بیع، اجاره، صلح یا هبه..... 144

7. 2. بیع، هبه، اجاره و صلح به شرط قرض دادن....... 145

8. فروش اسکناس نقد به مبلغ بیشتر، به صورت نسیه ..... 148

الف. فروش اسکناس های هم جنس به مبلغ بیشتر، به صورت نسیه ...... 148

ب. فروش اسکناس های غیرهم جنس به مبلغ بیشتر، به صورت نسیه..... 149

9. محاسبۀ تورم و کاهش ارزش پول .......... 150

چند استفتا از آیات عظام نوری، تبریزی و فاضل ......... 151

شرط جبران کاهش ارزش پول، در ضمن عقد .......... 153

10. قرض به شرط رهن و اجرت نگهداری رهن........... 153

11. قرض دادن طلا برای حفظ ارزش پول....... 154

12. قرض گرفتن به شرط رهن دادن ملک و اجارۀ مجدد آن ......... 155

13. نپذیرفتن شرط زیاده یا سایر شروط ربوی، به طور جدی در قرض.......... 155

14. فروختن مبلغی با ضمیمۀ چیزی به بیشتر به صورت نسیه ......... 157

15. فروش اوراق قرضه .... 158

فصل چهارم:

مسائل متفرقه 161

1. صندوق های قرض الحسنۀ خانوادگی....... 163

الف. حکم صندوق های دوستانه و خانوادگی.......... 163

ب. حکم قرض مشروط در صندوق های خانوادگی..... 163

ج. اختصاص وام اول به مسئول صندوق...... 164

د. شرط قرعه کشی و تخلف از آن..... 165

2. شک یا اختلاف در میزان بدهکاری ......... 165

3. بررسی تشخیص مدیون در چند صورت ...... 166

الف. نقدنشدن چکی که چند دست جابه جا شده است.......... 166

ب. ضمان در مقبوض بالسوم ........ 168

ج. تلف قبل از قبض........ 168

د. ضمان در شیء تلف شده به دست بچۀ نابالغ ......... 169

4. حکم جست وجو از طلبکار و هزین ههای آن ......... 169

5. مسافرت مدیون ........ 170

6. شکستن نماز واجب به اختیار برای پرداخت بدهی طلبکار ...... 171

7. پرداخت بدهی افراد فاجر، ضدانقلاب و... ......... 171

8. وام قرض الحسنه به صورت عضوگیری شبک های...... 172

کتابنامه.........173

ص: 10

پیشگفتار

عبدالسلام از امام رضا (علیه السلام) شنید که فرمودند: « رَحِمَ اللهُ عَبْداً اَحْیا اَمْرَنا.» ( خداوند رحمت کند کسی را که امر ما را زنده می کند.) عرض کرد: «چگونه امر شما را زنده می کند؟» علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در پاسخ فرمودند: «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَ یُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَاِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ كَلامِنَا لَاتَّبَعُونا.»(1) (علوم ما را فرا می گیرد و آن را به مردم تعلیم می دهد... . زیرا اگر مردم از زیبایی های کلام ما آگاهی مى یافتند، از ما پیروى می كردند.)

«معاونت تبلیغات آستان قدس رضوی» مفتخر است در راستای رسالت خود مبنی بر اشاعۀ فرهنگ تشیّع و پاسخ گویی به سؤالات شرعی مردم در این حوزۀ گسترده از دین، محتوای پیشِ رو را به استادان فرهیخته تقدیم کند. در این نوشتار تلاش شده است علاوه بر ارائۀ اطلاعات و محتوایی غنی، پاسخی مناسب با محتوایی یکسان در اختیار استادان قرار داده شود تا از تشویش خاطر مراجعان به سبب دریافت جواب های متفاوت جلوگیری شود.

اهداف اصلی تهیه و تنظیم این قبیل نوشتارها عبارت اند از: تلخیص کتاب های تخصصی موجود در این حوزه؛ جمع بندی جواب ها؛ بی نیازکردن استادان از رجوع به منابع پُرشمار در هنگام پاسخ گویی. برای رسیدن به این مهم، کارگروهی از استادان و کارشناسان فرهیختۀ این معاونت، هر موضوع پیشنهادی را موشکافانه بررسی می کنند و محصول تلاش خویش را به داوری هیئت علمی می گذارند.

مجموعه کتاب های رهیافت در چهار موضوع کلی تدوین می شود: رهیافت احکام، رهیافت اعتقادی، رهیافت تربیتی و رهیافت ترکیبی که مرکب از هر سه موضوع قبل است. بی شک بررسی دقیق و نگاه

ص: 11


1- محمدبن على بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ج1، ص307، حدیث 69.

نقادانۀ شما فرهیختۀ گران قدر، خدمتگزارانتان را در بهبود کیفی این مجموعه یاری خواهد کرد.

جبهۀ خضوع به درگاه قدسی احدیت می ساییم، به شکرانۀ توفیق خدمتی که حضرتش در بارگاه ملکوتی و سراسر نورِ امام رضا (علیه السلام) ارزانی مان فرموده است. امید است بتوانیم به پاس این افتخار و با استعانت از آن امام همام (علیه السلام) ، به مصداق روایت نورانی آغازین، جرعه ای از علم حقیقی بنوشیم و به تشنگان راستین آن نیز بنوشانیم.

معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس رضوی

ص: 12

درآمد

در منابع اسلامی، برای قرض دادن ارزش و اهمیت والایی بیان شده است؛ تا جایی که ثواب آن از صدقه و بخشیدن مال هم بیشتر دانسته شده(1) و توصیه شده است که قرض دادن در وقت توانگری غنیمت شمرده شود.(2) از طرف دیگر، قرض گرفتن بدون نیاز جدی، نکوهش شده است.(3) با توجه به اهمیت والای قرض در اسلام و جوانب مختلف و گستردۀ آن، در این نوشته سعی کرده ایم فقط احکام شرعی دین و قرض ازجمله شروط آن، مستثنیات دین، نحوۀ مطالبۀ بدهی، ربای قرضی و راه های شرعی رهایی از آن را از نظر فقهای عظام تقلید به صورت نسبتاً جامع بیان کنیم.

بر خود لازم می دانیم از زحمات و همراهی ها و راهنمایی های استادان محترم پاسخ گویی به سؤالات شرعی حرم مطهر رضوی، کمال تشکر را بکنیم؛ همچنین از تمامی صاحب نظران تقاضا می کنیم ما را در بهبود کمی و کیفی این نوشته یاری و اشکالات و دیدگاه های اصلاحی خویش را دربارۀ این نوشته به این آدرس ارسال کنند: zanganehali2@chmail.ir

هیئت اندیشه ورز نشر احکام معاونت پژوهش و برنامه ریزی آستان قدس رضوی

ص: 13


1- محمد بن یعقوب کلینى، الکافی، ج4، ص10.
2- محمد بن حسین شریف رضی، نهج البلاغه، نامۀ 31، ص398.
3- محمد بن یعقوب کلینى، الکافی، ج5، ص95، حدیث 11.

ص: 14

فصل اول: لغات و اصطلاحات

ص: 15

ص: 16

لغات و اصطلاحاتی را که به مناسبت، در متن همین نوشته به تفصیل از آن ها سخن گفته می شود، در این بخش بیان نکرده ایم.

دَین: بدهکاری و دین عبارت است از مالی کلی که به هر علتی برای کسی در ذمۀ دیگری ثابت شده است. به همۀ حقوقی که بر ذمۀ افراد است، می توان دین اطلاق کرد؛ ولی موضوع سخن فقها در باب دین، دیون مالی است.(1)

دائن، مدیون، مَدِین و غریم:(2) به طلبکار «دائن»(3) و به بدهکار «مدیون» و «مَدِین» و به هر دو «غریم» می گویند.

قرض: قرض عبارت است از تملیک مال به دیگری در برابر ضمانت دادن قرض گیرنده برای پرداخت مثل یا قیمت مال. این تملیک سبب اشتغال ذمۀ قرض گیرنده می شود.

مُقرِض و مقترض و مستقرض: به قرض دهنده «مقرض» و به قرض گیرنده «مقترض» و «مستقرض» گفته می شود.

ارتباط دین و قرض: رابطۀ قرض و دَین رابطۀ سبب و مسببی است؛ یعنی قرض سبب دین است، گرچه دین اسباب دیگری مانند اسباب اختیاری و قهری دارد و در نتیجه دین اعم از قرض است.

رباى قرضى و معاملی و جاهلی: «ربای قرضی» مقدار اضافه بر مبلغ قرض است که شرط مى شود قرض گیرنده به سبب قرضى که مى گیرد، به قرض دهنده بدهد. «رباى معاملی» عبارت است از فروش کالای مکیل

ص: 17


1- الدَّین: واحد الدُّیون، معروف. و کلُّ شی ء غیر حاضر دَینٌ، و الجمع أَدْیُن مثل أَعْیُن و دُیون (محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، ج13، ص167).
2- غَرِمَ یَغرَمُ غُرْماً و غَرامةً و أغرَمَه و غَرَّمَه. و الغُرْمُ: الدَّیْنُ. و رَجُلٌ غارمٌ: علیه دَیْن. الغَرامةُ ما یلزم أَداؤه، و کذلک المَغْرَمُ و الغُرْمُ. الغَرِیم الذی له الدَّیْن و الذی علیه الدین جمیعاً و الجمع غُرَماء (محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج12، ص436)؛ دِنْتُ الرجلَ: أَقْرَضْتُه فهو مَدِینٌ و مَدْیون... و قیل: دِنْتُه أَقْرَضْتُه، و أَدَنْتُه اسْتَقْرَضته منه. و دانَ هو: أَخَذَ الدَّیْنَ. و رجل دائنٌ و مَدِینٌ و مَدْیُون، الأَخیرة تمیمیة (محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج13، ص167) و ادَّانَ و هو مُدَّانٌ: أی مُسْتَدِیْنٌ. و دَائِنٌ: علیه دَیْنٌ، و قد یُقالُ للَّذی یُعْطی الدَّیْنَ: دَائِن (المحیط فی اللغة، ج 9، ص359).
3- دربارۀ معنای دائن در کتاب الصحاح آمده است: «و دَانَ فلان یَدِینُ دَیْناً: استقرض و صار علیه دَیْنٌ، فهو دَائِنٌ» (اسماعیل بن حماد جوهرى، الصحاح؛ تاج اللغة و صحاح العربیة، ج 5، ص2117).

یا موزون در برابر کالاى هم جنس آن به مقدار زیادتر. «رباى جاهلیت» یا «ربای جاهلی» عبارت است از افزودن در حق (دین) در ازاى افزودن طرف دیگر به موعد اداى آن.(1)

حواله: «حواله» در لغت به معنای تغییریافتن، جابه جاشدن، دگرگونی و برگشتن از جایى به جایى است و در اصطلاح، به عقدی گفته می شود که موجب انتقال دین و بدهی از ذمۀ مدیون به ذمۀ شخص ثالث می شود. در حواله بدهکار را «مُحیل»، طلبکار را «مُحتال» یا «مُحال»، شخص ثالث را که طلبکار به او حواله داده می شود، «مُحالٌ علیه» و دینی را که حواله داده می شود، «مُحالٌ به» مى نامند.(2)بیع مُحابات: بیع مُحابات یعنی فروش کالا به کمتر از بهاى متعارف (ثمن المثل) یا خرید آن به بیشتر از قیمت متعارف. «مُحابات» از «حبوه» به معناى هدیه و بخشش گرفته شده است. از آنجا که اقدام هریک از فروشنده و خریدار به فروش و خرید کالا به قیمتى افزون تر یا کمتر از قیمت بازار، نوعى بخشش و هدیه به طرف دیگر به شمار مى رود، به این نوع دادوستد، بیع محابات اطلاق شده است. در واقع چنین معامله ای، هم بیع است و هم هبه. از این عنوان در باب هاى قرض، حجر، شرکت، وصیت و شفعه به مناسبت سخن رفته است.(3)

مثلی و قیمی:(4) تعیین مثلى و قیمى موکول به عرف است. ظاهر این است که چیزهایى که با وسایل ماشینى در این زمان ساخته مى شود،

ص: 18


1- ربا الجاهلیة کان یزیده فی الحق لیزیده فی الأجل فإن قبض المال لم یصح قبضه؛ لأنه إنما دفعه بشرط أن یبرئ من مال الکتابة (محمد بن حسن طوسی، المبسوط، ج6، ص121).
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، ص31، کتاب الحوالة و الکفالة.
3- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهم السلام) ، ج 2، ص194.
4- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، کتاب الغصب، مسئلۀ 23؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، معاملات، خریدوفروش، مثلی یا قیمی بودن پول و رد مظالم، معیار محاسبۀ رد مظالم؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص261، مسئلۀ 826 و ص31، مسئلۀ 79؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الغصب، مسئلۀ 23؛ حسین وحید خراسانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2622 و 2623؛ سیدموسی شبیری زنجانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2567 تا 2569؛ محمدتقی بهجت، توضیح المسائل، مسئلۀ 2049 تا 2051.

«مثلى» یا در حکم آن است؛ همان طور که حبوبات و روغن ها و داروها و مانند این ها مثلى است و انواع حیوان ها و همچنین جواهر و مانند این ها قیمى هستند. (حضرت امام)

مثلی به چیزی می گویند که مثل و مانند آن از جهت خصوصیاتی که در جلب تقاضا تأثیر دارد، فراوان است و چیزی که این گونه نباشد، قیمی است؛ پس حبوبات مثل گندم، جو، برنج، ذرت، ماش و عدس مثلی است و ابزار و ظرف ها و پارچه ها و دواها که با وسایل ماشینى در این زمان ساخته می شود و جواهرات اصلی چون یاقوت و زمرد و اکثر انواع حیوانات، مانند اسب و گوسفند و گاو، قیمی هستند. (آیت الله سیستانی)

ملاک مثلى آن است که همانند آن به راحتى و وفور پیدا شود و غیر آن، قیمى است. پول و گندم و جو و امثال آن مثلی است و انواع حیوانات قیمی هستند. (آیت الله مکارم)

قیمى یعنى خصوصیات افراد صنف آن از جهت ارزش و رغبت عقلا معمولاً تفاوت داشته باشد؛ مانند حیوانات. مثلى یعنى خصوصیات افراد صنف آن معمولاً از جهت ارزش و رغبت عقلا تفاوت ندارد؛ مانند حبوبات. (آیت الله وحید)

مراد از مثلی چیزهایی است که اجزای آن مساوی است به سبب نزدیکی آن ها در اغلب صفات و خواص؛ مانند حبوبات از جمله گندم، جو، برنج، ذرت، ارزن، ماش و عدس و نیز مانند روغن ها و داروها. منظور از قیمی چیزهایی است که این گونه نباشد؛ مانند انواع حیوانات مثل اسب، قاطر، الاغ، گوسفند و گاو، نیز مانند جواهرات بزرگ، لباس ها، فرش و گلیم و حصیر و انواع مصنوعات. (آیت الله صافی)

مراد از قیمى چیزى است که تهیۀ مثل آن از هر جهت، براى معمول افراد آسان نیست. مراد از مثلى چیزى است که تهیۀ مثل آن از هر جهت،

ص: 19

براى معمول افراد آسان است. قیمی همچون گاو و مثلی همچون گندم و جو است. (آیت الله شبیری)در صورتى که از نظر اسم یا صفت یا رغبت مردم به آن، امثالى ندارد، قیمی است. مثلاً چیزى که مثل گوسفند قیمت اجزاى آن با هم فرق دارد، قیمی است. اگر از نظر اسم یا صفت یا رغبت مردم به آن امثالى دارد، مثلی است؛ مانند گندم و برنج. (آیت الله بهجت)

ص: 20

فصل دوم: دین (بدهکاری)

اشاره

ص: 21

ص: 22

تعریف دین و اسباب ایجاد آن

دین چیست و اسباب ایجاد آن چه اموری است؟(1)

بدهکاری یا دین عبارت است از مال کلی که به هر علتی برای کسی در ذمۀ دیگری ثابت شده است. در اسباب اشتغال ذمه به دین، فرقی نیست؛ بنابراین علت بدهکاری ممکن است قرض گرفتن باشد یا معاملۀ نسیه یا معاملۀ سلف یا اجاره یا مهریه یا اتلاف مال یا امور دیگر نظیر این ها باشد. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، صافی و فاضل)

بررسی برخی از مصادیق دین

آیا مصادیقی چون جرایم راهنمایی ورانندگی و شهرداری ها، کفارات، خمس، زکات مال و زکات فطره، نذر و رد مظالم، از لحاظ شرعی دین است و احکام باب دین بر آن ها بار می شود یا عنوان دیگری دارد؟(2)

جریمۀ رانندگی یا شهرداری نوعی تعزیر است و باید مطابق قوانین و مقررات حکومت اسلامی پرداخت شود؛ اما خمس، زکات و... دیون شرعی و تکالیفی است که مسلمانان به انجام دادن آن ها مکلف هستند. (آیت الله مکارم)

مظالم و خمس و زکات و حَجة الاسلام و آنچه به جهت نذر تملیک شده، دین است؛ به خلاف سایر مصادیق. (آیت الله شبیری)

اقسام دَیْن: حالّ و مؤَجّل

اشاره

اقسام دین و احکام مربوط به آن را بیان کنید؟

ص: 23


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی أحکام الدین، قبل از مسئلۀ 1؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص311؛ کتاب الدین و القرض، قبل از مسئلۀ 983؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص299، سؤال 1159.
2- ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9611200035؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 50121.

دین به دو نوع حالّ (بدون مدت) و مؤجّل (مدت دار) تقسیم می شود(1) و هریک احکامی دارد که از این قرار است:

الف. دین حال و احکام آن

اشاره

دین حال به چه معناست؟(2)

دین حال دینی است که برای بازپرداخت آن زمانی تعیین نشده است یا اگر مدت دار بوده، سررسید آن فرارسیده است.

حق مطالبۀ طلبکار در دین حال

طلبکار چه زمانی اجازۀ مطالبۀ دین حال را دارد؟(3)طلبکار می تواند دین حال را هروقت که بخواهد، مطالبه کند. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، صافی، فاضل، نوری و بهجت)

اگر قرض مدت نداشته باشد، پس از گذشتن زمانى که عرفاً در قرض اجازۀ تأخیر داده مى شود، طلبکار هروقت بخواهد، حق مطالبۀ قرض را دارد. (آیت الله شبیری)

وظیفۀ بدهکار در پرداخت دین

تأخیر در پرداخت بدهی از نظر شرعی چه حکمی دارد؟(4)

اگر طلبکار طلب خود را در زمانی که حق مطالبه دارد بخواهد، چنانچه

ص: 24


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، کتاب الدین، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 1؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص307، کتاب الدین و القرض، مسئلۀ 983.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، کتاب الدین، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 1؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص307، کتاب الدین و القرض، مسئلۀ 983.
3- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی أحکام الدین، مسئلۀ 1؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص307، مسئلۀ 983 و مطالب قبل از این مسئله؛ سیدموسی شبیری زنجانی، توضیح المسائل، ص487، مسئلۀ 2283 و 2284؛ محمد فاضل لنکرانی، توضیح المسائل، ص394، مسئلۀ 1711؛ حسین نوری همدانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2270؛ محمدتقی بهجت، توضیح المسائل، ص362، مسئلۀ 1815.
4- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج2، مسئلۀ 2276.

بدهکار بتواند بدهی خود را بدهد، واجب است فوراً آن را بپردازد و اگر تأخیر بیندازد، گناهکار است. (مراجع عظام تقلید)

وظیفۀ طلبکار در قبول دین حال

اگر بدهکار بخواهد بدهی حال خود را بپردازد، آیا طلبکار موظف است آن را قبول کند؟(1)

تحویل گرفتن دین حال در صورتى که مدیون درصدد پرداخت آن و فارغ کردن ذمه اش باشد، واجب است. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، صافی، تبریزی، خویی، شبیری و فاضل)

ممکن نبودن پرداخت دین حال
اشاره

ممکن نبودن پرداخت دین حال (2)

در صورتی که پرداخت بدهی حال برای بدهکار ممکن نباشد، چه تکلیفی دارد؟

این مطلب چند فرض دارد:

1. خودداری طلبکار از پذیرش دین حال

اگر طلبکار حاضر و در دسترس بود ولی از گرفتن طلبش خوددارى می کرد، بدهکار چه تکلیفی دارد؟(3)

اگر طلبکار از گرفتن طلبش خوددارى کرد، در صورت درخواست مدیون، حاکم شرع او را به قبول مجبور مى کند و اگر اجبار او ممکن

ص: 25


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 2؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 985؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، مسئلۀ 795؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 795؛ سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج2، مسئلۀ 2274.
2- دراین باره حضرت امام (رحمة الله) به «دین حال» تعبیر کرده است؛ ولی آیات عظام سیستانی و صافی به «دین عند حلوله» تعبیر کرده اند؛ یعنی دینی که مدت دار بوده ولی حال شده است. ظاهراً این دو تعبیر در نتیجه یکسان است.
3- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 3؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص312، مسئلۀ 986؛ حسین نوری همدانی، استفتای شخصی از سایت، کد 29876.

نبود، بدهى را نزد طلبکار حاضر مى کند و او را بر آن متمکّن مى سازد؛ به طورى که عرفاً تحت اختیار و تسلط او قرار بگیرد. با این کار، ذمه اش فارغ مى شود. اگر بعد از آن تلف شود، ضمانى بر او نیست. اگر این کار ممکن نباشد، حق دارد آن را به حاکم شرع تسلیم کند و با آن، ذمه اش فارغ مى شود؛ ولی در چنین فرضی، معلوم نیست که قبول آن بر حاکم واجب باشد و در آن اشکال است. اگر حاکم پیدا نشد، می تواند (حضرت امام: بنا بر احتیاط واجب، حق ندارد) دین را، با توجه به قیمی و مثلی بودن، در مال مخصوصى تعیین کند و آن را کنار بگذارد (آیت الله صافی: و در این صورت اگر مال بدون کوتاهی تلف شود، ذمه اش بری می شود.) (حضرت امام و آیت الله صافی)

اگر طلبکار از گرفتن طلبش خوددارى کرد، در صورت درخواست مدیون، حاکم شرع طلبکار را مجبور به قبول مى کند و اگر این کار ممکن نباشد، حق دارد آن را به حاکم شرع تسلیم کند و با آن ذمه اش فارغ مى شود؛ ولی بنا بر احتیاط واجب، بر حاکم شرع قبول آن واجب نیست. اگر حاکم پیدا نشد یا آن را قبول نکرد، دین در ذمۀ بدهکار باقی می ماند تا اینکه طلبکار یا کسی که در جایگاه اوست، دین را اخذ کند. (آیت الله سیستانی)

در فرض سؤال که زمان وصول دین رسیده است، طلب مذکور در نزد بدهکار، امانت است و اگر تلف شود، ضامن است. چنانچه طلبکار از دریافت آن خودداری کند، باید به حاکم شرع مراجعه کند تا وی را به دریافت مجبور کند. (آیت الله نوری)

2. غایب بودن طلبکار و ناممکن بودن رساندن بدهی به او

اگر طلبکار غایب باشد و رساندن بدهى به او ممکن نباشد و بدهکار بخواهد ذمه اش را فارغ سازد، چه وظیفه ای دارد؟(1)

ص: 26


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 3؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص312، مسئلۀ 986.

اگر طلبکار غایب باشد و رساندن بدهى به او ممکن نباشد و بدهکار بخواهد ذمه اش را فارغ کند، در صورت بودن حاکم، بدهى را به او مى رساند؛ ولی در چنین فرضی اینکه قبول بر حاکم واجب باشد، معلوم نیست و در آن اشکال است. (آیت الله صافی: اگر حاکم مبسوط الید باشد، قبول واجب است.) اگر حاکم یافت نشود، در ذمه اش باقى مى ماند تا آن را به طلبکار یا به کسى برساند که در جایگاه اوست. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی و صافی)

3. دسترسی نداشتن به طلبکار و ناامیدی از پیداکردن او

کسى که به طلبکار خود دسترسى ندارد، چنانچه امید نداشته باشد که او را پیدا کند، چه وظیفه ای دارد؟(1)

باید با اجازۀ حاکم شرع طلب او را به فقیر بدهد. شرط نیست که فقیر غیرسیّد باشد (آیت الله شبیری: و احتیاط مستحب آن است که دو امر را رعایت کند: یکی اینکه صدقه را از طرف صاحب مال بدهد و دیگر اینکه اگر طلبکار هاشمی نیست، طلب او را به هاشمی ندهد.)(2) (حضرت امام و آیت الله شبیری)چنانچه امید نداشته باشد که در آینده او یا وارثش را پیدا کند، باید طلب او را از طرف صاحبش به فقیر بدهد و بنا بر احتیاط واجب، از حاکم شرع در این کار اجازه بگیرد؛ ولى اگر امیدوار باشد که او یا وارثش را پیدا کند، باید منتظر بماند و او را جست وجو کند. چنانچه وی را نیابد، باید

ص: 27


1- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج2، مسئلۀ 2279. فرق فرض دوم و سوم: در فرض دوم، اجل دین رسیده است و بدهکار قصد دارد همین الان یعنی عند حلول الاجل، ذمه اش را فارغ سازد؛ اما در این زمان طلبکار غایب است و فعلاً بدهکار نمی تواند بدهی را به او بپردازد. در این فرض گفته شد که یا به حاکم بدهد یا صبر کند؛ اما در فرض سوم اصلاً از دسترسی به طلبکار مأیوس است. استادان فرض سوم را غالباً بلدند؛ اما فرض دوم فرضی است جدید که باید در آن دقت کنند.
2- این مطلب در رسالۀ فارسی ایشان (ص488) این گونه است: «نیز اگر طلبکار او سید است، بنا بر احتیاط مستحب طلب او را به سید ندهد»؛ اما متن عربی با این متن متفاوت است: «کما أنّ الأحوط استحباباً عدم دفع الدین إلى الهاشمی ان لم یکن الدائن هاشمیاً» (نک: سیدموسی شبیری زنجانی، المسائل الشرعیة، ص516). متن رسالۀ فارسی معقول نیست و ظاهراً اشتباهی در آن رخ داده است. متن بالا بر اساس رسالۀ عربی ایشان است.

وصیت کند که اگر مُرد و طلبکار یا وارثش پیدا شد، طلب او را از مالش بپردازند. (آیت الله سیستانی)

احتیاط واجب آن است که مقدار طلب او را با اجازۀ حاکم شرع به فقیر بدهد؛ خواه آن فقیر غیرسیّد باشد یا سیّد. (آیت الله مکارم)

باید طلب او را از طرف صاحبش به فقیر بدهد و بنا بر احتیاط از حاکم شرع اجازه بگیرد. اگر طلبکار او سید نباشد، احتیاط مستحب آن است که طلب او را به سیّد فقیر ندهد. (آیت الله خویی)

چنانچه امید نداشته باشد که او یا وارث او را پیدا کند، باید طلب او را به فقیر بدهد و احتیاط واجب این است که با اجازۀ مجتهد جامع الشرایط باشد و اگر طلبکار او سیّد نباشد، احتیاط واجب آن است که طلب او را به سیّد فقیر ندهد. (آیت الله فاضل)

اگر طلبکار ناپدید شد، بدهکار باید جست وجو کرده، مال او را نگهدارى کند تا به او برساند و اگر هیچ گونه امیدى به یافتن طلبکار ندارد، باید مال را یا به حاکم شرع بدهد یا با اجازۀ او به قصد «آنچه در واقع وظیفۀ اوست»، به فقیر صدقه بدهد. اگر اتفاقاً طلبکار پیدا شد، مخیّر است بین اینکه طلب خود را از بدهکار بگیرد یا به ثواب صدقه اى که از طرف او داده شده، راضى شود. (آیت الله بهجت)

باید با اجازۀ حاکم شرع، طلب او را به فقیر بدهد و اگر طلبکار او سیّد نباشد، احتیاط واجب آن است که طلب او را به سیّد فقیر ندهد. (آیات عظام گلپایگانى و صافی)

برائت ذمۀ بدهکار با پرداخت بدهی طلبکار به دیگری

آیا در صورت دسترسی نداشتن به طلبکار، اگر به همان میزان از دین او را به کسی که به او بدهکار است بپردازیم، ذمۀ ما بری می شود؟(1)

ص: 28


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 523997716؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 45957؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، معاملات، قرض، احکام قرض، احکام قرض گیرنده، برائت ذمۀ بدهکار با پرداخت بدهی طلبکار؛ سیدعلی سیستانی، استفتائات، ج1، س367.

خیر، با این کار ذمۀ شما بری نمی شود. (امام خامنه ای)

خیر، مگر در فرض احراز رضایت طلبکار به این پرداخت. (آیت الله شبیری)

به کسی که قبلاً مستأجر شخصی بوده، بدهکارم و نمی توانم وی را پیدا کنم. صاحب خانۀ آن شخص ادعا می کند که مستأجر به وی بدهکار بوده است. آیا من از طرف مستأجر می توانم بدهی را پرداخت کنم تا بدهی من نیز به او پاک شود یا باید بدهی خود را از طرف وی صدقه بدهم یا بنا به احتیاط، هر دو را انجام دهم؟اگر به قول آن صاحب خانه اطمینان داشته باشید، جایز است. در غیر این صورت، اگر از پیداکردن او مأیوس باشید، باید آن پول را به شخص فقیری بدهید. (آیت الله مکارم)

حسن از علی طلب دارد و علی طلب او را نمی دهد و این در حالی است که علی خود از فرد دیگری طلبکار است، آیا می شود حسن به بدهکار علی مراجعه کند و بدهکار بدهی اش را به حسن بدهد و حسن به جای اینکه بدهی بدهکار را به علی برساند، از باب تقاص برای خود بردارد؟

پولی را که بدهکار علی می پردازد، وفای بدهکاریِ او محسوب نمی شود؛ چون از طرف علی یا ولیّ او مأذون نیست؛ لذا ذمۀ مدیون فارغ نمی شود. (آیت الله سیستانی)

تکلیف ورثه در پرداخت بدهی های میت

ورثۀ میت در مقابل بدهی های او چه تکلیفی دارند؟(1)

بر ورثۀ بدهکار واجب است بدهکاری های میت را از ترکۀ میت به طلبکار یا ورثۀ طلبکار بپردازند و تا آن را نپردازند، حق تصرف در ترکه را

ص: 29


1- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 3، ص422، س101 و 113؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1766؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2246؛ ناصر مکارم شیرازی، توضیح المسائل، مسئلۀ 1945؛ سیدموسی شبیری زنجانی، توضیح المسائل، ص488، مسئلۀ 2288؛ محمد فاضل لنکرانی، توضیح المسائل، ص395، مسئلۀ 1716؛ حسین نوری همدانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2274؛ محمدتقی بهجت، توضیح المسائل، مسئلۀ 1818.

ندارند. (حضرت امام و امام خامنه ای)

اگر مال میت بیشتر از خرج واجب کفن ودفن و بدهی های او نباشد، باید مالش را به همین مصرف ها برسانند و به وارث او چیزی نمی رسد. (آیات عظام سیستانی، مکارم، شبیری، فاضل، نوری و بهجت)

ب. دین مؤجّل

اشاره

دین مؤجّل دینی است که بدهکار برای پرداخت آن، تا زمان مشخصی مهلت دارد.

نحوۀ تعیین سررسید در دین مؤجّل

سررسید در دین مؤجل چگونه تعیین می شود؟(1)

مدت داربودن دین گاه با قراردادی است که طلبکار و بدهکار بین خود دارند، مانند مدت در معاملۀ نسیه و گاهی با قرار شارع است، مانند اقساطی که حاکم شرع در پرداخت دیه معین می کند. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی و صافی)

مطالبۀ طلب مؤجّل و پرداخت آن پیش از تمام شدن مدت آن

آیا طلبکار قبل از فرارسیدن مدت تعیین شده برای پرداخت طلب، حق مطالبۀ آن را دارد؟ آیا بدهکار تا قبل از سررسید بدهی، وظیفه ای در پرداخت آن دارد؟(2)

ص: 30


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، ص627، مسئلۀ 1؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص307، مسئلۀ 983.
2- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج2، مسئلۀ 2275؛ سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، ص627، مسئلۀ 1؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 985؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، م2240 و 2241؛ سیدموسی شبیری زنجانی، توضیح المسائل، ص487، مسئلۀ 2283؛ محمد فاضل لنکرانی، توضیح المسائل، ص394، مسئلۀ 1711؛ حسین نوری همدانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2269؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، مسئلۀ 797؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 797.

طلبکار حق مطالبۀ بدهی مؤجّل را قبل از فرارسیدن مدت تعیین شده ندارد و بر بدهکار هم واجب نیست قبل از سررسید دین، آن را بپردازد. (حضرت امام)

طلبکار حق مطالبۀ بدهی مؤجّل را قبل از فرارسیدن مدت تعیین شده ندارد؛ مگر اینکه تعیین مدت فقط به نفع طلبکار باشد. در این صورت طلبکار می تواند طلبش را قبل از سررسید مقرر مطالبه کند و بر بدهکار هم پرداخت آن واجب است؛ ولی اکثر بدهکاری ها این گونه نیست و تعیین مدت در آن ها حقی است که به نفع بدهکار قرار داده شده است یا مشترک بین هر دو نفر است. بر بدهکار هم واجب نیست قبل از سررسید دین، آن را بپردازد. (آیت الله سیستانی)

در صورتى که قرض مدت دار باشد و بدهکار بخواهد قبل از رسیدن مدت، بدهى خود را بپردازد، طلبکار به قبول آن مجبور نیست؛ ولى اگر تعیین مدت فقط براى همراهى با بدهکار باشد، چنانچه پیش از وقت بدهى را بدهد، طلبکار باید قبول کند. (آیت الله مکارم)

اگر در صیغۀ قرض، براى پرداخت آن مدتى قرار دهند، بنا بر احتیاط واجب، طلبکار قبل از تمام شدن آن مدت نمى تواند طلب خود را مطالبه کند؛ ولى بدهکار مى تواند هروقت خواست، قرض را بپردازد. (آیت الله بهجت)

اگر در ضمن عقدی لازم یا در ضمن خود عقد قرض، برای پرداخت آن زمانی مشخص شود، طلبکار قبل از آن زمان حق مطالبه ندارد. (آیات عظام وحید، تبریزی و خویی)

اگر در قرارداد قرض براى پرداخت آن مدتى قرار دهند، طلبکار پیش از تمام شدن آن مدت حق مطالبۀ قرض را ندارد. (آیات عظام شبیری، فاضل و نوری)

دین مدت داری که هنوز سررسید آن نرسیده است، در مثل مثمن در

ص: 31

بیع سلم (پیش فروش) و ثمن در نسیه و اجرت در اجاره اگر مدت دار باشد، طلبکار حق مطالبه ندارد. ولی در قرض مدت دار احتیاط واجب در مطالبه نکردن قبل از سررسید است؛ مگر در صورتی که در ضمن عقدی خارج لازم، بر طلبکار شرط شده باشد که تا مدت معیّنی مطالبه نکند. در این صورت واجب است که به آن عمل کند. ولی اگر تخلف کرد و طلبش را خواست، بر بدهکار پرداخت آن واجب است. این حکم در هر دین حالی که مدت دارشدن آن در ضمن عقدی لازم شرط شود، جاری است. (آیت الله صافی)

ادای دین مؤجل تبرعاً قبل از سررسید

اگر بدهکار تبرعاً دین مؤجل را پیش از زمان سررسیدش پرداخت کند، آیا بر طلبکار قبول آن واجب است؟(1)

اگر (حضرت امام و آیت الله تبریزی: از قرائن معلوم شود که) تعیین مدت فقط براى همراهى با بدهکار باشد، چنانچه پیش از وقت بدهى را بدهد، طلبکار باید قبول کند؛ ولی اگر قراردادن مدت تنها به نفع طلبکار بوده یا به نفع هر دو بوده باشد، طلبکار می تواند تا سررسید مدت، از قبول آن خودداری کند. (حضرت امام و امام خامنه ای و آیات عظام مکارم، سیستانی، وحید، تبریزی، خویی، فاضل و نوری)

اگر بدهکار قرض خود را قبل از رسیدن زمان آن بدهد، طلبکار باید قبول کند؛ مگر «تأخیر» شرط شده باشد که طلبکار مى تواند قرض را قبول نکند. مثلاً طلبکار مایل نیست تا مدتى پول را در اختیار داشته

ص: 32


1- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج2، مسئلۀ 2274؛ سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 2؛ سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 546713714؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص311، مسئلۀ 985؛ ناصر مکارم شیرازی، توضیح المسائل، مسئلۀ 1942؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، مسئلۀ 795؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 795؛ سیدموسی شبیری زنجانی، توضیح المسائل، ص487، مسئلۀ 2282؛ محمد فاضل لنکرانی، توضیح المسائل، ص394، مسئلۀ 1710؛ حسین نوری همدانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2268.

باشد؛ برای همین آن را به دیگرى قرض بدهد و با وى شرط کند که تا زمان مشخصى، قرض را ادا نکند. در این صورت چنانچه بدهکار قبل از رسیدن این زمان قرض خود را بدهد، بر طلبکار لازم نیست آن را بپذیرد. (آیت الله شبیری)

نکته: آیت الله صافی در هدایة العباد در این مسئله با حضرت امام هم نظر است؛ ولی در رسالۀ محشی، نظر ایشان این گونه آمده است: «اگر دین مدت نداشته باشد، هروقت بدهکار بدهى خود را بدهد، طلبکار باید قبول نماید و اگر مدت داشته باشد، پیش از مدت بنا بر احتیاط باید قبول کند.»

بررسی صورت های حال شدن دیون مؤجل

اشاره

برخی از اموری که موجب حال شدن دیون مؤجّل می شود، با توجه به اختلاف نظر فقها، عبارت است از:

1. مرگ بدهکار

اشاره

آیا مرگ بدهکار باعث حال شدن بدهی مدت دار او می شود؟(1)در دین مدت دار اگر بدهکار بمیرد، مدت فرامی رسد و واجب است دین از اصل مال او خارج شود؛ بنابراین اگر مهر زن مدت دار باشد و شوهر قبل از سررسید مدت بمیرد، زن حق دارد بعد از مرگ او مهر را مطالبه کند. (حضرت امام و امام خامنه ای و آیات عظام سیستانی، مکارم، وحید، صافی، تبریزی و خویی)

ص: 33


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 714642450؛ سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 6؛ ناصر مکارم شیرازی، توضیح المسائل، مسئلۀ 1953؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص312، مسئلۀ 989؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص199، مسئلۀ 806 و 807؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص215، مسئلۀ 806 و 807.
استفتایی از امام خامنه ای (مدظله العالی)

استفتایی از امام خامنه ای

(1)

در بحث حال شدن دیون مدت دار فرموده اید که با مرگ بدهکار، دیون مدت دار او حال می شود. با توجه به این حکم، لطفاً پاسخ دو پرسش زیر را بفرمایید:

الف. معمولاً قیمت نقد کالاها با قیمت نسیۀ آن متفاوت است؛ به خصوص در جایی که مدت طولانی تر باشد. با توجه به این نکته، اگر مدیون با وجود باقی بودن مدتی از بدهی، از دنیا برود، آیا ورثه می توانند از پرداخت اختلاف قیمت نقد و نسیه به طلبکار خودداری کنند؟

ب. اگر قرارداد اجارۀ به شرط قرض الحسنه که امروزه رایج است، به نحو صحیح انجام شود و قبل از اتمام مدت اجاره، صاحب خانه فوت شود، تکلیف ورثه در برابر این اجاره چیست؟

آیا باید فوراً مبلغ قرض الحسنه را به مستأجر برگردانند و ادامۀ اجاره با همان مبلغ کم اجاره ادامه یابد؟ یا اینکه چون اجاره به شرط قرض بوده، اکنون قرض به ورثه منتقل می شود و ورثه باید پس از اتمام مدت اجاره، مبلغ را به مستأجر بدهند؟ یا ورثه حق دارند مستأجر را به قبول انتقال قرض به ورثه ملزم کنند و در صورت خودداری، حق فسخ دارند؟ یا حکم دیگری دارد؟

ج1. نمی توانند چنین کاری بکنند.

ج2. در فرض سؤال، دین حال می شود؛ ولی اگر مستأجر دین را مطالبه کند، ورثه به جهت خیار تخلف شرط، می توانند اجاره را فسخ کنند. (امام خامنه ای)

ص: 34


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 255791718.

