علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 87

مشخصات کتاب

نام کتاب: علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 87

تحقیق و تالیف : رسول ملکیان اصفهانی - 1400 ش

ناشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

ص: 1

1- گندم

1- اهمیت گندم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 27 - 3

3 - گندم و جو در نظام غذایی انسان ها ، دارای نقشی برجسته است .

فأنبتنا فیها حبًّا

2- بنی اسرائیل و درخواست گندم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 61 - 14

14 - سبزیجات ، خیار ، گندم ، عدس و پیاز از خوراکیهایی که قوم موسی خواهان آن بودند .

یخرج لنا مما تنبت الأرض من بقلها و . .. بصلها

<فوم> به معنای گندم است. برخی از اهل لغت گفته اند که به معنای سیر نیز به کار می رود و نیز گفته شده که <فوم> به گندم و دیگر حبوباتی که با آن نان پخته شود اطلاق می گردد.

3- رویش گندم از آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 33 - 2

2 - رویش انواع دانه ها ( چون گندم ، جو ، برنج و . . . ) از زمین ، نشانه ای بزرگ از قدرت خدا است .

و ءایه لهم الأرض المیته أحیین-ها و أخرجنا منها حبًّا

مقصود از <حَبّ> در آیه شریفه، جنسِ <حَبّ> و به معنای انواع دانه ها (چون گندم، جو، برنج و. ..) است و نکره آمدن آن - با توجه به این که آیه شریفه در مقام برشمردن نعمت های الهی و امتنان است - گویای همین نکته است.

ص: 1

4- فواید گندم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 33 - 6

6 - خداوند ، حبوبات ( گندم ، جو ، برنج و . . . ) را به منظور تغذیه انسان ها آفریده است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه یأکلون

5- نعمت گندم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 33 - 7

7 - دانه هایی چون گندم ، جو ، برنج و . . . ، از مهم ترین خوردنی ها و نعمت های الهی برای بشر است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه یأکلون

تقدیم جار و مجرور (فمنه) بر متعلق خود (یأکلون)، می تواند برای اهتمام و نیز توجه دادن انسان ها به این نعمت ارزشمند الهی باشد.

ص: 2

2- گواه

1- بهترین گواه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 19 - 2،3

2 - خداوند، بزرگترین و ارجمندترین گواه بر هر چیز

قل أی شیء أکبر شهده قل اللّه

3 - گواهی خداوند، مهمترین و صحیحترین و اطمینان بخش ترین گواهیها

قل أی شیء أکبر شهده قل اللّه شهید بینی و بینکم

2- خسارت به گواه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 48

48 - زیان رساندن به گواه و نویسنده مبادلات ، فسق و انحراف از حقّ است .

و لا یضارّ کاتب و لا شهید و ان تفعلوا فانّه فسوق بکم

بر مبنای مجهول بودن <لا یضار>

3- خیانت گواه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 45،49

45 - حرمت زیان رساندن و خیانت نویسنده و گواه مبادلات ، بر طرفین قرارداد

و لا یضارّ کاتب و لا شهید

در صورتی که <لا یضارّ> معلوم باشد و نه مجهول، متعلّق آن، متعاملین خواهند بود. یعنی: لا یضارّ کاتب ولا شهید المتبایعین.

49 - خیانت نویسنده و گواه مبادلات ، فسق و انحراف از حق است .

و لا یضارّ کاتب و لا شهید و ان تفعلوا فانّه فسوق بکم

ص: 3

بر مبنای معلوم بودن <لا یضار>

4- شرایط گواه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 22،24

22 - بلوغ ، شرط گواهان بر دین و مبادلات

و استشهدوا شهیدین من رجالکم

کلمه <رجل> (مرد) و <امرأه> (زن) ظهور در افراد بالغ دارد.

24 - گواهان بر دین و مبادلات باید مورد قبول و رضایت طرفین باشند .

و استشهدوا شهیدین من رجالکم . .. ممّن ترضون من الشّهداء

5- گواه آسمانی کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 43 - 3

3 - هشدار خداوند به کافران ، نسبت به نداشتن گواه آسمانی بر آزادی مطلق از مسؤولیت و مؤاخذه

أم لکم براءه فی الزّبر

6- گواه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 143 - 5

5 - مسلمانان ، گواه بر اعمال سایر مردمان و پیامبر گواه بر اعمال مسلمانان است .

لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداً

در اینکه مراد از <شهداء> و <شهید> در آیه شریفه چیست، چند نظر ابراز شده است، از جمله گواهی بر اعمال است; یعنی، امت اسلامی و یا گروهی از آنان اعمال دیگر امتها را مشاهده می کنند و در قیامت بر آن شهادت می دهند و پیامبر(ص) نیز ناظر اعمال مسلمانان است و در آخرت بر آن شهادت می دهد.

7- گواه حقانیت سخن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 53 - 16

16 - احاطه ربوبیت خداوند بر هستی ، گواه حقانیت پیام او و هماهنگی آن با قوانین نظام هستی

ص: 4

سنریهم ءای-تنا . .. حتّی یتبیّن لهم أنّه الحقّ أَوَلم یکف بربّک أنّه علی کلّ شیء

8- گواه در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 48،49

48 - زیان رساندن به گواه و نویسنده مبادلات ، فسق و انحراف از حقّ است .

و لا یضارّ کاتب و لا شهید و ان تفعلوا فانّه فسوق بکم

بر مبنای مجهول بودن <لا یضار>

49 - خیانت نویسنده و گواه مبادلات ، فسق و انحراف از حق است .

و لا یضارّ کاتب و لا شهید و ان تفعلوا فانّه فسوق بکم

بر مبنای معلوم بودن <لا یضار>

9- گواه عهد موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 28 - 7

7 - موسی ( ع ) خدا را بر قرارداد میان خود و شعیب ( ع ) گواه گرفت .

قال ذلک بینی و بینک . .. و اللّه علی ما نقول وکیل

10- گواه فطرت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 8 - 3

3 - پیامبر ( ص ) ، شهادت دهنده و تأکیدکننده بر درستی ادراکات عقلی و گرایش فطری انسان *

إنّا أرسلن-ک ش-هدًا و مبشّرًا

برداشت بالا بدان احتمال است که منظور از <شاهداً>، شهادت دادن به درستی ازرش هایی باشد که انسان با عقل و فطرت آن را درک کرده یا می تواند درک کند. قرینه بر درستی این احتمال، تقدم <شاهداً> بر <مبشّراً و نذیراً> است; چه این که اول باید ارزش تبیین گردد; سپس بر اجرای آن تأکید شود.

11- گواه قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 6 - 10

ص: 5

10 - وابستگی رویش گیاهان و خشکیدن آنها به خواست خداوند ، گواه توانمندی او بر آموزش قرائت قرآن به پیامبر ( ص ) و حاکمیت مشیت او بر حفظ یا فراموش کردن آن

و الذی أخرج المرعی . فجعله غثاء أحوی . سنقرئک فلاتنسی

برشمردن صفات خداوند - پیش از وعده به قرائت و حفظ - نشانگر ارتباط آن صفات با این وعده است; به این بیان که چون زوال گیاهان سر سبز، وابسته به خواست خداوند است، زوال قرآن از حافظه انسان نیز مقهور اراده او می باشد.

12- گواه مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 143 - 5

5 - مسلمانان ، گواه بر اعمال سایر مردمان و پیامبر گواه بر اعمال مسلمانان است .

لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداً

در اینکه مراد از <شهداء> و <شهید> در آیه شریفه چیست، چند نظر ابراز شده است، از جمله گواهی بر اعمال است; یعنی، امت اسلامی و یا گروهی از آنان اعمال دیگر امتها را مشاهده می کنند و در قیامت بر آن شهادت می دهند و پیامبر(ص) نیز ناظر اعمال مسلمانان است و در آخرت بر آن شهادت می دهد.

13- گواه یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 26 - 13

13- < عن علی بن الحسین ( ع ) : . . . قال یوسف و إل-ه یعقوب ما أردت بأهلک سوء بل هی راودتنی عن نفسی فسل هذا الصبی . . . و کان عندها من أهلها صبی زائر ل ها فانطق الله الصبی لفصل القضاء فقال : . . . انظر إلی قمیص یوسف . . . ;

از امام سجاد(ع) روایت شده است: . .. یوسف گفت: به خدای یعقوب قسم! من قصد بد درباره همسر تو نداشتم. او مرا به خودش دعوت کرد، پس تو از این کودک بپرس - کودکی از بستگان آن زن نزد او بود که به دیدنش آمده بود - پس خدا آن کودک را برای قطع داوری به سخن درآورد و گفت: ... به پیراهن یوسف نگاه کن ...>.

14- مسؤولیت گواه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 53

53 - لزوم رعایت تقوای الهی از جانب نویسنده ، گواهان و طرفین قرارداد ها و مبادلات

اذا تداینتم . .. و لا یأب کاتب ... و استشهدوا شهیدین ... و اتّقوا اللّه

متعاملین، کاتب و گواه در مبادلات، از مصادیق مورد نظر در خطاب <و اتقوا اللّه> می باشند.

ص: 6

15- نقش ملائکه گواه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 23 - 7

7- < فی المجمع < قال قرینه > یعنی الملک الشهید علیه . . . و هو المروی عن أبی جعفر و أبی عبداللّه ( ع ) ;

در مجمع البیان در تفسیر <قال قرینه> آمده است: مقصود فرشته ای است که گواه بر آن [فرد] است . .. و این معنایی است که از امام باقر و امام صادق(ع) روایت شده است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 24 - 1

1- دو فرشته موکّل بر کافران معاند ، مأمور افکندن آنان به دوزخ

ألقیا فی جهنّم کلّ کفّار عنید

دو فرشته ای که مخاطب <ألقیا> قرار می گیرند; یا <رقیب> و <عتید>ند که در دنیا همراه انسان بودند و یا <سائق> و <شهید>اند که در صحنه قیامت آدمی را همراهی خواهند کرد.

گواهان

16- {گواهان}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 19 - 6

6 - کسانی که به خدا و همه پیامبران او ایمان دارند ، در زمره صدیقان و شهدا ( گواهان ) ، قرار می گیرند .

و الذین ءامنوا باللّه و رسله أُول-ئک هم الصدّیقون و الشّهداء

<شهید> (مفرد <شهداء>) به معنای گواه است.

17- آثار ایمان گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 6

6 - نقش سازنده ایمان و عدالت شاهدان ، در گواهی صحیح و به حق آنان در میان مردم

و اشهدوا ذوی عدل منکم

18- آثار عدالت گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 6

6 - نقش سازنده ایمان و عدالت شاهدان ، در گواهی صحیح و به حق آنان در میان مردم

ص: 7

و اشهدوا ذوی عدل منکم

19- برگزیدگی گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 17،19

17 - برگرفتن ناظران و گواهانی نخبه از میان مردم ، بر شکست ها و پیروزی ها بر اساس مشیّت خداوند است .

و یتّخذ منکم شهداء

19 - مؤمنان استوار در نبرد اُحُد و دیگر هنگامه های پیکار با کافران ، برگزیدگان خداوند برای گواهی بر اعمال مردم

و تلک الایّام . .. و لیعلم اللّه الّذین امنوا و یتّخذ منکم شهداء

ترک لام در <و یتّخذ>، اشاره به این معنا دارد که برگزیدن، در پی مشخّص شدن مؤمنان واقعی است. یعنی مؤمنان واقعی برای گواه بودن برگزیده می شوند. گفتنی است که در برداشت فوق، متعلق حذف شده <شهدآء>، اعمال مردم، گرفته شده است.

20- برگزیدگی گواهان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 84 - 6

6- کسانی که در قیامت بر اعمال امت خویش گواهی می دهند ، جزء نخبگان و بهترین های امت خویشند .

و یوم نبعث من کلّ أُمّه شهیدًا

انتخاب شاهد و گواه از میان هر امتی، بیانگر آن است که آنان از نخبگان و خوبان امت خویشند; زیرا اگر آنان هم از افراد گناهکار باشند و بر کار آنان نیز گروه دیگری شاهد و گواه باشد، انتخابشان برای دادن گواهی لغو و بیهوده خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 89 - 4

4- کسانی که در قیامت بر اعمال امت خویش گواهی می دهند ، جزء نخبگان و بهترین های امت خویشند .

و یوم نبعث فی کلّ أُمّه شهیدًا علیهم من أنفسهم

انتخاب شاهد و گواه از میان هر امتی، بیانگر آن است که آنان از نخبگان و خوبان امتند; زیرا اگر آنان هم از افراد گناهکار باشند و بر کار آنان گروه دیگری شاهد و گواه باشند، انتخاب آنان برای گواهی، لغو و بیهوده خواهد بود.

21- پاداش اخروی گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 19 - 9

9 - صدیقان و شهدا ( گواهان ) ، در جهان آخرت برخوردار از پاداشی ویژه و مخصوص به خود

ص: 8

لهم أجرهم

تقدیم <لهم> بر <أجرهم> افاده حصر می کند; یعنی، پاداش آنان (صدیقان و شهدا)، تنها از آنِ ایشان است و به کسی دیگر داده نمی شود.

22- تقرب گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 19 - 7

7 - صدیقان و شهدا ( گواهان ) ، غنوده در جوار قرب الهی

هم الصدّیقون و الشّهداء عند ربّهم

23- حبس گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 8

8 - جواز توقیف شاهدان بر وصیت تا ادای شهادت قانونی و معتبر

تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه

جمله <تحبسونهما> تا آخر آیه می تواند می تواند ناظر به ادای شهادت باشد یعنی شرایط ذکر شده در این بخش از آیه دخیل در اثبات وصیت است و می تواند ناظر به تحمل شهادت باشد یعنی خداوند وصیت کننده را ارشاد کرده که اگر تردید دارد که شاهدان، وصیت او را به درستی ادا کنند، باید از آنان بخواهد که بعد از نماز سوگند یاد کنند که به حق شهادت خواهند داد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

24- ذکر گواهان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 89 - 1

1- انسان ، وظیفه دار توجه به نظارت گواهان الهی در هر عصری بر اعمالش

و یوم نبعث فی کلّ أُمّه شهیدًا

تکرار مضمون <یوم نبعث . ..> در ضمن چند آیه و نیز در تقدیر بودن <اذکر> یا <اذکروا> بیانگر اهمیت موضوع است.

25- سوگند به گواهان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 4

ص: 9

4 - سوگند خداوند ، به گواهان اعمال انسان ها در قیامت

و شاهد

26- سوگند به گواهی گواهان قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 6

6 - سوگند خداوند ، به مضمون گواهی شاهدان در قیامت

و مشهود

چنانچه شهادت به معنای گواهی دادن باشد; نه مشاهده و نظارت، کلمه <مشهود> نیاز به متعلق محذوفی خواهد داشت که می توان گفت: مراد <مشهود به> است.

27- سوگند گواهان وصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 9،11،16

9 - شهادت غیر مسلمان بر وصیت در صورت شک در راستی و درستی شهادت وی تنها با سوگند پذیرفته می شود و از اعتبار قانونی برخوردار می گردد

او ءاخران من غیرکم . .. تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه ان ارتبتم

جمله <تحبسونهما . ..> می تواند ناظر به هر دو طائفه از شاهدان <ذوا عدل منکم> و <ءاخران من غیرکم> باشد. و می تواند تنها ناظر به طائفه دوم یعنی <و ءاخران من غیرکم> گرفته شود. برداشت فوق مبتنی بر احتمال دوم است.

11 - اعتبار سوگند شاهدان بر وصیت ، در صورتی است که پس از نماز سوگند یاد کنند .

تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه ان ارتبتم

16 - شاهدان بر وصیت باید در خاتمه سوگند خویش تأکید کنند که اگر در ادای شهادت خیانت کرده باشند از گنهکاران محسوب می شوند .

فیقسمان باللّه . .. إنّا اذاً لمن الاثمین

28- شرایط گواهان حد زنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 2 - 14

14- تنها مسلمانان دارای حق حضور و گواهی بر اجرای حد زنا

الزانیه و الزانی فاجلدوا . .. و لیشهد عذابهما طائفه من المؤمنین

ازاین که خداوند حضور مؤمنان را لازم دانسته است (من المؤمنین) نه عموم مردم را (من الناس)، به دست می آید که گواهان و حاضران صحنه اجرای حدود، باید از مسلمانان باشند نه از غیر آنان.

ص: 10

29- عدالت گواهان طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 8

8 - برخورد شایسته با زنان مطلّقه ، ادای حقّ آنان و انتخاب دو شاهد عادل بر امر طلاق یا رجوع ، از موعظه های الهی به مردان و زنان مؤمن

لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ . .. و أقیموا الشه-ده للّه ذلکم یوعظ به

<ذلک> اشاره به مجموعه رهنموهای الهی در دو آیه این سوره است.

30- فضایل اخروی گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 19 - 10

10 - صدیقان و شهدا ( گواهان ) ، در جهان آخرت دارای نورانیتی ویژه و مخصوص به خود هستند .

لهم . .. و نورهم

31- فضایل گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 69 - 4،5،8،10،11

4 - پیامبران ، صدّیقان ، شاهدان و صالحان برخوردار از نعمت عظیم الهی

و من یطع اللّه و الرّسول فاولئک مع الذین انعم اللّه علیهم . .. و الصالحین

تصریح به اسم جلاله <اللّه> در جمله <انعم اللّه علیهم>، دلالت بر عظمت آن نعمت دارد.

5 - پیامبران ، صدّیقان ، شاهدان و صالحان ، رهروان صراط مستقیم و برخورداران از هدایت خاصّ

و لهدیناهم صراطاً مستقیماً. و من یطع اللّه و الرّسول فاولئک مع الذین انعم اللّه

با توجّه به آیه قبل، که اطاعت کنندگان را راه یافته به صراط مستقیم می داند و در این آیه آنان را همراهان پیامبران و . .. قلمداد می کند معلوم می شود پیامبران و ... رهروان صراط مستقیم هستند.

8 - مقام برتر پیامبران بر صدّیقان ، و صدیقان بر شاهدان ، و شاهدان بر صالحان

فاولئک مع الذین انعم اللّه علیهم من النبیّین . .. و الصّالحین

ترتیب درجات از ترتیب در ذکر استفاده شده است.

10 - مقام پیروان ، صدیقین ، شاهدان و صالحان بالاتر از مقام اطاعت کنندگان از خدا و رسول ( ص )

و من یطع اللّه و الرّسول فاولئک . .. الصالحین

11 - مقام والای انبیا ، صدیقان ، شاهدان ( گواهان اعمال یا عالمان یا کشته شدگان در راه خدا ) و صالحان

فاولئک مع الذین انعم اللّه علیهم من النبیّین و الصدیقین و الشّهداء و الصالحین

ص: 11

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 70 - 3

3 - پیامبران ، صدیقان ، شاهدان و صالحان ، بهره مند از تفضّل خاص الهی

من النبیّین و الصدیقین . .. ذلک الفضل من اللّه

بنابر اینکه <ذلک> اشاره به انعام مستفاد از جمله <الذین انعم اللّه علیهم> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 19 - 6،7،8

6 - کسانی که به خدا و همه پیامبران او ایمان دارند ، در زمره صدیقان و شهدا ( گواهان ) ، قرار می گیرند .

و الذین ءامنوا باللّه و رسله أُول-ئک هم الصدّیقون و الشّهداء

<شهید> (مفرد <شهداء>) به معنای گواه است.

7 - صدیقان و شهدا ( گواهان ) ، غنوده در جوار قرب الهی

هم الصدّیقون و الشّهداء عند ربّهم

8 - صدیقان و شهدا ( گواهان ) ، مورد عنایت و لطف ویژه خداوند

الصدّیقون و الشّهداء عند ربّهم

اضافه <ربّ> به ضمیر <هم> اضافه تشریفی و بیانگر توجه خاص و عنایت ویژه خداوند به صدیقان و شهدا است.

32- کافران و گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 52 - 2

2 - کافران و مشرکان ، با رو به رو شدن با گواهی شاهدان علیه خود ، به عذرخواهی خواهند پرداخت .

و یوم یقوم الأشه-د . یوم لاینفع الظ-لمین معذرتهم

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که عبارت <یوم لاینفع . ..> بدل برای <یوم یقوم الأشهاد> می باشد.

33- گواهان آفرینش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 17 - 6

6 - خداوند ، شاهد و گواه بر تمامی هستی است .

إنّ اللّه علی کلّ شیء شهید

ص: 12

34- گواهان اخروی امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 28 - 6

6 - پیامبر ( ص ) ، شاهد و ناظر بر تمامی امت ها در قیامت *

و تری کلّ أمّه جاثیه

برداشت بالا بدان احتمال است که خطاب <تری> اختصاص به شخص پیامبر(ص) داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 11 - 1،2

1 - قیامت ، وقت تعیین شده برای حضور پیامبران جهت گواهی بر امت های خویش

و إذا الرسل أُقّتت

مقصود و مفاد این آیه - برابر نظر بیشتر مفسران - فرارسیدن زمان وعده الهی مبنی بر گواهی پیامبران بر امت های خویش در عرصه قیامت است; مانند <فلنسئلنّ الذین اُرسل إلیهم و لنسئلنّ المرسلین> (اعراف، آیه 6).

2 - گواهی پیامبران در عرصه قیامت بر امت های خویش ، امری قطعی و تخلف ناپذیر است .

و إذا الرسل أُقّتت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 12 - 1

1 - گواهی پیامبران بر امت های خویش ، دارای وقتی معیّن در عرصه قیامت

و إذا الرسل أُقّتت . لأیّ یوم أُجّلت

<أیّ> اسم استفهام و یا موصوله و مفید تعظیم و تهویل است. <اُجّلت> به معنای <أخّرت> است. در این برداشت مرجع ضمیر فاعلی <اُجّلت>، میقات و گواهی پیامبران (قابل استفاده از آیه قبل) دانسته شد.

35- گواهان اخروی انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 21 - 1

1- حضور یکایک انسان ها در صحنه قیامت ، همراه با دو مأمور پیش برنده و گواه

و جاءت کلّ نفس معها سائق و شهید

36- گواهان اخروی دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 20 - 3

3 - گوش ، چشم و پوست دشمنان خدا ، در قیامت علیه آنان شهادت خواهند داد .

و یوم یحشر أعداء اللّه . .. شهد علیهم سمعهم و أبص-رهم و جلودهم

ص: 13

37- گواهان اخروی طراح قصه افک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 24 - 9

9 - تهدید شدن سازندگان < افک > به محاکمه ای سخت در قیامت و آشکار شدن توطئه های پنهانی آنان با شهادت غیر قابل انکار اعضا و جوارح خود آنها

إنّ الذین یرمون المحصن-ت . .. یوم تشهد علیهم ألسنتهم ... بما کانوا یعملون

برداشت یاد شده، بر این اساس است که این آیه از جمله آیات مربوط به ماجرای <افک> باشد.

38- گواهان اخروی گناهکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 21 - 3

3 - گواهی پوست بدن گناه کاران علیه آنان در قیامت ، امری شگفت و دور از انتظار برای ایشان

و قالوا لجلودهم لِمَ شهدتم علینا

استفهام در <لِمَ شهدتم> می تواند در مقام تعجب و شگفتی باشد.

39- گواهان اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 7 - 10

10 - اصحاب اخدود ، در ماجرای سوزندان مؤمنان ، مراقب و گواه کار یکدیگر بودند . *

و هم علی ما یفعلون بالمؤمنین شهود

شاهد بودن اصحاب <اخدود> ممکن است به این منظور باشد که هر یک، بر انجام صحیح مأموریت دیگری نظارت داشته و نزد حاکمان به آن گواهی دهد.

40- گواهان اغواپذیری کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 83 - 2

2- فرستاده شدن شیاطین برای تحریک و وسوسه کافران از دید پیامبر ( ص ) مخفی نسیت .

ألم تر أنّا أرسلنا الشی-طین

ص: 14

41- گواهان امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 41 - 2،3،5،6

2 - خداوند گواهان و ناظران امت ها را در قیامت به گواهی فرامی خواند .

فکیف اذا جئنا من کل امّه بشهید

3 - پیامبران ، گواهان امت های خویش

فکیف اذا جئنا من کل امّه بشهید

برداشت فوق را فرمایش علی (ع) تأیید می کند که در ضمن بیان مواطن محشر فرمود: . .. فیقوم الرسل (ع) فیشهدون فی هذه المواطن فذلک قوله: <فیکف اذا جئنا من کل امّه بشهید>.

_______________________________

توحید صدوق، ص 261، ج 5، ب 36 ; نورالثقلین، ج 1، ص 481، ح 254.

5 - پیامبر ( ص ) ، گواه امت خویش

و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً

در برداشت فوق، <هؤلاء> اشاره به مسلمانان و امت پیامبر (ص) گرفته شده است.

6 - خداوند در قیامت ، پیامبر ( ص ) را برای گواهی بر امت خویش فرامی خواند .

و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 84 - 1،3،4،6،8،9

1- در قیامت از میان هر امت ، فردی به عنوان گواه و شاهد برانگیخته می شود .

و یوم نبعث من کلّ أُمّه شهیدًا

3- از میان هر امتی در تمامی عصر ها ، فردی به عنوان شاهد و گواه در قیامت حضور پیدا می کند .

