علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 93

مشخصات کتاب

نام کتاب: علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 93

تحقیق و تالیف : رسول ملکیان اصفهانی - 1400 ش

ناشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

ص: 1

1- مرگ

1- مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 240 - 1

1 - حقیقت انسان ، با مرگ نابود نمی شود . *

و الذین یُتوفّون منکم

<توفّی>، به معنای گرفتن کامل چیزی است که داده شده است; نه نابود کردنش.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 24

24 - توجه یافتن به مرگ و قبر و قیامت و آمادگی برای آنها ، فلسفه وجود حج و اختصاص آن به خداوند

و للّه علی الناس حج البیت

امام صادق (ع): . .. و اعلم بانّ اللّه تعالی لم یفترض الحجّ و لم یخصّه من جمیع الطاعات بالاضافه الی نفسه بقوله عزّ و جلّ <و للّه علی النّاس حج البیت ... > ... الاّ للاستعداد و الاشاره الی الموت و القبر و البعث و القیامه ... .

_______________________________

مصباح الشریعه، ص 49 ; بحارالانوار، ج 99، ص 125، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 1،2،3،4،8

1 - حضرت محمّد ( ص ) ، تنها ، رسول خداست و همچون دیگر پیامبران الهی ، مرگ را ملاقات خواهد کرد .

و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرّسل افاین مات او قتل

جمله <قد خلت . .. > (رسولانی پیش از او بودند و از دنیا رفتند)، کنایه از این است که محمّد (ص) نیز همانند دیگر پیامبران از دنیا خواهد رفت ; یا با مرگ طبیعی و یا با شهادت.

ص: 1

2 - پندار باطل برخی از پیروان پیامبر اسلام ( ص ) نسبت به فناناپذیری آن حضرت

و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرّسل افاین مات او قتل

گویا تذکر خداوند به اینکه محمّد (ص)، سمتی جز پیامبری ندارد و پیامبرانی پیش از او بودند و از دنیا رفتند، در ردّ چنین پنداری باشد.

3 - پایان پذیری پیام رسولان الهی ، یا با مرگ و یا با شهادت ایشان ، پندار باطل برخی از مسلمانان صدر اسلام

و ما محمّد الّا رسول . .. افاین مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم

4 - تزلزل روحیه برخی از پیکارگران احد ، بر اثر شایعه قتل پیامبر ( ص )

و ما محمّد الّا رسول . .. افاین مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم

8 - خطر واپسگرایی مردم صدر اسلام از مسیر رهبری ، پس از رحلت یا شهادت پیامبر ( ص )

و ما محمّد الّا رسول . .. افاین مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 1،2،3،4،6

1 - هیچ کس ، جز به فرمان خدا نمی میرد .

و ما کان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه

2 - تمام انسان ها دارای عمری معیّن و زمان مرگشان در علم الهی ، مشخّص است .

و ما کان لنفس ان تموت . .. کتاباً مؤجّلا

3 - مرگ انسان ، سنّت تغییرناپذیر الهی

و ما کان لنفس ان تموت . .. کتاباً مؤجّلا

4 - نه جهاد و پایداری در راه خدا مرگ آور است و نه گریز و رویگردان از آن زندگی بخش

و ما کان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه کتاباً مؤجّلا

چون آیات قبل و بعد درباره جهاد و مبارزه است، این آیه اشاره دارد به نفی پندار کسانی که جنگ را عامل کشته شدن و ترک حضور در صحنه پیکار را باعث ادامه حیات می دانستند. بنابراین، جنگ، تعیین کننده مرگ و زندگی نخواهد بود.

6 - قوانین حاکم بر حیات و مرگ موجودات ، برخاسته از اراده و حاکمیّت خداوند

و ما کان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه کتاباً مؤجّلا

چون عوامل و اسبابی برای مرگ و حیات در جریان است، و این آیه مرگ را به اذن الهی می داند، بنابراین به این نتیجه می رسیم که عوامل و اسبابِ مرگ و حیات، در تحت اراده الهی است و به اذن او عمل می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 34

34 - حوادث ایّام ، جنگ ها ، سختی ها ، مصیبت ها و مرگ ، آزمایش الهی است .

لبرز الّذین . .. و لیبتلی اللّه ما فی صدورکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 8

ص: 2

8 - اندیشه های جاهلانه درباره مرگ و حیات ( حاکمیّت عوامل مادّی بر اراده خداوند ) ، موجب حسرت کفرپیشگان ، به هنگام قیامت

لو کانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا لیجعل اللّه ذلک حسره فی قلوبهم

برخی از مفسّران برآنند که زمان حسرت مطرح شده در آیه، قیامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 1،4،8،10،12

1 - کشته شدن ( شهادت ) و مردن در راه خدا ، موجب آمرزش گناهان و بهره مندی از رحمت خداوند

و لئن قتلتم فی سبیل اللّه او متّم لمغفره من اللّه و رحمه

مناسبت حکم و موضوع (مرگ و مغفرت) اقتضا می کند که <فی سبیل اللّه> پس از <متّم> مقدّر باشد.

4 - شهادت در راه خدا ، دارای منزلتی والاتر از مرگ در راه او

و لئن قتلتم فی سبیل اللّه او متّم لمغفره من اللّه و رحمه

تقدّم ذکری شهادت، حاکی از تقدّم مرتبه آن است.

8 - مرگ و یا شهادت در راه خدا ، دارای ارزشی برتر از ماندن در دنیا و ثروت اندوزی

و لئن قتلتم فی سبیل اللّه او متّم . .. خیر ممّا یجمعون

10 - بیان مقام والای آنانکه در راه خدا می میرند و یا کشته می شوند ، نشان دهنده بطلان ارزیابی کفرپیشگان درباره حیات و مرگ

لو کانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا . .. و لئن قتلتم او متّم لمغفره من اللّه و رح

12 - ایمان به ارزشمندی والای شهادت و مرگ در راه خدا ، رهایی بخش آدمی از وابستگی های دنیوی

و لئن قتلتم . .. لمغفره من اللّه و رحمه خیر ممّا یجمعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 158 - 1

1 - مرگ و یا کشته شدن ، چه در راه خدا و چه در راه غیرِ او ، مسیری است به سوی خداوند ، نه نابودی و فنا .

و لئن مُتّم او قُتلتم لالی اللّه تحشرون

از اینکه قید <فی سبیل اللّه> ذکر نشده، به دست می آید که مراد، هر نوع مردن و کشته شدن است و مؤیّد این معنا تقدیم مردن بر کشته شدن است ; به خلاف آیه قبل.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 9

9 - بقای انسان ، پس از مرگ

بل احیآء عند ربّهم یرزقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 19

ص: 3

19 - حیات دنیا و لذّت های آن ، غافل کننده انسان از رسیدن مرگ و نابودی آن لذّت ها و خوشیها

کلّ نفس ذائقه الموت . .. و ما الحیوه الدّنیآ الّا متاع الغرور

از تذکّر به رسیدن مرگ، علی رغم آگاهی همگان از آن، و سپس فریبنده خواندن حیات دنیا، معلوم می شود که مصداق بارز فریبندگی دنیا، غافل نمودن انسانها از مرگ و نابودی لذّتهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 26

26 - مرگ انسان ، به مشیّت و اراده الهی است .

و توفّنا مع الابرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 19

19 - مرگ مؤمن به دلیل اینکه راه رسیدنش به بهشت است ، برای او خیر می باشد .

و ما عند اللّه خیر للابرار

امام باقر (ع) فرمود: . .. الموت خیر للمؤمن لانّ اللّه یقول <و ما عند اللّه خیر للابرار>.

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 212، ح 178 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 333، ح 11.

2- آثار ترس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 6 - 6

6 - ترس از مرگ ، نشان دروغ گویی مدعیان دوستی با خداوند

فتمنّوا الموت إن کنتم ص-دقین

3- آثار تعقل در مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 55 - 2

2 - مطالعه جریان مرگ ، حیات ، نظام آفرینش و روند تحولات تاریخ ، راهگشای انسان به سوی جهان بینی الهی

فبأیّ ءالاء ربّک تتماری

از ارتباط این آیه با آیات پیشین - به وسیله فای تفریع - مطلب بالا استفاده می شود.

ص: 4

4- آثار تفکر در مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 28 - 3

3 - تفکر آدمی در آفرینش حیات و مرگ خویش ، وادار کننده وی به ایمان و باور به خدای یکتاست .

کیف تکفرون باللّه و کنتم أموتاً فأحیکم

5- آثار ذکر استمرار مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 82 - 5

5 - توجه به آفرینش انسان و استمرار مرگ و حیات در زمین ، زداینده هر گونه تردید و دو دلی نسبت به معاد و حیات مجدد انسان

و هو الذی أنشأ لکم السمع . .. و هو الذی یحی و یمیت ... أفلاتعقلون ... قالوا أءذا

6- آثار ذکر مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 16

16 - توجّه دادن به مرگ و کیفر و پاداش اعمال در قیامت و فریبنده بودن دنیا از روش های قرآن برای هدایت انسانها

کلّ نفس ذائقه الموت . .. و ما الحیوه الدّنیا الّا متاع الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 7

7 - توجّه به مرگ و اجر اخروی و نیز فریبندگی دنیا ، زمینه ساز پیروزی انسان در آزمایش الهی

کلّ نفس ذائقه الموت . .. لتبلونّ فی اموالکم و انفسکم

ظاهراً آیه قبل (کلّ نفس . .. ) رهنمودی برای پیروز شدن مؤمنان درامتحانهای جانی و مالی است. چون بهترین راه برای از جان گذشتگی و جهاد این است که آدمی بداند چه جهاد کند و یا سستی نماید، طعم مرگ را خواهد چشید. و راه معقول برای صرفنظر کردن از اموال این است که آدمی بداند دنیا و آنچه در آن است، فریبنده و پوچ است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 78 - 2

2 - آخرت اندیشی و توجّه به قطعی بودن مرگ و اندک بودن متاع دنیا ، زمینه حضور در صحنه جهاد

فلمّا کتب علیهم القتال . .. قل متاع الدّنیا قلیل و الاخره خیر ... این ما تکونوا

ص: 5

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 2 - 10

10 - توجه انسان به آفرینش و مرگ خویش، زمینه شناخت ربوبیت یگانه خداوند

بربهم یعدلون. هو الذی خلقکم من طین ثم قضی أجلا ... ثم أنتم تمترون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 185 - 9

9 - توجه به مرگ و نزدیک بودن پایان عمر ، زمینه ساز پرهیز آدمی از انکار حق و معارف دین ( توحید ، نبوت و قیامت ) است .

إن هو إلا نذیر مبین . .. و أن عسی أن یکون قد اقترب أجلهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 104 - 11

11 - یادآوری مرگ ، وسیله توجه به خدا و توحید در عبادت است .

و لکن أعبد اللّه الذی یتوفیکم

ذکر <یتوفاکم> پس از بیان توحید در عبادت، بیانگر این نکته نیز می تواند باشد که یاد مرگ، زمینه ای برای پی بردن به توحید در عبادت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 74 - 11

11- توجه به مرگ و هلاکت اقوام متمدن و ثروتمند تاریخ ، مایه هشدار و موجب فریفته نشدن به دنیا

أیّ الفریقین . .. و کم أهلکنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 16 - 4

4 - توّجه انسان به چگونگی خلقت خویش و مرگ و رستاخیز ، زمینه ساز گرایش وی به ایمان و رو کردن به ارزش های دینی و الهی

ثمّ إنّکم یوم القی-مه تبعثون

در آیات نخستین این سوره، سخن از مؤمنان راستین و صفات ارزشی آنان بود. اکنون دراین آیات - که سخن از خلقت شگفت انسان و مرگ و رستاخیز او است - می تواند رهنمودی باشد به انسان ها برای گرویدن به راه مؤمنان راستین.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 27 - 4

4- توجه به عمر محدود دنیا و گرفتاری های لحظه مرگ ، بازدارنده انسان از گناه و انحراف

فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه

ص: 6

تعبیر <فکیف. ..> در مقام بازداشتن منافقان و منحرفان از بی ایمانی و نفاق است بدین منظور اولاً مرگ را به رخ آنان کشیده تا بدانند زندگی دنیا دیری نمی پاید. ثانیاً کیفر و عقاب را به یاد آنان آورده تا بدانند حق ستیزی، فرجامی سخت و دشوار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 10 - 16

16 - ایمان و توجّه به ویژگی مرگ و بعد از آن ، برانگیزاننده انسان به انفاق و انجام اعمال صالح

من قبل أن یأتی أحدکم . .. و أکن من الص-لحین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 2 - 15

15 - یاد مرگ ، عاملی نیرومند در انگیزش و برانگیختن انسان ها ، به سوی کمال جویی و کردار نیک

الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم أیّکم أحسن عملاً

ذکر مرگ انسان ها در موضوع فلسفه خلقت آنان - که تلاش برای تکامل و بهتر شدن است - و نیز تقدیم آن بر حیات آدمیان، می تواند اشاره به نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 21 - 4،11

4 - توجّه به وابستگی مرگ انسان ها به خداوند ، مانع کفر به او است .

ما أکفره . .. ثمّ أماته

11 - توجّه به پایان زندگی و مدفون شدن انسان ها در قبر ، مانع کفرورزی به خداوند است .

ما أکفره . .. فأقبره

7- آثار سکرات مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 19 - 3

3- سکرات مرگ ، زداینده ابهام از چهره حقایق هستی

و جاءت سکره الموت بالحقّ

بنابراین که باء در <بالحقّ> برای تعدیه باشد، برداشت بالا به دست می آید; یعنی، سکرات مرگ حق را می آورد و حقایق را خواه نا خواه بر انسان آشکار می سازد.

ص: 7

8- آثار علم به مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 4 - 10

10 - شناخت مرگ و اجل انسان ، زمینه ساز توجه به خدا و ایمان به او است .

لو کنتم تعلمون

در برداشت یاد شده، مفعول <تعلمون> - به قرینه جملات سابق - اجل انسان است و جواب شرط <لو>، ممکن است جمله ای محذوف مانند <لآمنتم و أطعتم> باشد.

9- آثار مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 94 - 8

8 - مرگ ، مرحله و گذری است برای حضور در سرای آخرت و بهره مند شدن از نعمت های آن .

إن کانت لکم الدار الأخره . .. فتمنوا الموت

از آن جا که خداوند در پاسخ ادعای یهود - مبنی بر اختصاص داشتن سرای آخرت به ایشان - فرمود: <پس تمنای مرگ کنید> معلوم می شود: انسان با مردن قدم به سرای آخرت می گذارد; یعنی، آدمی پس از مردن تا برپایی قیامت نیز از نعمتهای آخرت بهره مند و یا به عذابهای آن گرفتار خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 259 - 12

12 - تفاوت تلقّی انسان از زمان ، در دو عالم دنیا و پس از مرگ

فاماته اللّه مائه عام . .. قال لبثت یوماً او بعض یوم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 159 - 4

4 - لحظه مرگ ، زمان آشکار شدن حقایق معنوی برای تمامی انسانها *

و إن من أهل الکتب إلاّ لیؤمننّ به قبل موته

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 60 - 12،13

12 - زمانی که اجل آدمی فرا برسد دیگر از خواب برانگیخته و بیدار نمی شود.

ثم یبعثکم فیه لیقضی أجل مسمی

جمله <لیقضی> تعلیل برای <یبعثکم> است. یعنی برانگیختن آدمی از خواب برای به پایان رسیدن اجل است. مفهوم این تعلیل آن است که زمانی که اجل سرآید دیگر خداوند او را از خواب بیدار نمی کند. پس خواب مقدمه مرگ است.

ص: 8

13 - آدمیان با مرگ به سوی خداوند بازمی گردند.

لیقضی أجل مسمی ثم إلیه مرجعکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 61 - 4

4 - با فرارسیدن زمان مرگ آدمی، گسیل فرشتگان محافظ و مراقب وی پایان می پذیرد.

و یرسل علیکم حفظه حتی إذا جاء أحدکم الموت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 62 - 1

1 - آدمیان پس از مرگ، به سوی خداوند (مولای حقیقی خود) بازمی گردند.

ثم ردوا إلی الله مولیهم الحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 94 - 2،5،8،9

2 - آدمی با مرگ، هر آنچه را خداوند در دنیا به او ارزانی داشته بود، رها می سازد.

و ترکتم ما خولنکم وراء ظهورکم

<تخویل> به معنای اعطا و تملیک است و مراد از <خولناکم> نعمتهایی است که خداوند در دنیا به آدمی ارزانی فرموده است.

5 - با مرگ بین آدمی و شریکان پنداری او برای خداوند جدایی خواهد افتاد.

لقد تقطع بینکم و ضل عنکم ما کنتم تزعمون

8 - با فرارسیدن مرگ، مشرکان بر پوچی پندار خویش در مورد شفاعت معبودهای خود پی خواهند برد.

و ما نری معکم شفعاءکم الذین زعمتم أنهم فیکم شرکؤا . .. و ضل عنکم ما کنتم تزعمون

در لسان العرب آمده که یکی از معانی <ضل>، پنهان و غایب شد است. بنابراین معنی جمله <و ضل عنکم ... >، یعنی آنچه را شما می پنداشتید پس از مرگ شفاعت شما را خواهند کرد، غایب و پنهان گشته اند.

9 - چشمان آدمی با مرگ به روی حقایق گشوده خواهد شد.

و ضل عنکم ما کنتم تزعمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 77 - 5

5 - لحظه مرگ ، زمان ملاقات انسان با خدا و آشکار شدن حق برای اوست .

یوم یلقونه

مراد از <یوم یلقونه> می تواند مرگ باشد و همچنین می تواند قیامت باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 75 - 7

ص: 9

7- لحظه مرگ ، سرآغاز کیفر اخروی مجرمان

لأذقن-ک ضعف الحیوه و ضعف الممات

برداشت فوق، از تعبیر <ممات> به جای <آخرت> و <قیامت> استفاده شده است; یعنی، عذاب دو چندان در ایام مرگ خواهد بود چه در قیامت و چه پیش از آن.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 5 - 5

5 - لقاءاللّه ، پس از مرگ ، برای مشتاقان به آن ، تحقق پیدا می کند .

من کان یرجوا لقاء اللّه فإنّ أجل اللّه لأت

<أجل> در اصل، به معنای <مدت تعیین شده برای هرچیز> است و در <مدت تعیین شده برای حیات انسان> - که از آن، به <مرگ> تعبیر می شود نیز استعمال می شود(مفردات راغب) بنابر معنای استعمالی آن، احتمال دارد مراد از <أجل اللّه> مرگی باشد که خداوند، برای انسان ها، مقرر کرده است. در این صورت، <فإنّ أجل اللّه لأت> اشعار دارد که لقاءاللّه، پس از مرگ، جامه عمل می پوشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 52 - 5

5 - انسان ها ، با مرگ ، درک و شعور خود را از دست می دهند .

إنّک لاتسمع الموتی

اگرچه مراد از <الموتی> کسانی اند که از حق گریزان اند و نوعی تشبیه در آیه به کار رفته است، ولی چنین امری، نشان دهنده این حقیقت است که مرده، فاقد شعور است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 54 - 1،3

1 - بین مشرکان و لذت های دنیوی شان ، پس از مرگ فاصله می افتد .

و حیل بینهم و بین ما یشتهون

این که مراد از <ما یشتهون> چیست احتمال های گوناگونی وجود دارد; از جمله آنها لذت ها و مال و اموال دنیایی است.

3 - با مرگ مشرکان ، فرصت ایمان آوردن از آنان گرفته شده و دیگر جایی برای آن نمی ماند .

و لو تری إذ فزعوا . .. و قالوا ءامنّا به ... و حیل بینهم و بین ما یشتهون

احتمال دارد مراد از <ما یشتهون> - به قرینه ذکر ایمان مشرکان با مشاهده عذاب و یا قیامت در آیات پیشین - علاقه به ایمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 42 - 4،5

4 - مرگ ، دریافت کامل حقیقت آدمی است .

اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها

ص: 10

5 - جسم و روح آدمی ، دو حقیقت بوده و به هنگام مرگ از هم جدا می شوند .

اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 44 - 8

8 - بازگشت همه انسان ها پس از مرگ تنها به سوی خدا است .

ثمّ إلیه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 8 - 4

4- زندگی و مرگ ، هر دو در جهت تکامل انسان و دارای روندی همسو و نه متعارض

ربّ السم-وت و . .. لا إل-ه إلاّ هو یحیی و یمیت

از ارتباط <هو یحیی و یمیت> با <ربّ> - که قبل و بعد از آن یاد شده است - استفاده می شود که حیات و مرگ، هر دو در جهت تکامل انسان بوده و برخلاف تصور برخی مذاهب، مرگ امری شرّ نیست و خاستگاهی جز اراده خداوند حیات آفرین ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 47 - 3

3 - لحظه مرگ و جهان پس از آن ، زمان کشف حقایق الهی برای بشر

حتّی أتینا الیقین

برداشت یاد شده، براساس این احتمال است که نام گذاری مرگ به <یقین>، ممکن است به این لحاظ باشد که پس از مرگ، حقایق بسیاری - از جمله وجود معاد و. .. - برای بشر روشن و عینی خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 30 - 3

3 - لحظه مرگ ، لحظه بروز ناتوانی کامل انسان و حاکمیت تام خداوند بر سرنوشت او

إلی ربّک یومئذ المساق

از آن جایی که قیامت روز حساب و مجازات است، سوق دادن انسان به درگاه خداوند در آن روز، می تواند نشانگر این حقیقت باشد که سرنوشت انسان ها (بهشتی یا جهنمی شدن آنان)، در آن تعیین خواهد شد.

10- آثار مرگ انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 133 - 5

5 - امت ها ، در خطر ارتداد پس از مرگ پیامبرانشان

ص: 11

إذ حضر یعقوب الموت إذ قال لبنیه ما تعبدون من بعدی

11- آثار مرگ با غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 39 - 8

8- مرگ همراه با غفلت و بی ایمانی ، موجب حسرت در قیامت است .

و أنذرهم یوم الحسره إذ قضی الأمر و هم فی غفله و هم لایؤمنون

ضمیر <هم> به <الظالمون> - در آیه قبل - بازمی گردد و جمله <هم فی. ..> حالیه است و مفاد آیه این است که در حالی فرصت دنیایی ظالمان پایان یافت که آنان غافل بودند و به معاد ایمان نمی آوردند.

12- آثار مرگ با کفر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 161 - 1،3

1 - کفرپیشگانی که با کفر بمیرند ، به لعنت خدا گرفتار شده و مورد نفرین و لعنت فرشتگان خواهند بود .

إن الذین کفروا و ماتوا و هم کفار أولئک علیهم لعنه اللّه و الملئکه و الناس أجمعین

3 - فرشتگان و تمامی مردم در قیامت ، کفرپیشگانی را که در حال کفر مرده اند ، لعنت کرده و خواستار دوری رحمت الهی از آنان خواهند شد .

أولئک علیهم لعنه اللّه و الملئکه و الناس أجمعین

لعنت مردم به معنای: نفرین و درخواست دوری لعنت شونده از رحمت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 162 - 1

1 - کسانی که کافر بمیرند ، برای همیشه به لعنت خدا گرفتار خواهند بود .

أولئک علیهم لعنه اللّه . .. خلدین فیها

ظاهر این است که ضمیر <فیها> به <لعنه اللّه . ..> (در آیه قبل) بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 39 - 8

8- مرگ همراه با غفلت و بی ایمانی ، موجب حسرت در قیامت است .

و أنذرهم یوم الحسره إذ قضی الأمر و هم فی غفله و هم لایؤمنون

ضمیر <هم> به <الظالمون> - در آیه قبل - بازمی گردد و جمله <هم فی. ..> حالیه است و مفاد آیه این است که در حالی فرصت

ص: 12

دنیایی ظالمان پایان یافت که آنان غافل بودند و به معاد ایمان نمی آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 34 - 1

1- مرگ کافران مخالف راه خدا در حال کفر ، مایه محرومیت ابدی از عفو و رحمت الهی

إنّ الذین کفروا و . .. فلن یغفر اللّه لهم

مرگ کافران مخالف راه خدا در حال کفر، مایه محرومیت ابدی از عفو و رحمت الهی

13- آثار مرگ بی توبه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 162 - 2،3

2 - کتمان کنندگان حقایق دینی ، در صورتی که بدون توبه بمیرند ، همواره مورد لعنت خدا خواهند بود .

إن الذین یکتمون . .. أولئک علیهم لعنه اللّه ... خلدین فیها

3 - کفرپیشگانی که بدون توبه می میرند ، برای همیشه به عذاب اخروی گرفتار می شوند .

خلدین فیها لایخفف عنهم العذاب

14- آثار مرگ ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 99 - 1

1 - لحظه مرگ ، لحظه پایان یافتن شرارت ها و حق ستیزی های کافران و ستمگران

حتّی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون

<حتی> برای بیان غایت شرارت ها و ستمگری های کافران است.

15- آثار مرگ فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 10 - 6

6 - احساس خطر مرگ برای فرزند ، ضربه ای سهمگین بر مادر و مایه پریشانی خاطر وی

إن کادت لتبدی به لولا أن ربطنا علی قلبها

مراد از برداشت یاد شده این است که اگر خداوند دل مادر موسی را محکم نکرده بود، وی به خاطر احساس خطری که برای

ص: 13

موسی(ع) داشت، ممکن بود از خود بی خود شده و ناله سر دهد و راز موسی(ع) را فاش سازد.

16- آثار مرگ فرعونیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 29 - 3

3- مرگ خفّت بار فرعونیان ، هشداری به مستکبران و خود بزرگ بینان تاریخ

فما بکت علیهم السماء و الأرض

17- آثار مرگ کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 99 - 1

1 - لحظه مرگ ، لحظه پایان یافتن شرارت ها و حق ستیزی های کافران و ستمگران

حتّی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون

<حتی> برای بیان غایت شرارت ها و ستمگری های کافران است.

18- آثار مرگ گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 75 - 10،18

10- عذاب الهی در دنیا و یا فرا رسیدن مرگ و قیامت ، پایان مهلت خداوند به گمراهان

حتّی إذا رأوا ما یوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعه

<الساعه> در اغلب موارد استعمال در قرآن، به معنای <قیامت> است; ولی در این آیه چون سخن از پایان مهلت است و پایان مهلت نیز همان مرگ است، مراد از <الساعه> قیامت با تمام مقدمات آن خواهد بود.

18- گمراهان ، هنگام نزول عذاب دنیوی و یا لحظه فرا رسیدن مرگ ، ضعف و ناتوانی یاران خود را خواهند دید .

فسیعلمون من هو . .. أضعف جندًا

19- آثار مرگ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 41 - 3

ص: 14

3 - پندار مشرکان عصر بعثت ، خاموش شدن فروغ دین و آیین نبوی ، با رحلت پیامبر ( ص )

فإمّا نذهبنّ بک فإنّا منهم منتقمون

آیه شریفه، گویا در پاسخ توهم مشرکان است که می پنداشتند با رحلت پیامبر(ص)، تمامی مسائل خاتمه خواهد یافت.

20- آثار مرگ مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 15 - 2

2 - مرگ و ذلت مشرکان متجاوز ، فرونشان شعله های خشم در سینه های مؤمنان صدر اسلام

قتلوهم یعذبهم اللّه . .. و یذهب غیظ قلوبهم

21- آثار مواجهه با مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 40 - 4،7

4 - بیداری فطرت توحیدی انسان به هنگام روبرو شدن با مرگ

قل أرءیتکم إن أتیکم عذاب اللّه أو أتیکم الساعه أغیر اللّه تدعون

7 - آشکار شدن بطلان هر گونه شرک و گرایش به غیر خدا به هنگام عذاب و مرگ و دیگر سختیها

قل أرءیتکم إن أتیکم عذاب اللّه أو أتیکم الساعه أغیر اللّه تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 41 - 12

12 - فراموش شدن عقاید شرک آمیز و معبودهای دروغین به هنگام رویارویی با عذاب و مرگ

قل أرءیتکم إن أتیکم عذاب اللّه أو أتتکم الساعه . .. و تنسون ما تشرکون

22- آرزوی مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 94 - 9

9 - آنان که به بهشتی بودن خویش اطمینان دارند ، از مرگ استقبال کرده و در تمنای آن هستند .

إن کانت لکم الدار الأخره . .. فتمنوا الموت

ص: 15

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 95 - 1،2

1 - یهودیان ، هرگز - به خاطر یأس از سعادت اخروی - خواهان مرگ نبوده و هیچ گاه از آن استقبال نخواهند کرد .

و لن یتمنوه أبداً

2 - گریز یهود از آرزوی مرگ ، نشانه نادرستی ادعای آنان ( بهشتی بودنشان ) است .

فتمنوا الموت إن کنتم صدقین. و لن یتمنوه أبداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 155 - 10

10 - اندوه موسی ( ع ) بر هلاکت همراهانش در میقات ، موجب شکوه او به درگاه خدا و آرزوی مرگ خویش و همراهانش پیش از حضور در میعادگاه مناجات

قال رب لو شئت أهلکتهم من قبل و إیّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 49 - 11

11- مجرمان ، هنگام مشاهده کتاب اَعمال شان آرزومند مرگ خویش اند . *

و یقولون ی-ویلتنا مال ه-ذا الکت-ب

<ویله> و <ویل> به معنای <هلاکت> است و مؤنث بودن <ویله> مفید مبالغه است. منادا قرار گرفتن <ویل> از سوی مجرمان، گویای این است که آنان، با مشاهده نامه عمل خود، راهی جز هلاک و عذاب برای خود ندیده، لذا آن را منادا قرار داده و آمدن اش را می طلبند و یا این که به قدری حال خود را وخیم می بینند که مرگ و هلاکت را، تنها راه رهایی خود از آن وضعیّت می پندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 5،14،15

5- حضرت مریم ( س ) به هنگام زایمان آرزو کرد : کاش قبل از باردارشدن مرده بود و به کلّی از یاد ها رفته بود .

فأجاءها المخاض . .. قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا

جمله <و کنت نسیاً منسیّاً> قرینه است بر این که انگیزه مریم از آرزوی مرگ، رهایی از زخم زبان مردم بوده است، گرچه به قرینه <ألاّتحزنی قد جعل. ..> تنهایی و بی آب و غذایی، نیز او را اندوهناک ساخته بود، ولی این همه، تبعاتِ همان گریز از زخم زبان است; یعنی کاش پیش از حاملگی مرده بودم، که برای فرار از نیشتر مردم مجبور به تحمل این آوارگی نباشم.

14- < روی عن الصادق ( ع ) فی قول مریم < یالیتنی متّ قبل ه-ذا > : لأنّها لم تر فی قومها رشیداً ذا فراسه ینزهها من السوء ;

از امام صادق(ع) روایت شده که در باره قوم مریم که هنگام تولد عیسی(ع) آرزوی مرگ کرد، فرمود: این بدان جهت بود که در قوم خودش فرد فرزانه هوشمندی را نمی یافت که او را از تهمت زنا تبرئه کند>.

15- < عن الصادق ( ع ) [ فی قصه مریم ] : إنّ زکریا و خالتها أقبلا یقصان أثرها حتی هجما علی ها و قد وضعت ما فی بطنها و هی تقول : < یالیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیاً منسیّاً > ;

از امام صادق(ع) [در داستان مریم] روایت شده که زکریا و خاله مریم به جست وجوی او برآمدند تا این که به طور ناگهانی به او

ص: 16

برخوردند، در حالی که فرزندش (عیسی) را به دنیا آورده بود و می گفت: <یالیتنی متّ قبل ه-ذا. ..>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 77 - 3،4

3 - دوزخیان ، عاجزانه در تمنای مرگ و نابودی ، برای رهایی یافتن از عذاب

کانوا هم الظ-لمین . و نادوا ی-ملک لیقض علینا ربّک

4 - استقبال مجرمان از مرگ در جهنم ، نمایانگر شدت عذاب اخروی ایشان است .

و نادوا ی-ملک لیقض علینا ربّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 27 - 1

1 - کافران دوزخی در قیامت ، از زنده شدن مجدد خود به شدت ناخرسند بوده و آرزوی مرگ می کنند .

ی-لیتها کانت القاضیه

مرجع ضمیر <یالیتها> امری مقدر است که از سیاق آیه شریفه به دست می آید(مانند <الموته>). <قاضیه> نیز به معنای <قاطعه> است. بر این اساس معنا و پیام آیه چنین می شود: ای کاش مرگ نخستین پایان بخش حیاتم می بود و دیگر بار زنده نمی شدم!

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 11 - 2

2 - گرفتن نامه عمل از پشت سر در قیامت ، سرآغاز گرفتاری در موقعیتی دشوار که هر کس ، فریاد هلاکت خواهی و آرزوی مرگ سر خواهد داد .

فسوف یدعوا ثبورًا

<ثبور> به معنای هلاکت و تباهی است. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 13 - 1

1 - جهنمیان ، که در آرزوی هلاکت ناله سر می دهند ، روزگاری در کنار خویشاوندان خود ، دنیایی شاد و زندگی خرّمی داشتند .

یدعوا ثبورًا . .. إنّه کان فی أهله مسرورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 14 - 5

5 - اعطای نامه عمل از پشت سر ، فریاد هلاکت خواهی در قیامت و گرفتاری به آتش جهنم ، برخاسته از استبعاد معاد است .

و أمّا من أُوتی . .. إنّه ظنّ أن لن یحور

این آیه، می تواند بیانگر علت برای مطالب قبل باشد که از جمله آنها <اُوتی کتابه وراء ظهره> بود.

ص: 17

23- آرزوی مرگ برای دشمنان دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مسد - 111 - 1 - 7

7 - آرزوی مرگ و زیان کاری برای دشمن دین و نفرین بر او ، کاری پسندیده است .

تبّت یدا أبی لهب و تبّ

24- آرزوی مرگ جهنمیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 13 - 2

2 - برای اهل دوزخ ، مرگ مطلوب تر از وضع موجود آنان است .

ثمّ لایموت فیها

25- آرزوی مرگ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 41 - 1

1 - گمراهان و مخالفان پیامبر ( ص ) ، در آرزوی فقدان و رحلت آن حضرت

فإمّا نذهبنّ بک

آیه شریفه گویا درصدد پاسخ گویی به نکته ای مقدر است; یعنی، کافران و منکران در آرزوی فقدان پیامبر(ص) بودند; با این گمان که با درگذشت آن حضرت، آنان قادر به پیشبرد اهداف خویش خواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 30 - 3

3 - کافران ، آرزومند مرگ پیامبر ( ص ) یا حادثه ای ناگوار که آن حضرت را زمین گیر کرده و از دعوت باز دارد .

أم یقولون . .. نتربّص به ریب المنون

<تربّص> (مصدر <نتربص>) به معنای انتظار کشیدن و <ریب> به معنای حادثه است. <منون> در معنای روزگار و مرگ بد، به کار می رود. بنابراین <ریب المنون> یا به معنای حوادث روزگار است و یا به معنای حادثه مرگ.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 28 - 3

ص: 18

3 - کافران ، در آرزوی مرگ پیامبر ( ص ) و مؤمنان و شکست اسلام به سر می بردند .

قل أرءیتم إن أهلکنی اللّه و من معی

مفسران (صاحب مجمع البیان، تفسیر کبیر و. ..) نوشته اند: این آیه و آیات مشابه آن (مانند آیه 30 سوره <طور> و آیه 12 سوره <فتح>)، اشاره به این حقیقت تاریخی دارد که کافران و مشرکان، پیوسته در آرزوی مرگ پیامبر(ص) و مؤمنان و در نتیجه شکست کامل اسلام، به سر می بردند.

26- آرزوی مرگ مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 28 - 3

3 - کافران ، در آرزوی مرگ پیامبر ( ص ) و مؤمنان و شکست اسلام به سر می بردند .

قل أرءیتم إن أهلکنی اللّه و من معی

مفسران (صاحب مجمع البیان، تفسیر کبیر و. ..) نوشته اند: این آیه و آیات مشابه آن (مانند آیه 30 سوره <طور> و آیه 12 سوره <فتح>)، اشاره به این حقیقت تاریخی دارد که کافران و مشرکان، پیوسته در آرزوی مرگ پیامبر(ص) و مؤمنان و در نتیجه شکست کامل اسلام، به سر می بردند.

27- احساس خطر مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 22 - 13،14،15،16،17

13 - درماندگی ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه ظهور فطرت توحیدی انسان و روی برتافتن از شرک

و جاءهم الموج من کل مکان . .. دعوا اللّه مخلصین له الدین

14 - مردم هنگام درماندگی و خطر مرگ ، به درگاه خدا دعا کرده و همراه با سوگند ، قول می دهند که جزو سپاسگزاران او خواهند بود .

و ظنوا أنهم أحیط بهم دعوا اللّه مخلصین له الدین لئن أنجیتنا من هذه لنکوننّ من ال

15 - انسان های ناسپاس ، به هنگام احساس خطر مرگ ( غرق شدن و . . . ) با خدا پیمان مؤکد می بندند که : اگر از آن ورطه نجات یابند ، هرگز گرد گناه نگردند و به جرگه بندگان شاکر و سپاسگزارش بپیوندند .

و ظنوا أنهم أحیط بهم دعوا اللّه . .. لئن أنجیتنا من هذه لنکوننّ من الشکرین

16 - درماندگی ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه بریده شدن امید انسان از غیر خدا

و ظنوا أنهم أحیط بهم دعوا اللّه مخلصین له الدین لئن أنجیتنا من هذه لنکوننّ من ال

17 - درماندگی ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه به خاطر آمدن کرده های زشت ، اظهار ندامت و شرمساری در پیشگاه خدا و پوزش طلبی انسان از آن خطا ها و ناسپاسیها

و ظنوا أنهم أحیط بهم دعوا اللّه . .. لنکوننّ من الشکرین

ص: 19

28- ارزش مرگ مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 58 - 3

3 - مرگ مهاجران در دیار هجرت ، هم سنگ شهادت آنان در آن دیار

و الذین هاجروا . .. ثمّ قتلوا أو ماتوا ... رزقًا حسنًا

29- استمرار مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 2،3

2 - حیات و مرگ ، جریانی مستمر در سراسر گیتی

و هو الذی یحی و یمیت

حذف مفعول کلمه های <یحیی> و <یمیت>، می تواند بیانگر این حقیقت باشد که: قضیه مرگ و حیات منحصر در پدیده های زمین نیست; بلکه حقیقتی است که در سراسر جهان آفرینش جریان دارد. گفتنی است که به کارگیری فعل مضارع (یحیی و یمیت) بیانگر استمرار این جریان عام می باشد.

3 - جریان مستمر مرگ و حیات از جلوه های توحید ، ربوبیت و تدبیر خداوند

و هو الذی یحی و یمیت

این بخش از آیات، در مقام بیان جلوه های ربوبیت و تدبیر خداوند نسبت به جهان و انسان است در برابر این اندیشه شرک آمیز مردم صدراسلام بود که معتقد به ربوبیت غیر خدا بودند.

30- استمهال هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 11 - 7

7 - خداوند ، هیچ کس را پس از فرارسیدن مرگش ، مهلت نمی دهد .

و لن یؤخّر اللّه نفسًا إذا جاء أجلها

31- اقرار به تعدد مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 20

16 - غافر - 40 - 11 - 1

1 - اعتراف کافران در قیامت ، به دو بار مردن و دو بار زنده شدن خود با قدرت الهی

قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین

32- اقرار به مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 156 - 8

8 - < و سمع رجلا یقول : < إنا للّه و إنا إلیه رجعون > فقال ( ع ) إن قولنا < إنا للّه > اقرار علی أنفسنا بالملک و قولنا < إنا إلیه راجعون > اقرار علی أنفسنا بالهلک ;

] حضرت علی (ع)[ شنید که شخصی کلمه استرجاع

33- الوهیت و مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 8

8 - ناسازگاری پدیده بودن ( حدوث ) و فناپذیری ، با الوهیت و خدا بودن

قالوا إنّ اللّه هو المسیح . .. الا رسول قد خلت من قبله الرسل

فرزندی مسیح(ع) برای مریم اشاره به پدیده و حادث بودن او و بیان رحلت رسولان پیشین اشاره به فناپذیری مسیح(ع) است و هدف از یادآوری این دو صفت استدلال بر خدا نبودن مسیح(ع) می باشد. یعنی مسیح(ع) حادث است و هیچ حادثی نمی تواند خدا باشد و نیز او فناپذیر است و فناپذیر خدا نیست.

34- امتحان با مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 34

34 - حوادث ایّام ، جنگ ها ، سختی ها ، مصیبت ها و مرگ ، آزمایش الهی است .

لبرز الّذین . .. و لیبتلی اللّه ما فی صدورکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 2 - 4

4 - تقدیر مرگ و حیات ، برای آزمودن انسان ها است .

ص: 21

الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم

35- امتحان با مرگ فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 106 - 8

8 - از دست دادن نزدیک ترین و محبوب ترین خویشان ( همچون فرزند نوجوان ) در راه خدا ، سخت ترین محنت و بزرگ ترین آزمایش الهی

قال ی-بنیّ إنّی أری فی المنام أنّی أذبحک . .. إنّ ه-ذا لهو البل-ؤا المبین

36- امکان تعجیل در مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 10 - 15

15- امکان وقوع مرگ آدمی قبل از رسیدن اجل طبیعی او

یدعوکم لیغفر لکم . .. و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی

اینکه خداوند فرموده است: شما را دعوت می کند تا حیاتتان را تا <أجل مسمّی> تأخیر بیندازد به معنای این است که امکان فرا رسیدن مرگ قبل از آن وجود دارد.

37- امکانات مادی هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 75 - 19

19- پوچی و بی اثری امکانات دنیایی ، موقعیت های اجتماعی و گروه بندی ها ، در هنگام نزول عذاب و یا فرارسیدن مرگ و قیامت

فسیعلمون من هو شرّ مکانًا و أضعف جندًا

38- امنیت هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 33 - 6

6- نیاز انسان به سلامت و امنیت الهی ، حتی در لحظه مرگ

ص: 22

والسل-م علیّ . .. یوم أموت

مراد از سلامت هنگام مرگ، دور ماندن از وحشت، نومیدی، اضطراب و نظایر آن است که منکران خدا و معاد به آن گرفتار می شوند.

39- انتظار مرگ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 34 - 3،3

3- مشرکان ، در انتظار نابودی شریعت پیامبر ( ص ) با مرگ وی بودند .

أفإیْن متّ فهم الخ-لدون

از لحن آیه استفاده می شود که مشرکان و مخالفان پیامبراسلام(ص) در انتظار مرگ او و یا در صدد کشتن ایشان بودند; چنان که در برخی از سوره های مکی قرآن به این مسأله تصریح شده است (أم یقولون شاعر نتربص به ریب المنون).

3- مشرکان ، در انتظار نابودی شریعت پیامبر ( ص ) با مرگ وی بودند .

أفإیْن متّ فهم الخ-لدون

از لحن آیه استفاده می شود که مشرکان و مخالفان پیامبراسلام(ص) در انتظار مرگ او و یا در صدد کشتن ایشان بودند; چنان که در برخی از سوره های مکی قرآن به این مسأله تصریح شده است (أم یقولون شاعر نتربص به ریب المنون).

40- انذار از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 18 - 4

4 - پیامبر ( ص ) ، مأمور انذار و اخطار مردم از لحظه فرا رسیدن مرگ و قریب الوقوع بودن آن برای همگان

و أنذرهم یوم الأزفه

برخی از مفسران <یوم الآزفه> را روز فرا رسیدن مرگ دانسته اند; زیرا آنچه نزدیک به انسان و قریب الوقوع است، لحظه مرگ او است. هم چنین تعبیر <إذ القلوب لدی الحناجر...> درباره لحظه مرگ انسان ها، مناسب تر از لحظه فرا رسیدن قیامت می باشد.

41- انسان پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 62 - 1

1 - آدمیان پس از مرگ، به سوی خداوند (مولای حقیقی خود) بازمی گردند.

ثم ردوا إلی الله مولیهم الحق

ص: 23

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 94 - 1

1 - انسان در پی مرگ، مانند آفرینش نخستین خویش، تنها نزد خداوند حضور می یابد.

و لقد جئتمونا فردی کما خلقنکم أول مره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 14 - 5

5 - فناناپذیری گوهر وجودی انسان پس از مرگ

إنّا إلی ربّنا لمنقلبون

از به کار رفتن واژه <انقلاب>، استفاده می شود که انسان با مرگ نابود نمی شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 4 - 1

1- آگاهی خداوند ، از کاستی هایی که زمین ، پس از مرگ در جسم آدمیان ایجاد می کند .

قد علمنا ما تنقص الأرض منهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 18 - 1

1 - بازگشت انسان پس از مرگ ، به عناصر نخستین آفرینش خود ( خاک و . . . )

و اللّه أنبتکم من الأرض نباتًا . ثمّ یعیدکم فیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 3 - 4

4 - موادّ جسمانی انسان ، پس از مرگ از بین نمی رود .

ألّن نجمع عظامه

برداشت یاد شده از تعبیر <نجمع> - از ماده <جمع> (گردآوردن) - استفاده می شود; زیرا گردآوردن در جایی صادق است که اجزایی پراکنده وجود داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 30 - 1،2

1 - انسان پس از مرگ به سوی دادگاه عدل الهی ، هدایت و سوق داده می شود .

إلی ربّک یومئذ المساق

2 - استقلال روح از بدن و بقای آن پس از مرگ

إلی ربّک یومئذ المساق

ص: 24

سوق داده شدن انسان پس از مرگ، بی تردید به جسم او نیست; بلکه به حقیقت دیگری به نام <روح> است. پس می توان دریافت که روح، حقیقتی مستقل از جسم است و همواره باقی خواهد بود.

42- انسان ها پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 7 - 10

10- انسانها ، پس از مرگ برای حضور در صحنه قیامت ، زنده شده و برانگیخته خواهند شد .

و ل-ئن قلت إنکم مبعوثون من بعد الموت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 13 - 4

4 - تمام نشدن پرونده اعمال انسان ها پس از مرگ

ینبّؤا الإنس-ن یومئذ بما قدّم و أخّر

برداشت یاد شده، براساس احتمال دوم در آیه شریفه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 11 - 1،2

1 - انسان در دیدگاه منکران معاد ; پس از مرگ نابود شده و از او چیزی جز استخوان های پوسیده باقی نمی ماند .

أءذا کنّا عظ-مًا نخره

<نَخیر>; یعنی، صدای بینی و <نخره> به استخوان کهنه و پوسیده ای گفته می شود که با اندک تماسی از هم بپاشد و چنانچه قدری از آن باقی باشد - به گونه ای که با وزش باد به صدا درآید - به آن <ناخر> می گویند. (لسان العرب)

2 - از هم پاشیده شدن اجزای بدن انسان پس از مرگ ، مایه استبعاد معاد در دیدگاه منکران آن

أءذا کنّا عظ-مًا نخره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 8 - 3

3 - تمام انسان ها پس از مرگ ، دوباره زنده خواهند شد .

إنّه علی رجعه لقادر

آیه شریفه صرفاً در مقام بیان توانمندی خداوند نیست; بلکه در صدد دفع پندار منکران معاد نیز می باشد.

ص: 25

43- انفاق قبل از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 31 - 13

13- خداوند ، فراخوان مؤمنان و بندگان خالص خویش به انفاق اموال خود ، قبل از فرا رسیدن مرگ

قل لعبادی الذین ءامنوا . .. و ینفقوا ... من قبل أن یأتی یوم لابیع فیه و لاخل-ل

44- اولیاء الله و مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 6 - 4

4 - نترسیدن از مرگ و مشتاق لقای خدا بودن ، نشان اولیا و دوستان خداوند است .

فتمنّوا الموت

45- اهمیت مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 33 - 5

5- زمان ولادت ، مرگ و رستاخیز ، سه مرحله حساس و سرنوشت ساز برای انسان

والسل-م علیّ . .. یوم أُبعث حیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 55 - 3

3 - غم ، شادی ، مرگ ، حیات و نیازمندی و غنا ، هر یک ضرورت و نعمتی در نظام زندگی انسان *

فبأیّ ءالاء ربّک تتماری

در صورتی که تعبیر <آلاء> در مورد مطالب آیات پیشین به کار رفته باشد، مطلب یاد شده را می توان به دست آورد.

46- اهمیت وقت مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 15 - 5

5- زمان ولادت ، لحظه مرگ و روز رستاخیز ، سه مرحله حساس و سرنوشت ساز برای انسان

و سل-م علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیًّا

ص: 26

47- ایمان هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 52 - 7

7 - ایمان آوردن مشرکان به هنگام مرگ ، سودی ندارد .

إذ فزعوا. .. و قالوا ءامنّا به و أنّی لهم التناوش

48- بدن پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 50 - 5

5- امکان تبدیل شدن جسم انسان پس از مرگ به سنگ و آهن یا جسم سخت تر از آن *

قل کونوا حجاره أو حدیدًا

با این احتمال که <کونوا حجاره. ..> تحدی نباشد; بلکه بیانگر فرض محتمل و ممکن باشد، برداشت فوق استفاده می شود.

49- بهشتیان و مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 59 - 4

4 - < عن أبی جعفر ( ع ) قال : إذا دخل أهل الجنّه الجنّه و أهل النار النار . . . یقال : خلود فلا موت أبداً . فیقول أهل الجنّه : < أفما نحن بمیّتین . إلاّ موتتنا الأُولی . . . > ;

از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: هنگامی که بهشتیان به بهشت و دوزخیان به دوزخ وارد می شوند. .. گفته می شود: این جا جاودانگی است و هرگز مرگی نیست پس اهل بهشت می گویند: <أفما نحن بمیّتین...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 56 - 2

2- بهشتیان ، فارغ از دغدغه مرگ و از دست دادن نعمت ها

لایذوقون فیها الموت

ص: 27

50- بی تأثیری استمهال هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 11 - 1

1 - درخواست مهلت ، هر چند اندک به هنگام فرارسیدن مرگ فایده ندارد .

فیقول لولا أخّرتنی إلی أجل قریب . .. و لن یؤخّر اللّه نفسًا إذا جاء أجلها

51- بی تأثیری فرار از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 19 - 6

6- گریز آدمی از مرگ ، گریزی بیهوده و تلاشی بی نتیجه

و جاءت سکره الموت بالحقّ ذلک ما کنت منه تحید

52- بیهوشی هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 19 - 1

1- مرگ ، همراه با سختی و اضطراب و مایه بیهوشی و از خود بی خودی انسان

و جاءت سکره الموت

با توجه به معنای <سکره> و کاربرد آن برای مرگ، برداشت یاد شده به دست می آید.

53- تجدید مرگ کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 11 - 1

1 - اعتراف کافران در قیامت ، به دو بار مردن و دو بار زنده شدن خود با قدرت الهی

قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین

54- تداوم مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 28

9 - حجر - 15 - 23 - 2

2- مرگ و حیات ، امری دایمی و مستمر

و إنا لنحن نحی و نمیت

آمدن جمله اسمیه <إنا لنحن نحیی و نمیت> و نیز فعلهای مضارع <نحیی> و <نمیت>، بیانگر استمرار است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 44 - 9

9- کاستن از جمعیت اهل زمین و مرگ امت ها و ملت ها ، سنت الهی و امری مستمر

أفلایرون أنّا نأتی الأرض ننقصها من أطرافها

مقصود از نقص در <ننقصها> کاستن اهل زمین است، نه کاستن خود زمین و فرسوده شدن آن; هر چند که چنین احتمالی را برخی از مفسران مطرح کرده اند. گفتنی است آمدن فعل <نأتی> و <ننقصها> به صیغه مضارع، گویای استمرار مضمون آن دو فعل است.

55- ترس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 100 - 11

11 - ترس از مواجهه با مرگ در مسیر هجرت ، نباید مانع اقدام به آن گردد .

و من یخرج من بیته مهاجراً الی اللّه و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 243 - 1

1 - فرار هزاران تن از اقوام گذشته از دیار خویش به خاطر ترس از مرگ ، و میرانده شدن و دوباره زنده شدن آنان پس از مدّتی از سوی خداوند

الم تر الی الّذین . .. ثمّ احیاهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 252 - 1

1 - میراندن و زنده کردن خداوند ، جمعیّتی را که به سبب ترس مرگ از دیارشان گریختند ، از آیات الهی

الم تر الی الّذین خرجوا . .. تلک ایات اللّه

کلمه <تلک> علاوه بر اینکه اشاره به داستان طالوت و جالوت است، می تواند اشاره به قصّه سابق بر آن نیز باشد; یعنی قصّه آنان که از مرگ گریختند و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 29

4 - مائده - 5 - 28 - 11

11 - خداترسی ، تقویت کننده روحیه آدمی در برخورد با حادثه مرگ

لئن بسطت إلی یدک . .. انی اخاف اللّه رب العلمین

جمله <انی اخاف اللّه> تعلیل است برای <ما انا بباسط . ..> و می رساند که هابیل به خاطر ترس از خداوند، خطر مرگ را نادیده گرفته و از پیشدستی به کشتن قابیل خودداری کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 16 - 6

6 - منافقان حاضر در غزوه احزاب ، برای نجات از مرگ و یا کشته شدن ، تصمیم به فرار از جهاد گرفتند .

إن یریدون إلاّ فرارًا . .. إن فررتم من الموت أو القتل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 20 - 5

5 - منافقان مدینه ، به شدت از کشته شدن و آسیب دیدن ، واهمه داشتند .

و إن یأت الأحزاب یودّوا لو أنّهم بادون فی الأعراب

این که می فرماید: <دوست داشتند در بیابان باشند> کنایه از این است که نمی خواستند در مدینه باشند تا از جنگ، آسیبی به آنها برسد و یا کشته شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 3

3 - ترس از مرگ ، عامل اصلی تخلّف اعراب از همراهی پیامبر ( ص ) ، در سفر حدیبیه

بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 7 - 1،3

1 - یهود ، قومی هراسان از مرگ و غیر مشتاق برای لقای الهی

و لایتمنّونه أبدًا

3 - ظالمان ، در هراس از مرگ و گریزان از آن

و لایتمنّونه . .. و اللّه علیم بالظ-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 8 - 2

2 - قوم یهود ، مردمی هراسان از مرگ

قل إنّ الموت الذی تفرّون منه

ص: 30

56- ترس یهود از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 96 - 3،4

3 - روش و منش یهود ، نمایانگر حرص شدید آنان بر زندگانی دنیا و ترس از مرگ است .

و لتجدنهم أحرص الناس علی حیوه

<لتجدن> مرکب از فعل تجد (می یابی)، لام قسم و نون تأکید است; یعنی، البته و بدون هیچ تردید می یابی که یهود حریص ترین مردمند. تأکید بر اینکه مخاطب، دلبستگی یهود را بر زندگی دنیا می یابد، گویای این معناست که عملکرد یهود نمایانگر علاقه شدید آنان به حیات دنیاست.

4 - نمایان بودن علاقه یهود به زندگی دنیا ، مانع آنان از اظهار اشتیاق به حیات اخروی و تظاهر به نهراسیدن از مرگ

و لتجدنهم أحرص الناس علی حیوه

جمله <لتجدنهم . ..> استشهادی است برای جمله <لن یتمنوه>; یعنی، این حقیقت که یهود تمنای مرگ و رسیدن به آخرت را ندارند، از زندگی آنان به خوبی معلوم می شود; به گونه ای که حتی خود آنان نیز نمی توانند آن را انکار کنند.

57- ترسناکی مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 15 - 10

10- < عن أبی الحسن الرضا ( ع ) : إنّ أوحش ما یکون ه-ذا الخلق فی ثلاثه مواطن یوم یولد . . . و یوم یموت . . . و یوم یبعث . . . و قد سلّم اللّه - عزّوجلّ- علی یحیی ( ع ) فی ه-ذه الثلاثه المواطن و آمن روعته فقال : < و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیّاً . . . > ;

از امام رضا(ع) روایت شده است: همانا وحشتناک ترین مواقع برای این خلق در سه موضع است: روزی که متولد می شود. .. و روزی که می میرد... و روزی که برانگیخته می شود... و خداوند سلام فرستاده است بر یحیی(ع) در این سه موضع و او را از وحشت آن مواضع ایمن ساخته و فرموده: <و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیّاً>...>.

58- تشبیه به مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 42 - 7

7 - خواب ، پدیده ای شبیه به مرگ

اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها و الّتی لم تمت فی منامها

کاربرد <توفّی> در مورد خواب انسان، به مانند کاربرد آن در مورد مرگ او، ناظر به شباهت مرگ و خواب می باشد.

ص: 31

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 9 - 4

4 - خواب برای انسان ، نوعی مرگ است .

و جعلنا نومکم سباتًا

فعل <سُبِتَ> علاوه بر معنای <بی هوش شد>، به معنای <مُرد> نیز استعمال می شود (مصباح). بنابراین، احتمال می رود که <سبات> به معنای مرگ باشد.

59- تشبیه مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 21 - 11

11- مرگ و رستاخیز ، پدیده ای مانند خواب و بیداری است .

لیعلموا. .. أنّ الساعه لاریب فیها

به خواب رفتن اصحاب کهف و بیداری آنان پس از چند قرن و استشهاد قرآن به این واقعه برای بیان حقانیّت معاد، گواه این مدعا است که مرگ، مانند خواب، و رستاخیز قیامت، بسانِ بیداری از خواب است.

60- تعداد مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 59 - 1

1 - انسان ها ، تنها یک بار در زندگی دنیا با مرگ رو به رو می شوند .

إلاّ موتتنا الأُولی

61- تعداد مرگ انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 11 - 2

2 - انسان ، از آغاز آفرینش خود تا روز قیامت ، برخوردار از دو مرگ و دو حیات

قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین

ص: 32

62- تعدد ملائکه مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 37 - 8

8 - کارگزاران الهی در قبض روح انسانها، فرشتگانی متعدد هستند.

إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 28 - 6

6- ملائکه قبض روح انسان ها ، متعددند .

تتوفّ-هم المل-ئکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 32 - 2

2- فرشتگان قبض روح کننده انسان ها ، متعددند .

الذین تتوفّ-هم المل-ئکه

63- تعقل در مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 95 - 7

7 - تفکر در چگونگی شکافته شدن دانه ها و هسته ها و رویش گیاهان و پیدایش مرگ و حیات، زمینه راهیابی به توحید و پرهیز از شرک است.

إن الله فالق الحب و النوی . .. ذلکم الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 10

10 - جریان مستمر حیات و مرگ و گردش نظام طبیعت ، شایان تفکر و درس آموزی

و هو الذی یحی و یمیت . .. أفلاتعقلون

64- تعیین مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 11 - 9

ص: 33

9 - زمان مرگ همه انسان ها مشخص و تحت حاکمیت قوانین معیّنی است .

و لو یعجل اللّه للناس الشر . .. لقضی إلیهم أجلهم

از این که کیفر دادن خدا، منجر به مرگ کافران می شود و همین، سبب شده که مجازات آنان به تأخیر بیفتد، استفاده می شود که خداوند برای پایان زندگی انسانها زمان خاصی را مقرر فرموده است; یعنی، آن را تحت ضابطه و قانونی قرار داده است که پس و پیش شدن در آن راه ندارد.

65- تغییر کیفیت مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 16 - 4

4 - فرار از جبهه جهاد ، ممکن است که نحوه مرگ و یا قتل را تغییر دهد ، اما برای همیشه آنها را منتفی نمی سازد .

قل لن ینفعکم الفرار إن فررتم من الموت أو القتل و إذًا لاتمتّعون إلاّ قلیلاً

66- تفاوت مرگ انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 21 - 7

7 - زندگی و مرگ مؤمنان نیک کردار ، غیرقابل قیاس با زندگی و مرگ گناه پیشگان

أم حسب الذین اجترحوا السیّئات أن نجعلهم کالذین ءامنوا و عملواالص-لح-ت سواء محیاه

67- تقدیر مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 243 - 10

10 - فرار از جنگ ، مانع از مرگِ مقدّر شده الهی ، نیست .

فقال لهم اللّه موتوا ثمّ احیاهم . .. قاتلوا فی سبیل اللّه

بنابراینکه داستان یادشده در این آیه، مقدمه ای برای آیه بعد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 30،33

30 - فراز از میدان نبرد و رویارویی با سختی ها ، مانع مرگ مقدّر آدمی نیست .

قل لو کنتم فی بیوتکم لبرز الّذین کتب علیهم القتل الی مضاجعهم

ص: 34

33 - مرگ ، امری مقدّر و فراتر از آن است که اندیشه های بشری به زمان آن راه یابد .

یقولون . .. ما قتلنا ههنا قل لو کنتم فی بیوتکم لبرز الّذین کتب علیهم القتل الی م

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 7،13

7 - حسرت و افسوس فراریان از میدان نبرد ، پس از دانستن این که حیات و مرگ تقدیر الهی است .

لا تکونوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا لیجعل اللّه ذلک حسره فی قلوبهم

بنابر اینکه <لیجعل> متعلق به محذوف باشد; یعنی بیان این حقیقت که مرگ و حیات تقدیر الهی است، برای این بود که متخلفان از جنگ بر کرده خویش حسرت برند. زیرا معلوم می شد که اگر در جنگ شرکت می کردند، چون مقدّر نبود، کشته نمی شدند.

13 - اعتقاد به مقدّر بودن مرگ ، از میان برنده هراس آدمی برای سفر و حضور در میدان نبرد ( صحنه های دشوار زندگی )

قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه یحیی و یمیت

جمله <و اللّه یحیی و یمیت>، می تواند به منظور زدودن هراس از شرکت در پیکار ایراد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 11

11 - ایمان به مقدّر بودن مرگ و حیات ، و شناخت ارزش والای شهادت ، آسان کننده حرکت به سوی نبرد با دشمنان دین

و اللّه یحیی و یمیت . .. و لئن قتلتم فی سبیل الله او متّم لمغفره من اللّه و رحمه

خداوند با بیان دو نکته مؤمنان را به جهاد ترغیب می کند: 1 - مرگ و حیات به دست خداست و عوامل طبیعی تعیین کننده نیست. 2 - جان باختگان در راه خدا، آمرزیده و مشمول رحمت خاصّ خداوند هستند. بنابراین، مؤمنان با ایمان به این دو معنا، هرگز تردیدی برای شرکت در جهاد نخواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 15،17،18

15 - انسان ، ناتوان از جلوگیری و دفع مرگ مقدّر خویش

فادرؤا عن انفسکم الموت

17 - اعتقاد به مقدّر بودن مرگ ، از میان برنده هراس و دلهره حضور در میدان نبرد

قالوا . .. لو اطاعونا ما قتلوا قل فادرؤا عن انفسکم الموت

18 - ناتوانی منافقان از جلوگیری مرگ مقدّر نشانگر باطل بودن پندار آنان در تحلیل عوامل به شهادت رسیدن پیکارگران احد

لو اطاعونا ما قتلوا قل فادرؤا عن انفسکم الموت ان کنتم صادقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 60 - 2،5

2 - خداوند ، تقدیرکننده مرگ میان انسان ها

نحن قدّرنا بینکم الموت

5 - مرگ ، نشانه ناتوانی خداوند از زنده نگه داشتن مردم نیست ; بلکه تقدیری حکیمانه است .

ص: 35

نحن قدّرنا بینکم الموت و ما نحن بمسبوقین

آیه شریفه درصدد بیان این حقیقت است که وجود مرگ در میان انسان ها، نشانگر این نیست که عواملی بیرون از اراده الهی آنان را از میان می برد و خداوند با این که می خواهد که آنها را زنده نگه دارد، آن عوامل بر اراده او غلبه پیدا می کنند. خدا مغلوب چیزی واقع نمی شود; بلکه مرگ تقدیری حکیمانه از سوی او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 2 - 2

2 - تقدیر مرگ و حیات برای بشر ، جلوه فرمانروایی و قدرت مطلق و بی پایان خداوند است .

بیده الملک و هو علی کلّ شیء قدیر . الذی خلق الموت و الحیوه

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که جمله <الذی خلق الموت. ..>، درصدد توضیح و تبیین آثار و جلوه های ملک و قدرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 9

9 - < عن الرضا ( ع ) لیله القدر یقدّر اللّه عزّوجلّ فیها ما یکون من السنه إلی السنه من حیاه أو موت أو خیر أو شرّ أو رزق فما قدّره فی تلک اللیله فهو من المحتوم ;

از امام رضا(ع) روایت شده است: خداوند در شب قدر، آنچه را که از این سال تا سال بعد پیش خواهد آمد مقدر می فرماید; از زندگی یا مرگ; از خوب یا بد، یا روزی. پس آنچه را خداوند در این شب مقدر فرمود، آن حتمی خواهد بود>.

68- تکامل پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 5 - 3

3- شهیدان راه خدا ، دارای رشد و تکامل معنوی ، حتی پس از شهادت

سیهدیهم و یصلح بالهم

در صورتی که معنای <بالهم> قلب باشد، لازمه اصلاح قلب تکامل معنوی است.

69- توبه پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 161 - 4

4 - توبه و پشیمانی از گناه ، پس از مرگ پذیرفته نخواهد شد و اثری بر آن مترتب نخواهد بود .

إلا الذین تابوا . .. إن الذین کفروا و ماتوا و هم کفار أولئک علیهم لعنه اللّه

ص: 36

تقیید <کفروا> با جمله (و ماتوا و هم کفار) بیان پایان مهلت زمان پذیرش توبه است; یعنی، پس از مرگ پشیمانی سودبخش نیست.

70- توبه قبل از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 14 - 12

12 - بازگشت از مواضع منافقانه به ایمان و عمل خالصانه ، پیش از فرا رسیدن مرگ ، مورد قبول خداوند و جبران کننده گناه دورویی و نفاق

و ل-کنّکم فتنتم أنفسکم . .. حتّی جاء أمر اللّه

71- توبه هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 91 - 2،7

2 - توبه فرعون در لحظه مرگ ، مورد پذیرش خداوند واقع نشد .

حتی إذا أدرکه الغرق قال ءامنت . .. ءالئن و قد عصیت قبل

7 - عصیان و فسادانگیزی مستمر تا لحظه مرگ ، مانع پذیرش توبه از سوی خداوند است .

ءالئن و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین

72- جایگاه مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 26 - 1،4

1 - زمین ، محل و جایگاه مناسب برای زندگی و مرگ انسان های بسیار

کفاتًا . أحیاءً و أموتًا

تنوین <أحیاءً و أمواتاً>، برای تعظیم است و مراد از آن تکثیر می باشد.

4 - < حَمّاد بن عیسی عن أبی عبداللّه ( ع ) أنّه نظر إلی المقابر ، فقال : یا حمّاد ه-ذه کِفاتُ الأموات و نظر إلی البیوت فقال : ه-ذه کفاتُ الأحیاء ثمّ تلا [ ه-ذه الآیه ] < ألم نجعل الأرض کفاتاً . أحیاءً و أمواتاً > ;

حمّادبن عیسی از امام صادق(ع) روایت کرده که آن حضرت، نگاهی به قبرستان انداخت و فرمود: ای حمّاد! این کفاتِ مردگان است و نگاهی به خانه ها انداخت و فرمود: این کفاتِ زنده ها است. سپس این آیه را تلاوت فرمود: <ألم نجعل الأرض کفاتاً . أحیاءً و أمواتاً>.

ص: 37

73- جواز آرزوی مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 9

9- تقاضای مرگ در بعضی از شرایط جایز و مطلوب است .

ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا

74- جهنمیان و مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 17 - 6

6- اهل جهنّم دچار مرگ و میر نمی شوند .

یأتیه الموت من کلّ مکان و ما هو بمیت

اگرچه مورد آیه کافران جبّار است، اما با توجه به آیات دیگر، که عذاب جهنّم و جهنّمیان را جاودانی می داند، می توان حکم آیه را عام و شامل گرفت.

75- حتمیت مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 134 - 2

2 - همه انسان ها ، حتی پیامبران بزرگ ، در دنیا باقی نمانده و به سرای دیگر خواهند رفت .

تلک أمه قد خلت

از معانی خلو (مصدر خلت) گذشتن و سپری شدن است و در اینجا کنایه از مردن می باشد. یاآوری درگذشت پیامبران صرف یک خبر نیست; زیرا همگان بدان آگاهند; بلکه هدف از آن توجه دادن مخاطبان به این حقیقت است که: اگر مرگ سراغ پیامبران آمده شما را نیز رها نخواهد کرد، از آن غافل نباشید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 141 - 2

2 - همه انسان ها حتی پیامبران بزرگ در دنیا باقی نمانده و به سرای دیگر خواهند رفت .

تلک أمه قد خلت

برای روشن شدن برداشت فوق به آیه 134 ذیل برداشت شماره 2 مراجعه شود.

ص: 38

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 1،22

1 - مرگ ، سرنوشت حتمی برای همگان

کلّ نفس ذائقه الموت

22 - مردن هر صاحب روحی ، حتّی ملائکه مقرّبین و حاملان عرش

کلّ نفس ذائقه الموت

امام صادق (ع) در تفسیر آیه فوق فرمود: انّه یموت اهل الارض حتّی لا یبقی احد ثمّ یموت اهل السّماء حتّی لا یبقی احد الّا ملک الموت و حمله العرش و جبرئیل و میکائیل . .. فیجئی ملک الموت حتّی یقوم بین یدی اللّه عزّ و جلّ ... فیقول (اللّه): انّی قد قضیت عل کلّ نفس فیها الرّوح الموت ... .

_______________________________

کافی، ج 3، ص 256، ح 25 ; نورالثقلین، ج 1، ص 419، ح 470.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 78 - 1،2،4،5

1 - مرگ ، مرحله ای اجتناب ناپذیر در سرنوشت انسان

این ما تکونوا یدرککم الموت

2 - آخرت اندیشی و توجّه به قطعی بودن مرگ و اندک بودن متاع دنیا ، زمینه حضور در صحنه جهاد

فلمّا کتب علیهم القتال . .. قل متاع الدّنیا قلیل و الاخره خیر ... این ما تکونوا

4 - هیچ چیز ، حتّی قصر ها و حصار های استوار و مرتفع ، نمی تواند مانع از مرگ شود .

این ما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیّده

<بروج>، جمع <بُرْج>، به معنای قصر (مفردات راغب) و قلعه است. (لسان العرب).

5 - هیچ چیز ، حتی زندگی در ستارگان ، جلوگیر مرگ نخواهد شد . *

این ما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیّده

بنابر اینکه <بروج> در آیه به معنای کواکب، باشد چنانچه <لسان العرب> این معنا را در <و السّماء ذات البروج> نقل کرده است و <لو کنتم> این معنا را تأیید می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 34 - 11

11 - مرگ ، و نابودی سرنوشت حتمی همه پدیده های جهان آفرینش

قل اللّه یبدؤا الخلق ثم یعیده

برداشت فوق مبتنی بر این است که: مراد از <الخلق> مطلق آفریده ها بوده باشد و جمله <فیهلکه> پس از <یبدؤا الخلق> - و به قرینه <ثم یعیده> - در تقدیر گرفته شود; یعنی: <اللّه یبدؤا الخلق فیهلکه ثم یعیده>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 39

9 - حجر - 15 - 23 - 5

5- مرگ ، سرنوشت قطعی همه موجودات عالم ( از کران تا کران هستی )

و نحن الورثون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 58 - 2

2- سرنوشت همه انسان ها ، قبل از فرا رسیدن قیامت ، مرگ و میر است .

و إن من قریه إلاّ نحن مهلکوها قبل یوم القی-مه أو معذّبوها عذابًا شدیدًا

هلاکت و عذاب الهی، هر دو کنایه از مرگ است و بیان این حقیقت، شاید از این جهت باشد که همه انسانها قبل از قیامت می میرند منتهی صالحان با مرگ طبیعی و کافران با عذاب خواهند مرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 35 - 1

1- مرگ ، سرنوشت اجتناب ناپذیر انسان ها است .

کلّ نفس ذائقه الموت

<نفس> دارای معانی متعددی است که از جمله آنها <حقیقت>، <عین> و <ذات> می باشد. بنابراین <کلّ نفس ذائقه الموت>; یعنی، هر شخصی طعم مرگ را خواهید چشید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 66 - 2

2 - مرگ ، سرنوشت قطعی تمامی انسان ها

ثمّ یمیتکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 57 - 1،5

1 - مرگ ، سرنوشت حتمی همه است .

کلّ نفس ذائقه الموت

5 - مرگ ، پایان هستی و زندگانی انسان ها نیست .

کلّ نفس ذائقه الموت ثمّ إلینا ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 11 - 4

4 - مرگ ، سرنوشت همه انسان ها است .

اللّه یبدؤا الخلق ثمّ یعیده

ص: 40

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 16 - 4،7،8

4 - فرار از جبهه جهاد ، ممکن است که نحوه مرگ و یا قتل را تغییر دهد ، اما برای همیشه آنها را منتفی نمی سازد .

قل لن ینفعکم الفرار إن فررتم من الموت أو القتل و إذًا لاتمتّعون إلاّ قلیلاً

7 - خداوند ، به منافقان شرکت کننده در غزوه احزاب ، با بیان این که حتی در صورت فرار از جبهه جهاد ، گرفتار مرگ یا قتل ، در جای دیگر یا زمان دیگر می شوند ، هشدار داده است .

إن فررتم من الموت أو القتل و إذًا لاتمتّعون إلاّ قلیلاً

8 - مرگ ، امری حتمی است و از آن گریزی نیست .

إن فررتم من الموت . .. و إذًا لاتمتّعون إلاّ قلیلاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 30 - 1

1 - مرگ ، قانونی عام و استثناناپذیر در میان انسان ها ; حتی پیامبران الهی

إنّک میّت و إنّهم میّتون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 42 - 10

10 - مرگ ، قضا و حکم صادره از سوی خداوند و سرنوشتی محتوم

اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها . .. فیمسک الّتی قضی علیها الموت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 19 - 2،6

2- مرگ ، سرنوشت محتوم هر انسان

و جاءت سکره الموت بالحقّ

ماضی آمدن فعل <جاءت>، بیانگر تحقق حتمی سکرات مرگ است. به علاوه واژه <بالحقّ> ممکن است تأکید همین معنا باشد و تحقق حتمی را افاده کند.

6- گریز آدمی از مرگ ، گریزی بیهوده و تلاشی بی نتیجه

و جاءت سکره الموت بالحقّ ذلک ما کنت منه تحید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 26 - 1

1 - مرگ و فنا ، فرجام حتمی و نهایی همه زمینیان

کلّ من علیها فان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 41

18 - واقعه - 56 - 60 - 1

1 - مرگ ، سرنوشتی گریزناپذیر برای انسان ها

نحن قدّرنا بینکم الموت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 83 - 1

1 - مرگ ، امری قطعی و گریزناپذیر برای انسان ها

فلولا إذا بلغت الحلقوم

واژه <إذا>، در اموری به کار می رود که قطعی و محتوم باشد. بنابراین عبارت <إذا بلغت الحلقوم> می رساند که برای هر انسانی، وقتی مقرر شده که در آن وقت خواهد مرد و هیچ کس قادر نیست جلو آن را بگیرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 86 - 6

6 - ناتوانی انسان برای گریز از مرگ ، نشانه آن است که او تحت قیمومت و تدبیر خداوند قرار دارد .

فلولا إن کنتم غیر مدینین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 87 - 2

2 - گریز ناپذیر بودن مرگ ، نشان تقدیر الهی بودن آن

نحن قدّرنا بینکم الموت . .. فلولا ... ترجعونها

فعل <ترجعونها> مدخول <لولا> در <فلولا إذا بلغت الحلقوم> است و تفریع آن بر آیه <نحن قدّرنا بینکم الموت>، بیانگر مطلب بالا می باشد زیرا مفاد آن این است که اگر مرگ تقدیر الهی نبود - بلکه امری اتفاقی بود - امکان داشت از آن جلوگیری یا چاره جویی کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 8 - 1

1 - مرگ ، سرنوشتی حتمی و اجتناب ناپذیر برای انسان ها

قل إنّ الموت . .. فإنّه مل-قیکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 11 - 3،5،11

3 - مرگ ، سرنوشت حتمی همه انسان ها

و لن یؤخّر اللّه نفسًا إذا جاء أجلها

5 - در صورت فرارسیدن اجل هرکس ، مرگش قطعی است .

و لن یؤخّر اللّه نفسًا إذا جاء أجلها

ص: 42

11 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قول اللّه : < و لن یؤخّر اللّه نفساً إذا جاء أجلها > قال : إنّ عنداللّه کُتُباً مرقومهً یقدّم منها ما یشاء و یؤخّر ما یشاء فإذا کان لیله القدر أنزل اللّه فیها کلَّ شیء یکون إلی لیله مثلها فذلک قوله : < و لن یؤخّر اللّه نفساً إذا جاء أجلها > إذا أنزله و کتبه کتّاب السماوات و هو الذی لایؤخّره ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: <و لن یؤخّر اللّه نفساً إذا جاء أجلها> روایت شده که فرمود: نزد خداوند کتاب هایی است [که حوادث آینده] در آنها نوشته شده [و آن حوادث قطعی نیست]. خداوند هر چه را از آن بخواهد، مقدم می آورد و هر چه را بخواهد تأخیر می اندازد. پس چون شب قدر فرا رسد، آنچه را که تا شب قدر سال بعد باید واقع شود، نازل می کند [و حتمی می سازد] و این است سخن خدا: <و لن یؤخّر اللّه نفساً إذا جاء أجلها>; یعنی، آن گاه که خداوند اجل را [در شب قدر] نازل کرد و کاتبان آسمان آن را ثبت کردند، آن همان است که به تأخیر نمی اندازد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 47 - 2

2 - مرگ ، حقیقتی است یقینی و غیر قابل انکار برای تمامی انسان ها .

حتّی أتینا الیقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 26 - 1

1 - کسی که سرانجامش مرگ است ، نباید دنیا را بر آخرت ترجیح دهد و خود را دل بسته آن کند .

بل تحبّون العاجله . .. کلاّ إذا بلغت التراقی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 27 - 1

1 - مرگ ، حقیقتی گریزناپذیر و غیر قابل درمان

و قیل من راق

واژه <راق> از ماده <رقیه> (دعا و اورادی که به گمان معتقدان آن، موجب نجات از مشکلات و امراض می شود) است. به گفته مفسّران <من راق> (چه کسی شفادهنده است) کلمه یأس می باشد که گوینده، آن را از سرِ ناامیدی می گوید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 21 - 1

1 - مرگ ، سرنوشت محتوم همه انسان ها است .

ثمّ أماته

76- حتمیت مرگ امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 43

12 - مؤمنون - 23 - 43 - 3

3 - هیچ امتی ، پس از فرا رسیده اجلش ، لحظه ای پایدار نخواهد بود .

ما تسبق من أُمّه أجلها و ما یستئخرون

77- حتمیت مرگ انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 15 - 1،5

1 - مرگ ، سرنوشت محتوم هر انسان پس از خلقت

ثمّ إنّکم بعد ذلک لمیّتون

<ذلک>، اشاره به آخرین مرحله خلقت انسان (ثمّ أنشأناه خلقاً آخر) است.

5 - مرگ ، معمایی حل نشدنی برای بشر و غیر قابل پیشگیری حتی در پرتو پیشرفت های علمی

ثمّ إنّکم بعد ذلک لمیّتون

تأکیدهای آیه، ممکن است اشاره ای باشد به گریزناپذیری انسان از مرگ و برداشت فوق، نیز، بر پایه این احتمال است.

78- حتمیت مرگ انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 58 - 4

4- ویرانی شهر ها و مرگ و میر همه مردمان قبل از قیامت ، امری حتمی ، غیر قابل تغییر و نوشته شده در کتاب تقدیر الهی است .

کان ذلک فی الکت-ب مسطورًا

<ال> در <الکتاب> برای معرفه و عهد است و مراد از آن، لوح محفوظ و کتاب تقدیر است.

79- حتمیت مرگ کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 70 - 3

3 - کافران و مشرکان ، از بازگشت به سوی خداوند مفرّی ندارند .

متع فی الدنیا ثم إلینا مرجعهم

ص: 44

80- حتمیت مرگ مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 70 - 3

3 - کافران و مشرکان ، از بازگشت به سوی خداوند مفرّی ندارند .

متع فی الدنیا ثم إلینا مرجعهم

81- حرکت به سوی مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 6 - 5

5 - شرکت در جنگ بدر حرکتی آشکار به سوی مرگ در پندار گروهی از مسلمانان صدر اسلام

کأنما یساقون إلی الموت و هم ینظرون

مفعول <ینظرون> به قرینه فراز قبل، <الموت> است. یعنی <و هم ینظرون الموت>. بنابراین جمله حالیه <و هم ... > حکایت از آن دارد که اطمینان برخی از مسلمانان به مرگ آفرینی جنگ بدر به گونه ای بوده که گویا مرگ را با چشم خویش مشاهده می کردند.

82- حقانیت مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 19 - 4

4- پدیده مرگ در زندگی انسان ، براساس حکمت و به دور از پوچی و بیهودگی

و جاءت سکره الموت بالحقّ

مراد از <بالحقّ> می تواند این باشد که پدیده مرگ اصولاً پدیده ای است به حق و بایسته و این گونه نیست که فاقد حکمت باشد.

83- حقیقت مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 94 - 8

8 - مرگ ، مرحله و گذری است برای حضور در سرای آخرت و بهره مند شدن از نعمت های آن .

إن کانت لکم الدار الأخره . .. فتمنوا الموت

از آن جا که خداوند در پاسخ ادعای یهود - مبنی بر اختصاص داشتن سرای آخرت به ایشان - فرمود: <پس تمنای مرگ کنید> معلوم می شود: انسان با مردن قدم به سرای آخرت می گذارد; یعنی، آدمی پس از مردن تا برپایی قیامت نیز از نعمتهای آخرت

ص: 45

بهره مند و یا به عذابهای آن گرفتار خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 234 - 3

3 - مرگ ، بازپس گرفته شدن کامل حقیقتِ انسانی ، از کالبد جسمانی است ; نه نابودی و فنا

و الّذین یتوفون منکم

کلمه <توفّی> به معنی أخذ کامل است و با در نظر گرفتن استنادش به <کم> به این معناست که شما با مرگ، به صورت کامل و هویّت تمام گرفته می شوید و لازمه این معنی آن است که روح آدمی، تمام حقیقت و هویت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 243 - 6

6 - مرگ ، نابودی نیست .

فقال لهم اللّه موتوا ثمّ احیاهم

اگر مرگ، نابودی و نیستی باشد، صحیح نبود که بفرماید همان مردگان را زنده کردیم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 8

8 - مرگ ، نابودی انسان نیست ; بلکه مرحله ای است برای ورود به قیامت

کل نفس ذائقه الموت و انّما توفّون اجورکم یوم القیمه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 12 - 11

11 - نابود نشدن انسان با مرگ

لیجمعنکم إلی یوم القیمه

جمله <لیجمعنکم> و تعدیه آن به <إلی>، بیانگر گردآوری مستمر آدمیان تا قیامت است و لازمه این نیز فانی نشدن آدمی پس از مرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 93 - 19

19 - روح، تمام حقیقت انسان است و مرگ با خروج آن از بدن حاصل می شود. *

أخرجوا أنفسکم

ممکن است <أخرجوا انفسکم> فرمان ملائکه به ظالمان برای بیرون ساختن جانهای آنان باشد. در این صورت چون <نفس> بر <روح> اطلاق شده، اصالت روح و نقش اساسی آن در وجود انسانی را بیان می نماید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 46

5 - اعراف - 7 - 37 - 9

9 - مرگ، سپردن جان به فرشتگان است، نه فنا و نابودی

إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم

به کارگیری <توفی>، که به معنای گرفتن کامل است، برای میراندن، و نه استفاده از کلمه هلاکت و امثال آن، برای رساندن این حقیقت است که آدمی با مردن از بین نخواهد رفت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 55 - 18

18 - مرگ ، جدایی نفس از بدن است نه فانی شدن آن .

و تزهق أنفسهم

<زهوق نفس> خروج و بیرون شدن آن از بدن است نه از بین رفتن آن.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 85 - 17

17 - مرگ ، جدایی نفس از بدن است نه فانی شدن آن .

و تزهق أنفسهم

<زهوق> خروج و بیرون شدن شیء است نه از بین رفتن آن.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 46 - 4

4 - مرگ ، دریافت کامل حقیقت آدمی است .

أو نتوفینک

<توفی> به معنای أخذ و دریافت تمام و کامل شیء است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 56 - 5

5 - انسان ها ، با مرگ از بین نمی روند ; بلکه به سوی خدا باز می گردند .

هو یحی و یمیت و إلیه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 104 - 12

12 - مرگ ، جدایی حقیقت آدمی از بدن و رجوع آن به خداوند است نه نیستی کامل .

و لکن أعبد اللّه الذی یتوفیکم

<توفی> و <استیفاء> از ماده <وفاء> به معنای دریافت کامل و بی کم و کاست چیزی است; مثل <توفیت المال> (همه مال را دریافت کردم). بنابراین مرگ به معنای دریافت کامل انسان است و چون بدن انسان دریافت شدنی نیست قهراً مقصود حقیقت

ص: 47

انسان - که عبارت از روح او است - دریافت خواهد شد و در نزد خدا جاوید خواهد ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 25 - 7

7- حیات انسان ها با مرگ پایان نمی پذیرد و پس از آن نیز ادامه دارد .

و إنا لنحن نحی و نمیت . .. و إن ربّک هو یحشرهم

از اینکه خداوند، در آیه 23 فرمود: <ما انسانها را می میرانیم> و در این آیه می فرماید: <انسانها را گرد خواهیم آورد> حاکی از تداوم حیات انسان پس از مرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 28 - 7

7- انسان با مرگ ، نیست و نابود نمی شود .

تتوفّ-هم المل-ئکه

<تتوفّی> (از مصدر توفّی) به معنای گرفتن چیزی به صورت کامل است و این حکایت از آن دارد که انسان با مرگ نابود نمی شود; بلکه حقیقت وی اخذ و منتقل می گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 32 - 5

5- انسان ، با مرگ نیست و نابود نمی شود .

الذین تتوفّ-هم المل-ئکه

<تتوفی> (از مصدر توفی) به معنای گرفتن چیزی به صورت کامل است و این معنا حکایت از آن دارد که حقیقت انسان گرفته می شود و منتقل می گردد. فراز بعدی آیه (سلام علیکم فادخلوا الجنّه) نیز مؤید برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 70 - 2

2- مرگ ، دریافت کامل روح انسان از ناحیه خداوند است نه نابودی وی

و الله خلقکم ثمّ یتوفّ-کم

<توفّی> (از باب تفعل) به معنای اخذ شیء به تمام و کمال است. بدیهی است که هنگام مرگ، جسم انسان در زمین باقی می ماند و آنچه توسط خداوند دریافت می شود، حقیقتی به نام روح است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 98 - 5

5- مرگ در دیدگاه کافران ، پایان زندگی انسان است .

و قالوا أءذا کنّا عظ-مًا و رف-تًا أءنَّا لمبعوثون خلقًا جدیدًا

ص: 48

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 5 - 27

27- خداوند به هنگام مرگ آدمی ، کالبد او را تهی کرده و جان وی را تماماً دریافت می کند .

و منکم من یتوفّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 50 - 10

10 - مرگ ، بازگشت به سوی خدا در بینش یکتاپرستان

لأُصلّبنّکم أجمعین . قالوا لاضیر إنّا إلی ربّنا منقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 11 - 1،8

1 - به هنگام مرگ ، روح انسان ، به طور کامل ، به دست فرشته مرگ ( عزراییل ) گرفته می شود .

قل یتوفّیکم ملک الموت

8 - مرگ ، بر خلاف تصور کافران نابودی نیست ، بلکه رخدادی هدف دار و به منظور حضور انسان ها در پیشگاه پروردگار است .

و قالوا أءذا ضللنا فی الأرض . .. قل یتوفّیکم ملک ... ثمّ إلی ربّکم ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 44 - 9

9 - انسان ها با مرگ از بین نمی روند ; بلکه دوباره زنده خواهند شد .

ثمّ إلیه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 68 - 3

3 - مرگ و رستاخیز ، حقیقتی عام و در برگیرنده تمامی موجودات شعورمند آسمان ها و زمین و نه مخصوص انسان ها

و نفخ فی الصور فصعق من فی السم-وت و من فی الأرض . .. ثمّ نفخ فیه أُخری فإذا هم ق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 77 - 9

9 - مرگ ، دریافت کامل حقیقت آدمی است .

أو نتوفّینّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 14 - 5،6

5 - فناناپذیری گوهر وجودی انسان پس از مرگ

ص: 49

إنّا إلی ربّنا لمنقلبون

از به کار رفتن واژه <انقلاب>، استفاده می شود که انسان با مرگ نابود نمی شود.

6 - مرگ در زندگی انسان ، آغاز یک تحول و انقلاب است ; و نه پایان وجود .

و إنّا إلی ربّنا لمنقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 41 - 6

6 - مرگ ، مرحله ای از حرکت وجودی انسان است ; نه فنا و نابودی .

فإمّا نذهبنّ بک

به کار رفتن واژه <إذهاب> در مورد مرگ، می تواند از این جهت باشد که مرگ نابودی نیست; بلکه انتقال از مرحله ای به مرحله دیگر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 35 - 1،3

1- مرگ ، پایانی ابدی بر حیات انسان ، در بینش مشرکان مکه

إنّ ه-ؤلاء لیقولون . إن هی إلاّ موتتنا الأُولی و ما نحن بمنشرین

3- دین ستیزی و انکار آیات الهی ، دارای ریشه در نوع نگرش انسان به زندگی و مرگ

إن هی إلاّ موتتنا الأُولی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 24 - 7

7 - زندگی و مرگ در نگاه مشرکان ، پدیده ای طبیعی و بی ارتباط با اراده الهی و وجود خداوند

و ما یهلکنا إلاّ الدهر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 27 - 6

6- مرگ ، دریافت کامل روح انسان بهوسیله فرشتگان است ; نه فنا و نابودی آن .

فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه

واژه <توفّتهم>، به معنای دریافت کامل است و این نشان می دهد که روح، مانند جسم، متلاشی و مضمحل نخواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 19 - 1

1- مرگ ، همراه با سختی و اضطراب و مایه بیهوشی و از خود بی خودی انسان

و جاءت سکره الموت

با توجه به معنای <سکره> و کاربرد آن برای مرگ، برداشت یاد شده به دست می آید.

ص: 50

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 20 - 3

3- پایان نیافتن زندگی انسان با < مرگ > و تداوم آن در قیامت با < نفخ صور >

و جاءت سکره الموت بالحقّ . .. و نفخ فی الصور

تذکر به <نفخ در صور> و برپایی روز جزا - در پی تذکر به مرگ - پیامدار معنای یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 43 - 7

7 - مرگ ، همانند حیات ، مرحله ای از تحوّل و شدن انسان به سوی خداوند است .

إنّا نحن نحیی و نمیت و إلینا المصیر

از این که خداوند پس از <نمیت>، سخن از حرکت و شدن انسان به سوی خویش به میان آورده; استفاده می شود که مرگ فنا و پایان کار نیست; بلکه مرحله ای از مراحل حرکت هستی، به سوی اهداف الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 61 - 3

3 - مرگ ، در پی دارنده حیات مجدد است ; نه فنا و نابودی .

نحن قدّرنا بینکم الموت . .. و ننش-کم فی ما لاتعلمون

<و ننشئکم> - مانند <أن نبدّل> - مربوط به <نحن قدّرنا. ..> در آیه پیش است; یعنی، مرگ را بر این اساس مقدر کردیم که شما را در آینده، در آفرینش مجدد ایجاد کنیم; آفرینشی که شما از آن آگاهی ندارید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 8

8 - مرگ ، پایان همه چیز در بینش کافران

کما یئس الکفّار من أصح-ب القبور

<من> در آیه شریفه می تواند برای ابتدای غایت و یا بیانیه باشد. برداشت یاد شده بر پایه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 47 - 2

2 - مرگ ، حقیقتی است یقینی و غیر قابل انکار برای تمامی انسان ها .

حتّی أتینا الیقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 27 - 1

1 - مرگ ، حقیقتی گریزناپذیر و غیر قابل درمان

ص: 51

و قیل من راق

واژه <راق> از ماده <رقیه> (دعا و اورادی که به گمان معتقدان آن، موجب نجات از مشکلات و امراض می شود) است. به گفته مفسّران <من راق> (چه کسی شفادهنده است) کلمه یأس می باشد که گوینده، آن را از سرِ ناامیدی می گوید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 28 - 2

2 - مرگ برای انسان ، مفارقت از عالمی به عالم دیگر است ; نه نابودی کامل او .

و ظنّ أنّه الفراق

مقصود از<فراق>، جدایی انسان از دنیا و حرکت به عالم آخرت است. از آن جایی که این انتقال با جسم تحقق نمی پذیرد، پس باید این مفارقت به جان و روح بشر باشد. بر این اساس مرگ، به معنای انتقال روح و جان بشر از این عالم به عالمی دیگر (آخرت) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 9 - 6

6 - مرگ و معاد انسان ، شبیه خواب و بیداری است .

و جعلنا نومکم سباتًا

یاد کردن از خواب در میان آیاتی که به منظور رفع استبعاد از معاد مطرح شده; ممکن است به جهت تشابهی باشد که بین خواب و مرگ و نیز بیداری و معاد وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 1 - 5

5 - مرگ ، کنده شدن جان از بدن است ; نه نابودی آن .

و الن-زع-ت غرقًا

تعبیر <نزع>، حاکی از بقای روح پس از خروج از جسم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 11 - 1

1 - انسان در دیدگاه منکران معاد ; پس از مرگ نابود شده و از او چیزی جز استخوان های پوسیده باقی نمی ماند .

أءذا کنّا عظ-مًا نخره

<نَخیر>; یعنی، صدای بینی و <نخره> به استخوان کهنه و پوسیده ای گفته می شود که با اندک تماسی از هم بپاشد و چنانچه قدری از آن باقی باشد - به گونه ای که با وزش باد به صدا درآید - به آن <ناخر> می گویند. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 21 - 3

3 - لحظه مرگ ، لحظه پایان فرصت برای حرکت در راه خدا است .

ص: 52

ثمّ السبیل یسّره . ثمّ أماته

حرف <ثمّ> برای ترتیب زمانی است و دلالت می کند که با فرا رسیدن مرگ، فرصت حرکت در راه خدا سپری شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 2

2 - مرگ انسان ، رجوع به خداوند است .

إنّک کادح إلی ربّک کدحًا

مراد از <کدح>، حرکت و تلاشی است که در دنیا انجام می گیرد و با مرگ پایان می پذیرد. تعبیر <إلی ربّک> - که ناظر به منتهای تلاش انسان است - بیان می دارد که مرگ انسان، مصادف با حضور او نزد خداوند است. آیات بعد دلالت دارد که مراد از حضور در نزد خداوند، آماده شدن برای حسابرسی است.

84- حیات پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 29 - 12

12 - معاد و حیات دوباره، امری حتمی برای تمامی انسانها

کما بدأکم تعودون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 30 - 14

14- حیات انسان ها با مرگ ، پایان نمی پذیرد .

للذین أحسنوا . .. و لدار الأخره خیر

با توجه با اینکه آیه درصدد پاداش نیکوکاران در سرای دیگر است معلوم می شود که مرگ پایان حیات آنان نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 32 - 5

5- انسان ، با مرگ نیست و نابود نمی شود .

الذین تتوفّ-هم المل-ئکه

<تتوفی> (از مصدر توفی) به معنای گرفتن چیزی به صورت کامل است و این معنا حکایت از آن دارد که حقیقت انسان گرفته می شود و منتقل می گردد. فراز بعدی آیه (سلام علیکم فادخلوا الجنّه) نیز مؤید برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 98 - 6

6- حیات پس از مرگ ، خلقتی جدید و تازه برای انسان است .

ص: 53

أءنَّا لمبعوثون خلقًا جدیدًا

85- خالق مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 43 - 6

6 - معاد ، حضور موجودات در پیشگاه آفریننده مرگ و زندگی است .

إنّا نحن نحیی و نمیت و إلینا المصیر

86- خدا و مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 58 - 4

4 - خداوند ، زنده ای است جاویدان که هرگز او را مرگ درنمی یابد .

الحیّ الذی لایموت

87- خطر مرگ یعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 85 - 6

6- فرزندان یعقوب با سوگند به خدا ، خطر فرسوده شدن و به هلاکت رسیدنش را به او هشدار دادند .

قالوا تالله تفتؤا تذکر یوسف حتی تکون حرضًا أو تکون من اله-لکین

حرف <تاء> برای قسم است و جمله <تفتؤا تذکر یوسف> به اعتبار غایتی که برای آن ذکر شده (حتی تکون حرضاً . ..) جواب قسم است ; یعنی ، در حقیقت جواب قسم <تکون حرضاً ...> می باشد.

88- درجات پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 24

24 - تفاوت درجات و مقام ها پس از مرگ

و توفّنا مع الابرار

ص: 54

89- درخواست مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 13 - 3

3 - تکذیب کنندگان قیامت ، به هنگام گرفتاری در تنگنای آتشین دوزخ ، مرگ و نابودی خویش را خواهند خواست .

و إذا أُلقوا منها مکانًا ضیّقًا مقرّنین دعوا هنالک ثبورًا

<ثبوراً> به معنای هلاکت است و <دعا> (ریشه <دعوا>) به معنای خواندن با صدای بلند است و مقصود از <دعوا> این است که تکذیب کنندگان قیامت، فریاد می کشند و مرگ را آرزو و طلب می کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 14 - 2

2 - درخواست تکذیب کنندگان قیامت برای مرگ و هلاکت خویش ، بی نتیجه بوده و آنان برای همیشه در آتش خشمگین جهنم خواهند سوخت .

بل کذّبوا بالساعه . .. لاتدعوا الیوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا کثیرًا

برداشت فوق، مبتنی بر این است که مقصود از <و ادعوا ثبوراً کثیراً> کنایه از این باشد که چون درخواست کافران برای مرگ و یا نجات، پذیرفته نمی شود و باید تا ابد در آتش بسوزند. از این رو از روی استهزا به آنان گفته می شود: بسیار درخواست هلاکت[و یا نجات] کنید.

90- دعوت به درخواست مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 6 - 5

5 - خداوند توسط پیامبر ( ص ) ، به یهود پیشنهاد کرد برای اثبات ادعای خود ( این که آنان دوستان خدایند ) ، آرزوی مرگ کنند .

قل ی-أیّها الذین هادوا. .. فتمنّوا الموت إن کنتم ص-دقین

91- دلایل تقدیر مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 87 - 2

2 - گریز ناپذیر بودن مرگ ، نشان تقدیر الهی بودن آن

نحن قدّرنا بینکم الموت . .. فلولا ... ترجعونها

ص: 55

فعل <ترجعونها> مدخول <لولا> در <فلولا إذا بلغت الحلقوم> است و تفریع آن بر آیه <نحن قدّرنا بینکم الموت>، بیانگر مطلب بالا می باشد زیرا مفاد آن این است که اگر مرگ تقدیر الهی نبود - بلکه امری اتفاقی بود - امکان داشت از آن جلوگیری یا چاره جویی کرد.

92- ذکر مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 7

7 - پیکار احد ، کارزاری سخت و مجسّم کننده مرگ در دیده پیکارگران مسلمان

و لقد کنتم تمنّون الموت . .. فقد رایتموه و انتم تنظرون

1 - مفسران برآنند که آیه شریفه درباره نبرد احد نازل شده است. 2 - چون خداوند از رویارویی و درگیر شدن با کافران، به دیدن مرگ تعبیر کرده است، معلوم می شود که کارزاری سخت بوده که ورود به آن، مساوی دیدن مرگ بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 185 - 8

8 - خداوند جوامع کفرپیشه را به اندیشه در امکان نزدیک بودن مرگ و هلاکتشان فراخواند .

أو لم ینظروا فی . .. أن عسی أن یکون قد اقترب أجلهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 23 - 9

9 - توجّه به وابستگی آفرینش ، تدبیر ، هدایت ، مرگ و قبر انسان به خداوند ، زمینه ساز انجام دادن تکالیف الهی

من نطفه خلقه . .. ثمّ أماته فأقبره ... کلاّ لمّا یقض ما أمره

93- رؤیت ملائکه مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 85 - 3

3 - انسان ، ناتوان از مشاهده و درک حضور خداوند و فرشتگان در کنار محتضر

و نحن أقرب إلیه منکم و ل-کن لاتبصرون

ص: 56

94- زمینه استمرار مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 7

7 - آمد و شد شب و روز و به وجود آمدن فصل های مختلف ، عامل پیدایش موجودات زنده و جریان مستمر مرگ و حیات در زمین

یحی و یمیت و له اختل-ف الّیل و النهار

ذکر <اختلاف شب و روز> پس از بیان مرگ و حیات می تواند اشاره به مطلب یاد شده باشد.

95- زمینه تعجیل در مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 4 - 4

4 - رهاکنندگان عبادت خدا ، تقوای الهی و اطاعت از پیامبران ، در معرض عذاب الهی و مرگ زودرس قرار دارند .

أن اعبدوا اللّه . .. و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی

96- زمینه غفلت از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 146 - 3

3 - رفاه و آسایش ثمودیان ، زمینه غافل شدن آنان از مرگ و گرفتار شدنشان به بی تقوایی و گناه

ألاتتّقون . .. أتترکون فی ما ه-هنا ءامنین

97- زمینه فراموشی مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - همزه - 104 - 3 - 3

3 - ثروت ، زمینه ساز فراموشی مرگ و آخرت

یحسب أنّ ماله أخلده

ص: 57

98- زمینه مرگ با کفر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 55 - 15

15 - مال و اولاد فراوان منافقان ، زمینه گرایش آنان به کفر در هنگام مرگ

فلا تعجبک أمولهم . .. و تزهق أنفسهم و هم کفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 85 - 13

13 - منافقان ، علی رغم اظهار ایمان ، در حال کفر می میرند .

و تزهق أنفسهم و هم کفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 125 - 7

7 - بیماردلی و پلیدی باطن ، زمینه ساز مردن بر حال کفر است .

و أما الذین فی قلوبهم مرض . .. و ماتوا و هم کفرون

99- زمینه مرگ دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 14 - 4

4 - جنگاوران مؤمن ، در عرصه نبرد ، مجاری تحقق اراده خدا ( پیروزی قوای اسلام و مرگ و ذلت دشمنان ) هستند .

یعذبهم اللّه بأیدیکم و یخزهم و ینصرکم علیهم

خداوند پس از فرمان جنگ با دشمنان، نابودی و شکست آنان و پیروزی مؤمنان را به خود نسبت داد - با آنکه همه آنها نتیجه همان جنگ بود - از این مطلب استفاده می شود که اراده خدا در مورد انسانها، از راه افعال خود آنان تحقق می پذیرد.

100- زمینه مرگ یعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 85 - 2

2- یعقوب ( ع ) در اثر درد طاقت سوز فراق یوسف ( ع ) ، در معرض زمین گیر شدن و یا از دست دادن جان خویش بود .

قالوا تالله تفتؤا تذکر یوسف حتی تکون حرضًا أو تکون من اله-لکین

<حرض> به بیماری گفته می شود که بنیانش تباه شده و مشرف بر هلاکت باشد.

ص: 58

101- زمینه نجات از سختی مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 17

17 - < عن ابن عباس قال : قال رسول اللّه ( ص ) فی قوله < و من یتّق اللّه یجعل له مخرجاً > قال : من شبهات الدنیا و من غمرات الموت و من شدائد یوم القیامه ;

از ابن عباس نقل شده که رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند <و من یتّق اللّه یجعل له مخرجاً> فرمود:[خدا برای کسی که تقوای الهی داشته باشد] راه نجاتی از شبهات دنیا، دشواری های مرگ و سختی های قیامت قرار می دهد>.

102- زندگی پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 35 - 7

103- سختی مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 51 - 25

25- < عن أبی جعفر ( ع ) قال : الخلق الذی یکبر فی صدورکم الموت ;

از امام باقر(ع) [در بیان آیه فوق] روایت شده است: مراد از موجودی که در سینه هایتان سنگینی می کند، مرگ است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 18 - 8

8 - به گلو رسیدن جان انسان ها ، از شدت غم و اندوه هنگام مرگ

إذ القلوب لدی الحناجر ک-ظمین

برداشت یاد شده مبتنی بر این احتمال است که این دسته از آیات، مربوط به لحظات مرگ باشد; نه روز قیامت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 19 - 1

1- مرگ ، همراه با سختی و اضطراب و مایه بیهوشی و از خود بی خودی انسان

و جاءت سکره الموت

با توجه به معنای <سکره> و کاربرد آن برای مرگ، برداشت یاد شده به دست می آید.

ص: 59

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 29 - 2

2 - آمیخته شدن و جمع شدن مشکلات و سختی های دنیا و آخرت ، در لحظه مرگ برای محتضر

و التفّت الساق بالساق

کلمه <ساق> (در زبان عرب) گاهی استعاره از شدت و وخامت اوضاع است. بر این اساس مفسران گفته اند: مقصود از آن در آیه شریفه جمع شدن مشکلات فراق از دنیا با مشکلات آخرت است. و یا ترک اهل و عیال، مال و مقام از یک سو و روبه رو شدن با مشکل جدایی از دوستان و رفتن به دار غربت از جانب دیگر است.

104- سختی مرگ سست ایمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 27 - 1

1- سست ایمان های همدل با کافران ، دارای وضعیتی بس دشوار به هنگام جان کندن

فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه

105- سختی مرگ ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 18 - 11

11 - محرومیت ستمگران به هنگام دشواری مرگ از هرگونه یاری دوست و نزدیکان دلسوز خود و شفاعت شفیعان

ما للظ-لمین من حمیم و لا شفیع یطاع

106- سختی مرگ فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 84 - 10

10- از دست دادن خانواده ( زن و فرزندان ) ، مهم ترین رنج و ناراحتی انسان است .

فکشفنا ما به من ضرّ و ءاتین-ه أهله و مثلهم معهم

ص: 60

107- سختی مرگ منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 27 - 1

1- سست ایمان های همدل با کافران ، دارای وضعیتی بس دشوار به هنگام جان کندن

فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه

108- سختی مرگ همسر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 84 - 10

10- از دست دادن خانواده ( زن و فرزندان ) ، مهم ترین رنج و ناراحتی انسان است .

فکشفنا ما به من ضرّ و ءاتین-ه أهله و مثلهم معهم

109- سلامتی هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 33 - 6

6- نیاز انسان به سلامت و امنیت الهی ، حتی در لحظه مرگ

والسل-م علیّ . .. یوم أموت

مراد از سلامت هنگام مرگ، دور ماندن از وحشت، نومیدی، اضطراب و نظایر آن است که منکران خدا و معاد به آن گرفتار می شوند.

110- سلطه ملائکه مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 11 - 6

6 - سلطه فرشته مرگ بر انسان ، گریزناپذیر است .

ملک الموت الذی وکّل بکم

ص: 61

111- شدت اندوه هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 18 - 8

8 - به گلو رسیدن جان انسان ها ، از شدت غم و اندوه هنگام مرگ

إذ القلوب لدی الحناجر ک-ظمین

برداشت یاد شده مبتنی بر این احتمال است که این دسته از آیات، مربوط به لحظات مرگ باشد; نه روز قیامت.

112- شگفتی مرگ مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 51 - 5

5 - هنگامه مرگ مشرکان ، هنگامه ای دیدنی و عجیب است .