2.مرگ طلبکار

آیا مرگ طلبکار باعث حال شدن طلب مدت دار او می شود؟(1)

اگر طلبکار بمیرد، مدتی که برای پرداخت بدهی به بدهکار داده شده است، بر حال خودش باقی است و ورثۀ طلبکار حق ندارند قبل از پایان مدت، دین را مطالبه کنند؛ لذا اگر مهریۀ زن، مدت دار باشد و زن بمیرد، ورثۀ او قبل از انقضاى آن مدت، حق مطالبه ندارند. (حضرت امام و امام خامنه ای و آیات عظام سیستانی، مکارم، وحید، صافی، تبریزی، خویی، نوری و شبیری)

3. طلاق دادن زنی که مهریه اش مدت دار است

در صورتی که مهریۀ زن مدت دار باشد، آیا طلاق دادن او باعث حال شدن مهریه می شود؟(2)

اگر مهریۀ زن مدت دار باشد و قبل از آن مدت زن طلاق داده شود، مهریه اش حال نمی شود. (طلاق دادن زن به فوت شوهر ملحق نمی شود.) (حضرت امام و امام خامنه ای و آیات عظام صافی، تبریزی، نوری و شبیری)

طلاق دادن زن به فوت شوهر ملحق است (و موجب حال شدن دین می شود.) این در صورتی است که مدت دار بودن پرداخت مهریه و جواز

ص: 35


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 714642450؛ حسین نوری همدانی، استفتای شخصی از سایت، کد 27389؛ سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 6؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص312، مسئلۀ 989؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص199، مسئلۀ 806 و 807؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص215، مسئلۀ 806 و 807؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 37728؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9510290072.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 6؛ سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 714642450؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص312، مسئلۀ 989؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص199، مسئلۀ 806 و 807؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص215، مسئلۀ 806 و 807؛ حسین نوری همدانی، استفتای شخصی از سایت، کد 27389؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9511020090؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 37728.

تأخیر در پرداخت آن، به زمانی انصراف داشته باشد که زوجیّت باقی است؛ همچنان که غالباً این چنین است. (آیت الله سیستانی)

مهریه در فرض مذکور حال نمی شود؛ مگر اینکه تقسیط به ادامۀ زوجیّت مشروط بوده باشد. (آیت الله مکارم)

طلاق دادن زن به فوت شوهر ملحق است (و موجب حال شدن دین می شود)؛ زیرا مدت دار بودن پرداخت مهریه و جواز تأخیر در پرداخت آن، به زمانی منصرف است که زوجیّت باقی است. (آیات عظام وحید و خویی)

4. محجوریت

آیا محجورشدن بدهکار باعث حال شدن بدهی های مدت دار او می شود؟(1)

محجوریت به سبب مفلس شدن باعث حال شدن دیون نمی شود؛ لذا اگر فرد محجور بدهى هاى حال و بدهى هاى مدت دار داشته باشد، مال او بین طلبکارهاى دین هاى حال تقسیم مى شود و طلبکارهاى دین هاى مدت دار، شریک آن ها نیستند. (حضرت امام و آیات عظام وحید، صافی، تبریزی و خویی)محجورشدن بدهکار باعث حال شدن بدهی های مدت دار او نمی شود. (امام خامنه ای و آیت الله شبیری)

بدهی های محجور (ورشکسته) حال می شود. (آیت الله مکارم)

5. ارتداد

آیا ارتداد ملی یا فطری بدهکار باعث حال شدن دیون مؤجلش

ص: 36


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 6؛ سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 714642450؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص199، مسئلۀ 806 و 807؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص215، مسئلۀ 806 و 807؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 37728؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9510290072.

می شود؟(1)

اگر مرتد ملی است، حال می شود؛ به دلیل اینکه این نوع ارتداد در حکم مرگ است. (امام خامنه ای)

بدهی مرتد فطری حال می شود و بدهی مرتد ملی، وقتی او محکوم به حکم ارتداد شد، حال می شود. (آیت الله مکارم)

جلوانداختن مدت بدهی یا افزایش مدت آن

جلوانداختن بدهی مدت دار در مقابل کاهش مبلغ آن

جلوانداختن پرداخت دینی که هنوز زمان پرداخت آن نرسیده، در مقابل کاهش مبلغ آن چه حکمی دارد؟ (تعجیل الدین المؤجّل بنقصان)(2)

جلوانداختن دین مدت دار و پرداخت آن قبل از سررسید در برابر کم کردن از مبلغ آن، با رضایت طرفین جایز است. (حضرت امام و امام خامنه ای و آیات عظام سیستانی، مکارم، وحید، صافی، تبریزی، خویی، فاضل، شبیری و نوری)

مدت دارکردن دین یا افزایش دادن مدت آن با افزایش بدهی

مدت دارکردن دین حال یا افزایش مدت دین مدت دار در مقابل افزایش مبلغ بدهی چه حکمی دارد؟ (نوکردن چک، تأجیل الدین الحال

ص: 37


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 714642450؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9606250067.
2- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج2، مسئلۀ 2109؛ سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 8؛ سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 523997716؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص313، مسئلۀ 992؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، جلوانداختن یا تأخیر در پرداخت دین در مقابل عوض؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، مسئلۀ 794؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 794.

بزیادة)(1)

این کار جایز نیست. (حضرت امام و امام خامنه ای و آیات عظام سیستانی، مکارم، وحید، صافی، تبریزی، خویی، نوری، بهجت و شبیری)

بررسی راهکار مدت دارکردن دین حال در مقابل افزودن بر بدهی

1. فسخ معاملۀ قبلی و انجام معاملۀ نسیۀ جدید

آیا برای مدت دارکردن دین حال یا افزایش مدت دین مدت دار در مقابل افزایش مبلغ بدهی می توان معاملۀ قبلی را فسخ کرد و زیادیِ مدنظر را در ضمن معاملۀ نسیۀ جدیدی لحاظ کرد؟(2)

مجرد تأخیر در پرداخت بدهی موجب ثبوت خیار فسخ برای طلبکار نمی شود؛ لکن چنانچه در ضمن معامله، خیار فسخ شرط شده باشد یا طرفین با تراضیِ هم، معامله را اقاله کنند، در صورتی که کالای فروخته شده هنوز موجود باشد، می توانند با توافقِ هم معاملۀ جدیدی منعقد کنند. (امام خامنه ای و آیت الله مکارم)اگر صوری نباشد و قصد جدی در آن باشد، مانعی ندارد. (آیت الله نوری)

جایز نیست. (آیت الله شبیری)

ص: 38


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 8؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1776؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص313، مسئلۀ 992؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، جلوانداختن یا تأخیر در پرداخت دین در مقابل عوض؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، مسئلۀ 794؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 794؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص197، س4017؛ حسین نوری همدانی، استفتای شخصی از سایت، کد 29876؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 45957.
2- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 937709279؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، تبدیل معاملۀ نقدی به معاملۀ نسیه؛ حسین نوری همدانی، استفتای شخصی از سایت، کد 29876؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 45957.

2. گرفتن زیادی مدنظر در ضمن عقد جدید

آیا می توان مدت داربودن دین حال یا افزایش مدت دین مدت دار را بدون افزایش مبلغ بدهی، در ضمن عقدی لازم یا جایز شرط کرد؛ به این نحو که زیادی مدنظر طرفین را ثمن مبیعی قرار دهند که بیعش بین طلبکار و بدهکار انجام شود و بر طلبکار شرط کنند تا مدت معیّنی که مدنظر طرفین است، طلبش را درخواست نکند؟(1)

مثال: طلبکاری به سبب تأخیر ادای دینش می خواهد 100هزار تومان از بدهکارش اضافه بگیرد. طلبکار جنسی 100هزار تومانی را 200هزار تومان به بدهکار بفروشد و در این بیع بر طلبکار شرط شود دین را تا مدت جدیدی که مدنظر طرفین است، از بدهکار طلب نکند.

فرض دیگر در همین مسئله که قرار است طلبکار به سبب تأخیر ادای دینش، 100هزار تومان از بدهکارش اضافه بگیرد، این است که بدهکار جنسی 200هزار تومانی را به 100هزار تومان به طلبکار بفروشد و در این بیع، بر طلبکار شرط کند دین را تا مدت جدیدی که مدنظر طرفین است، از بدهکار طلب نکند.

در فرض سؤال، ایرادی ندارد. (حضرت امام)

گرفتن زیادی در مقابل اضافه کردن مدت جایز نیست؛ اگرچه این زیادی در ضمن معاملۀ دیگری گرفته شود. (امام خامنه ای)

فرض سؤال، حیلۀ ربا و حرام است. (آیت الله شبیری)

بنا بر احتیاط واجب، هیچ یک از دو حالت جایز نیست. (آیت الله سیستانی)

ص: 39


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 523997716؛ سیدابوالحسن اصفهانى، وسیلة النجاة (مع حواشی الإمام الخمینی)، ص467، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 8؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 8؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص313، مسئلۀ 992؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، مسئلۀ 794؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 794؛ محمدتقی بهجت، جامع المسائل، ج 2، ص624؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9511020091؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 37729.

اگر هدف از این نوع معامله جبران تأخیر ادای دین باشد، اشکال دارد. (آیت الله مکارم)

دین حال مدت دار نمی شود؛ مگر با شرط کردن آن در ضمن عقدی لازم. (آیات عظام وحید، تبریزی، خویی و بهجت)

3. تأخیرانداختن دوستانۀ مدت بدهی

آیا تأخیرانداختن دوستانۀ مدت بدهی، بدون شرط و الزام، در قبال پرداخت نقدی مقداری از بدهی یا قرض دادن مبلغی به طلبکار جایز است؟(1)

صورت اول که پرداخت مقداری از بدهی است، مانعی ندارد؛ ولی صورت دوم که به طلبکار قرض داده می شود، قرض به شرط قرض می شود که ربا و حرام است. (امام خامنه ای)

اگر مهلت دادن در ادای قرض، مشروط به پرداخت پول اضافی (هرچند حکماً) نباشد و ایشان با رضایت خاطر این مبلغ را بپردازد، مانعی ندارد. (آیت الله شبیری)

4. مدت دارکردن بدون افزایش مبلغ با شرط کردن مدت در ضمن عقد

آیا می توان مدت داربودن دینِ حال یا افزایش مدت دین مدت دار را بدون افزایش مبلغ بدهی، در ضمن عقدی لازم یا جایز شرط کرد؟(2)

دین حال مدت دار نمی شود؛ مگر اینکه مدت داربودن آن را در ضمن عقدی لازم یا جایز شرط کرده باشند. مثلاً اگر بدهکار از طلبکار کالایی را به قیمت

ص: 40


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 306738711؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 46425.
2- سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص311، مسئلۀ 984.

بازاری اش(1) بخرد و در ضمن آن، تأخیر در پرداخت بدهی حال خویش را برای مدت سه ماه شرط کند، طلبکار حق مطالبۀ آن را قبل از مدت مذکور ندارد؛ مگر اینکه معاملۀ خرید کالا فسخ شود. (آیت الله سیستانی)

تعیین بدهی در آنچه بدهکار معیّن می کند

آیا بدهکار می تواند بدهی را در چیز خاصی معیّن کند؟(2)بدهى در آنچه بدهکار آن را تعیین مى کند، مشخص نمى شود و فقط با قبض آن توسط طلبکار (آیت الله سیستانی: یا کسی که در جایگاه اوست) متعیّن می شود (آیت الله صافی: مگر در صورتی که به دلیل خودداری طلبکار از دریافت دین، به قبض او نیازی نباشد.) (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، صافی، تبریزی و خویی)

تلف شدن بدهی تعیین شده قبل از قبض طلبکار

اگر بدهکار بدهی را در چیز مشخصی تعیین کرد و این مال، قبل از قبض طلبکار تلف شد، مال چه کسی تلف شده است؟(3)

تلف از مال مدیون است و آنچه در ذمه اش بوده، به حال خودش باقى مى ماند. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، تبریزی، خویی و صافی)

ص: 41


1- قید «به قیمت بازاری اش» در نسخۀ word توضیح المسائل جامع (ج2، مسئلۀ 1074) آمده است که قیدی لازم و دقیق است؛ زیرا بر اساس مسئلۀ 992 منهاج الصالحین، آیت الله العظمی سیستانی استفاده از این روش را برای گرفتن زیادی، بنا بر احتیاط واجب، جایز نمی داند؛ لذا با آمدن قید قیمت بازاری، توهم ربا دفع می شود و فایدۀ تأجیل در این مسئله، ناممکن بودن مطالبۀ دین توسط طلبکار در مدت معین شده است.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 5؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص312، مسئلۀ 988؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص199، مسئلۀ 805؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص214، مسئلۀ 805.
3- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 5؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص312، مسئلۀ 988؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص199، مسئلۀ 805؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص214، مسئلۀ 805.

تقسیم طلب چند طلبکار از چند بدهکار (تقسیم دین)

تقسیم دین به چه معناست و حکم آن چیست؟(1)

تقسیم دین در جایی تصور می شود که برای دو نفر(2) طلب مشترک بر ذمۀ چند نفر باشد؛ مثل اینکه آن دو در مالی به طور مشاع شریک باشند و آن را به چند نفر نسیه بفروشند یا از مورّثشان مطالباتی را به ارث ببرند که بر ذمۀ افراد مختلف است، سپس این مطالبات را بعد از سهم بندی، بین خودشان تقسیم کنند و آنچه در ذمۀ بعضی از بدهکاران است، مثل چک هایی که سررسید آن فرارسیده، برای یکی از آن دو و آنچه در ذمۀ بقیه است، مثل چک هایی که سررسیدش فرا نرسیده است، برای دیگری قرار دهند.

تقسیم کردن دین مشروع نیست و دین بر اشاعه و اشتراک قبلی بین هر دو شریک باقی می ماند؛ بنابراین هر طلبی که وصول می شود، مال هر دو نفر است و هرآنچه وصول نشده هم مال هر دو نفر است. (حضرت امام و امام خامنه ای و آیات عظام سیستانی، وحید، تبریزی، خویی و صافی)اگر همۀ بدهکاران و طلبکاران به این نوع تقسیم رضایت بدهند، مانعی ندارد. (آیت الله مکارم)

طلب دو طلبکار از یک بدهکار و استیفای یکی از آن دو، به صورت مجزا

اگر دو یا چند طلبکار، از یک نفر طلب مشترکی داشته باشند، آیا جایز است یکی از آن ها سهم خودش از طلب را وصول کند؟ برای مثال، هرکدام از طلبکار و بدهکار قصد کند آنچه طلبکار می گیرد، ادای سهم او از طلب

ص: 42


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 9؛ سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 917867723؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص314، مسئلۀ 993؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص200، مسئلۀ 809؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص215، مسئلۀ 809؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9607060086.
2- در این بحث «دو نفر» موضوعیتی ندارد و از باب مثال است.

مشترک باشد و مبلغ دریافتی مال او باشد و باقی ماندۀ طلب، مال شریکش باشد.(1)

این نحو از استیفای دین جایز است و این از باب تقسیم دین نیست. (حضرت امام و امام خامنه ای و آیات عظام وحید، تبریزی و خویی)

بنا بر احتیاط واجب، این کار جایز نیست. (آیت الله سیستانی)

در صورت رضایت همۀ شرکا مانعی ندارد. (آیت الله مکارم)

این نوع استیفای دین اشکال دارد. بله، جایز است مدیون با یکی از دو طلبکارش که دین مشترکی بر ذمۀ او دارند، صلح کند؛ به این صورت که بنا بر مصالحه، مالی به او بدهد و در مقابل هم طلبکار به نسبت حصه ای که از او طلب دارد، ذمه اش را بریّ سازد. چنین تصالحی اشکال ندارد. (آیت الله صافی)

پرداخت دین و دریافت آن

اداى دین دیگرى تبرعاً و بدون توقع

الف. جواز این کار با رضایت یا منع بدهکار

آیا پرداخت بدهی دیگری تبرعاً و بدون توقع جایز است و با این کار، آیا ذمۀ بدهکار بریّ می شود؟(2)اداى دین دیگرى تبرعاً و بدون توقع جایز است؛ چه بدهکار زنده باشد

ص: 43


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، ص631، مسئلۀ 9؛ سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 917867723؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص314، مسئلۀ 993؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص200، مسئلۀ 809؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص215، مسئلۀ 809؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9607060086.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، ص629، مسئلۀ 4؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص312، مسئلۀ 987؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9510290100 و 9510290101.

یا مرده، و ذمۀ او با آن بری مى شود. فرقی نمی کند که بدهکار اجازه داده باشد یا اجازه نداده باشد. حتی در صورتی که بدهکار ناراضی باشد یا از این کار منع کرده باشد، بازهم این کار جایز است و ذمۀ بدهکار را بری می کند. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، مکارم، وحید، صافی، تبریزی و خویی)

ب. لزوم قبول کردن طلبکار

در صورتی که فردی غیر از بدهکار، بدهی را پرداخت کند، آیا طلبکار موظف است آن را بپذیرد؟(1)

قبول آن بر طلبکار واجب است. (حضرت امام و آیت الله صافی)

قبول آن بر طلبکار واجب نیست. (آیت الله سیستانی)

مطالبۀ عوض توسط کسی که تبرعاً بدهی را پرداخته است

مطالبۀ عوض توسط کسی که تبرعاً بدهی را پرداخته است

(2)

آیا کسى که بدون تقاضاى بدهکار، بدهى او را پرداخته است، حق مطالبۀ عوض آن را دارد؟

کسى که بدون تقاضاى بدهکار، بدهى او را پرداخته است، حق مطالبۀ عوض آن را ندارد و بر بدهکار هم پرداخت عوض آنچه آن شخص پرداخته است، واجب نیست. (امام خامنه ای و آیت الله سیستانی)

اگر شخص ثالثی بدهی فرد دیگری را به قصد کار خیر ادا کند بدون اینکه از او طلب داشته باشد، نمی تواند از او مطالبه کند. (آیت الله مکارم)

ص: 44


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، ص629، مسئلۀ 4؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص312، مسئلۀ 987.
2- سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1771؛ سیدعلی سیستانی، استفتای شخصی از سایت، کد استفتا: 399655؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9407180038.

پرداخت بدهی تحت عنوان هدیه و...

پرداخت بدهی تحت عنوان هدیه و...(1)

اگر به علتی مثل خجالت کشیدن و... شخص نتواند بدهی را تحت عنوان بدهکاری به طلبکار بپردازد، آیا پرداخت آن به بهانه هایی مثل هدیه دادن یا پرداخت آن با در اختیار او قراردادن و... صحیح است؟

اگر با قصد ادای بدهی، مبلغ را به او برساند، صحیح است. (امام خامنه ای و آیت الله بهجت)

اگر به عنوان هدیه بدهد، اشکالی ندارد. (آیت الله مکارم)

باید بدون اینکه دروغی بگوید، مال را به طلبکار برساند. (آیت الله وحید)

مانعی ندارد. (آیت الله وحید)

بدهی در آنچه طلبکار قبض می کند، معیّن می شود؛ هرچند نداند که آنچه گرفته، به عنوان ادای دینش بوده است. (آیت الله تبریزی)

نکته:

1. مسلماً راه احتیاطی در این زمینه این است که به نحوی عمل کند که طلبکار متوجه شود این مبلغ بابت طلب اوست؛ مثلاً به صورت کلی به او بگوید که به تو مدیونم، ولی جزئیات خاص بدهی را نگوید، یا مطلب را در برگه ای بنویسد و توسط فرد مطمئنی به طلبکار برساند و... .

2. در موضوع بحث اگر به عنوان هدیه و... بدهی را بپردازد، حق دروغ گفتن ندارد. مثلاً اینکه بگوید این هدیه است، صحیح نیست؛ ولی می تواند کار را به نحوی انجام دهد که فرد تصور کند هدیه است.

3. بدهکار باید به نحوی بدهی را به طلبکار برساند که طلبکار آن را جزو ملک خود محسوب کند؛ لذا برخی از امور که این گونه نیست،

ص: 45


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 278709802؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9407180033؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص361، مسئلۀ 4476؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 805؛ حسین وحید خراسانی، استفتای شخصی از سایت، بدون کد؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 48911.

کافی نخواهد بود؛ مثل جایی که مبلغ بدون هیچ قرینه ای به حساب طلبکار واریز شود یا در منزل او گذاشته شود؛ چراکه ممکن است طلبکار آن را مجهول المالک تلقی کند.

4. در این مواقع، بدهکار باید قصد ادای دین داشته باشد.

احکام تزاحم بین بدهکاری ها؛ تعدد بدهی و ناتوانی از ادای همه

الف. تزاحم دیون فرد زنده

کسى که زنده است و خمس یا زکات بدهکار است و کفاره و نذر و مانند آن نیز بر او واجب است و قرض هم دارد، چنانچه نتواند همۀ آن ها را بدهد، چه تکلیفی دارد؟

1. اگر عین مالى که خمس یا زکات آن واجب شده است، از بین نرفته باشد(1)

باید خمس و زکات آن را بپردازد. (حضرت امام و آیات عظام مکارم، سیستانی، شبیری، وحید، فاضل، خویی، تبریزی، نوری و صافی)

2. اگر عین مالى که خمس یا زکات آن واجب شده است، از بین رفته باشد(2)

در چگونگى اداکردن اختیار دارد: مى تواند خمس یا زکات را بدهد یا کفاره، نذر، قرض و مانند این ها را ادا کند. (آیات عظام شبیری و فاضل: ولى بهتر است بین آن ها تقسیم کند.) (حضرت امام و آیات عظام شبیری، فاضل، خویی، تبریزی و نوری)

پرداخت زکات و خمس و قرض، بر پرداخت کفاره و نذر مقدم است.

ص: 46


1- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، مسئلۀ 1988 و ذیل آن.
2- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، مسئلۀ 1988 و ذیل آن.

(آیت الله سیستانی)

احتیاط این است که حق مردم را مقدم کند. (آیت الله مکارم)

بنا بر احتیاط واجب، مال را بر قرض و خمس و زکات به نسبت تقسیم کند و اداى این ها را بر اداى کفاره و نذر مقدم کند. (آیت الله وحید)

احتیاط لازم این است که اگر نذر دارد، نذر را مقدم کند و اگر نذر ندارد، مى تواند خمس یا زکات را بدهد یا کفاره و قرض و مانند این ها را ادا کند. احوط توزیع مال بر این دیون است. (آیت الله صافی)

استفتا از حضرت امام و آیت الله فاضل (رحمه الله علیهما) :(1) سؤال: اگر شخصى مثلاً پنج هزار تومان بابت سهم مبارک امام (علیه السلام) مقروض باشد و همین مقدار هم به جاى دیگر، ولى قدرت اداى یکى از این ها را داشته باشد، کدام مقدم است؟جواب: هر دو دین است. اگر یکى رجحان داشته باشد، آن را ترجیح دهد؛ و الا مخیر است. چنانچه می تواند، در فرض مسئله به حاکم شرع مراجعه کند و اجازه بگیرد و دین غیرسهم را بپردازد. (حضرت امام و آیت الله فاضل)

ب. تزاحم دیون میت

ب. تزاحم دیون میت (2)

کسى فوت کرده و خمس یا زکات بدهکار است و کفاره و نذر و حج و مانند آن نیز بر او واجب است و قرض هم دارد. چنانچه ترکۀ او برای ادای تمامی آن ها کفایت نکند، تکلیفش چیست؟

چنانچه مالى که خمس و زکات آن واجب شده از بین نرفته باشد، باید خمس یا زکات آن را بدهند و بقیۀ مال او را به چیزهاى دیگرى که بر او واجب است، قسمت کنند. اگر مالى که خمس و زکات آن واجب

ص: 47


1- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص283، س8 و ص287، س19؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص308، سؤال 1194.
2- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، مسئلۀ 1988 و 1989 و ذیل این دو مسئله.

شده از بین رفته باشد، باید مال او را بر خمس و زکات و قرض و نذر و مانند این ها قسمت کنند. مثلاً اگر چهل تومان خمس بر او واجب است و بیست تومان به کسى بدهکار است و همۀ مال او سى تومان است، باید بیست تومان بابت خمس و ده تومان به دین او بدهند. (حضرت امام و آیت الله نوری)

چنانچه مالی که خمس و زکات آن واجب شده، از بین نرفته باشد، باید خمس یا زکات را بدهند و بقیۀ مال او را صرف ادای قرضش کنند. اگر مالی که خمس و زکات آن واجب شده، از بین رفته باشد، باید مال او را صرف ادای قرضش کنند. در صورتی که چیزی باقی باشد، صرف حج کنند و اگر چیزی زیاد آمد، بر خمس و زکات قسمت کنند. (آیت الله سیستانی)

هرگاه کسى بدهکار خمس یا زکات است و قرض هم دارد و کفاره و نذر و مانند آن نیز بر او واجب شده است، چنانچه نتواند همۀ آن ها را بپردازد، اگر عین مالى که خمس یا زکات بر آن واجب شده از بین نرفته است، باید خمس و زکات را مقدم کند و اگر از بین رفته، احتیاط این است که حق مردم را مقدم کند. اگر چنین کسى از دنیا برود و مال او براى همۀ این ها کافى نباشد، به همین ترتیب عمل کنند. (آیت الله مکارم)

چنانچه مالى که خمس و زکات به آن تعلق گرفته از بین نرفته باشد، باید خمس یا زکات را بدهند و بقیۀ مال او را بر حج و قرض قسمت کنند و اگر مالى که خمس و زکات آن واجب شده از بین رفته باشد، در صورتى که «صروره» باشد یعنى اولین مرتبۀ رفتن او به حج باشد و در راه حج قبل از احرام مرده باشد، باید مال او را صرف حج کنند و اگر چیزى باقى ماند، بر خمس و زکات و قرض به نسبت قسمت کنند. در غیر این صورت، حج بر خمس و زکات مقدم است؛ ولى تقدّم آن بر قرض محل اشکال است. (آیت الله وحید)

کسى که هم زکات یا خمس یا واجبات مالی دیگرى که به عین

ص: 48

مال تعلق مى گیرد و هم کفاره یا قرض و مانند آن که به عین مال تعلق نمى گیرد، بدهکار است، اگر بمیرد و اموالش براى اداى همۀ آن ها کافى نباشد، اداى زکات و خمس و واجبات مالى که به عین مال تعلق مى گیرد، مقدم است. کسى که حج و زکات بر عهده دارد، اگر بمیرد و مالش براى هر دو کافى نباشد، چنانچه مالى که متعلق زکات است باقى باشد، اداى زکات مقدم است؛ وگرنه مالش بین حج و زکات تقسیم مى شود. این در صورتى است که سهم حج براى کمترین مراتب حج کافى باشد و اگر کافى نباشد، احتمال دارد بین اداى زکات و انجام حج مخیر باشند؛ اگرچه احتیاط واجب در انجام دادن حج است؛ به خصوص اگر با انجام حج، مقدارى مال براى زکات باقى بماند. (آیت الله بهجت)

چنانچه مالى که خمس و زکات آن واجب شده از بین نرفته باشد، باید خمس یا زکات را بدهند و بقیۀ مال او را بر چیزهاى دیگرى قسمت کنند که بر او واجب است؛ اما اگر مالى که خمس و زکات آن واجب شده از بین رفته باشد، باید مال او را بر خمس و زکات و قرض و نذر و کفاره و مانند این ها قسمت کنند. مثلاً اگر چهارمیلیون تومان خمس بر او واجب است و دومیلیون تومان هم به کسى بدهکار است و همۀ مال او سه میلیون تومان است، باید دومیلیون تومان بابت خمس و یک میلیون تومان به دین او بدهند. (آیت الله شبیری)

چنانچه مالى که خمس و زکات آن واجب شده از بین نرفته باشد، باید خمس یا زکات را بدهند و بقیۀ مال او را بر قرض هاى او قسمت کنند؛ اما اگر مالى که خمس و زکات آن واجب شده از بین رفته باشد، باید مال او را بر خمس و زکات و قرض به نسبت تقسیم کنند. مثلاً اگر چهل تومان خمس بر او واجب است و بیست تومان به کسى بدهکار است و همۀ مال او سى تومان است، باید بیست تومان بابت خمس و ده تومان بابت دین او بدهند. (آیت الله فاضل)

ص: 49

اگر تقسیم ممکن باشد، تقسیم مقدم است؛ و الا باید حق الناس را مقدم کنند. (آیت الله مکارم)(1)

ج. اولویت راهن به مال رهنی از سایر طلبکاران

در صورت مفلس شدن یا مردن راهن، آیا مرتهن بر بقیۀ طلبکاران به مال رهنی اولویت دارد؟(2)

اگر رهن دهنده (راهن) مفلس شود (حضرت امام و آیات عظام سیستانی و صافی: یا بمیرد) و بدهی هایی داشته باشد، رهن گیرنده (مرتهن) از بقیۀ طلبکارها در برداشت حقش از رهن سزاوارتر است. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، خویی و صافی)

نکته: در این مسئله سه حالت متصور است:

1. مال رهنی هم قیمت طلب رهن گیرنده باشد: در این حالت، تمام مال فقط از آنِ رهن گیرنده می شود.

2. قیمت مال رهنی از طلب رهن گیرنده کمتر باشد: در این فرض، تمام مال رهنی از آنِ رهن گیرنده می شود و او در باقی ماندۀ طلب با بقیۀ طلبکاران، در اموال دیگر رهن دهنده شریک می شود.3. مال رهنی از طلب رهن گیرنده گران تر است: باید مقدار اضافه را به سایر طلبکاران تحویل دهد. (این مطلب در گفتار فقها به صورت پراکنده آمده است؛ ولی از بحث ما که اصل اولویت راهن بود، خارج است.)

ص: 50


1- بین مسئلۀ 1691 رسالۀ آیت الله العظمی مکارم و بین سؤال 861 کتاب استفتائات جدید ایشان (ج2، ص293) تعارض وجود دارد. در این زمینه از دفتر ایشان استفتا کردیم. دفتر ایشان با کد رهگیری 9607120113، چنین پاسخ دادند: «اگر تقسیم ممکن باشد، تقسیم مقدم است؛ وَاِلّا باید حق الناس را مقدم بدارند.»
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الرهن، مسئلۀ 27؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص204، مسئلۀ 829؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص331، مسئلۀ 1059.

بخشیدن دین و طلب؛ ابراء ذمۀ بدهکار یا هبۀ دین

تعریف ابراء

در اصطلاح علم فقه، «ابراء» عملی انشایی است که موجب سقوط دین و حقی می شود که شخص بر عهدۀ دیگری دارد. به عبارت دقیق تر، ابراء اسقاط چیزی است که در ذمه است. ابراء قبول لازم ندارد.(1)

بررسی قیدهای مطرح شده در صحت ابراء

1. رضایت بدهکار

1. رضایت بدهکار(2)

اگر شخص بخواهد از طلب یا حق خود بگذرد، رضایت طرف مقابل لازم نیست. (حضرت امام و آیت الله مکارم)

2. لزوم انشای ابراء

2. لزوم انشای ابراء(3)

آیا ابراء و صلح با امضای ذیل ابراءنامه و صلح نامه بدون انشای لفظى محقق مى شود؟

مجرد امضا کفایت نمى کند. (حضرت امام)

آیا ابراء به انشا نیاز دارد یا به صرف نیت قلبی محقق می شود؟ در صورت لزوم انشا، آیا انشا صرفاً با بیان کردن است یا با نوشتن، اشاره، پیامک دادن و... نیز محقق می شود؟

به ابراز هم نیاز دارد. (امام خامنه ای)

ص: 51


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الهبة، مسئلۀ 2؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص381، س4523؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص407، مسئلۀ 1313.
2- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص288، س24؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از طریق سایت، کد رهگیری 9611120036.
3- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص182، س2؛ سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 489801219؛ سیدعلی سیستانی، استفتای شخصی از طریق سایت، کد استفتا: 425010؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از طریق سایت، کد رهگیری 9409220159.

اگر کسی فقط در دل، دیگری را ابراء کند، احتیاط این است که آن حق را طلب نکند؛ ولی اگر آن را به زبان آورد، نمی تواند آن را طلب کند. (آیت الله مکارم)

پرسش: اگر از کسی پولی را طلبکار باشیم و در دل خود او را بریءالذمه کنیم اما بر زبان چیزی جاری نکنیم، بعداً می توانیم طلب خود را از او بگیریم؟ پاسخ: می توانید. (آیت الله سیستانی)

3. حاضربودن مستمع

3. حاضربودن مستمع(1)

حاضربودن مستمع شرط نیست. (امام خامنه ای و آیات عظام سیستانی و مکارم)

4. زنده بودن بدهکار

4. زنده بودن بدهکار(2)

زنده بودن بدهکار شرط نیست. (امام خامنه ای و آیات عظام سیستانی و مکارم)

5. دین بودن بدهی

5. دین بودن بدهی(3)

آیا ابراء فقط در دیون صحیح است یا اگر عینی هم بر عهدۀ دیگری داشته باشیم، می توانیم ابراء کنیم؟

موارد مختلف است. (امام خامنه ای)

ص: 52


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 489801219؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از طریق سایت، کد رهگیری 9409220159؛ سیدعلی سیستانی، استفتای شخصی از طریق سایت، کد استفتا: 425010.
2- ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از طریق سایت، کد رهگیری 9409220159؛ سیدعلی سیستانی، استفتای شخصی از طریق سایت، کد استفتا: 425010؛ سیدعلی خامنه ای، استفتا از سایت، شمارۀ استفتا: 609317، کدرهگیری 44cefbc730329a7e95481bd1d969ee1d.
3- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 489801219؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص98، مسئلۀ 318؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از طریق سایت، کد رهگیری 9611120036.

شرط است؛ ولی اگر عین باشد، بخشیدن آن جز به هبه و تملیک آن به دیگری صحیح نیست و در این صورت، به قبول و قبض نیاز دارد. (آیت الله سیستانی)

در فرض سؤال، ابراء مانعی ندارد. (آیت الله مکارم)

6. قبض یا قبول بدهکار

6. قبض یا قبول بدهکار(1)

در صحت ابراء، قبول کردن یا قبض کردن بدهکار شرط نیست. (امام خامنه ای و آیات عظام سیستانی و مکارم)

در ابراء، قبول شرط نیست. (آیت الله صافی)

7. انصراف از ابراء

7. انصراف از ابراء(2)

اثری ندارد؛ چون لازم است. (حضرت امام و آیت الله مکارم)

8. تعبیر ابراء با لفظ بخشش

8. تعبیر ابراء با لفظ بخشش(3)در عرف فارسی زبان ها کلمۀ ابراء یا لفظ «بری کردم» یا «ساقط کردم» کمتر به کار می رود و در جایی که فرد قصد ابراء دارد، معمولاً می گوید: «طلبم را بخشیدم.» ظاهر این لفظ، هبۀ دین است؛ ولی قصد فرد ابراء است. در این صورت آیا ابراء محقق می شود یا هبه؟

[این لفظ برای ابراء] کفایت می کند. (امام خامنه ای)

ص: 53


1- لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الهبة، مسئلۀ 2؛ سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 489801219؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص98، مسئلۀ 318؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از طریق سایت، کد رهگیری 9611120036.
2- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص288، س22 و 23؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 2، ص298، سؤال 871.
3- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 489801219.

تعریف هبۀ مافی الذمة

هبه، چه هبۀ عین باشد و چه هبۀ دَین (مافی الذمه)، تملیکِ آن عین یا دین است. در مواردی که فقیه قبول کند عقدی ماهیت هبه را دارد، قبول از طرف شخصی که به او هبه شده، شرط است. در هبۀ مافی الذمه گاهی به «من هو علیه الدین» هبه می شود و گاهی به «غیر من هو علیه الدین». مثلاً اگر زید از عمرو 100 تومان طلب دارد، گاهی این دین را به خود عمرو که «من هو علیه الدین» است، هبه می کند و گاهی به بکر که «غیر من هو علیه الدین» است. در صحت هبۀ دین به «من هو علیه الدین» بحثی نیست؛ اما بعضی از فقها در هبۀ دین به «غیر من هو علیه الدین» اشکال کرده اند.(1)

ماهیت و تفاوت هبۀ دین و ابراء ذمۀ مدیون

ماهیت و تفاوت هبۀ دین و ابراء ذمۀ مدیون (2)و(3)

در چیزى که بخشیده مى شود، شرط است که عین باشد؛ پس هبۀ منافع صحیح نیست. اما دین چنانچه به مدیون هبه شود، بدون اشکال

ص: 54


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، ج2، کتاب الهبة، مسئلۀ 2؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج3، س4523؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، کتاب الهبة، ابتدای بحث و مسئلۀ 1313؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج2، کتاب الهبة، ابتدای بحث و مسئلۀ 970؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج3، کتاب الهبة، ابتدای بحث و مسئلۀ 970.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الهبة، مسئلۀ 2؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص381، سؤال 4523؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص407، مسئلۀ 1313؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص234، مسئلۀ 970؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 970.
3- برای شناخت دقیق تر ماهیت ابراء و فرق آن با هبۀ مافی الذمة در نظر فقهایی که به فرق بین این دو قائل اند، به این متن از جواهر در کتاب الهبه و در بحث «هبۀ مافی الذمة الی من هو علیه» (کتاب الهبة) دقت کنید: هذا کله فی هبة الدین لغیر من هو علیه و إن کانت له صح بلا خلاف أجده فیه، بل فی بعض کتب مشایخنا ظاهرهم الاتفاق علیه و لعله لصحیح معاویة ا بن عمار عن أبی عبد الله (علیه السلام) : «سألته عن الرجل یکون له على الرجل دراهم فیهبها له، ا له أن یرجع فیها؟ قال: لا.» ... من هنا قال المصنف «صرفت إلى الابراء» على معنى اتحادها معه فی المفاد لا أن المراد بلفظ الهبة الابراء، فإن ذلک خارج عن المقام الذی هو هبة ما فی الذمة. و من المعلوم أنها من أسباب التملیک کالبیع و نحوه لا الاسقاط و لکنها تفید مفاد الابراء بالطریق الذی عرفت و من هنا کان المتجه اعتبار القبول فیها (و) إن قلنا إنه «لا یشترط فی الابراء القبول على الأصح» وفاقاً للأکثر بل المشهور، و خلافاً للمحکی عن الغنیة و السرائر بل و المبسوط و إن کنا لم نتحققه، بل المحکی عنه التصریح بکون الأقوى عدم الاشتراط، و إن کان الاشتراط قویا أیضاً کالراوندی فی فقه القرآن.

صحیح است. بنا بر اقوا، در هبۀ دین قبول کردن معتبر است و فایدۀ ابراء را مى دهد؛ ولى ابراء نیست، زیرا هبه تملیکى است که به قبول احتیاج دارد و سقوط دینى که هبه شده، مترتب بر آن است؛ ولى ابراء اسقاط چیزی است که در ذمه است و هبه به غیرمدیون نیز بنا بر اقوا صحیح است و قبض مافى الذمه که بخشیده شده، به قبض مصداق آن است. (حضرت امام)

هبۀ دین به غیرمدیون صحیح است و قبض آن به قبض مصداقش است و هبۀ دین به مدیون به قصد اسقاط دین، ابراء است (آیت الله سیستانی: و به قبول کردن نیازی ندارد.) (آیات عظام سیستانی، وحید، خویی و تبریزی)

به خلاف ابراء، در هبه قبول کردن لازم است. هبۀ دین تملیک است که نتیجۀ آن ابراء است و ابراء اسقاط ذمه است. (آیت الله بهجت)اگر دین به مدیون هبه شود، بدون اشکال صحیح است و فایدۀ ابراء را مى دهد؛ ولی قبول در هبۀ دین، بنا بر احوط اگر اقوا نباشد، معتبر است؛ اگرچه در ابراء قبول کردن شرط نیست. فرق هبۀ دین با ابراء در این است که هبه تملیک است و سقوط دین هبه شده بر آن مترتب است؛ ولى ابراء اسقاط چیزی است که در ذمه است. هبۀ دین به غیرمدیون بنا بر احتیاط واجب هبه نیست. (آیت الله صافی)

فایدۀ بحث

فایدۀ این بحث که هبۀ مافی الذمه همان ابراء باشد یا ماهیتش واقعاً هبه باشد، چیست؟ آیا تأثیری عملی هم دارد یا فقط بحثی نظری است؟

این بحث فایده ای مهم دارد و آن اینکه اگر فقیهی قائل شود هبۀ مافی الذمه همان عقد هبه است، علی القاعده باید در چنین عقدی قبول از طرف مقابل محقق شود و تا قبول صورت نپذیرد، این عقد صورت نپذیرفته است؛ اما اگر فقیهی قائل شد که این هبه، در حقیقت همان

ص: 55

ابراء است، نیازمند قبول از طرف مقابل نخواهد بود. این نکته بس مهم است.(1)

دریافت بدهی از ذمی از پول فروش محرمات

اگر بدهکار ذمی باشد و از فروش محرمات درآمدی کسب کند، آیا طلبکار مسلمان او اجازه دارد این پول را بابت طلب خویش از او بگیرد؟(2)و(3)

بله، جایز است. اگر ذمی بعد از فروش محرمات، مسلمان شود، استحقاق دریافت ثمن را از دست نمی دهد. (آیات عظام مکارم، وحید، تبریزی و خویی)

غیر از فروش متنجس، بقیۀ معاملات مثل معاملات شخص مسلمان است که باطل است و ذمی مالک پول نمی شود؛ اما از آنجا که طرف مقابل به تصرف در پول دریافتی راضی است، تصرف در آن جایز است و شخص مسلمان هم می تواند آن پول را بابت طلبش بردارد. (آیت الله شبیری)

نحوۀ پرداخت بدهکاری به بخش های دولتی

کسى که به یکی از سازمان های دولتى بدهکار است، مثلاً از تلفن آن سازمان براى کار خصوصى استفاده کرده است، آیا مى تواند آن بدهى را به سازمان دیگرى بپردازد که آن هم دولتى است؟(4)

ص: 56


1- به این نکته در کتب فقهی دقت شده است؛ مثلاً نک: سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، ج2، کتاب الهبة، مسئلۀ 2.
2- حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص201، مسئلۀ 813؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص216، مسئلۀ 813؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 37734؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9510290105.
3- در کلام بعضی فقها، به گره گشایی از دو ابهام در ذیل این مسئله پرداخته شده است: 1. شرط است ذمی آن امر حرام مثل شراب را به غیرمسلمان فروخته باشد؟ 2. آیا تستّر از شخص ذمی در این معاملات لازم است؟ برای نمونه به این متن دقت کنید: هل یعتبر ان یکون المشتری لها غیر مسلم أم لا یعتبر ذلک؟ مقتضى إطلاق الاخبار هو الثانی، و لا ینافی ذلک بطلان البیع، إذ هو باطل حتى فی البیع من الذمی، و لذا قال (علیه السلام) : «فَوِزرُ ذلک علیهم.» ثمّ إنه لیس فی النصوص تقیید الذمی بکونه مستتراً، و لعل تقیید بعض الفقهاء به من جهة أن التستر من شرائط الذمة فبالتظاهر یخرج عن کونه ذمیاً (سیدصادق حسینى روحانى، فقه الصادق (علیه السلام) ، ج 13، ص72).
4- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص284، س9؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتائات، س1955.

