علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 88

مشخصات کتاب

نام کتاب: علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 88

تحقیق و تالیف : رسول ملکیان اصفهانی - 1400 ش

ناشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

ص: 1

1- لقاء الله

1- لقاء الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 223 - 12

12 _ کلیه انسان ها ، خداوند را ملاقات خواهند کرد .

و اعلموا انکم ملاقوه

2- آثار تکذیب لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 8 - 2

2 _ انکار لقای خدا ، دلبستگی به دنیا و غفلت از آیات الهی ، زمینه ساز اعمال نارواست .

إن الذین لایرجون لقاءنا . .. أولئک مأویهم النار بما کانوا یکسبون

3- اشراف قوم نوح و لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 29 - 19

19_ اشراف قوم نوح ، ناآگاه به مرتبه والای < لقاءالله > و تقرب به درگاه خدا

إنهم مل_قوا ربهم و ل_کنی أریکم قومًا تجهلون

4- اهمیت ایمان به لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 154 - 9

9 _ ضرورت ایمان به قیامت و ملاقات خداوند

لعلهم بلقاء ربهم یؤمنون

ص: 1

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 105 - 14

14- ایمان به معاد و لقای پروردگار ، در مجموعه اصول عقیدتی ، دارای اهمیت خاصی است .

کفروا بأی_ت ربّهم و لقائه . .. فلانقیم لهم یوم القی_مه وزنًا

5- تفریط مکذّبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 31 - 7

7 _ منکران ملاقات پروردگار در قیامت بر تفریط و کوتاهیهای خویش در دنیا تأسف و حسرت بسیار می خورند.

حتی إذا جاءتهم الساعه بغته قالوا یحسرتنا علی ما فرطنا فیها

منادا قرار گرفتن حسرت گویای شدت و عمق ندامت است. ضمناً مرجع ضمیر <فیها>، <حیات دنیا> گرفته شده که مرجعی معنوی است.

6- تکذیب لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 10 - 7

7 - انکار لقای پروردگار و نفی هرگونه مسؤولیت از انسان ، انگیزه اصلی کافران در محال شمردن معاد است .

و قالوا أءذا . .. بل هم بلقاء ربّهم ک_فرون

7- حتمیت لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 46 - 1

1 - انسان ها به ملاقات خدا خواهند رفت و تنها به سوی او باز خواهند گشت .

أنهم ملقوا ربهم و أنهم إلیه رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 2 - 16

16_ همه انسان ها با خداوند ملاقات خواهند کرد و به او خواهند رسید .

لعلکم بلقاء ربکم توقنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 2

20 - انشقاق - 84 - 6 - 4

4 - ملاقات خداوند و حضور در پیشگاه او ، فرجام محتوم هر انسان و با هر نوع کردار است .

ی_أیّها الإنس_ن إنّک کادح . .. فمل_قیه

8- حسرت مکذّبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 31 - 7

7 _ منکران ملاقات پروردگار در قیامت بر تفریط و کوتاهیهای خویش در دنیا تأسف و حسرت بسیار می خورند.

حتی إذا جاءتهم الساعه بغته قالوا یحسرتنا علی ما فرطنا فیها

منادا قرار گرفتن حسرت گویای شدت و عمق ندامت است. ضمناً مرجع ضمیر <فیها>، <حیات دنیا> گرفته شده که مرجعی معنوی است.

9- خجلت اخروی مکذبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 12 - 3

3 - منکران لقاء اللّه در قیامت ، مردمانی سرافکنده و شرمسارند .

بل هم بلقاء ربّهم ک_فرون . .. و لو تری إذ المجرمون ناکسوا رءوسهم

10- خواسته های مکذبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 21 - 1

1 _ منکران ملاقات با خدا ( معاد ) ، در صدراسلام ، معترضانه خواستار نزول ملائکه بر خویش و رؤیت آنها بودند .

و قال الذین لایرجون لقاءنا لولا أُنزل علینا المل_ئکه

<رجاء> در لغت به معنای امید است; ولی در جمله <لایرجون لقاءنا> کنایه از انکار قیامت و روبه رو شدن با جزای الهی است.

11- دلایل حقانیت لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 23 - 5

5 - نزول کتابی آسمانی بر موسی ( ع ) ، دلیلی بر حقانیت و تحقق لقاءاللّه است .

ص: 3

فذوقوا بما نسیتم لقاء یومکم ه_ذا. .. و لقد ءاتینا موسی الکت_ب فلاتکن فی مریه من

احتمال دارد _ به قرینه سیاق _ مراد از <لقاء>، روز قیامت و معاد باشد و مرجع ضمیر در <لقائه> واژه <بعث> باشد که مستفاد از آیه های ده و چهارده است. بنابراین، معنا چنین می شود: <تو در لقای ربّ _ که قرآن درباره آن سخن گفته _ تردیدی به خود راه نده! چرا که قرآن _ حاوی مسأله لقای ربّ _ نازل شده از ناحیه کسی است که تورات را به موسی(ع) داده است.

12- روز لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 44 - 1،2،4

1 - به هنگام لقاءاللّه ، بر مؤمنان ، با واژه < سلام > ، تحیت گفته می شود .

تحیّتهم یوم یلقونه سل_م

برداشت بالا، بنابراین احتمال است که اضافه <تحیّت> به ضمیر <هم>، اضافه مصدر به مفعول اش باشد.

2 - تحیّت بر مؤمنان ، به هنگام لقاءاللّه ، سلامتی و امنیت کامل داشتن است .

تحیّتهم یوم یلقونه سل_م

احتمال دارد که مراد از <سلام>، معنای اصطلاحی آن باشد که نوعی تحیّت گفتن است و احتمال دارد که معنای لغوی آن باشد. برداشت یاد شده بر اساس احتمال دوم است.

4 - تحیّت مؤمنان به هم ، هنگام لقاءاللّه ، با واژه < سلام > است .

تحیّتهم یوم یلقونه سل_م

برداشت بالا، بنابراین است که اضافه <تحیّت> به ضمیر <هم>، اضافه مصدر به فاعل اش باشد.

13- روش تحصیل لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 9 - 5

5 - توحید و پرستش خدای یگانه ، راهی که به لقای خدا می انجامد .

سبیل اللّه

مراد از <سبیل اللّه> (راه خدا) توحید و یکتاپرستی است. تسمیه توحید به <راه خدا> یا بدان جهت است که آیین توحید، خطی است که از سوی خدا ترسیم شده و به وسیله پیامبران به مردم ارائه شده است و یا بدان جهت می باشد که توحید و یکتاپرستی، راهی است که با پیمودن آن، می توان به خدا رسید و به لقای او دست یافت.

14- زمان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 29 - 15

ص: 4

15_ قیامت ، روز ملاقات انسان با خداوند

إنهم مل_قوا ربهم

15- زمینه لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 25 - 2

2 - پرستش خدای یگانه ، راهی به سوی خدا و منتهی به لقای او است .

و یصدّون عن سبیل اللّه

<سبیل اللّه> یعنی راه خدا <راه خدا> می تواند به معنای راهی باشد که <خدا برای اهل ایمان ترسیم و تعیین کرد> و یا می تواند به معنای راهی باشد که <به سوی خدا و به او منتهی می شود>. برداشت فوق بر پایه معنای دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 9

9 - ربوبیت خداوند ، مقتضی وجود یافتن قیامت و ملاقات انسان ها در آن ، با خداوند است .

إلی ربّک کدحًا فمل_قیه

16- زیانکاری مکذّبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 31 - 1،5

1 _ تکذیب کنندگان معاد و حضور در پیشگاه خداوند بی تردید زیانکارند.

قد خسر الذین کذبوا بلقاء اللّه

5 _ کسانی که تا قبل از مرگ منکر ملاقات خدا و معاد هستند، بدون تردید زیانکارند.

قد خسر الذین کذبوا بلقاء اللّه حتی إذا جاءتهم الساعه بغته

مراد از <الساعه> می تواند مرگ و یا قیامت باشد. در برداشت فوق <الساعه> به معنی مرگ گرفته شده است.

17- ظن به لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 46 - 5

5 - گمان به لقای خدا و بازگشت به او ، در ایجاد روحیه خشوع و فروتنی کافی است .

الذین یظنون أنهم ملقوا ربهم و أنهم إلیه رجعون

به کارگیری <یظنون> (گمان دارند) در مسأله رجوع به خداوند - که هر مسلمانی باید اعتقاد جزمی به آن داشته باشد - اشاره به این دارد که: حتی گمان به قیامت و رجوع به خداوند نیز در زایل ساختن خود بزرگ بینی تأثیر بسزایی داشته و مایه

ص: 5

فروتنی خواهد شد.

18- فرجام مکذبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 11 - 12

12 - انکار لقای پروردگار از سوی کافران ، باعث نمی شود که آنان در پیشگاه خدا حاضر نشوند ، بلکه به اجبار به سوی خدا باز خواهند گشت .

بل هم بلقاء ربّهم ک_فرون . .. ثمّ إلی ربّکم ترجعون

19- گناه تکذیب لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 12 - 2

2 - تردید در معاد و انکار لقای پروردگار ، عملی مجرمانه است .

بلقاء ربّهم ک_فرون . .. إذ المجرمون ناکسوا رءوسهم

<ال> در <المجرمون> عهد است و به <هم بلقاء ربّهم کافرون> برمی گردد.

20- لقاءالله در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 16 - 4

4 - آخرت ، ظرف ملاقات انسان ها با خداوند است .

الذین . .. کذّبوا ... و لقایِ الأخره

تعبیر از <تکذیب آخرت> به <تکذیب لقای آخرت>، می تواند به منظور بیان این حقیقت باشد.

21- لقاءالله در دنیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 29 - 13

13_ امکان رسیدن به مقام لقای خداوند در دنیا

إنهم مل_قوا ربهم

ص: 6

22- لقاءالله در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 31 - 2

2 _ قیامت صحنه ملاقات همگان با خداوند است.

قد خسر الذین کذبوا بلقاء اللّه حتی إذا جاءتهم الساعه

<الساعه> از اسامی قیامت است و منظور از ملاقات، برخورد جسمانی نیست، زیرا چنین امری محال است. لذا مراد از آن شهود حاکمیت و قدرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 29 - 15

15_ قیامت ، روز ملاقات انسان با خداوند

إنهم مل_قوا ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 21 - 3

3 _ قیامت ، روز ملاقات انسان ها با خدا

لایرجون لقاءنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 5 - 4

4 - قیامت ، ظرف تحقق لقاءاللّه و حضور در پیشگاه خداوند است .

من کان یرجوا لقاء اللّه فإنّ أجل اللّه لأت

<لقاءاللّه> عبارت است از این که انسان، در جایی قرار بگیرد که میان او و خداوند، هیچ حجابی نباشد و این، همانا، روز قیامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 8 - 15

15 - ربوبیت الهی ، مقتضی برپایی قیامت و حضور انسان ها در پیشگاه خداوند است .

و إنّ کثیرًا من الناس بلقای ربّهم لک_فرون

ذکر وصف ربوبیت در مورد لقاءاللّه می تواند ناظر به برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 10 - 11

11 - معاد ، عرصه رجوع و حضور در محضر خدا است .

أءنّا لفی خلق جدید بل هم بلقاء ربّهم ک_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 7

16 - فصلت - 41 - 54 - 2،3

2 - قیامت ، روز ملاقات و دیدار با پروردگار

ألا إنّهم فی مریه من لقاء ربّهم

3 - حضور انسان ها در قیامت ، جلوه ای از ربوبیت الهی است .

ألا إنّهم فی مریه من لقاء ربّهم

اضافه <لقاء> به وصف ربوبیت _ و نه دیگر اوصاف و اسمای الهی _ معنای بالا را افاده می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 15 - 5

5 - تکذیب کنندگان قیامت و منکران قرآن ، از ملاقات خداوند و دیدار رحمت او در قیامت محروم اند .

إنّهم عن ربّهم یومئذ لمحجوبون

محجوب بودن از خداوند، نمی تواند به معنای ندیدن با چشم باشد; زیرا این امر به کافران اختصاص ندارد. بنابراین مراد، رانده شدن از درگاه الهی و محرومیت از دیدار جلوه های خداوند (از قبیل رحمت و ثواب الهی و یا نظایر آن) است.

23- محرومان از لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 15 - 5

5 - تکذیب کنندگان قیامت و منکران قرآن ، از ملاقات خداوند و دیدار رحمت او در قیامت محروم اند .

إنّهم عن ربّهم یومئذ لمحجوبون

محجوب بودن از خداوند، نمی تواند به معنای ندیدن با چشم باشد; زیرا این امر به کافران اختصاص ندارد. بنابراین مراد، رانده شدن از درگاه الهی و محرومیت از دیدار جلوه های خداوند (از قبیل رحمت و ثواب الهی و یا نظایر آن) است.

24- مقام لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 29 - 11،19

11_ مؤمنان قوم نوح ، مردمی مقرب درگاه خدا و برخوردار از مقام لقای او

إنهم مل_قوا ربهم

جمله <إنهم ملاقوا ربهم> می تواند بیانگر حال فعلی پیروان نوح باشد; یعنی ، هم اکنون به مقام لقای پروردگار رسیدند و همچنین می تواند خبر از فرجام اخروی آنان دهد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

19_ اشراف قوم نوح ، ناآگاه به مرتبه والای < لقاءالله > و تقرب به درگاه خدا

إنهم مل_قوا ربهم و ل_کنی أریکم قومًا تجهلون

ص: 8

25- مکذبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 8 - 9

9 - بسیاری از مردم ، منکر معاد و لقاءاللّه اند .

و إنّ کثیرًا من الناس بلقای ربّهم لک_فرون

26- مکذبان لقاءالله در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 31 - 6،7

6 _ قیامت، هنگامه ظهور زیانکاری منکران معاد و ملاقات پروردگار است.

حتی إذا جاءتهم الساعه بغته قالوا یحسرتنا علی ما فرطنا فیها

منادا قرار گرفتن حسرت، گویای مشهود و عیان بودن آن در صحنه قیامت است. به گونه ای که مورد <نداء> قرار می گیرد.

7 _ منکران ملاقات پروردگار در قیامت بر تفریط و کوتاهیهای خویش در دنیا تأسف و حسرت بسیار می خورند.

حتی إذا جاءتهم الساعه بغته قالوا یحسرتنا علی ما فرطنا فیها

منادا قرار گرفتن حسرت گویای شدت و عمق ندامت است. ضمناً مرجع ضمیر <فیها>، <حیات دنیا> گرفته شده که مرجعی معنوی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 12 - 3

3 - منکران لقاء اللّه در قیامت ، مردمانی سرافکنده و شرمسارند .

بل هم بلقاء ربّهم ک_فرون . .. و لو تری إذ المجرمون ناکسوا رءوسهم

27- موانع لقاءالله در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 15 - 7

7 - گناه ، طغیان گری و تکذیب قرآن و قیامت ، مانع ملاقات و قرب خداوند در قیامت است .

ما یکذّب به إلاّکلّ معتد أثیم . .. إنّهم عن ربّهم یومئذ لمحجوبون

28- موجبات لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 125 - 5

5 _ مؤمنان با کشته شدن در راه خدا به جوار او بار خواهند یافت .

ص: 9

إنا إلی ربنا منقلبون

29- وصول به لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 5 - 1

1 - امیدواران به لقای الهی ، حتماً ، آن را درک خواهند کرد .

من کان یرجوا لقاء اللّه فإنّ أجل اللّه لأت

30- وقت لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 77 - 5،6،14

5 _ لحظه مرگ ، زمان ملاقات انسان با خدا و آشکار شدن حق برای اوست .

یوم یلقونه

مراد از <یوم یلقونه> می تواند مرگ باشد و همچنین می تواند قیامت باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

6 _ قیامت ، روز ملاقات انسان با خدا

یوم یلقونه

14 _ از علی ( ع ) روایت شده که : < و اما قوله تعالی : . . . > إلی یوم یلقونه بما أخلفوا اللّه ما وعدوه . . . یعنی البعث فسمّاه اللّه عز و جل لقائه ;

مراد از <یوم یلقونه> در آیه شریفه، روز رستاخیز است که خدای عز و جل آن را روز لقای خود نامیده است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 7 - 1

1 _ قیامت ، روز دیدار با خداست .

إن الذین لا یرجون لقاءنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 15 - 5

5 _ قیامت ، روز دیدار با خداوند

قال الذین لا یرجون لقاءنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 21 - 3

3 _ قیامت ، روز ملاقات انسان ها با خدا

لایرجون لقاءنا

ص: 10

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 5 - 2،4،5

2 - لقای الهی ، موعد مشخَّصی دارد .

من کان یرجوا لقاء اللّه فإنّ أجل اللّه لأت

4 - قیامت ، ظرف تحقق لقاءاللّه و حضور در پیشگاه خداوند است .

من کان یرجوا لقاء اللّه فإنّ أجل اللّه لأت

<لقاءاللّه> عبارت است از این که انسان، در جایی قرار بگیرد که میان او و خداوند، هیچ حجابی نباشد و این، همانا، روز قیامت است.

5 - لقاءاللّه ، پس از مرگ ، برای مشتاقان به آن ، تحقق پیدا می کند .

من کان یرجوا لقاء اللّه فإنّ أجل اللّه لأت

<أجل> در اصل، به معنای <مدت تعیین شده برای هرچیز> است و در <مدت تعیین شده برای حیات انسان> _ که از آن، به <مرگ> تعبیر می شود نیز استعمال می شود(مفردات راغب) بنابر معنای استعمالی آن، احتمال دارد مراد از <أجل اللّه> مرگی باشد که خداوند، برای انسان ها، مقرر کرده است. در این صورت، <فإنّ أجل اللّه لأت> اشعار دارد که لقاءاللّه، پس از مرگ، جامه عمل می پوشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 8 - 14

14 - قیامت ، جایگاه ملاقات مردم با خداوند است .

و إنّ کثیرًا من الناس بلقای ربّهم لک_فرون

مراد از <لقاء ربّهم> برپایی قیامت است. اطلاق <لقاء ربّ> برای قیامت، از باب اطلاق فعل بر ظرفِ تحقق آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 16 - 4

4 - آخرت ، ظرف ملاقات انسان ها با خداوند است .

الذین . .. کذّبوا ... و لقایِ الأخره

تعبیر از <تکذیب آخرت> به <تکذیب لقای آخرت>، می تواند به منظور بیان این حقیقت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 54 - 2

2 - قیامت ، روز ملاقات و دیدار با پروردگار

ألا إنّهم فی مریه من لقاء ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 8

8 - قیامت ، میعاد ملاقات انسان با خداوند است .

فمل_قیه

ص: 11

31- یأس مکذبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 23 - 1

1 - کافرانِ به آیات الهی و لقاءاللّه ، از رحمت خداوند ، مأیوس اند .

و الذین کفروا بأی_ت اللّه و لقائه أول_ئک یئسوا من رحمتی

32- یهود و لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 7 - 1

1 - یهود ، قومی هراسان از مرگ و غیر مشتاق برای لقای الهی

و لایتمنّونه أبدًا

ص: 12

2- لقمان

1- امر به معروف در دوران لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 17 - 3

3 - نماز و امر به معروف و نهی از منکر ، از زمره تعالیم شریعت عصر لقمان بود .

ی_بنیّ أقم الصلوه و أمر بالمعروف و انه عن المنکر

2- انقیاد لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17

17 - < عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) یقول : حقّاً أقول : لم یکن لقمان نبیّاً و ل_کن کان عبداً کثیر التفکر حسن الیقین أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ علیه بالحکمه . کان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء یا لقمان ! هل لک أن یجعلک اللّه خلیفه فی الأرض تحکم بین الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خیّرنی ربّی قبلت العافیه و لم أقبل البلاء و إن عزم علیّ فسمعاً و طاعه . . . فأعطی الحکمه ;

عبداللّه بن عمر می گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که می گفت: <به حق می گویم: لقمان، پیامبر نبود، لکن بنده ای بود اهل تفکر، دارای حسن یقین. خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست داشت و با آموختن حکمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نیمه روز ، خوابیده بود که صدایی شنید: ای لقمان! آیا دوست داری که خداوند، تو را خلیفه خود در زمین قرار دهد تا در میان مردم، به حق قضاوت کنی؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخیّر کرده من عافیت را انتخاب می کنم و نه گرفتاری را و اگر بر من واجب می کند، پس سرا پا گوش و مطیع ام>... در این جا به او حکمت داده شد>.

3- اهمیت قصه لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 3

3 - قصه لقمان حکیم ، قصه ای بس مهم است .

ص: 13

و لقد ءاتینا لقم_ن الحکمه

شروع قصه لقمان با لام قسم و حرف تأکید (قد)، حکایت از اهمیت آن می کند.

4- بینش لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 17 - 5

5 - اقامه نماز ، از دید لقمان اهمیت ویژه ای دارد .

ی_بنیّ أقم الصلوه

از این که لقمان پس از توصیه پسرش به پرهیز از شرک (توحید) و یادآوری روز حساب به نماز می پردازد ، حکایت از اهمیت آن می کند.

5- پسر لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 13 - 5

5 - توصیه به اجتناب از شرک ، مهم ترین نصیحت لقمان به پسر خویش بود .

و إذ قال لقم_ن لإبنه و هو یعظه ی_بنیّ لاتشرک باللّه

از آن جایی که نهی <لاتشرک> نخستین توصیه از وصایای لقمان به فرزندش است، استفاده می شود که آن، مهم ترین است.

6- تعالیم شریعت دوران لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 17 - 3

3 - نماز و امر به معروف و نهی از منکر ، از زمره تعالیم شریعت عصر لقمان بود .

ی_بنیّ أقم الصلوه و أمر بالمعروف و انه عن المنکر

7- تعقل لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17

17 - < عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) یقول : حقّاً أقول : لم یکن لقمان نبیّاً و ل_کن کان عبداً کثیر التفکر حسن الیقین أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ علیه بالحکمه . کان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء یا لقمان ! هل لک أن یجعلک اللّه خلیفه فی الأرض تحکم بین الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خیّرنی ربّی قبلت العافیه و لم أقبل البلاء و إن عزم علیّ فسمعاً و

ص: 14

طاعه . . . فأعطی الحکمه ;

عبداللّه بن عمر می گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که می گفت: <به حق می گویم: لقمان، پیامبر نبود، لکن بنده ای بود اهل تفکر، دارای حسن یقین. خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست داشت و با آموختن حکمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نیمه روز ، خوابیده بود که صدایی شنید: ای لقمان! آیا دوست داری که خداوند، تو را خلیفه خود در زمین قرار دهد تا در میان مردم، به حق قضاوت کنی؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخیّر کرده من عافیت را انتخاب می کنم و نه گرفتاری را و اگر بر من واجب می کند، پس سرا پا گوش و مطیع ام>... در این جا به او حکمت داده شد>.

8- توصیه به لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 6

6 - رهنمود الهی به لقمان ، برای شکرگزاری به درگاه خداوند

و لقد ءاتینا لقم_ن الحکمه أن اشکر للّه

9- حکمت لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17،18

17 - < عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) یقول : حقّاً أقول : لم یکن لقمان نبیّاً و ل_کن کان عبداً کثیر التفکر حسن الیقین أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ علیه بالحکمه . کان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء یا لقمان ! هل لک أن یجعلک اللّه خلیفه فی الأرض تحکم بین الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خیّرنی ربّی قبلت العافیه و لم أقبل البلاء و إن عزم علیّ فسمعاً و طاعه . . . فأعطی الحکمه ;

عبداللّه بن عمر می گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که می گفت: <به حق می گویم: لقمان، پیامبر نبود، لکن بنده ای بود اهل تفکر، دارای حسن یقین. خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست داشت و با آموختن حکمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نیمه روز ، خوابیده بود که صدایی شنید: ای لقمان! آیا دوست داری که خداوند، تو را خلیفه خود در زمین قرار دهد تا در میان مردم، به حق قضاوت کنی؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخیّر کرده من عافیت را انتخاب می کنم و نه گرفتاری را و اگر بر من واجب می کند، پس سرا پا گوش و مطیع ام>... در این جا به او حکمت داده شد>.

18 - < عن هشام بن الحکم قال : قال لی أبوالحسن موسی بن جعفر ( ع ) : . . . یا هشام ! إنّ اللّه یقول فی کتابه . . . < و لقد آتینا لقمان الحکمه > قال : الفهم و العقل . . . ;

هشام بن حکم گوید: امام کاظم (ع) به من گفت: . ..ای هشام! خداوند که در کتاب اش می گوید:... <و لقد آتینا لقمان الحکمه> می گوید: فهم و عقل به [او دادیم]...>.

ص: 15

10- خلافت لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17

17 - < عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) یقول : حقّاً أقول : لم یکن لقمان نبیّاً و ل_کن کان عبداً کثیر التفکر حسن الیقین أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ علیه بالحکمه . کان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء یا لقمان ! هل لک أن یجعلک اللّه خلیفه فی الأرض تحکم بین الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خیّرنی ربّی قبلت العافیه و لم أقبل البلاء و إن عزم علیّ فسمعاً و طاعه . . . فأعطی الحکمه ;

عبداللّه بن عمر می گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که می گفت: <به حق می گویم: لقمان، پیامبر نبود، لکن بنده ای بود اهل تفکر، دارای حسن یقین. خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست داشت و با آموختن حکمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نیمه روز ، خوابیده بود که صدایی شنید: ای لقمان! آیا دوست داری که خداوند، تو را خلیفه خود در زمین قرار دهد تا در میان مردم، به حق قضاوت کنی؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخیّر کرده من عافیت را انتخاب می کنم و نه گرفتاری را و اگر بر من واجب می کند، پس سرا پا گوش و مطیع ام>... در این جا به او حکمت داده شد>.

11- ذکر مواعظ لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 13 - 1

1 - مواعظ لقمان به پسرش ، شایسته یادآوری است .

و إذ قال لقم_ن لإبنه و هو یعظه

بنابراین احتمال که <إذ> متعلق به <اُذکر> مقدر باشد، این نکته به دست می آید.

12- عظمت آیات سوره لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 2 - 3

3 - آیه های سوره لقمان ، آیه هایی با عظمت و پر شأن و منزلت است .

تلک ءای_ت الکت_ب الحکیم

مراد از <آیات> در این آیه، می تواند آیه های سوره لقمان باشد.

13- عقل لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 18

18 - < عن هشام بن الحکم قال : قال لی أبوالحسن موسی بن جعفر ( ع ) : . . . یا هشام ! إنّ اللّه یقول فی کتابه . . . < و لقد

ص: 16

آتینا لقمان الحکمه > قال : الفهم و العقل . . . ;

هشام بن حکم گوید: امام کاظم (ع) به من گفت: . ..ای هشام! خداوند که در کتاب اش می گوید:... <و لقد آتینا لقمان الحکمه> می گوید: فهم و عقل به [او دادیم]...>.

14- فلسفه اعطای حکمت به لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 8

8 - فلسفه اعطای حکمت به لقمان ، شکرگزاری به درگاه خداوند بوده است .

و لقد ءاتینا لقم_ن الحکمه أن اشکر للّه

احتمال دارد که <أن>، مصدری و به تقدیر <لام> تعلیل باشد. در این صورت، عبارت چنین می شود: <و لقد آتینا لقمان الحکمه للشکر للّه>; ما به لقمان حکمت دادیم تا خدا را شکر کند>.

15- فهم لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 18

18 - < عن هشام بن الحکم قال : قال لی أبوالحسن موسی بن جعفر ( ع ) : . . . یا هشام ! إنّ اللّه یقول فی کتابه . . . < و لقد آتینا لقمان الحکمه > قال : الفهم و العقل . . . ;

هشام بن حکم گوید: امام کاظم (ع) به من گفت: . ..ای هشام! خداوند که در کتاب اش می گوید:... <و لقد آتینا لقمان الحکمه> می گوید: فهم و عقل به [او دادیم]...>.

16- قصه لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17،19

17 - < عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) یقول : حقّاً أقول : لم یکن لقمان نبیّاً و ل_کن کان عبداً کثیر التفکر حسن الیقین أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ علیه بالحکمه . کان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء یا لقمان ! هل لک أن یجعلک اللّه خلیفه فی الأرض تحکم بین الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خیّرنی ربّی قبلت العافیه و لم أقبل البلاء و إن عزم علیّ فسمعاً و طاعه . . . فأعطی الحکمه ;

عبداللّه بن عمر می گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که می گفت: <به حق می گویم: لقمان، پیامبر نبود، لکن بنده ای بود اهل تفکر، دارای حسن یقین. خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست داشت و با آموختن حکمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نیمه روز ، خوابیده بود که صدایی شنید: ای لقمان! آیا دوست داری که خداوند، تو را خلیفه خود در زمین قرار دهد تا در میان مردم، به حق قضاوت کنی؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخیّر کرده من عافیت را انتخاب می کنم و نه گرفتاری را و اگر بر من واجب می کند، پس سرا پا گوش و مطیع ام>... در این جا به او حکمت داده

ص: 17

شد>.

19 - < عن رسول اللّه ( ص ) ( ان_ّه قال : ) کان ( لقمان ) حبشیّاً ;

از رسول خدا روایت شده که گفت: لقمان، اهل حبشه بود>. حبشه، همان اتیوپی فعلی است.

17- محبت لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17

17 - < عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) یقول : حقّاً أقول : لم یکن لقمان نبیّاً و ل_کن کان عبداً کثیر التفکر حسن الیقین أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ علیه بالحکمه . کان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء یا لقمان ! هل لک أن یجعلک اللّه خلیفه فی الأرض تحکم بین الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خیّرنی ربّی قبلت العافیه و لم أقبل البلاء و إن عزم علیّ فسمعاً و طاعه . . . فأعطی الحکمه ;

عبداللّه بن عمر می گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که می گفت: <به حق می گویم: لقمان، پیامبر نبود، لکن بنده ای بود اهل تفکر، دارای حسن یقین. خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست داشت و با آموختن حکمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نیمه روز ، خوابیده بود که صدایی شنید: ای لقمان! آیا دوست داری که خداوند، تو را خلیفه خود در زمین قرار دهد تا در میان مردم، به حق قضاوت کنی؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخیّر کرده من عافیت را انتخاب می کنم و نه گرفتاری را و اگر بر من واجب می کند، پس سرا پا گوش و مطیع ام>... در این جا به او حکمت داده شد>.

18- محبوبیت لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17

17 - < عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) یقول : حقّاً أقول : لم یکن لقمان نبیّاً و ل_کن کان عبداً کثیر التفکر حسن الیقین أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ علیه بالحکمه . کان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء یا لقمان ! هل لک أن یجعلک اللّه خلیفه فی الأرض تحکم بین الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خیّرنی ربّی قبلت العافیه و لم أقبل البلاء و إن عزم علیّ فسمعاً و طاعه . . . فأعطی الحکمه ;

عبداللّه بن عمر می گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که می گفت: <به حق می گویم: لقمان، پیامبر نبود، لکن بنده ای بود اهل تفکر، دارای حسن یقین. خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست داشت و با آموختن حکمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نیمه روز ، خوابیده بود که صدایی شنید: ای لقمان! آیا دوست داری که خداوند، تو را خلیفه خود در زمین قرار دهد تا در میان مردم، به حق قضاوت کنی؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخیّر کرده من عافیت را انتخاب می کنم و نه گرفتاری را و اگر بر من واجب می کند، پس سرا پا گوش و مطیع ام>... در این جا به او حکمت داده شد>.

ص: 18

19- مسؤولیت لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 6

6 - رهنمود الهی به لقمان ، برای شکرگزاری به درگاه خداوند

و لقد ءاتینا لقم_ن الحکمه أن اشکر للّه

20- مقامات لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 2

2 - لقمان ، دارای مقامی والا نزد خداوند است .

و لقد ءاتینا لقم_ن الحکمه

21- ملیت لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 19

19 - < عن رسول اللّه ( ص ) ( ان_ّه قال : ) کان ( لقمان ) حبشیّاً ;

از رسول خدا روایت شده که گفت: لقمان، اهل حبشه بود>. حبشه، همان اتیوپی فعلی است.

22- منشأ حکمت لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 1

1 - خداوند ، عطاکننده حکمت ( علم هستی شناسی و انجام دادن خیرات ) به لقمان است .

و لقد ءاتینا لقم_ن الحکمه

23- مواعظ لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 13 - 4،5

4 - موعظه لقمان به پسرش درباره لزوم پرهیز از شرک ، نمودی از حکمت وی بود .

لقد ءاتینا لقم_ن . .. و إذ قال لقم_ن لإبنه ... لاتشرک باللّه

اگر <إذ> متعلق به <آتینا> باشد، برداشت بالا به دست می آید.

ص: 19

5 - توصیه به اجتناب از شرک ، مهم ترین نصیحت لقمان به پسر خویش بود .

و إذ قال لقم_ن لإبنه و هو یعظه ی_بنیّ لاتشرک باللّه

از آن جایی که نهی <لاتشرک> نخستین توصیه از وصایای لقمان به فرزندش است، استفاده می شود که آن، مهم ترین است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 16 - 1

1 - تذکر به نظارت دقیق الهی بر اعمال انسان ، از مواعظ لقمان به پسر خویش بود .

ی_بنیّ إنّها إن تک مثقال حبّه . .. یأت بها اللّه

احتمال دارد که ضمیر <إنّها> ضمیر قصه باشد و در نتیجه، مرجعی لازم نداشته باشد و احتمال دارد ضمیری باشد که مرجع آن، به قرینه سیاق، چیزی مانند <خصلت پسندیده و ناپسند> و یا <عمل خوب و بد> و مانند آن باشد. نکته بالا بنابر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 17 - 1

1 - اهتمام به برپایی نماز و امر به معروف و نهی از منکر و شکیبایی در بلا ها ، از مواعظ لقمان به پسر خویش بود .

ی_بنیّ أقم الصلوه . .. و اصبر علی ما أصابک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 18 - 1،2،5

1 - پرهیز از روی گرداندنِ متکبرانه از دیگران ، از جمله رهنمود های لقمان به پسر خویش بود .

و لاتصعّر خدّک للناس و لاتمش فی الأرض مرحًا

<صَعْر> در لغت به معنای <متمایل کردن گردن به سویی است> و معنای باب تفعیل آن (تصعیر)، متکبرانه سرگرداندن و گردن فرازی کردن است (مفردات راغب).

2 - سفارش لقمان به پرهیز از منش متکبرانه و گردن فرازی کردن ، جلوه ای از حکمت او است .

و لقد ءاتینا لقم_ن الحکمه . .. إذ قال ... و لاتصعّر خدّک للناس

5 - لقمان به پسرش سفارش کرد که از سرمستی کردن در زمین ، پرهیز کند .

و لاتمش فی الأرض مرحًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 19 - 1،3،4،5

1 - سفارش لقمان به پسر خویش ، برای رعایت اعتدال در راه رفتن

ی_بنیّ . .. و اقصد فی مشیک

<قصد> به معنای، حد میانی بین افراط و تفریط است (مفردات راغب) و نیز به معنای <اعتدال> است و <مشی>، انتقال از جایی به جایی است (مفردات راغب) که از آن، به <راه رفتن> تعبیر می شود.

3 - پرهیز از رفتارِ همراهِ با ذلت و خواری و نیز اجتناب از رفتارِ متکبرانه ، سفارش لقمان به پسر خویش است . *

ی_بنیّ . .. و اقصد فی مشیک

به قرینه آیه قبل _ که در آن، از رفتار و یا راه رفتن متکبرانه نهی شده است _ احتمال دارد مراد از <و اقصد فی مشیک> نهی

ص: 20

از راه رفتن و یا رفتاری باشد که همراه با ذلت است.

4 - کاستن از طنین صدا ، از سفارش های لقمان به پسر خویش است .

و اغضض من صوتک

5 - توصیه لقمان به فرزندش ، برای رعایت اعتدال در رفتار و پرهیز از گفتار خشن ، نمودی از حکمت وی است .

و لقد ءایتنا لقم_ن الحکمه . .. و إذ قال ... و اقصد فی مشیک و اغضض من صوتک

24- مهمترین مواعظ لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 13 - 5

5 - توصیه به اجتناب از شرک ، مهم ترین نصیحت لقمان به پسر خویش بود .

و إذ قال لقم_ن لإبنه و هو یعظه ی_بنیّ لاتشرک باللّه

از آن جایی که نهی <لاتشرک> نخستین توصیه از وصایای لقمان به فرزندش است، استفاده می شود که آن، مهم ترین است.

25- نشانه های حکمت لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 13 - 4

4 - موعظه لقمان به پسرش درباره لزوم پرهیز از شرک ، نمودی از حکمت وی بود .

لقد ءاتینا لقم_ن . .. و إذ قال لقم_ن لإبنه ... لاتشرک باللّه

اگر <إذ> متعلق به <آتینا> باشد، برداشت بالا به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 16 - 9

9 - متوجّه کردن فرزند به علم و قدرت مطلق خداوند ، با استفاده از شیوه آموزشیِ قابل فهم ، نمودی از حکمت لقمان است .

لقد ءاتینا لقم_ن الحکمه . .. إذ قال ... ی_بنیّ إنّها إن تک مثقال حبّه ... یأت به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 17 - 2

2 - توصیه به برپایی نماز و امر به معروف و نهی از منکر و صبر ، نمودی از حکمت لقمان

و لقد ءاتینا لقم_ن الحکمه . .. إذ قال ... ی_بنیّ أقم الصلوه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 18 - 2

2 - سفارش لقمان به پرهیز از منش متکبرانه و گردن فرازی کردن ، جلوه ای از حکمت او است .

و لقد ءاتینا لقم_ن الحکمه . .. إذ قال ... و لاتصعّر خدّک للناس

ص: 21

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 19 - 5

5 - توصیه لقمان به فرزندش ، برای رعایت اعتدال در رفتار و پرهیز از گفتار خشن ، نمودی از حکمت وی است .

و لقد ءایتنا لقم_ن الحکمه . .. و إذ قال ... و اقصد فی مشیک و اغضض من صوتک

26- نماز در دوران لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 17 - 3

3 - نماز و امر به معروف و نهی از منکر ، از زمره تعالیم شریعت عصر لقمان بود .

ی_بنیّ أقم الصلوه و أمر بالمعروف و انه عن المنکر

27- نهی از منکر در دوران لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 17 - 3

3 - نماز و امر به معروف و نهی از منکر ، از زمره تعالیم شریعت عصر لقمان بود .

ی_بنیّ أقم الصلوه و أمر بالمعروف و انه عن المنکر

28- یقین لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17

17 - < عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) یقول : حقّاً أقول : لم یکن لقمان نبیّاً و ل_کن کان عبداً کثیر التفکر حسن الیقین أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ علیه بالحکمه . کان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء یا لقمان ! هل لک أن یجعلک اللّه خلیفه فی الأرض تحکم بین الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خیّرنی ربّی قبلت العافیه و لم أقبل البلاء و إن عزم علیّ فسمعاً و طاعه . . . فأعطی الحکمه ;

عبداللّه بن عمر می گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که می گفت: <به حق می گویم: لقمان، پیامبر نبود، لکن بنده ای بود اهل تفکر، دارای حسن یقین. خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست داشت و با آموختن حکمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نیمه روز ، خوابیده بود که صدایی شنید: ای لقمان! آیا دوست داری که خداوند، تو را خلیفه خود در زمین قرار دهد تا در میان مردم، به حق قضاوت کنی؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخیّر کرده من عافیت را انتخاب می کنم و نه گرفتاری را و اگر بر من واجب می کند، پس سرا پا گوش و مطیع ام>... در این جا به او حکمت داده شد>.

ص: 22

3- لنگ

1- معذوریت لنگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 17 - 1

1 - افراد نابینا ، لنگ و مریض ، معاف از شرکت در جنگ

لیس علی الأعمی حرج و لا علی الأعرج حرج و لا علی المریض حرج

لَنگی

2- آثار لَنگی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 61 - 1،20

1 - نابینایی ، لنگی و مرض ، سه عامل معاف شدن از تکالیفی است که در آنها ، بینایی ، حرکت و راه رفتن و سلامت لازم است .

لیس علی الأعمی حرج و لا علی الأعرج حرج و لا علی المریض حرج

برداشت یاد شده مبتنی بر این است که جمله <و لا علی أنفسکم أن تأکلوا. ..> استینافیه و جدا از جمله <لیس علی الأعمی حرج...> باشد. بر این اساس جمله <لیس علی الأعمی...> درصدد بیان قانون و اصلی کلی است و آمدن آن به تناسب بیان احکام افرادی است که به شکلی از برخی از تکالیف معاف اند; مانند زنان سالخورده که از حجاب معاف اند و نیز معاف بودن فرزندان و برادر زادگان و... از اجازه خواستن جهت ورود به خانه دیگران که در دنبال همین آیه ذکر شده است.

20 - نقص عضو مانند نابینایی ، لنگی و بیماری را ، نباید مانع از هم غذا شدن با افراد سالم دانست .

لیس علی الأعمی حرج . ..و لا علی أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت ءابائکم ... أ

توصیه خداوند به این که افراد ناقص العضو، نابینایان و. .. حق دارند با افراد سالم هم غذا شوند، می تواند به این دلیل باشد که کسی گمان نکند که نقص عضو، مانع از هم غذا شدن است و باید از افراد ناقص العضو، اجتناب کرد. گفتنی است آنچه در برخی از تواریخ آمده است که برخی از مردم از هم غذا شدن با نابینایان و... خودداری می کردند، مؤید همین برداشت است.

لَنگ

ص: 23

3- شخصیت لَنگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 61 - 5

5 - شخصیت افراد نابینایان ، لنگ ها و مریضان ، برابر شخصیت دیگر انسان ها است .

لیس علی الأعمی حرج . .. أن تأکلوا من بیوتکم ... أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم

از این که افراد ناقص العضو (مانند نابینایان و. ..) در استفاده از خوراکی های منازل خویشان خود همانند دیگر افراد جامعه شمرده شدند، حاکی از حقیقت یاد شده است. گفتنی است آنچه در برخی از تواریخ آمده که برخی از مردم از هم غذا شدن با نابینایان، مریضان و... خودداری می کردند تأیید کننده همین برداشت است; زیرا اسلام خواسته است با چنین سنّتِ نادرستی مبارزه کند.

4- محدوده اختیارات لَنگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 61 - 2،3،4

2 - نابینایان ، لنگ ها و مریضان ، در استفاده از خوراکی های اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون هیچ اجازه ای ، مجازاند .

لیس علی الأعمی حرج و لا علی الأعرج حرج و لا علی المریض حرج . .. أن تأکلوا من بیو

برداشت فوق، مبتنی بر این است که جمله <و لا علی أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم> عطف بر جمله پیشین باشد. گفتنی است مقصود از <بیوتکم> (خانه های خود) خانه همسر و فرزندان است که از افراد خودی هر شخصی محسوب می شوند.

3 - نابینایان ، لنگ ها و مریضان ، در استفاده از خوراکی های منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دایی و خاله خود ، بدون هیچ اذنی ، مجازاند .

لیس علی الأعمی حرج . .. أن تأکلوا من ... بیوت ءابائکم ... أو بیوت أخوتکم

4 - نابینایان ، لنگ ها و مریضان ، در استفاده از خوراکی های منازلی که کلید های آنها را در دست دارند و نیز از منازل دوستان خود ، بدون هیچ اذنی ، مجازاند .

لیس علی الأعمی حرج . .. أن تأکلوا من بیوتکم ... أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم

5- همسفرگی با لَنگ ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 61 - 19،38

19 - نابینایان ، لنگ ها و مریضان ، می توانند با دیگر اعضای خانواده خود و نیز باخویشاوندان و دوستان خویش باهم ( بر سر یک سفره ) و یا جداگانه ، غذا میل کنند .

لیس علی الأعمی حرج . ..و لا علی أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت ءابائکم ... أ

38 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله < لیس علی الأعمی حرج و لا علی الأعرج حرج و لا علی المریض حرج > وذالک أن أهل المدینه قبل أن یسلّموا کانوا یعزلون الأعمی و الأعرج و المریض و کانوا لایأکلون معهم و کان الأعمی و المریض یقولون : لعلّنا نوذیهم إذا أکلنا معهم فاعتزلوا مواکلتهم فلمّا قدم النبی ( ص ) سألوه عن ذالک فأنزل اللّه < لیس علیکم جناح أن تأکلوا

ص: 24

جمیعًا أو أشتاتاً ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند <لیس علی الأعمی حرج. ..> فرمود: اهل مدینه قبل از آنکه مسلمان شوند، نابینایان، لنگان و بیماران را از خود جدا می کردند و با آنان هم غذا نمی شدند... و کوران و بیماران می گفتند: شاید اگر ما با دیگران هم غذا شویم، موجب اذیت آنان باشیم. از این رو از هم غذا شدن با دیگران کناره می گرفتند. پس هنگامی که پیامبر(ص) وارد مدینه شد، از آن حضرت سؤال کردند. خداوند این آیه را نازل فرمود: لیس علیکم جناح أن تأکلوا جمیعاً أو أشتاتاً>.

ص: 25

4- لواط

1- آثار شیوع لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 29 - 12

12 - شیوع عمل لواط و راهزنی و رواج گناه علنی ، عذاب الهی را در پی دارد .

أئنّکم لتأتون الرجال و تقطعون السبیل و تأتون فی نادیکم المنکر فما کان جواب قومه

درخواست قوم لوط از حضرت لوط(ع) برای نزول عذاب، با جمله شرطی <إن کنت من الصادقین> نشان دهنده وعده عذاب از جانب لوط(ع)، به آنها است. گفتنی است وعده عذاب از سوی پیامبری به قومی، به خاطر اعمال یاد شده، حکایت می کند که آن اعمال مستحق عذابند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 34 - 8

8 - رواج لواط و راهزنی و گناه علنی در جامعه ، درپی دارنده عذابی شکننده و سخت است .

أئنّکم لتأتون الرجال و . .. إنّا منزلون علی أهل ه_ذه القریه رجزًا ... بما کانوا

2- آثار لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 81 - 2،4،7

2 _ قوم لوط به سبب گرایش شدید به لواط ، همبستری با زنان خویش را ترک کردند .

إنکم لتأتون الرجال شهوه من دون النساء

<شهوه>، مفعول مطلق برای فعل محذوف (یشتهونها) است و دلالت بر گرایش و علاقه شدید مردان قوم لوط به لواط دارد.

4 _ قوم لوط به دلیل ارتکاب لواط ، مردمی متجاوز و اسرافگر

بل أنتم قوم مسرفون

7 _ لواط ، تجاوز به حقوق زنان در جامعه است .

شهوه من دون النساء بل أنتم قوم مسرفون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 26

6 - اعراف - 7 - 84 - 5

5 _ جوامع مبتلا به لواط و فحشا ، جوامعی مجرم و در معرض نابودی با عذاب های سخت الهی

فانظر کیف کان عقبه المجرمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 68 - 8

8- عمل شنیع و ناپسند لواط و همجنس بازی ، مایه رسوایی و شرمساری است .

قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 79 - 3

3- رواج فحشا ( لواط و همجنس بازی ) و ظلم و بیدادگری ، زمینه ساز انتقام الهی است .

و إن کان أصح_ب الأیکه لظ_لمین . فانتقمنا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 166 - 7

7 - هم جنس بازی و لواط ، تجاوز به حریم ارزش ها است .

أتأتون الذکران . .. بل أنتم قوم عادون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 31 - 10

10 - ظلم قوم لوط با لواط و راهزنی و ارتکاب علنی گناه ، در پی دارنده هلاکت و عذاب برای آنان

أئنّکم لتأتون الرجال و . .. إنّا مهلکوا أهل ه_ذه القریه إنّ أهلها کانوا ظ_لمین

3- آثار لواط در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 5

5_ پیشینه تبه کاری قوم لوط و خو گرفتن با عمل شنیع لواط ، آنان را به سوی خانه لوط ( ع ) برای تعرض به مهمانانش ، گسیل داشت .

و جاءه قومه یهرعون إلیه و من قبل کانوا یعملون السیئات

جمله <و من قبل کانوا . ..> _ که حکایت از پیشینه تبه کاری و استمراربدکاری در میان قوم دارد - بیانگر فاعل محذوف از <یهرعون> می باشد; یعنی ، عامل و باعث هجوم قوم لوط به خانه لوط(ع) ، سابقه سوء و خوی بدکاری آنان بود.

ص: 27

4- آثار لواط قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 74 - 3

3- عمل لواط و همجنس بازی قوم لوط ، زمینه ساز نزول عذاب بر آنها و نابودی شهر و دیار و هلاکت خودشان گردید .

و جاء أهل المدینه . .. قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون ... فأخذتهم الصیحه مشرقین .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 79 - 2

2- آلودگی قوم لوط به فحشا و انحراف جنسی ( لواط و همجنس بازی ) و ظلم و بیدادگری مردم < ایکه > ، موجب انتقام الهی از آنان شد .

إنا أُرسلنا إلی قوم مجرمین . إلاّ ءال لوط ... و إن کان أصح_ب الأیکه لظ_لمین . فا

5- آمرزش لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 16 - 11

11 _ خداوند ، آمرزنده گناه زناکار و لواط کننده ، به شرط توبه و اصلاح

و الّذان یأتیانها منکم . .. فان تابا و اصلحا ... اِنّ اللّه کان توّاباً رحیماً

6- احکام لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 16 - 1،4،6

1 _ تعزیر و ایذا ، کیفر دو مردی که مرتکب فحشا ( لواط ) شوند .

و الّذان یأتیانها منکم فاذوهما

چون در آیه قبل حکم زن زناکار بیان شده، بنابراین آیه مورد بحث در مورد غیر زنان است. پس مراد از <الّذان>، دو مردی هستند که مرتکب فاحشه گردند.

4 _ کیفر فحشا ( لواط و زنا ) ، مشروط به انجام آن از روی اختیار است .

و الّذان یأتیانها منکم فاذوهما

6 _ زنان و مردان مرتکب فحشا ( زنا و لواط ) ، در صورت توبه و اصلاح نباید کیفر داده شوند . *

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما

بنابر اینکه جمله <فان تابا . .. > عطف بر جمله ای محذوف باشد ; یعنی <فاذوهما ان لم یتوبا فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 80 - 5

ص: 28

5 _ لواط ، کرداری حرام و بسیار زشت است .

أتأتون الفحشه

7- اولیت مبتلایان به لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 80 - 7،8

7 _ تمامی افراد و امت های مکلف ( انسان ها ، جنیان و . . . ) پیش از قوم لوط مبرّا از ارتکاب لواط بودند .

ما سبقکم بها من أحد من العلمین

مراد از کلمه <العلمین>، به مناسبت حکم و موضوع، مکلفان، اعم از جن و انس، است. تأکید نفی با من زایده (من احد) حکایت از آن دارد که حتی یک نفر نیز قبل از قوم لوط به چنین گناهی مبتلا نبوده است.

8 _ لوط ( ع ) با توصیف قومش به عنوان اولین مبتلایان به لواط ، آنان را توبیخ کرد .

أتأتون الفحشه ما سبقکم بها من أحد من العلمین

8- اولین مبتلایان به لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 28 - 7،8،10

7 - عمل لواط ، پیش از قوم لوط سابقه نداشته است .

إنّکم لتأتون الف_حشه ما سبقکم بها من أحد من الع_لمین

8 - قوم لوط ، بدعتگذار عمل لواط بودند .

إنّکم لتأتون الف_حشه ما سبقکم بها من أحد من الع_لمین

10 - لوط ( ع ) برای منصرف کردن قوم اش از از آمیزش با مردان ، آن را بی سابقه و زشت معرفی کرد .

إنّکم لتأتون الف_حشه ما سبقکم بها من أحد من الع_لمین

9- بدعت لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 28 - 8

8 - قوم لوط ، بدعتگذار عمل لواط بودند .

إنّکم لتأتون الف_حشه ما سبقکم بها من أحد من الع_لمین

ص: 29

10- بی منطقی لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 82 - 1

1 _ قوم لوط فاقد هر گونه دلیل برای توجیه ارتکاب عمل شنیع لواط

و ما کان جواب قومه إلا أن قالوا

11- پلیدی لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 9

9_ لواط و همجنس بازی ، روشی پلید و ناپاک در اطفای غریزه جنسی

ه_ؤلاء بناتی هنّ أطهر لکم

12- تعزیر در لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 16 - 1

1 _ تعزیر و ایذا ، کیفر دو مردی که مرتکب فحشا ( لواط ) شوند .

و الّذان یأتیانها منکم فاذوهما

چون در آیه قبل حکم زن زناکار بیان شده، بنابراین آیه مورد بحث در مورد غیر زنان است. پس مراد از <الّذان>، دو مردی هستند که مرتکب فاحشه گردند.

13- تنفر از لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 168 - 2

2 - حضرت لوط ( ع ) _ به رغم تهدید شدن به تبعید _ تنفر و دشمنی خود را با کردار زشت قوم خود اعلام کرد و بر آن تأکید ورزید .

قال إنّی لعملکم من القالین

14- توبه از لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 16 - 6

ص: 30

6 _ زنان و مردان مرتکب فحشا ( زنا و لواط ) ، در صورت توبه و اصلاح نباید کیفر داده شوند . *

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما

بنابر اینکه جمله <فان تابا . .. > عطف بر جمله ای محذوف باشد ; یعنی <فاذوهما ان لم یتوبا فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما>.

15- حرمت لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 80 - 5

5 _ لواط ، کرداری حرام و بسیار زشت است .

أتأتون الفحشه

16- زشتی لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 81 - 1

1 _ قوم لوط ، مردمی مبتلا به عمل بسیار شنیع لواط

إنکم لتأتون الرجال شهوه من دون النساء

فعل مضارع <تأتون> حکایت از استمرار لواط دارد که در برداشت از آن به <ابتلا> تعبیر شد.

17- زمینه لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 81 - 5

5 _ شهوت پرستی بیش از حد قوم لوط ، موجب گرایش آنان به لواط شد .

إنکم لتأتون . .. بل أنتم قوم مسرفون

بدان احتمال که جمله <بل أنتم قوم مسرفون> به منزله علتی برای گرایش قوم لوط به لواط باشد. یعنی چون اسرافگر بودید به لواط مبتلا شدید. در این صورت مراد از اسراف، به مناسبت مورد، اسراف در شهوت جنسی خواهد بود.

18- سرزنش لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 80 - 6،8

6 _ لوط با توصیف لواط به عنوان کرداری بسیار زشت ، قوم خویش را به سبب ارتکاب آن نکوهش کرد .

ص: 31

أتأتون الفحشه

<فاحشه> به عمل بسیار شنیع گفته می شود. استفهام در جمله <أتأتون ... > انکار توبیخی است.

8 _ لوط ( ع ) با توصیف قومش به عنوان اولین مبتلایان به لواط ، آنان را توبیخ کرد .

أتأتون الفحشه ما سبقکم بها من أحد من العلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 81 - 6

6 _ لواط ، عملی تجاوزکارانه و مرتکبان آن ، مردمانی متجاوز هستند .

بل أنتم قوم مسرفون

<اسراف> به معنای تجاوز کردن از حد میانه است.

19- شگفتی لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 29 - 1

1 - عمل لواط ، امری شگفت آور و تعجب انگیز است .

أئنّکم لتأتون الرجال

همزه در <أئنّکم> برای استفهام تعجبی است.

20- شیوع لواط در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 28 - 4

4 - لواط ( آمیزش با مردان ) ، در میان قوم لوط رواج داشت .

إنّکم لتأتون الف_حشه

<فاحشه> به هر <کردار زشت> اطلاق می شود و به قرینه آیه بعد، منظور از آن، لواط است.

21- ظلم لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 83 - 8

8_ همجنس بازی ، ظلم است و جوامع مبتلا به آن ، در معرض عذاب های دنیوی اند .

و ما هی من الظ_لمین ببعید

مصداق مورد نظر برای <الظالمین> به قرینه آیات گذشته ، همجنس بازان می باشد.

ص: 32

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 31 - 9

9 - لواط و راهزنی و ارتکاب علنی گناه ، عملی ظالمانه است .

أئنّکم لتأتون الرجال . .. إنّا مهلکوا أهل ه_ذه القریه إنّ أهلها کانوا ظ_لمین

22- فساد لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 30 - 3

3 - عمل لواط و راهزنی و ارتکاب علنی گناه ، از موارد افساد است .

أئنّکم لتأتون الرجال و تقطعون السبیل و تأتون فی نادیکم المنکر . .. انصرنی علی ال

23- فسق لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 34 - 7

7 - لواط و راهزنی و ارتکاب گناه علنی ، از مظاهر فسق است .

أئنّکم لتأتون الرجال و تقطعون السبیل و تأتون فی نادیکم المنکر . .. بما کانوا یفس

24- کیفر لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 16 - 1،4،5

1 _ تعزیر و ایذا ، کیفر دو مردی که مرتکب فحشا ( لواط ) شوند .

و الّذان یأتیانها منکم فاذوهما

چون در آیه قبل حکم زن زناکار بیان شده، بنابراین آیه مورد بحث در مورد غیر زنان است. پس مراد از <الّذان>، دو مردی هستند که مرتکب فاحشه گردند.

4 _ کیفر فحشا ( لواط و زنا ) ، مشروط به انجام آن از روی اختیار است .

و الّذان یأتیانها منکم فاذوهما

5 _ لزوم تداوم ایذای مرتکبین فحشا ( لواط و زنا ) تا احراز توبه و اصلاح آنان *

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما

در برداشت فوق، جمله <فان تابا . .. فاعرضوا> عطف بر <فاذوهما> و متفرع بر آن شده است و می رساند که پایان آزار، توبه آنان است. بنابراین آزار آنان باید همچنان ادامه داشته باشد تا توبه کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 33

6 - اعراف - 7 - 83 - 1

1 _ خداوند قوم لوط را به سبب مخالفتشان با لوط و استمرارشان بر عمل شنیع لواط به هلاکت رساند .

فانجینه و أهله إلا امرأته کانت من الغبرین

25- گناه لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 4

4_ لواط و همجنس بازی ، گناهی بزرگ و به منزله گناهانی بسیار است .

و من قبل کانوا یعملون السیئات

برداشت فوق ، مبتنی بر این نکته است که <ال> در <السیئات> عهد ذهنی باشد. در این صورت مقصود از <السیئات> لواط است. اطلاق <سیئات> به صورت جمع بر یک گناه ، اشاره به برداشت فوق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 37 - 8

8 - ارتکاب فحشا ( زنا و لواط ) ، از بدترین گناهان کبیره است .

الذین یجتنبون کب_ئر الإثم و الفوحش

ذکر <الفواحش> پس از ذکر <کبائر الإثم> _ با این که <کبائر الإثم> شامل فواحش نیز می شود _ نشانگر شدت زشتی و قبح آن در پیشگاه خداوند است. گفتنی است که تعبیر <فاحشه> از زنا و لواط در مواضع دیگر قرآن، قرینه بر این است که از مصادیق مورد نظر <الفواحش> زنا و لواط می باشد.

26- لواط آشکار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 29 - 6

6 - قوم لوط ، عمل لواط ، را در منظر و دید دیگران انجام می دادند .

أئنّکم . .. و تأتون فی نادیکم المنکر

<ال> در <المنکر> برای عهد ذکری است و مراد از <منکر>، آمیزش با مردان است.

27- لواط در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 80 - 3،8

3 _ لواط ، عملی شایع در میان قوم لوط بود .

أتأتون الفحشه

ص: 34

با توجه به آیه بعد معلوم می شود مراد از <الفحشه>، لواط است.

8 _ لوط ( ع ) با توصیف قومش به عنوان اولین مبتلایان به لواط ، آنان را توبیخ کرد .

أتأتون الفحشه ما سبقکم بها من أحد من العلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 81 - 1،2

1 _ قوم لوط ، مردمی مبتلا به عمل بسیار شنیع لواط

إنکم لتأتون الرجال شهوه من دون النساء

فعل مضارع <تأتون> حکایت از استمرار لواط دارد که در برداشت از آن به <ابتلا> تعبیر شد.

2 _ قوم لوط به سبب گرایش شدید به لواط ، همبستری با زنان خویش را ترک کردند .

إنکم لتأتون الرجال شهوه من دون النساء

<شهوه>، مفعول مطلق برای فعل محذوف (یشتهونها) است و دلالت بر گرایش و علاقه شدید مردان قوم لوط به لواط دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 82 - 1

1 _ قوم لوط فاقد هر گونه دلیل برای توجیه ارتکاب عمل شنیع لواط

و ما کان جواب قومه إلا أن قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 2،3،24

2_ قوم لوط ، مردمی تبه کار و مبتلا به عمل شنیع لواط ( همجنس بازی ) بودند .

و من قبل کانوا یعملون السیئات

از مصداقهای بارز برای <السیئات> _ به مناسبت مورد _ لواط و همجنس بازی است.

3_ قوم لوط علاوه بر لواط ، به گناهان فراوان دیگری نیز آلوده بودند .

و من قبل کانوا یعملون السیئات

برداشت فوق ، بر این اساس است که <ال> در <السیئات> برای جنس باشد. <ال> جنسیّه در صیغه جمع ، دلالت بر عموم و احیاناً حکایت از کثرت دارد.

24_ < عن أبی جعفر ( ع ) : إن قریه قوم لوط کانت علی طریق السیّاره إلی الشام و مصر فکانت السیّاره تنزل بهم فیضیّفونهم . . . فدعاهم البخل إلی أن کانوا إذا نزل بهم الضیف فضحوه . . . و إنما کانوا یفعلون ذلک بالضیف حتی ینکل النازل عنهم . . . فأورثهم البخل بلاء لایستطیعون دفعه عن أنفسهم . . . حتی صاروا یطلبونه من الرجال فی البلاد و یعطونهم علیه الجعل . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده است که آبادی لوط بر سر راه مسافرانی بود که به شام و مصر می رفتند. کاروانیان بر آن قوم وارد می شدند و مهمانشان می شدند. بخل آنان سبب شد که هر گاه مهمان بر آنان وارد می شد [با انجام عمل زشت ]رسوایشان می کردند ... و این کار را بدین جهت انجام می دادندکه مهمان از آنان بهراسد وباز گردد. پس بخل سبب شد که آنان مبتلا به بلایی شدند (مرض ابنه) نمی توانستند آن را از خود دور کنند ... تا آن جا که از مردان شهرهادفع آن بلا را درخواست می کردند و به آنهااجرت می پرداختند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 35

8 - هود - 11 - 79 - 2،3

2_ ترک ازدواج و اطفای غریزه جنسی از طریق لواط ، به صورت یک سنت و اخلاق اجتماعی در میان قوم لوط بروز کرده بود .

قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق و إنک لتعلم ما نرید

از آن جا که قوم لوط ، ازدواج با دختران او را امری نابحق شمردند، معلوم می شود: ازدواج با زنان را ممنوع می دانستند و یا اخلاق جنسی آنان از سیر 8طبیعی خود خارج شده بود به گونه ای که تمایل به جنس مخالف نداشتند.

3_ گرایش به لواط و همجنس بازی و عدم اشتیاق به زنان ، دلیل های قوم تبهکار لوط برای نپذیرفتن پیشنهاد حضرت لوط ( ازدواج با دختران او و تعرض نکردن به مهمانان )

قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق و إنک لتعلم ما نرید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 83 - 4

4_ قوم لوط ، به خاطر آلوده بودن به عمل شنیع لواط ، در پیشگاه خداوند مردمی ستمکار محسوب می شدند .

و ما هی من الظ_لمین ببعید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 67 - 3،4

3- قوم لوط انحرافات جنسی ( لواط و همجنس بازی ) را ، کاری خوب می پنداشتند و به آن علاقه و تمایل شدیدی داشتند .

و جاء أهل المدینه یستبشرون

از اظهار شادمانی و شادباش گویی قوم لوط به هنگام باخبر شدن از مهمانان حضرت لوط(ع)، استفاده می شود که آنان از تجاوز جنسی خوشحال و آن را امری پسندیده می انگاشتند. گفتنی است که طبق آیه 78 <هود> و نیز اشاراتی که در آیات بعد (68، 69 و71) آمده است، آنان مردمانی آلوده به انحراف جنسی بودند.

4- انحرافات جنسی ( لواط و همجنس بازی ) عملی رایج و علنی در میان قوم لوط

و جاء أهل المدینه یستبشرون

تصریح به آمدن <اهل مدینه> که شامل همه یا عموم مردم می شود، حاکی از نکته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 71 - 1،9

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به زناشویی با دخترانش به جای همجنس بازی و تعرّض به مهمانان ، پیشنهاد کرد .

قال ه_ؤلاء بناتی إن کنتم ف_علین

9- قوم لوط علی رغم وجود راه های مشروع و طبیعی ( ازدواج با زنان ) بر عمل شنیع لواط و همجنس بازی ، اصرار داشتند .

قال ه_ؤلاء بناتی إن کنتم ف_علین

جمله <إن کنتم فاعلین> به منزله جمله <إن فعلتم ما أقول لکم و ما أظنکم تفعلون> است; یعنی، اگر به نصیحت و پیشنهادم ترتیب اثر دهید که گمان نمی کنم چنین باشید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 165 - 3

ص: 36

3 - لواط و همجنس بازی ، انحرافی ابداع شده توسط قوم لوط

أتأتون الذکران من الع_لمین

قید <من العالمین> می تواند متعلق به <تأتون> باشد; یعنی، <أتأتون أنتم من بین العالمین الذکران; آیا از میان مردم جهان، شما با مردان می آمیزید؟> مقصود این است که در دنیا، هیچ قومی را نمی یابید که چنین رویه زشتی را برگزیده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 54 - 5

5 - قوم لوط ، مرتکب فحشا ( لواط ) ، به گونه ای آشکار و در برابر دیدگان همه

أتأتون الف_حشه و أنتم تبصرون

<إبصار> (مصدر <تبصرون>) به معنای دیدن است. بنابراین <و أنتم تبصرون> دلالت می کند که آن قوم، گناه لواط را در برابر چشم دیگران انجام می دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 55 - 1

1 - مردان قوم لوط ، گرفتار هم جنس گرایی

أئنّکم لتأتون الرجال شهوه من دون النساء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 28 - 5،7

5 - لوط ( ع ) قوم خود را به خاطر همجنس بازی ( لواط ) ، مورد سرزنش قرار داد .

و لوطًا إذ قال . .. إنّکم لتأتون الف_حشه ما سبقکم بها من أحد

7 - عمل لواط ، پیش از قوم لوط سابقه نداشته است .

إنّکم لتأتون الف_حشه ما سبقکم بها من أحد من الع_لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 29 - 2،3،5،6،8،9

2 - عمل لواط ، در میان قوم لوط ، رواج داشت .

أئنّکم لتأتون الرجال

3 - قوم لوط ، از آمیزش با زنان اعراض کرده و به عمل لواط ، روی آورده بودند .

أئنّکم لتأتون الرجال و تقطعون السبیل

مراد از <سبیل>، در این آیه، احتمال دارد که به قرینه مقام، راه ایجاد نسل باشد و احتمال دارد که راهزنی باشد. برداشت بالا بنابر احتمال نخست است. گفتنی است، بنابراین احتمال، <تقطعون السبیل> کنایه از قطع نسل، به سبب ترک آمیزش با زنان است.

5 - قوم لوط ، راه ها را بر مسافران می بستند تا با آنان ، عمل لواط انجام دهند .

أئنّکم لتأتون الرجال و تقطعون السبیل

احتمال دارد که عطف <تقطعون. ..> بر <لتأتون> به منظور بیان یک واقعیت خارجی _ چنان که مفسران نیز گفته اند _

ص: 37

باشد و آن، این است که قوم لوط، راه را بر مسافران می بسته اند تا بر آنان دست بیابند و با آنان آمیزش کنند.

6 - قوم لوط ، عمل لواط ، را در منظر و دید دیگران انجام می دادند .

أئنّکم . .. و تأتون فی نادیکم المنکر

<ال> در <المنکر> برای عهد ذکری است و مراد از <منکر>، آمیزش با مردان است.

8 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به جهت ارتکاب عمل لواط و راهزنی و ارتکاب آشکار منکر ، سرزنش کرد .

أئنّکم لتأتون الرجال و تقطعون السبیل و تأتون فی نادیکم المنکر

9 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به خاطر ارتکاب عمل لواط ، راهزنی و ارتکاب علنی منکر ، به عذاب الهی وعده داد .

أئنّکم لتأتون الرجال . .. فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

28- مبارزه با لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 167 - 4

4 - تلاش پیگیر و مجدّانه لوط ( ع ) ، در مبارزه با انحراف ( هم جنس گرایی ) قوم خویش

قالوا لئن لم تنته ی_لوط لتکوننّ من المخرجین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 28 - 10

10 - لوط ( ع ) برای منصرف کردن قوم اش از از آمیزش با مردان ، آن را بی سابقه و زشت معرفی کرد .

إنّکم لتأتون الف_حشه ما سبقکم بها من أحد من الع_لمین

29- منشأ لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 55 - 5

5 - همجنس گرایی و لواط ، ناشی از بی فرهنگی و نادانی

لتأتون الرجال شهوه . .. بل أنتم قوم تجهلون

30- ناپسندی لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 80 - 5،6

5 _ لواط ، کرداری حرام و بسیار زشت است .

أتأتون الفحشه

6 _ لوط با توصیف لواط به عنوان کرداری بسیار زشت ، قوم خویش را به سبب ارتکاب آن نکوهش کرد .

ص: 38

أتأتون الفحشه

<فاحشه> به عمل بسیار شنیع گفته می شود. استفهام در جمله <أتأتون ... > انکار توبیخی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 28 - 6،10

6 - عمل لواط ، عملی بس زشت و ناروا است .

إنّکم لتأتون الف_حشه

10 - لوط ( ع ) برای منصرف کردن قوم اش از از آمیزش با مردان ، آن را بی سابقه و زشت معرفی کرد .

إنّکم لتأتون الف_حشه ما سبقکم بها من أحد من الع_لمین

31- ناپسندی لواط در تاریخ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 80 - 7

7 _ تمامی افراد و امت های مکلف ( انسان ها ، جنیان و . . . ) پیش از قوم لوط مبرّا از ارتکاب لواط بودند .

ما سبقکم بها من أحد من العلمین

مراد از کلمه <العلمین>، به مناسبت حکم و موضوع، مکلفان، اعم از جن و انس، است. تأکید نفی با من زایده (من احد) حکایت از آن دارد که حتی یک نفر نیز قبل از قوم لوط به چنین گناهی مبتلا نبوده است.

32- نهی از لواط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 80 - 4

4 _ بازداشتن مردم از فحشا و لواط ، مهمترین و مقدمترین وظیفه لوط در رسالت های خویش

و لوطاً إذ قال لقومه أتأتون الفحشه

ص: 39

5- لوح محفوظ

1- لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 52 - 5

5 - اعمال آدمیان ، در عین منزه بودن خداوند از جهل و فراموشی ، در کتابی بی کم وکاست ( لوح محفوظ ) ثبت و ضبط می شود .

علمها عند ربّی فی کت_ب لایضلّ ربّی و لاینسی

جمله <لایضلّ. ..> ممکن است در مقام دفع این توهم باشد که اگر اعمال آدمیان نوشته و ثبت می گردد، به این جهت نیست که چیزی از پروردگار جهان مخفی باشد و یا نسیان در او راه پیدا کند; بلکه جهات دیگری دارد. نکره آوردن <کتاب> بر تفخیم آن از لحاظ احاله کامل بر جزئیات، دلالت می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 56 - 4

4 - مدت زمان اقامت انسان ها در برزخ ، امری مقدر و تعیین شده در کتاب الهی ( لوح محفوظ ) است .

لقد لبثتم فی کتب اللّه إلی یوم البعث

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 11 - 10

10 - مقدار عمر تمامی انسان ها و کم و زیاد شدن آن ، در نوشته ای ( لوح محفوظ ) ثبت و مشخص است .

و ما یعمّر من معمّر و لاینقص من عمره إلاّ فی کت_ب

در این که مقصود از <کتاب> چیست، مفسران اختلاف نظر دارند و چند مصداق برای آن ذکر کرده اند; ولی بیشتر آنان یکی از مصادیق آن را <لوح محفوظ> دانسته اند.

2- آثار علم به لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 40 - 2،3

2 - آصف بن برخیا ( آورنده تخت بلقیس ) دارای بخشی از علم به کتاب ( لوح محفوظ )

ص: 40

قال الذی عنده علم من الکت_ب أنا ءاتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک

عبارت <علم من الکتاب> _ با توجه به نکره بودن <علم>_ به معنای آگاهی داشتن به گوشه ای از دانش کتاب می باشد. گفتنی است که بر طبق روایات، آورنده تخت بلقیس آصف بن برخیا، وصی و وزیر سلیمان(ع) بوده است و مراد از <کتاب> _ بنابر گفته برخی از مفسران _ لوح محفوظ است.

3 - امکان سلطه بر قوانین طبیعت با در اختیار داشتن گوشه ای از دانش کتاب الهی ( لوح محفوظ )

قال الذی عنده علم من الکت_ب أنا ءاتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک

3- اختفای لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 22 - 5

5 - لوح محفوظ ، از نظر ها پنهان داشته شده و اطلاع بر محتویات آن برای غیر خداوند ممکن نیست .

ما أصاب من مصیبه . .. إلاّفی کت_ب

نکره آمدن <کتاب> _ که همان لوح محفوظ است _ می تواند برای بیان مطلب یاد شده باشد.

4- امکان علم به لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 40 - 7

7 - امکان آگاهی به دانش های لوح محفوظ

قال الذی عنده علم من الکت_ب

در این که مراد از <کتاب> در آیه فوق چیست، میان مفسران دو نظر هست: برخی آن را کتاب های آسمانی و عده ای لوح محفوظ دانسته اند. برداشت یاد شده براساس احتمال دوم است.

5- ثبت حوادث در لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 22 - 2

2 - هر رویداد ناگواری ، چه آنچه در زمین رخ می دهد ( مانند سیل ، زلزله ، قحطی ، خشکسالی و . . . ) و ( چه آنچه بر نفوس عارض می شود ( مانند بیماری ، نقص عضو ، جراحت و . . . ) ، قبلاً تعیین و در کتابی ثبت و درج شده است .

ما أصاب من مصیبه فی الأرض و لا فی أنفسکم إلاّفی کت_ب من قبل أن نبرأها

ص: 41

6- جامعیت لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 11

11 - همه قوانین نظام تشریع و تکوین و نیز اعمال آدمیان ، مکتوب در لوح محفوظ *

و لدینا کت_ب ینطق بالحقّ

برداشت های پیشین بر این اساس بود که مراد از <کتاب> نامه اعمال آدمیان باشد. برخی از مفسران <کتاب> را به قرینه <لدنیا> به لوح محفوظ تفسیرکرده اند. برداشت فوق، بر پایه این احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 75 - 4

4 - لوح محفوظ ، کتابی جامع و حاوی ریزترین و پنهانی ترین امور جاری در نظام هستی

و ما من غائبه فی السماء و الأرض إلاّ فی کت_ب مبین

ظاهراً مراد از <کتاب مبین> _ چنان که مفسران نیز گفته اند _ لوح محفوظ است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 12 - 8

8 - همه پدیده ها و حوادث عالم ، در < لوح محفوظ > از پیش شمارش و ثبت شده است .

و کلّ شیء أحصین_ه فی إمام مبین

بیشتر مفسران برآنند که مقصود از <إمام مبین>، <لوح محفوظ> است. از این رو به آن کتاب <إمام> گفته شد; چون این کتاب، اصل و مادر همه کتاب ها و دانش ها است و همه چیز در آن ثبت شده و همه کس و همه چیز تابع آن است. چنان که در قرآن از آن به <أم الکتاب> یاد شده است: <و إنّه فی أُمّ الکتاب لدینا لعلیّ حکیم> (زخرف، آیه 4).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 22 - 2،3

2 - هر رویداد ناگواری ، چه آنچه در زمین رخ می دهد ( مانند سیل ، زلزله ، قحطی ، خشکسالی و . . . ) و ( چه آنچه بر نفوس عارض می شود ( مانند بیماری ، نقص عضو ، جراحت و . . . ) ، قبلاً تعیین و در کتابی ثبت و درج شده است .

ما أصاب من مصیبه فی الأرض و لا فی أنفسکم إلاّفی کت_ب من قبل أن نبرأها

3 - لوح محفوظ ، دربرگیرنده همه رویداد ها و حوادث

ما أصاب من مصیبه فی الأرض و لا فی أنفسکم إلاّفی کت_ب

در آیات دیگر، کتابی که در آن تقدیرهای الهی ضبط شده، <لوح محفوظ> نامیده شده است.

7- جایگاه لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 4 - 2

2 - لوح محفوظ در نزد خداوند است .

ص: 42

أُمّ الکت_ب لدینا

8- حقیقت لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 75 - 4

4 - لوح محفوظ ، کتابی جامع و حاوی ریزترین و پنهانی ترین امور جاری در نظام هستی

و ما من غائبه فی السماء و الأرض إلاّ فی کت_ب مبین

ظاهراً مراد از <کتاب مبین> _ چنان که مفسران نیز گفته اند _ لوح محفوظ است.

9- درباریان سلیمان(ع) و لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 40 - 6

6 - حضور افرادی آگاه به علوم و دانش های لوح محفوظ در دربار سلیمان ( ع )

قال الذی عنده علم من الکت_ب

مفهوم عبارت <قال الذی عنده علم من الکت_ب> می تواند این باشد که در بارگاه سلیمان، اشخاص دیگری بوده اند که دانش های گسترده ای به آن کتاب داشته اند.

10- عظمت لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 22 - 4

4 - لوح محفوظ ، کتابی بس ارجمند و والا

ما أصاب من مصیبه . .. إلاّفی کت_ب

تنکیر <کتاب>، می تواند برای تفخیم و بیان عظمت و ارجمندی لوح محفوظ باشد.

11- علم به لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 78 - 2

2 - لوح محفوظ ، کتابی غیر قابل دسترسی برای بشر

فی کت_ب مکنون

<مکنون> به معنای نهفته و پنهان است. مقصود از آن، پنهان بودن محتویات لوح محفوظ از دید بشر است.

ص: 43

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 79 - 2،6

2 - دانش و آگاهی فرشتگان ، نسبت به حقایق ثبت شده در لوح محفوظ

فی کت_ب مکنون . لایمسّه إلاّ المطهّرون

در صورتی که ضمیر <لایمسّه> به <کتاب مکنون> بازگردد، مراد از <مسّ> (لمس کردن)، آگاهی و اطلاع یافتن و مراد از <المطهّرون> فرشتگان الهی خواهد بود.

6 - امکان آگاهی یافتن به حقایق ثبت شده در لوح محفوظ ، برای پیامبران و اولیا

لایمسّه إلاّ المطهّرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 22 - 5

5 - لوح محفوظ ، از نظر ها پنهان داشته شده و اطلاع بر محتویات آن برای غیر خداوند ممکن نیست .

ما أصاب من مصیبه . .. إلاّفی کت_ب

نکره آمدن <کتاب> _ که همان لوح محفوظ است _ می تواند برای بیان مطلب یاد شده باشد.

12- قرآن در لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 4 - 1،5

1 - قرآن ، دارای حقیقتی متعالی و مکتوب در < لوح محفوظ > ، قبل از نزول به زبان عربی

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربیًّا . .. و إنّه فی أُمّ الکت_ب لدینا

مراد از <اُمّ الکتاب > لوح محفوظ است.

5 - قرآن ، در اُم الکتاب ( لوح محفوظ ) ، دارای حقیقتی واحد و بسیط

و إنّه فی أُمّ الکت_ب . .. حکیم

<حکیم> به معنای محکم است و <محکم> به مصنوعی گفته می شود که عناصر و اجزای تشکیل دهنده آن، باهم پیوندی ناگسستنی داشته باشند. توصیف قرآن موجود در اُمّ الکتاب به <محکم> _ با توجه به این که قرآن نازل شده دارای کلمات، آیات و سوره های مفصل و مجزا از یکدیگر است _ اشاره به این نکته دارد که قرآن موجود در اُمّ الکتاب، حقیقتی واحد، بدون تجزیه و تفصیل و دارای هویتی بسیط است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 15 - 4

4 - فرشتگان وحی نویسندگان قرآن از لوح محفوظ و ابلاغ کنندگان آن به پیامبر ( ص )

بأیدی سفره

در این که مراد از <سفره> چه کسانی اند; نظرهایی چند ارائه شده است. از جمله این که به قرینه توصیف آنان به <کرام> در آیه بعد، مراد ملائکه وحی می باشند; زیرا در سوره ای دیگر (انفطار، 11) نیز برای ملائکه، وصف <کرام> ذکر شده است.

ص: 44

استنساخ قرآن از لوح محفوظ، برای نازل ساختن آن بر پیامبر(ص)، احتمالی است که با این آیات و مراحل نزول قرآن سازگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 22 - 1،2

1 - قرآن ، بر صفحه لوحی نوشته شده که حقیقت آن ناشناخته است .

فی لوح

<لوح>، به تخته یا چیز دیگری گفته می شود که بر روی آن بنویسند (مفردات راغب). نکره آمدن <لوح>، ممکن است به منظور بیان ناشناخته ماندن آن باشد.

2 - لوحی که قرآن بر آن نوشته شده است ، از نابودی و تغییر مصون است .

فی لوح محفوظ

کلمه <محفوظ>، بدون متعلق آمده است تا محفوظ بودن از هر خطر احتمالی را بفهماند. بنابراین خطر نابودی، تغییر و تحریف یا حذف، اضافه، سرقت و نظایر آن، نمی تواند آن را تهدید کند.

13- قرآن و لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 1 - 6

6- آیات قرآن ، آیاتی فرود آمده از لوح محفوظ

الر تلک ءای_ت الکت_ب و قرءان مبین

با توجه به اینکه لفظ <قرآن> پس از <الکتاب> ذکر شده و نیز اصل درآوردن لفظ مترادف، تأسیس است نه تأکید و تکرار، احتمال دارد که مراد از <الکتاب> لوح محفوظ باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 78 - 1

1 - محتوای قرآن ، مطابق با لوح محفوظ

إنّه لقرءان کریم . فی کت_ب مکنون

مراد از <کتاب مکنون> _ طبق آنچه که در سوره <بروج> آمده (بل هو قرآن مجید فی لوح محفوظ) _ لوح محفوظ است.

14- کتاب لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 38 - 3

3 _ خداوند اطلاعات دقیق درباره هر چیزی را در کتابی معین (لوح محفوظ) ثبت کرده است.

ما فرطنا فی الکتب من شیء

مراد از <الکتاب> می تواند لوح محفوظ و یا هر جایگاه دیگری برای ثبت اطلاعات کامل درباره موجودات باشد.

ص: 45

15- نقش لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 38 - 3

3 _ خداوند اطلاعات دقیق درباره هر چیزی را در کتابی معین (لوح محفوظ) ثبت کرده است.

ما فرطنا فی الکتب من شیء

مراد از <الکتاب> می تواند لوح محفوظ و یا هر جایگاه دیگری برای ثبت اطلاعات کامل درباره موجودات باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 12 - 9

9 - تمامی رفتار و آثار انسان ، در کارنامه روشن و در لوح محفوظ ، شمارش و ثبت می شود .

و کلّ شیء أحصین_ه فی إمام مبین

برداشت یاد شده مبتنی بر این است که جمله <و کلّ شیء. ..> تأکید برای جمله <و نکتب ما قدّموا...> و مربوط به اعمال انسان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 4 - 3

3 - لوح محفوظ ، < اُمّ الکتاب > ( ریشه و اصل کتاب های آسمانی ) است .

و إنّه فی أُمّ الکت_ب لدینا

<ال> در <اُمّ الکتاب>، <ال> جنس و مفید استغراق است; یعنی، مادرِ همه کتاب ها.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 4 - 8

8_ اعمال آدمیان ، محفوظ در کتابی نزد خداوند *

و عندنا کت_ب حفیظ

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که صدر آیه <قد علمنا. ..> نظر به معاد خود انسان و <عندنا...> نظر به احضار و نمایاندن اعمال وی داشته باشد; زیرا تعبیر <کتاب...> در مورد ثبت اعمال به کار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 78 - 3

3 - قرآن ، نازل شده از لوح محفوظ است ; و نه ساخته و پرداخته ذهن بشر .

إنّه لقرءان کریم . فی کت_ب مکنون

ص: 46

6- لوط(ع)

1- آثار پاکی خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرایش به پاکی و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم إنّهم أُناس یتطهّرون

عبارت <إنّهم أُناس> تعلیل برای حکم اخراج است.

2- آثار پاکی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 75 - 5

5- پاکی و نجات حضرت لوط ( ع ) از آلودگی های قومش ، زمینه ساز برخورداری او از رحمت خاص الهی

و لوطًا . .. نجّین_ه ... و أدخلن_ه فی رحمتنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرایش به پاکی و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم إنّهم أُناس یتطهّرون

عبارت <إنّهم أُناس> تعلیل برای حکم اخراج است.

3- آثار صلاحیت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 75 - 3

3- صالح و شایسته بودن حضرت لوط ( ع ) ، موجب بهره مندی او از رحمت ویژه خداوند

و أدخلن_ه فی رحمتنا إنّه من الص_لحین

ص: 47

برداشت یاد شده به خاطر این است که جمله <إنّه من الصالحین> تعلیل برای جمله <و أدخلناه فی رحمتنا> است.

4- آثار عفت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرایش به پاکی و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم إنّهم أُناس یتطهّرون

عبارت <إنّهم أُناس> تعلیل برای حکم اخراج است.

5- آثار عفت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرایش به پاکی و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم إنّهم أُناس یتطهّرون

عبارت <إنّهم أُناس> تعلیل برای حکم اخراج است.

6- آثار قصه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 133 - 2

2 - سرگذشت لوط پیامبر ، درس آموز و تسلی بخش پیامبراسلام و مؤمنان

و إنّ لوطًا لمن المرسلین

یادآوری سرگذشت لوط(ع) برای پیامبراسلام و مؤمنان در شرایط دشوار مکه، بیانگر مطلب یادشده است.

7- آثار نبوت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 162 - 5

5 - تصریح لوط ( ع ) بر خیرخواهی خود و تضمین منافع ثمودیان در پرتو رسالت وی

إنّی لکم رسول أمین

برداشت یاد شده با توجه به قید <لکم> (برای شما) به دست می آید.

ص: 48

8- آرزوی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 80 - 2،3

2_ آرزوی لوط ( ع ) به داشتن نیرویی برای مقابله با تبه کاران و دفاع از مهمانان خویش در برابر آنان

قال لو أن لی بکم قوّه

<لو> در جمله فوق ، حرف تمنّا و به معنای لیت (ای کاش) است.

3_ آرزوی لوط ( ع ) به داشتن پناهگاهی مطمئن که بتواند مهمانانش را در پناه آن ، از تعرض تبه کاران برهاند .

قال لو . .. أو ءاوی إلی رکن شدید

9- آگاهی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 79 - 5

5_ لوط ( ع ) ، آگاه به رسوخ خوی همجنس گرایی در اخلاق و رفتار قوم خویش

و إنک لتعلم ما نرید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 68 - 7

7- حضرت لوط ( ع ) از نیت سوء و تجاوزکارانه قومش نسبت به مهمانان خویش باخبر و از آن به شدت نگران و بیمناک بود .

قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون

درخواست لوط(ع) از قومش برای اجتناب از عملی شرم آور، به دنبال روانه شدن آنان به در خانه آن حضرت _ بی آنکه توضیح دیگری داده شده باشد _ حکایت از این نکته می کند که لوط(ع) از قصد آنان باخبر بود.

10- آیات خدا در قصه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 75 - 2

2- سرگذشت ابراهیم ( ع ) و لوط ( ع ) و قوم او ، سرشار از نشانه های خداوند

قالوا لاتوجل إنا نبشرک بغ_لم علیم . .. و أمطرنا علیهم حجاره من سجّیل. إن فی ذلک

برداشت فوق مبتنی بر این است که <ذلک> اشاره به مجموعه داستانهای ابراهیم(ع) و لوط(ع) باشد.

ص: 49

11- اتمام حجت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 63 - 3،8

3- حضرت لوط ( ع ) پیش از فرا رسیدن عذاب الهی بر قومش ، آنان را به چنین سرنوشتی هشدار داده بود .

قالوا بل جئن_ک بما کانوا فیه یمترون

مقصود از <ما> در جمله <بما کانوا فیه یمترون> عذاب است. بنابراین تردید کردن قوم لوط درباره عذاب الهی، بیانگر این نکته است که: آنان نسبت به عذابْ انذار و تهدید شدند و به اندازه کافی با آنان اتمام حجت شد.

8- نزول عذاب الهی ( استیصال ) بر قوم لوط ، پس از تمام شدن حجت بر آنان توسط حضرت لوط ( ع ) بود .

قالوا بل جئن_ک بما کانوا فیه یمترون

12- اجابت دعای لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 170 - 1،2

1 - استجابت دعای لوط ( ع ) مبنی بر نجات خود و کسان خود ، از شر قوم زشتکارش از سوی پروردگار

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون . فنجّین_ه و أهله

2 - نجات لوط ( ع ) و همه کسانش ، به اراده خداوند و در پی استمداد وی برای رهایی از مکافات عمل قومش

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون . فنجّین_ه و أهله أجمعین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 31 - 3

3 - دعای لوط ( ع ) برای یاری اش ، از سوی خدا اجابت شد و فرشتگانی از جانب خداوند ، برای در هم کوبیدن قوم لوط ، گسیل شدند .

قال ربّ انصرنی . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهیم بالبشری قالوا إنّا مهلکوا أهل ه_ذه

13- اخراج لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 167 - 1

1 - تهدید شدن لوط ( ع ) از سوی قوم خود ، به اخراج و تبعید در صورت دست برنداشتن از تبلیغ

قالوا لئن لم تنته . .. من المخرجین

ضمیر فاعل در <قالوا> به قوم لوط باز می گردد <إنتهاء> (مصدر تنته) یعنی دست برداشتن و پایان دادن.

ص: 50

14- اخلاص لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 164 - 1

1 - تصریح لوط ( ع ) به نداشتن کمترین چشمداشت مادی از قومش ، در قبال رسالت خویش

و ما أسئلکم علیه من أجر . .. إلاّ علی ربّ الع_لمین

15- اذیت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 13

13_ ملاطفت لوط ( ع ) با قوم خویش ، حتی به هنگامی که از ناحیه آنان در فشار و آزار بود .

قال ه_ذا یوم عصیب . .. قال ی_قوم ه_ؤلاء بناتی

لوط با گفتن <یا قوم> (ای مردم من) و پیشنهاد ازدواج با دخترانش ، لطف و عنایت خویش را به مردمان ابراز می دارد و این در زمانی است که حضرت لوط(ع) آن را روزی سخت و دشوار ارزیابی کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 71 - 3

3- حضرت لوط ( ع ) ، هم چون حضرت ابراهیم ( ع ) در معرض آزار و اذیت مردم خود قرار داشت .

و نجّین_ه و لوطًا إلی الأرض التی ب_رکنا فیها

کاربرد یکسان واژه نجات در باره حضرت ابراهیم و لوط(ع) بیانگر برداشت بالا است; زیرا نجات در جایی به کار می رود که خطر و ضرری پیش روی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 74 - 6

6- اذیت و آزار شدید روحی لوط ( ع ) ، از اعمال ناپسند جامعه خویش

و لوطًا . .. و نجّین_ه من القریه التی کانت تعمل الخبئث

برداشت یاد شده با توجه به دو نکته است: الف) نجات در موردی به کار می رود که سابقه گرفتاری باشد. ب) وصف <تعمل الخبائث> برای قریه، نشان دهنده آن است که کردار آنان، ناخوشایند لوط بود و موجب اذیت و آزار وی می گشت.

16- ارزیابی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 77 - 6

6_ لوط ( ع ) روز ورود فرشتگان را روزی سخت با وضعیتی پیچیده و دشوار ارزیابی کرد .

و قال ه_ذا یوم عصیب

عصیب به معنای دشواری و سختی است و اصل آن از عَصْب به معنای بستن است. گویا بدان جهت روز سخت را <یوم

ص: 51

عصیب> می گویند که شرّ و دشواری آن برخی بر برخی دیگر پیچیده است (برگرفته شده از مجمع البیان).

17- ازدواج با دختران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 7،25

7_ لوط ( ع ) ، با پیشنهاد ازدواج مهاجمان با دخترانش ، از آنان خواست تا از کردار ناشایست لواط و تعرض به مهمانانش برحذر باشند .

ی_قوم ه_ؤلاء بناتی هنّ أطهر لکم

25_ < عن أبی عبدالله ( ع ) فی قول لوط < ه_ؤلاء بناتی هنّ أطهر لکم > قال : عرض علیهم التزویج ;

از امام صادق(ع) درباره سخن لوط که فرموده: <اینها دختران منند برای شما پاکیزه ترند> روایت شده است که فرمود: به آنان پیشنهاد ازدواج داد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 71 - 1،3،10

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به زناشویی با دخترانش به جای همجنس بازی و تعرّض به مهمانان ، پیشنهاد کرد .

قال ه_ؤلاء بناتی إن کنتم ف_علین

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به جای همجنس بازی به ازدواج با زنان فرا خواند .

قال ه_ؤلاء بناتی إن کنتم ف_علین

برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که مقصود از <بناتی> زنان قوم باشند; چون پیامبران به منزله پدر برای امت خویشند. بعلاوه بسیار بودن تعداد کسانی که به منزل حضرت لوط(ع) هجوم آورده بودند و محدود بودن دختران آن حضرت، می تواند مؤید این نظریه باشد.

10- < عن أحدهما : . . . ثم عرض علیهم بناته نکاحاً . . . ;

از امام باقر یا امام صادق(ع) روایت شده است: لوط(ع) دختران خود را برای ازدواج به قوم خود پیشنهاد کرد. ..>.

18- ازدواج در دین لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 11

11_ جواز ازدواج زنان مؤمن با مردان کافر در شریعت حضرت لوط ( ع )

ه_ؤلاء بناتی هنّ أطهر لکم

جمله <فأسر بأهلک . .. إلا امرأتک> حاکی است که دختران حضرت لوط(ع) از مؤمنان به او بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 71 - 4

4- ازدواج زن و مرد ، راه مقبول در شریعت حضرت لوط ( ع ) و وسیله طبیعی و شایسته برای ارضای غریزه جنسی

ص: 52

قال ه_ؤلاء بناتی إن کنتم ف_علین

19- استقامت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 168 - 1،2

1 - تسلیم نشدن لوط ( ع ) در برابر تهدید های قوم منحرف خویش

قال إنّی لعملکم من القالین

<قلا> (مصدر <قالین>) به معنای بغض و دشمنی است. برداشت یاد شده با توجه به اقدام لوط(ع) به اظهار تنفر نسبت به کردار قومش _ علی رغم تهدید اکید آنان به اخراج و تبعید وی _ به دست می آید.

2 - حضرت لوط ( ع ) _ به رغم تهدید شدن به تبعید _ تنفر و دشمنی خود را با کردار زشت قوم خود اعلام کرد و بر آن تأکید ورزید .

قال إنّی لعملکم من القالین

20- استمداد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 30 - 1

1 - لوط ( ع ) ، به دنبال واکنش منفی قوم اش به دعوت وی ، از خداوند برای غلبه برآنها ، استمداد طلبید .

قال ربّ انصرنی علی القوم المفسدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 31 - 3

3 - دعای لوط ( ع ) برای یاری اش ، از سوی خدا اجابت شد و فرشتگانی از جانب خداوند ، برای در هم کوبیدن قوم لوط ، گسیل شدند .

قال ربّ انصرنی . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهیم بالبشری قالوا إنّا مهلکوا أهل ه_ذه

21- اطاعت از لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 163 - 4

4 - لوط ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به دلیل آشکار بودن صداقت و امانت داری وی

فاتّقوا اللّه و أطیعون

تفریع <اتّقواللّه> بر <إنّی لکم رسول أمین> بیانگر مطلب یاد شده است.

ص: 53

22- اطمینان به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 8

8_ فرشتگان مأمور عذاب ، به لوط ( ع ) اطمینان دادند که مهاجمان ، به او دسترسی پیدا نخواهند کرد و گزندی متوجه وی نخواهد شد .

قالوا ی_لوط إنا رسل ربک لن یصلوا إلیک

23- اظهار خیرخواهی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 162 - 5

5 - تصریح لوط ( ع ) بر خیرخواهی خود و تضمین منافع ثمودیان در پرتو رسالت وی

إنّی لکم رسول أمین

برداشت یاد شده با توجه به قید <لکم> (برای شما) به دست می آید.

24- اعتراض به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 70 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) به خاطر دفاع از مهمانانش ، مورد اعتراض قوم خود قرار گرفت .

قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون . .. قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

25- اعتماد به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 162 - 2

2 - دعوت لوط ( ع ) از قوم خود به پذیرفتن رسالت وی ، اعتماد کردن به او و جدی گرفتن هشدارهایش

ألاتتّقون . إنّی لکم رسول أمین

واژه <أمین> می تواند از ریشه <أمن> و به معنای <مأمون> (فرد مورد اعتماد) باشد. این تعبیر، بیان دعوتی است از سوی لوط(ع) که باید قومش به او اعتماد کنند، به سخنانش گوش فرادهند و هشدارهایش را جدی بگیرند.

ص: 54

26- اقلیت مؤمنان به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 12

12_ از میان قوم لوط ، تنها خانواده اش به او ایمان آورده و از تبه کاری ها و گناهان آن قوم منزّه بودند .

کانوا یعملون السیئات . .. فأسر بأهلک بقطع من الّیل ... إلاّ امرأتک

27- اکثریت مخالفان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 82 - 5

5 _ یاران و همگامان لوط در مقایسه با مخالفان وی بسیار اندک بودند .

قالوا أخرجوهم من قریتکم

تصمیم و پیشنهاد اخراج لوط و یارانش حکایت از آن دارد که یاران وی در مقایسه با مخالفان او بسیار اندک بودند، ورنه چنین پیشنهادی طبیعی به نظر نمی رسید.

28- امانتداری لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 162 - 3،6

3 - تأکید لوط ( ع ) بر امانت داری خویش در ابلاغ پیام الهی

إنّی لکم رسول أمین

برداشت یاد شده بدان احتمال است که کلمه <أمین> از ریشه <أمانه> (مقابل <خیانه>) مشتق شده باشد.

6 - لوط ( ع ) ، شخصیتی خوشنام و امانت دار در میان قوم خود

إنّی لکم رسول أمین

تأکید لوط(ع) بر امین بودن خود، در صورتی ثمربخش است که وی از پیشینه ای همراه با خوشنامی و امانت داری برخوردار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 163 - 4

4 - لوط ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به دلیل آشکار بودن صداقت و امانت داری وی

فاتّقوا اللّه و أطیعون

تفریع <اتّقواللّه> بر <إنّی لکم رسول أمین> بیانگر مطلب یاد شده است.

ص: 55

29- امدادگران به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 31 - 1

1 - فرستادگان خداوند برای یاری لوط ( ع ) ، ابتدا ، نزد ابراهیم ( ع ) رفتند و مأموریت خود را به او اعلام کردند .

قال ربّ انصرنی . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهیم بالبشری قالوا إنّا مهلکوا أهل ه_ذه

30- امنیت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 8

8_ فرشتگان مأمور عذاب ، به لوط ( ع ) اطمینان دادند که مهاجمان ، به او دسترسی پیدا نخواهند کرد و گزندی متوجه وی نخواهد شد .

قالوا ی_لوط إنا رسل ربک لن یصلوا إلیک

31- انبیای قبل از لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 76 - 1

1- حضرت نوح ( ع ) ، پیامبری که پیش از حضرت ابراهیم و لوط ( ع ) می زیست .

و نوحًا إذ نادی من قبل

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که مراد از <من قبل> به قرینه آیات پیشین _ که در باره حضرت ابراهیم و لوط(ع) بود _ زمان قبل از حضرت ابراهیم و لوط(ع) است.

32- اندوه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 77 - 4

4_ لوط ( ع ) با ورود فرشتگان ، عرصه را بر خویشتن تنگ دید و ناراحتی و اندوه وی را فرا گرفت .

و لما جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم و ضاق بهم ذرعًا

<ذرعاً> - که به معنای کشیدن ذراع دست است - تمییزی مبدل از فاعل می باشد. بنابر این <ضاق بهم ذرعاً>; یعنی، ضاق ذرعه (تنگ شد ذراع دستش به سوی آنان) و تنگ شدن ذراع به طرف کسی یا چیزی مَثَل است برای کسی که از انجام کاری ناتوان است و بدان دست رسی ندارد. <سیءَ> فعل مجهول <ساء> (ناراحتش کرد) است و <باء> در <بهم> سببیه است. بنابراین <سیء بهم> یعنی به سبب (آمدن) آنها برای لوط ناراحتی ایجاد شد.

ص: 56

33- انذارهای لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 63 - 3

3- حضرت لوط ( ع ) پیش از فرا رسیدن عذاب الهی بر قومش ، آنان را به چنین سرنوشتی هشدار داده بود .

قالوا بل جئن_ک بما کانوا فیه یمترون

مقصود از <ما> در جمله <بما کانوا فیه یمترون> عذاب است. بنابراین تردید کردن قوم لوط درباره عذاب الهی، بیانگر این نکته است که: آنان نسبت به عذابْ انذار و تهدید شدند و به اندازه کافی با آنان اتمام حجت شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 173 - 5

5 - محوریت انذار و اخطار در تبلیغات لوط ( ع )

و أمطرنا علیهم مطرًا فساء مطر المنذرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 58 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم لوط ، پس از انذار و اتمام حجت بر آنان بود .

فساء مطر المنذرین

قید <منذرین> بیانگر آن است که پیش از نزول عذاب، هشدارهای لازم به آنان داده شده و حجت خدا بر ایشان تمام شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 36 - 1

1 - نزول عذاب بر قوم لوط ، از پی انذار های مکرر لوط ( ع ) به ایشان درباره انتقام سخت الهی

و لقد أنذرهم بطشتنا

ذیل آیه شریفه (فتماروا بالنّذر)، قرینه است بر این که انذار لوط(ع) نسبت به قومش، به صورت مکرر رخ داده بود.

34- اهانت به مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 68 - 5

5- برخورد قوم لوط با مهمانان حضرت لوط ( ع ) ، برخوردی اهانت آمیز و آبرو برانداز بود .

قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 37 - 1

1 - جسارت قوم لوط تا سرحد تلاش ، برای در اختیار گرفتن و آلوده ساختن میهمانان پیامبر خویش

ص: 57

و لقد رودوه عن ضیفه

35- ایمان خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 12

12_ از میان قوم لوط ، تنها خانواده اش به او ایمان آورده و از تبه کاری ها و گناهان آن قوم منزّه بودند .

کانوا یعملون السیئات . .. فأسر بأهلک بقطع من الّیل ... إلاّ امرأتک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 169 - 5

5 - خانواده و کسان لوط ( ع ) ، تنها مؤمنان به وی و پیراسته از کردار زشت قوم لوط

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون

از این که لوط(ع) تنها برای خود و کسانش در خواست نجات کرد، روشن می شود که تنها آنان به وی ایمان آورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 3،4

3 - خاندان لوط ، هم عقیده با وی ، پاکدامن و مخالف انحراف های جامعه خویش

قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم

4 - ایمان نیاوردن هیچ فردی از جامعه به لوط ( ع ) ، جز افراد خانواده وی

قالو أخرجوا ءال لوط من قریتکم

مخالفان لوط به جای این که بگویند: پیروان لوط را اخراج کنید، گفتند: خانواده وی را بیرون کنید و این نشان می دهد که جز خانواده اش کسی به وی ایمان نیاورده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 135 - 3

3 - تمامی اعضای خاندان لوط ، به جز همسر او ، مؤمن بودند .

إذ نجّین_ه و أهله أجمعین . إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که عذاب به جهت کفر است، پس نجات خاندان لوط دلیل ایمان شان و عذاب همسر لوط به نشانه کفر او است.

36- ایمان خویشاوندان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 83 - 3

3 _ از میان قوم لوط تنها خانواده و بستگانش به وی ایمان آوردند .

ص: 58

فانجینه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 32 - 6

6 - از خویشاوندان لوط افرادی به وی ، ایمان آورده بودند .

لننجّینّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 33 - 15

15 - جمعی از خویشان لوط ( ع ) به وی ، ایمان آورده بودند .

إنّا منجّوک و أهلک

37- ایمان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 26 - 1،2

1 - حضرت لوط ( ع ) به دعوت ابراهیم ( ع ) در پی فراخوانی او به توحید ، ایمان آورد .

و إبرهیم إذ قال لقومه اعبدوا اللّه . .. فأمن له لوط

2 - حضرت لوط ( ع ) پس از ایمان آوردن به حضرت ابراهیم ( ع ) تصمیم گرفت به سرزمین دیگری هجرت کند .

فأمن له لوط و قال إنّی مهاجر إلی ربّی

بنابراین احتمال که مرجع ضمیر فاعلی <قال> به قرینه <فآمن له لوط> حضرت لوط(ع) باشد، نکته بالا، قابل استفاده است.

38- بلوغ دختران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 6

6_ حضرت لوط ( ع ) ، دخترانی متعدد و آماده ازدواج داشت .

ه_ؤلاء بناتی هنّ أطهر لکم

39- بی تأثیری تبلیغ لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 74 - 9

9- جامعه فاسد و ناپاک قوم لوط ، از دعوت و تبلیغ آن حضرت تأثیر نپذیرفتند .

و نجّین_ه من القریه التی کانت تعمل الخبئث

ص: 59

40- بی تأثیری تلاش لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 10 - 9

9 - بی تأثیر بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، برای نجات همسران خیانت کار خود از عذاب الهی

فلم یغنیا عنهما من اللّه شیئًا

41- بی تأثیری مواعظ لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 167 - 2

2 - خیره سری و مقاومت قوم لوط ، در برابر نصیحت های وی

قالوا . .. لتکوننّ من المخرجین

42- بی یاوری لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 80 - 1

1_ حضرت لوط ( ع ) ، خویشتن را در مقابله با مهاجمان تبه کار ، ناتوان و بی یاور دید .

قال لو أن لی بکم قوّه أو ءاوی إلی رکن شدید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 37 - 4

4 - لوط پیامبر ( ع ) ، تنها و بدون پشتیبان در میان قوم فسادگر خویش

و لقد رودوه عن ضیفه

از این که مخالفان لوط(ع) جرأت مراجعه به آن حضرت برای امری ناشایست را پیدا کردند و کسی هم جز خداوند از ایشان حمایت نکرد، مطلب بالا استفاده می شود.

43- پاکی خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 59 - 3

3- پاکی خاندان لوط ( ع ) و دوری از هرگونه جرم و تبه کاری ، عامل نجات همه آنان از عذاب الهی

ص: 60

إنا أُرسلنا إلی قوم مجرمین . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعین

44- پاکی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 82 - 3،4،7،8

3 _ پاک زیستی لوط و همراهانش ، موجب رنجش قوم وی و عاملی برای پیشنهاد اخراج ایشان از دیارشان شد .

أخرجوهم من قریتکم إنهم اناس یتطهرون

4 _ لوط در پاک زیستی و تنزه از اعمال زشت و مبارزه با کردار های ناپسند ، دارای همگامان و یارانی متعدد بود .

و ما کان جواب قومه إلا أن قالوا أخرجوهم من قریتکم إنهم أناس یتطهرون

ضمایر جمع در جمله <اخرجوهم . .. > و نیز آوردن کلمه <اناس>، حکایت از آن دارد که گروهی از مردم به لوط گرویده بودند و چون تصمیم بر اخراج لوط و یارانش در پی اعتراضهایی که در آیه قبل مطرح شد، گرفته شده، معلوم می شود مؤمنان به لوط وی را در مبارزه با فسادها و مفسدان یاری می کردند.

7 _ لوط و همراهانش ، حتی در دیدگاه مخالفان ، انسانهایی پاک و منزه از اعمال ناروا و پلید

إنهم أناس یتطهرون

8 _ قوم لوط ناامید از گرایش وی و همگامانش به منجلاب فساد ها و ارتکاب رفتار های پلید و ناروا

إنهم أناس یتطهرون

به کارگیری فعل مضارع <یتطهرون> بیانگر آن است که قوم لوط بر این باور بودند که پاک زیستی وی و همراهانش امری مستمر و مداوم است.

45- پناه جویی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 80 - 3

3_ آرزوی لوط ( ع ) به داشتن پناهگاهی مطمئن که بتواند مهمانانش را در پناه آن ، از تعرض تبه کاران برهاند .

قال لو . .. أو ءاوی إلی رکن شدید

46- پیروان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 3

3 - خاندان لوط ، هم عقیده با وی ، پاکدامن و مخالف انحراف های جامعه خویش

قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم

ص: 61

47- پیری همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 171 - 1

1 - نجات همه خانواده لوط از عذاب الهی ، به جز همسر پیر او

فنجّین_ه و أهله أجمعین إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

<عجوز> به معنای پیر زن و <عجوزاً> مستثنی از <أهله> است. <غبور> (مصدر <غابرین>) نیز به معنای باقی ماندن است. بنابراین، <غابر> به کسی گفته می شود که همراهانش بروند و او باقی بماند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 135 - 2

2 - همسر لوط به هنگام نزول عذاب ، در سن پیری و فرسودگی قرار داشت .

إلاّ عجوزًا

<عجوز> به کسی گفته می شود که در سن پیری و فرسودگی باشد و نشاط برای کار و تلاش نداشته و از آن عاجز باشد.

48- پیشگامی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 90 - 14

14- پیامبران الهی ، موسی ، هارون ، ابراهیم ، لوط ، اسحاق ، یعقوب ، نوح ، داوود ، سلیمان ، ایوب ، اسماعیل ، ادریس ، ذاالکفل ، یونس ، زکریا و یحیی ( علیهم السلام ) ، پیشگامان در کار های خیر

و لقد ءاتینا موسی و ه_رون . .. یحیی ... إنّهم کانوا یس_رعون فی الخیرت

برداشت بالا مبتنی بر این است که ضمیرهای جمع در جمله <إنّهم کانوا یسارعون. ..> به پیامبرانی بازگردد که در سلسله آیات پیشین (48 _ 90) از آنان یاد شده است.

49- پیشنهاد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 25

25_ < عن أبی عبدالله ( ع ) فی قول لوط < ه_ؤلاء بناتی هنّ أطهر لکم > قال : عرض علیهم التزویج ;

از امام صادق(ع) درباره سخن لوط که فرموده: <اینها دختران منند برای شما پاکیزه ترند> روایت شده است که فرمود: به آنان پیشنهاد ازدواج داد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 71 - 1،3،10

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به زناشویی با دخترانش به جای همجنس بازی و تعرّض به مهمانان ، پیشنهاد کرد .

قال ه_ؤلاء بناتی إن کنتم ف_علین

ص: 62

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به جای همجنس بازی به ازدواج با زنان فرا خواند .

قال ه_ؤلاء بناتی إن کنتم ف_علین

برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که مقصود از <بناتی> زنان قوم باشند; چون پیامبران به منزله پدر برای امت خویشند. بعلاوه بسیار بودن تعداد کسانی که به منزل حضرت لوط(ع) هجوم آورده بودند و محدود بودن دختران آن حضرت، می تواند مؤید این نظریه باشد.

10- < عن أحدهما : . . . ثم عرض علیهم بناته نکاحاً . . . ;

از امام باقر یا امام صادق(ع) روایت شده است: لوط(ع) دختران خود را برای ازدواج به قوم خود پیشنهاد کرد. ..>.

50- تاریخ لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 59 - 6،7

6- حضرت ابراهیم ( ع ) و حضرت لوط ( ع ) معاصر یکدیگر بودند .

و نبّئهم عن ضیف إبرهیم . .. إنا أُرسلنا إلی قوم مجرمین . إلاّ ءال لوط

7- حضرت ابراهیم ( ع ) و حضرت لوط ( ع ) در میان دو قوم جدا و با فاصله جغرافیایی از هم می زیسته اند .

قال فما خطبکم . .. إنا أُرسلنا إلی قوم مجرمین . إلاّ ءال لوط

51- تبعید لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 82 - 2،3

2 _ مبارزه لوط با برنامه های ضد اخلاقی قوم خویش موجب طرح پیشنهاد اخراج وی و همراهانش از دیارشان

و لوطاً إذ قال لقومه . .. قالوا أخرجوهم

پیشنهاد اخراج لوط از یکسو به مبارزات وی مرتبط شده است ; زیرا جمله <إلا أن قالوا . .. > در پاسخ تبلیغات و هدایتگریهای لوط ایراد گردیده است ; و از سوی دیگر این پیشنهاد با جمله <انهم ... > تعلیل شده است. بنابراین تصمیم قوم لوط به اخراج وی و همراهانش به دو علت بوده است: یکی مبارزه وی با فسادها و دیگری پاک زیستن وی و همراهانش.

3 _ پاک زیستی لوط و همراهانش ، موجب رنجش قوم وی و عاملی برای پیشنهاد اخراج ایشان از دیارشان شد .

أخرجوهم من قریتکم إنهم اناس یتطهرون

52- تبلیغ لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 162 - 3

3 - تأکید لوط ( ع ) بر امانت داری خویش در ابلاغ پیام الهی

إنّی لکم رسول أمین

ص: 63

برداشت یاد شده بدان احتمال است که کلمه <أمین> از ریشه <أمانه> (مقابل <خیانه>) مشتق شده باشد.

53- تجاوز به مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 37 - 1،3

1 - جسارت قوم لوط تا سرحد تلاش ، برای در اختیار گرفتن و آلوده ساختن میهمانان پیامبر خویش

و لقد رودوه عن ضیفه

3 - مردمان وارد بر قوم لوط ، در معرض تجاوز و بدنامی *

و لقد رودوه عن ضیفه

برداشت یاد شده بدان احتمال است که تعرض قوم لوط، نسبت به میهمانان پیامبرشان، ناشی از اخلاق عمومی آنان نسبت به همه تازهواردان بوده است.

54- تحقیر همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 135 - 4

4 - تحقیر شدن همسر لوط از سوی خداوند

إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

تنکیر <عجوزاً>، می تواند برای تحقیر باشد.

55- تعدد دختران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 6

6_ حضرت لوط ( ع ) ، دخترانی متعدد و آماده ازدواج داشت .

ه_ؤلاء بناتی هنّ أطهر لکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 79 - 4

4_ لوط ( ع ) ، دارای دخترانی متعدد

ما لنا فی بناتک من حق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 71 - 7

ص: 64

7- حضرت لوط ( ع ) پیش از هلاکت قومش ، دارای چند دختر مجرد بود .

قال ه_ؤلاء بناتی إن کنتم ف_علین

56- تقدیر عذاب همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 60 - 2

2- باقی ماندن همسر لوط ( ع ) در میان عذاب شدگان قوم لوط ، به تقدیر و دستور خدا بود .

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برین

تردیدی نیست که همه مقدرات به دست خداوند است و انتساب تقدیر (قدّرنا) به فرشتگان، می تواند به خاطر این باشد که آنان مجری این تقدیر بوده اند.

57- تکفل همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 10 - 3

3 - همسران نوح و لوط پیامبر ، تحت سرپرستی و حمایت آن دو پیامبر قرار داشتند .

کانتا تحت عبدین من عبادنا

برداشت یاد شده، از تعبیر <تحت عبدین> استفاده شده است.

58- تلاش لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 167 - 4

4 - تلاش پیگیر و مجدّانه لوط ( ع ) ، در مبارزه با انحراف ( هم جنس گرایی ) قوم خویش

قالوا لئن لم تنته ی_لوط لتکوننّ من المخرجین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 37 - 5

5 - تلاش لوط ( ع ) برای حمایت از میهمانانش در برابر قوم آلوده و فسادگر خویش

و لقد رودوه عن ضیفه

<مراوده> به معنای تنازع میان دو فرد است که هر یک، خلاف خواست دیگری را دنبال می کند (مفردات راغب).

ص: 65

59- تمدن در دوران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 67 - 2

2- وجود شهر و تمدن شهری در عصر حضرت لوط ( ع )

و جاء أهل المدینه

60- تنزیه خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 12

12_ از میان قوم لوط ، تنها خانواده اش به او ایمان آورده و از تبه کاری ها و گناهان آن قوم منزّه بودند .

کانوا یعملون السیئات . .. فأسر بأهلک بقطع من الّیل ... إلاّ امرأتک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 59 - 1،3

1- خاندان لوط ( ع ) ، از هرگونه جرم و تبه کاری منزه و پاک بودند .

إنا أُرسلنا إلی قوم مجرمین . إلاّ ءال لوط

3- پاکی خاندان لوط ( ع ) و دوری از هرگونه جرم و تبه کاری ، عامل نجات همه آنان از عذاب الهی

إنا أُرسلنا إلی قوم مجرمین . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 169 - 5

5 - خانواده و کسان لوط ( ع ) ، تنها مؤمنان به وی و پیراسته از کردار زشت قوم لوط

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون

از این که لوط(ع) تنها برای خود و کسانش در خواست نجات کرد، روشن می شود که تنها آنان به وی ایمان آورده بودند.

61- تنهایی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 30 - 5

5 - لوط ( ع ) در مبارزه اش با کردار های زشت قوم خود ، تنها بود .

قال ربّ انصرنی علی القوم المفسدین

ضمیر مفعولی <نی> در دعای لوط(ع)، حکایت از تنهایی آن حضرت در مبارزه با فحشا می کند.

ص: 66

62- توحید لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 26 - 1

1 - حضرت لوط ( ع ) به دعوت ابراهیم ( ع ) در پی فراخوانی او به توحید ، ایمان آورد .

و إبرهیم إذ قال لقومه اعبدوا اللّه . .. فأمن له لوط

63- توطئه تبعید خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 2

2 - تصمیم قوم لوط مبنی بر اخراج و تبعید لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار های خیرخواهانه او

فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم

64- توطئه تبعید لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 2

2 - تصمیم قوم لوط مبنی بر اخراج و تبعید لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار های خیرخواهانه او

فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم

65- تهدید لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 167 - 1

1 - تهدید شدن لوط ( ع ) از سوی قوم خود ، به اخراج و تبعید در صورت دست برنداشتن از تبلیغ

قالوا لئن لم تنته . .. من المخرجین

ضمیر فاعل در <قالوا> به قوم لوط باز می گردد <إنتهاء> (مصدر تنته) یعنی دست برداشتن و پایان دادن.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 168 - 1،2

1 - تسلیم نشدن لوط ( ع ) در برابر تهدید های قوم منحرف خویش

قال إنّی لعملکم من القالین

<قلا> (مصدر <قالین>) به معنای بغض و دشمنی است. برداشت یاد شده با توجه به اقدام لوط(ع) به اظهار تنفر نسبت به کردار قومش _ علی رغم تهدید اکید آنان به اخراج و تبعید وی _ به دست می آید.

2 - حضرت لوط ( ع ) _ به رغم تهدید شدن به تبعید _ تنفر و دشمنی خود را با کردار زشت قوم خود اعلام کرد و بر آن

ص: 67

تأکید ورزید .

قال إنّی لعملکم من القالین

66- تهدیدهای لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 29 - 9

9 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به خاطر ارتکاب عمل لواط ، راهزنی و ارتکاب علنی منکر ، به عذاب الهی وعده داد .

