بسم الله الرحمن الرحیم

ص :2

المواعظ العددیة (نصایح شمارشی)

علی مشکینی

ترجمه و تحقیق سیدمرتضی موسوی قافله باشی.

ص :3

سرشناسه : مشکینی اردبیلی، علی، 1300 -1386.

عنوان قراردادی : المواعظ العددیة. فارسی - عربی

عنوان و نام پديدآور : المواعظ العددیة (نصایح شمارشی) [کتاب]/ [علی مشکینی] ؛ ترجمه و تحقیق سیدمرتضی موسوی قافله باشی.

مشخصات نشر : قم : موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر، 1392 -

مشخصات ظاهری : 3ج.

فروست : مجموعه آثار آیةالله علی مشکینی قدس سره؛ 13، 14، 15

شابک : دوره : 978-964-493-726-2 ؛ 160000 ریال: ج.1 : 978-964-493-727-9 ؛ ج.2 : 978-964-493-728-6 ؛ 110000 ریال : ج.3 : 978-964-493-748-4

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

يادداشت : فارسی - عربی.

يادداشت : این کتاب به شالوده ی اصلی کتاب "الاثنی عشریة" تالیف محمد عاملی ملحق شده است.

يادداشت : ج.3 (چاپ اول: 1392) (فیپا).

یادداشت : کتابنامه. به صورت زیرنویس.

موضوع : احادیث اخلاقی

موضوع : اخلاق اسلامی

شناسه افزوده : موسوی قافله باشی، سیدمرتضی، مترجم

شناسه افزوده : موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث. سازمان چاپ و نشر

رده بندی کنگره : BP249/م5م8041 1392

رده بندی دیویی : 297/218

شماره کتابشناسی ملی : 3330012

ص :4

تصویر

ص :6

تصویر

ص :7

ص :8

ص :10

تصویر

ص :12

تصویر

ص :13

تصویر

ص :14

تصویر

ص :15

تصویر

ص :16

تصویر

ص :17

تصویر

ص :18

تصویر

ص :20

ص :21

ص :22

ص :23

ص :24

ص :25

ص :26

ص :27

13. ألا وإنَّ الدُّنيا قَد تَصَرَّمَت وآذَنَت بِانقِضاءٍ، وتَنَكَّرَ مَعروفُها، وصارَ جَديدُها رَثّاً، وثَمينُها غَثّاً.(1)

14. ألا وإنَّ التَّقوى مَطايا ذُلُلٌ(2) حُمِلَ عَلَيها أهلُها واُعطوا أزِمَّتَها(3) ، فَأَورَدَتهُمُ الجَنَّةَ.(4)

15. ألا وإنَّ الخَطايا خَيلٌ شُمُسٌ(5) حُمِلَ عَلَيها أهلُها وخُلِعَت لُجُمُها، فَأَورَدَتهُمُ النّارَ.(6)

16. ألا وإنَّ اليَومَ المِضمارُ، وغَداً السِّباقُ(7) ، وَالسَّبَقَةَ(8) الجَنَّةُ، وَالغايةَ النّارُ.(9)

17. ألا وإنَّكُم في أيّامِ أمَلٍ ومِن وَرائِهِ أجَلٌ؛ فَمَن عَمِلَ في أيّامِ أمَلِهِ قَبلَ حُضورِ أجَلِهِ نَفَعَهُ عَمَلُهُ، ولَم يَضرُرهُ أجَلُهُ.(10)

18. ألا وإنَّ اللِسانَ بَضعَةٌ(11) مِنَ الإِنسانِ، فَلا يُسعِدُهُ القَولُ إذَا امتَنَعَ، ولا يُمهِلُهُ النُّطقُ إذَا اتَّسَعَ.(12)

19. ألا وإنَّ مِنَ البَلاءِ الفاقَةَ، وأشَدُّ مِنَ الفاقَةِ مَرَضُ البَدَنِ، وأشَدُّ مِن مَرَضِ البَدَنِ مَرَضُ القَلبِ.(13)

20. ألا وإنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةَ المالِ، وأفضَلُ مِن سَعَةِ المالِ صِحَّةُ البَدَنِ، وأفضَلُ مِن صِحَّةِ البَدَنِ تَقوَى القَلبِ.(14)

21. ألا وإنَّ مَن تَوَرَّطَ فِي الاُمورِ مِن غَيرِ نَظَرٍ فِي العَواقِبِ فَقَد تَعَرَّضَ لِفُجاءَةِ(15) النَّوائِبِ.(16)

ص:30

13. بدرستى كه دنيا گذرا و تمام شدنى است و خوبيهاى آن ناپسند است و جديد و قيمتى آن بى ارزش است.

14. بدانيد، تقوا مركب راهوارى است كه پرهيزگاران بر آن سوار شده و كنترل آن را به دست گرفته اند و آنان را وارد بهشت مى كند.

15. بدانيد، گناه مركب چموشى است كه گنهكاران بر آن سوار گشته و مهارش رها شده و آنان را وارد دوزخ مى كند.

16. بدانيد، امروز اردوى آمادگى مسابقه است و فردا دريافت جايزه بهشت، جايزۀ برندگان و دوزخ نصيب بازندگان است.

17. بدانيد، بدرستى كه شما در دوران آمال [و آرزوها] هستيد و پس از آن مرگ فرا مى رسد و كسى كه قبل از رسيدن مرگ عمل خير انجام دهد، آن عمل به نفع اوست و اجل به او ضرر نمى رساند.

18. بدانيد، كه زبان عضوى از انسان است او را ياراى سخن گفتن نيست هنگامى كه ذهن [و فكر] او راكد است و هرگاه ذهن [و فكر] او به كار افتد سخن گفتن او به راه افتد [و كلمات پيوسته و پست سرهم] ساخته و پرداخته مى شوند.

19. بدانيد، تهيدستى از جمله بلاهاست. و ناگوارتر از آن بيمارى جسم است. و بدتر از آن بيمارى روح است.

20. بدانيد، از جمله نعمت ها ثروت زياد است و بهتر از ثروت زياد تندرستى و از آن بهتر تقوى و خويشتندارى است.

21. بدانيد، هر كس بدون عاقبت انديشى در كارى وارد شود خود را در معرض حوادث ناگهانى قرار داده است.

ص:31

22. ألا وإنَّ اللَّبيبَ مَنِ استَقبَلَ وُجوهَ الآراءِ بِفِكرٍ صائِبٍ، ونَظَرَ فِي العَواقِبِ.(1)

23. ألا وقَد امِرتُم بِالظَّعنِ(2) ، ودُلِلتُم عَلَى الزّادِ، فَتَزَوَّدوا مِنَ الدُّنيا ما تُحرِزونَ بِهِ أنفُسَكُم غَداً.(3)

24. ألا وإنَّ الجِهادَ ثَمَنُ الجَنَّةِ؛ فَمَن جاهَدَ نَفسَهُ مَلَكَها، وهِيَ أكرَمُ ثَوابِ اللّهِ لِمَن عَرَفَها.(4)

25. ألا وإنَّ شَرائِعَ الدّينِ واحِدَةٌ، وسُبُلَهُ قاصِدَةٌ؛ فَمَن أخَذَ بِها لَحِقَ وغَنِمَ، ومَن وَقَفَ عَنها ضَلَّ ونَدِمَ.(5)

26. ألا لا يَستحيِيَنَّ مَن لايَعلَمُ أن يَتَعَلَّمَ؛ فَإِنَّ قيمَةَ كُلِّ امرِئٍ مايَعلَمُ.(6)

27. ألا فَاعمَلوا وَالأَلسُنُ مُطلَقَةٌ، وَالأَبدانُ صَحيحَةٌ، وَالأَعضاءُ لَدنَةٌ(7) ، وَالمُنقَلَبُ فَسيحٌ، وَالمَجالُ عَريضٌ، قَبلَ إزهاقِ الفَوتِ، وحُلولِ المَوتِ.(8)

ص:32

22. بدانيد، خردمند كسى است كه با بينش درست و عاقبت انديشى با آراء مختلف روبرو مى شود.

23. بدانيد، فرمان كوچ به شما داده شده است و شما را به توشه آخرت راهنمايى كرده اند. پس به مقدارى كه فردا [ى قيامت] خود را حفظ كنيد از دنيا توشه برگيريد.

24. بدانيد، جهاد بهاى بهشت است، هر كس با هواى نفس خود جهاد كند مالك بهشت خواهد شد و اين بهترين پاداش خدا به كسى است كه خود را بشناسد.

25. بدانيد [ريشۀ] شريعت هاى دين يكى است و راه هايش هموار است [و قابل پيمودن] آن اعتدال است و هر كس به راه دين پاى نهد به مقصد رسيده و غنيمت برد. و هر كس توقف كند گمراه و پشيمان شود.

26. بدانيد، هر كس نمى داند از آموختن شرم نكند، چرا كه ارزش هر كس به مقدار علم اوست.

27. بدانيد، اينك تا زبانها آزاد، بدن ها سالم و اعضاء در اختيار و عرصه وسيع و فرصت بسيار است قبل از جان دادن و فرا رسيدن مرگ، كارى كنيد.

ص:33

الفصل الثّاني: فِي الأَلفاظِ النَّبَوِيَّةِ وَالآدابِ الشَّرعِيَّةِ

الفصل الثّاني: فِي الأَلفاظِ النَّبَوِيَّةِ وَالآدابِ الشَّرعِيَّةِ

المَخصُوص بِجَوامِعَ الكلَم وَبِدائعُ الحِكَم

قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله:

28. القُرآنُ هُوَ الدَّواءُ.(1)

29. الدُّعاءُ هُوَ العِبادَةُ.(2)

30. الدَّينُ شَينٌ.(3)

31. التَّدبيرُ نِصفُ العَيشِ.(4)

32. التَّوَدُّدُ نِصفُ العَقلِ.(5)

33. الهَمُّ نِصفُ الهَرَمِ.(6)

34. حُسنُ السُّؤالِ نِصفُ العِلمِ.(7)

35. قِلَّةُ العِيالِ أحَدُ اليَسارَينِ.(8)

36. السَّلامُ قَبلَ الكَلامِ.(9)

37. الرَّضاعُ يُغَيِّرُ الطِّباعَ.(10)

38. البَرَكَةُ مَعَ أكابِرِكُم.(11)

ص:34

39. مِلاكُ الأَمرِ خَواتِمُهُ.(1)

40. مِلاكُ الدّينِ الوَرَعُ.(2)

41. خَشيَةُ اللّهِ رَأسُ كُلِّ حِكمَةٍ، وَالوَرَعُ سَيِّدُ العَمَلِ.(3)

42. مَطَلُ(4) الغَنِيِّ ظُلمٌ.(5)

43. مَسأَلَةُ الغَنِيِّ نارٌ، وَالتَّحَدُّثُ بِالنِّعَمِ شُكرٌ.(6)

44. انتِظارُ الفَرَجِ بِالصَّبرِ عِبادَةٌ.(7)

45. الصَّومُ جُنَّةٌ(8).(9)

46. الرِّفقُ رَأسُ الحِكمَةِ.(10)

47. الحِكمَةُ ضالَّةُ كُلِّ حَكيمٍ.(11)

48. البِرُّ حُسنُ الخُلِقُ.(12)

49. الشَّبابُ شُعبَةٌ مِنَ الجُنونِ.(13)

50. النِّساءُ حَبائِلُ الشَّيطانِ.(14)

51. الخَمرُ جِماعُ(15) الإِثمِ.(16)

52. الزِّنا يورِثُ الفَقرَ.(17)

53. زِناءُ العُيونِ النَّظَرُ.(18)

ص:36

39. ملاك هر كار سرانجام آن است.

40. ملاك دين دارى، پرهيزكارى است.

41. ترس از خدا منشأ هر حكمت و پارسائى سرور كارهاست.

42. تأخير در اداى بدهى از توانگر ظلم است.

43. گدائى كردن توانگر آتش است. ذكر نعمت شكر است.

44. انتظار فرج همراه با صبر عبادت است.

45. روزه سپر [آتش] است.

46. ملاطفت و مدارا سرلوحه حكمت است.

47. حكمت گم گشتۀ هر حكيم است.

48. نيكوكارى همان خوشرفتارى است.

49. جوانى بخشى از جنون است.

50. زنان [بى عفت] دامهاى شيطان هستند.

51. شراب، مجمع گناهان است.

52. زنا موجب فقر مى شود.

53. زناى چشم ها، نگاه است.

ص:37

54. الحُمّى رائِدُ(1) المَوتِ. الحُمّى حَظُّ كِلِّ مُؤمِنٍ مِنَ النّارِ.(2)

55. القَناعَةُ مالٌ لايَنفَدُ.(3)

56. الأَمانَةُ تَجُرُّ الرِّزقَ.(4)

57. الخِيانَةُ تَجُرُّ الفَقرَ.(5)

58. الصَّبيحَةُ تَمنَعُ الرِّزقَ.(6)

59. العَمائِمُ تيجانُ العَرَبِ.(7)

60. الحَياءُ خَيرٌ كُلُّهُ.(8)

61. الحَياءُ لايَأتي إلّابِخَيرٍ.(9)

62. المَسجِدُ بَيتُ كُلِّ تَقِيٍّ.(10)

63. آفَةُ العِلمِ النِّسيانُ.(11)

64. آفَةُ الحَديِث الكَذِبُ.(12)

65. آفَةُ الحِلمِ السَّفَهُ(13).(14)

66. آفَةُ العِبادَةِ الفَترَةُ(15).(16)

67. آفَةُ الشَّجاعَةِ البَغيُ.(17)

68. آفَةُ السَّماحَةِ المَنُّ.(18)

69. آفَةُ الجَمالِ الخُيَلاءُ(19).(20)

ص:38

54. تب پيشاهنگ مرگ است. تب، سهم هر مؤمن از آتش جهنم است.

55. قناعت سرمايۀ بى پايان است.

56. امانت دارى، روزى مى آورد.

57. خيانت، فقر مى آورد.

58. خواب صبحگاهان مانع روزى مى شود.

59. عمامه ها، تاج هاى عربهايند.

60. حياء، سراسر خير است.

61. حياء جز خير ثمرى نمى آورد.

62. مسجد، خانۀ پرهيزكاران است.

63. آفت علم فراموشى است.

64. آفت سخن، دروغ گوئى است.

65. آفت بردبارى، سفاهت است.

66. آفت عبادت، سستى است.

67. آفت شجاعت، ستم است.

68. آفت جوانمردى، منّت است.

69. آفت زيبائى، خود پسندى است.

ص:39

70. آفَةُ الحَسَبِ الفَخرُ.(1)

71. آفَةُ الدّينِ الهَوى.(2)

72. السَّعيدُ مَن وُعِظَ بِغَيرِهِ.(3)

73. الشَّقِيُّ مَن شَقِيَ في بَطنِ امِّهِ(4).(5)

74. كَفّارَةُ الذَّنبِ النَّدامَةُ(6).(7)

75. الجُمُعَةُ حَجُّ المَساكينِ.(8)

76. الحَجُّ جِهادُ كُلِّ ضَعيفٍ.(9)

77. طَلَبُ الحَلالِ جِهادٌ.(10)

78. مَوتُ الغَريبِ شَهادَةٌ.(11)

79. العِلمُ لايَحِلُّ مَنعُهُ.(12)

80. الشّاهِدُ يَرى ما لا يَراهُ الغائِبُ.(13)

81. الدّالُّ عَلَى الخَيرِ كَفاعِلِهِ.(14)

82. كُلُّ مَعروفٍ صَدَقَةٌ.(15)

ص:40

70. آفت حسب و نسب، فخر فروشى است.

71. آفت دين، هوا پرستى است.

72. سعادتمند كسى است كه از ديگران پند بگيرد.

73. بدبخت، كسى است كه نطفۀ بدبختى اش در رحم مادر منعقد مى شود.

74. كفارۀ گناه، پشيمانى است.

75. نماز جمعه حج فقراست.

76. حج جهاد هر ناتوان است.

77. كسب حلال جهاد است.

78. مرگ در غربت شهادت است.

79. دريغ داشتن علم سزاوار نيست.

80. شاهد مى بيند آنچه را كه غايب نمى بيند.

81. راهنماى به خير مانند انجام دهنده آن است.

82. هر كار نيكى، صدقه است.

ص:41

83. مُداراةُ النّاسِ صَدَقَةٌ.(1)

84. الكَلِمَةُ الطَّيِّبَةُ صَدَقَةٌ.(2)

85. ماوَقَى المَرءُ بِهِ عِرضَهُ كُتِبَ لَهُ بِهِ صَدَقَةٌ.(3)

86. الصَّدَقَةُ عَلَى القَرابَةِ صَدَقَةٌ وصِلَةٌ.(4)

87. الصَّدَقَةُ تَمنَعُ ميتَةَ السّوءِ.(5)(6)

88. صَدَقَةُ السِّرِّ تُطفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ.(7)

89. صِلَةُ الرَّحِمِ تَزيدُ فِي العُمُرِ.(8)

90. صَنائِعُ المَعروفِ تَقي مَصارِعَ السّوءِ.(9)

91. الرَّجُلُ في ظِلِّ صَدَقَتِهِ حَتّى يُقضى بَينَ النّاسِ.(10)

92. الصَّدَقَةُ تُطفِئُ الخَطيئَةَ كَما يُطفِئُ الماءُ النّارَ.(11)

93. المُتَعَدّي فِي الصَّدَقَهِ كَمانِعِها.(12)

94. التّائِبُ مِنَ الذَّنبِ كَمَن لاذَنبَ لَهُ.(13)

95. الظُّلمُ ظُلُماتٌ يَومَ القِيامَةِ.(14)

96. كَثَرةُ الضِّحكِ تُميتُ القَلبَ.(15)

97. لِكُلِّ كَبِدٍ حَرّى(16) أجرٌ.(17)

98. العُلَماءُ امَناءُ اللّهِ عَلى خَلقِهِ.(18)

ص:42

83. مدارا كردن با مردم، صدقه است.

84. سخن پاكيزه، برايش صدقه حساب مى شود.

85. آنچه انسان در راه حفظ آبرو مصرف كند، برايش صدقه حساب مى شود.

86. صدقه به خويشاوندان، هم صدقه و هم صله رحم است.

87. صدقه دادن از مرگ بد جلوگيرى مى كند.

88. صدقه مخفيانه، غضب خداوند را فرو مى نشاند.

89. صلۀ رحم عمر را طولانى مى كند.

90. انجام كارهاى نيك [نسبت به ديگران] مانع زمين خوردن هاى سخت مى شوند.

91. [در قيامت] تا زمان حسابرسى انسان در سايۀ صدقه اش در امان مى ماند تا حساب مردمان [در قيامت] رسيدگى شود.

92. صدقه گناه را از بين مى برد همانطور كه آب آتش را خاموش مى كند.

93. كسى كه بيش از اندازه صدقه بدهد، مثل كسى است كه صدقه نمى دهد.

94. كسى كه توبه كرده مثل كسى است كه گناه مرتكب نشده است.

95. ظلم باعث ظلمت در روز قيامت مى شود.

96. خنديدن زياد، دل را مى ميراند.

97. [سيراب كردن] هر تشنه اى پاداش دارد.

98. علماء امين خداوند در ميان خلق هستند.

ص:43

99. رَأسُ الحِكمَةِ مَخافَةُ اللّهِ.(1)

100. الجَنَّةُ دارُ الأَسخِياءِ.(2)

101. الجَنَّةُ تَحتَ ظِلالِ السُّيوفِ.(3)

102. الجَنَّةُ تَحتَ قَدَمِ الاُمَّهاتِ.(4)

103. الدُّعاءُ بَينَ الأَذانِ وَالإقامَةِ لا يُرَدُّ.(5)

104. كَسبُ الحَلالِ فَريضَةٌ بَعدَ الفَريضَةِ.(6)

105. أعظَمُ النِّساءِ بَرَكَةً أقَلُّهُنَّ مُؤنَةً(7).(8)

106. المُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِنِ.(9)

107. المُؤمِنُ أخُ المُؤمِنِ.(10)

108. المُؤمِنُ يَسيرُ المُؤنَةِ.(11)

109. المُؤمِنُ كَيِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ.(12)

110. المُؤمِنُ آلِفٌ مَألوفٌ.(13)

111. المُؤمِنُ مَن أمِنَهُ النّاسُ عَلى أنفُسِهِم وأموالِهِم.(14)

112. المُؤمِنُ غِرٌّ كَريمٌ، وَالفاجِرُ خِبُّ(15) لَئيمٌ.(16)

113. المُؤمِنُ لِلمُؤمِنِ كَالبُنيانِ يَشُدُّ بَعضُهُ بَعضاً.(17)

114. المُؤمِنُ مِن أهلِ الإيمانِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ.(18)

115. المُؤمِنُ يَومَ القِيامَةِ في ظِلِّ صَدَقَتِهِ.(19)

ص:44

99. سرمنشاء حكمت، خوف از خداست.

100. بهشت جايگاه سخاوتمندان است.

101. بهشت زير سايۀ شمشير [رزمندگان اسلام] است.

102. بهشت زير قدمهاى مادران است.

103. بين اذان و اقامه دعا رد نمى شود.

104. پس از [نماز] و واجبات، كسب حلال واجب است.

105. پر بركت ترين زنان، كم خرج ترين آنهاست.

106. مؤمن، آئينه ى مؤمن است.

107. مؤمن، برادر مؤمن است.

108. مؤمن، كم هزينه است.

109. مؤمن، زيرك و هوشيار و مراقب است.

110. مؤمن، اهل الفت است.

111. مؤمن، كسى است كه جان و مال مردم از او در امان باشد.

112. مؤمن، با وقار و كريم است و گنهكار حيله كار و فرومايه است.

113. مؤمنان در كنار هم، مانند پايه هاى يك بنا همديگر را حفظ مى كنند.

114. مؤمن، در ميان اهل ايمان مانند سر در بدن است.

115. مؤمن، در روز قيامت در سايۀ صدقه اش آسوده است.

ص:45

116. المُؤمِنُ يأكُلُ في مِعىً واحِدٍ، وَالكافِرُ يَأكُلُ في سَبعَةِ أمعاءٍ(1).(2)

117. المُؤمِنونَ هَينونَ لَينونَ(3).(4)

118. الشِّتاءُ رَبيعُ المُؤمِنِ.(5)

119. الدُّعاءُ سِلاحُ المِؤمِنِ.(6)

120. الصَّلاةُ نورُ المُؤمِنِ.(7)

121. الدُّنيا سِجنُ المُؤمِنِ وجَنَّةُ الكافِرِ.(8)

122. الحِكمَةُ ضالَّةُ المُؤمِنِ.(9)

123. نِيَّةُ المُؤمِنِ أبلَغُ مِن عَمَلِهِ.(10)

124. هَدِيَّةُ اللّهِ إلَى المُؤمِنِ السّائِلُ عَلى بابِهِ.(11)

125. تُحفَةُ المُؤمِنِ المَوتُ.(12)

126. شَرَفُ المُؤمِنِ قِيامُهُ بِاللَّيلِ، وعِزُّهُ استِغناؤُهُ عَنِ النّاسِ.(13)

127. العِلمُ خَليلُ المُؤمِنِ، وَالحِلمُ وَزيرُهُ، والعَقلُ دَليلُهُ، وَالعَمَلُ قائِدُهُ، وَالرِّفقُ والِدُهُ، وَالبِرُّ أخوهُ، وَالصَّبرُ أميرُ جُنودِهِ.(14)

128. الغيرَةُ مِنَ الإيمانِ.(15)

129. البَذاذَةُ(16) مِنَ الإيمانِ.(17)

130. الصَّبرُ نِصفَ الإيمانِ، وَاليَقينُ الإيمانُ كُلُّهُ.(18)

ص:46

116. مؤمن، كم مصرف و كافر پرمصرف است.(1)

117. مؤمنان، خوش رفتار و نرم خو هستند.

118. زمستان، بهار مؤمن است.

119. دعا، سلاح مؤمن است.

120. نماز، نور مؤمن است.

121. دنيا، زندان مؤمن و بهشت كافر است.

122. حكمت، گمشده ى مؤمن است.

123. نيّت مؤمن از عملش رساتر است.

124. سائل هديه اى است كه خدا به خانۀ مؤمن مى فرستد.

125. مرگ، ارمغان مؤمن است.

126. شرف مؤمن به نماز شب و عزت او در بى نيازى از مردم است.

127. علم، دوست مؤمن و بردبارى، وزير او و عقل، راهنما و عمل، پيشوا و مدارا، پدر و نيكى، برادر و صبر، فرماندۀ لشكر اوست.

128. غيرت، جزئى از ايمان است.

129. لباس مرتب و متواضعانه، جزئى از ايمان است.

130. صبر، نصف ايمان و يقين، تمام آن است.