باید به همان سازمانى که به آن بدهکار است، رد کند. (حضرت امام)

آنچه از اموال بیت المال نزد کسی است، اگر از اموال دولتى مختص به ادارۀ خاصى از اداره هاى دولتى باشد، باید در صورت امکان به همان اداره برگرداند؛ و الا باید به خزانۀ عمومى دولت تحویل بدهد. (امام خامنه ای)

ناتوانی بدهکار از پرداخت بدهی

داشتن قصد ادای دین در صورت ناتوانی از پرداخت آن

آیا نیت ادای بدهی در صورت ناتوانی از پرداخت آن واجب است؟(1)

بله، واجب است به این صورت که تصمیمش این باشد هر وقت متمکن شود، آن را بپردازد. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی و فاضل)

کسی که قرض می کند، واجب است نیت پرداخت آن را داشته باشد. (آیات عظام وحید، تبریزی و خویی)

مستثنیات دین و حکم فروش آن ها برای پرداخت بدهی

مستثنیات دین و حکم فروش آن ها برای پرداخت بدهی (2)

مستثنیات دین چیست و آیا در صورت ناتوانی بدهکار از پرداخت بدهی، طلبکار حق توقیف یا فروش آن ها را دارد؟

اگر بدهکار از پرداختن بدهی خود عاجز باشد، طلبکار نمی تواند

ص: 57


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، کتاب الدین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 17؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص315، مسئلۀ 1001؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص195، مسئلۀ 788؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص211، مسئلۀ 788؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص300، سؤال 1161.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 10 تا 12؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1768 و 1767؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2243؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، مسئلۀ 994 تا 996؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص197، مسئلۀ 801 و 802؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص213، مسئلۀ 801 و 802. محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص303، س1174؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص360، مسئلۀ 4473 و 4479 و 4496؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 2، ص298، سؤال 872 و 876؛ حسین نوری همدانی، هزارویک مسئلۀ فقهی، ج1، سؤال 1024.

مستثنیات دین را به علت بدهی او توقیف کند و از او بگیرد یا او را به فروش آن ها مجبور کند. اموال زیر مستثنیات دین است:1. خانۀ محل سکونت؛

2. لباس ضروی، اگرچه به جهت زینت و تجمل باشد؛

3. لوازم خانه از قبیل فرش، پرده، تلفن، یخچال، اجاق گاز، آب گرم کن و ظروف برای خوردن و آشامیدن و آشپزی برای خود یا مهمان با درنظرگرفتن مقدار حاجت به حسب شأن خود؛

4. کتاب های علمی برای اهل این کتاب ها به مقدار احتیاج بر حسب حال و مراتب علمی؛

5. ماشین یا وسیلۀ نقلیۀ دیگر که برای سوارشدن و... به آن محتاج است؛ به طوری که اگر آن را بفروشد، در زحمت و مضیقه قرار می گیرد یا سبب صدمۀ آبرویی به او می شود.

ملاک کلی این است که هرآنچه فرد بر حسب حال و شأنش به آن محتاج است به گونه ای که اگر نباشد، در سختی زیاد می افتد یا (حضرت امام و آیات عظام فاضل و صافی: و) موجب اضطراب و تنقیص او می شود، از مستثنیات دین است. در استثنای این اشیا، بین یکی و چند تا فرقی نیست؛ لذا اگر خانه یا وسیلۀ نقلیه یا لباس یا اثاث منزل و مانند آن به حسب حال و شرفش واقعاً نیاز باشد به طوری که با فروختن آن ها به سختی زیاد مبتلا می شود، از مستثنیات دین محسوب می شود. (حضرت امام و امام خامنه ای و آیات عظام سیستانی، وحید، صافی، تبریزی، فاضل و خویی)

ضروریات عرفی جزو مستثنیات است؛ لذا منزل در حد شأن از مستثنیات دین است و همچنین این مستثنیات تلفن و ماشین موردنیاز را هم شامل مى شود. (آیت الله بهجت)

خانه و مرکب سوارى و لوازم زندگى عادى و معمولى که در شأن فرد

ص: 58

است، جزو مستثنیات دین است؛ ولى دارایی هاى دیگر و سرمایه مطلقاً جزو مستثنیات نیست. (آیت الله مکارم)

در بحث مستثنیات دین باید احتیاج و شأن و حداقل را در نظر گرفت. (آیت الله نوری)

ودیعۀ مسکن (رهن خانه)

آیا ودیعۀ مسکن از مستثنیات دین است؟(1) چنانچه فردى ودیعۀ اجارۀ ملک مسکونى را پرداخته است و اگر این ودیعه توقیف شود بى سرپناه مى شود، مى توان ودیعه را از مصادیق مستثنیات دین محسوب کرد؟

اگر توقیف ودیعۀ مسکن موجب شود که مستأجر را از خانۀ استیجارى بیرون کنند و بى سرپناه شود، ودیعۀ مسکن نیز حکم خانۀ مسکونى را دارد و از مستثنیات دین است. (امام خامنه ای)

تا زمانی که در رهن خانۀ مسکونیِ موردنیاز باشد، جزو مستثنیات دین است. (آیت الله مکارم)

موضوع سؤال از مستثنیات دین است. (آیت الله شبیری)

فرد مفلسى خانۀ اجاره اى دارد و براى اجاره، پول پیش به موجر قرض داده است. آیا این پول قرضى جزو مستثنیات دین است؟بله، جزو مستثنیات دین است. (آیت الله بهجت)

سرمایۀ ضروری

آیا سرمایۀ ضروری برای امرارمعاش، جزو مستثنیات دین است؟(2)

ص: 59


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، شمارۀ استفتا: 527730؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص363، س4486؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9608060093؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 48911.
2- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 792405483؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 2، ص298، سؤال 872 و 876؛ حسین وحید خراسانی، استفتای شخصی از سایت، بدون کد؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 48911.

جزو مستثنیات نیست. (امام خامنه ای)

سرمایه مطلقاً جزو مستثنیات نیست. (آیت الله مکارم)(1)

مستثنیات دین یعنی خانه اى که لایق حال بدهکار است و در آن ساکن است و اثاث منزل و چیزهاى دیگرى که ناچار از داشتن آن هاست. (آیت الله وحید)

مورد سؤال از مستثنیات دین است. (آیت الله شبیری)

حکم مستثنیات دین قبل و بعد از حکم به افلاس

حکم مستثنیات دین قبل و بعد از حکم به افلاس (2)

در استثناى منزل مسکونى در باب مطالبۀ دیون از بدهکار، آیا بین بدهکارى که حکم به افلاس او شده و بین بدهکارى که محکوم به افلاس نیست، فرقى هست؟

فرقى نیست. (حضرت امام)

بیشتر بودن مستثنیات دین از نیاز یا شأن بدهکار

بیشتر بودن مستثنیات دین از نیاز یا شأن بدهکار (3)

اگر مستثنیات دین بیشتر از نیاز و برتر از شأن بدهکار باشد، تکلیفش چیست؟

اگر خانۀ مسکونی اش بیشتر از احتیاجش باشد، باید در آن مقدارى که نیازش است، ساکن شود و اضافى را بفروشد یا آن خانه را بفروشد و خانه ای ارزان تر و مناسب حالش بخرد. اگر چند خانه داشته باشد که براى سکونت به همۀ آن ها احتیاج دارد، فروش هیچ کدامشان واجب نیست. همچنین است حکم سوارى و لباس ها و مانند این ها. (حضرت

ص: 60


1- آیا کامیون و مانند آن که تنها وسیلۀ امرار معاش مدیون است، جزو مستثنیات دین است؟ جواب: این ها جزو مستثنیات دین نیست؛ ولى مرکب سوارى جزو مستثنیات است. (آیت الله العظمی مکارم)
2- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص287، سؤال 18.
3- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 11؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 995؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 1، ص198؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 801؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج3، مسئلۀ 801.

امام و آیات عظام سیستانی، مکارم، وحید و صافی)اگر به برخی از مستثنیات دین نیازی نداشته باشد، واجب است که مقدار زیادی را برای ادای دین بفروشد و همچنین (آیت الله تبریزی: بنا بر احتیاط واجب) اگر خانه اش بیشتر از حد نیازش باشد. (آیات عظام تبریزی و خویی)

بی نیازی از مستثنیات دین با مال وقفی

بی نیازی از مستثنیات دین با مال وقفی (1)

تکلیف بدهکار در جایی که امکان بی نیازی او از مستثنیات دین با مال وقفی وجود دارد، چیست؟

اگر نزد بدهکار خانه اى باشد که بر او وقف شده و براى سکونت او کفایت مى کند و سکونتش در آن موجب منقصت و اضطراب نیست و خانۀ شخصی و ملکی هم داشته باشد، احتیاط آن است که خانۀ ملکی خود را برای ادای دینش بفروشد. (حضرت امام)

اگر بدهکار خانۀ شخصی و ملکی دارد و از طرف دیگر، خانۀ دیگری در اختیار اوست که می تواند در آن سکونت کند ولی فعلاً ساکن آن خانه نشده است، مثل خانۀ وقفی که برای بدهکار سکونت در آن شرعاً جایز است، چنانچه سکونت آن شخص در خانۀ وقفی حرجی نیست و موجب صدمۀ آبرویی نمی شود (آیت الله سیستانی: و در معرض اینکه آن را از او بگیرند نیست) واجب است (آیت الله تبریزی: احتیاط واجب) خانۀ ملکی خود را برای ادای دینش بفروشد. (آیات عظام سیستانی، تبریزی،(2) خویی و وحید)

ص: 61


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 12؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص315، مسئلۀ 996؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص198، مسئلۀ 802؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص214، مسئلۀ 802.
2- البته اگر قبل از سررسید دین، در خانۀ موقوفه ساکن شده باشد، واجب است که خانۀ [غیروقفی] خویش را برای پرداخت بدهی بفروشد. (آیت الله العظمی تبریزی) نکته: ظاهراً این قید موردقبول همه باشد؛ زیرا اگر قبل از رسیدن اجل بدهی، شخص در خانۀ وقفی که در شأن اوست ساکن شده، دربارۀ خانۀ ملکی اش اصلاً استثنای دین صدق نمی کند و تخصصاً از بحث مستثنیات خارج است.

بنا بر احوط، اگر اقوا نباشد، چنانچه سکونت در خانۀ وقفی موجب صدمۀ آبرویی نمی شود، واجب است خانۀ ملکی خود را برای ادای دینش بفروشد. (آیت الله صافی)

مردن بدهکار و فروش مستثنیات دین

مردن بدهکار و فروش مستثنیات دین (1)

فروش مستثنیات دین در صورت مرگ بدهکار چه حکمی دارد؟

خانۀ مسکونى(2) یا سایر مستثنیات دین، زمانی به منظور پرداخت بدهى فروخته نمى شود که مدیون زنده باشد؛ پس اگر بمیرد و غیر از خانۀ مسکونی اش چیزى نگذاشته باشد، یا چیزى گذاشته باشد ولى دین او همه را فراگیرد (حضرت امام: یا همچون فراگیر(3) باشد،) باید خانه را بفروشد و دینش را پرداخت کند. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، صافی و فاضل)

رضایت بدهکار به فروش مستثنیات دین

رضایت بدهکار به فروش مستثنیات دین(4)

در صورتی که بدهکار به فروش مستثنیات دین برای ادای بدهی

ص: 62


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، ج 2، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 13؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص315، مسئلۀ 996؛ محمد فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة، المضاربة، الشرکة، المزارعة، المساقاة، الدین و...، ص206، حاشیۀ 1 بر مسئلۀ 1.
2- فرقی بین خانۀ مسکونی و دیگر مستثنیات نیست. مثلاً آیت الله العظمی فاضل در تفصیل الشریعة تصریح کرده است: «و مثل هذه الصورة ما لو ترک غیر داره أیضا، و لکن کان دینه مستوعباً أو کالمستوعب» (محمد فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة، المضاربة، الشرکة، المزارعة، المساقاة، الدین و...، ص206، حاشیۀ 1 بر مسئلۀ 13).
3- توضیح معنای «کالمستوعب»: در این فرض دین مستوعب نیست؛ اما به حدی است که با بقیۀ اموال غیر از مستثنیات دین، حق طلبکار ادا نمی شود و چاره ای نیست که این خانه نیز فروخته شود. این دین را دین «کالمستوعب» می گویند؛ زیرا با اینکه مستوعب نیست، بازهم باعث وجوب فروش خانه می شود و حکماً با دین مستوعب یکی است. مؤید این معنا برای «کالمستوعب» متن آیت الله العظمی سیستانی در المسائل المنتخبة ذیل مباحث حج است: «مسألة 524: إذا کان عنده ما یفی بنفقات الحج و لکنه کان مدیناً بدین مستوعب لما عنده من المال أو کالمستوعب بان لم یکن وافیاً لنفقاته لو اقتطع منه مقدار الدین لم یجب علیه الحج، إلا إذا کان مؤجلًا بأجل بعید جدّاً کخمسین سنة مثلاً.»
4- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 14؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص315، مسئلۀ 998؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص197، مسئلۀ 801؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص213، مسئلۀ 801؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9608060093.

خویش راضی شود، آیا فروش آن ها جایز است؟

معناى اینکه خانه و مانند آن از مستثنیات دین است، این است که بدهکار براى اداى دین، به فروش آن مجبور نمى شود و فروختن بر او واجب نیست؛ اما اگر خود بدهکار براى پرداخت بدهى، به فروش آن ها راضى باشد، براى طلبکار جایز است آن را بگیرد. البته سزاوار است که طلبکار به فروش مسکن بدهکار راضى نشود و سبب فروش آن نشود، اگرچه بدهکار به آن راضى باشد.(1) (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، صافی، تبریزی و خویی)

در صورتی که با عقل سالم و با اختیار و رضایت خود می فروشد، معامله صحیح است. (آیت الله مکارم)

فروش مستثنیات دین در صورت رهن بودن آن ها

فروش مستثنیات دین در صورت رهن بودن آن ها (2)

آیا فروش مستثنیات دین در صورت رهن بودن آن ها جایز است؟

مالى را که بدهکار گرو (رهن) گذاشته، اگرچه جزو مستثنیات دین باشد، طلبکار مى تواند با رعایت شروط لازم در باب رهن بفروشد و طلب خود را بردارد. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، مکارم، وحید، صافی، شبیری و فاضل)

اگر راهن در موعد مقرر دین را نپرداخت، مرتهن مى تواند با فراهم بودن شروطش، آن را بفروشد و عوض طلبش بردارد؛ حتی اگر مال رهنی از مستثنیات

ص: 63


1- در اینجا حضرت امام و آیت الله صافی حدیثی را متذکر شده اند که این گونه است: در حدیثی از عثمان بن زیاد است: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: «من مقداری از مردی طلبکارم و او می خواهد خانه اش را بفروشد و طلب مرا بدهد.» حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: «أُعِیْذُکَ بِاللهِ أَنْ تُخْرِجَهُ مِنْ ظِلِّ رَأْسِه.» (تو را به خدا پناه می دهم که او را از سر پناهش بیرون کنی.) بلکه بعد از داستان ابن ابى عمیر (رضوان الله علیه) مقتضاى احتیاط و پرهیزکارى در دین همان است که به فروش مسکنش راضى نشود.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الرهن، مسئلۀ 26؛ ناصر مکارم شیرازی، توضیح المسائل، مسئلۀ 1974؛ حسین وحید خراسانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2362؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص330، مسئلۀ 1055؛ سیدموسی شبیری زنجانی، توضیح المسائل، ص494، مسئلۀ 2318؛ محمد فاضل لنکرانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 1746؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج3، سؤال 4396.

دین باشد. ولى در اطلاق جواز رهن و فروش آن تأمل است. (آیت الله بهجت)

بهتر و احتیاط آن است که او را از سرپناهش خارج نکند. (حضرت امام و آیت الله صافی)

فروش غیرمستثنیات دین به کمتر از قیمت اصلی آن ها

اشاره

فروش غیرمستثنیات دین به کمتر از قیمت اصلی آن ها (1)

آیا فروش غیرمستثنیات دین به کمتر از قیمت اصلی آن ها به منظور پرداخت بدهی واجب است؟

این مطلب از جهتی دو صورت دارد:

الف. فروش آن ها اتلاف مال حساب نشود

اگر نزد بدهکار کالای تجاری یا زمین زائد بر مستثنیات دین باشد که جز به کمتر از قیمت بازاری اش فروخته نمی شود، بر بدهکار واجب است در وقت سررسید دین و مطالبۀ طلبکار، آن را به قیمت کمتر بفروشد و دین خود را ادا کند. جایز نیست پرداخت بدهی را بهتأخیر اندازد و منتظر بماند تا مشتری دیگری به قیمت عادلانه آن کالا را بخرد. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، صافی، تبریزی، فاضل و خویی)

فروختن به کمتر از قیمت بازار جایز نیست. (آیت الله مکارم)

اگر حرجی نباشد، لازم است. (آیت الله شبیری)

ب. فروش آن ها اتلاف مال حساب شود

اگر به مبلغی فروش رود که با قیمت آن تفاوت زیادی دارد، به طورى که فروش به آن مبلغ تضییع و اتلاف مال حساب شود، فروش آن واجب

ص: 64


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 15؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص198، مسئلۀ 803؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص214، مسئلۀ 803؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص299، سؤال 1160؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 999؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری: 9608110015؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 48955.

نیست. (حضرت امام)

اگر تفاوت بین دو قیمت به قدری زیاد است که عقلا آن را قبول نمی کنند مگر در حال ضرورت، در این فرض فروش آن واجب نیست. (آیت الله سیستانی)

فروختن به کمتر از قیمت بازار جایز نیست. (آیت الله مکارم)

اگر به قدرى کم مى خرند که اگر بفروشد، صدق بیع ضررى مى کند یا اینکه فروش به آن قیمت بر او حرجى باشد، فروش آن واجب نیست. (آیت الله فاضل)

اگر تفاوت بین دو قیمت به قدری زیاد است که عادتاً تحمل نمی شود و بر آن «یسر صدق نکند»(1) واجب نیست بفروشد. (آیات عظام وحید، تبریزی و خویی)

اگر قیمتی که آن را می خرند، مقدار زیادی از قیمت آن کمتر باشد به نحوی که عادتاً تحمل نمی شود و فروش به آن قیمت بر او حرجى باشد و در نزد عرف، متمکن از ادای بدهی شمرده نشود، فروش آن واجب نیست. (آیت الله صافی)

اگر حرجی نباشد، لازم است. (آیت الله شبیری)

کسب وکار و تلاش برای پرداخت بدهی

1. پرداخت بدهی به غیرتکسّب ممکن باشد

آیا فروختن کالا و اجاره دادن اموال و قرض کردن و... به منظور ادای

ص: 65


1- توضیح مطلب: بعضی از فقها گفته اند: «وفاء الدین یجب مع الیسر لا مع العسر.» یا در بحث نفقات زوجه می گویند: «اگر زوجه مدیون زوج باشد، مرد می تواند نفقه ای را که باید به زن بدهد، به جای طلبش بردارد؛ به شرطی که زوجه موسره باشد.» یا آیات عظام خویی، وحید و تبریزی می فرمایند: «تحرم على الدائن مطالبة المدین إذا کان معسراً بل علیه الصبر و النظرة إلى المیسرة.» (منهاج الصالحین، ص810). لذا اگر کاری از شخص خواسته شود که به سبب ادای دین به عسر بیفتد، وفا بر او واجب نیست؛ چرا که موسربودن از شرط های وجوب ادای دین است. معادل «لا یصدق علیه الیسر» در کلام آیت الله صافی، عبارت «یکون حرجیاً علیه» نزدیک به این عبارت است.

بدهی واجب است؟(1)

هنگام رسیدن وقت دین و مطالبۀ طلبکار، بر بدهکار واجب است به هر وسیله اى برای اداى آن سعى کند؛ ولو با فروختن کالا و مزرعه اش باشد یا مطالبه کردن از کسى که به او بدهکار است یا اجاره دادن املاکش باشد (غیر از حضرت امام و آیت الله العظمی صافی: یا قرض کردن برای او حرجی نباشد) و غیر این ها. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، صافی، تبریزی و خویی)(2)

آیا قرض گرفتن برای پرداخت بدهی واجب است؟

چنانچه موعد پرداخت بدهی فرابرسد و طلبکار مهلت ندهد و اموالی هم ندارد که بدهی را پرداخت کند اما امکان قرض گرفتن وجود دارد، قرض بگیرد و بدهی را پرداخت کند. (آیت الله مکارم)

2. تنها راه ادای دین تکسّب باشد

آیا بر کسی که از پرداخت بدهی از سایر راه ها ناتوان است، کسب وکار و تلاش برای پرداخت آن واجب است؟(3)

کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد، اگر کاسبی برای او آسان باشد یا کارش کاسبی باشد، واجب است کسب کند و

ص: 66


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 10؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص314، مسئلۀ 994؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص197، مسئلۀ 801؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص213، مسئلۀ 801.
2- همان طور که گفته شد، این کارها در غیر مستثنیات دین لازم است (ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9610100091).
3- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 10؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 994؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2244؛ ناصر مکارم شیرازی، توضیح المسائل، مسئلۀ 1943؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص197، مسئلۀ 801؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص213، مسئلۀ 801؛ سیدموسی شبیری زنجانی، توضیح المسائل، ص488، مسئلۀ 2286؛ محمد فاضل لنکرانی، توضیح المسائل، ص395، مسئلۀ 1714؛ حسین نوری همدانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2272؛ سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج2، مسئلۀ 2287.

بدهی خود را بپردازد؛ بلکه در غیر این صورت نیز اگر بتواند کسبی کند که لایق شأنش باشد، احتیاط واجب آن است که کسب کند و بدهی را بپردازد. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، نوری و صافی)

نکته: آیت الله نوری قید «اگر کاسبی برای او آسان باشد» را ندارند.

بدهکار باید براى پرداخت بدهى خود تلاش کند و از طریق کسب وکار یا راه هاى مشروع دیگر چیزى به دست آورد و بدهى خود را بپردازد. (آیت الله مکارم)

کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد، واجب است در صورت حرجی نبودن به کسب وکاری بپردازد که در شأن اوست و بدهی خود را با آن ادا کند. (آیت الله وحید)

کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد، بنا بر احتیاط واجب باید به کسب وکاری بپردازد که در شأن اوست و بدهی خود را با آن ادا کند. (آیات عظام تبریزی و خویی)

کسى که بدهکار است و نمى تواند بدهى خود را بدهد، باید کسب کند و بدهى خود را بدهد؛ مگر اینکه این کار حرجى یا با هتک حیثیت وى همراه باشد. (آیت الله شبیری)

کسى که بدهکار است و نمى تواند بدهى خود را بدهد، چنانچه بتواند کاسبى کند و براى او حرج نباشد، احتیاط واجب این است که کسب کند و بدهى خود را بدهد. (آیت الله فاضل)

حکم مطالبۀ طلبکار با ناتوانی بدهکار از پرداخت بدهی

حکم مطالبۀ طلبکار با ناتوانی بدهکار از پرداخت بدهی (1)

ص: 67


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 16؛ ناصر مکارم شیرازی، توضیح المسائل، مسئلۀ 1943؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص200، مسئلۀ 810؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص216، مسئلۀ 810؛ سیدموسی شبیری زنجانی، توضیح المسائل، ص488، مسئلۀ 2285؛ محمد فاضل لنکرانی، توضیح المسائل، ص395، مسئلۀ 1713؛ حسین نوری همدانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2271؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 1000.

مطالبۀ طلبکار با ناتوانی بدهکار از پرداخت بدهی چه حکمی دارد؟

اگر بدهکار غیر از مستثنیات دین چیزی نداشته باشد، بر طلبکار حرام است که با مطالبه و خواستن طلب، او را در تنگنا و زحمت قرار دهد؛ بلکه واجب است او را تا یسر و توانایى پیداکردن مهلت بدهد. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، مکارم، صافی و شبیری)

بر طلبکار حرام است که در صورت معسربودن(1) بدهکار طلب خویش را از او مطالبه کند؛ بلکه واجب است صبر کند تا یسر و توانایی پیدا کند. (آیات عظام وحید، تبریزی و خویی)

اگر بدهکار غیر از مستثنیات دین چیزی نداشته باشد، طلبکار نمی تواند طلب خود را از او مطالبه کند و مطالبه بر او حرام است؛ بلکه واجب است صبر کند تا بتواند بدهی خود را بدهد. (آیات عظام فاضل و نوری)

گرفتن هزینۀ وصول طلب از بدهکار، بدون شرط کردنش در ضمن عقد

اشاره

گرفتن هزینۀ وصول طلب از بدهکار، بدون شرط کردنش در ضمن عقد (2)

اگر کسى از فردى طلبکار باشد و بدهکار با داشتن قدرت پرداخت، از دادن بدهی خودداری کند، آیا هزینه هاى اثبات حق از قبیل ابطال تمبر، هزینۀ دادرسى، حق کارشناسى و حق وکالت، بر عهدۀ طلبکار است یا بدهکار؟

ص: 68


1- المُعْسِر: نقیض المُوسِر. و أَعْسَر، فهو مُعْسِر: صار ذا عُسْرَةٍ و قلَّةِ ذاتِ ید، و قیل: افتقر (ابن منظور، لسان العرب، ج 4، ص564).
2- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص286، س17؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1764؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص277، مسئلۀ 882؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص172، مسئلۀ 701؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص181، مسئلۀ 701؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص307، س1188؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص359، مسئلۀ 4470؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 2، ص298، سؤال 870؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، احکام معاملات، خریدوفروش، متفرقه، اخذ هزینه های دریافت مطالبات از بدهکاران؛ حسین نوری همدانی، استفتای شخصی از سایت، کد 30610؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 48955.

در این مواقع اگرچه بدهکار معصیت کرده است، شرعاً ضامن هزینه هاى دادگاه نیست که طلبکار پرداخته است. (امام خامنه ای: در هر صورت در این گونه امور قوانین نظام جمهورى اسلامى لازم الاجراست.) (حضرت امام و امام خامنه ای و آیات عظام سیستانی، وحید، تبریزی، خویی و فاضل)اگر به علت طرح دعوا در دادگاه، زیانى متوجه طلبکار شده باشد، مى تواند از بدهکار بگیرد. هزینه هاى معمولى و متعارف را که براى گرفتن مطالبات در میان مردم رایج است، نمى تواند بگیرد؛ ولى اگر هزینه هاى فوق العاده اى بپردازد، مى تواند بگیرد؛ البته در صورتى که طرف مقابل دیون خود را به موقع نپردازد. (آیت الله مکارم)

اگر راه گرفتن حق منحصر به مراجعه به دادگاه باشد، حق دارد هزینه هاى مزبور را نیز بگیرد. (آیت الله بهجت)

خسارات ناشی از مماطلۀ مدیون بر عهدۀ مدیون است. (آیت الله نوری)

هزینه های لازم برای اثبات حق، بر عهدۀ بدهکار است. (آیت الله شبیری)

استفتایی از امام خامنه ای(مدظله العالی)

دربارۀ هزینه هایی که بدهکار بابت وصول بدهی می کند فرموده اید: «طلبکار حق گرفتن این هزینه ها را ندارد؛ ولی در هر صورت، در این گونه امور قوانین نظام جمهورى اسلامى لازم الاجراست.» سؤال این است: ظاهراً طبق قانون، فقط در صورتی این هزینه ها از بدهکار گرفته می شود که طلبکار علاوه بر اصل بدهی، درخواست گرفتن این هزینه ها را نیز بدهد. در این فرض، طبق نظر امام خامنه ای، بدهکار ملزم به پرداخت هزینه هاست. اما آیا طلبکار حق درخواست چنین مطلبی را دارد؟ در هر صورت، اگر قانون بدهکار را به پرداخت هزینه ها ملزم کرد، آیا طلبکار حق گرفتن آن ها را دارد؟(1)

مجرد آنچه در سؤال آمده، ایجاد حق نمی کند. (امام خامنه ای)

ص: 69


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 793958383.

گرفتن هزینۀ وصول طلب از بدهکار، با شرط کردنش در ضمن عقد

طلبکار در ضمن عقدی، با بدهکار شرط می کند که «در صورت خودداری یا تأخیر بدهکار در ادای دین، اگر طلبکار برای وصول طلب هزینه ای بکند، بدهکار باید آن را بپردازد.» آیا چنین شرطی صحیح و لازم است؟(1)

اشکالی ندارد. (امام خامنه ای)

اگر آن را در ضمن عقد لازم بر بدهکار شرط کرده باشند، می تواند آن را بگیرد. (آیات عظام سیستانی، تبریزی، خویی و فاضل)

اگر آن را در ضمن عقدی لازم یا جایز بر بدهکار شرط کرده باشند، تا وقتی که عقد باقی باشد، عمل به آن واجب است. (آیت الله وحید)

جریمۀ بدهکار توسط دادگاه و ضمانت طلبکار

جریمۀ بدهکار توسط دادگاه و ضمانت طلبکار (2)

آیا طلبکار در زمینۀ جریمۀ بدهکار از سوی دادگاه ضمانتی دارد؟

اگر بدهکارى که در پرداخت بدهى خود کوتاهى مى کند، به پرداخت مالیات اجراى حکم، به دولت ملزم باشد، چیزى دراین باره بر عهدۀ وام دهنده نیست. (امام خامنه ای)

بیع دین (فروش بدهی)

اشاره

حکم فروش دین و حالات مختلف آن را بیان کنید.

ص: 70


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 306738711؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص277، مسئلۀ 882؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص172، مسئلۀ 701؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص181، مسئلۀ 701؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص307، س1188؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 2، ص297، سؤال 870.
2- سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، سؤال 1759.

فروش نقدی دین: فروش نقدی چک و...

الف. فروش دین صوری: اسکونت، چک دوستانه و...

فروش دین صوری مثل چک صوری که در مقابل طلب و بدهکاری نباشد و ذمۀ دهندۀ چک بری باشد، چه حکمی دارد؟(1)

این کار ربا و حرام است. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، مکارم، وحید، صافی، تبریزی، شبیری و بهجت)

آنچه اشکال دارد و جایز نیست، این است که مبلغی از کسی قرض بگیرد و در برابر آن، چک مدت دار به مبلغ بیشتر از مبلغ قرض به او بدهد. این عمل، قرض ربوی و حرام است؛ اگرچه بعید نیست اصل قرض صحیح باشد. (امام خامنه ای)

ب. فروش دین حقیقی به کمتر، به فرد ثالث، به صورت نقد

فروش دین حقیقی، مثل چکی که طلبکار در مقابل طلب خود از بدهکار گرفته، به غیربدهکار به صورت نقد چه حکمی دارد؟(2)

ص: 71


1- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص176، س226؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، ملحقات (13)، تنزیل برات، مسئلۀ 2824؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، سؤال 1950؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص198، سؤال 4020؛ سیدموسی شبیری زنجانی، سایت، استفتائات، خریدوفروش چک، سؤال 431 و 784؛ جواد تبریزی، استفتائات جدید، ج 2، ص424، سؤال 1726؛ لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 1، ص316، س1097؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، اموربانکی، حوالۀ چک و سفته، خریدوفروش چک؛ حسین وحید خراسانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2869.
2- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص176، س227؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، سؤال 1950؛ سیدموسی شبیری زنجانی، توضیح المسائل، ص490، مسئلۀ 2297؛ سیدموسی شبیری زنجانی، سایت، استفتائات، خریدوفروش چک، سؤال 431 و 784؛ محمد فاضل لنکرانی، توضیح المسائل مسئلۀ 1725 و جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص303؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص200، مسئلۀ 812؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص216، مسئلۀ 812؛ جواد تبریزی، استفتائات جدید، ج 1، ص230، سؤال 1102 و ج 2، ص424 1726؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 991؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، ملحقات (13)، تنزیل برات، مسئلۀ 2824؛ سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص871، محمدرضا گلپایگانى، ملحقات رساله، با حاشیۀ آیت الله صافى گلپایگانی، چک و سفته؛ لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 1، ص317، س1099؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، اموربانکی، حوالۀ چک وسفته، خریدوفروش چک؛ حسین وحید خراسانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2867 و 2869؛ حسین نوری همدانی، استفتای شخصی از سایت، کد 30610.

اگر سفته یا برات را به خود بدهکار به کمتر بفروشد، مانع ندارد؛ ولى فروش آن به غیرمدیون به کمتر، ربا و حرام است. (حضرت امام)

فروش چک مدت دار به دیگرى به کمتر یا بیشتر از مبلغ مندرج در چک جایز است و اشکال ندارد. (امام خامنه ای)فروش چک مدت دار به خود بدهکار یا دیگرى به کمتر به صورت نقد جایز است. (آیات عظام مکارم، شبیری و نوری)

اگر کسی از دیگری طلبی دارد که کشیدنی و پیمانه ای نیست، می تواند آن را به دیگری به کمتر بفروشد و پول آن را نقداً بگیرد؛ ولی اگر چیزی که در ذمۀ بدهکار است، وزنی یا پیمانه ای باشد و طلبکار بخواهد آن را به مثل خودش به کمتر بفروشد، ربا و حرام است. (آیات عظام سیستانی، فاضل، تبریزی، خویی و صافی)

اگر کسى از دیگرى طلبى دارد که از جنس طلا و نقره یا کشیدنى و پیمانه اى نیست، مى تواند آن را به شخص بدهکار یا دیگرى به کمتر بفروشد و پولش را نقد بگیرد؛ ولى اگر طلب اسکناس باشد، فروختن آن به کمتر در صورتى که ثمن هم از جنس همان اسکناس باشد، محل اشکال است. در صورتى که از غیر آن جنس باشد، مثل فروش اسکناس ایرانى به دلار، اشکال ندارد. همچنین اگر بر هبه مصالحه کنند، اشکالی ندارد؛ مثلاً مالک چک مدت دار یک میلیون تومان بگوید: «با تو مصالحه می کنم که این چک را به تو ببخشم و تو هم این 950هزار تومان را به من ببخشی.» (آیت الله وحید)

نکته

1. فروش مافی الذمه را که مکیل و موزون نیست به خود بدهکار به کمتر، همۀ فقها قبول دارند.

2. در اینجا بحث فروش دین و طلب مطرح است؛ وگرنه کم کردن مقدار طلب مدت دار و گرفتن نقدی آن مشکلی ندارد و ما این بحث را در عنوان «جلوانداختن بدهی مدت دار در مقابل کاهش مبلغ آن» آورده ایم.

ص: 72

بیع دین به دین

بیع دین به دین(1)

آیا فروش دین به دین جایز است؟

این مطلب را در چهار حالت بررسی می کنیم:

1. فروش دین به دین در جایى که عوض و معوض هر دو قبل از بیع، دین و مدت دار باشد:(2)

چنین معامله ای، اگرچه وقتشان رسیده باشد، جایز نیست. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، خویی، صافی و تبریزی)

خرید دین در صورتی جایز است که با پول نقد باشد. (آیت الله مکارم)

2. فروش دین به دین در جایی که هر دو قبل از بیع، دین باشد و هر دو یا یکی از اساس حال باشد:

بنا بر احتیاط واجب، جایز نیست. (حضرت امام)

جایز نیست (آیات عظام سیستانی، وحید، خویی و تبریزی)اگر یکی از آن دو از ابتدا مدتی نداشته باشد، مثل کلی در ذمه به صورت نقدی، فروش آن به دین مدت دار جایز است؛ همان طور که فروش کلی در ذمه که دین است، جایز است؛ مانند مسلمٌ فیه قبل از رسیدن زمانش از فروشنده اش و نه از غیر او به صورت دین، به شرط زیاده و جایز است فروش آن بعد از رسیدن زمانش مطلقاً از فروشنده اش و نه غیر او به صورت دین. (آیت الله صافی)

ص: 73


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی احکام الدین، مسئلۀ 7؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص313، مسئلۀ 991؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص200، مسئلۀ 812؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص216، مسئلۀ 812؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، معاملات، خریدوفروش، متفرقات خریدوفروش، خریدوفروش دین.
2- مثال برای اینکه عوض و معوض هر دو قبل از بیع، دین باشد، سه فرض دارد: 1. زید و عمرو، هرکدام بر گردن دیگری دینی دارد و هرکدام دینی را که بر گردن دیگری دارد، در مقابل هم، به هم می فروشند؛ 2. زید و عمرو هرکدام برگردن بکر دینی جداگانه دارند و دینی را که هرکدام بر گردن بکر دارد، به هم می فروشند؛ 3. زید بر گردن بکر دینی دارد و عمرو بر گردن علی دینی دارد که باز زید و عمرو دین را به هم می فروشند. هر سه فرض باطل است؛ زیرا در هر سه فرض، دین قبل از عقد بیع است. البته طبق نظر حضرت امام، بطلان گاهی به احتیاط است و گاهی به فتوا و طبق فتوای آیت الله العظمی خویی و من تبع، همۀ فروض به فتوا باطل است (نک: منابع پاورقی قبل).

3. اگر هیچ یک از عوض و معوض قبل از بیع، دین نباشد و هر دو به سبب بیع دین شود:(1)

این بحث صورت هاى زیادى دارد که این مختصر (تحریر الوسیلة) گنجایش آن را ندارد. (حضرت امام)

اگر عوضین هر دو به سبب بیع، دین شود، در صورتی که هر دو مدت دار باشد، عقد باطل است و در غیر این حالت عقد صحیح است. (آیت الله سیستانی)

اگر عوضین هر دو به سبب بیع، دین شود، در صورتی که هر دو مدت دار باشد، عقد به احتیاط واجب باطل است و در غیر این حالت عقد صحیح است. (آیات عظام وحید، خویی و تبریزی)

4. اگر یکی از آن دو قبل از بیع دین باشد و دیگری به سبب عقد دین شود؛ مثلاً کسی چیزی را که در ذمۀ دیگری طلبکار است، نسیه بفروشد:

این بحث صورت هاى زیادى دارد که این مختصر (تحریر الوسیلة) گنجایش آن را ندارد. (حضرت امام)

اگر یکی از عوضین قبل از عقد دین باشد و دیگری به سبب عقد دین شود، اگر دومی مدت دار باشد، عقد باطل است؛ ولی اگر کلیِ در ذمه باشد و مدت دار نباشد، صحیح است؛ به جز در بیع مسلم فیه(2) قبل از رسیدن زمان آن که فروش آن به غیرفروشنده اش مطلقاً(3) جایز نیست؛ ولی بعد از رسیدن زمانش، فروش آن به غیرفروشنده جایز است. همچنین فروش آن به خود فروشنده مطلقاً(4)جایز است. (آیت الله سیستانی)

ص: 74


1- ظاهراً منظور بیع نسیه به نسیه است؛ مثلاً من یک کیلو سیب را که قرار است یک ماه دیگر تحویل شما بدهم با خصوصیات دقیق و مشخص، به یک کیلو پرتقال با خصوصیات دقیق و مشخص بفروشم که قرار است شما دو ماه دیگر تحویل من بدهید.
2- القول فی السلف و یقال السلم أیضاً و هو ابتیاع کلی مؤجل بثمن حالّ عکس النسیئة. و یقال للمشتری: «المسلِم» بکسر اللام و للثمن بفتحها و للبائع «المسلم إلیه» و للمبیع «المسلم فیه» (سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، ج 1، ص543، القول فی السلف).
3- یعنی دینی که به سبب عقد ایجاد شده است، چه مدت دار باشد و چه کلی فی الذمۀ بدون مدت باشد؛ در هر دو صورت باطل است.
4- ظاهراً مراد از این «مطلقاً» این است که چه اجل فرارسیده باشد و چه نرسیده باشد، می توان آن را به خود فروشنده فروخت.

