نام کتاب: علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 93
تحقیق و تالیف : رسول ملکیان اصفهانی - 1400 ش
ناشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان
ص: 1
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 240 - 1
1 - حقیقت انسان ، با مرگ نابود نمی شود . *
و الذین یُتوفّون منکم
<توفّی>، به معنای گرفتن کامل چیزی است که داده شده است; نه نابود کردنش.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 97 - 24
24 - توجه یافتن به مرگ و قبر و قیامت و آمادگی برای آنها ، فلسفه وجود حج و اختصاص آن به خداوند
و للّه علی الناس حج البیت
امام صادق (ع): . .. و اعلم بانّ اللّه تعالی لم یفترض الحجّ و لم یخصّه من جمیع الطاعات بالاضافه الی نفسه بقوله عزّ و جلّ <و للّه علی النّاس حج البیت ... > ... الاّ للاستعداد و الاشاره الی الموت و القبر و البعث و القیامه ... .
_______________________________
مصباح الشریعه، ص 49 ; بحارالانوار، ج 99، ص 125، ح 1.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 144 - 1،2،3،4،8
1 - حضرت محمّد ( ص ) ، تنها ، رسول خداست و همچون دیگر پیامبران الهی ، مرگ را ملاقات خواهد کرد .
و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرّسل افاین مات او قتل
جمله <قد خلت . .. > (رسولانی پیش از او بودند و از دنیا رفتند)، کنایه از این است که محمّد (ص) نیز همانند دیگر پیامبران از دنیا خواهد رفت ; یا با مرگ طبیعی و یا با شهادت.
ص: 1
2 - پندار باطل برخی از پیروان پیامبر اسلام ( ص ) نسبت به فناناپذیری آن حضرت
و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرّسل افاین مات او قتل
گویا تذکر خداوند به اینکه محمّد (ص)، سمتی جز پیامبری ندارد و پیامبرانی پیش از او بودند و از دنیا رفتند، در ردّ چنین پنداری باشد.
3 - پایان پذیری پیام رسولان الهی ، یا با مرگ و یا با شهادت ایشان ، پندار باطل برخی از مسلمانان صدر اسلام
و ما محمّد الّا رسول . .. افاین مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم
4 - تزلزل روحیه برخی از پیکارگران احد ، بر اثر شایعه قتل پیامبر ( ص )
و ما محمّد الّا رسول . .. افاین مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم
8 - خطر واپسگرایی مردم صدر اسلام از مسیر رهبری ، پس از رحلت یا شهادت پیامبر ( ص )
و ما محمّد الّا رسول . .. افاین مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 145 - 1،2،3،4،6
1 - هیچ کس ، جز به فرمان خدا نمی میرد .
و ما کان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه
2 - تمام انسان ها دارای عمری معیّن و زمان مرگشان در علم الهی ، مشخّص است .
و ما کان لنفس ان تموت . .. کتاباً مؤجّلا
3 - مرگ انسان ، سنّت تغییرناپذیر الهی
و ما کان لنفس ان تموت . .. کتاباً مؤجّلا
4 - نه جهاد و پایداری در راه خدا مرگ آور است و نه گریز و رویگردان از آن زندگی بخش
و ما کان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه کتاباً مؤجّلا
چون آیات قبل و بعد درباره جهاد و مبارزه است، این آیه اشاره دارد به نفی پندار کسانی که جنگ را عامل کشته شدن و ترک حضور در صحنه پیکار را باعث ادامه حیات می دانستند. بنابراین، جنگ، تعیین کننده مرگ و زندگی نخواهد بود.
6 - قوانین حاکم بر حیات و مرگ موجودات ، برخاسته از اراده و حاکمیّت خداوند
و ما کان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه کتاباً مؤجّلا
چون عوامل و اسبابی برای مرگ و حیات در جریان است، و این آیه مرگ را به اذن الهی می داند، بنابراین به این نتیجه می رسیم که عوامل و اسبابِ مرگ و حیات، در تحت اراده الهی است و به اذن او عمل می کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 154 - 34
34 - حوادث ایّام ، جنگ ها ، سختی ها ، مصیبت ها و مرگ ، آزمایش الهی است .
لبرز الّذین . .. و لیبتلی اللّه ما فی صدورکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 156 - 8
ص: 2
8 - اندیشه های جاهلانه درباره مرگ و حیات ( حاکمیّت عوامل مادّی بر اراده خداوند ) ، موجب حسرت کفرپیشگان ، به هنگام قیامت
لو کانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا لیجعل اللّه ذلک حسره فی قلوبهم
برخی از مفسّران برآنند که زمان حسرت مطرح شده در آیه، قیامت است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 157 - 1،4،8،10،12
1 - کشته شدن ( شهادت ) و مردن در راه خدا ، موجب آمرزش گناهان و بهره مندی از رحمت خداوند
و لئن قتلتم فی سبیل اللّه او متّم لمغفره من اللّه و رحمه
مناسبت حکم و موضوع (مرگ و مغفرت) اقتضا می کند که <فی سبیل اللّه> پس از <متّم> مقدّر باشد.
4 - شهادت در راه خدا ، دارای منزلتی والاتر از مرگ در راه او
و لئن قتلتم فی سبیل اللّه او متّم لمغفره من اللّه و رحمه
تقدّم ذکری شهادت، حاکی از تقدّم مرتبه آن است.
8 - مرگ و یا شهادت در راه خدا ، دارای ارزشی برتر از ماندن در دنیا و ثروت اندوزی
و لئن قتلتم فی سبیل اللّه او متّم . .. خیر ممّا یجمعون
10 - بیان مقام والای آنانکه در راه خدا می میرند و یا کشته می شوند ، نشان دهنده بطلان ارزیابی کفرپیشگان درباره حیات و مرگ
لو کانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا . .. و لئن قتلتم او متّم لمغفره من اللّه و رح
12 - ایمان به ارزشمندی والای شهادت و مرگ در راه خدا ، رهایی بخش آدمی از وابستگی های دنیوی
و لئن قتلتم . .. لمغفره من اللّه و رحمه خیر ممّا یجمعون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 158 - 1
1 - مرگ و یا کشته شدن ، چه در راه خدا و چه در راه غیرِ او ، مسیری است به سوی خداوند ، نه نابودی و فنا .
و لئن مُتّم او قُتلتم لالی اللّه تحشرون
از اینکه قید <فی سبیل اللّه> ذکر نشده، به دست می آید که مراد، هر نوع مردن و کشته شدن است و مؤیّد این معنا تقدیم مردن بر کشته شدن است ; به خلاف آیه قبل.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 169 - 9
9 - بقای انسان ، پس از مرگ
بل احیآء عند ربّهم یرزقون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 185 - 19
ص: 3
19 - حیات دنیا و لذّت های آن ، غافل کننده انسان از رسیدن مرگ و نابودی آن لذّت ها و خوشیها
کلّ نفس ذائقه الموت . .. و ما الحیوه الدّنیآ الّا متاع الغرور
از تذکّر به رسیدن مرگ، علی رغم آگاهی همگان از آن، و سپس فریبنده خواندن حیات دنیا، معلوم می شود که مصداق بارز فریبندگی دنیا، غافل نمودن انسانها از مرگ و نابودی لذّتهاست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 193 - 26
26 - مرگ انسان ، به مشیّت و اراده الهی است .
و توفّنا مع الابرار
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 198 - 19
19 - مرگ مؤمن به دلیل اینکه راه رسیدنش به بهشت است ، برای او خیر می باشد .
و ما عند اللّه خیر للابرار
امام باقر (ع) فرمود: . .. الموت خیر للمؤمن لانّ اللّه یقول <و ما عند اللّه خیر للابرار>.
_______________________________
تفسیر عیاشی، ج 1، ص 212، ح 178 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 333، ح 11.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - جمعه - 62 - 6 - 6
6 - ترس از مرگ ، نشان دروغ گویی مدعیان دوستی با خداوند
فتمنّوا الموت إن کنتم ص-دقین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - نجم - 53 - 55 - 2
2 - مطالعه جریان مرگ ، حیات ، نظام آفرینش و روند تحولات تاریخ ، راهگشای انسان به سوی جهان بینی الهی
فبأیّ ءالاء ربّک تتماری
از ارتباط این آیه با آیات پیشین - به وسیله فای تفریع - مطلب بالا استفاده می شود.
ص: 4
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 28 - 3
3 - تفکر آدمی در آفرینش حیات و مرگ خویش ، وادار کننده وی به ایمان و باور به خدای یکتاست .
کیف تکفرون باللّه و کنتم أموتاً فأحیکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 82 - 5
5 - توجه به آفرینش انسان و استمرار مرگ و حیات در زمین ، زداینده هر گونه تردید و دو دلی نسبت به معاد و حیات مجدد انسان
و هو الذی أنشأ لکم السمع . .. و هو الذی یحی و یمیت ... أفلاتعقلون ... قالوا أءذا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 185 - 16
16 - توجّه دادن به مرگ و کیفر و پاداش اعمال در قیامت و فریبنده بودن دنیا از روش های قرآن برای هدایت انسانها
کلّ نفس ذائقه الموت . .. و ما الحیوه الدّنیا الّا متاع الغرور
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 186 - 7
7 - توجّه به مرگ و اجر اخروی و نیز فریبندگی دنیا ، زمینه ساز پیروزی انسان در آزمایش الهی
کلّ نفس ذائقه الموت . .. لتبلونّ فی اموالکم و انفسکم
ظاهراً آیه قبل (کلّ نفس . .. ) رهنمودی برای پیروز شدن مؤمنان درامتحانهای جانی و مالی است. چون بهترین راه برای از جان گذشتگی و جهاد این است که آدمی بداند چه جهاد کند و یا سستی نماید، طعم مرگ را خواهد چشید. و راه معقول برای صرفنظر کردن از اموال این است که آدمی بداند دنیا و آنچه در آن است، فریبنده و پوچ است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 78 - 2
2 - آخرت اندیشی و توجّه به قطعی بودن مرگ و اندک بودن متاع دنیا ، زمینه حضور در صحنه جهاد
فلمّا کتب علیهم القتال . .. قل متاع الدّنیا قلیل و الاخره خیر ... این ما تکونوا
ص: 5
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 2 - 10
10 - توجه انسان به آفرینش و مرگ خویش، زمینه شناخت ربوبیت یگانه خداوند
بربهم یعدلون. هو الذی خلقکم من طین ثم قضی أجلا ... ثم أنتم تمترون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 185 - 9
9 - توجه به مرگ و نزدیک بودن پایان عمر ، زمینه ساز پرهیز آدمی از انکار حق و معارف دین ( توحید ، نبوت و قیامت ) است .
إن هو إلا نذیر مبین . .. و أن عسی أن یکون قد اقترب أجلهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 104 - 11
11 - یادآوری مرگ ، وسیله توجه به خدا و توحید در عبادت است .
و لکن أعبد اللّه الذی یتوفیکم
ذکر <یتوفاکم> پس از بیان توحید در عبادت، بیانگر این نکته نیز می تواند باشد که یاد مرگ، زمینه ای برای پی بردن به توحید در عبادت است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 74 - 11
11- توجه به مرگ و هلاکت اقوام متمدن و ثروتمند تاریخ ، مایه هشدار و موجب فریفته نشدن به دنیا
أیّ الفریقین . .. و کم أهلکنا قبلهم من قرن
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 16 - 4
4 - توّجه انسان به چگونگی خلقت خویش و مرگ و رستاخیز ، زمینه ساز گرایش وی به ایمان و رو کردن به ارزش های دینی و الهی
ثمّ إنّکم یوم القی-مه تبعثون
در آیات نخستین این سوره، سخن از مؤمنان راستین و صفات ارزشی آنان بود. اکنون دراین آیات - که سخن از خلقت شگفت انسان و مرگ و رستاخیز او است - می تواند رهنمودی باشد به انسان ها برای گرویدن به راه مؤمنان راستین.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - محمد - 47 - 27 - 4
4- توجه به عمر محدود دنیا و گرفتاری های لحظه مرگ ، بازدارنده انسان از گناه و انحراف
فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه
ص: 6
تعبیر <فکیف. ..> در مقام بازداشتن منافقان و منحرفان از بی ایمانی و نفاق است بدین منظور اولاً مرگ را به رخ آنان کشیده تا بدانند زندگی دنیا دیری نمی پاید. ثانیاً کیفر و عقاب را به یاد آنان آورده تا بدانند حق ستیزی، فرجامی سخت و دشوار دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - منافقون - 63 - 10 - 16
16 - ایمان و توجّه به ویژگی مرگ و بعد از آن ، برانگیزاننده انسان به انفاق و انجام اعمال صالح
من قبل أن یأتی أحدکم . .. و أکن من الص-لحین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - ملک - 67 - 2 - 15
15 - یاد مرگ ، عاملی نیرومند در انگیزش و برانگیختن انسان ها ، به سوی کمال جویی و کردار نیک
الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم أیّکم أحسن عملاً
ذکر مرگ انسان ها در موضوع فلسفه خلقت آنان - که تلاش برای تکامل و بهتر شدن است - و نیز تقدیم آن بر حیات آدمیان، می تواند اشاره به نکته یاد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - عبس - 80 - 21 - 4،11
4 - توجّه به وابستگی مرگ انسان ها به خداوند ، مانع کفر به او است .
ما أکفره . .. ثمّ أماته
11 - توجّه به پایان زندگی و مدفون شدن انسان ها در قبر ، مانع کفرورزی به خداوند است .
ما أکفره . .. فأقبره
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 19 - 3
3- سکرات مرگ ، زداینده ابهام از چهره حقایق هستی
و جاءت سکره الموت بالحقّ
بنابراین که باء در <بالحقّ> برای تعدیه باشد، برداشت بالا به دست می آید; یعنی، سکرات مرگ حق را می آورد و حقایق را خواه نا خواه بر انسان آشکار می سازد.
ص: 7
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - نوح - 71 - 4 - 10
10 - شناخت مرگ و اجل انسان ، زمینه ساز توجه به خدا و ایمان به او است .
لو کنتم تعلمون
در برداشت یاد شده، مفعول <تعلمون> - به قرینه جملات سابق - اجل انسان است و جواب شرط <لو>، ممکن است جمله ای محذوف مانند <لآمنتم و أطعتم> باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 94 - 8
8 - مرگ ، مرحله و گذری است برای حضور در سرای آخرت و بهره مند شدن از نعمت های آن .
إن کانت لکم الدار الأخره . .. فتمنوا الموت
از آن جا که خداوند در پاسخ ادعای یهود - مبنی بر اختصاص داشتن سرای آخرت به ایشان - فرمود: <پس تمنای مرگ کنید> معلوم می شود: انسان با مردن قدم به سرای آخرت می گذارد; یعنی، آدمی پس از مردن تا برپایی قیامت نیز از نعمتهای آخرت بهره مند و یا به عذابهای آن گرفتار خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 259 - 12
12 - تفاوت تلقّی انسان از زمان ، در دو عالم دنیا و پس از مرگ
فاماته اللّه مائه عام . .. قال لبثت یوماً او بعض یوم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 159 - 4
4 - لحظه مرگ ، زمان آشکار شدن حقایق معنوی برای تمامی انسانها *
و إن من أهل الکتب إلاّ لیؤمننّ به قبل موته
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 60 - 12،13
12 - زمانی که اجل آدمی فرا برسد دیگر از خواب برانگیخته و بیدار نمی شود.
ثم یبعثکم فیه لیقضی أجل مسمی
جمله <لیقضی> تعلیل برای <یبعثکم> است. یعنی برانگیختن آدمی از خواب برای به پایان رسیدن اجل است. مفهوم این تعلیل آن است که زمانی که اجل سرآید دیگر خداوند او را از خواب بیدار نمی کند. پس خواب مقدمه مرگ است.
ص: 8
13 - آدمیان با مرگ به سوی خداوند بازمی گردند.
لیقضی أجل مسمی ثم إلیه مرجعکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 61 - 4
4 - با فرارسیدن زمان مرگ آدمی، گسیل فرشتگان محافظ و مراقب وی پایان می پذیرد.
و یرسل علیکم حفظه حتی إذا جاء أحدکم الموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 62 - 1
1 - آدمیان پس از مرگ، به سوی خداوند (مولای حقیقی خود) بازمی گردند.
ثم ردوا إلی الله مولیهم الحق
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 94 - 2،5،8،9
2 - آدمی با مرگ، هر آنچه را خداوند در دنیا به او ارزانی داشته بود، رها می سازد.
و ترکتم ما خولنکم وراء ظهورکم
<تخویل> به معنای اعطا و تملیک است و مراد از <خولناکم> نعمتهایی است که خداوند در دنیا به آدمی ارزانی فرموده است.
5 - با مرگ بین آدمی و شریکان پنداری او برای خداوند جدایی خواهد افتاد.
لقد تقطع بینکم و ضل عنکم ما کنتم تزعمون
8 - با فرارسیدن مرگ، مشرکان بر پوچی پندار خویش در مورد شفاعت معبودهای خود پی خواهند برد.
و ما نری معکم شفعاءکم الذین زعمتم أنهم فیکم شرکؤا . .. و ضل عنکم ما کنتم تزعمون
در لسان العرب آمده که یکی از معانی <ضل>، پنهان و غایب شد است. بنابراین معنی جمله <و ضل عنکم ... >، یعنی آنچه را شما می پنداشتید پس از مرگ شفاعت شما را خواهند کرد، غایب و پنهان گشته اند.
9 - چشمان آدمی با مرگ به روی حقایق گشوده خواهد شد.
و ضل عنکم ما کنتم تزعمون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 77 - 5
5 - لحظه مرگ ، زمان ملاقات انسان با خدا و آشکار شدن حق برای اوست .
یوم یلقونه
مراد از <یوم یلقونه> می تواند مرگ باشد و همچنین می تواند قیامت باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 75 - 7
ص: 9
7- لحظه مرگ ، سرآغاز کیفر اخروی مجرمان
لأذقن-ک ضعف الحیوه و ضعف الممات
برداشت فوق، از تعبیر <ممات> به جای <آخرت> و <قیامت> استفاده شده است; یعنی، عذاب دو چندان در ایام مرگ خواهد بود چه در قیامت و چه پیش از آن.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 5 - 5
5 - لقاءاللّه ، پس از مرگ ، برای مشتاقان به آن ، تحقق پیدا می کند .
من کان یرجوا لقاء اللّه فإنّ أجل اللّه لأت
<أجل> در اصل، به معنای <مدت تعیین شده برای هرچیز> است و در <مدت تعیین شده برای حیات انسان> - که از آن، به <مرگ> تعبیر می شود نیز استعمال می شود(مفردات راغب) بنابر معنای استعمالی آن، احتمال دارد مراد از <أجل اللّه> مرگی باشد که خداوند، برای انسان ها، مقرر کرده است. در این صورت، <فإنّ أجل اللّه لأت> اشعار دارد که لقاءاللّه، پس از مرگ، جامه عمل می پوشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 52 - 5
5 - انسان ها ، با مرگ ، درک و شعور خود را از دست می دهند .
إنّک لاتسمع الموتی
اگرچه مراد از <الموتی> کسانی اند که از حق گریزان اند و نوعی تشبیه در آیه به کار رفته است، ولی چنین امری، نشان دهنده این حقیقت است که مرده، فاقد شعور است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 54 - 1،3
1 - بین مشرکان و لذت های دنیوی شان ، پس از مرگ فاصله می افتد .
و حیل بینهم و بین ما یشتهون
این که مراد از <ما یشتهون> چیست احتمال های گوناگونی وجود دارد; از جمله آنها لذت ها و مال و اموال دنیایی است.
3 - با مرگ مشرکان ، فرصت ایمان آوردن از آنان گرفته شده و دیگر جایی برای آن نمی ماند .
و لو تری إذ فزعوا . .. و قالوا ءامنّا به ... و حیل بینهم و بین ما یشتهون
احتمال دارد مراد از <ما یشتهون> - به قرینه ذکر ایمان مشرکان با مشاهده عذاب و یا قیامت در آیات پیشین - علاقه به ایمان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 42 - 4،5
4 - مرگ ، دریافت کامل حقیقت آدمی است .
اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها
ص: 10
5 - جسم و روح آدمی ، دو حقیقت بوده و به هنگام مرگ از هم جدا می شوند .
اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 44 - 8
8 - بازگشت همه انسان ها پس از مرگ تنها به سوی خدا است .
ثمّ إلیه ترجعون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - دخان - 44 - 8 - 4
4- زندگی و مرگ ، هر دو در جهت تکامل انسان و دارای روندی همسو و نه متعارض
ربّ السم-وت و . .. لا إل-ه إلاّ هو یحیی و یمیت
از ارتباط <هو یحیی و یمیت> با <ربّ> - که قبل و بعد از آن یاد شده است - استفاده می شود که حیات و مرگ، هر دو در جهت تکامل انسان بوده و برخلاف تصور برخی مذاهب، مرگ امری شرّ نیست و خاستگاهی جز اراده خداوند حیات آفرین ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - مدثر - 74 - 47 - 3
3 - لحظه مرگ و جهان پس از آن ، زمان کشف حقایق الهی برای بشر
حتّی أتینا الیقین
برداشت یاد شده، براساس این احتمال است که نام گذاری مرگ به <یقین>، ممکن است به این لحاظ باشد که پس از مرگ، حقایق بسیاری - از جمله وجود معاد و. .. - برای بشر روشن و عینی خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - قیامه - 75 - 30 - 3
3 - لحظه مرگ ، لحظه بروز ناتوانی کامل انسان و حاکمیت تام خداوند بر سرنوشت او
إلی ربّک یومئذ المساق
از آن جایی که قیامت روز حساب و مجازات است، سوق دادن انسان به درگاه خداوند در آن روز، می تواند نشانگر این حقیقت باشد که سرنوشت انسان ها (بهشتی یا جهنمی شدن آنان)، در آن تعیین خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 133 - 5
5 - امت ها ، در خطر ارتداد پس از مرگ پیامبرانشان
ص: 11
إذ حضر یعقوب الموت إذ قال لبنیه ما تعبدون من بعدی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 39 - 8
8- مرگ همراه با غفلت و بی ایمانی ، موجب حسرت در قیامت است .
و أنذرهم یوم الحسره إذ قضی الأمر و هم فی غفله و هم لایؤمنون
ضمیر <هم> به <الظالمون> - در آیه قبل - بازمی گردد و جمله <هم فی. ..> حالیه است و مفاد آیه این است که در حالی فرصت دنیایی ظالمان پایان یافت که آنان غافل بودند و به معاد ایمان نمی آوردند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 161 - 1،3
1 - کفرپیشگانی که با کفر بمیرند ، به لعنت خدا گرفتار شده و مورد نفرین و لعنت فرشتگان خواهند بود .
إن الذین کفروا و ماتوا و هم کفار أولئک علیهم لعنه اللّه و الملئکه و الناس أجمعین
3 - فرشتگان و تمامی مردم در قیامت ، کفرپیشگانی را که در حال کفر مرده اند ، لعنت کرده و خواستار دوری رحمت الهی از آنان خواهند شد .
أولئک علیهم لعنه اللّه و الملئکه و الناس أجمعین
لعنت مردم به معنای: نفرین و درخواست دوری لعنت شونده از رحمت خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 162 - 1
1 - کسانی که کافر بمیرند ، برای همیشه به لعنت خدا گرفتار خواهند بود .
أولئک علیهم لعنه اللّه . .. خلدین فیها
ظاهر این است که ضمیر <فیها> به <لعنه اللّه . ..> (در آیه قبل) بازگردد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 39 - 8
8- مرگ همراه با غفلت و بی ایمانی ، موجب حسرت در قیامت است .
و أنذرهم یوم الحسره إذ قضی الأمر و هم فی غفله و هم لایؤمنون
ضمیر <هم> به <الظالمون> - در آیه قبل - بازمی گردد و جمله <هم فی. ..> حالیه است و مفاد آیه این است که در حالی فرصت
ص: 12
دنیایی ظالمان پایان یافت که آنان غافل بودند و به معاد ایمان نمی آوردند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - محمد - 47 - 34 - 1
1- مرگ کافران مخالف راه خدا در حال کفر ، مایه محرومیت ابدی از عفو و رحمت الهی
إنّ الذین کفروا و . .. فلن یغفر اللّه لهم
مرگ کافران مخالف راه خدا در حال کفر، مایه محرومیت ابدی از عفو و رحمت الهی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 162 - 2،3
2 - کتمان کنندگان حقایق دینی ، در صورتی که بدون توبه بمیرند ، همواره مورد لعنت خدا خواهند بود .
إن الذین یکتمون . .. أولئک علیهم لعنه اللّه ... خلدین فیها
3 - کفرپیشگانی که بدون توبه می میرند ، برای همیشه به عذاب اخروی گرفتار می شوند .
خلدین فیها لایخفف عنهم العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 99 - 1
1 - لحظه مرگ ، لحظه پایان یافتن شرارت ها و حق ستیزی های کافران و ستمگران
حتّی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
<حتی> برای بیان غایت شرارت ها و ستمگری های کافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - قصص - 28 - 10 - 6
6 - احساس خطر مرگ برای فرزند ، ضربه ای سهمگین بر مادر و مایه پریشانی خاطر وی
إن کادت لتبدی به لولا أن ربطنا علی قلبها
مراد از برداشت یاد شده این است که اگر خداوند دل مادر موسی را محکم نکرده بود، وی به خاطر احساس خطری که برای
ص: 13
موسی(ع) داشت، ممکن بود از خود بی خود شده و ناله سر دهد و راز موسی(ع) را فاش سازد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - دخان - 44 - 29 - 3
3- مرگ خفّت بار فرعونیان ، هشداری به مستکبران و خود بزرگ بینان تاریخ
فما بکت علیهم السماء و الأرض
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 99 - 1
1 - لحظه مرگ ، لحظه پایان یافتن شرارت ها و حق ستیزی های کافران و ستمگران
حتّی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
<حتی> برای بیان غایت شرارت ها و ستمگری های کافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 75 - 10،18
10- عذاب الهی در دنیا و یا فرا رسیدن مرگ و قیامت ، پایان مهلت خداوند به گمراهان
حتّی إذا رأوا ما یوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعه
<الساعه> در اغلب موارد استعمال در قرآن، به معنای <قیامت> است; ولی در این آیه چون سخن از پایان مهلت است و پایان مهلت نیز همان مرگ است، مراد از <الساعه> قیامت با تمام مقدمات آن خواهد بود.
18- گمراهان ، هنگام نزول عذاب دنیوی و یا لحظه فرا رسیدن مرگ ، ضعف و ناتوانی یاران خود را خواهند دید .
فسیعلمون من هو . .. أضعف جندًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - زخرف - 43 - 41 - 3
ص: 14
3 - پندار مشرکان عصر بعثت ، خاموش شدن فروغ دین و آیین نبوی ، با رحلت پیامبر ( ص )
فإمّا نذهبنّ بک فإنّا منهم منتقمون
آیه شریفه، گویا در پاسخ توهم مشرکان است که می پنداشتند با رحلت پیامبر(ص)، تمامی مسائل خاتمه خواهد یافت.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 15 - 2
2 - مرگ و ذلت مشرکان متجاوز ، فرونشان شعله های خشم در سینه های مؤمنان صدر اسلام
قتلوهم یعذبهم اللّه . .. و یذهب غیظ قلوبهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 40 - 4،7
4 - بیداری فطرت توحیدی انسان به هنگام روبرو شدن با مرگ
قل أرءیتکم إن أتیکم عذاب اللّه أو أتیکم الساعه أغیر اللّه تدعون
7 - آشکار شدن بطلان هر گونه شرک و گرایش به غیر خدا به هنگام عذاب و مرگ و دیگر سختیها
قل أرءیتکم إن أتیکم عذاب اللّه أو أتیکم الساعه أغیر اللّه تدعون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 41 - 12
12 - فراموش شدن عقاید شرک آمیز و معبودهای دروغین به هنگام رویارویی با عذاب و مرگ
قل أرءیتکم إن أتیکم عذاب اللّه أو أتتکم الساعه . .. و تنسون ما تشرکون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 94 - 9
9 - آنان که به بهشتی بودن خویش اطمینان دارند ، از مرگ استقبال کرده و در تمنای آن هستند .
إن کانت لکم الدار الأخره . .. فتمنوا الموت
ص: 15
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 95 - 1،2
1 - یهودیان ، هرگز - به خاطر یأس از سعادت اخروی - خواهان مرگ نبوده و هیچ گاه از آن استقبال نخواهند کرد .
و لن یتمنوه أبداً
2 - گریز یهود از آرزوی مرگ ، نشانه نادرستی ادعای آنان ( بهشتی بودنشان ) است .
فتمنوا الموت إن کنتم صدقین. و لن یتمنوه أبداً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 155 - 10
10 - اندوه موسی ( ع ) بر هلاکت همراهانش در میقات ، موجب شکوه او به درگاه خدا و آرزوی مرگ خویش و همراهانش پیش از حضور در میعادگاه مناجات
قال رب لو شئت أهلکتهم من قبل و إیّی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 49 - 11
11- مجرمان ، هنگام مشاهده کتاب اَعمال شان آرزومند مرگ خویش اند . *
و یقولون ی-ویلتنا مال ه-ذا الکت-ب
<ویله> و <ویل> به معنای <هلاکت> است و مؤنث بودن <ویله> مفید مبالغه است. منادا قرار گرفتن <ویل> از سوی مجرمان، گویای این است که آنان، با مشاهده نامه عمل خود، راهی جز هلاک و عذاب برای خود ندیده، لذا آن را منادا قرار داده و آمدن اش را می طلبند و یا این که به قدری حال خود را وخیم می بینند که مرگ و هلاکت را، تنها راه رهایی خود از آن وضعیّت می پندارند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 5،14،15
5- حضرت مریم ( س ) به هنگام زایمان آرزو کرد : کاش قبل از باردارشدن مرده بود و به کلّی از یاد ها رفته بود .
فأجاءها المخاض . .. قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا
جمله <و کنت نسیاً منسیّاً> قرینه است بر این که انگیزه مریم از آرزوی مرگ، رهایی از زخم زبان مردم بوده است، گرچه به قرینه <ألاّتحزنی قد جعل. ..> تنهایی و بی آب و غذایی، نیز او را اندوهناک ساخته بود، ولی این همه، تبعاتِ همان گریز از زخم زبان است; یعنی کاش پیش از حاملگی مرده بودم، که برای فرار از نیشتر مردم مجبور به تحمل این آوارگی نباشم.
14- < روی عن الصادق ( ع ) فی قول مریم < یالیتنی متّ قبل ه-ذا > : لأنّها لم تر فی قومها رشیداً ذا فراسه ینزهها من السوء ;
از امام صادق(ع) روایت شده که در باره قوم مریم که هنگام تولد عیسی(ع) آرزوی مرگ کرد، فرمود: این بدان جهت بود که در قوم خودش فرد فرزانه هوشمندی را نمی یافت که او را از تهمت زنا تبرئه کند>.
15- < عن الصادق ( ع ) [ فی قصه مریم ] : إنّ زکریا و خالتها أقبلا یقصان أثرها حتی هجما علی ها و قد وضعت ما فی بطنها و هی تقول : < یالیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیاً منسیّاً > ;
از امام صادق(ع) [در داستان مریم] روایت شده که زکریا و خاله مریم به جست وجوی او برآمدند تا این که به طور ناگهانی به او
ص: 16
برخوردند، در حالی که فرزندش (عیسی) را به دنیا آورده بود و می گفت: <یالیتنی متّ قبل ه-ذا. ..>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - زخرف - 43 - 77 - 3،4
3 - دوزخیان ، عاجزانه در تمنای مرگ و نابودی ، برای رهایی یافتن از عذاب
کانوا هم الظ-لمین . و نادوا ی-ملک لیقض علینا ربّک
4 - استقبال مجرمان از مرگ در جهنم ، نمایانگر شدت عذاب اخروی ایشان است .
و نادوا ی-ملک لیقض علینا ربّک
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - حاقه - 69 - 27 - 1
1 - کافران دوزخی در قیامت ، از زنده شدن مجدد خود به شدت ناخرسند بوده و آرزوی مرگ می کنند .
ی-لیتها کانت القاضیه
مرجع ضمیر <یالیتها> امری مقدر است که از سیاق آیه شریفه به دست می آید(مانند <الموته>). <قاضیه> نیز به معنای <قاطعه> است. بر این اساس معنا و پیام آیه چنین می شود: ای کاش مرگ نخستین پایان بخش حیاتم می بود و دیگر بار زنده نمی شدم!
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - انشقاق - 84 - 11 - 2
2 - گرفتن نامه عمل از پشت سر در قیامت ، سرآغاز گرفتاری در موقعیتی دشوار که هر کس ، فریاد هلاکت خواهی و آرزوی مرگ سر خواهد داد .
فسوف یدعوا ثبورًا
<ثبور> به معنای هلاکت و تباهی است. (مفردات راغب)
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - انشقاق - 84 - 13 - 1
1 - جهنمیان ، که در آرزوی هلاکت ناله سر می دهند ، روزگاری در کنار خویشاوندان خود ، دنیایی شاد و زندگی خرّمی داشتند .
یدعوا ثبورًا . .. إنّه کان فی أهله مسرورًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - انشقاق - 84 - 14 - 5
5 - اعطای نامه عمل از پشت سر ، فریاد هلاکت خواهی در قیامت و گرفتاری به آتش جهنم ، برخاسته از استبعاد معاد است .
و أمّا من أُوتی . .. إنّه ظنّ أن لن یحور
این آیه، می تواند بیانگر علت برای مطالب قبل باشد که از جمله آنها <اُوتی کتابه وراء ظهره> بود.
ص: 17
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - مسد - 111 - 1 - 7
7 - آرزوی مرگ و زیان کاری برای دشمن دین و نفرین بر او ، کاری پسندیده است .
تبّت یدا أبی لهب و تبّ
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - اعلی - 87 - 13 - 2
2 - برای اهل دوزخ ، مرگ مطلوب تر از وضع موجود آنان است .
ثمّ لایموت فیها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - زخرف - 43 - 41 - 1
1 - گمراهان و مخالفان پیامبر ( ص ) ، در آرزوی فقدان و رحلت آن حضرت
فإمّا نذهبنّ بک
آیه شریفه گویا درصدد پاسخ گویی به نکته ای مقدر است; یعنی، کافران و منکران در آرزوی فقدان پیامبر(ص) بودند; با این گمان که با درگذشت آن حضرت، آنان قادر به پیشبرد اهداف خویش خواهند بود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - طور - 52 - 30 - 3
3 - کافران ، آرزومند مرگ پیامبر ( ص ) یا حادثه ای ناگوار که آن حضرت را زمین گیر کرده و از دعوت باز دارد .
أم یقولون . .. نتربّص به ریب المنون
<تربّص> (مصدر <نتربص>) به معنای انتظار کشیدن و <ریب> به معنای حادثه است. <منون> در معنای روزگار و مرگ بد، به کار می رود. بنابراین <ریب المنون> یا به معنای حوادث روزگار است و یا به معنای حادثه مرگ.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - ملک - 67 - 28 - 3
ص: 18
3 - کافران ، در آرزوی مرگ پیامبر ( ص ) و مؤمنان و شکست اسلام به سر می بردند .
قل أرءیتم إن أهلکنی اللّه و من معی
مفسران (صاحب مجمع البیان، تفسیر کبیر و. ..) نوشته اند: این آیه و آیات مشابه آن (مانند آیه 30 سوره <طور> و آیه 12 سوره <فتح>)، اشاره به این حقیقت تاریخی دارد که کافران و مشرکان، پیوسته در آرزوی مرگ پیامبر(ص) و مؤمنان و در نتیجه شکست کامل اسلام، به سر می بردند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - ملک - 67 - 28 - 3
3 - کافران ، در آرزوی مرگ پیامبر ( ص ) و مؤمنان و شکست اسلام به سر می بردند .
قل أرءیتم إن أهلکنی اللّه و من معی
مفسران (صاحب مجمع البیان، تفسیر کبیر و. ..) نوشته اند: این آیه و آیات مشابه آن (مانند آیه 30 سوره <طور> و آیه 12 سوره <فتح>)، اشاره به این حقیقت تاریخی دارد که کافران و مشرکان، پیوسته در آرزوی مرگ پیامبر(ص) و مؤمنان و در نتیجه شکست کامل اسلام، به سر می بردند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 22 - 13،14،15،16،17
13 - درماندگی ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه ظهور فطرت توحیدی انسان و روی برتافتن از شرک
و جاءهم الموج من کل مکان . .. دعوا اللّه مخلصین له الدین
14 - مردم هنگام درماندگی و خطر مرگ ، به درگاه خدا دعا کرده و همراه با سوگند ، قول می دهند که جزو سپاسگزاران او خواهند بود .
و ظنوا أنهم أحیط بهم دعوا اللّه مخلصین له الدین لئن أنجیتنا من هذه لنکوننّ من ال
15 - انسان های ناسپاس ، به هنگام احساس خطر مرگ ( غرق شدن و . . . ) با خدا پیمان مؤکد می بندند که : اگر از آن ورطه نجات یابند ، هرگز گرد گناه نگردند و به جرگه بندگان شاکر و سپاسگزارش بپیوندند .
و ظنوا أنهم أحیط بهم دعوا اللّه . .. لئن أنجیتنا من هذه لنکوننّ من الشکرین
16 - درماندگی ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه بریده شدن امید انسان از غیر خدا
و ظنوا أنهم أحیط بهم دعوا اللّه مخلصین له الدین لئن أنجیتنا من هذه لنکوننّ من ال
17 - درماندگی ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه به خاطر آمدن کرده های زشت ، اظهار ندامت و شرمساری در پیشگاه خدا و پوزش طلبی انسان از آن خطا ها و ناسپاسیها
و ظنوا أنهم أحیط بهم دعوا اللّه . .. لنکوننّ من الشکرین
ص: 19
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - حج - 22 - 58 - 3
3 - مرگ مهاجران در دیار هجرت ، هم سنگ شهادت آنان در آن دیار
و الذین هاجروا . .. ثمّ قتلوا أو ماتوا ... رزقًا حسنًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 80 - 2،3
2 - حیات و مرگ ، جریانی مستمر در سراسر گیتی
و هو الذی یحی و یمیت
حذف مفعول کلمه های <یحیی> و <یمیت>، می تواند بیانگر این حقیقت باشد که: قضیه مرگ و حیات منحصر در پدیده های زمین نیست; بلکه حقیقتی است که در سراسر جهان آفرینش جریان دارد. گفتنی است که به کارگیری فعل مضارع (یحیی و یمیت) بیانگر استمرار این جریان عام می باشد.
3 - جریان مستمر مرگ و حیات از جلوه های توحید ، ربوبیت و تدبیر خداوند
و هو الذی یحی و یمیت
این بخش از آیات، در مقام بیان جلوه های ربوبیت و تدبیر خداوند نسبت به جهان و انسان است در برابر این اندیشه شرک آمیز مردم صدراسلام بود که معتقد به ربوبیت غیر خدا بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - منافقون - 63 - 11 - 7
7 - خداوند ، هیچ کس را پس از فرارسیدن مرگش ، مهلت نمی دهد .
و لن یؤخّر اللّه نفسًا إذا جاء أجلها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 20
16 - غافر - 40 - 11 - 1
1 - اعتراف کافران در قیامت ، به دو بار مردن و دو بار زنده شدن خود با قدرت الهی
قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 156 - 8
8 - < و سمع رجلا یقول : < إنا للّه و إنا إلیه رجعون > فقال ( ع ) إن قولنا < إنا للّه > اقرار علی أنفسنا بالملک و قولنا < إنا إلیه راجعون > اقرار علی أنفسنا بالهلک ;
] حضرت علی (ع)[ شنید که شخصی کلمه استرجاع
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 75 - 8
8 - ناسازگاری پدیده بودن ( حدوث ) و فناپذیری ، با الوهیت و خدا بودن
قالوا إنّ اللّه هو المسیح . .. الا رسول قد خلت من قبله الرسل
فرزندی مسیح(ع) برای مریم اشاره به پدیده و حادث بودن او و بیان رحلت رسولان پیشین اشاره به فناپذیری مسیح(ع) است و هدف از یادآوری این دو صفت استدلال بر خدا نبودن مسیح(ع) می باشد. یعنی مسیح(ع) حادث است و هیچ حادثی نمی تواند خدا باشد و نیز او فناپذیر است و فناپذیر خدا نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 154 - 34
34 - حوادث ایّام ، جنگ ها ، سختی ها ، مصیبت ها و مرگ ، آزمایش الهی است .
لبرز الّذین . .. و لیبتلی اللّه ما فی صدورکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - ملک - 67 - 2 - 4
4 - تقدیر مرگ و حیات ، برای آزمودن انسان ها است .
ص: 21
الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - صافات - 37 - 106 - 8
8 - از دست دادن نزدیک ترین و محبوب ترین خویشان ( همچون فرزند نوجوان ) در راه خدا ، سخت ترین محنت و بزرگ ترین آزمایش الهی
قال ی-بنیّ إنّی أری فی المنام أنّی أذبحک . .. إنّ ه-ذا لهو البل-ؤا المبین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - ابراهیم - 14 - 10 - 15
15- امکان وقوع مرگ آدمی قبل از رسیدن اجل طبیعی او
یدعوکم لیغفر لکم . .. و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی
اینکه خداوند فرموده است: شما را دعوت می کند تا حیاتتان را تا <أجل مسمّی> تأخیر بیندازد به معنای این است که امکان فرا رسیدن مرگ قبل از آن وجود دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 75 - 19
19- پوچی و بی اثری امکانات دنیایی ، موقعیت های اجتماعی و گروه بندی ها ، در هنگام نزول عذاب و یا فرارسیدن مرگ و قیامت
فسیعلمون من هو شرّ مکانًا و أضعف جندًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 33 - 6
6- نیاز انسان به سلامت و امنیت الهی ، حتی در لحظه مرگ
ص: 22
والسل-م علیّ . .. یوم أموت
مراد از سلامت هنگام مرگ، دور ماندن از وحشت، نومیدی، اضطراب و نظایر آن است که منکران خدا و معاد به آن گرفتار می شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 34 - 3،3
3- مشرکان ، در انتظار نابودی شریعت پیامبر ( ص ) با مرگ وی بودند .
أفإیْن متّ فهم الخ-لدون
از لحن آیه استفاده می شود که مشرکان و مخالفان پیامبراسلام(ص) در انتظار مرگ او و یا در صدد کشتن ایشان بودند; چنان که در برخی از سوره های مکی قرآن به این مسأله تصریح شده است (أم یقولون شاعر نتربص به ریب المنون).
3- مشرکان ، در انتظار نابودی شریعت پیامبر ( ص ) با مرگ وی بودند .
أفإیْن متّ فهم الخ-لدون
از لحن آیه استفاده می شود که مشرکان و مخالفان پیامبراسلام(ص) در انتظار مرگ او و یا در صدد کشتن ایشان بودند; چنان که در برخی از سوره های مکی قرآن به این مسأله تصریح شده است (أم یقولون شاعر نتربص به ریب المنون).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 18 - 4
4 - پیامبر ( ص ) ، مأمور انذار و اخطار مردم از لحظه فرا رسیدن مرگ و قریب الوقوع بودن آن برای همگان
و أنذرهم یوم الأزفه
برخی از مفسران <یوم الآزفه> را روز فرا رسیدن مرگ دانسته اند; زیرا آنچه نزدیک به انسان و قریب الوقوع است، لحظه مرگ او است. هم چنین تعبیر <إذ القلوب لدی الحناجر...> درباره لحظه مرگ انسان ها، مناسب تر از لحظه فرا رسیدن قیامت می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 62 - 1
1 - آدمیان پس از مرگ، به سوی خداوند (مولای حقیقی خود) بازمی گردند.
ثم ردوا إلی الله مولیهم الحق
ص: 23
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 94 - 1
1 - انسان در پی مرگ، مانند آفرینش نخستین خویش، تنها نزد خداوند حضور می یابد.
و لقد جئتمونا فردی کما خلقنکم أول مره
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - زخرف - 43 - 14 - 5
5 - فناناپذیری گوهر وجودی انسان پس از مرگ
إنّا إلی ربّنا لمنقلبون
از به کار رفتن واژه <انقلاب>، استفاده می شود که انسان با مرگ نابود نمی شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 4 - 1
1- آگاهی خداوند ، از کاستی هایی که زمین ، پس از مرگ در جسم آدمیان ایجاد می کند .
قد علمنا ما تنقص الأرض منهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - نوح - 71 - 18 - 1
1 - بازگشت انسان پس از مرگ ، به عناصر نخستین آفرینش خود ( خاک و . . . )
و اللّه أنبتکم من الأرض نباتًا . ثمّ یعیدکم فیها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - قیامه - 75 - 3 - 4
4 - موادّ جسمانی انسان ، پس از مرگ از بین نمی رود .
ألّن نجمع عظامه
برداشت یاد شده از تعبیر <نجمع> - از ماده <جمع> (گردآوردن) - استفاده می شود; زیرا گردآوردن در جایی صادق است که اجزایی پراکنده وجود داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - قیامه - 75 - 30 - 1،2
1 - انسان پس از مرگ به سوی دادگاه عدل الهی ، هدایت و سوق داده می شود .
إلی ربّک یومئذ المساق
2 - استقلال روح از بدن و بقای آن پس از مرگ
إلی ربّک یومئذ المساق
ص: 24
سوق داده شدن انسان پس از مرگ، بی تردید به جسم او نیست; بلکه به حقیقت دیگری به نام <روح> است. پس می توان دریافت که روح، حقیقتی مستقل از جسم است و همواره باقی خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 7 - 10
10- انسانها ، پس از مرگ برای حضور در صحنه قیامت ، زنده شده و برانگیخته خواهند شد .
و ل-ئن قلت إنکم مبعوثون من بعد الموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - قیامه - 75 - 13 - 4
4 - تمام نشدن پرونده اعمال انسان ها پس از مرگ
ینبّؤا الإنس-ن یومئذ بما قدّم و أخّر
برداشت یاد شده، براساس احتمال دوم در آیه شریفه است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نازعات - 79 - 11 - 1،2
1 - انسان در دیدگاه منکران معاد ; پس از مرگ نابود شده و از او چیزی جز استخوان های پوسیده باقی نمی ماند .
أءذا کنّا عظ-مًا نخره
<نَخیر>; یعنی، صدای بینی و <نخره> به استخوان کهنه و پوسیده ای گفته می شود که با اندک تماسی از هم بپاشد و چنانچه قدری از آن باقی باشد - به گونه ای که با وزش باد به صدا درآید - به آن <ناخر> می گویند. (لسان العرب)
2 - از هم پاشیده شدن اجزای بدن انسان پس از مرگ ، مایه استبعاد معاد در دیدگاه منکران آن
أءذا کنّا عظ-مًا نخره
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - طارق - 86 - 8 - 3
3 - تمام انسان ها پس از مرگ ، دوباره زنده خواهند شد .
إنّه علی رجعه لقادر
آیه شریفه صرفاً در مقام بیان توانمندی خداوند نیست; بلکه در صدد دفع پندار منکران معاد نیز می باشد.
ص: 25
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - ابراهیم - 14 - 31 - 13
13- خداوند ، فراخوان مؤمنان و بندگان خالص خویش به انفاق اموال خود ، قبل از فرا رسیدن مرگ
قل لعبادی الذین ءامنوا . .. و ینفقوا ... من قبل أن یأتی یوم لابیع فیه و لاخل-ل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - جمعه - 62 - 6 - 4
4 - نترسیدن از مرگ و مشتاق لقای خدا بودن ، نشان اولیا و دوستان خداوند است .
فتمنّوا الموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 33 - 5
5- زمان ولادت ، مرگ و رستاخیز ، سه مرحله حساس و سرنوشت ساز برای انسان
والسل-م علیّ . .. یوم أُبعث حیًّا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - نجم - 53 - 55 - 3
3 - غم ، شادی ، مرگ ، حیات و نیازمندی و غنا ، هر یک ضرورت و نعمتی در نظام زندگی انسان *
فبأیّ ءالاء ربّک تتماری
در صورتی که تعبیر <آلاء> در مورد مطالب آیات پیشین به کار رفته باشد، مطلب یاد شده را می توان به دست آورد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 15 - 5
5- زمان ولادت ، لحظه مرگ و روز رستاخیز ، سه مرحله حساس و سرنوشت ساز برای انسان
و سل-م علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیًّا
ص: 26
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 52 - 7
7 - ایمان آوردن مشرکان به هنگام مرگ ، سودی ندارد .
إذ فزعوا. .. و قالوا ءامنّا به و أنّی لهم التناوش
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 50 - 5
5- امکان تبدیل شدن جسم انسان پس از مرگ به سنگ و آهن یا جسم سخت تر از آن *
قل کونوا حجاره أو حدیدًا
با این احتمال که <کونوا حجاره. ..> تحدی نباشد; بلکه بیانگر فرض محتمل و ممکن باشد، برداشت فوق استفاده می شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - صافات - 37 - 59 - 4
4 - < عن أبی جعفر ( ع ) قال : إذا دخل أهل الجنّه الجنّه و أهل النار النار . . . یقال : خلود فلا موت أبداً . فیقول أهل الجنّه : < أفما نحن بمیّتین . إلاّ موتتنا الأُولی . . . > ;
از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: هنگامی که بهشتیان به بهشت و دوزخیان به دوزخ وارد می شوند. .. گفته می شود: این جا جاودانگی است و هرگز مرگی نیست پس اهل بهشت می گویند: <أفما نحن بمیّتین...>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - دخان - 44 - 56 - 2
2- بهشتیان ، فارغ از دغدغه مرگ و از دست دادن نعمت ها
لایذوقون فیها الموت
ص: 27
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - منافقون - 63 - 11 - 1
1 - درخواست مهلت ، هر چند اندک به هنگام فرارسیدن مرگ فایده ندارد .
فیقول لولا أخّرتنی إلی أجل قریب . .. و لن یؤخّر اللّه نفسًا إذا جاء أجلها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 19 - 6
6- گریز آدمی از مرگ ، گریزی بیهوده و تلاشی بی نتیجه
و جاءت سکره الموت بالحقّ ذلک ما کنت منه تحید
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 19 - 1
1- مرگ ، همراه با سختی و اضطراب و مایه بیهوشی و از خود بی خودی انسان
و جاءت سکره الموت
با توجه به معنای <سکره> و کاربرد آن برای مرگ، برداشت یاد شده به دست می آید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 11 - 1
1 - اعتراف کافران در قیامت ، به دو بار مردن و دو بار زنده شدن خود با قدرت الهی
قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 28
9 - حجر - 15 - 23 - 2
2- مرگ و حیات ، امری دایمی و مستمر
و إنا لنحن نحی و نمیت
آمدن جمله اسمیه <إنا لنحن نحیی و نمیت> و نیز فعلهای مضارع <نحیی> و <نمیت>، بیانگر استمرار است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 44 - 9
9- کاستن از جمعیت اهل زمین و مرگ امت ها و ملت ها ، سنت الهی و امری مستمر
أفلایرون أنّا نأتی الأرض ننقصها من أطرافها
مقصود از نقص در <ننقصها> کاستن اهل زمین است، نه کاستن خود زمین و فرسوده شدن آن; هر چند که چنین احتمالی را برخی از مفسران مطرح کرده اند. گفتنی است آمدن فعل <نأتی> و <ننقصها> به صیغه مضارع، گویای استمرار مضمون آن دو فعل است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 100 - 11
11 - ترس از مواجهه با مرگ در مسیر هجرت ، نباید مانع اقدام به آن گردد .
و من یخرج من بیته مهاجراً الی اللّه و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی اللّ
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 243 - 1
1 - فرار هزاران تن از اقوام گذشته از دیار خویش به خاطر ترس از مرگ ، و میرانده شدن و دوباره زنده شدن آنان پس از مدّتی از سوی خداوند
الم تر الی الّذین . .. ثمّ احیاهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 252 - 1
1 - میراندن و زنده کردن خداوند ، جمعیّتی را که به سبب ترس مرگ از دیارشان گریختند ، از آیات الهی
الم تر الی الّذین خرجوا . .. تلک ایات اللّه
کلمه <تلک> علاوه بر اینکه اشاره به داستان طالوت و جالوت است، می تواند اشاره به قصّه سابق بر آن نیز باشد; یعنی قصّه آنان که از مرگ گریختند و . .. .
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 29
4 - مائده - 5 - 28 - 11
11 - خداترسی ، تقویت کننده روحیه آدمی در برخورد با حادثه مرگ
لئن بسطت إلی یدک . .. انی اخاف اللّه رب العلمین
جمله <انی اخاف اللّه> تعلیل است برای <ما انا بباسط . ..> و می رساند که هابیل به خاطر ترس از خداوند، خطر مرگ را نادیده گرفته و از پیشدستی به کشتن قابیل خودداری کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 16 - 6
6 - منافقان حاضر در غزوه احزاب ، برای نجات از مرگ و یا کشته شدن ، تصمیم به فرار از جهاد گرفتند .
إن یریدون إلاّ فرارًا . .. إن فررتم من الموت أو القتل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 20 - 5
5 - منافقان مدینه ، به شدت از کشته شدن و آسیب دیدن ، واهمه داشتند .
و إن یأت الأحزاب یودّوا لو أنّهم بادون فی الأعراب
این که می فرماید: <دوست داشتند در بیابان باشند> کنایه از این است که نمی خواستند در مدینه باشند تا از جنگ، آسیبی به آنها برسد و یا کشته شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 12 - 3
3 - ترس از مرگ ، عامل اصلی تخلّف اعراب از همراهی پیامبر ( ص ) ، در سفر حدیبیه
بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم أبدًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - جمعه - 62 - 7 - 1،3
1 - یهود ، قومی هراسان از مرگ و غیر مشتاق برای لقای الهی
و لایتمنّونه أبدًا
3 - ظالمان ، در هراس از مرگ و گریزان از آن
و لایتمنّونه . .. و اللّه علیم بالظ-لمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - جمعه - 62 - 8 - 2
2 - قوم یهود ، مردمی هراسان از مرگ
قل إنّ الموت الذی تفرّون منه
ص: 30
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 96 - 3،4
3 - روش و منش یهود ، نمایانگر حرص شدید آنان بر زندگانی دنیا و ترس از مرگ است .
و لتجدنهم أحرص الناس علی حیوه
<لتجدن> مرکب از فعل تجد (می یابی)، لام قسم و نون تأکید است; یعنی، البته و بدون هیچ تردید می یابی که یهود حریص ترین مردمند. تأکید بر اینکه مخاطب، دلبستگی یهود را بر زندگی دنیا می یابد، گویای این معناست که عملکرد یهود نمایانگر علاقه شدید آنان به حیات دنیاست.
4 - نمایان بودن علاقه یهود به زندگی دنیا ، مانع آنان از اظهار اشتیاق به حیات اخروی و تظاهر به نهراسیدن از مرگ
و لتجدنهم أحرص الناس علی حیوه
جمله <لتجدنهم . ..> استشهادی است برای جمله <لن یتمنوه>; یعنی، این حقیقت که یهود تمنای مرگ و رسیدن به آخرت را ندارند، از زندگی آنان به خوبی معلوم می شود; به گونه ای که حتی خود آنان نیز نمی توانند آن را انکار کنند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 15 - 10
10- < عن أبی الحسن الرضا ( ع ) : إنّ أوحش ما یکون ه-ذا الخلق فی ثلاثه مواطن یوم یولد . . . و یوم یموت . . . و یوم یبعث . . . و قد سلّم اللّه - عزّوجلّ- علی یحیی ( ع ) فی ه-ذه الثلاثه المواطن و آمن روعته فقال : < و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیّاً . . . > ;
از امام رضا(ع) روایت شده است: همانا وحشتناک ترین مواقع برای این خلق در سه موضع است: روزی که متولد می شود. .. و روزی که می میرد... و روزی که برانگیخته می شود... و خداوند سلام فرستاده است بر یحیی(ع) در این سه موضع و او را از وحشت آن مواضع ایمن ساخته و فرموده: <و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیّاً>...>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 42 - 7
7 - خواب ، پدیده ای شبیه به مرگ
اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها و الّتی لم تمت فی منامها
کاربرد <توفّی> در مورد خواب انسان، به مانند کاربرد آن در مورد مرگ او، ناظر به شباهت مرگ و خواب می باشد.
ص: 31
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نبأ - 78 - 9 - 4
4 - خواب برای انسان ، نوعی مرگ است .
و جعلنا نومکم سباتًا
فعل <سُبِتَ> علاوه بر معنای <بی هوش شد>، به معنای <مُرد> نیز استعمال می شود (مصباح). بنابراین، احتمال می رود که <سبات> به معنای مرگ باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 21 - 11
11- مرگ و رستاخیز ، پدیده ای مانند خواب و بیداری است .
لیعلموا. .. أنّ الساعه لاریب فیها
به خواب رفتن اصحاب کهف و بیداری آنان پس از چند قرن و استشهاد قرآن به این واقعه برای بیان حقانیّت معاد، گواه این مدعا است که مرگ، مانند خواب، و رستاخیز قیامت، بسانِ بیداری از خواب است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - صافات - 37 - 59 - 1
1 - انسان ها ، تنها یک بار در زندگی دنیا با مرگ رو به رو می شوند .
إلاّ موتتنا الأُولی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 11 - 2
2 - انسان ، از آغاز آفرینش خود تا روز قیامت ، برخوردار از دو مرگ و دو حیات
قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین
ص: 32
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 37 - 8
8 - کارگزاران الهی در قبض روح انسانها، فرشتگانی متعدد هستند.
إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 28 - 6
6- ملائکه قبض روح انسان ها ، متعددند .
تتوفّ-هم المل-ئکه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 32 - 2
2- فرشتگان قبض روح کننده انسان ها ، متعددند .
الذین تتوفّ-هم المل-ئکه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 95 - 7
7 - تفکر در چگونگی شکافته شدن دانه ها و هسته ها و رویش گیاهان و پیدایش مرگ و حیات، زمینه راهیابی به توحید و پرهیز از شرک است.
إن الله فالق الحب و النوی . .. ذلکم الله
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 80 - 10
10 - جریان مستمر حیات و مرگ و گردش نظام طبیعت ، شایان تفکر و درس آموزی
و هو الذی یحی و یمیت . .. أفلاتعقلون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 11 - 9
ص: 33
9 - زمان مرگ همه انسان ها مشخص و تحت حاکمیت قوانین معیّنی است .
و لو یعجل اللّه للناس الشر . .. لقضی إلیهم أجلهم
از این که کیفر دادن خدا، منجر به مرگ کافران می شود و همین، سبب شده که مجازات آنان به تأخیر بیفتد، استفاده می شود که خداوند برای پایان زندگی انسانها زمان خاصی را مقرر فرموده است; یعنی، آن را تحت ضابطه و قانونی قرار داده است که پس و پیش شدن در آن راه ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 16 - 4
4 - فرار از جبهه جهاد ، ممکن است که نحوه مرگ و یا قتل را تغییر دهد ، اما برای همیشه آنها را منتفی نمی سازد .
قل لن ینفعکم الفرار إن فررتم من الموت أو القتل و إذًا لاتمتّعون إلاّ قلیلاً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - جاثیه - 45 - 21 - 7
7 - زندگی و مرگ مؤمنان نیک کردار ، غیرقابل قیاس با زندگی و مرگ گناه پیشگان
أم حسب الذین اجترحوا السیّئات أن نجعلهم کالذین ءامنوا و عملواالص-لح-ت سواء محیاه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 243 - 10
10 - فرار از جنگ ، مانع از مرگِ مقدّر شده الهی ، نیست .
فقال لهم اللّه موتوا ثمّ احیاهم . .. قاتلوا فی سبیل اللّه
بنابراینکه داستان یادشده در این آیه، مقدمه ای برای آیه بعد باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 154 - 30،33
30 - فراز از میدان نبرد و رویارویی با سختی ها ، مانع مرگ مقدّر آدمی نیست .
قل لو کنتم فی بیوتکم لبرز الّذین کتب علیهم القتل الی مضاجعهم
ص: 34
33 - مرگ ، امری مقدّر و فراتر از آن است که اندیشه های بشری به زمان آن راه یابد .
یقولون . .. ما قتلنا ههنا قل لو کنتم فی بیوتکم لبرز الّذین کتب علیهم القتل الی م
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 156 - 7،13
7 - حسرت و افسوس فراریان از میدان نبرد ، پس از دانستن این که حیات و مرگ تقدیر الهی است .