ص:47

131. الإيمان نِصفانِ: نِصفٌ صَبرٌ، ونِصفٌ شُكرٌ.(1)

132. عَلَمُ الإيمانِ الصّلاةُ.(2)

133. المُسلِمُ مَن سَلِمَ المُسلِمونَ مِن يَدِهِ ولِسانِهِ.(3)

134. المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ؛ لا يَظلِمُهُ ولا يَشتِمُهُ.(4)

135. المُسلمونَ يَدٌ واحِدَةٌ عَلى مَن سِواهُم.(5)

136. المَوتُ كَفّارَةٌ لِكُلِّ مُسلِمٍ.(6)

137. طَلَبُ العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ.(7)

138. كُلُّ المُسلِمِ عَلَى المُسلِمِ حَرامٌ؛ دَمُهُ وعِرضُهُ ومالُهُ.(8)

139. حُرمَةُ مالِ المُسلِمِ كَحُرمَةِ دَمِهِ.(9)

140. المُهاجِرُ مَن هَجَرَ ما حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ.(10)

141. المُجاهِدُ مَن جاهَدَ نَفسَهُ في طاعَةِ اللّهِ.(11)

142. الكَيِّسُ مَن دانَ نَفسَهُ(12) وعَمِلَ لِما بَعدَ المَوتِ، وَالعاجِزُ مَن أتبَعَ نَفسَهُ هَواها، وتَمَنّى عَلَى اللّهِ.(13)

143. المَرءُ كَثيرٌ بِأَخيهِ.(14)

144. المَرءُ عَلى دينِ خَليلِهِ.(15)

145. المَرءُ مَعَ مَن أَحَبَّ.(16)

ص:48

131. ايمان، مركب از دو جزء صبر و تشكر است.

132. سمبل ايمان، نماز است.

133. مسلمان، كسى است كه مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند.

134. مسلمان، برادر مسلمان است، نه به او ستم مى كند و نه دشنام مى دهد.

135. مسلمانان، در برابر دشمنان اتحاد دارند.

136. مرگ، كفارۀ گناهان هر مسلمان است.

137. تحصيل علم بر هر مسلمان واجب است.

138. همه چيز مسلمان بر مسلمان ديگر حرام است، [از جمله] خونش، آبرويش و مالش.

139. مال مسلمان چون جان او محترم است.

140. مهاجر، كسى است كه از كارهاى حرام دورى كند.

141. مجاهد، كسى است كه تا پاى جان در راه خدا بكوشد.

142. زيرك، كسى است كه نفس خود را كنترل كند. و براى بعد از مرگ عمل كند. و ناتوان كسى است كه دنباله رو هواى نفس باشد. و آرزوها [ى خام] از خدا انتظار داشته باشد.

143. انسان، بوسيلۀ برادرهايش زياد مى شود.

144. انسان، به دين دوست صميمى خود مى گرايد.

145. انسان، هر كه را دوست بدارد با او قرين است.

ص:49

146. كَرَمُ المَرءِ دينُهُ، ومُرُوَّتُهُ(1) عَقلُهُ، وحَسَبُهُ خُلُقُهُ.(2)

147. مِن حُسنِ إسلامِ المَرءِ تَركُهُ ما لا يَعنيهِ.(3)

148. النّاسُ كَأَسنانِ المُشطِ.(4)

149. النّاسُ مَعادِنُ كَمَعادِنِ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ.(5)

150. الغِنى اليَأسُ مِمّا في أيدِي النّاس ِ.(6)

151. رَأسُ العَقلِ بَعدَ الإيمانِ التَّوَدُّدُ إلَى النّاس ِ.(7)

152. كُلُّ امرِئٍ حَسيبُ نَفسِهِ.

153. كُلُّ ما هُوَ آتٍ قَريبٌ.(8)

154. كُلُّ عَينٍ زانِيَةٌ.(9)

155. كُلُّ شَيءٍ بِقَدَرٍ حَتَّى العَجزُ.(10)

156. كُلُّ صاحِبِ عِلمٍ غَرثانُ(11) إلىَ العِلمِ. ولِكُلِّ شَيءٍ عِمادٌ، وعِمادُ هذَا الدّينِ الفِقهُ.(12)

157. كُلُّكُم راعٍ وكُلُّكُم مَسؤولٌ عَن رَعِيَّتِهِ.(13)

158. لِكُلِّ غادِرٍ لِواءٌ يَومَ القِيامَةِ بِقَدرِ غَدرَتِهِ.(14)

159. أَوَّلُ ماتُقضى بَينَ النّاسِ يَومَ القِيامَةِ الدِّماءُ.(15)

160. أوَّلُ مايُحاسَبُ بِهِ الصَّلاةُ.(16)

161. أوَّلُ ما يُوضَعُ فِي الميزانِ الخُلُقُ الحَسَنُ.(17)

ص:50

146. كرامت انسان به دين، و جوانمردى او به عقل، و حسبش به اخلاق او است.

147. از نمادهاى خوب بودن مسلمانى يك انسان، ترك كارهاى بيهوده است.

148. مردم چون دندانه هاى شانه هستند، [يعنى در برابر احكام الهى يكسانند].

149. مردم معادن گرانقدر چون معادن طلا و نقره هستند.

150. طمع نداشتن به مال مردم، بى نيازى است.

151. اساس عقل پس از ايمان به خدا، دوست داشتن مردم است.

152. هر كس حسابرس خويش است.

153. حوادث آينده، بسيار نزديك است.

154. هر چشم [ناپاك]، زناكار است.

155. هر چيز حتى ناتوانى، اندازه اى دارد.

156. هر دانشمندى شيفته ى علم است و هر چيزى اساس دارد و اساس اسلام فقه است. [فقه يعنى ادراك و فهميدن دين با تدبّر و تعقل]

157. همۀ شما نسبت به زير دستان خود سرپرست و مسئول هستيد.

158. هر فريبكارى در قيامت پرچمى به اندازه ى فريبش دارد.

159. نخستين حقى كه در قيامت گرفته مى شود خون بهاست.

160. نخستين تكليفى كه حسابرسى مى شود نماز است.

161. اولين چيزى كه در ميزان نهاده مى شود اخلاق نيكوست.

ص:51

162. أوَّلُ مايُرفَعُ مِن هذِهِ الاُمَّةِ الحَياءُ والأَمَانَةُ.(1)

163. أوَّلُ ما تَفقِدونَ مِن دينِكُمُ الأَمانَةَ، وآخِرُ ماتَفقِدونَ الصَّلاةَ.(2)

164. الوُدُّ يُتَوارَثُ، والبُغضُ يُتَوارَثُ.(3)

165. حُبُّكَ لِلشَّيءِ يُعمي ويُصِمُّ.(4)

166. الهَدِيَّةُ تَذهَبُ بِالسَّمعِ وَالبَصَرِ(5).(6)

167. الخَيرُ مَعقودٌ في نَواصِي الخَيلِ.(7)

168. يُمنُ الخَيِل في شُقرِها.(8)

169. السَّفَرُ قِطعَةٌ مِنَ العَذابِ.(9)

170. طاعَةُ النِّساءِ نَدامَةٌ.(10)

171. البِلاءُ مَوَكَّلٌ بِالقَولِ.(11)

172. الصِّيامُ نِصفُ الصَّبرِ. وعَلى كُلِّ شَيءٍ زَكاةٌ وزَكاةُ الجَسَدِ الصِّيامُ.(12)

173. الصّائِمُ لاتُرَدُّ دَعوَتُهُ.(13)

174. الصَّومُ فِي الشِّتاءِ الغَنيمَةُ البارِدَةُ(14).(15)

175. السِّواكُ يَزيدُ الرَّجُلَ فَصاحَةً.(16)

176. جَمالُ الرَّجُلِ فَصاحَةُ لِسانِهِ.(17)

177. الإِمامُ ضامِنٌ، وَالمُؤَذِّنُ مُؤتَمَنٌ.(18)

ص:52

162. اولين چيزى كه از اين امت برداشته مى شود حيا و امانت دارى است.

163. اولين بخشِ دين را كه از دست مى دهيد امانت دارى و آخرين چيزى از دست مى دهيد نماز است.

164. دوستى و دشمنى با ديگران [به فرزندان] به ارث مى رسد.

165. عشق به هر چيز تو را كور و كر مى كند.

166. هديه، چشم و گوش را مى ربايد.

167. خير، به پيشانى اسب گره خورده است.

168. اسب سرخ مو، مبارك است.

169. سفر، قطعه اى از عذاب است.

170. اطاعت از زن، پشيمانى بدنبال دارد.

171. گرفتارى، از گفتار پديد مى آيد.

172. روزه نيمى از صبر است. و هر چيز زكات دارد. و زكات بدن روزه است.

173. دعاى روزه دار رد نمى شود.

174. روزه دارى در زمستان غنيمتى گوارا و دل چسب است.

175. مسواك كردن، فصاحت را افزون مى كند.

176. زيبايى مرد، در خوش زبانى اوست.

177. امام [جماعت] ضامن [قرائت مأموم] و مؤذن امين است.

ص:53

178. المُؤَذِّنونَ أطوَلُ النّاسِ أعناقاً(1) يَومَ القِيامَةِ.(2)

179. شَفاعَتي لأَِهلِ الكَبائِرِ مِن امَّتي.(3)

180. يَدُ اللّه عَلَى الجَماعَةِ.(4)

181. الصَّمتُ حُكمٌ(5) وقَليلٌ فاعِلُهُ.(6)

182. الرِّزقُ أشَدُّ طَلَباً لِلعَبدِ مِن أجَلِهِ.(7)

183. الرِّفقُ فِي المَعيشَةِ خَيرٌ مِن بَعضِ التِّجارَةِ.(8)

184. التّاجِرُ الجَبانُ مَحرومٌ، وَالتّاجِرُ الجَسورُ مَرزوقٌ.(9)

185. حُسنُ المَلَكَةِ نَماءٌ، وسوءُ المَلَكَةِ شُؤمٌ(10).(11)

186. فُضوحُ(12) الدُّنيا أهوَنُ مِن فُضوحِ الآخِرَةِ.(13)

187. الصَّبرُ عِندَ الصَّدمَةِ الاُولى.(14)

188. مُعتَرَكَ(15) المَنايا مابَينَ السِّتّينَ إلَى السَّبعينَ.(16)

189. المَكرُ وَالخَديعَةُ فِي النّارِ.(17)

190. اليمَينُ عَلى نِيَّةِ المُستَحلِفِ(18).(19)

ص:54

178. مؤذن در روز قيامت، سرافرازترين مردم است.

179. شفاعت من، شامل گنه كاران امت مى شود.

180. دست خدا با جماعت است.

181. سكوت حكمت است و كمتر كسى سكوت مى كند.

182. روزى، بيش از اجل در پى انسان است.

183. مدارا در زندگى، بهتر از بعضى تجارتهاست.

184. تاجر ترسو سود نمى برد. و تاجر جسور بهره مند مى شود.

185. خوش رفتارى با زيردستان مايه رشد، و بدرفتارى شوم است.

186. رسوائى در دنيا، آسان تر از رسوائى در آخرت است.

187. صبر [واقعى] در اول مصيبت و صدمه جلوه مى كند.

188. مابين شصت تا هفتاد سالگى مرگ در كمين است.

189. [سرانجام] خدعه و فريب، در آتش است.

190. سوگند، تابع نيّت كسى است كه انسان را قسم مى دهد.

ص:55

191. الحِلفُ حَنثٌ(1) أو نَدَمٌ.(2)

192. اليَمينُ الفاجِرَةُ تَدَعُ الدِّيارَ بَلاقِعَ(3).(4)

193. اليَمينُ الكاذِبَةُ مَنفَقَةٌ لِلسِّلعَةِ، مَمحَقَةٌ لِلكَسبِ(5).(6)

194. السَّلامُ تَحِيَّةٌ لِمِلَّتِنا، وأمانٌ لِذِمَّتِنا(7).(8)

195. عِلمٌ لايَنفَعُ كَكَنزٍ لايُنفَقُ مِنهُ.(9)

196. الطّاعِمُ الشّاكِرُ، لَهُ مِثلُ أجرِ الصّائِمِ الصّابِرِ.(10)

197. الصَّلاةُ قُربانُ كُلِّ تَقِيٍّ.(11)

198. بَينَ العَبدِ وبَينَ الكُفرِ تَركُ الصَّلاةِ.(12)

199. مَوضِعُ الصَّلاةِ مِنَ الدّينِ كَمَوضِعِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ.(13)

200. صَلاةُ القاعِدِ عَلىَ النِّصفِ مِن صَلاةِ القائِمِ.(14)

201. الزَّكاةُ قَنطَرَةُ الإِسلامِ.(15)

202. طيبُ الرِّجالِ ماظَهَرَ ريحُهُ وخَفِيَ لَونُهُ، وطيبُ النِّساءِ ماظَهَرَ لَونُهُ وخَفِيَ ريحُهُ.(16)

203. التُّرابُ رَبيعُ الصِّبيانِ.(17)

ص:56

191. سرانجام سوگند [كسى كه زياد سوگند مى خورد]، تخلف يا پشيمانى است.

192. قسم دروغ، روزى را دور مى كند. [قحطى به دنبال دارد].

193. قسم دروغ، مال و كسب را نابود مى كند.

194. سلام كردن، درود مسلمان است و امان مى آورد.

195. علم بى حاصل [بدون عمل] مانند گنجى است كه قابل مصرف نباشد.

196. كسى كه بخورد و شكر كند، اجرش مثل روزه دار صابر است.

197. نماز، موجب تقرب هر پرهيزكار است.

198. فاصله بندگى و كفر، ترك نماز است.

199. موقعيت نماز در دين، مثل موقعيت سر در بدن است.

200. نماز نشسته، نصف نماز ايستاده ثواب دارد.

201. زكات، پل اسلام است.

202. عطر مردانه، خوشبو و بى رنگ است و عطر [لوازم آرايشى] زنانه خوشرنگ و بدون بو است.

203. خاكبازى، بهار كودكان است.

ص:57

204. الأَرواحُ جُنودٌ مُجَنَّدَةٌ؛ فَما تَعارَفَ مِنهَا ائتَلَفَ، وما تَناكَرَ مِنهَا اختَلَفَ(1).(2)

205. الصِّدقُ طُمَأنينَةٌ، وَالكَذِبُ ريبَةٌ(3).(4)

206. القُرآنُ غِنىً لا فَقَر بَعدَهُ، ولا غَيَّ دونَهُ.(5)

207. الإيمانُ بِالقَدَرِ يُذهِبُ الهَمَّ والحُزنَ، وَالزُّهدُ فِي الدُّنيا يُريحُ القَلبَ وَالبَدَنَ، وَالرَّغبَةُ فِي الدُّنيا تُكثِرُ الهَمَّ وَالحُزنَ، وَالبَطالَةُ تُقسِي القَلبَ.(6)

208. العالِمُ والمُتَعَلِّمُ شَريكانِ فِي الخَيرِ.(7)

209. عَلَى اليَدِ ما أخَذَت حَتّى تُؤَدِّيَهُ.(8)

210. الوَلَدُ لِلفِراشِ، ولِلعاهِرِ(9) الحَجَرُ.(10)

211. لِلسّائِلِ حَقٌّ وإن جاءَ عَلى فَرَسٍ.(11)

212. أيُّ داءٍ أدوى(12) مِنَ البُخلِ؟!(13)

213. العائِدُ في هِبَتِهِ كالكَلبِ يَعودُ في قَيئِهِ.(14)

214. النَّظَرُ فِي الخُضرَةِ يَزيدُ فِي البَصَرِ، وَالنَّظَرُ إلَى المَرأَةِ الحَسناءِ يَزيدُ فِي البَصَرِ.(15)

215. امَّتِيَ الغُرُّ المُحَجَّلونَ(16) يومَ القِيامَةِ مِن آثارِ الوُضوءِ.(17)

ص:58

204. ارواح لشگريانى آماده هستند، گروهى كه يكديگر را مى شناسند ائتلاف دارند و گروهى كه يكديگر را نمى شناسند پراكنده اند.

205. راست گوئى، آرامش و دروغ، اضطراب مى آورد.

206. قرآن، ثروتى است كه فقر و گمراهى ندارد.

207. ايمان به قَدَر، غم و اندوه را از بين مى برد. زهد و وارستگى در دنيا، موجب راحتى جسم و روح است. و علاقه به دنيا، حزن و اندوه را افزون مى كند. و بيهوده گذرانى، سنگدلى مى آورد.

208. دانشمند و طالب دانش، هر دو در خير شريك هستند.

209. هر كس مالى را بردارد ضامن است، تا زمانى كه به صاحبش برگرداند.

210. فرزند، به شوهر قانونى زن تعلق دارد. زناكار رجم مى شود. [در صورتى كه تولد فرزند از زنا يقينى نباشد وگرنه به شوهر ملحق نمى شود.]

211. سائل حق دارد حتى اگر اسب سوار باشد. [فقير را از در نرانيد حتى اگر برخوردار باشد.]

212. چه دردى از بُخل بدتر است؟

213. كسى كه بخشش خود را بازپس بگيرد، چون سگى است كه آنچه قى كرده باز خورد.

214. نگاه به سبزه، نور چشم را زياد مى كند. و نگاه به همسر زيبا، نور چشم را زياد مى كند.

215. امت من در روز قيامت، در اثر وضو صورت و دست و پايشان نورانى است.

ص:59

216. النَّظَرُ سَهمٌ مَسمومٌ مِن سِهامِ إبليسَ(1).(2)

217. الشُّؤمُ فِي المَرأَةِ وَالفَرَسِ وَالدّارِ(3).(4)

218. الجُبنُ وَالجُرأَةُ غَريزَتانِ يَضَعُهُمَا اللّهُ حَيثُ يَشاءُ.(5)

219. مِن كَنزِ البِرِّ كِتمانُ المَصائِبِ وَالأَمراضِ وَالصَّدَقَةِ. ومِن سَعادَةِ المَرءِ أن يُشبِهَ أباهُ(6).(7)

220. مِن سَعادَةِ المَرءِ حُسنُ الخُلُقِ.(8)

221. أهلُ المَعروفِ فِي الدُّنيا هُم أهلُ المَعروفِ فِي الآخِرَةِ.(9)

222. كَلامُ ابنِ آدَمَ كُلُّهُ عَلَيهِ لا لَهُ؛ إلّاأمراً بِمَعروفٍ، أو نَهياً عَن مُنكَرٍ، أو ذِكرَ اللّهِ(10).(11)

223. الأَنبِياءُ قادَةٌ، والفُقَهاءُ سادَةٌ، ومُجالَسَتُهُم زِيادَةٌ.(12)

224. المُتَشَبِّعُ بِما لايَملِكُ(13) كَلابِسِ ثَوبَي زورٍ.(14)

225. الوُضوءُ(15) قَبلَ الطَّعامِ يَنفِي الفَقرَ، وَبعدَهُ يَنفِي الهَمَّ ويُصِحُّ البَصَرَ.(16)

226. القاصُّ(17) يَنتَظِرُ المَقتَ، والمُستَمِعُ إلَيهِ يَنتَظِرُ الرَّحمَةَ. وَالتّاجِرُ يَنتَظِرُ الرِّزقَ، وَالمُحتَكِرُ يَنتَظِرُ اللَّعنَةَ.(18)

ص:60

216. نگاه به نامحرم، تير مسموم از تيرهاى شيطان است.

217. شوم بودن، در همسر و مركب و خانه است.

218. خدا، دو غريزۀ ترس و جرأت را در هر دلى كه بخواهد مى نهد.

219. مخفى كردن مصيبتها و بيماريها و صدقه، از گنجهاى نيكى است. [البته با معالجه كردن منافات ندارد] و شباهت داشتن به پدر، نشانه سعادت است.

220. نماد سعادت انسان، اخلاق خوش است.

221. نيكوكاران در دنيا، نيكوكاران آخرت هستند.

222. سخن گفتن انسان، به زيان اوست. بجز امر به معروف و نهى از منكر و ذكر خداوند.

223. پيامبران راهنما، و فقيهان بزرگوارند. و همنشينى با آنها مفيد است.

224. كسى كه شكم خود را از مال ديگران پر كند، مانند كسى است كه لباس زور بپوشد.

225. شستن دستها قبل از غذا، فقر و بعد از غذا، غصه را برطرف مى كند. و باعث سلامتى چشم مى شود.

226. قصه گو در انتظار بلا، و شنونده او در انتظار رحمت، و تاجر در انتظار رزق، و محتكر در انتظار لعنت هستند.

ص:61

227. السَّعادَةُ كُلُّ السَّعادَةِ طولُ العُمُر في طاعَةِ اللّهِ.(1)

228. الوَيلُ كُلُّ الوَيلِ لِمنَ تَرَكَ عَيالَهُ بِخَيرٍ وقَدِمَ عَلى رَبِّهِ بِشَرٍّ.(2)

229. دَعوَةُ المَظلومِ مُستَجابَةٌ وإن كانَ فاجِراً.(3)

ص:62

227. سعادت واقعى در عمر طولانى كه صرف طاعت خداوند شود مى باشد.

228. واى بر كسى كه براى بازماندگان خير بگذارد و خود با شر به پيشگاه خدا برود.

229. دعاى مظلوم مستجاب مى شود، گرچه گنه كار باشد.

ص:63

الفصل الثالث: ممّا ورد من حكم النبيّ 9 مبدوءة بلفظة «مَن»

الفصل الثالث: ممّا ورد من حكم النبيّ صلى الله عليه و آله مبدوءة بلفظة «مَن»

230. مَن صَمَتَ نَجا.(1)

231. مَن تَواضَعَ للّهِِ رَفَعَهُ اللّهُ، ومَن تَكَبَّرَ وَضَعَهُ اللّهُ.(2)

232. مَن يَغفِر يَغفِرِ اللّهُ لَهُ، ومَن يَعفُ يَعفُ اللّهُ عَنهُ، ومَن يَصبِر عَلَى الرَّزِيَّةِ يُعَوَّضهُ اللّهُ، ومَن يَكظِم يَأجُرهُ اللّهُ، ومَن قَدَّرَ رَزَقَهُ اللّهُ، ومَن بَذَّرَ حَرَمَهُ اللّهُ، ومَنِ اقتَرَبَ مِن بابِ السُّلطانِ افتُتِنَ، ومَن قُتِلَ دونَ مالِهِ فَهُوَ شَهيدٌ، ومَن قُتِلَ دونَ أهلِهِ فَهُوَ شَهيدٌ، ومَن قُتِلَ دونَ دينِهِ فَهُوَ شَهيدٌ.(3)

233. مَن يُرِدِ اللّهُ بِهِ خَيراً يُفَقِّهْهُ فِي الدّينِ.(4)

234. مَنِ اشتاقَ إلَى الجَنَّةِ سارَعَ إلَى الخَيراتِ، ومَن أشفَقَ مِنَ النّارِ لَها عَنِ الشَّهَواتِ، ومَن تَرَقَّبَ(5) المَوتَ لَها عَنِ اللَّذّاتِ، ومَن زَهَدَ فِي الدُّنيا هانَت عَلَيهِ المُصيباتُ.(6)

235. مَن ماتَ غَريباً ماتَ شَهيداً.(7)

236. مَن اعتَزَّ بِالعَبيدِ أذَلَّهُ اللّهُ.(8)

237. مَن غَشَّنا فَلَيسَ مِنّا.(9)

238. ومَن أحدَثَ في أمرِنا هذا ما لَيسَ فيهِ فَهُوَ رَدٌّ.(10)

ص:64

239. ومَن تَأَنّى أصابَ أو كادَ، ومَن عَجِلَ أخطَأَ أو كادَ.(1)

240. مَن يَزرَع خَيراً يَحصِد رَغبَةً، ومَن يَزرَع شَرّاً يَحصِد نَدامَةً.(2)

241. مَن أيقَنَ بِالخَلَفِ(3) جادَ بِالعَطِيَّةِ.(4)

242. مَن أحَبَّ أن يَكونَ أكرَمَ النّاسِ فَليَتَّقِ اللّهَ، ومَن أحَبَّ أن يَكونَ أغنَى النّاسِ فَليَكُن بِما في يَدِ اللّهِ أوثَقَ مِنهُ بِما في يَدِهِ.(5)

243. مَن هَمَّ بِذَنبٍ ثُمَّ تَرَكَهُ كانَت لَهُ حَسَنَةٌ.(6)

244. مَن آتاهُ اللّهُ خَيراً فَليُرَ عَلَيهِ.(7)

245. مَن سَرَّهُ أن يَسلَمَ فَليَلزَمِ الصَّمتَ.(8)

246. مَن كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ سَقَطُهُ(9) ، ومَن كَثُرَ سَقَطُهُ كَثُرَت ذُنوبُهُ، ومَن كَثُرَت ذُنوبُهُ كانَتِ النّارُ أولى بِهِ.(10)

247. مَن رُزِقَ مِن شَيءٍ فَليَلزَمُه.(11)

248. مَن انزِلَت إلَيه نِعمَةٌ فَليَشكُرها.(12)

249. مَن لَم يَشكُرِ القَليلَ لَم يَشكُرِ الكَثيرَ.(13)

250. مَن عَزّى مُصاباً فَلَهُ مِثلُ أجرِهِ.(14)

251. مَن أفطَرَ صائِماً كانَ لَهُ مِثلُ أجرِهِ.(15)

252. مَن رَفَقَ بِاُمَّتي رَفَقَ اللّهُ بِهِ.(16)

ص:66

239. هر كس با دقت كار كند، به مقصود برسد يا نزديك شود. و هر كه عجله كند خطا كند يا به خطا نزديك شود.