اگر یکی از عوضین قبل از عقد دین باشد و دیگری به سبب عقد دین شود، صحیح است؛ به جز در بیع مسلم فیه قبل از رسیدن زمان آن که فروش آن به غیر فروشنده اش مطلقاً جایز نیست و به خود فروشنده بنا بر احتیاط واجب جایز نیست؛ ولی بعد از رسیدن زمانش، فروش آن به غیرفروشنده یا به خود فروشنده جایز است. (آیت الله وحید)

اگر یکی از عوضین قبل از عقد دین باشد و دیگری به سبب عقد دین شود، صحیح است؛ به جز در بیع مسلم فیه قبل از رسیدن زمان آن که فروش آن به غیرفروشنده اش مطلقاً جایز نیست؛ ولی بعد از رسیدن زمانش، فروش آن به غیرفروشنده جایز است. همچنین فروش آن به خود فروشنده مطلقاً جایز است بنا بر تفصیلی که گذشت.(1) (آیت الله خویی)

اگر یکی از عوضین قبل از عقد دین باشد و دیگری به سبب عقد دین شود، صحیح است؛ به جز در بیع مسلم فیه قبل از رسیدن زمان آن بنا بر تفصیلی که گذشت.(2) (آیت الله تبریزی)

ص: 75


1- ایشان در بحث بیع سلف آورده اند: «إذا اشترى شیئاً سلفاً جاز بیعه من بایعه قبل حلول الأجل و بعده بجنس آخر أو بجنس الثمن بشرط عدم الزیادة و لا یجوز بیعه من غیره قبل حلول الأجل و یجوز بعده سواء باعه بجنس آخر أو بجنس الثمن مع الزیادة أو النقیصة أو التساوی. هذا فی غیر المکیل و الموزون و أما فیهما فلا یجوز بیعهما قبل القبض مرابحة [باسود] مطلقاً کما تقدم (سیدابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، ج 2، ص61، مسئلۀ 250).
2- ایشان در بحث بیع سلف آورده اند: إذا اشترى شیئاً سلفاً جاز بیعه من بایعه قبل حلول الأجل و بعده بجنس آخر أو بجنس الثمن بشرط عدم الزیادة. نعم إذا کان الثمن من الأوراق النقدیة ففی اشتراط عدم الزیادة إشکال و لا یجوز بیعه من غیره قبل حلول الأجل و یجوز بعده؛ سواء باعه بجنس آخر أو بجنس الثمن مع الزیادة أو النقیصة أو التساوی. هذا فی غیر المکیل و الموزون و أما فیهما، فلا یجوز بیعهما قبل القبض مرابحة مطلقاً کما تقدم (جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص65، مسئلۀ 250).

ص: 76

فصل سوم: قرض (وام )

اشاره

ص: 77

ص: 78

تعریف قرض

قرض به چه معناست؟(1)

قرض عبارت است از تملیک مالی به دیگری به وجه ضمانت در ذمه به اینکه بدهکار آن مال را به عهده بگیرد تا (حضرت امام: خود آن مال را یا) در صورتی که مثلی است، مثل آن و اگر قیمی است، قیمت آن را بعداً به قرض دهنده بپردازد. به تملیک کننده «مقرض» یا «وام دهنده» و به قبول کنندۀ ملک، «مقترض » یا «مستقرض» یا «وام گیر» یا «وام خواه» گفته مى شود. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی و صافی)

حکم قرض دادن و قرض گرفتن

حکم قرض دادن

قرض دادن از لحاظ شرعی چه حکمی دارد؟(2)

قرض دادن به مؤمن، مخصوصاً براى نیازمند، از مستحبات مؤکد است.(3) (مراجع عظام تقلید)

حکم قرض گرفتن

قرض گرفتن بدون نیاز یا با احتیاج اندک

ص: 79


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، قبل از مسئلۀ 1؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، کتاب الدین و القرض، احکام القرض، قبل از مسئلۀ 1002.
2- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج2، احکام قرض، قبل از مسئلۀ 2273.
3- در کلام فقها آمده است که استحباب مؤکد قرض به سبب خصوصیتى است که در آن وجود دارد و آن اینکه به وسیلۀ آن نیاز او برآورده و گرفتاری اش برطرف مى شود. از پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است: «هرکسى به برادر مسلمانش قرض دهد، در مقابل هر درهمى که به او قرض داده، به وزن کوه احد از کوه هاى رضوى و طور سینا، براى او حسنه است. اگر در مطالبه اش با او مدارا کند، به برکت این مدارا، مانند برق جهندۀ فروزان، بدون حساب و عذاب از روى صراط مى گذرد. هرکس برادر مسلمانش نزد او شکایتى برد و به او قرض ندهد، خداوند عزوجل در روزى که نیکوکاران را جزا مى دهد، بهشت را بر او حرام مى کند.»

قرض گرفتن در صورت احتیاج نداشتن به آن یا با احتیاج کم به آن، چه حکمی دارد؟(1)

قرض گرفتن در صورت احتیاج نداشتن مکروه است و با داشتن حاجت، کراهتش تخفیف پیدا می کند؛ بنابراین هرمقدار که نیاز شدیدتر باشد، کراهت کمتر می شود تا جایی که شدت احتیاج، کراهت را به کلی از بین می برد. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی و صافی)

مدیون کردن خویش در صورت داشتن توانایی مالی، عملی مکروه است. (آیات عظام وحید، خویی و تبریزی)

قرض کردن در صورت نیاز برای کاری ضروری

قرض کردن در صورتى که امر واجبى مثل حفظ آبرو وابسته به آن باشد، چه حکمی دارد؟(2)و(3)

در این صورت، قرض کردن واجب می شود؛ مثل جایی که حفظ جان و آبرو و... وابسته به قرض کردن است. (حضرت امام و آیت الله صافی)

قرض کردن در صورت احتیاج، اگر براى امر ضرورى باشد، لازم است. (آیت الله بهجت)

در فرض سؤال، کراهت آن برطرف می شود. (آیت الله مکارم)

موارد آن مختلف است. (آیت الله وحید)

ص: 80


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 1؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص195، مسئلۀ 788؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص211، مسئلۀ 788؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، کتاب الدین و القرض، احکام القرض، مسئلۀ 1002.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 1؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص359، مسئلۀ 4469؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9608110015؛ حسین وحید خراسانی، استفتای شخصی از سایت، بدون کد؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 48955.
3- مشهور فقها در بحث تیمم می فرمایند: «اگر ناچار شود که براى تهیۀ آب قرض کند، باید قرض نماید؛ ولى کسى که مى داند یا گمان دارد که نمى تواند قرض خود را بدهد، واجب نیست قرض کند» (سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، مسئلۀ 666). دقت به این مسئله، در مانحن فیه می تواند کارگشا باشد.

چنانچه امکان بازپرداخت قرض وجود دارد و انجام واجب، متوقف بر قرض باشد، قرض کردن واجب می شود؛ اما در فرضی که امکان بازپرداخت قرض وجود ندارد، به شرط اضطرار یا تزاحم با واجب اهم یا مساوی، می تواند قرض کند. (آیت الله شبیری)

قرض گرفتن کسی که توانایی ادای آن را ندارد

قرض گرفتن کسی که توانایی ادای آن را ندارد، چه حکمی دارد؟(1)

بنا به احتیاط واجب، کسی که مالی ندارد تا با آن قرض خود را بدهد و احتمال و انتظار رسیدن چنین مالی را هم ندارد، جز در هنگام ضرورت قرض نگیرد (حضرت امام و آیت الله سیستانی: مگر اینکه قرض دهنده را از حال و وضعیت مالی خویش مطلع کند.) (حضرت امام و آیات عظام سیستانی و صافی)

اگر احتمال نمی دهد که در حال یا آینده قادر به پرداخت باشد، اشکال دارد. (آیت الله مکارم)

جایز نیست؛ مگر اینکه رضایت قرض دهنده احراز شود. (آیت الله شبیری)

شروط لازم در قرض

شروط لازم در قرض دهنده و قرض گیرنده

اشاره

برای صحت قرض چه شروطی در قرض دهنده و قرض گیرنده لازم است؟(2)

ص: 81


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، ص635، مسئلۀ 1؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، کتاب الدین و القرض، احکام القرض، مسئلۀ 1002؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9608110015؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 48972.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 3؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص316، مسئلۀ 1005؛ ناصر مکارم شیرازی، توضیح المسائل، مسئلۀ 1940.

در قرض دهنده و قرض گیرنده شش شرط لازم است:

1 تا 5. بلوغ، عقل، اختیار،(1) قصد(2)

و سفیه نبودن: در هر دوی قرض دهنده و قرض گیرنده، بلوغ، عقل، اختیار، قصد و سفیه نبودن شرط است. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، مکارم و صافی)

6. محجور نبودن(3)

در قرض دهنده و قرض گیرنده شرط است که محجور نباشند. (حضرت امام و آیت الله مکارم)

در قرض دهنده شرط است که ممنوع از تصرف در اموالش (آیت الله سیستانی: به جهت مفلس بودن) نباشد. (آیات عظام سیستانی و صافی)

ص: 82


1- اختیار شرط است. مقصود از «مکره» کسى است که از ترک بیع ترسان باشد؛ از این جهت که دیگرى با تهدید ضررزدن به او یا دچارکردن او به حرج، بر ترک بیع مجبور کند؛ ولى اگر ناچارى و اضطرار، او را به فروختن وادارد، این اضطرار، به صحت آن ضرر نمى رساند؛ اگرچه این ناچارى به سبب این باشد که دیگرى او را به چیزى الزام کرده است؛ مثل اینکه ظالمى او را ملزم کند که مبلغى بپردازد و او هم ناچار شود مالش را بفروشد تا آن را به او بپردازد.
2- الف. قصد شرط است؛ پس قرض کسى که قصد ندارد، مانند مزاح کننده و اشتباه کار و سهوکننده، صحیح نیست. ب. اختیار شرط است و مقصود از «مکره» کسى است که از ترک بیع ترسان باشد، از این جهت که دیگرى با تهدید به ضررزدن به او یا دچارکردن او به حرج، او را بر ترک بیع مجبور کند؛ ولى اگر ناچارى و اضطرار او را به فروختن وادارد، این اضطرار، به صحت آن ضرر نمى رساند؛ اگرچه این ناچارى به سبب این باشد که دیگرى او را به چیزى الزام کرده است؛ مثل اینکه ظالمى او را ملزم کند مبلغى را بپردازد و او هم ناچار شود مالش را بفروشد تا آن را به او بپردازد. ج. ممنوع از تصرف نباید باشد؛ یعنی قرض از غیرمالک واقع نمى شود در صورتى که از طرف او وکیل نباشد یا بر او ولایت نداشته باشد. پدر و جد پدرى و وصى از طرف آن دو و نیز حاکم شرع بر شخص ولایت دارد. نیز از کسى که به علت سفاهت یا بى پولى یا غیر این ها از اسباب حجر، محجور باشد، قرض واقع نمى شود (سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 3 و کتاب البیع، القول فی شرائط المتعاقدین، الثالث: القصد).
3- ممنوع از تصرف نباید باشد؛ یعنی از غیرمالک در صورتى که از طرف او وکیل نباشد یا بر او ولایت نداشته باشد، قرض واقع نمى شود و از کسى که به سبب سفاهت یا بى پولى یا غیر این ها از اسباب حجر، محجور باشد نیز قرض واقع نمى شود. در حقیقت شرط 5 و 6 یک شرط است که تحت عنوان «مالک بودن در تصرف» جمع می شود. در باب بیع، «سفیه نبودن» و «محجورنبودن» تحت عنوان «مالک بودن در تصرف» یا «عدم محجوریت» ذکر شده است (نک: تحریر الوسیلة، شروط متعاقدین)؛ اما اینکه در متن جدا ذکر شد، به این دلیل است که بعضی از فقها بین سفاهت که نوعی محجوریت است و محجوربودن به علل دیگر، در باب قرض بین قرض گیرنده و قرض دهنده، فرق گذاشته اند؛ لذا در باب قرض لازم است دو فرد از یک مفهوم کلی، جدا ذکر شود تا بتوانیم این دقت را حفظ کنیم.
قرض گرفتن از برخی غیرمسلمانان

قرض گرفتن پول از فرد مسیحى و یهودى و فرقۀ ضالۀ بهائیت و قرض دادن به آن ها چه حکمی دارد و آیا این کار براى مسلمان جایز است؟(1)

در غیر فرقۀ ضالۀ بهائیت مانع ندارد. (حضرت امام)

قرض گرفتن یا قرض دادن به فرقه هایی مثل بهائیت، ناصبی ها، صوفی ها، اهل حق، دراویش و کفار اهل کتاب و کفار غیراهل کتاب چه حکمی دارد؟

اگر موجب تقویت کفر و باطل شود، جایز نیست. علاوه بر آن، به طور کلی، از هرگونه معاشرت با فرقۀ ضالۀ مضلّۀ بهائیت اجتناب کنید. (امام خامنه ای)

هرگونه ارتباط یا قرض دادن یا قرض گرفتن از بهائیان یا ناصبی ها جایز نیست؛ همچنین از چنین دادوستدی با دراویش و صوفیه اجتناب کنید. در صورتی که قرض دادن یا قرض گرفتن از اهل حق موجب تقویت مذهب آن ها نشود، اشکالی ندارد. همچنین در صورتی که قرض دادن یا قرض گرفتن از کفار باعث تحقیر مسلمانان نشود و مشکلی ایجاد نکند، مانعی ندارد. (آیت الله مکارم)

فی نفسه اشکالی ندارد؛ مگر اینکه موجب تقویت یا تأیید فرقه ای فاسد شود یا خوف تضعیف عقیدۀ حق در آن باشد. (آیت الله شبیری)

قرض گرفتن از شخصی که با منت قرض می دهد

قرض گرفتن از کسی که با خواری و منت قرض می دهد، چه حکمی دارد؟(2)

ص: 83


1- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص290، سؤال 25؛ سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 306738711؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری: 9610100091؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 48972.
2- ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، احکام معاملات، قرض، احکام قرض، احکام قرض دهنده.

حرام نیست؛ اما خلاف احتیاط است. احتیاط مستحب، ترک آن است. (آیت الله مکارم)

خصوصیات مالی که قرض داده می شود

1. عین بودن (قرض دادن منفعت و دین)

آیا لازم است مالی که قرض داده می شود، عین باشد؟ قرض دادن چیزی که عین نیست مثل منافع، چه حکمی دارد؟(1)

مالی که قرض داده می شود باید (حضرت امام: بنا بر احتیاط واجب) عین باشد؛ پس وام دادن دین و منفعت صحیح نیست. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، صافی، تبریزی و خویی)

2. مملوک بودن؛ قابلیت مالک شدن مال توسط مسلمان

2. مملوک بودن؛ قابلیت مالک شدن مال توسط مسلمان(2)

قرض دادن چیزی که تملک آن صحیح نیست، مثل شراب، چه حکمی دارد؟

مالی که قرض داده می شود، باید مملوک باشد؛ پس قرض دادن آنچه تملکش صحیح نیست مانند شراب و خوک، جایز نیست. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، صافی، تبریزی و خویی)

3. مشخص بودن (قرض دادن چیز کلى)

آیا در قرض، شرط است که عین مشخصی باشد یا قرض دادن چیز

ص: 84


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، القول فی القرض، مسئلۀ 4؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص195، مسئلۀ 789 و 790؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص211، مسئلۀ 789 و 790؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 1006 و 1007.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، القول فی القرض، مسئلۀ 4؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص195، مسئلۀ 789 و 790؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص211، مسئلۀ 789 و 790؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 1006 و 1007.

کلی نیز صحیح است؟(1)وام دادن چیز کلى، به اینکه عقد بر کلى واقع شود و آن را با دادن مصداقى از آن به او تحویل دهد، بنا بر احتیاط واجب، جایز نیست. (حضرت امام)

قرض دادن کلی در معین صحیح است؛ مانند قرض دادن یک عدد اسکناس پنج هزارتومانی از بین ده اسکناس پنج هزارتومانی معین. (آیات عظام سیستانی، وحید و خویی)

قرض دادن کلی در معین و کلی در ذمه صحیح است، به این صورت که عقد بر کلی واقع شود؛ اگرچه اقباضش محقق نمی شود مگر بعد از دادن یک عین شخصی خارجی. (آیت الله تبریزی)

در قرض شرط نیست که عین مشخص باشد؛ بلکه قرض دادن کلی نیز صحیح است، به این صورت که عقد قرض بر روی کلی ایجاد شود؛ اگرچه اقباض آن جز با دادن عین مشخص ممکن نیست. (آیت الله صافی)

4. امکان ضبط اوصاف و خصوصیات آن

آیا در چیزی که قرض داده می شود، شرط است که تعیین اوصاف و خصوصیاتش ممکن باشد؟(2)

در قرض مثلى معتبر است از چیزهایى باشد که ضبط اوصاف و خصوصیات آن که قیمت و تمایل به آن با اختلاف آن ها مختلف مى شود، ممکن باشد. اما در قیمى ها، مانند گوسفندان و جواهرات، امکان ضبط اوصاف آن ها معتبر نیست؛ بلکه همین که در وقت قرض دادن، قیمت آن ها معلوم باشد، کفایت مى کند. (حضرت امام)

ص: 85


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 4؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص195، مسئلۀ 789؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص211، مسئلۀ 789؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 1006.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 4.

باید از چیز هایی باشد که ضبط اوصاف و خصوصیاتی که در قیمت و رغبت به آن مؤثر است، ممکن باشد؛ اما قرض دادن چیزی که ضبط اوصاف و خصوصیات آن جز با مشاهده ممکن نیست، مثل گوشت و جواهرات، جایز نیست. (آیت الله صافی)

5. معلوم بودن مقدار مال

5. معلوم بودن مقدار مال(1)

آیا در قرض، تعیین مقدار مال و صفات و خصوصیات آن لازم است؟

در قرض باید مقدار مال با پیمانه در چیزهایى که پیمانه مى شود و با وزن در چیزهایى که وزن مى شود و با شماره در چیزهایى که با شمردن اندازه گیرى مى شود، معلوم باشد؛ پس قرض دادن انباشته اى از طعام به صورت گزاف صحیح نیست. اگر با پیمانۀ معیّنى اندازه شود و ظرف معیّنى پر شود که غیرپیمانۀ متعارف باشد یا با سنگ معیّنى وزن شود که غیر وزنۀ متعارف نزد مردم باشد، بعید نیست به آن اکتفا شود؛ لکن احتیاط خلاف آن است. (حضرت امام و آیت الله صافی)

در قرض، تعیین مقدار مال و خصوصیاتی که ارزش مالی آن با اختلاف آن ها متفاوت می شود، لازم نیست. البته بر قرض گیرنده تحصیل علم به مقدار و صفات مال از باب مقدمۀ ادای آن لازم است. (آیت الله تبریزی: این مطلب دربارۀ قرض عین شخصی یا کلی در معیّن است؛ ولی در کلی در ذمه باید مقدار و اوصافی که در ارزش مالی آن دخیل است، مشخص شود.) (آیات عظام تبریزی، سیستانی، وحید و خویی)در قرض باید مقدار و جنس مشخص باشد. (آیت الله مکارم)

در قرض مقدار آن باید کاملًا معلوم باشد. البته لازم نیست در هنگام

ص: 86


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 5؛ ناصر مکارم شیرازی، توضیح المسائل، مسئلۀ 1940؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 1006 و 1007؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص195، مسئلۀ 790؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص211، مسئلۀ 790؛ سیدموسی شبیری زنجانی، توضیح المسائل، ص487، مسئلۀ 2281.

قرض گرفتن، مقدار آن معلوم باشد؛ بلکه اگر بعد از قرض گرفتن هم مقدارش مشخص شود، مانعى ندارد. (آیت الله شبیری)

6. مبهم نبودن مال

6. مبهم نبودن مال(1)

قرض باید بر جنس معین واقع شود؛ پس قرض دادن مبهم صحیح نیست؛ مانند: «یکى از این دو تا.» (حضرت امام و آیت الله صافی)

قرض دادن شیء مبهم صحیح نیست. (آیت الله سیستانی)(2)

قرض گرفتن از کسی که حساب خمسی ندارد

اشاره

قرض گرفتن از کسی که می دانیم خمس نمی دهد و کلاً اهل پرداخت وجوهات شرعی نیست، چه حکمی دارد؟(3)

1. مالی که در تعلق خمس به آن شک داریم

قرض گرفتن از این مال اشکالی ندارد. (مراجع عظام تقلید)

2. مالی که یقین داریم خمس به آن تعلق گرفته و خمسش پرداخت نشده است

انسان نمى تواند در مالى که یقین دارد خمسش را نداده اند، تصرف کند. (حضرت امام و آیات عظام مکارم، بهجت، نوری، شبیری، صافی،

ص: 87


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 5؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 1006 و 1007.
2- کلمۀ «مبهم» در اینجا تصورات مختلفی دارد: یکی همان که حضرت امام فرمود: «مثلاً دو کیسه برنج با خصوصیات یکسان است و قرض دهنده می گوید یکی از این دو را قرض دادم»؛ اما فرض دیگر، مثل اینکه بگوید: «یک شیء را به تو قرض می دهم» و اصلاً مشخص نمی کند. اینکه حضرت امام و آیت الله العظمی سیستانی می گویند قرض مبهم صحیح نیست، متنشان یکی است، اما مرادشان دو چیز است؛ زیرا آن مثال حضرت امام برای قرض مبهم، طبق نظر آیت الله العظمی سیستانی درست است؛ چراکه از نظر ایشان، کلی فی المعین در قرض اشکال ندارد. البته فرض آیت الله العظمی سیستانی طبق نظر همه اشکال دارد.
3- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج2، مسئلۀ 1795؛ سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، شمارۀ استفتا: 760485.

گلپایگانی و اراکی)

قرض گرفتن از این مال اشکالی ندارد. (امام خامنه ای و آیات عظام خویی و تبریزی)

اگر صاحب مال خمس دهنده نباشد و گیرنده مسلمان اثناعشرى باشد، اشکالی ندارد. (آیت الله سیستانی)

3. مالی که یقین به تعلق خمس بر آن و شک در پرداخت آن داریم

3. مالی که یقین به تعلق خمس بر آن و شک در پرداخت آن داریم(1)

قرض گرفتن از این مال اشکالی ندارد. (امام خامنه ای و آیت الله شبیری)

خواندن صیغه؛ حکم معاطات در قرض

خواندن صیغه؛ حکم معاطات در قرض (2)

آیا در صحت قرض، خواندن صیغه لازم است یا قرض معاطاتی صحیح است؟

در قرض لازم نیست صیغه بخوانند؛ بلکه اگر چیزی را به نیت قرض به کسی بدهد و او هم به همین قصد بگیرد، صحیح است. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، مکارم، وحید، صافی، تبریزی، فاضل، نوری، بهجت و خویی)

در قرض باید انشای قرض صورت گیرد؛ ولى لازم نیست انشای قرض با لفظ (صیغه) باشد؛ بلکه اگر با نوشتار باشد، یا چیزى را به نیت قرض به کسى بدهد و او هم به همین نیت بگیرد، یا با فعل دیگر انشا صورت گیرد، صحیح است. (آیت الله شبیری)

ص: 88


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، شمارۀ استفتا: 760485؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 50160.
2- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج2، مسئلۀ 2273.

شرط بودن قبض و اقباض در صحت قرض

شرط بودن قبض و اقباض در صحت قرض (1)

آیا در صحت قرض و مالک شدن قرض گیرنده، تحویل گرفتن و تحویل دادن شرط است؟

در صحت قرض، تحویل گرفتن و تحویل دادن شرط است؛ پس قرض گیرنده مالى را که وام مى گیرد، جز بعد از قبض، مالک نمى شود. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، صافی، وحید، نوری، تبریزی و خویی)

در قرض، قبض و اقباض شرط است و همین که در دسترس قرض گیرنده قرار گیرد، کافی است. (آیت الله مکارم)

در صحت قرض و مالک شدن قرض گیرنده، تحویل گرفتن و تحویل دادن شرط است؛ ولی همین که مثلاً به حسابش واریز شود، کافی است. (آیت الله شبیری)

شرط بودن تصرف در صحت قرض

شرط بودن تصرف در صحت قرض (2)

آیا تصرف کردن قرض گیرنده شرط صحت قرض است؟

تصرف کردن قرض گیرنده شرط صحت قرض نیست. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی و صافی)

نکته: با توجه به عنوان بعدی، از نظر آیات عظام نوری، شبیری، فاضل، خویی، تبریزی، اراکی، گلپایگانی و مکارم، حتی در صورت بقای عین مال، قرض گیرنده حق دارد از پس دادن خود آن عین خودداری

ص: 89


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 6؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص211، م791؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص195، مسئلۀ 791؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 1008؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 610100091؛ حسین نوری همدانی، استفتای شخصی از سایت، کد 30621؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 48972.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب القرض، مسئلۀ 6؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص317، مسئلۀ 1008؛ سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، مسئلۀ 2282.

کند؛ بنابراین از این حکم چنین برداشت می شود که ایشان تصرف را شرط نمی دانند.

باقی بودن عین مال قرضی و مطالبۀ قرض دهنده

باقی بودن عین مال قرضی و مطالبۀ قرض دهنده (1)

در صورتی که عین مال قرضی نزد قرض گیرنده موجود باشد، آیا صاحب مال حق مطالبۀ آن را دارد؟

اگر مالی که قرض کرده است، از بین نرفته باشد و صاحبِ مال آن را مطالبه کند، واجب نیست بدهکار آن را بدهد. اگر بدهکار بخواهد آن را بدهد، طلبکار می تواند نپذیرد. (حضرت امام و آیت الله سیستانی)

اگر مالی که قرض کرده است، از بین نرفته باشد و صاحبِ مال آن را مطالبه کند، واجب نیست بدهکار آن را بدهد. (آیات عظام وحید، تبریزی و خویی)

احتیاط مستحب دادن همان مال است. (آیات عظام مکارم، شبیری، فاضل و نوری)

اگر عین مالی که قرض داده شده، باقی باشد و قرض دهنده یا قرض گیرنده ادای دین را با پرداخت خود آن مطالبه کنند، در صورتی که قرض قیمی باشد، بر هر دو امتناع جایز است. در صورت مثلی بودن، قرض دهنده حق مطالبۀ آن را ندارد؛ ولی قرض گیرنده مختار است خودِ عین یا مثل آن را بپردازد. (آیت الله صافی)

ص: 90


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، ص641، مسئلۀ 14؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2248؛ ناصر مکارم شیرازی، توضیح المسائل، مسئلۀ 1947؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، م793؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، ج 2، ص97، کتاب الدین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 13؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 793؛ سیدموسی شبیری زنجانی، توضیح المسائل، ص488، مسئلۀ 2290؛ محمد فاضل لنکرانی، توضیح المسائل، ص395، مسئلۀ 1718؛ حسین نوری همدانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2276.

فسخ عقد قرض؛ لازم بودن عقد قرض

فسخ عقد قرض؛ لازم بودن عقد قرض (1)

آیا قرض عقد لازم است یا جایز؟ آیا قرض دهنده یا قرض گیرنده حق فسخ قرض را دارند؟

قرض عقد لازم است؛ پس وام دهنده حق فسخ آن و رجوع به عین قرض داده شده را، اگر موجود باشد، ندارد و وام گیرنده هم حق فسخ و برگرداندن عین را در قیمى ها ندارد.(2) (حضرت امام و آیت الله صافی)

قرض عقدی لازم است و قرض دهنده یا قرض گیرنده حق فسخ آن را ندارند تا با این فسخ عین قرض داده شده در صورت باقی بودن، به قرض دهنده برگردد. (آیت الله سیستانی)

بنا بر اقوا، جزو عقود لازم است. (آیت الله نوری)

قرض از طرف قرض گیرنده لازم و از طرف قرض دهنده جایز است و اگر در صیغۀ قرض، براى پرداخت آن مدتى قرار دهند، بنا بر احتیاط واجب، طلبکار قبل از تمام شدن آن مدت نمى تواند طلب خود را مطالبه کند؛ ولى بدهکار مى تواند هروقت خواست، قرض را بپردازد.(3)

(آیت الله بهجت)

از طرف قرض دهنده لازم است؛ ولی از طرف قرض گیرنده جایز است. (آیت الله شبیری)

ص: 91


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 7؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، مسئلۀ 1009؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص363، سؤال 4488؛ حسین نوری همدانی، استفتای شخصی از سایت، کد 30621؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 49006.
2- مثلاً فردی گوسفندی قرض گرفته بوده و الان پشیمان شده و می خواهد گوسفند را به صاحب قبلی اش پس بدهد و قرض را فسخ کند. در اینجا چنین حقی برای او نیست؛ لذا قرض دهنده می تواند این فسخ را نپذیرد و فقط به گرفتن قیمت راضی شود؛ حتی اگر قرض گیرنده بگوید: «اصلاً فسخ نمی کنم؛ اما این گوسفند را که همان است که قرض دادی، بیا به عنوان ادای دینت بپذیر.» در اینجا هم قرض دهنده می تواند از پذیرش این گوسفند امتناع کند و فقط به گرفتن قیمت راضی شود.
3- برای تکمیل این بحث، نک: عنوان «مطالبۀ طلب مؤجل و پرداخت آن پیش از تمام شدن مدت آن» از همین نوشته.

نحوۀ مطالبه و پرداخت نوع کالا در قرض مثلی و قیمی

اشاره

مطالبه و پرداخت نوع کالا در هریک از قرض های مثلی و قیمی به چه نحو باید باشد؟

نحوۀ مطالبه و پرداخت قرض مثلی و قیمی از این قرار است:

الف. در مثلی ها

1. پرداخت مثل

1. پرداخت مثل(1)

اگر مال قرض گرفته شده مثلی باشد، آیا پرداخت مثل آن کفایت می کند و آیا تغییرنکردن قیمت یا رضایت طرفین در کفایت کردن پرداخت مثل شرط است؟

مال قرض گرفته شده اگر مثلى باشد، پرداخت آن به پرداختن مثل آن است؛ هرچند قیمت آن تغییر کرده باشد. این همان وفایى است که متوقف بر رضایت دو طرف نیست. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، صافی، تبریزی، فاضل، نوری، بهجت، خویی و شبیری)

نکته: اگر مال مثلی قرض گرفته شده پول باشد، بحث محاسبۀ تورم و کاهش ارزش پول در آن مطرح است که در عنوانِ «بررسی راه های مطرح شده برای خلاصی از ربا در قرض» مطرح می شود.

ص: 92


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 8 و 14؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2240؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص195، مسئلۀ 792؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، ج 2، ص95، کتاب الدین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 8 و 13؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص211، مسئلۀ 792؛ سیدموسی شبیری زنجانی، توضیح المسائل، ص488، مسئلۀ 2289؛ محمد فاضل لنکرانی، توضیح المسائل، ص395، مسئلۀ 1717؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص304، سؤال 1176؛ حسین نوری همدانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2275؛ محمدتقی بهجت، توضیح المسائل، ص364، مسئلۀ 1819.
2. پرداخت قیمت یا جنس دیگری در مثلیات

2. پرداخت قیمت یا جنس دیگری در مثلیات(1)

اگر مال قرض گرفته شده مثلی باشد، آیا پرداخت قیمت آن کفایت می کند؟

خیر، کافی نیست؛ مگر با رضایت طرفین. (حضرت امام و امام خامنه ای و آیات عظام سیستانی، صافی، تبریزی، شبیری، فاضل، نوری، بهجت، وحید و خویی)

نکته: اگر هر دو به پرداخت قیمت راضی شوند، اشکالی ندارد و در این صورت، قیمت وقت ادا معتبر است. (آیات عظام وحید، تبریزی و خویی)نکته: در این فرض اگر بر قیمت روز مشخصی توافق شود، تابع توافق است. در غیر این صورت، قیمت روز پس دادن دین ملاک است. (امام خامنه ای)

آیا شرط پرداخت قرض از جنس دیگر در مثلی ها صحیح است؟ در صورت صحت، آیا بیشتر بودن قیمت آن جنس اشکالی ندارد؟

اگر قیمت آنچه بازگردانده می شود بیشتر باشد، حرام است. (آیت الله شبیری)(2)

3. نایاب شدن یا تعذر مثل در مثلیات

در صورت نایاب شدن مثل یا تعذر آن، تکلیف مدیون در ادای بدهی چیست؟(3)

ص: 93


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 8 و 14؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2240؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص195، مسئلۀ 792؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، ج 2، ص95، کتاب الدین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 8 و 13؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص211، مسئلۀ 792؛ سیدموسی شبیری زنجانی، توضیح المسائل، ص488، مسئلۀ 2289؛ محمد فاضل لنکرانی، توضیح المسائل، ص395، مسئلۀ 1717؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص304، سؤال 1176؛ حسین نوری همدانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2275؛ محمدتقی بهجت، توضیح المسائل، ص364، مسئلۀ 1819؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1760؛ سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 725455856.
2- سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 49066.
3- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 134360739؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 693؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج3، کتاب الغصب، مسئلۀ 693؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، کتاب الغصب، مسئلۀ 828؛ سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الغصب، مسئلۀ 25.

در فرض سؤال، باید قیمت آن را بپردازد؛ هرچند می تواند با رضایت طلبکار، جنس دیگری را که هم قیمت است پرداخت کند. (امام خامنه ای)

نکته: در بحث غصب، بر اساس فرمودۀ آیات عظام خویی و تبریزی و وحید، اگر مثل نایاب شود، غاصب ضامن قیمت روزِ پرداخت است. بنا بر فرمودۀ حضرت امام و آیات عظام صافی و سیستانی نیز در بحث غصب، اگر مثل متعذر شود، غاصب ضامن قیمت آن در روزِ پرداخت است.

4. نا معتبر شدن پول قرضی از سوی دولت

4. نا معتبر شدن پول قرضی از سوی دولت(1)

اگر کسی پولی قرض کند و سپس آن پول را دولت از اعتبار ساقط کند و پول دیگری جانشین آن کند، تکلیف قرض گیرنده چیست؟ آیا بین درهم و دینار و اسکناس های امروزی در این زمینه تفاوتی هست؟

اگر درهم هایى را قرض کند، سپس دولت آن ها را از اعتبار ساقط کند و درهم هاى جدیدى را که غیر آن هاست رایج کند، بر عهدۀ او به جز درهم هاى اولى نیست؛ ولى در اسکناس هاى نقدى که در این زمان ها متعارف است، وقتى از اعتبار ساقط شود، ظاهر آن است که ذمه اش به درهم ها و دینارهاى رایج مدیون می شود؛ ولى اگر فرض شود که قرض بر چک و اسکناس خاصى، به خصوصِ خود آن، واقع شود به اینکه بگوید: «قرض دادم به تو این کاغذ را که نوت (اسکناس) نامیده مى شود»، وضع آن همان وضع درهم هاست. همچنین است حال معاملات و مهرهایى که بر چک ها و اسکناس ها واقع مى شود. (حضرت امام)

اگر پول رایج را که از طلا یا نقره است، قرض کند، سپس حکومت آن

ص: 94


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، ص643، مسئلۀ 19؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص321، مسئلۀ 1025؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص200، مسئلۀ 811؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، ج 2، ص98، کتاب الدین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 18.

را از رواج بیندازد، همان پول قبلی بر عهدۀ اوست و ممکن است معادل نقد اول از پول رایج جدید بر عهده اش باشد. اگر اوراق نقدی (اسکناس) را قرض کند و حکومت آن ها را از اعتبار ساقط کند، باید معادل اسکناس های اول، از اسکناس های جدید بدهد. (آیت الله صافی)

اگر برای مثال دینارهایی را قرض کند و سپس حکومت آن ها را از اعتبار ساقط کند، همان دینارهای اولی بر او واجب است؛ ولی اگر اوراق نقدی (اسکناس) را قرض کند و حکومت آن ها را از اعتبار ساقط کند، با پرداخت آن ها، دین از ذمه اش ساقط نمی شود؛ بلکه باید قیمت آن ها را قبل از زمان اسقاط اعتبار بپردازد. (آیات عظام سیستانی، وحید و خویی)

ب. در قیمی ها

1. کفایت پرداخت قیمت در قیمی ها

1. کفایت پرداخت قیمت در قیمی ها(1)

اگر آنچه قرض گرفته شده قیمی باشد، آیا پرداخت قیمت آن کفایت می کند؟

بله، کافی است و رضایت طرفین هم شرط نیست. (مراجع عظام تقلید)

2. معیار در قیمت

2. معیار در قیمت(2)

ملاک، قیمتِ وقت وام گرفتن و قبض است؛ اگرچه احتیاط مستحب

ص: 95


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، ص639، مسئلۀ 8 و 14؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 1010؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2240؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص195، مسئلۀ 792؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، ج 2، ص95، کتاب الدین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 8 و 13؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص211، مسئلۀ 792؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص304، سؤال 1176.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، ص639، مسئلۀ 8؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 1010؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2240؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص195، مسئلۀ 792؛ سیدابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، ج 2، مسئلۀ 792؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، مسئلۀ 792؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص304، س1176؛ حسین نوری همدانی، استفتای شخصی از سایت، کد 30621.

در مقدار تفاوت بین دو قیمت، مصالحه و رضایت دادن است. (حضرت امام و آیت الله صافی)

اگر آنچه قرض کرده است قیمی باشد، مانند گوسفند، باید قیمت روز قرض را بدهد. (آیات عظام سیستانی، خویی و تبریزی)

اگر آنچه قرض کرده است قیمی باشد، مانند گوسفند، باید قیمت روز قرض را پس بدهد؛ ولی در جایی که تنزل قیمت فاحش باشد، احتیاط به صلح کردن ترک نشود. (آیت الله وحید)

در مواقعی که قیمى به ذمه تعلق گرفته است، قیمت را ضامن است و کم و زیادشدن قدرت خرید یا گران شدن و ارزان شدن، تکلیف و ذمه را تغییر نمى دهد. البته دربارۀ قیمیات، لازم است همان قیمت روز ادا را بپردازد. (آیت الله فاضل)

در پرداخت بدهی قیمی، ملاک قیمت چه روزی است؟ اگر قیمت های روز قرض گرفتن و روز پرداخت قرض تفاوت فاحشی کرده باشد، ملاک، قیمت چه روزی است؟

ملاک، قیمت یوم الاداست. (آیت الله نوری)

تهاتر قهری در پرداخت دیون

تهاتر(1) قهری در پرداخت دیون(2)

دیون بین دو فرد در چه صورت به نحو تهاتر قهری ساقط می شود؟

برای تحقق تهاتر قهری دو دین که در ذمۀ طرفین است، چند شرط لازم است: 1. دو دین از نظر جنس یکی باشد؛ 2. از نظر تمکن داشتن و تمکن نداشتن در ادای دین در موعد مقرر آن، دو طرف مثل هم باشند؛

ص: 96


1- تهاتر عبارت است از سقوط دیون دو بدهکار به یکدیگر و برائت ذمۀ هریک به سبب تقابل دو مال متحد در جنس و وصف. در واقع، تهاتر ایفاى دو دین به سبب تقابل آن دوست. از تهاتر به تقاص قهرى نیز تعبیر شده است. تفاوت تقاص با تهاتر این است که تقاص امرى اختیارى و از افعال قصدى به شمار مى رود؛ ولى تهاتر از احکام شرعى و غیرمنوط به قصد مکلف است (فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهم السلام) ، ج 2، ص670).
2- سیدعلی سیستانی، استفتائات، ج1، ص248، سؤال 348؛ محمدتقی بهجت، جامع المسائل، ج 2، ص615؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9610110010؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 49006.