لا تکونوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا لیجعل اللّه ذلک حسره فی قلوبهم
بنابر اینکه <لیجعل> متعلق به محذوف باشد; یعنی بیان این حقیقت که مرگ و حیات تقدیر الهی است، برای این بود که متخلفان از جنگ بر کرده خویش حسرت برند. زیرا معلوم می شد که اگر در جنگ شرکت می کردند، چون مقدّر نبود، کشته نمی شدند.
13 - اعتقاد به مقدّر بودن مرگ ، از میان برنده هراس آدمی برای سفر و حضور در میدان نبرد ( صحنه های دشوار زندگی )
قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه یحیی و یمیت
جمله <و اللّه یحیی و یمیت>، می تواند به منظور زدودن هراس از شرکت در پیکار ایراد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 157 - 11
11 - ایمان به مقدّر بودن مرگ و حیات ، و شناخت ارزش والای شهادت ، آسان کننده حرکت به سوی نبرد با دشمنان دین
و اللّه یحیی و یمیت . .. و لئن قتلتم فی سبیل الله او متّم لمغفره من اللّه و رحمه
خداوند با بیان دو نکته مؤمنان را به جهاد ترغیب می کند: 1 - مرگ و حیات به دست خداست و عوامل طبیعی تعیین کننده نیست. 2 - جان باختگان در راه خدا، آمرزیده و مشمول رحمت خاصّ خداوند هستند. بنابراین، مؤمنان با ایمان به این دو معنا، هرگز تردیدی برای شرکت در جهاد نخواهند داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 168 - 15،17،18
15 - انسان ، ناتوان از جلوگیری و دفع مرگ مقدّر خویش
فادرؤا عن انفسکم الموت
17 - اعتقاد به مقدّر بودن مرگ ، از میان برنده هراس و دلهره حضور در میدان نبرد
قالوا . .. لو اطاعونا ما قتلوا قل فادرؤا عن انفسکم الموت
18 - ناتوانی منافقان از جلوگیری مرگ مقدّر نشانگر باطل بودن پندار آنان در تحلیل عوامل به شهادت رسیدن پیکارگران احد
لو اطاعونا ما قتلوا قل فادرؤا عن انفسکم الموت ان کنتم صادقین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 60 - 2،5
2 - خداوند ، تقدیرکننده مرگ میان انسان ها
نحن قدّرنا بینکم الموت
5 - مرگ ، نشانه ناتوانی خداوند از زنده نگه داشتن مردم نیست ; بلکه تقدیری حکیمانه است .
ص: 35
نحن قدّرنا بینکم الموت و ما نحن بمسبوقین
آیه شریفه درصدد بیان این حقیقت است که وجود مرگ در میان انسان ها، نشانگر این نیست که عواملی بیرون از اراده الهی آنان را از میان می برد و خداوند با این که می خواهد که آنها را زنده نگه دارد، آن عوامل بر اراده او غلبه پیدا می کنند. خدا مغلوب چیزی واقع نمی شود; بلکه مرگ تقدیری حکیمانه از سوی او است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - ملک - 67 - 2 - 2
2 - تقدیر مرگ و حیات برای بشر ، جلوه فرمانروایی و قدرت مطلق و بی پایان خداوند است .
بیده الملک و هو علی کلّ شیء قدیر . الذی خلق الموت و الحیوه
برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که جمله <الذی خلق الموت. ..>، درصدد توضیح و تبیین آثار و جلوه های ملک و قدرت خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - قدر - 97 - 1 - 9
9 - < عن الرضا ( ع ) لیله القدر یقدّر اللّه عزّوجلّ فیها ما یکون من السنه إلی السنه من حیاه أو موت أو خیر أو شرّ أو رزق فما قدّره فی تلک اللیله فهو من المحتوم ;
از امام رضا(ع) روایت شده است: خداوند در شب قدر، آنچه را که از این سال تا سال بعد پیش خواهد آمد مقدر می فرماید; از زندگی یا مرگ; از خوب یا بد، یا روزی. پس آنچه را خداوند در این شب مقدر فرمود، آن حتمی خواهد بود>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - محمد - 47 - 5 - 3
3- شهیدان راه خدا ، دارای رشد و تکامل معنوی ، حتی پس از شهادت
سیهدیهم و یصلح بالهم
در صورتی که معنای <بالهم> قلب باشد، لازمه اصلاح قلب تکامل معنوی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 161 - 4
4 - توبه و پشیمانی از گناه ، پس از مرگ پذیرفته نخواهد شد و اثری بر آن مترتب نخواهد بود .
إلا الذین تابوا . .. إن الذین کفروا و ماتوا و هم کفار أولئک علیهم لعنه اللّه
ص: 36
تقیید <کفروا> با جمله (و ماتوا و هم کفار) بیان پایان مهلت زمان پذیرش توبه است; یعنی، پس از مرگ پشیمانی سودبخش نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - حدید - 57 - 14 - 12
12 - بازگشت از مواضع منافقانه به ایمان و عمل خالصانه ، پیش از فرا رسیدن مرگ ، مورد قبول خداوند و جبران کننده گناه دورویی و نفاق
و ل-کنّکم فتنتم أنفسکم . .. حتّی جاء أمر اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 91 - 2،7
2 - توبه فرعون در لحظه مرگ ، مورد پذیرش خداوند واقع نشد .
حتی إذا أدرکه الغرق قال ءامنت . .. ءالئن و قد عصیت قبل
7 - عصیان و فسادانگیزی مستمر تا لحظه مرگ ، مانع پذیرش توبه از سوی خداوند است .
ءالئن و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - مرسلات - 77 - 26 - 1،4
1 - زمین ، محل و جایگاه مناسب برای زندگی و مرگ انسان های بسیار
کفاتًا . أحیاءً و أموتًا
تنوین <أحیاءً و أمواتاً>، برای تعظیم است و مراد از آن تکثیر می باشد.
4 - < حَمّاد بن عیسی عن أبی عبداللّه ( ع ) أنّه نظر إلی المقابر ، فقال : یا حمّاد ه-ذه کِفاتُ الأموات و نظر إلی البیوت فقال : ه-ذه کفاتُ الأحیاء ثمّ تلا [ ه-ذه الآیه ] < ألم نجعل الأرض کفاتاً . أحیاءً و أمواتاً > ;
حمّادبن عیسی از امام صادق(ع) روایت کرده که آن حضرت، نگاهی به قبرستان انداخت و فرمود: ای حمّاد! این کفاتِ مردگان است و نگاهی به خانه ها انداخت و فرمود: این کفاتِ زنده ها است. سپس این آیه را تلاوت فرمود: <ألم نجعل الأرض کفاتاً . أحیاءً و أمواتاً>.
ص: 37
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 9
9- تقاضای مرگ در بعضی از شرایط جایز و مطلوب است .
ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - ابراهیم - 14 - 17 - 6
6- اهل جهنّم دچار مرگ و میر نمی شوند .
یأتیه الموت من کلّ مکان و ما هو بمیت
اگرچه مورد آیه کافران جبّار است، اما با توجه به آیات دیگر، که عذاب جهنّم و جهنّمیان را جاودانی می داند، می توان حکم آیه را عام و شامل گرفت.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 134 - 2
2 - همه انسان ها ، حتی پیامبران بزرگ ، در دنیا باقی نمانده و به سرای دیگر خواهند رفت .
تلک أمه قد خلت
از معانی خلو (مصدر خلت) گذشتن و سپری شدن است و در اینجا کنایه از مردن می باشد. یاآوری درگذشت پیامبران صرف یک خبر نیست; زیرا همگان بدان آگاهند; بلکه هدف از آن توجه دادن مخاطبان به این حقیقت است که: اگر مرگ سراغ پیامبران آمده شما را نیز رها نخواهد کرد، از آن غافل نباشید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 141 - 2
2 - همه انسان ها حتی پیامبران بزرگ در دنیا باقی نمانده و به سرای دیگر خواهند رفت .
تلک أمه قد خلت
برای روشن شدن برداشت فوق به آیه 134 ذیل برداشت شماره 2 مراجعه شود.
ص: 38
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 185 - 1،22
1 - مرگ ، سرنوشت حتمی برای همگان
کلّ نفس ذائقه الموت
22 - مردن هر صاحب روحی ، حتّی ملائکه مقرّبین و حاملان عرش
کلّ نفس ذائقه الموت
امام صادق (ع) در تفسیر آیه فوق فرمود: انّه یموت اهل الارض حتّی لا یبقی احد ثمّ یموت اهل السّماء حتّی لا یبقی احد الّا ملک الموت و حمله العرش و جبرئیل و میکائیل . .. فیجئی ملک الموت حتّی یقوم بین یدی اللّه عزّ و جلّ ... فیقول (اللّه): انّی قد قضیت عل کلّ نفس فیها الرّوح الموت ... .
_______________________________
کافی، ج 3، ص 256، ح 25 ; نورالثقلین، ج 1، ص 419، ح 470.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 78 - 1،2،4،5
1 - مرگ ، مرحله ای اجتناب ناپذیر در سرنوشت انسان
این ما تکونوا یدرککم الموت
2 - آخرت اندیشی و توجّه به قطعی بودن مرگ و اندک بودن متاع دنیا ، زمینه حضور در صحنه جهاد
فلمّا کتب علیهم القتال . .. قل متاع الدّنیا قلیل و الاخره خیر ... این ما تکونوا
4 - هیچ چیز ، حتّی قصر ها و حصار های استوار و مرتفع ، نمی تواند مانع از مرگ شود .
این ما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیّده
<بروج>، جمع <بُرْج>، به معنای قصر (مفردات راغب) و قلعه است. (لسان العرب).
5 - هیچ چیز ، حتی زندگی در ستارگان ، جلوگیر مرگ نخواهد شد . *
این ما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیّده
بنابر اینکه <بروج> در آیه به معنای کواکب، باشد چنانچه <لسان العرب> این معنا را در <و السّماء ذات البروج> نقل کرده است و <لو کنتم> این معنا را تأیید می کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 34 - 11
11 - مرگ ، و نابودی سرنوشت حتمی همه پدیده های جهان آفرینش
قل اللّه یبدؤا الخلق ثم یعیده
برداشت فوق مبتنی بر این است که: مراد از <الخلق> مطلق آفریده ها بوده باشد و جمله <فیهلکه> پس از <یبدؤا الخلق> - و به قرینه <ثم یعیده> - در تقدیر گرفته شود; یعنی: <اللّه یبدؤا الخلق فیهلکه ثم یعیده>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 39
9 - حجر - 15 - 23 - 5
5- مرگ ، سرنوشت قطعی همه موجودات عالم ( از کران تا کران هستی )
و نحن الورثون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 58 - 2
2- سرنوشت همه انسان ها ، قبل از فرا رسیدن قیامت ، مرگ و میر است .
و إن من قریه إلاّ نحن مهلکوها قبل یوم القی-مه أو معذّبوها عذابًا شدیدًا
هلاکت و عذاب الهی، هر دو کنایه از مرگ است و بیان این حقیقت، شاید از این جهت باشد که همه انسانها قبل از قیامت می میرند منتهی صالحان با مرگ طبیعی و کافران با عذاب خواهند مرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 35 - 1
1- مرگ ، سرنوشت اجتناب ناپذیر انسان ها است .
کلّ نفس ذائقه الموت
<نفس> دارای معانی متعددی است که از جمله آنها <حقیقت>، <عین> و <ذات> می باشد. بنابراین <کلّ نفس ذائقه الموت>; یعنی، هر شخصی طعم مرگ را خواهید چشید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - حج - 22 - 66 - 2
2 - مرگ ، سرنوشت قطعی تمامی انسان ها
ثمّ یمیتکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 57 - 1،5
1 - مرگ ، سرنوشت حتمی همه است .
کلّ نفس ذائقه الموت
5 - مرگ ، پایان هستی و زندگانی انسان ها نیست .
کلّ نفس ذائقه الموت ثمّ إلینا ترجعون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 11 - 4
4 - مرگ ، سرنوشت همه انسان ها است .
اللّه یبدؤا الخلق ثمّ یعیده
ص: 40
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 16 - 4،7،8
4 - فرار از جبهه جهاد ، ممکن است که نحوه مرگ و یا قتل را تغییر دهد ، اما برای همیشه آنها را منتفی نمی سازد .
قل لن ینفعکم الفرار إن فررتم من الموت أو القتل و إذًا لاتمتّعون إلاّ قلیلاً
7 - خداوند ، به منافقان شرکت کننده در غزوه احزاب ، با بیان این که حتی در صورت فرار از جبهه جهاد ، گرفتار مرگ یا قتل ، در جای دیگر یا زمان دیگر می شوند ، هشدار داده است .
إن فررتم من الموت أو القتل و إذًا لاتمتّعون إلاّ قلیلاً
8 - مرگ ، امری حتمی است و از آن گریزی نیست .
إن فررتم من الموت . .. و إذًا لاتمتّعون إلاّ قلیلاً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 30 - 1
1 - مرگ ، قانونی عام و استثناناپذیر در میان انسان ها ; حتی پیامبران الهی
إنّک میّت و إنّهم میّتون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 42 - 10
10 - مرگ ، قضا و حکم صادره از سوی خداوند و سرنوشتی محتوم
اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها . .. فیمسک الّتی قضی علیها الموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 19 - 2،6
2- مرگ ، سرنوشت محتوم هر انسان
و جاءت سکره الموت بالحقّ
ماضی آمدن فعل <جاءت>، بیانگر تحقق حتمی سکرات مرگ است. به علاوه واژه <بالحقّ> ممکن است تأکید همین معنا باشد و تحقق حتمی را افاده کند.
6- گریز آدمی از مرگ ، گریزی بیهوده و تلاشی بی نتیجه
و جاءت سکره الموت بالحقّ ذلک ما کنت منه تحید
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 26 - 1
1 - مرگ و فنا ، فرجام حتمی و نهایی همه زمینیان
کلّ من علیها فان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 41
18 - واقعه - 56 - 60 - 1
1 - مرگ ، سرنوشتی گریزناپذیر برای انسان ها
نحن قدّرنا بینکم الموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 83 - 1
1 - مرگ ، امری قطعی و گریزناپذیر برای انسان ها
فلولا إذا بلغت الحلقوم
واژه <إذا>، در اموری به کار می رود که قطعی و محتوم باشد. بنابراین عبارت <إذا بلغت الحلقوم> می رساند که برای هر انسانی، وقتی مقرر شده که در آن وقت خواهد مرد و هیچ کس قادر نیست جلو آن را بگیرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 86 - 6
6 - ناتوانی انسان برای گریز از مرگ ، نشانه آن است که او تحت قیمومت و تدبیر خداوند قرار دارد .
فلولا إن کنتم غیر مدینین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 87 - 2
2 - گریز ناپذیر بودن مرگ ، نشان تقدیر الهی بودن آن
نحن قدّرنا بینکم الموت . .. فلولا ... ترجعونها
فعل <ترجعونها> مدخول <لولا> در <فلولا إذا بلغت الحلقوم> است و تفریع آن بر آیه <نحن قدّرنا بینکم الموت>، بیانگر مطلب بالا می باشد زیرا مفاد آن این است که اگر مرگ تقدیر الهی نبود - بلکه امری اتفاقی بود - امکان داشت از آن جلوگیری یا چاره جویی کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - جمعه - 62 - 8 - 1
1 - مرگ ، سرنوشتی حتمی و اجتناب ناپذیر برای انسان ها
قل إنّ الموت . .. فإنّه مل-قیکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - منافقون - 63 - 11 - 3،5،11
3 - مرگ ، سرنوشت حتمی همه انسان ها
و لن یؤخّر اللّه نفسًا إذا جاء أجلها
5 - در صورت فرارسیدن اجل هرکس ، مرگش قطعی است .
و لن یؤخّر اللّه نفسًا إذا جاء أجلها
ص: 42
11 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قول اللّه : < و لن یؤخّر اللّه نفساً إذا جاء أجلها > قال : إنّ عنداللّه کُتُباً مرقومهً یقدّم منها ما یشاء و یؤخّر ما یشاء فإذا کان لیله القدر أنزل اللّه فیها کلَّ شیء یکون إلی لیله مثلها فذلک قوله : < و لن یؤخّر اللّه نفساً إذا جاء أجلها > إذا أنزله و کتبه کتّاب السماوات و هو الذی لایؤخّره ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: <و لن یؤخّر اللّه نفساً إذا جاء أجلها> روایت شده که فرمود: نزد خداوند کتاب هایی است [که حوادث آینده] در آنها نوشته شده [و آن حوادث قطعی نیست]. خداوند هر چه را از آن بخواهد، مقدم می آورد و هر چه را بخواهد تأخیر می اندازد. پس چون شب قدر فرا رسد، آنچه را که تا شب قدر سال بعد باید واقع شود، نازل می کند [و حتمی می سازد] و این است سخن خدا: <و لن یؤخّر اللّه نفساً إذا جاء أجلها>; یعنی، آن گاه که خداوند اجل را [در شب قدر] نازل کرد و کاتبان آسمان آن را ثبت کردند، آن همان است که به تأخیر نمی اندازد>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - مدثر - 74 - 47 - 2
2 - مرگ ، حقیقتی است یقینی و غیر قابل انکار برای تمامی انسان ها .
حتّی أتینا الیقین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - قیامه - 75 - 26 - 1
1 - کسی که سرانجامش مرگ است ، نباید دنیا را بر آخرت ترجیح دهد و خود را دل بسته آن کند .
بل تحبّون العاجله . .. کلاّ إذا بلغت التراقی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - قیامه - 75 - 27 - 1
1 - مرگ ، حقیقتی گریزناپذیر و غیر قابل درمان
و قیل من راق
واژه <راق> از ماده <رقیه> (دعا و اورادی که به گمان معتقدان آن، موجب نجات از مشکلات و امراض می شود) است. به گفته مفسّران <من راق> (چه کسی شفادهنده است) کلمه یأس می باشد که گوینده، آن را از سرِ ناامیدی می گوید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - عبس - 80 - 21 - 1
1 - مرگ ، سرنوشت محتوم همه انسان ها است .
ثمّ أماته
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 43
12 - مؤمنون - 23 - 43 - 3
3 - هیچ امتی ، پس از فرا رسیده اجلش ، لحظه ای پایدار نخواهد بود .
ما تسبق من أُمّه أجلها و ما یستئخرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 15 - 1،5
1 - مرگ ، سرنوشت محتوم هر انسان پس از خلقت
ثمّ إنّکم بعد ذلک لمیّتون
<ذلک>، اشاره به آخرین مرحله خلقت انسان (ثمّ أنشأناه خلقاً آخر) است.
5 - مرگ ، معمایی حل نشدنی برای بشر و غیر قابل پیشگیری حتی در پرتو پیشرفت های علمی
ثمّ إنّکم بعد ذلک لمیّتون
تأکیدهای آیه، ممکن است اشاره ای باشد به گریزناپذیری انسان از مرگ و برداشت فوق، نیز، بر پایه این احتمال است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 58 - 4
4- ویرانی شهر ها و مرگ و میر همه مردمان قبل از قیامت ، امری حتمی ، غیر قابل تغییر و نوشته شده در کتاب تقدیر الهی است .
کان ذلک فی الکت-ب مسطورًا
<ال> در <الکتاب> برای معرفه و عهد است و مراد از آن، لوح محفوظ و کتاب تقدیر است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 70 - 3
3 - کافران و مشرکان ، از بازگشت به سوی خداوند مفرّی ندارند .
متع فی الدنیا ثم إلینا مرجعهم
ص: 44
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 70 - 3
3 - کافران و مشرکان ، از بازگشت به سوی خداوند مفرّی ندارند .
متع فی الدنیا ثم إلینا مرجعهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 6 - 5
5 - شرکت در جنگ بدر حرکتی آشکار به سوی مرگ در پندار گروهی از مسلمانان صدر اسلام
کأنما یساقون إلی الموت و هم ینظرون
مفعول <ینظرون> به قرینه فراز قبل، <الموت> است. یعنی <و هم ینظرون الموت>. بنابراین جمله حالیه <و هم ... > حکایت از آن دارد که اطمینان برخی از مسلمانان به مرگ آفرینی جنگ بدر به گونه ای بوده که گویا مرگ را با چشم خویش مشاهده می کردند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 19 - 4
4- پدیده مرگ در زندگی انسان ، براساس حکمت و به دور از پوچی و بیهودگی
و جاءت سکره الموت بالحقّ
مراد از <بالحقّ> می تواند این باشد که پدیده مرگ اصولاً پدیده ای است به حق و بایسته و این گونه نیست که فاقد حکمت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 94 - 8
8 - مرگ ، مرحله و گذری است برای حضور در سرای آخرت و بهره مند شدن از نعمت های آن .
إن کانت لکم الدار الأخره . .. فتمنوا الموت
از آن جا که خداوند در پاسخ ادعای یهود - مبنی بر اختصاص داشتن سرای آخرت به ایشان - فرمود: <پس تمنای مرگ کنید> معلوم می شود: انسان با مردن قدم به سرای آخرت می گذارد; یعنی، آدمی پس از مردن تا برپایی قیامت نیز از نعمتهای آخرت
ص: 45
بهره مند و یا به عذابهای آن گرفتار خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 234 - 3
3 - مرگ ، بازپس گرفته شدن کامل حقیقتِ انسانی ، از کالبد جسمانی است ; نه نابودی و فنا
و الّذین یتوفون منکم
کلمه <توفّی> به معنی أخذ کامل است و با در نظر گرفتن استنادش به <کم> به این معناست که شما با مرگ، به صورت کامل و هویّت تمام گرفته می شوید و لازمه این معنی آن است که روح آدمی، تمام حقیقت و هویت اوست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 243 - 6
6 - مرگ ، نابودی نیست .
فقال لهم اللّه موتوا ثمّ احیاهم
اگر مرگ، نابودی و نیستی باشد، صحیح نبود که بفرماید همان مردگان را زنده کردیم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 185 - 8
8 - مرگ ، نابودی انسان نیست ; بلکه مرحله ای است برای ورود به قیامت
کل نفس ذائقه الموت و انّما توفّون اجورکم یوم القیمه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 12 - 11
11 - نابود نشدن انسان با مرگ
لیجمعنکم إلی یوم القیمه
جمله <لیجمعنکم> و تعدیه آن به <إلی>، بیانگر گردآوری مستمر آدمیان تا قیامت است و لازمه این نیز فانی نشدن آدمی پس از مرگ است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 93 - 19
19 - روح، تمام حقیقت انسان است و مرگ با خروج آن از بدن حاصل می شود. *
أخرجوا أنفسکم
ممکن است <أخرجوا انفسکم> فرمان ملائکه به ظالمان برای بیرون ساختن جانهای آنان باشد. در این صورت چون <نفس> بر <روح> اطلاق شده، اصالت روح و نقش اساسی آن در وجود انسانی را بیان می نماید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 46
5 - اعراف - 7 - 37 - 9
9 - مرگ، سپردن جان به فرشتگان است، نه فنا و نابودی
إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم
به کارگیری <توفی>، که به معنای گرفتن کامل است، برای میراندن، و نه استفاده از کلمه هلاکت و امثال آن، برای رساندن این حقیقت است که آدمی با مردن از بین نخواهد رفت.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 55 - 18
18 - مرگ ، جدایی نفس از بدن است نه فانی شدن آن .
و تزهق أنفسهم
<زهوق نفس> خروج و بیرون شدن آن از بدن است نه از بین رفتن آن.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 85 - 17
17 - مرگ ، جدایی نفس از بدن است نه فانی شدن آن .
و تزهق أنفسهم
<زهوق> خروج و بیرون شدن شیء است نه از بین رفتن آن.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 46 - 4
4 - مرگ ، دریافت کامل حقیقت آدمی است .
أو نتوفینک
<توفی> به معنای أخذ و دریافت تمام و کامل شیء است (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 56 - 5
5 - انسان ها ، با مرگ از بین نمی روند ; بلکه به سوی خدا باز می گردند .
هو یحی و یمیت و إلیه ترجعون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 104 - 12
12 - مرگ ، جدایی حقیقت آدمی از بدن و رجوع آن به خداوند است نه نیستی کامل .
و لکن أعبد اللّه الذی یتوفیکم
<توفی> و <استیفاء> از ماده <وفاء> به معنای دریافت کامل و بی کم و کاست چیزی است; مثل <توفیت المال> (همه مال را دریافت کردم). بنابراین مرگ به معنای دریافت کامل انسان است و چون بدن انسان دریافت شدنی نیست قهراً مقصود حقیقت
ص: 47
انسان - که عبارت از روح او است - دریافت خواهد شد و در نزد خدا جاوید خواهد ماند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 25 - 7
7- حیات انسان ها با مرگ پایان نمی پذیرد و پس از آن نیز ادامه دارد .
و إنا لنحن نحی و نمیت . .. و إن ربّک هو یحشرهم
از اینکه خداوند، در آیه 23 فرمود: <ما انسانها را می میرانیم> و در این آیه می فرماید: <انسانها را گرد خواهیم آورد> حاکی از تداوم حیات انسان پس از مرگ است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 28 - 7
7- انسان با مرگ ، نیست و نابود نمی شود .
تتوفّ-هم المل-ئکه
<تتوفّی> (از مصدر توفّی) به معنای گرفتن چیزی به صورت کامل است و این حکایت از آن دارد که انسان با مرگ نابود نمی شود; بلکه حقیقت وی اخذ و منتقل می گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 32 - 5
5- انسان ، با مرگ نیست و نابود نمی شود .
الذین تتوفّ-هم المل-ئکه
<تتوفی> (از مصدر توفی) به معنای گرفتن چیزی به صورت کامل است و این معنا حکایت از آن دارد که حقیقت انسان گرفته می شود و منتقل می گردد. فراز بعدی آیه (سلام علیکم فادخلوا الجنّه) نیز مؤید برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 70 - 2
2- مرگ ، دریافت کامل روح انسان از ناحیه خداوند است نه نابودی وی
و الله خلقکم ثمّ یتوفّ-کم
<توفّی> (از باب تفعل) به معنای اخذ شیء به تمام و کمال است. بدیهی است که هنگام مرگ، جسم انسان در زمین باقی می ماند و آنچه توسط خداوند دریافت می شود، حقیقتی به نام روح است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 98 - 5
5- مرگ در دیدگاه کافران ، پایان زندگی انسان است .
و قالوا أءذا کنّا عظ-مًا و رف-تًا أءنَّا لمبعوثون خلقًا جدیدًا
ص: 48
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - حج - 22 - 5 - 27
27- خداوند به هنگام مرگ آدمی ، کالبد او را تهی کرده و جان وی را تماماً دریافت می کند .
و منکم من یتوفّی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - شعراء - 26 - 50 - 10
10 - مرگ ، بازگشت به سوی خدا در بینش یکتاپرستان
لأُصلّبنّکم أجمعین . قالوا لاضیر إنّا إلی ربّنا منقلبون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - سجده - 32 - 11 - 1،8
1 - به هنگام مرگ ، روح انسان ، به طور کامل ، به دست فرشته مرگ ( عزراییل ) گرفته می شود .
قل یتوفّیکم ملک الموت
8 - مرگ ، بر خلاف تصور کافران نابودی نیست ، بلکه رخدادی هدف دار و به منظور حضور انسان ها در پیشگاه پروردگار است .
و قالوا أءذا ضللنا فی الأرض . .. قل یتوفّیکم ملک ... ثمّ إلی ربّکم ترجعون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 44 - 9
9 - انسان ها با مرگ از بین نمی روند ; بلکه دوباره زنده خواهند شد .
ثمّ إلیه ترجعون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 68 - 3
3 - مرگ و رستاخیز ، حقیقتی عام و در برگیرنده تمامی موجودات شعورمند آسمان ها و زمین و نه مخصوص انسان ها
و نفخ فی الصور فصعق من فی السم-وت و من فی الأرض . .. ثمّ نفخ فیه أُخری فإذا هم ق
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 77 - 9
9 - مرگ ، دریافت کامل حقیقت آدمی است .
أو نتوفّینّک
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - زخرف - 43 - 14 - 5،6
5 - فناناپذیری گوهر وجودی انسان پس از مرگ
ص: 49
إنّا إلی ربّنا لمنقلبون
از به کار رفتن واژه <انقلاب>، استفاده می شود که انسان با مرگ نابود نمی شود.
6 - مرگ در زندگی انسان ، آغاز یک تحول و انقلاب است ; و نه پایان وجود .
و إنّا إلی ربّنا لمنقلبون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - زخرف - 43 - 41 - 6
6 - مرگ ، مرحله ای از حرکت وجودی انسان است ; نه فنا و نابودی .
فإمّا نذهبنّ بک
به کار رفتن واژه <إذهاب> در مورد مرگ، می تواند از این جهت باشد که مرگ نابودی نیست; بلکه انتقال از مرحله ای به مرحله دیگر است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - دخان - 44 - 35 - 1،3
1- مرگ ، پایانی ابدی بر حیات انسان ، در بینش مشرکان مکه
إنّ ه-ؤلاء لیقولون . إن هی إلاّ موتتنا الأُولی و ما نحن بمنشرین
3- دین ستیزی و انکار آیات الهی ، دارای ریشه در نوع نگرش انسان به زندگی و مرگ
إن هی إلاّ موتتنا الأُولی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - جاثیه - 45 - 24 - 7
7 - زندگی و مرگ در نگاه مشرکان ، پدیده ای طبیعی و بی ارتباط با اراده الهی و وجود خداوند
و ما یهلکنا إلاّ الدهر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - محمد - 47 - 27 - 6
6- مرگ ، دریافت کامل روح انسان بهوسیله فرشتگان است ; نه فنا و نابودی آن .
فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه
واژه <توفّتهم>، به معنای دریافت کامل است و این نشان می دهد که روح، مانند جسم، متلاشی و مضمحل نخواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 19 - 1
1- مرگ ، همراه با سختی و اضطراب و مایه بیهوشی و از خود بی خودی انسان
و جاءت سکره الموت
با توجه به معنای <سکره> و کاربرد آن برای مرگ، برداشت یاد شده به دست می آید.
ص: 50
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 20 - 3
3- پایان نیافتن زندگی انسان با < مرگ > و تداوم آن در قیامت با < نفخ صور >
و جاءت سکره الموت بالحقّ . .. و نفخ فی الصور
تذکر به <نفخ در صور> و برپایی روز جزا - در پی تذکر به مرگ - پیامدار معنای یاد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 43 - 7
7 - مرگ ، همانند حیات ، مرحله ای از تحوّل و شدن انسان به سوی خداوند است .
إنّا نحن نحیی و نمیت و إلینا المصیر
از این که خداوند پس از <نمیت>، سخن از حرکت و شدن انسان به سوی خویش به میان آورده; استفاده می شود که مرگ فنا و پایان کار نیست; بلکه مرحله ای از مراحل حرکت هستی، به سوی اهداف الهی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 61 - 3
3 - مرگ ، در پی دارنده حیات مجدد است ; نه فنا و نابودی .
نحن قدّرنا بینکم الموت . .. و ننش-کم فی ما لاتعلمون
<و ننشئکم> - مانند <أن نبدّل> - مربوط به <نحن قدّرنا. ..> در آیه پیش است; یعنی، مرگ را بر این اساس مقدر کردیم که شما را در آینده، در آفرینش مجدد ایجاد کنیم; آفرینشی که شما از آن آگاهی ندارید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - ممتحنه - 60 - 13 - 8
8 - مرگ ، پایان همه چیز در بینش کافران
کما یئس الکفّار من أصح-ب القبور
<من> در آیه شریفه می تواند برای ابتدای غایت و یا بیانیه باشد. برداشت یاد شده بر پایه احتمال اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - مدثر - 74 - 47 - 2
2 - مرگ ، حقیقتی است یقینی و غیر قابل انکار برای تمامی انسان ها .
حتّی أتینا الیقین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - قیامه - 75 - 27 - 1
1 - مرگ ، حقیقتی گریزناپذیر و غیر قابل درمان
ص: 51
و قیل من راق
واژه <راق> از ماده <رقیه> (دعا و اورادی که به گمان معتقدان آن، موجب نجات از مشکلات و امراض می شود) است. به گفته مفسّران <من راق> (چه کسی شفادهنده است) کلمه یأس می باشد که گوینده، آن را از سرِ ناامیدی می گوید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - قیامه - 75 - 28 - 2
2 - مرگ برای انسان ، مفارقت از عالمی به عالم دیگر است ; نه نابودی کامل او .
و ظنّ أنّه الفراق
مقصود از<فراق>، جدایی انسان از دنیا و حرکت به عالم آخرت است. از آن جایی که این انتقال با جسم تحقق نمی پذیرد، پس باید این مفارقت به جان و روح بشر باشد. بر این اساس مرگ، به معنای انتقال روح و جان بشر از این عالم به عالمی دیگر (آخرت) است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نبأ - 78 - 9 - 6
6 - مرگ و معاد انسان ، شبیه خواب و بیداری است .
و جعلنا نومکم سباتًا
یاد کردن از خواب در میان آیاتی که به منظور رفع استبعاد از معاد مطرح شده; ممکن است به جهت تشابهی باشد که بین خواب و مرگ و نیز بیداری و معاد وجود دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نازعات - 79 - 1 - 5
5 - مرگ ، کنده شدن جان از بدن است ; نه نابودی آن .
و الن-زع-ت غرقًا
تعبیر <نزع>، حاکی از بقای روح پس از خروج از جسم است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نازعات - 79 - 11 - 1
1 - انسان در دیدگاه منکران معاد ; پس از مرگ نابود شده و از او چیزی جز استخوان های پوسیده باقی نمی ماند .
أءذا کنّا عظ-مًا نخره
<نَخیر>; یعنی، صدای بینی و <نخره> به استخوان کهنه و پوسیده ای گفته می شود که با اندک تماسی از هم بپاشد و چنانچه قدری از آن باقی باشد - به گونه ای که با وزش باد به صدا درآید - به آن <ناخر> می گویند. (لسان العرب)
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - عبس - 80 - 21 - 3
3 - لحظه مرگ ، لحظه پایان فرصت برای حرکت در راه خدا است .
ص: 52
ثمّ السبیل یسّره . ثمّ أماته
حرف <ثمّ> برای ترتیب زمانی است و دلالت می کند که با فرا رسیدن مرگ، فرصت حرکت در راه خدا سپری شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - انشقاق - 84 - 6 - 2
2 - مرگ انسان ، رجوع به خداوند است .
إنّک کادح إلی ربّک کدحًا
مراد از <کدح>، حرکت و تلاشی است که در دنیا انجام می گیرد و با مرگ پایان می پذیرد. تعبیر <إلی ربّک> - که ناظر به منتهای تلاش انسان است - بیان می دارد که مرگ انسان، مصادف با حضور او نزد خداوند است. آیات بعد دلالت دارد که مراد از حضور در نزد خداوند، آماده شدن برای حسابرسی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 29 - 12
12 - معاد و حیات دوباره، امری حتمی برای تمامی انسانها
کما بدأکم تعودون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 30 - 14
14- حیات انسان ها با مرگ ، پایان نمی پذیرد .
للذین أحسنوا . .. و لدار الأخره خیر
با توجه با اینکه آیه درصدد پاداش نیکوکاران در سرای دیگر است معلوم می شود که مرگ پایان حیات آنان نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 32 - 5
5- انسان ، با مرگ نیست و نابود نمی شود .
الذین تتوفّ-هم المل-ئکه
<تتوفی> (از مصدر توفی) به معنای گرفتن چیزی به صورت کامل است و این معنا حکایت از آن دارد که حقیقت انسان گرفته می شود و منتقل می گردد. فراز بعدی آیه (سلام علیکم فادخلوا الجنّه) نیز مؤید برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 98 - 6
6- حیات پس از مرگ ، خلقتی جدید و تازه برای انسان است .
ص: 53
أءنَّا لمبعوثون خلقًا جدیدًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 43 - 6
6 - معاد ، حضور موجودات در پیشگاه آفریننده مرگ و زندگی است .
إنّا نحن نحیی و نمیت و إلینا المصیر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - فرقان - 25 - 58 - 4
4 - خداوند ، زنده ای است جاویدان که هرگز او را مرگ درنمی یابد .
الحیّ الذی لایموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 85 - 6
6- فرزندان یعقوب با سوگند به خدا ، خطر فرسوده شدن و به هلاکت رسیدنش را به او هشدار دادند .
قالوا تالله تفتؤا تذکر یوسف حتی تکون حرضًا أو تکون من اله-لکین
حرف <تاء> برای قسم است و جمله <تفتؤا تذکر یوسف> به اعتبار غایتی که برای آن ذکر شده (حتی تکون حرضاً . ..) جواب قسم است ; یعنی ، در حقیقت جواب قسم <تکون حرضاً ...> می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 193 - 24
24 - تفاوت درجات و مقام ها پس از مرگ
و توفّنا مع الابرار
ص: 54
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - فرقان - 25 - 13 - 3
3 - تکذیب کنندگان قیامت ، به هنگام گرفتاری در تنگنای آتشین دوزخ ، مرگ و نابودی خویش را خواهند خواست .
و إذا أُلقوا منها مکانًا ضیّقًا مقرّنین دعوا هنالک ثبورًا
<ثبوراً> به معنای هلاکت است و <دعا> (ریشه <دعوا>) به معنای خواندن با صدای بلند است و مقصود از <دعوا> این است که تکذیب کنندگان قیامت، فریاد می کشند و مرگ را آرزو و طلب می کنند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - فرقان - 25 - 14 - 2
2 - درخواست تکذیب کنندگان قیامت برای مرگ و هلاکت خویش ، بی نتیجه بوده و آنان برای همیشه در آتش خشمگین جهنم خواهند سوخت .
بل کذّبوا بالساعه . .. لاتدعوا الیوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا کثیرًا
برداشت فوق، مبتنی بر این است که مقصود از <و ادعوا ثبوراً کثیراً> کنایه از این باشد که چون درخواست کافران برای مرگ و یا نجات، پذیرفته نمی شود و باید تا ابد در آتش بسوزند. از این رو از روی استهزا به آنان گفته می شود: بسیار درخواست هلاکت[و یا نجات] کنید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - جمعه - 62 - 6 - 5
5 - خداوند توسط پیامبر ( ص ) ، به یهود پیشنهاد کرد برای اثبات ادعای خود ( این که آنان دوستان خدایند ) ، آرزوی مرگ کنند .
قل ی-أیّها الذین هادوا. .. فتمنّوا الموت إن کنتم ص-دقین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 87 - 2
2 - گریز ناپذیر بودن مرگ ، نشان تقدیر الهی بودن آن
نحن قدّرنا بینکم الموت . .. فلولا ... ترجعونها
ص: 55
فعل <ترجعونها> مدخول <لولا> در <فلولا إذا بلغت الحلقوم> است و تفریع آن بر آیه <نحن قدّرنا بینکم الموت>، بیانگر مطلب بالا می باشد زیرا مفاد آن این است که اگر مرگ تقدیر الهی نبود - بلکه امری اتفاقی بود - امکان داشت از آن جلوگیری یا چاره جویی کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 143 - 7
7 - پیکار احد ، کارزاری سخت و مجسّم کننده مرگ در دیده پیکارگران مسلمان
و لقد کنتم تمنّون الموت . .. فقد رایتموه و انتم تنظرون
1 - مفسران برآنند که آیه شریفه درباره نبرد احد نازل شده است. 2 - چون خداوند از رویارویی و درگیر شدن با کافران، به دیدن مرگ تعبیر کرده است، معلوم می شود که کارزاری سخت بوده که ورود به آن، مساوی دیدن مرگ بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 185 - 8
8 - خداوند جوامع کفرپیشه را به اندیشه در امکان نزدیک بودن مرگ و هلاکتشان فراخواند .
أو لم ینظروا فی . .. أن عسی أن یکون قد اقترب أجلهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - عبس - 80 - 23 - 9
9 - توجّه به وابستگی آفرینش ، تدبیر ، هدایت ، مرگ و قبر انسان به خداوند ، زمینه ساز انجام دادن تکالیف الهی
من نطفه خلقه . .. ثمّ أماته فأقبره ... کلاّ لمّا یقض ما أمره
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 85 - 3
3 - انسان ، ناتوان از مشاهده و درک حضور خداوند و فرشتگان در کنار محتضر
و نحن أقرب إلیه منکم و ل-کن لاتبصرون
ص: 56
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 80 - 7
7 - آمد و شد شب و روز و به وجود آمدن فصل های مختلف ، عامل پیدایش موجودات زنده و جریان مستمر مرگ و حیات در زمین
یحی و یمیت و له اختل-ف الّیل و النهار
ذکر <اختلاف شب و روز> پس از بیان مرگ و حیات می تواند اشاره به مطلب یاد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - نوح - 71 - 4 - 4
4 - رهاکنندگان عبادت خدا ، تقوای الهی و اطاعت از پیامبران ، در معرض عذاب الهی و مرگ زودرس قرار دارند .
أن اعبدوا اللّه . .. و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - شعراء - 26 - 146 - 3
3 - رفاه و آسایش ثمودیان ، زمینه غافل شدن آنان از مرگ و گرفتار شدنشان به بی تقوایی و گناه
ألاتتّقون . .. أتترکون فی ما ه-هنا ءامنین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - همزه - 104 - 3 - 3
3 - ثروت ، زمینه ساز فراموشی مرگ و آخرت
یحسب أنّ ماله أخلده
ص: 57
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 55 - 15
15 - مال و اولاد فراوان منافقان ، زمینه گرایش آنان به کفر در هنگام مرگ
فلا تعجبک أمولهم . .. و تزهق أنفسهم و هم کفرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 85 - 13
13 - منافقان ، علی رغم اظهار ایمان ، در حال کفر می میرند .
و تزهق أنفسهم و هم کفرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 125 - 7
7 - بیماردلی و پلیدی باطن ، زمینه ساز مردن بر حال کفر است .
و أما الذین فی قلوبهم مرض . .. و ماتوا و هم کفرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 14 - 4
4 - جنگاوران مؤمن ، در عرصه نبرد ، مجاری تحقق اراده خدا ( پیروزی قوای اسلام و مرگ و ذلت دشمنان ) هستند .
یعذبهم اللّه بأیدیکم و یخزهم و ینصرکم علیهم
خداوند پس از فرمان جنگ با دشمنان، نابودی و شکست آنان و پیروزی مؤمنان را به خود نسبت داد - با آنکه همه آنها نتیجه همان جنگ بود - از این مطلب استفاده می شود که اراده خدا در مورد انسانها، از راه افعال خود آنان تحقق می پذیرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 85 - 2
2- یعقوب ( ع ) در اثر درد طاقت سوز فراق یوسف ( ع ) ، در معرض زمین گیر شدن و یا از دست دادن جان خویش بود .
قالوا تالله تفتؤا تذکر یوسف حتی تکون حرضًا أو تکون من اله-لکین
<حرض> به بیماری گفته می شود که بنیانش تباه شده و مشرف بر هلاکت باشد.
ص: 58
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - طلاق - 65 - 2 - 17
17 - < عن ابن عباس قال : قال رسول اللّه ( ص ) فی قوله < و من یتّق اللّه یجعل له مخرجاً > قال : من شبهات الدنیا و من غمرات الموت و من شدائد یوم القیامه ;
از ابن عباس نقل شده که رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند <و من یتّق اللّه یجعل له مخرجاً> فرمود:[خدا برای کسی که تقوای الهی داشته باشد] راه نجاتی از شبهات دنیا، دشواری های مرگ و سختی های قیامت قرار می دهد>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 35 - 7
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 51 - 25
25- < عن أبی جعفر ( ع ) قال : الخلق الذی یکبر فی صدورکم الموت ;
از امام باقر(ع) [در بیان آیه فوق] روایت شده است: مراد از موجودی که در سینه هایتان سنگینی می کند، مرگ است>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 18 - 8
8 - به گلو رسیدن جان انسان ها ، از شدت غم و اندوه هنگام مرگ
إذ القلوب لدی الحناجر ک-ظمین
برداشت یاد شده مبتنی بر این احتمال است که این دسته از آیات، مربوط به لحظات مرگ باشد; نه روز قیامت.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 19 - 1
1- مرگ ، همراه با سختی و اضطراب و مایه بیهوشی و از خود بی خودی انسان
و جاءت سکره الموت
با توجه به معنای <سکره> و کاربرد آن برای مرگ، برداشت یاد شده به دست می آید.
ص: 59
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - قیامه - 75 - 29 - 2
2 - آمیخته شدن و جمع شدن مشکلات و سختی های دنیا و آخرت ، در لحظه مرگ برای محتضر
و التفّت الساق بالساق
کلمه <ساق> (در زبان عرب) گاهی استعاره از شدت و وخامت اوضاع است. بر این اساس مفسران گفته اند: مقصود از آن در آیه شریفه جمع شدن مشکلات فراق از دنیا با مشکلات آخرت است. و یا ترک اهل و عیال، مال و مقام از یک سو و روبه رو شدن با مشکل جدایی از دوستان و رفتن به دار غربت از جانب دیگر است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - محمد - 47 - 27 - 1
1- سست ایمان های همدل با کافران ، دارای وضعیتی بس دشوار به هنگام جان کندن
فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 18 - 11
11 - محرومیت ستمگران به هنگام دشواری مرگ از هرگونه یاری دوست و نزدیکان دلسوز خود و شفاعت شفیعان
ما للظ-لمین من حمیم و لا شفیع یطاع
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 84 - 10
10- از دست دادن خانواده ( زن و فرزندان ) ، مهم ترین رنج و ناراحتی انسان است .
فکشفنا ما به من ضرّ و ءاتین-ه أهله و مثلهم معهم
ص: 60
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - محمد - 47 - 27 - 1
1- سست ایمان های همدل با کافران ، دارای وضعیتی بس دشوار به هنگام جان کندن
فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 84 - 10
10- از دست دادن خانواده ( زن و فرزندان ) ، مهم ترین رنج و ناراحتی انسان است .
فکشفنا ما به من ضرّ و ءاتین-ه أهله و مثلهم معهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 33 - 6
6- نیاز انسان به سلامت و امنیت الهی ، حتی در لحظه مرگ
والسل-م علیّ . .. یوم أموت
مراد از سلامت هنگام مرگ، دور ماندن از وحشت، نومیدی، اضطراب و نظایر آن است که منکران خدا و معاد به آن گرفتار می شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - سجده - 32 - 11 - 6
6 - سلطه فرشته مرگ بر انسان ، گریزناپذیر است .
ملک الموت الذی وکّل بکم
ص: 61
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 18 - 8
8 - به گلو رسیدن جان انسان ها ، از شدت غم و اندوه هنگام مرگ
إذ القلوب لدی الحناجر ک-ظمین
برداشت یاد شده مبتنی بر این احتمال است که این دسته از آیات، مربوط به لحظات مرگ باشد; نه روز قیامت.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 51 - 5
5 - هنگامه مرگ مشرکان ، هنگامه ای دیدنی و عجیب است .
و لو تری إذ فزعوا
بر این احتمال که زمان فزع، زمان مرگ بوده و جواب <لو> چیز محذوفی مثل <لرأیت أمراً عجیباً> باشد، نکته یاد شده قابل استفاده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 94 - 8،9
8 - با فرارسیدن مرگ، مشرکان بر پوچی پندار خویش در مورد شفاعت معبودهای خود پی خواهند برد.
و ما نری معکم شفعاءکم الذین زعمتم أنهم فیکم شرکؤا . .. و ضل عنکم ما کنتم تزعمون
در لسان العرب آمده که یکی از معانی <ضل>، پنهان و غایب شد است. بنابراین معنی جمله <و ضل عنکم ... >، یعنی آنچه را شما می پنداشتید پس از مرگ شفاعت شما را خواهند کرد، غایب و پنهان گشته اند.
9 - چشمان آدمی با مرگ به روی حقایق گشوده خواهد شد.
و ضل عنکم ما کنتم تزعمون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 77 - 5
5 - لحظه مرگ ، زمان ملاقات انسان با خدا و آشکار شدن حق برای اوست .
یوم یلقونه
مراد از <یوم یلقونه> می تواند مرگ باشد و همچنین می تواند قیامت باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
ص: 62
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 99 - 7
7 - پی بردن انسان در هنگام مرگ ، به دست اندرکاری عوامل و کارگزاران الهی ( ملائکه ) در مرگ و حیات او
حتّی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
کلمه <ارجعون> می تواند خطاب به خداوند بوده و جمع آمدن آن از باب تعظیم باشد. هم چنین می تواند بدان جهت باشد که انسان، در آن لحظه حضور ملائکه و کارآیی آنان را مشاهده می کند و با التجا به خدا، از آنان می خواهد که او را به دنیا بازگردانند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 19 - 3
3- سکرات مرگ ، زداینده ابهام از چهره حقایق هستی
و جاءت سکره الموت بالحقّ
بنابراین که باء در <بالحقّ> برای تعدیه باشد، برداشت بالا به دست می آید; یعنی، سکرات مرگ حق را می آورد و حقایق را خواه نا خواه بر انسان آشکار می سازد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 70 - 4
4 - عالمِ پس از مرگ ، عرصه بازگشت انسان ها به سوی خداوند است .
متع فی الدنیا ثم إلینا مرجعهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 44 - 11،13
11- مرگ و میر آدمیان و انقراض جوامع و تمدن ها ، مایه عبرت انسان ها است .
أفلایرون أنّا نأتی الأرض ننقصها من أطرافها
13- عبرت نگرفتن کافران از مشاهده مرگ و میر آدمیان و انقراض جوامع و تمدن ها
أفلایرون أنّا نأتی الأرض ننقصها من أطرافها
ص: 63
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 93 - 13
13 - صحنه جان کندن ظالمان بزرگ، عبرت آموز و تماشایی است.
و لو تری إذ الظلمون فی غمرت الموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - محمد - 47 - 28 - 1،4،8
1- عذاب منافقان به هنگام مرگ ، معلول پیرویِ آنان از آنچه مورد خشم الهی است .
یضربون وجوههم و أدب-رهم . ذلک بأنّهم اتّبعوا ما أسخط اللّه
4- بیزاری از رضا و خشنودی خداوند ، موجب عذاب به هنگام مرگ
ذلک بأنّهم . .. کرهوا رضونه
8- عذاب به هنگام مرگ و حبط اعمال ، نتیجه عملکرد خود انسان است .
یضربون وجوههم و أدب-رهم . ذلک بأنّهم اتّبعوا... و کرهوا ... فأحبط أعم-لهم
از تعلیل موجود در آیه شریفه، استفاده می شود که منافق، خود با عملکرد خویش زمینه عذاب و حبط اعمالش را فراهم می آورد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 104 - 10
10 - توحید در عبادت و اعتقاد به بقای انسان پس از مرگ ، دو پایه و اساس دین الهی است .
و لکن أعبد اللّه الذی یتوفیکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - جمعه - 62 - 6 - 4
4 - نترسیدن از مرگ و مشتاق لقای خدا بودن ، نشان اولیا و دوستان خداوند است .
فتمنّوا الموت
ص: 64
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 35 - 7
7- مرگ ، نیستی نبوده و حیات آدمی پس از مرگ تداوم خواهد یافت .
کلّ نفس ذائقه . .. و إلینا ترجعون
رجعت و بازگشت انسان به سوی خداوند پس از مرگ (إلینا ترجعون)، بیانگر مطلب یاد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 65 - 9
9 - همه موجودات زنده و شعورمند آسمان ها و زمین ، دارای مرگ و رستاخیز
و ما یشعرون أیّان یبعثون
ضمیر نایب فاعل در <یبعثون> مربوط به <من فی السماوات و الأرض> است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 87 - 11
11 - مرگ و رستاخیز ، حقیقتی عام و دربرگیرنده تمامی موجودات شعورمند آسمان و زمین
ففزع من فی السم-وت و من فی الأرض . .. و کلّ أتوه
بنابراین فرض که در آیه فوق، هم مرگ لحاظ شده باشد و هم رستاخیز و به عبارت دیگر مراد از <ینفخ فی الصور> هم نفخه اولی باشد و هم نفخه ثانیه، تعبیر <من فی السماوات و من فی الأرض> و نیز عبارت <و کلّ أتوه داخرین> می رساند که حکم بیان شده در آیه، اختصاص به موجوداتی خاص ندارد; بلکه همه موجودات هستی مشمول آن حکم می باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 57 - 1
1 - مرگ ، سرنوشت حتمی همه است .
کلّ نفس ذائقه الموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 30 - 1
1 - مرگ ، قانونی عام و استثناناپذیر در میان انسان ها ; حتی پیامبران الهی
إنّک میّت و إنّهم میّتون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 65
16 - زمر - 39 - 68 - 3
3 - مرگ و رستاخیز ، حقیقتی عام و در برگیرنده تمامی موجودات شعورمند آسمان ها و زمین و نه مخصوص انسان ها
و نفخ فی الصور فصعق من فی السم-وت و من فی الأرض . .. ثمّ نفخ فیه أُخری فإذا هم ق
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - جمعه - 62 - 8 - 1
1 - مرگ ، سرنوشتی حتمی و اجتناب ناپذیر برای انسان ها
قل إنّ الموت . .. فإنّه مل-قیکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 41 - 11
11 - امکان تأخیر مرگ با دعای خالصانه
أو أتتکم الساعه . .. فیکشف ما تدعون إلیه
برداشت فوق بر این اساس است که مراد از <الساعه> هنگام مرگ و جان کندن باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - جمعه - 62 - 7 - 5
5 - دستاورد زشت و ظلم و ستم یهودیان ، سبب ترس و هراس آنان از مرگ
و لایتمنّونه أبدًا بما قدّمت أیدیهم و اللّه علیم بالظ-لمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 61 - 6،7،8،11
6 - با فرارسیدن زمان مرگ هر کس، سفیران خداوند جان آدمیان را می گیرند.
حتی إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا
7 - فرشتگانی غیر از مأموران حفاظت آدمی، وظیفه قبض روح وی را بر عهده دارند. *
حتی إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا
ص: 66
در صورتی که فرشتگان محافظ همان قابضان روح باشند، مناسبتر آن بود که با ضمیر به آنان اشاره می شد. گزینش <رسلنا> به جای ضمیر قرینه تفاوت ملائکه حافظ با ملائکه قابض است.
8 - فرشتگانی متعدد وظیفه قبض روح هر یک از آدمیان را به عهده دارند. *
حتی إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا
<رسل>، جمع رسول، و بر بیشتر از دو نفر دلالت دارد. از سوی دیگر مضمون آیه این است که برای هر شخصی که مرگش فرامی رسد، <رسل> حضور پیدا می کنند. بنابراین قابضان روح آدمی بیش از دو نفرند.
11 - اسباب و عوامل مرگ و حیات آدمی منحصراً تحت اراده قاهر خداوند و در اختیار اوست.
و هو القاهر فوق عباده . .. توفته رسلنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 85 - 7
7- رنج ها و غصه های شدید ، فرساینده توان جسمی آدمی و هلاک سازنده وی
قالوا تالله تفتؤا تذکر یوسف حتی تکون حرضًا أو تکون من اله-لکین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 99 - 7
7 - پی بردن انسان در هنگام مرگ ، به دست اندرکاری عوامل و کارگزاران الهی ( ملائکه ) در مرگ و حیات او
حتّی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
کلمه <ارجعون> می تواند خطاب به خداوند بوده و جمع آمدن آن از باب تعظیم باشد. هم چنین می تواند بدان جهت باشد که انسان، در آن لحظه حضور ملائکه و کارآیی آنان را مشاهده می کند و با التجا به خدا، از آنان می خواهد که او را به دنیا بازگردانند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - نجم - 53 - 44 - 4
4 - تأثیر غیر خدا در روند مرگ و حیات ، در طول اراده و قدرت خداوند است ; نه مستقل از او .
و أنّه هو أمات و أحیا
با توجه به این که اسباب و عوامل طبیعی - و حتی خود انسان ها - در شکل گیری مرگ و حیات به نوعی مؤثراند، انحصار یافتن میراندن و زنده کردن به خداوند، از آن جهت است که اراده الهی، حاکم بر نظام مرگ و حیات است و دیگران - هر نقشی که دارند - در پرتو اراده الهی و به افاضه و تدبیر او دارای آن نقش هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 10 - 9،10
9 - ترس و وحشت زیاد ، ممکن است که انسان را به حال مرگ در آورد .
ص: 67
إذ جاءوکم . .. و إذ زاغت الأبص-ر و بلغت القلوب الحناجر
10 - قلب ، نقش اساسی در حیات و مرگ آدمی دارد .
و بلغت القلوب الحناجر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - همزه - 104 - 4 - 1
1 - مؤثر دانستن ثروت ، در جاودانگی و رهایی از نابودی و مرگ ، پنداری نادرست و ناروا است .
أخلده . کلاّ
حرف <کلاّ>، مخاطب را از پذیرش گفتارهای بیان شده در جملات پیش، بازمی دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - عبس - 80 - 23 - 2
2 - کافران ، بی اعتنا به مرگ ، قبر و قیامت خود و بی توجّه به نشانه های خدا در خلقت خویش
کلاّ
<کلاّ> می تواند برای ردع و باز داشتن از توهّمی باشد که آیات پیشین، زمینه ساز پیدایش آن بود و آن این که با وجود زمینه های توجّه به خداوند در آفرینش انسان از نطفه تا زمان مرگ و دفن او، ممکن نیست کسی در کفر بماند. <کلاّ> دلالت دارد که نباید چنین پنداشت، زیرا افرادی با وجود تمام این نشانه ها، بر کفر خود اصرار ورزیدند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 185 - 19
19 - حیات دنیا و لذّت های آن ، غافل کننده انسان از رسیدن مرگ و نابودی آن لذّت ها و خوشیها
کلّ نفس ذائقه الموت . .. و ما الحیوه الدّنیآ الّا متاع الغرور
از تذکّر به رسیدن مرگ، علی رغم آگاهی همگان از آن، و سپس فریبنده خواندن حیات دنیا، معلوم می شود که مصداق بارز فریبندگی دنیا، غافل نمودن انسانها از مرگ و نابودی لذّتهاست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 68
12 - مؤمنون - 23 - 15 - 4
4 - انسان ها ، شدیداً در معرض غفلت از مرگ خویش اند .
ثمّ إنّکم بعد ذلک لمیّتون
تأکیدهای مکرر در آیه فوق (إنّ، لام و جمله اسمیه) می تواند بیانگر مطلب بالا باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - شعراء - 26 - 129 - 5
5 - غفلت از مرگ و پندار جاودانگی در دنیا ، عامل روی آوری عادیان به کاخ سازی ، تجمل گرایی و بیهودگی
أتبنون . .. تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّکم تخلدون
تعبیر <لعلّکم تخلدون> بیانگر این معنا است که: کار شما طوری است که گویا از مرگ و ناپایداری زندگی دنیوی، غافل شده اید و می پندارید که همیشه در این دنیا خواهید ماند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - شعراء - 26 - 146 - 5
5 - سرزنش ثمودیان از سوی صالح ( ع ) به خاطر غفلت آنان از مرگ و بی توجهی به ناپایدار بودن امکانات دنیایی
أتترکون فی ما ه-هنا ءامنین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 30 - 3
3 - غفلت شدید کافران و مشرکان ، از مرگ و حیات پس از آن ( قیامت )
إنّک میّت و إنّهم میّتون
ضمیر <إنّهم> به مشرکان و کافران باز می گردد. طرح مسأله رحلت آنان - که با تأکید همراه است (إنّک و إنّهم)- و غیر قابل انکاربودن این حقیقت، می تواند گویای غفلت شدید مشرکان و کافران از مسأله مرگ باشد; گو این که آنان منکر حقیقت یاد شده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 16 - 3
3 - وجود فاصله میان مرگ تا رستاخیز انسان
ثمّ إنّکم یوم القی-مه تبعثون
به کارگیری <ثمّ> در آیه فوق - که برای تراخی و فاصله زمانی است - بیانگر این برداشت می باشد.
ص: 69
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 103 - 4
4 - فاصله مرگ تا روز قیامت ، فاصله ای اندک و ناچیز در دیدگاه حاضران صحنه قیامت
یتخ-فتون بینهم إن لبثتم إلاّعشرًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - عبس - 80 - 22 - 6
6 - وجود فاصله ، بین مرگ انسان ها و برپایی قیامت
فأقبره . ثمّ إذا شاء أنشره
حرف <ثمّ>، بیانگر برداشت یاد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 243 - 7
7 - از مرگ نمی توان گریخت .
الم تر الی الّذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم اللّه موتوا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 78 - 3
3 - مرگ گریزی ، از موانع شرکت در جهاد
فلمّا کتب علیهم القتال . .. یخشون النّاس ... این ما تکونوا یدرککم الموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 67 - 5
5- انسان ها ، فطرتاً از مرگ و نیستی گریزان بوده و علاقه مند به بقا هستند .