و لو تری إذ فزعوا

بر این احتمال که زمان فزع، زمان مرگ بوده و جواب <لو> چیز محذوفی مثل <لرأیت أمراً عجیباً> باشد، نکته یاد شده قابل استفاده است.

113- ظهور حقایق پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 94 - 8،9

8 - با فرارسیدن مرگ، مشرکان بر پوچی پندار خویش در مورد شفاعت معبودهای خود پی خواهند برد.

و ما نری معکم شفعاءکم الذین زعمتم أنهم فیکم شرکؤا . .. و ضل عنکم ما کنتم تزعمون

در لسان العرب آمده که یکی از معانی <ضل>، پنهان و غایب شد است. بنابراین معنی جمله <و ضل عنکم ... >، یعنی آنچه را شما می پنداشتید پس از مرگ شفاعت شما را خواهند کرد، غایب و پنهان گشته اند.

9 - چشمان آدمی با مرگ به روی حقایق گشوده خواهد شد.

و ضل عنکم ما کنتم تزعمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 77 - 5

5 - لحظه مرگ ، زمان ملاقات انسان با خدا و آشکار شدن حق برای اوست .

یوم یلقونه

مراد از <یوم یلقونه> می تواند مرگ باشد و همچنین می تواند قیامت باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

ص: 62

114- ظهور حقایق هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 99 - 7

7 - پی بردن انسان در هنگام مرگ ، به دست اندرکاری عوامل و کارگزاران الهی ( ملائکه ) در مرگ و حیات او

حتّی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون

کلمه <ارجعون> می تواند خطاب به خداوند بوده و جمع آمدن آن از باب تعظیم باشد. هم چنین می تواند بدان جهت باشد که انسان، در آن لحظه حضور ملائکه و کارآیی آنان را مشاهده می کند و با التجا به خدا، از آنان می خواهد که او را به دنیا بازگردانند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 19 - 3

3- سکرات مرگ ، زداینده ابهام از چهره حقایق هستی

و جاءت سکره الموت بالحقّ

بنابراین که باء در <بالحقّ> برای تعدیه باشد، برداشت بالا به دست می آید; یعنی، سکرات مرگ حق را می آورد و حقایق را خواه نا خواه بر انسان آشکار می سازد.

115- عالم پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 70 - 4

4 - عالمِ پس از مرگ ، عرصه بازگشت انسان ها به سوی خداوند است .

متع فی الدنیا ثم إلینا مرجعهم

116- عبرت از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 44 - 11،13

11- مرگ و میر آدمیان و انقراض جوامع و تمدن ها ، مایه عبرت انسان ها است .

أفلایرون أنّا نأتی الأرض ننقصها من أطرافها

13- عبرت نگرفتن کافران از مشاهده مرگ و میر آدمیان و انقراض جوامع و تمدن ها

أفلایرون أنّا نأتی الأرض ننقصها من أطرافها

ص: 63

117- عبرت از مرگ ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 93 - 13

13 - صحنه جان کندن ظالمان بزرگ، عبرت آموز و تماشایی است.

و لو تری إذ الظلمون فی غمرت الموت

118- عذاب هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 28 - 1،4،8

1- عذاب منافقان به هنگام مرگ ، معلول پیرویِ آنان از آنچه مورد خشم الهی است .

یضربون وجوههم و أدب-رهم . ذلک بأنّهم اتّبعوا ما أسخط اللّه

4- بیزاری از رضا و خشنودی خداوند ، موجب عذاب به هنگام مرگ

ذلک بأنّهم . .. کرهوا رضونه

8- عذاب به هنگام مرگ و حبط اعمال ، نتیجه عملکرد خود انسان است .

یضربون وجوههم و أدب-رهم . ذلک بأنّهم اتّبعوا... و کرهوا ... فأحبط أعم-لهم

از تعلیل موجود در آیه شریفه، استفاده می شود که منافق، خود با عملکرد خویش زمینه عذاب و حبط اعمالش را فراهم می آورد.

119- عقیده به حیات پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 104 - 10

10 - توحید در عبادت و اعتقاد به بقای انسان پس از مرگ ، دو پایه و اساس دین الهی است .

و لکن أعبد اللّه الذی یتوفیکم

120- علاقه به مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 6 - 4

4 - نترسیدن از مرگ و مشتاق لقای خدا بودن ، نشان اولیا و دوستان خداوند است .

فتمنّوا الموت

ص: 64

121- عمومیت مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 35 - 7

7- مرگ ، نیستی نبوده و حیات آدمی پس از مرگ تداوم خواهد یافت .

کلّ نفس ذائقه . .. و إلینا ترجعون

رجعت و بازگشت انسان به سوی خداوند پس از مرگ (إلینا ترجعون)، بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 65 - 9

9 - همه موجودات زنده و شعورمند آسمان ها و زمین ، دارای مرگ و رستاخیز

و ما یشعرون أیّان یبعثون

ضمیر نایب فاعل در <یبعثون> مربوط به <من فی السماوات و الأرض> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 87 - 11

11 - مرگ و رستاخیز ، حقیقتی عام و دربرگیرنده تمامی موجودات شعورمند آسمان و زمین

ففزع من فی السم-وت و من فی الأرض . .. و کلّ أتوه

بنابراین فرض که در آیه فوق، هم مرگ لحاظ شده باشد و هم رستاخیز و به عبارت دیگر مراد از <ینفخ فی الصور> هم نفخه اولی باشد و هم نفخه ثانیه، تعبیر <من فی السماوات و من فی الأرض> و نیز عبارت <و کلّ أتوه داخرین> می رساند که حکم بیان شده در آیه، اختصاص به موجوداتی خاص ندارد; بلکه همه موجودات هستی مشمول آن حکم می باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 57 - 1

1 - مرگ ، سرنوشت حتمی همه است .

کلّ نفس ذائقه الموت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 30 - 1

1 - مرگ ، قانونی عام و استثناناپذیر در میان انسان ها ; حتی پیامبران الهی

إنّک میّت و إنّهم میّتون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 65

16 - زمر - 39 - 68 - 3

3 - مرگ و رستاخیز ، حقیقتی عام و در برگیرنده تمامی موجودات شعورمند آسمان ها و زمین و نه مخصوص انسان ها

و نفخ فی الصور فصعق من فی السم-وت و من فی الأرض . .. ثمّ نفخ فیه أُخری فإذا هم ق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 8 - 1

1 - مرگ ، سرنوشتی حتمی و اجتناب ناپذیر برای انسان ها

قل إنّ الموت . .. فإنّه مل-قیکم

122- عوامل تأخیر مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 41 - 11

11 - امکان تأخیر مرگ با دعای خالصانه

أو أتتکم الساعه . .. فیکشف ما تدعون إلیه

برداشت فوق بر این اساس است که مراد از <الساعه> هنگام مرگ و جان کندن باشد.

123- عوامل ترس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 7 - 5

5 - دستاورد زشت و ظلم و ستم یهودیان ، سبب ترس و هراس آنان از مرگ

و لایتمنّونه أبدًا بما قدّمت أیدیهم و اللّه علیم بالظ-لمین

124- عوامل مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 61 - 6،7،8،11

6 - با فرارسیدن زمان مرگ هر کس، سفیران خداوند جان آدمیان را می گیرند.

حتی إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا

7 - فرشتگانی غیر از مأموران حفاظت آدمی، وظیفه قبض روح وی را بر عهده دارند. *

حتی إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا

ص: 66

در صورتی که فرشتگان محافظ همان قابضان روح باشند، مناسبتر آن بود که با ضمیر به آنان اشاره می شد. گزینش <رسلنا> به جای ضمیر قرینه تفاوت ملائکه حافظ با ملائکه قابض است.

8 - فرشتگانی متعدد وظیفه قبض روح هر یک از آدمیان را به عهده دارند. *

حتی إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا

<رسل>، جمع رسول، و بر بیشتر از دو نفر دلالت دارد. از سوی دیگر مضمون آیه این است که برای هر شخصی که مرگش فرامی رسد، <رسل> حضور پیدا می کنند. بنابراین قابضان روح آدمی بیش از دو نفرند.

11 - اسباب و عوامل مرگ و حیات آدمی منحصراً تحت اراده قاهر خداوند و در اختیار اوست.

و هو القاهر فوق عباده . .. توفته رسلنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 85 - 7

7- رنج ها و غصه های شدید ، فرساینده توان جسمی آدمی و هلاک سازنده وی

قالوا تالله تفتؤا تذکر یوسف حتی تکون حرضًا أو تکون من اله-لکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 99 - 7

7 - پی بردن انسان در هنگام مرگ ، به دست اندرکاری عوامل و کارگزاران الهی ( ملائکه ) در مرگ و حیات او

حتّی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون

کلمه <ارجعون> می تواند خطاب به خداوند بوده و جمع آمدن آن از باب تعظیم باشد. هم چنین می تواند بدان جهت باشد که انسان، در آن لحظه حضور ملائکه و کارآیی آنان را مشاهده می کند و با التجا به خدا، از آنان می خواهد که او را به دنیا بازگردانند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 44 - 4

4 - تأثیر غیر خدا در روند مرگ و حیات ، در طول اراده و قدرت خداوند است ; نه مستقل از او .

و أنّه هو أمات و أحیا

با توجه به این که اسباب و عوامل طبیعی - و حتی خود انسان ها - در شکل گیری مرگ و حیات به نوعی مؤثراند، انحصار یافتن میراندن و زنده کردن به خداوند، از آن جهت است که اراده الهی، حاکم بر نظام مرگ و حیات است و دیگران - هر نقشی که دارند - در پرتو اراده الهی و به افاضه و تدبیر او دارای آن نقش هستند.

125- عوامل مؤثر در مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 10 - 9،10

9 - ترس و وحشت زیاد ، ممکن است که انسان را به حال مرگ در آورد .

ص: 67

إذ جاءوکم . .. و إذ زاغت الأبص-ر و بلغت القلوب الحناجر

10 - قلب ، نقش اساسی در حیات و مرگ آدمی دارد .

و بلغت القلوب الحناجر

126- عوامل نجات از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - همزه - 104 - 4 - 1

1 - مؤثر دانستن ثروت ، در جاودانگی و رهایی از نابودی و مرگ ، پنداری نادرست و ناروا است .

أخلده . کلاّ

حرف <کلاّ>، مخاطب را از پذیرش گفتارهای بیان شده در جملات پیش، بازمی دارد.

127- غافلان از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 23 - 2

2 - کافران ، بی اعتنا به مرگ ، قبر و قیامت خود و بی توجّه به نشانه های خدا در خلقت خویش

کلاّ

<کلاّ> می تواند برای ردع و باز داشتن از توهّمی باشد که آیات پیشین، زمینه ساز پیدایش آن بود و آن این که با وجود زمینه های توجّه به خداوند در آفرینش انسان از نطفه تا زمان مرگ و دفن او، ممکن نیست کسی در کفر بماند. <کلاّ> دلالت دارد که نباید چنین پنداشت، زیرا افرادی با وجود تمام این نشانه ها، بر کفر خود اصرار ورزیدند.

128- غفلت از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 19

19 - حیات دنیا و لذّت های آن ، غافل کننده انسان از رسیدن مرگ و نابودی آن لذّت ها و خوشیها

کلّ نفس ذائقه الموت . .. و ما الحیوه الدّنیآ الّا متاع الغرور

از تذکّر به رسیدن مرگ، علی رغم آگاهی همگان از آن، و سپس فریبنده خواندن حیات دنیا، معلوم می شود که مصداق بارز فریبندگی دنیا، غافل نمودن انسانها از مرگ و نابودی لذّتهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 68

12 - مؤمنون - 23 - 15 - 4

4 - انسان ها ، شدیداً در معرض غفلت از مرگ خویش اند .

ثمّ إنّکم بعد ذلک لمیّتون

تأکیدهای مکرر در آیه فوق (إنّ، لام و جمله اسمیه) می تواند بیانگر مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 129 - 5

5 - غفلت از مرگ و پندار جاودانگی در دنیا ، عامل روی آوری عادیان به کاخ سازی ، تجمل گرایی و بیهودگی

أتبنون . .. تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّکم تخلدون

تعبیر <لعلّکم تخلدون> بیانگر این معنا است که: کار شما طوری است که گویا از مرگ و ناپایداری زندگی دنیوی، غافل شده اید و می پندارید که همیشه در این دنیا خواهید ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 146 - 5

5 - سرزنش ثمودیان از سوی صالح ( ع ) به خاطر غفلت آنان از مرگ و بی توجهی به ناپایدار بودن امکانات دنیایی

أتترکون فی ما ه-هنا ءامنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 30 - 3

3 - غفلت شدید کافران و مشرکان ، از مرگ و حیات پس از آن ( قیامت )

إنّک میّت و إنّهم میّتون

ضمیر <إنّهم> به مشرکان و کافران باز می گردد. طرح مسأله رحلت آنان - که با تأکید همراه است (إنّک و إنّهم)- و غیر قابل انکاربودن این حقیقت، می تواند گویای غفلت شدید مشرکان و کافران از مسأله مرگ باشد; گو این که آنان منکر حقیقت یاد شده اند.

129- فاصله مرگ با قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 16 - 3

3 - وجود فاصله میان مرگ تا رستاخیز انسان

ثمّ إنّکم یوم القی-مه تبعثون

به کارگیری <ثمّ> در آیه فوق - که برای تراخی و فاصله زمانی است - بیانگر این برداشت می باشد.

ص: 69

130- فاصله مرگ تا قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 103 - 4

4 - فاصله مرگ تا روز قیامت ، فاصله ای اندک و ناچیز در دیدگاه حاضران صحنه قیامت

یتخ-فتون بینهم إن لبثتم إلاّعشرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 22 - 6

6 - وجود فاصله ، بین مرگ انسان ها و برپایی قیامت

فأقبره . ثمّ إذا شاء أنشره

حرف <ثمّ>، بیانگر برداشت یاد شده است.

131- فرار از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 243 - 7

7 - از مرگ نمی توان گریخت .

الم تر الی الّذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم اللّه موتوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 78 - 3

3 - مرگ گریزی ، از موانع شرکت در جهاد

فلمّا کتب علیهم القتال . .. یخشون النّاس ... این ما تکونوا یدرککم الموت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 67 - 5

5- انسان ها ، فطرتاً از مرگ و نیستی گریزان بوده و علاقه مند به بقا هستند .

و إذا مسّکم الضرّ ضلّ من تدعون إلاّ إیّاه

از اینکه خداوند فرموده است: <وقتی انسانها احساس خطر جدّی می کنند، تنها رو به سوی او می آورند تا آنها را از مرگ نجات دهد> حکایت از آن دارد که آنان علاقه مند به بقا و گریزان از مرگ هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 16 - 5

5 - انسان ها ، از مرگ گریزان اند .

ص: 70

إن فررتم من الموت أو القتل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 17 - 6

6 - فرار از معرکه مرگ آور باعث نمی شود که شخص ، از تیررس اراده خداوند خارج شود .

إن فررتم من الموت . .. من ذا الذی یعصمکم من اللّه إن أراد بکم سوءًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 19 - 5

5- انسان ، همواره گریزان و روی گردان از لحظه مرگ خویش

ذلک ما کنت منه تحید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 86 - 5

5 - انسان ، اگر تحت تدیبر الهی قرار نداشته باشد ، باید بتواند با مرگ مبارزه کند .

فلولا إن کنتم غیر مدینین

132- فرار منافقان مدینه از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 16 - 3،6

3 - منافقان شرکت کننده در غزوه احزاب ، درصدد فرار از جهاد ، به منظور نجات خود بودند .

قل لن ینفعکم الفرار

6 - منافقان حاضر در غزوه احزاب ، برای نجات از مرگ و یا کشته شدن ، تصمیم به فرار از جهاد گرفتند .

إن یریدون إلاّ فرارًا . .. إن فررتم من الموت أو القتل

133- فرار یهود از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 95 - 2

2 - گریز یهود از آرزوی مرگ ، نشانه نادرستی ادعای آنان ( بهشتی بودنشان ) است .

فتمنوا الموت إن کنتم صدقین. و لن یتمنوه أبداً

ص: 71

134- فرعون هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 40 - 9

9 - سرزنش فرعون نسبت به خویش ، در واپسین لحظات زندگی کفرآلود خود *

فنبذن-هم فی الیمّ و هو ملیم

در صورتی که واژه <ملیم> به معنای ملامت کردن (متعدی) باشد، برداشت بالا به دست می آید. یعنی: <و هو ملیم نفسه>.

135- فلسفه فرار از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 95 - 6

6 - گریز باور داران به قیامت از مرگ و ناپسند شمردن آن ، به خاطر ارتکاب گناهان و ترس از عذاب اخروی است .

و لن یتمنوه أبداً بما قدمت أیدیهم

<باء> در <بما قدمت> سببیه است. بنابراین جمله <لن یتمنوه ...> گویای این حقیقت است که گناهان از عوامل ترس از مرگ است. گفتنی است که چون جمله فوق درباره باورداران به خدا و قیامت است، علت یاد شده مخصوص آنان می باشد.

136- فلسفه مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 28 - 9

9 - از حضرت علی ( ع ) روایت شده است : < . . . إنما أراد اللّه جل ذکره بالموت إعزاز نفسه و إذلال خلقه و قرأ < و کنتم أموتاً فأحیاکم ثم یمیتکم ثم یحییکم . . . ;

. .. همانا خداوند با قرار دادن مرگ ]برای بشر[ اراده فرموده که عزت خود و زبونی خلقش را نشان دهد. سپس این آیه را تلاوت فرمود: <کنتم أموتاً فأحیاکم ثم یمیتکم ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 60 - 5

5 - مرگ ، نشانه ناتوانی خداوند از زنده نگه داشتن مردم نیست ; بلکه تقدیری حکیمانه است .

نحن قدّرنا بینکم الموت و ما نحن بمسبوقین

آیه شریفه درصدد بیان این حقیقت است که وجود مرگ در میان انسان ها، نشانگر این نیست که عواملی بیرون از اراده الهی آنان را از میان می برد و خداوند با این که می خواهد که آنها را زنده نگه دارد، آن عوامل بر اراده او غلبه پیدا می کنند. خدا مغلوب

ص: 72

چیزی واقع نمی شود; بلکه مرگ تقدیری حکیمانه از سوی او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 61 - 1

1 - جایگزین کردن نسلی به جای نسل دیگر ، فلسفه مقدر شدن مرگ از سوی خداوند برای انسان ها

نحن قدّرنا بینکم الموت . .. علی أن نبدّل أمث-لکم

جمله <علی أن نبدّل> مربوط به تقدیر مرگ در آیه پیش است; یعنی، ما بر این اساس که امثال شما (نسل های بعد) را جایگزین شما گردانیم، مرگ را تقدیر کرده ایم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 86 - 1

1 - تقدیر مرگ از سوی خداوند ، به منظور کیفر و پاداش دادن به آدمیان در سرای دیگر ( جهان آخرت )

نحن قدّرنا بینکم الموت . .. فلولا إن کنتم غیر مدینین

برداشت یاد شده با توجه به تفریع <فلولا إن کنتم> بر <نحن قدّرنا بینکم الموت> است. کلمه <مدینین> می تواند مشتق از <دین> (جزا) باشد; یعنی، <إن کنتم غیر مجزیین>. و نیز می تواند مشتق از <دان السلطان الرعیه إذا ساسهم و تعبدهم> باشد; چنان که برخی از مفسران این را گفته اند. برداشت بالا با توجه به معنای اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 2 - 4

4 - تقدیر مرگ و حیات ، برای آزمودن انسان ها است .

الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم

137- قانونمندی مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 11 - 9

9 - زمان مرگ همه انسان ها مشخص و تحت حاکمیت قوانین معیّنی است .

و لو یعجل اللّه للناس الشر . .. لقضی إلیهم أجلهم

از این که کیفر دادن خدا، منجر به مرگ کافران می شود و همین، سبب شده که مجازات آنان به تأخیر بیفتد، استفاده می شود که خداوند برای پایان زندگی انسانها زمان خاصی را مقرر فرموده است; یعنی، آن را تحت ضابطه و قانونی قرار داده است که پس و پیش شدن در آن راه ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 19 - 4

ص: 73

4- پدیده مرگ در زندگی انسان ، براساس حکمت و به دور از پوچی و بیهودگی

و جاءت سکره الموت بالحقّ

مراد از <بالحقّ> می تواند این باشد که پدیده مرگ اصولاً پدیده ای است به حق و بایسته و این گونه نیست که فاقد حکمت باشد.

138- کافران پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 28 - 11

11- کافران پس از مرگ ، به کلی منکر اعمال زشت دنیوی خویش می شوند .

الک-فرین . الذین تتوفّ-هم المل-ئکه ... ما کنّا نعمل من سوء

139- کافران و مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 98 - 5

5- مرگ در دیدگاه کافران ، پایان زندگی انسان است .

و قالوا أءذا کنّا عظ-مًا و رف-تًا أءنَّا لمبعوثون خلقًا جدیدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 11 - 8

8 - مرگ ، بر خلاف تصور کافران نابودی نیست ، بلکه رخدادی هدف دار و به منظور حضور انسان ها در پیشگاه پروردگار است .

و قالوا أءذا ضللنا فی الأرض . .. قل یتوفّیکم ملک ... ثمّ إلی ربّکم ترجعون

140- کافران هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 88 - 21

21 - کافران در آستانه مرگ ، عذاب دردناک الهی را مشاهده خواهند کرد .

فلایؤمنوا حتی یروا العذاب الألیم

برداشت فوق مبتنی بر این است که الف و لام <العذاب> - که برای عهد ذهنی است - اشاره به عذاب برزخی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 74

9 - ابراهیم - 14 - 27 - 17

17- < عن أبی عبدالله ( ع ) قال : إن المؤمن إذا أُخرج من بیته شیّعته الملائکه إلی قبره . . . و إن کان کافراً خرجت الملائکه تشیّعه إلی قبره تلعنونه . . . ثمّ یدخل علیه ملکا القبر . . . فیقولان له : من ربّک ؟ فیتلجلج و یقول : قد سمعت الناس یقولون فیقولان له : لادریت و یقولان له : ما دینک ؟ فیتلجلج فیقولان له : لادریت و یقولان له : من نبّیک ؟ فیقول : قد سمعت الناس یقولون فیقولان له لادریت و یسأل عن إمام زمانه . . . و هو قول الله عزّوجلّ : < . . . و یضلّ الله الظالمین و یفعل الله ما یشاء > ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: آن گاه که [جنازه] مؤمن را از منزلش بیرون می برند، ملائکه او را تا قبرش تشییع می کنند . .. و اگر کافر باشد فرشتگان او را تا قبرش تشییع و لعنت می کنند ... سپس دو فرشته قبر، بر او وارد می شوند ... پس به او می گویند: پروردگارت کیست؟ پس او [در پاسخ] مردد می شود و می گوید: شنیده ام مردم [این گونه] می گویند. پس به او می گویند: [آیا] ندانستی؟ به او می گویند دینت چیست؟ باز مردد می شود و آنان به او می گویند: [آیا] ندانستی؟ پس به او می گویند: پیامبر تو کیست؟ پس پاسخ می دهد: شنیده ام که [این گونه] مردم می گویند. پس به او می گویند [آیا ]ندانستی؟ و از او درباره امام زمانش سؤال می کنند: ... و این سخن خداوند عزّوحلّ است: ... یضلّ الله الظالمین و یفعل الله ما یشاء>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 2 - 2

2- آرزوی عمیق کافران به تسلیم شدن در برابر قرآن ، به هنگام مواجهه با عذاب الهی یا مرگ

تلک ءای-ت الکت-ب و قرءان مبین . ربما یودّ الذین کفروا لو کانوا مسلمین

محتمل است که متعلق <کفروا> قرآن باشد که در آیه قبل آمده است و آرزوی کفار به تسلیم بودن، بنابر قاعده، باید پس از مواجهه با حادثه ای باشد که رهایی از آن ممکن نیست و آن همانا عذاب می باشد.

141- کیفر با مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 30 - 12

12 - یهود و نصارا ، به دلیل اعتقاد شرک آمیزشان ( فرزند خدا خواندن عزیر و مسیح ) مستحق کیفر مرگ

و قالت الیهود عزیر ابن اللّه . .. قتلهم اللّه أنی یؤفکون

142- کیفیت مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 21 - 4،10

4 - چگونگی مرگ و زندگی انسان ، در گرو چگونگی اعمال او است .

اجترحوا السیّئات أن نجعلهم کالذین ءامنوا و عملوا الص-لح-ت سواء محیاهم و مماتهم

10 - بازتاب ایمان و عمل صالح ، در زندگی و مرگ انسان

ص: 75

أن نجعلهم کالذین ءامنوا . .. محیاهم و مماتهم

143- گناهکاران هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 201 - 2

2 - استمرار دشمنی مجرمان با قرآن و وحی ، تا لحظه مرگ

لایؤمنون به حتّی یروا العذاب الألیم

مراد از مشاهده عذاب دردناک، می تواند لحظه مرگ کافران و حق ستیزان باشد.

144- متقین پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 32 - 11

11- متقین ، پس از مرگ پیوسته در آسایش و سلامتی اند .

المتّقین . الذین تتوفّ-هم المل-ئکه طیّبین یقولون سل-م علیکم

145- مربی ملائکه مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 11 - 7

7 - فرشته مرگ ، خود تحت تدبیر خداوند است .

الذی وکّل بکم

مجهول آمدن فعل <وکّل> دلالت می کند که خود وی، دارای اراده مستقلی نیست و دیگری او را گمارده است و او، همانا خداوند است.

146- مرگ ابلیس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 38 - 4،5

4- < یحیی بن أبی العلاء . . . ان رجلاً دخل علی أبی عبدالله ( ع ) فقال : أخبرنی عن قول الله عزّوحلّ لأبلیس < فإنک من المنظرین إلی یوم الوقت المعلوم > قال : . . . و یوم الوقت المعلوم یوم ینفخ فی الصور نفخه واحده فیموت ابلیس ما بین النفخه

ص: 76

الأولی و الثانیه ;

یحیی بن أبی العلاء روایت کرده است : شخصی وارد بر امام صادق(ع) شد و گفت : مرا از سخن خدای عزّ و جلّ که به ابلیس فرمود : <فإنک من المنظرین إلی یوم الوقت المعلوم> خبر ده، حضرت فرمود: مراد از روز وقت معلوم، روزی است که [هنوز فقط] یک بار در صور دمیده شده; پس ابلیس بین دمیدن اول و دوم می میرد. ..>.

5- < عن أبی عبدالله ( ع ) فی قول الله تبارک و تعإلی < فأنظرنی إلی یوم یبعثون . قال فإنک من المنظرین إلی یوم الوقت المعلوم > قال : یوم الوقت المعلوم یوم یذبحه رسول الله ( ص ) علی الصخره التی فی بیت المقدس ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند تبارک و تعالی <فأنظرنی إلی یوم یبعثون . قال فإنک من المنظرین إلی یوم الوقت المعلوم> روایت شده است که فرمود: روز وقتِ معین، روزی است که رسول خدا(ص) ابلیس را روی صخره ای که در بیت المقدس است، ذبح می کند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 81 - 5

5 - پایان عمر آدمی در دنیا ، پایان حیات ابلیس و سرآغاز مرگ او است .

من المنظرین . إلی یوم الوقت المعلوم

147- مرگ از آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 23 - 7

7- مرگ و حیات ، از آیات خداوند است .

و إنا لنحن نحی و نمیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 42 - 15

15 - < حیات و مرگ > و < خواب و بیداری > ، در بردارنده آیات متعدد خداوند و جلوه های گوناگون قدرت او

اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها . .. فیمسک ... و یرسل الأُخری ... إنّ فی ذلک لأی-ت

جمع آمدن <آیات> می رساند که آیه و نشانه بودن <حیات و مرگ> و <خواب و بیداری>، از جهات مختلف و گوناگون است.

148- مرگ اصحاب کهف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 21 - 23،24

23- اصحاب کهف - پس از دیدار مردم با آنان - در همان غار ، به صورت اجسادی بی جان درآمدند .

ص: 77

فقالوا ابنوا علیهم بنی-نًا

24- اطمینان مردم ، به مرگ اصحاب کهف ، پس از کشف اقامت گاه آنان

فقالوا ابنوا . .. لنتّخذنّ علیهم مسجدًا

تصمیمی که بازدید کنندگان از اصحاب کهف، پس از دیدار با آنان گرفتند (ابنوا علیهم . ..)، حاکی از آن است که به مرگ آنان اطمینان یافتند.

149- مرگ امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 134 - 7

7 - هر جامعه و امتی ، دارای حیات ، مرگ و شخصیتی مستقل

تلک أمه قد خلت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 141 - 7

7 - هر جامعه و امتی دارای حیات ، مرگ و شخصیتی مستقل

تلک أمه قد خلت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 49 - 7

7 - هر جامعه ای ، جدا از افرادش ، دارای حقیقتی مستقل و از مرگ و زندگی ویژه برخوردار است .

لکل أمه أجل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 43 - 5

5 - افول پذیری تمدن ها ، هشداری است به ملت های مغرور و غافل از خدا .

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونًا ءاخرین . ما تسبق من أُمّه أجلها و ما یستئخرون

150- مرگ انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 134 - 2

2 - همه انسان ها ، حتی پیامبران بزرگ ، در دنیا باقی نمانده و به سرای دیگر خواهند رفت .

ص: 78

تلک أمه قد خلت

از معانی خلو (مصدر خلت) گذشتن و سپری شدن است و در اینجا کنایه از مردن می باشد. یاآوری درگذشت پیامبران صرف یک خبر نیست; زیرا همگان بدان آگاهند; بلکه هدف از آن توجه دادن مخاطبان به این حقیقت است که: اگر مرگ سراغ پیامبران آمده شما را نیز رها نخواهد کرد، از آن غافل نباشید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 141 - 2

2 - همه انسان ها حتی پیامبران بزرگ در دنیا باقی نمانده و به سرای دیگر خواهند رفت .

تلک أمه قد خلت

برای روشن شدن برداشت فوق به آیه 134 ذیل برداشت شماره 2 مراجعه شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 1،3

1 - حضرت محمّد ( ص ) ، تنها ، رسول خداست و همچون دیگر پیامبران الهی ، مرگ را ملاقات خواهد کرد .

و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرّسل افاین مات او قتل

جمله <قد خلت . .. > (رسولانی پیش از او بودند و از دنیا رفتند)، کنایه از این است که محمّد (ص) نیز همانند دیگر پیامبران از دنیا خواهد رفت ; یا با مرگ طبیعی و یا با شهادت.

3 - پایان پذیری پیام رسولان الهی ، یا با مرگ و یا با شهادت ایشان ، پندار باطل برخی از مسلمانان صدر اسلام

و ما محمّد الّا رسول . .. افاین مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 6

6 - مسیح ( ع ) نیز همانند دیگر پیامبران الهی ، انسانی فناپذیر

ما المسیح ابن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل

یادآوری رحلت پیامبرانی در گذشته تاریخ پس از توصیف مسیح(ع) به رسالت، اشاره به امکان مرگ و رحلت برای مسیح(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 40 - 9

9- پیامبران نیز همانند دیگر انسان ها وفات می کنند .

أو نتوفینّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 59 - 2،6

2- راه و روش پیامبران پس از رحلتشان ، پیوسته مورد بی مهری و تضییع نااهلان قرار می گرفت .

فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلوه واتبعوا الشهوت

ص: 79

6- ضایع کردن نماز و پیروی از شهوات ، ریشه اصلی انحرافات پس از رحلت پیامبران

فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلوه واتبعوا الشهوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 8 - 3،6

3- پیامبران مانند دیگر انسان ها ، از حیات جاوید در دنیا برخوردارنبودند .

و ما جعلن-هم جسدًا . .. ما کانوا خ-لدین

6- مرگ ، سرنوشت گریزناپذیر حتی برای پیامبران

و ما کانوا خ-لدین

151- مرگ انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 1،2،3

1 - هیچ کس ، جز به فرمان خدا نمی میرد .

و ما کان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه

2 - تمام انسان ها دارای عمری معیّن و زمان مرگشان در علم الهی ، مشخّص است .

و ما کان لنفس ان تموت . .. کتاباً مؤجّلا

3 - مرگ انسان ، سنّت تغییرناپذیر الهی

و ما کان لنفس ان تموت . .. کتاباً مؤجّلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 9

9 - بقای انسان ، پس از مرگ

بل احیآء عند ربّهم یرزقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 26

26 - مرگ انسان ، به مشیّت و اراده الهی است .

و توفّنا مع الابرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 14 - 15

15 - نبود فاصله زمانی بین مرگ تمامی انسان ها و آغاز قیامت

ص: 80

فاغرینا بینهم العداوه و البغضاء إلی یوم القیمه

بقای مسیحیان تا روز قیامت، حاکی ازنبود فاصله بین قیامت و مرگ انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 17 - 9

9 - حیات و مرگ مسیح ( ع ) و مادرش مریم و تمامی اهل زمین ، در قبضه قدرت خداوند

قل فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک . .. و من فی الأرض جمیعاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 2 - 8،11

8 - اراده و قضای الهی حاکم بر پیدایش و مرگ آدمی

هو الذی خلقکم . .. ثم قضی أجلا و أجل مسمی عنده

11 - مطالعه در آفرینش انسان و مرگ و حیات وی، زداینده تردید در یگانگی خداوند

هو الذی خلقکم من طین ثم قضی أجلا . .. ثم أنتم تمترون

از جمله <ثم أنتم تمترون>، که بیان استبعاد هر گونه تردید در یگانگی خداوند پس از توجه به مضامین صدر آیه است، چنین برمی آید که بعد از این توجه، علی القاعده نباید تردیدی در توحید و اعتقاد بدان وجود داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 62 - 3

3 - حکم نافذ و لازم الاجرا در آفرینش و حیات و مرگ انسان، تنها از آن خداوند است.

و یرسل علیکم . .. ثم ردوا إلی الله مولیهم الحق ألا له الحکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 94 - 2

2 - آدمی با مرگ، هر آنچه را خداوند در دنیا به او ارزانی داشته بود، رها می سازد.

و ترکتم ما خولنکم وراء ظهورکم

<تخویل> به معنای اعطا و تملیک است و مراد از <خولناکم> نعمتهایی است که خداوند در دنیا به آدمی ارزانی فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 66 - 4

4 - تجلی ربوبیت خدا در آفرینش و در مرگ و حیات مجدد انسان ها

و هو الذی أحیاکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 15 - 3

ص: 81

3 - مرگ و انتقال از نشأه دنیا به آخرت ، حلقه ای از مراحل خلقت و تقدیر حیات انسان

ثمّ انّکم بعد ذلک لمیّتون

با توجه به این که آیات فوق، در مقام بیان سیر تکاملی آفرینش انسان می باشد، مسأله مرگ می تواند نه به عنوان صرفاً یک هشدار; بلکه به عنوان حلقه ای مرتبط با حلقه های پیشین باشد.

152- مرگ انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 134 - 2

2 - همه انسان ها ، حتی پیامبران بزرگ ، در دنیا باقی نمانده و به سرای دیگر خواهند رفت .

تلک أمه قد خلت

از معانی خلو (مصدر خلت) گذشتن و سپری شدن است و در اینجا کنایه از مردن می باشد. یاآوری درگذشت پیامبران صرف یک خبر نیست; زیرا همگان بدان آگاهند; بلکه هدف از آن توجه دادن مخاطبان به این حقیقت است که: اگر مرگ سراغ پیامبران آمده شما را نیز رها نخواهد کرد، از آن غافل نباشید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 141 - 2

2 - همه انسان ها حتی پیامبران بزرگ در دنیا باقی نمانده و به سرای دیگر خواهند رفت .

تلک أمه قد خلت

برای روشن شدن برداشت فوق به آیه 134 ذیل برداشت شماره 2 مراجعه شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 25 - 1،4

1 - زمین عرصه حیات و مرگ آدمیان

قال فیها تحبون و فیها تموتون

4 - انسانها پس از سپری کردن زمان حضورشان در زمین و مرگ همگان، به مکانی دیگر منتقل خواهند شد.

و لکم فی الأرض مستقر و متع إلی حین . .. و منها تخرجون

برداشت فوق بر این اساس است که مراد از <منها تخرجون> اخراج از کره زمین و انتقال به مکانی دیگر باشد. گفتنی است که چون مخاطبان آیه همه انسانها هستند، اخراج از زمین و انتقال به مکانی دیگر پس از مرگ همگان و سپری کردن مدت زمانی است که <إلی حین> بدان اشاره داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 50 - 1

1 - میراندن انسان ها و گرفتن جان ایشان ، از مأموریت های فرشتگان

ص: 82

و لو تری إذ یتوفی الذین کفروا الملئکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 20 - 1

1- میراندن انسان ها و خلق انسانهایی جدید به جای آنان ، کار دشواری برای خداوند نیست .

إن یشأ یذهبکم و یأت بخلق جدید . و ما ذلک علی الله بعزیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 61 - 15

15- به محض فرا رسیدن اجل مقرر انسان های ظالم ، آنان بدون درنگ و بدون شتاب خواهند مرد .

فإذا جاء أجلهم لایستئخرون ساعه و لایستقدمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 70 - 11

11- آفرینش و مرگ و اعطای دانش و سلب آن از انسان ، جلوه ای از علم و قدرت الهی است .

و الله خلقکم ثمّ یتوفّ-کم . .. إن الله علیم قدیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 55 - 4

4 - مرگ و معاد ، سرنوشت همه انسان ها است .

و فیها نعیدکم و منها نخرجکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 44 - 17

17- میراندن انسان ها و نابود کردن جوامع و تمدن ها ، دلیل قدرت بی مانند و شکست ناپذیر خداوند است .

أنّا نأتی الأرض ننقصها من أطرافها أفهم الغ-لبون

زیر سؤال بردن و نفی کردن پیروزی و چیرگی کافران در برابر قدرت الهی (أفهم الغالبون)، پس از طرح مسأله مرگ و میر انسان ها به وسیله خداوند، می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 11 - 4

4 - مرگ ، سرنوشت همه انسان ها است .

اللّه یبدؤا الخلق ثمّ یعیده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 83

14 - روم - 30 - 40 - 9

9 - مرگ انسان ها ، از آیات الهی است .

اللّه الذی . .. ثمّ یمیتکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 50 - 3

3 - میان وقوع صیحه و فریاد سهمگین و مرگ و انقراض نسل بشر در دنیا ، هیچ فاصله ای نخواهد بود .

صیحه وحده تأخذهم . .. فلایستطیعون توصیه و لا إلی أهلهم یرجعون

ناتوانی بشر از هرگونه توصیه و سفارش و یا مراجعه به کسان خود - با شنیدن صیحه و فریاد سهمگین - حاکی از حقیقت یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 59 - 1

1 - انسان ها ، تنها یک بار در زندگی دنیا با مرگ رو به رو می شوند .

إلاّ موتتنا الأُولی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 68 - 3

3 - مرگ و رستاخیز ، حقیقتی عام و در برگیرنده تمامی موجودات شعورمند آسمان ها و زمین و نه مخصوص انسان ها

و نفخ فی الصور فصعق من فی السم-وت و من فی الأرض . .. ثمّ نفخ فیه أُخری فإذا هم ق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 21 - 1،12

1 - مرگ ، سرنوشت محتوم همه انسان ها است .

ثمّ أماته

12 - وجود نشانه های خداشناسی ، در مراحل پیدایش تا مرگ انسان

ما أکفره . من أیّ شیء خلقه ... ثمّ أماته فأقبره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 22 - 7

7 - قدرت خداوند بر آفرینش انسان ها ، تنظیم توانمندی های آنان ، هدایت تکوینی و نیز میراندن و به گور افکندن آنها ، دلیل قدرت او بر زنده ساختن آنان در قیامت است .

خلقه فقدّره . ثمّ السبیل یسّره . ثمّ أماته فأقبره . ثمّ إذا شاء أنشره

ص: 84

153- مرگ اولیاء الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 64 - 12

12 - ابو حمزه ثمالی گوید : < قلت لأبی جعفر ( ع ) : ما یصنع باحد [ نا ] عند الموت ؟ قال : . . . ألا أبشرک یا أبا حمزه فقلت : بلی جعلت فداک ، فقال : إذا کان ذالک اتاه رسول اللّه ( ص ) و علی ( ع ) معه . . . فقال له رسول اللّه : . . . هلمَّ الینا فما امامک خیر لک ممّا خلّفت ; أمّا ما کنت تخاف فقد أمنته و أمّا ما کنت ترجو فقد هجمت علیه ، أیت ها الروح أخرجی إلی روح اللّه و رضوانه ، فیقول له علیّ ( ع ) مثل قول رسول اللّه ( ص ) ثم قال : یا أبا حمزه ألا أخبرک بذلک من کتاب اللّه ؟ قوله : < الذین آمنوا و کانوا یتقون لهم البشری فی الحیوه الدنیا و فی الأخره ;

به امام باقر (ع) عرض کردم: هنگام مرگ با افراد [ما] چه می کنند؟ حضرت فرمود: . .. آیا بشارت ندهم تو را ای اباحمزه؟ عرض کردم چرا فدای تو شوم. فرمود: آن گاه که مرگ فرارسد، رسول خدا(ص) در حالی که علی (ع) با اوست ... [در کنار محتضر حاضر می شود. ]پس رسول خدا (ص) می فرماید: ... بیا به سوی ما آن چه در پیش رو داری بهتر است برای تو از آنچه برجای گذاشتی ; اما از آنچه می ترسیدی امان یافتی و آنچه را امید داشتی بر آن دست یافتی. ای روح! برای رسیدن به راحتی و خشنودی خدا خارج شو. پس علی (ع) نیز سخنی مانند سخن رسول خدا (ص) می گوید. سپس امام باقر (ع) فرمود: ای اباحمزه! آیا تو را به همین مطلب از کتاب خدا خبر ندهم؟ [و آن] سخن خداوند است: <الذین آمنوا و کانوا یتقون لهم البشری فی الحیوه الدنیا و فی الأخره>.

154- مرگ با شکنجه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 50 - 5

5 - مرگ کافران کشته شده در جنگ بدر با شکنجه و عذابی سخت از سوی فرشتگان مرگ

إذ یتوفی الذین کفروا الملئکه یضربون وجوههم و أدبرهم

از مصادیق مورد نظر برای <الذین کفروا>، به دلیل وقوع آیه مورد بحث در پی آیات مربوط به جنگ بدر، کافرانی هستند که در آن نبرد به قتل رسیدند.

155- مرگ با فسق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 84 - 13،15

13 - نفاق و کفر و مرگ در حال فسق ، مایه محرومیت از فیض نماز و دعای اهل ایمان

و لاتصل . .. إنهم کفروا باللّه و رسوله و ماتوا و هم فسقون

15 - انحراف از مسیر حق و مردن در حال فسق ، فرجام شوم منافقان

و ماتوا و هم فسقون

ص: 85

156- مرگ با کفر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 162 - 3

3 - کفرپیشگانی که بدون توبه می میرند ، برای همیشه به عذاب اخروی گرفتار می شوند .

خلدین فیها لایخفف عنهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 18 - 4،5

4 - خداوند ، کسانی را که کافر از دنیا بروند ، نخواهد بخشید .

و لیست التّوبه للّذین . .. و لا الّذین یموتون و هُم کفّار

5 - خداوند برای گناهکارانی که توبه را تا آستانه مرگ تأخیر انداخته و کسانی که کافر بمیرند ، عذاب دردناکی آماده کرده است .

و لیست التّوبه للّذین . .. و لا الّذین یموتون و هُم کفّار اولئک اعتدنا لهم عذابا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 55 - 14

14 - منافقان ، علی رغم ادعای ایمان ، در حال کفر می میرند .

و تزهق أنفسهم و هم کفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 85 - 14

14 - مال و اولاد فراوان منافقان ، موجب گرایش آنان به کفر در هنگام مرگ

و تزهق أنفسهم و هم کفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 125 - 6

6 - مردن بر حال کفر ، فرجام شوم منافقان استهزاکننده آیات قرآن

و أما الذین فی قلوبهم مرض . .. و ماتوا و هم کفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 28 - 2،21

2- کافرانی که با حالت ظلم به نفس ( کفر ) از دنیا بروند ، در قیامت گرفتار خواری و ذلت خواهند شد .

إن الخزی الیوم و السوء علی الک-فرین . الذین تتوفّ-هم المل-ئکه ظالمی أنفسهم

ص: 86

21- کافرانی که با حالت کفر از دنیا می روند ، همواره در دنیا در مسیر نادرست بوده و مرتکب اعمال زشت می شوند .

ما کنّا نعمل من سوء بلی إن الله علیم بما کنتم تعملون

دو عبارت <ما کنّا نعمل> و <ما کنتم تعملون> دلالت بر ماضی استمراری دارد. عبارت اول سخن کافران است که با آن به کلی منکر ارتکاب عمل زشت هستند و عبارت دوم جواب به آنهاست که بر استمرار عمل زشت آنها دلالت می کند.

157- مرگ بی تقوایان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 4 - 4

4 - رهاکنندگان عبادت خدا ، تقوای الهی و اطاعت از پیامبران ، در معرض عذاب الهی و مرگ زودرس قرار دارند .

أن اعبدوا اللّه . .. و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی

158- مرگ پاکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 32 - 7

7- آنانی که در حال پاکی قبض روح می شوند ، مورد استقبال ملائکه قرار می گیرند .

الذین تتوفّ-هم المل-ئکه طیّبین یقولون سل-م علیکم

159- مرگ پیش از موعد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 133 - 9

9 - اگر خداوند بخواهد نسلی از آدمیان را قبل از موعد طبیعی خود نابود می سازد و نسلهای دیگری را جایگزین آن می کند.

إن یشأ یذهبکم و یستخلف من بعدکم ما یشاء

چون آمد و شد نسلها امری عادی و طبیعی است، جمله <إن یشأ . ..> باید بیان امری خلاف عادت و سیر طبیعی باشد. از موارد محتمل آن است که نسلی قبل از درنگ عادی خود از صحنه تاریخ حذف و نابود گردد.

160- مرگ تدریجی انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 41 - 3

ص: 87

3- خداوند ، آدمیان را به تدریج می میراند و از میان می برد .

أولم یروا أنَّا نأتی الأرض ننقصها من أطرافها

161- مرگ جامعه کافر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 185 - 8

8 - خداوند جوامع کفرپیشه را به اندیشه در امکان نزدیک بودن مرگ و هلاکتشان فراخواند .

أو لم ینظروا فی . .. أن عسی أن یکون قد اقترب أجلهم

162- مرگ جن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 25 - 12

12 - جنیان نیز همانند انسان ها دارای زندگی ، مرگ و نابودی اند .

فی أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 18 - 6

6- جن ، موجودی دارای شعور ، تکلیف ، مرگ و معاد ، همانند انسان

حقّ علیهم القول فی أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

قرار گرفتن <جن> در کنار <انس>، به عنوان امت هایی که برخی از آنان مشمول کیفر حتمی الهی شده اند، می رساند که: اولاً جن مانند انسان دارای شعور و تکلیف است; زیرا بدون آن کیفر معنا ندارد و ثانیاً آنان نیز دارای مرگ و معاداند; زیرا برای انکار معاد، کیفر شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 28 - 6

163- مرگ جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 134 - 7

ص: 88

7 - هر جامعه و امتی ، دارای حیات ، مرگ و شخصیتی مستقل

تلک أمه قد خلت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 141 - 7

7 - هر جامعه و امتی دارای حیات ، مرگ و شخصیتی مستقل

تلک أمه قد خلت

164- مرگ جهنمیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 14 - 4

4 - تکذیب کنند قیامت ، در آتش دوزخ همواره در حال مرگ و زندگی بوده و به دفعات بی شمار می میرند و زنده می شوند .

لاتدعوا الیوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا کثیرًا

از دیدگاه مفسران، این که به کافران گفته می شود: <درخواست هلاکت بار خود را بسیار تکرار کنند> یا به خاطر این است که آنان به دفعات زنده می شوند، و باز می میرند. پس باید برای هر بار زنده شدن و عذاب شدن، درخواست مرگ کنند و یا به این سبب است که عذاب الهی کافران متعدد و گوناگون است. پس باید آنان برای هر یک از آنها، درخواست مرگ کنند. برداشت یاد شده مبتنی بر دیدگاه اول است.

165- مرگ خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 27 - 11

11- لحظه مرگ ، لحظه آغاز عذاب منافقان و خیانتکاران به اسلام

فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه یضربون وجوههم و أدب-رهم

166- مرگ در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 64 - 5

5 - آخرت ، سراسر حیات و زندگی است و مرگ و نیستی ، در آن راه ندارد .

و إنّ الدار الأخره لهی الحیوان

ص: 89

تعبیر <الحیوان> (عین حیات) نشان می دهد که آخرت، حیات محض است.

167- مرگ در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 74 - 7،11

7 - دوزخیان در دوزخ نخواهند مرد - تا عذاب را درک نکنند - و نه مانند زندگان خواهند بود .

فإنّ له جهنّم لایموت فیها و لایحیی

مراد از <حیاه> در <لایحیی> به قرینه <لایموت فیها> حیاتی است که بر مرگ ترجیح داشته باشد و حیات اهل دوزخ، چون مایه افزایش عذاب است، از مرگ - که پایان دهنده عذاب است - ناگوارتر و منفورتر می باشد.

11 - < عن أبی سعید الخدری : إنّ رسول اللّه ( ص ) خطب فأتی علی ه-ذه آیه < إنّه من یأت ربّه مجرماً فإنّ له جهنّم لایموت فیها و لایحیی > فقال رسول اللّه ( ص ) : أمّا أهلها الذین هم أهلها ، فإنّهم لایموتون فیها و لایحیون ، و أمّا الذین لیسوا بأهلها فإنّ النار تمیتهم إماته ثمّ یقوم الشفعاء فیشفعون ;

از ابوسعید خدری روایت شده که رسول خدا(ص) خطبه خواند، تا به این آیه رسید <إنّه من یأت ربّه مجرماً فإنّ له جهنّم لایموت فیها و لایحیی>. پس آن حضرت فرمود: ساکنان جهنم - که سزاوار آن هستند - در آن جا نه می میرند و نه زندگی دارند. اما کسانی که سزاوار جهنم نیستند پس آتش، آنان را یک بار می میراند، آن گاه شفیعان به پاخاسته و آنان را شفاعت می کنند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 77 - 10

10 - مرگ و فنا ، در دوزخ راه ندارد .

لیقض علینا ربّک . .. إنّکم م-کثون

168- مرگ در حج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 203 - 13

13 - حج گزاری که در ایام تشریق بمیرد ، آمرزیده است .

فمن تعجّل فی یومین فلا اثم علیه

امام صادق (ع) درباره آیه <فمن تعجّل . ..>، فرمود: یعنی من مات قبل ان یمضی، فلا اثم علیه

_______________________________

کافی، ج 4، ص 521، ح 10 ; نورالثقلین، ج 1، ص 201، ح 740.

ص: 90

169- مرگ در زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 26 - 1،3،4

1 - زمین ، محل و جایگاه مناسب برای زندگی و مرگ انسان های بسیار

کفاتًا . أحیاءً و أموتًا

تنوین <أحیاءً و أمواتاً>، برای تعظیم است و مراد از آن تکثیر می باشد.

3 - آفرینش زمین ، برای حیات و مرگ انسان ها ، جلوه قدرت و عظمت الهی است .

ألم نجعل الأرض کفاتًا . أحیاءً و أموتًا

4 - < حَمّاد بن عیسی عن أبی عبداللّه ( ع ) أنّه نظر إلی المقابر ، فقال : یا حمّاد ه-ذه کِفاتُ الأموات و نظر إلی البیوت فقال : ه-ذه کفاتُ الأحیاء ثمّ تلا [ ه-ذه الآیه ] < ألم نجعل الأرض کفاتاً . أحیاءً و أمواتاً > ;

حمّادبن عیسی از امام صادق(ع) روایت کرده که آن حضرت، نگاهی به قبرستان انداخت و فرمود: ای حمّاد! این کفاتِ مردگان است و نگاهی به خانه ها انداخت و فرمود: این کفاتِ زنده ها است. سپس این آیه را تلاوت فرمود: <ألم نجعل الأرض کفاتاً . أحیاءً و أمواتاً>.

170- مرگ در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 11 - 3

3 - وجود عالم برزخ ( عالم پس از دنیا و پیش از برپایی قیامت ) و زنده شدن و مردن انسان ها در آن عالم *

قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین

در این که مقصود از دو مردن و دو زنده شدن چیست؟ میان مفسران چند دیدگاه وجود دارد: مهم ترین آنها، دو نظریه است: 1- زنده شدن در عالم برزخ و قیامت و مردن در دنیا و عالم برزخ; 2- مرگ در آغاز تکوین انسان، پیش از دمیده شدن روح در وجود وی و مردن در پایان عمر و زنده شدن با دمیدن روح در انسان و زنده شدن در قیامت. این حقیقت در سوره <بقره> چنین یاد شده است: <و کنتم أمواتاً فأحیاکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم ثمّ إلیه ترجعون>. برداشت یاد شده مبتنی بر دیدگاه نخست است.

171- مرگ در هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 100 - 10،19

10 - خداوند ، تضمین کننده پاداش کسانی که در مسیر هجرت با مرگ مواجه شوند .

و من یخرج من بیته مهاجراً الی اللّه و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی اللّ

19 - سفر برای شناخت رهبر ، هجرت در راه خدا و مرگ در آن سفر ، در پی دارنده پاداش الهی است .

و من یخرج من بیته مهاجراً الی اللّه و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی اللّ

ص: 91

امام صادق (ع) درباره کسی که در سفر برای شناخت رهبر از دنیا برود فرمود: انّ اللّه عزّ و جل یقول: و من یخرج من بیته مهاجراً الی اللّه و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی اللّه. .. .

_______________________________

اصول کافی، ج 1، ص 378، ح 2 ; نورالثقلین، ج 1، ص 540، ح 522.

172- مرگ رهبران شرک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 34 - 5

5- پیشگویی قرآن از پیروزی اسلام و مرگ سران شرک و کفر ، قبل از وفات پیامبر ( ص )

أفإیْن متّ فهم الخ-لدون

همزه در <أفإن> استفهام انکاری و متضمن معنای نفی است. بنابراین پیام اصلی آیه چنین می شود: نه چنین است که او (پیامبر(ص)) <بمیرد و شما زنده باشید و به مدت طولانی بمانید; بلکه حقیقت عکس این است، او می ماند و شما ای سران کفر پیش از او خواهید مرد.

173- مرگ رهبران کفر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 34 - 5

5- پیشگویی قرآن از پیروزی اسلام و مرگ سران شرک و کفر ، قبل از وفات پیامبر ( ص )

أفإیْن متّ فهم الخ-لدون

همزه در <أفإن> استفهام انکاری و متضمن معنای نفی است. بنابراین پیام اصلی آیه چنین می شود: نه چنین است که او (پیامبر(ص)) <بمیرد و شما زنده باشید و به مدت طولانی بمانید; بلکه حقیقت عکس این است، او می ماند و شما ای سران کفر پیش از او خواهید مرد.

174- مرگ زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 24 - 5

5 - زمین بدون آب ، مرده و موات است .

و ینزّل من السماء ماء فیحیی به الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 92

15 - یس - 36 - 33 - 4

4 - زمین ، دارای مرگ و حیات است .

و ءایه لهم الأرض المیته أحیین-ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 5 - 6

6 - زمین ، دارای مرگ و حیات

فأحیا به الأرض بعد موتها

175- مرگ زودرس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 243 - 9

9 - مرگ زودرس ، جزا و فرجام گُریزندگان از پیکار در راه خداوند

الم تر الی الّذین . .. فقال لهم اللّه موتوا ... و قاتلوا فی سبیل اللّه

با توجّه به ارتباط این آیه و آیه بعد می توان گفت، ترک شهر و دیار از سوی یادشدگان، به خاطر گریز از میدان نبرد بوده است و خداوند با یادآوری آن واقعه، به مسلمانان هشدار می دهد که مبادا همانند آن فراریان، نبرد را ترک کنند و به مرگ زودرس <موتوا> گرفتار شوند.

176- مرگ سلیمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 14 - 1،2،13

1 - مرگ سلیمان ( ع ) ، آن گاه بر جنیان خدمت گزار وی آشکار شد که موریانه ها عصای او را خوردند و آن حضرت بر زمین افتاد .

فلمّا قضینا علیه الموت ما دلّهم علی موته إلاّ دابّه الأرض تأکل منسأته فلمّا خرّ

<منسأه> به معنای عصا است (مفردات راغب) و <دابّه الأرض> از باب اضافه شیء به فعلش می باشد. <أرض> نیز در این آیه - از باب <علم یعلم> - به معنای خوردن است و یا <ارضه> به معنای کرمی است که از زمین وارد چوب و تخته می شود (مفردات راغب).

2 - مرگ سلیمان ( ع ) به قضای الهی بود .

فلمّا قضینا علیه الموت

13 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : . . .ولّی سلیمان مدبراً إلی محرابه فقام فیه متّکئاً علی عصاه فقبض روحه من ساعته ، قال فجعلت الجن و الإنس یخدمونه و یسعون فی أمره بما کانوا و هم یظنّون أنّه حیّ . . . حتّی دبّت الأرضه من عصاه فأکلت منسأته

ص: 93

فانکسرت و خرّ سلیمان إلی الأرض أفلاتسمع لقوله عزّوجلّ : فلمّا خرّ تبیّنت الجنّ أن لو کانوا یعلمون الغیب ما لبثوا فی العذاب المهین ;

از امام صادق(ع) روایت شده: . ..سلیمان(ع) به محل عبادت خود روی آورد و در آن جا تکیه زنان بر عصای خود ایستاد. در همان لحظه قبض روح شد و جن و انس همان گونه که موظف بودند، او را خدمت می کردند و در امور او می کوشیدند و گمان می کردند زنده است ... تا این که موریانه عصای او را خورد. آن عصا شکست و سلیمان(ع) بر زمین افتاد آیا نمی شنوی قول خدای عزّوجلّ را (فلمّا خرّ تبیّت الجنّ...)>.

177- مرگ ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 93 - 12،18

12 - مجازات اخروی ستمکاران بزرگ از نخستین لحظات احتضار و مرگ آغاز خواهد شد.

و لو تری إذ الظلمون فی غمرت الموت

18 - جان کندن ستمگران، همراه با تمسخر ملائکه قبض روح نسبت به آنان و بیان عجز آنان برای رهایی از مرگ است.

أخرجوا أنفسکم الیوم تجزون عذاب الهون

178- مرگ عزرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 35 - 9

9- < عن أبی عبداللّه ( ع ) ( فی قوله تعالی ) : < کلّ نفس ذائقه الموت > قال : إنّه یموت أهل الأرض حتّی لایبقی أحد ثمّ یموت أهل السماء . . . فیقال من بقی ؟ فیقول ( ملک الموت ) : یا ربّ لم یبق إلاّ ملک الموت فیقال له متّ یا ملک الموت فیموت ;

از امام صادق(ع) در باره آیه شریفه: <کلّ نفس ذائقه الموت> روایت شده که فرمود: تمام اهل زمین می میرند; به طوری که احدی باقی نمی ماند، سپس اهل آسمان می میرند. آن گاه پرسیده می شود چه کسی باقی مانده است؟ ملک الموت می گوید: پروردگارا! احدی باقی نمانده مگر فرشته مرگ، پس به او گفته می شود ای فرشته مرگ! بمیر و او می میرد>.

179- مرگ عزیر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 259 - 5،10،15،22

5 - خداوند ، عزیر را میراند و پس از صد سال وی را زنده کرد تا پاسخی باشد به پرسش وی از چگونگی زنده شدن مردگان

قال انّی . .. فاماته اللّه مائه عام ثمّ بعثه

ص: 94

10 - گمان عزیر از مرگ طولانی ( صد سال ) خود ، به درنگ یکروزه یا کمتر از آن

قال کم لبثت قال لبثتُ یوماً او بعض یوم

15 - مرگ صد ساله عزیر و حیات وی پس از آن ، شاهد و نشانه ای است برای همگان بر زنده شدن مردگان در رستاخیز

قال انّی یحیی هذه اللّه . .. و لنجعلک ایهً للنّاس

22 - میرانده شدن عزیر و زنده شدن وی پس از صد سال و سالم ماندن خوردنی و آشامیدنی او از فساد و حیات مجدد الاغش ، پرتویی از قدرت مطلق الهی

فلمّا تبیّن له قال اعلم انّ اللّه علی کلّ شیء قدیر

180- مرگ عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 4 - 4

4 - رهاکنندگان عبادت خدا ، تقوای الهی و اطاعت از پیامبران ، در معرض عذاب الهی و مرگ زودرس قرار دارند .

أن اعبدوا اللّه . .. و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی

181- مرگ عمران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 10

10 - زنده نبودن عمران ، آن زمان که همسرش ، فرزند خویش را نذر پروردگار کرد . *

اذ قالت امرات عمران ربّ انّی نذرت لک ما فی بطنی محرّراً

زیرا مادر با وجود پدر، معمولا چنین تصمیمی را نسبت به فرزند اتخاذ نمی کند.

182- مرگ عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 157 - 14

14 - پندار غلط و خلافگویی یهود ، در مورد تولد و مرگ حضرت عیسی ( ع )

قولهم علی مریم بهتناً عظیماً. و قولهم إنّا قتلنا المسیح ... ما لهم به من علم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 159 - 1،2

ص: 95

1 - همه اهل کتاب ، قبل از مرگ حضرت عیسی ( ع ) ، به او ایمان می آورند .

و إن من أهل الکتب إلاّ لیؤمننّ به قبل موته

کلمه <ان> نافیه است و کلمه <احد> که مبتدای جمله است، حذف شده ; یعنی (ان احد من اهل الکتاب . ..) و ضمیر در موته می تواند به <عیسی> ارجاع داده شود و می تواند به <احد> برگردانده شود، برداشت فوق مبتنی بر احتمال اول است. گفتنی است بنابراین احتمال مراد از <اهل کتاب> کسانی از آنان هستند که زمان ظهور وی را درک می کنند.

2 - حضرت مسیح ( ع ) پس از حضور مجدد در بین امت خویش ، خواهد مرد .

إلاّ لیؤمننّ به قبل موته

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 17 - 9

9 - حیات و مرگ مسیح ( ع ) و مادرش مریم و تمامی اهل زمین ، در قبضه قدرت خداوند

قل فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک . .. و من فی الأرض جمیعاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 7

7 - روا بودن مرگ برای مسیح ( ع ) نشانه خدا نبودن وی

قالوا إنّ اللّه هو المسیح . .. الا رسول قد خلت من قبله الرسل

جمله <قد خلت من قبله الرسل> که اشاره به امکان رحلت و مرگ مسیح(ع) دارد، برهانی برای رد پندار الوهیت آن حضرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 33 - 8

8- حضرت عیسی ( ع ) همانند دیگر انسان ها ، دارای تولد ، مرگ و رستاخیز و خود معترف به آن است .

یوم ولدت و یوم أموت و یوم أُبعث حیًّا

183- مرگ فرزند ایوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 84 - 9

9- از دست دادن خانواده ( زن و فرزندان ) ، مهم ترین رنج و ناراحتی ایوب ( ع ) بود .

أنّی مسّنی الضرّ . .. فکشفنا ما به من ضرّ و ءاتین-ه أهله و مثلهم معهم

برداشت یاد شده مبتنی بر این است که جمله <آتیناه أهله. ..> عطف بر <فکشفنا...> باشد. در این صورت ذکر <آتیناه أهله...> از باب ذکر خاص بعد از عام و مفید اهمیت و عظمت خواهد بود; زیرا از دست دادن خانواده، خودْ <ضرّ> است.

ص: 96

184- مرگ فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 25 - 4

4 - عذاب اخروی فرعون ، از زمان مرگ او آغاز شده است . *

فأخذه اللّه نکال الأخره

فعل <أخذ> ماضی و حاکی از تحقق عذابی است که به <نکال الأخره> توصیف شده است. این احتمال نیز وجود دارد که قطعی بودن عذاب آینده، سبب ماضی آوردن <أخذ> باشد.

185- مرگ قبل از پیری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 67 - 10

10 - برخی از انسان ها ، پیش از رسیدن به مرحله پیری ، زندگی را به درود گفته ، از دنیا خواهند رفت .

ثمّ لتکونوا شیوخًا و منکم من یتوفّی من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 5 - 20

20- برخی از انسان ها ، پیش از رسیدن به مرحله پایانی پیری ( أرذل العمر ) زندگی را به درود گفته و از دنیا می روند .

و منکم من یتوفّی و منکم من یردّ إلی أرذل العمر

186- مرگ کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 17

17 - مرگ برای کافران بهتر از زندگی است .

و لا یحسبنّ الّذین کفروا انّما نملی لهم خیر لانفسهم

امام باقر (ع): الموت خیر [ل-] . .. الکافر ... لانّ اللّه یقول ... <و لا یحسبنّ الّذین کفروا انّما نملی لهم خیر لانفسهم انّما نملی لهم لیزدادوا اثماً>.

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 206، ح 155 ; نورالثقلین، ج 1، ص 413، ح 445.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 50 - 8

ص: 97

8 - کافران پس از جان کندن پر مشقت به عذاب و آتشی سوزان ( عذاب برزخ ) گرفتار خواهند شد .

و ذوقوا عذاب الحریق

امر به چشیدن عذاب حریق (ذوقوا عذاب الحریق)، دلالت بر وجود بالفعل آن عذاب دارد. و چون این جمله به هنگام گرفتن جان کافران گفته می شود، معلوم می شود که کافران پس از مردن به عذاب گرفتار خواهند شد و این همان عذاب برزخی است. گفتنی است <ذوقوا ... > به تقدیر <یقولون لهم> سخن ملائکه با کافران به هنگام گرفتن جان آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 28 - 9،10

9- کافران به هنگام مرگ ، تسلیم و منقاد می شوند .

الک-فرین . الذین تتوفّ-هم المل-ئکه ... فألقوا السلم

10- کافران ، به هنگام مرگ دچار وحشت و ترس می شوند .

الک-فرین . الذین تتوفّ-هم المل-ئکه ... فألقوا السلم

تسلیم شدن کافران به هنگام مرگ به قرینه <ما کنا نعمل من سوء> - که در مقام دفاع بیان شده است - می تواند مشعر به نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 99 - 8

8 - < عن الصادق ( ع ) . . . إذا مات الکافر شیّعه سبعون ألفاً من الزبانیه إلی قبره و انّه لیناشد حاملیه بصوت یسمعه کلّ شیء إلاّ الثقلان . . . و یقول : < رّب ارجعون لعلّی أعمل صالحاً فیما ترکت < فتجیبه الزبانیه کلاَّ إنّها کلمه أنت قائلها ;

از امام صادق(ع) روایت شده است : هنگامی که کافری می میرد، هفتاد هزار فرشته عذاب او را به سوی قبرش می برند و آن کافر با صدای بلند - که تمام موجودات غیر از انس و جن می شنوند - تشییع کنندگان را قسم می دهد . ..و می گوید: <ربّ ارجعون لعلّی أعمل صالحاً فیما ترکت>. پس فرشتگان عذاب به او جواب می دهند: هرگز! این کلامی است که تو گوینده آنی>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 34 - 1

1- مرگ کافران مخالف راه خدا در حال کفر ، مایه محرومیت ابدی از عفو و رحمت الهی

إنّ الذین کفروا و . .. فلن یغفر اللّه لهم

مرگ کافران مخالف راه خدا در حال کفر، مایه محرومیت ابدی از عفو و رحمت الهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 45 - 5،6

5 - فرجام شوم و هلاکت بار ، درکمین کافران [ در دنیا ، هنگام مرگ و یا در آخرت ]

یل-قوا یومهم الذی فیه یصعقون

تعبیر <الذی فیه یصعقون> (روزی که در آن بیهوش خواهند افتاد)، نشان دهنده سختی حال کافران به هنگام واقعه عذاب است. گفتنی است که مراد از روز عذاب، می تواند روز عذاب استیصال، یا روز عذاب قیامت و یا هنگام مرگ باشد.

ص: 98

6 - لحظه مرگ ، لحظه آغاز مجازات کافران

فذرهم حتّی یل-قوا یومهم الذی فیه یصعقون

در صورتی که <یومهم. ..> به معنای لحظه مرگ باشد; معنای آیه چنین می شود: رهایی و آزادی کافران در زندگی دنیوی است و مرگ، پایانی بر این رهایی می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 46 - 2

2 - مرگ ، لحظه کوتاه شدن دست کافران از تدبیر های خویش و نقطه های امید

فیه یصعقون . یوم لایغنی عنهم کیدهم شیئًا

در صورتی که <یومهم الذی. ..> در آیه قبل، نظر به لحظه مرگ داشته باشد، برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 17 - 2

2 - کشته شدن و مرگ ، سزاوارترین فرجام برای کفرپیشگان

قتل الإنس-ن ما أکفره

کفر در <ما أکفره> مطلق است و هر کفری، حتی ترک عبادت را نیز شامل است. البته به قرینه آیات بعد - که به بیان تدبیر خداوند پرداخته و در مقابل منکران این حقیقت موضع گیری کرده است - بارزترین مصداق مورد نظر از آن، انکار ربوبیت خداوند است.

187- مرگ کافران در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 50 - 5

5 - مرگ کافران کشته شده در جنگ بدر با شکنجه و عذابی سخت از سوی فرشتگان مرگ

إذ یتوفی الذین کفروا الملئکه یضربون وجوههم و أدبرهم

از مصادیق مورد نظر برای <الذین کفروا>، به دلیل وقوع آیه مورد بحث در پی آیات مربوط به جنگ بدر، کافرانی هستند که در آن نبرد به قتل رسیدند.

188- مرگ گریزی یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 7 - 4

4 - گریزان بودن یهود از مرگ ، نشان دروغین بودن ادعای آنان ( این که آنان دوستان و اولیای خدا هستند ) .

ص: 99

إن زعمتم أنّکم أولیاء للّه . .. إن کنتم ص-دقین . و لایتمنّونه أبدًا

189- مرگ گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 75 - 10

10- عذاب الهی در دنیا و یا فرا رسیدن مرگ و قیامت ، پایان مهلت خداوند به گمراهان

حتّی إذا رأوا ما یوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعه

<الساعه> در اغلب موارد استعمال در قرآن، به معنای <قیامت> است; ولی در این آیه چون سخن از پایان مهلت است و پایان مهلت نیز همان مرگ است، مراد از <الساعه> قیامت با تمام مقدمات آن خواهد بود.

190- مرگ گناهکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 75 - 7

7- لحظه مرگ ، سرآغاز کیفر اخروی مجرمان

لأذقن-ک ضعف الحیوه و ضعف الممات

برداشت فوق، از تعبیر <ممات> به جای <آخرت> و <قیامت> استفاده شده است; یعنی، عذاب دو چندان در ایام مرگ خواهد بود چه در قیامت و چه پیش از آن.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 21 - 7

7 - زندگی و مرگ مؤمنان نیک کردار ، غیرقابل قیاس با زندگی و مرگ گناه پیشگان

أم حسب الذین اجترحوا السیّئات أن نجعلهم کالذین ءامنوا و عملواالص-لح-ت سواء محیاه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 28 - 2

2- عذاب گنه کاران به هنگام مرگ ، نمود خشم الهی بر آنان

یضربون وجوههم و أدب-رهم . ذلک بأنّهم اتّبعوا ما أسخط اللّه

<ذالک> اشاره به <یضربون. ..> است; یعنی، عذاب هنگام مرگ، نتیجه و نمود سخط و خشم خداوند است.

ص: 100

191- مرگ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 1،2،4،8

1 - حضرت محمّد ( ص ) ، تنها ، رسول خداست و همچون دیگر پیامبران الهی ، مرگ را ملاقات خواهد کرد .

و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرّسل افاین مات او قتل

جمله <قد خلت . .. > (رسولانی پیش از او بودند و از دنیا رفتند)، کنایه از این است که محمّد (ص) نیز همانند دیگر پیامبران از دنیا خواهد رفت ; یا با مرگ طبیعی و یا با شهادت.

2 - پندار باطل برخی از پیروان پیامبر اسلام ( ص ) نسبت به فناناپذیری آن حضرت

و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرّسل افاین مات او قتل

گویا تذکر خداوند به اینکه محمّد (ص)، سمتی جز پیامبری ندارد و پیامبرانی پیش از او بودند و از دنیا رفتند، در ردّ چنین پنداری باشد.

4 - تزلزل روحیه برخی از پیکارگران احد ، بر اثر شایعه قتل پیامبر ( ص )

و ما محمّد الّا رسول . .. افاین مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم

8 - خطر واپسگرایی مردم صدر اسلام از مسیر رهبری ، پس از رحلت یا شهادت پیامبر ( ص )

و ما محمّد الّا رسول . .. افاین مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم

192- مرگ مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 7

7- مرگ در حال بارداری و یا پس از وضع حمل ، نمی توانست پایان بخش نگرانی های مریم ( س ) باشد .

ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا

<ه-ذا> در کلام مریم(س)، اشاره به اصل بارداری است نه آوارگی و تنهایی و سختی زایمان، زیرا پیدایش این امور به خواست خود مریم و برای رهایی از زخم زبان مردم بود، بنابراین او که از اتهام زنا، حتی پس از مرگ خود بیم داشت، رهایی از اتهام را در گرو مرگ پیش از بارداری می دید.

193- مرگ مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 97 - 6،7

6 - ناگواری حال مستضعفان سر باز زده از هجرت ، به هنگام مرگ *

قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین فی الارض

استفهام توبیخی <فیم کنتم> حکایت از حالت سخت گنهکاران مستضعف دارد.

ص: 101

7 - توبیخ و سرزنش مستضعفان سر باز زده از هجرت ، از سوی ملائکه به هنگام مرگ

قالوا کنّا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض اللّه واسعه فتهاجروا فیها

194- مرگ مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 94 - 5

5 - با مرگ بین آدمی و شریکان پنداری او برای خداوند جدایی خواهد افتاد.

لقد تقطع بینکم و ضل عنکم ما کنتم تزعمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 37 - 17

17 - مرگ، آغاز گرفتاری مشرکان و تکذیب کنندگان آیات الهی است.

حتی إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 54 - 1،3

1 - بین مشرکان و لذت های دنیوی شان ، پس از مرگ فاصله می افتد .

و حیل بینهم و بین ما یشتهون

این که مراد از <ما یشتهون> چیست احتمال های گوناگونی وجود دارد; از جمله آنها لذت ها و مال و اموال دنیایی است.

3 - با مرگ مشرکان ، فرصت ایمان آوردن از آنان گرفته شده و دیگر جایی برای آن نمی ماند .

و لو تری إذ فزعوا . .. و قالوا ءامنّا به ... و حیل بینهم و بین ما یشتهون

احتمال دارد مراد از <ما یشتهون> - به قرینه ذکر ایمان مشرکان با مشاهده عذاب و یا قیامت در آیات پیشین - علاقه به ایمان باشد.

195- مرگ معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 4 - 4

4 - رهاکنندگان عبادت خدا ، تقوای الهی و اطاعت از پیامبران ، در معرض عذاب الهی و مرگ زودرس قرار دارند .

أن اعبدوا اللّه . .. و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی

ص: 102

196- مرگ مکذّبان آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 37 - 17

17 - مرگ، آغاز گرفتاری مشرکان و تکذیب کنندگان آیات الهی است.

حتی إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم قالوا

197- مرگ ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 22

22 - مردن هر صاحب روحی ، حتّی ملائکه مقرّبین و حاملان عرش

کلّ نفس ذائقه الموت

امام صادق (ع) در تفسیر آیه فوق فرمود: انّه یموت اهل الارض حتّی لا یبقی احد ثمّ یموت اهل السّماء حتّی لا یبقی احد الّا ملک الموت و حمله العرش و جبرئیل و میکائیل . .. فیجئی ملک الموت حتّی یقوم بین یدی اللّه عزّ و جلّ ... فیقول (اللّه): انّی قد قضیت عل کلّ نفس فیها الرّوح الموت ... .

_______________________________

کافی، ج 3، ص 256، ح 25 ; نورالثقلین، ج 1، ص 419، ح 470.

198- مرگ منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 55 - 14

14 - منافقان ، علی رغم ادعای ایمان ، در حال کفر می میرند .

و تزهق أنفسهم و هم کفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 84 - 15

15 - انحراف از مسیر حق و مردن در حال فسق ، فرجام شوم منافقان

و ماتوا و هم فسقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 85 - 13

13 - منافقان ، علی رغم اظهار ایمان ، در حال کفر می میرند .

ص: 103

و تزهق أنفسهم و هم کفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 27 - 2،3،10،11،12

2- مرگ ، خط پایانی بر توطئه ها و هواپرستی عناصر سست ایمان منافق

قالوا للذین کرهوا . .. فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه

از ارتباط دو آیه، مطلب بالا قابل برداشت است; یعنی، سست ایمان های منافق، گرچه در دنیا به هر کاری دست می زنند; اما با مرگ - که به تمامی توطئه هاشان پایان خواهد داد - چه خواهند کرد.

3- کیفر سخت منافقان به هنگام مرگ ، براساس علم الهی به نهان کاری های خائنانه آنان

و اللّه یعلم إسرارهم . فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه

از ارتباط عبارت <فکیف إذا. ..> - که بیانگر کیفر سخت منافقان است - با ذیل آیه قبل (واللّه یعلم إسرارهم) استفاده می شود که علم و آگاهی خداوند، پشتوانه کیفر منافقان به هنگام مرگ شان، خواهد بود.

10- صورت و پشت منافقان همدل با کافران ، آماج ضربات ملائکه به هنگام مرگ

فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه یضربون وجوههم و أدب-رهم

11- لحظه مرگ ، لحظه آغاز عذاب منافقان و خیانتکاران به اسلام

فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه یضربون وجوههم و أدب-رهم

12- ضربات شکنجه بر صورت و پشت منافقان ، به هنگام مرگ ، نتیجه دورویی آنان با دین و مؤمنان *

إذا توفّتهم المل-ئکه یضربون وجوههم و أدب-رهم

برداشت بالا بدان احتمال است که تصریح به <وجوههم> و <أدبارهم>، اشاره به این باشد که، چون منافق دو چهره دارد و در هر دو چهره نیز خائن است; لذا از دو سو عذاب می شود.

199- مرگ موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 65 - 9

9 - همه موجودات زنده و شعورمند آسمان ها و زمین ، دارای مرگ و رستاخیز

و ما یشعرون أیّان یبعثون

ضمیر نایب فاعل در <یبعثون> مربوط به <من فی السماوات و الأرض> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 19 - 5

5 - نظام حیات و مرگ در جهان هستی ، دلیلی آشکار بر امکان معاد و احیای مجدد انسان ها است .

یخرج الحیّ من المیّت . .. و کذلک تخرجون

ص: 104

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 44 - 2

2 - مرگ و حیات موجودات ، جلوه ای از ربوبیت یگانه خداوند بر هستی است .

و أنّ إلی ربّک المنتهی . .. و أنّه هو أمات و أحیا

از ارتباط این آیه با آیه <و أنّ إلی رب-ّک المنتهی>، مطلب بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 27 - 8

8 - مرگ و فنای موجودات زنده ، نشانی از اقتدار یگانه پروردگار هستی

کلّ من علیها فان . و یبقی وجه ربّک

از این که خداوند پس از یادآوری فنای موجودات، خود را به وصف <ذوالجلال> توصیف کرده است; می توان مطلب بالا را استفاده کرد.

200- مرگ موجودات آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 87 - 11

11 - مرگ و رستاخیز ، حقیقتی عام و دربرگیرنده تمامی موجودات شعورمند آسمان و زمین

ففزع من فی السم-وت و من فی الأرض . .. و کلّ أتوه

بنابراین فرض که در آیه فوق، هم مرگ لحاظ شده باشد و هم رستاخیز و به عبارت دیگر مراد از <ینفخ فی الصور> هم نفخه اولی باشد و هم نفخه ثانیه، تعبیر <من فی السماوات و من فی الأرض> و نیز عبارت <و کلّ أتوه داخرین> می رساند که حکم بیان شده در آیه، اختصاص به موجوداتی خاص ندارد; بلکه همه موجودات هستی مشمول آن حکم می باشند.

201- مرگ مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 19

19 - مرگ مؤمن به دلیل اینکه راه رسیدنش به بهشت است ، برای او خیر می باشد .

و ما عند اللّه خیر للابرار

امام باقر (ع) فرمود: . .. الموت خیر للمؤمن لانّ اللّه یقول <و ما عند اللّه خیر للابرار>.

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 212، ح 178 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 333، ح 11.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 105

17 - جاثیه - 45 - 21 - 7

7 - زندگی و مرگ مؤمنان نیک کردار ، غیرقابل قیاس با زندگی و مرگ گناه پیشگان

أم حسب الذین اجترحوا السیّئات أن نجعلهم کالذین ءامنوا و عملواالص-لح-ت سواء محیاه

202- مرگ مهاجران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 58 - 4

4 - تضمین بهشت از سوی خدا ، برای آن دسته از مهاجران صدراسلام که تا آن زمان ( زمان نزول آیه فوق ) با مرگ طبیعی از دنیا رفته و یا به دست دشمن کشته شده بودند .

و الذین هاجروا فی سبیل اللّه ثمّ . .. لیرزقنّهم اللّه رزقًا حسنًا

203- مرگ همسر ایوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 84 - 9

9- از دست دادن خانواده ( زن و فرزندان ) ، مهم ترین رنج و ناراحتی ایوب ( ع ) بود .

أنّی مسّنی الضرّ . .. فکشفنا ما به من ضرّ و ءاتین-ه أهله و مثلهم معهم

برداشت یاد شده مبتنی بر این است که جمله <آتیناه أهله. ..> عطف بر <فکشفنا...> باشد. در این صورت ذکر <آتیناه أهله...> از باب ذکر خاص بعد از عام و مفید اهمیت و عظمت خواهد بود; زیرا از دست دادن خانواده، خودْ <ضرّ> است.

204- مرگ یحیی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 15 - 1،3،10

1- حضرت یحیی ( ع ) ، مشمول سلام ویژه خداوند به هنگام تولد ، مرگ و رستاخیز خود

و سل-م علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیّاً

3- یحیی ( ع ) به هنگام مرگ و در روز رستاخیز ، مصون از هرگونه رنج و عذاب

و سل-م علیه . .. یوم یموت و یوم یبعث حیًّا

<ولد> فعل ماضی و <یموت> مضارع است. این تغییر سیاق نشان می دهد که مفاد آیه، زمان حیات یحیی را منعکس می کند که خداوند در آن زمان از سلامتی او در میلاد خبر داده و سلامتی مرگ و رستاخیز او را تضمین کرده و نوید می دهد.

10- < عن أبی الحسن الرضا ( ع ) : إنّ أوحش ما یکون ه-ذا الخلق فی ثلاثه مواطن یوم یولد . . . و یوم یموت . . . و یوم یبعث . . .

ص: 106

و قد سلّم اللّه - عزّوجلّ- علی یحیی ( ع ) فی ه-ذه الثلاثه المواطن و آمن روعته فقال : < و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیّاً . . . > ;

از امام رضا(ع) روایت شده است: همانا وحشتناک ترین مواقع برای این خلق در سه موضع است: روزی که متولد می شود. .. و روزی که می میرد... و روزی که برانگیخته می شود... و خداوند سلام فرستاده است بر یحیی(ع) در این سه موضع و او را از وحشت آن مواضع ایمن ساخته و فرموده: <و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیّاً>...>.

205- مرگ یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 77 - 5

5- برادران یوسف بر$ این باور بودند که یوسف ( ع ) از میان رفته و نابود شده است .

فقد سرق أخ له من قبل

<من قبل> می تواند متعلق به <سرق> باشد. بر این اساس جمله <فقد سرق ...> چنین معنا می شود: او برادری داشت که پیش از این دزدی کرده بود. همچنین می تواند متعلق به مضمون <أخ له> باشد. بر این مبنا جمله چنین معنا می شود: او پیشتر برادری داشت که دزدی کرده بود. بر این فرض قید <من قبل> حاکی است که برادران یوسف می پنداشتند که یوسف(ع) از میان رفته است.

206- مستحقان مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 52 - 8

8 - منافقان متخلف از جنگ ، مستحق و سزاوار مرگ

نحن نتربص بکم . .. بعذاب من عنده أو بأیدینا

207- مشرکان و مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 49 - 3

3- مشرکان ، مرگ را به منزله نیستی و نابودی پنداشته و حیات پس از آن را مستبعد می شمردند .

أءذا کنّا عظ-مًا و رف-تًا أءنَّا لمبعوثون خلقًا جدیدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 107

17 - جاثیه - 45 - 24 - 7

7 - زندگی و مرگ در نگاه مشرکان ، پدیده ای طبیعی و بی ارتباط با اراده الهی و وجود خداوند

و ما یهلکنا إلاّ الدهر

208- مصونیت از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 68 - 5،6،12

5 - برخی از موجودات آسمان ها و زمین ، از مرگ ناشی از نفخ صور ایمن خواهند بود .

و نفخ فی الصور فصعق من فی السم-وت و من فی الأرض إلاّ من شاء اللّه

6 - تعلق مشیت الهی بر زنده ماندن برخی از موجودات شعورمند در جهان پس از نفخ صور

و نفخ فی الصور فصعق من فی السم-وت و من فی الأرض إلاّ من شاء اللّه

12 - < قال رسول اللّه ( ص ) : < و نفخ فی الصور فصعق من فی السماوات و من فی الأرض إلاّ من شاء اللّه > قالوا : یا رسول اللّه من ه-ؤلاء الذین استثنی اللّه ، قال : جبرئیل و میکائیل و ملک الموت و اسرائیل و حمله العرش . . . ;

از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: <و نفخ فی الصور. .. إلاّ من شاء اللّه>. [اصحاب] گفتند: ای رسول خدا! این کسانی که استثنا شده اند چه کسانی هستند؟ فرمود: جبرئیل، میکائیل، ملک الموت، اسرائیل و حاملان عرش هستند...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 56 - 4

4- ایمنی از مرگ ، حلاوت بخش نعمت های بهشتی برای متقین

لایذوقون فیها الموت إلاّ الموته الأُولی

از این که پس از ذکر نعمت های بهشتی به ایمنی آنان از مرگ اشاره شده است; مطلب بالا استفاده می شود.

209- مصیبت مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 7

7 - مرگ ، مصیبت و حادثه ای سخت و ناگوار .

مصیبه الموت

ص: 108

210- معبودان باطل و مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 5

5 - معبود های مشرکان ، هیچ نقشی در مرگ ، زندگی و برانگیختن پدیده های جهان ندارند .

ءالهه . .. و لایملکون موتًا و لاحیوه و لانشورًا

211- مکان مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 34 - 7

7 - انسان ها ، از جایگاه و مکان مرگ خویش ، بی اطلاع اند .

و ما تدری نفس بأیّ أرض تموت

212- مکان مرگ شیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 25 - 2

2 - زمین، عرصه حیات و مرگ شیاطین نیست.

قال فیها تحیون و فیها تموتون و منها تخرجون

تکرار کلمه <قال> (قال اهبطوا . .. قال فیها تحیون) می تواند اشاره به تغییر مخاطب در دو جمله <اهبطوا ... > و <فیها تحیون> داشته باشد. در آیه قبل انسانها و نیز شیطان مورد خطاب بودند و در این آیه تنها انسانها مخاطب هستند. و شیاطین مورد خطاب نیستند. بنابراین می توان گفت زمین عرصه حیات و مرگ شیاطین نیست.

213- ملائکه مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 97 - 4

4 - ناتوانی از انجام تکالیف الهی ، پاسخ ماندگاران در سیطره کفر و شرک به فرشتگان مأمورِ گرفتن جان

قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 61 - 6،7،8،9

ص: 109

6 - با فرارسیدن زمان مرگ هر کس، سفیران خداوند جان آدمیان را می گیرند.

حتی إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا

7 - فرشتگانی غیر از مأموران حفاظت آدمی، وظیفه قبض روح وی را بر عهده دارند. *

حتی إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا

در صورتی که فرشتگان محافظ همان قابضان روح باشند، مناسبتر آن بود که با ضمیر به آنان اشاره می شد. گزینش <رسلنا> به جای ضمیر قرینه تفاوت ملائکه حافظ با ملائکه قابض است.

8 - فرشتگانی متعدد وظیفه قبض روح هر یک از آدمیان را به عهده دارند. *

حتی إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا

<رسل>، جمع رسول، و بر بیشتر از دو نفر دلالت دارد. از سوی دیگر مضمون آیه این است که برای هر شخصی که مرگش فرامی رسد، <رسل> حضور پیدا می کنند. بنابراین قابضان روح آدمی بیش از دو نفرند.

9 - هیچ کوتاهی و تأخیری از جانب فرشتگان مأمور قبض روح صورت نمی گیرد.

توفته رسلنا و هم لا یفرطون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 93 - 14،16،18

14 - گروهی از فرشتگان، کارگزاران خداوند در گرفتن جان آدمیان هستند.

و لو تری إذ الظلمون فی غمرت الموت و الملئکه باسطوا أیدیهم

16 - ملائکه قابض ارواح دارای دستانی هستند که به هنگام گرفتن جان ظالمان آنها را می گشایند.

إذ الظلمون فی غمرت الموت و الملئکه باسطوا أیدیهم

18 - جان کندن ستمگران، همراه با تمسخر ملائکه قبض روح نسبت به آنان و بیان عجز آنان برای رهایی از مرگ است.

أخرجوا أنفسکم الیوم تجزون عذاب الهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 37 - 7

7 - فرشتگانی از جانب خداوند مأمور گرفتن جان آدمیان هستند.

حتی إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 50 - 5

5 - مرگ کافران کشته شده در جنگ بدر با شکنجه و عذابی سخت از سوی فرشتگان مرگ

إذ یتوفی الذین کفروا الملئکه یضربون وجوههم و أدبرهم

از مصادیق مورد نظر برای <الذین کفروا>، به دلیل وقوع آیه مورد بحث در پی آیات مربوط به جنگ بدر، کافرانی هستند که در آن نبرد به قتل رسیدند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 110

9 - نحل - 16 - 28 - 5

5- انسان ها ، به وسیله ملائکه قبض روح می شوند .

تتوفّ-هم المل-ئکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 32 - 1

1- قبض روح انسان ها با فرشتگان است .

الذین تتوفّ-هم المل-ئکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 11 - 1،5،13

1 - به هنگام مرگ ، روح انسان ، به طور کامل ، به دست فرشته مرگ ( عزراییل ) گرفته می شود .

قل یتوفّیکم ملک الموت

5 - برای قبض روح انسان ، فرشته ای ویژه وجود دارد .

ملک الموت الذی وکّل بکم

مراد از <وکّل بکم> گمارده شدن برای قبض روح است.

13 - < و سئل الصادق ( ع ) . . .عن قول اللّه عزّوجلّ < قل یتوفّاکم ملک الموت الذی وکّل بکم > . . .و قد تموت فی الساعه الواحده فی جمیع الآفاق ما لایحصیه إلاّ اللّه عزّوجلّ فکیف ه-ذا ؟ فقال : < إنّ اللّه تبارک و تعالی ، جعل لملک الموت أعواناً من الملائکه یقبضون الأرواح . . . و یتوفّاهم ملک الموت من الملائکه . . . ;

از امام صادق(ع) . ..درباره این سخن خدای عزّوجلّ <قل یتوفّاکم ملک الموت الذی وکّل بکم> پرسش شد... در آنِ واحد در اطراف عالم تعداد زیادی که فقط خدا عدد آنها را می داند می میرند، این چگونه [ممکن ]است؟ حضرت فرمود: <خداوند تبارک و تعالی برای ملک الموت دستیارانی را از ملائکه قرار داده که قبض ارواح می کنند...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 42 - 2،19

2 - تنها خداوند جان ستان حقیقی انسان ها است و عوامل دیگر ( چون عزرائیل ) واسطه و مأمور او هستند .

اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها

تقدم اسم جلاله (اللّه) بر خبر فعلی مقید، تخصیص مضمون خبر است. بنابراین اختصاص جان ستاندن به خداوند - در حالی که در آیات دیگر این عمل به فرشته مخصوص (ملک الموت) نسبت داده شده - گویای حقیقت بالا است.

19- < سئل الصادق ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ < اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها > . . .فقال إنّ اللّه تبارک و تعالی جعل لملک الموت أعوناً من الملائکه یقبضون الأرواح . . . فتتوفّاهم الملائکه و یتوفّاهم ملک الموت من الملائکه مع ما یقبض هو و یتوفّاه اللّه عزّوجلّ من ملک الموت ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ: <اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها> سؤال شد، حضرت فرمود: خداوند - تبارک و تعالی - برای ملک الموت دستیارانی از ملائکه قرار داده که ارواح را قبض می کنند. .. پس آنها را ملائکه دریافت می کنند و ملک الموت ارواح را از ملائکه دریافت می کند و به همراه ارواحی که خودش قبض نموده، ضمیمه می نماید و خداوند از ملک الموت تمامی

ص: 111

ارواح را دریافت می کند>.

214- ملائکه و مرگ کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 50 - 6

6 - فرشتگان مرگ انسان های مؤمن و کافر را از یکدیگر تمییز می دهند و به کفر و ایمانشان آگاهند . *

و لو تری إذ یتوفی الذین کفروا الملئکه یضربون وجوههم و أدبرهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 50 - 2

215- ملائکه و مرگ و مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 50 - 6

6 - فرشتگان مرگ انسان های مؤمن و کافر را از یکدیگر تمییز می دهند و به کفر و ایمانشان آگاهند . *

و لو تری إذ یتوفی الذین کفروا الملئکه یضربون وجوههم و أدبرهم

216- ممانعت از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 17 - 5

5 - خداوند ، آن چنان توانایی دارد که می تواند در سخت ترین شرایط جهاد و جنگ ، انسان را از مرگ حفظ کند .

إن فررتم من الموت . .. من ذا الذی یعصمکم من اللّه إن أراد بکم سوءًا أو أراد بکم

217- منافقان مدینه و خطر مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 16 - 2

2 - پیامبر ( ص ) ، موظف بود که عقیده منافقان مدینه را درباره حفظ جان از خطر مرگ ، تصحیح کند .

إن یریدون إلاّ فرارًا . .. قل لن ینفعکم الفرار إن فررتم ...و إذًا لاتمتّعون إلاّ

ص: 112

218- منافقان و مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 17 - 2

2 - پیامبر ( ص ) ، موظف بود که با تبیین قلمرو نفوذ خواست خدا درباره زندگی و مرگ ، عقیده نادرست منافقان درباره مرگ را تصحیح کند .

قل من ذا الذی یعصمکم من اللّه إن أراد بکم سوءًا

219- منافقان هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 85 - 11،12،14

11 - جان کندن سخت منافقان به هنگام مرگ

و تزهق أنفسهم

<زهوق> به معنای خارج شدن همراه با دشواری است.

12 - حسرت منافقان برای از دست دادن اموال و فرزندان خویش به هنگام مرگ

أن یعذبهم . .. و تزهق أنفسهم

<زهوق> به معنای مفارقت جستن از امری که همراه با تأسف و حسرت است (مفردات راغب).

14 - مال و اولاد فراوان منافقان ، موجب گرایش آنان به کفر در هنگام مرگ

و تزهق أنفسهم و هم کفرون

220- منشأ مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 243 - 5

5 - مرگ و حیات ، در قدرت خداوند

فقال لهم اللّه موتوا ثمّ احیاهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 244 - 1

1 - توجه به حاکمیّت خداوند در حیات و مرگ ، برطرف کننده ترس آدمی برای پیکار در راه او

ص: 113

الم تر الی الّذین . .. و قاتلوا فی سبیل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 258 - 11،12،13

11 - قانون حیات و مرگ ، نشانه و پرتوِ ربوبیّت الهی

ربّی الّذی یحیی و یمیت

12 - زندگی و مرگ ، تنها در دست پروردگار است .

ربّی الّذی یحیی و یمیت

13 - ادّعای مغالطه آمیز نمرود ، بر اینکه مرگ و زندگی به دست اوست .

قال انا اُحیی و امیت

از اینکه ابراهیم (ع) در برابر پاسخ نمرود (انا احیی . .. )، استدلالی دیگر مطرح کرد (فان اللّه ... )، معلوم می شود احیاء و اماته ای را که نمرود مدعی بود ; با مغالطه به اطرافیان خویش که درکی از واقعیّت حیات و مرگ نداشتند، باوراند. (چنانچه در روایات آمده است که دستور به کشتن فردی و آزادی محکوم به مرگی را داد.)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 259 - 7

7 - خداوند میراننده موجودات و زنده کننده آنان

انّی یحیی هذه اللّه بعد موتها فاماته اللّه مائه عام ثمّ بعثه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 260 - 24

24 - حاکمیّت و تسلط خداوند بر عالم مرگ و حیات ، دانایی او به کیفیّت ترکیب اجزایِ مردگان و زنده کردن آنان

و اعلم انّ اللّه عزیز حکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 28

28 - مرگ آدمی و کیفیّت آن ، برخاسته از تقدیر خداوند است .

قل لو کنتم فی بیوتکم لبرز الّذین کتب علیهم القتل الی مضاجعهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 11،12

11 - مرگ و حیات در هر حال به دست خداست و مسافرت و یا حضور در میدان نبرد ، تغییردهنده مسیر مقدّر آن نیست .

قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه یحیی و یمیت

خداوند در جواب کسانی که جهاد و مسافرت را عامل تعیین کننده مرگ می پنداشتند، می فرماید <و اللّه یحیی و یمیت> یعنی عوامل مادّی، تعیین کننده نیستند ; هر چه هست به دست خداوند و به تقدیر اوست.

ص: 114

12 - تضادّ و دوگانگی بینش اهل ایمان و کفرپیشگان ، در تفسیر عوامل حیات و مرگ

و قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه یحیی و یمیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 14

14 - شرکت در جنگ و یا خانه نشینی ، هیچکدام نقش تعیین کننده در مرگ و یا زندگی آدمی ندارد .

قل فادرؤا عن انفسکم الموت ان کنتم صادقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 155 - 19

19 - مشیت خدا حاکم بر حیات و مرگ انسانها

رب لو شئت أهکتهم من قبل و إیّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 158 - 13

13 - حیات و مرگ همگان به دست خدا و در اختیار اوست .

یحی و یمیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 116 - 4،6

4 - مرگ و حیات مستمر در جهان هستی ، متکی به اراده و مشیت خداوند است .

إن اللّه . .. یحیی و یمیت

استمرار حیات و مرگ از به کارگیری فعل مضارع (یحیی و یمیت) استفاده می شود.

6 - حیات و مرگ مستمر در جهان ، جلوه ای از حاکمیت مطلق الهی بر هستی

إن اللّه له ملک السموت و الأرض یحیی و یمیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 56 - 1

1 - مرگ و حیات ، تنها در دست خداوند است .

هو یحی و یمیت

تقدیم ضمیر در فعل <یحی> می تواند برای حصر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 104 - 8،9

8 - عبادت ، تنها شایسته خداوندی است که مرگ انسان ها به دست او بوده و جان آنان پس از مرگ ، در اختیار او قرار می گیرد .

ص: 115

و لکن أعبد اللّه الذی یتوفیکم

9 - مرگ انسان ها ، تنها به دست خداست .

اللّه الذی یتوفیکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 101 - 21

21- خداوند ، انسان ها را می میراند و جانشان را باز می گیرد .

توفنی مسلمًا

<توفّی> به معنای گرفتن کامل و تمام است و مراد از آن میراندن می باشد ; چون میراندن آدمی ، گرفتن جان و روح اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 40 - 10

10- مرگ و میر انسان ها به دست خدا و در اختیار اوست .

أو نتوفینّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 4 - 2

2- مرگ و میر ها و تحولات طبیعی در جوامع ، به دست خداوند و به تقدیر اوست .

و ما أهلکنا من قریه إلاّ و لها کتاب معلوم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 23 - 1

1- حیات و مرگ موجودات ، تنها به دست خداوند است .

و إنا لنحن نحی و نمیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 25 - 8

8- به دست خداوند بودن مرگ و حیات انسان ها ، دلیل علم او بر احوال انسان ها در گذشته و آینده

و إنا لنحن نحی و نمیت . .. و لقد علمنا المستئخرین . و إن ربّک هو یحشرهم

برداشت فوق، بر این احتمال که ذکر <إنا لنحن نحیی و نمیت> قبل از <و لقد علمنا. ..> و ذکر <إن ربک هو یحشرهم> پس از آن، می تواند به منظور اقامه دلیل برای آن باشد. طبق این احتمال، معنای آیه چنین می شود: ما به احوال پیشینیان و آیندگان آگاهی داریم; چرا که خود ما میراننده و زنده کننده همه هستیم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 36 - 3

ص: 116

3- ابلیس ، باورمند به اینکه مرگ و حیات در دست خداوند است .

قال ربّ فأنظرنی إلی یوم یبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 70 - 1

1- آفرینش و مرگ انسان ها به دست خداوند است .

و الله خلقکم ثمّ یتوفّ-کم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 1،4

1 - حیات و مرگ ، تنها در اختیار خداوند است .

و هو الذی یحی و یمیت

<الذی> خبر مبتدا و <ال> در آن، برای جنس است. بنابراین جمله <هو الذی> مفید حصر است معنا چنین می شود: او حیات می بخشد و می میراند.

4 - حیات و مرگ انسان ها ، تنها به اراده و تدبیر خداوند

و هو الذی یحی و یمیت

برداشت فوق، بر این اساس است که مفعول محذوف، ضمیر خطاب به انسان ها باشد; یعنی، <یحییکم و یمیتکم>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 6

6 - مخلوق نبودن ، قدرت بر آفرینندگی ، جلب منفعت ، دفع ضرر ، میراندن ، حیات بخشیدن و احیای مردگان ، از نشانه های معبود واقعی و شایسته پرستش ( اللّه )

و اتّخذوا من دونه ءالهه لایخلقون شیئًا و هم یخلقون . .. و لانشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 81 - 1،2

1 - مرگ و حیات مجدد انسان به دست خدا و براساس تدبیر او است .

و الذی یمیتنی ثمّ یحیین

2 - تذکر ابراهیم ( ع ) به قوم بت پرست خود ، مبنی بر نبود کمترین نقش برای بت ها در مرگ و حیات آدمی

و الذی یمیتنی ثمّ یحیین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 64 - 1

1 - < رویش و خزان > و < حیات و مرگِ > مداوم در پهنه زمین ، از نمود های تدبیر خداوند

أمّن یبدؤا الخلق ثمّ یعیده

ص: 117

فعل های <یبدأ> و <یعید> مضارع و مفید استمرار است. آیه یاد شده به چرخه منظم حیات و مرگ و بهار و خزان در عرصه زمین اشاره دارد; یعنی، کیست که پدیده ها را به طور مداوم پدید می آورد و آن گاه آنها را به حال سابقشان برمی گرداند؟

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 19 - 5

5 - عرصه طبیعت ، مظهر قدرت نمایی خداوند در ایجاد حیات و مرگ پدیده هااست .

کیف یبدئ اللّه الخلق ثمّ یعیده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 40 - 3

3 - مرگ انسان ها و حیات مجدد آنها ، به دست خداوند است .

ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 43 - 4

4 - توجّه به منشأ خلقت و روزی و مرگ انسان ، مقتضی رویکرد تمام عیار به دین است .

اللّه الذی خلقکم . .. فأقم وجهک للدین

احتمال دارد <فاء> در <فأقم>تفریع بر آیه <الذی خلقکم . ..> باشد که در آن، خداوند، برخی از افعال خود را به عنوان نشانه، یادآوری کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 16 - 2

2 - انسان ها در چنبر قدرت مطلق خداونداند و مرگ و حیاتشان تحت مشیت او است .

إن یشاء یذهبکم و یأت بخلق جدید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 79 - 3

3 - ابلیس ، معتقد به حاکمیت مشیت خداوند بر مرگ و حیات

قال ربّ فأنظرنی إلی یوم یبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 42 - 1،2،13

1 - خداوند ، جان ستان انسان ها به هنگام مرگ

اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها

2 - تنها خداوند جان ستان حقیقی انسان ها است و عوامل دیگر ( چون عزرائیل ) واسطه و مأمور او هستند .

ص: 118

اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها

تقدم اسم جلاله (اللّه) بر خبر فعلی مقید، تخصیص مضمون خبر است. بنابراین اختصاص جان ستاندن به خداوند - در حالی که در آیات دیگر این عمل به فرشته مخصوص (ملک الموت) نسبت داده شده - گویای حقیقت بالا است.

13 - < زندگی و مرگ > و < خواب و بیداری > انسان ها ، تحت تدبیر خداوند قرار دارد .

اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها و الّتی لم تمت فی منامها . .. و یرسل الأُخری إلی أ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 11 - 1،4

1 - اعتراف کافران در قیامت ، به دو بار مردن و دو بار زنده شدن خود با قدرت الهی

قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین

4 - مرگ و حیات ، به قدرت خدا است .

ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 68 - 2

2 - حیات و مرگ موجودات تنها به دست خداوند است .

هو الذی یحیی و یمیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 29 - 10

10 - تولد و مرگ موجودات ، وابسته به مشیت الهی است .

و من ءای-ته خلق السم-وت . .. و هو علی جمعهم إذا یشاء قدیر

ممکن است منظور از جمع - به قرینه <بثّ> - نابودی و انقراض تمامی موجودات باشد; همان گونه که آفرینش و پراکندگی آنها به دست خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 41 - 5

5 - مرگ و حیات تمامی انسان ها ، حتی پیامبران ، به اراده خداوند است .

فإمّا نذهبنّ بک فإنّا منهم منتقمون

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خداوند <إذهاب> را - که در این جا به معنای میراندن است - به خود نسبت داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 8 - 3

3- زندگی و مرگ ، تنها در قلمرو اراده خداوند یکتا است .

ص: 119

یحیی و یمیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 26 - 2

2 - زندگی و مرگ انسان به اراده خداوند است ; نه معلول طبیعت و روزگار .

و ما یهلکنا إلاّ الدهر . .. قل اللّه یحییکم ثمّ یمیتکم

آیه شریفه در حقیقت پاسخی به دعوی دهریین است که منکر مبدأ و معاد بودند و در آیات پیشین به گفته آنان اشارت رفت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 43 - 1،2،3

1 - حیات و مرگ آدمیان ، تنها به دست خداوند است .

إنّا نحن نحیی و نمیت

2 - عوامل و وسایط الهی ، دارای نقش در شکل گیری مرگ و حیات موجودات *

إنّا نحن نحیی و نمیت

برداشت بالا بدان احتمال است که ضمیر جمع در <إنّا>، از جهت تعظیم نباشد; بلکه از آن جهت باشد که نقش عوامل و اسباب را در تحقق اراده الهی بنمایاند.

3 - قدرت و مشیت خداوند ، حاکم بر تمام عوامل و وسایط مؤثّر در مرگ و حیات موجودات

إنّا نحن نحیی و نمیت

خداوند از یک سو مرگ موجودات را تنها به خود نسبت می دهد و از سوی دیگر انسان شاهد دخالت عوامل متعدد طبیعی در مرگ و حیات است. جمع میان این دو مستلزم نکته یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 44 - 1،3

1 - مرگ و حیات ، تنها به اراده خداوند و در اختیار او است .