و یوم نبعث من کلّ أُمّه شهیدًا

حضور یافتن گواه هر امتی، ممکن است بدین صورت باشد که از میان تمامی امتها فردی از هر عصر و نسلی به عنوان گواهی دادن در قیامت حضور یابد. بنابراین به تعداد عصرها و نسلها، گواهانی به گواهی خواهند پرداخت.

4- در میان تمامی امت ها در هر عصری ، افرادی از جانب خداوند بر اعمال مردمان نظارت دارند .

و یوم نبعث من کلّ أُمّه شهیدًا

برداشت فوق به خاطر این نکته است که نظارت کردن، لازمه گواهی دادن است; زیرا تا نظارت بر چیزی انجام نگیرد، گواهی بر آن ممکن نخواهد بود.

6- کسانی که در قیامت بر اعمال امت خویش گواهی می دهند ، جزء نخبگان و بهترین های امت خویشند .

و یوم نبعث من کلّ أُمّه شهیدًا

انتخاب شاهد و گواه از میان هر امتی، بیانگر آن است که آنان از نخبگان و خوبان امت خویشند; زیرا اگر آنان هم از افراد گناهکار باشند و بر کار آنان نیز گروه دیگری شاهد و گواه باشد، انتخابشان برای دادن گواهی لغو و بیهوده خواهد بود.

8- رخصت نیافتن کافران برای سخن گفتن و معذرت خواهی به هنگام حضور شاهدان و گواهان امت ها ، در قیامت

و یوم نبعث من کلّ أُمّه شهیدًا ثمّ لایؤذن للذین کفروا

9- برانگیخته شدن شاهدان در قیامت ، پایان فرصت کافران برای دفاع از خویش است . *

ص: 15

و یوم نبعث من کلّ أُمّه شهیدًا ثمّ لایؤذن للذین کفروا

واژه <ثمّ> که برای ترتیب است، ممکن است بدین نکته اشاره داشته باشد که پس از اقامه شهود - و نه قبل از آن - دیگر کافران رخصت نمی یابند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 89 - 3،4،8،10

3- قیامت ، روز برانگیخته شدن گواهانی از میان هر امت برای شهادت دادن بر آنان

و یوم نبعث فی کلّ أُمّه شهیدًا علیهم من أنفسهم

4- کسانی که در قیامت بر اعمال امت خویش گواهی می دهند ، جزء نخبگان و بهترین های امت خویشند .

و یوم نبعث فی کلّ أُمّه شهیدًا علیهم من أنفسهم

انتخاب شاهد و گواه از میان هر امتی، بیانگر آن است که آنان از نخبگان و خوبان امتند; زیرا اگر آنان هم از افراد گناهکار باشند و بر کار آنان گروه دیگری شاهد و گواه باشند، انتخاب آنان برای گواهی، لغو و بیهوده خواهد بود.

8- پیامبر ( ص ) ، ناظر اعمال امت خویش و گواه آنان در قیامت است .

و جئنابک شهیدًا علی ه-ؤلاء

برداشت فوق با توجه به دو نکته در آیه است: الف) بنابر اینکه منظور از امت در <فی کلّ أمه> مردم هر عصری نباشد; بلکه امت هر پیامبری باشد. ب) <هؤلاء> اشاره باشد به کل امت پیامبر(ص) تا روز قیامت و نه تنها مردم عصر آن حضرت.

10- پیامبراسلام ( ص ) ، شاهد بر همه گواهان طول تاریخ

و جئنابک شهیدًا علی ه-ؤلاء

برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که <ه-ؤلاء> اشاره به <شهیداً>; یعنی، گواهان هر امت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 78 - 18

18 - مسلمانان ، گواه بر اعمال سایر مردم و پیامبر ( ص ) گواه بر اعمال مسلمانان

لیکون الرسول شهیدًا علیکم و تکونوا شهداء علی الناس

در این که مراد از <شهید> و <شهداء> در آیه چیست، نظراتی چند ابراز شده است که از جمله آنها <گواهی بر اعمال> می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 8 - 6

6 - رسولان الهی ، خود بهترین گواه وصول هدایت به خلق و اتمام حجت بر آنان *

إنّا أرسلن-ک ش-هدًا

<شاهداً> ممکن است نظر به شهادت بر اصل پیام رسانی به خلق و فرستادن رسول داشته باشد و قید محذوف از فعل <أرسلناک> استفاده می شود.

ص: 16

42- گواهان امتها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 53 - 8

8 - منزلت والای کسانی که در قیامت ، بر اعمال امّت ها گواهی می دهند .

فاکتبنا مع الشاهدین

درخواست حواریون از خداوند به اینکه آنان را با گواهان قرار دهد، بیانگر آن است که آنان دارای مقامی والا هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 117 - 9،11

9 - عیسی ( ع ) ، گواه و ناظر بر عقاید و رفتار امت خویش ، به هنگام حضور در میان آنان

و کنت علیهم شهیداً مادمت فیهم

11 - پیامبران به هنگام حضور در میان امت های خویش ، گواه و ناظر بر اعمال و عقاید آنان

و کنت علیهم شهیداً مادمت فیهم

43- گواهان انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 41 - 11

11 - پیامبر اسلام ( ص ) ، گواه و شاهد بر همه رسولان الهی در روز رستاخیز

فکیف اذا جئنا . .. و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً

امیرالمؤمنین (ع) پس از تلاوت آیه فوق فرمود: و هو [محمد (ص) ]الشهید علی الشهداء و الشهداء هم الرسل (ع).

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 242، ح 132 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 370، ح 4.

44- گواهان اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 24 - 10

10 - < عن أبی جعفر ( ع ) : . . . قال اللّه عزّوجلّ : . . . یوم تشهد علیهم ألسنتهم و أیدیهم و أرجلهم بما کانوا یعملون > و لیست تشهد الجوارح علی مؤمن ، إنّما تشهد علی من حقّت علیه کلمه العذاب . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده است:. .. خدای - عزّوجل - فرمود: <یوم تشهد علیهم ألسنتهم و أیدیهم و أرجلهم بما کانوا یعملون> [و توضیح آن که:] این گونه نیست که جوارح علیه مؤمنی شهادت بدهد; همانا شهادت جوارح علیه کسی است که عذاب او حتمی شده باشد>.

ص: 17

45- گواهان ایمان حبیب نجار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 25 - 4

4 - مؤمن انطاکیه ( حبیب نجار ) ، پیامبران آن دیار را بر ایمان استوارش به خدای یکتا ، به گواهی گرفت .

إنّی ءامنت بربّکم فاسمعون

خطابِ <فاسمعون> - بر مبنای این که مخاطبان آن پیامبران باشند - به این منظور ایراد شده است تا پیامبران انطاکیه را بر ایمان آوردن خود به پروردگار شاهد بگیرد.

46- گواهان بت ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 29 - 1

1 - بت ها در قیامت ، خدا را شاهد می گیرند که از عبادت اهل شرک بی خبر بوده اند .

فکفی باللّه شهیداً بیننا و بینکم إن کنا عن عبادتکم لغفلین

47- گواهان بر زنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 15 - 4،9،10،11

4 - لزوم شهادت چهار مرد مسلمان برای اثبات فحشای زنان ( زنا و مساحقه )

و الّتی یأتین الفاحشه من نسائکم فاستشهدوا علیهنّ اربعه منکم

مؤنّث آوردن کلمه <اربعه> دلالت می کند که معدود آن، رجال (مردان) هستند ; و <منکم> دلالت بر مسلمان بودن آن مردان دارد.

9 - لزوم دعوت کردن از چهار مرد مسلمان ، برای تحمّل شهادت به هنگام اطلاع از وقوع فحشا ( زنا و همجنس بازی ) *

و الّتی یأتین الفاحشه . .. فاستشهدوا علیهنّ اربعه منکم

جمله <فاستشهدوا>، می تواند به معنای دعوت برای تحمّل شهادت باشد.

10 - شاهد فحشای زنان ، می تواند از ادای شهادت استنکاف کند .

و الّتی یأتین الفاحشه . .. فان شهدوا

جمله <فان شهدوا>، ظهور در این معنا دارد که شاهد، در ادایِ شهادت و یا استنکاف از آن مختار است و شرعاً الزامی برای ادای شهادت ندارد.

11 - کیفر حبس ابد برای زنا و همجنس بازی زنان ، مشروط به شهادت چهار مرد مسلمان است .

و الّتی یأتین الفاحشه . .. فاستشهدوا علیهنّ اربعه منکم فان شهدوا

چون مخاطبان <منکم> مسلمان هستند، معلوم می شود که شاهد در مورد فحشا، باید مسلمان باشد و چون ضمیر مذکّر به کار رفته، معلوم می شود که گواهان بر زنا و همجنس بازی باید مرد باشند.

ص: 18

48- گواهان بر عهد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 33 - 12

12 - خداوند ، گواه بر همه عهد ها و پیمان ها و اعمال انسان

و الذین عقدت ایمانکم فاتوهم نصیبهم انّ اللّه کان علی کل شیء شهیداً

49- گواهان بر معارف قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 79 - 9

9 - خداوند ، گواهی کافی برای حقّانیّت معارف ارائه شده در قرآن

ما اصابک من حسنه فمن اللّه و ما اصابک من سیّئه فمن نفسک . .. و کفی باللّه شهیداً

برداشت فوق بر این مبناست که متعلق <شهیداً>، معارفی باشد که در این بخش از آیات تبیین گردید.

50- گواهان بطلان شرک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 19 - 9،17،20

9 - خداوند، بزرگترین شاهد بر بطلان شرک و حقانیت توحید

و لا تکونن من المشرکین . .. قل أی شیء أکبر شهده قل اللّه شهید بینی و بینکم

17 - قرآن، گواه یگانگی خداوند و بطلان شرک

قل أغیر اللّه اتّخذ ولیا . .. قل اللّه ... و أوحی إلیّ هذا القرءان

از ارتباط این آیه با آیات قبل چنین برمی آید که قرآن تحقق عینی شهادت خداوند است.

20 - شگفت آور بودن اعتقاد به تعدد خدایان، با توجه به بدیهی بودن توحید و شهادت خدا و قرآن بر بطلان شرک

أئنکم لتشهدون أن مع اللّه ءالهه أخری

همزه استفهام در <أئنکم> دال بر شگفتی است.

51- گواهان پیروزی اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 28 - 12

12- خداوند ، والاترین گواه بر حقانیت رسالت پیامبر ( ص ) و غلبه اسلام بر سایر ادیان

هو الذی أرسل رسوله . .. لیظهره علی الدین کلّه و کفی باللّه شهیدًا

تعبیر <کفی باللّه شهیداً> محتوای این آیه را تأکید کرده است.

ص: 19

52- گواهان تنزیه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 1 - 2

2 - تمامی موجودات هستی ، شاهدی گویا بر منزّه بودن خداوند از هر عیب و نقص

یسبّح للّه ما فی السم-وت و ما فی الأرض

برداشت یاد شده، بر این اساس است که تسبیح در آیه شریفه، تسبیح تکوینی باشد.

53- گواهان تنزیه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 2 - 5

5 - حضور همیشگی پیامبر ( ص ) در میان مردم ، گواه روشنی برای آنان بر مبرّا بودن ساحت آن حضرت از گمراهی و فسادرأی

ما ضلّ صاحبکم و ما غوی

آوردن وصف <صاحب> (همدم، همنشین) برای پیامبر(ص) و اضافه آن به <کم>، پیامدار این معنا است که رسول اکرم(ص) همیشه با شما بوده و این حضور خود گواهی است بر پاکی و درستی آن حضرت در طول عمرشان.

54- گواهان توحید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 1،2،3،6،8،9،16

1 - گواهی خداوندِ برپادارنده قسط و عدل ، بر اینکه معبودی جز او نیست .

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو . .. قائماً بالقسط

<قائماً بالقسط>، حال است برای <اللّه>.

2 - نظام آفرینش ، گواه یکتایی خداوند

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو

بنابراینکه گواهی خدا، گواهی فعلی نیز باشد، یعنی خداوند با فعل خود (نظام آفرینش)، گواهی بر یکتایی خویش می دهد. و <قائماً بالقسط>، مؤید این احتمال است.

3 - خدا ، ملائکه و عالمان ، گواهان توحید

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو و الملئکه و اولوا العلم

6 - دانشمند ، در نگرش قرآنی ، کسی است که با شهود نظام عادلانه هستی به وحدانیّت خداوند گواهی دهد .

شهد اللّه . .. و اولوا العلم قائماً بالقسط

به نظر می رسد <قائماً بالقسط> به منزله دلیلی برای وحدانیّت خداوند باشد.

8 - حاکمیّت قسط و عدل بر نظام تکوین ، دلیل دانشمندان و ملائکه برای گواهی بر وحدانیّت خدا *

ص: 20

شهد . .. الملئکه و اولوا العلم قائماً بالقسط

به نظر می رسد <قائماً بالقسط> که حال برای <اللّه> است، اشاره به علّت گواهی ملائکه و اولوا العلم باشد. و بدین جهت، مؤخر آمده است.

9 - عالمان راستین ، با عمل و حرکت خویش ، گواه بر توحید هستند .

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو . .. و اولوا العلم قائماً بالقسط

بنابراینکه منظور از گواهی عالمان، گواهی عملی آنان باشد که عبارت است از موضعگیریها و چگونگی کردار آنان.

16 - انبیا و اوصیا ، صاحبان علم و گواهان توحید

شهد اللّه انه لا اله الاّ هو و الملئکه و اولوا العلم قائماً بالقسط

امام باقر (ع): . .. اما قوله <و اولوا العلم قائماً بالقسط> فان اولی العلم الانبیاء و الاوصیاء ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 165، ح 18 ; نورالثقلین، ج 1، ص 323، ح 66.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 19 - 9،17،20

9 - خداوند، بزرگترین شاهد بر بطلان شرک و حقانیت توحید

و لا تکونن من المشرکین . .. قل أی شیء أکبر شهده قل اللّه شهید بینی و بینکم

17 - قرآن، گواه یگانگی خداوند و بطلان شرک

قل أغیر اللّه اتّخذ ولیا . .. قل اللّه ... و أوحی إلیّ هذا القرءان

از ارتباط این آیه با آیات قبل چنین برمی آید که قرآن تحقق عینی شهادت خداوند است.

20 - شگفت آور بودن اعتقاد به تعدد خدایان، با توجه به بدیهی بودن توحید و شهادت خدا و قرآن بر بطلان شرک

أئنکم لتشهدون أن مع اللّه ءالهه أخری

همزه استفهام در <أئنکم> دال بر شگفتی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 28 - 2

2 - عمق وجدان مشرکان در دنیا گواه بر حقانیت توحید و معاد می دهد.

بل بدالهم ما کانوا یخفون من قبل

55- گواهان حد زنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 2 - 16

16- < عن أمیرالمؤمنین ( ع ) فی قول اللّه عزّوجلّ : < و لاتأخذکم بهما رأفه فی دین اللّه > قال فی إقامه الحدود و فی قوله تعالی : < ولیشهد عذابهما طائفه من المؤمنین قال الطائفه واحد . . . ;

از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که درباره سخن خداوند - عزّوجل - <و لاتأخذکم بهما رأفه فی دین اللّه> فرمود: در مورد اجرای حدود[رأفت نشان ندهید ]و درباره سخن خدای - تعالی - <ولیشهد عذابهما طائفه من المؤمنین> فرمود: طایفه یک نفر است (یعنی، یک نفر را هم شامل می شود)>.

ص: 21

56- گواهان حقانیت انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 37 - 3

3 - پیامبر ( ص ) ، تأیید کننده رسولان الهی پیشین و گواه بر درستی تعالیم آنان

و صدّق المرسلین

57- گواهان حقانیت انبیای انطاکیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 16 - 1

1 - پیامبران مردم انطاکیه ، خدا را بر راستی ادعا های خود گواه گرفته و به او سوگند یاد کردند .

قالوا ربّنا یعلم إنّا إلیکم لمرسلون

جمله <ربّنا یعلم> (پروردگار ما می داند) و نظایر آن (مانند <شهد اللّه> و <علم اللّه>) در عرف عرب برای گواه گرفتن خدا بر راستی امری و نیز در حکم قسم و جانشین آن است.

58- گواهان حقانیت توحید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 56 - 12

12- حضرت ابراهیم ( ع ) بر صحت عقاید توحیدی خویش گواهی داد و خود را به آثار و پیامد های این عقیده ، ملتزم و متعهد دانست .

و أناْ علی ذلکم من الش-هدین

59- گواهان حقانیت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 83 - 11

11 - مسیحیان عصر بعثت پس از پذیرش اسلام با نیایش به درگاه خداوند ، خواهان پیوستن به صف شاهدان و گواهان حقانیت قرآن بودند .

ربنا ءامنا فاکتبنا مع الشهدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 22

4 - مائده - 5 - 84 - 10

10 - صالحان ، گواهان عینی بر حقانیت قرآن و رسالت پیامبر ( ص ) *

فاکتبنا مع الشهدین . .. ان یدخلنا ربنا مع القوم الصلحین

جمله <نطمع ان یدخلنا . ..> می تواند اشاره به آرزو و درخواستی باشد که مسیحیان آن را با جمله <فاکتبنا مع الشهدین> از خداوند تقاضا کردند. بنابراین درخواست همراهی با شاهدان همان آرزوی همنشینی با صالحان خواهد بود. و لذا می توان گفت شاهدان همان صالحان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 17 - 2،5،11

2- قرآن ، خود دلیل و شاهدی بر راستی و درستی خویش است .

و یتلوه شاهد منه

در اینکه مقصود از <شاهد> چیست، چند نظر ابراز شده است. عبارت <و من قبله کتاب موسی> می تواند این نظر را تأیید کند که: مراد از آن خود قرآن می باشد. مورد شهادت به دلیل <إنه الحق من ربک> حقانیت و الهی بودن قرآن است و <تُلُوّ> (مصدر یتلو) به معنای در پی آمدن است و در پی آمدن شاهد، کنایه از تأیید کردن و پشتیبانی نمودن می باشد. ضمیر در <یتلوه> به <مَن> و ضمیر <منه> به <رب> برمی گردد. بنابراین جمله <أفمن ... یتلوه شاهد منه>; یعنی، آیا کسی که علاوه بر <بیّنه> از پشتیبانی شهادت قرآن برخوردار است، مانند کسی است که اینگونه نیست؟

5- تورات ، دلیلی بر حقانیت قرآن

و یتلوه . .. من قبله کت-ب موسی

<کتاب> عطف بر <شاهد> است و ضمیر در <قبله> به شاهد برمی گردد.

11- پیامبر ( ص ) دارای بصیرتی الهی بر حقانیت قرآن و برخوردار از شاهدی ربانی بر الهی بودن آن و آگاه به حقایق تورات

أفمن کان علی بیّنه من ربه . .. و من قبله کت-ب موسی

برخی از مفسران برآنند که مصداق بارز و مورد نظر برای <من کان علی بیّنه> پیامبر(ص) است. این گروه جمله <فلاتک ...> را مؤید این نظر شمرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 10 - 8

8- گواهی دهنده بر حقانیت قرآن از میان بنی اسرائیل ، فردی دانا و متشخص بود .

و شهد ش-هد من بنی إسرءیل علی مثله ف-امن

تکیه قرآن بر شهادت فردی از بنی اسرائیل و استفاده از گواهی وی در گرایش دادن مردم به ایمان، نشانگر این معنا است که وی، فردی متشخص و صاحب نظر و معتبر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 1 - 3

3- قرآن ، خود گواه حقانیت خویش *

و القرءان المجید

وجود سوگند به <قرآن> در متن آن، در صورتی منطقی خواهدبود که از متن قرآن، بتوان اهمیت و حقانیت آن را استفاده کرد.

ص: 23

60- گواهان حقّانیت کتب آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 92 - 5

5 - قرآن، گواه صدق کتب آسمانی گذشته است.

مصدق الذی بین یدیه

61- گواهان حقانیت محمّد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 84 - 10

10 - صالحان ، گواهان عینی بر حقانیت قرآن و رسالت پیامبر ( ص ) *

فاکتبنا مع الشهدین . .. ان یدخلنا ربنا مع القوم الصلحین

جمله <نطمع ان یدخلنا . ..> می تواند اشاره به آرزو و درخواستی باشد که مسیحیان آن را با جمله <فاکتبنا مع الشهدین> از خداوند تقاضا کردند. بنابراین درخواست همراهی با شاهدان همان آرزوی همنشینی با صالحان خواهد بود. و لذا می توان گفت شاهدان همان صالحان هستند.

62- گواهان حقانیت معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 28 - 2

2 - عمق وجدان مشرکان در دنیا گواه بر حقانیت توحید و معاد می دهد.

بل بدالهم ما کانوا یخفون من قبل

63- گواهان در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 41 - 2،6،8،10

2 - خداوند گواهان و ناظران امت ها را در قیامت به گواهی فرامی خواند .

فکیف اذا جئنا من کل امّه بشهید

6 - خداوند در قیامت ، پیامبر ( ص ) را برای گواهی بر امت خویش فرامی خواند .

و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً

8 - پیامبر ( ص ) ، گواهی بر شاهدان امت ها در قیامت

ص: 24

فکیف اذا . .. و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً

و لذا اسم اشاره با صیغه جمع (هؤلاء) آمده است.

10 - خداوند در قیامت - با وجود آگاهی بر اعمال - گواهانی را برای نشان دادن اتقان در حسابرسی ، فراخواهد خواند .

کان اللّه بهم علیماً . .. فکیف اذا جئنا ... و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 42 - 3

3 - صحنه شهادت پیامبر ( ص ) در قیامت ، موجب شرم و تأسف بی اندازه کافران

و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً. یومئذ یودّ الذین کفروا ... لو تسوّی بهم الارض

<یومئذ> متعلق به <شهیداً> است. یعنی آن روز که پیامبر (ص) بر اعمال گواهی دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 24 - 9

9 - تهدید شدن سازندگان < افک > به محاکمه ای سخت در قیامت و آشکار شدن توطئه های پنهانی آنان با شهادت غیر قابل انکار اعضا و جوارح خود آنها

إنّ الذین یرمون المحصن-ت . .. یوم تشهد علیهم ألسنتهم ... بما کانوا یعملون

برداشت یاد شده، بر این اساس است که این آیه از جمله آیات مربوط به ماجرای <افک> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 23،24

23 - اعتقاد حواریون به مفید بودن شهادت انبیای الهی در رستاخیز *

و اشهد بانّا مسلمون

24 - رهبران الهی ، گواهان امت خویش در قیامت *

و اشهد بانّا مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 53 - 8

8 - منزلت والای کسانی که در قیامت ، بر اعمال امّت ها گواهی می دهند .

فاکتبنا مع الشاهدین

درخواست حواریون از خداوند به اینکه آنان را با گواهان قرار دهد، بیانگر آن است که آنان دارای مقامی والا هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 18 - 7،12،13

7- در قیامت ، گواهانی متعدد بر ستمگری ستمکاران و دروغ بافی افترازنندگان به خدا ، شهادت خواهند داد .

و یقول الأشه-د ه-ؤلاء الذین کذبوا علی ربهم

<أشهاد> جمع شاهد و به معنای گواهان است.

12- گواهان اعمال در قیامت ، دوری ستمگران از رحمت الهی را به همگان اعلام می کنند .

ص: 25

ألا لعنه الله علی الظ-لمین

13- گواهان اعمال ، از کارگزاران صحنه قیامتند .

و یقول الأشهد . .. ألا لعنه الله علی الظ-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 84 - 1،3،6،8،9

1- در قیامت از میان هر امت ، فردی به عنوان گواه و شاهد برانگیخته می شود .

و یوم نبعث من کلّ أُمّه شهیدًا

3- از میان هر امتی در تمامی عصر ها ، فردی به عنوان شاهد و گواه در قیامت حضور پیدا می کند .

و یوم نبعث من کلّ أُمّه شهیدًا

حضور یافتن گواه هر امتی، ممکن است بدین صورت باشد که از میان تمامی امتها فردی از هر عصر و نسلی به عنوان گواهی دادن در قیامت حضور یابد. بنابراین به تعداد عصرها و نسلها، گواهانی به گواهی خواهند پرداخت.

6- کسانی که در قیامت بر اعمال امت خویش گواهی می دهند ، جزء نخبگان و بهترین های امت خویشند .

و یوم نبعث من کلّ أُمّه شهیدًا

انتخاب شاهد و گواه از میان هر امتی، بیانگر آن است که آنان از نخبگان و خوبان امت خویشند; زیرا اگر آنان هم از افراد گناهکار باشند و بر کار آنان نیز گروه دیگری شاهد و گواه باشد، انتخابشان برای دادن گواهی لغو و بیهوده خواهد بود.

8- رخصت نیافتن کافران برای سخن گفتن و معذرت خواهی به هنگام حضور شاهدان و گواهان امت ها ، در قیامت

و یوم نبعث من کلّ أُمّه شهیدًا ثمّ لایؤذن للذین کفروا

9- برانگیخته شدن شاهدان در قیامت ، پایان فرصت کافران برای دفاع از خویش است . *

و یوم نبعث من کلّ أُمّه شهیدًا ثمّ لایؤذن للذین کفروا

واژه <ثمّ> که برای ترتیب است، ممکن است بدین نکته اشاره داشته باشد که پس از اقامه شهود - و نه قبل از آن - دیگر کافران رخصت نمی یابند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 89 - 4،8

4- کسانی که در قیامت بر اعمال امت خویش گواهی می دهند ، جزء نخبگان و بهترین های امت خویشند .