أئنّکم لتأتون الرجال . .. فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

67- تهمت دروغگویی به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 43 - 3

3 - مخالفت همگانی قوم لوط با رسالت او و دروغگو خوانده شدن وی از سوی آنان

و قوم إبرهیم و قوم لوط

68- جاسوسی همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 23

23_ < عن أبی عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالی بعث أربعه أملاک فی إهلاک قوم لوط . . . فأتوا لوطاً . . . فسلّموا علیه . . . فقال لهم : المنزل ؟ فقالوا : نعم . . . ثم مشی فلما بلغ باب المدینه . . . دخل و دخلوا معه حتی دخل منزله فلما رأتهم إمرأته . . . صعدت فوق السطح و صفقت فلم یسمعوا فدخنت فلما رأوا الدخان أقبلوا إلی الباب یهرعون . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: خداوند چهار فرشته برای هلاک کردن قوم لوط فرستاد . .. آنان نزد لوط رفتند و بر او سلام کردند ... لوط آنان را دعوت به منزل کرد و آنان موافقت کردند; سپس رفت تا به دروازه شهر رسید ... او با فرشتگان وارد شهر شدند تا به منزلش وارد شد همسر لوط وقتی که آنان را دید ... بالای بام رفت و دست بر هم زد، ولی قوم لوط نشنیدند. پس دود به پا کرد; همین که آن قوم دود را دیدند شتابان به درب خانه لوط رفتند...>.

69- جامعه دوران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 71 - 2

2- حضرت ابراهیم و لوط ( ع ) ، از جامعه آلوده خود به سرزمینی برکت خیز هجرت کردند .

ص: 68

إلی الأرض التی ب_رکنا فیها

70- جرم خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرایش به پاکی و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم إنّهم أُناس یتطهّرون

عبارت <إنّهم أُناس> تعلیل برای حکم اخراج است.

71- جرم لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرایش به پاکی و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم إنّهم أُناس یتطهّرون

عبارت <إنّهم أُناس> تعلیل برای حکم اخراج است.

72- حامی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 37 - 6

6 - حمایت خداوند از لوط ( ع ) و میهمانان آن حضرت در برابر بدخواهی های قومش

و لقد رودوه عن ضیفه فطمسنا أعینهم

73- حامی مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 37 - 6

6 - حمایت خداوند از لوط ( ع ) و میهمانان آن حضرت در برابر بدخواهی های قومش

و لقد رودوه عن ضیفه فطمسنا أعینهم

ص: 69

74- حمایت از لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 6،10

6_ لوط ( ع ) تحت تربیت خداوند و برخوردار از حمایت او بود .

إنا رسل ربک

برداشت فوق ، از <ربک> (مدبر و مربی تو) استفاده شده است.

10_ فرشتگان ، از دست یافتن تبه کاران به خانه لوط ( ع ) جلوگیری کردند .

إنا رسل ربک لن یصلوا إلیک فأسر بأهلک

75- خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 11

11_ فرشتگان ، از لوط ( ع ) خواستند تا خانواده خویش را شبانه از منطقه قومش خارج سازد .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل

<اسراء> (مصدر اَسرِ) به معنای کوچ کردن شبانه است و <باء> در <بأهلک> برای تعدیه می باشد و <ال> در <اللیل> عهد حضوری است. بنابراین معنای جمله <فأسر ...> چنین می شود: [ای لوط!] خانواده خویش را در پاره ای از این شب کوچ ده.

76- خانواده لوط(ع) و گناه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 59 - 1

1- خاندان لوط ( ع ) ، از هرگونه جرم و تبه کاری منزه و پاک بودند .

إنا أُرسلنا إلی قوم مجرمین . إلاّ ءال لوط

77- خواسته های لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 7،17

7_ لوط ( ع ) ، با پیشنهاد ازدواج مهاجمان با دخترانش ، از آنان خواست تا از کردار ناشایست لواط و تعرض به مهمانانش برحذر باشند .

ی_قوم ه_ؤلاء بناتی هنّ أطهر لکم

17_ لوط ( ع ) از مهاجمان تبه کار خواست تا متعرض مهمانانش نشده و او را خوار و بی مقدار نسازند .

و لاتخزون فی ضیفی

اخزاء (مصدر لاتخزون) به معنای خوار ساختن و رسوا کردن است.

ص: 70

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 25

25_ لوط ( ع ) از فرشتگان خواست تا در عذاب قومش تعجیل کنند . *

إن موعدهم الصبح ألیس الصبح بقریب

استفهام در <ألیس . ..> تقریری است و هدف از آن، اقرار و اعتراف مخاطب به مضمون جمله ای است که پس از آن واقع می شود. اقرار و اعتراف گرفتن از لوط(ع) بر اینکه هنگام فرا رسیدن عذاب قومش نزدیک است، می رساند که وی خواهان تعجیل در عذاب آن قوم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 62 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) پس از ورود فرشتگان به محضر ایشان ، از آنان خواستار معرفی خود گردید .

قال إنکم قوم منکرون

عبارت فوق اگرچه اخباری است، ولی کنایه از درخواست معرفی است و جواب ملائکه _ که در آیه بعد آمده است _ مؤید نکته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 70 - 4

4- قوم لوط در پاسخ به درخواست حضرت لوط ( ع ) مبنی بر اجتناب از هتک آبروی وی ، خود او را مقصر اصلی آن معرفی کردند .

فلاتفضحون . .. و لاتخزون. قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

اینکه قوم لوط در جواب درخواست او برای اجتناب از ایجاد فضاحت و آبروریزی گفتند: تو را از پیش از پذیرش هرگونه مهمان بیگانه منع کرده بودیم، حکایت از این نکته می کند که آنان با این بیان، می خواستند مقصر اصلی چنین عملی را خود او معرفی کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 163 - 4

4 - لوط ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به دلیل آشکار بودن صداقت و امانت داری وی

فاتّقوا اللّه و أطیعون

تفریع <اتّقواللّه> بر <إنّی لکم رسول أمین> بیانگر مطلب یاد شده است.

78- خوشنامی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 162 - 6

6 - لوط ( ع ) ، شخصیتی خوشنام و امانت دار در میان قوم خود

ص: 71

إنّی لکم رسول أمین

تأکید لوط(ع) بر امین بودن خود، در صورتی ثمربخش است که وی از پیشینه ای همراه با خوشنامی و امانت داری برخوردار باشد.

79- خویشاوندی لوط(ع) با قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 161 - 1

1 - لوط ( ع ) ، پیامبری از نژاد قوم خود و دارای پیوند خویشاوندی با آنان

إذ قال لهم أخوهم لوط

قید <أخوهم> می تواند برای بیان پیوند خویشاوندی نسبی لوط(ع) با قومش باشد. و نیز می تواند تعبیری کنایی از شفقت و دلسوزی آن حضرت نسبت به آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 13 - 3

3_ لوط پیامبر ، دارای خویشاوندی با قوم مورد دعوت خویش *

کذّبت قبلهم . .. و إخون لوط

واژه <إخوان> می رساند که میان لوط و قومش، روابط خویشاوندی بوده است.

80- خیانت به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 10 - 7،8

7 - خیانت همسران نوح و لوط به شوهران خود

فخانتاهما

8 - کفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خیانت به آن دو پیامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خیانت همسران نوح و لوط را، کفر و نفاق آنان دانسته اند و نیز روایت کرده اند که آنان با تطمیع دیگران علیه همسران خود اقدام کردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل می کردند و. .. .

81- خیانت همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 10 - 7،9

7 - خیانت همسران نوح و لوط به شوهران خود

ص: 72

فخانتاهما

9 - بی تأثیر بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، برای نجات همسران خیانت کار خود از عذاب الهی

فلم یغنیا عنهما من اللّه شیئًا

82- خیرخواهی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 2

2 - تصمیم قوم لوط مبنی بر اخراج و تبعید لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار های خیرخواهانه او

فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم

83- درخواست نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 169 - 2،7

2 - التجای لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، برای نجات خود و نزدیکانش از شر کردار منحرفان

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون

7 - دعا والتجای حضرت لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، برای نجات خود و کسانش از پی آمد های سوء کردار قوم خود ( عذاب )

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون

برداشت یاد شده مبتنی بر این احتمال است که مضافی در تقدیر باشد (من وبال ما یعملون); یعنی، پروردگارا! من و کسانم را از وزر و وبال عمل آنان نجات بخش. گفتنی است آیه بعد _ که نجات لوط و اهلش رااز عذاب مطرح می کند _ تأیید کننده همین برداشت است.

84- درخواست نجات لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 169 - 2،7

2 - التجای لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، برای نجات خود و نزدیکانش از شر کردار منحرفان

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون

7 - دعا والتجای حضرت لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، برای نجات خود و کسانش از پی آمد های سوء کردار قوم خود ( عذاب )

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون

برداشت یاد شده مبتنی بر این احتمال است که مضافی در تقدیر باشد (من وبال ما یعملون); یعنی، پروردگارا! من و کسانم را از وزر و وبال عمل آنان نجات بخش. گفتنی است آیه بعد _ که نجات لوط و اهلش رااز عذاب مطرح می کند _ تأیید کننده

ص: 73

همین برداشت است.

85- درماندگی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 1

1_ مهمانان لوط ، در پی مشاهده درماندگی او در برابر مهاجمان ، ماهیت خویش ( فرشته بودن ) را برای لوط فاش ساختند .

قال لو أن لی بکم قوّه . .. قالوا ی_لوط إنا رسل ربک

86- دعای لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 169 - 2،7

2 - التجای لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، برای نجات خود و نزدیکانش از شر کردار منحرفان

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون

7 - دعا والتجای حضرت لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، برای نجات خود و کسانش از پی آمد های سوء کردار قوم خود ( عذاب )

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون

برداشت یاد شده مبتنی بر این احتمال است که مضافی در تقدیر باشد (من وبال ما یعملون); یعنی، پروردگارا! من و کسانم را از وزر و وبال عمل آنان نجات بخش. گفتنی است آیه بعد _ که نجات لوط و اهلش رااز عذاب مطرح می کند _ تأیید کننده همین برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 30 - 1

1 - لوط ( ع ) ، به دنبال واکنش منفی قوم اش به دعوت وی ، از خداوند برای غلبه برآنها ، استمداد طلبید .

قال ربّ انصرنی علی القوم المفسدین

87- دعوتهای لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 14

14_ لوط ( ع ) ، از مهاجمان تبه کار خواست تا از خدا پروا کنند و متعرض مهمانانش نشوند .

فاتقوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 74

9 - حجر - 15 - 69 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در برابر تجاوز به مهمانانش ، به رعایت تقوای الهی فرا خواند .

و اتقوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 162 - 2

2 - دعوت لوط ( ع ) از قوم خود به پذیرفتن رسالت وی ، اعتماد کردن به او و جدی گرفتن هشدارهایش

ألاتتّقون . إنّی لکم رسول أمین

واژه <أمین> می تواند از ریشه <أمن> و به معنای <مأمون> (فرد مورد اعتماد) باشد. این تعبیر، بیان دعوتی است از سوی لوط(ع) که باید قومش به او اعتماد کنند، به سخنانش گوش فرادهند و هشدارهایش را جدی بگیرند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 163 - 1

1 - دعوت مجدد لوط ( ع ) از قوم خود ، برای رعایت تقوای الهی و پرهیز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

88- دلداری ملائکه به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 33 - 9

9 - فرشتگان ، به لوط ( ع ) برای بر طرف کردن دلهره و هراس او ، دلداری دادند .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

89- دلسوزی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 161 - 2

2 - سخن دلسوزانه لوط ( ع ) با قوم خود ، در دعوت آنان به تقوا و پرهیز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبیر <ألا تتّقون> (آیا نمی خواهید تقوا پیشه کنید) حکایت از مطلب یاد شده دارد.

90- ذکر قصه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 54 - 2

ص: 75

2 - رسالت لوط و مبارزات او با زشت کرداری های قومش ، شایان یاد و یادآوری

و لوطًا إذ قال لقومه

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <لوطاً> مفعول <اذکر> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 28 - 3

3 - سرگذشت لوط ( ع ) ، در مبارزه بر ضد فحشا ، پندآموز و شایسته یاد و یادآوری است .

و لوطًا إذ قال

<لوطاً> احتمال دارد که عطف به آیه چهارده باشد و احتمال دارد که مفعول فعل مقدّر <اذکر> باشد. بنابر احتمال دوم، نکته بالا قابل استفاده است.

91- رجوع به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 70 - 6

6- منزل حضرت لوط ( ع ) ، محل مراجعه مردم از شهر ها و مناطق مختلف و اقوام گوناگون

قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

<عالم> به معنای همه خلق و یا دسته ای از موجودات است. جمع آمدن آن (عالمین) برای بیان استغراق و شمول تمامی اصناف موجودات جهان است و مقصود از آن در این آیه، همه مردم از تمامی اقوام و قبایل دور و نزدیک است.

92- رد ازدواج با دختران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 79 - 3

3_ گرایش به لواط و همجنس بازی و عدم اشتیاق به زنان ، دلیل های قوم تبهکار لوط برای نپذیرفتن پیشنهاد حضرت لوط ( ازدواج با دختران او و تعرض نکردن به مهمانان )

قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق و إنک لتعلم ما نرید

93- رد پیشنهاد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 79 - 1،3

1_ تبه کاران قوم لوط ، پیشنهاد او ( ازدواج با دخترانش و ترک تعرض به مهمانان ) را نپذیرفتند .

ه_ؤلاء بناتی هنّ أطهر لکم . .. قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق

3_ گرایش به لواط و همجنس بازی و عدم اشتیاق به زنان ، دلیل های قوم تبهکار لوط برای نپذیرفتن پیشنهاد حضرت لوط (

ص: 76

ازدواج با دختران او و تعرض نکردن به مهمانان )

قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق و إنک لتعلم ما نرید

رذایل اخلاقی همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 10 - 2،7،8،9

2 - همسران نوح و لوط پیامبر ، نمونه بارز و مثال زدنی ، برای جریان کفر و نفاق اند .

ج_هد الکفّار و المن_فقین . .. ضرب اللّه مثلاً للذین کفروا امرأت نوح و امرأت لوط

7 - خیانت همسران نوح و لوط به شوهران خود

فخانتاهما

8 - کفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خیانت به آن دو پیامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خیانت همسران نوح و لوط را، کفر و نفاق آنان دانسته اند و نیز روایت کرده اند که آنان با تطمیع دیگران علیه همسران خود اقدام کردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل می کردند و. .. .

9 - بی تأثیر بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، برای نجات همسران خیانت کار خود از عذاب الهی

فلم یغنیا عنهما من اللّه شیئًا

94- رسالت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 162 - 1

1 - تأکید لوط ( ع ) بر رسالت الهی خویش برای قومش

إنّی لکم رسول

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 31 - 2

2 - لوط ( ع ) ، پیامبری بود که تعالیم ابراهیم ( ع ) را ترویج می کرد .

قال ربّ انصرنی . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهیم بالبشری

این که فرستادگان خداوند برای درهم کوبیدن شهر قوم لوط(سدوم)، نزد ابراهیم(ع) رفتند و با او مأموریت خود را در میان گذاشتند، نشان می دهد که ابراهیم(ع) پیامبرِ صاحب شریعت بوده و لوط(ع) تعالیم او را تبلیغ می کرده است.

95- رسالت مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 2

ص: 77

2_ فرشتگانِ میهمان بر لوط ( ع ) ، حامل پیامهایی از ناحیه خداوند برای او بودند .

قالوا ی_لوط إنا رسل ربک

برداشت فوق ، از اینکه فرشتگان خود را به عنوان پیام آوران الهی (رسل ربک) معرفی کردند ، استفاده می شود.

روزهای سخت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 77 - 6

6_ لوط ( ع ) روز ورود فرشتگان را روزی سخت با وضعیتی پیچیده و دشوار ارزیابی کرد .

و قال ه_ذا یوم عصیب

عصیب به معنای دشواری و سختی است و اصل آن از عَصْب به معنای بستن است. گویا بدان جهت روز سخت را <یوم عصیب> می گویند که شرّ و دشواری آن برخی بر برخی دیگر پیچیده است (برگرفته شده از مجمع البیان).

96- روش برخورد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 12،13

12_ لوط ( ع ) ، با تحریک عواطف مهاجمان و اظهار شفقت به ایشان ، درصدد بازداری آنان از تعرّض به میهمانان خویش برآمد .

قال ی_قوم . .. فاتقوا الله و لاتخزون فی ضیفی ألیس منکم رجل رشید

13_ ملاطفت لوط ( ع ) با قوم خویش ، حتی به هنگامی که از ناحیه آنان در فشار و آزار بود .

قال ه_ذا یوم عصیب . .. قال ی_قوم ه_ؤلاء بناتی

لوط با گفتن <یا قوم> (ای مردم من) و پیشنهاد ازدواج با دخترانش ، لطف و عنایت خویش را به مردمان ابراز می دارد و این در زمانی است که حضرت لوط(ع) آن را روزی سخت و دشوار ارزیابی کرد.

97- روش تبلیغ لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 161 - 2

2 - سخن دلسوزانه لوط ( ع ) با قوم خود ، در دعوت آنان به تقوا و پرهیز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبیر <ألا تتّقون> (آیا نمی خواهید تقوا پیشه کنید) حکایت از مطلب یاد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 173 - 5

5 - محوریت انذار و اخطار در تبلیغات لوط ( ع )

ص: 78

و أمطرنا علیهم مطرًا فساء مطر المنذرین

98- زمین در دوران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 28 - 9

9 - در دوران لوط ( ع ) ، مناطق وسیعی از کره زمین ، منطقه زیستی انسان ها بود و لوط ( ع ) از آنها آگاهی داشت .

إنّکم لتأتون الف_حشه ما سبقکم بها من أحد من الع_لمین

99- سخاوت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 77 - 7

7_ < عن أبی جعفر ( ع ) : . . . و کان لوط إبن خاله ابراهیم و کانت إمرأه ابراهیم ساره اُخت لوط و کان لوط و ابراهیم نبیین مرسلین منذرین و کان لوط رجلاً سخیاً کریماً یقری الضیف إذا نزل به و یحذّرهم قومه . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده است: . .. لوط پسر خاله ابراهیم و ساره همسر ابراهیم خواهر لوط بود. لوط و ابراهیم هر دو پیغمبر مرسل و انذارکننده بودند و لوط مردی سخاوتمند و کریم بود و از میهمانی که بر او وارد می شد پذیرایی می کرد و میهمانان را از قوم خود برحذر می داشت>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 70 - 8

8- < قال أبوجعفر ( ع ) : . . . و کان لوط رجلاً سخیاًکریماً یقری الضیف إذا نزل به و یحذرهم قومه ، قال : فلمّا رأی قوم لوط ذلک منه قالوا له : إنا ننهاک عن العالمین لاتقری ضیفاً ینزّل بک ، إن فعلت فضحنا ضیفک الذی ینزل بک و أخزیناک . . . ;

امام باقر(ع) فرمود:. .. لوط(ع) مردی سخاوتمند و بزرگوار بود از مهمانانی که بر او وارد می شدند، پذیرایی می کرد و آنان را از قوم خود برحذر می داشت.[امام باقر(ع)] فرمود: هنگامی که قوم لوط این میهمان پذیری را دیدند، به آن حضرت گفتند: ما تو را از پذیرش هر مهمانی برحذر داشتیم و گفتیم: هیچ یک از میهمانانی را که بر تو وارد می شوند، نپذیر که اگر پذیرفتی، مهمانانت را مفتضح و تو را خوار خواهیم کرد...>.

100- سرزنش لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 70 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) به خاطر پذیرش مهمان بیگانه و حمایت از آن ، مورد سرزنش قومش قرار گرفت .

قال إن ه_ؤلاء ضیفی . .. قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

ص: 79

سرزنشهای لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 80 - 6،8

6 _ لوط با توصیف لواط به عنوان کرداری بسیار زشت ، قوم خویش را به سبب ارتکاب آن نکوهش کرد .

أتأتون الفحشه

<فاحشه> به عمل بسیار شنیع گفته می شود. استفهام در جمله <أتأتون ... > انکار توبیخی است.

8 _ لوط ( ع ) با توصیف قومش به عنوان اولین مبتلایان به لواط ، آنان را توبیخ کرد .

أتأتون الفحشه ما سبقکم بها من أحد من العلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 161 - 6

6 - قوم لوط ، مورد سرزنش وی به خاطر بی تقوایی و گنه پیشگی

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

استفهام در جمله<ألا تتّقون> می تواند برای توبیخ و سرزنش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 165 - 2

2 - قوم لوط ، مورد اعتراض و توبیخ او ، به خاطر انحراف جنسی

أتأتون الذکران من الع_لمین

استفهام در <أتأتون الذکران> برای توبیخ و سرزنش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 166 - 1

1 - قوم لوط ، مورد سرزنش وی به خاطر انحراف از مسیر طبیعی در ارضای غرایز جنسی

و تذرون ما خلق لکم ربّکم من أزوجکم

<وَذْر> (مصدر <تذرون>) به معنای ترک کردن و واگذاشتن است. <من أزواجکم> بیانگر مراد از <ما> در <ما خلق لکم> <زوج> (مفرد <أزواج>)به معنای جفت و همسر است. <عدوان> (مصدر <عادون>) نیز مرادف تعدی و تجاوز است; یعنی، <و آنچه را پروردگارتان برای شما آفریده است (همسرانتان) وامی گذارید؟ نه بلکه شما گروهی تجاوزپیشه اید>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 54 - 3

3 - قوم لوط ، مورد نکوهش و سرزنش او به خاطر کردار زشتشان

إذ قال لقومه أتأتون الف_حشه

استفهام در <أتأتون الف_حشه> برای توبیخ و سرزنش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 80

14 - عنکبوت - 29 - 28 - 5

5 - لوط ( ع ) قوم خود را به خاطر همجنس بازی ( لواط ) ، مورد سرزنش قرار داد .

و لوطًا إذ قال . .. إنّکم لتأتون الف_حشه ما سبقکم بها من أحد

101- سوگند به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 72 - 3

3- سوگند خداوند به جان لوط ( ع ) بر اینکه قوم او مردمی سرمست و متحیرند .

لعمرک إنهم لفی سکرتهم یعمهون

برداشت فوق بر اساس این احتمال است که جمله <لعمرک . ..> ادامه سخنان ملائکه خطاب به حضرت لوط(ع) باشد.

102- شبهه افکنی در انذارهای لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 36 - 2

2 - روی آوردن قوم لوط ، به جدال و تشکیک نسبت به انذار ها ; بجای حق پذیری

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

103- شک به انذارهای لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 63 - 4

4- قوم لوط ، نسبت به هشدار های حضرت لوط ( ع ) مبنی بر نزول عذاب الهی ( استیصال ) بر آنان ، پیوسته در شک و تردید بسر برده و ایمان نداشتند .

قالوا بل جئن_ک بما کانوا فیه یمترون

104- شکرگزاری خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 35 - 2

2 - شکرگزاری لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ایشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ویژه خداوند و نجات یافتن از مهلکه عذاب

نجّین_هم . .. نعمه من عندنا

ص: 81

105- شکرگزاری لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 35 - 2

2 - شکرگزاری لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ایشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ویژه خداوند و نجات یافتن از مهلکه عذاب

نجّین_هم . .. نعمه من عندنا

106- شهرنشینی در دوران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 67 - 2

2- وجود شهر و تمدن شهری در عصر حضرت لوط ( ع )

و جاء أهل المدینه

107- صداقت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 163 - 4

4 - لوط ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به دلیل آشکار بودن صداقت و امانت داری وی

فاتّقوا اللّه و أطیعون

تفریع <اتّقواللّه> بر <إنّی لکم رسول أمین> بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 29 - 13

13 - قوم لوط ، درباره صداقت لوط ( ع ) و وعده عذاب او ناباور بودند .

ائتنا بعذاب اللّه إن کنت من الص_دقین

108- ضعف لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 70 - 7

7- موقعیت حضرت لوط ( ع ) در میان قومش ضعیف بود و آنان نسبت به او گستاخ بودند .

ص: 82

قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

از اینکه قوم لوط آن حضرت را از تماس با دیگران نهی کردند و در موردی که او از این نهی تخلف ورزید، مورد عتاب و اعتراض قرار گرفت، می توان برداشت فوق را به دست آورد.

109- عبرت از قصه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش _ به جز همسر وی _ و هلاکت قوم زشت کردارش ، آیتی بزرگ و عبرت آموز برای دیگران

إنّ فی ذلک لأیه

<ذلک> به جریان نجات لوط(ع) و کسان وی و نیز هلاکت قوم فساد پیشه اش اشاره دارد. <آیه> در این جا معادل <عبره> است و نکره آمدن آن برای بیان عظمت واقعه و درسی می باشد که در آن نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 28 - 3

3 - سرگذشت لوط ( ع ) ، در مبارزه بر ضد فحشا ، پندآموز و شایسته یاد و یادآوری است .

و لوطًا إذ قال

<لوطاً> احتمال دارد که عطف به آیه چهارده باشد و احتمال دارد که مفعول فعل مقدّر <اذکر> باشد. بنابر احتمال دوم، نکته بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 133 - 2

2 - سرگذشت لوط پیامبر ، درس آموز و تسلی بخش پیامبراسلام و مؤمنان

و إنّ لوطًا لمن المرسلین

یادآوری سرگذشت لوط(ع) برای پیامبراسلام و مؤمنان در شرایط دشوار مکه، بیانگر مطلب یادشده است.

110- عبودیت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 10 - 4

4 - حضرت نوح و لوط ( ع ) ، دو بنده صالح و شایسته خداوند

عبدین من عبادنا ص_لحین

ص: 83

111- عجز لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 33 - 6

6 - حضرت لوط ( ع ) ، در دفاعِ از میهمانان اش در صورت تعرض قوم اش به آنها ، ناتوان بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم و ضاق بهم ذرعًا

احساس ناتوانی لوط(ع) و تنگ دیدن عرصه بر خود، احتمال دارد به خاطر نکته یاد شده باشد.

112- عجله لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 24

24_ فرشتگان ، با بیان نزدیک بودن زمان عذاب ، از لوط ( ع ) خواستند تا خروج خویش را به تأخیر نیندازد .

فأسر بأهلک . .. إن موعدهم الصبح ألیس الصبح بقریب

جمله <إن موعدهم الصبح . ..> به منزله تعلیل برای <فأسر بأهلک ...> می باشد.

113- عذاب همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 83 - 5

5 _ همسر لوط با ماندن در میان کافران به عذاب الهی گرفتار شد و به هلاکت رسید .

إلا امرأته کانت من الغبرین

<غابر> به معنای باقی مانده است. بنابراین <کانت من الغبرین> بیانگر این است که همسر لوط به جهت باقی ماندن در میان قومش، از عذاب الهی رهایی نیافت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 18

18_ همسر لوط ، باید به عذابی که برای قوم لوط مقدر شده بود ، گرفتار می شد .

إنه مصیبها ما أصابهم

ضمیر در <إنه> به اصطلاح ضمیر شأن است و حاکی از تأکید می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 60 - 1

1- همسر لوط ( ع ) در زمره مجرمان قوم لوط و عذاب شدگان الهی بود .

إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم . .. إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 84

13 - شعراء - 26 - 171 - 2

2 - همسر لوط ، مخالف راه او و در زمره محکومان به عذاب

إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وی _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجین_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 32 - 7

7 - ملائکه عذاب قوم لوط ، پیشاپیش از عذاب شدن همسر لوط خبر داشتند و او رااز نجات یافتگان نمی دانستند .

لننجّینّه و أهله إلاّ امرأته کانت من الغ_برین

<غابر> ماندنِ پس از سپری شدن چیزی است که با او بوده است (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 33 - 14

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام کردند که او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

إنّا منجّوک و أهلک إلاّ امرأتک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 10 - 9

9 - بی تأثیر بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، برای نجات همسران خیانت کار خود از عذاب الهی

فلم یغنیا عنهما من اللّه شیئًا

114- عفت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 3

3 - خاندان لوط ، هم عقیده با وی ، پاکدامن و مخالف انحراف های جامعه خویش

قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم

115- عقیده همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 85

13 - نمل - 27 - 57 - 4

4 - همسر لوط ، مخالف اندیشه های وی و هم عقیده با قوم منحرف

فأنجین_ه و أهله إلاّامرأته

116- علم لدنی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 74 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) ، از علم و حکمت خدا دادی برخوردار بود .

و لوطًا ءاتین_ه حکمًا و علمًا

یکی از معانی <حکم>، حکمت است. برداشت یاد شده مبتنی براین معنا است.

117- علم لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 28 - 9

9 - در دوران لوط ( ع ) ، مناطق وسیعی از کره زمین ، منطقه زیستی انسان ها بود و لوط ( ع ) از آنها آگاهی داشت .

إنّکم لتأتون الف_حشه ما سبقکم بها من أحد من الع_لمین

118- عمل خیر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 90 - 15

15- انجام کار های خیر ، مورد علاقه و سیره مستمر پیامبران الهی ، موسی ، هارون ، ابراهیم ، لوط ، اسحاق ، یعقوب ، نوح ، داوود ، سلیمان ، ایوب ، اسماعیل ، ادریس ، ذوالکفل ، یونس ، زکریا ، و یحیی ( علیهم السلام ) بود .

و لقد ءاتینا موسی و ه_رون . .. یحیی ... إنّهم کانوا یس_رعون فی الخیرت

119- عوامل ترس لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 33 - 10

10 - لوط ( ع ) ، با ورود ملائکه به محضرش ، نگران شد و ترسید .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

ص: 86

120- عوامل نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 59 - 3

3- پاکی خاندان لوط ( ع ) و دوری از هرگونه جرم و تبه کاری ، عامل نجات همه آنان از عذاب الهی

إنا أُرسلنا إلی قوم مجرمین . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 35 - 2

2 - شکرگزاری لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ایشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ویژه خداوند و نجات یافتن از مهلکه عذاب

نجّین_هم . .. نعمه من عندنا

121- عوامل نجات لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 35 - 2

2 - شکرگزاری لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ایشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ویژه خداوند و نجات یافتن از مهلکه عذاب

نجّین_هم . .. نعمه من عندنا

122- عوامل نگرانی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 33 - 2،5،7،10،11

2 - با آمدن فرشتگان نزد لوط ( ع ) وی ، ناراحت شد و عرصه را بر خود تنگ دید .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم و ضاق بهم ذرعًا

<سیء> متعدی به بای سببی است. <سیء بهم> یعنی، به سبب حضور آنان، ناراحت شد. <ضاق بهم ذرعاً> به معنای تنگ شدن ذراع دست و کنایه از ناتوانی است.

5 - حضرت لوط ( ع ) ، نگران تعرض قوم اش به میهمانان اش بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم و ضاق بهم ذرعًا

7 - نگرانی لوط ( ع ) با ورود فرشتگان به نزد وی ، در چهره اش نمایان شد .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم . .. قالوا لاتخف

10 - لوط ( ع ) ، با ورود ملائکه به محضرش ، نگران شد و ترسید .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

ص: 87

11 - حضرت لوط ( ع ) نگران گرفتار شدن در عذاب فراگیری بود که برای قوم اش مقدر شده بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم . .. و قالوا لاتخف و لاتحزن إنّا منجّوک

دلداری ملائکه به لوط(ع) و اطمینان بخشی به وی برای نجات حتمی از عذاب، می تواند قرینه باشد بر این که نگرانی لوط(ع) به خاطر نکته بالا بوده است.

123- فرجام همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 10 - 13

13 - هشدار خداوند ، به دو همسر خطاکار پیامبر ( حفصه و عایشه ) ، درباره سرنوشت شوم خیانت به پیامبر ( ص ) همچون سرنوشت همسران نوح و لوط

ضرب اللّه مثلاً للذین کفروا امرأت نوح . .. قیل ادخلا النار مع الدخلین

یادآوری خیانت همسران دو پیامبر _ پس از نقل ماجاری توطئه دو همسر پیامبراسلام _ می تواند هشداری به آنان باشد.

124- فضایل خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 61 - 2

2- خاندان حضرت لوط ( ع ) ، برخوردار از عنایت ویژه خداوند

فلمّا جاء ءال لوط المرسلون

از ورود فرشتگان به عنوان مهمان بر خاندان لوط(ع) و نه بر خود لوط(ع) بیانگر عنایت خاص خداوند به آنان و جایگاه بلند ایشان است.

125- فضایل لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 86 - 4

4 _ زکریا، یحیی، عیسی، الیاس، اسماعیل، الیسع، یونس و لوط(ع)، پیامبرانی برتری یافته بر همه مردم عصر خویش

و زکریا و یحیی . .. و کلا فضلنا علی العلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 77 - 7

7_ < عن أبی جعفر ( ع ) : . . . و کان لوط إبن خاله ابراهیم و کانت إمرأه ابراهیم ساره اُخت لوط و کان لوط و ابراهیم نبیین مرسلین منذرین و کان لوط رجلاً سخیاً کریماً یقری الضیف إذا نزل به و یحذّرهم قومه . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده است: . .. لوط پسر خاله ابراهیم و ساره همسر ابراهیم خواهر لوط بود. لوط و ابراهیم هر دو پیغمبر

ص: 88

مرسل و انذارکننده بودند و لوط مردی سخاوتمند و کریم بود و از میهمانی که بر او وارد می شد پذیرایی می کرد و میهمانان را از قوم خود برحذر می داشت>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 71 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) شخصیتی مهمان نواز و مدافع حریم مهمانان خود .

و جاء أهل المدینه یستبشرون . قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون ... و لاتخزون ... قال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 74 - 1،3

1- حضرت لوط ( ع ) ، از علم و حکمت خدا دادی برخوردار بود .

و لوطًا ءاتین_ه حکمًا و علمًا

یکی از معانی <حکم>، حکمت است. برداشت یاد شده مبتنی براین معنا است.

3- حضرت لوط ( ع ) از عنایت ویژه الهی برخوردار بود .

و لوطًا ءاتین_ه حکمًا و علمًا

جمله <و لوطاً آتیناه. ..> عطف بر جمله <لقد آتینا إبراهیم...> است و تقدم <لوطاً> که مفعول فعل <آتیناه>است _ بیانگر این نکته است که لوط(ع) مورد عنایت ویژه خداوند بود; زیرا در آیه قبل، خداوند از لوط(ع) به تبع داستان ابراهیم(ع) یاد کرد; ولی دراین آیه به طور جداگانه از آن حضرت یاد نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 75 - 1،2،5

1- حضرت لوط ( ع ) ، مشمول رحمت خاص الهی بود .

و أدخلن_ه فی رحمتنا

2- حضرت لوط ( ع ) ، از صالحان و شایستگان بود .

إنّه من الص_لحین

5- پاکی و نجات حضرت لوط ( ع ) از آلودگی های قومش ، زمینه ساز برخورداری او از رحمت خاص الهی

و لوطًا . .. نجّین_ه ... و أدخلن_ه فی رحمتنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 162 - 6

6 - لوط ( ع ) ، شخصیتی خوشنام و امانت دار در میان قوم خود

إنّی لکم رسول أمین

تأکید لوط(ع) بر امین بودن خود، در صورتی ثمربخش است که وی از پیشینه ای همراه با خوشنامی و امانت داری برخوردار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 10 - 4

ص: 89

4 - حضرت نوح و لوط ( ع ) ، دو بنده صالح و شایسته خداوند

عبدین من عبادنا ص_لحین

126- فلسفه نبوت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 10 - 5

5 - بنده صالح و شایسته بودن ، مایه اصلی رسیدن پیامبران ( نوح ، لوط و . . . ) به مقام نبوّت

عبدین من عبادنا ص_لحین

توصیف حضرت نوح و لوط(ع)، به صفت <عبدصالح> _ در میان دیگر اوصاف والای انسانی و الهی آنان _ گویای مطلب یاد شده است.

127- قبول هشدارهای لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 162 - 2

2 - دعوت لوط ( ع ) از قوم خود به پذیرفتن رسالت وی ، اعتماد کردن به او و جدی گرفتن هشدارهایش

ألاتتّقون . إنّی لکم رسول أمین

واژه <أمین> می تواند از ریشه <أمن> و به معنای <مأمون> (فرد مورد اعتماد) باشد. این تعبیر، بیان دعوتی است از سوی لوط(ع) که باید قومش به او اعتماد کنند، به سخنانش گوش فرادهند و هشدارهایش را جدی بگیرند.

128- قصه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 80 - 1،2،6،8

1 _ لوط ، از پیامبران و فرستادگان خداوند

و لوطا إذ قال لقومه

کلمه <لوط> می تواند عطف بر <نوحاً> در آیه 59 باشد ; یعنی <و أرسلنا لوطاً>. و نیز می تواند مفعولٌ به برای فعل مقدر <اذکر> باشد. برداشت فوق مبتنی بر احتمال اول است.

2 _ سرگذشت لوط پیامبر در مبارزه علیه فحشا و فرجام شوم قوم زشتکار او ، سرگذشتی پندآموز و شایسته یادآوری

و لوطاً إذ قال

چنانچه <لوطاً> مفعول برای فعل مقدر <اذکر> باشد، کلمه <إذ> بدل اشتمال برای لوطاً است و اگر لوطاً مفعول برای <أرسلنا> گرفته شود، <إذ> مفعول برای فعل مقدر <اذکر> خواهد بود، که بر این مبنا تقدیر جمله چنین است: أرسلنا لوطاً اذکر إذ قال . .. . بنابر هر دو احتمال، لزوم یادآوری داستان لوط و قومش به دست می آید. گفتنی است هدف از یادآوری سرگذشت پیشینیان، عبرت آموزی و پندگیری است.

ص: 90

6 _ لوط با توصیف لواط به عنوان کرداری بسیار زشت ، قوم خویش را به سبب ارتکاب آن نکوهش کرد .

أتأتون الفحشه

<فاحشه> به عمل بسیار شنیع گفته می شود. استفهام در جمله <أتأتون ... > انکار توبیخی است.

8 _ لوط ( ع ) با توصیف قومش به عنوان اولین مبتلایان به لواط ، آنان را توبیخ کرد .

أتأتون الفحشه ما سبقکم بها من أحد من العلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 82 - 2،3،4،5،6،7

2 _ مبارزه لوط با برنامه های ضد اخلاقی قوم خویش موجب طرح پیشنهاد اخراج وی و همراهانش از دیارشان

و لوطاً إذ قال لقومه . .. قالوا أخرجوهم

پیشنهاد اخراج لوط از یکسو به مبارزات وی مرتبط شده است ; زیرا جمله <إلا أن قالوا . .. > در پاسخ تبلیغات و هدایتگریهای لوط ایراد گردیده است ; و از سوی دیگر این پیشنهاد با جمله <انهم ... > تعلیل شده است. بنابراین تصمیم قوم لوط به اخراج وی و همراهانش به دو علت بوده است: یکی مبارزه وی با فسادها و دیگری پاک زیستن وی و همراهانش.

3 _ پاک زیستی لوط و همراهانش ، موجب رنجش قوم وی و عاملی برای پیشنهاد اخراج ایشان از دیارشان شد .

أخرجوهم من قریتکم إنهم اناس یتطهرون

4 _ لوط در پاک زیستی و تنزه از اعمال زشت و مبارزه با کردار های ناپسند ، دارای همگامان و یارانی متعدد بود .

و ما کان جواب قومه إلا أن قالوا أخرجوهم من قریتکم إنهم أناس یتطهرون

ضمایر جمع در جمله <اخرجوهم . .. > و نیز آوردن کلمه <اناس>، حکایت از آن دارد که گروهی از مردم به لوط گرویده بودند و چون تصمیم بر اخراج لوط و یارانش در پی اعتراضهایی که در آیه قبل مطرح شد، گرفته شده، معلوم می شود مؤمنان به لوط وی را در مبارزه با فسادها و مفسدان یاری می کردند.

5 _ یاران و همگامان لوط در مقایسه با مخالفان وی بسیار اندک بودند .

قالوا أخرجوهم من قریتکم

تصمیم و پیشنهاد اخراج لوط و یارانش حکایت از آن دارد که یاران وی در مقایسه با مخالفان او بسیار اندک بودند، ورنه چنین پیشنهادی طبیعی به نظر نمی رسید.

6 _ لوط ، پیامبری مهاجر به دیار سدوم ، نه اهل آن سامان *

أخرجوهم من قریتکم

خداوند پیامبران پیش از لوط و پیامبر پس از وی، یعنی شعیب، را برادر قومشان خواند. ولی در مورد بعثت لوط چنین تعبیری آورده نشد. این مطلب می تواند اشاره به این باشد که لوط از افراد امت قومش نبوده است. انتساب <قریه> به مخالفان لوط با اضافه آن به <کم> می تواند بیانگر این باشد که لوط از مهاجران به آن دیار بوده است و آن دیار بنابر گفته مفسران بخشی از سرزمین کنعان بوده که به شهر سدوم معروف بوده است.

7 _ لوط و همراهانش ، حتی در دیدگاه مخالفان ، انسانهایی پاک و منزه از اعمال ناروا و پلید

إنهم أناس یتطهرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 83 - 2،3،4،5

2 _ خداوند با خارج ساختن لوط و بستگان قومش از دیارشان ، وی را از عذاب مقدر شده برای قوم لوط نجات بخشید .

فانجینه و أهله

ص: 91

چون جمله <فانجینه> در مقابل جمله <کانت من الغبرین> (همسر لوط در زمره باقی ماندگان بود) قرار گرفته است، معلوم می شود نجات از عذاب قوم لوط در گرو خارج شدن از شهر و دیار آنان بوده است. بنابراین <فانجینه> یعنی: فانجینه باخراجنا ایاه من بینهم.

3 _ از میان قوم لوط تنها خانواده و بستگانش به وی ایمان آوردند .

فانجینه و أهله

4 _ همسر لوط ، از زمره کافران به وی بود .

فانجینه و أهله إلا امرأته

5 _ همسر لوط با ماندن در میان کافران به عذاب الهی گرفتار شد و به هلاکت رسید .

إلا امرأته کانت من الغبرین

<غابر> به معنای باقی مانده است. بنابراین <کانت من الغبرین> بیانگر این است که همسر لوط به جهت باقی ماندن در میان قومش، از عذاب الهی رهایی نیافت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 77 - 1،2،3،4،6،9

1_ فرشتگان پس از گفتوگو با ابراهیم ( ع ) ، به دیار قوم لوط رفتند و بر حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و لما جاءت رسلنا لوطًا

2_ فرشتگان ، به صورت و شکل انسان ها بر حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و لما جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم

3_ لوط ( ع ) ، بی خبر از ماهیت مهمانان خویش ( فرشته بودن آنان ) و ناآگاه از مأموریت ایشان

و لما جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم . .. و قال ه_ذا یوم عصیب

4_ لوط ( ع ) با ورود فرشتگان ، عرصه را بر خویشتن تنگ دید و ناراحتی و اندوه وی را فرا گرفت .

و لما جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم و ضاق بهم ذرعًا

<ذرعاً> - که به معنای کشیدن ذراع دست است - تمییزی مبدل از فاعل می باشد. بنابر این <ضاق بهم ذرعاً>; یعنی، ضاق ذرعه (تنگ شد ذراع دستش به سوی آنان) و تنگ شدن ذراع به طرف کسی یا چیزی مَثَل است برای کسی که از انجام کاری ناتوان است و بدان دست رسی ندارد. <سیءَ> فعل مجهول <ساء> (ناراحتش کرد) است و <باء> در <بهم> سببیه است. بنابراین <سیء بهم> یعنی به سبب (آمدن) آنها برای لوط ناراحتی ایجاد شد.

6_ لوط ( ع ) روز ورود فرشتگان را روزی سخت با وضعیتی پیچیده و دشوار ارزیابی کرد .

و قال ه_ذا یوم عصیب

عصیب به معنای دشواری و سختی است و اصل آن از عَصْب به معنای بستن است. گویا بدان جهت روز سخت را <یوم عصیب> می گویند که شرّ و دشواری آن برخی بر برخی دیگر پیچیده است (برگرفته شده از مجمع البیان).

9_ < عن أبی عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالی بعث اربعه أملاک فی إهلاک قوم لوط . . . فأتوا لوطاً وهو فی زراعه له قرب المدینه . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است: خداوند متعال چهار فرشته برای هلاک کردن قوم لوط فرستاد . .. پس نزد لوط رفتند در حالی که او در کشتزار خود در نزدیکی شهر بود ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 7،12،13،14،23،25

ص: 92

7_ لوط ( ع ) ، با پیشنهاد ازدواج مهاجمان با دخترانش ، از آنان خواست تا از کردار ناشایست لواط و تعرض به مهمانانش برحذر باشند .

ی_قوم ه_ؤلاء بناتی هنّ أطهر لکم

12_ لوط ( ع ) ، با تحریک عواطف مهاجمان و اظهار شفقت به ایشان ، درصدد بازداری آنان از تعرّض به میهمانان خویش برآمد .

قال ی_قوم . .. فاتقوا الله و لاتخزون فی ضیفی ألیس منکم رجل رشید

13_ ملاطفت لوط ( ع ) با قوم خویش ، حتی به هنگامی که از ناحیه آنان در فشار و آزار بود .

قال ه_ذا یوم عصیب . .. قال ی_قوم ه_ؤلاء بناتی

لوط با گفتن <یا قوم> (ای مردم من) و پیشنهاد ازدواج با دخترانش ، لطف و عنایت خویش را به مردمان ابراز می دارد و این در زمانی است که حضرت لوط(ع) آن را روزی سخت و دشوار ارزیابی کرد.

14_ لوط ( ع ) ، از مهاجمان تبه کار خواست تا از خدا پروا کنند و متعرض مهمانانش نشوند .

فاتقوا الله

23_ < عن أبی عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالی بعث أربعه أملاک فی إهلاک قوم لوط . . . فأتوا لوطاً . . . فسلّموا علیه . . . فقال لهم : المنزل ؟ فقالوا : نعم . . . ثم مشی فلما بلغ باب المدینه . . . دخل و دخلوا معه حتی دخل منزله فلما رأتهم إمرأته . . . صعدت فوق السطح و صفقت فلم یسمعوا فدخنت فلما رأوا الدخان أقبلوا إلی الباب یهرعون . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: خداوند چهار فرشته برای هلاک کردن قوم لوط فرستاد . .. آنان نزد لوط رفتند و بر او سلام کردند ... لوط آنان را دعوت به منزل کرد و آنان موافقت کردند; سپس رفت تا به دروازه شهر رسید ... او با فرشتگان وارد شهر شدند تا به منزلش وارد شد همسر لوط وقتی که آنان را دید ... بالای بام رفت و دست بر هم زد، ولی قوم لوط نشنیدند. پس دود به پا کرد; همین که آن قوم دود را دیدند شتابان به درب خانه لوط رفتند...>.

25_ < عن أبی عبدالله ( ع ) فی قول لوط < ه_ؤلاء بناتی هنّ أطهر لکم > قال : عرض علیهم التزویج ;

از امام صادق(ع) درباره سخن لوط که فرموده: <اینها دختران منند برای شما پاکیزه ترند> روایت شده است که فرمود: به آنان پیشنهاد ازدواج داد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 79 - 1،3

1_ تبه کاران قوم لوط ، پیشنهاد او ( ازدواج با دخترانش و ترک تعرض به مهمانان ) را نپذیرفتند .

ه_ؤلاء بناتی هنّ أطهر لکم . .. قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق

3_ گرایش به لواط و همجنس بازی و عدم اشتیاق به زنان ، دلیل های قوم تبهکار لوط برای نپذیرفتن پیشنهاد حضرت لوط ( ازدواج با دختران او و تعرض نکردن به مهمانان )

قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق و إنک لتعلم ما نرید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 80 - 1،2،3

1_ حضرت لوط ( ع ) ، خویشتن را در مقابله با مهاجمان تبه کار ، ناتوان و بی یاور دید .

قال لو أن لی بکم قوّه أو ءاوی إلی رکن شدید

2_ آرزوی لوط ( ع ) به داشتن نیرویی برای مقابله با تبه کاران و دفاع از مهمانان خویش در برابر آنان

قال لو أن لی بکم قوّه

ص: 93

<لو> در جمله فوق ، حرف تمنّا و به معنای لیت (ای کاش) است.

3_ آرزوی لوط ( ع ) به داشتن پناهگاهی مطمئن که بتواند مهمانانش را در پناه آن ، از تعرض تبه کاران برهاند .

قال لو . .. أو ءاوی إلی رکن شدید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 -

1،2،3،7،8،10،11،12،14،15،16،17،18،19

1_ مهمانان لوط ، در پی مشاهده درماندگی او در برابر مهاجمان ، ماهیت خویش ( فرشته بودن ) را برای لوط فاش ساختند .

قال لو أن لی بکم قوّه . .. قالوا ی_لوط إنا رسل ربک

2_ فرشتگانِ میهمان بر لوط ( ع ) ، حامل پیامهایی از ناحیه خداوند برای او بودند .

قالوا ی_لوط إنا رسل ربک

برداشت فوق ، از اینکه فرشتگان خود را به عنوان پیام آوران الهی (رسل ربک) معرفی کردند ، استفاده می شود.

3_ فرشتگان ، فرا رسیدن زمان عذاب و کیفر قوم لوط را به حضرت لوط ( ع ) ابلاغ کردند .

إنا رسل ربک لن یصلوا إلیک فأسر . .. ألیس الصبح بقریب

7_ لوط ( ع ) برای دفاع از مهمانان خویش ( فرشتگان حاضر در منزلش ) آماده مبارزه و درگیری با تبه کاران مهاجم بود .

لن یصلوا إلیک

آیات پیشین بیان کرد که مهاجمان قصد تعرض به فرشتگان را داشتند. بر این اساس ظاهر آن بود که فرشتگان می گفتند: <لن یصلوا إلینا; آنان از دسترسی به ما ناتوانند>. این جا به جایی اشاره به دو نکته دارد: یکی اینکه، تعرض به مهمان به منزله تعرض به میزبان است و دوم اینکه، لوط(ع) آماده مبارزه بود و تا توان داشت در مقابل مهاجمان ایستادگی می کرد.

8_ فرشتگان مأمور عذاب ، به لوط ( ع ) اطمینان دادند که مهاجمان ، به او دسترسی پیدا نخواهند کرد و گزندی متوجه وی نخواهد شد .

قالوا ی_لوط إنا رسل ربک لن یصلوا إلیک

10_ فرشتگان ، از دست یافتن تبه کاران به خانه لوط ( ع ) جلوگیری کردند .

إنا رسل ربک لن یصلوا إلیک فأسر بأهلک

11_ فرشتگان ، از لوط ( ع ) خواستند تا خانواده خویش را شبانه از منطقه قومش خارج سازد .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل

<اسراء> (مصدر اَسرِ) به معنای کوچ کردن شبانه است و <باء> در <بأهلک> برای تعدیه می باشد و <ال> در <اللیل> عهد حضوری است. بنابراین معنای جمله <فأسر ...> چنین می شود: [ای لوط!] خانواده خویش را در پاره ای از این شب کوچ ده.

12_ از میان قوم لوط ، تنها خانواده اش به او ایمان آورده و از تبه کاری ها و گناهان آن قوم منزّه بودند .

کانوا یعملون السیئات . .. فأسر بأهلک بقطع من الّیل ... إلاّ امرأتک

14_ لوط ( ع ) موظف بود پیش از نزول عذاب ، به طور محرمانه و بدون آگاهی قومش ، از دیار آنان خارج شود .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل

تأکید فرشتگان بر اینکه لوط(ع) باید شبانه کوچ کند، می تواند اشاره به برداشت فوق باشد. گفتنی است که این احتمال، در صورتی موجه است که سخن فرشتگان با لوط(ع) (فأسر ...) در شب نزول عذاب نبوده باشد; بلکه در روز قبل، آن سخن ایراد شده باشد.

15_ فرشتگان ، از لوط ( ع ) و خاندانش خواستند که به هنگام خروج از دیارشان ، از حرکت باز نایستند و به سوی خانه و کاشانه باز نگردند .

و لایلتفت منکم أحد

ص: 94

16_ فرشتگان به لوط ( ع ) توصیه کردند که همسرش را برای نجات از عذاب ، به همراه خویش کوچ ندهد .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل . .. إلاّ امرأتک

برداشت فوق، بر این اساس است که <امرأتک> استثنا از <أهلک> باشد.

17_ از میان خانواده لوط ( ع ) تنها همسرش به هنگام کوچ شبانه از سیر باز ماند و به طرف دیار قوم لوط بازگشت .

و لایلتفت منکم أحد إلاّ امرأتک

برداشت فوق، مبتنی بر این احتمال است که <إلاّ امرأتک> استثنا از جمله <لایلتفت . ..> باشد. بر این مبنا جمله <لایلتفت... إنه مصیبها ما أصابهم> چنین معنا می شود: هیچ یک از شماها نباید از سیر باز ماند و به سوی خانه خود باز گردد و لکن همسرت تخلف خواهد کرد و باز خواهد گشت; زیرا باید به عذاب گرفتار شود.

18_ همسر لوط ، باید به عذابی که برای قوم لوط مقدر شده بود ، گرفتار می شد .

إنه مصیبها ما أصابهم

ضمیر در <إنه> به اصطلاح ضمیر شأن است و حاکی از تأکید می باشد.

19_ همسر لوط به او ایمان نیاورد و به گناهی هم طراز گناهان قوم لوط آلوده بود .

فأسر بأهلک . .. إلاّ امرأتک إنه مصیبها ما أصابهم

همانندی کیفر همسر لوط با کیفر قوم لوط _ که جمله <إنه مصیبها ما أصابهم> دلالت بر آن دارد _ حاکی است که گناه وی نیز هم طراز گناه آن قوم بوده است. گویا وی به عملکرد آنان راضی بوده و یا به گونه ای - چنانچه در برخی روایات وارده شده_ ایشان را در گناهشان یاری می داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 61 - 1

1- فرشتگان مأمور عذاب قوم لوط ، به عنوان مهمان بر خاندان حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و نبّئهم عن ضیف إبرهیم . .. فما خطبکم أیّها المرسلون ... فلمّا جاء ءال لوط المرس

الف و لام در <المرسلون> برای عهد ذکری است و اشاره به رسولانی دارد که نزد حضرت ابراهیم(ع) آمدند و عذاب قوم لوط را مطرح ساختند (قال فما خطبکم أیّها المرسلون، آیه 57) و این نشان دهنده آن است که مهمانان ابراهیم(ع) بر لوط(ع) وارد شدند. گفتنی است که آیه 68 نیز مؤید این نکته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 62 - 1،2

1- ورود فرشتگان بر حضرت لوط ( ع ) به صورت دسته جمعی و در قیافه مردان ناشناس بود .

قال إنکم قوم منکرون

<قوم> از نظر ریشه لغوی به معنای دسته ای از مردان است (مفردات راغب). آمدن ضمایر <إنکم> و <منکرون> به صورت جمع مذکر، مؤید برداشت فوق است.

2- حضرت لوط ( ع ) پس از ورود فرشتگان به محضر ایشان ، از آنان خواستار معرفی خود گردید .

قال إنکم قوم منکرون

عبارت فوق اگرچه اخباری است، ولی کنایه از درخواست معرفی است و جواب ملائکه _ که در آیه بعد آمده است _ مؤید نکته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 95

9 - حجر - 15 - 63 - 1،2،3

1- قطعی شدن نزول عذاب الهی ( استیصال ) و فرا رسیدن موعد آن بر قوم لوط ، توسط فرشتگان به حضرت لوط ( ع ) ابلاغ گردید .

قالوا بل جئن_ک بما کانوا فیه یمترون

2- فرشتگان وارد شده بر لوط ( ع ) در پی اظهار وی بر ناشناخته بودن آنان ، خود را مأموران الهی معرفی کردند .

قال إنکم قوم منکرون . قالوا بل جئن_ک بما کانوا

3- حضرت لوط ( ع ) پیش از فرا رسیدن عذاب الهی بر قومش ، آنان را به چنین سرنوشتی هشدار داده بود .

قالوا بل جئن_ک بما کانوا فیه یمترون

مقصود از <ما> در جمله <بما کانوا فیه یمترون> عذاب است. بنابراین تردید کردن قوم لوط درباره عذاب الهی، بیانگر این نکته است که: آنان نسبت به عذابْ انذار و تهدید شدند و به اندازه کافی با آنان اتمام حجت شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 64 - 1

1- تأکید فرشتگان در محضر حضرت لوط ( ع ) مبنی بر تحقق قطعی نزول عذاب ( استیصال ) بر قوم لوط

و أتین_ک بالحقّ و إنا لص_دقون

مقصود از <بالحق> خبر حق و راست است و مراد از این خبر حق، عذاب الهی بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 65 - 1،2،3،4،5،6،10،11

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسی از شب ، جهت نجات از عذاب الهی شدند .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل

2- حضرت لوط ( ع ) به نظارت و مراقبت بر خروج خاندانش از شهر برای در امان ماندن از عذاب الهی ، مأمور گردید .

فأسر بأهلک . .. و اتّبع أدب_رهم

مقصود از به دنبال خاندان رفتن (و اتّبع أدبارهم) می تواند کنایه از مراقبت و نظارت از خروج آنان باشد که مبادا کسی به شهر برگردد و از رفتن منصرف شود. جمله بعدی (و لایلتفت منکم ...) مؤید همین مطلب است.

3- لوط ( ع ) ، مأموریت یافت که هم زمان با خارج ساختن خاندانش از شهر ، خود نیز در پی آنان حرکت کند .

فأسر بأهلک . .. و اتّبع أدب_رهم

4- خداوند حضرت لوط ( ع ) و خاندانش را از بازگشت به شهر خود _ که در معرض عذاب بود _ برحذر داشت .

فأسر بأهلک . .. و لایلتفت منکم أحد

مقصود از التفات و توجه در آیه شریفه _ به قرینه فرمان خروج از شهر (فأسر بأهلک) _ بازگشتن و روی آوردن به شهری است که آنان در آن جا ساکن بودند.

5- حرکت حضرت لوط ( ع ) و خاندانش از شهر ، حرکتی دسته جمعی ، سریع ، به دور از انظار مردم و محرمانه بود .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل . .. وامضوا حیث تؤمرون

نظارت حضرت لوط(ع) بر حرکت خاندانش (و اتّبع أدبارهم) بیانگر حرکت دسته جمعی، و حرکت در ظرف زمانی محدود (بقطع من اللیل) نشانگر حرکت سریع، و سیر شبانه در پاسی از شب دلیل محرمانه رفتن از شهر است.

6- حضرت لوط ( ع ) و خاندانش ، مأمور شدند تنها به سوی مکانی که تعیین خواهد شد ، حرکت کنند و حق انتخاب مکان

ص: 96

دیگری را نداشتند .

فأسر بأهلک . .. وامضوا حیث تؤمرون

10- < قال أبوجعفر ( ع ) : . . . < فلما جاء آل لوط المرسلون > . . . قالوا . . . < فأسر بأهلک > یا لوط إذا مضی لک من یومک ه_ذا سبعه أیام و لیالیها < بقطع من اللیل > إذا مضی نصف اللیل < . . . و امضوا > من تلک اللیله < حیث تؤمرون > . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامی که فرشتگان خدا به سوی خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... ای لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از این تاریخ، در نیمه های شب خانواده خود را از این سرزمین بیرون ببر ... و در آن شب به هر جا که فرمانتان داده اند بروید...>.

11- < عن أبی جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالی لمّا أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إلیهم ملائکه . . . و قالوا للوط : أسر بأهلک من ه_ذه القریه اللیله . . . فلمّا انتصف اللیل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود:. .. هنگامی که خداوند تعالی اراده کرد قوم لوط را عذاب کند، فرشتگانی را به سوی آنان فرستاد ... آنان به لوط(ع) گفتند: امشب خانواده خود را از این قریه کوچ بده ... چون شب به نیمه رسید آن حضرت به همراهی دخترانش کوچ کرد...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 67 - 1

1- قوم لوط ، پس از اطلاع از ورود مهمانان به خانه لوط ( ع ) شادی کنان به سراغ آنان شتافتند .

و جاء أهل المدینه یستبشرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 68 - 1،5،9

1- حضرت لوط ( ع ) در پی هجوم قومش برای تعرض به مهمانان او ، آنان رااز هرگونه تجاوز به آنها برحذر داشت .

و جاء أهل المدینه یستبشرون. قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون

5- برخورد قوم لوط با مهمانان حضرت لوط ( ع ) ، برخوردی اهانت آمیز و آبرو برانداز بود .

قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون

9- ناشناخته بودن فرشتگان برای حضرت لوط ( ع ) تا لحظه قصد تعرّض قومش به آنان

و جاء أهل المدینه یستبشرون . قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون

از اینکه حضرت لوط(ع) با مشاهده قصد تعرّض قومش به مهمانان با نگرانی فرشتگان را مهمان خود معرفی کرد، نشان می دهد که آن حضرت تا این لحظه فرشتگان را نمی شناخت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 69 - 1،3

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در برابر تجاوز به مهمانانش ، به رعایت تقوای الهی فرا خواند .

و اتقوا الله

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در پی قصد تجاوز آنان به مهمانانش ، از هرگونه عملی که موجب ذلت و خواری او گردد ، برحذر داشت .

و لاتخزون

ص: 97

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 70 - 1،2،3،4،5،6،7،8

1- حضرت لوط ( ع ) به خاطر پذیرش مهمان بیگانه و حمایت از آن ، مورد سرزنش قومش قرار گرفت .

قال إن ه_ؤلاء ضیفی . .. قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

2- حضرت لوط ( ع ) به خاطر دفاع از مهمانانش ، مورد اعتراض قوم خود قرار گرفت .

قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون . .. قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

3- قوم لوط ، حضرت لوط ( ع ) را از پذیرش هرگونه مهمان بیگانه و حمایت از آن ، منع کرده و برحذر داشتند .

قال إن ه_ؤلاء ضیفی . .. قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

4- قوم لوط در پاسخ به درخواست حضرت لوط ( ع ) مبنی بر اجتناب از هتک آبروی وی ، خود او را مقصر اصلی آن معرفی کردند .

فلاتفضحون . .. و لاتخزون. قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

اینکه قوم لوط در جواب درخواست او برای اجتناب از ایجاد فضاحت و آبروریزی گفتند: تو را از پیش از پذیرش هرگونه مهمان بیگانه منع کرده بودیم، حکایت از این نکته می کند که آنان با این بیان، می خواستند مقصر اصلی چنین عملی را خود او معرفی کنند.

5- قوم لوط ، حضرت لوط ( ع ) را از ارتباط و تماس با دیگر اقوام ، منع کرده و برحذر می داشتند .

قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

6- منزل حضرت لوط ( ع ) ، محل مراجعه مردم از شهر ها و مناطق مختلف و اقوام گوناگون

قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

<عالم> به معنای همه خلق و یا دسته ای از موجودات است. جمع آمدن آن (عالمین) برای بیان استغراق و شمول تمامی اصناف موجودات جهان است و مقصود از آن در این آیه، همه مردم از تمامی اقوام و قبایل دور و نزدیک است.

7- موقعیت حضرت لوط ( ع ) در میان قومش ضعیف بود و آنان نسبت به او گستاخ بودند .

قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

از اینکه قوم لوط آن حضرت را از تماس با دیگران نهی کردند و در موردی که او از این نهی تخلف ورزید، مورد عتاب و اعتراض قرار گرفت، می توان برداشت فوق را به دست آورد.

8- < قال أبوجعفر ( ع ) : . . . و کان لوط رجلاً سخیاًکریماً یقری الضیف إذا نزل به و یحذرهم قومه ، قال : فلمّا رأی قوم لوط ذلک منه قالوا له : إنا ننهاک عن العالمین لاتقری ضیفاً ینزّل بک ، إن فعلت فضحنا ضیفک الذی ینزل بک و أخزیناک . . . ;

امام باقر(ع) فرمود:. .. لوط(ع) مردی سخاوتمند و بزرگوار بود از مهمانانی که بر او وارد می شدند، پذیرایی می کرد و آنان را از قوم خود برحذر می داشت.[امام باقر(ع)] فرمود: هنگامی که قوم لوط این میهمان پذیری را دیدند، به آن حضرت گفتند: ما تو را از پذیرش هر مهمانی برحذر داشتیم و گفتیم: هیچ یک از میهمانانی را که بر تو وارد می شوند، نپذیر که اگر پذیرفتی، مهمانانت را مفتضح و تو را خوار خواهیم کرد...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 71 - 1،3،9

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به زناشویی با دخترانش به جای همجنس بازی و تعرّض به مهمانان ، پیشنهاد کرد .

قال ه_ؤلاء بناتی إن کنتم ف_علین

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به جای همجنس بازی به ازدواج با زنان فرا خواند .

ص: 98

قال ه_ؤلاء بناتی إن کنتم ف_علین

برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که مقصود از <بناتی> زنان قوم باشند; چون پیامبران به منزله پدر برای امت خویشند. بعلاوه بسیار بودن تعداد کسانی که به منزل حضرت لوط(ع) هجوم آورده بودند و محدود بودن دختران آن حضرت، می تواند مؤید این نظریه باشد.

9- قوم لوط علی رغم وجود راه های مشروع و طبیعی ( ازدواج با زنان ) بر عمل شنیع لواط و همجنس بازی ، اصرار داشتند .

قال ه_ؤلاء بناتی إن کنتم ف_علین

جمله <إن کنتم فاعلین> به منزله جمله <إن فعلتم ما أقول لکم و ما أظنکم تفعلون> است; یعنی، اگر به نصیحت و پیشنهادم ترتیب اثر دهید که گمان نمی کنم چنین باشید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 71 - 1،2،3

1- حضرت ابراهیم و لوط ( ع ) ، از نیرنگ ها و دسیسه های قوم خود ، به اراده الهی نجات یافتند .

و أرادوا به کیدًا . .. و نجّین_ه و لوطًا إلی الأرض التی ب_رکنا فیها

2- حضرت ابراهیم و لوط ( ع ) ، از جامعه آلوده خود به سرزمینی برکت خیز هجرت کردند .

إلی الأرض التی ب_رکنا فیها

3- حضرت لوط ( ع ) ، هم چون حضرت ابراهیم ( ع ) در معرض آزار و اذیت مردم خود قرار داشت .

و نجّین_ه و لوطًا إلی الأرض التی ب_رکنا فیها

کاربرد یکسان واژه نجات در باره حضرت ابراهیم و لوط(ع) بیانگر برداشت بالا است; زیرا نجات در جایی به کار می رود که خطر و ضرری پیش روی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 74 - 5،6،9

5- خداوند ، حضرت لوط ( ع ) را از شرّ قوم پلید ، ناپاک و زشتکارش نجات داد .

و نجّین_ه من القریه التی کانت تعمل الخبئث

6- اذیت و آزار شدید روحی لوط ( ع ) ، از اعمال ناپسند جامعه خویش

و لوطًا . .. و نجّین_ه من القریه التی کانت تعمل الخبئث

برداشت یاد شده با توجه به دو نکته است: الف) نجات در موردی به کار می رود که سابقه گرفتاری باشد. ب) وصف <تعمل الخبائث> برای قریه، نشان دهنده آن است که کردار آنان، ناخوشایند لوط بود و موجب اذیت و آزار وی می گشت.

9- جامعه فاسد و ناپاک قوم لوط ، از دعوت و تبلیغ آن حضرت تأثیر نپذیرفتند .

و نجّین_ه من القریه التی کانت تعمل الخبئث

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 160 - 1

1 - تکذیب رسالت لوط ( ع ) از سوی قومش

کذّبت قوم لوط المرسلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 99

13 - شعراء - 26 - 161 - 6

6 - قوم لوط ، مورد سرزنش وی به خاطر بی تقوایی و گنه پیشگی

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

استفهام در جمله<ألا تتّقون> می تواند برای توبیخ و سرزنش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 162 - 2،5

2 - دعوت لوط ( ع ) از قوم خود به پذیرفتن رسالت وی ، اعتماد کردن به او و جدی گرفتن هشدارهایش

ألاتتّقون . إنّی لکم رسول أمین

واژه <أمین> می تواند از ریشه <أمن> و به معنای <مأمون> (فرد مورد اعتماد) باشد. این تعبیر، بیان دعوتی است از سوی لوط(ع) که باید قومش به او اعتماد کنند، به سخنانش گوش فرادهند و هشدارهایش را جدی بگیرند.

5 - تصریح لوط ( ع ) بر خیرخواهی خود و تضمین منافع ثمودیان در پرتو رسالت وی

إنّی لکم رسول أمین

برداشت یاد شده با توجه به قید <لکم> (برای شما) به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 163 - 1،4

1 - دعوت مجدد لوط ( ع ) از قوم خود ، برای رعایت تقوای الهی و پرهیز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

4 - لوط ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به دلیل آشکار بودن صداقت و امانت داری وی

فاتّقوا اللّه و أطیعون

تفریع <اتّقواللّه> بر <إنّی لکم رسول أمین> بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 164 - 1

1 - تصریح لوط ( ع ) به نداشتن کمترین چشمداشت مادی از قومش ، در قبال رسالت خویش

و ما أسئلکم علیه من أجر . .. إلاّ علی ربّ الع_لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 165 - 2

2 - قوم لوط ، مورد اعتراض و توبیخ او ، به خاطر انحراف جنسی

أتأتون الذکران من الع_لمین

استفهام در <أتأتون الذکران> برای توبیخ و سرزنش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 166 - 1

1 - قوم لوط ، مورد سرزنش وی به خاطر انحراف از مسیر طبیعی در ارضای غرایز جنسی

ص: 100

و تذرون ما خلق لکم ربّکم من أزوجکم

<وَذْر> (مصدر <تذرون>) به معنای ترک کردن و واگذاشتن است. <من أزواجکم> بیانگر مراد از <ما> در <ما خلق لکم> <زوج> (مفرد <أزواج>)به معنای جفت و همسر است. <عدوان> (مصدر <عادون>) نیز مرادف تعدی و تجاوز است; یعنی، <و آنچه را پروردگارتان برای شما آفریده است (همسرانتان) وامی گذارید؟ نه بلکه شما گروهی تجاوزپیشه اید>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 167 - 1،4،5

1 - تهدید شدن لوط ( ع ) از سوی قوم خود ، به اخراج و تبعید در صورت دست برنداشتن از تبلیغ

قالوا لئن لم تنته . .. من المخرجین

ضمیر فاعل در <قالوا> به قوم لوط باز می گردد <إنتهاء> (مصدر تنته) یعنی دست برداشتن و پایان دادن.

4 - تلاش پیگیر و مجدّانه لوط ( ع ) ، در مبارزه با انحراف ( هم جنس گرایی ) قوم خویش

قالوا لئن لم تنته ی_لوط لتکوننّ من المخرجین

5 - لوط ( ع ) ، فاقد پایگاه قوی ، در برابر منحرفان و دشمنان نیرومند خود

قالوا لئن لم تنته ی_لوط لتکوننّ من المخرجین

از تهدید حضرت لوط(ع) به وسیله قوم خود، نیرومندی آنان در مقایسه با او استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 168 - 1،2،3

1 - تسلیم نشدن لوط ( ع ) در برابر تهدید های قوم منحرف خویش

قال إنّی لعملکم من القالین

<قلا> (مصدر <قالین>) به معنای بغض و دشمنی است. برداشت یاد شده با توجه به اقدام لوط(ع) به اظهار تنفر نسبت به کردار قومش _ علی رغم تهدید اکید آنان به اخراج و تبعید وی _ به دست می آید.

2 - حضرت لوط ( ع ) _ به رغم تهدید شدن به تبعید _ تنفر و دشمنی خود را با کردار زشت قوم خود اعلام کرد و بر آن تأکید ورزید .

قال إنّی لعملکم من القالین

3 - لوط پیامبر ، دوست مردم و تنها در ستیز با کردار ناشایست آنان

قال إنّی لعملکم من القالین

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که لوط(ع) خود را از عمل قومش، بیزار معرفی کرد و نه از خود آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 169 - 1،2،5،7

1 - ناامیدی لوط ( ع ) از هدایت پذیری قوم خویش

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون

اقدام لوط(ع) به طرح درخواست نجات از پیشگاه خداوند، نشان می دهد که او از هدایت قومش کاملاً مأیوس شده بود.

2 - التجای لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، برای نجات خود و نزدیکانش از شر کردار منحرفان

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون

5 - خانواده و کسان لوط ( ع ) ، تنها مؤمنان به وی و پیراسته از کردار زشت قوم لوط

ص: 101

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون

از این که لوط(ع) تنها برای خود و کسانش در خواست نجات کرد، روشن می شود که تنها آنان به وی ایمان آورده بودند.

7 - دعا والتجای حضرت لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، برای نجات خود و کسانش از پی آمد های سوء کردار قوم خود ( عذاب )

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون

برداشت یاد شده مبتنی بر این احتمال است که مضافی در تقدیر باشد (من وبال ما یعملون); یعنی، پروردگارا! من و کسانم را از وزر و وبال عمل آنان نجات بخش. گفتنی است آیه بعد _ که نجات لوط و اهلش رااز عذاب مطرح می کند _ تأیید کننده همین برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 170 - 1

1 - استجابت دعای لوط ( ع ) مبنی بر نجات خود و کسان خود ، از شر قوم زشتکارش از سوی پروردگار

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون . فنجّین_ه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 171 - 1،2،4

1 - نجات همه خانواده لوط از عذاب الهی ، به جز همسر پیر او

فنجّین_ه و أهله أجمعین إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

<عجوز> به معنای پیر زن و <عجوزاً> مستثنی از <أهله> است. <غبور> (مصدر <غابرین>) نیز به معنای باقی ماندن است. بنابراین، <غابر> به کسی گفته می شود که همراهانش بروند و او باقی بماند.

2 - همسر لوط ، مخالف راه او و در زمره محکومان به عذاب

إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهی ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّین_ه و أهله أجمعین . إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

از واژه <الغابرین> استفاده می شود که بر جای ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بیرون روندگان از شهر نجات یافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 54 - 3،4

3 - قوم لوط ، مورد نکوهش و سرزنش او به خاطر کردار زشتشان

إذ قال لقومه أتأتون الف_حشه

استفهام در <أتأتون الف_حشه> برای توبیخ و سرزنش است.

4 - مبارزه با فحشا و زشت کرداری ، مهم ترین مسؤولیت و رسالت لوط

و لوطًا إذ قال لقومه أتأتون الف_حشه

مقدم آمدن <أتأتون الف_حشه> و قرار گرفتن آن در رأس پیام های لوط، بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 1،2،3،4،6

ص: 102

1 - تأثیرناپذیری قوم لوط ، در برابر هشدار ها و هدایت گری های او

فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط

2 - تصمیم قوم لوط مبنی بر اخراج و تبعید لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار های خیرخواهانه او

فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم

3 - خاندان لوط ، هم عقیده با وی ، پاکدامن و مخالف انحراف های جامعه خویش

قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم

4 - ایمان نیاوردن هیچ فردی از جامعه به لوط ( ع ) ، جز افراد خانواده وی

قالو أخرجوا ءال لوط من قریتکم

مخالفان لوط به جای این که بگویند: پیروان لوط را اخراج کنید، گفتند: خانواده وی را بیرون کنید و این نشان می دهد که جز خانواده اش کسی به وی ایمان نیاورده بود.

6 - گرایش به پاکی و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم إنّهم أُناس یتطهّرون

عبارت <إنّهم أُناس> تعلیل برای حکم اخراج است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 57 - 1،4،7

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وی _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجین_ه و أهله إلاّ امرأته

4 - همسر لوط ، مخالف اندیشه های وی و هم عقیده با قوم منحرف

فأنجین_ه و أهله إلاّامرأته

7 - فرو گذاشتن همسر لوط در میان قوم محکوم به عذاب ، براساس تقدیر الهی و برنامه از پیش تعیین شده

قدّرن_ها من الغ_برین

<غبور> (مصدر <غابرین>) به معنای باقی ماندن است; یعنی، ما مقدر کردیم که همسر لوط از جمله باقی ماندگان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 26 - 2

2 - حضرت لوط ( ع ) پس از ایمان آوردن به حضرت ابراهیم ( ع ) تصمیم گرفت به سرزمین دیگری هجرت کند .

فأمن له لوط و قال إنّی مهاجر إلی ربّی

بنابراین احتمال که مرجع ضمیر فاعلی <قال> به قرینه <فآمن له لوط> حضرت لوط(ع) باشد، نکته بالا، قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 28 - 9،10

9 - در دوران لوط ( ع ) ، مناطق وسیعی از کره زمین ، منطقه زیستی انسان ها بود و لوط ( ع ) از آنها آگاهی داشت .

إنّکم لتأتون الف_حشه ما سبقکم بها من أحد من الع_لمین

10 - لوط ( ع ) برای منصرف کردن قوم اش از از آمیزش با مردان ، آن را بی سابقه و زشت معرفی کرد .

إنّکم لتأتون الف_حشه ما سبقکم بها من أحد من الع_لمین

ص: 103

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 30 - 1،4،5

1 - لوط ( ع ) ، به دنبال واکنش منفی قوم اش به دعوت وی ، از خداوند برای غلبه برآنها ، استمداد طلبید .

قال ربّ انصرنی علی القوم المفسدین

4 - لوط ( ع ) ، برای بازداشتن قوم اش از کردار زشت ، با آنان به مبارزه برخاست .

أئنّکم لتأتون الرجال و . .. ربّ انصرنی علی القوم المفسدین

طلب نصرت از خدا بر ضد قوم مفسد، برای بیان این است که لوط(ع) با آنان به مبارزه برخاست و در مبارزه اش، نیاز به امداد الهی داشت.

5 - لوط ( ع ) در مبارزه اش با کردار های زشت قوم خود ، تنها بود .

قال ربّ انصرنی علی القوم المفسدین

ضمیر مفعولی <نی> در دعای لوط(ع)، حکایت از تنهایی آن حضرت در مبارزه با فحشا می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 31 - 1،3

1 - فرستادگان خداوند برای یاری لوط ( ع ) ، ابتدا ، نزد ابراهیم ( ع ) رفتند و مأموریت خود را به او اعلام کردند .

قال ربّ انصرنی . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهیم بالبشری قالوا إنّا مهلکوا أهل ه_ذه

3 - دعای لوط ( ع ) برای یاری اش ، از سوی خدا اجابت شد و فرشتگانی از جانب خداوند ، برای در هم کوبیدن قوم لوط ، گسیل شدند .

قال ربّ انصرنی . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهیم بالبشری قالوا إنّا مهلکوا أهل ه_ذه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 32 - 1،2،5

1 - حضرت ابراهیم ( ع ) از عذاب قوم لوط ، با وجود لوط ( ع ) در میان آنان ، نگران بود .

و لمّا جاءت رسلنا . .. قالوا إنّا مهلکوا أهل ه_ذه القریه...قال إنّ فیها لوطًا

2 - حضرت ابراهیم ( ع ) با ملائکه درباره عذاب قوم لوط ، با وجود حضرت لوط ( ع ) در میان آنان به گفت وگو پرداخت .

قالوا إنّا مهلکوا أهل ه_ذه القریه . .. قال إنّ فیها لوطًا قالوا نحن أعلم بمن فیه

5 - ملائکه مأمور عذاب قوم لوط ، به ابراهیم ( ع ) اطمینان دادند که لوط ( ع ) و اهل اش را ، حتماً از عذاب نجات خواهند داد .

قالوا نحن أعلم بمن فیها لننجّینّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 33 -

1،2،3،5،6،9،10،11،12،13،14

1 - ملائکه عذاب قوم لوط ، پس از گفتوگو با ابراهیم ( ع ) ، به دیار آن قوم رفتند و بر لوط ( ع ) وارد شدند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهیم . .. و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا

2 - با آمدن فرشتگان نزد لوط ( ع ) وی ، ناراحت شد و عرصه را بر خود تنگ دید .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم و ضاق بهم ذرعًا

<سیء> متعدی به بای سببی است. <سیء بهم> یعنی، به سبب حضور آنان، ناراحت شد. <ضاق بهم ذرعاً> به معنای تنگ

ص: 104

شدن ذراع دست و کنایه از ناتوانی است.

3 - فرشتگان عذابِ قوم لوط ، به صورت انسان ، بر لوط ( ع ) وارد شدند .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم

احتمال دارد دلیل <سیء بهم و ضاق بهم ذرعاً> این باشد که فرشتگان به صورت انسان بر لوط(ع) به عنوان میهمان وارد شدند و لوط(ع) از عاقبت ورود مسافرانی ناشناخته به شهر، نگران شد که مبادا، اهالی شهر برای تجاوز به آنان، به سوی خانه لوط بیایند.

5 - حضرت لوط ( ع ) ، نگران تعرض قوم اش به میهمانان اش بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم و ضاق بهم ذرعًا

6 - حضرت لوط ( ع ) ، در دفاعِ از میهمانان اش در صورت تعرض قوم اش به آنها ، ناتوان بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم و ضاق بهم ذرعًا

احساس ناتوانی لوط(ع) و تنگ دیدن عرصه بر خود، احتمال دارد به خاطر نکته یاد شده باشد.

9 - فرشتگان ، به لوط ( ع ) برای بر طرف کردن دلهره و هراس او ، دلداری دادند .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

10 - لوط ( ع ) ، با ورود ملائکه به محضرش ، نگران شد و ترسید .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

11 - حضرت لوط ( ع ) نگران گرفتار شدن در عذاب فراگیری بود که برای قوم اش مقدر شده بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم . .. و قالوا لاتخف و لاتحزن إنّا منجّوک

دلداری ملائکه به لوط(ع) و اطمینان بخشی به وی برای نجات حتمی از عذاب، می تواند قرینه باشد بر این که نگرانی لوط(ع) به خاطر نکته بالا بوده است.

12 - فرشتگان مأمور به عذاب قوم لوط ، مأموریت شان را به اطلاع لوط ( ع ) رساندند .

قالوا . .. إنّا منجّوک وأهلک إلاّ امرأتک

13 - پس از حضور فرشتگانِ مأمور عذاب ، حضرت لوط ( ع ) و فرشتگان ، به گفتوگو پرداختند .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا . .. و قالوا لاتخف

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام کردند که او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

إنّا منجّوک و أهلک إلاّ امرأتک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 134 - 1

1 - لوط ( ع ) و خاندان او ، از عذاب نازل شده بر قوم شان نجات یافتند .

إذ نجّین_ه و أهله أجمعین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 135 - 1،2،7

1 - همسر حضرت لوط ، از هلاک شدگان عذاب الهی قوم لوط بود .

إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

<غابر> (مفرد <غابرین>) به معنای باقی و مانده است و مقصود از آن، کسانی اند که از شهر بیرون نیامده و به عذاب الهی

ص: 105

قوم لوط گرفتار شدند.

2 - همسر لوط به هنگام نزول عذاب ، در سن پیری و فرسودگی قرار داشت .

إلاّ عجوزًا

<عجوز> به کسی گفته می شود که در سن پیری و فرسودگی باشد و نشاط برای کار و تلاش نداشته و از آن عاجز باشد.

7 - نجات لوط ( ع ) و مؤمنان ، از عذاب الهی ، با خروج از شهر انجام پذیرفت .

إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

از آمدن تعبیر <غابرین> (بازماندگان) درباره همسر کافر و هلاک شده همسر لوط، برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 36 - 3

3 - مقاومت شدید و یکپارچه جامعه لوط ( ع ) ، در برابر آن حضرت و رسالت او

فما وجدنا فیها غیر بیت من المسلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 34 - 3،4،6

3 - هلاکت تمامی قوم لوط با عذاب الهی ; به جز شخص لوط ( ع ) و خاندان او

إنّا أرسلنا علیهم حاصبًا إلاّءال لوط

4 - نجات یافتن خاندان لوط ، از سرنوشت هلاکت بار قومشان به هنگام سحر

نجّین_هم بسحر

6 - خروج مخفیانه خاندان لوط ، تدبیری الهی ، برای دفع مزاحمت کافران نسبت به ایشان *

نجّین_هم بسحر

انتخاب لحظات تاریک سحر برای خروج خاندان لوط، احتمال دارد از آن جهت باشد که خروج علنی، آنان را در معرض مزاحمت کافران قرار می داد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 35 - 2

2 - شکرگزاری لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ایشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ویژه خداوند و نجات یافتن از مهلکه عذاب

نجّین_هم . .. نعمه من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 37 - 1،4،5،7،8،9

1 - جسارت قوم لوط تا سرحد تلاش ، برای در اختیار گرفتن و آلوده ساختن میهمانان پیامبر خویش

و لقد رودوه عن ضیفه

4 - لوط پیامبر ( ع ) ، تنها و بدون پشتیبان در میان قوم فسادگر خویش

و لقد رودوه عن ضیفه

از این که مخالفان لوط(ع) جرأت مراجعه به آن حضرت برای امری ناشایست را پیدا کردند و کسی هم جز خداوند از ایشان

ص: 106

حمایت نکرد، مطلب بالا استفاده می شود.

5 - تلاش لوط ( ع ) برای حمایت از میهمانانش در برابر قوم آلوده و فسادگر خویش

و لقد رودوه عن ضیفه

<مراوده> به معنای تنازع میان دو فرد است که هر یک، خلاف خواست دیگری را دنبال می کند (مفردات راغب).

7 - مردان مصمم به تجاوز نسبت به میهمانان لوط ، مورد انتقام الهی با کور شدن چشم هایشان

و لقد رودوه عن ضیفه فطمسنا أعینهم

<طمس> (مصدر <طمسنا>) به معنای محوکردن و از بین بردن است. بنابراین <طسمنا أعینهم>; یعنی، چشمانشان را از آنان گرفتیم و نابینایشان کردیم.

8 - کور شدن چشم های متجاوزان قوم لوط ، پیش درآمد عذاب الهی برای آنان

فذوقوا عذابی و نذر

به کار رفتن واژه <ذوقوا>، ظاهراً کنایه از این است که این عذاب را بچشید تا عذاب اصلی بر سرتان فرود آید.

9 - < عن أبی یزیدالحمار عن أبی عبداللّه . . . فلمّا دخلوا ( أی دخلوا قوم لوط ) أهوی جبرئیل بإصبعه نحوهم فذهبت أعینهم و هو قوله < فطمسنا أعینهم . . . > ;

ابی یزیدحمار از امام صادق(ع) روایت نموده است:. .. پس چون قوم لوط وارد خانه لوط(ع) شدند، جبرئیل با انگشت خود به سوی آنها نشانه گرفت که در اثر آن، چشم هایشان کور شد و این سخن خداوند است که فرمود: فطمسنا أعینهم...>.

129- قصه لوط(ع) از آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش _ به جز همسر وی _ و هلاکت قوم زشت کردارش ، آیتی بزرگ و عبرت آموز برای دیگران

إنّ فی ذلک لأیه

<ذلک> به جریان نجات لوط(ع) و کسان وی و نیز هلاکت قوم فساد پیشه اش اشاره دارد. <آیه> در این جا معادل <عبره> است و نکره آمدن آن برای بیان عظمت واقعه و درسی می باشد که در آن نهفته است.

130- قصه همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 10 - 3

3 - همسران نوح و لوط پیامبر ، تحت سرپرستی و حمایت آن دو پیامبر قرار داشتند .

کانتا تحت عبدین من عبادنا

برداشت یاد شده، از تعبیر <تحت عبدین> استفاده شده است.

ص: 107

131- قضاوت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زکریا، یحیی، عیسی، الیاس، اسماعیل، الیسع، یونس و لوط(ع)، بهره مند از تعالیم آسمانی (کتاب) و دارای منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئک الذین ءاتینهم الکتب و الحکم و النبوه

132- قوم لوط و لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 82 - 7،8

7 _ لوط و همراهانش ، حتی در دیدگاه مخالفان ، انسانهایی پاک و منزه از اعمال ناروا و پلید

إنهم أناس یتطهرون

8 _ قوم لوط ناامید از گرایش وی و همگامانش به منجلاب فساد ها و ارتکاب رفتار های پلید و ناروا

إنهم أناس یتطهرون

به کارگیری فعل مضارع <یتطهرون> بیانگر آن است که قوم لوط بر این باور بودند که پاک زیستی وی و همراهانش امری مستمر و مداوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 70 - 1،4،5،8

1- حضرت لوط ( ع ) به خاطر پذیرش مهمان بیگانه و حمایت از آن ، مورد سرزنش قومش قرار گرفت .

قال إن ه_ؤلاء ضیفی . .. قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

4- قوم لوط در پاسخ به درخواست حضرت لوط ( ع ) مبنی بر اجتناب از هتک آبروی وی ، خود او را مقصر اصلی آن معرفی کردند .

فلاتفضحون . .. و لاتخزون. قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

اینکه قوم لوط در جواب درخواست او برای اجتناب از ایجاد فضاحت و آبروریزی گفتند: تو را از پیش از پذیرش هرگونه مهمان بیگانه منع کرده بودیم، حکایت از این نکته می کند که آنان با این بیان، می خواستند مقصر اصلی چنین عملی را خود او معرفی کنند.

5- قوم لوط ، حضرت لوط ( ع ) را از ارتباط و تماس با دیگر اقوام ، منع کرده و برحذر می داشتند .

قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

8- < قال أبوجعفر ( ع ) : . . . و کان لوط رجلاً سخیاًکریماً یقری الضیف إذا نزل به و یحذرهم قومه ، قال : فلمّا رأی قوم لوط ذلک منه قالوا له : إنا ننهاک عن العالمین لاتقری ضیفاً ینزّل بک ، إن فعلت فضحنا ضیفک الذی ینزل بک و أخزیناک . . . ;

امام باقر(ع) فرمود:. .. لوط(ع) مردی سخاوتمند و بزرگوار بود از مهمانانی که بر او وارد می شدند، پذیرایی می کرد و آنان را از قوم خود برحذر می داشت.[امام باقر(ع)] فرمود: هنگامی که قوم لوط این میهمان پذیری را دیدند، به آن حضرت گفتند: ما تو را از پذیرش هر مهمانی برحذر داشتیم و گفتیم: هیچ یک از میهمانانی را که بر تو وارد می شوند، نپذیر که اگر پذیرفتی، مهمانانت را مفتضح و تو را خوار خواهیم کرد...>.

ص: 108

133- قوم لوط و مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 79 - 1،3

1_ تبه کاران قوم لوط ، پیشنهاد او ( ازدواج با دخترانش و ترک تعرض به مهمانان ) را نپذیرفتند .

ه_ؤلاء بناتی هنّ أطهر لکم . .. قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق

3_ گرایش به لواط و همجنس بازی و عدم اشتیاق به زنان ، دلیل های قوم تبهکار لوط برای نپذیرفتن پیشنهاد حضرت لوط ( ازدواج با دختران او و تعرض نکردن به مهمانان )

قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق و إنک لتعلم ما نرید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 67 - 1

1- قوم لوط ، پس از اطلاع از ورود مهمانان به خانه لوط ( ع ) شادی کنان به سراغ آنان شتافتند .

و جاء أهل المدینه یستبشرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 68 - 1،5،7

1- حضرت لوط ( ع ) در پی هجوم قومش برای تعرض به مهمانان او ، آنان رااز هرگونه تجاوز به آنها برحذر داشت .

و جاء أهل المدینه یستبشرون. قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون

5- برخورد قوم لوط با مهمانان حضرت لوط ( ع ) ، برخوردی اهانت آمیز و آبرو برانداز بود .

قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون

7- حضرت لوط ( ع ) از نیت سوء و تجاوزکارانه قومش نسبت به مهمانان خویش باخبر و از آن به شدت نگران و بیمناک بود .

قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون

درخواست لوط(ع) از قومش برای اجتناب از عملی شرم آور، به دنبال روانه شدن آنان به در خانه آن حضرت _ بی آنکه توضیح دیگری داده شده باشد _ حکایت از این نکته می کند که لوط(ع) از قصد آنان باخبر بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 37 - 5

5 - تلاش لوط ( ع ) برای حمایت از میهمانانش در برابر قوم آلوده و فسادگر خویش

و لقد رودوه عن ضیفه

<مراوده> به معنای تنازع میان دو فرد است که هر یک، خلاف خواست دیگری را دنبال می کند (مفردات راغب).

134- کافران به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 109

6 - اعراف - 7 - 83 - 4

4 _ همسر لوط ، از زمره کافران به وی بود .

فانجینه و أهله إلا امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 19

19_ همسر لوط به او ایمان نیاورد و به گناهی هم طراز گناهان قوم لوط آلوده بود .

فأسر بأهلک . .. إلاّ امرأتک إنه مصیبها ما أصابهم

همانندی کیفر همسر لوط با کیفر قوم لوط _ که جمله <إنه مصیبها ما أصابهم> دلالت بر آن دارد _ حاکی است که گناه وی نیز هم طراز گناه آن قوم بوده است. گویا وی به عملکرد آنان راضی بوده و یا به گونه ای - چنانچه در برخی روایات وارده شده_ ایشان را در گناهشان یاری می داده است.

135- کفر به دین لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 83 - 6

6 _ جدایی دیرینه زن لوط از آیین و روش همسرش ، عامل جدا ماندن وی از خانواده لوط و نجات نیافتن از عذاب الهی

إلا امرأته کانت من الغبرین

136- کفر همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 83 - 4

4 _ همسر لوط ، از زمره کافران به وی بود .

فانجینه و أهله إلا امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 19

19_ همسر لوط به او ایمان نیاورد و به گناهی هم طراز گناهان قوم لوط آلوده بود .

فأسر بأهلک . .. إلاّ امرأتک إنه مصیبها ما أصابهم

همانندی کیفر همسر لوط با کیفر قوم لوط _ که جمله <إنه مصیبها ما أصابهم> دلالت بر آن دارد _ حاکی است که گناه وی نیز هم طراز گناه آن قوم بوده است. گویا وی به عملکرد آنان راضی بوده و یا به گونه ای - چنانچه در برخی روایات وارده شده_ ایشان را در گناهشان یاری می داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 171 - 2

ص: 110

2 - همسر لوط ، مخالف راه او و در زمره محکومان به عذاب

إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 32 - 10

10 - همسر لوط ، از زمره کافران بود و به او ایمان نیاورد .

لننجّینّه و أهله إلاّ امرأته کانت من الغ_برین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 33 - 16

16 - همسر لوط ( ع ) از زمره کافران بود و به او ایمان نیاورد .

إنّا منجّوک . .. إلاّ امرأتک کانت من الغ_برین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 135 - 3

3 - تمامی اعضای خاندان لوط ، به جز همسر او ، مؤمن بودند .

إذ نجّین_ه و أهله أجمعین . إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که عذاب به جهت کفر است، پس نجات خاندان لوط دلیل ایمان شان و عذاب همسر لوط به نشانه کفر او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 10 - 2،8

2 - همسران نوح و لوط پیامبر ، نمونه بارز و مثال زدنی ، برای جریان کفر و نفاق اند .

ج_هد الکفّار و المن_فقین . .. ضرب اللّه مثلاً للذین کفروا امرأت نوح و امرأت لوط

8 - کفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خیانت به آن دو پیامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خیانت همسران نوح و لوط را، کفر و نفاق آنان دانسته اند و نیز روایت کرده اند که آنان با تطمیع دیگران علیه همسران خود اقدام کردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل می کردند و. .. .

137- کمی مؤمنان به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 36 - 1

1 - وجود تنها یک خانواده مؤمن ، در میان قوم لوط

فما وجدنا فیها غیر بیت من المسلمین

ص: 111

138- کوری متجاوزان به مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 37 - 9

9 - < عن أبی یزیدالحمار عن أبی عبداللّه . . . فلمّا دخلوا ( أی دخلوا قوم لوط ) أهوی جبرئیل بإصبعه نحوهم فذهبت أعینهم و هو قوله < فطمسنا أعینهم . . . > ;

ابی یزیدحمار از امام صادق(ع) روایت نموده است:. .. پس چون قوم لوط وارد خانه لوط(ع) شدند، جبرئیل با انگشت خود به سوی آنها نشانه گرفت که در اثر آن، چشم هایشان کور شد و این سخن خداوند است که فرمود: فطمسنا أعینهم...>.

139- کیفیت ورود ملائکه بر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 62 - 1

1- ورود فرشتگان بر حضرت لوط ( ع ) به صورت دسته جمعی و در قیافه مردان ناشناس بود .

قال إنکم قوم منکرون

<قوم> از نظر ریشه لغوی به معنای دسته ای از مردان است (مفردات راغب). آمدن ضمایر <إنکم> و <منکرون> به صورت جمع مذکر، مؤید برداشت فوق است.

140- کیفیت هجرت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 65 - 5

5- حرکت حضرت لوط ( ع ) و خاندانش از شهر ، حرکتی دسته جمعی ، سریع ، به دور از انظار مردم و محرمانه بود .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل . .. وامضوا حیث تؤمرون

نظارت حضرت لوط(ع) بر حرکت خاندانش (و اتّبع أدبارهم) بیانگر حرکت دسته جمعی، و حرکت در ظرف زمانی محدود (بقطع من اللیل) نشانگر حرکت سریع، و سیر شبانه در پاسی از شب دلیل محرمانه رفتن از شهر است.

141- کیفیت هجرت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 65 - 5

5- حرکت حضرت لوط ( ع ) و خاندانش از شهر ، حرکتی دسته جمعی ، سریع ، به دور از انظار مردم و محرمانه بود .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل . .. وامضوا حیث تؤمرون

نظارت حضرت لوط(ع) بر حرکت خاندانش (و اتّبع أدبارهم) بیانگر حرکت دسته جمعی، و حرکت در ظرف زمانی محدود

ص: 112

(بقطع من اللیل) نشانگر حرکت سریع، و سیر شبانه در پاسی از شب دلیل محرمانه رفتن از شهر است.

142- گفتگوی لوط(ع) با ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 33 - 13

13 - پس از حضور فرشتگانِ مأمور عذاب ، حضرت لوط ( ع ) و فرشتگان ، به گفتوگو پرداختند .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا . .. و قالوا لاتخف

143- گفتگوی ملائکه با لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 62 - 4

4- گفت و گوی مستقیم فرشتگان با حضرت لوط ( ع )

قال إنکم قوم منکرون. قالوا

144- گناه همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 19

19_ همسر لوط به او ایمان نیاورد و به گناهی هم طراز گناهان قوم لوط آلوده بود .

فأسر بأهلک . .. إلاّ امرأتک إنه مصیبها ما أصابهم

همانندی کیفر همسر لوط با کیفر قوم لوط _ که جمله <إنه مصیبها ما أصابهم> دلالت بر آن دارد _ حاکی است که گناه وی نیز هم طراز گناه آن قوم بوده است. گویا وی به عملکرد آنان راضی بوده و یا به گونه ای - چنانچه در برخی روایات وارده شده_ ایشان را در گناهشان یاری می داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 60 - 1

1- همسر لوط ( ع ) در زمره مجرمان قوم لوط و عذاب شدگان الهی بود .

إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم . .. إلاّ امرأته

145- لوط(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 113

5 - انعام - 6 - 86 - 2

2 _ اسماعیل، الیسع، یونس و لوط(ع)، از زمره صالحان و برخوردار از هدایت ویژه خداوند بودند.

کلاً هدینا . .. و من ذریته ... کل من الصلحین ... و إسمعیل و الیسع و یونس و لوطا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 75 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) ، از صالحان و شایستگان بود .

إنّه من الص_لحین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 10 - 4

4 - حضرت نوح و لوط ( ع ) ، دو بنده صالح و شایسته خداوند

عبدین من عبادنا ص_لحین

146- لوط(ع) در سرزمین سدوم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 82 - 6

6 _ لوط ، پیامبری مهاجر به دیار سدوم ، نه اهل آن سامان *

أخرجوهم من قریتکم

خداوند پیامبران پیش از لوط و پیامبر پس از وی، یعنی شعیب، را برادر قومشان خواند. ولی در مورد بعثت لوط چنین تعبیری آورده نشد. این مطلب می تواند اشاره به این باشد که لوط از افراد امت قومش نبوده است. انتساب <قریه> به مخالفان لوط با اضافه آن به <کم> می تواند بیانگر این باشد که لوط از مهاجران به آن دیار بوده است و آن دیار بنابر گفته مفسران بخشی از سرزمین کنعان بوده که به شهر سدوم معروف بوده است.

147- لوط(ع) و ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 17

17_ لوط ( ع ) از مهاجمان تبه کار خواست تا متعرض مهمانانش نشده و او را خوار و بی مقدار نسازند .

و لاتخزون فی ضیفی

اخزاء (مصدر لاتخزون) به معنای خوار ساختن و رسوا کردن است.

ص: 114

148- لوط(ع) و قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 12،14،17،25

12_ لوط ( ع ) ، با تحریک عواطف مهاجمان و اظهار شفقت به ایشان ، درصدد بازداری آنان از تعرّض به میهمانان خویش برآمد .

قال ی_قوم . .. فاتقوا الله و لاتخزون فی ضیفی ألیس منکم رجل رشید

14_ لوط ( ع ) ، از مهاجمان تبه کار خواست تا از خدا پروا کنند و متعرض مهمانانش نشوند .

فاتقوا الله

17_ لوط ( ع ) از مهاجمان تبه کار خواست تا متعرض مهمانانش نشده و او را خوار و بی مقدار نسازند .

و لاتخزون فی ضیفی

اخزاء (مصدر لاتخزون) به معنای خوار ساختن و رسوا کردن است.

25_ < عن أبی عبدالله ( ع ) فی قول لوط < ه_ؤلاء بناتی هنّ أطهر لکم > قال : عرض علیهم التزویج ;

از امام صادق(ع) درباره سخن لوط که فرموده: <اینها دختران منند برای شما پاکیزه ترند> روایت شده است که فرمود: به آنان پیشنهاد ازدواج داد>.

149- لوط(ع) و کنترل اجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 80 - 4

4 _ بازداشتن مردم از فحشا و لواط ، مهمترین و مقدمترین وظیفه لوط در رسالت های خویش

و لوطاً إذ قال لقومه أتأتون الفحشه

150- لوط(ع) و ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 77 - 3،4

3_ لوط ( ع ) ، بی خبر از ماهیت مهمانان خویش ( فرشته بودن آنان ) و ناآگاه از مأموریت ایشان

و لما جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم . .. و قال ه_ذا یوم عصیب

4_ لوط ( ع ) با ورود فرشتگان ، عرصه را بر خویشتن تنگ دید و ناراحتی و اندوه وی را فرا گرفت .

و لما جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم و ضاق بهم ذرعًا

<ذرعاً> - که به معنای کشیدن ذراع دست است - تمییزی مبدل از فاعل می باشد. بنابر این <ضاق بهم ذرعاً>; یعنی، ضاق ذرعه (تنگ شد ذراع دستش به سوی آنان) و تنگ شدن ذراع به طرف کسی یا چیزی مَثَل است برای کسی که از انجام کاری ناتوان است و بدان دست رسی ندارد. <سیءَ> فعل مجهول <ساء> (ناراحتش کرد) است و <باء> در <بهم> سببیه است. بنابراین <سیء بهم> یعنی به سبب (آمدن) آنها برای لوط ناراحتی ایجاد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 115

8 - هود - 11 - 81 - 25،28

25_ لوط ( ع ) از فرشتگان خواست تا در عذاب قومش تعجیل کنند . *

إن موعدهم الصبح ألیس الصبح بقریب

استفهام در <ألیس . ..> تقریری است و هدف از آن، اقرار و اعتراف مخاطب به مضمون جمله ای است که پس از آن واقع می شود. اقرار و اعتراف گرفتن از لوط(ع) بر اینکه هنگام فرا رسیدن عذاب قومش نزدیک است، می رساند که وی خواهان تعجیل در عذاب آن قوم بوده است.

28_ < عن أبی بصیر و غیره عن أحدهما علیهما السلام : . . . لما قال جبرئیل : < إنا رسل ربک > قال له لوط : یا جبرئیل عجّل ، قال : نعم ، قال : یا جبرئیل عجّل ، قال : < إن موعدهم الصبح ألیس الصبح بقریب > . . . فأدخل جناحه تحتها حتّی إذا استعلت قلّبها علیهم و رمی جدران المدینه بحجار من سجّیل و سمعت إمرأه لوط الهَدّه فهلکت منها ;

ابوبصیر و غیر او از امام باقر یا امام صادق _علیهما السلام_ روایت کرده اند که فرمود: هنگامی که جبرئیل به لوط گفت: ما فرشتگان، فرستادگان پروردگار تو هستیم، لوط به او گفت: عجله کن، جبرئیل گفت: باشد. لوط گفت: عجله کن، جبرئیل گفت: <موعد هلاکت آنها صبح است، آیا صبح نزدیک نیست؟>... پس بال خود را به زیر زمین آن دیار فرو برد، آن گاه که آن آبادی بالا رفت آن را به روی آنان واژگون کرد و دیوارهای شهر را با سجیل (سنگ گِل) سنگباران کرد. همسر لوط صدای شدید فرو ریختن دیوارها را شنید و از آن صدا به هلاکت رسید>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 62 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) پس از ورود فرشتگان به محضر ایشان ، از آنان خواستار معرفی خود گردید .

قال إنکم قوم منکرون

عبارت فوق اگرچه اخباری است، ولی کنایه از درخواست معرفی است و جواب ملائکه _ که در آیه بعد آمده است _ مؤید نکته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 68 - 9

9- ناشناخته بودن فرشتگان برای حضرت لوط ( ع ) تا لحظه قصد تعرّض قومش به آنان

و جاء أهل المدینه یستبشرون . قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون

از اینکه حضرت لوط(ع) با مشاهده قصد تعرّض قومش به مهمانان با نگرانی فرشتگان را مهمان خود معرفی کرد، نشان می دهد که آن حضرت تا این لحظه فرشتگان را نمی شناخت.

151- مبارزه علیه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 36 - 3

3 - مقاومت شدید و یکپارچه جامعه لوط ( ع ) ، در برابر آن حضرت و رسالت او

فما وجدنا فیها غیر بیت من المسلمین

ص: 116

152- مبارزه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 82 - 2

2 _ مبارزه لوط با برنامه های ضد اخلاقی قوم خویش موجب طرح پیشنهاد اخراج وی و همراهانش از دیارشان

و لوطاً إذ قال لقومه . .. قالوا أخرجوهم

پیشنهاد اخراج لوط از یکسو به مبارزات وی مرتبط شده است ; زیرا جمله <إلا أن قالوا . .. > در پاسخ تبلیغات و هدایتگریهای لوط ایراد گردیده است ; و از سوی دیگر این پیشنهاد با جمله <انهم ... > تعلیل شده است. بنابراین تصمیم قوم لوط به اخراج وی و همراهانش به دو علت بوده است: یکی مبارزه وی با فسادها و دیگری پاک زیستن وی و همراهانش.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 7

7_ لوط ( ع ) برای دفاع از مهمانان خویش ( فرشتگان حاضر در منزلش ) آماده مبارزه و درگیری با تبه کاران مهاجم بود .

لن یصلوا إلیک

آیات پیشین بیان کرد که مهاجمان قصد تعرض به فرشتگان را داشتند. بر این اساس ظاهر آن بود که فرشتگان می گفتند: <لن یصلوا إلینا; آنان از دسترسی به ما ناتوانند>. این جا به جایی اشاره به دو نکته دارد: یکی اینکه، تعرض به مهمان به منزله تعرض به میزبان است و دوم اینکه، لوط(ع) آماده مبارزه بود و تا توان داشت در مقابل مهاجمان ایستادگی می کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 167 - 4

4 - تلاش پیگیر و مجدّانه لوط ( ع ) ، در مبارزه با انحراف ( هم جنس گرایی ) قوم خویش

قالوا لئن لم تنته ی_لوط لتکوننّ من المخرجین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 168 - 2،3

2 - حضرت لوط ( ع ) _ به رغم تهدید شدن به تبعید _ تنفر و دشمنی خود را با کردار زشت قوم خود اعلام کرد و بر آن تأکید ورزید .

قال إنّی لعملکم من القالین

3 - لوط پیامبر ، دوست مردم و تنها در ستیز با کردار ناشایست آنان

قال إنّی لعملکم من القالین

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که لوط(ع) خود را از عمل قومش، بیزار معرفی کرد و نه از خود آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 54 - 4

4 - مبارزه با فحشا و زشت کرداری ، مهم ترین مسؤولیت و رسالت لوط

و لوطًا إذ قال لقومه أتأتون الف_حشه

ص: 117

مقدم آمدن <أتأتون الف_حشه> و قرار گرفتن آن در رأس پیام های لوط، بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 28 - 10

10 - لوط ( ع ) برای منصرف کردن قوم اش از از آمیزش با مردان ، آن را بی سابقه و زشت معرفی کرد .

إنّکم لتأتون الف_حشه ما سبقکم بها من أحد من الع_لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 30 - 4،5

4 - لوط ( ع ) ، برای بازداشتن قوم اش از کردار زشت ، با آنان به مبارزه برخاست .

أئنّکم لتأتون الرجال و . .. ربّ انصرنی علی القوم المفسدین

طلب نصرت از خدا بر ضد قوم مفسد، برای بیان این است که لوط(ع) با آنان به مبارزه برخاست و در مبارزه اش، نیاز به امداد الهی داشت.

5 - لوط ( ع ) در مبارزه اش با کردار های زشت قوم خود ، تنها بود .

قال ربّ انصرنی علی القوم المفسدین

ضمیر مفعولی <نی> در دعای لوط(ع)، حکایت از تنهایی آن حضرت در مبارزه با فحشا می کند.

153- مبارزه لوط(ع) با فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 28 - 3

3 - سرگذشت لوط ( ع ) ، در مبارزه بر ضد فحشا ، پندآموز و شایسته یاد و یادآوری است .

و لوطًا إذ قال

<لوطاً> احتمال دارد که عطف به آیه چهارده باشد و احتمال دارد که مفعول فعل مقدّر <اذکر> باشد. بنابر احتمال دوم، نکته بالا قابل استفاده است.

154- متجاوزان به مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 37 - 7،8

7 - مردان مصمم به تجاوز نسبت به میهمانان لوط ، مورد انتقام الهی با کور شدن چشم هایشان

و لقد رودوه عن ضیفه فطمسنا أعینهم

<طمس> (مصدر <طمسنا>) به معنای محوکردن و از بین بردن است. بنابراین <طسمنا أعینهم>; یعنی، چشمانشان را از آنان گرفتیم و نابینایشان کردیم.

8 - کور شدن چشم های متجاوزان قوم لوط ، پیش درآمد عذاب الهی برای آنان

فذوقوا عذابی و نذر

ص: 118

به کار رفتن واژه <ذوقوا>، ظاهراً کنایه از این است که این عذاب را بچشید تا عذاب اصلی بر سرتان فرود آید.

155- مجادله در انذارهای لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 36 - 2

2 - روی آوردن قوم لوط ، به جدال و تشکیک نسبت به انذار ها ; بجای حق پذیری

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

156- محدوده رسالت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 28 - 2

2 - رسالت لوط ( ع ) ، محدود به قوم لوط بود .

و لقد أرسلنا نوحًا . .. و لوطًا إذ قال لقومه

157- محدوده علم لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 77 - 3

3_ لوط ( ع ) ، بی خبر از ماهیت مهمانان خویش ( فرشته بودن آنان ) و ناآگاه از مأموریت ایشان

و لما جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم . .. و قال ه_ذا یوم عصیب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 62 - 3

3- علم حضرت لوط ( ع ) ، محدود بود .

قال إنکم قوم منکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 68 - 9

9- ناشناخته بودن فرشتگان برای حضرت لوط ( ع ) تا لحظه قصد تعرّض قومش به آنان

و جاء أهل المدینه یستبشرون . قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون

از اینکه حضرت لوط(ع) با مشاهده قصد تعرّض قومش به مهمانان با نگرانی فرشتگان را مهمان خود معرفی کرد، نشان می دهد که آن حضرت تا این لحظه فرشتگان را نمی شناخت.

ص: 119

158- محمد(ص) و قصه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 82 - 9

9_ < عن أبی جعفر ( ع ) : . . . ان جبرئیل قال [ لرسول الله ] : إنی نودیت من تلقاء العرش . . . اهبط إلی قریه قوم لوط و ما حوت فاقلعها من تحت سبع أرضین . . . فهبطت علی أهل القریه . . . فاقلعتها . . . ثم عرجت بها . . . فقلّبتها علیهم حتی صار أسفلها أعلاها . . . فقال له رسول الله ( ص ) : یا جبرئیل و أین کانت قریتهم من البلاد ؟ فقال جبرئیل : کان موضع قریتهم فی موضع بحیره طبریه الیوم و هی فی نواحی الشام قال له رسول الله ( ص ) : أرأیتک حین قلّبتها علیهم فی أیّ موضع من الأرضین وقعت القریه و أهلها ؟ فقال : یا محمد وقعت فیما بین بحر الشام إلی مصر فصارت تلولاً فی البحر . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده است: . .. که جبرئیل به رسول خدا(ص) گفت: از سوی عرش به من ندا رسید ... به آبادی لوط و آنچه در میان دارد فرود آی و آن جا را از زیر هفت زمین بِکَن ... پس من بر اهل آن قریه فرود آمدم ... و آن را از جای کندم ... و بالا بردم ... و بر روی آنان واژگون کردم تا اینکه زیرورو شد ... رسول خدا(ص) از جبرئیل پرسید: قریه قوم لوط در کجای بلاد بود؟ جبرئیل گفت: قریه آنان در محل دریاچه طبریه امروز بود که در نواحی شام واقع شده بود. رسول خدا(ص) به جبرئیل فرمود: بگو بدانم هنگامی که قریه را بر روی آنان واژگون کردی، آن قریه و اهلش در کجای زمین افتاد. جبرئیل گفت: ای محمد! در میان دریای شام تا مصر افتاد و به صورت تپه هایی در میان دریا درآمد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 133 - 2

2 - سرگذشت لوط پیامبر ، درس آموز و تسلی بخش پیامبراسلام و مؤمنان

و إنّ لوطًا لمن المرسلین

یادآوری سرگذشت لوط(ع) برای پیامبراسلام و مؤمنان در شرایط دشوار مکه، بیانگر مطلب یادشده است.

159- مخالفت با لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 83 - 1

1 _ خداوند قوم لوط را به سبب مخالفتشان با لوط و استمرارشان بر عمل شنیع لواط به هلاکت رساند .

فانجینه و أهله إلا امرأته کانت من الغبرین

160- مربی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 6

6_ لوط ( ع ) تحت تربیت خداوند و برخوردار از حمایت او بود .

إنا رسل ربک

ص: 120

برداشت فوق ، از <ربک> (مدبر و مربی تو) استفاده شده است.

161- مردمی بودن لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 70 - 6

6- منزل حضرت لوط ( ع ) ، محل مراجعه مردم از شهر ها و مناطق مختلف و اقوام گوناگون

قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

<عالم> به معنای همه خلق و یا دسته ای از موجودات است. جمع آمدن آن (عالمین) برای بیان استغراق و شمول تمامی اصناف موجودات جهان است و مقصود از آن در این آیه، همه مردم از تمامی اقوام و قبایل دور و نزدیک است.

162- مزد رسالت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 164 - 1

1 - تصریح لوط ( ع ) به نداشتن کمترین چشمداشت مادی از قومش ، در قبال رسالت خویش

و ما أسئلکم علیه من أجر . .. إلاّ علی ربّ الع_لمین

163- مسؤولیت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 65 - 6

6- حضرت لوط ( ع ) و خاندانش ، مأمور شدند تنها به سوی مکانی که تعیین خواهد شد ، حرکت کنند و حق انتخاب مکان دیگری را نداشتند .

فأسر بأهلک . .. وامضوا حیث تؤمرون

164- مسؤولیت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 80 - 4

4 _ بازداشتن مردم از فحشا و لواط ، مهمترین و مقدمترین وظیفه لوط در رسالت های خویش

و لوطاً إذ قال لقومه أتأتون الفحشه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 121

8 - هود - 11 - 77 - 5

5 - لوط ( ع ) ، خویشتن را موظف به محافظت از میهمانان خویش می دانست .

و لما جاءت رسلنا . .. قال ه_ذا یوم عصیب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 14

14_ لوط ( ع ) موظف بود پیش از نزول عذاب ، به طور محرمانه و بدون آگاهی قومش ، از دیار آنان خارج شود .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل

تأکید فرشتگان بر اینکه لوط(ع) باید شبانه کوچ کند، می تواند اشاره به برداشت فوق باشد. گفتنی است که این احتمال، در صورتی موجه است که سخن فرشتگان با لوط(ع) (فأسر ...) در شب نزول عذاب نبوده باشد; بلکه در روز قبل، آن سخن ایراد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 65 - 2،3،6،10

2- حضرت لوط ( ع ) به نظارت و مراقبت بر خروج خاندانش از شهر برای در امان ماندن از عذاب الهی ، مأمور گردید .

فأسر بأهلک . .. و اتّبع أدب_رهم

مقصود از به دنبال خاندان رفتن (و اتّبع أدبارهم) می تواند کنایه از مراقبت و نظارت از خروج آنان باشد که مبادا کسی به شهر برگردد و از رفتن منصرف شود. جمله بعدی (و لایلتفت منکم ...) مؤید همین مطلب است.

3- لوط ( ع ) ، مأموریت یافت که هم زمان با خارج ساختن خاندانش از شهر ، خود نیز در پی آنان حرکت کند .

فأسر بأهلک . .. و اتّبع أدب_رهم

6- حضرت لوط ( ع ) و خاندانش ، مأمور شدند تنها به سوی مکانی که تعیین خواهد شد ، حرکت کنند و حق انتخاب مکان دیگری را نداشتند .

فأسر بأهلک . .. وامضوا حیث تؤمرون

10- < قال أبوجعفر ( ع ) : . . . < فلما جاء آل لوط المرسلون > . . . قالوا . . . < فأسر بأهلک > یا لوط إذا مضی لک من یومک ه_ذا سبعه أیام و لیالیها < بقطع من اللیل > إذا مضی نصف اللیل < . . . و امضوا > من تلک اللیله < حیث تؤمرون > . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامی که فرشتگان خدا به سوی خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... ای لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از این تاریخ، در نیمه های شب خانواده خود را از این سرزمین بیرون ببر ... و در آن شب به هر جا که فرمانتان داده اند بروید...>.

165- مسؤولیت مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 77 - 3

3_ لوط ( ع ) ، بی خبر از ماهیت مهمانان خویش ( فرشته بودن آنان ) و ناآگاه از مأموریت ایشان

و لما جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم . .. و قال ه_ذا یوم عصیب

ص: 122

166- مسیر هجرت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 65 - 6،10

6- حضرت لوط ( ع ) و خاندانش ، مأمور شدند تنها به سوی مکانی که تعیین خواهد شد ، حرکت کنند و حق انتخاب مکان دیگری را نداشتند .

فأسر بأهلک . .. وامضوا حیث تؤمرون

10- < قال أبوجعفر ( ع ) : . . . < فلما جاء آل لوط المرسلون > . . . قالوا . . . < فأسر بأهلک > یا لوط إذا مضی لک من یومک ه_ذا سبعه أیام و لیالیها < بقطع من اللیل > إذا مضی نصف اللیل < . . . و امضوا > من تلک اللیله < حیث تؤمرون > . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامی که فرشتگان خدا به سوی خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... ای لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از این تاریخ، در نیمه های شب خانواده خود را از این سرزمین بیرون ببر ... و در آن شب به هر جا که فرمانتان داده اند بروید...>.

167- مسیر هجرت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 65 - 6،10

6- حضرت لوط ( ع ) و خاندانش ، مأمور شدند تنها به سوی مکانی که تعیین خواهد شد ، حرکت کنند و حق انتخاب مکان دیگری را نداشتند .