و أنّه هو أمات و أحیا

3 - یگانه قدرت حاکم بر نظام مرگ و حیات ، قادر به برپایی صحنه معاد

و أنّ إلی ربّک المنتهی . .. و أنّه هو أمات و أحیا

در صورتی که آیه <إلی ربّک المنتهی> نظر به فرجام زندگی و پایان حیات داشته باشد، ارتباط میان آن و آیه <و أنّه هو أمات و أحیا>، بیانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 60 - 2

2 - خداوند ، تقدیرکننده مرگ میان انسان ها

نحن قدّرنا بینکم الموت

ص: 120

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 2 - 4،6

4 - مرگ و حیات ، در اختیار خداوند بوده و او است که می میراند و زنده می گرداند .

یحیی و یمیت

6 - در دست داشتن حیات و مرگ موجودات ، جلوه فرمانروایی انحصاری خداوند بر عالم است .

یحیی و یمیت و هو علی کلّ شیء قدیر

<احیاء> و <إماته>، از مظاهر فرمانروایی مطلق خداوند است. اختصاص به ذکر یافتن آن به خدا، می تواند برای بیان دو مصداق و جلوه از فرمانروایی او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 14 - 13

13 - مرگ آدمیان ، تحت اراده و فرمان خداوند فرا می رسد .

حتّی جاء أمر اللّه

تعبیر <أمراللّه> درباره مرگ، بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 11 - 6

6 - مرگ انسان ها ، در اختیار خداوند است .

و لن یؤخّر اللّه نفسًا إذا جاء أجلها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 2 - 1

1 - خداوند ، تقدیرکننده مرگ و حیات انسان ها

الذی خلق الموت و الحیوه

<خلق> در اصل به معنای <تقدیر> است (قاموس المحیط و مفردات راغب) و در آیه 60 سوره <واقعه> به همین معنا به کار رفته است <نحن قدّرنا بینکم الموت و ما نحن بمسبوقین>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 21 - 2،4

2 - مرگ انسان ها ، به دست خداوند است .

ثمّ أماته

4 - توجّه به وابستگی مرگ انسان ها به خداوند ، مانع کفر به او است .

ما أکفره . .. ثمّ أماته

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 121

20 - عبس - 80 - 23 - 1

1 - کفر به خداوند ، با آن که هدایت و مرگ و قیامت انسان به دست او است ، توجیه ناپذیر و مطرود است .

قتل الإنس-ن ماأکفره . .. کلاّ

حرف <کلاّ>، یا به معنای <حقّا> و تأکید ما بعد است و یا برای ردع و زجر از چیزی است که در جملات قبلی، از آن سخن به میان آمده بود، در صورت دوم مفاد آن در این آیه، باز داشتن از کفرورزی است.

221- منشأ مرگ ابلیس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 14 - 4

4 - ابلیس، معتقد به حاکمیت مشیت الهی بر مرگ و حیات خویش

أنظرنی إلی یوم یبعثون

222- منشأ مرگ انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 28 - 1

1 - خداوند ، به انسان ها حیات می بخشد و آنان را می میراند .

و کنتم أموتاً فأحیکم ثم یمیتکم ثم یحییکم

223- منشأ مرگ موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 158 - 14

14 - حاکمیت مطلق خداوند بر هستی ، دلیل اقتدار او بر زنده کردن موجودات و میراندن آنهاست .

الذی له ملک السموت و الأرض . .. یحی و یمیت

بیان حاکمیت انحصاری خدا بر هستی و سپس توصیف او به حیات بخشی و مرگ آفرینی می تواند اشاره به این معنا داشته باشد که چون امور هستی در اختیار اوست، مرگ و حیات موجودات نیز به دست او خواهد بود. بنابراین <له ملک ... > می تواند استدلال برای <یحی و یمیت> باشد.

ص: 122

224- منشأ نجات از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 67 - 7

7- نجات از خطراتی که مرگ قطعی برای انسان می آورد ، تنها به عنایت خداوند امکان پذیر است .

و إذا مسّکم الضرّ فی البحر ضلّ من تدعون إلاّ إیّاه فلمّا نج-ّکم إلی البرّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 68 - 8

8- هیچ کس و هیچ ملجأیی جز خداوند ، توان نجات انسان ها را از مرگ حتمی در برابر حوادث طبیعی ندارد .

و إذا مسّکم الضرّ فی البحر ضلّ من تدعون إلاّ إیّاه فلمّا نج-ّکم إلی البرّ أعرضتم

از اینکه خداوند در آیه قبل فرمود: <انسان به هنگام گرفتار شدن به خطر حتمی، تنها به یاد خدا و قدرت نجات بخش او می افتد و پس از رهایی فراموش می کند> و نیز از اینکه در آیه بعدی هشدار داد که هیچ گاه نباید احساس ایمنی کنند، نشان می دهد که تنها اوست که می تواند انسان را از مرگ حتمی نجات بخشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 44 - 2

2 - رحمت خدا و تقدیر زندگی محدود و موقت دنیا ، فلسفه استمرار حیات بشر و نجات او از عوامل مرگ و نابودی است .

و لا هم ینقذون . إلاّ رحمه منّا و مت-عًا إلی حین

225- موقعیت اجتماعی هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 75 - 19

19- پوچی و بی اثری امکانات دنیایی ، موقعیت های اجتماعی و گروه بندی ها ، در هنگام نزول عذاب و یا فرارسیدن مرگ و قیامت

فسیعلمون من هو شرّ مکانًا و أضعف جندًا

226- مؤمنان و مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 95 - 6

6 - گریز باور داران به قیامت از مرگ و ناپسند شمردن آن ، به خاطر ارتکاب گناهان و ترس از عذاب اخروی است .

و لن یتمنوه أبداً بما قدمت أیدیهم

ص: 123

<باء> در <بما قدمت> سببیه است. بنابراین جمله <لن یتمنوه ...> گویای این حقیقت است که گناهان از عوامل ترس از مرگ است. گفتنی است که چون جمله فوق درباره باورداران به خدا و قیامت است، علت یاد شده مخصوص آنان می باشد.

227- مؤمنان هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 27 - 17

17- < عن أبی عبدالله ( ع ) قال : إن المؤمن إذا أُخرج من بیته شیّعته الملائکه إلی قبره . . . و إن کان کافراً خرجت الملائکه تشیّعه إلی قبره تلعنونه . . . ثمّ یدخل علیه ملکا القبر . . . فیقولان له : من ربّک ؟ فیتلجلج و یقول : قد سمعت الناس یقولون فیقولان له : لادریت و یقولان له : ما دینک ؟ فیتلجلج فیقولان له : لادریت و یقولان له : من نبّیک ؟ فیقول : قد سمعت الناس یقولون فیقولان له لادریت و یسأل عن إمام زمانه . . . و هو قول الله عزّوجلّ : < . . . و یضلّ الله الظالمین و یفعل الله ما یشاء > ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: آن گاه که [جنازه] مؤمن را از منزلش بیرون می برند، ملائکه او را تا قبرش تشییع می کنند . .. و اگر کافر باشد فرشتگان او را تا قبرش تشییع و لعنت می کنند ... سپس دو فرشته قبر، بر او وارد می شوند ... پس به او می گویند: پروردگارت کیست؟ پس او [در پاسخ] مردد می شود و می گوید: شنیده ام مردم [این گونه] می گویند. پس به او می گویند: [آیا] ندانستی؟ به او می گویند دینت چیست؟ باز مردد می شود و آنان به او می گویند: [آیا] ندانستی؟ پس به او می گویند: پیامبر تو کیست؟ پس پاسخ می دهد: شنیده ام که [این گونه] مردم می گویند. پس به او می گویند [آیا ]ندانستی؟ و از او درباره امام زمانش سؤال می کنند: ... و این سخن خداوند عزّوحلّ است: ... یضلّ الله الظالمین و یفعل الله ما یشاء>.

228- نزدیکی مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 18 - 4

4 - پیامبر ( ص ) ، مأمور انذار و اخطار مردم از لحظه فرا رسیدن مرگ و قریب الوقوع بودن آن برای همگان

و أنذرهم یوم الأزفه

برخی از مفسران <یوم الآزفه> را روز فرا رسیدن مرگ دانسته اند; زیرا آنچه نزدیک به انسان و قریب الوقوع است، لحظه مرگ او است. هم چنین تعبیر <إذ القلوب لدی الحناجر...> درباره لحظه مرگ انسان ها، مناسب تر از لحظه فرا رسیدن قیامت می باشد.

229- نزدیکی ملائکه مرگ به محتضر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 85 - 2

2 - خداوند و فرشتگان مرگ ، از افراد حاضر در کنار محتضر ، به وی نزدیک تر و به وضع و حال او آگاه تراند .

ص: 124

و نحن أقرب إلیه منکم

230- نشانه های مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 5 - 4

4 - روی آوردن نشانه های مرگ با عذاب استیصال، موجب پی بردن آدمیان به حقیقت اعمال خویش است.

فما کان دعویهم . .. إنا کنا ظلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 83 - 2

2 - رسیدن جان به گلوی شخص محتضر ، نشانه نزدیکی کامل وی به مرگ

فلولا إذا بلغت الحلقوم

ضمیر <هی> در <بلغت> به <نفس> (جان) برمی گردد و رسیدن جان به گلو، کنایه از نزدیک شدن کامل وی به مرگ است.

231- نعمت مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 55 - 3

3 - غم ، شادی ، مرگ ، حیات و نیازمندی و غنا ، هر یک ضرورت و نعمتی در نظام زندگی انسان *

فبأیّ ءالاء ربّک تتماری

در صورتی که تعبیر <آلاء> در مورد مطالب آیات پیشین به کار رفته باشد، مطلب یاد شده را می توان به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 28 - 1

1 - مرگ در زندگی دنیا ، نعمتی برای زمینیان است .

کلّ من علیها فان . .. فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان

اطلاق <ءالآء> بر فنای موجودات ذی شعور زمین، از آن جا که آن فنای مطلق نیست و مرحله ای است در سیر تکاملی خلق، بیانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 21 - 7

7 - مرگ برای انسان و دفن اموات ، دو نعمت از جانب خداوند و سزوار شکرگزاری است .

ص: 125

قتل الإنس-ن ماأکفره . .. ثمّ أماته فأقبره

برداشت یادشده، بر این اساس است که کفر در <ماأکفره> به معنای کفران نعمت باشد.

232- نقش مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 110 - 3

3 - مرگ ، تنها درمانِ قلبِ آکنده از شک و تردید منافقان

لا یزال . .. إلا أن تقطع قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 28 - 14

14- مرگ ، عامل کشف حقایقی برای انسان

الذین تتوفّ-هم المل-ئکه . .. فألقوا السلم ما کنّا نعمل من سوء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 30 - 14

14- حیات انسان ها با مرگ ، پایان نمی پذیرد .

للذین أحسنوا . .. و لدار الأخره خیر

با توجه با اینکه آیه درصدد پاداش نیکوکاران در سرای دیگر است معلوم می شود که مرگ پایان حیات آنان نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 7 - 3

3 - مرگ و خاموشی چراغ زندگی انسان ها و انواع گیاهان ، نشانه ای گویا و روشن بر ناپایدار بودن جهان طبیعت و محدود بودن عمر آن .

فإنّا خلقناکم من تراب. .. من کلّ زوج بهیج ...و أنّ الساعه ءاتیه

جمله <أن الساعه آتیه> عطف بر <أن اللّه هو الحقّ> است و تقدیر آن چنین می شود: <و ذلک بأن الساعه آتیه>. اگر <الساعه> اشاره به لحظه برپا شدن قیامت باشد، <ذلک> به آفرینش انسان از خاک و رویش گیاهان از زمین مرده و بی جان اشاره دارد و اگر <الساعه> اشاره به فرا رسیدن لحظه فروپاشی نظام طبیعت باشد، <ذلک> به وجود مرگ و میر در انسان ها و نباتات اشاره دارد. بنابراین معنای جمله فوق برپایه احتمال اول چنین می شود: آفرینش انسان و گیاهان از خاک بی جان، حاکی از آن است که آن لحظه (زمان برپایی قیامت) فرا خواهد رسید. بر پایه احتمال دوم نیز معنا چنین می شود: وجود مرگ در میان انسان ها و انواع گیاهان، نشانگر آن است که عمر این جهان نیز به پایان خواهد رسید و نظام آن فرو خواهد پاشید. برداشت فوق بر پایه احتمال دوم است.

ص: 126

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 99 - 1،3،7

1 - لحظه مرگ ، لحظه پایان یافتن شرارت ها و حق ستیزی های کافران و ستمگران

حتّی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون

<حتی> برای بیان غایت شرارت ها و ستمگری های کافران است.

3 - مرگ ، سرآغاز تحولی عمیق در سیر حیات و فرایند زندگی بشر

حتّی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون

7 - پی بردن انسان در هنگام مرگ ، به دست اندرکاری عوامل و کارگزاران الهی ( ملائکه ) در مرگ و حیات او

حتّی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون

کلمه <ارجعون> می تواند خطاب به خداوند بوده و جمع آمدن آن از باب تعظیم باشد. هم چنین می تواند بدان جهت باشد که انسان، در آن لحظه حضور ملائکه و کارآیی آنان را مشاهده می کند و با التجا به خدا، از آنان می خواهد که او را به دنیا بازگردانند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 12

12 - ورود انسان ها ، پس از مرگ به عالم برزخ

و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 93 - 8

8 - مرگ هر انسان ، آغاز نمودار گشتن آیات انکارناپذیر خدا بر وی

سیریکم ءای-ته فتعرفونها

با توجه به حرف <سین> در <سیریکم> - که نشانگر فرارسی نزدیک است - و با توجه به ضمیر <کم > - که می تواند شامل همه انسان ها بشود - احتمال می رود وعده مزبور ناظر به مرگ انسان ها باشد که در آن لحظه بسیاری از گفته های پیامبران بر آنان مکشوف می گردد و آنها قادر به انکار آن نیستند. مرگ تنها امری است که هم زود فرا می رسد و هم همگانی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 42 - 15

15 - < حیات و مرگ > و < خواب و بیداری > ، در بردارنده آیات متعدد خداوند و جلوه های گوناگون قدرت او

اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها . .. فیمسک ... و یرسل الأُخری ... إنّ فی ذلک لأی-ت

جمع آمدن <آیات> می رساند که آیه و نشانه بودن <حیات و مرگ> و <خواب و بیداری>، از جهات مختلف و گوناگون است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 27 - 2

2- مرگ ، خط پایانی بر توطئه ها و هواپرستی عناصر سست ایمان منافق

قالوا للذین کرهوا . .. فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه

ص: 127

از ارتباط دو آیه، مطلب بالا قابل برداشت است; یعنی، سست ایمان های منافق، گرچه در دنیا به هر کاری دست می زنند; اما با مرگ - که به تمامی توطئه هاشان پایان خواهد داد - چه خواهند کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 34 - 7

7- لحظه مرگ ، لحظه بسته شدن راه توبه و پایان یافتن فرصت بازگشت به سوی خدا

ثمّ ماتوا و هم کفّار فلن یغفر اللّه لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 27 - 7

7 - نقش سازنده مرگ ، در روند تکاملی جهان هستی

کلّ من علیها فان . و یبقی وجه ربّک

در آیه قبل، فنای زمینیان مطرح شده است; در این آیه، خداوند ربوبیت جاودان خویش را به انسان یادآوری کرده است. با توجه به این که ربوبیت بدون وجود مربوب معنا ندارد، معلوم می شود که آن فنا نه پوچی و فنای مطلق; بلکه مرحله ای از مراحل تکامل هستی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 10 - 11

11 - با فرارسیدن مرگ ، راه برای عمل بسته می شود .

233- نوح(ع) هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 50 - 15

15- < عن الصادق ( ع ) : لما حضرت نوحاً ( ع ) الوفاه دعا الشیعه فقال لهم : إعلموا أنه ستکون من بعدی غیبه تظهر فیه الطواغیت و أن الله عزوجل یفرّج عنکم بالقائم من ولدی اسمه هود . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده: هنگامی که وفات نوح فرارسید، پیروانش را فرا خواند و فرمود: بدانید همانا به زودی بعد از من غیبتی خواهد بود که در آن طاغوتها پدید می آیند و خدای عزوجل بهوسیله فردی قیام کننده از نسل من، که نام او هود است، برای شما گشایش پدید می آورد. ..>.

234- وقت مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 128

19 - منافقون - 63 - 11 - 4

4 - هرکس ، دارای اجل ( زمان مردن ) معینی است که فرا خواهد رسید .

و لن یؤخّر اللّه نفسًا إذا جاء أجلها

235- ویژگیهای مرگ سلیمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 14 - 1،3،12

1 - مرگ سلیمان ( ع ) ، آن گاه بر جنیان خدمت گزار وی آشکار شد که موریانه ها عصای او را خوردند و آن حضرت بر زمین افتاد .

فلمّا قضینا علیه الموت ما دلّهم علی موته إلاّ دابّه الأرض تأکل منسأته فلمّا خرّ

<منسأه> به معنای عصا است (مفردات راغب) و <دابّه الأرض> از باب اضافه شیء به فعلش می باشد. <أرض> نیز در این آیه - از باب <علم یعلم> - به معنای خوردن است و یا <ارضه> به معنای کرمی است که از زمین وارد چوب و تخته می شود (مفردات راغب).

3 - سلیمان ( ع ) مدتی پس از مرگش ، هم چنان بر عصای خود تکیه داشت و کسی از آن با خبر نبود .

فلمّا قضینا علیه الموت ما دلّهم علی موته إلاّ دابّه الأرض . .. لو کانوا یعلمون ا

12 - سلیمان ( ع ) ، عصایی داشت که بر آن تکیه می کرد و پس از مرگش نیز مدتی بر آن تکیه داشت .

فلمّا قضینا علیه الموت ما دلّهم علی موته إلاّ دابّه الأرض تأکل منسأته فلمّا خرّ

236- ویژگیهای مرگ عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 33 - 3

3- سلامت و امنیت کامل برای عیسی ( ع ) در لحظه مرگ و هنگامه رستاخیز ، تضمین شده و تغییر ناپذیر است .

والسل-م علیّ . .. یوم أموت و یوم أُبعث حیًّا

237- هدفداری مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 11 - 8

8 - مرگ ، بر خلاف تصور کافران نابودی نیست ، بلکه رخدادی هدف دار و به منظور حضور انسان ها در پیشگاه پروردگار است .

و قالوا أءذا ضللنا فی الأرض . .. قل یتوفّیکم ملک ... ثمّ إلی ربّکم ترجعون

ص: 129

238- یقین به حقایق پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 99 - 3

3- انسان ، پس از مرگ به حقایق آشنا شده و به آنها یقین پیدا می کند .

و اعبد ربّک حتی یأتیک الیقین

برداشت فوق، از وجه تسمیه مرگ به <یقین> استفاده می شود; یعنی، از این رو به مرگ <یقین> گفته می شود که حقایق برای انسان آشکار شده و او به آنها یقین پیدا می کند.

239- یهود و آرزوی مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 94 - 7

7 - ادعای یهودیان ( یقین به بهشتی بودن ) آن گاه صادقانه و برخاسته از باور آنان است که تمنای مرگ کرده و از آن استقبال کنند .

قل إن کانت لکم الدار الأخره . .. فتمنوا الموت

240- یهود و مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 95 - 1

1 - یهودیان ، هرگز - به خاطر یأس از سعادت اخروی - خواهان مرگ نبوده و هیچ گاه از آن استقبال نخواهند کرد .

و لن یتمنوه أبداً

ص: 130

2- مروارید

1- تشبیه به مروارید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 24 - 3

3 - خدمت کاران بهشتی ، چونان مروارید های نهفته در صدف

غلمان لهم کأنّهم لؤلؤ مکنون

2- تشبیه به مروارید پراکنده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 19 - 6

6 - جوانکان خدمت گزار ابرار در بهشت ، چون مروارید پراکنده اند .

و یطوف علیهم ولدن مخلّدون$ إذا رأیتهم حسبتهم لؤلؤًا منثورًا

إذا رأیتهم حسبتهم لؤلؤًا منثورًا

3- تشبیه به مروارید پنهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 23 - 1

1 - حوران بهشتی ، در نهایت صفا و طراوت همچون مروارید نهفته در صدف

و حور عین . کأمث-ل اللؤلؤ المکنون

ص: 131

4- زیبایی مروارید ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 23 - 1

1 - جلوه های زیبایی در موجودات دریایی ( چون مروارید و مرجان ) ، نعمت انکارناپذیر الهی برای آدمیان و غیر قابل تکذیب

یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان . فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان

5- عوامل پیدایش مروارید ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 22 - 3

3 - < عن علی ( ع ) قال : < یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان > قال : من ماء السّماء و من ماء البحر فإذا أمطرت فتحت الأصداف أفواهها فی البحر فیقع فیها من ماء المطر فتخلق اللؤلؤه الصغیره من القطره الصغیره و اللؤلؤه الکبیره من القطره الکبیره ;

از امام علی(ع) درباره سخن خداوند <یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان> روایت شده: که فرمود: [پیدایش لؤلؤ] از باران آسمان و آب دریا است. آن گاه که باران می بارد، صدف ها دهانه خود را در دریا باز نموده و از آب باران داخل آن می شود. پس لؤلؤ کوچک از قطره های کوچک باران و لؤلؤ بزرگ از قطره های بزرگ باران به وجود می آید>.

6- فواید مروارید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 33 - 5

5 - طلا ، مروارید ، بهترین وسایل زینت در بهشت

یحلّون فیها من أساور من ذهب و لؤلؤًا

برداشت یاد شده، به خاطر این نکته است که آیه شریفه در مقام بر شمردن وسایل زینت بهشتیان می باشد. بنابراین اختصاص به ذکر یافتن این وسایل، گویای برداشت یاد شده است.

7- منشأ پیدایش مروارید ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 22 - 1

1 - شکل گیری مروارید ها و مرجان ها ، در عمق آب های شور و شیرین به تدبیر الهی

ص: 132

یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان

ص: 133

3- مریم (س)

1- مریم (س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 11،13،15،16،17،18،19

11 - زکریا ، عهده دار سرپرستی مریم ( س ) ، از جانب خدا

و کفّلها زکریا

<کفّل>، دو مفولی است; بنابراین معنای <کفّلها زکریّا>، چنین می شود: جعل اللّه زکریا کفیلا لمریم.

13 - نقش سرپرستی حضرت زکریا ، در رشد و تعالی معنوی مریم ( س )

و انبتها نباتاً حسناً و کفّلها زکریا

تصریح خداوند به سپردن کفالت مریم به زکریا پس از <انبتها . .. >، بیانگر ارتباط میان رشد معنوی مریم و کفالت زکریا است.

15 - خداوند ، مریم را به رشد جسمی شایسته ای رسانید و سپس زکریا را کفیل او قرار داد .

و انبتها نباتاً حسناً و کفّلها زکریا

بنابراینکه مراد از <انبات> (رشد دادن) رشد و پرورش جسمی نیز باشد، گفتنی است که تقدیم <انبتها> بر <کفّلها>، می تواند بیانگر این نکته باشد که سپردن کفالت مریم به زکریا پس از رشد جسمانی او بوده است.

16 - هر گاه زکریا به عبادتگاه مریم وارد می شد ، رزقی را نزد او مشاهده می کرد .

کلما دخل علیها زکریا المحراب و جد عندها رزقاً

17 - شگفتی زکریا از مشاهده رزقی خاص ، نزد مریم ( س )

و جد عندها رزقاً قال یا مریم انّی لک هذا

18 - پُرسش و استفسار زکریا از مریم ( س ) ، درباره رزقی که نزد او بود .

و جد عندها رزقاً قال یا مریم انّی لک هذا

19 - نظارت همه جانبه و دقیق حضرت زکریا بر زندگی مریم ( س )

کلما دخل علیها . .. قال یا مریم انّی لک هذا

زیرا حضرت زکریا حتی نسبت به غذای او که از کجا آمده است، توجه داشت.

ص: 134

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 1،2

1 - اعتماد کامل حضرت زکریا به صداقت حضرت مریم ( س )

هنا لک دعا زکریا ربّه

پس از پاسخ مریم، حضرت زکریا تسلیم گفته او (هو من عند اللّه . .. ) شد و از خدا، درخواست ذریه پاک کرد.

2 - اذعان زکریا به عظمت و مقام معنوی مریم ( س )

قالت هو من عند اللّه . .. هنا لک دعا زکریا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 1،4

1 - مژده ملائکه به مریم ( س ) در برگزیدگی او از طرف خداوند

و اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه اصطفیک

4 - پیام الهی به مریم ، توسط ملائکه

و اذ قالت الملئکه یا مریم ان اللّه اصطفیک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 2،19

2 - سخن فرشتگان با مریم و فرمان دادن به او ، درباره اطاعت خاضعانه

و اذ قالت الملئکه . .. یا مریم اقنتی لربّک و اسجدی

ظاهراً جمله <یا مریم اقنتی>، گفتار ملائکه با حضرت مریم است.

19 - وجود عبادت کنندگان خدا و نمازگزارانی غیر از حضرت مریم ، در عصر آن حضرت

و ارکعی مع الرّاکعین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 44 - 6

6 - آگاهی پیامبر ( ص ) از حقایق نهفته تاریخ زکریا و مریم ، نشانگر صدق ادعای وی در ارتباط با وحی

ذلک من انباء الغیب . .. و ما کنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایّهم یکفل مریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 45 - 1،3،12،15

1 - سخن گفتن ملائکه با مریم و بشارت به او ، درباره عیسی ( ع )

اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم

3 - بشارت تولد عیسی ( ع ) به مریم ( س ) از جانب خداوند ، توسط فرشتگان

اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه یبشرک بکلمه . .. عیسی ابن مریم

12 - عیسی ( ع ) ، فرزند مریم است . نه فرزند خدا

ص: 135

2- عیسی ابن مریم

تأکید خداوند بر اینکه او را فرزند مریم می خواند، برای ردّ پندار کسانی است که او را فرزند خدا می دانند.

15 - خداوند مریم را آگاه ساخت که فرزندی بدون پدر خواهد آورد .

انّ اللّه یبشّرک بکلمه منه . .. عیسی ابن مریم

چون معمولاً فرزند را به پدر نسبت می دهند، خداوند با نسبت دادن عیسی (ع) به مادر (عیسی ابن مریم)، به مریم تفهیم کرد که فرزندش بدون پدر زاده خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 47 - 12

12 - اراده قطعی خدا در مورد اعطای عیسی ( ع ) به مریم ، بدون تماس بشری با او

کذلک اللّه یخلق ما یشاء

3- آب آشامیدن مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 1

1- حضرت عیسی ( ع ) در آغاز تولد خویش ، مادرش مریم ( س ) را به خوردن خرمای تازه و نوشیدن از آب نهر فرا خواند .

فنادی-ها من تحتها . .. تحتک سریًّا ... رطبًا جنیًّا . فکلی واشربی

4- آثار بارداری مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 22 - 3

3- باردارشدن حضرت مریم ( س ) ، نگرانی هایی را برای او همراه داشت .

فحملته فانتبذت به مکانًا قصیًّا

ترک محل سکونت و رفتن به مکانی دوردست، نشان آن است که مریم(س) از روبه روشدن با مردم و پاسخ گویی به آنها نگران بوده است. لغت <إنتباذ> (انزواطلبی کسی که برای حضور خود ارزش چندانی نمی بیند) نیز مؤید آن است.

5- آثار تلاش مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 25 - 3

ص: 136

3- بارورشدن و ثمردادن غیر طبیعی درخت خرما ، به تلاش مریم ( س ) و کشیدن و تکان دادن نخل وابسته بود .

و هزّی إلیک . .. تس-قط

فعل <تساقط> مجزوم است و عامل جزم آن شرط مقدر است; یعنی اگر درخت را تکان دهی و به سمت خود بکشی، برای تو خرما می ریزد.

6- آثار درد زایمان مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 1

1- درد زایمان ، مریم ( س ) را به کنار تنه درخت خرما کشانید .

فأجاءها المخاض إلی جذع النخله

<أجاء> متعدی <جاء> یعنی آورد و <مخاض> درد زایمان است.

7- آثار عفت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 6

6- عفت و پاک دامنی مریم ( س ) ، زمینه ساز برخورداری وی از عنایات ویژه الهی بود .

التی أحصنت فرجها فنخنا فیها من روحنا

تقدم عبارت <والتی أحصنت فرجها> بر <فنفخنا فیها من روحنا> می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

8- آثار فرزندداری مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 19 - 3

3- اعطای فرزندی شایسته و پاک به مریم ( س ) ، مایه رشد و تکامل او و جلوه ای از ربوبیت خداوند

قال إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غل-مًا زکیًّا . .. قال ربّک هو

کلمه <ربّ> می تواند بیانگر مطلب فوق باشد.

9- آرزوی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 137

10 - مریم - 19 - 23 - 5،15

5- حضرت مریم ( س ) به هنگام زایمان آرزو کرد : کاش قبل از باردارشدن مرده بود و به کلّی از یاد ها رفته بود .

فأجاءها المخاض . .. قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا

جمله <و کنت نسیاً منسیّاً> قرینه است بر این که انگیزه مریم از آرزوی مرگ، رهایی از زخم زبان مردم بوده است، گرچه به قرینه <ألاّتحزنی قد جعل. ..> تنهایی و بی آب و غذایی، نیز او را اندوهناک ساخته بود، ولی این همه، تبعاتِ همان گریز از زخم زبان است; یعنی کاش پیش از حاملگی مرده بودم، که برای فرار از نیشتر مردم مجبور به تحمل این آوارگی نباشم.

15- < عن الصادق ( ع ) [ فی قصه مریم ] : إنّ زکریا و خالتها أقبلا یقصان أثرها حتی هجما علی ها و قد وضعت ما فی بطنها و هی تقول : < یالیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیاً منسیّاً > ;

از امام صادق(ع) [در داستان مریم] روایت شده که زکریا و خاله مریم به جست وجوی او برآمدند تا این که به طور ناگهانی به او برخوردند، در حالی که فرزندش (عیسی) را به دنیا آورده بود و می گفت: <یالیتنی متّ قبل ه-ذا. ..>.

10- آسایش دنیوی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 10

10 - برخورداری حضرت عیسی و مریم ( ع ) ، از امکانات و آسایش زندگی

و ءاوین-هما إلی ربوه ذات قرار و معین

11- احترام مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 12

12- مریم ( س ) ، چهره ای سرشناس و مورد توجه مردم بود .

ی-لیتنی . .. کنت نسیًا منسیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 32 - 4

4- حضرت مریم ( س ) مبرّا از گناه و فحشا و سزاوار تکریم بسیار

لقد جئت شیئًا فریّاً. .. و برًّا بولدتی

عیسی(ع) با اعجاز خود، مریم را از اتهام ناروای مردم تبرئه کرد، آن گاه خود را پیامبری خواند که به مریم خدمت خواهد کرد و در بیان خدمت گزاری خود، صفت مشبهه (برّاً) را که بر ثبوت دلالت دارد، به کاربرد تا با تأکید بیشتری احترام به مریم را از وظایف خود شمرده باشد.

ص: 138

12- اختفای بارداری مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 8

8- مریم ( س ) ، حامله بودن خود را در تمام مدت ، از مردم پنهان کرده بود .

مکانًا قصیًّا . فأجاءها المخاض ... ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا

رفتن به مکان دوردست و نیز تنهایی و بی سرپناهی به هنگام وضع حمل، نشان می دهد که تا آن زمان مریم(س) توانسته بود حامله بودن خود را از مردم پنهان کند.

13- اختلاف مردم دوران مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 37 - 1

1- طایفه هایی از مردم زمان مریم ، پیروان علی رغم سخنان روشن عیسی ( ع ) در باره او به اختلاف نظر و کشمکش پرداختند .

فاختلف الأحزاب من بینهم

با توجه به آیات گذشته که در باره فرزند مریم(س) بودن عیسی(ع) و نفی گزینش فرزند از جانب خداوند بود، چنین برمی آید که اختلاف طایفه ها و گروه ها در باره ماهیت حضرت مسیح(ع) بوده است.

14- ادب مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 47 - 8

8 - ادب حضرت مریم ( ع ) ، در مقابل تکلّم با خداوند

قالت ربّ . .. و لم یمسسنی بشر

از آمیزش، تعبیر به ملاقات و مسّ شده است.

15- استعاذه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 18 - 2

2- مریم ( س ) با وحشت از حضور مرد ناشناس نزد وی ، به خداوند پناه برد و او را از خشم خداوند برحذر داشت .

قالت إنّی أعوذ بالرحم-ن منک إن کنت تقیًّا

ص: 139

مریم(س) به جای <اللّهم إنّی أعوذ بک> مرد ناشناس را مخاطب ساخت تا ترس از خشم خداوند را در دل او ایجاد کند. <تقوی> ; یعنی قرار دادن خویش در وقایه (مانع) از هر چیز ترسناک (مفردات راغب) و <تقیّاً>; یعنی پرهیزکننده از خطر. به قرینه کلام مریم(س) که مخاطب خود را از خداوند ترساند، مراد خطر خشم خداوند است.

16- اشاره مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 29 - 1

1- مریم ( س ) با اشاره به نوزادش ( عیسی ( ع ) ) کار پاسخ گویی به اتهامات وارده را به او واگذار کرد .

و ما کانت أُمّک بغیًّا . فأشارت إلیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 30 - 1

1- نوزاد مریم ( س ) با اشاره مادرش و در حضور مردم شروع به سخن گفتن کرد .

فأشارت إلیه . .. قال إنّی عبداللّه

17- اشتهار مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 13

13- اشتهار مریم ( س ) به عفت و پاکدامنی در بین مردم ، فزاینده نگرانی او از بازتاب منفی تولد عیسی ( ع ) در افکار عمومی جامعه

ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا

<نَسْی>، چیزی است که اهمیت چندانی ندارد، گرچه هنوز از خاطرها محو نشده باشد (مفردات راغب). توصیف آن به <منسیّاً> (فراموش شده) گویای آن است که صرف شایستگی برای فراموشی، مطلوب مریم نبوده; بلکه تحقق فراموشی را آرزو می کرده است. این آرزو نشان می دهد که آن حضرت، پیش از این به عنوان شخصیتی آبرومند در جامعه مطرح بوده و از این که این حادثه بازتاب های منفی در مردم داشته باشد، نگران بوده است.

18- اطاعت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 14،15

ص: 140

14 - مریم ( س ) شخصیتی اطاعت پیشه و فرمانبردار در برابر خداوند

و کانت من الق-نتین

<قونت> در معنای طاعت و دعا استعمال می شود و در این آیه به معنای اطاعت است.

15 - مریم ( س ) ، از تبار طاعت پیشگان و از نسل نیکان و خداپرستان

و کانت من الق-نتین

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <من> در <من القانتین> نشویه باشد; یعنی، مریم(س) برآمده از قانتان بود.

19- اعتراض مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 18 - 1

1- برانگیختن روحیه تقوا و خداترسی در مرد ناشناس ، واکنش اعتراض آمیز مریم ( س ) ، هنگام مشاهده او در خلوت گاه خویش بود .

قالت إنّی أعوذ بالرحم-ن منک إن کنت تقیًّا

جمله <إن کنت تقیّاً> دعوت به تقوا در قالب جمله شرطیه است، مفاد آیه این است که اگر متّقی هستی - که باید باشی - از من دور شو و خود را گرفتار خشم خداوند مساز، که من خود را در پناه او قرار داده و دفع خطر تو را از او می خواهم.

20- اعجاز بارداری مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 11

11- تجلّی عظمت و قدرت الهی در بارداری مریم ( س ) و تولد اعجاز آمیز عیسی ( ع )

و جعلنها و ابنها ءایه للع-لمین

21- الوهیت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 5

5 - مسیح ( ع ) رسولی همانند رسولان گذشته که نه خدا بودند و نه فرزند او

ما المسیح ابن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 141

4 - مائده - 5 - 77 - 5

5 - پندار تثلیث و الوهیت مسیح ( ع ) و مادرش مریم ، مصداق روشن گزافه گویی و غلو مسیحیان در دین خویش

یاهل الکتب لاتغلوا فی دینکم

از مصادیق مورد نظر از گزافه گویی مسیحیان - به قرینه آیات گذشته - اعتقاد آنان به تثلیث و الوهیت مسیح(ع) و مادرش مریم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 116 - 3،5

3 - مسیح ( ع ) و مادرش مریم خدایانی همتای خداوند جهان در پندار گروهی از مسیحیان

ءانت قلت للناس اتخذونی و امی الهین من دون اللّه

5 - پرستش مسیح ( ع ) و مادرش مریم و اعتقاد به الوهیت آنها ، خواسته حضرت عیسی ( ع ) ، در پندار باطل مسیحیان *

ءانت قلت للناس اتخذونی و امی الهین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 118 - 1،5

1 - معتقدان و مدعیان الوهیت عیسی ( ع ) و مادرش مریم ، مستحق عذاب الهی

ان تعذبهم فانهم عبادک

5 - خداوند ، اختیاردار عذاب و آمرزش معتقدان به الوهیت عیسی ( ع ) و مادرش مریم ( ع ) است .

ان تعذبهم . .. و إن تغفر لهم

22- امکانات مادی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 10

10 - برخورداری حضرت عیسی و مریم ( ع ) ، از امکانات و آسایش زندگی

و ءاوین-هما إلی ربوه ذات قرار و معین

23- اندوه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 6

6- ناراحتی ها و فشار های روحی مریم ( س ) به هنگام تولد عیسی ( ع ) ، خارج از حدّ توصیف بود .

فأجاءها المخاض إلی جذع النخله قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا

ص: 142

آرزوی مرگ از جانب شخصیتی چون مریم(س) که مورد عنایت خاص خداوند بود، باید در شرایطی صورت گرفته باشد که وضعیتی فوق تحمل و طاقت برایش پیش آمده باشد، این حالت - به قرینه آیات بعد - فشارهای روحیِ ناشی از احتمال اتهام و آوارگی حاصل از آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 24 - 3

3- عیسی ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مریم ( س ) را به اندوهگین نبودن توصیه کرد .

فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی

24- ایمان مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 1،12

1 - حضرت مریم ( ع ) ، نمونه بارز و مثال زدنی برای ایمان و دین داری

ضرب اللّه مثلاً للذین ءامنوا . .. و مریم ابنت عمرن

12 - مریم ( س ) ، مؤمن به وحی و کتاب های آسمانی و تصدیق کننده آنها بود .

و صدّقت بکلم-ت ربّها و کتبه

25- بارداری مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 47 - 1

1 - شگفتی مریم از بشارت اعطای عیسی ( ع ) ، به او به اینکه مردی با او تماس نداشته است .

قالت ربّ انّی یکون لی ولد و لم یمسسنی بشر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 19 - 7

7- < عن الباقر ( ع ) [ فی قصّه مریم ] : . . . تمثّل لها الروح الأمین . . . > قال إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلاماً زکیّاً > فتفل فی جیبها فحملت بعیسی ( ع ) ;

از امام باقر(ع) [در داستان مریم] روایت شده: روح الامین بر وی ظاهر شد . .. و گفت: <إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلاماً زکیّاً> پس آب دهان در گریبان وی افکند و او به عیسی(ع) حامله شد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 143

10 - مریم - 19 - 20 - 6

6- مریم ( س ) ، هنگام دریافت بشارت تولد عیسی ( ع ) ، در شرایط سنّی مناسب و سلامت جسمی لازم برای بارداری بود .

و لم یمسسنی بشر و لم أک بغیًّا

آنچه در کلام مریم، مانع پیدایش عیسی(ع) قلمداد شده است، به نبود پدر مربوط می شود و سخنی از آمادگی جسمی نداشتن مریم مطرح نشده است. بنابراین او از این جهت مشکلی نداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 21 - 9

9- توجه مریم ( س ) به ربوبیت خداوند ، را به آسانی و امکان بارداریش به عیسی ( ع ) مطمئن می ساخت .

قال ربّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 22 - 2

2- حضرت مریم ( س ) درپی حامله شدن به عیسی ( ع ) ، از منطقه خویشاوندان خود فاصله گرفت و به مکان دوردستی رفت .

فحملته فانتبذت به مکانًا قصیًّا

<إنتباذ> از ریشه <نبذ> و به معنای دوری گزیدن است. <باء> در <به> یا برای ملابست و یا سببیه; یعنی دوری گزیدن مریم، همراه حمل خود و یا به خاطر آن، صورت گرفت. <قصیّ> صفت مشبهه و به معنای <دور> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 6

6 - بارداری مریم ( س ) و تولد مسیح ( ع ) ، با دمیده شدن روح الهی در او

فنفخنا فیه من روحنا

26- باروری نخل قصه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 25 - 3،7

3- بارورشدن و ثمردادن غیر طبیعی درخت خرما ، به تلاش مریم ( س ) و کشیدن و تکان دادن نخل وابسته بود .

و هزّی إلیک . .. تس-قط

فعل <تساقط> مجزوم است و عامل جزم آن شرط مقدر است; یعنی اگر درخت را تکان دهی و به سمت خود بکشی، برای تو خرما می ریزد.

7 - به بار نشستن فوری درخت خرما و نیرومندی مریم ( س ) برای تکان دادن آن ، از کرامات او بود .

و هزّی إلیک . .. تس-قط

ص: 144

27- بازگشت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 27 - 1،2

1- مریم ( س ) پس از دریافت رهنمود های نوزادش عیسی ( ع ) ، او را آشکارا در آغوش خود گرفت و نزد قومش برد .

فأتت به قومها تحمله

2- مریم ( س ) به هنگام بازگشت میان مردم ، فارغ از هرگونه هراس و نگرانی بود .

فکلی و اشربی . .. فإمّاترینّ من البشر ... فأتت به قومها تحمله

بااین که جمله <أتت به قومها> برای بیان آوردن عیسی(ع) توسط مادرش، جمله ای کامل است، ولی جمله حالیه <تحمله> نیز بر آن اضافه گردیده است تا بر مباشرت مریم(س) در حمل کردن فرزندش دلالت کند; یعنی دیگر مریم(س) انگیزه ای برای پنهان داشتن فرزند خود نداشته است، بلکه آشکارا او را در بغل گرفته و به میان مردم آمد.

28- برادر مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 28 - 4

4- مریم ( س ) دارای برادری پاک سیرت به نام هارون *

ی-أخت ه-رون

ممکن است قوم مریم به این جهت به او <أخت هارون> گفته باشند که وی برادری به این نام داشته است و چون خوش نامی او مانند پاکدامنی پدر و مادر مریم(س) زبانزد مردم بوده است، آنان انتساب مریم را به چنین افراد شایسته، دلیل نارواتر بودن گناهش دانسته اند.

29- برگزیدگی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 1

1 - مریم ( س ) ، در پی نذر مادرش ، از سوی خداوند به شایستگی پذیرفته شد .

فتقبّلها ربّها بقبول حسن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 1،5،6،10،11،15،16،18

1 - مژده ملائکه به مریم ( س ) در برگزیدگی او از طرف خداوند

ص: 145

و اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه اصطفیک

5 - برگزیدگی و پاکیزه گشتن مریم ( س ) از سوی خدا

یا مریم انّ اللّه اصطفیک و طهّرک

6 - پاکی و برگزیده شدن مریم ، زمینه برگزیده شدن خاندان عمران نزد خداوند

یا مریم انّ اللّه اصطفیک

<و اذ قالت . .. > عطف است به <اذ قالت ... > در آیه سی و پنجم و ظرف است برای <اصطفی ... ال عمران> ; یعنی آنگاه آل عمران برگزیده شدند که مریم را خداوند برگزید و پاک گردانید.

10 - مریم ، برگزیده الهی و سرآمد زنان جهان

یا مریم انّ اللّه . .. و اصطفیک علی نساء العالمین

کلمه <اصطفاء> آنگاه که با <علی> متعدّی شود به معنای مقدم بودن و سرآمد شدن است. و آنگاه که مطلق ذکر شود به معنای انتخاب است. بنابراین <اصطفیک > در جمله <انّ اللّه اصطفیک > به معنای انتخاب و گزینش مریم است و در <اصطفیک علی نساء العالمین>، به معنای مقدم داشتن او بر دیگران است.

11 - خلوص و پاکی مریم و برگزیدگی او ، زمینه سرآمد شدن او بر زنان جهان

انّ اللّه اصطفیک و طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین

به نظر می رسد تقدیم جمله <اصطفیک و طهّرک> بر <اصطفیک علی نساء العالمین>، دلالت داشته باشد بر دخالت برگزیدگی و طهارت مریم برای سرآمد شدن او.

15 - مریم ، برگزیده خداون از نسل انبیای الهی

یا مریم انّ اللّه اصطفیک

امام باقر (ع) در معنی آیه فوق فرمود: . .. اصطفیک من ذریّه الانبیاء.

_______________________________

مجمع البیان، ج 2، ص 746، نورالثقلین، ج 1، ص 336، ح 130.

16 - مریم ، زنی که از میان زنان جهان ، برای زادن عیسی بدون پدر برگزیده شد .

و اصفیک علی نساء العالمین

امام باقر (ع) در معنی آیه فوق فرمود: . .. اصطفیک لولاده عیسی من غیر فحل.

_______________________________

مجمع البیان، ج 2، ص 746 ; نورالثقلین، ج 1، ص 336، ح 130.

18 - مریم برگزیده و سرآمد زنان عصر خویش

و اصطفیک علی نساء العالمین

امام صادق (ع) فرمود: فرشتگان به حضرت فاطمه زهرا (س) گفتند: . .. انّ مریم کانت سیّده نساء عالمها ... .

_______________________________

علل الشرایع، ص 182، ح 1، باب 146. و ص 337، ح 131 ; نورالثقلین، ج 1، ص 336، ح 129.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 58 - 14

14- حضرت مریم ( س ) ، برخوردار از هدایت ویژه الهی و انسانی برگزیده در پیشگاه خداوند

و ممّن هدینا واجتبینا

ص: 146

30- بشارت به مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 1

1 - مژده ملائکه به مریم ( س ) در برگزیدگی او از طرف خداوند

و اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه اصطفیک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 45 - 1،3،4

1 - سخن گفتن ملائکه با مریم و بشارت به او ، درباره عیسی ( ع )

اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم

3 - بشارت تولد عیسی ( ع ) به مریم ( س ) از جانب خداوند ، توسط فرشتگان

اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه یبشرک بکلمه . .. عیسی ابن مریم

4 - عظمت و اهمیّت بشارت اعطای عیسی به مریم

اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه یبشرک

چون جمعی از فرشتگان این بشارت را آوردند و نه یک فرشته، عظمت و اهمیّت آن استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 46 - 2،6

2 - بشارت خدا به مریم ، در مورد زنده ماندن عیسی ( ع ) تا میانسالی

یبشرک . .. و یکلم الناس ... و کهلا

<کهل> به معنای میانسالی است. (مجمع البیان)

6 - صلاح و شایستگی عیسی ( ع ) ، مژده خداوند به مریم

یبشرک بکلمه منه . .. و من الصالحین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 47 - 1

1 - شگفتی مریم از بشارت اعطای عیسی ( ع ) ، به او به اینکه مردی با او تماس نداشته است .

قالت ربّ انّی یکون لی ولد و لم یمسسنی بشر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 17 - 14

14- < قال الباقر ( ع ) : إنّها ( مریم ) بشرت بعیسی فبینا هی فی المحراب إذ تمثّل لها الروح الأمین بشراً سویّاً ;

ص: 147

امام باقر(ع) فرمود: همانا او (مریم) به ولادت عیسی(ع) بشارت داده شد، پس در حالی که در محراب بود، ناگهان روح الامین به شکل انسانی کامل اندام بر او ظاهر گشت>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 20 - 1

1- حضرت مریم ( س ) از دریافت خبرِ داشتن پسر ، بدون تماس با هیچ بشری شگفت زده شد .

قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر

<أنّی> ادات استفهام و به معنای <کیف> (چگونه؟) و یا <من أین> (از کجا؟) است و در هر صورت، حاوی تعجب نیز می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 24 - 5

5- عیسی ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مریم ( س ) را به روان شدن جویباری در پایین دست او بشارت داد .

فنادی-ها . .. قد جعل ربّک تحتک سریًّا

31- بشر بودن مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 17 - 15

15 - عیسی ( ع ) و مادرش مریم ، انسانهایی همانند دیگر انسانها

ان یهلک المسیح ابن مریم و امه و من فی الأرض جمیعاً

آوردن <من فی الارض> با وجود اینکه استدلال، بدون آن نیز تمام است، می تواند اشاره به این نکته باشد که از جهت مملوکیت و ناتوانی در برابر خدا، بین مسیح(ع) و دیگران تفاوتی نیست.

32- بشربودن مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 11

11- حضرت مریم ( س ) ، دارای حالت ها و روحیه های بشری بود .

ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا

رنج بردن مریم از بروز حالت فوق العاده و خرق عادت و نیز تأثیر گرسنگی، تشنگی و دیگر عوامل طبیعی بر او، نشانه آن است که مریم(س)، انسانی با صفات بشری بوده و خط بطلانی بر اندیشه الوهیت او از سوی برخی مسیحیان است.

ص: 148

33- بکارت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 20 - 5

5- مریم ( س ) به هنگام مواجهه با جبرئیل ، دختری باکره و شوهر ندیده بود .

قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر

34- بی آبی در زایمان مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 24 - 6

6- نبود آب به هنگام زایمان ، موجب نگرانی شدید مریم ( س ) شده بود .

ألاّتحزنی قد جعل ربّک تحتک سریًّا

<قد جعل> تعلیل برای <ألاّتحزنی> است، یعنی محزون نباش، زیرا خداوند در پایین دست تو آیی روان قرار داده است. از این تعلیل می توان دریافت که تا چه اندازه مریم(س) برای آب نگران بوده و این بشارت چه نقشی در شادمانی وی ایفا کرده است.

35- بینش مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 18 - 11

11- < روی عن علی ( ع ) إنّه قال : علمت أنّ التقیّ ینهاه التقی عن المعصیه ;

از حضرت علی(ع) روایت شده که فرمود: مریم دانست که انسان پرهیزگار، تقوایش او را از معصیت باز می دارد>.

36- پاکی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 5،9

5 - برگزیدگی و پاکیزه گشتن مریم ( س ) از سوی خدا

یا مریم انّ اللّه اصطفیک و طهّرک

9 - پاک گشتن مریم ، در پرتو خالص گردانیدن او

انّ اللّه اصطفیک و طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین

از اینکه جمله <و طهرک . .. > پس از <اصطفیک > آمده، به نظر می رسد خالص گرداندن مریم، دخیل در تطهیر وی بوده است. گفتنی است که معنای <اصطفاء> خالص گرداندن از پلیدیهایی است که دیگران به آن مبتلا هستند (مفردات راغب).

ص: 149

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 171 - 18

18 - پاک بودن دامن حضرت مریم ( ع ) از تهمت های ناروای یهودیان

انما المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه و کلمته القها إلی مریم و روح منه

جملات <انما المسیح . .. روح منه> علاوه بر اینکه رد عقیده غلوآمیز مسیحیان درباره حضرت عیسی(ع) است، می تواند اشاره به ناروایی اتهام یهودیان نسبت به مریم(ع) نیز باشد.

37- پدر مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 10

10 - مریم ، دختر عمران

امرات عمران . .. و انّی سمّیتها مریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 2

2 - حضرت مریم ( ع ) ، دختر عمران بود .

و مریم ابنت عمرن

38- پرسش از فرزنداری مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 20 - 3

3- حضرت مریم ( س ) از جبرئیل خواست او را از چگونگی پیدایش فرزندی بدون پدر آگاه سازد .

قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر و لم أک بغیًّا

39- پناهگاه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 16 - 3

3- مریم از خانواده خویش کناره گیری کرد و در شرق مسجدالاقصی مستقر شد .

ص: 150

واذکر . .. مریم إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

<انتباذ> از ریشه <نبذ> و به معنای دوری جستن است. < <مکاناً شرقیّاً>; یعنی جایگاهی رو به شرق و چون حضرت مریم(س) وقف بر معبد(مسجدالاقصی) شده بود، مقصود مکانی در شرقِ مسجدالاقصی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 17 - 1،2

1- حضرت مریم ( س ) در ناحیه شرقی مسجدالاقصی ، مکانی دور از انظار برای خود برگزید و خود را از مردم پنهان ساخت .

فاتّخذت من دونهم حجابًا

<حجاب> به معنای ساتر و چیزی است که حائل می شود. مراد از <اتّخذت... حجاباً> افکندن پرده و یا رفتن در مکانی است که دارای پوشش طبیعی، مانند دیوار یا کوه و مانند آن باشد.

2- مکانی که مریم با رفتن به آن از دید مردم مخفی شد ، به منطقه مسکونی مردم نزدیک بود .

من دونهم

کلمه <دون> گاه برای تقریب و گاه برای تحقیر به کار می رود (العین).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 18 - 1

1- برانگیختن روحیه تقوا و خداترسی در مرد ناشناس ، واکنش اعتراض آمیز مریم ( س ) ، هنگام مشاهده او در خلوت گاه خویش بود .

قالت إنّی أعوذ بالرحم-ن منک إن کنت تقیًّا

جمله <إن کنت تقیّاً> دعوت به تقوا در قالب جمله شرطیه است، مفاد آیه این است که اگر متّقی هستی - که باید باشی - از من دور شو و خود را گرفتار خشم خداوند مساز، که من خود را در پناه او قرار داده و دفع خطر تو را از او می خواهم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 1،2

1- درد زایمان ، مریم ( س ) را به کنار تنه درخت خرما کشانید .

فأجاءها المخاض إلی جذع النخله

<أجاء> متعدی <جاء> یعنی آورد و <مخاض> درد زایمان است.

2- مریم ( س ) هنگام زایمان ، تنها و بدون پرستار و در مکانی دور از مناطق مسکونی ، به سر می برد .

مکانًا قصیًّا . فأجاءها المخاض إلی جذع النخله

در جمله <أجاءها المخاض>، آوردن مریم کنار درخت، به درد زایمان نسبت داده شده و آیات بعد، نوزاد او را راهنمای وی به آب معرفی کرده است، علاوه بر آن، مریم(س) برای تهیه خرما، خود مجبور به حرکت دادن نخله شد، مجموعه این امور می تواند قرائن تنهایی مریم به هنگام زایمان باشد.

ص: 151

40- تأمین آب مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 3

3- سخن گفتن عیسی ( ع ) با مادر خود و تأمین آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمینه های مسّرت و چشم روشنی مریم ( س ) و رفع نگرانی او از آینده بود .

فنادی-ها . .. فکلی و اشربی و قرّی عینًا

<عیناً> تمییز و بیانگر مراد جدی از فاعل است و <قرّی> از ماده <قرار> (آرام گرفتن) و یا <قُرّ> (سرد شدن) است. در صورت اول جمله <قرّی عیناً>، یعنی <چشم آرمیده باش> و در صورت دوم، یعنی <خنک چشم باش> (چشمت از اشک سوزان به دور باشد) و در هر صورت، کنایه از خوش دلی و شادمانی است که چشم از نگرانی و اضطراب باز می ایستد و از سوزش اشک اندوه، مصون می ماند. ارتباط جمله <قرّی عیناً> با جملات قبل، گویای برداشت فوق است.

41- تأمین طعام مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 3

3- سخن گفتن عیسی ( ع ) با مادر خود و تأمین آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمینه های مسّرت و چشم روشنی مریم ( س ) و رفع نگرانی او از آینده بود .

فنادی-ها . .. فکلی و اشربی و قرّی عینًا

<عیناً> تمییز و بیانگر مراد جدی از فاعل است و <قرّی> از ماده <قرار> (آرام گرفتن) و یا <قُرّ> (سرد شدن) است. در صورت اول جمله <قرّی عیناً>، یعنی <چشم آرمیده باش> و در صورت دوم، یعنی <خنک چشم باش> (چشمت از اشک سوزان به دور باشد) و در هر صورت، کنایه از خوش دلی و شادمانی است که چشم از نگرانی و اضطراب باز می ایستد و از سوزش اشک اندوه، مصون می ماند. ارتباط جمله <قرّی عیناً> با جملات قبل، گویای برداشت فوق است.

42- تازگی خرمای قصه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 25 - 4

4- تازگی ، رسیده بودن و سلامت ظاهری ، از ویژگی های خرمای فرو ریخته بر مریم ( س ) بود .

تس-قط علیک رطبًا جنیًّا

<رطب> به خرمای تازه گفته می شود <جَنیّ> زمانی که صفت میوه ای باشد، بدان معنا است که میوه در وقت خود چیده شده است (معجم مقاییس اللغه).

ص: 152

43- تبیین قصه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 16 - 1

1- توجه ویژه به آیات سرگذشت مریم و تشریح داستان تولد عیسی در قرآن ، وظیفه ای الهی بر عهده پیامبر ( ص )

واذکر فی الکت-ب مریم

<اذکر> خطاب به پیامبر(ص) است. آن حضرت بدون دستور خاص نیز آیات نازل شده را در قرآن بیان می کرد. هدف از تأکید بر ذکر این آیات، بیان اهمیت ماجرای بارداری مریم به عیسی و تأثیر عمیق آن در جامعه آن روز است.

44- ترس مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 18 - 2

2- مریم ( س ) با وحشت از حضور مرد ناشناس نزد وی ، به خداوند پناه برد و او را از خشم خداوند برحذر داشت .

قالت إنّی أعوذ بالرحم-ن منک إن کنت تقیًّا

مریم(س) به جای <اللّهم إنّی أعوذ بک> مرد ناشناس را مخاطب ساخت تا ترس از خشم خداوند را در دل او ایجاد کند. <تقوی> ; یعنی قرار دادن خویش در وقایه (مانع) از هر چیز ترسناک (مفردات راغب) و <تقیّاً>; یعنی پرهیزکننده از خطر. به قرینه کلام مریم(س) که مخاطب خود را از خداوند ترساند، مراد خطر خشم خداوند است.

45- تعجب مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 20 - 1

1- حضرت مریم ( س ) از دریافت خبرِ داشتن پسر ، بدون تماس با هیچ بشری شگفت زده شد .

قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر

<أنّی> ادات استفهام و به معنای <کیف> (چگونه؟) و یا <من أین> (از کجا؟) است و در هر صورت، حاوی تعجب نیز می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 21 - 1

1- جبرئیل ، شگفت زدگی مریم ( س ) را امری به جا دانست و بر عفت و پاکدامنی وی گواهی داد .

قال کذلک

<کذلک> خبر برای مبتدای محذوف و مرکب از حرف تشبیه و اسم اشاره است. مشارالیه آن ممکن است گفتار مریم(س) باشد، در این مفاد آیه این است که گرچه موضوع همان گونه است که گفتی، ولی خداوند این کار را بر خویش دشوار نمی بیند.

ص: 153

46- تقرب مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 17 - 5

5- مریم ( س ) ، دارای منزلتی والا در پیشگاه خداوند

فأرسلنا إلیها روحنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 12

12- مریم ( س ) برخوردار از منزلتی والا و مقامی بلند در پیشگاه خداوند و شخصیتی جهانی

والتی أحصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا و جعلنها و ابنها ءایه للع-لمین

برداشت یاد شده با توجه به سه نکته است: 1- <التی> منصوب به عامل مقدری چون <أذکر> یا <أذکروا> است که دراین صورت فرمان به یادآوری داستان مریم(س) برای همه انسان ها است. 2- نام مریم(س) در ردیف پیامبران الهی قرار گرفت و به دنبال نام آنان آمد. 3-خداوند مریم(س) را آیت خود برای جهانیان معرفی کرد (و جعلناها و ابنها آیه للعالمین).

47- تقوای مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 18 - 7

7- حضرت مریم ( س ) بانویی در اوج پاکدامنی و تقواپیشگی

قالت إنّی أعوذ بالرحمن منک إن کنت تقیًّا

مریم عذرا، به محض مشاهده مردی ناشناس در محل استقرار خود، سراسیمه به تذکر و نصیحت و پناه بردن به خداوند اقدام کرد. این بازتاب نشانه رسوخ پاک دامنی در او است.

48- تکاندن نخل قصه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 25 - 1،7

1- عیسی ( ع ) ، در بدو تولد ، مادرش مریم ( س ) را به تکان دادن درخت خرما و استفاده از میوه آن راهنمایی کرد .

و هزّی إلیک بجذع النخله تس-قط علیک رطبًا جنیًّا

<هزّ> به معنای حرکت دادن به چپ و راست است و به قرینه <إلیک> در آن معنای <متمایل ساختن> نیز تضمین شده است. بنابراین <هزّی إلیک>، یعنی درخت را به جانب خود بکش و به چپ و راست تکان ده این راهنمایی چنان چه از آیه بعد پیدا

ص: 154

است، به منظور تأمین غذای مریم(س) بوده است.

7 - به بار نشستن فوری درخت خرما و نیرومندی مریم ( س ) برای تکان دادن آن ، از کرامات او بود .

و هزّی إلیک . .. تس-قط

49- تکریم مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 17

17 - حضرت مریم ( س ) ، دارای شخصیتی بس بلند در پیشگاه خداوند و مورد تکریم و تمجید او

و مریم ابنت عمرن . .. و کانت من الق-نتین

تصریح به نام حضرت مریم(س) در سلسله شرح حال زنان الگو و نمونه (همچون آسیه همسر فرعون) می تواند اشاره به نکته یاد شده باشد.

50- تنزیه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 32 - 4

4- حضرت مریم ( س ) مبرّا از گناه و فحشا و سزاوار تکریم بسیار

لقد جئت شیئًا فریّاً. .. و برًّا بولدتی

عیسی(ع) با اعجاز خود، مریم را از اتهام ناروای مردم تبرئه کرد، آن گاه خود را پیامبری خواند که به مریم خدمت خواهد کرد و در بیان خدمت گزاری خود، صفت مشبهه (برّاً) را که بر ثبوت دلالت دارد، به کاربرد تا با تأکید بیشتری احترام به مریم را از وظایف خود شمرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 33 - 4

4- عیسی ( ع ) با سالم خواندن مرحله ولادت خویش از هر عیب و ناپسندی ، بر مبرّابودن مادرش مریم ( س ) از اتهامات ناروای مردم تأکید کرد .

والسل-م علیّ یوم ولدت

51- تنهایی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 155

10 - مریم - 19 - 23 - 2

2- مریم ( س ) هنگام زایمان ، تنها و بدون پرستار و در مکانی دور از مناطق مسکونی ، به سر می برد .

مکانًا قصیًّا . فأجاءها المخاض إلی جذع النخله

در جمله <أجاءها المخاض>، آوردن مریم کنار درخت، به درد زایمان نسبت داده شده و آیات بعد، نوزاد او را راهنمای وی به آب معرفی کرده است، علاوه بر آن، مریم(س) برای تهیه خرما، خود مجبور به حرکت دادن نخله شد، مجموعه این امور می تواند قرائن تنهایی مریم به هنگام زایمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 9

9- حضرت مریم ( س ) در هنگام وضع حمل و پس از آن ، تا زمان بازگشت به قوم خویش تنها بود . *

فحملته فانتبدت به مکان قصیًّا. .. فإمّا ترینّ من البشر أحدًا

جمله شرطیه <فإمّاترینّ. ..> ممکن است براین دلالت کند که در هنگام وضع حمل و بعد از آن بشری در آنجا نبوده است، گرچه - به قرینه سیاق کلام - می توان گفت: مراد عموم انسان ها نیستند، بلکه افرادی مورد نظر هستند که فرزند داشتن مریم برای آنان سؤال انگیز باشد. برخی <ال> در <البشر> را برای عهد و اشاره به قوم مریم دانسته اند.

52- توصیه به مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 24 - 3

3- عیسی ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مریم ( س ) را به اندوهگین نبودن توصیه کرد .

فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 10

10- عیسی ( ع ) ، مادرش مریم ( س ) را به نذر روزه سکوت ، هنگام مواجهه با مردم توصیه کرد .

فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت للرحم-ن صومًا

53- تولد مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 1

1 - همسر عمران پس از زایمان ، ناباورانه ، نوزاد خویش را دختر یافت .

فلمّا وضعتها قالت ربّ انّی وضعتها اُنثی

ص: 156

54- تهمت به مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 156 - 2،4،8،10

2 - بهتان یهودیان به مریم ( ع ) ، نمونه ای از کفرپیشگی آنهاست .

و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً

بدان احتمال که <قولهم> تفسیر و تبیین کفر در <بکفرهم> باشد.

4 - یهودیان ، مریم ( ع ) را به کرداری بسیار ناشایست متهم کردند .

و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً

<بهتان> به معنای افترا و اتهام است. و مراد از آن در آیه فحشا و بی عفتی است.

8 - اتهام ناروای یهود به حضرت مریم ( ع ) از عوامل محکومیت آنان به لعن و نفرین الهی

و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً

10 - اتهام ارتباط نامشروع مریم ( ع ) با مردی نجار به نام یوسف ، و باردار شدن وی به عیسی ( ع ) ، بهتان بزرگ یهود به ساحت پاک مریم

و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً

امام صادق(ع): . .. الم ینسبوا مریم بنت عمران الی انها حملت بعیسی من رجل نجار اسمه یوسف ... .

_______________________________

امالی صدوق، ص 92، ح 3، مجلس 22; تفسیر برهان، ج 1، ص 426، ح 2.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 171 - 18

18 - پاک بودن دامن حضرت مریم ( ع ) از تهمت های ناروای یهودیان

انما المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه و کلمته القها إلی مریم و روح منه

جملات <انما المسیح . .. روح منه> علاوه بر اینکه رد عقیده غلوآمیز مسیحیان درباره حضرت عیسی(ع) است، می تواند اشاره به ناروایی اتهام یهودیان نسبت به مریم(ع) نیز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 7،8

7- عیسی ( ع ) ، وظیفه دفاع از مادر خویش در مقابل تهمت های مردم را به عهده گرفت .

فإمّاترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت للرحم-ن صومًا

توصیه مادر به سکوت از جانب عیسی(ع) بدان معنا بود که او نگران دفاع از خود نباشد، چرا که عیسی(ع) خود آن را انجام خواهد داد. سخن گفتن عیسی(ع) با مادر پس از ولادت، این اطمینان را به مریم داده بود که او براین کار کاملاً توانا است.

8- عیسی ( ع ) ، شیوه برخورد با مردم و چگونگی واکنش در برابر بهتان آنان را به مادرش مریم ( س ) آموخت .

ص: 157

فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولی

55- تهمت زنا به مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 20 - 2

2- مریم ( س ) از متهم شدن به زنا ، درپی دریافت بشارت به عیسی ( ع ) نگران بود .

أنّی یکون . .. و لم أک بغیًّا

با این که <لم یمسسنی بشر> برای نفی اسباب عادی حامله شدن کافی بود، ولی جمله <و لم أک بغیّاً> نیز از مریم(س) صادر گردید. برخی آن را قرینه براین قرار داده اند که <لم یمسسنی...> تنها به نکاح مشروع نظر دارد و <لم أک بغیّاً> نوع نامشروع آن را نفی می کند; و محتمل است مراد از <لم یمسسنی...> مطلق هم بستری باشد و اضافه شدن <لم أک بغیّاً> به این خاطر است که مریم(س) دریافت که در صورت حامله شدن، به زنا متهم خواهد شد. و با این سخن، اظهار کرد که تحمل آن اتهام، بر من سنگین خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 27 - 3،6

3- مردم با دیدن مریم ( س ) همراه کودک خویش ، بدون پرس و جو او را به زنا متهم کردند .

فأتت به قومها تحمله قالوا ی-مریم لقد جئت شیئًا فریًّا

<فریّاً> صفت مشبهه به معانی <سنگین و بزرگ> و <شگفت> و <کار بی سابقه> آمده و از ریشه <فری> به معنای قطع گرفته شده است; به این تناسب که چنین عملی قطع روند گذشته است. در هر صورت مرادِ کسانی که این سخن را به مریم(س) گفتند، اتهام زنا و خلاف بوده است.

6- < عن أبی جعفر ( ع ) قال : لمّا قالت العواتق . . . لمریم ( ع ) : < لقد جئت شیئاً فریّاً > أنطق اللّه تعالی عیسی ( ع ) عند ذلک ;

از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: چون دختران نورس به مریم گفتند: <لقد جئت شیئاً فریّاً> خداوند در آن هنگام زبان عیسی(ع) را به سخن گفتن گشود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 28 - 6

6- مردم بیت المقدس ، مریم ( س ) را به زنا متهم کردند .

و ما کانت أُمّک بغیًّا

<بغیّ>، یعنی زن بدکاره (قاموس). مردم گرچه مریم(س) را صریحاً به زنا متهم نکردند، ولی با کنایه این کار را انجام دادند. جمله <و ما کانت ...> (مادرت بدکاره نبود)، یعنی تو این چنین هستی.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 158

10 - مریم - 19 - 29 - 1،7

1- مریم ( س ) با اشاره به نوزادش ( عیسی ( ع ) ) کار پاسخ گویی به اتهامات وارده را به او واگذار کرد .

و ما کانت أُمّک بغیًّا . فأشارت إلیه

7- مریم ( س ) از سوی افرادی متعدد به زنا متهم شده بود .

قالوا ی-مریم . .. قالوا کیف نکلّم

56- ثمردهی نخل قصه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 25 - 3

3- بارورشدن و ثمردادن غیر طبیعی درخت خرما ، به تلاش مریم ( س ) و کشیدن و تکان دادن نخل وابسته بود .

و هزّی إلیک . .. تس-قط

فعل <تساقط> مجزوم است و عامل جزم آن شرط مقدر است; یعنی اگر درخت را تکان دهی و به سمت خود بکشی، برای تو خرما می ریزد.

57- جهت عبادتگاه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 16 - 7

7- مریم ( س ) ، برای عبادت خویش ، مکانی رو به شرق را برگزیده بود . *

إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

<شرقی>; یعنی، به طرف مشرق (لسان العرب).

58- حُسن پیشینه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 20 - 4

4- مریم ( س ) ، دارای گذشته ای درخشان و خالی از هرگونه انحراف از مسیر قدس و پاکی بود .

قالت أنّی یکون لی غل-م . .. و لم أک بغیًّا

<بغیّ> به زنی گفته می شود که با نامحرمان، تماس نامشروع داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 159

10 - مریم - 19 - 27 - 4

4- مریم ( س ) ، نزد قوم خود ، دارای پیشینه ای سالم و پاک و عاری از هرگونه بدنامی بود .

قالوا ی-مریم لقد جئت شیئًا فریًّا

<فریّاً> دال بر آن است که مردم به تصور واهی، مریم(س) را خطاکار دانسته، از این عمل شگفت زده شده و آن را قطع روند گذشته مریم دانستند; بنابراین سابقه او نزد مردم سابقه ای نیکو بوده است.

59- حُسن پیشینه والدینمریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 28 - 5

5- پدر و مادر مریم ( س ) میان مردم زمان خود ، به پاکی و صلاح مشهور بودند .

ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا

60- حیات مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 17 - 9،14

9 - حیات و مرگ مسیح ( ع ) و مادرش مریم و تمامی اهل زمین ، در قبضه قدرت خداوند

قل فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک . .. و من فی الأرض جمیعاً

14 - زنده بودن مسیح ( ع ) و مادرش مریم در عصر پیامبر ( ص ) *

فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک المسیح ابن مریم و امه

مفهوم جمله <ان اراد . ..> این است که آن دو بزرگوار در زمان نزول آیه زنده بوده اند.

61- خداپرستی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 15

15 - مریم ( س ) ، از تبار طاعت پیشگان و از نسل نیکان و خداپرستان

و کانت من الق-نتین

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <من> در <من القانتین> نشویه باشد; یعنی، مریم(س) برآمده از قانتان بود.

ص: 160

62- خرما خوردن مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 1

1- حضرت عیسی ( ع ) در آغاز تولد خویش ، مادرش مریم ( س ) را به خوردن خرمای تازه و نوشیدن از آب نهر فرا خواند .

فنادی-ها من تحتها . .. تحتک سریًّا ... رطبًا جنیًّا . فکلی واشربی

63- خشکی نخل قصه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 25 - 2

2- نخلی که مریم ( س ) در کنار آن وضع حمل نمود ، میوه نداشت .

و هزّی إلیک بجذع النخله تس-قط علیک رطبًا جنیًّا

جمله <تساقط علیک. ..> گویای امتنان بر مریم(س) است، نه خبر از اثر طبیعی تکان دادن درخت، چرا که این موضوع نیازی به راهنمایی نداشت; بنابراین، پس از تکان دادن درخت بود که خرمای آن پدیدار گشته و فرو می ریخت. اضافه شدن کلمه <جذع> به کلام و نیز اِسناد <تساقط> به <نخله>، خشک بودن درخت و خارق العاده بودن ریزش خرما را تأیید می کند.

64- خضوع مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 1،2

1 - مریم ، مأمور به اطاعت خاضعانه ، سجده و رکوع ( نماز ) ، در برابر پروردگارش

یا مریم اقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی

2 - سخن فرشتگان با مریم و فرمان دادن به او ، درباره اطاعت خاضعانه

و اذ قالت الملئکه . .. یا مریم اقنتی لربّک و اسجدی

ظاهراً جمله <یا مریم اقنتی>، گفتار ملائکه با حضرت مریم است.

65- خواسته های مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 20 - 3

3- حضرت مریم ( س ) از جبرئیل خواست او را از چگونگی پیدایش فرزندی بدون پدر آگاه سازد .

قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر و لم أک بغیًّا

ص: 161

66- خویشاوندان مریم(س) کنار مسجدالاقصی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 16 - 4،5

4- خویشاوندان مریم ، در غیر جهت شرقی مسجد الاقصی سکونت داشتند .

انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

5- مریم ( س ) در آستانه حامله شدن به عیسی ( ع ) ، در نزدیکی مسجدالاقصی ، بستگانی داشت که در میان آنان به سر می برد .

إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

به قرینه <مکاناً قصیّاً> در آیه بیست و دوم که ناظر به مکان دومی است که مریم(س) برگزید، مکان شرقی مسجد الاقصی به منطقه مسکونی مردم نزدیک بوده است.

67- دعای مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 47 - 2

2 - طلب آگاهی مریم از خداوند ، در مورد چگونگی اعطای مسیح به وی

قالت ربّ انّی یکون لی ولد

کلمه <انّی>، علاوه بر اشاره به شگفتی، معنای کیفیّت را نیز دربردارد.

68- دفاع از مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 29 - 1،3

1- مریم ( س ) با اشاره به نوزادش ( عیسی ( ع ) ) کار پاسخ گویی به اتهامات وارده را به او واگذار کرد .

و ما کانت أُمّک بغیًّا . فأشارت إلیه

3- حضرت مریم ( س ) به قدرت نوزادش عیسی ( ع ) در سخن گفتن و رفع اتهامات یقین داشت .

فأشارت إلیه

آمدن مریم به میان قوم خویش، آوردن علنی و آشکار فرزند و اشاره کردن به سوی نوزاد به جای پاسخ گویی به اتهامات، بیانگر یقین او است.

ص: 162

69- دلایل تنزیه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 30 - 5

5- تکلم عیسی ( ع ) در گهواره و معرفی خود ، از معجزات او و برهانی کافی بر پاکدامنی مریم ( س ) و مبرّابودن او از اتهامات مردم بود .

فأشارت إلیه . .. قال إنّی عبداللّه

70- دلایل عفت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 30 - 5

5- تکلم عیسی ( ع ) در گهواره و معرفی خود ، از معجزات او و برهانی کافی بر پاکدامنی مریم ( س ) و مبرّابودن او از اتهامات مردم بود .

فأشارت إلیه . .. قال إنّی عبداللّه

71- دلداری به مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 24 - 2

2- حضرت عیسی ( ع ) در شرایط سخت روحی و جسمی مادرش مریم ( س ) پس از زایمان با وی سخن گفت و او را دل داری داد .

فحملته . .. فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی

مراد از ضمیر فاعلی در <نادی> - به قرینه ضمائر <فحملته فانتبذت به> در آیات قبل - حضرت عیسی(ع) است و مراد از ضمیر <من تحتها> همانند ضمیر <فناداها> حضرت مریم(س) است. برخی فاعل <نادی> را جبرئیل دانسته و ضمیر <من تحتها> را به <نخله> یا <مریم> ارجاع داده اند; ولی سیاق آیات با آنچه گفته شد سازگارتر است.

72- دینداری مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 1

1 - حضرت مریم ( ع ) ، نمونه بارز و مثال زدنی برای ایمان و دین داری

ص: 163

ضرب اللّه مثلاً للذین ءامنوا . .. و مریم ابنت عمرن

73- رد نبوت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 58 - 13

13- حضرت مریم ( س ) ، از پیامبران الهی نبوده است .

أُول-ئک . .. من النبیّن ... و ممّن هدینا واجتبینا

چنان که <ممّن هدینا> عطف بر <من النبیّن> باشد، باید در بین مذکورین در آیات قبل که به وسیله <اُولئک> به آنان اشاره شد، غیر نبیّ نیز وجود داشته باشد، زیرا عطف، ظهور در تغایر دارد و بدان لحاظ که در آیات قبل به جز در مورد مریم صریحاً و یا با اشاره نبوت مذکورین مطرح گردیده، تنها موردی که برای <من هدینا. ..> باقی می ماند، مریم(س) است.

74- رزق مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 16،17،18،23،26

16 - هر گاه زکریا به عبادتگاه مریم وارد می شد ، رزقی را نزد او مشاهده می کرد .

کلما دخل علیها زکریا المحراب و جد عندها رزقاً

17 - شگفتی زکریا از مشاهده رزقی خاص ، نزد مریم ( س )

و جد عندها رزقاً قال یا مریم انّی لک هذا

18 - پُرسش و استفسار زکریا از مریم ( س ) ، درباره رزقی که نزد او بود .

و جد عندها رزقاً قال یا مریم انّی لک هذا

23 - برخورداری حضرت مریم ( س ) ، از رزق ویژه الهی

وجد عندها رزقاً . .. قالت هو من عنداللّه

26 - وجود میوه تابستانی در زمستان و بالعکس نزد مریم در عبادتگاه

وجد عندها رزقاً

امام باقر یا امام صادق (ع): . .. فکان (زکریا) یدخل علیها فیری عندها ثمره الشّتاء فی الصیف و ثمره الصیف فی الشّتاء.

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 170، ح 38; نورالثقلین، ج 1، ص 332، ح 112، 114.

75- رفع نگرانی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 164

10 - مریم - 19 - 27 - 2

2- مریم ( س ) به هنگام بازگشت میان مردم ، فارغ از هرگونه هراس و نگرانی بود .

فکلی و اشربی . .. فإمّاترینّ من البشر ... فأتت به قومها تحمله

بااین که جمله <أتت به قومها> برای بیان آوردن عیسی(ع) توسط مادرش، جمله ای کامل است، ولی جمله حالیه <تحمله> نیز بر آن اضافه گردیده است تا بر مباشرت مریم(س) در حمل کردن فرزندش دلالت کند; یعنی دیگر مریم(س) انگیزه ای برای پنهان داشتن فرزند خود نداشته است، بلکه آشکارا او را در بغل گرفته و به میان مردم آمد.

76- رکوع مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 1

1 - مریم ، مأمور به اطاعت خاضعانه ، سجده و رکوع ( نماز ) ، در برابر پروردگارش

یا مریم اقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی

77- روحیات مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 11

11- حضرت مریم ( س ) ، دارای حالت ها و روحیه های بشری بود .

ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا

رنج بردن مریم از بروز حالت فوق العاده و خرق عادت و نیز تأثیر گرسنگی، تشنگی و دیگر عوامل طبیعی بر او، نشانه آن است که مریم(س)، انسانی با صفات بشری بوده و خط بطلانی بر اندیشه الوهیت او از سوی برخی مسیحیان است.

78- روزه سکوت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 10،11،12،31

10- عیسی ( ع ) ، مادرش مریم ( س ) را به نذر روزه سکوت ، هنگام مواجهه با مردم توصیه کرد .

فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت للرحم-ن صومًا

11- مریم ( س ) ، نذر روزه سکوت را پس از مواجهه با اولین نفر از افراد جامعه خویش منعقد ساخت .

فإمّاترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت

ظاهر <فقولی> آن است که مریم مفاد نذر خود را با زبان بیان کرده باشد; دراین صورت همان جمله <إنّی نذرت . ..> صیغه نذر

ص: 165

بوده و نذر مریم با گفتن آن منعقد شده است.

12- روزه سکوت حضرت مریم ( س ) ، به مدت یک روز و هم زمان با هنگام بازگشت نزد قوم خود بوده است .

إنّی نذرت للرحم-ن صومًا فلن أکلّم الیوم إنسیًّا

الف و لام در <الیوم> برای عهد حضوری است; یعنی <امروز> و مراد از آن همان روزی است که همراه با نوزاد خود به میان قومش برگشت.

31- < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : إنّ الصیام لیس من الطعام والشراب وحده . . . قالت مریم : < إنّی نذرت للرحمان صوماً > أی صوماً صمتاً ;

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: همانا روزه، تنها خودداری از خوردنی آشامیدنی نیست . .. مریم(س) گفت: <إنّی نذرت للرحمان صوماً>، یعنی روزه سکوت>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 29 - 2

2- حضرت مریم ( س ) ، هنگام مواجه شدن با اتهام های قوم خود ، در حال روزه بود و سخن نمی گفت .

فأشارت إلیه

79- روش برخورد مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 8

8- عیسی ( ع ) ، شیوه برخورد با مردم و چگونگی واکنش در برابر بهتان آنان را به مادرش مریم ( س ) آموخت .

فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولی

80- زایمان مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 5،6

5- حضرت مریم ( س ) به هنگام زایمان آرزو کرد : کاش قبل از باردارشدن مرده بود و به کلّی از یاد ها رفته بود .

فأجاءها المخاض . .. قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا

جمله <و کنت نسیاً منسیّاً> قرینه است بر این که انگیزه مریم از آرزوی مرگ، رهایی از زخم زبان مردم بوده است، گرچه به قرینه <ألاّتحزنی قد جعل. ..> تنهایی و بی آب و غذایی، نیز او را اندوهناک ساخته بود، ولی این همه، تبعاتِ همان گریز از زخم زبان است; یعنی کاش پیش از حاملگی مرده بودم، که برای فرار از نیشتر مردم مجبور به تحمل این آوارگی نباشم.

6- ناراحتی ها و فشار های روحی مریم ( س ) به هنگام تولد عیسی ( ع ) ، خارج از حدّ توصیف بود .

فأجاءها المخاض إلی جذع النخله قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا

ص: 166

آرزوی مرگ از جانب شخصیتی چون مریم(س) که مورد عنایت خاص خداوند بود، باید در شرایطی صورت گرفته باشد که وضعیتی فوق تحمل و طاقت برایش پیش آمده باشد، این حالت - به قرینه آیات بعد - فشارهای روحیِ ناشی از احتمال اتهام و آوارگی حاصل از آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 24 - 12

12- در پی زایمان مریم ( س ) ، فرشته الهی ( جبرئیل ) او را از جاری شدن آب در پایین پایش با خبر ساخت .

فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی قد جعل ربّک تحتک سریًّا

محتمل است که ضمیر فاعلی در فناداها به فرشته الهی برگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 9

9- حضرت مریم ( س ) در هنگام وضع حمل و پس از آن ، تا زمان بازگشت به قوم خویش تنها بود . *

فحملته فانتبدت به مکان قصیًّا. .. فإمّا ترینّ من البشر أحدًا

جمله شرطیه <فإمّاترینّ. ..> ممکن است براین دلالت کند که در هنگام وضع حمل و بعد از آن بشری در آنجا نبوده است، گرچه - به قرینه سیاق کلام - می توان گفت: مراد عموم انسان ها نیستند، بلکه افرادی مورد نظر هستند که فرزند داشتن مریم برای آنان سؤال انگیز باشد. برخی <ال> در <البشر> را برای عهد و اشاره به قوم مریم دانسته اند.

81- زمان بارداری مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 22 - 6

6- < عن أبی الحسن موسی ( ع ) : . . . الیوم الذی حملت فیه مریم ( س ) یوم الجمعه للزوال ;

از امام کاظم(ع) روایت شده: . .. روزی که مریم حامله شد، روز جمعه هنگام زوال بود>.

82- زمینه بارداری مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 17 - 4

4- باردارشدن مریم ( س ) به فرزندش عیسی ( ع ) ، وابسته به حضور او در مکانی خلوت و به دور از انظار مردم بود .

فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إلیها روحنا

<فاء> در <فأرسلنا> برای تفریع است و نشان می هد که کارهای قبلی مریم زمینه آمادگی او برای مقام مادری عیسی(ع) و پذیرش فرشته الهی شده است.

ص: 167

83- زمینه چشم روشنی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 3

3- سخن گفتن عیسی ( ع ) با مادر خود و تأمین آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمینه های مسّرت و چشم روشنی مریم ( س ) و رفع نگرانی او از آینده بود .

فنادی-ها . .. فکلی و اشربی و قرّی عینًا

<عیناً> تمییز و بیانگر مراد جدی از فاعل است و <قرّی> از ماده <قرار> (آرام گرفتن) و یا <قُرّ> (سرد شدن) است. در صورت اول جمله <قرّی عیناً>، یعنی <چشم آرمیده باش> و در صورت دوم، یعنی <خنک چشم باش> (چشمت از اشک سوزان به دور باشد) و در هر صورت، کنایه از خوش دلی و شادمانی است که چشم از نگرانی و اضطراب باز می ایستد و از سوزش اشک اندوه، مصون می ماند. ارتباط جمله <قرّی عیناً> با جملات قبل، گویای برداشت فوق است.

84- زمینه سرور مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 3

3- سخن گفتن عیسی ( ع ) با مادر خود و تأمین آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمینه های مسّرت و چشم روشنی مریم ( س ) و رفع نگرانی او از آینده بود .

فنادی-ها . .. فکلی و اشربی و قرّی عینًا

<عیناً> تمییز و بیانگر مراد جدی از فاعل است و <قرّی> از ماده <قرار> (آرام گرفتن) و یا <قُرّ> (سرد شدن) است. در صورت اول جمله <قرّی عیناً>، یعنی <چشم آرمیده باش> و در صورت دوم، یعنی <خنک چشم باش> (چشمت از اشک سوزان به دور باشد) و در هر صورت، کنایه از خوش دلی و شادمانی است که چشم از نگرانی و اضطراب باز می ایستد و از سوزش اشک اندوه، مصون می ماند. ارتباط جمله <قرّی عیناً> با جملات قبل، گویای برداشت فوق است.

85- زمینه مریم(س) پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 76 - 7

7 - پندار قدرت مسیح ( ع ) و مریم بر سود و زیان رسانی به مردم ، از عوامل پرستش آن دو ، از سوی مسیحیان *

قل اتعبدون من دون اللّه ما لایملک لکم ضراً و لانفعاً

استدلال بر ناروایی پرستش مسیح(ع) و مادرش مریم به ناتوانی آنان از ضرر رسانی و نفع بخشی، می تواند اشاره به ریشه و عامل

ص: 168

پرستش مسیح(ع) و مریم، از سوی نصارا داشته باشد.

86- سجده مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 1

1 - مریم ، مأمور به اطاعت خاضعانه ، سجده و رکوع ( نماز ) ، در برابر پروردگارش

یا مریم اقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 58 - 16

16- زکریا ، یحیی ، مریم ( س ) ، عیسی ، ابراهیم ، اسحق ، یعقوب ، موسی ، هارون ، اسماعیل ، و ادریس ( ع ) ، هنگام شنیدن آیات الهی به سجده می افتادند و در حال سجود اشک می ریختند .

أُول-ئک . .. إذا تتلی علیهم ءای-ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بکیًّا

87- سخن مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 10

10 - گفتار و کردار مریم ( ع ) هماهنگ با یکدیگر و مطابق با واقع

امه صدیقه

<صدیق> به کسی گفته می شود که سخن و اعتقادش مطابق واقع باشد و راستگویی خودش را با کردارش ثابت کند. (این معنا را راغب از برخی اهل لغت نقل کرده است).

88- سرزنش مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 28 - 1

1- قوم مریم با بیان عفت و پاکدامنی پدر و مادر وی ، او را در فرزنددار شدنِ بدون ازدواج سرزنش کردند .

ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا

ص: 169

89- سلامتی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 20 - 6

6- مریم ( س ) ، هنگام دریافت بشارت تولد عیسی ( ع ) ، در شرایط سنّی مناسب و سلامت جسمی لازم برای بارداری بود .

و لم یمسسنی بشر و لم أک بغیًّا

آنچه در کلام مریم، مانع پیدایش عیسی(ع) قلمداد شده است، به نبود پدر مربوط می شود و سخنی از آمادگی جسمی نداشتن مریم مطرح نشده است. بنابراین او از این جهت مشکلی نداشته است.

90- شخصیت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 12

12- مریم ( س ) برخوردار از منزلتی والا و مقامی بلند در پیشگاه خداوند و شخصیتی جهانی

والتی أحصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا و جعلنها و ابنها ءایه للع-لمین

برداشت یاد شده با توجه به سه نکته است: 1- <التی> منصوب به عامل مقدری چون <أذکر> یا <أذکروا> است که دراین صورت فرمان به یادآوری داستان مریم(س) برای همه انسان ها است. 2- نام مریم(س) در ردیف پیامبران الهی قرار گرفت و به دنبال نام آنان آمد. 3-خداوند مریم(س) را آیت خود برای جهانیان معرفی کرد (و جعلناها و ابنها آیه للعالمین).

91- شخصیت مریم(س) در یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 28 - 9

9- مریم ( س ) و خاندان او ، افرادی سرشناس در بین مردم عصر خویش

ی-أخت ه-رون ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا

92- شخصیت نیاکان مریم(س) در یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 28 - 9

9- مریم ( س ) و خاندان او ، افرادی سرشناس در بین مردم عصر خویش

ی-أخت ه-رون ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا

ص: 170

93- صداقت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 1

1 - اعتماد کامل حضرت زکریا به صداقت حضرت مریم ( س )

هنا لک دعا زکریا ربّه

پس از پاسخ مریم، حضرت زکریا تسلیم گفته او (هو من عند اللّه . .. ) شد و از خدا، درخواست ذریه پاک کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 9،10

9 - مریم ( ع ) مادر مسیح ( ع ) ، بانویی بسیار راستگو

و امه صدیقه

<صدیق> به کسی گفته می شود که بسیار راستگو باشد. (مفردات راغب).

10 - گفتار و کردار مریم ( ع ) هماهنگ با یکدیگر و مطابق با واقع

امه صدیقه

<صدیق> به کسی گفته می شود که سخن و اعتقادش مطابق واقع باشد و راستگویی خودش را با کردارش ثابت کند. (این معنا را راغب از برخی اهل لغت نقل کرده است).

94- ضعف مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 17 - 11،22

11 - ناتوانی مسیح ( ع ) و مادرش و تمامی اهل زمین در برابر اراده الهی ، دلیل بطلان ادعای الوهیت برای مسیح ( ع )

لقد کفر الذین . .. ان اراد ان یهلک المسیح ابن مریم و امه و من فی الأرض جمیعاً

22 - مالکیت خداوند بر هستی ، دلیل توانایی وی بر نابود ساختن مسیح ( ع ) ، مریم ( ع ) و تمامی اهل زمین و نفی هرگونه قدرت در برابر قدرت اوست .

فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک . .. و للّه ملک السموت و الارض

95- طعام مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 12،16

ص: 171

12 - توانایی زن برای نیل به درجات والای کمال و ارزش های معنوی

و امه صدیقه

16 - نیازمندی مسیح ( ع ) و مادرش مریم ( ع ) به تغذیه ، دلیلی روشن بر خدا نبودن آنها

کانا یأکلان الطعام

جمله <کانا یأکلان الطعام> برهانی علیه اعتقاد به الوهیت مسیح(ع) و مادرش مریم است ; یعنی آنها به این دلیل نمی توانند خدا باشند که گرسنه می شوند و نیاز به تغذیه و دفع فضولات آن دارند.

96- عبادت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 17

17 - پایبندی مادر مریم ( س ) به نذر خویش در گماردن وی برای عبادت خداوند

ربّ انّی نذرت . .. و انّی سمّیتها مریم

از اینکه نام فرزند خویش را مریم (به معنی عابده) گذاشت، برداشت فوق به دست می آید.

97- عبادتگاه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 16

16 - هر گاه زکریا به عبادتگاه مریم وارد می شد ، رزقی را نزد او مشاهده می کرد .

کلما دخل علیها زکریا المحراب و جد عندها رزقاً

98- عبرت از قصه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 1

1- داستان حضرت مریم و پاک دامنی و فرزنددار شدن او ، درس آموز و شایسته یاد و یادآوری است .

و التی أحصنت فرجها فنفخنا فیها

برداشت یاد شده مبتنی بر این است که <التی> منصوب به عامل مقدری چون <أذکر> یا <أذکروا> باشد.

ص: 172

99- عزلت گزینی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 16 - 3

3- مریم از خانواده خویش کناره گیری کرد و در شرق مسجدالاقصی مستقر شد .

واذکر . .. مریم إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

<انتباذ> از ریشه <نبذ> و به معنای دوری جستن است. < <مکاناً شرقیّاً>; یعنی جایگاهی رو به شرق و چون حضرت مریم(س) وقف بر معبد(مسجدالاقصی) شده بود، مقصود مکانی در شرقِ مسجدالاقصی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 17 - 1،4

1- حضرت مریم ( س ) در ناحیه شرقی مسجدالاقصی ، مکانی دور از انظار برای خود برگزید و خود را از مردم پنهان ساخت .

فاتّخذت من دونهم حجابًا

<حجاب> به معنای ساتر و چیزی است که حائل می شود. مراد از <اتّخذت... حجاباً> افکندن پرده و یا رفتن در مکانی است که دارای پوشش طبیعی، مانند دیوار یا کوه و مانند آن باشد.

4- باردارشدن مریم ( س ) به فرزندش عیسی ( ع ) ، وابسته به حضور او در مکانی خلوت و به دور از انظار مردم بود .

فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إلیها روحنا

<فاء> در <فأرسلنا> برای تفریع است و نشان می هد که کارهای قبلی مریم زمینه آمادگی او برای مقام مادری عیسی(ع) و پذیرش فرشته الهی شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 22 - 2

2- حضرت مریم ( س ) درپی حامله شدن به عیسی ( ع ) ، از منطقه خویشاوندان خود فاصله گرفت و به مکان دوردستی رفت .

فحملته فانتبذت به مکانًا قصیًّا

<إنتباذ> از ریشه <نبذ> و به معنای دوری گزیدن است. <باء> در <به> یا برای ملابست و یا سببیه; یعنی دوری گزیدن مریم، همراه حمل خود و یا به خاطر آن، صورت گرفت. <قصیّ> صفت مشبهه و به معنای <دور> است.

100- عصمت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 7

7 - عظمت و تعالی معنوی و عصمت حضرت مریم ( س )

فتقبّلها ربّها . .. و انبتها

از اینکه خداوند، خودِ مریم را پذیرفته به دست می آید که او از تمام جهات مورد رضایت خداوند است و این معنا ملازم عصمت است.

ص: 173

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 7

7 - مریم ، دارای مقام عصمت از گناه

انّ اللّه اصطفیک و طهّرک

متعلق تطهیر حذف شده است و حذف متعلق، دلالت بر عموم دارد; یعنی تطهیر از هر پلیدی. و چون هر گناهی، پلیدی است، بنابراین مریم (س) از ارتکاب هر گناهی مبرّا و معصوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 32 - 4

4- حضرت مریم ( س ) مبرّا از گناه و فحشا و سزاوار تکریم بسیار

لقد جئت شیئًا فریّاً. .. و برًّا بولدتی

عیسی(ع) با اعجاز خود، مریم را از اتهام ناروای مردم تبرئه کرد، آن گاه خود را پیامبری خواند که به مریم خدمت خواهد کرد و در بیان خدمت گزاری خود، صفت مشبهه (برّاً) را که بر ثبوت دلالت دارد، به کاربرد تا با تأکید بیشتری احترام به مریم را از وظایف خود شمرده باشد.

101- عظمت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 171 - 11

11 - عظمت حضرت مریم ( ع ) در پیشگاه الهی

انما المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه و کلمته القها إلی مریم

102- عفت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 156 - 5

5 - قداست و پاکدامنی حضرت مریم ( ع )

و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 18 - 7

7- حضرت مریم ( س ) بانویی در اوج پاکدامنی و تقواپیشگی

ص: 174

قالت إنّی أعوذ بالرحمن منک إن کنت تقیًّا

مریم عذرا، به محض مشاهده مردی ناشناس در محل استقرار خود، سراسیمه به تذکر و نصیحت و پناه بردن به خداوند اقدام کرد. این بازتاب نشانه رسوخ پاک دامنی در او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 20 - 4

4- مریم ( س ) ، دارای گذشته ای درخشان و خالی از هرگونه انحراف از مسیر قدس و پاکی بود .

قالت أنّی یکون لی غل-م . .. و لم أک بغیًّا

<بغیّ> به زنی گفته می شود که با نامحرمان، تماس نامشروع داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 13

13- اشتهار مریم ( س ) به عفت و پاکدامنی در بین مردم ، فزاینده نگرانی او از بازتاب منفی تولد عیسی ( ع ) در افکار عمومی جامعه

ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا

<نَسْی>، چیزی است که اهمیت چندانی ندارد، گرچه هنوز از خاطرها محو نشده باشد (مفردات راغب). توصیف آن به <منسیّاً> (فراموش شده) گویای آن است که صرف شایستگی برای فراموشی، مطلوب مریم نبوده; بلکه تحقق فراموشی را آرزو می کرده است. این آرزو نشان می دهد که آن حضرت، پیش از این به عنوان شخصیتی آبرومند در جامعه مطرح بوده و از این که این حادثه بازتاب های منفی در مردم داشته باشد، نگران بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 27 - 4

4- مریم ( س ) ، نزد قوم خود ، دارای پیشینه ای سالم و پاک و عاری از هرگونه بدنامی بود .

قالوا ی-مریم لقد جئت شیئًا فریًّا

<فریّاً> دال بر آن است که مردم به تصور واهی، مریم(س) را خطاکار دانسته، از این عمل شگفت زده شده و آن را قطع روند گذشته مریم دانستند; بنابراین سابقه او نزد مردم سابقه ای نیکو بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 32 - 4

4- حضرت مریم ( س ) مبرّا از گناه و فحشا و سزاوار تکریم بسیار

لقد جئت شیئًا فریّاً. .. و برًّا بولدتی

عیسی(ع) با اعجاز خود، مریم را از اتهام ناروای مردم تبرئه کرد، آن گاه خود را پیامبری خواند که به مریم خدمت خواهد کرد و در بیان خدمت گزاری خود، صفت مشبهه (برّاً) را که بر ثبوت دلالت دارد، به کاربرد تا با تأکید بیشتری احترام به مریم را از وظایف خود شمرده باشد.

ص: 175

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 1،2

1- داستان حضرت مریم و پاک دامنی و فرزنددار شدن او ، درس آموز و شایسته یاد و یادآوری است .

و التی أحصنت فرجها فنفخنا فیها

برداشت یاد شده مبتنی بر این است که <التی> منصوب به عامل مقدری چون <أذکر> یا <أذکروا> باشد.

2- مریم ( س ) ، زنی عفیف و پاک دامن و دارای مقامی بلند در پیشگاه خداوند

والتی أحصنت فرجها

<إحصان> (مصدر <أحصنت>) به معنای منع و بازداشتن است و <فرج> در اصل به معنای شکاف میان دو شیء مانند (شرمگاه و. ..) است. منع و بازداشتن فرج، کنایه از پاک دامنی و عفاف است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 3،8

3 - حضرت مریم ( ع ) ، زنی عفیف و پاکدامن و دارای مقامی بلند در پیشگاه خداوند

الّتی أحصنت فرجها

<إحصان> (مصدر <أحصنت>) به معنای منع و بازداشتن است. <فرج> در اصل به معنای شکاف میان دو شیء (مانند شرمگاه و...) است. منع و بازداشتن فرج، کنایه از پاکدامنی و عفاف است.

8 - عفّت و پاک دامنی مریم ( س ) ، زمینه ساز برخورداری او از عنایات ویژه الهی

الّتی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا

تقدیم عبارت <الّتی أحصنت فرجها> بر <فنفخنا فیه من روحنا>، می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

103- عفت والدین مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 28 - 1،5

1- قوم مریم با بیان عفت و پاکدامنی پدر و مادر وی ، او را در فرزنددار شدنِ بدون ازدواج سرزنش کردند .

ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا

5- پدر و مادر مریم ( س ) میان مردم زمان خود ، به پاکی و صلاح مشهور بودند .

ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا

104- عقیده مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 11

ص: 176

11 - مریم ( ع ) با اعتقاد به رسالت فرزندش مسیح ( ع ) ، نه وی را ابدی می پنداشت و نه فرزند خدا

امه صدیقه

<صدیق> چنانچه جوهری در <الصحاح> آورده است - به کسی گفته می شود که بسیار تصدیق کننده باشد و متعلق تصدیق - به قرینه صدر آیه - رسالت مسیح، فناپذیری او و فرزند نبودن وی برای خداست.

105- عمل مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 10

10 - گفتار و کردار مریم ( ع ) هماهنگ با یکدیگر و مطابق با واقع

امه صدیقه

<صدیق> به کسی گفته می شود که سخن و اعتقادش مطابق واقع باشد و راستگویی خودش را با کردارش ثابت کند. (این معنا را راغب از برخی اهل لغت نقل کرده است).

106- عواطف مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 27 - 1

1- مریم ( س ) پس از دریافت رهنمود های نوزادش عیسی ( ع ) ، او را آشکارا در آغوش خود گرفت و نزد قومش برد .

فأتت به قومها تحمله

107- عوامل اطمینان مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 21 - 9

9- توجه مریم ( س ) به ربوبیت خداوند ، را به آسانی و امکان بارداریش به عیسی ( ع ) مطمئن می ساخت .

قال ربّک

108- عوامل تکامل مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 19 - 3

ص: 177

3- اعطای فرزندی شایسته و پاک به مریم ( س ) ، مایه رشد و تکامل او و جلوه ای از ربوبیت خداوند

قال إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غل-مًا زکیًّا . .. قال ربّک هو

کلمه <ربّ> می تواند بیانگر مطلب فوق باشد.

109- عوامل رفع نگرانی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 3

3- سخن گفتن عیسی ( ع ) با مادر خود و تأمین آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمینه های مسّرت و چشم روشنی مریم ( س ) و رفع نگرانی او از آینده بود .

فنادی-ها . .. فکلی و اشربی و قرّی عینًا

<عیناً> تمییز و بیانگر مراد جدی از فاعل است و <قرّی> از ماده <قرار> (آرام گرفتن) و یا <قُرّ> (سرد شدن) است. در صورت اول جمله <قرّی عیناً>، یعنی <چشم آرمیده باش> و در صورت دوم، یعنی <خنک چشم باش> (چشمت از اشک سوزان به دور باشد) و در هر صورت، کنایه از خوش دلی و شادمانی است که چشم از نگرانی و اضطراب باز می ایستد و از سوزش اشک اندوه، مصون می ماند. ارتباط جمله <قرّی عیناً> با جملات قبل، گویای برداشت فوق است.

110- عوامل عزلت گزینی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 16 - 8

8- پیدایش عارضه ای ناخوشایند در مریم ( س ) ، وادارسازنده وی به انزوا و دورساختن خویش از مردم *

إذ انتبذت من أهلها

<نبذ>; یعنی دورافکندن چیزی بر اثر بی اعتنایی به آن و <إنتباذ>، یعنی گوشه گیری کردن کسی که ارزش حضور خود نزد مردم را اندک و ناچیز می بیند (مفردات راغب). برخی از احتمالاتی که در توجیه کناره گیری مریم ذکر شده است - نظیر گذران ایام قاعدگی و مانند آن - با این معنا سازگار است.

111- عوامل نگرانی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 22 - 3

3- باردارشدن حضرت مریم ( س ) ، نگرانی هایی را برای او همراه داشت .

فحملته فانتبذت به مکانًا قصیًّا

ص: 178

ترک محل سکونت و رفتن به مکانی دوردست، نشان آن است که مریم(س) از روبه روشدن با مردم و پاسخ گویی به آنها نگران بوده است. لغت <إنتباذ> (انزواطلبی کسی که برای حضور خود ارزش چندانی نمی بیند) نیز مؤید آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 13

13- اشتهار مریم ( س ) به عفت و پاکدامنی در بین مردم ، فزاینده نگرانی او از بازتاب منفی تولد عیسی ( ع ) در افکار عمومی جامعه

ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا

<نَسْی>، چیزی است که اهمیت چندانی ندارد، گرچه هنوز از خاطرها محو نشده باشد (مفردات راغب). توصیف آن به <منسیّاً> (فراموش شده) گویای آن است که صرف شایستگی برای فراموشی، مطلوب مریم نبوده; بلکه تحقق فراموشی را آرزو می کرده است. این آرزو نشان می دهد که آن حضرت، پیش از این به عنوان شخصیتی آبرومند در جامعه مطرح بوده و از این که این حادثه بازتاب های منفی در مردم داشته باشد، نگران بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 24 - 6

6- نبود آب به هنگام زایمان ، موجب نگرانی شدید مریم ( س ) شده بود .

ألاّتحزنی قد جعل ربّک تحتک سریًّا

<قد جعل> تعلیل برای <ألاّتحزنی> است، یعنی محزون نباش، زیرا خداوند در پایین دست تو آیی روان قرار داده است. از این تعلیل می توان دریافت که تا چه اندازه مریم(س) برای آب نگران بوده و این بشارت چه نقشی در شادمانی وی ایفا کرده است.

112- عیسی(ع) فرزند مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 87 - 8

8 - عیسی ( ع ) زاده مریم ( ع ) و فرزند او ، نه فرزند خدا

عیسی ابن مریم

از نکاتی که می تواند هدف از نسبت دادن عیسی(ع) به مادرش شمرده شود، رد پندار مسیحیان است که وی را فرزند خدای سبحان می خواندند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 253 - 6،7

6 - اعطای نشانه های روشن از جانب خداوند ، به عیسی بن مریم ( ع ) و تأیید او به روح القدس ( جبرئیل )

و اتینا عیسی ابن مریم البیّنات و ایّدناه بروح القدس

7 - عیسی ( ع ) ، علی رغم منزلت و فضیلت والایش ، فرزند مریم است ; نه فرزند خداوند .

ص: 179

و اتینا عیسی ابن مریم البیّنات

113- فراموشی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 5

5- حضرت مریم ( س ) به هنگام زایمان آرزو کرد : کاش قبل از باردارشدن مرده بود و به کلّی از یاد ها رفته بود .

فأجاءها المخاض . .. قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا

جمله <و کنت نسیاً منسیّاً> قرینه است بر این که انگیزه مریم از آرزوی مرگ، رهایی از زخم زبان مردم بوده است، گرچه به قرینه <ألاّتحزنی قد جعل. ..> تنهایی و بی آب و غذایی، نیز او را اندوهناک ساخته بود، ولی این همه، تبعاتِ همان گریز از زخم زبان است; یعنی کاش پیش از حاملگی مرده بودم، که برای فرار از نیشتر مردم مجبور به تحمل این آوارگی نباشم.

114- فرزند مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 157 - 5

5 - حضرت عیسی ( ع ) ، فرزند مریم ( ع ) و رسولی از جانب خداست .