و یوم نبعث فی کلّ أُمّه شهیدًا علیهم من أنفسهم

انتخاب شاهد و گواه از میان هر امتی، بیانگر آن است که آنان از نخبگان و خوبان امتند; زیرا اگر آنان هم از افراد گناهکار باشند و بر کار آنان گروه دیگری شاهد و گواه باشند، انتخاب آنان برای گواهی، لغو و بیهوده خواهد بود.

8- پیامبر ( ص ) ، ناظر اعمال امت خویش و گواه آنان در قیامت است .

و جئنابک شهیدًا علی ه-ؤلاء

برداشت فوق با توجه به دو نکته در آیه است: الف) بنابر اینکه منظور از امت در <فی کلّ أمه> مردم هر عصری نباشد; بلکه امت هر پیامبری باشد. ب) <هؤلاء> اشاره باشد به کل امت پیامبر(ص) تا روز قیامت و نه تنها مردم عصر آن حضرت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 37 - 6

6- در قیامت ، گواهانی بر بطلان پندار فرزندی عیسی ( ع ) برای خداوند شهادت خواهند داد .

ص: 26

فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 75 - 11

11 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله < و نزعنا من کلّ أُمّه شهیداً > یقول من کلّ فرقه من ه-ذه الأُمّه إمامها . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند <و نزعنا من کلّ أُمّه شهیداً> روایت شده که خدا می فرماید: از هر فرقه ای از این امت، امام آنها را برمی گزینیم>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 65 - 3

3 - دست ها و پا های کافران ، در قیامت علیه آنان به سخن آمده و بر دستاوردهایشان ، گواهی خواهند داد .

تکلّمنا أیدیهم و تشهد أرجلهم بما کانوا یکسبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 69 - 7،14

7 - حضور پیامبران در قیامت برای گواهی دادن بر اعمال بندگان ، هنگام عرضه اعمالشان

و جایء بالنبیّین

مقصود از آوردن پیامبران در قیامت هنگام عرضه نامه اعمال بندگان - به قرینه آیه <فکیف إذا جئنا من کلّ اُمّه بشهید و جئنابک علی ه-ؤلاء شهیداً (نساء(4)، 41) گواهی دادن آنان است.

14 - داوری خداوند میان بندگان در قیامت ، بر پایه مستندات پرونده اعمال ، گواهی پیامبران و گواهانی چند خواهد بود .

و وضع الکت-ب و جایء بالنبیّین و الشهداء و قضی بینهم بالحقّ و هم لایظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 51 - 8

8 - قیامت ، روز برپا خاستن گواهان برای شهادت و گواهی

یوم یقوم الأشه-د

64- گواهان دروغگویی منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 16

16 - گواهی خداوند بر دروغ گویی منافقان در داشتن حسن نیت در ساختن مسجد ( مسجد ضرار )

و اللّه یشهد إنهم لکذبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 11 - 8

ص: 27

8 - گواهی خداوند بر ماهیت دروغ پرداز منافقان و بی تعهدی آنان در قبال هر پیمان

و اللّه یشهد إنّهم لک-ذبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 1 - 8

8 - شهادت أکید خداوند ، بر دروغ گویی منافقان

و اللّه یشهد إنّ المن-فقین لک-ذبون

65- گواهان دزدی بنیامین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 81 - 6

6- اظهار کینه برادران بنیامین به وی در گزارش سرقتش به یعقوب

إن ابنک سرق

لحن جمله <إن ابنک سرق> (به یقین پسرت دزدی کرد) گویای کینه برادران بنیامین نسبت به اوست.

66- گواهان رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 79 - 8

8 - خداوند ، گواهی کافی برای رسالت پیامبر ( ص )

و ارسلناک للنّاس رسولاً و کفی باللّه شهیداً

67- گواهان صداقت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 1 - 7

7 - گواهی أکید خداوند ، به صدق رسالت پیامبر ( ص )

و اللّه یعلم إنّک لرسوله

68- گواهان صداقت یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 90 - 5

ص: 28

5- عزیز مصر برادرش بنیامین را شاهدی بر صدق دعوای خویش ( من یوسفم ) دانست .

قال أنا یوسف و هذا أخی

جمله <هذا أخی> می تواند علاوه بر اینکه تمهیدی برای <قد منّ الله> باشد به عنوان شاهدی بر ادعای عزیز مصر که خود را یوسف معرفی کرده نیز باشد. گویا به برادرانش می گوید: اگر تردید دارید که من یوسفم، در چهره من و بنیامین بنگرید، اخوّت ما را درخواهید یافت.

69- گواهان عفت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 21 - 1

1- جبرئیل ، شگفت زدگی مریم ( س ) را امری به جا دانست و بر عفت و پاکدامنی وی گواهی داد .

قال کذلک

<کذلک> خبر برای مبتدای محذوف و مرکب از حرف تشبیه و اسم اشاره است. مشارالیه آن ممکن است گفتار مریم(س) باشد، در این مفاد آیه این است که گرچه موضوع همان گونه است که گفتی، ولی خداوند این کار را بر خویش دشوار نمی بیند.

70- گواهان عقد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 28 - 3

3 - خدا ، گواه قرارداد های میان مردم و شاهد گفت وگو های طرفین قرارداد

قال إنّی أُرید . .. أیّما الأجلین قضیت ... و اللّه علی ما نقول وکیل

<وکیل> به قرینه متعدی شدن با <علی>، متضمن معنای <شهادت> است; یعنی، <و اللّه علی ما نقول شاهد>.

71- گواهان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 159 - 8

8 - حضرت عیسی ( ع ) ، گواه بر اعمال اهل کتاب در دنیا

و یوم القیمه یکون علیهم شهیداً

اگر حضرت عیسی(ع) در دنیا گواه بر اعمال نباشد، نمی تواند در قیامت گواهی دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 117 - 9،11

9 - عیسی ( ع ) ، گواه و ناظر بر عقاید و رفتار امت خویش ، به هنگام حضور در میان آنان

ص: 29

و کنت علیهم شهیداً مادمت فیهم

11 - پیامبران به هنگام حضور در میان امت های خویش ، گواه و ناظر بر اعمال و عقاید آنان

و کنت علیهم شهیداً مادمت فیهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 143 - 5

5 - مسلمانان ، گواه بر اعمال سایر مردمان و پیامبر گواه بر اعمال مسلمانان است .

لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداً

در اینکه مراد از <شهداء> و <شهید> در آیه شریفه چیست، چند نظر ابراز شده است، از جمله گواهی بر اعمال است; یعنی، امت اسلامی و یا گروهی از آنان اعمال دیگر امتها را مشاهده می کنند و در قیامت بر آن شهادت می دهند و پیامبر(ص) نیز ناظر اعمال مسلمانان است و در آخرت بر آن شهادت می دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 98 - 6

6 - خداوند ، گواه اعمال انسانها

و اللّه شهید علی ما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 33 - 12

12 - خداوند ، گواه بر همه عهد ها و پیمان ها و اعمال انسان

و الذین عقدت ایمانکم فاتوهم نصیبهم انّ اللّه کان علی کل شیء شهیداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 41 - 1

1 - هر امتی گواه و ناظری بر اعمال خویش به همراه دارد .

فکیف اذا جئنا من کل امّه بشهید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 69 - 11

11 - مقام والای انبیا ، صدیقان ، شاهدان ( گواهان اعمال یا عالمان یا کشته شدگان در راه خدا ) و صالحان

فاولئک مع الذین انعم اللّه علیهم من النبیّین و الصدیقین و الشّهداء و الصالحین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 105 - 14

14 - سلمه بن اکوع گوید : مرّ ( رسول اللّه ( ص ) - ظ - ) بجنازه فاثنی علی ها فقال وجبت . . . فسئل عن ذالک فقال : ان الملاتکه شهداء اللّه فی السماء و انتم شهداء اللّه فی الارض فما شهدتم علیه من شیء وجب ، و ذلک قول اللّه : < و قل اعلموا فسیری اللّه عملکم و رسوله و المؤمنون > ;

ص: 30

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 46 - 7

7 - خداوند ، بر تمام اعمال مردم شاهد و گواه است .

ثم اللّه شهید علی ما یفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 61 - 5

5 - تمامی اعمال آدمیان ، از لحظه آغاز ، در منظر گواهانی است که از سوی خداوند جهت نظارت بر آنان ، گمارده شده اند .

و ما تکون فی شأن و ما تتلوا منه من قرءان و لا تعملون من عمل إلا کنا علیکم شهوداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 18 - 8،9،12،13

8- اعمال آدمیان در دنیا ، تحت نظارت شاهدان و گواهانی از ناحیه خداوند ، قرار دارد .

یقول الأشه-د ه-ؤلاء الذین کذبوا علی ربهم

9- شاهدان اعمال در محضر خداوند ، علیه آنان که به خدا دروغ بسته اند ، گواهی خواهند داد .

أُول-ئک یعرضون علی ربهم و یقول الأشه-د ه-ؤلاء الذین کذبوا علی ربهم

12- گواهان اعمال در قیامت ، دوری ستمگران از رحمت الهی را به همگان اعلام می کنند .

ألا لعنه الله علی الظ-لمین

13- گواهان اعمال ، از کارگزاران صحنه قیامتند .

و یقول الأشهد . .. ألا لعنه الله علی الظ-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 84 - 4

4- در میان تمامی امت ها در هر عصری ، افرادی از جانب خداوند بر اعمال مردمان نظارت دارند .

و یوم نبعث من کلّ أُمّه شهیدًا

برداشت فوق به خاطر این نکته است که نظارت کردن، لازمه گواهی دادن است; زیرا تا نظارت بر چیزی انجام نگیرد، گواهی بر آن ممکن نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 96 - 9

9- گواهی و نظارت خداوند بر اعمال بندگان ، متکی بر علم و اطلاع گسترده او به احوال آنان است .

کفی بالله شهیدًا بینی و بینکم إنه کان بعباده خبیرًا بصیرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 24 - 4

4 - گواهی اعضای بدن انسان به تمامی رفتار و گفتار او در دنیا

ص: 31

إنّ الذین یرمون المحصن-ت . .. یوم تشهد علیهم ألسنتهم ... بما کانوا یعملون

برداشت یاد شده، به خاطر این است که شهادت و گواهی بر هر چیزی، آن گاه متصور و صادق است که شعور و آگاهی بر صحنه شهادت وجود داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 45 - 2

2 - پیامبر ( ص ) ، شاهد و گواهی از سوی خداوند بر اعمال مردم است .

أرسلنک ش-هدًا

متعلق <شاهداً> در آیه، ذکر نشده است و لکن به قرینه <مبشّر> و <نذیر> و نیز آیات دیگری مانند <لتکونوا شهداء علی الناس> [2/143] متعلق آن، مردم اند و چون اعمال آنان مورد بازخواست قرار خواهند گرفت، مراد از گواهی بر مردم هم می تواند گواهی بر اعمال آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 69 - 7،9،10

7 - حضور پیامبران در قیامت برای گواهی دادن بر اعمال بندگان ، هنگام عرضه اعمالشان

و جایء بالنبیّین

مقصود از آوردن پیامبران در قیامت هنگام عرضه نامه اعمال بندگان - به قرینه آیه <فکیف إذا جئنا من کلّ اُمّه بشهید و جئنابک علی ه-ؤلاء شهیداً (نساء(4)، 41) گواهی دادن آنان است.

9 - احضار شاهدانی چند در عرصه قیامت برای گواهی دادن بر اعمال بندگان ، هنگام عرضه نامه اعمالشان

و الشهداء

<شهدا> جمع <شاهد> (گواه) است.

10 - تمامی رفتار و کردار انسان ها در دنیا ، تحت نظارت گروهی شاهد و گواه قرار دارد .

و الشهداء

برداشت یاد شده به خاطر این مطلب است که لازمه گواهی شاهدان در قیامت، نظارت و حضور آنان در صحنه های اعمال بندگان در دنیا می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 51 - 9

9 - وجود گواهان و شاهدان ، بر رفتار و کردار انسان ها در دنیا

یوم یقوم الأشه-د

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که لازمه گواهی دادن بر هر چیزی، گواه و ناظر بودن بر آن از پیش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 8 - 1،2،4

1 - پیامبر ( ص ) ، فرستاده الهی برای گواهی بر خلق و بشارت و انذار آنان

إنّا أرسلن-ک ش-هدًا و مبشّرًا و نذیرًا

2 - گواه بودن بر اعمال خلق و تبشیر و انذار آنان ، از وظایف مهم پیامبر اسلام

ص: 32

إنّا أرسلن-ک ش-هدًا مبشّرًا و نذیرًا

اهمیت وظایف یاد شده، از تخصیص یافتن به ذکر استفاده می شود.

4- پیامبر ( ص ) ، گواه و ناظر بر اعمال امت خویش در طول تاریخ

إنّا أرسلن-ک ش-هدًا

در صورتی که مراد از <شاهداً> شهادت بر اعمال امت در قیامت باشد، از مطلق آمدن <شاهداً> گواهی و نظارت آن حضرت بر تمام اعمال امت استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 17 - 2

2- فرشتگانِ ثبت کننده اعمال - علاوه بر علم محیط الهی - گواهی دیگر بر اعمال انسان *

و نحن أقرب إلیه من حبل الورید . إذ یتلقّی المتلقّیان

در آیه قبل، خداوند علم خویش را به عنوان ملاک محاسبه انسان ها معرفی فرمود و اکنون در این آیه دریافت های دو فرشته را، به عنوان گواهی دیگر بر اعمال آدمی یاد کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 6 - 9

9 - خداوند ، بر هر چیزی شاهد و گواه است .

و اللّه علی کلّ شیء شهید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 14 - 2

2 - هر انسانی در عرصه قیامت ، خود شاهد و گواه بر محکومیت خویش خواهد بود .

بل الإنس-ن علی نفسه بصیره

برداشت یاد شده، مبتنی بر این احتمال است که <بصیره> صفت برای موصوف محذوفی (مانند <حجّه>) باشد. در این صورت مفاد این آیه مانند آیه 24 از سوره <نور> است (یوم تشهد علیهم ألسنتهم و أیدیهم و أرجلهم بما کانوا یعملون).

72- گواهان عمل در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 15 - 1

1 - گواهی پیامبر ( ص ) ، بر تمامی حرکات و رفتار های امت خویش در قیامت

إنّا أرسلنا إلیکم رسولاً ش-هدًا علیکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 3،4

3 - قیامت ، روز حضور گواهان اعمال و شهادت دادن آنها است .

ص: 33

و شاهد

راغب پس از آن که شهادت را به معنای حضور با مشاهده آورده است، معنای گواهی را برای آن ذکر کرده و می گوید: شهادت، گفتاری است که از روی علم سرزده باشد. (مفردات راغب)

4 - سوگند خداوند ، به گواهان اعمال انسان ها در قیامت

و شاهد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 7 - 9

9 - اصحاب اخدود در قیامت ، بر کردار خویش شهادت خواهند داد .

و هم علی ما یفعلون بالمؤمنین شهود

آیات <و الیوم الموعود> و <و شاهد و مشهود> در آغاز سوره، می تواند قرینه بر نکته یاد شده باشد.

73- گواهان عمل و ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 18 - 12

12- گواهان اعمال در قیامت ، دوری ستمگران از رحمت الهی را به همگان اعلام می کنند .

ألا لعنه الله علی الظ-لمین

74- گواهان عهدشکنی منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 11 - 8

8 - گواهی خداوند بر ماهیت دروغ پرداز منافقان و بی تعهدی آنان در قبال هر پیمان

و اللّه یشهد إنّهم لک-ذبون

75- گواهان قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 159 - 7

7 - پیامبران ، شاهدان محکمه الهی در قیامت

و یوم القیمه یکون علیهم شهیداً

ص: 34

76- گواهان محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 21 - 3

3 - مقرّبان درگاه خداوند گواهان نامه اعمال نیکوکاران اند .

یشهده المقرّبون

فعل <یشهد>، یا از <شهود> به معنای حضور است و یا از <شهاده> که ابن اثیر در نهایه آن را <خبر دادن از مشاهدات خویش> معنا کرده است; در هر صورت گواه بودن <مقرّبون> استفاده می شود; زیرا در معنای اول حضور و نظارت آنان به منظور گواهی دادن است و معنای دوم - که در آن صورت <یشهده> به معنای <یشهد به> خواهد بود - صریح در نکته یاد شده است.

77- گواهان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 96 - 2

2- خداوند ، گواه و ناظری کافی میان پیامبر ( ص ) و مشرکان

کفی بالله شهیدًا بینی و بینکم

78- گواهان مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 78 - 18

18 - مسلمانان ، گواه بر اعمال سایر مردم و پیامبر ( ص ) گواه بر اعمال مسلمانان

لیکون الرسول شهیدًا علیکم و تکونوا شهداء علی الناس

در این که مراد از <شهید> و <شهداء> در آیه چیست، نظراتی چند ابراز شده است که از جمله آنها <گواهی بر اعمال> می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 8 - 4،5

4- پیامبر ( ص ) ، گواه و ناظر بر اعمال امت خویش در طول تاریخ

إنّا أرسلن-ک ش-هدًا

در صورتی که مراد از <شاهداً> شهادت بر اعمال امت در قیامت باشد، از مطلق آمدن <شاهداً> گواهی و نظارت آن حضرت بر تمام اعمال امت استفاده می شود.

5- پیامبر ( ص ) ، حتی پس از رحلت خود ، دارای آگاهی و قدرت نظارت بر عملکرد امت خویش

إنّا أرسلن-ک ش-هدًا

اگر منظور از <شاهداً> شهادت بر اعمال همه امت در صحنه قیامت باشد، مطلب بالا استفاده می شود; زیرا که شهادت بدون آگاهی و نظارت فاقد اعتبار است.

ص: 35

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 15 - 1

1 - گواهی پیامبر ( ص ) ، بر تمامی حرکات و رفتار های امت خویش در قیامت

إنّا أرسلنا إلیکم رسولاً ش-هدًا علیکم

79- گواهان مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 96 - 2

2- خداوند ، گواه و ناظری کافی میان پیامبر ( ص ) و مشرکان

کفی بالله شهیدًا بینی و بینکم

80- گواهان موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 28 - 7

7 - موسی ( ع ) خدا را بر قرارداد میان خود و شعیب ( ع ) گواه گرفت .

قال ذلک بینی و بینک . .. و اللّه علی ما نقول وکیل

81- گواهان نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 19 - 5،27

5 - خداوند، بزرگترین گواه رسالت پیامبر اکرم(ص) در برابر منکران است.

قل أی شیء أکبر شهده قل اللّه شهید بینی و بینکم

با توجه به این حقیقت که نزاع بین پیامبر(ص) و مشرکان، نزاع شخصی نبوده، بلکه اختلاف بر سر درستی ادعای پیامبر(ص) به نزول وحی بر ایشان بوده است.

27 - عن أبی جعفر(ع) فی قوله: <قل أی شیء أکبر شهاده قل اللّه شهید بینی و بینکم> و ذلک ان مشرکی أهل مکه قالوا: یا محمّد ما وجد اللّه رسولا یرسله غیرک؟ ما نری أحداً یصدقک بالذی تقول . .. قتأتینا من یشهد إنک رسول اللّه؟ قال رسول اللّه(ص): <اللّه شهید بینی و بینکم ... >.

از امام باقر(ع) درباره آیه <قل أی شیء أکبر شهاده . .. > روایت شده است که مشرکان مکه به حضرت محمّد(ص) گفتند: خداوند رسولی غیر از تو نیافت که بفرستد؟ کسی را نمی بینیم درباره آنچه می گویی تو را تصدیق کند ... پس کسی که به رسالت تو گواهی دهد، برای ما می آوری؟ رسول خدا(ص) فرمود: خداوند بین من و شما گواه است ... .

ص: 36

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 4

4 - لجاجت پیشگان، حتی در صورت سخن گفتن مردگان با ایشان و شهادت بر رسالت پیامبر(ص)، ایمان نمی آورند.

و لو أننا . .. و کلمهم الموتی ... ما کانوا لیؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 38 - 4

4 - قرآن ، معجزه جاودان حضرت محمد ( ص ) و گواه صدق نبوت آن حضرت

أم یقولون افتریه قل فأتوا بسوره مثله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 43 - 5

5- خداوند خود گواهی دهنده به حقانیت رسالت پیامبر ( ص ) و الهی بودن بعثت او

کفی بالله شهیدًا بینی و بینکم

<بالله> فاعل برای <کفی> است و حرف <باء> در آن به اصطلاح زایده و دلالت بر تأکید انتساب فعل به فاعل دارد. قابل ذکر است که گواهی های خداوند بر رسالت پیامبر(ص) بسیار است و آن آیات گوناگون و متعددی است که در آنها تصریح شده که او فرستاده ای از ناحیه خداوند است. و چون قرآن معجزه است و الهی بودن آن برای حق جویان امری روشن می باشد، شهادت خداوند به رسالت پیامبر(ص) ثابت می شود و جمله <کفی بالله ...> برهانی تام خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 52 - 8

8 - احاطه علمی خداوند بر موجودات جهان ، دلیل کفایت گواهی او برای حقانیت نبوت پیامبر ( ص ) است .

قل کفی باللّه بینی و بینکم شهیدًا یعلم ما فی السم-وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 1 - 7

7 - گواهی أکید خداوند ، به صدق رسالت پیامبر ( ص )

و اللّه یعلم إنّک لرسوله

82- گواهان نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 78 - 15

15- < عن إسحاق بن عمار قال : قلت لأبی عبدالله ( ع ) : أخبرنی بأفضل المواقیت فی صلاه الفجر ؟ فقال : مع طلوع الفجر ان الله عزّوجلّ یقول : < و قرآن الفجر إن قرآن الفجر کان مشهوداً > یعنی صلاه الفجر تشهده ملائکه اللیل و ملائکه النهار فإذا صلّی العبد الصبح مع طلوع الفجر ثبتت له مرّتین اثبت ها ملائکه اللیل و ملائکه النهار ;

ص: 37

اسحاق بن عمار گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: مرا از با فضیلت ترین اوقات نماز صبح خبر ده، حضرت فرمود: نمازی است که همگام با طلوع فجر باشد. همانا خداوند - عزّوجلّ - می فرماید:< و قرآن الفجر إن قرآن الفجر کان مشهوداً> مقصود نماز طلوع فجر است که فرشتگان مأمور شب و فرشتگان مأمور روز همگی با هم در آن هنگام حضور دارند و بر آن شهادت می دهند. پس زمانی که بنده نماز صبح را همگام با طلوع فجر به جا می آورد، نماز صبح او دو بار ثبت می شود: یک بار [توسط] فرشتگان مأمور شب و بار دیگر [به وسیله ]فرشتگان مأمور روز>.

83- گواهان وصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 8،10،14،15،22

8 - جواز توقیف شاهدان بر وصیت تا ادای شهادت قانونی و معتبر

تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه

جمله <تحبسونهما> تا آخر آیه می تواند می تواند ناظر به ادای شهادت باشد یعنی شرایط ذکر شده در این بخش از آیه دخیل در اثبات وصیت است و می تواند ناظر به تحمل شهادت باشد یعنی خداوند وصیت کننده را ارشاد کرده که اگر تردید دارد که شاهدان، وصیت او را به درستی ادا کنند، باید از آنان بخواهد که بعد از نماز سوگند یاد کنند که به حق شهادت خواهند داد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

10 - ارزش و اعتبار شهادت شاهدان بر وصیت - چه مسلمان و چه غیر مسلمان - آنگاه که راستی و درستی شهادتشان مورد تردید باشد . منوط به سوگند است .

ذو عدل منکم او ءاخران من غیرکم . .. تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه

برداشت فوق مبتنی بر این است که جمله <تحبسونهما> ناظر به هر دو طائفه از شاهدان بر وصیت باشد و اعتبار شهادت هر شاهدی - چه مسلمان و چه غیر مسلمان - را مقید به سوگند کند.

14 - شاهدان بر وصیت باید در سوگند خویش بیان دارند که شهادتشان را وسیله دستیابی به منافع مادی و یا نفع رسانی به خویشان خود قرار نداده اند .

فیقسمان باللّه ان ارتبتم لانشتری به ثمناً و لو کان ذا قربی

ضمیر در <به> به شهادت که از سیاق آیه بر می آید و ضمیر در <کان> به مشهود له یعنی کسی که شهادت به سود او تمام شده باز می گردد.

15 - شاهدان بر وصیت باید در سوگند خویش بیان دارند که تمام محتوای وصیت را ذکر کرده و چیزی از آن را کتمان نکرده اند .

فیقسمان باللّه . .. و لانکتم شهده اللّه

22 - شاهدان بر وصیت در صورت کتمان وصیت های میت و یا تغییر آنها به انگیز های مادی ، از زمره گنهکارانند .