و إذا مسّکم الضرّ ضلّ من تدعون إلاّ إیّاه
از اینکه خداوند فرموده است: <وقتی انسانها احساس خطر جدّی می کنند، تنها رو به سوی او می آورند تا آنها را از مرگ نجات دهد> حکایت از آن دارد که آنان علاقه مند به بقا و گریزان از مرگ هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 16 - 5
5 - انسان ها ، از مرگ گریزان اند .
ص: 70
إن فررتم من الموت أو القتل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 17 - 6
6 - فرار از معرکه مرگ آور باعث نمی شود که شخص ، از تیررس اراده خداوند خارج شود .
إن فررتم من الموت . .. من ذا الذی یعصمکم من اللّه إن أراد بکم سوءًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 19 - 5
5- انسان ، همواره گریزان و روی گردان از لحظه مرگ خویش
ذلک ما کنت منه تحید
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 86 - 5
5 - انسان ، اگر تحت تدیبر الهی قرار نداشته باشد ، باید بتواند با مرگ مبارزه کند .
فلولا إن کنتم غیر مدینین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 16 - 3،6
3 - منافقان شرکت کننده در غزوه احزاب ، درصدد فرار از جهاد ، به منظور نجات خود بودند .
قل لن ینفعکم الفرار
6 - منافقان حاضر در غزوه احزاب ، برای نجات از مرگ و یا کشته شدن ، تصمیم به فرار از جهاد گرفتند .
إن یریدون إلاّ فرارًا . .. إن فررتم من الموت أو القتل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 95 - 2
2 - گریز یهود از آرزوی مرگ ، نشانه نادرستی ادعای آنان ( بهشتی بودنشان ) است .
فتمنوا الموت إن کنتم صدقین. و لن یتمنوه أبداً
ص: 71
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - ذاریات - 51 - 40 - 9
9 - سرزنش فرعون نسبت به خویش ، در واپسین لحظات زندگی کفرآلود خود *
فنبذن-هم فی الیمّ و هو ملیم
در صورتی که واژه <ملیم> به معنای ملامت کردن (متعدی) باشد، برداشت بالا به دست می آید. یعنی: <و هو ملیم نفسه>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 95 - 6
6 - گریز باور داران به قیامت از مرگ و ناپسند شمردن آن ، به خاطر ارتکاب گناهان و ترس از عذاب اخروی است .
و لن یتمنوه أبداً بما قدمت أیدیهم
<باء> در <بما قدمت> سببیه است. بنابراین جمله <لن یتمنوه ...> گویای این حقیقت است که گناهان از عوامل ترس از مرگ است. گفتنی است که چون جمله فوق درباره باورداران به خدا و قیامت است، علت یاد شده مخصوص آنان می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 28 - 9
9 - از حضرت علی ( ع ) روایت شده است : < . . . إنما أراد اللّه جل ذکره بالموت إعزاز نفسه و إذلال خلقه و قرأ < و کنتم أموتاً فأحیاکم ثم یمیتکم ثم یحییکم . . . ;
. .. همانا خداوند با قرار دادن مرگ ]برای بشر[ اراده فرموده که عزت خود و زبونی خلقش را نشان دهد. سپس این آیه را تلاوت فرمود: <کنتم أموتاً فأحیاکم ثم یمیتکم ...>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 60 - 5
5 - مرگ ، نشانه ناتوانی خداوند از زنده نگه داشتن مردم نیست ; بلکه تقدیری حکیمانه است .
نحن قدّرنا بینکم الموت و ما نحن بمسبوقین
آیه شریفه درصدد بیان این حقیقت است که وجود مرگ در میان انسان ها، نشانگر این نیست که عواملی بیرون از اراده الهی آنان را از میان می برد و خداوند با این که می خواهد که آنها را زنده نگه دارد، آن عوامل بر اراده او غلبه پیدا می کنند. خدا مغلوب
ص: 72
چیزی واقع نمی شود; بلکه مرگ تقدیری حکیمانه از سوی او است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 61 - 1
1 - جایگزین کردن نسلی به جای نسل دیگر ، فلسفه مقدر شدن مرگ از سوی خداوند برای انسان ها
نحن قدّرنا بینکم الموت . .. علی أن نبدّل أمث-لکم
جمله <علی أن نبدّل> مربوط به تقدیر مرگ در آیه پیش است; یعنی، ما بر این اساس که امثال شما (نسل های بعد) را جایگزین شما گردانیم، مرگ را تقدیر کرده ایم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 86 - 1
1 - تقدیر مرگ از سوی خداوند ، به منظور کیفر و پاداش دادن به آدمیان در سرای دیگر ( جهان آخرت )
نحن قدّرنا بینکم الموت . .. فلولا إن کنتم غیر مدینین
برداشت یاد شده با توجه به تفریع <فلولا إن کنتم> بر <نحن قدّرنا بینکم الموت> است. کلمه <مدینین> می تواند مشتق از <دین> (جزا) باشد; یعنی، <إن کنتم غیر مجزیین>. و نیز می تواند مشتق از <دان السلطان الرعیه إذا ساسهم و تعبدهم> باشد; چنان که برخی از مفسران این را گفته اند. برداشت بالا با توجه به معنای اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - ملک - 67 - 2 - 4
4 - تقدیر مرگ و حیات ، برای آزمودن انسان ها است .
الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 11 - 9
9 - زمان مرگ همه انسان ها مشخص و تحت حاکمیت قوانین معیّنی است .
و لو یعجل اللّه للناس الشر . .. لقضی إلیهم أجلهم
از این که کیفر دادن خدا، منجر به مرگ کافران می شود و همین، سبب شده که مجازات آنان به تأخیر بیفتد، استفاده می شود که خداوند برای پایان زندگی انسانها زمان خاصی را مقرر فرموده است; یعنی، آن را تحت ضابطه و قانونی قرار داده است که پس و پیش شدن در آن راه ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 19 - 4
ص: 73
4- پدیده مرگ در زندگی انسان ، براساس حکمت و به دور از پوچی و بیهودگی
و جاءت سکره الموت بالحقّ
مراد از <بالحقّ> می تواند این باشد که پدیده مرگ اصولاً پدیده ای است به حق و بایسته و این گونه نیست که فاقد حکمت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 28 - 11
11- کافران پس از مرگ ، به کلی منکر اعمال زشت دنیوی خویش می شوند .
الک-فرین . الذین تتوفّ-هم المل-ئکه ... ما کنّا نعمل من سوء
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 98 - 5
5- مرگ در دیدگاه کافران ، پایان زندگی انسان است .
و قالوا أءذا کنّا عظ-مًا و رف-تًا أءنَّا لمبعوثون خلقًا جدیدًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - سجده - 32 - 11 - 8
8 - مرگ ، بر خلاف تصور کافران نابودی نیست ، بلکه رخدادی هدف دار و به منظور حضور انسان ها در پیشگاه پروردگار است .
و قالوا أءذا ضللنا فی الأرض . .. قل یتوفّیکم ملک ... ثمّ إلی ربّکم ترجعون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 88 - 21
21 - کافران در آستانه مرگ ، عذاب دردناک الهی را مشاهده خواهند کرد .
فلایؤمنوا حتی یروا العذاب الألیم
برداشت فوق مبتنی بر این است که الف و لام <العذاب> - که برای عهد ذهنی است - اشاره به عذاب برزخی باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 74
9 - ابراهیم - 14 - 27 - 17
17- < عن أبی عبدالله ( ع ) قال : إن المؤمن إذا أُخرج من بیته شیّعته الملائکه إلی قبره . . . و إن کان کافراً خرجت الملائکه تشیّعه إلی قبره تلعنونه . . . ثمّ یدخل علیه ملکا القبر . . . فیقولان له : من ربّک ؟ فیتلجلج و یقول : قد سمعت الناس یقولون فیقولان له : لادریت و یقولان له : ما دینک ؟ فیتلجلج فیقولان له : لادریت و یقولان له : من نبّیک ؟ فیقول : قد سمعت الناس یقولون فیقولان له لادریت و یسأل عن إمام زمانه . . . و هو قول الله عزّوجلّ : < . . . و یضلّ الله الظالمین و یفعل الله ما یشاء > ;
از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: آن گاه که [جنازه] مؤمن را از منزلش بیرون می برند، ملائکه او را تا قبرش تشییع می کنند . .. و اگر کافر باشد فرشتگان او را تا قبرش تشییع و لعنت می کنند ... سپس دو فرشته قبر، بر او وارد می شوند ... پس به او می گویند: پروردگارت کیست؟ پس او [در پاسخ] مردد می شود و می گوید: شنیده ام مردم [این گونه] می گویند. پس به او می گویند: [آیا] ندانستی؟ به او می گویند دینت چیست؟ باز مردد می شود و آنان به او می گویند: [آیا] ندانستی؟ پس به او می گویند: پیامبر تو کیست؟ پس پاسخ می دهد: شنیده ام که [این گونه] مردم می گویند. پس به او می گویند [آیا ]ندانستی؟ و از او درباره امام زمانش سؤال می کنند: ... و این سخن خداوند عزّوحلّ است: ... یضلّ الله الظالمین و یفعل الله ما یشاء>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 2 - 2
2- آرزوی عمیق کافران به تسلیم شدن در برابر قرآن ، به هنگام مواجهه با عذاب الهی یا مرگ
تلک ءای-ت الکت-ب و قرءان مبین . ربما یودّ الذین کفروا لو کانوا مسلمین
محتمل است که متعلق <کفروا> قرآن باشد که در آیه قبل آمده است و آرزوی کفار به تسلیم بودن، بنابر قاعده، باید پس از مواجهه با حادثه ای باشد که رهایی از آن ممکن نیست و آن همانا عذاب می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 30 - 12
12 - یهود و نصارا ، به دلیل اعتقاد شرک آمیزشان ( فرزند خدا خواندن عزیر و مسیح ) مستحق کیفر مرگ
و قالت الیهود عزیر ابن اللّه . .. قتلهم اللّه أنی یؤفکون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - جاثیه - 45 - 21 - 4،10
4 - چگونگی مرگ و زندگی انسان ، در گرو چگونگی اعمال او است .
اجترحوا السیّئات أن نجعلهم کالذین ءامنوا و عملوا الص-لح-ت سواء محیاهم و مماتهم
10 - بازتاب ایمان و عمل صالح ، در زندگی و مرگ انسان
ص: 75
أن نجعلهم کالذین ءامنوا . .. محیاهم و مماتهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - شعراء - 26 - 201 - 2
2 - استمرار دشمنی مجرمان با قرآن و وحی ، تا لحظه مرگ
لایؤمنون به حتّی یروا العذاب الألیم
مراد از مشاهده عذاب دردناک، می تواند لحظه مرگ کافران و حق ستیزان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 32 - 11
11- متقین ، پس از مرگ پیوسته در آسایش و سلامتی اند .
المتّقین . الذین تتوفّ-هم المل-ئکه طیّبین یقولون سل-م علیکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - سجده - 32 - 11 - 7
7 - فرشته مرگ ، خود تحت تدبیر خداوند است .
الذی وکّل بکم
مجهول آمدن فعل <وکّل> دلالت می کند که خود وی، دارای اراده مستقلی نیست و دیگری او را گمارده است و او، همانا خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 38 - 4،5
4- < یحیی بن أبی العلاء . . . ان رجلاً دخل علی أبی عبدالله ( ع ) فقال : أخبرنی عن قول الله عزّوحلّ لأبلیس < فإنک من المنظرین إلی یوم الوقت المعلوم > قال : . . . و یوم الوقت المعلوم یوم ینفخ فی الصور نفخه واحده فیموت ابلیس ما بین النفخه
ص: 76
الأولی و الثانیه ;
یحیی بن أبی العلاء روایت کرده است : شخصی وارد بر امام صادق(ع) شد و گفت : مرا از سخن خدای عزّ و جلّ که به ابلیس فرمود : <فإنک من المنظرین إلی یوم الوقت المعلوم> خبر ده، حضرت فرمود: مراد از روز وقت معلوم، روزی است که [هنوز فقط] یک بار در صور دمیده شده; پس ابلیس بین دمیدن اول و دوم می میرد. ..>.
5- < عن أبی عبدالله ( ع ) فی قول الله تبارک و تعإلی < فأنظرنی إلی یوم یبعثون . قال فإنک من المنظرین إلی یوم الوقت المعلوم > قال : یوم الوقت المعلوم یوم یذبحه رسول الله ( ص ) علی الصخره التی فی بیت المقدس ;
از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند تبارک و تعالی <فأنظرنی إلی یوم یبعثون . قال فإنک من المنظرین إلی یوم الوقت المعلوم> روایت شده است که فرمود: روز وقتِ معین، روزی است که رسول خدا(ص) ابلیس را روی صخره ای که در بیت المقدس است، ذبح می کند>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - ص - 38 - 81 - 5
5 - پایان عمر آدمی در دنیا ، پایان حیات ابلیس و سرآغاز مرگ او است .
من المنظرین . إلی یوم الوقت المعلوم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 23 - 7
7- مرگ و حیات ، از آیات خداوند است .
و إنا لنحن نحی و نمیت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 42 - 15
15 - < حیات و مرگ > و < خواب و بیداری > ، در بردارنده آیات متعدد خداوند و جلوه های گوناگون قدرت او
اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها . .. فیمسک ... و یرسل الأُخری ... إنّ فی ذلک لأی-ت
جمع آمدن <آیات> می رساند که آیه و نشانه بودن <حیات و مرگ> و <خواب و بیداری>، از جهات مختلف و گوناگون است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 21 - 23،24
23- اصحاب کهف - پس از دیدار مردم با آنان - در همان غار ، به صورت اجسادی بی جان درآمدند .
ص: 77
فقالوا ابنوا علیهم بنی-نًا
24- اطمینان مردم ، به مرگ اصحاب کهف ، پس از کشف اقامت گاه آنان
فقالوا ابنوا . .. لنتّخذنّ علیهم مسجدًا
تصمیمی که بازدید کنندگان از اصحاب کهف، پس از دیدار با آنان گرفتند (ابنوا علیهم . ..)، حاکی از آن است که به مرگ آنان اطمینان یافتند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 134 - 7
7 - هر جامعه و امتی ، دارای حیات ، مرگ و شخصیتی مستقل
تلک أمه قد خلت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 141 - 7
7 - هر جامعه و امتی دارای حیات ، مرگ و شخصیتی مستقل
تلک أمه قد خلت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 49 - 7
7 - هر جامعه ای ، جدا از افرادش ، دارای حقیقتی مستقل و از مرگ و زندگی ویژه برخوردار است .
لکل أمه أجل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 43 - 5
5 - افول پذیری تمدن ها ، هشداری است به ملت های مغرور و غافل از خدا .
ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونًا ءاخرین . ما تسبق من أُمّه أجلها و ما یستئخرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 134 - 2
2 - همه انسان ها ، حتی پیامبران بزرگ ، در دنیا باقی نمانده و به سرای دیگر خواهند رفت .
ص: 78
تلک أمه قد خلت
از معانی خلو (مصدر خلت) گذشتن و سپری شدن است و در اینجا کنایه از مردن می باشد. یاآوری درگذشت پیامبران صرف یک خبر نیست; زیرا همگان بدان آگاهند; بلکه هدف از آن توجه دادن مخاطبان به این حقیقت است که: اگر مرگ سراغ پیامبران آمده شما را نیز رها نخواهد کرد، از آن غافل نباشید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 141 - 2
2 - همه انسان ها حتی پیامبران بزرگ در دنیا باقی نمانده و به سرای دیگر خواهند رفت .
تلک أمه قد خلت
برای روشن شدن برداشت فوق به آیه 134 ذیل برداشت شماره 2 مراجعه شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 144 - 1،3
1 - حضرت محمّد ( ص ) ، تنها ، رسول خداست و همچون دیگر پیامبران الهی ، مرگ را ملاقات خواهد کرد .
و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرّسل افاین مات او قتل
جمله <قد خلت . .. > (رسولانی پیش از او بودند و از دنیا رفتند)، کنایه از این است که محمّد (ص) نیز همانند دیگر پیامبران از دنیا خواهد رفت ; یا با مرگ طبیعی و یا با شهادت.
3 - پایان پذیری پیام رسولان الهی ، یا با مرگ و یا با شهادت ایشان ، پندار باطل برخی از مسلمانان صدر اسلام
و ما محمّد الّا رسول . .. افاین مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 75 - 6
6 - مسیح ( ع ) نیز همانند دیگر پیامبران الهی ، انسانی فناپذیر
ما المسیح ابن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل
یادآوری رحلت پیامبرانی در گذشته تاریخ پس از توصیف مسیح(ع) به رسالت، اشاره به امکان مرگ و رحلت برای مسیح(ع) دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - رعد - 13 - 40 - 9
9- پیامبران نیز همانند دیگر انسان ها وفات می کنند .
أو نتوفینّک
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 59 - 2،6
2- راه و روش پیامبران پس از رحلتشان ، پیوسته مورد بی مهری و تضییع نااهلان قرار می گرفت .
فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلوه واتبعوا الشهوت
ص: 79
6- ضایع کردن نماز و پیروی از شهوات ، ریشه اصلی انحرافات پس از رحلت پیامبران
فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلوه واتبعوا الشهوت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 8 - 3،6
3- پیامبران مانند دیگر انسان ها ، از حیات جاوید در دنیا برخوردارنبودند .
و ما جعلن-هم جسدًا . .. ما کانوا خ-لدین
6- مرگ ، سرنوشت گریزناپذیر حتی برای پیامبران
و ما کانوا خ-لدین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 145 - 1،2،3
1 - هیچ کس ، جز به فرمان خدا نمی میرد .
و ما کان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه
2 - تمام انسان ها دارای عمری معیّن و زمان مرگشان در علم الهی ، مشخّص است .
و ما کان لنفس ان تموت . .. کتاباً مؤجّلا
3 - مرگ انسان ، سنّت تغییرناپذیر الهی
و ما کان لنفس ان تموت . .. کتاباً مؤجّلا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 169 - 9
9 - بقای انسان ، پس از مرگ
بل احیآء عند ربّهم یرزقون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 193 - 26
26 - مرگ انسان ، به مشیّت و اراده الهی است .
و توفّنا مع الابرار
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 14 - 15
15 - نبود فاصله زمانی بین مرگ تمامی انسان ها و آغاز قیامت
ص: 80
فاغرینا بینهم العداوه و البغضاء إلی یوم القیمه
بقای مسیحیان تا روز قیامت، حاکی ازنبود فاصله بین قیامت و مرگ انسانهاست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 17 - 9
9 - حیات و مرگ مسیح ( ع ) و مادرش مریم و تمامی اهل زمین ، در قبضه قدرت خداوند
قل فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک . .. و من فی الأرض جمیعاً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 2 - 8،11
8 - اراده و قضای الهی حاکم بر پیدایش و مرگ آدمی
هو الذی خلقکم . .. ثم قضی أجلا و أجل مسمی عنده
11 - مطالعه در آفرینش انسان و مرگ و حیات وی، زداینده تردید در یگانگی خداوند
هو الذی خلقکم من طین ثم قضی أجلا . .. ثم أنتم تمترون
از جمله <ثم أنتم تمترون>، که بیان استبعاد هر گونه تردید در یگانگی خداوند پس از توجه به مضامین صدر آیه است، چنین برمی آید که بعد از این توجه، علی القاعده نباید تردیدی در توحید و اعتقاد بدان وجود داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 62 - 3
3 - حکم نافذ و لازم الاجرا در آفرینش و حیات و مرگ انسان، تنها از آن خداوند است.
و یرسل علیکم . .. ثم ردوا إلی الله مولیهم الحق ألا له الحکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 94 - 2
2 - آدمی با مرگ، هر آنچه را خداوند در دنیا به او ارزانی داشته بود، رها می سازد.
و ترکتم ما خولنکم وراء ظهورکم
<تخویل> به معنای اعطا و تملیک است و مراد از <خولناکم> نعمتهایی است که خداوند در دنیا به آدمی ارزانی فرموده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - حج - 22 - 66 - 4
4 - تجلی ربوبیت خدا در آفرینش و در مرگ و حیات مجدد انسان ها
و هو الذی أحیاکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 15 - 3
ص: 81
3 - مرگ و انتقال از نشأه دنیا به آخرت ، حلقه ای از مراحل خلقت و تقدیر حیات انسان
ثمّ انّکم بعد ذلک لمیّتون
با توجه به این که آیات فوق، در مقام بیان سیر تکاملی آفرینش انسان می باشد، مسأله مرگ می تواند نه به عنوان صرفاً یک هشدار; بلکه به عنوان حلقه ای مرتبط با حلقه های پیشین باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 134 - 2
2 - همه انسان ها ، حتی پیامبران بزرگ ، در دنیا باقی نمانده و به سرای دیگر خواهند رفت .
تلک أمه قد خلت
از معانی خلو (مصدر خلت) گذشتن و سپری شدن است و در اینجا کنایه از مردن می باشد. یاآوری درگذشت پیامبران صرف یک خبر نیست; زیرا همگان بدان آگاهند; بلکه هدف از آن توجه دادن مخاطبان به این حقیقت است که: اگر مرگ سراغ پیامبران آمده شما را نیز رها نخواهد کرد، از آن غافل نباشید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 141 - 2
2 - همه انسان ها حتی پیامبران بزرگ در دنیا باقی نمانده و به سرای دیگر خواهند رفت .
تلک أمه قد خلت
برای روشن شدن برداشت فوق به آیه 134 ذیل برداشت شماره 2 مراجعه شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 25 - 1،4
1 - زمین عرصه حیات و مرگ آدمیان
قال فیها تحبون و فیها تموتون
4 - انسانها پس از سپری کردن زمان حضورشان در زمین و مرگ همگان، به مکانی دیگر منتقل خواهند شد.
و لکم فی الأرض مستقر و متع إلی حین . .. و منها تخرجون
برداشت فوق بر این اساس است که مراد از <منها تخرجون> اخراج از کره زمین و انتقال به مکانی دیگر باشد. گفتنی است که چون مخاطبان آیه همه انسانها هستند، اخراج از زمین و انتقال به مکانی دیگر پس از مرگ همگان و سپری کردن مدت زمانی است که <إلی حین> بدان اشاره داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 50 - 1
1 - میراندن انسان ها و گرفتن جان ایشان ، از مأموریت های فرشتگان
ص: 82
و لو تری إذ یتوفی الذین کفروا الملئکه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - ابراهیم - 14 - 20 - 1
1- میراندن انسان ها و خلق انسانهایی جدید به جای آنان ، کار دشواری برای خداوند نیست .
إن یشأ یذهبکم و یأت بخلق جدید . و ما ذلک علی الله بعزیز
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 61 - 15
15- به محض فرا رسیدن اجل مقرر انسان های ظالم ، آنان بدون درنگ و بدون شتاب خواهند مرد .
فإذا جاء أجلهم لایستئخرون ساعه و لایستقدمون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 70 - 11
11- آفرینش و مرگ و اعطای دانش و سلب آن از انسان ، جلوه ای از علم و قدرت الهی است .
و الله خلقکم ثمّ یتوفّ-کم . .. إن الله علیم قدیر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 55 - 4
4 - مرگ و معاد ، سرنوشت همه انسان ها است .
و فیها نعیدکم و منها نخرجکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 44 - 17
17- میراندن انسان ها و نابود کردن جوامع و تمدن ها ، دلیل قدرت بی مانند و شکست ناپذیر خداوند است .
أنّا نأتی الأرض ننقصها من أطرافها أفهم الغ-لبون
زیر سؤال بردن و نفی کردن پیروزی و چیرگی کافران در برابر قدرت الهی (أفهم الغالبون)، پس از طرح مسأله مرگ و میر انسان ها به وسیله خداوند، می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 11 - 4
4 - مرگ ، سرنوشت همه انسان ها است .
اللّه یبدؤا الخلق ثمّ یعیده
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 83
14 - روم - 30 - 40 - 9
9 - مرگ انسان ها ، از آیات الهی است .
اللّه الذی . .. ثمّ یمیتکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - یس - 36 - 50 - 3
3 - میان وقوع صیحه و فریاد سهمگین و مرگ و انقراض نسل بشر در دنیا ، هیچ فاصله ای نخواهد بود .
صیحه وحده تأخذهم . .. فلایستطیعون توصیه و لا إلی أهلهم یرجعون
ناتوانی بشر از هرگونه توصیه و سفارش و یا مراجعه به کسان خود - با شنیدن صیحه و فریاد سهمگین - حاکی از حقیقت یاد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - صافات - 37 - 59 - 1
1 - انسان ها ، تنها یک بار در زندگی دنیا با مرگ رو به رو می شوند .
إلاّ موتتنا الأُولی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 68 - 3
3 - مرگ و رستاخیز ، حقیقتی عام و در برگیرنده تمامی موجودات شعورمند آسمان ها و زمین و نه مخصوص انسان ها
و نفخ فی الصور فصعق من فی السم-وت و من فی الأرض . .. ثمّ نفخ فیه أُخری فإذا هم ق
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - عبس - 80 - 21 - 1،12
1 - مرگ ، سرنوشت محتوم همه انسان ها است .
ثمّ أماته
12 - وجود نشانه های خداشناسی ، در مراحل پیدایش تا مرگ انسان
ما أکفره . من أیّ شیء خلقه ... ثمّ أماته فأقبره
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - عبس - 80 - 22 - 7
7 - قدرت خداوند بر آفرینش انسان ها ، تنظیم توانمندی های آنان ، هدایت تکوینی و نیز میراندن و به گور افکندن آنها ، دلیل قدرت او بر زنده ساختن آنان در قیامت است .
خلقه فقدّره . ثمّ السبیل یسّره . ثمّ أماته فأقبره . ثمّ إذا شاء أنشره
ص: 84
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 64 - 12
12 - ابو حمزه ثمالی گوید : < قلت لأبی جعفر ( ع ) : ما یصنع باحد [ نا ] عند الموت ؟ قال : . . . ألا أبشرک یا أبا حمزه فقلت : بلی جعلت فداک ، فقال : إذا کان ذالک اتاه رسول اللّه ( ص ) و علی ( ع ) معه . . . فقال له رسول اللّه : . . . هلمَّ الینا فما امامک خیر لک ممّا خلّفت ; أمّا ما کنت تخاف فقد أمنته و أمّا ما کنت ترجو فقد هجمت علیه ، أیت ها الروح أخرجی إلی روح اللّه و رضوانه ، فیقول له علیّ ( ع ) مثل قول رسول اللّه ( ص ) ثم قال : یا أبا حمزه ألا أخبرک بذلک من کتاب اللّه ؟ قوله : < الذین آمنوا و کانوا یتقون لهم البشری فی الحیوه الدنیا و فی الأخره ;
به امام باقر (ع) عرض کردم: هنگام مرگ با افراد [ما] چه می کنند؟ حضرت فرمود: . .. آیا بشارت ندهم تو را ای اباحمزه؟ عرض کردم چرا فدای تو شوم. فرمود: آن گاه که مرگ فرارسد، رسول خدا(ص) در حالی که علی (ع) با اوست ... [در کنار محتضر حاضر می شود. ]پس رسول خدا (ص) می فرماید: ... بیا به سوی ما آن چه در پیش رو داری بهتر است برای تو از آنچه برجای گذاشتی ; اما از آنچه می ترسیدی امان یافتی و آنچه را امید داشتی بر آن دست یافتی. ای روح! برای رسیدن به راحتی و خشنودی خدا خارج شو. پس علی (ع) نیز سخنی مانند سخن رسول خدا (ص) می گوید. سپس امام باقر (ع) فرمود: ای اباحمزه! آیا تو را به همین مطلب از کتاب خدا خبر ندهم؟ [و آن] سخن خداوند است: <الذین آمنوا و کانوا یتقون لهم البشری فی الحیوه الدنیا و فی الأخره>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 50 - 5
5 - مرگ کافران کشته شده در جنگ بدر با شکنجه و عذابی سخت از سوی فرشتگان مرگ
إذ یتوفی الذین کفروا الملئکه یضربون وجوههم و أدبرهم
از مصادیق مورد نظر برای <الذین کفروا>، به دلیل وقوع آیه مورد بحث در پی آیات مربوط به جنگ بدر، کافرانی هستند که در آن نبرد به قتل رسیدند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 84 - 13،15
13 - نفاق و کفر و مرگ در حال فسق ، مایه محرومیت از فیض نماز و دعای اهل ایمان
و لاتصل . .. إنهم کفروا باللّه و رسوله و ماتوا و هم فسقون
15 - انحراف از مسیر حق و مردن در حال فسق ، فرجام شوم منافقان
و ماتوا و هم فسقون
ص: 85
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 162 - 3
3 - کفرپیشگانی که بدون توبه می میرند ، برای همیشه به عذاب اخروی گرفتار می شوند .
خلدین فیها لایخفف عنهم العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 18 - 4،5
4 - خداوند ، کسانی را که کافر از دنیا بروند ، نخواهد بخشید .
و لیست التّوبه للّذین . .. و لا الّذین یموتون و هُم کفّار
5 - خداوند برای گناهکارانی که توبه را تا آستانه مرگ تأخیر انداخته و کسانی که کافر بمیرند ، عذاب دردناکی آماده کرده است .
و لیست التّوبه للّذین . .. و لا الّذین یموتون و هُم کفّار اولئک اعتدنا لهم عذابا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 55 - 14
14 - منافقان ، علی رغم ادعای ایمان ، در حال کفر می میرند .
و تزهق أنفسهم و هم کفرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 85 - 14
14 - مال و اولاد فراوان منافقان ، موجب گرایش آنان به کفر در هنگام مرگ
و تزهق أنفسهم و هم کفرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 125 - 6
6 - مردن بر حال کفر ، فرجام شوم منافقان استهزاکننده آیات قرآن
و أما الذین فی قلوبهم مرض . .. و ماتوا و هم کفرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 28 - 2،21
2- کافرانی که با حالت ظلم به نفس ( کفر ) از دنیا بروند ، در قیامت گرفتار خواری و ذلت خواهند شد .
إن الخزی الیوم و السوء علی الک-فرین . الذین تتوفّ-هم المل-ئکه ظالمی أنفسهم
ص: 86
21- کافرانی که با حالت کفر از دنیا می روند ، همواره در دنیا در مسیر نادرست بوده و مرتکب اعمال زشت می شوند .
ما کنّا نعمل من سوء بلی إن الله علیم بما کنتم تعملون
دو عبارت <ما کنّا نعمل> و <ما کنتم تعملون> دلالت بر ماضی استمراری دارد. عبارت اول سخن کافران است که با آن به کلی منکر ارتکاب عمل زشت هستند و عبارت دوم جواب به آنهاست که بر استمرار عمل زشت آنها دلالت می کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - نوح - 71 - 4 - 4
4 - رهاکنندگان عبادت خدا ، تقوای الهی و اطاعت از پیامبران ، در معرض عذاب الهی و مرگ زودرس قرار دارند .
أن اعبدوا اللّه . .. و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 32 - 7
7- آنانی که در حال پاکی قبض روح می شوند ، مورد استقبال ملائکه قرار می گیرند .
الذین تتوفّ-هم المل-ئکه طیّبین یقولون سل-م علیکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 133 - 9
9 - اگر خداوند بخواهد نسلی از آدمیان را قبل از موعد طبیعی خود نابود می سازد و نسلهای دیگری را جایگزین آن می کند.
إن یشأ یذهبکم و یستخلف من بعدکم ما یشاء
چون آمد و شد نسلها امری عادی و طبیعی است، جمله <إن یشأ . ..> باید بیان امری خلاف عادت و سیر طبیعی باشد. از موارد محتمل آن است که نسلی قبل از درنگ عادی خود از صحنه تاریخ حذف و نابود گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - رعد - 13 - 41 - 3
ص: 87
3- خداوند ، آدمیان را به تدریج می میراند و از میان می برد .
أولم یروا أنَّا نأتی الأرض ننقصها من أطرافها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 185 - 8
8 - خداوند جوامع کفرپیشه را به اندیشه در امکان نزدیک بودن مرگ و هلاکتشان فراخواند .
أو لم ینظروا فی . .. أن عسی أن یکون قد اقترب أجلهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - فصلت - 41 - 25 - 12
12 - جنیان نیز همانند انسان ها دارای زندگی ، مرگ و نابودی اند .
فی أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - احقاف - 46 - 18 - 6
6- جن ، موجودی دارای شعور ، تکلیف ، مرگ و معاد ، همانند انسان
حقّ علیهم القول فی أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس
قرار گرفتن <جن> در کنار <انس>، به عنوان امت هایی که برخی از آنان مشمول کیفر حتمی الهی شده اند، می رساند که: اولاً جن مانند انسان دارای شعور و تکلیف است; زیرا بدون آن کیفر معنا ندارد و ثانیاً آنان نیز دارای مرگ و معاداند; زیرا برای انکار معاد، کیفر شده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 28 - 6
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 134 - 7
ص: 88
7 - هر جامعه و امتی ، دارای حیات ، مرگ و شخصیتی مستقل
تلک أمه قد خلت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 141 - 7
7 - هر جامعه و امتی دارای حیات ، مرگ و شخصیتی مستقل
تلک أمه قد خلت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - فرقان - 25 - 14 - 4
4 - تکذیب کنند قیامت ، در آتش دوزخ همواره در حال مرگ و زندگی بوده و به دفعات بی شمار می میرند و زنده می شوند .
لاتدعوا الیوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا کثیرًا
از دیدگاه مفسران، این که به کافران گفته می شود: <درخواست هلاکت بار خود را بسیار تکرار کنند> یا به خاطر این است که آنان به دفعات زنده می شوند، و باز می میرند. پس باید برای هر بار زنده شدن و عذاب شدن، درخواست مرگ کنند و یا به این سبب است که عذاب الهی کافران متعدد و گوناگون است. پس باید آنان برای هر یک از آنها، درخواست مرگ کنند. برداشت یاد شده مبتنی بر دیدگاه اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - محمد - 47 - 27 - 11
11- لحظه مرگ ، لحظه آغاز عذاب منافقان و خیانتکاران به اسلام
فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه یضربون وجوههم و أدب-رهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 64 - 5
5 - آخرت ، سراسر حیات و زندگی است و مرگ و نیستی ، در آن راه ندارد .
و إنّ الدار الأخره لهی الحیوان
ص: 89
تعبیر <الحیوان> (عین حیات) نشان می دهد که آخرت، حیات محض است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 74 - 7،11
7 - دوزخیان در دوزخ نخواهند مرد - تا عذاب را درک نکنند - و نه مانند زندگان خواهند بود .
فإنّ له جهنّم لایموت فیها و لایحیی
مراد از <حیاه> در <لایحیی> به قرینه <لایموت فیها> حیاتی است که بر مرگ ترجیح داشته باشد و حیات اهل دوزخ، چون مایه افزایش عذاب است، از مرگ - که پایان دهنده عذاب است - ناگوارتر و منفورتر می باشد.
11 - < عن أبی سعید الخدری : إنّ رسول اللّه ( ص ) خطب فأتی علی ه-ذه آیه < إنّه من یأت ربّه مجرماً فإنّ له جهنّم لایموت فیها و لایحیی > فقال رسول اللّه ( ص ) : أمّا أهلها الذین هم أهلها ، فإنّهم لایموتون فیها و لایحیون ، و أمّا الذین لیسوا بأهلها فإنّ النار تمیتهم إماته ثمّ یقوم الشفعاء فیشفعون ;
از ابوسعید خدری روایت شده که رسول خدا(ص) خطبه خواند، تا به این آیه رسید <إنّه من یأت ربّه مجرماً فإنّ له جهنّم لایموت فیها و لایحیی>. پس آن حضرت فرمود: ساکنان جهنم - که سزاوار آن هستند - در آن جا نه می میرند و نه زندگی دارند. اما کسانی که سزاوار جهنم نیستند پس آتش، آنان را یک بار می میراند، آن گاه شفیعان به پاخاسته و آنان را شفاعت می کنند>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - زخرف - 43 - 77 - 10
10 - مرگ و فنا ، در دوزخ راه ندارد .
لیقض علینا ربّک . .. إنّکم م-کثون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 203 - 13
13 - حج گزاری که در ایام تشریق بمیرد ، آمرزیده است .
فمن تعجّل فی یومین فلا اثم علیه
امام صادق (ع) درباره آیه <فمن تعجّل . ..>، فرمود: یعنی من مات قبل ان یمضی، فلا اثم علیه
_______________________________
کافی، ج 4، ص 521، ح 10 ; نورالثقلین، ج 1، ص 201، ح 740.
ص: 90
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - مرسلات - 77 - 26 - 1،3،4
1 - زمین ، محل و جایگاه مناسب برای زندگی و مرگ انسان های بسیار
کفاتًا . أحیاءً و أموتًا
تنوین <أحیاءً و أمواتاً>، برای تعظیم است و مراد از آن تکثیر می باشد.
3 - آفرینش زمین ، برای حیات و مرگ انسان ها ، جلوه قدرت و عظمت الهی است .
ألم نجعل الأرض کفاتًا . أحیاءً و أموتًا
4 - < حَمّاد بن عیسی عن أبی عبداللّه ( ع ) أنّه نظر إلی المقابر ، فقال : یا حمّاد ه-ذه کِفاتُ الأموات و نظر إلی البیوت فقال : ه-ذه کفاتُ الأحیاء ثمّ تلا [ ه-ذه الآیه ] < ألم نجعل الأرض کفاتاً . أحیاءً و أمواتاً > ;
حمّادبن عیسی از امام صادق(ع) روایت کرده که آن حضرت، نگاهی به قبرستان انداخت و فرمود: ای حمّاد! این کفاتِ مردگان است و نگاهی به خانه ها انداخت و فرمود: این کفاتِ زنده ها است. سپس این آیه را تلاوت فرمود: <ألم نجعل الأرض کفاتاً . أحیاءً و أمواتاً>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 11 - 3
3 - وجود عالم برزخ ( عالم پس از دنیا و پیش از برپایی قیامت ) و زنده شدن و مردن انسان ها در آن عالم *
قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین
در این که مقصود از دو مردن و دو زنده شدن چیست؟ میان مفسران چند دیدگاه وجود دارد: مهم ترین آنها، دو نظریه است: 1- زنده شدن در عالم برزخ و قیامت و مردن در دنیا و عالم برزخ; 2- مرگ در آغاز تکوین انسان، پیش از دمیده شدن روح در وجود وی و مردن در پایان عمر و زنده شدن با دمیدن روح در انسان و زنده شدن در قیامت. این حقیقت در سوره <بقره> چنین یاد شده است: <و کنتم أمواتاً فأحیاکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم ثمّ إلیه ترجعون>. برداشت یاد شده مبتنی بر دیدگاه نخست است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 100 - 10،19
10 - خداوند ، تضمین کننده پاداش کسانی که در مسیر هجرت با مرگ مواجه شوند .
و من یخرج من بیته مهاجراً الی اللّه و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی اللّ
19 - سفر برای شناخت رهبر ، هجرت در راه خدا و مرگ در آن سفر ، در پی دارنده پاداش الهی است .
و من یخرج من بیته مهاجراً الی اللّه و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی اللّ
ص: 91
امام صادق (ع) درباره کسی که در سفر برای شناخت رهبر از دنیا برود فرمود: انّ اللّه عزّ و جل یقول: و من یخرج من بیته مهاجراً الی اللّه و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی اللّه. .. .
_______________________________
اصول کافی، ج 1، ص 378، ح 2 ; نورالثقلین، ج 1، ص 540، ح 522.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 34 - 5
5- پیشگویی قرآن از پیروزی اسلام و مرگ سران شرک و کفر ، قبل از وفات پیامبر ( ص )
أفإیْن متّ فهم الخ-لدون
همزه در <أفإن> استفهام انکاری و متضمن معنای نفی است. بنابراین پیام اصلی آیه چنین می شود: نه چنین است که او (پیامبر(ص)) <بمیرد و شما زنده باشید و به مدت طولانی بمانید; بلکه حقیقت عکس این است، او می ماند و شما ای سران کفر پیش از او خواهید مرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 34 - 5
5- پیشگویی قرآن از پیروزی اسلام و مرگ سران شرک و کفر ، قبل از وفات پیامبر ( ص )
أفإیْن متّ فهم الخ-لدون
همزه در <أفإن> استفهام انکاری و متضمن معنای نفی است. بنابراین پیام اصلی آیه چنین می شود: نه چنین است که او (پیامبر(ص)) <بمیرد و شما زنده باشید و به مدت طولانی بمانید; بلکه حقیقت عکس این است، او می ماند و شما ای سران کفر پیش از او خواهید مرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 24 - 5
5 - زمین بدون آب ، مرده و موات است .
و ینزّل من السماء ماء فیحیی به الأرض بعد موتها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 92
15 - یس - 36 - 33 - 4
4 - زمین ، دارای مرگ و حیات است .
و ءایه لهم الأرض المیته أحیین-ها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - جاثیه - 45 - 5 - 6
6 - زمین ، دارای مرگ و حیات
فأحیا به الأرض بعد موتها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 243 - 9
9 - مرگ زودرس ، جزا و فرجام گُریزندگان از پیکار در راه خداوند
الم تر الی الّذین . .. فقال لهم اللّه موتوا ... و قاتلوا فی سبیل اللّه
با توجّه به ارتباط این آیه و آیه بعد می توان گفت، ترک شهر و دیار از سوی یادشدگان، به خاطر گریز از میدان نبرد بوده است و خداوند با یادآوری آن واقعه، به مسلمانان هشدار می دهد که مبادا همانند آن فراریان، نبرد را ترک کنند و به مرگ زودرس <موتوا> گرفتار شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 14 - 1،2،13
1 - مرگ سلیمان ( ع ) ، آن گاه بر جنیان خدمت گزار وی آشکار شد که موریانه ها عصای او را خوردند و آن حضرت بر زمین افتاد .
فلمّا قضینا علیه الموت ما دلّهم علی موته إلاّ دابّه الأرض تأکل منسأته فلمّا خرّ
<منسأه> به معنای عصا است (مفردات راغب) و <دابّه الأرض> از باب اضافه شیء به فعلش می باشد. <أرض> نیز در این آیه - از باب <علم یعلم> - به معنای خوردن است و یا <ارضه> به معنای کرمی است که از زمین وارد چوب و تخته می شود (مفردات راغب).
2 - مرگ سلیمان ( ع ) به قضای الهی بود .
فلمّا قضینا علیه الموت
13 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : . . .ولّی سلیمان مدبراً إلی محرابه فقام فیه متّکئاً علی عصاه فقبض روحه من ساعته ، قال فجعلت الجن و الإنس یخدمونه و یسعون فی أمره بما کانوا و هم یظنّون أنّه حیّ . . . حتّی دبّت الأرضه من عصاه فأکلت منسأته
ص: 93
فانکسرت و خرّ سلیمان إلی الأرض أفلاتسمع لقوله عزّوجلّ : فلمّا خرّ تبیّنت الجنّ أن لو کانوا یعلمون الغیب ما لبثوا فی العذاب المهین ;
از امام صادق(ع) روایت شده: . ..سلیمان(ع) به محل عبادت خود روی آورد و در آن جا تکیه زنان بر عصای خود ایستاد. در همان لحظه قبض روح شد و جن و انس همان گونه که موظف بودند، او را خدمت می کردند و در امور او می کوشیدند و گمان می کردند زنده است ... تا این که موریانه عصای او را خورد. آن عصا شکست و سلیمان(ع) بر زمین افتاد آیا نمی شنوی قول خدای عزّوجلّ را (فلمّا خرّ تبیّت الجنّ...)>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 93 - 12،18
12 - مجازات اخروی ستمکاران بزرگ از نخستین لحظات احتضار و مرگ آغاز خواهد شد.
و لو تری إذ الظلمون فی غمرت الموت
18 - جان کندن ستمگران، همراه با تمسخر ملائکه قبض روح نسبت به آنان و بیان عجز آنان برای رهایی از مرگ است.
أخرجوا أنفسکم الیوم تجزون عذاب الهون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 35 - 9
9- < عن أبی عبداللّه ( ع ) ( فی قوله تعالی ) : < کلّ نفس ذائقه الموت > قال : إنّه یموت أهل الأرض حتّی لایبقی أحد ثمّ یموت أهل السماء . . . فیقال من بقی ؟ فیقول ( ملک الموت ) : یا ربّ لم یبق إلاّ ملک الموت فیقال له متّ یا ملک الموت فیموت ;
از امام صادق(ع) در باره آیه شریفه: <کلّ نفس ذائقه الموت> روایت شده که فرمود: تمام اهل زمین می میرند; به طوری که احدی باقی نمی ماند، سپس اهل آسمان می میرند. آن گاه پرسیده می شود چه کسی باقی مانده است؟ ملک الموت می گوید: پروردگارا! احدی باقی نمانده مگر فرشته مرگ، پس به او گفته می شود ای فرشته مرگ! بمیر و او می میرد>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 259 - 5،10،15،22
5 - خداوند ، عزیر را میراند و پس از صد سال وی را زنده کرد تا پاسخی باشد به پرسش وی از چگونگی زنده شدن مردگان
قال انّی . .. فاماته اللّه مائه عام ثمّ بعثه
ص: 94
10 - گمان عزیر از مرگ طولانی ( صد سال ) خود ، به درنگ یکروزه یا کمتر از آن
قال کم لبثت قال لبثتُ یوماً او بعض یوم
15 - مرگ صد ساله عزیر و حیات وی پس از آن ، شاهد و نشانه ای است برای همگان بر زنده شدن مردگان در رستاخیز
قال انّی یحیی هذه اللّه . .. و لنجعلک ایهً للنّاس
22 - میرانده شدن عزیر و زنده شدن وی پس از صد سال و سالم ماندن خوردنی و آشامیدنی او از فساد و حیات مجدد الاغش ، پرتویی از قدرت مطلق الهی
فلمّا تبیّن له قال اعلم انّ اللّه علی کلّ شیء قدیر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - نوح - 71 - 4 - 4
4 - رهاکنندگان عبادت خدا ، تقوای الهی و اطاعت از پیامبران ، در معرض عذاب الهی و مرگ زودرس قرار دارند .
أن اعبدوا اللّه . .. و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 35 - 10
10 - زنده نبودن عمران ، آن زمان که همسرش ، فرزند خویش را نذر پروردگار کرد . *
اذ قالت امرات عمران ربّ انّی نذرت لک ما فی بطنی محرّراً
زیرا مادر با وجود پدر، معمولا چنین تصمیمی را نسبت به فرزند اتخاذ نمی کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 157 - 14
14 - پندار غلط و خلافگویی یهود ، در مورد تولد و مرگ حضرت عیسی ( ع )
قولهم علی مریم بهتناً عظیماً. و قولهم إنّا قتلنا المسیح ... ما لهم به من علم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 159 - 1،2
ص: 95
1 - همه اهل کتاب ، قبل از مرگ حضرت عیسی ( ع ) ، به او ایمان می آورند .
و إن من أهل الکتب إلاّ لیؤمننّ به قبل موته
کلمه <ان> نافیه است و کلمه <احد> که مبتدای جمله است، حذف شده ; یعنی (ان احد من اهل الکتاب . ..) و ضمیر در موته می تواند به <عیسی> ارجاع داده شود و می تواند به <احد> برگردانده شود، برداشت فوق مبتنی بر احتمال اول است. گفتنی است بنابراین احتمال مراد از <اهل کتاب> کسانی از آنان هستند که زمان ظهور وی را درک می کنند.
2 - حضرت مسیح ( ع ) پس از حضور مجدد در بین امت خویش ، خواهد مرد .
إلاّ لیؤمننّ به قبل موته
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 17 - 9
9 - حیات و مرگ مسیح ( ع ) و مادرش مریم و تمامی اهل زمین ، در قبضه قدرت خداوند
قل فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک . .. و من فی الأرض جمیعاً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 75 - 7
7 - روا بودن مرگ برای مسیح ( ع ) نشانه خدا نبودن وی
قالوا إنّ اللّه هو المسیح . .. الا رسول قد خلت من قبله الرسل
جمله <قد خلت من قبله الرسل> که اشاره به امکان رحلت و مرگ مسیح(ع) دارد، برهانی برای رد پندار الوهیت آن حضرت است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 33 - 8
8- حضرت عیسی ( ع ) همانند دیگر انسان ها ، دارای تولد ، مرگ و رستاخیز و خود معترف به آن است .
یوم ولدت و یوم أموت و یوم أُبعث حیًّا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 84 - 9
9- از دست دادن خانواده ( زن و فرزندان ) ، مهم ترین رنج و ناراحتی ایوب ( ع ) بود .
أنّی مسّنی الضرّ . .. فکشفنا ما به من ضرّ و ءاتین-ه أهله و مثلهم معهم
برداشت یاد شده مبتنی بر این است که جمله <آتیناه أهله. ..> عطف بر <فکشفنا...> باشد. در این صورت ذکر <آتیناه أهله...> از باب ذکر خاص بعد از عام و مفید اهمیت و عظمت خواهد بود; زیرا از دست دادن خانواده، خودْ <ضرّ> است.
ص: 96
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نازعات - 79 - 25 - 4
4 - عذاب اخروی فرعون ، از زمان مرگ او آغاز شده است . *
فأخذه اللّه نکال الأخره
فعل <أخذ> ماضی و حاکی از تحقق عذابی است که به <نکال الأخره> توصیف شده است. این احتمال نیز وجود دارد که قطعی بودن عذاب آینده، سبب ماضی آوردن <أخذ> باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 67 - 10
10 - برخی از انسان ها ، پیش از رسیدن به مرحله پیری ، زندگی را به درود گفته ، از دنیا خواهند رفت .
ثمّ لتکونوا شیوخًا و منکم من یتوفّی من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - حج - 22 - 5 - 20
20- برخی از انسان ها ، پیش از رسیدن به مرحله پایانی پیری ( أرذل العمر ) زندگی را به درود گفته و از دنیا می روند .
و منکم من یتوفّی و منکم من یردّ إلی أرذل العمر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 17
17 - مرگ برای کافران بهتر از زندگی است .
و لا یحسبنّ الّذین کفروا انّما نملی لهم خیر لانفسهم
امام باقر (ع): الموت خیر [ل-] . .. الکافر ... لانّ اللّه یقول ... <و لا یحسبنّ الّذین کفروا انّما نملی لهم خیر لانفسهم انّما نملی لهم لیزدادوا اثماً>.
_______________________________
تفسیر عیاشی، ج 1، ص 206، ح 155 ; نورالثقلین، ج 1، ص 413، ح 445.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 50 - 8
ص: 97
8 - کافران پس از جان کندن پر مشقت به عذاب و آتشی سوزان ( عذاب برزخ ) گرفتار خواهند شد .
و ذوقوا عذاب الحریق
امر به چشیدن عذاب حریق (ذوقوا عذاب الحریق)، دلالت بر وجود بالفعل آن عذاب دارد. و چون این جمله به هنگام گرفتن جان کافران گفته می شود، معلوم می شود که کافران پس از مردن به عذاب گرفتار خواهند شد و این همان عذاب برزخی است. گفتنی است <ذوقوا ... > به تقدیر <یقولون لهم> سخن ملائکه با کافران به هنگام گرفتن جان آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 28 - 9،10
9- کافران به هنگام مرگ ، تسلیم و منقاد می شوند .
الک-فرین . الذین تتوفّ-هم المل-ئکه ... فألقوا السلم
10- کافران ، به هنگام مرگ دچار وحشت و ترس می شوند .
الک-فرین . الذین تتوفّ-هم المل-ئکه ... فألقوا السلم
تسلیم شدن کافران به هنگام مرگ به قرینه <ما کنا نعمل من سوء> - که در مقام دفاع بیان شده است - می تواند مشعر به نکته یاد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 99 - 8
8 - < عن الصادق ( ع ) . . . إذا مات الکافر شیّعه سبعون ألفاً من الزبانیه إلی قبره و انّه لیناشد حاملیه بصوت یسمعه کلّ شیء إلاّ الثقلان . . . و یقول : < رّب ارجعون لعلّی أعمل صالحاً فیما ترکت < فتجیبه الزبانیه کلاَّ إنّها کلمه أنت قائلها ;
از امام صادق(ع) روایت شده است : هنگامی که کافری می میرد، هفتاد هزار فرشته عذاب او را به سوی قبرش می برند و آن کافر با صدای بلند - که تمام موجودات غیر از انس و جن می شنوند - تشییع کنندگان را قسم می دهد . ..و می گوید: <ربّ ارجعون لعلّی أعمل صالحاً فیما ترکت>. پس فرشتگان عذاب به او جواب می دهند: هرگز! این کلامی است که تو گوینده آنی>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - محمد - 47 - 34 - 1
1- مرگ کافران مخالف راه خدا در حال کفر ، مایه محرومیت ابدی از عفو و رحمت الهی
إنّ الذین کفروا و . .. فلن یغفر اللّه لهم
مرگ کافران مخالف راه خدا در حال کفر، مایه محرومیت ابدی از عفو و رحمت الهی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - طور - 52 - 45 - 5،6
5 - فرجام شوم و هلاکت بار ، درکمین کافران [ در دنیا ، هنگام مرگ و یا در آخرت ]
یل-قوا یومهم الذی فیه یصعقون
تعبیر <الذی فیه یصعقون> (روزی که در آن بیهوش خواهند افتاد)، نشان دهنده سختی حال کافران به هنگام واقعه عذاب است. گفتنی است که مراد از روز عذاب، می تواند روز عذاب استیصال، یا روز عذاب قیامت و یا هنگام مرگ باشد.
ص: 98
6 - لحظه مرگ ، لحظه آغاز مجازات کافران
فذرهم حتّی یل-قوا یومهم الذی فیه یصعقون
در صورتی که <یومهم. ..> به معنای لحظه مرگ باشد; معنای آیه چنین می شود: رهایی و آزادی کافران در زندگی دنیوی است و مرگ، پایانی بر این رهایی می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - طور - 52 - 46 - 2
2 - مرگ ، لحظه کوتاه شدن دست کافران از تدبیر های خویش و نقطه های امید
فیه یصعقون . یوم لایغنی عنهم کیدهم شیئًا
در صورتی که <یومهم الذی. ..> در آیه قبل، نظر به لحظه مرگ داشته باشد، برداشت یاد شده به دست می آید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - عبس - 80 - 17 - 2
2 - کشته شدن و مرگ ، سزاوارترین فرجام برای کفرپیشگان
قتل الإنس-ن ما أکفره
کفر در <ما أکفره> مطلق است و هر کفری، حتی ترک عبادت را نیز شامل است. البته به قرینه آیات بعد - که به بیان تدبیر خداوند پرداخته و در مقابل منکران این حقیقت موضع گیری کرده است - بارزترین مصداق مورد نظر از آن، انکار ربوبیت خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 50 - 5
5 - مرگ کافران کشته شده در جنگ بدر با شکنجه و عذابی سخت از سوی فرشتگان مرگ
إذ یتوفی الذین کفروا الملئکه یضربون وجوههم و أدبرهم
از مصادیق مورد نظر برای <الذین کفروا>، به دلیل وقوع آیه مورد بحث در پی آیات مربوط به جنگ بدر، کافرانی هستند که در آن نبرد به قتل رسیدند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - جمعه - 62 - 7 - 4
4 - گریزان بودن یهود از مرگ ، نشان دروغین بودن ادعای آنان ( این که آنان دوستان و اولیای خدا هستند ) .
ص: 99
إن زعمتم أنّکم أولیاء للّه . .. إن کنتم ص-دقین . و لایتمنّونه أبدًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 75 - 10
10- عذاب الهی در دنیا و یا فرا رسیدن مرگ و قیامت ، پایان مهلت خداوند به گمراهان
حتّی إذا رأوا ما یوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعه
<الساعه> در اغلب موارد استعمال در قرآن، به معنای <قیامت> است; ولی در این آیه چون سخن از پایان مهلت است و پایان مهلت نیز همان مرگ است، مراد از <الساعه> قیامت با تمام مقدمات آن خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 75 - 7
7- لحظه مرگ ، سرآغاز کیفر اخروی مجرمان
لأذقن-ک ضعف الحیوه و ضعف الممات
برداشت فوق، از تعبیر <ممات> به جای <آخرت> و <قیامت> استفاده شده است; یعنی، عذاب دو چندان در ایام مرگ خواهد بود چه در قیامت و چه پیش از آن.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - جاثیه - 45 - 21 - 7
7 - زندگی و مرگ مؤمنان نیک کردار ، غیرقابل قیاس با زندگی و مرگ گناه پیشگان
أم حسب الذین اجترحوا السیّئات أن نجعلهم کالذین ءامنوا و عملواالص-لح-ت سواء محیاه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - محمد - 47 - 28 - 2
2- عذاب گنه کاران به هنگام مرگ ، نمود خشم الهی بر آنان
یضربون وجوههم و أدب-رهم . ذلک بأنّهم اتّبعوا ما أسخط اللّه
<ذالک> اشاره به <یضربون. ..> است; یعنی، عذاب هنگام مرگ، نتیجه و نمود سخط و خشم خداوند است.
ص: 100
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 144 - 1،2،4،8
1 - حضرت محمّد ( ص ) ، تنها ، رسول خداست و همچون دیگر پیامبران الهی ، مرگ را ملاقات خواهد کرد .
و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرّسل افاین مات او قتل
جمله <قد خلت . .. > (رسولانی پیش از او بودند و از دنیا رفتند)، کنایه از این است که محمّد (ص) نیز همانند دیگر پیامبران از دنیا خواهد رفت ; یا با مرگ طبیعی و یا با شهادت.
2 - پندار باطل برخی از پیروان پیامبر اسلام ( ص ) نسبت به فناناپذیری آن حضرت
و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرّسل افاین مات او قتل
گویا تذکر خداوند به اینکه محمّد (ص)، سمتی جز پیامبری ندارد و پیامبرانی پیش از او بودند و از دنیا رفتند، در ردّ چنین پنداری باشد.
4 - تزلزل روحیه برخی از پیکارگران احد ، بر اثر شایعه قتل پیامبر ( ص )
و ما محمّد الّا رسول . .. افاین مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم
8 - خطر واپسگرایی مردم صدر اسلام از مسیر رهبری ، پس از رحلت یا شهادت پیامبر ( ص )
و ما محمّد الّا رسول . .. افاین مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 7
7- مرگ در حال بارداری و یا پس از وضع حمل ، نمی توانست پایان بخش نگرانی های مریم ( س ) باشد .
ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا
<ه-ذا> در کلام مریم(س)، اشاره به اصل بارداری است نه آوارگی و تنهایی و سختی زایمان، زیرا پیدایش این امور به خواست خود مریم و برای رهایی از زخم زبان مردم بود، بنابراین او که از اتهام زنا، حتی پس از مرگ خود بیم داشت، رهایی از اتهام را در گرو مرگ پیش از بارداری می دید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 97 - 6،7
6 - ناگواری حال مستضعفان سر باز زده از هجرت ، به هنگام مرگ *
قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین فی الارض
استفهام توبیخی <فیم کنتم> حکایت از حالت سخت گنهکاران مستضعف دارد.
ص: 101
7 - توبیخ و سرزنش مستضعفان سر باز زده از هجرت ، از سوی ملائکه به هنگام مرگ
قالوا کنّا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض اللّه واسعه فتهاجروا فیها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 94 - 5
5 - با مرگ بین آدمی و شریکان پنداری او برای خداوند جدایی خواهد افتاد.
لقد تقطع بینکم و ضل عنکم ما کنتم تزعمون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 37 - 17
17 - مرگ، آغاز گرفتاری مشرکان و تکذیب کنندگان آیات الهی است.
حتی إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم قالوا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 54 - 1،3
1 - بین مشرکان و لذت های دنیوی شان ، پس از مرگ فاصله می افتد .
و حیل بینهم و بین ما یشتهون
این که مراد از <ما یشتهون> چیست احتمال های گوناگونی وجود دارد; از جمله آنها لذت ها و مال و اموال دنیایی است.
3 - با مرگ مشرکان ، فرصت ایمان آوردن از آنان گرفته شده و دیگر جایی برای آن نمی ماند .
و لو تری إذ فزعوا . .. و قالوا ءامنّا به ... و حیل بینهم و بین ما یشتهون
احتمال دارد مراد از <ما یشتهون> - به قرینه ذکر ایمان مشرکان با مشاهده عذاب و یا قیامت در آیات پیشین - علاقه به ایمان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - نوح - 71 - 4 - 4
4 - رهاکنندگان عبادت خدا ، تقوای الهی و اطاعت از پیامبران ، در معرض عذاب الهی و مرگ زودرس قرار دارند .