و قولهم إنّا قتلنا المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 171 - 8

8 - حضرت عیسی ( ع ) ، فرزند مریم و پیامبر خداست .

انما المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 17 - 5،6،18

5 - اعتراف مسیحیان به فرزندی مسیح ( ع ) برای مریم ( ع )

قالوا إنّ اللّه هو المسیح ابن مریم

ظاهراً توصیف مسیح(ع) به <ابن مریم> از کلام مسیحیان است. یعنی به این حقیقت که مسیح(ع) فرزند مریم است، معترف هستند.

6 - فرزندی مسیح ( ع ) برای مریم ( ع ) ، دلیلی بر خدا نبودن وی

قالوا إنّ اللّه هو المسیح ابن مریم

نقل اعتراف مسیحیان به اینکه مسیح(ع) فرزند مریم است، برای توجه دادن آنهاست به این حقیقت که فرزند بودن (مخلوق بودن)

ص: 180

با خدا بودن تنافی دارد.

18 - مسیح ( ع ) ، فرزند مریم ( ع ) و هر دو مملوک خداوند

المسیح ابن مریم و امه . .. و للّه ملک السموت و الارض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 46 - 5

5 - عیسی ( ع ) ، پسر مریم ( نه فرزند خدا )

و قفینا علی ءاثرهم بعیسی ابن مریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 72 - 4،5،6

4 - مسیح ( ع ) فرزند مریم نه خدا و نه زده او

المسیح ابن مریم

5 - اعتراف مسیحیان به فرزندی مسیح ( ع ) برای مریم

قالوا إنّ اللّه هو المسیح ابن مریم

6 - زاده شدن مسیح ( ع ) از مریم ( ع ) گواهی روشن بر خدا نبودن او

لقد کفر الذین قالوا إنّ اللّه هو المسیح ابن مریم

تصریح به فرزندی مسیح(ع) برای مریم، برای بیان این حقیقت است که فرزند بودن (مخلوق بودن) با الوهیت تنافی دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 1،11

1 - مسیح ( ع ) فرزند مریم و فرستاده خداوند

ما المسیح ابن مریم الا رسول

11 - مریم ( ع ) با اعتقاد به رسالت فرزندش مسیح ( ع ) ، نه وی را ابدی می پنداشت و نه فرزند خدا

امه صدیقه

<صدیق> چنانچه جوهری در <الصحاح> آورده است - به کسی گفته می شود که بسیار تصدیق کننده باشد و متعلق تصدیق - به قرینه صدر آیه - رسالت مسیح، فناپذیری او و فرزند نبودن وی برای خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 110 - 6

6 - عیسی ( ع ) ، فرزند مریم و نه فرزند خدا

اذ قال اللّه یعیسی ابن مریم

به نظر می رسد تصریح به فرزندی عیسی برای مریم در برابر این ادعای مسیحیان می باشد که وی فرزند خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 181

10 - مریم - 19 - 34 - 2

2- حضرت عیسی ( ع ) فرزند مریم ( ع ) و دارای منزلتی والا است .

ذلک عیسی ابن مریم

<ذلک> برای اشاره به بعید به کار می رود. به کار بردن آن در جایی که مورد اشاره نزدیک باشد، بیانگر برجستگی منزلت مورد اشاره و بزرگداشت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 37 - 4

4- آنان که عیسی ( ع ) را فرزند مریم ( س ) ، بنده خدا و پیامبر او نمی دانند ، کافراند .

فاختلف الأحزاب من بینهم فویل للذین کفروا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 57 - 4

4 - عیسی ( ع ) ، فرزند مریم است و نه خدا .

و لمّا ضرب ابن مریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 27 - 5

5 - عیسی ( ع ) ، پسر مریم است .

و قفّینا بعیسی ابن مریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 6 - 1

1 - حضرت عیسی ( ع ) ، پسر حضرت مریم ( ع ) است .

و إذ قال عیسی ابن مریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 14 - 6

6 - عیسی ( ع ) ، پسر مریم ( س ) است .

کما قال عیسی ابن مریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 11

11 - فرزند حضرت مریم ( س ) ( عیسی ( ع ) ) ، پرتو روح الهی و دارای مقامی بس بلند در پیشگاه خداوند

فنفخنا فیه من روحنا

ص: 182

اضافه <روح> به <نا>، اضافه تشریفی و برای بیان شرافت و عظمت این روح است.

115- فضایل مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 156 - 5

5 - قداست و پاکدامنی حضرت مریم ( ع )

و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 171 - 11

11 - عظمت حضرت مریم ( ع ) در پیشگاه الهی

انما المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه و کلمته القها إلی مریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 110 - 1،5

1 - عیسی ( ع ) و مادرش مریم بهره مند از نعمت های خاص الهی

اذ قال اللّه یعیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک و علی ولدتک

5 - نعمت های ویژه ارزانی شده به عیسی ( ع ) ، به منزله نعمتهایی الهی برای مادرش مریم

اذکر نعمتی علیک و علی ولدتک

نعمتهای شمرده شده در این بخش از آیات نعمتهایی است که خداوند به عیسی(ع) عطا کرده است و از نعمتهای ویژه خداوند به مریم سخنی به میان نیامده است، بنابراین می توان گفت عطای آن نعمتها به عیسی(ع) به منزله عطای آنها به مادرش مریم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 18 - 7

7- حضرت مریم ( س ) بانویی در اوج پاکدامنی و تقواپیشگی

قالت إنّی أعوذ بالرحمن منک إن کنت تقیًّا

مریم عذرا، به محض مشاهده مردی ناشناس در محل استقرار خود، سراسیمه به تذکر و نصیحت و پناه بردن به خداوند اقدام کرد. این بازتاب نشانه رسوخ پاک دامنی در او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 20 - 4

4- مریم ( س ) ، دارای گذشته ای درخشان و خالی از هرگونه انحراف از مسیر قدس و پاکی بود .

قالت أنّی یکون لی غل-م . .. و لم أک بغیًّا

ص: 183

<بغیّ> به زنی گفته می شود که با نامحرمان، تماس نامشروع داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 32 - 4

4- حضرت مریم ( س ) مبرّا از گناه و فحشا و سزاوار تکریم بسیار

لقد جئت شیئًا فریّاً. .. و برًّا بولدتی

عیسی(ع) با اعجاز خود، مریم را از اتهام ناروای مردم تبرئه کرد، آن گاه خود را پیامبری خواند که به مریم خدمت خواهد کرد و در بیان خدمت گزاری خود، صفت مشبهه (برّاً) را که بر ثبوت دلالت دارد، به کاربرد تا با تأکید بیشتری احترام به مریم را از وظایف خود شمرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 58 - 1،14

1- زکریا ، یحیی ، مریم ، عیسی ، ابراهیم ، اسحاق ، یعقوب ، موسی ، هارون ، اسماعیل و ادریس ( ع ) برخوردار از نعمت ویژه خداوند

أُول-ئک الذین أنعم اللّه علیهم

<ؤُول-ئک> اشاره به تمامی موارد ذکر شده در سوره مریم از آغاز تا این آیه است و روشن است که مراد از نعمت در جمله <أنعم اللّه . ..> نعمت های معمولی و متعارف نیست، چرا که افراد دیگر نیز از این گونه نعمت ها برخوردارند. پس نعمتی که با لسان امتنان بر این گروه بیان گردیده، نعمتی ویژه است.

14- حضرت مریم ( س ) ، برخوردار از هدایت ویژه الهی و انسانی برگزیده در پیشگاه خداوند

و ممّن هدینا واجتبینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 2،6،10،12

2- مریم ( س ) ، زنی عفیف و پاک دامن و دارای مقامی بلند در پیشگاه خداوند

والتی أحصنت فرجها

<إحصان> (مصدر <أحصنت>) به معنای منع و بازداشتن است و <فرج> در اصل به معنای شکاف میان دو شیء مانند (شرمگاه و. ..) است. منع و بازداشتن فرج، کنایه از پاک دامنی و عفاف است.

6- عفت و پاک دامنی مریم ( س ) ، زمینه ساز برخورداری وی از عنایات ویژه الهی بود .

التی أحصنت فرجها فنخنا فیها من روحنا

تقدم عبارت <والتی أحصنت فرجها> بر <فنفخنا فیها من روحنا> می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

10- مریم ( س ) و فرزندش عیسی ( ع ) ، آیت الهی و نشانه رمز و راز آفرینش خداوندی برای جهانیان

و جعلنها و ابنها ءایه للع-لمین

12- مریم ( س ) برخوردار از منزلتی والا و مقامی بلند در پیشگاه خداوند و شخصیتی جهانی

والتی أحصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا و جعلنها و ابنها ءایه للع-لمین

برداشت یاد شده با توجه به سه نکته است: 1- <التی> منصوب به عامل مقدری چون <أذکر> یا <أذکروا> است که دراین صورت

ص: 184

فرمان به یادآوری داستان مریم(س) برای همه انسان ها است. 2- نام مریم(س) در ردیف پیامبران الهی قرار گرفت و به دنبال نام آنان آمد. 3-خداوند مریم(س) را آیت خود برای جهانیان معرفی کرد (و جعلناها و ابنها آیه للعالمین).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 1،3،4،12،14،15،17

1 - حضرت مریم ( ع ) ، نمونه بارز و مثال زدنی برای ایمان و دین داری

ضرب اللّه مثلاً للذین ءامنوا . .. و مریم ابنت عمرن

3 - حضرت مریم ( ع ) ، زنی عفیف و پاکدامن و دارای مقامی بلند در پیشگاه خداوند

الّتی أحصنت فرجها

<إحصان> (مصدر <أحصنت>) به معنای منع و بازداشتن است. <فرج> در اصل به معنای شکاف میان دو شیء (مانند شرمگاه و...) است. منع و بازداشتن فرج، کنایه از پاکدامنی و عفاف است.

4 - گواهی خداوند ، بر پاکدامنی و عفت مریم ( ع )

الّتی أحصنت فرجها

12 - مریم ( س ) ، مؤمن به وحی و کتاب های آسمانی و تصدیق کننده آنها بود .

و صدّقت بکلم-ت ربّها و کتبه

14 - مریم ( س ) شخصیتی اطاعت پیشه و فرمانبردار در برابر خداوند

و کانت من الق-نتین

<قونت> در معنای طاعت و دعا استعمال می شود و در این آیه به معنای اطاعت است.

15 - مریم ( س ) ، از تبار طاعت پیشگان و از نسل نیکان و خداپرستان

و کانت من الق-نتین

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <من> در <من القانتین> نشویه باشد; یعنی، مریم(س) برآمده از قانتان بود.

17 - حضرت مریم ( س ) ، دارای شخصیتی بس بلند در پیشگاه خداوند و مورد تکریم و تمجید او

و مریم ابنت عمرن . .. و کانت من الق-نتین

تصریح به نام حضرت مریم(س) در سلسله شرح حال زنان الگو و نمونه (همچون آسیه همسر فرعون) می تواند اشاره به نکته یاد شده باشد.

116- فلسفه آرزوی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 14

14- < روی عن الصادق ( ع ) فی قول مریم < یالیتنی متّ قبل ه-ذا > : لأنّها لم تر فی قومها رشیداً ذا فراسه ینزهها من السوء ;

از امام صادق(ع) روایت شده که در باره قوم مریم که هنگام تولد عیسی(ع) آرزوی مرگ کرد، فرمود: این بدان جهت بود که در قوم خودش فرد فرزانه هوشمندی را نمی یافت که او را از تهمت زنا تبرئه کند>.

ص: 185

117- قدرت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 76 - 5،7

5 - مسیح ( ع ) و مادرش مریم ، مالک هیچ سود و زیانی برای مردم نیستند .

اتعبدون من دون اللّه ما لایملک لکم ضراً و لانفعاً

7 - پندار قدرت مسیح ( ع ) و مریم بر سود و زیان رسانی به مردم ، از عوامل پرستش آن دو ، از سوی مسیحیان *

قل اتعبدون من دون اللّه ما لایملک لکم ضراً و لانفعاً

استدلال بر ناروایی پرستش مسیح(ع) و مادرش مریم به ناتوانی آنان از ضرر رسانی و نفع بخشی، می تواند اشاره به ریشه و عامل پرستش مسیح(ع) و مریم، از سوی نصارا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 25 - 7

7 - به بار نشستن فوری درخت خرما و نیرومندی مریم ( س ) برای تکان دادن آن ، از کرامات او بود .

و هزّی إلیک . .. تس-قط

118- قصه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 11

11 - زکریا ، عهده دار سرپرستی مریم ( س ) ، از جانب خدا

و کفّلها زکریا

<کفّل>، دو مفولی است; بنابراین معنای <کفّلها زکریّا>، چنین می شود: جعل اللّه زکریا کفیلا لمریم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 44 - 1

1 - حقایقی از سرگذشت مریم و زکریا ، برای اوّلین بار به پیامبر اکرم ( ص ) گفته شد .

ذلک من انباء الغیب نوحیه الیک

بیان حقایق مذکور اگر در دیگر کتب آسمانی آمده باشد، ظاهراً اطلاق غیب بر آن نمی شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 58 - 1،3،7

1 - سرگذشت حضرت زکریا ، مریم ، یحیی و عیسی ( ع ) و پیروان آن حضرت ، آیات الهی و پند های حکیمانه

ص: 186

ذلک نتلوه علیک من الایات و الذّکر الحکیم

<ذلک>، اشاره به سرگذشت کسانی است که در آیات پیشین مطرح شده است.

3 - بیان سرگذشت حضرت مریم ، زکریا ، یحیی و عیسی ( ع ) ، از معجزات و نشانه های صدق پیامبر اکرم ( ص )

ذلک نتلوه علیک من الایات

بنابراینکه منظور از <الایات>، با توجه به معنای لغوی آن (علامتها)، نشانه های صداقت پیامبر اکرم (ص) باشد.

7 - داستان حضرت عیسی ، زکریّا ، مریم و یحیی ، سراسر حکمت و مایه تذکّر است .

ذلک نتلوه علیک من الایات و الذّکر الحکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 60 - 1

1 - سرگذشت زکریا ، عیسی ، مریم ، یحیی و بیان خلقت آدم در قرآن ، حق و از جانب پروردگار است .

الحق من ربّک

کلمه <الحق>، خبر است برای مبتدای محذوف که <هو> است و مراد از آن، سرگذشت مریم و پیامبرانی است که در آیات سابق بیان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 2

2 - علم و آگاهی پیامبر ( ص ) به حقیقت داستان عیسی ( ع ) و مریم ( س ) پس از بیان سرگذشت آنان از طریق وحی

فمن حاجّک فیه من بعد ما جاءک من العلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 156 - 10

10 - اتهام ارتباط نامشروع مریم ( ع ) با مردی نجار به نام یوسف ، و باردار شدن وی به عیسی ( ع ) ، بهتان بزرگ یهود به ساحت پاک مریم

و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً

امام صادق(ع): . .. الم ینسبوا مریم بنت عمران الی انها حملت بعیسی من رجل نجار اسمه یوسف ... .

_______________________________

امالی صدوق، ص 92، ح 3، مجلس 22; تفسیر برهان، ج 1، ص 426، ح 2.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 16 - 3،5،8

3- مریم از خانواده خویش کناره گیری کرد و در شرق مسجدالاقصی مستقر شد .

واذکر . .. مریم إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

<انتباذ> از ریشه <نبذ> و به معنای دوری جستن است. < <مکاناً شرقیّاً>; یعنی جایگاهی رو به شرق و چون حضرت مریم(س) وقف بر معبد(مسجدالاقصی) شده بود، مقصود مکانی در شرقِ مسجدالاقصی است.

ص: 187

5- مریم ( س ) در آستانه حامله شدن به عیسی ( ع ) ، در نزدیکی مسجدالاقصی ، بستگانی داشت که در میان آنان به سر می برد .

إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

به قرینه <مکاناً قصیّاً> در آیه بیست و دوم که ناظر به مکان دومی است که مریم(س) برگزید، مکان شرقی مسجد الاقصی به منطقه مسکونی مردم نزدیک بوده است.

8- پیدایش عارضه ای ناخوشایند در مریم ( س ) ، وادارسازنده وی به انزوا و دورساختن خویش از مردم *

إذ انتبذت من أهلها

<نبذ>; یعنی دورافکندن چیزی بر اثر بی اعتنایی به آن و <إنتباذ>، یعنی گوشه گیری کردن کسی که ارزش حضور خود نزد مردم را اندک و ناچیز می بیند (مفردات راغب). برخی از احتمالاتی که در توجیه کناره گیری مریم ذکر شده است - نظیر گذران ایام قاعدگی و مانند آن - با این معنا سازگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 17 - 1،2،3،4،8،9،14

1- حضرت مریم ( س ) در ناحیه شرقی مسجدالاقصی ، مکانی دور از انظار برای خود برگزید و خود را از مردم پنهان ساخت .

فاتّخذت من دونهم حجابًا

<حجاب> به معنای ساتر و چیزی است که حائل می شود. مراد از <اتّخذت... حجاباً> افکندن پرده و یا رفتن در مکانی است که دارای پوشش طبیعی، مانند دیوار یا کوه و مانند آن باشد.

2- مکانی که مریم با رفتن به آن از دید مردم مخفی شد ، به منطقه مسکونی مردم نزدیک بود .

من دونهم

کلمه <دون> گاه برای تقریب و گاه برای تحقیر به کار می رود (العین).

3- درپی استقرار مریم ( س ) در ناحیه شرقی و در مکانی مستور خداوند فرشته ای ارجمند را به سوی او فرستاد .

فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إلیها روحنا

مراد از <روحنا>، به دلیل صفاتی که در ادامه آیات برای او ذکر شده است، یکی از فرشتگان است که عظمت و ارجمندی او در پیشگاه پروردگار، مایه انتساب او به خداوند شده است. با توجه به آیاتی که جبرئیل را <روح الأمین> و <روح القدس> خوانده می توان گفت: این فرشته، همان جبرئیل بوده است.

4- باردارشدن مریم ( س ) به فرزندش عیسی ( ع ) ، وابسته به حضور او در مکانی خلوت و به دور از انظار مردم بود .

فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إلیها روحنا

<فاء> در <فأرسلنا> برای تفریع است و نشان می هد که کارهای قبلی مریم زمینه آمادگی او برای مقام مادری عیسی(ع) و پذیرش فرشته الهی شده است.

8- مأمور ویژه الهی ، به صورت مردی معتدل و دارای همه خصوصیات جسمی یک انسان ، برای مریم ( س ) نمودار شد .

فتمثّل لها بشرًا سویًّا

<تمثیل>، یعنی صورت پذیری و به شکل چیزی نمودار شدن. <بشراً> حال است برای فاعل <تَمَثّلَ> و مراد از آن به قرینه آیه بعد، مرد است. <سویّ> به معنای معتدل است و <بشراً سوّیاً>، یعنی انسانی معتدل که در خصوصیات جسمی خارج از حد افراط و تفریط باشد.

9- چهره جلوه یافته فرشته الهی برای مریم ( س ) ، چهره ای ناآشنا و بی شباهت به هم شهریان و خویشاوندان او بود .

ص: 188

بشرًا سویًّا

<بشراً> اسم نکره است و بر ناشناخته بودن شخص دلالت دارد.

14- < قال الباقر ( ع ) : إنّها ( مریم ) بشرت بعیسی فبینا هی فی المحراب إذ تمثّل لها الروح الأمین بشراً سویّاً ;

امام باقر(ع) فرمود: همانا او (مریم) به ولادت عیسی(ع) بشارت داده شد، پس در حالی که در محراب بود، ناگهان روح الامین به شکل انسانی کامل اندام بر او ظاهر گشت>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 18 - 1،2

1- برانگیختن روحیه تقوا و خداترسی در مرد ناشناس ، واکنش اعتراض آمیز مریم ( س ) ، هنگام مشاهده او در خلوت گاه خویش بود .

قالت إنّی أعوذ بالرحم-ن منک إن کنت تقیًّا

جمله <إن کنت تقیّاً> دعوت به تقوا در قالب جمله شرطیه است، مفاد آیه این است که اگر متّقی هستی - که باید باشی - از من دور شو و خود را گرفتار خشم خداوند مساز، که من خود را در پناه او قرار داده و دفع خطر تو را از او می خواهم.

2- مریم ( س ) با وحشت از حضور مرد ناشناس نزد وی ، به خداوند پناه برد و او را از خشم خداوند برحذر داشت .

قالت إنّی أعوذ بالرحم-ن منک إن کنت تقیًّا

مریم(س) به جای <اللّهم إنّی أعوذ بک> مرد ناشناس را مخاطب ساخت تا ترس از خشم خداوند را در دل او ایجاد کند. <تقوی> ; یعنی قرار دادن خویش در وقایه (مانع) از هر چیز ترسناک (مفردات راغب) و <تقیّاً>; یعنی پرهیزکننده از خطر. به قرینه کلام مریم(س) که مخاطب خود را از خداوند ترساند، مراد خطر خشم خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 19 - 1،4،7

1- مأمور ویژه الهی در پاسخ به نگرانی مریم ( س ) خود را به او شناساند و فرستاده خدا بودن خود را به او ابلاغ کرد .

قالت إنّی أعوذ . .. قال إنّما أنا رسول ربّک

4- عیسی ( ع ) ، موهبتی ویژه از جانب خداوند به مریم ( س ) بود .

إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غل-مًا زکیًّا

با وجود آن که القای روح عیسی(ع) به مریم(س) با وسائط دیگر هم امکان پذیر بوده است، ولی فرستادن جبرئیل و بشارت به مریم و برشمردن ویژگی های آن موهبت، جملگی بر ویژه بودن آن موهبت دلالت دارد.

7- < عن الباقر ( ع ) [ فی قصّه مریم ] : . . . تمثّل لها الروح الأمین . . . > قال إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلاماً زکیّاً > فتفل فی جیبها فحملت بعیسی ( ع ) ;

از امام باقر(ع) [در داستان مریم] روایت شده: روح الامین بر وی ظاهر شد . .. و گفت: <إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلاماً زکیّاً> پس آب دهان در گریبان وی افکند و او به عیسی(ع) حامله شد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 20 - 1،2،3،5،6

1- حضرت مریم ( س ) از دریافت خبرِ داشتن پسر ، بدون تماس با هیچ بشری شگفت زده شد .

ص: 189

قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر

<أنّی> ادات استفهام و به معنای <کیف> (چگونه؟) و یا <من أین> (از کجا؟) است و در هر صورت، حاوی تعجب نیز می باشد.

2- مریم ( س ) از متهم شدن به زنا ، درپی دریافت بشارت به عیسی ( ع ) نگران بود .

أنّی یکون . .. و لم أک بغیًّا

با این که <لم یمسسنی بشر> برای نفی اسباب عادی حامله شدن کافی بود، ولی جمله <و لم أک بغیّاً> نیز از مریم(س) صادر گردید. برخی آن را قرینه براین قرار داده اند که <لم یمسسنی...> تنها به نکاح مشروع نظر دارد و <لم أک بغیّاً> نوع نامشروع آن را نفی می کند; و محتمل است مراد از <لم یمسسنی...> مطلق هم بستری باشد و اضافه شدن <لم أک بغیّاً> به این خاطر است که مریم(س) دریافت که در صورت حامله شدن، به زنا متهم خواهد شد. و با این سخن، اظهار کرد که تحمل آن اتهام، بر من سنگین خواهد بود.

3- حضرت مریم ( س ) از جبرئیل خواست او را از چگونگی پیدایش فرزندی بدون پدر آگاه سازد .

قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر و لم أک بغیًّا

5- مریم ( س ) به هنگام مواجهه با جبرئیل ، دختری باکره و شوهر ندیده بود .

قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر

6- مریم ( س ) ، هنگام دریافت بشارت تولد عیسی ( ع ) ، در شرایط سنّی مناسب و سلامت جسمی لازم برای بارداری بود .

و لم یمسسنی بشر و لم أک بغیًّا

آنچه در کلام مریم، مانع پیدایش عیسی(ع) قلمداد شده است، به نبود پدر مربوط می شود و سخنی از آمادگی جسمی نداشتن مریم مطرح نشده است. بنابراین او از این جهت مشکلی نداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 21 - 1،2،9

1- جبرئیل ، شگفت زدگی مریم ( س ) را امری به جا دانست و بر عفت و پاکدامنی وی گواهی داد .

قال کذلک

<کذلک> خبر برای مبتدای محذوف و مرکب از حرف تشبیه و اسم اشاره است. مشارالیه آن ممکن است گفتار مریم(س) باشد، در این مفاد آیه این است که گرچه موضوع همان گونه است که گفتی، ولی خداوند این کار را بر خویش دشوار نمی بیند.

2- جبرئیل در پاسخ به سؤال و نگرانی مریم بر حتمی بودن وعده الهی و حامله شدن او به عیسی ( ع ) تأکید کرد .

قال کذلک

چنان چه مشارالیه <ذلک> مضمون رسالت جبرئیل باشد، در این صورت تأکیدی بر تحقق حتمی بشارت است; یعنی <موضوع همان گونه است که گفتم>.

9- توجه مریم ( س ) به ربوبیت خداوند ، را به آسانی و امکان بارداریش به عیسی ( ع ) مطمئن می ساخت .

قال ربّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 22 - 1،2،7

1- حضرت مریم ( س ) به فرمان و خواست خداوند ، بدون هیچ آمیزش جنسی به عیسی ( ع ) حامله شد .

فحملته

ص: 190

2- حضرت مریم ( س ) درپی حامله شدن به عیسی ( ع ) ، از منطقه خویشاوندان خود فاصله گرفت و به مکان دوردستی رفت .

فحملته فانتبذت به مکانًا قصیًّا

<إنتباذ> از ریشه <نبذ> و به معنای دوری گزیدن است. <باء> در <به> یا برای ملابست و یا سببیه; یعنی دوری گزیدن مریم، همراه حمل خود و یا به خاطر آن، صورت گرفت. <قصیّ> صفت مشبهه و به معنای <دور> است.

7- < عن أبی عبداللّه ( ع ) . . . قال : إنّ مریم ( ع ) . . . حملته سبع ساعات ;

از امام صادق(ع) روایت شده که . .. فرمود: همانا مریم(ع) ... هفت ساعت به عیسی(ع) حامله بود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 2،3،5،6،7،8،14،15

2- مریم ( س ) هنگام زایمان ، تنها و بدون پرستار و در مکانی دور از مناطق مسکونی ، به سر می برد .

مکانًا قصیًّا . فأجاءها المخاض إلی جذع النخله

در جمله <أجاءها المخاض>، آوردن مریم کنار درخت، به درد زایمان نسبت داده شده و آیات بعد، نوزاد او را راهنمای وی به آب معرفی کرده است، علاوه بر آن، مریم(س) برای تهیه خرما، خود مجبور به حرکت دادن نخله شد، مجموعه این امور می تواند قرائن تنهایی مریم به هنگام زایمان باشد.

3- زایمان مریم ( س ) در سرزمینی گرمسیر و دارای نهال های نخل صورت گرفت .

فأجاءها المخاض إلی جذع النخله

<نخل> در سرزمینی می روید که دارای آب و هوای گرم باشد.

5- حضرت مریم ( س ) به هنگام زایمان آرزو کرد : کاش قبل از باردارشدن مرده بود و به کلّی از یاد ها رفته بود .

فأجاءها المخاض . .. قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا

جمله <و کنت نسیاً منسیّاً> قرینه است بر این که انگیزه مریم از آرزوی مرگ، رهایی از زخم زبان مردم بوده است، گرچه به قرینه <ألاّتحزنی قد جعل. ..> تنهایی و بی آب و غذایی، نیز او را اندوهناک ساخته بود، ولی این همه، تبعاتِ همان گریز از زخم زبان است; یعنی کاش پیش از حاملگی مرده بودم، که برای فرار از نیشتر مردم مجبور به تحمل این آوارگی نباشم.

6- ناراحتی ها و فشار های روحی مریم ( س ) به هنگام تولد عیسی ( ع ) ، خارج از حدّ توصیف بود .

فأجاءها المخاض إلی جذع النخله قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا

آرزوی مرگ از جانب شخصیتی چون مریم(س) که مورد عنایت خاص خداوند بود، باید در شرایطی صورت گرفته باشد که وضعیتی فوق تحمل و طاقت برایش پیش آمده باشد، این حالت - به قرینه آیات بعد - فشارهای روحیِ ناشی از احتمال اتهام و آوارگی حاصل از آن است.

7- مرگ در حال بارداری و یا پس از وضع حمل ، نمی توانست پایان بخش نگرانی های مریم ( س ) باشد .

ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا

<ه-ذا> در کلام مریم(س)، اشاره به اصل بارداری است نه آوارگی و تنهایی و سختی زایمان، زیرا پیدایش این امور به خواست خود مریم و برای رهایی از زخم زبان مردم بود، بنابراین او که از اتهام زنا، حتی پس از مرگ خود بیم داشت، رهایی از اتهام را در گرو مرگ پیش از بارداری می دید.

8- مریم ( س ) ، حامله بودن خود را در تمام مدت ، از مردم پنهان کرده بود .

مکانًا قصیًّا . فأجاءها المخاض ... ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا

رفتن به مکان دوردست و نیز تنهایی و بی سرپناهی به هنگام وضع حمل، نشان می دهد که تا آن زمان مریم(س) توانسته بود

ص: 191

حامله بودن خود را از مردم پنهان کند.

14- < روی عن الصادق ( ع ) فی قول مریم < یالیتنی متّ قبل ه-ذا > : لأنّها لم تر فی قومها رشیداً ذا فراسه ینزهها من السوء ;

از امام صادق(ع) روایت شده که در باره قوم مریم که هنگام تولد عیسی(ع) آرزوی مرگ کرد، فرمود: این بدان جهت بود که در قوم خودش فرد فرزانه هوشمندی را نمی یافت که او را از تهمت زنا تبرئه کند>.

15- < عن الصادق ( ع ) [ فی قصه مریم ] : إنّ زکریا و خالتها أقبلا یقصان أثرها حتی هجما علی ها و قد وضعت ما فی بطنها و هی تقول : < یالیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیاً منسیّاً > ;

از امام صادق(ع) [در داستان مریم] روایت شده که زکریا و خاله مریم به جست وجوی او برآمدند تا این که به طور ناگهانی به او برخوردند، در حالی که فرزندش (عیسی) را به دنیا آورده بود و می گفت: <یالیتنی متّ قبل ه-ذا. ..>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 24 - 2،3،5،6

2- حضرت عیسی ( ع ) در شرایط سخت روحی و جسمی مادرش مریم ( س ) پس از زایمان با وی سخن گفت و او را دل داری داد .

فحملته . .. فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی

مراد از ضمیر فاعلی در <نادی> - به قرینه ضمائر <فحملته فانتبذت به> در آیات قبل - حضرت عیسی(ع) است و مراد از ضمیر <من تحتها> همانند ضمیر <فناداها> حضرت مریم(س) است. برخی فاعل <نادی> را جبرئیل دانسته و ضمیر <من تحتها> را به <نخله> یا <مریم> ارجاع داده اند; ولی سیاق آیات با آنچه گفته شد سازگارتر است.

3- عیسی ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مریم ( س ) را به اندوهگین نبودن توصیه کرد .

فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی

5- عیسی ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مریم ( س ) را به روان شدن جویباری در پایین دست او بشارت داد .

فنادی-ها . .. قد جعل ربّک تحتک سریًّا

6- نبود آب به هنگام زایمان ، موجب نگرانی شدید مریم ( س ) شده بود .

ألاّتحزنی قد جعل ربّک تحتک سریًّا

<قد جعل> تعلیل برای <ألاّتحزنی> است، یعنی محزون نباش، زیرا خداوند در پایین دست تو آیی روان قرار داده است. از این تعلیل می توان دریافت که تا چه اندازه مریم(س) برای آب نگران بوده و این بشارت چه نقشی در شادمانی وی ایفا کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 25 - 2،3

2- نخلی که مریم ( س ) در کنار آن وضع حمل نمود ، میوه نداشت .

و هزّی إلیک بجذع النخله تس-قط علیک رطبًا جنیًّا

جمله <تساقط علیک. ..> گویای امتنان بر مریم(س) است، نه خبر از اثر طبیعی تکان دادن درخت، چرا که این موضوع نیازی به راهنمایی نداشت; بنابراین، پس از تکان دادن درخت بود که خرمای آن پدیدار گشته و فرو می ریخت. اضافه شدن کلمه <جذع> به کلام و نیز اِسناد <تساقط> به <نخله>، خشک بودن درخت و خارق العاده بودن ریزش خرما را تأیید می کند.

3- بارورشدن و ثمردادن غیر طبیعی درخت خرما ، به تلاش مریم ( س ) و کشیدن و تکان دادن نخل وابسته بود .

و هزّی إلیک . .. تس-قط

ص: 192

فعل <تساقط> مجزوم است و عامل جزم آن شرط مقدر است; یعنی اگر درخت را تکان دهی و به سمت خود بکشی، برای تو خرما می ریزد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 1،3،7،8،9،10،11،16

1- حضرت عیسی ( ع ) در آغاز تولد خویش ، مادرش مریم ( س ) را به خوردن خرمای تازه و نوشیدن از آب نهر فرا خواند .

فنادی-ها من تحتها . .. تحتک سریًّا ... رطبًا جنیًّا . فکلی واشربی

3- سخن گفتن عیسی ( ع ) با مادر خود و تأمین آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمینه های مسّرت و چشم روشنی مریم ( س ) و رفع نگرانی او از آینده بود .

فنادی-ها . .. فکلی و اشربی و قرّی عینًا

<عیناً> تمییز و بیانگر مراد جدی از فاعل است و <قرّی> از ماده <قرار> (آرام گرفتن) و یا <قُرّ> (سرد شدن) است. در صورت اول جمله <قرّی عیناً>، یعنی <چشم آرمیده باش> و در صورت دوم، یعنی <خنک چشم باش> (چشمت از اشک سوزان به دور باشد) و در هر صورت، کنایه از خوش دلی و شادمانی است که چشم از نگرانی و اضطراب باز می ایستد و از سوزش اشک اندوه، مصون می ماند. ارتباط جمله <قرّی عیناً> با جملات قبل، گویای برداشت فوق است.

7- عیسی ( ع ) ، وظیفه دفاع از مادر خویش در مقابل تهمت های مردم را به عهده گرفت .

فإمّاترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت للرحم-ن صومًا

توصیه مادر به سکوت از جانب عیسی(ع) بدان معنا بود که او نگران دفاع از خود نباشد، چرا که عیسی(ع) خود آن را انجام خواهد داد. سخن گفتن عیسی(ع) با مادر پس از ولادت، این اطمینان را به مریم داده بود که او براین کار کاملاً توانا است.

8- عیسی ( ع ) ، شیوه برخورد با مردم و چگونگی واکنش در برابر بهتان آنان را به مادرش مریم ( س ) آموخت .

فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولی

9- حضرت مریم ( س ) در هنگام وضع حمل و پس از آن ، تا زمان بازگشت به قوم خویش تنها بود . *

فحملته فانتبدت به مکان قصیًّا. .. فإمّا ترینّ من البشر أحدًا

جمله شرطیه <فإمّاترینّ. ..> ممکن است براین دلالت کند که در هنگام وضع حمل و بعد از آن بشری در آنجا نبوده است، گرچه - به قرینه سیاق کلام - می توان گفت: مراد عموم انسان ها نیستند، بلکه افرادی مورد نظر هستند که فرزند داشتن مریم برای آنان سؤال انگیز باشد. برخی <ال> در <البشر> را برای عهد و اشاره به قوم مریم دانسته اند.

10- عیسی ( ع ) ، مادرش مریم ( س ) را به نذر روزه سکوت ، هنگام مواجهه با مردم توصیه کرد .

فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت للرحم-ن صومًا

11- مریم ( س ) ، نذر روزه سکوت را پس از مواجهه با اولین نفر از افراد جامعه خویش منعقد ساخت .

فإمّاترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت

ظاهر <فقولی> آن است که مریم مفاد نذر خود را با زبان بیان کرده باشد; دراین صورت همان جمله <إنّی نذرت . ..> صیغه نذر بوده و نذر مریم با گفتن آن منعقد شده است.

16- جسم و روحِ مریم ( س ) ، تحت مراقبت ویژه خداوند بود .

فنادی-ها . .. فکلی و اشربی ... فإمّاترینّ

ندا دهنده به مریم هرکس که باشد (چه عیسی(ع) و یا فرشته) از جانب خداوند و به فرمان او بوده است، لذا باید گفت مریم(س) در تمامی این حالات در مراقبت خاصی از جانب خداوند قرار داشته است.

ص: 193

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 27 - 1،2،3،6

1- مریم ( س ) پس از دریافت رهنمود های نوزادش عیسی ( ع ) ، او را آشکارا در آغوش خود گرفت و نزد قومش برد .

فأتت به قومها تحمله

2- مریم ( س ) به هنگام بازگشت میان مردم ، فارغ از هرگونه هراس و نگرانی بود .

فکلی و اشربی . .. فإمّاترینّ من البشر ... فأتت به قومها تحمله

بااین که جمله <أتت به قومها> برای بیان آوردن عیسی(ع) توسط مادرش، جمله ای کامل است، ولی جمله حالیه <تحمله> نیز بر آن اضافه گردیده است تا بر مباشرت مریم(س) در حمل کردن فرزندش دلالت کند; یعنی دیگر مریم(س) انگیزه ای برای پنهان داشتن فرزند خود نداشته است، بلکه آشکارا او را در بغل گرفته و به میان مردم آمد.

3- مردم با دیدن مریم ( س ) همراه کودک خویش ، بدون پرس و جو او را به زنا متهم کردند .

فأتت به قومها تحمله قالوا ی-مریم لقد جئت شیئًا فریًّا

<فریّاً> صفت مشبهه به معانی <سنگین و بزرگ> و <شگفت> و <کار بی سابقه> آمده و از ریشه <فری> به معنای قطع گرفته شده است; به این تناسب که چنین عملی قطع روند گذشته است. در هر صورت مرادِ کسانی که این سخن را به مریم(س) گفتند، اتهام زنا و خلاف بوده است.

6- < عن أبی جعفر ( ع ) قال : لمّا قالت العواتق . . . لمریم ( ع ) : < لقد جئت شیئاً فریّاً > أنطق اللّه تعالی عیسی ( ع ) عند ذلک ;

از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: چون دختران نورس به مریم گفتند: <لقد جئت شیئاً فریّاً> خداوند در آن هنگام زبان عیسی(ع) را به سخن گفتن گشود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 28 - 1،6

1- قوم مریم با بیان عفت و پاکدامنی پدر و مادر وی ، او را در فرزنددار شدنِ بدون ازدواج سرزنش کردند .

ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا

6- مردم بیت المقدس ، مریم ( س ) را به زنا متهم کردند .

و ما کانت أُمّک بغیًّا

<بغیّ>، یعنی زن بدکاره (قاموس). مردم گرچه مریم(س) را صریحاً به زنا متهم نکردند، ولی با کنایه این کار را انجام دادند. جمله <و ما کانت ...> (مادرت بدکاره نبود)، یعنی تو این چنین هستی.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 29 - 1،2،3،4،5،7

1- مریم ( س ) با اشاره به نوزادش ( عیسی ( ع ) ) کار پاسخ گویی به اتهامات وارده را به او واگذار کرد .

و ما کانت أُمّک بغیًّا . فأشارت إلیه

2- حضرت مریم ( س ) ، هنگام مواجه شدن با اتهام های قوم خود ، در حال روزه بود و سخن نمی گفت .

فأشارت إلیه

ص: 194

3- حضرت مریم ( س ) به قدرت نوزادش عیسی ( ع ) در سخن گفتن و رفع اتهامات یقین داشت .

فأشارت إلیه

آمدن مریم به میان قوم خویش، آوردن علنی و آشکار فرزند و اشاره کردن به سوی نوزاد به جای پاسخ گویی به اتهامات، بیانگر یقین او است.

4- ورود مریم ( س ) با نوزادش عیسی ( ع ) بر قوم خویش ، به هنگام روز بود .

فلن أکلّم الیوم إنسیًّا . .. فأشارت إلیه

5- مردم ، از واگذارشدن پاسخ اتهامات از سوی مریم ( س ) به نوزادش عیسی ( ع ) ، شگفت زده شده و آن را باور نکردند .

فأشارت إلیه قالوا کیف نکلّم من کان فی المهد صبیًّا

استفهام در آیه انکاری است. این انکار را چندین تأکید نیز همراهی می کند: 1) فعل <کان> که در این موارد بر ماضی دلالت ندارد، بلکه استقرار و ثبوت را می فهماند; 2) قید <فی المهد> که نشانه ناتوانی عیسی(ع) از هرگونه حرکتی است; 3) قید <صبیّاً> که با وجود <فی المهد> نیازی به آن نبود، ولی گویندگان آن را به منظور تأکید انکار و تعجبشان افزودند.

7- مریم ( س ) از سوی افرادی متعدد به زنا متهم شده بود .

قالوا ی-مریم . .. قالوا کیف نکلّم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 30 - 1

1- نوزاد مریم ( س ) با اشاره مادرش و در حضور مردم شروع به سخن گفتن کرد .

فأشارت إلیه . .. قال إنّی عبداللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 33 - 4

4- عیسی ( ع ) با سالم خواندن مرحله ولادت خویش از هر عیب و ناپسندی ، بر مبرّابودن مادرش مریم ( س ) از اتهامات ناروای مردم تأکید کرد .

والسل-م علیّ یوم ولدت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 4،4

4- بارداری مریم ( س ) و تولد حضرت مسیح ( ع ) با دمیده شدن روح الهی در او بود .

فنفخنا فیها من روحنا

4- بارداری مریم ( س ) و تولد حضرت مسیح ( ع ) با دمیده شدن روح الهی در او بود .

فنفخنا فیها من روحنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 4،5،10

4 - نقل مکان کردن مریم به همراه نوزادش ( عیسی ) ، به محلی دیگر غیر از زادگاه او

ص: 195

و ءاوین-هما إلی ربوه

<إیواء> (مصدر <آوینا>) به معنای امکان و جای دادن است. <ربوه> نیز به تپه و هر زمین بلند گفته می شود. <ذات قرار> (مرادف <مستقر>) به معنای جای زیست است و <معین> به آبی که بر روی زمین جاری باشد، گفته می شود.

5 - استقرار مریم و نوزادش ( عیسی ) ، در سرزمینی بلند ، آرام و دارای آبی روان

و ءاوین-هما إلی ربوه ذات قرار و معین

10 - برخورداری حضرت عیسی و مریم ( ع ) ، از امکانات و آسایش زندگی

و ءاوین-هما إلی ربوه ذات قرار و معین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 4،6

4 - گواهی خداوند ، بر پاکدامنی و عفت مریم ( ع )

الّتی أحصنت فرجها

6 - بارداری مریم ( س ) و تولد مسیح ( ع ) ، با دمیده شدن روح الهی در او

فنفخنا فیه من روحنا

119- کرامات مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 25 - 6،7

6- حضرت مریم ( س ) مورد عنایت ویژه خداوند و دارای کرامت بود .

و هزّی إلیک . .. تس-قط

7 - به بار نشستن فوری درخت خرما و نیرومندی مریم ( س ) برای تکان دادن آن ، از کرامات او بود .

و هزّی إلیک . .. تس-قط

120- کرامت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 24

24 - کرامت مریم ( س ) ، و ظهور امور خارق العاده برای وی

وجد عندها رزقاً . .. قالت هو من عنداللّه

ص: 196

121- کفالت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 11،13،15،19

11 - زکریا ، عهده دار سرپرستی مریم ( س ) ، از جانب خدا

و کفّلها زکریا

<کفّل>، دو مفولی است; بنابراین معنای <کفّلها زکریّا>، چنین می شود: جعل اللّه زکریا کفیلا لمریم.

13 - نقش سرپرستی حضرت زکریا ، در رشد و تعالی معنوی مریم ( س )

و انبتها نباتاً حسناً و کفّلها زکریا

تصریح خداوند به سپردن کفالت مریم به زکریا پس از <انبتها . .. >، بیانگر ارتباط میان رشد معنوی مریم و کفالت زکریا است.

15 - خداوند ، مریم را به رشد جسمی شایسته ای رسانید و سپس زکریا را کفیل او قرار داد .

و انبتها نباتاً حسناً و کفّلها زکریا

بنابراینکه مراد از <انبات> (رشد دادن) رشد و پرورش جسمی نیز باشد، گفتنی است که تقدیم <انبتها> بر <کفّلها>، می تواند بیانگر این نکته باشد که سپردن کفالت مریم به زکریا پس از رشد جسمانی او بوده است.

19 - نظارت همه جانبه و دقیق حضرت زکریا بر زندگی مریم ( س )

کلما دخل علیها . .. قال یا مریم انّی لک هذا

زیرا حضرت زکریا حتی نسبت به غذای او که از کجا آمده است، توجه داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 44 - 7،8،9،12،13

7 - نزاع میان سران کنیسه در سرپرستی مریم ، و روی آوردن آنان به قرعه برای تعیین سرپرست

اذ یلقون اقلامهم ایّهم یکفل مریم . .. اذ یختصمون

8 - شگفتی سرگذشت نزاع میان سران کنیسه ، در مورد سرپرستی مریم و توسل آنان به قرعه *

و ما کنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایّهم یکفل مریم و ما کنت لدیهم اذ یختصمون

به نظر می رسد تکرار <ما کنت لدیهم>، اشاره به شگفتی جریان نزاع باشد.

9 - شخصیّت والای معنوی مریم ، مایه رقابت سران کنیسه در سرپرستی او *

و ما کنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایّهم یکفل مریم . .. اذ یختصمون

ظاهراً نزاع افراد برای به دست آوردن سرپرستی حضرت مریم بوده است و نه به عهده دیگری گذاشتن

12 - انجام قرعه کشی بین شش نفر ، برای تعیین سرپرست مریم ( س )

وما کنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایّهم یکفل مریم

امام باقر (ع): اول من سوهم علیه مریم بنت عمران و هو قول اللّه عزّ و جل <و ما کنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایهم یکفل مریم> و السهام سته.

_______________________________

من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 51، ح 1، ب 38 ; خصال صدوق، ص 156، ح 198، باب الثلاثه.

13 - قرعه کشی برای تعیین سرپرست مریم ، به هنگام درگذشت پدر وی

اذ یلقون اقلامهم ایّهم یکفل مریم

ص: 197

امام باقر (ع): . .. <اذ یلقون اقلامهم ایّهم یکفل مریم> حین أیتمت من ابیها.

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 173، ح 47 ; بحار الانوار، ج 14، ص 192، ح 2.

122- کیفیت بارداری مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 22 - 5

5- < عن سلیمان الجعفری قال : قال أبوالحسن الرضا ( ع ) : أتدری ممّا حملت مریم ( س ) ؟ فقلت : لا إلاّ أن تخبرنی فقال : من تمر الصرفان نزل بها جبرئیل ، فأطعمها فحملت ;

(2) خرمای صرفان، خرمایی است که در تابستان به دست می آید، لکن به خاطر مقاوم بودنش در زمستان مصرف می شود>.

123- گریه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 58 - 16

16- زکریا ، یحیی ، مریم ( س ) ، عیسی ، ابراهیم ، اسحق ، یعقوب ، موسی ، هارون ، اسماعیل ، و ادریس ( ع ) ، هنگام شنیدن آیات الهی به سجده می افتادند و در حال سجود اشک می ریختند .

أُول-ئک . .. إذا تتلی علیهم ءای-ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بکیًّا

124- گواهان عفت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 21 - 1

1- جبرئیل ، شگفت زدگی مریم ( س ) را امری به جا دانست و بر عفت و پاکدامنی وی گواهی داد .

قال کذلک

<کذلک> خبر برای مبتدای محذوف و مرکب از حرف تشبیه و اسم اشاره است. مشارالیه آن ممکن است گفتار مریم(س) باشد، در این مفاد آیه این است که گرچه موضوع همان گونه است که گفتی، ولی خداوند این کار را بر خویش دشوار نمی بیند.

125- گواهی بر عفت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 198

19 - تحریم - 66 - 12 - 4

4 - گواهی خداوند ، بر پاکدامنی و عفت مریم ( ع )

الّتی أحصنت فرجها

126- مادر مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 11،12،14

11 - درخواست مادر مریم از خداوند ، برای حفظ همیشگی مریم و نسل او از شر شیطان

و انّی اعیذها بک و ذریّتها من الشیطان الرجیم

از استعمال فعل مضارع <اعیذ>، دوام و استمرار استفاده شده است.

12 - علاقه مادر حضرت مریم به سعادتمندی نسل خویش

و انّی اعیذها بک و ذریّتها

14 - تعالی روحی و معنوی مادرِ حضرت مریم ( همسر عمران )

اذ قالت . .. ربّ ... انّی سمّیتها مریم و انّی اعیذها

از توجه به خدا، خلوصش در نذر و نامی که برای فرزند خویش انتخاب کرد (مریم به معنی عابده)، برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 2

2 - اجابت دعای مادر مریم از سوی خداوند ، درباره حفظ مریم ( س ) از شر شیطان

انّی اعیذها . .. فتقبّلها ... و انبتها نباتاً حسناً

127- محافظت از مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 16

16- جسم و روحِ مریم ( س ) ، تحت مراقبت ویژه خداوند بود .

فنادی-ها . .. فکلی و اشربی ... فإمّاترینّ

ندا دهنده به مریم هرکس که باشد (چه عیسی(ع) و یا فرشته) از جانب خداوند و به فرمان او بوده است، لذا باید گفت مریم(س) در تمامی این حالات در مراقبت خاصی از جانب خداوند قرار داشته است.

ص: 199

128- مدافع مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 7

7- عیسی ( ع ) ، وظیفه دفاع از مادر خویش در مقابل تهمت های مردم را به عهده گرفت .

فإمّاترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت للرحم-ن صومًا

توصیه مادر به سکوت از جانب عیسی(ع) بدان معنا بود که او نگران دفاع از خود نباشد، چرا که عیسی(ع) خود آن را انجام خواهد داد. سخن گفتن عیسی(ع) با مادر پس از ولادت، این اطمینان را به مریم داده بود که او براین کار کاملاً توانا است.

129- مدت بارداری مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 22 - 7

7- < عن أبی عبداللّه ( ع ) . . . قال : إنّ مریم ( ع ) . . . حملته سبع ساعات ;

از امام صادق(ع) روایت شده که . .. فرمود: همانا مریم(ع) ... هفت ساعت به عیسی(ع) حامله بود>.

130- مدح مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 17

17 - حضرت مریم ( س ) ، دارای شخصیتی بس بلند در پیشگاه خداوند و مورد تکریم و تمجید او

و مریم ابنت عمرن . .. و کانت من الق-نتین

تصریح به نام حضرت مریم(س) در سلسله شرح حال زنان الگو و نمونه (همچون آسیه همسر فرعون) می تواند اشاره به نکته یاد شده باشد.

131- مرگ مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 7

7- مرگ در حال بارداری و یا پس از وضع حمل ، نمی توانست پایان بخش نگرانی های مریم ( س ) باشد .

ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا

<ه-ذا> در کلام مریم(س)، اشاره به اصل بارداری است نه آوارگی و تنهایی و سختی زایمان، زیرا پیدایش این امور به خواست خود مریم و برای رهایی از زخم زبان مردم بود، بنابراین او که از اتهام زنا، حتی پس از مرگ خود بیم داشت، رهایی از اتهام را در گرو

ص: 200

مرگ پیش از بارداری می دید.

132- مریم(س) از آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 10

10- مریم ( س ) و فرزندش عیسی ( ع ) ، آیت الهی و نشانه رمز و راز آفرینش خداوندی برای جهانیان

و جعلنها و ابنها ءایه للع-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 1

1 - حضرت عیسی و مادرش مریم ( ع ) ، نشانه ای الهی برای امت پس از حضرت موسی ( ع )

ثمّ أرسلنا موسی . .. و جعلنا ابن مریم و أُمّه ءایه

133- مریم(س) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 15

15 - مریم ( س ) ، از تبار طاعت پیشگان و از نسل نیکان و خداپرستان

و کانت من الق-نتین

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <من> در <من القانتین> نشویه باشد; یعنی، مریم(س) برآمده از قانتان بود.

134- مریم(س) در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 110 - 4

4 - خداوند ، در روز قیامت و در مجمع پیامبران ، نعمت های ارزانی شده به عیسی و مادرش مریم رابه وی یادآوری خواهد کرد .

یوم یجمع اللّه الرسل فیقول . .. اذ قال اللّه یعیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک و عل

کلمه <اذ> در <اذ قال اللّه> بدل اشتمال برای کلمه <یوم . ..> می باشد.

ص: 201

135- مریم(س) در مسیحیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 15

15 - الوهیت مریم ( ع ) ( مادر مسیح ( ع ) ) پندار برخی از مسیحیان *

کانا یأکلان الطعام

تصریح به نیاز روزمره حضرت مریم(ع) به تغذیه که صفتی ناسازگار با خدا بودن است، می رساند که گروهی از مسیحیان چنین می پنداشتند که وی دارای مقام الوهیت می باشد.

136- مریم(س) کنار مسجدالاقصی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 16 - 5

5- مریم ( س ) در آستانه حامله شدن به عیسی ( ع ) ، در نزدیکی مسجدالاقصی ، بستگانی داشت که در میان آنان به سر می برد .

إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

به قرینه <مکاناً قصیّاً> در آیه بیست و دوم که ناظر به مکان دومی است که مریم(س) برگزید، مکان شرقی مسجد الاقصی به منطقه مسکونی مردم نزدیک بوده است.

137- مریم(س) و عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 11

11 - مریم ( ع ) با اعتقاد به رسالت فرزندش مسیح ( ع ) ، نه وی را ابدی می پنداشت و نه فرزند خدا

امه صدیقه

<صدیق> چنانچه جوهری در <الصحاح> آورده است - به کسی گفته می شود که بسیار تصدیق کننده باشد و متعلق تصدیق - به قرینه صدر آیه - رسالت مسیح، فناپذیری او و فرزند نبودن وی برای خداست.

138- مریم(س) هنگام استماع آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 58 - 16

16- زکریا ، یحیی ، مریم ( س ) ، عیسی ، ابراهیم ، اسحق ، یعقوب ، موسی ، هارون ، اسماعیل ، و ادریس ( ع ) ، هنگام شنیدن

ص: 202

آیات الهی به سجده می افتادند و در حال سجود اشک می ریختند .

أُول-ئک . .. إذا تتلی علیهم ءای-ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بکیًّا

139- مسکن خویشاوندان مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 16 - 4،5

4- خویشاوندان مریم ، در غیر جهت شرقی مسجد الاقصی سکونت داشتند .

انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

5- مریم ( س ) در آستانه حامله شدن به عیسی ( ع ) ، در نزدیکی مسجدالاقصی ، بستگانی داشت که در میان آنان به سر می برد .

إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

به قرینه <مکاناً قصیّاً> در آیه بیست و دوم که ناظر به مکان دومی است که مریم(س) برگزید، مکان شرقی مسجد الاقصی به منطقه مسکونی مردم نزدیک بوده است.

140- مسکن مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 16 - 5

5- مریم ( س ) در آستانه حامله شدن به عیسی ( ع ) ، در نزدیکی مسجدالاقصی ، بستگانی داشت که در میان آنان به سر می برد .

إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

به قرینه <مکاناً قصیّاً> در آیه بیست و دوم که ناظر به مکان دومی است که مریم(س) برگزید، مکان شرقی مسجد الاقصی به منطقه مسکونی مردم نزدیک بوده است.

141- مسؤولیت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 1

1 - مریم ، مأمور به اطاعت خاضعانه ، سجده و رکوع ( نماز ) ، در برابر پروردگارش

یا مریم اقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی

ص: 203

142- معبودیت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 76 - 3

3 - مسیح ( ع ) و مادرش مریم ، معبود برخی مسیحیان

قالوا إنّ اللّه هو المسیح . .. قل اتعبدون من دون اللّه

مصداق مورد نظر از <من دون اللّه> - به قرینه آیات گذشته - مسیح(ع) و مادرش مریم است.

143- معجزه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 4

4 - زکریا با مشاهده رزقی که خارج از اسباب طبیعی به مریم اعطا شده بود ، علی رغم کهنسالی خود ، از خدا تمنای فرزند کرد .

هنا لک دعا زکریا ربّه

بنابراینکه مشارالیه <هنا لک>، اعطای رزق از راه غیر طبیعی به مریم باشد که خداوند، بدین گونه به آن اشاره کرده است: ان اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب.

144- معلم مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 8

8- عیسی ( ع ) ، شیوه برخورد با مردم و چگونگی واکنش در برابر بهتان آنان را به مادرش مریم ( س ) آموخت .

فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولی

145- مقام مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 4،7،8،22

4 - عظمت شخصیّت حضرت مریم ( س ) در پیشگاه خداوند

و اللّه اعلم بما وضعت و لیس الذکر کالاُنثی

بنابراینکه <ال> در <الاُنثی>، عهد حضوری باشد. یعنی پسری که تو می خواستی، مانند این دختر که به تو دادیم نیست. و این لحن، نشانگر عظمت شخصیّت حضرت مریم است.

ص: 204

7 - شرافت مریم ( س ) بر همه مردان عصر خویش

و لیس الذکر کالاُنثی

الف و لام در <الاُنثی>، عهد حضوری و اشاره به مریم است. الف و لام <الذکر>، برای جنس یا استغراق است. گفتنی است که در برداشت فوق جمله <و لیس الذکر کالاُنثی> کلام خدا دانسته شده است.

8 - امیدبخشی خداوند به مادر مریم ( س ) ، نسبت به آینده درخشان فرزندش

و لیس الذکر کالاُنثی

بنابراینکه <و لیس الذکر کالاُنثی>، کلام خدا باشد.

22 - اجابت دعای همسر عمران ، در مورد حفظ مریم ( س ) و فرزندش از شرّ شیطان

و انّی اعیذها بک و ذریّتها من الشّیطان الرّجیم

رسول خدا (ص): . .. و قال عیسی (ع) فیما یثنی علی ربه: و اعاذنی و امّی من الشّیطان الرجیم فلم یکن له علینا سبیل.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 184.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 1،3،7،8،23

1 - مریم ( س ) ، در پی نذر مادرش ، از سوی خداوند به شایستگی پذیرفته شد .

فتقبّلها ربّها بقبول حسن

3 - عنایت ویژه خداوند به رشد و تربیت معنوی مریم ( س )

و انبتها نباتاً حسناً

7 - عظمت و تعالی معنوی و عصمت حضرت مریم ( س )

فتقبّلها ربّها . .. و انبتها

از اینکه خداوند، خودِ مریم را پذیرفته به دست می آید که او از تمام جهات مورد رضایت خداوند است و این معنا ملازم عصمت است.

8 - محفوظ ماندن از شر شیطان و نیز پرورش معنوی ، دو جنبه تربیت خداوند برای مریم

و انّی اعیذها بک و ذریّتها من الشیطان الرجیم فتقبّلها ربّها . .. و انبتها نباتاً

23 - برخورداری حضرت مریم ( س ) ، از رزق ویژه الهی

وجد عندها رزقاً . .. قالت هو من عنداللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 2،3،4

2 - اذعان زکریا به عظمت و مقام معنوی مریم ( س )

قالت هو من عند اللّه . .. هنا لک دعا زکریا

3 - دعای زکریا و تقاضای فرزند و نسل پاک ، تحت تأثیر حالات و مقامات مریم ( س )

هنا لک دعا زکریا ربّه

بنابراینکه مشارالیه <هنا لک>، مشاهده مقامات عالی مریم (س) باشد.

ص: 205

4 - زکریا با مشاهده رزقی که خارج از اسباب طبیعی به مریم اعطا شده بود ، علی رغم کهنسالی خود ، از خدا تمنای فرزند کرد .

هنا لک دعا زکریا ربّه

بنابراینکه مشارالیه <هنا لک>، اعطای رزق از راه غیر طبیعی به مریم باشد که خداوند، بدین گونه به آن اشاره کرده است: ان اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 42 -

3،5،6،7،8،9،11،12،15،17،18

3 - عظمت مقام و منزلت مریم ، نزد پروردگار

و اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه اصطفیک

نزول ملائکه بر مریم و برگزیدن وی، دلالت بر ارجمندی مقام مریم نزد خداوند دارد.

5 - برگزیدگی و پاکیزه گشتن مریم ( س ) از سوی خدا

یا مریم انّ اللّه اصطفیک و طهّرک

6 - پاکی و برگزیده شدن مریم ، زمینه برگزیده شدن خاندان عمران نزد خداوند

یا مریم انّ اللّه اصطفیک

<و اذ قالت . .. > عطف است به <اذ قالت ... > در آیه سی و پنجم و ظرف است برای <اصطفی ... ال عمران> ; یعنی آنگاه آل عمران برگزیده شدند که مریم را خداوند برگزید و پاک گردانید.

7 - مریم ، دارای مقام عصمت از گناه

انّ اللّه اصطفیک و طهّرک

متعلق تطهیر حذف شده است و حذف متعلق، دلالت بر عموم دارد; یعنی تطهیر از هر پلیدی. و چون هر گناهی، پلیدی است، بنابراین مریم (س) از ارتکاب هر گناهی مبرّا و معصوم است.

8 - عنایت خاص خداوند به مریم ( س )

یا مریم انّ اللّه اصطفیک

9 - پاک گشتن مریم ، در پرتو خالص گردانیدن او

انّ اللّه اصطفیک و طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین

از اینکه جمله <و طهرک . .. > پس از <اصطفیک > آمده، به نظر می رسد خالص گرداندن مریم، دخیل در تطهیر وی بوده است. گفتنی است که معنای <اصطفاء> خالص گرداندن از پلیدیهایی است که دیگران به آن مبتلا هستند (مفردات راغب).

11 - خلوص و پاکی مریم و برگزیدگی او ، زمینه سرآمد شدن او بر زنان جهان

انّ اللّه اصطفیک و طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین

به نظر می رسد تقدیم جمله <اصطفیک و طهّرک> بر <اصطفیک علی نساء العالمین>، دلالت داشته باشد بر دخالت برگزیدگی و طهارت مریم برای سرآمد شدن او.

12 - مریم ، نمونه و الگویی برای تمامی زنان عالم

اصطفیک و طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین

15 - مریم ، برگزیده خداون از نسل انبیای الهی

یا مریم انّ اللّه اصطفیک

امام باقر (ع) در معنی آیه فوق فرمود: . .. اصطفیک من ذریّه الانبیاء.

ص: 206

_______________________________

مجمع البیان، ج 2، ص 746، نورالثقلین، ج 1، ص 336، ح 130.

17 - پاکدامنی پدران و مادران حضرت مریم ( ع ) از زنا

طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین

امام باقر (ع) در معنی آیه فوق فرمود: . .. و طهّرها من ان یکون فی ولادتها من آبائها و امّهاتها سفاح ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 173، ح 47 ; نورالثقلین، ج 1، ص 336، ح 127 ; بحار الانوار، ج 14، ص 192، ح 2.

18 - مریم برگزیده و سرآمد زنان عصر خویش

و اصطفیک علی نساء العالمین

امام صادق (ع) فرمود: فرشتگان به حضرت فاطمه زهرا (س) گفتند: . .. انّ مریم کانت سیّده نساء عالمها ... .

_______________________________

علل الشرایع، ص 182، ح 1، باب 146. و ص 337، ح 131 ; نورالثقلین، ج 1، ص 336، ح 129.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 44 - 9،10

9 - شخصیّت والای معنوی مریم ، مایه رقابت سران کنیسه در سرپرستی او *

و ما کنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایّهم یکفل مریم . .. اذ یختصمون

ظاهراً نزاع افراد برای به دست آوردن سرپرستی حضرت مریم بوده است و نه به عهده دیگری گذاشتن

10 - شناخته بودن شخصیّت معنوی مریم ( س ) ، در عصر خویش *

ایّهم یکفل مریم . .. اذ یختصمون

چون هر یک از سران کنیسه خواهان سرپرستی مریم بودند و در این باره با یکدیگر نزاع می کردند، معلوم می شود که عظمت شخصیّت آن حضرت برای همگان روشن و آشکار بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 45 - 7

7 - مریم ، مادری ارزشمند و افتخارآفرین برای عیسی ( ع ) *

عیسی ابن مریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 47 - 5،7،8

5 - احساس حضور و قرب مریم ( س ) ، نسبت به خداوند

قالت الملئکه . .. قالت ربّ

از اینکه مریم در جواب بشارت ملائکه نفرمود که از جانب من به خداوند بگویید، بلکه مستقیماً با خداوند سخن گفت (رب انّی . .. )، معلوم می شود که خود را در حضور پروردگار می دانست.

7 - گفتگوی مریم و خداوند

قالت ربّ . .. قال

ص: 207

8 - ادب حضرت مریم ( ع ) ، در مقابل تکلّم با خداوند

قالت ربّ . .. و لم یمسسنی بشر

از آمیزش، تعبیر به ملاقات و مسّ شده است.

146- مقامات مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 9

9 - مریم ( ع ) مادر مسیح ( ع ) ، بانویی بسیار راستگو

و امه صدیقه

<صدیق> به کسی گفته می شود که بسیار راستگو باشد. (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 17 - 5

5- مریم ( س ) ، دارای منزلتی والا در پیشگاه خداوند

فأرسلنا إلیها روحنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 25 - 6،7

6- حضرت مریم ( س ) مورد عنایت ویژه خداوند و دارای کرامت بود .

و هزّی إلیک . .. تس-قط

7 - به بار نشستن فوری درخت خرما و نیرومندی مریم ( س ) برای تکان دادن آن ، از کرامات او بود .

و هزّی إلیک . .. تس-قط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 8

8 - عفّت و پاک دامنی مریم ( س ) ، زمینه ساز برخورداری او از عنایات ویژه الهی

الّتی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا

تقدیم عبارت <الّتی أحصنت فرجها> بر <فنفخنا فیه من روحنا>، می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

147- مکان استقرار مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 208

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 5،12،13

5 - استقرار مریم و نوزادش ( عیسی ) ، در سرزمینی بلند ، آرام و دارای آبی روان

و ءاوین-هما إلی ربوه ذات قرار و معین

12 - < عن أبی جعفر ( ع ) قال : قال أمیرالمؤمنین ( ع ) فی قول اللّه عزّوجلّ < و آدیناهما إلی ربوه ذات قرار و معین > قال الربوه الکوفه و القرار المسجد و المعین الفرات ;

از امام باقر(ع) روایت شده است که امیرالمؤمنین(ع) درباره سخن خدای - عزّوجلّ - <و آویناهما إلی ربوه ذات قرار و معین> فرمود: مراد از <ربوه> کوفه و <قرار> مسجد [کوفه] و <معین> فرات است>.

13 - < عن النبی ( ص ) انّه تلا ه-ذه الآیه < و آویناهما إلی ربوه ذات قرار و و معین > . . . قال : هی بالشام بأرض یقال لها الغوطه ، مدینه یقال لها دمشق هی خیر مدن الشام ;

از رسول خدا(ص) روایت شده که آن حضرت آیه <و آویناهما إلی ربوه ذات قرار و معین> را قرائت کرد و فرمود: این (ربوه) در شام است در سرزمینی بنام غوطه. آن شهری است به نام دمشق که بهترین شهرهای شام است>.

148- مکان زایمان مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 3

3- زایمان مریم ( س ) در سرزمینی گرمسیر و دارای نهال های نخل صورت گرفت .

فأجاءها المخاض إلی جذع النخله

<نخل> در سرزمینی می روید که دارای آب و هوای گرم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 24 - 1

1- مریم ( س ) ، در کنار درخت خرما وضع حمل نمود و عیسی ( ع ) را به دنیا آورد .

فأجاءها المخاض إلی جذع النخله . .. فنادی-ها

<فاء> در <فناداها> فصیحه است و از جمله ای محذوف، قبل از خود، حکایت می کند و مضمون آن جمله، خبر از ولادت عیسی(ع) در کنار درخت است.

149- منشأ بارداری مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 22 - 1

1- حضرت مریم ( س ) به فرمان و خواست خداوند ، بدون هیچ آمیزش جنسی به عیسی ( ع ) حامله شد .

فحملته

ص: 209

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 4

4- بارداری مریم ( س ) و تولد حضرت مسیح ( ع ) با دمیده شدن روح الهی در او بود .

فنفخنا فیها من روحنا

150- موقعیت اجتماعی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 12

12- مریم ( س ) ، چهره ای سرشناس و مورد توجه مردم بود .

ی-لیتنی . .. کنت نسیًا منسیًّا

151- موقعیت پناهگاه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 3

3- زایمان مریم ( س ) در سرزمینی گرمسیر و دارای نهال های نخل صورت گرفت .

فأجاءها المخاض إلی جذع النخله

<نخل> در سرزمینی می روید که دارای آب و هوای گرم باشد.

152- ناامنی تهمت زنندگان به مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 33 - 7

7- اتهام زنندگان به مریم ( س ) ، از سلامت و امنیت بی بهره بودند .

و السل-م علیّ

<السلام>، یعنی سلام کامل و دارای همه خصوصیات. این سخن داری حصر اضافی است و در برابر کسانی که برای توبیخ مریم گرد آمده بودند، حاوی نوعی تعریض است; یعنی تنها من از آن سلامت کامل برخوردارم، ولی شما چنین نیستید.

ص: 210

153- نامگذاری مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 9

9 - همسر عمران ، نوزاد خویش را مریم نامید .

و انّی سمّیتها مریم

154- نخل قصه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 1

1- درد زایمان ، مریم ( س ) را به کنار تنه درخت خرما کشانید .

فأجاءها المخاض إلی جذع النخله

<أجاء> متعدی <جاء> یعنی آورد و <مخاض> درد زایمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 24 - 1

1- مریم ( س ) ، در کنار درخت خرما وضع حمل نمود و عیسی ( ع ) را به دنیا آورد .

فأجاءها المخاض إلی جذع النخله . .. فنادی-ها

<فاء> در <فناداها> فصیحه است و از جمله ای محذوف، قبل از خود، حکایت می کند و مضمون آن جمله، خبر از ولادت عیسی(ع) در کنار درخت است.

155- نذر در دوران مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 17

17- < نذر > امری مطلوب در آیین مریم ( س ) و معروف نزد هم عصران او

فإمّاترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت للرحم-ن

156- نذر مادر مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 17،21

ص: 211

17 - پایبندی مادر مریم ( س ) به نذر خویش در گماردن وی برای عبادت خداوند

ربّ انّی نذرت . .. و انّی سمّیتها مریم

از اینکه نام فرزند خویش را مریم (به معنی عابده) گذاشت، برداشت فوق به دست می آید.

21 - تأسف همسر عمران ، در پی زادن مریم ( س ) ، از اینکه نذرش محقق نشده و دخترش به دلیل حائض شدن نمی تواند در مسجد مانده و محرّر باشد .

ربّ انّی وضعتها اُنثی . .. و لیس الذّکر کالاُنثی

امام صادق (ع): . .. <و لیس الذکّر کالاُنثی> انّ الاُنثی تحیض فتخرج من المسجد و المحرّر لا یخرج من المسجد.

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 170، ح 37 ; بحار الانوار، ج 14، ص 204، ح 18.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 1

1 - مریم ( س ) ، در پی نذر مادرش ، از سوی خداوند به شایستگی پذیرفته شد .

فتقبّلها ربّها بقبول حسن

157- نذر مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 10،11،31

10- عیسی ( ع ) ، مادرش مریم ( س ) را به نذر روزه سکوت ، هنگام مواجهه با مردم توصیه کرد .

فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت للرحم-ن صومًا

11- مریم ( س ) ، نذر روزه سکوت را پس از مواجهه با اولین نفر از افراد جامعه خویش منعقد ساخت .

فإمّاترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت

ظاهر <فقولی> آن است که مریم مفاد نذر خود را با زبان بیان کرده باشد; دراین صورت همان جمله <إنّی نذرت . ..> صیغه نذر بوده و نذر مریم با گفتن آن منعقد شده است.

31- < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : إنّ الصیام لیس من الطعام والشراب وحده . . . قالت مریم : < إنّی نذرت للرحمان صوماً > أی صوماً صمتاً ;

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: همانا روزه، تنها خودداری از خوردنی آشامیدنی نیست . .. مریم(س) گفت: <إنّی نذرت للرحمان صوماً>، یعنی روزه سکوت>.

158- نزول جبرئیل بر مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 17 - 3،8

ص: 212

3- درپی استقرار مریم ( س ) در ناحیه شرقی و در مکانی مستور خداوند فرشته ای ارجمند را به سوی او فرستاد .

فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إلیها روحنا

مراد از <روحنا>، به دلیل صفاتی که در ادامه آیات برای او ذکر شده است، یکی از فرشتگان است که عظمت و ارجمندی او در پیشگاه پروردگار، مایه انتساب او به خداوند شده است. با توجه به آیاتی که جبرئیل را <روح الأمین> و <روح القدس> خوانده می توان گفت: این فرشته، همان جبرئیل بوده است.

8- مأمور ویژه الهی ، به صورت مردی معتدل و دارای همه خصوصیات جسمی یک انسان ، برای مریم ( س ) نمودار شد .

فتمثّل لها بشرًا سویًّا

<تمثیل>، یعنی صورت پذیری و به شکل چیزی نمودار شدن. <بشراً> حال است برای فاعل <تَمَثّلَ> و مراد از آن به قرینه آیه بعد، مرد است. <سویّ> به معنای معتدل است و <بشراً سوّیاً>، یعنی انسانی معتدل که در خصوصیات جسمی خارج از حد افراط و تفریط باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 19 - 7

7- < عن الباقر ( ع ) [ فی قصّه مریم ] : . . . تمثّل لها الروح الأمین . . . > قال إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلاماً زکیّاً > فتفل فی جیبها فحملت بعیسی ( ع ) ;

از امام باقر(ع) [در داستان مریم] روایت شده: روح الامین بر وی ظاهر شد . .. و گفت: <إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلاماً زکیّاً> پس آب دهان در گریبان وی افکند و او به عیسی(ع) حامله شد>.

159- نعمتهای مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 110 - 2،4،5،14،15

2 - حضرت مسیح ( ع ) ، وظیفه دار یاد کرد نعمت های ارزانی شده بر وی و مادرش مریم

اذ قال اللّه یعیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک و علی ولدتک

4 - خداوند ، در روز قیامت و در مجمع پیامبران ، نعمت های ارزانی شده به عیسی و مادرش مریم رابه وی یادآوری خواهد کرد .

یوم یجمع اللّه الرسل فیقول . .. اذ قال اللّه یعیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک و عل

کلمه <اذ> در <اذ قال اللّه> بدل اشتمال برای کلمه <یوم . ..> می باشد.

5 - نعمت های ویژه ارزانی شده به عیسی ( ع ) ، به منزله نعمتهایی الهی برای مادرش مریم

اذکر نعمتی علیک و علی ولدتک

نعمتهای شمرده شده در این بخش از آیات نعمتهایی است که خداوند به عیسی(ع) عطا کرده است و از نعمتهای ویژه خداوند به مریم سخنی به میان نیامده است، بنابراین می توان گفت عطای آن نعمتها به عیسی(ع) به منزله عطای آنها به مادرش مریم است.

14 - گفتگوی عیسی ( ع ) با مردم در گهواره ، از نعمت های خاص الهی به مادرش مریم .

اذکر نعمتی علیک و علی ولدتک . .. تکلم الناس فی المهد و کهلا

15 - عیسی ( ع ) و مشخصات بارز و برجسته او ، نعمتی الهی برای مریم

ص: 213

اذکر نعمتی علیک و علی ولدتک اذ ایدتک بروح القدس . .. اذ جثتهم بالبینت

به نظر می رسد یاد نکردن از نعمتهای داده شده به مریم، با آنکه عنوان <نعمتی علیک و ولدتک> مقتضی یاد کردن از آنها نیز بود، اشاره به این حقیقت دارد که خود عیسی(ع) و مشخصات یاد شده وی همان نعمتی است که خداوند به مریم (ع) عطا کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 19 - 4

4- عیسی ( ع ) ، موهبتی ویژه از جانب خداوند به مریم ( س ) بود .

إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غل-مًا زکیًّا

با وجود آن که القای روح عیسی(ع) به مریم(س) با وسائط دیگر هم امکان پذیر بوده است، ولی فرستادن جبرئیل و بشارت به مریم و برشمردن ویژگی های آن موهبت، جملگی بر ویژه بودن آن موهبت دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 58 - 1

1- زکریا ، یحیی ، مریم ، عیسی ، ابراهیم ، اسحاق ، یعقوب ، موسی ، هارون ، اسماعیل و ادریس ( ع ) برخوردار از نعمت ویژه خداوند

أُول-ئک الذین أنعم اللّه علیهم

<ؤُول-ئک> اشاره به تمامی موارد ذکر شده در سوره مریم از آغاز تا این آیه است و روشن است که مراد از نعمت در جمله <أنعم اللّه . ..> نعمت های معمولی و متعارف نیست، چرا که افراد دیگر نیز از این گونه نعمت ها برخوردارند. پس نعمتی که با لسان امتنان بر این گروه بیان گردیده، نعمتی ویژه است.

160- نفخ روح در مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 4

4- بارداری مریم ( س ) و تولد حضرت مسیح ( ع ) با دمیده شدن روح الهی در او بود .

فنفخنا فیها من روحنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 6

6 - بارداری مریم ( س ) و تولد مسیح ( ع ) ، با دمیده شدن روح الهی در او

فنفخنا فیه من روحنا

ص: 214

161- نفی الوهیت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 16

16 - نیازمندی مسیح ( ع ) و مادرش مریم ( ع ) به تغذیه ، دلیلی روشن بر خدا نبودن آنها

کانا یأکلان الطعام

جمله <کانا یأکلان الطعام> برهانی علیه اعتقاد به الوهیت مسیح(ع) و مادرش مریم است ; یعنی آنها به این دلیل نمی توانند خدا باشند که گرسنه می شوند و نیاز به تغذیه و دفع فضولات آن دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 116 - 9،13

9 - عیسی ( ع ) در قیامت منکر ادعای گزاف الوهیت برای خود و مادرش مریم

ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق

13 - اعتراف عیسی ( ع ) به شایسته نبودن خویش و مادرش مریم برای خدایی ، دلیل واهی بودن عقیده مسیحیان به الوهیت آنان

ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق

162- نقش مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 3

3 - رشد و تربیت عیسی ( ع ) ، در کنار مادر و تحت نظارت خداوند

و ءاوین-هما إلی ربوه

163- نقل مکان مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 4

4 - نقل مکان کردن مریم به همراه نوزادش ( عیسی ) ، به محلی دیگر غیر از زادگاه او

و ءاوین-هما إلی ربوه

<إیواء> (مصدر <آوینا>) به معنای امکان و جای دادن است. <ربوه> نیز به تپه و هر زمین بلند گفته می شود. <ذات قرار> (مرادف <مستقر>) به معنای جای زیست است و <معین> به آبی که بر روی زمین جاری باشد، گفته می شود.

ص: 215

164- نگرانی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 19 - 1

1- مأمور ویژه الهی در پاسخ به نگرانی مریم ( س ) خود را به او شناساند و فرستاده خدا بودن خود را به او ابلاغ کرد .

قالت إنّی أعوذ . .. قال إنّما أنا رسول ربّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 20 - 2

2- مریم ( س ) از متهم شدن به زنا ، درپی دریافت بشارت به عیسی ( ع ) نگران بود .

أنّی یکون . .. و لم أک بغیًّا

با این که <لم یمسسنی بشر> برای نفی اسباب عادی حامله شدن کافی بود، ولی جمله <و لم أک بغیّاً> نیز از مریم(س) صادر گردید. برخی آن را قرینه براین قرار داده اند که <لم یمسسنی...> تنها به نکاح مشروع نظر دارد و <لم أک بغیّاً> نوع نامشروع آن را نفی می کند; و محتمل است مراد از <لم یمسسنی...> مطلق هم بستری باشد و اضافه شدن <لم أک بغیّاً> به این خاطر است که مریم(س) دریافت که در صورت حامله شدن، به زنا متهم خواهد شد. و با این سخن، اظهار کرد که تحمل آن اتهام، بر من سنگین خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 21 - 2

2- جبرئیل در پاسخ به سؤال و نگرانی مریم بر حتمی بودن وعده الهی و حامله شدن او به عیسی ( ع ) تأکید کرد .

قال کذلک

چنان چه مشارالیه <ذلک> مضمون رسالت جبرئیل باشد، در این صورت تأکیدی بر تحقق حتمی بشارت است; یعنی <موضوع همان گونه است که گفتم>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 6،7

6- ناراحتی ها و فشار های روحی مریم ( س ) به هنگام تولد عیسی ( ع ) ، خارج از حدّ توصیف بود .

فأجاءها المخاض إلی جذع النخله قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا

آرزوی مرگ از جانب شخصیتی چون مریم(س) که مورد عنایت خاص خداوند بود، باید در شرایطی صورت گرفته باشد که وضعیتی فوق تحمل و طاقت برایش پیش آمده باشد، این حالت - به قرینه آیات بعد - فشارهای روحیِ ناشی از احتمال اتهام و آوارگی حاصل از آن است.

7- مرگ در حال بارداری و یا پس از وضع حمل ، نمی توانست پایان بخش نگرانی های مریم ( س ) باشد .

ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا

<ه-ذا> در کلام مریم(س)، اشاره به اصل بارداری است نه آوارگی و تنهایی و سختی زایمان، زیرا پیدایش این امور به خواست خود مریم و برای رهایی از زخم زبان مردم بود، بنابراین او که از اتهام زنا، حتی پس از مرگ خود بیم داشت، رهایی از اتهام را در گرو مرگ پیش از بارداری می دید.

ص: 216

165- نماز مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 1،12

1 - مریم ، مأمور به اطاعت خاضعانه ، سجده و رکوع ( نماز ) ، در برابر پروردگارش

یا مریم اقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی

12 - مریم ، مأمور نمازگزاردن همراه با نمازگزاران ( نماز جماعت ) *

و ارکعی مع الرّاکعین

بنابراینکه مراد از رکوع، نماز باشد; از باب نامگذاری کل به نام جزء.

166- نهر آب قصه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 24 - 4،5،12

4- خداوند ، هم زمان با ولادت عیسی ( ع ) ، در نقطه ای پایین تر از مکان استقرار مریم ( س ) ، جویباری پدیدار ساخت .

فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی قد جعل ربّک تحتک سریًّا

<سریّ> به معنای نهر کوچک است و به معنای <رفیع> نیز استعمال شده است، ولی جمله <اشربی> - در آیات بعد - قرینه بر اراده معنای اول است.

5- عیسی ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مریم ( س ) را به روان شدن جویباری در پایین دست او بشارت داد .

فنادی-ها . .. قد جعل ربّک تحتک سریًّا

12- در پی زایمان مریم ( س ) ، فرشته الهی ( جبرئیل ) او را از جاری شدن آب در پایین پایش با خبر ساخت .

فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی قد جعل ربّک تحتک سریًّا

محتمل است که ضمیر فاعلی در فناداها به فرشته الهی برگردد.

167- نیازهای مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 14،16

14 - تغذیه ، نیاز روزمره مسیح ( ع ) و مادرش مریم ( ع )

کانا یأکلان الطعام

فعل مضارع <یأکلان> دلالت بر استمرار دارد و حاکی از نیاز دائمی آنان به غذاست.

ص: 217

16 - نیازمندی مسیح ( ع ) و مادرش مریم ( ع ) به تغذیه ، دلیلی روشن بر خدا نبودن آنها

کانا یأکلان الطعام

جمله <کانا یأکلان الطعام> برهانی علیه اعتقاد به الوهیت مسیح(ع) و مادرش مریم است ; یعنی آنها به این دلیل نمی توانند خدا باشند که گرسنه می شوند و نیاز به تغذیه و دفع فضولات آن دارند.

168- نیاکان مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 17

17 - پاکدامنی پدران و مادران حضرت مریم ( ع ) از زنا

طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین

امام باقر (ع) در معنی آیه فوق فرمود: . .. و طهّرها من ان یکون فی ولادتها من آبائها و امّهاتها سفاح ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 173، ح 47 ; نورالثقلین، ج 1، ص 336، ح 127 ; بحار الانوار، ج 14، ص 192، ح 2.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 28 - 3

3- هارون ، شخصیتی صالح در میان قوم مریم ، که افراد پاک را به او منتسب می کردند . *

ی-أخت ه-رون

برخی از مفسران وجه انتساب مریم(س) به هارون را نسبی ندانسته اند، بلکه او را شخصی برجسته در بین قوم حضرت مریم دانسته اند که مردم، زاهدان و تقوا پیشگان را، به او منتسب می کردند. این مفسران، انتساب مریم را به او از این باب می دانند.

169- وحی به مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 24 - 12

12- در پی زایمان مریم ( س ) ، فرشته الهی ( جبرئیل ) او را از جاری شدن آب در پایین پایش با خبر ساخت .

فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی قد جعل ربّک تحتک سریًّا

محتمل است که ضمیر فاعلی در فناداها به فرشته الهی برگردد.

170- وقت بازگشت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 218

10 - مریم - 19 - 29 - 4

4- ورود مریم ( س ) با نوزادش عیسی ( ع ) بر قوم خویش ، به هنگام روز بود .

فلن أکلّم الیوم إنسیًّا . .. فأشارت إلیه

171- ویژگیهای بارداری مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 20 - 1

1- حضرت مریم ( س ) از دریافت خبرِ داشتن پسر ، بدون تماس با هیچ بشری شگفت زده شد .

قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر

<أنّی> ادات استفهام و به معنای <کیف> (چگونه؟) و یا <من أین> (از کجا؟) است و در هر صورت، حاوی تعجب نیز می باشد.

172- ویژگیهای زایمان مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 2

2- مریم ( س ) هنگام زایمان ، تنها و بدون پرستار و در مکانی دور از مناطق مسکونی ، به سر می برد .

مکانًا قصیًّا . فأجاءها المخاض إلی جذع النخله

در جمله <أجاءها المخاض>، آوردن مریم کنار درخت، به درد زایمان نسبت داده شده و آیات بعد، نوزاد او را راهنمای وی به آب معرفی کرده است، علاوه بر آن، مریم(س) برای تهیه خرما، خود مجبور به حرکت دادن نخله شد، مجموعه این امور می تواند قرائن تنهایی مریم به هنگام زایمان باشد.

173- ویژگیهای نخل قصه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 4

4- اصله نخلی که مریم ( س ) در کنار آن پناه گرفت ، نخلی مشخص و درختی خشکیده بود .

فأجاءها المخاض إلی جذع النخله

<النخله> معرفه و <ال> در آن می تواند عهد ذهنی باشد. عهدی که یا بین خدا و مریم(س) و یا خدا و پیامبر(ص) بوده است و از این که گفته نشد < إلی النخله>، دانسته می شود که آنچه مریم در کنار آن قرار گرفت، چیزی جز تنه درخت نبود. آیات بعد که سخن از آگاه ساختن مریم به وجود آب و لزوم تکان دادن درخت، برای استفاده از خرمای آن دارد، نیز حاکی از پیدایش خارق العاده آب و خرما است و گرنه مریم(س) برای پی بردن به آن دو موضوع، به راهنما نیازی نداشت.

ص: 219

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 25 - 10

10- < عن أبی الحسن الرضا ( ع ) قال : کانت نخله مریم العجوه ، و نزلت فی کانون و نزل مع آدم ( ع ) من الجنّه العتیق والعجوه منهما تفرق أنواع النخل ;

از امام رضا(ع) روایت شده: نخله مریم <عجوه> بود که در برج کانون نازل شد و با آدم(ع) از بهشت <عتیق (نوعی درخت خرمای نر) و عجوه (نوعی خرما که درخت آن <لینه> نامیده می شود)> نازل شد که از آن دو، انواع نخل منشعب شد>.

174- هدایت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 25 - 1

1- عیسی ( ع ) ، در بدو تولد ، مادرش مریم ( س ) را به تکان دادن درخت خرما و استفاده از میوه آن راهنمایی کرد .

و هزّی إلیک بجذع النخله تس-قط علیک رطبًا جنیًّا

<هزّ> به معنای حرکت دادن به چپ و راست است و به قرینه <إلیک> در آن معنای <متمایل ساختن> نیز تضمین شده است. بنابراین <هزّی إلیک>، یعنی درخت را به جانب خود بکش و به چپ و راست تکان ده این راهنمایی چنان چه از آیه بعد پیدا است، به منظور تأمین غذای مریم(س) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 13

13- مریم ( س ) با راهنمایی فرزندش عیسی ( ع ) ، روزه خود را در ارتباط با برخورداری از رحمت گسترده خداوند ، اعلام کرد .

إنّی نذرت للرحم-ن صومًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 58 - 14

14- حضرت مریم ( س ) ، برخوردار از هدایت ویژه الهی و انسانی برگزیده در پیشگاه خداوند

و ممّن هدینا واجتبینا

175- یقین مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 29 - 3

3- حضرت مریم ( س ) به قدرت نوزادش عیسی ( ع ) در سخن گفتن و رفع اتهامات یقین داشت .

ص: 220

فأشارت إلیه

آمدن مریم به میان قوم خویش، آوردن علنی و آشکار فرزند و اشاره کردن به سوی نوزاد به جای پاسخ گویی به اتهامات، بیانگر یقین او است.

ص: 221

4- مزد

1- انبیا و مزد تبلیغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 29 - 2

2- پیامبران ، منزه از درخواست کمترین مال و دارایی از مردم به خاطر ابلاغ رسالت و تبلیغ معارف دین

و ی-قوم لاأسئلکم علیه مالاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 51 - 2

2- پیامبران ، منزه از مطالبه اجر و مزد از مردم ، به خاطر ابلاغ رسالت و تبلیغ معارف دین

ی-قوم لاأسئلکم علیه أجرًا

2- انبیا و مزد رسالت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 51 - 2

2- پیامبران ، منزه از مطالبه اجر و مزد از مردم ، به خاطر ابلاغ رسالت و تبلیغ معارف دین

ی-قوم لاأسئلکم علیه أجرًا

ص: 222

3- اهمیت مزد کار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 15 - 10

10- لزوم پرداخت دستمزد و ثمره کار افراد ، بدون هیچ کم و کاست

نوفّ إلیهم أعم-لهم و هم فیها لایبخسون

جمله حالیه <و هم فیها لایبخسون> بیانگر علت التزام خداوند بر اعطای کامل ثمره کارها و تلاشهاست; یعنی ، چون روا نیست که در اعطای حق دیگران کم و کاست شود ، خداوند نتیجه اعمال انسانها را به طور کامل به آنها ادا می کند.

4- پرداخت مزد کارگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 15 - 10

10- لزوم پرداخت دستمزد و ثمره کار افراد ، بدون هیچ کم و کاست

نوفّ إلیهم أعم-لهم و هم فیها لایبخسون

جمله حالیه <و هم فیها لایبخسون> بیانگر علت التزام خداوند بر اعطای کامل ثمره کارها و تلاشهاست; یعنی ، چون روا نیست که در اعطای حق دیگران کم و کاست شود ، خداوند نتیجه اعمال انسانها را به طور کامل به آنها ادا می کند.

5- درخواست مزد تبلیغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 5

5 - اجرت خواهی و مزد طلبی در راه تبلیغ دین و هدایت مردم ، دارای تأثیر منفی بوده و بهانه دادن به دست بهانه جویان است .

أم تسئلهم خرجًا

6- درخواست مزد در تبلیغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 46 - 2

2 - درخواست مزد و پاداش در قبال هدایت و تبلیغ دین ، از موانع تأثیرگذاری و موفقیت آن

أم تسئلهم أجرًا

برداشت یاد شده، از آن جا است که آیه شریفه، درصدد بیان علّت های نپذیرفتن اسلام از سوی کافران است.

ص: 223

7- عدالت در مزد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 15 - 10

10- لزوم پرداخت دستمزد و ثمره کار افراد ، بدون هیچ کم و کاست

نوفّ إلیهم أعم-لهم و هم فیها لایبخسون

جمله حالیه <و هم فیها لایبخسون> بیانگر علت التزام خداوند بر اعطای کامل ثمره کارها و تلاشهاست; یعنی ، چون روا نیست که در اعطای حق دیگران کم و کاست شود ، خداوند نتیجه اعمال انسانها را به طور کامل به آنها ادا می کند.

8- مبلغان و مزد تبلیغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 51 - 4

4- مطالبه نکردن پاداش از مردم ، به خاطر تبلیغ حقایق و معارف الهی ، نشانه صداقت مبلغان و مصلحان است .

ی-قوم لاأسئلکم علیه أجرًا . .. أفلاتعقلون

از آن جا که هدف مدعیان دروغین ، رسیدن به منافع مادی و مال و منال دنیوی است ، می توان گفت: حضرت هود(ع) با جمله <لاأسئلکم> اشاره به دلیل و نشانه صداقت خویش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 104 - 3

3- مبلغان دینی باید از دریافت مزد برای ابلاغ دین و تعالیم قرآن پرهیز کنند .

و ما تسئلهم علیه من أجر

9- مزد آب دهی موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 25 - 5

5 - دعوت شعیب از موسی ، برای پرداختن مزد در قبال آب دادن وی به گوسفندانش

إنّ أبی یدعوک لیجزیک أجر ما سقیت لنا

ص: 224

10- مزد بازسازی دیوار قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 77 - 12،13،21

12- خضر ( ع ) با وجود امکان دریافت اجرت جهت تعمیر دیوار ، چیزی دریافت نکرد .

قال لو شئت لتّخذت علیه أجرًا

مطرح ساختن گرفتن مزد از جانب موسی(ع) در شرایطی موجه است که امکان دریافت آن موجود باشد.

13- موسی ( ع ) از دست مزد نخواستن خضر ( ع ) در برابر کار خویش ، با وجود نیاز آنان به اجرتی برای تهیه غذا ناخرسند و گلایه مند بود .

استطعما أهلها . .. قال لو شئت لتّخذت علیه أجرًا

آنچه خضر و موسی(ع) از مردم طلب کردند، غذا بود، آن هم به صورت مجانی، نه خرید - چون پولی برای خرید در اختیارشان نبود - لذا موسی(ع)، پایان گرفتن کار دیوار، موضوع گرفتن مزد را مطرح ساخت، تا به وسیله آن طعامی را خریداری کنند.

21- < عن أبی عبداللّه ( ع ) : . . . فوجدا فیها جداراً یرید أن ینقضّ فأقامه قال : < لو شئت لتّخذت علیه أجراً خبزاً نأکله فقد جُعْنا > ;

از امام صادق(ع) روایت شده:. .. خضر و موسی(ع) در آن آبادی دیواری را یافتند که می خواست بیفتد. خضر، آن را راست کرد. موسی(ع) گفت: <می خواستی برای این کار، مزدی بگیری (یعنی) نانی بگیری تا بخوریم زیرا گرسنه ایم>.

11- مزد تبلیغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 40 - 3

3 - مزد طلبی از مردم در برابر تبلیغ دین ، زمینه ساز روی گردانی آنان از پذیرش آن

أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون

12- مزد تبلیغ انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 21 - 1،2

1 - مؤمن انطاکیه ( حبیب نجار ) ، مردم را به پیروی از رسولانی ره یافته - که هیچ مزدی در ابلاغ رسالت خویش نمی خواستند - فراخوانده بود .

اتّبعوا من لایسئلکم أجراً و هم مهتدون

2 - اخلاص و مزد نخواستن در ابلاغ رسالت و ره یافته بودن ، دلیل لزوم پیروی از پیامبران در دیدگاه مؤمن انطاکیه ( حبیب نجار )

اتّبعوا المرسلین . اتّبعوا من لایسئلکم أجراً و هم مهتدون

ص: 225

جمله <اتّبعوا من لایسئلکم أجراً. ..> تأکید برای جمله <اتّبعوا المرسلین> در آیه پیش و نیز در مقام تعلیل برای آن جمله است.

13- مزد تبلیغ قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 104 - 3،6،7

3- مبلغان دینی باید از دریافت مزد برای ابلاغ دین و تعالیم قرآن پرهیز کنند .

و ما تسئلهم علیه من أجر

6- تبلیغ قرآن نباید وسیله درآمد های مادی قرار گیرد .

و ما تسئلهم علیه من أجر إن هو إلاّ ذکر للع-لمین

حصر در جمله <إن هو . ..> حصر اضافی و نسبی است که به قرینه جمله <و ما تسئلهم ...> می توان گفت: مقصود این است که قرآن را خداوند بر پیامبر(ص) نازل کرد تا حقایق آن را به مردم بیاموزد و ابلاغ کند نه اینکه آن را وسیله کسب معاش قرار دهد و پیامبر(ص) نیز همین گونه عمل کرد (ما تسئلهم ...).

7- اختصاص نداشتن قرآن به مردم عصر بعثت ، از دلایل شایسته نبودن درخواست مزد از ایشان در قبال ابلاغ آن

و ما تسئلهم علیه من أجر إن هو إلاّ ذکر للع-لمین

برداشت فوق ، مقتضای ارتباط میان <دریافت نکردن مزد رسالت> و <جهانی بودن قرآن> است ; یعنی ، چون قرآن برای همه مردم و برای همه عصرهاست ، شایسته نیست مزد آن از گروه و طایفه ای خاص گرفته شود.

14- مزد تبلیغ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 40 - 1

1 - تبلیغ پیامبر ( ص ) ، رایگان و بدون کمترین توقع اجر و مزد از مردم

أم تسئلهم أجرًا

15- مزد دایه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 6 - 11

11 - مسؤولیت نگهداری نوزادان زنان مطلّقه و گرفتن دایه برای آنان و هزینه آن ، برعهده مردان است .

و إن تعاسرتم فسترضع له أُخری

ص: 226

16- مزد رسالت شعیب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 180 - 1

1 - تصریح شعیب ( ع ) به نداشتن کمترین چشمداشت مادی از مردم ، در قبال رسالت خویش

و ما أسئلکم علیه من أجر . .. إلاّ علی ربّ الع-لمین

17- مزد رسالت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 145 - 1

1 - تصریح صالح ( ع ) ، به نداشتن کمترین چشمداشت مادی از مردم در قبال رسالت خویش

و ما أسئلکم علیه من أجر . .. إلاّ علی ربّ الع-لمین

18- مزد رسالت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 164 - 1

1 - تصریح لوط ( ع ) به نداشتن کمترین چشمداشت مادی از قومش ، در قبال رسالت خویش

و ما أسئلکم علیه من أجر . .. إلاّ علی ربّ الع-لمین

19- مزد رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 1

1 - پیامبر ( ص ) در برابر ادای رسالت خود ، کمترین مزدی از مردم درخواست نمی کرد .

أم تسئلهم خرجًا

کسی که ادعای پیامبری دارد، لازم است چند شرط را دارا باشد. در صورت فقدان هر یک از این شرایط، نبوت وی زیر سؤال خواهد رفت: الف) پیام های او، سراسر حق و مبرا از هر گونه باطل باشد. ب) پیشنیه وی (شخصیت ارزشی و اخلاقی اش)، برای مردمی که به سوی آنها مبعوث گشته، آشنا و شناخته شده باشد. ج) شخصیتی فرزانه (دارای کمال عقل و درایت) باشد. د) در کمال استغنا باشد (کمترین مزدی از مردم نخواهد). آیات پیشین در بیان وجود سه شرط اول در پیامبراکرم(ص) و این آیه، مربوط به شرط چهارم است.

ص: 227

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 57 - 1،3

1 - پیامبر ( ص ) ، موظف به اعلام کردن نداشتن هیچ چشمداشت و درخواست مزدی از مردم ، در قبال انجام رسالت خویش

قل ما أسئلکم علیه من أجر

3 - ایمان و راهیابی مردم به خدا ، تنها اجر و مزد پیامبر ( ص ) در انجام رسالت خویش

ما أسئلکم علیه من أجر إلاّ من شاء أن یتّخذ إلی ربّه سبیلاً

برداشت فوق، مبتنی بر این است که استثنا در <إلاّ من شاء. ..> متصل باشد و مضافی نیز محذوف و در تقدیر باشد; یعنی، <إلاّ من شاء أن یتخذ إلی ربّه سبیلاً بالإیمان و الطاعه و...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 47 - 1،2،4،5،8،9

1 - پیامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ نداشتن هیچ چشمداشت مادی از مردم ، در قبال رسالتش

قل ما سألتکم من أجر فهو لکم

این تعبیر که پیامبر(ص) فرمود: هر پاداشی از شما طلب کردم مال خودتان باشد، تعبیری است کنایی و اشاره دارد به این که از شما انتظار هیچ مزدی ندارم و نمی خواهم.

2 - پیامبر ( ص ) ، موظف بود تا خاطر مردم را آسوده کند که رسالتش را در قبال مال و جاه انجام نمی دهد .

قل ما سألتکم من أجر فهو لکم

4 - پیامبر ( ص ) ، پاداش دهنده رسالت خویش را تنها خداوند می دانست .

إن أجری إلاّ علی اللّه

5 - پیامبر ( ص ) ، برای رسالتش پاداش و اجری قائل بود .

ما سألتکم من أجر . .. إن أجری إلاّ علی اللّه

8 - < عن أبی جعفر ( ع ) : فی قول اللّه عزّوجلّ : . . . < قل ما سألتکم من أجر فهو لکم > یقول أجر المودّه الذی لم أسألکم غیره فهو لکم تهتدون به و تنجون من عذاب یوم القیامه . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده که درباره سخن خدا <قل ما سألتکم من أجر فهو لکم> فرمود: معنای سخن خدا این است: مودتی که من از شما غیر از آن را به عنوان پاداش نخواستم، به نفع خود شما است; زیرا به وسیله آن هدایت می شوید و از عذاب روز قیامت نجات پیدا کنید. ..>.

9 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله < قل ما سألتکم من أجر فهو لکم > و ذلک أنّ رسول اللّه سأل قومه أن یؤدّوا أقاربه و لایؤذوهم و أمّا قوله < فهو لکم > یقول ثوابه لکم ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند <قل ما سألتکم من أجر فهو لکم> روایت شده که: رسول خدا(ص) از قومش خواست [به جای پاداش او]، خویشاوندان وی را دوست داشته باشند و آنان را اذیت نکنند و اما معنای <فهولکم> این است که ثواب آن برای خودتان می باشد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 86 - 2

ص: 228

2 - پیامبر ( ص ) در قبال رسالتش ، کمترین مزدی درخواست نمی کرد .

قل ما أسئلکم علیه من أجر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 23 - 8،9

8 - پیامبر ( ص ) در راه انجام رسالت خویش ، پاداشی جز مودت نزدیکانش ( اهل بیت ) نطلبیده است .

قل لا أسئلکم علیه أجرًا إلاّ الموده فی القربی

براساس روایات فراوان و آرای بسیاری از مفسران، منظور از قربی <اهل بیت> پیامبر(ص) است.

9 - پیامبر ( ص ) ، مأمور به انجام رسالت خویش ، بی هیچ چشمداشت مادی از مردم

قل لا أسئلکم علیه أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 46 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، هیچ اجر و پاداشی از کافران در قبال رسالت خویش درخواست نکرد .

أم تسئلهم أجرًا

20- مزد رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 29 - 1،4

1- نوح ( ع ) به مردم اعلام کرد که : در برابر ابلاغ رسالت ، کمترین مالی از آنان درخواست نخواهد کرد .

ی-قوم لاأسئلکم علیه مالاً

مراد از ضمیر در <علیه> پیامبری و ابلاغ رسالت است. کلمه <مالاً> نکره است و چون پس از نفی (لاأسئلکم) قرار گرفته است ، دلالت بر عموم دارد; یعنی ، هیچ مالی و کمترین پاداشی.

4- نوح ( ع ) به قوم خویش اعلام کرد که پاداش رسالتش تنها بر عهده خداوند است .

إن أجری إلاّ علی الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 109 - 1

1 - تصریح نوح ( ع ) به نداشتن کمترین چشمداشت مادی از مردم ، در قبال رسالت خویش

و ما أسئلکم علیه من أجر

ص: 229

21- مزد رسالت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 127 - 1

1 - تصریح هود ( ع ) به نداشتن کمترین چشمداشت مادی از مردم ، در قبال رسالت خویش

و ما أسئلکم علیه من أجر . .. إلاّ علی ربّ الع-لمین

22- مزد رضاع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 6 - 6

6 - مردان باید به زنان مطلّقه ، بابت شیردادن فرزندان خود اجرت بپردازند .

فإن أرضعن لکم ف-اتوهنّ أُجورهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 7 - 1،3

1 - مردان متمکّن و توانگر ، باید به میزان توانایی و فراخْ دستی خویش ، هزینه زندگی زنان مطلّقه را در دوران شیردادن به نوزادان - افزون بر پرداخت اجرت شیردادن - بپردازند .

لینفق ذو سعه من سعته

در این که حکم انفاق در این آیه، اختصاص به دوران شیردادن زنان مطلّقه به نوزادشان دارد و یا شامل دوران عدّه نیز می شود، میان مفسران اختلاف هست. برداشت یاد شده، مبتنی بر احتمال نخست است.

3 - مردان تنگ دست ، باید به مقدار توانایی خویش هزینه زندگی زنان مطلّقه را در دوران شیردادن به نوزادان - افزون بر پرداخت اجرت شیردادن - بپردازند .

و من قدر علیه رزقه فلینفق ممّا ءاتیه اللّه

23- مزد عمل تبرعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 25 - 6

6 - پرداختن مزد در برابر کار تبرعی و بدون چشمداشت دیگران ، امری است نیکو .

لیجزیک أجر ما سقیت لنا

ص: 230

24- مزد کار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 77 - 15،16

15- تعیین مقدار اجرت ، پس از انجام کار صحیح و نافذ است .

لو شئت لتّخذت علیه أجرًا

16- دریافت اجرت در برابر کاری که بدون درخواست کارفرما انجام گیرد ، جایز است .

لو شئت لتّخذت علیه أجرًا

25- مزد کار در دوران موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 77 - 14

14- نظام کارمزدی ، در زمان موسی ( ع ) وجود داشته است .

قال لو شئت لتّخذت علیه أجرًا

26- مصلحان و مزد تبلیغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 51 - 4

4- مطالبه نکردن پاداش از مردم ، به خاطر تبلیغ حقایق و معارف الهی ، نشانه صداقت مبلغان و مصلحان است .

ی-قوم لاأسئلکم علیه أجرًا . .. أفلاتعقلون

از آن جا که هدف مدعیان دروغین ، رسیدن به منافع مادی و مال و منال دنیوی است ، می توان گفت: حضرت هود(ع) با جمله <لاأسئلکم> اشاره به دلیل و نشانه صداقت خویش دارد.

27- هود(ع) و مزد تبلیغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 51 - 1

1- هود ( ع ) ، به مردم خویش اعلام کرد که در برابر ابلاغ رسالت کمترین مزدی از آنان نخواهد خواست .

ی-قوم لاأسئلکم علیه أجرًا

ص: 231

28- هود(ع) و مزد رسالت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 51 - 1،3،5

1- هود ( ع ) ، به مردم خویش اعلام کرد که در برابر ابلاغ رسالت کمترین مزدی از آنان نخواهد خواست .

ی-قوم لاأسئلکم علیه أجرًا

3- هود ( ع ) ، پاداش نخواستن از مردم را ، نشانه ای بر صداقت خویش در ادعای نبوت دانست .