240. كسى كه خيرى بكارد، شادمانى و كسى كه شر بكارد، پشيمانى درو كند.

241. هر كس يقين دارد كه خداوند جاى بخشش را پر مى كند خيلى راحت بخشش مى كند.

242. هر كس كه دوست دارد بهترين انسان باشد، از خدا بترسد. و هر كه مى خواهد بى نيازترين باشد اعتمادش به آنچه كه در نزد خداست بيشتر از آنچه كه خودش دارد باشد.

243. هر كس به گناهى همت گمارد اما آن را ترك كند برايش ثواب نويسند.

244. هر كس خدا به او خيرى داده، بايد آثارش در او ديده شود.

245. هر كس مى خواهد سالم بماند، بايد سكوت كند. [كمتر حرف بزند]

246. لغزش انسان پرحرف زياد است. و لغزش زياد گناه زياد به دنبال دارد. و كسى كه گناهش زياد باشد، سزاوار جهنم است.

247. كسى كه از جايى [از هر شغلى] رزق يافت، آن را رها نكند.

248. كسى كه نعمت يافت، شكر كند.

249. كسى كه براى نعمت كم شكر نكند، براى زياد هم شكر نمى كند.

250. كسى كه مصيب زده اى را تسلّى دهد، مانند او اجر دارد.

251. كسى كه به روزه دار افطار دهد، اجر روزه دارد.

252. كسى كه با امت من مدارا كند، خدا با او مدارا كند.

ص:67

253. مَن عادَ مَريضاً لَم يَزَل في خُرفَةِ(1) الجَنَّةِ.(2)

254. مَن دَعا عَلى مَن ظَلَمَهُ فَقَدِ انتَصَرَ.(3)

255. مَن مَشى مَعَ ظالِمٍ فَقَد أجرَمَ(4).(5)

256. مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ فَهُوَ مِنهُم.(6)

257. مَن طَلَبَ العِلمَ تَكَفَّلَ اللّهُ بِرِزقِهِ.(7)

258. مَن لَم يَنفَعهُ عِلمٌ ضَرَّهُ جَهلُهُ(8).(9)

259. مَن أبطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَم يُسرِعِ بِهِ نَسَبُهُ(10).(11)

260. مَن جُعِلَ قاضِياً فَقَدَ ذُبِحَ بِغَيرِ سِكّينٍ.(12)

261. مَن حَمَلَ سِلعَتَهُ(13) فَقَد بَرِئَ مِنَ الكِبرِ.(14)

262. مَن كَذَّبَ بِالشَّفاعَةِ لَم يَنَلها يَومَ القِيامَةِ.(15)

263. مَن سَرَّتُهُ حَسَنَتُهُ وساءَتُه سَيِّئَتُهُ فَهُوَ مُؤمِنٌ.(16)

264. مَن خافَ أدلَجَ(17) ، ومَن أدلَجَ بَلَغَ المَنزِلَ.(18)

265. مَن يَشتَهِ كَرامَةَ الآخِرَةِ يَدَع زينَةَ الدُّنيا.(19)

ص:68

253. كسى كه از بيمارى عيادت كند، از ميوه هاى بهشت بهره بردارى مى كند.

254. هر كس بر عليه كسى كه بر او ظلم كرده دعا كند به درستى كمك خواسته است [و پيروز است چون دعاى مظلوم مستجاب است].

255. كسى كه با ظالم همراهى كند، مجرم است.

256. كسى خود را به گروهى شبيه كند، از آنهاست.

257. كسى كه طلب علم كند، خدا رزقش را تكفّل مى كند. [خدا رزقش را به عهده مى گيرد.]

258. كسى كه از علمش نفع نبرد، جهلش به او ضرر مى رساند.

259. كسى كه عملكرد او ضعيف است، نَسَب او به كارها سرعت نمى بخشد.

260. كسى كه قاضى شود، بدون كارد سرش بريده شود.

261. هر كس كه بار خود را خودش حمل كند، از تكبر حفظ شود.

262. هر كس شفاعت را دروغ پندارد در روز قيامت از آن بى نصيب ماند.

263. هر كس از كار خوب خود مسرور و از كار بدش ناراحت شود، مؤمن است.

264. هر كس خوف داشته باشد، تلاش مى كند. و هر كس تلاش كند، به منزل مى رسد.

265. هر كس كرامت آخرت خواهد، زينت دنيا را رها كند.

ص:69

266. مَن كَثُرَت صَلاتُهُ بِاللَّيلِ حَسُنَ وَجهُهُ بِالنَّهارِ، ومَن أحَبَّ دُنياهُ أضَرَّ بِآخِرَتِهِ، ومَن أحَبَّ آخِرَتَهُ أضَرَّ بِدُنياهُ.(1)

267. مَن أهانَ سُلطانَ اللّهِ أهانَهُ اللّهُ، ومَن أكرَمَ سُلطانَ اللّهِ أكرَمَهُ اللّهُ.(2)

268. مَن أحَبَّ عَمَلَ قَومٍ - خَيراً كانَ أو شَرّاً - كانَ كَمَن عَمِلَهُ.(3)

269. مَنِ استَعاذَكُم بِاللّهِ فَأَعيذوهُ، ومَن سَأَلكَمُ بِاللّهِ فَأَعطوهُ، ومَن دَعاكُم فَأَجيبوهُ، ومَن أتى إلَيكُم مَعروفاً فَكافِئوهُ، فَإن لَم تَجِدوا فَادعوا لَهُ حَتّى تَعلَموا أنَّكُم قَد كافَأتُموهُ.(4)

270. مَن مَشى مِنكُم إلى طَمَعٍ فَليَمشِ رُوَيداً(5).(6)

271. مَن عَمّرَهُ اللّهُ سِتّينَ سَنَةً فَقَد أعذَرَ إلَيهِ فِي العُمُرِ.(7)

272. مَن أصبَحَ لاينَوي ظُلمَ أحَدٍ غُفِرَ لَهُ ماجَنى.(8)

273. مَن ألقى جِلبابَ الحَياءِ فَلاغيبَةَ لَهُ.(9)

274. مَن ساءَتهُ سَيِّئَتُهُ غُفِرَ لَهُ وإن لَم يَستَغفِر.(10)

275. مَن خافَ اللّهُ خَوَّفَ اللّهُ مِنهُ كُلَّ شَيءٍ، ومَن لَم يَخَفِ اللّهَ خَوَّفَهُ اللّهُ مِن كُلِّ شَيءٍ.(11)

276. مَن أَحَبَّ لِقاءَ اللّهِ أحَبَّ اللّهُ لِقاءَهُ، ومَن كَرِهَ لِقاءَ اللّهِ كَرِهَ اللّهُ لِقاءَهُ.(12)

277. مَن سُئِلَ عَن عَلمٍ يَعلَمُهُ فَكَتَمَهُ الجِمَ بِلِجامٍ مِنَ النّارِ.(13)

278. مَنِ استَطاعَ مِنكُم أن يَكونَ لَهُ خَبِيَّةٌ(14) مِن عَمَلٍ صالِحٍ فَليَفعَل.(15)

279. مَن فُتحَ لَهُ بابُ خَيرٍ فَليَنتَهِزهُ؛ فَإِنَّهُ لايَدري مَتى يُغلَقُ عَنهُ.(16)

280. مَن كَظَمَ غَيظاً وهُوَ يَقدِرُ عَلى إنفاذِهِ، مَلأَهُ اللّهُ أمناً وإيماناً.(17)

ص:70

266. هر كس نماز شب زياد بجاى آورد، در روز چهره اش زيبا شود، و هر كس دنيا را دوست داشته باشد، به آخرت ضرر مى زند. و هر كس آخرت را دوست دارد، به دنيايش ضرر مى زند.

267. هر كس سلطۀ خدا را سبك شمارد، خدا او را پست نمايد. و هر كس سلطه خدا را تكريم كند [بزرگ دارد]، خداوند او را تكريم نمايد.

268. هر كس كار خير يا شر ديگران را دوست داشته باشد، مثل آن است كه آن را انجام داده است.

269. هر كس بنام خدا به شما پناه آورد پناهش دهيد و هر كس بنام خدا از شما چيزى خواست، به او بدهيد و هر كس شما را دعوت كرد بپذيريد و هر كس به شما احسان كرد جبران كنيد و اگر نتوانستيد او را بقدرى دعا كنيد كه بدانيد جبران شده است.

270. هر كدام از شما به طمع چيزى مى رود آهسته برود [احتياط كند چرا كه غالباً به مرادش نمى رسد].

271. خداوند به هر كس شصت سال عمر داده است، براى او عذرى باقى نگذاشته است.

272. هر كس صبح كند و قصد ظلم كردن به ديگران نداشته باشد، خداوند گناه او را مى آمرزد.

273. هر كس پرده ى حيا را دريد، غيبت ندارد.

274. هر كس از كار زشت خود ناراحت شود خداوند او را بيامرزد، گر چه استغفار نكند.

275. هر كس از خدا بترسد، خدا هم ترس از او را در دل هر چيزى بياندازد و هر كس از خدا نترسد، خدا او را از همه چيز ترسان كند.

276. هر كس لقاى خدا را دوست بدارد، خدا هم لقاى او را دوست دارد و هر كس لقاى خدا را دوست نداشته باشد، خدا هم لقاى او را دوست ندارد.

277. كسى كه از او بپرسند و بداند اما جواب ندهد، دهانش را با آتش مى بندند.

278. هر كدام از شما مى تواند كار خوبى انجام دهد، حتماً انجام دهد.

279. هر كس درِ خير به رويش باز شده غنيمت شمرد، چون نمى داند چه زمانى بسته مى شود.

280. هر كس در حال قدرت خشم خود را فرو نشاند، خدا قلب او را با آرامش و ايمان پر مى كند.

ص:71

281. مَن سَرَّهُ أن يَجِدَ طَعمَ الإيمانِ فَليُحِبَّ المَرءَ ولايُحِبُّهُ إلّاللّهِِ تَعالىَ(1).(2)

282. مَن أصابَ مالاً مِنَ مَهاوِشَ(3) أذهَبَهُ اللّهُ في نَهابِرَ(4).(5)

283. مَن اعطِيَ حَظَّهُ مِنَ الرِّفق فَقَد اعطِيَ حَظَّهُ مِن خَيرِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ.(6)

284. مَن آثَرَ مَحَبَّةَ اللّهِ عَلى مَحَبَّةِ النّاسِ كَفاهُ اللّهُ مُؤنَةَ النّاسِ.(7)

285. مَن فارَقَ الجَماعَةَ(8) شِبراً خَلَعَ رِبقَةَ(9) الإِسلامِ مِن عُنُقِهِ.(10)

286. مَن سَرَّهُ أن يَسكُنَ بُحبوحَةَ(11) الجَنَّةِ فَليَلزَمِ الجِماعَةَ.(12)

287. مَن أقالَ(13) نادِماً بَيعَتَهُ أقالَ اللّهُ عَثرَتَهُ يَومَ القِيامَةِ.(14)

288. مَن فَرَّقَ بَينَ والِدَةٍ ووَلَدِها فَرَّقَ اللّهُ بَينَهُ وبَينَ أحِبَّتِهِ يَومَ القِيامَةِ.(15)

289. مَن يَسَّرَ عَلى مُعسِرٍ يَسَّرَ اللّهُ عَلَيهِ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ.(16)

290. مَن أنظَرَ مُعسِراً أو وَضَعَ(17) لَهُ، أظَلَّهُ اللّهُ تَحتَ ظِلِّ عَرشِهِ يَومَ لا ظِلَّ إلّاظِلُّهُ.(18)

291. مَن كانَ ذا لِسانَينِ فِي الدُّنيا جُعِلَ لَهُ لِسانانِ مِن نّارِ.(19)

ص:72

281. هر كه مى خواهد طعم ايمان را درك كند، مردم را فقط براى خدا دوست بدارد.

282. كسى كه مالى را از راه نامشروع بدست آورد، در راه باطل و حوادث سخت از دست بدهد.

283. كسى كه از مدارا بهره اى برده باشد، از خير دنيا و آخرت بهره برده است.

284. كسى كه محبت خدا را بر دوستى مردم [دوست داشته شدن او توسط خدا را بر دوست داشته شدن او توسط مردم] ترجيح دهد، خدا او را از شر مردم حفظ مى كند.

285. كسى كه از اجتماع مسلمين يك وجب فاصله بگيرد، از محدوده ى اسلام خارج شده است.

286. هر كس دوست دارد در وسط بهشت ساكن شود به اجتماع مسلمين بپيوندد.

287. هر كس معامله ى كسى را كه پشيمان شده است فسخ كند، خداوند روز قيامت از لغزش او مى گذرد.

288. هر كس بين مادر و فرزندش فاصله بيندازد، خداوند در قيامت بين او و دوستانش جدائى اندازد.

289. هر كس كار تنگدستى را آسان كند، خداوند در دنيا و آخرت كارش را آسان مى كند.

290. هر كس به بدهكار تهيدست مهلت دهد يا قسمتى از بدهى او را ببخشد، خداوند او را در سايۀ عرش جا مى دهد، در روزى كه هيچ سايه اى جز سايۀ او وجود ندارد.

291. هر كس در دنيا دو زبان داشته باشد، [ريا كارى كند] خدا [روز قيامت] دو زبان آتشين براى او قرار دهد.

ص:73

292. مَن نَظَرَ كِتابَ غَيرِهِ بَغَيرِ إذنِهِ فَكَأنَّما يَنظُرُ فِي النّارِ.(1)

293. مَن كانَ آمِراً بِمَعروفٍ، فَليَكُن أمرُهُ ذلِكَ بِمَعروفٍ.(2)

294. مَن أخلَصَ للّهِِ أربَعينَ صَباحاً ظَهَرَت يَنابيعُ الحِكَمةِ مِن قَلبِهِ عَلى لِسانِهِ.(3)

295. مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّهِ وَاليَومِ الآخِرِ فَليُكرِم جارَهُ، ومَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّهِ وَاليوَمِ الآخِرِ فَليَقُل خَيراً أو يَصمُت.(4)

296. مَن أسلَمَ عَلى يَدَيهِ رَجُلٌ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ.(5)

297. مَن نَصَرَ أخاهُ بِظَهرِ الغَيبِ نَصَرَهُ اللّهُ فِي الدُّنيا والآخِرَةِ.(6)

298. مَن فَرَّجَ عَن أخيهِ كُربَةً مِن كُرَبِ الدُّنيا فَرَّجَ اللّهُ عَنهُ كُربةً مِن كُرَبِ الآخِرَةِ، ومَن كانَ في حاجَةِ أخيهِ كانَ اللّهُ فِي حاجَتِهِ، ومَن سَتَرَ عَلى أخيهِ سَتَرَهُ اللّهُ فِي الدُّنيا والآخِرَةِ، واللّهُ في عَونِ العَبدِ ما كانَ العَبدُ في عَونِ أخيهِ.(7)

299. مَن بَنى مَسجِداً ولَو مِثلَ مَفحَصِ قَطاةٍ(8) بَنَى اللّه لهُ بَيتاً فِي الجَنَّةِ.(9)

300. مَن طَلَبَ عِلماً فَأَدرَكَهُ كُتِبَ لَهُ كِفلانِ(10) مِنَ الأَجِر، ومَن طَلَبَ عِلماً فَلَم يُدرِكُهُ كُتِبَ لَهُ كِفلٌ مِنَ الأَجرِ.(11)

301. مَن طَلَبَ الدُّنيا بِعَمَلِ الآخِرَةِ فَما لَهُ فِي الآخِرَةِ مِن نَصيبٍ.(12)

302. مَن اولِيَ مَعروفاً فَلَم يَجِد جَزاءً إلّاالثناءَ فَقَد شَكَرَهُ(13) ، ومَن كَتَمَهُ فَقَد كَفَرَ.(14)

303. مَن اولِيَ مَعروفاً فَليُكافِئ بِهِ، فَإن لَم يَستَطِع فَليَذكُرهُ، فَإِن ذَكَرَهُ فَقَدَ شَكَرَهُ، ومَن أولى رِجالاً مِن عَبدَ

ص:74

292. هر كس بدون اجازه نامه ى ديگرى را ببيند، گويا به آتش نگريسته است.

293. هر كس مى خواهد امر به معروف كند، بطور صحيح امر كند.

294. هر كس چهل روز خود را براى خدا خالص كند، چشمه هاى حكمت از قلب او به زبانش جارى شود.

295. هر كس به خدا و قيامت ايمان دارد، همسايه را گرامى دارد. و [نيز] هر كس به خدا و قيامت ايمان دارد سخن خير بگويد يا سكوت اختيار كند.

296. هر كس كافرى را مسلمان كند، بهشت بر او واجب شود.

297. هر كس به مسلمانى در غيابش كمك كند، خدا او را در دنيا و آخرت يارى كند.

298. هر كس غصه ى دنيا را از برادرش دور كند، خداوند غصه آخرت او را برطرف مى كند. و هر كس در پى حاجت برادرش باشد، خدا حاجت او را برآورد. و هر كس عيب برادرش را بپوشاند، خدا در دنيا و آخرت عيب او را بپوشاند. و خداوند ياور كسى است كه به يارى برادرش مشغول است.

299. هر كس مسجدى بنا نهد - حتى به اندازۀ يك نفر - خدا برايش در بهشت خانه اى بنا كند.

300. هر كس بدنبال علم برود و آن را تحصيل كند، دو ثواب، و اگر آن را پيدا نكند، يك ثواب دارد.

301. كسى كه اعمال آخرت را براى بدست آوردن دنيا انجام دهد، در آخرت از آن اعمال بى نصيب مى شود.

302. به هر كس احسان كردند، اگر بجز تحسين كردن نتواند جبران كند، شكرش را بجا آورده است و اگر كتمان كند ناسپاسى كرده است.

303. به هر كس احسان شد جبران نمايد. و اگر نتوانست، بازگو نمايد كه در اين صورت شكرش را بجا آورده است. و هر كس در دنيا به نسل عبدالمطلب نيكى كند و او نتواند جبران نمايد، من در قيامت جبران مى كنم.

ص:75

304. مَن رَأى عَورَةً فَسَتَرَها كانَ كَمَن أحيى مَوؤودَةً مِن قَبرِها(1).(2)

305. مَنِ انقَطَعَ إلَى اللّهِ كَفاهُ اللّهُ كُلَّ مُؤنَةٍ، ورَزَقَهُ مِن حَيثُ لايَحتَسِبُ.(3)

306. مَنِ انقَطَعَ إلَى الدُّنيا وَكَلَهُ اللّهُ إلَيها.(4)

307. مَن طَلَبَ مَحامِدَ النّاسِ بِمَعاصِي اللّهِ، عادَ حامِدُهُ مِنَ النّاسِ ذامّاً.(5)

308. مَن التَمَسَ رِضَا اللّهِ بِسَخَطَ النّاسِ رَضِيَ اللّهُ عَنهُ وأرضى عَنهُ النّاسَ، ومَنِ التَمَسَ رِضَا النّاسِ بِسَخَطِ اللّهِ سَخطَ اللّهِ عَلَيهِ وأسخَطَ عَلَيهِ النّاسَ.(6)

309. مَن أذنَبَ فِي الدُّنيا ذَنباً فَعوقِبَ بِهِ، فَاللّهُ أعدَلُ مِن أن يُثَنِّيَ عُقوبَتَهُ عَلى عَبدِهِ.(7)

310. مَن أذنَبَ ذَنباً فَسَتَرَهُ اللّهُ عَلَيهِ وعَفا عَنهُ فِي الدُّنيا، فَاللّهُ أكرَمُ مِن أن يَعودَ في شَيءٍ قَد عَفا عَنهُ.(8)

311. مَن لَم يَكُن لَهُ وَرَعٌ يَصُدُّهُ عَن مَعصِيَةِ اللّهِ إذا خَلا، لَم يَعَبا َ اللّهُ فِي شيءٍ مِن عَمَلِهِ.(9)

312. مَن أحسَنَ صَلاتَهُ حينَ يَراهُ النّاسُ ثُمَّ أساءَها حينَ يَخلو، فَتِلكَ استهانَةٌ استَهانَ بِها رَبَّهُ.(10)

313. مَن لَم تَنهَهُ صَلاتُهُ عَنِ الفَحشاءِ وَالمُنكَرِ لَم تَزِدهُ مِنَ اللّهِ إلّابُعداً.(11)

314. مَن حاوَلَ أمراً بِمَعصِيَةٍ كانَ أفوتَ لِما رَجا، وأقرَبَ لِمَجيءِ مَا اتَّقى(12).(13)

315. مَن كانَت لَهُ سريَرةٌ صالِحَةٌ نَشَرَ اللّهُ عَلَيهِ مِنها وُدّاً يُعرَفُ بِهِ.(14)

316. مَن حَلَفَ عَلى يَمينٍ فَرَأى خَيراً مِنها فَليُكَفِّر عَن يَمينِهِ، ثُمَّ لِيَفعَلِ الَّذي هُوَ خَيرٌ.(15)

317. مَنِ ابتُلِيَ مِن هذِهِ البَناتِ بِشَيءٍ(16) فَأحسَنَ إلَيهِنَّ، كُنَّ لَهُ سِتراً مِنَ النّارِ.(17)

ص:76

304. هر كس عورتى را ببيند و آن را بپوشاند مثل كسى است كه زنده به گورى را از قبر نجات داده است.

305. هر كس از غير خدا قطع اميد كند، خدا تمام حاجت او را كفايت مى كند. و از راهى كه حسابش نمى كرده روزى مى دهد.

306. كسى كه اميدش به دنيا باشد، خدا كارش را به دنيا واگذارد.

307. هر كس براى ستايش مردم خدا را معصيت كند، همان مردم او را سرزنش مى كنند.

308. هر كس براى رضاى خدا كارى كند كه مردم خشمگين شوند، خدا از او راضى مى شود. و مردم را از او راضى مى كند. و كسى كه براى خشنودى مردم، خدا را به غضب آورد، خدا بر او خشم گيرد. و مردم را از او خشمگين سازد.

309. كسى كه در دنيا كيفر گناهش را ببيند، خدا عادل تر از آن است كه بنده اى را دو بار كيفر دهد.

[يعنى در آخرت كيفر نمى بيند]

310. كسى كه مرتكب گناهى شود و خدا آن را در دنيا بپوشاند و عفو كند، خدا كريم تر از آن است كه از عفو خود بازگردد.

311. هر كس تقوائى كه او را در خلوت از گناه بازدارد نداشته باشد، علمش را در راه خدا بكار نگرفته است.

312. هر كس نمازش را زمانى كه مردم مى بينند نيكو بجا آورد، و در خلوت به صورت ديگر، به پروردگارش اهانت كرده است.

313. كسى كه نمازش او را از گناه و كار زشت باز ندارد، آن نماز او را از خدا دور مى سازد.

314. كسى كه براى رسيدن به هدفى مرتكب گناه شود، گناه او را از هدفش دورتر مى كند. و گرفتار چيزى مى شود كه نمى خواست.

315. هر كس ضمير و باطن صالح داشته باشد، خدا محبوبيتى به او مى دهد كه مشهور شود.

316. هر كه براى كارى سوگند خورد، سپس كار بهترى پيش آيد، كفاره بدهد و كار بهتر را انجام دهد.