لانشتری . .. و لانکتم شهده اللّه إنّا اذاً لمن الاثمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 107 - 4،5،6،7

4 - دو مرد از کسانی که شهادت دروغین شاهدان بر وصیت ، بر ضرر آنان تمام شده می توانند در مقام شهادت برآمده و شهادت خویش را ادا کنند

ص: 38

فاخران یقومان مقامهما من الذین استحق علیهم الأولین

مفعول <استحق> کلمه <اثماً> می باشد که به قرینه فراز قبل حذف شده است و <اولیان> فاعل آن می باشد. بنابراین و با توجه به آنچه درباره <استحقا اثماً> گفته شده <من الذین استحق ...> چنین معنا می شود آن دو مرد جایگزین در امر شهادت باید از کسانی باشند که شاهدان پیشین با حق جلوه دادن شهادت دروغین خویش ضرری را متوجه آنان کرده اند.

5 - حضور شاهدان به هنگام وصیت ، ملاک اولویت ایشان ، نسبت به کسانی که مدارک دیگری بر اثبات وصیت دارند .

من الذین استحق علیهم الأولین

<اولیان> صیغه تفضیل و به معنای سزاوارتران است و مراد از آن همان شاهدان نخستین می باشد. اولویت داشتن آنان و سزاوارتر بودنشان نسبت به دیگران یا بدین جهت است که وصیت کننده از آنان خواسته شهادت دهند و آنان را بر این کار برگزیده است اگر چه دیگران نیز وصیت او را شنیده باشند و یا بدین جهت است که این دو شاهد در مجلس وصیت حاضر بوده اند ولی دیگران حضور نداشته اند و از طریقی دیگر به چگونگی وصیت پی برده اند، برداشت فوق ناظر به دومین احتمال است.

6 - شهادت شاهدان جایگزین در امر وصیت ، تنها با سوگند به خدا معتبر و دارای ارزش قانونی است .

فیقسمان باللّه

7 - شاهدان جایگزین در امر وصیت باید در سوگند خویش بیان کنند که شهادت آنان حق است ، نه شهادت شاهدان پیشین

فیقسمان باللّه لشهدتنا احق من شهدتهما

<احق> افعل تفضیل است و هدف از بیان آن حقانیت شهادت دهندگان جایگزین است و نفی حقانیت شاهدان نخستین نه مقایسه بین آن دو و بیان این معنا که یکی صحیح و دیگر صحیح تر باشد. جمله <فان عثر ...> دلالت بر این تفسیر دارد.

84- گواهان هلاکت قارون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 81 - 7

7 - تنها خداوند ، شاهد فرورفتن قارون و خانه اش در کام زمین بود .

فما کان له من فئه . .. من دون اللّه

<من دون اللّه> استثنا از <من فئه> است; یعنی، در آن لحظه کسی جز خدا حضور نداشت.

85- گواهی گواهان وصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 107 - 3

3 - پی جویی نکردن برای اثبات نادرستی شهادت شاهدان وصیت ، امری شایسته و نیکو است .

فان عثر علی انهما استحقا اثماً

گرچه عثار و عُثور به معنای ساقط شدن است ولی مجازاً درباره کسی که بدون پی جویی از امر بدان آگاهی می یابد، استعمال می شود (برگرفته از مفردات راغب) مجهول بودن فعل <عُثر> نیز می تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

ص: 39

86- مسؤولیت گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 17،20

17 - شاهدان نباید به بهانه منافع شخصی و یا خویشاوندی ، در شهادت های خویش خیانت کنند

لانشتری به ثمناً و لو کان ذا قربی . .. إنّا اذاً لمن الاثمین

اگر چه آیه شریفه درباره شهادت بر وصیت است ولی از جهت ضرورت پرهیز از خیانت بین شهادت بر وصیت و شهادت بر اموری دیگر تفاوتی نیست و لذا می توان گنهکار بودن هر خیانتکار در شهادت را استفاده کرد.

20 - اداء شهادت به درستی و راستی ، تکلیفی الهی بر عهده شاهدان

و لانکتم شهده اللّه

اضافه <شهده> به <اللّه> می تواند به منظور رساندن این حقیقت باشد که شهادت حقی از حقوق الهی است و بندگان موظف به ادای آن هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 7

7 - گواهی شاهدان در امر طلاق زنان و یا رجوع همسران به آنان ، باید برای خدا و خالصانه و به دور از چشمداشت مادی باشد .

و أقیموا الشه-ده للّه

87- مسؤولیت گواهان وصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 108 - 3

3 - پرهیز شاهدان وصیت از خیانت در شهادت و تجاوز به حقوق دیگران ، تکلیفی الهی بر عهده ایشان و نشان تقواپیشگی آنان است .

ذلک ادنی ان یأتوا بالشهده علی وجهها . .. و اتقوا اللّه و اسمعوا

88- مشرکان و گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 52 - 2

2 - کافران و مشرکان ، با رو به رو شدن با گواهی شاهدان علیه خود ، به عذرخواهی خواهند پرداخت .

و یوم یقوم الأشه-د . یوم لاینفع الظ-لمین معذرتهم

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که عبارت <یوم لاینفع . ..> بدل برای <یوم یقوم الأشهاد> می باشد.

ص: 40

89- مقام گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 18

18 - منزلت والای گواهان بر حوادث تاریخی ( شکست ها و پیروزی های مسلمانان ) و بیانگران علل آن حوادث

و یتّخذ منکم شهداء

چون در آیه شریفه متعلق شهادت ذکر نشده، می توان به قرینه آیات قبل - که علل حوادث تاریخی را تحلیل کرده است - چنین احتمال داد که مراد از شهیدان، گواهان شکستها و پیروزیهای مسلمانان باشند تا گواهی دهند آنجا که از خدا و رسولش پیروی شد و تقوا رعایت گردید، مسلمانان پیروز شدند و آنجا که بر خود اعتماد کردند و از خداوند غافل شدند و بی تقوایی و بی صبری پیشه کردند، شکست خوردند.

90- مقامات گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 83 - 11،13

11 - مسیحیان عصر بعثت پس از پذیرش اسلام با نیایش به درگاه خداوند ، خواهان پیوستن به صف شاهدان و گواهان حقانیت قرآن بودند .

ربنا ءامنا فاکتبنا مع الشهدین

13 - ایمان زمینه نیل به منزلت رفیع شاهدان

ءامنا فاکتبنا مع الشهدین

کلمه <فاء> در <فاکتبنا> رساننده برداشت فوق است.

91- مقامات گواهان قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 5

5 - گواهان صحنه قیامت ، دارای مقامی ارجمنداند .

و شاهد

92- نقش اخروی گواهان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 18 - 13

13- گواهان اعمال ، از کارگزاران صحنه قیامتند .

و یقول الأشهد . .. ألا لعنه الله علی الظ-لمین

ص: 41

93- نقش گواهان امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 89 - 7

7- وجود انسان های شایسته و متعالی در هر عصر و در میان هر گروه ، مایه اتمام حجت خداوند بر دیگران است .

و یوم نبعث فی کلّ أُمّه شهیدًا علیهم من أنفسهم

برداشت فوق، بر اساس این احتمال است که منظور از شهادت و گواهی، شهادت و گواهی قولی نباشد; بلکه شهادت عملی باشد; یعنی، وجود صالحان خود وسیله ای قرار گیرد برای اتمام حجت بر دیگران و اینکه آنان نیز می توانستند صالح باشند.

94- نقش گواهان در قذف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 4 - 1

1 - کیفر نسبت دهندگان زنا ( قذف ) به زنان پاکدامن ، بدون ارائه چهارگواه ناظر ، هشتاد ضربه شلاق با تازیانه چرمی است .

والذین یرمون المحصن-ت ثمّ لم یأتوا بأربعه شهداء فاجلدوهم ثم-نین جلده

<جلد> (مصدر <اجلدوا>) گاهی به معنای <زدن با تازیانه چرمی> و گاهی به معنای <بر پوست بدن کسی با تازیانه زدن> می آید. برداشت فوق، بر مبنای کار برد اول است. گفتنی است که <رمی> (مصدر <یرمون>) به معنای تیر انداختن است و در این جا استعاره از نسبت دادن امری ناخوشایند به مردم است که در اصطلاح فقه از آن تعبیر به <قذف> می شود.

95- نقش گواهان در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 89 - 6

6- حکم و داوری خداوند میان انسان ها در قیامت ، بر اساس حجت و گواه شاهدان است .

و یوم نبعث فی کلّ أُمّه شهیدًا علیهم من أنفسهم

برداشت فوق، با توجه به این نکته است که برانگیختن شاهدان در راستای صدور حکم و داوری است و نیز به منظور اتمام حجت صورت می گیرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 51 - 11

11 - کیفر و پاداش انسان ها در قیامت ، مستند به گواهی شاهدان است .

یوم یقوم الأشه-د

ص: 42

96- نقش گواهان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 21 - 4

4- محاسبه کردار بندگان و جزا دهی به آنان ، متّکی بر شهادت گواهان

کلّ نفس معها سائق و شهید

97- نورانیت اخروی گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 19 - 10

10 - صدیقان و شهدا ( گواهان ) ، در جهان آخرت دارای نورانیتی ویژه و مخصوص به خود هستند .

لهم . .. و نورهم

98- هشدار به گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 21

21 - ضرورت توجه شاهدان ، به آگاهی و شهود خداوند بر هر آنچه به آن شهادت می دهند .

و لانکتم شهده اللّه

99- همنشینی با گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 69 - 6،9،12

6 - پیروان خدا و رسول ( ص ) ، از همنشینان بهشتی پیامبران ، صدّیقان ، شاهدان و صالحان خواهند بود .

و من یطع اللّه . .. فاولئک مع الذین انعم اللّه علیهم من النبیّین ... و الصّالحین

چون مصاحبت و همنشینی با پیامبران برای همه پیروان آنان در دنیا تحقق نمی یابد، بنابراین زمان آن، آخرت و مکانش بهشت است.

9 - همنشینی و مصاحبت با پیامبران ، صدیقین ، شاهدان و صالحان ، از نعمت های الهی در بهشت

فاولئک مع الذین انعم اللّه علیهم

از اینکه همنشینی با پیامبران و . .. پاداشی برای پیروان خدا و رسول (ص) شمرده شده است، برداشت فوق به دست می آید.

12 - پیامبران ، صدیقین ، شاهدان و صالحان ، رفیقان و همنشینانی نیکو برای پیروان خدا و رسول ( ص )

و من یطع اللّه و الرّسول . .. و حسن اولئک رفیقاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 43

3 - نساء - 4 - 70 - 1،2

1 - معاشرت و همنشینی با پیامبران ، صدّیقان ، شاهدان و صالحان ، دارای فضیلتی کامل

فاولئک مع الذین انعم اللّه علیهم من النبیّین . .. ذلک الفضل من اللّه

بنابر اینکه <ذلک>، اشاره به معیّت و رفاقت در آیه قبل باشد، و فضیلت کامل بر این مبناست که <الفضل> خبر برای <ذلک> باشد.

2 - معاشرت و همنشینی با پیامبران ، صدیقان ، شاهدان و صالحان ، تفضّلی الهی برای اطاعت کنندگان از خدا و رسول ( ص )

فاولئک مع الّذین . .. ذلک الفضل من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 71 - 5

5 - مجاهدان راه خدا ، همنشین با پیامبران ، صدّیقان ، شاهدان و صالحان

فاولئک مع الذین انعم اللّه علیهم . .. یا ایّها الّذین امنوا خذوا حذرکم

100- همنشینی با گواهان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 69 - 1

1 - مصاحبت با پیامبران ، صدّیقان ، شاهدان و گواهان اعمال و صالحان ، پاداش اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و من یطع اللّه و الرّسول . .. و الصّالحین

<صدّیق>، یعنی بسیار راستگو و شاید مبالغه بودن آن اشاره به صداقت آنان در گفتار و عمل باشد. برخی برآنند که مقصود از صدیقین، اولین کسانی هستند که پیامبران را تصدیق کردند و شاهدان، یا به معنای کشته شدگان در راه خدا و یا گواهان بر اعمال انسانها و یا عالمان واقعی دین است.

گواهان امتها

101- گواهان امتها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 53 - 8

8 - منزلت والای کسانی که در قیامت ، بر اعمال امّت ها گواهی می دهند .

فاکتبنا مع الشاهدین

درخواست حواریون از خداوند به اینکه آنان را با گواهان قرار دهد، بیانگر آن است که آنان دارای مقامی والا هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 117 - 9،11

9 - عیسی ( ع ) ، گواه و ناظر بر عقاید و رفتار امت خویش ، به هنگام حضور در میان آنان

ص: 44

و کنت علیهم شهیداً مادمت فیهم

11 - پیامبران به هنگام حضور در میان امت های خویش ، گواه و ناظر بر اعمال و عقاید آنان

و کنت علیهم شهیداً مادمت فیهم

گواهی

102- آثار ادای گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 35 - 5

5 - پاکدامنی ، رعایت امانت ، وفای به عهد ، ادای شهادت و مراقبت از نماز ، از موجبات ورود به بهشت

و الذین هم لفروجهم ح-فظون . .. و الذین هم لأم-ن-تهم و عهدهم رعون . و الذین هم بش

103- آثار تذکر گواهی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 55 - 19

19 - توجه دادن به حضور و گواهی خداوند ، زمینه ساز رویکرد بیشتری به عمل به فرمان های او است .

و اتّقین اللّه إنّ اللّه کان علی کلّ شیء شهیدًا

ذکر <إنّ اللّه کان علی . ..> پس از بیان دستورهایی خاص، می تواند مفید این نکته باشد که مخاطبان دستورها، به حضور و گواهی خداوند توجه پیدا کنند تا تشویق شوند و یا از ترسِ پیامد ناگوار ترک عمل، به سمت عمل به آن دستور بروند.

104- آثار عقیده به گواهی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 11 - 7

7 - ایمان به خداوند و اعتقاد به عزّت ، ستودگی ، حاکمیت ، مالکیت و گواه بودن او و انجام دادن تمامی اعمال صالح ، مایه بهره بردن از مناظر سبز و پر درخت و زمین آب خیز بهشت است .

إلاّ أن یؤمنوا باللّه العزیز . .. إنّ الذین ءامنوا و عملوا الص-لح-ت لهم جنّ-ت تج

برداشت یاد شده، از ارتباط این آیه با آیه هشتم و نهم استفاده می شود. <الصالحات>، جمع محلی به <ال> و مفید عموم است. عموم در این موارد، عرفی است; یعنی، تمام آن چه میسّر است. <جنّه>; یعنی، بوستانی که با درختان خود زمین را پوشانده باشد. (مفردات راغب).

ص: 45

105- آثار کتمان گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 135 - 26

26 - شهادت دهندگان به دروغ و ترک کنندگان شهادت حق ، مورد تهدید خدایند .

و إن تلوا او تعرضوا فإنّ اللّه کان بما تعملون خبیراً

بیان آگاهی خداوند به شهادتهای دروغ و ترکِ شهادتِ حق، کنایه از تهدید و عذاب الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 33 - 3

3 - خودداری از ادای شهادت و گواهی ، نشانه ضعف ایمان

و الذین هم بشه-دتهم قائمون

106- آثار گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 135 - 10

10 - شهادت آدمی ، علیه پدر ، مادر و دیگر خویشاوندان ، دارای اعتبار قانونی و حقوقی است .

شهداء للّه و لو علی أنفسکم او الولدین و الاقربین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 82 - 7

7- گواهی شهود عینی ، طریقی معتبر برای اثبات مدعا

وسئل القریه . .. والعیر التی أقبلنا فیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 61 - 4

4- گواهی دادن ، وسیله اثبات جرم در میان قوم ابراهیم

فأتوا به . .. لعلّهم یشهدون

107- آثار گواهی اخروی پا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 25 - 4

4 - کیفر و پاداش اشخاص در قیامت و داوری درباره آنان ، بر پایه شهادت و گواهی اعضا و جوارح ( زبان ، دست و پای ) خود آنها خواهد بود .

یوم تشهد علیهم ألسنتهم . .. یومئذ یوفّیهم اللّه دینهم الحقّ

ص: 46

جمله <یومئذ یوفّیهم اللّه> استئناف بیانی است و پاسخ به این سؤال است که گواهی زبان، دست و پا بر اعمال انسان ها، برای چه منظوری است؟ پاسخ آیه شریفه این است که این گواهی، به منظور اعطای جزای کامل و عادلانه می باشد و این جزا بر پایه همین گواهی استوار است.

108- آثار گواهی اخروی دست

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 25 - 4

4 - کیفر و پاداش اشخاص در قیامت و داوری درباره آنان ، بر پایه شهادت و گواهی اعضا و جوارح ( زبان ، دست و پای ) خود آنها خواهد بود .

یوم تشهد علیهم ألسنتهم . .. یومئذ یوفّیهم اللّه دینهم الحقّ

جمله <یومئذ یوفّیهم اللّه> استئناف بیانی است و پاسخ به این سؤال است که گواهی زبان، دست و پا بر اعمال انسان ها، برای چه منظوری است؟ پاسخ آیه شریفه این است که این گواهی، به منظور اعطای جزای کامل و عادلانه می باشد و این جزا بر پایه همین گواهی استوار است.

109- آثار گواهی اخروی زبان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 25 - 4

4 - کیفر و پاداش اشخاص در قیامت و داوری درباره آنان ، بر پایه شهادت و گواهی اعضا و جوارح ( زبان ، دست و پای ) خود آنها خواهد بود .

یوم تشهد علیهم ألسنتهم . .. یومئذ یوفّیهم اللّه دینهم الحقّ

جمله <یومئذ یوفّیهم اللّه> استئناف بیانی است و پاسخ به این سؤال است که گواهی زبان، دست و پا بر اعمال انسان ها، برای چه منظوری است؟ پاسخ آیه شریفه این است که این گواهی، به منظور اعطای جزای کامل و عادلانه می باشد و این جزا بر پایه همین گواهی استوار است.

110- آثار گواهی به حق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 135 - 4

4 - شهادت به حق و برای خدا ، زمینه تأمین عدالت اجتماعی است .

یأیها الذین ءامنوا کونوا قومین بالقسط شهداء للّه

ظاهراً <شهداء للّه>، که در حقیقت شهادت دادن به حق است، به عنوان راهی برای دستیابی به اقامه قسط معرفی شده است.

ص: 47

111- آداب گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 135 - 21

21 - ملاحظه فقر و غنای افراد در ادای شهادت ، هواپرستی است .

شهداء للّه . .. ان یکن غنیاً او فقیراً فاللّه اولی بهما فلاتتبعوا الهوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 21

21 - ضرورت توجه شاهدان ، به آگاهی و شهود خداوند بر هر آنچه به آن شهادت می دهند .

و لانکتم شهده اللّه

112- اجتناب از گواهی دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 72 - 3

3 - بندگان خالص خدا ، هرگز به باطل و دروغ ، شهادت و گواهی نمی دهند .

و الذین لایشهدون الزور

113- احکام گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 140 - 12

12 - ادای شهادت واجب و کتمان آن ظلم است .

و من أظلم ممن کتم شهده عنده من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 -

21،22،24،26،27،28،29،30،31،32،44،47،50

21 - وجوب شاهد گرفتنِ دو مرد مسلمان و در صورت نبودن آنان ، یک مرد و دو زن مسلمان در ثبت و تنظیم اسناد دیون و مبادلات

و استشهدوا شهیدین من رجالکم فان لم یکونا رجلین فرجل و امراتان

22 - بلوغ ، شرط گواهان بر دین و مبادلات

و استشهدوا شهیدین من رجالکم

کلمه <رجل> (مرد) و <امرأه> (زن) ظهور در افراد بالغ دارد.

24 - گواهان بر دین و مبادلات باید مورد قبول و رضایت طرفین باشند .

و استشهدوا شهیدین من رجالکم . .. ممّن ترضون من الشّهداء

26 - جایگزینی دو زن به جای یک مرد در شهادت ، به منظور تذکّر یکی از آنها به دیگری در صورت فراموشی و لغزش آن

ص: 48

دیگری است .

فرجل و امراتان . .. ان تضلّ احدیهما فتذکّر احدیهما الاخری

27 - تذکّرو یادآوری یکی از گواهان به دیگری ، در صورت فراموشی و لغزش ، فلسفه و حکمت تعدد گواهان *

ان تضلّ احدیهما فتذکّر احدیهما الاُخری

چون جمله <ان تضلّ> در مقام تعلیل است، پس می توان به غیر مورد (گواهی زنان) گسترش داد.

28 - لزوم تذکّر یکی از گواهان به دیگری ، در صورت فراموشی و لغزش وی

ان تضلّ احدیهما فتذکّر احدیهما الاُخری

29 - وجوب ادای شهادت بر گواهان به هنگام فراخوانی به شهادت

و لا یأب الشّهداء اذا ما دعوا

بنابراینکه <اذا ما دعوا> دعوت برای ادای شهادت باشد; یعنی: اذا ما دعوا الی اداء الشّهاده.

30 - وجوب تحمّل شهادت بر مؤمنین ، به هنگام استشهاد از آنان

و لا یأب الشّهداء اذا ما دعوا

بنابراینکه <اذا ما دعوا> دعوت برای تحمل شهادت باشد; یعنی: اذا ما دعوا الی اداء الشّهاده.

31 - عدم وجوب تحمّل و ادای شهادت ، ابتدائاً و بدون فراخوانی به آن ( داوطلبانه )

و لا یأب الشّهداء اذا ما دعوا

لزوم ادا و تحمّل شهادت را مشروط به دعوت بر آن کرده و مفهوم شرط این است که در صورت نبود دعوت، شاهد بودن و شهادت دادن واجب نیست.

32 - جواز احضار شهود برای ادای شهادت

و لا یأب الشّهداء اذا ما دعوا

44 - لزوم شاهد گرفتن در هنگام داد و ستد هر چند معامله ای نقد و بدون مطالبه باشد .

و اشهدوا اذا تبایعتم

47 - لزوم جبران خسارتهایی که بر کاتب و شاهد ، از ناحیه کتابت و شهادت به وجود می آید .

و لا یضارّ کاتب و لا شهید

بنابراینکه <لا یضار> مجهول باشد، مقصود از ضرر، خسارتهای ناشی از شهادت و کتابت است یعنی نباید کاتب و شاهد در این میان متحمّل ضرر و زیانی شوند که لازمه آن جبران خسارتهای ایشان است. مثل بیکاری، کرایه رفت و آمد و ... .

50 - جبران نکردن خسارتهایی که بر کاتب و شاهد از ناحیه کتابت و شهادت وارد می شود ، موجب فسق و انحراف از حق

و لا یضارّ کاتب و لا شهید و ان تفعلوا فانّه فسوق بکم

بر مبنای مجهول بودن <لا یضارّ>، مقصود از <ضرر>، ضررهای ناشی از <کتابت> است. یعنی اگر ضرری متوجه کاتب و شاهد گردید و خسارتهای ایشان را جبران ننمودید، از حق منحرف شده اید و فاسق گشته اید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 283 - 10

10 - حرمت کتمان شهادت

و لا تکتموا الشّهاده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 135 - 10

ص: 49

10 - شهادت آدمی ، علیه پدر ، مادر و دیگر خویشاوندان ، دارای اعتبار قانونی و حقوقی است .

شهداء للّه و لو علی أنفسکم او الولدین و الاقربین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 8 - 4

4 - لزوم رعایت قسط و عدالت به هنگام ادای شهادت

کونوا قومین للّه شهداء بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 8،9،10،17،20

8 - جواز توقیف شاهدان بر وصیت تا ادای شهادت قانونی و معتبر

تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه

جمله <تحبسونهما> تا آخر آیه می تواند می تواند ناظر به ادای شهادت باشد یعنی شرایط ذکر شده در این بخش از آیه دخیل در اثبات وصیت است و می تواند ناظر به تحمل شهادت باشد یعنی خداوند وصیت کننده را ارشاد کرده که اگر تردید دارد که شاهدان، وصیت او را به درستی ادا کنند، باید از آنان بخواهد که بعد از نماز سوگند یاد کنند که به حق شهادت خواهند داد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

9 - شهادت غیر مسلمان بر وصیت در صورت شک در راستی و درستی شهادت وی تنها با سوگند پذیرفته می شود و از اعتبار قانونی برخوردار می گردد

او ءاخران من غیرکم . .. تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه ان ارتبتم

جمله <تحبسونهما . ..> می تواند ناظر به هر دو طائفه از شاهدان <ذوا عدل منکم> و <ءاخران من غیرکم> باشد. و می تواند تنها ناظر به طائفه دوم یعنی <و ءاخران من غیرکم> گرفته شود. برداشت فوق مبتنی بر احتمال دوم است.

10 - ارزش و اعتبار شهادت شاهدان بر وصیت - چه مسلمان و چه غیر مسلمان - آنگاه که راستی و درستی شهادتشان مورد تردید باشد . منوط به سوگند است .

ذو عدل منکم او ءاخران من غیرکم . .. تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه

برداشت فوق مبتنی بر این است که جمله <تحبسونهما> ناظر به هر دو طائفه از شاهدان بر وصیت باشد و اعتبار شهادت هر شاهدی - چه مسلمان و چه غیر مسلمان - را مقید به سوگند کند.