أن اعبدوا اللّه . .. و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی
ص: 102
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 37 - 17
17 - مرگ، آغاز گرفتاری مشرکان و تکذیب کنندگان آیات الهی است.
حتی إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم قالوا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 185 - 22
22 - مردن هر صاحب روحی ، حتّی ملائکه مقرّبین و حاملان عرش
کلّ نفس ذائقه الموت
امام صادق (ع) در تفسیر آیه فوق فرمود: انّه یموت اهل الارض حتّی لا یبقی احد ثمّ یموت اهل السّماء حتّی لا یبقی احد الّا ملک الموت و حمله العرش و جبرئیل و میکائیل . .. فیجئی ملک الموت حتّی یقوم بین یدی اللّه عزّ و جلّ ... فیقول (اللّه): انّی قد قضیت عل کلّ نفس فیها الرّوح الموت ... .
_______________________________
کافی، ج 3، ص 256، ح 25 ; نورالثقلین، ج 1، ص 419، ح 470.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 55 - 14
14 - منافقان ، علی رغم ادعای ایمان ، در حال کفر می میرند .
و تزهق أنفسهم و هم کفرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 84 - 15
15 - انحراف از مسیر حق و مردن در حال فسق ، فرجام شوم منافقان
و ماتوا و هم فسقون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 85 - 13
13 - منافقان ، علی رغم اظهار ایمان ، در حال کفر می میرند .
ص: 103
و تزهق أنفسهم و هم کفرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - محمد - 47 - 27 - 2،3،10،11،12
2- مرگ ، خط پایانی بر توطئه ها و هواپرستی عناصر سست ایمان منافق
قالوا للذین کرهوا . .. فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه
از ارتباط دو آیه، مطلب بالا قابل برداشت است; یعنی، سست ایمان های منافق، گرچه در دنیا به هر کاری دست می زنند; اما با مرگ - که به تمامی توطئه هاشان پایان خواهد داد - چه خواهند کرد.
3- کیفر سخت منافقان به هنگام مرگ ، براساس علم الهی به نهان کاری های خائنانه آنان
و اللّه یعلم إسرارهم . فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه
از ارتباط عبارت <فکیف إذا. ..> - که بیانگر کیفر سخت منافقان است - با ذیل آیه قبل (واللّه یعلم إسرارهم) استفاده می شود که علم و آگاهی خداوند، پشتوانه کیفر منافقان به هنگام مرگ شان، خواهد بود.
10- صورت و پشت منافقان همدل با کافران ، آماج ضربات ملائکه به هنگام مرگ
فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه یضربون وجوههم و أدب-رهم
11- لحظه مرگ ، لحظه آغاز عذاب منافقان و خیانتکاران به اسلام
فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه یضربون وجوههم و أدب-رهم
12- ضربات شکنجه بر صورت و پشت منافقان ، به هنگام مرگ ، نتیجه دورویی آنان با دین و مؤمنان *
إذا توفّتهم المل-ئکه یضربون وجوههم و أدب-رهم
برداشت بالا بدان احتمال است که تصریح به <وجوههم> و <أدبارهم>، اشاره به این باشد که، چون منافق دو چهره دارد و در هر دو چهره نیز خائن است; لذا از دو سو عذاب می شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 65 - 9
9 - همه موجودات زنده و شعورمند آسمان ها و زمین ، دارای مرگ و رستاخیز
و ما یشعرون أیّان یبعثون
ضمیر نایب فاعل در <یبعثون> مربوط به <من فی السماوات و الأرض> است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 19 - 5
5 - نظام حیات و مرگ در جهان هستی ، دلیلی آشکار بر امکان معاد و احیای مجدد انسان ها است .
یخرج الحیّ من المیّت . .. و کذلک تخرجون
ص: 104
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - نجم - 53 - 44 - 2
2 - مرگ و حیات موجودات ، جلوه ای از ربوبیت یگانه خداوند بر هستی است .
و أنّ إلی ربّک المنتهی . .. و أنّه هو أمات و أحیا
از ارتباط این آیه با آیه <و أنّ إلی رب-ّک المنتهی>، مطلب بالا قابل استفاده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 27 - 8
8 - مرگ و فنای موجودات زنده ، نشانی از اقتدار یگانه پروردگار هستی
کلّ من علیها فان . و یبقی وجه ربّک
از این که خداوند پس از یادآوری فنای موجودات، خود را به وصف <ذوالجلال> توصیف کرده است; می توان مطلب بالا را استفاده کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 87 - 11
11 - مرگ و رستاخیز ، حقیقتی عام و دربرگیرنده تمامی موجودات شعورمند آسمان و زمین
ففزع من فی السم-وت و من فی الأرض . .. و کلّ أتوه
بنابراین فرض که در آیه فوق، هم مرگ لحاظ شده باشد و هم رستاخیز و به عبارت دیگر مراد از <ینفخ فی الصور> هم نفخه اولی باشد و هم نفخه ثانیه، تعبیر <من فی السماوات و من فی الأرض> و نیز عبارت <و کلّ أتوه داخرین> می رساند که حکم بیان شده در آیه، اختصاص به موجوداتی خاص ندارد; بلکه همه موجودات هستی مشمول آن حکم می باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 198 - 19
19 - مرگ مؤمن به دلیل اینکه راه رسیدنش به بهشت است ، برای او خیر می باشد .
و ما عند اللّه خیر للابرار
امام باقر (ع) فرمود: . .. الموت خیر للمؤمن لانّ اللّه یقول <و ما عند اللّه خیر للابرار>.
_______________________________
تفسیر عیاشی، ج 1، ص 212، ح 178 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 333، ح 11.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 105
17 - جاثیه - 45 - 21 - 7
7 - زندگی و مرگ مؤمنان نیک کردار ، غیرقابل قیاس با زندگی و مرگ گناه پیشگان
أم حسب الذین اجترحوا السیّئات أن نجعلهم کالذین ءامنوا و عملواالص-لح-ت سواء محیاه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - حج - 22 - 58 - 4
4 - تضمین بهشت از سوی خدا ، برای آن دسته از مهاجران صدراسلام که تا آن زمان ( زمان نزول آیه فوق ) با مرگ طبیعی از دنیا رفته و یا به دست دشمن کشته شده بودند .
و الذین هاجروا فی سبیل اللّه ثمّ . .. لیرزقنّهم اللّه رزقًا حسنًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 84 - 9
9- از دست دادن خانواده ( زن و فرزندان ) ، مهم ترین رنج و ناراحتی ایوب ( ع ) بود .
أنّی مسّنی الضرّ . .. فکشفنا ما به من ضرّ و ءاتین-ه أهله و مثلهم معهم
برداشت یاد شده مبتنی بر این است که جمله <آتیناه أهله. ..> عطف بر <فکشفنا...> باشد. در این صورت ذکر <آتیناه أهله...> از باب ذکر خاص بعد از عام و مفید اهمیت و عظمت خواهد بود; زیرا از دست دادن خانواده، خودْ <ضرّ> است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 15 - 1،3،10
1- حضرت یحیی ( ع ) ، مشمول سلام ویژه خداوند به هنگام تولد ، مرگ و رستاخیز خود
و سل-م علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیّاً
3- یحیی ( ع ) به هنگام مرگ و در روز رستاخیز ، مصون از هرگونه رنج و عذاب
و سل-م علیه . .. یوم یموت و یوم یبعث حیًّا
<ولد> فعل ماضی و <یموت> مضارع است. این تغییر سیاق نشان می دهد که مفاد آیه، زمان حیات یحیی را منعکس می کند که خداوند در آن زمان از سلامتی او در میلاد خبر داده و سلامتی مرگ و رستاخیز او را تضمین کرده و نوید می دهد.
10- < عن أبی الحسن الرضا ( ع ) : إنّ أوحش ما یکون ه-ذا الخلق فی ثلاثه مواطن یوم یولد . . . و یوم یموت . . . و یوم یبعث . . .
ص: 106
و قد سلّم اللّه - عزّوجلّ- علی یحیی ( ع ) فی ه-ذه الثلاثه المواطن و آمن روعته فقال : < و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیّاً . . . > ;
از امام رضا(ع) روایت شده است: همانا وحشتناک ترین مواقع برای این خلق در سه موضع است: روزی که متولد می شود. .. و روزی که می میرد... و روزی که برانگیخته می شود... و خداوند سلام فرستاده است بر یحیی(ع) در این سه موضع و او را از وحشت آن مواضع ایمن ساخته و فرموده: <و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیّاً>...>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 77 - 5
5- برادران یوسف بر$ این باور بودند که یوسف ( ع ) از میان رفته و نابود شده است .
فقد سرق أخ له من قبل
<من قبل> می تواند متعلق به <سرق> باشد. بر این اساس جمله <فقد سرق ...> چنین معنا می شود: او برادری داشت که پیش از این دزدی کرده بود. همچنین می تواند متعلق به مضمون <أخ له> باشد. بر این مبنا جمله چنین معنا می شود: او پیشتر برادری داشت که دزدی کرده بود. بر این فرض قید <من قبل> حاکی است که برادران یوسف می پنداشتند که یوسف(ع) از میان رفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 52 - 8
8 - منافقان متخلف از جنگ ، مستحق و سزاوار مرگ
نحن نتربص بکم . .. بعذاب من عنده أو بأیدینا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 49 - 3
3- مشرکان ، مرگ را به منزله نیستی و نابودی پنداشته و حیات پس از آن را مستبعد می شمردند .
أءذا کنّا عظ-مًا و رف-تًا أءنَّا لمبعوثون خلقًا جدیدًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 107
17 - جاثیه - 45 - 24 - 7
7 - زندگی و مرگ در نگاه مشرکان ، پدیده ای طبیعی و بی ارتباط با اراده الهی و وجود خداوند
و ما یهلکنا إلاّ الدهر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 68 - 5،6،12
5 - برخی از موجودات آسمان ها و زمین ، از مرگ ناشی از نفخ صور ایمن خواهند بود .
و نفخ فی الصور فصعق من فی السم-وت و من فی الأرض إلاّ من شاء اللّه
6 - تعلق مشیت الهی بر زنده ماندن برخی از موجودات شعورمند در جهان پس از نفخ صور
و نفخ فی الصور فصعق من فی السم-وت و من فی الأرض إلاّ من شاء اللّه
12 - < قال رسول اللّه ( ص ) : < و نفخ فی الصور فصعق من فی السماوات و من فی الأرض إلاّ من شاء اللّه > قالوا : یا رسول اللّه من ه-ؤلاء الذین استثنی اللّه ، قال : جبرئیل و میکائیل و ملک الموت و اسرائیل و حمله العرش . . . ;
از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: <و نفخ فی الصور. .. إلاّ من شاء اللّه>. [اصحاب] گفتند: ای رسول خدا! این کسانی که استثنا شده اند چه کسانی هستند؟ فرمود: جبرئیل، میکائیل، ملک الموت، اسرائیل و حاملان عرش هستند...>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - دخان - 44 - 56 - 4
4- ایمنی از مرگ ، حلاوت بخش نعمت های بهشتی برای متقین
لایذوقون فیها الموت إلاّ الموته الأُولی
از این که پس از ذکر نعمت های بهشتی به ایمنی آنان از مرگ اشاره شده است; مطلب بالا استفاده می شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 106 - 7
7 - مرگ ، مصیبت و حادثه ای سخت و ناگوار .
مصیبه الموت
ص: 108
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - فرقان - 25 - 3 - 5
5 - معبود های مشرکان ، هیچ نقشی در مرگ ، زندگی و برانگیختن پدیده های جهان ندارند .
ءالهه . .. و لایملکون موتًا و لاحیوه و لانشورًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - لقمان - 31 - 34 - 7
7 - انسان ها ، از جایگاه و مکان مرگ خویش ، بی اطلاع اند .
و ما تدری نفس بأیّ أرض تموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 25 - 2
2 - زمین، عرصه حیات و مرگ شیاطین نیست.
قال فیها تحیون و فیها تموتون و منها تخرجون
تکرار کلمه <قال> (قال اهبطوا . .. قال فیها تحیون) می تواند اشاره به تغییر مخاطب در دو جمله <اهبطوا ... > و <فیها تحیون> داشته باشد. در آیه قبل انسانها و نیز شیطان مورد خطاب بودند و در این آیه تنها انسانها مخاطب هستند. و شیاطین مورد خطاب نیستند. بنابراین می توان گفت زمین عرصه حیات و مرگ شیاطین نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 97 - 4
4 - ناتوانی از انجام تکالیف الهی ، پاسخ ماندگاران در سیطره کفر و شرک به فرشتگان مأمورِ گرفتن جان
قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 61 - 6،7،8،9
ص: 109
6 - با فرارسیدن زمان مرگ هر کس، سفیران خداوند جان آدمیان را می گیرند.
حتی إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا
7 - فرشتگانی غیر از مأموران حفاظت آدمی، وظیفه قبض روح وی را بر عهده دارند. *
حتی إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا
در صورتی که فرشتگان محافظ همان قابضان روح باشند، مناسبتر آن بود که با ضمیر به آنان اشاره می شد. گزینش <رسلنا> به جای ضمیر قرینه تفاوت ملائکه حافظ با ملائکه قابض است.
8 - فرشتگانی متعدد وظیفه قبض روح هر یک از آدمیان را به عهده دارند. *
حتی إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا
<رسل>، جمع رسول، و بر بیشتر از دو نفر دلالت دارد. از سوی دیگر مضمون آیه این است که برای هر شخصی که مرگش فرامی رسد، <رسل> حضور پیدا می کنند. بنابراین قابضان روح آدمی بیش از دو نفرند.
9 - هیچ کوتاهی و تأخیری از جانب فرشتگان مأمور قبض روح صورت نمی گیرد.
توفته رسلنا و هم لا یفرطون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 93 - 14،16،18
14 - گروهی از فرشتگان، کارگزاران خداوند در گرفتن جان آدمیان هستند.
و لو تری إذ الظلمون فی غمرت الموت و الملئکه باسطوا أیدیهم
16 - ملائکه قابض ارواح دارای دستانی هستند که به هنگام گرفتن جان ظالمان آنها را می گشایند.
إذ الظلمون فی غمرت الموت و الملئکه باسطوا أیدیهم
18 - جان کندن ستمگران، همراه با تمسخر ملائکه قبض روح نسبت به آنان و بیان عجز آنان برای رهایی از مرگ است.
أخرجوا أنفسکم الیوم تجزون عذاب الهون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 37 - 7
7 - فرشتگانی از جانب خداوند مأمور گرفتن جان آدمیان هستند.
حتی إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 50 - 5
5 - مرگ کافران کشته شده در جنگ بدر با شکنجه و عذابی سخت از سوی فرشتگان مرگ
إذ یتوفی الذین کفروا الملئکه یضربون وجوههم و أدبرهم
از مصادیق مورد نظر برای <الذین کفروا>، به دلیل وقوع آیه مورد بحث در پی آیات مربوط به جنگ بدر، کافرانی هستند که در آن نبرد به قتل رسیدند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 110
9 - نحل - 16 - 28 - 5
5- انسان ها ، به وسیله ملائکه قبض روح می شوند .
تتوفّ-هم المل-ئکه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 32 - 1
1- قبض روح انسان ها با فرشتگان است .
الذین تتوفّ-هم المل-ئکه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - سجده - 32 - 11 - 1،5،13
1 - به هنگام مرگ ، روح انسان ، به طور کامل ، به دست فرشته مرگ ( عزراییل ) گرفته می شود .
قل یتوفّیکم ملک الموت
5 - برای قبض روح انسان ، فرشته ای ویژه وجود دارد .
ملک الموت الذی وکّل بکم
مراد از <وکّل بکم> گمارده شدن برای قبض روح است.
13 - < و سئل الصادق ( ع ) . . .عن قول اللّه عزّوجلّ < قل یتوفّاکم ملک الموت الذی وکّل بکم > . . .و قد تموت فی الساعه الواحده فی جمیع الآفاق ما لایحصیه إلاّ اللّه عزّوجلّ فکیف ه-ذا ؟ فقال : < إنّ اللّه تبارک و تعالی ، جعل لملک الموت أعواناً من الملائکه یقبضون الأرواح . . . و یتوفّاهم ملک الموت من الملائکه . . . ;
از امام صادق(ع) . ..درباره این سخن خدای عزّوجلّ <قل یتوفّاکم ملک الموت الذی وکّل بکم> پرسش شد... در آنِ واحد در اطراف عالم تعداد زیادی که فقط خدا عدد آنها را می داند می میرند، این چگونه [ممکن ]است؟ حضرت فرمود: <خداوند تبارک و تعالی برای ملک الموت دستیارانی را از ملائکه قرار داده که قبض ارواح می کنند...>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 42 - 2،19
2 - تنها خداوند جان ستان حقیقی انسان ها است و عوامل دیگر ( چون عزرائیل ) واسطه و مأمور او هستند .
اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها
تقدم اسم جلاله (اللّه) بر خبر فعلی مقید، تخصیص مضمون خبر است. بنابراین اختصاص جان ستاندن به خداوند - در حالی که در آیات دیگر این عمل به فرشته مخصوص (ملک الموت) نسبت داده شده - گویای حقیقت بالا است.
19- < سئل الصادق ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ < اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها > . . .فقال إنّ اللّه تبارک و تعالی جعل لملک الموت أعوناً من الملائکه یقبضون الأرواح . . . فتتوفّاهم الملائکه و یتوفّاهم ملک الموت من الملائکه مع ما یقبض هو و یتوفّاه اللّه عزّوجلّ من ملک الموت ;
از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ: <اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها> سؤال شد، حضرت فرمود: خداوند - تبارک و تعالی - برای ملک الموت دستیارانی از ملائکه قرار داده که ارواح را قبض می کنند. .. پس آنها را ملائکه دریافت می کنند و ملک الموت ارواح را از ملائکه دریافت می کند و به همراه ارواحی که خودش قبض نموده، ضمیمه می نماید و خداوند از ملک الموت تمامی
ص: 111
ارواح را دریافت می کند>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 50 - 6
6 - فرشتگان مرگ انسان های مؤمن و کافر را از یکدیگر تمییز می دهند و به کفر و ایمانشان آگاهند . *
و لو تری إذ یتوفی الذین کفروا الملئکه یضربون وجوههم و أدبرهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 50 - 2
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 50 - 6
6 - فرشتگان مرگ انسان های مؤمن و کافر را از یکدیگر تمییز می دهند و به کفر و ایمانشان آگاهند . *
و لو تری إذ یتوفی الذین کفروا الملئکه یضربون وجوههم و أدبرهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 17 - 5
5 - خداوند ، آن چنان توانایی دارد که می تواند در سخت ترین شرایط جهاد و جنگ ، انسان را از مرگ حفظ کند .
إن فررتم من الموت . .. من ذا الذی یعصمکم من اللّه إن أراد بکم سوءًا أو أراد بکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 16 - 2
2 - پیامبر ( ص ) ، موظف بود که عقیده منافقان مدینه را درباره حفظ جان از خطر مرگ ، تصحیح کند .
إن یریدون إلاّ فرارًا . .. قل لن ینفعکم الفرار إن فررتم ...و إذًا لاتمتّعون إلاّ
ص: 112
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 17 - 2
2 - پیامبر ( ص ) ، موظف بود که با تبیین قلمرو نفوذ خواست خدا درباره زندگی و مرگ ، عقیده نادرست منافقان درباره مرگ را تصحیح کند .
قل من ذا الذی یعصمکم من اللّه إن أراد بکم سوءًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 85 - 11،12،14
11 - جان کندن سخت منافقان به هنگام مرگ
و تزهق أنفسهم
<زهوق> به معنای خارج شدن همراه با دشواری است.
12 - حسرت منافقان برای از دست دادن اموال و فرزندان خویش به هنگام مرگ
أن یعذبهم . .. و تزهق أنفسهم
<زهوق> به معنای مفارقت جستن از امری که همراه با تأسف و حسرت است (مفردات راغب).
14 - مال و اولاد فراوان منافقان ، موجب گرایش آنان به کفر در هنگام مرگ
و تزهق أنفسهم و هم کفرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 243 - 5
5 - مرگ و حیات ، در قدرت خداوند
فقال لهم اللّه موتوا ثمّ احیاهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 244 - 1
1 - توجه به حاکمیّت خداوند در حیات و مرگ ، برطرف کننده ترس آدمی برای پیکار در راه او
ص: 113
الم تر الی الّذین . .. و قاتلوا فی سبیل اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 258 - 11،12،13
11 - قانون حیات و مرگ ، نشانه و پرتوِ ربوبیّت الهی
ربّی الّذی یحیی و یمیت
12 - زندگی و مرگ ، تنها در دست پروردگار است .
ربّی الّذی یحیی و یمیت
13 - ادّعای مغالطه آمیز نمرود ، بر اینکه مرگ و زندگی به دست اوست .
قال انا اُحیی و امیت
از اینکه ابراهیم (ع) در برابر پاسخ نمرود (انا احیی . .. )، استدلالی دیگر مطرح کرد (فان اللّه ... )، معلوم می شود احیاء و اماته ای را که نمرود مدعی بود ; با مغالطه به اطرافیان خویش که درکی از واقعیّت حیات و مرگ نداشتند، باوراند. (چنانچه در روایات آمده است که دستور به کشتن فردی و آزادی محکوم به مرگی را داد.)
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 259 - 7
7 - خداوند میراننده موجودات و زنده کننده آنان
انّی یحیی هذه اللّه بعد موتها فاماته اللّه مائه عام ثمّ بعثه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 260 - 24
24 - حاکمیّت و تسلط خداوند بر عالم مرگ و حیات ، دانایی او به کیفیّت ترکیب اجزایِ مردگان و زنده کردن آنان
و اعلم انّ اللّه عزیز حکیم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 154 - 28
28 - مرگ آدمی و کیفیّت آن ، برخاسته از تقدیر خداوند است .
قل لو کنتم فی بیوتکم لبرز الّذین کتب علیهم القتل الی مضاجعهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 156 - 11،12
11 - مرگ و حیات در هر حال به دست خداست و مسافرت و یا حضور در میدان نبرد ، تغییردهنده مسیر مقدّر آن نیست .
قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه یحیی و یمیت
خداوند در جواب کسانی که جهاد و مسافرت را عامل تعیین کننده مرگ می پنداشتند، می فرماید <و اللّه یحیی و یمیت> یعنی عوامل مادّی، تعیین کننده نیستند ; هر چه هست به دست خداوند و به تقدیر اوست.
ص: 114
12 - تضادّ و دوگانگی بینش اهل ایمان و کفرپیشگان ، در تفسیر عوامل حیات و مرگ
و قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه یحیی و یمیت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 168 - 14
14 - شرکت در جنگ و یا خانه نشینی ، هیچکدام نقش تعیین کننده در مرگ و یا زندگی آدمی ندارد .
قل فادرؤا عن انفسکم الموت ان کنتم صادقین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 155 - 19
19 - مشیت خدا حاکم بر حیات و مرگ انسانها
رب لو شئت أهکتهم من قبل و إیّی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 158 - 13
13 - حیات و مرگ همگان به دست خدا و در اختیار اوست .
یحی و یمیت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 116 - 4،6
4 - مرگ و حیات مستمر در جهان هستی ، متکی به اراده و مشیت خداوند است .
إن اللّه . .. یحیی و یمیت
استمرار حیات و مرگ از به کارگیری فعل مضارع (یحیی و یمیت) استفاده می شود.
6 - حیات و مرگ مستمر در جهان ، جلوه ای از حاکمیت مطلق الهی بر هستی
إن اللّه له ملک السموت و الأرض یحیی و یمیت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 56 - 1
1 - مرگ و حیات ، تنها در دست خداوند است .
هو یحی و یمیت
تقدیم ضمیر در فعل <یحی> می تواند برای حصر باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 104 - 8،9
8 - عبادت ، تنها شایسته خداوندی است که مرگ انسان ها به دست او بوده و جان آنان پس از مرگ ، در اختیار او قرار می گیرد .
ص: 115
و لکن أعبد اللّه الذی یتوفیکم
9 - مرگ انسان ها ، تنها به دست خداست .
اللّه الذی یتوفیکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 101 - 21
21- خداوند ، انسان ها را می میراند و جانشان را باز می گیرد .
توفنی مسلمًا
<توفّی> به معنای گرفتن کامل و تمام است و مراد از آن میراندن می باشد ; چون میراندن آدمی ، گرفتن جان و روح اوست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - رعد - 13 - 40 - 10
10- مرگ و میر انسان ها به دست خدا و در اختیار اوست .
أو نتوفینّک
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 4 - 2
2- مرگ و میر ها و تحولات طبیعی در جوامع ، به دست خداوند و به تقدیر اوست .
و ما أهلکنا من قریه إلاّ و لها کتاب معلوم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 23 - 1
1- حیات و مرگ موجودات ، تنها به دست خداوند است .
و إنا لنحن نحی و نمیت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 25 - 8
8- به دست خداوند بودن مرگ و حیات انسان ها ، دلیل علم او بر احوال انسان ها در گذشته و آینده
و إنا لنحن نحی و نمیت . .. و لقد علمنا المستئخرین . و إن ربّک هو یحشرهم
برداشت فوق، بر این احتمال که ذکر <إنا لنحن نحیی و نمیت> قبل از <و لقد علمنا. ..> و ذکر <إن ربک هو یحشرهم> پس از آن، می تواند به منظور اقامه دلیل برای آن باشد. طبق این احتمال، معنای آیه چنین می شود: ما به احوال پیشینیان و آیندگان آگاهی داریم; چرا که خود ما میراننده و زنده کننده همه هستیم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 36 - 3
ص: 116
3- ابلیس ، باورمند به اینکه مرگ و حیات در دست خداوند است .
قال ربّ فأنظرنی إلی یوم یبعثون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 70 - 1
1- آفرینش و مرگ انسان ها به دست خداوند است .
و الله خلقکم ثمّ یتوفّ-کم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 80 - 1،4
1 - حیات و مرگ ، تنها در اختیار خداوند است .
و هو الذی یحی و یمیت
<الذی> خبر مبتدا و <ال> در آن، برای جنس است. بنابراین جمله <هو الذی> مفید حصر است معنا چنین می شود: او حیات می بخشد و می میراند.
4 - حیات و مرگ انسان ها ، تنها به اراده و تدبیر خداوند
و هو الذی یحی و یمیت
برداشت فوق، بر این اساس است که مفعول محذوف، ضمیر خطاب به انسان ها باشد; یعنی، <یحییکم و یمیتکم>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - فرقان - 25 - 3 - 6
6 - مخلوق نبودن ، قدرت بر آفرینندگی ، جلب منفعت ، دفع ضرر ، میراندن ، حیات بخشیدن و احیای مردگان ، از نشانه های معبود واقعی و شایسته پرستش ( اللّه )
و اتّخذوا من دونه ءالهه لایخلقون شیئًا و هم یخلقون . .. و لانشورًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - شعراء - 26 - 81 - 1،2
1 - مرگ و حیات مجدد انسان به دست خدا و براساس تدبیر او است .
و الذی یمیتنی ثمّ یحیین
2 - تذکر ابراهیم ( ع ) به قوم بت پرست خود ، مبنی بر نبود کمترین نقش برای بت ها در مرگ و حیات آدمی
و الذی یمیتنی ثمّ یحیین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 64 - 1
1 - < رویش و خزان > و < حیات و مرگِ > مداوم در پهنه زمین ، از نمود های تدبیر خداوند
أمّن یبدؤا الخلق ثمّ یعیده
ص: 117
فعل های <یبدأ> و <یعید> مضارع و مفید استمرار است. آیه یاد شده به چرخه منظم حیات و مرگ و بهار و خزان در عرصه زمین اشاره دارد; یعنی، کیست که پدیده ها را به طور مداوم پدید می آورد و آن گاه آنها را به حال سابقشان برمی گرداند؟
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 19 - 5
5 - عرصه طبیعت ، مظهر قدرت نمایی خداوند در ایجاد حیات و مرگ پدیده هااست .
کیف یبدئ اللّه الخلق ثمّ یعیده
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 40 - 3
3 - مرگ انسان ها و حیات مجدد آنها ، به دست خداوند است .
ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 43 - 4
4 - توجّه به منشأ خلقت و روزی و مرگ انسان ، مقتضی رویکرد تمام عیار به دین است .
اللّه الذی خلقکم . .. فأقم وجهک للدین
احتمال دارد <فاء> در <فأقم>تفریع بر آیه <الذی خلقکم . ..> باشد که در آن، خداوند، برخی از افعال خود را به عنوان نشانه، یادآوری کرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - فاطر - 35 - 16 - 2
2 - انسان ها در چنبر قدرت مطلق خداونداند و مرگ و حیاتشان تحت مشیت او است .
إن یشاء یذهبکم و یأت بخلق جدید
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - ص - 38 - 79 - 3
3 - ابلیس ، معتقد به حاکمیت مشیت خداوند بر مرگ و حیات
قال ربّ فأنظرنی إلی یوم یبعثون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 42 - 1،2،13
1 - خداوند ، جان ستان انسان ها به هنگام مرگ
اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها
2 - تنها خداوند جان ستان حقیقی انسان ها است و عوامل دیگر ( چون عزرائیل ) واسطه و مأمور او هستند .
ص: 118
اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها
تقدم اسم جلاله (اللّه) بر خبر فعلی مقید، تخصیص مضمون خبر است. بنابراین اختصاص جان ستاندن به خداوند - در حالی که در آیات دیگر این عمل به فرشته مخصوص (ملک الموت) نسبت داده شده - گویای حقیقت بالا است.
13 - < زندگی و مرگ > و < خواب و بیداری > انسان ها ، تحت تدبیر خداوند قرار دارد .
اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها و الّتی لم تمت فی منامها . .. و یرسل الأُخری إلی أ
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 11 - 1،4
1 - اعتراف کافران در قیامت ، به دو بار مردن و دو بار زنده شدن خود با قدرت الهی
قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین
4 - مرگ و حیات ، به قدرت خدا است .
ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 68 - 2
2 - حیات و مرگ موجودات تنها به دست خداوند است .
هو الذی یحیی و یمیت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - شوری - 42 - 29 - 10
10 - تولد و مرگ موجودات ، وابسته به مشیت الهی است .
و من ءای-ته خلق السم-وت . .. و هو علی جمعهم إذا یشاء قدیر
ممکن است منظور از جمع - به قرینه <بثّ> - نابودی و انقراض تمامی موجودات باشد; همان گونه که آفرینش و پراکندگی آنها به دست خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - زخرف - 43 - 41 - 5
5 - مرگ و حیات تمامی انسان ها ، حتی پیامبران ، به اراده خداوند است .
فإمّا نذهبنّ بک فإنّا منهم منتقمون
برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خداوند <إذهاب> را - که در این جا به معنای میراندن است - به خود نسبت داده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - دخان - 44 - 8 - 3
3- زندگی و مرگ ، تنها در قلمرو اراده خداوند یکتا است .
ص: 119
یحیی و یمیت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - جاثیه - 45 - 26 - 2
2 - زندگی و مرگ انسان به اراده خداوند است ; نه معلول طبیعت و روزگار .
و ما یهلکنا إلاّ الدهر . .. قل اللّه یحییکم ثمّ یمیتکم
آیه شریفه در حقیقت پاسخی به دعوی دهریین است که منکر مبدأ و معاد بودند و در آیات پیشین به گفته آنان اشارت رفت.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 43 - 1،2،3
1 - حیات و مرگ آدمیان ، تنها به دست خداوند است .
إنّا نحن نحیی و نمیت
2 - عوامل و وسایط الهی ، دارای نقش در شکل گیری مرگ و حیات موجودات *
إنّا نحن نحیی و نمیت
برداشت بالا بدان احتمال است که ضمیر جمع در <إنّا>، از جهت تعظیم نباشد; بلکه از آن جهت باشد که نقش عوامل و اسباب را در تحقق اراده الهی بنمایاند.
3 - قدرت و مشیت خداوند ، حاکم بر تمام عوامل و وسایط مؤثّر در مرگ و حیات موجودات
إنّا نحن نحیی و نمیت
خداوند از یک سو مرگ موجودات را تنها به خود نسبت می دهد و از سوی دیگر انسان شاهد دخالت عوامل متعدد طبیعی در مرگ و حیات است. جمع میان این دو مستلزم نکته یاد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - نجم - 53 - 44 - 1،3
1 - مرگ و حیات ، تنها به اراده خداوند و در اختیار او است .
و أنّه هو أمات و أحیا
3 - یگانه قدرت حاکم بر نظام مرگ و حیات ، قادر به برپایی صحنه معاد
و أنّ إلی ربّک المنتهی . .. و أنّه هو أمات و أحیا
در صورتی که آیه <إلی ربّک المنتهی> نظر به فرجام زندگی و پایان حیات داشته باشد، ارتباط میان آن و آیه <و أنّه هو أمات و أحیا>، بیانگر مطلب بالا است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 60 - 2
2 - خداوند ، تقدیرکننده مرگ میان انسان ها
نحن قدّرنا بینکم الموت
ص: 120
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - حدید - 57 - 2 - 4،6
4 - مرگ و حیات ، در اختیار خداوند بوده و او است که می میراند و زنده می گرداند .
یحیی و یمیت
6 - در دست داشتن حیات و مرگ موجودات ، جلوه فرمانروایی انحصاری خداوند بر عالم است .
یحیی و یمیت و هو علی کلّ شیء قدیر
<احیاء> و <إماته>، از مظاهر فرمانروایی مطلق خداوند است. اختصاص به ذکر یافتن آن به خدا، می تواند برای بیان دو مصداق و جلوه از فرمانروایی او باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - حدید - 57 - 14 - 13
13 - مرگ آدمیان ، تحت اراده و فرمان خداوند فرا می رسد .
حتّی جاء أمر اللّه
تعبیر <أمراللّه> درباره مرگ، بیانگر مطلب یاد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - منافقون - 63 - 11 - 6
6 - مرگ انسان ها ، در اختیار خداوند است .
و لن یؤخّر اللّه نفسًا إذا جاء أجلها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - ملک - 67 - 2 - 1
1 - خداوند ، تقدیرکننده مرگ و حیات انسان ها
الذی خلق الموت و الحیوه
<خلق> در اصل به معنای <تقدیر> است (قاموس المحیط و مفردات راغب) و در آیه 60 سوره <واقعه> به همین معنا به کار رفته است <نحن قدّرنا بینکم الموت و ما نحن بمسبوقین>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - عبس - 80 - 21 - 2،4
2 - مرگ انسان ها ، به دست خداوند است .
ثمّ أماته
4 - توجّه به وابستگی مرگ انسان ها به خداوند ، مانع کفر به او است .
ما أکفره . .. ثمّ أماته
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 121
20 - عبس - 80 - 23 - 1
1 - کفر به خداوند ، با آن که هدایت و مرگ و قیامت انسان به دست او است ، توجیه ناپذیر و مطرود است .
قتل الإنس-ن ماأکفره . .. کلاّ
حرف <کلاّ>، یا به معنای <حقّا> و تأکید ما بعد است و یا برای ردع و زجر از چیزی است که در جملات قبلی، از آن سخن به میان آمده بود، در صورت دوم مفاد آن در این آیه، باز داشتن از کفرورزی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 14 - 4
4 - ابلیس، معتقد به حاکمیت مشیت الهی بر مرگ و حیات خویش
أنظرنی إلی یوم یبعثون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 28 - 1
1 - خداوند ، به انسان ها حیات می بخشد و آنان را می میراند .
و کنتم أموتاً فأحیکم ثم یمیتکم ثم یحییکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 158 - 14
14 - حاکمیت مطلق خداوند بر هستی ، دلیل اقتدار او بر زنده کردن موجودات و میراندن آنهاست .
الذی له ملک السموت و الأرض . .. یحی و یمیت
بیان حاکمیت انحصاری خدا بر هستی و سپس توصیف او به حیات بخشی و مرگ آفرینی می تواند اشاره به این معنا داشته باشد که چون امور هستی در اختیار اوست، مرگ و حیات موجودات نیز به دست او خواهد بود. بنابراین <له ملک ... > می تواند استدلال برای <یحی و یمیت> باشد.
ص: 122
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 67 - 7
7- نجات از خطراتی که مرگ قطعی برای انسان می آورد ، تنها به عنایت خداوند امکان پذیر است .
و إذا مسّکم الضرّ فی البحر ضلّ من تدعون إلاّ إیّاه فلمّا نج-ّکم إلی البرّ
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 68 - 8
8- هیچ کس و هیچ ملجأیی جز خداوند ، توان نجات انسان ها را از مرگ حتمی در برابر حوادث طبیعی ندارد .
و إذا مسّکم الضرّ فی البحر ضلّ من تدعون إلاّ إیّاه فلمّا نج-ّکم إلی البرّ أعرضتم
از اینکه خداوند در آیه قبل فرمود: <انسان به هنگام گرفتار شدن به خطر حتمی، تنها به یاد خدا و قدرت نجات بخش او می افتد و پس از رهایی فراموش می کند> و نیز از اینکه در آیه بعدی هشدار داد که هیچ گاه نباید احساس ایمنی کنند، نشان می دهد که تنها اوست که می تواند انسان را از مرگ حتمی نجات بخشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - یس - 36 - 44 - 2
2 - رحمت خدا و تقدیر زندگی محدود و موقت دنیا ، فلسفه استمرار حیات بشر و نجات او از عوامل مرگ و نابودی است .
و لا هم ینقذون . إلاّ رحمه منّا و مت-عًا إلی حین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 75 - 19
19- پوچی و بی اثری امکانات دنیایی ، موقعیت های اجتماعی و گروه بندی ها ، در هنگام نزول عذاب و یا فرارسیدن مرگ و قیامت
فسیعلمون من هو شرّ مکانًا و أضعف جندًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 95 - 6
6 - گریز باور داران به قیامت از مرگ و ناپسند شمردن آن ، به خاطر ارتکاب گناهان و ترس از عذاب اخروی است .
و لن یتمنوه أبداً بما قدمت أیدیهم
ص: 123
<باء> در <بما قدمت> سببیه است. بنابراین جمله <لن یتمنوه ...> گویای این حقیقت است که گناهان از عوامل ترس از مرگ است. گفتنی است که چون جمله فوق درباره باورداران به خدا و قیامت است، علت یاد شده مخصوص آنان می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - ابراهیم - 14 - 27 - 17
17- < عن أبی عبدالله ( ع ) قال : إن المؤمن إذا أُخرج من بیته شیّعته الملائکه إلی قبره . . . و إن کان کافراً خرجت الملائکه تشیّعه إلی قبره تلعنونه . . . ثمّ یدخل علیه ملکا القبر . . . فیقولان له : من ربّک ؟ فیتلجلج و یقول : قد سمعت الناس یقولون فیقولان له : لادریت و یقولان له : ما دینک ؟ فیتلجلج فیقولان له : لادریت و یقولان له : من نبّیک ؟ فیقول : قد سمعت الناس یقولون فیقولان له لادریت و یسأل عن إمام زمانه . . . و هو قول الله عزّوجلّ : < . . . و یضلّ الله الظالمین و یفعل الله ما یشاء > ;
از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: آن گاه که [جنازه] مؤمن را از منزلش بیرون می برند، ملائکه او را تا قبرش تشییع می کنند . .. و اگر کافر باشد فرشتگان او را تا قبرش تشییع و لعنت می کنند ... سپس دو فرشته قبر، بر او وارد می شوند ... پس به او می گویند: پروردگارت کیست؟ پس او [در پاسخ] مردد می شود و می گوید: شنیده ام مردم [این گونه] می گویند. پس به او می گویند: [آیا] ندانستی؟ به او می گویند دینت چیست؟ باز مردد می شود و آنان به او می گویند: [آیا] ندانستی؟ پس به او می گویند: پیامبر تو کیست؟ پس پاسخ می دهد: شنیده ام که [این گونه] مردم می گویند. پس به او می گویند [آیا ]ندانستی؟ و از او درباره امام زمانش سؤال می کنند: ... و این سخن خداوند عزّوحلّ است: ... یضلّ الله الظالمین و یفعل الله ما یشاء>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 18 - 4
4 - پیامبر ( ص ) ، مأمور انذار و اخطار مردم از لحظه فرا رسیدن مرگ و قریب الوقوع بودن آن برای همگان
و أنذرهم یوم الأزفه
برخی از مفسران <یوم الآزفه> را روز فرا رسیدن مرگ دانسته اند; زیرا آنچه نزدیک به انسان و قریب الوقوع است، لحظه مرگ او است. هم چنین تعبیر <إذ القلوب لدی الحناجر...> درباره لحظه مرگ انسان ها، مناسب تر از لحظه فرا رسیدن قیامت می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 85 - 2
2 - خداوند و فرشتگان مرگ ، از افراد حاضر در کنار محتضر ، به وی نزدیک تر و به وضع و حال او آگاه تراند .
ص: 124
و نحن أقرب إلیه منکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 5 - 4
4 - روی آوردن نشانه های مرگ با عذاب استیصال، موجب پی بردن آدمیان به حقیقت اعمال خویش است.
فما کان دعویهم . .. إنا کنا ظلمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 83 - 2
2 - رسیدن جان به گلوی شخص محتضر ، نشانه نزدیکی کامل وی به مرگ
فلولا إذا بلغت الحلقوم
ضمیر <هی> در <بلغت> به <نفس> (جان) برمی گردد و رسیدن جان به گلو، کنایه از نزدیک شدن کامل وی به مرگ است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - نجم - 53 - 55 - 3
3 - غم ، شادی ، مرگ ، حیات و نیازمندی و غنا ، هر یک ضرورت و نعمتی در نظام زندگی انسان *
فبأیّ ءالاء ربّک تتماری
در صورتی که تعبیر <آلاء> در مورد مطالب آیات پیشین به کار رفته باشد، مطلب یاد شده را می توان به دست آورد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 28 - 1
1 - مرگ در زندگی دنیا ، نعمتی برای زمینیان است .
کلّ من علیها فان . .. فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
اطلاق <ءالآء> بر فنای موجودات ذی شعور زمین، از آن جا که آن فنای مطلق نیست و مرحله ای است در سیر تکاملی خلق، بیانگر مطلب بالا است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - عبس - 80 - 21 - 7
7 - مرگ برای انسان و دفن اموات ، دو نعمت از جانب خداوند و سزوار شکرگزاری است .
ص: 125
قتل الإنس-ن ماأکفره . .. ثمّ أماته فأقبره
برداشت یادشده، بر این اساس است که کفر در <ماأکفره> به معنای کفران نعمت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 110 - 3
3 - مرگ ، تنها درمانِ قلبِ آکنده از شک و تردید منافقان
لا یزال . .. إلا أن تقطع قلوبهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 28 - 14
14- مرگ ، عامل کشف حقایقی برای انسان
الذین تتوفّ-هم المل-ئکه . .. فألقوا السلم ما کنّا نعمل من سوء
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 30 - 14
14- حیات انسان ها با مرگ ، پایان نمی پذیرد .
للذین أحسنوا . .. و لدار الأخره خیر
با توجه با اینکه آیه درصدد پاداش نیکوکاران در سرای دیگر است معلوم می شود که مرگ پایان حیات آنان نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - حج - 22 - 7 - 3
3 - مرگ و خاموشی چراغ زندگی انسان ها و انواع گیاهان ، نشانه ای گویا و روشن بر ناپایدار بودن جهان طبیعت و محدود بودن عمر آن .
فإنّا خلقناکم من تراب. .. من کلّ زوج بهیج ...و أنّ الساعه ءاتیه
جمله <أن الساعه آتیه> عطف بر <أن اللّه هو الحقّ> است و تقدیر آن چنین می شود: <و ذلک بأن الساعه آتیه>. اگر <الساعه> اشاره به لحظه برپا شدن قیامت باشد، <ذلک> به آفرینش انسان از خاک و رویش گیاهان از زمین مرده و بی جان اشاره دارد و اگر <الساعه> اشاره به فرا رسیدن لحظه فروپاشی نظام طبیعت باشد، <ذلک> به وجود مرگ و میر در انسان ها و نباتات اشاره دارد. بنابراین معنای جمله فوق برپایه احتمال اول چنین می شود: آفرینش انسان و گیاهان از خاک بی جان، حاکی از آن است که آن لحظه (زمان برپایی قیامت) فرا خواهد رسید. بر پایه احتمال دوم نیز معنا چنین می شود: وجود مرگ در میان انسان ها و انواع گیاهان، نشانگر آن است که عمر این جهان نیز به پایان خواهد رسید و نظام آن فرو خواهد پاشید. برداشت فوق بر پایه احتمال دوم است.
ص: 126
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 99 - 1،3،7
1 - لحظه مرگ ، لحظه پایان یافتن شرارت ها و حق ستیزی های کافران و ستمگران
حتّی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
<حتی> برای بیان غایت شرارت ها و ستمگری های کافران است.
3 - مرگ ، سرآغاز تحولی عمیق در سیر حیات و فرایند زندگی بشر
حتّی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
7 - پی بردن انسان در هنگام مرگ ، به دست اندرکاری عوامل و کارگزاران الهی ( ملائکه ) در مرگ و حیات او
حتّی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
کلمه <ارجعون> می تواند خطاب به خداوند بوده و جمع آمدن آن از باب تعظیم باشد. هم چنین می تواند بدان جهت باشد که انسان، در آن لحظه حضور ملائکه و کارآیی آنان را مشاهده می کند و با التجا به خدا، از آنان می خواهد که او را به دنیا بازگردانند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 100 - 12
12 - ورود انسان ها ، پس از مرگ به عالم برزخ
و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 93 - 8
8 - مرگ هر انسان ، آغاز نمودار گشتن آیات انکارناپذیر خدا بر وی
سیریکم ءای-ته فتعرفونها
با توجه به حرف <سین> در <سیریکم> - که نشانگر فرارسی نزدیک است - و با توجه به ضمیر <کم > - که می تواند شامل همه انسان ها بشود - احتمال می رود وعده مزبور ناظر به مرگ انسان ها باشد که در آن لحظه بسیاری از گفته های پیامبران بر آنان مکشوف می گردد و آنها قادر به انکار آن نیستند. مرگ تنها امری است که هم زود فرا می رسد و هم همگانی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 42 - 15
15 - < حیات و مرگ > و < خواب و بیداری > ، در بردارنده آیات متعدد خداوند و جلوه های گوناگون قدرت او
اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها . .. فیمسک ... و یرسل الأُخری ... إنّ فی ذلک لأی-ت
جمع آمدن <آیات> می رساند که آیه و نشانه بودن <حیات و مرگ> و <خواب و بیداری>، از جهات مختلف و گوناگون است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - محمد - 47 - 27 - 2
2- مرگ ، خط پایانی بر توطئه ها و هواپرستی عناصر سست ایمان منافق
قالوا للذین کرهوا . .. فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه
ص: 127
از ارتباط دو آیه، مطلب بالا قابل برداشت است; یعنی، سست ایمان های منافق، گرچه در دنیا به هر کاری دست می زنند; اما با مرگ - که به تمامی توطئه هاشان پایان خواهد داد - چه خواهند کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - محمد - 47 - 34 - 7
7- لحظه مرگ ، لحظه بسته شدن راه توبه و پایان یافتن فرصت بازگشت به سوی خدا
ثمّ ماتوا و هم کفّار فلن یغفر اللّه لهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 27 - 7
7 - نقش سازنده مرگ ، در روند تکاملی جهان هستی
کلّ من علیها فان . و یبقی وجه ربّک
در آیه قبل، فنای زمینیان مطرح شده است; در این آیه، خداوند ربوبیت جاودان خویش را به انسان یادآوری کرده است. با توجه به این که ربوبیت بدون وجود مربوب معنا ندارد، معلوم می شود که آن فنا نه پوچی و فنای مطلق; بلکه مرحله ای از مراحل تکامل هستی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - منافقون - 63 - 10 - 11
11 - با فرارسیدن مرگ ، راه برای عمل بسته می شود .
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 50 - 15
15- < عن الصادق ( ع ) : لما حضرت نوحاً ( ع ) الوفاه دعا الشیعه فقال لهم : إعلموا أنه ستکون من بعدی غیبه تظهر فیه الطواغیت و أن الله عزوجل یفرّج عنکم بالقائم من ولدی اسمه هود . . . ;
از امام صادق(ع) روایت شده: هنگامی که وفات نوح فرارسید، پیروانش را فرا خواند و فرمود: بدانید همانا به زودی بعد از من غیبتی خواهد بود که در آن طاغوتها پدید می آیند و خدای عزوجل بهوسیله فردی قیام کننده از نسل من، که نام او هود است، برای شما گشایش پدید می آورد. ..>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 128
19 - منافقون - 63 - 11 - 4
4 - هرکس ، دارای اجل ( زمان مردن ) معینی است که فرا خواهد رسید .
و لن یؤخّر اللّه نفسًا إذا جاء أجلها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 14 - 1،3،12
1 - مرگ سلیمان ( ع ) ، آن گاه بر جنیان خدمت گزار وی آشکار شد که موریانه ها عصای او را خوردند و آن حضرت بر زمین افتاد .
فلمّا قضینا علیه الموت ما دلّهم علی موته إلاّ دابّه الأرض تأکل منسأته فلمّا خرّ
<منسأه> به معنای عصا است (مفردات راغب) و <دابّه الأرض> از باب اضافه شیء به فعلش می باشد. <أرض> نیز در این آیه - از باب <علم یعلم> - به معنای خوردن است و یا <ارضه> به معنای کرمی است که از زمین وارد چوب و تخته می شود (مفردات راغب).
3 - سلیمان ( ع ) مدتی پس از مرگش ، هم چنان بر عصای خود تکیه داشت و کسی از آن با خبر نبود .
فلمّا قضینا علیه الموت ما دلّهم علی موته إلاّ دابّه الأرض . .. لو کانوا یعلمون ا
12 - سلیمان ( ع ) ، عصایی داشت که بر آن تکیه می کرد و پس از مرگش نیز مدتی بر آن تکیه داشت .
فلمّا قضینا علیه الموت ما دلّهم علی موته إلاّ دابّه الأرض تأکل منسأته فلمّا خرّ
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 33 - 3
3- سلامت و امنیت کامل برای عیسی ( ع ) در لحظه مرگ و هنگامه رستاخیز ، تضمین شده و تغییر ناپذیر است .
والسل-م علیّ . .. یوم أموت و یوم أُبعث حیًّا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - سجده - 32 - 11 - 8
8 - مرگ ، بر خلاف تصور کافران نابودی نیست ، بلکه رخدادی هدف دار و به منظور حضور انسان ها در پیشگاه پروردگار است .
و قالوا أءذا ضللنا فی الأرض . .. قل یتوفّیکم ملک ... ثمّ إلی ربّکم ترجعون
ص: 129
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 99 - 3
3- انسان ، پس از مرگ به حقایق آشنا شده و به آنها یقین پیدا می کند .
و اعبد ربّک حتی یأتیک الیقین
برداشت فوق، از وجه تسمیه مرگ به <یقین> استفاده می شود; یعنی، از این رو به مرگ <یقین> گفته می شود که حقایق برای انسان آشکار شده و او به آنها یقین پیدا می کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 94 - 7
7 - ادعای یهودیان ( یقین به بهشتی بودن ) آن گاه صادقانه و برخاسته از باور آنان است که تمنای مرگ کرده و از آن استقبال کنند .
قل إن کانت لکم الدار الأخره . .. فتمنوا الموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 95 - 1
1 - یهودیان ، هرگز - به خاطر یأس از سعادت اخروی - خواهان مرگ نبوده و هیچ گاه از آن استقبال نخواهند کرد .
و لن یتمنوه أبداً
ص: 130
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - طور - 52 - 24 - 3
3 - خدمت کاران بهشتی ، چونان مروارید های نهفته در صدف
غلمان لهم کأنّهم لؤلؤ مکنون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - انسان - 76 - 19 - 6
6 - جوانکان خدمت گزار ابرار در بهشت ، چون مروارید پراکنده اند .
و یطوف علیهم ولدن مخلّدون$ إذا رأیتهم حسبتهم لؤلؤًا منثورًا
إذا رأیتهم حسبتهم لؤلؤًا منثورًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 23 - 1
1 - حوران بهشتی ، در نهایت صفا و طراوت همچون مروارید نهفته در صدف
و حور عین . کأمث-ل اللؤلؤ المکنون
ص: 131
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 23 - 1
1 - جلوه های زیبایی در موجودات دریایی ( چون مروارید و مرجان ) ، نعمت انکارناپذیر الهی برای آدمیان و غیر قابل تکذیب
یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان . فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 22 - 3
3 - < عن علی ( ع ) قال : < یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان > قال : من ماء السّماء و من ماء البحر فإذا أمطرت فتحت الأصداف أفواهها فی البحر فیقع فیها من ماء المطر فتخلق اللؤلؤه الصغیره من القطره الصغیره و اللؤلؤه الکبیره من القطره الکبیره ;
از امام علی(ع) درباره سخن خداوند <یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان> روایت شده: که فرمود: [پیدایش لؤلؤ] از باران آسمان و آب دریا است. آن گاه که باران می بارد، صدف ها دهانه خود را در دریا باز نموده و از آب باران داخل آن می شود. پس لؤلؤ کوچک از قطره های کوچک باران و لؤلؤ بزرگ از قطره های بزرگ باران به وجود می آید>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - فاطر - 35 - 33 - 5
5 - طلا ، مروارید ، بهترین وسایل زینت در بهشت
یحلّون فیها من أساور من ذهب و لؤلؤًا
برداشت یاد شده، به خاطر این نکته است که آیه شریفه در مقام بر شمردن وسایل زینت بهشتیان می باشد. بنابراین اختصاص به ذکر یافتن این وسایل، گویای برداشت یاد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 22 - 1
1 - شکل گیری مروارید ها و مرجان ها ، در عمق آب های شور و شیرین به تدبیر الهی
ص: 132
یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان
ص: 133
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 37 - 11،13،15،16،17،18،19
11 - زکریا ، عهده دار سرپرستی مریم ( س ) ، از جانب خدا
و کفّلها زکریا
<کفّل>، دو مفولی است; بنابراین معنای <کفّلها زکریّا>، چنین می شود: جعل اللّه زکریا کفیلا لمریم.
13 - نقش سرپرستی حضرت زکریا ، در رشد و تعالی معنوی مریم ( س )
و انبتها نباتاً حسناً و کفّلها زکریا
تصریح خداوند به سپردن کفالت مریم به زکریا پس از <انبتها . .. >، بیانگر ارتباط میان رشد معنوی مریم و کفالت زکریا است.
15 - خداوند ، مریم را به رشد جسمی شایسته ای رسانید و سپس زکریا را کفیل او قرار داد .
و انبتها نباتاً حسناً و کفّلها زکریا
بنابراینکه مراد از <انبات> (رشد دادن) رشد و پرورش جسمی نیز باشد، گفتنی است که تقدیم <انبتها> بر <کفّلها>، می تواند بیانگر این نکته باشد که سپردن کفالت مریم به زکریا پس از رشد جسمانی او بوده است.
16 - هر گاه زکریا به عبادتگاه مریم وارد می شد ، رزقی را نزد او مشاهده می کرد .
کلما دخل علیها زکریا المحراب و جد عندها رزقاً
17 - شگفتی زکریا از مشاهده رزقی خاص ، نزد مریم ( س )
و جد عندها رزقاً قال یا مریم انّی لک هذا
18 - پُرسش و استفسار زکریا از مریم ( س ) ، درباره رزقی که نزد او بود .
و جد عندها رزقاً قال یا مریم انّی لک هذا
19 - نظارت همه جانبه و دقیق حضرت زکریا بر زندگی مریم ( س )
کلما دخل علیها . .. قال یا مریم انّی لک هذا
زیرا حضرت زکریا حتی نسبت به غذای او که از کجا آمده است، توجه داشت.
ص: 134
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 38 - 1،2
1 - اعتماد کامل حضرت زکریا به صداقت حضرت مریم ( س )
هنا لک دعا زکریا ربّه
پس از پاسخ مریم، حضرت زکریا تسلیم گفته او (هو من عند اللّه . .. ) شد و از خدا، درخواست ذریه پاک کرد.
2 - اذعان زکریا به عظمت و مقام معنوی مریم ( س )
قالت هو من عند اللّه . .. هنا لک دعا زکریا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 42 - 1،4
1 - مژده ملائکه به مریم ( س ) در برگزیدگی او از طرف خداوند
و اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه اصطفیک
4 - پیام الهی به مریم ، توسط ملائکه
و اذ قالت الملئکه یا مریم ان اللّه اصطفیک
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 43 - 2،19
2 - سخن فرشتگان با مریم و فرمان دادن به او ، درباره اطاعت خاضعانه
و اذ قالت الملئکه . .. یا مریم اقنتی لربّک و اسجدی
ظاهراً جمله <یا مریم اقنتی>، گفتار ملائکه با حضرت مریم است.
19 - وجود عبادت کنندگان خدا و نمازگزارانی غیر از حضرت مریم ، در عصر آن حضرت
و ارکعی مع الرّاکعین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 44 - 6
6 - آگاهی پیامبر ( ص ) از حقایق نهفته تاریخ زکریا و مریم ، نشانگر صدق ادعای وی در ارتباط با وحی
ذلک من انباء الغیب . .. و ما کنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایّهم یکفل مریم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 45 - 1،3،12،15
1 - سخن گفتن ملائکه با مریم و بشارت به او ، درباره عیسی ( ع )
اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم
3 - بشارت تولد عیسی ( ع ) به مریم ( س ) از جانب خداوند ، توسط فرشتگان
اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه یبشرک بکلمه . .. عیسی ابن مریم
12 - عیسی ( ع ) ، فرزند مریم است . نه فرزند خدا
ص: 135
تأکید خداوند بر اینکه او را فرزند مریم می خواند، برای ردّ پندار کسانی است که او را فرزند خدا می دانند.
15 - خداوند مریم را آگاه ساخت که فرزندی بدون پدر خواهد آورد .
انّ اللّه یبشّرک بکلمه منه . .. عیسی ابن مریم
چون معمولاً فرزند را به پدر نسبت می دهند، خداوند با نسبت دادن عیسی (ع) به مادر (عیسی ابن مریم)، به مریم تفهیم کرد که فرزندش بدون پدر زاده خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 47 - 12
12 - اراده قطعی خدا در مورد اعطای عیسی ( ع ) به مریم ، بدون تماس بشری با او
کذلک اللّه یخلق ما یشاء
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 1
1- حضرت عیسی ( ع ) در آغاز تولد خویش ، مادرش مریم ( س ) را به خوردن خرمای تازه و نوشیدن از آب نهر فرا خواند .
فنادی-ها من تحتها . .. تحتک سریًّا ... رطبًا جنیًّا . فکلی واشربی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 22 - 3
3- باردارشدن حضرت مریم ( س ) ، نگرانی هایی را برای او همراه داشت .
فحملته فانتبذت به مکانًا قصیًّا
ترک محل سکونت و رفتن به مکانی دوردست، نشان آن است که مریم(س) از روبه روشدن با مردم و پاسخ گویی به آنها نگران بوده است. لغت <إنتباذ> (انزواطلبی کسی که برای حضور خود ارزش چندانی نمی بیند) نیز مؤید آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 25 - 3
ص: 136
3- بارورشدن و ثمردادن غیر طبیعی درخت خرما ، به تلاش مریم ( س ) و کشیدن و تکان دادن نخل وابسته بود .
و هزّی إلیک . .. تس-قط
فعل <تساقط> مجزوم است و عامل جزم آن شرط مقدر است; یعنی اگر درخت را تکان دهی و به سمت خود بکشی، برای تو خرما می ریزد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 1
1- درد زایمان ، مریم ( س ) را به کنار تنه درخت خرما کشانید .
فأجاءها المخاض إلی جذع النخله
<أجاء> متعدی <جاء> یعنی آورد و <مخاض> درد زایمان است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 91 - 6
6- عفت و پاک دامنی مریم ( س ) ، زمینه ساز برخورداری وی از عنایات ویژه الهی بود .
التی أحصنت فرجها فنخنا فیها من روحنا
تقدم عبارت <والتی أحصنت فرجها> بر <فنفخنا فیها من روحنا> می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 19 - 3
3- اعطای فرزندی شایسته و پاک به مریم ( س ) ، مایه رشد و تکامل او و جلوه ای از ربوبیت خداوند
قال إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غل-مًا زکیًّا . .. قال ربّک هو
کلمه <ربّ> می تواند بیانگر مطلب فوق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 137
10 - مریم - 19 - 23 - 5،15
5- حضرت مریم ( س ) به هنگام زایمان آرزو کرد : کاش قبل از باردارشدن مرده بود و به کلّی از یاد ها رفته بود .