317. هر كه دخترانى دارد و به آنها نيكى كند، سپر بلاى او خواهند شد. [از آتش جهنم محفوظ بماند]

ص:77

318. مَن مَشى إلى طَعامٍ لَم يُدعَ إلَيهِ، دَخَلَ سارِقاً وخَرَجَ مُعَيَّراً.(1)

319. مَن كانَ وُصلَةً لأَِخيهِ المُسلِمِ إلى ذي سُلطانٍ في مَنهَجِ بِرٍّ أو تَيسيرِ عَسيرٍ، أعانَهُ اللّهُ عَلى جادَّةِ الصِّراطِ يَومَ تَدحَضُ(2) فيهِ الأَقدامُ.(3)

320. مَن نَزَلَ عَلى قَومٍ فَلا يَصومَنَّ تَطَوُّعاً إلّابِإِذنِهِم.(4)

321. مَنِ انتَهَرَ صاحِبَ بِدعَةٍ مَلأََ اللّهُ قَلبَهُ أمناً وإيماناً.(5)

322. مَن أهانَ صاحِبَ بِدعَةٍ آمَنَهُ اللّهُ يَومَ الفَزَعِ الأَكبَرِ.(6)

323. مَن أصبَحَ مُعافىً في بَدَنِهِ، آمِناً في سِربِهِ(7) ، عِندَهُ قُوتُ يَومِهِ، فَكَأَنَّما خيرَت(8) لَهُ الدُّنيا.(9)

324. مَن وَلِيَ شَيئاً مِن امورِ المُسلِمينَ فَأَرادَ اللّهُ بِهِ خَيراً جَعَلَ مَعَهُ وَزيراً صالِحاً، فَإِن نَسِيَ ذَكَّرَهُ، وإن ذَكَرَ أعانَهُ.(10)

325. مَن عامَلَ النّاسَ فَلَم يَظلِمهُم، وحَدَّثَهُم فَلَم يَكذِبهُم، ووَعَدَهُم فَلَم يُخلِفهُم؛ فَهُوَ مِمَّن كَمَلَت مُرُوَّتُهُ، وظَهَرَت عَدالَتُهُ، ووَجَبَت اخُوَّتُهُ، وحَرُمَت غيبَتُهُ.(11)

326. مَن حَفِظَ ما بَينَ لِحيَيهِ، وما بَينَ رِجلَيهِ، دَخَلَ الجَنَّةَ.(12)

327. مَن كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّداً فَليَتَبَوَّأ(13) مَقعَدَهُ مِنَ النّارِ.(14)

ص:78

318. هر كس بدون دعوت بر سر سفره اى حاضر شود، گويا براى سرقت رفته و غارت كرده است.

319. هر كس برادر مسلمانى را - براى كار خير يا رفع مشكل - به صاحب قدرتى برساند، خدا روزى كه قدمها مى لغزند، او را در عبور از صراط يارى مى كند.

320. كسى كه به صورت ميهمان بر عده اى وارد مى شود بدون اجازۀ، روزۀ مستحبى نگيرد.

321. كسى كه از بدعت گذارى جلوگيرى كند، خداوند قلبش را پر از امن و ايمان مى كند.

322. كسى كه بدعت گذارى را خوار كند، خداوند او را از وحشت قيامت حفظ مى كند.

323. كسى كه سلامت بدن و امنيت خاطر و غذاى يك روزش را دارد، گويا همۀ دنيا را دارد.

324. كسى كه زمام امور مسلمين را بدست گيرد و خدا بخواهد به او خيرى برساند، معاون صالح براى او بگمارد تا اگر چيزى را فراموش كرد يادآورى كند، و در كارها او را يارى دهد.

325. كسى كه در معاشرت، به مردم ستم نكند و دروغ نگويد و خلف وعده نكند جوانمردى او كامل و عدالتش آشكار و برادرى با وى واجب و غيبت او حرام مى شود.

326. هر كس زبان و شهوت خود را حفظ كند، وارد بهشت مى شود.

327. هر كس عمداً به من دروغ نسبت دهد، جايش دوزخ است.

ص:79

الفصل الرابع: ممّا ورد من حكمه صلى الله عليه و آله في المواعظ

قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله:

328. حُفَّتِ الجَنَّةُ بِالمَكارِهِ، وحُفَّتِ النّارُ بِالشَّهَواتِ.(1)

329. وَجَبَت مَحَبَّةُ اللّهِ عَلى مَن اغضِبَ فَحَلُمَ.(2)

330. بُعِثتُ بِجَوامِعِ الكَلِمِ.(3)(4)

331. يُبعَثُ النّاسُ يَومَ القِيامَةِ عَلى نِيّاتِهِم.(5)

332. رَحِمَ اللّهُ امرَءاً أصلَحَ مِن لِسانِهِ.(6)

333. رَحِمَ اللّهُ عَبداً قالَ فَغَنِمَ، أو سَكَتَ فَسَلِمَ.(7)

334. رَحِمَ اللّهُ المُتَخَلِّلينَ مِن امَّتي فِي الوُضوءِ وَالطَّعامِ.(8)

335. أبَى اللّهُ أن يَرزُقَ عَبدَهُ إلّامِن حَيثُ لا يَعلَمُ.(9)

336. كادَ الفَقرُ(10) أن يَكونَ كُفراً، وكادَ الحَسَدُ أن يَقلِبَ القَدَرَ.(11)

337. خُصَّ البَلاءُ مَن عَرَفَ النّاسَ، وعاشَ فيهِم مَن لَم يَعرِفهُم.(12)

ص:80

338. يُطبَعُ المُؤمِنَ عَلى كُلِّ خُلُقٍ، لَيسَ الخِيانَةَ وَالكَذِبَ فِي الدّينِ.(1)

339. تَبنونَ ما لا تَسكُنونَ، وتَجمَعونَ ما لا تَأكُلونَ، وتَأمُلونَ ما لا تُدرِكونَ.(2)

340. كَم مِن مُستَقبِلٍ يَوماً لايَستَكمِلُهُ، ومُنتَظِرٍ غَداً لا يَبلُغُهُ.(3)

341. عَجِبتُ لِغافِلٍ لا يُغفَلُ عَنهُ!(4)

342. عَجِبتُ لِمُؤَمِّلِ دُنيا وَالمَوتُ يَطلُبُهُ، وعَجِبتُ لِضاحِكٍ مِلءَ فيهِ ولا يَدري أرضَى اللّهَ أم أسخَطَهُ.(5)

343. يا عَجَباً كُلَّ العَجَبِ لِلمُصَدِّقِ بِدارِ الخُلودِ وهُوَ يَسعى لِدارِ الغُرورِ!(6)

344. عَجَباً لِلمُؤمِنِ! فَوَاللّهِ لايَقضِي اللّهُ لِلمُؤمِنِ قَضاءً إلّاكانَ لَهُ خَيراً.(7)

345. اقتَرَبَتِ السّاعَةُ ولا يَزدادُ النّاسُ عَلَى الدُّنيا إلّاحِرصاً، ولا تَزدادُ مِنهُم إلّابُعداً.(8)

346. يَذهَبُ الصّالِحونَ أسلافاً الأَوَّلُ فَالأَوَّلُ، حَتّى لايَبقى إلّاحُثالَةٌ(9) كَحُثالَةِ التَّمرِ وَالشَّعيرِ لايُبالِي اللّهُ بِهِم.(10)

347. يُبصِرُ أحَدُكُمُ القَذى(11) في عَينِ أخيهِ ويَدَعُ الجَذَعَ(12) في عَينِهِ!(13)

348. كَبُرَت خِيانَةً أن تُحَدِّثَ أخاكَ حَديثاً هُوَ لَكَ بِهِ مُصَدِّقٌ وأنتَ لَهُ كاذِبٌ.(14)

349. كَأَنَّ الحَقَّ فيها عَلى غَيرِنا وَجَبَ، وكَأَنَّ المَوتَ فيها عَلى غَيرِنَا كُتِبَ، وكَأَنَّ الَّذينَ نُشَيِّعُ مِنَ الأَمواتِ سَفرٌ عَمّا قَليلٍ إلَينا عائِدونَ، نُبَوِّئُهُم أجداثَهُم، ونَأكُلُ تُراثَهُم(15) ، كَأَنّا مُخَلَّدونَ بَعدَهُم، قَد نَسينا كُلَّ واعِظَةٍ، وأمِنّا كُلَّ جائِحَةٍ (16)(الخافة خ ل).(17)

ص:82

338. هر خلق و خويى در مؤمن ممكن است، مگر خيانت و دروغ در دين.

339. شما ساختمانهائى بنا مى كنيد، كه در آن ساكن نمى شويد. و مالهائى مى اندوزيد، كه از آن بهره نمى بريد. و آرزوهائى داريد، كه به آن نمى رسيد.

340. چه كسانى كه صبح زنده اند و روز را به پايان نمى برند و منتظر فردا هستند و به آن نمى رسند.

341. در عجبم از غافلى كه از او غفلت نمى شود.

342. در عجبم از كسى كه دل بدنيا بسته و مرگ در پى اوست. و كسى كه دهانش پرخنده است، و نمى داند خدا از او راضى است يا نه.

343. عجب! كل عجب! از آنكه به جايگاه ابدى اعتقاد دارد، ولى براى اين سراى فريبنده مى كوشد.

344. كار مؤمن عجيب است! بخدا سوگند خدا براى او جز خير مقدّر نمى كند.

345. قيامت نزديك شده است، و مردم جز حرص به دنيا نيفزوده اند، و دنيا هم از آنها دورتر مى شود.

346. مردان صالح يكى پس از ديگرى مى روند. تا آنجا كه جز فرومايگان چون تفاله، كسى باقى نماند، كسانى كه خداوند به آنها اعتنائى ندارد.

347. شما خار در چشم برادرتان را مى بينيد. و شاخه را در چشم خود نمى بينيد.

348. خيانت بزرگى است كه وقت سخن گفتن با برادرت، او تو را راستگو پندارد و تو دروغ بگوئى.

349. گويا حق در مورد ديگران و مرگ براى آنان نوشته شده است، و گويا جنازه هائى كه تشييع مى كنيم، مسافرند. و بزودى باز مى گردند. جسدشان را خاكسپارى مى كنيم. و ميراث آنها را مى خوريم. گويا ما زندگى جاويد داريم. و از تمام حوادث در امان هستيم كه هر موعظه اى را فراموش كرده ايم.

ص:83

350. طوبى لِمَن شَغَلَهُ عَيبُهُ عَن عُيوبِ النّاسِ، وأنفَقَ مِن مالٍ اكتَسَبَهُ مِن غَيرِ مَعصِيَةٍ، وخالَطَ أهلَ الفِقهِ وَالحِكمَةِ، وجانَبَ أهلَ الذُّلِّ وَالمَعصِيَةِ.(1)

351. طوبى لِمَن ذَلَّ في نَفسِهِ، وحَسُنَت خَليقَتُهُ(2) ، وأنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ، وأمسَكَ الفَضلَ مِن قَولِهِ، وَسِعَتهُ السُّنَّةُ ولَم يَدَعها إلى بِدعَةٍ.(3)

352. طوبى لِمَن طابَ كَسبُهُ، وصَلَحَت سَريرَتُهُ، وكَرُمَت عَلانِيَتُهُ، وعَزَلَ عَنِ النّاسِ شَرَّهُ.(4)

353. طوبى لِمَن عَمِلَ بِعِلمِهِ.(5)

354. ابنَ آدَمَ! عِندَكَ مايَكفيكَ وأنتَ تَطلُبُ مايُطغيك. ابنَ آدَمَ! لابِقَليلٍ تَقنَعُ، ولا مِن كَثيرٍ تَشبَعُ.(6)

355. طوبى لِمَن هُدِيَ لِلإِسلامِ، وكَانَ عَيشُهُ كَفافاً وقَنَعَ.(7)

356. إنَّ أعلى مَنازِلِ الإيمانِ دَرَجَةٌ واحِدَةٌ، مَن بَلَغَ إلَيها فَقَد فازَ وظَفِرَ؛ وهُوَ أن تَنتَهِيَ سَريرَتُهُ فِي الصَّلاحِ إلى أن لايُبالي صَوابَها(8) إذا ظَهَرَت، ولا يَخافُ عِقابَها إذا سُتِرَت(9).(10)

357. خَصلَةٌ مَن لَزِمَها أطاعَتهُ الدُّنيا والآخِرَةُ، ورَبِحَ الفَوزَ بِقُربِ اللّهِ تَعالى في دارِ السَّلامِ، قيلَ: وماهِيَ يا رَسولَ اللّهِ؟ قالَ: التَّقوى؛ مَن أرادَ أن يَكونَ أعَزَّ النّاسِ فَليَتَّقِ اللّهَ. ثُمَّ تَلا هذِهِ الآيَةَ: «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُو مَخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَايَحْتَسِبُ».(11)

358. جِماعُ الخَيرِ خَشيَةُ اللّهِ.(12)

359. جَدِّدُوا السَّفينَةَ؛ فَإِنَّ البَحرَ عَميقٌ(13). جَدِّدُوا الاِستِعدادَ؛ فَإِنَّ الطَّريقَ سَحيقٌ.(14)

360. جاهِدوا أهواءَكُم؛ تَملِكوا أنفُسَكُم(15).(16)

ص:84

350. خوشا به حال كسى كه به عيب خود مشغول است نه عيوب ديگران، و مالى را كه بدست آورده در غير گناه مصرف كند. و با فقها و حكيمان معاشرت دارد. و از مردم ذليل و گنهكار دورى كند.

351. خوشا به حال كسى كه خود را كوچك ببيند. و اخلاق نيكو داشته باشد. و مازاد اموالش را انفاق كند. و سخن گزافه نگويد. به سنتهاى اسلامى بپردازد. و بدعت گذارى نكند.

352. خوشا به حال كسى كه كسب پاك و باطن شايسته و ظاهر محترم داشته باشد. و به مردم شرّ نرساند.

353. خوشا به حال كسى كه به علم خود عمل كند.

354. اى آدميزاده! تو به اندازه كافى دارى و دنبال بيشتر مى روى تا طغيان كنى؟ نه به كم قناعت مى كنى و نه از زياد سير مى شوى؟!

355. خوشا به حال كسى كه به اسلام هدايت شود، و بقدر كفاف داشته باشد، و قانع باشد.

356. بالاترين مرتبه ايمان درجه اى است كه هر كس به آن دست يابد، رستگار و پيروز است. و آن به اين صورت است كه باطن خود را طورى اصلاح كند كه براى ديگران آشكار شود يا مخفى بماند، به حال او اثرى نداشته باشد.

357. يك صفت در هر كس باشد، دنيا و آخرت از او فرمانبردارى كنند، و در بهشت سعادتِ تقرّب به خداوند را به دست آورد. پرسيدند: يا رسول اللّه صلى الله عليه و آله چه صفتى است؟

حضرت فرمود: تقوا، هر كس مى خواهد از همه عزيزتر باشد، تقواى الهى داشته باشد.

سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «هر كه تقواى الهى داشته باشد، خدا برايش راهگشائى كند و از جائى كه حساب نمى كرد روزى او را مى رساند».

358. سر جمع خيرات، ترس از خداست.

359. كشتى را تجديد كنيد كه دريا عميق است. و تجديد قوا كنيد كه راه طولانى است.

360. خواهشهاى نفسانى را سركوب كنيد تا بر خود مسلط شويد.

ص:85

361. جاءَ المَوتُ فَلايَنفَعُكُم إلّاما قَدَّمتُموهُ مِن خَيرٍ. جاءَ المَوتُ فَلا يُغني عَنكُم إلّاما أسلَفتُموهُ مِن بِرٍّ.(1)

362. جاهِدوا أنفُسَكُم عَلى شَهَواتِكُم؛ تَحُلَّ قُلوبَكُمُ الحِكمَةُ(2).(3)

363. جاهِدوا أنفُسَكُم بِقِلَّةِ الطَّعامِ وَالشَّرابِ؛ تُظِلَّكُمُ المَلائِكَةُ، ويَنفِر مِنكُمُ الشَّيطانُ.(4)

364. جُمودُ العَينِ مِن قَساوَةِ القَلبِ.(5)

365. الحِرصُ عَلَى الدُّنيا مِن عَلاماتِ النِّفاقِ.(6)

366. جُلوسُ المَرءِ عِندَ عِيالِهِ أحَبُّ إلَى اللّهَ مِنِ اعتكافٍ في مَسجِدي هذا.(7)

367. جَعَلَ اللّهُ مِن مَكارِمِ الأخلاقِ صِلَةً بَينَهُ وبَينَ عَبدِهِ، فَحَسبُ أحَدِكُم أن يَتَمَسَّكَ بِخُلُقٍ مُتَّصِلٍ بِاللّهِ.(8)

368. جالِسِ الأَبرارَ؛ فَإِنَّكَ إذا فَعَلتَ خَيراً حَمِدوكَ، وإن أخطَأتَ لَم يُعَنِّفوكَ(9).(10)

369. جَوِّعوا بُطونَكُم، وأظمِئوا أكبادَكُم، وأعروا أجسادَكُم، وطَهِّروا قُلوبَكُم؛ عَساكُم تُجاوِزُوا المَلَأَ الأَعلى.(11)

370. حَسبُ ابنِ آدَمَ مِنَ الشَّرِّ أن يُحَقِّرَ أخاهُ المُسلِمَ.(12)

371. حَسبُ الرَّجُلِ مِنَ الإِثمِ أن يَرتَعَ(13) في عِرضِ أخيهِ المُسلِمِ.(14)

372. حَرامٌ عَلى كُلِّ قَلبٍ يُحِبُّ الدُّنيا أن يُفارِقَهُ الطَّمَعُ.(15)

373. حَرامٌ عَلى كُلِّ قَلبٍ مُتَوَلِّهٍ بِالشَّهَواتِ أن يَسكُنَهُ الوَرَعُ(16).(17)

374. حَبُّ الدُّنيا أصلُ كُلِّ مَعصِيَةٍ، وأوَّلُ كُلِّ ذَنبٍ.(18)

ص:86

361. مرگ فرا رسيد و جز اعمال خير چيزى سود بخش نيست. مرگ فرا رسيد و جز نيكوكارى كه انجام داده ايد چيزى شما را بى نياز نمى كند.

362. خواهشهاى نفسانى را سركوب كنيد تا حكمت به قلب شما راه يابد.

363. خود را در هنگام خوردن و آشاميدن كنترل كنيد تا فرشتگان به شما نزديك و شياطين از شما دور شوند.

364. خشكى چشم اثر سنگدلى است.

365. حرص به دنيا از نشانه هاى نفاق است.

366. همنشينى و الفت انسان، با خانواده اش، نزد خدا از اعتكاف در مسجد من [مسجد النبى در مدينه] محبوب تر است.

367. خداوند فضائل اخلاق را پيوند بين خود و بنده اش قرار داده است، براى شما همين بس كه بوسيله اخلاق نيك با خدا رابطه برقرار كند.

368. با خوبان معاشرت كن كه اگر كار خير كردى تو را تحسين كنند و اگر خطا كردى آبروى تو را نمى برند.

369. شكم هايتان را گرسته نگه داريد و جگرهايتان را تشنه بداريد و بدن هايتان را لخت بداريد [لباس هاى قيمتى نپوشيد] و قلب هايتان را پاك نمائيد، تا شايد به ملاء اعلى صعود كنيد.

370. براى شرارت انسان همين بس كه برادرش را تحقير كند.

371. در گنهكارى انسان همين بس كه آبروى برادر مسلمانش را ببرد.

372. قلبى كه عاشق دنياست، نمى تواند از طمع جدا شود.

373. در قلبى كه آلوده به شهوات است، پرهيزكارى جاى ندارد.

374. حبّ دنيا منشاء و سرآغاز هر گناه است.

ص:87

375. حَرامٌ عَلى كُلِّ قَلبٍ غَرِيَ(1) بِالشَّهَواتِ أن يَجولَ في مَلَكوتِ السَّماواتِ.(2)

376. حَسبُ الرَّجُلِ مِن دينِهِ كَثرَةُ مُحافَظَتِهِ عَلى إقامَةِ الصَّلاةِ.(3)

377. حَسبُكَ مِنَ الكَذِبِ أن تُحَدِّثَ بِكُلِّ ما سَمِعتَ.(4)

378. حَسبُكَ مِنَ الجَهلِ أن تُظهِرَ كُلَّ ما عَلِمتَ(5).(6)

379. حُرمَةُ العالِمِ العامِلِ بِعِلمِهِ كَحُرمَةِ الشُّهَداءِ وَالصِّدِّيقينَ.(7)

380. خَيرُكُم مَن جَعَلَ كُلَّ هِمَّتِهِ الآخِرَةَ، وكُلَّ سَعيِهِ لَها.(8)

381. خَيرُكُم مَن رَضِيَ بِالفَقرِ، وَتَفَرَّدَ عَنِ النّاسِ، وأحرَزَ وَرَعَهُ ودينَهُ.(9)

382. خَيرُكُم مَن أعانَهُ اللّهُ عَلى نَفسِهِ فَمَلَكَها.(10)

383. خَيرُكُم مَن عَرَفَ سُرعَةَ رِحلَتِهِ فَتَزَوَّدَ لَها.(11)

384. خَيرُكُم مَن ذَكَّرَكُم بِاللّهِ رُؤيَتُهُ.(12)

385. خَيرُكُم مَن زادَ في عِلمِكُم مَنطِقُهُ.(13)

386. خَيرُكُم مَن دَعاكُم إلى فِعلِ الخَيرِ.(14)

387. خَيرُكُم مَن رَضِيَ بِالفَقرِ حِرفَةً(15) ، وأعرَضَ عَنِ الدُّنيا نَزاهَةً وعِفَّةً(16).(17)

388. خَيرُكُمُ المُبَرَّأُ مِنَ العُيوبِ.(18)

ص:88

375. قلبى كه به شهوت آلوده شود از پرواز در ملكوت آسمانها محروم است.

376. در ديندارى انسان همين بس كه بشدت مراقب نماز باشد.

377. در دروغگو بودن همين بس كه هر چه شنيدى نقل كنى.

378. در نادانى تو همين بس كه هر چه مى دانى اظهار كنى.

379. احترام عالمى كه به علمش عمل مى كند مانند احترام شهدا و صديقين لازم است.

380. بهترين شما كسى است كه تمام همت و سعى خود را صرف آخرت كند.

381. بهترين شما كسى است كه به فقر راضى باشد و از مردم كناره گيرد و تقوا و دين خود را نگه دارد [در حال فقر به گدائى و گناه نپردازد].

382. بهترين شما كسى است كه خدا او را كمك كند تا بر نفس خود سلطه يابد.

383. بهترين شما كسى است كه سرعت رحلتش را بداند و براى آن آماده شود.

384. بهترين شما كسى است كه ديدارش، شما را به ياد خدا اندازد.

385. بهترين شما كسى است كه گفتارش، به علم شما بيفزايد.

386. بهترين شما كسى است كه شما را به كار خير دعوت كند.

387. بهترين شما كسى است كه پس از تلاش، به فقر راضى باشد و دنيا را پست بداند و از آن اعراض كند.

388. بهترين شما كسى است كه از عيب پاك باشد.

ص:89

389. خَيرُكُمُ المُتَنَزِّهونَ مِنَ المَعاصي وَالذُّنوبِ.(1)

390. خَيرُ أعمالِكُم ما أصلَحتُم بِهِ المَعادَ.(2)

391. خَيرُ العَمَلِ أدوَمُهُ وإن قَلَّ.(3)

392. خَيرُ الإِخوانِ المُساعِدُ عَلى أعمالِ الآخِرَةِ.(4)

393. خَيرُ امَّتي أزهَدُهُم فِي الدُّنيا، وأرغَبُهُم فِي الآخِرَةِ.(5)

394. خَيرُ إخوانِكُم مَن أهدى إلَيكُم عُيوبَكُم.(6)

395. خَيرُ الاِستِغفارِ عِندَ اللّهِ الإِقلاعُ وَالنَّدَمُ.(7)

396. خَيرُ عِبادِ اللّهِ الَّذينَ يُراعونَ(8) الشَّمسَ والقَمَرَ لِعِبادَةِ اللّهِ.(9)

397. خَيرُ إخوانِكَ مَن أعانَكَ عَلى طاعَةِ اللّهِ، وصَدَّكَ عَن مَعصِيَةِ اللّهِ، وأمَرَكَ بِرِضاهُ.(10)

398. خَيرُ امَّتي - فيما نَبَّأَنِي المَلأَُ الأَعلى - قَومٌ يَستَبشِرونَ جَهراً في سَعَةِ رَحمَتِهِ، ويَبكونَ سِرّاً مِن أليمِ عُقوبَتِهِ.(11)

399. خَيرُ المُسلِمينَ مَن كَثُرَ قَناعَتُهُ، وحَسُنَت عِبادَتُهُ، وكانَ هَمُّهُ لآِخِرَتِهِ.(12)

400. خَيرُ امَّتي مَن هَدَمَ شَبابَهُ في طاعَةِ اللّهِ، وفَطَمَ نَفسَهُ عَن لَذّاتِ الدُّنيا، وَتَوَلَّهَ بِالآخِرَةِ(13) ، إنّ جَزاءَهُ عَلَى اللّهِ أعلى مَراتِبِ الجَنَّةِ.(14)

401. خَيرُ العِبادِ عِندَ اللّهِ أكَثَرُهُم تَوَكُّلاً عَلَيهِ، وتَسليماً إلَيهِ.(15)

402. خَيرُ امَّتِيَ الَّذينَ لَم يُوَسَّع عَلَيهِم حَتّى يَبطَروا(16) ، ولَم يُبقَ عَلَيهِم حَتّى يَسألوا.(17)

ص:90

389. بهترين شما كسى است كه از گناهان دورى گزيند.

390. بهترين عمل شما آن است كه بوسيله آن آخرت را اصلاح كنيد.