فأسر بأهلک . .. وامضوا حیث تؤمرون

10- < قال أبوجعفر ( ع ) : . . . < فلما جاء آل لوط المرسلون > . . . قالوا . . . < فأسر بأهلک > یا لوط إذا مضی لک من یومک ه_ذا سبعه أیام و لیالیها < بقطع من اللیل > إذا مضی نصف اللیل < . . . و امضوا > من تلک اللیله < حیث تؤمرون > . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامی که فرشتگان خدا به سوی خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... ای لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از این تاریخ، در نیمه های شب خانواده خود را از این سرزمین بیرون ببر ... و در آن شب به هر جا که فرمانتان داده اند بروید...>.

168- مقامات لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زکریا، یحیی، عیسی، الیاس، اسماعیل، الیسع، یونس و لوط(ع)، بهره مند از تعالیم آسمانی (کتاب) و دارای منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

ص: 123

أولئک الذین ءاتینهم الکتب و الحکم و النبوه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 72 - 4

4- حضرت لوط ( ع ) دارای مقام و منزلتی والا در پیشگاه خداوند

لعمرک إنهم لفی سکرتهم یعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 74 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) از جانب خداوند ، از منصب قضاوت و داوری برخوردار بود .

و لوطًا ءاتین_ه حکمًا

برداشت یاد شده مبتنی بر این است که <حکم> به معنای <قضاوت> باشد (لسان العرب). گفتنی است کاربرد <حکم> به معنای <قضاوت>، بسیار شایع است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 54 - 1

1 - لوط ( ع ) ، از پیامبران الهی و ادامه دهنده خط رسالت

و لقد أرسلنا إلی ثمود أخاهم ص_لحًا . .. و لوطًا

کلمه <لوطاً> می تواند عطف به <صالحاً> و به تقدیر <و أرسلنا لوطاً> باشد. هم چنین می تواند مفعول برای فعل محذوف و به تقدیر <و اذکر لوطاً> باشد. برداشت یاد شده بر پایه احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 133 - 1

1 - لوط ( ع ) ، از رسولان الهی

و إنّ لوطًا لمن المرسلین

169- مقدرات همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 18

18_ همسر لوط ، باید به عذابی که برای قوم لوط مقدر شده بود ، گرفتار می شد .

إنه مصیبها ما أصابهم

ضمیر در <إنه> به اصطلاح ضمیر شأن است و حاکی از تأکید می باشد.

ص: 124

170- مکذبان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 43 - 3

3 - مخالفت همگانی قوم لوط با رسالت او و دروغگو خوانده شدن وی از سوی آنان

و قوم إبرهیم و قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 160 - 1

1 - تکذیب رسالت لوط ( ع ) از سوی قومش

کذّبت قوم لوط المرسلین

171- ملائکه عذاب و لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 23

23_ < عن أبی عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالی بعث أربعه أملاک فی إهلاک قوم لوط . . . فأتوا لوطاً . . . فسلّموا علیه . . . فقال لهم : المنزل ؟ فقالوا : نعم . . . ثم مشی فلما بلغ باب المدینه . . . دخل و دخلوا معه حتی دخل منزله فلما رأتهم إمرأته . . . صعدت فوق السطح و صفقت فلم یسمعوا فدخنت فلما رأوا الدخان أقبلوا إلی الباب یهرعون . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: خداوند چهار فرشته برای هلاک کردن قوم لوط فرستاد . .. آنان نزد لوط رفتند و بر او سلام کردند ... لوط آنان را دعوت به منزل کرد و آنان موافقت کردند; سپس رفت تا به دروازه شهر رسید ... او با فرشتگان وارد شهر شدند تا به منزلش وارد شد همسر لوط وقتی که آنان را دید ... بالای بام رفت و دست بر هم زد، ولی قوم لوط نشنیدند. پس دود به پا کرد; همین که آن قوم دود را دیدند شتابان به درب خانه لوط رفتند...>.

172- ملائکه و لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 77 - 1،2

1_ فرشتگان پس از گفتوگو با ابراهیم ( ع ) ، به دیار قوم لوط رفتند و بر حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و لما جاءت رسلنا لوطًا

2_ فرشتگان ، به صورت و شکل انسان ها بر حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و لما جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 -

2،8،11،15،16،24،26،27

2_ فرشتگانِ میهمان بر لوط ( ع ) ، حامل پیامهایی از ناحیه خداوند برای او بودند .

قالوا ی_لوط إنا رسل ربک

ص: 125

برداشت فوق ، از اینکه فرشتگان خود را به عنوان پیام آوران الهی (رسل ربک) معرفی کردند ، استفاده می شود.

8_ فرشتگان مأمور عذاب ، به لوط ( ع ) اطمینان دادند که مهاجمان ، به او دسترسی پیدا نخواهند کرد و گزندی متوجه وی نخواهد شد .

قالوا ی_لوط إنا رسل ربک لن یصلوا إلیک

11_ فرشتگان ، از لوط ( ع ) خواستند تا خانواده خویش را شبانه از منطقه قومش خارج سازد .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل

<اسراء> (مصدر اَسرِ) به معنای کوچ کردن شبانه است و <باء> در <بأهلک> برای تعدیه می باشد و <ال> در <اللیل> عهد حضوری است. بنابراین معنای جمله <فأسر ...> چنین می شود: [ای لوط!] خانواده خویش را در پاره ای از این شب کوچ ده.

15_ فرشتگان ، از لوط ( ع ) و خاندانش خواستند که به هنگام خروج از دیارشان ، از حرکت باز نایستند و به سوی خانه و کاشانه باز نگردند .

و لایلتفت منکم أحد

16_ فرشتگان به لوط ( ع ) توصیه کردند که همسرش را برای نجات از عذاب ، به همراه خویش کوچ ندهد .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل . .. إلاّ امرأتک

برداشت فوق، بر این اساس است که <امرأتک> استثنا از <أهلک> باشد.

24_ فرشتگان ، با بیان نزدیک بودن زمان عذاب ، از لوط ( ع ) خواستند تا خروج خویش را به تأخیر نیندازد .

فأسر بأهلک . .. إن موعدهم الصبح ألیس الصبح بقریب

جمله <إن موعدهم الصبح . ..> به منزله تعلیل برای <فأسر بأهلک ...> می باشد.

26_ < عن أبی جعفر ( ع ) : . . . < فلما جاء آل لوط المرسلون . . . قالوا : . . . < فأسر بأهلک > یا لوط إذا مضی لک من یومک ه_ذا سبعه أیام و لیالیها < بقطع من اللیل > إذا مضی نصف اللیل . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده است: . .. هنگامی که فرشتگان خدا به سوی خاندان لوط آمدند ... گفتند: ... ای لوط ! از این تاریخ پس از گذشت هفت شبانه روز نیمه شب خانواده خود را از این سرزمین بیرون ببر ...>.

27_ < عن أبی جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالی لما أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إلیهم ملائکه . . . و قالوا للوط : أسر بأهلک من ه_ذه القریه اللیله . . . فلما إنتصف اللیل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر روایت شده است: . .. هنگامی که خداوند اراده کرد قوم لوط را عذاب کند، فرشتگانی را به سوی آنان فرستاد ... آنان به لوط گفتند: امشب خانواده خود را از این آبادی برون ببر ... چون شب به نیمه رسید، لوط دختران خود را از آبادی بیرون برد ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 63 - 1،2

1- قطعی شدن نزول عذاب الهی ( استیصال ) و فرا رسیدن موعد آن بر قوم لوط ، توسط فرشتگان به حضرت لوط ( ع ) ابلاغ گردید .

قالوا بل جئن_ک بما کانوا فیه یمترون

2- فرشتگان وارد شده بر لوط ( ع ) در پی اظهار وی بر ناشناخته بودن آنان ، خود را مأموران الهی معرفی کردند .

قال إنکم قوم منکرون . قالوا بل جئن_ک بما کانوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 64 - 1

ص: 126

1- تأکید فرشتگان در محضر حضرت لوط ( ع ) مبنی بر تحقق قطعی نزول عذاب ( استیصال ) بر قوم لوط

و أتین_ک بالحقّ و إنا لص_دقون

مقصود از <بالحق> خبر حق و راست است و مراد از این خبر حق، عذاب الهی بود.

173- منشأ آگاهی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 66 - 1

1- خداوند ، پیشاپیش حضرت لوط ( ع ) را از مقدّر شدن عذاب بر قومش آگاه ساخت .

و قضینا إلیه ذلک الأمر

متعدّی شدن <قضینا> به <إلی> متضمن معنای <أوحینا> است. بنابراین معنای جمله <و قضینا إلیه ذلک الأمر> چنین می شود: ما این امر (عذاب) را به او (لوط(ع)) وحی کردیم و آگاهش ساختیم.

174- منشأ حکمت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 74 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) ، از علم و حکمت خدا دادی برخوردار بود .

و لوطًا ءاتین_ه حکمًا و علمًا

یکی از معانی <حکم>، حکمت است. برداشت یاد شده مبتنی براین معنا است.

175- منشأ عذاب همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 60 - 2

2- باقی ماندن همسر لوط ( ع ) در میان عذاب شدگان قوم لوط ، به تقدیر و دستور خدا بود .

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برین

تردیدی نیست که همه مقدرات به دست خداوند است و انتساب تقدیر (قدّرنا) به فرشتگان، می تواند به خاطر این باشد که آنان مجری این تقدیر بوده اند.

176- منشأ قضاوت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 74 - 2

ص: 127

2- حضرت لوط ( ع ) از جانب خداوند ، از منصب قضاوت و داوری برخوردار بود .

و لوطًا ءاتین_ه حکمًا

برداشت یاد شده مبتنی بر این است که <حکم> به معنای <قضاوت> باشد (لسان العرب). گفتنی است کاربرد <حکم> به معنای <قضاوت>، بسیار شایع است.

177- منشأ نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 170 - 2

2 - نجات لوط ( ع ) و همه کسانش ، به اراده خداوند و در پی استمداد وی برای رهایی از مکافات عمل قومش

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون . فنجّین_ه و أهله أجمعین

178- منشأ نجات لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 170 - 2

2 - نجات لوط ( ع ) و همه کسانش ، به اراده خداوند و در پی استمداد وی برای رهایی از مکافات عمل قومش

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون . فنجّین_ه و أهله أجمعین

179- منشأ هلاکت همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 57 - 7

7 - فرو گذاشتن همسر لوط در میان قوم محکوم به عذاب ، براساس تقدیر الهی و برنامه از پیش تعیین شده

قدّرن_ها من الغ_برین

<غبور> (مصدر <غابرین>) به معنای باقی ماندن است; یعنی، ما مقدر کردیم که همسر لوط از جمله باقی ماندگان باشد.

180- منیت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 65 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) به نظارت و مراقبت بر خروج خاندانش از شهر برای در امان ماندن از عذاب الهی ، مأمور گردید .

فأسر بأهلک . .. و اتّبع أدب_رهم

مقصود از به دنبال خاندان رفتن (و اتّبع أدبارهم) می تواند کنایه از مراقبت و نظارت از خروج آنان باشد که مبادا کسی به

ص: 128

شهر برگردد و از رفتن منصرف شود. جمله بعدی (و لایلتفت منکم ...) مؤید همین مطلب است.

181- موجبات عذاب همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 83 - 6

6 _ جدایی دیرینه زن لوط از آیین و روش همسرش ، عامل جدا ماندن وی از خانواده لوط و نجات نیافتن از عذاب الهی

إلا امرأته کانت من الغبرین

182- موقعیت اجتماعی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 70 - 7

7- موقعیت حضرت لوط ( ع ) در میان قومش ضعیف بود و آنان نسبت به او گستاخ بودند .

قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

از اینکه قوم لوط آن حضرت را از تماس با دیگران نهی کردند و در موردی که او از این نهی تخلف ورزید، مورد عتاب و اعتراض قرار گرفت، می توان برداشت فوق را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 167 - 5

5 - لوط ( ع ) ، فاقد پایگاه قوی ، در برابر منحرفان و دشمنان نیرومند خود

قالوا لئن لم تنته ی_لوط لتکوننّ من المخرجین

از تهدید حضرت لوط(ع) به وسیله قوم خود، نیرومندی آنان در مقایسه با او استفاده می شود.

183- مؤمنان به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 83 - 3

3 _ از میان قوم لوط تنها خانواده و بستگانش به وی ایمان آوردند .

فانجینه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 169 - 5

5 - خانواده و کسان لوط ( ع ) ، تنها مؤمنان به وی و پیراسته از کردار زشت قوم لوط

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون

ص: 129

از این که لوط(ع) تنها برای خود و کسانش در خواست نجات کرد، روشن می شود که تنها آنان به وی ایمان آورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 32 - 6

6 - از خویشاوندان لوط افرادی به وی ، ایمان آورده بودند .

لننجّینّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 33 - 15

15 - جمعی از خویشان لوط ( ع ) به وی ، ایمان آورده بودند .

إنّا منجّوک و أهلک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 35 - 4

4 - لوط ( ع ) ، دارای طرفدارانی مؤمن ، به رغم کفر فراگیر جامعه وی

فأخرجنا من کان فیها من المؤمنین

184- مؤمنان و قصه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 133 - 2

2 - سرگذشت لوط پیامبر ، درس آموز و تسلی بخش پیامبراسلام و مؤمنان

و إنّ لوطًا لمن المرسلین

یادآوری سرگذشت لوط(ع) برای پیامبراسلام و مؤمنان در شرایط دشوار مکه، بیانگر مطلب یادشده است.

185- مهربانی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 12،13

12_ لوط ( ع ) ، با تحریک عواطف مهاجمان و اظهار شفقت به ایشان ، درصدد بازداری آنان از تعرّض به میهمانان خویش برآمد .

قال ی_قوم . .. فاتقوا الله و لاتخزون فی ضیفی ألیس منکم رجل رشید

13_ ملاطفت لوط ( ع ) با قوم خویش ، حتی به هنگامی که از ناحیه آنان در فشار و آزار بود .

قال ه_ذا یوم عصیب . .. قال ی_قوم ه_ؤلاء بناتی

لوط با گفتن <یا قوم> (ای مردم من) و پیشنهاد ازدواج با دخترانش ، لطف و عنایت خویش را به مردمان ابراز می دارد و این در زمانی است که حضرت لوط(ع) آن را روزی سخت و دشوار ارزیابی کرد.

ص: 130

186- مهمان نوازی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 77 - 5،7

5 - لوط ( ع ) ، خویشتن را موظف به محافظت از میهمانان خویش می دانست .

و لما جاءت رسلنا . .. قال ه_ذا یوم عصیب

7_ < عن أبی جعفر ( ع ) : . . . و کان لوط إبن خاله ابراهیم و کانت إمرأه ابراهیم ساره اُخت لوط و کان لوط و ابراهیم نبیین مرسلین منذرین و کان لوط رجلاً سخیاً کریماً یقری الضیف إذا نزل به و یحذّرهم قومه . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده است: . .. لوط پسر خاله ابراهیم و ساره همسر ابراهیم خواهر لوط بود. لوط و ابراهیم هر دو پیغمبر مرسل و انذارکننده بودند و لوط مردی سخاوتمند و کریم بود و از میهمانی که بر او وارد می شد پذیرایی می کرد و میهمانان را از قوم خود برحذر می داشت>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 7،14،17

7_ لوط ( ع ) ، با پیشنهاد ازدواج مهاجمان با دخترانش ، از آنان خواست تا از کردار ناشایست لواط و تعرض به مهمانانش برحذر باشند .

ی_قوم ه_ؤلاء بناتی هنّ أطهر لکم

14_ لوط ( ع ) ، از مهاجمان تبه کار خواست تا از خدا پروا کنند و متعرض مهمانانش نشوند .

فاتقوا الله

17_ لوط ( ع ) از مهاجمان تبه کار خواست تا متعرض مهمانانش نشده و او را خوار و بی مقدار نسازند .

و لاتخزون فی ضیفی

اخزاء (مصدر لاتخزون) به معنای خوار ساختن و رسوا کردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 80 - 2،3

2_ آرزوی لوط ( ع ) به داشتن نیرویی برای مقابله با تبه کاران و دفاع از مهمانان خویش در برابر آنان

قال لو أن لی بکم قوّه

<لو> در جمله فوق ، حرف تمنّا و به معنای لیت (ای کاش) است.

3_ آرزوی لوط ( ع ) به داشتن پناهگاهی مطمئن که بتواند مهمانانش را در پناه آن ، از تعرض تبه کاران برهاند .

قال لو . .. أو ءاوی إلی رکن شدید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 7

7_ لوط ( ع ) برای دفاع از مهمانان خویش ( فرشتگان حاضر در منزلش ) آماده مبارزه و درگیری با تبه کاران مهاجم بود .

لن یصلوا إلیک

ص: 131

آیات پیشین بیان کرد که مهاجمان قصد تعرض به فرشتگان را داشتند. بر این اساس ظاهر آن بود که فرشتگان می گفتند: <لن یصلوا إلینا; آنان از دسترسی به ما ناتوانند>. این جا به جایی اشاره به دو نکته دارد: یکی اینکه، تعرض به مهمان به منزله تعرض به میزبان است و دوم اینکه، لوط(ع) آماده مبارزه بود و تا توان داشت در مقابل مهاجمان ایستادگی می کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 70 - 1،2،8

1- حضرت لوط ( ع ) به خاطر پذیرش مهمان بیگانه و حمایت از آن ، مورد سرزنش قومش قرار گرفت .

قال إن ه_ؤلاء ضیفی . .. قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

2- حضرت لوط ( ع ) به خاطر دفاع از مهمانانش ، مورد اعتراض قوم خود قرار گرفت .

قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون . .. قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

8- < قال أبوجعفر ( ع ) : . . . و کان لوط رجلاً سخیاًکریماً یقری الضیف إذا نزل به و یحذرهم قومه ، قال : فلمّا رأی قوم لوط ذلک منه قالوا له : إنا ننهاک عن العالمین لاتقری ضیفاً ینزّل بک ، إن فعلت فضحنا ضیفک الذی ینزل بک و أخزیناک . . . ;

امام باقر(ع) فرمود:. .. لوط(ع) مردی سخاوتمند و بزرگوار بود از مهمانانی که بر او وارد می شدند، پذیرایی می کرد و آنان را از قوم خود برحذر می داشت.[امام باقر(ع)] فرمود: هنگامی که قوم لوط این میهمان پذیری را دیدند، به آن حضرت گفتند: ما تو را از پذیرش هر مهمانی برحذر داشتیم و گفتیم: هیچ یک از میهمانانی را که بر تو وارد می شوند، نپذیر که اگر پذیرفتی، مهمانانت را مفتضح و تو را خوار خواهیم کرد...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 71 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) شخصیتی مهمان نواز و مدافع حریم مهمانان خود .

و جاء أهل المدینه یستبشرون . قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون ... و لاتخزون ... قال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 37 - 5

5 - تلاش لوط ( ع ) برای حمایت از میهمانانش در برابر قوم آلوده و فسادگر خویش

و لقد رودوه عن ضیفه

<مراوده> به معنای تنازع میان دو فرد است که هر یک، خلاف خواست دیگری را دنبال می کند (مفردات راغب).

187- مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 12

12_ لوط ( ع ) ، با تحریک عواطف مهاجمان و اظهار شفقت به ایشان ، درصدد بازداری آنان از تعرّض به میهمانان خویش برآمد .

قال ی_قوم . .. فاتقوا الله و لاتخزون فی ضیفی ألیس منکم رجل رشید

ص: 132

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 1

1_ مهمانان لوط ، در پی مشاهده درماندگی او در برابر مهاجمان ، ماهیت خویش ( فرشته بودن ) را برای لوط فاش ساختند .

قال لو أن لی بکم قوّه . .. قالوا ی_لوط إنا رسل ربک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 61 - 1

1- فرشتگان مأمور عذاب قوم لوط ، به عنوان مهمان بر خاندان حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و نبّئهم عن ضیف إبرهیم . .. فما خطبکم أیّها المرسلون ... فلمّا جاء ءال لوط المرس

الف و لام در <المرسلون> برای عهد ذکری است و اشاره به رسولانی دارد که نزد حضرت ابراهیم(ع) آمدند و عذاب قوم لوط را مطرح ساختند (قال فما خطبکم أیّها المرسلون، آیه 57) و این نشان دهنده آن است که مهمانان ابراهیم(ع) بر لوط(ع) وارد شدند. گفتنی است که آیه 68 نیز مؤید این نکته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 62 - 1

1- ورود فرشتگان بر حضرت لوط ( ع ) به صورت دسته جمعی و در قیافه مردان ناشناس بود .

قال إنکم قوم منکرون

<قوم> از نظر ریشه لغوی به معنای دسته ای از مردان است (مفردات راغب). آمدن ضمایر <إنکم> و <منکرون> به صورت جمع مذکر، مؤید برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 69 - 3

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در پی قصد تجاوز آنان به مهمانانش ، از هرگونه عملی که موجب ذلت و خواری او گردد ، برحذر داشت .

و لاتخزون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 33 - 1،3،5،6

1 - ملائکه عذاب قوم لوط ، پس از گفتوگو با ابراهیم ( ع ) ، به دیار آن قوم رفتند و بر لوط ( ع ) وارد شدند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهیم . .. و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا

3 - فرشتگان عذابِ قوم لوط ، به صورت انسان ، بر لوط ( ع ) وارد شدند .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم

احتمال دارد دلیل <سیء بهم و ضاق بهم ذرعاً> این باشد که فرشتگان به صورت انسان بر لوط(ع) به عنوان میهمان وارد شدند و لوط(ع) از عاقبت ورود مسافرانی ناشناخته به شهر، نگران شد که مبادا، اهالی شهر برای تجاوز به آنان، به سوی خانه لوط بیایند.

5 - حضرت لوط ( ع ) ، نگران تعرض قوم اش به میهمانان اش بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم و ضاق بهم ذرعًا

ص: 133

6 - حضرت لوط ( ع ) ، در دفاعِ از میهمانان اش در صورت تعرض قوم اش به آنها ، ناتوان بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم و ضاق بهم ذرعًا

احساس ناتوانی لوط(ع) و تنگ دیدن عرصه بر خود، احتمال دارد به خاطر نکته یاد شده باشد.

188- مهمترین رسالت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 161 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبلیغات و هدایت گری لوط ( ع )

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 54 - 4

4 - مبارزه با فحشا و زشت کرداری ، مهم ترین مسؤولیت و رسالت لوط

و لوطًا إذ قال لقومه أتأتون الف_حشه

مقدم آمدن <أتأتون الف_حشه> و قرار گرفتن آن در رأس پیام های لوط، بیانگر مطلب یاد شده است.

189- نبوت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زکریا، یحیی، عیسی، الیاس، اسماعیل، الیسع، یونس و لوط(ع)، بهره مند از تعالیم آسمانی (کتاب) و دارای منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئک الذین ءاتینهم الکتب و الحکم و النبوه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 80 - 1

1 _ لوط ، از پیامبران و فرستادگان خداوند

و لوطا إذ قال لقومه

کلمه <لوط> می تواند عطف بر <نوحاً> در آیه 59 باشد ; یعنی <و أرسلنا لوطاً>. و نیز می تواند مفعولٌ به برای فعل مقدر <اذکر> باشد. برداشت فوق مبتنی بر احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 103 - 1

1 _ خداوند ، موسی ( ع ) را پس از نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعیب به پیامبری مبعوث کرد .

ثم بعثنا من بعدهم موسی

ص: 134

مراد از ضمیر در <من بعدهم> پیامبرانی است که داستانشان در آیات پیشین مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 43 - 1

1 - ابراهیم و لوط ( ع ) ، از پیامبران الهی

و قوم إبرهیم و قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 54 - 1

1 - لوط ( ع ) ، از پیامبران الهی و ادامه دهنده خط رسالت

و لقد أرسلنا إلی ثمود أخاهم ص_لحًا . .. و لوطًا

کلمه <لوطاً> می تواند عطف به <صالحاً> و به تقدیر <و أرسلنا لوطاً> باشد. هم چنین می تواند مفعول برای فعل محذوف و به تقدیر <و اذکر لوطاً> باشد. برداشت یاد شده بر پایه احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 28 - 1

1 - حضرت لوط ( ع ) ، پیامبری فرستاده شده از جانب خداوند

و لقد أرسلنا نوحًا . .. و إبرهیم ... و لوطًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 133 - 1

1 - لوط ( ع ) ، از رسولان الهی

و إنّ لوطًا لمن المرسلین

190- نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 13،26،27

13_ نجات لوط ( ع ) و خانواده اش در گرو خروج آنان از دیار قوم لوط بود .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل

26_ < عن أبی جعفر ( ع ) : . . . < فلما جاء آل لوط المرسلون . . . قالوا : . . . < فأسر بأهلک > یا لوط إذا مضی لک من یومک ه_ذا سبعه أیام و لیالیها < بقطع من اللیل > إذا مضی نصف اللیل . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده است: . .. هنگامی که فرشتگان خدا به سوی خاندان لوط آمدند ... گفتند: ... ای لوط ! از این تاریخ پس از گذشت هفت شبانه روز نیمه شب خانواده خود را از این سرزمین بیرون ببر ...>.

27_ < عن أبی جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالی لما أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إلیهم ملائکه . . . و قالوا للوط : أسر بأهلک من ه_ذه القریه اللیله . . . فلما إنتصف اللیل سار لوط ببناته . . . ;

ص: 135

از امام باقر روایت شده است: . .. هنگامی که خداوند اراده کرد قوم لوط را عذاب کند، فرشتگانی را به سوی آنان فرستاد ... آنان به لوط گفتند: امشب خانواده خود را از این آبادی برون ببر ... چون شب به نیمه رسید، لوط دختران خود را از آبادی بیرون برد ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 59 - 2

2- مأموران الهی ، خاندان لوط ( ع ) را از عذاب نازل شده بر قوم وی نجات دادند .

إنا أُرسلنا إلی قوم مجرمین . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 65 - 1

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسی از شب ، جهت نجات از عذاب الهی شدند .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 170 - 1

1 - استجابت دعای لوط ( ع ) مبنی بر نجات خود و کسان خود ، از شر قوم زشتکارش از سوی پروردگار

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون . فنجّین_ه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 171 - 1،4

1 - نجات همه خانواده لوط از عذاب الهی ، به جز همسر پیر او

فنجّین_ه و أهله أجمعین إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

<عجوز> به معنای پیر زن و <عجوزاً> مستثنی از <أهله> است. <غبور> (مصدر <غابرین>) نیز به معنای باقی ماندن است. بنابراین، <غابر> به کسی گفته می شود که همراهانش بروند و او باقی بماند.

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهی ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّین_ه و أهله أجمعین . إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

از واژه <الغابرین> استفاده می شود که بر جای ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بیرون روندگان از شهر نجات یافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1،2

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش _ به جز همسر وی _ و هلاکت قوم زشت کردارش ، آیتی بزرگ و عبرت آموز برای دیگران

إنّ فی ذلک لأیه

<ذلک> به جریان نجات لوط(ع) و کسان وی و نیز هلاکت قوم فساد پیشه اش اشاره دارد. <آیه> در این جا معادل <عبره> است و نکره آمدن آن برای بیان عظمت واقعه و درسی می باشد که در آن نهفته است.

2 - هلاکت قوم فساد پیشه لوط و نجات وی و خاندانش _ به جز همسر وی _ نمودی از سنت مستمر الهی در یاری رسانی به

ص: 136

حق و سرکوب باطل

إنّ فی ذلک لأیه

نشانه و مایه عبرت بودن سرگذشت قوم لوط، در صورتی است که درباره دیگر امت ها قابل تکرار باشد و به تعبیر دیگر، سنتی مستمر به شمار آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وی _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجین_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 134 - 1

1 - لوط ( ع ) و خاندان او ، از عذاب نازل شده بر قوم شان نجات یافتند .

إذ نجّین_ه و أهله أجمعین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 34 - 3

3 - هلاکت تمامی قوم لوط با عذاب الهی ; به جز شخص لوط ( ع ) و خاندان او

إنّا أرسلنا علیهم حاصبًا إلاّءال لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 35 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندان آن حضرت از مهلکه عذاب ، نعمت و امتنان الهی بر ایشان

نجّین_هم . .. نعمه من عندنا

191- نجات خانواده لوط(ع) از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 32 - 5

5 - ملائکه مأمور عذاب قوم لوط ، به ابراهیم ( ع ) اطمینان دادند که لوط ( ع ) و اهل اش را ، حتماً از عذاب نجات خواهند داد .

قالوا نحن أعلم بمن فیها لننجّینّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 33 - 14

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام کردند که او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

ص: 137

إنّا منجّوک و أهلک إلاّ امرأتک

192- نجات خویشاوندان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 83 - 2

2 _ خداوند با خارج ساختن لوط و بستگان قومش از دیارشان ، وی را از عذاب مقدر شده برای قوم لوط نجات بخشید .

فانجینه و أهله

چون جمله <فانجینه> در مقابل جمله <کانت من الغبرین> (همسر لوط در زمره باقی ماندگان بود) قرار گرفته است، معلوم می شود نجات از عذاب قوم لوط در گرو خارج شدن از شهر و دیار آنان بوده است. بنابراین <فانجینه> یعنی: فانجینه باخراجنا ایاه من بینهم.

193- نجات لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 13

13_ نجات لوط ( ع ) و خانواده اش در گرو خروج آنان از دیار قوم لوط بود .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 65 - 3

3- لوط ( ع ) ، مأموریت یافت که هم زمان با خارج ساختن خاندانش از شهر ، خود نیز در پی آنان حرکت کند .

فأسر بأهلک . .. و اتّبع أدب_رهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 71 - 1

1- حضرت ابراهیم و لوط ( ع ) ، از نیرنگ ها و دسیسه های قوم خود ، به اراده الهی نجات یافتند .

و أرادوا به کیدًا . .. و نجّین_ه و لوطًا إلی الأرض التی ب_رکنا فیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 74 - 5

5- خداوند ، حضرت لوط ( ع ) را از شرّ قوم پلید ، ناپاک و زشتکارش نجات داد .

و نجّین_ه من القریه التی کانت تعمل الخبئث

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 170 - 1

ص: 138

1 - استجابت دعای لوط ( ع ) مبنی بر نجات خود و کسان خود ، از شر قوم زشتکارش از سوی پروردگار

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون . فنجّین_ه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 171 - 4

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهی ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّین_ه و أهله أجمعین . إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

از واژه <الغابرین> استفاده می شود که بر جای ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بیرون روندگان از شهر نجات یافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1،2

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش _ به جز همسر وی _ و هلاکت قوم زشت کردارش ، آیتی بزرگ و عبرت آموز برای دیگران

إنّ فی ذلک لأیه

<ذلک> به جریان نجات لوط(ع) و کسان وی و نیز هلاکت قوم فساد پیشه اش اشاره دارد. <آیه> در این جا معادل <عبره> است و نکره آمدن آن برای بیان عظمت واقعه و درسی می باشد که در آن نهفته است.

2 - هلاکت قوم فساد پیشه لوط و نجات وی و خاندانش _ به جز همسر وی _ نمودی از سنت مستمر الهی در یاری رسانی به حق و سرکوب باطل

إنّ فی ذلک لأیه

نشانه و مایه عبرت بودن سرگذشت قوم لوط، در صورتی است که درباره دیگر امت ها قابل تکرار باشد و به تعبیر دیگر، سنتی مستمر به شمار آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وی _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجین_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 134 - 1

1 - لوط ( ع ) و خاندان او ، از عذاب نازل شده بر قوم شان نجات یافتند .

إذ نجّین_ه و أهله أجمعین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 135 - 7

7 - نجات لوط ( ع ) و مؤمنان ، از عذاب الهی ، با خروج از شهر انجام پذیرفت .

إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

از آمدن تعبیر <غابرین> (بازماندگان) درباره همسر کافر و هلاک شده همسر لوط، برداشت یاد شده به دست می آید.

ص: 139

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 34 - 3

3 - هلاکت تمامی قوم لوط با عذاب الهی ; به جز شخص لوط ( ع ) و خاندان او

إنّا أرسلنا علیهم حاصبًا إلاّءال لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 35 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندان آن حضرت از مهلکه عذاب ، نعمت و امتنان الهی بر ایشان

نجّین_هم . .. نعمه من عندنا

194- نجات لوط(ع) از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 32 - 5

5 - ملائکه مأمور عذاب قوم لوط ، به ابراهیم ( ع ) اطمینان دادند که لوط ( ع ) و اهل اش را ، حتماً از عذاب نجات خواهند داد .

قالوا نحن أعلم بمن فیها لننجّینّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 33 - 14

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام کردند که او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

إنّا منجّوک و أهلک إلاّ امرأتک

195- نژاد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 161 - 1

1 - لوط ( ع ) ، پیامبری از نژاد قوم خود و دارای پیوند خویشاوندی با آنان

إذ قال لهم أخوهم لوط

قید <أخوهم> می تواند برای بیان پیوند خویشاوندی نسبی لوط(ع) با قومش باشد. و نیز می تواند تعبیری کنایی از شفقت و دلسوزی آن حضرت نسبت به آنان باشد.

ص: 140

196- نظارت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 65 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) به نظارت و مراقبت بر خروج خاندانش از شهر برای در امان ماندن از عذاب الهی ، مأمور گردید .

فأسر بأهلک . .. و اتّبع أدب_رهم

مقصود از به دنبال خاندان رفتن (و اتّبع أدبارهم) می تواند کنایه از مراقبت و نظارت از خروج آنان باشد که مبادا کسی به شهر برگردد و از رفتن منصرف شود. جمله بعدی (و لایلتفت منکم ...) مؤید همین مطلب است.

197- نعمتهای خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 35 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندان آن حضرت از مهلکه عذاب ، نعمت و امتنان الهی بر ایشان

نجّین_هم . .. نعمه من عندنا

198- نعمتهای لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 35 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندان آن حضرت از مهلکه عذاب ، نعمت و امتنان الهی بر ایشان

نجّین_هم . .. نعمه من عندنا

199- نفاق همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 10 - 2،8

2 - همسران نوح و لوط پیامبر ، نمونه بارز و مثال زدنی ، برای جریان کفر و نفاق اند .

ج_هد الکفّار و المن_فقین . .. ضرب اللّه مثلاً للذین کفروا امرأت نوح و امرأت لوط

8 - کفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خیانت به آن دو پیامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خیانت همسران نوح و لوط را، کفر و نفاق آنان دانسته اند و نیز روایت کرده اند که آنان با تطمیع دیگران علیه همسران خود اقدام کردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل می کردند و. .. .

ص: 141

200- نقش خانه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 70 - 6

6- منزل حضرت لوط ( ع ) ، محل مراجعه مردم از شهر ها و مناطق مختلف و اقوام گوناگون

قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

<عالم> به معنای همه خلق و یا دسته ای از موجودات است. جمع آمدن آن (عالمین) برای بیان استغراق و شمول تمامی اصناف موجودات جهان است و مقصود از آن در این آیه، همه مردم از تمامی اقوام و قبایل دور و نزدیک است.

201- نقش لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 168 - 3

3 - لوط پیامبر ، دوست مردم و تنها در ستیز با کردار ناشایست آنان

قال إنّی لعملکم من القالین

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که لوط(ع) خود را از عمل قومش، بیزار معرفی کرد و نه از خود آنان.

202- نگرانی برای لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 32 - 1،2

1 - حضرت ابراهیم ( ع ) از عذاب قوم لوط ، با وجود لوط ( ع ) در میان آنان ، نگران بود .

و لمّا جاءت رسلنا . .. قالوا إنّا مهلکوا أهل ه_ذه القریه...قال إنّ فیها لوطًا

2 - حضرت ابراهیم ( ع ) با ملائکه درباره عذاب قوم لوط ، با وجود حضرت لوط ( ع ) در میان آنان به گفت وگو پرداخت .

قالوا إنّا مهلکوا أهل ه_ذه القریه . .. قال إنّ فیها لوطًا قالوا نحن أعلم بمن فیه

203- نگرانی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 77 - 4

4_ لوط ( ع ) با ورود فرشتگان ، عرصه را بر خویشتن تنگ دید و ناراحتی و اندوه وی را فرا گرفت .

و لما جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم و ضاق بهم ذرعًا

<ذرعاً> - که به معنای کشیدن ذراع دست است - تمییزی مبدل از فاعل می باشد. بنابر این <ضاق بهم ذرعاً>; یعنی، ضاق ذرعه (تنگ شد ذراع دستش به سوی آنان) و تنگ شدن ذراع به طرف کسی یا چیزی مَثَل است برای کسی که از انجام کاری ناتوان است و بدان دست رسی ندارد. <سیءَ> فعل مجهول <ساء> (ناراحتش کرد) است و <باء> در <بهم> سببیه است. بنابراین <سیء بهم> یعنی به سبب (آمدن) آنها برای لوط ناراحتی ایجاد شد.

ص: 142

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 68 - 7

7- حضرت لوط ( ع ) از نیت سوء و تجاوزکارانه قومش نسبت به مهمانان خویش باخبر و از آن به شدت نگران و بیمناک بود .

قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون

درخواست لوط(ع) از قومش برای اجتناب از عملی شرم آور، به دنبال روانه شدن آنان به در خانه آن حضرت _ بی آنکه توضیح دیگری داده شده باشد _ حکایت از این نکته می کند که لوط(ع) از قصد آنان باخبر بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 55 - 2

2 - اظهار شگفتی و نگرانی لوط ( ع ) ، از انحراف فضاحت بار قوم خویش

أئنّکم لتأتون الرجال شهوه من دون النساء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 33 - 9

9 - فرشتگان ، به لوط ( ع ) برای بر طرف کردن دلهره و هراس او ، دلداری دادند .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

204- نواهی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 78 - 7

7_ لوط ( ع ) ، با پیشنهاد ازدواج مهاجمان با دخترانش ، از آنان خواست تا از کردار ناشایست لواط و تعرض به مهمانانش برحذر باشند .

ی_قوم ه_ؤلاء بناتی هنّ أطهر لکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 68 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) در پی هجوم قومش برای تعرض به مهمانان او ، آنان رااز هرگونه تجاوز به آنها برحذر داشت .

و جاء أهل المدینه یستبشرون. قال إن ه_ؤلاء ضیفی فلاتفضحون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 69 - 3

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در پی قصد تجاوز آنان به مهمانانش ، از هرگونه عملی که موجب ذلت و خواری او گردد ، برحذر داشت .

و لاتخزون

ص: 143

205- نهی از ذلت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 69 - 3

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در پی قصد تجاوز آنان به مهمانانش ، از هرگونه عملی که موجب ذلت و خواری او گردد ، برحذر داشت .

و لاتخزون

206- نهی به خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 65 - 4

4- خداوند حضرت لوط ( ع ) و خاندانش را از بازگشت به شهر خود _ که در معرض عذاب بود _ برحذر داشت .

فأسر بأهلک . .. و لایلتفت منکم أحد

مقصود از التفات و توجه در آیه شریفه _ به قرینه فرمان خروج از شهر (فأسر بأهلک) _ بازگشتن و روی آوردن به شهری است که آنان در آن جا ساکن بودند.

207- نهی به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 65 - 4

4- خداوند حضرت لوط ( ع ) و خاندانش را از بازگشت به شهر خود _ که در معرض عذاب بود _ برحذر داشت .

فأسر بأهلک . .. و لایلتفت منکم أحد

مقصود از التفات و توجه در آیه شریفه _ به قرینه فرمان خروج از شهر (فأسر بأهلک) _ بازگشتن و روی آوردن به شهری است که آنان در آن جا ساکن بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 70 - 3،5،8

3- قوم لوط ، حضرت لوط ( ع ) را از پذیرش هرگونه مهمان بیگانه و حمایت از آن ، منع کرده و برحذر داشتند .

قال إن ه_ؤلاء ضیفی . .. قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

5- قوم لوط ، حضرت لوط ( ع ) را از ارتباط و تماس با دیگر اقوام ، منع کرده و برحذر می داشتند .

قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

8- < قال أبوجعفر ( ع ) : . . . و کان لوط رجلاً سخیاًکریماً یقری الضیف إذا نزل به و یحذرهم قومه ، قال : فلمّا رأی قوم لوط ذلک منه قالوا له : إنا ننهاک عن العالمین لاتقری ضیفاً ینزّل بک ، إن فعلت فضحنا ضیفک الذی ینزل بک و أخزیناک . . . ;

ص: 144

امام باقر(ع) فرمود:. .. لوط(ع) مردی سخاوتمند و بزرگوار بود از مهمانانی که بر او وارد می شدند، پذیرایی می کرد و آنان را از قوم خود برحذر می داشت.[امام باقر(ع)] فرمود: هنگامی که قوم لوط این میهمان پذیری را دیدند، به آن حضرت گفتند: ما تو را از پذیرش هر مهمانی برحذر داشتیم و گفتیم: هیچ یک از میهمانانی را که بر تو وارد می شوند، نپذیر که اگر پذیرفتی، مهمانانت را مفتضح و تو را خوار خواهیم کرد...>.

208- نیاکان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 86 - 1

1 _ اسماعیل، الیسع، یونس و لوط، از ذریه نوح(ع) بودند.

و نوحا هدینا من قبل و من ذریته . .. و إسمعیل و الیسع و یونس و لوطا

209- وحی به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 2

2_ فرشتگانِ میهمان بر لوط ( ع ) ، حامل پیامهایی از ناحیه خداوند برای او بودند .

قالوا ی_لوط إنا رسل ربک

برداشت فوق ، از اینکه فرشتگان خود را به عنوان پیام آوران الهی (رسل ربک) معرفی کردند ، استفاده می شود.

210- ورود ملائکه بر خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 61 - 1

1- فرشتگان مأمور عذاب قوم لوط ، به عنوان مهمان بر خاندان حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و نبّئهم عن ضیف إبرهیم . .. فما خطبکم أیّها المرسلون ... فلمّا جاء ءال لوط المرس

الف و لام در <المرسلون> برای عهد ذکری است و اشاره به رسولانی دارد که نزد حضرت ابراهیم(ع) آمدند و عذاب قوم لوط را مطرح ساختند (قال فما خطبکم أیّها المرسلون، آیه 57) و این نشان دهنده آن است که مهمانان ابراهیم(ع) بر لوط(ع) وارد شدند. گفتنی است که آیه 68 نیز مؤید این نکته است.

211- ورود ملائکه بر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 62 - 2

ص: 145

2- حضرت لوط ( ع ) پس از ورود فرشتگان به محضر ایشان ، از آنان خواستار معرفی خود گردید .

قال إنکم قوم منکرون

عبارت فوق اگرچه اخباری است، ولی کنایه از درخواست معرفی است و جواب ملائکه _ که در آیه بعد آمده است _ مؤید نکته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 63 - 2

2- فرشتگان وارد شده بر لوط ( ع ) در پی اظهار وی بر ناشناخته بودن آنان ، خود را مأموران الهی معرفی کردند .

قال إنکم قوم منکرون . قالوا بل جئن_ک بما کانوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 64 - 2

2- فرشتگان وارد شده بر حضرت لوط ( ع ) ، حامل پیام حق و دستوری تحقق یافتنی بودند .

و أتین_ک بالحقّ و إنا لص_دقون

مراد از <بالحق> به قرینه ذیل آیه که تأکید بر راستگویی است می تواند خبر و پیام حق باشد.

212- ورود ملائکه عذاب بر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 33 - 3،7،10

3 - فرشتگان عذابِ قوم لوط ، به صورت انسان ، بر لوط ( ع ) وارد شدند .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم

احتمال دارد دلیل <سیء بهم و ضاق بهم ذرعاً> این باشد که فرشتگان به صورت انسان بر لوط(ع) به عنوان میهمان وارد شدند و لوط(ع) از عاقبت ورود مسافرانی ناشناخته به شهر، نگران شد که مبادا، اهالی شهر برای تجاوز به آنان، به سوی خانه لوط بیایند.

7 - نگرانی لوط ( ع ) با ورود فرشتگان به نزد وی ، در چهره اش نمایان شد .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سیء بهم . .. قالوا لاتخف

10 - لوط ( ع ) ، با ورود ملائکه به محضرش ، نگران شد و ترسید .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

213- وقت نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 34 - 4

4 - نجات یافتن خاندان لوط ، از سرنوشت هلاکت بار قومشان به هنگام سحر

نجّین_هم بسحر

ص: 146

214- هتک آبروی لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 70 - 4

4- قوم لوط در پاسخ به درخواست حضرت لوط ( ع ) مبنی بر اجتناب از هتک آبروی وی ، خود او را مقصر اصلی آن معرفی کردند .

فلاتفضحون . .. و لاتخزون. قالوا أو لم ننهک عن الع_لمین

اینکه قوم لوط در جواب درخواست او برای اجتناب از ایجاد فضاحت و آبروریزی گفتند: تو را از پیش از پذیرش هرگونه مهمان بیگانه منع کرده بودیم، حکایت از این نکته می کند که آنان با این بیان، می خواستند مقصر اصلی چنین عملی را خود او معرفی کنند.

215- هجرت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 13

13_ نجات لوط ( ع ) و خانواده اش در گرو خروج آنان از دیار قوم لوط بود .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 171 - 4

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهی ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّین_ه و أهله أجمعین . إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

از واژه <الغابرین> استفاده می شود که بر جای ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بیرون روندگان از شهر نجات یافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 172 - 1

1 - هلاکت قوم لوط ، پس از خروج وی و خاندان مؤمنش از شهر

فنجّین_ه و أهله . .. ثمّ دمّرنا الأخرین

<تدمیر> (مصدر <دمّرنا>) مرادف <إهلاک> و به معنای نابود کردن و از میان برداشتن است; یعنی، <سپس دیگران را هلاک گردانیدیم>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 34 - 6

6 - خروج مخفیانه خاندان لوط ، تدبیری الهی ، برای دفع مزاحمت کافران نسبت به ایشان *

نجّین_هم بسحر

ص: 147

انتخاب لحظات تاریک سحر برای خروج خاندان لوط، احتمال دارد از آن جهت باشد که خروج علنی، آنان را در معرض مزاحمت کافران قرار می داد.

216- هجرت شبانه خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 65 - 1،2،3،10،11

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسی از شب ، جهت نجات از عذاب الهی شدند .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل

2- حضرت لوط ( ع ) به نظارت و مراقبت بر خروج خاندانش از شهر برای در امان ماندن از عذاب الهی ، مأمور گردید .

فأسر بأهلک . .. و اتّبع أدب_رهم

مقصود از به دنبال خاندان رفتن (و اتّبع أدبارهم) می تواند کنایه از مراقبت و نظارت از خروج آنان باشد که مبادا کسی به شهر برگردد و از رفتن منصرف شود. جمله بعدی (و لایلتفت منکم ...) مؤید همین مطلب است.

3- لوط ( ع ) ، مأموریت یافت که هم زمان با خارج ساختن خاندانش از شهر ، خود نیز در پی آنان حرکت کند .

فأسر بأهلک . .. و اتّبع أدب_رهم

10- < قال أبوجعفر ( ع ) : . . . < فلما جاء آل لوط المرسلون > . . . قالوا . . . < فأسر بأهلک > یا لوط إذا مضی لک من یومک ه_ذا سبعه أیام و لیالیها < بقطع من اللیل > إذا مضی نصف اللیل < . . . و امضوا > من تلک اللیله < حیث تؤمرون > . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامی که فرشتگان خدا به سوی خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... ای لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از این تاریخ، در نیمه های شب خانواده خود را از این سرزمین بیرون ببر ... و در آن شب به هر جا که فرمانتان داده اند بروید...>.

11- < عن أبی جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالی لمّا أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إلیهم ملائکه . . . و قالوا للوط : أسر بأهلک من ه_ذه القریه اللیله . . . فلمّا انتصف اللیل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود:. .. هنگامی که خداوند تعالی اراده کرد قوم لوط را عذاب کند، فرشتگانی را به سوی آنان فرستاد ... آنان به لوط(ع) گفتند: امشب خانواده خود را از این قریه کوچ بده ... چون شب به نیمه رسید آن حضرت به همراهی دخترانش کوچ کرد...>.

217- هجرت شبانه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 11،27

11_ فرشتگان ، از لوط ( ع ) خواستند تا خانواده خویش را شبانه از منطقه قومش خارج سازد .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل

<اسراء> (مصدر اَسرِ) به معنای کوچ کردن شبانه است و <باء> در <بأهلک> برای تعدیه می باشد و <ال> در <اللیل> عهد حضوری است. بنابراین معنای جمله <فأسر ...> چنین می شود: [ای لوط!] خانواده خویش را در پاره ای از این شب کوچ ده.

ص: 148

27_ < عن أبی جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالی لما أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إلیهم ملائکه . . . و قالوا للوط : أسر بأهلک من ه_ذه القریه اللیله . . . فلما إنتصف اللیل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر روایت شده است: . .. هنگامی که خداوند اراده کرد قوم لوط را عذاب کند، فرشتگانی را به سوی آنان فرستاد ... آنان به لوط گفتند: امشب خانواده خود را از این آبادی برون ببر ... چون شب به نیمه رسید، لوط دختران خود را از آبادی بیرون برد ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 65 - 1،3،10،11

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسی از شب ، جهت نجات از عذاب الهی شدند .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل

3- لوط ( ع ) ، مأموریت یافت که هم زمان با خارج ساختن خاندانش از شهر ، خود نیز در پی آنان حرکت کند .

فأسر بأهلک . .. و اتّبع أدب_رهم

10- < قال أبوجعفر ( ع ) : . . . < فلما جاء آل لوط المرسلون > . . . قالوا . . . < فأسر بأهلک > یا لوط إذا مضی لک من یومک ه_ذا سبعه أیام و لیالیها < بقطع من اللیل > إذا مضی نصف اللیل < . . . و امضوا > من تلک اللیله < حیث تؤمرون > . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامی که فرشتگان خدا به سوی خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... ای لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از این تاریخ، در نیمه های شب خانواده خود را از این سرزمین بیرون ببر ... و در آن شب به هر جا که فرمانتان داده اند بروید...>.

11- < عن أبی جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالی لمّا أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إلیهم ملائکه . . . و قالوا للوط : أسر بأهلک من ه_ذه القریه اللیله . . . فلمّا انتصف اللیل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود:. .. هنگامی که خداوند تعالی اراده کرد قوم لوط را عذاب کند، فرشتگانی را به سوی آنان فرستاد ... آنان به لوط(ع) گفتند: امشب خانواده خود را از این قریه کوچ بده ... چون شب به نیمه رسید آن حضرت به همراهی دخترانش کوچ کرد...>.

218- هجرت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 82 - 6

6 _ لوط ، پیامبری مهاجر به دیار سدوم ، نه اهل آن سامان *

أخرجوهم من قریتکم

خداوند پیامبران پیش از لوط و پیامبر پس از وی، یعنی شعیب، را برادر قومشان خواند. ولی در مورد بعثت لوط چنین تعبیری آورده نشد. این مطلب می تواند اشاره به این باشد که لوط از افراد امت قومش نبوده است. انتساب <قریه> به مخالفان لوط با اضافه آن به <کم> می تواند بیانگر این باشد که لوط از مهاجران به آن دیار بوده است و آن دیار بنابر گفته مفسران بخشی از سرزمین کنعان بوده که به شهر سدوم معروف بوده است.

ص: 149

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 83 - 2

2 _ خداوند با خارج ساختن لوط و بستگان قومش از دیارشان ، وی را از عذاب مقدر شده برای قوم لوط نجات بخشید .

فانجینه و أهله

چون جمله <فانجینه> در مقابل جمله <کانت من الغبرین> (همسر لوط در زمره باقی ماندگان بود) قرار گرفته است، معلوم می شود نجات از عذاب قوم لوط در گرو خارج شدن از شهر و دیار آنان بوده است. بنابراین <فانجینه> یعنی: فانجینه باخراجنا ایاه من بینهم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 13،14

13_ نجات لوط ( ع ) و خانواده اش در گرو خروج آنان از دیار قوم لوط بود .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل

14_ لوط ( ع ) موظف بود پیش از نزول عذاب ، به طور محرمانه و بدون آگاهی قومش ، از دیار آنان خارج شود .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل

تأکید فرشتگان بر اینکه لوط(ع) باید شبانه کوچ کند، می تواند اشاره به برداشت فوق باشد. گفتنی است که این احتمال، در صورتی موجه است که سخن فرشتگان با لوط(ع) (فأسر ...) در شب نزول عذاب نبوده باشد; بلکه در روز قبل، آن سخن ایراد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 71 - 2،4

2- حضرت ابراهیم و لوط ( ع ) ، از جامعه آلوده خود به سرزمینی برکت خیز هجرت کردند .

إلی الأرض التی ب_رکنا فیها

4- هجرتگاه ابراهیم و لوط ( ع ) ( شام _ فلسطین ) ، برای تمام مردم جهان با برکت است .

و نجّین_ه و لوطًا إلی الأرض التی ب_رکنا فیها للع_لمین

<عالم> به معنای همه خلق و یا دسته ای از موجودات است. جمع آمدن آن (عالمین) برای بیان استغراق و شمول تمامی اصناف موجودات است. مقصود از آن در این آیه، همه مردم از تمامی اقوام و قبایل دور و نزدیک می باشد. گفتنی است نوع مفسران برآنند که مقصود از سرزمین مبارک، شام (فلسطین) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 171 - 4

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهی ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّین_ه و أهله أجمعین . إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

از واژه <الغابرین> استفاده می شود که بر جای ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بیرون روندگان از شهر نجات یافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 26 - 2،13

2 - حضرت لوط ( ع ) پس از ایمان آوردن به حضرت ابراهیم ( ع ) تصمیم گرفت به سرزمین دیگری هجرت کند .

ص: 150

فأمن له لوط و قال إنّی مهاجر إلی ربّی

بنابراین احتمال که مرجع ضمیر فاعلی <قال> به قرینه <فآمن له لوط> حضرت لوط(ع) باشد، نکته بالا، قابل استفاده است.

13 - < عن أبی جعفر ( ع ) : < . . .فآمن له لوط > و خرج مهاجراً إلی الشام هو و ساره و لوط ;

از امام باقر(ع) روایت شده که: <. ..لوط، ابراهیم(ع) را تصدیق کرد و با آن حضرت و ساره به شام هجرت کرد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 135 - 7

7 - نجات لوط ( ع ) و مؤمنان ، از عذاب الهی ، با خروج از شهر انجام پذیرفت .

إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

از آمدن تعبیر <غابرین> (بازماندگان) درباره همسر کافر و هلاک شده همسر لوط، برداشت یاد شده به دست می آید.

219- هدایت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 86 - 2

2 _ اسماعیل، الیسع، یونس و لوط(ع)، از زمره صالحان و برخوردار از هدایت ویژه خداوند بودند.

کلاً هدینا . .. و من ذریته ... کل من الصلحین ... و إسمعیل و الیسع و یونس و لوطا

220- هدایتگری لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 72 - 6

6- سرمستی ، تحیّر و بصیرت نداشتن قوم لوط ، مانع هدایت پذیری از رهنمود های حضرت لوط ( ع ) بود .

و اتقوا الله و لاتخزون . .. لعمرک إنهم لفی سکرتهم یعمهون

<سکره> به معنای از بین رفتن و از کار افتادن عقل است و <عمه> به معنای تردد ناشی از تحیر در امور است. بنابراین مقصود از جمله <لفی سکرتهم یعمهون> سرمستی و متحیر بودن و از دست دادن بصیرت در امور است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 161 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبلیغات و هدایت گری لوط ( ع )

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

221- هشدارهای لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 151

13 - نمل - 27 - 56 - 1،2

1 - تأثیرناپذیری قوم لوط ، در برابر هشدار ها و هدایت گری های او

فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط

2 - تصمیم قوم لوط مبنی بر اخراج و تبعید لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار های خیرخواهانه او

فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم

222- هلاکت همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 83 - 5

5 _ همسر لوط با ماندن در میان کافران به عذاب الهی گرفتار شد و به هلاکت رسید .

إلا امرأته کانت من الغبرین

<غابر> به معنای باقی مانده است. بنابراین <کانت من الغبرین> بیانگر این است که همسر لوط به جهت باقی ماندن در میان قومش، از عذاب الهی رهایی نیافت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 28

28_ < عن أبی بصیر و غیره عن أحدهما علیهما السلام : . . . لما قال جبرئیل : < إنا رسل ربک > قال له لوط : یا جبرئیل عجّل ، قال : نعم ، قال : یا جبرئیل عجّل ، قال : < إن موعدهم الصبح ألیس الصبح بقریب > . . . فأدخل جناحه تحتها حتّی إذا استعلت قلّبها علیهم و رمی جدران المدینه بحجار من سجّیل و سمعت إمرأه لوط الهَدّه فهلکت منها ;

ابوبصیر و غیر او از امام باقر یا امام صادق _علیهما السلام_ روایت کرده اند که فرمود: هنگامی که جبرئیل به لوط گفت: ما فرشتگان، فرستادگان پروردگار تو هستیم، لوط به او گفت: عجله کن، جبرئیل گفت: باشد. لوط گفت: عجله کن، جبرئیل گفت: <موعد هلاکت آنها صبح است، آیا صبح نزدیک نیست؟>... پس بال خود را به زیر زمین آن دیار فرو برد، آن گاه که آن آبادی بالا رفت آن را به روی آنان واژگون کرد و دیوارهای شهر را با سجیل (سنگ گِل) سنگباران کرد. همسر لوط صدای شدید فرو ریختن دیوارها را شنید و از آن صدا به هلاکت رسید>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 171 - 1

1 - نجات همه خانواده لوط از عذاب الهی ، به جز همسر پیر او

فنجّین_ه و أهله أجمعین إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

<عجوز> به معنای پیر زن و <عجوزاً> مستثنی از <أهله> است. <غبور> (مصدر <غابرین>) نیز به معنای باقی ماندن است. بنابراین، <غابر> به کسی گفته می شود که همراهانش بروند و او باقی بماند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش _ به جز همسر وی _ و هلاکت قوم زشت کردارش ، آیتی بزرگ و عبرت آموز برای دیگران

ص: 152

إنّ فی ذلک لأیه

<ذلک> به جریان نجات لوط(ع) و کسان وی و نیز هلاکت قوم فساد پیشه اش اشاره دارد. <آیه> در این جا معادل <عبره> است و نکره آمدن آن برای بیان عظمت واقعه و درسی می باشد که در آن نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 135 - 1

1 - همسر حضرت لوط ، از هلاک شدگان عذاب الهی قوم لوط بود .

إلاّ عجوزًا فی الغ_برین

<غابر> (مفرد <غابرین>) به معنای باقی و مانده است و مقصود از آن، کسانی اند که از شهر بیرون نیامده و به عذاب الهی قوم لوط گرفتار شدند.

223- همسر لوط(ع) در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 10 - 10

10 - همسران نوح و لوط ، همانند کافران از دوزخیان اند .

و قیل ادخلا النار مع الدخلین

224- همسر لوط(ع) هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 16،17

16_ فرشتگان به لوط ( ع ) توصیه کردند که همسرش را برای نجات از عذاب ، به همراه خویش کوچ ندهد .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل . .. إلاّ امرأتک

برداشت فوق، بر این اساس است که <امرأتک> استثنا از <أهلک> باشد.

17_ از میان خانواده لوط ( ع ) تنها همسرش به هنگام کوچ شبانه از سیر باز ماند و به طرف دیار قوم لوط بازگشت .

و لایلتفت منکم أحد إلاّ امرأتک

برداشت فوق، مبتنی بر این احتمال است که <إلاّ امرأتک> استثنا از جمله <لایلتفت . ..> باشد. بر این مبنا جمله <لایلتفت... إنه مصیبها ما أصابهم> چنین معنا می شود: هیچ یک از شماها نباید از سیر باز ماند و به سوی خانه خود باز گردد و لکن همسرت تخلف خواهد کرد و باز خواهد گشت; زیرا باید به عذاب گرفتار شود.

225- همسفران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 81 - 16،17

ص: 153

16_ فرشتگان به لوط ( ع ) توصیه کردند که همسرش را برای نجات از عذاب ، به همراه خویش کوچ ندهد .

فأسر بأهلک بقطع من الّیل . .. إلاّ امرأتک

برداشت فوق، بر این اساس است که <امرأتک> استثنا از <أهلک> باشد.

17_ از میان خانواده لوط ( ع ) تنها همسرش به هنگام کوچ شبانه از سیر باز ماند و به طرف دیار قوم لوط بازگشت .

و لایلتفت منکم أحد إلاّ امرأتک

برداشت فوق، مبتنی بر این احتمال است که <إلاّ امرأتک> استثنا از جمله <لایلتفت . ..> باشد. بر این مبنا جمله <لایلتفت... إنه مصیبها ما أصابهم> چنین معنا می شود: هیچ یک از شماها نباید از سیر باز ماند و به سوی خانه خود باز گردد و لکن همسرت تخلف خواهد کرد و باز خواهد گشت; زیرا باید به عذاب گرفتار شود.

226- یأس لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 169 - 1

1 - ناامیدی لوط ( ع ) از هدایت پذیری قوم خویش

ربّ نجّنی و أهلی ممّا یعملون

اقدام لوط(ع) به طرح درخواست نجات از پیشگاه خداوند، نشان می دهد که او از هدایت قومش کاملاً مأیوس شده بود.

ص: 154

7- لهو

1- آثار ترویج لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 6 - 3

3 - کافران ، به منظور منحرف ساختن جامعه از راه خدا و ترویج باطل ، سرمایه گذاری می کردند .

و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه

آورده شدن فعل مضارع <یشتری> و <یضلّ> دلالت بر تلاش های مستمر می کند.

2- آثار لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 32 - 7

7 _ اشتغال به دنیا و سرگرم شدن به آن، انسان را از آخرت باز می دارد.

و ما الحیوه الدنیا إلا لعب و لهو و للدار الأخره خیر للذین یتقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 7 - 3

3 - دلِ مبتلا به لهو و باطل ، از آیات الهی هیچ تأثیری نمی پذیرد .

من یشتری لهو الحدیث . .. و إذا تتلی علیه ءای_تنا ولّی مستکبرًا کأن لم یسمعها

از این که آیه گفته است برخی از مردم، در پی خرید حدیث لهوند، استفاده می شود که آنان، دل در گرو لهو دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 36 - 4

4- سرگرمی ها و خوشی های پوچ دنیا ، از مهم ترین عوامل سستی در جهاد و تمایل به سازش با کافران

فلاتهنوا . .. إنّما الحیوه الدنیا لعب و لهو

خداوند، پس از نهی مؤمنان نسبت به سستی در جهاد و گرایش به سازش، به آنان لعب و لهو بودن دنیا را یادآوری کرده است. از مطلب استفاده می شود که سرگرمی های این دنیا، عاملی مهم در سستی و سازش با کفر است.

ص: 155

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 20 - 23

23 - بازی ، سرگرمی ، آرایش ، فخرفروشی و فزون خواهی ، از مظاهر و جلوه های فریبندگی دنیا

أنّما الحیوه الدنیا لعب . .. و تکاثر ... و ما الحیوه الدنیا إلاّ مت_ع الغرور

معرفی دنیا به متاع فریبنده، در پایان آیه شریفه _ پس از آن که در آغاز آن با پنج ویژگی شناسانده شده است _ می تواند اشاره به مطلب یاد شده باشد.

3- آثار لهو و لعب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 3 - 3

3- لهو و دل مشغولی به امور غیر مهم و بی ارزش ، از بیماری های قلب و امری زشت و ناپسند

لاهیه قلوبهم

آیه شریفه، در مقام بیان اوصاف ناپسند و ویژگی های منفی مشرکان و مذمت از آنان است.

4- استهزای طالبان لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 7 - 12

12 - لهوگرایانِ رویگردان از آیات خداوند ، مورد استهزای خداوندند .

فبشّره بعذاب ألیم

کاربرد <بشارت> _ که در خبر خوش حال کننده استعمال می شود _ برای <عذاب> به منظور استهزا و تمسخر است.

5- اهمیت اجتناب از لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکاثر - 102 - 1 - 3

3 - ضرورت پرهیز از سرگرمی ها و ترک امور بازدارنده از توجّه به حسابرسی ها در قیامت

ألهیکم التکاثر

آیه <لتسئلنّ یومئذ عن النعیم> در آخر سوره _ که بر حسابرسی از نعمت ها دلالت دارد _ نشانگر آن است که سرگرم شدن به تکاثر، مایه غفلت از حسابرسی است و باید انسان از آنچه او را سرگرم ساخته و از اهداف نعمت ها بازمی دارد، پرهیز کند تا هنگام حسابرسی نعمت ها، پاسخی داشته باشد.

ص: 156

6- تهدید طالبان لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 7 - 11

11 - لهوگرایانِ مستکبرِ حق ناپذیر ، مورد تهدید خداوند به عذابی بس دردناک اند .

و من الناس من یشتری لهو الحدیث . .. ولّی مستکبرًا ...فبشّره بعذاب ألیم

7- خدا و لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 17 - 1،2،3،4

1- اراده خداوند ، به انجام کاری به منظور بازیچه و سرگرمی خویش تعلق نمی گیرد .

و ما خلقنا . .. ل_عبین . لو أردنا أن نتّخذ لهوًا

برداشت یاد شده مبتنی براین است که <لو> امتناعیه باشد براین اساس معنای آیه چنین می شود: <اگر ما چیزی را _ بر فرض محال و صرف نظر از غیر ممکن بودن آن و یا دون شأن ما بودن آن _ به منظور بازیچه و سرگرمی خویش می گرفتیم. ..>. گفتنی است که برخی از مفسران <إن> در <إن کنّا فاعلین> را نافیه دانسته اند; که در این صورت مؤید برداشت یاد شده خواهد بود.

2- مخلوقات ، هرگز اسباب سرگرمی و لعب و لهو آفریدگار خویش نیستند .

لو أردنا أن نتّخذ لهوًا لاَتّخذن_ه من لدنّا إن کنّا ف_علین

3- توانایی بر آفریدن جهان کنونی برای بازیچه و سرگرمی خویش ، تنها در قلمرو قدرت خدا است و هیچ موجودی قادر بر انجام این کار نیست .

لو أردنا أن نتّخذ لهوًا لاَتّخذن_ه من لدنّا

برداشت یاد شده مبتنی بر این نکته است که <من لدنّا>، معنای <من جهه قدرتنا> را افاده کند (چنان که برخی از مفسران بزرگ بر این نظرند). و یا این که <من لدنّا> ظرف مختص _ در قبال <من لدن غیرنا> باشد. براین اساس پیام آیه چنین می شود: <اگر بنا بود جهان را سرگرمی خود قرار دهیم، باز این کار تنها در توان ما است نه خدایان ادعایی مشرکان و یا دیگر قدرت ها; پس قدرت و ربوبیت مطلقه در انحصار خدا است>. گفتنی است آمدن <لدنّا> _ که برای ابتدای غایت است _ به جای <عندنا> _ که برای صرف حضور است _ مؤید برداشت یاد شده است.

4- اگر خداوند _ برفرض محال _ به منظور سرگرمی خود جهانی می آفرید ، جهان طبیعت ، شایسته این منظور نبود ; بلکه جهانی برتر از آن را انتخاب می کرد .

لو أردنا أن نتّخذ لهوًا لاَتّخذن_ه من لدنّا إن کنّا ف_علین

برداشت یاد شده مبتنی براین احتمال است که <من لدنّا>به معنای <ممّا عندنا> باشد و یا معنای <ممّا یلیق بحضرتنا. ..> را افاده کند; یعنی، بر فرض انتخاب سرگرمی، از عوالم و موجوداتی که پیش خودمان است و مقرّب تر به ما و برتر از جهان طبیعت است (از قبیل مجردات و ...) برمی گزیدیم.

8- زمینه لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 157

14 - لقمان - 31 - 6 - 7

7 - جهل و نادانی ، عامل کشیده شدن انسان به ورطه لهو و بیهودگی است .

یشتری لهو الحدیث . .. بغیر علم

9- ساجدان و لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 62 - 5

5 - اهل سجده و عبادت به درگاه خداوند ، مبرا از سرمستی ، غرور و لهو

و تضحکون و لاتبکون . و أنتم س_مدون . فاسجدوا للّه واعبدوا

از این که در آیات پایانی سوره، سرمستی و لغوگرایی، قطب مخالف سجده و عبادت معرفی شده است، مطلب بالا استفاده می شود.

10- سخنان لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 6 - 9

9 - سخنان گمراه کننده و بازدارنده انسان از راه خدا مصداق < لهو > است .

یشتری لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه

11- سنگینی گوش مروجان لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 7 - 8

8 - رواج دهندگان سخنان باطل ، به قدری از آیات خدا گریزانند که گویا سنگینی گوش دارند .

کأنّ فی أُذنیه وقرًا

12- طالبان لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 6 - 1،10

1 - برخی از مردم ، به دنبال فراگیری سخنان بیهوده و داستان های بی اساس اند .

و من الناس من یشتری لهو الحدیث

<لهو> در لغت، به معنای هر چیزی است که انسان را از مقصدش باز دارد. عبارت <لهوالحدیث> اضافه صفت به موصوف

ص: 158

خودش است و به معنای <سخن و کلام و یا افسانه های بیهوده> است.

10 - گروهی از مردم ، در برخورد با آیات قرآن کریم ، آن را می پذیرند و گروهی دیگر ، از آن روی گردانده و به سخنان بیهوده روی می آورند .

تلک ءای_ت الکت_ب . .. هدًی ... للمحسنین ... و من الناس من یشتری لهو الحدیث

آیه، عطف معنوی به آیات پیش و یا عطف قصه به قصه است و گویا، در صدد بیان این نکته است که مردم، در برخورد با قرآن، دو دسته اند: گروهی از آنان محسنان اند که هدایت پذیرند و گروهی دیگر، از آن گریزانند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 7 - 4

4 - کسانی که در پی کسب لهو و گمراهی مردم اند ، در برخورد با آیات خداوند ، از آن اِعراض می کند .

و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه . .. و إذا تتلی علیه ءای_تنا

13- عابدان و لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 62 - 5

5 - اهل سجده و عبادت به درگاه خداوند ، مبرا از سرمستی ، غرور و لهو

و تضحکون و لاتبکون . و أنتم س_مدون . فاسجدوا للّه واعبدوا

از این که در آیات پایانی سوره، سرمستی و لغوگرایی، قطب مخالف سجده و عبادت معرفی شده است، مطلب بالا استفاده می شود.

14- کافران و ترویج لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 6 - 2

2 - برخی از کافران عصر پیامبر ، به منظور دور ساختن مردم از هدایت قرآنی ، داستان های بیهوده را فرامی گرفتند و ترویج می دادند .

و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه

درباره این که <مراد از <من الناس> در این آیه و نیز <خرید حدیث لهو> چیست؟>، مفسران گفته اند، بعضی از کافرانِ مکه، به کشورهایی مانند ایران مسافرت می کردند و کتاب های افسانه می خریدند و یا می آموختند و آنها را به مکه منتقل می کردند و به منظور مبارزه با قرآن، رواج می دادند. لازم به ذکر است که مراد از <سبیل اللّه> در این آیه، به قرینه آیات آغاز سوره، می تواند قرآن باشد.

ص: 159

15- کیفر مروجان لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 6 - 13

13 - رواج دهندگان باطل ، مستحق عذابی خوارکننده اند .

من یشتری لهو الحدیث . .. أُول_ئک لهم عذاب مهین

16- لهو بودن دنیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 64 - 1،7

1 - زندگی دنیایی ، جز سرگرمی و بازی نیست .

و ما ه_ذه الحیوه الدنیاإلاّ لهو و لعب

<لهو> چیزی است که انسان را از هدف باز می دارد (مفردات راغب) و <لعب>، انجام دادن کاری است که قصدی در آن نیست (مفردات راغب)

7 - مشرکان ، از بازیچه بودن حیات دنیوی و حیات راستین بودن عالم آخرت ، بی خبرند .

و لئن سألتهم من . .. و ما ه_ذه الحیوه الدنیا ... لو کانوا یعلمون

بنابراین که ضمیر فاعلی <یعلمون> _ به قرینه سیاق _ مشرکانی باشد که در آیات پیشین، از آنها سخن گفته شده است، نکته بالا، قابل استفاده است.

17- لهو در نوجوانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 20 - 6

6 - لهو و اشتغال به کار های سرگرم کننده ، اقتضای دوران نوجوانی است .

أنّما الحیوه الدنیا . .. و لهو

18- متقین و لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 32 - 8

8 _ تقواپیشگان از لهو و لعب و غفلت از آخرت دور هستند.

و ما الحیوه الدنیا إلا لعب و لهو و للدار الأخره خیر للذین یتقون

ص: 160

19- مسلمانان صدر اسلام و لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 11 - 1،2

1 - مسلمانان صدراسلام ، با مشاهده بساط داد و ستد و یا لهو و سرگرمی ، جذب آن می شدند و مصلاّ را ترک و پیامبر ( ص ) را در حال ایراد خطبه های نماز جمعه ، ر ها می کردند .

و إذا رأوا تج_ره أو لهوًا انفضّوا إلیها و ترکوک قائمًا

2 - نکوهش مسلمانان صدراسلام از سوی خداوند ، به خاطر ترک مصلاّ برای داد و ستد و یا تماشای لهو و ر ها کردن پیامبر ( ص ) در حال ایراد خطبه های نماز جمعه

و إذا رأوا تج_ره أو لهوًا انفضّوا إلیها و ترکوک قائمًا

20- موارد لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 32 - 1،3

1 _ واقعیت زندگی دنیا منهای اعتقاد به آخرت، جز پوچی و بیهودگی نیست.

و ما الحیوه الدنیا إلا لعب و لهو

3 _ واقعیت زندگی منکران معاد، جز بازی و سرگرمی چیز دیگری نیست.

قد خسر الذین کذبوا بلقاء اللّه . .. و ما الحیوه الدنیا إلا لعب و لهو

گر چه وجهه غالب دنیا لهو و لعب است، در عین حال می دانیم که همین دنیا سبب ارتقای رتبه ها و کسب درجات است. لذا می توان گفت این آیه ناظر به آیات قبل است که درباره منکران معاد بود. یعنی زندگی دنیا برای آنان جز لعب و لهو معنای دیگری ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 6 - 9،19

9 - سخنان گمراه کننده و بازدارنده انسان از راه خدا مصداق < لهو > است .

یشتری لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه

19 - < فی مجمع البیان : و روی . . . عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : هو الطعن بالحقّ و الإستهزاء به . . . ;

در مجمع البیان [ذیل آیه] <و من الناس من یشتری لهو الحدیث> آمده است: از امام صادق(ع) روایت شده که گقت: لهوالحدیث، طعنه زدن به حق و مسخره کردن آن است. ..>.

21- موضعگیری مروجان لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 7 - 14

14 - گمراهان و رواج دهندگان سخنان باطل در برابر قرآن کریم ، در مقابل هر پیامی که نشانه الهی داشت ، موضع گیری می کردند و حساسیت شان ، تنها مربوط به تلاوت آیات خدا از سوی پیامبر ( ص ) نبود .

ص: 161

و إذا تتلی علیه ءای_تنا ولّی مستکبرًا

مجهول آورده شدن فعل <تُتلی> به جای فعل معلوم، می تواند به منظور اشاره به نکته یاد شده باشد.

22- نضر بن حارث و ترویج لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 6 - 18

18 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله < و من الناس من یشتری لهو الحدیث . . . > فهو النضر بن الحارث . . . و کان النضر راویاً لأحادیث الناس و أشعارهم . . . ;

از امام باقر(ع) درباره این سخن خداوند <و من الناس من یشتری لهو الحدیث> روایت شده است که: او، نضربن حارث بود . .. او، گفتارهای بیهوده دیگران و اشعار آنان را روایت می کرده است...>.

لهو و لعب

23- {لهو و لعب}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 70 - 1،2،5

1 _ برخی مردم بازی و سرگرمیهای دنیا را به عنوان دین خود برگزیده اند.

و ذر الذین اتخذوا دینهم لعبا و لهوا

2 _ گروهی از مردم نابخردانه دین خدا را بازیچه و سرگرمی برای خود قرار داده اند.

و ذر الذین اتخذوا دینهم لعبا و لهوا

مراد از <دینهم> می تواند آیین الهی باشد که برای آنان نازل گشته، ولی آنان به جای تمسک آن را بازیچه خویش قرار داده اند.

5 _ مغالطه گرایان و خوض کنندگان در اسلام و قرآن و استهزاکنندگان آن، دین خدا را بازیچه و سرگرمی خود قرار داده اند.

الذین یخوضون فی ءایتنا . .. یخوضوا فی حدیث غیره ... و ذر الذین اتخذوا دینهم لعبا

مراد از <الذین . ... >، به قرینه آیات پیشین، همان خوض کنندگان در آیات هستند.

24- آثار لهو و لعب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 3 - 3

3- لهو و دل مشغولی به امور غیر مهم و بی ارزش ، از بیماری های قلب و امری زشت و ناپسند

لاهیه قلوبهم

آیه شریفه، در مقام بیان اوصاف ناپسند و ویژگی های منفی مشرکان و مذمت از آنان است.

ص: 162

8- لیاقت

1- ارزش لیاقت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 70 - 7

7 _ تفضّلات خداوند به افراد ، بر اساس علم او به شایستگی و لیاقت آنان

ذلک الفضل من اللّه و کفی باللّه علیماً

2- لیاقت آخرت طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 74 - 2

2 _ تنها آخرت طلبان وارسته از دنیا ، توان و لیاقت نبرد در راه خدا را دارند .

فلیقاتل فی سبیل اللّه الّذین یشرون الیوه الدّنیا بالاخره

3- لیاقت در مدیریت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 58 - 3

3 _ لیاقت و اهل بودن ، شرط واگذاری مسؤولیت ها و مقام ها به افراد

انّ اللّه یأمرکم ان تؤدّوا الامانات الی اهلها

از مهمترین مصادیق امانت، مسؤولیتها و مقامهایی است که در اجتماع به افراد واگذار می شود.

4- لیاقت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 51 - 5

5 _ پیامبراسلام ( ص ) ، برخوردار از توانایی ها و شایستگی های لازم برای ابلاغ رسالت جهانی خویش

ص: 163

و لو شئنا لبعثنا فی کلّ قریه نذیرًا

اکتفا به رسالت پیامبراسلام(ص) به جای پیامبران متعدد برای هر منطقه ای، می تواند حاکی از توان مندی و قابلیت بسیار آن حضرت برای ایفای نقش جهانی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شرح - 94 - 1 - 6

6 - پیامبر ( ص ) ، دارای مقامی والا در پیشگاه خداوند و شایسته اهدای شرح صدر

ألم نشرح لک صدرک

<لام> در <لک> یا برای تعلیل است یا انتفاع. در صورت اول، مفاد آیه این است که: آیا به خاطر خودت به تو شرح صدر ندادیم؟ این تعبیر دلالت دارد که شخصیت نبی اکرم(ص)، علّتی کافی برای عطای شرح صدر بود. در صورت دوم، نشانه ارجمندی آن حضرت است که خداوند، در جهت منافع پیامبر(ص) نعمت شرح صدر را در اختیارش نهاد.

5- لیاقت مشمولان شفاعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 48 - 4

4 - وجود قابلیت و شایستگی در شفاعت شوندگان ، شرط پذیرش شفاعت درباره آنان

عن المجرمین . .. فما تنفعهم شفاعه الش_فعین

6- لیاقت یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 15 - 10

10_ یوسف ( ع ) در سنین کودکی ، شایستگی دریافت وحی را دارا بود .

فلما ذهبوا به . .. و أوحینا إلیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 55 - 3،4،6

3_ یوسف ( ع ) دلیل صلاحیت خویش برای تصدی امور غذایی مردم مصر را برای پادشاه بیان کرد .

اجعلنی علی خزائن الأرض إنی حفیظ علیم

جمله <إنی حفیظ علیم>تعلیل برای <اجعلنی. ..>است.

4_ یوسف ( ع ) بر حفظ ذخایر مالی و حراست انبار های غذایی از حیف و میل شدن ، توانا بود .

اجعلنی علی خزائن الأرض إنی حفیظ علیم

6_ یوسف ( ع ) بر به کارگیری توان و دانش خویش در امرکشت و برداشت و ذخیره سازی غلات و توزیع آنها تأکید کرد .

اجعلنی علی خزائن الأرض إنی حفیظ علیم

جمله <إنی حفیظ علیم> علاوه بر اینکه حاکی از توان و دانش یوسف(ع) بر امور یاد شده است ، دلالت بر این نیز دارد که

ص: 164

وی دانش و توانایی اش را در اموری که به او سپرده شود ، به کار می گیرد و بدان متعهد می شود.

7- نقش لیاقت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 64 - 24

24 _ قابلیّت ، شرط بهره مندی از تجلّی صفات الهی

و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحیماً

جمله <لوجدوا اللّه> به این معناست که اگر بندگان گنهکار توبه و استغفار نکنند، یعنی قابلیّتی در آنان نباشد، <توّاب> و <رحیم> بودن خداوند را نمی یابند و شامل حال آنان نمی شود ; نه اینکه خداوند <تواب> و <رحیم> نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 55 - 7

7- اعطای فضیلت بیشتر به برخی از انبیا از جانب خداوند ، بر اساس علم او به شایستگی و لیاقت آنان است .

و ربّک أعلم بمن . .. و لقد فضّلنا بعض النبیّن علی بعض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 75 - 4

4 - لزوم ملاک قرار دادن لیاقت و صلاحیت افراد در اعطای مناصب و مسؤولیت های اجتماعی به آنان

اللّه یصطفی من الملئکه رسولاً و من الناس

ص: 165

9- مأجوج

1- افساد مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 94 - 1،12

1- مردم شمال ، از طوایفی فسادانگیز به نام یأجوج و مأجوج ، به ذوالقرنین شکایت بردند .

قالوا ی_ذا القرنین إنّ یأجوج و مأجوج مفسدون

مفسران و موّرخان، با استفاده از ادله مختلف و برخی متون باستانی، این را مسلم گرفته اند که مراد از یأجوج و مأجوج، همان قبایل مغول و تاتار هستند.

12- < عن أمیرالمؤمنین ( ع ) : إنّ ذاالقرنین . . . وجد . . . قوماً لایکادون یفقهون قولاً قالوا : یا ذاالقرنین ! إنّ یأجوج و مأجوج خلف ه_ذین الجبلین و هم یفسدون فی الأرض إذا کان إبّان زروعنا و ثمارنا خرجوا علینا من ه_ذین السدّین ، فرعوا من ثمارنا و زروعنا حتّی لایبقون من ها شیئاً < فهل نجعل لک خرجاً > نؤدیه إلیک فی کلّ عام < علی أن تجعل بیننا و بینهم سدًّا > ;

از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده:. .. همانا ذوالقرنین، قومی را یافت که فهم هیچ سخنی برای آنان آسان نبود. آنان به او گفتند: ای ذوالقرنین! همانا، یأجوج و مأجوج، پشت این دو کوه اند و آنان در زمین فساد می کنند. زمانی که فصل برداشت زراعت های ما و چیدن میوه هایمان فرامی رسد، آنان، از پشت این دو سدّ (دو کوه) به ما حملهور شده و از میوه های ما و زراعت های ما آن قدر می چرانند که هیچ چیز از را باقی نمی گذارند. آیا برای تو هزینه ای قرار دهیم که هر ساله به تو بپردازیم تا بین ما و آنان سدّی برقرار سازی؟>.

2- امت بودن مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 94 - 13

13- < عن حذیفه قال : سألت رسول اللّه ( ص ) عن یأجوج و مأجوج ؟ فقال : یأجوج أُمّه و مأجوج أُمّه ;

از حذیفه، روایت شده که گفت: از رسول خدا(ص) در باره یأجوج و مأجوج را پرسیدم؟ فرمود: یأجوج، یک امت و مأجوج هم یک امت است>.

ص: 166

3- ایمنی از هجوم مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 94 - 7

7- آسیب پذیران از هجوم یأجوج و مأجوج ، از ذوالقرنین برای ساختن سدّی در میانه دو رشته کوه بلند در برابر هجوم آن متجاوزان ، کمک خواستند .

قالوا ی_ذا القرنین . .. تجعل بیننا و بینهم سدًّا

4- پیروزی مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 96 - 3،4

3- تمامی راه های فتوحات به روی یأجوج و مأجوج در آینده باز خواهد شد و آنان از هر قلّه ، ارتفاع و بلندی های زمین با سرعت خواهند گذشت .

حتّی إذا فتحت یأجوج و مأجوج و هم من کلّ حدب ینسلون

<حدب> به معنای جاهای مرتفع و بلند زمین است و <نسل> (ماده <ینسلون>) در اصل به معنای جدا شدن از شیء است و هرگاه این ماده در باره رونده به کار رود، به معنای حرکت سریع خواهد بود. پس <ینسلون>; یعنی، به سرعت می روند و می تازند.

4- پیش گویی قرآن به هجوم سریع و فتوحات فراگیر یأجوج و مأجوج در سراسر زمین در آینده

حتّی إذا فتحت یأجوج و مأجوج و هم من کلّ حدب ینسلون

اضافه شدن لفظ عموم <کلّ> بر اسم نکره <حدب> بیانگر این است که ماجرای یأجوج و مأجوج مربوط به سرزمین خاصی نیست; بلکه شامل تمامی سرزمین ها و جهانی خواهد بود.

5- خروج مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 96 - 1،2

1- سنت الهی بر ثبت اعمال مؤمنان برای پاداش و محرومیت هلاک شدگان از بازگشت به دنیا ، تا خروج یأجوج و مأجوج ( انقراض دنیا ) ادامه خواهد داشت .

فمن یعمل . .. و حرم علی ... حتّی إذا فتحت یأجوج و مأجوج

برداشت یاد شده مبتنی بر این است که <حتی> معنای غایت را افاده کند. البته میان اهل ادب در افاده آن برای غایت، اختلاف نظر وجود دارد; ولی از سیاق و آهنگ آیه، غایت قابل استفاده است. براین اساس <حتّی إذا فتحت...> غایت برای <فمن یعمل من الصالحات... و حرام قریه...> خواهد بود. گفتنی است که نوع مفسران بر آنند که مقصود از یأجوج و مأجوج، دوگروه از مردمی هستند که در آخر الزمان ظاهر می شوند و به تاختوتاز و فتوحات دست می زنند و پس از مرگ آنان، عمر دنیا به پایان می رسد.

2- اختلافات دینی پیروان ادیان الهی در مسأله توحید ، تا خروج یأجوج و مأجوج ( انقراض دنیا ) ادامه خواهد داشت .

و تقطّعوا أمرهم بینهم . .. حتّی إذا فتحت یأجوج و مأجوج

ص: 167

برداشت یاد شده مبتنی بر این است که <حتّی> غایت برای <و تقطّعوا أمرهم بینهم> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 97 - 2

2- هجوم یأجوج و مأجوج ، از علایم نزدیکی برپایی قیامت است .

حتّی إذا فتحت یأجوج . .. و اقترب الوعد الحقّ

ماجرای یأجوج و مأجوج مربوط به دوره آخرالزمان است. بنابراین ذکر مسأله برپایی قیامت پس از این ماجرا، بیانگر این است که این ماجرا از علایم برپایی قیامت است.

6- خطر تجاوز مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 94 - 3

3- خطر هجوم یأجوج و مأجوج ( مغول و تاتار ) و تأمین امنیت ، عمده ترین مشکل مردم نواحی شمالی در زمان ذوالقرنین بود .

إنّ یأجوج و مأجوج مفسدون فی الأرض

7- درگیری یأجوج و مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 99 - 3

3- از پیدایش درگیری های داخل میان یأجوج و مأجوج ، پس از ویرانی سد ذوالقرنین خبر داده است . *

فإذا جاء وعد ربّی جعله دکّاء . .. و ترکنا بعضهم یومئذ یموج فی بعض

بدان احتمال که ضمیر در <بعضهم> به یأجوج و مأجوج بازگردد; یعنی، پس از ویرانی سد، آن ها، به کشمکش ها و تهاجمات گسترده به هم دست خواهند زد.

8- راههای هجوم مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 94 - 6

6- میانه دو کوه مرتفع و سدآسا ، تنها راه نفوذ و حمله یأجوج و مأجوج ( مغول و تاتار ) علیه همسایگان خود بود .

فهل نجعل لک خرجًا علی أن تجعل بیننا و بینهم سدًّا

ص: 168

9- عجز مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 97 - 2

2- یأجوج و مأجوج ، از صعود بر بالای سد ذوالقرنین و نیز ایجاد رخنه و نقب در آن ، ناتوان بودند .

فما اسط_عوا أن یظهروه و مااستط_عوا له نقبًا

<ظهور> به معنای <علو> و بالا رفتن است <فما اسطاعوا أن یظهروه> یعنی: <اقوام مهاجم، نتوانستند از آن بالا روند. >. <نقب> به معنای <سوراخ و تونل> است و <ما استطاعوا له نقباً> یعنی: <نتوانستند که در دیوار سد، تونل و یا معبر ایجاد کنند.>.

10- قصه مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 94 - 6،12

6- میانه دو کوه مرتفع و سدآسا ، تنها راه نفوذ و حمله یأجوج و مأجوج ( مغول و تاتار ) علیه همسایگان خود بود .

فهل نجعل لک خرجًا علی أن تجعل بیننا و بینهم سدًّا

12- < عن أمیرالمؤمنین ( ع ) : إنّ ذاالقرنین . . . وجد . . . قوماً لایکادون یفقهون قولاً قالوا : یا ذاالقرنین ! إنّ یأجوج و مأجوج خلف ه_ذین الجبلین و هم یفسدون فی الأرض إذا کان إبّان زروعنا و ثمارنا خرجوا علینا من ه_ذین السدّین ، فرعوا من ثمارنا و زروعنا حتّی لایبقون من ها شیئاً < فهل نجعل لک خرجاً > نؤدیه إلیک فی کلّ عام < علی أن تجعل بیننا و بینهم سدًّا > ;

از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده:. .. همانا ذوالقرنین، قومی را یافت که فهم هیچ سخنی برای آنان آسان نبود. آنان به او گفتند: ای ذوالقرنین! همانا، یأجوج و مأجوج، پشت این دو کوه اند و آنان در زمین فساد می کنند. زمانی که فصل برداشت زراعت های ما و چیدن میوه هایمان فرامی رسد، آنان، از پشت این دو سدّ (دو کوه) به ما حملهور شده و از میوه های ما و زراعت های ما آن قدر می چرانند که هیچ چیز از را باقی نمی گذارند. آیا برای تو هزینه ای قرار دهیم که هر ساله به تو بپردازیم تا بین ما و آنان سدّی برقرار سازی؟>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 97 - 2

2- یأجوج و مأجوج ، از صعود بر بالای سد ذوالقرنین و نیز ایجاد رخنه و نقب در آن ، ناتوان بودند .

فما اسط_عوا أن یظهروه و مااستط_عوا له نقبًا

<ظهور> به معنای <علو> و بالا رفتن است <فما اسطاعوا أن یظهروه> یعنی: <اقوام مهاجم، نتوانستند از آن بالا روند. >. <نقب> به معنای <سوراخ و تونل> است و <ما استطاعوا له نقباً> یعنی: <نتوانستند که در دیوار سد، تونل و یا معبر ایجاد کنند.>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 96 - 3

3- تمامی راه های فتوحات به روی یأجوج و مأجوج در آینده باز خواهد شد و آنان از هر قلّه ، ارتفاع و بلندی های زمین با سرعت خواهند گذشت .

ص: 169

حتّی إذا فتحت یأجوج و مأجوج و هم من کلّ حدب ینسلون

<حدب> به معنای جاهای مرتفع و بلند زمین است و <نسل> (ماده <ینسلون>) در اصل به معنای جدا شدن از شیء است و هرگاه این ماده در باره رونده به کار رود، به معنای حرکت سریع خواهد بود. پس <ینسلون>; یعنی، به سرعت می روند و می تازند.

11- محدوده افساد مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 94 - 2

2- منطقه گسترده ای از سرزمین شمال ، در عهد ذی القرنین ، مورد تهدید هجوم ها و فسادگری های یأجوج و مأجوج قرار داشت .

إنّ یأجوج و مأجوج مفسدون فی الأرض

حرف <ال> در <فی الأرض> برای عهد حضوری است و چون تعبیر <فی الأرض> برای مناطق کوچک و محدود، تعبیر متعارفی نیست، مراد از آن منطقه ای گسترده خواهد بود.

12- وسعت هجوم مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 96 - 4

4- پیش گویی قرآن به هجوم سریع و فتوحات فراگیر یأجوج و مأجوج در سراسر زمین در آینده

حتّی إذا فتحت یأجوج و مأجوج و هم من کلّ حدب ینسلون

اضافه شدن لفظ عموم <کلّ> بر اسم نکره <حدب> بیانگر این است که ماجرای یأجوج و مأجوج مربوط به سرزمین خاصی نیست; بلکه شامل تمامی سرزمین ها و جهانی خواهد بود.

13- هجوم مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 96 - 3

3- تمامی راه های فتوحات به روی یأجوج و مأجوج در آینده باز خواهد شد و آنان از هر قلّه ، ارتفاع و بلندی های زمین با سرعت خواهند گذشت .

حتّی إذا فتحت یأجوج و مأجوج و هم من کلّ حدب ینسلون

<حدب> به معنای جاهای مرتفع و بلند زمین است و <نسل> (ماده <ینسلون>) در اصل به معنای جدا شدن از شیء است و هرگاه این ماده در باره رونده به کار رود، به معنای حرکت سریع خواهد بود. پس <ینسلون>; یعنی، به سرعت می روند و می تازند.

ص: 170

14- هجوم مأجوج در آخرالزمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 99 - 2

2- یأجوج و مأجوج ، در آستانه قیامت ( آخرالزمان ) به حمله و هجوم علیه دیگر انسان ها خواهند پرداخت .

و ترکنا بعضهم یومئذ یموج فی بعض

ممکن است این آیات، در صدد پیش گویی برخی حوادث آخرالزمان و اشراط الساعه باشد. عبارت های <إذا جاء وعد ربّی> و <نفخ فی الصور> جملگی، قرائن این معنا هستند. لذا جمله <ترکنا...> بیان کننده برخی از همان اشراط الساعه خواهد بود; یعنی، در آن هنگام (و در پی متلاشی شدن سد ذوالقرنین) برخی مردم، موجب اضطراب برخی دیگر می شوند. و با توجه به این که سد، در برابر یأجوج و مأجوج بوده است، محتمل است، این اضطراب، از ناحیه هجوم و حمله آنان باشد.

ص: 171

10- مادر

1- آثار اضطراب مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 10 - 13

13 - قرار داشتن مادر موسی در آستانه افشا کردن راز فرزندش ، به خاطر شدت پریشانی و اضطراب

إن کادت لتبدی به لولا أن ربطنا علی قلبها

2- آثار ترک نیکی به مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 32 - 9

9- ترک نیکی به مادر ، نشانه تیره بختی است . *

و برًّا بولدتی و لم یجعلنی جبّارًا شقیًّا

ممکن است عطف <لم یجعلنی> بر جمله سابق عطف سبب بر مسبب باشد; یعنی چون خداوند مرا جبار و شقی قرار نداده، من با مادرم نیک رفتارم، بنابراین کسی که نیکی به مادر را ترک می کند شقی و جبار است.

3- آثار وحی به مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 10 - 1،2،4،12

1 - تأثیر ژرف و آرامش بخش وحی الهی در دل مادر موسی

و أوحینا إلی أُمّ موسی . .. و أصبح فؤاد أُمّ موسی ف_رغًا

<أصبح> معادل <صار> و <فارغاً> مرادف <خالیاً> است. با توجه به ارتباط این آیه با آیه هفتم، تقدیر آن چنین می شود: <و صار فؤاد أُمّ موسی بعد الوحی خالیاً من الخوف و الحزن; دل مادر موسی بعد از وحی ما از ترس و اندوه خالی گشت>.

2 - دل مادر موسی ، فارغ از ترس و اندوه نسبت به فرجام نوزادش پس از دریافت وحی الهی

و أوحینا إلی أُمّ موسی . .. أن لاتخافی ... و أصبح فؤاد أُمّ موسی ف_رغًا

4 - اطمینان یافتن مادر موسی به بازگردانده شدن فرزندش به آغوش وی ، پس از دریافت وحی الهی

ص: 172

لولا أن ربطنا علی قلبها لتکون من المؤمنین

12 - قرار داشتن مادر موسی در وضیعت اضطراب و پریشانی ، پیش از وحی امیدبخش الهی به وی

و أصبح فؤاد أُمّ موسی ف_رغًا . .. لتبدی به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 11 - 1

1 - تبدیل شدن مادر موسی به شخصیتی مصمم و قادر بر انجام کار های سترگ ، پس از دریافت پیام امیدآفرین الهی

و أوحینا إلی أُمّ موسی . .. و قالت لأُخته قصّیه

جمله <و قالت. ..> عطف بر محذوف است; یعنی، <فألقیه فی الیمّ و قالت لأخته قصّیه>. مادر موسی پس از دریافت وحی، اقدام به انداختن فرزندش در رود نیل کرد; با این که پیش از آن از فرط ترس و نگرانی نزدیک بود راز فرزندش را فاش سازد. این موضوع، بیانگر مطلب یاد شده است.

4- آرامش مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 7 - 10

10 - اطمینان بخشی خداوند به مادر موسی و وعده قطعی به بازگرداندن فرزندش به آغوش وی

إنّا رادّوه إلیک

5- اجتناب از تحمیل به مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 32 - 10

10- لزوم نیکی به مادر و پرهیز از تحمیل خواسته های خویش بر وی

و برًّا بولدتی و لم یجعلنی جبّارًا

مراد از جمله <لم یجعلنی جبّاراً> (خداوند مرا مستبد و سلطه گر قرار نداده است) _ به قرینه <برّاً بوالدتی> _ این است که در برابر مادرم جبار نیستم.

6- احترام به مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 32 - 1

1- رفتار نیک با مادر و گرامی داشت وی ، سیرت الهی و خوی خدادادی عیسی ( ع ) ، از آغاز میلاد

و برًّا بولدتی

ص: 173

7- احترام به مادر یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 100 - 4،32

4_ احترام ویژه یوسف ( ع ) به پدر و مادر خویش

و رفع أبویه علی العرش

32_ < از امام هادی ( ع ) درباره سخن خداوند < وخرّوا سجّداً > سؤال شد آن حضرت پاسخ دادند : < أما سجود یعقوب و ولده لیوسف فإنه لم یکن لیوسف و إنما کان ذلک من یعقوب و ولده طاعه لله و تحیه لیوسف ;

سجده یعقوب و پسرانش برای یوسف نبود ; بلکه این سجده ها برای اطاعت از خدا و احترام به یوسف بود>.

8- احسان به مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 15 - 7،8،12

7- مادر ، دارای حقی فزون تر از پدر ، در برخورداری از احسان و خدمات فرزند

و وصّینا الإنس_ن بولدیه إحس_نًا حملته أُمّه کرهًا و وضعته کرهًا و حمله و فص_له

خداوند، در آغاز احسان به پدر و مادر را توصیه کرده است; ولی در بیان فلسفه آن صرفاً از زحمات مادر یاد نموده است. این در حقیقت تأکید بر حق مادر و توصیه فزون تر در مورد او است.

8- دشواری های دوران بارداری و زایمان ، دلیل لزوم احسان فرزند به مادر

و وصّینا الإنس_ن بولدیه إحس_نًا حملته أُمّه کرهًا و وضعته کرهًا

برداشت بالا با توجه به دو نکته زیر است: الف) <کره> به معنای مشقت و دشواری است. ب) تعبیر <حملته اُمّه> در واقع، بیانگر فلسفه <وصّینا الإنسان...> است.

12- احسان به مادر ، پاسخی بایسته به سی ماه رنج و تلاش وی در رشد و تربیت فرزند

و وصّینا الإنس_ن بولدیه إحس_نًا . .. و حمله و فص_له ثل_ثون شهرًا

تذکر خداوند، به سی ماه رنج مادر به پای فرزند، از مراحل نخستین تکوّن و شکل گیری و رشد او _ در پی سفارش به احسان نسبت به والدین _ مطلب بالا را می رساند.

9- ارث مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 11 - 16،18،20،21،40

16 _ برادران میت در صورتی که جنین باشند ، حاجب مادر از ثلث نمی شوند . *

و ورثه ابواه فلامّه الثلث فان کان له اخوه فلامّهِ السّدس

زیرا <اخوه> منصرف به برادرانی است که متولّد شده باشند.

18 _ برادران میت با وجود پدر و مادر و یا فرزندان او ، ارث نمی برند .

ص: 174

و ورثه ابواه فلامّه الثلث فان کان له اخوه فلامّهِ السّدس

زیرا با فرض وجود برادرانی برای میت (فان کان له اخوه)، تنها پدر و مادر او را وارث شمرده است (و ورثه ابواه).

20 _ وجود دو برادر برای میت نمی تواند حاجب مادر از ثلث شود .

فان کان له اخوه فلامّهِ السّدس

بر این اساس که <اخوه>، به مقتضای جمع بودن، شامل دو برادر نشود.

21 _ خواهران میت نمی توانند حاجب مادر از ثلث شوند . *

فان کان له اخوه فلامّهِ السّدس

40 _ برادران مادری میت ، موجب تنزل سهم ارث مادر از یک سوّم به یک ششم نمی شوند .

فان کان له اخوه فلامّه السّدس

امام صادق (ع) درباره آیه فوق فرمود: . .. اولئک الاخوه من الاب فاذا کان الاخوه من الامّ لم یحجبوا الامّ عن الثلث.

_______________________________

کافی، ج 7، ص 93، ح 7 ; نورالثقلین، ج 1، ص 452، ح 103.

10- استغفار برای مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 41 - 1

1- حضرت ابراهیم ( ع ) از خداوند خواستار آمرزش خود ، پدر و مادرش و مؤمنان در روز برپایی قیامت شد .

ربّنا اغفرلی و لولدیّ و للمؤمنین یوم یقوم الحساب

11- استقبال از مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 99 - 3

3_ به استقبال پدر ، مادر و بستگان رفتن و در خارج شهر به انتظار قدوم آنان ماندن ، رسمی نیکو و از آداب معاشرت است .

فلما دخلوا علی یوسف . .. قال ادخلوا مصر

12- استقبال یوسف(ع) از مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 99 - 2

2_ یوسف ( ع ) برای استقبال از پدر و مادر ، برادران و سایر بستگانش ، از شهر مصر بیرون رفت .

فلما دخلوا علی یوسف . .. قال ادخلوا مصر

جمله <ادخلوا مصر> (به مصر وارد شوید) گویای این است که یوسف(ع) در خارج شهر با خاندان خویش ملاقات کرد و در بیرون مصر به استقبال آنان رفت.

ص: 175

13- اضطراب مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 7 - 7

7 - شرایط اضطراب آور روحی برای مادر موسی به هنگام ولادت فرزندش و نیز احساس خطر برای او از جانب فرعونیان ، موجب سرگردانی وی در شیر دادن به موسی ( ع ) بود .

و أوحینا إلی أُمّ موسی أن أرضعیه

توصیه خداوند به مادر موسی برای شیر دادن به فرزندش، می تواند گویای مطلب یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 10 - 12

12 - قرار داشتن مادر موسی در وضیعت اضطراب و پریشانی ، پیش از وحی امیدبخش الهی به وی

و أصبح فؤاد أُمّ موسی ف_رغًا . .. لتبدی به

14- اطمینان قلب مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 10 - 9

9 - راسخ شدن ایمان مادر موسی ، هدف الهی در محکم ساختن دل وی و اطمینان بخشیدن به وی

لولا أن ربطنا علی قلبها لتکون من المؤمنین

15- اطمینان مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 39 - 4،5

4 - خداوند به مادر موسی ( ع ) اطمینان بخشید که آب خروشان نیل ، صندوق حامل موسی ( ع ) را به ساحل خواهد افکند .

فلیلقه الیمّ بالساحل

امر به دریا که باید صندوق را به ساحل بیفکند، مجاز و برای مبالغه در این است که آمدن صندوق به همراه جریان آب تا کناره رودخانه و افکنده شدن آن به خشکی، قطعی است.

5 - مادر موسی ( ع ) ، به پیام خداوند ایمان داشت و به حفظ جان موسی ( ع ) از جانب او مطمئن بود .

إذ أوحینا . .. أن اقذفیه ... یأخذه عدوّ

به قرینه> القیت علیک محبه <و نیز آیات دیگر قرآن; مادر موسی(ع) به محتوای وحی الهی عمل کرد و موسی(ع) را به نیل سپرد. این کار گواه اطمینان مادر موسی(ع) به آن است که پیام دریافت شده وحی الهی بوده و نیز نشان از ایمان کامل او

ص: 176

دارد.

16- اندوه مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 40 - 13

13 - مادر موسی ، با چشم دوختن به سرنوشت نامعلوم فرزندش ، از دوری او اندوهگین بود .

کی تقرّ عینها و لاتحزن

آرام و قرارگرفتن چشم، کنایه از بر طرف شدن نگرانی شدیدی است که چشم را به سویی خیره می کند و یا آن را همواره به چپ و راست می چرخاند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 7 - 9

9 - توصیه مادر موسی از سوی خدا به دور کردن ترس و اندوه از خود نسبت به سرنوشت فرزندش

و لاتخافی و لاتحزنی

17- اهمیت احترام به مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 99 - 9

9_ لزوم احترام به خویشاوندان خصوصاً به پدران و مادران

فلما دخلوا علی یوسف ءاوی إلیه أبویه و قال ادخلوا مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 100 - 5

5_ لزوم احترام به پدر و مادر

و رفع أبویه علی العرش

18- اهمیت حقوق مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 15 - 7

7- مادر ، دارای حقی فزون تر از پدر ، در برخورداری از احسان و خدمات فرزند

و وصّینا الإنس_ن بولدیه إحس_نًا حملته أُمّه کرهًا و وضعته کرهًا و حمله و فص_له

خداوند، در آغاز احسان به پدر و مادر را توصیه کرده است; ولی در بیان فلسفه آن صرفاً از زحمات مادر یاد نموده است. این

ص: 177

در حقیقت تأکید بر حق مادر و توصیه فزون تر در مورد او است.

19- اهمیت شیر مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 6 - 13

13 - شیردادن مادران به نوزادن خود ، به مصالح و منافع نوزادان نزیک تر از دایگان است .

فإن أرضعن لکم . .. و إن تعاسرتم فسترضع له أُخری

مطلب یاد شده، با توجه به این نکته است که آیه شریفه، درصدد بیان راه کارهای شایسته برای تأمین مصالح و منافع نوزادان است و در این راستا، شیردادن مادران بر دایگان مقدم ذکر شده است.

20- اهمیت نیکی به مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 32 - 10

10- لزوم نیکی به مادر و پرهیز از تحمیل خواسته های خویش بر وی

و برًّا بولدتی و لم یجعلنی جبّارًا

مراد از جمله <لم یجعلنی جبّاراً> (خداوند مرا مستبد و سلطه گر قرار نداده است) _ به قرینه <برّاً بوالدتی> _ این است که در برابر مادرم جبار نیستم.

21- ایمان مادر ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 41 - 5

5- پدر و مادر حضرت ابراهیم ( ع ) مؤمن و موحد بودند .

ربّنا اغفرلی و لولدیّ

از اینکه حضرت ابراهیم(ع) برای پدر و مادرش طلب آمرزش کرد، استفاده می شود که آنان مؤمن و موحد بودند.

22- ایمان مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 39 - 5

5 - مادر موسی ( ع ) ، به پیام خداوند ایمان داشت و به حفظ جان موسی ( ع ) از جانب او مطمئن بود .

إذ أوحینا . .. أن اقذفیه ... یأخذه عدوّ

ص: 178

به قرینه> القیت علیک محبه <و نیز آیات دیگر قرآن; مادر موسی(ع) به محتوای وحی الهی عمل کرد و موسی(ع) را به نیل سپرد. این کار گواه اطمینان مادر موسی(ع) به آن است که پیام دریافت شده وحی الهی بوده و نیز نشان از ایمان کامل او دارد.

23- برتری حقوق مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 14 - 11

11 - مادران ، دارای حقی فزون تر از پدران ، بر گردن فرزند هستند . *

و وصّینا الإنس_ن بولدیه حملته أُمّه وهنًا علی وهن و فص_له فی عامین أن اشکر . ..

تعلیل آوردن حکم تشکر از والدین، به این که مادر، سختی های بارداری را متحمل شده و فرزند را تا مدت دو سال شیر می دهد، می تواند به فزونی حق مادر اشاره داشته باشد.

24- بشارت به مادر یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 99 - 11

11_ یوسف ( ع ) به پدر و مادر و بستگانش نوید داد که به خواست خدا در مصر ، از امنیت برخوردار بوده و از عواقب قحطی درامان خواهند بود .

قال ادخلوا مصر إن شاء الله ءامنین

<اَمن> (مصدر آمنین) به معنای هراس نداشتن و برخوردار بودن از اطمینان خاطر است _ که به مناسبت زمان (دوران قحطی) و مکان (ورود به مملکت دیگران) _ مصداق بارز از امنیت ، دغدغه معاش نداشتن و درامان بودن از ناحیه حکومت است.

25- بی نیازی از مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اخلاص - 112 - 3 - 5،6

5 - خداوند ، نیاز به فرزند و پدر و مادر ندارد .

اللّه الصمد . لم یلد و لم یولد

این آیه و آیه بعد، چنانچه تفسیر آیه قبل باشد; نداشتن فرزند و مبدأ پیدایش را، مصداق معنای <صمد> (بی نیازی) قرار داده است.

6 - نیاز همه موجودات به خداوند ، دلیل بی نیازی او از فرزند و پدر و مادر است .

الصمد . لم یلد و لم یولد

این آیه، می تواند بیانگر لوازم <صمد> بودن خداوند باشد.

ص: 179

26- پاداش زحمات مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 15 - 7،8،12

7- مادر ، دارای حقی فزون تر از پدر ، در برخورداری از احسان و خدمات فرزند

و وصّینا الإنس_ن بولدیه إحس_نًا حملته أُمّه کرهًا و وضعته کرهًا و حمله و فص_له

خداوند، در آغاز احسان به پدر و مادر را توصیه کرده است; ولی در بیان فلسفه آن صرفاً از زحمات مادر یاد نموده است. این در حقیقت تأکید بر حق مادر و توصیه فزون تر در مورد او است.

8- دشواری های دوران بارداری و زایمان ، دلیل لزوم احسان فرزند به مادر

و وصّینا الإنس_ن بولدیه إحس_نًا حملته أُمّه کرهًا و وضعته کرهًا

برداشت بالا با توجه به دو نکته زیر است: الف) <کره> به معنای مشقت و دشواری است. ب) تعبیر <حملته اُمّه> در واقع، بیانگر فلسفه <وصّینا الإنسان...> است.

12- احسان به مادر ، پاسخی بایسته به سی ماه رنج و تلاش وی در رشد و تربیت فرزند

و وصّینا الإنس_ن بولدیه إحس_نًا . .. و حمله و فص_له ثل_ثون شهرًا

تذکر خداوند، به سی ماه رنج مادر به پای فرزند، از مراحل نخستین تکوّن و شکل گیری و رشد او _ در پی سفارش به احسان نسبت به والدین _ مطلب بالا را می رساند.

27- تحیر مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 7 - 7

7 - شرایط اضطراب آور روحی برای مادر موسی به هنگام ولادت فرزندش و نیز احساس خطر برای او از جانب فرعونیان ، موجب سرگردانی وی در شیر دادن به موسی ( ع ) بود .

و أوحینا إلی أُمّ موسی أن أرضعیه

توصیه خداوند به مادر موسی برای شیر دادن به فرزندش، می تواند گویای مطلب یاد شده باشد.

28- ترس مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 7 - 9

9 - توصیه مادر موسی از سوی خدا به دور کردن ترس و اندوه از خود نسبت به سرنوشت فرزندش

و لاتخافی و لاتحزنی

ص: 180

29- تسلیم به مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 11 - 3

3 - تسلیم بودن اعضای خانواده در برابر دستورات مادر موسی

و قالت لأُخته قصّیه فبصرت به عن جُنُب

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خواهر موسی، به محض شیندن فرمان مادر (قصّیه) بی درنگ به دنبال موسی روان شد.

30- تضییع حقوق مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 14 - 12

12 - حق مادر ، در معرض تضییع از سوی فرزند است .

و وصّینا الإنس_ن بولدیه حملته أُمّه وهنًا علی وهن . .. أن اشکرلی و لولدیک

این که خداوند، در ضمن توصیه به رعایت حقوق پدر و مادر، تنها مشقّات و زحمت های مادر را در دوران بارداری و شیر دادن یادآوری می کند، احتمال دارد به خاطر نکته یاد شده باشد.

31- تکلیف مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 39 - 2

2 - خداوند ، مادر موسی را به نهادن او در صندوق و افکندن آن به رود نیل ، فرمان داد .

أن اقذفیه فی التابوت فاقذفیه فی الیمّ

مدلول <قذف> پرتاب کردن و افکندن است (مقاییس اللغه) و <اقذفی> که هم در مورد گذاردن موسی(ع) در صندوق و هم افکندن صندوق به آب، به کار رفته، گویای این است که باید موسی(ع) به گونه ای در صندوق قرار داده شده و به آب افکنده شود که هر بیننده ای گمان کند آن را دور انداخته اند. <تابوت>، یعنی صندوق (نهایه ابن اثیر) و <یمّ> به معنای دریا است و در آیه، مراد رود نیل است (لسان العرب).

32- توحید مادر ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 41 - 5

5- پدر و مادر حضرت ابراهیم ( ع ) مؤمن و موحد بودند .

ربّنا اغفرلی و لولدیّ

از اینکه حضرت ابراهیم(ع) برای پدر و مادرش طلب آمرزش کرد، استفاده می شود که آنان مؤمن و موحد بودند.

ص: 181

33- توصیه به مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 7 - 9

9 - توصیه مادر موسی از سوی خدا به دور کردن ترس و اندوه از خود نسبت به سرنوشت فرزندش

و لاتخافی و لاتحزنی

34- تهمت به مادر بنیامین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 77 - 7

7_ فرزندان یعقوب گرایش بنیامین به دزدی را از ناحیه مادر وی دانسته و او را منشأ پیدایش ناهنجاری فرزندانش شمردند .

إن یسرق فقد سرق أخ له من قبل

جواب شرط (إن یسرق) جمله ای محذوف است و جمله <فقد سرق . ..> - از باب آمدن سبب به جای مسبب - جانشین جواب می باشد. بنابراین جمله <إن یسرق ...> چنین معنا می شود: اگر او دزدی کرد خلاف انتظار نیست; زیرا برادر مادری اش نیز دزدی کرده بود پس دزدی آنان ریشه مادری دارد.

35- حقوق مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 233 - 4،14،29،30،41

4 _ عدم وجوب شیر دادن به نوزاد به مدّت دو سال بر مادر *

لمن اراد ان یتمّ الرضاعه

چون حکم (ارضاع به مدّت دو سال) را تعلیق به اراده مادر کرده است، به نظر می رسد ارضاع به مدّت دو سال واجب نباشد; اگر چه اصل ارضاع واجب باشد.

14 _ مادر ، دارای حق حِضانت و شیردهی کودک خویش حتی در دوران جدایی و طلاق از همسر .

و الوالدات یرضعن اولادهنّ

مخاطب جمله <والوالدات . .. > علاوه بر مادران، پدران نیز می باشند; یعنی پدران نیز نباید ارضاع را از عهده مادران خارج کنند; و لازمه این معنا، حق اولویّت مادر در شیر دادن و حضانت کودک است.

29 _ جواز گرفتن دایه برای فرزند ، به شرط عدم تضییع حق اولویّت مادر در شیر دادن فرزند

و الوالدات یُرضعن . .. و ان اردتم ان تسترضعوا اولادکم فلا جناح

با توجّه به اینکه صدر آیه حق اصلی شیر دادن را از مادر می داند، معلوم می گردد که دایه گرفتن پدر در صورتی جایز است که این حق ضایع نشود و ثانیاً بازداشتن مادر از شیر دادن کودک منوط به رضایت اوست و دایه گرفتن مصداقی از این بازداشتن است. پس باید با رضایت او، یعنی مراعات حق اولویّت او، به سراغ دایه رفت.

ص: 182

30 _ پرداخت کامل حقوق مادر ، شرط جواز دایه گرفتن برای کودک

و ان اردتم ان تسترضعوا . .. اذا سلّمتم ما اتیتم بالمعروف

بنابراینکه مراد از <اذا سلمتم . .. > تسلیم اُجرت به مادر باشد; یعنی آنگاه که حقوق مادر را پرداختید، سراغ دایه روید.

41 _ اولویّت زن مُطلّقه در شیر دادن به فرزندش و دریافت اُجره المثل از پدر

لا تضارّ والده بولدها و لا مولود له بولده

امام صادق (ع): الحبلی المُطلّقه . .. و هی احق بولدها ان ترضعه بما تقبله امرأه اخری انّ اللّه عزّ و جل یقول: <لا تضار والده بولدها ... >

_______________________________

کافی، ج 6، ص 103، ح 3 ; نورالثقلین، ج 1، ص 227، ح 884.

36- حکومت بر مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 100 - 6

6_ حاکمان صالح بر پدر و مادر خویش حکومت و فرمانروایی نمی کنند .

و رفع أبویه علی العرش

یوسف(ع) با نشاندن پدر و مادرش بر تخت خویش ، علاوه بر احترام ویژه اش به آنان ، درصدد بیان این نکته بود که هرگز بر پدر و مادرش حکمرانی و فرمانروایی نخواهد کرد ; بلکه مطیع و فرمانبردار ایشان خواهد بود.

37- خانه داری مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 11 - 2

2 - تدبیر امور خانه و سرپرستی اعضای آن برعهده مادر موسی

و قالت لأُخته قصّیه

در این فراز از زندگی موسی، تنها مادر وی مطرح است و سخنی از پدر او به میان نیامده است. این یا بدان جهت است که پدر موسی در قید حیات نبوده و یا نقش چندانی در سرپرستی امور خانه نداشته است. این نقش را مادر موسی ایفا می کرده است.

38- خوردن از خانه مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابینایان ، لنگ ها و مریضان ، در استفاده از خوراکی های منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دایی و خاله خود ، بدون هیچ اذنی ، مجازاند .

ص: 183

لیس علی الأعمی حرج . .. أن تأکلوا من ... بیوت ءابائکم ... أو بیوت أخوتکم

10 - استفاده از خوراکی های منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دایی و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جایز است .

لیس علی الأعمی حرج . .. أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت ءابائکم ... أو بیوت أخوتکم .

39- دلداری به مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 7 - 10

10 - اطمینان بخشی خداوند به مادر موسی و وعده قطعی به بازگرداندن فرزندش به آغوش وی

إنّا رادّوه إلیک

40- رابطه مادر و فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 2 - 5

5- پیوند میان مادر و کودک شیرخوارش ، از محکم ترین پیوند های موجود میان انسان ها است .

یوم ترونها تذهل کلّ مرضعه عمّا أرضعت

ذکر <رها شدن کودک شیرخوار از دامن مادر و غافل گشتن مادر از او> در ترسیم شدت و بزرگی زلزله زمین در آستانه برپایی قیامت، بیانگر این معنا است که: پیوند مهر میان مادر و کودک شیرخوارش، با این که از محکم ترین پیوندهای موجود میان آدمیان است و مادر شیر دهنده در هر شرایطی کودکش را رها نخواهد ساخت; اما در آن زلزله هر مادر شیردهنده ای فرزندش را بی اختیار رها خواهد کرد.

41- رضاع مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 7 - 6،7

6 - مأموریت مادر موسی از سوی خداوند ، به شیر دادن فرزندش دور از چشم بیگانگان

و أوحینا إلی أُمّ موسی أن أرضعیه

7 - شرایط اضطراب آور روحی برای مادر موسی به هنگام ولادت فرزندش و نیز احساس خطر برای او از جانب فرعونیان ، موجب سرگردانی وی در شیر دادن به موسی ( ع ) بود .