لاأسئلکم علیه أجرًا إن أجری إلاّ علی الذی فطرنی أفلاتعقلون

در برداشت فوق ، جمله <أفلاتعقلون> در ارتباط با <لاأسئلکم . ..> معنا شده است. بر این اساس ، هود(ع) به مردم می گوید: اگر در این معنا اندیشه کنید که من هیچ مزدی از شما درخواست نمی کنم ، خواهید فهمید که در ادعای نبوت راستگو هستم.

5- هود ( ع ) ، به قومش اعلام کرد که پاداش رسالتش ، تنها برعهده خداوند است .

قال ی-قوم . .. إن أجری إلاّ علی الذی فطرنی

ص: 232

5- مس

1- ترکیب آهن و مس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 96 - 11

11- ترکیب آهن و مسّ ، فلزی بسیار مستحکم و غیر قابل نفوذ به دست می دهد .

ءاتونی زبر الحدید . .. أُفرغ علیه قطرًا

ریختن مس گداخته بر آهن های نزدیک به ذوب، گویای آن است که جنس ترکبی، به فلزی بسیار مستحکم تبدیل خواهد شد.

2- تشبیه به مس مذاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 29 - 17

17- آب های غلیظ و گداخته ، بسان گدازه مس ، پاسخی برای استغاثه و آب طلبی کافران در دوزخ است .

و إن یستغیثوا یغاثوا بماء کالمهل

<مهل> به معنای <درده روغن> و نیز <مس گداخته> است (مقاییس اللغه) و نیز به <خونابه ای که از لاشه مردار بیرون آید> گفته می شود. (قاموس) وصف آنان با عبارت <یشوی الوجوه> با معنای <مس گداخته> سازگارتر است.

3- ذوب مس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 12 - 5،6،7

ص: 233

5 - دیگ های بزرگی برای ذوب مس جهت ساختن ابزار مسی ، در اختیار سلیمان ( ع ) قرار داشت .

و أسلنا له عین القطر

<عین> در آیه به معنای حقیقی آن (چشمه) نیست; بلکه معنای کنایی آن مورد نظر است; یعنی، ظرف های بزرگی که مذاب مس داخل آنها بوده و از آن تعبیر به <عین> شده است.

6 - خداوند ، ماده مس را به گونه ای قرار داده که با ذوب شدن به جریان درمی آید .

و أسلنا له عین القطر

<أسلنا> از <اساله> به معنای سیلان و جریان است.

7 - فراهم آمدن امکانات ذوب مس برای سلیمان ( ع ) ، از عطایای خدا به آن حضرت

و لقد ءاتینا . .. فضلاً ... و لسلیم-ن ... و أسلنا له عین القطر

4- ذوب مس در دوران سلیمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 12 - 8

8 - وجود صنعت مسگری در دوران سلیمان ( ع )

و أسلنا له عین القطر

<قطر> به معنای نوعی مس مذاب است (مفردات راغب و المنجد). گفتنی است که <اساله> (مصدر <أسلنا>) به معنای سیلان و جریان است و کاربر آن در اشیای جامد، معنای ذوب را افاده می کند.

5- شرایط مس قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 79 - 1،9

1 - حرمت دست زدن به نوشته های قرآن بدون طهارت

لایمسّه إلاّ المطهّرون

ضمیر در <لایمسّه>، می تواند به قرآن بازگردد و نیز می تواند راجع به <کتاب مکنون> باشد. در صورت اول جمله <لایمسّه...> انشا در قالب اخبار بوده و مفاد آن نهی از لمس قرآن بدون طهارت می باشد. برداشت یاد شده بر پایه همین احتمال است.

9 - < عن ابراهیم بن عبدالحمید عن أبی الحسن ( ع ) قال المصحف لاتمسّه علی غیر طهر و لاجنباً إنّ اللّه یقول : < لایمسّه إلاّ المطهّرون > ;

ابراهیم بن عبدالحمید از امام کاظم(ع) روایت نموده که فرمود: قرآن را بدون طهارت و در حال جنابت مس نکن. .. زیرا خدا فرموده: لایمسّه إلاّ المطهّرون>.

ص: 234

6- فواید مس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 96 - 7،11

7- ذوالفرنین ، از مسّ مذاب ، برای پر کردن میان پاره های آهن اسکلت سد ، استفاده کرد .

ءاتونی أُفرغ علیه قطرًا

<افراغ> به معنای <خالی کردن ظرف و ریختن محتویات آن> است و <قطرًا> (مسّ مذاب) مفعول برای <أُفرغ> است و مفعول <آتونی> به قرینه <قطرًا> محذوف است.

11- ترکیب آهن و مسّ ، فلزی بسیار مستحکم و غیر قابل نفوذ به دست می دهد .

ءاتونی زبر الحدید . .. أُفرغ علیه قطرًا

ریختن مس گداخته بر آهن های نزدیک به ذوب، گویای آن است که جنس ترکبی، به فلزی بسیار مستحکم تبدیل خواهد شد.

7- ویژگیهای مس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 12 - 6

6 - خداوند ، ماده مس را به گونه ای قرار داده که با ذوب شدن به جریان درمی آید .

و أسلنا له عین القطر

<أسلنا> از <اساله> به معنای سیلان و جریان است.

ص: 235

6- مسابقه

1- احکام مسابقه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 17 - 4

4- مسابقه ، امری مشروع در آیین یعقوب ( ع ) و مرسوم در زمان آن حضرت

قالوا ی-أبانا إنا ذهبنا نستبق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 8

8- مشروعیت ایجاد رقابت با تعیین جایزه

و لمن جاء به حمل بعیر

2- جایزه در مسابقه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 8

8- مشروعیت ایجاد رقابت با تعیین جایزه

و لمن جاء به حمل بعیر

ص: 236

3- مسابقه برای بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 21 - 2

2 - انسان ها ، باید دنیا را میدان مسابقه جهت دست یافتن به بهشت و آمرزش الهی قرار دهند .

و ما الحیوه الدنیا إلاّ مت-ع الغرور . سابقوا إلی مغفره من ربّکم و جنّه

4- مسابقه برای خوشگذرانی اخروی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 26 - 3

3 - به کار گرفتن تمام تلاش برای رقابت با دیگران ، تنها شایسته خوش گذرانی و شراب خواری در جهان آخرت است .

و فی ذلک فلیتنافس المتن-فسون

<تَنافُس>; یعنی، هر یک از رقابت کنندگان، نیروی نَفْس خویش را در برابر دیگری آشکار سازد (مقاییس اللغه). <ذلک>، به محتوای آیات <علی الأرائک ینظرون> و <یسقون> اشاره دارد.

5- مسابقه برای شرابخواری اخروی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 26 - 3

3 - به کار گرفتن تمام تلاش برای رقابت با دیگران ، تنها شایسته خوش گذرانی و شراب خواری در جهان آخرت است .

و فی ذلک فلیتنافس المتن-فسون

<تَنافُس>; یعنی، هر یک از رقابت کنندگان، نیروی نَفْس خویش را در برابر دیگری آشکار سازد (مقاییس اللغه). <ذلک>، به محتوای آیات <علی الأرائک ینظرون> و <یسقون> اشاره دارد.

6- مسابقه در دین یعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 17 - 4

4- مسابقه ، امری مشروع در آیین یعقوب ( ع ) و مرسوم در زمان آن حضرت

قالوا ی-أبانا إنا ذهبنا نستبق

ص: 237

7- مسابقه در عمل خیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 21 - 5

5 - رقابت در کار های پسندیده ، امری است شایسته و مورد سفارش خداوند .

سابقوا إلی مغفره من ربّکم

8- مسابقه در گناه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 62 - 3

3 - مسابقه و پیشی جستن در ارتکاب گناه ، تجاوز و حرام خواری ، شیوه بسیاری از اهل کتاب در عصر بعثت

و تری کثیراً منهم یسرعون فی الاثم و العدون و اکلهم السحت

1 - <یسرعون <از مصدر> مسارعه> می تواند به معنای پیشی جستن از یکدیگر باشد. 2 - فعل مضارع <یسرعون> دلالت می کند که ارتکاب این اعمال شیوه آنان بوده و به طور مستمر انجام می داده اند، جمله <کانوا یعملون> نیز دلالت بر این معنا دارد.

ص: 238

7- مساحقه

1- احکام مساحقه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 15 - 2،3،4،6

2 - کیفر زن در صورت مساحقه ( همجنس بازی ) حبس ابد است . *

و الّتی یأتین الفاحشه من نسائکم . .. فامسکوهنَّ فی البیوت

3 - زن زناکار و همجنس باز در صورتی که مسلمان باشد ، به حبس ابد محکوم می شود .

و الّتی یأتین الفاحشه من نسائکم

چنانچه <کُم> خطاب به جامعه اسلامی باشد، مراد از <نساء> زنان مسلمان خواهد بود.

4 - لزوم شهادت چهار مرد مسلمان برای اثبات فحشای زنان ( زنا و مساحقه )

و الّتی یأتین الفاحشه من نسائکم فاستشهدوا علیهنّ اربعه منکم

مؤنّث آوردن کلمه <اربعه> دلالت می کند که معدود آن، رجال (مردان) هستند ; و <منکم> دلالت بر مسلمان بودن آن مردان دارد.

6 - کیفر فحشا ( زنا ، مساحقه ) ، مشروط به انجام آن از روی اختیار است .

و الّتی یأتین الفاحشه من نسائکم

2- سرزنش مساحقه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 15 - 5

5 - زنا و مساحقه ، عملی بسیار زشت

و الّتی یأتین الفاحشه من نسائکم

ص: 239

فاحشه در لغت به معنی عمل بسیار زشت است و در آیه فوق از زنا و مساحقه به فاحشه تعبیر شده است.

3- کیفر مساحقه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 15 - 2،3،6،15

2 - کیفر زن در صورت مساحقه ( همجنس بازی ) حبس ابد است . *

و الّتی یأتین الفاحشه من نسائکم . .. فامسکوهنَّ فی البیوت

3 - زن زناکار و همجنس باز در صورتی که مسلمان باشد ، به حبس ابد محکوم می شود .

و الّتی یأتین الفاحشه من نسائکم

چنانچه <کُم> خطاب به جامعه اسلامی باشد، مراد از <نساء> زنان مسلمان خواهد بود.

6 - کیفر فحشا ( زنا ، مساحقه ) ، مشروط به انجام آن از روی اختیار است .

و الّتی یأتین الفاحشه من نسائکم

15 - وعده خداوند به جعل کیفری خفیفتر از حبس ابد برای زنانی که مرتکب زنا و یا مساحقه شوند .

حتّی یتوفّیهنّ الموت او یجعل اللّه لهُنّ سبیلا

جمله <او یجعل اللّه . .. >، حاکی است که کیفر دیگر برای زن زناکار جعل خواهد شد ; و لام در <لهنّ>، مشعر به این است که آن کیفر خفیفتر از حبس ابد می باشد.

4- مساحقه در اصحاب رس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 38 - 7

7 - < عن جمیل عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : دخلت إمرأه مع مولاه لها علی أبی عبداللّه ( ع ) فقالت : ما تقول فی اللّواتی مع اللّواتی قال : هن فی النار . . . فقالت ألیس ه-ذا فی کتاب اللّه ؟ قال بلی . قالت أین هو ؟ قال قوله < و عاداً و ثمود و أصحاب الرسّ > فهنّ الرسّیات ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که زنی همراه کنیزش بر آن حضرت وارد شد و آن زن از حکم هم جنس بازی زنان (مساحقه) سؤال نمود. حضرت فرمود: آنان در آتش خواهند بود ... آن زن پرسید: این حکم در قرآن یافت می شود؟ حضرت فرمود: آری. پرسید در کجای قرآن؟ فرمود: سخن خداوند که می فرماید: <و عاداً و ثمود و أصحاب الرسّ> و عمل این زنان [همان عمل ]اصحاب رسّ است.

ص: 240

8- مسافر

1- احکام مسافر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 184 - 3،4،23،28

3 - روزه گرفتن بر مریض و مسافر در ماه رمضان مشروع نیست .

فمن کان منکم مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر

کلمه <عده> مبتدا و خبر آن به قرینه <کتب علیکم> و جمله بعد، <علیه> است; یعنی: فمن کان . .. فعلیه عده من أیام أخر. این جمله بیانگر آن است که: مکلف اگر در <أیام معدودات> (ماه رمضان) مریض و یا مسافر باشد، وظیفه او روزه گرفتن در غیر ماه رمضان است و این بدان معناست که او نباید در ماه رمضان روزه بگیرد.

4 - وجوب قضای روزه ماه رمضان ، بر کسی که در آن ماه مسافر و یا مریض بوده است .

فمن کان منکم مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر

23 - از امام سجاد ( ع ) روایت شده که فرمودند : < فأما صوم السفر و المرض . . . یفطر فی الحالین جمیعاً فان صام فی السفر أو فی حال المرض فعلیه القضاء فان اللّه عز و جل یقول < فمن کان منکم مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر ;

مسافر و مریض . .. در حال مسافرت و بیماری باید روزه خود را افطار کنند; پس اگر در حال سفر ویا بیماری روزه گرفتند بایستی قضای آن روز را به جا آورند. خداوند عز و جل می فرماید: هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را روزه بدارد>.

28 - از امام صادق ( ع ) روایت شده است که : < یقضی شهر رمضان من کان فیه علیلا أو مسافراً عده ما اعتل أو سافر فیه إن شاء متصلا و إن شاء مفترقاً قال اللّه عز و جل < فعده من أیام أخر > . . . ;

مسافر و مریض باید تعداد روزهایی را که بیمار و یا در سفر بوده قضا نماید، خواه پیوسته و متصل و خواه متفرق به جا آورد، خدای عز و جل فرموده: <فعده من أیام أخر> . .. >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 15،16،17،20

ص: 241

15 - روزه بر مریض و مسافر واجب نبوده و مشروع نیست .

و من کان مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر

16 - قضای روزه های ماه رمضان ، بر کسی که در این ماه مریض و یا مسافر بوده ، واجب است .

و من کان مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر

17 - تعداد روزه های قضا ، باید به تعداد روزهایی باشد که مکلف در آنها مریض و یا مسافر بوده است .

فعده من أیام أخر

20 - قصد مسافرت در واجب نبودن روزه ، کافی نیست .

و من کان مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 43 - 20

20 - وظیفه مسافری که دسترسی به آب ندارد ، تیمم است .

او علی سفر . .. فلم تجدوا ماءً فتیمّموا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 6 - 13

13 - وظیفه مسافر در صورت نیافتن آب برای وضو یا غسل ، تیمم است .

او علی سفر . .. فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیداً طیباً

2- احکام نماز مسافر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 101 - 2،13،14،15

2 - کفایت نماز قصر در سفر ، به هنگام ترس از فتنه های کافران

و إذا ضربتم فی الارض . .. من الصلوه ان خفتم ان یفتنکم الذین کفروا

<ضرب فی الارض> به معنای مسافرت کردن است.

13 - وجوب شکسته خواندن نماز در سفر به هنگام ترس از فتنه دشمن

و إذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح . .. ان یفتنکم الذین کفروا

امام باقر(ع) در پاسخ سؤال از چگونگی نماز مسافر فرمودند: ان اللّه عز و جل یقول: و اذا ضربتم فی الارض . .. فصار التقصیر فی السفر واجباً کوجوب التمام فی الحضر ... .

_______________________________

من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 278، ح 1، باب 59; نورالثقلین، ج 1، ص 542، ح 527

14 - شکسته خواندن نماز در سفر ، دو رکعت خواندن نماز چهار رکعتی است .

و إذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح ان تقصروا من الصلوه

ص: 242

امام باقر(ع) در مورد عدد رکعات نماز در سفر فرمود: . .. والصلوه کلها فی السفر الفریضه رکعتان کل صلوه الا المغرب فانها ثلاث لیس فیها تقصیر ... .

_______________________________

من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 279، ح 1، باب 59; تفسیر عیاشی، ج 1، ص 271، ح 254.

15 - حداقل مسافتی که موجب شکسته شدن نماز در سفر می شود ، هشت فرسخ است .

و إذا ضربتم فی الارض . .. ان تقصروا من الصلوه

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از مسافتی که موجب شکسته شدن نماز می شود فرمود: فی مسیره یوم و ذلک بریدان و هما ثمانیه فراسخ . .. .

_______________________________

تهذیب، ج 3، ص 207، ح 1، باب 23; تفسیر برهان، ج 1، ص 410، ح 7.

3- روزه مسافر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 184 - 3،4،5،7،23،28،29

3 - روزه گرفتن بر مریض و مسافر در ماه رمضان مشروع نیست .

فمن کان منکم مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر

کلمه <عده> مبتدا و خبر آن به قرینه <کتب علیکم> و جمله بعد، <علیه> است; یعنی: فمن کان . .. فعلیه عده من أیام أخر. این جمله بیانگر آن است که: مکلف اگر در <أیام معدودات> (ماه رمضان) مریض و یا مسافر باشد، وظیفه او روزه گرفتن در غیر ماه رمضان است و این بدان معناست که او نباید در ماه رمضان روزه بگیرد.

4 - وجوب قضای روزه ماه رمضان ، بر کسی که در آن ماه مسافر و یا مریض بوده است .

فمن کان منکم مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر

5 - تعداد روزه های قضا ، باید به تعداد روزهایی باشد که مکلف در آنها مریض و یا مسافر بوده است .

فعده من أیام أخر

آوردن کلمه <عده> - که به معنای تعداد و شماره است - گویای این معناست که: باید روزه هایی که به عنوان قضا گرفته می شود، شمارش شود. هدف از ضرورت شمارش روزه های قضا تطابق تعداد آنها با تعداد روزه هایی است که از مکلف فوت شده است.

7 - قصد مسافرت در واجب نبودن روزه کافی نیست .

فمن کان منکم مریضاً أو علی سفر

<علی سفر> گویای تحقق و فعلیت سفر است. بنابراین شامل کسی که مسافر نیست، هر چند قصد سفر داشته باشد، نمی شود.

23 - از امام سجاد ( ع ) روایت شده که فرمودند : < فأما صوم السفر و المرض . . . یفطر فی الحالین جمیعاً فان صام فی السفر أو فی حال المرض فعلیه القضاء فان اللّه عز و جل یقول < فمن کان منکم مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر ;

مسافر و مریض . .. در حال مسافرت و بیماری باید روزه خود را افطار کنند; پس اگر در حال سفر ویا بیماری روزه گرفتند بایستی قضای آن روز را به جا آورند. خداوند عز و جل می فرماید: هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را روزه بدارد>.

28 - از امام صادق ( ع ) روایت شده است که : < یقضی شهر رمضان من کان فیه علیلا أو مسافراً عده ما اعتل أو سافر فیه إن شاء

ص: 243

متصلا و إن شاء مفترقاً قال اللّه عز و جل < فعده من أیام أخر > . . . ;

مسافر و مریض باید تعداد روزهایی را که بیمار و یا در سفر بوده قضا نماید، خواه پیوسته و متصل و خواه متفرق به جا آورد، خدای عز و جل فرموده: <فعده من أیام أخر> . .. >.

29 - از امام صادق ( ع ) روایت شده است : < أدنی السفر الذی تقصر فیه الصلوه و یفطر فیه الصائم بریدان . . . و عنه ( ع ) انه قال من خرج مسافراً فی شهر رمضان قبل الزوال قضی ذلک الیوم و إن خرج بعد الزوال تم صومه و لاقضاء علیه . . . ;

کمترین مقدار مسافتی که به موجب آن نماز شکسته می شود و روزه دار افطار می کند، دو برید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 15،16،17،20،22

15 - روزه بر مریض و مسافر واجب نبوده و مشروع نیست .

و من کان مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر

16 - قضای روزه های ماه رمضان ، بر کسی که در این ماه مریض و یا مسافر بوده ، واجب است .

و من کان مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر

17 - تعداد روزه های قضا ، باید به تعداد روزهایی باشد که مکلف در آنها مریض و یا مسافر بوده است .

فعده من أیام أخر

20 - قصد مسافرت در واجب نبودن روزه ، کافی نیست .

و من کان مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر

22 - سختی و دشواری روزه بر مریض و مسافر ، دلیل و حکمت برداشتن روزه از آنان است .

و من کان مریضاً . .. یرید اللّه بکم الیسر و لایرید بکم العسر

جمله <یریداللّه . ..> را می توان ناظر به جمله <من کان ...> دانست و آن را دلیل و حکمت برداشتن روزه از مسافر و مریض شمرد و نیز می توان آن را ناظر به اصل وجوب روزه و بیان حکمت آن دانست. برداشت فوق بر اساس نظر اول است.

4- نماز مسافر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 103 - 6

6 - وجوب برپایی نماز با تمام شرایط ، پس از سفر و بازگشت به وطن *

فاذا اطماننتم فاقیموا الصلوه

برخی بر آنند که مراد از <اطماننتم> بازگشت به وطن است.

مسافران

ص: 244

5- پذیرایی از مسافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 77 - 6

6- میزبانی مسافران و اطعام < در راه ماندگان > کاری شایسته است .

استطعما أهلها فأبوا أن یضیّفوهما

موسی و خضر(ع) فقط، طلب غذا کردند، ولی قرآن، مردم آن شهر را توصیف کرد به این که از پذیرایی میهمان سرباز زدند; یعنی، سزاوار بود که مردم، آن دو را میهمان خود می ساختند و حتی از غیر غذا نیز مضایقه نمی کردند.

6- غرق مسافران کشتی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 43 - 1

1 - خداوند بر غرق ساختن تمامی سرنشینان کشتی ها در اعماق دریا ها توانا است .

و إن نشأ نغرقهم فلاصریخ لهم و لا هم ینقذون

7- مسافران کشتی قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 71 - 7،10

7- قرار گرفتن سرنشینان کشتی در معرض غرق ، علّت اعتراض موسی ( ع ) به عمل خضر ( ع ) بود .

قال أخرقتها لتغرق أهلها

10- کشتی سوراخ شده به دست خضر ( ع ) حامل مسافر بوده است .

أخرقتها لتغرق أهلها

8- مقدار تهجد مسافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 20 - 15

15 - رعایت حال مریضان ، مسافران تاجر و سوداگر و جنگ جویان خداجو ، فلسفه تخفیف دادن تکلیف شب زنده داری و کاستن از آن ، به میزان میسور و ممکن

فاقرءوا ما تیسّر من القرءان علم أن سیکون منکم مرضی و. .. و ءاخرون یق-تلون فی سبی

عبارت <ضرب فی الأرض> در معانی سفر برای تجارت و خارج شدن برای جنگ آمده است; ولی با آمدن <و آخرون یقاتلون فی

ص: 245

سبیل اللّه> معنای اول مراد است.

9- منشأ غرق مسافران کشتی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 43 - 6

6 - هیچ یک از سرنشینان کشتی ها در دریا ها ، امنیت کامل نداشته و امکان غرق شدن آنان به اراده الهی وجود دارد .

و إن نشأ نغرقهم فلاصریخ لهم و لا هم ینقذون

این آیه شریفه با آیه قبل، درصدد بیان نعمت و آیت الهی می باشد; ولی در عین حال لحن هشدار دهنده نیز دارند که مبادا این نعمت ها موجب غرور بشر شود و آنان از آنها سوء استفاده کنند; که در این صورت ممکن است با قهر الهی دچار غرق و نابودی شوند.

10- وعده به مسافران به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 12

12 - اختصاص غنایم خیبر به شرکت کنندگان سفر حدیبیه ، براساس وعده قبلی خداوند *

إذا انطلقتم إلی مغانم لتأخذوها . .. قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است که آنچه از قبل گفته شده، اختصاص غنایم، به حاضران صلح حدیبیه باشد; چه این که این نکته از نظر تاریخی نیز تأیید شده است.

مسافرت

11- آثار خطر مسافرت دریایی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 67 - 1

1- لحظه های خطرآفرین سفر های دریایی ، زمینه بروز گرایش انسان به خدای یگانه و رویکرد به او و از یاد بردن غیر او

و إذا مسّکم الضرّ فی البحر ضلّ من تدعون إلاّ إیّاه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 65 - 1

1 - مشرکان به هنگام حادثه ای مخاطره آمیز در دریا ، خداوند را مخلصانه می خوانند .

ص: 246

فإذا رکبوا فی الفلک دعوا اللّه مخلصین له الدّین

12- آثار مسافرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 9 - 1

1 - سیر در زمین و توجّه به سرنوشت تمدن های پیشین ، مایه عبرت آدمی است .

أَوَلم یسیروا فی الأرض فینظروا کیف کان ع-قبه الذین من قبلهم کانوا أشدّ منهم قوّه

13- آثار مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 18

18 - سفر حدیبیه ، برای مسلمانان همراه با پیروزی و خلاف انتظار اعراب متخلف

سیقول لک المخلّفون . .. فاستغفر لنا

در آیات پیشین، سفر حدیبیه به عنوان سفری پر بار معرفی شده و خداوند پس از تمجید آثار این سفر، عذرخواهی های آینده اعراب متخلف را یادآور شده است. با توجه به این نکته، از مجموع آیات استفاده می شود که اعراب متخلف، انتظار چنین فرجام فرخنده ای را برای این سفر نداشته و با مشاهده نتایج مثبت آن، از تخلف خود اظهار ندامت خواهند کرد.

14- آداب مسافرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 60 - 7

7- آگاه ساختن فرمانبران و همراهان از مقصد نهایی سفر و مشکلات احتمالی راه ، از آداب مسافرت است .

و إذ قال موسی لفتیه لاأبرح حتّی أبلغ

موسی(ع) برای همراهِ خویش، مقصد مورد نظر و نیز مقدار همّت و عزمی را که برای رسیدن به آن دارد، بیان کرده است و از آن جهت که نقل کار پیامبران در قرآن جملگی، برای توصیه و تذکر است، برداشت بالا به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 84 - 11

11 - همراه بودن با هم سفران در مسافرت ، و جدا نشدن از آنان در مسیر ، از آداب سفر است .

و ما أعجلک . .. قال هم أُوْلاء علی أثری

ص: 247

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 14 - 2

2 - لزوم یادآوری سفر آخرت ، هنگام مسافرت و سوار شدن بر مرکب

و جعل لکم من الفلک و الأنع-م . .. إذا استویتم علیه و تقولوا ... و إنّا إلی ربّنا

15- آسایش در مسافرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 80 - 7

7- عوامل رفاه و آسایش انسان ، در سفر و حضر از جانب خداوند تدارک شده است .

و الله . .. و جعل لکم ... تستخفّونها یوم ظعنکم و یوم إقامتکم

16- احساس خطر متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 20

20 - انگیزه اصلی متخلفان از سفر حدیبیه ، گریز از خطرات احتمالی و حفظ منافع دنیوی خود

قل فمن یملک لکم من اللّه شیئًا إن أراد بکم ضرًّا أو أراد بکم نفعًا

17- ارزش مسافرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 89 - 3

3- سفر به نقاط مختلف زمین و محدود نساختن تلاش خویش به منطقه ای خاص ، در دیدگاه قرآن ، امری پسندیده و ستوده است .

ثمّ أتبع سببًا

18- ارزش مسافرت با علما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 66 - 18

ص: 248

18- مسافرت با عالم و تحمّل سختی ها در راه کسب دانش و رشد و کمال ، ارزشمند است .

لقد لقینا من سفرنا ه-ذا نصبًا . .. هل أتّبعک علی أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

19- اقرار متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 9

9 - متخلفان از سفر حدیبیه ، معترف به گناه خویش و متقاضی عفو و استغفار پیامبر ( ص )

سیقول لک المخلّفون من الأعراب . .. فاستغفر لنا

20- انگیزه متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 20

20 - انگیزه اصلی متخلفان از سفر حدیبیه ، گریز از خطرات احتمالی و حفظ منافع دنیوی خود

قل فمن یملک لکم من اللّه شیئًا إن أراد بکم ضرًّا أو أراد بکم نفعًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 8

8 - تلاش متخلّفان حدیبیه برای حضور در جنگ خیبر ، به منظور شکستن نهی الهی از شریک شدن آنان در غنایم خیبر *

یریدون أن یبدّلوا کل-م اللّه قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است که به قرینه<قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل>، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خیبر را یادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهی کرده است; تا آنان به غنایم دست نیابند. ولی متخلفان، به خاطر شکستن این نهی الهی، درصدد شرکت در جنگ و سهیم شدن در غنایم بودند.

21- اولین مسافرت برادران یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 59 - 4

4- بنیامین در اولین سفری که برادرانش برای تهیه خوار و بار به حضور یوسف ( ع ) رسیدند ، همراه آنان نبود .

قال ائتونی بأخ لکم من أبیکم

ص: 249

22- اهداف مسافرت موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 65 - 2

2- هدف موسی ( ع ) و همراه وی از سفر جستوجوگرانه خود ، یافتن بنده ای از بندگان خاص الهی و دارای علم لدنی بود .

فارتّدا . .. فوجدا عبدًا من عبادنا ... و علّمنه من لدنّا

واژه <وجدا> بیان کننده یافتن چیزی است که موسی و همراه اش در جستوجوی آن بودند و نه دیداری اتفاقی و غیر مترقبه. <لدنا> دلالت می کند که علم حضرت <خضر(ع)> دانش عادی و معمولی نبوده، بلکه از افاضات خاص ربّانی بوده است.

23- اهداف مسافرت یوشع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 65 - 2

2- هدف موسی ( ع ) و همراه وی از سفر جستوجوگرانه خود ، یافتن بنده ای از بندگان خاص الهی و دارای علم لدنی بود .

فارتّدا . .. فوجدا عبدًا من عبادنا ... و علّمنه من لدنّا

واژه <وجدا> بیان کننده یافتن چیزی است که موسی و همراه اش در جستوجوی آن بودند و نه دیداری اتفاقی و غیر مترقبه. <لدنا> دلالت می کند که علم حضرت <خضر(ع)> دانش عادی و معمولی نبوده، بلکه از افاضات خاص ربّانی بوده است.

24- اهمیت مسافرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 36 - 9

9- لزوم جهانگردی و سیر و سیاحت ، جهت مطالعه در عاقبت شوم تکذیب کنندگان انبیا

فسیروا فی الأرض فانظروا کیف کان ع-قبه المکذّبین

<انظروا> (از مصدر نظر) به معنای گرداندن چشم برای درک و دریافت چیزی و دیدن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 86 - 15

15- سیر در زمین و به کیفر رساندن اقوام ناصالح ، امری پسندیده است .

حتّی إذابلغ . .. إمّا أن تعذّب

گزارش سفر ذی القرنین پس از بیان موهبت های الهی به او، نشانه شایسته بودن اقدامات او است.

ص: 250

ایجاد انگیزه مسافرت برادران یوسف به مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 62 - 6

6- یوسف ( ع ) با باز گرداندن مال التجاره فرزندان یعقوب ، درصدد بود در آنان احساس حق شناسی و سپاس گزاری ایجاد کند و انگیزه مراجعت ایشان را قوت بخشد .

اجعلوا بض-عتهم فی رحالهم لعلهم یعرفونها . .. لعلهم یرجعون

برداشت فوق ، ناظر به دومین احتمالی است که در توضیح برداشت قبل آمده است.

25- برادران یوسف و مسافرت بنیامین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 63 - 2،3،4،5

2- ممنوع شدن فرزندان یعقوب از دریافت سهمیه خوار و بار بدون همراهی بنیامین ، از گزارش های آنان به پدرشان یعقوب بود .

فإن لم تأتونی به فلاکیل لکم . .. فلما رجعوا إلی أبیهم قالوا ی-أبانا منع منا الکی

3- فرزندان یعقوب با اظهار محبت به بنیامین از پدرشان خواستند او را به همراه آنان روانه مصر کند .

فأرسل معنا أخانا

هدف فرزندان یعقوب از نام نبردن بنیامین و یاد کردن از او به عنوان <أخانا> (برادرمان) اظهار محبت به اوست.

4- فرزندان یعقوب بر حفاظت از بنیامین ، در طول سفرشان به مصر متعهّد شدند و بر آن تأکید کردند .

فأرسل معنا أخانا نکتل و إنا له لح-فظون

5- گزارش تحریم سهمیه آذوقه بدون همراهی بنیامین ، خبر و گزارشی مهم در دیدگاه فرزندان یعقوب

ی-أبانا منع منا الکیل

فرزندان یعقوب پیش از باز کردن بارها و محموله ها - که معمولاً اولین اقدام مسافران و کاروانهاست - خبر تحریم سهمیه آذوقه را برای پدرشان بیان کردند. این تعجیل نشان دهنده اهمیت این خبر در نظر آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 65 - 7،10،11،12

7- فرزندان یعقوب با مشاهده سرمایه بازگردانده شده ، تلاش مجددی را برای جلب توافق پدر با مسافرت کردن بنیامین آغاز کردند .

قال هل ءامنکم . .. ی-أبانا ما نبغی ه-ذه بض-عتنا ردّت إلینا و نمیر أهلنا و نحفظ أ

سخنان فرزندان یعقوب (ما نبغی ه-ذه بضاعتنا. ..) به قرینه مخاطب قرار دادن یعقوب (یا أبانا)، در راستای جلب موافقت وی برای سفر بنیامین بود.

10- ضرورت تهیه طعام ، دغدغه خاطر نداشتن برای بهای آذوقه و لطف و عنایت خاص دربار مصر به فرزندان یعقوب ، دلیل های آنان برای لزوم سفر به مصر و اصرارشان بر جلب موافقت پدر با مسافرت بنیامین

ص: 251

ما نبغی ه-ذه بض-عتنا ردّت إلینا و نمیر أهلنا

سخنان فرزندان یعقوب (یا أبانا ه-ذه . ..) در راستای جلب رضایت وی برای سفر بنیامین است و هر جمله آن اشاره به دلیلی بر لزوم این مسافرت دارد. فرزندان یعقوب با جمله <ما نبغی ...> بیان می دارند که مورد توجه خاص عزیز مصر قرار گرفته اند و سزاوار نیست درخواست او (آوردن بنیامین) را برآورده نسازند. آنان با عطف جمله <نمیر أهلنا> بر جمله ای مقدر نظیر <نستظهر بها> (از این بضاعت باز گردانده شده برای تهیه آذوقه کمک می گیریم) بیان می کنند که مشکل نداشتن بهای آذوقه را ندارند و با جمله <نحفظ أخانا> می رسانند که به خاطر پاسخ مثبت به عزیز مصر و دریافت آذوقه، ملزم به حفظ برادرشان هستند و با جمله <ذلک کیل یسیر> بیان می کنند که سخت نیازمند تهیه طعام هستند.

11- تعهد مجدد و محبت آمیز فرزندان یعقوب برای حفاظت از برادرشان بنیامین در سفر به مصر

نمیر أهلنا و نحفظ أخانا

12- لغو تحریم آذوقه و اضافه شدن یک بار شتر غلّه با آمدن بنیامین به مصر ، از دلیل های ارائه شده به یعقوب ( ع ) برای جلب موافقت آن حضرت به روانه ساختن بنیامین

و نزداد کیل بعیر ذلک کیل یسیر

<ازدیاد> (مصدر <نزداد> از باب افتعال) به معنای درخواست زیاده و اضافه است. <کیل بعیر> ; یعنی، بار و محموله ای که معمولاً بر یک شتر حمل می کنند. گفتنی است جمله های <فإن لم تأتونی به فلاکیل لکم ...> و <منع منا الکیل> دلالت می کند بر اینکه یوسف(ع) اعطای سهمیه به فرزندان یعقوب را بدون همراهی بنیامین ممنوع و تحریم کرد. بنابراین مراد از <نزداد کیل بعیر> این است که اگر بنیامین را به همراه ببریم علاوه بر لغو تحریم، یک بار اضافه نیز مطالبه می کنیم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 66 - 1

1- یعقوب ( ع ) سرانجام با مسافرت بنیامین به مصر همراه دیگر فرزندانش ، موافقت نمود .

قال لن أُرسله معکم حتی تؤتون موثقًا

26- برادران یوسف و مسافرت به مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 65 - 17

17- فرزندان یعقوب غلّه دریافتی در سفر اول را برای قحطی پیش آمده کافی نمی دانستند و سفر به مصر را برای دریافت سهمیه ای دیگر ضروری می شمردند .

ذلک کیل یسیر

<ذلک> اشاره به متاع و آذوقه ای است که فرزندان یعقوب در سفر نخست دریافت کرده بودند. <یسیر> به معنای اندک است و روشن است که اندک بودن به لحاظ دوره قحطی می باشد.

ص: 252

27- بشارت به متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 16 - 10

10 - نوید الهی به اعطای پاداشی نیک به اعراب متخلّف از حدیبیه ، در صورت نبرد صادقانه با دشمنان نیرومند اسلام

فإن تطیعوا یؤتکم اللّه أجرًا حسنًا

28- بهانه جویی متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 6،13

6 - ادعای سرگرمی به مال و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهی باپیامبر ( ص )

سیقول لک المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا

13 - عذر بادیه نشینان برای توجیه غیبت خویش از سفر حدیبیه ، بهانه ای واهی و مخالف نیات درونی آنان

سیقول . .. فاستغفر لنا یقولون بألسنتهم ما لیس فی قلوبهم

برداشت بالا با توجه به این نکته است که تعبیر <یقولون. ..> در رابطه با <شغلتنا أموالنا و أهلونا> باشد; یعنی، اعراب در این که گرفتاری مالی و خانوادگی را عذر آورده اند; دروغ می گویند و مشکل آنان چیز دیگری است.

29- بی ایمانی متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 2

2 - پیش بینی آیات وحی ، از عذرخواهی و اظهار پشیمانی بادیه نشینانی که از همراهی پیامبر ( ص ) تخلف کرده بودند .

سیقول لک المخلّفون من الأعراب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 14

14 - ناباوری عمیق متخلّفان از حدیبیه ، نسبت به سخنان پیامبر ( ص ) و مؤمنان

کذلکم قال اللّه من قبل فسیقولون بل تحسدوننا

پس از ابلاغ کلام خداوند بهوسیله پیامبر(ص) به متخلفان، مبنی بر عدم شرکت ایشان در فتح خیبر، آنان پیامبر(ص) و مؤمنان را به حسادت متهم کردند و این بیانگر مطلب بالا است.

ص: 253

30- بی شخصیتی متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 10

10 - اعراب متخلف از دعوت پیامبر ( ص ) ، مردمی بی خاصیت و بی ارج در نظر خداوند

و کنتم قومًا بورًا

<بوراً> در اصل به معنای شدت کساد است و در این آیه، کنایه از بی خاصیت و بی ارزش بودن می باشد.

31- بینش متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 1

1 - سفر پیامبر ( ص ) و مؤمنان در جریان حدیبیه ، سفری پرخطر و بی بازگشت در نظراعراب متخلف

بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم أبدًا

32- پاداش مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 4

4 - غنایم خیبر ، ارمغان الهی به مسلمانان ، در پی اقدام به سفر پر خطر حدیبیه *

سیقول المخلّفون إذا انطلقتم إلی مغانم لتأخذوها

سفر حدیبیه، در آغاز چنین می نمود که فرجامی بس مبهم و آمیخته با خطر دارد و مؤمنان واقعی با این همه بدان اقدام کردند و در پی آن خداوند نوید غنایم خیبر را به ایشان داد. با توجه به این مطالب، احتمال می رود که میان تن دادن به آن مشکلات و دست یابی به این غنایم ارتباطی باشد.

33- پشیمانی متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 2،15

2 - پیش بینی آیات وحی ، از عذرخواهی و اظهار پشیمانی بادیه نشینانی که از همراهی پیامبر ( ص ) تخلف کرده بودند .

سیقول لک المخلّفون من الأعراب

15 - طلب استغفار و اظهار ندامت اعراب متخلف از سفر حدیبیه ، بی اساس و مخالف باور درونی آنان

سیقول . .. فاستغفر لنا یقولون بألسنتهم ما لیس فی قلوبهم

ص: 254

برداشت بالا بنابراین نکته است که تعبیر <یقولون. ..> در رابطه با مفهوم <فاستغفر لنا> باشد; زیرا درخواست استغفار، مفهومش این است که اعراب متخلف، در باطن از تخلف خود پشیمان اند. اما خداوند می فرماید: اینان در اظهار ندامت دروغگویند; زیرا در باطن نادم نیستند.

34- تحریفگری متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 6

6 - متخلفان از سفر حدیبیه ، در صدد تغییر کلام خدا با شرکت در جنگ خیبر

ذرونا نتّبعکم یریدون أن یبدّلوا کل-م اللّه

در برداشت های آتی، چگونگی و شیوه تصمیم متخلفان و احتمال هایی که در آیه وجود دارد، بیان شده است.

35- تحلیل غلط متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 5،7

5 - تحلیل متخلفان درباره سفر حدیبیه و بی فرجام بودن آن ، متّکی بر محاسبات بشری و نادیده گرفتن اراده الهی

بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم أبدًا

از قرائن و زمینه های تاریخی، دشواری این سفر قابل پیش بینی بود و متخلفان براساس همین معیارها، این سفر را بی فرجام می دیدند; غافل از این که دعوت پیامبر(ص) به بن بست نخواهد رسید و حمایت الهی از آن حضرت دریغ نخواهد شد.

7 - متخلفان از سفر حدیبیه ، شیفته تحلیل غلط خود درباره آن سفر

بل ظننتم . .. و زیّن ذلک فی قلوبکم

برداشت بالا بنابراین نکته است که <ذلک> اشاره به پندار و تحلیلی باشد که از تعبیر <ظننتم أن لن ینقلب. ..> استفاده می شود; یعنی، این تحلیل در نظرشان زیبا جلوه کرده و خود شیفته آن گردیدند.

36- ترس متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 3

3 - ترس از مرگ ، عامل اصلی تخلّف اعراب از همراهی پیامبر ( ص ) ، در سفر حدیبیه

بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم أبدًا

ص: 255

37- تلاش متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 8

8 - تلاش متخلّفان حدیبیه برای حضور در جنگ خیبر ، به منظور شکستن نهی الهی از شریک شدن آنان در غنایم خیبر *

یریدون أن یبدّلوا کل-م اللّه قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است که به قرینه<قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل>، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خیبر را یادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهی کرده است; تا آنان به غنایم دست نیابند. ولی متخلفان، به خاطر شکستن این نهی الهی، درصدد شرکت در جنگ و سهیم شدن در غنایم بودند.

38- توبه متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 16 - 3

3 - خداوند ، باز گذارنده راه توبه و آزمون عملی ، برای اعراب متخلّف از سفر حدیبیه

قل للمخلّفین من الأعراب ستدعون إلی قوم أولی بأس شدید

از جمله <فإن تطیعوا> - که در ذیل آیه آمده است - استفاده می شود که دعوت متخلفان برای جنگ، در حقیقت ایجاد فرصتی برای بازگشت آنان به سوی خدا و اطاعت از رسول او است.

39- توجیه گری متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 7

7 - اعراب متخلّف از سفر حدیبیه ، درصدد توجیه تخلف گذشته خود با شرکت در جنگ خیبر *

ذرونا نتّبعکم یریدون أن یبدّلوا کل-م اللّه

از آیات پیشین استفاده می شود که انگیزه اصلی متخلفان از حدیبیه، بی ایمانی بوده است; ولی آنان با اعلام آمادگی برای شرکت در جنگ خیبر، می خواستند خود رامؤمن جلوه داده و گذشته خود را توجیه کنند و سخن الهی را در مورد خود نفی نمایند.

40- تهدید متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 16 - 13

ص: 256

13 - تهدید متخلّفان از سفر حدیبیه ، به عذاب دردناک ، در صورت تخلف و روی گردانی دوباره از جهاد

و إن تتولّوا کما تولّیتم من قبل یعذّبکم عذابًا ألیمًا

41- تهمتهای متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 13

13 - منع شدگان از شرکت در فتح خیبر ، متهم کننده مؤمنان به حسدورزی

فسیقولون بل تحسدوننا

42- حتمیت مسافرت موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 60 - 5

5- موسی ( ع ) همسفر خود را از احتمال طولانی بودن سفرشان آگاه ساخت و احتمال بازگشت از نیمه راه را منتفی دانست .

و إذ قال موسی لفتیه لاأبرح . .. أو أمضی حقبًا

43- خطر مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 14

14 - سفر پیامبر ( ص ) به سوی مکه ( قبل از صلح حدیبیه ) ، سفری مخاطره آمیز و نگران کننده برای برخی مسلمانان

سیقول لک المخلّفون من الأعراب . .. یقولون بألسنتهم

عذرآوری <مخلّفون> و رد عذر آنان از سوی خداوند، می رساند که عامل اصلی آنان از ترک سفر، نگرانی از سرنوشت آن بوده است. قرینه های تاریخی و نیز آیه بعد، مؤید این نکته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 1

1 - سفر پیامبر ( ص ) و مؤمنان در جریان حدیبیه ، سفری پرخطر و بی بازگشت در نظراعراب متخلف

بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم أبدًا

ص: 257

44- خطر مسافرت دریایی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 65 - 2،10

2 - سفر دریایی با کشتی ، خطرآفرین است و کشتی نشین ، احساس خطر می کند .

فإذا رکبوا فی الفلک دعوا اللّه مخلصین له الدّین

10 - مردم گرفتار در خطر دریا ، پس از رهایی از آن و رسیدن به خشکی ، به رغم دعای مخلصانه شان در هنگام خطر ، به خدا شرک میورزند !

فإذا رکبوا فی الفلک دعوا اللّه . .. فلمّا نجّی-هم إلی البرّ إذا هم یشرکون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 43 - 6

6 - هیچ یک از سرنشینان کشتی ها در دریا ها ، امنیت کامل نداشته و امکان غرق شدن آنان به اراده الهی وجود دارد .

و إن نشأ نغرقهم فلاصریخ لهم و لا هم ینقذون

این آیه شریفه با آیه قبل، درصدد بیان نعمت و آیت الهی می باشد; ولی در عین حال لحن هشدار دهنده نیز دارند که مبادا این نعمت ها موجب غرور بشر شود و آنان از آنها سوء استفاده کنند; که در این صورت ممکن است با قهر الهی دچار غرق و نابودی شوند.

45- خواسته های متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 9

9 - متخلفان از سفر حدیبیه ، معترف به گناه خویش و متقاضی عفو و استغفار پیامبر ( ص )

سیقول لک المخلّفون من الأعراب . .. فاستغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 2

2 - تمایل متخلّفان از سفر حدیبیه ، به شرکت در جنگ خیبر برای دستیابی به غنایم و یا پوشاندن گذشته خود

سیقول المخلّفون إذا انطلقتم إلی مغانم . .. ذرونا نتّبعکم

هدف متخلّفان از شرکت در جنگ خیبر، یا رسیدن به غنایم و یا توجیه گذشته تاریک خود بود. تعبیر <إلی مغانم>، بیانگر نکته اول و <یریدون أن یبدلّوا...> حاکی از نکته دوم است.

ص: 258

46- درخواست دوری منزلگاههای مسافرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 19 - 1

1 - مردم سبا ، از خداوند خواستار طولانی شدن بین منزل گاه های سفرشان شدند .

و قدّرنا فیها السیر سیروا فیها لیالی و أیّامًا . .. فقالوا ربّنا ب-عد بین أسفارن

47- دعوت از متخلفان مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 16 - 1

1 - دعوت خداوند از متخلّفان سفر حدیبیه ، برای شرکت در جنگی دشوار به منظور جبران گذشته خود

قل للمخلّفین . .. ستدعون إلی قوم أولی بأس شدید

48- دعوت به مسافرت مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 4

4 - دعوت پیامبر ( ص ) از مؤمنان ، برای شرکت در سفر مکه ( قبل از صلح حدیبیه )

سیقول لک المخلّفون من الأعراب

از واژه <مخلّفون> و عذرتراشی های آنان، استفاده می شود که پیامبر(ص) برای این سفر، دعوت همگانی کرده است.

49- دلایل مسافرت برادران یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 65 - 10،12

10- ضرورت تهیه طعام ، دغدغه خاطر نداشتن برای بهای آذوقه و لطف و عنایت خاص دربار مصر به فرزندان یعقوب ، دلیل های آنان برای لزوم سفر به مصر و اصرارشان بر جلب موافقت پدر با مسافرت بنیامین

ما نبغی ه-ذه بض-عتنا ردّت إلینا و نمیر أهلنا

سخنان فرزندان یعقوب (یا أبانا ه-ذه . ..) در راستای جلب رضایت وی برای سفر بنیامین است و هر جمله آن اشاره به دلیلی بر لزوم این مسافرت دارد. فرزندان یعقوب با جمله <ما نبغی ...> بیان می دارند که مورد توجه خاص عزیز مصر قرار گرفته اند و سزاوار نیست درخواست او (آوردن بنیامین) را برآورده نسازند. آنان با عطف جمله <نمیر أهلنا> بر جمله ای مقدر نظیر <نستظهر بها> (از این بضاعت باز گردانده شده برای تهیه آذوقه کمک می گیریم) بیان می کنند که مشکل نداشتن بهای آذوقه را ندارند و با

ص: 259

جمله <نحفظ أخانا> می رسانند که به خاطر پاسخ مثبت به عزیز مصر و دریافت آذوقه، ملزم به حفظ برادرشان هستند و با جمله <ذلک کیل یسیر> بیان می کنند که سخت نیازمند تهیه طعام هستند.

12- لغو تحریم آذوقه و اضافه شدن یک بار شتر غلّه با آمدن بنیامین به مصر ، از دلیل های ارائه شده به یعقوب ( ع ) برای جلب موافقت آن حضرت به روانه ساختن بنیامین

و نزداد کیل بعیر ذلک کیل یسیر

<ازدیاد> (مصدر <نزداد> از باب افتعال) به معنای درخواست زیاده و اضافه است. <کیل بعیر> ; یعنی، بار و محموله ای که معمولاً بر یک شتر حمل می کنند. گفتنی است جمله های <فإن لم تأتونی به فلاکیل لکم ...> و <منع منا الکیل> دلالت می کند بر اینکه یوسف(ع) اعطای سهمیه به فرزندان یعقوب را بدون همراهی بنیامین ممنوع و تحریم کرد. بنابراین مراد از <نزداد کیل بعیر> این است که اگر بنیامین را به همراه ببریم علاوه بر لغو تحریم، یک بار اضافه نیز مطالبه می کنیم.

50- دنیاطلبی متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 20

20 - انگیزه اصلی متخلفان از سفر حدیبیه ، گریز از خطرات احتمالی و حفظ منافع دنیوی خود

قل فمن یملک لکم من اللّه شیئًا إن أراد بکم ضرًّا أو أراد بکم نفعًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 2،8

2 - تمایل متخلّفان از سفر حدیبیه ، به شرکت در جنگ خیبر برای دستیابی به غنایم و یا پوشاندن گذشته خود

سیقول المخلّفون إذا انطلقتم إلی مغانم . .. ذرونا نتّبعکم

هدف متخلّفان از شرکت در جنگ خیبر، یا رسیدن به غنایم و یا توجیه گذشته تاریک خود بود. تعبیر <إلی مغانم>، بیانگر نکته اول و <یریدون أن یبدلّوا...> حاکی از نکته دوم است.

8 - تلاش متخلّفان حدیبیه برای حضور در جنگ خیبر ، به منظور شکستن نهی الهی از شریک شدن آنان در غنایم خیبر *

یریدون أن یبدّلوا کل-م اللّه قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است که به قرینه<قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل>، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خیبر را یادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهی کرده است; تا آنان به غنایم دست نیابند. ولی متخلفان، به خاطر شکستن این نهی الهی، درصدد شرکت در جنگ و سهیم شدن در غنایم بودند.

51- دومین مسافرت برادران یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 68 - 1،19

ص: 260

1- ورود فرزندان یعقوب به مصر برای دومین بار

و جاء إخوه یوسف . .. و لما دخلوا من حیث أمرهم أبوهم

19- پیش بینی و احساس خطر یعقوب ( ع ) برای فرزندانش در دومین سفرشان به مصر ، جلوه ای از علم ویژه آن حضرت

لاتدخلوا من باب وحد . .. إنه لذو علم لما علّمن-ه

52- دومین مسافرت برادران یوسف به مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 67 - 4،7

4- یعقوب ( ع ) در سفر دوم فرزندانش به مصر ، حادثه ای را در کمین آنان احساس می کرد و نگران پیشامدی ناگوار برای آنان بود .

لاتدخلوا من باب وحد . .. ما أُغنی عنکم من الله من شیء

7- یعقوب ( ع ) در آستانه سفر دوم فرزندانش به مصر ، به آنان توصیه کرد برای ورود به آن دیار ، دروازه های متعددی را برگزینند و از یک دروازه وارد نشوند .

ی-بنیّ لاتدخلوا من باب وحد وادخلوا من أبوب متفرقه

53- دومین مسافرت ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 89 - 1

1- ذوالقرنین ، پس از اقامه نظام عادلانه دینی در میان ساحل نشینان غرب ، به سوی شرق سرزمین خویش حرکت کرد .

ثمّ أتبع سببًا . حتّی إذا بلغ مطلع الشمس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 90 - 1

1- ذوالقرنین ، در سفر دوم خویش ، به آخرین نقطه خشکی در سمت مشرق رسید و با مردمی بدوی و عاری از تمدن روبه رو شد .

بلغ مطلع الشمس . .. لم نجعل لهم من دونها سترًا

ضمیر <دونها> به <الشمس> بازمی گردد و مفاد جمله <لم نجعل. ..> این است که مردم آن سرزمین، جز خورشید، پوششی نداشتند; یعنی، هیچ بنا و ساختمانی که سایبان آنان باشد و هیچ پوشاکی که بدنشان را به پوشاند، در بین آنان مشاهده نمی شد، لذا از آنان، تعبیر به اقوامی بدوی شده است.

ص: 261

54- رازهای متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 4

4 - اخبار خداوند از تصورات درونی اعراب متخلّف ، نشانه ای از علم عمیق او به کردار بندگان

بل کان اللّه بماتعملون خبیرًا . بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول

از ارتباط این آیه با ذیل آیه قبل، مطلب بالا برداشت می شود.

55- رد پیشنهاد متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 9

9 - فرمان خدا به پیامبر ( ص ) ، در رد پیشنهاد غایبان از حدیبیه ، برای شرکت در جنگ خبیر

ذرونا نتّبعکم . .. قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل

<لن تتّبعونا> می تواند اخبار در مقام انشا باشد.

56- رضایت به مسافرت بنیامین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 66 - 2

2- یعقوب ( ع ) روانه ساختن بنیامین به سفر مصر را ، منوط به آن دانست که فرزندانش وثیقه ای الهی بسپارند ( با خدا پیمان ببندند و به نام او سوگند یاد کنند ) .

لن أُرسله معکم حتی تؤتون موثقًا من الله

<موثق> به معنای عهد و پیمان است که به دلیل <لام> قسم در <لتأتنّنی> عهد و پیمانی است همراه با سوگند. <من الله> بیانگر این است که باید سوگند به نام خدا و پیمان و عهد با او باشد. آوردن سوگند و پیمان (حتی تؤتون موثقًا) ; یعنی، سوگند یاد کردن و پیمان بستن.

57- رفاه در مسافرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 80 - 7

7- عوامل رفاه و آسایش انسان ، در سفر و حضر از جانب خداوند تدارک شده است .

و الله . .. و جعل لکم ... تستخفّونها یوم ظعنکم و یوم إقامتکم

ص: 262

58- زمینه مسافرت محمد(ص) به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 27 - 3

3- نقش مهم رؤیای پیامبر ( ص ) ، در حرکت آن حضرت به سوی مکه و حدیبیه

الرءیا بالحقّ لتدخلنّ المسجد الحرام

با توجه به این که آیات پیشین در مورد مسائل حدیبیه بود; از این آیه شریفه استفاده می شود که حرکت پیامبر(ص) در سفر منتهی به حدیبیه، مسبوق به رؤیایی بود که خداوند به آن حضرت نمایانده بود.

59- زمینه مسافرت محمد(ص) به مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 27 - 3

3- نقش مهم رؤیای پیامبر ( ص ) ، در حرکت آن حضرت به سوی مکه و حدیبیه

الرءیا بالحقّ لتدخلنّ المسجد الحرام

با توجه به این که آیات پیشین در مورد مسائل حدیبیه بود; از این آیه شریفه استفاده می شود که حرکت پیامبر(ص) در سفر منتهی به حدیبیه، مسبوق به رؤیایی بود که خداوند به آن حضرت نمایانده بود.

60- سرگرمی متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 6

6 - ادعای سرگرمی به مال و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهی باپیامبر ( ص )

سیقول لک المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا

61- سطحی نگری متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 15

15 - متخلّفان از سفر حدیبیه ، مردمی سطحی نگر و ظاهربین بودند .

بل کانوا لایفقهون إلاّ قلیلاً

ص: 263

سوءظن متخلفان از مسافرت به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 9

9 - اعراب متخلف از دعوت پیامبر ( ص ) ، بدگمان به خداوند و فرجام مؤمنان

بل ظننتم أن لن ینقلب . .. و ظننتم ظنّ السوء

پندار بد اعراب، یا از آن جهت بوده که گمان می کردند خداوند، پیامبرش را یاری نخواهد کرد - و این بدگمانی به خدا است - و یا از آن جهت بوده که آینده ای تیره برای مؤمنان در ذهن خود ترسیم کرده بودند.

62- سومین مسافرت برادران یوسف به مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 88 - 1،7،19

1- فرزندان یعقوب برای مرتبه سوم در دوران قحطی ، به مصر آمدند و به حضور یوسف ( ع ) رسیدند .

فلما دخلوا علیه

7- فرزندان یعقوب در نوبت سوم سفرشان به مصر ، بهای کامل برای خرید سهمیه خویش را نداشتند .

و جئنا ببض-عه مزجیه فأوف لنا الکیل

<مزجاه> به معنای ناچیز و حقیر است.

19- اظهار مسکنت و ذلت برادران یوسف به پیشگاه او و شکایت آنان از فقر و تنگدستی ، در سومین سفر آنان به مصر

مسّنا و أهلنا الضر . .. و تصدق علینا إن الله یجزی المتصدقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 94 - 12

12- در سفر سوم فرزندان یعقوب به مصر برای جست و جو از یوسف ( ع ) و بنیامین ، تنها برخی از آنان راهی آن سفر شدند .

ی-بنیّ اذهبوا . .. و لما فصلت العیر قال أبوهم ... لولا أن تفنّدون

جمله <قال أبوهم . ..> گویای این است که گوینده ; یعنی، یعقوب(ع) پدر مخاطبان است. براین اساس مخاطبان یعقوب(ع) در جمله <لولا أن تفنّدون> فرزندان اویند و این می رساند که برخی از فرزندانش برای جست و جوی یوسف(ع) و بنیامین (ی-بنیّ اذهبوا) به مصر رفتند و برخی از آنان نزد پدر ماندند.

63- سومین مسافرت ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 264

10 - کهف - 18 - 92 - 2

2- سومین حرکت و پیشروی ذوالقرنین به سمت شمال بوده است . *

ثمّ أتبع سببًا

چنان چه یأجوج و مأجوج، همان مغول و تاتار باشند، حرکت ذی القرنین به سمت شمال بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 93 - 1،2

1- رسیدن ذوالقرنین به تنگه ای میان دو کوه سدآسا ، در سومین پیشروی خود

حتّی إذابلغ بین السدّین

<سد> به هر مانع و حاجزی گفته می شود، از جمله به کوه نیز اطلاق شده است. لذا <بین السدّین> محتمل است که به معنای حد فاصل دو کوه باشد. در باره این که این دو کوه در کجا قرار داشته نظر واحدی وجود ندارد، برخی آن ها را در شمال چین دانسته و برخی کوه های فاصل میان آذربایجان و ارمنستان گرفته اند قرینه ای برای اثبات هیچ یک وجود ندارد.

2- مواجه شدن ذوالقرنین - در سومین پیشروی خود - با مردمی کم بهره از درک و فهم لغات بیگانه و ناتوان از شناخت سریع آن

وجد من دونهما قومًا لایکادون یفقهون قولاً

مراد از کُند فهمی ساکنان کوهستان در شناخت زبان دیگران این است که مفاهمه ذی القرنین با آنان دشوار بوده است.

64- عذرخواهی متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 2،13

2 - پیش بینی آیات وحی ، از عذرخواهی و اظهار پشیمانی بادیه نشینانی که از همراهی پیامبر ( ص ) تخلف کرده بودند .

سیقول لک المخلّفون من الأعراب

13 - عذر بادیه نشینان برای توجیه غیبت خویش از سفر حدیبیه ، بهانه ای واهی و مخالف نیات درونی آنان

سیقول . .. فاستغفر لنا یقولون بألسنتهم ما لیس فی قلوبهم

برداشت بالا با توجه به این نکته است که تعبیر <یقولون. ..> در رابطه با <شغلتنا أموالنا و أهلونا> باشد; یعنی، اعراب در این که گرفتاری مالی و خانوادگی را عذر آورده اند; دروغ می گویند و مشکل آنان چیز دیگری است.

65- علایق خانوادگی متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 6

6 - ادعای سرگرمی به مال و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهی باپیامبر ( ص )

سیقول لک المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا

ص: 265

66- علایق متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 7

7 - متخلفان از سفر حدیبیه ، شیفته تحلیل غلط خود درباره آن سفر

بل ظننتم . .. و زیّن ذلک فی قلوبکم

برداشت بالا بنابراین نکته است که <ذلک> اشاره به پندار و تحلیلی باشد که از تعبیر <ظننتم أن لن ینقلب. ..> استفاده می شود; یعنی، این تحلیل در نظرشان زیبا جلوه کرده و خود شیفته آن گردیدند.

67- عوامل تخلف متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 6

6 - ادعای سرگرمی به مال و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهی باپیامبر ( ص )

سیقول لک المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا

68- غفلت متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 5

5 - تحلیل متخلفان درباره سفر حدیبیه و بی فرجام بودن آن ، متّکی بر محاسبات بشری و نادیده گرفتن اراده الهی

بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم أبدًا

از قرائن و زمینه های تاریخی، دشواری این سفر قابل پیش بینی بود و متخلفان براساس همین معیارها، این سفر را بی فرجام می دیدند; غافل از این که دعوت پیامبر(ص) به بن بست نخواهد رسید و حمایت الهی از آن حضرت دریغ نخواهد شد.

69- فرجام مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 1،5

1 - سفر پیامبر ( ص ) و مؤمنان در جریان حدیبیه ، سفری پرخطر و بی بازگشت در نظراعراب متخلف

بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم أبدًا

ص: 266

5 - تحلیل متخلفان درباره سفر حدیبیه و بی فرجام بودن آن ، متّکی بر محاسبات بشری و نادیده گرفتن اراده الهی

بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم أبدًا

از قرائن و زمینه های تاریخی، دشواری این سفر قابل پیش بینی بود و متخلفان براساس همین معیارها، این سفر را بی فرجام می دیدند; غافل از این که دعوت پیامبر(ص) به بن بست نخواهد رسید و حمایت الهی از آن حضرت دریغ نخواهد شد.

70- فلسفه مسافرت برادران یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 58 - 9

9- برادران یوسف بجز بنیامین ، از کنعان برای دریافت آذوقه به مصر آمدند و به حضور یوسف ( ع ) رسیدند .

و جاء إخوه یوسف فدخلوا علیه

جمله <ائتونی بأخ لکم. ..> (برادر پدری خود را به نزد من آوردید) در آیه بعد می رساند که مراد از <إخوه> برادران یوسف بجز بنیامین است. جمله <و لما جهزهم ...> در آیه بعد بیانگر هدف آنان از آمدن به مصر است.

71- مال دوستی متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 6

6 - ادعای سرگرمی به مال و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهی باپیامبر ( ص )

سیقول لک المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا

72- متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 1

1 - تخلّف برخی از اعراب بادیه نشین در سفرِ منتهی به صلح حدیبیه ، از همراهی و یاری پیامبر ( ص )

سیقول لک المخلّفون من الأعراب

با توجه به این که آیات پیشین درباره <فتح مبین> (صلح حدیبیه) بود; استفاده می شود که تخلّف این گروه از اعراب، در رابطه با همین سفر است که به صلح حدیبیه منتهی گشت.

ص: 267

73- متخلفان از مسافرت به حدیبیه و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 1

1 - اخبار خداوند ، از مواضع بعدی متخلّفان از سفر حدیبیه ، در قبال مسؤولیت های جهادی

سیقول المخلّفون

74- متخلفان از مسافرت به حدیبیه و غزوه خیبر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 6،7،8،11

6 - متخلفان از سفر حدیبیه ، در صدد تغییر کلام خدا با شرکت در جنگ خیبر

ذرونا نتّبعکم یریدون أن یبدّلوا کل-م اللّه

در برداشت های آتی، چگونگی و شیوه تصمیم متخلفان و احتمال هایی که در آیه وجود دارد، بیان شده است.

7 - اعراب متخلّف از سفر حدیبیه ، درصدد توجیه تخلف گذشته خود با شرکت در جنگ خیبر *

ذرونا نتّبعکم یریدون أن یبدّلوا کل-م اللّه

از آیات پیشین استفاده می شود که انگیزه اصلی متخلفان از حدیبیه، بی ایمانی بوده است; ولی آنان با اعلام آمادگی برای شرکت در جنگ خیبر، می خواستند خود رامؤمن جلوه داده و گذشته خود را توجیه کنند و سخن الهی را در مورد خود نفی نمایند.

8 - تلاش متخلّفان حدیبیه برای حضور در جنگ خیبر ، به منظور شکستن نهی الهی از شریک شدن آنان در غنایم خیبر *

یریدون أن یبدّلوا کل-م اللّه قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است که به قرینه<قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل>، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خیبر را یادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهی کرده است; تا آنان به غنایم دست نیابند. ولی متخلفان، به خاطر شکستن این نهی الهی، درصدد شرکت در جنگ و سهیم شدن در غنایم بودند.

11 - اخبار خداوند ، از محرومیت حتمی غایبان در حدیبیه از شرکت در جنگ خیبر

ذرونا نتّبعکم . .. قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل

<لن تتّبعونا> ممکن است در مقام انشا نباشد; بلکه اخبار باشد.

75- محدوده اولین مسافرت ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 86 - 4،5

4- پیشروی ذوالقرنین ، با رسیدن به ساحل دریایی گسترده ، متوقف شد .

وجدها تغرب فی عین حمئه

بدان احتمال که نمای غروب خورشید در آب، نشانه گستردگی پهنه دریا باشد; یعنی، در چشم اندازِ آن، چیزی مشاهده نمی شد،

ص: 268

لذا تصوّر آن بود که خورشید در چشمه جوشانی در دریا فرو می رود و خشکی دیگری در ورای آن نیست.

5- محدوده پیشروی ذوالقرنین در ناحیه مغرب تا دریای سیاه بوده است . *

حتّی إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فی عین حمئه

برخی، نظیر ابن عاشور، منطقه فرمانروایی ذی القرنین را چین دانسته اند، در این صورت، او، در حرکت به سمت غرب، تا دریای سیاه پیش رفته است که منظره غروب خورشید را به صورت فرو رفتن آن در چشمه آب کدر و سیاه مشاهده کرده است.

76- محدوده مسافرت ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 92 - 4

77- محرومیت متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 11

11 - اخبار خداوند ، از محرومیت حتمی غایبان در حدیبیه از شرکت در جنگ خیبر

ذرونا نتّبعکم . .. قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل

<لن تتّبعونا> ممکن است در مقام انشا نباشد; بلکه اخبار باشد.

78- مسافرت با شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 80 - 2،3،5

2 - تأمین خواسته ها و نیاز های بشر در سیر و سفر خویش ، از حکمت های آفرینش شتران

و لتبلغوا علیها حاجه فی صدورکم

3 - سوار شدن و تأمین خواسته ها و نیاز های بشر در سیر و سفر خویش ، حکمت اصلی آفرینش شتران

لترکبوا منها . .. و لتبلغوا علیها حاجه فی صدورکم

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که لام تعلیل تنها بر سر <لترکبوا> و <لتبلغوا. ..> آمده است; نه برای منافع دیگر و حمل و نقل.

5 - شتران و کشتی ها ، از وسایل فراهم شده از سوی خداوند ، برای حمل و نقل انسان ها در دریا و خشکی

و علیها و علی الفلک تحملون

ص: 269

79- مسافرت با کشتی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 65 - 2،3

2 - سفر دریایی با کشتی ، خطرآفرین است و کشتی نشین ، احساس خطر می کند .

فإذا رکبوا فی الفلک دعوا اللّه مخلصین له الدّین

3 - سفر دریایی و استفاده از کشتی ، در عصر ظهور اسلام ، رواج داشته است .

فإذا رکبوا فی الفلک دعوا اللّه مخلصین له الدّین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 41 - 1

1 - سوار شدن انسان ها بر کشتی های پربار و مجهز ، از آیات و نشانه های قدرت و تدبیر خداوند است .

و ءایه لهم أنّا حملنا ذرّیّتهم فی الفلک المشحون

<مشحون> به معنای <مملو> است و <فلک مشحون>; یعنی، کشتی پربار و مجهز به تجهیزات لازم.

80- مسافرت بنیامین به مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 59 - 5

5- برادران یوسف به دستور وی موظف شدند بنیامین را در سفر آینده به همراه خویش بیاورند .

قال ائتونی بأخ لکم من أبیکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 61 - 4،5،6،7

4- فرزندان یعقوب برای آوردن بنیامین به مصر ، راهی جز جلب رضایت یعقوب ( ع ) نداشتند .

قالوا سنرود عنه أباه و إنا لف-علون

5- برادران یوسف ، با او عهد کردند که بنیامین را در نوبت بعد به حضور وی بیاورند .

سنرود عنه أباه و إنا لف-علون

6- برادران یوسف ، با او عهد کردند که پدرشان یعقوب ( ع ) را برای روانه ساختن بنیامین متقاعد کنند .

قالوا سنرود عنه أباه و إنا لف-علون

<مراوده> (مصدرنراود) به معنای درخواست با لطف و مداراست و <عنه> دلالت به مورد درخواست دارد. و مفاد <سنرود ...> چنین است، همانا با ملاطفت و مدارا از پدرش (پدر بنیامین) خواهیم خواست که وی را در سفر آینده با ما همراه سازد.

7- تأکید برادران یوسف بر توانایی خویش برای جلب رضایت پدر و آوردن بنیامین به نزد یوسف ( ع )

ص: 270

إنا لف-علون

جمله <سنرود عنه أباه> این احتمال را برای یوسف(ع) ایجاد می کند که شاید پدرتان راضی نشد. برادران وی با جمله <إنا لفاعلون> به وی اطمینان می دهند که بدون هیچ تردید ، رضایت پدر را جلب خواهند کرد و بنیامین را خواهند آورد.

81- مسافرت خانواده موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 7 - 4،5

4 - همراهی خانواده موسی ( همسر و فرزندانش ) با وی در سفر از < مدین >

إذ قال موسی لأهله . .. لعلّکم تصطلون

تعبیر <سئاتیکم> و <لعلّکم تصطلون> (با ضمایر جمع) نشان می دهد که همراهیان موسی بیش از یک نفر بوده اند و تعبیر <أهل> بیانگر آن است که همه آنان از نزدیکان (همسر و فرزندان) او بوده اند.

5 - گرفتاری موسی ( ع ) و خانواده اش در سردی هوا ، تاریکی شب و گم کردن راه در مسیر سفر

إذ قال موسی لأهله . .. سئاتیکم منها بخبر... لعلّکم تصطلون

82- مسافرت خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 71 - 1،2،3

1- موسی ( ع ) با پذیرش شروط خضر ، همراه او حرکت کرد .

فانطلقا حتّی إذا رکبا فی السفینه

<انطلاق> به معنای <روانه شدن و حرکت کردن> است. <فاء> در <فانطلقا> دلالت دارد که موسی(ع) شرایط خضر را پذیرفت و خضر(ع) به همراهی وی رخصت داد.

2- موسی و خضر ( ع ) در نخستین مراحل همراهی ، سوار کشتی شدند .

فانطلقا حتّی إذا رکبا فی السفینه

3- همسفر موسی ( ع ) ( یوشع ) با آغاز سفر موسی و خضر ( ع ) ، از آنان جدا شد . *

فانطلقا حتّی إذا رکبا فی السفینه

در این آیه، نامی از همسفر قبلی موسی (یوشع) مطرح نیست. ممکن است گفته شود، او در ادامه سفر، حضور نداشته و رخصتی برای او صادر نگردیده بود. توجه به ضمایر تثنیه (<فانطلقا>، <رکبا>) گواهی روشن بر این نکته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 74 - 1

1- خضر ( ع ) عذرخواهی موسی ( ع ) را پذیرفت و اجازه ادامه همراهی را به او داد .

ص: 271

فانطلقا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 77 - 2

2- موسی و خضر ( ع ) در مسیر حرکت و سفر خویش ، به یک آبادی رسیدند و با اهل آن ملاقات کردند .

فانطلقا حتّی إذا أتیا أهل قریه

در این که چه شهری در مسیر موسی و خضر(ع) قرار داشته، احتمالات گوناگونی ارائه شده است. از جمله آن ها شهر <ناصره> است که در ساحل دریا قرار داشته است این وجه را مجمع البیان از امام صادق (ع) روایت کرده است.

83- مسافرت در ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 36

36 - از امام صادق ( ع ) روایت شده که فرمود : < اذا دخل شهر رمضان فللّه فیه شرط ، قال اللّه تعالی : < فمن شهد منکم الشهر فلیصمه > فلیس للرجل إذا دخل شهر رمضان ان یخرج إلا فی حج أو عمره أو مال یخاف تلفه أو أخ یخاف هلاکه . . . ;

هنگامی که ماه رمضان وارد شد پس برای خدا در این ماه شرطی است. خداوند تعالی می فرماید: <فمن شهد منکم الشهر فلیصمه> پس شخص هنگام رمضان نباید مسافرت کند مگر برای حج، یا عمره، یا مالی که ترس از تلف آن دارد، یا برادری ]دینی[ که ترس از هلاکت او دارد ... >.

84- مسافرت دریایی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 70 - 6

6- تمکن انسان ها از سیر و سیاحت در دریا و خشکی ، جلوه ای از تکریم خداوند نسبت به آنان

و لقد کرّمنا بنی ءادم و حملن-هم فی البرّ و البحر

برداشت فوق، مبتنی بر این احتمال است که واو در <و حملناهم> عطف تفسیر باشد برای بیان <کرّمنا>; یعنی، ما انسانها را با دادن ابزار سیاحت در دریا و خشکی، تکریم کردیم.

85- مسافرت دریایی در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 65 - 3

ص: 272

3 - سفر دریایی و استفاده از کشتی ، در عصر ظهور اسلام ، رواج داشته است .

فإذا رکبوا فی الفلک دعوا اللّه مخلصین له الدّین

86- مسافرت ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 91 - 2

2- بازگویی سفر ذوالقرنین به شرق و غرب ، نمودی از احاطه علمی خداوند بر زوایای زندگی او بود .

کذلک و قد أحطنا بما لدیه خبرًا

واژه <کذلک> (این چنین بود) در این موارد، برای تشبیه چیزی به خود آن به کار می رود که گویای مبالغه در بی مانند بودن است ; یعنی، برای آن، نظیری جز خودش وجود ندارد. جمله حالیه <و قد أحطنا...> دلالت دارد که آنچه گفته شد، برخاسته از احاطه علمی خداوند بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 92 - 1

1- ذوالقرنین ، از برخی امکانات خویش ، برای حرکت در جهات مختلف زمین ، بهره می گرفت .

ثمّ أتبع سببًا

سومین مسیر ذی القرنین - به قرینه آیات قبل - به سمت مشرق و مغرب نبوده است، بنابراین، یا به سمت شمال یا جنوب سرزمین خویش به راه افتاده است.

87- مسافرت ذوالقرنین به مشرق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 85 - 3

3- < سأل رجل علیّاً ( ع ) : أرأیت ذاالقرنین کیف استطاع أن یبلغ المشرق و المغرب ؟ قال : سخّر اللّه له السحاب و مدّ له فی الأسباب و بسط له النور فکان اللیل والنهار علیه سواء ;

مردی به علی(ع) گفت: مرا خبر ده که ذوالقرنین، چگونه توانست به شرق و غرب عالم برسد؟ حضرت فرمود: خداوند، ابر را مسخّر او قرار داد و ابزار و وسائل او را افزایش داد و نور را برای او گستراند، به گونه ای که شب و روز برای او یک سان بود>.

88- مسافرت ذوالقرنین به مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 273

10 - کهف - 18 - 85 - 1،3

1- ذوالقرنین ، از برخی از امکانات وسیع الهی خویش ، برای حرکت به سمت غرب ، بهره گرفت .

فأتبع سببًا . حتّی إذا بلغ مغرب الشمس

3- < سأل رجل علیّاً ( ع ) : أرأیت ذاالقرنین کیف استطاع أن یبلغ المشرق و المغرب ؟ قال : سخّر اللّه له السحاب و مدّ له فی الأسباب و بسط له النور فکان اللیل والنهار علیه سواء ;

مردی به علی(ع) گفت: مرا خبر ده که ذوالقرنین، چگونه توانست به شرق و غرب عالم برسد؟ حضرت فرمود: خداوند، ابر را مسخّر او قرار داد و ابزار و وسائل او را افزایش داد و نور را برای او گستراند، به گونه ای که شب و روز برای او یک سان بود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 86 - 2،3

2- ذوالقرنین ، با رسیدن به انت های خشکی های غرب ، آبی گل آلود و تیره رنگ را فراروی خویش دید .

حتّی إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فی عین حمئه

<حمئه> یعنی دارای <حمأه> به <گل سیاه بدبو> گفته می شود. (کتاب العین)

3- غروب خورشید در نقطه پایانی سفر ذوالقرنین به جانب مغرب ، چونان فرو رفتن آن در چشمه ای تیره فام بود .

وجدها تغرب فی عین حمئه

از جمله معانی <عین> چشمه است و به قرینه <وجدها> (آن را چنان یافت که) مراد آیه آن نیست که خورشید، در چشمه ای دارای گل سیاه فرو می رفت، بلکه منظره غروب خورشید را ذوالقرنین آنگونه مشاهده کرد.

89- مسافرت زمینی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 70 - 6

6- تمکن انسان ها از سیر و سیاحت در دریا و خشکی ، جلوه ای از تکریم خداوند نسبت به آنان

و لقد کرّمنا بنی ءادم و حملن-هم فی البرّ و البحر

برداشت فوق، مبتنی بر این احتمال است که واو در <و حملناهم> عطف تفسیر باشد برای بیان <کرّمنا>; یعنی، ما انسانها را با دادن ابزار سیاحت در دریا و خشکی، تکریم کردیم.

90- مسافرت شبانه خانواده موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 10 - 1

1 - موسی ( ع ) و خانواده اش در سیری شبانه و در بیابان ، دچار سرگردانی شده و راه را گم کردند .

إذ رءا نارًا . .. بقبس أو أجد علی النار هدًی

ص: 274

جمله <أجد علی النار هدًی> دلالت می کند که موسی(ع) و همراهیانش راه را گم کرده بودند و از نبود آتش فهمیده می شود که آنها در بیابانی سرگردان بودند. دیدن آتش از فاصله ای نسبتاً دور که حتی با احتمال وجود آتش، تصمیم به حرکت جمعی به سوی آن نگرفتند، حاکی از شب بودن و تاریکی منطقه است.

91- مسافرت شبانه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 10 - 1

1 - موسی ( ع ) و خانواده اش در سیری شبانه و در بیابان ، دچار سرگردانی شده و راه را گم کردند .

إذ رءا نارًا . .. بقبس أو أجد علی النار هدًی

جمله <أجد علی النار هدًی> دلالت می کند که موسی(ع) و همراهیانش راه را گم کرده بودند و از نبود آتش فهمیده می شود که آنها در بیابانی سرگردان بودند. دیدن آتش از فاصله ای نسبتاً دور که حتی با احتمال وجود آتش، تصمیم به حرکت جمعی به سوی آن نگرفتند، حاکی از شب بودن و تاریکی منطقه است.

92- مسافرت عزیر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 259 - 2

2 - عبور فردی ( عزیر ) در ضمن سفر از قریه ویران شده ای که دیوار های آن روی سقفهایش فروریخته و مشاهده مردگان و پرسش وی از خداوند درباره چگونگیِ زنده شدن آنان

او کالّذی مرّ علی قریه و هی خاویه علی عروشها

بسیاری از مفسّران برآنند که داستان ذکر شده درباره عزیر پیامبر است; گر چه برخی آن را به ارمیا نسبت داده اند. گفتنی است که جمله <خاویه علی عروشها> را برخی به معنای خالی از سکنه و برخی مخروبه و فروپاشیده دانسته اند.

93- مسافرت فرزندان موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 7 - 4

4 - همراهی خانواده موسی ( همسر و فرزندانش ) با وی در سفر از < مدین >

إذ قال موسی لأهله . .. لعلّکم تصطلون

تعبیر <سئاتیکم> و <لعلّکم تصطلون> (با ضمایر جمع) نشان می دهد که همراهیان موسی بیش از یک نفر بوده اند و تعبیر <أهل> بیانگر آن است که همه آنان از نزدیکان (همسر و فرزندان) او بوده اند.

ص: 275

94- مسافرت قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 18 - 8

8 - مردم سبا ، می توانستند از یمن تا شام را در هر وقت که بخواهند ( شب یا روز ) با امنیت کامل سفر کنند .

و قدّرنا فیها السیر سیروا فیها لیالی و أیّامًا ءامنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 19 - 3

3 - سباییان ، نعمت امنیت راه ها و نزدیکی منزل گاه های سفر را کفران نموده و به خویش ستم روا داشتند .

فقالوا ربّنا ب-عد بین أسفارنا و ظلموا أنفسهم

95- مسافرت محمد(ص) به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 14

14 - سفر پیامبر ( ص ) به سوی مکه ( قبل از صلح حدیبیه ) ، سفری مخاطره آمیز و نگران کننده برای برخی مسلمانان

سیقول لک المخلّفون من الأعراب . .. یقولون بألسنتهم

عذرآوری <مخلّفون> و رد عذر آنان از سوی خداوند، می رساند که عامل اصلی آنان از ترک سفر، نگرانی از سرنوشت آن بوده است. قرینه های تاریخی و نیز آیه بعد، مؤید این نکته است.

96- مسافرت محمد(ص) به مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 2

2 - سفر پیامبر ( ص ) و مؤمنان به سوی مکه قبل از حدیبیه ، بدون همراهی خانواده هایشان *

بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم

تعبیر <إلی أهلیهم>، این احتمال را تقویت می کند که خانواده سپاه اسلام در مدینه باقی مانده و در سفر همراهشان نبوده اند.

ص: 276

97- مسافرت موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 60 - 6

6- موسی ( ع ) از امکان دسترسی به خضر ، در محل تلاقی دو دریا ، مطلع بود .

لاأبرح حتّی أبلغ مجمع البحرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 61 - 6

6- < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : . . . أرسل ( أی موسی ) إلی یوشع إنّی قد ابتلیت فاصنع لنا زاداً وانطلق بنا ، و اشتری حوتاً . . .ثمّ شواه ثمّ حمله فی مکتل . . . فقطرت قطره من السماء فی المکتل فاضطرب الحوت ثمّ جعل یَثِبُ من المکتل إلی البحر قال : و هو قوله : < واتّخذ سبیله فی البحر سرباً > ;

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: . .. موسی به یوشع پیام فرستاد: <من، در معرض آزمایش قرار گرفتم. برای ما توشه راه فراهم ساز و به همراه ما بیا!>. یوشع، یک ماهی خرید ... و آن را بریان کرد و در زنبیل نهاد... سپس قطره آبی از آسمان در زنبیل چکید و ماهی به جنب وجوش آمد و از زنبیل به دریا پرید و این سخن خدا است که فرمود: واتّخذ سبیله فی البحر سرباً>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 62 - 1،3

1- موسی ( ع ) و همسفرش ، پس از توقف در مجمع البحرین ، در جستوجوی خضر ( ع ) ، مجدداً به حرکت خویش ادامه داده و آن جا را پشت سر گذاشتند .

فلمّا بلغا مجمع بینهما . .. فلمّا جاوزا

موسی(ع) در سخن خود با یوشع، مجمع البحرین را هدف و مقصد نهایی خود اعلام کرد، ولی هنگام رسیدن به آن جا، از آن نیز گذشت. این حرکت و نیز گفتاری که در آیات بعد از موسی(ع) نقل شده است، نشانه آن است که آن دو نمی دانستند به محلِّ مورد نظر موسی(ع) رسیده اند.

3- موسی و یوشع ، در شبانگاه و صبح دم - پس از عبور از مجمع البحرین - برای یافتن خضر ( ع ) راه درازی پیمودند . *

ءاتنا غداءنا

بدان احتمال که احساس خستگی و گرسنگی موسی(ع) در طرف صبح، ناشی از راه پیمایی طولانی در شب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 71 - 1،2،3

1- موسی ( ع ) با پذیرش شروط خضر ، همراه او حرکت کرد .

فانطلقا حتّی إذا رکبا فی السفینه

<انطلاق> به معنای <روانه شدن و حرکت کردن> است. <فاء> در <فانطلقا> دلالت دارد که موسی(ع) شرایط خضر را پذیرفت و خضر(ع) به همراهی وی رخصت داد.

2- موسی و خضر ( ع ) در نخستین مراحل همراهی ، سوار کشتی شدند .

فانطلقا حتّی إذا رکبا فی السفینه

ص: 277

3- همسفر موسی ( ع ) ( یوشع ) با آغاز سفر موسی و خضر ( ع ) ، از آنان جدا شد . *

فانطلقا حتّی إذا رکبا فی السفینه

در این آیه، نامی از همسفر قبلی موسی (یوشع) مطرح نیست. ممکن است گفته شود، او در ادامه سفر، حضور نداشته و رخصتی برای او صادر نگردیده بود. توجه به ضمایر تثنیه (<فانطلقا>، <رکبا>) گواهی روشن بر این نکته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 74 - 1

1- خضر ( ع ) عذرخواهی موسی ( ع ) را پذیرفت و اجازه ادامه همراهی را به او داد .

فانطلقا

98- مسافرت موسی(ع) با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 77 - 2

2- موسی و خضر ( ع ) در مسیر حرکت و سفر خویش ، به یک آبادی رسیدند و با اهل آن ملاقات کردند .

فانطلقا حتّی إذا أتیا أهل قریه

در این که چه شهری در مسیر موسی و خضر(ع) قرار داشته، احتمالات گوناگونی ارائه شده است. از جمله آن ها شهر <ناصره> است که در ساحل دریا قرار داشته است این وجه را مجمع البیان از امام صادق (ع) روایت کرده است.

99- مسافرت موسی(ع) به مجمع البحرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 60 - 1

1- موسی ( ع ) برای یافتن خضر ، با عزمی راسخ و جدّی ، سفر خود را به مجمع البحرین آغاز کرد .

لاأبرح حتّی أبلغ مجمع البحرین

<لاأبرح> صیغه متکلم از <برح> و به معنای <دست برنمی دارم> و تأکید بر پشتکار در انجام دادن کار است.

100- مسافرت مؤمنان به مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 2

2 - سفر پیامبر ( ص ) و مؤمنان به سوی مکه قبل از حدیبیه ، بدون همراهی خانواده هایشان *

ص: 278

بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم

تعبیر <إلی أهلیهم>، این احتمال را تقویت می کند که خانواده سپاه اسلام در مدینه باقی مانده و در سفر همراهشان نبوده اند.

101- مسافرت همسر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 7 - 4

4 - همراهی خانواده موسی ( همسر و فرزندانش ) با وی در سفر از < مدین >

إذ قال موسی لأهله . .. لعلّکم تصطلون

تعبیر <سئاتیکم> و <لعلّکم تصطلون> (با ضمایر جمع) نشان می دهد که همراهیان موسی بیش از یک نفر بوده اند و تعبیر <أهل> بیانگر آن است که همه آنان از نزدیکان (همسر و فرزندان) او بوده اند.

102- مسافرت یوشع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 61 - 6

6- < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : . . . أرسل ( أی موسی ) إلی یوشع إنّی قد ابتلیت فاصنع لنا زاداً وانطلق بنا ، و اشتری حوتاً . . .ثمّ شواه ثمّ حمله فی مکتل . . . فقطرت قطره من السماء فی المکتل فاضطرب الحوت ثمّ جعل یَثِبُ من المکتل إلی البحر قال : و هو قوله : < واتّخذ سبیله فی البحر سرباً > ;

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: . .. موسی به یوشع پیام فرستاد: <من، در معرض آزمایش قرار گرفتم. برای ما توشه راه فراهم ساز و به همراه ما بیا!>. یوشع، یک ماهی خرید ... و آن را بریان کرد و در زنبیل نهاد... سپس قطره آبی از آسمان در زنبیل چکید و ماهی به جنب وجوش آمد و از زنبیل به دریا پرید و این سخن خدا است که فرمود: واتّخذ سبیله فی البحر سرباً>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 62 - 1،3

1- موسی ( ع ) و همسفرش ، پس از توقف در مجمع البحرین ، در جستوجوی خضر ( ع ) ، مجدداً به حرکت خویش ادامه داده و آن جا را پشت سر گذاشتند .

فلمّا بلغا مجمع بینهما . .. فلمّا جاوزا

موسی(ع) در سخن خود با یوشع، مجمع البحرین را هدف و مقصد نهایی خود اعلام کرد، ولی هنگام رسیدن به آن جا، از آن نیز گذشت. این حرکت و نیز گفتاری که در آیات بعد از موسی(ع) نقل شده است، نشانه آن است که آن دو نمی دانستند به محلِّ مورد نظر موسی(ع) رسیده اند.

3- موسی و یوشع ، در شبانگاه و صبح دم - پس از عبور از مجمع البحرین - برای یافتن خضر ( ع ) راه درازی پیمودند . *

ءاتنا غداءنا

ص: 279

بدان احتمال که احساس خستگی و گرسنگی موسی(ع) در طرف صبح، ناشی از راه پیمایی طولانی در شب باشد.

103- مشکلات مسافرت موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 7 - 5

5 - گرفتاری موسی ( ع ) و خانواده اش در سردی هوا ، تاریکی شب و گم کردن راه در مسیر سفر

إذ قال موسی لأهله . .. سئاتیکم منها بخبر... لعلّکم تصطلون

104- نزدیکی منزلگاههای مسافرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 19 - 3

3 - سباییان ، نعمت امنیت راه ها و نزدیکی منزل گاه های سفر را کفران نموده و به خویش ستم روا داشتند .

فقالوا ربّنا ب-عد بین أسفارنا و ظلموا أنفسهم

105- نگرانی متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 17 - 3

3 - افراد مریض و ناتوان از شرکت در سفر حدیبیه ، نگران از عدم حضور خود و همراهی نکردن مسلمانان در آن سفر *

لیس علی الأعمی حرج و لا علی الأعرج حرج و لا علی المریض حرج

توبیخ شدید متخلّفان از سفر حدیبیه در آیات گذشته و استثنای معذوران در این آیه; بیانگر آن است که مؤمنان معذور، نگران آن بوده اند که مشمول توبیخ خداوندباشند. خداوند در این آیه، به رفع این نگرانی آنان پرداخته است.

106- یعقوب(ع) و مسافرت بنیامین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 61 - 2

2- یعقوب ( ع ) ، همواره از مسافرت کردن بنیامین به همراه برادرانش ، جلوگیری می کرد .

قالوا سنرود عنه أباه

ص: 280

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 63 - 8

8- احساس خطر برای بنیامین ، دلیل یعقوب ( ع ) بر عدم موافقتش با مسافرت وی

جلوگیری می کرد. جمله <إنا له لحافظون> می رساند که از دلایل این امر ، احساس خطر ب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 64 - 1

1- یعقوب ( ع ) پیشنهاد فرزندانش را نپذیرفت و با روانه ساختن بنیامین به سفر مصر مخالفت کرد .

قال هل ءامنکم علیه إلاّ کما أمنتکم علی أخیه من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 66 - 1،2

1- یعقوب ( ع ) سرانجام با مسافرت بنیامین به مصر همراه دیگر فرزندانش ، موافقت نمود .

قال لن أُرسله معکم حتی تؤتون موثقًا

2- یعقوب ( ع ) روانه ساختن بنیامین به سفر مصر را ، منوط به آن دانست که فرزندانش وثیقه ای الهی بسپارند ( با خدا پیمان ببندند و به نام او سوگند یاد کنند ) .

لن أُرسله معکم حتی تؤتون موثقًا من الله

<موثق> به معنای عهد و پیمان است که به دلیل <لام> قسم در <لتأتنّنی> عهد و پیمانی است همراه با سوگند. <من الله> بیانگر این است که باید سوگند به نام خدا و پیمان و عهد با او باشد. آوردن سوگند و پیمان (حتی تؤتون موثقًا) ; یعنی، سوگند یاد کردن و پیمان بستن.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 67 - 6

6- یعقوب ( ع ) حادثه ای ناگوار را برای بنیامین در سفرش به مصر احساس کرده بود .

لاتدخلوا من باب وحد . .. ما أُغنی عنکم من الله من شیء

از اینکه یعقوب(ع) نه در سفر اول و نه در سفر سوم فرزندان خویش (اذهبوا فتحسسوا من یوسف و أخیه در آیه 87) - که بنیامین همراه آنان نبود - نگرانی خاصی را ابراز نکرد و سفارش ویژه ای نداشت، معلوم می شود در این سفر، خطری را برای بنیامین احساس کرده بود.

107- یوسف(ع) و مسافرت بنیامین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 62 - 7،8،9

7- یوسف ( ع ) علی رغم ترغیب و تهدید برادران و نیز آماده سازی همه زمینه های مراجعت آنان ، اطمینان به بازگشت آنان

ص: 281

نداشت و عدم موافقت یعقوب را با سفر بنیامین محتمل می دانست .

لعلهم یرجعون

8- یوسف ( ع ) به آمدن برادرش بنیامین به مصر علاقه ای وافر داشت و بدان امید بسته بود .

اجعلوا بض-عتهم فی رحالهم . .. لعلهم یرجعون

9- طرح و نقشه یوسف ( ع ) برای مسافرت بنیامین از کنعان به مصر

فإن لم تأتونی به فلاکیل لکم . .. اجعلوا بض-عتهم فی رحالهم ... لعلهم یرجعون

ص: 282

9- مساکین

1- آثار انفاق به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 22 - 7

7 - وفای به نذر ، خوف از قیامت و دستگیری خالصانه از بینوایان ، یتیمان و اسیران ، موجب بهره مندی از پاداش های بهشتی و مورد ستایش و قدردانی خداوند

یوفون بالنذر و یخافون یومًا . .. إنّ ه-ذا کان لکم جزاء و کان سعیکم مشکورًا

2- آثار بی اعتنایی به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 26 - 3

3 - کسانی که یتیمان را گرامی نداشته و بر تغذیه مساکین توصیه نمی کنند و به ناحق ارث دیگران را تصرف کرده و به مال دنیا دل بسته اند ، در قیامت به سخت ترین شکل به بند کشیده خواهند شد .

لاتکرمون . .. لاتح-ضّون ... تأکلون ... تحبّون ... و لایوثق وثاقه أحد

ممکن است ضمیر <وثاقه> به <الإنسان> برگردد. در این صورت <وثاق> به مفعول خود اضافه شده است.

3- آثار ترک اطعام به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 44 - 1،2

ص: 283

1 - اطعام نکردن به مساکین و بینوایان ، از عوامل دوزخی شدن

ما سلککم فی سقر . .. و لم نک نطعم المسکین

2 - اطعام نکردن به مساکین و گرسنه ر ها کردن آنان در جامعه ، جرمی بزرگ و نابخشودنی است .

عن المجرمین . .. و لم نک نطعم المسکین

4- آثار ترک اطعام مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 48 - 1

1 - ترک فریضه نماز ، اطعام مساکین ، گذراندن عمر به بطالت و تکذیب روز جزا ، از عوامل محرومیت انسان از شفاعت در قیامت

قالوا لم نک من المصلّین . .. و کنّا نکذّب بیوم الدین ... فما تنفعهم شفاعه الش-فع

5- آثار ترک انفاق به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 30 - 3

3 - بخلورزی و نپرداختن سهم بینوایان از اموال خویش ، در پی دارنده سرنوشتی ملامت آور

فأقبل بعضهم علی بعض یتل-ومون

6- آثار محروم ساختن مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 29 - 4،5

4 - اعتراف باغداران یمنی ، به ستمکار بودن خویش بر اثر بخل ورزی و محروم ساختن بینوایان

إنّا کنّا ظ-لمین

5 - نپرداختن سهم بینوایان از امولال خود ، ظلم به خویشتن است .

إنّا کنّا ظ-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 31 - 3

3 - بخلورزی و محروم ساختن بینوایان از اموال خویش ، طغیان و تجاوز از حدود الهی است .

أن لایدخلنّها الیوم علیکم مسکین . .. إنّا کنّا ط-غین

ص: 284

7- احترام مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 30 - 5

5 - اندیشه صحیح نسبت به فقر و غنا ، برخورد شایسته با یتیمان و مسکینان ، قطع حرام خواری و دل نبستن به ثروت ، زمینه ساز ورود به بهشت برین

فأمّا الإنس-ن إذا ما ابتل-یه . .. و ادخلی جنّتی

8- احسان به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 83 - 3،13،17

3 - احسان به پدر و مادر ، خویشان ، یتیمان و درماندگان ، از جمله پیمان های خداوند با بنی اسرائیل

و إذ أخذنا میثق بنی إسرءیل لاتعبدون إلا اللّه و بالولدین إحساناً و ذی القربی و ا

<إحساناً> مفعول مطلق برای فعل محذوف <تحسنون> یا <احسنوا> می باشد. کلمات <ذی القربی و ...> عطف بر <الوالدین> است.

13 - نیکی کردن به پدر ، مادر ، یتیمان و مساکین از وظایف ضروری اهل ایمان است .

و بالولدین إحساناً و ذی القربی و الیتمی و المسکین

فرمانهای موجود در آیه، هر چند که به عنوان میثاقهای خدا با بنی اسرائیل مطرح شده است، ولی بیان آن در قرآن نشانه این است که: عمل کردن به آن فرمانها وظیفه همگان خصوصاً اهل ایمان است.

17 - یکتا پرستی و احسان به والدین ، خویشان ، یتیمان و درماندگان ، از مصادیق اعمال شایسته است .

و عملوا الصلحت . .. لاتعبدون إلا اللّه و بالولدین إحساناً ... و المسکین

آیه مورد بحث در حقیقت تفسیری برای آیه پیشین و بیان مصادیقی از <الصالحات> می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 18 - 8

8 - راه رسیدن به عزّت و شرافت در پیشگاه خداوند ، احسان به مسکینان و تشویق دیگران به آن است ; نه افزایش ثروت و رفاه .

ربّی أکرمن . .. کلاّ بل ... و لاتح-ضّون علی طعام المسکین

ص: 285

9- ادای حقوق مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 26 - 2،6

2- پیامبر ( ص ) موظف به ادای حقوق خویشاوندان ، مساکین و در راه ماندگان با رعایت اعتدال و اجتناب از تبذیر

و ءات ذاالقربی حقّه و المسکین و ابن السبیل و لاتبذّر تبذیرًا

برداشت فوق، مبتنی بر این است که مخاطب در آیه پیامبر(ص) باشد، هر چند دیگران را نیز شامل می شود.

6- پرداخت حق مساکین و در راه ماندگان ، امری لازم و واجب است .

و ءات . .. و المسکین و ابن السبیل

10- ارزش اطعام به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 13

13 - ارزش والاتر قربانی بر اطعام مساکین ، و اطعام مساکین بر روزه ، در کفاره صید .

فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او کفره طعام مسکین او عدل ذلک صیاماً

برداشت فوق از تقدیم ذکری قربانی بر اطعام و تقدیم اطعام بر روزه استفاده شده است.

11- استثناء سهم مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 18 - 1

1 - سوگند صاحبان باغ یمنی ، مبنی بر جدا نکردن سهم مستمندان و نیازمندان از میوه های چیده شده

إذ أقسموا لیصرمنّها مصبحین . و لایستثنون

<استثنا> به معنای خارج کردن است و <لایستثنون> عطف بر <لیصرمنّ> می باشد.

12- اطعام به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 184 - 13

13 - فدیه و کفاره هر روزه ماه رمضان برای کسانی که به خاطر مشقت روزه نمی گیرند ، یک وعده غذاست که باید به مسکین پرداخت کنند .

و علی الذین یطیقونه فدیه طعام مسکین

ص: 286

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 89 - 7،8،29،32

7 - تغذیه ده مسکین و یا تهیه پوشاک برای آنان و یا آزاد کردن یک برده کفاره شکستن سوگند

فکفّرته اطعام عشره مسکین . .. اهلیکم او کسوتهم او تحریر رقبه

8 - شکننده قسم ، مخیّر در برگزیدن هر یک از انواع سه گانه کفاره قسم ( تغذیه مساکین ، تهیه پوشاک برای آنان و آزاد کردن برده )

فکفّرته اطعام عشره مسکین . .. او کسوتهم او تحریر رقبه

تفریع جمله <فمن لم یجد> بر جملات پیشین تصریح به این دارد که مکلف در انتخاب هر یک از موارد سه گانه مخیّر است چنانچه فرموده بود <او صیام ثلثه ایام> احتمال لزوم مراعات ترتیب بین آن موارد وجود داشت.

29 - اطعام ده مسکین ، هر نفر به مقدار یک مُدّ ( ده سیر ) ، کفاره شکستن قسم

فکفّرته اطعام عشره مسکین من اوسط ما تطعمون اهلیکم

امام صادق(ع) در توضیح <اوسط ما تطعمون> در آیه فوق فرمود: هو کما یکون انه یکون فی البیت من یأکل اکثر من المد و منهم من یأکل اقل من المد فبین ذلک . .. .

_______________________________

کافی، ج 7، ص 453، ح 7; نورالثقلین، ج 1، ص 667، ح 333.

32 - یک نوبت غذای سیر یا یک تن پوش ، حداقل کفاره قسم که به هر یک از ده مسکین داده می شود .

فکفّرته اطعام عشره مسکین من اوسط ما تطعمون اهلیکم او کسوتهم

امام باقر(ع) در توضیح معنی <اوسط> در آیه فوق فرمود: . .. تشبعهم به مره واحده. قلت: کسوتهم؟ قال: ثوب واحد.

_______________________________

کافی، ج 7، ص 454، ح 14; نورالثقلین، ج 1، ص 667، ح 334.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 10،11

10 - قربانی ، اطعام مساکین و روزه ، کفارات تخییری در کشتن صید در حرم و نیز در حال احرام

فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او کفره طعام مسکین او عدل ذلک صیاماً

مؤید برداشت فوق فرمایش منقول از امام صادق(ع) است که فرمود: . .. و کل شیء من القرآن <او> فصاحبه بالخیار ما یشاء ... دو روایت مدرک برداشت شماره 10 و 27 با هم معارض و حل تعارض بین آن دو موکول به اجتهاد است.

_______________________________

کافی، ج 4، ص 358، ح 2; نورالثقلین، ج 1، ص 504، ح 14.

11 - تهیه غذا برای مساکین ، بایستی در حد قیمت شکار صید شده باشد

او کفره طعام مسکین

برداشت فوق بر این اساس است که <کفّره> خبر برای مبتدای محذوف (هی) باشد بر این مبنا جمله <هی کفاره> عطف بر محل <من النعم> می شود و در حقیقت وصف و توضیحی دیگر است برای <جزاء مثل ما قتل> یعنی بر عهده شکار کننده سزایی است همسان با شکار، که باید به عنوان کفاره و بصورت طعام به مساکین داده شود.

ص: 287

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 8 - 1،2،7

1 - اطعام ایثارگرانه به نیازمندان ، یتیمان و اسیران ، از ویژگی های ابرار

إنّ الأبرار . .. و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینًا و یتیمًا و أسیرًا

<علی حبّه> حال برای فاعل <یطعمون> است و ضمیر آن به <طعام> بازمی گردد. مقصود از دوست داشتن غذا (علی حبّه)، نیاز داشتن به آن است; چون انسان در وقت نیاز به چیزی، دوست دارد که به آن دست یابد تا با آن رفع نیاز کند. از این رو اطعام ابرار، نوعی ایثار از سوی آنان است.

2 - رفع نیاز های غذایی مستمندان ، یتیمان و اسیران در حد ایثار ، سیره و برنامه ابرار در زندگی است .

و یطعمون الطعام . .. أسیرًا

آمدن فعل <یطعمون> به صیغه مضارع، بر استمرار دلالت دارد; یعنی، کار اطعام، عملی است مستمر و از برنامه های زندگی ابرار محسوب می شود.

7 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : کان عند فاطمه ( علیهاالسلام ) شعیرٌ فجعلوه عصیدهً فلمّا انضجوها و وضعوها بین أیدیهم جاء مسکین . . . فقام علی ( ع ) فأعطاه ثلثَ ها فما لَبِثَ أن جاء یتیم . . . فأعطاه ثلثها الثانی . . . فلمّا لبث أن جاء أسیر . . . فأعطاه الثلث الباقی و ما ذاقوها فأنزل اللّه فیهم ه-ذه الآیه إلی قوله < و کان سعیکم مشکوراً > ;

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: نزد فاطمه(س) مقداری جو بود که آن را حلوا کردند. پس از این که آن را پختند و برای خوردن آوردند، مسکینی آمد ... حضرت علی(ع) برخاست و ثلث آن را به او داد. زمانی نگذشت که یتیمی آمد ... حضرت ثلث دیگرش را به او داد ... زمانی نگذشت که اسیری آمد ... و ثلث باقی مانده را به او عطا فرمود و خود هیچ از آن حلوا نچشیدند. پس خداوند درباره آنان آیه <و یطعمون الطعام...> تا آیه <کان سعیکم مشکوراً> را نازل کرد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 9 - 1

1 - اطعام و انفاق ابرار به مستمندان ، یتیمان و اسیران ، کاملاً خالصانه و تنها برای جلب رضای خداوند است .

و یطعمون . .. و أسیرًا . إنّما نطعمکم لوجه اللّه

13- اطعام مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ماعون - 107 - 3 - 4

4 - مسکین ، دارای سهم غذا در اموال مردم *

طعام المسکین

اضافه <طعام> به <مسکین>، نشانگر استحقاق است، زیرا دلالت می کند که آن غذا، طعام خود مسکین است.

ص: 288

14- امتحان با مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 18 - 10

10 - ثروتمندان ، در انجام دادن وظیفه رسیدگی به یتیمان و مسکینان ، همواره مورد آزمایش الهی اند .

ابتلیه ربّه فأکرمه و نعّمه . .. الیتیم ... طعام المسکین

15- انفاق به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 38 - 1،2

1 - پیامبر ( ص ) مأمور انفاق به خویشان خود و مساکین و در راه ماندگان بود .

فأَت ذا القربی حقّه و المسکین و ابن السبیل

2 - انفاق بر خویشاوندان و مساکین و در راه ماندگان ، لازم است .

فأَت ذا القربی حقّه و المسکین و ابن السبیل

مخاطب آیه، اگر چه پیامبر(ص) است، اما پیروان آن حضرت، به تبع او، مشمول حکم آیه هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 31 - 4

4 - انفاق به بینوایان و بهره مند کردن آنان از اموال خویش ، از قوانین و حدود الهی است .