391. بهترين عمل آن است كه مداوم باشد گرچه كم باشد.

392. بهترين برادر شما آن است كه شما را در اعمال آخرت يارى كند.

393. بهترين امت من بى ميل ترين آنها به دنيا و متمايل ترين آنها به آخرت است.

394. بهترين برادر شما كسى است كه عيب شما را به شما هديه كند.

395. بهترين استغفار نزد خدا، ترك گناه و پشيمانى است.

396. بهترين بندگان خدا، كسى است كه براى عبادت خدا مراقب ماه و خورشيد باشد. [يعنى در انتظار وقت نماز هستند]

397. بهترين برادر تو كسى است كه تو را در اطاعت خدا يارى دهد. و از معصيت بازدارد. و به تحصيل رضاى خدا امر كند.

398. در ملاء اعلى به من خبر دادند كه: بهترين امت من گروهى هستند كه آشكارا از رحمت خدا خرسند باشند. و در خلوت از عذاب دردناك خدا گريه كنند.

399. بهترين مسلمان كسى است كه قناعتش زياد، عبادتش نيكو و همّتش آخرت باشد.

400. بهترين امت من كسى است كه جوانى را در اطاعت خدا بگذراند. و نفس خود را، از لذات دنيا برگيرد، و به آخرت مشغول شود. تا خداوند بالاترين درجات بهشت را به او پاداش دهد.

401. بهترين بنده نزد خدا كسى است كه توكل و تسليم او بيشتر باشد.

402. بهترين امت من كسانى هستند كه نه چندان مرفه باشند كه طغيان كنند و نه چندان تهى دست كه گدائى كنند.

ص:91

403. خَيرُ امَّتِيَ مَن إذا سُفِهَ عَلَيهِم(1) احتَمَلوا، وإذا جُنِيَ عَلَيهِم غَفَروا، وإذا اوذوا صَبَروا.(2)

404. اشفَعوا تُؤجَروا، وسافِروا تَصِحّوا وتَغنَموا.(3)

405. يَسِّروا ولا تُعَسِّروا.(4)

406. قَيِّدُوا العِلمَ بِالكِتابِ(5).(6)

407. أقِلَّ مِنَ الدَّينِ تَعِش حُرّاً، وأقِلَّ مِنَ الذُّنوبِ يَهُن عَلَيكَ المَوتُ.(7)

408. كُن وَرِعاً تَكُن أعبَدَ النّاسِ، وكُن قَنِعاً تَكُن أشكَرَ النّاسِ، وأحبِب لِلنّاسِ ماتُحِبُّ لِنَفسِكَ تَكُن مُؤمِناً.(8)

409. أحسِن مُجاوَرَةَ مَن جاوَرَكَ تَكُن مُسلِماً، وأحسِن مُصاحَبَةَ مَن صاحَبَكَ تَكُن مُؤمِناً، وَاعمَل بِفَرائِضِ اللّهِ تَكُن عابِداً، وَارضَ بِقَسمِ اللّهِ تَكُن زاهِداً، وَازهَد فيما في أيدِي النّاسِ يُحبِبكَ النّاسُ، وَازهَد فِي الدُّنيا يُحبِبكَ اللّهُ.(9)

410. كُن فِي الدُّنيا كَأَنَّكَ غَريبٌ وكَأَنَّكَ عابِرُ سَبيلٍ، وعُدَّ نَفسَكَ في أصحابِ القُبورِ. ودَع ما يُريبُكَ إلى ما لا يُريبُكَ.(10)

411. انصُر أخاكَ ظالِماً أو مَظلوماً(11).(12)

412. ارحَم مَن فِي الأَرضِ يَرحَمكَ مَن فِي السَّماءِ.(13)

413. اسمَح(14) يُسمَح لَكَ.(15)

ص:92

403. بهترين امت كسانى هستند كه وقتى به ايشان سفاهت [بدى] شود، تحمل كنند. و اگر به آنها جنايتى شود، چشم پوشى كنند. و اگر اذيت شوند، صبر مى كنند.

404. ميانجى گرى كنيد، تا اجر ببريد. و سفر كنيد، تا سلامتى و غنيمت يابيد.

405. سهل بگيريد و سختگيرى نكنيد.

406. دانش را با نوشتن به چنگ آوريد.

407. كمتر قرض كنيد، تا آزاد مرد باشيد. و كمتر گناه كنيد، تا مرگ براى شما آسان گردد.

408. پرهيزكار باش، عابدترين مردم خواهى شد. قانع باش، شاكرترين مردم مى شوى. آنچه براى خود مى پسندى، براى ديگران بپسند، تا مؤمن باشى.

409. با همسايه خوش رفتارى كن، تا مسلمان باشى. به همنشين خود نيكى كن، تا مؤمن باشى.

واجبات را بجاى آور، تا عابد باشى. به قسمت الهى راضى باش، تا زاهد باشى. به مال مردم طمع نكن، تا مردم تو را دوست بدارند. به دنيا دل نبند، تا خدا تو را دوست بدارد.

410. در دنيا چنان زندگى كن كه گويا مسافرى غريب هستى. و خود را مرده حساب كن. آنچه را ترديد دارى فرو گذار. و به آنچه ترديد ندارى بپرداز.

411. برادرت را اگر ظالم باشد [از ظلم او جلوگيرى كن] و اگر مظلوم بود يارى كن.

412. بر اهل زمين رحم كن تا اهل آسمان بر تو رحم خواهند كرد.

413. سهل گير باش، بر تو سهل مى گيرند.

ص:93

414. أسبِغِ الوُضوءَ يُزَد فِي عُمُرِكَ، وَسَلِّم عَلى أهلِ بَيتِكَ يَكثُرْ خَيرُ بَيتِكَ.(1)

415. استَعفِف عَنِ السُّؤالِ مَا استَطَعتَ.(2)

416. قُلِ الحَقَّ وإن كانَ مُرّاً.(3)

417. اتَّقِ اللّهِ حَيثُ كُنتَ، وأتبِعِ السَّيِّئةَ الحَسَنَةَ تَمحُها، وخالِقِ النّاسَ بِخُلُقٍ حَسَنٍ.(4)

418. صِلوا أرحامَكُم ولَو بِالسَّلامِ.(5)

419. تَهادَوا تَزدادوا حُبّاً، وجاهِدوا تُوَرِّثوا أبناءَكُم مَجداً، وأقيلُوا الكِرامَ عَثَراتِهِم.(6)

420. تَهادَوا؛ فَإِنَّ الهَدِيَّةَ تُذهِبُ وَحرَ(7) القَلبِ.(8)

421. تَهادَوا بَينَكُم؛ فَإِنَّ الهَدِيَّةَ تَذهَبُ بِالسَّخيمَةِ(9).(10)

422. تَهادَوا تَحابّوا؛ فَإِنَّهُ يُضَعِّفُ الحُبَّ، ويَذهَبُ بِغَوائِلِ(11) الصَّدرِ.(12)

423. تَهادَوا؛ فَإِنَّ الهَدِيَّةَ تَذهَبُ بِالضَّغائِنِ.(13)

424. اطلُبوا الخَيرَ عِندَ حِسانِ الوُجوهِ(14).(15)

425. بَلِّغوا عَنّي ولَو بِآيَةٍ.(16)

426. اتَّقوا فِراسَةَ المِؤمِنِ؛ فَإِنَّهُ يَنظُرُ بِنورِ اللّهِ تَعالى. اتَّقُوا الحَرامَ فِي البُنيانِ؛ فَإِنَّهُ أساسُ الخَرابِ.(17)

427. أكرِموا أولادَكُم، وأحسِنوا آدابَهُم.(18)

ص:94

414. كامل وضو بگير، عمرت طولانى مى شود. بر اهل خانه ات سلام كن، بركت خانه زياد مى شود.

415. تا مى توانى چيزى از كسى طلب نكن.

416. حق را بازگو، گر چه تلخ باشد.

417. هر كجا هستى از خدا بترس [تقوا پيشه كن]. پس از گناه، عبادتى انجام ده كه آن را محو مى كند. با مردم خوش رفتار باش.

418. صله رحم بجا آوريد، گرچه با سلام.

419. براى يكديگر هديه فرستيد، محبتها زياد شود. با جهاد كردن مجد و عظمت را براى فرزندان ارث بگذاريد. و لغزشهاى بزرگان را ناديده بگيريد.

420. هديه بفرستيد، هديه كينه و كدورت را از قلب بيرون مى كند.

421. هديه بدهيد، هديه حسد را برطرف مى كند.

422. به يكديگر هديه بدهيد، هديه محبت را مضاعف مى كند. و نگرانى ها را رفع مى كند.

423. به يكديگر هديه بدهيد، هديه كينه توزى را بر طرف مى كند.

424. از مردم خوش سيما طلب خير كنيد.

425. رسالت مرا به مردم برسانيد. گر چه يك آيۀ قرآن باشد.

426. از هوش [تيز بينى] مؤمن حذر كنيد، كه او با نور خدا مى نگرد. در ساختمان مصالح حرام بكار نبريد كه مايۀ ويرانى است.

427. به فرزندان خود احترام كنيد. و آنها را نيكو تربيت كنيد.

ص:95

428. قولوا خَيراً تَغنَموا، وَاسكُتوا عَن شَرٍّ تَسلَموا.(1)

429. تَخَيَّروا لِنُطَفِكُم(2).(3)

430. أكثِروا مِن ذِكرِ هادِمِ اللَّذّاتِ(4).(5)

431. تَزَوَّجُوا الوَدودَ الوَلودَ؛ فَإِنّي مُكاثِرٌ بِكُمُ الأَنبِياءَ.(6)

432. تَسَحَّروا؛ فَإِنَّ السَّحورَ بَرَكَةٌ.(7)

433. اتَّقُوا النّارَ ولَو بِشِقِّ تَمرَةٍ(8).(9)

434. اتَّقُوا الشُّحَّ(10) ؛ فَإِنّ الشُّحَّ أهلَكَ مَن كانَ مِن قَبلِكُم.(11)

435. استَغنوا عَنِ النّاس ِ ولَو بِشَوصِ(12) السِّواكِ.(13)

436. حَصِّنوا أموالَكُم بِالزَّكاةِ، وداووا أمراضَكُم بِالصَّدَقَةِ، وأعِدّوا لِلبَلاءِ الدُّعاءَ.(14)

437. اغتَنِمُوا الدُّعاءَ عِندَ الرَقَّةِ؛ فَإِنَّها رَحمَةٌ.(15)

438. اطلُبوا الخَيرَ دَهرَكُم، وَتَعَرَّضوا لِنَفَحاتِ(16) رَحمَةِ اللّهِ؛ فَإِنَّ للّهِِ تَعالى نَفحاتٍ مِن رَحمَتِهِ يُصيبُ بِها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ.(17)

439. دَعُوا النّاسَ يَرزُقُ اللّهُ بَعضَهُم مِن بَعضٍ(18).(19)

440. استَعينوا عَلى امورِكُم بِالكِتمانِ.(20)

ص:96

428. از گفتن سخن نيك غنيمت ببريد. و از گفتار بد پرهيز كنيد، تا سالم بمانيد.

429. براى نطفۀ خود، رحم پاك انتخاب كنيد. [در انتخاب همسر دقّت كنيد.]

430. نابود كننده لذّتها [مرگ] را هميشه يادآورى كنيد.

431. با همسران مهربانِ زايا ازدواج كنيد، كه من به تعداد زياد شما بر انبياء افتخار مى كنم.

432. سحرى بخوريد كه بركت دارد.

433. خود را از آتش جهنم حفظ كنيد هر چند به نصف خرما [كه صدقه بدهيد].

434. بخيل نباشيد كه بخل گذشتگان را هلاك كرده است.

435. از ديگران بى نياز باشيد گرچه هيچ نداريد.

436. با زكات اموالتان را بيمه كنيد و بيماران را با صدقه مداوا كنيد و دعا را سپر بلا كنيد.

437. هنگام رقّت قلب دعا را غنيمت شماريد كه اين حالت رحمتى [از خداوند] است.

438. در زندگى بدنبال خير باشيد و در معرض نسيم رحمت خدا قرار گيريد كه خداوند نسيمهاى رحمتى دارد كه به هر كس خدا بخواهد مى وزد.

439. در معاملات مردم دخالت نكنيد. خداوند روزى برخى را بوسيلۀ ديگران مى رساند.

440. از كتمان كردن براى سامان يافتن كارهايتان كمك گيريد.

ص:97

441. استَعينوا عَلى إنجاحِ الحَوائِجِ بِالكِتمانِ لَها.(1)

442. أطعِموا طَعامَكُمُ الأَتقِياءَ، وأَولوا مَعروفَكُمُ المُؤمِنينَ.(2)

443. احفَظوني في عِترَتي.(3)

444. مَثَلُ أهلِ بَيتي كَمَثَلِ سَفينَةِ نوحٍ؛ مَن رَكِبَ فيها نَجا، ومَن تَخَلَّفَ عَنها غَرِقَ.(4)

ص:98

441. حاجت هاى خود را به كمك كتمان كردن، به برآورده شدن نزديك كنيد.

442. غذاى خود را به پرهيزكاران بخورانيد و خوبى هايتان را به مؤمنان بكنيد.

443. حق مرا در خاندانم حفظ كنيد.

444. مثل خاندان من، مثل كشتى نوح است آنكه سوار شد نجات يافت و هر كس مخالفت كرد غرق شد.

ص:99

الفصل الخامس: ممّا ورد من حِكَمه صلى الله عليه و آله بلفظة «لا»

قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله:

445. لا يُلدَغُ(1) المُؤمِنُ مِن جُحرٍ مَرَّتَينِ.(2)

446. لايَشكُرُ اللّهُ مَن لايَشكُرُ النّاسَ.(3)

447. لايَرُدُّ القَضاءَ إلّاالدُّعاءُ، ولا يَزيدُ فِي العُمُرِ إلّاالبِرُّ، ولا حَليمَ إلّاذو عِبرَةٍ(4) ، ولافَقرَ أشَدُّ مِنَ الجَهلِ، ولا مالَ أعوَدُ(5) مِنَ العَقلِ، ولا وَحدَةَ أوحَشُ مِنَ العُجبِ(6) ، ولا مُظاهَرَةَ(7) أوفَقُ مِنَ المُشاوَرَةِ، ولا عَقلَ كَالتَّدبيرِ، ولا حَسَبَ كَحُسنِ الخُلُقِ، ولا وَرَعَ كَالكفِّ، ولا عِبادَةَ كَالتَّفَكُّرِ، ولا إيمانَ كَالحَياءِ وَالصَّبرِ.(8)

448. لايُتمَ بَعدَ حُلُمٍ.(9)

449. لا ضَرورَةَ فِي الإِسلامِ.(10)

450. لاهِجرَةَ(11) بَعدَ الفَتحِ.(12)

451. لا إيمانَ لِمَن لا أمانَةَ لَهُ، ولا دينَ لِمَن لاعَهدَ لَهُ.(13)

ص:100

452. لارُقيَةَ(1) إلّامِن عَينٍ أو حُمَةٍ(2).(3)

453. لاهِجرَةَ فَوقَ ثَلاثٍ(4).(5)

454. لاكَبيرَةَ مَعَ الاِستِغفارِ.(6)

455. لاصَغيرَةَ مَعَ الإِصرارِ.(7)

456. لاهَمَّ إلّاهَمُّ الدَّينِ، ولا وَجَعَ إلّاوَجَعُ العَينِ.(8)

457. لافاقَةَ(9) لِعَبدٍ يَقرَأُ القُرآنَ، ولا غِنى لَهُ بَعدَهُ.(10)

458. لايُغني حَذَرٌ عَن قَدَرٍ.(11)

459. لايَفتِكُ مُؤمِنٌ(12).(13)

460. لايُفلِحُ قَومٌ تَملِكُهُمُ امرَأَةٌ.(14)

461. لايَنبَغي لِمُؤمِنٍ أن يُذِلَّ نَفسَهُ.(15)

462. لايَنبَغي لِذِي الوَجهَينِ أن يَكونَ أميناً عِندَ اللّهِ.(16)

463. لايَصلُحُ المَلَقُ إلّالِلوالِدَينَ والإِمامِ العادِلِ.(17)

ص:102

452. تعويذ جايز نيست مگر براى چشم زخم و نيش عقرب.

453. بيش از سه روز قهر جايز نيست.

454. بوسيلۀ استغفار گناه كبيره محو مى شود.

455. با اصرار كردن بر گناه صغيره، ديگر صغيره نيست. [گناه كبيره مى شود].

456. غصه اى چون غصۀ قرض نيست و دردى چون درد چشم نيست.

457. بنده اى كه قرآن خواند فقر نبيند و پس از قرآن ثروتى وجود ندارد.

458. احتياط كردن تقدير را برطرف نمى كند.

459. مؤمن غافلگير نمى كند.

460. ملّتى كه زمامدارش زن باشد رستگار نمى شود.

461. مؤمن نبايد خود را ذليل كند.

462. انسان دو رو نزد خدا امانت دار حساب نمى شود.

463. جز در برابر پدر و مادر و امام عادل تملق روا نيست.

ص:103

464. لاتَصلُحُ الصَّنيعَةُ(1) إلّاعِندَ ذي حَسَبٍ أو دينٍ، كما لاتَصلُحُ الرِّياضَةُ(2) إلّافِي النَّجيبِ.(3)

465. لاطاعَةَ لِمَخلوقٍ فِي مَعصِيَةِ الخالِقِ.(4)

466. لايَدخُلُ الجَنَّةَ قَتّاتٌ(5).(6)

467. لايَدخُلُ الجَنَّةَ عَبدٌ لايأمَنُ جارُهُ بَوائِقَهُ.(7)

468. لايَحِلُّ لِمُسلِمٍ أن يُرَوِّعَ مُسلِماً.(8)

469. لايَحِلُّ لِامرِى ٍ مُسلِمٍ أن يَهجُرَ أخاهُ فَوقَ ثَلاثٍ.(9)

470. لاتَحِلُّ الصَّدَقَةُ لِغَنِيٍّ، ولا لِذي مِرَّةٍ(10) قَوِيٍّ.(11)

471. لايَستَقيمُ إيمانُ عَبدٍ حَتّى يَستَقيمَ قَلبُهُ، ولايَستَقيمُ قَلبُهُ حَتّى يَستَقيمَ لِسانُهُ.(12)

472. لايُؤمِنُ عَبدٌ حَتّى يُحِبَّ لأَِخيهِ مايُحِبُّ لِنَفسِهِ مِنَ الخَيرِ.(13)

473. لايَبلُغُ العَبدُ حَقيقَةَ الإيمانِ حَتّى يَعلَمَ أنّ ما أصابَهُ لَم يَكُن لِيُخطيهِ، وما أخطَأَهُ لَم يَكُن لِيُصيبَهُ.

لايَستَكمِلُ أحَدُكُم حَقيقَةَ الإيمانِ حَتّى يَخزُنَ لِسانَهُ.(14)

474. لايَرحَمُ اللّهُ مَن لايَرحَمُ النّاسَ.(15)

475. لايَشبَعُ المِؤمِنُ دونَ جارِهِ.(16)

476. لايَشبَعُ عالِمٌ مِن عِلمٍ حَتّى يَكونَ مُنتَهاهُ الجَنَّةَ.(17)

ص:104

464. خوبى و يارى كردن جز براى انسان با اصل و نسب و متدين مصلحت ندارد. چنانكه تربيت و رياضت از غير انسان نجيب صلاح نيست.

465. اطاعت هيچكس در نافرمانى خداوند جايز نيست.

466. سخن چين وارد بهشت نمى شود.

467. كسى كه همسايه اش از شرّ او در امان نباشد، وارد بهشت نمى شود.

468. مسلمان حق ندارد هيچ مسلمانى را بترساند.

469. براى مسلمان روا نيست بيش از سه روز از برادر مسلمان قهر كند.

470. بر ثروتمند و كسى كه قدرت كار دارد، صدقه حلال نيست.

471. تا قلب انسان اصلاح نشود ايمان او به سامان نرسد و تا زبان انسان اصلاح نشود قلب او اصلاح نمى شود.

472. انسان تا وقتى كه هر خيرى براى خودش مى خواهد براى ديگران نخواهد ايمان ندارد.

473. انسان به حقيقت ايمان نمى رسد مگر وقتى كه بداند آنچه به او رسيده امكان تخلّف نداشته است و آنچه نرسيده امكان رسيدن نداشته است. [يعنى به قضا و قدر الهى ايمان داشته باشد]. هيچكدام از شما تا زبانش را نگه ندارد ايمانش كامل نمى گردد.

474. هر كس به مردم رحم نكند، خدا بر او ترحم نمى كند.

475. مؤمن اگر همسايه اش گرسنه باشد، خودش را سير نمى كند.

476. هيچ عالمى از علم سير نمى شود تا سرانجام به بهشت برسد.

ص:105

477. لايَزدادُ الأَمرُ إلّاشِدَّةً، ولاَ الدُّنيا إلّاإدباراً، ولاَ النّاسُ إلّاشُحّاً، ولاتَقومُ السّاعَةُ إلّاعَلى شِرارِ النّاسِ؛ إلّا المَهدِيَّ وعيسَى بنَ مَريَمَ عليهما السلام.(1)

478. لاتَقومُ السّاعَةُ حَتّى تَقِلَّ الرِّجالُ، وتَكثُرَ النِّساءُ.(2)

479. لايَستُرُ عَبدٌ عَبداً إلّاسَتَرَهُ اللّهُ يَومَ القِيامَةِ. لاخَيرَ في صُحبَةِ مَن لايَرى لَكَ مِنَ الحَقِّ مِثلَ الَّذي تَرى لَهُ.(3)

480. لاتَذهَبُ حَبيبَتا عَبدٍ(4) فَيصبِرُ ويَحتَسِبُ إلّادَخَلَ الجَنَّةَ.(5)

481. لايَبلُغُ العَبدُ أن يَكونَ مِنَ المُتَّقينَ حَتّى يَدَعَ ما لابَأسَ بِهِ حَذَراً لِما بِهِ البَأسُ.(6)

482. لاتَزالُ نَفسُ طائِفَةٍ مِن امّتي عَلَى الحَقِّ ظاهِرينَ حَتّى يَأتِيَ أمرُ اللّهِ.(7)

483. لاتَزالُ نَفسُ الرَّجُلِ مُعَلَّقَةً بِدينِهِ حَتّى يُقضى عَنهُ.(8)

484. لايَزالُ العَبدُ في صَلاةٍ مَا انتَظَرَ الصَّلاةَ.(9)

485. لاتُظهِرِ الشَّماتَةَ لأَِخيكَ؛ فَيُعافِيَهُ اللّهُ ويَبتَلِيَكَ.(10)

486. لاتَسُبُّوا الدَّهرَ؛ فَإنَّ اللّهَ هُوَ الدَّهرُ(11).(12)

487. لاتَسُبُّوا الأَمواتَ فَتُؤذُوا الأَحياءَ.(13)

488. لاتَسُبُّوا الأَمواتَ؛ فَإِنَّهُم أفضَوا(14) إلى ما قَدَّموا.(15)

489. لايَرُدُّ الرَّجُلُ هَدِيَّةَ أخيهِ، فَإِن وَجَدَ فَليُكافِئهُ.(16)

ص:106

477. كار پيوسته دشوارتر و دنيا رويگردان و مردم بخيل تر مى شوند و هنگام قيام قيامت جز مردم شرور كسى روى زمين نباشد مگر حضرت مهدى عليه السلام و عيسى ابن مريم عليه السلام.

478. تا مردان كم و زنان زياد نشوند قيامت برپا نمى شود.

479. هيچكس [عيب] بنده اى را نپوشاند جز اين كه خدا در قيامت [عيب] او را بپوشاند.

همنشينى با كسى كه حقى براى تو قائل نيست، خيرى ندارد.

480. كسى كه دو چشم خود را از دست داده و براى رضاى خدا صبر كند وارد بهشت خواهد شد.

481. انسان تا وقتى كه از كارهاى شبهه ناك براى ترك حرام، دورى نكند از متّقين شمرده نمى شود.

482. همواره گروهى از امت من بر حق پيروز شوند [و آن را ناديده بگيرند] تا اينكه فرمان خدا در رسد.

483. روح انسان در گرو قرض اوست، تا زمانى كه ادا شود.

484. زمانى كه انسان در انتظار نماز است ثواب نماز دارد.

485. برادرت را سرزنش مكن كه ممكن است خدا او را عافيت بخشد و تو را گرفتار كند.

486. به روزگار دشنام ندهيد. چون خداوند دهر است. [يعنى تقدير كارها به دست خداست].

487. به مردگان دشنام ندهيد كه زندگان [بازماندگان مردگان] را آزار مى دهيد.

488. مردگان را دشنام ندهيد، آنها به آنچه پيش فرستاده اند رسيده اند.