و أوحینا إلی أُمّ موسی أن أرضعیه

توصیه خداوند به مادر موسی برای شیر دادن به فرزندش، می تواند گویای مطلب یاد شده باشد.

ص: 184

42- رعایت حقوق مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 14 - 7،8

7 - شیر دادن به فرزند ، به مدّت دو سال ، از سوی مادر ، باعث تأکید بر رعایت حقوق مادر از سوی فرزند است .

و وصّینا الإنس_ن بولدیه . .. و فص_له فی عامین

8 - تحمل ضعف متزایدِ دوران بارداری از سوی مادر ، برای سالم رساندن کودک به دوره زایمان ، عاملِ لزوم رعایت حق مادر از سوی فرزند است .

و وصّینا الإنس_ن بولدیه . .. حملته أُمّه وهنًا علی وهن ... أن اشکر لی و لولدیک

43- رفع اندوه مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 10 - 2

2 - دل مادر موسی ، فارغ از ترس و اندوه نسبت به فرجام نوزادش پس از دریافت وحی الهی

و أوحینا إلی أُمّ موسی . .. أن لاتخافی ... و أصبح فؤاد أُمّ موسی ف_رغًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 13 - 7

7 - شادی کردن مادر موسی و زدایش غم از دل وی ، از هدف های خداوند در بازگرداندن موسی ( ع ) به دامان وی

فرددن_ه إلی أُمّه کی تقرّ عینها و لاتحزن

کلمه <کی> به اصطلاح، <تعلیلیه> و بیانگر هدف الهی در بازگرداندن موسی به دامان مادرش می باشد. در این آیه به دو هدف اشاره شده است: الف) شاد شدن مادر موسی و زدودن غم و اندوه ناشی از فراق فرزند. ب) عمل کردن خدا به وعده خود و یقین پیدا کردن مادر موسی به حقانیت وعده های الهی. برداشت یاد شده بیان مضمون هدف نخست است.

44- رفع ترس مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 10 - 2

2 - دل مادر موسی ، فارغ از ترس و اندوه نسبت به فرجام نوزادش پس از دریافت وحی الهی

و أوحینا إلی أُمّ موسی . .. أن لاتخافی ... و أصبح فؤاد أُمّ موسی ف_رغًا

45- رفع نگرانی مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 38 - 6

ص: 185

6 - حفاظت از جان موسی ( ع ) و بر طرف کردن نگرانی مادر او ، به تدبیر خداوند بود .

إذ أوحینا إلی أُمّک

46- زمینه ایمان مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 10 - 9

9 - راسخ شدن ایمان مادر موسی ، هدف الهی در محکم ساختن دل وی و اطمینان بخشیدن به وی

لولا أن ربطنا علی قلبها لتکون من المؤمنین

47- زمینه مقامات مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 38 - 5

5 - عظمت فرزند ، مایه رفعت مقام مادر است .

إذ أوحینا إلی أُمّک

محتوای آنچه به مادر موسی(ع) گفته شد، نشان می دهد که هدف اصلی، حفاظت موسی(ع) بوده، گرچه اثر طبیعی آن، آرامش یافتن مادر موسی(ع) نیز بوده است. بنابراین دست یابیِ مادر موسی به وحی الهی، برخاسته از عظمت موسی(ع) است.

48- سجده مادر یوسف بر یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 100 - 7،9

7_ برادران یوسف و خانواده های ایشان و نیز پدر و مادر او ، همگی بر او سجده بردند .

و رفع أبویه علی العرش و خرّوا له سجّدًا

<خرور> (مصدر خرّوا) به معنای سقوط کردن و بر زمین افتادن است و <سجّدًا> جمع ساجد می باشد. مراد از ضمیر در <خرّوا> همانند <دخلوا علی یوسف> و <ادخلوا> در آیه قبل برادران یوسف و خانواده های ایشان و نیز پدر و مادر اوست.

9_ سجده پدر و مادر و بستگان یوسف بر او ، تعبیر و تأویل رؤیای کودکی وی ( سجده یازده ستاره و ماه و خورشید بر او ) بود .

قال ی_أبت هذا تأویل رءی_ی من قبل قد جعلها ربی حقًا

تأویل رؤیا ; یعنی ، آن واقعیت خارجی که در خواب به نحوی جلوه گر شده و خواب گویای آن است.

ص: 186

49- سهم ارث مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 11 -

11،12،13،14،15،17،19،41،42،43

11 _ سهم ارث هر یک از پدر و مادر ، در صورتی که میّت دارای فرزند باشد ، سدس ( یک ششم ) است .

و لابویه لکل واحد منهما السّدس ممّا ترک ان کان له ولد

12 _ سهم ارث مادر در صورت انحصار ورثه به والدین ، ثلث ( یک سوم ) است و بقیّه ( دو سوّم ) از آن پدر میّت است .

فان لم یکن له ولد و ورثه ابواه فلامّه الثلث

جمله <ورثه ابواه> ظهور در انحصار ورثه به والدین دارد. بنابراین چون سهم مادر ثلث است، بقیه (دو ثلث)، از آن پدر خواهد شد.

13 _ وجود چند برادر برای میت ، موجب تبدیل سهم مادر از یک سوم به یک ششم

و ورثه ابواه فلامّه الثلث فان کان له اخوه فلامّهِ السّدس

مفسّران برآنند که مراد از <اخوه> دو برادر و بیشتر است.

14 _ زنده بودن برادران میت ، شرط حاجب شدن آنان از سهم ثلث مادر

و ورثه ابواه فلامّه الثلث فان کان له اخوه فلامّهِ السّدس

جمله <فاِن کان . .. > دلالت بر وجود فعلی برادران، یعنی زنده بودن آنان دارد.

15 _ زنده بودن پدر میّت و ممنوع نبودن وی از ارث ، شرط حاجب شدن برادران میّت از سهم ثلث مادر

و ورثه ابواه فلامّه الثلث فان کان له اخوه فلامّهِ السّدس

17 _ سهم ارث مادر در صورت انحصار ورثه به والدین و وجود برادرانی برای میّت ، یک ششم و بقیه از آن پدر است .

فان لم یکن له ولد و ورثه ابواه فلامّه الثلث فان کان له اخوه فلامّهِ السّدس

جمله <فان کان له اخوه> فرع بر جمله ای مقدّر است. یعنی ارث مادر در صورتی یک سوم است که میت، برادرانی متعدد نداشته باشد، ولی با وجود برادرانی برای میت، سهم او یک ششم است. و چون فرض بر این است که وارث تنها پدر و مادر هستند، بقیه از آن پدر می شود.

19 _ وجود یک برادر برای میت نمی تواند حاجب مادر از ثلث شود .

فان کان له اخوه فلامّهِ السّدس

از مفهوم جمله <فان کان له اخوه> استفاده می شود که اگر برای میت برادری نباشد و یا یک برادر داشته باشد، همان سهم سابق، یعنی ثلث به او می رسد.

41 _ برادر و خواهر میّت ، مانع از سهم مادر از یک سوم ارث نمی شوند ، مگر آنکه به دو برادر یا یک برادر و دو خواهر برسند .

فان کان له اخوه فلامّه السّدس

امام صادق (ع): لا یحجب عن الثّلث الاخ و الاخت حتی یکونا اخوین او اخ و اختین فان اللّه یقول: <فان کان له اخوه فلامّه السّدس>.

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 226، ح 52 ; نورالثقلین، ج 1، ص 453، ح 106.

42 _ اگر خواهران میت کمتر از چهار نفر باشند ، موجب تنزل ارث مادر از یک سوّم به یک ششم نمی شوند .

فان کان له اخوه فلامّه السّدس

امام صادق (ع): . .. اذا کنّ اربع اخوات حجبن الامّ عن الثلث لانهنّ بمنزله الاخوین و ان کنّ ثلاثا لم یحجبن.

_______________________________

کافی، ج 7، ص 92، ح 2 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 349، ح 6.

ص: 187

43 _ خواهران میّت ، موجب تنزل ارث مادر از یک سوم به یک ششم نمی شوند .

فان کان له اخوه فلامّه السّدس

امام صادق (ع) درباره ارث پدر و مادر با وجود دو خواهر میّت فرمود: للامّ مع الاخوات الثلث ان اللّه قال: <فان کان له اخوه> و لم یقل فان کان له اخوات.

_______________________________

تهذیب شیخ طوسی، ج 9، ص 283، ح 13، ب 25، مسلسل 1025.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 12 - 20

20 _ در صورت نبودن فرزند برای میّت ، نوه های وی به جای فرزند ارث می برند و موجب تنزل سهم زن ، شوهر ، پدر و مادر می شوند .

فان کان لکم ولد

امام باقر و صادق (ع): . .. فان لم یکن له ولد و کان ولد الولد ذکوراً او اناثاً فانّهم بمنزله الولد ... و یحجبون الابوین و الزوج و الزوجه عن سهامهم الاکثر ... .

_______________________________

تهذیب شیخ طوسی، ج 9، ص 289، ح 3، ب 27، مسلسل 1043 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 351، ح 8.

50- ضعف مادر در بارداری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 14 - 8

8 - تحمل ضعف متزایدِ دوران بارداری از سوی مادر ، برای سالم رساندن کودک به دوره زایمان ، عاملِ لزوم رعایت حق مادر از سوی فرزند است .

و وصّینا الإنس_ن بولدیه . .. حملته أُمّه وهنًا علی وهن ... أن اشکر لی و لولدیک

51- علایق مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 233 - 5

5 _ شیردهیِ کامل به نوزاد ، خواسته عموم مادران

لمن اراد ان یتم الرضاعه

بنابراینکه معنیِ جمله <لمن اراد . .. > چنین باشد: مادران چون خواهان یکدوره کامل شیردهی به نوزاد هستند، بر آنان دو سال شیردهی واجب شد.

ص: 188

52- علم مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 39 - 8

8 - مادر موسی ( ع ) ، پیش از افکندن او به آب ، از جانب خداوند ، به نجات موسی ( ع ) به دست یکی از دشمنان آگاه شده بود .

أوحینا. .. یأخذه عدوّ لی و عدوّ له

53- عوامل آرامش مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 7 - 11

11 - برگزیدن موسی ( ع ) برای مقام رسالت ، وعده الهی به مادرش جهت آرام بخشیدن خاطر وی

و لاتخافی و لاتحزنی . .. و جاعلوه من المرسلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 10 - 1،2

1 - تأثیر ژرف و آرامش بخش وحی الهی در دل مادر موسی

و أوحینا إلی أُمّ موسی . .. و أصبح فؤاد أُمّ موسی ف_رغًا

<أصبح> معادل <صار> و <فارغاً> مرادف <خالیاً> است. با توجه به ارتباط این آیه با آیه هفتم، تقدیر آن چنین می شود: <و صار فؤاد أُمّ موسی بعد الوحی خالیاً من الخوف و الحزن; دل مادر موسی بعد از وحی ما از ترس و اندوه خالی گشت>.

2 - دل مادر موسی ، فارغ از ترس و اندوه نسبت به فرجام نوزادش پس از دریافت وحی الهی

و أوحینا إلی أُمّ موسی . .. أن لاتخافی ... و أصبح فؤاد أُمّ موسی ف_رغًا

54- عوامل اضطراب مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 10 - 6

6 - احساس خطر مرگ برای فرزند ، ضربه ای سهمگین بر مادر و مایه پریشانی خاطر وی

إن کادت لتبدی به لولا أن ربطنا علی قلبها

مراد از برداشت یاد شده این است که اگر خداوند دل مادر موسی را محکم نکرده بود، وی به خاطر احساس خطری که برای موسی(ع) داشت، ممکن بود از خود بی خود شده و ناله سر دهد و راز موسی(ع) را فاش سازد.

55- عوامل امیدواری مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 189

13 - قصص - 28 - 11 - 1

1 - تبدیل شدن مادر موسی به شخصیتی مصمم و قادر بر انجام کار های سترگ ، پس از دریافت پیام امیدآفرین الهی

و أوحینا إلی أُمّ موسی . .. و قالت لأُخته قصّیه

جمله <و قالت. ..> عطف بر محذوف است; یعنی، <فألقیه فی الیمّ و قالت لأخته قصّیه>. مادر موسی پس از دریافت وحی، اقدام به انداختن فرزندش در رود نیل کرد; با این که پیش از آن از فرط ترس و نگرانی نزدیک بود راز فرزندش را فاش سازد. این موضوع، بیانگر مطلب یاد شده است.

56- عوامل رفع اندوه مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 40 - 14

14 - دیدار دوباره با موسی ( ع ) ، به چشمان مادر روشنی و آرامش بخشید و اندوه او را برطرف ساخت .

فرجعن_ک إلی أُمّک کی تقرّ عینها و لاتحزن

<قره العین> یا از <قرار> به معنای آرام گرفتن مشتق است و یا از <قُرّ> به معنای سردشدن که نتیجه توقف اشک سوزان است. در هر صورت این تعبیر، کنایه از شادمانی است که چشم را از نگران بودن و حرکت به سمت راست و چپ بازمی دارد و اشک سوزان اندوه را قطع می کند.

57- عوامل سرور مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 13 - 8

8 - حضور کودک در کنار مادر ، مایه سرور و روشنی دیدگان و فراق او ، موجب اندوه و نگرانی مادر

فرددن_ه إلی أُمّه کی تقرّ عینها و لاتحزن

58- عوامل سرور مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 13 - 7

7 - شادی کردن مادر موسی و زدایش غم از دل وی ، از هدف های خداوند در بازگرداندن موسی ( ع ) به دامان وی

فرددن_ه إلی أُمّه کی تقرّ عینها و لاتحزن

کلمه <کی> به اصطلاح، <تعلیلیه> و بیانگر هدف الهی در بازگرداندن موسی به دامان مادرش می باشد. در این آیه به دو هدف اشاره شده است: الف) شاد شدن مادر موسی و زدودن غم و اندوه ناشی از فراق فرزند. ب) عمل کردن خدا به وعده خود و یقین پیدا کردن مادر موسی به حقانیت وعده های الهی. برداشت یاد شده بیان مضمون هدف نخست است.

ص: 190

59- عوامل ضعف مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 14 - 4

4 - دوران بارداری مادر ، دورانی سخت و مایه ضعف و ناتوانی برای وی است .

حملته أُمّه وهنًا علی وهن

<وهناً> مفعول برای فعل محذوف و در موضع حال است. لازم به ذکر است که <وَهْن > به معنای ضعف جسمانی است (مفردات راغب).

60- عوامل نگرانی مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 13 - 8

8 - حضور کودک در کنار مادر ، مایه سرور و روشنی دیدگان و فراق او ، موجب اندوه و نگرانی مادر

فرددن_ه إلی أُمّه کی تقرّ عینها و لاتحزن

61- فرار از مادر در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 35 - 1

1 - قیامت ، صحنه گریزان بودن انسان ; حتی از پدر و مادر خویش

و أمّه و أبیه

62- فلسفه اطمینان قلب مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 10 - 3

3 - اقدام خداوند به محکم ساختن دل مادر موسی ، به منظور پیش گیری از فاش شدن راز نوزادش توسط خود وی

إن کادت لتبدی به لولا أن ربطنا علی قلبها

<ربط> (مصدر <ربطنا>) به معنای بستن و محکم کردن است.

63- فلسفه تهمت به مادر بنیامین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 77 - 8

ص: 191

8_ فرزندان یعقوب با این تحلیل که دزدی بنیامین ریشه مادری دارد ، درصدد پیراستن خویش از عار و ننگ دزدی او بودند .

إن یسرق فقد سرق أخ له من قبل

برادران یوسف با توصیف بنیامین به دارا بودن روحیه دزدی (إن یسرق) و اثبات آن با مطرح ساختن دزدی برادر مادری اش، درصدد بیان این معنا بودند که مادر آن دو در پیدایش روحیه دزدی نقش داشته ; ولی سایر برادرانش چون از مادرانی دیگرند، از این ناهنجاری پیراسته اند.

64- مادر ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 41 - 1

1- حضرت ابراهیم ( ع ) از خداوند خواستار آمرزش خود ، پدر و مادرش و مؤمنان در روز برپایی قیامت شد .

ربّنا اغفرلی و لولدیّ و للمؤمنین یوم یقوم الحساب

65- مادر رضاعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 23 - 2

2 _ حرمت ازدواج با مادر و خواهر رضاعی و مادر همسران

حرّمت علیکم . .. و امّهاتکم التی ارضعنکم و اخواتکم من الرّضاعه و امّهات نسائکم

66- مادر عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 87 - 8

8 - عیسی ( ع ) زاده مریم ( ع ) و فرزند او ، نه فرزند خدا

عیسی ابن مریم

از نکاتی که می تواند هدف از نسبت دادن عیسی(ع) به مادرش شمرده شود، رد پندار مسیحیان است که وی را فرزند خدای سبحان می خواندند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 157 - 5

5 _ حضرت عیسی ( ع ) ، فرزند مریم ( ع ) و رسولی از جانب خداست .

و قولهم إنّا قتلنا المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 192

4 - مائده - 5 - 17 - 18

18 _ مسیح ( ع ) ، فرزند مریم ( ع ) و هر دو مملوک خداوند

المسیح ابن مریم و امه . .. و للّه ملک السموت و الارض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 72 - 4

4 _ مسیح ( ع ) فرزند مریم نه خدا و نه زده او

المسیح ابن مریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 110 - 5

5 _ نعمت های ویژه ارزانی شده به عیسی ( ع ) ، به منزله نعمتهایی الهی برای مادرش مریم

اذکر نعمتی علیک و علی ولدتک

نعمتهای شمرده شده در این بخش از آیات نعمتهایی است که خداوند به عیسی(ع) عطا کرده است و از نعمتهای ویژه خداوند به مریم سخنی به میان نیامده است، بنابراین می توان گفت عطای آن نعمتها به عیسی(ع) به منزله عطای آنها به مادرش مریم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 34 - 2

2- حضرت عیسی ( ع ) فرزند مریم ( ع ) و دارای منزلتی والا است .

ذلک عیسی ابن مریم

<ذلک> برای اشاره به بعید به کار می رود. به کار بردن آن در جایی که مورد اشاره نزدیک باشد، بیانگر برجستگی منزلت مورد اشاره و بزرگداشت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 57 - 4

4 - عیسی ( ع ) ، فرزند مریم است و نه خدا .

و لمّا ضرب ابن مریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 27 - 5

5 - عیسی ( ع ) ، پسر مریم است .

و قفّینا بعیسی ابن مریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 6 - 1

1 - حضرت عیسی ( ع ) ، پسر حضرت مریم ( ع ) است .

ص: 193

و إذ قال عیسی ابن مریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 14 - 6

6 - عیسی ( ع ) ، پسر مریم ( س ) است .

کما قال عیسی ابن مریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 11

11 - فرزند حضرت مریم ( س ) ( عیسی ( ع ) ) ، پرتو روح الهی و دارای مقامی بس بلند در پیشگاه خداوند

فنفخنا فیه من روحنا

اضافه <روح> به <نا>، اضافه تشریفی و برای بیان شرافت و عظمت این روح است.

67- مادر قرار دادن همسر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 4 - 6،9

6 - ظِهار ، هیچ گاه ، همسر مرد را ، در مقام مادر او ، قرار نخواهد داد .

و ما جعل أزوجکم الّ__ی تظ_هرون منهنّ أمّه_تکم

9 - در عصر جاهلیت ، مردان ، با ظِهار همسر خود ، او را در ردیف مادر خود قرار داده و با او ، ترک مراوده می کردند .

و ما جعل أزوجکم الّ__ی تظ_هرون منهنّ أمّه_تکم

این که خداوند فرموده است، ظِهار، همسر را در منزلت مادر قرار نمی دهد، به دست می آید که مردان، با ظِهارِ همسر، می خواسته اند با آنان ترک مراوده کنند; چون، بر این باور بودند که خلوت با مادر قطعاً، امر نادرستی است.

68- مادر مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 11،12،14

11 _ درخواست مادر مریم از خداوند ، برای حفظ همیشگی مریم و نسل او از شر شیطان

و انّی اعیذها بک و ذریّتها من الشیطان الرجیم

از استعمال فعل مضارع <اعیذ>، دوام و استمرار استفاده شده است.

12 _ علاقه مادر حضرت مریم به سعادتمندی نسل خویش

و انّی اعیذها بک و ذریّتها

14 _ تعالی روحی و معنوی مادرِ حضرت مریم ( همسر عمران )

اذ قالت . .. ربّ ... انّی سمّیتها مریم و انّی اعیذها

از توجه به خدا، خلوصش در نذر و نامی که برای فرزند خویش انتخاب کرد (مریم به معنی عابده)، برداشت فوق استفاده شده

ص: 194

است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 2

2 _ اجابت دعای مادر مریم از سوی خداوند ، درباره حفظ مریم ( س ) از شر شیطان

انّی اعیذها . .. فتقبّلها ... و انبتها نباتاً حسناً

69- مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 13 - 1،2،4

1 - به ثمر رسیدن تلاش خواهر موسی ، در بازگرداندن برادر خویش به آغوش مادر

قالت هل أدلّکم علی أهل بیت . .. فرددن_ه إلی أُمّه

خواهر موسی با دنبال کردن برادر، ورود به کاخ فرعون و بالاخره استفاده از فرصت به دست آمده، توانست موسی را به مادرش بازگرداند.

2 - بازگشت موسی به دامان مادر ، نمودی از تدبیر و اراده الهی است .

فرددن_ه إلی أُمّه

اسناد فعل <ردد> به ضمیر <نا> بیانگر مطلب یاد شده است.

4 - تعلق اراده الهی بر بازگرداندن سریع موسی ( ع ) و دیر نپاییدن زمان جدایی میان او و مادرش

فرددن_ه إلی أُمّه

به کارگیری <فاء> عاطفه _ که برای بیان عدم تراخی است_ نشان می دهد که زمان جدایی میان موسی(ع) و مادرش به قدری کوتاه بود که می توان آن را نادیده گرفت.

70- مادر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 6 - 5

5 - همسران پیامبر ( ص ) ، در حکم مادر مؤمنان اند .

و أزوجه أُمّه_تهم

71- مادر یوسف(ع) در دربار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 100 - 3

3_ یوسف ( ع ) پدر و مادرش را بر تخت فرمانروایی خویش نشاند .

ص: 195

و رفع أبویه علی العرش

72- مادر یوسف(ع) در مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 99 - 8

8_ مادر یوسف به هنگام کوچ خاندان یعقوب از کنعان به مصر زنده بود .

فلما دخلوا علی یوسف ءاوی إلیه أبویه

73- محبت یوسف(ع) به مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 99 - 7

7_ یوسف ( ع ) با اظهار محبتی ویژه به پدر و مادر خویش ، آنان را در کنار خود جای داد .

فلما دخلوا علی یوسف ءاوی إلیه أبویه

74- محدوده حجاب مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 31 - 18

18 - زنان مؤمن ، مجاز به آشکار ساختن زینت های خویش ( گوشواره ، النگو گردنبند و . . . ) و مواضع آنها ( بدن ) بر شوهر ، پدر ، پدر شوهر و پسران خود هستند .

و لایبدین زینتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ

75- مسؤولیت مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 233 - 6،8،18،19

6 _ مادر در صورت تصمیم پدر به تکمیل شیرخوارگی فرزند ، باید دو سال کامل به نوزاد شیر دهد . *

و الوالدات یرضعن . .. لمن اراد ان یتم الرضاعه

برخی از مفسّرین برآنند که مراد از <من أراد> پدر فرزند است; یعنی آنگاه بر مادر دو سال شیر دادن لازم است که پدر از او بخواهد. در تأیید این برداشت نیز گفته شده که صیغه <اراد> و <یتمّ> به صورت مذکر، مؤید آن است.

8 _ زنان مطلّقه نباید از شیر دادن به نوزاد خود امتناع نمایند .

و الوالدات یُرضعن

ص: 196

آیات قبل و بعد در مورد زنان مطلّقه است.

18 _ نباید مادر _ حتی پس از طلاق _ با امتناع از شیر دادن به فرزند ، موجب ضرر او شود .

لا تضارّ والده بولدها

19 _ خودداری مادر از شیر دادن به کودک خویش ، از مصادیق بارز اضرار به فرزند

و الوالدات یرضعن . .. لا تضارّ والده بولدها

نهی از زیان رسانی به کودک پس از الزام مادر به شیر دادن، اشاره به این معناست که از مصادیق بارز ضرر به کودک، خودداری از شیر دادن به اوست.

76- مسؤولیت مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 7 - 6،8

6 - مأموریت مادر موسی از سوی خداوند ، به شیر دادن فرزندش دور از چشم بیگانگان

و أوحینا إلی أُمّ موسی أن أرضعیه

8 - مادر موسی ، مأمور افکندن فرزندش به رود نیل در صورت احساس خطر برای وی از جانب فرعونیان

فإذا خفت علیه فألقیه فی الیمّ

واژه <یمّ> به آب زیاد گفته می شود. بدین جهت به دریا <یمّ> گفته می شود و هم به رود بزرگ. در این آیه معنای دوم مراد است و مقصود از آن رود نیل می باشد.

77- مقامات مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 40 - 15

15 - مادر موسی ، دارای مرتبت و مقامی ویژه در نزد خداوند

فرجعن_ک إلی أُمّک کی تقرّ عینها و لاتحزن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 13 - 5

5 - مادر موسی ، برخوردار از منزلتی بلند در پیشگاه خداوند و مورد لطف و عنایت ویژه او

و أوحینا إلی أُمّ موسی . .. و لتعلم أنّ وعد اللّه حقّ

مادر موسی، در این بخش از آیات محور داستان موسی قرار گرفته است و این می تواند حاکی از منزلت و جایگاه بلند او در نزد خداوند باشد.

ص: 197

78- مقامات معنوی مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 7 - 4

4 - برخورداری مادر موسی از مقام بالای معنوی

و أوحیناإلی أُمّ موسی

شایستگی مادر موسی برای دریافت وحی از جانب خداوند، بیانگر مطلب یاد شده است.

79- منشأ استقامت مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 10 - 9

9 - راسخ شدن ایمان مادر موسی ، هدف الهی در محکم ساختن دل وی و اطمینان بخشیدن به وی

لولا أن ربطنا علی قلبها لتکون من المؤمنین

80- منشأ اطمینان مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 10 - 4

4 - اطمینان یافتن مادر موسی به بازگردانده شدن فرزندش به آغوش وی ، پس از دریافت وحی الهی

لولا أن ربطنا علی قلبها لتکون من المؤمنین

81- منشأ حقوق مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 14 - 5،7

5 - تحمل ناتوانی های روز افزون ، از سوی مادر ، در دوران بارداری ، در پی دارنده حقوقی بر گردن فرزند است .

و وصّینا الإنس_ن بولدیه حملته أُمّه وهنًا علی وهن

<وهناً علی وهن> دلالت بر افزایش ضعف و ناتوانی مادر در دوران بارداری می کند.

7 - شیر دادن به فرزند ، به مدّت دو سال ، از سوی مادر ، باعث تأکید بر رعایت حقوق مادر از سوی فرزند است .

و وصّینا الإنس_ن بولدیه . .. و فص_له فی عامین

82- نذر مادر مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 198

2 - آل عمران - 3 - 36 - 17،21

17 _ پایبندی مادر مریم ( س ) به نذر خویش در گماردن وی برای عبادت خداوند

ربّ انّی نذرت . .. و انّی سمّیتها مریم

از اینکه نام فرزند خویش را مریم (به معنی عابده) گذاشت، برداشت فوق به دست می آید.

21 _ تأسف همسر عمران ، در پی زادن مریم ( س ) ، از اینکه نذرش محقق نشده و دخترش به دلیل حائض شدن نمی تواند در مسجد مانده و محرّر باشد .

ربّ انّی وضعتها اُنثی . .. و لیس الذّکر کالاُنثی

امام صادق (ع): . .. <و لیس الذکّر کالاُنثی> انّ الاُنثی تحیض فتخرج من المسجد و المحرّر لا یخرج من المسجد.

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 170، ح 37 ; بحار الانوار، ج 14، ص 204، ح 18.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 1

1 _ مریم ( س ) ، در پی نذر مادرش ، از سوی خداوند به شایستگی پذیرفته شد .

فتقبّلها ربّها بقبول حسن

83- نقش مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 40 - 16

16 - سرپرستی مادر ، فراهم سازنده مساعدترین شرایط برای تربیت فرزند

و لتصنع علی عینی . إذ تمشی ... فرجعن_ک إلی أُمّک

84- نقش مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 40 - 10،11

10 - فرعونیان ، موسی ( ع ) را به مادرش سپردند و او وی را به خانه خویش برد .

فرجعن_ک إلی أُمّک

بازگشت موسی نزد مادر، به این است که مادر، او را نزد خود برده باشد; نه این که برای پرستاری او به دربار رفته باشد.

11 - موسی ( ع ) ، در خردسالی تحت تکفل مادر خود بود .

علی من یکفله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 11 - 2،3،5

2 - تدبیر امور خانه و سرپرستی اعضای آن برعهده مادر موسی

ص: 199

و قالت لأُخته قصّیه

در این فراز از زندگی موسی، تنها مادر وی مطرح است و سخنی از پدر او به میان نیامده است. این یا بدان جهت است که پدر موسی در قید حیات نبوده و یا نقش چندانی در سرپرستی امور خانه نداشته است. این نقش را مادر موسی ایفا می کرده است.

3 - تسلیم بودن اعضای خانواده در برابر دستورات مادر موسی

و قالت لأُخته قصّیه فبصرت به عن جُنُب

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خواهر موسی، به محض شیندن فرمان مادر (قصّیه) بی درنگ به دنبال موسی روان شد.

5 - حضور خواهر موسی در کنار مادر ، هنگام افکندن موسی در رود نیل

و قالت لأُخته قصّیه

85- نیکی به مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 32 - 1،2

1- رفتار نیک با مادر و گرامی داشت وی ، سیرت الهی و خوی خدادادی عیسی ( ع ) ، از آغاز میلاد

و برًّا بولدتی

2- عیسی ( ع ) در گهواره ، خود را فرزندی خوش رفتار و نیکوکار برای مادرش مریم ( س ) خواند و این ویژگی را عطیه خداوند دانست .

و برًّا بولدتی

تقدیر <و برّاً بوالدتی> به قرینه آیه قبل <و جعلنی برّاً بوالدتی> است.

86- وحی به مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 38 - 1،3،4

1 - مادر موسی ( ع ) ، دریافت کننده وحی و پیام از جانب خداوند

إذ أوحینا إلی أُمّک

<وحی> در آیه ممکن است به معنای سخن گفتن خداوند با مادر موسی(ع) باشد و ممکن است از آن الهام اراده شده باشد; برخی از وعده های خداوند به مادر موسی(ع) که در سوره قصص آمده است، با معنای اول سازگارتر است.

3 - وحی و پیام خداوند به مادر موسی ( ع ) از نعمت های بزرگ او به موسی ( ع ) بود .

و لقد مننّا . .. إذ أوحینا إلی أُمّک مایوحی

<إذ> ظرف است برای <مننّا>; یعنی نعمت بزرگی که در آیه قبل یاد شد، در آن زمان بوده است.

4 - دسترسی مادر موسی ( ع ) به اطلاعات القا شده به او ، جز از طریق وحی الهی ممکن نبود .

مایوحی

مراد از <مایوحی> (آنچه وحی می شود) اموری است که قاعدتاً وحی می شود و انسان، خود به آن نمی رسد.

ص: 200

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 39 - 10،22

10 - خداوند در وحی به مادر موسی ، فردی را که دشمن خدا و دشمن کودک او بود ، عامل نجات آن کودک و تحت تکفل گیرنده او معرفی کرد .

یأخذه عدوّ لی و عدوّ له

22 - < عن أبی جعفر ( ع ) قال : أنزل اللّه علی موسی التابوت و نودیت أُمّه ضعیه فی التابوت فاقذفیه فی الیمّ و هو البحر ;

از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: خداوند تابوت را بر موسی(ع) نازل کرد و به مادر وی ندا داده شد که او را در تابوت قرار ده، پس آن را به دریا بیفکن>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 7 - 3

3 - رهنمود الهی به مادر موسی در رابطه با فرزندش از طریق وحی

و أوحینا إلی أُمّ موسی أن أرضعیه . .. فألقیه فی الیمّ

87- وعده به مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 7 - 10،11

10 - اطمینان بخشی خداوند به مادر موسی و وعده قطعی به بازگرداندن فرزندش به آغوش وی

إنّا رادّوه إلیک

11 - برگزیدن موسی ( ع ) برای مقام رسالت ، وعده الهی به مادرش جهت آرام بخشیدن خاطر وی

و لاتخافی و لاتحزنی . .. و جاعلوه من المرسلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 13 - 9

9 - وعده خدا به مادر موسی ، مبنی بر بازگرداندن فرزندش به آغوش وی

و لتعلم أنّ وعد اللّه حقّ

این آیه اشاره به وعده ای دارد که خداوند قبلاً به مادر موسی داده بود: <ما او را قطعاً به تو باز خواهیم گرداند>، (إنّا رادّوه إلیک).

88- یقین مادر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 13 - 10

10 - یقین پیدا کردن مادر موسی به درستی و تخلف ناپذیر بودن وعده های خداوند ، یکی دیگر از اهداف بازگرداندن موسی

ص: 201

( ع ) به آغوش وی

فرددن_ه إلی أُمّه . .. و لتعلم أنّ وعد اللّه حقّ

89- یوسف(ع) و مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 100 - 4

4_ احترام ویژه یوسف ( ع ) به پدر و مادر خویش

و رفع أبویه علی العرش

مادری

90- آثار عواطف مادری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 12 - 4

4 - انس گرفتن پیشین موسی با آغوش و شیر مادر ، باعث امتناع او از خوردن شیر دایگان شد .

و أوحینا إلی أُمّ موسی أن أرضعیه . .. و حرّمنا علیه المراضع من قبل

خداوند پیش از این، به مادر موسی فرمان داد وی را شیر دهد. از تعبیر <حرّمنا علیه المراضع من قبل> استفاده می شود که فلسفه آن دستور، این بود که ذائقه موسی(ع)، تنها با پستان و شیر مادرش شکل بگیرد، تا از گرفتن پستان دیگران امتناع ورزد.

91- برادر مادری موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 94 - 7،22

7 - موسی و هارون ( ع ) ، برادران مادری یکدیگر بودند . *

قال ی_بنؤُمّ

مخاطب قرارگرفتن موسی(ع) از سوی هارون با تعبیر <ابن أُمّ> (پسرمادر)، ممکن است به این خاطر باشد که هارون و موسی(ع) برادران مادری یکدیگر بوده اند و نیز ممکن است یادآوری کلمه <مادر>، تنها به منظور جلب عواطف موسی(ع) صورت گرفته باشد.

22 - < علی بن سالم عن أبیه قال : قلت لأبی عبداللّه ( ع ) أخبرنی عن هارون لِمَ قال لموسی ( ع ) یابن أُمِّ . . . و لم یقل یابن أبی فقال : إنّ العداوات بین الإخوه أکثرها تکون إذا کانوا بنی علاّت و متی کانوا بنی أُمّ قلّت العداوه بینهم . . . قال : قلت له : فَلِمَ أخذ برأسه یجرّه إلیه و بلحیته و لم یکن له فی اتّخاذهم العجل و عبادتهم له ذنب ؟ فقال : إنّما فعل ذلک به لأنّه لم یفارقهم لمّا فعلوا ذلک و لم یلحق بموسی ( ع ) و کان إذا فارقهم ینزل بهم العذاب ;

علی بن سالم از پدرش نقل کرده که گفت: به امام صادق(ع) عرض کردم: مرا از سخن هارون با خبر کن که چرا به برادرش

ص: 202

موسی(ع) گفت: ای فرزند مادرم . .. و نگفت ای فرزند پدرم؟ امام فرمود: دشمنی بین برادران، بیشتر زمانی است که از مادران متعدد باشند و اگر برادران از یک مادر باشند، دشمنی بین آنان کم است ... به امام گفتم: چرا موسی(ع) سر و ریش برادر را گرفته و بسوی خود می کشیده بود، در حالی که در گوساله پرستی آن قوم، هارون گناهی نداشت؟ امام فرمود: برای این که او در زمان گوساله پرستی، از آنان جدا نشد و به موسی(ع) ملحق نگردید و اگر آنان را ترک نموده بود، عذاب بر ایشان فرود می آمد>.

92- برادر مادری هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 94 - 7،22

7 - موسی و هارون ( ع ) ، برادران مادری یکدیگر بودند . *

قال ی_بنؤُمّ

مخاطب قرارگرفتن موسی(ع) از سوی هارون با تعبیر <ابن أُمّ> (پسرمادر)، ممکن است به این خاطر باشد که هارون و موسی(ع) برادران مادری یکدیگر بوده اند و نیز ممکن است یادآوری کلمه <مادر>، تنها به منظور جلب عواطف موسی(ع) صورت گرفته باشد.

22 - < علی بن سالم عن أبیه قال : قلت لأبی عبداللّه ( ع ) أخبرنی عن هارون لِمَ قال لموسی ( ع ) یابن أُمِّ . . . و لم یقل یابن أبی فقال : إنّ العداوات بین الإخوه أکثرها تکون إذا کانوا بنی علاّت و متی کانوا بنی أُمّ قلّت العداوه بینهم . . . قال : قلت له : فَلِمَ أخذ برأسه یجرّه إلیه و بلحیته و لم یکن له فی اتّخاذهم العجل و عبادتهم له ذنب ؟ فقال : إنّما فعل ذلک به لأنّه لم یفارقهم لمّا فعلوا ذلک و لم یلحق بموسی ( ع ) و کان إذا فارقهم ینزل بهم العذاب ;

علی بن سالم از پدرش نقل کرده که گفت: به امام صادق(ع) عرض کردم: مرا از سخن هارون با خبر کن که چرا به برادرش موسی(ع) گفت: ای فرزند مادرم . .. و نگفت ای فرزند پدرم؟ امام فرمود: دشمنی بین برادران، بیشتر زمانی است که از مادران متعدد باشند و اگر برادران از یک مادر باشند، دشمنی بین آنان کم است ... به امام گفتم: چرا موسی(ع) سر و ریش برادر را گرفته و بسوی خود می کشیده بود، در حالی که در گوساله پرستی آن قوم، هارون گناهی نداشت؟ امام فرمود: برای این که او در زمان گوساله پرستی، از آنان جدا نشد و به موسی(ع) ملحق نگردید و اگر آنان را ترک نموده بود، عذاب بر ایشان فرود می آمد>.

93- عواطف مادری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 27 - 1

1- مریم ( س ) پس از دریافت رهنمود های نوزادش عیسی ( ع ) ، او را آشکارا در آغوش خود گرفت و نزد قومش برد .

فأتت به قومها تحمله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 2 - 5

5- پیوند میان مادر و کودک شیرخوارش ، از محکم ترین پیوند های موجود میان انسان ها است .

ص: 203

یوم ترونها تذهل کلّ مرضعه عمّا أرضعت

ذکر <رها شدن کودک شیرخوار از دامن مادر و غافل گشتن مادر از او> در ترسیم شدت و بزرگی زلزله زمین در آستانه برپایی قیامت، بیانگر این معنا است که: پیوند مهر میان مادر و کودک شیرخوارش، با این که از محکم ترین پیوندهای موجود میان آدمیان است و مادر شیر دهنده در هر شرایطی کودکش را رها نخواهد ساخت; اما در آن زلزله هر مادر شیردهنده ای فرزندش را بی اختیار رها خواهد کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 10 - 5،6

5 - وجود پیوند عمیق روحی _ عاطفی در مادر ، نسبت به فرزند خود و بروز آن به هنگام احساس خطر برای وی

و أصبح فؤاد أُمّ موسی فرغا إن کادت لتبدی به لولا أن ربطنا علی قلبها

6 - احساس خطر مرگ برای فرزند ، ضربه ای سهمگین بر مادر و مایه پریشانی خاطر وی

إن کادت لتبدی به لولا أن ربطنا علی قلبها

مراد از برداشت یاد شده این است که اگر خداوند دل مادر موسی را محکم نکرده بود، وی به خاطر احساس خطری که برای موسی(ع) داشت، ممکن بود از خود بی خود شده و ناله سر دهد و راز موسی(ع) را فاش سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 13 - 8

8 - حضور کودک در کنار مادر ، مایه سرور و روشنی دیدگان و فراق او ، موجب اندوه و نگرانی مادر

فرددن_ه إلی أُمّه کی تقرّ عینها و لاتحزن

94- مادری همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 6 - 5،14

5 - همسران پیامبر ( ص ) ، در حکم مادر مؤمنان اند .

و أزوجه أُمّه_تهم

14 - مؤمنان ، و همسران پیامبر ( ص ) با وجود حکم مادری داشتن آنها برای مؤمنان ، از هم ، ارث نمی برند .

و أزوجه أُمّه_تهم وأُولوا الأرحام بعضهم أولی ببعض

احتمال دارد ذکر <أُولوا الأرحام. ..> پس از بیان مادر بودن همسران پیامبر برای مؤمنان، به خاطر دفع این شبهه باشد که حکم مادری، ممکن است موجب ارث هم بشود. آیه، جواب می دهد که خویشاوندی نَسبی، موجب ارث می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 40 - 5

5 - حکم مادری پیدا کردن همسران رسول اللّه ( ص ) ، نمی تواند دلیل حکم پدری آن حضرت باشد .

و أزواجه أُمّهاتکم . .. ما کان محمّد أبا أحد من رجالکم

احتمال دارد که <ما کان محمّد أبا أحد من رجالکم> درصدد نفی توهمی باشد که به دنبال نزول حکم مادر دانستن همسران

ص: 204

پیامبر پدید آمده است. از آیه استفاده می شود که آن حکم، دلیل نمی شود که پیامبر(ص) هم، حکم پدر را پیدا کند. بنابراین، آیه، نفی حکم تشریعی می کند و نه تکوینی.

95- ملاک مادری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 2 - 5

5 - مادر هر کس تنها همان زنی است که وی را زاده است و نه کس دیگر .

إن أُمّه_تهم إلاّ الّ__ی ولدنهم

ص: 205

11- مادیات

1- ارزش مادیات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 212 - 3

3 _ کفر ، زمینه اصیل پنداشتن زندگی دنیا و ارزش های مادی

زین للذین کفروا الحیوه الدنیا

2- اسلام و مادیات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 143 - 2

2 - اسلام ، آیینی معتدل در توجه به مادیات و معنویات

جعلنکم أمه وسطاً

چون سخن در این بخش از آیات، نظر به یهود و نصارا دارد، می توان گفت: توصیف امت اسلام به امتی معتدل، در قیاس با یهود و نصاراست و از آنجا که یهودیان مردمی دنیاگرا هستند و نصارا تأیید کننده رهبانیت و ترک دنیا می باشند; مراد از معتدل بودن امت اسلام، اعتدال در توجه به دنیا و امور معنوی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 2 - 19

19 _ اهتمام اسلام به امور مادی و معنوی مردم

یبتغون فضلا من ربهم و رضوناً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 3 - 15

15 _ توجه اسلام به نظام تغذیه و سالم سازی آن

حرمت علیکم المیته . .. و ما اکل السبع الا ما ذکیتم

تفصیل و تبیین موارد خوردنیهای حلال و حرام، نشانه توجه اسلام به نظام تغذیه می باشد.

ص: 206

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 10،24

10 _ تغذیه و احکام آن ، مورد توجه و عنایت دین اسلام

الیوم احل لکم الطیبت . .. و طعامکم حل لهم

24 _ اهتمام اسلام به رعایت حقوق اقتصادی زنان

إذا ءاتیتموهن اجورهن

3- انبیا و مادیات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 29 - 5

5_ پیامبران ، منزه از علاقه به مال و منال و امور مادی

لا أسئلکم علیه مالاً إن أجری إلاّ علی الله

تعبیر <أجر> در مقابل <مال> در آیه شریفه ، گویای این است که: نوح(ع) در پاداش خواهی از خداوند نیز ، درخواست مال و دارایی نمی کند و علاقه ای به آن نشان نمی دهد.

مادیگرایی

4- آثار مادیگرایی اشراف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 12

12 - انکار بُعد معنوی انسان و منحصر پنداشتن او در بعد حیوانی ( چون خوردن و آشامیدن ) ، عامل تکذیب رسالت پیامبرِ پس از نوح ، از سوی اشراف

ما ه_ذا إلاّ بشر مثلکم یأکل ممّا تأکلون منه و یشرب ممّا تشربون

تکیه اشراف برخوردن و آشامیدن برای انکار رسالت پیامبرشان، نشانگر این حقیقت است که آنان، انسان را موجودی در حد حیوان می پنداشتند و منکر بعد معنوی او بودند.

5- آثار مادیگرایی اهل مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 31 - 6

6 - درونمایه های فرهنگ طبقاتی و مادی مردم مکه ، زمینه ساز گرایش آنان به کفر و شرک

و إنّا به ک_فرون . و قالوا لولا نزّل ه_ذا القرءان

با توجه به این که آیه شریفه پس از بیان کفر مشرکان (إنّا به کافرون) روحیه مادی گرایانه آنان را بازگو می کند، تأثیر این بینش در انحراف و کفر استفاده می شود.

ص: 207

6- بی منطقی مادیگرایی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 24 - 9

9 - طبیعت گرایی و نفی اراده خداوند در پدیده مرگ ، پنداری غیر متکی به علم

و ما یهلکنا إلاّ الدهر و ما لهم بذلک من علم إن هم إلاّ یظنّون

7- مادیگرایی کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 35 - 7

7 - افق دید کافران ، محدود به زندگی کوتاه دنیا است .

لجعلنا لمن یکفر بالرحم_ن . .. لمّا مت_ع الحیوه الدنیا و الأخره عند ربّک للمتّقین

خداوند در این آیه، توانایی خویش را بر ایجاد یک زندگی آکنده از تجمل برای کافران، بیان کرده و سپس حضور در جوار ربوبی را مطرح نموده است. از این مطلب استفاده می شود که کافران تنها در محدوده تنگ زندگی دنیا می اندیشند.

8- مادیگرایی مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 10 - 3

3 - توانمندی ها و امکانات مادی ، بت ها و خدایان ساختگی ، تکیه گاه مشرکان در دنیا

و لایغنی عنهم ما کسبوا شی_ًا و لا ما اتّخذوا

تعبیر <ما کسبوا> _ که اشاره به امکانات مادی دارد _ و نیز <ما اتّخذوا. ..> _ که ناظربه عقاید شرک آلود آنان است _ نشان می دهد که آنان تمامی اتکا و امید خویش را به آن دو معطوف داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 24 - 7

7 - زندگی و مرگ در نگاه مشرکان ، پدیده ای طبیعی و بی ارتباط با اراده الهی و وجود خداوند

و ما یهلکنا إلاّ الدهر

9- مادیگرایی مشرکان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 208

16 - شوری - 42 - 35 - 4

4 - تلاش مشرکان عصر بعثت ، در تفسیر مادی آیات الهی و نشانه های خدا در طبیعت

و من ءای_ته . .. و من ءای_ته ... و یعلم الذین یج_دلون فی ءای_تنا ما لهم من محیص

از ارتباط آیات شریفه، استفاده می شود که مشرکان مکه، درباره آیه بودن مسائل طبیعی بحث و جدل می کردند و آن را صرفاً امری طبیعی و مادی می انگاشتند.

10- مادیگرایی مشرکان مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 31 - 3

3 - ثروت و اشرافیت ، ملاک تمامی ارزش ها _ حتی ارزش های دینی _ در نگاه مشرکان مکه

لولا نزّل ه_ذا القرءان . .. عظیم

مشرکان در مقام اعتراض به پیامبر(ص) اظهار می داشتند: اگر وحی اصالت داشت، می بایست بر اشراف نازل می شد. از این نکته استفاده می شود که ملاک ارزش برای آنان، مال و مقام بوده است.

11- مادیگرایی مکذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 29 - 2

2 _ منکران معاد دارای بینشی سطحی و مادی هستند.

و قالوا إن هی إلا حیاتنا الدنیا و ما نحن بمبعوثین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 35 - 4

4 - در نظر منکران معاد ، انسان موجودی صرفاً مادی و جسمانی است .

أیعدکم . .. و کنتم ترابًا و عظ_مًا أنّکم مخرجون

از این که اشراف، خاک و استخوان شدن را به خود انسان نسبت داده اند نه به جسم او (یعنی نگفتند <و کان جسمکم تراباً. ..>) استفاده می شود که آنان برای انسان، هویتی بیرون از کالبد و جسم او معتقد نبودند.

12- مادیگرایی منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 75 - 5

5 _ منافقان ، دارای روحیه مادی

و منهم من عهد اللّه لئن ءاتینا . ... لنکوننّ من الصلحین

ص: 209

برداشت فوق بدین جهت است که منافقان، صلاح خویش را مشروط به برخورداری از مال و ثروت کردند.

13- منشأ مادیگرایی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 24 - 8

8 - طبیعت گرایی و انکار حیات اخروی ، دارای ریشه در جاهلیت عرب

و قالوا ما هی إلاّ حیاتنا الدنیا . .. و ما یهلکنا إلاّ الدهر

مادیگری

14- آثار مادیگری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 31 - 10

10 _ محدود دانستن حیات در تنگنای زندگی مادی دنیا، موجب حسرت و اندوه عمیق در قیامت می شود.

و قالوا إن هی إلا حیاتنا الدنیا . .. حتی إذا جاءتهم الساعه بغته قالوا یحسرتنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 23 - 5

5 - گرایش به مادی گرایی و دنیاطلبی ، قدرت اندیشه ( خرد ) را تضعیف و آدمی را به سوی تقلید کورکورانه سوق می دهد .

و کذلک . .. إلاّ قال مترفوها إنّا وجدنا ءاباءنا

15- مادیگری حواریون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 113 - 6

6 _ غلبه گرایش های مادی در حواریون عیسی ( ع ) بر جنبه های معنوی آنان *

قالوا نرید ان نأکل منها و تطمئن قلوبنا

برداشت فوق از تقدیم <نأکل> که اشاره به جنبه مادی دارد، بر <تطمئن> و <نعلم> که از امور معنوی است، استفاده شده است.

16- مادیگری مشرکان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 210

18 - قمر - 54 - 44 - 3

3 - داوری مشرکان صدراسلام ، سطحی و براساس ملاک های مادی و غفلت آنان از معادلات فرا مادی بود .

أم یقولون نحن جمیع منتصر

اتکای مشرکان بر جمیعت خویش، نشانه سطحی نگری آنان در محاسبات است.

ص: 211

12- مار

1- بی خطری مار قصه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 31 - 6

6 - عصای اژد ها شده موسی ، نسبت به انسان ها بی آزار بود .

إنّک من الأمنین

تعبیر <من الآمنین> به جای <آمن> برای بیان این معنا است که نه تنها موسی(ع) از آسیب عصای اژدها شده در امان است; بلکه مردم نیز آسیبی از آن نخواهند دید.

2- تبدیل عصا به مار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 20 - 2،3،5

2 - عصای موسی ( ع ) در پی افکنده شدن ، به ماری در حال حرکت تبدیل شد .

فألقیها فإذا هی حیّه تسعی

3 - افکنده شدن عصای موسی و تبدیل شدن آن به مار ، هم زمان بود .

فإذا هی حیّه

<اذا> برای مفاجاه است و بر وحدت زمان جمله قبل و بعد دلالت دارد.

5 - عصای موسی ( ع ) پس از تبدیل شدن به مار ، جان داشت و با اراده خود جست و خیز می کرد .

حیّه تسعی

خداوند در داستان مقابله موسی(ع) و ساحران در آیات بعد، در باره سحر ساحران فرموده است: <یخیّل إلیه من سحرهم أنّها تسعی>; مقایسه آن با فعل <تسعی> (در این آیه) گویای حقیقی بودن حرکت عصای موسی(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 21 - 1،2

1 - خداوند به موسی ( ع ) فرمان داد عصای تبدیل شده به مار را بدون ترس از زمین برگیرد .

قال خذها

2 - موسی ( ع ) از گرفتن عصای مار شده خویش در بیم و هراس بود .

ص: 212

قال خذها و لاتخف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 32 - 2

2 - تبدیل ناگهانی عصای موسی به اژدهایی واقعی و تردید ناپذیر

فألقی عصاه فإذا هی ثعبان مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 10 - 2،3،4

2 - تبدیل ناگهانی عصای موسی به ماری پرتحرک ، در پی افکندن آن بر زمین

فلمّا رءاها تهتزّ کأنّها جانّ

<اهتزاز> (مصدر <تهتزّ>) به حرکت تند و سریع گفته می شود. <جانّ> نیز به گفته مفسران، گونه ای از مار باریک است که بسیار چست و چالاک می باشد.

3 - تبدیل عصای موسی به اژدهایی بزرگ اما به چالاکی مار های کوچک

فلمّا رءاها تهتزّ کأنّها جانّ

با توجه به این که در جای دیگر تبدیل عصا به اژدهایی بزرگ (فإذا هی ثعبان مبین) آمده احتمال می رود که تعبیر <کأنّها جانّ> در این جا نه از آن باب باشد که عصای موسی در مرتبه نخست به شکل ماری کوچک و در دفعات دیگر به شکل اژدها درآمده بود بلکه تشبیه آن به مار کوچک از جهت حرکت تند و سریعی است که آن مار داشته است.

4 - ترس و گریز بی تأمل موسی ( ع ) ، با مشاهده تبدیل عصای دست خویش به ماری چالاک

فلمّا رءاها تهتزّ کأنّها جانّ ولّی مدبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 31 - 3،4

3 - فرار بی درنگ موسی ( ع ) در پی مشاهده عصای خود بسان ماری چست و چالاک

فلمّا رءاها تهتزّ کأنّها جانّ

4 - ندا و فرمان خدا به موسی ( ع ) مبنی بر پیش آمدن و نترسیدن از عصای مار شده خویش

ی_موسی أقبل و لاتخف

3- تبدیل مار به عصا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 21 - 3

3 - خداوند ، موسی ( ع ) را مطمئن ساخت که عصای مار شده _ پس از گرفته شدن _ به حالت اول بر خواهد گشت .

و لاتخف سنعیدها سیرتها الأولی

<سیره> در اصل به معنای حالت و هیئت سیر است، ولی به صورت مجاز، بر هر صفت و حالتی اطلاق می شود. در جمله <سنعیدها سیرتها> حرف <إلی> در تقدیر است، که حذف آن، کلمه را منصوب به نزع خافض کرده است; یعنی <سنعیدها

ص: 213

إلی سیرتها> یا <سنعید إلیها سیرتها>.

4- منشأ تبدیل عصا به مار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 21 - 4

4 - تبدیل عصای موسی ( ع ) به مار و بازگشت آن به صورت اوّلیه ، وابسته به اراده خداوند بود .

سنعیدها

5- منشأ تبدیل مار به عصا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 21 - 4

4 - تبدیل عصای موسی ( ع ) به مار و بازگشت آن به صورت اوّلیه ، وابسته به اراده خداوند بود .

سنعیدها

ص: 214

13- ماروت

1- تبعیت یهود از ماروت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 102 - 17

17 - یهودیان ، تعالیم هاروت و ماروت را دنبال کرده و آنها را در جهت مبارزه با پیامبر به کار گرفتند .

اتبعوا ما تتلوا . .. و ما أنزل علی الملکین ببابل هروت و مروت

<ما أنزل> عطف بر <ما تتلوا . ..> است; یعنی: اتبعوا ما تتلوا الشیاطین و اتبعوا ما أنزل علی الملکین.

2- ماروت در بابل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 102 - 14

14 - هاروت و ماروت فرشتگانی ساکن سرزمین بابل

و ما أنزل علی الملکین ببابل هروت و مروت

<ببابل> متعلق به محذوف و حال برای <الملکین> می باشد; یعنی: الملکین کائنین ببابل. مقصود از <بابل> بنابر آنچه بسیاری از مفسران گفته اند، بابل عراق - که شهری بر ساحل رود فرات و نزدیک حله است - می باشد.

3- ماروت و تعلم جادوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 102 - 16

16 - هاروت و ماروت ، علم سحر را از ناحیه خداوند دریافت می کردند . *

و ما أنزل علی الملکین ببابل هروت و مروت

4- ماروت و تعلیم جادو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 215

1 - بقره - 2 - 102 - 15،18،19،24

15 - هاروت و ماروت به مردمان بابل سحر می آموختند .

و ما أنزل علی الملکین . .. و ما یعلمان من أحد

18 - هاروت و ماروت ، تعالیم خود ( سحر ) را آزمونی برای مردم دانسته و به آنان هشدار می دادند .

و ما یعلمان من أحد حتی یقولا إنما نحن فتنه

19 - هاروت و ماروت ، پیش از تعلیم سحر به مردم ، ایشان را از به کارگیری نا به جای آن و سوء استفاده از آن ، بر حذر می داشتند .

و ما یعلمان من أحد حتی یقولا إنما نحن فتنه فلاتکفر

24 - مردم بابل از هاروت و ماروت سحری را آموختند که بتوانند با آن بین زن و شوهرش جدایی افکنند .

فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء و زوجه

5- معلم ماروت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 102 - 16

16 - هاروت و ماروت ، علم سحر را از ناحیه خداوند دریافت می کردند . *

و ما أنزل علی الملکین ببابل هروت و مروت

6- هشدارهای ماروت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 102 - 18،19

18 - هاروت و ماروت ، تعالیم خود ( سحر ) را آزمونی برای مردم دانسته و به آنان هشدار می دادند .

و ما یعلمان من أحد حتی یقولا إنما نحن فتنه

19 - هاروت و ماروت ، پیش از تعلیم سحر به مردم ، ایشان را از به کارگیری نا به جای آن و سوء استفاده از آن ، بر حذر می داشتند .

و ما یعلمان من أحد حتی یقولا إنما نحن فتنه فلاتکفر

ص: 216

14- مال

1- مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 116 - 1،2

1 _ اموال و فرزندان اهل کفر ، نمی تواند آنها را از کیفر خداوند برهاند .

انّ الذین کفروا لن تغنی عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شیئاً

<اغنی> هنگامی که با <عن> متعدی شود، به معنای <دفع> می آید. لذا <لن تُغنی>، یعنی نمی رهاند. (روح المعانی).

2 _ اموال و اولاد ، تنها تکیه گاه به هنگام ذلت و ابتلای به غضب الهی ، از دیدگاه اهل کفر

ضربت علیهم الذّلّه . .. و باءُو بغضب من اللّه ... انّ الذین کفروا لن تغنی

ظاهراً منظور از <الذین کفروا>، همان جناح اهل کتاب هستند که در آیات سابق وضعیت آنان بیان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 2،3،4،23

2 _ مال و تن و جان مؤمنان ، وسیله آزمایش آنان

لتبلونّ فی اموالکم و انفسکم

3 _ آزمایشِ به وسیله تن و جان ، مرحله ای پس از آزمایش به وسیله مال *

لتبلونّ فی اموالکم و انفسکم

تقدّم ذکری <اموال> بر <انفس>، می تواند اشاره به دو مرحله ترتیبی از آزمایش باشد.

4 _ انفاق ، عرصه آزمایش مالی مؤمنان و جهاد ، عرصه آزمایش جانی آنان

لتبلونّ فی اموالکم و انفسکم

با توجّه به آیات پیشین که درباره جهاد و انفاق بود، می تواند امتحان مالی، ناظر به انفاق و امتحان جانی، ناظر به جهاد باشد.

23 _ پرداخت زکات ، مصداق آزمایش در اموال و واداشتن خویش به صبر ، آزمایش در انفس است .

لتبلونّ فی اموالکم و انفسکم

امام رضا (ع) پس از تلاوت آیه فوق فرمود: <لتبلونّ فی اموالکم> باخراج الزکاه و <فی انفسکم> بتوطین الانفس علی الصبر.

_______________________________

عیون اخبار الرّضا (ع)، ج 2، ص 89، ح 1 ; نورالثقلین، ج 1، ص 421، ح 474.

ص: 217

2- آثار اخروی مال منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 17 - 4

4 - کارساز نبودن اموال و اولاد منافقان برای آنان ، در قبال عذاب الهی در قیامت

لن تغنی عنهم أمولهم و لا أول_دهم من اللّه شیئًا

3- آثار ارزیابی با مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 56 - 2

2 - فریفته شدن به مال و فرزند و ملاک ارزش قرار دادن آن ، نشانه جهل و نادانی است .

أیحسبون أنّما نمدّهم . .. نسارع لهم فی الخیرت

4- آثار ایثار با مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 111 - 4

4 _ ایمان ، شرط تأثیر ایثار های مالی و جانی انسان در دستیابی به بهشت

إن اللّه اشتری من المؤمنین أنفسهم و أمولهم بأن لهم الجنه

قید <من المؤمنین> اشعار دارد به اینکه تنها انسانهای مؤمن در این معامله شرکت دارند.

5- آثار علاقه به مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 28 - 3،4

3 _ دلبستگی به مال و فرزند ، زمینه ابتلای انسان به انحراف از دین و خیانت به آن

لاتخونوا اللّه . .. و اعلموا أنما أمولکم و أولدکم فتنه

4 _ خیانت برخی از مسلمانان صدر اسلام به خدا و رسول به خاطر حفظ مال و فرزند خویش

لاتخونوا اللّه و الرسول . .. و اعلموا أنما أمولکم و أولدکم فتنه

در ضمن شأن نزول یاد شده در آیه قبل آمده است که هدف آن مسلمانی که مرتکب خیانت شده و اسرار نظامی مسلمانان را فاش ساخت، حفظ مال و فرزندانش بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 177 - 25

25 - محبت و علاقه به مال ، بازدارنده نیکان از انفاق و مصرف کردن آنها برای نجات مستمندان نخواهد شد .

ص: 218

و ءاتی المال علی حبه ذوی القربی

برداشت فوق مبتنی بر این است که ضمیر در <حبه> به <المال> برگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 56 - 2

2 - فریفته شدن به مال و فرزند و ملاک ارزش قرار دادن آن ، نشانه جهل و نادانی است .

أیحسبون أنّما نمدّهم . .. نسارع لهم فی الخیرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 31 - 7

7 - دنیاگرایی و مال پرستی ، عامل اساسی در مخالفت با حق

لمّا جاءهم الحقّ . .. لولا نزّل ه_ذا القرءان علی رجل

با توجه به توضیح برداشت قبل و الغای خصوصیت از مورد (مشرکان مکه)، مطلب بالا به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 16

16 - دلبستگی به مال و خانواده ، بازدارنده انسان از راه خدا و تکالیف دین

سیقول لک المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا . .. یقولون بألسنتهم

برداشت بالا بر این اساس است که اعراب در بیان <شغلتنا أموالنا و أهلونا> صادق به شمار آیند; ولی در گفتن <فاستغفرلنا> _ که حاکی از ندامت درونی آنان است _ کاذب باشند.

6- آثار کثرت مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 55 - 11،15

11 _ کثرت مال و اولاد ، مایه رنج و گرفتاری برای بی ایمانان

فلا تعجبک أمولهم و لا أولدهم . .. لیعذبهم بها فی الحیوه الدنیا

15 _ مال و اولاد فراوان منافقان ، زمینه گرایش آنان به کفر در هنگام مرگ

فلا تعجبک أمولهم . .. و تزهق أنفسهم و هم کفرون

7- آثار مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 55 - 1

1 - رفاه و برخورداری از امکانات مادی _ همچون مال و فرزند _ نشانه کرامت انسان در نزد خدا نیست .

أیحسبون أنّما نمدّهم به من مال و بنین

ص: 219

8- آثار مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 44 - 42

42 _ ترس از مردم و مال پرستی ، عامل کفرپیشگی و کتمان حقایق آسمانی

فلاتخشوا الناس . .. و من لم یحکم بما أنزل اللّه فأولئک هم الکفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 24 - 1،4

1 _ عواطف خویشاوندی ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خویشاوندان ) و امکانات مادی ( مال ، شغل و مسکن ) زمینه های انحراف انسان و روی گردانی وی از فرمان خدا و رسول و ر ها کردن جهاد

قل إن کان ءاباؤکم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إلیکم من اللّه و رسوله و جهاد

4 _ روی گردانان از جهاد ، به خاطر علقه های عاطفی ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خویشاوندان ) و دلبستگی مادی ( مال ، شغل و مسکن ) مورد تهدید خداوند

قل إن کان ءاباؤکم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إلیکم ... و جهاد فی سبیله فتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 103 - 12

12 _ دلبستگی به مال و عدم تمایل به پرداخت صدقه ( زکات ) نشانه آلودگی روح و عدم تکامل معنوی انسان

خذ من أمولهم صدقه تطهرهم و تزکیهم

از مفهوم آیه برداشت می شود که: تطهیر و تزکیه مورد نظر تنها با پرداخت زکات حاصل خواهد شد. بنابراین آنان که در نتیجه دلبستگی، از پرداخت آن سرباز می زنند، آلوده اند و رشد نخواهند یافت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 9 - 4،5،7،8

4 - غفلت و باز ماندن از یاد خداوند ، طبیعت دلبسته شدن به مال و اولاد

لاتلهکم أمولکم و لا أول_دکم

<إلهاء> (مصدر <تلهکم>) به معنای مشغول و سرگرم کردن است. نسبت دادن <إلهاء> به <اموال و اولاد> گویای مطلب یاد شده است. گفتنی است که لازمه مشغول کردن به خود، ایجاد غفلت از یاد خدا می باشد.

5 - مؤمنان ، در معرض غفلت از یاد خدا ، به خاطر دلبسته شدن به اموال و اولاد

ی_أیّها الذین ءامنوا لاتلهکم أمولکم و لا أول_دکم عن ذکر اللّه

7 - دلبستگی به مال و اولاد و غفلت از یاد خدا ، موجب خسران برای انسان

و من یفعل ذلک فأُول_ئک هم الخ_سرون

8 - دلبستگان به مال و اولاد ، غافل از یاد خدا و دارای فرجامی خسارت بار

و من یفعل ذلک فأُول_ئک هم الخ_سرون

ص: 220

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 15 - 2،3،4

2 - وابستگی و دلبستگی به اموال و اولاد ، زمینه ساز لغزش انسان ها و ممانعت از دین داری است .

إنّما أمولکم و أول_دکم فتنه

3 - هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت به لغزش و نافرمانی کردن به خاطر دلبستگی و وابستگی به مال و فرزند

إنّما أمولکم و أول_دکم فتنه

4 - علاقه و دلبستگی به اموال و اولاد ، نباید مانع از دین داری و انجام تکالیف الهی شود .

إنّما أمولکم و أول_دکم فتنه

برداشت یاد شده، با توجه به تاریخ و شأن نزول آیات است که در آیه قبل توضیح داده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 20 - 3،4،6

3 - افراط در مال دوستی ، حتی برای تهی دستان ، ذلّت آفرین است .

ربّی أه_نن . کلاّ ... تحبّون المال حبًّا جمًّا

4 - علاقه به ثروت ، از عوامل بی توجّهی به بینوایان و ترک تلاش در رفع گرسنگی آنان است .

و لاتح_ضّون علی طعام المسکین . .. و تحبّون المال حبًّا جمًّا

ارتباط این آیه و آیه قبل با دو آیه پیش از آنها، بیانگر برداشت یاد شده است.

6 - دلبستگی به ثروت ، شکست در آزمون الهی است .

ابتلیه . .. و تحبّون المال حبًّا جمًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 25 - 2

2 - ترک یتیم نوازی ، بی توجّهی به تغذیه فقیران ، تصاحب ارث دیگران و دلبستگی شدید به ثروت ، مایه گرفتاری به عذابی بی نظیر در قیامت

فیومئذ لایعذّب عذابه أحد

ضمیر <عذابه>، ممکن است به انسان برگردد که در آیات پیشین ویژگی های او بیان شده بود. در این صورت عذاب _ که اسم مصدر و به معنای تعذیب است _ به مفعول خود اضافه شده است و مفاد آیه شریفه این است که عذاب کردن آن فرد، به گونه ای انجام می گیرد که کسی _ جز خداوند _ آن گونه عذاب نمی کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 8 - 6

6 - مال دوستی ، از ریشه های بخل است .

لحبّ الخیر لشدید

ص: 221

9- اتکا به مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 34 - 3

3- تکیه ثروت مند مغرور ، به زیادی مال و نیروی فرزندان ، خویشان و هواخواهان خود بود .

فقال لص_حبه . .. أنا أکثر منک مالاً و أعزّ نفرًا

به قبیله و عشیره انسان و نیز به گروهی که در کاری به هم کمک کنند، <نفر> اطلاق می شود (لسان العرب) و به قرینه <أنا أقلّ منک مالاً و ولداً> _ در آیه 39 _ برجسته ترین مصداق آن برای گوینده این سخن، فرزندان وی بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 24 - 5

5 - تکیه غرورآمیز کافران دین ستیز ، بر مال و منال و نیروی انسانی خویش

فسیعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا

10- اتکای به مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 10 - 1،2

1 _ کافران به جای تکیه بر رحمت الهی ، بر مال و اولاد خویش متّکی هستند .

ربّنا . .. هب لنا من لدنک رحمه ... انّ الذین کفروا لن تغنی عنهم اموالهم و لا اول

2 _ کافران ، بی نیازی را در مال و اولاد می جویند ; در حالی که هرگز آن را نمی یابند .

انّ الذین کفروا لن تغنی عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شیئاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 1

1 _ تکیه بر مال ، اولاد و احساس بی نیازی از خدا ، شیوه فرعونیان و پیشنیان آنان

لن تغنی عنهم . .. کدأب ال فرعون و الذین من قبلهم

11- اجتناب از مال حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 169 - 25

25 _ وابسته نبودن به مظاهر دنیا و دوری از کسب مال از راه های نامشروع ، نشانه تقواپیشگی است .

یأخذون عرض هذا الأدنی و یقولون سیغفر لنا . .. للذین یتقون أفلا تعقلون

ص: 222

12- اجتناب از مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 9 - 6

6 - دلبسته نشدن به مال و اولاد ، سفارش خداوند به مؤمنان

ی_أیّها الذین ءامنوا لاتلهکم أمولکم و لا أول_دکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 24 - 8

8 - ارج نهادن به یتیمان ، تغذیه نیازمندان ، پرهیز از غصب ارث دیگران و دل نبستن به ثروت ، توشه هایی سودمند برای آخرت

لاتکرمون . .. لاتح_ضّون ... تأکلون ... تحبّون ... ی_لیتنی قدّمت لحیاتی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 27 - 4،5

4 - آزمون دانستن فقر و غنا ، گرامی داشت یتیمان ، سیر کردن گرسنگان ، تصرف نکردن ارث دیگران و پرهیز از مال دوستی ، زمینه ساز اعتماد به رهایی از صحنه های وحشت بار قیامت

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتلیه . .. ی_أیّتها النّفس المطمئنّه

<نفس مطمئن> _ به قرینه آیات پیشین _ انسانی است که از اوصاف ذکر شده در آن آیات، مبرّا باشد.

5 - آگاهی از فلسفه فقر و غنا و برخورد صحیح با یتیمان ، مسکینان و اموال مردم و دل نبستن به ثروت ، فرونشاننده اضطراب درونی و مایه اطمینان نفس انسان

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتلیه . .. ی_أیّتها النّفس المطمئنّه

توصیف <نفس> به <مطمئن> _ در قیامت _ ممکن است به اعتبار اطمینانی باشد که در دنیا، برای او حاصل شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 28 - 8

8 - آزمون دیدن فقر و غنا ، گرامی داشت یتیمان ، تغذیه فقیران ، ترک تصرف ارث دیگران و پرهیز از مال دوستی ، مایه احساس رضایت انسان از خداوند و زمینه ساز رضایت خداوند از او است .

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتلیه . .. راضیه مرضیّه

نفس <راضی> و <مرضی> _ به قرینه آیات پیشین _ انسانی است که از اوصاف ذکر شده در آن آیات، مبرّا باشد.

13- احکام مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 5 - 2،3،17

2 _ محجور بودن سفیه ، از تصرف در اموال

و لا تؤتوا السّفهاء اموالکم

ص: 223

3 _ در انفاق به سفیهان ، نباید مال را در اختیار آنان قرار داد . *

و لا تؤتوا السّفهاء اموالکم

برخی برآنند که مراد از <ایتاء>، انفاق بر آنان است ; یعنی به هنگام انفاق بر آنان، اموالتان را در اختیار آنان قرار ندهید، بلکه در جهت منافع آنان به کار گیرید.

17 _ لزوم اجتناب از سپردن اموال به افرادی که مورد اعتماد نیستند .

و لا تؤتوا السّفهاء اموالکم

امام صادق (ع) درباره <السّفهاء> در آیه فوق فرمود: من لا تثق به.

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 220، ح 20 ; نورالثقلین، ج 1، ص 441، ح 48.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 82 - 12

12- توان مندی و رشد ، شرط جواز تصرف در اموال است . *

فأراد ربّک أن یبلغا أشدّهما و یستخرجا کنزهما

14- احکام مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 152 - 1،3،4

1 _ هرگونه تصرف عدوانی در داراییهای یتیمان و تجاوز به آن حرام است.

و لاتقربوا مال الیتیم

بیان حرمت تصرف در اموال یتیمان با به کارگیری فعل <لاتقربوا> (نزدیک نشوید)، اشاره به جهاتی دارد; از جمله تصریح و تأکید بر این که هر نوع و مصداقی از تصرف در مال یتیم، ممنوع است.

3 _ تصرف در داراییهای یتیمان برای مصالح آنان، مجاز و مشروع است.

و لاتقربوا . .. إلا بالتی هی أحسن

<التی> صفت برای کلمه ای مانند <الخصله> (طریقه و روش) است. بنابراین <لاتقربوا ... إلا ...> یعنی تصرف نکنید مگر به بهترین روش تصرف. بدیهی است که مراد تصرفی است که برای یتیم نیکو باشد.

4 _ به هنگام تصرف در اموال یتیمان باید سودمندترین روش به حال آنان انتخاب شود.

و لاتقربوا مال الیتیم إلا بالتی هی أحسن

برداشت فوق با توجه به کلمه <أحسن> (بهتر و نیکوتر) استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 1،3،7،8،10،11،12

1- تصرف بی جا و حیف و میل اموال یتیمان ، ممنوع و حرام است .

و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن

3- پرهیز از هرگونه امری که موجب حیف و میل مال یتیم و تصرف به ناحق در آن شود ، واجب و لازم است .

و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن

ص: 224

7- تصرف در اموال و دارایی های یتیمان با رعایت مصالح آنان ، مجاز و مشروع است .

و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن

8- جواز تصرف در مال یتیم ، مشروط به رعایت بالاترین سطح مصالح وی است .

و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن

10- عهده داران مال یتیم ، موظف به انتخاب ثمربخش ترین شیوه حفظ و به کاراندازی آن

و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن

برداشت فوق، مبتنی بر این است که مخاطب <لاتقربوا. ..> متصدیان امور یتیمان باشند که خداوند، به آنها دستور می دهد: <جز با رعایت مصالح آنها، نباید در آن اموال دخل و تصرف کنند>. بنابراین مراد از <التی هی أحسن> تصرف ثمربخش و مفید است.

11- یتیم ، از تصرف در مال خویش تا هنگام رسیدن به مراحل رشد و بلوغ کافی ، ممنوع است .

حتی یبلغ أشدّه

<حتی یبلغ أشدّه> غایت کفالت یتیم است; یعنی، شما ای متکفلان ایتام! از اموال آنها مراقبت کنید و در آنها دخل و تصرف بی جا نکنید تا زمانی که آنان به رشد کافی برسند و این حکایت از آن دارد که یتیم، قبل از رسیدن به رشد لازم، حق تصرف در اموال خود را ندارد.

12- عدم جواز تصرف در مال یتیم برای دیگران ، پس از رسیدن وی به حد بلوغ و رشد اقتصادی

و لاتقربوا . .. حتی یبلغ أشدّه

با توجه به اینکه پیام آیه، در راستای حقظ منافع یتیم است و بدیهی است که صرف بلوغ جسمی و سنی _ بدون بلوغ فکری و اقتصادی وی _ تضمین کننده منافع و مصالح او نخواهد بود و <حتی یبلغ أشدّه> غایت برای تصرف مجاز از سوی سرپرستان امور ایتام است; بنابراین معنا چنین می شود: شما جز جایی که در جهت مصالح یتیمان باشد، تصرف نکنید تا زمانی که آنان به بلوغ کافی برسند و وقتی آنها به بلوغ رسیدند، حق تصرف ندارید.

15- ارزش مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 221 - 5،12

5 _ برتری ارزش ایمان ، نسبت به ظواهر دنیوی ( زیبایی ، ثروت و . . . )

و لامه مؤمنه خیر من مشرکه و لو اعجبتکم

12 _ لزوم مقدم داشتن ارزش های الهی ، در برابر جاذبه های مادی و ظواهر دنیوی ( زیبایی ، ثروت و . . . )

و لا تنکحوا المشرکات حتی یؤمنَّ و لامه مؤمنه خیر من مشرکه و لو اعجبتکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 247 - 12

12 _ سرشناسی و ثروت ، ملاک گزینش زمامداران نیست .

و لم یؤت سعه من المال . .. و زاده بسطه فی العلم و الجسم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 225

2 - بقره - 2 - 272 - 7

7 _ مال ، خیر است .

و ما تنفقوا من خیر

بنابراینکه <من> برای بیان <ما> در <ما تنفقوا> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 273 - 12

12 _ مال و دارایی ، خیر است .

و ما تنفقوا من خیر

از مال، تعبیر به <خیر> شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 10 - 5

5 _ اموال و اولاد ، هرگز انسان را از خدا بی نیاز نمی سازد .

لن تغنی عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شیئاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 116 - 4،7،8،9

4 _ مال و اولاد ( امکانات مادّی و انسانی ) نمی تواند خلأ ناشی از بی ایمانی به خدا را در جبهه کفر ، جبران کند .

انّ الذین کفروا لن تغنی عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شیئاً

7 _ اموال و فرزندان ( پشتوانه مالی و نیروی انسانی ) ، مهمترین سرمایه مادی بشر

انّ الذین کفروا لن تغنی عنهم اموالهم و لا اولادهم

با وجود اینکه هیچ چیز توان کفایت از خدا را ندارد، نام بردن از مال و اولاد، دلالت بر ویژگی و اهمیت خاص آن دارد.

8 _ مال و اولاد ( امکانات مادی و انسانی ) ، ملاک ارزش نیستند .

لیسوا سواءً . .. امه قائمه ... لن تغنی عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شیئاً

9 _ بی اثر بودن مال و اولاد ، در برابر اراده و خواست خداوند

لن تغنی عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شیئاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 11 - 4

4 - اموال و دارایی ها در بینش قرآنی ، خیر و ارزشمند است .

فإن أصابه خیر اطمأنّ به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 37 - 11

11 - مال و فرزند در صورتی می توانند نقش معنوی داشته باشند ، که با ایمان و عمل صالح همراه باشند .

و ما أمولکم و لا أول_دکم بالّتی تقرّبکم عندنا زلفی إلاّ من ءامن و عمل ص_لحًا

ص: 226

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 32 - 18

18 - مال و اندوخته های مادی ، نمی تواند با موهبت ها و ارزش های معنوی برابری کند .

و رحمت ربّک خیر ممّا یجمعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 53 - 5

5 - مال و قدرت ، تنها ملاک ارزش انسان ، از نگاه مخالفان پیامبران در طول تاریخ

و قالوا لولا نزّل ه_ذا القرءان علی رجل من القریتین عظیم . .. فلولا أُلقی علیه أس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 11 - 10

10 - راه خدا و دین الهی ، ارزشمندتر از جان و مال انسان ها است .

و تج_هدون فی سبیل اللّه بأمولکم و أنفسکم

16- ارزش مال انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 111 - 9

9 _ دین الهی و حمایت از آن ، دارای ارزش برتر از جان و مال انسانها

إن اللّه اشتری من المؤمنین أنفسهم و أمولهم . .. یقتلون فی سبیل اللّه

17- ارزش مال مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 111 - 5

5 _ ارزش والای جان و مال مؤمنان در پیشگاه خداوند

إن اللّه اشتری . .. بأن لهم الجنه

18- استفاده از مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 6 - 10،11،12،19،20،21

10 _ برداشت از اموال یتیم در قبال خدمت به وی ، بر ولیّ ثروتمند حرام است .

ص: 227

و من کان غنیّاً فلیستعفف

برخی برآنند که مراد از تصرف و بهره گیری از اموال یتیم، بهره هایی است که ولیّ و سرپرست یتیمان به عنوان کارمزد از اموال یتیم می گیرد.

11 _ استفاده نکردن ولیّ غنی از اموال یتیمان در قبال خدمت به آنان ، امری نیکو و پسندیده ( مستحب )

و من کان غنیّاً فلیستعفف

در برداشت فوق <فلیستعفف> (باید از تصرف در اموال یتیم بپرهیزد)، بر معنای استحبابی حمل شده است ; چون مقابل <فلیاکل> قرار گرفته که دلالت بر وجود ندارد.

12 _ جواز بهره گیری متعارف ولیّ از مال یتیم ، در قبال خدمت به او ، در صورت فقر

و من کان فقیراً فلیاکل بالمعروف

19 _ جواز بهره گیری متعارف ولیّ یتیم از مال وی ، مشروط به صرف وقت خود در جهت مصلحت آن و کم نبودن ( کافی بودن ) آن مال

و من کان فقیراً فلیاکل بالمعروف

امام صادق (ع) در مورد آیه فوق فرمود: ذلک رجل یحبس نفسه عن المعیشه فلابأس ان یأکل بالمعروف اذا کان یصلح لهم اموالهم فان کان المال قلیلا فلایاکل منه شیئاً . .. .

_______________________________

کافی، ج 5، ص 130، ح 5 ; نورالثقلین، ج 1، ص 445، ح 69.

20 _ جواز بهره گیری سرپرست یتیم از دارایی وی ، در صورت نیاز ضروری به آن

فلیاکل بالمعروف

امام صادق (ع) در مورد آیه فوق فرمود: المعروف هو القوت و انما عنی الوصّی او القیّم فی اموالهم و ما یصلحهم.

_______________________________

کافی، ج 5، ص 130، ح 3 ; نورالثقلین، ج 1، ص 4546، ح 67.

21 _ جواز برداشت سرپرست یتیم از دارایی وی به عنوان قرض ، در صورت نیاز ضروری به آن

فلیاکل بالمعروف

امام باقر (ع) در مورد آیه فوق فرمود: معناه من کان فقیراً فلیأخذ من مال الیتیم قدر الحاجه و الکفایه علی جهه القرض ثم یردّ علیه ما أخذ اذا وجد.

_______________________________

مجمع البیان، ج 3، ص 17 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 345، ح 20.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 10 - 3

3 _ جواز تصرف در اموال یتیمان ، در صورتی که ظلم به آنها نباشد .

انّ الّذین یاکلون اموال الیتامی ظلماً

19- اصرار بر درخواست مال دیگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 37 - 5

ص: 228

5- طلب اموال مردم با تأکید و قدرت ، درپی دارنده کینه توزی عمیق آنان

إن یسئلکموها فیحفکم . .. یخرج أضغ_نکم

از تعبیر <فیحفکم> _ که تأکید و اصرار را افاده می کند _ مطلب بالا قابل برداشت است.

20- اضرار به مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 31 - 13

13 _ عن أبی عبدالله(ع): . .. إنما الاسراف فیما اتلف المال و أضر بالبدن.

از امام صادق(ع) روایت شده است: . .. اسراف تنها در جائی است که باعث از بین رفتن مال و زیان رساندن به بدن باشد.

21- اعطای مال به ایوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 84 - 20

20- < عن أبی عبداللّه ( ع ) : ردّ اللّه سبحانه علیه [ أیوب ( ع ) ] أهله الذین هلکوا بأعیانهم و أعطاه مثلهم معهم و کذلک ردّ اللّه علیه أمواله و مواشیه بأعیانها و أعطاه مثلها معها ;

از امام صادق(ع) روایت شده که: خداوند سبحان خانواده ایوب(ع) را که هلاک شده بودند، به او برگرداند و مانند آنان را نیز به وی عطا کرد. و هم چنین خداوند، عین اموال و چهارپایان او را به او برگرداند و مانند آنها را نیز به همان مقدار به او عطا کرد>.

22- اعطای مال به منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 76 - 2

2 _ اجابت درخواست منافقان از سوی خداوند ، در زمینه اعطای مال و ثروت به آنان

فلما ءاتیهم من فضله

23- امتحان با مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 2،3،4،23

2 _ مال و تن و جان مؤمنان ، وسیله آزمایش آنان

لتبلونّ فی اموالکم و انفسکم

ص: 229

3 _ آزمایشِ به وسیله تن و جان ، مرحله ای پس از آزمایش به وسیله مال *

لتبلونّ فی اموالکم و انفسکم

تقدّم ذکری <اموال> بر <انفس>، می تواند اشاره به دو مرحله ترتیبی از آزمایش باشد.

4 _ انفاق ، عرصه آزمایش مالی مؤمنان و جهاد ، عرصه آزمایش جانی آنان

لتبلونّ فی اموالکم و انفسکم

با توجّه به آیات پیشین که درباره جهاد و انفاق بود، می تواند امتحان مالی، ناظر به انفاق و امتحان جانی، ناظر به جهاد باشد.

23 _ پرداخت زکات ، مصداق آزمایش در اموال و واداشتن خویش به صبر ، آزمایش در انفس است .

لتبلونّ فی اموالکم و انفسکم

امام رضا (ع) پس از تلاوت آیه فوق فرمود: <لتبلونّ فی اموالکم> باخراج الزکاه و <فی انفسکم> بتوطین الانفس علی الصبر.

_______________________________

عیون اخبار الرّضا (ع)، ج 2، ص 89، ح 1 ; نورالثقلین، ج 1، ص 421، ح 474.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 28 - 1،2،5،7

1 _ هشدار خداوند به مؤمنان مبنی بر آزمایش آنان از طریق مال و فرزند

و اعلموا أنما أمولکم و أولدکم فتنه

2 _ دارایی ها و فرزندان اهل ایمان ، ابزاری برای آزمایش آنان از سوی خداوند

و اعلموا أنما أمولکم و أولدکم فتنه

5 _ پیروزی مردمان در آزمونشان به وسیله مال و فرزند ، امری بسیار مشکل و بس ارزشمند

و اعلموا أنما أمولکم و أولدکم فتنه

برداشت فوق از تأکیدات متعددی استفاده شده که در آیه مورد بحث به کار رفته است. از جمله شروع سخن با فعل <اعلموا> و سپس منحصر کردن مال و اولاد برای آزمایش با کلمه <انما> و آنگاه مال و فرزند را آزمایش خواندن و نه وسیله آزمایش. این همه تأکید برای رساندن این حقیقت است که آزمون با مال و فرزند آزمونی دشوار و پیروزی در آن بسیار مشکل است.

7 _ پیروزی و موفقیت مؤمنان در آزمونشان به وسیله مال و اولاد ، موجب بهره مندی آنان از پاداش بزرگ الهی است .

و اعلموا أنما أمولکم و أولدکم فتنه و أن اللّه عنده أجر عظیم

بیان پاداش عظیم الهی پس از تأکید بر اینکه ثروتها و فرزندان وسیله آزمون هستند، می تواند بیانگر نکته ای باشد که در برداشت فوق بدان اشاره شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 29 - 5

5 _ موفقیت مؤمنان در آزمونشان از طریق مال و فرزند در گرو تقواپیشگی و نیازمند به بینشی الهی

و اعلموا أنما أمولکم و أولدکم فتنه . .. إن تتقوا اللّه یجعل لکم فرقانا

طرح بصیرت و ابزار شناخت ویژه به عنوان ثمره تقوا، پس از تأکید بر آزمون مؤمنان به وسیله مال و فرزند، می تواند اشاره به این باشد که تنها با تقواپیشگی و بصیرت خاص می توان رضایت الهی را در چگونه برخورد کردن با مال و فرزند تشخیص داد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 37 - 1

ص: 230

1- تذکر خداوند ، به ضعف شدید انسان در آزمون های مالی و دست کشیدن از اموال

إن یسئلکموها فیحفکم تبخلوا و یخرج أضغ_نکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 15 - 1

1 - اموال و اولاد ، همواره وسیله آزمایش انسان است .

إنّما أمولکم و أولدکم فتنه

<فتنه> در آیه شریفه، به معنای آزمایش است. قصر در عبارت <إنّما أموالکم...> ادعایی است، نه حقیقی; یعنی، برای بیان مبالغه و کثرت ملازمه، میان داشتن مال و فرزند و آزمایش شدن انسان به وسیله آن دو است.

24- امداد با مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 12 - 1،6

1 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنی بر یاری شدنشان با اموال و فرزندان از سوی خداوند ، در صورت ایمان آوردن و استغفار آنان

استغفروا ربّکم . .. و یمددکم بأمول و بنین

6 - برخورداری از متاع های دنیوی ( همچون مال ، اولاد ، باغ های آباد و . . . ) ، امری مثبت و پسندیده و ابزار یاری رسانی در زندگی بشر ، از منظر قرآن و دین

و یمددکم بأمول . .. و یجعل لکم أنه_رًا

از این که خداوند موارد یاد شده را به مؤمنان بشارت داده و از آنها به عنوان امداد الهی یاد کرده است، مطلب یاد شده استفاده می شود.

25- امیدواری به مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 46 - 10

10- امید بستن به مال و فرزند ، امیدی پوچ و بی فرجام است .

المال و البنون زینه . .. و الب_قی_ت الص_لح_ت ... خیر أملاً

26- اهمیت حفظ مال ضعفا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 4

4- اهتمام اسلام به حمایت از مال و منافع یتیمان و عناصر ضعیف و بی پشتیبان جامعه

ص: 231

و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن

27- اهمیت مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 76 - 3

3 _ مال و ثروت ، فضل الهی است .

فلما ءاتیهم من فضله

28- اهمیت محافظت از مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 4

4- اهتمام اسلام به حمایت از مال و منافع یتیمان و عناصر ضعیف و بی پشتیبان جامعه

و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن

29- بازرسی مال التجاره برادران یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 76 - 1،2

1_ یوسف ( ع ) خود به بازرسی بار ها و اثاثیه کاروان فرزندان یعقوب اقدام کرد .

فبدأ بأوعیتهم قبل وعاء أخیه

ضمیر در <بدأ> و <استخرج> به قرینه <أخیه> به یوسف باز می گردد. اِسناد آن دو فعل به یوسف، ظاهراً حقیقی است نه مجازی (به این معنا که او دستور داده باشد که چگونه بازرسی کنند در حالی که خود مباشرت نداشته باشد). تغییر سیاق ; یعنی، تبدیل فعل جمع (قالوا فما جزاؤه) به فعل مفرد (بدأ) قرینه بر معنای یاد شده است. <وعاء> به معنای ظرف و <أوعیه> جمع آن می باشد.

2_ یوسف ( ع ) پیش از بازرسی اثاثیه بنیامین ، به تفتیش دقیق بار و اثاثیه دیگر فرزندان یعقوب پرداخت .

فبدأ بأوعیتهم قبل وعاء أخیه ثم استخرجها من وعاء أخیه

کلمه <ثم> دلالت می کند که مدتی طول کشید تا نوبت بازرسی بار بنیامین فرا رسید. و این حکایت از آن دارد که بازرسی اثاثیه دیگر برادران به دقت انجام می گرفته که کار به درازا کشیده شده بود.

30- بازرسی مال التجاره بنیامین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 232

8 - یوسف - 12 - 76 - 2،3

2_ یوسف ( ع ) پیش از بازرسی اثاثیه بنیامین ، به تفتیش دقیق بار و اثاثیه دیگر فرزندان یعقوب پرداخت .

فبدأ بأوعیتهم قبل وعاء أخیه ثم استخرجها من وعاء أخیه

کلمه <ثم> دلالت می کند که مدتی طول کشید تا نوبت بازرسی بار بنیامین فرا رسید. و این حکایت از آن دارد که بازرسی اثاثیه دیگر برادران به دقت انجام می گرفته که کار به درازا کشیده شده بود.

3_ یوسف ( ع ) در بازرسی بار بنیامین ، جام شاهی را از بار وی بیرون آورد .

ثم استخرجها من وعاء أخیه

ضمیر مفعولی در <استخرجها> به <صواع> و یا <سقایه> باز می گردد. قابل ذکر است که آوردن فعل <استخرج> (بیرون آورد) به جای <وجد> (یافت) به خاطر این است که یوسف(ع) می دانست جام شاهی در اثاثیه بنیامین است.

31- بدنمایانی مال دیگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 85 - 4،8

4_ شعیب ( ع ) ، از قوم خویش خواست تا به هنگام خرید ، اجناس مردم را کم تعدادتر و کم ارزش تر از آنچه هست ، جلوه ندهند .

و لاتبخسوا الناس أشیاءهم

<بخس>; یعنی، کم کردن و عیب گرفتن (المصباح المنیر).

8_ کم فروشی و بی مقدار و کم ارزش جلوه دادن اجناس مردم ، حرام و از مصداق های فسادانگیزی در زمین است .

أوفوا المکیال و المیزان . .. و لاتعثوا فی الأرض مفسدین

32- بی ارزشی مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 46 - 5

5- ارزش مال و فرزند و زندگی ناپایدار دنیا ، در قبال عملِ صالحِ جاودان ارزشی فرومایه و محدود است .

المال و البنون زینه الحیوه الدنیا و الب_قی_ت الص_لح_ت خیر

33- بی ارزشی مال التجاره برادران یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 88 - 7

7_ فرزندان یعقوب در نوبت سوم سفرشان به مصر ، بهای کامل برای خرید سهمیه خویش را نداشتند .

و جئنا ببض_عه مزجیه فأوف لنا الکیل

<مزجاه> به معنای ناچیز و حقیر است.

ص: 233

34- بی ارزشی مال کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 132 - 9

9 - وجود نماز در خانواده مسلمان ، بهترین جایگزین برای مال و رفاه درخانواده کافران

متّعنا به أزوجًا منهم . .. وأمر أهلک بالصلوه

کلمات <أزواج> و <أهل> در این آیات، خانواده ها را مدّ نظر قرار داده است و بدین صورت لزوم تمایز خانواده مسلمان از خانواده کافر را بیان می کند.

35- بینش غلط مال دوستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 20 - 2

2 - پندار عزّت در پیشگاه خداوند ، برای کسانی که گرفتار مال دوستی اند ، پنداری موهوم است .

ربّی أکرمن . .. کلاّ ... و تحبّون المال حبًّا جمًّا

36- پاداش ایثار با مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 111 - 24

24 _ ایثار جان و مال در راه خدا و دریافت پاداش بهشت ، شایسته سرور و شادمانی ، در بینش الهی

إن اللّه اشتری من المؤمنین . .. فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به

37- پاداش ترک مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 15 - 6

6 - رهایی از دلبستگی به اموال و اولاد و ترجیح دین داری بر وابستگی به آنها ، دارای پاداش بزرگ الهی است .

و اللّه عنده أجر عظیم

یادآوری پاداش بزرگ الهی، پس از هشدار درباره وابستگی به اموال و اولاد خویش، بیانگر مطلب یاد شده است.

ص: 234

38- پرداخت مال به برده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 17

17 - برده داران ، وظیفه دار پرداخت مقداری از مال خود به بردگان ، به هنگام آزادی آنان با قرارداد بازخرید ( مکاتبه )

فکاتبوهم . .. و ءاتوهم من مال اللّه الذی ءاتیکم

39- تبدیل مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 2 - 4،8

4 _ حرمت تبدیل و تعویض اموال مرغوب یتیم ، به اموال غیرمرغوب

و اتوا الیتامی اموالهم و لا تتبدّلوا الخبیث بالطّیّب

8 _ تبدیل اموال مرغوب یتیمان به نامرغوب ، ضمیمه ساختن دارایی آنان به ثروت خویش ، گناهی بزرگ

و لا تتبدّلوا الخبیث بالطیّب و لا تاکلوا . .. انّه کان حوباً کبیراً

متعدی شدن فعل <لا تاکلوا> به <الی>، گویای این است که در آن فعل، معنای ضمیمه ساختن تضمین شده است.

40- تجاوز به مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 10 - 7

7 _ آتشی سوزان و برافروخته ، فرجام پایمال کنندگان اموال یتیمان

انّ الّذین یاکلون اموال الیتامی ظلماً . .. و سیصلون سعیراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 152 - 1

1 _ هرگونه تصرف عدوانی در داراییهای یتیمان و تجاوز به آن حرام است.

و لاتقربوا مال الیتیم

بیان حرمت تصرف در اموال یتیمان با به کارگیری فعل <لاتقربوا> (نزدیک نشوید)، اشاره به جهاتی دارد; از جمله تصریح و تأکید بر این که هر نوع و مصداقی از تصرف در مال یتیم، ممنوع است.

41- تحصیل عزّت از مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 81 - 5

5- شرک پیشاگان ، عزّت و سعادت را در تحصیل مال و فرزند ، و فزونی آن می دیدند .

ص: 235

قال لأُتینّ . .. واتّخذوا ... لیکونوا لهم عزًّا

در آیات پیشین انگیزه روی آوردن به کفر، علاقه به مال و فرزند بیان شده و در این آیه طلب عزّت ذکر گردیده است. حاصل این دو تعبیر، این است که مشرکان مال و فرزند را مایه عزّت می دانستند و پرستش غیر خدا را، راه وصول به آن شناخته بودند.

42- تحصیل مال با دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 188 - 15

15 - < روی عن ابی جعفر ( ع ) انه یعنی بالباطل الیمین الکاذبه یقتطع بها الأموال ;

از امام باقر(ع) درباره <باطل> در آیه فوق روایت شده که: مراد، سوگند دروغ است که موجب به دست آوردن مال می شود (یعنی تحصیل مال باقسم دروغ اکل مال به باطل است)>.

43- تصرف مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 152 - 1،3،4،5

1 _ هرگونه تصرف عدوانی در داراییهای یتیمان و تجاوز به آن حرام است.

و لاتقربوا مال الیتیم

بیان حرمت تصرف در اموال یتیمان با به کارگیری فعل <لاتقربوا> (نزدیک نشوید)، اشاره به جهاتی دارد; از جمله تصریح و تأکید بر این که هر نوع و مصداقی از تصرف در مال یتیم، ممنوع است.

3 _ تصرف در داراییهای یتیمان برای مصالح آنان، مجاز و مشروع است.

و لاتقربوا . .. إلا بالتی هی أحسن

<التی> صفت برای کلمه ای مانند <الخصله> (طریقه و روش) است. بنابراین <لاتقربوا ... إلا ...> یعنی تصرف نکنید مگر به بهترین روش تصرف. بدیهی است که مراد تصرفی است که برای یتیم نیکو باشد.

4 _ به هنگام تصرف در اموال یتیمان باید سودمندترین روش به حال آنان انتخاب شود.

و لاتقربوا مال الیتیم إلا بالتی هی أحسن

برداشت فوق با توجه به کلمه <أحسن> (بهتر و نیکوتر) استفاده شده است.

5 _ رشد یتیمان (به دست آوردن تجربه در معاملات و شناخت سود و زیان) پایان جواز تصرف دیگران در اموال آنان

و لاتقربوا مال الیتیم إلا بالتی هی أحسن حتی یبلغ أشده

<أشد> به معنای تجربه و شناخت است. (لسان العرب). بر اساس این معنا و به مناسبت مورد، مقصود از <أشد> تجربه در معاملات و شناخت سود و زیان است.

ص: 236

44- تفاخر به مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکاثر - 102 - 2 - 1

1 - عموم مردم تا لحظه مرگ ، گرفتار رقابت با یکدیگر و تفاخر به مال و مقام اند .

حتّی زرتم المقابر

45- تفضل مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 75 - 2

2 _ مال ، ثروت و امکانات مادی ، فضل الهی است .

لئن ءاتینا من فضله لنصدقنّ

46- تهدید به نابودی مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 33 - 6

6 - تهدید شدن کافران صدراسلام ، به نابودی اموال و درایی های شان

کذلک العذاب . .. لو کانوا یعلمون

47- تهدید مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 9 - 4

4 - معاد ، تهدیدی برای مال دوستان و ناسپاسان

لکنود . .. لحبّ الخیر لشدید . أفلایعلم إذا بعثر ما فی القبور

48- جاذبه مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 55 - 6

6 _ مال و فرزند ، دو عنصر پر جاذبه در زندگی دنیوی

فلا تعجبک أمولهم و لا أولدهم

از اینکه از میان همه جاذبه های مادی، تنها به دو مورد مال و فرزند اشاره شده است، برداشت فوق استفاده می شود.

ص: 237

49- جذابیت مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 46 - 2

2- مال و فرزند ، قوی ترین جاذبه های زندگی دنیایند . *

المال و البنون زینه الحیوه الدنیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 15 - 9

9- جان و مال ، پرجاذبه ترین امور در زندگی انسان

و ج_هدوا بأمولهم و أنفسهم

خداوند، از میان جاذبه های زندگی، فقط به جان و مال اشاره کرده است و چشم پوشی از آن را نشانه ایمان استوار دانسته است.

50- جهاد با مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 95 - 4،5،6،12،16

4 _ تأمین هزینه های مالی پیکار در راه خدا ، جهاد مالی در راه خداست .

و المجاهدون فی سبیل اللّه باموالهم و انفسهم

5 _ خداوند ، برتری دهنده مقام جهادگران با مال و جان بر بازنشستگان از جنگ

فضّل اللّه المجاهدون باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجه

6 _ جهاد با مال و جان ، باید معیاری در واگذاری مقام ها و منصب ها به افراد باشد .

فضّل اللّه المجاهدون باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجه

با توجه به اینکه هر کس را خدا برتری دهد، جامعه اسلامی نیز باید برای او برتری قائل بشود.

12 _ جهاد با مال و جان ، از برترین ارزش ها در نظام ارزشی اسلام

لایستوی القاعدون . .. و المجاهدون ... باموالهم و انفسهم فضّل اللّه المجاهدین بام

16 _ ترغیب مؤمنان به جهاد و بذل مال و جان در راه خدا

لایستوی القاعدون . .. و المجاهدون ... فضّل اللّه المجاهدین علی القاعدین اجراً عظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 72 - 2

2 _ شرکت در جهاد با مال و جان از سوی مجاهدان و یاری مهاجران از سوی انصار ، شرط برخورداری هر یک از ولایت مقرر شده از جانب خدا

إن الذین ءامنوا و هاجروا . .. أولیاء بعض

ص: 238

مشارالیه <أولئک> و مرجع ضمیر در <بعضهم>، <الذین> اول و دوم، با تمام صفاتی که برای آنان ذکر شد، است. یعنی مؤمنان مهاجر _ مثلا _ اگر جهاد نکنند و یا مؤمنان ساکن در مدینه اگر مهاجران را یاری ندهند از حقوق ولایت برخوردار نیستند.

51- حرمت تصرف در مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 1

1- تصرف بی جا و حیف و میل اموال یتیمان ، ممنوع و حرام است .

و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن

52- حرمت مال ربوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 5

5 _ حرمت هر گونه تصرف در اموال ربوی

لا تأکلوا الرّبوآ

مراد از <اکل> (خوردن) در آیه مورد بحث، مطلق تصرفات است.

53- حفظ مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 5 - 16

16 _ ضرورت پرهیز از سپردن اموال به سفیهان ، برای جلوگیری از اتلاف و تباه شدن آن

و لا تؤتوا السّفهاء اموالکم

امام باقر (ع): . .. انّ اللّه نهی عن ... و فساد المال ... انّ اللّه عز و جل یقول ... و لا تؤتوا السّفهاء اموالکم ... .

_______________________________

کافی، ج 5، ص 300، ح 2 ; نورالثقلین، ج 1، ص 442، ح 55.

54- حفظ مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 10 - 4

4 _ عنایت ویژه خداوند نسبت به ضرورت حفظ اموال یتیمان

ص: 239

انّ الّذین یاکلون اموال الیتامی ظلماً انّما یاکلون فی بطونهم ناراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 152 - 12،20،21،22

12 _ تجاوز نکردن به اموال یتیمان و رعایت عدالت در مبادلات از تکالیفی است که انسانها بر انجام آن توانا هستند. *

و لاتقربوا مال الیتیم . .. و أوفوا الکیل و المیزان بالقسط لانکلف نفسا إلا وسعها

برخی بر آنند که هدف از جمله <لاتکلف . ..> تذکر این معناست که فرمانهای یاد شده در حد توان انسانهاست تا مبادا به گمان اینکه این اوامر مشقتبار و طاقت شکن است، از پذیرش آنها سرباز زنند.

20 _ ضایع نساختن اموال یتیمان، عدالت در داد و ستد، پرهیز از سخنان نابحق و پایبند بودن به پیمانهای الهی، از توصیه های خداوند به انسانها

و لاتقربوا مال الیتیم . .. ذلکم وصیکم به

21 _ توصیه های چهارگانه (ضایع نساختن دارایی یتیمان و . ..) تعلیماتی است که باید انسانها فراگیرند و به خاطر بسپارند و رفتار خویش را بر اساس آن پایه ریزی کنند.

ذلکم وصیکم به لعلکم تذکرون

<تذکر> (مصدر تتذکرون) به معنای فراگرفتن و به خاطر سپردن است و مفعول آن همان حقایقی است که در آیه مطرح شده.

22 _ تکالیف چهارگانه (ضایع نساختن دارایی یتیمان و . ..) دارای ارتباطی تنگاتنگ و به منزله تکلیفی واحد

ذلکم وصیکم به

به کارگیری ضمیر و اسم اشاره مفرد برای تکالیف یاد شده می تواند حاکی از برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 153 - 1

1 _ پرهیز از شرک، فرزندکشی، کردارهای شنیع، کشتن بیگناهان، تجاوز به دارایی یتیمان، راهی است راست برای حرکت به سوی خدا.

ألا تشرکوا به شیئاً . .. و أن هذا صرطی مستقیماً

برداشت فوق بر این اساس است که مراد از ضمیر متکلم در <صراطی> خداوند باشد. صراط خداوند یعنی راهی که به سوی اوست.

55- خطر تصرف در مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 2

2- مال یتیم وسوسه انگیز و زمینه ساز لغزش انسان با تصرف به ناحق در آن است .

و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن

به کار رفتن واژه <لاتقربوا> (نزدیک نشوید) به جای <لاتأکلوا و لاتصرفوا> (نخورید و تصرف نکنید) ممکن است به این دلیل باشد که: اموال یتیمان به دلیل حامی جدّی نداشتن، در معرض دخل و تصرفهای عدوانی و حیف و میلهای به ناحق است.

ص: 240

56- خیریت مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 215 - 4

4 _ دارایی های انسان ، خیر است .

قل ما انفقتم من خیر

<من خیر>، بیان <ما> در <ما انفقتم> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 272 - 7

7 _ مال ، خیر است .

و ما تنفقوا من خیر

بنابراینکه <من> برای بیان <ما> در <ما تنفقوا> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 273 - 12

12 _ مال و دارایی ، خیر است .

و ما تنفقوا من خیر

از مال، تعبیر به <خیر> شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 11 - 4

4 - اموال و دارایی ها در بینش قرآنی ، خیر و ارزشمند است .

فإن أصابه خیر اطمأنّ به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 8 - 4

4 - مال و دارایی ، خیر است .

الخیر

57- ذکر ناپایداری مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 88 - 3

3 - لزوم توجه انسان به ناپایداری مال و فرزند و فریفته نشدن به آنها

ص: 241

یوم لاینفع مال و لابنون

58- رد مال التجاره برادران یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 62 - 2،3،5،6

2_ یوسف ( ع ) از کارگزارانش خواست بهای دریافت شده از فرزندان یعقوب را در بار ها و اثاثیه آنان جاسازی کنند .

و قال لفتی_نه اجعلوا بض_عتهم فی رحالهم

3_ یوسف ( ع ) به کارگزارانش توصیه کرد سرمایه فرزندان یعقوب را به گونه ای در اثاثیه آنان جاسازی کنند که تا رسیدن به وطنشان متوجه آن نشوند .

اجعلوا بض_عتهم فی رحالهم لعلهم یعرفونها إذا انقلبوا إلی أهلهم

5_ یوسف ( ع ) امید داشت برادرانش بضاعت های برگردانده شده به آنان را به هنگام رسیدن به وطنشان باز شناسند .

اجعلوا بض_عتهم فی رحالهم لعلهم یعرفونها

روشن است که فرزندان یعقوب با گشودن محموله های خویش بضاعتهای خود را در آن می یافتند. بنابراین جای <لعل> (شاید و باشد) نبود. از این رو در تفسیر کلمه <لعل> چند وجه ذکر شده است: 1_ اشفاق و ترجی مربوط به قید <إذا انقلبوا> است ; یعنی، امید است که پس از رسیدن به اهلشان دریابند نه قبل از آن. 2_ مقصود از شناخت بضاعت شناختن حق آن است ; یعنی، شاید حق آن را بشناسند و قدردانی کنند. 3_ لعل به معنای <کی> (تا اینکه) است و معنای ترجی و امید ندارد.

6_ یوسف ( ع ) با باز گرداندن مال التجاره فرزندان یعقوب ، درصدد بود در آنان احساس حق شناسی و سپاس گزاری ایجاد کند و انگیزه مراجعت ایشان را قوت بخشد .

اجعلوا بض_عتهم فی رحالهم لعلهم یعرفونها . .. لعلهم یرجعون

برداشت فوق ، ناظر به دومین احتمالی است که در توضیح برداشت قبل آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 65 - 2،3،4،5،7

2_ فرزندان یعقوب با گشودن محموله های خویش ، بهای غلات خریداری شده از مصر را در میان آنها یافتند .

و لما فتحوا مت_عهم وجدوا بض_عتهم ردّت إلیهم

3_ فرزندان یعقوب با مشاهده بهای باز گردانده شده ، شادمان شدند و آن را به یعقوب گزارش کردند .

قالوا ی_أبانا ما نبغی ه_ذه بض_عتنا ردّت إلینا

<ما> در <ما نبغی> استفهامیه و مفعول برای نبغی است. <بغی> به معنای خواستن و طلب کردن می باشد. جمله <ما نبغی> ; یعنی ، [بیش از این] چه می خواهیم؟

4_ اطمینان فرزندان یعقوب به باز گردانده شدن سرمایه خویش نه رخ دادن اشتباه و خطا از ناحیه کارگزاران یوسف

وجدوا بض_عتهم ردّت إلیهم . .. ه_ذه بض_عتنا ردّت إلینا

جمله <رُدّت إلینا> <دلالت بر آن دارد که فرزندان یعقوب بضاعت خویش را با این وصف که به آنان بازگردانده شده است ، یافتند ; یعنی ، این گمان را نداشتند که اشتباهی رخ داده است تا خویشتن را به ارجاع آن ملزم ببینند.

5_ فرزندان یعقوب به وی خاطرنشان کردند که عزیز مصر ( یوسف ) بدون آگاهی ایشان و بدون کمترین امتنانی ، بضاعت

ص: 242

آنان را بازگردانده است .

ه_ذه بض_عتنا ردّت إلینا

آوردن فعل <رُدّت> به صورت مجهول و یاد نکردن از فاعل آن برای رساندن این معناست که باز گرداننده به گونه ای عمل کرده که ما متوجّه او نشویم و احساس کوچکی و شرمندگی نکنیم.

7_ فرزندان یعقوب با مشاهده سرمایه بازگردانده شده ، تلاش مجددی را برای جلب توافق پدر با مسافرت کردن بنیامین آغاز کردند .

قال هل ءامنکم . .. ی_أبانا ما نبغی ه_ذه بض_عتنا ردّت إلینا و نمیر أهلنا و نحفظ أ

سخنان فرزندان یعقوب (ما نبغی ه_ذه بضاعتنا. ..) به قرینه مخاطب قرار دادن یعقوب (یا أبانا)، در راستای جلب موافقت وی برای سفر بنیامین بود.

59- زمینه ازدیاد مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 11 - 8

8 - انفاق در راه خداوند ، باعث افزون شدن مال است ; نه کم شدن آن .

من ذا الذی یقرض اللّه . .. فیض_عفه له

قید <یضاعفه له>، شاید ناظر به این حقیقت باشد که کسی گمان نکند انفاق کردن در راه خداوند، سبب کم شدن سرمایه می گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 18 - 10

10 - صدقه دادن در راه خدا ، مایه افزون شدن مال است ; نه سبب کم شدن آن .

إنّ المصّدّقین . .. یض_عف لهم

قید <یضاعف لهم> شاید ناظر به این معنا باشد که صدقه _ برخلاف پندار مردم _ باعث کم شدن مال آنان نمی شود; بلکه باعث می گردد که مال آنان رشد کند و فزونی یابد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 12 - 3

3 - استغفار و ایمان ، از عوامل ازدیاد اموال و فرزندان و آبادانی شهر ها و روستا ها ( پیدایش باغ ها و نهر ها و . . . )

استغفروا ربّکم . .. و یمددکم بأمول و بنین و یجعل لکم جنّ_ت و یجعل لکم أنه_رًا

60- زمینه کمی مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 12 - 4

4 - کفر و گناه ، از عوامل کم شدن اموال و تعداد فرزندان و خرابی شهر ها و روستا ها ( نابودی باغ ها ، نهر ها و . . . )

ص: 243

استغفروا ربّکم . .. و یمددکم بأمول و بنین ... و یجعل لکم أنه_رًا

61- زمینه مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 20 - 7

7 - غفلت از امتحان های الهی ، مایه ترک یتیم نوازی و بی اعتنایی به مسکینان و تصاحب میراث دیگران و دلبستگی به ثروت است .

ابتلیه . .. کلاّ بل لاتکرمون الیتیم . و لاتح_ضّون ... و تأکلون التراث ... و تحبّ

62- زینت مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 46 - 1

1- مال و فرزند ، جلوه ها و زینت های زندگی ناپایدار دنیایند .

المال و البنون زینه الحیوه الدنیا

<بنون> گرچه جمع <ابن> است، ولی تغلیباً می تواند شامل هر دو جنس مذکر و مؤنث شود، همانگونه که در <بنی آدم> و امثال آن، مقصود، تنها فرزندانِ ذکور آدم نیست، بلکه مطلق فرزند است.

63- سرزنش اتکا به مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 8 - 3

3 - اعتماد به اموال خویش و احساس بی نیازی در برابر پاداش های موعودِ خداوند ، خصلتی نکوهیده است .

و صدّق بالحسنی . .. فأمّا من ... استغنی

مراد از <استغنی> _ به قرینه جمله <صدّق بالحسنی> در آیات پیشین _ ممکن است استغنای از <حسنی> (پاداش های نیک خداوند) باشد. بیان فرجام دشوار (العسری) برای صاحبان این خصلت ها (در آیات بعد) بیانگر نکوهش آن خصلت ها است.

64- سرزنش مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 24 - 3

3 _ مذمت خدا از دلبستگی به خویشاوندان و به مال و منال و دلواپسی برای تجارت و مسکن در صورتی که مایه غفلت از خدا

ص: 244

و رسول و جهاد در راه خدا شود .

قل إن کان ءاباؤکم . .. و أموال اقترفتموها و تجره تخشون کسادها و مسکن ... أحب إلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 20 - 5

5 - عشق به ثروت ، مذموم است .

و تحبّون المال حبًّا جمًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 8 - 3

3 - علاقه شدید به ثروت ، مذموم است .

و إنّه لحبّ الخیر لشدید

65- شرایط تصرف در مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 82 - 12

12- توان مندی و رشد ، شرط جواز تصرف در اموال است . *

فأراد ربّک أن یبلغا أشدّهما و یستخرجا کنزهما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 6 - 6

6 _ مالکیّت ، همواره مستلزم جواز تصرّف نیست .

و ابتلوا الیتامی . .. فان انستم منهم رشداً فادفعوا

از اینکه یتیمان نابالغ از تصرف در اموال خویش ممنوع و محجورند، معلوم می شود که مجرد مالک بودن مستلزم جواز تصرف در اموال نیست.

66- شرایط تصرف در مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 7،8

7- تصرف در اموال و دارایی های یتیمان با رعایت مصالح آنان ، مجاز و مشروع است .

و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن

8- جواز تصرف در مال یتیم ، مشروط به رعایت بالاترین سطح مصالح وی است .

و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن

ص: 245

67- علاقه به مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 10 - 4

4 _ مال و اولاد ، اهرم بازدارنده از گرایش به خدا

لن تغنی عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شیئاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 6

6 _ شیفتگی مردمان نسبت به چهارپایان ( دامداری ) و کشاورزی و تولید ( امکانات مادی )

زیّن للنّاس حبّ الشّهوات . .. الانعام و الحرث

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 18

18 _ مال پرستی و وابستگی های خانوادگی از جمله عوامل لغزش و خیانت در شهادت

لانشتری به ثمناً و لو کان ذا قربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 36 - 12

12- دلبستگی انسان به دارایی های خویش ، شدیدتر از سایر دلبستگی های وی

و لایسئلکم أمولکم

از این که خداوند در کنار تشویق به ایمان و تقوا، فوراً به انسان یادآور شده که هدف از این ایمان و تقوا، گرفتن مال از ایشان نیست; استفاده می شود که دلبستگی انسان به مال زیاد است و چه بسا بیشتر از سایر دلبستگی ها است; زیرا خداوند، تنها به همین یک نکته اشاره فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 40 - 4

4 - دلبستگی عمیق انسان ها ، به مال

أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 34 - 3

3 - دلبستگی شدید دنیامداران به اموال و دارایی ، در هنگام انفاق و احسان به دیگران نمایان می شود . *

و لم یرد إلاّ الحیوه الدنیا . .. و أعطی قلیلاً

ذکر <قلیلاً> می تواند اشاره به آن باشد که کافران دنیامدار در صورت تمایل به احسان، تنها بخش ناچیزی از اموال خویش را انفاق می کردند.

ص: 246

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 8 - 1

1 - تمایل شدید به مال ، از ویژگی های طبیعت انسان است .

و إنّه لحبّ الخیر لشدید

68- عوامل ایثار با مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 111 - 6

6 _ ایمان راستین ، مستلزم ایثار جان و مال در راه خدا

إن اللّه اشتری من المؤمنین

69- عوامل تهدید مال دوستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 10 - 5

5 - صحنه برملا شدن راز ها و نیت های پنهان ، هول انگیز و تهدیدی برای ناسپاسان و مال دوستان

أفلایعلم إذا . .. و حصّل ما فی الصدور

70- عوامل محافظت از مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 82 - 16

16- خضر ( ع ) با توجّه دادن موسی ( ع ) به تدبیر فراگیر الهی ، حفاظت اموال یتیمان را ، برخاسته از گستردگی ربوبیّت خداوند دانست .

فأراد ربّک

خضر(ع) با اضافه <ربّ> به ضمیر خطاب (ربّک) به موسی(ع) این نکته را بیان داشته است که گرچه ترمیم دیوار، به تغذیه و تربیت جسم تو کمکی نکرد، ولی مالک و مدّبر تو، مالک و مدّبر یتیمان نیز هست.

71- غصب مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 161 - 4

ص: 247

4 _ یهودیان با اسباب غیر مشروع و باطل اموال دیگران را تصاحب می کردند .

و أکلهم أمول الناس بالبطل

کلمه <باء> در <بالبطل> سببیه است و مراد از <اموال الناس> می تواند ثروتهای متعلق به جامعه همانند معادن، جنگلها و . .. باشد و می تواند مقصود از آن داراییهای شخصی دیگران باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است گفتنی است مراد از <اکل> خصوص خوردن نیست بلکه هر نوع تصرفی منظور است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 33 - 19

19 _ گرفتن مال مردم به زور ، همراه با زدن آنان _ در کشور اسلامی ، _ محاربه با خدا و رسول است .