3. مدتی که برای دو دین مقرر شده، یکی باشد؛ اما اگر مدت ها متفاوت است، در صورتی تهاتر قهری در دو دین جاری می شود که پرداخت دینی که اجلش نزدیک تر است، به تأخیر افتد تا زمان ادای دینی فرابرسد که اجلش دورتر است. (آیت الله سیستانی)

تهاتر یکی از اسباب سقوط دیون و تعهدات به شمار می آید و عبارت است از سقوط متقابل دیون دو شخص در برابر یکدیگر. اگر دیون متفاوت باشد، مازاد دینی که بیشتر بوده است، باقی می ماند. (آیت الله مکارم)

در صورت اتحاد جنس از نظر مقدار و صفت، تهاتر مى شود و به قصد احتیاج ندارد. (آیت الله بهجت)

تهاتر بین دو دینی واقع می شود که اجلشان رسیده و از یک جنس اند. (آیت الله شبیری)

پرداخت مال حرام براى اداى دین

پرداخت مال حرام براى اداى دین (1)

پرداخت مال حرام براى اداى دین چه حکمى دارد؟

اداى دین با پرداخت مال فرد دیگر محقق نمى شود و ذمۀ بدهکار با آن بری نخواهد شد. (امام خامنه ای)

مکان پرداخت قرض

اشاره

از لحاظ شرعی، قرض در چه مکانی باید پرداخت شود؟

الف. مکان خاصی در ضمن قرض شرط شده باشد

الف. مکان خاصی در ضمن قرض شرط شده باشد (2)

اگر بر وام گیرنده شرط کند که وام را در شهر معیّنى پرداخت و تسلیم

ص: 97


1- سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1761.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، ص643، مسئلۀ 17؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص320، مسئلۀ 1022؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، ج 2، ص98، کتاب الدین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 16؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، مسئلۀ 797؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 797.

کند، صحیح و لازم است، اگرچه در حمل آن هزینه اى باشد؛ پس اگر در غیر آن شهر مطالبه کند، بر او لازم نیست بپردازد؛ کما اینکه اگر وام گیرنده در غیر آن شهر آن را بپردازد، بر وام دهنده قبول آن واجب نیست. (حضرت امام و آیت الله صافی)اگر بر وام گیرنده شرط کند که وام را در شهر معیّنى پرداخت و تسلیم کند، صحیح و عمل به آن لازم است؛ پس اگر در غیر آن شهر مطالبه کند، بر او لازم نیست بپردازد؛ کما اینکه اگر وام گیرنده در غیر آن شهر آن را بپردازد، بر وام دهنده قبول آن واجب نیست. این در صورتی است که شرط، حقی برای هر دوی آن ها یا برای یکی از آن ها باشد و آن را ساقط نکرده باشند؛ ولی اگر آن را ساقط کنند، مثل آن است که اصلاً شرطی نکرده باشند. همچنین وجود قرینۀ حالیه یا تعیین مکان تسلیم، مانند شهری که قرض در آن پرداخت شده است یا غیر آن، در حکم شرط کردن است. (آیت الله سیستانی)

اگر بر وام گیرنده شرط کند که وام را در شهر معیّنى پرداخت و تسلیم کند، صحیح و لازم است. (آیات عظام وحید، خویی و تبریزی)

ب. مکان خاصی در ضمن قرض شرط نشده باشد

ب. مکان خاصی در ضمن قرض شرط نشده باشد (1)

اگر قرض مطلق باشد و شهر تسلیم را معیّن نکنند، چنانچه قرض دهنده در شهرى که قرض داده از او مطالبه کند، پرداختن بر او واجب است. اگر قرض گیرنده در آن شهر بخواهد قرض را ادا کند، قبول آن بر قرض دهنده واجب است؛ اما در غیر آن شهر (آیت الله صافی: به رضایت طرفین نیاز دارد، اگرچه) در صورتى که طلبکار مطالبه کند و

ص: 98


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، ص643، مسئلۀ 17؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص320، مسئلۀ 1022؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، ج 2، ص98، کتاب الدین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 16؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، مسئلۀ 797؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 797.

ضررى براى قرض گیرنده پیدا نشود و احتیاج به خرج هم براى او نداشته باشد، احتیاط براى قرض گیرنده آن است که آن را ادا کند. (حضرت امام: کما اینکه براى قرض دهنده هم، در صورت نبود ضرر و حرج، احتیاط این است که قبول کند و اگر یکى از آن ها لازم آید، احتیاج به تراضى است.) (حضرت امام و آیت الله صافی)

اگر مکان خاصی شرط نشده باشد و قرینه ای بر تعیین مکان خاصی هم وجود نداشته باشد، چنانچه قرینه ای باشد که بر طبق آن برخی از مکان ها مراد نبوده است، مثل لزوم ضرر یا نیاز به مخارجی برای نقل آن، این در حکم تعیین غیر آن مکان است، ولو اجمالاً. در این صورت، در هر مکانی که قرض دهنده قرض را مطالبه کند، ادای آن بر قرض گیرنده واجب است و در هر مکانی که قرض گیرنده ادا کند، بر قرض دهنده گرفتن آن واجب است. (آیت الله سیستانی)

ربا در قرض

حکم ربادادن و رباگرفتن

حکم ربادادن و رباگرفتن(1)

ربادادن و رباگرفتن از نظر شرعی چه حکمی دارد؟ربادادن و رباگرفتن حرام است. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، مکارم، وحید، تبریزی، فاضل، خویی، شبیری، نوری و صافی)

حکم ربا دربارۀ اشخاص و عناوین

حکم ربا دربارۀ اشخاص و عناوین(2)

آیا حرمت ربا برای همۀ اشخاص حقیقی و حقوقی، به طور یکسان ثابت است؟

ص: 99


1- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، مسئلۀ 2284.
2- سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1624؛ سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص128، س130؛ لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 2، ص297، سؤال 1966؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، حکم ربا در شخصیت های متفاوت؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 49066.

بله، به طور یکسان ثابت است. (حضرت امام و امام خامنه ای و آیات عظام صافی و شبیری)

احتیاط واجب این است که میان این ها فرقى گذاشته نشود. (آیت الله مکارم)

بیان شرط زیاده از سوی قرض گیرنده

بیان شرط زیاده از سوی قرض گیرنده (1)

اگر کسى بگوید: «هرکس به من فلان مقدار پول قرض بدهد، فلان مقدار اضافى به او خواهم داد»، در چنین جایی که «زیادى» را خود قرض گیرنده شرط کرده است نه صاحب پول، آیا بازهم رباست؟

بله، ربا و حرام است. (آیت الله وحید)

با فرض اینکه نفس عقد قرض به زیاده مشروط شده است، رباست. (آیت الله بهجت)

چنانچه قرض دهنده هم بر اساس این اظهار، داوطلبانه اقدام کند و الزامی نکند، اشکالی ندارد. (آیت الله شبیری)

معیار در شروط جایز و حرام در قرض

معیار در شروط جایز و حرام در قرض (2)

معیار در شروط جایز و حرام در قرض چیست؟

در قرض، هر شرط جایزى که در آن نفع قرض دهنده نباشد، ولو اینکه به مصلحتش باشد، جایز است شرط شود. (حضرت امام و آیت الله صافی)

هر شرطی که موجب جلب منفعت برای خود صاحب مال (قرض دهنده) بشود، رباست. (آیت الله مکارم)

هر شرطی که ارزش مالی داشته باشد ولی بدون بیان شدن، در ضمن قرض

ص: 100


1- حسین وحید خراسانی، استفتای شخصی از سایت، بدون کد؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص280، س4301؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 50160.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، ص641، مسئلۀ 18؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص318، مسئلۀ 1013؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، شرط گذاشتن در قرض؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، مسئلۀ 796 و 797؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، ج 2، ص98، کتاب الدین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 17؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 796 و 797؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص362، سؤال 4483.

ثابت باشد، شرط کردنش جایز است؛ در نتیجه، شروطی که ارزش مالی ندارد یا شروطی که مالی است ولی بدون بیان شدن در ضمن قرض، ثابت و الزامی است، مثل قرض، به شرط اینکه قرض گیرنده زکات واجب مال خودش را بدهد، اشکالی ندارند. (آیات عظام سیستانی، وحید، تبریزی و خویی)

هر نوع «شرط در ضمن قرض» که موجب شود گیرندۀ قرض زیادتر از آنچه قرض گرفته بپردازد، رباست و با تغییر اسم حلال نمى شود. (آیت الله بهجت)

شرط ربوی پنهانی (اضماری) در قرض

شرط ربوی پنهانی (اضماری) در قرض(1)

شرط ربوی پنهانی (اضماری) در قرض چیست و چه حکمی دارد؟

شرط ربوی پنهانی یعنی شرطی که عقد قرض مبنی بر آن واقع می شود، اما به زبان و در لفظ ذکر نمی شود؛ چه قبل از عقد، آن را صریحاً شرط کرده باشند یا آن را در نیت و باطن داشته باشند؛ به طورى که قرض بر آن پایه واقع شود. این نوع شرط برای قرض دهنده و قرض گیرنده هر دو، حرام است. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی و صافی)

نکته: فقها حرمت شرط زیاده را مطلق آورده اند؛ لذا بحث شرط پنهانی، با همان توضیحی که گذشت، مورداتفاق تمامی فقهاست و مطالب ذکرشده از باب تصریح ایشان بیان شد.

شروط غیرجایز و ربوی در قرض

اقسام زیادۀ ربوی در قرض؛ شروط غیرمجاز در قرض

اشاره

اقسام مختلف زیادۀ ربوی و حکم آن ها را بیان کنید.

ص: 101


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 9؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص317، مسئلۀ 1011.

هرگاه قرض دهنده زیاده در قرض را شرط کند، قرض ربوی می شود و در حرمت شرط کردن زیادی، بین اقسام آن فرقی نیست.(1) این اقسام عبارت است از:

الف. زیادی عینی

الف. زیادی عینی (2)

شرط کردن زیادی عینی در قرض ربا و حرام است؛ چه وزنی باشد و چه عددی و چه غیر آن. (مراجع عظام تقلید)برخی از مثال های رایج برای این نوع زیادی در میان مردم عبارت است از: قرض دادن به شرط پرداخت خمس آن از سوی قرض گیرنده،(3) قرض به شرط پرداخت اقساط آن که بیشتر از اصل قرض است،(4) قرض دادن به شرط پرداخت هزینه های کار خاصی از سوی قرض گیرنده.(5)

ب. زیادی عملی

ب. زیادی عملی (6)

زیادی عملی این است که قرض دهنده شرط کند بدهکار علاوه بر پرداخت قرض، برای او کاری انجام دهد. این نوع زیادی ربا و حرام است؛ مثل اینکه قرض دهنده به دیگری صدهزار تومان پول قرض دهد و شرط کند که باید ماشین من را مجانی تعمیر کنی. (مراجع عظام تقلید)

نکته: زیادی عمل عبادی:(7) این نوع زیادی اگر عرفاً ارزش مالی داشته باشد، ربا و حرام است، مثل شرطِ گرفتن روزۀ قضا یا ختم یک دور قرآن

ص: 102


1- البته برخی از فقها برخی اقسام را یا متذکر نشده اند یا قبول نکرده اند.
2- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، مسئلۀ 2283.
3- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص294، سؤال 33.
4- محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص300، سؤال 1164.
5- سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1779.
6- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، مسئلۀ 2283.
7- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، شمارۀ استفتا: 571397؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، مسئلۀ 796؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 796؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص318، مسئلۀ 1013؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، شرط تعلیم قرآن در قبال قرض.

برای اموات قرض دهنده؛ اما اگر عمل عرفاً ارزش مالی نداشته باشد و صرفاً ارزش اخروی داشته باشد، ربا نیست؛ مثل اینکه به شخصی قرض دهد به شرط اینکه برای او دعا کند (آیت الله سیستانی: یا برای پدرش یک حمدوسوره بخواند.) (آیات عظام سیستانی، وحید، تبریزی و خویی)

اگر در قرض شرط زیادی عملی شود، در حالتی که عرفاً ارزش مالی ندارد، مثل شرط قرائت یک حمدوسوره برای اموات قرض دهنده، ربا و حرام است. (امام خامنه ای)

اگر کسى پولى به دیگرى قرض دهد و بگوید: «به شرطى به تو قرض مى دهم که تو نیز در مقابل، به فرزندان من قرآن تعلیم دهى»، احتیاط در ترک چنین شرطى است. (آیت الله مکارم)

ج. زیادی صفتی؛ تحویل جنس نوتر یا مرغوب تر و...

ج. زیادی صفتی؛ تحویل جنس نوتر یا مرغوب تر و...(1)

شرط زیادی صفتی در قرض، ربا و حرام است. (مراجع عظام تقلید)

چند مثال برای زیادی صفتی: قرض دادن طلای مستعمل یا شکسته به شرط تحویل طلای ساخته (حلقه، النگو و...)(2) یا قرض دادن برنج نامرغوب یا معیوب به شرط گرفتن برنج مرغوب.

د. زیادی انتفاع یا منفعت

د. زیادی انتفاع یا منفعت (3)

شرط زیادی انتفاع و منفعت در قرض حرام است. (حضرت امام و آیات

ص: 103


1- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج 2، مسئلۀ 2283؛ سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، ج 2، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، ص639، مسئلۀ 9؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص318، مسئلۀ 1013؛ ناصر مکارم شیرازی، توضیح المسائل، مسئلۀ 1948؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، مسئلۀ 796؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 796؛ سیدموسی شبیری زنجانی، توضیح المسائل، ص488، مسئلۀ 2291؛ محمد فاضل لنکرانی، توضیح المسائل، ص395، مسئلۀ 1719؛ حسین نوری همدانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2277؛ محمدتقی بهجت، توضیح المسائل، ص364، مسئلۀ 1820.
2- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، مسئلۀ 2283.
3- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 9؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص318، مسئلۀ 1013.

عظام سیستانی و صافی)

چند مثال برای زیادی انتفاع و منفعت:

1. رهن خالص منزل رباست؛ زیرا پولی که به صاحب خانه داده می شود، همان قرض است و شرط استفاده از منزل، شرط زیادی و ربوی است؛

2. قرض به شرط انتفاع از عین رهنی و گرویی رباست؛

3. قرض به شرط اجارۀ منزل به بهای کمتر رباست؛(1)

4. قرض به شرط اینکه ماشین طرف مقابل برای مدتی دست قرض دهنده عاریه باشد نیز ربا محسوب می شود.

ه. زیادی حکمی
اشاره

دلیل نام گذاری این زیادی به زیادی حکمی این است که در عرف مردم، زیادی به حساب نمی آید؛ اما از نظر فقهی، زیادی است. برخی از مثال های آن از این قرار است:

1. قرض به شرط قرض
اشاره

قرض به شرط قرض (2)

قرض دادن به دیگری به شرط اینکه او نیز بعد از مدتی به ما قرض بدهد، ربا و حرام است. (امام خامنه ای و آیات عظام سیستانی، صافی و بهجت)

نکته: اگر پول در بانک یا صندوق قرض الحسنه گذاشته شود به این شرط که بعد از چند مدت به صاحب حساب قرض داده شود، قرض به شرط قرض و رباست.

تکلیف کسی که پول را به شرط وام در بانک گذاشته است

تکلیف کسی که پول را به شرط وام در بانک گذاشته است (3)

ص: 104


1- مشهور فقها اجاره به شرط قرض را جایز می دانند؛ به غیر از آیت الله العظمی سیستانی (نک: عنوان «شرط قرض در ضمن اجاره»).
2- سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، ص422، س1786؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص280، سؤال 4300؛ سیدعلی سیستانی، استفتائات، ج1، ص229، س361؛ لطف الله صافی گلپایگانی، سایت، «سی روز؛ سی جلسه احکام شرعی»، س3؛ لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 2، ص307، س1998.
3- لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 2، ص307، س1998؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9610110010.

کسی که پول را به شرط وام در بانک گذاشته است، چه تکلیفی دارد؟

هرگاه شرط مذکور، برای اعطای تسهیلاتِ بیشتر به سایر متقاضیان وام باشد نه صاحبان صندوق، اشکالی ندارد. (آیت الله مکارم)گذاشتن پول در بانک و به عبارت دیگر، قرض دادن آن به بانک به شرط وام گرفتن از بانک، ربوى و حرام است؛ ولى اگر انجام شده باشد، وام دهنده می تواند به بانک اعلام کند که از حق عرفى الزامى که بر بانک دارد، صرف نظر کرده است و بانک خود مختار است. در این صورت اگر بانک خودش وام مسکن را به او بدهد، اشکال ندارد. (آیت الله صافی)

2. قرض به شرط انسداد حساب

2. قرض به شرط انسداد حساب(1)

قرض به شرط انسداد حساب ربا و حرام است. مثلاً مؤسسۀ مالی اعتباری یا بانک پنج میلیون تومان قرض می دهد؛ به شرط اینکه موجودی حساب قرض گیرنده به مبلغ یک میلیون تومان (آیت الله سیستانی: که قبلاً افتتاح حساب کرده)، به نفع بانک یا مؤسسه مسدود باشد و وام گیرنده حق برداشت از حساب خویش را تا پرداخت آخرین قسط قرضش نداشته باشد. (حضرت امام و آیت الله سیستانی)

قرض به شرط انسداد حساب چه حکمی دارد؟

جایز نیست. (امام خامنه ای)(2)

اگر قرض دادن صندوق به این مشروط باشد که قرض گیرنده مبلغی در صندوق گذاشته باشد، این شرط در حکم ربا و شرعاً حرام است. (امام خامنه ای)(3)

ص: 105


1- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص295، س36؛ سیدعلی سیستانی، استفتائات، ج1، ص229، سؤال 361؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 49066؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9611210053.
2- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 776725597.
3- با عرض ادب، یک صندوق با عنوان قرض الحسنه است که بدین صورت وام می دهد:من ده میلیون تومان پول در صندوق می گذارم و صندوق تقریباً بلافاصله با فاصلۀ حدود یک ماه که صرف امور اداری وام می کند، مبلغ بیست میلیون تومان وام می دهد. اصل مال (ده میلیون تومان) تا پایان اقساط نزد صندوق می ماند. آیا این شیوۀ وام دادن ربوی است؟ (سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، شمارۀ استفتا: 829292).

قرض به شرط انسداد حساب مانعی ندارد. (آیت الله شبیری)

دریافت وام به شرط بلوکه شدن اشکالی ندارد؛ ولی چنانچه مقداری که نگه داشته اند، منافعی داشته باشد، به وام گیرنده تعلق دارد. (آیت الله مکارم)

بررسی جواز یا عدم جواز برخی از شروط در قرض

1. شرط ضامن، رهن، کفالت یا چک و سفته

آیا شرط ضامن، رهن، کفالت یا چک و سفته در ضمن قرض جایز است؟(1)اگر قرض دهنده در ضمن قرض شرط دریافت رهن و گروِ شرعی بکند بدون انتفاع بردن از عین مرهونه، (حضرت امام و آیات عظام سیستانی و صافی: یا شرط ضامن یا شرط کفالت(2) یا شرطِ دادن چک یا سفته کند)، این شروط اشکالی ندارد. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، صافی، تبریزی و خویی)

2. شرط زمانی

آیا می توان برای پس گرفتن قرض زمان مشخصی را شرط کرد؟(3)

شرط زمانی اشکالی ندارد؛ به این معنا که مثلاً قرض دهنده بگوید: «من به شما قرض می دهم به شرط اینکه یک ماه دیگر طلبم را به من ادا کنی.» (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، مکارم، وحید، تبریزی،

ص: 106


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، ص641، مسئلۀ 18؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص320، مسئلۀ 1021؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، مسئلۀ 797؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، ج 2، ص98، کتاب الدین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 17؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 797.
2- کفالت آن است که انسان متعهد شود هروقت طلبکار بدهکار را خواست، او را حاضر کند. به شخص متعهد «کفیل» می گویند (سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2341).
3- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، مسئلۀ 2274 و 2275.

صافی، فاضل، نوری، اراکی، بهجت و خویی)

نکته: تفصیل این بحث در عنوان «مطالبۀ طلب مؤجل و پرداخت آن پیش از تمام شدن مدت آن» آمده است.

3. شرط مکانی

آیا می توان در ضمن قرض شرط کرد که قرض در مکان خاصی پرداخت شود؟(1)

شرط مکانی در قرض اشکالی ندارد؛ به این معنا که قرض دهنده در ضمن قرض شرط کند که قرض گیرنده بدهی را در مکان خاصی پس دهد. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، صافی، تبریزی و خویی)

نکته: این بحث به تفصیل در عنوان «مکان پرداخت قرض» مطرح شد.

4. شرط پرداخت قرض از جنس دیگر در مثلی ها

آیا شرط پرداخت قرض از جنس دیگر در مثلی ها صحیح است؟ در صورت صحت، آیا بیشتربودن قیمت آن جنس اشکالی ندارد؟(2)

در قرض مثلى جایز است که قرض دهنده بر قرض گیرنده شرط کند از غیر جنس آن بدهد. این شرط بر او لازم است؛ به شرطى که هر دو در قیمت مساوى باشد یا آنچه بر او شرط شده، از آنچه قرض گرفته است،

ص: 107


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، ص641، مسئلۀ 17 و 18؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص320، مسئلۀ 1022 تا 1024؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، مسئلۀ 797؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، ج 2، ص98، کتاب الدین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 16 و 17؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 797.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، ص641، مسئلۀ 15؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص320، مسئلۀ 1020؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، مسئلۀ 799؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، ج 2، ص98، کتاب الدین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 14؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 799.

قیمت کمترى داشته باشد. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، صافی، تبریزی و خویی)

5. شرط تخصیص قرض به افراد خاص

آیا شرط اختصاص یافتن قرض به افراد یا نهادهایی خاص، صحیح و لازم الاجراست؟

طبق قواعد کلی باب قرض، شرط تخصیص قرض به افراد خاص اشکال ندارد. مثلاً قرض دهنده می گوید: «من قرض می دهم به شرط اینکه قرض گیرنده سید یا طلبه یا عادل باشد.»

6. شرط مصرف قرض در کاری معیّن

اشاره

6. شرط مصرف قرض در کاری معیّن(1)

آیا قرض دهنده می تواند شرط کند که قرض در کار مشخصی مصرف شود؟

شرط مصرف معین جایز است؛ مثلاً قرض دهنده شرط کند که قرض گیرنده وام را در مصارف مشخصی، مثل تحصیل علم یا درمان بیماری یا ازدواج یا خرید ماشین، صرف کند و این شرط واجب الاتباع است. (امام خامنه ای)

چنانچه شرط خاصی در اعطای وجه قرض الحسنه شده است، باید مطابق آن عمل شود. (آیت الله مکارم)

مصرف نکردن قرض در کار شرط شده

آیا با اجازۀ متصدیان بانک، می توان وام را در جای دیگری غیر از آنچه شرط شده، مصرف کرد؟(2)

ص: 108


1- سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1790؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9610120053.
2- ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، امور بانکی، مصرف وام برخلاف قرارداد، اجازۀ متصدی بانک در صرف وام برخلاف قرارداد.

دو صورت دارد: گاهی وام قرض الحسنه است و متصدی اختیار تغییر اجازه در مصرف وام را دارد. در این صورت اشکال ندارد. ولی هرگاه از وام هایی است که سود می گیرند، در اینجا باید تحت عقود شرعی باشد و نمی توان از آن عقود تخلف کرد؛ مگر اینکه در مصرف جدید، عقد شرعی تازه ای منعقد کنند. (آیت الله مکارم)

7. شرط هایی که عرفاً ارزش مالی ندارد

7. شرط هایی که عرفاً ارزش مالی ندارد(1)

آیا شرط هایی که عرفاً ارزش مالی ندارد، جایز است؛ مثل اینکه صدهزار تومان به دیگری قرض می دهد به شرط اینکه برای او یا دیگری دعا کند؟

بله، جایز است. (آیات عظام سیستانی، مکارم، وحید، تبریزی و خویی)(2)

8. شرط انجام واجبات یا ترک محرمات بر قرض گیرنده

8. شرط انجام واجبات یا ترک محرمات بر قرض گیرنده(3)

آیا شرط ترک محرمات الهی یا انجام واجبات عینی که بر قرض گیرنده انجام آن واجب است، صحیح است؟ مثلاً قرض دهنده به فرزندش قرض می دهد به شرط اینکه نماز صبحش را بخواند و نمازش قضا نشود، یا مثلاً قرض دهنده شرط کند به تو قرض می دهم به شرط اینکه غیبت نکنی یا دروغ نگویی یا ربا نخوری؟

چنین شرطی بلامانع است؛ هرچند منفعتی برای خود قرض دهنده داشته باشد. (آیت الله سیستانی: همچنین رعایت مستحبات و ترک

ص: 109


1- سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص318، مسئلۀ 1013 و ص321، مسئلۀ 1024؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، مسئلۀ 797؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 797؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9610120053.
2- برای تفصیل این شرط، نک: بحث «انواع زیادی ربوی» و «زیادی عملی».
3- سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص320، مسئلۀ 1013؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، مسئلۀ 797؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 797.

مکروهات هم به این دو مثال ملحق می شود.) (آیات عظام سیستانی، وحید، تبریزی و خویی)

9. قرض به شرط بازکردن حساب و عضویت

قرض به شرط بازکردن حساب و عضویت در صندوق و... چه حکمی دارد؟(1)

اشکالی ندارد. (آیت الله مکارم)

آیا پرداخت وام یا ضمانت آن را می توان به بازکردن حساب پس انداز در صندوق مشروط کرد؟

اگر موجب نفعی برای وام دهنده نمی شود، اشکالی ندارد. (حضرت امام)

شرط بازکردن حساب پس انداز در صندوق اگر به این امر برگردد که اعطاى وام به آن اشخاص مختص شود، بدون اشکال است؛ ولى اگر به این برگردد که وام گرفتن از صندوق در آینده مشروط است به اینکه متقاضى وام قبلاً مبلغى پول در بانک گذاشته باشد، این شرط منفعت حکمى در قرض است که باطل است. (امام خامنه ای)

چند نفر از فامیل یا همکار و... صندوق و هیئتى تشکیل مى دهند و توافق مى کنند که هریک مبلغى بدهند و هرکس آن مبلغ را بدهد، عضو هیئت مى شود. از اول نظرشان این است که از همین پولِ جمع شده به قید قرعه یا بدون قرعه، به اعضا قرض الحسنه بدهند. در حقیقت مبلغى که مى دهند، به عنوان حق عضو شدن است و پرداخت قرض مشروط به عضو بودن است. آیا این عمل و قرض جایز است؟

در فرض سؤال که اول پول را به قصد حق عضویت و عضوشدن در هیئت مى پردازند و قرض از صندوق و بدون زیادی پرداخت مى شود، ولى مشروط به این است که قرض گیرنده عضو صندوق باشد، اشکال ندارد.

ص: 110


1- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج6، کتاب دین و قرض، ص543، س7750؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1788؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 2، ص321، س39؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9610120053.

احتیاط این است که اعضا به هیئت مدیره در امور قرض دادن وکالت تام بدهند. (آیت الله فاضل)

10. مستثنیات ربا

10. 1. ربا بین پدر و فرزند

آیا رباگرفتن پدر و فرزند جایز است؟(1)

پدر و فرزند می توانند از یکدیگر ربا بگیرند. فرق ندارد فرزند، پسر باشد یا دختر. (حضرت امام و امام خامنه ای و آیات عظام سیستانی، مکارم، صافی، بهجت، وحید و نوری) اما ربا بین مادر و فرزند جایز نیست.

بنا بر احتیاط واجب، پرداخت و دریافت ربا بین پدر و فرزند جایز نیست. (آیات عظام خویی و تبریزی(2))

پدر مى تواند از فرزند خود ربا بگیرد؛ ولی بنا بر احتیاط واجب، پسر از پدر ربا نگیرد. (آیت الله شبیری)

نکته: بنا به نظر آیت الله العظمی شبیری زنجانی، عمل به این احتیاط، واجب است و نمی توان به مجتهد دیگری در این مسئله رجوع کرد؛ زیرا در آن قید «واجب» آمده است.(3)

10. 2. ربا بین پدربزرگ و نوه

پرداخت و دریافت ربا بین پدربزرگ و نوۀ او چه حکمی دارد؟(4)

ص: 111


1- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج2، مسئلۀ 2080؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، سؤال 1624؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص58، مسئلۀ 218.
2- نکته: در رسالۀ مراجع، ذیل مسئلۀ 2080 از آیت الله تبریزی در این زمینه احتیاط مستحب نقل شده؛ ولی ما مطلب منهاج الصالحین ایشان را که احتیاط واجب است، مقدم کردیم.
3- سیدموسی شبیری زنجانی، توضیح المسائل، ص7، مسئلۀ 7.
4- سیدعلی خامنه ای، سایت، استفتائات جدید، احکام معاملات، محدودۀ استثنای ربا؛ سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، شمارۀ استفتا: 535565؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص76، م233؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتائات خصوصی حرم، کد 9401120150؛ حسین وحید خراسانی، استفتای شخصی از سایت، بدون کد.

ربا بین پدربزرگ و نوه جایز است. (آیت الله سیستانی)

احتیاط در اکتفا به فرزند است. (امام خامنه ای)

جایز نیست. (آیات عظام مکارم و وحید)

10. 3. ربا بین زن و شوهر

آیا رباگرفتن زن و شوهر جایز است؟(1)

پرداخت و دریافت ربا بین شوهر و همسر اشکالی ندارد. (حضرت امام و امام خامنه ای و آیات عظام سیستانی، مکارم، صافی، بهجت، وحید و نوری)

بنا بر احتیاط واجب، جایز نیست. (آیات عظام خویی و تبریزی(2))

شوهر می تواند از زن خود ربا بگیرد؛ ولی بنا بر احتیاط واجب، زن از شوهر خود ربا نگیرد. (آیت الله شبیری)نکته: بنا به نظر آیت الله شبیری، عمل به این احتیاط، واجب است و در این مسئله نمی توان به مجتهد دیگری رجوع کرد؛ زیرا در آن قید «واجب» آمده است.(3)

10. 4. ربا بین زن و شوهر در ازدواج موقت
اشاره

10. 4. ربا بین زن و شوهر در ازدواج موقت(4)

در جواز ربا بین زن و شوهر، فرقی بین عقد دائم و موقت نیست. (آیات عظام سیستانی و بهجت)

ص: 112


1- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج2، مسئلۀ 2080؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1624؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص58، مسئلۀ 218. نکته: در رسالۀ مراجع، ذیل مسئلۀ 2080 از آیت الله تبریزی در این زمینه احتیاط مستحب نقل شده؛ ولی ما مطلب منهاج الصالحین ایشان را که احتیاط واجب است، مقدم کردیم.
2- نکته: در رسالۀ مراجع ذیل مسئله 2080 از آیت الله تبریزی در این زمینه احتیاط مستحب نقل شده؛ ولی ما مطلب منهاج الصالحین ایشان را که احتیاط واجب است، مقدم کردیم.
3- سیدموسی شبیری زنجانی، توضیح المسائل، ص7، مسئلۀ 7.
4- حسین وحید خراسانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2108؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص276، ربا بین زن و شوهر، 4283؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص76، مسئلۀ 233؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9610130017.

ربا بین زن و شوهری که عقد دائم خوانده اند، اشکالی ندارد؛ اما در عقد موقت حرام است. (آیت الله مکارم)

شوهر و زن دائمی می توانند از یکدیگر ربا بگیرند. (آیت الله وحید)

باقی ماندن ربای قرضی بین زن و شوهر بعد از طلاق

اگر بین زن و شوهری قرض ربوی منعقد شود و سپس از هم جدا شوند ولی قرارداد این قرض همچنان ادامه داشته باشد، آیا همچنان این قرض ربوی صحیح است؟(1)

در صورتی که قرض را تحویل گرفته، پرداخت اقساط آن مانعی ندارد. (آیت الله مکارم)

10. 5. رباگرفتن مسلمان از کافر و نه عکس آن
10. 5. 1. کفاری که در پناه اسلام نیستند؛ کفار غیرذمی

رباگرفتن مسلمان از کفاری که در پناه اسلام نیستند، چه حکمی دارد؟(2)

جایز است. (حضرت امام و امام خامنه ای و آیات عظام مکارم، سیستانی، وحید، بهجت، نوری و شبیری)

ربا بین مسلمان و کافر حربی بنا بر احتیاط واجب جایز نیست؛ البته پس از انجام معامله، از باب رها ساختن مال از دست کافر (استنقاذ) می تواند از او زیادی را بگیرد. (آیات عظام خویی و تبریزی)

10. 5. 2. کفاری که در پناه اسلام هستند؛ کفار ذمی

رباگرفتن مسلمان از کفاری که در پناه اسلام هستند، چه حکمی

ص: 113


1- ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9610130017.
2- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج2، مسئلۀ 2080؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص58، مسئلۀ 218؛ سیدابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، ج 2، ص54، مسئلۀ 218؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، سؤال 1624. نکته: نظر آیات عظام خویی و تبریزی در رسالۀ مراجع متفاوت بود؛ ولی ما منهاج الصالحین را مقدم کردیم.

دارد؟(1)

معاملۀ ربا با کافرى که در پناه اسلام است، حرام است. البته پس از انجام معامله، اگر ربادادن در شریعت او جایز باشد، مى تواند از او زیادى را بگیرد. (آیات عظام سیستانی، وحید، خویی و تبریزی)(2)

ربا به صورت کلی حرام است؛ غیر از ربای بین پدر و فرزند و زن و شوهر و همچنین ربایی که مسلمان از کافر غیرذمی می گیرد. (امام خامنه ای)

سودگرفتن از غیرمسلمانان اشکال ندارد. (آیت الله نوری)

مسلمان مى تواند از کافرى که در پناه اسلام است و رباگرفتن در شریعتش جایز است، ربا بگیرد. (آیت الله شبیری)

10. 5. 3. رباگرفتن از بانک های غیراسلامی

این مسئله حکم عنوان قبلی، یعنی حکم کفار غیرذمی را دارد.

10. 5. 4. ربادادن مسلمان به کافر یا بانک های کشورهای غیراسلامی

ربادادن مسلمان به کافر یا بانک های کشورهای غیراسلامی چه حکمی دارد؟ در صورت جایزنبودن، چه راهی برای گرفتن وام از بانک های غیراسلامی پیشنهاد می کنید؟(3)

قرض گرفتن با قصد دادن سود حرام است؛ اگرچه اصل قرض صحیح است. فرقی بین بانک های اسلامی و غیراسلامی از این جهت نیست. (حضرت امام)

قرض گرفتن از بانک هایی که سرمایه شان به غیرمسلمانان متعلق

ص: 114


1- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج2، مسئلۀ 2080؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص75، مسئلۀ 232؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص65، مسئلۀ 219؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص58، مسئلۀ 219؛ نوری همدانی، هزارویک مسئلۀ فقهی، ج2، س472؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، سؤال 1624.
2- نکتۀ درخور توجه در این مسئله این است که اصل معاملۀ ربوی در این حالت حرام است؛ ولی اگر کسی این کار حرام را انجام داد، با توجه به قید بیان شده، مالک زیادی می شود.
3- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج6، کتاب دین و قرض، ص541، س7744؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2804؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، گرفتن و دادن ربا به کفار؛ حسین نوری همدانی، هزارویک مسئلۀ فقهی، ج2، ربا، سؤال 440.

است، چه این بانک ها خصوصی باشد و چه دولتی یا مشترک، به شرط پرداخت سود، حرام است. می توان برای رهایی از آن، مال را بدون نیت قرض از بانک گرفت و در آن تصرف کرد و نیازی به اذن حاکم شرع نیست؛ هرچند بداند که آن ها اصل مال و سود را از او خواهند گرفت. (آیت الله سیستانی)

ربادادن به کفار و بانک های حکومت های غیراسلامى مجاز نیست؛ مگر در صورت ضرورت که نگرفتن وام از آن ها باعث عسروحرج یا ضعف و ذلت مسلمین در آن گونه کشورها شود. (آیت الله مکارم)

گرفتن وام از بانک هاى خارجى که مستلزم پرداخت رباست، چه حکمی دارد؟

معامله اى که متضمن دادن ربا به کفار باشد، حرام و باطل است. (آیت الله نوری)

10. 6. یکسان بودن مستثنیات ربای معاملی و قرضی

چند صورت در باب حرمت ربا استثنا شده است: بین زوج و زوجه، بین مسلم با کافر، بین پدر و پسر. آیا این حکم مختص ربای معامله ای است یا شامل ربای قرضی هم می شود؟(1)

استثنا در ربای قرضی هم ثابت است. (حضرت امام)

در مستثنیات ربا، بین ربای معاملی و ربای قرضی فرقی نیست. (آیت الله سیستانی)

10. 7. تکلیفی یا وضعی بودن مستثنیات ربا

در جایی که ربا اجازه داده شده است، مثل رباگرفتن پدر از فرزند، آیا آن

ص: 115


1- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج6، کتاب بیع/ربا، ص204، سؤال 7237؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص75، مسئلۀ 232.

مقدار زیادی که شرط شده است، دین آور است یا فقط باعث ایجاد حکم تکلیفی می شود و رباگیرنده با نپرداختن زیادی، فقط گناه می کند، ولی دینی ندارد؟(1)

مدیون است و باید طبق قراردادی که دارند، عمل کنند. (آیت الله مکارم)

به زیادی هم مدیون می شود. (آیت الله شبیری)

11. شرط کردن تخفیف یا زیادی به نفع قرض گیرنده

آیا شرط کردن زیادی در قرض به نفع قرض گیرنده جایز است؟(2)

شرط زیادی به نفع قرض گیرنده اشکالی ندارد. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، صافی، تبریزی و خویی)

نکته: حکم جایی که شرط به نفع شخص ثالث است، در مسئلۀ بعد می آید.

12. شرط کردن زیادی به نفع شخص ثالث

آیا شرطی که هیچ سودی برای قرض دهنده ندارد، بلکه به نفع شخص ثالث است، در قرض جایز است؟(3)

در حرمت اشتراط زیادی در قرض، فرقی نیست که زیادی به قرض دهنده برگردد یا به غیر او. مثلاً اگر قرض دهنده بگوید: «صدهزار

ص: 116


1- ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9611140016؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 50121.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 12؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص319، مسئلۀ 1016؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص197، مسئلۀ 800؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص213، مسئلۀ 800.
3- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، شمارۀ استفتا: 444487؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص318، مسئلۀ 1013؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص196، مسئلۀ 797؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص212، مسئلۀ 797؛ مکارم، سایت، استفتائات، شرط گذاشتن در قرض؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9611210053.

تومان به تو قرض می دهم به شرط اینکه ده هزار تومان به فقیر صدقه دهی، یا هزار تومان در مسجد یا جلسۀ امام حسین (علیه السلام) صرف کنی»، جایز نیست. همچنین است اگر بر او شرط کند مسجدی را آباد کند یا مجلس عزاداری یا سوگواری برپا کند یا مانند آن کارهایی انجام دهد که هزینۀ مالی دارد. (آیات عظام سیستانی، وحید، تبریزی و خویی)

چنانچه منفعت به کسانی برگردد که به قرض دهنده مربوط است، چنین شرطی جایز نیست؛ چون در واقع نوعی رسیدن نفع به قرض دهنده است؛ ولی اگر شرط زیادی برای قرض دهنده نفعی نداشته باشد، بلکه منفعتى را براى مؤسسۀ خیریه یا مانند آن مى طلبد، اشکالى ندارد؛ وگرنه ربا محسوب می شود و جایز نیست. (آیت الله مکارم)

از رهبر معظم انقلاب در این زمینه دو استفتا در دست داریم که هر دو استفتا با یکدیگر سؤال شده است و منتظر پاسخ هستیم:

1. آیا شرطی که هیچ سودی برای قرض دهنده ندارد، بلکه منفعت مالی آن برای شخص ثالث است، در قرض جایز است؟

جایز نیست. (امام خامنه ای)

شرط زیادی اگر برای قرض دهنده نفعی نداشته باشد، بلکه منفعتى را براى مؤسسۀ خیریه یا مانند آن مى طلبد، اشکالى ندارد؛ وگرنه ربا محسوب می شود و جایز نیست. (امام خامنه ای)

13. جوایز بانک ها و مؤسسه های مالی اعتباری و صندوق ها

جایزه دادن بانک ها به افرادی که حساب قرض الحسنه دارند و دریافت جوایز توسط برندگان چه حکمی دارد؟(1)

ص: 117


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، استفتائات، شمارۀ استفتا: 805913؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، ملحقات (9)، جوایز بانک، مسئلۀ 24؛ لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 2، ص303، سؤال 1989؛ ص309، س2004؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 2، ص586، سؤال 1695؛ حسین وحید خراسانی، توضیح المسائل، ص597، مسئلۀ 2862؛ حسین نوری همدانی، هزارویک مسئلۀ فقهی، ج2، احکام بانک ها، سؤال 467.