لایدخلنّها الیوم علیکم مسکین . .. إنّا کنّا ط-غین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 8 - 1

1 - اطعام ایثارگرانه به نیازمندان ، یتیمان و اسیران ، از ویژگی های ابرار

إنّ الأبرار . .. و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینًا و یتیمًا و أسیرًا

<علی حبّه> حال برای فاعل <یطعمون> است و ضمیر آن به <طعام> بازمی گردد. مقصود از دوست داشتن غذا (علی حبّه)، نیاز داشتن به آن است; چون انسان در وقت نیاز به چیزی، دوست دارد که به آن دست یابد تا با آن رفع نیاز کند. از این رو اطعام ابرار، نوعی ایثار از سوی آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 11 - 5

5 - وفای به نذر ، ایثار و انفاق خالصانه به نیازمندان و بیم از روز قیامت ، موجب مصونیت از سختی های قیامت و شادمانی در آخرت است .

یوفون بالنذر و یخافون یومًا . .. إنّما نطعمکم لوجه اللّه ... فوقیهم اللّه ... و

ص: 289

برداشت یاد شده، مبتنی بر این احتمال است که آیه شریفه ناظر به مجموع آیات مربوط به ابرار و ویژگی های آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 196 - 29

29 - کفاره تراشیدن سر قبل از قربانی ، سه روز روزه و یا صدقه به شش مسکین و یا قربانی کردن یک گوسفند است .

فمن کان منکم مریضاً . .. او صدقه او نسک

امام صادق (ع): . .. و جعل الصیام ثلاثه ایام و الصدقه علی ستّه مساکین لکل مسکین مدّین و النّسک شاه ...

_______________________________

کافی، ج 4، ص 358، ح 2 ; نورالثقلین، ج 1، ص 187، ح 664 و 666.

16- اولویت اطعام مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 34 - 7

7 - رسیدگی به امور تغذیه گرسنگان و بینوایان ، برخوردار از اولویت نخستین در مقایسه با دیگر تکالیف حمایتی از آنان

و لایحضّ علی طعام المسکین

برداشت یاد شده، از اختصاص به ذکر یافتن مسأله تغذیه گرسنگان و بینوایان - از میان مجموعه نیازمندی های این قشر - به دست می آید.

17- اهمیت اطعام مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ماعون - 107 - 3 - 3

3 - تأمین غذای نیازمندان و ترویج فرهنگ یاری رسانی به تهی دستان ، تکلیفی الهی است .

و لایحضّ علی طعام المسکین

<مسکین>، کسی است که چیزی ندارد; یا آنچه دارد، برای او کافی نیست و یا کسی است که فقر، او را ساکن و کم تحرک ساخته است. (قاموس)

18- اهمیت تأمین مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 14 - 6

6 - < عن الرضا ( ع ) : . . . علم اللّه عزّوجلّ أنّ کلّ أحد لایقدر علی فکّ رقبه فجعل إطعام الیتیم و المسکین مثل ذلک ;

ص: 290

از امام رضا(ع) روایت شده که فرمود: . .. خدای عزّوجلّ می دانست که تمامی افراد، توانایی آزاد کردن بنده را ندارند. پس غذا دادن به یتیم و مسکین را همسان آزاد کردن بنده قرار داد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 16 - 1

1 - تأمین مواد غذایی برای تهی دستان و پابرهنگان ، به ویژه در دوران خشکسالی ، خواسته خداوند از ثروتمندان

یقول أهلکت مالاً لبدًا . .. أو إطعام فی یوم ... أو مسکینًا ذا متربه

<متربه> به معنای زمین گیر و نیازمند بودن است (صحاح). این کلمه مصدر <تَرِبَ> است; یعنی، دارای خاک فراوان شد، خاک به دست او رسید، به خاک چسبید، زیان دید و فقیر شد (قاموس). <ذا متربه> کنایه از شدّت فقر است، به حدی که نه فرش و پوشاکی دارد که او را از خاک جدا سازد و نه در خانه او جز خاک، آذوقه ای فراهم می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 17 - 3

3 - ایمان آوردن و تشویق یکدیگر به صبر و ترحّم ، برتر از اقدام به آزادسازی بردگان و تغذیه یتیمان و مساکین است .

ثمّ کان من الذین

حرف <ثمّ> برای تراخی رتبی است و دلالت دارد که آنچه بعد از آن آمده، در مرتبه ای والاتر از کارهای قبل است.

19- اهمیت حمایت از مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 8 - 4

4 - حمایت ویژه اسلام از مستمندان ، یتیمان و اسیران

و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینًا و یتیمًا و أسیرًا

از اختصاص به ذکر یافتن سه گروه یاد شده در بیان ویژگی ها و ایثارگری های ابرار، مطلب یاد شده به دست می آید.

20- برخو رد با مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 8 - 2

2 - لزوم برخورد نیک با خویشاوندان ، یتیمان و مساکین به هنگام بهره مند ساختن آنان از میراث

و اذا حضر القسمه . .. فارزقوهم منه و قولوا لهم قولاً معروفاً

ص: 291

21- بنی اسرائیل و مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 83 - 22

22 - بنی اسرائیل ، جز اندکی از آنان به پرستش غیر خدا گرویدند و حقوق والدین ، خویشان ، یتیمان و مساکین را ضایع ساختند .

لاتعبدون إلا اللّه و بالولدین احساناً . .. ثم تولیتم إلا قلیلا منکم

22- بی اعتنایی به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 18 - 1،5

1 - بی توجهی به مستمندان و ترغیب نکردن یکدیگر به تأمین غذای آنان ، فرهنگی حاکم بر عصر بعثت

و لاتح-ضّون علی طعام المسکین

<تحاضّ> (مصدر <تحاضّون>)، به معنای ترغیب کردن یکدیگر است (قاموس). گفتنی است که از عبارت <طعام المسکین>، <بذل طعام المسکین> اراده شده است. البته <طعام> می تواند به معنای <اطعام> باشد - مانند <عطاء> به معنای <اعطاء> ولی تقدیر بهتر است. (البحرالمحیط)

5 - پندار مرفّهان به گرامی بودن نزد خداوند ، با وجود بی توجهی آنان به مساکین ، پنداری بی پایه و نادرست است .

ربّی أکرمن . کلاّ ... و لاتح-ضّون علی طعام المسکین

23- پاداش اطعام به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 184 - 16

16 - روزه گرفتن و فدیه دادن به مسکین ، چنانچه با میل و رغبت باشد ، ثوابی افزونتر دارد .

کتب علیکم الصیام . .. و علی الذین یطیقونه فدیه ... فمن تطوع خیراً فهو خیر له

مصداق مورد نظر برای <خیراً> به دلیل فرازهای قبل، روزه گرفتن و در صورت مشقت بار بودن روزه، فدیه دادن است.

24- پوشاک مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 89 - 8

8 - شکننده قسم ، مخیّر در برگزیدن هر یک از انواع سه گانه کفاره قسم ( تغذیه مساکین ، تهیه پوشاک برای آنان و آزاد کردن

ص: 292

برده )

فکفّرته اطعام عشره مسکین . .. او کسوتهم او تحریر رقبه

تفریع جمله <فمن لم یجد> بر جملات پیشین تصریح به این دارد که مکلف در انتخاب هر یک از موارد سه گانه مخیّر است چنانچه فرموده بود <او صیام ثلثه ایام> احتمال لزوم مراعات ترتیب بین آن موارد وجود داشت.

25- تأمین مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 177 - 10،20

10 - ضرورت دستگیری از یتیمان ، درماندگان ، در راه ماندگان و فقیرانی که تقاضای کمک دارند .

و ءاتی المال علی حبه . .. الیتمی و المسکین و ابن السبیل و السائلین

20 - پرداخت مال برای رفع نیازمندی خویشان ، یتیمان ، مساکین ، در راه ماندگان و فقیران مشخصه نیکوکاران است .

و لکن البر من . .. و ءاتی المال علی حبه ذوی القربی و السائلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 8 - 2

2 - لزوم برخورد نیک با خویشاوندان ، یتیمان و مساکین به هنگام بهره مند ساختن آنان از میراث

و اذا حضر القسمه . .. فارزقوهم منه و قولوا لهم قولاً معروفاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 41 - 6،7

6 - یتیمان ، مساکین و در راه ماندگان ، باید از خمس غنایم و دیگر درآمد ها بهره مند شوند .

و الیتمی و المسکین و ابن السبیل

7 - یتیمان ، مساکین و در راه ماندگان در صورتی می توانند از خمس استفاده کنند که از وابستگان پیامبر ( ص ) باشند . *

و الیتمی و المسکین و ابن السبیل

برداشت فوق مبتنی بر این است که <ال> در <الیتامی> و . .. جانشین مضاف إلیه باشد ; یعنی یتامی الرسول و ... .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 60 - 1

1 - لزوم پرداخت صدقات و زکات به نیازمندان ( فقرا ) ، تهیدستان ( مساکین ) و کارگزاران امور صدقات

إنما الصدقت للفقراء و المسکین و العملین علیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 27 - 4

ص: 293

4 - آزمون دانستن فقر و غنا ، گرامی داشت یتیمان ، سیر کردن گرسنگان ، تصرف نکردن ارث دیگران و پرهیز از مال دوستی ، زمینه ساز اعتماد به رهایی از صحنه های وحشت بار قیامت

فأمّا الإنس-ن إذا ما ابتلیه . .. ی-أیّتها النّفس المطمئنّه

<نفس مطمئن> - به قرینه آیات پیشین - انسانی است که از اوصاف ذکر شده در آن آیات، مبرّا باشد.

26- تأمین معاش مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 34 - 5

5 - تأمین نیاز های غذایی گرسنگان و بینوایان و ترغیب کردن دیگران به آن ، تکلیفی است همگانی .

و لایحضّ علی طعام المسکین

27- تبلیغ امداد به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ماعون - 107 - 3 - 3

3 - تأمین غذای نیازمندان و ترویج فرهنگ یاری رسانی به تهی دستان ، تکلیفی الهی است .

و لایحضّ علی طعام المسکین

<مسکین>، کسی است که چیزی ندارد; یا آنچه دارد، برای او کافی نیست و یا کسی است که فقر، او را ساکن و کم تحرک ساخته است. (قاموس)

28- ترک استثناء سهم مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 24 - 2

2 - تصمیم قاطع باغداران یمنی ، بر محروم ساختن بینوایان از محصولات باغ

أن لایدخلنّها الیوم علیکم مسکین

29- ترک اطعام مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 47 - 1

ص: 294

1 - دوزخیان ، در سراسر عمرشان ، هرگز به تکلیف نماز و اطعام مساکین نپرداخته اند و عمر خود را به بطالت و تکذیب روز جزا گذرانده اند .

قالوا لم نک من المصلّین . .. و کنّا نکذّب بیوم الدین . حتّی أتینا الیقین

مقصود از<یقین> مرگ است که حقیقتی یقینی و تردیدناپذیر برای تمامی انسان ها است. آمدن فعل های <لم نک>، <نخوض> و <نکذّب> - به صورت فعل مضارع - اشعار دارد که این اعمال از سوی دوزخیان، امری مستمر و مکرر بوده است.

30- ترک انفاق به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 22 - 1

1 - خداوند ، توانگران صدراسلام را از سوگند بر ترک انفاق به خویشاوندان ، بینوایان و مهاجران به صرف گناه گذشته آنان ، بر حذر داشت .

ولایأتل أُوْلوا الفضل منکم و السعه أن یؤتوا أُوْلی القربی و المس-کین و المه-جرین

<إیتلاء> (مصدر <یأتلی>) می تواند مشتق از <الو> به معنای <تقصیر و منع> باشد. هم چنین می تواند از <الیّه> به معنای <حلف> و سوگند خوردن باشد. در صورتی که به معنای <حلف> باشد، <یؤتوا> منفی به <لا> ی محذوف است; یعنی، <لایحلفوا أن لایؤتوا...> درباره شأن نزول آیه شریفه دو نظر وجود دارد: 1- آیه درباره کسانی نازل شد که پس از ماجرای <افک>، سوگند یاد کردند که از انفاق به گروهی که در این ماجرا دست داشتند خودداری کنند. 2- در خصوص ابوبکر نازل شد که او پس از ماجرای <افک>، از انفاق به <مسطح بن اثاثه> - که پسرخاله یا پسر خواهر وی بود - امتناع ورزید.

31- ترک تشویق به اطعام مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 34 - 1،2

1 - ترغیب نکردن دیگران به تغذیه بینوایان و گرسنگان ، از علّت های عذاب شدن کافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال )

و لایحضّ علی طعام المسکین

2 - ترغیب نکردن به تغذیه بینوایان و گرسنگان ، از موجبات عذاب الهی در قیامت

و لایحضّ علی طعام المسکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 35 - 2

2 - ایمان نیاوردن و ترغیب نکردن دیگران به تغذیه گرسنگان و بینوایان ، سبب محرومیت از حمایت نزدیکان و دوستان صمیمی در قیامت

إنّه کان لایؤمن . .. فلیس له الیوم ه-هنا حمیم

ص: 295

32- تشویق به احسان مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 18 - 8

8 - راه رسیدن به عزّت و شرافت در پیشگاه خداوند ، احسان به مسکینان و تشویق دیگران به آن است ; نه افزایش ثروت و رفاه .

ربّی أکرمن . .. کلاّ بل ... و لاتح-ضّون علی طعام المسکین

33- تشویق به تأمین مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 34 - 5

5 - تأمین نیاز های غذایی گرسنگان و بینوایان و ترغیب کردن دیگران به آن ، تکلیفی است همگانی .

و لایحضّ علی طعام المسکین

34- تشویق به رعایت حقوق مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 28 - 3

3 - ترغیب و برانگیخته شدن باغداران یمنی ، از سوی برادر عاقل و معتدل خویش ، بر رعایت حقوق مستمندان و پرهیز از محروم ساختن آنان از محصولات باغ

أن لایدخلنّها الیوم علیکم مسکین . .. قال أوسطهم ألم أقل لکم لولا تسبّحون

35- تضییع حقوق مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 83 - 22

22 - بنی اسرائیل ، جز اندکی از آنان به پرستش غیر خدا گرویدند و حقوق والدین ، خویشان ، یتیمان و مساکین را ضایع ساختند .

لاتعبدون إلا اللّه و بالولدین احساناً . .. ثم تولیتم إلا قلیلا منکم

ص: 296

36- توصیه به تأمین مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 14 - 1

1 - تغذیه مردم ، در روزگار گرفتاری آنان به گرسنگی رنج آور ، خواسته خداوند از ثروتمندان است .

أو إطع-م فی یوم ذی مسغبه

<سَغِبَ>; یعنی، گرسنه ماند و <مسغبه> مصدر آن است و در احتمالی دیگر این لفظ جز در گرسنگی همراه با رنج استعمال ندارد. (قاموس)

37- حسن معاشرت با مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 27 - 5

5 - آگاهی از فلسفه فقر و غنا و برخورد صحیح با یتیمان ، مسکینان و اموال مردم و دل نبستن به ثروت ، فرونشاننده اضطراب درونی و مایه اطمینان نفس انسان

فأمّا الإنس-ن إذا ما ابتلیه . .. ی-أیّتها النّفس المطمئنّه

توصیف <نفس> به <مطمئن> - در قیامت - ممکن است به اعتبار اطمینانی باشد که در دنیا، برای او حاصل شده بود.

38- حقوق مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 38 - 9

9 - مسکنت و در راه ماندن ، منشأ پیدایش حقوقی ویژه برای مساکین و در راه ماندگان است .

فأَت . .. و المسکین و ابن السبیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 34 - 8

8 - گرسنگان و بینوایان ، دارای حق تغذیه از اموال توانمندان

و لایحضّ علی طعام المسکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 18 - 2

2 - مسکین ، دارای سهم غذا در اموال مردم *

طعام المسکین

ص: 297

اضافه <طعام> به <مسکین>، بیانگر استحقاق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ماعون - 107 - 3 - 4

4 - مسکین ، دارای سهم غذا در اموال مردم *

طعام المسکین

اضافه <طعام> به <مسکین>، نشانگر استحقاق است، زیرا دلالت می کند که آن غذا، طعام خود مسکین است.

39- حمایت از مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 79 - 5

5- حمایت نهایی از محرومان و تلاش سرّی در جهت منافع آنان ، از جمله وظایف خضر ( ع ) بود .

فأردت أن أعیبها و کان وراءهم ملک یأخذ کلّ سفینه غصبًا

40- روش برخورد با مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 28 - 4

4- لزوم برخورد مناسب با خویشاوندان ، مسکینان و در راه ماندگان با بیانی نرم و دلپذیر و معذرتی شایسته ، در صورت عدم امکان ادای حق ایشان

و ءات ذاالقربی . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ... فقل لهم قولاً میسورًا

41- زمینه امداد به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 28 - 7،9

7 - خردمندی و اعتدال ، برانگیزاننده آدمی به دستگیری از مستمندان و مانع از بخل و مال دوستی است .

قال أوسطهم ألم أقل لکم لولا تسبّحون

از این که برادر عاقل و معتدل، دیگر برادرانش را به انفاق و دستگیری از مستمندان ترغیب کرد، می توان مطلب یاد شده را به دست آورد.

9 - تسبیح و یاد خدا ، برانگیزاننده آدمی به انفاق و دستگیری از مستمندان و مانع بخل و مال دوستی

ص: 298

قال أوسطهم ألم أقل لکم لولا تسبّحون

توصیه به تسبیح و یاد خداوند، درباره ادای سهم فقیران (لولا تسبّحون)، می رساند که آن دو در برانگیختن آدمی به انفاق و دوری از بخل، مؤثر است و نقش دارد.

42- زمینه بی اعتنایی به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 20 - 7

7 - غفلت از امتحان های الهی ، مایه ترک یتیم نوازی و بی اعتنایی به مسکینان و تصاحب میراث دیگران و دلبستگی به ثروت است .

ابتلیه . .. کلاّ بل لاتکرمون الیتیم . و لاتح-ضّون ... و تأکلون التراث ... و تحبّ

43- سرزنش غفلت از مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 16 - 2

2 - مدعیان دروغین انفاق ، خاک نشینان را در سال های قحطی ، گرسنه ر ها کرده ، از مصرف ثروت خود برای سیر کردن آنان دریغ میورزند .

یقول أهلکت مالاً . .. فلااقتحم العقبه ... أو مسکینًا ذا متربه

44- سهم مساکین از صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 60 - 7

7 - فقرا ، مساکین ، کارگزاران امور صدقات و مؤلفه قلوبهم ، مالک سهم خویش از صدقات هستند .

إنما الصدقت للفقراء . .. و المؤلفه قلوبهم

برداشت فوق با توجه به <لام> در <للفقراء . .. > - که برای افاده ملکیت می باشد - استفاده شده است.

45- صدقه به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 60 - 1

ص: 299

1 - لزوم پرداخت صدقات و زکات به نیازمندان ( فقرا ) ، تهیدستان ( مساکین ) و کارگزاران امور صدقات

إنما الصدقت للفقراء و المسکین و العملین علیها

46- عذرخواهی از مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 28 - 4

4- لزوم برخورد مناسب با خویشاوندان ، مسکینان و در راه ماندگان با بیانی نرم و دلپذیر و معذرتی شایسته ، در صورت عدم امکان ادای حق ایشان

و ءات ذاالقربی . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ... فقل لهم قولاً میسورًا

47- عفو مساکین گناهکار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 22 - 12

12 - گذشت از لغزش های خویشاوندان ، بینوایان و مهاجرانِ راه خدا و برخورد کریمانه با آنان ، وظیفه ای الهی بر عهده توانگران

و لایأتل أُولوا الفضل منکم و السعه أن یؤتوا أُوْلی القربی . .. و لیعفوا و لیصفحو

<عفو> در لغت به معنای گذشت است و <صفح> به معنای گذشت همراه با ترک ملامت نسبت به خطا کار است (فروق اللغه). چنین گذشتی، حاکی از کرامت و بزرگواری گذشت کننده است.

48- غفلت از مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 15 - 5

5 - بی اعتنایی ثروتمندان به نیاز های خویشاوندان یتیم خود ، دور از انتظار و نکوهیده تر از بی توجّهی آنان به دیگر نیازمندان است .

یقول أهلکت مالاً لبدًا . .. یتیمًا ذا مقربه

49- فرجام اخروی معرضان از مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 19 - 1

ص: 300

1 - منکران آیات الهی که به بردگان ، یتیمان و مسکینان خدمتی نکرده و صبر و ترحّم ، را رواج ندهند ، در آخرت گرفتار فرجامی شوم و نکبت بار خواهند شد .

و الذین کفروا ب-ای-تنا هم أصح-ب المشئمه

<مشأمه> از <شُؤم>، نقطه مقابل یُمْن (صحاح) گرفته شده است. (العین)

50- فضایل اخروی حامیان مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 18 - 3

3 - گروه سمت راست در آخرت ، مجموعه ای سامان یافته از مؤمنانی که حامی بردگان و یتیمان و مسکینان بوده و مردم را به صبر و ترّحم ترغیب کرده اند .

و ما أدریک ما العقبه . .. أُول-ئک أصح-ب المیمنه

<أیْمَن> و <میمنه>، نقطه مقابل <أیْسَر> و <مَیْسَره> (سمت چپ) است (صحاح اللغه). تقابل این دسته با <أصحاب المشأمه> - با توجه به این که <مشأمه> در یک احتمال به معنای <مَیْسَره> است (صحاح) - بیانگر آن است که قرار گرفتن در سمت راست یا چپ در آخرت، نشانگر فرجام افراد است.

51- فضیلت تأمین مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 14 - 5

5 - فضیلت آزادسازی بردگان ، برتر از تغذیه گرسنگان جامعه است . *

فکّ رقبه . أو إطع-م

تقدیم <فکّ رقبه>، بیانگر برداشت یاد شده است.

52- فیء به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 7 - 5

5 - یتیمان ، بینوایان و در راه ماندگان ( ابن السبیل ) از جمله سهم بران < فیء >

ما أفاء اللّه علی رسوله . .. فللّه ... و الیت-می و المس-کین وابن السبیل

ص: 301

53- کیفر اخروی اعراض از تأمین مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 20 - 3

3 - انکار آیات الهی ، آزادنکردن بردگان و غذا ندادن به گرسنگان یتیم و مسکین و توصیه نکردن به صبر و ترحّم ، مایه گرفتاری به آتش فراگیر و گریزناپذیر

فکّ رقبه . .. و الذین کفروا ... علیهم نار مؤصده

54- لباس مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 89 - 7،30،31

7 - تغذیه ده مسکین و یا تهیه پوشاک برای آنان و یا آزاد کردن یک برده کفاره شکستن سوگند

فکفّرته اطعام عشره مسکین . .. اهلیکم او کسوتهم او تحریر رقبه

30 - لزوم رعایت تناسب کیفیت پوشاکی که در کفاره قسم داده می شود با فصل سال ( تابستان و زمستان ) و مرد یا زن بودن فقیر

فکفّرته . .. او کسوتهم

از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام در توضیح آیه فوق روایت شده: . .. و اما کسوتهم فان وافقت به التشاء فکسوته، و ان وافقت به الصیف فکسوته، لکل مسکین ازار و رداء و للمراه ما یواری ما یحرم منها ازار و خمار و درع ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 337، ح 167; تفسیر برهان، ج 1، ص 496، ح 12.

31 - بالاپوش و پایین پوش برای مرد و مقدار پوشش لازم ( پیراهن ، روسری و پایین پوش ) برای زن ، پوشاکی که در کفاره قسم داده می شود .

فکفّرته . .. او کسوتهم

از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام در توضیح آیه فوق روایت شده: . .. و اما کسوتهم ... لکل مسکین ازار و رداء و للمراه ما یواری ما یحرم منها ازار و خمار و درع ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 337، ح 167; تفسیر برهان، ج 1، ص 496، ح 12.

55- مالکیت مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 60 - 7

7 - فقرا ، مساکین ، کارگزاران امور صدقات و مؤلفه قلوبهم ، مالک سهم خویش از صدقات هستند .

إنما الصدقت للفقراء . .. و المؤلفه قلوبهم

ص: 302

برداشت فوق با توجه به <لام> در <للفقراء . .. > - که برای افاده ملکیت می باشد - استفاده شده است.

56- محافظت از اموال مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 79 - 12

12- اولیای خاص الهی ، درصدد ناکام ساختن حاکمان غاصب و حفظ حقوق محرومان بوده اند .

فأردت أن أعیبها و کان وراءهم ملک یأخذ کلّ سفینه غصبًا

57- محرومیت مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 30 - 1

1 - باغداران یمنی پس از مشاهده محرومیت خود و مستمندان از محصولات باغ ، به سرزنش همدیگر پرداختند .

فأقبل بعضهم علی بعض یتل-ومون

58- محمد(ص) و مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 28 - 1

1- پیامبر ( ص ) موظف به برخورد مناسب با خویشاوندان ، مسکینان و در راه ماندگان با بیانی نرم و دلپذیر در صورت خودداری از کمک به آنها به خاطر ناتوانی مالی

و ءات ذاالقربی حقّه . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمه من ربّک ترجوها

عبارت <ابتغاء رحمه من ربّک> (جویای رحمت پروردگارت هستی) و شواهد تاریخی حکایت از آن دارد که: خودداری پیامبر(ص) از کمک به افراد یاد شده، به دلیل ضعف مالی بوده است.

59- مراد از مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 60 - 21

21 - از امام صادق ( ع ) روایت شده که فرمود : < الفقراء هم الذین لا یسألون و علیهم مؤنات من عیالهم . . . و المساکین هم اهل الزمانه من العمیان العرجان و المجذومین و جمیع الاصناف الزمنی . . . ;

ص: 303

فقرا کسانی هستند که درخواست کمک نمی کنند با اینکه هزینه زندگی عائله بر عهده آنان است و مساکین، افراد معلول، مانند کورها و شلها و جذامیها و سایر اصناف آفت زده هستند>.

60- مراد از مسکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 8 - 9

9 - < عن النبیّ ( ص ) فی قول اللّه < مسکیناً > قال : فقیراً ، و < یتیماً > قال : لا أب له ، و < أسیراً > قال : المملوک و المسجون ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند <مسکیناً> روایت شده که فرمود: [مراد ]فقیر و تهیدست است و درباره <یتیماً> فرمود: [مقصود] کسی است که پدر ندارد و درباره <أسیراً> فرمود: مراد برده و زندانی است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 79 - 6

6- داشتن شغل و درامد ، مانع صدق < مسکین > بر محرومان نیست .

و أمّا السفینه فکانت لمسکین

با وجود آن که صاحبان کشتی، دارای مالکیّت و درامد بوده اند، ولی کلمه <مسکین> بر آنان اطلاق شده است. بنابراین، در صدق عنوان مسکین، نداشتن هیچ نوع مالکیّت و یا شغل و درامد، دخیل نیست.

61- مردم مقارن بعثت و اطعام مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 18 - 1

1 - بی توجهی به مستمندان و ترغیب نکردن یکدیگر به تأمین غذای آنان ، فرهنگی حاکم بر عصر بعثت

و لاتح-ضّون علی طعام المسکین

<تحاضّ> (مصدر <تحاضّون>)، به معنای ترغیب کردن یکدیگر است (قاموس). گفتنی است که از عبارت <طعام المسکین>، <بذل طعام المسکین> اراده شده است. البته <طعام> می تواند به معنای <اطعام> باشد - مانند <عطاء> به معنای <اعطاء> ولی تقدیر بهتر است. (البحرالمحیط)

62- مردم مقارن بعثت و مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 304

20 - فجر - 89 - 18 - 1

1 - بی توجهی به مستمندان و ترغیب نکردن یکدیگر به تأمین غذای آنان ، فرهنگی حاکم بر عصر بعثت

و لاتح-ضّون علی طعام المسکین

<تحاضّ> (مصدر <تحاضّون>)، به معنای ترغیب کردن یکدیگر است (قاموس). گفتنی است که از عبارت <طعام المسکین>، <بذل طعام المسکین> اراده شده است. البته <طعام> می تواند به معنای <اطعام> باشد - مانند <عطاء> به معنای <اعطاء> ولی تقدیر بهتر است. (البحرالمحیط)

63- مرفهان و مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 18 - 5

5 - پندار مرفّهان به گرامی بودن نزد خداوند ، با وجود بی توجهی آنان به مساکین ، پنداری بی پایه و نادرست است .

ربّی أکرمن . کلاّ ... و لاتح-ضّون علی طعام المسکین

64- مساکین و اصحاب الجنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 24 - 4

4 - حضور هر ساله بینوایان در بوستان باغداران یمنی ، به وقت برداشت جهت بهره مند شدن از محصولات آن

أن لایدخلنّها الیوم علیکم مسکین

65- مسؤولیت اطعام مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 34 - 7

7 - رسیدگی به امور تغذیه گرسنگان و بینوایان ، برخوردار از اولویت نخستین در مقایسه با دیگر تکالیف حمایتی از آنان

و لایحضّ علی طعام المسکین

برداشت یاد شده، از اختصاص به ذکر یافتن مسأله تغذیه گرسنگان و بینوایان - از میان مجموعه نیازمندی های این قشر - به دست می آید.

ص: 305

66- معرضان از مساکین در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 19 - 2

2 - سمت چپ در آخرت ، جایگاه استقرار کسانی است که به آیات الهی کفر ورزیده و از آزادسازی بردگان ، غذا دادن به یتیمان و مستمندان و توصیه یکدیگر به صبر و ترحم ، امتناع کرده اند .

فکّ رقبه . .. و الذین کفروا ب-ای-تنا هم أصح-ب المشئمه

چنانچه <مشأمه> به معنای <سمت چپ> باشد - که در <صحاح> از جمله معانی آن شمرده شده است - برداشت یاد شده استفاده می شود. کلمه <أصحاب>، بیانگر حضور طولانی <اصحاب المشأمه> در سمت چپ است به گونه ای که با آن مصاحبت داشته و از آن فاصله نمی گیرند.

67- ممانعت از ورود مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 25 - 1

1 - باغداران یمنی ، صبح هنگام به قصد مانع شدن بینوایان از ورود آنان به بوستان و محروم ساختن آنان از محصولات ، به سوی باغ شتافتند .

و غدوا علی حرد ق-درین

<حرد> به معنای قصد و منع است; یعنی، صاحبان باغ به قصد اجرای تصمیم خود مبنی بر منع بینوایان و محروم ساختن آنان از محصولات باغ، به سوی آن روان شدند.

68- ممنوعیت ترک انفاق به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 22 - 4

4 - کوتاهی در تأمین نیاز خویشاوندان ، بینوایان و مهاجران ، به خاطر لغزش های گذشته آنان ، ممنوع است .

و لایأتل أُوْلوا الفضل منکم و السعه أن یؤتوا أُوْلی القربی و المس-کین و المه-جری

69- موانع امداد به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ماعون - 107 - 3 - 7

7 - توجّه به تأثیر انکار معاد در ترک یاری مستمندان ، حتی با زبان ، مایه پرهیز از تکذیب آخرت است .

ص: 306

أرءیت الذی یکذّب بالدین . .. و لایحضّ علی طعام المسکین

70- مهربانی با مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 17 - 4

4 - ایمان به آیات الهی ، سفارش یکدیگر به استقامت در تکالیف دشوار و اظهار محبت به بردگان ، یتیمان و تنگدستان ، قدردانی از نعمت های بینایی ، گویایی و هدایت است .

ألم نجعل له عینین . و لسانًا و شفتین . و هدین-ه النجدین ... ثمّ کان من الذین ءام

<الذین آمنوا> گرچه مطلق است; ولی مصداق بارز آنها - به قرینه <و الذین کفروا بآیاتنا> در آیات بعد - مؤمنان به آیات الهی است و آیات پیشین - که بعضی از تکالیف را <عقبه> نامیده بود - قرینه بر مراد از <صبر> است و سیاق آیات نشان می دهد که مراد از <مرحمه>، ترّحم بر <رقبه>، <یتیم> و <مسکین> است. ارتباط این آیات با آیه های پیشین - که نعمت های الهی را برشمرده - گویای برداشت یاد شده است; زیرا <بینایی و بصیرت>، زمینه ساز <ایمان> و <داشتن زبان و لب>، زمینه ساز توصیه است.

71- ناظر بی اعتنایی به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 20 - 9

9 - خداوند در کمین مردم بی توجّه به یتیمان و مسکینان ، غاصب ارث دیگران و دل بسته به ثروت

إنّ ربّک لبالمرصاد . .. بل لاتکرمون الیتیم . و لاتح-ضّون ... و تأکلون ... و تحبّ

72- وجوب اطعام به مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 44 - 4

4 - سیر کردن بینوایان ، از تکالیف ویژه مالی - افزون بر زکات و . . . - در اسلام

و لم نک نطعم المسکین

خداوند نفرمود: به بینوایان دستگیری و کمک مالی کنید; بلکه فرمود: آنان را سیر نمایید. از این مطلب می توان استفاده کرد که این کار، فریضه ای جدا از زکات است; یعنی، اگر کسی زکات را پرداخت کند; ولی در جامعه گرسنه ای وجود داشته باشد، او باید باز هم انفاق کند تا گرسنگان سیر شوند.

ص: 307

ص: 308

10- مستبدان

1- روش برخورد مستبدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 54 - 6

6 - زبون ساختن انسان ها و ممانعت از رشد و تکامل اندیشه آنان ، روش جباران و حکومت های فاسد در طول تاریخ

فاستخفّ قومه فأطاعوه

2- رهبری مستبدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 4 - 6

6 - عناصر برتری طلب و خودکامه ، فاقد صلاحیت رهبری بر مردم اند .

إنّ فرعون علا فی الأرض و جعل أهلها شیعًا

نکوهش خداوند از فرعون به خاطر روحیه سلطه گری وی، بیانگر مطلب یاد شده است.

3- سرور مستبدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 23 - 7

7 - کامیابی خودکامگان و بیدادگران ، محدود به زندگی زودگذر دنیوی است .

إذا هم یبغون فی الأرض بغیر الحق . .. متع الحیوه الدنیا

ص: 309

4- عوامل تواضع مستبدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 35 - 7

7 - به تواضع نشستن حاکمان مستبد و زورمدار ، هنگام احساس خطر و اضطرار

فماذا تأمرون

مشورت خواهی از شخصی چون فرعون که می گوید <لئن اتّخذت إل-هًا غیری. ..>، نشانگر حالت اضطرار و ناگزیری او است.

5- مستبدان در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 23 - 9

9 - زیان بیدادگری و خودکامگی ، گریبانگیر خودکامگان و بیدادگران در جهان پس از مرگ

إنما بغیکم علی أنفسکم . .. ثم إلینا مرجعکم

ص: 310

11- مستضعفان

1- مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 75 - 5

5 - مردان ، زنان و کودکان مانده در ستم ، از مصادیق مستضعفان

و المستضعفین من الرّجال و النّساء و الولدان الّذین یقولون ربّنا اخرجنا من هذه ال

2- استمداد مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 47 - 8

8 - استمداد بی ثمر مستضعفان از رهبران مستکبر خود در دوزخ ، برای کاستن بخشی از عذاب آنان ( آتش ) به پاس پیروی شان از آنها در دنیا

إنّا کنّا لکم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا نصیبًا من النار

3- اشراف قوم نوح و مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 27 - 11

11- اشراف قوم نوح ، ایمان توده های مستضعف را ایمانی سطحی و برخاسته از خوش باوری و عدم تفکر می شمردند .

ما نریک اتبعک إلاّ الذین هم أراذلنا بادی الرّأی

ص: 311

<بادی> از <بدوّ> و به معنای ظاهر است. <ظاهر الرأی>; یعنی، دید سطحی و اندیشه خالی از تفکر و تأمل. <بادی الرأی> می تواند ظرف برای <اتبعک> باشد. براین اساس معنای جمله <مانریک ...> چنین است: می بینیم که أراذل از تو پیروی کرده اند و پیروی آنان سطحی و بدون تأمل در درستی و نادرستی ادعای تو بوده است.

4- اعتراض مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 31 - 16

16 - اعتراض مستضعفان به مستکبران در قیامت ، به این که آنان مانع ایمانشان گردیدند .

یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لولا أنتم لکنّا مؤمنین

5- افشاگری اخروی مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 2

2 - افشاگری مستضعفان در قیامت علیه مستکبران ، درباره تلاش شبانه روزی آنان در ترویج کفر

و قال الذین استضعفوا . .. بل مکر الّیل و النهار إذ تأمروننا أن نکفر باللّه

اضافه <مکر الّیل> مفید معنای <فی> است و سیاق آیه، دلالت می کند که مضاف الیه <مکر> چیز محذوفی مثل <کم> است. بنابراین معنا چنین می شود: بلکه مکر شما در طول شب و روز درباره ما، این بود که به خدا کافر شویم.

6- اقرار اخروی مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 47 - 5

5 - اعتراف مستضعفان در آتش دورخ ، به پیروی کامل خویش از مستکبران در دنیا

فیقول الضعف-ؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا

آمدن <تبعاً> (به صورت مصدر) مفید مبالغه است; یعنی، تابعیت محض و پیروی کامل.

7- امیدواری مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 99 - 1

ص: 312

1 - امید به عفو الهی ، برای مستضعفان ناتوان از هجرت

الّا المستضعفین . .. لا یستطیعون حیله ... فاولئک عسی اللّه ان یعفو عنهم

8- اهمیت حمایت از مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 114 - 3

3 - جایز نبودن طرد محرومان جامعه در هیچ شرایطی ; حتی به قیمت ایمان و گرایش افراد با نفوذ و دانه درشت جامعه به دین .

قالوا أنؤمن لک و اتبعک الأرذلون . .. و ما أنا بطارد المؤمنین

9- ایمان مستضعفان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 76 - 4

4 - ایمان مستضعفان قوم ثمود بهانه ای برای کفرورزی و استکبار اشراف کفرپیشه آن قوم

قال الذین استکبروا إنا بالذی ءامنتم به کفرون

مجادله کافران با مستضعفان اقتضا می کرد که کفرپیشگان در پاسخ مؤمنان بگویند: <إنا به کفرون> و یا <إنا بما ارسل به کفرون>، ولی در پاسخ گفتند ما به آنچه شماها بدان ایمان آورده اید کافر هستیم. و این تعبیر نشان می دهد که از ریشه های استکبار آنان در برابر حق، ایمان مستضعفان بوده است. تقدیم <بالذی> بر <کفرون>، که افاده حصر می کند، این معنا را تأیید می کند.

10- بینش مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 31 - 17

17 - مستکبران ، عاملی برای انحراف مردم از دین الهی و مانع ایمان آنان ، از دیدگاه مستضعفان

یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لولا أنتم لکنّا مؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 1،3،5،6

1 - مستضعفان در قیامت ، بی گناه دانستن مستکبران را در گمراه کردن دیگران ، مردود شمرده و آنان را عامل اصلی آن معرفی خواهند کرد .

ص: 313

بل کنتم مجرمین . و قال الذین استضعفوا للذین استکبروا بل مکر الّیل و النهار إذ تأ

3 - مستضعفان در قیامت ، تلاش مکّارانه و شبانه روزی مستکبران را ، مانع ایمانشان معرفی خواهند کرد .

لولا أنتم لکنّا مؤمنین . قال الذین استکبروا ... بل کنتم مجرمین . و قال الذین است

5 - مستضعان در قیامت ، مستکبران را عامل اصلی شریک گرفتن برای خدا معرفی خواهند کرد .

و قال الذین استضعفوا للذین استکبروا . .. تأمروننا أن نکفر باللّه و نجعل له أنداد

6 - مستضعفان در قیامت ، انتخاب کفر و بی دینی را تحمیلی از سوی مستکبران معرفی خواهند کرد .

إذ تأمروننا أن نکفر باللّه و نجعل له أندادًا

کاربرد فعل <تأمروننا> (از ماده <أمر> و به معنای فرمان و دستور) دلالت می کند که مستکبران به صورت دستور آمرانه، مستضعفان را وادار به پذیرش عقیده ای می کرده اند.

11- پشیمانی اخروی مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 16،17

16 - مستضعفان گمراه شده از سوی مستکبران ، با مشاهده عذاب در قیامت ، از کرده خود پشیمان خواهند شد .

و قال الذین استضعفوا . .. و أسرّوا الندامه لمّا رأوا العذاب

بنابراین که ضمیر فاعلی <أسرّوا> به <استضعفوا>برگردد، نکته یاد شده قابل استفاده است.

17 - اظهار پشیمانی مستکبران و مستضعفان کافر در قیامت ، با مشاهده عذاب

و أسرّوا الندامه لمّا رأوا العذاب

<أسرّ> از لغت هایی است که معنای متضاد دارد (مفردات راغب) و به معنای آشکار کردن و پنهان کردن است که آنان پشیمانی خود را اظهار خواهند کرد.

12- جهاد مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 75 - 18

18 - استجابت دعای مستضعفان مکّه ، با صدور فرمان جهاد از سوی خدا برای رهایی آنان

و ما لکم لا تقاتلون . .. الّذین یقولون ربّنا اخرجنا

13- حاکمیت مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 314

6 - اعراف - 7 - 137 - 7،8

7 - نابودی ستمگران و حاکمیت مستضعفان از سنت های خداوند است .

و أورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون . .. و تمت کلمت ربک الحسنی

خداوند به جای کلمه کوتاهی مانند بنی اسرائیل پس از <أورثنا>، وصف آنان، یعنی <القوم الذین . .. >، را می آورد تا به این نکته اشاره کند که حمایت خداوند مخصوص بنی اسرائیل نبوده، بلکه سنت خدا بر این است که مستضعفان را بر مستکبران پیروزی دهد.

8 - مژده هلاکت مستکبران و حاکمیت یافتن مستضعفان ، از سخنان زیبای خداوند برای بشریت .

و أورثنا القوم . .. و تمت کلمت ربک الحسنی

14- حامی مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 137 - 9

9 - خداوند ، حامی مستضعفان است .

و أورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 61 - 7

7 - اسلام ، حامی مستضعفان و ناتوانان است .

لیس علی الأعمی حرج و لا علی الأعرج حرج و لا علی المریض حرج

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که نابینایی، لنگی و مرض نوعاً موجب از کار افتادگی انسان می شود. در نتیجه، چنین افرادی در شمار افراد مستضعف و ناتوان قرار می گیرند.

15- حتمیت عذاب مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 48 - 3

3 - اعتراف مستکبران در دوزخ ، به تغییرناپذیر بودن حکم الهی درباره عذاب آنان و پیروانشان

قال الذین استکبروا . .. إنّ اللّه قد حکم بین العباد

ص: 315

16- حفظ شخصیت مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 52 - 4

4 - رهبران و مبلغان دین نباید قشرهای ضعیف و تهیدست را از اطراف خود برانند.

و لا تطرد الذین یدعون ربهم بالغدوه و العشیّ یریدون وجهه

17- حق پذیری مستضعفان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 111 - 3

3 - پیام نوح ( ع ) ، دارای جاذبه بیشتر برای طبقات محروم جامعه

قالوا أنؤمن لک و اتبعک الأرذلون

18- حقوق مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 127 - 17،21،23،24

17 - قرآن حاوی احکامی خاص ، درباره اطفال ناتوان و مستضعف

یفتیکم فیهنّ و ما یتلی علیکم فی الکتب . .. و المستضعفین من الولدن

21 - خداوند ، خواستار احیای حقوق زنان ، یتیمان و مستضعفان

قل اللّه یفتیکم فیهنّ . .. و إن تقوموا للیتمی بالقسط

23 - رعایت حقوق زنان ، یتیمان ، مستضعفان و اقامه قسط ، از مصادیق بارز خیرات و نیکیها

و ما تفعلوا من خیر فإنّ اللّه کان به علیماً

<من خیر> می تواند اشاره به تکالیفی باشد که در آیه آمده است.

24 - اعتقاد انسان به علم الهی ، زمینه ساز رعایت حقوق زنان ، یتیمان و مستضعفان

و المستضعفین من الولدن . .. و ما تفعلوا من خیر فإنّ اللّه کان به علیماً

19- حمایت از مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 127 - 18

18 - اسلام ، حامی مستضعفان

ص: 316

و المستضعفین من الولدن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 5 - 7

7 - اراده خداوند بر جهت گیری تحولات تاریخ به نفع مستضعفان

و نرید أن نمنّ علی الذین استضعفوا فی الأرض

20- دعای مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 75 - 10،15

10 - دعای مسلمانان مظلوم و مستضعف مکّه به درگاه پروردگار برای رهایی از ستم حاکم بر آنان

و المستضعفین . .. الّذین یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریه الظّالم اهلها

15 - مسلمانان مستضعف صدر اسلام ، خواستار فرمانده و نیروی انسانی از جانب خداوند برای رهایی از ستم کفرپیشگان مکّه

و اجعل لنا من لدنک ولیّاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً

21- دعای مستضعفان مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 75 - 18

18 - استجابت دعای مستضعفان مکّه ، با صدور فرمان جهاد از سوی خدا برای رهایی آنان

و ما لکم لا تقاتلون . .. الّذین یقولون ربّنا اخرجنا

22- ذکر فرجام مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 47 - 2

2 - پدیدآمدن اختلاف میان مستضعفان و مستکبران ، در آتش دوزخ و احتجاج و دلیل آوردن هر یک از آنان ، حادثه ای شایسته یاد و یادآوری

و إذ یتحاجّون فی النار فیقول الضعف-ؤا للذین استکبروا

<إذ> متعلق به فعل محذوف (أذکر) می باشد.

ص: 317

23- رد اعتراض مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 32 - 1،2

1 - مستکبران در قیامت ، در رد نظر مستضعفان ، خود آنان را مردمانی مجرم معرّفی خواهند کرد .

و قال الذین استکبروا للذین استضعفوا أنحن صددن-کم عن الهدی . .. بل کنتم مجرمین

2 - مستکبران در قیامت ، اعتراض مستضعفان را در ایجاد گمراهی با قاطعیت تمام رد خواهند کرد .

یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لولا أنتم لکنّا مؤمنین . قال الذین استکبروا ل

استفهام در <أنحن> انکاری است.

24- سرزنش مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 97 - 7

7 - توبیخ و سرزنش مستضعفان سر باز زده از هجرت ، از سوی ملائکه به هنگام مرگ

قالوا کنّا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض اللّه واسعه فتهاجروا فیها

25- شرایط پیروزی مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 137 - 13

13 - صبر و مقاومت مستضعفان شرط تحقق امداد های الهی برای پیروزی آنان است .

تمت کلمت ربک . .. بما صبروا

26- صبر مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 137 - 13

13 - صبر و مقاومت مستضعفان شرط تحقق امداد های الهی برای پیروزی آنان است .

تمت کلمت ربک . .. بما صبروا

ص: 318

27- طرد مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 52 - 4

4 - رهبران و مبلغان دین نباید قشرهای ضعیف و تهیدست را از اطراف خود برانند.

و لا تطرد الذین یدعون ربهم بالغدوه و العشیّ یریدون وجهه

28- ظلم مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 31 - 19

19 - مستضعفان و مستکبران کافر ، هر دو ظالم اند .

و لو تری إذ الظلمون موقوفون عند ربّهم . .. یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا

خداوند، پس از آن که مشرکان را مردمانی ظالم معرفی کرد به بیان تفضیلی مشاجره آنان پرداخت. این نشان می دهد که مشرکان ظالم به دو گروه مستضعف و مستکبر تقسیم می شوند.

29- عدالت در حقوق مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 127 - 28

28 - تشویق خداوند به نیکی درباره زنان ، یتیمان و مستضعفان ، افزون بر رعایت قسط نسبت به آنان

و ما تفعلوا من خیر فإنّ اللّه کان به علیماً

30- عذاب اخروی مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 19

19 - مستکبران و مستضعفان کافر ، در قیامت ، در غل ها گرفتار خواهند بود .

و قال الذین استضعفوا للذین استکبروا. .. تأمروننا أن نکفر باللّه و نجعل له أندادً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 48 - 7

7 - اشتراک مستضعفان پیرو و رهبران مستکبر آنان ، در عذاب شدن با آتش دوزخ

ص: 319

إنّا کلّ فیها إنّ اللّه قد حکم بین العباد

31- عذاب مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 48 - 2

2 - اظهار ناتوانی کردن مستکبران در دوزخ ، از برآوردن درخواست مستضعفان پیرو خود ، مبنی بر کاستن از عذاب آنان

فهل أنتم مغنون عنّا نصیبًا من النار . قال الذین استکبروا إنّا کلّ فیها

این که مستکبران می گویند: <ما و شما گرفتار عذابیم>، در واقع پاسخ منفی آنان به درخواست مستضعفان و اظهار ناتوانی کردن است; زیرا کسی که خود در آتش می سوزد، نمی تواند نجات دهنده دیگران از آن باشد و گرنه خود را نجات می داد.

32- عذرخواهی مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 98 - 8

8 - ناتوانی مستضعفان درمانده از هجرت ، عذری قابل قبول در پیشگاه خداوند

قالوا کنّا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض اللّه واسعه فتهاجروا فیها . .. ال

33- عزت اخروی مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 3 - 2

2 - کافران و مستکبران ، مردمی زبون و دون پایه و مؤمنان و مستضعفان انسان هایی شریف و صاحب منزلت در روز رستاخیز

إذا وقعت الواقعه . .. خافضه رافعه

34- عوامل شرک مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 5

5 - مستضعان در قیامت ، مستکبران را عامل اصلی شریک گرفتن برای خدا معرفی خواهند کرد .

و قال الذین استضعفوا للذین استکبروا . .. تأمروننا أن نکفر باللّه و نجعل له أنداد

ص: 320

35- عوامل کفر مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 6

6 - مستضعفان در قیامت ، انتخاب کفر و بی دینی را تحمیلی از سوی مستکبران معرفی خواهند کرد .

إذ تأمروننا أن نکفر باللّه و نجعل له أندادًا

کاربرد فعل <تأمروننا> (از ماده <أمر> و به معنای فرمان و دستور) دلالت می کند که مستکبران به صورت دستور آمرانه، مستضعفان را وادار به پذیرش عقیده ای می کرده اند.

36- عوامل گمراهی مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 31 - 17

17 - مستکبران ، عاملی برای انحراف مردم از دین الهی و مانع ایمان آنان ، از دیدگاه مستضعفان

یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لولا أنتم لکنّا مؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 32 - 1،3،4

1 - مستکبران در قیامت ، در رد نظر مستضعفان ، خود آنان را مردمانی مجرم معرّفی خواهند کرد .

و قال الذین استکبروا للذین استضعفوا أنحن صددن-کم عن الهدی . .. بل کنتم مجرمین

3 - مستکبران ، در قیامت ، خود را مانع حق پذیری مستضعفان در دنیا نخواهند دانست .

قال الذین استکبروا للذین استضعفوا أنحن صددن-کم عن الهدی بعد إذ جاءکم

4 - مستضعفان گمراه و مؤاخذه شده در قیامت ، در دنیا از هدایت برخوردار بودند ; لکن آن را نپذیرفته اند .

قال الذین استکبروا للذین استضعفوا أنحن صددن-کم عن الهدی بعد إذ جاءکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 1

1 - مستضعفان در قیامت ، بی گناه دانستن مستکبران را در گمراه کردن دیگران ، مردود شمرده و آنان را عامل اصلی آن معرفی خواهند کرد .

بل کنتم مجرمین . و قال الذین استضعفوا للذین استکبروا بل مکر الّیل و النهار إذ تأ

ص: 321

37- کیفر اخروی مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 24

24 - کیفر مستکبران و مستضعفان کافر در قیامت ، متناسب با کردار بد آنان است .

و قال الذین استضعفوا للذین استکبروا . .. و جعلنا الأغل-ل فی أعناق الذین کفروا هل

38- کیفر مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 99 - 3

3 - مستضعفان ناتوان از هجرت ، به جهت ماندن در بلاد کفر ، سزاوار کیفرند . *

فاولئک عسی اللّه ان یعفو عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 48 - 1

1 - اعتراف مستکبران به مشترک بودنشان با مستضعفان پیرو خود ، در کیفر و عذاب الهی

قال الذین استکبروا إنّا کلّ فیها

39- لجاجت مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 32 - 4

4 - مستضعفان گمراه و مؤاخذه شده در قیامت ، در دنیا از هدایت برخوردار بودند ; لکن آن را نپذیرفته اند .

قال الذین استکبروا للذین استضعفوا أنحن صددن-کم عن الهدی بعد إذ جاءکم

40- مراد از مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 106 - 10

10 - حمران گوید از امام صادق ( ع ) درباره مستضعفان سؤال کردم ، فرمود : < هم لیسوا بالمؤمنین و لا بالکفار و هم المرجون لأمر اللّه ;

آنان نه مؤمن هستند و نه کافر و آنانند واگذار شده به امر خدا>.

ص: 322

41- مرگ مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 97 - 6،7

6 - ناگواری حال مستضعفان سر باز زده از هجرت ، به هنگام مرگ *

قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین فی الارض

استفهام توبیخی <فیم کنتم> حکایت از حالت سخت گنهکاران مستضعف دارد.

7 - توبیخ و سرزنش مستضعفان سر باز زده از هجرت ، از سوی ملائکه به هنگام مرگ

قالوا کنّا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض اللّه واسعه فتهاجروا فیها

42- مستضعفان حقیقی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 98 - 2،7

2 - مستضعفان حقیقی کسانی هستند که توانایی هجرت و گریز از سیطره مشرکان و کافران را ندارند .

الّا المستضعفین . .. لا یستطیعون حیله و لا یهتدون سبیلا

به کارگیری عنوان مستضعف برای ناتوانان از هجرت، پس از رد ادعای استضعاف توانمندان بر هجرت، اشاره به این است که مستضعفین، فقط ناتوانان از هجرت هستند.

7 - ناتوانان از شناخت دین و احکام الهی ، در زمره مستضعفان حقیقی هستند .

الّا المستضعفین . .. لا یستطیعون حیله و لا یهتدون سبیلا

برداشت فوق را فرمایش امام باقر (ع) تأیید می کند که در معنای <مستضعفین> در آیه فوق فرمود: هو الذی لا یستطیع الکفر فیکفر و لا یهتدی سبیل الایمان فیؤمن . .. .

_______________________________

معانی الاخبار، ص 201، ح 4 ; نورالثقلین، ج 1، ص 536، ح 506.

43- مستضعفان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 97 - 18

18 - جهنّم ، جایگاه مستضعفانی که با داشتن توانایی هجرت در محیط کفر بمانند .

فاولئک مأویهم جهنّم

بنابر اینکه سرزنش به جهت ترک هجرت باشد که خود از واجبات است، نه خصوص عمل نکردن به احکام دین.

ص: 323

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 47 - 1

1 - وجود اختلاف میان مستضعفان و مستکبران ، در آتش دوزخ و اقدام آنان به احتجاج و دلیل آوردن

و إذ یتحاجّون فی النار فیقول الضعف-ؤا للذین استکبروا

44- مستضعفان در حکومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 47 - 4

4 - وجود دو قشر ضعیف و توانمند ، در جامعه فرعون و حاکمیت نظام طبقاتی بر آن جامعه

و إذ یتحاجّون فی النار فیقول الضعف-ؤا للذین استکبروا

45- مستضعفان در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 31 - 16

16 - اعتراض مستضعفان به مستکبران در قیامت ، به این که آنان مانع ایمانشان گردیدند .

یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لولا أنتم لکنّا مؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 32 - 1،2،3

1 - مستکبران در قیامت ، در رد نظر مستضعفان ، خود آنان را مردمانی مجرم معرّفی خواهند کرد .

و قال الذین استکبروا للذین استضعفوا أنحن صددن-کم عن الهدی . .. بل کنتم مجرمین

2 - مستکبران در قیامت ، اعتراض مستضعفان را در ایجاد گمراهی با قاطعیت تمام رد خواهند کرد .

یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لولا أنتم لکنّا مؤمنین . قال الذین استکبروا ل

استفهام در <أنحن> انکاری است.

3 - مستکبران ، در قیامت ، خود را مانع حق پذیری مستضعفان در دنیا نخواهند دانست .

قال الذین استکبروا للذین استضعفوا أنحن صددن-کم عن الهدی بعد إذ جاءکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 1،3،5،6،16

1 - مستضعفان در قیامت ، بی گناه دانستن مستکبران را در گمراه کردن دیگران ، مردود شمرده و آنان را عامل اصلی آن معرفی

ص: 324

خواهند کرد .

بل کنتم مجرمین . و قال الذین استضعفوا للذین استکبروا بل مکر الّیل و النهار إذ تأ

3 - مستضعفان در قیامت ، تلاش مکّارانه و شبانه روزی مستکبران را ، مانع ایمانشان معرفی خواهند کرد .

لولا أنتم لکنّا مؤمنین . قال الذین استکبروا ... بل کنتم مجرمین . و قال الذین است

5 - مستضعان در قیامت ، مستکبران را عامل اصلی شریک گرفتن برای خدا معرفی خواهند کرد .

و قال الذین استضعفوا للذین استکبروا . .. تأمروننا أن نکفر باللّه و نجعل له أنداد

6 - مستضعفان در قیامت ، انتخاب کفر و بی دینی را تحمیلی از سوی مستکبران معرفی خواهند کرد .

إذ تأمروننا أن نکفر باللّه و نجعل له أندادًا

کاربرد فعل <تأمروننا> (از ماده <أمر> و به معنای فرمان و دستور) دلالت می کند که مستکبران به صورت دستور آمرانه، مستضعفان را وادار به پذیرش عقیده ای می کرده اند.

16 - مستضعفان گمراه شده از سوی مستکبران ، با مشاهده عذاب در قیامت ، از کرده خود پشیمان خواهند شد .

و قال الذین استضعفوا . .. و أسرّوا الندامه لمّا رأوا العذاب

بنابراین که ضمیر فاعلی <أسرّوا> به <استضعفوا>برگردد، نکته یاد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 3 - 2

2 - کافران و مستکبران ، مردمی زبون و دون پایه و مؤمنان و مستضعفان انسان هایی شریف و صاحب منزلت در روز رستاخیز

إذا وقعت الواقعه . .. خافضه رافعه

46- مستضعفان فکری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 98 - 13

13 - کودکان و مردان و زنانی که عقل کودکانه دارند ، مستضعف فکری بوده و مشمول تکالیف الهی نیستند .

الّا المستضعفین . .. و لا یهتدون سبیلا

امام باقر (ع) در مورد مستضعف در آیه فوق فرمود: . .. و الصبیان و من کان من الرجال و النساء علی مثل عقل الصبیان مرفوع عنهم القلم.

_______________________________

معانی الاخبار، ص 201، ح 4 ; نورالثقلین، ج 1، ص 537، ح 506.

47- مستضعفان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 75 - 3

ص: 325

3 - مستضعفان و اشراف مستکبر ، دو طبقه متمایز از یکدیگر در میان قوم ثمود

قال الملأ الذین استکبروا من قومه للذین استضعفوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 76 - 1

1 - مجادله کفرپیشگان مستکبر قوم ثمود با مستضعفان مؤمن به صالح

استضعفوا لمن . .. مؤمنون. قال الذین استکبروا إنا بالذی ءامنتم به کفرون

48- مستضعفان قوم نوح و نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 27 - 7

7- انحصار پیروان نوح به قشر مستضعف و تهی دست ، بهانه و دستاویز اشراف برای ایمان نیاوردن به او و انکار رسالت های وی

فقال الملأ . .. ما نریک اتبعک إلاّ الذین هم أراذلنا بادی الرّأی

49- مستضعفان کافر قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 75 - 4

4 - گروهی از مستضعفان قوم ثمود رسالت صالح ( ع ) را تصدیق کرده و به وی ایمان آوردند .

للذین استضعفوا لمن ءامن منهم

برداشت فوق بر این اساس است که ضمیر <منهم> به <الذین> در <للذین استضعفوا> برگردد، نه به <قومه>. در این صورت <لمن ءامن> بدل بعض از کل برای <للذین استضعفوا> است و مفاد آن تقسیم مستضعفان به دو طایفه مؤمنان و غیر مؤمنان خواهد بود.

50- مستضعفان مظلوم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 75 - 11

11 - مسؤولیت بین المللی جامعه اسلامی در برابر مستضعفان خداپرست تحت ستم

و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل اللّه و المستضعفین . .. الّذین یقولون ربّنا اخرجنا م

ص: 326

51- مستضعفان مؤمن قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 75 - 4،8،9،10

4 - گروهی از مستضعفان قوم ثمود رسالت صالح ( ع ) را تصدیق کرده و به وی ایمان آوردند .

للذین استضعفوا لمن ءامن منهم

برداشت فوق بر این اساس است که ضمیر <منهم> به <الذین> در <للذین استضعفوا> برگردد، نه به <قومه>. در این صورت <لمن ءامن> بدل بعض از کل برای <للذین استضعفوا> است و مفاد آن تقسیم مستضعفان به دو طایفه مؤمنان و غیر مؤمنان خواهد بود.

8 - مستضعفان مؤمن قوم ثمود با پاسخی قاطع به کفرپیشگان ، ایمان و باور خویش را به صالح و تمامی رسالت های وی اعلان کردند .

أتعلمون . .. قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

9 - مستعضعفان مؤمن قوم ثمود ، در پاسخ مستکبران ، کفر خویش به معبودان دروغین را اعلان کردند .

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

حصر اضافی که از تقدیم <بما ارسل> بر <مؤمنون> به دست می آید، بیانگر این است که مستضعفان، علاوه بر اعلان ایمان به صالح و رسالتهای وی، بیزاری خویش را از معبودان دروغین نیز بیان داشتند.

10 - مستضعفان مؤمن از قوم ثمود ، مردمانی پایدار و راسخ در ایمان خویش

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

از اینکه مؤمنان قوم ثمود مقصود خویش را با جمله اسمیه و به همراه <إنّ> بیان کردند و با کلمه <ما>ی موصوله ایمان خویش را به تمامی رسالتهای صالح اعلان داشتند، معلوم می شود آنان در ایمان خویش بسیار جدی و پایدار بودند.

52- مستضعفان و ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 97 - 4

4 - ناتوانی از انجام تکالیف الهی ، پاسخ ماندگاران در سیطره کفر و شرک به فرشتگان مأمورِ گرفتن جان

قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین

53- مستضعفان هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 17

ص: 327

17 - اظهار پشیمانی مستکبران و مستضعفان کافر در قیامت ، با مشاهده عذاب

و أسرّوا الندامه لمّا رأوا العذاب

<أسرّ> از لغت هایی است که معنای متضاد دارد (مفردات راغب) و به معنای آشکار کردن و پنهان کردن است که آنان پشیمانی خود را اظهار خواهند کرد.

54- ملائکه و مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 97 - 7

7 - توبیخ و سرزنش مستضعفان سر باز زده از هجرت ، از سوی ملائکه به هنگام مرگ

قالوا کنّا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض اللّه واسعه فتهاجروا فیها

55- منشأ حاکمیت مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 59 - 3

3 - قدرت خدا بر حاکمیت بخشیدن به مستضعفان زمین و به اضمحلال کشاندن مستکبران

فأخرجن-هم من . .. و أورثن-ها بنی إسرءیل

56- موانع ایمان مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 31 - 16،17

16 - اعتراض مستضعفان به مستکبران در قیامت ، به این که آنان مانع ایمانشان گردیدند .

یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لولا أنتم لکنّا مؤمنین

17 - مستکبران ، عاملی برای انحراف مردم از دین الهی و مانع ایمان آنان ، از دیدگاه مستضعفان

یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لولا أنتم لکنّا مؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 3

3 - مستضعفان در قیامت ، تلاش مکّارانه و شبانه روزی مستکبران را ، مانع ایمانشان معرفی خواهند کرد .

لولا أنتم لکنّا مؤمنین . قال الذین استکبروا ... بل کنتم مجرمین . و قال الذین است

ص: 328

57- مؤاخذه اخروی مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 31 - 18

18 - مستضعفان تابع نیز ، در صورت انتخاب عقیده کفرآلود ، همچون مستکبران مؤاخذه خواهند شد .

و لو تری إذ الظ-لمون موقوفون عند ربّهم . .. یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا

58- نجات مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 75 - 2،3،4،12،19

2 - وجوب جنگ و مبارزه برای رهایی مستضعفان

و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل اللّه و المستضعفین

مراد از جنگ در راه مستضعفان - به قرینه ادامه آیه - جنگیدن برای رهایی آنان از چنگال ستمگران است. در برداشت فوق، <المستضعفین> عطف بر <اللّه> گرفته شده است.

3 - متخلفان از جهاد در راه خدا و رهایی مستضعفان ، مورد سرزنش و توبیخ خداوند

و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل اللّه و المستضعفین

4 - جنگ برای رهایی مستضعفان موحد ، از مصادیق جهاد در راه خداست .

و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل اللّه و المستضعفین

مراد از راه مستضعفین، رهایی آنان است. بنابراین <المستضعفین> عطف است بر <سبیل اللّه>; و این عطف، عطف خاص بر عام می باشد. زیرا آنچه به امر خدا انجام می گیرد، نمی تواند خارج از <سبیل اللّه> باشد.

12 - رهایی مستضعفان موحد ، مجوّز جهاد ابتدایی

و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل اللّه و المستضعفین . .. الّذین یقولون ربّنا اخرجنا م

19 - ارتش آزادیبخش اسلام ، مددی الهی برای رهایی مستضعفان موحّد

و ما لکم لا تقاتلون . .. و اجعل لنا من لدنک نصیراً

59- نیکی به مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 127 - 28

28 - تشویق خداوند به نیکی درباره زنان ، یتیمان و مستضعفان ، افزون بر رعایت قسط نسبت به آنان

ص: 329

و ما تفعلوا من خیر فإنّ اللّه کان به علیماً

60- هدایت مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 32 - 4

4 - مستضعفان گمراه و مؤاخذه شده در قیامت ، در دنیا از هدایت برخوردار بودند ; لکن آن را نپذیرفته اند .

قال الذین استکبروا للذین استضعفوا أنحن صددن-کم عن الهدی بعد إذ جاءکم

ص: 330

12- مستعدان

1- اهمیت تنبه مستعدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 45 - 10

10 - رهنمود خداوند به پیامبر ( ص ) ، در به کار بستن تلاش خویش برای بیداری دل های مستعد و آماده

فذکّر بالقرءان من یخاف وعید

2- اهمیت هدایت مستعدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 45 - 11

11 - مبلغان دین ، موظّف به تلاش در بیداری نفوس مستعد و وانهادن حق ستیزان ، به خداوند

نحن أعلم بما یقولون . .. فذکّر بالقرءان من یخاف وعید

برداشت یاد شده، با الغای خصوصیت از مورد پیامبراکرم(ص) استفاده می شود.

3- مراقبت از مستعدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 43 - 8

8 - شناسایی و تربیت افراد مستعد از خردسالی و مراقبت مداوم از آنان برای هدف های بزرگ ، روشی است خداگونه و مطلوب .

إذ أوحینا إلی أُمّک . .. و فتنّک فتونًا ... و اصطنعتک لنفسی ... اذهبا إلی فرعون

ص: 331

4- مستعدان ایمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 54 - 15

15 - کسانی را که دارای زمینه مساعدی برای گرایش به ایمان هستند، باید به رحمت و امنیت خداوندی امیدوار کرد.

و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا فقل سلم علیکم کتب ربکم علی نفسه الرحمه

گزینش جمله توصیفی <الذین یؤمنون> به جای <المؤمنون> و یا <ءامنوا>، با توجه به معنای فعل مضارع، اشاره به مطلب فوق می تواند باشد.

ص: 332

13- مستکبران

1- مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 98 - 13

13 - تکذیب کنندگان پیامبران ، مردمی مستکبر و سرکش بوده اند .

عذاب الخزی

<خزی> به معنای خواری و ذلت است، اضافه <عذاب> به <خزی> از باب اضافه موصوف به صفت می باشد. توصیف عذاب به خزی می تواند اشاره به این حقیقت باشد که خداوند، عذاب استیصال را در ازای وضعیت روحی و عملکرد عذاب شوندگان، مقرر کرده است و چون تکذیب گران پیامبران، مردمانی مستکبر و سرکش بودند، خداوند آنان را گرفتار عذابی کرد که آنان را بشکند و به ذلت بکشاند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 22 - 3

3- آنان که به عالم آخرت ایمان نمی آورند ، قلبهایی حق ناپذیر و روشی مستکبرانه دارند .

فالذین لایؤمنون بالأخره قلوبهم منکره و هم مستکبرون

2- آثار پیروی از مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 47 - 8

8 - استمداد بی ثمر مستضعفان از رهبران مستکبر خود در دوزخ ، برای کاستن بخشی از عذاب آنان ( آتش ) به پاس پیروی شان از آنها در دنیا

ص: 333

إنّا کنّا لکم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا نصیبًا من النار

3- آثار حکومت مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 41 - 5

5 - هلاکت دنیوی و آتش دوزخ ، پی آمد حکومت های مستکبر ، ستمگر و فاسد ( چونان فرعونیان )

إنّهم کانوا قومًا ف-سقین . .. إنّه لایفلح الظ-لمون ... و استکبر هو ... و جعلن-هم

4- آثار مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 97 - 9

9 - سقوط ارزش های والای انسان ، پیامد ماندن در سیطره مستکبران

انّ الّذین توفّیهم الملئکه ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین فی ال

5- آثار مکر مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 3

3 - مستضعفان در قیامت ، تلاش مکّارانه و شبانه روزی مستکبران را ، مانع ایمانشان معرفی خواهند کرد .

لولا أنتم لکنّا مؤمنین . قال الذین استکبروا ... بل کنتم مجرمین . و قال الذین است

6- ابزار عذاب مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 16 - 3

3 - باد های سرد و توفنده ، از ابزار عذاب الهی در هلاکت جوامع مستکبر

فأرسلنا علیهم ریحًا صرصرًا

ص: 334

7- اتمام حجت به مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 16 - 8

8 - عذاب دنیایی جوامع مستکبر ، پس از اتمام حجت و در پی آشکار شدن حق ناپذیری و عناد آنان است .

إذ جاءتهم الرسل . .. و کانوا بأی-تنا یجحدون . فأرسلنا علیهم ریحًا

8- ادعاهای مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 32 - 4

4 - کافران مستکبر ، مدعی نامفهوم بودن قیامت برای ایشان

قلتم ما ندری ما الساعه

9- استمداد از مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 47 - 8

8 - استمداد بی ثمر مستضعفان از رهبران مستکبر خود در دوزخ ، برای کاستن بخشی از عذاب آنان ( آتش ) به پاس پیروی شان از آنها در دنیا

إنّا کنّا لکم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا نصیبًا من النار

10- اصحاب اعراف و مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 48 - 2،3

2 - اصحاب اعراف در صحنه قیامت ، احزاب کفرپیشه و مستکبر را به وسیله علامتهایشان خواهند شناخت .

یعرفونهم بسیمهم

3 - اصحاب اعراف در صحنه قیامت ، احزاب کفرپیشه و مستکبر را مخاطب ساخته و از فاصله ای دور با آنان سخن می گویند .

و نادی اصحب الاعراف رجالا

ص: 335

11- اضلال مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 9 - 4

4 - مستکبران ، دشمن سعادت و خوشبختی مردم و خواستار ضلالت و گمراهی آنان

و من الناس من یج-دل . ..لیضلّ عن سبیل اللّه

جمله <لیضل عن سبیل اللّه> به تقدیر <لیضل الناس عن سبیل اللّه> است; یعنی، جدال این گروه نادان و استکبارپیشه با توحید و یکتاپرستی و جلوگیری از گرایش مردم به آن، نه بدان جهت است که آنان خواستار سعادت مردم اند; بلکه بدان منظور است که مردم را از راه خدا - که راه خوشبختی است - بازدارند و آنان را به ضلالت و گمراهی سوق دهند.

12- اظهار عجز مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 48 - 2

2 - اظهار ناتوانی کردن مستکبران در دوزخ ، از برآوردن درخواست مستضعفان پیرو خود ، مبنی بر کاستن از عذاب آنان

فهل أنتم مغنون عنّا نصیبًا من النار . قال الذین استکبروا إنّا کلّ فیها

این که مستکبران می گویند: <ما و شما گرفتار عذابیم>، در واقع پاسخ منفی آنان به درخواست مستضعفان و اظهار ناتوانی کردن است; زیرا کسی که خود در آتش می سوزد، نمی تواند نجات دهنده دیگران از آن باشد و گرنه خود را نجات می داد.

13- اعتراض به مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 31 - 16

16 - اعتراض مستضعفان به مستکبران در قیامت ، به این که آنان مانع ایمانشان گردیدند .

یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لولا أنتم لکنّا مؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 32 - 2

2 - مستکبران در قیامت ، اعتراض مستضعفان را در ایجاد گمراهی با قاطعیت تمام رد خواهند کرد .

یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لولا أنتم لکنّا مؤمنین . قال الذین استکبروا ل

استفهام در <أنحن> انکاری است.

ص: 336

14- افشاگری علیه مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 2

2 - افشاگری مستضعفان در قیامت علیه مستکبران ، درباره تلاش شبانه روزی آنان در ترویج کفر

و قال الذین استضعفوا . .. بل مکر الّیل و النهار إذ تأمروننا أن نکفر باللّه

اضافه <مکر الّیل> مفید معنای <فی> است و سیاق آیه، دلالت می کند که مضاف الیه <مکر> چیز محذوفی مثل <کم> است. بنابراین معنا چنین می شود: بلکه مکر شما در طول شب و روز درباره ما، این بود که به خدا کافر شویم.

15- اقرار اخروی مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 48 - 3،8

3 - اعتراف مستکبران در دوزخ ، به تغییرناپذیر بودن حکم الهی درباره عذاب آنان و پیروانشان

قال الذین استکبروا . .. إنّ اللّه قد حکم بین العباد

8 - اعتراف مستکبران در دوزخ ، به بندگی خود و حاکمیت مطلق خداوند

إنّ اللّه قد حکم بین العباد

16- اقرار مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 48 - 1

1 - اعتراف مستکبران به مشترک بودنشان با مستضعفان پیرو خود ، در کیفر و عذاب الهی

قال الذین استکبروا إنّا کلّ فیها

17- اندوه مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 6

6 - شکستگی و حزن و اندوه بی پایان ، فرجام نهایی کافران و مستکبران

حتّی إذا فتحنا . .. إذا هم فیه مبلسون

ص: 337

18- بی پناهی مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 173 - 9،13

9 - بی پناهی مستکبران رویگردان از بندگی خدا در برابر کیفر الهی در قیامت

اما الذین استنکفوا و استکبروا فیعذبهم عذاباً ألیماً و لایجدون لهم من دون اللّه و

13 - خداوند ، هرگز مستکبران رویگردان از عبادت را ، در قیامت یاری نخواهد کرد .

و لایجدون لهم من دون اللّه ولیاً و لانصیراً

19- بی تأثیری مکر مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 37 - 17

17 - توطئه و نیرنگ های مستکبران و قدرت های فرعونی ، شکست پذیر و خنثی شدنی است .

و ما کید فرعون إلاّ فی تباب

برداشت بالا با توجه به این نکته مهم تفسیری است که نقل داستان ها و ماجراهای تاریخی در قرآن، صرفاً برای بیان واقعیت تاریخی گذشته نیست. بلکه جریانی است مستمر برای تمامی اعصار و روزگاران.

20- بینش مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 32 - 3

3 - مستکبران ، در قیامت ، خود را مانع حق پذیری مستضعفان در دنیا نخواهند دانست .

قال الذین استکبروا للذین استضعفوا أنحن صددن-کم عن الهدی بعد إذ جاءکم

21- پشیمانی اخروی مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 12،17

12 - مستکبران گمراهگر در قیامت ، با دیدن عذاب الهی ، از کار خود پشیمان شده و آن را پنهان خواهند کرد .

و قال الذین استضعفوا للذین استکبروا بل مکر الّیل و النهار إذ تأمروننا أن نکفر با

برداشت یاد شده بنابراین اساس است که مرجع ضمیر فاعلی <أسرّوا>، <استکبروا> باشد.

17 - اظهار پشیمانی مستکبران و مستضعفان کافر در قیامت ، با مشاهده عذاب

ص: 338

و أسرّوا الندامه لمّا رأوا العذاب

<أسرّ> از لغت هایی است که معنای متضاد دارد (مفردات راغب) و به معنای آشکار کردن و پنهان کردن است که آنان پشیمانی خود را اظهار خواهند کرد.

22- پیروی از مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 31 - 20

20 - دارندگان روحیه استکباری ، جمعی از مردم را تضعیف کرده و تابع خود می کنند .

یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لولا أنتم لکنّا مؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 47 - 5،6

5 - اعتراف مستضعفان در آتش دورخ ، به پیروی کامل خویش از مستکبران در دنیا

فیقول الضعف-ؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا

آمدن <تبعاً> (به صورت مصدر) مفید مبالغه است; یعنی، تابعیت محض و پیروی کامل.

6 - پیروی کورکورانه از مستکبران و منحرفان ، موجب گرفتاری به آتش دوزخ است .

و إذ یتحاجّون فی النار فیقول الضعف-ؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا

23- تأثیرناپذیری مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 8 - 8

8 - تأثیر مقطعی و ناپایدار آیات الهی بر روح مستکبران *

تتلی علیه ثمّ یصرّ مستکبرًا کأن لم یسمعها

بنابراین که واژه <ثمّ> دال بر تراخی زمانی باشد، می توان چنین برداشت کرد که آیات الهی، تأثیر گذرا و مقطعی در کافران دارد; اما در نهایت انگیزه های استکباری آنان، مانع از تأثیرگذاری آن آیات در وجود آنها می شود.

24- تحیّر مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 5

ص: 339

5 - سرگردانی و رسیدن به بن بست کامل ، فرجام نهایی کافران و مستکبران

حتّی إذا فتحنا . .. إذا هم فیه مبلسون

25- تهدید مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 7 - 11

11 - لهوگرایانِ مستکبرِ حق ناپذیر ، مورد تهدید خداوند به عذابی بس دردناک اند .

و من الناس من یشتری لهو الحدیث . .. ولّی مستکبرًا ...فبشّره بعذاب ألیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 8 - 4

4 - تهدید مستکبران کفرپیشه از سوی خداوند ، به عذابی سخت و بدفرجام

فبشّره بعذاب ألیم

26- حتمیت عذاب مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 38 - 1

1 - چشیدن عذاب دردناک ، وعده حتمی خداوند به کافران و مشرکان مستکبر

إذا قیل لهم لا إل-ه إلاّ اللّه یستکبرون . .. إنّکم لذائقوا العذاب الألیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 48 - 3

3 - اعتراف مستکبران در دوزخ ، به تغییرناپذیر بودن حکم الهی درباره عذاب آنان و پیروانشان

قال الذین استکبروا . .. إنّ اللّه قد حکم بین العباد

27- حشر مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 172 - 10

10 - تهدید مستکبران و امتناع کنندگان از بندگی خداوند به احضار در پیشگاه خداوند برای حسابرسی و مجازات

ص: 340

و من یستنکف عن عبادته و یستکبر فسیحشرهم إلیه جمیعاً

جمله <فسیحشرهم> کنایه از حسابرسی و مجازات مستکبران است.

28- حق ستیزی مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 63 - 10

10 - اتهام ، و نیز ادعای برتری در آیین و روش زندگی ، شیوه مستکبران دربرخورد با حق و آیین پیامبران

إن هذن لسحرن . .. بطریقتکم المثلی

29- حق طلبان و مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 89 - 6

6 - اجابت دعا و خواسته های حق طلبان از سوی خدا و تحقق بخشیدن پیروزی آنان بر مستکبران ، مقتضی استقامت و پایداری آنان در میدان مبارزه است .

قال قد أجیبت دعوتکما فاستقیما

30- حق ناپذیری مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 50 - 10

10 - انسان های مستکبر و حق ستیز ، تأثیرناپذیر از آیات اعجازی و کیفری

فلمّا جاءهم ب-ای-تنا إذا هم منها یضحکون . و ما نریهم من ءایه ... و أخذن-هم بالعذ

31- خواسته های مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 9 - 4

4 - مستکبران ، دشمن سعادت و خوشبختی مردم و خواستار ضلالت و گمراهی آنان

و من الناس من یج-دل . ..لیضلّ عن سبیل اللّه

جمله <لیضل عن سبیل اللّه> به تقدیر <لیضل الناس عن سبیل اللّه> است; یعنی، جدال این گروه نادان و استکبارپیشه با توحید

ص: 341

و یکتاپرستی و جلوگیری از گرایش مردم به آن، نه بدان جهت است که آنان خواستار سعادت مردم اند; بلکه بدان منظور است که مردم را از راه خدا - که راه خوشبختی است - بازدارند و آنان را به ضلالت و گمراهی سوق دهند.

32- دشمنی مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 9 - 4

4 - مستکبران ، دشمن سعادت و خوشبختی مردم و خواستار ضلالت و گمراهی آنان

و من الناس من یج-دل . ..لیضلّ عن سبیل اللّه

جمله <لیضل عن سبیل اللّه> به تقدیر <لیضل الناس عن سبیل اللّه> است; یعنی، جدال این گروه نادان و استکبارپیشه با توحید و یکتاپرستی و جلوگیری از گرایش مردم به آن، نه بدان جهت است که آنان خواستار سعادت مردم اند; بلکه بدان منظور است که مردم را از راه خدا - که راه خوشبختی است - بازدارند و آنان را به ضلالت و گمراهی سوق دهند.

33- ذکر فرجام مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 47 - 2

2 - پدیدآمدن اختلاف میان مستضعفان و مستکبران ، در آتش دوزخ و احتجاج و دلیل آوردن هر یک از آنان ، حادثه ای شایسته یاد و یادآوری

و إذ یتحاجّون فی النار فیقول الضعف-ؤا للذین استکبروا

<إذ> متعلق به فعل محذوف (أذکر) می باشد.

34- ذلت اخروی مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 3 - 2

2 - کافران و مستکبران ، مردمی زبون و دون پایه و مؤمنان و مستضعفان انسان هایی شریف و صاحب منزلت در روز رستاخیز

إذا وقعت الواقعه . .. خافضه رافعه

35- ذلت مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 342

16 - فصلت - 41 - 16 - 13

13 - ذلت و خواری ، سرنوشت نهایی مستکبران

فاستکبروا . .. لنذیقهم عذاب الخزی فی الحیوه الدنیا و لعذاب الأخره أخزی

36- روش برخورد مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 63 - 10

10 - اتهام ، و نیز ادعای برتری در آیین و روش زندگی ، شیوه مستکبران دربرخورد با حق و آیین پیامبران

إن هذن لسحرن . .. بطریقتکم المثلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 54 - 3

3 - حقیر و ناچیز جلوه دادن قدرت و توانایی های جبهه مخالف و حق طلب ، از ترفند های قدرت های استکباری و نظام های فرعونی

إنّ ه-ؤلاء لشرذمه قلیلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 56 - 4

4 - قدرت نمایی و بزرگ جلوه دادن توانایی های خود در برابر جبهه مخالف ، از ترفند های قدرت های استکباری و نظام های فرعونی است .

و إنّا لجمیع ح-ذرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 35 - 1

1 - استهزای آیات الهی ، شیوه کافران مستکبر و دنیامحور

فاستکبرتم . .. اتّخذتم ءای-ت اللّه هزوًا

از این که به جای <استهزأتم> و یا تعابیر مشابه دیگر، گفته شده <اتّخدتم آیات اللّه هزواً>، می توان به مطلب بالا راه برد.

37- زمینه بهانه جویی مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 11 - 3

ص: 343

3- گرایش محرومان به قرآن ، بهانه مستکبران برای تردید در حقانیت آن

و قال الذین کفروا . .. لو کان خیرًا ما سبقونا إلیه

تعبیر <لو کان خیراً. ..>، بیان دلیل است و از محتوای آیه استفاده می شود که کافران، از طایفه اشراف مستکبر و مؤمنان از طبقه محروم بودند. بدین جهت مستکبران، ابراز می داشتند اگر قرآن خیری در برداشت، تهی دستان بی هویت بدان روی نمی آوردند.

38- زمینه سوءاستفاده مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 38 - 7

7 - آرمان ها و خواسته های انسان ها ، در معرض سوء استفاده مستکبران و صاحبان زر و زور

قال فرعون . .. و ماأهدیکم إلاّ سبیل الرشاد ... و قال الذی ءامن ی-قوم اتّبعون أهد

شعار فرعون به نشان دادن راه درست زندگی - در مقابل شعار موسی(ع) و مؤمن آل فرعون - بیانگر حقیقت یاد شده است.

39- سرزنشهای مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 49 - 7

7 - زندگانی مؤمنان نیک کردار در دنیا ، همراه با ایجاد ناامنی از سوی مستکبران و اندوهبار از سرزنش آنان *

أهؤلاء الذین أقسمتم لاینالهم اللّه برحمه ادخلوا الجنه لا خوف علیکم

مطرح ساختن تحقیر مؤمنان از سوی کافران و سپس بیان دو موهبت از میان تمامی مواهب بهشتی اشاره به این دارد که اولاً زندگانی مؤمنان در دنیا آمیخته به ناامنی و حزن است و ثانیاً این حزن عمدتاً از سوی کافران مستکبر ایجاد می شده است.

40- سطحی نگری مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 81 - 3

3 - سطحی نگری و عدم به کارگیری عقل و اندیشه ، وجه مشترک همه کافران و مستکبران تاریخ

بل قالوا مثل ما قال الأوّلون

41- شرایط پیروزی بر مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 344

7 - یونس - 10 - 89 - 6

6 - اجابت دعا و خواسته های حق طلبان از سوی خدا و تحقق بخشیدن پیروزی آنان بر مستکبران ، مقتضی استقامت و پایداری آنان در میدان مبارزه است .

قال قد أجیبت دعوتکما فاستقیما

42- شک مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 11 - 3

3- گرایش محرومان به قرآن ، بهانه مستکبران برای تردید در حقانیت آن

و قال الذین کفروا . .. لو کان خیرًا ما سبقونا إلیه

تعبیر <لو کان خیراً. ..>، بیان دلیل است و از محتوای آیه استفاده می شود که کافران، از طایفه اشراف مستکبر و مؤمنان از طبقه محروم بودند. بدین جهت مستکبران، ابراز می داشتند اگر قرآن خیری در برداشت، تهی دستان بی هویت بدان روی نمی آوردند.

43- شکست توطئه مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 37 - 17

17 - توطئه و نیرنگ های مستکبران و قدرت های فرعونی ، شکست پذیر و خنثی شدنی است .

و ما کید فرعون إلاّ فی تباب

برداشت بالا با توجه به این نکته مهم تفسیری است که نقل داستان ها و ماجراهای تاریخی در قرآن، صرفاً برای بیان واقعیت تاریخی گذشته نیست. بلکه جریانی است مستمر برای تمامی اعصار و روزگاران.

44- صفات مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 1

1 - دلبستگی کافران و مستکبران به اسباب و عوامل ظاهری تا قبل از روبه رو شدن با عذاب دوزخ

حتّی إذا فتحنا علیهم . .. إذا هم فیه مبلسون

<حتّی> غایت برای <ما یتضرّعون> و <فتح> (مصدر <فتحنا>) به معنای گشودن است. <إبلاس> (مصدر <مبلسون>) نیز برای چند معنای نزدیک به هم و متلازم - مانند: انکسار، حزن، تحیر، یأس و سکوت همراه با اندوه - به کار رفته است; یعنی، ... و به درگاه خدا زاری نمی کنند تا وقتی که دری از عذاب سخت (بسیار دردناک) بر[روی] آنان بگشاییم. به ناگاه ایشان در آن[حال، از

ص: 345

هر سبب نجات بخشی ]نومید خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 8 - 8

8 - تأثیر مقطعی و ناپایدار آیات الهی بر روح مستکبران *

تتلی علیه ثمّ یصرّ مستکبرًا کأن لم یسمعها

بنابراین که واژه <ثمّ> دال بر تراخی زمانی باشد، می توان چنین برداشت کرد که آیات الهی، تأثیر گذرا و مقطعی در کافران دارد; اما در نهایت انگیزه های استکباری آنان، مانع از تأثیرگذاری آن آیات در وجود آنها می شود.

45- ظلم مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 31 - 19

19 - مستضعفان و مستکبران کافر ، هر دو ظالم اند .

و لو تری إذ الظلمون موقوفون عند ربّهم . .. یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا

خداوند، پس از آن که مشرکان را مردمانی ظالم معرفی کرد به بیان تفضیلی مشاجره آنان پرداخت. این نشان می دهد که مشرکان ظالم به دو گروه مستضعف و مستکبر تقسیم می شوند.

46- عذاب اخروی مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 19

19 - مستکبران و مستضعفان کافر ، در قیامت ، در غل ها گرفتار خواهند بود .

و قال الذین استضعفوا للذین استکبروا. .. تأمروننا أن نکفر باللّه و نجعل له أندادً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 39 - 1

1 - عذاب دردناک مشرکان و کافران مستکبر در دوزخ ، تجسم اعمال خود آنان و متناسب با رفتار ایشان است .

لذائقوا العذاب الألیم . و ما تجزون إلاّ ما کنتم تعملون

آیه شریفه، در واقع پاسخ سؤالی است که از آیه قبل برمی آید و آن این که: چرا عذاب مشرکان مستکبر، عذابی دردناک است و آیا این عذاب عادلانه است؟

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 346

16 - غافر - 40 - 48 - 7

7 - اشتراک مستضعفان پیرو و رهبران مستکبر آنان ، در عذاب شدن با آتش دوزخ

إنّا کلّ فیها إنّ اللّه قد حکم بین العباد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 16 - 16

16 - مستکبران و منکران آیات الهی ، به عذاب های سخت اخروی گرفتار خواهند شد .

فاستکبروا فی الأرض . .. و کانوا بأی-تنا یجحدون... و لعذاب الأخره أخزی

47- عذاب دنیوی مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 16 - 8

8 - عذاب دنیایی جوامع مستکبر ، پس از اتمام حجت و در پی آشکار شدن حق ناپذیری و عناد آنان است .

إذ جاءتهم الرسل . .. و کانوا بأی-تنا یجحدون . فأرسلنا علیهم ریحًا

48- عوامل تقلید از مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 21 - 11

11- ضعف و ناتوانی ، علت پیروی کورکورانه از مستکبران

فقال الضعف-ؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا

49- فرجام شوم مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 8 - 4

4 - تهدید مستکبران کفرپیشه از سوی خداوند ، به عذابی سخت و بدفرجام

فبشّره بعذاب ألیم

ص: 347

50- فرجام مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 40 - 7

7 - ورود تکذیب کنندگان و مستکبران به بهشت، مخالف سنتهای خداوند در نظام آفرینش

و لایدخلون الجنه حتی یلج الجمل فی سم الخیاط

ورود شتر به روزنه سوزن گرچه عقلا محال نیست، ولی بر خلاف نظام جاری در طبیعت است. بنابراین به کارگیری ضرب المثل مذکور می تواند بیانگر این باشد که ورود تکذیب کنندگان به بهشت اگر چه امتناع عقلی ندارد، ولی با سنن الهی ناسازگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 5،6

5 - سرگردانی و رسیدن به بن بست کامل ، فرجام نهایی کافران و مستکبران

حتّی إذا فتحنا . .. إذا هم فیه مبلسون

6 - شکستگی و حزن و اندوه بی پایان ، فرجام نهایی کافران و مستکبران

حتّی إذا فتحنا . .. إذا هم فیه مبلسون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 16 - 13

13 - ذلت و خواری ، سرنوشت نهایی مستکبران

فاستکبروا . .. لنذیقهم عذاب الخزی فی الحیوه الدنیا و لعذاب الأخره أخزی

51- قدرت نمایی مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 56 - 4

4 - قدرت نمایی و بزرگ جلوه دادن توانایی های خود در برابر جبهه مخالف ، از ترفند های قدرت های استکباری و نظام های فرعونی است .

و إنّا لجمیع ح-ذرون

52- کفر مستکبران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 76 - 2

2 - مستکبران قوم ثمود ، در پاسخ مستضعفان ، مخالف صریح خویش را با رسالت صالح و کفرشان را به پیام های او ابراز داشتند .

ص: 348

قال الذین استکبروا إنا بالذی ءامنتم به کفرون

53- کیفر اخروی مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 24

24 - کیفر مستکبران و مستضعفان کافر در قیامت ، متناسب با کردار بد آنان است .

و قال الذین استضعفوا للذین استکبروا . .. و جعلنا الأغل-ل فی أعناق الذین کفروا هل

54- کیفر مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 172 - 10

10 - تهدید مستکبران و امتناع کنندگان از بندگی خداوند به احضار در پیشگاه خداوند برای حسابرسی و مجازات

و من یستنکف عن عبادته و یستکبر فسیحشرهم إلیه جمیعاً

جمله <فسیحشرهم> کنایه از حسابرسی و مجازات مستکبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 173 - 9،16

9 - بی پناهی مستکبران رویگردان از بندگی خدا در برابر کیفر الهی در قیامت

اما الذین استنکفوا و استکبروا فیعذبهم عذاباً ألیماً و لایجدون لهم من دون اللّه و

16 - کیفر مستکبران بیش از استحقاق آنان نخواهد بود .

فاما الذین ءامنوا . .. و اما الذین استنکفوا و استکبروا فیعذبهم عذاباً ألیماً

خداوند در پاداش مؤمنان جمله <و یزیدهم من فضله> را آورد ولی در کیفر مستکبران چیزی بر آنچه استحقاق دارند (عذاب الیم) نیفزود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 70 - 1،2

1- گردن فرازان و عصیان گران در برابر خداوند رحمان ، سزاوار سوختن در آتش دوزخ اند .

حول جهنّم . .. ثمّ لنحن أعلم ... بها صلیًّا

<صلیّاً> (از صَلِیَ یَصلی) تمیز برای <أولی> و به معنای سوختن و چشیدن حرارت آتش است (لسان العرب). بنابراین مفاد عبارت <أعلم... صلیّاً> این است که: ما بهتر می دانیم چه کسی برای جهنم سزاوارتر است، از نظر چشیدن آتش و بریان شدن در آن. <أولویت> برای برخی نشانه آن است که بقیه نیز استحقاق دارند; گرچه ممکن است اولویت نداشته باشند.

ص: 349

2- تفاوت مراتب مستکبران و عصیان گران در استحقاق آتش دوزخ

علی الرحمن عتیًّا . ثمّ لنحن أعلم بالذین هم أولی بها صلیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 48 - 1

1 - اعتراف مستکبران به مشترک بودنشان با مستضعفان پیرو خود ، در کیفر و عذاب الهی

قال الذین استکبروا إنّا کلّ فیها

55- گمراهگری مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 31 - 17

17 - مستکبران ، عاملی برای انحراف مردم از دین الهی و مانع ایمان آنان ، از دیدگاه مستضعفان

یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لولا أنتم لکنّا مؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 1

1 - مستضعفان در قیامت ، بی گناه دانستن مستکبران را در گمراه کردن دیگران ، مردود شمرده و آنان را عامل اصلی آن معرفی خواهند کرد .

بل کنتم مجرمین . و قال الذین استضعفوا للذین استکبروا بل مکر الّیل و النهار إذ تأ

56- مبارزه مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 24 - 12

12 - محتوای پیام وحی ، محور اصلی درگیری مستکبران تاریخ در برابر پیامبران

قال مترفوها . .. قالوا إنّا بما أرسلتم به ک-فرون

از این که مترفان در پاسخ دعوت انبیا، مخالفت خویش را با پیام آنان ابراز کردند، برداشت یاد شده استفاده می شود.

57- محرومیت مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 350

4 - نساء - 4 - 173 - 14

14 - مستکبران رویگردان از عبادت خدا ، محروم از شفاعت شافعان

و لایجدون لهم من دون اللّه ولیاً و لانصیراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 40 - 5،6

5 - تکذیب کنندگان آیات الهی و مستکبران، محروم از ورود به بهشت

إن الذین کذبوا بأیتنا و استکبروا عنها . .. لایدخلون الجنه

6 - ورود تکذیب کنندگان آیات الهی و مستکبران به بهشت، امری ناممکن، همچون عبور شتر از روزنه سوزن

و لایدخلون الجنه حتی یلج الجمل فی سم الخیاط

<جمل> به معنای شتر است و <سم> به معنای روزنه ای است که در انتهای سوزن برای عبور نخ تعبیه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 23 - 5

5- مستکبران ، از محبت خداوند محرومند .

إنه لایحبّ المستکبرین

58- مراتب مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 70 - 2،5

2- تفاوت مراتب مستکبران و عصیان گران در استحقاق آتش دوزخ

علی الرحمن عتیًّا . ثمّ لنحن أعلم بالذین هم أولی بها صلیًّا

5- خداوند از هرکسی ، به مرتبه و میزان استحقاق دوزخ برای هر یک از مستکبران و عصیان گران داناتر است .

ثمّ لنحن أعلم بالذین هم أولی بها صلیًّا

59- مستکبران در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 70 - 1

1- گردن فرازان و عصیان گران در برابر خداوند رحمان ، سزاوار سوختن در آتش دوزخ اند .

حول جهنّم . .. ثمّ لنحن أعلم ... بها صلیًّا

<صلیّاً> (از صَلِیَ یَصلی) تمیز برای <أولی> و به معنای سوختن و چشیدن حرارت آتش است (لسان العرب). بنابراین مفاد عبارت

ص: 351

<أعلم... صلیّاً> این است که: ما بهتر می دانیم چه کسی برای جهنم سزاوارتر است، از نظر چشیدن آتش و بریان شدن در آن. <أولویت> برای برخی نشانه آن است که بقیه نیز استحقاق دارند; گرچه ممکن است اولویت نداشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 47 - 1

1 - وجود اختلاف میان مستضعفان و مستکبران ، در آتش دوزخ و اقدام آنان به احتجاج و دلیل آوردن

و إذ یتحاجّون فی النار فیقول الضعف-ؤا للذین استکبروا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 48 - 2

2 - اظهار ناتوانی کردن مستکبران در دوزخ ، از برآوردن درخواست مستضعفان پیرو خود ، مبنی بر کاستن از عذاب آنان

فهل أنتم مغنون عنّا نصیبًا من النار . قال الذین استکبروا إنّا کلّ فیها

این که مستکبران می گویند: <ما و شما گرفتار عذابیم>، در واقع پاسخ منفی آنان به درخواست مستضعفان و اظهار ناتوانی کردن است; زیرا کسی که خود در آتش می سوزد، نمی تواند نجات دهنده دیگران از آن باشد و گرنه خود را نجات می داد.

60- مستکبران در حکومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 47 - 4

4 - وجود دو قشر ضعیف و توانمند ، در جامعه فرعون و حاکمیت نظام طبقاتی بر آن جامعه

و إذ یتحاجّون فی النار فیقول الضعف-ؤا للذین استکبروا

61- مستکبران در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 93 - 25

25 - ظالمان و مستکبران در برزخ به عذاب گرفتار خواهند بود.

و لو تری إذ الظلمون . .. الیوم تجزون عذاب الهون بما کنتم ... عن ءایته تستکبرون

ظاهراً مراد از <الیوم> زمان پس از مرگ و قبل از قیامت است که برزخ نام دارد.

ص: 352

62- مستکبران در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 172 - 9

9 - حضور تمای انسان ها - مستکبران و عبادت کنندگان - به پیشگاه خداوند در قیامت

لن یستنکف المسیح ان یکون عبداً للّه . .. و یستکبر فسیحشرهم إلیه جمیعاً

کلمه <اما> در آیه بعد تفصیل و توضیح <فسیحشرهم . ..> می باشد. بنابراین ضمیر <هم> شامل هر دو گروه عبادت کنندگان و کسانی که از عبادت خدا استنکاف دارند می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 173 - 12،13

12 - تنها خداوند ، توانا بر نصرت مستکبران در قیامت

و لایجدون لهم من دون اللّه ولیاً و لانصیراً

به قرینه فراز قبل <فیعذبهم عذاباً الیماً> مراد از اینکه مستکبران تنها خداوند را یاور خویش می یابند، این است که تنها وی توانا بر یاوری آنهاست، نه اینکه خداوند ایشان را یاری خواهد کرد.

13 - خداوند ، هرگز مستکبران رویگردان از عبادت را ، در قیامت یاری نخواهد کرد .

و لایجدون لهم من دون اللّه ولیاً و لانصیراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 21 - 18

18- مستکبران ، در قیامت ، گمراهی خود را جبری و معلول خواست خداوند معرفی می کنند .

قالوا لو هدی-نا الله لهدین-کم

<لو> حرف شرط امتناعی است و مقدم قضیه را ممتنع می کند. بنابراین مفهوم عبارت چنین می شود اگر خداوند ما را هدایت می کرد و محال است که چنین بکند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 69 - 2

2- از بین هر گروه و مسلک در قیامت ، تجاوزکارترین و مستکبرترین افراد بیرون کشیده خواهند شد .

ثمّ لننزعنّ . .. علی الرحمن عتیًّا

<عتیّاً> مصدر و به معنای استکبار و تجاوز از حد است (لسان العرب). <عُتوّ> نیز به معنای دور شدن از طاعت می باشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 31 - 16

16 - اعتراض مستضعفان به مستکبران در قیامت ، به این که آنان مانع ایمانشان گردیدند .

یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لولا أنتم لکنّا مؤمنین

ص: 353

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 32 - 1،2،3

1 - مستکبران در قیامت ، در رد نظر مستضعفان ، خود آنان را مردمانی مجرم معرّفی خواهند کرد .

و قال الذین استکبروا للذین استضعفوا أنحن صددن-کم عن الهدی . .. بل کنتم مجرمین

2 - مستکبران در قیامت ، اعتراض مستضعفان را در ایجاد گمراهی با قاطعیت تمام رد خواهند کرد .

یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لولا أنتم لکنّا مؤمنین . قال الذین استکبروا ل

استفهام در <أنحن> انکاری است.

3 - مستکبران ، در قیامت ، خود را مانع حق پذیری مستضعفان در دنیا نخواهند دانست .

قال الذین استکبروا للذین استضعفوا أنحن صددن-کم عن الهدی بعد إذ جاءکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 10 - 4

4 - امکانات مادی کافران مستکبر ، فاقد کمترین کارایی و گره گشایی برای ایشان در روز جزا

و لایغنی عنهم ما کسبوا شی-ًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 3 - 2

2 - کافران و مستکبران ، مردمی زبون و دون پایه و مؤمنان و مستضعفان انسان هایی شریف و صاحب منزلت در روز رستاخیز

إذا وقعت الواقعه . .. خافضه رافعه

63- مستکبران عصیانگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 173 - 9،13،14

9 - بی پناهی مستکبران رویگردان از بندگی خدا در برابر کیفر الهی در قیامت

اما الذین استنکفوا و استکبروا فیعذبهم عذاباً ألیماً و لایجدون لهم من دون اللّه و

13 - خداوند ، هرگز مستکبران رویگردان از عبادت را ، در قیامت یاری نخواهد کرد .

و لایجدون لهم من دون اللّه ولیاً و لانصیراً

14 - مستکبران رویگردان از عبادت خدا ، محروم از شفاعت شافعان

و لایجدون لهم من دون اللّه ولیاً و لانصیراً

ص: 354

64- مستکبران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 75 - 9

9 - مستعضعفان مؤمن قوم ثمود ، در پاسخ مستکبران ، کفر خویش به معبودان دروغین را اعلان کردند .

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

حصر اضافی که از تقدیم <بما ارسل> بر <مؤمنون> به دست می آید، بیانگر این است که مستضعفان، علاوه بر اعلان ایمان به صالح و رسالتهای وی، بیزاری خویش را از معبودان دروغین نیز بیان داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 76 - 1،4

1 - مجادله کفرپیشگان مستکبر قوم ثمود با مستضعفان مؤمن به صالح

استضعفوا لمن . .. مؤمنون. قال الذین استکبروا إنا بالذی ءامنتم به کفرون

4 - ایمان مستضعفان قوم ثمود بهانه ای برای کفرورزی و استکبار اشراف کفرپیشه آن قوم

قال الذین استکبروا إنا بالذی ءامنتم به کفرون

مجادله کافران با مستضعفان اقتضا می کرد که کفرپیشگان در پاسخ مؤمنان بگویند: <إنا به کفرون> و یا <إنا بما ارسل به کفرون>، ولی در پاسخ گفتند ما به آنچه شماها بدان ایمان آورده اید کافر هستیم. و این تعبیر نشان می دهد که از ریشه های استکبار آنان در برابر حق، ایمان مستضعفان بوده است. تقدیم <بالذی> بر <کفرون>، که افاده حصر می کند، این معنا را تأیید می کند.

65- مستکبران و قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 32 - 4

4 - کافران مستکبر ، مدعی نامفهوم بودن قیامت برای ایشان

قلتم ما ندری ما الساعه

66- مستکبران و کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 49 - 7

7 - زندگانی مؤمنان نیک کردار در دنیا ، همراه با ایجاد ناامنی از سوی مستکبران و اندوهبار از سرزنش آنان *

أهؤلاء الذین أقسمتم لاینالهم اللّه برحمه ادخلوا الجنه لا خوف علیکم

مطرح ساختن تحقیر مؤمنان از سوی کافران و سپس بیان دو موهبت از میان تمامی مواهب بهشتی اشاره به این دارد که اولاً

ص: 355

زندگانی مؤمنان در دنیا آمیخته به ناامنی و حزن است و ثانیاً این حزن عمدتاً از سوی کافران مستکبر ایجاد می شده است.

67- مستکبران هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 12،17

12 - مستکبران گمراهگر در قیامت ، با دیدن عذاب الهی ، از کار خود پشیمان شده و آن را پنهان خواهند کرد .

و قال الذین استضعفوا للذین استکبروا بل مکر الّیل و النهار إذ تأمروننا أن نکفر با

برداشت یاد شده بنابراین اساس است که مرجع ضمیر فاعلی <أسرّوا>، <استکبروا> باشد.

17 - اظهار پشیمانی مستکبران و مستضعفان کافر در قیامت ، با مشاهده عذاب

و أسرّوا الندامه لمّا رأوا العذاب

<أسرّ> از لغت هایی است که معنای متضاد دارد (مفردات راغب) و به معنای آشکار کردن و پنهان کردن است که آنان پشیمانی خود را اظهار خواهند کرد.

68- مسؤول گمراهی مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 21 - 18

18- مستکبران ، در قیامت ، گمراهی خود را جبری و معلول خواست خداوند معرفی می کنند .

قالوا لو هدی-نا الله لهدین-کم

<لو> حرف شرط امتناعی است و مقدم قضیه را ممتنع می کند. بنابراین مفهوم عبارت چنین می شود اگر خداوند ما را هدایت می کرد و محال است که چنین بکند.

69- منشأ هلاکت مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 59 - 3

3 - قدرت خدا بر حاکمیت بخشیدن به مستضعفان زمین و به اضمحلال کشاندن مستکبران

فأخرجن-هم من . .. و أورثن-ها بنی إسرءیل

ص: 356

70- مؤاخذه اخروی مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 31 - 18

18 - مستضعفان تابع نیز ، در صورت انتخاب عقیده کفرآلود ، همچون مستکبران مؤاخذه خواهند شد .

و لو تری إذ الظ-لمون موقوفون عند ربّهم . .. یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا

71- نشانه های اخروی مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 48 - 1،2

1 - احزاب کفرپیشه و مستکبر دارای علامت و نشانهایی مخصوص به خود در قیامت

و نادی اصحب الاعراف رجالا یعرفونهم بسیمهم

2 - اصحاب اعراف در صحنه قیامت ، احزاب کفرپیشه و مستکبر را به وسیله علامتهایشان خواهند شناخت .