17 - شاهدان نباید به بهانه منافع شخصی و یا خویشاوندی ، در شهادت های خویش خیانت کنند

لانشتری به ثمناً و لو کان ذا قربی . .. إنّا اذاً لمن الاثمین

اگر چه آیه شریفه درباره شهادت بر وصیت است ولی از جهت ضرورت پرهیز از خیانت بین شهادت بر وصیت و شهادت بر اموری دیگر تفاوتی نیست و لذا می توان گنهکار بودن هر خیانتکار در شهادت را استفاده کرد.

20 - اداء شهادت به درستی و راستی ، تکلیفی الهی بر عهده شاهدان

و لانکتم شهده اللّه

اضافه <شهده> به <اللّه> می تواند به منظور رساندن این حقیقت باشد که شهادت حقی از حقوق الهی است و بندگان موظف به ادای آن هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 107 - 1،4

ص: 50

1 - شهادت های ناحق بی اعتبار و احکام مبتنی بر آن ملغاست

فان عثر علی انهما استحقا اثماً فاخران یقومان مقامهما

عَثْر و عُثور - مصدر عُثِرَ - به معنای آگاه شدن و اطلاع یافتن است و <استحقا> باب استفعال از <حق> می باشد. و از جمله معانی باب استفعال، جلوه دادن و قلمداد کردن است. می توان گفت همین معنا از <استحقا> اراده شده است. بنابراین جمله <فان عثر ...> یعنی اگر معلوم شد که شاهدان گناهی (شهادت ناحقی) را حق جلوه دادند ... .

4 - دو مرد از کسانی که شهادت دروغین شاهدان بر وصیت ، بر ضرر آنان تمام شده می توانند در مقام شهادت برآمده و شهادت خویش را ادا کنند

فاخران یقومان مقامهما من الذین استحق علیهم الأولین

مفعول <استحق> کلمه <اثماً> می باشد که به قرینه فراز قبل حذف شده است و <اولیان> فاعل آن می باشد. بنابراین و با توجه به آنچه درباره <استحقا اثماً> گفته شده <من الذین استحق ...> چنین معنا می شود آن دو مرد جایگزین در امر شهادت باید از کسانی باشند که شاهدان پیشین با حق جلوه دادن شهادت دروغین خویش ضرری را متوجه آنان کرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 108 - 7

7 - تقواپیشگی اجرا کنندگان احکام شهادات و تسلیم بودن آنان در برابر احکام الهی ایشان را به اثبات و ایفای حقوق مردم به طور صحیح می رساند .

و اتقوا اللّه و اسمعوا

در برداشتهای گذشته مخاطبان <اتقوا و اسمعوا> شاهدان گرفته شده بود ولی احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه مخاطبان در این دو فراز حاکمان و قاضیان که متصدیان اجرای احکام هستند، باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 150 - 4

4 - تصدیق کردن و همگام شدن با شهادت دهندگان نابحق، حرام است.

فإن شهدوا فلا تشهد معهم و لا تتبع أهواء الذین کذبوا بأیتنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 82 - 7

7- گواهی شهود عینی ، طریقی معتبر برای اثبات مدعا

وسئل القریه . .. والعیر التی أقبلنا فیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 4 - 7،11،12

7 - اتهام بی دلیل زنا ( قذف ) به زنان پاکدامن ، موجب از میان رفتن همیشگی حق شهادت نسبت دهندگان ، در تمامی صحنه های گواهی

والذین یرمون المحصن-ت . .. و لاتقبلوا لهم شه-ده ابدًا

11 - شهادت و گواهی انسان فاسق ، در نظام قضایی اسلام هرگز پذیرفته نمی شود .

و لاتقبلوا لهم شه-ده أبدًا و أُول-ئک هم الف-سقون

ص: 51

برداشت فوق، مبتنی براین نکته است که جمله <و أُول-ئک هم الفاسقون> در مقام تعلیل و بیان فلسفه حکم پذیرفته نشدن شهادت نسبت دهندگان زنا باشد; یعنی، چون آنان فاسق اند، گواهیشان مورد قبول نیست. بنابراین گواهی هیچ فاسقی پذیرفتنی نخواهد بود.

12 - پذیرش شهادت شاهد ، مشروط به عادل بودن او است .

والذین یرمون المحصن-ت . .. و لاتقبلوا لهم شه-ده أبدًا و أُول-ئک هم الف-سقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 72 - 4

4 - شهادت و گواهی باطل و دروغ ، ممنوع است .

و الذین لایشهدون الزور

114- اخلاص در گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 135 - 7

7 - ادای شهادت ، باید بر اساس حق ، به خاطر خدا و تقرب به او باشد .

یأیها الذین ءامنوا کونوا قومین بالقسط شهداء للّه

حرف لام در <للّه> برای غایت است و دلالت می کند که شهادت باید برای خدا باشد نه برای دستیابی به اغراض دنیوی.

115- اخلاص در گواهی طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 7

7 - گواهی شاهدان در امر طلاق زنان و یا رجوع همسران به آنان ، باید برای خدا و خالصانه و به دور از چشمداشت مادی باشد .

و أقیموا الشه-ده للّه

116- ادای گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 35،38

35 - ثبت دیون و مدّت آن و ثبت حقوق - کم باشد و یا زیاد - ، از عادلانه ترین اعمال نزد خداوند و استوارترین و مددکارترین چیز برای اقامه شهادت

ذلکم اقسط عند اللّه و اقوم للشّهاده

38 - تأمین و گسترش عدالت ، تحکیم در ادا و اقامه شهادت و پیشگیری از بروز شک و بدبینی ، از جمله حکمت های لزوم

ص: 52

ثبت و تنظیم اسناد مبادلاتی

ذلکم اقسط عند اللّه . .. و ادنی الاّ ترتابوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 8،16،20

8 - جواز توقیف شاهدان بر وصیت تا ادای شهادت قانونی و معتبر

تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه

جمله <تحبسونهما> تا آخر آیه می تواند می تواند ناظر به ادای شهادت باشد یعنی شرایط ذکر شده در این بخش از آیه دخیل در اثبات وصیت است و می تواند ناظر به تحمل شهادت باشد یعنی خداوند وصیت کننده را ارشاد کرده که اگر تردید دارد که شاهدان، وصیت او را به درستی ادا کنند، باید از آنان بخواهد که بعد از نماز سوگند یاد کنند که به حق شهادت خواهند داد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

16 - شاهدان بر وصیت باید در خاتمه سوگند خویش تأکید کنند که اگر در ادای شهادت خیانت کرده باشند از گنهکاران محسوب می شوند .

فیقسمان باللّه . .. إنّا اذاً لمن الاثمین

20 - اداء شهادت به درستی و راستی ، تکلیفی الهی بر عهده شاهدان

و لانکتم شهده اللّه

اضافه <شهده> به <اللّه> می تواند به منظور رساندن این حقیقت باشد که شهادت حقی از حقوق الهی است و بندگان موظف به ادای آن هستند.

117- ادای گواهی مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 33 - 1

1 - ادای شهادت و گواهی ، از ویژگی های مؤمنان و مسلمانان راستین

و الذین هم بشه-دتهم قائمون

118- ارزش گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 83 - 12

12 - مقام علم شهودی و گواهی بر حقانیت قرآن و رسالت پیامبر ( ص ) جایگاهی والاتر از ایمان

ربنا ءامنا فاکتبنا مع الشهدین

ص: 53

119- اسلام در گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 5،6

5 - نظر و گواهی دو مرد مسلمان عادل ، مرجع تشخیص همسانی صید با جریمه و کفاره آن

یحکم به ذوا عدل منکم

ضمیر در <به> به <مثل> بر می گردد از کلمه <ذوا> که تثنیه ذو است مرد بودن و دو نفر بودن به دست می آید و از <منکم> مسلمان بودن آنها معلوم می شود.

6 - اعتبار نظر و گواهی دو مرد مسلمان و عادل در تعیین موضوعات

یحکم به ذوا عدل منکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 2،4

2 - ابراز وصیت در حضور دو مرد مسلمان عادل ، توصیه ای از جانب خداوند به هر فرد مسلمان

یایها الذین ءامنوا شهده بینکم . .. حین الوصیه اثنان ذوا عدل منکم

4 - شهادت دو مرد مسلمان عادل ، طریقی برای اثبات وصیت و حدود آن

شهده بینکم . .. حین الوصیه اثنان ذوا عدل منکم

120- اعتبار گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 9،10

9 - شهادت غیر مسلمان بر وصیت در صورت شک در راستی و درستی شهادت وی تنها با سوگند پذیرفته می شود و از اعتبار قانونی برخوردار می گردد

او ءاخران من غیرکم . .. تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه ان ارتبتم

جمله <تحبسونهما . ..> می تواند ناظر به هر دو طائفه از شاهدان <ذوا عدل منکم> و <ءاخران من غیرکم> باشد. و می تواند تنها ناظر به طائفه دوم یعنی <و ءاخران من غیرکم> گرفته شود. برداشت فوق مبتنی بر احتمال دوم است.

10 - ارزش و اعتبار شهادت شاهدان بر وصیت - چه مسلمان و چه غیر مسلمان - آنگاه که راستی و درستی شهادتشان مورد تردید باشد . منوط به سوگند است .

ذو عدل منکم او ءاخران من غیرکم . .. تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه

برداشت فوق مبتنی بر این است که جمله <تحبسونهما> ناظر به هر دو طائفه از شاهدان بر وصیت باشد و اعتبار شهادت هر شاهدی - چه مسلمان و چه غیر مسلمان - را مقید به سوگند کند.

121- اعتماد به گواهی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 28 - 13

ص: 54

13- ایمان به خداوند ، مقتضی اعتماد کامل بر وعده ها و گواهی او *

و کفی باللّه شهیدًا

خداوند، پس از وعده به پیروزی اسلام بر سایر ادیان، فرمود: <و کفی. ..>. این جمله ممکن است بیانگر این باشد که اگر شما به مقام الوهیت ایمان دارید، لازمه آن، اعتماد به گواهی او است.

122- اولویت در گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 107 - 5

5 - حضور شاهدان به هنگام وصیت ، ملاک اولویت ایشان ، نسبت به کسانی که مدارک دیگری بر اثبات وصیت دارند .

من الذین استحق علیهم الأولین

<اولیان> صیغه تفضیل و به معنای سزاوارتران است و مراد از آن همان شاهدان نخستین می باشد. اولویت داشتن آنان و سزاوارتر بودنشان نسبت به دیگران یا بدین جهت است که وصیت کننده از آنان خواسته شهادت دهند و آنان را بر این کار برگزیده است اگر چه دیگران نیز وصیت او را شنیده باشند و یا بدین جهت است که این دو شاهد در مجلس وصیت حاضر بوده اند ولی دیگران حضور نداشته اند و از طریقی دیگر به چگونگی وصیت پی برده اند، برداشت فوق ناظر به دومین احتمال است.

123- اهمیت گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 140 - 15

15 - از امام کاظم ( ع ) روایت شده که فرمود : < . . . و ان سئلت عن الشهاده فاشهد بها ، و هو قول اللّه عز و جل . . . و من أظلم ممن کتم شهاده عنده من اللّه . . . ;

اگر از تو از شهادتی که ]آن را تحمل کرده ای[ سؤال شد، پس شهادت بده و این سخن خدای عز و جل است: و من أظلم ممن کنتم شهاده عنده من اللّه . .. >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 46

46 - لزوم حفظ و مصونیّت نویسنده و گواهان بر مبادلات از زیان

و لا یضارّ کاتب و لا شهید

بنابراینکه <لا یضار> مجهول باشد و <کاتب> و <شهید> نایب فاعل.

124- اهمیت گواهی به حق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 55

4 - نساء - 4 - 135 - 8،11،14،20

8 - لزوم ادای شهادت به حق ، گر چه به ضرر خود یا پدر و مادر و نزدیکان باشد .

کونوا قومین بالقسط شهداء للّه و لو علی أنفسکم او الولدین و الاقربین

<شهداء>، خبر دوم برای <کونوا> است. بنابراین شهادت به حق تکلیفی لازم الاجرا است. گفتنی است که متعلق شهادت در برداشت فوق - به قرینه <و لو علی انفسکم> - کلمه <بالحق> گرفته شده است.

11 - لزوم شهادت به حق ، بدون در نظر گرفتن فقر و غنای افراد

کونوا قومین بالقسط شهداء للّه . .. ان یکن غنیاً او فقیراً فاللّه اولی بهما

14 - ترحم به فقیران و بیزاری از ثروتمندان و یا بی اعتنایی به فقیران و طمع به ثروتمندان ، نباید مؤمنان را از شهادت به حق بازدارد .

کونوا قومین بالقسط شهداء للّه . .. ان یکن غنیاً او فقیراً فاللّه اولی بهما

شهادت درباره فقیر و ثروتمند چهار صورت دارد: یا شهادت علیه ثروتمند است به خاطر گرایش ضد استکباری، یا به نفع اوست به خاطر طمع یا ترس، یا علیه فقیر است به خاطر بی اعتنایی به او، و یا به نفع اوست به خاطر ترحم و گرایش به مستضعفان، خداوند دخالت دادن این موارد را در ادای شهادت ممنوع دانسته است.

20 - مقدم داشتن مصالح خویش ، والدین و بستگان بر شهادت به حق ، هواپرستی و عدالت شکنی است .

کونوا قومین بالقسط شهداء للّه و لو علی أنفسکم . .. فلاتتبعوا الهوی

125- اهمیت گواهی مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 2 - 14

14- تنها مسلمانان دارای حق حضور و گواهی بر اجرای حد زنا

الزانیه و الزانی فاجلدوا . .. و لیشهد عذابهما طائفه من المؤمنین

ازاین که خداوند حضور مؤمنان را لازم دانسته است (من المؤمنین) نه عموم مردم را (من الناس)، به دست می آید که گواهان و حاضران صحنه اجرای حدود، باید از مسلمانان باشند نه از غیر آنان.

126- ایمان در گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 6

6 - اعتقاد به خدا از شرایط اعتبار شهادت غیر مسلمان در امر وصیت

فیقسمان باللّه ان ارتبتم . .. لانکتم شهده اللّه

ضرورت سوگند شاهدان به نام خدا در اعتبار شهادت آنان، می رساند که مراد از <ءاخران من غیرکم> غیرمسلمانی است که اعتقاد به خداوند داشته باشد.

ص: 56

127- بلوغ در گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 22

22 - بلوغ ، شرط گواهان بر دین و مبادلات

و استشهدوا شهیدین من رجالکم

کلمه <رجل> (مرد) و <امرأه> (زن) ظهور در افراد بالغ دارد.

128- بی ارزشی گواهی قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 4 - 7

7 - اتهام بی دلیل زنا ( قذف ) به زنان پاکدامن ، موجب از میان رفتن همیشگی حق شهادت نسبت دهندگان ، در تمامی صحنه های گواهی

والذین یرمون المحصن-ت . .. و لاتقبلوا لهم شه-ده ابدًا

129- بی اعتباری گواهی جعلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 150 - 6

6 - اگر مدعیان تحریمهای بی اساس، گواه و شاهدی ساختگی نیز بر مدعای خود اقامه کنند، نباید مورد تصدیق قرار گیرند.

قل هلم . .. فإن شهدوا فلا تشهد معهم

130- بی گواهی شرک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 47 - 4

4 - مشرکان ، از ارائه هر گونه شاهد عقلی و نقلی - چه از این جهان و چه از عالم غیب - بر راستی و درستی آیین شرک ناتوان اند .

أفنجعل المسلمین کالمجرمین . .. أم لکم کت-ب فیه تدرسون ... أم لهم شرکاء ... أم عن

از مجموع آیات مربوط به مشرکان - که به صورت پرسش و درخواست از آنان برای ارائه دلایل درستی آیین خویش مطرح شده است - برداشت یاد شده به دست می آید.

ص: 57

131- بی گواهی مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 47 - 4

4 - مشرکان ، از ارائه هر گونه شاهد عقلی و نقلی - چه از این جهان و چه از عالم غیب - بر راستی و درستی آیین شرک ناتوان اند .

أفنجعل المسلمین کالمجرمین . .. أم لکم کت-ب فیه تدرسون ... أم لهم شرکاء ... أم عن

از مجموع آیات مربوط به مشرکان - که به صورت پرسش و درخواست از آنان برای ارائه دلایل درستی آیین خویش مطرح شده است - برداشت یاد شده به دست می آید.

132- تقرب در گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 135 - 7

7 - ادای شهادت ، باید بر اساس حق ، به خاطر خدا و تقرب به او باشد .

یأیها الذین ءامنوا کونوا قومین بالقسط شهداء للّه

حرف لام در <للّه> برای غایت است و دلالت می کند که شهادت باید برای خدا باشد نه برای دستیابی به اغراض دنیوی.

133- حتمیت گواهی اخروی انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 11 - 2

2 - گواهی پیامبران در عرصه قیامت بر امت های خویش ، امری قطعی و تخلف ناپذیر است .

و إذا الرسل أُقّتت

134- حرمت تصدیق گواهی ناحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 150 - 4

4 - تصدیق کردن و همگام شدن با شهادت دهندگان نابحق، حرام است.

فإن شهدوا فلا تشهد معهم و لا تتبع أهواء الذین کذبوا بأیتنا

135- حرمت تغیییر گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 58

4 - مائده - 5 - 106 - 28

28 - کتمان شهادت و تغییر آن ، حرام و امری ناروا در ادیان الهی

لانشتری به ثمناً و لو کان ذا قربی و لانکتم شهده اللّه إنّا اذاً لمن الاثمین

جمله <انا اذاً . ..> سخنی است که شاهدان غیر مسلمان نیز باید آن را در پایان سوگند خویش بیان دارند و در حقیقت اعتراف کنند که در صورت کتمان شهادت گنهکار هستند و این نشان می دهد که پیروان دیگر ادیان الهی نیز شهادت های دروغین را حرام و ناروا می دانند.

136- حرمت کتمان گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 28

28 - کتمان شهادت و تغییر آن ، حرام و امری ناروا در ادیان الهی

لانشتری به ثمناً و لو کان ذا قربی و لانکتم شهده اللّه إنّا اذاً لمن الاثمین

جمله <انا اذاً . ..> سخنی است که شاهدان غیر مسلمان نیز باید آن را در پایان سوگند خویش بیان دارند و در حقیقت اعتراف کنند که در صورت کتمان شهادت گنهکار هستند و این نشان می دهد که پیروان دیگر ادیان الهی نیز شهادت های دروغین را حرام و ناروا می دانند.

137- خیانت در گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 12،16،17،18،23

12 - نماز دارای نقشی بسزا در پاکسازی روحیات آدمی برای پرهیز از سوگند های دروغ و خیانت در شهادت

تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه

16 - شاهدان بر وصیت باید در خاتمه سوگند خویش تأکید کنند که اگر در ادای شهادت خیانت کرده باشند از گنهکاران محسوب می شوند .

فیقسمان باللّه . .. إنّا اذاً لمن الاثمین

17 - شاهدان نباید به بهانه منافع شخصی و یا خویشاوندی ، در شهادت های خویش خیانت کنند

لانشتری به ثمناً و لو کان ذا قربی . .. إنّا اذاً لمن الاثمین

اگر چه آیه شریفه درباره شهادت بر وصیت است ولی از جهت ضرورت پرهیز از خیانت بین شهادت بر وصیت و شهادت بر اموری دیگر تفاوتی نیست و لذا می توان گنهکار بودن هر خیانتکار در شهادت را استفاده کرد.

18 - مال پرستی و وابستگی های خانوادگی از جمله عوامل لغزش و خیانت در شهادت

لانشتری به ثمناً و لو کان ذا قربی

23 - دستیابی به منافع شخصی و یا نفع رسانی به خویشان با خیانت و شهادت گناه است .

لانشتری به ثمناً و لو کان ذا قربی . .. إنّا اذاً لمن الاثمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 59

4 - مائده - 5 - 107 - 9

9 - شاهدان جایگزین در امر وصیت باید در خاتمه سوگند خویش تأکید کنند که در صورت خیانت در شهادت از ستمکاران محسوب می شوند .

فیقسمان باللّه إنّا اذاً لمن الظلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 108 - 3،10

3 - پرهیز شاهدان وصیت از خیانت در شهادت و تجاوز به حقوق دیگران ، تکلیفی الهی بر عهده ایشان و نشان تقواپیشگی آنان است .

ذلک ادنی ان یأتوا بالشهده علی وجهها . .. و اتقوا اللّه و اسمعوا

10 - خیانت در شهادت و سوگند دروغ ، فسق و مایه محرومیت از هدایت خاص الهی است .

فان عثر علی انهما استحقا . .. و اللّه لایهدی القوم الفسقین

138- درخواست گواهی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 92 - 6

6- مشرکان مکه ، خواهان حضور یافتن خدا و ملائکه نزد آنان ، برای گواهی دادن به حقانیت پیامبر ( ص )

أو تأتی بالله و المل-ئکه قبیلاً

<قبیلاً> به معنای <مقابله> (رو در رو شدن) آمده است و در این آیه، می تواند به منظور افاده مطلب فوق باشد.

139- درخواست گواهی ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 7 - 1

1- کافران مکه ، از پیامبر ( ص ) خواستار آوردن فرشتگان برای تصدیق نبوت آن حضرت بودند .

قالوا . .. لو ما تأتینا بالملئکه إن کنت من الصدقین

<لو ما> مانند <هلا> و <لولا> برای تحضیض است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 92 - 6

6- مشرکان مکه ، خواهان حضور یافتن خدا و ملائکه نزد آنان ، برای گواهی دادن به حقانیت پیامبر ( ص )

أو تأتی بالله و المل-ئکه قبیلاً

<قبیلاً> به معنای <مقابله> (رو در رو شدن) آمده است و در این آیه، می تواند به منظور افاده مطلب فوق باشد.

ص: 60

140- ذکر گواهی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 66 - 17

17- یعقوب ( ع ) برای واداشتن فرزندانش به پایبندی به سوگند و پیمانشان ، آنان را متوجه نظارت و شهادت خدا کرد .

الله علی ما نقول وکیل

از جمله <الله . ..> در صورتی که آن را جمله ای خبری بدانیم ، برداشت فوق استفاده می شود.

141- زلیخا و گواهی زنان اشراف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 13

13- زلیخا شهادت زنان اشراف بر پاکدامنی یوسف ( ع ) را تصدیق کرد و سخن آنان را مایه روشن شدن حقیقت دانست .

قالت امرأت العزیز الئ-ن حصحص الحق

<حصحصه> (مصدر حصحص) به معنای روشن شدن چیزی پس از کتمان آن است. برخی نیز گفته اند به معنای ثبوت و استقرار است.

142- زمینه گواهی به حق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 108 - 1،2،4

1 - قوانین و شرایط شهادت بر وصیت ( عادل بودن شاهدان ، ضمیمه قسم در موارد شک و . . . ) بهترین قوانین و شرایط برای تحقق شهادت ها به درستی و راستی

ذلک ادنی ان یأتوا بالشهده علی وجهها

2 - توجه به احکام و قوانین شهادت بر وصیت ( نقض شهادت های دروغین و بازگشت حق سوگند به دیگران ) ، مایه هراس از ادای شهادت دروغ و زمینه ساز ادای شهادت به راستی و درستی

او یخافون ان ترد أیمن بعد أیمنهم

ضمیر در <یخافوا> و <ایمنهم> به شاهدان نخست بر می گردد و مراد از رد یمین <ترد أیمن) بازگشت حق سوگند به دیگران است. بنابراین <او یخافوا ان ترد...> یعنی تا شاهدان نخست بترسند که سوگند آنان نادیده انگاشته شده و حق سوگند به دیگران بازگردانده شود.

4 - رعایت تقوا و ترس از خدا ، ضامن ادای شهادت به درستی و راستی است .

ان یأتوا بالشهده علی وجهها . .. و اتقوا اللّه

143- زمینه گواهی ناحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 61

4 - نساء - 4 - 135 - 22

22 - خودخواهی ، وابستگی فامیلی و ملاحظه فقر و غنای افراد ، ریشه بسیاری از بی عدالتی ها و شهادت های نابحق و تهدیدی برای عدالت اجتماعی است .

کونوا . .. شهداء للّه و لو علی أنفسکم او الولدین و الاقربین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 150 - 11

11 - پیروی از هواهای نفسانی زمینه ساز شهادت نابحق است.

فإن شهدوا فلا تشهد معهم و لا تتبع أهواء الذین کذبوا

144- سوگند به گواهی گواهان قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 6

6 - سوگند خداوند ، به مضمون گواهی شاهدان در قیامت

و مشهود

چنانچه شهادت به معنای گواهی دادن باشد; نه مشاهده و نظارت، کلمه <مشهود> نیاز به متعلق محذوفی خواهد داشت که می توان گفت: مراد <مشهود به> است.

145- شرایط اعتبار گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 6

6 - اعتقاد به خدا از شرایط اعتبار شهادت غیر مسلمان در امر وصیت

فیقسمان باللّه ان ارتبتم . .. لانکتم شهده اللّه

ضرورت سوگند شاهدان به نام خدا در اعتبار شهادت آنان، می رساند که مراد از <ءاخران من غیرکم> غیرمسلمانی است که اعتقاد به خداوند داشته باشد.