489. كسى هديّه ى برادرش را رد نكند، و هر وقت چيزى به دست آورد جبران نمايد.

ص:107

490. لاتَمسَح يَدَكَ بِثَوبِ مَن لاتَكسو(1).(2)

491. لاتَرُدُّوا السّائِلَ ولَو بِشِقِّ تَمرَةٍ.(3)

492. لاتَغتابُوا المُسلِمينَ، ولاتَتَّبِعوا عَوراتِهِم.(4)

493. لاتَخرِقَنَّ عَلى أحَدٍ سِتراً.(5)

494. لاتَحقِرَنَّ مِنَ الَمعروفِ شَيئاً.(6)

495. لاتُواعِد أخاكَ مَوعِداً فَتُخلِفَهُ.(7)

496. لايَتَمَنَّيَنَّ أحَدُكُمُ المَوتَ لِضُرٍّ نَزَلَ بِهِ.(8)

497. لايَموتَنَّ أحَدٌ إلّاوهُوَ يُحسِنُ الظَنَّ بِاللّهِ.(9)

498. لاتَعجَبوا بِعَمَلِ عامِلٍ حَتّى تَنظُروا بِمَ يُختَمُ لَهُ.(10)

499. لايُعجِبْكُم إسلامُ رَجُلٍ حَتّى تَعلَموا كُنهَ(11) عَقلِهِ.(12)

500. لايَمنَعَنَّ أحَدَكُم مَهابَةُ النّاسِ أن يَقومَ بِالحَقِّ إذا عَلِمَهُ.(13)

501. لايَخلُوَنَّ رَجُلٌ بِامرَأَةٍ؛ فَإِنَّ ثالِثَهُمَا الشَّيطانُ.(14)

502. لاتُرضِيَنَّ أحَداً بِسَخَطِ اللّهِ، ولاتَحمَدَنَّ أحَداً عَلى فَضلِ اللّهِ(15) ، ولاتَذُمَّنَّ أحَداً عَلى ما لَم يُؤتِكَ اللّهُ؛ فَإنَّ رِزقَ اللّهِ لايَسوقُهُ إلَيكَ حِرصُ حَريصٍ، ولايَرُدُّهُ عَنكَ كَراهَةُ كارِهٍ.(16)

503. لاتَسأَلِ الإِمارَةِ؛ فَإِنَّكَ إن اعطيتَها مِن غَيرِ مَسأَلَةٍ اعِنتَ عَلَيها، وإن اعطيتَها مِن مَسأَلَةٍ وُكِلتَ إلَيها.(17)

ص:108

490. دست خود به جامه ى كسى كه او را نمى پوشانى پاك مكن. [كنايه است اگر به كسى خيرى نمى رسانى به او شر مرسان].

491. سائل را رد نكنيد، حتى اگر نصف خرما به او بدهيد.

492. غيبت مسلمان نكنيد و در جستجوى عيوب آنها نباشيد.

493. پرده ى اسرار كسى را ندريد.

494. هيچ عمل نيكى را كوچك نشمار.

495. به برادرت وعده اى نده كه تخلف كنى.

496. هيچ كدام از شما به خاطر سختى و شدتى كه بر او وارد شده آرزوى مرگ نكند.

497. هنگام مردن به خداوند حُسن ظن داشته باشيد.

498. تا سرانجام كار كسى را نديده ايد از كار [خير] او تعجب نكنيد [ملاك عاقبت به خيرى پايان عمر است].

499. تا عقل كسى را نسنجيده ايد به اسلام او خوشدل نباشيد.

500. مبادا، ترس و رودربايستى مردم مانع شود به حقى كه يقين داريد عمل نكنيد.

501. كسى با زن بيگان خلوت نكند، چون نفر سوم شيطان است.

502. كسى را با غضب خداوند خشنود مكن. براى لطفى كه خداوند به تو كرده است از كسى تشكر نكن(1) براى آنچه خداوند به تو نداده است، كسى را نكوهش نكن. چون خواستن و نخواستن هيچكس در رزق خدا اثرى ندارد.

503. بدنبال زمامدارى مباش. چون اگر بدون خواهش به آن رسيدى تو را كمك مى كنند. و اگر به خواهش خود به آن برسى به حال خود رها مى شوى.

ص:109

504. لاتَقومُ السّاعَةُ حَتّى يَكونَ الوَلَدُ غَيظاً(1) ، وَالمَطَرُ قَيظاً(2) ، وتَفيضُ اللِّئامُ فَيضاً، وتَغيضُ الكِرامُ(3) غَيضاً، ويَجتَرِئُ الصَّغيرُ عَلَى الكَبيرِ، وَاللَّئيمُ عَلَى الكَريمِ.(4)

505. لَن يَهلِكَ امرُؤٌ بَعدَ مَشورَةٍ.(5)

506. لَن تَهلِكَ الرَّعِيَّةُ وإن كانَت ظالِمَةً مُسيئَةً إذا كانَتِ الوُلاةُ هادِيَةً مَهدِيَّةً.(6)

ص:110

504. نشانه رسيدن قيامت اين است كه فرزند موجب خشم شود و باران در گرما ببارد [و نتيجه عكس دهد] و فرومايگان زياد و اهل كرامت ناياب شوند و كوچكتر به بزرگتر و فرومايه به كريم جسارت نمايد.

505. هيچكس بعد از مشورت هلاك نمى شود.

506. اگر زمامداران هدايت شده راهنماى ملت باشند، مردم [گرچه ستمگر و خطاكار باشند] نابود نمى شوند.

ص:111

الفصل السادس: ممّا ورد من حكمه صلى الله عليه و آله مبدوءاً بلفظة «إنّ»

قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله:

507. إنَّ مِنَ البَيانِ سِحراً، وإنَّ مِنَ الشِّعرِ حُكماً(1) ، وإنَّ مِنَ القَولِ عِيالاً(2) ، وإنَّ مِنَ طَلَبِ العِلمِ جَهلاً(3).(4)

508. إنَّ امَّتي امَّةٌ مَرحومَةٌ.(5)

509. إنَّ حُسنَ العَهدِ مِنَ الإيمانِ.(6)

510. إنَّ حُسنَ الظَّنِّ مِن حُسنِ العِبادَةِ.(7)

511. إنَّ العُلَماءَ وَرَثَةُ الأَنبِياءِ.(8)

512. إنَّ الدّينَ يُسرٌ.(9)

513. إنَّ دينَ اللّهِ الحَنيفِيَّةُ السَّمحَةُ.(10)

514. إنَّ أعجَلَ الطّاعَةِ ثَواباً صِلَةُ الرَّحِمِ.(11)

515. إنَّ الحِكمَةَ تَزيدُ الشَّريفَ شَرفاً.(12)

ص:112

516. إنَّ مُحَرِّمَ الحَلالِ كَمُحَلِّلِ الحَرامِ.(1)

517. إنَّ أحسابَ أهلِ الدُّنيا هذا المالُ.(2)

518. إنَّ لِصاحِبِ الحَقِّ مَقالاً.(3)

519. إنَّ مَكارِمَ الأَخلاقِ مِن أعمالِ أهلِ الجَنَّةِ.(4)

520. إنَّ أحسَنَ الحَسَنِ الخُلُقُ الحَسَنُ(5).(6)

521. إنَّ أكثَرَ أهلِ الجَنَّةِ البُلهُ(7).(8)

522. إنَّ أقَلَّ ساكِني الجَنَّةِ النِّساءُ(9).(10)

523. إنَّ المَعونَةَ(11) تَأتِي العَبدَ مِنَ اللّهِ عَلى قَدرِ المُؤنَةِ، وإنَّ الصَّبرَ يَأتِي العَبدَ عَلى قَدرِ المُصيبَةِ.(12)

524. إنَّ أبَرَّ البِرِّ أن يَصِلَ(13) الرَّجُلُ أهلَ وُدِّ أبيه ِ بَعدَ أن يُوَلِّيَ الأَبُ.(14)

525. إنَّ الشَّيطانَ يَجري مِنِ ابنِ آدَمَ مَجرَى الدَّمِ.(15)

526. إنَّ أشكَرَ النّاسِ للّهِِ أشكَرُهُم لِلنّاسِ.(16)

527. إنَّ إعطاءَ هذَا المالِ قِنيَةٌ(17) ، وإمساكَهُ فِتنَةٌ.(18)

528. إنَّ عَذابَ هذِهِ الاُمَّةِ جُعِلَ في دُنياها(19).(20)

ص:114

516. كسى كه حلال خدا را حرام كند، مثل كسى است كه حرام را حلال كرده است.

517. شرف دنيا پرستان، در مال است.

518. صاحب حق، مى تواند سخن بگويد.

519. اخلاق كريمانه، از اعمال اهل بهشت است.

520. بهترين خوبى ها، اخلاق خوب است.

521. بيشترين اهل بهشت از مردمان ساده هستند. [يعنى كسانى كه در فكر شرارت نيستند].

522. كمترين اهل بهشت، از زنان هستند.

523. اعانت خداوند به قدر نياز مردم به آنها مى رسد. و صبر انسان به قدر مصيبت به او داده مى شود.

524. برترين احسان ها اين است كه بعد از مرگ پدر به دوستانش محبّت و رسيدگى كنى.

525. شيطان، مثل خون در وجود انسان جريان پيدا مى كند.

526. شاكرترين مردم نسبت به خداوند، شاكرترين آنها نسبت به مردم است.

527. بذل كردن مال در دنيا، ذخيره كردن و نگهدارى آن فتنه است.

528. عذاب اين امت [اسلام] را در دنياى او قرار داده اند.

ص:115

529. إنَّ الرَّجُلَ لَيُحرَمُ الرِّزقَ بِالذَّنبِ يُصيبُهُ.(1)

530. إنَّ مِن عِبادِ اللّهِ مَن لَو أقسَمَ عَلَى اللّهِ لأََبَرَّهُ.(2)

531. إنَّ للّهِِ عِباداً يَعرِفونَ النّاسَ بِالتَّوَسُّمِ.(3)

532. إنَّ للّهِِ عِباداً خَلَقَهُم لِحَوائِجِ النّاسِ.(4)

533. إنَّ حَقّاً عَلَى اللّهِ أن لايَرفَعَ شَيئاً مِنَ الدُّنيا إلّاوَضَعَهُ(5).(6)

534. إنَّ لِجَوابِ الكتِابِ حَقّاً كَرَدِّ السَّلامِ.(7)

535. إِنَّ أفضَلَ ما أكَلَ الرَّجُلُ مِن كَسبِهِ، وإنَّ وُلدَهُ مِن كَسبِهِ(8).(9)

536. إنَّ المَسأَلَةَ لاتَحِلُّ إلّالِفَقرٍ مُدقِعٍ(10) ، أو غُرمٍ مُفظِعٍ(11).(12)

537. إنَّ قَليلَ العَمَلِ مَعَ العِلمِ كَثيرٌ، وكَثيرَ العَمَلِ مَعَ الجَهلِ قَليلٌ.(13)

538. إنَّ العَبدَ لَيُدرِكُ بِحُسنِ الخُلُقِ دَرَجَةَ الصّائِمِ القائِمِ.(14)

539. إنَّ لِكُلِّ دينٍ خُلُقاً، وإنَّ خُلُقَ هذَا الدّينِ الحَياءُ(15).(16)

540. إنَّ لِكُلِّ شَيءٍ شَرَفَاً، وإنَّ أشرَفَ المَجالِسِ مَا استُقبِلَ بِهِ القِبلَةُ.(17)

541. إنَّ لِكُلِّ امّةٍ فِتنَةً، وإنَّ فِتنَةَ امَّتِيَ المالُ.(18)

542. إنَّ لِكُلِّ ساعٍ غايةً، وغايَةُ كُلِّ ساعٍ المَوتُ.(19)

543. إنَّ لِكُلِّ قَولٍ مِصداقاً، ولِكُلِّ حَقٍّ حَقيقةً.(20)

ص:116

529. انسان به سبب گناه از روزى خود محروم مى شود.

530. بعضى از بندگان خدا، اگر خدا را قسم بدهند، بى درنگ اجابت مى شوند.

531. خداوند بندگانى دارد كه مردم را با قيافه مى شناسند.

532. خداوند، بندگانى دارد كه آنها را براى رفع نياز مردم آفريده است.

533. حق خداوند است كه چيزى را در دنيا رفيع نگرداند، مگر اينكه آن را دوباره به زير مى آورد.

534. جواب نامه هم مثل جواب سلام، لازم است.

535. بهترين غذا، فراورده ى كسب انسان است. فرزند هم كسب پدر است.

536. گدائى كردن حلال نيست، مگر با فقر طاقت فرسا يا قرض بيش از حد.

537. كار كم به همراه علم بسيار و كار بسيار به همراه نادانى، ناچيز است.

538. انسان با اخلاق نيكو به درجۀ روزه دار شب زنده دار مى رسد.

539. هر دينى اخلاق خاصى دارد، اخلاق اين دين، حياء است.

540. هر چيزى شرف دارد و شريف ترين مكان مجلس، جائى است كه رو به قبله باشد.

541. هر امتى دچار فتنه اى مى شود. فتنۀ امت من مال است.

542. هر تلاشگرى مقصدى دارد. سرانجام همه مرگ است.

543. هر سخن موردى دارد. و هر حقّ، حقيقتى دارد.

ص:117

544. إنَّ لِكُلِّ مَلِكٍ حِمىً، وإنّ حِمَى اللّهِ مَحارِمُهُ.(1)

545. إنَّ لِكُلِّ صائِمٍ دَعوَةً.(2)

546. إنَّ المُؤمِنَ يُؤجَرُ في نَفَقَتِهِ كُلِّها، إلّاشَيئاً جَعَلَهُ فِي التُّرابِ أوِ البِناءِ.(3)

547. إنَّ الحَسَدَ لَيَأكُلُ الحَسَناتِ كَما تَأكُلُ النّارُ الحَطَبَ.(4)

548. إنَّ أكثَرَ ما يُدخِلُ النّاسَ النّارَ الأَجوفانِ: الفَرجُ وَالفَمُ.(5)

549. إنَّ أكثَرَ مايُدخِلُ النّاسَ الجَنَّةَ تَقوى اللّهِ وحُسنُ الخُلُقِ.(6)

550. إنَّ الفِتنَةَ تَجيءُ فَتَنسِفُ العِبادَ نَسفاً(7) ، فَيَنجُو العالِمُ مِنها بِعِلمِهِ.(8)

551. إنَّ العَينَ لَتُدخِلُ الرَّجُلَ القَبرَ، وتُدخِلُ الجَمَلَ القِدرَ.(9)

552. إنَّ الَّذي يَجُرُّ ثَوبَهُ خُيَلاءَ لايَنظُرُ اللّهُ إلَيهِ يَومَ القِيامَةِ.(10)

553. إنَّ اللّهَ جَميلٌ يُحِبُّ الجَمالَ.(11)

554. إنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُلِحّينَ فِي الدُّعاءِ.(12)

555. إنَّ اللّهَ يُحِبُّ الأَبرارَ الأَخفِياءَ الأَتقِياءَ.(13)

556. إنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُؤمِنَ المُحتَرِفَ(14).(15)

557. إنَّ اللّهَ يُحِبُّ كُلَّ قَلبٍ حَزينٍ.(16)

558. إنَّ اللّهَ يُحِبُّ مَعالِيَ الاُمورِ وأشرافَها، ويَكرَهُ سَفسافَها(17).(18)

559. إنَّ اللّهَ يُحِبُّ أن تُؤتى رُخصَتُهُ كَما يُحِبُّ أن تُترَكَ مَعصِيَتُهُ.(19)

ص:118

544. هر حاكمى قرقگاه دارد. و قرقگاه خداوند كارهاى حرام است.

545. هر روزه دار، دعاى مستجابى دارد.

546. مؤمن در مقابل آنچه هزينه مى كند، پاداشى دارد. بجز هزينه اى كه براى خاك يا ساختمان مصرف كند.

547. حسادت اعمال نيك را مى بلعد. چنانكه آتش هيزم را مى بلعد.

548. بيشترين چيزى كه مردم را به دوزخ مى اندازد، دو حفره است. فرج و دهان.

549. بيشترين چيزى كه مردم را به بهشت مى برد، تقوى و اخلاق نيكو است.

550. فتنه مى آيد و همه از جا كنده مى شوند. به جز عالم كه در پرتو علمش نجات مى يابد.

551. چشم بد [چشم زدن چشم شور] انسان را وارد قبر و شتر را وارد ديگ مى كند.

552. خداوند به كسى كه با تكبّر لباس بپوشد، در قيامت نظر نمى كند.

553. خداوند زيباست. و زيبائى را دوست دارد.

554. خداوند كسى را كه در دعا اصرار ورزد، دوست دارد.

555. خداوند مردم نيك سيرتى را كه گمنام و پرهيزكار است را دوست دارد.

556. خداوند مؤمن كاسب را دوست دارد.

557. خداوند هر قلب محزون را دوست دارد.

558. خداوند كارهاى شريف و بلند مرتبه را دوست دارد. و از كارهاى پست اكراه دارد.

559. خداوند دوست دارد كه از حلال استفاده كنند. چنان كه دوست دارد، حرام را ترك كنند.

ص:119

560. إنَّ اللّهَ يُحِبُّ البَصَرَ النّافِذَ عِندَ مَجيءِ الشَّهَواتِ(1) ، وَالعَقلَ الكامِلَ عِندَ نُزولِ الشُّبُهاتِ، ويُحِبُّ السَّماحَةَ(2) ولَو عَلى تَمَراتٍ، ويُحِبُّ الشَّجاعَةَ ولَو عَلى قَتلِ حَيَّةٍ.(3)

561. إنَّ رَبَّكَ يُحِبُّ المَحامِدَ.(4)

562. إنَّ اللّهَ يُحِبُّ السَّهلَ الطَّلقَ.(5)

563. إنَّ اللّهَ يَقبَلُ تَوبَةَ عَبدِهِ ما لَم يُغَرغِر(6).(7)

564. إنَّ اللّهَ يُبغِضُ العِفرِيَةَ(8) النِّفرِيَةَ الَّذي لَم يُرزَأ في جِسمِهِ ولا مالِهِ.(9)

565. إنَّ اللّهَ كَرِهَ لَكُمُ العَبَثَ فِي الصَّلاةِ، وَالرَّفَثَ(10) فِي الصِّيامِ، وَالضِّحكَ عِندَ المَقابِرِ.(11)

566. إنَّ اللّهَ يَنهاكُم عَن قيلٍ وقالٍ، وإضاعَةِ المالِ، وكَثرَةِ السُّؤالِ.(12)

567. إنَّ اللّهَ يَغارُ لِلمُسلِمِ فَليَغَر.(13)

568. إنَّ اللّهَ لايَرحَمُ مِن عِبادِهِ إلَّاالرُّحَماءَ.(14)

569. إنَّ اللّهَ لَيَدرَأُ بِالصَّدَقَةِ سَبعينَ ميتةً مِنَ السّوءِ.(15)

570. إنَّ اللّهَ لَيُؤَيِّدُ هذَا الدّينَ بِالرَّجُلِ الفاجِرِ.(16)

571. إنَّ اللّهَ لَيَرضى عَنِ العَبدِ أن يَأكُلَ الأَكلَةَ أو يَشرَبَ الشَّربَةَ فَيَحمَدَهُ عَلَيها.(17)

572. إنَّ اللّهَ إذا أنعَمَ عَلى عَبدِهِ نِعمَةً أحَبَّ أن تُرى عَلَيهِ.(18)

ص:120

560. خداوند، چشم تيزبين هنگام روى آوردن شهوت و عقل كامل هنگام فرود آمدن شبهه را دوست دارد. و نيز بخشش، گر چه چند دانه خرما باشد، و شجاعت را گرچه در كشتن مار باشد دوست دارد.

561. خداى تو، ستايش ها [ى تو بر خود] را دوست دارد.

562. خداوند، انسان نرم خوى آزاده را دوست دارد.

563. خداوند، توبه بنده را - قبل از رسيدن جان به گلوگاه - مى پذيرد.

564. خداوند، از كسى كه شيطنت و ناپاكى دارد و خسارت مالى و جسمى نبيند، متنفر است.

565. خداوند، از كارهاى بيهوده در نماز و نزديكى در روزه و خنده در قبرستان، اكراه دارد.

566. خداوند، شما را از قيل و قال [سخن گزافه] و تلف كردن مال و بسيارى سؤال [درخواست] نهى فرموده است.

567. خداوند به خاطر مسلمان به غيرت مى آيد، پس او هم بايد غيرتمند باشد.

568. خداوند جز به مردم مهربان، ترحم نمى كند.

569. خداوند بوسيلۀ صدقه، هفتاد نوع مرگ بد را دور مى كند.

570. خداوند [گاهى] بوسيلۀ مرد بى دين، اين دين را تأييد مى كند.

571. همين كه بنده لقمه اى بخورد يا جرعه اى بنوشد و شكر گزارى كند، خداوند از او راضى مى شود.

572. خداوند دوست دارد هنگامى كه نعمتى به بنده مى دهد، آن نعمت در ظاهر او ديده شود.

ص:121

573. إنَّ اللّهَ لايَقبِضُ العِلمَ انتِزاعاً يَنتَزِعُهُ مِنَ النّاسِ، ولكِن يَقبِضُ العِلمَ بِقَبضِ العُلَماءِ.(1)

574. إنَّ اللّهَ يُعطِي الدُّنيا عَلى نِيَّةِ الآخِرَةِ(2) ، وأبى أن يُعطِيَ الآخِرَةَ عَلى نِيَّةِ الدُّنيا.(3)

575. إنَّ اللّهَ يَستَحيي مِنَ العَبدِ أن يَرفَعَ إلَيهِ يَدَيهِ فَيَرُدَّهُما خائِبَتَينِ.(4)

576. إنَّ اللّهَ جَعَلَ لِيَ الأَرضَ مَسجِداً وطَهوراً.(5)

577. إنَّ اللّهَ زَوى(6) لِيَ الأَرضَ فَرَأيتُ مَشارِقَها ومَغارِبَها، وإنَّ مُلكَ امَّتي سَيَبلُغُ ما زُوِيَ لي مِنها.(7)

578. إنَّ اللّهَ تَجاوَزَ لاُِمَّتي عَمّا حَدَّثَت بِهِ أنفُسَها، ما لَم تَتَكَلَّم بِهِ أو تَعمَلَ بِهِ.(8)

579. إنَّ اللّهَ بِقِسطِهِ وبِعَدلِهِ جَعَلَ الرَّوحَ(9) وَالفَرَحَ فِي اليَقينِ والرِّضا، وجَعَلَ الَهَمَّ وَالحَزَنَ فِي الشَّكِّ وَالسَّخَطِ.(10)

580. إنَّ اللّهَ كَتَبَ الغيرَةَ(11) عَلَى النِّساءِ، وَالجِهادَ عَلَى الرِّجالِ؛ فَمَن صَبَرَ مِنهُمُ احتِساباً كانَ لَهُ مِثلُ أجرِ شَهيدٍ.(12)

581. إنَّ اللّهَ عِندَ لِسانِ كُلِّ قائِلٍ.(13)

582. إنَّ اللّهَ لايَقبَلُ عَمَلَ عَبدٍ حَتّى يَرضى قَولَهُ.(14)

583. إنَّ اللّهَ إذا أرادَ بِقَومٍ خَيراً ابتَلاهُم.(15)

584. إنَّ أشَدَّ النّاسِ عَذاباً يَومَ القِيامَةِ عالِمٌ لَم يَنفَعهُ اللّهُ بِعِلمِهِ.(16)

ص:122

573. خداوند، علم را اين گونه از مردم نمى گيرد كه از دلشان بيرون آورد بلكه علم را با مرگ عالم از آنها مى گيرد.

574. خداوند، دنيا رابه نيّت آخرت مى دهد. اما آخرت را به نيّت دنيا نمى دهد.

575. خداوند حيا مى كند، دستى كه به سوى او بلند شده است خالى برگرداند.

576. خداوند زمين را براى من سجده گاه و پاك كننده قرار داده است. [روى زمين سجده و تيمم مى كنم.]

577. خداوند زمين را به من نمود، بطورى كه مشرق و مغرب آن را ديدم. و بر هر جا كه نظر كردم، در آينده امت من حكومت خواهند كرد.

578. خداوند امت مرا بر افكار نفسانى مؤاخذه نمى كند، مگر اينكه به زبان آيد يا عملى شود.

579. خداوند با عدل و قسط خود، راحتى و شادى را در يقين و رضا قرار داده است. و غم و اندوه را در شك و نارضايتى نهاده است.

580. خداوند، ناراحتى هوو دارى را براى زنان و جهاد را وظيفۀ مردان قرار داده است. و هر كس [از زن و مرد] براى رضاى خدا صبر كند، پاداش شهيد دارد.

581. خداوند نزد زبان هر گوينده است.

582. خداوند تا گفتار كسى را نپسندد، عملش را نمى پذيرد.