در صورتى که سپرده گذارى را به قرعه کشى مشروط نکرده باشند و بانک ها صرفاً براى تشویق آنان چنین کرده باشند، اشکالی ندارد. (آیت الله صافی)

واریزکردن پول به مقدار معین برای قرعه کشى چه حکمى دارد؟

اگر شرط کند، اشکال دارد؛ ولى اگر جنبۀ داعى داشته باشد، اشکال ندارد. تفاوت این دو از اینجا روشن مى شود که شخص سپرده گذار براى خود حق مطالبه از بانک قائل نباشد. (آیت الله مکارم)

در صورتی که سپرده گذاران سپرده گذاری را به قرعه کشی مشروط نکرده باشند و بانک ها صرفاً برای تشویق آنان و افزایش سپرده گذاری و تشویق دیگران به گشودن حساب چنین کرده باشند، این کار جایز است و گرفتن جوایز نیز از سوی برندگان جایز است؛ ولی اگر آن بانک ها دولتی یا مشترک باشند، باید برای قبض و تصرف در آن ها از حاکم شرع اجازه گرفت. در صورتی که بانک خصوصی باشد، گرفتن جایزه و تصرف در آن جایز است و به اذن حاکم شرع نیازی نیست؛ لکن اگر سپرده گذاران سپرده گذاری خود را در ضمن عقد قرض یا مانند آن، به قرعه کشی مشروط کرده باشند و بانک در پی اجرای این شرط، دست به قرعه کشی بزند، این کار جایز نیست. همچنین گرفتن جایزه از سوی کسی که قرعه به نامش درآمده، در صورتی که به عنوان وفای به شرط باشد، جایز نیست و بدون آن جایز است. (آیت الله سیستانی)بازکردن حساب قرض الحسنه در بانک ها به نیت برنده شدن جوایز آن ها چه حکمی دارد؟ پس اندازهای قرض الحسنه و جایزه های آن اشکال ندارد. (امام خامنه ای)

اگر قرعه کشى بر بانک شرط نشود و فقط برای تشویق باشد، جایز است و می تواند جایزه را بگیرد؛ ولی اگر قرعه کشى شرط شود و بانک به جهت وفاى به آن شرط قرعه بکشد، عمل قرعه کشى و گرفتن جایزه

ص: 118

جایز نیست. (آیت الله وحید)

اگر شرط نشده باشد، جایز است و کسی که قرعه به او افتاده، در بانک های دولتی و مشترک با اجازۀ حاکم شرع و در سایر بانک ها و مؤسسه های مالی اعتباری، بدون آن می تواند در جایزه تصرف کند؛ ولی اگر از روی شرط باشد و بانک در پى اجراى این شرط دست به قرعه کشى بزند، این کار جایز نیست. همچنین گرفتن جایزه، در صورتى که به عنوان وفاى به شرط باشد، جایز نیست و بدون آن جایز است. (آیت الله خویی)

گرفتن جوایز بانک ها در دو صورت افتتاح حساب مشروط به شرکت در قرعه کشى و بدونِ شرط، چه حکمى دارد؟

بانک ها براى افزایش افتتاح کنندگان حساب مى خواهند براى جلب و تشویق آن ها، مبلغى را به عنوان هبه به آن ها بدهند؛ ولى چون نمى خواهند یا نمى توانند به همۀ آن ها هبه کنند، با قرعه کشی به کسانى که قرعه به نام آن ها می افتد، جایزه مى دهند. جایزه نوعی هبه است؛ بر این اساس، جوایز بانک ها در هر دو صورت مذکور در فوق، اشکال ندارد. (آیت الله نوری)

ربای قرضی در غیرمکیل و موزون

اشاره

آیا ربای قرضی در غیرمکیل و موزون نیز محقق می شود؟(1)

در حرمت قرض ربوی، فرقی نیست بین اینکه مال قرض داده شده ربوى (مکیل و موزون) باشد یا غیرربوى (شمردنى)، مثل گردو و تخم مرغ؛ یعنی در اموال غیرمکیل و موزون هم ربای قرضی محقق می شود. (حضرت امام و آیات عظام مکارم و صافی)

ص: 119


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، ص639، مسئلۀ 9؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 1، ص199، سؤال 673.

پرداخت زیادی در قرضِ بدون شرط

اگر بدون اینکه قرض دهنده در ضمن قرض شرط زیادی کند، خود بدهکار زیادتر از آنچه قرض کرده است پس بدهد، چه حکمی دارد؟(1)

اشکال ندارد؛ بلکه مستحب است. (مراجع عظام تقلید)

قرض دادن بدون شرط زیادی، ولی با انگیزۀ استفاده و منفعت

اگر انگیزه و نیت قرض دهنده دریافت زیادی باشد، ولی در ضمن عقد قرض، به هیچ نحوی شرط پرداخت زیادی نشود و به پرداخت اصل قرض هم راضی باشد، حکم چنین قرضی و گرفتن زیادی آن چیست؟(2)

اگر قرض دهنده شرط زیادی نکند، قرض ربوی نیست؛ هرچند انگیزه و نیتش دریافت زیادی باشد. مثلاً علی به حسین قرض می دهد و به او می گوید: «یک میلیون تومان به تو قرض دادم و هیچ نوع زیادی ای از تو نمی خواهم»؛ اما او می داند که حسین صدهزار تومان هدیه می دهد. این قرض ربوی نیست؛ ولی چون قصد قربت نداشته، پاداش اخروی ندارد و گرفتن زیادی براى قرض دهنده خصوصاً اگر قرض دادنش به این منظور باشد، مکروه است؛ بلکه اگر قرض گیرنده چیزى را به عنوان هدیه و مانند آن به او داد، براى قرض دهنده مستحب است آن را عوض طلبش حساب کند؛ به این معنى که به مقدار آن از طلبش کم کند. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی و صافی)

اگر شرطِ بهره نکند و خود را طلبکارِ بهره نداند، اشکالی ندارد. (آیت الله وحید)

ص: 120


1- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج2، مسئلۀ 2283؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، سؤال 1758 و 1775.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 11؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص318، مسئلۀ 1015؛ حسین وحید خراسانی، استفتای شخصی از سایت، بدون کد.

تهاتر قهری در قرض ربوی

تهاتر قهری در قرض ربوی (1)

آیا تهاتر قهری، در پرداخت قرض ربوی محقق می شود؟

به طور کلى، در صورتى که قرض دهنده مبلغى معادل یا بیشتر از اصل قرض به عنوان ربا از قرض گیرنده دریافت کرده باشد، ذمۀ قرض گیرنده از بدهى به قرض دهنده به تهاتر برى می شود و مقرض حق مطالبه از مقترض ندارد. (آیت الله صافی)

حکم گرفتن قرض ربوی در صورت اضطرار

حکم گرفتن قرض ربوی در صورت اضطرار (2)

آیا دریافت وام ربوى در حال ضرورت جایز است؟

صرف توهّم اضطرار مجوز شرعی برای گرفتن آن نیست؛ مگر اینکه به حدی مضطر باشد که ارتکاب حرام را مجاز کند. ولی شخص می تواند در این صورت برای اینکه مرتکب حرام نشود، پرداخت مبلغ اضافی را قصد نکند؛ هرچند بداند که آن را از او خواهند گرفت. (امام خامنه ای)

به مقدار اضطرار در فرض اضطرار مانعی ندارد. (آیت الله مکارم)

مى تواند با راه ها و حیله هاى شرعى، از ربا رهایى یابد. (آیت الله بهجت)

ضرورت هاى متعارفى که مردم آن را ضرورت حساب مى کنند، مجوز گرفتن وام ربوى نیست؛ مگر اینکه به حدی مضطر باشد که ارتکاب حرام را مجاز کند. در این صورت به مقدار دفع اضطرار جایز است. (آیت الله صافی)

ارث بردن مالی که در آن ربا باشد

ارث بردن مالی که در آن ربا باشد (3)

تکلیف کسی که مال ربوی به ارث برده است، چیست؟

ص: 121


1- لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 2، ص295، سؤال 1963.
2- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، استفتائات، شمارۀ استفتا: 806131؛ لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 2، ص295، سؤال 1962؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، حکم ربا در صورت اضطرار؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص361، سؤال 4480.
3- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج2، س164؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص322، مسئلۀ 1027؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص201، مسئلۀ 816؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص217، مسئلۀ 816.

اگر مالی را ارث ببرد که ربا در آن باشد، اگر مال ربوی با مال حلال مخلوط شده باشد، چیزی بر عهده اش نیست؛ ولی اگر مال ربوی معلوم باشد و صاحبش را بشناسد، باید آن را به صاحبش برگرداند و اگر صاحبش را نشناسد، باید با آن مانند مال مجهول المالک برخورد کند. (آیات عظام سیستانی، وحید، تبریزی و خویی)

آنچه از راه ربا به دست آمده، باید به صاحبان آن برگردد و در صورت نشناختن او، به فقیر صدقه داده مى شود. (حضرت امام)

حکم اصل قرضی که در آن شرط زیادی ربوی شده است

حکم اصل قرضی که در آن شرط زیادی ربوی شده است (1)

آیا اصل قرض ربوی صحیح است؟

کسی که قرض ربوی گرفته، کار حرامی کرده و باید توبه کند؛ ولی اصل قرض صحیح است و مالک آن می شود و می تواند در آن تصرف کند. (حضرت امام و امام خامنه ای و آیات عظام سیستانی، وحید، تبریزی، فاضل و خویی)نکته: آیت الله سیستانی در قرض از بانک های دولتی و مشترک، نکته ای فرموده اند که در بخش بررسی راهکارهای رهایی از ربا ذیل عنوان «قرض گرفتن از اموال بانک های دولتی و مشترک از طرف حاکم شرع» بیان شده است.

کسى که قرض ربایى گرفته (آیت الله صافی: به احتیاط واجب) مالک آن نمى شود و تصرف در آن جایز نیست؛ ولى چنانچه قرض دهنده با علم به بطلان قرض و مالک نشدنِ سود، راضى به تصرف قرض گیرنده باشد، به طورى که رضایت او مبنى بر این معاملۀ باطل نباشد، تصرف قرض گیرنده در آن مال جایز است. (آیات عظام مکارم، شبیری، نوری،

ص: 122


1- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج2، مسئلۀ 2284؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، سؤال 1774 و 1778 و 1781؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص275، سؤال 4282.

گلپایگانی و صافی)

اگر معامله اى ربوى صورت بگیرد یا قرضى ربوى انجام شود، حرمت تکلیفى و وضعى هر دو را دارد؛ یعنى از آن معامله، ملکیت حاصل نمى شود. (آیت الله بهجت)

مطالبۀ زیادی پرداخت شده

مطالبۀ زیادی پرداخت شده(1)

آیا قرض گیرنده که اصل قرض را با زیادی به قرض دهنده پس داده است، حق مطالبۀ زیادی را دارد؟

قرض گیرنده حق دارد زیاده اى را که داده، مطالبه کند (آیت الله صافی: و می تواند هم به او ببخشد.) (حضرت امام و آیت الله صافی)

حکم زیادی که در قرض ربوی گرفته شده است

حکم زیادی که در قرض ربوی گرفته شده است (2)

قرض دهنده دربارۀ زیاده ای که در قرض ربوی گرفته است، چه تکلیفی دارد؟

باید عین یا عوض زیادی به بدهکار پرداخت شود (حضرت امام: و در صورت یأس از یافتن مالک واقعى، از طرف او به فقرا صدقه داده شود.) (حضرت امام و امام خامنه ای)

قرض دهنده مالک زیاده ای که می گیرد، نمی شود؛ ولی چنانچه طوری باشد که اگر قرار ربا را هم نگذاشته بودند، قرض گیرنده راضی بود که قرض دهنده در آن پول تصرف کند، تصرف او جایز است. (آیت الله سیستانی)

نکته

ص: 123


1- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص144، سؤال 166؛ لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 2، ص298، سؤال 1972.
2- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص142، سؤال 165؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1773؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2302.

1. فقها بر حرمت وضعی گرفتن زیادی و لزوم برگرداندن آن به مالکش اجماع دارند و این دیدگاه ها صرفاً برای تصریحی که شده بود، بیان شد.

2. اگر رباگیرنده جاهل بوده است، به عنوان «حکم کسی که جاهل به حکم یا موضوع ربا بوده است» در همین نوشته رجوع شود.

حکم چیزی که با مال به دست آمده از ربا خریده شود

اشاره

چیزی که با مال به دست آمده از ربا خریده شود، چه حکمی دارد؟

الف. چیزی که با عین مال ربوی خریده شود

الف. چیزی که با عین مال ربوی خریده شود (1)

اگر پول ربایى یا حلال مخلوط به حرام داشته باشد و به فروشنده بگوید: «این لباس را با این پول مى خرم»، پوشیدن آن لباس حرام است.(2) (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، فاضل، تبریزی، صافی و نوری)

اگر عوض معامله را پولی معیّن قرار دهد، به طورى که اگر بخواهد پول دیگرى به جاى آن بپردازد، حق نداشته باشد، مثل اینکه به فروشنده بگوید: «این لباس را با این پول مى خرم» یا به قصد معامله با پول معیّنى آن را به فروشنده بدهد و فروشنده هم به همین قصد قبول کند، اگر آن پول را به قرض ربایى گرفته یا با ربا مخلوط باشد، پوشیدن آن لباس بدون احراز رضایت مالک، حرام است و به احتیاط مستحب، در آن نماز نخواند. البته غالباً فروشندگان به این راضى هستند که در برابر مالى که مى فروشند، پولى به دست آورند که بر حسب ظاهر شرع، تصرف در آن جایز باشد؛ لذا معمولاً با جاهل بودن فروشنده به وضعیت پول داده شده،

ص: 124


1- سیدابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، ج 2، ص170، مسئلۀ 796؛ سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، مسئلۀ 2286.
2- نظر مراجع عظام دربارۀ حکم نمازخواندن در این لباس: اگر بداند پوشیدن آن حرام است، نماز هم با آن باطل است. (حضرت امام و آیات عظام نوری و صافی) اگر بداند پوشیدن آن حرام است، نماز هم با آن به احتیاط واجب باطل است. (آیت الله فاضل) نمازخواندن در آن به احتیاط مستحب باطل است. (آیت الله شبیری)

به تصرف خریدار در آن راضى هستند. (آیت الله شبیری)

نکته: نظر آیت الله خویی در مسئلۀ 2294 رسالۀ ایشان و در حاشیۀ مسئلۀ 2285 رسالۀ مراجع به صورت جواز پوشیدن و نمازخواندن با این لباس آمده است؛ ولی طبق متن جلد دوم منهاج الصالحین ایشان، مسئلۀ 796، تصرف در مالی که با عین زیادی ربوی خریده شده است، جایز نیست.

ب. چیزی که به ذمه خریده شود و بهای آن از مال ربوی داده شود

ب. چیزی که به ذمه خریده شود و بهای آن از مال ربوی داده شود (1)

اگر لباسى بخرد و بعداً از پولى که بابت ربا گرفته، یا از پول حلالى که مخلوط با رباست، به صاحب لباس بدهد، چنانچه موقع خرید قصدش بوده است که از این پول بدهد، پوشیدن آن لباس و نمازخواندن با آن جایز نیست. (حضرت امام)

اگر لباسی بخرد و بعداً از پول ربا یا از پول حلال مخلوط به ربا به صاحب لباس بدهد، لباس را مالک می شود و پوشیدن و نمازخواندن با آن اشکال ندارد. (آیات عظام سیستانی، وحید، تبریزی، شبیری، نوری و خویی)

اگر لباسى را به ذمه بخرد و بعداً از پولى که بابت ربا گرفته، یا از پول حلال مخلوط به ربا به صاحب لباس بدهد، چنانچه موقع خرید قصد داشته از این پول بدهد، بنا بر احتیاط پوشیدن آن لباس جایز نیست و نمازخواندن در آن اشکال دارد. اگر در هنگام خرید، چنین قصدى نداشته باشد، پوشیدن آن لباس جایز و نماز در آن صحیح است (آیت الله مکارم: ولى ذمۀ او با مال حرام ادا نمى شود.) (آیات عظام مکارم و فاضل)

نکته: این مطلب در دو جا کاربرد دارد:

1. در مقدار مبلغ زیادی ای که قرض دهنده پس گرفته است؛

ص: 125


1- سیدابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، ج 2، ص170، مسئلۀ 796؛ سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، مسئلۀ 2286،

2. در اصل قرض ربوی از نظر مراجعی که اصل قرض را باطل می دانستند.

ولی در جایی که به هر دلیل، ولو به جهت رضایت مطلق صاحب مال به تصرف دیگری، این تصرفات جایز است، این مطلب کارایی ندارد.

حکم محصول به دست آمده با بذر ربوی

حکم محصول به دست آمده با بذر ربوی (1)

اگر گندم یا بذر دیگری را به قرض ربایی بگیرد و با آن زراعت کند، محصول به دست آمده از آن، مال قرض دهنده است یا قرض گیرنده؟

محصول مال قرض گیرنده است.(2) (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، تبریزی و خویی)

حاصلى که از آن به دست مى آید، مال قرض دهنده است، نه قرض گیرنده. (آیات عظام مکارم، شبیری، فاضل، نوری و بهجت)

احتیاط این است که حاصلى را که از آن به دست مى آید، با قرض دهنده مصالحه کنند؛ مگر اینکه قرض دهنده به تصرف قرض گیرنده راضى باشد، بى اینکه رضایت او مبنى بر معاملۀ ربایى باشد. در این صورت، حاصل، مال قرض گیرنده است. (آیت الله صافی)

حکم کسی که به حکم یا موضوع ربا جاهل بوده است

حکم کسی که به حکم یا موضوع ربا جاهل بوده است (3)

آیا کسی که به حکم یا موضوع ربا جاهل بوده است، مالک مال ربوی می شود؟

ص: 126


1- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، مسئلۀ 2285.
2- علت این امر این است که اصل قرض ربوی از نظر این فقها در عین حرمت تکلیفی، صحیح است و از نظر وضعی، قرض گیرنده مالک می شود؛ هرچند گناه کرده است.
3- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 777671105؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2250؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 1026؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص201، مسئلۀ 815؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص217، مسئلۀ 815؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص280، سؤال 4302؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، معاملۀ ربوی با جهل به موضوع.

نه، نمی شود. (امام خامنه ای)

اگر کسی به علت جهل به حکم یا موضوع ربا یا هر دو، قرض ربوی به شخصی داده و ربا گرفته است، یعنی نمی دانسته رباگرفتن حرام است، اگر چنین کسی توبه کند و تصمیم جدی بگیرد که دیگر چنین کاری انجام ندهد، آنچه را در زمان جهل به عنوان ربا از اشخاص گرفته است، مالک می شود و تصرف در آن ها اشکال ندارد. (آیات عظام سیستانی، وحید، تبریزی و خویی)

اگر معاملۀ ربوى با جهل به موضوع صورت بگیرد و بعد آشکار شود که ربا بوده است، معامله صحیح نیست. (آیت الله مکارم)

اگر با علم و عمد مرتکب ربا در بیع یا قرض شد، باید زیادى را، بلکه مجموع را در بیع ربوى، چه باقى باشد یا تلف شده باشد، به مالک آن رد کند؛ پس باید از صاحبانش تفحص کند و اگر از دسترسى مأیوس شد، از طرف آن ها رد مظالم دهد با اجازۀ حاکم شرع على الاحوط. اگر مقدار مال و مالک مجهول بود، احوط وجوب تخمیس است. صورت جهل به حرمت با عذر یا بدون عذر، بنا بر احوط، مثل صورت علم و عمد است. (آیت الله بهجت)

حکم مشارکت در پرداخت قرض ربوی با کارکردن در بانک ها و...

حکم مشارکت در پرداخت قرض ربوی با کارکردن در بانک ها و...(1)

مشارکت در پرداخت قرض ربوی چه حکمی دارد؟ آیا اگر جایی مثل بانک قرض ربوی بدهد، حقوق کسانی که در دادن این قرض مشارکت دارند و کسانی که مشارکت ندارند، حرام است؟

ص: 127


1- سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1777؛ سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، شمارۀ استفتا: 611397؛ سیدعلی سیستانی، استفتائات، ج1، سؤال 365؛ حسین وحید خراسانی، توضیح المسائل، ص602، بعد از مسئلۀ 2869، کارهاى بانکى؛ سیدموسی شبیری زنجانی، سایت، استفتائات، سؤال 607؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9610140008.

هرکس کاری کند که به نحوى در عقد قرض ربوى یا در انجام و تکمیل آن یا در تحصیل و دریافت ربا از قرض گیرنده دخیل باشد، شرعاً حرام است و انجام دهندۀ آن کار، مستحق دریافت اجرت نیست. در جایی که هم درآمد حلال دارد و هم درآمد حرام، اگر کسی به کار حرام اشتغال نداشته باشد، کارکردن و دریافت حقوق مانعی ندارد. (امام خامنه ای)

اشتغال در بخش های ربوی بانک جایز نیست و باید یا شغلش را تغییر دهد یا در بخش هایی از بانک فعالیت کند که اصلاً با امور ربوی مثل قبض و اقباض ربا، ثبت و کتابت عقود ربوی و بایگانی پرونده های مشتمل بر ربا ارتباطی ندارد. (آیت الله سیستانی)

با توجه به اینکه بانک ها درآمدهای حلال نیز دارند و کارمندان بانک نمی دانند حقوقشان از کدام قسم است، گرفتن آن برای آن ها جایز است؛ مشروط بر اینکه در قسمتی که کار حرام صورت می گیرد، اشتغال نداشته باشند. (آیت الله مکارم)

اشتغال به کارهاى بانکى که مربوط به معاملات ربوى است، جایز نیست و کارمندى که در این نوع کارها مشغول است، در مقابل آن نمى تواند اجرت بگیرد؛ ولی اشتغال به کارهایى که ارتباطى با معاملات ربوى ندارد و اجرت گرفتن براى آن ها جایز است. (آیت الله وحید)

اگر متصدی قرض ربوی یا جریمۀ دیرکرد یا مقدمۀ نزدیک این امور باشد، حقوق دریافتی اش حرام است. (آیت الله شبیری)

معیار در قبول و رد راهکارهای فرار از ربای قرضی

معیار در قبول و رد راهکارهای فرار از ربای قرضی (1)

ص: 128


1- سیدروح الله خمینی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2753؛ ناصر مکارم شیرازی، بررسى طرق فرار از ربا، ص109؛ سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، شمارۀ استفتا: 752645؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص277، س 4288 و 4296؛ سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص842؛ سیدابوالقاسم خویى، ملحقات رساله، با حاشیۀ آیات عظام تبریزى و نورى، مسئلۀ 11، حاشیۀ 1.

معیار در قبول یا رد راهکارهای فرار از ربای قرضی چیست؟

رباى قرضى به هیچ شکل حلال نمى شود؛ لذا اگر کسى بخواهد پولى قرض کند و ربا بدهد یا قرض بدهد و ربا بگیرد و به یکى از راه هایى مذکور در بعض رساله هاى عملیه بخواهد از ربا فرار کند، جایز نیست و زیاده اى که مى گیرد، بر او حلال نمى شود؛ پس رباى قرضى به هیچ وجه حلال نیست. (حضرت امام و امام خامنه ای)

نکته: همان طور که در ادامه خواهد آمد، حضرت امام برخی از راهکارها را می پذیرند که ظاهراً موضوعاً از بحث ربا خارج است.

حیله هاى فرار از ربا اقسام متعددى دارد که بعضى از آن ها جایز و برخى از آن ها غیرجایز و نادرست است:

1. حیله هایى که قصد جدى در آن وجود ندارد؛ مثل ضمیمه کردن یک قوطى کبریت به وام، یا معامله و فروختن آن به صدها برابر قیمت! این نوع حیله ها مشروع نیست.

2. حیله هایى که بر فرض قصد جدى در آن باشد، عقلایى نیست و عقلا آن را عملى سفیهانه مى دانند. این قسم نیز باطل است.3. حیله هایى که قصد جدى در آن متصور است و سفهى هم نیست؛ اما محتوا و فلسفۀ حرمت ربا در آن کاملاً موجود است؛ یعنى این حیله، فلسفۀ تحریم ربا را از بین نبرده است. این قسم نیز باطل است.

4. حیله هایی که صورت عقلایى دارد و صورت سازى نیست؛ مانند دو معاملۀ مستقل که هیچ ارتباطى با هم نداشته باشد. این نوع حیله و هرآنچه مانند آن است، جایز است. در واقع حیله به معناى منفى آن نیست؛ بلکه نوعى چاره جویى است. (آیت الله مکارم)

آسان ترین راه گریز از رباى قرضى به این است که در برابر سود مدنظر، معامله اى انجام دهند و در ضمن آن معامله، قرض شرط شود. نسیه بودن یا نامتعارف بودن این معامله هم اشکالی ندارد؛ مثل معاملۀ یک خودکار

ص: 129

به پنجاه یا صدهزار تومان. (آیت الله بهجت)

هیچ یک از راه هاى فرار از ربا را که معمول است، حقیر صحیح نمى دانم. (آیت الله نوری)

معنای فرار از ربا

حضرت امام و امام خامنه ای دربارۀ برخی از معاملات شرعی که مؤمنان برای کسب روزی حلال انجام می دهند، حلیت آن ها را مشروط به این کرده اند که «برای فرار از ربا نباشد». مثلاً در بیع شرط، بیع عینه، بیع نقد و نسیه. در واقع فردی که این معاملات را انجام می دهد، در عین حال که قصد رهایی (فرار) از ربا را دارد، معامله را هم به صورت جدی قصد می کند؛ لذا معنای قصد فرار از ربا چندان در این مواقع واضح نیست. اگر معنای ظاهری این قید را در نظر بگیریم، امر مشکل می شود. آیا مراد همان حرف مشهور مبنی بر قصد جدی داشتن در معامله نیست؟(1)

اگر انگیزه اش مبتلانشدن به ربا باشد و به منظور آن واقعاً معامله انجام شود و به آثار آن پایبند باشند، به نحوی که هرکس که این عمل را ببیند، بگوید در حال معامله هستند، اشکال ندارد؛ ولی اگر قصد پایبندی به آثار معامله را ندارند، صحیح نیست. تشخیص آن با خود مکلف است. (امام خامنه ای)

دربارۀ برخی از راهکارهایی که برای رهایی از ربا مطرح می شود، می فرمایید: «اگر حیلۀ فرار از ربا باشد، حرام است.» لطفاً بفرمایید که حیلۀ فرار از ربا یعنی چه و راه شناخت آن از راهکارهای صحیح شرعی برای رهایی از ربا چیست؟(2)

روش هایی که نتیجه اش با قرض گرفتن و پرداخت سود یکی است

ص: 130


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، شمارۀ استفتا: 833147.
2- سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 50515.

و مانند ربا، به لحاظ قرارداد، سود تضمین شده به فرد می رساند، حیلۀ رباست. (آیت الله شبیری)

بررسی راه های مطرح شده برای خلاصی از ربا در قرض

1. قرارداد بیع شرط؛ بیع الخیار

1. قرارداد بیع شرط؛ بیع الخیار (1)

منظور از قرارداد بیع شرط این است که شخص متقاضى وام، منزل یا ماشین یا چیز دیگرى را که ملک اوست یا قسمتی از آن را به وام دهنده معمولاً به قیمتی کمتر مى فروشد؛ ولى شرط مى کند اگر تا مدت معیّنی، مثلاً تا یک سال یا در تاریخ معیّنی، پول را برگرداند، مى تواند معامله را فسخ کند.

حکم شرعی قرارداد بیع شرط را بیان کنید.

در قرارداد بیع شرط اگر فروشنده و خریدار قصد جدی(2) معامله داشته باشند، این معامله صحیح است. (مراجع عظام تقلید)

اگر بیع شرط، حیله و وسیله اى براى فرار از ربا باشد، حکم ربا را دارد و معامله باطل است. (حضرت امام)

اگر در بیع، طرفین با هم شرط کنند که اگر فروشنده در تاریخ معینى پول مشترى را پس بدهد، جنس فروخته شده مال خودش باشد، صحیح و لازم الوفاست و این را «بیع شرط» مى گویند. در معامله اى که به این صورت واقع مى شود، جنس فروخته شده تا تاریخ مذکور ملک مشترى است و هر نوع استفاده از آن آزاد است و حتى مى تواند به خود فروشنده اجاره دهد و اگر فروشنده رأس تاریخ مقرر پول را پس بدهد، صاحب

ص: 131


1- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، مسئلۀ 2126 و 2127؛ سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص71، سؤال 13 و ج 2، ص137، سؤال 151.
2- نشانۀ نداشتن قصد جدی این است که او هرگز به واگذارى منزلش به این مبلغ راضى نیست و اگر یک سال سپرى شود و نتواند مبلغ مزبور را تهیه کند، صداى اعتراضش بلند خواهد شد که من به واگذارى منزلم راضى نبوده و نیستم (ناصر مکارم شیرازی، بررسى طرق فرار از ربا، ص49).

ملک خود مى شود؛ ولى اگر پول را ندهد، دیگر حق رجوع ندارد و جنس فروخته شده ملک مشترى باقى مى ماند. در این نوع معامله هم مثل سایر معاملات باید قصد جدى به بیع وجود داشته باشد؛ لذا معاملۀ صورى به این نحو براى فرار از ربا باطل است و چنانچه فروشنده مطمئن باشد که اگر پول را مقدارى دیرتر از موعد مقرر هم بدهد، باز خريدار جنس را به او پس مى دهد، مى تواند بيع شرط كند و اين معنا ضررى به بيع نمى زند. (آیت الله فاضل)

2. اجاره به شرط تملیک

2. اجاره به شرط تملیک(1)

آیا می توان قرارداد اجاره به شرط تملیک را که در بانک ها یا شرکت ها و اشخاص حقوقى و گاهی بین اشخاص حقیقى صورت مى گیرد، راهى شرعى براى تخلص از رباى قرضى دانست؟اجاره به شرط تملیک عبارت است از واگذاری ملکی به اجارۀ ماهانه به مبلغ معینی تا مدت مثلاً ده سال یا بیست سال یا کمتر یا بیشتر با شرط ضمنی تملیک آن به مستأجر در پایان مدت اجاره مجاناً یا با دریافت مبلغ مختصری که در ضمنِ شرط، آن مبلغ را تعیین می کنند. چنین معامله ای شرعاً صحیح و بی اشکال است و مستأجر حق مطالبۀ تملیک عین مستأجره به خود را در پایان مدت اجاره دارد و اجاره دهنده شرعاً به عمل به چنین شرطی مکلف است. (امام خامنه ای)

ملکى به صورت مشارکت خریده مى شود و سپس یکى از شرکا سهم خود را به شریک دیگر، اجاره به شرط تملیک مى دهد؛ به طورى که بعد از پرداخت تمامى مال الاجاره که طبعاً بیش از پولى است که شریک براى

ص: 132


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، آرشیو استفتائات جدید، احکام معاملات، اجاره، قرارداد اجاره به شرط تملیک؛ ناصر مکارم شیرازی،استفتائات جدید، ج 2، ص294، رباى قرضى، سؤال 866؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 2، ص312، شرکت، سؤال 17؛ لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 1، ص353، سؤال 1194.

آن سهم داده بود، قسمت اجاره داده شده به ملکیت مستأجر درمى آید. این نوع معامله در بانک ها و شرکت ها رایج است و اشخاص حقوقى و گاهی اشخاص حقیقى آن را انجام می دهند. آیا چنین معامله ای را می توان راهى شرعى براى تخلص از رباى قرضى دانست؟

اگر در اجاره به شرط تملیک قصد جدى باشد، مانعى ندارد و ربا محسوب نمى شود؛ ولى اگر جنبۀ صورى دارد و براى فرار از ربا باشد، جایز نیست. (آیت الله مکارم)

روش مذکور در سؤال مشروع است و بهتر است که به نحو شرط فعل باشد: شرط شود که بعد از پایان اقساط، موضوع اجاره به مستأجر هبه شود. (آیت الله فاضل)

نظر اسلام را دربارۀ مسئلۀ ذیل که در بانک ها و شرکت ها و بین اشخاص حقوقى و گاهی بین اشخاص حقیقى صورت مى گیرد، بیان فرمایید: ملکى با مشارکت مدنى خریده مى شود و آن را به دیگرى اجاره به شرط تملیک مى دهند تا پس از پرداخت مبلغ قرارداد که طبعاً بیش از مبلغى است که ملک با آن خریده شده، مال او شود.

معاملۀ مذکور اشکال ندارد و موقعى که مدت اجاره تمام شد، بر موجر واجب است ملک را مجانی به مستأجر بدهد. (آیت الله صافی)

نکته: «تملیک به نحو شرط نتیجه» در اینجا به این معناست که ملک در پایان مدت اجاره، خودبه خود به ملکیت مشتری یا مستأجر درآید. «تمیلک به نحو شرط فعل» در اینجا یعنی که مالک ملک را اجاره دهد، مشروط به اینکه در پایان مدت اجاره، مالک ملک را هبه کند یا صلح کند یا به مبلغی، به تملک مستأجر درآورد. از این دو، راه مطمئن و مورداتفاق تملیک به نحو شرط فعل است.

ص: 133

3. بیع عِینَه؛ شرط فروش جنس به خود فروشنده

3. بیع عِینَه؛ شرط فروش جنس به خود فروشنده (1)

مقصود از «بیع عینه» چیست؟ حکم شرعی آن را بیان کنید.

برای این مسئله دو فرض بیان می کنیم:الف. بیع عینه معامله ای است که فروشنده کالایش را نسیه بفروشد و در ضمنِ معامله، بر مشتری شرط کند که دوباره آن را نقداً به کمتر از قیمت خرید به او بفروشد؛ نیز اگر مشتری کالای فروشنده را نقداً بخرد و در ضمنِ معامله، بر فروشنده شرط کند که فروشنده دوباره آن را از او نسیه به بیشتر از قیمت خرید بخرد.

بنا بر احتیاط واجب، این بیع باطل است. اگر چنین معامله ای به منظور فرار از ربا باشد، جایز نیست و محکوم به بطلان است. (حضرت امام)

برخی افراد بعضی از املاک خود را به این شرط می فروشند که دوباره آن را از همان مشتری به قیمتی بیشتر از قیمتی بخرند که به او فروخته اند. آیا این بیع صحیح است؟

این نوع بیع صوری و وسیله ای برای دستیابی به قرض ربوی و حرام و باطل است. بله، اگر ملک خود را به طور جدی و به نحو صحیح شرعی بفروشند و سپس آن را به همان قیمت یا بیشتر، از مشتری نقد یا نسیه بخرند، اشکال ندارد. (امام خامنه ای)

معاملۀ مذکور باطل است. (آیات عظام سیستانی، خویی و تبریزی)

در صورتی که در دو معاملۀ جدی و جداگانه باشد، اشکالی ندارد. (آیت الله مکارم)

اگر فروشنده شرط کند، معامله باطل است؛ ولی اگر مشتری شرط

ص: 134


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، کتاب البیع، القول فی النقد و النسیة، مسئلۀ 4؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1539و 1626؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، ج1، مسئلۀ 1869و 1919؛ سیدمحمدرضا گلپایگانی، هدایة العباد، ج1، مسئلۀ 1870 و 1920؛ محمدتقی بهجت، وسیلة النجاة، ص467، س16111؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص258، س226 و 227 و 230؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 173 و 208؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج3، مسئلۀ 164 و 195؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج2، مسئلۀ 164و 195؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص252، مسئلۀ 1025؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9610140008.

کند، به احتیاط واجب باطل است. (آیت الله وحید)

معاملۀ مذکور بنا بر مشهور باطل است. (آیات عظام گلپایگانی و صافی)

بنا بر احتیاط واجب، باطل است. (آیت الله فاضل)

بنا بر احتیاط واجب، نباید در معاملۀ اول، معاملۀ دوم شرط شود. (آیت الله بهجت)

ب. فروشنده کالایش را نسیه بفروشد وشرط نکند که دوباره آن را نقداً به قیمت کمتر از خرید به او بفروشد؛ به طوری که مشتری کاملاً مختار باشد کالایش را به هرکس خواست بفروشد. همچنین مشتری با فروشنده شرط نکند که فروشنده دوباره آن را نقداً به کمتر از قیمت خرید از او بخرد؛ به طوری که فروشنده کاملاً مختار باشد کالای فروخته شده را بخرد یا نخرد و بعد از معامله، خریدار همان کالا را به فروشنده اول نقد بفروشد.

این معامله اشکال ندارد. (آیات عظام سیستانی، مکارم، خویی، فاضل، وحید، صافی، گلپایگانی، تبریزی و بهجت)

این معامله اشکال ندارد؛ ولی اگر چنین معامله ای به منطور فرار از ربا باشد، جایز نیست و هر دو معامله محکوم به بطلان است. (حضرت امام)

اگر ملک خود را به طور جدی و به نحو صحیح شرعی بفروشند و سپس آن را به همان قیمت یا بیشتر، از مشتری نقد یا نسیه بخرند، اشکال ندارد. (امام خامنه ای)

4. فروش نقد و نسیه

4. فروش نقد و نسیه (1)

استفاده از معاملۀ نقد و نسیه طبق این مثال چه حکمی دارد؟: علی به

ص: 135


1- سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1619؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص252، مسئلۀ 1024؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، اموربانکی، احکام وام ها، راه حل فرار از ربا در فروش اقساطی اتومبیل.

خرید کالایی نیاز دارد؛ ولی پول لازم را ندارد و حسن پول دارد و می خواهد از آن، درآمد حلال کسب کند. آیا جایز است حسن آن کالا را نقد بخرد و با قیمت بیشتر به علی نسیه بفروشد یا خود علی را وکیل کند تا از طرف حسن آن را نقد بخرد و به خودش به صورت نسیه بفروشد؟

اگر قصد آنان حیله برای فرار از ربا نباشد و در هر دو معامله قصد جدی خریدوفروش داشته باشند، اشکال ندارد. (امام خامنه ای)

اگر همان طور که وکالت در خرید دارد، وکالت در فروش حتى به خودش داشته باشد، مانعى ندارد و ربا محقق نمى شود. (آیات عظام مکارم و فاضل)

5. گرفتن کارمزد در قرض

اشاره

5. گرفتن کارمزد در قرض(1)

آیا گرفتن کارمزد در قرض جایز است؟

پرداخت کارمزد به بانک یا صندوق قرض الحسنه براى اخذ وام، اگر به عنوان اجرت عملِ قرض دادن از قبیل ثبت در دفتر و ثبت سند و سایر مخارج صندوق مانند آب و برق باشد و به سود وام برنگردد، دادن و گرفتن آن و همچنین دریافت وام اشکال ندارد. (حضرت امام و امام خامنه ای و آیات عظام مکارم،(2) فاضل و شبیری)

گرفتن زیادتر از مقدار قرض داده شده به عنوان کارمزد صحیح نیست. (آیات عظام تبریزی و بهجت)

ص: 136


1- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص297، سؤال 39؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، سؤال 1786؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 1، ص197، سؤال 665؛ لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 2، ص301، س1984، کارمزد صندوق های قرض الحسنه؛ جواد تبریزی، استفتائات جدید، ج 1، ص280، سؤال 1266و 1274؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص362، سؤال 4483؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص272، سؤال 088؛ حسین نوری همدانی، هزارویک مسئلۀ فقهی، ج1، سؤال 576؛ سیدعلی سیستانی، استفتائات، ج1، ص223، سؤال 356 و ص229، سؤال 361؛ سیدموسی شبیری زنجانی، سایت، استفتائات، سؤال 607؛ حسین وحید خراسانی، استفتای شخصی از سایت، بدون کد.
2- حکم کارمزد دربارۀ بانک ها و معاملات بازاری فرقی نمی کند (ناصر مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 1، ص416، سؤال 382). کارمزدهایى که اضافه بر هزینه هاى کارکنان و سایر هزینه هاى جنبى است و به جیب بانک مى ریزد، ربا و نامشروع است و تغییر نام هرگز ماهیت آن را تغییر نمى دهد (ربا و بانکدارى اسلامى، ص137).

اگر قرض دهنده صاحبان سهام در صندوق یا مؤسسه یا بانک باشند یا خودِ جهت و عنوان خاص، مثل صندوق یا مؤسسه، قرض دهنده باشد، قرض به شرط دریافت کارمزد و حق الزحمه ربا و حرام است. (آیت الله سیستانی)(1)

افرادى که صندوق قرض الحسنه دارند، مى توانند از متقاضى وام بابت کارمزد به اندازۀ متعارف اجرةالمثل دریافت کنند. (آیت الله نوری)

اگر پولى را که صندوق قرض مى دهد، ملک صندوق یا مشترک بین صندوق و اشخاص باشد، شرط مذکور ربا و حرام است؛ ولى اگر پولى که قرض داده مى شود، ملک اشخاص باشد و صندوق فقط وکیل صاحبان پول و بین طرفین در وقوع معامله واسطه باشد، مى تواند آنچه را براى انجام معامله هزینه مى کند و همچنین حق العمل واسطه گرى خود را براى ادارۀ امور صندوق و استمرار عمل آن از قرض گیرنده دریافت کند. اگر پولى که قرض داده مى شود، ملک صندوق باشد و قرض و استقراض بر عملى متوقف باشد کهعرفاً مالیت دارد مثل نوشتن سند و نگهدارى حساب و صندوق به درخواست قرض گیرنده، و او با شرط و الزام، به این کارها مجبور نشده باشد، قرض گیرنده باید اجرة المسمی یا اجرة المثل عمل صندوق و بهاى اوراق را بپردازد. همچنین می توان از راه هاى دیگر، از جمله فروش دفترچۀ حساب به متقاضى وام، به طور مشروع مخارج صندوق قرض الحسنه را تأمین کرد. (آیت الله صافى)

اگر قرض به شرط کارمزد باشد، ربا و حرام است. (آیت الله وحید)

اضافه آمدن مقداری از کارمزد

اضافه آمدن مقداری از کارمزد (2)

کارمزد برای مخارج صندوق گرفته می شود؛ لذا مسئولان محترم

ص: 137


1- دربارۀ کارمزد در فرض بین افراد، ایشان تفصیلات متعددی داده اند (نک: رسالۀ جامع، ج2).
2- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، شمارۀ استفتا: 601560.