146- شرایط گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 135 - 7

7 - ادای شهادت ، باید بر اساس حق ، به خاطر خدا و تقرب به او باشد .

یأیها الذین ءامنوا کونوا قومین بالقسط شهداء للّه

حرف لام در <للّه> برای غایت است و دلالت می کند که شهادت باید برای خدا باشد نه برای دستیابی به اغراض دنیوی.

ص: 62

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 166 - 9

9 - لزوم ادای شهادت بر اساس علم و آگاهی

و لکن اللّه یشهد . .. أنزله بعلمه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 8 - 4

4 - لزوم رعایت قسط و عدالت به هنگام ادای شهادت

کونوا قومین للّه شهداء بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 4 - 12

12 - پذیرش شهادت شاهد ، مشروط به عادل بودن او است .

والذین یرمون المحصن-ت . .. و لاتقبلوا لهم شه-ده أبدًا و أُول-ئک هم الف-سقون

147- شرایط گواهی بر وصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 108 - 1

1 - قوانین و شرایط شهادت بر وصیت ( عادل بودن شاهدان ، ضمیمه قسم در موارد شک و . . . ) بهترین قوانین و شرایط برای تحقق شهادت ها به درستی و راستی

ذلک ادنی ان یأتوا بالشهده علی وجهها

148- شگفتی گواهی اخروی پوست

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 21 - 3

3 - گواهی پوست بدن گناه کاران علیه آنان در قیامت ، امری شگفت و دور از انتظار برای ایشان

و قالوا لجلودهم لِمَ شهدتم علینا

استفهام در <لِمَ شهدتم> می تواند در مقام تعجب و شگفتی باشد.

149- صحت گواهی بر وصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 63

4 - مائده - 5 - 107 - 3

3 - پی جویی نکردن برای اثبات نادرستی شهادت شاهدان وصیت ، امری شایسته و نیکو است .

فان عثر علی انهما استحقا اثماً

گرچه عثار و عُثور به معنای ساقط شدن است ولی مجازاً درباره کسی که بدون پی جویی از امر بدان آگاهی می یابد، استعمال می شود (برگرفته از مفردات راغب) مجهول بودن فعل <عُثر> نیز می تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

150- عدالت در گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 8 - 4،5،6،23

4 - لزوم رعایت قسط و عدالت به هنگام ادای شهادت

کونوا قومین للّه شهداء بالقسط

5 - شهادت به قسط ، در گرو عادت آدمی به انجام اعمال برای خداوند است .

کونوا قومین للّه شهداء بالقسط

تقدیم ذکری <قومین> بر <شهداء> اشاره به این حقیقت دارد که شهادت به قسط، متفرع بر قیام للّه است.

6 - شهادت به قسط و تلاش در جهت برپایی عدالت ، باید برای جلب رضایت خداوند باشد . *

کونوا قومین للّه شهداء بالقسط

در برداشت فوق کلمه <للّه> برای <شهداء>، به قرینه <قومین للّه>، در تقدیر گرفته شده است.

23 - اعتقاد به آگاهی خدا از اعمال انسان ، زمینه قیام برای خدا ، شهادت به قسط ، اجرای عدالت و تحصیل تقواست .

کونوا قومین للّه شهداء بالقسط . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه خبیر بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 9 - 4

4 - قیام برای خدا ، شهادت به قسط و اجرای عدالت ، از مصادیق عمل صالح

کونوا قومین للّه شهداء بالقسط . .. و عملوا الصلحت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 5،6

5 - نظر و گواهی دو مرد مسلمان عادل ، مرجع تشخیص همسانی صید با جریمه و کفاره آن

یحکم به ذوا عدل منکم

ضمیر در <به> به <مثل> بر می گردد از کلمه <ذوا> که تثنیه ذو است مرد بودن و دو نفر بودن به دست می آید و از <منکم> مسلمان بودن آنها معلوم می شود.

6 - اعتبار نظر و گواهی دو مرد مسلمان و عادل در تعیین موضوعات

یحکم به ذوا عدل منکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 64

4 - مائده - 5 - 106 - 2،4

2 - ابراز وصیت در حضور دو مرد مسلمان عادل ، توصیه ای از جانب خداوند به هر فرد مسلمان

یایها الذین ءامنوا شهده بینکم . .. حین الوصیه اثنان ذوا عدل منکم

4 - شهادت دو مرد مسلمان عادل ، طریقی برای اثبات وصیت و حدود آن

شهده بینکم . .. حین الوصیه اثنان ذوا عدل منکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 107 - 8

8 - شاهدان جایگزین در امر وصیت باید در سوگند خویش بیان دارند که هرگز با شهادتشان ستمی را روا نداشته اند .

فیقسمان باللّه . .. ما اعتدینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 108 - 1

1 - قوانین و شرایط شهادت بر وصیت ( عادل بودن شاهدان ، ضمیمه قسم در موارد شک و . . . ) بهترین قوانین و شرایط برای تحقق شهادت ها به درستی و راستی

ذلک ادنی ان یأتوا بالشهده علی وجهها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 152 - 13

13 - انسان باید به هنگام سخن گفتن (شهادت دادن، داوری کردن و . ..) به عدالت سخن گوید.

و إذا قلتم فاعدلوا

جمله <و لو کان ذاقربی> می تواند بیانگر این باشد که مراد از سخن در اینجا سخنی است که زمینه نفع و ضرر را برای خود و یا دیگران در بر داشته باشد; مانند شهادت، داوری و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 4 - 12

12 - پذیرش شهادت شاهد ، مشروط به عادل بودن او است .

والذین یرمون المحصن-ت . .. و لاتقبلوا لهم شه-ده أبدًا و أُول-ئک هم الف-سقون

151- علم در گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 166 - 9

9 - لزوم ادای شهادت بر اساس علم و آگاهی

و لکن اللّه یشهد . .. أنزله بعلمه

ص: 65

152- غفلت از گواهی اعضای بدن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 22 - 2

2 - غفلت انسان از شهادت اعضا و جوارح ، عامل جرأت وی بر گناه و معصیت

و ما کنتم تستترون أن یشهد علیکم سمعکم و لا أبص-رکم و لا جلودکم

153- فضیلت ادای گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 33 - 2

2 - ادای شهادت و گواهی ، اقدامی شایسته و بایسته

و الذین هم بشه-دتهم قائمون

154- فضیلت گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 69 - 7

7 - پیامبری ، صدّیق ، شاهد و صالح بودن ، مقامی رفیع و نعمتی بزرگ *

فاولئک مع الذین انعم اللّه علیهم من النبیّین . .. و الصّالحین

بنابراین احتمال که مراد از نعمت در <انعم اللّه علیهم>، همان مقام نبوّت و . .. باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 70 - 4

4 - نبوت ، صداقت کامل ، گواه بودن بر اعمال بندگان و صالح شدن ، تفضل خاص الهی

فاولئک . .. ذلک الفضل من اللّه

155- فلسفه گواهی در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 41 - 10

10 - خداوند در قیامت - با وجود آگاهی بر اعمال - گواهانی را برای نشان دادن اتقان در حسابرسی ، فراخواهد خواند .

کان اللّه بهم علیماً . .. فکیف اذا جئنا ... و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً

ص: 66

156- فهم گواهی تورات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 17 - 7

7- برخورداران از بصیرت الهی ، دلالت تورات بر حقانیت قرآن را ، به خوبی درمی یابند .

أفمن کان علی بیّنه من ربه. ..ومن قبله کتب موسی

157- قبول گواهی در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 84 - 11

11- شهادت گواهان در قیامت ، خدشه ناپذیر و غیر قابل ردّ است .

و یوم نبعث من کلّ أُمّه شهیدًا ثمّ لایؤذن للذین کفروا

158- کافران صدر اسلام و گواهی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 43 - 7

7- کفرپیشگان عصر بعثت به خداوند اعتقاد داشته و شهادت او را پذیرا بودند .

قل کفی بالله شهیدًا بینی و بینکم

159- کتمان گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 140 - 12

12 - ادای شهادت واجب و کتمان آن ظلم است .

و من أظلم ممن کتم شهده عنده من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 228 - 4

4 - زنان مطلّقه نباید به منظور کم و زیاد کردن مدّت عدّه خویش ، جنین و یا حیض خود را کتمان کنند .

و لا یحل لهنّ ان یکتمن ما خلق اللّه فی ارحامهنّ

کلمه <ما خلق> دارای مفهومی وسیع است که می تواند شامل هر نوع خلقی شود که تأثیر در مدّت عدّه دارد; همانند جنین، حیض و طهر.

ص: 67

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 283 - 10،11،12،14،17

10 - حرمت کتمان شهادت

و لا تکتموا الشّهاده

11 - قلب های گناهکار ، سرچشمه ای برای کتمان شهادت

و من یکتمها فانّه اثم قلبُه

12 - کتمان شهادت ، گناهی است قلبی .

و من یکتمها فانّه اثم قلبُه

14 - هشدار خداوند به خیانتکارانِ در امانت و کتمان کنندگان شهادت

فلیؤدّ الّذی اؤتمن امانته . .. و لا تکتموا الشّهاده ... و اللّه بما تعملون علیم

17 - کتمان شهادت ، حاکی از کفر قلب کتمان کننده است .

و لا تکتموا الشّهاده و من یکتمها فانّه اثم قلبه

امام باقر (ع) درباره <فانه اثم قلبه> فرمود: کافر قلبه

_______________________________

من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 35، ح 5 ; نورالثقلین، ج 1، ص 301، ح 1207.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 135 - 25

25 - خداوند آگاه به شهادت های دروغ و نابحق مردم و دانا به کتمان شهادت ، از سوی آنان

و إن تلوا او تعرضوا فإنّ اللّه کان بما تعملون خبیراً

<تلوا> از <لوی لسانه> (زبانش را منحرف کرد) گرفته شده و متعلق آن - به قرینه <شهداء للّه> - شهادت می باشد و انحراف زبان، کنایه از دروغ گفتن است.

160- کفایت گواهی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 43 - 6

6- گواهی خداوند بر هر امری در اثبات آن کافی و تمام است .

قل کفی بالله شهیدًا بینی و بینکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 96 - 2

2- خداوند ، گواه و ناظری کافی میان پیامبر ( ص ) و مشرکان

کفی بالله شهیدًا بینی و بینکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 68

14 - عنکبوت - 29 - 52 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، موظف بود که کفایت گواهی خداوند را میان او و معجزه خواهان کافر ابلاغ کند .

قل کفی باللّه بینی و بینکم شهیدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 8 - 10

10- خداوند ، شاهدی کافی برای داوری میان حق و باطل

قل . .. کفی به شهیدًا بینی و بینکم

برداشت یاد شده، مبتنی بر الغای خصوصیت از مورد آیه است.

161- کفایت گواهی عالمان به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 43 - 11

11- شهادت و گواهی عالمان به قرآن ، بر حقانیّت رسالت پیامبر ( ص ) در اثبات آن کافی و تمام است .

کفی بالله . .. و من عنده علم الکت-ب

<من عنده . ..> عطف بر <الله> است و در حقیقت فاعل برای <کفی> می باشد ; یعنی: <کفی بمن عنده علم الکتاب شهیدًا>.

162- کیفر گواهی دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 135 - 26

26 - شهادت دهندگان به دروغ و ترک کنندگان شهادت حق ، مورد تهدید خدایند .

و إن تلوا او تعرضوا فإنّ اللّه کان بما تعملون خبیراً

بیان آگاهی خداوند به شهادتهای دروغ و ترکِ شهادتِ حق، کنایه از تهدید و عذاب الهی است.

163- کیفیت گواهی بر وصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 14،15،16

14 - شاهدان بر وصیت باید در سوگند خویش بیان دارند که شهادتشان را وسیله دستیابی به منافع مادی و یا نفع رسانی به خویشان خود قرار نداده اند .

فیقسمان باللّه ان ارتبتم لانشتری به ثمناً و لو کان ذا قربی

ضمیر در <به> به شهادت که از سیاق آیه بر می آید و ضمیر در <کان> به مشهود له یعنی کسی که شهادت به سود او تمام

ص: 69

شده باز می گردد.

15 - شاهدان بر وصیت باید در سوگند خویش بیان دارند که تمام محتوای وصیت را ذکر کرده و چیزی از آن را کتمان نکرده اند .

فیقسمان باللّه . .. و لانکتم شهده اللّه

16 - شاهدان بر وصیت باید در خاتمه سوگند خویش تأکید کنند که اگر در ادای شهادت خیانت کرده باشند از گنهکاران محسوب می شوند .

فیقسمان باللّه . .. إنّا اذاً لمن الاثمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 107 - 6،7،8،9

6 - شهادت شاهدان جایگزین در امر وصیت ، تنها با سوگند به خدا معتبر و دارای ارزش قانونی است .

فیقسمان باللّه

7 - شاهدان جایگزین در امر وصیت باید در سوگند خویش بیان کنند که شهادت آنان حق است ، نه شهادت شاهدان پیشین

فیقسمان باللّه لشهدتنا احق من شهدتهما

<احق> افعل تفضیل است و هدف از بیان آن حقانیت شهادت دهندگان جایگزین است و نفی حقانیت شاهدان نخستین نه مقایسه بین آن دو و بیان این معنا که یکی صحیح و دیگر صحیح تر باشد. جمله <فان عثر ...> دلالت بر این تفسیر دارد.

8 - شاهدان جایگزین در امر وصیت باید در سوگند خویش بیان دارند که هرگز با شهادتشان ستمی را روا نداشته اند .

فیقسمان باللّه . .. ما اعتدینا

9 - شاهدان جایگزین در امر وصیت باید در خاتمه سوگند خویش تأکید کنند که در صورت خیانت در شهادت از ستمکاران محسوب می شوند .

فیقسمان باللّه إنّا اذاً لمن الظلمین

164- گناه خیانت در گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 27

27 - خیانت در شهادت ، گناه است .

لانشتری به ثمناً . .. إنّا اذاً لمن الاثمین

165- گناه کتمان گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 24

24 - شاهدان رسمی در صورت کتمان شهادت از زمره گنهکارانند .

و لانکتم شهده اللّه إنّا اذاً لمن الاثمین

ص: 70

166- گناه گواهی دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 30 - 21،22

21 - < قال رسول اللّه ( ص ) خطیباً . فقال : یاأیّها الناس عدلت شهاده الزور إشراکاً باللّه ثلاثاً ، ثمّ قرأ : < فاجتنبوا الرجس من الأوثان واجتنبوا قول الزور > ;

رسول خدا(ص) ضمن خطبه ای سه دفعه فرمود: ای مردم! شهادت زور (دروغ)، معادل شرک به خدا است. سپس آیه <فاجتنبوا الرجس من الأوثان واجتنبوا قول الزور> را قرائت فرمود>.

22 - < دخل عمرو بن عبید علی الصادق ( ع ) . . .و قال : أحب أن أعرف الکبائر من کتاب اللّه فقال : . . .إنّ الکبائر . . . وقول الزور < و اجتنبوا قول الزور > . . . ;

عمروبن عبید بر امام صادق(ع) وارد شد. .. و گفت: دوست دارم گناهان کبیره را از کتاب اللّه بشناسم. آن حضرت فرمود: ...[از جمله] گناهان کبیره... قول زور است; [چون در کتاب اللّه آمده است: ]<و اجتنبوا قول الزور>...>.

167- گناه گواهی ناحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 107 - 2

2 - شهادت به ناحق و قسم دروغ ، گناه است .

فان عثر علی انهما استحقا اثماً

مراد از <اثماً> - به قرینه <انا اذاً لمن الاثمین> - شهادتهای دروغین است.

168- گواهی ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 56 - 12

12- حضرت ابراهیم ( ع ) بر صحت عقاید توحیدی خویش گواهی داد و خود را به آثار و پیامد های این عقیده ، ملتزم و متعهد دانست .

و أناْ علی ذلکم من الش-هدین

169- گواهی اخروی اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 7 - 9

9 - اصحاب اخدود در قیامت ، بر کردار خویش شهادت خواهند داد .

ص: 71

و هم علی ما یفعلون بالمؤمنین شهود

آیات <و الیوم الموعود> و <و شاهد و مشهود> در آغاز سوره، می تواند قرینه بر نکته یاد شده باشد.

170- گواهی اخروی اعضای بدن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 24 - 9

9 - تهدید شدن سازندگان < افک > به محاکمه ای سخت در قیامت و آشکار شدن توطئه های پنهانی آنان با شهادت غیر قابل انکار اعضا و جوارح خود آنها

إنّ الذین یرمون المحصن-ت . .. یوم تشهد علیهم ألسنتهم ... بما کانوا یعملون

برداشت یاد شده، بر این اساس است که این آیه از جمله آیات مربوط به ماجرای <افک> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 25 - 13

13 - گواهی اعضا و جوارح بر گفتار و رفتار انسان ها و جزای کامل و عادلانه خدا به آنان ، موجب آگاهی آنان به حقانیت خداوند است .

یوم تشهد علیهم ألسنتهم . .. یومئذ یوفّیهم اللّه دینهم الحقّ و یعلمون أنّ اللّه ه

جمله <و یعلمون. ..> عطف بر <یوفّیهم> است و مقصود از <یومئذ> - به قرینه آیه قبل (یوم تشهد ...) - همان روزی است که اعضای بدن علیه انسان گواهی می دهند. بنابراین معنای آیه چنین می شود: روزی که اعضای بدن انسان، بر رفتار وی گواهی می دهند و مردم به جزای کامل و عادلانه خود می رسند، در چنین روزی است که مردم خواهند فهمید که خدا حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 21 - 14

14 - آگاهی و شهادت اعضا و جوارح آدمی در قیامت به آفریدگاری خداوند و بازگشت همگان به سوی او

قالوا . .. و هو خلقکم أوّل مرّه و إلیه ترجعون

برداشت یاد شده مبتنی بر این نکته است که جمله <و هو خلقکم . ..> ادامه گفتار اعضا و جوارح انسان باشد.

171- گواهی اخروی انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 69 - 7،14

7 - حضور پیامبران در قیامت برای گواهی دادن بر اعمال بندگان ، هنگام عرضه اعمالشان

و جایء بالنبیّین

مقصود از آوردن پیامبران در قیامت هنگام عرضه نامه اعمال بندگان - به قرینه آیه <فکیف إذا جئنا من کلّ اُمّه بشهید و جئنابک علی ه-ؤلاء شهیداً (نساء(4)، 41) گواهی دادن آنان است.

ص: 72

14 - داوری خداوند میان بندگان در قیامت ، بر پایه مستندات پرونده اعمال ، گواهی پیامبران و گواهانی چند خواهد بود .

و وضع الکت-ب و جایء بالنبیّین و الشهداء و قضی بینهم بالحقّ و هم لایظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 11 - 1

1 - قیامت ، وقت تعیین شده برای حضور پیامبران جهت گواهی بر امت های خویش

و إذا الرسل أُقّتت

مقصود و مفاد این آیه - برابر نظر بیشتر مفسران - فرارسیدن زمان وعده الهی مبنی بر گواهی پیامبران بر امت های خویش در عرصه قیامت است; مانند <فلنسئلنّ الذین اُرسل إلیهم و لنسئلنّ المرسلین> (اعراف، آیه 6).

172- گواهی اخروی پا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 24 - 1،2

1 - شهادت و گواهی زبان ، دست و پای گنه کاران علیه آنان در قیامت

یوم تشهد علیهم ألسنتهم و أیدیهم و أرجلهم

2 - اعضا و جوارح ( زبان ، دست و پای ) گنه کاران ، تمامی گفته ها و کرده های آنان را بازگفته و از هیچ عمل خلافی ، فروگذار نخواهند کرد .

یوم تشهد علیهم ألسنتهم . .. بما کانوا یعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 65 - 3

3 - دست ها و پا های کافران ، در قیامت علیه آنان به سخن آمده و بر دستاوردهایشان ، گواهی خواهند داد .

تکلّمنا أیدیهم و تشهد أرجلهم بما کانوا یکسبون

173- گواهی اخروی پای قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 24 - 3

3 - شهادت و گواهی زبان ، دست و پای قذف کنندگان و تهمت زنندگان به زنان پاکدامن ، نجیب و مؤمن ، بر اعمال ناروایشان در قیامت

إنّ الذین یرمون المحصن-ت . .. یوم تشهد علیهم ألسنتهم ... بما کانوا یعملون

ص: 73

174- گواهی اخروی پوست

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 20 - 3

3 - گوش ، چشم و پوست دشمنان خدا ، در قیامت علیه آنان شهادت خواهند داد .

و یوم یحشر أعداء اللّه . .. شهد علیهم سمعهم و أبص-رهم و جلودهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 21 - 2

2 - گلایه دشمنان خدا ، در قیامت ، از پوست بدن خود به خاطر شهادت علیه ایشان

و قالوا لجلودهم لم شهدتم علینا

<لِمَ> مرکب از لام علت و مای استفهامیه است. استفهام در <لِمَ شهدتم> می تواند توبیخی باشد که در این صورت حاکی از اعتراض، گلایه و سرزنش است.

175- گواهی اخروی چشم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 36 - 8

8- شهادت خواهی از چشم ، گوش و قلب در قیامت ، درباره انسان

إن السمع و البصر و الفؤاد کلّ أُول-ئک کان عنه مسئولاً

برداشت فوق، مبتنی بر این است که سؤال از گوش، چشم و قلب، حقیقی و در قیامت باشد. بنابراین، منظور از مورد سؤال قرار گرفتن اعضای یاد شده ممکن است برای نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 20 - 3

3 - گوش ، چشم و پوست دشمنان خدا ، در قیامت علیه آنان شهادت خواهند داد .

و یوم یحشر أعداء اللّه . .. شهد علیهم سمعهم و أبص-رهم و جلودهم

176- گواهی اخروی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 29 - 5

5 - گواهی خداوند در قیامت ، گواهی کامل و بی نیاز کننده از گواهی دیگران است .

فکفی باللّه شهیداً بیننا و بینکم إن کنا عن عبادتکم لغفلین

ص: 74

177- گواهی اخروی دست

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 24 - 1،2

1 - شهادت و گواهی زبان ، دست و پای گنه کاران علیه آنان در قیامت

یوم تشهد علیهم ألسنتهم و أیدیهم و أرجلهم

2 - اعضا و جوارح ( زبان ، دست و پای ) گنه کاران ، تمامی گفته ها و کرده های آنان را بازگفته و از هیچ عمل خلافی ، فروگذار نخواهند کرد .

یوم تشهد علیهم ألسنتهم . .. بما کانوا یعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 65 - 3

3 - دست ها و پا های کافران ، در قیامت علیه آنان به سخن آمده و بر دستاوردهایشان ، گواهی خواهند داد .

تکلّمنا أیدیهم و تشهد أرجلهم بما کانوا یکسبون

178- گواهی اخروی دست قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 24 - 3

3 - شهادت و گواهی زبان ، دست و پای قذف کنندگان و تهمت زنندگان به زنان پاکدامن ، نجیب و مؤمن ، بر اعمال ناروایشان در قیامت

إنّ الذین یرمون المحصن-ت . .. یوم تشهد علیهم ألسنتهم ... بما کانوا یعملون

179- گواهی اخروی زبان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 24 - 1،2

1 - شهادت و گواهی زبان ، دست و پای گنه کاران علیه آنان در قیامت

یوم تشهد علیهم ألسنتهم و أیدیهم و أرجلهم

2 - اعضا و جوارح ( زبان ، دست و پای ) گنه کاران ، تمامی گفته ها و کرده های آنان را بازگفته و از هیچ عمل خلافی ، فروگذار نخواهند کرد .

یوم تشهد علیهم ألسنتهم . .. بما کانوا یعملون

180- گواهی اخروی زبان قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 75

12 - نور - 24 - 24 - 3

3 - شهادت و گواهی زبان ، دست و پای قذف کنندگان و تهمت زنندگان به زنان پاکدامن ، نجیب و مؤمن ، بر اعمال ناروایشان در قیامت

إنّ الذین یرمون المحصن-ت . .. یوم تشهد علیهم ألسنتهم ... بما کانوا یعملون

181- گواهی اخروی علیه کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 37 - 7

7- صحنه های شهادت علیه کافران در قیامت ، منظره هایی دشوار و هلاکت آفرین خواهد بود .

فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم

<مشهد> ممکن است اسم مکان به معنای محل شهادت باشد. حرف <مِنْ> دلالت دارد که همان مکان شهادت منشأ <ویل> برای کافران است، بنابراین باید گفت صحنه های شهادت علیه آنها، مرگ آفرین و عذاب ساز است، به گونه ای که اگر در قیامت مرگ کسی امکان پذیر بود، آنان جز هلاکت و ویل سرنوشتی نداشتند.

182- گواهی اخروی قلب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 36 - 8

8- شهادت خواهی از چشم ، گوش و قلب در قیامت ، درباره انسان

إن السمع و البصر و الفؤاد کلّ أُول-ئک کان عنه مسئولاً

برداشت فوق، مبتنی بر این است که سؤال از گوش، چشم و قلب، حقیقی و در قیامت باشد. بنابراین، منظور از مورد سؤال قرار گرفتن اعضای یاد شده ممکن است برای نکته یاد شده باشد.