583. خداوند زمانى كه براى گروهى خير خواهد، آنان را مبتلا مى كند.

584. در قيامت بدترين عذاب، براى عالم بى عمل است.

585. در قيامت نزد خداوند بدترين مردم، كسى است كه مردم از زبان او بترسند.

586. يكى از بدترين مردم در قيامت، كسى است كه آخرت خود را به دنياى ديگران بفروشد.

ص:123

587. إنَّ أشقَى الأَشقِياءِ مَنِ اجتَمَعَ عَلَيهِ فَقرُ الدُّنيا وعَذابُ الآخِرَةِ.(1)

588. إنَّ مِن موجِباتِ المَغفِرَةِ إدخالَ السُّرورِ عَلى أخيكَ المُؤمِنِ.(2)

589. إنَّ مِن موجِباتِ المَغفِرَةِ بَذلَ السَّلامِ، وحُسنَ الكَلامِ.(3)

590. إنَّ الدُّنيا حُلوَةٌ خَضِرَةٌ(4) ، وإنَّ اللّهَ مُستَخلِفُكُم فيها لِيَنظُرَ كَيفَ تَعمَلونَ.(5)

591. إنَّ مِن قَلبِ ابنِ آدَمَ بِكُلِّ وادٍ شُعبَةً؛ فَمَنِ اتَّبَعَ قَلبُهُ الشُّعَبَ كُلَّها لَم يُبالِ اللّهُ في أيِّ وادٍ أهلَكَهُ.(6)

592. إنَّ هذَا الدّينَ مَتينٌ(7) ؛ فَأَوغِل فيهِ بِرِفقٍ، ولا تُبَغِّض إلى نَفسِكَ عِبادَةَ اللّهِ؛ فَإِنَّ المُنبَتَّ لا أرضاً قَطَعَ، ولاظَهراً أبقى.(8)

593. إنَّ مِنَ السُّنَّةِ أن يَخرُجَ الرَّجُلُ مَعَ ضَيفِهِ إلى بابِ الدّارِ.(9)

594. إنَّ روحَ القُدُسِ نَفَثَ في رُوعي(10) أنَّ نَفساً لَن تَموتَ حَتّى تَستَكمِلَ رِزقَها؛ فَاتَّقُوا اللّهَ، وأجمِلوا فِي الطَّلَبِ.(11)

595. إنَّ مِمّا أدرَكَ النّاسُ مِن كَلامِ النُّبُوَّةِ الاُولى: إذا لَم تَستَحيِ فَاصنَع ما شِئتَ.(12)

596. إنَّ فِي الصَّلاةِ لَشُغلاً.(13)

597. إنَّ الُمصَلِّيَ لَيَقرَعُ بابَ المَلِكِ، وإنَّهُ مَن يُدِم قَرعَ البابِ يوشِك أن يُفتَحَ لَهُ.(14)

598. إنَّ رَبّي أمَرَني أن يَكونَ نُطقي ذِكراً، وصَمتي فِكراً، ونَظَري عِبرَةً.(15)

599. إنَّما أنَا رَحمَةٌ مُهداةٌ.(16)

ص:124

587. بدبخت ترين مردم، كسى است كه در دنيا فقير و در آخرت معذّب باشد.

588. از اسباب آمرزش، شاد كردن برادر مؤمن است.

589. از اسباب آمرزش، سلام كردن و خوش زبانى است.

590. دنيا سرسبز و شيرين است. و خداوند شما را جانشين گذشتگان قرار داده تا ببيند، چه مى كنيد.

591. قلب آدميزاده، در هر مكانى شعبه اى دارد [هواى نفس او را بر هر سو مى كِشد]. و كسى كه قلب او در همۀ شعبه ها تبعيّت [معصيت] كند، خداوند اهميت نمى دهد كه او را در كجا هلاك كند.

592. اين دين بسيار متين است. پس با رفق در آن درآييد و عبادت را مبغوض خود نكنيد [با تندروى در عبادت كردن آن را بر خود ناخوش مداريد] چرا كه انسان سخت گير [بر مركب خود] نه مى تواند مسير را تا به پايان بپيمايد و نه مى تواند مركب خود را به سلامت نگه دارد.

593. از آداب اسلامى اين است كه صاحب خانه، ميهمان را تا درب خانه بدرقه كند.

594. روح القدس به قلب من الهام كرد: هيچ كس تا تمام رزق خود را نخورد نمى ميرد. پس پرهيزكار باشيد. و براى بدست آوردن دست و پا نزنيد [حريص نباشيد].

595. يكى از سخنان پيامبران گذشته كه مردم به خاطر دارند اين است: اگر حيا ندارى هر چه خواهى بكن.

596. بهترين كار، نماز است.

597. نماز گزار، درب خانه ى مالك را مى كوبد. و هر كس به كوبيدن ادامه دهد، اميد گشايش هست.

598. خداوند، به من فرمان داد كه گفتارم ذكر و سكوتم فكر و نگاهم عبرت باشد.

599. من رحمتى هستم كه خداوند به بندگان هديه كرده است.

ص:125

600. إنَّما شِفاءُ العِيِّ(1) السُّؤالُ.(2)

601. إنَّما يَعرِفُ الفَضلَ لأَِهلِ الفَضلِ ذَوُو الفَضلِ.(3)

602. إنَّما بُعِثتُ لِأُتَمِّمَ مَكارِمَ الأَخلاقِ.(4)

603. إنَّما أخافُ عَلى امَّتِيَ الأَئِمَّةَ المُضِلّينَ.(5)

604. إنَّمَا الأَعمالُ بِالنِّيّاتِ وبِالخَواتيمِ(6).(7)

605. إنَّما بَقِيَ مِنَ الدّّنيا بَلاءٌ وفِتنَةٌ.(8)

606. إنَّ هذِهِ القُلوبَ تَصدَأُ(9) كَما يَصدَأُ الحَديدُ. قيلَ: فَما جَلاؤُها؟ قالَ: ذِكرُ المَوتِ، وتِلاوَةُ القُرآن.(10)

607. ألا إنَّ عَمَلَ الجَنَّةِ حُزنٌ بِرَبوَةٍ، ألا إنَّ عَمَلَ النّارِ - أو قالَ: الدُّنيا - سَهلٌ بِشَهوَةٍ(11).(12)

ص:126

600. شفاى نادانى، پرسش است.

601. ارزش اهل فضل را صاحبان فضيلت مى شناسند.

602. من براى تكميل كرامت هاى اخلاقى مبعوث شده ام.

603. من براى امت خود از سران گمراه كننده، بيمناك هستم.

604. ارزش كارها، به نيّت و نيز سرانجام آنها وابسته است.

605. از دنيا، چيزى جز بلا و فتنه نمانده است.

606. اين قلبها، چون آهن زنگار مى گيرند. پرسيدند: چگونه جلا داده شوند؟ فرمود: يادآورى مرگ و تلاوت قرآن.

607. كار بهشت چون بالا رفتن از تپّه [دشوار] و كار دوزخ - به روايتى كار دنيا - آسان و لذت بخش است.

ص:127

الفصل السابع: مما ورد من حكمه صلى الله عليه و آله مبدوءاً بلفظة «ليس»

قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله:

608. لَيسَ الخَبَرُ كَالمُعايَنَةِ.(1)

609. لَيسَ لِفاسِقٍ غيبَةٌ.(2)

610. لَيسَ لِعِرقٍ(3) ظالِمٍ حَقٌّ.(4)

611. لَيسَ مِن خُلُقِ المُؤمِنِ المَلَقُ(5).(6)

612. لَيسَ بَعدَ المَوتِ مُستَعتَبٌ.(7)

613. لَيسَ مِنّا مَن وَسَّعَ اللّهُ عَلَيهِ ثُمَّ قَتَّرَ عَلى عِيالِهِ.(8)

614. ليَسَ مِنّا مَن تَشَبَّهَ بِغَيرِنا.(9)

615. لَيسَ مِنّا مَن لَم يَتَغَنَّ(10) بِالقُرآنِ.(11)

616. لَيسَ مِنّا مَن لَم يُوَقِّرِ الكَبيرَ ويَرحَمِ(12) الصَّغيرَ، ويَأمُر بِالمَعروفِ وَيَنهَ عَنِ المُنكَرِ.(13)

ص:128

617. لَيسَ بِكَذّابٍ مَن أصلَحَ بَينَ اثنَينِ، فَقالَ خَيراً أو نَمى(1) خَيراً.(2)

618. لَيسَ الغِنى مِن كَثرَةِ العَرَضِ(3) ، إنَّمَا الغِنى غِنَى النَّفسِ.(4)

619. لَيسَ الشَّديدُ بِالصَّرعَةِ،(5) إنَّمَا الشَّديدُ الَّذي يَملِكُ نَفسَهُ عِندَ الغَضَبِ.(6)

620. لَيسَ شَيءٌ أكرَمَ عَلَى اللّهِ مِنَ الدُّعاءِ.(7)

621. لَيسَ شَيءٌ أسرَعَ عُقوبَةً مِن بَغيٍ.(8)

622. لَيسَ لَكَ مِن مالِكَ إلّاما أكَلتَ فَأَفَنيتَ، أو لَبِستَ فَأَبْلَيتَ، أو تَصَدَّقتَ فَأَمضَيتَ.(9)

623. رُبَّ قائِمٍ لَيسَ لَهُ مِن قِيامِهِ إلَّاالسَّهَرُ، رُبَّ صائِمٍ لَيسَ لَهُ مِن صِيامِهِ إلَّاالجوعُ والعَطَشُ.(10)

624. ورُبَّ طاعِمٍ شاكِرٍ أعظَمُ أجراً مِن صائِمٍ صابِرٍ.(11)

ص:130

617. كسى كه براى آشتى دو نفر سخنى بگويد يا نقل كند دروغگو نيست.

618. ثروت، در مال زياد نيست. بلكه در بى نيازى نفس است.

619. قهرمانى به كشتى نيست. بلكه قهرمان كسى است كه هنگام خشم برخود مسلط باشد.

620. نزد خداوند، چيزى گرامى تر از دعا نيست.

621. كيفر هيچ گناهى، چون ظلم زودرس نيست.

622. بهرۀ تو از مال، چيزى جز آنچه بخورى و مصرف كنى و يا بپوشى و كهنه كنى يا صدقه دهى و پيش فرستى، نيست.

623. بسا نماز شب خوان، جز بيخوابى و روزه دار، جز گرسنگى و تشنگى سودى نبرد.

624. بسا اجر خورندۀ شاكر، بيشتر از روزه دار صابر است.

ص:131

الفصل الثامن: ممّا ورد من حكمه صلى الله عليه و آله مبدوءاً

بلفظة خير وأفضل ونِعم ونحوها

قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله:

625. خَيرُ الذِّكرِ الخَفِيُّ، وخَيرُ الرِّزقِ ما يَكفي، وخَيرُ العِبادَةِ أخفاها. وخَيرُ المَجالِسِ أوسَعُها.(1)

626. خَيرُ دينِكُم أيسَرُهُ(2).(3)

627. خَيرُ النِّكاحِ أيسَرُهُ.(4)

628. خَيرُ الصَّدَقَةِ ماكانَ عَن ظَهرِ غِنىً(5).(6)

629. خَيرُ العَمَلِ مانَفَعَ.(7)

630. خَيرُ الهُدى(8) ما اتُّبِعَ.(9)

631. خَيرُ ما القِيَ فِي القَلبِ اليَقينُ.(10)

632. خَيرُ النّاسِ أنفَعُهُم لِلنّاسِ.(11)

ص:132

633. خَيرُ الأَصحابِ عِند اللّهِ خَيرُهُم لِصاحِبِهِ.(1)

634. خَيرُ الرُّفَقاءِ أربَعَةٌ، وخَيرُ الجُيوشِ أربَعَةُ آلافٍ.(2)

635. خَيرُكُم مَن تَعَلَّمَ القُرآنَ وعَلَّمَهُ.(3)

636. خَيرُكُم خَيرُ [كُم](4) لأَهلِهِ.(5)

637. خَيرُكُم مَن يُرجى خَيرُهُ، ويُؤمَنُ مِن شَرِّهِ.(6)

638. خَيرُ بُيوتِكُم بَيتٌ فيهِ يَتيمٌ مُكَرمٌ.(7)

639. خَيرُ مَساجِدِ النِّساءِ قَعرُ بُيوتِهِنَّ.(8)

640. إنَّ خَيرَ ثِيابِكُمُ البَياضُ، وإنَّ مِن خَيرِ أكحالِكُمُ الإِثمِدَ(9).(10)

641. خَيرُ شَبابِكُم مَن تَشَبَّهَ بِالكُهولِ، وشَرُّ كُهولِكُم مَن تَشَبَّهَ بِشَبابِكُم.(11)

642. خَيرُ صُفوفِ الرِّجالِ أوَّلُها، وشَرُّها آخِرُها. وخَيرُ صُفوفِ النِّساءِ آخِرُها، وشَرُّها أوَّلُها.(12)

643. اليَدُ العُليا خَيرٌ مِنَ اليَدِ السُّفلى(13).(14)

644. ماقَلَّ وكَفى خَيرٌ مِمّا كَثُرَ وألهى.(15)

645. خِيارُ المِؤمِنينَ القانِعُ، وشِرارُهُمُ الطّامِعُ.(16)

646. الدُّنيا مَتاعٌ، وخَيرُ مَتاعِها المَرأَةُ الصّالِحَةُ.(17)

647. الوَحدَةُ خَيرٌ مِن جَليسِ السّوءِ، وَالجَليسُ الصّالِحُ خَيرٌ مِنَ الوَحدَةِ، وإملاءُ الخَيرِ خَيرٌ مِنَ السُّكوتِ، وَالسُّكوتُ خَيرٌ مِن إملاءِ الشَّرِّ.(18)

ص:134

633. بهترين همراهان نزد خدا، كسى است كه براى همراهش از همه بهتر باشد.

634. بهترين تعداد دوستان، چهار نفر است. و بهترين لشكر، چهار هزار نفر است.

635. بهترين شما، كسى است كه قرآن را فرا گيرد و به ديگران بياموزد.

636. بهترين شما، كسى است كه با خانواده اش بهتر باشد.

637. بهترين شما، كسى است كه به خيرش اميد مى رود و از شر وى در امان باشند.

638. بهترين خانه شما، خانه اى است كه در آن يتيمى گرامى داشته شود.

639. بهترين مسجد براى زنان، كنج خانه است.

640. بهترين لباس شما، سفيد رنگ و بهترين سرمه، سنگ سياه است.

641. بهترين جوانان شما، آن است كه خود را شبيه پيران درآورد [درك و عقل كامل داشته باشد] و بدترين پيران شما، كسانى هستند كه خود را به جوانها شبيه كنند.

642. بهترين صف مردان [نماز جماعت]، صف اول و بدترين صف، صف آخر است. و بهترين صف زنان آخرين و بدترين صف زنان، اولين صف است.

643. دست بخشنده، بهتر از دست گيرنده است.

644. مال كم و كافى، بهتر از مال زياد و غفلت آور است.

645. بهترين مؤمنين، كسى است كه قانع باشد. و بدترين آنها، طمع كار است.

646. دنيا متاع است. و بهترين متاع همسر شايسته است.

647. تنهائى بهتر از همنشين بد است. و رفيق خوب از تنهائى بهتر است. و سخنان خير، بهتر از سكوت است. و سكوت، بهتر از سخنان شر است.

ص:135

648. استِتمامُ المَعروفِ خَيرٌ مِن ابتِدائِهِ(1).(2)

649. عَمَلٌ قَليلٌ في سُنَّةٍ خَيرٌ مِن عَمَلٍ كَثيرٍ في بِدعَةٍ.(3)

650. خِيارُكُم كُلُّ مُفَتَّنٍ تَوّابٍ(4).(5)

651. خِيارُكُم أحسَنُكُم قَضاءً.(6)

652. خِيارُ امَّتي عُلَماؤُها، وخِيارُ عُلَمائِها حُلَماؤُها.(7)

653. خِيارُ امَّتي أحِدّاؤُها(8) الَّذينَ إذا غَضِبوا رَجَعوا.(9)

654. أفضَلُ الصَّدَقَةِ اللِّسانُ(10).(11)

655. إنَّ أفضَلَ الصَّدَقَةِ إصلاحُ ذاتِ البَينِ.(12)

656. أفضَلُ الصَّدَقَةِ عَلى ذِي الرَّحِمِ الكاشِحِ.(13)

657. أفضَلُ العِبادَةِ انتِظارُ الفَرَجِ.(14)

658. أفضَلُ عِبادَةِ امَّتي قِراءَةُ القُرآنِ.(15)

659. العِلمُ أفضَلُ مِنَ العِبادَةِ.(16)

660. ما مِن عَمَلٍ أفضَلُ مِن إشباعِ كَبِدٍ جائِعٍ(17).(18)

661. ما تَقَرَّبَ العَبدُ إلَى اللّه بِشَيءٍ أفضَلَ مِن سُجودٍ خَفِيٍّ.(19)

ص:136

648. تكميل كردن كار نيك، بهتر از شروع آن است.

649. عمل اندك موافق سنّت [پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام] از عمل زياد بدعت آميز بهتر است.

650. بهترين شما كسى است كه، چون در گناه افتاد، توبه كند.

651. بهترين شما كسى است كه، قرض خود را به موقع بپردازد.

652. بهترين امت من، علماى آنهاست. و بهترين علما، بردبارترين آنهاست.

653. بهترين امت من، كسانى هستند كه [نسبت به دين] محكم و استوارند. و هنگام غضب، زود آرام مى شوند.

654. بهترين صدقه، صدقه ى زبان است.

655. بهترين صدقه، برقرارى آشتى بين مردم است.

656. بهترين صدقه، آن است كه به خويشاوندى كه دشمنى مى كند، داده شود.

657. بهترين عبادت، انتظار فرج است.

658. بهترين عبادت امت من، قرائت قرآن است.

659. علم از عبادت، بهتر است.

660. هيچ عملى بهتر از سير كردن گرسنه نيست.

661. هيچ چيز مانند سجدۀ پنهانى، بنده را به خدا نزديك نمى كند.

ص:137

662. مانَحَلَ(1) والِدٌ وَلَدَهُ أفضَلَ مِن أدَبٍ حَسَنٍ.(2)

663. نِعمَ الهَدِيَّةُ الكَلِمَةُ مِن كَلامِ الحِكمَةِ.(3)

664. نِعمَ المالُ النَّخلُ الرّاسِخاتُ فِي الوَحلِ(4) ، المُطعِماتُ فِي المَحْلِ(5).(6)

665. نِعمَ المالُ الصّالِحُ لِلرَّجُلِ الصّالِح.(7)

666. نِعمَ العَونُ عَلى تَقوَى اللّهِ المالُ.(8)

667. نِعمَ الإِدامُ الخَلُّ.(9)

668. نِعمَ صَومَعَةُ المُسلِمِ بَيتُهُ.(10)

669. أصدَقُ الحَديثِ كِتابُ اللّهِ، وأوثَقُ العُرى كَلِمَةُ التَّقوى، وأحسَنُ الهَدْيِ(11) هَدْيُ الأَنبِياءِ.(12)

670. أشرَفُ المَوتِ قَتلُ الشُّهَداءِ.(13)

671. أطيَبُ الطّيبِ المِسكُ.(14)

672. سَيِّدُ إدامِكُمُ المِلحُ.(15)

673. أسرَعُ الدُّعاءِ إجابَةُ دَعوَةِ غائِبٍ لِغائِبٍ.(16)

ص:138

662. هيچ پدرى تحفه اى بهتر از ادب، به فرزند خود نداده است.

663. سخن حكمت آميز، بهترين هديه است.

664. نخل برافراشته در گِل كه هنگام خشك سالى ميوه بدهد، بهترين مال است.

665. مال صالح، زيبنده ى انسان صالح است.

666. مال براى رعايت تقواى خداوند، مددكار خوبى است.

667. سركه، خورش خوبى است.

668. خانه براى مسلمان، عبادتگاه خوبى است.

669. صادق ترين سخن، كتاب خداست. و محكم ترين دست آويز، كلمه ى تقوا است. و بهترين هدايت، هدايت انبياء است.

670. شريف ترين مرگ، شهادت است.

671. بهترين عطر، مشك است.

672. بهترين خورش، نمك است.

673. دعا براى غايب، از همه ى دعاها زودتر مستجاب مى شود.

ص:139

الفصل التاسع: ممّا ورد من حكمه صلى الله عليه و آله بلفظة «مثل»

قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله:

674. مَثَلُ أهلِ بَيتي كَمَثَلِ سَفينَةِ نوحٍ؛ مَن رَكِبَ فيها نَجا، ومَن تَخَلَّفَ عَنها غَرِقَ(1).(2)

675. مَثَلُ أصحابي في امَّتي كَالمِلحِ فِي الطَّعامِ؛ لايَصلُحُ الطَّعامُ إلّابِالمِلحِ.(3)

676. مَثَلُ امَّتي مَثَلُ المَطَرِ لايُدرى أوَّلُهُ خَيرٌ أم آخِرُهُ.(4)

677. مَثَلُ المُؤمِنِ مَثَلُ النَّحلَةِ؛ لاتَأكُلُ إلّاطَيِّباً(5) ولا تَضَعُ إلّاطَيِّباً.(6)

678. مَثَلُ المُؤمِنِ وَالإيمانِ كَمَثَلِ الفَرَسِ؛ يَجولُ آخِيَّتَهُ ثُمَّ يَرجِعُ إلى آخِيَّتِهِ(7).(8)

679. مَثَلُ المُؤمِنِ مَثَلُ السُّنبُلَةِ؛ تُحَرِّكُهَا الرّيحُ فَتَقومُ مَرَّةً وتَقَع اخرى. ومَثَلُ الكافِرِ مَثَلُ الأَرُزِّ؛ لاتَزالُ قائِمَةً حَتّى تَنقَعِرَ(9).(10)

ص:140

680. مَثَلُ المُؤمِنينَ في تَوادِّهِم وتَراحُمِهِم مَثَلُ الجَسَدِ؛ إذَا اشتَكى بَعضُهُ تَداعى سائِرُهُ بِالسَّهَرِ وَالحُمّى.(1)

681. مَثَلُ القَلبِ مَثَلُ ريشَةٍ بِأَرضٍ تُقَلِّبُها الرِّياحُ.(2)

682. مَثَلُ القُرآنِ مَثَلُ الإِبِلِ المُعَلَّقَةِ(3) ؛ إن عَقَلَها صاحِبُها أمسَكَها، وإن تَرَكَها ذَهَبَت.(4)

683. مَثَلُ المُنافِقِ كَمَثَلِ الشّاةِ العائِرَةِ بَينَ الغَنَمَينِ(5).(6)

684. مَثَلُ المَرأَةِ كالضِّلعِ؛ إن أرَدتَ أن تُقيمَهُ كسَرتَهُ، وإن استَمتَعتَ بِهِ استَمتَعتَ بِهِ وفيهِ أوَدٌ.(7)

685. مَثَلُ الجَليسِ الصّالِحِ مَثَلُ الدّاوي؛(8) إن لَم يجدكَ(9) مِن عِطرِهِ عَلِقَكَ مِن ريحِهِ، ومَثَلُ جَليسِ السّوءِ مَثَلُ صاحِبِ الكيرِ؛ إن لَم يُحرِقكَ مِن شِرارِ نارِهِ عَلِقَكَ مِن نَتنِهِ.(10)

686. مَثَلُ الصَّلاةِ المَكتوبَةِ كَالميزانِ؛ مَن أوفى استَوفى.(11)

687. ما مَثَلي ومَثَلُ الدُّنيا إلّاكَراكِبٍ قالَ(12) في ظِلِّ شَجَرَةٍ في يَومٍ حارٍّ ثُمَّ راحَ وتَرَكَها.(13)

688. مَا الدُّنيا فِي الآخِرَةِ إلّامِثلُ مايَجعَلُ أحَدُكُمُ السَّبّابَةَ فِي اليَمِّ فَليَنظُر بِما يَرجِعُ.(14)

ص:142

680. مؤمنان در دوستى و مهربانى به يكديگر، مثل اعضاى يك پيكر هستند. وقتى يك عضو رنجور شود، بقيه در بى خوابى و تب آن شريكند.

681. قلب، مثل پر روى زمين است كه بادها آن را جابجا مى كنند. [هوا و هوس در قلب اثر مى كنند.]

682. قرآن، مثل شتر است، اگر آن را خوب ببندند، مى ماند. و اگر رها كنند، مى رود.

683. منافق، مثل گوسفند كور بين دو دسته گوسفند است [گاهى از اين و گاهى از آن پيروى مى كند].

684. زن، مثل دندۀ كج است، اگر بخواهى آن را راست كنى مى شكند. و اگر با همان كجى از او بهره ببرى بسازى، بهتر است.