صندوق باید طوری محاسبه کنند که کارمزد به مقدار هزینه های جاری صندوق مانند آب و برق و حقوق کارمندان باشد. حال اگر این محاسبه صورت گرفته و احیاناً مبلغی اضافه آمد، مصرف آن به نظر مسئولان صندوق بستگی دارد. (امام خامنه ای)

راهکارهای شرعی اخذ کارمزد یا گرفتن قرضی که کارمزد دارد

آیا برای گرفتن کارمزد در قرض یا گرفتن قرض کارمزددار، راهکار شرعی وجود دارد؟(1)

اگر صاحبان سهام یا شخصیت های حقوقی مانند بانک ها و مؤسسات و صندوق های مالی، هیچ شرطی در اساسنامۀ صندوق یا مؤسسه یا بانک برای دریافت کارمزد ندارند و قرض گیرنده به نحو جعاله به کارمندان صندوق یا مؤسسه یا بانک می گوید: «اگر مقدمات گرفتن وامی را برایم فراهم کنید، مبلغی حق الزحمه به شما می دهم»، این صورت اشکالی ندارد. در این فرض حق الزحمه (جُعْل) در مقابل خود قرض واقع نشده؛ بلکه در عوض مقدمات فراهم سازی قرض قرار داده شده است. اما اگر قرض گیرنده بگوید: «اگر به من قرض بدهید، مبلغی به عنوان حق الزحمه به شما می دهم»، به گونه ای که جُعْل در مقابل خود قرض واقع شود، محل اشکال خواهد بود. (آیت الله سیستانی)

نکته: با رعایت این مطلب، هم عمل فرد و هم عمل بانک، چه دولتی و چه خصوصی، جایز و شرعی است؛ ولی اگر فرد بخواهد فقط قرض خودش را تصحیح کند، دربارۀ بانک های دولتی یا نیمه دولتی، می توانید در همین نوشته به بحث «بررسی راهکارهای رهایی از ربا»، در عنوان «قرض گرفتن از اموال بانک های دولتی و مشترک از طرف حاکم شرع» رجوع کنید.

ص: 138


1- سیدعلی سیستانی، استفتائات، ج1، 223، س356؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص189، سؤال 3987؛ لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 2، ص302، سؤال 1985؛ جواد تبریزی، استفتائات جدید، ج 1، ص280، سؤال 1266.

اگر معاملۀ شرعی را بین سود و چیزى واقع کنند و ضمن آن شرط کنند که مبلغى به طرف قرض داده شود و همان مبلغ را که قرض گرفته برگرداند، بى اشکال است. (آیت الله بهجت)وام گیرنده قبل از گرفتن وام می تواند مبلغ معیّنى را به بانک هبه کند؛ به شرط اینکه بانک مبلغ معیّنى را به او وام بدهد؛ مثلاً یک هزار تومان نقد به صندوق به این شرط هبه کند که صندوق یکصدهزار تومان به او قرض الحسنه بدهد و بعد هم یک هزار تومان را به صندوق بدهد و بعد صندوق یکصدهزار تومان به او قرض بدهد. (آیت الله صافی)

راه مشروع گرفتن زیادى آن است که صاحبان سهام، دفترچه هایى مثلاً به عنوان دفترچۀ اقساط تهیه کنند که ارزش مالی داشته باشد و هریک از آن دفترچه ها را به قرض گیرنده به مبلغ آن زیادى ای که مى خواهند از او بگیرند، بفروشند و در ضمنِ این بیع شرط شود که به آن ها فلان مقدار قرض بدون بهره بدهند. دفترچۀ مزبور هرچند به خودی خود به آن مقدار ارزش ندارد، با شرط قرض به همان مقدار که در مقابل آن قرار داده مى شود، ارزش پیدا مى کند. (آیات عظام تبریزی و صافی)

6. دیرکرد، وجه التزام، جریمۀ تأخیر و خسارت تأخیر تأدیه

تفاوت بین این عناوین

1. هریک از این عناوین تفاوت هایی با یکدیگر دارد که در حکم شرعی آن ها تأثیرگذار است: گرفتن مبلغ اضافی به دلیل تأخیر در پرداخت دین، «دیرکرد» است. اگر دو طرف بر این مبلغ از ابتدا در ضمن عقد توافق کنند، «وجه التزام»(1) نامیده می شود. اگر این مبلغ به عنوان تعزیر در

ص: 139


1- «وجه التزام» مبلغی است که متعاقدین در حین انعقاد عقد به موجب توافق در ضمن همان قرارداد یا به موجب موافقت مستقلی، به عنوان میزان خسارت (مادی یا معنوی) محتمل الوقوع ناشی از عدم اجرای تعهد یا ناشی از تأخیر در اجرای تعهد، پیش بینی کرده و بر آن توافق کنند (قانون مدنی ایران، مادۀ 230 و 1889).

برابر تأخیر در پرداخت دین گرفته شود، «جریمۀ تأخیر» نامیده می شود. اگر کسی تعهد خود را در موعد مقرر انجام ندهد و در نتیجۀ این تأخیر، متعهدٌله متضرر شود، متعهد باید خسارات ناشی از تأخیر را جبران کند که آن را «خسارت تأخیر تأدیه» می گویند.

از آنجا که فقها این مطلب را با این شقوق بیان نکرده اند، ما مطالب ایشان را یکجا متذکر می شویم.

2. بحث ما در دیرکرد در ادای دین است که به ذمۀ فرد تعلق گرفته و بحث دیرکرد دربارۀ تأخیر در انجام کار یا تحویل عین شخصی و... حکم دیگری دارد.

حکم شرعی دیرکرد و وجه التزام و خسارت تأخیر دین

اگر وام گیرنده پرداخت وام را از مهلت مقرر به تأخیر بیندازد، گرفتن مبلغی اضافه بر اصل قرض بابت دیرکرد یا از باب وجه التزام یا جریمۀ دیرکرد یا خسارت تأخیر در ادای دین چه حکمی دارد؟ آیا بین بانک و غیربانک در این زمینه فرقی هست؟(1)

اگر طلبکار، چه بانک ها و چه غیر آن ها، براى تأخیر بدهکار چیزى از او بگیرد، حرام است؛ اگرچه بدهکار به آن راضى شود. شرط و توافق طرفین بر دیرکرد در ضمن عقد نیز باطل و گرفتن زیادی ربا و حرام است. (حضرت امام)

ص: 140


1- سیدروح الله خمینی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2706؛ سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص294، س34؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1772؛ سیستم مدیریت سایت دفتر رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، شمارۀ استفتا: 825812715 و 556888؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، اموربانکی، جریمۀ دیرکرد، دریافت جریمه و خسارت تأخیر توسط بانک؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 1، ص196، سؤال 658 و ص196، س663؛ ناصر مکارم شیرازی، ربا و بانکدارى اسلامى، ص150؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص306، سؤال 1184؛ لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 2، ص305، سؤال 1995؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص191، سؤال 3994 و 3995 و ص360، سؤال 4472 و ص363، سؤال 4484؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2779 برای رهایی از ربا...، مورد 3؛ سیدعلی سیستانی، استفتائات، ج1، سؤال 357؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص273، سؤال 1093 و ص306، سؤال 1184 و 1186؛ حسین نوری همدانی، هزارویک مسئلۀ فقهی، ج1، سؤال 588 و ج2، سؤال 467؛ سیدموسی شبیری زنجانی، سایت، استفتائات، سؤال 628 و استفتای شخصی، سؤال 50145؛ حسین وحید خراسانی، استفتای شخصی از سایت، بدون کد.

دربارۀ دریافت مبلغ مازاد بر اصل دین و قرض، دو فرض کلی وجود دارد:

1. دریافت مبلغ مازاد، به دلیل تأخیر در ادای دین و قرض است. این مبلغ یا به عنوان دیرکرد یا خسارت (هر نوع خسارت) تأخیر تأدیه دریافت می شود یا به دلیل تقاضای مدیون برای مهلت بیشتر به منظور ادای دین. در این دو صورت، دریافت مبلغ مازاد حکم ربا را دارد و حرام است.

2. دریافت مبلغ (مقدار مبلغ تابع توافق طرفین است) به دلیل تخلف از شرطی است که هنگام انعقاد عقد (قرض، بیع، اجاره یا تسهیلات دیگر) در عقد شرط شده است مبنی بر اینکه اگر مشروطٌ علیه در موعد مقرر به شرط عمل نکند، باید فلان مبلغ را به مشروطٌ له بپردازد؛ اعم از اینکه «مشروط» انجام دادن عمل باشد یا پرداخت مبلغ بابت ثمن معامله، اجارۀ ماهانه، ادای قرض و... . پرداخت این مبلغ به دلیل دیرکرد در ادای دین نیست؛ لذا مقدار آن تابع مقدار زمان تأخیر نیست و گاهی اساساً به تأخیر ادای دین مربوط نیست و مثلاً به دلیل تحویل ندادن کالاست. در این فرض، شرط صحیح است و عمل به آن لازم. جریمۀ مصوب در شورای نگهبان دربارۀ عملیات بانکی نیز از این نوع است؛ هرچند ممکن است این قانون به درستی انجام نشود. (امام خامنه ای)

جریمۀ دیرکرد هرگاه به عنوان یک قانون بانکی، طبق محاسبۀ سود پول اعمال شود، نوعی رباخواری و حرام است و اگر تعزیر در برابر تأخیر در پرداخت دین باشد (در فرض عدم اعسار)، مبلغ آن جریمه متعلق به بیت المال است نه سیستم بانکی و اگر به صورت شرط ضمن عقد درآید و به وام گیرندگان تفهیم شود و آن ها موافقت کنند، ممکن است مشروع باشد.(1) در این صورت نیز سزاوار است انصاف را رعایت کنند. همچنین

ص: 141


1- اگر شرط ضمن عقد باشد، اشکالى ندارد؛ ولى نباید به این صورت باشد که در صورت تأخیر، سود پول را بگیرد (ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، شرط جریمۀ دیرکرد در معاملات).

خسارت دیرکرد، ربا و حرام است؛ مگر اینکه آن را در ضمن عقدی خارج لازم شرط کنند. همچنین اگر فاصلۀ زمانى و تورم خیلى زیاد باشد، به طورى که پرداختن مبلغ مزبور عرفاً ادای دین محسوب نشود، باید به حساب امروز بپردازد یا مصالحه کنند. (آیت الله مکارم)

هر نوع جریمه ای در ازای تأخیر در پرداخت دین و بدهکاری که در ذمۀ مدیون است، جایز نیست. فرقی ندارد که این بدهی بابت قرارداد قرض الحسنه یا تسهیلات یا غیر آن باشد؛ همچنان که فرق ندارد جریمۀ مذکور در ضمن قرارداد شرط شده باشد یا شرط نشده باشد. تغییر نام آن به «خسارت تأخیر تأدیه» یا «وجه التزام»، آن را حلال نمی کند. (آیت الله سیستانی)

اگر وام گیرنده پرداخت وام را از مهلت مقرر به تأخیر بیندازد، گرفتن مبلغی اضافه بر اصل قرض بابت دیرکرد یا از باب وجه التزام یا جریمۀ دیرکرد یا خسارت تأخیر در ادای دین، چه حکمی دارد؟ آیا بین بانک و غیربانک در این زمینه فرقی هست؟

جایز نیست و فرقی نمی کند. (آیت الله وحید)

گرفتن جرایم دیرکرد اقساط جایز نیست؛ مگر اینکه در ضمن عقد شرط شده باشد و براى مهلت و تأخیر در مطالبه نباشد. (آیت الله صافی)دریافت دیرکرد توسط بانک هاى دولتى و ادارات دولتى چه حکمى دارد؟

گرفتن دیرکرد و خسارت تأخیر اداى دین مطلقاً جایز نیست و بین بانک و غیربانک هم فرقى نیست؛ ولی شرط پرداخت خسارت در ضمن عقد لازم، در صورتى که مقدور طرف باشد و حدود آن تقریباً معیّن شود، ظاهراً بى اشکال است و اخذ آن در این فرض مانعى ندارد. (آیت الله فاضل)

دیرکرد و خسارت تأخیر تأدیه در بانک و غیر آن، حتی در صورتی که در ضمن عقد هم شرط شود، حرام و رباست. (آیت الله بهجت)

گرفتن پول در برابر تأخیر از موعد مشروع نیست؛ ولی در خسارتی

ص: 142

که بانک ها در مقابل تأخیر در پرداخت دین می گیرند، در صورتى که طبق مقررات مربوط به بانک ها عمل شود، باید خسارت پرداخت شود. (آیت الله نوری)

به طور کلی، دریافت هرگونه پول به هر عنوان و اسمی بابت تأخیر در ادای دین، حرام است. بله، در صورت کاهش فاحش ارزش پول، طرفین باید مصالحه کنند. (آیت الله شبیری)

اخذ دیرکرد یا خسارت تأخیر از کفار

آیا اخذ دیرکرد از کفار جایز است؟(1)

دربارۀ کفارى که اموالشان براى ما حلال است، مانعى ندارد. (آیت الله مکارم)

گرفتن خسارت تأخیر از کفارى که خود به پرداخت آن ملتزم هستند و نیز کفار حربى مانعى ندارد. (آیت الله فاضل)

گرفتن خسارت دیرکرد از کافر حربى، هرچند خسارت تأخیر را شرط نکنند، به لحاظ ربا اشکال ندارد. (آیت الله بهجت)

راهکار اخذ وامی که شرط دیرکرد دارد

راهکار شرعی اخذ وامی که شرط دیرکرد دارد چیست؟(2)

اگر قرض یا تسهیلات اعطایی مثل جعاله، شروط ربوی مثل دیرکرد و خسارت تأخیر تأدیه داشته باشد، دریافت آن از بخش خصوصی در کشورهای اسلامی مطلقاً جایز نیست؛(3) اما در بخش های دولتی یا مشترک در کشورهای اسلامی،

ص: 143


1- ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، معاملات، قرض، احکام قرض، تورم و خسارت تأخیر، اخذ خسارت تأخیر از کفار؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص306، س1185؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص359، مسئلۀ 4467.
2- سیدعلی سیستانی، استفتائات، ج1، سؤال 357.
3- در کتاب استفتائات آیت الله سیستانی، جلد 1، سؤال 354، در این زمینه برای تسهیلات راه حلی بیان شده است که ظاهراً شامل بانک های خصوصی نیز می شود.

چون اموالشان در حکم مجهول المالک است، راه حل اصلاحی برای متقاضی وام به شرح زیر است: فرد فرم های مربوط را به شکل صوری امضا می کند و انعقاد جدی عقد قرض یا تسهیلات مرتبط را با بانک قصد نمی کند و سپس مبلغ مذکور را به عنواناموالی که در حکم مجهول المالک است، از حاکم شرع بدون هیچ سودی و به صورت قرض الحسنه قبول می کند و به حاکم شرع به همان مبلغ دریافتی، بدهکار می شود. در این صورت، اگر اقساط قرض الحسنۀ مذکور را به مؤسسۀ دولتی یا مشترک واریز کنند، در ادای دین کافی است و دادن سود اضافی که بانک یا مؤسسه یا صندوق به اجبار از او می گیرد، برای او جایز است و دریافت آن برای بانک یا مؤسسه یا صندوق نامشروع است. اجازۀ مذکور مشروط به این است که آن را برخلاف قانون بانک یا مؤسسه یا صندوق مصرف نکند. همچنین اگر کسی از ربوی بودن قرض یا تسهیلاتی که از بخش دولتی یا مشترک دریافت و خرج کرده است مطلع نباشد، می تواند برای تصحیح آن به نمایندگان این جانب مراجعه کند. (آیت الله سیستانی)

7. قرض به شرط تخفیف در بیع و اجاره و... و عکس آن

7. 1. قرض دادن به شرط تخفیف در بیع، اجاره، صلح یا هبه

آیا جایز است فردی مالى را به دیگری قرض بدهد و با او شرط کند که چیزى را به کمتر از قیمت به او بفروشد یا به کمتر از اجرت به او اجاره دهد؟(1)

این شرط، داخل در شرط زیادی و رباست. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، صافی، تبریزی، خویی و بهجت)

ص: 144


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، القول فی القرض، مسئلۀ 10؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص318، مسئلۀ 1014؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 2، ص297، سؤال 869؛ ناصر مکارم شیرازی، توضیح المسائل، مسئلۀ 1768؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص197، مسئلۀ 798؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص213، مسئلۀ 798؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص300، سؤال 1165؛ سیدعلی خامنه ای، سایت، آرشیو استفتائات جدید، احکام معاملات، اجاره، اجاره به شرط قرض؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، سؤال 1902.

قرض به شرط اجاره و اجارۀ کامل رباست. همچنین قرض به شرط پرداخت زیادی و سپس مصالحۀ آن، ربا و حرام است. (امام خامنه ای)

هرگاه در مقابل وامى که داده است، قرارداد تخفیف داشته باشد، ربا و حرام است و همچنین حیله هاى ربا که قصد جدى در آن نیست؛ مثل آنچه در میان بعضى معمول است که وامى را به کسى مى دهند و بعد سود آن را که مبلغ هنگفتى است، با یک سیر نبات مصالحه مى کنند. چنین معامله ای باطل و بى اساس است و مبلغ اضافى، ربا محسوب مى شود. (آیت الله مکارم)

قرض به شرط تخفیف در اجاره رباست. (آیت الله فاضل)

7. 2. بیع، هبه، اجاره و صلح به شرط قرض دادن
7. 2. 1. شرط قرض در ضمن بیع
اشاره

7. 2. 1. شرط قرض در ضمن بیع (1)

آیا جایز است وام گیرنده به وام دهنده مالى را به کمتر از قیمتش بفروشد و با او شرط کند که مبلغ معیّنى به او قرض بدهد؟

اشکالى ندارد. (حضرت امام و آیات عظام مکارم، وحید، صافی، تبریزی، خویی، بهجت و فاضل)

بنا بر احتیاط واجب، جایز نیست. (آیت الله سیستانی)

نسیه بودن یا غیرمتعارف بودن بیعی که در ضمنش شرط قرض شده

نسیه بودن یا غیرمتعارف بودن بیعی که در ضمنش شرط قرض شده (2)

اگر برای رهایی از ربا، معامله ای شرعی مثل بیع انجام شود و در ضمنِ

ص: 145


1- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، القول فی القرض، مسئلۀ 10؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص318، مسئلۀ 1014؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص279، سؤال 4296؛ حسین وحید خراسانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2849؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص197، مسئلۀ 798؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص213، مسئلۀ 798.
2- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 777671105؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص279، سؤال 4296؛ حسین وحید خراسانی، توضیح المسائل، ص588، مسئلۀ 2849؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص459، المصارف و البنوک؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، ملحقات (1)، سپرده گذاری و قرض گرفتن، بعد از مسئلۀ 2797، 1؛ لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 2، ص302، سؤال 1985؛ جواد تبریزی، استفتائات جدید، ج 1، ص280، سؤال 1266؛ سیدموسی شبیری زنجانی، سایت، استفتائات، سؤال 652؛ حسین وحید خراسانی، استفتای شخصی از سایت، بدون کد؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9610150011.

آن قرض دادن چیزی شرط شود، آیا این معامله اگر نسیه یا غیرمتعارف و غیرمعمول باشد، اشکالى ندارد؟ مثل معاملۀ یک خودکار به پنجاه یا صدهزار تومان.

خیر، اشکال ندارد. (آیت الله بهجت)

اگر نسیه باشد، اشکالی ندارد؛ ولی اگر سفهی باشد، باطل است. (آیت الله وحید)

اگر قصد جدى در معامله باشد، مانعى ندارد و ربا محسوب نمى شود؛ ولى اگر جنبۀ صورى دارد و ظاهراً براى فرار از ربا باشد، جایز نیست. (امام خامنه ای و آیت الله مکارم)

می تواند کالایی را به نسبت معینى مثلاً 10 یا 20درصد گران تر از قیمت بازار بخرد یا به کمتر از قیمت بازار به نسبت معینى بفروشد و شرط کند که بانک مبلغ موردتقاضاى او را تا مدت معینى قرض دهد. (آیات عظام وحید و خویی)

اگر کسى در یک معاملۀ مُحاباتى (فروش به کمتر از قیمت یا خرید به گران تر از آن) شرط کند که در اداى دین به او مهلت دهد، خالى از اشکال نیست و احتیاط واجب، اجتناب از آن است. (آیت الله سیستانی)

جایز است خریدار جنس کم ارزشی به قیمت گران و غیرعادی بخرد؛ به شرطی که فروشنده مبلغی وام به صورت قرض الحسنه در اختیار او بگذارد. (آیت الله شبیری)

آیات عظام تبریزی و صافی در بحث کارمزد می فرمایند: راه مشروع گرفتن زیادى این است که صاحبان سهام مثلاً به عنوان دفترچۀ اقساط، دفترچه هایى تهیه کنند که ارزش مالی داشته باشد و هریک از آن دفترچه ها را به قرض گیرنده به مبلغ آن زیادى که مى خواهند از او بگیرند، بفروشند و در ضمنِ این بیع، شرط شود که به آن ها فلان مقدار قرضِ بدون بهره بدهند. دفترچۀ مزبور هرچند به خودی خود به آن مقدار ارزش ندارد، با شرط قرض به همان مقدار که در مقابل آن قرار داده مى شود، ارزش پیدا مى کند. (آیات عظام تبریزی و صافی)

ص: 146

7. 2. 2. شرط قرض در ضمن اجاره

7. 2. 2. شرط قرض در ضمن اجاره(1)

آیا جایز است وام گیرنده به وام دهنده چیزی را به کمتر از قیمتش اجاره دهد و با او شرط کند که مبلغ معیّنى به او قرض بدهد؟هر نحو معامله که براى فرار از ربا باشد، محکوم به حکم ربا و باطل است. کم کردن مبلغ اجاره به حساب پول قرض رباست؛ مگر اینکه شرط قرض در ضمن اجاره باشد که در این صورت اشکال ندارد. (حضرت امام)

اجاره به شرط قرض (آیات عظام مکارم، صافی، فاضل و شبیری: ولو مبلغ اجاره مقدار کمى باشد)، اشکالی ندارد. (آیات عظام مکارم، صافی، فاضل، وحید، تبریزی و شبیری)

در صورتى که در ضمن اجاره، شرط قرض کرده باشد و معامله متعارف باشد، اشکالى ندارد. (آیت الله بهجت)

اجاره به شرط قرض صحیح است، مشروط به اینکه اجاره به اندازه ای کم نباشد که عرفاً اجاره صدق نکند. (امام خامنه ای)

بنا بر احتیاط واجب، جایز نیست. (آیت الله سیستانی)

7. 2. 3. شرط قرض در ضمن صلح

7. 2. 3. شرط قرض در ضمن صلح (2)

شخصى که مى خواهد وامى با مدت معیّنى بگیرد، آیا مى تواند بر سر مبلغى با وام دهنده صلح کند و در ضمن آن مصالحه، وام مزبور را شرط کند؟ مثلاً بگوید: «50هزار تومان با تو صلح مى کنم، به شرط اینکه 200هزار

ص: 147


1- سیدعلی خامنه ای، سایت، آرشیو استفتائات جدید، احکام معاملات، اجاره، اجاره به شرط قرض؛ سیدعلی خامنه ای، سایت، پرسش های متداول، رهن، س290؛ سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج 2، ص136، س149؛ ناصر مکارم شیرازی، توضیح المسائل، ص375، مسئلۀ 1975؛ جواد تبریزی، استفتائات جدید، ج 2، ص164، سؤال 760؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص277، سؤال 1107؛ لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 1، ص358، سؤال 1205؛ محمدتقی بهجت، توضیح المسائل، ص367، مسئلۀ 1834؛ سیدموسی شبیری زنجانی، سایت، استفتائات، س20566؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، ملحقات (1)، سپرده گذاری و قرض گرفتن، بعد از مسئلۀ 2797، 1؛ حسین وحید خراسانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2849.
2- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 236333779؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص302، س1169؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص360، سؤال 4474؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، ملحقات (1)، سپرده گذاری و قرض گرفتن، بعد از مسئلۀ 2797، 1؛ حسین وحید خراسانی، توضیح المسائل، 2849؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 1، ص199، سؤال 672؛ لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 2، ص300، سؤال 1977.

تومان ده ماهه به من قرض بدهى» و او هم این صلح را قبول کند؟

اگر قصد اصلی، قرض با سود باشد و برای فرار از ربا صلح یا هبه انجام شود، جایز نیست. (امام خامنه ای)

بنا بر احتیاط واجب، جایز نیست. (آیات عظام سیستانی و مکارم)

اشکالی ندارد. (آیات عظام صافی، بهجت، فاضل و وحید)

7. 2. 4. شرط قرض در ضمن هبه؛ هبۀ مشروط به قرض

شرط قرض در ضمن هبه چه حکمی دارد؟(1)

اگر قصد اصلی، قرض با سود باشد و برای فرار از ربا صلح یا هبه انجام شود، جایز نیست. (امام خامنه ای)

بنا بر احتیاط واجب، جایز نیست. (آیت الله سیستانی)

این کار نوعی قرض الحسنه است و مانعی ندارد. (آیت الله مکارم)

هبۀ به شرط قرض صحیح است. (آیت الله وحید)

8. فروش اسکناس نقد به مبلغ بیشتر، به صورت نسیه

اشاره

فروش اسکناس های هم جنس یا غیرهم جنس به مبلغ بیشتر به صورت نسیه چه حکمی دارد؟ مثل فروش 100هزار تومان نقد به 120هزار تومان نسیۀ یک ساله، یا فروش 100 دلار نقد به 500هزار تومان یک ساله.

الف. فروش اسکناس های هم جنس به مبلغ بیشتر، به صورت نسیه

الف. فروش اسکناس های هم جنس به مبلغ بیشتر، به صورت نسیه (2)

ص: 148


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 236333779؛ سیدعلی سیستانی، استفتائات، ج1، سؤال 356؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، ملحقات (1)، سپرده گذاری و قرض گرفتن، بعد از مسئلۀ 2797، 1؛ حسین وحید خراسانی، توضیح المسائل، 2849؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9610150011.
2- سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، ص367، س1602؛ سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج 2، مسئلۀ 2075 و 2845؛ جواد تبریزی، استفتائات جدید، ج 1، ص245، س1158 و ص480، سؤال 2105؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، ملحقات (13)، تنزیل برات؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 1، ص199، سؤال 674؛ لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 1، ص313، سؤال 1087 و 1090؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص199، س4022 تا 4026؛ حسین نوری همدانی، هزارویک مسئلۀ فقهی، ج1، س574.

چنین معامله ای حرام و باطل است. (حضرت امام و آیت الله خویی)

در صورتى اشکال ندارد که معاملۀ مذکور به قصد جدى و با غرض عقلایى باشد؛ مثل اینکه اسکناس ها از نظر کهنه و نوبودن با یکدیگر فرق داشته یا علامت هاى مخصوص داشته باشد یا نرخ آن ها با یکدیگر متفاوت باشد؛ ولى اگر معامله، صورى و براى فرار از ربا و در واقع براى دستیابى به سود پول باشد، شرعاً حرام و باطل است. (امام خامنه ای)

اشکالی ندارد. (آیات عظام بهجت و فاضل(1))

به احتیاط واجب، صحیح نیست. (آیات عظام سیستانی و مکارم)

جایز نیست. (آیات عظام نوری و تبریزی)

خریدوفروش اسکناس به مبلغ بیشتر، با قصد جدى در معامله و با غرض عقلایى،(2) به نقد یا نسیه مانعی دارد. (آیت الله صافی)

ب. فروش اسکناس های غیرهم جنس به مبلغ بیشتر، به صورت نسیه

ب. فروش اسکناس های غیرهم جنس به مبلغ بیشتر، به صورت نسیه (3)

معاوضۀ نسیۀ اسکناس با اسکناس به زیاده یا کم، در صورتى بى اشکال است که زیاده و کم به حساب مدت نسیه نباشد. (حضرت امام)

در صورتى اشکال ندارد که معاملۀ مذکور، به قصد جدى و با غرض عقلایى باشد؛ مثل اینکه اسکناس ها از نظر کهنه و نو بودن(4) با یکدیگر فرق داشته یا علامت هاى مخصوص داشته باشد یا نرخ آن ها با یکدیگر

ص: 149


1- چون اسکناس از معدودات است نه از مکیل و موزون، رباى معاوضى در آن جریان ندارد (محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص257، سؤال 1036).
2- مثال برای غرض عقلایى عرفى: شخصى که اسکناس ده هزارتومانی دارد و پول خرد نیاز دارد، اسکناسش را به کمتر از مبلغش بفروشد یا اگر به یک اسکناس ده هزارتومانی نیاز دارد، آن را به یازده هزار تومان بخرد.
3- سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، ص367س1602؛ سیدروح الله خمینی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2707؛ سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج 2، مسئلۀ 2075؛ حسین وحید خراسانی، توضیح المسائل، ص469، مسئلۀ 2341 و 2864؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، ملحقات (13)، تنزیل برات؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص199، س4022 تا 4026؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 1، ص199، سؤال 674.
4- خریدوفروش سکه (پول فلزى) به قیمتى بیشتر از مبلغ آن ها براى استفاده در مکالمات تلفنى و مانند آن، اشکال ندارد. (سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س1604.

متفاوت باشد؛ ولى اگر معامله، صورى و براى فرار از ربا و در واقع براى دستیابى به سود پول باشد، شرعاً حرام و باطل است. (امام خامنه ای)

اشکالی ندارد. (آیات عظام سیستانی، وحید، خویی و بهجت)

خریدوفروش ارزهاى مختلف، مثل مبادلۀ دلار با تومان، صحیح است؛ ولی اگر براى فرار از ربا مقدارى از اسکناس نقد را با مقدار بیشترى به صورت نسیه و مدت دار بفروشند، بى آنکه تفاوت اسکناس ها مدنظر باشد، این کار در واقع نوعى وام ربوى است و به احتیاط واجب، جایز نیست. (آیت الله مکارم)

9. محاسبۀ تورم و کاهش ارزش پول

اشاره

9. محاسبۀ تورم و کاهش ارزش پول (1)

دربارۀ مهريه، آيا همان مقدار كه موقع ازدواج ذكر شده، معتبر است يا بايد به ميزان ارزش روز داده شود؟

مقدار مهريه همان است كه در عقد قرارداد شده و با اختلاف ارزش پول و قدرت خريد، تغيير پيدا نمى كند. (حضرت امام)(2)

در صورت تورم و کاهش ارزش پول، بنا بر احتیاط واجب باید مصالحه کنند. حتی در صورتی که بدهکار کوتاهی نکرده باشد، بازهم احتیاط در مصالحه است؛ مثل جایی که طلبکار مطالبه نمی کرده یا در دسترس نبوده است.(3) (امام خامنه ای)

در صورتی که کاهش ارزش پول بسیار فاحش بوده است، بنا بر احتیاط

ص: 150


1- لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 2، ص296، سؤال 1965 14؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، سؤال 1762 و 1816 و 1873 و 1876 و 2089؛ سیدعلی سیستانی، استفتائات، ج1، مسئلۀ 347؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 2، ص295، سؤال 868؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، قرض، احکام قرض، تورم و خسارت تأخیر، محاسبۀ تورم در پرداخت دستمزد معوق و محاسبۀ نرخ تورم در مهریه علی رغم عدم مطالبۀ قبلی زوجه؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص304، سؤال 1176 و 1177؛ محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص278، س4291؛ جواد تبریزی، استفتائات جدید، ج 1، ص279، سؤال 1263؛ سیدموسی شبیری زنجانی، سایت، استفتائات، سؤال 686؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 49006؛ حسین نوری همدانی، استفتای شخصی از سایت، کد 30686.
2- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج3، ص183، سؤال 17.
3- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 134360739.

واجب مصالحه کنند. (آیت الله سیستانی)

اگر بدهکار در پرداخت بدهى خود کوتاهى کرده باشد یا مانعی برای دریافت بوده مثل مهریۀ زن که گرفتنش معمولاً موجب کم ارزشی زن می شود، و به قدری گذشته که تفاوت تورم زیاد است، باید با توجه به نرخ متوسط تورم کل اجناس که هر سال بانک مرکزی اعلام می کند،(1) بدهی را بپردازد. در غیر این صورت، گرفتن زیادی، ربا و حرام است. (آیت الله مکارم)

اگر قرض دهنده مطالبه مى کرده و قرض گیرنده با قدرت بر ادا، مسامحه مى کرده است، باید ضرر قرض دهنده را از این جهت جبران کند و احتیاط [مستحب] این است که با هم مصالحه کنند؛ وگرنه همان مبلغ سابق پرداخت شود. (آیت الله صافی)(2)

آیا نرخ تورم در دیون و مطالبات ربا در نظر گرفته مى شود؟

اگر تفاوت فاحش است، بنا بر احتیاط مصالحه کنند. (آیت الله بهجت)

بدهکار باید در کاهش فاحش ارزش پول با طلبکار مصالحه کند؛ حتی در صورتی که بدهکار کوتاهی نکرده باشد؛ مثل جایی که طلبکار مطالبه نمی کرده یا در دسترس نبوده است. (آیت الله شبیری)

چند استفتا از آیات عظام نوری، تبریزی و فاضل

اگر فردی چیزی قیمی یا مثلی را قرض کند و در وقت پس دادن، ارزش یا قیمت مال تفاوت فاحشی کرده باشد، در این صورت اگر بدهکار در پرداخت بدهی کوتاهی کرده باشد، آیا باید این اختلاف قیمت و اختلاف ارزش را جبران کند؟ اگر بدهکار در پرداخت بدهی کوتاهی نکرده باشد،

ص: 151


1- در محاسبۀ تورم، تورم متوسط اجناس مختلف را در نظر می گیرند؛ هرچند تورم آن جنس بیشتر یا کمتر باشد (ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، معاملات، قرض، احکام قرض، تورم و خسارت تأخیر، معیار محاسبۀ تورم).
2- سؤال این است: شخصى 55 سال پیش از شخص دیگری 200 تومان قرض الحسنه گرفته و تاکنون موفق نشده که قرض را ادا کند. در این مسئله تکلیف این شخص چیست؟ دستور بفرمایید که آیا همان مبلغ دریافت شده را باید داد یا خیر؟

آیا باید این اختلاف قیمت یا اختلاف ارزش را جبران کند؟

اگر شیء قرض شده مثلی باشد، مثل آن پرداخت می شود و اگر قیمی باشد، باید قیمت آن در یوم الاداء پرداخت شود.(1) (آیت الله نوری)مهریۀ خانمی بیست سال پیش ده هزار تومان بوده است و اکنون شوهر قصد پرداخت مهریه را دارد. آیا پرداخت همان ده هزار تومان کفایت می کند یا باید به نرخ روز حساب شود یا حکم دیگری دارد؟

اگر زن مهریه را سابق مطالبه کرده و مرد با وجود توان، در پرداخت آن کوتاهی کرده است، ضامن کاهش ارزش پول مهریه است.(2) (آیت الله نوری)

پولى سالیان پیش قرض داده شده است. آن زمان با آن مبلغ مى شد یک ماشین خرید. اکنون که ارزش ریال کم شده، پول آن اندازه ارزش ندارد. آیا الان همان مبلغ باید برگردانده شود؟

بیش از آن مقدار که قرض کرده، لازم نیست ادا کند. (آیت الله تبریزی)

در حال حاضر که ارزش و قدرت خرید اسکناس هر روز کمتر مى شود، نظر خود را در کیفیت اداى دین یا مضمونٌ به بیان فرمایید.

در جایی که ذمۀ شخص به مثلى مشغول شده، همان مثل را مدیون و ضامن است و در جایی که قیمى به ذمه تعلق گرفته، قیمت را ضامن است و کم و زیادشدن قدرت خرید، یا گران شدن و ارزان شدن، مغیر تکلیف و ذمه نمى شود. البته در قیمیات لازم است همان قیمت روز ادا را بپردازد.

شخصى که ده سال پیش مبلغى را به دیگرى قرض داده، آیا جایز است به دلیل تورم، پول زیادترى بگیرد؟

جایز نیست. (آیت الله فاضل)

ص: 152


1- حسین نوری همدانی، استفتای شخصی از سایت، کد 30686.
2- حسین نوری همدانی، استفتای شخصی از سایت، کد 31272.
شرط جبران کاهش ارزش پول، در ضمن عقد

شرط جبران کاهش ارزش پول، در ضمن عقد (1)

در زمان تورم، آیا در ضمن عقد قرض یا در ضمن عقد خارج لازم دیگر، شرط جبران کاهش ارزش پول جایز است؟

مشروعیتِ شرط به نحو مذکور محرز نیست. (امام خامنه ای)

اگر دائن و مدیون در اول قرض الحسنه شرط کنند که مدیون در بازپرداخت دین، مبلغى را ادا کند که قدرت خریدى معادل مبلغ فعلى قرض الحسنه داشته باشد، شرط مذکور نافذ نیست و همان مبلغى را که قرض گرفته، ضامن است و قدرت خرید پول در این مسئله اثر ندارد. (حضرت امام و آیت الله فاضل)

اگر در عقد خارج لازم دیگری باشد، مانعی ندارد. (آیت الله مکارم)

جایز نیست. (آیات عظام شبیری و نوری)

10. قرض به شرط رهن و اجرت نگهداری رهن

بانک یا صندوق یا دو فرد قراردادی می بندند که طبق آن فرد متقاضی وام قرض الحسنه، مقداری طلا یا چیز دیگری نزد بانک یا فرد قرض دهنده گرو بگذارد و وام را بدون هیچ سودی بگیرد؛ ولی در مقابل نگهداری طلا، مقداری اجرت از قرض گیرنده دریافت کند. آیا چنین قراردادی از لحاظ شرعی صحیح است؟ در صورت صحت، آیا لزوماً مقدار اجرت نگهداری طلا یا مال مرهونه باید به مقدار متعارف باشد یا تعیین مقدار بیشتر با تعیین طرفین بی مشکل است؟(2)

اگر در ضمن قرض شرط شود که قرض دهنده برای نگهداری طلا اجیر

ص: 153


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 134360739؛ سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج6، کتاب دین و قرض، ص502، سؤال 7677؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، معاملات، قرض، شرایط قرض، شرط جبران کاهش ارزش پول در قرض ضمن عقد خارج لازم؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص305، سؤال 1181؛ حسین نوری همدانی، هزارویک مسئلۀ فقهی، ج2، اسکناس، سؤال446؛ سیدموسی شبیری زنجانی، سایت، استفتائات، سؤال686.
2- سیستم مدیریت سایت دفتر رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 823899803؛ حسین نوری همدانی، استفتای شخصی از سایت، کد 30963.

شود، در این صورت قرض همراه با نفع می شود و اشکال دارد؛ اما اگر طرف مقابل را برای نگهداری طلا به صورت جدی اجیر کند و در ضمن آن شرط کند که مقدار معیّنی قرض به او بدهد، مانعی ندارد. البته صورت اجاره باید معقول باشد. (امام خامنه ای)

اشکال دارد. (آیت الله نوری)

بانک کارگشایی مقداری طلا می گیرد و مبلغی پول می دهد و سالانه هم به عنوان حق نگهداری طلا، مبلغی پول می گیرد. آیا این کار حلال است؟(1)

هرگاه عقود شرعی را رعایت کنند، مانعی ندارد. (آیت الله مکارم)

11. قرض دادن طلا برای حفظ ارزش پول

شخصی مقداری طلا به بنده قرض داده است تا برای رفع حوایج خود، آن را به پول تبدیل کنم و در هنگام پس دادن، به همان مقدار طلا یا معادل آن، پول به او بازگردانم تا او هم ضرر نکند. این کار چه حکمی دارد؟(2)

اشکالی ندارد. (آیت الله مکارم)

مال قرض گرفته شده اگر مثلى باشد، وفا و پرداخت آن به پرداختن مثل آن است؛ هرچند قیمت آن تغییر کرده باشد. این همان وفایى است که متوقف بر رضایت دو طرف نیست. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی،

ص: 154


1- ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، معاملات، مشاغل، احکام معاملۀ طلا و نقره، وام با ضمانت طلا و دریافت کارمزد بابت حق نگهداری طلا.
2- ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، معاملات، قرض، شرایط قرض، قرض دادن طلا؛ سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 8 و 14؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2240؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص195، مسئلۀ 792؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، ج 2، ص95، کتاب الدین و القرض، القول فی القرض، مسئلۀ 8 و 13؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، ص211، مسئلۀ 792؛ سیدموسی شبیری زنجانی، توضیح المسائل، ص488، مسئلۀ 2289؛ محمد فاضل لنکرانی، توضیح المسائل، ص395، مسئلۀ 1717؛ محمد فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسى)، ج 1، ص304، سؤال 1176؛ حسین نوری همدانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2275؛ محمدتقی بهجت، توضیح المسائل، ص364، مسئلۀ 1819.