انما جزؤا الذین یحاربون اللّه

از امام صادق(ع) درباره کسانی که در کشور اسلامی با زدن مردم به غارت اموالشان بپردازند، روایت شده: هولاء من اهل هذه الایه <انما جزؤا الذین . .. >

_______________________________

کافی، ج 7، ص 245، ح 2; تفسیر برهان، ج 1، ص 465، ح 3.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 31 - 6

6 _ دست اندازی به دارایی ها دیگران با شیوه های باطل ، گناهی بزرگ

لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل . .. ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه

به مقتضای ارتباط این آیه و آیات قبل، از مصادیق مورد نظر برای گناهان کبیره، همان تصرف ناروا در اموال دیگران است.

72- غصب مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 10 - 1،2،9

1 _ حرمت تصرف ظالمانه و ناروا در اموال یتیمان

انّ الّذین یاکلون اموال الیتامی ظلماً

2 _ خوردن ظالمانه مال یتیم در واقع ، خوردن آتش است .

انّ الّذین یاکلون اموال الیتامی ظلماً انّما یاکلون فی بطونهم ناراً

9 _ تصرف سرپرست یتیم در مال وی ، به انگیزه شخصی و با قصد عدم پرداخت آن ، ظلم است .

انّ الّذین یاکلون اموال الیتامی ظلماً

امام کاظم (ع) در پاسخ سؤال از تصرف در مال یتیم فرمود: . .. لا ینبغی له ان یأکل الّا القصد ... فان کان من نیّته ان لا یردّه علیهم فهو بالمنزل الذی قال اللّه عزّ و جل: <انّ الّذین یاکلون اموال الیتامی ظلماً>.

_______________________________

کافی، ج 5، ص 128، ح 3 ; نورالثقلین، ج 1، ص 450، ح 90.

ص: 248

غصب مال یتیم در جاهلیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 9

9- تصرف بی جا در اموال یتیمان و حیف و میل آنها ، امری رایج و شایع در میان اعراب جاهلی

و لاتقربوا مال الیتیم

73- فطریت علاقه به مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 37 - 6

6- عشق به مال و ثروت ، ریشه دار در عمق وجود و جان انسان ها

إن یسئلکموها . .. و یخرج أضغ_نکم

این که حتی تأکید خداوند به انفاق اموال، کینه ها را برمی انگیزد; نشانگر آن است که دلبستگی انسان هابه اموال، بسیار نیرومند و عمیق است.

74- فطریت مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 8 - 1

1 - تمایل شدید به مال ، از ویژگی های طبیعت انسان است .

و إنّه لحبّ الخیر لشدید

75- کسب مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 2 - 15،17

15 _ کسب مال و تجارت به هنگام سفر بسوی خانه خدا ، امری مشروع و مجاز بر حاجیان و معتمران

ءآمین البیت الحرام یبتغون فضلا من ربهم

چنانچه مراد از <فضلا> رزق و روزی و درآمدهای مادی باشد، ابتغاء فضل به معنای کسب درآمد به وسیله تجارت و مانند آن است.

17 _ دستیابی مردم به روزی و درآمد های مادی ، پرتوی از ربوبیت خداوند نسبت به آنان

یبتغون فضلا من ربهم

ص: 249

76- کسب مال حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 169 - 2،3،4

2 _ دنیاگرایان یهود ، علی رغم ادعای اعتقاد به تورات و دسترسی به آن ، از راه های نامشروع به مال و منال دنیا چنگ می زدند .

ورثوا الکتب یأخذون عرض هذا الأدنی و یقولون سیغفر لنا

جمله <ورثوا الکتب> (تورات را به ارث بردند) اشاره به دو معنا دارد که هر دو در سرزنش دنیاگرایان یهود دخیل است: دسترسی به تورات داشتند ; مدعی اعتقاد به آن بودند.

3 _ دنیاگرایان یهود خود به گناه دنیاگرایی و کسب مال و منال از راه های ناروا معترف بودند .

یأخذون عرض هذا الأدنی و یقولون سیغفر لنا

جمله <سیغفر لنا> (آمرزیده خواهیم شد)، اعتراف یهودیان دنیاگرا به گنهکاری خویش و بیانگر این است که جمله <یأخذون . .. > ناظر به کسب مال از راههای نامشروع است.

4 _ دنیاگرایان یهود به گناه خویش ( دستیابی به مال و منال دنیا از راه های نامشروع ) ، اصرار میورزیدند .

و إن یأتهم عرض مثله یأخذوه

جمله <و إن یأتهم . .. > (اگر مال و منال دنیا در مرتبه و زمانی دیگر به آنان روی می آورد از گرفتن آن دریغ نداشتند)، اشاره به اصرار یهودیان دنیاگرا به گناه کسب درآمدهای نامشروع دارد.

77- کم ارزش کردن مال دیگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 85 - 20،25

20 _ شعیب از قوم خویش خواست تا به هنگام خرید ، اجناس مردم را کم تعدادتر و کم ارزشتر از آنچه هست جلوه ندهند .

و لا تبخسوا الناس أشیاءهم

<بَخس> به این معناست که چیزی را کمتر از واقع و حقیقتش نشان دهند. در مفردات آمده است: <بخس> یعنی چیزی را ظالمانه ناقص شمردن.

25 _ کمفروشی و کم مقدار و کم ارزش جلوه دادن اجناس مردم ، حرام و از مصادیق فسادانگیزی در زمین است .

فأوفوا الکیل و المیزان و لا تبخسوا الناس أشیاءهم و لا تفسدوا فی الأرض

78- کم نمایانی مال دیگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 183 - 1،2،4

1 - نهی شعیب ( ع ) از کم ارزش جلوه دادن کالا های مردم ، به هنگام معامله

و لاتبخسوا الناس أشیاءهم

<بخس> (مصدر <تبخسوا>) به معنای کم قیمت کردن چیزی و کاستن از ارزش آن است. <أشیاء> (جمع شیء) نیز کنایه از اموال می باشد; یعنی، <از ارزش اموال مردم کم نکنید>.

ص: 250

2 - کاستن از ارزش کالای مردم و کم ب ها جلوه دادن آن به هنگام خرید ، از مصادیق بی تقوایی است .

فاتّقوا اللّه . .. و لاتبخسوا الناس أشیاءهم

4 - کم فروشی ، تقلّب در معامله و بی ارزش شمردن متاع مردم ، از نمود های فسادگری است .

أوفوا الکیل . .. و لاتبخسواالناس أشیاءهم و لاتعثوا فی الأرض مفسدین

79- کیفر غصب مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 10 - 10

10 _ مبعوث شدن خورندگان مال یتیمان به ناروا _ در قیامت _ در حالی که آتش از دهانشان شعله می کشد .

انّ الّذین یاکلون اموال الیتامی

رسول اللّه (ص): یبعث اناس من قبورهم یوم القیامه تأجّج افواههم ناراً. از آن حضرت سؤال شد اینان چه کسانی هستند؟ فرمود: انّ الّذین یاکلون اموال الیتامی ظلماً ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 225، ح 47 ; نورالثقلین، ج 1، ص 448، ح 76.

80- گرایش به مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 85 - 5

5 _ مال و فرزند ، دو عنصر پرجاذبه در زندگی دنیوی

أمولهم و أولدهم

با توجه به اینکه خداوند از میان امکانات مادی تنها به دو مورد مال و اولاد اشاره کرده، برداشت فوق به دست می آید.

81- مال التجاره برادران یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 59 - 2

2_ یوسف ( ع ) بار آذوقه و جیره غذایی برادران را ، خود آماده کرد . *

و لما جهزهم بجهازهم

<تجهیز> (مصدر جهز) به معنای مهیا ساختن و آماده کردن جهاز (زاد و توشه) است. ضمیر در <جهز> به یوسف(ع) برمی گردد. بنابراین <لما جهزهم ...> ; یعنی، پس آن گاه که یوسف(ع) بار و بنه و زاد و توشه برادرانش را آماده ساخت. البته این احتمال که اسناد <جهز> به یوسف(ع) مجازی باشد، بعید به نظر نمی رسد ; زیرا بسیار متعارف است که فعل کارگزاران به کارفرما اسناد داده می شود.

ص: 251

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 65 - 1

1_ فرزندان یعقوب پس از گزارش سفر ، به گشودن محموله های خریداری شده از مصر پرداختند .

و لما فتحوا مت_عهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 70 - 2،3

2_ یوسف ( ع ) خود به تجهیز و مهیّا کردن محموله برادران خویش پرداخت .

فلما جهّزهم بجهازهم

3_ یوسف ( ع ) به هنگام آماده کردن محموله برادرانش ، آبخوری مخصوص را در محموله بنیامین قرار داد .

فلما جهّزهم بجهازهم جعل السقایه فی رحل أخیه

<سقایه> به ظرفی گفته می شود که برای آب خوردن از آن استفاده می شود. <ال> تعریف در آن می رساند که ظرف ویژه ای بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 88 - 21

21_ < عن احمدبن محمد عن أبی الحسن الرضا ( ع ) قال : سئلته عن قوله < و جئنا ببضاعه مزجاه > قال : المقل ;

احمد بن محمد گوید: از امام رضا(ع) درباره سخن خدا [که از قول فرزندان یعقوب] فرموده: <و جئنا ببضاعه مزجاه> سؤال کردم. امام فرمود: [آن سرمایه] مُقل بوده است>.

82- مال ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 19 - 3

3 - نیازمندان سائل و محرومان ، دارای حق در مال ثروتمندان جامعه

و فی أمولهم حق للسّائل و المحروم

83- مال دوستان در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 23 - 8

8 - مال دوستان و حرام خواران ، در آخرت به ارزش حقیقی ثروت و لزوم مصرف آن در اطعام گرسنگان و فواید بزرگداشت یتیمان ، پی خواهند برد .

لاتکرمون . .. و لاتح_ضّون ... تأکلون ... تحبّون ... کلاّ ... یومئذ یتذکّر الإنس_

ص: 252

84- مال دوستان و عزت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 20 - 2

2 - پندار عزّت در پیشگاه خداوند ، برای کسانی که گرفتار مال دوستی اند ، پنداری موهوم است .

ربّی أکرمن . .. کلاّ ... و تحبّون المال حبًّا جمًّا

85- مال دوستی اصحاب الجنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 18 - 3

3 - باغداران یمنی ، گروهی مال دوست و خسیس

إذ أقسموا لیصرمنّها . .. و لایستثنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 24 - 3

3 - مال دوستی و بخل شدید باغداران یمنی

أن لایدخلنّها الیوم علیکم مسکین

86- مال دوستی انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 36 - 12

12- دلبستگی انسان به دارایی های خویش ، شدیدتر از سایر دلبستگی های وی

و لایسئلکم أمولکم

از این که خداوند در کنار تشویق به ایمان و تقوا، فوراً به انسان یادآور شده که هدف از این ایمان و تقوا، گرفتن مال از ایشان نیست; استفاده می شود که دلبستگی انسان به مال زیاد است و چه بسا بیشتر از سایر دلبستگی ها است; زیرا خداوند، تنها به همین یک نکته اشاره فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 37 - 1

1- تذکر خداوند ، به ضعف شدید انسان در آزمون های مالی و دست کشیدن از اموال

إن یسئلکموها فیحفکم تبخلوا و یخرج أضغ_نکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 40 - 4

4 - دلبستگی عمیق انسان ها ، به مال

ص: 253

أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 8 - 1

1 - تمایل شدید به مال ، از ویژگی های طبیعت انسان است .

و إنّه لحبّ الخیر لشدید

87- مال دوستی بادیه نشینان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 15 - 7

7 - وجود شک و دلبستگی به مال و جان در میان اعراب ، دلیل رد ادعای ایمان آنان از سوی خداوند

قل لم تؤمنوا . .. إنّما المؤمنون ... ثمّ لم یرتابوا و ج_هدوا بأمولهم و أنفسهم

88- مال دوستی دشمنان دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 8 - 2،5،7

2 - افزایش مال دوستی در دشمنان دین ، زمینه رویارویی آنان با سپاه اسلام است .

و الع_دی_ت . .. و إنّه لحبّ الخیر لشدید

5 - دشمنان دین ، به دلیل علاقه وافر به مال ، گرفتار بخل و امساک حقوق خداوند

و إنّه لحبّ الخیر لشدید

کلمه <شدید> _ چنان که در قاموس آمده _ گاه به معنای <بخیل> است. در صورتی که این معنا در آیه مراد باشد، حرف <لام> در <لحبّ الخیر> لام تعلیل خواهد بود; یعنی، به خاطر حبّ مال.

7 - خداوند ، در تأکید بر شدّت مال دوستی دشمنان دین ، به مَرکب مجاهدان سوگند یاد کرده است .

و الع_دی_ت . .. و إنّه لحبّ الخیر لشدید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 9 - 6

6 - ناسپاسی دشمنان دین ، در برابر نعمت های خداوند و دلبستگی شدید آنها به دارایی خویش ، نشان بی توجهی آنان به معاد

إنّ الإنس_ن لربّه لکنود . .. أفلایعلم إذا بعثر ما فی القبور

ص: 254

89- مال دوستی متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 6

6 - ادعای سرگرمی به مال و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهی باپیامبر ( ص )

سیقول لک المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا

90- مال دوستی مردم جاهلیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 20 - 1

1 - علاقه فراوان به مال ، از ویژگی های مردم در عصر جاهلیت

و تحبّون المال حبًّا جمًّا

<جمّاً>، به معنای زیاد بودن و انباشته شدن است. (مقاییس)

91- مال دوستی منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 58 - 7

7 _ منافقان ، تنها در صورت برخورداری از صدقات ( دارایی بیت المال ) _ هر چند به ناحق باشد _ خشنود و در غیر آن صورت ، ناخرسند بودند .

فإن أعطوا منها رضوا و إن لم یعطوا منها إذا هم یسخطون

92- مال زن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 4 - 15

15 _ شوهر ، مجاز به استفاده از دارایی زن ، در صورت رضایت خاطر وی

فان طبن لکم عن شیء منه

امام صادق یا امام کاظم (ع) در پاسخ سؤال از آیه فوق فرمود: یعنی بذلک اموالهنّ التی فی ایدیهنّ مما ملکن.

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 219، ح 16 ; نورالثقلین، ج 1، ص 441، ح 46.

ص: 255

93- مال سفیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 5 - 4،5،13

4 _ جواز پرداخت اموال کم ارزش سفیهان به آنان

و لا تؤتوا السّفهاء اموالکم الّتی جعل اللّه لکم قیاماً

به آن احتمال که <الّتی جعل . .. >، قیدی احترازی باشد، بر این مبنا می توان اموالی که ارزش اقتصادی چندانی ندارد، در اختیار سفیه قرار داد.

5 _ اموال سفیه ، باید در اختیار ولیّ او باشد .

و لا تؤتوا السّفهاء اموالکم

جمله <لا تؤتوا . .. > (اموال را به سفیهان نپردازید)، فرض را بر این قرار داده که اموال آنان باید در اختیار دیگری باشد، و چون مخاطبان آیه در مورد یکایک سفیهان نمی تواند همه مسلمانان باشد، به نظر می رسد خطاب متوجّه ولیّ سفیه است.

13 _ لزوم به جریان انداختن سرمایه سفیهان ، و تأمین آنان از سود آن

و ارزقوهم فیها و اکسوهم

خداوند مقرر داشته است که روزی سفیهان در اموال آنان باشد و نه از اموال آنان و لذا فرمود: <و ارزقوهم فیها> و نفرمود: <منها>. تنها راهی که می تواند این معنا را تأمین کند این است که سرمایه آنان در جریان افتد و از سود به دست آمده زندگی آنان تأمین گردد.

94- مال کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 10 - 11

11 _ مال و اولاد کافران ، آنان را هرگز از آتش دوزخ و عذاب الهی دور نخواهد ساخت .

لن تغنی عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شیئاً

<من اللّه>، یعنی از عذاب الهی، به قرینه <اولئک هم وقود النار>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 116 - 1،2

1 _ اموال و فرزندان اهل کفر ، نمی تواند آنها را از کیفر خداوند برهاند .

انّ الذین کفروا لن تغنی عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شیئاً

<اغنی> هنگامی که با <عن> متعدی شود، به معنای <دفع> می آید. لذا <لن تُغنی>، یعنی نمی رهاند. (روح المعانی).

2 _ اموال و اولاد ، تنها تکیه گاه به هنگام ذلت و ابتلای به غضب الهی ، از دیدگاه اهل کفر

ضربت علیهم الذّلّه . .. و باءُو بغضب من اللّه ... انّ الذین کفروا لن تغنی

ظاهراً منظور از <الذین کفروا>، همان جناح اهل کتاب هستند که در آیات سابق وضعیت آنان بیان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 78 - 11

ص: 256

11- مال و اولاد کافران نیز ، عطای الهی است .

أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

95- مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 2 - 1،5،9،10

1 _ وجوب پرداخت اموال یتیم به وی

و اتوا الیتامی اموالهم

5 _ حرمت تصرف غاصبانه در اموال یتیمان

و اتوا الیتامی اموالهم . .. و لا تاکلوا اموالهم الی اموالکم

9 _ تصرف غاصبانه در اموال یتیمان و تأخیر در واگذاری آن به ایشان ، گناهی بزرگ

و اتوا الیتامی اموالهم و لا تاکلوا . .. انّه کان حوباً کبیراً

تأخیر در پرداخت، از <و اتوا الیتامی> به دست می آید ; چون علاوه بر لزوم پرداخت اموال یتیم، دلالت بر پرداخت به موقع آن نیز دارد.

10 _ خیانت در اموال یتیمان ، گناهی بزرگ

انّه کان حوباً کبیراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 3 - 2

2 _ ممنوعیّت ازدواج با دختران یتیم ، در صورت ترس از خیانت در اموال آنان

و اتوا الیتامی اموالهم . .. و ان خفتم الّا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا

از جمله <ان خفتم . .. >، استفاده می شود که ازدواج با دختران یتیم در صورت ترس از بی عدالتی ممنوع است و به قرینه آیه قبل مراد از بی عدالتی (الّا تقسطوا) رعایت نشدن قسط در اموال آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 5 - 18

18 _ ضرورت پرهیز از سپردن اموال یتیمان به آنها ، قبل از رسیدن آنان به مرحله رشد

و لا تؤتوا السّفهاء اموالکم

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از آیه فوق فرمود: هم الیتامی لا تعطوهم اموالهم حتّی تعرفوا منهم الرُشد . .. .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 220، ح 23 ; نورالثقلین، ج 1، ص 442، ح 50.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 6 - 2،7،9،14

2 _ رسیدن به مرحله بلوغ جنسی و تحقق رشد اقتصادی ، دو شرط برای تحویل اموال یتیمان به آنان

حتّی اذا بلغوا النّکاح فان انستم منهم رشداً فادفعوا الیهم اموالهم

ص: 257

7 _ صحت تصرف کودکان یتیم در اموال ، با اذن و نظارت ولیّ

و ابتلوا الیتامی حتّی اذا بلغوا النّکاح

چون بدون تصرف یتیم در اموال و بدون نظارت ولیّ بر آن تصرفات، آزمایش تحقق نمی یابد.

9 _ حرمت اسراف و سوء استفاده اولیا از اموال یتیمان

اموالهم و لا تاکلوها اسرافاً و بداراً ان یکبروا

14 _ لزوم گرفتن شاهد ، به هنگام پرداخت اموال یتیمان به آنان

فاذا دفعتم الیهم اموالهم فاشهدوا علیهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 152 - 2

2 _ اموال یتیمان، وسوسه انگیز و دست اندرکاران آن اموال در خطر تجاوزگری و تصرفهای عدوانی

و لاتقربوا مال الیتیم

بیان حرمت تصرف با فعل <لاتقربوا> می تواند اشاره به این جهت نیز داشته باشد که داراییهای یتیمان به سبب نبود مدافع لغزشگاهی است وسوسه انگیز که آدمی با کمترین بی احتیاطی به گناه تصرف آلوده می شود.

96- محافظت از مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 64 - 13

13- لزوم حساسیت فزونتر انسان در حفظ مال و فرزند خویش از هجوم و دخالت شیطان

و شارکهم فی الأمول و الأول_د

از اینکه خداوند، از جمله قلمروهای نفوذ شیطان را، مال و اولاد برشمرده است، در واقع هشدار و اعلام خطری است بر اینکه: انسان باید تلاش کند تا آنها، از دستبرد شیطان در امان بمانند.

97- محافظت از مال بازماندگان صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 82 - 14

14- امدادرسانی به ایتام و بازماندگانِ انسان های صالح و حفاظت از اموال ایشان ، کاری است مورد پسند خدا .

فأراد ربّک . .. رحمه من ربّک

98- محافظت از مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 10

ص: 258

10- عهده داران مال یتیم ، موظف به انتخاب ثمربخش ترین شیوه حفظ و به کاراندازی آن

و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن

برداشت فوق، مبتنی بر این است که مخاطب <لاتقربوا. ..> متصدیان امور یتیمان باشند که خداوند، به آنها دستور می دهد: <جز با رعایت مصالح آنها، نباید در آن اموال دخل و تصرف کنند>. بنابراین مراد از <التی هی أحسن> تصرف ثمربخش و مفید است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 82 - 13،14

13- حمایت خداوند از فرزندانِ یتیم پدری صالح و حفظ مال آنها ، جلوه ای از رحمت و ربوبیّت او بوده است .

فأراد ربّک . .. رحمه من ربّک

<رحمه> مفعولٌ له برای فعل <أراد> است ; یعنی، اراده پروردگار به باقی ماندن گنج یتیمان، به خاطر رحمت او بوده است.

14- امدادرسانی به ایتام و بازماندگانِ انسان های صالح و حفاظت از اموال ایشان ، کاری است مورد پسند خدا .

فأراد ربّک . .. رحمه من ربّک

99- محدوده تصرف در مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 12

12- عدم جواز تصرف در مال یتیم برای دیگران ، پس از رسیدن وی به حد بلوغ و رشد اقتصادی

و لاتقربوا . .. حتی یبلغ أشدّه

با توجه به اینکه پیام آیه، در راستای حقظ منافع یتیم است و بدیهی است که صرف بلوغ جسمی و سنی _ بدون بلوغ فکری و اقتصادی وی _ تضمین کننده منافع و مصالح او نخواهد بود و <حتی یبلغ أشدّه> غایت برای تصرف مجاز از سوی سرپرستان امور ایتام است; بنابراین معنا چنین می شود: شما جز جایی که در جهت مصالح یتیمان باشد، تصرف نکنید تا زمانی که آنان به بلوغ کافی برسند و وقتی آنها به بلوغ رسیدند، حق تصرف ندارید.

100- محدودیت تصرف در مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 87 - 11،12،13،18

11_ آزادی مطلق و بی قید و شرط مالکان در تصرف اموال خویش ، امری نادرست از نظر ادیان الهی

أصلوتک تأمرک أن نترک . .. أن نفعل فی أمولنا مانش_ؤا

12_ آزادی بی قید و شرط مالکان در تصرف اموال خویش ، زمینه ساز رعایت نکردن قسط و عدالت در مبادلات است .

أوفوا المکیال و المیزان بالقسط . .. أو أن نفعل فی أمولنا مانش_ؤا

13_ قوم شعیب ، دخل و تصرف در اموال را به دلخواه مالک آن واگذار کرده و تحمیل ضابطه و مقرراتی را برای وی روا نمی دانستند .

أو أن نفعل فی أمولنا مانش_ؤا

ص: 259

101- مشتری مال مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 111 - 1

1 _ خداوند ، خریدار جان و مال مؤمنان به بهای بهشت

إن اللّه اشتری من المؤمنین أنفسهم و أمولهم بأن لهم الجنه

102- مصرف مال حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 24 - 9

9 _ حرمت مصرف مال در مسیر فحشا و بی عفتی

احلّ لکم . .. ان تبتغوا باموالکم محصنین غیر مسافحین

<محصنین>، حال برای فاعل <ان تبتغوا> است ; و همان گونه که می تواند ابتغاء را مقید به عفت و پاکدامنی کند، مصرف اموال را نیز می تواند به آن مقید سازد.

103- مصرف مال در گناه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 167 - 15

15 - از امام صادق ( ع ) درباره سخن خداوند که فرموده : < کذلک یریهم اللّه اعمالهم حسرات علیهم > روایت شده : < هو الرجل یدع المال لاینفقه فی طاعه اللّه بخلا ثم یموت فیدعه لمن هو یعمل فی طاعه اللّه او فی معصیته فان عمل به فی طاعه اللّه رأه فی میزان غیره فزاده حسره و قد کان المال له و ان کان عمل به فی معصیه اللّه قواه بذلک المال حتی عمل به فی معصیه اللّه ;

مراد شخصی است که مال دنیا را به جا می گذارد و از روی بخل آن را در طاعت خدا انفاق نمی کند و بعد از مرگش آن مال در طاعت و یا معصیت خدا خرج می شود. پس اگر آن مال در طاعت خدا مصرف شود آن را در میزان دیگری می بیند و حسرت او زیادتر می شود; چون این مال، ملک او بوده است و اگر در معصیت خدا صرف شده باشد، او آن گناهکار را به وسیله آن مال تقویت کرده تا بدین گونه نافرمانی خدا را نماید>.

104- منشأ مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 78 - 7،9

ص: 260

7- رحمت خداوند ، سرچشمه اعطای مال و اولاد به انسان ها است .

أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

9- اعطای مال و اولاد ، به دست خداوند و در اختیار او است .

أطّلع الغیب أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 35 - 8

8 - اموال و دارایی ها ، رزقی از جانب خدا و عطای او به انسان ها

و ممّا رزقن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 19

19 - اموال مردم ، داده خداوند است .

و ءاتوهم من مال اللّه الذی ءاتیکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 54 - 10

10 - امکانات و دارایی های انسان ، رزقی عطا شده از جانب خداوند

و ممّا رزقن_هم ینفقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 77 - 15

15 - مال و ثروت ، نمودی از احسان خداوند به انسان ها است .

و أحسن کما أحسن اللّه إلیک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 10 - 5

5 - امکانات و دارایی های انسان ، رزقی است عطا شده از جانب خداوند .

من مّا رزقن_کم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 7 - 8

8 - اموال ، توانایی ها و امکانات بشر ، همگی داده خداوند و جلوه لطف او است .

فلینفق ممّا ءاتیه اللّه لایکلّف اللّه نفسًا إلاّ ما ءاتیها

ص: 261

105- موارد مصرف مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 77 - 2

2 - لزوم صرف کردن دارایی ها در راه تعمیر و آبادانی سرای آخرت

و ابتغ فیما ءاتیک اللّه الدار الأخره

106- موانع علاقه به مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 11 - 4

4 - توجّه به آگاهی دقیق خداوند از اسرار درونی انسان ، بازدارنده او از خوی ناسپاسی ، بخل و دل بستگی به مال

لکنود . .. لحبّ الخیر لشدید . أفلایعلم ... إنّ ربّهم بهم یومئذ لخبیر

107- موانع مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 15 - 7

7 - توجه و ایمان به پاداش بزرگ الهی برای مؤمنان ، بازدارنده انسان از وابستگی به اموال و اولاد و گناه به خاطر آنها

و اللّه عنده أجر عظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 28 - 7،9

7 - خردمندی و اعتدال ، برانگیزاننده آدمی به دستگیری از مستمندان و مانع از بخل و مال دوستی است .

قال أوسطهم ألم أقل لکم لولا تسبّحون

از این که برادر عاقل و معتدل، دیگر برادرانش را به انفاق و دستگیری از مستمندان ترغیب کرد، می توان مطلب یاد شده را به دست آورد.

9 - تسبیح و یاد خدا ، برانگیزاننده آدمی به انفاق و دستگیری از مستمندان و مانع بخل و مال دوستی

قال أوسطهم ألم أقل لکم لولا تسبّحون

توصیه به تسبیح و یاد خداوند، درباره ادای سهم فقیران (لولا تسبّحون)، می رساند که آن دو در برانگیختن آدمی به انفاق و دوری از بخل، مؤثر است و نقش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 9 - 3

3 - لحظه خروج مردگان از قبر ها در قیامت ، وحشت انگیز و توجّه به آن ، بازدارنده انسان از کفران نعمت ، بخلورزی و دلبستگی شدید به ثروت است .

لکنود . .. أفلایعلم إذا بعثر ما فی القبور

ص: 262

108- مؤاخذه بر مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 11 - 5

5 - انسان ها در قیامت ، بر کفران نعمت ، بخلورزی و علاقه شدید به ثروت ، مؤاخذه خواهند شد .

لکنود . .. لحبّ الخیر لشدید . أفلایعلم ... إنّ ربّهم بهم یومئذ لخبیر

هشدار به آگاهیِ خداوند از افکار، اسرار و نیت ها، اشاره به مؤاخذه و حسابرسی است.

109- نابودی مال کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 36 - 4،5

4 _ از دست دادن دارایی ها و بر جای ماندن حسرت و ندامت ، ثمره تلاش برای مبارزه با اسلام

ثم تکون علیهم حسره

5 _ حسرت و ندامت کافران قریش بر نابودی داراییهایشان ، تنها نتیجه پرداخت هزینه مبارزاتی آنان علیه اسلام

ثم تکون علیهم حسره ثم یغلبون

چون هدف کافران از سرمایه گذاری اموال جلوگیری از گسترش اسلام بوده، معلوم می شود حسرت و ندامت آنان بدان جهت بوده است که اموالشان از دست رفته و به نتیجه مطلوب نرسیده اند. قابل ذکر است که جمله <ثم یغلبون> دلالت می کند که زمان ندامت آنان در دنیاست.

110- ناپسندی خوردن مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 38 - 2

2- شرک به خدا ، پرخاش به والدین ، تبذیر ، فرزندکشی ، زنا ، قتل ناحق ، خوردن مال یتیم ، پیروی از راهی که پشتوانه علمی ندارد و مغرورانه راه رفتن ، اعمال ناپسند و منفور خداوند

کلّ ذلک کان سیّئه عند ربّک مکروهًا

111- ناخوشایندی ایثار با مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 81 - 8

8 _ کراهت و ناخرسندی از ایثار مال و جان در راه خدا ، نشانه نفاق

ص: 263

و کرهوا أن یجهدوا بأمولهم و أنفسهم فی سبیل اللّه

112- نعمت مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 12 - 5،9

5 - اموال ، فرزندان ، باغ ها و نهر ها ، از نعمت های الهی برای بشر

و یمددکم بأمول . .. و یجعل لکم أنه_رًا

9 - اموال ، اولاد و باغ های آباد ، از نعمت های الهی برای بشر

و یمددکم بأمول و بنین و یجعل لکم جنّ_ت و یجعل لکم أنه_رًا

113- نقش اخروی مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 88 - 1

1 - مال و فرزندان ، بی ثمر برای انسان در قیامت

یوم لاینفع مال و لابنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 17 - 3

3 - کارساز نبودن مال و اولاد برای انسان در قیامت

لن تغنی عنهم أمولهم و لا أول_دهم من اللّه شیئًا

114- نقش مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 5 - 9،10

9 _ ثروت ها و اموال ، وسیله برپایی و قوام جامعه

اموالکم الّتی جعل اللّه لکم قیاماً

کلمه <قیاماً>، به معنی برپادارنده است. (لسان العرب).

10 _ افرادی که اموال خویش را در غیر مصالح جامعه به کار می گیرند ، در تلقی دین ، سفیه هستند . *

اموالکم الّتی جعل اللّه لکم قیاماً

جمله <لا تؤتوا السّفهاء اموالکم التی . .. قیاماً>، می رساند که خداوند از آن جهت پرداخت اموال سفیهان را به آنان ممنوع کرده که آن را در غیر مصالح جامعه و قوام و برپایی آن مصرف می کنند. بنابراین، مصرف مال در غیر مصلحت جامعه، مصرفی سفیهانه و مصرف کننده آن، سفیه است.

ص: 264

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 64 - 12

12- مال و فرزند ، دو زمینه مهم نفوذ شیطان و لغزش انسان

و شارکهم فی الأمول و الأول_د

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 36 - 4

4- مال و ثروت و سطح معیشت انسان ، از زمینه های شکل گیری اخلاق و جهان بینی او است .

أنا أکثر منک مالاً . .. و هو ظالم لنفسه قال ما أظنّ أن تبید هذه أبدًا . و ما أظن

از مرد ثروت مند، دو گونه برخورد در آیات نقل گردیده است: 1_ در مسائل اخلاقی، به تفاخر (أنا أکثر منک مالاً) پرداخته است. 2_ در مسائل اعتقادی درباره قیامت اظهار تردید کرده است. بیان ورود مرد ثروت مند به باغ خویش و غرور و سرمستی او از دیدن آن همه نعمت، گویای نقش تموّل در پدیدار شدن آن عقاید و برخوردها است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 43 - 2

2- اموال و نفرات ، هیچ قدرت و تأثیری در جلوگیری از عذاب و کیفر الهی ندارند .

و هی خاویه علی عروشها . .. و لم تکن له فئه ینصرونه من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 4

4 - مال و امکانات دنیوی ، وسیله ای کارآمد برای انجام اعمال صالح *

قال ربّ ارجعون . لعلّی أعمل ص_لحًا فیما ترکت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 38 - 14

14 - مال ، می تواند وسیله ای برای تقرب به خدا باشد .

فأَت ذا القربی حقّه . .. ذلک ... یریدون وجه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 37 - 1،2

1 - مال و فرزند _ به خودی خود _ موجب هیچ قرب و منزلتی در پیشگاه خداوند نمی شود .

و ما أمولکم و لا أول_دکم بالّتی تقرّبکم عندنا زلفی

<زلفی> مفعول مطلق <تقرّب> است و چون در سیاق نفی آمده، دلالت بر عموم می کند. گفتنی است که <زلفی> نیز به معنای منزلت است (مفردات راغب).

2 - مال و اولاد ، هیچ گاه باعث در امان ماندن از عذاب الهی نمی شود .

نحن أکثر أمولاً و أول_دًا و ما نحن بمعذّبین . .. و ما أمولکم و لا أول_دکم بالّتی

ص: 265

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 20 - 18

18 - < خطب أمیرالمؤمنین ( ع ) فحمد اللّه و اثنی علیه و قال : أمّا بعد . . .انّ المال و البنین حرث الدنیا و العمل الصالح حرث الآخره . . . ;

امیرالمؤمنین در خطبه، بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: . ..مال و فرزند کشت و بهره دنیا است و عمل شایسته کشت و بهره آخرت است...>

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 17 - 2

2 - مال و اولاد ، دو عنصر کارساز و مایه بی نیازی در زندگی دنیایی

لن تغنی عنهم أمولهم و لا أول_دهم من اللّه شیئًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 12 - 6

6 - برخورداری از متاع های دنیوی ( همچون مال ، اولاد ، باغ های آباد و . . . ) ، امری مثبت و پسندیده و ابزار یاری رسانی در زندگی بشر ، از منظر قرآن و دین

و یمددکم بأمول . .. و یجعل لکم أنه_رًا

از این که خداوند موارد یاد شده را به مؤمنان بشارت داده و از آنها به عنوان امداد الهی یاد کرده است، مطلب یاد شده استفاده می شود.

115- نقش مال مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 111 - 3

3 _ جان و مال مؤمنان ، ابزاری برای آنان در دستیابی به ارزش های جاودان

إن اللّه اشتری من المؤمنین أنفسهم و أمولهم بأن لهم الجنه

116- نقش مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 2

2- مال یتیم وسوسه انگیز و زمینه ساز لغزش انسان با تصرف به ناحق در آن است .

و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن

به کار رفتن واژه <لاتقربوا> (نزدیک نشوید) به جای <لاتأکلوا و لاتصرفوا> (نخورید و تصرف نکنید) ممکن است به این دلیل باشد که: اموال یتیمان به دلیل حامی جدّی نداشتن، در معرض دخل و تصرفهای عدوانی و حیف و میلهای به ناحق است.

ص: 266

117- نهی از غصب مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 19

19- < عن أبی جعفر ( ع ) قال : . . . بعث الله محمداً و . . . أنزل علیه فی سوره بنی اسرائیل بمکه . . . و أنزل نهیاً عن أشیاء حذّر علیها و لم یغلّظ فیها ولم یتواعد علیها و قال : . . . < و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن حتی یبلغ أشدّه و أوفوا بالعهد إن العهد کان مسئولاً > . . . ;

امام باقر(ع) فرمود:. .. خداوند حضرت محمد(ص) را برانگیخت و ... بر او آیاتی از سوره بنی اسرائیل را در مکه نازل فرمود ... که در آن آیات از چیزهایی نهی کرده که پرهیز از آنها لازم است; ولی در آن نهیها غلظت و شدت نشان نداده و بر مرتکبین آن موارد وعید عذاب نداده است و فرمود: ... و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن حتی یبلغ أشده و أوفوا بالعهد إن العهد کان مسئولاً>....

118- نیکان و مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 177 - 25

25 - محبت و علاقه به مال ، بازدارنده نیکان از انفاق و مصرف کردن آنها برای نجات مستمندان نخواهد شد .

و ءاتی المال علی حبه ذوی القربی

برداشت فوق مبتنی بر این است که ضمیر در <حبه> به <المال> برگردد.

119- وجوب محافظت از مال یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 3

3- پرهیز از هرگونه امری که موجب حیف و میل مال یتیم و تصرف به ناحق در آن شود ، واجب و لازم است .

و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن

120- وصیت به انفاق مال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 6 - 18

18 - مؤمنان ، مجازند تا وصیت کنند که بخشی از مال شان ، به غیر خویشاوندان نَسبی ، داده شود .

إلاّ أن تفعلوا إلی أولیائکم معروفًا

ص: 267

مراد از <أن تفعلوا. ..معروفاً> به قرینه این که سخن از ارث بردن خویشاوندان نَسبی است، تصمیم شخص به اِعطای بخشی از مال اش، پس از مرگ، به غیر وارثان است. لازم به ذکر است که <تفعلوا> به تأویل مصدر می رود و مبتدا است و خبرش _ که چیزی مانند <حسن و...> می باشد محذوف است.

121- یهود و مال حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 169 - 2،3،4

2 _ دنیاگرایان یهود ، علی رغم ادعای اعتقاد به تورات و دسترسی به آن ، از راه های نامشروع به مال و منال دنیا چنگ می زدند .

ورثوا الکتب یأخذون عرض هذا الأدنی و یقولون سیغفر لنا

جمله <ورثوا الکتب> (تورات را به ارث بردند) اشاره به دو معنا دارد که هر دو در سرزنش دنیاگرایان یهود دخیل است: دسترسی به تورات داشتند ; مدعی اعتقاد به آن بودند.

3 _ دنیاگرایان یهود خود به گناه دنیاگرایی و کسب مال و منال از راه های ناروا معترف بودند .

یأخذون عرض هذا الأدنی و یقولون سیغفر لنا

جمله <سیغفر لنا> (آمرزیده خواهیم شد)، اعتراف یهودیان دنیاگرا به گنهکاری خویش و بیانگر این است که جمله <یأخذون . .. > ناظر به کسب مال از راههای نامشروع است.

4 _ دنیاگرایان یهود به گناه خویش ( دستیابی به مال و منال دنیا از راه های نامشروع ) ، اصرار میورزیدند .

و إن یأتهم عرض مثله یأخذوه

جمله <و إن یأتهم . .. > (اگر مال و منال دنیا در مرتبه و زمانی دیگر به آنان روی می آورد از گرفتن آن دریغ نداشتند)، اشاره به اصرار یهودیان دنیاگرا به گناه کسب درآمدهای نامشروع دارد.

مال دوستان

122- بینش غلط مال دوستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 20 - 2

2 - پندار عزّت در پیشگاه خداوند ، برای کسانی که گرفتار مال دوستی اند ، پنداری موهوم است .

ربّی أکرمن . .. کلاّ ... و تحبّون المال حبًّا جمًّا

123- عوامل تهدید مال دوستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 10 - 5

5 - صحنه برملا شدن راز ها و نیت های پنهان ، هول انگیز و تهدیدی برای ناسپاسان و مال دوستان

ص: 268

أفلایعلم إذا . .. و حصّل ما فی الصدور

124- مال دوستان در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 23 - 8

8 - مال دوستان و حرام خواران ، در آخرت به ارزش حقیقی ثروت و لزوم مصرف آن در اطعام گرسنگان و فواید بزرگداشت یتیمان ، پی خواهند برد .

لاتکرمون . .. و لاتح_ضّون ... تأکلون ... تحبّون ... کلاّ ... یومئذ یتذکّر الإنس_

125- مال دوستان و عزت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 20 - 2

2 - پندار عزّت در پیشگاه خداوند ، برای کسانی که گرفتار مال دوستی اند ، پنداری موهوم است .

ربّی أکرمن . .. کلاّ ... و تحبّون المال حبًّا جمًّا

مال دوستی

126- آثار مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 44 - 42

42 _ ترس از مردم و مال پرستی ، عامل کفرپیشگی و کتمان حقایق آسمانی

فلاتخشوا الناس . .. و من لم یحکم بما أنزل اللّه فأولئک هم الکفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 24 - 1،4

1 _ عواطف خویشاوندی ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خویشاوندان ) و امکانات مادی ( مال ، شغل و مسکن ) زمینه های انحراف انسان و روی گردانی وی از فرمان خدا و رسول و ر ها کردن جهاد

قل إن کان ءاباؤکم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إلیکم من اللّه و رسوله و جهاد

4 _ روی گردانان از جهاد ، به خاطر علقه های عاطفی ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خویشاوندان ) و دلبستگی مادی ( مال ، شغل و مسکن ) مورد تهدید خداوند

قل إن کان ءاباؤکم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إلیکم ... و جهاد فی سبیله فتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 269

7 - توبه - 9 - 103 - 12

12 _ دلبستگی به مال و عدم تمایل به پرداخت صدقه ( زکات ) نشانه آلودگی روح و عدم تکامل معنوی انسان

خذ من أمولهم صدقه تطهرهم و تزکیهم

از مفهوم آیه برداشت می شود که: تطهیر و تزکیه مورد نظر تنها با پرداخت زکات حاصل خواهد شد. بنابراین آنان که در نتیجه دلبستگی، از پرداخت آن سرباز می زنند، آلوده اند و رشد نخواهند یافت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 9 - 4،5،7،8

4 - غفلت و باز ماندن از یاد خداوند ، طبیعت دلبسته شدن به مال و اولاد

لاتلهکم أمولکم و لا أول_دکم

<إلهاء> (مصدر <تلهکم>) به معنای مشغول و سرگرم کردن است. نسبت دادن <إلهاء> به <اموال و اولاد> گویای مطلب یاد شده است. گفتنی است که لازمه مشغول کردن به خود، ایجاد غفلت از یاد خدا می باشد.

5 - مؤمنان ، در معرض غفلت از یاد خدا ، به خاطر دلبسته شدن به اموال و اولاد

ی_أیّها الذین ءامنوا لاتلهکم أمولکم و لا أول_دکم عن ذکر اللّه

7 - دلبستگی به مال و اولاد و غفلت از یاد خدا ، موجب خسران برای انسان

و من یفعل ذلک فأُول_ئک هم الخ_سرون

8 - دلبستگان به مال و اولاد ، غافل از یاد خدا و دارای فرجامی خسارت بار

و من یفعل ذلک فأُول_ئک هم الخ_سرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 15 - 2،3،4

2 - وابستگی و دلبستگی به اموال و اولاد ، زمینه ساز لغزش انسان ها و ممانعت از دین داری است .

إنّما أمولکم و أول_دکم فتنه

3 - هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت به لغزش و نافرمانی کردن به خاطر دلبستگی و وابستگی به مال و فرزند

إنّما أمولکم و أول_دکم فتنه

4 - علاقه و دلبستگی به اموال و اولاد ، نباید مانع از دین داری و انجام تکالیف الهی شود .

إنّما أمولکم و أول_دکم فتنه

برداشت یاد شده، با توجه به تاریخ و شأن نزول آیات است که در آیه قبل توضیح داده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 20 - 3،4،6

3 - افراط در مال دوستی ، حتی برای تهی دستان ، ذلّت آفرین است .

ربّی أه_نن . کلاّ ... تحبّون المال حبًّا جمًّا

4 - علاقه به ثروت ، از عوامل بی توجّهی به بینوایان و ترک تلاش در رفع گرسنگی آنان است .

و لاتح_ضّون علی طعام المسکین . .. و تحبّون المال حبًّا جمًّا

ارتباط این آیه و آیه قبل با دو آیه پیش از آنها، بیانگر برداشت یاد شده است.

6 - دلبستگی به ثروت ، شکست در آزمون الهی است .

ص: 270

ابتلیه . .. و تحبّون المال حبًّا جمًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 25 - 2

2 - ترک یتیم نوازی ، بی توجّهی به تغذیه فقیران ، تصاحب ارث دیگران و دلبستگی شدید به ثروت ، مایه گرفتاری به عذابی بی نظیر در قیامت

فیومئذ لایعذّب عذابه أحد

ضمیر <عذابه>، ممکن است به انسان برگردد که در آیات پیشین ویژگی های او بیان شده بود. در این صورت عذاب _ که اسم مصدر و به معنای تعذیب است _ به مفعول خود اضافه شده است و مفاد آیه شریفه این است که عذاب کردن آن فرد، به گونه ای انجام می گیرد که کسی _ جز خداوند _ آن گونه عذاب نمی کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 8 - 6

6 - مال دوستی ، از ریشه های بخل است .

لحبّ الخیر لشدید

127- اجتناب از مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 9 - 6

6 - دلبسته نشدن به مال و اولاد ، سفارش خداوند به مؤمنان

ی_أیّها الذین ءامنوا لاتلهکم أمولکم و لا أول_دکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 24 - 8

8 - ارج نهادن به یتیمان ، تغذیه نیازمندان ، پرهیز از غصب ارث دیگران و دل نبستن به ثروت ، توشه هایی سودمند برای آخرت

لاتکرمون . .. لاتح_ضّون ... تأکلون ... تحبّون ... ی_لیتنی قدّمت لحیاتی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 27 - 4،5

4 - آزمون دانستن فقر و غنا ، گرامی داشت یتیمان ، سیر کردن گرسنگان ، تصرف نکردن ارث دیگران و پرهیز از مال دوستی ، زمینه ساز اعتماد به رهایی از صحنه های وحشت بار قیامت

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتلیه . .. ی_أیّتها النّفس المطمئنّه

<نفس مطمئن> _ به قرینه آیات پیشین _ انسانی است که از اوصاف ذکر شده در آن آیات، مبرّا باشد.

5 - آگاهی از فلسفه فقر و غنا و برخورد صحیح با یتیمان ، مسکینان و اموال مردم و دل نبستن به ثروت ، فرونشاننده

ص: 271

اضطراب درونی و مایه اطمینان نفس انسان

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتلیه . .. ی_أیّتها النّفس المطمئنّه

توصیف <نفس> به <مطمئن> _ در قیامت _ ممکن است به اعتبار اطمینانی باشد که در دنیا، برای او حاصل شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 28 - 8

8 - آزمون دیدن فقر و غنا ، گرامی داشت یتیمان ، تغذیه فقیران ، ترک تصرف ارث دیگران و پرهیز از مال دوستی ، مایه احساس رضایت انسان از خداوند و زمینه ساز رضایت خداوند از او است .

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتلیه . .. راضیه مرضیّه

نفس <راضی> و <مرضی> _ به قرینه آیات پیشین _ انسانی است که از اوصاف ذکر شده در آن آیات، مبرّا باشد.

128- پاداش ترک مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 15 - 6

6 - رهایی از دلبستگی به اموال و اولاد و ترجیح دین داری بر وابستگی به آنها ، دارای پاداش بزرگ الهی است .

و اللّه عنده أجر عظیم

یادآوری پاداش بزرگ الهی، پس از هشدار درباره وابستگی به اموال و اولاد خویش، بیانگر مطلب یاد شده است.

129- تهدید مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 9 - 4

4 - معاد ، تهدیدی برای مال دوستان و ناسپاسان

لکنود . .. لحبّ الخیر لشدید . أفلایعلم إذا بعثر ما فی القبور

130- زمینه مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 20 - 7

7 - غفلت از امتحان های الهی ، مایه ترک یتیم نوازی و بی اعتنایی به مسکینان و تصاحب میراث دیگران و دلبستگی به ثروت است .

ابتلیه . .. کلاّ بل لاتکرمون الیتیم . و لاتح_ضّون ... و تأکلون التراث ... و تحبّ

ص: 272

131- سرزنش مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 24 - 3

3 _ مذمت خدا از دلبستگی به خویشاوندان و به مال و منال و دلواپسی برای تجارت و مسکن در صورتی که مایه غفلت از خدا و رسول و جهاد در راه خدا شود .

قل إن کان ءاباؤکم . .. و أموال اقترفتموها و تجره تخشون کسادها و مسکن ... أحب إلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 20 - 5

5 - عشق به ثروت ، مذموم است .

و تحبّون المال حبًّا جمًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 8 - 3

3 - علاقه شدید به ثروت ، مذموم است .

و إنّه لحبّ الخیر لشدید

132- فطریت مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 8 - 1

1 - تمایل شدید به مال ، از ویژگی های طبیعت انسان است .

و إنّه لحبّ الخیر لشدید

133- مال دوستی اصحاب الجنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 18 - 3

3 - باغداران یمنی ، گروهی مال دوست و خسیس

إذ أقسموا لیصرمنّها . .. و لایستثنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 24 - 3

3 - مال دوستی و بخل شدید باغداران یمنی

أن لایدخلنّها الیوم علیکم مسکین

ص: 273

134- مال دوستی انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 36 - 12

12- دلبستگی انسان به دارایی های خویش ، شدیدتر از سایر دلبستگی های وی

و لایسئلکم أمولکم

از این که خداوند در کنار تشویق به ایمان و تقوا، فوراً به انسان یادآور شده که هدف از این ایمان و تقوا، گرفتن مال از ایشان نیست; استفاده می شود که دلبستگی انسان به مال زیاد است و چه بسا بیشتر از سایر دلبستگی ها است; زیرا خداوند، تنها به همین یک نکته اشاره فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 37 - 1

1- تذکر خداوند ، به ضعف شدید انسان در آزمون های مالی و دست کشیدن از اموال

إن یسئلکموها فیحفکم تبخلوا و یخرج أضغ_نکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 40 - 4

4 - دلبستگی عمیق انسان ها ، به مال

أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 8 - 1

1 - تمایل شدید به مال ، از ویژگی های طبیعت انسان است .

و إنّه لحبّ الخیر لشدید

135- مال دوستی بادیه نشینان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 15 - 7

7 - وجود شک و دلبستگی به مال و جان در میان اعراب ، دلیل رد ادعای ایمان آنان از سوی خداوند

قل لم تؤمنوا . .. إنّما المؤمنون ... ثمّ لم یرتابوا و ج_هدوا بأمولهم و أنفسهم

136- مال دوستی دشمنان دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 274

20 - عادیات - 100 - 8 - 2،5،7

2 - افزایش مال دوستی در دشمنان دین ، زمینه رویارویی آنان با سپاه اسلام است .

و الع_دی_ت . .. و إنّه لحبّ الخیر لشدید

5 - دشمنان دین ، به دلیل علاقه وافر به مال ، گرفتار بخل و امساک حقوق خداوند

و إنّه لحبّ الخیر لشدید

کلمه <شدید> _ چنان که در قاموس آمده _ گاه به معنای <بخیل> است. در صورتی که این معنا در آیه مراد باشد، حرف <لام> در <لحبّ الخیر> لام تعلیل خواهد بود; یعنی، به خاطر حبّ مال.

7 - خداوند ، در تأکید بر شدّت مال دوستی دشمنان دین ، به مَرکب مجاهدان سوگند یاد کرده است .

و الع_دی_ت . .. و إنّه لحبّ الخیر لشدید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 9 - 6

6 - ناسپاسی دشمنان دین ، در برابر نعمت های خداوند و دلبستگی شدید آنها به دارایی خویش ، نشان بی توجهی آنان به معاد

إنّ الإنس_ن لربّه لکنود . .. أفلایعلم إذا بعثر ما فی القبور

137- مال دوستی متخلفان از مسافرت به حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 6

6 - ادعای سرگرمی به مال و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهی باپیامبر ( ص )

سیقول لک المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا

138- مال دوستی مردم جاهلیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 20 - 1

1 - علاقه فراوان به مال ، از ویژگی های مردم در عصر جاهلیت

و تحبّون المال حبًّا جمًّا

<جمّاً>، به معنای زیاد بودن و انباشته شدن است. (مقاییس)

139- مال دوستی منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 58 - 7

ص: 275

7 _ منافقان ، تنها در صورت برخورداری از صدقات ( دارایی بیت المال ) _ هر چند به ناحق باشد _ خشنود و در غیر آن صورت ، ناخرسند بودند .

فإن أعطوا منها رضوا و إن لم یعطوا منها إذا هم یسخطون

140- موانع مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 15 - 7

7 - توجه و ایمان به پاداش بزرگ الهی برای مؤمنان ، بازدارنده انسان از وابستگی به اموال و اولاد و گناه به خاطر آنها

و اللّه عنده أجر عظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 28 - 7،9

7 - خردمندی و اعتدال ، برانگیزاننده آدمی به دستگیری از مستمندان و مانع از بخل و مال دوستی است .

قال أوسطهم ألم أقل لکم لولا تسبّحون

از این که برادر عاقل و معتدل، دیگر برادرانش را به انفاق و دستگیری از مستمندان ترغیب کرد، می توان مطلب یاد شده را به دست آورد.

9 - تسبیح و یاد خدا ، برانگیزاننده آدمی به انفاق و دستگیری از مستمندان و مانع بخل و مال دوستی

قال أوسطهم ألم أقل لکم لولا تسبّحون

توصیه به تسبیح و یاد خداوند، درباره ادای سهم فقیران (لولا تسبّحون)، می رساند که آن دو در برانگیختن آدمی به انفاق و دوری از بخل، مؤثر است و نقش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 9 - 3

3 - لحظه خروج مردگان از قبر ها در قیامت ، وحشت انگیز و توجّه به آن ، بازدارنده انسان از کفران نعمت ، بخلورزی و دلبستگی شدید به ثروت است .

لکنود . .. أفلایعلم إذا بعثر ما فی القبور

141- مؤاخذه بر مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 11 - 5

5 - انسان ها در قیامت ، بر کفران نعمت ، بخلورزی و علاقه شدید به ثروت ، مؤاخذه خواهند شد .

لکنود . .. لحبّ الخیر لشدید . أفلایعلم ... إنّ ربّهم بهم یومئذ لخبیر

هشدار به آگاهیِ خداوند از افکار، اسرار و نیت ها، اشاره به مؤاخذه و حسابرسی است.

ص: 276

142- نیکان و مال دوستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 177 - 25

25 - محبت و علاقه به مال ، بازدارنده نیکان از انفاق و مصرف کردن آنها برای نجات مستمندان نخواهد شد .

و ءاتی المال علی حبه ذوی القربی

برداشت فوق مبتنی بر این است که ضمیر در <حبه> به <المال> برگردد.

ص: 277

15- مالک

1- استمداد از مالک جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 77 - 12

12 - < قال سید بن طاوس ، اقول فی الحدیث . إنّ أهل النار إذا دخلوها و رأوا أنکالها . . . فیومّلون . . . لیخفّ عنهم بعض العذاب . . . فإذا یئسوا من خزنه جهنم رجعوا إلی مالک مقدّم الخُزّان و أمّلوا أن یخلّصهم من ذلک الهوان کما قال جلّ جلاله < و نادوا یا مالک لیقض علینا ربّک > قال : فیحبس عنهم الجواب أربعین سنه ثمّ یجیبهم کما قال اللّه فی کتابه المکنون . < إنّکم ماکثون > . . . ;

سیدبن طاووس گوید: در حدیث است که دوزخیان زمانی که داخل آتش شده و عذاب های آن جا را می بینند . .. آرزو می کنند ... تا مقداری از عذاب از آنان برداشته شود و وقتی از مأموران جهنم مأیوس شدند، سراغ مالک دوزخ که [رتبه] او بر همه مأموران مقدم است، رفته و آرزو می کنند که او آنها را از این ذلت رهایی دهد; همان طور که خداوند می فرماید: <و نادوا یا مالک لیقض علینا ربّک>. جواب آنان چهل سال داده نمی شود; سپس همان گونه که خدا در کتاب محفوظ خود فرموده چنین جواب می دهد: إنّکم ماکثون>... .

2- پدر مالک دیوار قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 82 - 5،6

5- خضر ( ع ) پدر مالکان دیوار را می شناخت و از نیکی و صلاح او در دوران زندگی اش با خبر بود .

و کان أبوهما ص_لحًا

6- صالح بودن پدر ، عامل حمایت خضر ( ع ) از منافع فرزندان یتیم او بود .

و أمّا الجدار فکان لغل_مین یتیمین . .. و کان أبوهما ص_لحًا

جمله <و کان أبوهما صالحاً> نشانِ علّت تعمیر دیوار است.

3- مالک آتش جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 278

20 - همزه - 104 - 6 - 3

3 - خداوند ، مالک و صاحب اختیار آتشی است که در قیامت ، زراندوزان غیبت کننده و عیب جو را درهم می شکند .

و ما أدریک ما الحطمه . نار اللّه

<نار اللّه>، خبر است برای ضمیر محذوف که به <الحطمه> برمی گردد.

4- مالک آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 15 - 2

2 - دنیا و آخرت ، تنها در اختیار خداوند

من کان یظنّ أن لن ینصره اللّه فی الدنیا و الأخره. .. هل یذهبنّ کیده ما یغیظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 25 - 1

1 - ولایت و مالکیت مطلقه دنیا و آخرت ، از آن خداوند است .

فللّه الأخره و الأُولی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 13 - 1،2

1 - جهان آخرت و عالم دنیا ، مملوک خداوند و در اختیار او است .

و إنّ لنا للأخره و الأُولی

2 - مالکیت خداوند بر دنیا و آخرت ، دلیل سلطه کامل او بر فرجام انسان های نیک و بد

فسنیسّره للیسری . .. للعسری ... و إنّ لنا للأخره و الأُولی

5- مالک آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 284 - 1

1 _ تنها خداوند مالک تمام موجودات آسمان ها و زمین است .

للّه ما فی السّموات و ما فی الارض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 21

21 _ مالکیت اصلی و نهایی آسمان ها و زمین ( تمام هستی ) ، از آن خداوند است .

و للّه میراث السّموات و الارض

ص: 279

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 126 - 1

1 _ خداوند ، تنها مالک آسمان ها و زمین و آنچه در آنهاست ( تمامی هستی )

و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

<ما فی السموات و ما فی الارض>، کنایه از تمامی هستی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 131 - 1

1 _ خداوند ، مالک تمامی موجودات آسمان ها و زمین است .

و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 17 - 16

16 _ سلطنت و مالکیت مطلق خداوند بر آسمان ها ، زمین و آنچه میان آن دو است . ( تمام هستی )

و للّه ملک السموت و الأرض و ما بینهما

تقدیم <للّه> دلالت بر حصر دارد. یعنی تنها او مالک آسمانها و ... است. لذا از این معنا به مالکیت مطلق تعبیر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 18 - 18

18 _ تنها خداوند ، مالک و فرمانروای آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو است . ( تمام هستی )

و للّه ملک السموت و الارض و ما بینهما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 40 - 1

1 _ خداوند ، تنها مالک آسمان ها و زمین ( تمام هستی ) و حاکم بر آنها

الم تعلم إنّ اللّه له ملک السموت و الارض

آسمانها و زمین کنایه از تمامی هستی است. و ملک به معنای حاکمیت و در دست داشتن زمام امور است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 120 - 1،7

1 _ تنها خداوند ، مالک و فرمانروای آسمان ها ، زمین و هر آنچه در آنهاست .

للّه ملک السموت و الارض و ما فیهن

7 _ مالکیت خداوند بر آسمان ها و زمین و توانایی مطلق وی ، ضامن اعطای بهشت جاودانه به صادقان

ینفع الصدقین صدقهم لهم جنت . .. و ما فیهن و هو علی کل شیء قدیر

بیان مالکیت خداوند بر هستی و توانایی مطلق او پس از وعده بهشتی جاویدان به صدق پیشگان، می تواند اشاره به این باشد که تحقق بخشیدن به این وعده هرگز از توان خداوند خارج نیست.

ص: 280

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 185 - 1

1 _ آسمان ها و زمین موجوداتی مملوک ، وابسته به هستی بخش و نیازمند آفریدگار

أو لم ینظروا فی ملکوت السموت و الأرض

<ملکوت> مصدر است و به نایب فاعلش (السموات و الأرض) اضافه شده است. یعنی <ملکوت> در آیه شریفه مصدر مجهول می باشد. بنابراین <ملکوت السموات>، یعنی مملوک بودن آسمانها. گفتنی است مراد از مملوکیت در اینجا مملوکیت حقیقی و تکوینی، یعنی وابستگی وجودی، است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 2 - 3

3 - خداوند ، مالک و مدبّر شؤون آسمان است .

لربّها

اصل معنای <ربّ>، تربیت کردن است (مفردات). <ربّ> هر چیز، مالک و حق دار آن و یا ملازمت کننده با آن چیز است. (قاموس)

6- مالک آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 189 - 1

1 _ خداوند ، تنها مالک و فرمانروای آسمان ها و زمین

و للّه ملک السّموات و الارض

<مُلک> به معنای پادشاهی و فرمانروایی و ملازم با مالکیت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 116 - 1

1 _ خداوند ، تنها مالک و فرمانروای آسمان ها و زمین

إن اللّه له ملک السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 16 - 1

1_ خداوند ، مالک و مدبر آسمان ها و زمین است .

قل من رب السموت و الأرض قل الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 1 - 3

3 - تمامی آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ، از آنِ خدا است .

ص: 281

الحمد للّه الذی له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 66 - 1

1 - خداوند ، مالک و مدبر جهان هستی ( آسمان ها ، زمین و . . . )

ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 49 - 2

2 - کفر و ناسپاسی انسان ها و روی گردانی آنان از پیام وحی ، بی تأثیر برای یگانه مالک آسمان ها و زمین

فإنّ الإنس_ن کفور . للّه ملک السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 14 - 1

1 - خداوند ، تنها مالک و فرمانروای آسمان ها و زمین

و للّه ملک السم_وت و الأرض

<ملک> به معنای پادشاهی و فرمانروایی و ملازم با مالکیت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 31 - 1

1 - گستره آفرینش ( آسمان ها ، زمین و . . . ) ، تحت مالکیت مطلقه الهی

و للّه ما فی السم_وت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 9 - 1

1 - حاکمیت و مالکیت بر آسمان ها و زمین ، مخصوص خداوند است .

له ملک السم_وت و الأرض

<مُلک> اسم مصدر و به معنای بر عهده داشتن سلطنت است (مصباح). هر جا کلمه <مُلک> به کار رود، مستلزم <مِلک> (مالکیت) نیز خواهد بود. (مفردات راغب)

7- مالک آفرینش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - حمد - 1 - 2 - 4

4 - خداوند مالک و مدبر همه عالم های هستی است .

رب العلمین

ص: 282

عالم (مفرد عالمین) است و به مجموعه و دسته ای از موجودات گفته می شود، بنابراین <العالمین>، یعنی، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 115 - 1،3

1 - مشرق و مغرب و نیز سایر جهت ها ، تنها از آن خداوند است .

و للّه المشرق و المغرب

مقصود از مشرق و مغرب می تواند جهت شرق و غرب باشد و نیز مراد از آن می تواند مکان شرق و غرب گرفته شود. تفریع <فاینما تولوا> بر <للّه المشرق و المغرب> گویای این است که: مراد از مشرق و مغرب - بنابر تفسیر نخست - همه جهات و - بنابر تفسیر دوم - همه مکانهاست.

3 - خداوند ، تنها مالک همه مکان ها و عرصه های گیتی است .

و للّه المشرق و المغرب

برداشت فوق، بر این اساس است که مراد از مشرق و مغرب، مکان شرق و غرب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 116 - 9،14

9 - مالکیت خدا بر هستی ، دلیل منزه بودن او از گزینش فرزند و داشتن زاده

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل له ما فی السموت و الأرض

جمله <له ما فی السماوات . ..> برهانی است برای رد پندار ناروای یهود و نصارا.

14 - رابطه خداوند با هستی ، رابطه < مالک و مملوک > و < عابد و معبود > است نه رابطه پدر و فرزندی .

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل له ما فی السموت و الأرض کل له قنتون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 131 - 3

3 _ مالکیت خداوند بر هستی ، پشتوانه وفای او به وعده های خویش

یغن اللّه کلا . .. و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

جمله <و لله ما فی السموت . ..>، تعلیل جمله <یغن اللّه کلا من سعته> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 132 - 1،5

1 _ خداوند ، یگانه مالک تمامی موجودات آسمان ها و زمین ( تمام هستی )

و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

5 _ خداوند ، مالک نظام هستی و خود متصدی تدبیر آن است .

و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض و کفی باللّه وکیلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 170 - 10

ص: 283

10 _ خداوند ، تنها مالک و فرمانروای هستی

فان للّه ما فی السموت و الارض

<ما فی السموت . ..> کنایه از جهان هستی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 171 - 36،37

36 _ مالکیت مطلق خداوند بر هستی ، دلیل فرزند نداشتن او

سبحنه ان یکون له ولد له ما فی السموت و ما فی الأرض

جمله <له ما فی السموت . ..> دلیل و برهانی است برای جمله <سبحنه ان یکون له ولد> یعنی آنچه غیر خداست و از جمله حضرت مسیح، مملوک و عبد اوست و کسی که مالک تمام هستی است، نیازی به داشتن فرزند ندارد.

37 _ خداوند ، تنها مالک و فرمانروای تمامی هستی

له ما فی السموت و ما فی الارض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 17 - 17،22،27

17 _ صلاحیت الوهیت تنها برای کسی است که مالک مطلق هستی است .

لقد کفر الذین قالوا إنّ اللّه . .. و للّه ملک السموت

22 _ مالکیت خداوند بر هستی ، دلیل توانایی وی بر نابود ساختن مسیح ( ع ) ، مریم ( ع ) و تمامی اهل زمین و نفی هرگونه قدرت در برابر قدرت اوست .

فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک . .. و للّه ملک السموت و الارض

27 _ مالکیت و سلطنت مطلق خداوند بر هستی ، دلیل توانایی او بر هر نوع آفرینش ( مانند آفرینش انسان بدون واسطه پدر )

للّه ملک السموت و الارض و ما بینهما یخلق ما یشاء

بنابر اینکه <یخلق ما یشاء>، نتیجه ای باشد برای <للّه ملک السموت والارض>

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 18 - 18

18 _ تنها خداوند ، مالک و فرمانروای آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو است . ( تمام هستی )

و للّه ملک السموت و الارض و ما بینهما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 40 - 1

1 _ خداوند ، تنها مالک آسمان ها و زمین ( تمام هستی ) و حاکم بر آنها

الم تعلم إنّ اللّه له ملک السموت و الارض

آسمانها و زمین کنایه از تمامی هستی است. و ملک به معنای حاکمیت و در دست داشتن زمام امور است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 284

5 - انعام - 6 - 45 - 15

15 _ خداوند، مالک و مدبر جهانیان است.

رب العلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 164 - 2

2 _ خداوند، مالک و مدبر همه هستی است.

و هو رب کل شیء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 104 - 4

4 _ خداوند ، مالک و مدبر همه عالم های هستی

رب العلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 185 - 4،14

4 _ تأمل در وابستگی موجودات جهان به مالک هستی بخش ، راهنمای انسان به حاکمیت مطلق خدای یگانه بر هستی است .

أو لم ینظروا فی ملکوت السموت و الأرض و ما خلق اللّه من شیء

چون روی سخن با مشرکان است، معلوم می شود هدف از فراخوانی آنان به دقت در ملکوت آسمانها و زمین رهنمون شدن آنان به حاکمیت مطلق خداست.

14 _ آنان که از طریق اندیشه در ملکوت آسمان ها و زمین ( نیاز جهان هستی به مالک و هستی بخش ) هدایت نشوند ، هیچ دلیلی دیگر نمی تواند آنان را هدایت کند .

فبأی حدیث بعده یؤمنون

توضیح برداشت پیش راهنمای این برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 55 - 1،4

1 _ مالک مطلق تمامی پدیده های موجود در آسمان ها و زمین ، تنها خداست .

ألا إن للّه ما فی السموت و الأرض

4 _ مالکیت مطلق و همه جانبه خداوند بر جهان هستی ، نشان توانمندی او بر تحقق بخشیدن به تمامی وعده های خویش است .

ألا إن للّه ما فی السموت و الأرض ألا إن وعد اللّه حق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 66 - 1

1 _ تمامی عقلای موجود در همه عوالم هستی ، از بستر زمین تا اوج آسمان ها ، همگی ملک بی شریک خدا هستند .

ص: 285

ألا إن للّه من فی السموت و من فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 2 - 4

4- مالکیت مطلق خداوند بر تمامی هستی ، دلیل شکست ناپذیری و ستودگی اوست .

العزیز الحمید. الله الذی له ما فی السموت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 26 - 7

7- مالکیت یگانه خداوند بر هستی ، دلیل قابل قیاس نبودن علم او با علوم ادعایی بشر است .

قل اللّه أعلم بما لبثوا له غیب السم_وت و الأرض

جمله <له غیب. ..> برهانی است که <اللّه أعلم> را تثبیت می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 38 - 4

4- اللّه ، یگانه مالک و مدبّر انسان و جهان هستی است .

ل_کنّاْ هو اللّه ربّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 6 - 7

7 - سراسر هستی ، و تمامی موجودات آشکار و نهان ، در مالکیت خداوندیگانه است .

له ما فی السم_وت و ما فی الأرض . .. و ما تحت الثری

تعبیر <آسمان ها و زمین و آنچه بین آن دو است> کنایه از تمام جهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 114 - 2،5

2 - خداوند ، مالک حقیقی هستی و فرمان روای مطلق آن

فت_علی اللّه الملک

5 - مالکیت و فرمان روایی خداوند بر هستی ، حقیقتی ثابت و فنا ناپذیر است .

الملک الحقّ

<حقّ>; یعنی، واجب و ثابت (مصباح) و <الحقّ> در آیه می تواند صفت برای <الملک> باشد و نیز ممکن است صفتی دیگر برای <اللّه> گرفته شود که با توجه به ذکر آن بعد از وصف <الملک>، نکته یاد شده استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 64 - 1

1 - خدا ، مالک مطلق و بی رقیب جهان هستی است .

له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

ص: 286

<له> متعلق به عامل مقدر و خبر برای <ما> است. بنابراین تقدیم آن بر مبتدا، مفید حصر می باشد. گفتنی است روی سخن با مردمی است که می پنداشتند در جهان، خدایان متعددی وجود دارند که سرنوشت انسان ها به دست آنها رقم می خورد. در جمله فوق، با توجه دادن به این حقیقت که سراسر هستی ملک خدا و تحت تصرف او است، اساساً وجود موجود دیگری _ که از ملک خدا بیرون باشد و در پدیده های دیگر، قدرت تصرف داشته باشد _ پنداری باطل و ساخته ذهن های جاهل خوانده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 64 - 1،2،5

1 - خداوند ، مالک همه پدیده های موجود در آسمان ها و زمین ( جهان ) است .

ألا إنّ للّه ما فی السم_وت و الأرض

2 - مالکیت مطلقه خداوند بر جهان هستی ، مقتضی اطاعت بی چون و چرا از او و پرهیز از سرپیچی است .

لاتجعلوا دعاء الرسول . .. فلیحذر الذین یخافون عن أمره ... ألا إنّ للّه ما فی الس

برداشت فوق، بر این اساس استوار است که جمله <إنّ للّه ما فی السماوات. ..> در حکم تعلیل برای جملات پیشین باشد.

5 - مالکیت خداوند بر جهان هستی ، نشان آگاهی او بر وضعیت انسان در همه حال است .

ألا إنّ للّه ما فی السم_وت و الأرض قد یعلم ما أنتم علیه

برداشت فوق، مبتنی بر این است که جمله <قد یعلم. ..> استینافیه بیانیه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 91 - 3

3 - خداوند ، یگانه مالک تمامی مظاهر هستی

و له کلّ شیء

تقدیم <له> بیانگر حصر است; یعنی، همه چیز، تنها مال او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 26 - 7

7 - مالکیت مطلقِ خداوند بر تمامی هستی ، دلیل توانایی وی بر حشر انسان ها درقیامت است .

ثمّ إذا دعاکم دعوه . .. إذا أنتم تخرجون . و له من فی السم_وت و الأرض

<و له من فی السماوات و. ..> می تواند به منزله دلیلی برای <ثمّ إذا دعاکم ... تخرجون> در آیه قبلی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 22 - 10

10 - خداوند ، مالک مطلق عالم است و خود به تنهایی امور آن را تدبیر می کند .

قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه لایملکون مثقال ذرّه فی السم_وت و لا فی الأرض و

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 12

12 - مالکیت جهان و فرمانروایی بر آن ، از اوصاف و ویژگی های معبود حقیقی و شایسته عبادت

ص: 287

و اللّه خلقکم . .. الشمس و القمر ... ذلکم اللّه ربّکم له الملک و الذین تدعون من

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 66 - 1،3

1 - خداوند ، مالک و مدبر جهان هستی ( آسمان ها ، زمین و . . . )

ربّ السموت و الأرض

3 - تنها مالک و مدبر جهان هستی ، شایسته عبادت است .

و ما من إل_ه إلاّ اللّه . .. ربّ السم_وت و الأرض و ما بینهما

توصیف خداوند به، مالک و مدبر هستی بودن _ پس از بیان یکتایی او در معبودیت _ می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 24

24 - عبادت ، تنها شایسته خدای مالک جهان است .

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقکم من نفس وحده ... له الملک لا إل_ه إلاّ هو

برداشت یاد شده بر این اساس مبتنی است که جمله <لا إل_ه إلاّ هو> بیان قصر در جمله <له الملک> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 75 - 15

15 - خداوند ، مالک و مدبر همه عالم های هستی است .

ربّ الع_لمین

<عالم> (مفرد <عالمین>) به مجموعه و دسته ای از موجودات گفته می شود. بنابراین <العالمین>; یعنی، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 4 - 1،2

1 - مالکیت مطلقه خداوند ، بر مجموعه نظام هستی

له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

لام در <له> لام ملکیت و تقدیم <له> بر <ما> مفید حصر است.

2 - وحی و بعثت پیامبران ، مقتضای مالکیت و ربوبیت بی شریک خدا بر جهان و انسان

کذلک یوحی إلیک . .. له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 49 - 1

1 - تمامی جهان هستی ، قلمرو مالکیت و حکومت خداوند است .

للّه ملک السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 288

16 - شوری - 42 - 53 - 6

6 - تنها خداوند ( مالک تمام هستی ) ، می تواند راه راست و به دور از انحراف و گمراهی را ترسیم کند .

صرط اللّه الذی له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 13 - 5،6

5 - تمامی هستی ، از آنِ خداوند و نشأت یافته از او است .

جمیعًا منه

<من> در <منه> نشویه است.

6 - لزوم توجه انسان به مالکیت مطلق خداوند بر جهان هستی و پرهیز از غفلت و غرور به هنگام بهرهوری از طبیعت و مظاهر آن

جمیعًا منه

تذکّر خداوند به این که همه هستی از او است _ پس از این که جهان را مسخّر انسان یاد کرده است _ می رساند که انسان با حاکمیت بر جهان، زمینه غرور و غفلت از خداوند را دارد. و تأکید <جمیعاً منه> درصدد از میان بردن این غفلت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 31 - 1

1 - گستره آفرینش ( آسمان ها ، زمین و . . . ) ، تحت مالکیت مطلقه الهی

و للّه ما فی السم_وت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 43 - 3

3 - خداوند ، مالک و مدبر همه عالم های هستی است .

ربّ الع_لمین

عالم (مفرد <عالمین>) به مجموعه و دسته ای از موجودات گفته می شود. بنابراین <العالمین>; یعنی، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 29 - 5

5 - خداوند ، مالک ، مربّی و مدبّر تمام هستی است .

ربّ الع_لمین

<ربّ> مصدری است که در معنای فاعل (تربیت کننده) به کار می رود (مفردات راغب). از جمله معانی <ربّ> مالک و مدبّر و مربّی است و <عالمین>; یعنی، اصناف مخلوقات. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 6 - 3،5

3 - خداوند ، مالک و پرورش دهنده تمام عوالم هستی است .

ص: 289

لربّ الع_لمین

<ربّ> به معنای مالک و سیّد آمده است و نیز مصدری است که در معنای سیاست و تدبیر به کار می رود (مصباح). راغب می گوید: کلمه <ربّ> در اصل مصدر است و در مورد فاعل استعمال مجازی دارد. <عالمین>; یعنی، اصناف مخلوقات. (لسان العرب)

5 - مالک و مدبّر بودن خداوند بر تمام عوالم هستی ، وادار سازنده مردم به گردن نهادن در برابر حکم او در قیامت

یوم یقوم الناس لربّ الع_لمین

<لام> در <لربّ العالمین> در معنای تعلیل به کار رفته و مفاد آیه این است که فرمانبرداری کامل مردم، به جهت قرار گرفتن آنان در پیشگاه <ربّ العالمین> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 8

8 - خداوند ، مالک و مدبر انسان و سامان بخش تحولات زندگی و عوالم هستی او است .

ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 9 - 7

7 - حاکمیت و مالکیت خداوند بر تمام هستی و علم مطلق او ، دلیل حقانیت عقیده مؤمنان به او است .

إلاّ أن یؤمنوا باللّه . .. الذی له ملک السم_وت و الأرض و اللّه علی کلّ شیء شهید

<سماوات و أرض>، کنایه از تمام هستی است و <الذی . ..> وصف دیگری برای خداوند است و به علت ایمان مؤمنان اشاره دارد. تصریح به کلمه <اللّه> و نیاوردن ضمیر (در آخرین جمله آیه)، هر چند که نشانگر استقلال این جمله از ماقبل و نظر داشتن آن به کار هر دو گروه است _ نه خصوص مؤمنان _ ولی علت ایمان مؤمنان را نیز کامل می سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 15 - 3

3 - خداوند ، مالک تمام جهان است .

ذو العرش

8- مالک ارزشگذاری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 93 - 14

14 _ ایمان ، عمل صالح ، تقوا و انجام کار های نیک به وجه احسن معیار ارزشگذاری بر انسان ها و نقد منزلت و شخصیت آنان

لیس علی الذین ءامنوا . .. ثم اتقوا و احسنوا

ص: 290

9- مالک اماکن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 142 - 9،10،11

9 - مشرق و مغرب ( همه جهت ها و مکان ها ) از آن خداوند است .

قل للّه المشرق و المغرب

10 - شریکی برای خدا در مالکیت جهت ها و مکان ها وجود ندارد .

للّه المشرق و المغرب

11 - همه جهت ها و مکان ها از آن رو که ملک خداوند هستند ، صلاحیت قبله شدن را داشته و مزیتی بر یکدیگر ندارند .

قل للّه المشرق و المغرب

10- مالک امکانات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 26 - 3

3- تمامی امکانات و توانایی های انسان ، از آنِ خداوند است .

و لقد مکّنّ_هم فیما إن مکّنّ_کم فیه

صیغه متکلم در <مکّنّاهم> و <مکّنّاکم> به صورت مکرر، تأکیدی است به منظور توجه داشتن انسان به این که امکاناتش از جانب خداوند است.

11- مالک امکانات مادی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 88 - 8

8- خداوند ، مالک و منشأ تمامی ثروت ها و متاع های انسان است .

لاتمدّنّ عینیک إلی ما متّعنا به أزوجًا منهم

خداوند امکانات و نعمتهایِ در دست بشر را داده خود شمرده است (متّعنا) و این بیانگر این حقیقت است که همه آنها منشأ خدایی دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 38 - 14

14 - دارایی ها و امکانات انسان ها ، از آنِ خدا و داده او است .

و ممّا رزقن_هم ینفقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 7 - 8

8 - امکانات و دارایی های انسان ، از آن خداوند است و به صورت عاریه در اختیار نسل ها قرار دارد .

ص: 291

و أنفقوا ممّا جعلکم مستخلفین فیه

<إستخلاف> به معنای جانشین قرار دادن است. مقصود از خلافت و جانشینی، یا جانشینی از نسل های پیشین است و یا جانشینی از خداوند. برداشت یاد شده براساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 10 - 7

7 - مالک حقیقی همه امکانات و دارایی ها ، خداوند است و او آنها را در اختیار نسل ها قرار می دهد .

و للّه میرث السم_وت و الأرض

تقدیم <للّه> بر <میراث السماوات> مفید حصر است. واژه <میراث> جنس می باشد و شامل هر آنچه از نسلی به نسلی دیگر انتقال می شود. اضافه <میراث> به <السماوات> ظرفیه است. بنابراین <للّه میراث السماوات و الأرض>; یعنی، <کلّ ما یورث فی السماوات و الأرض للّه لا لغیره> (هر آنچه که نسل ها در آسمان ها و زمین از یکدیگر به ارث می برند، تنها از آنِ خداوند است و او آنها را در اختیار نسل ها قرار می دهد.

12- مالک انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 156 - 1

1 - خداوند مالک و اختیار دار انسان ها و آنان هم مملوک و در اختیار اویند .

قالوا إنا للّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 284 - 7

7 _ خداوند ، مالک انسان و اعمال و نیّات وی

للّه ما فی السّموات و ما فی الارض و ان تبدوا ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به ال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 132 - 6

6 _ خداوند ، مالک انسان ها و خود ، تدبیر کننده امور آنهاست .

و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض و کفی باللّه وکیلا

از مصادیق مورد نظر برای <ما فی الارض>، انسانها هستند، چون خطاب قرآن با آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 89 - 14

14 _ خداوند ، مالک و مدبر انسانها

ربنا

ص: 292

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 172 - 8

8 _ تنها خداوند ، مالک و مدبر انسانهاست .

ألست بربکم قالوا بلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 30 - 7

7 _ خدا ، مولا و مالک حقیقی انسانهاست .

و ردوا إلی اللّه مولیهم الحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 38 - 4

4- اللّه ، یگانه مالک و مدبّر انسان و جهان هستی است .

ل_کنّاْ هو اللّه ربّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 4 - 2

2 - وحی و بعثت پیامبران ، مقتضای مالکیت و ربوبیت بی شریک خدا بر جهان و انسان

کذلک یوحی إلیک . .. له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 3

3 - مالک و مدبّر بودن خداوند برای انسان ها ، دلیل رجوع تمام حرکت ها و تلاش های آنها به خداوند است .

کادح إلی ربّک

13- مالک انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 164 - 1

1 _ تنها خداوند، <رب> (مالک و مدبر) انسانهاست.

أغیر الله أبغی ربا

<بغی>، مصدر <أبغی>، به معنای جستجو و طلب کردن است. کلمه <ربا> مفعول برای <أبغی> و <غیر الله> حال برای <ربا> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 56 - 3

ص: 293

3_ خداوند ، پروردگار و مالک همه انسان ها و مدبر امور ایشان است .

علی الله ربی و ربکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 10 - 2

2 - خدا مالک انسان ها و همه آنان بندگان او

و أنّ اللّه لیس بظلّ_م للعبید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 8

8 - خداوند ، مالک و مدبر انسان و سامان بخش تحولات زندگی و عوالم هستی او است .

ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ناس - 114 - 3 - 4

4 - مالکیت خداوند بر مردم ، از نوع مالکیت معبود بر بندگان است .

ملک الناس . إل_ه الناس

ترتیب ذکری دو وصف <ملک> و <إل_ه>، ممکن است اشاره به نکته یادشده داشته باشد.

14- مالک انفال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 1 - 1،6

1 _ تعیین مالک انفال و بیان چگونگی تقسیم آن ، پرسش مکرر مسلمانان از پیامبر ( ص )

یسئلونک عن الأنفال

از جمله <قل الأنفال للّه و الرسول> که تعیین کننده مالک انفال است و در پاسخ مسلمانان ایراد شده، معلوم می شود که پرسش آنان درباره مالک انفال و طبعاً از چگونگی تقسیم آن بوده است.

6 _ انفال به تمامی از آن خدا و رسول اوست .

قل الأنفال للّه و الرسول

15- مالک باد ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 22 - 15

15- < عن أبی جعفر ( ع ) قال : لله ریاح رحمه لواقح ینشرها بین یدی رحمته ;

از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: خدا بادهای رحمتی دارد باردار که پیشاپیش رحمت خود (باران) آنها را منتشر می

ص: 294

کند>.

16- مالک باغهای بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 11 - 4

4 - مؤمنانی که زیر شکنجه کافران جان دادند و در آتش آنان سوختند ، مالک بوستان های بهشت خواهند شد .

إنّ الذین ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت

ارتباط این آیه با آیه قبل، بیانگر برداشت یاد شده است.

17- مالک حقیقی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 31 - 7

7- توجه به منشأ خدایی داشتن دارایی ها و ثروت ها ، مشوّق انسان ها به انفاق و بخشش است .

قل لعبادی . .. و ینفقوا ممّا رزقن_هم

از اینکه خداوند، اموال و امکانات انسان را به خود نسبت داد و آنها را روزی خدادادی دانست می توان برداشت فوق را به دست آورد.

18- مالک حواس انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 31 - 5

5 _ شنوایی و بینایی و دیگر حواس انسان ، تحت مالکیت و فرمان خداست .

أمن یملک السمع و الأبصر

کلمه <یملک> می تواند از مصدر <مِلک> (مالک بودن) و نیز می تواند از <مُلک> (فرمانروایی) باشد.

19- مالک خزاین آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 7 - 10

10 - خداوند ، مالک حقیقی منابع رزق آسمان ها و زمین است .

و للّه خزائن السم_وت و الأرض

ص: 295

20- مالک خزاین آفرینش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 50 - 3

3 _ منابع و خزاین جهان از آن خداوند و در اختیار اوست.

خزائن اللّه

21- مالک خزاین زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 7 - 10

10 - خداوند ، مالک حقیقی منابع رزق آسمان ها و زمین است .

و للّه خزائن السم_وت و الأرض

22- مالک خزاین نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 31 - 7

7_ نعمت های هستی و گنجینه های آن ، به تمامی از آنِ خدا و در اختیار اوست .

خزائن الله

23- مالک خمس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 41 - 5

5 _ خمس غنایم جنگ و دیگر درآمد ها از آنِ خدا و پیامبر ( ص ) و خویشان اوست .

فأن للّه خمسه و للرسول و لذی القربی

<ذی القربی> به معنای خویش است و چون خویشی یک معنای اضافی است با قراین کلامی روشن می شود که خویشان چه کسی مراد است. در اینجا مراد از <ذی القربی> به دلیل کلمه <الرسول>، خویشان پیامبر(ص) هستند. در حقیقت <ال> در <القربی> جانشین مضاف إلیه است ; یعنی: للرسول و لذی قرباه.

ص: 296

24- مالک دنیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 15 - 2

2 - دنیا و آخرت ، تنها در اختیار خداوند

من کان یظنّ أن لن ینصره اللّه فی الدنیا و الأخره. .. هل یذهبنّ کیده ما یغیظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 25 - 1

1 - ولایت و مالکیت مطلقه دنیا و آخرت ، از آن خداوند است .

فللّه الأخره و الأُولی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 13 - 1،2

1 - جهان آخرت و عالم دنیا ، مملوک خداوند و در اختیار او است .

و إنّ لنا للأخره و الأُولی

2 - مالکیت خداوند بر دنیا و آخرت ، دلیل سلطه کامل او بر فرجام انسان های نیک و بد

فسنیسّره للیسری . .. للعسری ... و إنّ لنا للأخره و الأُولی

25- مالک دیوار قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 82 - 3

3- خضر ( ع ) با وجود حضور نداشتن مالکان دیوار در آبادی ، به ترمیم آن پرداخته بود . *

فکان لغل_مین یتیمین فی المدینه

احتمال می رود که به کار رفتن واژه <المدینه> در این آیه، به جای واژه <القریه> که در آیات قبل آمده بود، اشاره به این جهت باشد که آن دو یتیم در آن آبادی حضور نداشته، بلکه در شهری دیگر اقامت داشته اند و آن شهر _ چنان چه از حرف <ال> در <المدینه> استفاده می شود _ برای خضر و موسی(ع) شناخته شده بود.

26- مالک روح(اسم خاص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 6

6 - خداوند ، مالک و مدبّر امور فرشتگان و روح است .

ربّهم

<ربّ> در لغت عرب، بر <مالک>، <مولی>، <مدبّر> و <مربّی> اطلاق می شود.

ص: 297

27- مالک زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 284 - 1

1 _ تنها خداوند مالک تمام موجودات آسمان ها و زمین است .

للّه ما فی السّموات و ما فی الارض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 21

21 _ مالکیت اصلی و نهایی آسمان ها و زمین ( تمام هستی ) ، از آن خداوند است .

و للّه میراث السّموات و الارض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 189 - 1

1 _ خداوند ، تنها مالک و فرمانروای آسمان ها و زمین

و للّه ملک السّموات و الارض

<مُلک> به معنای پادشاهی و فرمانروایی و ملازم با مالکیت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 126 - 1

1 _ خداوند ، تنها مالک آسمان ها و زمین و آنچه در آنهاست ( تمامی هستی )

و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

<ما فی السموات و ما فی الارض>، کنایه از تمامی هستی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 131 - 1

1 _ خداوند ، مالک تمامی موجودات آسمان ها و زمین است .

و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 17 - 16

16 _ سلطنت و مالکیت مطلق خداوند بر آسمان ها ، زمین و آنچه میان آن دو است . ( تمام هستی )

و للّه ملک السموت و الأرض و ما بینهما

تقدیم <للّه> دلالت بر حصر دارد. یعنی تنها او مالک آسمانها و ... است. لذا از این معنا به مالکیت مطلق تعبیر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 298

4 - مائده - 5 - 18 - 18

18 _ تنها خداوند ، مالک و فرمانروای آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو است . ( تمام هستی )

و للّه ملک السموت و الارض و ما بینهما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 40 - 1

1 _ خداوند ، تنها مالک آسمان ها و زمین ( تمام هستی ) و حاکم بر آنها

الم تعلم إنّ اللّه له ملک السموت و الارض

آسمانها و زمین کنایه از تمامی هستی است. و ملک به معنای حاکمیت و در دست داشتن زمام امور است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 120 - 1،7

1 _ تنها خداوند ، مالک و فرمانروای آسمان ها ، زمین و هر آنچه در آنهاست .

للّه ملک السموت و الارض و ما فیهن

7 _ مالکیت خداوند بر آسمان ها و زمین و توانایی مطلق وی ، ضامن اعطای بهشت جاودانه به صادقان

ینفع الصدقین صدقهم لهم جنت . .. و ما فیهن و هو علی کل شیء قدیر

بیان مالکیت خداوند بر هستی و توانایی مطلق او پس از وعده بهشتی جاویدان به صدق پیشگان، می تواند اشاره به این باشد که تحقق بخشیدن به این وعده هرگز از توان خداوند خارج نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 73 - 24،25

24 _ زمین و روییدنیهایش از آن خداست .

فذروها تأکل فی أرض اللّه

اضافه کلمه <أرض> به <اللّه> می تواند به این معنا باشد که زمین از آن خداست. و نیز می تواند به معنای زمین خدا، در مقابل زمینی که مالک شخصی دارد، باشد. بنابر احتمال دوم معنای <فذروها ... > چنین می شود: ناقه را آزاد بگذارید. آن ناقه در زمین خدا می چرد و به زمینهای شخصی شما تعرضی نمی کند.

25 _ مالکیت خدا بر زمین ، دلیل صالح ( ع ) بر لزوم آزادگذاری ناقه برای چریدن در هر کجای زمین

هذه ناقه اللّه . .. فذروها تأکل فی أرض اللّه

انتساب زمین به خداوند (أرض اللّه) پس از انتساب ناقه به او (ناقه اللّه) استدلالی است از سوی صالح بر لزوم آزادگذاری آن برای چریدن. یعنی چون ناقه از آن خداست و زمین نیز از آن اوست، روا نیست از چریدن بازداشته شود. تفریع جم___له <ذروها ... > به وسیله فاء بر جمله <هذه ناقه اللّه> نیز دلالت بر این معنا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 128 - 3،5،7،15

3 _ زمین از آن خداست و اختیار آن به دست اوست .

إن الأرض للّه یورثها من یشاء من عباده

5 _ موسی ( ع ) در تعالیم خویش به بنی اسرائیل ، پندار مالکیت فرعون را بر زمین ، پنداری باطل و حاکمیت او را مقهور

ص: 299

اراده خداوند خواند .

قال موسی لقومه . .. إن الأرض للّه یورثها من یشاء من عباده

7 _ اذعان به مالکیت خدا بر زمین و نفوذ مشیت او ، زمینه ساز مقاومت در برابر دشمنان دین است .

استعینوا باللّه و اصبروا إن الأرض للّه یورثها من یشاء

15 _ مالکیت خدا بر زمین ، نفوذ مشیت او بر حاکمان آن و سیر تحولات جوامع بشری به سوی حاکمیت تقواپیشگان ، از تعالیم موسی ( ع ) به قوم خویش

قال موسی . .. إن الأرض للّه یورثها من یشاء من عباده و العقبه للمتقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 185 - 1

1 _ آسمان ها و زمین موجوداتی مملوک ، وابسته به هستی بخش و نیازمند آفریدگار

أو لم ینظروا فی ملکوت السموت و الأرض

<ملکوت> مصدر است و به نایب فاعلش (السموات و الأرض) اضافه شده است. یعنی <ملکوت> در آیه شریفه مصدر مجهول می باشد. بنابراین <ملکوت السموات>، یعنی مملوک بودن آسمانها. گفتنی است مراد از مملوکیت در اینجا مملوکیت حقیقی و تکوینی، یعنی وابستگی وجودی، است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 116 - 1

1 _ خداوند ، تنها مالک و فرمانروای آسمان ها و زمین

إن اللّه له ملک السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 64 - 7

7_ زمین و روییدنی های آن ، ملک خداوند است .

فذروها تأکل فی أرض الله

برداشت فوق، از اضافه <أرض> به <الله> استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 16 - 1

1_ خداوند ، مالک و مدبر آسمان ها و زمین است .

قل من رب السموت و الأرض قل الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 84 - 1

1 - زمین و هر آنچه در آن هست ، از آن خدا و متعلق به او است .

قل لمن الأرض و من فیها إن کنتم تعلمون

ص: 300

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 85 - 1

1 - اعتراف به مالکیت خدا بر زمین و موجودات روی آن ، امری ناگریز برای هر انسانِ اهل دانش و خرد

قل لمن الأرض . .. إن کنتم تعلمون . سیقولون للّه قل أفلاتذکّرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 56 - 8

8 - زمین ، از آن خدا است و بندگان خدا ، می توانند در هر نقطه مناسبی مسکن بگیرند .

إنّ أرضی وسعه فإیّ_ی فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 1 - 3

3 - تمامی آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ، از آنِ خدا است .

الحمد للّه الذی له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 66 - 1

1 - خداوند ، مالک و مدبر جهان هستی ( آسمان ها ، زمین و . . . )

ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 10 - 12

12 - زمین ، از آنِ خدا و در مالکیت او است .

أرض اللّه وسعه

مقصود از <أرض اللّه> کره زمین است. این تعبیر گویای برداشت یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 67 - 12

12 - < عن سلیمان بن مهران ، قال سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ < و الأرض جمیعاً قبضته یوم القیامه > فقال یعنی ملکه لایملکها معه أحد . . . < و السماوات مطویّات بیمینه > قال : الیمین الید ، و الید القدره و القوّه یقول عزّوجلّ و السماوات مطویّات بقدرته و قوته سبحانه و تعالی عمّا یشرکون ;

سلیمان بن مهران گوید: از امام صادق(ع) از سخن خداوند عزّوجلّ که می فرماید: <و الأرض جمیعاً قبضته یوم القیامه> سؤال نمودم، حضرت فرمود: یعنی زمین ملک او است [در قیامت] و هیچ کس غیر از او مالک زمین نیست. .. و درباره <و السماوات مطویّات بیمینه> فرمود: یمین همان ید است و مراد از آن قدرت و قوت است و خداوند عزّوجلّ فرمود: آسمان ها به قدرت و قوت خداوند به هم پیچیده می شوند و او منزّه و برتر است از هرگونه شرکی که به او نسبت می دهند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 301

16 - شوری - 42 - 49 - 2

2 - کفر و ناسپاسی انسان ها و روی گردانی آنان از پیام وحی ، بی تأثیر برای یگانه مالک آسمان ها و زمین

فإنّ الإنس_ن کفور . للّه ملک السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 14 - 1

1 - خداوند ، تنها مالک و فرمانروای آسمان ها و زمین

و للّه ملک السم_وت و الأرض

<ملک> به معنای پادشاهی و فرمانروایی و ملازم با مالکیت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 31 - 1

1 - گستره آفرینش ( آسمان ها ، زمین و . . . ) ، تحت مالکیت مطلقه الهی

و للّه ما فی السم_وت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 5 - 2

2 - خداوند ، مالک و مدبّر زمین است .

لربّها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 9 - 1

1 - حاکمیت و مالکیت بر آسمان ها و زمین ، مخصوص خداوند است .

له ملک السم_وت و الأرض

<مُلک> اسم مصدر و به معنای بر عهده داشتن سلطنت است (مصباح). هر جا کلمه <مُلک> به کار رود، مستلزم <مِلک> (مالکیت) نیز خواهد بود. (مفردات راغب)

28- مالک طلوع فجر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فلق - 113 - 1 - 3

3 - خداوند ، تدبیرکننده صبحدم و صاحب اختیار طلوع فجر است .

بربّ الفلق

<فلق>، به معنای صبح یا فجر است (قاموس). تناسب این کلمه با معنای <فَلْق> (شکافتن)، از این جهت است که طلوع فجر، تاریکی را می شکافد.

ص: 302

29- مالک عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 129 - 10

10 _ خدا ، مالک عرش عظیم ( مرکز اداره هستی ) است .

هو رب العرش العظیم

برداشت فوق بر این اساس است که <رب> به معنای <مالک> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 22 - 10

10- خداوند ، مالک و صاحب اختیار عرش ( مرکز اداره هستی ) است .

فسبح_ن اللّه ربّ العرش

برداشت یاد شده مبتنی بر یکی از معانی <ربّ> (مالکیت و صاحب اختیار) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 20 - 4

4 - عرش ( جهان هستی ) ، مملوک و در اختیار خداوند است .

ذی العرش

<عرش>; یعنی، تخت فرمانروایی (مقاییس اللغه). مالکیت عرش، کنایه از سلطه بر اداره و تدبیر نظام عالم است.

30- مالک عوالم آفرینش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 162 - 7

7 _ خداوند مالک و مدبر تمامی عوالم هستی

لله رب العلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 182 - 4

4 - خداوند ، مالک و مدبر همه عالم های هستی است .

ربّ الع_لمین

عالم (مفرد <عالمین>) به مجموعه و دسته ای از موجودات گفته می شود. بنابراین <العالمین>; یعنی، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 64 - 17

ص: 303

17 - خداوند ، مالک همه عالم های هستی است .

ربّ الع_لمین

عالم (مفرد <عالَمین>) است و به مجموعه و دسته ای از موجودات گفته می شود. بنابراین <العالمین>; یعنی، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها. گفتنی است به مالک هر چیزی، <ربّ> گفته می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 65 - 13

13 - خداوند ، مالک همه عالم های هستی است .

ربّ الع_لمین

عالَم (مفرد <عالَمین>) است به مجموعه و دسته ای از موجودات گفته می شود. بنابراین <العالمین>; یعنی، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها. گفتنی است که به مالک هر چیزی، <ربّ> گفته می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 66 - 8

8 - خداوند ، مالک همه عالم های هستی است .

لربّ الع_لمین

عالَم (مفرد <عالَمین>) است و به مجموعه و دسته ای از موجودات گفته می شود. بنابراین <العالمین>; یعنی، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها. گفتنی است به مالک هر چیزی، <ربّ> گفته می شود.

31- مالک غنایم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 1 - 2

2 _ تعیین مالک غنایم جنگ و چگونگی تقسیم آن ، مایه اختلاف و مشاجره مسلمانان صدر اسلام

یسئلونک عن الأنفال قل الأنفال للّه و الرسول . .. و أصلحوا ذات بینکم

با توجه به آیات بعد که سخن از نبرد و مبارزه با دشمن دارد، و نیز شأن نزولهای نقل شده درباره آیه، معلوم می شود مراد از انفال در جمله <یسئلونک عن الأنفال> اموالی بوده که در معرکه نبرد از دشمن به جای مانده و به دست مسلمانان افتاده بود. و توصیه خداوند به ترک مشاجره پس از بیان حکم انفال می رساند که آن اموال به جای مانده منشأ اختلاف مسلمانان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 41 - 4

4 _ غنیمت های جنگ و دیگر استفاده های مالی ، بجز خمس آن ، از آنِ غنیمت گیرنده و استفاده برنده است .

و اعلموا أنما غنمتم من شیء فأن للّه خمسه

ص: 304

32- مالک غنیمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 6 - 6

6 - رزمندگان مسلمان ، سهیم در غنایم به دست آمده از طریق جنگ و درگیری با کافران

فما أوجفتم علیه من خیل و لا رکاب

از <فما أوجفتم علیه من خیل. ..> استفاده می شود که هرگاه با اسب تازی [جنگ و نبرد] صورت گیرد; غنایم مختص پیامبر(ص) نخواهد بود.

33- مالک غیب آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 123 - 2

2_ تنها خداوند مالک غیب آسمان ها و زمین است .

و لله غیب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 26 - 5

5- حقایق نهانی آسمان ها و زمین ، در انحصار مالکیت خداوند است .

له غیب السم_وت و الأرض

تقدیم <له> دلالت بر حصر می کند و حرف <لام> در آن، برای تملیک است.

34- مالک غیب آفرینش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 123 - 7

7_ باور به انحصار مالکیت خداوند بر غیب هستی ، وادار کننده آدمی به پرستش خدا و توکل بر او

و لله غیب السم_وت و الأرض . .. فاعبده و توکل علیه

جمله <اعبده و توکل علیه> بر دو جمله <لله غیب السماوات و الأرض> و <إلیه یرجع الأمر کله> تفریع شده است. برداشت فوق ، ناظر به ارتباط آن با جمله نخست است.

35- مالک غیب زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 123 - 2

2_ تنها خداوند مالک غیب آسمان ها و زمین است .

ص: 305

و لله غیب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 26 - 5

5- حقایق نهانی آسمان ها و زمین ، در انحصار مالکیت خداوند است .

له غیب السم_وت و الأرض

تقدیم <له> دلالت بر حصر می کند و حرف <لام> در آن، برای تملیک است.

36- مالک فیء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 6 - 5،7

5 - غنایم به دست آمده بدون جنگ و نبرد ( فیء ) ، ویژه پیامبر ( ص ) و خارج از قلمرو مالکیت شخصی مسلمانان است .

و ما أفاء اللّه علی رسوله منهم

مفهوم اختصاص یافتن غنایم به دست آمده بدون جنگ و نبرد به پیامبر(ص)، این است که سایر مسلمانان، ابتدا مالکیت شخصی نسبت به آن ندارند.

7 - < فیء > حق منصب رسالت است ; نه ملک شخصی پیامبر ( ص ) . *

و ما أفاء اللّه علی رسوله

ذکر عنوان رسالت برای پیامبر(ص)، می تواند بدان منظور باشد که پیامبر(ص) از آن جهت که عهده دار منصب رسالت است، <فیء> به آن حضرت تعلق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 7 - 1،4،5،10،12

1 - < فیء > غنیمتی قرار داده شده از سوی خداوند در اختیار پیامبر ( ص ) ، برای مصارف ششگانه

ما أفاء اللّه علی رسوله من أهل القری فللّه و للرسول

4 - پیامبر خدا و < ذی القربی > ، هر یک دارای سهمی جداگانه از سهام < فیء >

ما أفاء اللّه علی رسوله . .. و للرسول و لذی القربی

5 - یتیمان ، بینوایان و در راه ماندگان ( ابن السبیل ) از جمله سهم بران < فیء >

ما أفاء اللّه علی رسوله . .. فللّه ... و الیت_می و المس_کین وابن السبیل

10 - پیامبر ( ص ) صاحب اختیار مصرف فیء در موارد تعیین شده از جانب خدا

و ما ءاتیکم الرسول فخذوه و ما نهیکم عنه فانتهوا

از تعبیر <و ما آتاکم. ..> استفاده می شود که <فیء> نخست در اختیار پیامبر قرار می گیرد و او است که بر اساس موازین عطا می کند و یا دریغ می دارد.

12 - < فیء > ، در اختیار حکومت اسلامی ، برای به کارگیری در مصارف تعیین شده آن *

و ما ءاتیکم الرسول فخذوه و ما نهیکم عنه فانتهوا

برداشت یاد شده بدان احتمال است که پیامبر(ص)، در این آیه به عنوان رهبر جامعه اسلامی، صاحب اختیار <فیء> شناخته

ص: 306

شده باشد; زیرا عمر شخص پیامبر(ص) محدود است; ولی مسأله <فیء> همچنان استمرار دارد. پس باید تفویض اختیار به منصب باشد (کسانی که اهلیت حکومت را دارند).

37- مالک قدرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 58 - 7

7 - تمام قدرت ها و واسطه های فیض در نظام هستی ، در مالکیت و سیطره یگانه خداوند

إنّ اللّه هو . .. ذوالقوّه المتین

تعبیر <ذوالقوّه> _ به جای <القوی> _ می تواند اشاره به این حقیقت داشته باشد که خداوند، نه تنها قوی است; بلکه هر نوع توان و قدرتی که در نظام وجود یافت شود، مملوک و مقهور او است.

38- مالک قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - حمد - 1 - 4 - 1،6

1 - خداوند ، مالک و فرمانروای روز قیامت است .

ملک یوم الدین

<مِلْک> در <مالک یوم الدین> ملک حقیقی است ; یعنی، وابستگی وجودی که لازمه آن تسلط کامل و همه جانبه مالک بر مملوک است. قابل ذکر است که <یوم الدین> هم می تواند مفعول برای <مالک> باشد و هم می تواند ظرف برای آن گرفته شود و در صورت دوم مفعول، کلمه ای همانند <الامور> خواهد بود; یعنی: مالک الامور فی یوم الدین. به هر تقدیر برداشت فوق از آن استفاده می شود.

6 - مالکیت خدا بر روز جزا و فرمانروایی او در آن روز ، دلیل اختصاص ستایش ها به اوست .

الحمد للّه . .. ملک یوم الدین

<مالک یوم الدین> نیز مانند اوصاف گذشته به منزله دلیل برای <الحمد للّه> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - حمد - 1 - 5 - 2،17

2 - ربوبیت خدا بر هستی ، رحمانیت و رحیمیت او و مالکیتش بر روز قیامت ، دلیل شایستگی او برای پرستش

رب العلمین. الرحمن الرحیم. ملک یوم الدین. إیاک نعبد

17 _ شناخت ربوبیت خدا بر تمام هستی و باور به رحمانیت و رحیمیت او و مالکیتش بر روز جزا ، تنها با امداد الهی امکان پذیر است .

الحمد للّه رب العلمین . .. إیاک نستعین

شناخت ربوبیت خدا و . .. از تکالیفی است که می توان آن را از سوره حمد برداشت کرد. لذا آنها نیز متعلق <نستعین> می باشند; یعنی: نستعینک علی ان نعرف ربوبیتک و ... .

ص: 307

39- مالک کار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 39 - 4

4 - انسان ، مالک عمل و دستاورد تلاش خویش *

و أن لیس للإنس_ن إلاّ ما سعی

لام در <للإنسان> برای ملکیت است و <سعی> تمامی فعالیت های آدمی را شامل می شود.

40- مالک کعبه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قریش - 106 - 3 - 2،3،8

2 - خداوند ، مالک کعبه و مدبّر امور آن است .

ربّ ه_ذا البیت

<ربّ>، در اصل به معنای <تربیت> است (مفردات) و به معنای مالک و مدبر نیز آمده است (لسان العرب).

3 - مالکیت خداوند بر کعبه و سیطره ربوبیت و تدبیر او بر آن ، برهان الزام قریش به عبادت او است .

فلیعبدوا ربّ ه_ذا البیت

8 - کعبه ، بیتی شرافت مند و وابسته به خداوند

ربّ ه_ذا البیت

اسم اشاره (ه_ذا)، به قرینه سیاق برای تعظیم است.

41- مالک کلید آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 12 - 1

1 - کلید های آسمان و زمین ، تنها در اختیار خداوند است .

له مقالید السم_وت و الأرض

تقدیم <له> (خبر) بر <مقالید> (مبتدا) مفید حصر است.

42- مالک کلید زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 12 - 1

1 - کلید های آسمان و زمین ، تنها در اختیار خداوند است .

ص: 308

له مقالید السم_وت و الأرض

تقدیم <له> (خبر) بر <مقالید> (مبتدا) مفید حصر است.

43- مالک گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 73 - 24

24 _ زمین و روییدنیهایش از آن خداست .

فذروها تأکل فی أرض اللّه

اضافه کلمه <أرض> به <اللّه> می تواند به این معنا باشد که زمین از آن خداست. و نیز می تواند به معنای زمین خدا، در مقابل زمینی که مالک شخصی دارد، باشد. بنابر احتمال دوم معنای <فذروها ... > چنین می شود: ناقه را آزاد بگذارید. آن ناقه در زمین خدا می چرد و به زمینهای شخصی شما تعرضی نمی کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 64 - 7

7_ زمین و روییدنی های آن ، ملک خداوند است .

فذروها تأکل فی أرض الله

برداشت فوق، از اضافه <أرض> به <الله> استفاده شده است.

44- مالک مردم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ناس - 114 - 1 - 3

3 - خداوند ، مالک مردم و تدبیرکننده امور آنان

بربّ الناس

<ربّ> بر <مالک>، <سَرْور>، <مدّبر> و <مربّی> اطلاق می شود. (لسان العرب)

45- مالک مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 17 - 4

4 _ مساجد ، مکانهایی مقدس و متعلق به خدا و ملک اوست .

مسجد اللّه

اضافه <مساجد> به <اللّه> اضافه تشریفیّه و بیانگر قداست مساجد است.

ص: 309

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 18 - 4

4 _ مساجد ، مکان های مقدس و متعلق به خدا و ملک اوست .

مسجد اللّه

اضافه <مساجد> به <اللّه> اضافه تشریفیّه و بیانگر قداست مساجد است.

46- مالک مشرق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 115 - 1

1 - مشرق و مغرب و نیز سایر جهت ها ، تنها از آن خداوند است .

و للّه المشرق و المغرب

مقصود از مشرق و مغرب می تواند جهت شرق و غرب باشد و نیز مراد از آن می تواند مکان شرق و غرب گرفته شود. تفریع <فاینما تولوا> بر <للّه المشرق و المغرب> گویای این است که: مراد از مشرق و مغرب - بنابر تفسیر نخست - همه جهات و - بنابر تفسیر دوم - همه مکانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 142 - 9

9 - مشرق و مغرب ( همه جهت ها و مکان ها ) از آن خداوند است .

قل للّه المشرق و المغرب

47- مالک مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 115 - 1

1 - مشرق و مغرب و نیز سایر جهت ها ، تنها از آن خداوند است .

و للّه المشرق و المغرب

مقصود از مشرق و مغرب می تواند جهت شرق و غرب باشد و نیز مراد از آن می تواند مکان شرق و غرب گرفته شود. تفریع <فاینما تولوا> بر <للّه المشرق و المغرب> گویای این است که: مراد از مشرق و مغرب - بنابر تفسیر نخست - همه جهات و - بنابر تفسیر دوم - همه مکانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 142 - 9

9 - مشرق و مغرب ( همه جهت ها و مکان ها ) از آن خداوند است .

قل للّه المشرق و المغرب

ص: 310

48- مالک ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 64 - 7

7- وجود ملائکه و مراحل مقدماتی پیدایش آنها و کارهایی که از آنان صادر می شود ، همه مملوک خداوند و در احاطه قدرت او است . *

له ما بین أیدینا و ما خلفنا و ما بین ذلک

گفته شده است: <ما بین أیدینا> (آنچه پیش روی ما است) اشاره به آثار وجودی ملائکه و <ما خلفنا> (آنچه پشت سر نهاده و از آن گذشتیم) اشاره به عناصر اولیه و مقدمات پیدایش آنها و <ما بین ذلک> (آنچه هم اکنون وجود دارد) اشاره به هستی آنان دارد. این توجیه و تفسیر با نوع ملائکه _ که زمان و مکان درباره آنان بی معنا است _ تناسب دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 6

6 - خداوند ، مالک و مدبّر امور فرشتگان و روح است .

ربّهم

<ربّ> در لغت عرب، بر <مالک>، <مولی>، <مدبّر> و <مربّی> اطلاق می شود.

49- مالک منابع روزی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 7 - 10

10 - خداوند ، مالک حقیقی منابع رزق آسمان ها و زمین است .

و للّه خزائن السم_وت و الأرض

50- مالک موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 116 - 7

7 - خداوند ، در مالکیت موجودات هستی شریکی ندارد .

له ما فی السموت و الأرض

برداشت فوق با توجه به حصر - که از تقدیم <له> بر <ما فی السماوات . ..> به دست می آید - استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 131 - 1

1 _ خداوند ، مالک تمامی موجودات آسمان ها و زمین است .

ص: 311

و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 40 - 1

1 _ خداوند ، تنها مالک آسمان ها و زمین ( تمام هستی ) و حاکم بر آنها

الم تعلم إنّ اللّه له ملک السموت و الارض

آسمانها و زمین کنایه از تمامی هستی است. و ملک به معنای حاکمیت و در دست داشتن زمام امور است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 12 - 2

2 _ مالکیت مطلق خداوند بر موجودات آسمانها و زمین، بدیهی و غیرقابل انکار

قل لمن ما فی السموت و الأرض قل للّه

جواب خداوند به سؤال خود، نشانگر بدیهی و غیر قابل انکار بودن جواب است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 13 - 1،2

1 _ مالکیت و حاکمیت مطلقه الهی بر هر موجود مستقر در شب و روز

و له ما سکن فی الّیل و النهار

<سکن>، از ماده <سکنی> (به معنی مسکن گزید): و <ما سکن . .. >، شامل هر موجودی است که در ظرف شب و روز قرار گرفته باشد.

2 _ تنها خداوند مالک اشیای ساکن و متحرک در شب و روز

و له ما سکن فی الّیل و النهار

بنابراین که <ما سکن>، به معنی ساکن، مقابل متحرک، باشد. نکته دیگر در آیه اینکه گاهی در زبان عرب یکی از ضدین ذکر می گردد و دیگری مسکوت می ماند. چون مذکور، خود کافی از غیر مذکور است. در آیه نیز گر چه تنها <ما سکن> آمده، ولی مراد متحرکها نیز می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 54 - 12

12 _ تنها خداوند ، مالک همه آفریده ها و فرمانروای آنهاست .

ألا له الخلق و الأمر

در برداشت فوق کلمه <الخلق> به معنای اسم مفعول (مخلوق)، و <أمر> به معنای فرمان دادن گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 185 - 2

2 _ هر موجودی در جهان آفرینش مملوک و در وجود یافتن نیازمند آفریدگار است .

أو لم ینظروا فی ملکوت . .. و ما خلق اللّه من شیء

<ما خلق اللّه> عطف به <السموات> است. یعنی <أو لم ینظروا فی ملکوت ما خلق اللّه>. <من شیء> بیان برای <ما> در

ص: 312

<ما خلق اللّه> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 68 - 6

6 _ تمامی موجودات آسمان ها و زمین از آن خداوند و ملک بی شریک اویند .

له ما فی السموت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 57 - 13

13_ مالک و مربی بودن خداوند بر همه چیز ، مستلزم مراقبت و حفاظت کامل او ، از آنهاست .

إن ربی علی کل شیء حفیظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 52 - 1

1- مالکیت تمامی موجودات آسمان ها و زمین و حاکمیت بر آنها ، در انحصار خداوند است .

و له ما فی السموت و الأرض

لازمه مالکیت، حاکمیت است و <أفغیر الله تتقون> (آیا از غیر خدا می ترسید) می تواند قرینه بر این باشد که: مراد از <له ما فی السماوات و. ..> حاکمیت نیز هست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 93 - 1

1- تمامی موجودات شعورمند آسمان ها و زمین ، بندگان خدا و مملوک اویند .

أن یتّخذ ولدًا . إن کلّ من فی السموت ... ءاتی الرحمن عبدًا

<آتی> اسم فاعل است و زمان در آن ملحوظ نیست و مراد از <اتیان> معنای مجازی آن است. مقصود آیه این است که موجودات هستی، دربرابر خداوند اظهار وجودی جز عبودیت ندارند; همگان مملوک اویند و از خود استقلالی ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 6 - 5،7

5 - آنچه در زیرخاک های نمناک جهان قرار دارد از آن خداوند است .

له . .. و ما تحت الثری

<ثری> به معنای خاک نمناک است (مصباح). ال در <الثری> ظاهراً معنای جنس دارد، لذا شامل هر خاک نمناکی می شود، چه در زمین باشد و چه در کرات دیگر، بلکه چون در آیه <ما فی الأرض> ذکر شده است، احتمال می رود که <ما تحت الثری> مربوط به غیر زمین باشد.

7 - سراسر هستی ، و تمامی موجودات آشکار و نهان ، در مالکیت خداوندیگانه است .

له ما فی السم_وت و ما فی الأرض . .. و ما تحت الثری

تعبیر <آسمان ها و زمین و آنچه بین آن دو است> کنایه از تمام جهان است.

ص: 313

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 19 - 1

1- خدا ، مالک همه کسانی است که در آسمان ها و زمین اند .

و له من فی السموت والأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 84 - 1

1 - زمین و هر آنچه در آن هست ، از آن خدا و متعلق به او است .

قل لمن الأرض و من فیها إن کنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 85 - 1

1 - اعتراف به مالکیت خدا بر زمین و موجودات روی آن ، امری ناگریز برای هر انسانِ اهل دانش و خرد

قل لمن الأرض . .. إن کنتم تعلمون . سیقولون للّه قل أفلاتذکّرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 64 - 1

1 - خداوند ، مالک همه پدیده های موجود در آسمان ها و زمین ( جهان ) است .

ألا إنّ للّه ما فی السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 26 - 1

1 - خداوند ، تنها مالک تمامی موجودات آسمان ها و زمین است .

و له من فی السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 28 - 4

4 - ملک خداوند بودن تمامی موجودات ، با شریک خدا قرار دادن هر یک ازآنها ، ناسازگار است .

هل لکم من ما ملکت أیم_نکم . .. تخافونهم کخیفتکم أنفسکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 26 - 1،3

1 - تمام موجودات آسمان و زمین ، ملک خداوندند .

للّه ما فی السموت و الأرض

3 - آفریدگاری خداوند ، مستلزم مالکیت او بر آفریده های خویش است .

من خلق السموت و الأرض لیقولنّ اللّه . .. للّه ما فی السموت و الأرض

<للّه ما فی. ..> به منزله نتیجه آیه قبل است و به خاطر روشن بودن اش، از حرف عطف استفاده نشده است.

ص: 314

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 1 - 8،9

8 - مالکیت مطلق خدا بر موجودات و حکمت و آگاهی او ، جلوه ای از کمال های او است .

الحمد للّه الذی له ما فی السم_وت و ما فی الأرض. .. و هو الحکیم الخبیر

از آن جایی که حمد در برابر کمال است، آوردن صفت های مالکیت، حکمت و آگاهی پس از بیان اختصاص داشتن همه حمدها به خداوند، می تواند به منظور القای نکته یاد شده باشد.