یعرفونهم بسیمهم

72- نفوذ در حکومت مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 25 - 2

2 - نفوذ و راه یافتن به مراکز قدرت و حکومت های استکباری ، به منظور رساندن پیام الهی به آنان و دفاع کردن از حق ، کاری روا و پسندیده است .

و لقد أرسلنا موسی . .. إلی فرعون و ه-م-ن و ق-رون ... فلمّا جاءهم بالحقّ من عندنا

73- نفی رهبری مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 39 - 3

3 - عناصر مستکبر و سرکش ، فاقد صلاحیت رهبری بر مردم اند .

و استکبر هو و جنوده فی الأرض بغیر الحقّ

ص: 357

74- نقش مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 31 - 16

16 - اعتراض مستضعفان به مستکبران در قیامت ، به این که آنان مانع ایمانشان گردیدند .

یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لولا أنتم لکنّا مؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 32 - 5

5 - وجود گروهی مستکبر در جوامع بشری که گروه دیگر را به استضعاف می کشانند .

قال الذین استکبروا للذین استضعفوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 3،4،5،6

3 - مستضعفان در قیامت ، تلاش مکّارانه و شبانه روزی مستکبران را ، مانع ایمانشان معرفی خواهند کرد .

لولا أنتم لکنّا مؤمنین . قال الذین استکبروا ... بل کنتم مجرمین . و قال الذین است

4 - وجود گروهی مستکبر در جوامع بشری که گروه دیگر را به استضعاف درمی آورند .

و قال الذین استضعفوا للذین استکبروا

5 - مستضعان در قیامت ، مستکبران را عامل اصلی شریک گرفتن برای خدا معرفی خواهند کرد .

و قال الذین استضعفوا للذین استکبروا . .. تأمروننا أن نکفر باللّه و نجعل له أنداد

6 - مستضعفان در قیامت ، انتخاب کفر و بی دینی را تحمیلی از سوی مستکبران معرفی خواهند کرد .

إذ تأمروننا أن نکفر باللّه و نجعل له أندادًا

کاربرد فعل <تأمروننا> (از ماده <أمر> و به معنای فرمان و دستور) دلالت می کند که مستکبران به صورت دستور آمرانه، مستضعفان را وادار به پذیرش عقیده ای می کرده اند.

75- نگرانی اخروی مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 13

13 - مستکبران گمراهگر در قیامت ، نگران فضاحت و بی حیثیتی خود هستند .

و قال الذین استضعفوا . .. و أسرّوا الندامه لمّا رأوا العذاب

احتمال دارد پنهان کردن پشیمانی، به خاطر احساس فضاحتی باشد که در قیامت برای مستکبران رخ می دهد; یعنی، کار خطایی را که اکنون از آن پشیمان شده اند، رو نمی کنند تا کسی از آنان عیب جویی نکند.

ص: 358

76- هتک آبروی مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 33 - 13

13 - مستکبران گمراهگر در قیامت ، نگران فضاحت و بی حیثیتی خود هستند .

و قال الذین استضعفوا . .. و أسرّوا الندامه لمّا رأوا العذاب

احتمال دارد پنهان کردن پشیمانی، به خاطر احساس فضاحتی باشد که در قیامت برای مستکبران رخ می دهد; یعنی، کار خطایی را که اکنون از آن پشیمان شده اند، رو نمی کنند تا کسی از آنان عیب جویی نکند.

77- هشدار به مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 172 - 10

10 - تهدید مستکبران و امتناع کنندگان از بندگی خداوند به احضار در پیشگاه خداوند برای حسابرسی و مجازات

و من یستنکف عن عبادته و یستکبر فسیحشرهم إلیه جمیعاً

جمله <فسیحشرهم> کنایه از حسابرسی و مجازات مستکبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 29 - 3

3- مرگ خفّت بار فرعونیان ، هشداری به مستکبران و خود بزرگ بینان تاریخ

فما بکت علیهم السماء و الأرض

78- هشدار به مستکبران مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 56 - 2

2 - بیان فرجام فرعونیان ، هشداری به مستکبران و اشراف مشرک مکه

فجعلن-هم سلفًا و مثلاً للأخرین

79- هلاکت مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 137 - 8

ص: 359

8 - مژده هلاکت مستکبران و حاکمیت یافتن مستضعفان ، از سخنان زیبای خداوند برای بشریت .

و أورثنا القوم . .. و تمت کلمت ربک الحسنی

80- هماهنگی مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 81 - 3

3 - سطحی نگری و عدم به کارگیری عقل و اندیشه ، وجه مشترک همه کافران و مستکبران تاریخ

بل قالوا مثل ما قال الأوّلون

ص: 360

14- مسجد

1- آبادانی مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 18 - 11

11 - از ابوسعید خدری روایت شده که رسول خدا ( ص ) فرمود : < إذا رأیتم الرجل یعتاد المسجد فاشهدوا له بالایمان قال اللّه : إنما یعمر مسجد اللّه من ءامن باللّه و الیوم الأخر ;

هرگاه مردی را دیدید که به مسجد عادت دارد، به ایمان او شهادت بدهید; زیرا خداوند فرمود: همانا مساجد خدا را کسانی آباد می کنند که ایمان به خدا و روز واپسین دارند>.

2- آثار تخریب مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 21

21 - تخریب مساجد به انگیزه یاد نکردن خدا در آنها ، گناهی بزرگ و در پی دارنده خواری در دنیا و عذابی بزرگ در قیامت است .

و سعی فی خرابها . .. لهم فی الدنیا خزی و لهم فی الأخره عذاب عظیم

از اینکه بازدارندگانِ مردم از ورود به مساجد و تخریب کنندگانِ آن ها، ظالمترین مردم شمرده شده اند و نیز به عذاب عظیم قیامت تهدید شده اند، بزرگی گناه آنان به دست می آید.

ص: 361

3- آثار قبله شدن مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 150 - 8،9،15

8 - تعیین کعبه به عنوان قبله مسلمانان ، موجب روشن شدن حقانیت پیامبر اسلام برای گروهی از مخالفان

لئلا یکون للناس علیکم حجه إلا الذین ظلموا منهم

وجود حجت برای ستمگران - که مفاد جمله استثنائیه است - بدان معنا نیست که ستم پیشگان علیه مسلمانان دلیل دارند; بلکه مراد تقسیم مخالفان است به دو جناح: جناحی که از سر ظلم و ستم با پیامبر(ص) مخالفت می کردند و جناحی که بر اساس شبهه دست به مخالفت زده اند. دسته اول در هر حال - چه تغییر قبله حاصل می شد، یا نمی شد - به مخالفت و دشمنی ادامه می دادند و دسته دوم به حقانیت پیامبر(ص) پی برده و از تبلیغات سوء دست می کشیدند.

9 - تنها ستم پیشگان پس از تعیین مسجدالحرام به عنوان قبله ، دست از بهانه جویی برنداشته و به دشمنی خویش علیه مسلمانان ادامه می دادند .

لئلا یکون للناس علیکم حجه إلا الذین ظلموا منهم

15 - تغییر قبله از بیت المقدس به مسجدالحرام ، زمینه ساز کامل شدن نعمت خدا بر مسلمانان

فولوا وجوهکم شطره . .. لأتم نعمتی علیکم

برداشت فوق بر این اساس است که <لأتم نعمتی . ..> عطف بر <لئلا یکون ...> باشد; در نتیجه <لأتم ...> بیان غایت و هدف برای جمله <فولوا وجوهکم شطره> خواهد شد.

4- آثار مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 110 - 4

4 - مسجد ضرار ، مایه شک و ناباوری منافقان بود .

و الذین اتخذوا مسجداً ضراراً . .. لا یزال بنینهم الذی بنوا ریبه فی قلوبهم

5- آثار ممانعت از مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 17

17 - خواری و ذلت در دنیا ، سزای بازدارندگان مردم از ورود به مساجد

و من أظلم ممّن منع مسجد اللّه . .. لهم فی الدنیا خزی

ص: 362

6- آثار ممانعت از مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 25 - 4

4- باز داشتن مؤمنان از ورود به مسجدالحرام ، گناهی بزرگ و کفرآمیز

هم الذین کفروا و صدّوکم عن المسجدالحرام

از این که خداوند، ممانعت از ورود مؤمنان به مسجدالحرام را به عنوان دومین جرم مهم مشرکان یاد کرده و آن را در کنار کفر آنان متذکر شده است; مطلب بالا استفاده می شود.

7- آداب زیارت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 14

14 - طواف ، قیام ، رکوع و سجود ( نماز ) از آداب زیارت مسجدالحرام

و طهّر بیتی للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود

ظاهر این است که مراد از <القائمین و الرکع السجود> نمازگزاران است; یعنی، <خانه مرا برای طواف کنندگان و نمازگزاران آماده کن>.

8- آداب مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 29 - 4

4 - لزوم روی آوری خالصانه به خدا و انقطاع کامل از غیر او به هنگام حضور در مساجد

و أقیموا وجوهکم عند کل مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 31 - 1

1 - ضرورت آراسته ساختن خویش با زینتها، هنگام حضور در مساجد

یبنی ءادم خذوا زینتکم عند کل مسجد

9- آداب مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 363

11 - حج - 22 - 29 - 2

2 - ورود به مسجدالحرام برای انجام طواف ، با سر و تن آلوده و نیاراسته ، ممنوع است .

ثمّ لیقضوا تفثهم

10- ابراهیم(ع) کنار مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 27 - 5

5 - اقامتگاه حضرت ابراهیم ( ع ) در جوار مسجدالحرام بود .

یأتوک رجالاً

از جمله <یأتوک رجالاً>(مردم پیاده و سواره نزد تو خواهند آمد) برمی آید که بنیان گذار کعبه، در کنار آن اقامت داشت; به طوری که هر زائری هنگام ورود به مسجدالحرام، بر آن حضرت نیز وارد می شد.

11- احترام مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 6

6 - مساجد ، از آن خدا و دارای قداست و احترامی خاص است .

مسجد اللّه

انتساب مساجد به خدا، با اضافه کردن کلمه <مساجد> به <اللّه> برای رساندن شرافت و حرمت ویژه آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 15

15 - از میان رفتن حرمت و قداست مسجد ، زمانی است که موجب زیان رسیدن به مؤمنان شود و پایگاهی علیه اسلام و وحدت مسلمین گردد .

و الذین اتخذوا مسجداً . .. تفریقاً بین المؤمنین و إرصاداً لمن حارب اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 40 - 17

17 - لزوم حفظ احترام صومعه ها ، کلیسا ها ، کنیسه ها و مساجد و جلوگیری از تخریب و انهدام آنها

و لولا دفع اللّه . .. لهدّمت صومع و بیع و صلوت و مس-جد

ص: 364

12- احترام مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 191 - 16

16 - مسجد الحرام و نواحی آن دارای قداستی والا و احترامی خاص

و لاتقتلوهم عند المسجدالحرام

13- احکام مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 6،12،14،15،16

6 - مساجد ، از آن خدا و دارای قداست و احترامی خاص است .

مسجد اللّه

انتساب مساجد به خدا، با اضافه کردن کلمه <مساجد> به <اللّه> برای رساندن شرافت و حرمت ویژه آنهاست.

12 - مساجد ، باید از هر آنچه مانع یاد خداست ، پیراسته باشد .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه

14 - کفرپیشگان ، حق حضور در مساجد را ندارند .

أولئک ما کان لهم أن یدخلوها

15 - کفرپیشگان ، در صورت حضور در مساجد ، مجرم اند و باید به دست مسلمانان عقوبت شوند .

أولئک ما کان لهم أن یدخلوها إلا خائفین

برداشت فوق، مبتنی بر این است که <إلا خائفین> استثنا از عدم ورود به مساجد باشد، نه از عدم جواز ورود. بر این مبنا، جمله <ما کان لهم ...> بیانگر این معناست که: کافران حق ندارند به مساجد وارد شوند و در صورت تخلف، باید عقوبت شوند; زیرا ترس کافران از ورود به مساجد، در صورتی است که بدانند ورودشان در پی دارنده مجازات است.

16 - کفرپیشگانی که در سیطره حکومت اسلامی به سر می برند ، حق ورود به مساجد دارند .

أولئک ما کان لهم أن یدخلوها إلا خائفین

برداشت فوق، بر این اساس است که <إلا خائفین> استثنا از عدم جواز ورود باشد; یعنی، کافران نباید داخل مسجد شوند، مگر آن گاه که از مسلمانان هراسان باشند و در آن صورت ورودشان به مساجد جایز است. این معنا شامل کفرپیشگانی می شود که در سیطره حکومت اسلامی به سر می برند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 43 - 4،12،13،36

4 - حرمت ورود به مساجد در حال مستی *

لا تقربوا الصلوه و انتم سکاری

بنابر اینکه مراد از <الصلوه>، جایگاه متعارف نماز، یعنی مساجد باشد; به قرینه <الّا عابری سبیل>.

12 - حرمت ورود جُنب به مسجد

ص: 365

لا تقربوا الصلوه . .. و لا جنباً

بنابر اینکه مقصود از <الصلوه>، جایگاه متعارف آن، یعنی مساجد باشد ; به دلیل <الّا عابری سبیل>.

13 - جواز عبور جُنب از مسجد

لا تقربوا الصلوه . .. و لا جنباً الّا عابری سبیل

36 - ممنوعیّت ورود جنب به مسجد ، مگر به صورت عبور

و لا جنباً الّا عابری سبیل حتّی تغتسلوا

امام باقر (ع) در پاسخ سؤال از ورود جنب و حائض به مسجد فرمود: الحائض و الجنب لا یدخلان المسجد الا مجتازین ان اللّه تبارک و تعالی یقول: و لا جنباً الا عابری . .. .

_______________________________

علل الشرایع، ص 288، ح 1، ب 210 ; نورالثقلین، ج 1، ص 484، ح 266، 267 ; تفسیر عیاشی، ج 1، ص 243، ح 138 ; تفسیر قمی، ج 1، ص 139.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 17 - 2

2 - وانهادن امور مساجد به شرک پیشگان ، ممنوع است .

ما کان للمشرکین أن یعمروا مسجد اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 13،15

13 - ساختن مسجدی که موجب زیان مؤمنان و تفرقه در بین ایشان و ترویج افکار و اندیشه های ضد الهی شود ، جایز نیست .

اتخذوا مسجداً ضراراً . .. و تفریقاً بین المؤمنین

15 - از میان رفتن حرمت و قداست مسجد ، زمانی است که موجب زیان رسیدن به مؤمنان شود و پایگاهی علیه اسلام و وحدت مسلمین گردد .

و الذین اتخذوا مسجداً . .. تفریقاً بین المؤمنین و إرصاداً لمن حارب اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 21 - 38

38- ساختن مسجد بر اقامت گاه صالحان و مزار آنان ، جایز بوده و عبادت در کنار قبر آنان شایسته است .

لنتّخذنّ علیهم مسجدًا

هرگاه قرآن، از جوامع و ادیان پیشین، سخن و عملی را با لحنی نقل کند که نشانه تمجید و عنایت خاص خداوند باشد، معلوم می شود که قرآن، آن گفته و کردار را صحیح و پسندیده تلقّی کرده است.

ص: 366

14- احکام مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 7،8،19

7 - امنیّت کامل برای کسانی که وارد کعبه می شوند .

و من دخله کان امناً

8 - لزوم حفظ و برقراری امنیّت در کعبه

و من دخله کان امناً

بنابراینکه جمله خبریّه در مقام انشاء باشد.

19 - کسی که در خارج حرم مرتکب جرم شده و به حرم پناه می برد ، از تعقیب در امان است .

و من دخله کان امناً

امام صادق (ع) درباره آیه فوق فرمود: اذ احدث العبد فی غیر الحرم جنایهً ثم فَرَّ الی الحرم لم یسع لأحد ان یأخذه فی الحرم.

_______________________________

کافی، ج 4، ص 226، ح 2 ; تفسیر برهان، ج 1،ص 299، ح 5.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 6،9

6 - ولایت و سرپرستی بر مسجدالحرام ، تنها شایسته تقواپیشگان است .

و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

9 - ضرورت تعیین سرپرست برای رسیدگی به امور مسجدالحرام *

و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

لحن آیه حکایت از آن دارد که وجود سرپرست برای مسجدالحرام مفروض دانسته شده است ; تنها سخن درباره شایستگان این سِمَت می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 2

2 - سوت کشیدن و کف زدن در اطراف کعبه به عنوان عبادت و نیایش از سوی کافران مکه ، دلیل عدم شایستگی آنان برای ولایت بر مسجدالحرام

إن أولیاؤه إلا المتقون . .. مکاء و تصدیه

جمله <ما کان صلاتهم . .. > می تواند بیان مصداقی برای بی تقوایی متولیان کفرپیشه مسجدالحرام باشد و در نتیجه دلیلی برای عدم شایستگی آنان برای ولایت بر مسجدالحرام.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 28 - 2،3،19

2 - مسجدالحرام ، مکانی است مقدس و دور داشتن هر گونه آلودگی از آن ، لازم می باشد .

إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجدالحرام

ص: 367

3 - ممانعت از نزدیک شدن مشرکان به مسجدالحرام ، بر اهل ایمان واجب است .

یأیها الذین ءامنوا إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجدالحرام

19 - ممنوعیت مشرکان از نزدیک شدن به مسجدالحرام ، حکمی است مبتنی بر علم و حکمت گسترده خدا .

یأیها الذین ءامنوا إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجدالحرام . .. إنّ اللّه علیم

15- احکام مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 108 - 4

4 - حضور و اقامه نماز در مسجدی که به انگیزه های باطل بنا شود ، ممنوع است .

مسجداً ضراراً . .. لا تقم فیه أبداً

16- اسارت مانعان مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 3

3 - کافران مکه به دلیل بازداشتن اهل ایمان از ورود به مسجدالحرام ، مستوجب عذاب ( کشته شدن ، اسیر گشتن و . . . ) بودند .

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

با توجه به آیه قبل که عذاب استیصال را برای مردم مکه با شرایط ذکر شده منتفی دانست، معلوم می شود مراد از عذاب در این آیه به دلیل وقوع آن در بین آیات نبرد، شکست کافران و کشته و اسیر شدن آنان است.

17- اسراء محمد(ص) از مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 2،3،17

2- خداوند ، پیامبر ( ص ) را در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی سیر داد .

أسری بعبده لیلاً من المسجدالحرام إلی المسجد الأقصا

<السُری> در لغت به معنای سیر و حرکت شبانه است.

3- سیر دادن پیامبر ( ص ) در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی ، نشانه قدرتمندی خداوند و مبرّا بودنش از هر ضعف و کاستی است .

سبح-ن الذی أسری بعبده لیلاً من المسجدالحرام إلی المسجدالأقصا

17- سیر پیامبر ( ص ) در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی ، از جمله آیات مهم الهی برای پیامبر ( ص ) بود .

ص: 368

سبح-ن الذی أسری . .. لنریه من ءای-تنا

18- اسراء محمد(ص) به مسجد الاقصی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 2،3،17،24

2- خداوند ، پیامبر ( ص ) را در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی سیر داد .

أسری بعبده لیلاً من المسجدالحرام إلی المسجد الأقصا

<السُری> در لغت به معنای سیر و حرکت شبانه است.

3- سیر دادن پیامبر ( ص ) در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی ، نشانه قدرتمندی خداوند و مبرّا بودنش از هر ضعف و کاستی است .

سبح-ن الذی أسری بعبده لیلاً من المسجدالحرام إلی المسجدالأقصا

17- سیر پیامبر ( ص ) در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی ، از جمله آیات مهم الهی برای پیامبر ( ص ) بود .

سبح-ن الذی أسری . .. لنریه من ءای-تنا

24- < عن ابی عبدالله جعفربن محمدالصادق ( ع ) قال : لما أسری برسول الله ( ص ) إلی بیت المقدس حمله جبرائیل علی البراق فاتیا بیت المقدس و عرض إلیه محاریب الأنبیاء و صلی بها و رده . . . ;

جبرئیل، آن حضرت را بر بُراق سوار کرد و هر دو به بیت المقدس آمدند و جبرئیل محرابهای انبیا را به او نشان داد و پیامبر(ص) در آن جا نماز خواند و سپس آن حضرت را باز گرداند. ..>.

19- اعتکاف در مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 25،26

25 - اعتکاف کنندگان در مساجد حتی در شب های اعتکاف نیز از آمیزش جنسی باید پرهیز کنند .

فالن بشروهن . .. و لاتبشروهن و أنتم عکفون فی المسجد

جمله <و لاتباشروهن> به منزله تبصره ای است برای <فالآن باشروهن>; یعنی، توهّم نشود که حلیت آمیزش در شبهای روزه، شامل حال اعتکاف نیز می شود.

26 - محل اعتکاف مساجد است .

و أنتم عکفون فی المسجد

قید <فی المساجد> توضیحی و برای بیان محل اعتکاف است. بنابراین معنای جمله <و لاتباشروهن و أنتم ...> این نیست که اگر در مسجد اعتکاف کردید آمیزش حرام است و در غیر آن حرام نیست; زیرا در این صورت ظاهر آن بود که عبارت به این گونه بیان می شد: و أنتم فی المساجد عاکفین.

ص: 369

20- اعلام فلسفه وجودی مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 18 - 2

2 - پیامبر ( ص ) ، مأمور اعلام فلسفه وجودی مساجد و معابد

و أنّ المس-جد للّه

جمله <أنّ المساجد للّه>، عطف بر <أنّه استمع. ..>است; یعنی، <قل اُوحی إلیّ أنّ المساجد للّه...>.

21- امنیت در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 7،8،19

7 - امنیّت کامل برای کسانی که وارد کعبه می شوند .

و من دخله کان امناً

8 - لزوم حفظ و برقراری امنیّت در کعبه

و من دخله کان امناً

بنابراینکه جمله خبریّه در مقام انشاء باشد.

19 - کسی که در خارج حرم مرتکب جرم شده و به حرم پناه می برد ، از تعقیب در امان است .

و من دخله کان امناً

امام صادق (ع) درباره آیه فوق فرمود: اذ احدث العبد فی غیر الحرم جنایهً ثم فَرَّ الی الحرم لم یسع لأحد ان یأخذه فی الحرم.

_______________________________

کافی، ج 4، ص 226، ح 2 ; تفسیر برهان، ج 1،ص 299، ح 5.

22- امنیت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 217 - 12

12 - لزوم تأمین امنیّت حَرَم الهی در ماه های حرام

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 13

13 - مکّه ( مسجد الحرام و محدوده آن ) باید محیطی أمن برای همگان باشد .

ص: 370

سواء الع-کف فیه و الباد

23- انگیزه بنای مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 1،2،5،6

1 - اقدام منافقان به ساختن مسجدی برای هدف های زیانبار و کفرآمیز و تفرقه افکن میان مؤمنان

اتخذوا مسجداً ضراراً و کفراً و تفریقاً بین المؤمنین

2 - اقدام منافقان به ساختن پایگاهی تحت عنوان < مسجد > برای دشمنان دیرینه خدا و رسول خدا

و الذین اتخذوا مسجداً . .. إرصاداً لمن حارب اللّه و رسوله

5 - کفر درونی منافقان انگیزه ساختن مسجد ضرار

مسجداً ضراراً و کفراً

<کفراً> می تواند به معنای ترویج کفر نباشد ; بلکه به این معنا باشد که عمل منافقان و سازندگان مسجد ضرار، نشأت یافته از کفرشان بوده است.

6 - ترویج کفر ، تفرقه افکنی و تجمع بخشیدن به دشمنان خدا و رسول ، مهمترین اهداف زیانبار منافقان از ساختن مسجد ضرار

مسجداً ضراراً و کفراً و تفریقاً بین المؤمنین و إرصاداً

قید <ضراراً> می تواند هدف کلی و عام منافقان و <کفراً و تفریقاً . .. إرصاداً> بیانگر بارزترین نمودهای آن هدف کلی باشد.

24- اهداف بنای مسجد قبا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 109 - 6

6 - بانیان مسجد قبا ، دارای تقوای الهی و در پی جلب رضایت خدا بودند .

لمسجد أسّس علی التقوی . .. أفمن أسس بنینه علی تقوی

مفسران برآنند که شأن نزول این بخش از آیات، مسجد قبا و مسجد ضرار است. بر این اساس می توان گفت که: ضمیر <بنیانه> به مسجد قبا (لمسجد أسّس علی التقوی) بازمی گردد و آیه شریفه، در مقام تمجید بانیان مسجد قبا و تقبیح بنیان گذاران مسجد ضرار است.

25- اهمیت احترام مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 28

ص: 371

28 - لزوم احترام به مساجد و حفظ قداست آنها *

و لاتبشروهن و أنتم عکفون فی المسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 18 - 6

6 - < عن یونس بن یعقوب قال : سمعت الصادق جعفربن محمد ( ع ) یقول : . . . ملعون ملعون من لم یوقّر المسجدَ ، تدری یا یونس لِمَ عظَّم اللّه حقَّ المساجد و أنزل ه-ذه الآیه : < و أنّ المساجد للّه فلاتدعوا مع اللّه أحداً > ؟ کانت الیهود و النصاری إذا دخلوا کنائسهم أشرکوا باللّه تعالی ، فأمر اللّه سبحانه نبیَّه أن یوحّدَ اللّهَ فی ها و یَعْبُدَه ;

از یونس بن یعقوب روایت شده که گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: . .. ملعون است، ملعون است، آن کس که به مساجد احترام نگذارد; ای یونس! می دانی چرا خداوند حق مساجد را بزرگ دانسته و آیه <و أنّ المساجد للّه فلاتدعوا مع اللّه أحداً> را نازل فرموده است؟ زیرا یهود و نصارا وقتی به معابد خود می رفتند، به خدای تعالی شرک میورزیدند. پس خداوند سبحان به پیامبر اسلام(ص) دستور داد که خدا را در مساجد به وحدانیت بخوانند و عبادت کنند>.

26- اهمیت بنای مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 10

10 - ارزشمندی ساختن مسجد ، در گرو حسن نیت و انگیزه الهی داشتن آن است .

و الذین اتخذوا مسجداً . .. و لیحلفن إن أردنا إلا الحسنی و اللّه یشهد إنهم لکذبون

27- اهمیت تطهیر مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 13

13 - لزوم پاسداری از حرمت مسجدالحرام و محفوظ داشتن آن از آلودگی های ظاهری و پلیدی های باطنی ( مظاهر

أن لاتشرک بی شیئًا و طهّر بیتی

28- اهمیت تعمیر مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 18 - 5

5 - کافران ، مشرکان و مسلمانان بی مبالات و ناپایبند به نماز و زکات ، فاقد صلاحیت تعمیر و رسیدگی به امور مساجدند .

ص: 372

إنما یعمر مسجد اللّه من ءامن باللّه و الیوم الأخر و أقام الصلوه و ءاتی الزکوه

29- اهمیت تقویت مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 108 - 17

17 - لزوم تقویت مساجد و مراکزی که بر اساس تقوا بنا شده و پایگاه جویندگان طهارت است .

لمسجد أسّس علی التقوی . .. فیه رجال یحبون أن یتطهروا

30- اهمیت تولیت مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 18 - 5

5 - کافران ، مشرکان و مسلمانان بی مبالات و ناپایبند به نماز و زکات ، فاقد صلاحیت تعمیر و رسیدگی به امور مساجدند .

إنما یعمر مسجد اللّه من ءامن باللّه و الیوم الأخر و أقام الصلوه و ءاتی الزکوه

31- اهمیت محافظت از مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 13

13 - لزوم پاسداری از حرمت مسجدالحرام و محفوظ داشتن آن از آلودگی های ظاهری و پلیدی های باطنی ( مظاهر

أن لاتشرک بی شیئًا و طهّر بیتی

32- اهمیت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 2 - 13

13 - اهمیت خاص مسجد الحرام ، حج و مناسک آن

یایها الذین ءامنوا لاتحلوا . .. و لا ءآمین البیت الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 2،3،6،9

ص: 373

2 - بازداشتن مردم از ورود به مسجدالحرام ، گناهی مستوجب عذاب الهی

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

3 - کافران مکه به دلیل بازداشتن اهل ایمان از ورود به مسجدالحرام ، مستوجب عذاب ( کشته شدن ، اسیر گشتن و . . . ) بودند .

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

با توجه به آیه قبل که عذاب استیصال را برای مردم مکه با شرایط ذکر شده منتفی دانست، معلوم می شود مراد از عذاب در این آیه به دلیل وقوع آن در بین آیات نبرد، شکست کافران و کشته و اسیر شدن آنان است.

6 - ولایت و سرپرستی بر مسجدالحرام ، تنها شایسته تقواپیشگان است .

و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

9 - ضرورت تعیین سرپرست برای رسیدگی به امور مسجدالحرام *

و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

لحن آیه حکایت از آن دارد که وجود سرپرست برای مسجدالحرام مفروض دانسته شده است ; تنها سخن درباره شایستگان این سِمَت می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 28 - 2

2 - مسجدالحرام ، مکانی است مقدس و دور داشتن هر گونه آلودگی از آن ، لازم می باشد .

إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 11

11- زمین مسجدالحرام و مسجدالاقصی ، دارای اهمیت معنوی ویژه است .

أسری بعبده لیلاً من المسجدالحرام إلی المسجد الأقصا

اینکه مبدأ و منتهای سیر پیامبر(ص) دو مکان خاص عبادت (مسجدالحرام و مسجدالأقصا) قرار گرفت، حکایت از حقیقت فوق دارد.

33- اهمیت مسجد الحرام در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 5

5 - انعقاد پیمان صلح میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان در کنار مسجدالحرام

إلا الذین عهدتم عند المسجدالحرام

ص: 374

34- بانیان مسجد ضرار در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 109 - 15

15 - بناکنندگان مسجد ضرار ، از ظالمان و سقوط کنندگان در آتش دوزخند .

و الذین اتخذوا مسجداً ضراراً . .. فانهار به فی نار جهنم

35- بانیان مسجد قبا و رضایت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 109 - 6

6 - بانیان مسجد قبا ، دارای تقوای الهی و در پی جلب رضایت خدا بودند .

لمسجد أسّس علی التقوی . .. أفمن أسس بنینه علی تقوی

مفسران برآنند که شأن نزول این بخش از آیات، مسجد قبا و مسجد ضرار است. بر این اساس می توان گفت که: ضمیر <بنیانه> به مسجد قبا (لمسجد أسّس علی التقوی) بازمی گردد و آیه شریفه، در مقام تمجید بانیان مسجد قبا و تقبیح بنیان گذاران مسجد ضرار است.

36- برپایی نماز در مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 108 - 5

5 - مسجدی که از نخستین لحظه بر اساس تقوا بنا شده ، دارای ارزش بوده و سزاوار است که در آن نماز اقامه شود .

لمسجد أسّس علی التقوی من أول یوم أحق أن تقوم فیه

37- برکات مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 5

5 - عرفات و مشعر ، کانون خیر و برکت فراوان برای حج گزاران

لیشهدوا من-فع لهم

برداشت فوق، بر این اساس است که <لیشهدوا> مربوط به حضور در عرفات و مشعر باشد.

ص: 375

38- پاکیزگی در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 29 - 2

2 - ورود به مسجدالحرام برای انجام طواف ، با سر و تن آلوده و نیاراسته ، ممنوع است .

ثمّ لیقضوا تفثهم

39- تاریخ زیارت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 10

10 - حج و زیارت مسجدالحرام ، مراسمی رایج در میان مردم جزیره العرب

سواء الع-کف فیه و الباد

40- تاریخ مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 21 - 37

37- وجود مسجد و ارجمندی آن در عصر بیدار شدن اصحاب کهف

لنتّخذنّ علیهم مسجدًا

41- تاریخ مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 17 - 6

6 - تولیت مسجدالحرام ( تعمیر و رسیدگی به امور آن ) در صدر اسلام - تا پیش از فتح مکه - در دست مشرکان کفر پیشه بوده است .

ما کان للمشرکین أن یعمروا مسجد اللّه شهدین علی أنفسهم بالکفر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 11

11 - < مسجدالحرام > نامی شناخته شده و متداول در میان مردم جزیره العرب

و المسجد الحرام الذی جعلن-ه للناس

ص: 376

42- تجاوز به حقوق دیگران در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 14

14 - انحراف از حق و تجاوز به حقوق دیگران در محیط مسجد الحرام ، گناهی است بس بزرگ و کج روان و ستم کاران باید در انتظار کیفر سخت دنیوی باشند .

و من یرد فیه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب ألیم

برداشت یاد شده بر این اساس است که مقصود از <عذاب ألیم> کیفر دنیوی نیز باشد.

43- تخریب مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 1،3

1 - کفر پیشگان عصر بعثت ، مسلمانان را از حضور در مساجد باز می داشتند و در صدد تخریب آنها بودند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه . .. و سعی فی خرابها

فعل <منع> نیازمند دو مفعول است: یک مفعول آن <مساجد اللّه> است و مفعول دیگر <المسلمین> می باشد که به خاطر وضوحش بیان نشده است; یعنی: <منع المسلمین مساجد اللّه> ماضی آوردن فعل <منع> حکایت از آن دارد که: ممانعت از ورود مسلمانان به مساجد تحقق یافته بوده; یعنی، آیه شریفه ضمن بیان ناروا بودن ممانعت از ورود به مساجد، اشاره دارد به قضایای بازداری از ورود مسلمانان صدر اسلام، به مسجد الحرام و . ..

3 - ممانعت از ورود مسلمانان به مساجد و تلاش برای تخریب آنها ، از روش های مبارزاتی کفرپیشگان علیه اسلام و مسلمین

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه و سعی فی خرابها

44- تعمیر مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 17 - 1

1 - مشرکان ، صلاحیت تعمیر و رسیدگی به مساجد را ندارند .

ما کان للمشرکین أن یعمروا مسجد اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 18 - 1

ص: 377

1 - تعمیر و رسیدگی به امور مساجد ، تنها در صلاحیت مؤمنان راستین است .

إنما یعمر مسجد اللّه من ءامن باللّه و الیوم الأخر . .. و لم یخش إلا اللّه

45- تقوا در بنای مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 108 - 5

5 - مسجدی که از نخستین لحظه بر اساس تقوا بنا شده ، دارای ارزش بوده و سزاوار است که در آن نماز اقامه شود .

لمسجد أسّس علی التقوی من أول یوم أحق أن تقوم فیه

46- تقوا در بنای مسجد قبا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 108 - 6،10

6 - مسجد قبا ، بنیان نهاده شده بر اساس تقوا و مکانی شایسته برای عبادت

لمسجد أسّس علی التقوی . .. أحق أن تقوم فیه

با توجه به شأن نزول و به قرینه مسجد ضرار، منظور از <لمسجد أسّس علی التقوی> مسجد قبا می باشد.

10 - مسجد قبا ، مسجدی بنا شده بر اساس تقوا و مأوای جویندگان پاکی و طهارت

لمسجد أسّس علی التقوی . .. فیه رجال یحبون أن یتطهروا

47- تقوای بانیان مسجد قبا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 109 - 6

6 - بانیان مسجد قبا ، دارای تقوای الهی و در پی جلب رضایت خدا بودند .

لمسجد أسّس علی التقوی . .. أفمن أسس بنینه علی تقوی

مفسران برآنند که شأن نزول این بخش از آیات، مسجد قبا و مسجد ضرار است. بر این اساس می توان گفت که: ضمیر <بنیانه> به مسجد قبا (لمسجد أسّس علی التقوی) بازمی گردد و آیه شریفه، در مقام تمجید بانیان مسجد قبا و تقبیح بنیان گذاران مسجد ضرار است.

ص: 378

48- تولیت مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 17 - 1،2

1 - مشرکان ، صلاحیت تعمیر و رسیدگی به مساجد را ندارند .

ما کان للمشرکین أن یعمروا مسجد اللّه

2 - وانهادن امور مساجد به شرک پیشگان ، ممنوع است .

ما کان للمشرکین أن یعمروا مسجد اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 18 - 1،2

1 - تعمیر و رسیدگی به امور مساجد ، تنها در صلاحیت مؤمنان راستین است .

إنما یعمر مسجد اللّه من ءامن باللّه و الیوم الأخر . .. و لم یخش إلا اللّه

2 - مؤمنان صالح ، وظیفه دار بر عهده گرفتن امور مساجد

إنما یعمر مسجد اللّه من ءامن باللّه . .. و لم یخش إلا اللّه

49- تولیت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 6،9

6 - ولایت و سرپرستی بر مسجدالحرام ، تنها شایسته تقواپیشگان است .

و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

9 - ضرورت تعیین سرپرست برای رسیدگی به امور مسجدالحرام *

و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

لحن آیه حکایت از آن دارد که وجود سرپرست برای مسجدالحرام مفروض دانسته شده است ; تنها سخن درباره شایستگان این سِمَت می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 19 - 1

1 - سرزنش خداوند نسبت به مسلمانانی که شغل آب دهی به حاجیان و سرپرستی مسجدالحرام را با جهاد در راه خدا برابر انگاشته و خویشتن را همطراز با مؤمنان اهل پیکار در راه خدا می پنداشتند .

أجعلتم سقایه الحاجّ و عماره المسجدالحرام کمن ءامن باللّه و الیوم الأخر و جهد فی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 28 - 5

ص: 379

5 - سال نهم هجری ، سال قدرت مسلمانان و استیلای آنان بر اداره مسجدالحرام

فلا یقربوا المسجدالحرام بعد عامهم هذا

اینکه مسلمانان در سال نهم هجری مکلف به این تکلیف الهی شدند - با اینکه اصل پلیدی مشرکان در گذشته نیز بوده است - نشان می دهد که در گذشته، اجرای آن میسر نبوده است.

50- تولیت مسجد الحرام در جاهلیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 19 - 3

3 - سرپرستی مسجدالحرام و آب دهی به زائران کعبه ، شغلی مهم و افتخارآمیز در میان عرب های جاهلی

أجعلتم سقایه الحاجّ و عماره المسجدالحرام کمن ءامن باللّه . .. و جهد فی سبیل اللّ

51- تولیت مسجد الحرام در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 17 - 6

6 - تولیت مسجدالحرام ( تعمیر و رسیدگی به امور آن ) در صدر اسلام - تا پیش از فتح مکه - در دست مشرکان کفر پیشه بوده است .

ما کان للمشرکین أن یعمروا مسجد اللّه شهدین علی أنفسهم بالکفر

52- جنگ در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 191 - 12،13،15

12 - نبرد در مسجد الحرام و نواحی آن حرام است .

و لاتقتلوهم عند المسجدالحرام

13 - در صورتی که دشمنان دین در مسجدالحرام و نواحی آن علیه مسلمانان وارد جنگ شوند ، نبرد با آنان و کشتن شان واجب است .

و لاتقتلوهم عند المسجدالحرام حتی یقتلوکم فیه فإن قتلوکم فاقتلوهم

15 - فتنه انگیزی کافران ، مجوز کشتن و نبرد با آنها در مسجد الحرام و نواحی آن نیست .

و الفتنه أشد من القتل و لاتقتلوهم عند المسجدالحرام حتی یقتلوکم

جمله <و الفتنه . ..> بیان می دارد که کافران فتنه انگیز همانند کافران محارب هستندو لذا باید باآنان نبرد کرد. به نظر می رسد

ص: 380

جمله <و لاتقاتلوهم عند المسجد الحرام ...> به منزله استثنا از این قانون باشد; یعنی، فتنه انگیزی کافران، مجوز جنگ در مسجد الحرام نیست.

53- حرمت بنای مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 13

13 - ساختن مسجدی که موجب زیان مؤمنان و تفرقه در بین ایشان و ترویج افکار و اندیشه های ضد الهی شود ، جایز نیست .

اتخذوا مسجداً ضراراً . .. و تفریقاً بین المؤمنین

54- حقانیت قبله بودن مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 145 - 2،3

2 - اهل کتاب ( یهود و نصارا ) علی رغم اطمینانشان به حقانیت قبله مسلمانان ( مسجدالحرام ) ، آن را نخواهند پذیرفت .

لیعلمون أنه الحق . .. و لئن أتیت الذین ... ما تبعوا قبلتک

3 - هیچ برهان و معجزه ای نمی تواند اهل کتاب را به پذیرش مسجدالحرام به عنوان قبله حق ، وادارد .

و لئن أتیت الذین أوتوا الکتب بکل ءایه ما تبعوا قبلتک

کلمه <ءایه> به معنای علامت و نشانه است و مقصود از آن معجزه و برهان می باشد.

55- حقانیت قبله شدن مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 149 - 3

3 - تعیین مسجدالحرام به عنوان قبله ، حکمی حق ( حکمت آمیز و به جا ) و از ناحیه خداوند

و إنه للحق من ربک

56- خدا و بانیان مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 110 - 7

7 - برخورد شدید خداوند با بناکنندگان مسجد ضرار ، متکی بر علم و حکمت او بود .

ص: 381

و الذین اتخذوا . .. لا تقم فیه ... فانهار به فی نار جهنم ... و اللّه علیم حکیم

57- خیریت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 5

5 - عرفات و مشعر ، کانون خیر و برکت فراوان برای حج گزاران

لیشهدوا من-فع لهم

برداشت فوق، بر این اساس است که <لیشهدوا> مربوط به حضور در عرفات و مشعر باشد.

58- دعا در مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 14

14 - نقش مسجد و محراب - مکان های مقدس - در استجابت دعا *

دخل علیها زکریّا المحراب . .. هنا لک دعا زکریّا ربّه

برداشت فوق بر این اساس است که مشارالیه <هنالک>، <المحراب> باشد; و جمله <و هو قائم یصلی فی المحراب>، در آیه بعد مؤید این معناست.

59- ذکر در مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 7،8،9،10،11،12

7 - مساجد ، جایگاه عبادت خدا و یاد کردن نام اوست .

مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه

سجده، بارزترین نمود پرستش است و تعبیر از پایگاههای دینی اهل ایمان به مسجد (جایگاه سجده) بیانگر این است که: آن پایگاهها محل عبادت و پرستش می باشد.

8 - مساجدی که مردم در آن حضور نیابند و در آنها ذکر خدا نگویند ، در حقیقت مساجدی ویرانه اند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه و سعی فی خرابها

برداشت فوق، مبتنی بر این احتمال است که جمله <سعی فی خرابها> (در تلاش برای تخریب مساجد هستند) تفسیر و توضیح جمله <منع مساجد اللّه أن یذکر فیها اسمه> باشد.

9 - آبادانی مساجد ، به یادکردن نام خدا در آنهاست .

ص: 382

أن یذکر فیها اسمه و سعی فی خرابها

10 - غفلت از یاد خدا در جایگاه عبادت ( مسجد و . . . ) امری نکوهیده و نارواست .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه

عبارت <أن یذکر فیها اسمه> بیانگر این است که: دلیل ناروا بودن و ستمکار شمردن بازدارندگان مردم از حضور در مساجد، یاد نشدن نام خداست. بنابراین جمله <من أظلم ...> شامل کسانی که در جایگاههای عبادت از یاد خدا غافلند نیز، می شود.

11 - تعطیلی مساجد و حضور نیافتن در آنها ، به انگیزه یاد نکردن نام خدا ، امری نکوهیده و نارواست .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه

12 - مساجد ، باید از هر آنچه مانع یاد خداست ، پیراسته باشد .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه

60- ذلت تخریب کنندگان مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 21

21 - تخریب مساجد به انگیزه یاد نکردن خدا در آنها ، گناهی بزرگ و در پی دارنده خواری در دنیا و عذابی بزرگ در قیامت است .

و سعی فی خرابها . .. لهم فی الدنیا خزی و لهم فی الأخره عذاب عظیم

از اینکه بازدارندگانِ مردم از ورود به مساجد و تخریب کنندگانِ آن ها، ظالمترین مردم شمرده شده اند و نیز به عذاب عظیم قیامت تهدید شده اند، بزرگی گناه آنان به دست می آید.

61- ذلت مانعان از مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 17،19

17 - خواری و ذلت در دنیا ، سزای بازدارندگان مردم از ورود به مساجد

و من أظلم ممّن منع مسجد اللّه . .. لهم فی الدنیا خزی

19 - سرکوبی کفرپیشگان مسلط بر مساجد عصر بعثت و گرفتار شدنشان به خواری و ذلت ، از اخبار غیبی قرآن و از نوید های خدا به مسلمانان

لهم فی الدنیا خزی

چنانچه گذشت، آیه شریفه اشاره به قضایای صدر اسلام و بازداری مسلمانان از ورود به مسجد الحرام و مانند آن دارد . با توجه به این حقیقت، جمله <لهم فی الدنیا خزی> نویدی است به مسلمانان که کفرپیشگان مانع از ورود به مساجد، به خواری و ذلت گرفتار خواهند شد، که به مناسبت مورد، مقصود از خواری و ذلت، کوتاه شدن دست آنان از مساجد اسلامی و سیطره مسلمانان بر آنان است.

ص: 383

62- رکوع در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 14

14 - طواف ، قیام ، رکوع و سجود ( نماز ) از آداب زیارت مسجدالحرام

و طهّر بیتی للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود

ظاهر این است که مراد از <القائمین و الرکع السجود> نمازگزاران است; یعنی، <خانه مرا برای طواف کنندگان و نمازگزاران آماده کن>.

63- زینت در مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 31 - 1

1 - ضرورت آراسته ساختن خویش با زینتها، هنگام حضور در مساجد

یبنی ءادم خذوا زینتکم عند کل مسجد

64- سجده در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 14

14 - طواف ، قیام ، رکوع و سجود ( نماز ) از آداب زیارت مسجدالحرام

و طهّر بیتی للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود

ظاهر این است که مراد از <القائمین و الرکع السجود> نمازگزاران است; یعنی، <خانه مرا برای طواف کنندگان و نمازگزاران آماده کن>.

65- سرزنش تعطیلی مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 11

11 - تعطیلی مساجد و حضور نیافتن در آنها ، به انگیزه یاد نکردن نام خدا ، امری نکوهیده و نارواست .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه

ص: 384

66- سوت در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 1،2

1 - سوت کشیدن و کف زدن ، شیوه نیایش کافران مکه در مسجدالحرام و اطراف کعبه

و ما کان صلاتهم عند البیت إلا مکاء و تصدیه

2 - سوت کشیدن و کف زدن در اطراف کعبه به عنوان عبادت و نیایش از سوی کافران مکه ، دلیل عدم شایستگی آنان برای ولایت بر مسجدالحرام

إن أولیاؤه إلا المتقون . .. مکاء و تصدیه

جمله <ما کان صلاتهم . .. > می تواند بیان مصداقی برای بی تقوایی متولیان کفرپیشه مسجدالحرام باشد و در نتیجه دلیلی برای عدم شایستگی آنان برای ولایت بر مسجدالحرام.

67- شرایط متولیان مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 11

11 - اکثر کافران عصر بعثت ، ناآگاه به ضرورت تقوا برای متولیان مسجدالحرام

إن أولیاؤه إلا المتقون و لکن أکثرهم لایعلمون

مفعول <لایعلمون> حقایقی است که آیه مورد بحث بدان پرداخته است ; از جمله ضرورت تقوا برای والیان مسجدالحرام و نیز استحقاق عذاب برای سدکنندگان مسجدالحرام بر روی مؤمنان.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 2

2 - سوت کشیدن و کف زدن در اطراف کعبه به عنوان عبادت و نیایش از سوی کافران مکه ، دلیل عدم شایستگی آنان برای ولایت بر مسجدالحرام

إن أولیاؤه إلا المتقون . .. مکاء و تصدیه

جمله <ما کان صلاتهم . .. > می تواند بیان مصداقی برای بی تقوایی متولیان کفرپیشه مسجدالحرام باشد و در نتیجه دلیلی برای عدم شایستگی آنان برای ولایت بر مسجدالحرام.

ص: 385

68- صدّ از مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 217 - 10،17،18،25

10 - در نظر خداوند ، جلوگیری از ورود به مسجدالحرام ، گناهی بزرگتر از جنگیدن در ماه های حرام است .

الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر و صدّ عن سبیل اللّه . .. و المسجدالحرام .

بنابراینکه <و المسجدالحرام>، عطف بر <سبیل اللّه> باشد و <صدّ>، مبتدا و <اکبر>، خبر آن باشد. یعنی: <و صدّ عن سبیل اللّه و صدّ عن المسجدالحرام ... اکبر>

17 - مشرکان مکه ، مردمانی کفرپیشه و بازدارندگان از راه خداوند و مسجدالحرام

و صدّ عن سبیل اللّه و کفر به و المسجدالحرام و اخراج اهله

18 - جنگ در ماه های حرام ، موجب بازداشتن مردمان از راه خداوند و بازداری آنان از مسجدالحرام و کفر به خداست .

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر و صدّ عن سبیل اللّه و کفر به و

بنابراینکه <و صدّ عن سبیل اللّه>، عطف بر <کبیر> باشد: یعنی قتال فیه، صدّ عن سبیل اللّه و کفر به.

25 - کفر به خداوند و جلوگیری از راه او و مسجدالحرام و بیرون راندن اهل آن ، از مصادیق فتنه

و صدّ عن سبیل اللّه و کفر به و المسجدالحرام و اخراج اهله منه اکبر عنداللّه و الف

69- طواف در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 14،15

14 - طواف ، قیام ، رکوع و سجود ( نماز ) از آداب زیارت مسجدالحرام

و طهّر بیتی للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود

ظاهر این است که مراد از <القائمین و الرکع السجود> نمازگزاران است; یعنی، <خانه مرا برای طواف کنندگان و نمازگزاران آماده کن>.

15 - لزوم تقدیم طواف بر نماز در زیارت مسجدالحرام

للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود

70- طهارت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 28 - 2

2 - مسجدالحرام ، مکانی است مقدس و دور داشتن هر گونه آلودگی از آن ، لازم می باشد .

إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجدالحرام

ص: 386

71- ظلم بانیان مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 109 - 15

15 - بناکنندگان مسجد ضرار ، از ظالمان و سقوط کنندگان در آتش دوزخند .

و الذین اتخذوا مسجداً ضراراً . .. فانهار به فی نار جهنم

72- ظلم تخریب مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 5

5 - کسانی که در پی تخریب مساجد برآیند از ستمکارترین مردمند .

و من أظلم ممن . .. سعی فی خرابها

73- عبادت در مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 29 - 5

5 - اهمیت عبادت و نماز در مسجد*

و أقیموا وجوهکم عند کل مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 18 - 1،3،6

1 - مسجد ها و معبد ها ، باید تنها به عبادت خداوند اختصاص داشته باشد .

و أنّ المس-جد للّه

<مساجد> (جمع <مسجد>) به معنای محل هایی است که برای سجده و عبادت خدا، بنا شده است.

3 - هیچ کس جز خداوند ، نباید در مساجد و معابد مورد پرستش قرار گیرد .

فلاتدعوا مع اللّه أحدًا

تفریع جمله <فلاتدعوا. ..> بر <أنّ المساجد للّه>، می رساند که نهی از دعا و عبادت غیرخدا، مربوط به مساجد است.

6 - < عن یونس بن یعقوب قال : سمعت الصادق جعفربن محمد ( ع ) یقول : . . . ملعون ملعون من لم یوقّر المسجدَ ، تدری یا یونس لِمَ عظَّم اللّه حقَّ المساجد و أنزل ه-ذه الآیه : < و أنّ المساجد للّه فلاتدعوا مع اللّه أحداً > ؟ کانت الیهود و النصاری إذا دخلوا کنائسهم أشرکوا باللّه تعالی ، فأمر اللّه سبحانه نبیَّه أن یوحّدَ اللّهَ فی ها و یَعْبُدَه ;

ص: 387

از یونس بن یعقوب روایت شده که گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: . .. ملعون است، ملعون است، آن کس که به مساجد احترام نگذارد; ای یونس! می دانی چرا خداوند حق مساجد را بزرگ دانسته و آیه <و أنّ المساجد للّه فلاتدعوا مع اللّه أحداً> را نازل فرموده است؟ زیرا یهود و نصارا وقتی به معابد خود می رفتند، به خدای تعالی شرک میورزیدند. پس خداوند سبحان به پیامبر اسلام(ص) دستور داد که خدا را در مساجد به وحدانیت بخوانند و عبادت کنند>.

74- عبادتگاه مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 7

7 - مسجدالحرام ، عبادتگاهی پر ارج و با عظمت در پیشگاه خداوند

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

استحقاق عذاب برای بازداری از ورود به مسجدالحرام، حکایت از عظمت آن در پیشگاه خدا دارد.

75- عظمت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 7

7 - مسجدالحرام ، عبادتگاهی پر ارج و با عظمت در پیشگاه خداوند

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

استحقاق عذاب برای بازداری از ورود به مسجدالحرام، حکایت از عظمت آن در پیشگاه خدا دارد.

76- عمومیت زیارت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 7

7 - تمامی مسلمانان ( مکّی و آفاقی ) ، نسبت به مسجدالحرام از حق مساوی برخورداراند .

الذی جعلن-ه للناس سواء الع-کف فیه و الباد

<سواء> به معنای <مستوی> و حال برای <الناس>است. <عاکف> به معنای مقیم (منظور اهل مکّه) است. <بادی> یعنی اهل بادیه و مقصود از آن مردمی است که بیرون مکّه و در سرزمین های دیگر زندگی می کنند; یعنی، ما مسجدالحرام را برای همه انسان ها قرار دادیم و در بهره مندی از آن، مکّی و آفاقی برابراند و کسی را بر دیگری امتیازی نیست.

ص: 388

77- عمومیت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 6

6 - مسجدالحرام ، از آن عموم مردم خداپرست است و قشر خاصی حق محروم کردن مردم از زیارت آن را ندارد .

الذی جعلن-ه للناس

78- عوامل ممانعت از مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 26 - 1

1 - تعصّب جاهلی و غرور مشرکان مکه ، مایه بستن راه مسجدالحرام بر مؤمنان در حدیبیه

هم الذین کفروا و صدّوکم عن المسجدالحرام. .. إذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیّه

<إذ> ظرف برای <صدّوا> است.

79- غصب مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 4

4 - کفرپیشگان مکه به ناحق خویشتن را سرپرست مسجدالحرام می پنداشته و غاصبانه بر آن تسلط داشتند .

و هم یصدون عن المسجدالحرام و ما کانوا أولیاؤه

80- فرجام مانعان از مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 20

20 - عذاب بزرگ قیامت ، فرجام بازدارندگان مردم از ورود به مساجد برای یاد خدا

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه . .. و لهم فی الأخره عذاب عظیم

81- فضایل بانیان مسجد قبا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 389

7 - توبه - 9 - 109 - 6

6 - بانیان مسجد قبا ، دارای تقوای الهی و در پی جلب رضایت خدا بودند .

لمسجد أسّس علی التقوی . .. أفمن أسس بنینه علی تقوی

مفسران برآنند که شأن نزول این بخش از آیات، مسجد قبا و مسجد ضرار است. بر این اساس می توان گفت که: ضمیر <بنیانه> به مسجد قبا (لمسجد أسّس علی التقوی) بازمی گردد و آیه شریفه، در مقام تمجید بانیان مسجد قبا و تقبیح بنیان گذاران مسجد ضرار است.

82- فضیلت عبادت در مسجد قبا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 108 - 6

6 - مسجد قبا ، بنیان نهاده شده بر اساس تقوا و مکانی شایسته برای عبادت

لمسجد أسّس علی التقوی . .. أحق أن تقوم فیه

با توجه به شأن نزول و به قرینه مسجد ضرار، منظور از <لمسجد أسّس علی التقوی> مسجد قبا می باشد.

83- فضیلت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 29 - 17

17 - عن أبی عبدالله(ع) فی قوله تعالی: < و أقیموا وجوهکم عند کل مسجد> قال: مساجد محدثه فامروا أن یقیموا وجوهکم شطر المسجد الحرام.

از امام صادق(ع) روایت شده است: مراد از آیه <و أقیموا وجوهکم . ..>، مساجد نوبنیاد است که مردم مأمورند (هنگام عبادت) در آنها رو به مسجدالحرام بایستند.

84- فضیلت مسجد قبا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 108 - 10،18،19

10 - مسجد قبا ، مسجدی بنا شده بر اساس تقوا و مأوای جویندگان پاکی و طهارت

لمسجد أسّس علی التقوی . .. فیه رجال یحبون أن یتطهروا

18 - < عن الحلبی عن ابی عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن المسجد الذی أسس علی التقوی قال : مسجد قبا ;

حلبی گوید از امام صادق (ع) پرسیدم: مسجدی که بر اساس تقوا بنیان نهاده شده کدام است؟ فرمود: مسجد قبا>.

ص: 390

19 - ابیّ بن کعب گوید : < سئلت النبی ( ص ) عن المسجد الذی أسس علی التقوی فقال : هو مسجدی هذا ;

از پیغمبر (ص) پرسیدم: مسجدی که بر اساس تقوا بنیان نهاده شده کدام است؟ فرمود: آن همین مسجد من است>.

85- فلسفه بنای مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 17 - 3

3 - اظهار خضوع و فروتنی در پیشگاه خدا ، حکمت و فلسفه ساختن مساجد

ما کان للمشرکین أن یعمروا مسجد اللّه

نامگذاری اماکن عبادت به <مساجد> بیانگر برداشت فوق می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 18 - 3

3 - اظهار خضوع و فروتنی در پیشگاه خدا ، فلسفه و حکمت ساختن مساجد

إنما یعمر مسجد اللّه

نامگذاری اماکن عبادت به <مساجد> بیانگر برداشت فوق است.

86- فلسفه تخریب مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 2

2 - ترک پرستش و یاد خدا ، انگیزه کفرپیشگان دربازداری مسلمانان از ورود به مساجد و تلاش برای تخریب آنها

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه و سعی فی خرابها

<أن یذکر> به تقدیر <لا>ی نافیه، مفعولٌ له برای <منع> است; یعنی، از ورود به مساجد جلوگیری می کردند تا نام خدا در آنها برده نشود.

87- فلسفه قبله شدن مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 149 - 3

3 - تعیین مسجدالحرام به عنوان قبله ، حکمی حق ( حکمت آمیز و به جا ) و از ناحیه خداوند

و إنه للحق من ربک

ص: 391

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 150 - 16

16 - فراهم آمدن زمینه دستیابی مسلمانان به هدایت های ویژه ، از هدف های تعیین مسجدالحرام به عنوان قبله آنان

فولوا وجوهکم شطره . .. لعلکم تهتدون

چون مخاطبان آیه مسلمانان هستند و آنان به دلیل ایمانشان به اسلام هدایت یافته اند; معلوم می شود مراد از هدایت مطرح شده در <تهتدون>، هدایتی ویژه و کاملتر از هدایت نخست است.

88- فلسفه مسجد سازی در غار اصحاب کهف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 21 - 36

36- زنده نگه داشتن خاطره و سرگذشت اصحاب کهف ، از اهداف بنا کنندگان مسجد در فضای غار بود .

لنتّخذنّ علیهم مسجدًا

قید <علیهم> بیان گر این نکته است که بنای مسجد در آن مکان، برای یادبود اصحاب کهف پیشنهاد شده بود.

89- فلسفه ممانعت از مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 2

2 - ترک پرستش و یاد خدا ، انگیزه کفرپیشگان دربازداری مسلمانان از ورود به مساجد و تلاش برای تخریب آنها

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه و سعی فی خرابها

<أن یذکر> به تقدیر <لا>ی نافیه، مفعولٌ له برای <منع> است; یعنی، از ورود به مساجد جلوگیری می کردند تا نام خدا در آنها برده نشود.

90- قبله بودن مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 144 - 13،15

13 - مسلمانان در هر سرزمینی که باشند ، باید مسجد الحرام را قبله خویش قرار دهند .

و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره

15 - رو کردن به جهت و سمت مسجدالحرام ، در اعمالی که مشروط به قبله اند ، کافی است .

ص: 392

فول وجهک شطر المسجدالحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره

بدیهی است که خود مسجدالحرام و یا کعبه، قبله می باشد. بنابراین آوردن کلمه <شطر> - که به معنای سمت و جهت است - این معنا را القا می کند که: در کارهای مشروط به قبله همانند نماز، لازم نیست به خط مستقیم رو به مسجد و یا کعبه قرار گرفت; بلکه کافی است به سمت و جهتی ایستاد که مسجد و یا کعبه در آن جهت قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 145 - 1

1 - اهل کتاب وظیفه دار پذیرش مسجدالحرام به عنوان قبله خویش

ما تبعوا قبلتک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 149 - 2،4

2 - پیامبر ( ص ) موظّف شد در هر مکان ، اعمال مشروط به قبله را به سوی مسجدالحرام انجام دهد .

و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجدالحرام

4 - رو کردن به سمت و جهت مسجدالحرام ، در اعمال مشروط به قبله کافی است .

فول وجهک شطر المسجدالحرام

بدیهی است که خود مسجدالحرام یا کعبه قبله می باشد. بنابراین آوردن کلمه <شطر> - که به معنای سمت و جهت است - این معنا را القا می کند که: در کارهای مشروط به قبله همانند نماز لازم نیست به خط مستقیم رو به مسجد، یا کعبه قرار گرفت; بلکه کافی است به سمت و جهتی ایستاد که مسجد، یا کعبه در آن جهت، قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 150 - 1،2،3

1 - مسجدالحرام قبله پیامبر ( ص ) و همه مسلمانان جهان

و من حیث . .. و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره

2 - مسجدالحرام قبله منطقه ای یا قبله گروهی خاص نیست .

و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره

3 - روکردن به سمت و جهت مسجدالحرام ، کافی در اعمال مشروط به قبله

فول وجهک شطر المسجدالحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره

برداشت فوق از کلمه <شطر> که به معنای سمت و جهت است، استفاده می شود.

91- قبله شدن مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 143 - 19

ص: 393

19 - تغییر قبله مسلمانان از بیت المقدس به سوی مسجد الحرام *

و ما جعلنا القبله التی کنت علیها

برداشت فوق مبتنی بر این است که <کان> در <التی کنت علیها> دلالت بر زمان ماضی داشته باشد، در این صورت <التی کنت علیها> دلالت بر تغییر قبله دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 144 - 12،14،17

12 - خداوند - در پی نوید تغییر قبله - به پیامبر ( ص ) و مسلمانان فرمان داد تا رو به سوی مسجد الحرام کنند .

فلنولینک . .. فول وجهک شطر المسجدالحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره

14 - تعیین مسجدالحرام به عنوان قبله مسلمانان ، خشنودی و رضایت پیامبر ( ص ) را در پی داشت .

فلنولینک قبله ترضیها فول وجهک شطر المسجدالحرام

17 - عالمان یهود و نصارا ، به خوبی می دانستند که قبله شدن مسجدالحرام ، فرمانی از ناحیه خداوند است .

إن الذین أوتوا الکتب لیعلمون أنه الحق

<لام> تأکید در <لیعلمون> بیانگر این است که: اهل کتاب هیچ تردیدی نداشتند و به روشنی می دانستند که تغییر قبله حق و از ناحیه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 149 - 1،5

1 - مسجد الحرام قبله تعیین شده برای پیامبر ( ص ) از ناحیه خداوند

و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجدالحرام و إنه للحق من ربک

5 - تعیین مسجدالحرام به عنوان قبله ، پرتوی از ربوبیت خدا بر پیامبر ( ص ) و در جهت پیشبرد اهداف وی بود .

و إنه للحق من ربک

اضافه <رب> (تربیت کننده و مدبر) به ضمیر <ک> که خطاب به پیامبر است، می تواند اشاره به این معنا باشد که: تغییر قبله در جهت تدبیر امور پیامبر; یعنی، اهداف رسالت، است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 150 - 17

17 - تغییر قبله از بیت المقدس به مسجدالحرام ، حادثه ای مهم و سرنوشت ساز در تاریخ اسلام

و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجد الحرام . .. و لعلکم تهتدون

نزول آیات متعدد درباره تغییر و تعیین قبله; مخاطب قرار دادن پیامبر(ص) و تکرار فرمان <فولّ . ..> (در آیات 144، 149 و 150) و نیز مخاطب قرار دادن مسلمانان و تکرار جمله <فولوا وجوهکم شطره> (در دو آیه 144 و 150) بیانگر اهمیت خاص و با ارزش بودن تغییر و تعیین قبله است و اهداف اساسی بیان شده برای آن، حکایت از سرنوشت ساز بودن آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 151 - 3

ص: 394

3 - تغییر قبله از بیت المقدس به مسجدالحرام ، نعمتی بزرگ در ردیف نعمت رسالت

فولوا وجوهکم شطره . .. لعلکم تهتدون. کما أرسلنا فیکم رسولا

برداشت فوق مبتنی بر این است که کاف در <کما> برای تشبیه باشد. بر این مبنا تغییر قبله - که از آیه قبل به دست می آید - <مشبّه> و ارسال پیامبر <مشبّه به> می باشد و تشبیه مسأله قبله به نعمت رسالت، نشانگر عظمت آن مسأله و بزرگی آن نعمت است.

92- قتل در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 191 - 13

13 - در صورتی که دشمنان دین در مسجدالحرام و نواحی آن علیه مسلمانان وارد جنگ شوند ، نبرد با آنان و کشتن شان واجب است .

و لاتقتلوهم عند المسجدالحرام حتی یقتلوکم فیه فإن قتلوکم فاقتلوهم

93- قتل مانعان مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 3

3 - کافران مکه به دلیل بازداشتن اهل ایمان از ورود به مسجدالحرام ، مستوجب عذاب ( کشته شدن ، اسیر گشتن و . . . ) بودند .

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

با توجه به آیه قبل که عذاب استیصال را برای مردم مکه با شرایط ذکر شده منتفی دانست، معلوم می شود مراد از عذاب در این آیه به دلیل وقوع آن در بین آیات نبرد، شکست کافران و کشته و اسیر شدن آنان است.

94- قداست مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 6،14،15،22

6 - مساجد ، از آن خدا و دارای قداست و احترامی خاص است .

مسجد اللّه

انتساب مساجد به خدا، با اضافه کردن کلمه <مساجد> به <اللّه> برای رساندن شرافت و حرمت ویژه آنهاست.

14 - کفرپیشگان ، حق حضور در مساجد را ندارند .

أولئک ما کان لهم أن یدخلوها

ص: 395

15 - کفرپیشگان ، در صورت حضور در مساجد ، مجرم اند و باید به دست مسلمانان عقوبت شوند .

أولئک ما کان لهم أن یدخلوها إلا خائفین

برداشت فوق، مبتنی بر این است که <إلا خائفین> استثنا از عدم ورود به مساجد باشد، نه از عدم جواز ورود. بر این مبنا، جمله <ما کان لهم ...> بیانگر این معناست که: کافران حق ندارند به مساجد وارد شوند و در صورت تخلف، باید عقوبت شوند; زیرا ترس کافران از ورود به مساجد، در صورتی است که بدانند ورودشان در پی دارنده مجازات است.

22 - بستن مساجد به روی مردم و بازداشتن آنان از یاد خدا ، از گناهان بزرگ است .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه . .. لهم فی الأخره عذاب عظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 28

28 - لزوم احترام به مساجد و حفظ قداست آنها *

و لاتبشروهن و أنتم عکفون فی المسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 17 - 4

4 - مساجد ، مکانهایی مقدس و متعلق به خدا و ملک اوست .

مسجد اللّه

اضافه <مساجد> به <اللّه> اضافه تشریفیّه و بیانگر قداست مساجد است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 18 - 4

4 - مساجد ، مکان های مقدس و متعلق به خدا و ملک اوست .

مسجد اللّه

اضافه <مساجد> به <اللّه> اضافه تشریفیّه و بیانگر قداست مساجد است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 21 - 37

37- وجود مسجد و ارجمندی آن در عصر بیدار شدن اصحاب کهف

لنتّخذنّ علیهم مسجدًا

95- قداست مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 191 - 16

ص: 396

16 - مسجد الحرام و نواحی آن دارای قداستی والا و احترامی خاص

و لاتقتلوهم عند المسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 217 - 14،15

14 - مسجدالحرام ، دارای قداست و حرمت ویژه

و المسجدالحرام و اخراج اهله منه اکبر

15 - تنها پیامبر ( ص ) و مؤمنان ، دارای صلاحیّت و اهلیّت برای مسجدالحرام هستند ; نه مشرکان و کفار *

و اخراج اهله منه اکبر عنداللّه

با توجّه به اینکه پیامبر (ص) و مسلمانان را اهل مسجدالحرام شمرده است; شاید کنایه از اهلیّت آنان برای مسجدالحرام و نا اهلی کفار برای آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 28 - 2

2 - مسجدالحرام ، مکانی است مقدس و دور داشتن هر گونه آلودگی از آن ، لازم می باشد .

إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجدالحرام

96- قیاس تولیت مسجد با جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 19 - 1

1 - سرزنش خداوند نسبت به مسلمانانی که شغل آب دهی به حاجیان و سرپرستی مسجدالحرام را با جهاد در راه خدا برابر انگاشته و خویشتن را همطراز با مؤمنان اهل پیکار در راه خدا می پنداشتند .

أجعلتم سقایه الحاجّ و عماره المسجدالحرام کمن ءامن باللّه و الیوم الأخر و جهد فی

97- کف زدن در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 1،2

1 - سوت کشیدن و کف زدن ، شیوه نیایش کافران مکه در مسجدالحرام و اطراف کعبه

و ما کان صلاتهم عند البیت إلا مکاء و تصدیه

2 - سوت کشیدن و کف زدن در اطراف کعبه به عنوان عبادت و نیایش از سوی کافران مکه ، دلیل عدم شایستگی آنان برای ولایت بر مسجدالحرام

ص: 397

إن أولیاؤه إلا المتقون . .. مکاء و تصدیه

جمله <ما کان صلاتهم . .. > می تواند بیان مصداقی برای بی تقوایی متولیان کفرپیشه مسجدالحرام باشد و در نتیجه دلیلی برای عدم شایستگی آنان برای ولایت بر مسجدالحرام.

98- کیفر اخروی مانعان از مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 20

20 - عذاب بزرگ قیامت ، فرجام بازدارندگان مردم از ورود به مساجد برای یاد خدا

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه . .. و لهم فی الأخره عذاب عظیم

99- کیفر مانعان از مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 17

17 - خواری و ذلت در دنیا ، سزای بازدارندگان مردم از ورود به مساجد

و من أظلم ممّن منع مسجد اللّه . .. لهم فی الدنیا خزی

100- گناه تخریب مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 21

21 - تخریب مساجد به انگیزه یاد نکردن خدا در آنها ، گناهی بزرگ و در پی دارنده خواری در دنیا و عذابی بزرگ در قیامت است .

و سعی فی خرابها . .. لهم فی الدنیا خزی و لهم فی الأخره عذاب عظیم

از اینکه بازدارندگانِ مردم از ورود به مساجد و تخریب کنندگانِ آن ها، ظالمترین مردم شمرده شده اند و نیز به عذاب عظیم قیامت تهدید شده اند، بزرگی گناه آنان به دست می آید.

101- گناه ممانعت از مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 22

ص: 398

22 - بستن مساجد به روی مردم و بازداشتن آنان از یاد خدا ، از گناهان بزرگ است .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه . .. لهم فی الأخره عذاب عظیم

102- گناه ممانعت از مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 25 - 4

4- باز داشتن مؤمنان از ورود به مسجدالحرام ، گناهی بزرگ و کفرآمیز

هم الذین کفروا و صدّوکم عن المسجدالحرام

از این که خداوند، ممانعت از ورود مؤمنان به مسجدالحرام را به عنوان دومین جرم مهم مشرکان یاد کرده و آن را در کنار کفر آنان متذکر شده است; مطلب بالا استفاده می شود.

103- لغو در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 4

4 - بازداشتن مؤمنان از مسجدالحرام و انجام کار های بیهوده به عنوان نیایش و پرستش ، جلوه هایی از کفرپیشگی

و هم یصدون عن المسجدالحرام . .. إلا مکاء و تصدیه ... بما کنتم تکفرون

از مصادیق مورد نظر برای <کنتم تکفرون> رفتارهای ناپسندی است که در این آیه و آیه قبل بیان شده است ; یعنی بازداری از مسجدالحرام و کف زدن و سوک کشیدن به عنوان عبادت و نیایش.

104- مالک مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 17 - 4

4 - مساجد ، مکانهایی مقدس و متعلق به خدا و ملک اوست .

مسجد اللّه

اضافه <مساجد> به <اللّه> اضافه تشریفیّه و بیانگر قداست مساجد است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 18 - 4

4 - مساجد ، مکان های مقدس و متعلق به خدا و ملک اوست .

ص: 399

105- مسجد اللّه

اضافه <مساجد> به <اللّه> اضافه تشریفیّه و بیانگر قداست مساجد است.

106- مانعان از مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 1،2،3،4،13

1 - کفر پیشگان عصر بعثت ، مسلمانان را از حضور در مساجد باز می داشتند و در صدد تخریب آنها بودند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه . .. و سعی فی خرابها

فعل <منع> نیازمند دو مفعول است: یک مفعول آن <مساجد اللّه> است و مفعول دیگر <المسلمین> می باشد که به خاطر وضوحش بیان نشده است; یعنی: <منع المسلمین مساجد اللّه> ماضی آوردن فعل <منع> حکایت از آن دارد که: ممانعت از ورود مسلمانان به مساجد تحقق یافته بوده; یعنی، آیه شریفه ضمن بیان ناروا بودن ممانعت از ورود به مساجد، اشاره دارد به قضایای بازداری از ورود مسلمانان صدر اسلام، به مسجد الحرام و . ..

2 - ترک پرستش و یاد خدا ، انگیزه کفرپیشگان دربازداری مسلمانان از ورود به مساجد و تلاش برای تخریب آنها

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه و سعی فی خرابها

<أن یذکر> به تقدیر <لا>ی نافیه، مفعولٌ له برای <منع> است; یعنی، از ورود به مساجد جلوگیری می کردند تا نام خدا در آنها برده نشود.

3 - ممانعت از ورود مسلمانان به مساجد و تلاش برای تخریب آنها ، از روش های مبارزاتی کفرپیشگان علیه اسلام و مسلمین

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه و سعی فی خرابها

4 - کسانی که مردم را از حضور در مساجد ، به انگیزه یاد نشدن نام خدا ، بازدارند ، ستمکارترین مردمند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه

13 - تلاش یهود و نصارا برای تخریب مساجد و بازداشتن مردم از حضور یافتن در آنها *

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه

از مصداقهای <من أظلم . ..> به دلیل آیه قبل، یهود و نصارا هستند.

107- متولیان مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 5

5 - سرپرستان مسجدالحرام در صورت بازداشتن اهل ایمان از ورود به آن ، گنهکارند و از حق ولایت و سرپرستی محروم خواهند شد .

یصدون . .. و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

ص: 400

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 11

11 - تولیت مسجدالحرام و آماده سازی آن برای زائران بیت اللّه ، مسؤولیتی بر عهده رهبران جامعه توحیدی

أن لاتشرک بی شیئًا و طهّر بیتی للطّائفین

108- محمد(ص) و بانیان مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 17

17 - وحی الهی ، کمک کننده پیامبر ( ص ) در افشای چهره منافقانه و خیانت بار بانیان مسجد ضرار

و الذین اتخذوا مسجداً . .. و اللّه یشهد إنهم لکذبون

109- مخالفت با قبله شدن مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 149 - 7

7 - کیفر خدا در انتظار کسانی است که با احکام او ( نظیر قبله قرار دادن مسجدالحرام ) مخالفت کنند .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

از هدفهای بیان نظارت خدا بر اعمال بندگان، تهدید کسانی است که با احکام او مخالفت می کنند.

110- مسجد در دوران اصحاب کهف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 21 - 37

37- وجود مسجد و ارجمندی آن در عصر بیدار شدن اصحاب کهف

لنتّخذنّ علیهم مسجدًا

111- مسجد سازی بر قبور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 21 - 38

38- ساختن مسجد بر اقامت گاه صالحان و مزار آنان ، جایز بوده و عبادت در کنار قبر آنان شایسته است .

ص: 401

لنتّخذنّ علیهم مسجدًا

هرگاه قرآن، از جوامع و ادیان پیشین، سخن و عملی را با لحنی نقل کند که نشانه تمجید و عنایت خاص خداوند باشد، معلوم می شود که قرآن، آن گفته و کردار را صحیح و پسندیده تلقّی کرده است.

112- مسجد متروک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 8

8 - مساجدی که مردم در آن حضور نیابند و در آنها ذکر خدا نگویند ، در حقیقت مساجدی ویرانه اند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه و سعی فی خرابها

برداشت فوق، مبتنی بر این احتمال است که جمله <سعی فی خرابها> (در تلاش برای تخریب مساجد هستند) تفسیر و توضیح جمله <منع مساجد اللّه أن یذکر فیها اسمه> باشد.

113- مسیحیان و تخریب مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 13

13 - تلاش یهود و نصارا برای تخریب مساجد و بازداشتن مردم از حضور یافتن در آنها *

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه

از مصداقهای <من أظلم . ..> به دلیل آیه قبل، یهود و نصارا هستند.

114- مشرکان و مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 217 - 15

15 - تنها پیامبر ( ص ) و مؤمنان ، دارای صلاحیّت و اهلیّت برای مسجدالحرام هستند ; نه مشرکان و کفار *

و اخراج اهله منه اکبر عنداللّه

با توجّه به اینکه پیامبر (ص) و مسلمانان را اهل مسجدالحرام شمرده است; شاید کنایه از اهلیّت آنان برای مسجدالحرام و نا اهلی کفار برای آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 17 - 6

ص: 402

6 - تولیت مسجدالحرام ( تعمیر و رسیدگی به امور آن ) در صدر اسلام - تا پیش از فتح مکه - در دست مشرکان کفر پیشه بوده است .

ما کان للمشرکین أن یعمروا مسجد اللّه شهدین علی أنفسهم بالکفر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 28 - 7

7 - مشرکان ، دارای موسم سالانه برای آمدن به مسجدالحرام

فلا یقربوا المسجدالحرام بعد عامهم هذا

تعبیر به <عامهم> - که عام را به مشرکان اسناد داده - مشعر به این معناست.

115- مکان مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 25

25 - از علی ( ع ) روایت شده که : < انه اراد جمیع الارض لقول النبی ( ص ) جعلت لی الارض مسجداً . . . ;

مراد از مساجد اللّه در آیه فوق، تمامی زمین است; به خاطر سخن پیامبر که فرمود: زمین برای من جایگاه سجده قرار داده شد . .. >.

116- ملاک آبادانی مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 9

9 - آبادانی مساجد ، به یادکردن نام خدا در آنهاست .

أن یذکر فیها اسمه و سعی فی خرابها

117- ملاک ارزش مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 108 - 5

5 - مسجدی که از نخستین لحظه بر اساس تقوا بنا شده ، دارای ارزش بوده و سزاوار است که در آن نماز اقامه شود .

لمسجد أسّس علی التقوی من أول یوم أحق أن تقوم فیه

ص: 403

118- ملاک ویرانی مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 8

8 - مساجدی که مردم در آن حضور نیابند و در آنها ذکر خدا نگویند ، در حقیقت مساجدی ویرانه اند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه و سعی فی خرابها

برداشت فوق، مبتنی بر این احتمال است که جمله <سعی فی خرابها> (در تلاش برای تخریب مساجد هستند) تفسیر و توضیح جمله <منع مساجد اللّه أن یذکر فیها اسمه> باشد.

119- ممانعت از عبادت خدا در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 3

3 - ممانعت کفرپیشگان صدراسلام از برگزار شدن مراسم عبادت خدا و زیارت مسجدالحرام توسط مسلمانان

إنّ الذین کفروا و یصدّون عن سبیل اللّه و المسجد الحرام

<صد> (مصدر <یصدون>) به معنای منع و بازداشتن است. مفعول <یصدون> محذوف و به تقدیر <یصدون الذین آمنوا> می باشد.

120- ممانعت از مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 1،3،4،13

1 - کفر پیشگان عصر بعثت ، مسلمانان را از حضور در مساجد باز می داشتند و در صدد تخریب آنها بودند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه . .. و سعی فی خرابها

فعل <منع> نیازمند دو مفعول است: یک مفعول آن <مساجد اللّه> است و مفعول دیگر <المسلمین> می باشد که به خاطر وضوحش بیان نشده است; یعنی: <منع المسلمین مساجد اللّه> ماضی آوردن فعل <منع> حکایت از آن دارد که: ممانعت از ورود مسلمانان به مساجد تحقق یافته بوده; یعنی، آیه شریفه ضمن بیان ناروا بودن ممانعت از ورود به مساجد، اشاره دارد به قضایای بازداری از ورود مسلمانان صدر اسلام، به مسجد الحرام و . ..

3 - ممانعت از ورود مسلمانان به مساجد و تلاش برای تخریب آنها ، از روش های مبارزاتی کفرپیشگان علیه اسلام و مسلمین

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه و سعی فی خرابها

4 - کسانی که مردم را از حضور در مساجد ، به انگیزه یاد نشدن نام خدا ، بازدارند ، ستمکارترین مردمند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه

ص: 404

13 - تلاش یهود و نصارا برای تخریب مساجد و بازداشتن مردم از حضور یافتن در آنها *

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه

از مصداقهای <من أظلم . ..> به دلیل آیه قبل، یهود و نصارا هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 115 - 9

9 - مسلمانان ، نباید به بهانه بازداشته شدن از ورود به مساجد ، ذکر و عبادت خدا را ترک کنند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه . .. للّه المشرق و المغرب

برداشت فوق، مقتضای ارتباط آیه مورد بحث با آیه قبل است.

121- ممانعت از مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 24

24 - از امام صادق ( ع ) درباره آیه فوق روایت شده که : < انهم قریش حین منعوا رسول اللّه دخول مکه و المسجد الحرام ;

آنان قریش بودند آن هنگام که مانع ورود رسول خدا(ص) به مکه و مسجد الحرام شدند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 2 - 29،30

29 - جلوگیری مشرکان از ورود مسلمانان صدر اسلام به مسجدالحرام

ان صدوکم عن المسجدالحرام

30 - جلوگیری مشرکان از ورود مسلمانان به مسجدالحرام ، مایه خشم و کینه مؤمنان نسبت به آنان

و لایجرمنکم شنئان قوم ان صدوکم عن المسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 1،2،3،5،8،10

1 - کفرپیشگان مکه ، مؤمنان را از ورود به مسجدالحرام بازمی داشتند .

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

در برداشت فوق مفعول <یصدون>، به مناسبت حکم و موضوع، المؤمنین گرفته شده است.

2 - بازداشتن مردم از ورود به مسجدالحرام ، گناهی مستوجب عذاب الهی

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

3 - کافران مکه به دلیل بازداشتن اهل ایمان از ورود به مسجدالحرام ، مستوجب عذاب ( کشته شدن ، اسیر گشتن و . . . ) بودند .

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

با توجه به آیه قبل که عذاب استیصال را برای مردم مکه با شرایط ذکر شده منتفی دانست، معلوم می شود مراد از عذاب در این

ص: 405

آیه به دلیل وقوع آن در بین آیات نبرد، شکست کافران و کشته و اسیر شدن آنان است.

5 - سرپرستان مسجدالحرام در صورت بازداشتن اهل ایمان از ورود به آن ، گنهکارند و از حق ولایت و سرپرستی محروم خواهند شد .

یصدون . .. و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

8 - بازداشتن مؤمنان از ورود به مسجدالحرام ، حاکی از نداشتن تقواست .

یصدون عن المسجدالحرام . .. إن أولیاؤه إلا المتقون

10 - اکثر کافران مکه ناآگاه به مستحق بودن عذاب الهی به سبب بازداشتن مؤمنان از مسجدالحرام

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام . .. و لکن أکثرهم لایعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 4

4 - بازداشتن مؤمنان از مسجدالحرام و انجام کار های بیهوده به عنوان نیایش و پرستش ، جلوه هایی از کفرپیشگی

و هم یصدون عن المسجدالحرام . .. إلا مکاء و تصدیه ... بما کنتم تکفرون

از مصادیق مورد نظر برای <کنتم تکفرون> رفتارهای ناپسندی است که در این آیه و آیه قبل بیان شده است ; یعنی بازداری از مسجدالحرام و کف زدن و سوک کشیدن به عنوان عبادت و نیایش.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 3،5

3 - ممانعت کفرپیشگان صدراسلام از برگزار شدن مراسم عبادت خدا و زیارت مسجدالحرام توسط مسلمانان

إنّ الذین کفروا و یصدّون عن سبیل اللّه و المسجد الحرام

<صد> (مصدر <یصدون>) به معنای منع و بازداشتن است. مفعول <یصدون> محذوف و به تقدیر <یصدون الذین آمنوا> می باشد.

5 - جلوگیری از ورود حاجیان به مسجدالحرام ، نمونه آشکار بازداشتن مردم از راه خدا

و یصدّون عن سبیل اللّه و المسجد الحرام

مراد از <سبیل اللّه> - همان طور که گفته شد - عبادت و پرستش خدای یگانه است. بنابراین و با توجه به این که زیارت مسجدالحرام از سوی مؤمنان و انجام مراسم ویژه آن (طواف، سعی و...) از مصداق های عبادت خدا محسوب می شود، ذکر آن بعد از <سبیل اللّه>، می تواند بدان معنا باشد که جلوگیری از ورود زائران به مسجدالحرام، از مصادیق بارز ممانعت از راه خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 25 - 1

1- مذمّت خداوند از کفر مشرکان ، و جلوگیری آنان از ورود مؤمنان به مسجدالحرام و قربانی کردن

هم الذین کفروا و صدّوکم عن المسجدالحرام و الهدیَ معکوفًا

ص: 406

122- ممنوعیت حق کشی در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 12

12 - ممنوعیت هرگونه انحراف از حق و تجاوز به حقوق دیگران ، در محیط مسجدالحرام

و من یرد فیه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب ألیم

<إلحاد> به معنای انحراف و کج روی است. از نکره آوردن <إلحاد> و <ظلم> استفاده می شود که مردم در مسجدالحرام و محدوده آن، باید در امنیت و آرامش مطلق باشند و در این راستا از کم ترین و کوچک ترین انحراف و تجاوز به حقوق آنان، چشم پوشی نخواهد شد.

123- ممنوعیت ممانعت از مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 6،9

6 - مسجدالحرام ، از آن عموم مردم خداپرست است و قشر خاصی حق محروم کردن مردم از زیارت آن را ندارد .

الذی جعلن-ه للناس

9 - ساکنان مکّه ، حق ممانعت دیگران از زیارت مسجدالحرام را ندارند .

الذی جعلن-ه للناس سواء الع-کف فیه و الباد

124- ممنوعیت نماز در مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 108 - 1،4

1 - پیامبر ( ص ) مورد نهی مؤکد الهی از حضور یافتن و اقامه نماز در مسجد ضرار

لا تقم فیه أبداً

4 - حضور و اقامه نماز در مسجدی که به انگیزه های باطل بنا شود ، ممنوع است .

مسجداً ضراراً . .. لا تقم فیه أبداً

125- ممنوعیت ورود مشرکان به مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 28 - 3،4،19،23

3 - ممانعت از نزدیک شدن مشرکان به مسجدالحرام ، بر اهل ایمان واجب است .

ص: 407

یأیها الذین ءامنوا إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجدالحرام

4 - اعلان ممنوعیت ورود مشرکان به مسجدالحرام در سال نهم هجرت

فلا یقربوا المسجدالحرام بعد عامهم هذا

آیات سوره برائت - بنابر گفته مفسران - در مراسم حج سال نهم هجرت بر مشرکان خوانده شد.

19 - ممنوعیت مشرکان از نزدیک شدن به مسجدالحرام ، حکمی است مبتنی بر علم و حکمت گسترده خدا .

یأیها الذین ءامنوا إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجدالحرام . .. إنّ اللّه علیم

23 - از رسول خدا ( ص ) روایت شده است : < لایدخل المسجدالحرام مشرک بعد عامی هذا أبداً إلا أهل العهد و خدمکم ;

از این سال هیچ مشرکی نباید داخل مسجدالحرام شود، مگر کسانی که با مسلمانان عهد بسته اند یا خدمتکار شما مسلمانان هستند>.

126- منافقان و مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 1،2،3،5،11،16

1 - اقدام منافقان به ساختن مسجدی برای هدف های زیانبار و کفرآمیز و تفرقه افکن میان مؤمنان

اتخذوا مسجداً ضراراً و کفراً و تفریقاً بین المؤمنین

2 - اقدام منافقان به ساختن پایگاهی تحت عنوان < مسجد > برای دشمنان دیرینه خدا و رسول خدا

و الذین اتخذوا مسجداً . .. إرصاداً لمن حارب اللّه و رسوله

3 - به کارگیری خانه خدا علیه دین خدا ، توسط منافقان

و الذین اتخذوا مسجداً . .. إرصاداً لمن حارب اللّه و رسوله

5 - کفر درونی منافقان انگیزه ساختن مسجد ضرار

مسجداً ضراراً و کفراً

<کفراً> می تواند به معنای ترویج کفر نباشد ; بلکه به این معنا باشد که عمل منافقان و سازندگان مسجد ضرار، نشأت یافته از کفرشان بوده است.

11 - تمسک منافقان به سوگند دروغ برای اثبات حسن نیت خویش در ساختن مسجد ( مسجد ضرار )

و لیحلفن إن أردنا إلا الحسنی

16 - گواهی خداوند بر دروغ گویی منافقان در داشتن حسن نیت در ساختن مسجد ( مسجد ضرار )

و اللّه یشهد إنهم لکذبون

127- منشأ فضیلت مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 10

ص: 408

10 - ارزشمندی ساختن مسجد ، در گرو حسن نیت و انگیزه الهی داشتن آن است .

و الذین اتخذوا مسجداً . .. و لیحلفن إن أردنا إلا الحسنی و اللّه یشهد إنهم لکذبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 108 - 7

7 - منزلت معنوی مسجد ، منوط به نیت بنیانگذار آن است .

مسجداً ضراراً . .. لا تقم فیه أبداًلمسجد أسّس علی التقوی من أول یوم أحق

128- نقش مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 7،9

7 - مساجد ، جایگاه عبادت خدا و یاد کردن نام اوست .

مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه

سجده، بارزترین نمود پرستش است و تعبیر از پایگاههای دینی اهل ایمان به مسجد (جایگاه سجده) بیانگر این است که: آن پایگاهها محل عبادت و پرستش می باشد.

9 - آبادانی مساجد ، به یادکردن نام خدا در آنهاست .

أن یذکر فیها اسمه و سعی فی خرابها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 9

9 - مسجد ، باید تأمین کننده منافع مسلمانان و مایه تحکیم ایمان و وحدت مؤمنان و نیز سنگری علیه دشمنان خدا و رسول باشد .

و الذین اتخذوا مسجداً ضراراً و کفراً و تفریقاً بین المؤمنین و إرصاداً لمن حارب ا

اینکه خداوند، سازندگان مسجد ضرار را از آن جهت که آن را مرکزی برای آسیب رساندن به جامعه اسلامی، ایجاد تفرقه میان مسلمانان، نشر کفر و کمینگاهی برای دشمنان محارب خدا و رسول قرار داده بودند مورد تقبیح و توبیخ قرار داده، استفاده می شود که مسجد باید تأمین کننده منافع مسلمانان و . .. باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 108 - 11

11 - مسجد ، باید پایگاهی برای تربیت و تهذیب انسان های شایسته باشد .

لمسجد أسّس . .. فیه رجال یحبون أن یتطهروا

ص: 409

129- نماز در مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 29 - 5

5 - اهمیت عبادت و نماز در مسجد*

و أقیموا وجوهکم عند کل مسجد

130- نماز در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 14،15

14 - طواف ، قیام ، رکوع و سجود ( نماز ) از آداب زیارت مسجدالحرام

و طهّر بیتی للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود

ظاهر این است که مراد از <القائمین و الرکع السجود> نمازگزاران است; یعنی، <خانه مرا برای طواف کنندگان و نمازگزاران آماده کن>.

15 - لزوم تقدیم طواف بر نماز در زیارت مسجدالحرام

للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود

131- نیت در بنای مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 10

10 - ارزشمندی ساختن مسجد ، در گرو حسن نیت و انگیزه الهی داشتن آن است .

و الذین اتخذوا مسجداً . .. و لیحلفن إن أردنا إلا الحسنی و اللّه یشهد إنهم لکذبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 108 - 7

7 - منزلت معنوی مسجد ، منوط به نیت بنیانگذار آن است .

مسجداً ضراراً . .. لا تقم فیه أبداًلمسجد أسّس علی التقوی من أول یوم أحق

132- ورود کافران به مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 410

1 - بقره - 2 - 114 - 14،15،16

14 - کفرپیشگان ، حق حضور در مساجد را ندارند .

أولئک ما کان لهم أن یدخلوها

15 - کفرپیشگان ، در صورت حضور در مساجد ، مجرم اند و باید به دست مسلمانان عقوبت شوند .

أولئک ما کان لهم أن یدخلوها إلا خائفین

برداشت فوق، مبتنی بر این است که <إلا خائفین> استثنا از عدم ورود به مساجد باشد، نه از عدم جواز ورود. بر این مبنا، جمله <ما کان لهم ...> بیانگر این معناست که: کافران حق ندارند به مساجد وارد شوند و در صورت تخلف، باید عقوبت شوند; زیرا ترس کافران از ورود به مساجد، در صورتی است که بدانند ورودشان در پی دارنده مجازات است.

16 - کفرپیشگانی که در سیطره حکومت اسلامی به سر می برند ، حق ورود به مساجد دارند .

أولئک ما کان لهم أن یدخلوها إلا خائفین

برداشت فوق، بر این اساس است که <إلا خائفین> استثنا از عدم جواز ورود باشد; یعنی، کافران نباید داخل مسجد شوند، مگر آن گاه که از مسلمانان هراسان باشند و در آن صورت ورودشان به مساجد جایز است. این معنا شامل کفرپیشگانی می شود که در سیطره حکومت اسلامی به سر می برند.

133- ورود مسلمانان به مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 27 - 2،6

2- رؤیای پیامبر ، نمایانگر ورود مسلمانان به مسجدالحرام با امنیت و سر تراشیدن و کوتاه کردن مو

لقد صدق اللّه رسوله الرءیا بالحقّ لتدخلنّ المسجد الحرام إن شاء اللّه ءامنین محلّ

6- اعجاز قرآن ، در پیشگویی ورود حتمی مسلمانان به مسجدالحرام همراه با آرامش و امنیت

لتدخلنّ المسجدالحرام . .. ءامنین

با توجه به این که رؤیای پیامبر(ص) و وعده خداوند، دو سال پس از حدیبیه به کامل ترین صورت تحقق یافت; مطلب بالا استفاده می شود.

134- ولایت بر مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 6

6 - ولایت و سرپرستی بر مسجدالحرام ، تنها شایسته تقواپیشگان است .

و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

ص: 411

135- ویژگیهای مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 12،13

12 - ممنوعیت هرگونه انحراف از حق و تجاوز به حقوق دیگران ، در محیط مسجدالحرام

و من یرد فیه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب ألیم

<إلحاد> به معنای انحراف و کج روی است. از نکره آوردن <إلحاد> و <ظلم> استفاده می شود که مردم در مسجدالحرام و محدوده آن، باید در امنیت و آرامش مطلق باشند و در این راستا از کم ترین و کوچک ترین انحراف و تجاوز به حقوق آنان، چشم پوشی نخواهد شد.

13 - مکّه ( مسجد الحرام و محدوده آن ) باید محیطی أمن برای همگان باشد .

سواء الع-کف فیه و الباد

136- هدایت ناپذیری بانیان مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 110 - 5

5 - منافقانِ بناکننده مسجد ضرار ، مردمی هدایت ناپذیر بودند .

اتخذوا مسجداً ضراراً . .. لا یزال ... ریبه فی قلوبهم إلا أن تقطع قلوبهم

137- یهود و تخریب مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 13

13 - تلاش یهود و نصارا برای تخریب مساجد و بازداشتن مردم از حضور یافتن در آنها *

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه

از مصداقهای <من أظلم . ..> به دلیل آیه قبل، یهود و نصارا هستند.

مسجد الحرام

138- {مسجد الحرام}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 23

23 - مقام ابراهیم ( ع ) که نقش دو پای وی بر آن است و حجرالاسود و خانه اسماعیل نشانه هایی روشن در مسجدالحرام

ص: 412

فیه ایات بیّنات مقام ابراهیم

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از <ایات بیّنات> در آیه فوق فرمود: مقام ابراهیم حیث قام علی الحجر فاثّرت فیه قدماه و الحجرالاسود و منزل اسماعیل.

_______________________________

کافی، ج 4، ص 223، ح 1 ; تفسیر عیاشی، ج 1، ص 187، ح 99.

139- آثار قبله شدن مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 150 - 8،9،15

8 - تعیین کعبه به عنوان قبله مسلمانان ، موجب روشن شدن حقانیت پیامبر اسلام برای گروهی از مخالفان

لئلا یکون للناس علیکم حجه إلا الذین ظلموا منهم

وجود حجت برای ستمگران - که مفاد جمله استثنائیه است - بدان معنا نیست که ستم پیشگان علیه مسلمانان دلیل دارند; بلکه مراد تقسیم مخالفان است به دو جناح: جناحی که از سر ظلم و ستم با پیامبر(ص) مخالفت می کردند و جناحی که بر اساس شبهه دست به مخالفت زده اند. دسته اول در هر حال - چه تغییر قبله حاصل می شد، یا نمی شد - به مخالفت و دشمنی ادامه می دادند و دسته دوم به حقانیت پیامبر(ص) پی برده و از تبلیغات سوء دست می کشیدند.

9 - تنها ستم پیشگان پس از تعیین مسجدالحرام به عنوان قبله ، دست از بهانه جویی برنداشته و به دشمنی خویش علیه مسلمانان ادامه می دادند .

لئلا یکون للناس علیکم حجه إلا الذین ظلموا منهم

15 - تغییر قبله از بیت المقدس به مسجدالحرام ، زمینه ساز کامل شدن نعمت خدا بر مسلمانان

فولوا وجوهکم شطره . .. لأتم نعمتی علیکم

برداشت فوق بر این اساس است که <لأتم نعمتی . ..> عطف بر <لئلا یکون ...> باشد; در نتیجه <لأتم ...> بیان غایت و هدف برای جمله <فولوا وجوهکم شطره> خواهد شد.

140- آثار ممانعت از مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 25 - 4

4- باز داشتن مؤمنان از ورود به مسجدالحرام ، گناهی بزرگ و کفرآمیز

هم الذین کفروا و صدّوکم عن المسجدالحرام

از این که خداوند، ممانعت از ورود مؤمنان به مسجدالحرام را به عنوان دومین جرم مهم مشرکان یاد کرده و آن را در کنار کفر آنان متذکر شده است; مطلب بالا استفاده می شود.

ص: 413

141- آداب زیارت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 14

14 - طواف ، قیام ، رکوع و سجود ( نماز ) از آداب زیارت مسجدالحرام

و طهّر بیتی للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود

ظاهر این است که مراد از <القائمین و الرکع السجود> نمازگزاران است; یعنی، <خانه مرا برای طواف کنندگان و نمازگزاران آماده کن>.

142- آداب مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 29 - 2

2 - ورود به مسجدالحرام برای انجام طواف ، با سر و تن آلوده و نیاراسته ، ممنوع است .

ثمّ لیقضوا تفثهم

143- ابراهیم(ع) کنار مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 27 - 5

5 - اقامتگاه حضرت ابراهیم ( ع ) در جوار مسجدالحرام بود .

یأتوک رجالاً

از جمله <یأتوک رجالاً>(مردم پیاده و سواره نزد تو خواهند آمد) برمی آید که بنیان گذار کعبه، در کنار آن اقامت داشت; به طوری که هر زائری هنگام ورود به مسجدالحرام، بر آن حضرت نیز وارد می شد.

144- احترام مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 191 - 16

16 - مسجد الحرام و نواحی آن دارای قداستی والا و احترامی خاص

و لاتقتلوهم عند المسجدالحرام

ص: 414

145- احکام مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 7،8،19

7 - امنیّت کامل برای کسانی که وارد کعبه می شوند .

و من دخله کان امناً

8 - لزوم حفظ و برقراری امنیّت در کعبه

و من دخله کان امناً

بنابراینکه جمله خبریّه در مقام انشاء باشد.

19 - کسی که در خارج حرم مرتکب جرم شده و به حرم پناه می برد ، از تعقیب در امان است .

و من دخله کان امناً

امام صادق (ع) درباره آیه فوق فرمود: اذ احدث العبد فی غیر الحرم جنایهً ثم فَرَّ الی الحرم لم یسع لأحد ان یأخذه فی الحرم.

_______________________________

کافی، ج 4، ص 226، ح 2 ; تفسیر برهان، ج 1،ص 299، ح 5.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 6،9

6 - ولایت و سرپرستی بر مسجدالحرام ، تنها شایسته تقواپیشگان است .

و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

9 - ضرورت تعیین سرپرست برای رسیدگی به امور مسجدالحرام *

و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

لحن آیه حکایت از آن دارد که وجود سرپرست برای مسجدالحرام مفروض دانسته شده است ; تنها سخن درباره شایستگان این سِمَت می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 2

2 - سوت کشیدن و کف زدن در اطراف کعبه به عنوان عبادت و نیایش از سوی کافران مکه ، دلیل عدم شایستگی آنان برای ولایت بر مسجدالحرام

إن أولیاؤه إلا المتقون . .. مکاء و تصدیه

جمله <ما کان صلاتهم . .. > می تواند بیان مصداقی برای بی تقوایی متولیان کفرپیشه مسجدالحرام باشد و در نتیجه دلیلی برای عدم شایستگی آنان برای ولایت بر مسجدالحرام.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 28 - 2،3،19

2 - مسجدالحرام ، مکانی است مقدس و دور داشتن هر گونه آلودگی از آن ، لازم می باشد .

إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجدالحرام

ص: 415

3 - ممانعت از نزدیک شدن مشرکان به مسجدالحرام ، بر اهل ایمان واجب است .

یأیها الذین ءامنوا إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجدالحرام

19 - ممنوعیت مشرکان از نزدیک شدن به مسجدالحرام ، حکمی است مبتنی بر علم و حکمت گسترده خدا .

یأیها الذین ءامنوا إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجدالحرام . .. إنّ اللّه علیم

146- اسارت مانعان مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 3

3 - کافران مکه به دلیل بازداشتن اهل ایمان از ورود به مسجدالحرام ، مستوجب عذاب ( کشته شدن ، اسیر گشتن و . . . ) بودند .

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

با توجه به آیه قبل که عذاب استیصال را برای مردم مکه با شرایط ذکر شده منتفی دانست، معلوم می شود مراد از عذاب در این آیه به دلیل وقوع آن در بین آیات نبرد، شکست کافران و کشته و اسیر شدن آنان است.

147- اسراء محمد(ص) از مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 2،3،17

2- خداوند ، پیامبر ( ص ) را در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی سیر داد .

أسری بعبده لیلاً من المسجدالحرام إلی المسجد الأقصا

<السُری> در لغت به معنای سیر و حرکت شبانه است.

3- سیر دادن پیامبر ( ص ) در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی ، نشانه قدرتمندی خداوند و مبرّا بودنش از هر ضعف و کاستی است .

سبح-ن الذی أسری بعبده لیلاً من المسجدالحرام إلی المسجدالأقصا

17- سیر پیامبر ( ص ) در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی ، از جمله آیات مهم الهی برای پیامبر ( ص ) بود .

سبح-ن الذی أسری . .. لنریه من ءای-تنا

148- امنیت در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 7،8،19

7 - امنیّت کامل برای کسانی که وارد کعبه می شوند .

ص: 416

و من دخله کان امناً

8 - لزوم حفظ و برقراری امنیّت در کعبه

و من دخله کان امناً

بنابراینکه جمله خبریّه در مقام انشاء باشد.

19 - کسی که در خارج حرم مرتکب جرم شده و به حرم پناه می برد ، از تعقیب در امان است .

و من دخله کان امناً

امام صادق (ع) درباره آیه فوق فرمود: اذ احدث العبد فی غیر الحرم جنایهً ثم فَرَّ الی الحرم لم یسع لأحد ان یأخذه فی الحرم.

_______________________________

کافی، ج 4، ص 226، ح 2 ; تفسیر برهان، ج 1،ص 299، ح 5.

149- امنیت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 217 - 12

12 - لزوم تأمین امنیّت حَرَم الهی در ماه های حرام

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 13

13 - مکّه ( مسجد الحرام و محدوده آن ) باید محیطی أمن برای همگان باشد .

سواء الع-کف فیه و الباد

150- اهمیت تطهیر مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 13

13 - لزوم پاسداری از حرمت مسجدالحرام و محفوظ داشتن آن از آلودگی های ظاهری و پلیدی های باطنی ( مظاهر

أن لاتشرک بی شیئًا و طهّر بیتی

151- اهمیت محافظت از مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 13

ص: 417

13 - لزوم پاسداری از حرمت مسجدالحرام و محفوظ داشتن آن از آلودگی های ظاهری و پلیدی های باطنی ( مظاهر

أن لاتشرک بی شیئًا و طهّر بیتی

152- اهمیت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 2 - 13

13 - اهمیت خاص مسجد الحرام ، حج و مناسک آن

یایها الذین ءامنوا لاتحلوا . .. و لا ءآمین البیت الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 2،3،6،9

2 - بازداشتن مردم از ورود به مسجدالحرام ، گناهی مستوجب عذاب الهی

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

3 - کافران مکه به دلیل بازداشتن اهل ایمان از ورود به مسجدالحرام ، مستوجب عذاب ( کشته شدن ، اسیر گشتن و . . . ) بودند .

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

با توجه به آیه قبل که عذاب استیصال را برای مردم مکه با شرایط ذکر شده منتفی دانست، معلوم می شود مراد از عذاب در این آیه به دلیل وقوع آن در بین آیات نبرد، شکست کافران و کشته و اسیر شدن آنان است.

6 - ولایت و سرپرستی بر مسجدالحرام ، تنها شایسته تقواپیشگان است .

و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

9 - ضرورت تعیین سرپرست برای رسیدگی به امور مسجدالحرام *

و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

لحن آیه حکایت از آن دارد که وجود سرپرست برای مسجدالحرام مفروض دانسته شده است ; تنها سخن درباره شایستگان این سِمَت می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 28 - 2

2 - مسجدالحرام ، مکانی است مقدس و دور داشتن هر گونه آلودگی از آن ، لازم می باشد .

إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 11

11- زمین مسجدالحرام و مسجدالاقصی ، دارای اهمیت معنوی ویژه است .

أسری بعبده لیلاً من المسجدالحرام إلی المسجد الأقصا

ص: 418

اینکه مبدأ و منتهای سیر پیامبر(ص) دو مکان خاص عبادت (مسجدالحرام و مسجدالأقصا) قرار گرفت، حکایت از حقیقت فوق دارد.

153- اهمیت مسجد الحرام در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 5

5 - انعقاد پیمان صلح میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان در کنار مسجدالحرام

إلا الذین عهدتم عند المسجدالحرام

154- برکات مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 5

5 - عرفات و مشعر ، کانون خیر و برکت فراوان برای حج گزاران

لیشهدوا من-فع لهم

برداشت فوق، بر این اساس است که <لیشهدوا> مربوط به حضور در عرفات و مشعر باشد.

155- پاکیزگی در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 29 - 2

2 - ورود به مسجدالحرام برای انجام طواف ، با سر و تن آلوده و نیاراسته ، ممنوع است .