وحید، صافی، تبریزی، فاضل، نوری، بهجت، خویی و شبیری)

12. قرض گرفتن به شرط رهن دادن ملک و اجارۀ مجدد آن

آیا جایز است مکلف مبلغ معینى را تا مدتى از شخصى قرض کند و ملک خود را به سبب قرض، نزد او گرو بگذارد و سپس همان خانه را از مُرتهن به مبلغ معین و براى مدت مشخصى اجاره کند؟(1)

علاوه بر اشکالى که در اجاره کردن ملک توسط مالک آن وجود دارد، این قبیل معاملات، حیله براى دستیابى به قرض ربوى بوده، شرعاً حرام و باطل است. (امام خامنه ای)

13. نپذیرفتن شرط زیاده یا سایر شروط ربوی، به طور جدی در قرض

13. نپذیرفتن شرط زیاده یا سایر شروط ربوی، به طور جدی در قرض (2)

آیا گرفتن قرض ربوی با قبول نکردن شرط زیاده به طور جدی و تنها قبول آن به شکل غیرجدی جایز است؟

کسانى که مى خواهند از بانک ها یا غیر آن ها قرض بگیرند و دهنده بدون ربا قرض نمى دهد، جایز است اصل قرض را قبول کنند و شرط را در واقع و به طور جدی قبول نکنند (آیت الله صافی: به شرطی که بدانند در این صورت هم متصدیان امر به چنین تصرفی در آن پول راضى هستند) و در این صورت این قرار صورى حرام نیست؛ بنابراین اصل قرض صحیح است و شرط باطل و مرتکب حرام هم نشده اند؛ اگرچه بداند که بهره را به هر صورت از او خواهند گرفت. (حضرت امام و آیت الله صافی)

قرض ربوی حرمت تکلیفی دارد؛ ولی اصل قرض صحیح است و در

ص: 155


1- سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، سؤال1685.
2- سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الدّین و القرض، القول فی القرض، ص641، مسئلۀ 13؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، امور بانکی، احکام وام ها، گرفتن وام ربوی بدون نیت پرداخت ربا؛ لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 2، ص297، سؤال 1970؛ سیدعلی خامنه ای، سایت، پرسش های متداول، دین و قرض، قرض ربوی، سؤال 293.

هنگام اضطرار می تواند برای اجتناب از انجام حرام، هنگام قرض کردن، پرداخت ربا را قصد نکند؛ اگرچه می داند که ربا را از او خواهند گرفت. (امام خامنه ای)

در صورتى که وامِ مشروط به سود بگیرد، جایز نیست؛ هرچند قصد پرداخت سود را جز به اجبار نداشته باشد. (آیت الله مکارم)

اگر قرض یا تسهیلات اعطایی مثل جعاله، شروط ربوی مثل دیرکرد و خسارت تأخیر تأدیه داشته باشد، دریافت آن از بخش خصوصی در کشورهای اسلامی مطلقاً جایز نیست؛ مگر اینکه بانک یا مؤسسۀ مالی اعتباری یا صندوق از شروط ربوی خویش به نفع متقاضی وام صرف نظر کند و با او چنین شرطی نکند.(1) همچنین قرض گرفتن از بانک های دولتی و مشترک، به شرط پرداخت سود، جایز نیست؛ زیرا رباست و اگر کسی با این شرط از بانک دولتی قرض کند، قرض و شرط آن، هر دو باطل است؛ زیرا بانک مالک اموال خود نیست تا آن ها را به تملیک قرض گیرنده درآورد. برای رهایی از این اشکال، قرض گیرنده می تواند با اذن حاکم شرع (مرجع تقلید) مبلغ مدنظر را قرض کند به این لحاظ که اموال بانک مجهول المالک و اختیار تصرف در آن ها با حاکم شرع است. این اذن را ما به همۀ مؤمنان داده ایم و کافی است کسی که پول از بانک می گیرد، هنگام گرفتن پول، پیش خودش بگوید این پول را از طرفحاکم شرع به خودم قرض دادم و در این صورت اشکال ندارد؛ هرچند بداند طبق قانون، به پرداخت اصل و سود به بانک ملزم است. (آیت الله سیستانی)(2)

ص: 156


1- سیدعلی سیستانی، استفتائات، ج1، سؤال 357.
2- سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، مسئلۀ 2798 و 2803. این راهکار، هم در وام های قرض الحسنۀ بانک ها با شرط دیرکرد و کارمزد به کار می آید و هم در عقود مرابحه ای که بانک ها قصد قرض ندارند؛ یعنی در تمام این عقود، راهکار آیت الله العظمی سیستانی، بر اساس قرض از طرف حاکم شرع است.

14. فروختن مبلغی با ضمیمۀ چیزی به بیشتر به صورت نسیه

14. فروختن مبلغی با ضمیمۀ چیزی به بیشتر به صورت نسیه (1)

آیا جایز است فردی مبلغی پول را به ضمیمۀ چیزی دیگر به مبلغی بیشتر به صورت نسیه بفروشد؟ مثلاً قرض دهنده 100هزار تومان را به ضمیمۀ یک قوطى کبریت یا یک عدد استکان، به 110هزار تومان به مدت دو یا سه ماه یا بیشتر بفروشند.

ضمیمه کردن چیزى به مال به قصد فرار از ربا، در جواز قرض ربوى اثرى ندارد و با ضمیمه کردن چیزى به آن، حلال نمى شود. (امام خامنه ای)

چنین معامله اى که در واقع نوعى حیله براى فرار از رباى قرضى است، شرعاً حرام و باطل است. (آیت الله خویی)

اگر جنس اضافه شده براى فرار از ربا باشد، جایز نیست؛ مثلاً یک مَن گندم خوب را به یک ونیم من گندم خوب مثل آن بخواهد نسیه بفروشد و براى فرار از ربا، چیزى بر یک من گندم اضافه کند. (حضرت امام)

نکته: نظر آیت الله بهجت در این زمینه در رساله و استفتائات ایشان ظاهراً متفاوت است؛ لذا ما هر دو را بیان می کنیم:

رساله: فروختن مبلغى به ضمیمۀ چیزى، به مبلغ بیشترى تا مدت معیّنى، جایز نیست؛ مانند اینکه 100 تومان را به ضمیمۀ یک قوطى کبریت یا یک عدد استکان، به 110تومان به مدت دو یا سه ماه یا بیشتر بفروشند. این عمل در واقع همان وام دادن با سود است که به صورت خریدوفروش انجام مى شود و حرام است. (آیت الله بهجت)

استفتائات: آیا جایز است مبلغى را به ضمیمۀ چیزى دیگر، به مبلغ بیشترى تا مدت معیّنى بفروشند؟

مانعى ندارد. (آیت الله بهجت)(2)

ص: 157


1- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج 2، مسئلۀ 2074 و ج 2، ص846، مسائل مربوط به بانک ها، مسئلۀ 1 و ج 2، ص842؛ سیدابوالقاسم خویى، ملحقات رساله، با حاشیۀ آیات عظام تبریزى و نورى، مسئلۀ 11؛ سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، ص374، سؤال 1628؛ محمدتقی بهجت، توضیح المسائل، ص459، مسئلۀ 2284.
2- محمدتقی بهجت، استفتائات، ج 3، ص280، سؤال 4299.

15. فروش اوراق قرضه

15. فروش اوراق قرضه (1)

اوراق قرضه اوراقی است که مراجع قانونی ذی ربط به قیمت اسمی معیّن و مدت داری صادر می کنند و آن ها را به قیمتی کمتر از قیمت اسمی می فروشند. مثلاً سندی را که قیمت اسمی آن 1000 تومان است، به 950 تومان نقداً می فروشند، مشروط به اینکه آن را سال بعد به 1000 تومان بخرند.خریدوفروش اوراق قرضه چه حکمى دارد؟(2)

اگر مقصود استقراض دولت از ملت از طریق چاپ و فروش اوراق قرضۀ ملى باشد، مشارکت مردم در قرض دادن به دولت از طریق خرید این اوراق اشکال ندارد و هنگامى که خریدار، اوراق قرضۀ ملى را مى فروشد تا پول خود را به دست آورد، اگر به همان قیمتى که از شخص دیگر یا از دولت

ص: 158


1- اوراق قرضه: چند نکته برای روشن شدن اوراق قرضه: 1. در اوراق قرضه، چه سودی حاصل شود و چه نشود، باید سود را به صاحب اوراق قرضه داد. به علت ایرادهای اساسی موجود در اوراق قرضه و مطابق نبودن آن با فقه اسلامی، در بورس اوراق قرضه وجود ندارد و جانشین اوراق قرضه، اوراق مالی و بهادار است. 2. به جز اوراق قرضه، اوراق دیگری با اسمی مشابه (اوراق قرض الحسنه) وجود دارد که باید بین آن و اوراق قرضه فرق گذاشت. اوراق قرض الحسنه روش جدیدی است برای استفاده از قرض الحسنه بدون مشکلات قرض الحسنه. مؤسسه هایی مثل کمیتۀ امداد، اوراق قرض الحسنه را تکثیر می کنند و برای طرح عام یا خاص (وام دادن به افراد فقیر، ایجاد اشتغال و...) مصرف می شود. محسنات:1. این اوراق را می توان در بازار بورس معامله کرد؛ یعنی می توان آن را به کسی دیگر واگذار کرد. به عبارت دیگر، قرض به راحتی جابه جا و نقد می شود. 2. می توان آن را به عنوان وثیقه ای مالی، نزد مؤسسات مالی گذاشت و از آن به جای چک استفاده کرد. 3. به جای ثمن معامله می توان آن را به فروشنده داد؛ چون سند رسمی و معتبری است. 4. نوعی پس انداز و جانشین است برای حساب پس انداز بانکی؛ البته با بهرۀ معنوی که شاید دارندگان این اوراق این بهرۀ معنوی را بهتر درک و لمس می کنند. حال ارگانی مثل کمیتۀ امداد که این قرض را گرفته است، از کجا پول مردم را برگرداند؟ 1. می تواند از فروش اوراق بعدی، پول مردم را برگرداند. 2. بانی خیّری در این مدت پیدا شود و این دین را بر عهده بگیرد. 3. از درآمد طرح های عمرانی که با پول قرضی اولی انجام داده است، قرضش را برمی گرداند؛ مثلاً مغازه هایی می سازد و می فروشد یا اجاره می دهد و قرض ابتدایی را برمی گرداند. در نهایت، تذکر دوبارۀ این مسئله لازم است که این اوراق سودی ندارد. در مواقعی، این اوراق به ابتذال کشیده شده است و با شرایط ربوی همراه شده است؛ اما اصل این اوراق اگر به صورتی که تبیین شده است استفاده شود، اشکالی ندارد؛ در حالی که اوراق قرضه از اساس با اشکال مواجه است که توضیح کوتاهی از آن در متن گذشت (برگرفته از جزوۀ «بورس و بیمه» حجت الاسلام علوی، عضو شورای فقهی بورس کشور و کتاب آشنایی با بازار سرمایۀ اسلامی (بورس) از سیدعباس موسویان و ابوذر سروش).
2- سیدعلی خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، سؤال 1608؛ سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج 2، مسئلۀ 2845؛ ناصر مکارم شیرازی،استفتائات جدید، ج 3، ص505، سؤال 1359؛ سیدعلی سیستانی، توضیح المسائل، ملحقات (7)، فروش اوراق قرضه؛ حسین وحید خراسانی، استفتای شخصی از سایت، بدون کد.

خریده یا به قیمتى کمتر از آن بفروشد، اشکال ندارد. (امام خامنه ای)

خریدوفروش اوراق قرضه اشکال دارد. (آیات عظام مکارم و نوری)

جایز نیست بانک ها و مؤسسه های مالی اعتباری به خریدوفروش اوراق قرضه بپردازند و همچنین گرفتن کارمزد براى این کار جایز نیست. (آیت الله سیستانی)

چنانچه این سهام مابازاء ندارد، یعنی با خریدن آن سهمی از سهام یک عین خارجی خریده نمی شود، خریدوفروش آن باطل است و اگر مابازاء دارد، خریدوفروش جایز است. اصلِ آن، حکم سرمایه را دارد که اگر معاش شخص و عائلۀ او متوقف بر آن باشد، بنا بر احتیاط واجب متعلق خمس است و اگر چنین نباشد، به فتوا، متعلق خمس است. در صورتی که سودی تعلق گرفت، اگر دولتی یا مشترک بین دولت و مردم باشد، بنا بر احتیاط واجب، یک پنجم آن را به قصد مافی الذمة به سید فقیر بدهند و بقیۀ سود حاصل شده درآمد سال است که اگر در مخارج متعارف سال حصول درآمد مصرف نشود، خمس آن واجب است و اگر کاملاً خصوصی باشد، سود حاصل شده درآمد سال است. (آیت الله وحید)

ص: 159

ص: 160

فصل چهارم: مسائل متفرقه

اشاره

ص: 161

ص: 162

1. صندوق های قرض الحسنۀ خانوادگی

اشاره

بسیاری از احکام مرتبط با این صندوق ها، در مباحثی که در این نوشته گذشت، روشن شد؛ مثل شرط کردن انواع زیادی، دیرکرد، کارمزد و تهاتر؛ لذا آن ها را تکرار نمی کنیم.

الف. حکم صندوق های دوستانه و خانوادگی

الف. حکم صندوق های دوستانه و خانوادگی (1)

در صندوق های قرض الحسنۀ خانوادگی، معمولاً شروط اعطای تسهیلات به این صورت است که تمام اعضا مبلغی توافق شده را ماهانه به حساب صندوق واریز می کنند و مسئولان صندوق نیز ماهانه با جمع آوری این مبالغ و مبالغ بازپرداخت اقساط وام های داده شده به اعضا، با قرعه کشی به اعضای صندوق وام می دهند. آیا این کار صحیح است؟

اگر با رضایت همۀ اعضا باشد، اشکال ندارد. (امام خامنه ای)

ایجاد صندوق های خانوادگی و دوستانه چه حکمی دارد؟

در صورتی که اقساط وامِ همه برابر باشد و سودی گرفته نشود و وام به همه پرداخت شود، مانعی ندارد. البته اگر کارمزدی دریافت شود، بنا بر احتیاط واجب باید با زحمات و هزینه هاى صندوق متناسب باشد. (آیت الله مکارم)

ب. حکم قرض مشروط در صندوق های خانوادگی

ب. حکم قرض مشروط در صندوق های خانوادگی (2)

عده ای با هم صندوقی قرض الحسنه تشکیل داده اند؛ به این ترتیب که هرکسی عضو می شود، هم در ابتدا مبلغی مشخص و هم ماهیانه

ص: 163


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، استفتائات، شمارۀ استفتا: 815959؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، اموربانکی، احکام وام ها، حکم صندوق های دوستانه و خانوادگی.
2- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، استفتائات، شمارۀ استفتا: 761558؛ ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، احکام قرض الحسنه، حکم قرض مشروط در صندوق های خانوادگی؛ حسین وحید خراسانی، استفتای شخصی از سایت، بدون کد.

مبلغی مشخص به حساب صندوق واریز می کند. همچنین در صورت انصراف از صندوق، تمام پول های پرداخت شده عیناً به شخص برگردانده می شود. با این شرط، به کسانی که دو ماه از عضویتشان گذشته باشد، وام قرض الحسنه بدون سود داده می شود. آیا چنین وامی شرعی است؟

اگر سپرده گذاری به صورت قرض به شرط گرفتن وام و قرض نباشد، اشکال ندارد. (امام خامنه ای)

در بین فامیل ما صندوق قرض الحسنه اى تشکیل شده که عملکرد آن بدین طریق است: هر عضو ماهانه پانصد تومان یا بیشتر پرداخت مى کند. هرگاه درخواست وام کند، با توجه به ماهانه هایى که پرداخت کرده است، دو یا سه برابر آن وام به او پرداخت مى شود. حال با توجه به اینکه ماهانه ها و وام ها هر دو به صورت قرض مشروط است، آیا حکم ربا بر آن جارى است؟ چنانچه این کار بدون هیچ شرطى و با رضایت کامل طرفین صورت پذیرد، چه حکمى دارد؟اگر این کار به صورت قرارداد بین آن افراد انجام شود، اشکال ربا دارد. تنها راه صحت آن این است که قصد همه، وام قرض الحسنه باشد؛ ولى همۀ آن ها اخلاقاً مقررات آن صندوق را رعایت کنند بى آنکه تعهد شرعى یا قانونى داشته باشند. راه دیگر این است که پول ها به صورت وام داده نشود؛ بلکه به صورت هبه باشد؛ ولى در واقع هبۀ معوضه است که در مقابل این هبه، دیگران هم به موقع هبه خواهند کرد تا دورۀ کامل تمام شود. (آیت الله مکارم)

قرض دادنِ به شرطِ قرض گرفتن، ربا و حرام است؛ لذا قرض این صندوق ها ربوی و حرام است. (آیت الله وحید)

ج. اختصاص وام اول به مسئول صندوق

اگر وام اول، به صورت شرط و الزام، به مسئول صندوق داده شود، چه

ص: 164

حکمی دارد؟(1)

در فرض شرط، جایز نیست. (امام خامنه ای)

در صورتی که شرط اختصاص اولین وام به مسئول صندوق همراه با رضایت و مطابق توافقی باشد که اعضای صندوق داشته اند، اشکالی ندارد. (آیت الله مکارم)

د. شرط قرعه کشی و تخلف از آن

اگر اعضا شرط کنند که مسئول صندوق ملزم است با قرعه کشی مشخص کند وام به چه کسی تعلق می گیرد، آیا چنین شرطی صحیح و لازم است؟ آیا مسئول صندوق حق تخلف از این شرط را دارد؟ در صورت تخلف مسئول صندوق، آیا وام گیرنده حق تصرف در این وام را دارد؟(2)

چون مسئول صندوق وکیل است، باید طبق آنچه موکل شرط می کند، عمل کند و اگر قرض دهندگان به چنین قرضی راضی نباشند، وام گیرنده حق تصرف ندارد. (امام خامنه ای)

باید همۀ اعضا به مفاد قرارداد و شروطی که می کنند، پایبند باشند. (آیت الله مکارم)

2. شک یا اختلاف در میزان بدهکاری

2. شک یا اختلاف در میزان بدهکاری (3)

الف. در صورتی که انسان از بدهکاربودن خویش به کسی مطمئن باشد ولی میزان بدهی را نداند و تعیین بدهی نیز ناممکن باشد، آیا

ص: 165


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 807368354؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9611150054.
2- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 807368354؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9611150054.
3- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 715478873؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9606310075؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 45758؛ حسین نوری همدانی، استفتای شخصی از سایت، کد 29833؛ حسین وحید خراسانی، استفتای شخصی از سایت، بدون کد.

مدیونِ مقدار کمتر و قدر متیقن است یا مدیون مقدار بیشتر که فراق ذمۀ قطعی می آورد؟

ب. در موضوع سؤال، اگر طلبکار مبلغی را ادعا کند که برای بدهکار یقین آور نیست، تکلیف چیست؟

در فرض سؤال، پرداخت مقدار اقل کفایت می کند؛ ولی احتیاط در مصالحه است؛ مگر اینکه طلبکار حجت شرعی بر بدهی مازاد اقامه کند یا از طریق دادگاه، بدهکار به آن محکوم شود. (امام خامنه ای)

پرداخت اقل کافی است و چنانچه طلبکار ادعای مبلغ بیشتر را دارد، باید ادعای خود را با دلیل و مدرک معتبر ثابت کند. اگر طلبکار مدرکی نداشته باشد ولی در معرض اتهام دروغ گویی هم نباشد، خوب است به گونه ای با هم مصالحه کنند. (آیت الله مکارم)

اگر مقدار قطعی را بپردازد، کفایت می کند. بله، اگر به مال موجودش شک کند، باید مقدار قطعی و نصف مقدار مشکوک را بپردازد. (آیت الله شبیری)

الف. واجب است مقدار یقینی را بدهد. ب. اگر شخص راست گویی است و گمان به خلاف گفتۀ او نیست، باید همان را بدهد. (آیت الله وحید)

در فرض سؤال، اگر منازعه ای بین طرفین نباشد، پرداخت مبلغ متیقن (حداقل) بر مدیون واجب است؛ ولی در صورت تنازع، باید به محاکم قضایی ترافع شود. (آیت الله نوری)

3. بررسی تشخیص مدیون در چند صورت

الف. نقدنشدن چکی که چند دست جابه جا شده است

فردی از دیگری طلبکار است و مثلاً چک یک ماهه از او دارد. این فرد

ص: 166

طلبش را نقداً به کمتر به فرد سومی می فروشد و چک را به او می دهد. فرد سوم هم طلب را به فرد چهارمی نقداً به کمتر می فروشد و چک را به او می دهد. حال اگر در سررسید چک، بدهکار اولی حاضر نباشد چک را پاس کند، آخرین خریدار چک، برای گرفتن طلبش به چه کسی می تواند رجوع کند؟(1)

صادرکنندۀ چک ضامن است. (امام خامنه ای)

چک در هر حال حواله است و نفر چهارم می تواند به شخصی که چک را از او خریده، مراجعه کند. (آیت الله مکارم)

فقط می تواند طلبش را از بدهکار اول مطالبه کند و نه شخص دیگر. (آیت الله شبیری)

ب. ضمان در مقبوض بالسوم

مقبوض بالسوم چیست و ضمان آن به عهدۀ چه کسی است؟(2)مقبوض بالسوم عبارت است از مالی که شخص از دیگری بگیرد یا نزد او قرار داده شود تا با دقت در آن، از خصوصیات آن آگاه شود و در صورت پسندیدن، آن را بخرد.

ضمان آن به عهدۀ مشتری است: اگر مثلی باشد، ضامن مثل و اگر قیمی باشد، ضامن قیمت است. (حضرت امام و آیات عظام فاضل، خویی، نوری، صافی و تبریزی)

بنا بر احتیاط واجب، ضمان بر عهدۀ مشتری است. (آیت الله سیستانی)

جنس گرفته شده امانت محسوب می شود. چنانچه امین در نگهداری

ص: 167


1- سیستم مدیریت سایت رهبر معظم انقلاب، سؤالات نمایندگی ها، کد پیگیری 724487802؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9611200035؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 50121.
2- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج2، مسئلۀ 2563؛ سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، ص177، کتاب الغصب، مسئلۀ 14؛ سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص257، مسئلۀ 817؛ لطف الله صافی گلپایگانی، هدایة العباد، کتاب الغصب، مسئلۀ 23.

جنس کوتاهی کرده، ضامن است؛ اما اگر در نگهدارى آن کوتاهى نکرده و در استفاده از آن نیز زیاده روى نکرده باشد و اتفاقاً آن مال تلف شود، ضامن نیست. (آیت الله مکارم)(1)

اگر با اجازۀ فروشنده باشد و افراط و تفریط نکرده باشد، ضامن نیست. (آیت الله شبیری)(2)

اگر با اجازۀ فروشنده باشد، در صورتى که آن مال تلف شود، لازم نیست عوض آن را به صاحبش بدهد. (آیت الله بهجت)

ج. تلف قبل از قبض

مالی را مشتری خریده است و قبل از قبض مشتری، مال در دست بایع تلف شده است. چه کسی ضامن است؟(3)

در فرض سؤال، از مال بایع رفته است؛ لذا ثمن به مشترى بازمى گردد. (آیات عظام سیستانی، مکارم، وحید، خویی، شبیری، نوری و تبریزی)

نکته: آیات عظام سیستانی، وحید، خویی و تبریزی بین علت تلف که آسمانی باشد یا زمینی، فرقی نگذاشته اند. ایشان تصریح کرده اند که اگر ثمن هم قبل از قبض فروشنده تلف شود، از مال مشتری تلف شده است.

ص: 168


1- آیت الله العظمی مکارم در بحث مقبوض بالسوم در رساله (م2192) احتیاط کرده است؛ ولی در پاسخ به استفتای ما با کد رهگیری 9610080031 فرموده است: «جنس امانت محسوب می شود. چنانچه امین در نگهداری جنس کوتاهی کرده، ضامن است؛ اما اگر در نگهدارى آن کوتاهى و زیاده روى نکرده باشد و اتفاقاً آن مال تلف شود، ضامن نیست.» با توجه به این اختلاف، در پاسخ به استفتایی با کد رهگیری 9610180054، فرموده است که استفتای اخیر را ملاک قرار دهید؛ یعنی چنانچه در نگهداری کوتاهی نکرده باشد، ضامن نیست.
2- آیت الله العظمی شبیری زنجانی در بحث مقبوض بالسوم در رساله احتیاط کرده است؛ ولی در پاسخ به استفتای ما با شمارۀ 49578 فرموده است: «اگر با اجازۀ فروشنده باشد و افراط و تفریط نکرده باشد، ضامن نیست.» با توجه به این اختلاف، در پاسخ به استفتای شمارۀ 48840، فرموده است که پاسخ استفتا طبق نظر اخیر معظم له است.
3- سیدعلی سیستانی، منهاج الصالحین، ج 2، ص65، مسئلۀ 191؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج 3، ص57، مسئلۀ 179؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحین ج 2، ص50، مسئلۀ 179؛ حسین نوری همدانی، استفتای شخصی از سایت، کد 27721؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9511240079؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 38561.

د. ضمان در شیء تلف شده به دست بچۀ نابالغ

اگر بچۀ غیرممیز یا بچۀ ممیز نابالغ، مالی را خراب کند، خودش مدیون است یا پدرش؟(1)

در هر دو صورت (غیرممیز و ممیز نابالغ) خود بچه ضامن است. (امام خامنه ای)

در صورتی که ولیّ او مراقبت لازم را نکرده است، او ضامن است. در غیر این صورت، خود بچه ضامن است و باید بعد از بلوغ جبران کند. (آیت الله مکارم)در هر دو صورت، اگر بچه مالى داشته باشد، باید ولىّ او از مال بچه جبران کند و اگر مالى نداشته باشد یا ولىّ او جبران نکرده باشد، بچه باید پس از بلوغش جبران کند و بر ولى واجب نیست از مال خودش جبران کند. (آیت الله شبیری)

4. حکم جست وجو از طلبکار و هزینه های آن

اگر بدهکار قصد پرداخت بدهی را داشته باشد و دسترسی به بدهکار هم ممکن باشد یا احتمال عقلایی در پیداکردنش باشد، ولی تحقیق و جست وجو از طلبکار هزینه ها یا سختی های نامتعارفی داشته باشد، مثل اینکه باید بدهکار چند شهر را دنبال طلبکار بگردد یا به کشور دیگری سفر کند یا از ده ها نفر بپرسد یا چندین جا را بررسی کند، در این حالت، چند سؤال مطرح است:

1. اگر بدهکار در پرداخت بدهی کوتاهی نکرده باشد، آیا انجام این امور بر او واجب است؟

2. اگر بدهکار در پرداخت بدهی کوتاهی کرده باشد، آیا انجام این

ص: 169


1- سیدعلی خامنه ای، استفتای شخصی از سایت، کد استفتا: 0beYOUg1M؛ ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9507050112؛ سیدموسی شبیری زنجانی، استفتای شخصی از سایت، سؤال 34019.

امور بر او واجب است؟

3. در هریک از دو فرض قبل، اگر میزان بدهی کم باشد یا هزینۀ جست وجو بیشتر از میزان بدهی باشد، آیا تحقیق واجب است؟(1)

باید برای دسترسی به طلبکار و پرداخت بدهی تلاش کند و اگر به طلبکار خود دسترسى ندارد و امید هم نداشته باشد او را پیدا کند، احتیاط واجب آن است که مقدار طلب او را با اجازۀ حاکم شرع به فقیر دهد؛ خواه آن فقیر سید باشد یا غیرسید. ضمناً هزینه هاى معمولى و متعارف را که براى پرداخت مطالبات در میان مردم رایج است، نمى تواند بگیرد؛ ولى اگر هزینه هاى فوق العاده اى بپردازد، مى تواند آن را از طلبکار طلب کند یا از مبلغ بدهی کسر کند. (آیت الله مکارم)

5. مسافرت مدیون

5. مسافرت مدیون (2)

اگر فرد برای ترک کار واجبی مسافرت کند، چه غرض دیگری در سفر داشته یا نه، نمازش کامل است؛ پس کسی که شرعاً بدهکار است و سررسید پرداخت بدهی اش فرارسیده است، اگر بتواند بدهی خود را بدهد و طلبکار هم مطالبه کند، چنانچه در سفر نتواند بدهی خود را بدهد و برای فرار از دادن قرض، مسافرت کند، باید نماز را کامل بخواند؛ ولی اگر سفرش برای کار دیگری است، هرچند در سفر واجب نیز ترک شود، باید نماز را شکسته بخواند. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، مکارم، بهجت، فاضل، وحید، صافی، خویی، تبریزی و نوری)

اگر شخص براى ترک کار واجبى مسافرت کند، نمازش کامل است؛ پس کسى که بدهکار است و وقت آن رسیده است، اگر بتواند بدهى خود را بدهد و رضایت طلبکار را در تأخیر پرداخت احراز نکرده باشد، چنانچه در

ص: 170


1- ناصر مکارم شیرازی، استفتای شخصی از سایت، کد رهگیری 9610230061.
2- سیدمحمدحسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج1، مسئلۀ 1297؛ سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیلة، فصل فی صلاة المسافر، الشرط الخامس.

سفر نتواند بدهى خود را بدهد و براى فرار از پرداخت آن مسافرت کند، باید نماز را کامل بخواند. (آیت الله شبیری)

نکته: اگر مسافرتِ مدیون با کسب وکار و کسب درآمد به منظور پرداخت بدهی منافات داشته باشد، عنوان «کسب وکار و تلاش برای پرداخت بدهی» از همین نوشته را ملاحظه کنید.

6. شکستن نماز واجب به اختیار برای پرداخت بدهی طلبکار

6. شکستن نماز واجب به اختیار برای پرداخت بدهی طلبکار (1)

اگر در وسعت وقت مشغول نماز باشد و طلبکار طلب خود را از او بخواهد، چنانچه بتواند در بین نماز طلبش را بدهد، باید در همان حال بپردازد و اگر بدون شکستن نماز، دادن طلب او ممکن نیست، باید نماز را بشکند و طلب او را بدهد؛ بعد نماز را بخواند. (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، وحید، فاضل، شبیری، خویی، تبریزی، صافی و نوری)

هرگاه مشغول نماز باشد و طلبکارى طلب خود را مطالبه کند، چنانچه بتواند در بین نماز طلب او را بدهد و صورت نماز به هم نخورد، بهتر است در همان حال بپردازد؛ ولى اگر بدون شکستن نماز ممکن نیست، صبر کند تا نماز تمام شود و این مقدار تأخیر با فوریت اداى دین منافات ندارد؛ مگر اینکه ضرورت خاصى داشته باشد؛ مثل اینکه همراهان و هم سفران طلبکار مى روند و او به زحمت مى افتد. (آیت الله مکارم)

7. پرداخت بدهی افراد فاجر، ضدانقلاب و...

فردی مبلغ 900 تومان از یک یهودی ضدانقلاب در زمان طاغوت گرفته بود. آیا فعلاً باید مبلغ فوق را به آن یهودی بپردازد؟(2)

بدهی را باید ادا کند. (حضرت امام)

ص: 171


1- سیدمحمد حسن بنی هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ج1، مسئلۀ 1161.
2- سیدروح الله خمینی، استفتائات، ج6، کتاب دین و قرض، ص494، سؤال 7665.

8. وام قرض الحسنه به صورت عضوگیری شبکه ای

8. وام قرض الحسنه به صورت عضوگیری شبکه ای (1)

صندوق قرض الحسنه اى، با شروط زیر و با هدف پرداخت وام 700هزار تومانى به افراد، تأسیس شده است:

1. متقاضى باید براى ثبت نام اولیه مبلغ 3هزار تومان به صندوق کارمزد بپردازد.

2. هر متقاضى باید سه نفر دیگر را که نیازمند وام هستند، معرفى کند و آن ها نیز هرکدام مبلغ 3هزار تومان به عنوان کارمزد به صندوق بپردازند.

3. این روند باید همچنان ادامه پیدا کند تا متقاضى اول به ردیف هفتم ارتقا یابد. در این صورت، وى مى تواند براى دریافت وام اقدام کند.

4. صندوق قرض الحسنه به جز کارمزد یادشده، هیچ گونه بهره اى از دریافت کنندگان وام نمى گیرد.

عملیات اقتصادى مذکور از نظر شرعى چه حکمى دارد؟این کار در واقع شبیه به نوعى قمار و لاتاری پیچیده است و متأسفانه از غرب آمده است. نتیجۀ آن این است که در مرحلۀ اول بیش از 6میلیون تومان کارمزد دریافت مى شود و 700هزار تومان وام داده مى شود که آن هم به کیسۀ مؤسسه برمى گردد! کارمزد عبارت است از حق الزحمۀ عادلانۀ کسانى که در آن مؤسسه کارى انجام مى دهند که به مقدار کارشان باید به آن ها مزدى داد. بر درآمد 6میلیون تومانی در یک مرحله، گذاشتن نام کارمزد نوعى فریب است. (آیت الله مکارم)

ص: 172


1- ناصر مکارم شیرازی، سایت، استفتائات، امور بانکی، احکام قرض الحسنه، وام قرض الحسنه به صورت عضوگیری شبکه ای.

کتابنامه

1. قرآن کریم.

2. اراکی، محمدعلی، توضیح المسائل، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیۀ قم، 1372.

3. بهجت، محمدتقی، استفتائات، ج2، چ1، قم: شفق، 1386.

4. بهجت، محمدتقی، توضیح المسائل، چ82، قم: شفق، 1386.

5. بهجت، محمدتقی، جامع المسائل، ج2و3و4، چ2، قم: دفتر آیت الله العظمی بهجت (رحمة الله) ، 1384.

6. بهجت، محمدتقی، وسیلة النجاة، ج1، چ2، قم: شفق، 1381.

7. تبریزی، جواد، استفتائات، چ3، قم: سرور، 1385.

8. تبریزی، جواد، توضیح المسائل، چ2، قم: هجرت، 1381.

9. تبریزی، جواد، منهاج الصالحین، چ1، مجمع الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، 1426، به نقل از: مؤسسۀ نرم افزاری نور، نرم افزار جامع فقه اهل بیت (علیهم السلام) ، نسخۀ 2.

10. توضیح المسائل مراجع، چ12، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جمعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، 1384.

11. جمعی از پژوهشگران، مناسک حج مطابق با فتاوی مراجع عظام تقلید، چ3، تهران: محراب قلم، 1391.

12. حاشیه بر العروة الوثقی (حضرت امام و آیات عظام سیستانی، خویی، گلپایگانی، فاضل لنکرانی، نوری همدانی، اراکی و مکارم).

13. حر عاملی، محمدحسن، وسائل الشیعه، چ1، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1427.

14. حسینی سیستانی، سیدعلی، سایت: http://www.sistani.org.

15. خامنه ای، سیدعلی، اجوبة الاستفتائات، چ63، تهران: شرکت چاپ

ص: 173

و نشر بین الملل، 1389.

16. خامنه ای، سیدعلی، تحریر المسائل.

17. خامنه ای، سیدعلی، رسالۀ آموزشی، ج1، چ6، مؤسسۀ فرهنگی هنری امین، 1390.

18. خامنه ای، سیدعلی، سایت: www.leader.ir.

19. خمینی، سیدروح الله، استفتائات، چ5، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جمعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، 1380.

20. خمینی، سیدروح الله، الرسائل، چ1، تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1420، براساس نرم افزار.

21. خمینی، سیدروح الله، آموزش فقه، چ27، قم: الهادی، 1385.

22. خمینی، سیدروح الله، تحریر الوسیلة، ج1و2و3، چ23، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جمعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، 1386.

23. خمینی، سیدروح الله، توضیح المسائل، چ7، قم: نیلوفرانه، 1384.24. خویی، سیدابوالقاسم، استفتائات، چ1، قم: مؤسسۀ احیاء آثار امام خویی، 1381.

25. خویی، سیدابوالقاسم، توضیح المسائل، چ1، مشهد: رستگار، 1380.

26. خویی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج2، چ6، قم: مدرسة الامام باقر العلوم (علیه السلام) ، 1386.

27. راهنمای فتاوا (رهبر معظم انقلاب و حضرت امام)، چ1، ادارۀ پاسخ گویی به سؤالات دینی، 1392.

28. سیستانی، سیدعلی، توضیح المسائل جامع، ج1.

29. سیستانی، سیدعلی، توضیح المسائل، چ8، ولایت، 1389.

30. سیستانی، سیدعلی، رسالۀ جامع، چاپ نشده است.

31. سیستانی، سیدعلی، منهاج الصالحین، ج1، چ10، بیروت، 1427.

32. شاهرودی، سیدمحمود، توضیح المسائل.

ص: 174

33. شاهرودی، سیدمحمود، منهاج الصالحین، چ2، دفتر معظم له، 1432.

34. شبیری زنجانی، سیدموسی، توضیح المسائل، چ22، قم: سلسبیل، 1392.

35. صافی گلپایگانی، لطف الله، توضیح المسائل، چ5، مشهد: هاتف، 1387.

36. صافی گلپایگانی، لطف الله، جامع الاحکام، ج1، چ4، قم: مؤسسۀ انتشارات حضرت معصومه (علیها السلام) ، 1417، به نقل از: مؤسسۀ نرم افزاری نور، نرم افزار جامع فقه اهل بیت (علیهم السلام) ، نسخۀ 2.

37. صافی گلپایگانی، لطف الله، هدایة العباد، ج1و2، چ1، قم: دارالقرآن کریم، 1416، به نقل از: مؤسسۀ نرم افزاری نور، نرم افزار جامع فقه اهل بیت (علیهم السلام) ، نسخۀ 2.

38. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، چ1، مطبعة الزیتون، 1427.

39. فاضل لنکرانی، محمد، الاحکام الواضحه، ج1، چ5، قم: مرکز فقهی ائمۀ اطهار (علیهم السلام) ، 1424.

40. فاضل لنکرانی، محمد، توضیح المسائل، چ130، چاپخانۀ مهر قم، 1385.

41. فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، ج1و2و3، چ11، قم: امیرالمؤمنین.

42. گلپایگانی، سیدمحمدرضا، توضیح المسائل، قم: دارالقرآن کریم.

43. گلپایگانی، سیدمحمدرضا، مجمع المسائل، به تصحیح علی کریمی جهرمی و علی ثابتی همدانی و علی نیری همدانی، چ2، قم: دارالقرآن کریم، 1409.

44. گلپایگانی، سیدمحمدرضا، هدایة العباد، چ1، به تصحیح علی ثابتی

ص: 175

همدانی و علی نیری همدانی، قم: دار القرآن کریم، 1413؛ به نقل از: مؤسسۀ نرم افزاری نور، نرم افزار جامع فقه اهل بیت (علیهم السلام) ، نسخۀ 2.45. محدث نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، چ1، قم: مؤسسۀ آل البیت (علیهم السلام) لاحیاء التراث، 1408، به نقل از: مؤسسۀ نرم افزاری نور، نرم افزار جامع فقه اهل بیت (علیهم السلام) ، نسخۀ 2.

46. محمدبن حسن طوسی، عدة فی اصول الفقه، چ1، چاپخانۀ ستاره، 1417، به نقل از: نرم افزار جامع فقه اهل بیت (علیهم السلام) ، نسخۀ 2.

47. مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات، ج1و2و3، چ5، قم: مدرسۀ امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) ، 1388.

48. مکارم شیرازی، ناصر، توضیح المسائل، چ47، قم: مدرسۀ امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) ، 1391.

49. مکارم شیرازی، ناصر، سایت: persian.makarem.ir.

50. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، قم: دار الکتاب الاسلامیه، 1384.

51. نوری همدانی، توضیح المسائل، چ20، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیۀ قم، 1385.

52. نوری همدانی، هزارویک مسئلۀ فقهی، ج1، چ4، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیۀ قم، 1383.

53. وحید خراسانی، حسین، توضیح المسائل، چ8، قم: مدرسة الامام باقرالعلوم (علیه السلام) .

54. وحید خراسانی، حسین، سایت: www.vahid-khorasani.ir.

55. وحید خراسانی، حسین، منهاج الصالحین، ج2، چ6، قم: مدرسة الامام باقرالعلوم (علیه السلام) ، 1386.

56. وحیدی، محمد، فلسفه و اسرار احکام، چ1، چاپخانۀ قدس، 1383.

ص: 176

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109