183- گواهی اخروی گوش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 36 - 8

8- شهادت خواهی از چشم ، گوش و قلب در قیامت ، درباره انسان

إن السمع و البصر و الفؤاد کلّ أُول-ئک کان عنه مسئولاً

برداشت فوق، مبتنی بر این است که سؤال از گوش، چشم و قلب، حقیقی و در قیامت باشد. بنابراین، منظور از مورد سؤال قرار گرفتن اعضای یاد شده ممکن است برای نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 20 - 3

ص: 76

3 - گوش ، چشم و پوست دشمنان خدا ، در قیامت علیه آنان شهادت خواهند داد .

و یوم یحشر أعداء اللّه . .. شهد علیهم سمعهم و أبص-رهم و جلودهم

184- گواهی اخروی محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 28 - 6

6 - پیامبر ( ص ) ، شاهد و ناظر بر تمامی امت ها در قیامت *

و تری کلّ أمّه جاثیه

برداشت بالا بدان احتمال است که خطاب <تری> اختصاص به شخص پیامبر(ص) داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 15 - 1

1 - گواهی پیامبر ( ص ) ، بر تمامی حرکات و رفتار های امت خویش در قیامت

إنّا أرسلنا إلیکم رسولاً ش-هدًا علیکم

185- گواهی اخروی ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 41 - 6

6 - گواهی ملائکه در قیامت ، به این که مشرکان جن پرست بوده اند .

و یوم یحشرهم . .. یقول للمل-ئکه ... قالوا ... بل کانوا یعبدون الجنّ

186- گواهی اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 7 - 10

10 - اصحاب اخدود ، در ماجرای سوزندان مؤمنان ، مراقب و گواه کار یکدیگر بودند . *

و هم علی ما یفعلون بالمؤمنین شهود

شاهد بودن اصحاب <اخدود> ممکن است به این منظور باشد که هر یک، بر انجام صحیح مأموریت دیگری نظارت داشته و نزد حاکمان به آن گواهی دهد.

ص: 77

187- گواهی اعضای بدن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 24 - 10

10 - < عن أبی جعفر ( ع ) : . . . قال اللّه عزّوجلّ : . . . یوم تشهد علیهم ألسنتهم و أیدیهم و أرجلهم بما کانوا یعملون > و لیست تشهد الجوارح علی مؤمن ، إنّما تشهد علی من حقّت علیه کلمه العذاب . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده است:. .. خدای - عزّوجل - فرمود: <یوم تشهد علیهم ألسنتهم و أیدیهم و أرجلهم بما کانوا یعملون> [و توضیح آن که:] این گونه نیست که جوارح علیه مؤمنی شهادت بدهد; همانا شهادت جوارح علیه کسی است که عذاب او حتمی شده باشد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 22 - 1

1 - کفرپیشگان و گنه کاران ، غافل از آگاهی و نظارت اعضا و جوارح بر اعمالشان

و ما کنتم تستترون أن یشهد علیکم سمعکم و لا أبص-رکم و لا جلودکم

<أن یشهد> به تقدیر <مخافه> (برای ترس) است. بنابراین مفاد <ما کنتم...> این است که شما برای ترس از شهادت گوش، چشم و پوستتان خود را مخفی نمی کردید; زیرا غافل بودید و نمی دانستید که آنها شاهد بر اعمال شما هستند.

188- گواهی امت وسط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 143 - 29

29 - رسول خدا ( ص ) فرمود : < یدعی نوح یوم القیامه فیقال له : هل بلغت ؟ فیقول : نعم ، فیدعی قومه فیقال لهم هل بلغکم ؟ فیقولون : ما أتانا من نذیر و ما أتانا من أحد ، فیقال لنوح : من یشهد لک ؟ فیقول : محمد ( ص ) و أمته ، فذلک قوله : < و کذلک جعلناکم أمه وسطاً > قال : و الوسط العدل فتدعون فتشهدون له بالبلاغ . . . ;

روز قیامت نوح(ع) دعوت به حضور می شود و به او گفته می شود: آیا رسالت خود را ابلاغ کردی؟ می گوید: آری پیش قومش دعوت می شوند و از آنان سؤال می شود: آیا به شما ]رسالتش[ را ابلاغ کرده است؟ آنان می گویند: ما را بیم دهنده ای نیامد. پس به نوح گفته می شود: چه کسی به نفع تو شهادت می دهد؟ پس وی می گوید: محمد(ص) و امتش; و این است سخن خداوند: شما را امت وسط قرار دادیم. رسول خدا فرمود: مراد از وسط، عدل است. پس شما (مسلمانان) دعوت می شوید و به نفع او شهادت به ابلاغ رسالت می دهید ... >.

189- گواهی امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 41 - 1

1 - هر امتی گواه و ناظری بر اعمال خویش به همراه دارد .

فکیف اذا جئنا من کل امّه بشهید

ص: 78

190- گواهی انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 16

16 - انبیا و اوصیا ، صاحبان علم و گواهان توحید

شهد اللّه انه لا اله الاّ هو و الملئکه و اولوا العلم قائماً بالقسط

امام باقر (ع): . .. اما قوله <و اولوا العلم قائماً بالقسط> فان اولی العلم الانبیاء و الاوصیاء ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 165، ح 18 ; نورالثقلین، ج 1، ص 323، ح 66.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 23

23 - اعتقاد حواریون به مفید بودن شهادت انبیای الهی در رستاخیز *

و اشهد بانّا مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 53 - 7

7 - حواریون از خداوند درخواست کردند که همواره - در دنیا و آخرت - ، همراه گواهان ( انبیا ) باشند .

فاکتبنا مع الشاهدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 81 - 19،20

19 - خداوند و انبیا ، گواهان بر میثاق الهی در مورد ایمان آوردن به انبیا و یاری کردن آنان

و انا معکم من الشاهدین

20 - به گواه گرفتن انبیا بر حقانیّت پیامبر اکرم ( ص ) از سوی خداوند ، و گواهی خداوند همراه آنان بر این حقانیّت

ثم جاءکم رسول . .. قال فاشهدوا و انا معکم من الشاهدین

بنابراینکه مراد از <رسول>، پیامبر اکرم (ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 41 - 3

3 - پیامبران ، گواهان امت های خویش

فکیف اذا جئنا من کل امّه بشهید

برداشت فوق را فرمایش علی (ع) تأیید می کند که در ضمن بیان مواطن محشر فرمود: . .. فیقوم الرسل (ع) فیشهدون فی هذه المواطن فذلک قوله: <فیکف اذا جئنا من کل امّه بشهید>.

_______________________________

توحید صدوق، ص 261، ج 5، ب 36 ; نورالثقلین، ج 1، ص 481، ح 254.

ص: 79

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 159 - 7

7 - پیامبران ، شاهدان محکمه الهی در قیامت

و یوم القیمه یکون علیهم شهیداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 44 - 20

20 - حراست و نگهبانی از کتب آسمانی و شهادت بر حقانیت آن ، مسؤولیت انبیای الهی *

یحکم بها النبیون . .. بما استحفظوا من کتب اللّه و کانوا علیه شهداء

بنابر اینکه ضمیر در <استحفظوا> به <النبیون> نیز برگردانده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 117 - 11

11 - پیامبران به هنگام حضور در میان امت های خویش ، گواه و ناظر بر اعمال و عقاید آنان

و کنت علیهم شهیداً مادمت فیهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 8 - 6

6 - رسولان الهی ، خود بهترین گواه وصول هدایت به خلق و اتمام حجت بر آنان *

إنّا أرسلن-ک ش-هدًا

<شاهداً> ممکن است نظر به شهادت بر اصل پیام رسانی به خلق و فرستادن رسول داشته باشد و قید محذوف از فعل <أرسلناک> استفاده می شود.

191- گواهی انبیای انطاکیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 25 - 4

4 - مؤمن انطاکیه ( حبیب نجار ) ، پیامبران آن دیار را بر ایمان استوارش به خدای یکتا ، به گواهی گرفت .

إنّی ءامنت بربّکم فاسمعون

خطابِ <فاسمعون> - بر مبنای این که مخاطبان آن پیامبران باشند - به این منظور ایراد شده است تا پیامبران انطاکیه را بر ایمان آوردن خود به پروردگار شاهد بگیرد.

192- گواهی انبیای بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 46 - 9

ص: 80

9 - گواهی تمامی پیامبران یهود بر حقانیت تورات

و قفینا علی ءاثرهم بعیسی ابن مریم مصدقاً لما بین یدیه من التوریه

توصیف عیسی(ع) به تصدیق کننده تورات، پس از بیان پیروی آن حضرت از پیامبران یهود، بیانگر آن است که آنان نیز مصدق تورات بوده اند.

193- گواهی انجیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 46 - 12،13

12 - گواهی و تأیید انجیل بر راستی و درستی تورات موجود در عصر عیسی ( ع )

و ءاتینه الانجیل . .. مصدقاً لما بین یدیه من التوریه

13 - وجود انجیل ، گواه بر راستی و درستی تورات

و ءاتینه الانجیل . .. و مصدقاً لما بین یدیه من التوریه

194- گواهی اوصیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 16

16 - انبیا و اوصیا ، صاحبان علم و گواهان توحید

شهد اللّه انه لا اله الاّ هو و الملئکه و اولوا العلم قائماً بالقسط

امام باقر (ع): . .. اما قوله <و اولوا العلم قائماً بالقسط> فان اولی العلم الانبیاء و الاوصیاء ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 165، ح 18 ; نورالثقلین، ج 1، ص 323، ح 66.

195- گواهی ائمه(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 143 - 28

28 - از امام صادق ( ع ) درباره سخن خدای تبارک و تعالی که می فرماید : < و کذلک جعلناکم أمه وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس > روایت شده که فرمود : < نحن الشهداء علی الناس بما عندهم من الحلال و الحرام و ماضیعوا منه ;

ما (ائمه) شاهد حلال و حرام و آنچه مردم از آن ضایع می کنند، هستیم>.

ص: 81

196- گواهی بر پاکی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 49 - 9،13

9 - شهادت بر پاکی و پیراستگی انسان از ناپاکی ها ، از شؤون خداوند است .

بل اللّه یزکّی من یشاء

بنابر اینکه <یزکّی> از <تزکیه> به معنای پاک دانستن و نسبت طهارت دادن باشد.

13 - شهادت خدا بر پاکی و طهارت انسان و نیز ملاک های تعیین شده از سوی او برای پیراستگی ، گزاف و بدون دلیل نیست .

بل اللّه یزکّی من یشاء و لا یظلمون فتیلا

197- گواهی بر حقانیت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 83 - 12

12 - مقام علم شهودی و گواهی بر حقانیت قرآن و رسالت پیامبر ( ص ) جایگاهی والاتر از ایمان

ربنا ءامنا فاکتبنا مع الشهدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 158 - 3،4

3 - آمدن فرشتگان به عنوان پیامبر و یا تصدیق کننده قرآن امری ناشدنی

هل ینظرون إلا أن تأتیهم الملئکه

با توجه به اینکه آیه مورد بحث ناظر به آیه قبل است و در آن آیه سخن از قرآن و منکران آن بود، معلوم می شود انتظارات مطرح شده در این آیه شرایطی است که برای ایمان به قرآن مطرح شده است. بیان نکردن پیامد نزول ملائکه، در مقابل تحلیل سومین پیشنهاد و بیان نتایج آن، اشاره به ناممکن بودن نزول ملائکه بر عموم مردم دارد.

4 - ظهور خداوند برای تصدیق قرآن و بیان پیامهای خویش به طور مستقیم، ناممکن است.

هل ینظرون إلا أن . .. یأتی ربک

<إتیان> در جمله <یأتی ربک> به معنای ظاهر شدن و آشکار گشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 17 - 7

7- برخورداران از بصیرت الهی ، دلالت تورات بر حقانیت قرآن را ، به خوبی درمی یابند .

أفمن کان علی بیّنه من ربه. ..ومن قبله کتب موسی

198- گواهی بر حقانیت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 82

4 - مائده - 5 - 83 - 12

12 - مقام علم شهودی و گواهی بر حقانیت قرآن و رسالت پیامبر ( ص ) جایگاهی والاتر از ایمان

ربنا ءامنا فاکتبنا مع الشهدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 19 - 7،16

7 - گواه طلبی مشرکان از پیامبر(ص) در تأیید رسالت آن حضرت*

قل أی شیء أکبر شهده قل اللّه شهید بینی و بینکم

16 - قرآن، گواه خداوند بر حقانیت رسالت پیامبر(ص)

قل اللّه شهید بینی و بینکم و أوحی إلیّ هذا القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 5

5 - اگر تمامی موجودات دسته دسته برانگیخته شوند و بر حقانیت پیامبر(ص) شهادت دهند، برخی کافران ایمان نمی آورند.

و حشرنا علیهم کل شیء قبلا ما کانوا لیؤمنوا

<قبلا> در این برداشت جمع <قبیل>، به معنی دسته و صنف گرفته شده است. <و القبیل الجماعه ... من اقوام شتی>. (قاموس اللغه).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 92 - 6

6- مشرکان مکه ، خواهان حضور یافتن خدا و ملائکه نزد آنان ، برای گواهی دادن به حقانیت پیامبر ( ص )

أو تأتی بالله و المل-ئکه قبیلاً

<قبیلاً> به معنای <مقابله> (رو در رو شدن) آمده است و در این آیه، می تواند به منظور افاده مطلب فوق باشد.

199- گواهی بر دزدی بنیامین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 81 - 2،3،4

2- شهادت به دزدی بنیامین در نزد یعقوب با جمله ای متضمن تأکید ، از سفارش های لاوی به برادران خویش

إن ابنک سرق

3- لاوی از برادرانش خواست ، به پدرشان تفهیم کنند که به دزدی بنیامین اطمینان پیدا کردند و گزارش و شهادت آنان عالمانه است .

إن ابنک سرق و ما شهدنا إلاّ بما علمنا

در اینکه مراد از شهادت در <ما شهدنا> چیست، چند نظر ابراز شده است. از جمله آنهاست همین شهادت برادران یوسف نزد یعقوب به دزدی کردن فرزندش بنیامین (إن ابنک سرق). بر این اساس مفاد جمله <ما شهدنا ...> چنین می شود: آنچه هم اکنون در نزد تو می گوییم (إن ابنک سرق) شهادتی است از روی علم و ما بدان اطمینان و یقین داریم.

ص: 83

4- لاوی به برادرانش سفارش کرد ، دسته جمعی به حضور پدر برسند و همگان بر دزدی بنیامین شهادت دهند .

ارجعوا إلی أبیکم فقولوا . .. ما شهدنا إلاّ بما علمنا

تصریح لاوی به صیغه های جمع <قولوا> و <ما شهدنا> و <علمنا> گویای برداشت فوق است.

200- گواهی بر ربوبیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 172 - 5

5 - خداوند پس از شناساندن خود به انسان ها از آنان خواست تا بر ربوبیت خدا و عبودیت خویش گواه باشند .

و أشهدهم علی أنفسهم ألست بربکم

201- گواهی بر زنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 4 - 4،5

4 - پذیرش نسبت زنا به زنان پاکدامن در گرو ارائه چهار شاهد مرد از سوی شخص نسبت دهنده است .

و الذین یرمون المحصن-ت ثمّ لم یأتوا بأربعه شهداء فاجلدوهم

<شهداء> جمع <شاهد> است و <شاهد> مفرد مذکر می باشد. بنابراین <أربعه شهداء> به معنای چهار مرد ناظر می باشد. گفتنی است ذکر <أربعه> با تای تأنیث نیز شاهد بر مطلب فوق است; زیرا اعداد از سه تا ده در زبان عرب، در مذکر با تای تأنیث و در مؤنث بدون <تاء> به کار می رود.

5 - اثبات زنا ، در گرو شهادت چهار مرد ناظر بر آن کردار ناپسند است .

والذین یرمون المحصن-ت ثمّ لم یأتوا بأربعه شهداء فاجلدوهم

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که محکومیت به کیفر <قذف>، در صورتی است که چهار شاهد مرد ارائه نشود. بنابراین اگر چهار مرد شهادت بدهد، زنا ثابت خواهد شد.

202- گواهی بر عفت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 4

4 - گواهی خداوند ، بر پاکدامنی و عفت مریم ( ع )

الّتی أحصنت فرجها

ص: 84

203- گواهی بر عفت یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 32 - 3

3- زلیخا نزد زنان اشراف ، به پاکدامنی و عفت یوسف ( ع ) و نپذیرفتن تقاضای او ( درخواست وصال ) شهادت داد .

لقد رودته عن نفسه فاستعصم

عصمت و استعصام ، هر دو گویای امتناع ورزیدن و نپذیرفتن می باشند ; با این تفاوت که استعصام حاکی از مبالغه است. بنابراین <فاستعصم> ; یعنی، یوسف(ع) بشدت با تقاضای من مخالفت کرد و بر عفت خویش اصرار ورزید.

204- گواهی بر وصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 -

2،4،5،6،7،8،9،10،13،19

2 - ابراز وصیت در حضور دو مرد مسلمان عادل ، توصیه ای از جانب خداوند به هر فرد مسلمان

یایها الذین ءامنوا شهده بینکم . .. حین الوصیه اثنان ذوا عدل منکم

4 - شهادت دو مرد مسلمان عادل ، طریقی برای اثبات وصیت و حدود آن

شهده بینکم . .. حین الوصیه اثنان ذوا عدل منکم

5 - شهادت دو مرد غیر مسلمان ، کافی برای اثبات وصیت و حدود آن ، در صورتی که وصیت کننده در مسافرت بمیرد و در آستانه مردن وصیت کند .

او ءاخران من غیرکم ان انتم ضربتم فی الارض فاصبتکم مصیبه الموت

6 - اعتقاد به خدا از شرایط اعتبار شهادت غیر مسلمان در امر وصیت

فیقسمان باللّه ان ارتبتم . .. لانکتم شهده اللّه

ضرورت سوگند شاهدان به نام خدا در اعتبار شهادت آنان، می رساند که مراد از <ءاخران من غیرکم> غیرمسلمانی است که اعتقاد به خداوند داشته باشد.

7 - مرگ ، مصیبت و حادثه ای سخت و ناگوار .

مصیبه الموت

8 - جواز توقیف شاهدان بر وصیت تا ادای شهادت قانونی و معتبر

تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه

جمله <تحبسونهما> تا آخر آیه می تواند می تواند ناظر به ادای شهادت باشد یعنی شرایط ذکر شده در این بخش از آیه دخیل در اثبات وصیت است و می تواند ناظر به تحمل شهادت باشد یعنی خداوند وصیت کننده را ارشاد کرده که اگر تردید دارد که شاهدان، وصیت او را به درستی ادا کنند، باید از آنان بخواهد که بعد از نماز سوگند یاد کنند که به حق شهادت خواهند داد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

9 - شهادت غیر مسلمان بر وصیت در صورت شک در راستی و درستی شهادت وی تنها با سوگند پذیرفته می شود و از اعتبار قانونی برخوردار می گردد

او ءاخران من غیرکم . .. تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه ان ارتبتم

جمله <تحبسونهما . ..> می تواند ناظر به هر دو طائفه از شاهدان <ذوا عدل منکم> و <ءاخران من غیرکم> باشد. و می تواند تنها ناظر به طائفه دوم یعنی <و ءاخران من غیرکم> گرفته شود. برداشت فوق مبتنی بر احتمال دوم است.

ص: 85

10 - ارزش و اعتبار شهادت شاهدان بر وصیت - چه مسلمان و چه غیر مسلمان - آنگاه که راستی و درستی شهادتشان مورد تردید باشد . منوط به سوگند است .

ذو عدل منکم او ءاخران من غیرکم . .. تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه

برداشت فوق مبتنی بر این است که جمله <تحبسونهما> ناظر به هر دو طائفه از شاهدان بر وصیت باشد و اعتبار شهادت هر شاهدی - چه مسلمان و چه غیر مسلمان - را مقید به سوگند کند.

13 - سوگند به نام خدا ، تنها سوگند معتبر و دارای ارزش قانونی در شهادت بر وصیت

فیقسمان باللّه

19 - شهادت بر وصیت امری بس عظیم

و لانکتم شهده اللّه

مراد از <شهده اللّه>، شهادت بر وصیت است یعنی شاهدان بر وصیت در حقیقت شهادت الهی را بر دوش دارند و این حکایت از اهمیت والای شهادت بر وصیت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 108 - 2

2 - توجه به احکام و قوانین شهادت بر وصیت ( نقض شهادت های دروغین و بازگشت حق سوگند به دیگران ) ، مایه هراس از ادای شهادت دروغ و زمینه ساز ادای شهادت به راستی و درستی

او یخافون ان ترد أیمن بعد أیمنهم

ضمیر در <یخافوا> و <ایمنهم> به شاهدان نخست بر می گردد و مراد از رد یمین <ترد أیمن) بازگشت حق سوگند به دیگران است. بنابراین <او یخافوا ان ترد...> یعنی تا شاهدان نخست بترسند که سوگند آنان نادیده انگاشته شده و حق سوگند به دیگران بازگردانده شود.

205- گواهی برادران یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 81 - 2،3،4

2- شهادت به دزدی بنیامین در نزد یعقوب با جمله ای متضمن تأکید ، از سفارش های لاوی به برادران خویش

إن ابنک سرق

3- لاوی از برادرانش خواست ، به پدرشان تفهیم کنند که به دزدی بنیامین اطمینان پیدا کردند و گزارش و شهادت آنان عالمانه است .

إن ابنک سرق و ما شهدنا إلاّ بما علمنا

در اینکه مراد از شهادت در <ما شهدنا> چیست، چند نظر ابراز شده است. از جمله آنهاست همین شهادت برادران یوسف نزد یعقوب به دزدی کردن فرزندش بنیامین (إن ابنک سرق). بر این اساس مفاد جمله <ما شهدنا ...> چنین می شود: آنچه هم اکنون در نزد تو می گوییم (إن ابنک سرق) شهادتی است از روی علم و ما بدان اطمینان و یقین داریم.

4- لاوی به برادرانش سفارش کرد ، دسته جمعی به حضور پدر برسند و همگان بر دزدی بنیامین شهادت دهند .

ارجعوا إلی أبیکم فقولوا . .. ما شهدنا إلاّ بما علمنا

تصریح لاوی به صیغه های جمع <قولوا> و <ما شهدنا> و <علمنا> گویای برداشت فوق است.

ص: 86

206- گواهی بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 72 - 3

3 - بندگان خالص خدا ، هرگز به باطل و دروغ ، شهادت و گواهی نمی دهند .

و الذین لایشهدون الزور

207- گواهی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 84 - 5

5 - بنی اسرائیل به عهدهایی که خداوند با آنان داشت معترف بوده ، بر آن گواهی می دهند .

و إذ أخذنا میثقکم . .. ثم أقررتم و أنتم تشهدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 10 - 3

3- گواهی و ایمان بنی اسرائیل و یهود به حقانیت قرآن ، حجتی علیه کافران و مشرکان

إن کان من عند اللّه و کفرتم به و شهد ش-هد من بنی إسرءیل علی مثله

خداوند، ایمان فردی از یهود را - که آگاه به تورات و مفاد آن بود - گواهی بر حقانیت قرآن شمرده است و به کافران تذکر داد و به آن احتجاج کرده است.

208- گواهی بنیامین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 90 - 5

5- عزیز مصر برادرش بنیامین را شاهدی بر صدق دعوای خویش ( من یوسفم ) دانست .

قال أنا یوسف و هذا أخی

جمله <هذا أخی> می تواند علاوه بر اینکه تمهیدی برای <قد منّ الله> باشد به عنوان شاهدی بر ادعای عزیز مصر که خود را یوسف معرفی کرده نیز باشد. گویا به برادرانش می گوید: اگر تردید دارید که من یوسفم، در چهره من و بنیامین بنگرید، اخوّت ما را درخواهید یافت.

ص: 87

209- گواهی به حق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 8 - 1،18

1 - مؤمنان باید همواره برای خدا قیام کنند و بر اساس حق ، شهادت دهند .

یأیها الذین ءامنوا کونوا قومین للّه شهداء بالقسط

<قوّام> صیغه مبالغه است و دلالت بر دوام دارد، یعنی عادت شما باید قیام برای خدا باشد. و <قسط> به معنای عدل و حق است.

18 - قیام برای خدا ، شهادت به حق و برپا داشتن قسط ، نشانه و جلوه ای از تقوا

کونوا قومین للّه شهداء بالقسط . .. و اتقوا اللّه

210- گواهی تورات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 17 - 5

5- تورات ، دلیلی بر حقانیت قرآن

و یتلوه . .. من قبله کت-ب موسی

<کتاب> عطف بر <شاهد> است و ضمیر در <قبله> به شاهد برمی گردد.

211- گواهی جبرئیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 21 - 1

1- جبرئیل ، شگفت زدگی مریم ( س ) را امری به جا دانست و بر عفت و پاکدامنی وی گواهی داد .

قال کذلک

<کذلک> خبر برای مبتدای محذوف و مرکب از حرف تشبیه و اسم اشاره است. مشارالیه آن ممکن است گفتار مریم(س) باشد، در این مفاد آیه این است که گرچه موضوع همان گونه است که گفتی، ولی خداوند این کار را بر خویش دشوار نمی بیند.

212- گواهی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 1،3

1 - گواهی خداوندِ برپادارنده قسط و عدل ، بر اینکه معبودی جز او نیست .