ثمّ لیقضوا تفثهم

156- تاریخ زیارت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 10

10 - حج و زیارت مسجدالحرام ، مراسمی رایج در میان مردم جزیره العرب

سواء الع-کف فیه و الباد

ص: 419

157- تاریخ مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 17 - 6

6 - تولیت مسجدالحرام ( تعمیر و رسیدگی به امور آن ) در صدر اسلام - تا پیش از فتح مکه - در دست مشرکان کفر پیشه بوده است .

ما کان للمشرکین أن یعمروا مسجد اللّه شهدین علی أنفسهم بالکفر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 11

11 - < مسجدالحرام > نامی شناخته شده و متداول در میان مردم جزیره العرب

و المسجد الحرام الذی جعلن-ه للناس

158- تجاوز به حقوق دیگران در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 14

14 - انحراف از حق و تجاوز به حقوق دیگران در محیط مسجد الحرام ، گناهی است بس بزرگ و کج روان و ستم کاران باید در انتظار کیفر سخت دنیوی باشند .

و من یرد فیه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب ألیم

برداشت یاد شده بر این اساس است که مقصود از <عذاب ألیم> کیفر دنیوی نیز باشد.

159- تولیت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 6،9

6 - ولایت و سرپرستی بر مسجدالحرام ، تنها شایسته تقواپیشگان است .

و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

9 - ضرورت تعیین سرپرست برای رسیدگی به امور مسجدالحرام *

و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

لحن آیه حکایت از آن دارد که وجود سرپرست برای مسجدالحرام مفروض دانسته شده است ; تنها سخن درباره شایستگان این سِمَت می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 420

7 - توبه - 9 - 19 - 1

1 - سرزنش خداوند نسبت به مسلمانانی که شغل آب دهی به حاجیان و سرپرستی مسجدالحرام را با جهاد در راه خدا برابر انگاشته و خویشتن را همطراز با مؤمنان اهل پیکار در راه خدا می پنداشتند .

أجعلتم سقایه الحاجّ و عماره المسجدالحرام کمن ءامن باللّه و الیوم الأخر و جهد فی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 28 - 5

5 - سال نهم هجری ، سال قدرت مسلمانان و استیلای آنان بر اداره مسجدالحرام

فلا یقربوا المسجدالحرام بعد عامهم هذا

اینکه مسلمانان در سال نهم هجری مکلف به این تکلیف الهی شدند - با اینکه اصل پلیدی مشرکان در گذشته نیز بوده است - نشان می دهد که در گذشته، اجرای آن میسر نبوده است.

160- تولیت مسجد الحرام در جاهلیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 19 - 3

3 - سرپرستی مسجدالحرام و آب دهی به زائران کعبه ، شغلی مهم و افتخارآمیز در میان عرب های جاهلی

أجعلتم سقایه الحاجّ و عماره المسجدالحرام کمن ءامن باللّه . .. و جهد فی سبیل اللّ

161- تولیت مسجد الحرام در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 17 - 6

6 - تولیت مسجدالحرام ( تعمیر و رسیدگی به امور آن ) در صدر اسلام - تا پیش از فتح مکه - در دست مشرکان کفر پیشه بوده است .

ما کان للمشرکین أن یعمروا مسجد اللّه شهدین علی أنفسهم بالکفر

162- جنگ در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 191 - 12،13،15

12 - نبرد در مسجد الحرام و نواحی آن حرام است .

ص: 421

و لاتقتلوهم عند المسجدالحرام

13 - در صورتی که دشمنان دین در مسجدالحرام و نواحی آن علیه مسلمانان وارد جنگ شوند ، نبرد با آنان و کشتن شان واجب است .

و لاتقتلوهم عند المسجدالحرام حتی یقتلوکم فیه فإن قتلوکم فاقتلوهم

15 - فتنه انگیزی کافران ، مجوز کشتن و نبرد با آنها در مسجد الحرام و نواحی آن نیست .

و الفتنه أشد من القتل و لاتقتلوهم عند المسجدالحرام حتی یقتلوکم

جمله <و الفتنه . ..> بیان می دارد که کافران فتنه انگیز همانند کافران محارب هستندو لذا باید باآنان نبرد کرد. به نظر می رسد جمله <و لاتقاتلوهم عند المسجد الحرام ...> به منزله استثنا از این قانون باشد; یعنی، فتنه انگیزی کافران، مجوز جنگ در مسجد الحرام نیست.

163- حقانیت قبله بودن مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 145 - 2،3

2 - اهل کتاب ( یهود و نصارا ) علی رغم اطمینانشان به حقانیت قبله مسلمانان ( مسجدالحرام ) ، آن را نخواهند پذیرفت .

لیعلمون أنه الحق . .. و لئن أتیت الذین ... ما تبعوا قبلتک

3 - هیچ برهان و معجزه ای نمی تواند اهل کتاب را به پذیرش مسجدالحرام به عنوان قبله حق ، وادارد .

و لئن أتیت الذین أوتوا الکتب بکل ءایه ما تبعوا قبلتک

کلمه <ءایه> به معنای علامت و نشانه است و مقصود از آن معجزه و برهان می باشد.

164- حقانیت قبله شدن مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 149 - 3

3 - تعیین مسجدالحرام به عنوان قبله ، حکمی حق ( حکمت آمیز و به جا ) و از ناحیه خداوند

و إنه للحق من ربک

165- خیریت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 5

5 - عرفات و مشعر ، کانون خیر و برکت فراوان برای حج گزاران

ص: 422

لیشهدوا من-فع لهم

برداشت فوق، بر این اساس است که <لیشهدوا> مربوط به حضور در عرفات و مشعر باشد.

166- رکوع در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 14

14 - طواف ، قیام ، رکوع و سجود ( نماز ) از آداب زیارت مسجدالحرام

و طهّر بیتی للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود

ظاهر این است که مراد از <القائمین و الرکع السجود> نمازگزاران است; یعنی، <خانه مرا برای طواف کنندگان و نمازگزاران آماده کن>.

167- سجده در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 14

14 - طواف ، قیام ، رکوع و سجود ( نماز ) از آداب زیارت مسجدالحرام

و طهّر بیتی للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود

ظاهر این است که مراد از <القائمین و الرکع السجود> نمازگزاران است; یعنی، <خانه مرا برای طواف کنندگان و نمازگزاران آماده کن>.

168- سوت در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 1،2

1 - سوت کشیدن و کف زدن ، شیوه نیایش کافران مکه در مسجدالحرام و اطراف کعبه

و ما کان صلاتهم عند البیت إلا مکاء و تصدیه

2 - سوت کشیدن و کف زدن در اطراف کعبه به عنوان عبادت و نیایش از سوی کافران مکه ، دلیل عدم شایستگی آنان برای ولایت بر مسجدالحرام

إن أولیاؤه إلا المتقون . .. مکاء و تصدیه

جمله <ما کان صلاتهم . .. > می تواند بیان مصداقی برای بی تقوایی متولیان کفرپیشه مسجدالحرام باشد و در نتیجه دلیلی برای عدم شایستگی آنان برای ولایت بر مسجدالحرام.

ص: 423

169- شرایط متولیان مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 11

11 - اکثر کافران عصر بعثت ، ناآگاه به ضرورت تقوا برای متولیان مسجدالحرام

إن أولیاؤه إلا المتقون و لکن أکثرهم لایعلمون

مفعول <لایعلمون> حقایقی است که آیه مورد بحث بدان پرداخته است ; از جمله ضرورت تقوا برای والیان مسجدالحرام و نیز استحقاق عذاب برای سدکنندگان مسجدالحرام بر روی مؤمنان.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 2

2 - سوت کشیدن و کف زدن در اطراف کعبه به عنوان عبادت و نیایش از سوی کافران مکه ، دلیل عدم شایستگی آنان برای ولایت بر مسجدالحرام

إن أولیاؤه إلا المتقون . .. مکاء و تصدیه

جمله <ما کان صلاتهم . .. > می تواند بیان مصداقی برای بی تقوایی متولیان کفرپیشه مسجدالحرام باشد و در نتیجه دلیلی برای عدم شایستگی آنان برای ولایت بر مسجدالحرام.

170- صدّ از مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 217 - 10،17،18،25

10 - در نظر خداوند ، جلوگیری از ورود به مسجدالحرام ، گناهی بزرگتر از جنگیدن در ماه های حرام است .

الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر و صدّ عن سبیل اللّه . .. و المسجدالحرام .

بنابراینکه <و المسجدالحرام>، عطف بر <سبیل اللّه> باشد و <صدّ>، مبتدا و <اکبر>، خبر آن باشد. یعنی: <و صدّ عن سبیل اللّه و صدّ عن المسجدالحرام ... اکبر>

17 - مشرکان مکه ، مردمانی کفرپیشه و بازدارندگان از راه خداوند و مسجدالحرام

و صدّ عن سبیل اللّه و کفر به و المسجدالحرام و اخراج اهله

18 - جنگ در ماه های حرام ، موجب بازداشتن مردمان از راه خداوند و بازداری آنان از مسجدالحرام و کفر به خداست .

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر و صدّ عن سبیل اللّه و کفر به و

بنابراینکه <و صدّ عن سبیل اللّه>، عطف بر <کبیر> باشد: یعنی قتال فیه، صدّ عن سبیل اللّه و کفر به.

25 - کفر به خداوند و جلوگیری از راه او و مسجدالحرام و بیرون راندن اهل آن ، از مصادیق فتنه

و صدّ عن سبیل اللّه و کفر به و المسجدالحرام و اخراج اهله منه اکبر عنداللّه و الف

ص: 424

171- طواف در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 14،15

14 - طواف ، قیام ، رکوع و سجود ( نماز ) از آداب زیارت مسجدالحرام

و طهّر بیتی للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود

ظاهر این است که مراد از <القائمین و الرکع السجود> نمازگزاران است; یعنی، <خانه مرا برای طواف کنندگان و نمازگزاران آماده کن>.

15 - لزوم تقدیم طواف بر نماز در زیارت مسجدالحرام

للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود

172- طهارت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 28 - 2

2 - مسجدالحرام ، مکانی است مقدس و دور داشتن هر گونه آلودگی از آن ، لازم می باشد .

إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجدالحرام

173- عبادتگاه مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 7

7 - مسجدالحرام ، عبادتگاهی پر ارج و با عظمت در پیشگاه خداوند

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

استحقاق عذاب برای بازداری از ورود به مسجدالحرام، حکایت از عظمت آن در پیشگاه خدا دارد.

174- عظمت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 7

7 - مسجدالحرام ، عبادتگاهی پر ارج و با عظمت در پیشگاه خداوند

ص: 425

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

استحقاق عذاب برای بازداری از ورود به مسجدالحرام، حکایت از عظمت آن در پیشگاه خدا دارد.

175- عمومیت زیارت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 7

7 - تمامی مسلمانان ( مکّی و آفاقی ) ، نسبت به مسجدالحرام از حق مساوی برخورداراند .

الذی جعلن-ه للناس سواء الع-کف فیه و الباد

<سواء> به معنای <مستوی> و حال برای <الناس>است. <عاکف> به معنای مقیم (منظور اهل مکّه) است. <بادی> یعنی اهل بادیه و مقصود از آن مردمی است که بیرون مکّه و در سرزمین های دیگر زندگی می کنند; یعنی، ما مسجدالحرام را برای همه انسان ها قرار دادیم و در بهره مندی از آن، مکّی و آفاقی برابراند و کسی را بر دیگری امتیازی نیست.

176- عمومیت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 6

6 - مسجدالحرام ، از آن عموم مردم خداپرست است و قشر خاصی حق محروم کردن مردم از زیارت آن را ندارد .

الذی جعلن-ه للناس

177- عوامل ممانعت از مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 26 - 1

1 - تعصّب جاهلی و غرور مشرکان مکه ، مایه بستن راه مسجدالحرام بر مؤمنان در حدیبیه

هم الذین کفروا و صدّوکم عن المسجدالحرام. .. إذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیّه

<إذ> ظرف برای <صدّوا> است.

178- غصب مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 4

ص: 426

4 - کفرپیشگان مکه به ناحق خویشتن را سرپرست مسجدالحرام می پنداشته و غاصبانه بر آن تسلط داشتند .

و هم یصدون عن المسجدالحرام و ما کانوا أولیاؤه

179- فضیلت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 29 - 17

17 - عن أبی عبدالله(ع) فی قوله تعالی: < و أقیموا وجوهکم عند کل مسجد> قال: مساجد محدثه فامروا أن یقیموا وجوهکم شطر المسجد الحرام.

از امام صادق(ع) روایت شده است: مراد از آیه <و أقیموا وجوهکم . ..>، مساجد نوبنیاد است که مردم مأمورند (هنگام عبادت) در آنها رو به مسجدالحرام بایستند.

180- فلسفه قبله شدن مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 149 - 3

3 - تعیین مسجدالحرام به عنوان قبله ، حکمی حق ( حکمت آمیز و به جا ) و از ناحیه خداوند

و إنه للحق من ربک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 150 - 16

16 - فراهم آمدن زمینه دستیابی مسلمانان به هدایت های ویژه ، از هدف های تعیین مسجدالحرام به عنوان قبله آنان

فولوا وجوهکم شطره . .. لعلکم تهتدون

چون مخاطبان آیه مسلمانان هستند و آنان به دلیل ایمانشان به اسلام هدایت یافته اند; معلوم می شود مراد از هدایت مطرح شده در <تهتدون>، هدایتی ویژه و کاملتر از هدایت نخست است.

181- قبله بودن مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 144 - 13،15

13 - مسلمانان در هر سرزمینی که باشند ، باید مسجد الحرام را قبله خویش قرار دهند .

و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره

ص: 427

15 - رو کردن به جهت و سمت مسجدالحرام ، در اعمالی که مشروط به قبله اند ، کافی است .

فول وجهک شطر المسجدالحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره

بدیهی است که خود مسجدالحرام و یا کعبه، قبله می باشد. بنابراین آوردن کلمه <شطر> - که به معنای سمت و جهت است - این معنا را القا می کند که: در کارهای مشروط به قبله همانند نماز، لازم نیست به خط مستقیم رو به مسجد و یا کعبه قرار گرفت; بلکه کافی است به سمت و جهتی ایستاد که مسجد و یا کعبه در آن جهت قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 145 - 1

1 - اهل کتاب وظیفه دار پذیرش مسجدالحرام به عنوان قبله خویش

ما تبعوا قبلتک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 149 - 2،4

2 - پیامبر ( ص ) موظّف شد در هر مکان ، اعمال مشروط به قبله را به سوی مسجدالحرام انجام دهد .

و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجدالحرام

4 - رو کردن به سمت و جهت مسجدالحرام ، در اعمال مشروط به قبله کافی است .

فول وجهک شطر المسجدالحرام

بدیهی است که خود مسجدالحرام یا کعبه قبله می باشد. بنابراین آوردن کلمه <شطر> - که به معنای سمت و جهت است - این معنا را القا می کند که: در کارهای مشروط به قبله همانند نماز لازم نیست به خط مستقیم رو به مسجد، یا کعبه قرار گرفت; بلکه کافی است به سمت و جهتی ایستاد که مسجد، یا کعبه در آن جهت، قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 150 - 1،2،3

1 - مسجدالحرام قبله پیامبر ( ص ) و همه مسلمانان جهان

و من حیث . .. و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره

2 - مسجدالحرام قبله منطقه ای یا قبله گروهی خاص نیست .

و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره

3 - روکردن به سمت و جهت مسجدالحرام ، کافی در اعمال مشروط به قبله

فول وجهک شطر المسجدالحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره

برداشت فوق از کلمه <شطر> که به معنای سمت و جهت است، استفاده می شود.

182- قبله شدن مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 428

1 - بقره - 2 - 143 - 19

19 - تغییر قبله مسلمانان از بیت المقدس به سوی مسجد الحرام *

و ما جعلنا القبله التی کنت علیها

برداشت فوق مبتنی بر این است که <کان> در <التی کنت علیها> دلالت بر زمان ماضی داشته باشد، در این صورت <التی کنت علیها> دلالت بر تغییر قبله دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 144 - 12،14،17

12 - خداوند - در پی نوید تغییر قبله - به پیامبر ( ص ) و مسلمانان فرمان داد تا رو به سوی مسجد الحرام کنند .

فلنولینک . .. فول وجهک شطر المسجدالحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره

14 - تعیین مسجدالحرام به عنوان قبله مسلمانان ، خشنودی و رضایت پیامبر ( ص ) را در پی داشت .

فلنولینک قبله ترضیها فول وجهک شطر المسجدالحرام

17 - عالمان یهود و نصارا ، به خوبی می دانستند که قبله شدن مسجدالحرام ، فرمانی از ناحیه خداوند است .

إن الذین أوتوا الکتب لیعلمون أنه الحق

<لام> تأکید در <لیعلمون> بیانگر این است که: اهل کتاب هیچ تردیدی نداشتند و به روشنی می دانستند که تغییر قبله حق و از ناحیه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 149 - 1،5

1 - مسجد الحرام قبله تعیین شده برای پیامبر ( ص ) از ناحیه خداوند

و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجدالحرام و إنه للحق من ربک

5 - تعیین مسجدالحرام به عنوان قبله ، پرتوی از ربوبیت خدا بر پیامبر ( ص ) و در جهت پیشبرد اهداف وی بود .

و إنه للحق من ربک

اضافه <رب> (تربیت کننده و مدبر) به ضمیر <ک> که خطاب به پیامبر است، می تواند اشاره به این معنا باشد که: تغییر قبله در جهت تدبیر امور پیامبر; یعنی، اهداف رسالت، است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 150 - 17

17 - تغییر قبله از بیت المقدس به مسجدالحرام ، حادثه ای مهم و سرنوشت ساز در تاریخ اسلام

و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجد الحرام . .. و لعلکم تهتدون

نزول آیات متعدد درباره تغییر و تعیین قبله; مخاطب قرار دادن پیامبر(ص) و تکرار فرمان <فولّ . ..> (در آیات 144، 149 و 150) و نیز مخاطب قرار دادن مسلمانان و تکرار جمله <فولوا وجوهکم شطره> (در دو آیه 144 و 150) بیانگر اهمیت خاص و با ارزش بودن تغییر و تعیین قبله است و اهداف اساسی بیان شده برای آن، حکایت از سرنوشت ساز بودن آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 429

1 - بقره - 2 - 151 - 3

3 - تغییر قبله از بیت المقدس به مسجدالحرام ، نعمتی بزرگ در ردیف نعمت رسالت

فولوا وجوهکم شطره . .. لعلکم تهتدون. کما أرسلنا فیکم رسولا

برداشت فوق مبتنی بر این است که کاف در <کما> برای تشبیه باشد. بر این مبنا تغییر قبله - که از آیه قبل به دست می آید - <مشبّه> و ارسال پیامبر <مشبّه به> می باشد و تشبیه مسأله قبله به نعمت رسالت، نشانگر عظمت آن مسأله و بزرگی آن نعمت است.

183- قتل در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 191 - 13

13 - در صورتی که دشمنان دین در مسجدالحرام و نواحی آن علیه مسلمانان وارد جنگ شوند ، نبرد با آنان و کشتن شان واجب است .

و لاتقتلوهم عند المسجدالحرام حتی یقتلوکم فیه فإن قتلوکم فاقتلوهم

184- قتل مانعان مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 3

3 - کافران مکه به دلیل بازداشتن اهل ایمان از ورود به مسجدالحرام ، مستوجب عذاب ( کشته شدن ، اسیر گشتن و . . . ) بودند .

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

با توجه به آیه قبل که عذاب استیصال را برای مردم مکه با شرایط ذکر شده منتفی دانست، معلوم می شود مراد از عذاب در این آیه به دلیل وقوع آن در بین آیات نبرد، شکست کافران و کشته و اسیر شدن آنان است.

185- قداست مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 191 - 16

16 - مسجد الحرام و نواحی آن دارای قداستی والا و احترامی خاص

و لاتقتلوهم عند المسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 430

2 - بقره - 2 - 217 - 14،15

14 - مسجدالحرام ، دارای قداست و حرمت ویژه

و المسجدالحرام و اخراج اهله منه اکبر

15 - تنها پیامبر ( ص ) و مؤمنان ، دارای صلاحیّت و اهلیّت برای مسجدالحرام هستند ; نه مشرکان و کفار *

و اخراج اهله منه اکبر عنداللّه

با توجّه به اینکه پیامبر (ص) و مسلمانان را اهل مسجدالحرام شمرده است; شاید کنایه از اهلیّت آنان برای مسجدالحرام و نا اهلی کفار برای آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 28 - 2

2 - مسجدالحرام ، مکانی است مقدس و دور داشتن هر گونه آلودگی از آن ، لازم می باشد .

إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجدالحرام

186- کف زدن در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 1،2

1 - سوت کشیدن و کف زدن ، شیوه نیایش کافران مکه در مسجدالحرام و اطراف کعبه

و ما کان صلاتهم عند البیت إلا مکاء و تصدیه

2 - سوت کشیدن و کف زدن در اطراف کعبه به عنوان عبادت و نیایش از سوی کافران مکه ، دلیل عدم شایستگی آنان برای ولایت بر مسجدالحرام

إن أولیاؤه إلا المتقون . .. مکاء و تصدیه

جمله <ما کان صلاتهم . .. > می تواند بیان مصداقی برای بی تقوایی متولیان کفرپیشه مسجدالحرام باشد و در نتیجه دلیلی برای عدم شایستگی آنان برای ولایت بر مسجدالحرام.

187- گناه ممانعت از مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 25 - 4

4- باز داشتن مؤمنان از ورود به مسجدالحرام ، گناهی بزرگ و کفرآمیز

هم الذین کفروا و صدّوکم عن المسجدالحرام

از این که خداوند، ممانعت از ورود مؤمنان به مسجدالحرام را به عنوان دومین جرم مهم مشرکان یاد کرده و آن را در کنار کفر آنان متذکر شده است; مطلب بالا استفاده می شود.

ص: 431

188- لغو در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 4

4 - بازداشتن مؤمنان از مسجدالحرام و انجام کار های بیهوده به عنوان نیایش و پرستش ، جلوه هایی از کفرپیشگی

و هم یصدون عن المسجدالحرام . .. إلا مکاء و تصدیه ... بما کنتم تکفرون

از مصادیق مورد نظر برای <کنتم تکفرون> رفتارهای ناپسندی است که در این آیه و آیه قبل بیان شده است ; یعنی بازداری از مسجدالحرام و کف زدن و سوک کشیدن به عنوان عبادت و نیایش.

189- متولیان مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 5

5 - سرپرستان مسجدالحرام در صورت بازداشتن اهل ایمان از ورود به آن ، گنهکارند و از حق ولایت و سرپرستی محروم خواهند شد .

یصدون . .. و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 11

11 - تولیت مسجدالحرام و آماده سازی آن برای زائران بیت اللّه ، مسؤولیتی بر عهده رهبران جامعه توحیدی

أن لاتشرک بی شیئًا و طهّر بیتی للطّائفین

190- مخالفت با قبله شدن مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 149 - 7

7 - کیفر خدا در انتظار کسانی است که با احکام او ( نظیر قبله قرار دادن مسجدالحرام ) مخالفت کنند .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

از هدفهای بیان نظارت خدا بر اعمال بندگان، تهدید کسانی است که با احکام او مخالفت می کنند.

ص: 432

191- مشرکان و مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 217 - 15

15 - تنها پیامبر ( ص ) و مؤمنان ، دارای صلاحیّت و اهلیّت برای مسجدالحرام هستند ; نه مشرکان و کفار *

و اخراج اهله منه اکبر عنداللّه

با توجّه به اینکه پیامبر (ص) و مسلمانان را اهل مسجدالحرام شمرده است; شاید کنایه از اهلیّت آنان برای مسجدالحرام و نا اهلی کفار برای آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 17 - 6

6 - تولیت مسجدالحرام ( تعمیر و رسیدگی به امور آن ) در صدر اسلام - تا پیش از فتح مکه - در دست مشرکان کفر پیشه بوده است .

ما کان للمشرکین أن یعمروا مسجد اللّه شهدین علی أنفسهم بالکفر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 28 - 7

7 - مشرکان ، دارای موسم سالانه برای آمدن به مسجدالحرام

فلا یقربوا المسجدالحرام بعد عامهم هذا

تعبیر به <عامهم> - که عام را به مشرکان اسناد داده - مشعر به این معناست.

192- ممانعت از عبادت خدا در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 3

3 - ممانعت کفرپیشگان صدراسلام از برگزار شدن مراسم عبادت خدا و زیارت مسجدالحرام توسط مسلمانان

إنّ الذین کفروا و یصدّون عن سبیل اللّه و المسجد الحرام

<صد> (مصدر <یصدون>) به معنای منع و بازداشتن است. مفعول <یصدون> محذوف و به تقدیر <یصدون الذین آمنوا> می باشد.

193- ممانعت از مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 24

ص: 433

24 - از امام صادق ( ع ) درباره آیه فوق روایت شده که : < انهم قریش حین منعوا رسول اللّه دخول مکه و المسجد الحرام ;

آنان قریش بودند آن هنگام که مانع ورود رسول خدا(ص) به مکه و مسجد الحرام شدند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 2 - 29،30

29 - جلوگیری مشرکان از ورود مسلمانان صدر اسلام به مسجدالحرام

ان صدوکم عن المسجدالحرام

30 - جلوگیری مشرکان از ورود مسلمانان به مسجدالحرام ، مایه خشم و کینه مؤمنان نسبت به آنان

و لایجرمنکم شنئان قوم ان صدوکم عن المسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 1،2،3،5،8،10

1 - کفرپیشگان مکه ، مؤمنان را از ورود به مسجدالحرام بازمی داشتند .

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

در برداشت فوق مفعول <یصدون>، به مناسبت حکم و موضوع، المؤمنین گرفته شده است.

2 - بازداشتن مردم از ورود به مسجدالحرام ، گناهی مستوجب عذاب الهی

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

3 - کافران مکه به دلیل بازداشتن اهل ایمان از ورود به مسجدالحرام ، مستوجب عذاب ( کشته شدن ، اسیر گشتن و . . . ) بودند .

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام

با توجه به آیه قبل که عذاب استیصال را برای مردم مکه با شرایط ذکر شده منتفی دانست، معلوم می شود مراد از عذاب در این آیه به دلیل وقوع آن در بین آیات نبرد، شکست کافران و کشته و اسیر شدن آنان است.

5 - سرپرستان مسجدالحرام در صورت بازداشتن اهل ایمان از ورود به آن ، گنهکارند و از حق ولایت و سرپرستی محروم خواهند شد .

یصدون . .. و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

8 - بازداشتن مؤمنان از ورود به مسجدالحرام ، حاکی از نداشتن تقواست .

یصدون عن المسجدالحرام . .. إن أولیاؤه إلا المتقون

10 - اکثر کافران مکه ناآگاه به مستحق بودن عذاب الهی به سبب بازداشتن مؤمنان از مسجدالحرام

و ما لهم ألا یعذبهم اللّه و هم یصدون عن المسجدالحرام . .. و لکن أکثرهم لایعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 4

4 - بازداشتن مؤمنان از مسجدالحرام و انجام کار های بیهوده به عنوان نیایش و پرستش ، جلوه هایی از کفرپیشگی

و هم یصدون عن المسجدالحرام . .. إلا مکاء و تصدیه ... بما کنتم تکفرون

از مصادیق مورد نظر برای <کنتم تکفرون> رفتارهای ناپسندی است که در این آیه و آیه قبل بیان شده است ; یعنی بازداری از مسجدالحرام و کف زدن و سوک کشیدن به عنوان عبادت و نیایش.

ص: 434

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 3،5

3 - ممانعت کفرپیشگان صدراسلام از برگزار شدن مراسم عبادت خدا و زیارت مسجدالحرام توسط مسلمانان

إنّ الذین کفروا و یصدّون عن سبیل اللّه و المسجد الحرام

<صد> (مصدر <یصدون>) به معنای منع و بازداشتن است. مفعول <یصدون> محذوف و به تقدیر <یصدون الذین آمنوا> می باشد.

5 - جلوگیری از ورود حاجیان به مسجدالحرام ، نمونه آشکار بازداشتن مردم از راه خدا

و یصدّون عن سبیل اللّه و المسجد الحرام

مراد از <سبیل اللّه> - همان طور که گفته شد - عبادت و پرستش خدای یگانه است. بنابراین و با توجه به این که زیارت مسجدالحرام از سوی مؤمنان و انجام مراسم ویژه آن (طواف، سعی و...) از مصداق های عبادت خدا محسوب می شود، ذکر آن بعد از <سبیل اللّه>، می تواند بدان معنا باشد که جلوگیری از ورود زائران به مسجدالحرام، از مصادیق بارز ممانعت از راه خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 25 - 1

1- مذمّت خداوند از کفر مشرکان ، و جلوگیری آنان از ورود مؤمنان به مسجدالحرام و قربانی کردن

هم الذین کفروا و صدّوکم عن المسجدالحرام و الهدیَ معکوفًا

194- ممنوعیت حق کشی در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 12

12 - ممنوعیت هرگونه انحراف از حق و تجاوز به حقوق دیگران ، در محیط مسجدالحرام

و من یرد فیه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب ألیم

<إلحاد> به معنای انحراف و کج روی است. از نکره آوردن <إلحاد> و <ظلم> استفاده می شود که مردم در مسجدالحرام و محدوده آن، باید در امنیت و آرامش مطلق باشند و در این راستا از کم ترین و کوچک ترین انحراف و تجاوز به حقوق آنان، چشم پوشی نخواهد شد.

195- ممنوعیت ممانعت از مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 6،9

6 - مسجدالحرام ، از آن عموم مردم خداپرست است و قشر خاصی حق محروم کردن مردم از زیارت آن را ندارد .

ص: 435

الذی جعلن-ه للناس

9 - ساکنان مکّه ، حق ممانعت دیگران از زیارت مسجدالحرام را ندارند .

الذی جعلن-ه للناس سواء الع-کف فیه و الباد

196- ممنوعیت ورود مشرکان به مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 28 - 3،4،19،23

3 - ممانعت از نزدیک شدن مشرکان به مسجدالحرام ، بر اهل ایمان واجب است .

یأیها الذین ءامنوا إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجدالحرام

4 - اعلان ممنوعیت ورود مشرکان به مسجدالحرام در سال نهم هجرت

فلا یقربوا المسجدالحرام بعد عامهم هذا

آیات سوره برائت - بنابر گفته مفسران - در مراسم حج سال نهم هجرت بر مشرکان خوانده شد.

19 - ممنوعیت مشرکان از نزدیک شدن به مسجدالحرام ، حکمی است مبتنی بر علم و حکمت گسترده خدا .

یأیها الذین ءامنوا إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجدالحرام . .. إنّ اللّه علیم

23 - از رسول خدا ( ص ) روایت شده است : < لایدخل المسجدالحرام مشرک بعد عامی هذا أبداً إلا أهل العهد و خدمکم ;

از این سال هیچ مشرکی نباید داخل مسجدالحرام شود، مگر کسانی که با مسلمانان عهد بسته اند یا خدمتکار شما مسلمانان هستند>.

197- نماز در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 14،15

14 - طواف ، قیام ، رکوع و سجود ( نماز ) از آداب زیارت مسجدالحرام

و طهّر بیتی للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود

ظاهر این است که مراد از <القائمین و الرکع السجود> نمازگزاران است; یعنی، <خانه مرا برای طواف کنندگان و نمازگزاران آماده کن>.

15 - لزوم تقدیم طواف بر نماز در زیارت مسجدالحرام

للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود

ص: 436

198- ورود مسلمانان به مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 27 - 2،6

2- رؤیای پیامبر ، نمایانگر ورود مسلمانان به مسجدالحرام با امنیت و سر تراشیدن و کوتاه کردن مو

لقد صدق اللّه رسوله الرءیا بالحقّ لتدخلنّ المسجد الحرام إن شاء اللّه ءامنین محلّ

6- اعجاز قرآن ، در پیشگویی ورود حتمی مسلمانان به مسجدالحرام همراه با آرامش و امنیت

لتدخلنّ المسجدالحرام . .. ءامنین

با توجه به این که رؤیای پیامبر(ص) و وعده خداوند، دو سال پس از حدیبیه به کامل ترین صورت تحقق یافت; مطلب بالا استفاده می شود.

199- ولایت بر مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 34 - 6

6 - ولایت و سرپرستی بر مسجدالحرام ، تنها شایسته تقواپیشگان است .

و ما کانوا أولیاؤه إن أولیاؤه إلا المتقون

200- ویژگیهای مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 12،13

12 - ممنوعیت هرگونه انحراف از حق و تجاوز به حقوق دیگران ، در محیط مسجدالحرام

و من یرد فیه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب ألیم

<إلحاد> به معنای انحراف و کج روی است. از نکره آوردن <إلحاد> و <ظلم> استفاده می شود که مردم در مسجدالحرام و محدوده آن، باید در امنیت و آرامش مطلق باشند و در این راستا از کم ترین و کوچک ترین انحراف و تجاوز به حقوق آنان، چشم پوشی نخواهد شد.

13 - مکّه ( مسجد الحرام و محدوده آن ) باید محیطی أمن برای همگان باشد .

سواء الع-کف فیه و الباد

مسجد ضرار

ص: 437

201- {مسجد ضرار}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 109 - 16

16 - از امام باقر ( ع ) روایت شده : < مسجد ضرار الذی أسّس علی شفا جرف هار . . . ;

مسجد ضرار، همان بنیانی است که بر لب پرتگاه سستی بنا شد . .. >.

202- آثار مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 110 - 4

4 - مسجد ضرار ، مایه شک و ناباوری منافقان بود .

و الذین اتخذوا مسجداً ضراراً . .. لا یزال بنینهم الذی بنوا ریبه فی قلوبهم

203- احکام مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 108 - 4

4 - حضور و اقامه نماز در مسجدی که به انگیزه های باطل بنا شود ، ممنوع است .

مسجداً ضراراً . .. لا تقم فیه أبداً

204- انگیزه بنای مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 1،2،5،6

1 - اقدام منافقان به ساختن مسجدی برای هدف های زیانبار و کفرآمیز و تفرقه افکن میان مؤمنان

اتخذوا مسجداً ضراراً و کفراً و تفریقاً بین المؤمنین

2 - اقدام منافقان به ساختن پایگاهی تحت عنوان < مسجد > برای دشمنان دیرینه خدا و رسول خدا

و الذین اتخذوا مسجداً . .. إرصاداً لمن حارب اللّه و رسوله

5 - کفر درونی منافقان انگیزه ساختن مسجد ضرار

مسجداً ضراراً و کفراً

<کفراً> می تواند به معنای ترویج کفر نباشد ; بلکه به این معنا باشد که عمل منافقان و سازندگان مسجد ضرار، نشأت یافته از کفرشان بوده است.

ص: 438

6 - ترویج کفر ، تفرقه افکنی و تجمع بخشیدن به دشمنان خدا و رسول ، مهمترین اهداف زیانبار منافقان از ساختن مسجد ضرار

مسجداً ضراراً و کفراً و تفریقاً بین المؤمنین و إرصاداً

قید <ضراراً> می تواند هدف کلی و عام منافقان و <کفراً و تفریقاً . .. إرصاداً> بیانگر بارزترین نمودهای آن هدف کلی باشد.

205- بانیان مسجد ضرار در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 109 - 15

15 - بناکنندگان مسجد ضرار ، از ظالمان و سقوط کنندگان در آتش دوزخند .

و الذین اتخذوا مسجداً ضراراً . .. فانهار به فی نار جهنم

206- حرمت بنای مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 13

13 - ساختن مسجدی که موجب زیان مؤمنان و تفرقه در بین ایشان و ترویج افکار و اندیشه های ضد الهی شود ، جایز نیست .

اتخذوا مسجداً ضراراً . .. و تفریقاً بین المؤمنین

207- خدا و بانیان مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 110 - 7

7 - برخورد شدید خداوند با بناکنندگان مسجد ضرار ، متکی بر علم و حکمت او بود .

و الذین اتخذوا . .. لا تقم فیه ... فانهار به فی نار جهنم ... و اللّه علیم حکیم

208- ظلم بانیان مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 109 - 15

15 - بناکنندگان مسجد ضرار ، از ظالمان و سقوط کنندگان در آتش دوزخند .

و الذین اتخذوا مسجداً ضراراً . .. فانهار به فی نار جهنم

ص: 439

209- محمد(ص) و بانیان مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 17

17 - وحی الهی ، کمک کننده پیامبر ( ص ) در افشای چهره منافقانه و خیانت بار بانیان مسجد ضرار

و الذین اتخذوا مسجداً . .. و اللّه یشهد إنهم لکذبون

210- ممنوعیت نماز در مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 108 - 1،4

1 - پیامبر ( ص ) مورد نهی مؤکد الهی از حضور یافتن و اقامه نماز در مسجد ضرار

لا تقم فیه أبداً

4 - حضور و اقامه نماز در مسجدی که به انگیزه های باطل بنا شود ، ممنوع است .

مسجداً ضراراً . .. لا تقم فیه أبداً

211- منافقان و مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 1،2،3،5،11،16

1 - اقدام منافقان به ساختن مسجدی برای هدف های زیانبار و کفرآمیز و تفرقه افکن میان مؤمنان

اتخذوا مسجداً ضراراً و کفراً و تفریقاً بین المؤمنین

2 - اقدام منافقان به ساختن پایگاهی تحت عنوان < مسجد > برای دشمنان دیرینه خدا و رسول خدا

و الذین اتخذوا مسجداً . .. إرصاداً لمن حارب اللّه و رسوله

3 - به کارگیری خانه خدا علیه دین خدا ، توسط منافقان

و الذین اتخذوا مسجداً . .. إرصاداً لمن حارب اللّه و رسوله

5 - کفر درونی منافقان انگیزه ساختن مسجد ضرار

مسجداً ضراراً و کفراً

<کفراً> می تواند به معنای ترویج کفر نباشد ; بلکه به این معنا باشد که عمل منافقان و سازندگان مسجد ضرار، نشأت یافته از کفرشان بوده است.

11 - تمسک منافقان به سوگند دروغ برای اثبات حسن نیت خویش در ساختن مسجد ( مسجد ضرار )

و لیحلفن إن أردنا إلا الحسنی

ص: 440

16 - گواهی خداوند بر دروغ گویی منافقان در داشتن حسن نیت در ساختن مسجد ( مسجد ضرار )

و اللّه یشهد إنهم لکذبون

212- هدایت ناپذیری بانیان مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 110 - 5

5 - منافقانِ بناکننده مسجد ضرار ، مردمی هدایت ناپذیر بودند .

اتخذوا مسجداً ضراراً . .. لا یزال ... ریبه فی قلوبهم إلا أن تقطع قلوبهم

مسجد قبا

213- اهداف بنای مسجد قبا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 109 - 6

6 - بانیان مسجد قبا ، دارای تقوای الهی و در پی جلب رضایت خدا بودند .

لمسجد أسّس علی التقوی . .. أفمن أسس بنینه علی تقوی

مفسران برآنند که شأن نزول این بخش از آیات، مسجد قبا و مسجد ضرار است. بر این اساس می توان گفت که: ضمیر <بنیانه> به مسجد قبا (لمسجد أسّس علی التقوی) بازمی گردد و آیه شریفه، در مقام تمجید بانیان مسجد قبا و تقبیح بنیان گذاران مسجد ضرار است.

214- بانیان مسجد قبا و رضایت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 109 - 6

6 - بانیان مسجد قبا ، دارای تقوای الهی و در پی جلب رضایت خدا بودند .

لمسجد أسّس علی التقوی . .. أفمن أسس بنینه علی تقوی

مفسران برآنند که شأن نزول این بخش از آیات، مسجد قبا و مسجد ضرار است. بر این اساس می توان گفت که: ضمیر <بنیانه> به مسجد قبا (لمسجد أسّس علی التقوی) بازمی گردد و آیه شریفه، در مقام تمجید بانیان مسجد قبا و تقبیح بنیان گذاران مسجد ضرار است.

ص: 441

215- تقوا در بنای مسجد قبا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 108 - 6،10

6 - مسجد قبا ، بنیان نهاده شده بر اساس تقوا و مکانی شایسته برای عبادت

لمسجد أسّس علی التقوی . .. أحق أن تقوم فیه

با توجه به شأن نزول و به قرینه مسجد ضرار، منظور از <لمسجد أسّس علی التقوی> مسجد قبا می باشد.

10 - مسجد قبا ، مسجدی بنا شده بر اساس تقوا و مأوای جویندگان پاکی و طهارت

لمسجد أسّس علی التقوی . .. فیه رجال یحبون أن یتطهروا

216- تقوای بانیان مسجد قبا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 109 - 6

6 - بانیان مسجد قبا ، دارای تقوای الهی و در پی جلب رضایت خدا بودند .

لمسجد أسّس علی التقوی . .. أفمن أسس بنینه علی تقوی

مفسران برآنند که شأن نزول این بخش از آیات، مسجد قبا و مسجد ضرار است. بر این اساس می توان گفت که: ضمیر <بنیانه> به مسجد قبا (لمسجد أسّس علی التقوی) بازمی گردد و آیه شریفه، در مقام تمجید بانیان مسجد قبا و تقبیح بنیان گذاران مسجد ضرار است.

217- فضایل بانیان مسجد قبا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 109 - 6

6 - بانیان مسجد قبا ، دارای تقوای الهی و در پی جلب رضایت خدا بودند .

لمسجد أسّس علی التقوی . .. أفمن أسس بنینه علی تقوی

مفسران برآنند که شأن نزول این بخش از آیات، مسجد قبا و مسجد ضرار است. بر این اساس می توان گفت که: ضمیر <بنیانه> به مسجد قبا (لمسجد أسّس علی التقوی) بازمی گردد و آیه شریفه، در مقام تمجید بانیان مسجد قبا و تقبیح بنیان گذاران مسجد ضرار است.

218- فضیلت عبادت در مسجد قبا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 442

7 - توبه - 9 - 108 - 6

6 - مسجد قبا ، بنیان نهاده شده بر اساس تقوا و مکانی شایسته برای عبادت

لمسجد أسّس علی التقوی . .. أحق أن تقوم فیه

با توجه به شأن نزول و به قرینه مسجد ضرار، منظور از <لمسجد أسّس علی التقوی> مسجد قبا می باشد.

219- فضیلت مسجد قبا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 108 - 10،18،19

10 - مسجد قبا ، مسجدی بنا شده بر اساس تقوا و مأوای جویندگان پاکی و طهارت

لمسجد أسّس علی التقوی . .. فیه رجال یحبون أن یتطهروا

18 - < عن الحلبی عن ابی عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن المسجد الذی أسس علی التقوی قال : مسجد قبا ;

حلبی گوید از امام صادق (ع) پرسیدم: مسجدی که بر اساس تقوا بنیان نهاده شده کدام است؟ فرمود: مسجد قبا>.

19 - ابیّ بن کعب گوید : < سئلت النبی ( ص ) عن المسجد الذی أسس علی التقوی فقال : هو مسجدی هذا ;

از پیغمبر (ص) پرسیدم: مسجدی که بر اساس تقوا بنیان نهاده شده کدام است؟ فرمود: آن همین مسجد من است>.

مسجد کوفه

220- {مسجد کوفه}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 38 - 17

17- < عن أبی عبدالله ( ع ) [ فی حدیث ] : . . . فعمل نوح سفینه فی مسجد الکوفه بیده . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که [ضمن حدیثی ]فرمود:. .. نوح به دست خود در مسجد کوفه کشتی ساخت...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 40 - 20

20- < عن أبی جعفر ( ع ) قال [ فی وصف مسجد الکوفه ] : . . . و منه فار التّنّور . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده است که [در وصف مسجد کوفه] فرمود: . .. از مسجد کوفه تنور فوران کرد ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 41 - 10

10- < عن أبی عبدالله ( ع ) قال : جاء رجل إلی أمیرالمؤمنین ( ع ) و هو فی مسجد الکوفه فقال ( ع ) : . . . صلّ فی ه-ذا المسجد . . . منه سارت سفینه نوح . . . ;

ص: 443

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: امیرالمؤمنین(ع) در مسجد کوفه بود. مردی نزد وی آمد،آن حضرت فرمود:...در این مسجد نماز بخوان... از همین مسجد کشتی نوح سیر خود را آغاز کرد ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 12

12 - < عن أبی جعفر ( ع ) قال : قال أمیرالمؤمنین ( ع ) فی قول اللّه عزّوجلّ < و آدیناهما إلی ربوه ذات قرار و معین > قال الربوه الکوفه و القرار المسجد و المعین الفرات ;

از امام باقر(ع) روایت شده است که امیرالمؤمنین(ع) درباره سخن خدای - عزّوجلّ - <و آویناهما إلی ربوه ذات قرار و معین> فرمود: مراد از <ربوه> کوفه و <قرار> مسجد [کوفه] و <معین> فرات است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 28 - 18

18 - < عن أبی شعیب الخراسانی قال : قلت لأبی الحسن الرضا ( ع ) . . . قال : إنّ مسجد الکوفه بیت نوح . . . فیه دعوه نوح حیث قال : < ربّ اغفر لی و لوالدی و لمن دخل بیتی مؤمناً > قال : قلت : من عَنی بوالدیه ؟ قال : آدم و حوّا ;

ابوشعیب خراسانی از امام رضا(ع) روایت کرده . .. که فرمود: مسجد کوفه خانه نوح(ع) است ... دعای نوح در آن جا این بوده است که گفت: <ربّ اغفر لی و لوالدی و لمن دخل بیتی مؤمناً>. ابوشعیب گفت: به امام(ع) عرض کردم: نوح(ع) از والدینش چه کسی را قصد کرده؟ فرمود: آدم و حوّا را>.

مسجدالاقصی

221- ارزش مسجدالاقصی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 7 - 12

12- مسجدالاقصی دارای اهمیت و ارزشی بسیار در نزد مخالفان پیروزمند بنی اسرائیل

و لیدخلوا المسجد کما دخلوه أوّل مرّه

از اینکه جنگاوران در جنگ با بنی اسرائیل دو بار وارد مسجدالاقصی شدند، استفاده می شود که مسجدالأقصی برای آنان اهمیت فوق العاده ای داشته و بسیار ارزشمند بوده است.

222- اهمیت مسجدالاقصی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 11

11- زمین مسجدالحرام و مسجدالاقصی ، دارای اهمیت معنوی ویژه است .

ص: 444

أسری بعبده لیلاً من المسجدالحرام إلی المسجد الأقصا

اینکه مبدأ و منتهای سیر پیامبر(ص) دو مکان خاص عبادت (مسجدالحرام و مسجدالأقصا) قرار گرفت، حکایت از حقیقت فوق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 7 - 12

12- مسجدالاقصی دارای اهمیت و ارزشی بسیار در نزد مخالفان پیروزمند بنی اسرائیل

و لیدخلوا المسجد کما دخلوه أوّل مرّه

از اینکه جنگاوران در جنگ با بنی اسرائیل دو بار وارد مسجدالاقصی شدند، استفاده می شود که مسجدالأقصی برای آنان اهمیت فوق العاده ای داشته و بسیار ارزشمند بوده است.

223- برکت مسجدالاقصی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 12

12- مسجدالاقصی در سرزمینی ، سرشار از خیر و برکت واقع شده است .

إلی المسجدالأقصا الذی ب-رکنا حوله

224- خویشاوندان مریم(س) کنار مسجدالاقصی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 16 - 4،5

4- خویشاوندان مریم ، در غیر جهت شرقی مسجد الاقصی سکونت داشتند .

انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

5- مریم ( س ) در آستانه حامله شدن به عیسی ( ع ) ، در نزدیکی مسجدالاقصی ، بستگانی داشت که در میان آنان به سر می برد .

إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

به قرینه <مکاناً قصیّاً> در آیه بیست و دوم که ناظر به مکان دومی است که مریم(س) برگزید، مکان شرقی مسجد الاقصی به منطقه مسکونی مردم نزدیک بوده است.

225- شرق مسجدالاقصی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 445

10 - مریم - 19 - 16 - 3

3- مریم از خانواده خویش کناره گیری کرد و در شرق مسجدالاقصی مستقر شد .

واذکر . .. مریم إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

<انتباذ> از ریشه <نبذ> و به معنای دوری جستن است. < <مکاناً شرقیّاً>; یعنی جایگاهی رو به شرق و چون حضرت مریم(س) وقف بر معبد(مسجدالاقصی) شده بود، مقصود مکانی در شرقِ مسجدالاقصی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 17 - 1

1- حضرت مریم ( س ) در ناحیه شرقی مسجدالاقصی ، مکانی دور از انظار برای خود برگزید و خود را از مردم پنهان ساخت .

فاتّخذت من دونهم حجابًا

<حجاب> به معنای ساتر و چیزی است که حائل می شود. مراد از <اتّخذت... حجاباً> افکندن پرده و یا رفتن در مکانی است که دارای پوشش طبیعی، مانند دیوار یا کوه و مانند آن باشد.

226- فاتحان مسجدالاقصی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 7 - 11،13

11- رهاسازی مجدد مسجدالاقصی از دست بنی اسرائیل به وسیله همان فاتحان نخست و با همان شیوه نخستین

و لیدخلوا المسجد کما دخلوه أوّل مرّه

13- دومین هجوم نیرو های فاتح مسجدالاقصی بر بنی اسرائیل فسادگر و سرکش ، هجومی توفنده و ویرانگر

و لیتبّروا ما علوًّا تتبیرًا

<تتبیر> به معنای اهلاک است و آوردن مفعول مطلق (تتبیرا) - که برای تأکید است - إشعار به سختی هجوم دارد.

227- فتح مسجدالاقصی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 7 - 10،11

10- فتح مسجدالاقصی ، توسط جنگاورانی نیرومند و ر ها شدن آن از دست بنی اسرائیل ، در پی فسادانگیزی مجدد آنان

و لیدخلوا المسجد کما دخلوه أوّل مرّه

نوع مفسّران برآنند که مقصود از <المسجد>، مسجدالأقصی است.

11- رهاسازی مجدد مسجدالاقصی از دست بنی اسرائیل به وسیله همان فاتحان نخست و با همان شیوه نخستین

و لیدخلوا المسجد کما دخلوه أوّل مرّه

ص: 446

228- مریم(س) کنار مسجدالاقصی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 16 - 5

5- مریم ( س ) در آستانه حامله شدن به عیسی ( ع ) ، در نزدیکی مسجدالاقصی ، بستگانی داشت که در میان آنان به سر می برد .

إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

به قرینه <مکاناً قصیّاً> در آیه بیست و دوم که ناظر به مکان دومی است که مریم(س) برگزید، مکان شرقی مسجد الاقصی به منطقه مسکونی مردم نزدیک بوده است.

229- ویژگیهای مسجدالاقصی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 12

12- مسجدالاقصی در سرزمینی ، سرشار از خیر و برکت واقع شده است .

إلی المسجدالأقصا الذی ب-رکنا حوله

مساجد

230- احترام مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 40 - 17

17 - لزوم حفظ احترام صومعه ها ، کلیسا ها ، کنیسه ها و مساجد و جلوگیری از تخریب و انهدام آنها

و لولا دفع اللّه . .. لهدّمت صومع و بیع و صلوت و مس-جد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 114 - 6

6 - مساجد ، از آن خدا و دارای قداست و احترامی خاص است .

مسجد اللّه

انتساب مساجد به خدا، با اضافه کردن کلمه <مساجد> به <اللّه> برای رساندن شرافت و حرمت ویژه آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 447

7 - توبه - 9 - 107 - 15

15 - از میان رفتن حرمت و قداست مسجد ، زمانی است که موجب زیان رسیدن به مؤمنان شود و پایگاهی علیه اسلام و وحدت مسلمین گردد .

و الذین اتخذوا مسجداً . .. تفریقاً بین المؤمنین و إرصاداً لمن حارب اللّه و رسوله

231- محافظت از مساجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 40 - 10

10 - حفاظت و پاسداری از معابد و مراکز دینی ( صومعه ها ، کلیسا ها ، کنیسه ها و مساجد ) فلسفه جهاد و دفاع

و لولا دفع اللّه . .. لهدّمت صومع و بیع ... و مس-جد

<صوامع> جمع <صومعه> و <بیع> جمع <بیعه> و <صلوات> جمع <صلاه یا صَلوْه> است. <صومعه> - مرداف <دیر> - جایی است که راهبان در آن به ریاضت می پردازند. <بیعه> به کلیسای نصارا گفته می شود. <صلاه یا صلوه> کنیسه یهودیان است; یعنی، اگر خدا برخی از مردم را به بعضی دیگر دفع نمی کرد، صومعه ها، کلیساها، کنیسه ها و مساجدی که در آن بسیار ذکر خدا می شود، تخریب می شدند.

ص: 448

15- مسخ

1- آثار مسخ قلب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 6

6 - مسخ شدن قلب و ادراک کافران مایه ایمان نیاوردن ایشان، حتی با دیدن روشنترین معجزات است.

و نقلب أفئدتهم و أبصرهم . .. و لو أننا نزّلنا ... ما کانوا لیؤمنوا

2- آثار مسخ کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 67 - 1

1 - توانایی خداوند بر مسخ کردن کافران ، به گونه ای که آنان آن چنان زمین گیر شوند که از برخاستن از جای خود و حرکت به پیش و عقب ناتوان شوند .

و لو نشاء لمسخن-هم علی مکانتهم فما استط-عوا مضیًّا و لایرجعون

3- استهزای مسخ شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 13

13 - گرفتاران به لعنت و غضب خدا ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان اهل کتاب خود سزاوار استهزا و نه مؤمنان به خدا و کتب آسمانی

ص: 449

الذین اتخذوا دینکم هزواً . .. منهم القرده و الخنازیر و عبد الطغوت

4- امکان مسخ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 65 - 9

9 - امکان تبدیل شدن موجودی به موجودی دیگر در جهان طبیعت

فقلنا لهم کونوا قرده خسئین

5- جایگاه مسخ شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 16،17

16 - گرفتاران به لعنت الهی و غضب الهی ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان ، دارای بدترین جایگاه و منزلت در پیشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

با توجه به ارتباط این آیه با آیه قبل که روی سخن را با اهل کتاب قرار داده بود.

17 - بدترین جایگاه دوزخ از آن مسخ شدگان ، پرستندگان طاغوت ، گرفتاران به لعنت و غضب الهی است .

من لعنه اللّه و غضب علیه و جعل منهم . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

برخی از مفسران <مکاناً> را جایگاه دوزخی توصیف شدگان دانسته اند.

6- گمراهی مسخ شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 18،19

18 - طاغوت پرستان ، مسخ شدگان و گرفتاران به لعنت و غضب الهی ، گمراهترین مردمان از راه راست

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

19 - پیشینیان اهل کتاب - بر اثر گرفتاری به لعنت و غضب خدا و در آمدن به شکل میمون و خوک و پرستش طاغوت - ، دارای بدترین جایگاه و منزلت در پیشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

ص: 450

7- مسخ اصحاب سبت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 65 - 3،11

3 - خداوند ، اصحاب سبت ( تجاوزکاران یهود در روز شنبه ) را به بوزینه هایی مطرود تبدیل کرد .

فقلنا لهم کونوا قرده خسئین

<قِرْد) (مفرد قِرَدَهَ) به معنای میمون است. <خاسیء> به معنای مطرود و نیز به معنای حقیر و ذلیل می باشد و کلمه <خاسئین> خبر دوم برای <کونوا> است.

11 - < عبداللّه بن الفضل الهاشمی قال قلت لابی عبداللّه ( ع ) . . . < و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت فقلنا لهم کونوا قرده خاسئین > قال : أن أولئک مسخوا ثلاثه أیام ثم ماتوا و لم یناسلوا و ان القرده الیوم مثل أولئک . . . ;

عبداللّه بن فضل هاشمی از امام صادق(ع) از سخن خداوند عز و جل که فرموده: <و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت فقلنا لهم کونوا قرده خاسئین> پرسید، امام فرمود آنان (یهود) به حالت مسخ سه روز باقی ماندند و سپس مردند و از آنان نسلی باقی نماند و میمونهای فعلی مثل همان میمونها هستند (مشابه آنها در شکلند ولی از نسل آنها نیستند) . ..>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 66 - 2

2 - مسخ شدن ، مجازات اصحاب سبت و دیگر امت های متخلف از احکام خدا

فجعلنها نکلا لما بین یدیها و ما خلفها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 47 - 19

19 - سرگذشت اصحاب سَبت ( مسخ شدن به میمون ) عبرت و اندرزی برای کافران به قرآن از اهل کتاب

او نلعنهم کما لعنّا اصحاب السَّبت

8- مسخ اهل ایله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 66 - 9

9 - < فجعلناها > - الضمیر یعود الی الامه التی مسخت - و هم أهل إیله قریه علی شاطیء البحر ، و هو المروی عن ابی جعفر ( ع ) . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده که: <خداوند اهل شهر ایله را - که در ساحل دریا قرار داشت - مسخ نمود . ..>

ص: 451

9- مسخ اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 47 - 10،14

10 - هشدار خداوند به اهل کتاب ، در مورد مسخ انسانیّت آنان در صورت ایمان نیاوردن به قرآن

امنوا . .. من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها علی ادبارها او نلعنهم

<طمس> به معنای نابود کردن اثر چیزی است، و <وجه> به معنای صورت می باشد. مراد از <وجوه> نیز به دلیل برگشت ضمیر <هم> به آن، افراد انسان است ; البته به لحاظ شخصیّت انسانی آنان و نه به لحاظ جسم ایشان.

14 - مسخ چهره انسانی گروهی از اهل کتاب ( سران و عالمان ) در قیامت *

من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها علی ادبارها

نکره بودن <وجوه> حاکی از آن است که این عقوبت (مسخ چهره انسانی) برای تمامی مخاطبان نیست. لازم به ذکر است که برخی از مفسران تحقق این معنی را در قیامت می دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 6،9،13

6 - خداوند گروهی از اهل کتاب را به میمون و خوک مسخ کرد .

و جعل منهم القرده و الخنازیر

بسیاری از مفسران بر آنند که اصحاب سبت - یهودیانی که با حیله های شرعی قداست روز شنبه را شکستند - به میمون تبدیل شدند و آن گروه از مسیحیان که مائده نازل شده بر عیسی(ع) را منکر شدند به خوک مبدل گشتند.

9 - گرفتاری اهل کتاب به لعنت و غضب خداوند ، پرستش طاغوت و مسخ شدنشان به میمون و خوک ، سزای رفتار های زشت آنان

هل انبئکم بشرّ من ذلک مثوبه عند اللّه من لعنه . .. و عبد الطغوت

کلمه <مثوبه> (سزا و جزا) می رساند که غضب و . .. به عنوان پیامدهای شومی است که اعمال ناروای اهل کتاب آنها را اقتضا می کرده است.

13 - گرفتاران به لعنت و غضب خدا ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان اهل کتاب خود سزاوار استهزا و نه مؤمنان به خدا و کتب آسمانی

الذین اتخذوا دینکم هزواً . .. منهم القرده و الخنازیر و عبد الطغوت

10- مسخ بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 65 - 10

10 - از امام سجاد ( ع ) روایت شده است : < . . . أما القرده فکانوا قوماً من بنی اسرائیل . . . اعتدوا فی السبت فصادوا الحیتان فمسخهم اللّه قرده . . . ;

. .. اما بوزینه ها گروهی از بنی اسرائیل بودند ... که در روز شنبه از دستور الهی سرپیچی کرده به صید ماهی پرداختند و خداوند

ص: 452

آنان را به صورت بوزینه مسخ کرد>.

11- مسخ به خوک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 6،9،19

6 - خداوند گروهی از اهل کتاب را به میمون و خوک مسخ کرد .

و جعل منهم القرده و الخنازیر

بسیاری از مفسران بر آنند که اصحاب سبت - یهودیانی که با حیله های شرعی قداست روز شنبه را شکستند - به میمون تبدیل شدند و آن گروه از مسیحیان که مائده نازل شده بر عیسی(ع) را منکر شدند به خوک مبدل گشتند.

9 - گرفتاری اهل کتاب به لعنت و غضب خداوند ، پرستش طاغوت و مسخ شدنشان به میمون و خوک ، سزای رفتار های زشت آنان

هل انبئکم بشرّ من ذلک مثوبه عند اللّه من لعنه . .. و عبد الطغوت

کلمه <مثوبه> (سزا و جزا) می رساند که غضب و . .. به عنوان پیامدهای شومی است که اعمال ناروای اهل کتاب آنها را اقتضا می کرده است.

19 - پیشینیان اهل کتاب - بر اثر گرفتاری به لعنت و غضب خدا و در آمدن به شکل میمون و خوک و پرستش طاغوت - ، دارای بدترین جایگاه و منزلت در پیشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 15

15 - مسخ گروهی از بنی اسرائیل بصورت خوک ، در اثر لعن حضرت داود ( ع ) و بصورت میمون ، در اثر لعن حضرت عیسی ( ع )

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود و عیسی

از امام صادق(ع) درباره آیه فوق روایت شده: الخنازیر علی لسان داود(ع) و القرده علی لسان عیسی ابن مریم(ع).

_______________________________

کافی، ج 8، ص 200، ح 240; نورالثقلین، ج 1، ص 660، ح 311.

12- مسخ به میمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 65 - 3،6،10،11

3 - خداوند ، اصحاب سبت ( تجاوزکاران یهود در روز شنبه ) را به بوزینه هایی مطرود تبدیل کرد .

فقلنا لهم کونوا قرده خسئین

<قِرْد) (مفرد قِرَدَهَ) به معنای میمون است. <خاسیء> به معنای مطرود و نیز به معنای حقیر و ذلیل می باشد و کلمه <خاسئین>

ص: 453

خبر دوم برای <کونوا> است.

6 - بوزینه شدگان بنی اسرائیل از زمره خاسران و زیانکاران

لکنتم من الخسرین. و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت

آیه مورد بحث اشاره به نوع خسارت و زیانی دارد که در ذیل آیه قبل مطرح شد; یعنی، خسارتی که آدمی بر اثر گناه و تجاوز در خطر آن است، از قبیل خسارت اصحاب سبت می باشد.

10 - از امام سجاد ( ع ) روایت شده است : < . . . أما القرده فکانوا قوماً من بنی اسرائیل . . . اعتدوا فی السبت فصادوا الحیتان فمسخهم اللّه قرده . . . ;

. .. اما بوزینه ها گروهی از بنی اسرائیل بودند ... که در روز شنبه از دستور الهی سرپیچی کرده به صید ماهی پرداختند و خداوند آنان را به صورت بوزینه مسخ کرد>.

11 - < عبداللّه بن الفضل الهاشمی قال قلت لابی عبداللّه ( ع ) . . . < و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت فقلنا لهم کونوا قرده خاسئین > قال : أن أولئک مسخوا ثلاثه أیام ثم ماتوا و لم یناسلوا و ان القرده الیوم مثل أولئک . . . ;

عبداللّه بن فضل هاشمی از امام صادق(ع) از سخن خداوند عز و جل که فرموده: <و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت فقلنا لهم کونوا قرده خاسئین> پرسید، امام فرمود آنان (یهود) به حالت مسخ سه روز باقی ماندند و سپس مردند و از آنان نسلی باقی نماند و میمونهای فعلی مثل همان میمونها هستند (مشابه آنها در شکلند ولی از نسل آنها نیستند) . ..>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 47 - 19

19 - سرگذشت اصحاب سَبت ( مسخ شدن به میمون ) عبرت و اندرزی برای کافران به قرآن از اهل کتاب

او نلعنهم کما لعنّا اصحاب السَّبت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 6،9،19

6 - خداوند گروهی از اهل کتاب را به میمون و خوک مسخ کرد .

و جعل منهم القرده و الخنازیر

بسیاری از مفسران بر آنند که اصحاب سبت - یهودیانی که با حیله های شرعی قداست روز شنبه را شکستند - به میمون تبدیل شدند و آن گروه از مسیحیان که مائده نازل شده بر عیسی(ع) را منکر شدند به خوک مبدل گشتند.

9 - گرفتاری اهل کتاب به لعنت و غضب خداوند ، پرستش طاغوت و مسخ شدنشان به میمون و خوک ، سزای رفتار های زشت آنان

هل انبئکم بشرّ من ذلک مثوبه عند اللّه من لعنه . .. و عبد الطغوت

کلمه <مثوبه> (سزا و جزا) می رساند که غضب و . .. به عنوان پیامدهای شومی است که اعمال ناروای اهل کتاب آنها را اقتضا می کرده است.

19 - پیشینیان اهل کتاب - بر اثر گرفتاری به لعنت و غضب خدا و در آمدن به شکل میمون و خوک و پرستش طاغوت - ، دارای بدترین جایگاه و منزلت در پیشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

ص: 454

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 15

15 - مسخ گروهی از بنی اسرائیل بصورت خوک ، در اثر لعن حضرت داود ( ع ) و بصورت میمون ، در اثر لعن حضرت عیسی ( ع )

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود و عیسی

از امام صادق(ع) درباره آیه فوق روایت شده: الخنازیر علی لسان داود(ع) و القرده علی لسان عیسی ابن مریم(ع).

_______________________________

کافی، ج 8، ص 200، ح 240; نورالثقلین، ج 1، ص 660، ح 311.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 166 - 1،3،7

1 - خداوند یهودیان ایله را به خاطر شکستن قانون روز شنبه با صید ماهی ، به بوزینگانی مطرود مبدّل ساخت .

فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم کونوا قرده خسئین

<عتوّ> (مصدر عتوا)، به معنای عصیان و سرکشی است. مراد از <ما نهوا عنه> صید ماهی در روز شنبه است.

3 - خداوند یهودیان ایله را پس از عبرت نگرفتن از عذاب نازل شده بر آنان و اصرارشان بر صید ماهی ، به بوزینه تبدیل کرد .

و أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس . .. فلما عتوا عن ما نهوا عنه

واق--ع شدن جمله <فلما عتوا> پس از <أخذنا الذین ظلموا . .. >، بیانگر این است که متجاوزان پس از مبتلا شدن به عذاب دنیوی همچنان به صید ماهی در شنبه ادامه می دادند.

7 - مسخ یهودیان متمرد آبادی ایله به بوزینگانی مطرود ، عذاب سخت الهی برای ایشان

قلنا لهم کونوا قرده خسئین

برخی برآنند که <قلنا لهم . .. > بیان همان <عذاب بئیس> است که در آیه قبل آمده است. گفتنی است بر این مبنا <الذین ظلموا> شامل ترک کنندگان نهی از منکر نمی شود. زیرا آنان قانون حرمت صید را نشکستند و به بوزینه تبدیل نشدند.

13- مسخ چشم مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 110 - 1

1 - وارونه ساختن دل و دیده برخی مشرکان عنود سنت خداوندی است.

و نقلب أفئدتهم و أبصرهم کما لم یؤمنوا به أول مره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 110 - 1

ص: 455

14- مسخ در بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 15

15 - مسخ گروهی از بنی اسرائیل بصورت خوک ، در اثر لعن حضرت داود ( ع ) و بصورت میمون ، در اثر لعن حضرت عیسی ( ع )

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود و عیسی

از امام صادق(ع) درباره آیه فوق روایت شده: الخنازیر علی لسان داود(ع) و القرده علی لسان عیسی ابن مریم(ع).

_______________________________

کافی، ج 8، ص 200، ح 240; نورالثقلین، ج 1، ص 660، ح 311.

15- مسخ در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 47 - 14

14 - مسخ چهره انسانی گروهی از اهل کتاب ( سران و عالمان ) در قیامت *

من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها علی ادبارها

نکره بودن <وجوه> حاکی از آن است که این عقوبت (مسخ چهره انسانی) برای تمامی مخاطبان نیست. لازم به ذکر است که برخی از مفسران تحقق این معنی را در قیامت می دانند.

16- مسخ شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 47 - 12

12 - انحراف فکر و اندیشه و مسخ شخصیّت ، پیامد کفر به قرآن

امنوا . .. من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها علی ادبارها

<وجوه> به اعتبار اینکه مجمع تمامی حواس آدمی است، می تواند کنایه از درک و فهم باشد.

17- مسخ شدگان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 65 - 6

6 - بوزینه شدگان بنی اسرائیل از زمره خاسران و زیانکاران

لکنتم من الخسرین. و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت

ص: 456

آیه مورد بحث اشاره به نوع خسارت و زیانی دارد که در ذیل آیه قبل مطرح شد; یعنی، خسارتی که آدمی بر اثر گناه و تجاوز در خطر آن است، از قبیل خسارت اصحاب سبت می باشد.

18- مسخ شدگان در جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 17

17 - بدترین جایگاه دوزخ از آن مسخ شدگان ، پرستندگان طاغوت ، گرفتاران به لعنت و غضب الهی است .

من لعنه اللّه و غضب علیه و جعل منهم . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

برخی از مفسران <مکاناً> را جایگاه دوزخی توصیف شدگان دانسته اند.

19- مسخ عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 66 - 2

2 - مسخ شدن ، مجازات اصحاب سبت و دیگر امت های متخلف از احکام خدا

فجعلنها نکلا لما بین یدیها و ما خلفها

20- مسخ قلب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 110 - 2

2 - قلب و ادراک انسان در نتیجه کفر و لجاجت مسخ می گردد.

لئن جاءتهم ءایه . .. لایؤمنون. و نقلب أفئدتهم و أبصرهم

<فؤاد> به معنی قلب است و وارونه ساختن معنی فیزیکی ندارد، بلکه منقلب شدن خصوصیات و واژگون شدن آن است. لذا می توان از آن به مسخ تعبیر کرد.

21- مسخ قلب کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 6

6 - مسخ شدن قلب و ادراک کافران مایه ایمان نیاوردن ایشان، حتی با دیدن روشنترین معجزات است.

ص: 457

و نقلب أفئدتهم و أبصرهم . .. و لو أننا نزّلنا ... ما کانوا لیؤمنوا

22- مسخ کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 47 - 21،22

21 - مسخ کافرانِ به قرآن و یا گرفتاری آنان به لعنت ، سنت الهی

من قبل ان نطمس وجوهاً . .. او نلعنهم ... و کان امر اللّه مفعولا

22 - مسخ و یا لعنت کافرانِ به قرآن از اهل کتاب ، امری حتمی و قضایی تخلف ناپذیر

یا ایها الذین اوتوا الکتب امنوا . .. من قبل ان نطمس وجوهاً ... و کان امر اللّه م

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 67 - 2

2 - عذاب کافران با مسخ و زمین گیر شدن شان ، جزء مشیت و سنت خدا نیست .

و لو نشاء لمسخن-هم علی مکانتهم فما استط-عوا مضیًّا و لایرجعون

23- مسخ یهود ایله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 166 - 1،3،7

1 - خداوند یهودیان ایله را به خاطر شکستن قانون روز شنبه با صید ماهی ، به بوزینگانی مطرود مبدّل ساخت .

فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم کونوا قرده خسئین

<عتوّ> (مصدر عتوا)، به معنای عصیان و سرکشی است. مراد از <ما نهوا عنه> صید ماهی در روز شنبه است.

3 - خداوند یهودیان ایله را پس از عبرت نگرفتن از عذاب نازل شده بر آنان و اصرارشان بر صید ماهی ، به بوزینه تبدیل کرد .

و أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس . .. فلما عتوا عن ما نهوا عنه

واق--ع شدن جمله <فلما عتوا> پس از <أخذنا الذین ظلموا . .. >، بیانگر این است که متجاوزان پس از مبتلا شدن به عذاب دنیوی همچنان به صید ماهی در شنبه ادامه می دادند.

7 - مسخ یهودیان متمرد آبادی ایله به بوزینگانی مطرود ، عذاب سخت الهی برای ایشان

قلنا لهم کونوا قرده خسئین

برخی برآنند که <قلنا لهم . .. > بیان همان <عذاب بئیس> است که در آیه قبل آمده است. گفتنی است بر این مبنا <الذین ظلموا> شامل ترک کنندگان نهی از منکر نمی شود. زیرا آنان قانون حرمت صید را نشکستند و به بوزینه تبدیل نشدند.

ص: 458

مسخ شدگان

24- استهزای مسخ شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 13

13 - گرفتاران به لعنت و غضب خدا ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان اهل کتاب خود سزاوار استهزا و نه مؤمنان به خدا و کتب آسمانی

الذین اتخذوا دینکم هزواً . .. منهم القرده و الخنازیر و عبد الطغوت

25- جایگاه مسخ شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 16،17

16 - گرفتاران به لعنت الهی و غضب الهی ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان ، دارای بدترین جایگاه و منزلت در پیشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

با توجه به ارتباط این آیه با آیه قبل که روی سخن را با اهل کتاب قرار داده بود.

17 - بدترین جایگاه دوزخ از آن مسخ شدگان ، پرستندگان طاغوت ، گرفتاران به لعنت و غضب الهی است .

من لعنه اللّه و غضب علیه و جعل منهم . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

برخی از مفسران <مکاناً> را جایگاه دوزخی توصیف شدگان دانسته اند.

26- گمراهی مسخ شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 18،19

18 - طاغوت پرستان ، مسخ شدگان و گرفتاران به لعنت و غضب الهی ، گمراهترین مردمان از راه راست

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

19 - پیشینیان اهل کتاب - بر اثر گرفتاری به لعنت و غضب خدا و در آمدن به شکل میمون و خوک و پرستش طاغوت - ، دارای بدترین جایگاه و منزلت در پیشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

27- مسخ شدگان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 459

1 - بقره - 2 - 65 - 6

6 - بوزینه شدگان بنی اسرائیل از زمره خاسران و زیانکاران

لکنتم من الخسرین. و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت

آیه مورد بحث اشاره به نوع خسارت و زیانی دارد که در ذیل آیه قبل مطرح شد; یعنی، خسارتی که آدمی بر اثر گناه و تجاوز در خطر آن است، از قبیل خسارت اصحاب سبت می باشد.

28- مسخ شدگان در جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 17

17 - بدترین جایگاه دوزخ از آن مسخ شدگان ، پرستندگان طاغوت ، گرفتاران به لعنت و غضب الهی است .

من لعنه اللّه و غضب علیه و جعل منهم . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

برخی از مفسران <مکاناً> را جایگاه دوزخی توصیف شدگان دانسته اند.

ص: 460

16- مسرفان

1- مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 32 - 25

25 - بسیاری از بنی اسرائیل ، علی رغم دعوت پیامبرانشان ، مردمی اسرافکار و قانونشکن بودند .

و لقد جاءتهم رسلنا بالبینت ثم ان کثیراً منهم بعد ذلک فی الارض لمسرفون

اسراف به معنای خروج از حد اعتدال است و کلمه <فی الارض> می رساند که منظور از اسراف، خروج از حد اعتدال در مسائل اجتماعی است که از آن به قانونشکنی تعبیر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 81 - 4

4 - قوم لوط به دلیل ارتکاب لواط ، مردمی متجاوز و اسرافگر

بل أنتم قوم مسرفون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 12 - 15

15 - کسانی که در گرفتاری ها به یاد خدا بوده و در رفاه و آسایش از او غافل می شوند ، مردمی مسرف هستند .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما کشفنا عنه ضرّه ... لم یدعنا ... کذلک زیّن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 83 - 8

8 - فرعون مصر ، حاکمی از زمره مسرفان بود .

انّه لمن المسرفین

ص: 461

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 127 - 2

2 - روی گردانان از آیات خداوند و رهنمود های او ، مصداق کامل و بارز اسراف کاران اند .

و من أعرض عن ذکری . .. و کذلک نجزی من أسرف

چنانچه <کذلک نجزی. ..> عطف به آیه قبل و ادامه گفت وگوی خداوند با غافلان از یاد خدا باشد، <من أسرف> عنوان دیگری برای غافلان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 9 - 8

8- دشمنان و مخالفان پیامبران ، اسراف کاراند .

ثمّ صدقن-هم الوعد . .. أهلکنا المسرفین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 11 - 5

5- ظلم ، اسراف است و جوامع ستمگر ، مصداق بارز مسرفان تاریخ اند .

و أهلکنا المسرفین . .. و کم قصمنا من قریه کانت ظالمه

خداوند در دو آیه قبل، دشمنان پیامبران را به مسرفان توصیف کرد (و أهلکنا المسرفین) و در این آیه بسیاری از اقوامی را که به خاطر دشمنی با دین الهی، نابود شده اند، به ظالمان توصیف فرمود. از ارتباط این دو آیه، می توان فهمید که ظالمان همان مسرفان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 19 - 9

9 - کفر و مخالفت با پیامبران ، اسراف است و کافران مسرف اند .

أئن ذکّرتم بل أنتم قوم مسرفون

توصیف مردم بی ایمان و مخالف پیامبران الهی به اسرافگر، گویای حقیقت یاد شده است.

2- آثار توبه مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 82 - 4

4 - رهبانیت گرایان و اسراف کنندگان ، در صورت توبه ، مشمول مغفرت الهی قرار خواهند بود .

کلوا . .. و لاتطغوا ... و إنّی لغفّار لمن تاب

ص: 462

3- اطاعت از مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 151 - 1

1 - اطاعت ثمودیان ، از اشراف و رؤسای اسراف گر و متجاوز خویش

و لاتطیعوا أمر المسرفین

<اسراف> (مصدر <مسرفین>) به معنای افراط کردن و از حد اعتدال خارج شدن است. بنابراین <مسرفین>; یعنی، افراط گران و متجاوزان.

4- افساد مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 152 - 1

1 - اسراف گران ، مایه فساد در زمین و فاقد کمترین اصلاح گری

المسرفین . الذین یفسدون فی الأرض و لایصلحون

5- بی لیاقتی مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 152 - 2

2 - اسراف گران و فسادانگیزان ، فاقد صلاحیت رهبری و فرماندهی

و لاتطیعوا أمر المسرفین . الذین یفسدون فی الأرض

6- تداوم عذاب مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 127 - 7

7 - مسرفان و ترک کنندگان ایمان به آیات خداوند ، علاوه بر کیفر شدن در دنیا و کور بودن در روز قیامت ، آخرتی همراه با عذاب سخت تر و مداوم تر خواهند داشت .

و لعذاب الأخره أشدّ و أبقی

<کذلک> می رساند که زندگی سخت در دنیا و کوری قیامت، علاوه بر غافلان، مسرفان بی ایمان را نیز تهدید می کند و جمله <لعذاب الأخره. ..> حاکی از عذابی اضافه بر آن است که پس از پایان روز قیامت، آغاز شده و شدیدتر و طولانی تر از عذاب، دنیا و

ص: 463

قیامت خواهد بود.

7- حق ناپذیری مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 12 - 14

14 - مرفهان اسراف پیشه ، مردمانی خودپسند ، از خود راضی و حق ناپذیر

کذلک زیّن للمسرفین ما کانوا یعملون

8- دشمنی مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 9 - 5

5- اسراف کنندگان ، رو در روی پیامبران و در صف مخالفان و دشمنان آنان بودند .

فأنجین-هم

9- زمینه پیدایش مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 151 - 4

4 - خطر پیدایش طبقه مسرف و متجاوز ، در شرایط رفاه و توانمندی اقتصادی جامعه و تسلیم شدن توده های ناآگاه در برابر آنان

فی جنّ-ت و عیون . و زروع و نخل ... و لاتطیعوا أمر المسرفین

از ارتباط عبارت <فی جنّات و عیون> با <و لاتطیعوا أمر المسرفین> می توان استفاده کرد که در محیط رفاه و ثروت، رهبران اسراف گر ظهور می کنند و توده های ناآگاه نیز به اطاعت از آنان، گردن می نهند.

10- سختی زندگی مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 127 - 1

1 - زندگانی سخت و تنگ در دنیا و کوری و گرفتار بی مهری خداوند شدن در قیامت ، کیفر اسرافکاران است .

معیشه ضنکًا و نحشر یوم القی-مه أعمی . .. و کذلک نجزی من أسرف

اسراف; یعنی، از حد اعتدال فراتر رفتن (مصباح). در این آیه، مراد از آن به قرینه <من اتبع هدای> تجاوز از رهنمودهای الهی

ص: 464

است. <ذلک> در <کذلک> اشاره به کیفرهایی است که در آیات پیشین برای اعراض کنندگان از یاد، خدا بیان شده است.

11- شرایط آمرزش مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 82 - 4

4 - رهبانیت گرایان و اسراف کنندگان ، در صورت توبه ، مشمول مغفرت الهی قرار خواهند بود .

کلوا . .. و لاتطغوا ... و إنّی لغفّار لمن تاب

12- صفات مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 12 - 14

14 - مرفهان اسراف پیشه ، مردمانی خودپسند ، از خود راضی و حق ناپذیر

کذلک زیّن للمسرفین ما کانوا یعملون

13- عُجب مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 12 - 14

14 - مرفهان اسراف پیشه ، مردمانی خودپسند ، از خود راضی و حق ناپذیر

کذلک زیّن للمسرفین ما کانوا یعملون

14- عذاب اخروی مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 127 - 7

7 - مسرفان و ترک کنندگان ایمان به آیات خداوند ، علاوه بر کیفر شدن در دنیا و کور بودن در روز قیامت ، آخرتی همراه با عذاب سخت تر و مداوم تر خواهند داشت .

و لعذاب الأخره أشدّ و أبقی

<کذلک> می رساند که زندگی سخت در دنیا و کوری قیامت، علاوه بر غافلان، مسرفان بی ایمان را نیز تهدید می کند و جمله <لعذاب الأخره. ..> حاکی از عذابی اضافه بر آن است که پس از پایان روز قیامت، آغاز شده و شدیدتر و طولانی تر از عذاب، دنیا و

ص: 465

قیامت خواهد بود.

15- کوری اخروی مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 127 - 1

1 - زندگانی سخت و تنگ در دنیا و کوری و گرفتار بی مهری خداوند شدن در قیامت ، کیفر اسرافکاران است .

معیشه ضنکًا و نحشر یوم القی-مه أعمی . .. و کذلک نجزی من أسرف

اسراف; یعنی، از حد اعتدال فراتر رفتن (مصباح). در این آیه، مراد از آن به قرینه <من اتبع هدای> تجاوز از رهنمودهای الهی است. <ذلک> در <کذلک> اشاره به کیفرهایی است که در آیات پیشین برای اعراض کنندگان از یاد، خدا بیان شده است.

16- کیفر مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 127 - 1،7

1 - زندگانی سخت و تنگ در دنیا و کوری و گرفتار بی مهری خداوند شدن در قیامت ، کیفر اسرافکاران است .

معیشه ضنکًا و نحشر یوم القی-مه أعمی . .. و کذلک نجزی من أسرف

اسراف; یعنی، از حد اعتدال فراتر رفتن (مصباح). در این آیه، مراد از آن به قرینه <من اتبع هدای> تجاوز از رهنمودهای الهی است. <ذلک> در <کذلک> اشاره به کیفرهایی است که در آیات پیشین برای اعراض کنندگان از یاد، خدا بیان شده است.

7 - مسرفان و ترک کنندگان ایمان به آیات خداوند ، علاوه بر کیفر شدن در دنیا و کور بودن در روز قیامت ، آخرتی همراه با عذاب سخت تر و مداوم تر خواهند داشت .

و لعذاب الأخره أشدّ و أبقی

<کذلک> می رساند که زندگی سخت در دنیا و کوری قیامت، علاوه بر غافلان، مسرفان بی ایمان را نیز تهدید می کند و جمله <لعذاب الأخره. ..> حاکی از عذابی اضافه بر آن است که پس از پایان روز قیامت، آغاز شده و شدیدتر و طولانی تر از عذاب، دنیا و قیامت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 34 - 2

2 - اسرافگران متجاوز از قانون الهی ، دارای مجازات هایی از پیش تعیین شده در نزد خداوند

حجاره من طین . مسوّمه عند ربّک للمسرفین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 35 - 3

ص: 466

3 - جدا شدن مؤمنان از صف مجرمان و مسرفان پیش از نزول عذاب ، نمودی از قانون مندی نظام کیفری حق

مسوّمه عند ربّک . .. فأخرجنا ... من المؤمنین

ممکن است <أخرجنا. ..>، نمودی از <مسوّمه> و مصداقی برای آن باشد.

17- محرومیت اخروی مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 127 - 3

3 - اسراف کنندگان و روی گردانان از ایمان به آیات الهی ، از عنایت و توجه خداوند در قیامت محروم خواهند بود .

و کذلک الیوم تنسی . و کذلک نجزی من أسرف و لم یؤمن ب-َای-ت ربّه

18- محرومیت مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 141 - 16

16 - خداوند اسرافکاران را از محبت خویش محروم ساخته است.

إنه لایحب المسرفین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 31 - 7

7 - اسراف کنندگان از محبت خداوند محرومند.

إنه لایحب المسرفین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 28 - 23

23 - اسرافگران و دروغ گویان ، از هدایت الهی محروم اند .

إنّ اللّه لایهدی من هو مسرف کذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 5 - 10

10 - جوامع اسرافگر ، مستحق محرومیت از برکات و الطاف الهی

أن کنتم قومًا مسرفین

آیه شریفه، نشانگر آن است که مسرفان، استحقاق محرومیت از نزول وحی را دارند; ولی لطف بی کران الهی موجب شده است که

ص: 467

وحی ادامه یابد.

19- مسرفان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 43 - 6

6 - اسراف گران و افراط کنندگان در گناه و حق ستیزی ، اهل دوزخ اند .

و أنّ المسرفین هم أصح-ب النار

<اسراف> به معنای افراط است و مقصود از <مسرفین> در آیه شریفه، کسانی اند که در گناه و حق ستیزی افراط می کنند.

20- ممانعت از اطاعت مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 151 - 2،3

2 - تلاش صالح ( ع ) برای بازداشتن قوم خویش از اطاعت اسراف گران و متجاوزان

و لاتطیعوا أمر المسرفین

3 - پیروی از متجاوزان و اسراف گران ، ناسازگار با تقوای الهی و خط پیامبران

فاتّقوا اللّه و أطیعون . و لاتطیعوا أمر المسرفین

21- هلاکت مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 35 - 2

2 - ایمان ، مایه مصونیت انسان ، از عذاب هلاکت بار جامعه مجرم و اسراف گر

فأخرجنا من کان فیها من المؤمنین

ص: 468

17- مسکن

1- آثار علاقه به مسکن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 - عواطف خویشاوندی ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خویشاوندان ) و امکانات مادی ( مال ، شغل و مسکن ) زمینه های انحراف انسان و روی گردانی وی از فرمان خدا و رسول و ر ها کردن جهاد

قل إن کان ءاباؤکم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إلیکم من اللّه و رسوله و جهاد

2- آزادی انتخاب مسکن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 56 - 8

8 - زمین ، از آن خدا است و بندگان خدا ، می توانند در هر نقطه مناسبی مسکن بگیرند .

إنّ أرضی وسعه فإیّ-ی فاعبدون

3- اهمیت تأمین مسکن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 161 - 18

18 - تأمین محل سکونت و اسباب معیشت پیش از امر به نیایش و استغفار ، روشی نیکو برای واداشتن مردم به خضوع و خشوع در برابر خداوند و طلب آمرزش از او

ص: 469

و إذ قیل لهم اسکنوا . .. ادخلوا الباب سجداً نغفر لکم خطیئتکم

بیان طبیعی داستان ورود بنی اسرائیل به بیت المقدس اقتضا می کرد که جمله <ادخلوا الباب سجداً> و جمله <قولوا حطه> پیش از جمله <اسکنوا . .. > و <کلوا ... > آورده شود. زیرا اول باید تصرف شود و سپس سکونت انجام گیرد. این تقدیم و تأخیر می تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

4- اهمیت تهیه مسکن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 87 - 7

7 - تهیه مسکن برای مردم ، از مسایل مورد توجه دین است .

أن تبوّءا لقومکما بمصر بیوتاً و اجعلوا بیوتکم قبله

5- اهمیت مسکن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 81 - 9

9- اهمیت مسکن ، سایه ، پناهگاه های کوهستانی و پوشش های مقاوم و متنوع در زندگی انسان

و الله جعل لکم من بیوتکم سکنًا . .. ظل-لاً ... أکن-نًا ... سربیل تقیکم الحرّ ...

6- اهمیت مسکن مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 93 - 4

4 - برخورداری مؤمنان از مسکن مناسب و کیفیت خوب زندگی ، در دیدگاه ادیان الهی ، امری پسندیده و نعمت خدادادی است .

و لقد بوّأنا بنی إسرءیل مبوّأ صدق و رزقنهم من الطیبت

7- حق مسکن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 84 - 4

4 - داشتن وطن و سرپناه از حقوق ملت ها و جوامع بشری است . *

من دیرکم

ص: 470

قرآن با اضافه کردن کلمه <دیار> به <کم> و نسبت دادن خانه و وطن به انسانها (دیارکم = خانه هایتان و وطنتان) این حقیقت را امضا و تثبیت می کند که: هر ملت و طایفه ای این حق را دارد که در سرزمینی سکنا گزیند و محلی را برای زندگی انتخاب کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 1 - 24

24 - < عن سعدبن أبی خَلَف قال : سألت أباالحسن موسی بن جعفر ( ع ) : . . .ألیس اللّه عزّوجلّ یقول : < لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ و لایخرجن > قال : فقال إنّما عنی بذلک الّتی تطلّق تطیقه بعد تطلیقه فتلک الّتی لاتَخرُج و لاتُخرَج حتّی تطلق الثالثه فإذا طلقت الثالثه فقد بانت منه و لانفقه ل ها ، و المرأه الّتی یطلّق ها الرجل تطلیقه ثمّ یدع ها حتّی یخلوا أجل ها فه-ذا أیضاً یقعد فی منزل زوج ها و ل ها النفقه و السکنی حتّی تنقضی عدّت ها ;

سعدبن ابی خلف گوید: از امام کاظم(ع) پرسیدم. ..[و ]گفتم: آیا خداوند عزّوجلّ نفرموده: <لاتخرجوهنّ و لایخرجن> حضرت فرمود: خداوند [دراین دستور]زنی را قصد کرده که دو بار [به طلاق رجعی] طلاق داده می شود. این زن [نباید در زمان عدّه] از خانه خارج شود و نباید شوهر او را خارج کند تا این که طلاق سوم واقع شود. پس آن گاه که برای بار سوّم، طلاق داده شد از شوهر جدا می شود و برای او نفقه نیست. و زنی که شوهر او یک بار طلاق داده و او را رها نموده تا این که عدّه اش تمام شود، او نیز در منزل شوهرش می نشیند [و نباید خارج شود] و حق نفقه و سکنی دارد تا عدّه اش تمام شود>.

8- دین و مسکن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 87 - 7

7 - تهیه مسکن برای مردم ، از مسایل مورد توجه دین است .

أن تبوّءا لقومکما بمصر بیوتاً و اجعلوا بیوتکم قبله

9- سرزنش علاقه به مسکن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 24 - 3

3 - مذمت خدا از دلبستگی به خویشاوندان و به مال و منال و دلواپسی برای تجارت و مسکن در صورتی که مایه غفلت از خدا و رسول و جهاد در راه خدا شود .

قل إن کان ءاباؤکم . .. و أموال اقترفتموها و تجره تخشون کسادها و مسکن ... أحب إلی

ص: 471

10- شرایط انتخاب مسکن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 56 - 5

5 - مؤمنان ، در انتخاب مسکن ، باید نقطه ای را انتخاب کنند که ارزش های دینی شان محفوظ باشد .

إنّ أرضی وسعه فإیّ-ی فاعبدون

11- علاقه به مسکن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 66 - 7

7 - وابستگی انسان به خویش ، شهر و دیار ( خانه و کاشانه ) مانعی جهت تسلیم در برابر خداوند

و یسلّموا تسلیماً. و لو انّا کتبنا ... ما فعلوه الّا قلیل منهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 24 - 4

4 - روی گردانان از جهاد ، به خاطر علقه های عاطفی ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خویشاوندان ) و دلبستگی مادی ( مال ، شغل و مسکن ) مورد تهدید خداوند

قل إن کان ءاباؤکم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إلیکم ... و جهاد فی سبیله فتر

12- مسکن ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 31 - 6

6 - ابراهیم ( ع ) ، در زمان عذاب شدن قوم لوط ، در نزدیکی شهر آنان اقامت داشته است .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهیم . .. إنّا مهلکوا أهل ه-ذه القریه

اسم اشاره <ه-ذه> - که بر نزدیک بودن مشارإلیه اش دلالت دارد - نکته بالا را می رساند.

13- مسکن اخروی مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 59 - 3

3 - مسکن و جایگاه دلپذیر ، از برجسته ترین مصداق های روزی نیکوی خدا به مؤمنان مهاجر در سرای آخرت

ص: 472

لیرزقنّهم اللّه رزقًا حسنًا . .. لیدخلنّهم مدخلاً یرضونه

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که جمله <لیدخلنّهم> بدل اشتمال و به تعبیر دیگر از مصداق های رزق نیکو (لیرزقنّهم اللّه رزقاً حسناً) می باشد.

14- مسکن اصحاب ایکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 14 - 2

2- < أصحاب أیکه > ، ساکنان سرزمینی پردرخت و جنگلی *

و أصح-ب الأیکه

<أیکه> به معنای درختان انبوه و جنگل گونه است. احتمال دارد به اصحاب <أیکه>، از آن جهت این عنوان داده شده باشد که در محیطی این چنین زندگی می کرده اند.

15- مسکن انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 36 - 15

15 - زمین محل سکونت و قرارگاه موقت انسانها

و لکم فی الأرض مستقرّ و متع إلی حین

<إلی حین> (تا هنگامی) علاوه بر تعلقش به <متاع>، به <مستقر> نیز متعلق هست.

16- مسکن بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 93 - 3

3 - وضعیت مسکن و معیشت بنی اسرائیل در دوران حکومت فرعون ، وضعیتی نابسامان و نامناسب بود .

و لقد بوّأنا بنی إسرءیل مبوّأ صدق و رزقنهم من الطیبت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 81 - 11

11 - منزل گاه بنی اسرائیل - پس از عبور از دریا - فاقد امکانات تغذیه سالم و دارای مواد غذایی بد خوراک و مغایر با طبع انسان بود .

ص: 473

کلوا من طیّب-ت ما رزقن-کم و لاتطغوا فیه

17- مسکن حبیب نجار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 20 - 4

4 - حبیب نجار ، بیرون از شهر و در حاشیه و کرانه آن می زیست .

و جاء من أقصا المدینه رجل

<أقصا المدینه> به معنای دورترین جای شهر است که مقصود از آن در آیه شریفه - به دلیل شواهد تاریخی و روایات مربوطه - حاشیه و کرانه شهر است.

18- مسکن خویشاوندان مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 16 - 4،5

4- خویشاوندان مریم ، در غیر جهت شرقی مسجد الاقصی سکونت داشتند .

انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

5- مریم ( س ) در آستانه حامله شدن به عیسی ( ع ) ، در نزدیکی مسجدالاقصی ، بستگانی داشت که در میان آنان به سر می برد .

إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

به قرینه <مکاناً قصیّاً> در آیه بیست و دوم که ناظر به مکان دومی است که مریم(س) برگزید، مکان شرقی مسجد الاقصی به منطقه مسکونی مردم نزدیک بوده است.

19- مسکن در ادیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 93 - 4

4 - برخورداری مؤمنان از مسکن مناسب و کیفیت خوب زندگی ، در دیدگاه ادیان الهی ، امری پسندیده و نعمت خدادادی است .

و لقد بوّأنا بنی إسرءیل مبوّأ صدق و رزقنهم من الطیبت

ص: 474

20- مسکن شیاطین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 36 - 9

9 - زمین محل سکونت و قرارگاه شیاطین

اهبطوا . .. و لکم فی الأرض مستقر

برداشت فوق بر این مبناست که خطابها در جمله <اهبطوا> و . .. متوجه شیطان نیز باشد.

21- مسکن مرفهان اقوام پیشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 13 - 7

7- رفاه زدگان جوامع ستمگرِ پیشین ، ساختمان ها و بنا های باشکوه و مجللی داشتند .

وارجعوا إلی ما أُترفتم فیه و مس-کنکم

ذکر مساکن در میان سایر دارایی ها و اموال مترفان، گواه بر ویژگی آن در بین آنها و نیز دلیل دلبستگی ساکنان آن می باشد.

22- مسکن مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 16 - 5

5- مریم ( س ) در آستانه حامله شدن به عیسی ( ع ) ، در نزدیکی مسجدالاقصی ، بستگانی داشت که در میان آنان به سر می برد .

إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

به قرینه <مکاناً قصیّاً> در آیه بیست و دوم که ناظر به مکان دومی است که مریم(س) برگزید، مکان شرقی مسجد الاقصی به منطقه مسکونی مردم نزدیک بوده است.

23- مسکن مطلقه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 1 - 10،11،14

10 - مردان ، حق ندارند زنان مطلّقه خود را در ایّام عدّه ، از خانه هایشان بیرون کنند .

لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ

انتساب خانه ها به زنان (بیوتهنّ) گویای این نکته است که زنان مطلّقه، باید در همان منازلی زندگی کنند که پیش از اقدام به

ص: 475

طلاق در آن جا بوده اند.

11 - محل سکونت زنان مطلّقه در ایّام عدّه ، همان محل پیش از طلاق است و مردان حق ندارند آن را تغییر دهند .

لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ

14 - ارتکاب عمل بسیار زشت و آشکار از سوی زنان مطلّقه ، موجب سلب حق مسکن آنان از عهده همسران است .

و لایخرجن إلاّ أن یأتین بف-حشه مبیّنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 5 - 1

1 - احکام طلاق و عدّه زنان مطلّقه و ادای حقوق آنان ( همچون مسکن ، هزینه زندگی و برخورد شایسته ) فرمان های نازل شده از سوی خداوند

إذا طلّقتم النساء فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. ذلک أمر اللّه أنزله إلیکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 6 - 1،2،3،17

1 - مسکن زنان مطلّقه در ایّام عدّه ، برعهده همسرانشان است .

أسکنوهنّ

2 - مسکن زنان مطلّقه ، باید در بخشی از همان محل سکونت و منزل همسرانشان باشد ; نه در منزل و محل دیگر .

أسکنوهنّ من حیث سکنتم

گفتنی است <من> در <من حیث سکنتم> برای تبعیض است; یعنی، در بخشی از منزل مسکونی خویش، همسران را اسکان دهید.

3 - مسکن زنان مطلّقه از نظر کمیت و کیفیت ، باید به مقدار دارایی و توانایی همسرانشان باشد ; نه کمتر از آن .

أسکنوهنّ من حیث سکنتم من وجدکم

<وجد>، به معنای وسع و طاقت (توانایی) است.

17 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : لایضارّ الرجل امرأته إذا طلّقها فیضیّق علیها حتّی تنتقل قبل أن تنقضی عدّتها ، فإنّ اللّه عزّوجلّ قد نهی عن ذلک فقال : < و لاتضارّوهنّ لتضیّقوا علیهنّ > ;

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: مرد نباید به همسر مطلّقه خود ضرر برساند و او را[از نظر مسکن و نفقه] در مضیقه قرار دهد تا [مجبور شود] قبل از تمام شدن عدّه، از خانه شوهر به جای دیگر انتقال یابد; زیرا خداوند از این کار نهی کرده و فرموده است: و لاتضارّوهنّ لتضیّقوا علیهنّ>.

24- موسی(ع) و مسکن بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 87 - 1،2

1 - خداوند ، از طریق وحی به موسی و هارون ( ع ) فرمان داد تا در شهر مصر ( مرکز حکومت فرعون ) به تهیه مسکن برای قوم

ص: 476

خود اقدام کنند .

و أوحینا إلی موسی و أخیه أن تبوّءا لقومکما بمصر بیوتاً

برداشت فوق مبتنی بر این است که اولاً <مصر> به معنای شهر مصر باشد ; چنان که به همین معنا در مفردات و لسان تصریح شده است. ثانیاً: جار و مجرور (بمصر) متعلق به <تبوءاً> باشد نه حال برای <قومکما>.

2 - موسی و هارون ( ع ) مأموریت یافتند تا برای آن دسته از بنی اسرائیل که ساکن شهر مصر بودند ، اقدام به تهیه مسکن نمایند .

و أوحینا إلی موسی و أخیه أن تبوّءا لقومکما بمصر بیوتاً

برداشت فوق بر این اساس است که <بمصر> متعلق به عامل مقدر و حال یا صفت برای <قوم> باشد ; یعنی: تبوئاً لقومکما کائنین یا الکائنین بمصر.

25- نعمت مسکن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 20 - 15

15 - داشتن همسر ، خادم و مسکن ، از نعمت های خداوند بر بنی اسرائیل

و جعلکم ملوکاً

از رسوا خدا(ص) در توضیح < جعلکم ملوکاَ> در آیه فوق روایت شده: زوجه و مسکن و خادم. حدیث فوق در صدد بیان معنای تنزیلی برای <ملک> می باشد، چنانکه در عرف عامه نیز مرسوم است که می گویند هر کس همسر، خادم و مسکن داشته باشد، پادشاه است.

_______________________________

الدر المنثور، ج 3، ص 47، سطر 5.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 74 - 3

3 - صالح ( ع ) از قوم خویش خواست تا نعمت خلافت و سکونت گزیدن در سرزمین حجر را نعمتی از جانب خدا بدانند و آن را همواره به خاطر داشته باشند .

و اذکروا إذ جعلکم خلفاء من بعد عاد و بوأکم فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 93 - 4

4 - برخورداری مؤمنان از مسکن مناسب و کیفیت خوب زندگی ، در دیدگاه ادیان الهی ، امری پسندیده و نعمت خدادادی است .

و لقد بوّأنا بنی إسرءیل مبوّأ صدق و رزقنهم من الطیبت

ص: 477

26- نیاز به مسکن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 35 - 15

15 - مسکن ، همسر و خوراک از نیاز های ضروری انسان

اسکن أنت و زوجک الجنه و کلا منها

جریان آفرینش آدم(ع) و نکات ذکر شده پیرامون آن، ترسیمی کلی از چهره انسان و نیازها، روحیات، افکار و . .. اوست نه مجرد داستانی از آدم(ع) و حوا; یعنی، اگر سخن از نیاز آدم(ع) و حوا به مسکن، همسر و خوراک به میان آمده بیانگر نیاز همه انسانها به این موارد می باشد و اگر سخن از تشریع و هدایت است، نشانگر نیاز همه انسانها به هدایت و تشریع خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 119 - 2

2 - آب و مسکن ، از جمله نیاز های اساسی انسان از آغاز خلقت

و إنّک لاتظمؤا فیها و لاتضحی

27- ویژگیهای مسکن قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 149 - 2

2 - سکونت ثمودیان در منطقه ای کوهستانی و گرمسیر

و نخل طلعها هضیم . و تنحتون من الجبال بیوتًا ف-رهین

وجود نخلستان در سرزمین ثمودیان، حاکی از گرمسیر بودن آن و تعبیر <و تنحتون من الجبال> بیانگر کوهستانی بودن آن است.

28- هارون(ع) و مسکن بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 87 - 1،2

1 - خداوند ، از طریق وحی به موسی و هارون ( ع ) فرمان داد تا در شهر مصر ( مرکز حکومت فرعون ) به تهیه مسکن برای قوم خود اقدام کنند .

و أوحینا إلی موسی و أخیه أن تبوّءا لقومکما بمصر بیوتاً

برداشت فوق مبتنی بر این است که اولاً <مصر> به معنای شهر مصر باشد ; چنان که به همین معنا در مفردات و لسان تصریح شده است. ثانیاً: جار و مجرور (بمصر) متعلق به <تبوءاً> باشد نه حال برای <قومکما>.

2 - موسی و هارون ( ع ) مأموریت یافتند تا برای آن دسته از بنی اسرائیل که ساکن شهر مصر بودند ، اقدام به تهیه مسکن نمایند .

ص: 478

و أوحینا إلی موسی و أخیه أن تبوّءا لقومکما بمصر بیوتاً

برداشت فوق بر این اساس است که <بمصر> متعلق به عامل مقدر و حال یا صفت برای <قوم> باشد ; یعنی: تبوئاً لقومکما کائنین یا الکائنین بمصر.

ص: 479

18- مسکین

1- احسان به مسکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 36 - 8

8 - ضرورت احسان و نیکی به خویشاوندان ، یتیمان و درماندگان

و بالوالدین احساناً و بذی القربی و الیتامی و المساکین

2- درآمد مسکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 79 - 6

6- داشتن شغل و درامد ، مانع صدق < مسکین > بر محرومان نیست .

و أمّا السفینه فکانت لمسکین

با وجود آن که صاحبان کشتی، دارای مالکیّت و درامد بوده اند، ولی کلمه <مسکین> بر آنان اطلاق شده است. بنابراین، در صدق عنوان مسکین، نداشتن هیچ نوع مالکیّت و یا شغل و درامد، دخیل نیست.

3- زن مسکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 89 - 30

30 - لزوم رعایت تناسب کیفیت پوشاکی که در کفاره قسم داده می شود با فصل سال ( تابستان و زمستان ) و مرد یا زن بودن

ص: 480

فقیر

فکفّرته . .. او کسوتهم

از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام در توضیح آیه فوق روایت شده: . .. و اما کسوتهم فان وافقت به التشاء فکسوته، و ان وافقت به الصیف فکسوته، لکل مسکین ازار و رداء و للمراه ما یواری ما یحرم منها ازار و خمار و درع ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 337، ح 167; تفسیر برهان، ج 1، ص 496، ح 12.

4- شغل مسکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 79 - 6

6- داشتن شغل و درامد ، مانع صدق < مسکین > بر محرومان نیست .

و أمّا السفینه فکانت لمسکین

با وجود آن که صاحبان کشتی، دارای مالکیّت و درامد بوده اند، ولی کلمه <مسکین> بر آنان اطلاق شده است. بنابراین، در صدق عنوان مسکین، نداشتن هیچ نوع مالکیّت و یا شغل و درامد، دخیل نیست.

5- مراد از مسکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 79 - 6

6- داشتن شغل و درامد ، مانع صدق < مسکین > بر محرومان نیست .

و أمّا السفینه فکانت لمسکین

با وجود آن که صاحبان کشتی، دارای مالکیّت و درامد بوده اند، ولی کلمه <مسکین> بر آنان اطلاق شده است. بنابراین، در صدق عنوان مسکین، نداشتن هیچ نوع مالکیّت و یا شغل و درامد، دخیل نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 8 - 9

9 - < عن النبیّ ( ص ) فی قول اللّه < مسکیناً > قال : فقیراً ، و < یتیماً > قال : لا أب له ، و < أسیراً > قال : المملوک و المسجون ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند <مسکیناً> روایت شده که فرمود: [مراد ]فقیر و تهیدست است و درباره <یتیماً> فرمود: [مقصود] کسی است که پدر ندارد و درباره <أسیراً> فرمود: مراد برده و زندانی است>.

ص: 481

6- مرد مسکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 89 - 30

30 - لزوم رعایت تناسب کیفیت پوشاکی که در کفاره قسم داده می شود با فصل سال ( تابستان و زمستان ) و مرد یا زن بودن فقیر

فکفّرته . .. او کسوتهم

از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام در توضیح آیه فوق روایت شده: . .. و اما کسوتهم فان وافقت به التشاء فکسوته، و ان وافقت به الصیف فکسوته، لکل مسکین ازار و رداء و للمراه ما یواری ما یحرم منها ازار و خمار و درع ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 337، ح 167; تفسیر برهان، ج 1، ص 496، ح 12.

مسکنت

7- نشانه های مسکنت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 44 - 5

5 - گرسنگی و محرومیت از مواد غذاییِ لازم ، از نشانه های مسکین بودن

و لم نک نطعم المسکین

ص: 482

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109