فأجاءها المخاض . .. قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا
جمله <و کنت نسیاً منسیّاً> قرینه است بر این که انگیزه مریم از آرزوی مرگ، رهایی از زخم زبان مردم بوده است، گرچه به قرینه <ألاّتحزنی قد جعل. ..> تنهایی و بی آب و غذایی، نیز او را اندوهناک ساخته بود، ولی این همه، تبعاتِ همان گریز از زخم زبان است; یعنی کاش پیش از حاملگی مرده بودم، که برای فرار از نیشتر مردم مجبور به تحمل این آوارگی نباشم.
15- < عن الصادق ( ع ) [ فی قصه مریم ] : إنّ زکریا و خالتها أقبلا یقصان أثرها حتی هجما علی ها و قد وضعت ما فی بطنها و هی تقول : < یالیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیاً منسیّاً > ;
از امام صادق(ع) [در داستان مریم] روایت شده که زکریا و خاله مریم به جست وجوی او برآمدند تا این که به طور ناگهانی به او برخوردند، در حالی که فرزندش (عیسی) را به دنیا آورده بود و می گفت: <یالیتنی متّ قبل ه-ذا. ..>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 50 - 10
10 - برخورداری حضرت عیسی و مریم ( ع ) ، از امکانات و آسایش زندگی
و ءاوین-هما إلی ربوه ذات قرار و معین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 12
12- مریم ( س ) ، چهره ای سرشناس و مورد توجه مردم بود .
ی-لیتنی . .. کنت نسیًا منسیًّا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 32 - 4
4- حضرت مریم ( س ) مبرّا از گناه و فحشا و سزاوار تکریم بسیار
لقد جئت شیئًا فریّاً. .. و برًّا بولدتی
عیسی(ع) با اعجاز خود، مریم را از اتهام ناروای مردم تبرئه کرد، آن گاه خود را پیامبری خواند که به مریم خدمت خواهد کرد و در بیان خدمت گزاری خود، صفت مشبهه (برّاً) را که بر ثبوت دلالت دارد، به کاربرد تا با تأکید بیشتری احترام به مریم را از وظایف خود شمرده باشد.
ص: 138
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 8
8- مریم ( س ) ، حامله بودن خود را در تمام مدت ، از مردم پنهان کرده بود .
مکانًا قصیًّا . فأجاءها المخاض ... ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا
رفتن به مکان دوردست و نیز تنهایی و بی سرپناهی به هنگام وضع حمل، نشان می دهد که تا آن زمان مریم(س) توانسته بود حامله بودن خود را از مردم پنهان کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 37 - 1
1- طایفه هایی از مردم زمان مریم ، پیروان علی رغم سخنان روشن عیسی ( ع ) در باره او به اختلاف نظر و کشمکش پرداختند .
فاختلف الأحزاب من بینهم
با توجه به آیات گذشته که در باره فرزند مریم(س) بودن عیسی(ع) و نفی گزینش فرزند از جانب خداوند بود، چنین برمی آید که اختلاف طایفه ها و گروه ها در باره ماهیت حضرت مسیح(ع) بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 47 - 8
8 - ادب حضرت مریم ( ع ) ، در مقابل تکلّم با خداوند
قالت ربّ . .. و لم یمسسنی بشر
از آمیزش، تعبیر به ملاقات و مسّ شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 18 - 2
2- مریم ( س ) با وحشت از حضور مرد ناشناس نزد وی ، به خداوند پناه برد و او را از خشم خداوند برحذر داشت .
قالت إنّی أعوذ بالرحم-ن منک إن کنت تقیًّا
ص: 139
مریم(س) به جای <اللّهم إنّی أعوذ بک> مرد ناشناس را مخاطب ساخت تا ترس از خشم خداوند را در دل او ایجاد کند. <تقوی> ; یعنی قرار دادن خویش در وقایه (مانع) از هر چیز ترسناک (مفردات راغب) و <تقیّاً>; یعنی پرهیزکننده از خطر. به قرینه کلام مریم(س) که مخاطب خود را از خداوند ترساند، مراد خطر خشم خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 29 - 1
1- مریم ( س ) با اشاره به نوزادش ( عیسی ( ع ) ) کار پاسخ گویی به اتهامات وارده را به او واگذار کرد .
و ما کانت أُمّک بغیًّا . فأشارت إلیه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 30 - 1
1- نوزاد مریم ( س ) با اشاره مادرش و در حضور مردم شروع به سخن گفتن کرد .
فأشارت إلیه . .. قال إنّی عبداللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 13
13- اشتهار مریم ( س ) به عفت و پاکدامنی در بین مردم ، فزاینده نگرانی او از بازتاب منفی تولد عیسی ( ع ) در افکار عمومی جامعه
ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا
<نَسْی>، چیزی است که اهمیت چندانی ندارد، گرچه هنوز از خاطرها محو نشده باشد (مفردات راغب). توصیف آن به <منسیّاً> (فراموش شده) گویای آن است که صرف شایستگی برای فراموشی، مطلوب مریم نبوده; بلکه تحقق فراموشی را آرزو می کرده است. این آرزو نشان می دهد که آن حضرت، پیش از این به عنوان شخصیتی آبرومند در جامعه مطرح بوده و از این که این حادثه بازتاب های منفی در مردم داشته باشد، نگران بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - تحریم - 66 - 12 - 14،15
ص: 140
14 - مریم ( س ) شخصیتی اطاعت پیشه و فرمانبردار در برابر خداوند
و کانت من الق-نتین
<قونت> در معنای طاعت و دعا استعمال می شود و در این آیه به معنای اطاعت است.
15 - مریم ( س ) ، از تبار طاعت پیشگان و از نسل نیکان و خداپرستان
و کانت من الق-نتین
برداشت یاد شده بدان احتمال است که <من> در <من القانتین> نشویه باشد; یعنی، مریم(س) برآمده از قانتان بود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 18 - 1
1- برانگیختن روحیه تقوا و خداترسی در مرد ناشناس ، واکنش اعتراض آمیز مریم ( س ) ، هنگام مشاهده او در خلوت گاه خویش بود .
قالت إنّی أعوذ بالرحم-ن منک إن کنت تقیًّا
جمله <إن کنت تقیّاً> دعوت به تقوا در قالب جمله شرطیه است، مفاد آیه این است که اگر متّقی هستی - که باید باشی - از من دور شو و خود را گرفتار خشم خداوند مساز، که من خود را در پناه او قرار داده و دفع خطر تو را از او می خواهم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 91 - 11
11- تجلّی عظمت و قدرت الهی در بارداری مریم ( س ) و تولد اعجاز آمیز عیسی ( ع )
و جعلنها و ابنها ءایه للع-لمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 75 - 5
5 - مسیح ( ع ) رسولی همانند رسولان گذشته که نه خدا بودند و نه فرزند او
ما المسیح ابن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 141
4 - مائده - 5 - 77 - 5
5 - پندار تثلیث و الوهیت مسیح ( ع ) و مادرش مریم ، مصداق روشن گزافه گویی و غلو مسیحیان در دین خویش
یاهل الکتب لاتغلوا فی دینکم
از مصادیق مورد نظر از گزافه گویی مسیحیان - به قرینه آیات گذشته - اعتقاد آنان به تثلیث و الوهیت مسیح(ع) و مادرش مریم است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 116 - 3،5
3 - مسیح ( ع ) و مادرش مریم خدایانی همتای خداوند جهان در پندار گروهی از مسیحیان
ءانت قلت للناس اتخذونی و امی الهین من دون اللّه
5 - پرستش مسیح ( ع ) و مادرش مریم و اعتقاد به الوهیت آنها ، خواسته حضرت عیسی ( ع ) ، در پندار باطل مسیحیان *
ءانت قلت للناس اتخذونی و امی الهین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 118 - 1،5
1 - معتقدان و مدعیان الوهیت عیسی ( ع ) و مادرش مریم ، مستحق عذاب الهی
ان تعذبهم فانهم عبادک
5 - خداوند ، اختیاردار عذاب و آمرزش معتقدان به الوهیت عیسی ( ع ) و مادرش مریم ( ع ) است .
ان تعذبهم . .. و إن تغفر لهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 50 - 10
10 - برخورداری حضرت عیسی و مریم ( ع ) ، از امکانات و آسایش زندگی
و ءاوین-هما إلی ربوه ذات قرار و معین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 6
6- ناراحتی ها و فشار های روحی مریم ( س ) به هنگام تولد عیسی ( ع ) ، خارج از حدّ توصیف بود .
فأجاءها المخاض إلی جذع النخله قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا
ص: 142
آرزوی مرگ از جانب شخصیتی چون مریم(س) که مورد عنایت خاص خداوند بود، باید در شرایطی صورت گرفته باشد که وضعیتی فوق تحمل و طاقت برایش پیش آمده باشد، این حالت - به قرینه آیات بعد - فشارهای روحیِ ناشی از احتمال اتهام و آوارگی حاصل از آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 24 - 3
3- عیسی ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مریم ( س ) را به اندوهگین نبودن توصیه کرد .
فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - تحریم - 66 - 12 - 1،12
1 - حضرت مریم ( ع ) ، نمونه بارز و مثال زدنی برای ایمان و دین داری
ضرب اللّه مثلاً للذین ءامنوا . .. و مریم ابنت عمرن
12 - مریم ( س ) ، مؤمن به وحی و کتاب های آسمانی و تصدیق کننده آنها بود .
و صدّقت بکلم-ت ربّها و کتبه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 47 - 1
1 - شگفتی مریم از بشارت اعطای عیسی ( ع ) ، به او به اینکه مردی با او تماس نداشته است .
قالت ربّ انّی یکون لی ولد و لم یمسسنی بشر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 19 - 7
7- < عن الباقر ( ع ) [ فی قصّه مریم ] : . . . تمثّل لها الروح الأمین . . . > قال إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلاماً زکیّاً > فتفل فی جیبها فحملت بعیسی ( ع ) ;
از امام باقر(ع) [در داستان مریم] روایت شده: روح الامین بر وی ظاهر شد . .. و گفت: <إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلاماً زکیّاً> پس آب دهان در گریبان وی افکند و او به عیسی(ع) حامله شد>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 143
10 - مریم - 19 - 20 - 6
6- مریم ( س ) ، هنگام دریافت بشارت تولد عیسی ( ع ) ، در شرایط سنّی مناسب و سلامت جسمی لازم برای بارداری بود .
و لم یمسسنی بشر و لم أک بغیًّا
آنچه در کلام مریم، مانع پیدایش عیسی(ع) قلمداد شده است، به نبود پدر مربوط می شود و سخنی از آمادگی جسمی نداشتن مریم مطرح نشده است. بنابراین او از این جهت مشکلی نداشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 21 - 9
9- توجه مریم ( س ) به ربوبیت خداوند ، را به آسانی و امکان بارداریش به عیسی ( ع ) مطمئن می ساخت .
قال ربّک
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 22 - 2
2- حضرت مریم ( س ) درپی حامله شدن به عیسی ( ع ) ، از منطقه خویشاوندان خود فاصله گرفت و به مکان دوردستی رفت .
فحملته فانتبذت به مکانًا قصیًّا
<إنتباذ> از ریشه <نبذ> و به معنای دوری گزیدن است. <باء> در <به> یا برای ملابست و یا سببیه; یعنی دوری گزیدن مریم، همراه حمل خود و یا به خاطر آن، صورت گرفت. <قصیّ> صفت مشبهه و به معنای <دور> است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - تحریم - 66 - 12 - 6
6 - بارداری مریم ( س ) و تولد مسیح ( ع ) ، با دمیده شدن روح الهی در او
فنفخنا فیه من روحنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 25 - 3،7
3- بارورشدن و ثمردادن غیر طبیعی درخت خرما ، به تلاش مریم ( س ) و کشیدن و تکان دادن نخل وابسته بود .
و هزّی إلیک . .. تس-قط
فعل <تساقط> مجزوم است و عامل جزم آن شرط مقدر است; یعنی اگر درخت را تکان دهی و به سمت خود بکشی، برای تو خرما می ریزد.
7 - به بار نشستن فوری درخت خرما و نیرومندی مریم ( س ) برای تکان دادن آن ، از کرامات او بود .
و هزّی إلیک . .. تس-قط
ص: 144
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 27 - 1،2
1- مریم ( س ) پس از دریافت رهنمود های نوزادش عیسی ( ع ) ، او را آشکارا در آغوش خود گرفت و نزد قومش برد .
فأتت به قومها تحمله
2- مریم ( س ) به هنگام بازگشت میان مردم ، فارغ از هرگونه هراس و نگرانی بود .
فکلی و اشربی . .. فإمّاترینّ من البشر ... فأتت به قومها تحمله
بااین که جمله <أتت به قومها> برای بیان آوردن عیسی(ع) توسط مادرش، جمله ای کامل است، ولی جمله حالیه <تحمله> نیز بر آن اضافه گردیده است تا بر مباشرت مریم(س) در حمل کردن فرزندش دلالت کند; یعنی دیگر مریم(س) انگیزه ای برای پنهان داشتن فرزند خود نداشته است، بلکه آشکارا او را در بغل گرفته و به میان مردم آمد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 28 - 4
4- مریم ( س ) دارای برادری پاک سیرت به نام هارون *
ی-أخت ه-رون
ممکن است قوم مریم به این جهت به او <أخت هارون> گفته باشند که وی برادری به این نام داشته است و چون خوش نامی او مانند پاکدامنی پدر و مادر مریم(س) زبانزد مردم بوده است، آنان انتساب مریم را به چنین افراد شایسته، دلیل نارواتر بودن گناهش دانسته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 37 - 1
1 - مریم ( س ) ، در پی نذر مادرش ، از سوی خداوند به شایستگی پذیرفته شد .
فتقبّلها ربّها بقبول حسن
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 42 - 1،5،6،10،11،15،16،18
1 - مژده ملائکه به مریم ( س ) در برگزیدگی او از طرف خداوند
ص: 145
و اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه اصطفیک
5 - برگزیدگی و پاکیزه گشتن مریم ( س ) از سوی خدا
یا مریم انّ اللّه اصطفیک و طهّرک
6 - پاکی و برگزیده شدن مریم ، زمینه برگزیده شدن خاندان عمران نزد خداوند
یا مریم انّ اللّه اصطفیک
<و اذ قالت . .. > عطف است به <اذ قالت ... > در آیه سی و پنجم و ظرف است برای <اصطفی ... ال عمران> ; یعنی آنگاه آل عمران برگزیده شدند که مریم را خداوند برگزید و پاک گردانید.
10 - مریم ، برگزیده الهی و سرآمد زنان جهان
یا مریم انّ اللّه . .. و اصطفیک علی نساء العالمین
کلمه <اصطفاء> آنگاه که با <علی> متعدّی شود به معنای مقدم بودن و سرآمد شدن است. و آنگاه که مطلق ذکر شود به معنای انتخاب است. بنابراین <اصطفیک > در جمله <انّ اللّه اصطفیک > به معنای انتخاب و گزینش مریم است و در <اصطفیک علی نساء العالمین>، به معنای مقدم داشتن او بر دیگران است.
11 - خلوص و پاکی مریم و برگزیدگی او ، زمینه سرآمد شدن او بر زنان جهان
انّ اللّه اصطفیک و طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین
به نظر می رسد تقدیم جمله <اصطفیک و طهّرک> بر <اصطفیک علی نساء العالمین>، دلالت داشته باشد بر دخالت برگزیدگی و طهارت مریم برای سرآمد شدن او.
15 - مریم ، برگزیده خداون از نسل انبیای الهی
یا مریم انّ اللّه اصطفیک
امام باقر (ع) در معنی آیه فوق فرمود: . .. اصطفیک من ذریّه الانبیاء.
_______________________________
مجمع البیان، ج 2، ص 746، نورالثقلین، ج 1، ص 336، ح 130.
16 - مریم ، زنی که از میان زنان جهان ، برای زادن عیسی بدون پدر برگزیده شد .
و اصفیک علی نساء العالمین
امام باقر (ع) در معنی آیه فوق فرمود: . .. اصطفیک لولاده عیسی من غیر فحل.
_______________________________
مجمع البیان، ج 2، ص 746 ; نورالثقلین، ج 1، ص 336، ح 130.
18 - مریم برگزیده و سرآمد زنان عصر خویش
و اصطفیک علی نساء العالمین
امام صادق (ع) فرمود: فرشتگان به حضرت فاطمه زهرا (س) گفتند: . .. انّ مریم کانت سیّده نساء عالمها ... .
_______________________________
علل الشرایع، ص 182، ح 1، باب 146. و ص 337، ح 131 ; نورالثقلین، ج 1، ص 336، ح 129.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 58 - 14
14- حضرت مریم ( س ) ، برخوردار از هدایت ویژه الهی و انسانی برگزیده در پیشگاه خداوند
و ممّن هدینا واجتبینا
ص: 146
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 42 - 1
1 - مژده ملائکه به مریم ( س ) در برگزیدگی او از طرف خداوند
و اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه اصطفیک
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 45 - 1،3،4
1 - سخن گفتن ملائکه با مریم و بشارت به او ، درباره عیسی ( ع )
اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم
3 - بشارت تولد عیسی ( ع ) به مریم ( س ) از جانب خداوند ، توسط فرشتگان
اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه یبشرک بکلمه . .. عیسی ابن مریم
4 - عظمت و اهمیّت بشارت اعطای عیسی به مریم
اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه یبشرک
چون جمعی از فرشتگان این بشارت را آوردند و نه یک فرشته، عظمت و اهمیّت آن استفاده می شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 46 - 2،6
2 - بشارت خدا به مریم ، در مورد زنده ماندن عیسی ( ع ) تا میانسالی
یبشرک . .. و یکلم الناس ... و کهلا
<کهل> به معنای میانسالی است. (مجمع البیان)
6 - صلاح و شایستگی عیسی ( ع ) ، مژده خداوند به مریم
یبشرک بکلمه منه . .. و من الصالحین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 47 - 1
1 - شگفتی مریم از بشارت اعطای عیسی ( ع ) ، به او به اینکه مردی با او تماس نداشته است .
قالت ربّ انّی یکون لی ولد و لم یمسسنی بشر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 17 - 14
14- < قال الباقر ( ع ) : إنّها ( مریم ) بشرت بعیسی فبینا هی فی المحراب إذ تمثّل لها الروح الأمین بشراً سویّاً ;
ص: 147
امام باقر(ع) فرمود: همانا او (مریم) به ولادت عیسی(ع) بشارت داده شد، پس در حالی که در محراب بود، ناگهان روح الامین به شکل انسانی کامل اندام بر او ظاهر گشت>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 20 - 1
1- حضرت مریم ( س ) از دریافت خبرِ داشتن پسر ، بدون تماس با هیچ بشری شگفت زده شد .
قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر
<أنّی> ادات استفهام و به معنای <کیف> (چگونه؟) و یا <من أین> (از کجا؟) است و در هر صورت، حاوی تعجب نیز می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 24 - 5
5- عیسی ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مریم ( س ) را به روان شدن جویباری در پایین دست او بشارت داد .
فنادی-ها . .. قد جعل ربّک تحتک سریًّا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 17 - 15
15 - عیسی ( ع ) و مادرش مریم ، انسانهایی همانند دیگر انسانها
ان یهلک المسیح ابن مریم و امه و من فی الأرض جمیعاً
آوردن <من فی الارض> با وجود اینکه استدلال، بدون آن نیز تمام است، می تواند اشاره به این نکته باشد که از جهت مملوکیت و ناتوانی در برابر خدا، بین مسیح(ع) و دیگران تفاوتی نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 11
11- حضرت مریم ( س ) ، دارای حالت ها و روحیه های بشری بود .
ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا
رنج بردن مریم از بروز حالت فوق العاده و خرق عادت و نیز تأثیر گرسنگی، تشنگی و دیگر عوامل طبیعی بر او، نشانه آن است که مریم(س)، انسانی با صفات بشری بوده و خط بطلانی بر اندیشه الوهیت او از سوی برخی مسیحیان است.
ص: 148
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 20 - 5
5- مریم ( س ) به هنگام مواجهه با جبرئیل ، دختری باکره و شوهر ندیده بود .
قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 24 - 6
6- نبود آب به هنگام زایمان ، موجب نگرانی شدید مریم ( س ) شده بود .
ألاّتحزنی قد جعل ربّک تحتک سریًّا
<قد جعل> تعلیل برای <ألاّتحزنی> است، یعنی محزون نباش، زیرا خداوند در پایین دست تو آیی روان قرار داده است. از این تعلیل می توان دریافت که تا چه اندازه مریم(س) برای آب نگران بوده و این بشارت چه نقشی در شادمانی وی ایفا کرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 18 - 11
11- < روی عن علی ( ع ) إنّه قال : علمت أنّ التقیّ ینهاه التقی عن المعصیه ;
از حضرت علی(ع) روایت شده که فرمود: مریم دانست که انسان پرهیزگار، تقوایش او را از معصیت باز می دارد>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 42 - 5،9
5 - برگزیدگی و پاکیزه گشتن مریم ( س ) از سوی خدا
یا مریم انّ اللّه اصطفیک و طهّرک
9 - پاک گشتن مریم ، در پرتو خالص گردانیدن او
انّ اللّه اصطفیک و طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین
از اینکه جمله <و طهرک . .. > پس از <اصطفیک > آمده، به نظر می رسد خالص گرداندن مریم، دخیل در تطهیر وی بوده است. گفتنی است که معنای <اصطفاء> خالص گرداندن از پلیدیهایی است که دیگران به آن مبتلا هستند (مفردات راغب).
ص: 149
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 171 - 18
18 - پاک بودن دامن حضرت مریم ( ع ) از تهمت های ناروای یهودیان
انما المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه و کلمته القها إلی مریم و روح منه
جملات <انما المسیح . .. روح منه> علاوه بر اینکه رد عقیده غلوآمیز مسیحیان درباره حضرت عیسی(ع) است، می تواند اشاره به ناروایی اتهام یهودیان نسبت به مریم(ع) نیز باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 36 - 10
10 - مریم ، دختر عمران
امرات عمران . .. و انّی سمّیتها مریم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - تحریم - 66 - 12 - 2
2 - حضرت مریم ( ع ) ، دختر عمران بود .
و مریم ابنت عمرن
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 20 - 3
3- حضرت مریم ( س ) از جبرئیل خواست او را از چگونگی پیدایش فرزندی بدون پدر آگاه سازد .
قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر و لم أک بغیًّا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 16 - 3
3- مریم از خانواده خویش کناره گیری کرد و در شرق مسجدالاقصی مستقر شد .
ص: 150
واذکر . .. مریم إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا
<انتباذ> از ریشه <نبذ> و به معنای دوری جستن است. < <مکاناً شرقیّاً>; یعنی جایگاهی رو به شرق و چون حضرت مریم(س) وقف بر معبد(مسجدالاقصی) شده بود، مقصود مکانی در شرقِ مسجدالاقصی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 17 - 1،2
1- حضرت مریم ( س ) در ناحیه شرقی مسجدالاقصی ، مکانی دور از انظار برای خود برگزید و خود را از مردم پنهان ساخت .
فاتّخذت من دونهم حجابًا
<حجاب> به معنای ساتر و چیزی است که حائل می شود. مراد از <اتّخذت... حجاباً> افکندن پرده و یا رفتن در مکانی است که دارای پوشش طبیعی، مانند دیوار یا کوه و مانند آن باشد.
2- مکانی که مریم با رفتن به آن از دید مردم مخفی شد ، به منطقه مسکونی مردم نزدیک بود .
من دونهم
کلمه <دون> گاه برای تقریب و گاه برای تحقیر به کار می رود (العین).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 18 - 1
1- برانگیختن روحیه تقوا و خداترسی در مرد ناشناس ، واکنش اعتراض آمیز مریم ( س ) ، هنگام مشاهده او در خلوت گاه خویش بود .
قالت إنّی أعوذ بالرحم-ن منک إن کنت تقیًّا
جمله <إن کنت تقیّاً> دعوت به تقوا در قالب جمله شرطیه است، مفاد آیه این است که اگر متّقی هستی - که باید باشی - از من دور شو و خود را گرفتار خشم خداوند مساز، که من خود را در پناه او قرار داده و دفع خطر تو را از او می خواهم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 1،2
1- درد زایمان ، مریم ( س ) را به کنار تنه درخت خرما کشانید .
فأجاءها المخاض إلی جذع النخله
<أجاء> متعدی <جاء> یعنی آورد و <مخاض> درد زایمان است.
2- مریم ( س ) هنگام زایمان ، تنها و بدون پرستار و در مکانی دور از مناطق مسکونی ، به سر می برد .
مکانًا قصیًّا . فأجاءها المخاض إلی جذع النخله
در جمله <أجاءها المخاض>، آوردن مریم کنار درخت، به درد زایمان نسبت داده شده و آیات بعد، نوزاد او را راهنمای وی به آب معرفی کرده است، علاوه بر آن، مریم(س) برای تهیه خرما، خود مجبور به حرکت دادن نخله شد، مجموعه این امور می تواند قرائن تنهایی مریم به هنگام زایمان باشد.
ص: 151
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 3
3- سخن گفتن عیسی ( ع ) با مادر خود و تأمین آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمینه های مسّرت و چشم روشنی مریم ( س ) و رفع نگرانی او از آینده بود .
فنادی-ها . .. فکلی و اشربی و قرّی عینًا
<عیناً> تمییز و بیانگر مراد جدی از فاعل است و <قرّی> از ماده <قرار> (آرام گرفتن) و یا <قُرّ> (سرد شدن) است. در صورت اول جمله <قرّی عیناً>، یعنی <چشم آرمیده باش> و در صورت دوم، یعنی <خنک چشم باش> (چشمت از اشک سوزان به دور باشد) و در هر صورت، کنایه از خوش دلی و شادمانی است که چشم از نگرانی و اضطراب باز می ایستد و از سوزش اشک اندوه، مصون می ماند. ارتباط جمله <قرّی عیناً> با جملات قبل، گویای برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 3
3- سخن گفتن عیسی ( ع ) با مادر خود و تأمین آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمینه های مسّرت و چشم روشنی مریم ( س ) و رفع نگرانی او از آینده بود .
فنادی-ها . .. فکلی و اشربی و قرّی عینًا
<عیناً> تمییز و بیانگر مراد جدی از فاعل است و <قرّی> از ماده <قرار> (آرام گرفتن) و یا <قُرّ> (سرد شدن) است. در صورت اول جمله <قرّی عیناً>، یعنی <چشم آرمیده باش> و در صورت دوم، یعنی <خنک چشم باش> (چشمت از اشک سوزان به دور باشد) و در هر صورت، کنایه از خوش دلی و شادمانی است که چشم از نگرانی و اضطراب باز می ایستد و از سوزش اشک اندوه، مصون می ماند. ارتباط جمله <قرّی عیناً> با جملات قبل، گویای برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 25 - 4
4- تازگی ، رسیده بودن و سلامت ظاهری ، از ویژگی های خرمای فرو ریخته بر مریم ( س ) بود .
تس-قط علیک رطبًا جنیًّا
<رطب> به خرمای تازه گفته می شود <جَنیّ> زمانی که صفت میوه ای باشد، بدان معنا است که میوه در وقت خود چیده شده است (معجم مقاییس اللغه).
ص: 152
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 16 - 1
1- توجه ویژه به آیات سرگذشت مریم و تشریح داستان تولد عیسی در قرآن ، وظیفه ای الهی بر عهده پیامبر ( ص )
واذکر فی الکت-ب مریم
<اذکر> خطاب به پیامبر(ص) است. آن حضرت بدون دستور خاص نیز آیات نازل شده را در قرآن بیان می کرد. هدف از تأکید بر ذکر این آیات، بیان اهمیت ماجرای بارداری مریم به عیسی و تأثیر عمیق آن در جامعه آن روز است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 18 - 2
2- مریم ( س ) با وحشت از حضور مرد ناشناس نزد وی ، به خداوند پناه برد و او را از خشم خداوند برحذر داشت .
قالت إنّی أعوذ بالرحم-ن منک إن کنت تقیًّا
مریم(س) به جای <اللّهم إنّی أعوذ بک> مرد ناشناس را مخاطب ساخت تا ترس از خشم خداوند را در دل او ایجاد کند. <تقوی> ; یعنی قرار دادن خویش در وقایه (مانع) از هر چیز ترسناک (مفردات راغب) و <تقیّاً>; یعنی پرهیزکننده از خطر. به قرینه کلام مریم(س) که مخاطب خود را از خداوند ترساند، مراد خطر خشم خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 20 - 1
1- حضرت مریم ( س ) از دریافت خبرِ داشتن پسر ، بدون تماس با هیچ بشری شگفت زده شد .
قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر
<أنّی> ادات استفهام و به معنای <کیف> (چگونه؟) و یا <من أین> (از کجا؟) است و در هر صورت، حاوی تعجب نیز می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 21 - 1
1- جبرئیل ، شگفت زدگی مریم ( س ) را امری به جا دانست و بر عفت و پاکدامنی وی گواهی داد .
قال کذلک
<کذلک> خبر برای مبتدای محذوف و مرکب از حرف تشبیه و اسم اشاره است. مشارالیه آن ممکن است گفتار مریم(س) باشد، در این مفاد آیه این است که گرچه موضوع همان گونه است که گفتی، ولی خداوند این کار را بر خویش دشوار نمی بیند.
ص: 153
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 17 - 5
5- مریم ( س ) ، دارای منزلتی والا در پیشگاه خداوند
فأرسلنا إلیها روحنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 91 - 12
12- مریم ( س ) برخوردار از منزلتی والا و مقامی بلند در پیشگاه خداوند و شخصیتی جهانی
والتی أحصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا و جعلنها و ابنها ءایه للع-لمین
برداشت یاد شده با توجه به سه نکته است: 1- <التی> منصوب به عامل مقدری چون <أذکر> یا <أذکروا> است که دراین صورت فرمان به یادآوری داستان مریم(س) برای همه انسان ها است. 2- نام مریم(س) در ردیف پیامبران الهی قرار گرفت و به دنبال نام آنان آمد. 3-خداوند مریم(س) را آیت خود برای جهانیان معرفی کرد (و جعلناها و ابنها آیه للعالمین).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 18 - 7
7- حضرت مریم ( س ) بانویی در اوج پاکدامنی و تقواپیشگی
قالت إنّی أعوذ بالرحمن منک إن کنت تقیًّا
مریم عذرا، به محض مشاهده مردی ناشناس در محل استقرار خود، سراسیمه به تذکر و نصیحت و پناه بردن به خداوند اقدام کرد. این بازتاب نشانه رسوخ پاک دامنی در او است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 25 - 1،7
1- عیسی ( ع ) ، در بدو تولد ، مادرش مریم ( س ) را به تکان دادن درخت خرما و استفاده از میوه آن راهنمایی کرد .
و هزّی إلیک بجذع النخله تس-قط علیک رطبًا جنیًّا
<هزّ> به معنای حرکت دادن به چپ و راست است و به قرینه <إلیک> در آن معنای <متمایل ساختن> نیز تضمین شده است. بنابراین <هزّی إلیک>، یعنی درخت را به جانب خود بکش و به چپ و راست تکان ده این راهنمایی چنان چه از آیه بعد پیدا
ص: 154
است، به منظور تأمین غذای مریم(س) بوده است.
7 - به بار نشستن فوری درخت خرما و نیرومندی مریم ( س ) برای تکان دادن آن ، از کرامات او بود .
و هزّی إلیک . .. تس-قط
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - تحریم - 66 - 12 - 17
17 - حضرت مریم ( س ) ، دارای شخصیتی بس بلند در پیشگاه خداوند و مورد تکریم و تمجید او
و مریم ابنت عمرن . .. و کانت من الق-نتین
تصریح به نام حضرت مریم(س) در سلسله شرح حال زنان الگو و نمونه (همچون آسیه همسر فرعون) می تواند اشاره به نکته یاد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 32 - 4
4- حضرت مریم ( س ) مبرّا از گناه و فحشا و سزاوار تکریم بسیار
لقد جئت شیئًا فریّاً. .. و برًّا بولدتی
عیسی(ع) با اعجاز خود، مریم را از اتهام ناروای مردم تبرئه کرد، آن گاه خود را پیامبری خواند که به مریم خدمت خواهد کرد و در بیان خدمت گزاری خود، صفت مشبهه (برّاً) را که بر ثبوت دلالت دارد، به کاربرد تا با تأکید بیشتری احترام به مریم را از وظایف خود شمرده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 33 - 4
4- عیسی ( ع ) با سالم خواندن مرحله ولادت خویش از هر عیب و ناپسندی ، بر مبرّابودن مادرش مریم ( س ) از اتهامات ناروای مردم تأکید کرد .
والسل-م علیّ یوم ولدت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 155
10 - مریم - 19 - 23 - 2
2- مریم ( س ) هنگام زایمان ، تنها و بدون پرستار و در مکانی دور از مناطق مسکونی ، به سر می برد .
مکانًا قصیًّا . فأجاءها المخاض إلی جذع النخله
در جمله <أجاءها المخاض>، آوردن مریم کنار درخت، به درد زایمان نسبت داده شده و آیات بعد، نوزاد او را راهنمای وی به آب معرفی کرده است، علاوه بر آن، مریم(س) برای تهیه خرما، خود مجبور به حرکت دادن نخله شد، مجموعه این امور می تواند قرائن تنهایی مریم به هنگام زایمان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 9
9- حضرت مریم ( س ) در هنگام وضع حمل و پس از آن ، تا زمان بازگشت به قوم خویش تنها بود . *
فحملته فانتبدت به مکان قصیًّا. .. فإمّا ترینّ من البشر أحدًا
جمله شرطیه <فإمّاترینّ. ..> ممکن است براین دلالت کند که در هنگام وضع حمل و بعد از آن بشری در آنجا نبوده است، گرچه - به قرینه سیاق کلام - می توان گفت: مراد عموم انسان ها نیستند، بلکه افرادی مورد نظر هستند که فرزند داشتن مریم برای آنان سؤال انگیز باشد. برخی <ال> در <البشر> را برای عهد و اشاره به قوم مریم دانسته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 24 - 3
3- عیسی ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مریم ( س ) را به اندوهگین نبودن توصیه کرد .
فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 10
10- عیسی ( ع ) ، مادرش مریم ( س ) را به نذر روزه سکوت ، هنگام مواجهه با مردم توصیه کرد .
فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت للرحم-ن صومًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 36 - 1
1 - همسر عمران پس از زایمان ، ناباورانه ، نوزاد خویش را دختر یافت .
فلمّا وضعتها قالت ربّ انّی وضعتها اُنثی
ص: 156
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 156 - 2،4،8،10
2 - بهتان یهودیان به مریم ( ع ) ، نمونه ای از کفرپیشگی آنهاست .
و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً
بدان احتمال که <قولهم> تفسیر و تبیین کفر در <بکفرهم> باشد.
4 - یهودیان ، مریم ( ع ) را به کرداری بسیار ناشایست متهم کردند .
و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً
<بهتان> به معنای افترا و اتهام است. و مراد از آن در آیه فحشا و بی عفتی است.
8 - اتهام ناروای یهود به حضرت مریم ( ع ) از عوامل محکومیت آنان به لعن و نفرین الهی
و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً
10 - اتهام ارتباط نامشروع مریم ( ع ) با مردی نجار به نام یوسف ، و باردار شدن وی به عیسی ( ع ) ، بهتان بزرگ یهود به ساحت پاک مریم
و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً
امام صادق(ع): . .. الم ینسبوا مریم بنت عمران الی انها حملت بعیسی من رجل نجار اسمه یوسف ... .
_______________________________
امالی صدوق، ص 92، ح 3، مجلس 22; تفسیر برهان، ج 1، ص 426، ح 2.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 171 - 18
18 - پاک بودن دامن حضرت مریم ( ع ) از تهمت های ناروای یهودیان
انما المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه و کلمته القها إلی مریم و روح منه
جملات <انما المسیح . .. روح منه> علاوه بر اینکه رد عقیده غلوآمیز مسیحیان درباره حضرت عیسی(ع) است، می تواند اشاره به ناروایی اتهام یهودیان نسبت به مریم(ع) نیز باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 7،8
7- عیسی ( ع ) ، وظیفه دفاع از مادر خویش در مقابل تهمت های مردم را به عهده گرفت .
فإمّاترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت للرحم-ن صومًا
توصیه مادر به سکوت از جانب عیسی(ع) بدان معنا بود که او نگران دفاع از خود نباشد، چرا که عیسی(ع) خود آن را انجام خواهد داد. سخن گفتن عیسی(ع) با مادر پس از ولادت، این اطمینان را به مریم داده بود که او براین کار کاملاً توانا است.
8- عیسی ( ع ) ، شیوه برخورد با مردم و چگونگی واکنش در برابر بهتان آنان را به مادرش مریم ( س ) آموخت .
ص: 157
فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 20 - 2
2- مریم ( س ) از متهم شدن به زنا ، درپی دریافت بشارت به عیسی ( ع ) نگران بود .
أنّی یکون . .. و لم أک بغیًّا
با این که <لم یمسسنی بشر> برای نفی اسباب عادی حامله شدن کافی بود، ولی جمله <و لم أک بغیّاً> نیز از مریم(س) صادر گردید. برخی آن را قرینه براین قرار داده اند که <لم یمسسنی...> تنها به نکاح مشروع نظر دارد و <لم أک بغیّاً> نوع نامشروع آن را نفی می کند; و محتمل است مراد از <لم یمسسنی...> مطلق هم بستری باشد و اضافه شدن <لم أک بغیّاً> به این خاطر است که مریم(س) دریافت که در صورت حامله شدن، به زنا متهم خواهد شد. و با این سخن، اظهار کرد که تحمل آن اتهام، بر من سنگین خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 27 - 3،6
3- مردم با دیدن مریم ( س ) همراه کودک خویش ، بدون پرس و جو او را به زنا متهم کردند .
فأتت به قومها تحمله قالوا ی-مریم لقد جئت شیئًا فریًّا
<فریّاً> صفت مشبهه به معانی <سنگین و بزرگ> و <شگفت> و <کار بی سابقه> آمده و از ریشه <فری> به معنای قطع گرفته شده است; به این تناسب که چنین عملی قطع روند گذشته است. در هر صورت مرادِ کسانی که این سخن را به مریم(س) گفتند، اتهام زنا و خلاف بوده است.
6- < عن أبی جعفر ( ع ) قال : لمّا قالت العواتق . . . لمریم ( ع ) : < لقد جئت شیئاً فریّاً > أنطق اللّه تعالی عیسی ( ع ) عند ذلک ;
از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: چون دختران نورس به مریم گفتند: <لقد جئت شیئاً فریّاً> خداوند در آن هنگام زبان عیسی(ع) را به سخن گفتن گشود>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 28 - 6
6- مردم بیت المقدس ، مریم ( س ) را به زنا متهم کردند .
و ما کانت أُمّک بغیًّا
<بغیّ>، یعنی زن بدکاره (قاموس). مردم گرچه مریم(س) را صریحاً به زنا متهم نکردند، ولی با کنایه این کار را انجام دادند. جمله <و ما کانت ...> (مادرت بدکاره نبود)، یعنی تو این چنین هستی.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 158
10 - مریم - 19 - 29 - 1،7
1- مریم ( س ) با اشاره به نوزادش ( عیسی ( ع ) ) کار پاسخ گویی به اتهامات وارده را به او واگذار کرد .
و ما کانت أُمّک بغیًّا . فأشارت إلیه
7- مریم ( س ) از سوی افرادی متعدد به زنا متهم شده بود .
قالوا ی-مریم . .. قالوا کیف نکلّم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 25 - 3
3- بارورشدن و ثمردادن غیر طبیعی درخت خرما ، به تلاش مریم ( س ) و کشیدن و تکان دادن نخل وابسته بود .
و هزّی إلیک . .. تس-قط
فعل <تساقط> مجزوم است و عامل جزم آن شرط مقدر است; یعنی اگر درخت را تکان دهی و به سمت خود بکشی، برای تو خرما می ریزد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 16 - 7
7- مریم ( س ) ، برای عبادت خویش ، مکانی رو به شرق را برگزیده بود . *
إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا
<شرقی>; یعنی، به طرف مشرق (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 20 - 4
4- مریم ( س ) ، دارای گذشته ای درخشان و خالی از هرگونه انحراف از مسیر قدس و پاکی بود .
قالت أنّی یکون لی غل-م . .. و لم أک بغیًّا
<بغیّ> به زنی گفته می شود که با نامحرمان، تماس نامشروع داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 159
10 - مریم - 19 - 27 - 4
4- مریم ( س ) ، نزد قوم خود ، دارای پیشینه ای سالم و پاک و عاری از هرگونه بدنامی بود .
قالوا ی-مریم لقد جئت شیئًا فریًّا
<فریّاً> دال بر آن است که مردم به تصور واهی، مریم(س) را خطاکار دانسته، از این عمل شگفت زده شده و آن را قطع روند گذشته مریم دانستند; بنابراین سابقه او نزد مردم سابقه ای نیکو بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 28 - 5
5- پدر و مادر مریم ( س ) میان مردم زمان خود ، به پاکی و صلاح مشهور بودند .
ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 17 - 9،14
9 - حیات و مرگ مسیح ( ع ) و مادرش مریم و تمامی اهل زمین ، در قبضه قدرت خداوند
قل فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک . .. و من فی الأرض جمیعاً
14 - زنده بودن مسیح ( ع ) و مادرش مریم در عصر پیامبر ( ص ) *
فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک المسیح ابن مریم و امه
مفهوم جمله <ان اراد . ..> این است که آن دو بزرگوار در زمان نزول آیه زنده بوده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - تحریم - 66 - 12 - 15
15 - مریم ( س ) ، از تبار طاعت پیشگان و از نسل نیکان و خداپرستان
و کانت من الق-نتین
برداشت یاد شده بدان احتمال است که <من> در <من القانتین> نشویه باشد; یعنی، مریم(س) برآمده از قانتان بود.
ص: 160
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 1
1- حضرت عیسی ( ع ) در آغاز تولد خویش ، مادرش مریم ( س ) را به خوردن خرمای تازه و نوشیدن از آب نهر فرا خواند .
فنادی-ها من تحتها . .. تحتک سریًّا ... رطبًا جنیًّا . فکلی واشربی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 25 - 2
2- نخلی که مریم ( س ) در کنار آن وضع حمل نمود ، میوه نداشت .
و هزّی إلیک بجذع النخله تس-قط علیک رطبًا جنیًّا
جمله <تساقط علیک. ..> گویای امتنان بر مریم(س) است، نه خبر از اثر طبیعی تکان دادن درخت، چرا که این موضوع نیازی به راهنمایی نداشت; بنابراین، پس از تکان دادن درخت بود که خرمای آن پدیدار گشته و فرو می ریخت. اضافه شدن کلمه <جذع> به کلام و نیز اِسناد <تساقط> به <نخله>، خشک بودن درخت و خارق العاده بودن ریزش خرما را تأیید می کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 43 - 1،2
1 - مریم ، مأمور به اطاعت خاضعانه ، سجده و رکوع ( نماز ) ، در برابر پروردگارش
یا مریم اقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی
2 - سخن فرشتگان با مریم و فرمان دادن به او ، درباره اطاعت خاضعانه
و اذ قالت الملئکه . .. یا مریم اقنتی لربّک و اسجدی
ظاهراً جمله <یا مریم اقنتی>، گفتار ملائکه با حضرت مریم است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 20 - 3
3- حضرت مریم ( س ) از جبرئیل خواست او را از چگونگی پیدایش فرزندی بدون پدر آگاه سازد .
قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر و لم أک بغیًّا
ص: 161
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 16 - 4،5
4- خویشاوندان مریم ، در غیر جهت شرقی مسجد الاقصی سکونت داشتند .
انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا
5- مریم ( س ) در آستانه حامله شدن به عیسی ( ع ) ، در نزدیکی مسجدالاقصی ، بستگانی داشت که در میان آنان به سر می برد .
إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا
به قرینه <مکاناً قصیّاً> در آیه بیست و دوم که ناظر به مکان دومی است که مریم(س) برگزید، مکان شرقی مسجد الاقصی به منطقه مسکونی مردم نزدیک بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 47 - 2
2 - طلب آگاهی مریم از خداوند ، در مورد چگونگی اعطای مسیح به وی
قالت ربّ انّی یکون لی ولد
کلمه <انّی>، علاوه بر اشاره به شگفتی، معنای کیفیّت را نیز دربردارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 29 - 1،3
1- مریم ( س ) با اشاره به نوزادش ( عیسی ( ع ) ) کار پاسخ گویی به اتهامات وارده را به او واگذار کرد .
و ما کانت أُمّک بغیًّا . فأشارت إلیه
3- حضرت مریم ( س ) به قدرت نوزادش عیسی ( ع ) در سخن گفتن و رفع اتهامات یقین داشت .
فأشارت إلیه
آمدن مریم به میان قوم خویش، آوردن علنی و آشکار فرزند و اشاره کردن به سوی نوزاد به جای پاسخ گویی به اتهامات، بیانگر یقین او است.
ص: 162
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 30 - 5
5- تکلم عیسی ( ع ) در گهواره و معرفی خود ، از معجزات او و برهانی کافی بر پاکدامنی مریم ( س ) و مبرّابودن او از اتهامات مردم بود .
فأشارت إلیه . .. قال إنّی عبداللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 30 - 5
5- تکلم عیسی ( ع ) در گهواره و معرفی خود ، از معجزات او و برهانی کافی بر پاکدامنی مریم ( س ) و مبرّابودن او از اتهامات مردم بود .
فأشارت إلیه . .. قال إنّی عبداللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 24 - 2
2- حضرت عیسی ( ع ) در شرایط سخت روحی و جسمی مادرش مریم ( س ) پس از زایمان با وی سخن گفت و او را دل داری داد .
فحملته . .. فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی
مراد از ضمیر فاعلی در <نادی> - به قرینه ضمائر <فحملته فانتبذت به> در آیات قبل - حضرت عیسی(ع) است و مراد از ضمیر <من تحتها> همانند ضمیر <فناداها> حضرت مریم(س) است. برخی فاعل <نادی> را جبرئیل دانسته و ضمیر <من تحتها> را به <نخله> یا <مریم> ارجاع داده اند; ولی سیاق آیات با آنچه گفته شد سازگارتر است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - تحریم - 66 - 12 - 1
1 - حضرت مریم ( ع ) ، نمونه بارز و مثال زدنی برای ایمان و دین داری
ص: 163
ضرب اللّه مثلاً للذین ءامنوا . .. و مریم ابنت عمرن
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 58 - 13
13- حضرت مریم ( س ) ، از پیامبران الهی نبوده است .
أُول-ئک . .. من النبیّن ... و ممّن هدینا واجتبینا
چنان که <ممّن هدینا> عطف بر <من النبیّن> باشد، باید در بین مذکورین در آیات قبل که به وسیله <اُولئک> به آنان اشاره شد، غیر نبیّ نیز وجود داشته باشد، زیرا عطف، ظهور در تغایر دارد و بدان لحاظ که در آیات قبل به جز در مورد مریم صریحاً و یا با اشاره نبوت مذکورین مطرح گردیده، تنها موردی که برای <من هدینا. ..> باقی می ماند، مریم(س) است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 37 - 16،17،18،23،26
16 - هر گاه زکریا به عبادتگاه مریم وارد می شد ، رزقی را نزد او مشاهده می کرد .
کلما دخل علیها زکریا المحراب و جد عندها رزقاً
17 - شگفتی زکریا از مشاهده رزقی خاص ، نزد مریم ( س )
و جد عندها رزقاً قال یا مریم انّی لک هذا
18 - پُرسش و استفسار زکریا از مریم ( س ) ، درباره رزقی که نزد او بود .
و جد عندها رزقاً قال یا مریم انّی لک هذا
23 - برخورداری حضرت مریم ( س ) ، از رزق ویژه الهی
وجد عندها رزقاً . .. قالت هو من عنداللّه
26 - وجود میوه تابستانی در زمستان و بالعکس نزد مریم در عبادتگاه
وجد عندها رزقاً
امام باقر یا امام صادق (ع): . .. فکان (زکریا) یدخل علیها فیری عندها ثمره الشّتاء فی الصیف و ثمره الصیف فی الشّتاء.
_______________________________
تفسیر عیاشی، ج 1، ص 170، ح 38; نورالثقلین، ج 1، ص 332، ح 112، 114.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 164
10 - مریم - 19 - 27 - 2
2- مریم ( س ) به هنگام بازگشت میان مردم ، فارغ از هرگونه هراس و نگرانی بود .
فکلی و اشربی . .. فإمّاترینّ من البشر ... فأتت به قومها تحمله
بااین که جمله <أتت به قومها> برای بیان آوردن عیسی(ع) توسط مادرش، جمله ای کامل است، ولی جمله حالیه <تحمله> نیز بر آن اضافه گردیده است تا بر مباشرت مریم(س) در حمل کردن فرزندش دلالت کند; یعنی دیگر مریم(س) انگیزه ای برای پنهان داشتن فرزند خود نداشته است، بلکه آشکارا او را در بغل گرفته و به میان مردم آمد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 43 - 1
1 - مریم ، مأمور به اطاعت خاضعانه ، سجده و رکوع ( نماز ) ، در برابر پروردگارش
یا مریم اقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 11
11- حضرت مریم ( س ) ، دارای حالت ها و روحیه های بشری بود .
ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا
رنج بردن مریم از بروز حالت فوق العاده و خرق عادت و نیز تأثیر گرسنگی، تشنگی و دیگر عوامل طبیعی بر او، نشانه آن است که مریم(س)، انسانی با صفات بشری بوده و خط بطلانی بر اندیشه الوهیت او از سوی برخی مسیحیان است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 10،11،12،31
10- عیسی ( ع ) ، مادرش مریم ( س ) را به نذر روزه سکوت ، هنگام مواجهه با مردم توصیه کرد .
فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت للرحم-ن صومًا
11- مریم ( س ) ، نذر روزه سکوت را پس از مواجهه با اولین نفر از افراد جامعه خویش منعقد ساخت .
فإمّاترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت
ظاهر <فقولی> آن است که مریم مفاد نذر خود را با زبان بیان کرده باشد; دراین صورت همان جمله <إنّی نذرت . ..> صیغه نذر
ص: 165
بوده و نذر مریم با گفتن آن منعقد شده است.
12- روزه سکوت حضرت مریم ( س ) ، به مدت یک روز و هم زمان با هنگام بازگشت نزد قوم خود بوده است .
إنّی نذرت للرحم-ن صومًا فلن أکلّم الیوم إنسیًّا
الف و لام در <الیوم> برای عهد حضوری است; یعنی <امروز> و مراد از آن همان روزی است که همراه با نوزاد خود به میان قومش برگشت.
31- < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : إنّ الصیام لیس من الطعام والشراب وحده . . . قالت مریم : < إنّی نذرت للرحمان صوماً > أی صوماً صمتاً ;
از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: همانا روزه، تنها خودداری از خوردنی آشامیدنی نیست . .. مریم(س) گفت: <إنّی نذرت للرحمان صوماً>، یعنی روزه سکوت>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 29 - 2
2- حضرت مریم ( س ) ، هنگام مواجه شدن با اتهام های قوم خود ، در حال روزه بود و سخن نمی گفت .
فأشارت إلیه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 8
8- عیسی ( ع ) ، شیوه برخورد با مردم و چگونگی واکنش در برابر بهتان آنان را به مادرش مریم ( س ) آموخت .
فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 5،6
5- حضرت مریم ( س ) به هنگام زایمان آرزو کرد : کاش قبل از باردارشدن مرده بود و به کلّی از یاد ها رفته بود .
فأجاءها المخاض . .. قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا
جمله <و کنت نسیاً منسیّاً> قرینه است بر این که انگیزه مریم از آرزوی مرگ، رهایی از زخم زبان مردم بوده است، گرچه به قرینه <ألاّتحزنی قد جعل. ..> تنهایی و بی آب و غذایی، نیز او را اندوهناک ساخته بود، ولی این همه، تبعاتِ همان گریز از زخم زبان است; یعنی کاش پیش از حاملگی مرده بودم، که برای فرار از نیشتر مردم مجبور به تحمل این آوارگی نباشم.
6- ناراحتی ها و فشار های روحی مریم ( س ) به هنگام تولد عیسی ( ع ) ، خارج از حدّ توصیف بود .
فأجاءها المخاض إلی جذع النخله قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا
ص: 166
آرزوی مرگ از جانب شخصیتی چون مریم(س) که مورد عنایت خاص خداوند بود، باید در شرایطی صورت گرفته باشد که وضعیتی فوق تحمل و طاقت برایش پیش آمده باشد، این حالت - به قرینه آیات بعد - فشارهای روحیِ ناشی از احتمال اتهام و آوارگی حاصل از آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 24 - 12
12- در پی زایمان مریم ( س ) ، فرشته الهی ( جبرئیل ) او را از جاری شدن آب در پایین پایش با خبر ساخت .
فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی قد جعل ربّک تحتک سریًّا
محتمل است که ضمیر فاعلی در فناداها به فرشته الهی برگردد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 9
9- حضرت مریم ( س ) در هنگام وضع حمل و پس از آن ، تا زمان بازگشت به قوم خویش تنها بود . *
فحملته فانتبدت به مکان قصیًّا. .. فإمّا ترینّ من البشر أحدًا
جمله شرطیه <فإمّاترینّ. ..> ممکن است براین دلالت کند که در هنگام وضع حمل و بعد از آن بشری در آنجا نبوده است، گرچه - به قرینه سیاق کلام - می توان گفت: مراد عموم انسان ها نیستند، بلکه افرادی مورد نظر هستند که فرزند داشتن مریم برای آنان سؤال انگیز باشد. برخی <ال> در <البشر> را برای عهد و اشاره به قوم مریم دانسته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 22 - 6
6- < عن أبی الحسن موسی ( ع ) : . . . الیوم الذی حملت فیه مریم ( س ) یوم الجمعه للزوال ;
از امام کاظم(ع) روایت شده: . .. روزی که مریم حامله شد، روز جمعه هنگام زوال بود>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 17 - 4
4- باردارشدن مریم ( س ) به فرزندش عیسی ( ع ) ، وابسته به حضور او در مکانی خلوت و به دور از انظار مردم بود .
فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إلیها روحنا
<فاء> در <فأرسلنا> برای تفریع است و نشان می هد که کارهای قبلی مریم زمینه آمادگی او برای مقام مادری عیسی(ع) و پذیرش فرشته الهی شده است.
ص: 167
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 3
3- سخن گفتن عیسی ( ع ) با مادر خود و تأمین آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمینه های مسّرت و چشم روشنی مریم ( س ) و رفع نگرانی او از آینده بود .
فنادی-ها . .. فکلی و اشربی و قرّی عینًا
<عیناً> تمییز و بیانگر مراد جدی از فاعل است و <قرّی> از ماده <قرار> (آرام گرفتن) و یا <قُرّ> (سرد شدن) است. در صورت اول جمله <قرّی عیناً>، یعنی <چشم آرمیده باش> و در صورت دوم، یعنی <خنک چشم باش> (چشمت از اشک سوزان به دور باشد) و در هر صورت، کنایه از خوش دلی و شادمانی است که چشم از نگرانی و اضطراب باز می ایستد و از سوزش اشک اندوه، مصون می ماند. ارتباط جمله <قرّی عیناً> با جملات قبل، گویای برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 3
3- سخن گفتن عیسی ( ع ) با مادر خود و تأمین آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمینه های مسّرت و چشم روشنی مریم ( س ) و رفع نگرانی او از آینده بود .
فنادی-ها . .. فکلی و اشربی و قرّی عینًا
<عیناً> تمییز و بیانگر مراد جدی از فاعل است و <قرّی> از ماده <قرار> (آرام گرفتن) و یا <قُرّ> (سرد شدن) است. در صورت اول جمله <قرّی عیناً>، یعنی <چشم آرمیده باش> و در صورت دوم، یعنی <خنک چشم باش> (چشمت از اشک سوزان به دور باشد) و در هر صورت، کنایه از خوش دلی و شادمانی است که چشم از نگرانی و اضطراب باز می ایستد و از سوزش اشک اندوه، مصون می ماند. ارتباط جمله <قرّی عیناً> با جملات قبل، گویای برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 76 - 7
7 - پندار قدرت مسیح ( ع ) و مریم بر سود و زیان رسانی به مردم ، از عوامل پرستش آن دو ، از سوی مسیحیان *
قل اتعبدون من دون اللّه ما لایملک لکم ضراً و لانفعاً
استدلال بر ناروایی پرستش مسیح(ع) و مادرش مریم به ناتوانی آنان از ضرر رسانی و نفع بخشی، می تواند اشاره به ریشه و عامل
ص: 168
پرستش مسیح(ع) و مریم، از سوی نصارا داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 43 - 1
1 - مریم ، مأمور به اطاعت خاضعانه ، سجده و رکوع ( نماز ) ، در برابر پروردگارش
یا مریم اقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 58 - 16
16- زکریا ، یحیی ، مریم ( س ) ، عیسی ، ابراهیم ، اسحق ، یعقوب ، موسی ، هارون ، اسماعیل ، و ادریس ( ع ) ، هنگام شنیدن آیات الهی به سجده می افتادند و در حال سجود اشک می ریختند .
أُول-ئک . .. إذا تتلی علیهم ءای-ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بکیًّا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 75 - 10
10 - گفتار و کردار مریم ( ع ) هماهنگ با یکدیگر و مطابق با واقع
امه صدیقه
<صدیق> به کسی گفته می شود که سخن و اعتقادش مطابق واقع باشد و راستگویی خودش را با کردارش ثابت کند. (این معنا را راغب از برخی اهل لغت نقل کرده است).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 28 - 1
1- قوم مریم با بیان عفت و پاکدامنی پدر و مادر وی ، او را در فرزنددار شدنِ بدون ازدواج سرزنش کردند .
ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا
ص: 169
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 20 - 6
6- مریم ( س ) ، هنگام دریافت بشارت تولد عیسی ( ع ) ، در شرایط سنّی مناسب و سلامت جسمی لازم برای بارداری بود .
و لم یمسسنی بشر و لم أک بغیًّا
آنچه در کلام مریم، مانع پیدایش عیسی(ع) قلمداد شده است، به نبود پدر مربوط می شود و سخنی از آمادگی جسمی نداشتن مریم مطرح نشده است. بنابراین او از این جهت مشکلی نداشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 91 - 12
12- مریم ( س ) برخوردار از منزلتی والا و مقامی بلند در پیشگاه خداوند و شخصیتی جهانی
والتی أحصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا و جعلنها و ابنها ءایه للع-لمین
برداشت یاد شده با توجه به سه نکته است: 1- <التی> منصوب به عامل مقدری چون <أذکر> یا <أذکروا> است که دراین صورت فرمان به یادآوری داستان مریم(س) برای همه انسان ها است. 2- نام مریم(س) در ردیف پیامبران الهی قرار گرفت و به دنبال نام آنان آمد. 3-خداوند مریم(س) را آیت خود برای جهانیان معرفی کرد (و جعلناها و ابنها آیه للعالمین).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 28 - 9
9- مریم ( س ) و خاندان او ، افرادی سرشناس در بین مردم عصر خویش
ی-أخت ه-رون ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 28 - 9
9- مریم ( س ) و خاندان او ، افرادی سرشناس در بین مردم عصر خویش
ی-أخت ه-رون ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا
ص: 170
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 38 - 1
1 - اعتماد کامل حضرت زکریا به صداقت حضرت مریم ( س )
هنا لک دعا زکریا ربّه
پس از پاسخ مریم، حضرت زکریا تسلیم گفته او (هو من عند اللّه . .. ) شد و از خدا، درخواست ذریه پاک کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 75 - 9،10
9 - مریم ( ع ) مادر مسیح ( ع ) ، بانویی بسیار راستگو
و امه صدیقه
<صدیق> به کسی گفته می شود که بسیار راستگو باشد. (مفردات راغب).
10 - گفتار و کردار مریم ( ع ) هماهنگ با یکدیگر و مطابق با واقع
امه صدیقه
<صدیق> به کسی گفته می شود که سخن و اعتقادش مطابق واقع باشد و راستگویی خودش را با کردارش ثابت کند. (این معنا را راغب از برخی اهل لغت نقل کرده است).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 17 - 11،22
11 - ناتوانی مسیح ( ع ) و مادرش و تمامی اهل زمین در برابر اراده الهی ، دلیل بطلان ادعای الوهیت برای مسیح ( ع )
لقد کفر الذین . .. ان اراد ان یهلک المسیح ابن مریم و امه و من فی الأرض جمیعاً
22 - مالکیت خداوند بر هستی ، دلیل توانایی وی بر نابود ساختن مسیح ( ع ) ، مریم ( ع ) و تمامی اهل زمین و نفی هرگونه قدرت در برابر قدرت اوست .
فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک . .. و للّه ملک السموت و الارض
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 75 - 12،16
ص: 171
12 - توانایی زن برای نیل به درجات والای کمال و ارزش های معنوی
و امه صدیقه
16 - نیازمندی مسیح ( ع ) و مادرش مریم ( ع ) به تغذیه ، دلیلی روشن بر خدا نبودن آنها
کانا یأکلان الطعام
جمله <کانا یأکلان الطعام> برهانی علیه اعتقاد به الوهیت مسیح(ع) و مادرش مریم است ; یعنی آنها به این دلیل نمی توانند خدا باشند که گرسنه می شوند و نیاز به تغذیه و دفع فضولات آن دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 36 - 17
17 - پایبندی مادر مریم ( س ) به نذر خویش در گماردن وی برای عبادت خداوند
ربّ انّی نذرت . .. و انّی سمّیتها مریم
از اینکه نام فرزند خویش را مریم (به معنی عابده) گذاشت، برداشت فوق به دست می آید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 37 - 16
16 - هر گاه زکریا به عبادتگاه مریم وارد می شد ، رزقی را نزد او مشاهده می کرد .
کلما دخل علیها زکریا المحراب و جد عندها رزقاً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 91 - 1
1- داستان حضرت مریم و پاک دامنی و فرزنددار شدن او ، درس آموز و شایسته یاد و یادآوری است .
و التی أحصنت فرجها فنفخنا فیها
برداشت یاد شده مبتنی بر این است که <التی> منصوب به عامل مقدری چون <أذکر> یا <أذکروا> باشد.
ص: 172
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 16 - 3
3- مریم از خانواده خویش کناره گیری کرد و در شرق مسجدالاقصی مستقر شد .
واذکر . .. مریم إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا
<انتباذ> از ریشه <نبذ> و به معنای دوری جستن است. < <مکاناً شرقیّاً>; یعنی جایگاهی رو به شرق و چون حضرت مریم(س) وقف بر معبد(مسجدالاقصی) شده بود، مقصود مکانی در شرقِ مسجدالاقصی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 17 - 1،4
1- حضرت مریم ( س ) در ناحیه شرقی مسجدالاقصی ، مکانی دور از انظار برای خود برگزید و خود را از مردم پنهان ساخت .
فاتّخذت من دونهم حجابًا
<حجاب> به معنای ساتر و چیزی است که حائل می شود. مراد از <اتّخذت... حجاباً> افکندن پرده و یا رفتن در مکانی است که دارای پوشش طبیعی، مانند دیوار یا کوه و مانند آن باشد.
4- باردارشدن مریم ( س ) به فرزندش عیسی ( ع ) ، وابسته به حضور او در مکانی خلوت و به دور از انظار مردم بود .
فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إلیها روحنا
<فاء> در <فأرسلنا> برای تفریع است و نشان می هد که کارهای قبلی مریم زمینه آمادگی او برای مقام مادری عیسی(ع) و پذیرش فرشته الهی شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 22 - 2
2- حضرت مریم ( س ) درپی حامله شدن به عیسی ( ع ) ، از منطقه خویشاوندان خود فاصله گرفت و به مکان دوردستی رفت .
فحملته فانتبذت به مکانًا قصیًّا
<إنتباذ> از ریشه <نبذ> و به معنای دوری گزیدن است. <باء> در <به> یا برای ملابست و یا سببیه; یعنی دوری گزیدن مریم، همراه حمل خود و یا به خاطر آن، صورت گرفت. <قصیّ> صفت مشبهه و به معنای <دور> است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 37 - 7
7 - عظمت و تعالی معنوی و عصمت حضرت مریم ( س )
فتقبّلها ربّها . .. و انبتها
از اینکه خداوند، خودِ مریم را پذیرفته به دست می آید که او از تمام جهات مورد رضایت خداوند است و این معنا ملازم عصمت است.
ص: 173
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 42 - 7
7 - مریم ، دارای مقام عصمت از گناه
انّ اللّه اصطفیک و طهّرک
متعلق تطهیر حذف شده است و حذف متعلق، دلالت بر عموم دارد; یعنی تطهیر از هر پلیدی. و چون هر گناهی، پلیدی است، بنابراین مریم (س) از ارتکاب هر گناهی مبرّا و معصوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 32 - 4
4- حضرت مریم ( س ) مبرّا از گناه و فحشا و سزاوار تکریم بسیار
لقد جئت شیئًا فریّاً. .. و برًّا بولدتی
عیسی(ع) با اعجاز خود، مریم را از اتهام ناروای مردم تبرئه کرد، آن گاه خود را پیامبری خواند که به مریم خدمت خواهد کرد و در بیان خدمت گزاری خود، صفت مشبهه (برّاً) را که بر ثبوت دلالت دارد، به کاربرد تا با تأکید بیشتری احترام به مریم را از وظایف خود شمرده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 171 - 11
11 - عظمت حضرت مریم ( ع ) در پیشگاه الهی
انما المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه و کلمته القها إلی مریم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 156 - 5
5 - قداست و پاکدامنی حضرت مریم ( ع )
و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 18 - 7
7- حضرت مریم ( س ) بانویی در اوج پاکدامنی و تقواپیشگی
ص: 174
قالت إنّی أعوذ بالرحمن منک إن کنت تقیًّا
مریم عذرا، به محض مشاهده مردی ناشناس در محل استقرار خود، سراسیمه به تذکر و نصیحت و پناه بردن به خداوند اقدام کرد. این بازتاب نشانه رسوخ پاک دامنی در او است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 20 - 4
4- مریم ( س ) ، دارای گذشته ای درخشان و خالی از هرگونه انحراف از مسیر قدس و پاکی بود .
قالت أنّی یکون لی غل-م . .. و لم أک بغیًّا
<بغیّ> به زنی گفته می شود که با نامحرمان، تماس نامشروع داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 13
13- اشتهار مریم ( س ) به عفت و پاکدامنی در بین مردم ، فزاینده نگرانی او از بازتاب منفی تولد عیسی ( ع ) در افکار عمومی جامعه
ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا
<نَسْی>، چیزی است که اهمیت چندانی ندارد، گرچه هنوز از خاطرها محو نشده باشد (مفردات راغب). توصیف آن به <منسیّاً> (فراموش شده) گویای آن است که صرف شایستگی برای فراموشی، مطلوب مریم نبوده; بلکه تحقق فراموشی را آرزو می کرده است. این آرزو نشان می دهد که آن حضرت، پیش از این به عنوان شخصیتی آبرومند در جامعه مطرح بوده و از این که این حادثه بازتاب های منفی در مردم داشته باشد، نگران بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 27 - 4
4- مریم ( س ) ، نزد قوم خود ، دارای پیشینه ای سالم و پاک و عاری از هرگونه بدنامی بود .
قالوا ی-مریم لقد جئت شیئًا فریًّا
<فریّاً> دال بر آن است که مردم به تصور واهی، مریم(س) را خطاکار دانسته، از این عمل شگفت زده شده و آن را قطع روند گذشته مریم دانستند; بنابراین سابقه او نزد مردم سابقه ای نیکو بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 32 - 4
4- حضرت مریم ( س ) مبرّا از گناه و فحشا و سزاوار تکریم بسیار
لقد جئت شیئًا فریّاً. .. و برًّا بولدتی
عیسی(ع) با اعجاز خود، مریم را از اتهام ناروای مردم تبرئه کرد، آن گاه خود را پیامبری خواند که به مریم خدمت خواهد کرد و در بیان خدمت گزاری خود، صفت مشبهه (برّاً) را که بر ثبوت دلالت دارد، به کاربرد تا با تأکید بیشتری احترام به مریم را از وظایف خود شمرده باشد.
ص: 175
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 91 - 1،2
1- داستان حضرت مریم و پاک دامنی و فرزنددار شدن او ، درس آموز و شایسته یاد و یادآوری است .
و التی أحصنت فرجها فنفخنا فیها
برداشت یاد شده مبتنی بر این است که <التی> منصوب به عامل مقدری چون <أذکر> یا <أذکروا> باشد.
2- مریم ( س ) ، زنی عفیف و پاک دامن و دارای مقامی بلند در پیشگاه خداوند
والتی أحصنت فرجها
<إحصان> (مصدر <أحصنت>) به معنای منع و بازداشتن است و <فرج> در اصل به معنای شکاف میان دو شیء مانند (شرمگاه و. ..) است. منع و بازداشتن فرج، کنایه از پاک دامنی و عفاف است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - تحریم - 66 - 12 - 3،8
3 - حضرت مریم ( ع ) ، زنی عفیف و پاکدامن و دارای مقامی بلند در پیشگاه خداوند
الّتی أحصنت فرجها
<إحصان> (مصدر <أحصنت>) به معنای منع و بازداشتن است. <فرج> در اصل به معنای شکاف میان دو شیء (مانند شرمگاه و...) است. منع و بازداشتن فرج، کنایه از پاکدامنی و عفاف است.
8 - عفّت و پاک دامنی مریم ( س ) ، زمینه ساز برخورداری او از عنایات ویژه الهی
الّتی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا
تقدیم عبارت <الّتی أحصنت فرجها> بر <فنفخنا فیه من روحنا>، می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 28 - 1،5
1- قوم مریم با بیان عفت و پاکدامنی پدر و مادر وی ، او را در فرزنددار شدنِ بدون ازدواج سرزنش کردند .
ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا
5- پدر و مادر مریم ( س ) میان مردم زمان خود ، به پاکی و صلاح مشهور بودند .
ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 75 - 11
ص: 176
11 - مریم ( ع ) با اعتقاد به رسالت فرزندش مسیح ( ع ) ، نه وی را ابدی می پنداشت و نه فرزند خدا
امه صدیقه
<صدیق> چنانچه جوهری در <الصحاح> آورده است - به کسی گفته می شود که بسیار تصدیق کننده باشد و متعلق تصدیق - به قرینه صدر آیه - رسالت مسیح، فناپذیری او و فرزند نبودن وی برای خداست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 75 - 10
10 - گفتار و کردار مریم ( ع ) هماهنگ با یکدیگر و مطابق با واقع
امه صدیقه
<صدیق> به کسی گفته می شود که سخن و اعتقادش مطابق واقع باشد و راستگویی خودش را با کردارش ثابت کند. (این معنا را راغب از برخی اهل لغت نقل کرده است).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 27 - 1
1- مریم ( س ) پس از دریافت رهنمود های نوزادش عیسی ( ع ) ، او را آشکارا در آغوش خود گرفت و نزد قومش برد .
فأتت به قومها تحمله
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 21 - 9
9- توجه مریم ( س ) به ربوبیت خداوند ، را به آسانی و امکان بارداریش به عیسی ( ع ) مطمئن می ساخت .
قال ربّک
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 19 - 3
ص: 177
3- اعطای فرزندی شایسته و پاک به مریم ( س ) ، مایه رشد و تکامل او و جلوه ای از ربوبیت خداوند
قال إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غل-مًا زکیًّا . .. قال ربّک هو
کلمه <ربّ> می تواند بیانگر مطلب فوق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 3
3- سخن گفتن عیسی ( ع ) با مادر خود و تأمین آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمینه های مسّرت و چشم روشنی مریم ( س ) و رفع نگرانی او از آینده بود .
فنادی-ها . .. فکلی و اشربی و قرّی عینًا
<عیناً> تمییز و بیانگر مراد جدی از فاعل است و <قرّی> از ماده <قرار> (آرام گرفتن) و یا <قُرّ> (سرد شدن) است. در صورت اول جمله <قرّی عیناً>، یعنی <چشم آرمیده باش> و در صورت دوم، یعنی <خنک چشم باش> (چشمت از اشک سوزان به دور باشد) و در هر صورت، کنایه از خوش دلی و شادمانی است که چشم از نگرانی و اضطراب باز می ایستد و از سوزش اشک اندوه، مصون می ماند. ارتباط جمله <قرّی عیناً> با جملات قبل، گویای برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 16 - 8
8- پیدایش عارضه ای ناخوشایند در مریم ( س ) ، وادارسازنده وی به انزوا و دورساختن خویش از مردم *
إذ انتبذت من أهلها
<نبذ>; یعنی دورافکندن چیزی بر اثر بی اعتنایی به آن و <إنتباذ>، یعنی گوشه گیری کردن کسی که ارزش حضور خود نزد مردم را اندک و ناچیز می بیند (مفردات راغب). برخی از احتمالاتی که در توجیه کناره گیری مریم ذکر شده است - نظیر گذران ایام قاعدگی و مانند آن - با این معنا سازگار است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 22 - 3
3- باردارشدن حضرت مریم ( س ) ، نگرانی هایی را برای او همراه داشت .
فحملته فانتبذت به مکانًا قصیًّا
ص: 178
ترک محل سکونت و رفتن به مکانی دوردست، نشان آن است که مریم(س) از روبه روشدن با مردم و پاسخ گویی به آنها نگران بوده است. لغت <إنتباذ> (انزواطلبی کسی که برای حضور خود ارزش چندانی نمی بیند) نیز مؤید آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 13
13- اشتهار مریم ( س ) به عفت و پاکدامنی در بین مردم ، فزاینده نگرانی او از بازتاب منفی تولد عیسی ( ع ) در افکار عمومی جامعه
ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا
<نَسْی>، چیزی است که اهمیت چندانی ندارد، گرچه هنوز از خاطرها محو نشده باشد (مفردات راغب). توصیف آن به <منسیّاً> (فراموش شده) گویای آن است که صرف شایستگی برای فراموشی، مطلوب مریم نبوده; بلکه تحقق فراموشی را آرزو می کرده است. این آرزو نشان می دهد که آن حضرت، پیش از این به عنوان شخصیتی آبرومند در جامعه مطرح بوده و از این که این حادثه بازتاب های منفی در مردم داشته باشد، نگران بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 24 - 6
6- نبود آب به هنگام زایمان ، موجب نگرانی شدید مریم ( س ) شده بود .
ألاّتحزنی قد جعل ربّک تحتک سریًّا
<قد جعل> تعلیل برای <ألاّتحزنی> است، یعنی محزون نباش، زیرا خداوند در پایین دست تو آیی روان قرار داده است. از این تعلیل می توان دریافت که تا چه اندازه مریم(س) برای آب نگران بوده و این بشارت چه نقشی در شادمانی وی ایفا کرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 87 - 8
8 - عیسی ( ع ) زاده مریم ( ع ) و فرزند او ، نه فرزند خدا
عیسی ابن مریم
از نکاتی که می تواند هدف از نسبت دادن عیسی(ع) به مادرش شمرده شود، رد پندار مسیحیان است که وی را فرزند خدای سبحان می خواندند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 253 - 6،7
6 - اعطای نشانه های روشن از جانب خداوند ، به عیسی بن مریم ( ع ) و تأیید او به روح القدس ( جبرئیل )
و اتینا عیسی ابن مریم البیّنات و ایّدناه بروح القدس
7 - عیسی ( ع ) ، علی رغم منزلت و فضیلت والایش ، فرزند مریم است ; نه فرزند خداوند .
ص: 179
و اتینا عیسی ابن مریم البیّنات
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 5
5- حضرت مریم ( س ) به هنگام زایمان آرزو کرد : کاش قبل از باردارشدن مرده بود و به کلّی از یاد ها رفته بود .
فأجاءها المخاض . .. قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا
جمله <و کنت نسیاً منسیّاً> قرینه است بر این که انگیزه مریم از آرزوی مرگ، رهایی از زخم زبان مردم بوده است، گرچه به قرینه <ألاّتحزنی قد جعل. ..> تنهایی و بی آب و غذایی، نیز او را اندوهناک ساخته بود، ولی این همه، تبعاتِ همان گریز از زخم زبان است; یعنی کاش پیش از حاملگی مرده بودم، که برای فرار از نیشتر مردم مجبور به تحمل این آوارگی نباشم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 157 - 5
5 - حضرت عیسی ( ع ) ، فرزند مریم ( ع ) و رسولی از جانب خداست .
و قولهم إنّا قتلنا المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 171 - 8
8 - حضرت عیسی ( ع ) ، فرزند مریم و پیامبر خداست .
انما المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 17 - 5،6،18
5 - اعتراف مسیحیان به فرزندی مسیح ( ع ) برای مریم ( ع )
قالوا إنّ اللّه هو المسیح ابن مریم
ظاهراً توصیف مسیح(ع) به <ابن مریم> از کلام مسیحیان است. یعنی به این حقیقت که مسیح(ع) فرزند مریم است، معترف هستند.
6 - فرزندی مسیح ( ع ) برای مریم ( ع ) ، دلیلی بر خدا نبودن وی
قالوا إنّ اللّه هو المسیح ابن مریم
نقل اعتراف مسیحیان به اینکه مسیح(ع) فرزند مریم است، برای توجه دادن آنهاست به این حقیقت که فرزند بودن (مخلوق بودن)
ص: 180
با خدا بودن تنافی دارد.
18 - مسیح ( ع ) ، فرزند مریم ( ع ) و هر دو مملوک خداوند
المسیح ابن مریم و امه . .. و للّه ملک السموت و الارض
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 46 - 5
5 - عیسی ( ع ) ، پسر مریم ( نه فرزند خدا )
و قفینا علی ءاثرهم بعیسی ابن مریم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 72 - 4،5،6
4 - مسیح ( ع ) فرزند مریم نه خدا و نه زده او
المسیح ابن مریم
5 - اعتراف مسیحیان به فرزندی مسیح ( ع ) برای مریم
قالوا إنّ اللّه هو المسیح ابن مریم
6 - زاده شدن مسیح ( ع ) از مریم ( ع ) گواهی روشن بر خدا نبودن او
لقد کفر الذین قالوا إنّ اللّه هو المسیح ابن مریم
تصریح به فرزندی مسیح(ع) برای مریم، برای بیان این حقیقت است که فرزند بودن (مخلوق بودن) با الوهیت تنافی دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 75 - 1،11
1 - مسیح ( ع ) فرزند مریم و فرستاده خداوند
ما المسیح ابن مریم الا رسول
11 - مریم ( ع ) با اعتقاد به رسالت فرزندش مسیح ( ع ) ، نه وی را ابدی می پنداشت و نه فرزند خدا
امه صدیقه
<صدیق> چنانچه جوهری در <الصحاح> آورده است - به کسی گفته می شود که بسیار تصدیق کننده باشد و متعلق تصدیق - به قرینه صدر آیه - رسالت مسیح، فناپذیری او و فرزند نبودن وی برای خداست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 110 - 6
6 - عیسی ( ع ) ، فرزند مریم و نه فرزند خدا
اذ قال اللّه یعیسی ابن مریم
به نظر می رسد تصریح به فرزندی عیسی برای مریم در برابر این ادعای مسیحیان می باشد که وی فرزند خداست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 181
10 - مریم - 19 - 34 - 2
2- حضرت عیسی ( ع ) فرزند مریم ( ع ) و دارای منزلتی والا است .
ذلک عیسی ابن مریم
<ذلک> برای اشاره به بعید به کار می رود. به کار بردن آن در جایی که مورد اشاره نزدیک باشد، بیانگر برجستگی منزلت مورد اشاره و بزرگداشت آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 37 - 4
4- آنان که عیسی ( ع ) را فرزند مریم ( س ) ، بنده خدا و پیامبر او نمی دانند ، کافراند .
فاختلف الأحزاب من بینهم فویل للذین کفروا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - زخرف - 43 - 57 - 4
4 - عیسی ( ع ) ، فرزند مریم است و نه خدا .
و لمّا ضرب ابن مریم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - حدید - 57 - 27 - 5
5 - عیسی ( ع ) ، پسر مریم است .
و قفّینا بعیسی ابن مریم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - صف - 61 - 6 - 1
1 - حضرت عیسی ( ع ) ، پسر حضرت مریم ( ع ) است .
و إذ قال عیسی ابن مریم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - صف - 61 - 14 - 6
6 - عیسی ( ع ) ، پسر مریم ( س ) است .
کما قال عیسی ابن مریم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - تحریم - 66 - 12 - 11
11 - فرزند حضرت مریم ( س ) ( عیسی ( ع ) ) ، پرتو روح الهی و دارای مقامی بس بلند در پیشگاه خداوند
فنفخنا فیه من روحنا
ص: 182
اضافه <روح> به <نا>، اضافه تشریفی و برای بیان شرافت و عظمت این روح است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 156 - 5
5 - قداست و پاکدامنی حضرت مریم ( ع )
و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 171 - 11
11 - عظمت حضرت مریم ( ع ) در پیشگاه الهی
انما المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه و کلمته القها إلی مریم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 110 - 1،5
1 - عیسی ( ع ) و مادرش مریم بهره مند از نعمت های خاص الهی
اذ قال اللّه یعیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک و علی ولدتک
5 - نعمت های ویژه ارزانی شده به عیسی ( ع ) ، به منزله نعمتهایی الهی برای مادرش مریم
اذکر نعمتی علیک و علی ولدتک
نعمتهای شمرده شده در این بخش از آیات نعمتهایی است که خداوند به عیسی(ع) عطا کرده است و از نعمتهای ویژه خداوند به مریم سخنی به میان نیامده است، بنابراین می توان گفت عطای آن نعمتها به عیسی(ع) به منزله عطای آنها به مادرش مریم است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 18 - 7
7- حضرت مریم ( س ) بانویی در اوج پاکدامنی و تقواپیشگی
قالت إنّی أعوذ بالرحمن منک إن کنت تقیًّا
مریم عذرا، به محض مشاهده مردی ناشناس در محل استقرار خود، سراسیمه به تذکر و نصیحت و پناه بردن به خداوند اقدام کرد. این بازتاب نشانه رسوخ پاک دامنی در او است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 20 - 4
4- مریم ( س ) ، دارای گذشته ای درخشان و خالی از هرگونه انحراف از مسیر قدس و پاکی بود .
قالت أنّی یکون لی غل-م . .. و لم أک بغیًّا
ص: 183
<بغیّ> به زنی گفته می شود که با نامحرمان، تماس نامشروع داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 32 - 4
4- حضرت مریم ( س ) مبرّا از گناه و فحشا و سزاوار تکریم بسیار
لقد جئت شیئًا فریّاً. .. و برًّا بولدتی
عیسی(ع) با اعجاز خود، مریم را از اتهام ناروای مردم تبرئه کرد، آن گاه خود را پیامبری خواند که به مریم خدمت خواهد کرد و در بیان خدمت گزاری خود، صفت مشبهه (برّاً) را که بر ثبوت دلالت دارد، به کاربرد تا با تأکید بیشتری احترام به مریم را از وظایف خود شمرده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 58 - 1،14
1- زکریا ، یحیی ، مریم ، عیسی ، ابراهیم ، اسحاق ، یعقوب ، موسی ، هارون ، اسماعیل و ادریس ( ع ) برخوردار از نعمت ویژه خداوند
أُول-ئک الذین أنعم اللّه علیهم
<ؤُول-ئک> اشاره به تمامی موارد ذکر شده در سوره مریم از آغاز تا این آیه است و روشن است که مراد از نعمت در جمله <أنعم اللّه . ..> نعمت های معمولی و متعارف نیست، چرا که افراد دیگر نیز از این گونه نعمت ها برخوردارند. پس نعمتی که با لسان امتنان بر این گروه بیان گردیده، نعمتی ویژه است.
14- حضرت مریم ( س ) ، برخوردار از هدایت ویژه الهی و انسانی برگزیده در پیشگاه خداوند
و ممّن هدینا واجتبینا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 91 - 2،6،10،12
2- مریم ( س ) ، زنی عفیف و پاک دامن و دارای مقامی بلند در پیشگاه خداوند
والتی أحصنت فرجها
<إحصان> (مصدر <أحصنت>) به معنای منع و بازداشتن است و <فرج> در اصل به معنای شکاف میان دو شیء مانند (شرمگاه و. ..) است. منع و بازداشتن فرج، کنایه از پاک دامنی و عفاف است.
6- عفت و پاک دامنی مریم ( س ) ، زمینه ساز برخورداری وی از عنایات ویژه الهی بود .
التی أحصنت فرجها فنخنا فیها من روحنا
تقدم عبارت <والتی أحصنت فرجها> بر <فنفخنا فیها من روحنا> می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.
10- مریم ( س ) و فرزندش عیسی ( ع ) ، آیت الهی و نشانه رمز و راز آفرینش خداوندی برای جهانیان
و جعلنها و ابنها ءایه للع-لمین
12- مریم ( س ) برخوردار از منزلتی والا و مقامی بلند در پیشگاه خداوند و شخصیتی جهانی
والتی أحصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا و جعلنها و ابنها ءایه للع-لمین
برداشت یاد شده با توجه به سه نکته است: 1- <التی> منصوب به عامل مقدری چون <أذکر> یا <أذکروا> است که دراین صورت
ص: 184
فرمان به یادآوری داستان مریم(س) برای همه انسان ها است. 2- نام مریم(س) در ردیف پیامبران الهی قرار گرفت و به دنبال نام آنان آمد. 3-خداوند مریم(س) را آیت خود برای جهانیان معرفی کرد (و جعلناها و ابنها آیه للعالمین).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - تحریم - 66 - 12 - 1،3،4،12،14،15،17
1 - حضرت مریم ( ع ) ، نمونه بارز و مثال زدنی برای ایمان و دین داری
ضرب اللّه مثلاً للذین ءامنوا . .. و مریم ابنت عمرن
3 - حضرت مریم ( ع ) ، زنی عفیف و پاکدامن و دارای مقامی بلند در پیشگاه خداوند
الّتی أحصنت فرجها
<إحصان> (مصدر <أحصنت>) به معنای منع و بازداشتن است. <فرج> در اصل به معنای شکاف میان دو شیء (مانند شرمگاه و...) است. منع و بازداشتن فرج، کنایه از پاکدامنی و عفاف است.
4 - گواهی خداوند ، بر پاکدامنی و عفت مریم ( ع )
الّتی أحصنت فرجها
12 - مریم ( س ) ، مؤمن به وحی و کتاب های آسمانی و تصدیق کننده آنها بود .
و صدّقت بکلم-ت ربّها و کتبه
14 - مریم ( س ) شخصیتی اطاعت پیشه و فرمانبردار در برابر خداوند
و کانت من الق-نتین
<قونت> در معنای طاعت و دعا استعمال می شود و در این آیه به معنای اطاعت است.
15 - مریم ( س ) ، از تبار طاعت پیشگان و از نسل نیکان و خداپرستان
و کانت من الق-نتین
برداشت یاد شده بدان احتمال است که <من> در <من القانتین> نشویه باشد; یعنی، مریم(س) برآمده از قانتان بود.
17 - حضرت مریم ( س ) ، دارای شخصیتی بس بلند در پیشگاه خداوند و مورد تکریم و تمجید او
و مریم ابنت عمرن . .. و کانت من الق-نتین
تصریح به نام حضرت مریم(س) در سلسله شرح حال زنان الگو و نمونه (همچون آسیه همسر فرعون) می تواند اشاره به نکته یاد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 14
14- < روی عن الصادق ( ع ) فی قول مریم < یالیتنی متّ قبل ه-ذا > : لأنّها لم تر فی قومها رشیداً ذا فراسه ینزهها من السوء ;
از امام صادق(ع) روایت شده که در باره قوم مریم که هنگام تولد عیسی(ع) آرزوی مرگ کرد، فرمود: این بدان جهت بود که در قوم خودش فرد فرزانه هوشمندی را نمی یافت که او را از تهمت زنا تبرئه کند>.
ص: 185
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 76 - 5،7
5 - مسیح ( ع ) و مادرش مریم ، مالک هیچ سود و زیانی برای مردم نیستند .
اتعبدون من دون اللّه ما لایملک لکم ضراً و لانفعاً
7 - پندار قدرت مسیح ( ع ) و مریم بر سود و زیان رسانی به مردم ، از عوامل پرستش آن دو ، از سوی مسیحیان *
قل اتعبدون من دون اللّه ما لایملک لکم ضراً و لانفعاً
استدلال بر ناروایی پرستش مسیح(ع) و مادرش مریم به ناتوانی آنان از ضرر رسانی و نفع بخشی، می تواند اشاره به ریشه و عامل پرستش مسیح(ع) و مریم، از سوی نصارا داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 25 - 7
7 - به بار نشستن فوری درخت خرما و نیرومندی مریم ( س ) برای تکان دادن آن ، از کرامات او بود .
و هزّی إلیک . .. تس-قط
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 37 - 11
11 - زکریا ، عهده دار سرپرستی مریم ( س ) ، از جانب خدا
و کفّلها زکریا
<کفّل>، دو مفولی است; بنابراین معنای <کفّلها زکریّا>، چنین می شود: جعل اللّه زکریا کفیلا لمریم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 44 - 1
1 - حقایقی از سرگذشت مریم و زکریا ، برای اوّلین بار به پیامبر اکرم ( ص ) گفته شد .
ذلک من انباء الغیب نوحیه الیک
بیان حقایق مذکور اگر در دیگر کتب آسمانی آمده باشد، ظاهراً اطلاق غیب بر آن نمی شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 58 - 1،3،7
1 - سرگذشت حضرت زکریا ، مریم ، یحیی و عیسی ( ع ) و پیروان آن حضرت ، آیات الهی و پند های حکیمانه
ص: 186
ذلک نتلوه علیک من الایات و الذّکر الحکیم
<ذلک>، اشاره به سرگذشت کسانی است که در آیات پیشین مطرح شده است.
3 - بیان سرگذشت حضرت مریم ، زکریا ، یحیی و عیسی ( ع ) ، از معجزات و نشانه های صدق پیامبر اکرم ( ص )
ذلک نتلوه علیک من الایات
بنابراینکه منظور از <الایات>، با توجه به معنای لغوی آن (علامتها)، نشانه های صداقت پیامبر اکرم (ص) باشد.
7 - داستان حضرت عیسی ، زکریّا ، مریم و یحیی ، سراسر حکمت و مایه تذکّر است .
ذلک نتلوه علیک من الایات و الذّکر الحکیم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 60 - 1
1 - سرگذشت زکریا ، عیسی ، مریم ، یحیی و بیان خلقت آدم در قرآن ، حق و از جانب پروردگار است .
الحق من ربّک
کلمه <الحق>، خبر است برای مبتدای محذوف که <هو> است و مراد از آن، سرگذشت مریم و پیامبرانی است که در آیات سابق بیان شد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 61 - 2
2 - علم و آگاهی پیامبر ( ص ) به حقیقت داستان عیسی ( ع ) و مریم ( س ) پس از بیان سرگذشت آنان از طریق وحی
فمن حاجّک فیه من بعد ما جاءک من العلم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 156 - 10
10 - اتهام ارتباط نامشروع مریم ( ع ) با مردی نجار به نام یوسف ، و باردار شدن وی به عیسی ( ع ) ، بهتان بزرگ یهود به ساحت پاک مریم
و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً
امام صادق(ع): . .. الم ینسبوا مریم بنت عمران الی انها حملت بعیسی من رجل نجار اسمه یوسف ... .
_______________________________
امالی صدوق، ص 92، ح 3، مجلس 22; تفسیر برهان، ج 1، ص 426، ح 2.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 16 - 3،5،8
3- مریم از خانواده خویش کناره گیری کرد و در شرق مسجدالاقصی مستقر شد .
واذکر . .. مریم إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا
<انتباذ> از ریشه <نبذ> و به معنای دوری جستن است. < <مکاناً شرقیّاً>; یعنی جایگاهی رو به شرق و چون حضرت مریم(س) وقف بر معبد(مسجدالاقصی) شده بود، مقصود مکانی در شرقِ مسجدالاقصی است.
ص: 187
5- مریم ( س ) در آستانه حامله شدن به عیسی ( ع ) ، در نزدیکی مسجدالاقصی ، بستگانی داشت که در میان آنان به سر می برد .
إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا
به قرینه <مکاناً قصیّاً> در آیه بیست و دوم که ناظر به مکان دومی است که مریم(س) برگزید، مکان شرقی مسجد الاقصی به منطقه مسکونی مردم نزدیک بوده است.
8- پیدایش عارضه ای ناخوشایند در مریم ( س ) ، وادارسازنده وی به انزوا و دورساختن خویش از مردم *
إذ انتبذت من أهلها
<نبذ>; یعنی دورافکندن چیزی بر اثر بی اعتنایی به آن و <إنتباذ>، یعنی گوشه گیری کردن کسی که ارزش حضور خود نزد مردم را اندک و ناچیز می بیند (مفردات راغب). برخی از احتمالاتی که در توجیه کناره گیری مریم ذکر شده است - نظیر گذران ایام قاعدگی و مانند آن - با این معنا سازگار است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 17 - 1،2،3،4،8،9،14
1- حضرت مریم ( س ) در ناحیه شرقی مسجدالاقصی ، مکانی دور از انظار برای خود برگزید و خود را از مردم پنهان ساخت .
فاتّخذت من دونهم حجابًا
<حجاب> به معنای ساتر و چیزی است که حائل می شود. مراد از <اتّخذت... حجاباً> افکندن پرده و یا رفتن در مکانی است که دارای پوشش طبیعی، مانند دیوار یا کوه و مانند آن باشد.
2- مکانی که مریم با رفتن به آن از دید مردم مخفی شد ، به منطقه مسکونی مردم نزدیک بود .
من دونهم
کلمه <دون> گاه برای تقریب و گاه برای تحقیر به کار می رود (العین).
3- درپی استقرار مریم ( س ) در ناحیه شرقی و در مکانی مستور خداوند فرشته ای ارجمند را به سوی او فرستاد .
فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إلیها روحنا
مراد از <روحنا>، به دلیل صفاتی که در ادامه آیات برای او ذکر شده است، یکی از فرشتگان است که عظمت و ارجمندی او در پیشگاه پروردگار، مایه انتساب او به خداوند شده است. با توجه به آیاتی که جبرئیل را <روح الأمین> و <روح القدس> خوانده می توان گفت: این فرشته، همان جبرئیل بوده است.
4- باردارشدن مریم ( س ) به فرزندش عیسی ( ع ) ، وابسته به حضور او در مکانی خلوت و به دور از انظار مردم بود .
فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إلیها روحنا
<فاء> در <فأرسلنا> برای تفریع است و نشان می هد که کارهای قبلی مریم زمینه آمادگی او برای مقام مادری عیسی(ع) و پذیرش فرشته الهی شده است.
8- مأمور ویژه الهی ، به صورت مردی معتدل و دارای همه خصوصیات جسمی یک انسان ، برای مریم ( س ) نمودار شد .
فتمثّل لها بشرًا سویًّا
<تمثیل>، یعنی صورت پذیری و به شکل چیزی نمودار شدن. <بشراً> حال است برای فاعل <تَمَثّلَ> و مراد از آن به قرینه آیه بعد، مرد است. <سویّ> به معنای معتدل است و <بشراً سوّیاً>، یعنی انسانی معتدل که در خصوصیات جسمی خارج از حد افراط و تفریط باشد.
9- چهره جلوه یافته فرشته الهی برای مریم ( س ) ، چهره ای ناآشنا و بی شباهت به هم شهریان و خویشاوندان او بود .
ص: 188
بشرًا سویًّا
<بشراً> اسم نکره است و بر ناشناخته بودن شخص دلالت دارد.
14- < قال الباقر ( ع ) : إنّها ( مریم ) بشرت بعیسی فبینا هی فی المحراب إذ تمثّل لها الروح الأمین بشراً سویّاً ;
امام باقر(ع) فرمود: همانا او (مریم) به ولادت عیسی(ع) بشارت داده شد، پس در حالی که در محراب بود، ناگهان روح الامین به شکل انسانی کامل اندام بر او ظاهر گشت>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 18 - 1،2
1- برانگیختن روحیه تقوا و خداترسی در مرد ناشناس ، واکنش اعتراض آمیز مریم ( س ) ، هنگام مشاهده او در خلوت گاه خویش بود .
قالت إنّی أعوذ بالرحم-ن منک إن کنت تقیًّا
جمله <إن کنت تقیّاً> دعوت به تقوا در قالب جمله شرطیه است، مفاد آیه این است که اگر متّقی هستی - که باید باشی - از من دور شو و خود را گرفتار خشم خداوند مساز، که من خود را در پناه او قرار داده و دفع خطر تو را از او می خواهم.
2- مریم ( س ) با وحشت از حضور مرد ناشناس نزد وی ، به خداوند پناه برد و او را از خشم خداوند برحذر داشت .
قالت إنّی أعوذ بالرحم-ن منک إن کنت تقیًّا
مریم(س) به جای <اللّهم إنّی أعوذ بک> مرد ناشناس را مخاطب ساخت تا ترس از خشم خداوند را در دل او ایجاد کند. <تقوی> ; یعنی قرار دادن خویش در وقایه (مانع) از هر چیز ترسناک (مفردات راغب) و <تقیّاً>; یعنی پرهیزکننده از خطر. به قرینه کلام مریم(س) که مخاطب خود را از خداوند ترساند، مراد خطر خشم خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 19 - 1،4،7
1- مأمور ویژه الهی در پاسخ به نگرانی مریم ( س ) خود را به او شناساند و فرستاده خدا بودن خود را به او ابلاغ کرد .
قالت إنّی أعوذ . .. قال إنّما أنا رسول ربّک
4- عیسی ( ع ) ، موهبتی ویژه از جانب خداوند به مریم ( س ) بود .
إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غل-مًا زکیًّا
با وجود آن که القای روح عیسی(ع) به مریم(س) با وسائط دیگر هم امکان پذیر بوده است، ولی فرستادن جبرئیل و بشارت به مریم و برشمردن ویژگی های آن موهبت، جملگی بر ویژه بودن آن موهبت دلالت دارد.
7- < عن الباقر ( ع ) [ فی قصّه مریم ] : . . . تمثّل لها الروح الأمین . . . > قال إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلاماً زکیّاً > فتفل فی جیبها فحملت بعیسی ( ع ) ;
از امام باقر(ع) [در داستان مریم] روایت شده: روح الامین بر وی ظاهر شد . .. و گفت: <إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلاماً زکیّاً> پس آب دهان در گریبان وی افکند و او به عیسی(ع) حامله شد>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 20 - 1،2،3،5،6
1- حضرت مریم ( س ) از دریافت خبرِ داشتن پسر ، بدون تماس با هیچ بشری شگفت زده شد .
ص: 189
قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر
<أنّی> ادات استفهام و به معنای <کیف> (چگونه؟) و یا <من أین> (از کجا؟) است و در هر صورت، حاوی تعجب نیز می باشد.
2- مریم ( س ) از متهم شدن به زنا ، درپی دریافت بشارت به عیسی ( ع ) نگران بود .
أنّی یکون . .. و لم أک بغیًّا
با این که <لم یمسسنی بشر> برای نفی اسباب عادی حامله شدن کافی بود، ولی جمله <و لم أک بغیّاً> نیز از مریم(س) صادر گردید. برخی آن را قرینه براین قرار داده اند که <لم یمسسنی...> تنها به نکاح مشروع نظر دارد و <لم أک بغیّاً> نوع نامشروع آن را نفی می کند; و محتمل است مراد از <لم یمسسنی...> مطلق هم بستری باشد و اضافه شدن <لم أک بغیّاً> به این خاطر است که مریم(س) دریافت که در صورت حامله شدن، به زنا متهم خواهد شد. و با این سخن، اظهار کرد که تحمل آن اتهام، بر من سنگین خواهد بود.
3- حضرت مریم ( س ) از جبرئیل خواست او را از چگونگی پیدایش فرزندی بدون پدر آگاه سازد .
قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر و لم أک بغیًّا
5- مریم ( س ) به هنگام مواجهه با جبرئیل ، دختری باکره و شوهر ندیده بود .
قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر
6- مریم ( س ) ، هنگام دریافت بشارت تولد عیسی ( ع ) ، در شرایط سنّی مناسب و سلامت جسمی لازم برای بارداری بود .
و لم یمسسنی بشر و لم أک بغیًّا
آنچه در کلام مریم، مانع پیدایش عیسی(ع) قلمداد شده است، به نبود پدر مربوط می شود و سخنی از آمادگی جسمی نداشتن مریم مطرح نشده است. بنابراین او از این جهت مشکلی نداشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 21 - 1،2،9
1- جبرئیل ، شگفت زدگی مریم ( س ) را امری به جا دانست و بر عفت و پاکدامنی وی گواهی داد .
قال کذلک
<کذلک> خبر برای مبتدای محذوف و مرکب از حرف تشبیه و اسم اشاره است. مشارالیه آن ممکن است گفتار مریم(س) باشد، در این مفاد آیه این است که گرچه موضوع همان گونه است که گفتی، ولی خداوند این کار را بر خویش دشوار نمی بیند.
2- جبرئیل در پاسخ به سؤال و نگرانی مریم بر حتمی بودن وعده الهی و حامله شدن او به عیسی ( ع ) تأکید کرد .
قال کذلک
چنان چه مشارالیه <ذلک> مضمون رسالت جبرئیل باشد، در این صورت تأکیدی بر تحقق حتمی بشارت است; یعنی <موضوع همان گونه است که گفتم>.
9- توجه مریم ( س ) به ربوبیت خداوند ، را به آسانی و امکان بارداریش به عیسی ( ع ) مطمئن می ساخت .
قال ربّک
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 22 - 1،2،7
1- حضرت مریم ( س ) به فرمان و خواست خداوند ، بدون هیچ آمیزش جنسی به عیسی ( ع ) حامله شد .
فحملته
ص: 190
2- حضرت مریم ( س ) درپی حامله شدن به عیسی ( ع ) ، از منطقه خویشاوندان خود فاصله گرفت و به مکان دوردستی رفت .
فحملته فانتبذت به مکانًا قصیًّا
<إنتباذ> از ریشه <نبذ> و به معنای دوری گزیدن است. <باء> در <به> یا برای ملابست و یا سببیه; یعنی دوری گزیدن مریم، همراه حمل خود و یا به خاطر آن، صورت گرفت. <قصیّ> صفت مشبهه و به معنای <دور> است.
7- < عن أبی عبداللّه ( ع ) . . . قال : إنّ مریم ( ع ) . . . حملته سبع ساعات ;
از امام صادق(ع) روایت شده که . .. فرمود: همانا مریم(ع) ... هفت ساعت به عیسی(ع) حامله بود>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 2،3،5،6،7،8،14،15
2- مریم ( س ) هنگام زایمان ، تنها و بدون پرستار و در مکانی دور از مناطق مسکونی ، به سر می برد .
مکانًا قصیًّا . فأجاءها المخاض إلی جذع النخله
در جمله <أجاءها المخاض>، آوردن مریم کنار درخت، به درد زایمان نسبت داده شده و آیات بعد، نوزاد او را راهنمای وی به آب معرفی کرده است، علاوه بر آن، مریم(س) برای تهیه خرما، خود مجبور به حرکت دادن نخله شد، مجموعه این امور می تواند قرائن تنهایی مریم به هنگام زایمان باشد.
3- زایمان مریم ( س ) در سرزمینی گرمسیر و دارای نهال های نخل صورت گرفت .
فأجاءها المخاض إلی جذع النخله
<نخل> در سرزمینی می روید که دارای آب و هوای گرم باشد.
5- حضرت مریم ( س ) به هنگام زایمان آرزو کرد : کاش قبل از باردارشدن مرده بود و به کلّی از یاد ها رفته بود .
فأجاءها المخاض . .. قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا
جمله <و کنت نسیاً منسیّاً> قرینه است بر این که انگیزه مریم از آرزوی مرگ، رهایی از زخم زبان مردم بوده است، گرچه به قرینه <ألاّتحزنی قد جعل. ..> تنهایی و بی آب و غذایی، نیز او را اندوهناک ساخته بود، ولی این همه، تبعاتِ همان گریز از زخم زبان است; یعنی کاش پیش از حاملگی مرده بودم، که برای فرار از نیشتر مردم مجبور به تحمل این آوارگی نباشم.
6- ناراحتی ها و فشار های روحی مریم ( س ) به هنگام تولد عیسی ( ع ) ، خارج از حدّ توصیف بود .
فأجاءها المخاض إلی جذع النخله قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا
آرزوی مرگ از جانب شخصیتی چون مریم(س) که مورد عنایت خاص خداوند بود، باید در شرایطی صورت گرفته باشد که وضعیتی فوق تحمل و طاقت برایش پیش آمده باشد، این حالت - به قرینه آیات بعد - فشارهای روحیِ ناشی از احتمال اتهام و آوارگی حاصل از آن است.
7- مرگ در حال بارداری و یا پس از وضع حمل ، نمی توانست پایان بخش نگرانی های مریم ( س ) باشد .
ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا
<ه-ذا> در کلام مریم(س)، اشاره به اصل بارداری است نه آوارگی و تنهایی و سختی زایمان، زیرا پیدایش این امور به خواست خود مریم و برای رهایی از زخم زبان مردم بود، بنابراین او که از اتهام زنا، حتی پس از مرگ خود بیم داشت، رهایی از اتهام را در گرو مرگ پیش از بارداری می دید.
8- مریم ( س ) ، حامله بودن خود را در تمام مدت ، از مردم پنهان کرده بود .
مکانًا قصیًّا . فأجاءها المخاض ... ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا
رفتن به مکان دوردست و نیز تنهایی و بی سرپناهی به هنگام وضع حمل، نشان می دهد که تا آن زمان مریم(س) توانسته بود
ص: 191
حامله بودن خود را از مردم پنهان کند.
14- < روی عن الصادق ( ع ) فی قول مریم < یالیتنی متّ قبل ه-ذا > : لأنّها لم تر فی قومها رشیداً ذا فراسه ینزهها من السوء ;
از امام صادق(ع) روایت شده که در باره قوم مریم که هنگام تولد عیسی(ع) آرزوی مرگ کرد، فرمود: این بدان جهت بود که در قوم خودش فرد فرزانه هوشمندی را نمی یافت که او را از تهمت زنا تبرئه کند>.
15- < عن الصادق ( ع ) [ فی قصه مریم ] : إنّ زکریا و خالتها أقبلا یقصان أثرها حتی هجما علی ها و قد وضعت ما فی بطنها و هی تقول : < یالیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیاً منسیّاً > ;
از امام صادق(ع) [در داستان مریم] روایت شده که زکریا و خاله مریم به جست وجوی او برآمدند تا این که به طور ناگهانی به او برخوردند، در حالی که فرزندش (عیسی) را به دنیا آورده بود و می گفت: <یالیتنی متّ قبل ه-ذا. ..>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 24 - 2،3،5،6
2- حضرت عیسی ( ع ) در شرایط سخت روحی و جسمی مادرش مریم ( س ) پس از زایمان با وی سخن گفت و او را دل داری داد .
فحملته . .. فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی
مراد از ضمیر فاعلی در <نادی> - به قرینه ضمائر <فحملته فانتبذت به> در آیات قبل - حضرت عیسی(ع) است و مراد از ضمیر <من تحتها> همانند ضمیر <فناداها> حضرت مریم(س) است. برخی فاعل <نادی> را جبرئیل دانسته و ضمیر <من تحتها> را به <نخله> یا <مریم> ارجاع داده اند; ولی سیاق آیات با آنچه گفته شد سازگارتر است.
3- عیسی ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مریم ( س ) را به اندوهگین نبودن توصیه کرد .
فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی
5- عیسی ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مریم ( س ) را به روان شدن جویباری در پایین دست او بشارت داد .
فنادی-ها . .. قد جعل ربّک تحتک سریًّا
6- نبود آب به هنگام زایمان ، موجب نگرانی شدید مریم ( س ) شده بود .
ألاّتحزنی قد جعل ربّک تحتک سریًّا
<قد جعل> تعلیل برای <ألاّتحزنی> است، یعنی محزون نباش، زیرا خداوند در پایین دست تو آیی روان قرار داده است. از این تعلیل می توان دریافت که تا چه اندازه مریم(س) برای آب نگران بوده و این بشارت چه نقشی در شادمانی وی ایفا کرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 25 - 2،3
2- نخلی که مریم ( س ) در کنار آن وضع حمل نمود ، میوه نداشت .
و هزّی إلیک بجذع النخله تس-قط علیک رطبًا جنیًّا
جمله <تساقط علیک. ..> گویای امتنان بر مریم(س) است، نه خبر از اثر طبیعی تکان دادن درخت، چرا که این موضوع نیازی به راهنمایی نداشت; بنابراین، پس از تکان دادن درخت بود که خرمای آن پدیدار گشته و فرو می ریخت. اضافه شدن کلمه <جذع> به کلام و نیز اِسناد <تساقط> به <نخله>، خشک بودن درخت و خارق العاده بودن ریزش خرما را تأیید می کند.
3- بارورشدن و ثمردادن غیر طبیعی درخت خرما ، به تلاش مریم ( س ) و کشیدن و تکان دادن نخل وابسته بود .
و هزّی إلیک . .. تس-قط
ص: 192
فعل <تساقط> مجزوم است و عامل جزم آن شرط مقدر است; یعنی اگر درخت را تکان دهی و به سمت خود بکشی، برای تو خرما می ریزد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 1،3،7،8،9،10،11،16
1- حضرت عیسی ( ع ) در آغاز تولد خویش ، مادرش مریم ( س ) را به خوردن خرمای تازه و نوشیدن از آب نهر فرا خواند .
فنادی-ها من تحتها . .. تحتک سریًّا ... رطبًا جنیًّا . فکلی واشربی
3- سخن گفتن عیسی ( ع ) با مادر خود و تأمین آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمینه های مسّرت و چشم روشنی مریم ( س ) و رفع نگرانی او از آینده بود .
فنادی-ها . .. فکلی و اشربی و قرّی عینًا
<عیناً> تمییز و بیانگر مراد جدی از فاعل است و <قرّی> از ماده <قرار> (آرام گرفتن) و یا <قُرّ> (سرد شدن) است. در صورت اول جمله <قرّی عیناً>، یعنی <چشم آرمیده باش> و در صورت دوم، یعنی <خنک چشم باش> (چشمت از اشک سوزان به دور باشد) و در هر صورت، کنایه از خوش دلی و شادمانی است که چشم از نگرانی و اضطراب باز می ایستد و از سوزش اشک اندوه، مصون می ماند. ارتباط جمله <قرّی عیناً> با جملات قبل، گویای برداشت فوق است.
7- عیسی ( ع ) ، وظیفه دفاع از مادر خویش در مقابل تهمت های مردم را به عهده گرفت .
فإمّاترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت للرحم-ن صومًا
توصیه مادر به سکوت از جانب عیسی(ع) بدان معنا بود که او نگران دفاع از خود نباشد، چرا که عیسی(ع) خود آن را انجام خواهد داد. سخن گفتن عیسی(ع) با مادر پس از ولادت، این اطمینان را به مریم داده بود که او براین کار کاملاً توانا است.
8- عیسی ( ع ) ، شیوه برخورد با مردم و چگونگی واکنش در برابر بهتان آنان را به مادرش مریم ( س ) آموخت .
فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولی
9- حضرت مریم ( س ) در هنگام وضع حمل و پس از آن ، تا زمان بازگشت به قوم خویش تنها بود . *
فحملته فانتبدت به مکان قصیًّا. .. فإمّا ترینّ من البشر أحدًا
جمله شرطیه <فإمّاترینّ. ..> ممکن است براین دلالت کند که در هنگام وضع حمل و بعد از آن بشری در آنجا نبوده است، گرچه - به قرینه سیاق کلام - می توان گفت: مراد عموم انسان ها نیستند، بلکه افرادی مورد نظر هستند که فرزند داشتن مریم برای آنان سؤال انگیز باشد. برخی <ال> در <البشر> را برای عهد و اشاره به قوم مریم دانسته اند.
10- عیسی ( ع ) ، مادرش مریم ( س ) را به نذر روزه سکوت ، هنگام مواجهه با مردم توصیه کرد .
فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت للرحم-ن صومًا
11- مریم ( س ) ، نذر روزه سکوت را پس از مواجهه با اولین نفر از افراد جامعه خویش منعقد ساخت .
فإمّاترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت
ظاهر <فقولی> آن است که مریم مفاد نذر خود را با زبان بیان کرده باشد; دراین صورت همان جمله <إنّی نذرت . ..> صیغه نذر بوده و نذر مریم با گفتن آن منعقد شده است.
16- جسم و روحِ مریم ( س ) ، تحت مراقبت ویژه خداوند بود .
فنادی-ها . .. فکلی و اشربی ... فإمّاترینّ
ندا دهنده به مریم هرکس که باشد (چه عیسی(ع) و یا فرشته) از جانب خداوند و به فرمان او بوده است، لذا باید گفت مریم(س) در تمامی این حالات در مراقبت خاصی از جانب خداوند قرار داشته است.
ص: 193
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 27 - 1،2،3،6
1- مریم ( س ) پس از دریافت رهنمود های نوزادش عیسی ( ع ) ، او را آشکارا در آغوش خود گرفت و نزد قومش برد .
فأتت به قومها تحمله
2- مریم ( س ) به هنگام بازگشت میان مردم ، فارغ از هرگونه هراس و نگرانی بود .
فکلی و اشربی . .. فإمّاترینّ من البشر ... فأتت به قومها تحمله
بااین که جمله <أتت به قومها> برای بیان آوردن عیسی(ع) توسط مادرش، جمله ای کامل است، ولی جمله حالیه <تحمله> نیز بر آن اضافه گردیده است تا بر مباشرت مریم(س) در حمل کردن فرزندش دلالت کند; یعنی دیگر مریم(س) انگیزه ای برای پنهان داشتن فرزند خود نداشته است، بلکه آشکارا او را در بغل گرفته و به میان مردم آمد.
3- مردم با دیدن مریم ( س ) همراه کودک خویش ، بدون پرس و جو او را به زنا متهم کردند .
فأتت به قومها تحمله قالوا ی-مریم لقد جئت شیئًا فریًّا
<فریّاً> صفت مشبهه به معانی <سنگین و بزرگ> و <شگفت> و <کار بی سابقه> آمده و از ریشه <فری> به معنای قطع گرفته شده است; به این تناسب که چنین عملی قطع روند گذشته است. در هر صورت مرادِ کسانی که این سخن را به مریم(س) گفتند، اتهام زنا و خلاف بوده است.
6- < عن أبی جعفر ( ع ) قال : لمّا قالت العواتق . . . لمریم ( ع ) : < لقد جئت شیئاً فریّاً > أنطق اللّه تعالی عیسی ( ع ) عند ذلک ;
از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: چون دختران نورس به مریم گفتند: <لقد جئت شیئاً فریّاً> خداوند در آن هنگام زبان عیسی(ع) را به سخن گفتن گشود>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 28 - 1،6
1- قوم مریم با بیان عفت و پاکدامنی پدر و مادر وی ، او را در فرزنددار شدنِ بدون ازدواج سرزنش کردند .
ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا
6- مردم بیت المقدس ، مریم ( س ) را به زنا متهم کردند .
و ما کانت أُمّک بغیًّا
<بغیّ>، یعنی زن بدکاره (قاموس). مردم گرچه مریم(س) را صریحاً به زنا متهم نکردند، ولی با کنایه این کار را انجام دادند. جمله <و ما کانت ...> (مادرت بدکاره نبود)، یعنی تو این چنین هستی.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 29 - 1،2،3،4،5،7
1- مریم ( س ) با اشاره به نوزادش ( عیسی ( ع ) ) کار پاسخ گویی به اتهامات وارده را به او واگذار کرد .
و ما کانت أُمّک بغیًّا . فأشارت إلیه
2- حضرت مریم ( س ) ، هنگام مواجه شدن با اتهام های قوم خود ، در حال روزه بود و سخن نمی گفت .
فأشارت إلیه
ص: 194
3- حضرت مریم ( س ) به قدرت نوزادش عیسی ( ع ) در سخن گفتن و رفع اتهامات یقین داشت .
فأشارت إلیه
آمدن مریم به میان قوم خویش، آوردن علنی و آشکار فرزند و اشاره کردن به سوی نوزاد به جای پاسخ گویی به اتهامات، بیانگر یقین او است.
4- ورود مریم ( س ) با نوزادش عیسی ( ع ) بر قوم خویش ، به هنگام روز بود .
فلن أکلّم الیوم إنسیًّا . .. فأشارت إلیه
5- مردم ، از واگذارشدن پاسخ اتهامات از سوی مریم ( س ) به نوزادش عیسی ( ع ) ، شگفت زده شده و آن را باور نکردند .
فأشارت إلیه قالوا کیف نکلّم من کان فی المهد صبیًّا
استفهام در آیه انکاری است. این انکار را چندین تأکید نیز همراهی می کند: 1) فعل <کان> که در این موارد بر ماضی دلالت ندارد، بلکه استقرار و ثبوت را می فهماند; 2) قید <فی المهد> که نشانه ناتوانی عیسی(ع) از هرگونه حرکتی است; 3) قید <صبیّاً> که با وجود <فی المهد> نیازی به آن نبود، ولی گویندگان آن را به منظور تأکید انکار و تعجبشان افزودند.
7- مریم ( س ) از سوی افرادی متعدد به زنا متهم شده بود .
قالوا ی-مریم . .. قالوا کیف نکلّم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 30 - 1
1- نوزاد مریم ( س ) با اشاره مادرش و در حضور مردم شروع به سخن گفتن کرد .
فأشارت إلیه . .. قال إنّی عبداللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 33 - 4
4- عیسی ( ع ) با سالم خواندن مرحله ولادت خویش از هر عیب و ناپسندی ، بر مبرّابودن مادرش مریم ( س ) از اتهامات ناروای مردم تأکید کرد .
والسل-م علیّ یوم ولدت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 91 - 4،4
4- بارداری مریم ( س ) و تولد حضرت مسیح ( ع ) با دمیده شدن روح الهی در او بود .
فنفخنا فیها من روحنا
4- بارداری مریم ( س ) و تولد حضرت مسیح ( ع ) با دمیده شدن روح الهی در او بود .
فنفخنا فیها من روحنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 50 - 4،5،10
4 - نقل مکان کردن مریم به همراه نوزادش ( عیسی ) ، به محلی دیگر غیر از زادگاه او
ص: 195
و ءاوین-هما إلی ربوه
<إیواء> (مصدر <آوینا>) به معنای امکان و جای دادن است. <ربوه> نیز به تپه و هر زمین بلند گفته می شود. <ذات قرار> (مرادف <مستقر>) به معنای جای زیست است و <معین> به آبی که بر روی زمین جاری باشد، گفته می شود.
5 - استقرار مریم و نوزادش ( عیسی ) ، در سرزمینی بلند ، آرام و دارای آبی روان
و ءاوین-هما إلی ربوه ذات قرار و معین
10 - برخورداری حضرت عیسی و مریم ( ع ) ، از امکانات و آسایش زندگی
و ءاوین-هما إلی ربوه ذات قرار و معین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - تحریم - 66 - 12 - 4،6
4 - گواهی خداوند ، بر پاکدامنی و عفت مریم ( ع )
الّتی أحصنت فرجها
6 - بارداری مریم ( س ) و تولد مسیح ( ع ) ، با دمیده شدن روح الهی در او
فنفخنا فیه من روحنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 25 - 6،7
6- حضرت مریم ( س ) مورد عنایت ویژه خداوند و دارای کرامت بود .
و هزّی إلیک . .. تس-قط
7 - به بار نشستن فوری درخت خرما و نیرومندی مریم ( س ) برای تکان دادن آن ، از کرامات او بود .
و هزّی إلیک . .. تس-قط
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 37 - 24
24 - کرامت مریم ( س ) ، و ظهور امور خارق العاده برای وی
وجد عندها رزقاً . .. قالت هو من عنداللّه
ص: 196
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 37 - 11،13،15،19
11 - زکریا ، عهده دار سرپرستی مریم ( س ) ، از جانب خدا
و کفّلها زکریا
<کفّل>، دو مفولی است; بنابراین معنای <کفّلها زکریّا>، چنین می شود: جعل اللّه زکریا کفیلا لمریم.
13 - نقش سرپرستی حضرت زکریا ، در رشد و تعالی معنوی مریم ( س )
و انبتها نباتاً حسناً و کفّلها زکریا
تصریح خداوند به سپردن کفالت مریم به زکریا پس از <انبتها . .. >، بیانگر ارتباط میان رشد معنوی مریم و کفالت زکریا است.