685. همنشين صالح، مثل عطر فروش است. اگر عطر به تو ندهد، از بوى خوش آن بهره مى برى.

و همنشين بد، مثل كوره گر است، اگر شعلۀ آتش به تو نرسد بوى بدش تو را مى آزارد.

686. نماز واجب، مثل ترازو است هر كس كامل اداء كند، [ثواب] بسيار مى گيرد.

687. حكايت من و دنيا، حكايت سوارى [مسافرى] است كه گرماى روز را در سايۀ درختى استراحت مى كند. و سپس سايه را ترك مى كند.

688. دنيا در برابر آخرت، مثل آبى است كه از دريا به انگشت مى رسد. انگشت به دريا بزن و ببين چقدر آب مى گيرد.

ص:143

الفصل العاشر: ممّا ورد من حكم أميرالمؤمنين عليّ بن أبي طالب عليه السلام

مُرَتَّباً عَلى حُروفِ التَّهَجّي

حَرفُ الاَلِف

قالَ «عَلَيهِ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ»:

689. إيمانُ المَرءِ يُعرَفُ بِأَيمانِهِ(1).(2)

690. أخوكَ مَن واساكَ فِي الشِّدَّةِ.(3)

691. إظهارُ الغِنى مِنَ الشُّكرِ.(4)

692. أدَبُ المَرءِ خَيرٌ مِن ذَهَبِهِ.(5)

693. أداءُ الدَّينِ مِن الدِّينِ.(6)

694. أدِّب عِيالَكَ تَنفَعهُم.(7)

695. أحسِن إلَى المُسيءِ تَسُدهُ.(8)

696. إخوانُ هذَا الزَّمانِ جَواسيسُ العُيوبِ.(9)

697. استِراحَةُ النّاسِ فِي اليَأسِ.(10)

698. إخفاءُ الشَّدائِدِ مِنَ المُرُوَّةِ.(11)

ص:144

حَرفُ البَاء

699. بِرُّ الوالِدَينِ سَلَفٌ(1).(2)

700. بَشِّر نَفسَكِ بِالظَّفَرِ بَعدَ الصَّبرِ.(3)

701. بَرَكَةُ المالِ فِي أداءِ الزَّكاةِ.(4)

702. بِعِ الدُّنيا بِالآخِرَةِ تَربَح.(5)

703. بُكاءُ المُؤمِنِ مِن خَشيَةِ اللّهِ قُرَّةُ عَينِهِ.(6)

704. بِالبِرِّ تَستَعبِدِ الحُرَّ.(7)

705. باكِر بِالخَيرِ تَسعَد.(8)

706. بَطنُ المَرءِ عَدُوُّهُ.(9)

707. بُكرَةُ السَّبتِ والخَميسِ بَرَكَةٌ.(10)

708. بَرَكَةُ العُمُرِ فِي حُسنِ العَمَلِ.(11)

709. بَلاءُ الإِنسانِ فِي اللِّسانِ.(12)

710. بَقِيَّةُ العُمُرِ لاقيمَةَ لَها.(13)

711. بِرَّكَ لاتُبطِلهُ بِالمَنِّ.(14)

712. بَشاشَةُ الوَجهِ عَطِيّةٌ ثانِيَةٌ. (15)حَرفُ التَاء

713. تَوَكَّل عَلَى اللّهِ يَكفِكَ.(16)

ص:146

714. تَأخيرُ الإِساءَةِ مِنَ الإِقبالِ(1).(2)

715. تَدارَك في آخِرِ عُمُرِكَ مافاتَكَ في أوَّلِهِ.(3)

716. تَكاسُلُ المَرءِ فِي الصَّلاةِ مِن ضَعفِ الإيمانِ.(4)

717. تَزاحُمُ الأَيدي عَلَى الطَّعامِ بَرَكَةٌ.(5)

718. تَغافَلْ عَنِ المَكروهِ تُوَقَّرْ.(6)

719. تَظَرَّف بِتَركِ الذُّنوبِ.(7)

720. تَواضُعُ المَرءِ بِكَرَمِهِ(8). (9)حَرفُ الثَاء

721. ثُلمَةُ الحِرصِ لايَسُدُّها إلَّاالتُّرابُ(10).(11)

722. ثُلمَةُ الدّينِ مَوتُ العُلَماءِ.(12)

723. ثوَبُ السَّلامَةِ لايَبلى.(13)

724. ثَباتُ المُلكِ فِي العَدلِ.(14)

725. ثَنِّ إحسانَكَ بِالاِعتِذارِ.(15)

726. ثَوابُ الآخِرَةِ خَيرٌ مِن نَعيمُ الدُّنيا.(16)

727. ثَباتُ النَّفسِ بِالغِذاءِ، وثَباتُ الرّوحِ بِالفَناءِ.(17)

728. ثَناءُ الرَّجُلِ عَلى مَعطيهِ مُستَزيدٌ.(18)

ص:148

714. به تأخير افتادن بدى، از الطاف خداوند است.

715. آنچه در اول عمر از دست داده اى، در پايان زندگى جبران كن.

716. كسالت در نماز، نشانه ى ضعف ايمان است.

717. افراد زياد كنار سفره، بركت است.

718. از كار ناپسند تغافل كن، با وقار مى شوى.

719. زيركى خود را در ترك گناه قرار ده.

720. فروتنى انسان، ناشى از كرامت اوست.

حَرفُ الجيم

729. جُد بِما تَجِدُ.(1)

730. جَمالُ المَرءِ فِي الحِلمِ.(2)

731. جَهدُ المُقِلِّ كَثيرٌ(3).(4)

732. جَليسُ السّوءِ شَيطانٌ.(5)

733. جَولَةُ الباطِلِ ساعَةٌ، ودَولَةُ الحَقِّ إلَى السّاعَةِ.(6)

734. جَودَةُ الكَلامِ فِي الاِختِصارِ.(7)

735. جَليسَ الخَيرِ غَنيمَةٌ.(8)

736. جالِسِ الفُقَراءَ تَزدَد شُكراً.(9)

737. جَلَّ مَن لايَموتُ(10). (11)حَرفُ الحاء

738. حِلمُ المَرءِ عَونُهُ.(12)

739. الحِلمُ صاحِبٌ لايَكبو، وَالقَناعَةُ سَيفٌ لايَنبو، ومِن أفضَلِ عُدَّةٍ صَبرٌ في شِدَّةٍ، ومَن جَعَلَ الصَّبرَ لَهُ والِياً لَم يُلفَ بِحَدَثٍ مُبالِياً.

740. حَليُ الرِّجالِ الأَدَبُ، وحَليُ النِّساءِ الذَّهَبُ.(13)

741. حَياءُ المَرءِ سُترَةٌ.(14)

742. حُرقَةُ الأَولادِ مُحرِقَةُ الأَكبادِ(15).(16)

ص:150

743. حُموضاتُ الطَّعامِ خَيرٌ مِن حُموضاتِ الكَلامِ.(1)

744. حِدَّةُ المَرءِ تُهلِكُهُ.(2)

745. حُرِّمَ الوَفاءُ عَلى مَن لاأصلَ لَهُ(3).(4)

746. حِرفَةُ المَرءِ كَنزٌ.(5)

747. حُسنُ الخُلُقِ غَنيمَةٌ. (6)حَرفُ الخَاء

748. خَفِ اللّهَ تَأمَن غَيرَهُ.(7)

749. خَيرُ الأَصحابِ مَن يُسَدِّدُكَ عَلَى الخَيرِ.(8)

750. خالِف نَفسَكَ تَستَرِح.(9)

751. خابَت صَفقَةُ مَن باعَ الدّينَ بِالدُّنيا.(10)

752. خَليلُ المَرءِ دَليلُ عَقلِهِ.(11)

753. خُلُوُّ القَلبِ خَيرٌ مِن مَلِ الكيسِ(12).(13)

754. خَوفُ اللّهِ يُجلِي القَلبَ.(14)

755. خُلوصُ الوُدِّ مِن حُسنِ العَهدِ (الخُلُقِ خ ل).(15)

756. خَيرُ النِّساءِ الوَلودُ الوَدودُ.(16)

757. خَيرُ المالِ ما انفِقَ في سَبيلِ اللّهِ.(17)

ص:152

743. تلخى غذا، از تلخى سخن بهتر است.

744. تندخوئى، انسان را هلاك مى كند.

745. كسى كه اصل و نسب ندارد، وفادار نيست.

746. شغل انسان، گنج است.

747. خوش اخلاقى، غنيمت است.

حَرفُ الدال

758. دَواءُ القَلبِ الرِّضا بِالقَضاءِ.(1)

759. داءُ النَّفسِ فِي الحِرصِ، دَواءُ النَّفسِ دَفعُ الحِرصِ(2).(3)

760. دَليلُ عَقلِ المَرءِ قَولُهُ.(4)

761. دَليلُ أصلِ المَرءِ فِعلُهُ(5).(6)

762. دَوامُ السُّرورُ بِرؤيَةِ الإِخوانِ.(7)

763. دَولَةُ الأَرذالِ آفَةُ الرِّجالِ.(8)

764. دينارُ البَخيلِ حَجَرٌ(9).(10)

765. دينُ الرَّجُلِ حَديثُهُ(11).(12)

766. دَولَةُ المُلوكِ فِي العَدلِ(13).(14)

767. دُم عَلى كَظمِ الغَيظِ تُحمَد عَواقِبُكَ. (15)حَرفُ الذال

768. ذَرِ الطّاغي في طُغيانِهِ(16).(17)

ص:154

769. ذَنبٌ واحِدٌ كَثيرٌ، وألفُ طاعَةٍ قَليلٌ.(1)

770. ذَراقَةُ(2) السَّلاطينِ مُحرِقَةُ الشَّفَتَينِ.(3)

771. ذُلُّ المَرءِ فِي الطَّمَع.(4)

772. ذَليلُ الفَقرِ عَزيزٌ عِندَ اللّهِ.(5)

773. ذِكرُ الشَّبابِ حَسرَةٌ.(6)

774. ذَلاقَةُ اللِّسانِ(7) رَأسُ المالِ.(8)

775. ذِكرُ المَوتِ جَلاءُ القُلوبِ. (9)حَرفُ الراء

776. رُؤيَةُ الحَبيبِ جَلاءُ العَينِ.(10)

777. راعِ أباكَ يَرعاكَ ابنُكَ.(11)

778. رَفاهِيَةُ العَيشِ فِي الأَمنِ.(12)

779. رُتبَةُ العِلمِ أعلَى الرُّتَبِ.(13)

780. رِزقُكَ يَطلُبُكَ فَاستَرِح.(14)

781. رَسولُ المَوتِ الوِلادَةُ.(15)

782. رِوايَةُ الحَديثِ انتسابٌ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله(16).(17)

783. رُعوناتُ النَّفسِ تَتَبُّعُها(18).(19)

ص:156

769. يك گناه زياد و هزار طاعت كم است.

770. نزديكى به سلاطين، هلاكت مى آورد.

771. ذلّت انسان، در طمع است.

772. ذلّت فقر [چون فقير به آنچه مى خواهد دسترسى ندارد و صبر مى كند.] نزد خداوند عزيز است.

773. ياد جوانى، حسرت است.

774. خوش بيان بودن، سرمايه است.

775. ياد مرگ، قلبها را جلا مى دهد.

784. راعِ الحَقَّ عِندَ غَلَباتِ النَّفسِ.(1)

785. رَفيقُ المَرءِ دَليلُ عَقلِهِ(2). (3)حَرفُ الزاء

786. زِنِ الرِّجالَ بِمَوازينِهِم(4).(5)

787. زَحمَةُ الصّالِحينَ رَحمَةٌ.(6)

788. زَلَّةُ غافِلٍ كَثيرٌ.(7)

789. زَوالُ العِلمِ أهوَنُ مِن مَوتِ العُلَماءِ.(8)

790. زُرِ المَرءَ عَلى قَدرِ إكرامِهِ لَكَ.(9)

791. زَوايَا الدُّنيا مَشحونَةٌ بِالرَّزايا.(10)

792. زِيارَةُ الحَبيبِ إطراءٌ لِمَحَبَّةِ المَرءِ.(11)

793. زِيارَةُ الضُّعَفاءِ مِنَ التَّواضُعِ.(12)

794. زينَةُ الباطِنِ خَيرٌ مِن زينَةِ الظّاهِرِ.(13)

795. زُهدُ العامِّيِّ مُظَلَّةٌ. (14)حَرفُ السين

796. سوءُ الظَّنِّ مِنَ الحَرامِ.(15)

797. سُرورُكَ فِي الدُّنيا غُرورٌ.(16)

ص:158

784. در هنگام غلبه ى هواى نفس، حق را رعايت كن.

785. دوست انسان، نشانگر عقل اوست.

798. سوءُ الخُلُقِ وَحشَةٌ لاخَلاصَ مِنها.(1)

799. سيرَةُ المَرءِ تُنبِئُ عَن سَريرَتِهِ(2).(3)

800. سَلامَةُ الإِنسانِ في حِفظِ اللِّسانِ. سُكوتُ اللِّسانِ سَلامَةُ الإِنسانِ.(4)

801. سادَةُ الاُمَّةِ الفُقَهاءُ.(5)

802. سِلاحُ الضُّعَفاءِ الشِّكايَةُ.(6)

803. سُمُوُّ المَرءِ فِي التَّواضُعِ. (7)حَرفُ الشين

804. شَينُ العِلمِ الصَّلَفُ(8).(9)

805. شَرُّ الاُمورِ أقرَبُها مِنَ السِّترِ(10).(11)

806. شَمِّر في طَلَبِ الجَنَّةِ.(12)

807. شَمَّةٌ مِنَ المَعرِفَةِ خَيرٌ مِن كَثيرِ العَمَلِ(13).(14)

808. شَيبُكَ ناعيكَ.(15)

809. شِفاءُ الجَنانِ(16) قِراءَةُ القُرآنِ.(17)

810. شَحيحٌ غَنِيٌّ أفقَرُ مِن فَقيرٍ سَخِيٍّ.(18)

811. شَرطُ الاُلفَةِ تَركُ الكُلفَةِ.(19)

ص:160

798. بداخلاقى، وحشتى است كه رهائى ندارد.

799. رفتار انسان، از باطن او خبر مى دهد.

800. سلامت انسان، در نگهدارى زبان است. و سكوت زبان، سلامت انسان است.

801. فقيهان، بزرگان امت هستند.

802. شكايت، اسلحۀ ضعيفان است.

803. سربلندى انسان، در فروتنى است.

812. شَرُّ النّاسِ مَن يَتَّقيهِ النّاسُ. (1)حَرفُ الصَّاد

813. صِدقُ المَرءِ نَجاتُهُ.(2)

814. صَدَقَةُ البَدَنِ فِي الصَّومِ.(3)

815. صَبرُكَ يورِثُ الظَّفَرَ.(4)

816. صَلاةُ اللَّيلِ بَهاءٌ فِي النَّهارِ.(5)

817. صَلاحُ البَدَنِ فِي السُّكوتِ(6).(7)

818. صَلاحُ الإِنسانِ في حِفظِ اللِّسانِ.(8)

819. صاحِبِ الأَخيارَ تَأمَن مِنَ الأَشرارِ.(9)

820. صَمتُ الجاهِلِ سِترُهُ.(10)

821. صِلِ الأَرحامَ يَكثُر حَشَمُكَ(11).(12)

822. صَلاحُ الدّينِ فِي الوَرَعِ، وفَسادُهُ فِي الطَّمَعِ.

حَرفُ الضَّاد

823. ضَلَّ سَعيُ مَن رَجا غَيرَ اللّهِ.(13)

824. ضَمِنَ اللّهُ رِزقَ كُلِّ أحَدٍ.(14)

ص:162

825. ضَربُ الحَبيبِ أوجَعُ(1).(2)

826. ضِياءُ القَلبِ مِن أكلِ الحَلالِ.(3)

827. ضَربُ اللِّسانِ أشَدُّ مِن طَعنِ السِّنانِ.(4)

828. ضَلَّ مِن رَكَنَ إلَى الأَشرارِ.(5)

829. ضَلَّ مَن باعَ الدّينَ بِالدُّنيا.(6)

830. ضيقُ(7) القَلبِ أشَدُّ مِن ضيقِ اليَدِ (البَدَنِ خ ل).(8)

831. ضاقَ صَدرُ مَن ضاقَت يَدُهُ.(9)

832. ضاقَتِ الدُّنيا عَلَى المُتَباغِضينَ. (10)حَرفُ الطَّاء

833. طوبى لِمَن رُزِقَ العافِيَةَ.(11)

834. طولُ العُمُرِ مَعَ الطّاعَةِ مِن خُلُقِ الأَنبِياءِ.(12)

835. طالَ عُمُرُ مَن قَصُرَ تَعَبُهُ.(13)

836. طَلَبُ الأَدَبِ أولى مِن طَلَبِ الذَّهَبِ.(14)

837. طالَ عُمُرُ مَن قَصُرَ رَجاهُ.(15)

838. طاعَةُ العَدُوِّ هَلاكٌ.(16)

ص:164

825. ضربه ى دوست دردناك تر [از ضربه ى دشمن] است.

826. لقمۀ حلال، قلب را نورانى مى كند.

827. نيش زبان، بدتر از ضربه ى نيزه است.

828. كسى كه به اشرار اعتماد كند، گمراه است.

829. كسى كه دين را به دنيا بفروشد، گمراه است.

830. دل تنگى [بى صبرى]، از تنگدستى سخت تر است.

831. كسى كه تنگدست شود، كم تحمل مى شود.

832. دنيا بر اهل بغض و كينه، تنگ است.

839. طوبى لِمَن لا أهلَ لَهُ(1).(2)

840. طاعَةُ اللّهِ غَنيمَةٌ. (3)حَرفُ الظَّاء

841. ظُلمُ المَرءِ يَصرَعُهُ.(4)

842. ظُلمُ المُلوكِ أولى مِن خِذلانِ الرَّعِيَّةِ(5).(6)

843. ظُلامَةُ(7) المَظلومِ لاتَضيعُ.(8)

844. ظُلمُ الظّالِمِ يَقودُهُ إلَى الهَلاكِ.(9)

845. ظَمَأُ المالِ أشَدُّ مِن ظَمَا َ الماءِ(10).(11)

846. ظُلمَةُ الظُّلمِ تُظلِمُ الإيمانَ(12).(13)

847. ظِلُّ السُّلطانِ كَظِلِّ اللّهِ.(14)

848. ظِلُّ عُمُرِ الظّالِمِ قَصيرٌ.(15)

849. ظِلُّ الكَريمِ فَسيحٌ. (16)حَرفُ العَين

850. العالِمُ: الّذي لا يَمَلُّ مِن تَعَلُّمِ العِلمِ.(17)

851. العَدلُ أفضَلُ مِنَ الشَّجاعَةِ؛ لِأَنَّ النّاسَ لَوِ استَعمَلُوا العَدلَ عُموماً في جَميعِهِم لَاستَغنَوا عَنِ الشَّجاعَةِ.(18)

ص:166

839. خوشا به حال كسى كه اهل و عيال ندارد.

840. طاعت خدا، غنيمت است.

852. العَدلُ حَياةُ الأَحكامِ.(1)

853. العَقلُ غَريزَةٌ تُرَبّيهَا التَّجارِبُ.(2)

854. العِلمُ أكثَرُ مِن أن يُحاطَ بِهِ، فَخُذوا مِن كُلِّ عِلمٍ أحسَنَهُ.(3)

855. العِلمُ صِبغُ النَّفسِ، ولَيسَ يَفوقُ صِبغُ الشَّيءِ حَتّى يَنظُفَ مِن كُلِّ دَنَسٍ.(4)

856. العِلمُ يَهتِفُ(5) بِالعَمَلِ، فَإِن أجابَهُ وإلَّا ارتَحَلَ.(6)

857. العُمُرُ الّذي أعذَرَ اللّهُ سُبحانَهُ فيهِ إلَى ابنِ آدَمَ وأنذَرَ: السِّتّونَ.(7)

858. العُمُرُ الّذي يَبلُغُ الرَّجُلُ فيهِ الأَشُدَّ، الأَربَعونَ.(8)

859. العَمَلُ كُلُّهُ هَباءٌ(9) إلّاما اخلِصَ فيهِ.(10)

860. العَينُ بَريدُ القَلبِ.(11)

861. عادَةُ الأَشرارِ مُعاداةُ الأَخيارِ.(12)

862. عاصٍ يُقِرُّ بِذَنبِهِ خَيرٌ مِن مُطيعٍ يَفتَخِرُ بِعَمَلِهِ.(13)

863. عاقِبَةُ الظُّلمِ وَخيمَةٌ.(14)

864. عَبدُ الشَّهوَةِ أسيرٌ لا يَنفَكُّ أسرُهُ.(15)

865. عَجِبتُ لِمَن يَرجو رَحمَةَ مَن فَوقَهُ، كَيفَ لا يَرحَمُ مَن دونَهُ.(16)

866. عَدُوٌّ عاقِلٌ خَيرٌ مِن صَديقٍ جاهِلٍ.(17)

867. عَذِّب حُسّادَكَ بِالإِحسانِ إلَيهِم.(18)

868. عَسُرَ الأَسرُ فَقَدِمَ اليُسرُ.(19)

ص:168

852. عدالت، احكام را زنده مى دارد.

853. عقل غريزه اى است كه تجربه ها آن را پرورش مى دهد.

854. علم وسيعتر از آن است كه احاطه شود. پس از هر علمى بهترين را فراگيريد.

855. علم، رنگ و چهرۀ نفس است. و تا همۀ آلودگيها پاك نشود رنگِ [واقعى] اشياء ديده نمى شود.

856. علم انسان را به عمل دعوت مى كند. اگر اجابت كرد علم باقى مى ماند وگرنه كوچ مى كند.

857. عمرى كه خداوند سبحان در آن سن، براى انسان عذرى باقى نمى گذارد شصت سالگى است.

858. عمرى كه انسان در آن به كمال مى رسد، چهل سالگى است.

859. همۀ كارها، ناچيز است مگر كارى كه در آن اخلاص باشد.

860. چشم، خبرنگار قلب است.

861. اشرار به دشمنى با مردم نيك سيرت، عادت دارند.

862. خطا كارى كه اقرار به گناه خود دارد بهتر از انسان مطيع است كه به عمل خود فخر فروشى مى كند.

863. سرانجام ظلم، ناگوار است.

864. بنده ى شهوت، اسيرى است كه از اسارت رها نمى شود.

865. تعجب مى كنم از كسى كه اميد رحمت از مافوق خود دارد، اما به زير دست خود رحم نمى كند.

866. دشمن عاقل، بهتر از دوست نادان است.

867. با نيكى كردن به كسانى كه به تو حسادت مى كنند، آنها را تنبيه كن.

868. مشقت اسارت، مقدمه ى راحتى است.

ص:169

869. عِش قَنِعاً، تَكُن مَلِكاً.(1)

870. عَقلُ الكاتِبِ في قَلَمِهِ.(2)

871. عُقوبَةُ الظّالِمِ سُرعَةُ المَوتِ.(3)

872. عَقيبُ كُلِّ لَيلٍ يَومٌ.(4)

873. عِلمُ المُنافِقِ في لِسانِهِ.(5)

874. عُلُوُّ الهِمَّةِ مِنَ الإيمانِ.(6)

875. عَلى قَدرِ العَقلِ تَكونُ الطّاعَةُ.(7)

876. عَلَيكَ بِالحِفظِ دونَ الجَمعِ مِنَ الكُتُبِ.(8)

877. عَلَيكَ بِالصَّبرِ؛ فَبِهِ يَأخُذُ العاقِلُ وإلَيهِ يَرجِعُ الجاهِلُ.(9)

878. عَلَيكَ بِمُجالَسَةِ أصحابِ التَّجارِبِ؛ فَإِنَّها تُقَوَّمُ عَلَيهِم بِأَغلَى الغَلاءِ، وتَأخُذُها مِنهُم بِأَرخَصِ الرُّخصِ.(10)

879. عَمِّرَتِ البُلدانُ بِحُبِّ الأَوطانِ.(11)

880. عِندَ الاِمتِحانِ يُكرَمُ الرَّجُلُ أو يُهانُ.(12)

881. عِندَ الخِبرَةِ تَنكَشِفُ عُقولُ الرِّجالِ.(13)

882. عِندَ (بَديهَةِ) المَقالِ تُختَبَرُ عُقولُ الرِّجالِ.(14)

883. عِندَ كَمالِ القُدرَةِ تَظهَرُ فَضيلَةُ العَفوِ.(15)

884. عُنوانُ العَقلِ مُداراةُ النّاسِ.(16)

885. عُنوانُ صَحيفَةِ المُؤمِنِ حُسنُ خُلُقِهِ.(17)

886. عَودُكَ إلَى الحَقِّ خَيرٌ مِن تَماديكَ(18) فِي الباطِلِ.(19)

ص:170