9 - مالکیت مطلق خداوند بر موجودات عالم ، مقتضی اختصاص همه حمد و ستایش ها به او است .

الحمد للّه الذی له ما فی السموت و ما فی الأرض

صله موصول <الذی> که ما فی السماوات و ما فی الأرض است می تواند علت انشای ثنا و حمد برای موصول باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 37 - 2

2 - یگانه مالک گنجینه های وجود ، دارای اختیار در اعطای رسالت به برگزیدگان خود

أم عندهم خزائن ربّک

از ارتباط آیات _ که در زمینه اثبات حقانیت رسالت پیامبر(ص) و رد منکران آن است _ مطلب بالا استفاده می شود.

51- مالک موجودات آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 116 - 6

6 - همه موجودات آسمان ها و زمین از آنِ خداوند است .

بل له ما فی السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 132 - 1

1 _ خداوند ، یگانه مالک تمامی موجودات آسمان ها و زمین ( تمام هستی )

و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 2 - 2

2- تمامی موجودات آسمان ها و زمین فقط از آنِ خداوند است .

الله الذی له ما فی السموت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 53 - 3

ص: 315

3 - تمامی موجودات زمین و آسمان ، مملوک خداوند هستی اند .

له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

52- مالک موجودات آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 12 - 2

2 _ مالکیت مطلق خداوند بر موجودات آسمانها و زمین، بدیهی و غیرقابل انکار

قل لمن ما فی السموت و الأرض قل للّه

جواب خداوند به سؤال خود، نشانگر بدیهی و غیر قابل انکار بودن جواب است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 93 - 1

1- تمامی موجودات شعورمند آسمان ها و زمین ، بندگان خدا و مملوک اویند .

أن یتّخذ ولدًا . إن کلّ من فی السموت ... ءاتی الرحمن عبدًا

<آتی> اسم فاعل است و زمان در آن ملحوظ نیست و مراد از <اتیان> معنای مجازی آن است. مقصود آیه این است که موجودات هستی، دربرابر خداوند اظهار وجودی جز عبودیت ندارند; همگان مملوک اویند و از خود استقلالی ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 6 - 1

1 - خداوند یگانه مالک آسمان ها و زمین است .

له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

تقدیم <له> بر حصر دلالت می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 26 - 1

1 - خداوند ، تنها مالک تمامی موجودات آسمان ها و زمین است .

و له من فی السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 26 - 1

1 - تمام موجودات آسمان و زمین ، ملک خداوندند .

للّه ما فی السموت و الأرض

ص: 316

53- مالک موجودات آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 64 - 1

1 - خداوند ، مالک همه پدیده های موجود در آسمان ها و زمین ( جهان ) است .

ألا إنّ للّه ما فی السم_وت و الأرض

54- مالک موجودات زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 116 - 6

6 - همه موجودات آسمان ها و زمین از آنِ خداوند است .

بل له ما فی السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 132 - 1

1 _ خداوند ، یگانه مالک تمامی موجودات آسمان ها و زمین ( تمام هستی )

و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 2 - 2

2- تمامی موجودات آسمان ها و زمین فقط از آنِ خداوند است .

الله الذی له ما فی السموت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 6 - 1

1 - خداوند یگانه مالک آسمان ها و زمین است .

له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

تقدیم <له> بر حصر دلالت می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 53 - 3

3 - تمامی موجودات زمین و آسمان ، مملوک خداوند هستی اند .

له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

ص: 317

55- مالک موجودات فضا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 6 - 3

3 - تنها خداوند مالک تمامی موجودات مستقر در فاصله زمین و آسمان ها است .

له . .. ما بینهما

56- مالک مهریه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 4 - 2

2 _ زنان ، مالک مهریه خویش هستند .

و اتوا النّساء صدقاتهنّ

57- مالک نیروهای آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 7 - 1

1 - نیرو ها و قوای آسمان ها و زمین ، ملک خداوند و در خدمت تحقق اراده او

و للّه جنود السم_وت و الأرض

<لام> در <للّه> مفید اختصاص و ملکیت است و می رساند که نیروهای هستی، مسخّر خدا و در خدمت تحقق اهداف اویند; چه این که اطلاق <جند> بر قوای هستی ممکن است، به همین جهت صورت گرفته باشد; زیرا در این واژه، هدف داری و قرار داشتن تحت فرماندهی واحد نهفته است.

58- مالک نیروهای آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 4 - 13

13 - نیرو ها و قوای آسمان ها و زمین ، تنها از آن خداوند و در اختیار او است .

و للّه جنود السم_وت و الأرض

<لام> در <للّه> مفید اختصاص و ملکیت است و می رساند که قوای هستی، مسخّر خدا و در خدمت تحقق اهداف او است.

59- مالک نیروهای زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 318

17 - فتح - 48 - 4 - 13

13 - نیرو ها و قوای آسمان ها و زمین ، تنها از آن خداوند و در اختیار او است .

و للّه جنود السم_وت و الأرض

<لام> در <للّه> مفید اختصاص و ملکیت است و می رساند که قوای هستی، مسخّر خدا و در خدمت تحقق اهداف او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 7 - 1

1 - نیرو ها و قوای آسمان ها و زمین ، ملک خداوند و در خدمت تحقق اراده او

و للّه جنود السم_وت و الأرض

<لام> در <للّه> مفید اختصاص و ملکیت است و می رساند که نیروهای هستی، مسخّر خدا و در خدمت تحقق اهداف اویند; چه این که اطلاق <جند> بر قوای هستی ممکن است، به همین جهت صورت گرفته باشد; زیرا در این واژه، هدف داری و قرار داشتن تحت فرماندهی واحد نهفته است.

60- محرومیت مالک کنیز گناهکار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 33

33 - برده دارانِ وادار کننده کنیزان خویش به فحشا و فساد جنسی ، محروم از آمرزش و رحمت خدا هستند .

و من یکرههنّ فإنّ اللّه من بعد إکرههنّ غفور رحیم

در آیه یاد شده متعلق <غفور> و <رحیم> ذکر نشده است. با توجه به این که بعید است خداوند به برده داران، به خاطر گناه اکراهشان و نیز مورد هشدار قرار گرفتن آنان وعده غفران و رحمت بدهد، به نظر می رسد مقصود کنیزانی خواهد بود که مجبور به فحشا شده اند. بر این اساس اختصاص یافتن این وعده به کنیزان، حاکی از محرومیت برده داران از این موهبت است.

61- مسؤولیت مالک برده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 13 - 3

3 - مالکان برده ، در کمک های اقتصادی به جامعه ، باید آزادسازی بردگان خویش را در اولویت قرار دهند .

یقول أهلکت مالاً لبدًا . .. فلااقتحم العقبه ... فکّ رقبه

مفاد این آیه _ با توجه به آیات پیشین _ این است که مدعیان انفاق، اگر همچنان بردگان خویش را در بند نگه دارند، روشن می شود که آنان در ادعای انفاق گری، صداقت ندارند.

ص: 319

62- نقش مالک آفرینش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 37 - 2

2 - تدبیر امور انسان ها ، در اختیار مالک و مدبّر جهان هستی است .

ربّک . .. ربّ السم_وت و الأرض و ما بینهما

<ربّ السماوات> _ که بیانگر <ربّک> در آیه قبل می باشد _ گویای این است که ربّ تو همان ربّ جهان هستی است و آنان که به ارباب متعدد می اندیشند، بر خطایند.

63- یتیمی مالک دیوار قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 82 - 2

2- دیوار ترمیم شده به دست خضر ( ع ) در مالکیّت دو پسر بچه یتیم بود .

و أمّا الجدار فکان لغل_مین یتیمین

مالکیت

64- {مالکیت}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 129 - 1،3،4،5

1 _ مالکیت آسمان ها و زمین ( هستی ) و حاکمیت بر آنها ، در انحصار خداوند است .

و للّه ما فی السّموات و ما فی الارض

تقدیم <لِلّه> بیانگر انحصار است.

3 _ انحصار حاکمیّت و مالکیّت مطلق خداوند بر هستی ، دلیل انحصار عفو و یا مجازات بندگان به وی

او یتوب علیهم او یعذّبهم . .. و للّه ما فی السّموات و ما فی الارض یغفر لمن یشآء

جمله <و للّه ما فی السّموات>، بیان علت جمله های سابق است.

4 _ انحصار مالکیت و حاکمیت مطلق خداوند بر هستی ، دلیل عجز غیر خدا در تدبیر شؤون زندگی انسانها

لیس لک من الامر شیء . .. و للّه ما فی السّموات و ما فی الارض

زیرا جمله <لیس لک . .. > با جمله <و للّه ما فی السّموات> تعلیل شده است.

5 _ مالکیّت مطلق خداوند بر هستی ، دلیل نداشتن حقّ تصمیمگیری رسول خدا ( ص ) ، در مورد سرنوشت کفّار

لیس لک من الامر شیء او یتوب علیهم . .. و للّه ما فی السّموات و ما فی الارض

65- آثار ذکر مالکیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 320

14 - لقمان - 31 - 26 - 6

6 - توجه به حاکمیت و مالکیت مطلق الهی برپدیده های عالم ، مستلزم اختصاص دادن حمد و ستایش به او است .

قل الحمد للّه . .. للّه ما فی السموت و الأرض

یادآوری مالکیت خدا بر پدیده های عالم، پس از فرمان به ادای حمد، می تواند برای توجه دادن به نکته یاد شده باشد.

66- آثار عقیده به مالکیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 85 - 2

2 - گرایش به شرک در عین اعتقاد به تعلق انسان و پدیده های پیرامون او به خداوند ، دو امر ناهمخوان و ناسازگار

قل لمن الأرض و من فیها . .. سیقولون للّه قل أفلاتذکّرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 91 - 4

4 - اعتقاد به ربوبیت خداوند و مالکیت او بر تمامی مظاهر هستی ، مقتضی پرستیدن یگانه او

إنّما أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه البلده . .. و له کلّ شیء

واژه <ربّ> و تعبیر <و له کلّ شیء> در حقیقت بیانگر فلسفه حصر پرستش انسان در برابر خدا است; یعنی، چون او پروردگار و مالک یگانه هستی است، پس عبودیت انسان باید تنها به درگاه او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 11 - 7

7 - ایمان به خداوند و اعتقاد به عزّت ، ستودگی ، حاکمیت ، مالکیت و گواه بودن او و انجام دادن تمامی اعمال صالح ، مایه بهره بردن از مناظر سبز و پر درخت و زمین آب خیز بهشت است .

إلاّ أن یؤمنوا باللّه العزیز . .. إنّ الذین ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت تج

برداشت یاد شده، از ارتباط این آیه با آیه هشتم و نهم استفاده می شود. <الصالحات>، جمع محلی به <ال> و مفید عموم است. عموم در این موارد، عرفی است; یعنی، تمام آن چه میسّر است. <جنّه>; یعنی، بوستانی که با درختان خود زمین را پوشانده باشد. (مفردات راغب).

67- آثار مالکیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 13 - 4

4 _ علم و آگاهی به جهان هستی، لازمه مالکیت مطلقه الهی

و له ما سکن فی الّیل و النهار و هو السمیع العلیم

جمله <و له ما سکن> به منزله دلیلی است برای <و هو السمیع العلیم>. یعنی همه چیز، اعم از اشیا و اقوال و حتی فکر، مخلوق و مملوک خداست و خالق نمی تواند به مخلوق خویش آگاه نباشد، چون علم خالق به مخلوق خود ضروری است.

ص: 321

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 56 - 2

2 _ توانمندی خداوند بر زنده کردن و میراندن ، برخاسته از مالکیت انحصاری او بر هستی است .

ألا إن للّه ما فی السموت و الأرض . .. هو یحی و یمیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 66 - 3

3 _ مالکیت مطلق خداوند بر جهان هستی ، دلیل توحید در ربوبیت و توحید در عبودیت اوست .

ألا إن للّه من فی السموت و من فی الأرض و ما یتبع الذین یدعون من دون اللّه شرکاء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 52 - 3

3- مالکیت انحصاری خداوند بر تمامی موجودات ، دلیل وحدانیت اوست .

إنما هو إل_ه وحد . .. و له ما فی السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 74 - 1

1- مالکیت و قدرت مطلقه خداوند ، مقتضی گرایش انسان به توحید و پرهیز از شرک به اوست .

فلاتضربوا لله الأمثال

برداشت فوق مبتنی بر دو نکته است: الف) <فاء> مضمون این آیه را متفرع بر آیه قبل کرده است و در آیه قبل سخن از مالکیت و قدرت مطلقه الهی به میان آمده بود. ب) بنابر اینکه مراد از <ضرب مَثَل> جعل شریک برای خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 26 - 7،12،13

7- مالکیت یگانه خداوند بر هستی ، دلیل قابل قیاس نبودن علم او با علوم ادعایی بشر است .

قل اللّه أعلم بما لبثوا له غیب السم_وت و الأرض

جمله <له غیب. ..> برهانی است که <اللّه أعلم> را تثبیت می کند.

12- مالکیت یگانه خداوند بر هستی ، دلیل آگاهی ژرف او بر تمامی دیدنی ها و شنیدنی ها است .

له غیب السم_وت و الأرض أبصر به و أسمع

13- خداوند _ به دلیل مالکیت انحصاری و بینایی و شنوایی ژرف _ تنها مرجع شایسته ، برای دریافت اطلاعات صحیح در باره حیات انسان های پیشین است .

قل اللّه أعلم بما لبثوا له غیب . .. أبصر به و أسمع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 19 - 5

5- مالکیت مطلقه الهی بر جهان هستی ، پشتوانه و تضمین کننده تحقق پیروزی حق بر باطل است .

ص: 322

بل نقذف بالحقّ . .. و له من فی السموت والأرض

جمله <و له من فی السماوات. ..> عطف بر جمله <لو أردنا ... بل نقذف بالحقّ...> است و تبیین و تفسیر کننده حق بودن آفرینش جهان و نیز پیروزی حق بر باطل می باشد; زیرا وقتی جهان در ملک خدا بود، پیروزکردن حق بر باطل، امری ممکن و آسان بر او خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 64 - 2

2 - مالکیت مطلقه خداوند بر جهان هستی ، مقتضی اطاعت بی چون و چرا از او و پرهیز از سرپیچی است .

لاتجعلوا دعاء الرسول . .. فلیحذر الذین یخافون عن أمره ... ألا إنّ للّه ما فی الس

برداشت فوق، بر این اساس استوار است که جمله <إنّ للّه ما فی السماوات. ..> در حکم تعلیل برای جملات پیشین باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 17 - 13

13 - شایسته بودن خداوند برای عبادت ، به خاطر مالک و منشأ روزی بودن اش است .

إنّ الذین تعبدون من دون اللّه لایملکون لکم رزقًا فابتغوا عند اللّه الرزق و اعبدو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 28 - 4

4 - ملک خداوند بودن تمامی موجودات ، با شریک خدا قرار دادن هر یک ازآنها ، ناسازگار است .

هل لکم من ما ملکت أیم_نکم . .. تخافونهم کخیفتکم أنفسکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 1 - 9

9 - مالکیت مطلق خداوند بر موجودات عالم ، مقتضی اختصاص همه حمد و ستایش ها به او است .

الحمد للّه الذی له ما فی السموت و ما فی الأرض

صله موصول <الذی> که ما فی السماوات و ما فی الأرض است می تواند علت انشای ثنا و حمد برای موصول باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 83 - 6

6 - حاکمیت و مالکیت خداوند بر همه چیز و بازگشت همه انسان ها به سوی او ، دلیل و نشانه توانایی او بر برپا کردن قیامت و احیای مجدد انسان ها

فسبح_ن الذی بیده ملکوت کلّ شیء و إلیه ترجعون

برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه در ردیف سلسله آیاتی قرار دارد که درباره اثبات قیامت و ارائه جلوه های قدرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 4 - 2،3

ص: 323

2 - وحی و بعثت پیامبران ، مقتضای مالکیت و ربوبیت بی شریک خدا بر جهان و انسان

کذلک یوحی إلیک . .. له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

3 - مالکیت مطلق خداوند بر جهان هستی ، پشتوانه عزت ( قاهربودن ) و حکمت ( کاردانی ) خداوندی است .

اللّه العزیز الحکیم . له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 6 - 5

5 - مالک و مدبّر بودن خداوند بر تمام عوالم هستی ، وادار سازنده مردم به گردن نهادن در برابر حکم او در قیامت

یوم یقوم الناس لربّ الع_لمین

<لام> در <لربّ العالمین> در معنای تعلیل به کار رفته و مفاد آیه این است که فرمانبرداری کامل مردم، به جهت قرار گرفتن آنان در پیشگاه <ربّ العالمین> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 3

3 - مالک و مدبّر بودن خداوند برای انسان ها ، دلیل رجوع تمام حرکت ها و تلاش های آنها به خداوند است .

کادح إلی ربّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 9 - 7

7 - حاکمیت و مالکیت خداوند بر تمام هستی و علم مطلق او ، دلیل حقانیت عقیده مؤمنان به او است .

إلاّ أن یؤمنوا باللّه . .. الذی له ملک السم_وت و الأرض و اللّه علی کلّ شیء شهید

<سماوات و أرض>، کنایه از تمام هستی است و <الذی . ..> وصف دیگری برای خداوند است و به علت ایمان مؤمنان اشاره دارد. تصریح به کلمه <اللّه> و نیاوردن ضمیر (در آخرین جمله آیه)، هر چند که نشانگر استقلال این جمله از ماقبل و نظر داشتن آن به کار هر دو گروه است _ نه خصوص مؤمنان _ ولی علت ایمان مؤمنان را نیز کامل می سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قریش - 106 - 3 - 3

3 - مالکیت خداوند بر کعبه و سیطره ربوبیت و تدبیر او بر آن ، برهان الزام قریش به عبادت او است .

فلیعبدوا ربّ ه_ذا البیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کوثر - 108 - 2 - 4،10

4 - خداوند ، به دلیل مدبّر و مالک بودن بر امور انسان ها ، سزاوار پرستش و نماز خالصانه بندگان به درگاه او است .

فصلّ لربّک

10 - مالک و مدبّر بودن خداوند ، دلیل لزوم اخلاص و قصد قربت در قربانی کردن به درگاه او است .

فصلّ لربّک وانحر

ص: 324

68- آزادی در مالکیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 87 - 11،12

11_ آزادی مطلق و بی قید و شرط مالکان در تصرف اموال خویش ، امری نادرست از نظر ادیان الهی

أصلوتک تأمرک أن نترک . .. أن نفعل فی أمولنا مانش_ؤا

12_ آزادی بی قید و شرط مالکان در تصرف اموال خویش ، زمینه ساز رعایت نکردن قسط و عدالت در مبادلات است .

أوفوا المکیال و المیزان بالقسط . .. أو أن نفعل فی أمولنا مانش_ؤا

69- احکام مالکیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 180 - 8

8 - وصیت از اسباب ملکیت است .

إن ترک خیراً الوصیه للولدین و الأقربین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 188 - 2،4،6

2 - دستیابی به مال و دارایی های دیگران با اسباب باطل ، حرام است .

و لاتأکلوا أمولکم بینکم بالبطل

کلمه <بینکم> قید برای <أموالکم> است; یعنی، اموالی که در میان شماست و هر کس مالک بخشی از آن است. بنابراین جمله <لاتأکلوا ...> چنین معنا می شود: نباید هیچ یک از شما مال و دارایی دیگری را با سببی باطل تصرف کند.

4 - پرداخت رشوه به قضات ، به منظور دستیابی به اموال دیگران ، از جمله اسباب باطل برای تحصیل مال است .

و لاتأکلوا أمولکم بینکم بالبطل و تدلوا بها إلی الحکام لتأکلوا فریقاً من أمول الن

جمله <و تدلوا بها . ..> عطف خاص بر عام است و لذا بیانگر مصداق بارزی از تصرف اموال دیگران با اسباب باطل می باشد. نیاوردن <لا>ی ناهیه در <تدلوا> مؤید این معناست.

6 - مالکیت اموالی که از راه ها و اسباب باطل به چنگ آمده ، فاقد اعتبار قانونی است .

و لاتأکلوا أمولکم بینکم بالبطل

حرمت تصرف در اموال به دست آمده از طریق باطل، حاکی از مالک نبودن کسی است که آن اموال را به چنگ آورده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 2 - 3

3 _ اعتبار و رسمیّت مالکیت شخصی

و اتوا الیتامی اموالهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 325

3 - نساء - 4 - 4 - 12

12 _ رضایت مالک ، شرط جواز تصرف دیگران در اموال وی

فان طبن لکم عن شیء منه نفساً فکلوه هنیئاً مریئاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 6 - 6

6 _ مالکیّت ، همواره مستلزم جواز تصرّف نیست .

و ابتلوا الیتامی . .. فان انستم منهم رشداً فادفعوا

از اینکه یتیمان نابالغ از تصرف در اموال خویش ممنوع و محجورند، معلوم می شود که مجرد مالک بودن مستلزم جواز تصرف در اموال نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 29 - 1،3،4

1 _ ممنوعیّت تصرّف و تملک اموال دیگران با اسباب باطل

یا ایّها الّذین امنوا لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل

3 _ رسمیّت و اعتبار مالکیّت شخصی

یا ایّها الّذین امنوا لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل

4 _ تجارت ، از اسباب نقل و انتقال مشروع اموال

الّا ان تکون تجاره عن تراض منکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 32 - 16

16 _ انسان ، فقط مالک بخشی از درآمد های خویش است .

للرّجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن

بنابر اینکه <من> در <ممّا> برای تبعیض باشد. یعنی انسانها مالک بخشی از درآمد خویش هستند و بخش دیگر _ مثلا _ از آنِ فقرا و یا حکومت اسلامی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 41 - 8

8 _ پذیرش مالکیت اشخاص حقوقی در اسلام

و لذی القربی و الیتمی و المسکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 34 - 5،6

5 _ اصل مالکیت مردم بر اموال ، اصلی پذیرفته شده در اسلام

لیأکلون أمول الناس

6 _ تصاحب اموال مردم با اسباب غیر مشروع ، حرام است .

ص: 326

إن کثیراً من الأحبار و الرهبان لیأکلون أمول الناس بالبطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 5،6،13،14

5- ثبوت حق مالکیت برای افراد نابالغ

و لاتقربوا مال الیتیم . .. حتی یبلغ أشدّه

<یتیم> در لغت، به طفلی گفته می شود که قبل از بلوغ، از پدرش جدا شده و او را از دست بدهد (مفردات راغب).

6- امکان مالکیت بدون کار

و لاتقربوا مال الیتیم

از آنجایی که یتیم طفلی است که پدر خود را از دست داده است و در آن سن و سال هم امکان کار کردن برای وی وجود ندارد. و یکی از طبیعی ترین راههای مالک شدن یتیم، ارث است که از طریق کار به دست نمی آید. با توجه به این نکته ها، مطلب فوق قابل استناد به آیه است.

13- امکان انفکاک حق مالکیت از حق تصرف

و لاتقربوا مال الیتیم . .. حتی یبلغ أشدّه

از اینکه یتیم، علی رغم مالک بودنش، حق تصرف قبل از بلوغ را ندارد و اولیای وی، علی رغم مالک نبودنشان، حق تصرف در مال یتیم را دارند، به دست می آید که مالکیت و جواز تصرف، انفکاک پذیر هستند.

14- صغیر بودن و رشد و درک اقتصادی نداشتن ، دو عامل حجر و مانع حق تصرف فرد در مال خویش است .

حتی یبلغ أشدّه

بیان غایت زمان ممنوعیت حق تصرف یتیم، در واقع بیان کننده ملاک حق تصرف در مال است و آن، بلوغ و رشد اقتصادی است. بنابراین یتیم بودن، خصوصیت و موضوعیت ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 58 - 4

4- بت و سایر ابزار و وسایل گناه ، از حرمت و مالکیت ساقط است و شکستن و نابود کردن آنها جایز می باشد .

فجعلهم جذذًا

برداشت یاد شده از شکستن بت ها به وسیله حضرت ابراهیم(ع) و سوگند ایشان بر این کار و نیز لحن تأیید گونه و تمجیدآمیز آیه شریفه به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 52 - 11

11 - مالکیت بر انسان برده ، جایز و روا است .

إلاّ ما ملکت یمینک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 55 - 7

7 - مالکِ انسانِ برده شدن ، جایز است .

و لا ما ملکت أیم_نهنّ

ص: 327

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 71 - 8

8 - مشروعیت مالکیت انسان ها بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند )

أنع_مًا فهم لها م_لکون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 36 - 15

15- مالکیت خصوصی ، اصلی مورد قبول در اسلام

و لا یسئلکم أمولکم

نسبت داده شدن <أموال> به <کم> و تصریح به این که خداوند، مال هایتان را از شما نمی گیرد; می رساند که دارا بودن و مالکیت، مورد قبول شریعت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 6 - 8

8 - کافران ستیزکننده با خدا و پیامبر ( ص ) ، فاقد حق مالکیت نسبت به اموال و دارایی خویش *

و ما أفاء اللّه علی رسوله منهم

واژه <أفاء> _ که از <فیء> به معنای رجوع گرفته شده _ نشانگر آن است که یهودیان محارب، حق مالکیتی نسبت به اموال و دارایی شان ندارند و در حقیقت به مالک اصلی آن، بازگردانیده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 15

15 - حق مالکیت کافران غیر محارب ، محترم و رعایت عدل درباره ایشان ضروری است .

و ءاتوهم ما أنفقوا

از شأن نزول آیه، استفاده می شود که حکم پرداخت مهریه و نیز احترامی که اسلام برای مالکیت کافران قائل است، مربوط به کافران غیر محارب است; چنان که آیه شریفه مسائل پس از صلح حدیبیه را بیان می کند. بنابراین رعایت این عدل با آنچه از مفهوم <أن تبرّوهم و تقسطوا...> _ که نهی از قسط درباره کافران حربی بود _ منافات ندارد.

70- ادعای مالکیت سرزمین مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 57 - 1

1 - فرعون مدعی مالکیت خود و پیروانش ( قبطیان ) بر سرزمین مصر

لتخرجنا من أرضنا

از اضافه شدن <أرض> به ضمیر متکلم <نا> برمی آید که فرعونیان، سرزمین مصر را متعلق به خویش و از آنِ خود می دانستند و برای دیگران حقی در آن قائل نبودند.

ص: 328

71- ادعای مالکیت یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 20 - 2

2_ همه اهل کاروان ، خود را نسبت به یوسف ( ع ) ذی نفع می پنداشتند و خویشتن را مالک او می شمردند .

أسرّوه بض_عه . .. و شروه بثمن

از آن جایی که کالا قرار دادن و نیز فروختن یوسف(ع) به کاروان نسبت داده شده است ، برداشت فوق استفاده می شود.

72- ارزش مالکیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 170 - 19

19 _ ارزشمندی مالکیت و ثمردهی آن در گرو علم و حکمت

فان للّه ما فی السموت و الارض و کان اللّه علیماً حکیماً

یادآوری علم و حکمت خداوند پس از بیان مالکیت مطلق خداوند، می تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

73- اسباب مالکیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 180 - 8

8 - وصیت از اسباب ملکیت است .

إن ترک خیراً الوصیه للولدین و الأقربین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 188 - 2،4

2 - دستیابی به مال و دارایی های دیگران با اسباب باطل ، حرام است .

و لاتأکلوا أمولکم بینکم بالبطل

کلمه <بینکم> قید برای <أموالکم> است; یعنی، اموالی که در میان شماست و هر کس مالک بخشی از آن است. بنابراین جمله <لاتأکلوا ...> چنین معنا می شود: نباید هیچ یک از شما مال و دارایی دیگری را با سببی باطل تصرف کند.

4 - پرداخت رشوه به قضات ، به منظور دستیابی به اموال دیگران ، از جمله اسباب باطل برای تحصیل مال است .

و لاتأکلوا أمولکم بینکم بالبطل و تدلوا بها إلی الحکام لتأکلوا فریقاً من أمول الن

جمله <و تدلوا بها . ..> عطف خاص بر عام است و لذا بیانگر مصداق بارزی از تصرف اموال دیگران با اسباب باطل می باشد. نیاوردن <لا>ی ناهیه در <تدلوا> مؤید این معناست.

ص: 329

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 6

6- امکان مالکیت بدون کار

و لاتقربوا مال الیتیم

از آنجایی که یتیم طفلی است که پدر خود را از دست داده است و در آن سن و سال هم امکان کار کردن برای وی وجود ندارد. و یکی از طبیعی ترین راههای مالک شدن یتیم، ارث است که از طریق کار به دست نمی آید. با توجه به این نکته ها، مطلب فوق قابل استناد به آیه است.

74- اقرار به مالکیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 156 - 8

8 - < و سمع رجلا یقول : < إنا للّه و إنا إلیه رجعون > فقال ( ع ) إن قولنا < إنا للّه > اقرار علی أنفسنا بالملک و قولنا < إنا إلیه راجعون > اقرار علی أنفسنا بالهلک ;

] حضرت علی (ع)[ شنید که شخصی کلمه استرجاع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 12 - 3

3 _ کافران، معترف به مالکیت مطلق خداوند بر جهان هستی

قل لمن ما فی السموت و الأرض قل للّه

جواب خداوند به سؤال مطرح شده و منتظر جواب کافران نماندن، بداهت و مورد اعتراف بودن جواب را می رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 85 - 1

1 - اعتراف به مالکیت خدا بر زمین و موجودات روی آن ، امری ناگریز برای هر انسانِ اهل دانش و خرد

قل لمن الأرض . .. إن کنتم تعلمون . سیقولون للّه قل أفلاتذکّرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 87 - 3

3 - تردید در یگانگی خدا ، علی رغم اعتراف به مالکیت مطلق او بر سراسر هستی ، ناشی از بی پروایی و بیم نداشتن از عذاب او

سیقولون للّه قل أفلاتتّقون

75- اقسام اسباب مالکیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 330

1 - بقره - 2 - 188 - 1

1 - دستیابی به مال و ثروت ، دارای اسباب ناروا وباطل ; و اسبابی حق و درست

و لاتأکلوا أمولکم بینکم بالبطل

76- اهمیت مالکیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 57

57 _ لزوم احترام به مالکیّت قانونی افراد جامعه و حفظ حدود آن

اذا تداینتم . .. ذلکم اقسط ... و اتّقوا اللّه

امر به تقوا پس از بیان مسائل و احکامی چند که از جمله آنها، مالکیّت افراد بر داراییهای خویش است و نیز بیان شرایط نقل و انتقال آن به دیگران، بیانگر رعایت آن مسائل و محترم شمردن آنهاست.

77- ایصال به مالکیت جاودان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 120 - 6

6 - راهنمایی آدم به درخت جاودانگی و ملک و سلطنت همیشگی ، پوشش شیطان برای فریب آدم و حوا و وادار ساختن آنان به خوردن از میوه درخت ممنوع

هل أدّلک علی شجره الخلد و ملک لایبلی

مقصود از <شجره الخلد> درختی است که خوردن میوه آن موجب جاودانگی گردد. <ملک> به معنای مال و نیز سلطنت آمده است (قاموس). مراد از <ملک لایبلی> مالکیت و حاکمیتی است که زوال نپذیرد و فرسوده نگردد.

78- ایمان به مالکیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - حمد - 1 - 5 - 3

3 - باور به ربوبیت خدا ، رحمت آفرینی و مالکیتش بر روز جزا ، وادار کننده آدمی به پرستش او

رب العلمین. الرحمن الرحیم. ملک یوم الدین. إیاک نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 156 - 4

4 - باور به مالکیت خدا و بازگشت به او ، آسان کننده تحمل مصیبت ها و مشکلات

الذین إذا أصبتهم مصیبه قالوا إنا للّه و إنا إلیه رجعون

ص: 331

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 123 - 7

7_ باور به انحصار مالکیت خداوند بر غیب هستی ، وادار کننده آدمی به پرستش خدا و توکل بر او

و لله غیب السم_وت و الأرض . .. فاعبده و توکل علیه

جمله <اعبده و توکل علیه> بر دو جمله <لله غیب السماوات و الأرض> و <إلیه یرجع الأمر کله> تفریع شده است. برداشت فوق ، ناظر به ارتباط آن با جمله نخست است.

79- بطلان مالکیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 188 - 4

4 - پرداخت رشوه به قضات ، به منظور دستیابی به اموال دیگران ، از جمله اسباب باطل برای تحصیل مال است .

و لاتأکلوا أمولکم بینکم بالبطل و تدلوا بها إلی الحکام لتأکلوا فریقاً من أمول الن

جمله <و تدلوا بها . ..> عطف خاص بر عام است و لذا بیانگر مصداق بارزی از تصرف اموال دیگران با اسباب باطل می باشد. نیاوردن <لا>ی ناهیه در <تدلوا> مؤید این معناست.

80- بی ارزشی مالکیت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 11

11 - معبود های ادعایی مشرکان ، فاقد هرگونه مالکیت ; حتی به مقدار پوست هسته خرما

و الذین تدعون من دونه ما یملکون من قطمیر

<قطمیر> به معنای لفّافه و پوست میان خرما و هسته آن است (لسان العرب) البته این تعبیر در آیه شریفه، کنایه از بسیار ناچیز بودن است.

81- جاودانگی مالکیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 114 - 5

5 - مالکیت و فرمان روایی خداوند بر هستی ، حقیقتی ثابت و فنا ناپذیر است .

الملک الحقّ

<حقّ>; یعنی، واجب و ثابت (مصباح) و <الحقّ> در آیه می تواند صفت برای <الملک> باشد و نیز ممکن است صفتی دیگر برای <اللّه> گرفته شود که با توجه به ذکر آن بعد از وصف <الملک>، نکته یاد شده استفاده می شود.

ص: 332

82- حق

مالکیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 13

13- امکان انفکاک حق مالکیت از حق تصرف

و لاتقربوا مال الیتیم . .. حتی یبلغ أشدّه

از اینکه یتیم، علی رغم مالک بودنش، حق تصرف قبل از بلوغ را ندارد و اولیای وی، علی رغم مالک نبودنشان، حق تصرف در مال یتیم را دارند، به دست می آید که مالکیت و جواز تصرف، انفکاک پذیر هستند.

83- حق مالکیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 33 - 3

3 - حق مالکیت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و بهره برداری از آنها ، از حقوق پذیرفته شده در اسلام

لأنع_مکم

<أنعام> (جمع <نَعَم>) به شتر، گاو و گوسفند گفته می شود. کلمه <نَعَم> به شتر اختصاص دارد; زیرا بزرگ ترین نعمت نزد عرب است (مفردات راغب). اضافه شدن <أنعام> به ضمیر <کم>، حاکی از حق تصرف و مالکیت انسان بر دام ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 32 - 2

2 - انسان ، دارای حق تصرف و بهره برداری در تمام محصولات طبیعت

مت_عًا لکم

84- حقیقت مالکیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ناس - 114 - 3 - 4

4 - مالکیت خداوند بر مردم ، از نوع مالکیت معبود بر بندگان است .

ملک الناس . إل_ه الناس

ترتیب ذکری دو وصف <ملک> و <إل_ه>، ممکن است اشاره به نکته یادشده داشته باشد.

85- درخواست مالکیت جاودان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 120 - 8

8 - انسان ، خواهان زندگی جاوید و ملک و مالکیت فنا ناپذیر است .

ص: 333

هل أدّلک علی شجره الخلد و ملک لایبلی

شیطان برای کارگر ساختن وسوسه خویش در آدم، از زمینه هایی بهره برد که در آدم وجود داشت. آن زمینه ها، میل به جاودانگی و مالکیت فنا ناپذیر است.

86- دلایل مالکیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 93 - 4

4- رحمانیت خداوند ، دلیل مملوک بودن موجودات آسمان ها و زمین و مالکیت مطلق خداوند

إن کلّ من فی السموت والأرض إلاّ ءاتی الرحمن عبدًا

87- ذکر مالکیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 52 - 9

9- واهمه داشتن از غیر خداوند _ با توجه به وحدانیت و مالکیت انحصاری او بر جهان _ امری شگفت آور و غیر منطقی است .

إنما هو إل_ه وحد . .. و له ما فی السموت و الأرض ... أفغیر الله تتّقون

همزه <أفغیر الله>، استفهام انکاری بوده و متضمن معنای تعجب است و تعجب در جایی رخ می دهد که کاری غیر طبیعی و غیر متداول باشد. اینکه پس از یادآوری <إنما هو إله واحد> و <له ما فی السماوات و الأرض> با شگفتی اظهار می دارد: <أفغیر الله تتّقون>، نکته فوق قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 74 - 3

3- توجه به مالکیت و قدرت مطلقه خدا و ناتوانی موجودات در برابر او ، مستلزم تشبیه نکردن او به غیر است .

و یعبدون من دون الله ما لایملک . .. فلاتضربوا لله الأمثال

عمده ترین موضوعی که از آیات قبل استفاده شد، مالکیت و قدرت مطلق الهی و نفی هرگونه مالکیت و قدرت از خدایان دروغین مشرکان است و در این آیه خداوند، نتیجه و لازمه مطلب فوق را، تمثیل نکردن خدا به غیر او دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 38 - 12

12 - اهل ایمان ، به مالکیت حقیقی خداوند بر امکانات دنیایی بشر توجه دارند .

و ممّا رزقن_هم ینفقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 13 - 6

6 - لزوم توجه انسان به مالکیت مطلق خداوند بر جهان هستی و پرهیز از غفلت و غرور به هنگام بهرهوری از طبیعت و

ص: 334

مظاهر آن

جمیعًا منه

تذکّر خداوند به این که همه هستی از او است _ پس از این که جهان را مسخّر انسان یاد کرده است _ می رساند که انسان با حاکمیت بر جهان، زمینه غرور و غفلت از خداوند را دارد. و تأکید <جمیعاً منه> درصدد از میان بردن این غفلت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 14 - 6

6 - توجّه به مالکیت خداوند بر دنیا و آخرت و حوادث آنها ، وادار سازنده انسان به جدی گرفتن هشدار های عذاب

و إنّ لنا للأخره و الأُولی . فأنذرتکم نارًا تلظّی

88- زوال مالکیت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 23 - 6

6- همه مالکیت ها ، جز مالکیت خداوند ، زوال پذیر است .

نحن الورثون

89- سلب مالکیت در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انفطار - 82 - 19 - 2

2 - قیامت ، روز سلب مالکیت و اختیار از همه انسان ها است .

یوم لاتملک نفس لنفس شیئًا

90- شرایط مالکیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 11 - 25

25 _ تنفیذ وصیت میت و پرداخت دیون او ، شرط مالکیت وارثان نسبت به میراث

للذّکر مثل حظّ الانثیین . .. من بعد وصیه یوصی بها او دَین

<لام> در <للذکر> و <لهن> و . .. ، برای تملیک و <من بعد وصیّه> بیانگر ظرف تحقق آن است.

ص: 335

91- عقیده به مالکیت غیر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 22 - 11

11 - عقیده به مالکیت غیر خدا بر بخشی از عالم و سهیم دانستن غیر او در آن و اعتقاد به کمک غیر خدا به او در تدبیر عالم ، مشرکانه است .

قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه لایملکون مثقال ذرّه . .. و ما لهم فیهما من شرک

92- عوامل مالکیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 4 - 10،11

10 _ تعیین مهریّه در عقد ازدواج ، از اسباب ملکیت

و اتوا النّساء صدقاتهنّ

11 _ هبه ، از وسایل ملکیت

فان طبن لکم . .. فکلوه

<کلوه>، کنایه از استیلای کامل است و آن ملکیّت می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 7 - 7

7 _ ارث ، از اسباب مالکیت

للرّجال نصیب . .. و للنّساء نصیب ممّا ترک الوالدان و الاقربون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 11 - 4

4 _ ارث ، از اسباب مالکیت

یوصیکم اللّه فی اولادکم للذّکر مثل حظّ الانثیین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 12 - 9

9 _ ارث ، از اسباب مالکیّت

و لکم نصف ما ترک . .. فلکم الرّبع ... و لهنّ الرّبع ... فلهنّ الثّمن ... فهم شرک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 32 - 12

12 _ هر کس _ چه زن و چه مرد _ مالک دسترنج خویش است .

للرّجال نصیب . .. و للنساء نصیب

ص: 336

93- کافران و مالکیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 12 - 3،5

3 _ کافران، معترف به مالکیت مطلق خداوند بر جهان هستی

قل لمن ما فی السموت و الأرض قل للّه

جواب خداوند به سؤال مطرح شده و منتظر جواب کافران نماندن، بداهت و مورد اعتراف بودن جواب را می رساند.

5 _ خودداری کافران از اعتراف به مالکیت مطلق خداوند، علی رغم آگاهی بدان

قل لمن ما فی السموت و الأرض قل للّه

94- مالکیت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 255 - 9

9 _ حاکمیّت و مالکیّت مطلق خداوند ، بر آنچه در آسمان ها و زمین است . ( عالم هستی )

له ما فی السّموات و ما فی الارض

لازمه ملکیّت بر هر چیز، حاکمیّت نسبت به آن است; بلکه ملکیّت، مساوق با حاکمیت است.

95- مالکیت اخروی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - حمد - 1 - 4 - 1

1 - خداوند ، مالک و فرمانروای روز قیامت است .

ملک یوم الدین

<مِلْک> در <مالک یوم الدین> ملک حقیقی است ; یعنی، وابستگی وجودی که لازمه آن تسلط کامل و همه جانبه مالک بر مملوک است. قابل ذکر است که <یوم الدین> هم می تواند مفعول برای <مالک> باشد و هم می تواند ظرف برای آن گرفته شود و در صورت دوم مفعول، کلمه ای همانند <الامور> خواهد بود; یعنی: مالک الامور فی یوم الدین. به هر تقدیر برداشت فوق از آن استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - حمد - 1 - 5 - 2،3

2 - ربوبیت خدا بر هستی ، رحمانیت و رحیمیت او و مالکیتش بر روز قیامت ، دلیل شایستگی او برای پرستش

رب العلمین. الرحمن الرحیم. ملک یوم الدین. إیاک نعبد

3 - باور به ربوبیت خدا ، رحمت آفرینی و مالکیتش بر روز جزا ، وادار کننده آدمی به پرستش او

ص: 337

رب العلمین. الرحمن الرحیم. ملک یوم الدین. إیاک نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 73 - 10،14

10 _ روز دمیده شدن در صور، مالکیت مطلق و حاکمیت انحصاری خداوند، ظهور خواهد یافت.

و له الملک یوم ینفخ فی الصور

<له الملک> بیانگر انحصار ملک در روز نفخ صور برای خداوند است. و چون این مالکیت اکنون نیز وجود دارد، بنابراین مفاد حصر، ظهور این مالکیت در آن روز به گونه ای که جای هیچ انکار برای کسی نماند، است.

14 _ دانایی خداوند به غیب و شهود عالم، پشتوانه حشر تمامی انسانها و ظهور مالکیت و حاکمیت انحصاری خداوند در قیامت است.

إلیه تحشرون . .. یوم ینفخ فی الصور علم الغیب و الشهده

با توجه به اینکه در آخرین جمله آیه قبل سخن از حشر آدمیان بود و در این آیه از نفخ صور و برپایی قیامت یاد شده و سپس جمله <عالم الغیب و الشهاده> آمده، گویا این جمله پاسخی است به کسانی که چگونگی حشر آدمیان را، با وجود متلاشی شدن اجساد و از بین رفتن آثار، امری ناممکن می دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 30 - 9

9 _ قیامت ، روز ظهور مولویت و مالکیت به حق و پروردگاری بی همتای خداوند و بر ملا شدن بطلان اندیشه مولویت و ربوبیت غیر او برای شرک پیشگان

و یوم نحشر هم جمیعاً . .. و ردوا إلی اللّه مولیهم الحق و ضل عنهم ما کانوا یفترون

96- مالکیت اخروی مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 11 - 4

4 - مؤمنانی که زیر شکنجه کافران جان دادند و در آتش آنان سوختند ، مالک بوستان های بهشت خواهند شد .

إنّ الذین ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت

ارتباط این آیه با آیه قبل، بیانگر برداشت یاد شده است.

97- مالکیت الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 129 - 1،3،4،5،10

1 _ مالکیت آسمان ها و زمین ( هستی ) و حاکمیت بر آنها ، در انحصار خداوند است .

و للّه ما فی السّموات و ما فی الارض

تقدیم <لِلّه> بیانگر انحصار است.

ص: 338

3 _ انحصار حاکمیّت و مالکیّت مطلق خداوند بر هستی ، دلیل انحصار عفو و یا مجازات بندگان به وی

او یتوب علیهم او یعذّبهم . .. و للّه ما فی السّموات و ما فی الارض یغفر لمن یشآء

جمله <و للّه ما فی السّموات>، بیان علت جمله های سابق است.

4 _ انحصار مالکیت و حاکمیت مطلق خداوند بر هستی ، دلیل عجز غیر خدا در تدبیر شؤون زندگی انسانها

لیس لک من الامر شیء . .. و للّه ما فی السّموات و ما فی الارض

زیرا جمله <لیس لک . .. > با جمله <و للّه ما فی السّموات> تعلیل شده است.

5 _ مالکیّت مطلق خداوند بر هستی ، دلیل نداشتن حقّ تصمیمگیری رسول خدا ( ص ) ، در مورد سرنوشت کفّار

لیس لک من الامر شیء او یتوب علیهم . .. و للّه ما فی السّموات و ما فی الارض

10 _ مالکیّت و حاکمیّت خداوند بر سرنوشت مؤمنان و کافران ( پیروزی یا شکست )

لیقطع طرفاً من الّذین کفروا . .. لیس لک من الامر شیء ... و للّه ما فی السّموات و

98- مالکیت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 39 - 4

4 - انسان ، مالک عمل و دستاورد تلاش خویش *

و أن لیس للإنس_ن إلاّ ما سعی

لام در <للإنسان> برای ملکیت است و <سعی> تمامی فعالیت های آدمی را شامل می شود.

99- مالکیت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 71 - 7،8

7 - مالکیت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، جلوه لطف خدا به انسان ها است .

أوَلم یروا . .. أنع_مًا فهم لها م_لکون

از آمدن جمله <فهم لها مالکون> (با فاء تفریع) می توان برداشت بالا را استفاده کرد; زیرا خداوند علاوه بر آن که انعام را برای بهره مندی انسان ها آفریده، مالکیت را نیز به انسان ها بخشیده است.

8 - مشروعیت مالکیت انسان ها بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند )

أنع_مًا فهم لها م_لکون

100- مالکیت بت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 58 - 4

4- بت و سایر ابزار و وسایل گناه ، از حرمت و مالکیت ساقط است و شکستن و نابود کردن آنها جایز می باشد .

ص: 339

فجعلهم جذذًا

برداشت یاد شده از شکستن بت ها به وسیله حضرت ابراهیم(ع) و سوگند ایشان بر این کار و نیز لحن تأیید گونه و تمجیدآمیز آیه شریفه به دست می آید.

101- مالکیت بر امکانات مادی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 28 - 12

12 - انسان ها ، به رغم این که امکانات شان خدادادی است ، حاضر نیستند بَرده ها و موجودات زیردست شان را در آنها سهیم کنند .

هل لکم من ما ملکت أیم_نکم من شرکاء فی ما رزقن_کم فأنتم فیه سواء

102- مالکیت بر برده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 28 - 10

10 - مالکیت انسان بر بَرده ، جایز و مشروع است .

ما ملکت أیم_نکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 50 - 11

11 - انسانِ برده را ، مالک شدن ، جایز و مباح است .

إنّا أحللنا لک . .. و ما ملکت یمینک ... و ما ملکت أیم_نهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 52 - 11

11 - مالکیت بر انسان برده ، جایز و روا است .

إلاّ ما ملکت یمینک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 55 - 7

7 - مالکِ انسانِ برده شدن ، جایز است .

و لا ما ملکت أیم_نهنّ

ص: 340

103- مالکیت بر چهارپایان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 71 - 7،8

7 - مالکیت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، جلوه لطف خدا به انسان ها است .

أوَلم یروا . .. أنع_مًا فهم لها م_لکون

از آمدن جمله <فهم لها مالکون> (با فاء تفریع) می توان برداشت بالا را استفاده کرد; زیرا خداوند علاوه بر آن که انعام را برای بهره مندی انسان ها آفریده، مالکیت را نیز به انسان ها بخشیده است.

8 - مشروعیت مالکیت انسان ها بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند )

أنع_مًا فهم لها م_لکون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 33 - 3

3 - حق مالکیت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و بهره برداری از آنها ، از حقوق پذیرفته شده در اسلام

لأنع_مکم

<أنعام> (جمع <نَعَم>) به شتر، گاو و گوسفند گفته می شود. کلمه <نَعَم> به شتر اختصاص دارد; زیرا بزرگ ترین نعمت نزد عرب است (مفردات راغب). اضافه شدن <أنعام> به ضمیر <کم>، حاکی از حق تصرف و مالکیت انسان بر دام ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 32 - 3

3 - حق مالکیت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و بهره برداری از آنها ، از حقوق پذیرفته شده در اسلام

لأنع_مکم

<أنعام> جمع <نَعَم> است. این کلمه در مورد شتر، گاو و گوسفند به کار می رود; هر چند مفرد آن تنها در مورد شتر کاربرد دارد (لسان العرب). اضافه شدن <أنعام> به ضمیر <کم>، حاکی از حق تصرف و مالکیت انسان بر دام ها است.

104- مالکیت بر شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 32 - 3

3 - حق مالکیت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و بهره برداری از آنها ، از حقوق پذیرفته شده در اسلام

لأنع_مکم

<أنعام> جمع <نَعَم> است. این کلمه در مورد شتر، گاو و گوسفند به کار می رود; هر چند مفرد آن تنها در مورد شتر کاربرد دارد (لسان العرب). اضافه شدن <أنعام> به ضمیر <کم>، حاکی از حق تصرف و مالکیت انسان بر دام ها است.

105- مالکیت بر گاو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 341

20 - عبس - 80 - 32 - 3

3 - حق مالکیت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و بهره برداری از آنها ، از حقوق پذیرفته شده در اسلام

لأنع_مکم

<أنعام> جمع <نَعَم> است. این کلمه در مورد شتر، گاو و گوسفند به کار می رود; هر چند مفرد آن تنها در مورد شتر کاربرد دارد (لسان العرب). اضافه شدن <أنعام> به ضمیر <کم>، حاکی از حق تصرف و مالکیت انسان بر دام ها است.

106- مالکیت بر گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 32 - 3

3 - حق مالکیت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و بهره برداری از آنها ، از حقوق پذیرفته شده در اسلام

لأنع_مکم

<أنعام> جمع <نَعَم> است. این کلمه در مورد شتر، گاو و گوسفند به کار می رود; هر چند مفرد آن تنها در مورد شتر کاربرد دارد (لسان العرب). اضافه شدن <أنعام> به ضمیر <کم>، حاکی از حق تصرف و مالکیت انسان بر دام ها است.

107- مالکیت برده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 28 - 13

13 - بردگان ، از حقِّ مالکیت و تصرف مستقل ، بی بهره و محروم اند .

هل لکم من ما ملکت أیم_نکم من شرکاء فی ما رزقن_کم فأنتم فیه سواء

108- مالکیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - حمد - 1 - 2 - 4

4 - خداوند مالک و مدبر همه عالم های هستی است .

رب العلمین

عالم (مفرد عالمین) است و به مجموعه و دسته ای از موجودات گفته می شود، بنابراین <العالمین>، یعنی، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - حمد - 1 - 4 - 6

6 - مالکیت خدا بر روز جزا و فرمانروایی او در آن روز ، دلیل اختصاص ستایش ها به اوست .

الحمد للّه . .. ملک یوم الدین

ص: 342

<مالک یوم الدین> نیز مانند اوصاف گذشته به منزله دلیل برای <الحمد للّه> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 107 - 10

10 - مالکیت و حاکمیت انحصاری خدا بر هستی ، مقتضی نبود هیچ سرپرست و یاوری برای بندگان جز او

له ملک السموت و الأرض و ما لکم من دون اللّه من ولی و لانصیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 115 - 1،3

1 - مشرق و مغرب و نیز سایر جهت ها ، تنها از آن خداوند است .

و للّه المشرق و المغرب

مقصود از مشرق و مغرب می تواند جهت شرق و غرب باشد و نیز مراد از آن می تواند مکان شرق و غرب گرفته شود. تفریع <فاینما تولوا> بر <للّه المشرق و المغرب> گویای این است که: مراد از مشرق و مغرب - بنابر تفسیر نخست - همه جهات و - بنابر تفسیر دوم - همه مکانهاست.

3 - خداوند ، تنها مالک همه مکان ها و عرصه های گیتی است .

و للّه المشرق و المغرب

برداشت فوق، بر این اساس است که مراد از مشرق و مغرب، مکان شرق و غرب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 116 - 6،7،9،14

6 - همه موجودات آسمان ها و زمین از آنِ خداوند است .

بل له ما فی السموت و الأرض

7 - خداوند ، در مالکیت موجودات هستی شریکی ندارد .

له ما فی السموت و الأرض

برداشت فوق با توجه به حصر - که از تقدیم <له> بر <ما فی السماوات . ..> به دست می آید - استفاده می شود.

9 - مالکیت خدا بر هستی ، دلیل منزه بودن او از گزینش فرزند و داشتن زاده

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل له ما فی السموت و الأرض

جمله <له ما فی السماوات . ..> برهانی است برای رد پندار ناروای یهود و نصارا.

14 - رابطه خداوند با هستی ، رابطه < مالک و مملوک > و < عابد و معبود > است نه رابطه پدر و فرزندی .

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل له ما فی السموت و الأرض کل له قنتون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 142 - 9،10،11

9 - مشرق و مغرب ( همه جهت ها و مکان ها ) از آن خداوند است .

قل للّه المشرق و المغرب

10 - شریکی برای خدا در مالکیت جهت ها و مکان ها وجود ندارد .

للّه المشرق و المغرب

ص: 343

11 - همه جهت ها و مکان ها از آن رو که ملک خداوند هستند ، صلاحیت قبله شدن را داشته و مزیتی بر یکدیگر ندارند .

قل للّه المشرق و المغرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 156 - 1

1 - خداوند مالک و اختیار دار انسان ها و آنان هم مملوک و در اختیار اویند .

قالوا إنا للّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 255 - 9،13،16،17،26

9 _ حاکمیّت و مالکیّت مطلق خداوند ، بر آنچه در آسمان ها و زمین است . ( عالم هستی )

له ما فی السّموات و ما فی الارض

لازمه ملکیّت بر هر چیز، حاکمیّت نسبت به آن است; بلکه ملکیّت، مساوق با حاکمیت است.

13 _ هیچکس غیر خدا از خود چیزی ندارد ، هر چه هست از اوست .

له ما فی السّموات و ما فی الارض

هر چه هست، از آن خداست (له ما . .. )، تعبیر دیگری است از اینکه هیچکس از خود چیزی ندارد.

16 _ شفاعت ، منافاتی با قدرت و مالکیّت مطلق الهی ندارد .

له ما فی السّموات و ما فی الارض من ذاالّذی یشفع عنده الاّ باذنه

17 _ مالکیّت مطلق الهی بر هستی ، مقتضی نفی هر گونه قدرت مستقل در جهان هستی

له ما فی السّموات و ما فی الارض من ذاالّذی یشفع عنده الاّ باذنه

جمله <من ذاالّذی . .. > که حاکی از نفی قدرت مستقل در جهان هستی است، می تواند نتیجه مالکیّت مطلق الهی باشد.

26 _ عدم غفلت در تدبیر عالم ، مالکیت ، علم و قدرت مطلق و اذن به تأثیر اسباب و علل ، نشانه و دلیل قیّومیّت خداوند

الحیّ القیّوم . .. وسع کرسیّه السّموات و الارض

تمام مطالبی که پس از صفت <القیّوم> آمده است، می تواند توضیح دهنده آن صفت و نیز برهانی برای اثبات آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 256 - 15

15 _ ایمان به خداوند ، اقرار زبانی و تصدیق قلبی به وحدانیّت ، قیومیّت ، حیات ، مالکیّت و علم مطلق اوست .

اللّه لا اله الاّ هو الحیّ القیّوم . .. یؤمن باللّه ... و اللّه سمیع علیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 284 - 1،2،7،8

1 _ تنها خداوند مالک تمام موجودات آسمان ها و زمین است .

للّه ما فی السّموات و ما فی الارض

2 _ توجّه به مالکیّت مطلقه الهی ، زمینه اجرای عدل و قسط و اجرای احکام او در روابط مالی و اقتصادی

اذا تداینتم بدین . .. و ان کنتم علی سفر ... للّه ما فی السّموات و ما فی الارض

7 _ خداوند ، مالک انسان و اعمال و نیّات وی

ص: 344

للّه ما فی السّموات و ما فی الارض و ان تبدوا ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به ال

8 _ مالکیّت مطلق الهی ، علت و دلیل سلطه وی به اعمال و نیّات انسان و محاسبه آنها

للّه ما فی السّموات و ما فی الارض و ان تبدوا ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به ال

جمله <للّه ما فی السّموات . .. > به منزله تمهیدی است برای <ان تبدوا ... > یعنی خداوند مالک حقیقی همه چیز است که از جمله آنها، اعمال و نیّات انسان می باشد. و چون مالک حقیقی است، قادر به محاسبه نیّات و اعمال آدمی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 3،4

3 _ لزوم اقرار به مالکیّت و قدرت مطلقه خدا ، و اینکه همه نیکی ها به دست اوست .

قل اللّهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء . .. بیدک الخیر

4 _ مقتضای اُلوهیت حق ، مالکیّت و سیطره مطلق او بر هستی است .

قل اللّهم مالک الملک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 109 - 1،4

1 _ مالکیّت انحصاری خداوند ، نسبت به آنچه در آسمان ها و زمین است .

و للّه ما فی السموات و ما فی الارض

4_ مالکیّت انحصاری خداوند نسبت به تمام هستی ، دلیل نفی اراده ظلم و ستم از ساحت اوست .

و ما اللّه یرید ظلماً للعالمین. و للّه ما فی السموات و ما فی الارض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 4،21،23،27

4 _ داده های الهی ( امکانات مادی و معنوی ) به انسان ها ، فضل خداوند و از ملک اوست .

و لا یحسبنّ الّذین یبخلون بما اتیهم اللّه من فضله

21 _ مالکیت اصلی و نهایی آسمان ها و زمین ( تمام هستی ) ، از آن خداوند است .

و للّه میراث السّموات و الارض

23 _ دارایی های انسان از آن خداست و به او باز خواهد گشت .

بما اتیهم اللّه من فضله . .. و للّه میراث السّموات و الارض

27 _ توجّه به مالکیّت مطلق خداوند و توجّه به آگاهی او از اعمال آدمی ، آسان کننده انفاق و زمینه ساز پرهیز از بخلورزی

و لا یحسبنّ الّذین یبخلون . .. و للّه میراث السّموات و الارض و اللّه بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 189 - 1،3،5

1 _ خداوند ، تنها مالک و فرمانروای آسمان ها و زمین

و للّه ملک السّموات و الارض

<مُلک> به معنای پادشاهی و فرمانروایی و ملازم با مالکیت است.

3 _ توجّه به مالکیّت و فرمانروایی مطلق خداوند ، زمینه پرهیز از شکستن میثاق ، کتمان حقایق ، دین فروشی و خودپسندی

ص: 345

و اذ اخذ اللّه میثاق الّذین اوتوا الکتب لتبیّننّه . .. و لا تکتمونه ... و اشتروا

5 _ مالکیّت انحصاری و قدرت مطلق خداوند ، دلیل نبود گریزگاه برای مستحقان عذاب

فلا تحسبنّهم بمفازه من العذاب . .. و للّه ملک السّموات و الارض و اللّه علی کلّ ش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 4

4 _ آفرینش آسمان ها و زمین و گردش شب و روز ، دربردارنده نشانه های فراوان بر یکتایی خدا در مالکیّت و فرمانروایی بر هستی

و للّه ملک السّموات . .. انّ فی خلق السّموات ... لایات

جمله <انّ فی . .. >، می تواند بیانگر دلیلی برای یکتایی خداوند در فرمانروایی و مالکیّت باشد که در آیه قبل (و للّه ملک السّموات ... ) مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 5 - 8

8 _ خداوند ، مالک حقیقی اموال و ثروتها

اموالکم الّتی جعل اللّه لکم قیاماً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 97 - 13

13 _ تمام زمین از آن خداوند است .

الم تکن ارض اللّه واسعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 118 - 6

6 _ اعتراف شیطان به ربوبیت و مالکیت خداوند نسبت به تمامی مردمان

و قال . .. من عبادک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 126 - 1،4،6

1 _ خداوند ، تنها مالک آسمان ها و زمین و آنچه در آنهاست ( تمامی هستی )

و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

<ما فی السموات و ما فی الارض>، کنایه از تمامی هستی است.

4 _ مالکیت و احاطه خداوند بر هستی ، ضامن کیفر و پاداش دهی عادلانه و دقیق وی به اعمال مردم

من یعمل سوءاً یجز به . .. و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض ... محیطاً

برخی بر آنند که جمله <و لله ما فی السموت>، به منزله تعلیل برای جمله های <من یعمل سوءا یجز به> و <فأولئک . ..> است; یعنی چون خداوند مالک تمام هستی است، قادر بر کیفر و پاداش بدون کم و کاست است.

6 _ انسان های برگزیده خداوند ، با همه ارجمندی و شرافت ، بنده و مملوک اویند .

ص: 346

و اتخذ اللّه إبرهیم خلیلا. و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

جمله <للّه ما فی السموت . ..>، می تواند به منظور پاسخ به سؤالی باشد که ممکن است از گزینش ابراهیم به دوستی پیش آید. یعنی مپندارید که خداوند، ابراهیم(ع) را برای رفع نیاز به دوستی برگزید. بلکه ابراهیم(ع) و تمامی هستی ملک اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 131 - 1،3،4،5،14

1 _ خداوند ، مالک تمامی موجودات آسمان ها و زمین است .

و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

3 _ مالکیت خداوند بر هستی ، پشتوانه وفای او به وعده های خویش

یغن اللّه کلا . .. و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

جمله <و لله ما فی السموت . ..>، تعلیل جمله <یغن اللّه کلا من سعته> است.

4 _ مالکیت خداوند بر هستی ، دلیل توانمندی او بر رفع نیاز های انسان

یغن اللّه کلا من سعته . .. و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

5 _ توجه زنان و مردان به مالکیت مطلق خداوند ، برطرف کننده نگرانی آنان از کمبود ها و نیاز ها در صورت طلاق

و إن یتفرقا یغن اللّه کلا من سعته . .. و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

14 _ مالکیت انحصاری خداوند بر تمامی هستی و غنای وی ، دلیل مصونیت او از هرگونه خسارت و آسیب از کفر کافران

و إن تکفروا فان للّه . .. و کان اللّه غنیاً حمیداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 132 - 1،3،5،6

1 _ خداوند ، یگانه مالک تمامی موجودات آسمان ها و زمین ( تمام هستی )

و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

3 _ توجه و اعتقاد به مالکیت یگانه خداوند بر هستی ، دارای اهمیت و مورد تأکید او

و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

تکرار <و لله ما فی السموت . ..> در سه آیه پی در پی، بیانگر برداشت فوق است.

5 _ خداوند ، مالک نظام هستی و خود متصدی تدبیر آن است .

و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض و کفی باللّه وکیلا

6 _ خداوند ، مالک انسان ها و خود ، تدبیر کننده امور آنهاست .

و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض و کفی باللّه وکیلا

از مصادیق مورد نظر برای <ما فی الارض>، انسانها هستند، چون خطاب قرآن با آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 133 - 7

7 _ مالکیت مطلق خداوند ، دلیل نفوذ مشیت و قدرت وی بر هرگونه دخل و تصرف در جهان آفرینش

و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض . .. ان یشأ یذهبکم

جمله <و لله . ..>، تعلیل برای <ان یشأ...> است.

ص: 347

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 170 - 10

10 _ خداوند ، تنها مالک و فرمانروای هستی

فان للّه ما فی السموت و الارض

<ما فی السموت . ..> کنایه از جهان هستی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 171 - 36،37،40

36 _ مالکیت مطلق خداوند بر هستی ، دلیل فرزند نداشتن او

سبحنه ان یکون له ولد له ما فی السموت و ما فی الأرض

جمله <له ما فی السموت . ..> دلیل و برهانی است برای جمله <سبحنه ان یکون له ولد> یعنی آنچه غیر خداست و از جمله حضرت مسیح، مملوک و عبد اوست و کسی که مالک تمام هستی است، نیازی به داشتن فرزند ندارد.

37 _ خداوند ، تنها مالک و فرمانروای تمامی هستی

له ما فی السموت و ما فی الارض

40 _ توجه به قدرت و مالکیت مطلق خداوند ، زمینه ساز باور آدمی به کفایت خداوند در تدبیر هستی

له ما فی السموت و ما فی الارض و کفی باللّه وکیلا

جمله <له ما فی السموت . ..> می تواند اشاره به علت کفایت خداوند در وکالت و تدبیر هستی داشته باشد ; یعنی چون مالک و فرمانروایی مطلق است، برای وکالت و تدبیر هستی کافی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 17 - 16،18،19،22،27

16 _ سلطنت و مالکیت مطلق خداوند بر آسمان ها ، زمین و آنچه میان آن دو است . ( تمام هستی )

و للّه ملک السموت و الأرض و ما بینهما

تقدیم <للّه> دلالت بر حصر دارد. یعنی تنها او مالک آسمانها و ... است. لذا از این معنا به مالکیت مطلق تعبیر شده است.

18 _ مسیح ( ع ) ، فرزند مریم ( ع ) و هر دو مملوک خداوند

المسیح ابن مریم و امه . .. و للّه ملک السموت و الارض

19 _ مالکیت و سلطنت خداوند نسبت به مسیح ( ع ) و مادرش ، دلیل بطلان ادعای الوهیت برای مسیح ( ع )

قالوا إنّ اللّه هو المسیح ابن مریم . .. و للّه ملک السموت و الارض

22 _ مالکیت خداوند بر هستی ، دلیل توانایی وی بر نابود ساختن مسیح ( ع ) ، مریم ( ع ) و تمامی اهل زمین و نفی هرگونه قدرت در برابر قدرت اوست .

فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک . .. و للّه ملک السموت و الارض

27 _ مالکیت و سلطنت مطلق خداوند بر هستی ، دلیل توانایی او بر هر نوع آفرینش ( مانند آفرینش انسان بدون واسطه پدر )

للّه ملک السموت و الارض و ما بینهما یخلق ما یشاء

بنابر اینکه <یخلق ما یشاء>، نتیجه ای باشد برای <للّه ملک السموت والارض>

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 348

4 - مائده - 5 - 18 - 18،19،20

18 _ تنها خداوند ، مالک و فرمانروای آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو است . ( تمام هستی )

و للّه ملک السموت و الارض و ما بینهما

19 _ یهود و نصارا ، همچون سایر مردمان ، مملوک و تحت حاکمیت خدا هستند ، نه فرزند وی و نه برخوردار از محبتی ویژه در پیشگاه او .

و قالت الیهود و النصری نحن ابنؤا اللّه . .. و للّه ملک السموت و الارض

در برداشت فوق، جمله <للّه ملک السموت . ..> دلیل رد پندار یهود و نصارا (نحن ابنؤا اللّه و احبؤه) گرفته شده است.

20 _ مالکیت و فرمانروایی مطلق خداوند ، دلیل نفوذ مشیت او در آمرزش و عذاب انسانها

یغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء و للّه ملک السموت و الارض و ما بینهما

در برداشت فوق، جمله <للّه ملک . ..> دلیل برای <یغفر لمن یشاء ...> گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 40 - 1،17

1 _ خداوند ، تنها مالک آسمان ها و زمین ( تمام هستی ) و حاکم بر آنها

الم تعلم إنّ اللّه له ملک السموت و الارض

آسمانها و زمین کنایه از تمامی هستی است. و ملک به معنای حاکمیت و در دست داشتن زمام امور است.

17 _ توجه به مالکیت مطلق خداوند و قدرت بیکران او ، بازدارنده آدمی از هرگونه اعتراض به قوانین الهی

الم تعلم إنّ اللّه له ملک السموت و الارض . .. و اللّه علی کل شیء قدیر

جمله <الم تعلم . ..> می تواند به منظور توجیه حد سرقت و برطرف ساختن هر گونه اعتراض درباره آن باشد. به این بیان که مالک تمامی هستی، به هرگونه تصرف در ملک خویش مجاز است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 118 - 2،3

2 _ تمامی انسان ها بنده و مملوک خداوند هستند .

ان تعذبهم فانهم عبادک

3 _ مملوکیت مردمان برای خداوند مجوز عذاب مشرکان آنان از سوی خداوند

ان تعذبهم فانهم عبادک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 120 - 1،7

1 _ تنها خداوند ، مالک و فرمانروای آسمان ها ، زمین و هر آنچه در آنهاست .

للّه ملک السموت و الارض و ما فیهن

7 _ مالکیت خداوند بر آسمان ها و زمین و توانایی مطلق وی ، ضامن اعطای بهشت جاودانه به صادقان

ینفع الصدقین صدقهم لهم جنت . .. و ما فیهن و هو علی کل شیء قدیر

بیان مالکیت خداوند بر هستی و توانایی مطلق او پس از وعده بهشتی جاویدان به صدق پیشگان، می تواند اشاره به این باشد که تحقق بخشیدن به این وعده هرگز از توان خداوند خارج نیست.

ص: 349

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 12 - 2

2 _ مالکیت مطلق خداوند بر موجودات آسمانها و زمین، بدیهی و غیرقابل انکار

قل لمن ما فی السموت و الأرض قل للّه

جواب خداوند به سؤال خود، نشانگر بدیهی و غیر قابل انکار بودن جواب است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 13 - 1،2

1 _ مالکیت و حاکمیت مطلقه الهی بر هر موجود مستقر در شب و روز

و له ما سکن فی الّیل و النهار

<سکن>، از ماده <سکنی> (به معنی مسکن گزید): و <ما سکن . .. >، شامل هر موجودی است که در ظرف شب و روز قرار گرفته باشد.

2 _ تنها خداوند مالک اشیای ساکن و متحرک در شب و روز

و له ما سکن فی الّیل و النهار

بنابراین که <ما سکن>، به معنی ساکن، مقابل متحرک، باشد. نکته دیگر در آیه اینکه گاهی در زبان عرب یکی از ضدین ذکر می گردد و دیگری مسکوت می ماند. چون مذکور، خود کافی از غیر مذکور است. در آیه نیز گر چه تنها <ما سکن> آمده، ولی مراد متحرکها نیز می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 45 - 15

15 _ خداوند، مالک و مدبر جهانیان است.

رب العلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 75 - 1

1 _ خداوند سلطنت و مالکیت خویش (ملکوت) بر آسمانها و زمین را به ابراهیم(ع) نمایاند.

و کذلک نری إبرهیم ملکوت السموت و الأرض

<ملکوت> به معنای <ملک> است; اگر چه تأکید بیشتری در معنا دارد. مراد از ملکوت در آیه شریفه وجود اشیا از جهت انتسابشان به خداوند و مشاهده ملکوت، رؤیت موجودات با این کیفیت است. برای توضیح بیشتر به تفسیر المیزان مراجعه شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 162 - 7

7 _ خداوند مالک و مدبر تمامی عوالم هستی

لله رب العلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 350

5 - انعام - 6 - 164 - 1،2

1 _ تنها خداوند، <رب> (مالک و مدبر) انسانهاست.

أغیر الله أبغی ربا

<بغی>، مصدر <أبغی>، به معنای جستجو و طلب کردن است. کلمه <ربا> مفعول برای <أبغی> و <غیر الله> حال برای <ربا> است.

2 _ خداوند، مالک و مدبر همه هستی است.

و هو رب کل شیء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 54 - 12

12 _ تنها خداوند ، مالک همه آفریده ها و فرمانروای آنهاست .

ألا له الخلق و الأمر

در برداشت فوق کلمه <الخلق> به معنای اسم مفعول (مخلوق)، و <أمر> به معنای فرمان دادن گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 73 - 24،25

24 _ زمین و روییدنیهایش از آن خداست .

فذروها تأکل فی أرض اللّه

اضافه کلمه <أرض> به <اللّه> می تواند به این معنا باشد که زمین از آن خداست. و نیز می تواند به معنای زمین خدا، در مقابل زمینی که مالک شخصی دارد، باشد. بنابر احتمال دوم معنای <فذروها ... > چنین می شود: ناقه را آزاد بگذارید. آن ناقه در زمین خدا می چرد و به زمینهای شخصی شما تعرضی نمی کند.

25 _ مالکیت خدا بر زمین ، دلیل صالح ( ع ) بر لزوم آزادگذاری ناقه برای چریدن در هر کجای زمین

هذه ناقه اللّه . .. فذروها تأکل فی أرض اللّه

انتساب زمین به خداوند (أرض اللّه) پس از انتساب ناقه به او (ناقه اللّه) استدلالی است از سوی صالح بر لزوم آزادگذاری آن برای چریدن. یعنی چون ناقه از آن خداست و زمین نیز از آن اوست، روا نیست از چریدن بازداشته شود. تفریع جم___له <ذروها ... > به وسیله فاء بر جمله <هذه ناقه اللّه> نیز دلالت بر این معنا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 89 - 14

14 _ خداوند ، مالک و مدبر انسانها

ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 128 - 7،15

7 _ اذعان به مالکیت خدا بر زمین و نفوذ مشیت او ، زمینه ساز مقاومت در برابر دشمنان دین است .

استعینوا باللّه و اصبروا إن الأرض للّه یورثها من یشاء

15 _ مالکیت خدا بر زمین ، نفوذ مشیت او بر حاکمان آن و سیر تحولات جوامع بشری به سوی حاکمیت تقواپیشگان ، از

ص: 351

تعالیم موسی ( ع ) به قوم خویش

قال موسی . .. إن الأرض للّه یورثها من یشاء من عباده و العقبه للمتقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 172 - 8

8 _ تنها خداوند ، مالک و مدبر انسانهاست .

ألست بربکم قالوا بلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 185 - 4

4 _ تأمل در وابستگی موجودات جهان به مالک هستی بخش ، راهنمای انسان به حاکمیت مطلق خدای یگانه بر هستی است .

أو لم ینظروا فی ملکوت السموت و الأرض و ما خلق اللّه من شیء

چون روی سخن با مشرکان است، معلوم می شود هدف از فراخوانی آنان به دقت در ملکوت آسمانها و زمین رهنمون شدن آنان به حاکمیت مطلق خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 194 - 3

3 _ همگان ، چه معبودان و چه پرستش کنندگان ، بنده خدا و مملوک او هستند .

إن الذین تدعون من دون اللّه عباد أمثالکم

<عباد>، جمع <عبد>، و به معنای بندگان و مملوکان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 17 - 4

4 _ مساجد ، مکانهایی مقدس و متعلق به خدا و ملک اوست .

مسجد اللّه

اضافه <مساجد> به <اللّه> اضافه تشریفیّه و بیانگر قداست مساجد است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 18 - 4

4 _ مساجد ، مکان های مقدس و متعلق به خدا و ملک اوست .

مسجد اللّه

اضافه <مساجد> به <اللّه> اضافه تشریفیّه و بیانگر قداست مساجد است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 129 - 10

10 _ خدا ، مالک عرش عظیم ( مرکز اداره هستی ) است .

ص: 352

109- هو رب العرش العظیم

برداشت فوق بر این اساس است که <رب> به معنای <مالک> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 30 - 7

7 _ خدا ، مولا و مالک حقیقی انسانهاست .

و ردوا إلی اللّه مولیهم الحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 31 - 5

5 _ شنوایی و بینایی و دیگر حواس انسان ، تحت مالکیت و فرمان خداست .

أمن یملک السمع و الأبصر

کلمه <یملک> می تواند از مصدر <مِلک> (مالک بودن) و نیز می تواند از <مُلک> (فرمانروایی) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 55 - 1،4

1 _ مالک مطلق تمامی پدیده های موجود در آسمان ها و زمین ، تنها خداست .

ألا إن للّه ما فی السموت و الأرض

4 _ مالکیت مطلق و همه جانبه خداوند بر جهان هستی ، نشان توانمندی او بر تحقق بخشیدن به تمامی وعده های خویش است .

ألا إن للّه ما فی السموت و الأرض ألا إن وعد اللّه حق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 66 - 1،2

1 _ تمامی عقلای موجود در همه عوالم هستی ، از بستر زمین تا اوج آسمان ها ، همگی ملک بی شریک خدا هستند .

ألا إن للّه من فی السموت و من فی الأرض

2 _ مالکیت مطلقه خداوند بر جهان هستی ، نشانه انحصار عزت در اوست .

إن العزه للّه جمیعاً . .. ألا إن للّه من فی السموت و من فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 68 - 6،7

6 _ تمامی موجودات آسمان ها و زمین از آن خداوند و ملک بی شریک اویند .

له ما فی السموت و ما فی الأرض

7 _ مالکیت مطلق خداوند بر تمامی موجودات ، دلیل بی نیازی او از برگزیدن فرزند

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه هو الغنی له ما فی السموت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 353

8 - هود - 11 - 56 - 3

3_ خداوند ، پروردگار و مالک همه انسان ها و مدبر امور ایشان است .

علی الله ربی و ربکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 57 - 13

13_ مالک و مربی بودن خداوند بر همه چیز ، مستلزم مراقبت و حفاظت کامل او ، از آنهاست .

إن ربی علی کل شیء حفیظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 64 - 7،8

7_ زمین و روییدنی های آن ، ملک خداوند است .

فذروها تأکل فی أرض الله

برداشت فوق، از اضافه <أرض> به <الله> استفاده شده است.

8_ مالکیت خداوند بر چراگاهها ، دلیل صالح ( ع ) بر لزوم آزاد گذاشتن ناقه برای چریدن در هر کجای زمین

ه_ذه ناقه الله . .. فذروها تأکل فی أرض الله

تعبیرهای <ناقه خدا> و <زمین خدا> در حقیقت استدلال صالح(ع) بر لزوم آزادگذاری ناقه برای چریدن بود; یعنی ، چون ناقه از آنِ خداست و زمین نیز از آنِ اوست ، روا نیست ناقه را از چریدن باز دارید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 123 - 2

2_ تنها خداوند مالک غیب آسمان ها و زمین است .

و لله غیب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 16 - 1

1_ خداوند ، مالک و مدبر آسمان ها و زمین است .

قل من رب السموت و الأرض قل الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 2 - 2،4

2- تمامی موجودات آسمان ها و زمین فقط از آنِ خداوند است .

الله الذی له ما فی السموت و ما فی الأرض

4- مالکیت مطلق خداوند بر تمامی هستی ، دلیل شکست ناپذیری و ستودگی اوست .

العزیز الحمید. الله الذی له ما فی السموت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 354

9 - حجر - 15 - 21 - 1

1- خزانه و گنجینه هر چیزی ، در نزد خداوند است .

و إن من شیء إلاّ عندنا خزائنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 22 - 15

15- < عن أبی جعفر ( ع ) قال : لله ریاح رحمه لواقح ینشرها بین یدی رحمته ;

از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: خدا بادهای رحمتی دارد باردار که پیشاپیش رحمت خود (باران) آنها را منتشر می کند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 88 - 8

8- خداوند ، مالک و منشأ تمامی ثروت ها و متاع های انسان است .

لاتمدّنّ عینیک إلی ما متّعنا به أزوجًا منهم

خداوند امکانات و نعمتهایِ در دست بشر را داده خود شمرده است (متّعنا) و این بیانگر این حقیقت است که همه آنها منشأ خدایی دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 52 - 1

1- مالکیت تمامی موجودات آسمان ها و زمین و حاکمیت بر آنها ، در انحصار خداوند است .

و له ما فی السموت و الأرض

لازمه مالکیت، حاکمیت است و <أفغیر الله تتقون> (آیا از غیر خدا می ترسید) می تواند قرینه بر این باشد که: مراد از <له ما فی السماوات و. ..> حاکمیت نیز هست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 26 - 5

5- حقایق نهانی آسمان ها و زمین ، در انحصار مالکیت خداوند است .

له غیب السم_وت و الأرض

تقدیم <له> دلالت بر حصر می کند و حرف <لام> در آن، برای تملیک است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 38 - 4

4- اللّه ، یگانه مالک و مدبّر انسان و جهان هستی است .

ل_کنّاْ هو اللّه ربّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 95 - 3

ص: 355

3- ذوالقرنین ، خود را مملوک خداوند و عطیه های الهی را ، برخاسته از مقام ربوبیّت او می دانست .

ما مکّنّی فیه ربّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 80 - 1

1- خداوند ، وارث و مالک نهایی اموال و فرزندان است .

قال لأُتینّ . .. و نرثه ما یقول

مراد از <ما یقول> به قرینه آیه قبل، مال و فرزند است که کافر به کفرورزی خویش، در امید دستیابی به آن بود (لأُوتینّ مالاً و ولداً).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 93 - 1

1- تمامی موجودات شعورمند آسمان ها و زمین ، بندگان خدا و مملوک اویند .

أن یتّخذ ولدًا . إن کلّ من فی السموت ... ءاتی الرحمن عبدًا

<آتی> اسم فاعل است و زمان در آن ملحوظ نیست و مراد از <اتیان> معنای مجازی آن است. مقصود آیه این است که موجودات هستی، دربرابر خداوند اظهار وجودی جز عبودیت ندارند; همگان مملوک اویند و از خود استقلالی ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 6 - 1،5،7،8

1 - خداوند یگانه مالک آسمان ها و زمین است .

له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

تقدیم <له> بر حصر دلالت می کند.

5 - آنچه در زیرخاک های نمناک جهان قرار دارد از آن خداوند است .

له . .. و ما تحت الثری

<ثری> به معنای خاک نمناک است (مصباح). ال در <الثری> ظاهراً معنای جنس دارد، لذا شامل هر خاک نمناکی می شود، چه در زمین باشد و چه در کرات دیگر، بلکه چون در آیه <ما فی الأرض> ذکر شده است، احتمال می رود که <ما تحت الثری> مربوط به غیر زمین باشد.

7 - سراسر هستی ، و تمامی موجودات آشکار و نهان ، در مالکیت خداوندیگانه است .

له ما فی السم_وت و ما فی الأرض . .. و ما تحت الثری

تعبیر <آسمان ها و زمین و آنچه بین آن دو است> کنایه از تمام جهان است.

8 - انحصار مالکیت تمام هستی به خداوند ، دلیل احاطه تدبیر و مدیریت او بر جهان است .

علی العرش استوی . له ما فی السم_وت ... و ما تحت الثری

این آیه به منزله تعلیل برای آیه قبل است و به همین خاطر برای ارتباط آن از حرف عطف استفاده نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 114 - 2

2 - خداوند ، مالک حقیقی هستی و فرمان روای مطلق آن

ص: 356

فت_علی اللّه الملک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 19 - 1

1- خدا ، مالک همه کسانی است که در آسمان ها و زمین اند .

و له من فی السموت والأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 22 - 10

10- خداوند ، مالک و صاحب اختیار عرش ( مرکز اداره هستی ) است .

فسبح_ن اللّه ربّ العرش

برداشت یاد شده مبتنی بر یکی از معانی <ربّ> (مالکیت و صاحب اختیار) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 10 - 2

2 - خدا مالک انسان ها و همه آنان بندگان او

و أنّ اللّه لیس بظلّ_م للعبید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 64 - 1،7

1 - خدا ، مالک مطلق و بی رقیب جهان هستی است .

له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

<له> متعلق به عامل مقدر و خبر برای <ما> است. بنابراین تقدیم آن بر مبتدا، مفید حصر می باشد. گفتنی است روی سخن با مردمی است که می پنداشتند در جهان، خدایان متعددی وجود دارند که سرنوشت انسان ها به دست آنها رقم می خورد. در جمله فوق، با توجه دادن به این حقیقت که سراسر هستی ملک خدا و تحت تصرف او است، اساساً وجود موجود دیگری _ که از ملک خدا بیرون باشد و در پدیده های دیگر، قدرت تصرف داشته باشد _ پنداری باطل و ساخته ذهن های جاهل خوانده شده است.

7 - مالکیت و بی نیازی مطلق خدا ، سرچسمه شایستگی او برای حمد و ستایش

له ما فی السم_وت . .. و إنّ اللّه لهو الغنیّ الحمید

ذکر <حمید> در پی <مالکیت و غنای مطلق>، بیانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 84 - 1

1 - زمین و هر آنچه در آن هست ، از آن خدا و متعلق به او است .

قل لمن الأرض و من فیها إن کنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 357

12 - مؤمنون - 23 - 86 - 6

6 - < عن حنان بن سدیر قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن العرش و الکرسی ، فقال : إنّ للعرش صفات کثیره مختلفه ، له فی کلّ سبب و صنع فی القرآن صفه علی حده فقوله < رب العرش العظیم > یقول : الملک العظیم ;

حنان بن سدیر گوید: از امام صادق(ع) از عرش سؤال کردم؟ آن حضرت فرمود: عرش اوصفات فراوان و گوناگونی دارد و برای آن در قرآن _ به هر مناسبتی که ذکر شده _ صفت خاصی است پس قول خدا <ربّ العرش العظیم> به معنای <الملک العظیم> است >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 18

18 - خداوند ، مالک اصلی و حقیقی تمام اموال و ثروت ها است .

و ءاتوهم من مال اللّه الذی ءاتیکم

برداشت یاد شده از آن جا است که خداوند، اموال موجود در دست مالکان را، <مال اللّه> (مال خدا) شمرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 64 - 1،2،5،8،13

1 - خداوند ، مالک همه پدیده های موجود در آسمان ها و زمین ( جهان ) است .

ألا إنّ للّه ما فی السم_وت و الأرض

2 - مالکیت مطلقه خداوند بر جهان هستی ، مقتضی اطاعت بی چون و چرا از او و پرهیز از سرپیچی است .

لاتجعلوا دعاء الرسول . .. فلیحذر الذین یخافون عن أمره ... ألا إنّ للّه ما فی الس

برداشت فوق، بر این اساس استوار است که جمله <إنّ للّه ما فی السماوات. ..> در حکم تعلیل برای جملات پیشین باشد.

5 - مالکیت خداوند بر جهان هستی ، نشان آگاهی او بر وضعیت انسان در همه حال است .

ألا إنّ للّه ما فی السم_وت و الأرض قد یعلم ما أنتم علیه

برداشت فوق، مبتنی بر این است که جمله <قد یعلم. ..> استینافیه بیانیه باشد.

8 - مالکیت خداوند بر جهان هستی ، نشان آگاهی او از زمان رجعت و بازگردانیده شدن انسان به سوی او ( زمان رستاخیز ) است .

ألا إنّ للّه ما فی السم_وت و الأرض قد یعلم ما أنتم علیه و یوم یرجعون إلیه

13 - مالکیت خداوند بر جهان هستی ، نشان آگاهی او بر همه پدیده های جهان است .

ألا إنّ للّه ما فی السم_وت و الأرض . .. و اللّه بکلّ شیء علیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 91 - 3،4

3 - خداوند ، یگانه مالک تمامی مظاهر هستی

و له کلّ شیء

تقدیم <له> بیانگر حصر است; یعنی، همه چیز، تنها مال او است.

4 - اعتقاد به ربوبیت خداوند و مالکیت او بر تمامی مظاهر هستی ، مقتضی پرستیدن یگانه او

إنّما أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه البلده . .. و له کلّ شیء

واژه <ربّ> و تعبیر <و له کلّ شیء> در حقیقت بیانگر فلسفه حصر پرستش انسان در برابر خدا است; یعنی، چون او

ص: 358

پروردگار و مالک یگانه هستی است، پس عبودیت انسان باید تنها به درگاه او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 26 - 1،7

1 - خداوند ، تنها مالک تمامی موجودات آسمان ها و زمین است .

و له من فی السم_وت و الأرض

7 - مالکیت مطلقِ خداوند بر تمامی هستی ، دلیل توانایی وی بر حشر انسان ها درقیامت است .

ثمّ إذا دعاکم دعوه . .. إذا أنتم تخرجون . و له من فی السم_وت و الأرض

<و له من فی السماوات و. ..> می تواند به منزله دلیلی برای <ثمّ إذا دعاکم ... تخرجون> در آیه قبلی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 21 - 6

6 - توجّه به در اختیار خداوند بودن همه موجودات عالم و نیز نعمت های اِعطا شده به انسان ، تبعیت از تعالیم آسمانی را اقتضا می کند .

ألم تروا أنّ اللّه سخّر . .. و أسبغ علیکم نعمه ... اتّبعوا ما أنزل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 26 - 1،3،9،12

1 - تمام موجودات آسمان و زمین ، ملک خداوندند .

للّه ما فی السموت و الأرض

3 - آفریدگاری خداوند ، مستلزم مالکیت او بر آفریده های خویش است .

من خلق السموت و الأرض لیقولنّ اللّه . .. للّه ما فی السموت و الأرض

<للّه ما فی. ..> به منزله نتیجه آیه قبل است و به خاطر روشن بودن اش، از حرف عطف استفاده نشده است.

9 - هیچ کس در خالقیت و مالکیت ، و در نتیجه ، مدیریت خداوند بر عالم ، شریک او نیست . *

من خلق السموت و الأرض . .. للّه ما فی السموت و الأرض إنّ اللّه هو الغنیّ

بیان اعتراف مشرکان به توحید در خالقیت خداوند و سپس تبیین مالکیت انحصاری او برپدیده های عالم و اعلام بی نیازی مطلق او، می تواند بیان کننده این باشد که در تدبیر عالم نیز شریکی ندارد.

12 - خالقیت خداوند و مالکیت انحصاری او بر عالم ، نشانه بی نیازی او است .

من خلق السموت . .. لیقولنّ اللّه ... للّه ما فی السموت و الأرض إنّ اللّه هو الغن

خلق شدن آسمان ها و زمین از سوی خداوند و نیز مملوک خدا بودن شان، عین احتیاج آنها به خدا است. بنابراین، ذکر دو نکته یاد شده، قبل از <اللّه هو الغنیّ > به منزله تمهیدی برای بیانِ غنای مطلق الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 30 - 4

4 - خالقیت ، مالکیت ، قدرت و علم مطلق خدا ، برخاسته از حقانیت محض و ثبوت ازلی خداوند است .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض لیقولنّ اللّه . ..للّه ما فی ... إنّ اللّه عز

مشارالیه <ذلک> می تواند صفات کمالی ذکر شده در آیات پیشین برای خداوند باشد.

ص: 359

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 1 - 3،8

3 - تمامی آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ، از آنِ خدا است .

الحمد للّه الذی له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

8 - مالکیت مطلق خدا بر موجودات و حکمت و آگاهی او ، جلوه ای از کمال های او است .

الحمد للّه الذی له ما فی السم_وت و ما فی الأرض. .. و هو الحکیم الخبیر

از آن جایی که حمد در برابر کمال است، آوردن صفت های مالکیت، حکمت و آگاهی پس از بیان اختصاص داشتن همه حمدها به خداوند، می تواند به منظور القای نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 22 - 10

10 - خداوند ، مالک مطلق عالم است و خود به تنهایی امور آن را تدبیر می کند .

قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه لایملکون مثقال ذرّه فی السم_وت و لا فی الأرض و

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 83 - 2،4

2 - حاکمیت و مالکیت همه چیز به دست خدا است .

فسبح_ن الذی بیده ملکوت کلّ شیء

<ملکوت> یا صیغه مبالعه از مصدر <مِلک> به معنای مالکیت است (مانند <رحموت> و <رهبوت> که مبالغه رحمت و رهبت است) و یا از مصدر <مُلک> به معنای سلطنت و حاکمیت است.

4 - در دست داشتن حاکمیت و مالکیت همه چیز در جهان هستی ، دلیل و نشان کمال خدا و مبرا بودن او از هر نقص و کاستی

فسبح_ن الذی بیده ملکوت کلّ شیء

برداشت یاد شده از ارتباط میان تنزیه خدا از هر نقصی و توصیف او به <در دست داشتن ملکوت هر چیزی در جهان>، به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 182 - 4

4 - خداوند ، مالک و مدبر همه عالم های هستی است .

ربّ الع_لمین

عالم (مفرد <عالمین>) به مجموعه و دسته ای از موجودات گفته می شود. بنابراین <العالمین>; یعنی، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 66 - 1

1 - خداوند ، مالک و مدبر جهان هستی ( آسمان ها ، زمین و . . . )

ص: 360

110- ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 10 - 12

12 - زمین ، از آنِ خدا و در مالکیت او است .

أرض اللّه وسعه

مقصود از <أرض اللّه> کره زمین است. این تعبیر گویای برداشت یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 75 - 15

15 - خداوند ، مالک و مدبر همه عالم های هستی است .

ربّ الع_لمین

<عالم> (مفرد <عالمین>) به مجموعه و دسته ای از موجودات گفته می شود. بنابراین <العالمین>; یعنی، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 64 - 17

17 - خداوند ، مالک همه عالم های هستی است .

ربّ الع_لمین

عالم (مفرد <عالَمین>) است و به مجموعه و دسته ای از موجودات گفته می شود. بنابراین <العالمین>; یعنی، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها. گفتنی است به مالک هر چیزی، <ربّ> گفته می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 65 - 13

13 - خداوند ، مالک همه عالم های هستی است .

ربّ الع_لمین

عالَم (مفرد <عالَمین>) است به مجموعه و دسته ای از موجودات گفته می شود. بنابراین <العالمین>; یعنی، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها. گفتنی است که به مالک هر چیزی، <ربّ> گفته می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 66 - 8

8 - خداوند ، مالک همه عالم های هستی است .

لربّ الع_لمین

عالَم (مفرد <عالَمین>) است و به مجموعه و دسته ای از موجودات گفته می شود. بنابراین <العالمین>; یعنی، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها. گفتنی است به مالک هر چیزی، <ربّ> گفته می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 361

16 - شوری - 42 - 4 - 1

1 - مالکیت مطلقه خداوند ، بر مجموعه نظام هستی

له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

لام در <له> لام ملکیت و تقدیم <له> بر <ما> مفید حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 12 - 1

1 - کلید های آسمان و زمین ، تنها در اختیار خداوند است .

له مقالید السم_وت و الأرض

تقدیم <له> (خبر) بر <مقالید> (مبتدا) مفید حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 38 - 14

14 - دارایی ها و امکانات انسان ها ، از آنِ خدا و داده او است .

و ممّا رزقن_هم ینفقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 49 - 1،2

1 - تمامی جهان هستی ، قلمرو مالکیت و حکومت خداوند است .

للّه ملک السم_وت و الأرض

2 - کفر و ناسپاسی انسان ها و روی گردانی آنان از پیام وحی ، بی تأثیر برای یگانه مالک آسمان ها و زمین

فإنّ الإنس_ن کفور . للّه ملک السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 53 - 3،6

3 - تمامی موجودات زمین و آسمان ، مملوک خداوند هستی اند .

له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

6 - تنها خداوند ( مالک تمام هستی ) ، می تواند راه راست و به دور از انحراف و گمراهی را ترسیم کند .

صرط اللّه الذی له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 13 - 5

5 - تمامی هستی ، از آنِ خداوند و نشأت یافته از او است .

جمیعًا منه

<من> در <منه> نشویه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 362

17 - احقاف - 46 - 26 - 3

3- تمامی امکانات و توانایی های انسان ، از آنِ خداوند است .

و لقد مکّنّ_هم فیما إن مکّنّ_کم فیه

صیغه متکلم در <مکّنّاهم> و <مکّنّاکم> به صورت مکرر، تأکیدی است به منظور توجه داشتن انسان به این که امکاناتش از جانب خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 4 - 13

13 - نیرو ها و قوای آسمان ها و زمین ، تنها از آن خداوند و در اختیار او است .

و للّه جنود السم_وت و الأرض

<لام> در <للّه> مفید اختصاص و ملکیت است و می رساند که قوای هستی، مسخّر خدا و در خدمت تحقق اهداف او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 7 - 1

1 - نیرو ها و قوای آسمان ها و زمین ، ملک خداوند و در خدمت تحقق اراده او

و للّه جنود السم_وت و الأرض

<لام> در <للّه> مفید اختصاص و ملکیت است و می رساند که نیروهای هستی، مسخّر خدا و در خدمت تحقق اهداف اویند; چه این که اطلاق <جند> بر قوای هستی ممکن است، به همین جهت صورت گرفته باشد; زیرا در این واژه، هدف داری و قرار داشتن تحت فرماندهی واحد نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 14 - 1

1 - خداوند ، تنها مالک و فرمانروای آسمان ها و زمین

و للّه ملک السم_وت و الأرض

<ملک> به معنای پادشاهی و فرمانروایی و ملازم با مالکیت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 58 - 7

7 - تمام قدرت ها و واسطه های فیض در نظام هستی ، در مالکیت و سیطره یگانه خداوند

إنّ اللّه هو . .. ذوالقوّه المتین

تعبیر <ذوالقوّه> _ به جای <القوی> _ می تواند اشاره به این حقیقت داشته باشد که خداوند، نه تنها قوی است; بلکه هر نوع توان و قدرتی که در نظام وجود یافت شود، مملوک و مقهور او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 37 - 2

2 - یگانه مالک گنجینه های وجود ، دارای اختیار در اعطای رسالت به برگزیدگان خود

أم عندهم خزائن ربّک

ص: 363

از ارتباط آیات _ که در زمینه اثبات حقانیت رسالت پیامبر(ص) و رد منکران آن است _ مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 25 - 1

1 - ولایت و مالکیت مطلقه دنیا و آخرت ، از آن خداوند است .

فللّه الأخره و الأُولی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 7 - 8

8 - امکانات و دارایی های انسان ، از آن خداوند است و به صورت عاریه در اختیار نسل ها قرار دارد .

و أنفقوا ممّا جعلکم مستخلفین فیه

<إستخلاف> به معنای جانشین قرار دادن است. مقصود از خلافت و جانشینی، یا جانشینی از نسل های پیشین است و یا جانشینی از خداوند. برداشت یاد شده براساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 10 - 7

7 - مالک حقیقی همه امکانات و دارایی ها ، خداوند است و او آنها را در اختیار نسل ها قرار می دهد .

و للّه میرث السم_وت و الأرض

تقدیم <للّه> بر <میراث السماوات> مفید حصر است. واژه <میراث> جنس می باشد و شامل هر آنچه از نسلی به نسلی دیگر انتقال می شود. اضافه <میراث> به <السماوات> ظرفیه است. بنابراین <للّه میراث السماوات و الأرض>; یعنی، <کلّ ما یورث فی السماوات و الأرض للّه لا لغیره> (هر آنچه که نسل ها در آسمان ها و زمین از یکدیگر به ارث می برند، تنها از آنِ خداوند است و او آنها را در اختیار نسل ها قرار می دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 7 - 19

19 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) . . . ان جمیع ما بین السماء و الأرض للّه عزّوجلّ و لرسوله و لأتباعهما من المؤمنین فما کان من الدنیا فی أیدی المشرکین و الکفار . . . ظلموا فیه المؤمنین و غلبوهم علیه فما أفاء اللّه علی رسوله ، فهو حقّهم أفاء اللّه علیهم و ردّه إلیهم . . . فما رجع إلی مکانه . . . فقد فاء ;

از امام صادق(ع) روایت شده . .. تمام آنچه بین آسمان و زمین هست، از آنِ خدای عزّوجلّ و رسول او و پیروان مؤمنشان است ... پس هر چه از [اموال] دنیا در دست مشرکان و کافران هست ... ظلمی است که آنان بر مؤمنان روا داشته و [در استیلا بر آن اموال] بر مؤمنان غلبه کرده اند ... پس آنچه را خداوند به رسول خود برگردانده، حق آنها بوده که او به آنها رد کرده است ... چیزی را که به مکان خود برگردد [می گویند] <قد فاء>».

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 7 - 10

10 - خداوند ، مالک حقیقی منابع رزق آسمان ها و زمین است .

و للّه خزائن السم_وت و الأرض

ص: 364

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 43 - 3

3 - خداوند ، مالک و مدبر همه عالم های هستی است .

ربّ الع_لمین

عالم (مفرد <عالمین>) به مجموعه و دسته ای از موجودات گفته می شود. بنابراین <العالمین>; یعنی، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 37 - 1،2

1 - خداوند ، مالک و مدبّر آسمان ها و زمین و تمام موجودات بین آنها است .

ربّ السم_وت و الأرض و ما بینهما

2 - تدبیر امور انسان ها ، در اختیار مالک و مدبّر جهان هستی است .

ربّک . .. ربّ السم_وت و الأرض و ما بینهما

<ربّ السماوات> _ که بیانگر <ربّک> در آیه قبل می باشد _ گویای این است که ربّ تو همان ربّ جهان هستی است و آنان که به ارباب متعدد می اندیشند، بر خطایند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 20 - 4

4 - عرش ( جهان هستی ) ، مملوک و در اختیار خداوند است .

ذی العرش

<عرش>; یعنی، تخت فرمانروایی (مقاییس اللغه). مالکیت عرش، کنایه از سلطه بر اداره و تدبیر نظام عالم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 29 - 5

5 - خداوند ، مالک ، مربّی و مدبّر تمام هستی است .

ربّ الع_لمین

<ربّ> مصدری است که در معنای فاعل (تربیت کننده) به کار می رود (مفردات راغب). از جمله معانی <ربّ> مالک و مدبّر و مربّی است و <عالمین>; یعنی، اصناف مخلوقات. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 6 - 3

3 - خداوند ، مالک و پرورش دهنده تمام عوالم هستی است .

لربّ الع_لمین

<ربّ> به معنای مالک و سیّد آمده است و نیز مصدری است که در معنای سیاست و تدبیر به کار می رود (مصباح). راغب می گوید: کلمه <ربّ> در اصل مصدر است و در مورد فاعل استعمال مجازی دارد. <عالمین>; یعنی، اصناف مخلوقات. (لسان العرب)

ص: 365

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 2 - 3

3 - خداوند ، مالک و مدبّر شؤون آسمان است .

لربّها

اصل معنای <ربّ>، تربیت کردن است (مفردات). <ربّ> هر چیز، مالک و حق دار آن و یا ملازمت کننده با آن چیز است. (قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 5 - 2

2 - خداوند ، مالک و مدبّر زمین است .

لربّها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 8

8 - خداوند ، مالک و مدبر انسان و سامان بخش تحولات زندگی و عوالم هستی او است .

ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 9 - 1

1 - حاکمیت و مالکیت بر آسمان ها و زمین ، مخصوص خداوند است .

له ملک السم_وت و الأرض

<مُلک> اسم مصدر و به معنای بر عهده داشتن سلطنت است (مصباح). هر جا کلمه <مُلک> به کار رود، مستلزم <مِلک> (مالکیت) نیز خواهد بود. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 15 - 2،3

2 - عرش ، مرکز تدبیر امور جهان و مملوک خداوند است .

ذو العرش

درباره مصداق <عرش> دیدگاه های گوناگونی وجود دارد; از جمله این که عرش، جایگاهی است که تمام جهان را فراگرفته است. نام گذاری آن به <عرش> (تخت سلطنت)، به این اعتبار است که آن جایگاه، به منزله مرکز اداره جهان است. مالکیت خداوند بر عرش، به معنای مالکیت او بر تمام هستی است.

3 - خداوند ، مالک تمام جهان است .

ذو العرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 13 - 1،2

ص: 366

1 - جهان آخرت و عالم دنیا ، مملوک خداوند و در اختیار او است .

و إنّ لنا للأخره و الأُولی

2 - مالکیت خداوند بر دنیا و آخرت ، دلیل سلطه کامل او بر فرجام انسان های نیک و بد

فسنیسّره للیسری . .. للعسری ... و إنّ لنا للأخره و الأُولی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 1 - 13

13 - ربوبیت ( مالکیت و تدبیر امور ) ، ویژه خالق موجودات است .

ربّک الذی خلق

توصیف خداوند به <الذی خلق> _ پس از بیان ربوبیت او _ بیانگر این نکته است که خالقیت او، دلیل بر ربوبیت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 6

6 - خداوند ، مالک و مدبّر امور فرشتگان و روح است .

ربّهم

<ربّ> در لغت عرب، بر <مالک>، <مولی>، <مدبّر> و <مربّی> اطلاق می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - همزه - 104 - 6 - 3

3 - خداوند ، مالک و صاحب اختیار آتشی است که در قیامت ، زراندوزان غیبت کننده و عیب جو را درهم می شکند .

و ما أدریک ما الحطمه . نار اللّه

<نار اللّه>، خبر است برای ضمیر محذوف که به <الحطمه> برمی گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قریش - 106 - 3 - 2

2 - خداوند ، مالک کعبه و مدبّر امور آن است .

ربّ ه_ذا البیت

<ربّ>، در اصل به معنای <تربیت> است (مفردات) و به معنای مالک و مدبر نیز آمده است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فلق - 113 - 1 - 3

3 - خداوند ، تدبیرکننده صبحدم و صاحب اختیار طلوع فجر است .

بربّ الفلق

<فلق>، به معنای صبح یا فجر است (قاموس). تناسب این کلمه با معنای <فَلْق> (شکافتن)، از این جهت است که طلوع فجر، تاریکی را می شکافد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 367

20 - ناس - 114 - 1 - 3

3 - خداوند ، مالک مردم و تدبیرکننده امور آنان

بربّ الناس

<ربّ> بر <مالک>، <سَرْور>، <مدّبر> و <مربّی> اطلاق می شود. (لسان العرب)

111- مالکیت خدا و توحید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 66 - 3

3 _ مالکیت مطلق خداوند بر جهان هستی ، دلیل توحید در ربوبیت و توحید در عبودیت اوست .

ألا إن للّه من فی السموت و من فی الأرض و ما یتبع الذین یدعون من دون اللّه شرکاء

112- مالکیت خزاین خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 100 - 4

4- انسان ها ، حتی با مالک بودن تمامی خزاین رحمت پروردگار ، باز هم گرفتار بخل و نگران تهی دستی خویشند .

قل لو أنتم تملکون خزائن رحمه ربّی إذًا لأمسکتم خشیه الإنفاق

با توجه به اینکه خداوند، خصلت بخل را برای تمامی انسانها دانسته است (و کان الإنسان قتوراً) احتمال دارد که مخاطب (لو أنتم تملکون) تمامی انسانها باشند.

113- مالکیت خصوصی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 278 - 11

11 _ الغای مالکیّت رباخواران نسبت به سود های ربوی

ذروا ما بقی من الرّبوا

لزوم رهاسازی سودهای ربوی، مجاز نبودن دخل و تصرّف در آنهاست; و لازمه این معنا، به رسمیّت نشناختن و مالک ندانستن رباخوار نسبت به بهره های ربوی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 279 - 8،9

8 _ پذیرش اصل مالکیّت خصوصی در اقتصاد اسلامی

فلکم رؤس اموالکم

9 _ الغای مالکیّت رباخواران حتّی نسبت به اصل سرمایه در صورتی که از عمل ناپسند خود ( رباخواری ) توبه نکنند . *

ص: 368

و ان تبتم فلکم رؤس اموالکم

از مفهوم جمله <و ان تبتم . .. > برداشت شده است; یعنی اگر توبه نکردند، با اعلام جنگ و برخورد نظامی، محارب قلمداد شده، و در این صورت اصل سرمایه آنان نیز مصادره خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 20

20 _ محدودیّت حقّ تصرّف انسان در اموال شخصی خویش

و لا یحسبنّ . .. سیطوّقون ما بخلوا به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 2 - 3

3 _ اعتبار و رسمیّت مالکیت شخصی

و اتوا الیتامی اموالهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 4 - 2

2 _ زنان ، مالک مهریه خویش هستند .

و اتوا النّساء صدقاتهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 6 - 8

8 _ مالکیت شخصی کودکان

و ابتلوا التیامی . .. فادفعوا الیهم اموالهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 20 - 4

4 _ وسعت گستره مالکیت شخصی

و اتیتم احدیهنّ قنطاراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 29 - 3

3 _ رسمیّت و اعتبار مالکیّت شخصی

یا ایّها الّذین امنوا لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 161 - 8

8 _ اعتبار مالکیت خصوصی در آئین یهود

ص: 369

و أکلهم أمول الناس بالبطل

برداشت فوق بر این اساس است که مراد از <اموال الناس> ثروتهای شخصی مردم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 36 - 15

15- مالکیت خصوصی ، اصلی مورد قبول در اسلام

و لا یسئلکم أمولکم

نسبت داده شدن <أموال> به <کم> و تصریح به این که خداوند، مال هایتان را از شما نمی گیرد; می رساند که دارا بودن و مالکیت، مورد قبول شریعت است.

114- مالکیت خصوصی در دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 23 - 4

4 - وجود مالکیت شخصی در عصر داوود ( ع ) و مشروع بودن آن

له تسع و تسعون نعجه و لی نعجه وحده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 24 - 3

3 - محترم بودن مالکیت شخصی در عصر داوود ( ع )

قال لقد ظلمک بسؤال نعجتک إلی نعاجه

انتقاد نکردن از داشتن 99 میش و ظالمانه دانستن تصاحب تنها میش برادر، گویای برداشت یاد شده است.

115- مالکیت در آفرینش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 66 - 9

9 _ در جهان آفرینش هیچ مخلوقی ، مالک و رب مخلوقی دیگر ، و یا مملوک و مربوب مخلوقی دیگر نیست .

ألا إن للّه من فی السموت و من فی الأرض و ما یتبع الذین یدعون من دون اللّه شرکاء

116- مالکیت در ادیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 87 - 11

11_ آزادی مطلق و بی قید و شرط مالکان در تصرف اموال خویش ، امری نادرست از نظر ادیان الهی

ص: 370

أصلوتک تأمرک أن نترک . .. أن نفعل فی أمولنا مانش_ؤا

117- مالکیت در اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 33 - 3

3 - حق مالکیت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و بهره برداری از آنها ، از حقوق پذیرفته شده در اسلام

لأنع_مکم

<أنعام> (جمع <نَعَم>) به شتر، گاو و گوسفند گفته می شود. کلمه <نَعَم> به شتر اختصاص دارد; زیرا بزرگ ترین نعمت نزد عرب است (مفردات راغب). اضافه شدن <أنعام> به ضمیر <کم>، حاکی از حق تصرف و مالکیت انسان بر دام ها است.

118- مالکیت در اهل مدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 87 - 13

13_ قوم شعیب ، دخل و تصرف در اموال را به دلخواه مالک آن واگذار کرده و تحمیل ضابطه و مقرراتی را برای وی روا نمی دانستند .

أو أن نفعل فی أمولنا مانش_ؤا

119- مالکیت در شریعت شعیب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 87 - 10

10_ تعالیم شعیب ( ع ) ، دربردارنده ضوابط و مقرراتی خاص برای دخل و تصرف مالکان در اموال خویش

أصلوتک تأمرک أن نترک ما یعبد ءاباؤُنا أو أن نفعل فی أمولنا مانش_ؤا

<أن نفعل> عطف بر <ما یعبد> است. بنابراین <أن نفعل> مفعول برای <أن نترک> است.

120- مالکیت در معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 22 - 5

5 - خداوندی می تواند پاسخ حاجت ها و خواسته ها را بدهد که بر همه چیز مالکیت داشته باشد .

قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه لایملکون مثقال ذرّه

ص: 371

121- مالکیت دنیوی در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 40 - 7

7- در قیامت ، رابطه انسان با مالکیت های اعتباری او در دنیا ، به کلی بریده خواهد شد .

و أنذرهم یوم الحسره . .. إنّا نحن نرث الأرض و من علیها و إلینا یرجعون

خداوند، هم زمین را میراث خود دانسته و هم آدمیان را; یعنی هم مالکان اعتباری و هم ملک های اعتباری; بنابراین در قیامت، این دو تنها با مالک حقیقی خود مرتبط خواهند شد.

122- مالکیت رباخوار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 278 - 11،12،13

11 _ الغای مالکیّت رباخواران نسبت به سود های ربوی

ذروا ما بقی من الرّبوا

لزوم رهاسازی سودهای ربوی، مجاز نبودن دخل و تصرّف در آنهاست; و لازمه این معنا، به رسمیّت نشناختن و مالک ندانستن رباخوار نسبت به بهره های ربوی است.

12 _ عدم جواز گرفتن سود های ربوی ، هر چند معامله ربوی قبل از تحریم ربا ، انجام گرفته باشد .

و ذروا ما بقی من الرّبوا

13 _ عدم لزوم بازگرداندن سود های ربوی به صاحبان آن ، در صورتی که معامله ربوی قبل از تحریم ربا انجام گرفته باشد .

و ذروا ما بقی من الربوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 279 - 11

11 _ باز پس ندادن اصل سرمایه رباخوارانی که توبه کردند ، ستمی بر آنان است .

فلکم رؤس اموالکم لا تَظلمون و لا تُظلمون

ولی اگر اصل سرمایه هم به شما باز پس داده نشود، مورد ستم واقع شده اید.

123- مالکیت زکریا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 6 - 6

6- وجود مالکیت خصوصی در زندگانی یحیی و زکریای پیغمبر

فهب لی من لدنک ولیًّا . یرثنی و یرث من ءال یعقوب

ص: 372

124- مالکیت زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 97 - 13

13 _ تمام زمین از آن خداوند است .

الم تکن ارض اللّه واسعه

125- مالکیت زن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 4 - 2،3

2 _ زنان ، مالک مهریه خویش هستند .

و اتوا النّساء صدقاتهنّ

3 _ استقلال مالی زن در نظام خانواده

و اتوا النّساء صدقاتهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 32 - 9،13

9 _ حق مساوی زن و مرد در مالکیّت و بهرهوری از کار و تلاش خویش

للرّجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن

13 _ زن و مرد ، دارای حق کسب و کار

للرّجال نصیب . .. و للنساء نصیب مما اکتسبن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 176 - 15

15 _ ثبوت مالکیت و حق ارث برای زنان در نظام حقوقی اسلام

فلها نصف ما ترک و هو یرثها . .. فلهما الثلثان مماترک

126- مالکیت سرزمین اقوام پیشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 13 - 4

4- اقوام کافر پیشین در برابر انبیا احساس قدرت می کردند و مدعی بودند که سرزمین مسکونی آنان و انبیا از آنِ آنهاست .

لنخرجنّکم من أرضنا

از اینکه آنان، پیامبران را تهدید به اخراج کردند، احساس قدرت استفاده می شود و از اینکه <أرض> (سرزمین) را به خود

ص: 373

اضافه کردند; به دست می آید که آنان مدعی حاکمیت و مالکیت بر آن بودند.

127- مالکیت سرزمین انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 13 - 4

4- اقوام کافر پیشین در برابر انبیا احساس قدرت می کردند و مدعی بودند که سرزمین مسکونی آنان و انبیا از آنِ آنهاست .

لنخرجنّکم من أرضنا

از اینکه آنان، پیامبران را تهدید به اخراج کردند، احساس قدرت استفاده می شود و از اینکه <أرض> (سرزمین) را به خود اضافه کردند; به دست می آید که آنان مدعی حاکمیت و مالکیت بر آن بودند.

مالکیت سرزمین مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 63 - 6

6 - فرعونیان ( قبطیان ) سرزمین مصر را از آن خود می دانستند .

یخرجاکم من أرضکم

128- مالکیت شخصی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 177 - 12

12 - اعتبار مالکیت شخصی در اسلام و پذیرش تفاوت در مقدار مالکیت

و ءاتی المال علی حبه ذوی القربی . .. و السائلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 188 - 13

13 - اعتبار مالکیت شخصی در اسلام

و لاتأکلوا أمولکم بینکم بالبطل . .. و أنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 34 - 5

5 _ اصل مالکیت مردم بر اموال ، اصلی پذیرفته شده در اسلام

لیأکلون أمول الناس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 374

20 - لیل - 92 - 18 - 7

7 - اعتبار مالکیت شخصی در اسلام

ماله

129- مالکیت شخصیت حقوقی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 41 - 8

8 _ پذیرش مالکیت اشخاص حقوقی در اسلام

و لذی القربی و الیتمی و المسکین

130- مالکیت غیر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 19 - 2

2- مالکیت غیر خدا ( حتی بر خویشتن ) مجازی است .

و له من فی السموت والأرض

131- مالکیت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 57 - 1

1 - فرعون مدعی مالکیت خود و پیروانش ( قبطیان ) بر سرزمین مصر

لتخرجنا من أرضنا

از اضافه شدن <أرض> به ضمیر متکلم <نا> برمی آید که فرعونیان، سرزمین مصر را متعلق به خویش و از آنِ خود می دانستند و برای دیگران حقی در آن قائل نبودند.

132- مالکیت فرعونیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 57 - 1

1 - فرعون مدعی مالکیت خود و پیروانش ( قبطیان ) بر سرزمین مصر

لتخرجنا من أرضنا

از اضافه شدن <أرض> به ضمیر متکلم <نا> برمی آید که فرعونیان، سرزمین مصر را متعلق به خویش و از آنِ خود می

ص: 375

دانستند و برای دیگران حقی در آن قائل نبودند.

133- مالکیت فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 60 - 7

7 _ فقرا ، مساکین ، کارگزاران امور صدقات و مؤلفه قلوبهم ، مالک سهم خویش از صدقات هستند .

إنما الصدقت للفقراء . .. و المؤلفه قلوبهم

برداشت فوق با توجه به <لام> در <للفقراء . .. > _ که برای افاده ملکیت می باشد _ استفاده شده است.

134- مالکیت کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 6 - 8

8 - کافران ستیزکننده با خدا و پیامبر ( ص ) ، فاقد حق مالکیت نسبت به اموال و دارایی خویش *

و ما أفاء اللّه علی رسوله منهم

واژه <أفاء> _ که از <فیء> به معنای رجوع گرفته شده _ نشانگر آن است که یهودیان محارب، حق مالکیتی نسبت به اموال و دارایی شان ندارند و در حقیقت به مالک اصلی آن، بازگردانیده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 15

15 - حق مالکیت کافران غیر محارب ، محترم و رعایت عدل درباره ایشان ضروری است .

و ءاتوهم ما أنفقوا

از شأن نزول آیه، استفاده می شود که حکم پرداخت مهریه و نیز احترامی که اسلام برای مالکیت کافران قائل است، مربوط به کافران غیر محارب است; چنان که آیه شریفه مسائل پس از صلح حدیبیه را بیان می کند. بنابراین رعایت این عدل با آنچه از مفهوم <أن تبرّوهم و تقسطوا...> _ که نهی از قسط درباره کافران حربی بود _ منافات ندارد.

135- مالکیت کعبه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 29 - 11

11 - < عن أبی حمزه الثمالی قال : قلت لأبی جعفر ( ع ) فی المسجد الحرام : لأیّ شیء سمّاه اللّه العتیق ؟ فقال : إنّه لیس من بیت وضعه اللّه علی وجه الأرض إلاّ له ربّ و سکان یسکنونه غیر ه_ذا البیت فإنّه لاربّ له إلاّ اللّه عزّوجلّ و هو الحرّ . . . ;

ابوحمزه ثمالی گوید: به امام باقر(ع) در مسجدالحرام گفتم: چرا خدا[ بیت اللّه] را عتیق نامیده است؟ فرمود: خداوند هیچ خانه ای را بر روی زمین ننهاده است مگر این که صاحب و ساکنانی دارد که در آن سکنی گزیده اند; غیر از این بیت که صاحبی به

ص: 376

جز خدای عزّوجلّ ندارد و آن [از مالکیت اشخاص] آزاد است. ..>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قریش - 106 - 3 - 8

8 - کعبه ، بیتی شرافت مند و وابسته به خداوند

ربّ ه_ذا البیت

اسم اشاره (ه_ذا)، به قرینه سیاق برای تعظیم است.