15 - خداوند ، مریم را به رشد جسمی شایسته ای رسانید و سپس زکریا را کفیل او قرار داد .
و انبتها نباتاً حسناً و کفّلها زکریا
بنابراینکه مراد از <انبات> (رشد دادن) رشد و پرورش جسمی نیز باشد، گفتنی است که تقدیم <انبتها> بر <کفّلها>، می تواند بیانگر این نکته باشد که سپردن کفالت مریم به زکریا پس از رشد جسمانی او بوده است.
19 - نظارت همه جانبه و دقیق حضرت زکریا بر زندگی مریم ( س )
کلما دخل علیها . .. قال یا مریم انّی لک هذا
زیرا حضرت زکریا حتی نسبت به غذای او که از کجا آمده است، توجه داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 44 - 7،8،9،12،13
7 - نزاع میان سران کنیسه در سرپرستی مریم ، و روی آوردن آنان به قرعه برای تعیین سرپرست
اذ یلقون اقلامهم ایّهم یکفل مریم . .. اذ یختصمون
8 - شگفتی سرگذشت نزاع میان سران کنیسه ، در مورد سرپرستی مریم و توسل آنان به قرعه *
و ما کنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایّهم یکفل مریم و ما کنت لدیهم اذ یختصمون
به نظر می رسد تکرار <ما کنت لدیهم>، اشاره به شگفتی جریان نزاع باشد.
9 - شخصیّت والای معنوی مریم ، مایه رقابت سران کنیسه در سرپرستی او *
و ما کنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایّهم یکفل مریم . .. اذ یختصمون
ظاهراً نزاع افراد برای به دست آوردن سرپرستی حضرت مریم بوده است و نه به عهده دیگری گذاشتن
12 - انجام قرعه کشی بین شش نفر ، برای تعیین سرپرست مریم ( س )
وما کنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایّهم یکفل مریم
امام باقر (ع): اول من سوهم علیه مریم بنت عمران و هو قول اللّه عزّ و جل <و ما کنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایهم یکفل مریم> و السهام سته.
_______________________________
من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 51، ح 1، ب 38 ; خصال صدوق، ص 156، ح 198، باب الثلاثه.
13 - قرعه کشی برای تعیین سرپرست مریم ، به هنگام درگذشت پدر وی
اذ یلقون اقلامهم ایّهم یکفل مریم
ص: 197
امام باقر (ع): . .. <اذ یلقون اقلامهم ایّهم یکفل مریم> حین أیتمت من ابیها.
_______________________________
تفسیر عیاشی، ج 1، ص 173، ح 47 ; بحار الانوار، ج 14، ص 192، ح 2.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 22 - 5
5- < عن سلیمان الجعفری قال : قال أبوالحسن الرضا ( ع ) : أتدری ممّا حملت مریم ( س ) ؟ فقلت : لا إلاّ أن تخبرنی فقال : من تمر الصرفان نزل بها جبرئیل ، فأطعمها فحملت ;
(2) خرمای صرفان، خرمایی است که در تابستان به دست می آید، لکن به خاطر مقاوم بودنش در زمستان مصرف می شود>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 58 - 16
16- زکریا ، یحیی ، مریم ( س ) ، عیسی ، ابراهیم ، اسحق ، یعقوب ، موسی ، هارون ، اسماعیل ، و ادریس ( ع ) ، هنگام شنیدن آیات الهی به سجده می افتادند و در حال سجود اشک می ریختند .
أُول-ئک . .. إذا تتلی علیهم ءای-ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بکیًّا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 21 - 1
1- جبرئیل ، شگفت زدگی مریم ( س ) را امری به جا دانست و بر عفت و پاکدامنی وی گواهی داد .
قال کذلک
<کذلک> خبر برای مبتدای محذوف و مرکب از حرف تشبیه و اسم اشاره است. مشارالیه آن ممکن است گفتار مریم(س) باشد، در این مفاد آیه این است که گرچه موضوع همان گونه است که گفتی، ولی خداوند این کار را بر خویش دشوار نمی بیند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 198
19 - تحریم - 66 - 12 - 4
4 - گواهی خداوند ، بر پاکدامنی و عفت مریم ( ع )
الّتی أحصنت فرجها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 36 - 11،12،14
11 - درخواست مادر مریم از خداوند ، برای حفظ همیشگی مریم و نسل او از شر شیطان
و انّی اعیذها بک و ذریّتها من الشیطان الرجیم
از استعمال فعل مضارع <اعیذ>، دوام و استمرار استفاده شده است.
12 - علاقه مادر حضرت مریم به سعادتمندی نسل خویش
و انّی اعیذها بک و ذریّتها
14 - تعالی روحی و معنوی مادرِ حضرت مریم ( همسر عمران )
اذ قالت . .. ربّ ... انّی سمّیتها مریم و انّی اعیذها
از توجه به خدا، خلوصش در نذر و نامی که برای فرزند خویش انتخاب کرد (مریم به معنی عابده)، برداشت فوق استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 37 - 2
2 - اجابت دعای مادر مریم از سوی خداوند ، درباره حفظ مریم ( س ) از شر شیطان
انّی اعیذها . .. فتقبّلها ... و انبتها نباتاً حسناً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 16
16- جسم و روحِ مریم ( س ) ، تحت مراقبت ویژه خداوند بود .
فنادی-ها . .. فکلی و اشربی ... فإمّاترینّ
ندا دهنده به مریم هرکس که باشد (چه عیسی(ع) و یا فرشته) از جانب خداوند و به فرمان او بوده است، لذا باید گفت مریم(س) در تمامی این حالات در مراقبت خاصی از جانب خداوند قرار داشته است.
ص: 199
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 7
7- عیسی ( ع ) ، وظیفه دفاع از مادر خویش در مقابل تهمت های مردم را به عهده گرفت .
فإمّاترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت للرحم-ن صومًا
توصیه مادر به سکوت از جانب عیسی(ع) بدان معنا بود که او نگران دفاع از خود نباشد، چرا که عیسی(ع) خود آن را انجام خواهد داد. سخن گفتن عیسی(ع) با مادر پس از ولادت، این اطمینان را به مریم داده بود که او براین کار کاملاً توانا است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 22 - 7
7- < عن أبی عبداللّه ( ع ) . . . قال : إنّ مریم ( ع ) . . . حملته سبع ساعات ;
از امام صادق(ع) روایت شده که . .. فرمود: همانا مریم(ع) ... هفت ساعت به عیسی(ع) حامله بود>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - تحریم - 66 - 12 - 17
17 - حضرت مریم ( س ) ، دارای شخصیتی بس بلند در پیشگاه خداوند و مورد تکریم و تمجید او
و مریم ابنت عمرن . .. و کانت من الق-نتین
تصریح به نام حضرت مریم(س) در سلسله شرح حال زنان الگو و نمونه (همچون آسیه همسر فرعون) می تواند اشاره به نکته یاد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 7
7- مرگ در حال بارداری و یا پس از وضع حمل ، نمی توانست پایان بخش نگرانی های مریم ( س ) باشد .
ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا
<ه-ذا> در کلام مریم(س)، اشاره به اصل بارداری است نه آوارگی و تنهایی و سختی زایمان، زیرا پیدایش این امور به خواست خود مریم و برای رهایی از زخم زبان مردم بود، بنابراین او که از اتهام زنا، حتی پس از مرگ خود بیم داشت، رهایی از اتهام را در گرو
ص: 200
مرگ پیش از بارداری می دید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 91 - 10
10- مریم ( س ) و فرزندش عیسی ( ع ) ، آیت الهی و نشانه رمز و راز آفرینش خداوندی برای جهانیان
و جعلنها و ابنها ءایه للع-لمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 50 - 1
1 - حضرت عیسی و مادرش مریم ( ع ) ، نشانه ای الهی برای امت پس از حضرت موسی ( ع )
ثمّ أرسلنا موسی . .. و جعلنا ابن مریم و أُمّه ءایه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - تحریم - 66 - 12 - 15
15 - مریم ( س ) ، از تبار طاعت پیشگان و از نسل نیکان و خداپرستان
و کانت من الق-نتین
برداشت یاد شده بدان احتمال است که <من> در <من القانتین> نشویه باشد; یعنی، مریم(س) برآمده از قانتان بود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 110 - 4
4 - خداوند ، در روز قیامت و در مجمع پیامبران ، نعمت های ارزانی شده به عیسی و مادرش مریم رابه وی یادآوری خواهد کرد .
یوم یجمع اللّه الرسل فیقول . .. اذ قال اللّه یعیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک و عل
کلمه <اذ> در <اذ قال اللّه> بدل اشتمال برای کلمه <یوم . ..> می باشد.
ص: 201
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 75 - 15
15 - الوهیت مریم ( ع ) ( مادر مسیح ( ع ) ) پندار برخی از مسیحیان *
کانا یأکلان الطعام
تصریح به نیاز روزمره حضرت مریم(ع) به تغذیه که صفتی ناسازگار با خدا بودن است، می رساند که گروهی از مسیحیان چنین می پنداشتند که وی دارای مقام الوهیت می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 16 - 5
5- مریم ( س ) در آستانه حامله شدن به عیسی ( ع ) ، در نزدیکی مسجدالاقصی ، بستگانی داشت که در میان آنان به سر می برد .
إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا
به قرینه <مکاناً قصیّاً> در آیه بیست و دوم که ناظر به مکان دومی است که مریم(س) برگزید، مکان شرقی مسجد الاقصی به منطقه مسکونی مردم نزدیک بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 75 - 11
11 - مریم ( ع ) با اعتقاد به رسالت فرزندش مسیح ( ع ) ، نه وی را ابدی می پنداشت و نه فرزند خدا
امه صدیقه
<صدیق> چنانچه جوهری در <الصحاح> آورده است - به کسی گفته می شود که بسیار تصدیق کننده باشد و متعلق تصدیق - به قرینه صدر آیه - رسالت مسیح، فناپذیری او و فرزند نبودن وی برای خداست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 58 - 16
16- زکریا ، یحیی ، مریم ( س ) ، عیسی ، ابراهیم ، اسحق ، یعقوب ، موسی ، هارون ، اسماعیل ، و ادریس ( ع ) ، هنگام شنیدن
ص: 202
آیات الهی به سجده می افتادند و در حال سجود اشک می ریختند .
أُول-ئک . .. إذا تتلی علیهم ءای-ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بکیًّا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 16 - 4،5
4- خویشاوندان مریم ، در غیر جهت شرقی مسجد الاقصی سکونت داشتند .
انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا
5- مریم ( س ) در آستانه حامله شدن به عیسی ( ع ) ، در نزدیکی مسجدالاقصی ، بستگانی داشت که در میان آنان به سر می برد .
إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا
به قرینه <مکاناً قصیّاً> در آیه بیست و دوم که ناظر به مکان دومی است که مریم(س) برگزید، مکان شرقی مسجد الاقصی به منطقه مسکونی مردم نزدیک بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 16 - 5
5- مریم ( س ) در آستانه حامله شدن به عیسی ( ع ) ، در نزدیکی مسجدالاقصی ، بستگانی داشت که در میان آنان به سر می برد .
إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا
به قرینه <مکاناً قصیّاً> در آیه بیست و دوم که ناظر به مکان دومی است که مریم(س) برگزید، مکان شرقی مسجد الاقصی به منطقه مسکونی مردم نزدیک بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 43 - 1
1 - مریم ، مأمور به اطاعت خاضعانه ، سجده و رکوع ( نماز ) ، در برابر پروردگارش
یا مریم اقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی
ص: 203
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 76 - 3
3 - مسیح ( ع ) و مادرش مریم ، معبود برخی مسیحیان
قالوا إنّ اللّه هو المسیح . .. قل اتعبدون من دون اللّه
مصداق مورد نظر از <من دون اللّه> - به قرینه آیات گذشته - مسیح(ع) و مادرش مریم است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 38 - 4
4 - زکریا با مشاهده رزقی که خارج از اسباب طبیعی به مریم اعطا شده بود ، علی رغم کهنسالی خود ، از خدا تمنای فرزند کرد .
هنا لک دعا زکریا ربّه
بنابراینکه مشارالیه <هنا لک>، اعطای رزق از راه غیر طبیعی به مریم باشد که خداوند، بدین گونه به آن اشاره کرده است: ان اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 8
8- عیسی ( ع ) ، شیوه برخورد با مردم و چگونگی واکنش در برابر بهتان آنان را به مادرش مریم ( س ) آموخت .
فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 36 - 4،7،8،22
4 - عظمت شخصیّت حضرت مریم ( س ) در پیشگاه خداوند
و اللّه اعلم بما وضعت و لیس الذکر کالاُنثی
بنابراینکه <ال> در <الاُنثی>، عهد حضوری باشد. یعنی پسری که تو می خواستی، مانند این دختر که به تو دادیم نیست. و این لحن، نشانگر عظمت شخصیّت حضرت مریم است.
ص: 204
7 - شرافت مریم ( س ) بر همه مردان عصر خویش
و لیس الذکر کالاُنثی
الف و لام در <الاُنثی>، عهد حضوری و اشاره به مریم است. الف و لام <الذکر>، برای جنس یا استغراق است. گفتنی است که در برداشت فوق جمله <و لیس الذکر کالاُنثی> کلام خدا دانسته شده است.
8 - امیدبخشی خداوند به مادر مریم ( س ) ، نسبت به آینده درخشان فرزندش
و لیس الذکر کالاُنثی
بنابراینکه <و لیس الذکر کالاُنثی>، کلام خدا باشد.
22 - اجابت دعای همسر عمران ، در مورد حفظ مریم ( س ) و فرزندش از شرّ شیطان
و انّی اعیذها بک و ذریّتها من الشّیطان الرّجیم
رسول خدا (ص): . .. و قال عیسی (ع) فیما یثنی علی ربه: و اعاذنی و امّی من الشّیطان الرجیم فلم یکن له علینا سبیل.
_______________________________
الدر المنثور، ج 2، ص 184.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 37 - 1،3،7،8،23
1 - مریم ( س ) ، در پی نذر مادرش ، از سوی خداوند به شایستگی پذیرفته شد .
فتقبّلها ربّها بقبول حسن
3 - عنایت ویژه خداوند به رشد و تربیت معنوی مریم ( س )
و انبتها نباتاً حسناً
7 - عظمت و تعالی معنوی و عصمت حضرت مریم ( س )
فتقبّلها ربّها . .. و انبتها
از اینکه خداوند، خودِ مریم را پذیرفته به دست می آید که او از تمام جهات مورد رضایت خداوند است و این معنا ملازم عصمت است.
8 - محفوظ ماندن از شر شیطان و نیز پرورش معنوی ، دو جنبه تربیت خداوند برای مریم
و انّی اعیذها بک و ذریّتها من الشیطان الرجیم فتقبّلها ربّها . .. و انبتها نباتاً
23 - برخورداری حضرت مریم ( س ) ، از رزق ویژه الهی
وجد عندها رزقاً . .. قالت هو من عنداللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 38 - 2،3،4
2 - اذعان زکریا به عظمت و مقام معنوی مریم ( س )
قالت هو من عند اللّه . .. هنا لک دعا زکریا
3 - دعای زکریا و تقاضای فرزند و نسل پاک ، تحت تأثیر حالات و مقامات مریم ( س )
هنا لک دعا زکریا ربّه
بنابراینکه مشارالیه <هنا لک>، مشاهده مقامات عالی مریم (س) باشد.
ص: 205
4 - زکریا با مشاهده رزقی که خارج از اسباب طبیعی به مریم اعطا شده بود ، علی رغم کهنسالی خود ، از خدا تمنای فرزند کرد .
هنا لک دعا زکریا ربّه
بنابراینکه مشارالیه <هنا لک>، اعطای رزق از راه غیر طبیعی به مریم باشد که خداوند، بدین گونه به آن اشاره کرده است: ان اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 42 -
3،5،6،7،8،9،11،12،15،17،18
3 - عظمت مقام و منزلت مریم ، نزد پروردگار
و اذ قالت الملئکه یا مریم انّ اللّه اصطفیک
نزول ملائکه بر مریم و برگزیدن وی، دلالت بر ارجمندی مقام مریم نزد خداوند دارد.
5 - برگزیدگی و پاکیزه گشتن مریم ( س ) از سوی خدا
یا مریم انّ اللّه اصطفیک و طهّرک
6 - پاکی و برگزیده شدن مریم ، زمینه برگزیده شدن خاندان عمران نزد خداوند
یا مریم انّ اللّه اصطفیک
<و اذ قالت . .. > عطف است به <اذ قالت ... > در آیه سی و پنجم و ظرف است برای <اصطفی ... ال عمران> ; یعنی آنگاه آل عمران برگزیده شدند که مریم را خداوند برگزید و پاک گردانید.
7 - مریم ، دارای مقام عصمت از گناه
انّ اللّه اصطفیک و طهّرک
متعلق تطهیر حذف شده است و حذف متعلق، دلالت بر عموم دارد; یعنی تطهیر از هر پلیدی. و چون هر گناهی، پلیدی است، بنابراین مریم (س) از ارتکاب هر گناهی مبرّا و معصوم است.
8 - عنایت خاص خداوند به مریم ( س )
یا مریم انّ اللّه اصطفیک
9 - پاک گشتن مریم ، در پرتو خالص گردانیدن او
انّ اللّه اصطفیک و طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین
از اینکه جمله <و طهرک . .. > پس از <اصطفیک > آمده، به نظر می رسد خالص گرداندن مریم، دخیل در تطهیر وی بوده است. گفتنی است که معنای <اصطفاء> خالص گرداندن از پلیدیهایی است که دیگران به آن مبتلا هستند (مفردات راغب).
11 - خلوص و پاکی مریم و برگزیدگی او ، زمینه سرآمد شدن او بر زنان جهان
انّ اللّه اصطفیک و طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین
به نظر می رسد تقدیم جمله <اصطفیک و طهّرک> بر <اصطفیک علی نساء العالمین>، دلالت داشته باشد بر دخالت برگزیدگی و طهارت مریم برای سرآمد شدن او.
12 - مریم ، نمونه و الگویی برای تمامی زنان عالم
اصطفیک و طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین
15 - مریم ، برگزیده خداون از نسل انبیای الهی
یا مریم انّ اللّه اصطفیک
امام باقر (ع) در معنی آیه فوق فرمود: . .. اصطفیک من ذریّه الانبیاء.
ص: 206
_______________________________
مجمع البیان، ج 2، ص 746، نورالثقلین، ج 1، ص 336، ح 130.
17 - پاکدامنی پدران و مادران حضرت مریم ( ع ) از زنا
طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین
امام باقر (ع) در معنی آیه فوق فرمود: . .. و طهّرها من ان یکون فی ولادتها من آبائها و امّهاتها سفاح ... .
_______________________________
تفسیر عیاشی، ج 1، ص 173، ح 47 ; نورالثقلین، ج 1، ص 336، ح 127 ; بحار الانوار، ج 14، ص 192، ح 2.
18 - مریم برگزیده و سرآمد زنان عصر خویش
و اصطفیک علی نساء العالمین
امام صادق (ع) فرمود: فرشتگان به حضرت فاطمه زهرا (س) گفتند: . .. انّ مریم کانت سیّده نساء عالمها ... .
_______________________________
علل الشرایع، ص 182، ح 1، باب 146. و ص 337، ح 131 ; نورالثقلین، ج 1، ص 336، ح 129.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 44 - 9،10
9 - شخصیّت والای معنوی مریم ، مایه رقابت سران کنیسه در سرپرستی او *
و ما کنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایّهم یکفل مریم . .. اذ یختصمون
ظاهراً نزاع افراد برای به دست آوردن سرپرستی حضرت مریم بوده است و نه به عهده دیگری گذاشتن
10 - شناخته بودن شخصیّت معنوی مریم ( س ) ، در عصر خویش *
ایّهم یکفل مریم . .. اذ یختصمون
چون هر یک از سران کنیسه خواهان سرپرستی مریم بودند و در این باره با یکدیگر نزاع می کردند، معلوم می شود که عظمت شخصیّت آن حضرت برای همگان روشن و آشکار بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 45 - 7
7 - مریم ، مادری ارزشمند و افتخارآفرین برای عیسی ( ع ) *
عیسی ابن مریم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 47 - 5،7،8
5 - احساس حضور و قرب مریم ( س ) ، نسبت به خداوند
قالت الملئکه . .. قالت ربّ
از اینکه مریم در جواب بشارت ملائکه نفرمود که از جانب من به خداوند بگویید، بلکه مستقیماً با خداوند سخن گفت (رب انّی . .. )، معلوم می شود که خود را در حضور پروردگار می دانست.
7 - گفتگوی مریم و خداوند
قالت ربّ . .. قال
ص: 207
8 - ادب حضرت مریم ( ع ) ، در مقابل تکلّم با خداوند
قالت ربّ . .. و لم یمسسنی بشر
از آمیزش، تعبیر به ملاقات و مسّ شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 75 - 9
9 - مریم ( ع ) مادر مسیح ( ع ) ، بانویی بسیار راستگو
و امه صدیقه
<صدیق> به کسی گفته می شود که بسیار راستگو باشد. (مفردات راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 17 - 5
5- مریم ( س ) ، دارای منزلتی والا در پیشگاه خداوند
فأرسلنا إلیها روحنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 25 - 6،7
6- حضرت مریم ( س ) مورد عنایت ویژه خداوند و دارای کرامت بود .
و هزّی إلیک . .. تس-قط
7 - به بار نشستن فوری درخت خرما و نیرومندی مریم ( س ) برای تکان دادن آن ، از کرامات او بود .
و هزّی إلیک . .. تس-قط
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - تحریم - 66 - 12 - 8
8 - عفّت و پاک دامنی مریم ( س ) ، زمینه ساز برخورداری او از عنایات ویژه الهی
الّتی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا
تقدیم عبارت <الّتی أحصنت فرجها> بر <فنفخنا فیه من روحنا>، می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 208
12 - مؤمنون - 23 - 50 - 5،12،13
5 - استقرار مریم و نوزادش ( عیسی ) ، در سرزمینی بلند ، آرام و دارای آبی روان
و ءاوین-هما إلی ربوه ذات قرار و معین
12 - < عن أبی جعفر ( ع ) قال : قال أمیرالمؤمنین ( ع ) فی قول اللّه عزّوجلّ < و آدیناهما إلی ربوه ذات قرار و معین > قال الربوه الکوفه و القرار المسجد و المعین الفرات ;
از امام باقر(ع) روایت شده است که امیرالمؤمنین(ع) درباره سخن خدای - عزّوجلّ - <و آویناهما إلی ربوه ذات قرار و معین> فرمود: مراد از <ربوه> کوفه و <قرار> مسجد [کوفه] و <معین> فرات است>.
13 - < عن النبی ( ص ) انّه تلا ه-ذه الآیه < و آویناهما إلی ربوه ذات قرار و و معین > . . . قال : هی بالشام بأرض یقال لها الغوطه ، مدینه یقال لها دمشق هی خیر مدن الشام ;
از رسول خدا(ص) روایت شده که آن حضرت آیه <و آویناهما إلی ربوه ذات قرار و معین> را قرائت کرد و فرمود: این (ربوه) در شام است در سرزمینی بنام غوطه. آن شهری است به نام دمشق که بهترین شهرهای شام است>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 3
3- زایمان مریم ( س ) در سرزمینی گرمسیر و دارای نهال های نخل صورت گرفت .
فأجاءها المخاض إلی جذع النخله
<نخل> در سرزمینی می روید که دارای آب و هوای گرم باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 24 - 1
1- مریم ( س ) ، در کنار درخت خرما وضع حمل نمود و عیسی ( ع ) را به دنیا آورد .
فأجاءها المخاض إلی جذع النخله . .. فنادی-ها
<فاء> در <فناداها> فصیحه است و از جمله ای محذوف، قبل از خود، حکایت می کند و مضمون آن جمله، خبر از ولادت عیسی(ع) در کنار درخت است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 22 - 1
1- حضرت مریم ( س ) به فرمان و خواست خداوند ، بدون هیچ آمیزش جنسی به عیسی ( ع ) حامله شد .
فحملته
ص: 209
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 91 - 4
4- بارداری مریم ( س ) و تولد حضرت مسیح ( ع ) با دمیده شدن روح الهی در او بود .
فنفخنا فیها من روحنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 12
12- مریم ( س ) ، چهره ای سرشناس و مورد توجه مردم بود .
ی-لیتنی . .. کنت نسیًا منسیًّا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 3
3- زایمان مریم ( س ) در سرزمینی گرمسیر و دارای نهال های نخل صورت گرفت .
فأجاءها المخاض إلی جذع النخله
<نخل> در سرزمینی می روید که دارای آب و هوای گرم باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 33 - 7
7- اتهام زنندگان به مریم ( س ) ، از سلامت و امنیت بی بهره بودند .
و السل-م علیّ
<السلام>، یعنی سلام کامل و دارای همه خصوصیات. این سخن داری حصر اضافی است و در برابر کسانی که برای توبیخ مریم گرد آمده بودند، حاوی نوعی تعریض است; یعنی تنها من از آن سلامت کامل برخوردارم، ولی شما چنین نیستید.
ص: 210
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 36 - 9
9 - همسر عمران ، نوزاد خویش را مریم نامید .
و انّی سمّیتها مریم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 1
1- درد زایمان ، مریم ( س ) را به کنار تنه درخت خرما کشانید .
فأجاءها المخاض إلی جذع النخله
<أجاء> متعدی <جاء> یعنی آورد و <مخاض> درد زایمان است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 24 - 1
1- مریم ( س ) ، در کنار درخت خرما وضع حمل نمود و عیسی ( ع ) را به دنیا آورد .
فأجاءها المخاض إلی جذع النخله . .. فنادی-ها
<فاء> در <فناداها> فصیحه است و از جمله ای محذوف، قبل از خود، حکایت می کند و مضمون آن جمله، خبر از ولادت عیسی(ع) در کنار درخت است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 17
17- < نذر > امری مطلوب در آیین مریم ( س ) و معروف نزد هم عصران او
فإمّاترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت للرحم-ن
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 36 - 17،21
ص: 211
17 - پایبندی مادر مریم ( س ) به نذر خویش در گماردن وی برای عبادت خداوند
ربّ انّی نذرت . .. و انّی سمّیتها مریم
از اینکه نام فرزند خویش را مریم (به معنی عابده) گذاشت، برداشت فوق به دست می آید.
21 - تأسف همسر عمران ، در پی زادن مریم ( س ) ، از اینکه نذرش محقق نشده و دخترش به دلیل حائض شدن نمی تواند در مسجد مانده و محرّر باشد .
ربّ انّی وضعتها اُنثی . .. و لیس الذّکر کالاُنثی
امام صادق (ع): . .. <و لیس الذکّر کالاُنثی> انّ الاُنثی تحیض فتخرج من المسجد و المحرّر لا یخرج من المسجد.
_______________________________
تفسیر عیاشی، ج 1، ص 170، ح 37 ; بحار الانوار، ج 14، ص 204، ح 18.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 37 - 1
1 - مریم ( س ) ، در پی نذر مادرش ، از سوی خداوند به شایستگی پذیرفته شد .
فتقبّلها ربّها بقبول حسن
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 10،11،31
10- عیسی ( ع ) ، مادرش مریم ( س ) را به نذر روزه سکوت ، هنگام مواجهه با مردم توصیه کرد .
فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت للرحم-ن صومًا
11- مریم ( س ) ، نذر روزه سکوت را پس از مواجهه با اولین نفر از افراد جامعه خویش منعقد ساخت .
فإمّاترینّ من البشر أحدًا فقولی إنّی نذرت
ظاهر <فقولی> آن است که مریم مفاد نذر خود را با زبان بیان کرده باشد; دراین صورت همان جمله <إنّی نذرت . ..> صیغه نذر بوده و نذر مریم با گفتن آن منعقد شده است.
31- < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : إنّ الصیام لیس من الطعام والشراب وحده . . . قالت مریم : < إنّی نذرت للرحمان صوماً > أی صوماً صمتاً ;
از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: همانا روزه، تنها خودداری از خوردنی آشامیدنی نیست . .. مریم(س) گفت: <إنّی نذرت للرحمان صوماً>، یعنی روزه سکوت>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 17 - 3،8
ص: 212
3- درپی استقرار مریم ( س ) در ناحیه شرقی و در مکانی مستور خداوند فرشته ای ارجمند را به سوی او فرستاد .
فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إلیها روحنا
مراد از <روحنا>، به دلیل صفاتی که در ادامه آیات برای او ذکر شده است، یکی از فرشتگان است که عظمت و ارجمندی او در پیشگاه پروردگار، مایه انتساب او به خداوند شده است. با توجه به آیاتی که جبرئیل را <روح الأمین> و <روح القدس> خوانده می توان گفت: این فرشته، همان جبرئیل بوده است.
8- مأمور ویژه الهی ، به صورت مردی معتدل و دارای همه خصوصیات جسمی یک انسان ، برای مریم ( س ) نمودار شد .
فتمثّل لها بشرًا سویًّا
<تمثیل>، یعنی صورت پذیری و به شکل چیزی نمودار شدن. <بشراً> حال است برای فاعل <تَمَثّلَ> و مراد از آن به قرینه آیه بعد، مرد است. <سویّ> به معنای معتدل است و <بشراً سوّیاً>، یعنی انسانی معتدل که در خصوصیات جسمی خارج از حد افراط و تفریط باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 19 - 7
7- < عن الباقر ( ع ) [ فی قصّه مریم ] : . . . تمثّل لها الروح الأمین . . . > قال إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلاماً زکیّاً > فتفل فی جیبها فحملت بعیسی ( ع ) ;
از امام باقر(ع) [در داستان مریم] روایت شده: روح الامین بر وی ظاهر شد . .. و گفت: <إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلاماً زکیّاً> پس آب دهان در گریبان وی افکند و او به عیسی(ع) حامله شد>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 110 - 2،4،5،14،15
2 - حضرت مسیح ( ع ) ، وظیفه دار یاد کرد نعمت های ارزانی شده بر وی و مادرش مریم
اذ قال اللّه یعیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک و علی ولدتک
4 - خداوند ، در روز قیامت و در مجمع پیامبران ، نعمت های ارزانی شده به عیسی و مادرش مریم رابه وی یادآوری خواهد کرد .
یوم یجمع اللّه الرسل فیقول . .. اذ قال اللّه یعیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک و عل
کلمه <اذ> در <اذ قال اللّه> بدل اشتمال برای کلمه <یوم . ..> می باشد.
5 - نعمت های ویژه ارزانی شده به عیسی ( ع ) ، به منزله نعمتهایی الهی برای مادرش مریم
اذکر نعمتی علیک و علی ولدتک
نعمتهای شمرده شده در این بخش از آیات نعمتهایی است که خداوند به عیسی(ع) عطا کرده است و از نعمتهای ویژه خداوند به مریم سخنی به میان نیامده است، بنابراین می توان گفت عطای آن نعمتها به عیسی(ع) به منزله عطای آنها به مادرش مریم است.
14 - گفتگوی عیسی ( ع ) با مردم در گهواره ، از نعمت های خاص الهی به مادرش مریم .
اذکر نعمتی علیک و علی ولدتک . .. تکلم الناس فی المهد و کهلا
15 - عیسی ( ع ) و مشخصات بارز و برجسته او ، نعمتی الهی برای مریم
ص: 213
اذکر نعمتی علیک و علی ولدتک اذ ایدتک بروح القدس . .. اذ جثتهم بالبینت
به نظر می رسد یاد نکردن از نعمتهای داده شده به مریم، با آنکه عنوان <نعمتی علیک و ولدتک> مقتضی یاد کردن از آنها نیز بود، اشاره به این حقیقت دارد که خود عیسی(ع) و مشخصات یاد شده وی همان نعمتی است که خداوند به مریم (ع) عطا کرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 19 - 4
4- عیسی ( ع ) ، موهبتی ویژه از جانب خداوند به مریم ( س ) بود .
إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غل-مًا زکیًّا
با وجود آن که القای روح عیسی(ع) به مریم(س) با وسائط دیگر هم امکان پذیر بوده است، ولی فرستادن جبرئیل و بشارت به مریم و برشمردن ویژگی های آن موهبت، جملگی بر ویژه بودن آن موهبت دلالت دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 58 - 1
1- زکریا ، یحیی ، مریم ، عیسی ، ابراهیم ، اسحاق ، یعقوب ، موسی ، هارون ، اسماعیل و ادریس ( ع ) برخوردار از نعمت ویژه خداوند
أُول-ئک الذین أنعم اللّه علیهم
<ؤُول-ئک> اشاره به تمامی موارد ذکر شده در سوره مریم از آغاز تا این آیه است و روشن است که مراد از نعمت در جمله <أنعم اللّه . ..> نعمت های معمولی و متعارف نیست، چرا که افراد دیگر نیز از این گونه نعمت ها برخوردارند. پس نعمتی که با لسان امتنان بر این گروه بیان گردیده، نعمتی ویژه است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 91 - 4
4- بارداری مریم ( س ) و تولد حضرت مسیح ( ع ) با دمیده شدن روح الهی در او بود .
فنفخنا فیها من روحنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - تحریم - 66 - 12 - 6
6 - بارداری مریم ( س ) و تولد مسیح ( ع ) ، با دمیده شدن روح الهی در او
فنفخنا فیه من روحنا
ص: 214
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 75 - 16
16 - نیازمندی مسیح ( ع ) و مادرش مریم ( ع ) به تغذیه ، دلیلی روشن بر خدا نبودن آنها
کانا یأکلان الطعام
جمله <کانا یأکلان الطعام> برهانی علیه اعتقاد به الوهیت مسیح(ع) و مادرش مریم است ; یعنی آنها به این دلیل نمی توانند خدا باشند که گرسنه می شوند و نیاز به تغذیه و دفع فضولات آن دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 116 - 9،13
9 - عیسی ( ع ) در قیامت منکر ادعای گزاف الوهیت برای خود و مادرش مریم
ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق
13 - اعتراف عیسی ( ع ) به شایسته نبودن خویش و مادرش مریم برای خدایی ، دلیل واهی بودن عقیده مسیحیان به الوهیت آنان
ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 50 - 3
3 - رشد و تربیت عیسی ( ع ) ، در کنار مادر و تحت نظارت خداوند
و ءاوین-هما إلی ربوه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 50 - 4
4 - نقل مکان کردن مریم به همراه نوزادش ( عیسی ) ، به محلی دیگر غیر از زادگاه او
و ءاوین-هما إلی ربوه
<إیواء> (مصدر <آوینا>) به معنای امکان و جای دادن است. <ربوه> نیز به تپه و هر زمین بلند گفته می شود. <ذات قرار> (مرادف <مستقر>) به معنای جای زیست است و <معین> به آبی که بر روی زمین جاری باشد، گفته می شود.
ص: 215
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 19 - 1
1- مأمور ویژه الهی در پاسخ به نگرانی مریم ( س ) خود را به او شناساند و فرستاده خدا بودن خود را به او ابلاغ کرد .
قالت إنّی أعوذ . .. قال إنّما أنا رسول ربّک
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 20 - 2
2- مریم ( س ) از متهم شدن به زنا ، درپی دریافت بشارت به عیسی ( ع ) نگران بود .
أنّی یکون . .. و لم أک بغیًّا
با این که <لم یمسسنی بشر> برای نفی اسباب عادی حامله شدن کافی بود، ولی جمله <و لم أک بغیّاً> نیز از مریم(س) صادر گردید. برخی آن را قرینه براین قرار داده اند که <لم یمسسنی...> تنها به نکاح مشروع نظر دارد و <لم أک بغیّاً> نوع نامشروع آن را نفی می کند; و محتمل است مراد از <لم یمسسنی...> مطلق هم بستری باشد و اضافه شدن <لم أک بغیّاً> به این خاطر است که مریم(س) دریافت که در صورت حامله شدن، به زنا متهم خواهد شد. و با این سخن، اظهار کرد که تحمل آن اتهام، بر من سنگین خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 21 - 2
2- جبرئیل در پاسخ به سؤال و نگرانی مریم بر حتمی بودن وعده الهی و حامله شدن او به عیسی ( ع ) تأکید کرد .
قال کذلک
چنان چه مشارالیه <ذلک> مضمون رسالت جبرئیل باشد، در این صورت تأکیدی بر تحقق حتمی بشارت است; یعنی <موضوع همان گونه است که گفتم>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 6،7
6- ناراحتی ها و فشار های روحی مریم ( س ) به هنگام تولد عیسی ( ع ) ، خارج از حدّ توصیف بود .
فأجاءها المخاض إلی جذع النخله قالت ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا و کنت نسیًا منسیًّا
آرزوی مرگ از جانب شخصیتی چون مریم(س) که مورد عنایت خاص خداوند بود، باید در شرایطی صورت گرفته باشد که وضعیتی فوق تحمل و طاقت برایش پیش آمده باشد، این حالت - به قرینه آیات بعد - فشارهای روحیِ ناشی از احتمال اتهام و آوارگی حاصل از آن است.
7- مرگ در حال بارداری و یا پس از وضع حمل ، نمی توانست پایان بخش نگرانی های مریم ( س ) باشد .
ی-لیتنی متّ قبل ه-ذا
<ه-ذا> در کلام مریم(س)، اشاره به اصل بارداری است نه آوارگی و تنهایی و سختی زایمان، زیرا پیدایش این امور به خواست خود مریم و برای رهایی از زخم زبان مردم بود، بنابراین او که از اتهام زنا، حتی پس از مرگ خود بیم داشت، رهایی از اتهام را در گرو مرگ پیش از بارداری می دید.
ص: 216
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 43 - 1،12
1 - مریم ، مأمور به اطاعت خاضعانه ، سجده و رکوع ( نماز ) ، در برابر پروردگارش
یا مریم اقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی
12 - مریم ، مأمور نمازگزاردن همراه با نمازگزاران ( نماز جماعت ) *
و ارکعی مع الرّاکعین
بنابراینکه مراد از رکوع، نماز باشد; از باب نامگذاری کل به نام جزء.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 24 - 4،5،12
4- خداوند ، هم زمان با ولادت عیسی ( ع ) ، در نقطه ای پایین تر از مکان استقرار مریم ( س ) ، جویباری پدیدار ساخت .
فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی قد جعل ربّک تحتک سریًّا
<سریّ> به معنای نهر کوچک است و به معنای <رفیع> نیز استعمال شده است، ولی جمله <اشربی> - در آیات بعد - قرینه بر اراده معنای اول است.
5- عیسی ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مریم ( س ) را به روان شدن جویباری در پایین دست او بشارت داد .
فنادی-ها . .. قد جعل ربّک تحتک سریًّا
12- در پی زایمان مریم ( س ) ، فرشته الهی ( جبرئیل ) او را از جاری شدن آب در پایین پایش با خبر ساخت .
فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی قد جعل ربّک تحتک سریًّا
محتمل است که ضمیر فاعلی در فناداها به فرشته الهی برگردد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 75 - 14،16
14 - تغذیه ، نیاز روزمره مسیح ( ع ) و مادرش مریم ( ع )
کانا یأکلان الطعام
فعل مضارع <یأکلان> دلالت بر استمرار دارد و حاکی از نیاز دائمی آنان به غذاست.
ص: 217
16 - نیازمندی مسیح ( ع ) و مادرش مریم ( ع ) به تغذیه ، دلیلی روشن بر خدا نبودن آنها
کانا یأکلان الطعام
جمله <کانا یأکلان الطعام> برهانی علیه اعتقاد به الوهیت مسیح(ع) و مادرش مریم است ; یعنی آنها به این دلیل نمی توانند خدا باشند که گرسنه می شوند و نیاز به تغذیه و دفع فضولات آن دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 42 - 17
17 - پاکدامنی پدران و مادران حضرت مریم ( ع ) از زنا
طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین
امام باقر (ع) در معنی آیه فوق فرمود: . .. و طهّرها من ان یکون فی ولادتها من آبائها و امّهاتها سفاح ... .
_______________________________
تفسیر عیاشی، ج 1، ص 173، ح 47 ; نورالثقلین، ج 1، ص 336، ح 127 ; بحار الانوار، ج 14، ص 192، ح 2.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 28 - 3
3- هارون ، شخصیتی صالح در میان قوم مریم ، که افراد پاک را به او منتسب می کردند . *
ی-أخت ه-رون
برخی از مفسران وجه انتساب مریم(س) به هارون را نسبی ندانسته اند، بلکه او را شخصی برجسته در بین قوم حضرت مریم دانسته اند که مردم، زاهدان و تقوا پیشگان را، به او منتسب می کردند. این مفسران، انتساب مریم را به او از این باب می دانند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 24 - 12
12- در پی زایمان مریم ( س ) ، فرشته الهی ( جبرئیل ) او را از جاری شدن آب در پایین پایش با خبر ساخت .
فنادی-ها من تحتها ألاّتحزنی قد جعل ربّک تحتک سریًّا
محتمل است که ضمیر فاعلی در فناداها به فرشته الهی برگردد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 218
10 - مریم - 19 - 29 - 4
4- ورود مریم ( س ) با نوزادش عیسی ( ع ) بر قوم خویش ، به هنگام روز بود .
فلن أکلّم الیوم إنسیًّا . .. فأشارت إلیه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 20 - 1
1- حضرت مریم ( س ) از دریافت خبرِ داشتن پسر ، بدون تماس با هیچ بشری شگفت زده شد .
قالت أنّی یکون لی غل-م و لم یمسسنی بشر
<أنّی> ادات استفهام و به معنای <کیف> (چگونه؟) و یا <من أین> (از کجا؟) است و در هر صورت، حاوی تعجب نیز می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 2
2- مریم ( س ) هنگام زایمان ، تنها و بدون پرستار و در مکانی دور از مناطق مسکونی ، به سر می برد .
مکانًا قصیًّا . فأجاءها المخاض إلی جذع النخله
در جمله <أجاءها المخاض>، آوردن مریم کنار درخت، به درد زایمان نسبت داده شده و آیات بعد، نوزاد او را راهنمای وی به آب معرفی کرده است، علاوه بر آن، مریم(س) برای تهیه خرما، خود مجبور به حرکت دادن نخله شد، مجموعه این امور می تواند قرائن تنهایی مریم به هنگام زایمان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 4
4- اصله نخلی که مریم ( س ) در کنار آن پناه گرفت ، نخلی مشخص و درختی خشکیده بود .
فأجاءها المخاض إلی جذع النخله
<النخله> معرفه و <ال> در آن می تواند عهد ذهنی باشد. عهدی که یا بین خدا و مریم(س) و یا خدا و پیامبر(ص) بوده است و از این که گفته نشد < إلی النخله>، دانسته می شود که آنچه مریم در کنار آن قرار گرفت، چیزی جز تنه درخت نبود. آیات بعد که سخن از آگاه ساختن مریم به وجود آب و لزوم تکان دادن درخت، برای استفاده از خرمای آن دارد، نیز حاکی از پیدایش خارق العاده آب و خرما است و گرنه مریم(س) برای پی بردن به آن دو موضوع، به راهنما نیازی نداشت.
ص: 219
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 25 - 10
10- < عن أبی الحسن الرضا ( ع ) قال : کانت نخله مریم العجوه ، و نزلت فی کانون و نزل مع آدم ( ع ) من الجنّه العتیق والعجوه منهما تفرق أنواع النخل ;
از امام رضا(ع) روایت شده: نخله مریم <عجوه> بود که در برج کانون نازل شد و با آدم(ع) از بهشت <عتیق (نوعی درخت خرمای نر) و عجوه (نوعی خرما که درخت آن <لینه> نامیده می شود)> نازل شد که از آن دو، انواع نخل منشعب شد>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 25 - 1
1- عیسی ( ع ) ، در بدو تولد ، مادرش مریم ( س ) را به تکان دادن درخت خرما و استفاده از میوه آن راهنمایی کرد .
و هزّی إلیک بجذع النخله تس-قط علیک رطبًا جنیًّا
<هزّ> به معنای حرکت دادن به چپ و راست است و به قرینه <إلیک> در آن معنای <متمایل ساختن> نیز تضمین شده است. بنابراین <هزّی إلیک>، یعنی درخت را به جانب خود بکش و به چپ و راست تکان ده این راهنمایی چنان چه از آیه بعد پیدا است، به منظور تأمین غذای مریم(س) بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 26 - 13
13- مریم ( س ) با راهنمایی فرزندش عیسی ( ع ) ، روزه خود را در ارتباط با برخورداری از رحمت گسترده خداوند ، اعلام کرد .
إنّی نذرت للرحم-ن صومًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 58 - 14
14- حضرت مریم ( س ) ، برخوردار از هدایت ویژه الهی و انسانی برگزیده در پیشگاه خداوند
و ممّن هدینا واجتبینا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 29 - 3
3- حضرت مریم ( س ) به قدرت نوزادش عیسی ( ع ) در سخن گفتن و رفع اتهامات یقین داشت .
ص: 220
فأشارت إلیه
آمدن مریم به میان قوم خویش، آوردن علنی و آشکار فرزند و اشاره کردن به سوی نوزاد به جای پاسخ گویی به اتهامات، بیانگر یقین او است.
ص: 221
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 29 - 2
2- پیامبران ، منزه از درخواست کمترین مال و دارایی از مردم به خاطر ابلاغ رسالت و تبلیغ معارف دین
و ی-قوم لاأسئلکم علیه مالاً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 51 - 2
2- پیامبران ، منزه از مطالبه اجر و مزد از مردم ، به خاطر ابلاغ رسالت و تبلیغ معارف دین
ی-قوم لاأسئلکم علیه أجرًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 51 - 2
2- پیامبران ، منزه از مطالبه اجر و مزد از مردم ، به خاطر ابلاغ رسالت و تبلیغ معارف دین
ی-قوم لاأسئلکم علیه أجرًا
ص: 222
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 15 - 10
10- لزوم پرداخت دستمزد و ثمره کار افراد ، بدون هیچ کم و کاست
نوفّ إلیهم أعم-لهم و هم فیها لایبخسون
جمله حالیه <و هم فیها لایبخسون> بیانگر علت التزام خداوند بر اعطای کامل ثمره کارها و تلاشهاست; یعنی ، چون روا نیست که در اعطای حق دیگران کم و کاست شود ، خداوند نتیجه اعمال انسانها را به طور کامل به آنها ادا می کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 15 - 10
10- لزوم پرداخت دستمزد و ثمره کار افراد ، بدون هیچ کم و کاست
نوفّ إلیهم أعم-لهم و هم فیها لایبخسون
جمله حالیه <و هم فیها لایبخسون> بیانگر علت التزام خداوند بر اعطای کامل ثمره کارها و تلاشهاست; یعنی ، چون روا نیست که در اعطای حق دیگران کم و کاست شود ، خداوند نتیجه اعمال انسانها را به طور کامل به آنها ادا می کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 72 - 5
5 - اجرت خواهی و مزد طلبی در راه تبلیغ دین و هدایت مردم ، دارای تأثیر منفی بوده و بهانه دادن به دست بهانه جویان است .
أم تسئلهم خرجًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - قلم - 68 - 46 - 2
2 - درخواست مزد و پاداش در قبال هدایت و تبلیغ دین ، از موانع تأثیرگذاری و موفقیت آن
أم تسئلهم أجرًا
برداشت یاد شده، از آن جا است که آیه شریفه، درصدد بیان علّت های نپذیرفتن اسلام از سوی کافران است.
ص: 223
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 15 - 10
10- لزوم پرداخت دستمزد و ثمره کار افراد ، بدون هیچ کم و کاست
نوفّ إلیهم أعم-لهم و هم فیها لایبخسون
جمله حالیه <و هم فیها لایبخسون> بیانگر علت التزام خداوند بر اعطای کامل ثمره کارها و تلاشهاست; یعنی ، چون روا نیست که در اعطای حق دیگران کم و کاست شود ، خداوند نتیجه اعمال انسانها را به طور کامل به آنها ادا می کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 51 - 4
4- مطالبه نکردن پاداش از مردم ، به خاطر تبلیغ حقایق و معارف الهی ، نشانه صداقت مبلغان و مصلحان است .
ی-قوم لاأسئلکم علیه أجرًا . .. أفلاتعقلون
از آن جا که هدف مدعیان دروغین ، رسیدن به منافع مادی و مال و منال دنیوی است ، می توان گفت: حضرت هود(ع) با جمله <لاأسئلکم> اشاره به دلیل و نشانه صداقت خویش دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 104 - 3
3- مبلغان دینی باید از دریافت مزد برای ابلاغ دین و تعالیم قرآن پرهیز کنند .
و ما تسئلهم علیه من أجر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - قصص - 28 - 25 - 5
5 - دعوت شعیب از موسی ، برای پرداختن مزد در قبال آب دادن وی به گوسفندانش
إنّ أبی یدعوک لیجزیک أجر ما سقیت لنا
ص: 224
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 77 - 12،13،21
12- خضر ( ع ) با وجود امکان دریافت اجرت جهت تعمیر دیوار ، چیزی دریافت نکرد .
قال لو شئت لتّخذت علیه أجرًا
مطرح ساختن گرفتن مزد از جانب موسی(ع) در شرایطی موجه است که امکان دریافت آن موجود باشد.
13- موسی ( ع ) از دست مزد نخواستن خضر ( ع ) در برابر کار خویش ، با وجود نیاز آنان به اجرتی برای تهیه غذا ناخرسند و گلایه مند بود .
استطعما أهلها . .. قال لو شئت لتّخذت علیه أجرًا
آنچه خضر و موسی(ع) از مردم طلب کردند، غذا بود، آن هم به صورت مجانی، نه خرید - چون پولی برای خرید در اختیارشان نبود - لذا موسی(ع)، پایان گرفتن کار دیوار، موضوع گرفتن مزد را مطرح ساخت، تا به وسیله آن طعامی را خریداری کنند.
21- < عن أبی عبداللّه ( ع ) : . . . فوجدا فیها جداراً یرید أن ینقضّ فأقامه قال : < لو شئت لتّخذت علیه أجراً خبزاً نأکله فقد جُعْنا > ;
از امام صادق(ع) روایت شده:. .. خضر و موسی(ع) در آن آبادی دیواری را یافتند که می خواست بیفتد. خضر، آن را راست کرد. موسی(ع) گفت: <می خواستی برای این کار، مزدی بگیری (یعنی) نانی بگیری تا بخوریم زیرا گرسنه ایم>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - طور - 52 - 40 - 3
3 - مزد طلبی از مردم در برابر تبلیغ دین ، زمینه ساز روی گردانی آنان از پذیرش آن
أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - یس - 36 - 21 - 1،2
1 - مؤمن انطاکیه ( حبیب نجار ) ، مردم را به پیروی از رسولانی ره یافته - که هیچ مزدی در ابلاغ رسالت خویش نمی خواستند - فراخوانده بود .
اتّبعوا من لایسئلکم أجراً و هم مهتدون
2 - اخلاص و مزد نخواستن در ابلاغ رسالت و ره یافته بودن ، دلیل لزوم پیروی از پیامبران در دیدگاه مؤمن انطاکیه ( حبیب نجار )
اتّبعوا المرسلین . اتّبعوا من لایسئلکم أجراً و هم مهتدون
ص: 225
جمله <اتّبعوا من لایسئلکم أجراً. ..> تأکید برای جمله <اتّبعوا المرسلین> در آیه پیش و نیز در مقام تعلیل برای آن جمله است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 104 - 3،6،7
3- مبلغان دینی باید از دریافت مزد برای ابلاغ دین و تعالیم قرآن پرهیز کنند .
و ما تسئلهم علیه من أجر
6- تبلیغ قرآن نباید وسیله درآمد های مادی قرار گیرد .
و ما تسئلهم علیه من أجر إن هو إلاّ ذکر للع-لمین
حصر در جمله <إن هو . ..> حصر اضافی و نسبی است که به قرینه جمله <و ما تسئلهم ...> می توان گفت: مقصود این است که قرآن را خداوند بر پیامبر(ص) نازل کرد تا حقایق آن را به مردم بیاموزد و ابلاغ کند نه اینکه آن را وسیله کسب معاش قرار دهد و پیامبر(ص) نیز همین گونه عمل کرد (ما تسئلهم ...).
7- اختصاص نداشتن قرآن به مردم عصر بعثت ، از دلایل شایسته نبودن درخواست مزد از ایشان در قبال ابلاغ آن
و ما تسئلهم علیه من أجر إن هو إلاّ ذکر للع-لمین
برداشت فوق ، مقتضای ارتباط میان <دریافت نکردن مزد رسالت> و <جهانی بودن قرآن> است ; یعنی ، چون قرآن برای همه مردم و برای همه عصرهاست ، شایسته نیست مزد آن از گروه و طایفه ای خاص گرفته شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - طور - 52 - 40 - 1
1 - تبلیغ پیامبر ( ص ) ، رایگان و بدون کمترین توقع اجر و مزد از مردم
أم تسئلهم أجرًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - طلاق - 65 - 6 - 11
11 - مسؤولیت نگهداری نوزادان زنان مطلّقه و گرفتن دایه برای آنان و هزینه آن ، برعهده مردان است .
و إن تعاسرتم فسترضع له أُخری
ص: 226
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - شعراء - 26 - 180 - 1
1 - تصریح شعیب ( ع ) به نداشتن کمترین چشمداشت مادی از مردم ، در قبال رسالت خویش
و ما أسئلکم علیه من أجر . .. إلاّ علی ربّ الع-لمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - شعراء - 26 - 145 - 1
1 - تصریح صالح ( ع ) ، به نداشتن کمترین چشمداشت مادی از مردم در قبال رسالت خویش
و ما أسئلکم علیه من أجر . .. إلاّ علی ربّ الع-لمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - شعراء - 26 - 164 - 1
1 - تصریح لوط ( ع ) به نداشتن کمترین چشمداشت مادی از قومش ، در قبال رسالت خویش
و ما أسئلکم علیه من أجر . .. إلاّ علی ربّ الع-لمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 72 - 1
1 - پیامبر ( ص ) در برابر ادای رسالت خود ، کمترین مزدی از مردم درخواست نمی کرد .
أم تسئلهم خرجًا
کسی که ادعای پیامبری دارد، لازم است چند شرط را دارا باشد. در صورت فقدان هر یک از این شرایط، نبوت وی زیر سؤال خواهد رفت: الف) پیام های او، سراسر حق و مبرا از هر گونه باطل باشد. ب) پیشنیه وی (شخصیت ارزشی و اخلاقی اش)، برای مردمی که به سوی آنها مبعوث گشته، آشنا و شناخته شده باشد. ج) شخصیتی فرزانه (دارای کمال عقل و درایت) باشد. د) در کمال استغنا باشد (کمترین مزدی از مردم نخواهد). آیات پیشین در بیان وجود سه شرط اول در پیامبراکرم(ص) و این آیه، مربوط به شرط چهارم است.
ص: 227
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - فرقان - 25 - 57 - 1،3
1 - پیامبر ( ص ) ، موظف به اعلام کردن نداشتن هیچ چشمداشت و درخواست مزدی از مردم ، در قبال انجام رسالت خویش
قل ما أسئلکم علیه من أجر
3 - ایمان و راهیابی مردم به خدا ، تنها اجر و مزد پیامبر ( ص ) در انجام رسالت خویش
ما أسئلکم علیه من أجر إلاّ من شاء أن یتّخذ إلی ربّه سبیلاً
برداشت فوق، مبتنی بر این است که استثنا در <إلاّ من شاء. ..> متصل باشد و مضافی نیز محذوف و در تقدیر باشد; یعنی، <إلاّ من شاء أن یتخذ إلی ربّه سبیلاً بالإیمان و الطاعه و...>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 47 - 1،2،4،5،8،9
1 - پیامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ نداشتن هیچ چشمداشت مادی از مردم ، در قبال رسالتش
قل ما سألتکم من أجر فهو لکم
این تعبیر که پیامبر(ص) فرمود: هر پاداشی از شما طلب کردم مال خودتان باشد، تعبیری است کنایی و اشاره دارد به این که از شما انتظار هیچ مزدی ندارم و نمی خواهم.
2 - پیامبر ( ص ) ، موظف بود تا خاطر مردم را آسوده کند که رسالتش را در قبال مال و جاه انجام نمی دهد .
قل ما سألتکم من أجر فهو لکم
4 - پیامبر ( ص ) ، پاداش دهنده رسالت خویش را تنها خداوند می دانست .
إن أجری إلاّ علی اللّه
5 - پیامبر ( ص ) ، برای رسالتش پاداش و اجری قائل بود .
ما سألتکم من أجر . .. إن أجری إلاّ علی اللّه
8 - < عن أبی جعفر ( ع ) : فی قول اللّه عزّوجلّ : . . . < قل ما سألتکم من أجر فهو لکم > یقول أجر المودّه الذی لم أسألکم غیره فهو لکم تهتدون به و تنجون من عذاب یوم القیامه . . . ;
از امام باقر(ع) روایت شده که درباره سخن خدا <قل ما سألتکم من أجر فهو لکم> فرمود: معنای سخن خدا این است: مودتی که من از شما غیر از آن را به عنوان پاداش نخواستم، به نفع خود شما است; زیرا به وسیله آن هدایت می شوید و از عذاب روز قیامت نجات پیدا کنید. ..>.
9 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله < قل ما سألتکم من أجر فهو لکم > و ذلک أنّ رسول اللّه سأل قومه أن یؤدّوا أقاربه و لایؤذوهم و أمّا قوله < فهو لکم > یقول ثوابه لکم ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند <قل ما سألتکم من أجر فهو لکم> روایت شده که: رسول خدا(ص) از قومش خواست [به جای پاداش او]، خویشاوندان وی را دوست داشته باشند و آنان را اذیت نکنند و اما معنای <فهولکم> این است که ثواب آن برای خودتان می باشد>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - ص - 38 - 86 - 2
ص: 228
2 - پیامبر ( ص ) در قبال رسالتش ، کمترین مزدی درخواست نمی کرد .
قل ما أسئلکم علیه من أجر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - شوری - 42 - 23 - 8،9
8 - پیامبر ( ص ) در راه انجام رسالت خویش ، پاداشی جز مودت نزدیکانش ( اهل بیت ) نطلبیده است .
قل لا أسئلکم علیه أجرًا إلاّ الموده فی القربی
براساس روایات فراوان و آرای بسیاری از مفسران، منظور از قربی <اهل بیت> پیامبر(ص) است.
9 - پیامبر ( ص ) ، مأمور به انجام رسالت خویش ، بی هیچ چشمداشت مادی از مردم
قل لا أسئلکم علیه أجرًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - قلم - 68 - 46 - 1
1 - پیامبر ( ص ) ، هیچ اجر و پاداشی از کافران در قبال رسالت خویش درخواست نکرد .
أم تسئلهم أجرًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 29 - 1،4
1- نوح ( ع ) به مردم اعلام کرد که : در برابر ابلاغ رسالت ، کمترین مالی از آنان درخواست نخواهد کرد .
ی-قوم لاأسئلکم علیه مالاً
مراد از ضمیر در <علیه> پیامبری و ابلاغ رسالت است. کلمه <مالاً> نکره است و چون پس از نفی (لاأسئلکم) قرار گرفته است ، دلالت بر عموم دارد; یعنی ، هیچ مالی و کمترین پاداشی.
4- نوح ( ع ) به قوم خویش اعلام کرد که پاداش رسالتش تنها بر عهده خداوند است .
إن أجری إلاّ علی الله
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - شعراء - 26 - 109 - 1
1 - تصریح نوح ( ع ) به نداشتن کمترین چشمداشت مادی از مردم ، در قبال رسالت خویش
و ما أسئلکم علیه من أجر
ص: 229
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - شعراء - 26 - 127 - 1
1 - تصریح هود ( ع ) به نداشتن کمترین چشمداشت مادی از مردم ، در قبال رسالت خویش
و ما أسئلکم علیه من أجر . .. إلاّ علی ربّ الع-لمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - طلاق - 65 - 6 - 6
6 - مردان باید به زنان مطلّقه ، بابت شیردادن فرزندان خود اجرت بپردازند .
فإن أرضعن لکم ف-اتوهنّ أُجورهنّ
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - طلاق - 65 - 7 - 1،3
1 - مردان متمکّن و توانگر ، باید به میزان توانایی و فراخْ دستی خویش ، هزینه زندگی زنان مطلّقه را در دوران شیردادن به نوزادان - افزون بر پرداخت اجرت شیردادن - بپردازند .
لینفق ذو سعه من سعته
در این که حکم انفاق در این آیه، اختصاص به دوران شیردادن زنان مطلّقه به نوزادشان دارد و یا شامل دوران عدّه نیز می شود، میان مفسران اختلاف هست. برداشت یاد شده، مبتنی بر احتمال نخست است.