136- مالکیت کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 25 - 15

15 _ کنیز ، مالک مهریّه خویش

فمن ما ملکت ایمانکم . .. و اتوهُنّ اجورهنّ

از اینکه خداوند تصریح می کند که مهریّه کنیز را به خود او بدهید (اتوهنّ اجورهنّ) و نفرمود که: اتوا اجورهنّ، معلوم می شود مالک مهریّه، خود کنیز است نه مالک او.

137- مالکیت کودک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 6 - 8

8 _ مالکیت شخصی کودکان

و ابتلوا التیامی . .. فادفعوا الیهم اموالهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 5

5- ثبوت حق مالکیت برای افراد نابالغ

و لاتقربوا مال الیتیم . .. حتی یبلغ أشدّه

<یتیم> در لغت، به طفلی گفته می شود که قبل از بلوغ، از پدرش جدا شده و او را از دست بدهد (مفردات راغب).

138- مالکیت محارب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 6 - 8

8 - کافران ستیزکننده با خدا و پیامبر ( ص ) ، فاقد حق مالکیت نسبت به اموال و دارایی خویش *

ص: 377

و ما أفاء اللّه علی رسوله منهم

واژه <أفاء> _ که از <فیء> به معنای رجوع گرفته شده _ نشانگر آن است که یهودیان محارب، حق مالکیتی نسبت به اموال و دارایی شان ندارند و در حقیقت به مالک اصلی آن، بازگردانیده شده است.

139- مالکیت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 7 - 19

19 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) . . . ان جمیع ما بین السماء و الأرض للّه عزّوجلّ و لرسوله و لأتباعهما من المؤمنین فما کان من الدنیا فی أیدی المشرکین و الکفار . . . ظلموا فیه المؤمنین و غلبوهم علیه فما أفاء اللّه علی رسوله ، فهو حقّهم أفاء اللّه علیهم و ردّه إلیهم . . . فما رجع إلی مکانه . . . فقد فاء ;

از امام صادق(ع) روایت شده . .. تمام آنچه بین آسمان و زمین هست، از آنِ خدای عزّوجلّ و رسول او و پیروان مؤمنشان است ... پس هر چه از [اموال] دنیا در دست مشرکان و کافران هست ... ظلمی است که آنان بر مؤمنان روا داشته و [در استیلا بر آن اموال] بر مؤمنان غلبه کرده اند ... پس آنچه را خداوند به رسول خود برگردانده، حق آنها بوده که او به آنها رد کرده است ... چیزی را که به مکان خود برگردد [می گویند] <قد فاء>».

140- مالکیت مرد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 32 - 9

9 _ حق مساوی زن و مرد در مالکیّت و بهرهوری از کار و تلاش خویش

للرّجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن

141- مالکیت مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 60 - 7

7 _ فقرا ، مساکین ، کارگزاران امور صدقات و مؤلفه قلوبهم ، مالک سهم خویش از صدقات هستند .

إنما الصدقت للفقراء . .. و المؤلفه قلوبهم

برداشت فوق با توجه به <لام> در <للفقراء . .. > _ که برای افاده ملکیت می باشد _ استفاده شده است.

142- مالکیت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 378

11 - طه - 20 - 8 - 2

2 - کسی که آفریننده هستی و مدبر و مالک و دانای به همه چیز نباشد ، شایسته پرستش نیست .

اللّه لا إل_ه إلاّ هو

برداشت فوق، حاصل ارتباط این آیه با آیات قبل بوده که خالقیت، فرمان روایی و مالکیت بر جهان و علم مطلق را به خداوند منحصر ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 17 - 7

7 - مالکیّت و توان مندی بر تأمین روزی ، شرط بایسته ، برای معبود

إنّ الذین تعبدون من دون اللّه لایملکون لکم رزقًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 12

12 - مالکیت جهان و فرمانروایی بر آن ، از اوصاف و ویژگی های معبود حقیقی و شایسته عبادت

و اللّه خلقکم . .. الشمس و القمر ... ذلکم اللّه ربّکم له الملک و الذین تدعون من

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 14 - 3

3 - استجابت دعا و بر آوردن حاجت ، تنها در توان ربّ و مالک حقیقی جهان ( اللّه ) است .

ذلکم اللّه ربّکم له الملک و الذین تدعون من دونه . .. إن تدعوهم لایسمعوا دعاءکم و

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 66 - 3

3 - تنها مالک و مدبر جهان هستی ، شایسته عبادت است .

و ما من إل_ه إلاّ اللّه . .. ربّ السم_وت و الأرض و ما بینهما

توصیف خداوند به، مالک و مدبر هستی بودن _ پس از بیان یکتایی او در معبودیت _ می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

143- مالکیت موصی له

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 180 - 7

7 - وصیت های مالی میت نافذ و دارای ارزش حقوقی است .

کتب علیکم إذا حضر أحدکم الموت إن ترک خیراً الوصیه

تأکید بر امر وصیت و نیز حرمت تغییر و تبدیل مفاد آن - که آیه بعد دلالت بر آن دارد - مستلزم این معناست که: وصیتهای میت دارای اعتبار قانونی و حقوقی است و عمل به آنها واجب است.

ص: 379

144- مالکیت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 7 - 19

19 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) . . . ان جمیع ما بین السماء و الأرض للّه عزّوجلّ و لرسوله و لأتباعهما من المؤمنین فما کان من الدنیا فی أیدی المشرکین و الکفار . . . ظلموا فیه المؤمنین و غلبوهم علیه فما أفاء اللّه علی رسوله ، فهو حقّهم أفاء اللّه علیهم و ردّه إلیهم . . . فما رجع إلی مکانه . . . فقد فاء ;

از امام صادق(ع) روایت شده . .. تمام آنچه بین آسمان و زمین هست، از آنِ خدای عزّوجلّ و رسول او و پیروان مؤمنشان است ... پس هر چه از [اموال] دنیا در دست مشرکان و کافران هست ... ظلمی است که آنان بر مؤمنان روا داشته و [در استیلا بر آن اموال] بر مؤمنان غلبه کرده اند ... پس آنچه را خداوند به رسول خود برگردانده، حق آنها بوده که او به آنها رد کرده است ... چیزی را که به مکان خود برگردد [می گویند] <قد فاء>».

145- مالکیت وارث

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 180 - 10

10 - وصیت برای پرداخت مال به وارثان ، جایز و دارای اعتبار قانونی است .

الوصیه للولدین و الأقربین

146- مالکیت یحیی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 6 - 6

6- وجود مالکیت خصوصی در زندگانی یحیی و زکریای پیغمبر

فهب لی من لدنک ولیًّا . یرثنی و یرث من ءال یعقوب

147- محدوده مالکیت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 75 - 5

5- انسان ها در مالکیت و قلمرو اختیارات ، متفاوتند .

عبدًا مملوکًا لایقدر علی شیء و من رزقن_ه . .. فهو ینفق منه سرًّا و جهرًا

برداشت فوق به خاطر این است که مثالهای قرآن، دارای حقیقت و حاکی از واقعیتهای خارجی _ نه غیر حقیقی و سنبلیک _ است.

ص: 380

148- مشرکان و مالکیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 55 - 6

6 _ بیشتر مشرکان ، نسبت به مالکیت مطلق خداوند بر جهان هستی و تحقق قطعی وعده های او ، جاهل و ناآگاهند .

ألا إن للّه ما فی السموت . .. ألا إن وعد اللّه حق و لکن أکثرهم لایعلمون

149- معبودان باطل و مالکیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 22 - 4

4 - خدایان مشرکان ، مالک هیچ چیزی _ حتی به اندازه یک ذرّه _ در عالم نیستند .

قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه لایملکون مثقال ذرّه فی السم_وت و لا فی الأرض

150- ملاک اعتبار مالکیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 188 - 6

6 - مالکیت اموالی که از راه ها و اسباب باطل به چنگ آمده ، فاقد اعتبار قانونی است .

و لاتأکلوا أمولکم بینکم بالبطل

حرمت تصرف در اموال به دست آمده از طریق باطل، حاکی از مالک نبودن کسی است که آن اموال را به چنگ آورده است.

151- منشأ خدا مالکیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 17 - 26

26 _ خالقیت مطلق الهی ، اساس مالکیت مطلق اوست .

للّه ملک السموت و . .. یخلق ما یشاء

بنابر اینکه <یخلق ما یشاء> تعلیل برای <لله ملک السموت> باشد.

ص: 381

152- منشأ مالکیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 53 - 4

4 - مالکیت حقیقی از آن خداوند است و مالکیت انسان در طول مالکیت او است .

له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 10 - 7

7 - مالک حقیقی همه امکانات و دارایی ها ، خداوند است و او آنها را در اختیار نسل ها قرار می دهد .

و للّه میرث السم_وت و الأرض

تقدیم <للّه> بر <میراث السماوات> مفید حصر است. واژه <میراث> جنس می باشد و شامل هر آنچه از نسلی به نسلی دیگر انتقال می شود. اضافه <میراث> به <السماوات> ظرفیه است. بنابراین <للّه میراث السماوات و الأرض>; یعنی، <کلّ ما یورث فی السماوات و الأرض للّه لا لغیره> (هر آنچه که نسل ها در آسمان ها و زمین از یکدیگر به ارث می برند، تنها از آنِ خداوند است و او آنها را در اختیار نسل ها قرار می دهد.

153- منشأ مالکیت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 4 - 4

4 - مشروعیت مالکیت انسان ، در گرو امضای آن از سوی خداوند است .

له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

از این که خداوند، مالکیت حقیقی در جهان هستی را برای خود منحصر فرموده، مطلب بالا قابل برداشت است.

154- موجبات مالکیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 29 - 4

4 _ تجارت ، از اسباب نقل و انتقال مشروع اموال

الّا ان تکون تجاره عن تراض منکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 176 - 16

16 _ ارث ، از اسباب مالکیت

فلها نصف ما ترک . .. فلهما الثلثان مما ترک

ص: 382

155- نشانه های مالکیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 7 - 7

7 - آگاهی خداوند بر سر و آشکار آدمی ، جلوه ای از حاکمیت و مالکیت مطلقه او بر سرتاسر هستی و اجزای آن است .

علی العرش استوی . له ما فی السم_وت ... فإنّه یعلم السرّ و أخفی

ارتباط این آیه با آیات قبل، گویای این است که چون خداوند بر همه هستی فرمان روایی می کند و مالک حقیقی جهان است، پس بر همه چیز اطلاع و وقوف دارد، اگر چه سر و یا مخفی تر از آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 7 - 7

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 87 - 2

2 - حاکمیت یگانه خدا بر هستی ، جلوه ای از مالکیت مطلقه او

قل من ربّ السم_وت السبع . .. سیقولون للّه

در برابر سؤال از ربوبیت (من ربّ السماوات. ..)، پاسخی داده شده که بیانگر مالکیت است (سیقولون للّه). و این بدان جهت است که ربوبیت، فرع بر مالکیت مطلقه می باشد.

156- نفی مالکیت غیر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 66 - 9

9 _ در جهان آفرینش هیچ مخلوقی ، مالک و رب مخلوقی دیگر ، و یا مملوک و مربوب مخلوقی دیگر نیست .

ألا إن للّه من فی السموت و من فی الأرض و ما یتبع الذین یدعون من دون اللّه شرکاء

157- وسعت مالکیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 21 - 6

6- قلمرو قدرت و مالکیت خدا ، نامحدود است .

و إن من شیء إلاّ عندنا خزائنه . .. معلوم

وجود گنجینه های همه امور عالم در نزد خدا، می تواند کنایه از قدرت بی پایان الهی باشد; زیرا وقتی خزینه همه ممکنات به دست خدا باشد، تحقق آن ممکنات هم برای او مقدور خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 31 - 1

ص: 383

1 - گستره آفرینش ( آسمان ها ، زمین و . . . ) ، تحت مالکیت مطلقه الهی

و للّه ما فی السم_وت و ما فی الأرض

158- ویژگیهای مالکیت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 53 - 4

4 - مالکیت حقیقی از آن خداوند است و مالکیت انسان در طول مالکیت او است .

له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

159- ویژگیهای مالکیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 40 - 2

2- تمامی مالکیت ها ، جز مالکیت خداوند ، ملغی و فانی خواهد شد .

إنّا نحن نرث الأرض و من علیها

خداوند هم اکنون نیز مالک حقیقی هستی است; از این رو مقصود از ارث بردن انتقال حقیقی مالکیت نیست; بلکه مقصود فناشدن مالکیت های اعتباری دنیا و مالکان آن است، به گونه ای که مالکیت حقیقی بروز و ظهور کامل پیدا کند و هیچ اعتباری در برابر آن باقی نماند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 53 - 4

4 - مالکیت حقیقی از آن خداوند است و مالکیت انسان در طول مالکیت او است .

له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

160- ویژگیهای مالکیت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 40 - 2

2- تمامی مالکیت ها ، جز مالکیت خداوند ، ملغی و فانی خواهد شد .

إنّا نحن نرث الأرض و من علیها

خداوند هم اکنون نیز مالک حقیقی هستی است; از این رو مقصود از ارث بردن انتقال حقیقی مالکیت نیست; بلکه مقصود فناشدن مالکیت های اعتباری دنیا و مالکان آن است، به گونه ای که مالکیت حقیقی بروز و ظهور کامل پیدا کند و هیچ اعتباری در برابر آن باقی نماند.

ص: 384

مالکیت خصوصی

161- {مالکیت خصوصی}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 116 - 6

6 _ اعتبار و رسمیّت مالکیت شخصی برای کفّار

لن تغنی عنهم اموالهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 6 - 6

6- وجود مالکیت خصوصی در زندگانی یحیی و زکریای پیغمبر

فهب لی من لدنک ولیًّا . یرثنی و یرث من ءال یعقوب

162- مالکیت خصوصی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 278 - 11

11 _ الغای مالکیّت رباخواران نسبت به سود های ربوی

ذروا ما بقی من الرّبوا

لزوم رهاسازی سودهای ربوی، مجاز نبودن دخل و تصرّف در آنهاست; و لازمه این معنا، به رسمیّت نشناختن و مالک ندانستن رباخوار نسبت به بهره های ربوی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 279 - 8،9

8 _ پذیرش اصل مالکیّت خصوصی در اقتصاد اسلامی

فلکم رؤس اموالکم

9 _ الغای مالکیّت رباخواران حتّی نسبت به اصل سرمایه در صورتی که از عمل ناپسند خود ( رباخواری ) توبه نکنند . *

و ان تبتم فلکم رؤس اموالکم

از مفهوم جمله <و ان تبتم . .. > برداشت شده است; یعنی اگر توبه نکردند، با اعلام جنگ و برخورد نظامی، محارب قلمداد شده، و در این صورت اصل سرمایه آنان نیز مصادره خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 20

20 _ محدودیّت حقّ تصرّف انسان در اموال شخصی خویش

و لا یحسبنّ . .. سیطوّقون ما بخلوا به

ص: 385

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 2 - 3

3 _ اعتبار و رسمیّت مالکیت شخصی

و اتوا الیتامی اموالهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 4 - 2

2 _ زنان ، مالک مهریه خویش هستند .

و اتوا النّساء صدقاتهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 6 - 8

8 _ مالکیت شخصی کودکان

و ابتلوا التیامی . .. فادفعوا الیهم اموالهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 20 - 4

4 _ وسعت گستره مالکیت شخصی

و اتیتم احدیهنّ قنطاراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 29 - 3

3 _ رسمیّت و اعتبار مالکیّت شخصی

یا ایّها الّذین امنوا لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 161 - 8

8 _ اعتبار مالکیت خصوصی در آئین یهود

و أکلهم أمول الناس بالبطل

برداشت فوق بر این اساس است که مراد از <اموال الناس> ثروتهای شخصی مردم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 36 - 15

15- مالکیت خصوصی ، اصلی مورد قبول در اسلام

و لا یسئلکم أمولکم

نسبت داده شدن <أموال> به <کم> و تصریح به این که خداوند، مال هایتان را از شما نمی گیرد; می رساند که دارا بودن و

ص: 386

مالکیت، مورد قبول شریعت است.

163- مالکیت خصوصی در دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 23 - 4

4 - وجود مالکیت شخصی در عصر داوود ( ع ) و مشروع بودن آن

له تسع و تسعون نعجه و لی نعجه وحده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 24 - 3

3 - محترم بودن مالکیت شخصی در عصر داوود ( ع )

قال لقد ظلمک بسؤال نعجتک إلی نعاجه

انتقاد نکردن از داشتن 99 میش و ظالمانه دانستن تصاحب تنها میش برادر، گویای برداشت یاد شده است.

ص: 387

16- ماه

1- آثار تبدیل ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 37 - 2،5،8

2 _ جا به جا کردن ماه های حرام ، مایه فزونی درجه کفرِ کفرمداران

إنما النسیء زیاده فی الکفر

5 _ جا به جایی ماه های حرام ، عاملی در جهت گمراهی کافران

إنما النسیء . .. یضل به الذین کفروا

8 _ نتیجه جا به جا شدن ماه های حرام از سوی عرب های جاهلی ، چیزی جز حلال شمردن حرام الهی نبود .

فیحلوا ما حرّم اللّه

2- آثار گردش ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 5 - 5

5 _ حرکت منظم ماه در مدار خود و منازل آن ( هلال ، تربیع ، بدر و . . . ) وسیله ای مطمئن برای شمارش ماه و سال و محاسبه امور زندگی انسانهاست .

و القمر نوراً و قدره منازل لتعلموا عدد السنین و الحساب

3- آثار هتک حرمت ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 9

9 _ شکستن حرمت ماه های حرام ( پرداختن به جنگ در آن ) ، ظلم به خویش و جامعه بشری است .

فلا تظلموا فیهن أنفسکم

ص: 388

4- آشامیدن در شبهای ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 20

20 - خوردن و آشامیدن در شب های رمضان تا طلوع فجر جایز است .

کلوا و اشربوا حتی یتبیّن لکم الخیط الأبیض من الخیط الأسود من الفجر

5- آمیزش در شبهای ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 1،2،5،7،11،13،19

1 - آمیزش با همسران در برهه ای از عصر بعثت ، حتی در شب های ماه رمضان ، بر روزه داران حرام بود .

أحل لکم لیله الصیام الرفث إلی نسائکم

<رفث> به سخنی که در معنای آمیزش و ترغیب به آن صراحت دارد گفته می شود و در آیه شریفه کنایه از خود آمیزش است (اقتباس از مفردات راغب). متعدی شدن آن به <إلی> و نیز جمله <فالآن باشروهن> قرینه بر این معنای کنایی است. جمله <کنتم تختانون> که حکایت از تحقق تمرد دارد و نیز مفهوم <فالآن باشروهن> دلالت بر این دارند که آمیزش در شبهای رمضان حرام بوده است.

2 - حرمت آمیزش با همسران در شب های رمضان پس از مدتی نسخ شده و این عمل حلال گشت .

أحل لکم لیله الصیام الرفث إلی نسائکم . .. فالن بشروهن

5 - نیاز جنسی زن و شوهر به یکدیگر از حکمت های حلیت آمیزش جنسی در شب های رمضان

أحل لکم لیله الصیام الرفث إلی نسائکم هن لباس لکم و أنتم لباس لهن

جمله <هن لباس لکم . ..> بیانگر حکمت و دلیل اعلام حلیت (أحل لکم ...) است.

7 - بسیاری از مسلمانان صدر اسلام به حرمت آمیزش در شب های ماه رمضان اعتنا نکرده و نافرمانی می کردند .

علم اللّه أنکم کنتم تختانون أنفسکم

بدیهی است که همه مسلمانان مرتکب خلاف نشدند. بنابراین، مخاطب قرار دادن همه آنان با جمله <کنتم تختانون ...> گویای این است که تعداد متخلفان اندک نبوده است.

11 - نافرمانی مسلمانان و نادیده گرفتن حرمت آمیزش در شب های رمضان ، از زمینه های نسخ آن حکم بود .

أحل لکم . .. علم اللّه أنکم کنتم تختانون أنفسکم فتاب علیکم و عفا عنکم

جمله <علم اللّه . ..> نیز همانند <هن لباس لکم ...> بیان حکمت و دلیل جعل حلیت آمیزش در شبهای ماه رمضان (أحل لکم ...) است.

13 - تحقق عینی و ملموس شدن دشواری پرهیز از آمیزش جنسی ، از علل حکم الهی به حلیت آن در شب های رمضان

علم اللّه أنکم کنتم تختانون أنفسکم فتاب علیکم و عفا عنکم

چنانچه گذشت، جمله <علم اللّه . ..> (خدا دانست که شما به خود خیانت کردید) از علل نسخ حرمت آمیزش است و از آن جا که خداوند پیش از تحقق وقایع و حوادث، بدآنها علم دارد; مقصود از <علم اللّه ...> تحقق معلوم در خارج است. بنابراین علت نسخ حرمت، تحقق تمرد و خیانت است نه علم و آگاهی پیشین خداوند به آن.

19 - جواز مباشرت جنسی با همسران در شب های رمضان ، از ابتدای شب تا طلوع فجر است .

فالن بشروهن . .. حتی یتبیّن لکم الخیط الأبیض

ص: 389

قید <از ابتدای شب تا طلوع فجر> در این برداشت، مبتنی بر این است که <حتی یتبین> غایت برای <باشروهن> نیز باشد.

6- ابراهیم(ع) و ماه پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 77 - 13

13 _ عن الرضا(ع): إن إبراهیم(ع) وقع إلی ثلاثه اصناف . .. صنف یعبد القمر ... <فلما رأی القمر بازغا قال هذا ربی> علی الانکار و الاستخبار ... .

از امام رضا(ع) روایت شده است: . .. ابراهیم(ع) با سه گروه برخورد کرد ... گروهی که ماه را می پرستیدند ... <پس آنگاه که ماه را تابان دید>، به عنوان استفهام انکاری گفت: <این پروردگار من است> ... .

7- ابراهیم(ع) و ماه پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 78 - 3

3 _ بزرگتر بودن خورشید از ماه، بهانه ابراهیم(ع) برای عدول از ماه پرستی و تظاهر به پرستش خورشید

فلما رءا الشمس بازغه قال هذا ربی هذا أکبر

8- احراز حلول ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 13،14

13 - وجوب روزه ماه رمضان مشروط به احراز حلول این ماه است و احتمال حلول ماه کافی نیست .

فمن شهد منکم الشهر فلیصمه

<شهود> و <شهادت> (مصدر شهد) به معنای حضور داشتن و بر اثر آن چیزی را دیدن و یا فهمیدن است (اقتباس از مفردات راغب). بنابراین <فمن شهد منکم الشهر ...>; یعنی، هر کسی آن ماه را دریابد و به آن آگاه شود و یقین حاصل کند ... کافی نبودن احتمال حلول ماه، از مفهوم این جمله به دست می آید.

14 - در وجوب روزه ، علم و احراز شخصی به حلول ماه رمضان کافی است .

فمن شهد منکم الشهر فلیصمه

کلمه <منکم> می تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

9- احکام ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 390

7 - توبه - 9 - 2 - 5،6

5 _ اعطای آزادی سیر و سیاحت به مشرکان پیمان شکن ، در چهار ماه حرام از سال ( ذیقعده ، ذیحجه ، محرم و رجب )

فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

توصیف <أربعه أشهر> به <الاشهر الحرم> (در آیه 5) می تواند قرینه باشد بر این که: مراد از <أربعه أشهر> همان چهار ماه حرام معروف (ذیقعده، ذیحجه، محرم و رجب) است ; یعنی با الغای اعتبار پیمان صلح و برداشته شدن امان از مشرکان، آنان تنها در ماههای حرام، آزادی رفت و آمد و سیر و سیاحت خواهند داشت.

6 _ در ماه های حرام ، سلب امنیت از دشمن پیمان شکن ، ممنوع است . *

فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

تفریع <فسیحوا فی الأرض> بر <براءه من اللّه و رسوله> با حرف <فاء>، می تواند اشاره به این نکته باشد که: تعرض به دشمن در چهار ماه از سال، ممنوع است و خداوند بر اساس همین قانون، مشرکان را در این چهار ماه آزاد می گذارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 5 - 3

3 _ جنگ ، سلب کردن امنیت دشمن و ممانعت از سیر و سیاحت آنان در ماه های حرام ، ممنوع است .

فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 10

10 _ حرمت آغاز جنگ در ماه های حرام و جواز جنگ های دفاعی و مقابله به مثل در برابر هجوم مشرکان

منها أربعه حرم . .. فلا تظلموا فیهن أنفسکم و قتلوا المشرکین کافه کما یقتلونکم

حرمت ماههای حرام، مقتضی ترک جنگ در آن ماههاست ; ولی چون ممکن است دشمن این حرمت را رعایت نکند، خداوند در این صورت تکلیف حرمت را از مسلمانان برداشته و فرموده که همانند آنان، شما نیز بجنگید.

10- استفاده از ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 12 - 2،6

2- رام و مسخر بودن خورشید ، ماه ، شب و روز از نعمت های الهی و در جهت بهره برداری انسان است .

و سخ_ّر لکم الّیل و النهار و الشمس و القمر

6- بهره بردن آدمی از شب ، روز ، ماه و خورشید متفاوت با بهره بردن او از ستارگان است .

سخ_ّر لکم . .. الشمس ... و النجوم مسخّرت بأمره

با توجه به اینکه خداوند در رابطه با تسخیر شب، روز، ماه و خورشید لفظ <سخّر لکم> را به کار برد، ولی برای تسخیر ستارگان لفظ <مسخّرات بأمره> را بدون لفظ <لکم> آورد، مطلب فوق به دست می آید.

ص: 391

11- امنیت در ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 2 - 6

6 _ در ماه های حرام ، سلب امنیت از دشمن پیمان شکن ، ممنوع است . *

فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

تفریع <فسیحوا فی الأرض> بر <براءه من اللّه و رسوله> با حرف <فاء>، می تواند اشاره به این نکته باشد که: تعرض به دشمن در چهار ماه از سال، ممنوع است و خداوند بر اساس همین قانون، مشرکان را در این چهار ماه آزاد می گذارد.

12- انشقاق ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 1 - 7،9

7 - < شق القمر > ، از نشانه های نزدیکی هر چه بیشتر وقوع قیامت

اقتربت الساعه و انشقّ القمر

9 - رخداد < شق القمر > ، نمودی از تحولات مهم جهان در آستانه قیامت *

اقتربت الساعه و انشقّ القمر

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <انشقّ القمر> از آن جهت در پی <اقتربت الساعه> یاد شده باشد که انسان ها بدانند همان گونه که در عصر پیامبر <شق القمر> صورت گرفت، این گونه تحولات عظیم در آستانه قیامت نیز رخ خواهد داد.

13- انقیاد ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 2 - 5،15

5_ خورشید و ماه مقهور خدا و رام فرمان اویند .

سخر الشمس و القمر

<تسخیر> (مصدر سخّر) به معنای رام کردن و غلبه یافتن است.

15_ نظام هستی ( برافراشته بودن آسمانها ، رام بودن خورشید و ماه به فرمان خدا و حرکت آنها ) دلیل و آیتی بر ربوبیت خداوند

الله الذی رفع السموت . .. لعلکم بلقاء ربکم توقنون

چون خداوند در ابتدای آیه با جمله <الله الذی . ..> توصیف و معرفی شد، ظاهر آن بود که در جمله <لعلکم ...> نیز <لعلکم بلقاء الله> آورده شود. این تعویض ; یعنی، آوردن <ربکم> به جای <الله> می رساند که مقصود اصلی از توصیف <الله> به ویژگیهای یاد شده، اثبات ربوبیّت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 18 - 1

1 - سجده ( خضوع و انقیاد ) اهل آسمان و زمین و نیز خورشید ، ماه ، ستارگان ، کوه ها ، درختان و جنبندگان برای خدا

ص: 392

ألم تر أنّ اللّه یسجد له من فی السم_وت و من فی الأرض . .. و الشجر و الدواب

<سجود> (مصدر <یسجد>) به معنای اظهار خضوع و انقیاد است.

14- انقیاد ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 6

6 - خورشید و ماه ، مقهور و مسخر ( تحت فرمان ) خداوندند .

و سخّر الشمس و القمر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 3

3 - خورشید و ماه ، مسخر خدا و رام اراده او

و سخّر الشمس و القمر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 6

6 - خورشید و ماه ، مسخر خدا و رام اراده او هستند .

و سخّر الشمس و القمر

15- اول ماه صفر سال دهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 5 - 1

1 _ هلال ماه صفر سال دهم هجرت ، آغاز اجرای فرمان کشتن و منع عبور و مرور مشرکان و سلب آزادی سیر و سیاحت از آنان

فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشرکین

توصیف <الأشهر> به <الحرم> حاکی از این است که: منظور از <أربعه أشهر> در آیه دوّم (فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر) ماههای حرام سال ; یعنی، رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرّم است. بر این مبنا <ال> در <الأشهر> برای عهد حضوری می باشد ; یعنی هنگامی که این سه ماه حرام _ که اکنون با اعلام پیام برائت در روز حج اکبر مصادف شده است _ پایان یافت، مشرکان را بکشید. گفتنی است که پایان آن سه ماه، مساوی با آغاز ماه صفر سال دهم هجرت بود.

16- اهمیت خلقت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 393

16 - فصلت - 41 - 37 - 4

4 - خلقت خورشید شگرف تر و شایان توجه تر از آفرینش ماه *

و من ءای_ته . .. الشمس و القمر

برداشت یاد شده بدان احتمال است که تقدم نام خورشید بر قمر، اشاره به اهمیت بیشتر آن در منظومه شمسی و شناخت اجرام آسمانی باشد.

17- اهمیت روزه ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 183 - 11

11 - حفص بن غیاث نخعی می گوید : < سمعت أبا عبداللّه ( ع ) یقول : ان شهر رمضان لم یفرض اللّه صیامه علی أحد من الأمم قبلنا ، فقلت له : فقول اللّه عز و جل < یأیها الذین ءامنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم > قال : انما فرض اللّه صیام شهر رمضان علی الأنبیاء دون الأمم ففضل به هذه الأمه . . . ;

از امام صادق(ع) شنیدم که می فرمود: روزه ماه رمضان بر هیچ یک از امتهای پیشین واجب نبوده است. به آن حضرت عرض کردم: خداوند در قرآن می فرماید: <ای افرادی که ایمان آورده اید، روزه بر شما نوشته شد همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد>. حضرت فرمودند: روزه ماه رمضان، تنها بر پیامبران آن امتها واجب بوده نه خود امتها و خداوند با واجب کردن روزه رمضان بر امت اسلام، آنان را (بر دیگر امتها) برتری داد ... >.

18- اهمیت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 16 - 3

3 - ماه تابان و خورشید فروزنده ، جلوه قدرت و عظمت خداوند

مالکم لاترجون للّه وقارًا . .. و جعل القمر فیهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 32 - 3

3 - ماه ، از پدیده های عظیم و با اهمیت برای زندگی بشر

و القمر

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که سوگند خداوند به چیزی، نشانگر اهمیت آن است.

19- بدر ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 18 - 2

ص: 394

2 - ماه ، آفریده ای با عظمت و بدر بودن ، برجسته ترین حالت های آن است .

و القمر إذا اتّسق

<إذا> در <إذا اتّسق>، قسم را به حالت خاصی از قمر اختصاص می دهد، در این موارد <إذا> ظرف برای <کائناً> شمرده می شود که محذوف است و حال مقدّره برای <القمر> به حساب می آید.

20- بی حرمتی به ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 98 - 2،12

2 _ شکستن حرمت کعبه و ماه های حرام ، موجب عقاب شدید از سوی خداوند

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام . .. اعلموا إنّ اللّه شدید العقاب

با توجه به آیه قبل معلوم می شود، از جمله کسانی که به عقاب شدید تهدید شده اند کسانی هستند که با مضامین و احکام مطرح شده در آیه قبل مخالفت کنند. برداشت فوق به گروهی از آنان اشاره دارد و در برداشتهای بعدی دیگر موارد منعکس خواهد شد.

12 _ شکنندگان حرمت کعبه و ماه های حرام و اعراض کنندگان از حکم قربانی نباید از رحمت و مغفرت الهی مأیوس باشند .

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام . .. إنّ اللّه شدید العقاب و إنّ اللّه غفور رحیم

21- بی منطقی ماه پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 5

5 - پرستش خورشید و ماه و دیگر آیات الهی ، امری ناروا و به دور از اندیشه و معرفت

و من ءای_ته . .. لاتسجدوا للشمس و لا للقمر

با توجه به این که قرآن نخست انسان ها را به مطالعه آیات و معرفت هستی فراخوانده و پس از آن از پرستش خورشید نهی کرده است، این نکته به دست می آید که قرآن، پرستش خورشید و ماه را نتیجه اندیشه نکردن در هستی یا عدم شناخت صحیح آن می داند.

22- پاسداری از قداست ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 98 - 8

8 _ پاسداری از حرمت کعبه و ماه های حرام عامل بهره مندی از مغفرت و رحمت الهی

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام قیماً للناس . .. و إنّ اللّه غفور رحیم

آیه قبل نشان دهنده مصادیقی است که از مغفرت و رحمت الهی بهره مند می شوند و ازجمله آنان کسانی هستند که حرمت

ص: 395

کعبه و ماههای حرام را پاس می دارند. در برداشتهای بعدی دیگر مصادیق آن منعکس خواهد شد.

23- پرسش از هلال ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 189 - 1

1 - پرسش مکرر مردم از پیامبر ( ص ) درباره چگونگی شکل گیری هلال های متفاوت ماه

یسئلونک عن الأهله

به کارگیری فعل مضارع <یسئلون> حکایت از تکرار سؤال دارد و آوردن آن با صیغه جمع، دلالت بر تعدد سؤال کنندگان می کند. <أهله> جمع هلال است و مقصود از آن هلالهای ماه می باشد.

24- پیدایش نور ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 19 - 4

4 - پیدایش مراحل گوناگون در طبیعت ( شفق ، تاریکی شب و نور ماه ) ، نشانی از امکان تغییر و تحول در نظام حیات بشر در دنیا و آخرت

فلا أقسم . .. لترکبنّ طبقًا عن طبق

در قسم های قرآن، تناسب بین محتوای قسم و غرض از آن رعایت شده است و در این مجموعه آیات نیز برای تأکید بر تغییر حالات انسان، به تغییرات تکوینی سوگند یاد شده است.

25- تاریخ خلقت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 3

3 - تقدم خلقت خورشید برماه *

و من ءای_ته . .. الشمس و القمر

برداشت یاد شده بدان احتمال است که تقدم ذکر <شمس> بر <قمر> ناظر به مطلب بالا باشد.

26- تاریخ ماه پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 77 - 1

1 _ ماه پرستی، از آیینهای رایج زمان حضرت ابراهیم(ع)

ص: 396

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربی

27- تبدیل ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 37 - 1،6،7،11،12

1 _ جا به جا کردن ماه حرام و ماه حلال ( انتقال دادن حرمت ماه محرم به ماه صفر و حلیت ماه صفر به محرم ) از کار های نادرست عرب های جاهلی

إنما النسیء زیاده فی الکفر

برای عربهای جاهلی که با داشتن خوی جنگ طلبی و غارتگری، تحمل ترک جنگ در سه ماه متوالی (ذیقعده، ذیحجه و محرم) بسیار شاق و دشوار بود، به زعم خود، ماههای محرّم و صفر را پس و پیش می کردند; یعنی، در ماه محرّم الحرام می جنگیدند و در ماه صفر متارکه جنگ داشتند; سال بعد دوباره محرّم را به جای خود بر می گرداندند و به این کار <نسیء> (تأخیر انداختن) می گفتند.

6 _ < نسیء > ، حلال شمردن یکی از ماه های حرام در یک سال و حرام شمردن همان ماه در سال دیگر است .

إنما النسیء . .. یحلونه عاماً و یحرمونه عاماً

7 _ پایبندی عرب های جاهلی به تعداد ماه های حرام ، علی رغم جا به جا کردن آنها

لبواطئوا عده ما حرّم اللّه

11 _ < نسیء > ، ( جا به جا کردن ماه های حلال و حرام ) ، از اعمال زشت عرب های جاهلی و کاری پسندیده و زیبا در دیدگاه آنان

إنما النسیء زیاده فی الکفر . .. زین لهم سوء أعملهم

12 _ < عن رسول اللّه فی قوله تعالی < یحلونه عاماً و یحرمونه عاماً > کانوا یحرّمون المحرم عاماً و یستحلون صفر و یحرّمون صفر عاماً و یستحلّون المحرّم . . . ;

از رسول خدا (ص) درباره آیه فوق روایت شده است: [کافران] یک سال، محرم را ماه حرام و صفر را حلال و یک سال، صفر را ماه حرام و محرم را حلال می شمردند>.

28- تحلیل حرمت ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 37 - 6

6 _ < نسیء > ، حلال شمردن یکی از ماه های حرام در یک سال و حرام شمردن همان ماه در سال دیگر است .

إنما النسیء . .. یحلونه عاماً و یحرمونه عاماً

29- تداوم حرکت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 397

9 - ابراهیم - 14 - 33 - 2

2- خورشید و ماه دارای حرکتی با روال مشخص و وضعیتی همیشگی

و سخ_ّر لکم الشمس و القمر دائبین

<دائبین> تثنیه <دائب> و از ریشه <دأب> و به معنای عادت و روال همیشگی است (مفردات راغب).

30- تداوم حرکت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 7

7 - حرکت منظم و بی وقفه خورشید و ماه

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری

فعل مضارع <یجری>، دلالت بر استمرار جریان حرکت خورشید و ماه دارد.

31- تداوم گردش ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 4

4 - حرکت منظم و بیوقفه خورشید و ماه

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری

فعل مضارع <یجری>، دلالت بر استمرار جریان حرکت خورشید و ماه دارد.

32- تسخیر ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 2 - 11

11_ آفرینش آسمان های متعدد و رفیع ، تسخیر خورشید و ماه ، از نشانه های توان و اقتدار خدا و یکتایی او در تدبیر هستی است .

یفصّل الأیت

جمله های <الله الذی رفع السموت . ..> حاکی است که متعلق <آیات> اقتدار خداوند ، سلطه او بر هستی و تدبیر آفرینش است ; یعنی: <یفصل الأیات الداله علی قدرته و ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 33 - 1،4،5

1- خداوند ، رام سازنده خورشید و ماه برای بهره برداری انسان

و سخ_ّر لکم الشمس و القمر دائبین

ص: 398

4- رام کردن خورشید ، ماه و شب و روز برای انسان ، دلیل توحید خداوند

الله الذی خلق . .. و سخ_ّر لکم الشمس و القمر دائبین و سخ_ّر لکم الّیل و النهار

5- رام بودن خورشید ، ماه و شب و روز برای انسان ، نمودی از نعمت و لطف خداوند بر بندگان و شایسته شکر و سپاس

الله الذی خلق . .. و سخ_ّر لکم الشمس و القمر دائبین و سخ_ّر لکم الّیل و النهار

آیه در مقام امتنان و برشماری نعمتهای الهی است و آهنگ آن مشوّق بندگان به شکر و سپاس در برابر نعمتهای پروردگار است. گفتنی است جمله <إن الإنسان لظلوم کفّار> در آیه بعد مؤید برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 12 - 1،2،7

1- خداوند شب ، روز ، خورشید و ماه را برای آدمیان رام و مسخر ساخته است .

هو الذی . .. و سخ_ّر لکم الّیل و النهار و الشمس و القمر

2- رام و مسخر بودن خورشید ، ماه ، شب و روز از نعمت های الهی و در جهت بهره برداری انسان است .

و سخ_ّر لکم الّیل و النهار و الشمس و القمر

7- رام و مسخر بودن شب ، روز ، خورشید ، ماه و ستارگان نشانه هایی از خدا و نمونه هایی از قدرت اوست .

و سخ_ّر لکم الّیل و النهار و الشمس و القمر . .. إن فی ذلک لأی_ت لقوم یعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 61 - 1،4،5

1 - مشرکان ، به خالقیت خدا برای آسمان ها و زمین و مسخِّر کننده خورشید و ماه ، باور داشتند .

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض و سخّر الشمس و القمر لیقولنّ اللّه

4 - خورشید و ماه ، از سوی خداوند ، رام و مسخَّر شده اند .

من . .. و سخّر الشمس و القمر لیقولنّ اللّه

5 - انکار آیات خدا و ایمان به باطل ، از سوی مشرکان ، به رغم باور آنان بر خالقیت خدا و تسخیر خورشید و ماه از سوی او ، امری شگفت آور است .

و ما یجحد بأی_تنا إلاّ الک_فرون . .. و قالوا لولا أنزل علیه ءای_ت ... و الذین ءا

33- تسخیر ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 9،20

9 - مسخّر و رام بودن ماه و خورشید ، از آیه های خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه . .. و سخّر الشمس و القمر

20 - توجه ژرف به گردش شب و روز و رام بودن و در مدار مشخص بودن خورشید و ماه ، انسان را به قابل فهم بودن آگاهی خداوند از اَعمال انسان ها ، رهنمون می کند .

ألم تر . .. و أنّ اللّه بما تعملون خبیر

<أنّ اللّه بما. ..> عطف بر <أنّ اللّه یولج...> است. بنابراین، ارتباط <أنّ اللّه...> با فراز قبلی هم روشن می شود و آن این است

ص: 399

که هر کس چنان ساخت و سازی را ببیند، خواهد فهمید که خداوند، به کردار انسان ها آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 10

10 - آفرینش و تدبیر آسمان ها و زمین و پیدایش شب و روز و تسخیر خورشید و ماه ، جلوه های عزت و قدرتمندی خداوند است .

خلق السم_وت و الأرض . .. کلّ یجری لأجل مسمًّی ألا هو العزیز

یادآوری عزت و قدرتمندی خداوند در پایان آیه شریفه و پس از یادآوری آفرینش آسمان، زمین و. ..، گویای برداشت یاد شده است.

34- تظاهر ابراهیم(ع) به ماه پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 77 - 2،3

2 _ ابراهیم(ع) در مقام مجادله با تظاهر به ماه پرستی به ابطال آن پرداخت.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربی فلما أفل

3 _ تظاهر ابراهیم(ع) به ماه پرستی و مجادله با ماه پرستان به هنگام تابندگی آن بوده است.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربی

<بزوغ> به معنای طلوع و تابش است. (لسان العرب). راغب نیز در ماده <بزغ> و در شرح آیه مورد بحث گوید: <ای طالعا منتشر الضوء>. بنابراین سخن ابراهیم(ع) با ماه پرستان در اوایل و یا اواخر ماه نبوده، بلکه به هنگام تابش آن بوده است.

35- تعبیر رؤیای سجده ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 6 - 9

9_ خضوع و سجود ستارگان ، ماه و خورشید برای انسان در رؤیا ، نشان برگزیده شدن و دستیابی او به علم و دانش است .

إنی رأیت أحد عشر کوکبًا . .. کذلک یجتبیک ربک و یعلمک

36- تعقل در خلقت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 16 - 4،5،6

4 - سرزنش شدن قوم نوح از سوی پیامبرشان ، به سبب نیندیشیدن درباره چگونگی آفرینش ماه تابان و خورشید فروزان

ألم تروا کیف خلق اللّه . .. و جعل القمر فیهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

5 - اندیشه در چگونگی آفرینش ماه و خورشید ، راهی برای شناخت خدا و اوصاف او

ص: 400

ألم تروا کیف . .. و جعل القمر فیهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

6 - نوح ( ع ) ، قومش را به اندیشه و مطالعه درباره چگونگی آفرینش ماه و خورشید ، به منظور پی بردن به عظمت خداوند تشویق و تحریض می کرد .

ألم تروا کیف . .. و جعل القمر فیهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

37- جذب ماه توسط خورشید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 9 - 1

1 - در آستانه برپایی قیامت ، کره ماه بهوسیله خورشید جذب و بلعیده خواهد شد .

و جمع الشمس و القمر

38- جنگ در ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 217 - 9،10،11،16،18،19

9 _ در نظر خداوند ، جلوگیری از راه خدا و کفر به او ، گناهی بزرگتر از جنگیدن در ماه های حرام است .

عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر و صدّ عن سبیل اللّه و کفر به . .. اکبر

بنابراینکه <صد عن سبیل اللّه>، مبتدا و <اکبر>، خبر آن باشد.

10 _ در نظر خداوند ، جلوگیری از ورود به مسجدالحرام ، گناهی بزرگتر از جنگیدن در ماه های حرام است .

الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر و صدّ عن سبیل اللّه . .. و المسجدالحرام .

بنابراینکه <و المسجدالحرام>، عطف بر <سبیل اللّه> باشد و <صدّ>، مبتدا و <اکبر>، خبر آن باشد. یعنی: <و صدّ عن سبیل اللّه و صدّ عن المسجدالحرام ... اکبر>

11 _ در نظر خداوند ، بیرون راندن و آواره ساختن ساکنان مکه ، گناهی بزرگتر از جنگیدن در ماه های حرام است .

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه اکبر . .. و اخراج اهله منه اکبر

16 _ اقدام برخی از مسلمین ( عبداللّه بن جحش و همراهان او ) به جنگ با کفارِ مکه در ماه حرام

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر

در شأن نزول آیه آمده که عبداللّه بن جحش و همراهان او در ماه رجب به گروهی از کفار که دارای مال التجاره بودند، حمله بردند و آنان را کشته و یا اسیر کردند. (مجمع البیان و دیگر تفاسیر.)

18 _ جنگ در ماه های حرام ، موجب بازداشتن مردمان از راه خداوند و بازداری آنان از مسجدالحرام و کفر به خداست .

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر و صدّ عن سبیل اللّه و کفر به و

بنابراینکه <و صدّ عن سبیل اللّه>، عطف بر <کبیر> باشد: یعنی قتال فیه، صدّ عن سبیل اللّه و کفر به.

19 _ گناه فتنه انگیزی ، بزرگتر از آدم کشی در ماه های حرام است .

قل قتال فیه کبیر . .. و الفتنه اکبر من القتل

الف و لام در <القتل>، عهد است ; یعنی قتل در ماههای حرام.

ص: 401

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 218 - 10

10 _ آمرزش گناه مجاهدانی از صدر اسلام که در ماه حرام با کفار جنگیدند . ( عبداللّه بن جحش و همراهان او )

ان الذین امنوا و الذین هاجروا

به دلیل شأن نزول، از مصادیق اولی آیه، عبداللّه بن جحش و یاران او هستند که پس از هجرت از مدینه به سوی نخله، با دشمن درگیر شدند و آنان را کشتند و یا اسیر کردند.

39- حاکم ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 2 - 10

10_ تدبیر امور عالم تنها درخور برافرازنده آسمانها ، سلطه دار عرش ، و اختیاردار خورشید و ماه است .

الله الذی رفع السموت . .. یدبر الأمر

در ترکیب <الله الذی . ..> دو وجه گفته شده است:$1_ <الله> مبتدا و <الذی> صفت آن است و جمله <یدبر الأمر> خبر برای <الله>. 2_ <الله> مبتدا و <الذی> خبر آن است. برداشت فوق از هر دو وجه استفاده می شود، اگرچه بنابر وجه دوم دلالت آیه بر برداشت فوق صریح تر و روشن تر است.

40- حرکت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 2 - 6،15

6_ آسمانها ، عرش ، خورشید و ماه تا سرآمدی معیّن در حرکتند .

کل یجری لأجل مسمًّی

مضاف الیه محذوف از کلمه <کل> ضمیری است که به <السموت>، <عرش>، <شمس> و <قمر> باز می گردد. <مسمّی> یعنی مشخص و معین. <اجل> در لغت به معنای مدت و نیز به معنای پایان مدت آمده است. برداشت فوق بر اساس دومین معناست. گفتنی است که بر این مبنا <لام> در <لأجل> به معنای <إلی> خواهد بود.

15_ نظام هستی ( برافراشته بودن آسمانها ، رام بودن خورشید و ماه به فرمان خدا و حرکت آنها ) دلیل و آیتی بر ربوبیت خداوند

الله الذی رفع السموت . .. لعلکم بلقاء ربکم توقنون

چون خداوند در ابتدای آیه با جمله <الله الذی . ..> توصیف و معرفی شد، ظاهر آن بود که در جمله <لعلکم ...> نیز <لعلکم بلقاء الله> آورده شود. این تعویض ; یعنی، آوردن <ربکم> به جای <الله> می رساند که مقصود اصلی از توصیف <الله> به ویژگیهای یاد شده، اثبات ربوبیّت اوست.

ص: 402

41- حرمت ماه ذیحجه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 5 - 2

2 _ چهار ماه از سال ( رجب ، ذیقعده ، ذیحجه و محرم ) ماه های حرام است .

فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر . .. فإذا انسلخ الأشهر الحرم

42- حرمت ماه ذیقعده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 5 - 2

2 _ چهار ماه از سال ( رجب ، ذیقعده ، ذیحجه و محرم ) ماه های حرام است .

فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر . .. فإذا انسلخ الأشهر الحرم

43- حرمت ماه ربیع الاخر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 5 - 20

20 _ < عن أبی جعفر ( ع ) فی قول اللّه : < فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم > قال : هی یوم النحر إلی عشر مضین من شهر ربیع الأخر ;

از امام باقر (ع) درباره سخن خداوند <فإذا انسلخ الأشهر الحرم . ..> روایت شده است: ماههای حرام، از روز عید قربان است تا ده روز از ماه ربیع الأخر بگذرد>.

44- حرمت ماه رجب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 5 - 2

2 _ چهار ماه از سال ( رجب ، ذیقعده ، ذیحجه و محرم ) ماه های حرام است .

فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر . .. فإذا انسلخ الأشهر الحرم

45- حرمت ماه محرم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 5 - 2

2 _ چهار ماه از سال ( رجب ، ذیقعده ، ذیحجه و محرم ) ماه های حرام است .

ص: 403

فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر . .. فإذا انسلخ الأشهر الحرم

46- حرمت ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 194 - 3،4

3 - کافران عصر بعثت نیز به حرمت و قداست ماه های حرام و ممنوعیت جنگ در آنها معتقد بودند .

الشهر الحرام بالشهر الحرام

4 - ضرورت دفاع از کیان اسلام و مسلمانان ، حکمی مهمتر از حفظ احترام ماه های حرام و حرام بودن جنگ در آن ماهها

الشهر الحرام بالشهر الحرام

47- حفظ حرمت ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 8،13،16

8 _ نهی الهی از شکستن حرمت ماه های حرام

منها أربعه حرم . .. فلا تظلموا فیهن أنفسکم

13 _ نگهداری حرمت ماه های حرام و رعایت تقوا در مقابله به مثل با دشمنان جنگ طلب در آن ماه ها ، مورد تأکید و عنایت خداوند

فلا تظلموا فیهن أنفسکم . .. و اعلموا أن اللّه مع المتقین

16 _ تقوا ، زمینه ساز رعایت حرمت ماه های حرام و بازدارنده آدمی از گناه و قانون شکنی

منها أربعه حرم . .. فلا تظلموا فیهن أنفسکم ... و اعلموا ان اللّه مع المتقین

48- خالق ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 33 - 1

1- تنها خداوند ، آفریننده شب و روز و خورشید و ماه است .

و هو الذی خلق الّیل والنهار والشمس والقمر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 9

9 - خداوند ، آفریدگار شب و روز و خورشید و ماه

و من ءای_ته . .. الذی خلقهنّ

ص: 404

49- خسوف ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 8 - 1

1 - بی فروغ شدن ماه ، در آستانه برپایی قیامت

و خسف القمر

50- خلقت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 54 - 10

10 _ خورشید و ماه و ستارگان ، آفریده های خداوند و مقهور امر و اراده او

خلق السموت . .. و الشمس و القمر و النجوم مسخرت بأمره

کلمه <الشمس> و ما بعد آن، عطف به <السموت> است.

51- خلقت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 33 - 4

4- آفرینش شب و روز و خورشید و ماه ، نشانی از توحید ربوبی است .

و هو الذی خلق الّیل . .. کلّ فی فلک یسبحون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 5 - 7

7 _ آفرینش خورشید و ماه و متفاوت قرار داده شدن آن دو در درخشندگی ، جلوه های حکمت خدا و بر پایه حق و هدفی مشخص

هو الذی جعل الشمس ضیاء و القمر نوراً . .. ما خلق اللّه ذلک إلا بالحق

<حق> در مقابل <باطل> (بیهوده) است ; یعنی، خداوند ماه و خورشید را بیهوده و بی هدف نیافریده، بلکه آفرینش آنها بر پایه حق و هدف خاصی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 61 - 7،9،10

7 _ خداوند در آسمان ها ، ماه تابان را آفرید .

جعل فی السماء . .. قمرًا منیرًا

9 _ آفرینش ستارگان ، خورشید و ماه تابان ، جلوه ای از برکات و خیرات خداوند .

ص: 405

تبارک الذی جعل فی السماء بروجًا . .. و قمرًا منیرًا

10 _ آفرینش ستارگان ، خورشید و ماه تابان ، از نشانه های قدرت خدا و یکتایی او

تبارک الذی جعل فی السماء بروجًا . .. و قمرًا منیرًا

برداشت فوق، از آن جا است که آیه شریفه در ردیف سلسله آیاتی قرار دارد که در مقام محکومیت شرک و اثبات توحید و یگانگی خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 6،8،10

6 - آفرینش جهان هستی چون انسان ، دریا ، خورشید و ماه ، از نشانه های خدای حقیقی ( اللّه )

و اللّه خلقکم من تراب . .. ثمّ جعلکم أزوجًا ... و ما یستوی البحران ... و سخّر ال

<ذلکم> اشاره به کسی است که اشیای ذکر شده را آفریده و صاحب خلق و جعل می باشد.

8 - آفرینش جهان ( انسان ، دریا ، خورشید و ماه ) ، جلوه ای از ربوبیت خدا است .

اللّه خلقکم من تراب . .. و ما یستوی البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... ذلکم ال

10 - آفرینش انسان ، دریا ، خورشید و ماه ، جلوه ای از فرمانروایی مطلق خدا بر جهان هستی است .

و اللّه خلقکم من تراب . .. و ما یستوی البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... له ال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 18،20

18 - آفرینش جهان ( آسمان ، زمین ، خورشید ، ماه و انسان ) جلوه ربوبیت خدا است .

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقکم من نفس وحده ... ذلکم اللّه ربّکم

20 - آفرینش آسمان ها ، زمین ، خورشید ، ماه و انسان ، جلوه فرمانروایی مطلق خدا بر جهان هستی است .

خلق السم_وت و الأرض . .. له الملک

52- خوردن در شبهای ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 20

20 - خوردن و آشامیدن در شب های رمضان تا طلوع فجر جایز است .

کلوا و اشربوا حتی یتبیّن لکم الخیط الأبیض من الخیط الأسود من الفجر

53- درهم پیچیدگی ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 1 - 5

5 - < عن النبی ( ص ) قال : الشمس و القمر مکوّران یوم القیامه ;

از پیامبر(ص) روایت شده که فرمود: خورشید در روز قیامت به هم پیچانده شده و ماه نیز چنین خواهد شد>.

ص: 406

54- دعا در ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 186 - 15

15 - ماه رمضان ، زمان مناسب برای دعا به درگاه خداوند

شهر رمضان . .. و إذا سألک عبادی عنی فإنی أجیب دعوه الداع

برداشت فوق بیانگر وجه ارتباط آیه مورد بحث با آیه قبل است.

55- دعا در ماه محرم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 16

16 _ دعای زکریا و تقاضای نسلی پسندیده از خداوند ، در روز اوّل محرم

هنا لک دعا زکریا ربّه قال ربّ هب لی من لدنک ذریّه طیبه

امام رضا (ع) به شخصی که اوّل محرّم به حضور آن حضرت رسید فرمود: ان هذا الیوم هو الیوم الذی دعا فیه زکریّا (ع) ربّه عزّ و جلّ فقال ربّ هب لی من لدنک ذریّه طیّبه . .. .

_______________________________

عیون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 299، ح 58 ; امالی صدوق، ص 112، ح 5، مجلس 17.

56- دهم ماه ذیحجه نهم هجری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 3 - 3،6

3 _ دهم ذیحجه سال نهم هجرت ، روز ابلاغ پیام برائت خدا و پیامبر ( ص ) به عموم مردم حاضر در مراسم حج

و أذن من اللّه و رسوله إلی الناس یوم الحج الأکبر

بر اساس نظر مفسران، سال نهم هجرت، سال اعلام برائت است و بر پایه روایاتی که از ائمه معصومین (ع) رسیده است، روز حج اکبر، دهم ذیحجه است.

6 _ دهم ذیحجه سال نهم هجرت ، آغاز قطع کامل روابط مسلمانان با مشرکان و تحریم همه جانبه آنان از سوی خدا و پیامبر ( ص )

یوم الحج الأکبر أن اللّه بریء من المشرکین و رسوله

ص: 407

57- ردّ ربوبیت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 77 - 6

6 _ افول پذیری و پنهان شدن ماه، برهانی بر دخیل نبودن آن در ربوبیت عالم است.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربی فلما أفل قال لئن لم یهدنی ربی

58- ردّ ماه پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 78 - 3

3 _ بزرگتر بودن خورشید از ماه، بهانه ابراهیم(ع) برای عدول از ماه پرستی و تظاهر به پرستش خورشید

فلما رءا الشمس بازغه قال هذا ربی هذا أکبر

59- روزه ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 12،37

12 - روزه ماه رمضان بر هر فرد فرد مسلمانان واجب است .

فمن شهد منکم الشهر فلیصمه

37 - فضل بن شاذان از امام رضا ( ع ) روایت کرده : < فان قال : فلم جعل الصوم فی شهر رمضان خاصه دون سایر الشهور ؟ قیل لأن شهر رمضان هو الشهر الذی أنزل اللّه فیه القرآن و فیه فرّق بین الحق و الباطل کما قال اللّه عز و جل < شهر رمضان الذی أنزل فیه القرآن هدًی للناس و بینات من الهدی و الفرقان > و فیه نبّیء محمد ( ص ) و فیه لیله القدر التی هی خیر من ألف شهر . . . ;

اگر سؤال شود چرا روزه تنها در ماه رمضان واجب شده و در ماههای دیگر واجب نشده است؟ در جواب گفته می شود: چون ماه رمضان ماهی است که خداوند قرآن را در آن نازل کرده و در این ماه، حق و باطل را جدا کرده است. همان طور که خداوند فرموده <شهر رمضان الذی أنزل فیه القرآن هدًی للناس و بینات من الهدی و الفرقان>. در این ماه حضرت محمد(ص) پیامبر شد و شب قدر در این ماه است، شبی که از هزار ماه بهتر است ... >.

60- سجده ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 18 - 1

1 - سجده ( خضوع و انقیاد ) اهل آسمان و زمین و نیز خورشید ، ماه ، ستارگان ، کوه ها ، درختان و جنبندگان برای خدا

ألم تر أنّ اللّه یسجد له من فی السم_وت و من فی الأرض . .. و الشجر و الدواب

<سجود> (مصدر <یسجد>) به معنای اظهار خضوع و انقیاد است.

ص: 408

61- سجده ماه بر یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 4 - 1،2،4

1_ یوسف ( ع ) در رؤیایی دید که یازده ستاره به همراه ماه و خورشید بر او سجده می کنند .

إنی رأیت أحد عشر کوکبًا والشمس والقمر رأیتهم لی س_جدین

2_ یوسف ( ع ) در رؤیای خویش دریافت که سجده ماه ، خورشید و ستارگان بر او ، سجده ای از سر شعور و آگاهی است .

رأیتهم لی س_جدین

ضمیر <هم> و نیز جمعهای مذکر سالم نظیر ساجدین، مخصوص دارندگان عقل و شعور است. به کارگیری آن ضمیر و آن گونه جمع در بیان سجده ستارگان، ماه و خورشید می رساند که یوسف(ع) چنان می دید که آنها از سر عقل و شعور بر او سجده می کنند و در مقابل او خاضعند.

4_ ستارگان ، ماه و خورشید در رؤیای یوسف ، همگی یک جا و دسته جمعی بر او سجده کردند . *

إنی رأیت أحد عشر کوکبًا . .. رأیتهم لی س_جدین

برداشت فوق ، احتمالی است که می توان آن را از تکرار فعل <رأیت> به دست آورد.

62- سجده ماه در رؤیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 4 - 4

4_ ستارگان ، ماه و خورشید در رؤیای یوسف ، همگی یک جا و دسته جمعی بر او سجده کردند . *

إنی رأیت أحد عشر کوکبًا . .. رأیتهم لی س_جدین

برداشت فوق ، احتمالی است که می توان آن را از تکرار فعل <رأیت> به دست آورد.

63- سوگند به ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 32 - 2

2 - سوگند خداوند به ماه

و القمر

64- شب بیست و سوم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 409

20 - قدر - 97 - 1 - 11

11 - < عن زراره عن أبی جعفر ( ع ) قال : سألته عن لیله القدر قال : هی احدی و عشرین أو ثلاث و عشرین ;

زراره گوید: از امام باقر(ع) از شب قدر سؤال کردم، حضرت فرمود: شب قدر شب بیست و یکم یا شب بیست و سوم است>.

65- شب بیست و هفتم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 12

12 - < عن ابن عمر قال : قال رسول اللّه ( ص ) : التمسوا لیله القدر لیله سبع و عشرین ;

از ابن عمر روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود: شب قدر را در شب بیست و هفتم بخواهید>.

66- شب بیست و یکم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 11

11 - < عن زراره عن أبی جعفر ( ع ) قال : سألته عن لیله القدر قال : هی احدی و عشرین أو ثلاث و عشرین ;

زراره گوید: از امام باقر(ع) از شب قدر سؤال کردم، حضرت فرمود: شب قدر شب بیست و یکم یا شب بیست و سوم است>.

67- شب بیستوسوم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 4 - 9

9- < عن أبی عبداللّه ( ع ) : . . . إذا کانت لیله ثلاث و عشرین ( من رمضان ) < فیها یفرق کلّ أمر حکیم > . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است: . ..هرگاه شب بیست سوم رمضان فرا رسد، هر کار با حکمتی فیصله می یابد>... .

68- شعور ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 4 - 2

2_ یوسف ( ع ) در رؤیای خویش دریافت که سجده ماه ، خورشید و ستارگان بر او ، سجده ای از سر شعور و آگاهی است .

رأیتهم لی س_جدین

ضمیر <هم> و نیز جمعهای مذکر سالم نظیر ساجدین، مخصوص دارندگان عقل و شعور است. به کارگیری آن ضمیر و آن گونه جمع در بیان سجده ستارگان، ماه و خورشید می رساند که یوسف(ع) چنان می دید که آنها از سر عقل و شعور بر او سجده می کنند و در مقابل او خاضعند.

ص: 410

69- عظمت طلوع ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 2 - 4

4 - ماه و ظهورِ آن پس از غروب خورشید ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و القمر إذا تلیها

70- عظمت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 32 - 3

3 - ماه ، از پدیده های عظیم و با اهمیت برای زندگی بشر

و القمر

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که سوگند خداوند به چیزی، نشانگر اهمیت آن است.

71- عظمت ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 18 - 2

2 - ماه ، آفریده ای با عظمت و بدر بودن ، برجسته ترین حالت های آن است .

و القمر إذا اتّسق

<إذا> در <إذا اتّسق>، قسم را به حالت خاصی از قمر اختصاص می دهد، در این موارد <إذا> ظرف برای <کائناً> شمرده می شود که محذوف است و حال مقدّره برای <القمر> به حساب می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 2 - 4

4 - ماه و ظهورِ آن پس از غروب خورشید ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و القمر إذا تلیها

72- عظمت ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 5

ص: 411

5 - ماه رمضان ، ماهی دارای عظمت و قداستی خاص

کتب علیکم الصیام . .. شهر رمضان الذی أنزل فیه القرءان

73- عمر ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 2 - 8

8_ عمر آسمان ها و خورشید و ماه ( جهان آفرینش ) محدود و تمام شدنی است .

کل یجری لأجل مسمًّی

74- غروب ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 77 - 6

6 _ افول پذیری و پنهان شدن ماه، برهانی بر دخیل نبودن آن در ربوبیت عالم است.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربی فلما أفل قال لئن لم یهدنی ربی

75- فرجام گردش ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 11

11 - جریان خورشید و ماه ، دارای پایانی حتمی و مشخص _ و نه ابدی و نامعلوم _ است .

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری إلی أجل مسمًّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 5

5 - حرکت خورشید و ماه ، تا وقت معینی بوده و زمانی به پایان می رسد .

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری لأجل مسمًّی

76- فرجام ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 16

16 - مرحله به پایان رسیدن جریان خورشید و ماه ، قابل مشاهده و رؤیت برای پیامبر ( ص ) بود . *

ص: 412

ألم تر أنّ اللّه . .. و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری إلی أجل مسمًّی

برداشت بالا، مبتنی بر این نکته است که خطاب <ألم تر> اختصاص به پیامبر(ص) داشته باشد و <کلّ یجری. ..> حال برای <الشمس و القمر> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 8

8 - حرکت خورشید و ماه ، تا وقت معینی بوده و زمانی به پایان می رسد .

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری لأجل مسمًّی

77- فلسفه حرکت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 2 - 7

7_ حرکت آسمانها ، عرش ، خورشید و ماه برای سپری شدن مدت معین شده برای حیات دنیاست .

کل یجری لأجل مسمًّی

برداشت فوق بر این اساس است که <لأجل> به معنای مدت باشد. بر این اساس <لام> در <لأجل> به معنای غایت و هدف است.

78- فلسفه خلقت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 189 - 2

2 - ایجاد تقویمی طبیعی و میزانی برای سنجش زمان ، از اهداف آفرینش ماه و پیدایش آن به صورت های مختلف

قل هی موقیت للناس

<مواقیت> (جمع میقات) است و میقات به زمان یا مکانی گفته می شود که برای انجام فعل تعیین می گردد. (لسان العرب)

79- فلسفه روزه ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 3

3 - نزول قرآن در ماه رمضان ، دلیلی برای انتخاب این ماه برای روزه گرفتن

شهر رمضان الذی أنزل فیه القرءان

توصیف ماه رمضان به اینکه قرآن در آن نازل شده، پس از بیان احکام روزه و تعیین این ماه برای روزه داری، می تواند اشاره به آن باشد که: علت تعیین ماه رمضان برای روزه گرفتن، نزول قرآن در این ماه است.

ص: 413

80- فلسفه ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 7،18

7 _ حرمت ماه های چهارگانه ، در راستای مصالح جامعه و مایه قوام و استواری آن

منها أربعه حرم ذلک الدین القیم فلا تظلموا فیهن أنفسکم

18 _ از امام باقر ( ع ) روایت شده است : < . . . ما خلق اللّه بقعه فی الأرض أحب إلیه من ها _ ثم أومیء بیده نحو الکعبه _ . . . ل ها حرّم اللّه الاشهر الحرم فی کتابه . . . ثلاثه متوالیه للحج : شوال و ذوالقعده و ذوالحجه و شهر مفرد للعمره و هو رجب ;

. .. خداوند هیچ بقعه ای را خلق نفرموده که برای او محبوب تر از این باشد _ و با دست خویش به کعبه اشاره فرمود _ [و افزود ]به احترام این کعبه، خداوند در قرآن ماههای حرام را محترم شمرد. سه ماه متوالی برای حج: شوال، ذی قعده و ذی حجه و یک ماه رجب، جدا برای عمره [مفرده]>.

81- فلسفه هلال ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 189 - 2

2 - ایجاد تقویمی طبیعی و میزانی برای سنجش زمان ، از اهداف آفرینش ماه و پیدایش آن به صورت های مختلف

قل هی موقیت للناس

<مواقیت> (جمع میقات) است و میقات به زمان یا مکانی گفته می شود که برای انجام فعل تعیین می گردد. (لسان العرب)

82- فلک ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 40 - 1،3

1 - هر یک از خورشید و ماه _ در قرارگاه ویژه خود _ دور از هم در حرکتند و هرگز با هم تلاقی نخواهند کرد .

لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر و لا الّیل سابق النهار

مقصود از نرسیدن خورشید به ماه (لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر)، به قرینه آیات پیشین _ که درباره حرکت خورشید و ماه به سوی قرارگاه ویژه خود بود _ این است که آن دو کره در دو مسیر مجزا در حرکت بوده و به دور از هم قرار دارند و هرگز باهم تلاقی نخواهند کرد.

3 - خورشید و ماه ، در مداری به سرعت و شتابان در حرکت اند .

لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر . .. و کلّ فی فلک یسبحون

<سبح> (مصدر <یسبحون>) به معنای حرکت سریع در آب و هوا است (مفردات راغب) و مقصود از <فلک> مدار حرکت ماه و خورشید و ستارگان است.

ص: 414

83- فواید ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 97 - 5،7،10،11

5 _ نقش کعبه و ماه های حرام در قوام و ثبات جوامع منوط به حفظ حرمت آنها از سوی انسان ها است .

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام قیماً للناس

7 _ ماه های حرام و قربانی های بی نشان و بانشان حج ، دارای نقشی خاص در قوام و برپایی جوامع

جعل اللّه الکعبه . ... قیماً للناس و الشهر الحرام و الهدی و القلئد

الشهر الحرام و ما بعد آن عطف بر <الکعبه> و در حقیقت آنها نیز مفعول اول برای <جعل> می باشند و مفعول دوم آن یعنی <قیماً للناس> به قرینه ماقبل حذف شده است.

10 _ نقش اساسی تر کعبه در قوام جامعه نسبت به ماه های حرام و قربانی حج

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام قیماً للناس و الشهر الحرام و الهدی و القلئد

تقدیم ذکری کعبه و نیز حذف <قیماً للناس> نسبت به <الشهر الحرام . ..> اشاره به این دارد که نقش ماههای حرام و قربانی حج و ... در قوام جوامع بواسطه کعبه می باشد.

11 _ آگاهی انسان ها به علم گسترده خداوند ، از اهداف بیان نقش کعبه و ماه های حرام و قربانی در قوام جامعه

جعل اللّه . .. ذلک لتعلموا إنّ اللّه یعلم ما فی السموت و ما فی الارض

<ذلک> می تواند اشاره به بیان مطالب یاد شده باشد، یعنی خداوند فلسفه ایجاد کعبه و نیز احکام مربوط به آن را بیان کرد تا انسانها بدانند افعال خداوند و احکام او عالمانه و دارای اهدافی والاست و این را نشان و علامتی از علم گسترده خداوند بشمارند.

84- فواید هلال ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 189 - 4

4 - از فایده های ظهور ماه به شکل های مختلف ، شناخت موسم و زمان حج است .

قل هی موقیت للناس و الحج

85- قانونمندی خلقت ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 5 - 1

1 - حاکمیت نظم ، قانون مندی و هدفداری بر زوایای وجودی خورشید و ماه

الشّمس و القمر بحسبان

<حسبان> معادل <حساب> است. نکره آمدن آن، بیانگر انجام گرفتن محاسبه ای دقیق در آفرینش خورشید و ماه است.

ص: 415

86- قانونمندی گردش ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 40 - 1

1 - هر یک از خورشید و ماه _ در قرارگاه ویژه خود _ دور از هم در حرکتند و هرگز با هم تلاقی نخواهند کرد .

لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر و لا الّیل سابق النهار

مقصود از نرسیدن خورشید به ماه (لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر)، به قرینه آیات پیشین _ که درباره حرکت خورشید و ماه به سوی قرارگاه ویژه خود بود _ این است که آن دو کره در دو مسیر مجزا در حرکت بوده و به دور از هم قرار دارند و هرگز باهم تلاقی نخواهند کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 5 - 2،3

2 - حرکت قانون مند خورشید و ماه ، نمودی از رحمت و نعمت الهی

الرحم_ن . .. الشّمس و القمر بحسبان

3 - توجه به قانون مندی خورشید و ماه ، پیامدار درس توحید برای انسان

الرحم_ن . .. الشّمس و القمر بحسبان

آغاز سوره با وصف <الرحمان>، در مقام نمایاندن جلوه های الهی به انسان است که از آن جمله، قانون مندی خورشید و ماه است.

87- قانونمندی گردش ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 10

10 - نظام روز و شب و جریان خورشید و ماه ، دارای طرحی مشخص _ و نه پدیده ای تصادفی _ است .

یولج الّیل . .. و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری إلی أجل مسمًّی

88- قانونمندی ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 2

2 - بی توجّهی به آیه خداوند بودن نوسان شب و روز و قانون مند بودن خورشید و ماه ، مورد سرزنش خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه یولج الّیل فی النهار و یولج النهار فی الّیل

<ألم تر> در آیه، استفهام انکاری بوده و نکته یاد شده را می رساند.

ص: 416

89- قداست ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 97 - 3،5

3 _ لزوم حفظ حرمت کعبه و ماه های حرام

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام قیماً للناس و الشهر الحرام

5 _ نقش کعبه و ماه های حرام در قوام و ثبات جوامع منوط به حفظ حرمت آنها از سوی انسان ها است .

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام قیماً للناس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 98 - 2،12

2 _ شکستن حرمت کعبه و ماه های حرام ، موجب عقاب شدید از سوی خداوند

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام . .. اعلموا إنّ اللّه شدید العقاب

با توجه به آیه قبل معلوم می شود، از جمله کسانی که به عقاب شدید تهدید شده اند کسانی هستند که با مضامین و احکام مطرح شده در آیه قبل مخالفت کنند. برداشت فوق به گروهی از آنان اشاره دارد و در برداشتهای بعدی دیگر موارد منعکس خواهد شد.

12 _ شکنندگان حرمت کعبه و ماه های حرام و اعراض کنندگان از حکم قربانی نباید از رحمت و مغفرت الهی مأیوس باشند .

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام . .. إنّ اللّه شدید العقاب و إنّ اللّه غفور رحیم

90- قدمت ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 6

6 _ وجود چهار ماه حرام در میان ماه های سال ، حکمی الهی و دارای سابقه در ادیان پیشین

منها أربعه حرم ذلک الدین القیم

<قیّم> که به معنای ثابت و استوار است، می تواند به ریشه دار بودن این حکم در ادیان پیشین اشاره داشته باشد.

91- گردش ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 30 - 1،2

1 - اداره نظام عالَم با گردش همواره شب و روز و جریان دائمی خورشید و ماه ، برخاسته از حق محض بودن خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه یولج الّیل . .. ذلک بأنّ اللّه هو الحقّ

2 - نوسان های مداوم شب و روز ، حرکت منظم و قانون مند خورشید و ماه ، آگاهی خداوند به اَعمال انسان ها ، بر حق محض بودن او دلالت دارد .

ألم تر أنّ اللّه یولج الّیل . .. و یولج النهار ... و سخّر الشمس و ... و أنّ اللّ

ص: 417

<ذلک بأنّ اللّه. ..> می تواند در جایگاه نتیجه برای دلیل های یاد شده باشد.

92- گردش ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 39 - 1

1 - ماه ، سیاره ای که به سمت و سوی منزل های معین در حال حرکت است .

و القمر قدّرن_ه منازل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 40 - 3

3 - خورشید و ماه ، در مداری به سرعت و شتابان در حرکت اند .

لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر . .. و کلّ فی فلک یسبحون

<سبح> (مصدر <یسبحون>) به معنای حرکت سریع در آب و هوا است (مفردات راغب) و مقصود از <فلک> مدار حرکت ماه و خورشید و ستارگان است.

93- گردش ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 33 - 2

2- هر یک از خورشید و ماه ، در مدار مخصوص به خود در حال حرکت است .

کلّ فی فلک یسبحون

<فلک> به معنای مدار ستارگان و <سبح> و <سباحه> به معنای شنا کردن است (لسان العرب) و (قاموس المحیط).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 5 - 4

4 _ حرکت منظم ماه در مدار خود و منازل آن ( هلال ، تربیع ، بدر و . . . ) آیت و نشانه ربوبیت خداست .

و القمر نوراً و قدره منازل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 5،17

5 - جریان مستمر و دقیق و حساب شده خورشید و ماه ، به تدبیر الهی است .

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری إلی أجل مسمًّی

17 - خورشید و ماه ، در مدار سالانه معینی است که با آن ، سال شمسی و قمری به وجود می آید . *

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری إلی أجل مسمًّی

احتمال دارد مراد از <أجل مسمّی> به قرینه <ألم تر> آخر سال شمسی و قمری باشد که خورشید، از نقطه فلکی برج

ص: 418

فرضی، در آغاز سال شروع می کند و در پایان یک سال، به آن نقطه می رسد و ماه نیز از نقطه ای شروع می کند و به همان مدار در طول یک سال می رسد.

94- ماه (گردون) از آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 1

1 - < شب و روز > و < خورشید و ماه > ، از آیات و نشانه های خداوند است .

و من ءای_ته الّیل و النهار والشمس والقمر

95- ماه پرستی در دوران ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 77 - 1

1 _ ماه پرستی، از آیینهای رایج زمان حضرت ابراهیم(ع)

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربی

96- ماه پرستی در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 6

6 - وجود گرایش های خورشیدپرستی و ماه پرستی ، در میان مردم عصر پیامبر ( ص )

لاتسجدوا للشمس و لا للقمر

مطلب بالا با توجه به این نکته است که نهی در موردی معنا دارد که زمینه ارتکاب منهی عنه وجود داشته باشد.

97- ماه پرستی قوم ابراهیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 77 - 4

4 _ مردم زمان ابراهیم ماه را <رب> و آن را مؤثر در امور خود می پنداشتند.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربی

جمله <هذا ربی>، که در مقام مجادله حضرت ابراهیم(ع) با قومش بیان شده، اشاره به یکی از اعتقادات باطل آنان دارد که همان پندار ربوبیت برای ماه است.

ص: 419

98- ماه های حرام در ادیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 6

6 _ وجود چهار ماه حرام در میان ماه های سال ، حکمی الهی و دارای سابقه در ادیان پیشین

منها أربعه حرم ذلک الدین القیم

<قیّم> که به معنای ثابت و استوار است، می تواند به ریشه دار بودن این حکم در ادیان پیشین اشاره داشته باشد.

99- ماه های حرام در جاهلیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 194 - 3

3 - کافران عصر بعثت نیز به حرمت و قداست ماه های حرام و ممنوعیت جنگ در آنها معتقد بودند .

الشهر الحرام بالشهر الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 37 - 7

7 _ پایبندی عرب های جاهلی به تعداد ماه های حرام ، علی رغم جا به جا کردن آنها

لبواطئوا عده ما حرّم اللّه

100- مدت حرکت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 8

8 - حرکت خورشید و ماه ، تا وقت معینی بوده و زمانی به پایان می رسد .

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری لأجل مسمًّی

101- مسافرت در ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 36

36 - از امام صادق ( ع ) روایت شده که فرمود : < اذا دخل شهر رمضان فللّه فیه شرط ، قال اللّه تعالی : < فمن شهد منکم الشهر فلیصمه > فلیس للرجل إذا دخل شهر رمضان ان یخرج إلا فی حج أو عمره أو مال یخاف تلفه أو أخ یخاف هلاکه . . . ;

هنگامی که ماه رمضان وارد شد پس برای خدا در این ماه شرطی است. خداوند تعالی می فرماید: <فمن شهد منکم الشهر

ص: 420

فلیصمه> پس شخص هنگام رمضان نباید مسافرت کند مگر برای حج، یا عمره، یا مالی که ترس از تلف آن دارد، یا برادری ]دینی[ که ترس از هلاکت او دارد ... >.

102- مشرق ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 17 - 4

4 - خداوند ، تدبیرگر مشرق و مغربی خاص ، برای هر یک از ماه و خورشید

ربّ المشرقین و ربّ المغربین

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که تثنیه آمدن <المشرقین> و <المغربین>، از این جهت باشد که یک مشرق و مغرب برای خورشید و مشرق و مغربی دیگر برای ماه تدبیر شده است.

103- مغرب ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 17 - 4

4 - خداوند ، تدبیرگر مشرق و مغربی خاص ، برای هر یک از ماه و خورشید

ربّ المشرقین و ربّ المغربین

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که تثنیه آمدن <المشرقین> و <المغربین>، از این جهت باشد که یک مشرق و مغرب برای خورشید و مشرق و مغربی دیگر برای ماه تدبیر شده است.

104- مکان استقرار ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 61 - 8

8 _ خداوند در برج ها و منزلگاه های آسمانی ، ماه تابان را قرار داد .

بروجًا و جعل فیها . .. قمرًا منیرًا

105- منازل ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 39 - 1،3

1 - ماه ، سیاره ای که به سمت و سوی منزل های معین در حال حرکت است .

و القمر قدّرن_ه منازل

ص: 421

3 - ماه ، پس از طی منزل های خود در 28 روز ، مانند شاخه خشکیده خرما می شود .

و القمر قدّرن_ه منازل حتّی عاد کالعرجون القدیم

<عرجون> (از ماده <عرجن>) به معنای شاخه خوشه خرما است که از درخت جدا شده باشد و پس از چندی زرد گشته و به شکل هلال درآمده باشد. گفتنی است صفت <قدیم> اشاره به پژمردگی و کهنگی آن شاخه دارد.

106- منشأ تسخیر ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 6

6 - خورشید و ماه ، مسخر خدا و رام اراده او هستند .

و سخّر الشمس و القمر

107- منشأ گردش ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 39 - 2

2 - حرکت ماه به سمت و سوی منزل های خود ، به تقدیر و تدبیر خدا است .

و القمر قدّرن_ه منازل

108- منشأ نور ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 16 - 2

2 - مایه و سرچشمه نور خورشید ، از درون خود آن و نور ماه از بیرون آن است .

و جعل القمر فیهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

مطلب یاد شده از تعبیر <سراج> (چراغ) درباره خورشید و <نور> در مورد <ماه> استفاده می شود; زیرا نور <خورشید> _ مانند چراغ _ از درون خودش می چوشد. اما نور <ماه> از درون خودش نیست; بلکه مانند بازتابی که از آینه منعکس می شود، از نور خورشید است.

109- منشأ نور ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 2 - 3

3 - نور ماه ، تابع نور خورشید است . *

ص: 422

و القمر إذا تلیها

جانشین بودن ماه برای خورشید و نه عکس آن، بیانگر فرع بودن نور ماه است.

110- ناپسندی ماه پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 5

5 - پرستش خورشید و ماه و دیگر آیات الهی ، امری ناروا و به دور از اندیشه و معرفت

و من ءای_ته . .. لاتسجدوا للشمس و لا للقمر

با توجه به این که قرآن نخست انسان ها را به مطالعه آیات و معرفت هستی فراخوانده و پس از آن از پرستش خورشید نهی کرده است، این نکته به دست می آید که قرآن، پرستش خورشید و ماه را نتیجه اندیشه نکردن در هستی یا عدم شناخت صحیح آن می داند.

111- نزول قرآن در ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 2،3،37

2 - قرآن ، در ماه رمضان نازل شده است .

شهر رمضان الذی أنزل فیه القرءان

3 - نزول قرآن در ماه رمضان ، دلیلی برای انتخاب این ماه برای روزه گرفتن

شهر رمضان الذی أنزل فیه القرءان

توصیف ماه رمضان به اینکه قرآن در آن نازل شده، پس از بیان احکام روزه و تعیین این ماه برای روزه داری، می تواند اشاره به آن باشد که: علت تعیین ماه رمضان برای روزه گرفتن، نزول قرآن در این ماه است.

37 - فضل بن شاذان از امام رضا ( ع ) روایت کرده : < فان قال : فلم جعل الصوم فی شهر رمضان خاصه دون سایر الشهور ؟ قیل لأن شهر رمضان هو الشهر الذی أنزل اللّه فیه القرآن و فیه فرّق بین الحق و الباطل کما قال اللّه عز و جل < شهر رمضان الذی أنزل فیه القرآن هدًی للناس و بینات من الهدی و الفرقان > و فیه نبّیء محمد ( ص ) و فیه لیله القدر التی هی خیر من ألف شهر . . . ;

اگر سؤال شود چرا روزه تنها در ماه رمضان واجب شده و در ماههای دیگر واجب نشده است؟ در جواب گفته می شود: چون ماه رمضان ماهی است که خداوند قرآن را در آن نازل کرده و در این ماه، حق و باطل را جدا کرده است. همان طور که خداوند فرموده <شهر رمضان الذی أنزل فیه القرآن هدًی للناس و بینات من الهدی و الفرقان>. در این ماه حضرت محمد(ص) پیامبر شد و شب قدر در این ماه است، شبی که از هزار ماه بهتر است ... >.

112- نظم ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 423

5 - انعام - 6 - 96 - 4،5

4 _ خورشید و ماه تحت حاکمیت همه جانبه و دقیق نظم و حساب و برنامه قرار دارند.

و الشمس و القمر حسبانا

برداشت فوق بر این مبناست که جمله <جعل . .. الشمس و القمر حسبانا> از باب مبالغه باشد، مانند <زید عدل> یعنی خورشید و ماه عین حساب و برنامه هستند. این بیان گویای آن است که هیچ ذره ای از ذرات و حرکتی از حرکات و ... از حساب خارج نیست.

5 _ شکافته شدن صبح، آرامش شب و نظم و حساب خورشید و ماه، بر اساس برنامه ریزی خداوند عزیز و داناست.

فالق الإصباح . .. ذلک تقدیر العزیز العلیم

113- نظم ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 5 - 1

1 - حاکمیت نظم ، قانون مندی و هدفداری بر زوایای وجودی خورشید و ماه

الشّمس و القمر بحسبان

<حسبان> معادل <حساب> است. نکره آمدن آن، بیانگر انجام گرفتن محاسبه ای دقیق در آفرینش خورشید و ماه است.

114- نظم ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 4

4 - حرکت منظم و بیوقفه خورشید و ماه

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری

فعل مضارع <یجری>، دلالت بر استمرار جریان حرکت خورشید و ماه دارد.

115- نعمت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 61 - 11

11 _ ستارگان ، خورشید و ماه تابان ، از نعمت های الهی برای انسان ها است .

تبارک الذی جعل فی السماء بروجًا . .. قمرًا منیرًا

برداشت فوق، به خاطر این است که آیه شریفه، ضمن آن که بیانگر قدرت خدا است، می تواند در صدد امتنان و برشمردن نعمت های الهی برای انسان ها نیز باشد.

ص: 424

116- نقش سال و ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 5 - 6

6 _ سال و ماه قمری ، معیار محاسبات امور شرعی

و القمر نوراً و قدره منازل لتعلموا عدد السنین و الحساب

117- نقش ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 96 - 3

3 _ خداوند خورشید و ماه را وسیله ای برای محاسبه زمان و اندازه گیری آن قرار داده است.

و الشمس و القمر حسبانا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 33 - 10

10- دریا ها ، رودخانه ها ، خورشید ، ماه و شب و روز ، هر کدام آیتی مستقل برای خداشناسی و برطرف کننده نیازی از نیاز های انسان

و سخ_ّر لکم الفلک . .. و سخ_ّر لکم الأنه_ر . و سخ_ّر لکم الشمس و القمر دائبین و

118- نور ماه از آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 12 - 3

3- محو شدن نور ماه در شب و روشنگری خورشید ، دو نشانه از نشانه های خداست .

فمحونا ءایه الّیل و جعلنا ءایه النهار مبصره

این برداشت بنابراین است که منظور از <آیه اللیل> ماه و <آیه النهار> خورشید باشد.

119- نورانی کننده ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 5 - 1

1 _ تنها خداست که خورشید را فروزان و ماه را تابان قرار داده است .

هو الذی جعل الشمس ضیاء و القمر نوراً

ص: 425

120- نورانیت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 16 - 1

1 - خداوند ، ماه را نورانی و خورشید را همچون چراغ فروزنده آفرید .

و جعل القمر فیهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

121- نورانیت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 5 - 2

2 _ فروزندگی خورشید و تابندگی ماه ، جلوه هایی از ربوبیت و تدبیر خدا نسبت به اهل زمین

إن ربکم اللّه . .. هو الذی جعل الشمس ضیاء و القمر نوراً

122- وقت غسل در ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 15

15 - در صورت مباشرت با همسران ، در شب های رمضان ، باید پیش از طلوع فجر غسل کرد . *

فالن بشروهن و ابتغوا ما کتب اللّه لکم . .. حتّی یتبیّن لکم الخیط الأبیض

برخی از مفسران بر آنند که مراد از <ما کتب اللّه> تحصیل طهارت است; چنانچه در سوره مائده (آیه 6) آمده است: <و إن کنتم جنباً فاطهروا . .. أو لامستم النساء فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیداً طیباً>.

123- ویژگیهای خلقت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 16 - 1

1 - خداوند ، ماه را نورانی و خورشید را همچون چراغ فروزنده آفرید .

و جعل القمر فیهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

124- ویژگیهای دهم ماه ذیحجه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 3 - 5

5 _ دهم ذیحجه ، روز برگزاری بزرگترین مناسک حج

ص: 426

یوم الحج الأکبر

125- ویژگیهای شب بیست و سوم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 10

10 - < عن اسحاق بن عمار عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : سمعته یقول و ناس یسألونه و یقولون إنّ الأرزاق تقسم لیله النصف من شعبان فقال : لا و اللّه ما ذلک إلاّ فی لیله تسع عشره من شهر رمضان و احدی و عشرین و ثلاث و عشرین فإنّ فی لیله تسع عشره یلتقی الجمعان و فی لیله احدی و عشرین یفرق کلّ أمر حکیم و فی لیله ثلاث و عشرین یمضی ما أراد اللّه جلّ جلاله ذلک و هی لیله القدر التی قال اللّه : < خیر من ألف شهر > ;

اسحاق بن عمار گوید: شنیدم که امام صادق(ع)، در جواب مردمی که از او سؤال می نمودند و می گفتند: ارزاق در شب نیمه شعبان تقسیم می شود، فرمود: سوگند به خداوند، چنین نیست، آن تقسیم انجام نمی گیرد مگر در شب نوزدهم ماه رمضان، شب بیست ویکم و شب بیست و سوم; زیرا در شب نوزدهم دو مجموعه [از چیزهایی که باید مقدم افتد یا مؤخر افتد ]فراهم می گردد و در شب بیست و یکم، هر امری که محکم و به هم پیوسته باشد، جدا و تنظیم می شود و شب بیست و سوم آنچه خداوند جلّ جلاله اراده فرموده، تنفیذ و اجرا می گردد و آن شب قدر است که خداوند [درباره آن ]فرموده: خیر من ألف شهر>.

126- ویژگیهای شب بیست و یکم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 10

10 - < عن اسحاق بن عمار عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : سمعته یقول و ناس یسألونه و یقولون إنّ الأرزاق تقسم لیله النصف من شعبان فقال : لا و اللّه ما ذلک إلاّ فی لیله تسع عشره من شهر رمضان و احدی و عشرین و ثلاث و عشرین فإنّ فی لیله تسع عشره یلتقی الجمعان و فی لیله احدی و عشرین یفرق کلّ أمر حکیم و فی لیله ثلاث و عشرین یمضی ما أراد اللّه جلّ جلاله ذلک و هی لیله القدر التی قال اللّه : < خیر من ألف شهر > ;

اسحاق بن عمار گوید: شنیدم که امام صادق(ع)، در جواب مردمی که از او سؤال می نمودند و می گفتند: ارزاق در شب نیمه شعبان تقسیم می شود، فرمود: سوگند به خداوند، چنین نیست، آن تقسیم انجام نمی گیرد مگر در شب نوزدهم ماه رمضان، شب بیست ویکم و شب بیست و سوم; زیرا در شب نوزدهم دو مجموعه [از چیزهایی که باید مقدم افتد یا مؤخر افتد ]فراهم می گردد و در شب بیست و یکم، هر امری که محکم و به هم پیوسته باشد، جدا و تنظیم می شود و شب بیست و سوم آنچه خداوند جلّ جلاله اراده فرموده، تنفیذ و اجرا می گردد و آن شب قدر است که خداوند [درباره آن ]فرموده: خیر من ألف شهر>.

127- ویژگیهای شب نوزدهم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 427

20 - قدر - 97 - 1 - 10

10 - < عن اسحاق بن عمار عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : سمعته یقول و ناس یسألونه و یقولون إنّ الأرزاق تقسم لیله النصف من شعبان فقال : لا و اللّه ما ذلک إلاّ فی لیله تسع عشره من شهر رمضان و احدی و عشرین و ثلاث و عشرین فإنّ فی لیله تسع عشره یلتقی الجمعان و فی لیله احدی و عشرین یفرق کلّ أمر حکیم و فی لیله ثلاث و عشرین یمضی ما أراد اللّه جلّ جلاله ذلک و هی لیله القدر التی قال اللّه : < خیر من ألف شهر > ;

اسحاق بن عمار گوید: شنیدم که امام صادق(ع)، در جواب مردمی که از او سؤال می نمودند و می گفتند: ارزاق در شب نیمه شعبان تقسیم می شود، فرمود: سوگند به خداوند، چنین نیست، آن تقسیم انجام نمی گیرد مگر در شب نوزدهم ماه رمضان، شب بیست ویکم و شب بیست و سوم; زیرا در شب نوزدهم دو مجموعه [از چیزهایی که باید مقدم افتد یا مؤخر افتد ]فراهم می گردد و در شب بیست و یکم، هر امری که محکم و به هم پیوسته باشد، جدا و تنظیم می شود و شب بیست و سوم آنچه خداوند جلّ جلاله اراده فرموده، تنفیذ و اجرا می گردد و آن شب قدر است که خداوند [درباره آن ]فرموده: خیر من ألف شهر>.

128- ویژگیهای ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 1،2،5

1 - ماه رمضان ، ماهی که برای روزه گرفتن تعیین شده است .

کتب علیکم الصیام . .. أیاماً معدودت ... شهر رمضان

<شهر رمضان> خبر برای مبتدای محذوف; یعنی، <هی> است که به <أیاماً معدودات> بر می گردد.

2 - قرآن ، در ماه رمضان نازل شده است .

شهر رمضان الذی أنزل فیه القرءان

5 - ماه رمضان ، ماهی دارای عظمت و قداستی خاص

کتب علیکم الصیام . .. شهر رمضان الذی أنزل فیه القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 186 - 15

15 - ماه رمضان ، زمان مناسب برای دعا به درگاه خداوند

شهر رمضان . .. و إذا سألک عبادی عنی فإنی أجیب دعوه الداع

برداشت فوق بیانگر وجه ارتباط آیه مورد بحث با آیه قبل است.

129- هتک ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 2 - 5

5 _ هتک حرمت ماه های حرام ، هَدْی ( قربانی بی نشان حج ) و قلائد ( قربانی با نشان حج ) ، حرام و گناه است .

لاتحلوا . .. و لاالشهر الحرام و لاالهدی و لاالقلئد

ص: 428

<قلائد> جمع قلاده به معنای گردنبند است و مراد از آن گوسفند، شتر و گاوی است که به منظور قربانی کردن در حج، علامتی را بر گردن آن می آویزند. و لفظ <الشهر الحرام> اگر چه مفرد است ولی مراد از آن جنس است. بنابراین شامل تمامی ماههای حرام می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 99 - 5

5 _ بی اعتنایی به احکام صید و کفاره آن در نهان و شکستن حرمت کعبه و ماه های حرام به دور از چشم مردم ، پدیدار و آشکار در محضر خداوند

و اللّه یعلم ما تبدون و ما تکتمون

از مصادیق مورد نظر برای <ماتکتمون> _ با توجه به آیات قبل _ افعال و رفتاری است که در برداشت به آنها اشاره شد.

130- هشتم ماه ذیحجه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 3 - 5

5 - < [ فی المجمع ] و قیل الشفع یوم الترویه و الوتر یوم عرفه و روی ذلک عن أبی جعفر و أبی عبداللّه ( ع ) ;

[در مجمع البیان آمده است:] گفته شده که شفع روز ترویه (هشتم ذی الحجه) و وتر روز عرفه است و این مطلب از امام باقر و امام صادق(ع) روایت شده است>.

131- هلال ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 39 - 4

4 - ماه در شب اول هر ماه قمری ، به شکل هلال رؤیت می شود .

و القمر قدّرن_ه منازل حتّی عاد کالعرجون القدیم

برداشت یاد شده مبتنی بر این نکته است که مقصود از <عاد کالعرجون القدیم> بازگشت ماه (پس از طی منازل خود در مدت 28 روز و نیز در دو روز در محاق بودنش) و ظاهر شدن آن در شب اول هر ماه باشد که به صورت هلال رؤیت می گردد.

ماه (قمر)

132- انشقاق ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 1 - 7،9

7 - < شق القمر > ، از نشانه های نزدیکی هر چه بیشتر وقوع قیامت

اقتربت الساعه و انشقّ القمر

ص: 429

9 - رخداد < شق القمر > ، نمودی از تحولات مهم جهان در آستانه قیامت *

اقتربت الساعه و انشقّ القمر

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <انشقّ القمر> از آن جهت در پی <اقتربت الساعه> یاد شده باشد که انسان ها بدانند همان گونه که در عصر پیامبر <شق القمر> صورت گرفت، این گونه تحولات عظیم در آستانه قیامت نیز رخ خواهد داد.

133- بدر ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 18 - 2

2 - ماه ، آفریده ای با عظمت و بدر بودن ، برجسته ترین حالت های آن است .

و القمر إذا اتّسق

<إذا> در <إذا اتّسق>، قسم را به حالت خاصی از قمر اختصاص می دهد، در این موارد <إذا> ظرف برای <کائناً> شمرده می شود که محذوف است و حال مقدّره برای <القمر> به حساب می آید.

134- پیدایش نور ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 19 - 4

4 - پیدایش مراحل گوناگون در طبیعت ( شفق ، تاریکی شب و نور ماه ) ، نشانی از امکان تغییر و تحول در نظام حیات بشر در دنیا و آخرت

فلا أقسم . .. لترکبنّ طبقًا عن طبق

در قسم های قرآن، تناسب بین محتوای قسم و غرض از آن رعایت شده است و در این مجموعه آیات نیز برای تأکید بر تغییر حالات انسان، به تغییرات تکوینی سوگند یاد شده است.

135- درهم پیچیدگی ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 1 - 5

5 - < عن النبی ( ص ) قال : الشمس و القمر مکوّران یوم القیامه ;

از پیامبر(ص) روایت شده که فرمود: خورشید در روز قیامت به هم پیچانده شده و ماه نیز چنین خواهد شد>.

136- عظمت طلوع ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 430

20 - شمس - 91 - 2 - 4

4 - ماه و ظهورِ آن پس از غروب خورشید ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و القمر إذا تلیها

137- عظمت ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 18 - 2

2 - ماه ، آفریده ای با عظمت و بدر بودن ، برجسته ترین حالت های آن است .

و القمر إذا اتّسق

<إذا> در <إذا اتّسق>، قسم را به حالت خاصی از قمر اختصاص می دهد، در این موارد <إذا> ظرف برای <کائناً> شمرده می شود که محذوف است و حال مقدّره برای <القمر> به حساب می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 2 - 4

4 - ماه و ظهورِ آن پس از غروب خورشید ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و القمر إذا تلیها

138- فلک ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 40 - 1،3

1 - هر یک از خورشید و ماه _ در قرارگاه ویژه خود _ دور از هم در حرکتند و هرگز با هم تلاقی نخواهند کرد .

لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر و لا الّیل سابق النهار

مقصود از نرسیدن خورشید به ماه (لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر)، به قرینه آیات پیشین _ که درباره حرکت خورشید و ماه به سوی قرارگاه ویژه خود بود _ این است که آن دو کره در دو مسیر مجزا در حرکت بوده و به دور از هم قرار دارند و هرگز باهم تلاقی نخواهند کرد.

3 - خورشید و ماه ، در مداری به سرعت و شتابان در حرکت اند .

لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر . .. و کلّ فی فلک یسبحون

<سبح> (مصدر <یسبحون>) به معنای حرکت سریع در آب و هوا است (مفردات راغب) و مقصود از <فلک> مدار حرکت ماه و خورشید و ستارگان است.

139- قانونمندی خلقت ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 431

18 - رحمن - 55 - 5 - 1

1 - حاکمیت نظم ، قانون مندی و هدفداری بر زوایای وجودی خورشید و ماه

الشّمس و القمر بحسبان

<حسبان> معادل <حساب> است. نکره آمدن آن، بیانگر انجام گرفتن محاسبه ای دقیق در آفرینش خورشید و ماه است.

140- قانونمندی گردش ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 40 - 1

1 - هر یک از خورشید و ماه _ در قرارگاه ویژه خود _ دور از هم در حرکتند و هرگز با هم تلاقی نخواهند کرد .

لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر و لا الّیل سابق النهار

مقصود از نرسیدن خورشید به ماه (لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر)، به قرینه آیات پیشین _ که درباره حرکت خورشید و ماه به سوی قرارگاه ویژه خود بود _ این است که آن دو کره در دو مسیر مجزا در حرکت بوده و به دور از هم قرار دارند و هرگز باهم تلاقی نخواهند کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 5 - 2،3

2 - حرکت قانون مند خورشید و ماه ، نمودی از رحمت و نعمت الهی

الرحم_ن . .. الشّمس و القمر بحسبان

3 - توجه به قانون مندی خورشید و ماه ، پیامدار درس توحید برای انسان

الرحم_ن . .. الشّمس و القمر بحسبان

آغاز سوره با وصف <الرحمان>، در مقام نمایاندن جلوه های الهی به انسان است که از آن جمله، قانون مندی خورشید و ماه است.

141- گردش ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 39 - 1

1 - ماه ، سیاره ای که به سمت و سوی منزل های معین در حال حرکت است .

و القمر قدّرن_ه منازل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 40 - 3

3 - خورشید و ماه ، در مداری به سرعت و شتابان در حرکت اند .

لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر . .. و کلّ فی فلک یسبحون

<سبح> (مصدر <یسبحون>) به معنای حرکت سریع در آب و هوا است (مفردات راغب) و مقصود از <فلک> مدار حرکت ماه

ص: 432

و خورشید و ستارگان است.

142- مشرق ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 17 - 4

4 - خداوند ، تدبیرگر مشرق و مغربی خاص ، برای هر یک از ماه و خورشید

ربّ المشرقین و ربّ المغربین

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که تثنیه آمدن <المشرقین> و <المغربین>، از این جهت باشد که یک مشرق و مغرب برای خورشید و مشرق و مغربی دیگر برای ماه تدبیر شده است.

143- مغرب ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 17 - 4

4 - خداوند ، تدبیرگر مشرق و مغربی خاص ، برای هر یک از ماه و خورشید

ربّ المشرقین و ربّ المغربین

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که تثنیه آمدن <المشرقین> و <المغربین>، از این جهت باشد که یک مشرق و مغرب برای خورشید و مشرق و مغربی دیگر برای ماه تدبیر شده است.

144- منازل ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 39 - 1،3

1 - ماه ، سیاره ای که به سمت و سوی منزل های معین در حال حرکت است .

و القمر قدّرن_ه منازل

3 - ماه ، پس از طی منزل های خود در 28 روز ، مانند شاخه خشکیده خرما می شود .

و القمر قدّرن_ه منازل حتّی عاد کالعرجون القدیم

<عرجون> (از ماده <عرجن>) به معنای شاخه خوشه خرما است که از درخت جدا شده باشد و پس از چندی زرد گشته و به شکل هلال درآمده باشد. گفتنی است صفت <قدیم> اشاره به پژمردگی و کهنگی آن شاخه دارد.

145- منشأ گردش ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 433

15 - یس - 36 - 39 - 2

2 - حرکت ماه به سمت و سوی منزل های خود ، به تقدیر و تدبیر خدا است .

و القمر قدّرن_ه منازل

146- منشأ نور ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 2 - 3

3 - نور ماه ، تابع نور خورشید است . *

و القمر إذا تلیها

جانشین بودن ماه برای خورشید و نه عکس آن، بیانگر فرع بودن نور ماه است.

147- نظم ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 5 - 1

1 - حاکمیت نظم ، قانون مندی و هدفداری بر زوایای وجودی خورشید و ماه

الشّمس و القمر بحسبان

<حسبان> معادل <حساب> است. نکره آمدن آن، بیانگر انجام گرفتن محاسبه ای دقیق در آفرینش خورشید و ماه است.

148- هلال ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 39 - 4

4 - ماه در شب اول هر ماه قمری ، به شکل هلال رؤیت می شود .

و القمر قدّرن_ه منازل حتّی عاد کالعرجون القدیم

برداشت یاد شده مبتنی بر این نکته است که مقصود از <عاد کالعرجون القدیم> بازگشت ماه (پس از طی منازل خود در مدت 28 روز و نیز در دو روز در محاق بودنش) و ظاهر شدن آن در شب اول هر ماه باشد که به صورت هلال رؤیت می گردد.

ماه (گردون)

149- آثار گردش ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 5 - 5

ص: 434

5 _ حرکت منظم ماه در مدار خود و منازل آن ( هلال ، تربیع ، بدر و . . . ) وسیله ای مطمئن برای شمارش ماه و سال و محاسبه امور زندگی انسانهاست .

و القمر نوراً و قدره منازل لتعلموا عدد السنین و الحساب

150- انقیاد ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 6

6 - خورشید و ماه ، مقهور و مسخر ( تحت فرمان ) خداوندند .

و سخّر الشمس و القمر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 3

3 - خورشید و ماه ، مسخر خدا و رام اراده او

و سخّر الشمس و القمر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 6

6 - خورشید و ماه ، مسخر خدا و رام اراده او هستند .

و سخّر الشمس و القمر

151- اهمیت خلقت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 4

4 - خلقت خورشید شگرف تر و شایان توجه تر از آفرینش ماه *

و من ءای_ته . .. الشمس و القمر

برداشت یاد شده بدان احتمال است که تقدم نام خورشید بر قمر، اشاره به اهمیت بیشتر آن در منظومه شمسی و شناخت اجرام آسمانی باشد.

152- تاریخ خلقت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 3

3 - تقدم خلقت خورشید برماه *

ص: 435

و من ءای_ته . .. الشمس و القمر

برداشت یاد شده بدان احتمال است که تقدم ذکر <شمس> بر <قمر> ناظر به مطلب بالا باشد.

153- تداوم حرکت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 7

7 - حرکت منظم و بی وقفه خورشید و ماه

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری

فعل مضارع <یجری>، دلالت بر استمرار جریان حرکت خورشید و ماه دارد.

154- تداوم گردش ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 4

4 - حرکت منظم و بیوقفه خورشید و ماه

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری

فعل مضارع <یجری>، دلالت بر استمرار جریان حرکت خورشید و ماه دارد.

155- تسخیر ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 9،20

9 - مسخّر و رام بودن ماه و خورشید ، از آیه های خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه . .. و سخّر الشمس و القمر

20 - توجه ژرف به گردش شب و روز و رام بودن و در مدار مشخص بودن خورشید و ماه ، انسان را به قابل فهم بودن آگاهی خداوند از اَعمال انسان ها ، رهنمون می کند .

ألم تر . .. و أنّ اللّه بما تعملون خبیر

<أنّ اللّه بما. ..> عطف بر <أنّ اللّه یولج...> است. بنابراین، ارتباط <أنّ اللّه...> با فراز قبلی هم روشن می شود و آن این است که هر کس چنان ساخت و سازی را ببیند، خواهد فهمید که خداوند، به کردار انسان ها آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 10

10 - آفرینش و تدبیر آسمان ها و زمین و پیدایش شب و روز و تسخیر خورشید و ماه ، جلوه های عزت و قدرتمندی خداوند است .

ص: 436

خلق السم_وت و الأرض . .. کلّ یجری لأجل مسمًّی ألا هو العزیز

یادآوری عزت و قدرتمندی خداوند در پایان آیه شریفه و پس از یادآوری آفرینش آسمان، زمین و. ..، گویای برداشت یاد شده است.

156- خالق ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 9

9 - خداوند ، آفریدگار شب و روز و خورشید و ماه

و من ءای_ته . .. الذی خلقهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 33 - 1

1- تنها خداوند ، آفریننده شب و روز و خورشید و ماه است .

و هو الذی خلق الّیل والنهار والشمس والقمر

157- خلقت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 5 - 7

7 _ آفرینش خورشید و ماه و متفاوت قرار داده شدن آن دو در درخشندگی ، جلوه های حکمت خدا و بر پایه حق و هدفی مشخص

هو الذی جعل الشمس ضیاء و القمر نوراً . .. ما خلق اللّه ذلک إلا بالحق

<حق> در مقابل <باطل> (بیهوده) است ; یعنی، خداوند ماه و خورشید را بیهوده و بی هدف نیافریده، بلکه آفرینش آنها بر پایه حق و هدف خاصی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 61 - 7،9،10

7 _ خداوند در آسمان ها ، ماه تابان را آفرید .

جعل فی السماء . .. قمرًا منیرًا

9 _ آفرینش ستارگان ، خورشید و ماه تابان ، جلوه ای از برکات و خیرات خداوند .

تبارک الذی جعل فی السماء بروجًا . .. و قمرًا منیرًا

10 _ آفرینش ستارگان ، خورشید و ماه تابان ، از نشانه های قدرت خدا و یکتایی او

تبارک الذی جعل فی السماء بروجًا . .. و قمرًا منیرًا

برداشت فوق، از آن جا است که آیه شریفه در ردیف سلسله آیاتی قرار دارد که در مقام محکومیت شرک و اثبات توحید و یگانگی خداوند است.

ص: 437

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 6،8،10

6 - آفرینش جهان هستی چون انسان ، دریا ، خورشید و ماه ، از نشانه های خدای حقیقی ( اللّه )

و اللّه خلقکم من تراب . .. ثمّ جعلکم أزوجًا ... و ما یستوی البحران ... و سخّر ال

<ذلکم> اشاره به کسی است که اشیای ذکر شده را آفریده و صاحب خلق و جعل می باشد.

8 - آفرینش جهان ( انسان ، دریا ، خورشید و ماه ) ، جلوه ای از ربوبیت خدا است .

اللّه خلقکم من تراب . .. و ما یستوی البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... ذلکم ال

10 - آفرینش انسان ، دریا ، خورشید و ماه ، جلوه ای از فرمانروایی مطلق خدا بر جهان هستی است .

و اللّه خلقکم من تراب . .. و ما یستوی البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... له ال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 18،20

18 - آفرینش جهان ( آسمان ، زمین ، خورشید ، ماه و انسان ) جلوه ربوبیت خدا است .

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقکم من نفس وحده ... ذلکم اللّه ربّکم

20 - آفرینش آسمان ها ، زمین ، خورشید ، ماه و انسان ، جلوه فرمانروایی مطلق خدا بر جهان هستی است .

خلق السم_وت و الأرض . .. له الملک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 33 - 4

4- آفرینش شب و روز و خورشید و ماه ، نشانی از توحید ربوبی است .

و هو الذی خلق الّیل . .. کلّ فی فلک یسبحون

158- فرجام گردش ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 11

11 - جریان خورشید و ماه ، دارای پایانی حتمی و مشخص _ و نه ابدی و نامعلوم _ است .

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری إلی أجل مسمًّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 5

5 - حرکت خورشید و ماه ، تا وقت معینی بوده و زمانی به پایان می رسد .

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری لأجل مسمًّی

ص: 438

159- فرجام ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 16

16 - مرحله به پایان رسیدن جریان خورشید و ماه ، قابل مشاهده و رؤیت برای پیامبر ( ص ) بود . *

ألم تر أنّ اللّه . .. و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری إلی أجل مسمًّی

برداشت بالا، مبتنی بر این نکته است که خطاب <ألم تر> اختصاص به پیامبر(ص) داشته باشد و <کلّ یجری. ..> حال برای <الشمس و القمر> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 8

8 - حرکت خورشید و ماه ، تا وقت معینی بوده و زمانی به پایان می رسد .

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری لأجل مسمًّی

160- قانونمندی گردش ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 10

10 - نظام روز و شب و جریان خورشید و ماه ، دارای طرحی مشخص _ و نه پدیده ای تصادفی _ است .

یولج الّیل . .. و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری إلی أجل مسمًّی

161- قانونمندی ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 2

2 - بی توجّهی به آیه خداوند بودن نوسان شب و روز و قانون مند بودن خورشید و ماه ، مورد سرزنش خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه یولج الّیل فی النهار و یولج النهار فی الّیل

<ألم تر> در آیه، استفهام انکاری بوده و نکته یاد شده را می رساند.

162- گردش ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 5 - 4

4 _ حرکت منظم ماه در مدار خود و منازل آن ( هلال ، تربیع ، بدر و . . . ) آیت و نشانه ربوبیت خداست .

و القمر نوراً و قدره منازل

ص: 439

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 5،17

5 - جریان مستمر و دقیق و حساب شده خورشید و ماه ، به تدبیر الهی است .

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری إلی أجل مسمًّی

17 - خورشید و ماه ، در مدار سالانه معینی است که با آن ، سال شمسی و قمری به وجود می آید . *

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری إلی أجل مسمًّی

احتمال دارد مراد از <أجل مسمّی> به قرینه <ألم تر> آخر سال شمسی و قمری باشد که خورشید، از نقطه فلکی برج فرضی، در آغاز سال شروع می کند و در پایان یک سال، به آن نقطه می رسد و ماه نیز از نقطه ای شروع می کند و به همان مدار در طول یک سال می رسد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 33 - 2

2- هر یک از خورشید و ماه ، در مدار مخصوص به خود در حال حرکت است .

کلّ فی فلک یسبحون

<فلک> به معنای مدار ستارگان و <سبح> و <سباحه> به معنای شنا کردن است (لسان العرب) و (قاموس المحیط).

163- ماه (گردون) از آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 1

1 - < شب و روز > و < خورشید و ماه > ، از آیات و نشانه های خداوند است .

و من ءای_ته الّیل و النهار والشمس والقمر

164- مدت حرکت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 8

8 - حرکت خورشید و ماه ، تا وقت معینی بوده و زمانی به پایان می رسد .

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری لأجل مسمًّی

165- مکان استقرار ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 61 - 8

8 _ خداوند در برج ها و منزلگاه های آسمانی ، ماه تابان را قرار داد .

ص: 440

بروجًا و جعل فیها . .. قمرًا منیرًا

166- منشأ تسخیر ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 6

6 - خورشید و ماه ، مسخر خدا و رام اراده او هستند .

و سخّر الشمس و القمر

167- نظم ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 4

4 - حرکت منظم و بیوقفه خورشید و ماه

و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری

فعل مضارع <یجری>، دلالت بر استمرار جریان حرکت خورشید و ماه دارد.

168- نورانی کننده ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 5 - 1

1 _ تنها خداست که خورشید را فروزان و ماه را تابان قرار داده است .

هو الذی جعل الشمس ضیاء و القمر نوراً

169- نورانیت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 5 - 2

2 _ فروزندگی خورشید و تابندگی ماه ، جلوه هایی از ربوبیت و تدبیر خدا نسبت به اهل زمین

إن ربکم اللّه . .. هو الذی جعل الشمس ضیاء و القمر نوراً

ماه پرستی

ص: 441

170- ابراهیم(ع) و ماه پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 78 - 3

3 _ بزرگتر بودن خورشید از ماه، بهانه ابراهیم(ع) برای عدول از ماه پرستی و تظاهر به پرستش خورشید

فلما رءا الشمس بازغه قال هذا ربی هذا أکبر

171- بی منطقی ماه پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 5

5 - پرستش خورشید و ماه و دیگر آیات الهی ، امری ناروا و به دور از اندیشه و معرفت

و من ءای_ته . .. لاتسجدوا للشمس و لا للقمر

با توجه به این که قرآن نخست انسان ها را به مطالعه آیات و معرفت هستی فراخوانده و پس از آن از پرستش خورشید نهی کرده است، این نکته به دست می آید که قرآن، پرستش خورشید و ماه را نتیجه اندیشه نکردن در هستی یا عدم شناخت صحیح آن می داند.

172- تاریخ ماه پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 77 - 1

1 _ ماه پرستی، از آیینهای رایج زمان حضرت ابراهیم(ع)

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربی

173- تظاهر ابراهیم(ع) به ماه پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 77 - 2،3

2 _ ابراهیم(ع) در مقام مجادله با تظاهر به ماه پرستی به ابطال آن پرداخت.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربی فلما أفل

3 _ تظاهر ابراهیم(ع) به ماه پرستی و مجادله با ماه پرستان به هنگام تابندگی آن بوده است.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربی

<بزوغ> به معنای طلوع و تابش است. (لسان العرب). راغب نیز در ماده <بزغ> و در شرح آیه مورد بحث گوید: <ای طالعا منتشر الضوء>. بنابراین سخن ابراهیم(ع) با ماه پرستان در اوایل و یا اواخر ماه نبوده، بلکه به هنگام تابش آن بوده است.

ص: 442

174- ردّ ماه پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 78 - 3

3 _ بزرگتر بودن خورشید از ماه، بهانه ابراهیم(ع) برای عدول از ماه پرستی و تظاهر به پرستش خورشید

فلما رءا الشمس بازغه قال هذا ربی هذا أکبر

175- ماه پرستی در دوران ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 77 - 1

1 _ ماه پرستی، از آیینهای رایج زمان حضرت ابراهیم(ع)

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربی

176- ماه پرستی در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 6

6 - وجود گرایش های خورشیدپرستی و ماه پرستی ، در میان مردم عصر پیامبر ( ص )

لاتسجدوا للشمس و لا للقمر

مطلب بالا با توجه به این نکته است که نهی در موردی معنا دارد که زمینه ارتکاب منهی عنه وجود داشته باشد.

177- ماه پرستی قوم ابراهیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 77 - 4

4 _ مردم زمان ابراهیم ماه را <رب> و آن را مؤثر در امور خود می پنداشتند.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربی

جمله <هذا ربی>، که در مقام مجادله حضرت ابراهیم(ع) با قومش بیان شده، اشاره به یکی از اعتقادات باطل آنان دارد که همان پندار ربوبیت برای ماه است.

178- ناپسندی ماه پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 5

ص: 443

5 - پرستش خورشید و ماه و دیگر آیات الهی ، امری ناروا و به دور از اندیشه و معرفت

و من ءای_ته . .. لاتسجدوا للشمس و لا للقمر

با توجه به این که قرآن نخست انسان ها را به مطالعه آیات و معرفت هستی فراخوانده و پس از آن از پرستش خورشید نهی کرده است، این نکته به دست می آید که قرآن، پرستش خورشید و ماه را نتیجه اندیشه نکردن در هستی یا عدم شناخت صحیح آن می داند.

ماه جمادی الاخری

179- {ماه جمادی الاخری}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 17

17 _ از امام صادق ( ع ) درباره قول خدای عز و جل که می فرماید : < ان عده الشهور عند اللّه اثنا عشر شهراً . . . > روایت شده است : < المحرم و الصفر و ربیع الأول و ربیع الأخر و جمادی الأولی و جمادی الآخره و رجب و شعبان و شهر رمضان و شوال و ذوالقعده و ذوالحجه . من ها أربعه حرم ، عشرون من ذی الحجه و المحرم و صفر و شهر ربیع الأول و عشر من شهر ربیع الأخر ;

این ماهها عبارتند از: محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الاخر، جمادی الاولی، جمادی الآخر، رجب، شعبان، ماه رمضان، شوال، ذی قعده و ذی حجه. از این دوازده ماه چهار ماه حرام است و آنها عبارتند از: بیست روز آخر ذی حجه و تمام محرم و صفر و ماه ربیع الاول و ده روز از اول ربیع الآخر>.

ماه جمادی الاولی

180- {ماه جمادی الاولی}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 17

ماه ذیحجه

181- {ماه ذیحجه}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 197 - 21

21 _ ماه های حج ، شوال ، ذی القعده و ذی الحجه است و در غیر آنها حج صحیح نیست .

الحج اشهر معلومات

امام صادق (ع): <الحج اشهر معلومات> شوال و ذوالقعده و ذوالحجه لیس لأحد ان یحج فی ما سواهن

_______________________________

کافی، ج 4، ص 289، ح 1 ; نورالثقلین، ج 1، ص 193، ح 697.