3 - مردان تنگ دست ، باید به مقدار توانایی خویش هزینه زندگی زنان مطلّقه را در دوران شیردادن به نوزادان - افزون بر پرداخت اجرت شیردادن - بپردازند .
و من قدر علیه رزقه فلینفق ممّا ءاتیه اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - قصص - 28 - 25 - 6
6 - پرداختن مزد در برابر کار تبرعی و بدون چشمداشت دیگران ، امری است نیکو .
لیجزیک أجر ما سقیت لنا
ص: 230
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 77 - 15،16
15- تعیین مقدار اجرت ، پس از انجام کار صحیح و نافذ است .
لو شئت لتّخذت علیه أجرًا
16- دریافت اجرت در برابر کاری که بدون درخواست کارفرما انجام گیرد ، جایز است .
لو شئت لتّخذت علیه أجرًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 77 - 14
14- نظام کارمزدی ، در زمان موسی ( ع ) وجود داشته است .
قال لو شئت لتّخذت علیه أجرًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 51 - 4
4- مطالبه نکردن پاداش از مردم ، به خاطر تبلیغ حقایق و معارف الهی ، نشانه صداقت مبلغان و مصلحان است .
ی-قوم لاأسئلکم علیه أجرًا . .. أفلاتعقلون
از آن جا که هدف مدعیان دروغین ، رسیدن به منافع مادی و مال و منال دنیوی است ، می توان گفت: حضرت هود(ع) با جمله <لاأسئلکم> اشاره به دلیل و نشانه صداقت خویش دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 51 - 1
1- هود ( ع ) ، به مردم خویش اعلام کرد که در برابر ابلاغ رسالت کمترین مزدی از آنان نخواهد خواست .
ی-قوم لاأسئلکم علیه أجرًا
ص: 231
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 51 - 1،3،5
1- هود ( ع ) ، به مردم خویش اعلام کرد که در برابر ابلاغ رسالت کمترین مزدی از آنان نخواهد خواست .
ی-قوم لاأسئلکم علیه أجرًا
3- هود ( ع ) ، پاداش نخواستن از مردم را ، نشانه ای بر صداقت خویش در ادعای نبوت دانست .
لاأسئلکم علیه أجرًا إن أجری إلاّ علی الذی فطرنی أفلاتعقلون
در برداشت فوق ، جمله <أفلاتعقلون> در ارتباط با <لاأسئلکم . ..> معنا شده است. بر این اساس ، هود(ع) به مردم می گوید: اگر در این معنا اندیشه کنید که من هیچ مزدی از شما درخواست نمی کنم ، خواهید فهمید که در ادعای نبوت راستگو هستم.
5- هود ( ع ) ، به قومش اعلام کرد که پاداش رسالتش ، تنها برعهده خداوند است .
قال ی-قوم . .. إن أجری إلاّ علی الذی فطرنی
ص: 232
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 96 - 11
11- ترکیب آهن و مسّ ، فلزی بسیار مستحکم و غیر قابل نفوذ به دست می دهد .
ءاتونی زبر الحدید . .. أُفرغ علیه قطرًا
ریختن مس گداخته بر آهن های نزدیک به ذوب، گویای آن است که جنس ترکبی، به فلزی بسیار مستحکم تبدیل خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 29 - 17
17- آب های غلیظ و گداخته ، بسان گدازه مس ، پاسخی برای استغاثه و آب طلبی کافران در دوزخ است .
و إن یستغیثوا یغاثوا بماء کالمهل
<مهل> به معنای <درده روغن> و نیز <مس گداخته> است (مقاییس اللغه) و نیز به <خونابه ای که از لاشه مردار بیرون آید> گفته می شود. (قاموس) وصف آنان با عبارت <یشوی الوجوه> با معنای <مس گداخته> سازگارتر است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 12 - 5،6،7
ص: 233
5 - دیگ های بزرگی برای ذوب مس جهت ساختن ابزار مسی ، در اختیار سلیمان ( ع ) قرار داشت .
و أسلنا له عین القطر
<عین> در آیه به معنای حقیقی آن (چشمه) نیست; بلکه معنای کنایی آن مورد نظر است; یعنی، ظرف های بزرگی که مذاب مس داخل آنها بوده و از آن تعبیر به <عین> شده است.
6 - خداوند ، ماده مس را به گونه ای قرار داده که با ذوب شدن به جریان درمی آید .
و أسلنا له عین القطر
<أسلنا> از <اساله> به معنای سیلان و جریان است.
7 - فراهم آمدن امکانات ذوب مس برای سلیمان ( ع ) ، از عطایای خدا به آن حضرت
و لقد ءاتینا . .. فضلاً ... و لسلیم-ن ... و أسلنا له عین القطر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 12 - 8
8 - وجود صنعت مسگری در دوران سلیمان ( ع )
و أسلنا له عین القطر
<قطر> به معنای نوعی مس مذاب است (مفردات راغب و المنجد). گفتنی است که <اساله> (مصدر <أسلنا>) به معنای سیلان و جریان است و کاربر آن در اشیای جامد، معنای ذوب را افاده می کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 79 - 1،9
1 - حرمت دست زدن به نوشته های قرآن بدون طهارت
لایمسّه إلاّ المطهّرون
ضمیر در <لایمسّه>، می تواند به قرآن بازگردد و نیز می تواند راجع به <کتاب مکنون> باشد. در صورت اول جمله <لایمسّه...> انشا در قالب اخبار بوده و مفاد آن نهی از لمس قرآن بدون طهارت می باشد. برداشت یاد شده بر پایه همین احتمال است.
9 - < عن ابراهیم بن عبدالحمید عن أبی الحسن ( ع ) قال المصحف لاتمسّه علی غیر طهر و لاجنباً إنّ اللّه یقول : < لایمسّه إلاّ المطهّرون > ;
ابراهیم بن عبدالحمید از امام کاظم(ع) روایت نموده که فرمود: قرآن را بدون طهارت و در حال جنابت مس نکن. .. زیرا خدا فرموده: لایمسّه إلاّ المطهّرون>.
ص: 234
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 96 - 7،11
7- ذوالفرنین ، از مسّ مذاب ، برای پر کردن میان پاره های آهن اسکلت سد ، استفاده کرد .
ءاتونی أُفرغ علیه قطرًا
<افراغ> به معنای <خالی کردن ظرف و ریختن محتویات آن> است و <قطرًا> (مسّ مذاب) مفعول برای <أُفرغ> است و مفعول <آتونی> به قرینه <قطرًا> محذوف است.
11- ترکیب آهن و مسّ ، فلزی بسیار مستحکم و غیر قابل نفوذ به دست می دهد .
ءاتونی زبر الحدید . .. أُفرغ علیه قطرًا
ریختن مس گداخته بر آهن های نزدیک به ذوب، گویای آن است که جنس ترکبی، به فلزی بسیار مستحکم تبدیل خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 12 - 6
6 - خداوند ، ماده مس را به گونه ای قرار داده که با ذوب شدن به جریان درمی آید .
و أسلنا له عین القطر
<أسلنا> از <اساله> به معنای سیلان و جریان است.
ص: 235
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 17 - 4
4- مسابقه ، امری مشروع در آیین یعقوب ( ع ) و مرسوم در زمان آن حضرت
قالوا ی-أبانا إنا ذهبنا نستبق
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 72 - 8
8- مشروعیت ایجاد رقابت با تعیین جایزه
و لمن جاء به حمل بعیر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 72 - 8
8- مشروعیت ایجاد رقابت با تعیین جایزه
و لمن جاء به حمل بعیر
ص: 236
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - حدید - 57 - 21 - 2
2 - انسان ها ، باید دنیا را میدان مسابقه جهت دست یافتن به بهشت و آمرزش الهی قرار دهند .
و ما الحیوه الدنیا إلاّ مت-ع الغرور . سابقوا إلی مغفره من ربّکم و جنّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - مطففین - 83 - 26 - 3
3 - به کار گرفتن تمام تلاش برای رقابت با دیگران ، تنها شایسته خوش گذرانی و شراب خواری در جهان آخرت است .
و فی ذلک فلیتنافس المتن-فسون
<تَنافُس>; یعنی، هر یک از رقابت کنندگان، نیروی نَفْس خویش را در برابر دیگری آشکار سازد (مقاییس اللغه). <ذلک>، به محتوای آیات <علی الأرائک ینظرون> و <یسقون> اشاره دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - مطففین - 83 - 26 - 3
3 - به کار گرفتن تمام تلاش برای رقابت با دیگران ، تنها شایسته خوش گذرانی و شراب خواری در جهان آخرت است .
و فی ذلک فلیتنافس المتن-فسون
<تَنافُس>; یعنی، هر یک از رقابت کنندگان، نیروی نَفْس خویش را در برابر دیگری آشکار سازد (مقاییس اللغه). <ذلک>، به محتوای آیات <علی الأرائک ینظرون> و <یسقون> اشاره دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 17 - 4
4- مسابقه ، امری مشروع در آیین یعقوب ( ع ) و مرسوم در زمان آن حضرت
قالوا ی-أبانا إنا ذهبنا نستبق
ص: 237
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - حدید - 57 - 21 - 5
5 - رقابت در کار های پسندیده ، امری است شایسته و مورد سفارش خداوند .
سابقوا إلی مغفره من ربّکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 62 - 3
3 - مسابقه و پیشی جستن در ارتکاب گناه ، تجاوز و حرام خواری ، شیوه بسیاری از اهل کتاب در عصر بعثت
و تری کثیراً منهم یسرعون فی الاثم و العدون و اکلهم السحت
1 - <یسرعون <از مصدر> مسارعه> می تواند به معنای پیشی جستن از یکدیگر باشد. 2 - فعل مضارع <یسرعون> دلالت می کند که ارتکاب این اعمال شیوه آنان بوده و به طور مستمر انجام می داده اند، جمله <کانوا یعملون> نیز دلالت بر این معنا دارد.
ص: 238
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 15 - 2،3،4،6
2 - کیفر زن در صورت مساحقه ( همجنس بازی ) حبس ابد است . *
و الّتی یأتین الفاحشه من نسائکم . .. فامسکوهنَّ فی البیوت
3 - زن زناکار و همجنس باز در صورتی که مسلمان باشد ، به حبس ابد محکوم می شود .
و الّتی یأتین الفاحشه من نسائکم
چنانچه <کُم> خطاب به جامعه اسلامی باشد، مراد از <نساء> زنان مسلمان خواهد بود.
4 - لزوم شهادت چهار مرد مسلمان برای اثبات فحشای زنان ( زنا و مساحقه )
و الّتی یأتین الفاحشه من نسائکم فاستشهدوا علیهنّ اربعه منکم
مؤنّث آوردن کلمه <اربعه> دلالت می کند که معدود آن، رجال (مردان) هستند ; و <منکم> دلالت بر مسلمان بودن آن مردان دارد.
6 - کیفر فحشا ( زنا ، مساحقه ) ، مشروط به انجام آن از روی اختیار است .
و الّتی یأتین الفاحشه من نسائکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 15 - 5
5 - زنا و مساحقه ، عملی بسیار زشت
و الّتی یأتین الفاحشه من نسائکم
ص: 239
فاحشه در لغت به معنی عمل بسیار زشت است و در آیه فوق از زنا و مساحقه به فاحشه تعبیر شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 15 - 2،3،6،15
2 - کیفر زن در صورت مساحقه ( همجنس بازی ) حبس ابد است . *
و الّتی یأتین الفاحشه من نسائکم . .. فامسکوهنَّ فی البیوت
3 - زن زناکار و همجنس باز در صورتی که مسلمان باشد ، به حبس ابد محکوم می شود .
و الّتی یأتین الفاحشه من نسائکم
چنانچه <کُم> خطاب به جامعه اسلامی باشد، مراد از <نساء> زنان مسلمان خواهد بود.
6 - کیفر فحشا ( زنا ، مساحقه ) ، مشروط به انجام آن از روی اختیار است .
و الّتی یأتین الفاحشه من نسائکم
15 - وعده خداوند به جعل کیفری خفیفتر از حبس ابد برای زنانی که مرتکب زنا و یا مساحقه شوند .
حتّی یتوفّیهنّ الموت او یجعل اللّه لهُنّ سبیلا
جمله <او یجعل اللّه . .. >، حاکی است که کیفر دیگر برای زن زناکار جعل خواهد شد ; و لام در <لهنّ>، مشعر به این است که آن کیفر خفیفتر از حبس ابد می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - فرقان - 25 - 38 - 7
7 - < عن جمیل عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : دخلت إمرأه مع مولاه لها علی أبی عبداللّه ( ع ) فقالت : ما تقول فی اللّواتی مع اللّواتی قال : هن فی النار . . . فقالت ألیس ه-ذا فی کتاب اللّه ؟ قال بلی . قالت أین هو ؟ قال قوله < و عاداً و ثمود و أصحاب الرسّ > فهنّ الرسّیات ;
از امام صادق(ع) روایت شده است که زنی همراه کنیزش بر آن حضرت وارد شد و آن زن از حکم هم جنس بازی زنان (مساحقه) سؤال نمود. حضرت فرمود: آنان در آتش خواهند بود ... آن زن پرسید: این حکم در قرآن یافت می شود؟ حضرت فرمود: آری. پرسید در کجای قرآن؟ فرمود: سخن خداوند که می فرماید: <و عاداً و ثمود و أصحاب الرسّ> و عمل این زنان [همان عمل ]اصحاب رسّ است.
ص: 240
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 184 - 3،4،23،28
3 - روزه گرفتن بر مریض و مسافر در ماه رمضان مشروع نیست .
فمن کان منکم مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر
کلمه <عده> مبتدا و خبر آن به قرینه <کتب علیکم> و جمله بعد، <علیه> است; یعنی: فمن کان . .. فعلیه عده من أیام أخر. این جمله بیانگر آن است که: مکلف اگر در <أیام معدودات> (ماه رمضان) مریض و یا مسافر باشد، وظیفه او روزه گرفتن در غیر ماه رمضان است و این بدان معناست که او نباید در ماه رمضان روزه بگیرد.
4 - وجوب قضای روزه ماه رمضان ، بر کسی که در آن ماه مسافر و یا مریض بوده است .
فمن کان منکم مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر
23 - از امام سجاد ( ع ) روایت شده که فرمودند : < فأما صوم السفر و المرض . . . یفطر فی الحالین جمیعاً فان صام فی السفر أو فی حال المرض فعلیه القضاء فان اللّه عز و جل یقول < فمن کان منکم مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر ;
مسافر و مریض . .. در حال مسافرت و بیماری باید روزه خود را افطار کنند; پس اگر در حال سفر ویا بیماری روزه گرفتند بایستی قضای آن روز را به جا آورند. خداوند عز و جل می فرماید: هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را روزه بدارد>.
28 - از امام صادق ( ع ) روایت شده است که : < یقضی شهر رمضان من کان فیه علیلا أو مسافراً عده ما اعتل أو سافر فیه إن شاء متصلا و إن شاء مفترقاً قال اللّه عز و جل < فعده من أیام أخر > . . . ;
مسافر و مریض باید تعداد روزهایی را که بیمار و یا در سفر بوده قضا نماید، خواه پیوسته و متصل و خواه متفرق به جا آورد، خدای عز و جل فرموده: <فعده من أیام أخر> . .. >.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 185 - 15،16،17،20
ص: 241
15 - روزه بر مریض و مسافر واجب نبوده و مشروع نیست .
و من کان مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر
16 - قضای روزه های ماه رمضان ، بر کسی که در این ماه مریض و یا مسافر بوده ، واجب است .
و من کان مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر
17 - تعداد روزه های قضا ، باید به تعداد روزهایی باشد که مکلف در آنها مریض و یا مسافر بوده است .
فعده من أیام أخر
20 - قصد مسافرت در واجب نبودن روزه ، کافی نیست .
و من کان مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 43 - 20
20 - وظیفه مسافری که دسترسی به آب ندارد ، تیمم است .
او علی سفر . .. فلم تجدوا ماءً فتیمّموا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 6 - 13
13 - وظیفه مسافر در صورت نیافتن آب برای وضو یا غسل ، تیمم است .
او علی سفر . .. فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیداً طیباً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 101 - 2،13،14،15
2 - کفایت نماز قصر در سفر ، به هنگام ترس از فتنه های کافران
و إذا ضربتم فی الارض . .. من الصلوه ان خفتم ان یفتنکم الذین کفروا
<ضرب فی الارض> به معنای مسافرت کردن است.
13 - وجوب شکسته خواندن نماز در سفر به هنگام ترس از فتنه دشمن
و إذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح . .. ان یفتنکم الذین کفروا
امام باقر(ع) در پاسخ سؤال از چگونگی نماز مسافر فرمودند: ان اللّه عز و جل یقول: و اذا ضربتم فی الارض . .. فصار التقصیر فی السفر واجباً کوجوب التمام فی الحضر ... .
_______________________________
من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 278، ح 1، باب 59; نورالثقلین، ج 1، ص 542، ح 527
14 - شکسته خواندن نماز در سفر ، دو رکعت خواندن نماز چهار رکعتی است .
و إذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح ان تقصروا من الصلوه
ص: 242
امام باقر(ع) در مورد عدد رکعات نماز در سفر فرمود: . .. والصلوه کلها فی السفر الفریضه رکعتان کل صلوه الا المغرب فانها ثلاث لیس فیها تقصیر ... .
_______________________________
من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 279، ح 1، باب 59; تفسیر عیاشی، ج 1، ص 271، ح 254.
15 - حداقل مسافتی که موجب شکسته شدن نماز در سفر می شود ، هشت فرسخ است .
و إذا ضربتم فی الارض . .. ان تقصروا من الصلوه
امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از مسافتی که موجب شکسته شدن نماز می شود فرمود: فی مسیره یوم و ذلک بریدان و هما ثمانیه فراسخ . .. .
_______________________________
تهذیب، ج 3، ص 207، ح 1، باب 23; تفسیر برهان، ج 1، ص 410، ح 7.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 184 - 3،4،5،7،23،28،29
3 - روزه گرفتن بر مریض و مسافر در ماه رمضان مشروع نیست .
فمن کان منکم مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر
کلمه <عده> مبتدا و خبر آن به قرینه <کتب علیکم> و جمله بعد، <علیه> است; یعنی: فمن کان . .. فعلیه عده من أیام أخر. این جمله بیانگر آن است که: مکلف اگر در <أیام معدودات> (ماه رمضان) مریض و یا مسافر باشد، وظیفه او روزه گرفتن در غیر ماه رمضان است و این بدان معناست که او نباید در ماه رمضان روزه بگیرد.
4 - وجوب قضای روزه ماه رمضان ، بر کسی که در آن ماه مسافر و یا مریض بوده است .
فمن کان منکم مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر
5 - تعداد روزه های قضا ، باید به تعداد روزهایی باشد که مکلف در آنها مریض و یا مسافر بوده است .
فعده من أیام أخر
آوردن کلمه <عده> - که به معنای تعداد و شماره است - گویای این معناست که: باید روزه هایی که به عنوان قضا گرفته می شود، شمارش شود. هدف از ضرورت شمارش روزه های قضا تطابق تعداد آنها با تعداد روزه هایی است که از مکلف فوت شده است.
7 - قصد مسافرت در واجب نبودن روزه کافی نیست .
فمن کان منکم مریضاً أو علی سفر
<علی سفر> گویای تحقق و فعلیت سفر است. بنابراین شامل کسی که مسافر نیست، هر چند قصد سفر داشته باشد، نمی شود.
23 - از امام سجاد ( ع ) روایت شده که فرمودند : < فأما صوم السفر و المرض . . . یفطر فی الحالین جمیعاً فان صام فی السفر أو فی حال المرض فعلیه القضاء فان اللّه عز و جل یقول < فمن کان منکم مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر ;
مسافر و مریض . .. در حال مسافرت و بیماری باید روزه خود را افطار کنند; پس اگر در حال سفر ویا بیماری روزه گرفتند بایستی قضای آن روز را به جا آورند. خداوند عز و جل می فرماید: هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را روزه بدارد>.
28 - از امام صادق ( ع ) روایت شده است که : < یقضی شهر رمضان من کان فیه علیلا أو مسافراً عده ما اعتل أو سافر فیه إن شاء
ص: 243
متصلا و إن شاء مفترقاً قال اللّه عز و جل < فعده من أیام أخر > . . . ;
مسافر و مریض باید تعداد روزهایی را که بیمار و یا در سفر بوده قضا نماید، خواه پیوسته و متصل و خواه متفرق به جا آورد، خدای عز و جل فرموده: <فعده من أیام أخر> . .. >.
29 - از امام صادق ( ع ) روایت شده است : < أدنی السفر الذی تقصر فیه الصلوه و یفطر فیه الصائم بریدان . . . و عنه ( ع ) انه قال من خرج مسافراً فی شهر رمضان قبل الزوال قضی ذلک الیوم و إن خرج بعد الزوال تم صومه و لاقضاء علیه . . . ;
کمترین مقدار مسافتی که به موجب آن نماز شکسته می شود و روزه دار افطار می کند، دو برید
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 185 - 15،16،17،20،22
15 - روزه بر مریض و مسافر واجب نبوده و مشروع نیست .
و من کان مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر
16 - قضای روزه های ماه رمضان ، بر کسی که در این ماه مریض و یا مسافر بوده ، واجب است .
و من کان مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر
17 - تعداد روزه های قضا ، باید به تعداد روزهایی باشد که مکلف در آنها مریض و یا مسافر بوده است .
فعده من أیام أخر
20 - قصد مسافرت در واجب نبودن روزه ، کافی نیست .
و من کان مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر
22 - سختی و دشواری روزه بر مریض و مسافر ، دلیل و حکمت برداشتن روزه از آنان است .
و من کان مریضاً . .. یرید اللّه بکم الیسر و لایرید بکم العسر
جمله <یریداللّه . ..> را می توان ناظر به جمله <من کان ...> دانست و آن را دلیل و حکمت برداشتن روزه از مسافر و مریض شمرد و نیز می توان آن را ناظر به اصل وجوب روزه و بیان حکمت آن دانست. برداشت فوق بر اساس نظر اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 103 - 6
6 - وجوب برپایی نماز با تمام شرایط ، پس از سفر و بازگشت به وطن *
فاذا اطماننتم فاقیموا الصلوه
برخی بر آنند که مراد از <اطماننتم> بازگشت به وطن است.
مسافران
ص: 244
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 77 - 6
6- میزبانی مسافران و اطعام < در راه ماندگان > کاری شایسته است .
استطعما أهلها فأبوا أن یضیّفوهما
موسی و خضر(ع) فقط، طلب غذا کردند، ولی قرآن، مردم آن شهر را توصیف کرد به این که از پذیرایی میهمان سرباز زدند; یعنی، سزاوار بود که مردم، آن دو را میهمان خود می ساختند و حتی از غیر غذا نیز مضایقه نمی کردند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - یس - 36 - 43 - 1
1 - خداوند بر غرق ساختن تمامی سرنشینان کشتی ها در اعماق دریا ها توانا است .
و إن نشأ نغرقهم فلاصریخ لهم و لا هم ینقذون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 71 - 7،10
7- قرار گرفتن سرنشینان کشتی در معرض غرق ، علّت اعتراض موسی ( ع ) به عمل خضر ( ع ) بود .
قال أخرقتها لتغرق أهلها
10- کشتی سوراخ شده به دست خضر ( ع ) حامل مسافر بوده است .
أخرقتها لتغرق أهلها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - مزمل - 73 - 20 - 15
15 - رعایت حال مریضان ، مسافران تاجر و سوداگر و جنگ جویان خداجو ، فلسفه تخفیف دادن تکلیف شب زنده داری و کاستن از آن ، به میزان میسور و ممکن
فاقرءوا ما تیسّر من القرءان علم أن سیکون منکم مرضی و. .. و ءاخرون یق-تلون فی سبی
عبارت <ضرب فی الأرض> در معانی سفر برای تجارت و خارج شدن برای جنگ آمده است; ولی با آمدن <و آخرون یقاتلون فی
ص: 245
سبیل اللّه> معنای اول مراد است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - یس - 36 - 43 - 6
6 - هیچ یک از سرنشینان کشتی ها در دریا ها ، امنیت کامل نداشته و امکان غرق شدن آنان به اراده الهی وجود دارد .
و إن نشأ نغرقهم فلاصریخ لهم و لا هم ینقذون
این آیه شریفه با آیه قبل، درصدد بیان نعمت و آیت الهی می باشد; ولی در عین حال لحن هشدار دهنده نیز دارند که مبادا این نعمت ها موجب غرور بشر شود و آنان از آنها سوء استفاده کنند; که در این صورت ممکن است با قهر الهی دچار غرق و نابودی شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 15 - 12
12 - اختصاص غنایم خیبر به شرکت کنندگان سفر حدیبیه ، براساس وعده قبلی خداوند *
إذا انطلقتم إلی مغانم لتأخذوها . .. قال اللّه من قبل
برداشت بالا بدان احتمال است که آنچه از قبل گفته شده، اختصاص غنایم، به حاضران صلح حدیبیه باشد; چه این که این نکته از نظر تاریخی نیز تأیید شده است.
مسافرت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 67 - 1
1- لحظه های خطرآفرین سفر های دریایی ، زمینه بروز گرایش انسان به خدای یگانه و رویکرد به او و از یاد بردن غیر او
و إذا مسّکم الضرّ فی البحر ضلّ من تدعون إلاّ إیّاه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 65 - 1
1 - مشرکان به هنگام حادثه ای مخاطره آمیز در دریا ، خداوند را مخلصانه می خوانند .
ص: 246
فإذا رکبوا فی الفلک دعوا اللّه مخلصین له الدّین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 9 - 1
1 - سیر در زمین و توجّه به سرنوشت تمدن های پیشین ، مایه عبرت آدمی است .
أَوَلم یسیروا فی الأرض فینظروا کیف کان ع-قبه الذین من قبلهم کانوا أشدّ منهم قوّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 11 - 18
18 - سفر حدیبیه ، برای مسلمانان همراه با پیروزی و خلاف انتظار اعراب متخلف
سیقول لک المخلّفون . .. فاستغفر لنا
در آیات پیشین، سفر حدیبیه به عنوان سفری پر بار معرفی شده و خداوند پس از تمجید آثار این سفر، عذرخواهی های آینده اعراب متخلف را یادآور شده است. با توجه به این نکته، از مجموع آیات استفاده می شود که اعراب متخلف، انتظار چنین فرجام فرخنده ای را برای این سفر نداشته و با مشاهده نتایج مثبت آن، از تخلف خود اظهار ندامت خواهند کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 60 - 7
7- آگاه ساختن فرمانبران و همراهان از مقصد نهایی سفر و مشکلات احتمالی راه ، از آداب مسافرت است .
و إذ قال موسی لفتیه لاأبرح حتّی أبلغ
موسی(ع) برای همراهِ خویش، مقصد مورد نظر و نیز مقدار همّت و عزمی را که برای رسیدن به آن دارد، بیان کرده است و از آن جهت که نقل کار پیامبران در قرآن جملگی، برای توصیه و تذکر است، برداشت بالا به دست می آید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 84 - 11
11 - همراه بودن با هم سفران در مسافرت ، و جدا نشدن از آنان در مسیر ، از آداب سفر است .
و ما أعجلک . .. قال هم أُوْلاء علی أثری
ص: 247
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - زخرف - 43 - 14 - 2
2 - لزوم یادآوری سفر آخرت ، هنگام مسافرت و سوار شدن بر مرکب
و جعل لکم من الفلک و الأنع-م . .. إذا استویتم علیه و تقولوا ... و إنّا إلی ربّنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 80 - 7
7- عوامل رفاه و آسایش انسان ، در سفر و حضر از جانب خداوند تدارک شده است .
و الله . .. و جعل لکم ... تستخفّونها یوم ظعنکم و یوم إقامتکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 11 - 20
20 - انگیزه اصلی متخلفان از سفر حدیبیه ، گریز از خطرات احتمالی و حفظ منافع دنیوی خود
قل فمن یملک لکم من اللّه شیئًا إن أراد بکم ضرًّا أو أراد بکم نفعًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 89 - 3
3- سفر به نقاط مختلف زمین و محدود نساختن تلاش خویش به منطقه ای خاص ، در دیدگاه قرآن ، امری پسندیده و ستوده است .
ثمّ أتبع سببًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 66 - 18
ص: 248
18- مسافرت با عالم و تحمّل سختی ها در راه کسب دانش و رشد و کمال ، ارزشمند است .
لقد لقینا من سفرنا ه-ذا نصبًا . .. هل أتّبعک علی أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 11 - 9
9 - متخلفان از سفر حدیبیه ، معترف به گناه خویش و متقاضی عفو و استغفار پیامبر ( ص )
سیقول لک المخلّفون من الأعراب . .. فاستغفر لنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 11 - 20
20 - انگیزه اصلی متخلفان از سفر حدیبیه ، گریز از خطرات احتمالی و حفظ منافع دنیوی خود
قل فمن یملک لکم من اللّه شیئًا إن أراد بکم ضرًّا أو أراد بکم نفعًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 15 - 8
8 - تلاش متخلّفان حدیبیه برای حضور در جنگ خیبر ، به منظور شکستن نهی الهی از شریک شدن آنان در غنایم خیبر *
یریدون أن یبدّلوا کل-م اللّه قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل
برداشت بالا بدان احتمال است که به قرینه<قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل>، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خیبر را یادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهی کرده است; تا آنان به غنایم دست نیابند. ولی متخلفان، به خاطر شکستن این نهی الهی، درصدد شرکت در جنگ و سهیم شدن در غنایم بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 59 - 4
4- بنیامین در اولین سفری که برادرانش برای تهیه خوار و بار به حضور یوسف ( ع ) رسیدند ، همراه آنان نبود .
قال ائتونی بأخ لکم من أبیکم
ص: 249
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 65 - 2
2- هدف موسی ( ع ) و همراه وی از سفر جستوجوگرانه خود ، یافتن بنده ای از بندگان خاص الهی و دارای علم لدنی بود .
فارتّدا . .. فوجدا عبدًا من عبادنا ... و علّمنه من لدنّا
واژه <وجدا> بیان کننده یافتن چیزی است که موسی و همراه اش در جستوجوی آن بودند و نه دیداری اتفاقی و غیر مترقبه. <لدنا> دلالت می کند که علم حضرت <خضر(ع)> دانش عادی و معمولی نبوده، بلکه از افاضات خاص ربّانی بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 65 - 2
2- هدف موسی ( ع ) و همراه وی از سفر جستوجوگرانه خود ، یافتن بنده ای از بندگان خاص الهی و دارای علم لدنی بود .
فارتّدا . .. فوجدا عبدًا من عبادنا ... و علّمنه من لدنّا
واژه <وجدا> بیان کننده یافتن چیزی است که موسی و همراه اش در جستوجوی آن بودند و نه دیداری اتفاقی و غیر مترقبه. <لدنا> دلالت می کند که علم حضرت <خضر(ع)> دانش عادی و معمولی نبوده، بلکه از افاضات خاص ربّانی بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 36 - 9
9- لزوم جهانگردی و سیر و سیاحت ، جهت مطالعه در عاقبت شوم تکذیب کنندگان انبیا
فسیروا فی الأرض فانظروا کیف کان ع-قبه المکذّبین
<انظروا> (از مصدر نظر) به معنای گرداندن چشم برای درک و دریافت چیزی و دیدن آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 86 - 15
15- سیر در زمین و به کیفر رساندن اقوام ناصالح ، امری پسندیده است .
حتّی إذابلغ . .. إمّا أن تعذّب
گزارش سفر ذی القرنین پس از بیان موهبت های الهی به او، نشانه شایسته بودن اقدامات او است.
ص: 250
ایجاد انگیزه مسافرت برادران یوسف به مصر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 62 - 6
6- یوسف ( ع ) با باز گرداندن مال التجاره فرزندان یعقوب ، درصدد بود در آنان احساس حق شناسی و سپاس گزاری ایجاد کند و انگیزه مراجعت ایشان را قوت بخشد .
اجعلوا بض-عتهم فی رحالهم لعلهم یعرفونها . .. لعلهم یرجعون
برداشت فوق ، ناظر به دومین احتمالی است که در توضیح برداشت قبل آمده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 63 - 2،3،4،5
2- ممنوع شدن فرزندان یعقوب از دریافت سهمیه خوار و بار بدون همراهی بنیامین ، از گزارش های آنان به پدرشان یعقوب بود .
فإن لم تأتونی به فلاکیل لکم . .. فلما رجعوا إلی أبیهم قالوا ی-أبانا منع منا الکی
3- فرزندان یعقوب با اظهار محبت به بنیامین از پدرشان خواستند او را به همراه آنان روانه مصر کند .
فأرسل معنا أخانا
هدف فرزندان یعقوب از نام نبردن بنیامین و یاد کردن از او به عنوان <أخانا> (برادرمان) اظهار محبت به اوست.
4- فرزندان یعقوب بر حفاظت از بنیامین ، در طول سفرشان به مصر متعهّد شدند و بر آن تأکید کردند .
فأرسل معنا أخانا نکتل و إنا له لح-فظون
5- گزارش تحریم سهمیه آذوقه بدون همراهی بنیامین ، خبر و گزارشی مهم در دیدگاه فرزندان یعقوب
ی-أبانا منع منا الکیل
فرزندان یعقوب پیش از باز کردن بارها و محموله ها - که معمولاً اولین اقدام مسافران و کاروانهاست - خبر تحریم سهمیه آذوقه را برای پدرشان بیان کردند. این تعجیل نشان دهنده اهمیت این خبر در نظر آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 65 - 7،10،11،12
7- فرزندان یعقوب با مشاهده سرمایه بازگردانده شده ، تلاش مجددی را برای جلب توافق پدر با مسافرت کردن بنیامین آغاز کردند .
قال هل ءامنکم . .. ی-أبانا ما نبغی ه-ذه بض-عتنا ردّت إلینا و نمیر أهلنا و نحفظ أ
سخنان فرزندان یعقوب (ما نبغی ه-ذه بضاعتنا. ..) به قرینه مخاطب قرار دادن یعقوب (یا أبانا)، در راستای جلب موافقت وی برای سفر بنیامین بود.
10- ضرورت تهیه طعام ، دغدغه خاطر نداشتن برای بهای آذوقه و لطف و عنایت خاص دربار مصر به فرزندان یعقوب ، دلیل های آنان برای لزوم سفر به مصر و اصرارشان بر جلب موافقت پدر با مسافرت بنیامین
ص: 251
ما نبغی ه-ذه بض-عتنا ردّت إلینا و نمیر أهلنا
سخنان فرزندان یعقوب (یا أبانا ه-ذه . ..) در راستای جلب رضایت وی برای سفر بنیامین است و هر جمله آن اشاره به دلیلی بر لزوم این مسافرت دارد. فرزندان یعقوب با جمله <ما نبغی ...> بیان می دارند که مورد توجه خاص عزیز مصر قرار گرفته اند و سزاوار نیست درخواست او (آوردن بنیامین) را برآورده نسازند. آنان با عطف جمله <نمیر أهلنا> بر جمله ای مقدر نظیر <نستظهر بها> (از این بضاعت باز گردانده شده برای تهیه آذوقه کمک می گیریم) بیان می کنند که مشکل نداشتن بهای آذوقه را ندارند و با جمله <نحفظ أخانا> می رسانند که به خاطر پاسخ مثبت به عزیز مصر و دریافت آذوقه، ملزم به حفظ برادرشان هستند و با جمله <ذلک کیل یسیر> بیان می کنند که سخت نیازمند تهیه طعام هستند.
11- تعهد مجدد و محبت آمیز فرزندان یعقوب برای حفاظت از برادرشان بنیامین در سفر به مصر
نمیر أهلنا و نحفظ أخانا
12- لغو تحریم آذوقه و اضافه شدن یک بار شتر غلّه با آمدن بنیامین به مصر ، از دلیل های ارائه شده به یعقوب ( ع ) برای جلب موافقت آن حضرت به روانه ساختن بنیامین
و نزداد کیل بعیر ذلک کیل یسیر
<ازدیاد> (مصدر <نزداد> از باب افتعال) به معنای درخواست زیاده و اضافه است. <کیل بعیر> ; یعنی، بار و محموله ای که معمولاً بر یک شتر حمل می کنند. گفتنی است جمله های <فإن لم تأتونی به فلاکیل لکم ...> و <منع منا الکیل> دلالت می کند بر اینکه یوسف(ع) اعطای سهمیه به فرزندان یعقوب را بدون همراهی بنیامین ممنوع و تحریم کرد. بنابراین مراد از <نزداد کیل بعیر> این است که اگر بنیامین را به همراه ببریم علاوه بر لغو تحریم، یک بار اضافه نیز مطالبه می کنیم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 66 - 1
1- یعقوب ( ع ) سرانجام با مسافرت بنیامین به مصر همراه دیگر فرزندانش ، موافقت نمود .
قال لن أُرسله معکم حتی تؤتون موثقًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 65 - 17
17- فرزندان یعقوب غلّه دریافتی در سفر اول را برای قحطی پیش آمده کافی نمی دانستند و سفر به مصر را برای دریافت سهمیه ای دیگر ضروری می شمردند .
ذلک کیل یسیر
<ذلک> اشاره به متاع و آذوقه ای است که فرزندان یعقوب در سفر نخست دریافت کرده بودند. <یسیر> به معنای اندک است و روشن است که اندک بودن به لحاظ دوره قحطی می باشد.
ص: 252
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 16 - 10
10 - نوید الهی به اعطای پاداشی نیک به اعراب متخلّف از حدیبیه ، در صورت نبرد صادقانه با دشمنان نیرومند اسلام
فإن تطیعوا یؤتکم اللّه أجرًا حسنًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 11 - 6،13
6 - ادعای سرگرمی به مال و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهی باپیامبر ( ص )
سیقول لک المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا
13 - عذر بادیه نشینان برای توجیه غیبت خویش از سفر حدیبیه ، بهانه ای واهی و مخالف نیات درونی آنان
سیقول . .. فاستغفر لنا یقولون بألسنتهم ما لیس فی قلوبهم
برداشت بالا با توجه به این نکته است که تعبیر <یقولون. ..> در رابطه با <شغلتنا أموالنا و أهلونا> باشد; یعنی، اعراب در این که گرفتاری مالی و خانوادگی را عذر آورده اند; دروغ می گویند و مشکل آنان چیز دیگری است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 11 - 2
2 - پیش بینی آیات وحی ، از عذرخواهی و اظهار پشیمانی بادیه نشینانی که از همراهی پیامبر ( ص ) تخلف کرده بودند .
سیقول لک المخلّفون من الأعراب
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 15 - 14
14 - ناباوری عمیق متخلّفان از حدیبیه ، نسبت به سخنان پیامبر ( ص ) و مؤمنان
کذلکم قال اللّه من قبل فسیقولون بل تحسدوننا
پس از ابلاغ کلام خداوند بهوسیله پیامبر(ص) به متخلفان، مبنی بر عدم شرکت ایشان در فتح خیبر، آنان پیامبر(ص) و مؤمنان را به حسادت متهم کردند و این بیانگر مطلب بالا است.
ص: 253
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 12 - 10
10 - اعراب متخلف از دعوت پیامبر ( ص ) ، مردمی بی خاصیت و بی ارج در نظر خداوند
و کنتم قومًا بورًا
<بوراً> در اصل به معنای شدت کساد است و در این آیه، کنایه از بی خاصیت و بی ارزش بودن می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 12 - 1
1 - سفر پیامبر ( ص ) و مؤمنان در جریان حدیبیه ، سفری پرخطر و بی بازگشت در نظراعراب متخلف
بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم أبدًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 15 - 4
4 - غنایم خیبر ، ارمغان الهی به مسلمانان ، در پی اقدام به سفر پر خطر حدیبیه *
سیقول المخلّفون إذا انطلقتم إلی مغانم لتأخذوها
سفر حدیبیه، در آغاز چنین می نمود که فرجامی بس مبهم و آمیخته با خطر دارد و مؤمنان واقعی با این همه بدان اقدام کردند و در پی آن خداوند نوید غنایم خیبر را به ایشان داد. با توجه به این مطالب، احتمال می رود که میان تن دادن به آن مشکلات و دست یابی به این غنایم ارتباطی باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 11 - 2،15
2 - پیش بینی آیات وحی ، از عذرخواهی و اظهار پشیمانی بادیه نشینانی که از همراهی پیامبر ( ص ) تخلف کرده بودند .
سیقول لک المخلّفون من الأعراب
15 - طلب استغفار و اظهار ندامت اعراب متخلف از سفر حدیبیه ، بی اساس و مخالف باور درونی آنان
سیقول . .. فاستغفر لنا یقولون بألسنتهم ما لیس فی قلوبهم
ص: 254
برداشت بالا بنابراین نکته است که تعبیر <یقولون. ..> در رابطه با مفهوم <فاستغفر لنا> باشد; زیرا درخواست استغفار، مفهومش این است که اعراب متخلف، در باطن از تخلف خود پشیمان اند. اما خداوند می فرماید: اینان در اظهار ندامت دروغگویند; زیرا در باطن نادم نیستند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 15 - 6
6 - متخلفان از سفر حدیبیه ، در صدد تغییر کلام خدا با شرکت در جنگ خیبر
ذرونا نتّبعکم یریدون أن یبدّلوا کل-م اللّه
در برداشت های آتی، چگونگی و شیوه تصمیم متخلفان و احتمال هایی که در آیه وجود دارد، بیان شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 12 - 5،7
5 - تحلیل متخلفان درباره سفر حدیبیه و بی فرجام بودن آن ، متّکی بر محاسبات بشری و نادیده گرفتن اراده الهی
بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم أبدًا
از قرائن و زمینه های تاریخی، دشواری این سفر قابل پیش بینی بود و متخلفان براساس همین معیارها، این سفر را بی فرجام می دیدند; غافل از این که دعوت پیامبر(ص) به بن بست نخواهد رسید و حمایت الهی از آن حضرت دریغ نخواهد شد.
7 - متخلفان از سفر حدیبیه ، شیفته تحلیل غلط خود درباره آن سفر
بل ظننتم . .. و زیّن ذلک فی قلوبکم
برداشت بالا بنابراین نکته است که <ذلک> اشاره به پندار و تحلیلی باشد که از تعبیر <ظننتم أن لن ینقلب. ..> استفاده می شود; یعنی، این تحلیل در نظرشان زیبا جلوه کرده و خود شیفته آن گردیدند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 12 - 3
3 - ترس از مرگ ، عامل اصلی تخلّف اعراب از همراهی پیامبر ( ص ) ، در سفر حدیبیه
بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم أبدًا
ص: 255
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 15 - 8
8 - تلاش متخلّفان حدیبیه برای حضور در جنگ خیبر ، به منظور شکستن نهی الهی از شریک شدن آنان در غنایم خیبر *
یریدون أن یبدّلوا کل-م اللّه قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل
برداشت بالا بدان احتمال است که به قرینه<قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل>، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خیبر را یادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهی کرده است; تا آنان به غنایم دست نیابند. ولی متخلفان، به خاطر شکستن این نهی الهی، درصدد شرکت در جنگ و سهیم شدن در غنایم بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 16 - 3
3 - خداوند ، باز گذارنده راه توبه و آزمون عملی ، برای اعراب متخلّف از سفر حدیبیه
قل للمخلّفین من الأعراب ستدعون إلی قوم أولی بأس شدید
از جمله <فإن تطیعوا> - که در ذیل آیه آمده است - استفاده می شود که دعوت متخلفان برای جنگ، در حقیقت ایجاد فرصتی برای بازگشت آنان به سوی خدا و اطاعت از رسول او است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 15 - 7
7 - اعراب متخلّف از سفر حدیبیه ، درصدد توجیه تخلف گذشته خود با شرکت در جنگ خیبر *
ذرونا نتّبعکم یریدون أن یبدّلوا کل-م اللّه
از آیات پیشین استفاده می شود که انگیزه اصلی متخلفان از حدیبیه، بی ایمانی بوده است; ولی آنان با اعلام آمادگی برای شرکت در جنگ خیبر، می خواستند خود رامؤمن جلوه داده و گذشته خود را توجیه کنند و سخن الهی را در مورد خود نفی نمایند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 16 - 13
ص: 256
13 - تهدید متخلّفان از سفر حدیبیه ، به عذاب دردناک ، در صورت تخلف و روی گردانی دوباره از جهاد
و إن تتولّوا کما تولّیتم من قبل یعذّبکم عذابًا ألیمًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 15 - 13
13 - منع شدگان از شرکت در فتح خیبر ، متهم کننده مؤمنان به حسدورزی
فسیقولون بل تحسدوننا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 60 - 5
5- موسی ( ع ) همسفر خود را از احتمال طولانی بودن سفرشان آگاه ساخت و احتمال بازگشت از نیمه راه را منتفی دانست .
و إذ قال موسی لفتیه لاأبرح . .. أو أمضی حقبًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 11 - 14
14 - سفر پیامبر ( ص ) به سوی مکه ( قبل از صلح حدیبیه ) ، سفری مخاطره آمیز و نگران کننده برای برخی مسلمانان
سیقول لک المخلّفون من الأعراب . .. یقولون بألسنتهم
عذرآوری <مخلّفون> و رد عذر آنان از سوی خداوند، می رساند که عامل اصلی آنان از ترک سفر، نگرانی از سرنوشت آن بوده است. قرینه های تاریخی و نیز آیه بعد، مؤید این نکته است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 12 - 1
1 - سفر پیامبر ( ص ) و مؤمنان در جریان حدیبیه ، سفری پرخطر و بی بازگشت در نظراعراب متخلف
بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم أبدًا
ص: 257
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 65 - 2،10
2 - سفر دریایی با کشتی ، خطرآفرین است و کشتی نشین ، احساس خطر می کند .
فإذا رکبوا فی الفلک دعوا اللّه مخلصین له الدّین
10 - مردم گرفتار در خطر دریا ، پس از رهایی از آن و رسیدن به خشکی ، به رغم دعای مخلصانه شان در هنگام خطر ، به خدا شرک میورزند !
فإذا رکبوا فی الفلک دعوا اللّه . .. فلمّا نجّی-هم إلی البرّ إذا هم یشرکون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - یس - 36 - 43 - 6
6 - هیچ یک از سرنشینان کشتی ها در دریا ها ، امنیت کامل نداشته و امکان غرق شدن آنان به اراده الهی وجود دارد .
و إن نشأ نغرقهم فلاصریخ لهم و لا هم ینقذون
این آیه شریفه با آیه قبل، درصدد بیان نعمت و آیت الهی می باشد; ولی در عین حال لحن هشدار دهنده نیز دارند که مبادا این نعمت ها موجب غرور بشر شود و آنان از آنها سوء استفاده کنند; که در این صورت ممکن است با قهر الهی دچار غرق و نابودی شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 11 - 9
9 - متخلفان از سفر حدیبیه ، معترف به گناه خویش و متقاضی عفو و استغفار پیامبر ( ص )
سیقول لک المخلّفون من الأعراب . .. فاستغفر لنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 15 - 2
2 - تمایل متخلّفان از سفر حدیبیه ، به شرکت در جنگ خیبر برای دستیابی به غنایم و یا پوشاندن گذشته خود
سیقول المخلّفون إذا انطلقتم إلی مغانم . .. ذرونا نتّبعکم
هدف متخلّفان از شرکت در جنگ خیبر، یا رسیدن به غنایم و یا توجیه گذشته تاریک خود بود. تعبیر <إلی مغانم>، بیانگر نکته اول و <یریدون أن یبدلّوا...> حاکی از نکته دوم است.
ص: 258
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 19 - 1
1 - مردم سبا ، از خداوند خواستار طولانی شدن بین منزل گاه های سفرشان شدند .
و قدّرنا فیها السیر سیروا فیها لیالی و أیّامًا . .. فقالوا ربّنا ب-عد بین أسفارن
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 16 - 1
1 - دعوت خداوند از متخلّفان سفر حدیبیه ، برای شرکت در جنگی دشوار به منظور جبران گذشته خود
قل للمخلّفین . .. ستدعون إلی قوم أولی بأس شدید
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 11 - 4
4 - دعوت پیامبر ( ص ) از مؤمنان ، برای شرکت در سفر مکه ( قبل از صلح حدیبیه )
سیقول لک المخلّفون من الأعراب
از واژه <مخلّفون> و عذرتراشی های آنان، استفاده می شود که پیامبر(ص) برای این سفر، دعوت همگانی کرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 65 - 10،12
10- ضرورت تهیه طعام ، دغدغه خاطر نداشتن برای بهای آذوقه و لطف و عنایت خاص دربار مصر به فرزندان یعقوب ، دلیل های آنان برای لزوم سفر به مصر و اصرارشان بر جلب موافقت پدر با مسافرت بنیامین
ما نبغی ه-ذه بض-عتنا ردّت إلینا و نمیر أهلنا
سخنان فرزندان یعقوب (یا أبانا ه-ذه . ..) در راستای جلب رضایت وی برای سفر بنیامین است و هر جمله آن اشاره به دلیلی بر لزوم این مسافرت دارد. فرزندان یعقوب با جمله <ما نبغی ...> بیان می دارند که مورد توجه خاص عزیز مصر قرار گرفته اند و سزاوار نیست درخواست او (آوردن بنیامین) را برآورده نسازند. آنان با عطف جمله <نمیر أهلنا> بر جمله ای مقدر نظیر <نستظهر بها> (از این بضاعت باز گردانده شده برای تهیه آذوقه کمک می گیریم) بیان می کنند که مشکل نداشتن بهای آذوقه را ندارند و با
ص: 259
جمله <نحفظ أخانا> می رسانند که به خاطر پاسخ مثبت به عزیز مصر و دریافت آذوقه، ملزم به حفظ برادرشان هستند و با جمله <ذلک کیل یسیر> بیان می کنند که سخت نیازمند تهیه طعام هستند.
12- لغو تحریم آذوقه و اضافه شدن یک بار شتر غلّه با آمدن بنیامین به مصر ، از دلیل های ارائه شده به یعقوب ( ع ) برای جلب موافقت آن حضرت به روانه ساختن بنیامین
و نزداد کیل بعیر ذلک کیل یسیر
<ازدیاد> (مصدر <نزداد> از باب افتعال) به معنای درخواست زیاده و اضافه است. <کیل بعیر> ; یعنی، بار و محموله ای که معمولاً بر یک شتر حمل می کنند. گفتنی است جمله های <فإن لم تأتونی به فلاکیل لکم ...> و <منع منا الکیل> دلالت می کند بر اینکه یوسف(ع) اعطای سهمیه به فرزندان یعقوب را بدون همراهی بنیامین ممنوع و تحریم کرد. بنابراین مراد از <نزداد کیل بعیر> این است که اگر بنیامین را به همراه ببریم علاوه بر لغو تحریم، یک بار اضافه نیز مطالبه می کنیم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 11 - 20
20 - انگیزه اصلی متخلفان از سفر حدیبیه ، گریز از خطرات احتمالی و حفظ منافع دنیوی خود
قل فمن یملک لکم من اللّه شیئًا إن أراد بکم ضرًّا أو أراد بکم نفعًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 15 - 2،8
2 - تمایل متخلّفان از سفر حدیبیه ، به شرکت در جنگ خیبر برای دستیابی به غنایم و یا پوشاندن گذشته خود
سیقول المخلّفون إذا انطلقتم إلی مغانم . .. ذرونا نتّبعکم
هدف متخلّفان از شرکت در جنگ خیبر، یا رسیدن به غنایم و یا توجیه گذشته تاریک خود بود. تعبیر <إلی مغانم>، بیانگر نکته اول و <یریدون أن یبدلّوا...> حاکی از نکته دوم است.
8 - تلاش متخلّفان حدیبیه برای حضور در جنگ خیبر ، به منظور شکستن نهی الهی از شریک شدن آنان در غنایم خیبر *
یریدون أن یبدّلوا کل-م اللّه قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل
برداشت بالا بدان احتمال است که به قرینه<قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل>، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خیبر را یادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهی کرده است; تا آنان به غنایم دست نیابند. ولی متخلفان، به خاطر شکستن این نهی الهی، درصدد شرکت در جنگ و سهیم شدن در غنایم بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 68 - 1،19
ص: 260
1- ورود فرزندان یعقوب به مصر برای دومین بار
و جاء إخوه یوسف . .. و لما دخلوا من حیث أمرهم أبوهم
19- پیش بینی و احساس خطر یعقوب ( ع ) برای فرزندانش در دومین سفرشان به مصر ، جلوه ای از علم ویژه آن حضرت
لاتدخلوا من باب وحد . .. إنه لذو علم لما علّمن-ه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 67 - 4،7
4- یعقوب ( ع ) در سفر دوم فرزندانش به مصر ، حادثه ای را در کمین آنان احساس می کرد و نگران پیشامدی ناگوار برای آنان بود .
لاتدخلوا من باب وحد . .. ما أُغنی عنکم من الله من شیء
7- یعقوب ( ع ) در آستانه سفر دوم فرزندانش به مصر ، به آنان توصیه کرد برای ورود به آن دیار ، دروازه های متعددی را برگزینند و از یک دروازه وارد نشوند .
ی-بنیّ لاتدخلوا من باب وحد وادخلوا من أبوب متفرقه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 89 - 1
1- ذوالقرنین ، پس از اقامه نظام عادلانه دینی در میان ساحل نشینان غرب ، به سوی شرق سرزمین خویش حرکت کرد .
ثمّ أتبع سببًا . حتّی إذا بلغ مطلع الشمس
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 90 - 1
1- ذوالقرنین ، در سفر دوم خویش ، به آخرین نقطه خشکی در سمت مشرق رسید و با مردمی بدوی و عاری از تمدن روبه رو شد .
بلغ مطلع الشمس . .. لم نجعل لهم من دونها سترًا
ضمیر <دونها> به <الشمس> بازمی گردد و مفاد جمله <لم نجعل. ..> این است که مردم آن سرزمین، جز خورشید، پوششی نداشتند; یعنی، هیچ بنا و ساختمانی که سایبان آنان باشد و هیچ پوشاکی که بدنشان را به پوشاند، در بین آنان مشاهده نمی شد، لذا از آنان، تعبیر به اقوامی بدوی شده است.
ص: 261
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 12 - 4
4 - اخبار خداوند از تصورات درونی اعراب متخلّف ، نشانه ای از علم عمیق او به کردار بندگان
بل کان اللّه بماتعملون خبیرًا . بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول
از ارتباط این آیه با ذیل آیه قبل، مطلب بالا برداشت می شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 15 - 9
9 - فرمان خدا به پیامبر ( ص ) ، در رد پیشنهاد غایبان از حدیبیه ، برای شرکت در جنگ خبیر
ذرونا نتّبعکم . .. قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل
<لن تتّبعونا> می تواند اخبار در مقام انشا باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 66 - 2
2- یعقوب ( ع ) روانه ساختن بنیامین به سفر مصر را ، منوط به آن دانست که فرزندانش وثیقه ای الهی بسپارند ( با خدا پیمان ببندند و به نام او سوگند یاد کنند ) .
لن أُرسله معکم حتی تؤتون موثقًا من الله
<موثق> به معنای عهد و پیمان است که به دلیل <لام> قسم در <لتأتنّنی> عهد و پیمانی است همراه با سوگند. <من الله> بیانگر این است که باید سوگند به نام خدا و پیمان و عهد با او باشد. آوردن سوگند و پیمان (حتی تؤتون موثقًا) ; یعنی، سوگند یاد کردن و پیمان بستن.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 80 - 7
7- عوامل رفاه و آسایش انسان ، در سفر و حضر از جانب خداوند تدارک شده است .
و الله . .. و جعل لکم ... تستخفّونها یوم ظعنکم و یوم إقامتکم
ص: 262
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 27 - 3
3- نقش مهم رؤیای پیامبر ( ص ) ، در حرکت آن حضرت به سوی مکه و حدیبیه
الرءیا بالحقّ لتدخلنّ المسجد الحرام
با توجه به این که آیات پیشین در مورد مسائل حدیبیه بود; از این آیه شریفه استفاده می شود که حرکت پیامبر(ص) در سفر منتهی به حدیبیه، مسبوق به رؤیایی بود که خداوند به آن حضرت نمایانده بود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 27 - 3
3- نقش مهم رؤیای پیامبر ( ص ) ، در حرکت آن حضرت به سوی مکه و حدیبیه
الرءیا بالحقّ لتدخلنّ المسجد الحرام
با توجه به این که آیات پیشین در مورد مسائل حدیبیه بود; از این آیه شریفه استفاده می شود که حرکت پیامبر(ص) در سفر منتهی به حدیبیه، مسبوق به رؤیایی بود که خداوند به آن حضرت نمایانده بود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 11 - 6
6 - ادعای سرگرمی به مال و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهی باپیامبر ( ص )
سیقول لک المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 15 - 15
15 - متخلّفان از سفر حدیبیه ، مردمی سطحی نگر و ظاهربین بودند .
بل کانوا لایفقهون إلاّ قلیلاً
ص: 263
سوءظن متخلفان از مسافرت به
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 12 - 9
9 - اعراب متخلف از دعوت پیامبر ( ص ) ، بدگمان به خداوند و فرجام مؤمنان
بل ظننتم أن لن ینقلب . .. و ظننتم ظنّ السوء
پندار بد اعراب، یا از آن جهت بوده که گمان می کردند خداوند، پیامبرش را یاری نخواهد کرد - و این بدگمانی به خدا است - و یا از آن جهت بوده که آینده ای تیره برای مؤمنان در ذهن خود ترسیم کرده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 88 - 1،7،19
1- فرزندان یعقوب برای مرتبه سوم در دوران قحطی ، به مصر آمدند و به حضور یوسف ( ع ) رسیدند .
فلما دخلوا علیه
7- فرزندان یعقوب در نوبت سوم سفرشان به مصر ، بهای کامل برای خرید سهمیه خویش را نداشتند .
و جئنا ببض-عه مزجیه فأوف لنا الکیل
<مزجاه> به معنای ناچیز و حقیر است.
19- اظهار مسکنت و ذلت برادران یوسف به پیشگاه او و شکایت آنان از فقر و تنگدستی ، در سومین سفر آنان به مصر
مسّنا و أهلنا الضر . .. و تصدق علینا إن الله یجزی المتصدقین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 94 - 12
12- در سفر سوم فرزندان یعقوب به مصر برای جست و جو از یوسف ( ع ) و بنیامین ، تنها برخی از آنان راهی آن سفر شدند .
ی-بنیّ اذهبوا . .. و لما فصلت العیر قال أبوهم ... لولا أن تفنّدون
جمله <قال أبوهم . ..> گویای این است که گوینده ; یعنی، یعقوب(ع) پدر مخاطبان است. براین اساس مخاطبان یعقوب(ع) در جمله <لولا أن تفنّدون> فرزندان اویند و این می رساند که برخی از فرزندانش برای جست و جوی یوسف(ع) و بنیامین (ی-بنیّ اذهبوا) به مصر رفتند و برخی از آنان نزد پدر ماندند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 264
10 - کهف - 18 - 92 - 2
2- سومین حرکت و پیشروی ذوالقرنین به سمت شمال بوده است . *
ثمّ أتبع سببًا
چنان چه یأجوج و مأجوج، همان مغول و تاتار باشند، حرکت ذی القرنین به سمت شمال بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 93 - 1،2
1- رسیدن ذوالقرنین به تنگه ای میان دو کوه سدآسا ، در سومین پیشروی خود
حتّی إذابلغ بین السدّین
<سد> به هر مانع و حاجزی گفته می شود، از جمله به کوه نیز اطلاق شده است. لذا <بین السدّین> محتمل است که به معنای حد فاصل دو کوه باشد. در باره این که این دو کوه در کجا قرار داشته نظر واحدی وجود ندارد، برخی آن ها را در شمال چین دانسته و برخی کوه های فاصل میان آذربایجان و ارمنستان گرفته اند قرینه ای برای اثبات هیچ یک وجود ندارد.
2- مواجه شدن ذوالقرنین - در سومین پیشروی خود - با مردمی کم بهره از درک و فهم لغات بیگانه و ناتوان از شناخت سریع آن
وجد من دونهما قومًا لایکادون یفقهون قولاً
مراد از کُند فهمی ساکنان کوهستان در شناخت زبان دیگران این است که مفاهمه ذی القرنین با آنان دشوار بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - فتح - 48 - 11 - 2،13
2 - پیش بینی آیات وحی ، از عذرخواهی و اظهار پشیمانی بادیه نشینانی که از همراهی پیامبر ( ص ) تخلف کرده بودند .
سیقول لک المخلّفون من الأعراب