ص: 444

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 2 - 5،14

5 _ اعطای آزادی سیر و سیاحت به مشرکان پیمان شکن ، در چهار ماه حرام از سال ( ذیقعده ، ذیحجه ، محرم و رجب )

فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

توصیف <أربعه أشهر> به <الاشهر الحرم> (در آیه 5) می تواند قرینه باشد بر این که: مراد از <أربعه أشهر> همان چهار ماه حرام معروف (ذیقعده، ذیحجه، محرم و رجب) است ; یعنی با الغای اعتبار پیمان صلح و برداشته شدن امان از مشرکان، آنان تنها در ماههای حرام، آزادی رفت و آمد و سیر و سیاحت خواهند داشت.

14 _ از امیرالمؤمنین ( ع ) درباره قول خدای عز و جل < فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر > روایت شده است : < هی عشرون من ذی الحجه و المحرم و صفر و شهر ربیع الأول و عشر من ربیع الآخر . . . ;

آن چهار ماه، بیست روز از آخر ذیحجه و تمام محرم و صفر و ماه ربیع الاول و ده روز اول ربیع الآخر است . .. >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 17،18،19

17 _ از امام صادق ( ع ) درباره قول خدای عز و جل که می فرماید : < ان عده الشهور عند اللّه اثنا عشر شهراً . . . > روایت شده است : < المحرم و الصفر و ربیع الأول و ربیع الأخر و جمادی الأولی و جمادی الآخره و رجب و شعبان و شهر رمضان و شوال و ذوالقعده و ذوالحجه . من ها أربعه حرم ، عشرون من ذی الحجه و المحرم و صفر و شهر ربیع الأول و عشر من شهر ربیع الأخر ;

این ماهها عبارتند از: محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الاخر، جمادی الاولی، جمادی الآخر، رجب، شعبان، ماه رمضان، شوال، ذی قعده و ذی حجه. از این دوازده ماه چهار ماه حرام است و آنها عبارتند از: بیست روز آخر ذی حجه و تمام محرم و صفر و ماه ربیع الاول و ده روز از اول ربیع الآخر>.

18 _ از امام باقر ( ع ) روایت شده است : < . . . ما خلق اللّه بقعه فی الأرض أحب إلیه من ها _ ثم أومیء بیده نحو الکعبه _ . . . ل ها حرّم اللّه الاشهر الحرم فی کتابه . . . ثلاثه متوالیه للحج : شوال و ذوالقعده و ذوالحجه و شهر مفرد للعمره و هو رجب ;

. .. خداوند هیچ بقعه ای را خلق نفرموده که برای او محبوب تر از این باشد _ و با دست خویش به کعبه اشاره فرمود _ [و افزود ]به احترام این کعبه، خداوند در قرآن ماههای حرام را محترم شمرد. سه ماه متوالی برای حج: شوال، ذی قعده و ذی حجه و یک ماه رجب، جدا برای عمره [مفرده]>.

19 _ از رسول خدا ( ص ) نقل شده که درباره چهار ماه حرام فرمود : < رجب . . . و ذوالقعده و ذوالحجه و المحرم . . . ;

آن چهار ماه عبارتند از: رجب . .. و ذی قعده و ذی حجه و محرم ... >.

182- حرمت ماه ذیحجه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 5 - 2

2 _ چهار ماه از سال ( رجب ، ذیقعده ، ذیحجه و محرم ) ماه های حرام است .

فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر . .. فإذا انسلخ الأشهر الحرم

ص: 445

183- دهم ماه ذیحجه نهم هجری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 3 - 3،6

3 _ دهم ذیحجه سال نهم هجرت ، روز ابلاغ پیام برائت خدا و پیامبر ( ص ) به عموم مردم حاضر در مراسم حج

و أذن من اللّه و رسوله إلی الناس یوم الحج الأکبر

بر اساس نظر مفسران، سال نهم هجرت، سال اعلام برائت است و بر پایه روایاتی که از ائمه معصومین (ع) رسیده است، روز حج اکبر، دهم ذیحجه است.

6 _ دهم ذیحجه سال نهم هجرت ، آغاز قطع کامل روابط مسلمانان با مشرکان و تحریم همه جانبه آنان از سوی خدا و پیامبر ( ص )

یوم الحج الأکبر أن اللّه بریء من المشرکین و رسوله

184- ویژگیهای دهم ماه ذیحجه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 3 - 5

5 _ دهم ذیحجه ، روز برگزاری بزرگترین مناسک حج

یوم الحج الأکبر

185- هشتم ماه ذیحجه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 3 - 5

5 - < [ فی المجمع ] و قیل الشفع یوم الترویه و الوتر یوم عرفه و روی ذلک عن أبی جعفر و أبی عبداللّه ( ع ) ;

[در مجمع البیان آمده است:] گفته شده که شفع روز ترویه (هشتم ذی الحجه) و وتر روز عرفه است و این مطلب از امام باقر و امام صادق(ع) روایت شده است>.

ماه ذیقعده

186- {ماه ذیقعده}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 197 - 21

21 _ ماه های حج ، شوال ، ذی القعده و ذی الحجه است و در غیر آنها حج صحیح نیست .

الحج اشهر معلومات

ص: 446

امام صادق (ع): <الحج اشهر معلومات> شوال و ذوالقعده و ذوالحجه لیس لأحد ان یحج فی ما سواهن

_______________________________

کافی، ج 4، ص 289، ح 1 ; نورالثقلین، ج 1، ص 193، ح 697.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 2 - 5

5 _ اعطای آزادی سیر و سیاحت به مشرکان پیمان شکن ، در چهار ماه حرام از سال ( ذیقعده ، ذیحجه ، محرم و رجب )

فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

توصیف <أربعه أشهر> به <الاشهر الحرم> (در آیه 5) می تواند قرینه باشد بر این که: مراد از <أربعه أشهر> همان چهار ماه حرام معروف (ذیقعده، ذیحجه، محرم و رجب) است ; یعنی با الغای اعتبار پیمان صلح و برداشته شدن امان از مشرکان، آنان تنها در ماههای حرام، آزادی رفت و آمد و سیر و سیاحت خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 17،18،19

17 _ از امام صادق ( ع ) درباره قول خدای عز و جل که می فرماید : < ان عده الشهور عند اللّه اثنا عشر شهراً . . . > روایت شده است : < المحرم و الصفر و ربیع الأول و ربیع الأخر و جمادی الأولی و جمادی الآخره و رجب و شعبان و شهر رمضان و شوال و ذوالقعده و ذوالحجه . من ها أربعه حرم ، عشرون من ذی الحجه و المحرم و صفر و شهر ربیع الأول و عشر من شهر ربیع الأخر ;

این ماهها عبارتند از: محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الاخر، جمادی الاولی، جمادی الآخر، رجب، شعبان، ماه رمضان، شوال، ذی قعده و ذی حجه. از این دوازده ماه چهار ماه حرام است و آنها عبارتند از: بیست روز آخر ذی حجه و تمام محرم و صفر و ماه ربیع الاول و ده روز از اول ربیع الآخر>.

18 _ از امام باقر ( ع ) روایت شده است : < . . . ما خلق اللّه بقعه فی الأرض أحب إلیه من ها _ ثم أومیء بیده نحو الکعبه _ . . . ل ها حرّم اللّه الاشهر الحرم فی کتابه . . . ثلاثه متوالیه للحج : شوال و ذوالقعده و ذوالحجه و شهر مفرد للعمره و هو رجب ;

. .. خداوند هیچ بقعه ای را خلق نفرموده که برای او محبوب تر از این باشد _ و با دست خویش به کعبه اشاره فرمود _ [و افزود ]به احترام این کعبه، خداوند در قرآن ماههای حرام را محترم شمرد. سه ماه متوالی برای حج: شوال، ذی قعده و ذی حجه و یک ماه رجب، جدا برای عمره [مفرده]>.

19 _ از رسول خدا ( ص ) نقل شده که درباره چهار ماه حرام فرمود : < رجب . . . و ذوالقعده و ذوالحجه و المحرم . . . ;

آن چهار ماه عبارتند از: رجب . .. و ذی قعده و ذی حجه و محرم ... >.

187- حرمت ماه ذیقعده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 5 - 2

2 _ چهار ماه از سال ( رجب ، ذیقعده ، ذیحجه و محرم ) ماه های حرام است .

فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر . .. فإذا انسلخ الأشهر الحرم

ص: 447

ماه ربیع الاخر

188- {ماه ربیع الاخر}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 2 - 14

14 _ از امیرالمؤمنین ( ع ) درباره قول خدای عز و جل < فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر > روایت شده است : < هی عشرون من ذی الحجه و المحرم و صفر و شهر ربیع الأول و عشر من ربیع الآخر . . . ;

آن چهار ماه، بیست روز از آخر ذیحجه و تمام محرم و صفر و ماه ربیع الاول و ده روز اول ربیع الآخر است . .. >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 17

17 _ از امام صادق ( ع ) درباره قول خدای عز و جل که می فرماید : < ان عده الشهور عند اللّه اثنا عشر شهراً . . . > روایت شده است : < المحرم و الصفر و ربیع الأول و ربیع الأخر و جمادی الأولی و جمادی الآخره و رجب و شعبان و شهر رمضان و شوال و ذوالقعده و ذوالحجه . من ها أربعه حرم ، عشرون من ذی الحجه و المحرم و صفر و شهر ربیع الأول و عشر من شهر ربیع الأخر ;

این ماهها عبارتند از: محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الاخر، جمادی الاولی، جمادی الآخر، رجب، شعبان، ماه رمضان، شوال، ذی قعده و ذی حجه. از این دوازده ماه چهار ماه حرام است و آنها عبارتند از: بیست روز آخر ذی حجه و تمام محرم و صفر و ماه ربیع الاول و ده روز از اول ربیع الآخر>.

189- حرمت ماه ربیع الاخر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 5 - 20

20 _ < عن أبی جعفر ( ع ) فی قول اللّه : < فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم > قال : هی یوم النحر إلی عشر مضین من شهر ربیع الأخر ;

از امام باقر (ع) درباره سخن خداوند <فإذا انسلخ الأشهر الحرم . ..> روایت شده است: ماههای حرام، از روز عید قربان است تا ده روز از ماه ربیع الأخر بگذرد>.

ماه ربیع الاول

190- {ماه ربیع الاول}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 2 - 14

14 _ از امیرالمؤمنین ( ع ) درباره قول خدای عز و جل < فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر > روایت شده است : < هی عشرون من ذی الحجه و المحرم و صفر و شهر ربیع الأول و عشر من ربیع الآخر . . . ;

آن چهار ماه، بیست روز از آخر ذیحجه و تمام محرم و صفر و ماه ربیع الاول و ده روز اول ربیع الآخر است . .. >.

ص: 448

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 17

17 _ از امام صادق ( ع ) درباره قول خدای عز و جل که می فرماید : < ان عده الشهور عند اللّه اثنا عشر شهراً . . . > روایت شده است : < المحرم و الصفر و ربیع الأول و ربیع الأخر و جمادی الأولی و جمادی الآخره و رجب و شعبان و شهر رمضان و شوال و ذوالقعده و ذوالحجه . من ها أربعه حرم ، عشرون من ذی الحجه و المحرم و صفر و شهر ربیع الأول و عشر من شهر ربیع الأخر ;

این ماهها عبارتند از: محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الاخر، جمادی الاولی، جمادی الآخر، رجب، شعبان، ماه رمضان، شوال، ذی قعده و ذی حجه. از این دوازده ماه چهار ماه حرام است و آنها عبارتند از: بیست روز آخر ذی حجه و تمام محرم و صفر و ماه ربیع الاول و ده روز از اول ربیع الآخر>.

ماه رجب

191- {ماه رجب}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 2 - 5

5 _ اعطای آزادی سیر و سیاحت به مشرکان پیمان شکن ، در چهار ماه حرام از سال ( ذیقعده ، ذیحجه ، محرم و رجب )

فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

توصیف <أربعه أشهر> به <الاشهر الحرم> (در آیه 5) می تواند قرینه باشد بر این که: مراد از <أربعه أشهر> همان چهار ماه حرام معروف (ذیقعده، ذیحجه، محرم و رجب) است ; یعنی با الغای اعتبار پیمان صلح و برداشته شدن امان از مشرکان، آنان تنها در ماههای حرام، آزادی رفت و آمد و سیر و سیاحت خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 17،18،19

17 _ از امام صادق ( ع ) درباره قول خدای عز و جل که می فرماید : < ان عده الشهور عند اللّه اثنا عشر شهراً . . . > روایت شده است : < المحرم و الصفر و ربیع الأول و ربیع الأخر و جمادی الأولی و جمادی الآخره و رجب و شعبان و شهر رمضان و شوال و ذوالقعده و ذوالحجه . من ها أربعه حرم ، عشرون من ذی الحجه و المحرم و صفر و شهر ربیع الأول و عشر من شهر ربیع الأخر ;

این ماهها عبارتند از: محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الاخر، جمادی الاولی، جمادی الآخر، رجب، شعبان، ماه رمضان، شوال، ذی قعده و ذی حجه. از این دوازده ماه چهار ماه حرام است و آنها عبارتند از: بیست روز آخر ذی حجه و تمام محرم و صفر و ماه ربیع الاول و ده روز از اول ربیع الآخر>.

18 _ از امام باقر ( ع ) روایت شده است : < . . . ما خلق اللّه بقعه فی الأرض أحب إلیه من ها _ ثم أومیء بیده نحو الکعبه _ . . . ل ها حرّم اللّه الاشهر الحرم فی کتابه . . . ثلاثه متوالیه للحج : شوال و ذوالقعده و ذوالحجه و شهر مفرد للعمره و هو رجب ;

. .. خداوند هیچ بقعه ای را خلق نفرموده که برای او محبوب تر از این باشد _ و با دست خویش به کعبه اشاره فرمود _ [و افزود ]به احترام این کعبه، خداوند در قرآن ماههای حرام را محترم شمرد. سه ماه متوالی برای حج: شوال، ذی قعده و ذی حجه و یک ماه رجب، جدا برای عمره [مفرده]>.

ص: 449

19 _ از رسول خدا ( ص ) نقل شده که درباره چهار ماه حرام فرمود : < رجب . . . و ذوالقعده و ذوالحجه و المحرم . . . ;

آن چهار ماه عبارتند از: رجب . .. و ذی قعده و ذی حجه و محرم ... >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 41 - 9

9_ < عن أبی عبدالله ( ع ) : إن نوحاً ( ع ) رکب السفینه أوّل یوم من رجب . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است: حضرت نوح اول ماه رجب بر کشتی سوار شد. ..>.

192- حرمت ماه رجب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 5 - 2

2 _ چهار ماه از سال ( رجب ، ذیقعده ، ذیحجه و محرم ) ماه های حرام است .

فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر . .. فإذا انسلخ الأشهر الحرم

ماه رمضان

193- {ماه رمضان}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 17

17 _ از امام صادق ( ع ) درباره قول خدای عز و جل که می فرماید : < ان عده الشهور عند اللّه اثنا عشر شهراً . . . > روایت شده است : < المحرم و الصفر و ربیع الأول و ربیع الأخر و جمادی الأولی و جمادی الآخره و رجب و شعبان و شهر رمضان و شوال و ذوالقعده و ذوالحجه . من ها أربعه حرم ، عشرون من ذی الحجه و المحرم و صفر و شهر ربیع الأول و عشر من شهر ربیع الأخر ;

این ماهها عبارتند از: محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الاخر، جمادی الاولی، جمادی الآخر، رجب، شعبان، ماه رمضان، شوال، ذی قعده و ذی حجه. از این دوازده ماه چهار ماه حرام است و آنها عبارتند از: بیست روز آخر ذی حجه و تمام محرم و صفر و ماه ربیع الاول و ده روز از اول ربیع الآخر>.

194- آشامیدن در شبهای ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 20

20 - خوردن و آشامیدن در شب های رمضان تا طلوع فجر جایز است .

کلوا و اشربوا حتی یتبیّن لکم الخیط الأبیض من الخیط الأسود من الفجر

ص: 450

195- آمیزش در شبهای ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 1،2،5،7،11،13،19

1 - آمیزش با همسران در برهه ای از عصر بعثت ، حتی در شب های ماه رمضان ، بر روزه داران حرام بود .

أحل لکم لیله الصیام الرفث إلی نسائکم

<رفث> به سخنی که در معنای آمیزش و ترغیب به آن صراحت دارد گفته می شود و در آیه شریفه کنایه از خود آمیزش است (اقتباس از مفردات راغب). متعدی شدن آن به <إلی> و نیز جمله <فالآن باشروهن> قرینه بر این معنای کنایی است. جمله <کنتم تختانون> که حکایت از تحقق تمرد دارد و نیز مفهوم <فالآن باشروهن> دلالت بر این دارند که آمیزش در شبهای رمضان حرام بوده است.

2 - حرمت آمیزش با همسران در شب های رمضان پس از مدتی نسخ شده و این عمل حلال گشت .

أحل لکم لیله الصیام الرفث إلی نسائکم . .. فالن بشروهن

5 - نیاز جنسی زن و شوهر به یکدیگر از حکمت های حلیت آمیزش جنسی در شب های رمضان

أحل لکم لیله الصیام الرفث إلی نسائکم هن لباس لکم و أنتم لباس لهن

جمله <هن لباس لکم . ..> بیانگر حکمت و دلیل اعلام حلیت (أحل لکم ...) است.

7 - بسیاری از مسلمانان صدر اسلام به حرمت آمیزش در شب های ماه رمضان اعتنا نکرده و نافرمانی می کردند .

علم اللّه أنکم کنتم تختانون أنفسکم

بدیهی است که همه مسلمانان مرتکب خلاف نشدند. بنابراین، مخاطب قرار دادن همه آنان با جمله <کنتم تختانون ...> گویای این است که تعداد متخلفان اندک نبوده است.

11 - نافرمانی مسلمانان و نادیده گرفتن حرمت آمیزش در شب های رمضان ، از زمینه های نسخ آن حکم بود .

أحل لکم . .. علم اللّه أنکم کنتم تختانون أنفسکم فتاب علیکم و عفا عنکم

جمله <علم اللّه . ..> نیز همانند <هن لباس لکم ...> بیان حکمت و دلیل جعل حلیت آمیزش در شبهای ماه رمضان (أحل لکم ...) است.

13 - تحقق عینی و ملموس شدن دشواری پرهیز از آمیزش جنسی ، از علل حکم الهی به حلیت آن در شب های رمضان

علم اللّه أنکم کنتم تختانون أنفسکم فتاب علیکم و عفا عنکم

چنانچه گذشت، جمله <علم اللّه . ..> (خدا دانست که شما به خود خیانت کردید) از علل نسخ حرمت آمیزش است و از آن جا که خداوند پیش از تحقق وقایع و حوادث، بدآنها علم دارد; مقصود از <علم اللّه ...> تحقق معلوم در خارج است. بنابراین علت نسخ حرمت، تحقق تمرد و خیانت است نه علم و آگاهی پیشین خداوند به آن.

19 - جواز مباشرت جنسی با همسران در شب های رمضان ، از ابتدای شب تا طلوع فجر است .

فالن بشروهن . .. حتی یتبیّن لکم الخیط الأبیض

قید <از ابتدای شب تا طلوع فجر> در این برداشت، مبتنی بر این است که <حتی یتبین> غایت برای <باشروهن> نیز باشد.

196- احراز حلول ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 13،14

ص: 451

13 - وجوب روزه ماه رمضان مشروط به احراز حلول این ماه است و احتمال حلول ماه کافی نیست .

فمن شهد منکم الشهر فلیصمه

<شهود> و <شهادت> (مصدر شهد) به معنای حضور داشتن و بر اثر آن چیزی را دیدن و یا فهمیدن است (اقتباس از مفردات راغب). بنابراین <فمن شهد منکم الشهر ...>; یعنی، هر کسی آن ماه را دریابد و به آن آگاه شود و یقین حاصل کند ... کافی نبودن احتمال حلول ماه، از مفهوم این جمله به دست می آید.

14 - در وجوب روزه ، علم و احراز شخصی به حلول ماه رمضان کافی است .

فمن شهد منکم الشهر فلیصمه

کلمه <منکم> می تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

197- اهمیت روزه ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 183 - 11

11 - حفص بن غیاث نخعی می گوید : < سمعت أبا عبداللّه ( ع ) یقول : ان شهر رمضان لم یفرض اللّه صیامه علی أحد من الأمم قبلنا ، فقلت له : فقول اللّه عز و جل < یأیها الذین ءامنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم > قال : انما فرض اللّه صیام شهر رمضان علی الأنبیاء دون الأمم ففضل به هذه الأمه . . . ;

از امام صادق(ع) شنیدم که می فرمود: روزه ماه رمضان بر هیچ یک از امتهای پیشین واجب نبوده است. به آن حضرت عرض کردم: خداوند در قرآن می فرماید: <ای افرادی که ایمان آورده اید، روزه بر شما نوشته شد همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد>. حضرت فرمودند: روزه ماه رمضان، تنها بر پیامبران آن امتها واجب بوده نه خود امتها و خداوند با واجب کردن روزه رمضان بر امت اسلام، آنان را (بر دیگر امتها) برتری داد ... >.

198- خوردن در شبهای ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 20

20 - خوردن و آشامیدن در شب های رمضان تا طلوع فجر جایز است .

کلوا و اشربوا حتی یتبیّن لکم الخیط الأبیض من الخیط الأسود من الفجر

199- دعا در ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 186 - 15

15 - ماه رمضان ، زمان مناسب برای دعا به درگاه خداوند

شهر رمضان . .. و إذا سألک عبادی عنی فإنی أجیب دعوه الداع

برداشت فوق بیانگر وجه ارتباط آیه مورد بحث با آیه قبل است.

ص: 452

200- روزه ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 12،37

12 - روزه ماه رمضان بر هر فرد فرد مسلمانان واجب است .

فمن شهد منکم الشهر فلیصمه

37 - فضل بن شاذان از امام رضا ( ع ) روایت کرده : < فان قال : فلم جعل الصوم فی شهر رمضان خاصه دون سایر الشهور ؟ قیل لأن شهر رمضان هو الشهر الذی أنزل اللّه فیه القرآن و فیه فرّق بین الحق و الباطل کما قال اللّه عز و جل < شهر رمضان الذی أنزل فیه القرآن هدًی للناس و بینات من الهدی و الفرقان > و فیه نبّیء محمد ( ص ) و فیه لیله القدر التی هی خیر من ألف شهر . . . ;

اگر سؤال شود چرا روزه تنها در ماه رمضان واجب شده و در ماههای دیگر واجب نشده است؟ در جواب گفته می شود: چون ماه رمضان ماهی است که خداوند قرآن را در آن نازل کرده و در این ماه، حق و باطل را جدا کرده است. همان طور که خداوند فرموده <شهر رمضان الذی أنزل فیه القرآن هدًی للناس و بینات من الهدی و الفرقان>. در این ماه حضرت محمد(ص) پیامبر شد و شب قدر در این ماه است، شبی که از هزار ماه بهتر است ... >.

201- شب بیست و سوم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 11

11 - < عن زراره عن أبی جعفر ( ع ) قال : سألته عن لیله القدر قال : هی احدی و عشرین أو ثلاث و عشرین ;

زراره گوید: از امام باقر(ع) از شب قدر سؤال کردم، حضرت فرمود: شب قدر شب بیست و یکم یا شب بیست و سوم است>.

202- شب بیست و هفتم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 12

12 - < عن ابن عمر قال : قال رسول اللّه ( ص ) : التمسوا لیله القدر لیله سبع و عشرین ;

از ابن عمر روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود: شب قدر را در شب بیست و هفتم بخواهید>.

203- شب بیست و یکم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 11

ص: 453

11 - < عن زراره عن أبی جعفر ( ع ) قال : سألته عن لیله القدر قال : هی احدی و عشرین أو ثلاث و عشرین ;

زراره گوید: از امام باقر(ع) از شب قدر سؤال کردم، حضرت فرمود: شب قدر شب بیست و یکم یا شب بیست و سوم است>.

204- شب بیستوسوم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 4 - 9

9- < عن أبی عبداللّه ( ع ) : . . . إذا کانت لیله ثلاث و عشرین ( من رمضان ) < فیها یفرق کلّ أمر حکیم > . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است: . ..هرگاه شب بیست سوم رمضان فرا رسد، هر کار با حکمتی فیصله می یابد>... .

205- عظمت ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 5

5 - ماه رمضان ، ماهی دارای عظمت و قداستی خاص

کتب علیکم الصیام . .. شهر رمضان الذی أنزل فیه القرءان

206- فلسفه روزه ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 3

3 - نزول قرآن در ماه رمضان ، دلیلی برای انتخاب این ماه برای روزه گرفتن

شهر رمضان الذی أنزل فیه القرءان

توصیف ماه رمضان به اینکه قرآن در آن نازل شده، پس از بیان احکام روزه و تعیین این ماه برای روزه داری، می تواند اشاره به آن باشد که: علت تعیین ماه رمضان برای روزه گرفتن، نزول قرآن در این ماه است.

207- مسافرت در ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 36

36 - از امام صادق ( ع ) روایت شده که فرمود : < اذا دخل شهر رمضان فللّه فیه شرط ، قال اللّه تعالی : < فمن شهد منکم الشهر فلیصمه > فلیس للرجل إذا دخل شهر رمضان ان یخرج إلا فی حج أو عمره أو مال یخاف تلفه أو أخ یخاف هلاکه . . . ;

هنگامی که ماه رمضان وارد شد پس برای خدا در این ماه شرطی است. خداوند تعالی می فرماید: <فمن شهد منکم الشهر فلیصمه> پس شخص هنگام رمضان نباید مسافرت کند مگر برای حج، یا عمره، یا مالی که ترس از تلف آن دارد، یا برادری

ص: 454

]دینی[ که ترس از هلاکت او دارد ... >.

208- نزول قرآن در ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 2،3،37

2 - قرآن ، در ماه رمضان نازل شده است .

شهر رمضان الذی أنزل فیه القرءان

3 - نزول قرآن در ماه رمضان ، دلیلی برای انتخاب این ماه برای روزه گرفتن

شهر رمضان الذی أنزل فیه القرءان

توصیف ماه رمضان به اینکه قرآن در آن نازل شده، پس از بیان احکام روزه و تعیین این ماه برای روزه داری، می تواند اشاره به آن باشد که: علت تعیین ماه رمضان برای روزه گرفتن، نزول قرآن در این ماه است.

37 - فضل بن شاذان از امام رضا ( ع ) روایت کرده : < فان قال : فلم جعل الصوم فی شهر رمضان خاصه دون سایر الشهور ؟ قیل لأن شهر رمضان هو الشهر الذی أنزل اللّه فیه القرآن و فیه فرّق بین الحق و الباطل کما قال اللّه عز و جل < شهر رمضان الذی أنزل فیه القرآن هدًی للناس و بینات من الهدی و الفرقان > و فیه نبّیء محمد ( ص ) و فیه لیله القدر التی هی خیر من ألف شهر . . . ;

اگر سؤال شود چرا روزه تنها در ماه رمضان واجب شده و در ماههای دیگر واجب نشده است؟ در جواب گفته می شود: چون ماه رمضان ماهی است که خداوند قرآن را در آن نازل کرده و در این ماه، حق و باطل را جدا کرده است. همان طور که خداوند فرموده <شهر رمضان الذی أنزل فیه القرآن هدًی للناس و بینات من الهدی و الفرقان>. در این ماه حضرت محمد(ص) پیامبر شد و شب قدر در این ماه است، شبی که از هزار ماه بهتر است ... >.

209- وقت غسل در ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 15

15 - در صورت مباشرت با همسران ، در شب های رمضان ، باید پیش از طلوع فجر غسل کرد . *

فالن بشروهن و ابتغوا ما کتب اللّه لکم . .. حتّی یتبیّن لکم الخیط الأبیض

برخی از مفسران بر آنند که مراد از <ما کتب اللّه> تحصیل طهارت است; چنانچه در سوره مائده (آیه 6) آمده است: <و إن کنتم جنباً فاطهروا . .. أو لامستم النساء فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیداً طیباً>.

210- ویژگیهای شب بیست و سوم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 10

10 - < عن اسحاق بن عمار عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : سمعته یقول و ناس یسألونه و یقولون إنّ الأرزاق تقسم لیله النصف

ص: 455

من شعبان فقال : لا و اللّه ما ذلک إلاّ فی لیله تسع عشره من شهر رمضان و احدی و عشرین و ثلاث و عشرین فإنّ فی لیله تسع عشره یلتقی الجمعان و فی لیله احدی و عشرین یفرق کلّ أمر حکیم و فی لیله ثلاث و عشرین یمضی ما أراد اللّه جلّ جلاله ذلک و هی لیله القدر التی قال اللّه : < خیر من ألف شهر > ;

اسحاق بن عمار گوید: شنیدم که امام صادق(ع)، در جواب مردمی که از او سؤال می نمودند و می گفتند: ارزاق در شب نیمه شعبان تقسیم می شود، فرمود: سوگند به خداوند، چنین نیست، آن تقسیم انجام نمی گیرد مگر در شب نوزدهم ماه رمضان، شب بیست ویکم و شب بیست و سوم; زیرا در شب نوزدهم دو مجموعه [از چیزهایی که باید مقدم افتد یا مؤخر افتد ]فراهم می گردد و در شب بیست و یکم، هر امری که محکم و به هم پیوسته باشد، جدا و تنظیم می شود و شب بیست و سوم آنچه خداوند جلّ جلاله اراده فرموده، تنفیذ و اجرا می گردد و آن شب قدر است که خداوند [درباره آن ]فرموده: خیر من ألف شهر>.

211- ویژگیهای شب بیست و یکم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 10

10 - < عن اسحاق بن عمار عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : سمعته یقول و ناس یسألونه و یقولون إنّ الأرزاق تقسم لیله النصف من شعبان فقال : لا و اللّه ما ذلک إلاّ فی لیله تسع عشره من شهر رمضان و احدی و عشرین و ثلاث و عشرین فإنّ فی لیله تسع عشره یلتقی الجمعان و فی لیله احدی و عشرین یفرق کلّ أمر حکیم و فی لیله ثلاث و عشرین یمضی ما أراد اللّه جلّ جلاله ذلک و هی لیله القدر التی قال اللّه : < خیر من ألف شهر > ;

اسحاق بن عمار گوید: شنیدم که امام صادق(ع)، در جواب مردمی که از او سؤال می نمودند و می گفتند: ارزاق در شب نیمه شعبان تقسیم می شود، فرمود: سوگند به خداوند، چنین نیست، آن تقسیم انجام نمی گیرد مگر در شب نوزدهم ماه رمضان، شب بیست ویکم و شب بیست و سوم; زیرا در شب نوزدهم دو مجموعه [از چیزهایی که باید مقدم افتد یا مؤخر افتد ]فراهم می گردد و در شب بیست و یکم، هر امری که محکم و به هم پیوسته باشد، جدا و تنظیم می شود و شب بیست و سوم آنچه خداوند جلّ جلاله اراده فرموده، تنفیذ و اجرا می گردد و آن شب قدر است که خداوند [درباره آن ]فرموده: خیر من ألف شهر>.

212- ویژگیهای شب نوزدهم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 10

10 - < عن اسحاق بن عمار عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : سمعته یقول و ناس یسألونه و یقولون إنّ الأرزاق تقسم لیله النصف من شعبان فقال : لا و اللّه ما ذلک إلاّ فی لیله تسع عشره من شهر رمضان و احدی و عشرین و ثلاث و عشرین فإنّ فی لیله تسع عشره یلتقی الجمعان و فی لیله احدی و عشرین یفرق کلّ أمر حکیم و فی لیله ثلاث و عشرین یمضی ما أراد اللّه جلّ جلاله ذلک و هی لیله القدر التی قال اللّه : < خیر من ألف شهر > ;

اسحاق بن عمار گوید: شنیدم که امام صادق(ع)، در جواب مردمی که از او سؤال می نمودند و می گفتند: ارزاق در شب نیمه شعبان تقسیم می شود، فرمود: سوگند به خداوند، چنین نیست، آن تقسیم انجام نمی گیرد مگر در شب نوزدهم ماه رمضان، شب بیست ویکم و شب بیست و سوم; زیرا در شب نوزدهم دو مجموعه [از چیزهایی که باید مقدم افتد یا مؤخر افتد ]فراهم

ص: 456

می گردد و در شب بیست و یکم، هر امری که محکم و به هم پیوسته باشد، جدا و تنظیم می شود و شب بیست و سوم آنچه خداوند جلّ جلاله اراده فرموده، تنفیذ و اجرا می گردد و آن شب قدر است که خداوند [درباره آن ]فرموده: خیر من ألف شهر>.

213- ویژگیهای ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 1،2،5

1 - ماه رمضان ، ماهی که برای روزه گرفتن تعیین شده است .

کتب علیکم الصیام . .. أیاماً معدودت ... شهر رمضان

<شهر رمضان> خبر برای مبتدای محذوف; یعنی، <هی> است که به <أیاماً معدودات> بر می گردد.

2 - قرآن ، در ماه رمضان نازل شده است .

شهر رمضان الذی أنزل فیه القرءان

5 - ماه رمضان ، ماهی دارای عظمت و قداستی خاص

کتب علیکم الصیام . .. شهر رمضان الذی أنزل فیه القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 186 - 15

15 - ماه رمضان ، زمان مناسب برای دعا به درگاه خداوند

شهر رمضان . .. و إذا سألک عبادی عنی فإنی أجیب دعوه الداع

برداشت فوق بیانگر وجه ارتباط آیه مورد بحث با آیه قبل است.

ماه شعبان

214- {ماه شعبان}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 17

ماه شوال

215- {ماه شوال}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 197 - 21

21 _ ماه های حج ، شوال ، ذی القعده و ذی الحجه است و در غیر آنها حج صحیح نیست .

الحج اشهر معلومات

ص: 457

امام صادق (ع): <الحج اشهر معلومات> شوال و ذوالقعده و ذوالحجه لیس لأحد ان یحج فی ما سواهن

_______________________________

کافی، ج 4، ص 289، ح 1 ; نورالثقلین، ج 1، ص 193، ح 697.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 17،18

17 _ از امام صادق ( ع ) درباره قول خدای عز و جل که می فرماید : < ان عده الشهور عند اللّه اثنا عشر شهراً . . . > روایت شده است : < المحرم و الصفر و ربیع الأول و ربیع الأخر و جمادی الأولی و جمادی الآخره و رجب و شعبان و شهر رمضان و شوال و ذوالقعده و ذوالحجه . من ها أربعه حرم ، عشرون من ذی الحجه و المحرم و صفر و شهر ربیع الأول و عشر من شهر ربیع الأخر ;

این ماهها عبارتند از: محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الاخر، جمادی الاولی، جمادی الآخر، رجب، شعبان، ماه رمضان، شوال، ذی قعده و ذی حجه. از این دوازده ماه چهار ماه حرام است و آنها عبارتند از: بیست روز آخر ذی حجه و تمام محرم و صفر و ماه ربیع الاول و ده روز از اول ربیع الآخر>.

18 _ از امام باقر ( ع ) روایت شده است : < . . . ما خلق اللّه بقعه فی الأرض أحب إلیه من ها _ ثم أومیء بیده نحو الکعبه _ . . . ل ها حرّم اللّه الاشهر الحرم فی کتابه . . . ثلاثه متوالیه للحج : شوال و ذوالقعده و ذوالحجه و شهر مفرد للعمره و هو رجب ;

. .. خداوند هیچ بقعه ای را خلق نفرموده که برای او محبوب تر از این باشد _ و با دست خویش به کعبه اشاره فرمود _ [و افزود ]به احترام این کعبه، خداوند در قرآن ماههای حرام را محترم شمرد. سه ماه متوالی برای حج: شوال، ذی قعده و ذی حجه و یک ماه رجب، جدا برای عمره [مفرده]>.

ماه صفر

216- {ماه صفر}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 2 - 14

14 _ از امیرالمؤمنین ( ع ) درباره قول خدای عز و جل < فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر > روایت شده است : < هی عشرون من ذی الحجه و المحرم و صفر و شهر ربیع الأول و عشر من ربیع الآخر . . . ;

آن چهار ماه، بیست روز از آخر ذیحجه و تمام محرم و صفر و ماه ربیع الاول و ده روز اول ربیع الآخر است . .. >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 17

17 _ از امام صادق ( ع ) درباره قول خدای عز و جل که می فرماید : < ان عده الشهور عند اللّه اثنا عشر شهراً . . . > روایت شده است : < المحرم و الصفر و ربیع الأول و ربیع الأخر و جمادی الأولی و جمادی الآخره و رجب و شعبان و شهر رمضان و شوال و ذوالقعده و ذوالحجه . من ها أربعه حرم ، عشرون من ذی الحجه و المحرم و صفر و شهر ربیع الأول و عشر من شهر ربیع الأخر ;

این ماهها عبارتند از: محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الاخر، جمادی الاولی، جمادی الآخر، رجب، شعبان، ماه رمضان، شوال، ذی قعده و ذی حجه. از این دوازده ماه چهار ماه حرام است و آنها عبارتند از: بیست روز آخر ذی حجه و تمام محرم و صفر و ماه ربیع الاول و ده روز از اول ربیع الآخر>.

ص: 458

217- اول ماه صفر سال دهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 5 - 1

1 _ هلال ماه صفر سال دهم هجرت ، آغاز اجرای فرمان کشتن و منع عبور و مرور مشرکان و سلب آزادی سیر و سیاحت از آنان

فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشرکین

توصیف <الأشهر> به <الحرم> حاکی از این است که: منظور از <أربعه أشهر> در آیه دوّم (فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر) ماههای حرام سال ; یعنی، رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرّم است. بر این مبنا <ال> در <الأشهر> برای عهد حضوری می باشد ; یعنی هنگامی که این سه ماه حرام _ که اکنون با اعلام پیام برائت در روز حج اکبر مصادف شده است _ پایان یافت، مشرکان را بکشید. گفتنی است که پایان آن سه ماه، مساوی با آغاز ماه صفر سال دهم هجرت بود.

ماه محرم

218- {ماه محرم}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 2 - 5،14

5 _ اعطای آزادی سیر و سیاحت به مشرکان پیمان شکن ، در چهار ماه حرام از سال ( ذیقعده ، ذیحجه ، محرم و رجب )

فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

توصیف <أربعه أشهر> به <الاشهر الحرم> (در آیه 5) می تواند قرینه باشد بر این که: مراد از <أربعه أشهر> همان چهار ماه حرام معروف (ذیقعده، ذیحجه، محرم و رجب) است ; یعنی با الغای اعتبار پیمان صلح و برداشته شدن امان از مشرکان، آنان تنها در ماههای حرام، آزادی رفت و آمد و سیر و سیاحت خواهند داشت.

14 _ از امیرالمؤمنین ( ع ) درباره قول خدای عز و جل < فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر > روایت شده است : < هی عشرون من ذی الحجه و المحرم و صفر و شهر ربیع الأول و عشر من ربیع الآخر . . . ;

آن چهار ماه، بیست روز از آخر ذیحجه و تمام محرم و صفر و ماه ربیع الاول و ده روز اول ربیع الآخر است . .. >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 19

19 _ از رسول خدا ( ص ) نقل شده که درباره چهار ماه حرام فرمود : < رجب . . . و ذوالقعده و ذوالحجه و المحرم . . . ;

آن چهار ماه عبارتند از: رجب . .. و ذی قعده و ذی حجه و محرم ... >.

219- حرمت ماه محرم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 459

7 - توبه - 9 - 5 - 2

2 _ چهار ماه از سال ( رجب ، ذیقعده ، ذیحجه و محرم ) ماه های حرام است .

فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر . .. فإذا انسلخ الأشهر الحرم

220- دعا در ماه محرم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 16

16 _ دعای زکریا و تقاضای نسلی پسندیده از خداوند ، در روز اوّل محرم

هنا لک دعا زکریا ربّه قال ربّ هب لی من لدنک ذریّه طیبه

امام رضا (ع) به شخصی که اوّل محرّم به حضور آن حضرت رسید فرمود: ان هذا الیوم هو الیوم الذی دعا فیه زکریّا (ع) ربّه عزّ و جلّ فقال ربّ هب لی من لدنک ذریّه طیّبه . .. .

_______________________________

عیون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 299، ح 58 ; امالی صدوق، ص 112، ح 5، مجلس 17.

ماه های حرام

221- {ماه های حرام}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 217 - 1،5،6،7،12،19

1 _ پُرسش مردم از پیامبر ( ص ) ، درباره جنگ و خونریزی در ماه های حرام

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه

5 _ برخورداری برخی از ماه ها ( ماه های حرام ) از حُرمت و قداست

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر

الف و لام در <الشهر الحرام> برای جنس است که شامل همه ماههای حرام می شود: یعنی رجب، ذی القعده، ذی الحجّه و محرّم.

6 _ جنگ در ماه های حرام ، از گناهان بزرگ است .

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر

7 _ احترامِ ماه های حرام ( ممنوعیّت جنگ در آنها ) ، در عصر جاهلیّت و تأیید آن در اسلام

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر

ظاهر این است که در سؤال سائل نیز کلمه <الحرام> (به معنای دارای حرمت) آمده است; بنابراین آن ماهها، پیش از اعلام قرآن مبنی بر تحریم جنگ در آن، از احترام ویژه ای برخوردار بوده است.

12 _ لزوم تأمین امنیّت حَرَم الهی در ماه های حرام

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر

19 _ گناه فتنه انگیزی ، بزرگتر از آدم کشی در ماه های حرام است .

قل قتال فیه کبیر . .. و الفتنه اکبر من القتل

ص: 460

الف و لام در <القتل>، عهد است ; یعنی قتل در ماههای حرام.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 2 - 10

10 _ ماه های حرام ، قربانی های بی نشان و بانشان حج و نیز نشانه های قربانی ، از شعایر الهی

لاتحلوا شعر اللّه و لاالشهر الحرام و لاالهدی و لاالقلئد

بنابر اینکه امور یاد شده از باب ذکر خاص بعد از عام (شعر اللّه) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 5 - 2،20

2 _ چهار ماه از سال ( رجب ، ذیقعده ، ذیحجه و محرم ) ماه های حرام است .

فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر . .. فإذا انسلخ الأشهر الحرم

20 _ < عن أبی جعفر ( ع ) فی قول اللّه : < فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم > قال : هی یوم النحر إلی عشر مضین من شهر ربیع الأخر ;

از امام باقر (ع) درباره سخن خداوند <فإذا انسلخ الأشهر الحرم . ..> روایت شده است: ماههای حرام، از روز عید قربان است تا ده روز از ماه ربیع الأخر بگذرد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 5،17،18،19

5 _ وجود چهار ماه حرام در میان ماه های دوازده گانه ( سال قمری )

إن عده الشهور عند اللّه اثنا عشر شهراً . .. منها أربعه حرم

17 _ از امام صادق ( ع ) درباره قول خدای عز و جل که می فرماید : < ان عده الشهور عند اللّه اثنا عشر شهراً . . . > روایت شده است : < المحرم و الصفر و ربیع الأول و ربیع الأخر و جمادی الأولی و جمادی الآخره و رجب و شعبان و شهر رمضان و شوال و ذوالقعده و ذوالحجه . من ها أربعه حرم ، عشرون من ذی الحجه و المحرم و صفر و شهر ربیع الأول و عشر من شهر ربیع الأخر ;

این ماهها عبارتند از: محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الاخر، جمادی الاولی، جمادی الآخر، رجب، شعبان، ماه رمضان، شوال، ذی قعده و ذی حجه. از این دوازده ماه چهار ماه حرام است و آنها عبارتند از: بیست روز آخر ذی حجه و تمام محرم و صفر و ماه ربیع الاول و ده روز از اول ربیع الآخر>.

18 _ از امام باقر ( ع ) روایت شده است : < . . . ما خلق اللّه بقعه فی الأرض أحب إلیه من ها _ ثم أومیء بیده نحو الکعبه _ . . . ل ها حرّم اللّه الاشهر الحرم فی کتابه . . . ثلاثه متوالیه للحج : شوال و ذوالقعده و ذوالحجه و شهر مفرد للعمره و هو رجب ;

. .. خداوند هیچ بقعه ای را خلق نفرموده که برای او محبوب تر از این باشد _ و با دست خویش به کعبه اشاره فرمود _ [و افزود ]به احترام این کعبه، خداوند در قرآن ماههای حرام را محترم شمرد. سه ماه متوالی برای حج: شوال، ذی قعده و ذی حجه و یک ماه رجب، جدا برای عمره [مفرده]>.

19 _ از رسول خدا ( ص ) نقل شده که درباره چهار ماه حرام فرمود : < رجب . . . و ذوالقعده و ذوالحجه و المحرم . . . ;

آن چهار ماه عبارتند از: رجب . .. و ذی قعده و ذی حجه و محرم ... >.

ص: 461

222- آثار تبدیل ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 37 - 2،5،8

2 _ جا به جا کردن ماه های حرام ، مایه فزونی درجه کفرِ کفرمداران

إنما النسیء زیاده فی الکفر

5 _ جا به جایی ماه های حرام ، عاملی در جهت گمراهی کافران

إنما النسیء . .. یضل به الذین کفروا

8 _ نتیجه جا به جا شدن ماه های حرام از سوی عرب های جاهلی ، چیزی جز حلال شمردن حرام الهی نبود .

فیحلوا ما حرّم اللّه

223- آثار هتک حرمت ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 9

9 _ شکستن حرمت ماه های حرام ( پرداختن به جنگ در آن ) ، ظلم به خویش و جامعه بشری است .

فلا تظلموا فیهن أنفسکم

224- احکام ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 2 - 5،6

5 _ اعطای آزادی سیر و سیاحت به مشرکان پیمان شکن ، در چهار ماه حرام از سال ( ذیقعده ، ذیحجه ، محرم و رجب )

فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

توصیف <أربعه أشهر> به <الاشهر الحرم> (در آیه 5) می تواند قرینه باشد بر این که: مراد از <أربعه أشهر> همان چهار ماه حرام معروف (ذیقعده، ذیحجه، محرم و رجب) است ; یعنی با الغای اعتبار پیمان صلح و برداشته شدن امان از مشرکان، آنان تنها در ماههای حرام، آزادی رفت و آمد و سیر و سیاحت خواهند داشت.

6 _ در ماه های حرام ، سلب امنیت از دشمن پیمان شکن ، ممنوع است . *

فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

تفریع <فسیحوا فی الأرض> بر <براءه من اللّه و رسوله> با حرف <فاء>، می تواند اشاره به این نکته باشد که: تعرض به دشمن در چهار ماه از سال، ممنوع است و خداوند بر اساس همین قانون، مشرکان را در این چهار ماه آزاد می گذارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 5 - 3

3 _ جنگ ، سلب کردن امنیت دشمن و ممانعت از سیر و سیاحت آنان در ماه های حرام ، ممنوع است .

فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا

ص: 462

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 10

10 _ حرمت آغاز جنگ در ماه های حرام و جواز جنگ های دفاعی و مقابله به مثل در برابر هجوم مشرکان

منها أربعه حرم . .. فلا تظلموا فیهن أنفسکم و قتلوا المشرکین کافه کما یقتلونکم

حرمت ماههای حرام، مقتضی ترک جنگ در آن ماههاست ; ولی چون ممکن است دشمن این حرمت را رعایت نکند، خداوند در این صورت تکلیف حرمت را از مسلمانان برداشته و فرموده که همانند آنان، شما نیز بجنگید.

225- امنیت در ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 2 - 6

6 _ در ماه های حرام ، سلب امنیت از دشمن پیمان شکن ، ممنوع است . *

فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

تفریع <فسیحوا فی الأرض> بر <براءه من اللّه و رسوله> با حرف <فاء>، می تواند اشاره به این نکته باشد که: تعرض به دشمن در چهار ماه از سال، ممنوع است و خداوند بر اساس همین قانون، مشرکان را در این چهار ماه آزاد می گذارد.

226- بی حرمتی به ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 98 - 2،12

2 _ شکستن حرمت کعبه و ماه های حرام ، موجب عقاب شدید از سوی خداوند

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام . .. اعلموا إنّ اللّه شدید العقاب

با توجه به آیه قبل معلوم می شود، از جمله کسانی که به عقاب شدید تهدید شده اند کسانی هستند که با مضامین و احکام مطرح شده در آیه قبل مخالفت کنند. برداشت فوق به گروهی از آنان اشاره دارد و در برداشتهای بعدی دیگر موارد منعکس خواهد شد.

12 _ شکنندگان حرمت کعبه و ماه های حرام و اعراض کنندگان از حکم قربانی نباید از رحمت و مغفرت الهی مأیوس باشند .

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام . .. إنّ اللّه شدید العقاب و إنّ اللّه غفور رحیم

227- پاسداری از قداست ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 98 - 8

8 _ پاسداری از حرمت کعبه و ماه های حرام عامل بهره مندی از مغفرت و رحمت الهی

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام قیماً للناس . .. و إنّ اللّه غفور رحیم

ص: 463

آیه قبل نشان دهنده مصادیقی است که از مغفرت و رحمت الهی بهره مند می شوند و ازجمله آنان کسانی هستند که حرمت کعبه و ماههای حرام را پاس می دارند. در برداشتهای بعدی دیگر مصادیق آن منعکس خواهد شد.

228- تبدیل ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 37 - 1،6،7،11،12

1 _ جا به جا کردن ماه حرام و ماه حلال ( انتقال دادن حرمت ماه محرم به ماه صفر و حلیت ماه صفر به محرم ) از کار های نادرست عرب های جاهلی

إنما النسیء زیاده فی الکفر

برای عربهای جاهلی که با داشتن خوی جنگ طلبی و غارتگری، تحمل ترک جنگ در سه ماه متوالی (ذیقعده، ذیحجه و محرم) بسیار شاق و دشوار بود، به زعم خود، ماههای محرّم و صفر را پس و پیش می کردند; یعنی، در ماه محرّم الحرام می جنگیدند و در ماه صفر متارکه جنگ داشتند; سال بعد دوباره محرّم را به جای خود بر می گرداندند و به این کار <نسیء> (تأخیر انداختن) می گفتند.

6 _ < نسیء > ، حلال شمردن یکی از ماه های حرام در یک سال و حرام شمردن همان ماه در سال دیگر است .

إنما النسیء . .. یحلونه عاماً و یحرمونه عاماً

7 _ پایبندی عرب های جاهلی به تعداد ماه های حرام ، علی رغم جا به جا کردن آنها

لبواطئوا عده ما حرّم اللّه

11 _ < نسیء > ، ( جا به جا کردن ماه های حلال و حرام ) ، از اعمال زشت عرب های جاهلی و کاری پسندیده و زیبا در دیدگاه آنان

إنما النسیء زیاده فی الکفر . .. زین لهم سوء أعملهم

12 _ < عن رسول اللّه فی قوله تعالی < یحلونه عاماً و یحرمونه عاماً > کانوا یحرّمون المحرم عاماً و یستحلون صفر و یحرّمون صفر عاماً و یستحلّون المحرّم . . . ;

از رسول خدا (ص) درباره آیه فوق روایت شده است: [کافران] یک سال، محرم را ماه حرام و صفر را حلال و یک سال، صفر را ماه حرام و محرم را حلال می شمردند>.

229- تحلیل حرمت ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 37 - 6

6 _ < نسیء > ، حلال شمردن یکی از ماه های حرام در یک سال و حرام شمردن همان ماه در سال دیگر است .

إنما النسیء . .. یحلونه عاماً و یحرمونه عاماً

ص: 464

230- جنگ در ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 217 - 9،10،11،16،18،19

9 _ در نظر خداوند ، جلوگیری از راه خدا و کفر به او ، گناهی بزرگتر از جنگیدن در ماه های حرام است .

عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر و صدّ عن سبیل اللّه و کفر به . .. اکبر

بنابراینکه <صد عن سبیل اللّه>، مبتدا و <اکبر>، خبر آن باشد.

10 _ در نظر خداوند ، جلوگیری از ورود به مسجدالحرام ، گناهی بزرگتر از جنگیدن در ماه های حرام است .

الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر و صدّ عن سبیل اللّه . .. و المسجدالحرام .

بنابراینکه <و المسجدالحرام>، عطف بر <سبیل اللّه> باشد و <صدّ>، مبتدا و <اکبر>، خبر آن باشد. یعنی: <و صدّ عن سبیل اللّه و صدّ عن المسجدالحرام ... اکبر>

11 _ در نظر خداوند ، بیرون راندن و آواره ساختن ساکنان مکه ، گناهی بزرگتر از جنگیدن در ماه های حرام است .

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه اکبر . .. و اخراج اهله منه اکبر

16 _ اقدام برخی از مسلمین ( عبداللّه بن جحش و همراهان او ) به جنگ با کفارِ مکه در ماه حرام

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر

در شأن نزول آیه آمده که عبداللّه بن جحش و همراهان او در ماه رجب به گروهی از کفار که دارای مال التجاره بودند، حمله بردند و آنان را کشته و یا اسیر کردند. (مجمع البیان و دیگر تفاسیر.)

18 _ جنگ در ماه های حرام ، موجب بازداشتن مردمان از راه خداوند و بازداری آنان از مسجدالحرام و کفر به خداست .

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر و صدّ عن سبیل اللّه و کفر به و

بنابراینکه <و صدّ عن سبیل اللّه>، عطف بر <کبیر> باشد: یعنی قتال فیه، صدّ عن سبیل اللّه و کفر به.

19 _ گناه فتنه انگیزی ، بزرگتر از آدم کشی در ماه های حرام است .

قل قتال فیه کبیر . .. و الفتنه اکبر من القتل

الف و لام در <القتل>، عهد است ; یعنی قتل در ماههای حرام.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 218 - 10

10 _ آمرزش گناه مجاهدانی از صدر اسلام که در ماه حرام با کفار جنگیدند . ( عبداللّه بن جحش و همراهان او )

ان الذین امنوا و الذین هاجروا

به دلیل شأن نزول، از مصادیق اولی آیه، عبداللّه بن جحش و یاران او هستند که پس از هجرت از مدینه به سوی نخله، با دشمن درگیر شدند و آنان را کشتند و یا اسیر کردند.

231- حرمت ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 194 - 3،4

3 - کافران عصر بعثت نیز به حرمت و قداست ماه های حرام و ممنوعیت جنگ در آنها معتقد بودند .

الشهر الحرام بالشهر الحرام

ص: 465

4 - ضرورت دفاع از کیان اسلام و مسلمانان ، حکمی مهمتر از حفظ احترام ماه های حرام و حرام بودن جنگ در آن ماهها

الشهر الحرام بالشهر الحرام

232- حفظ حرمت ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 8،13،16

8 _ نهی الهی از شکستن حرمت ماه های حرام

منها أربعه حرم . .. فلا تظلموا فیهن أنفسکم

13 _ نگهداری حرمت ماه های حرام و رعایت تقوا در مقابله به مثل با دشمنان جنگ طلب در آن ماه ها ، مورد تأکید و عنایت خداوند

فلا تظلموا فیهن أنفسکم . .. و اعلموا أن اللّه مع المتقین

16 _ تقوا ، زمینه ساز رعایت حرمت ماه های حرام و بازدارنده آدمی از گناه و قانون شکنی

منها أربعه حرم . .. فلا تظلموا فیهن أنفسکم ... و اعلموا ان اللّه مع المتقین

233- فلسفه ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 7،18

7 _ حرمت ماه های چهارگانه ، در راستای مصالح جامعه و مایه قوام و استواری آن

منها أربعه حرم ذلک الدین القیم فلا تظلموا فیهن أنفسکم

18 _ از امام باقر ( ع ) روایت شده است : < . . . ما خلق اللّه بقعه فی الأرض أحب إلیه من ها _ ثم أومیء بیده نحو الکعبه _ . . . ل ها حرّم اللّه الاشهر الحرم فی کتابه . . . ثلاثه متوالیه للحج : شوال و ذوالقعده و ذوالحجه و شهر مفرد للعمره و هو رجب ;

. .. خداوند هیچ بقعه ای را خلق نفرموده که برای او محبوب تر از این باشد _ و با دست خویش به کعبه اشاره فرمود _ [و افزود ]به احترام این کعبه، خداوند در قرآن ماههای حرام را محترم شمرد. سه ماه متوالی برای حج: شوال، ذی قعده و ذی حجه و یک ماه رجب، جدا برای عمره [مفرده]>.

234- فواید ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 97 - 5،7،10،11

5 _ نقش کعبه و ماه های حرام در قوام و ثبات جوامع منوط به حفظ حرمت آنها از سوی انسان ها است .

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام قیماً للناس

7 _ ماه های حرام و قربانی های بی نشان و بانشان حج ، دارای نقشی خاص در قوام و برپایی جوامع

جعل اللّه الکعبه . ... قیماً للناس و الشهر الحرام و الهدی و القلئد

ص: 466

الشهر الحرام و ما بعد آن عطف بر <الکعبه> و در حقیقت آنها نیز مفعول اول برای <جعل> می باشند و مفعول دوم آن یعنی <قیماً للناس> به قرینه ماقبل حذف شده است.

10 _ نقش اساسی تر کعبه در قوام جامعه نسبت به ماه های حرام و قربانی حج

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام قیماً للناس و الشهر الحرام و الهدی و القلئد

تقدیم ذکری کعبه و نیز حذف <قیماً للناس> نسبت به <الشهر الحرام . ..> اشاره به این دارد که نقش ماههای حرام و قربانی حج و ... در قوام جوامع بواسطه کعبه می باشد.

11 _ آگاهی انسان ها به علم گسترده خداوند ، از اهداف بیان نقش کعبه و ماه های حرام و قربانی در قوام جامعه

جعل اللّه . .. ذلک لتعلموا إنّ اللّه یعلم ما فی السموت و ما فی الارض

<ذلک> می تواند اشاره به بیان مطالب یاد شده باشد، یعنی خداوند فلسفه ایجاد کعبه و نیز احکام مربوط به آن را بیان کرد تا انسانها بدانند افعال خداوند و احکام او عالمانه و دارای اهدافی والاست و این را نشان و علامتی از علم گسترده خداوند بشمارند.

235- قداست ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 97 - 3،5

3 _ لزوم حفظ حرمت کعبه و ماه های حرام

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام قیماً للناس و الشهر الحرام

5 _ نقش کعبه و ماه های حرام در قوام و ثبات جوامع منوط به حفظ حرمت آنها از سوی انسان ها است .

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام قیماً للناس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 98 - 2،12

2 _ شکستن حرمت کعبه و ماه های حرام ، موجب عقاب شدید از سوی خداوند

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام . .. اعلموا إنّ اللّه شدید العقاب

با توجه به آیه قبل معلوم می شود، از جمله کسانی که به عقاب شدید تهدید شده اند کسانی هستند که با مضامین و احکام مطرح شده در آیه قبل مخالفت کنند. برداشت فوق به گروهی از آنان اشاره دارد و در برداشتهای بعدی دیگر موارد منعکس خواهد شد.

12 _ شکنندگان حرمت کعبه و ماه های حرام و اعراض کنندگان از حکم قربانی نباید از رحمت و مغفرت الهی مأیوس باشند .

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام . .. إنّ اللّه شدید العقاب و إنّ اللّه غفور رحیم

236- قدمت ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 6

ص: 467

6 _ وجود چهار ماه حرام در میان ماه های سال ، حکمی الهی و دارای سابقه در ادیان پیشین

منها أربعه حرم ذلک الدین القیم

<قیّم> که به معنای ثابت و استوار است، می تواند به ریشه دار بودن این حکم در ادیان پیشین اشاره داشته باشد.

237- ماه های حرام در ادیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 36 - 6

6 _ وجود چهار ماه حرام در میان ماه های سال ، حکمی الهی و دارای سابقه در ادیان پیشین

منها أربعه حرم ذلک الدین القیم

<قیّم> که به معنای ثابت و استوار است، می تواند به ریشه دار بودن این حکم در ادیان پیشین اشاره داشته باشد.

238- ماه های حرام در جاهلیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 194 - 3

3 - کافران عصر بعثت نیز به حرمت و قداست ماه های حرام و ممنوعیت جنگ در آنها معتقد بودند .

الشهر الحرام بالشهر الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 37 - 7

7 _ پایبندی عرب های جاهلی به تعداد ماه های حرام ، علی رغم جا به جا کردن آنها

لبواطئوا عده ما حرّم اللّه

239- هتک ماه های حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 2 - 5

5 _ هتک حرمت ماه های حرام ، هَدْی ( قربانی بی نشان حج ) و قلائد ( قربانی با نشان حج ) ، حرام و گناه است .

لاتحلوا . .. و لاالشهر الحرام و لاالهدی و لاالقلئد

<قلائد> جمع قلاده به معنای گردنبند است و مراد از آن گوسفند، شتر و گاوی است که به منظور قربانی کردن در حج، علامتی را بر گردن آن می آویزند. و لفظ <الشهر الحرام> اگر چه مفرد است ولی مراد از آن جنس است. بنابراین شامل تمامی ماههای حرام می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 468

4 - مائده - 5 - 99 - 5

5 _ بی اعتنایی به احکام صید و کفاره آن در نهان و شکستن حرمت کعبه و ماه های حرام به دور از چشم مردم ، پدیدار و آشکار در محضر خداوند

و اللّه یعلم ما تبدون و ما تکتمون

از مصادیق مورد نظر برای <ماتکتمون> _ با توجه به آیات قبل _ افعال و رفتاری است که در برداشت به آنها اشاره شد.

ص: 469

17- ماهی

1- اجتناب از صید ماهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 11

11 _ داستان مناظره دو گروه پرهیزکننده از صید ماهی در میان یهودیان ( موعظه گران و تارکان نهی از منکر ) داستانی آموزنده و شایان به یاد داشتن . *

إذ قالت أمه منهم لم تعظون . .. قالوا معذره إلی ربکم

برداشت فوق مبتنی بر این است که <إذ قالت . .. > متعلق به فعل محذوف <اذکر> باشد.

2- حیات ماهی قصه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 61 - 5،6

5- ماهیِ بی جانِ همراه موسی ( ع ) ، در مجمع البحرین زنده شده و در مسیری تونل مانند ، در آب دریا فرو رفت .

نسیا حوتهما فاتّخذ سبیله فی البحر سربًا

فاعل <اتخذ> ضمیری است که به <حوت> بازمی گردد. استناد فعل به ماهی ظهور در آن دارد که ماهی بی جان، جان دار شده است. <سرب> به معنای نفق و سوراخ (تونل) است و در آیه حال برای <سبیل> است; یعنی، راهی تونل مانند را در دریا در پیش گرفت.

6- < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : . . . أرسل ( أی موسی ) إلی یوشع إنّی قد ابتلیت فاصنع لنا زاداً وانطلق بنا ، و اشتری حوتاً . . .ثمّ شواه ثمّ حمله فی مکتل . . . فقطرت قطره من السماء فی المکتل فاضطرب الحوت ثمّ جعل یَثِبُ من المکتل إلی البحر قال : و هو قوله : < واتّخذ سبیله فی البحر سرباً > ;

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: . .. موسی به یوشع پیام فرستاد: <من، در معرض آزمایش قرار گرفتم. برای ما توشه راه فراهم ساز و به همراه ما بیا!>. یوشع، یک ماهی خرید ... و آن را بریان کرد و در زنبیل نهاد... سپس قطره آبی از آسمان در زنبیل چکید و ماهی به جنب وجوش آمد و از زنبیل به دریا پرید و این سخن خدا است که فرمود: واتّخذ سبیله فی البحر سرباً>.

ص: 470

3- سرنوشت ماهی قصه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 63 - 4،5،6

4- همسفر موسی از بازگویی سرگذشت ماهی ، برای موسی ( ع ) ، در مدّت استراحت شان در مجمع البحرین ، غفلت کرد .

قال أرءیت إذ أوینا إلی الصخره فإنّی نسیت الحوت

<صخره> به معنای <تخته سنگ بزرگ> است. <أوینا إلی الصخره> یعنی: <برای استراحت، در کنار آن صخره، جای گرفته بودیم.>.

5- همسفر موسی ، در پی درخواست تهیه چاشت از جانب موسی ( ع ) ، ماجرای رفتن ماهی به دریا را به یادآورد .

ءاتنا غداءنا . .. قال أرءیت ... فإنّی نسیت الحوت

6- خدمت کار موسی ، غفلت خود را از یادآوری ماجرای ماهی به موسی ( ع ) ، ناشی از نفوذ شیطان در خود دانست .

و ما أنسنیه إلاّ الشیطن أن أذکره

4- صید ماهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 154 - 10

10 _ حرمت ماهیگیری در روز شنبه بر یهود و نهی الهی از مخالفت با آن

و قلنا لهم لاتعدوا فی السبت

مقید شدن <لاتعدوا> به <فی السبت> حکایت از آن دارد که روز شنبه دارای حکمی خاص برای یهودیان بوده است که با توجه به دیگر آیات می توان گفت مراد از آن حکم، حرمت ماهیگیری است.

5- صید ماهی در ایله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 5

5 _ پرهیزکنندگان از صید ماهی در میان یهودیان ایله ( چه موعظه گران و چه تارکان نهی از منکر ) مطمئن به نزول عذاب الهی بر متجاوزان و یا به هلاکت رسیدن ایشان به دست خدا

اللّه مهلکهم أو معذبهم عذاباً شدیداً

6- صید ماهی در شنبه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 65 - 10

10 - از امام سجاد ( ع ) روایت شده است : < . . . أما القرده فکانوا قوماً من بنی اسرائیل . . . اعتدوا فی السبت فصادوا الحیتان فمسخهم اللّه قرده . . . ;

ص: 471

. .. اما بوزینه ها گروهی از بنی اسرائیل بودند ... که در روز شنبه از دستور الهی سرپیچی کرده به صید ماهی پرداختند و خداوند آنان را به صورت بوزینه مسخ کرد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 2

2 _ اکثریت ساکنان ایله به گناه صید ماهی در روز شنبه آلوده شدند .

إذ قالت أمه منهم لم تعظون قوماً

تعبیر از تجاوزگران با کلمه <قوما> می تواند گویای برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 165 - 2،6

2 _ خداوند یهودیان متمرد در آبادی ایله را پس از مداومت بر صید ماهی در روز شنبه و بی اعتنایی به مواعظ اصلاحگران به عذابی شدید گرفتار ساخت .

فلما نسوا ما ذکروا به . .. أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس

<بئیس> به معنای شدید است.

6 _ یهودیان متخلف از حکم روز شنبه ( حرمت تلاش برای کسب مال و صید ماهی ) مردمانی فاسق و ظالم در پیشگاه خداوند

و أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 166 - 1،3

1 _ خداوند یهودیان ایله را به خاطر شکستن قانون روز شنبه با صید ماهی ، به بوزینگانی مطرود مبدّل ساخت .

فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم کونوا قرده خسئین

<عتوّ> (مصدر عتوا)، به معنای عصیان و سرکشی است. مراد از <ما نهوا عنه> صید ماهی در روز شنبه است.

3 _ خداوند یهودیان ایله را پس از عبرت نگرفتن از عذاب نازل شده بر آنان و اصرارشان بر صید ماهی ، به بوزینه تبدیل کرد .

و أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس . .. فلما عتوا عن ما نهوا عنه

واق__ع شدن جمله <فلما عتوا> پس از <أخذنا الذین ظلموا . .. >، بیانگر این است که متجاوزان پس از مبتلا شدن به عذاب دنیوی همچنان به صید ماهی در شنبه ادامه می دادند.

7- صید ماهی در یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 11

11 _ داستان مناظره دو گروه پرهیزکننده از صید ماهی در میان یهودیان ( موعظه گران و تارکان نهی از منکر ) داستانی آموزنده و شایان به یاد داشتن . *

إذ قالت أمه منهم لم تعظون . .. قالوا معذره إلی ربکم

ص: 472

برداشت فوق مبتنی بر این است که <إذ قالت . .. > متعلق به فعل محذوف <اذکر> باشد.

8- فرار ماهی قصه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 61 - 5،6

5- ماهیِ بی جانِ همراه موسی ( ع ) ، در مجمع البحرین زنده شده و در مسیری تونل مانند ، در آب دریا فرو رفت .

نسیا حوتهما فاتّخذ سبیله فی البحر سربًا

فاعل <اتخذ> ضمیری است که به <حوت> بازمی گردد. استناد فعل به ماهی ظهور در آن دارد که ماهی بی جان، جان دار شده است. <سرب> به معنای نفق و سوراخ (تونل) است و در آیه حال برای <سبیل> است; یعنی، راهی تونل مانند را در دریا در پیش گرفت.

6- < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : . . . أرسل ( أی موسی ) إلی یوشع إنّی قد ابتلیت فاصنع لنا زاداً وانطلق بنا ، و اشتری حوتاً . . .ثمّ شواه ثمّ حمله فی مکتل . . . فقطرت قطره من السماء فی المکتل فاضطرب الحوت ثمّ جعل یَثِبُ من المکتل إلی البحر قال : و هو قوله : < واتّخذ سبیله فی البحر سرباً > ;

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: . .. موسی به یوشع پیام فرستاد: <من، در معرض آزمایش قرار گرفتم. برای ما توشه راه فراهم ساز و به همراه ما بیا!>. یوشع، یک ماهی خرید ... و آن را بریان کرد و در زنبیل نهاد... سپس قطره آبی از آسمان در زنبیل چکید و ماهی به جنب وجوش آمد و از زنبیل به دریا پرید و این سخن خدا است که فرمود: واتّخذ سبیله فی البحر سرباً>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 63 - 2،3،10،11

2- ماهیِ همراه موسی و یوشع ، در مجمع البحرین ، در آب دریا فرو غلتید و از دسترس آنان دور شد .

واتخذ سبیله فی البحر عجبًا

3- حرکت ماهی بی جان به سمت دریا و فرو رفتن در آن ، از چشم موسی ( ع ) پنهان مانده ، ولی خدمت کارِ وی آن را دیده بود .

أرءیت إذ أوینا إلی الصخره فإنّی نسیت الحوت . .. أن أذکره

<أن أذکره>، بدل برای ضمیر مفعولی در <ما أنسانیه> است و مفاد جمله این است که شیطان، ذکر ماجرای ماهی را برای تو، از یاد من برد. این گفته نشان می دهد که یوشع، ماجرای ماهی را می دانست، ولی موسی(ع) از آن خبر نداشت.

10- فرو غلتیدن ماهی و حرکت آن در آب _ در نظر همسفر موسی _ به گونه ای غیرعادی و عجیب بوده است .

واتخذ سبیله فی البحر عجبًا

11- < عن أبی جعفر ( ع ) و أبی عبداللّه ( ع ) قال : إنّه لما کان من أمر موسی الذی کان أعطی مکتل فیه حوت مملّح قیل له : ه_ذا یدلّک علی صاحبک عند عین مجمع البحرین . . . فانطلق الفتی یغسل الحوت فی العین فاضطرب الحوت فی یده حتّی خدشه فانفلت و نسیه الفتی ;

از امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) روایت شده: آن گاه که از کار موسی(ع) گذشت آنچه در زندگی او پیش آمد، زنبیلی به او داده شد که در آن یک ماهی نمک زده بود. به وی گفته شد: <این ماهی، تو را به صاحب ات، نزد چشمه ای در محل تلاقی دو دریا، راهنمایی می کند ... پس آن جوانی که همراه موسی(ع) بود، رفت که ماهی را در آن چشمه بشوید، ماهی در

ص: 473

دست او به حرکت درآمد تا این که به او خراش وارد کرد و از چنگ او درآمد (و رفت) و جوان آن را فراموش کرد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 64 - 1

1- مسأله ماهی و حرکت غیرعادی آن در آب ، نشانه ای برای جایگاه ملاقات موسی و خضر ( ع ) بود .

قال ذلک ما کنّا نبغ

<بغی> به معنای <طلب> است و <ذلک ما کنّا نبغ> یعنی: <آنچه پیوسته در طلب او بودیم، همان علامت و نشانه است. >. یاء <نبغی> _ در پایان سخن موسی(ع) _ به منظور تخفیف کلام، حذف شده است.

9- ماهی قصه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 61 - 2

2- موسی و همسفر او ، به هنگام رسیدن به مجمع البحرین ، یک ماهی ، به عنوان غذا ، همراه داشتند .

فلمّا بلغا مجمع بینهما نسیا حوتهما

<حوت> یعنی <ماهی> و برخی آن را ماهی بزرگ معنا کرده اند. (ر.ک. لسان العرب) به قرینه <غداءنا> _ در آیه بعد _ آن ماهی، به منظور تغذیه فراهم شده بود.

10- ماهی گیری یهود در شنبه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 163 - 2،14

2 _ یهودیان ساکن در آبادی ایله واقع در ساحل دریای سرخ ، حکم تعطیلی روز شنبه را با ماهیگیری در آن روز نقص می کردند .

و سئلهم عن القریه التی کانت حاضره البحر إذ یعدون . .. إذ تأتیهم حیتانهم

<ال> در <البحر> عهد ذهنی است و چنانچه مفسران گفته اند اشاره به دریای سرخ دارد. مراد از <القریه>، بنابر آنچه میان اهل تفسیر معروف است، آبادی ایله (شهری بین شام و مصر) می باشد.

14 _ فسق و تبهکاری دیرینه مردم ایله ، موجب آزمون آنان با فراهم آوردن زمینه ای مساعد ( تسهیل ماهیگیری در شنبه و نایاب شدن ماهی در غیر آن روز ) برای سرپیچی از حکم تحریم صید

کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون

<کذلک> اشاره است به معنایی که از <إذ تأتیهم حیتانهم . .. > به دست می آید.

11- منشأ حرکت ماهی ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 474

6 - اعراف - 7 - 163 - 11،12

11 _ خداوند برای امتحان یهودیان ایله ، ماهیان را در روز شنبه به طرف ساحل سوق می داد و در روز های دیگر از ساحل دور می ساخت .

إذ تأتیهم حیتانهم یوم سبتهم شرعاً و یوم لایسبتون لا تأتیهم کذلک نبلوهم

چون حکم تعطیلی روز شنبه برای همه یهود بود، نه مخصوص مردم ایله، معلوم می شود آنچه خداوند برای مردم آن سامان پیش آورد تا آنان را بیازماید، همان آمدن ماهیان در روز شنبه و کمیاب شدنشان در روزهای دیگر بود، نه اصل تحریم کار در روز شنبه. لذا مشارالیه <ذلک> وضعیت بیان شده برای ماهیان است.

12 _ حرکت ماهیان و تعیین مسیر حرکتشان در دریا ، به دست خدا و در اختیار اوست .

إذ تأتیهم . .. لا تأتیهم کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون

12- نجات از شکم ماهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 49 - 1

1 - یونس ( ع ) پس از رهایی از شکم ماهی ، از نعمت و لطف ویژه الهی برخوردار گشت .

لولا أن تدرکه نعمه من ربّه

13- یونس(ع) در شکم ماهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 87 - 12،13،14،15،21

12- گرفتار آمدن یونس ( ع ) در دریا و شکم ماهی ، کیفر ترک خشمگینانه او از میان قومش

ذاالنون إذ ذهب مغ_ضبًا . .. فنادی فی الظلم_ت

مقصود از <ظلمات> در آیه شریفه، شکم ماهی است و جمع آمدن آن برای بیان شدت ظلمت است.

13- دعا و تضرع یونس ( ع ) به درگاه الهی ، پس از گرفتار آمدن در ظلمات ( شکم ماهی )

فنادی فی الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت

14- روی آوردن یونس ( ع ) در شکم ماهی به تهلیل و تنزیه خداوند ، در نیایش ویژه خویش

فنادی فی الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبحنک

15- < لا إل_ه إلاّ أنت سبحانک إنّی کنت من الظالمین > ، ندا و دعای یونس ( ع ) به هنگام گرفتار شدن در ظلمت شکم ماهی

فنادی فی الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبح_نک إنّی کنت من الظ_لمین

21- < قال المأمون للرضا ( ع ) فأخبرنی عن قول اللّه عزّوجلّ : < و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر علیه > فقال الرضا ( ع ) : ذاک یونس بن متی ( ع ) ذهب مغاضباً لقومه < فظنّ > بمعنی إستیقن < أن لن نقدر علیه > أی لن نضیق علیه رزقه . . . < فنادی فی الظلمات > أی ظلمه اللیل و ظلمه البحر و ظلمه بطن الحوت : < أن لا إل_ه إلاّ أنت سبحانک إنّی کنت من الظالمین > بترکی مثل ه_ذه العباده التی قد فرغتنی ل ها فی بطن الحوت ;

در روایت آمده است که] مأمون به امام رضا(ع) گفت: مرا خبر ده از سخن خدای عزّوجلّ <و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن

ص: 475

لن نقدر علیه> امام فرمود: او یونس بن متی بود، که در حالی که بر قوم خود غضبناک بود، از میان آنان برفت. <ظنّ> در کلام خدا به معنای <إستیقن> و <لن نقدر علیه> به معنای <لن نضیق علیه رزقه> ... می باشد. <فنادی فی الظلمات>; یعنی، در میان سه تاریکی (تاریکی شب، تاریکی دریا و تاریکی شکم ماهی) ندا کرد: <...سبحانک إنّی کنت من الظالمین>; یعنی، ... من از ستم کارانم; زیرا مثل چنین عبادتی را _ که اکنون مرا برای آن در شکم ماهی فارغ گردانیده ای _ در گذشته ترک کرده بودم>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 88 - 1

1- دعای یونس ( ع ) به هنگام گرفتار شدن آن حضرت در تاریکی شکم ماهی ، مورد اجابت و پذیرش خدا قرار گرفت .

فنادی فی الظلم_ت . .. فاستجبنا له

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 142 - 1،3

1 - بلعیده شدن یونس ( ع ) به وسیله ماهی بزرگ ، پس از افکنده شدن او به دریا

فالتقمه الحوت و هو ملیم

<إلتقام> (مصدر <التقم>) به معنای بلعیدن است و <حوت> هر چند در مطلق ماهی _ چه بزرگ باشد و چه کوچک _ به کار می رود; اما کاربرد آن در ماهی بزرگ بیشتر است و در آیه شریفه نیز به همین معنا به کار رفته است.

3 - بلعیده شدن یونس به وسیله ماهی ، نتیجه خروج عجولانه او از میان مردم و ادامه ندادن رسالت خود در میان آنان بود .

إذ أبق إلی الفلک . .. فالتقمه الحوت و هو ملیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 143 - 1

1 - یونس ( ع ) ، در دل ماهی به تسبیح مستمر خدا پرداخت .

فلولا أنّه کان من المسبّحین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 144 - 1،2

1 - یونس ( ع ) اگر به تسبیح خدا در شکم ماهی نمی پرداخت ، تا قیامت در آنجا می ماند .

فلولا أنّه کان من المسبّحین . للبث فی بطنه إلی یوم یبعثون

2 - تسبیح مستمر یونس ( ع ) ، تنها وسیله نجات او از دل ماهی شد .

فلولا أنّه کان من المسبّحین . للبث فی بطنه إلی یوم یبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 145 - 3

3 - بلعیده شدن یونس ( ع ) به وسیله ماهی ، موجب بیماری او گردید .

فالتقمه الحوت . .. فنبذن_ه بالعراء و هو سقیم

ص: 476

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 147 - 4

4 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) الأنبیاء و المرسلون علی أربع طبقات . . . و نبیّ یری فی منامه و یسمع الصوت و یعاین الملک و قد أرسل إلی طائفه قلّوا أو کثروا کیونس . قال اللّه لیونس < و أرسلناه إلی مائه ألف أو یزیدون > . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده که: پیامبران و رسولان بر چهار طبقه اند . .. و پیامبری است که در خواب می بیند و صدا را می شنود و فرشته را می بیند و به سوی گروهی از مردم _ خواه کم یا زیاد _ فرستاده می شود، مانند یونس که خدا درباره اش می فرماید: <و أرسلناه إلی مائه ألف أو یزیدون>...>.

ماهی ها

14- منشأ حرکت ماهی ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 163 - 11،12

11 _ خداوند برای امتحان یهودیان ایله ، ماهیان را در روز شنبه به طرف ساحل سوق می داد و در روز های دیگر از ساحل دور می ساخت .

إذ تأتیهم حیتانهم یوم سبتهم شرعاً و یوم لایسبتون لا تأتیهم کذلک نبلوهم

چون حکم تعطیلی روز شنبه برای همه یهود بود، نه مخصوص مردم ایله، معلوم می شود آنچه خداوند برای مردم آن سامان پیش آورد تا آنان را بیازماید، همان آمدن ماهیان در روز شنبه و کمیاب شدنشان در روزهای دیگر بود، نه اصل تحریم کار در روز شنبه. لذا مشارالیه <ذلک> وضعیت بیان شده برای ماهیان است.

12 _ حرکت ماهیان و تعیین مسیر حرکتشان در دریا ، به دست خدا و در اختیار اوست .

إذ تأتیهم . .. لا تأتیهم کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون

ص: 477

18- مأیوسان

1- بی یاوری مأیوسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 15 - 5

5 - بی دینان و ناامیدان از نصرت الهی ، گرفتار بن بستی گریزناپذیر در زندگی

من کان یظنّ أن لن ینصره اللّه. .. فلیمدد بسبب الی السماء... هل یذهبنّ کیده ما یغ

2- دوستی با مأیوسان از پاداش اخروی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 6

6 - مأیوسان از رحمت حق و ثواب اخروی ، غیرقابل اعتماد و ناشایست برای دوستی و مودّت

ی_أیّها الذین ءامنوا لاتتولّوا قومًا . .. قد یئسوا من الأخره

جمله <قد یئسوا> به منزله تعلیل برای <لاتتولّوا> می باشد.

3- دوستی با مأیوسان از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 6

6 - مأیوسان از رحمت حق و ثواب اخروی ، غیرقابل اعتماد و ناشایست برای دوستی و مودّت

ی_أیّها الذین ءامنوا لاتتولّوا قومًا . .. قد یئسوا من الأخره

جمله <قد یئسوا> به منزله تعلیل برای <لاتتولّوا> می باشد.

4- مأیوسان از امدادهای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 87 - 11

ص: 478

11_ تنها کفرپیشگان به یاری خدا امید ندارند و از رحمت او مأیوسند .

لایاْیئس من روح الله إلاّ القوم الک_فرون

مراد از <کافرون> در آیه شریفه ، منکران قدرت خدا و رحمت آفرینی او و آگاهیش به نیاز بندگان است.

5- مأیوسان از رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 87 - 11

11_ تنها کفرپیشگان به یاری خدا امید ندارند و از رحمت او مأیوسند .

لایاْیئس من روح الله إلاّ القوم الک_فرون

مراد از <کافرون> در آیه شریفه ، منکران قدرت خدا و رحمت آفرینی او و آگاهیش به نیاز بندگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 56 - 1

1- در پی توصیه ملائکه به ابراهیم ( ع ) برای اجتناب از یأس ، او تنها گمراهان را مأیوس از رحمت خداوند خواند .

فلاتکن من الق_نطین . قال و من یقنط من رحمه ربّه إلاّ الضالّون

6- مأیوسان از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 23 - 1،3

1 - کافرانِ به آیات الهی و لقاءاللّه ، از رحمت خداوند ، مأیوس اند .

و الذین کفروا بأی_ت اللّه و لقائه أول_ئک یئسوا من رحمتی

3 - کافرانِ به قرآن ، مأیوس از رحمت خداوندند .

و الذین کفروا بأی_ت اللّه . .. أول_ئک یئسوا من رحمتی

7- مشکلات مأیوسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 15 - 5

5 - بی دینان و ناامیدان از نصرت الهی ، گرفتار بن بستی گریزناپذیر در زندگی

من کان یظنّ أن لن ینصره اللّه. .. فلیمدد بسبب الی السماء... هل یذهبنّ کیده ما یغ

ص: 479

19- مائده

1- آثار مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 112 - 6

6 _ حواریون عیسی ( ع ) تا قبل از نزول مائده ، در مراحل پایین ایمان و فاقد روحیه تسلیم در برابر خدا بودند .

اذ قال الحواریون یعیسی ابن مریم . .. قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین

2- آثار نزول مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 114 - 8

8 _ نزول مائده آسمانی از میان برنده شک و تردید در حقانیت مسیح و معجزه ای کافی برای همه مسیحیان

و نعلم ان قد صدقتنا . .. أنزل علینا مائده من السماء

3- ارزش مادی مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 114 - 11

11 _ منزلت والاتر جنبه های معنوی نزول مائده آسمانی بر جنبه های مادی آن ، در نگرش عیسی ( ع )

تکون لنا عیداً لاوّلنا و ءاخرنا ءایه منک و ارزقنا

4- ارزش معنوی مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 114 - 11

11 _ منزلت والاتر جنبه های معنوی نزول مائده آسمانی بر جنبه های مادی آن ، در نگرش عیسی ( ع )

تکون لنا عیداً لاوّلنا و ءاخرنا ءایه منک و ارزقنا

ص: 480

5- درخواست مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 112 - 1،2

1 _ میهمانی بر سفره غذایی آسمانی و نازل شده از جانب خداوند ، درخواست حواریون از عیسی ( ع )

اذ قال الحواریون . .. هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء

کلمه <مائده> به معنای غذا و سفره ای است که بر آن غذا نهاده شده باشد.

2 _ حواریون ، در صدد پی بردن به قدرت الهی ، با درخواست مائده آسمانی

هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 113 - 1،2،3

1 _ تناول از غذای آسمانی و اطمینان به توانایی خداوند از انگیزه های حواریون برای درخواست مائده آسمانی

قالوا نرید ان نأکل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا

2 _ یقین به رسالت عیسی ( ع ) و تبلیغ آن با گواه بودن بر نزول مائده از انگیزه های حواریون برای درخواست مائده آسمانی

و نکون علیها من الشهدین

3 _ انگیزه های چهارگانه حواریون ( تغذیه ، اطمینان و . . . ) توجیه آنان برای درخواست نابجای نزول مائده آسمانی *

قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین. قالوا نرید ان نأکل منها ... من الشهدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 114 - 1،6،9،10

1 _ حضرت مسیح ( ع ) با پذیرش تقاضای حواریون ، از خداوند خواست سفره غذایی از آسمان فرو فرستد .

قال عیسی ابن مریم اللّهم ربنا أنزل علینا مائده من السماء

6 _ برجای ماندن خاطره ای سرورانگیز در جامعه مسیحیت از انگیزه های عیسی ( ع ) برای درخواست مائده آسمانی

أنزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیداً لاوّلنا و ءاخرنا

9 _ برجای ماندن نشانه و آیتی الهی در جامعه مسیحیت با نزول مائده آسمانی ، از انگیزه های مسیح برای درخواست آن از خداوند

أنزل علینا مائده من السماء تکون . .. ءایه منک

10 _ بهره مندی از رزق و روزی خداوند ، از اهداف حضرت مسیح ( ع ) ، در تقاضای مائده آسمانی

و ارزقنا

6- فلسفه مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 114 - 6

ص: 481

6 _ برجای ماندن خاطره ای سرورانگیز در جامعه مسیحیت از انگیزه های عیسی ( ع ) برای درخواست مائده آسمانی

أنزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیداً لاوّلنا و ءاخرنا

7- قصه مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 111 - 1

1 _ خداوند در الهام به حواریون پس از قصه مائده ، آنان را به ایمان به خود و رسولش مسیح فراخواند .

و اذ اوحیت إلی الحواریون ان ءامنوا بی و برسولی

ظاهراً <اذ قال . ..> در آیه بعد که بیانگر داستان نزول مائده آسمانی است ظرف برای <اوحیت> می باشد بنابراین مفاد آیه چنین می شود: الهام خداوند به حواریون پس از جریان مائده بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 112 - 5

5 _ حواریون عیسی پیش از داستان مائده نیز از زمره مدعیان ایمان به رسالت عیسی ( ع ) بودند .

قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین

چنانچه <اتقوا اللّه> فرمان به پرهیز از درخواست معجزه ویژه باشد، مراد از ایمان در <ان کنتم مؤمنین> ایمان به رسالت عیسی(ع) خواهد بود.

8- مائده آسمانی حواریون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 115 - 1

1 _ تأکید خداوند بر اجابت دعای حضرت مسیح ( ع ) با فرو فرستادن مائده آسمانی بر حواریون .

قال اللّه انی منزلها علیکم

اسم فاعل <منزّل> حکایت از تحقق نزول مائده دارد نه وعده به نزول آن در آینده یعنی همان گاه که خداوند اجابت دعوت مسیح(ع) را به وی اعلام کرد، مائده آسمانی نیز در حال نزول بسوی حواریون بود.

9- معجزه مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 114 - 8

8 _ نزول مائده آسمانی از میان برنده شک و تردید در حقانیت مسیح و معجزه ای کافی برای همه مسیحیان

و نعلم ان قد صدقتنا . .. أنزل علینا مائده من السماء

ص: 482

10- نزول تدریجی مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 115 - 2

2 _ مائده درخواستی حواریون به صورت تدریجی بر آنان فرو فرستاده شد .

قال اللّه انی منزلها علیکم

به کارگیری <منزّل> از مصدر تنزیل می تواند حاکی از آن باشد که اجزاء مائده آسمانی یکجا نازل نشده است.

11- نزول مائده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 14

14 _ مورد لعن قرار گرفتن گروهی از بنی اسرائیل از سوی حضرت عیسی ( ع ) ، به دلیل کفر آنان پس از نزول مائده آسمانی

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل . .. عیسی ابن مریم

از امام باقر(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: . .. و اما عیسی فلعن الذین انزلت علیهم المائده ثم کفروا بعد ذلک.

_______________________________

تفسیر تبیان، ج 3، ص 609; نورالثقلین، ج 1، ص 661، ح 315.

12- نزول مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 112 - 7،8،14

7 _ حواریون عیسی خواهان معجزه ای ویژه ( نزول مائده آسمانی ) علی رغم ادعای ایمان به رسالت مسیح ( ع )

هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین

8 _ حواریون عیسیی نامطمئن به توانایی خداوند بر فرستادن مائده ای از آسمان

هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء

14 _ حواریون عیسی مورد سرزنش وی به خاطر پیشنهاد معجزه ویژه و نزول مائده آسمانی ، علی رغم مشاهده معجزات فراوان

قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین

آیات پیشین دلالت می کند که عیسی حتی در کودکی و قبل از دعوت مردمان به ایمان، معجزاتی را به مردمان ارائه می کرد. بنابراین می توان گفت انتقاد و اعتراض حضرت مسیح(ع) بدین جهت بوده که چرا با وجود معجزات فراوان باز هم از وی درخواست معجزه دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 114 - 7

ص: 483

7 _ مسیح ( ع ) خواهان عید قرار گرفتن روز نزول مائده آسمانی در جامعه مسیحیت

أنزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیداً لاوّلنا و ءاخرنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 115 - 1،3،9

1 _ تأکید خداوند بر اجابت دعای حضرت مسیح ( ع ) با فرو فرستادن مائده آسمانی بر حواریون .

قال اللّه انی منزلها علیکم

اسم فاعل <منزّل> حکایت از تحقق نزول مائده دارد نه وعده به نزول آن در آینده یعنی همان گاه که خداوند اجابت دعوت مسیح(ع) را به وی اعلام کرد، مائده آسمانی نیز در حال نزول بسوی حواریون بود.

3 _ تفضل خداوند بر حواریون با تکرار نزول مائده آسمانی بر ایشان *

قال اللّه انی منزلها علیکم

برداشت فوق بر این اساس است که استعمال <منزّل> از باب تفعیل برای اشاره به کثرت نزول مائده باشد.

9 _ نزول نان و گوشت ( مائده آسمانی ) بر حواریین از سوی خداوند پس از درخواست حضرت عیسی ( ع )

قال اللّه انی منزلها علیکم

رسول خدا(ص) در توصیف مائده ای که بر حواریین نازل شد فرمود: نزلت المائده خبزاً و لحماً . .. .

_______________________________

مجمع البیان، ج 3، ص 410; نورالثقلین، ج 1، ص 691، ح 437.

مائده آسمانی

13- {مائده آسمانی}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 113 - 4

4 _ اطمینان به واقعی بودن مائده آسمانی انگیزه حواریون از خوردن آن مائده

قالوا نرید ان نأکل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا

عطف <نطمئن> بدون <ان> بر <نأکل> می تواند بیانگر آن باشد که حواریون به این جهت خواهان خوردن از مائده بودند که به متمایز بودن آن از سحر و شعبده پی برده و واقعی بودن آن را لمس کنند.

14- آثار مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 112 - 6

6 _ حواریون عیسی ( ع ) تا قبل از نزول مائده ، در مراحل پایین ایمان و فاقد روحیه تسلیم در برابر خدا بودند .

اذ قال الحواریون یعیسی ابن مریم . .. قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین

ص: 484

15- آثار نزول مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 114 - 8

8 _ نزول مائده آسمانی از میان برنده شک و تردید در حقانیت مسیح و معجزه ای کافی برای همه مسیحیان

و نعلم ان قد صدقتنا . .. أنزل علینا مائده من السماء

16- ارزش مادی مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 114 - 11

11 _ منزلت والاتر جنبه های معنوی نزول مائده آسمانی بر جنبه های مادی آن ، در نگرش عیسی ( ع )

تکون لنا عیداً لاوّلنا و ءاخرنا ءایه منک و ارزقنا

17- ارزش معنوی مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 114 - 11

11 _ منزلت والاتر جنبه های معنوی نزول مائده آسمانی بر جنبه های مادی آن ، در نگرش عیسی ( ع )

تکون لنا عیداً لاوّلنا و ءاخرنا ءایه منک و ارزقنا

18- درخواست مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 112 - 1،2

1 _ میهمانی بر سفره غذایی آسمانی و نازل شده از جانب خداوند ، درخواست حواریون از عیسی ( ع )

اذ قال الحواریون . .. هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء

کلمه <مائده> به معنای غذا و سفره ای است که بر آن غذا نهاده شده باشد.

2 _ حواریون ، در صدد پی بردن به قدرت الهی ، با درخواست مائده آسمانی

هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 113 - 1،2،3

1 _ تناول از غذای آسمانی و اطمینان به توانایی خداوند از انگیزه های حواریون برای درخواست مائده آسمانی

قالوا نرید ان نأکل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا

2 _ یقین به رسالت عیسی ( ع ) و تبلیغ آن با گواه بودن بر نزول مائده از انگیزه های حواریون برای درخواست مائده آسمانی

ص: 485

و نکون علیها من الشهدین

3 _ انگیزه های چهارگانه حواریون ( تغذیه ، اطمینان و . . . ) توجیه آنان برای درخواست نابجای نزول مائده آسمانی *

قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین. قالوا نرید ان نأکل منها ... من الشهدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 114 - 1،6،9،10

1 _ حضرت مسیح ( ع ) با پذیرش تقاضای حواریون ، از خداوند خواست سفره غذایی از آسمان فرو فرستد .

قال عیسی ابن مریم اللّهم ربنا أنزل علینا مائده من السماء

6 _ برجای ماندن خاطره ای سرورانگیز در جامعه مسیحیت از انگیزه های عیسی ( ع ) برای درخواست مائده آسمانی

أنزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیداً لاوّلنا و ءاخرنا

9 _ برجای ماندن نشانه و آیتی الهی در جامعه مسیحیت با نزول مائده آسمانی ، از انگیزه های مسیح برای درخواست آن از خداوند

أنزل علینا مائده من السماء تکون . .. ءایه منک

10 _ بهره مندی از رزق و روزی خداوند ، از اهداف حضرت مسیح ( ع ) ، در تقاضای مائده آسمانی

و ارزقنا

19- فلسفه مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 114 - 6

6 _ برجای ماندن خاطره ای سرورانگیز در جامعه مسیحیت از انگیزه های عیسی ( ع ) برای درخواست مائده آسمانی

أنزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیداً لاوّلنا و ءاخرنا

20- قصه مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 111 - 1

1 _ خداوند در الهام به حواریون پس از قصه مائده ، آنان را به ایمان به خود و رسولش مسیح فراخواند .

و اذ اوحیت إلی الحواریون ان ءامنوا بی و برسولی

ظاهراً <اذ قال . ..> در آیه بعد که بیانگر داستان نزول مائده آسمانی است ظرف برای <اوحیت> می باشد بنابراین مفاد آیه چنین می شود: الهام خداوند به حواریون پس از جریان مائده بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 112 - 5

5 _ حواریون عیسی پیش از داستان مائده نیز از زمره مدعیان ایمان به رسالت عیسی ( ع ) بودند .

قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین

ص: 486

چنانچه <اتقوا اللّه> فرمان به پرهیز از درخواست معجزه ویژه باشد، مراد از ایمان در <ان کنتم مؤمنین> ایمان به رسالت عیسی(ع) خواهد بود.

21- مائده آسمانی حواریون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 115 - 1

1 _ تأکید خداوند بر اجابت دعای حضرت مسیح ( ع ) با فرو فرستادن مائده آسمانی بر حواریون .

قال اللّه انی منزلها علیکم

اسم فاعل <منزّل> حکایت از تحقق نزول مائده دارد نه وعده به نزول آن در آینده یعنی همان گاه که خداوند اجابت دعوت مسیح(ع) را به وی اعلام کرد، مائده آسمانی نیز در حال نزول بسوی حواریون بود.

22- معجزه مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 114 - 8

8 _ نزول مائده آسمانی از میان برنده شک و تردید در حقانیت مسیح و معجزه ای کافی برای همه مسیحیان

و نعلم ان قد صدقتنا . .. أنزل علینا مائده من السماء

23- نزول تدریجی مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 115 - 2

2 _ مائده درخواستی حواریون به صورت تدریجی بر آنان فرو فرستاده شد .

قال اللّه انی منزلها علیکم

به کارگیری <منزّل> از مصدر تنزیل می تواند حاکی از آن باشد که اجزاء مائده آسمانی یکجا نازل نشده است.

24- نزول مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 112 - 7،8،14

7 _ حواریون عیسی خواهان معجزه ای ویژه ( نزول مائده آسمانی ) علی رغم ادعای ایمان به رسالت مسیح ( ع )

هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین

8 _ حواریون عیسیی نامطمئن به توانایی خداوند بر فرستادن مائده ای از آسمان

ص: 487

هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء

14 _ حواریون عیسی مورد سرزنش وی به خاطر پیشنهاد معجزه ویژه و نزول مائده آسمانی ، علی رغم مشاهده معجزات فراوان

قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین

آیات پیشین دلالت می کند که عیسی حتی در کودکی و قبل از دعوت مردمان به ایمان، معجزاتی را به مردمان ارائه می کرد. بنابراین می توان گفت انتقاد و اعتراض حضرت مسیح(ع) بدین جهت بوده که چرا با وجود معجزات فراوان باز هم از وی درخواست معجزه دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 114 - 7

7 _ مسیح ( ع ) خواهان عید قرار گرفتن روز نزول مائده آسمانی در جامعه مسیحیت

أنزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیداً لاوّلنا و ءاخرنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 115 - 1،3،9

1 _ تأکید خداوند بر اجابت دعای حضرت مسیح ( ع ) با فرو فرستادن مائده آسمانی بر حواریون .

قال اللّه انی منزلها علیکم

اسم فاعل <منزّل> حکایت از تحقق نزول مائده دارد نه وعده به نزول آن در آینده یعنی همان گاه که خداوند اجابت دعوت مسیح(ع) را به وی اعلام کرد، مائده آسمانی نیز در حال نزول بسوی حواریون بود.

3 _ تفضل خداوند بر حواریون با تکرار نزول مائده آسمانی بر ایشان *

قال اللّه انی منزلها علیکم

برداشت فوق بر این اساس است که استعمال <منزّل> از باب تفعیل برای اشاره به کثرت نزول مائده باشد.

9 _ نزول نان و گوشت ( مائده آسمانی ) بر حواریین از سوی خداوند پس از درخواست حضرت عیسی ( ع )

قال اللّه انی منزلها علیکم

رسول خدا(ص) در توصیف مائده ای که بر حواریین نازل شد فرمود: نزلت المائده خبزاً و لحماً . .. .

_______________________________

مجمع البیان، ج 3، ص 410; نورالثقلین، ج 1، ص 691، ح 437.

ص: 488

20- مباحات

1- مباحات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 168 - 1

1 - خوردن و بهره برداری از فراورده های زمین ، جایز و مورد توصیه خداوند است .

کلوا مما فی الأرض حللا طیباً

<أکل> (مصدر کلوا) به معنای خوردن است و در بسیاری از موارد به صورت <مجاز شامل> استعمال می شود و به معنای: مطلق تصرف و بهره برداری که شامل خوردن نیز می گردد، به کار می رود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 172 - 1

1 - جواز تناول و بهره گیری از روزی های پاکیزه

کلوا من طیبت ما رزقنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 2 - 4

4 _ حرام ها و حلال های الهی ( همانند حلیت چهارپایان و حرمت صید در حال احرام ) ، از شعایر الهی است . *

أحلت لکم بهیمه الانعم . .. لاتحلوا شعر اللّه

از مصادیق شعایر الهی، با توجه به آیه قبل، حلالها و حرامهای الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 -

3،13،14،15،18،22،23،34

3 _ خوردن طیبات ( چیز های پاکیزه و ملایم با طبع ) حلال است .

قل احل لکم الطیبت

13 _ خوردن شکاری که به وسیله سگ تعلیم دیده صید و کشته شده باشد ، حلال است .

فکلوا مما امسکن علیکم

بیان اوصافی برای سگان شکاری و شرایطی برای حلیت شکار آنها نشانه آن است که شکار آنها نیازی به تذکیه ندارد. برداشت فوق را فرمایش امام صادق(ع) تأیید می کند که در پاسخ از سؤال از حلیت شکاری که توسط سگ تعلیم دیده، صید و کشته شده باشد فرمود: لابأس قال اللّه عزوجل <فکلوا مما امسکن علیکم ... >.

ص: 489

_______________________________

کافی، ج 6، ص 202، ح 8; نورالثقلین، ج 1، ص 592، ح 43.

14 _ وجود حیوانات حلال گوشت در میان حیوانات وحشی

و ما علمتم من الجوارح مکلبین تعلمونهن مما علمکم اللّه فکلوا مما امسکن

چون سگ و دیگر درندگان را برای شکار حیوانات وحشی به کار می گیرند، برداشت فوق به دست می آید.

15 _ خوردن شکاری که به وسیله حیوانات درنده تعلیم دیده ( از قبیل سگ ، شیر ، باز شکاری و . . . ) صید شود ، حلال است .

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا

کلمه <جوارح> جمع <جارحه> به هر حیوان درنده گفته می شود. گفتنی است که اگر <مکلبین> حالی باشد که تشبیه را افاده کند، نمی تواند <جوارح> را مقید به خصوص سگان شکاری کند. مضافاً اینکه تقیید کلی به یک مصداق خاص دور از فصاحت است.

18 _ صید سگ شکاری تعلیم دیده از طیبات است .

احل لکم الطیبت و ما علمتم من الجوارح

عطف <ما علمتم>، عطف خاص بر عام است.

22 _ حلیت شکار درندگان شکاری ، هر چند درندگان شکاری به هنگام شکار از آن تناول کنند . *

فکلوا مما امسکن علیکم

بنابراین احتمال که مراد از <مما امسکن علیکم>، مقداری باشد که حیوان شکاری برای صیاد نگه داشته در مقابل مقداری که خود تا رسیدن صیاد از آن تناول کرده است.

23 _ صید سگ شکاری و دیگر درندگان تعلیم دیده در صورتی حلال است که از جانب صیاد روانه شکار شود ، نه سرخود و بدون فرمان .

فکلوا مما امسکن علیکم

کلمه <علیکم> جواز استفاده را مشروط به این می کند که درنده شکاری، شکار را برای صیاد گرفته باشد نه برای خود. و این در صورتی است که حیوان شکاری به اشاره و فرمان صیاد به سوی شکار رود، نه سرخود و بدون فرمان.

34 _ حلیت صید یوزپلنگ تعلیم دیده

احل . .. و ما علمتم من الجوارح مکلبین

از امام صادق(ع) روایت شده: الفهد مما قال اللّه <مکلبین>.

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 295، ح 34; تفسیر برهان، ج 1، ص 448، ح 16.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 1،3،4،8،38

1 _ استفاده از طیبات ( چیز های مطبوع و پسندیده ) حلال است .

الیوم احل لکم الطیبت

3 _ جواز استفاده مسلمانان از غذا های اهل کتاب

و طعام الذین اوتوا الکتب حل لکم

4 _ جواز استفاده مسلمانان از ذبایح اهل کتاب *

و طعام الذین اوتوا الکتب حل لکم

از مصادیق مورد نظر برای <طعام الذین>، به قرینه آیات گذشته که درباره ذبح و تذکیه حیوانات بود، می تواند ذبیحه اهل

ص: 490

کتاب باشد.

8 _ اطعام اهل کتاب و فروش خوراکی ها به آنان ، امری جایز و مباح

و طعامکم حل لهم

چون اهل کتاب به دستورات قرآن و حلالها و حرامهای آن اعتنایی ندارند، بنابراین حکم به حلیت طعام مسلمانان برای آنها به این معناست که برای مسلمانان جایز است که طعام خود را در اختیار آنان قرار دهند.

38 _ جواز استفاده از غذا های اهل کتاب مگر ذبایح آنان

و طعام الذین اوتوا الکتب حل لکم

از امام صادق(ع) روایت شده که در رد کسی که برای حلیت ذبیحه اهل کتاب به آیه فوق تمسک کرد فرمود: کان ابی یقول: انما هو الحبوب و اشباهها.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 240، ح 10; نورالثقلین، ج 1، ص 593، ح 48.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 96 - 1،2،3،4،5

1 _ جواز صید حیوان های دریائی ( آبزی ) در حال احرام

احل لکم صید البحر

صید آیه شریفه به معنای اسم مفعول (مصید) است بنابراین صید البحر به معنای حیوانات دریایی است و به ملاحظه اطلاق صید بر آنها مراد شکار کردن آن حیوانات است گفتنی است که مقصود از بحر خصوص دریا نیست بلکه شامل نهرها و مانند آن نیز می شود.

2 _ جواز خوردن حیوان های صید شده دریایی ، برای محرم و غیر محرم

احل لکم صید البحر و طعامه متعاً لکم و للسیاره

در برداشت فوق ضیمر در <طعامه> به <صید البحر> برگردانده شده است. بر این مبنا مراد از <طعام> معنای مصدری است.

3 _ مسافران غیر محرم مجاز به صید حیوان های دریایی و خوردن آن

احل لکم صید البحر و طعامه متعاً لکم و للسیاره

کلمه <السیاره> به معنای جماعتی است که در حال سیر هستند که از آنان به مسافر تعبیر می شود.

4 _ جواز استفاده از خوراکی های دریا برای محرم و غیر محرم

احل لکم صید البحر و طعامه متعاً لکم و للسیاره

در برداشت فوق ضمیر در <طعامه> به <البحر> برگردانده شده است بر این مبنا طعام به معنای <مایؤکل> _ خوراکیها است اعم از صید و غیر صید.

5 _ شکار حیوان های دریایی در صورتی جایز است که به منظور بهره گیری شکار شوند نه به خاطر تفریح و امثال آن

احل لکم صید البحر و طعامه متعاً لکم و للسیاره

چنانچه متاعاً مفعول له باشد بیانگر علت تجویز صید و طعام بوده و در نتیجه حکم حلیت دائر مدار آن می باشد بنابراین شکار دریائی تنها در صورت تمتع و بهرهوری مجاز شمرده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 143 - 2

2 _ حلیت خوردن از بز و گوسفند نر و ماده و جنین آنها

ص: 491

من الضأن . .. قل ءالذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 14 - 4

4- استفاده از مظاهر طبیعت ، برای خوراک ، پوشاک و زیورآلات مباح است .

لتأکلوا منه لحمًا طریًّا و تستخرجوا منه حلیه تلبسونها

2- استفاده از مباحات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 60 - 22

22 - اباحه بهره گیری از نعمت های الهی تا آن جاست که به فساد در زمین نینجامد .

کلوا و اشربوا من رزق اللّه و لاتعثوا فی الأرض مفسدین

نهی از فسادگری پس از توصیه به بهره گیری از خوراکیها و نوشیدنیها، به منزله قیدی است برای آن توصیه.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 168 - 7

7 - انسان ها نباید خویشتن را به بهانه های واهی از قبیل : زهدگرایی ، آداب و رسوم قومی و . . . از امکانات و نعمت های زمین محروم سازند .

کلوا مما فی الأرض حللا طیباً

هر چند مقصود از امر (کلوا) - چنانچه مفسران برآنند - بیان اباحه است نه وجوب; ولی آوردن صیغه امر برای بیان اباحه می تواند اشاره به این نکته باشد که: متکلم در صدد ترغیب است و خودداری از آن مباح را شایسته نمی شمرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 16

16 - مباشرت با همسران و استفاده از مباحات ، سفارش خداوند به مسلمانان

فالن بشروهن . .. کلوا و اشربوا

جمله <فالآن باشروهن> - چنانچه همگان بر آنند - حاکی از اباحه آمیزش است نه وجوب آن. به کارگیری فعل امر (باشروهن ...) برای بیان اباحه، می تواند گویای ترغیب به آن فعل مباح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 140 - 7

7 _ استفاده از همه روزیهای خداوند برای آدمی حلال است، جز آنچه خداوند حرام کرده باشد.

و حرموا ما رزقهم الله افتراء علی الله

ص: 492

3- اصرار بر تحریم مباحات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 170 - 9

9 - اصرار مردم عصر بعثت بر شرکورزی و تحریم برخی از حلال ها ، برخاسته از تقلید آنان از نیاکانشان بود .

کلوا مما فی الأرض . .. و إذا قیل لهم اتبعوا ... قالوا بل نتبع ما ألفینا علیه ءاب

از مصادیق مورد نظر برای <ما ألفینا علیه آباءنا> - به قرینه آیه 165 و 168 - شرکورزی و حرام دانستن برخی از نعمتهای الهی است.

4- تبیین محدوده مباحات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 32 - 16

16 _ بیان احکام خوراکیها، نوشیدنیها، زینتها و تعیین حد و مرز حلیت آنها، نمونه ای از تبیین احکام و آیات الهی از سوی خداوند است.

خذوا زینتکم عند کل مسجد و کلوا و اشربوا و لاتسرفوا . .. کذلک نفصل الأیت

5- تحریم مباحات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 168 - 13

13 - تحریم نعمت ها و امکانات زمین بر خویشتن ، پیروی از شیطان است .

کلوا مما فی الأرض . .. و لاتتبعوا خطوت الشیطن

نهی از متابعت شیطان پس از توصیه به بهره برداری از امکانات و پرهیز از حرامها و پلیدیها، گویای این است که: استفاده نکردن از امکانات و یا خودداری نکردن از حرامها و خبیثها، مصداقی از پیروی شیطان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 169 - 3

3 - حرام دانستن حلال ها و حلال پنداشتن حرام ها ، افترا بستن بر خداوند است .

یأیها الناس . .. إنما یأمرکم .... أن تقولوا علی اللّه ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 172 - 2

2 - مسلمانان نباید روزی ها و نعمت های پاکیزه را حرام شمرده و خویشتن را از منافع آنها محروم سازند .

یأیها الذین ءامنوا کلوا من طیبت ما رزقنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 493

5 - انعام - 6 - 119 - 4

4 _ نکوهش خداوند از برخی مسلمانان صدر اسلام به سبب تحریم خوردن گوشت حیوانی که با نام خدا ذبح شده است.

و ما لکم ألا تأکلوا مما ذکر اسم الله علیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 140 - 3،8

3 _ کشتن فرزند (به عنوان قربانی) و تحریم روزیهای الهی، نشانه بارز زیانکاری است.

قد خسر الذین . .. و حرموا ما رزقهم الله

8 _ تحریم خودسرانه روزیهای الهی (زهد نامشروع) حرام و افترا به خداوند است.

قد خسر الذین . .. و حرموا ما رزقهم الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 142 - 4،5

4 _ تحریم و ممنوعیت استفاده از نعمتهای الهی به دلایل واهی مجاز نیست.

کلوا مما رزقکم الله و لا تتبعوا خطوت الشیطن

5 _ حرام شمردن نعمتهای خداوند، بدون دلیل و یا به دلایل واهی، پیروی از راه و گام شیطان است.

و لا تتبعوا خطوت الشیطن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 143 - 4

4 _ توبیخ خداوند نسبت به مشرکان عصر جاهلی به سبب تحریم بی دلیل بعضی از چهارپایان و جنین آنها

قل ءالذکرین حرم أم الأنثیین . .. نبئونی بعلم إن کنتم صدقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 144 - 7

7 _ تحریمهای بی دلیل، افترا به خدا و از بزرگترین ستمهاست.

قل ءالذکرین حرم . .. فمن أظلم ممن افتری علی الله کذبا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 146 - 8

8 _ آنچه را مشرکان عصر جاهلی حرام می شمردند، حتی در ادیان پیشین حرام نشده بود.

و علی الذین هادوا حرمنا

چون پس از یادآور شدن تحریمهای بی جای مشرکان عصر جاهلی به تاریخ تحریم برخی طیبات بر یهودیان اشاره شده است، می توان به این نکته پی برد که فلسفه یادآوری این جنبه تاریخی اثبات عدم مشابهت میان آن چیزی است که مشرکان بر خود تحریم کرده بودند و آنچه در ادیان الهی تحریم شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 494

5 - انعام - 6 - 150 - 1،2،3،6،12

1 _ رهنمود خداوند به پیامبر(ص) برای دعوت مدعیان تحریمهای واهی به ارائه دلیل و مناظره و احتجاج

قل هلم شهداءکم الذین یشهدون

2 _ مشرکان صدر اسلام تحریمها و بدعتهای ناروای خود را به خداوند نسبت می دادند.

قل هلم شهداءکم الذین یشهدون أن الله حرم هذا

3 _ مشرکان صدر اسلام فاقد هر گونه گواه صادق و معتبر بر حقانیت تحریمهای خویش

قل هلم شهداءکم الذین یشهدون أن الله حرم هذا

6 _ اگر مدعیان تحریمهای بی اساس، گواه و شاهدی ساختگی نیز بر مدعای خود اقامه کنند، نباید مورد تصدیق قرار گیرند.

قل هلم . .. فإن شهدوا فلا تشهد معهم

12 _ مدعیان تحریمهای بی اساس، تکذیب کننده آیات خداوند و منکران آخرت هستند.

قل هلم . .. و لا تتبع أهواء الذین کذبوا بأیتنا و الذین لا یؤمنون بالأخره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 35 - 8،9،10،11

8- مشرکان ، برخی اشیای مباح را بدون دلیل تحریم می کردند .

و لاحرّمنا من دونه من شیء

9- مشرکان ، دخالت خود را در تحریم مباح ها ، برخاسته از مشیت خداوند معرفی می کردند .

لو شاء الله . .. و لاحرّمنا من دونه من شیء

10- مشرکان قبل از اسلام نیز همچون مشرکان صدراسلام ، مباح ها را بی جهت تحریم می کردند .

و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء نحن و لا ءاباؤنا و لاحرّم

11- شرک در عبادت و تحریم مباح ها و اسناد آن به مشیت خداوند ، از سنت های رایج مشرکان در طول تاریخ

و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء نحن و لا ءاباؤنا و لاحرّم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 114 - 7

7- تحریم روزی های حلال و دلپذیر و بهره نگرفتن از آنها ، کفران نعمت های الهی است .

فکفرت بأنعم الله . .. فکلوا ممّا رزقکم الله حل_لاً طیبًا

با توجه به اینکه آیه بعد، خوردنیهای حرام را در چند چیز محدود کرده است، معلوم می شود که مراد از <کفران> حرام کردن حلالها و استفاده نکردن از آنهاست.

6- تحریم مباحات در جاهلیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 119 - 1

1 _ برخی از مردم عصر جاهلیت خوردن گوشت حیوانی را که با نام خدا ذبح شده باشد حرام می دانستند.

و ما لکم ألا تأکلوا مما ذکر اسم الله علیه

ص: 495

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 140 - 1

1 _ کشتن فرزندان (به عنوان قربانی) و تحریم روزیهای خداوند از سنتهای مشرکان عصر جاهلیت

قد خسر الذین قتلوا أولدهم سفها بغیر علم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 143 - 7

7 _ مشرکان عصر جاهلی فاقد هر گونه دلیل علم آور بر تحریمهای بی جای خود بودند.

قل ءالذکرین حرم . .. نبئونی بعلم إن کنتم صدقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 144 - 3،6

3 _ مشرکان عصر جاهلی بدون دلیل به حرمت استفاده از برخی چهارپایان معتقد بودند.

قل ءالذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین

در آیه 136 و 137 به برخی از افترائات مشرکان اشاره شده و آیه با <فذرهم و ما یفترون> پایان یافته و آیات بعد در مقام توبیخ و شمارش موارد افترا در اعتقادات مشرکان است که از آن جمله تحریم بی جاست.

6 _ تحریم برخی حیوانات از سوی مشرکان صدر اسلام، فاقد هر گونه دلیل و مستند قابل قبول

قل ءالذکرین حرم . .. نبئونی بعلم ... أم کنتم شهداء

استفهام در آیه برای انکار و یا توبیخ است و مفاد جملات <نبئونی> و <أم کنتم . .. > نیز نفی وجود دلیل بر مدعاهای مشرکان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 150 - 5

5 _ اگر مشرکان بر تحریمهای ادعایی خود گواه و دلیلی نیز بیاورند، ساختگی و بی اساس است.

قل هلم . .. فإن شهدوا فلا تشهد معهم

7- توجیه تحریم مباحات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 148 - 2

2 _ جبر، دستاویز مشرکان در توجیه شرک خویش و پدرانشان و حرام کردن حلال خدا

سیقول الذین أشرکوا لو شاء الله ما أشرکنا و لا ءاباؤنا و لا حرمنا من شیء

ص: 496

8- جرم تحریم مباحات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 147 - 10

10 _ تحریم آنچه خداوند حرام نکرده و تکذیب وحی جرم است.

قل لا أجد فیما أوحی إلیّ محرما . .. فإن کذبوک ... و لا یرد بأسه

9- حلیّت مباحات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 118 - 4

4 _ حلال شمردن آنچه خداوند مباح کرده، نشانه هدایت یافتگی است.

و هو أعلم بالمهتدین. فکلوا مما ذکر اسم الله

10- کیفر با تحریم مباحات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 146 - 6

6 _ جعل احکام سخت و محدود کردن بهره برداری از مواهب، از انواع مجازاتهای خداوند برای برخی اقوام بوده است.

و علی الذین هادوا حرمنا کل ذی ظفر . .. ذلک جزینهم ببغیهم

11- ممانعت از مباحات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 168 - 16

16 - واداشتن مردم به استفاده از حرام ها و پلیدی ها و نیز بازداشتن آنان از نعمت های حلال ، نمودی از دشمنی شیطان با انسان است .

کلوا مما فی الأرض حللا طیباً و لاتتبعوا خطوت الشیطن إنه لکم عدو

12- منشأ تحریم مباحات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 150 - 7،10

7 _ تحریمهای بی جای مشرکان برخاسته از هواپرستی و فاقد ارزش و اعتبار است.

فإن شهدوا فلا تشهد معهم و لا تتبع أهواء الذین کذبوا

ص: 497

10 _ تحریمهای بی دلیل (بدعتگذاری)، تحت تأثیر تمایلات نفسانی است.

الذین یشهدون أن الله حرم . .. و لا تتبع أهواء

13- منشأ مباحات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 145 - 2،3

2 _ وحی، تنها منبع تعیین کننده حرمت و حلیت خوردنیهاست.

قل لا أجد فیما أوحی إلیّ محرما

3 _ نیافتن دلیل شرعی بر حرمت طعامی خاص، نشانه حلیت آن است.

قل لا أجد فیما أوحی إلیّ محرما علی طاعم یطعمه

ص: 498

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109