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو . .. قائماً بالقسط

<قائماً بالقسط>، حال است برای <اللّه>.

ص: 88

3 - خدا ، ملائکه و عالمان ، گواهان توحید

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو و الملئکه و اولوا العلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 81 - 19

19 - خداوند و انبیا ، گواهان بر میثاق الهی در مورد ایمان آوردن به انبیا و یاری کردن آنان

و انا معکم من الشاهدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 98 - 6

6 - خداوند ، گواه اعمال انسانها

و اللّه شهید علی ما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 33 - 12

12 - خداوند ، گواه بر همه عهد ها و پیمان ها و اعمال انسان

و الذین عقدت ایمانکم فاتوهم نصیبهم انّ اللّه کان علی کل شیء شهیداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 49 - 13،14

13 - شهادت خدا بر پاکی و طهارت انسان و نیز ملاک های تعیین شده از سوی او برای پیراستگی ، گزاف و بدون دلیل نیست .

بل اللّه یزکّی من یشاء و لا یظلمون فتیلا

14 - شهادت خدا بر ناپاکی یهودیان کفرپیشه ، هرگز ستمی به آنها نیست .

الم تر . .. بل اللّه یزکّی من یشاء و لا یظلمون فتیلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 79 - 8،9،10

8 - خداوند ، گواهی کافی برای رسالت پیامبر ( ص )

و ارسلناک للنّاس رسولاً و کفی باللّه شهیداً

9 - خداوند ، گواهی کافی برای حقّانیّت معارف ارائه شده در قرآن

ما اصابک من حسنه فمن اللّه و ما اصابک من سیّئه فمن نفسک . .. و کفی باللّه شهیداً

برداشت فوق بر این مبناست که متعلق <شهیداً>، معارفی باشد که در این بخش از آیات تبیین گردید.

10 - خداوند ، گواهی کافی بر روابط و عملکرد متقابل پیامبران و مردم

و ارسلناک للنّاس رسولاً و کفی باللّه شهیداً

<ارسلناک للنّاس رسولاً>، بیانگر دو معناست: یکی بیان وظیفه پیامبر (ص)، یعنی ابلاغ رسالت، و دیگری بیان وظیفه مردم، یعنی پذیرش رسالت او. و <کفی باللّه شهیداً>، می تواند ناظر به چگونگی عملکرد پیامبر (ص) در انجام وظیفه و عملکرد

ص: 89

مردم در پذیرش رسالت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 166 - 1،5،7،12،13

1 - خداوند و فرشتگان او گواه بر حقانیت قرآن و رسالت پیامبر ( ص )

لکن اللّه یشهد بما أنزل إلیک . .. و الملئکه یشهدون

در برداشت فوق جمله <و الملئکه یشهدون> عطف بر <اللّه یشهد> گرفته شده است و در نتیجه متعلق <یشهدون> نیز <بما انزل الیک> خواهد بود.

5 - تجلی علم الهی در قرآن ، گواهی خداوند بر حقانیت قرآن و پیامبر ( ص ) است .

لکن اللّه یشهد بما أنزل إلیک أنزله بعلمه

جمله <انزله بعلمه> می تواند تفسیری برای <یشهد> باشد یعنی نزول قرآن که مظهری از علم خداوند است، همان شهادت الهی بر حقانیت قرآن و متعاقباً حقانیت پیامبر(ص) است.

7 - گواهی خداوند به حقانیت قرآن برخاسته از علم و آگاهی او نسبت به آن

لکن اللّه یشهد بما أنزل إلیک أنزله بعلمه

12 - شهادت خداوند بر اثبات و نفی امور ، شهادتی کافی و تمام

و کفی باللّه شهیداً

13 - شهادت خداوند برای اثبات حقانیت قرآن کافی است .

لکن اللّه یشهد بما أنزل . .. و کفی باللّه شهیداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 21

21 - ضرورت توجه شاهدان ، به آگاهی و شهود خداوند بر هر آنچه به آن شهادت می دهند .

و لانکتم شهده اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 111 - 8

8 - حواریون پس از اظهار ایمان خالصانه ، از خداوند خواستند تا بر نیلشان به مقام تسلیم گواه باشد .

و اذ اوحیت . .. و اشهد باننا مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 117 - 15

15 - خداوند ، گواه و ناظر بر همه پدیده ها

و انت علی کل شیء شهید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 119 - 3

3 - خداوند ، گواه بر راستگویی عیسی ( ع ) در انجام رسالت های الهی خویش و اظهار برائت از ادعای الوهیت

ص: 90

قال اللّه هذا یوم ینفع الصدقین صدقهم

از مصادیق مورد نظر برای <صدقهم> سخنان نقل شده از عیسی(ع) در آیات پیشین است که ابلاغ توحید و یکتاپرستی، نفی ادعای الوهیت برای خویش و مادرش مریم(ع) و نداشتن هیچ نقشی در گرایش امت به شرک از جمله آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 19 - 2،5،9،16،20،27

2 - خداوند، بزرگترین و ارجمندترین گواه بر هر چیز

قل أی شیء أکبر شهده قل اللّه

5 - خداوند، بزرگترین گواه رسالت پیامبر اکرم(ص) در برابر منکران است.

قل أی شیء أکبر شهده قل اللّه شهید بینی و بینکم

با توجه به این حقیقت که نزاع بین پیامبر(ص) و مشرکان، نزاع شخصی نبوده، بلکه اختلاف بر سر درستی ادعای پیامبر(ص) به نزول وحی بر ایشان بوده است.

9 - خداوند، بزرگترین شاهد بر بطلان شرک و حقانیت توحید

و لا تکونن من المشرکین . .. قل أی شیء أکبر شهده قل اللّه شهید بینی و بینکم

16 - قرآن، گواه خداوند بر حقانیت رسالت پیامبر(ص)

قل اللّه شهید بینی و بینکم و أوحی إلیّ هذا القرءان

20 - شگفت آور بودن اعتقاد به تعدد خدایان، با توجه به بدیهی بودن توحید و شهادت خدا و قرآن بر بطلان شرک

أئنکم لتشهدون أن مع اللّه ءالهه أخری

همزه استفهام در <أئنکم> دال بر شگفتی است.

27 - عن أبی جعفر(ع) فی قوله: <قل أی شیء أکبر شهاده قل اللّه شهید بینی و بینکم> و ذلک ان مشرکی أهل مکه قالوا: یا محمّد ما وجد اللّه رسولا یرسله غیرک؟ ما نری أحداً یصدقک بالذی تقول . .. قتأتینا من یشهد إنک رسول اللّه؟ قال رسول اللّه(ص): <اللّه شهید بینی و بینکم ... >.

از امام باقر(ع) درباره آیه <قل أی شیء أکبر شهاده . .. > روایت شده است که مشرکان مکه به حضرت محمّد(ص) گفتند: خداوند رسولی غیر از تو نیافت که بفرستد؟ کسی را نمی بینیم درباره آنچه می گویی تو را تصدیق کند ... پس کسی که به رسالت تو گواهی دهد، برای ما می آوری؟ رسول خدا(ص) فرمود: خداوند بین من و شما گواه است ... .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 20 - 3

3 - کتب آسمانی پیشین مشتمل بر گواهی خداوند بر حقانیت پیامبر(ص)

قل أی شیء أکبر شهده قل اللّه . .. الذین ءاتینهم الکتب یعرفونه

چون در آیه قبل شهادت خداوند مطرح شده و قرآن نیز به عنوان شاهد ذکر گردیده و در پی آن از آشنایی اهل کتاب با پیامبر(ص) سخن رفته است، می توان دریافت که اولاً منبع آگاهی آنان کتب آسمانی بوده و ثانیاً آن کتب نیز شاهدی بر حقانیت پیامبر(ص) هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 42 - 12

12 - علم خداوند به دروغ بودن سوگند متخلفان جنگ تبوک و گواهی او بر موجه نبودن تخلفشان

ص: 91

سیحلفون باللّه . .. و اللّه یعلم إنهم لکذبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 16

16 - گواهی خداوند بر دروغ گویی منافقان در داشتن حسن نیت در ساختن مسجد ( مسجد ضرار )

و اللّه یشهد إنهم لکذبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 46 - 7

7 - خداوند ، بر تمام اعمال مردم شاهد و گواه است .

ثم اللّه شهید علی ما یفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 54 - 6

6- هود ( ع ) ، خداوند را بر بی تأثیر دانستن معبود های اهل شرک و اعلان بیزاری از آنان ، گواه گرفت .

قال إنی أُشهد الله واشهدوا أنی بریءٌ مما تشرکون

اشهاد (مصدر اشهد) به معنای گواه گرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 43 - 5

5- خداوند خود گواهی دهنده به حقانیت رسالت پیامبر ( ص ) و الهی بودن بعثت او

کفی بالله شهیدًا بینی و بینکم

<بالله> فاعل برای <کفی> است و حرف <باء> در آن به اصطلاح زایده و دلالت بر تأکید انتساب فعل به فاعل دارد. قابل ذکر است که گواهی های خداوند بر رسالت پیامبر(ص) بسیار است و آن آیات گوناگون و متعددی است که در آنها تصریح شده که او فرستاده ای از ناحیه خداوند است. و چون قرآن معجزه است و الهی بودن آن برای حق جویان امری روشن می باشد، شهادت خداوند به رسالت پیامبر(ص) ثابت می شود و جمله <کفی بالله ...> برهانی تام خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 35 - 3

3 - موسی ( ع ) ، علاقه مداوم خود و برادرش هارون ( ع ) را به تسبیح و ذکر خداوند ، ابراز داشت و خداوند را بر آن گواه دانست .

إنّک کنت بنا بصیرًا

جمله <إنّک. ..> می تواند تعلیل برای <کی نسبّحک کثیراً> باشد; یعنی خدایا! تو خوب می دانی که من و برادرم هارون چه روحیه ای داریم و نسبت به تسبیح و ذکر تو، تا چه حد علاقه مندیم، بنابراین با پذیرش وزارت هارون، راه تسبیح و ذکر فراوان تر را بر ما هموار ساز.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 92

11 - حج - 22 - 17 - 6

6 - خداوند ، شاهد و گواه بر تمامی هستی است .

إنّ اللّه علی کلّ شیء شهید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 28 - 3،7

3 - خدا ، گواه قرارداد های میان مردم و شاهد گفت وگو های طرفین قرارداد

قال إنّی أُرید . .. أیّما الأجلین قضیت ... و اللّه علی ما نقول وکیل

<وکیل> به قرینه متعدی شدن با <علی>، متضمن معنای <شهادت> است; یعنی، <و اللّه علی ما نقول شاهد>.

7 - موسی ( ع ) خدا را بر قرارداد میان خود و شعیب ( ع ) گواه گرفت .

قال ذلک بینی و بینک . .. و اللّه علی ما نقول وکیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 81 - 7

7 - تنها خداوند ، شاهد فرورفتن قارون و خانه اش در کام زمین بود .

فما کان له من فئه . .. من دون اللّه

<من دون اللّه> استثنا از <من فئه> است; یعنی، در آن لحظه کسی جز خدا حضور نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 52 - 2،8

2 - خداوند ، گواه حقانیت ادعای نبوت پیامبر ( ص ) است .

قل کفی باللّه بینی و بینکم شهیدًا

آن چه در این آیه از گواهی خداوند به آن پرداخته شده، مربوط به ادعای نبوت از جانب پیامبر اکرم(ص) و انکار آن از سوی کافران است. گفتنی است که در آیات چهارده و شانزده و هجده و بیستوهشت و سیوشش و سیونه و چهلوپنج، بحث رسالت انبیا و از جمله نبوت پیامبر(ص) و نیز تکذیب شدن آن از سوی کافران، مطرح شده است و در این آیه خداوند، می فرماید برای صدق نبوت پیامبر(ص)، گواهی خداوند، کافی است، اگر چه آنان تکذیب کنند.

8 - احاطه علمی خداوند بر موجودات جهان ، دلیل کفایت گواهی او برای حقانیت نبوت پیامبر ( ص ) است .

قل کفی باللّه بینی و بینکم شهیدًا یعلم ما فی السم-وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 55 - 16

16 - خداوند ، قطعاً بر همه چیز شاهد و گواه است .

إنّ اللّه کان علی کلّ شیء شهیدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 47 - 7

7 - خداوند ، بر همه چیز گواه است .

ص: 93

و هو علی کلّ شیء شهید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 16 - 1

1 - پیامبران مردم انطاکیه ، خدا را بر راستی ادعا های خود گواه گرفته و به او سوگند یاد کردند .

قالوا ربّنا یعلم إنّا إلیکم لمرسلون

جمله <ربّنا یعلم> (پروردگار ما می داند) و نظایر آن (مانند <شهد اللّه> و <علم اللّه>) در عرف عرب برای گواه گرفتن خدا بر راستی امری و نیز در حکم قسم و جانشین آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 28 - 12

12- خداوند ، والاترین گواه بر حقانیت رسالت پیامبر ( ص ) و غلبه اسلام بر سایر ادیان

هو الذی أرسل رسوله . .. لیظهره علی الدین کلّه و کفی باللّه شهیدًا

تعبیر <کفی باللّه شهیداً> محتوای این آیه را تأکید کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 2 - 2

2 - شهادت خداوند بر گمراه نبودن پیامبر ( ص ) و مبرّا بودن آن حضرت از جهل و رأی فاسد

و النجم . .. ما ضلّ صاحبکم و ما غوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 6 - 9

9 - خداوند ، بر هر چیزی شاهد و گواه است .

و اللّه علی کلّ شیء شهید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 11 - 8

8 - گواهی خداوند بر ماهیت دروغ پرداز منافقان و بی تعهدی آنان در قبال هر پیمان

و اللّه یشهد إنّهم لک-ذبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 1 - 7،8

7 - گواهی أکید خداوند ، به صدق رسالت پیامبر ( ص )

و اللّه یعلم إنّک لرسوله

8 - شهادت أکید خداوند ، بر دروغ گویی منافقان

و اللّه یشهد إنّ المن-فقین لک-ذبون

ص: 94

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 4

4 - گواهی خداوند ، بر پاکدامنی و عفت مریم ( ع )

الّتی أحصنت فرجها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 6 - 1

1 - گواهی خداوند به حقانیت رسالت پیامبر ( ص ) و مصون بودن آن حضرت از هرگونه جنون

بأییّکم المفتون

در <بأییّکم المفتون> چند احتمال وجود دارد: الف) <مفتون> اسم مفعول و <باء> زایده باشد; یعنی، در آینده خواهید دید کدام یک از شما گرفتار جنون است. ب) <مفتون> مصدر و <باء> به معنای <فی> باشد; یعنی، خواهید دید در کدام یک از شما، جنون وجود دارد. ج) <باء> متعلق به محدوف و <مفتون> اسم مفعول باشد; یعنی، در آینده خواهید دید نام مجنون، شایسته کدام یک از شما است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 9 - 4

4 - خداوند ، بر همه چیز گواه و از همه چیز آگاه است .

و اللّه علی کلّ شیء شهید

<شهاده>، در اصل به معنای خبر دادن از چیزی است که شخص آن را مشاهده کرده و نزد آن حاضر بوده است (نهایه ابن اثیر). گواه بودن خداوند بر همه چیز، مستلزم آگاهی او از آنها است.

213- گواهی در امانتداری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 6 - 15

15 - لزوم گواه گرفتن ، در ادای اموال دیگران

فاذا دفعتم الیهم اموالهم فاشهدوا علیهم

به نظر می رسد ملاک در شاهد گرفتن، مختص مال یتیم نباشد. بنابراین آیه می تواند دلیل لزوم گواه گرفتن برای ادای همه اموال و دیون باشد.

214- گواهی در بارداری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 228 - 7

7 - ادّعای زنان در مورد بارداری ، طهر و حیضِ خود ، پذیرفته است .

و لا یحل لهنّ ان یکتمن ما خلق اللّه فی ارحامهن

ص: 95

اگر گفته زنان درباره طهر، حیض، بارداری و هر آنچه دخیل در مدت حیض است، پذیرفته نباشد، حرمت کتمان، لغو می شود.

215- گواهی در بدهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 24

24 - گواهان بر دین و مبادلات باید مورد قبول و رضایت طرفین باشند .

و استشهدوا شهیدین من رجالکم . .. ممّن ترضون من الشّهداء

216- گواهی در حسابرسی اخروی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 14 - 4

4- برای محاسبه عمل انسان در قیامت ، نیازی به وکیل ، دلیل ، شاهد و . . . نیست .

کفی بنفسک الیوم علیک حسیبًا

217- گواهی در حیض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 228 - 4،7

4 - زنان مطلّقه نباید به منظور کم و زیاد کردن مدّت عدّه خویش ، جنین و یا حیض خود را کتمان کنند .

و لا یحل لهنّ ان یکتمن ما خلق اللّه فی ارحامهنّ

کلمه <ما خلق> دارای مفهومی وسیع است که می تواند شامل هر نوع خلقی شود که تأثیر در مدّت عدّه دارد; همانند جنین، حیض و طهر.

7 - ادّعای زنان در مورد بارداری ، طهر و حیضِ خود ، پذیرفته است .

و لا یحل لهنّ ان یکتمن ما خلق اللّه فی ارحامهن

اگر گفته زنان درباره طهر، حیض، بارداری و هر آنچه دخیل در مدت حیض است، پذیرفته نباشد، حرمت کتمان، لغو می شود.

218- گواهی در طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 5،8،16

5 - لزوم گواهی گرفتن دو شاهد عادل ، بر جدایی کامل مرد از زن مطلّقه خویش

و اشهدوا ذوی عدل

ص: 96

برداشت یاد شده، براساس نظریه بسیاری از مفسران است که گفته اند: برای رجوع مرد به زن مطلّقه خود، شاهد لازم نیست و گرفتن گواهی، اختصاص به طلاق و جدایی کامل دارد.

8 - برخورد شایسته با زنان مطلّقه ، ادای حقّ آنان و انتخاب دو شاهد عادل بر امر طلاق یا رجوع ، از موعظه های الهی به مردان و زنان مؤمن

لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ . .. و أقیموا الشه-ده للّه ذلکم یوعظ به

<ذلک> اشاره به مجموعه رهنموهای الهی در دو آیه این سوره است.

16 - < محمدبن أبی نصر قال : سألت أبا الحسن ( ع ) . . . فقلت له : فإن طلّق علی طهر من غیر جماع بشاهد و امرأتین ؟ فقال : لاتجوز شهاده النساء فی الطلاق . . . ;

محمدبن ابی نصر گوید: از امام رضا(ع) سؤال نمودم. .. اگر زنی را در پاکی - بدون این که در آن پاکی آمیزشی شده باشد - یک شاهد [مرد] و دو شاهد زن طلاق دهد؟ حضرت فرمود: شهادت زنان در طلاق نافذ و کارساز نیست...>.

219- گواهی در قدف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 13 - 1،2

1 - اثبات ادعای زنا ، در گرو اقامه چهار شاهد مرد است .

لولا جاءو علیه بأربعه شهداء

<شهداء> جمع شاهد است و <شاهد> مفرد مذکر و به معنای یک مرد گواه است.

2 - پذیرش اتهام رابطه جنسی ، در گرو اقامه چهار شاهد از سوی اتهام زننده است .

لولا جاءو علیه بأربعه شهداء

220- گواهی در قذف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 6 - 1،2،3،4،6

1 - مردی که همسرش را قذف کند ( نسبت زنا بدهد ) ، برای اثبات ادعای خود ، نخست باید چهار شاهد مرد ارائه کند .

والذین یرمون أزوجهم و لم یکن لهم شهداء

<شهداء> جمع <شاهد> است و شاهد مفرد مذکر است. بنابراین <شهداء> به معنای <چند مرد ناظر> می باشد. گفتنی است که عدد چهار، با توجه به آیه قبل - که مربوط به قدف است - و نیز به قرینه ذیل آیه - که در صورت عجز از ارائه شهود باید چهار سوگند یاد شود - استفاده می گردد.

2 - شوهر اگر برای اثبات قذف علیه همسرش ، از ارائه شاهدان ناتوان باشد ، باید چهار بار سوگند یاد کند .

والذین یرمون أزوجهم و لم یکن لهم شهداء إلاّ أنفسهم فشه-ده أحدهم أربع شه-دت باللّ

3 - با عجز شوهر از آوردن شاهدان برای اثبات قذف علیه همسرش ، در صورتی نوبت به سوگند و لعان می رسد که شوهر ، مدعی مشاهده زنا باشد .

والذین یرمون أزوجهم و لم یکن لهم شهداء إلاّ أنفسهم

استثنا در جمله <و لم یکن لهم شهداء إلاّ أنفسهم> استثنای متصل است و معنای آیه چنین می باشد: <مردانی که همسران

ص: 97

شان را قذف کنند، اگر فقط خودشان ناظر و شاهد زنا بودند و به جز خودشان کسی نبود، باید سوگند یاد کنند>. مفهوم آن این می شود که: اگر خودشان هم شاهد نبودند، نوبت به لعان نمی رسد.

4 - شوهری که همسرش را قذف کند و از ارائه شاهدان ناتوان باشد و یا مدعی مشاهده زنا نباشد ، نوبت به سوگند او نمی رسد ; بلکه باید حد قذف بر وی جاری شود .

والذین یرمون أزوجهم و لم یکن لهم شهداء إلاّ أنفسهم فشه-ده أحدهم أربع شه-دت باللّ

6 - شوهر اگر در ادعای زنای همسرش ، مدعی مشاهده نباشد ; ولی چهار شاهد مرد ارائه کند ، زنای همسرش ثابت می شود .

والذین یرمون أزوجهم و لم یکن لهم شهداء إلاّ أنفسهم

221- گواهی در قضاوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 69 - 15

15 - داوری بر اساس مستندات پرونده و گواهی شاهدان ، قضاوتی عادلانه و به حق خواهد بود .

و وضع الکت-ب و جایء بالنبیّین و الشهداء و قضی بینهم بالحقّ و هم لایظلمون

222- گواهی در قوم ابراهیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 61 - 4

4- گواهی دادن ، وسیله اثبات جرم در میان قوم ابراهیم

فأتوا به . .. لعلّهم یشهدون

223- گواهی در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 41 - 11

11 - پیامبر اسلام ( ص ) ، گواه و شاهد بر همه رسولان الهی در روز رستاخیز

فکیف اذا جئنا . .. و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً

امیرالمؤمنین (ع) پس از تلاوت آیه فوق فرمود: و هو [محمد (ص) ]الشهید علی الشهداء و الشهداء هم الرسل (ع).

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 242، ح 132 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 370، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 159 - 6

ص: 98

6 - گواهی حضرت عیسی ( ع ) بر اهل کتاب در روز قیامت

و یوم القیمه یکون علیهم شهیداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 84 - 10

10- محکومیت کافران در محکمه قیامت ، با شهادت شاهدان همراه است .

و یوم نبعث من کلّ أُمّه شهیدًا ثمّ لایؤذن للذین کفروا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 89 - 3

3- قیامت ، روز برانگیخته شدن گواهانی از میان هر امت برای شهادت دادن بر آنان

و یوم نبعث فی کلّ أُمّه شهیدًا علیهم من أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 36 - 8

8- شهادت خواهی از چشم ، گوش و قلب در قیامت ، درباره انسان

إن السمع و البصر و الفؤاد کلّ أُول-ئک کان عنه مسئولاً

برداشت فوق، مبتنی بر این است که سؤال از گوش، چشم و قلب، حقیقی و در قیامت باشد. بنابراین، منظور از مورد سؤال قرار گرفتن اعضای یاد شده ممکن است برای نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 37 - 8

8- روز قیامت ، روزی عظیم و جایگاه حضور و گواهی است .

من مشهد یوم عظیم

<مشهد> چنانچه اسم مکان باشد، به معنای محل حضور و شهادت است. و می تواند مصدر میمی و به معنای شهود و حضور در روز قیامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 24 - 1،2،3

1 - شهادت و گواهی زبان ، دست و پای گنه کاران علیه آنان در قیامت

یوم تشهد علیهم ألسنتهم و أیدیهم و أرجلهم

2 - اعضا و جوارح ( زبان ، دست و پای ) گنه کاران ، تمامی گفته ها و کرده های آنان را بازگفته و از هیچ عمل خلافی ، فروگذار نخواهند کرد .

یوم تشهد علیهم ألسنتهم . .. بما کانوا یعملون

3 - شهادت و گواهی زبان ، دست و پای قذف کنندگان و تهمت زنندگان به زنان پاکدامن ، نجیب و مؤمن ، بر اعمال ناروایشان در قیامت

إنّ الذین یرمون المحصن-ت . .. یوم تشهد علیهم ألسنتهم ... بما کانوا یعملون

ص: 99

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 3

3 - قیامت ، روز حضور گواهان اعمال و شهادت دادن آنها است .

و شاهد

راغب پس از آن که شهادت را به معنای حضور با مشاهده آورده است، معنای گواهی را برای آن ذکر کرده و می گوید: شهادت، گفتاری است که از روی علم سرزده باشد. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - زلزله - 99 - 4 - 6

6 - < عن أبی هریره قال قرء رسول اللّه ( ص ) ه-ذه الآیه < یومئذ تحدث أخبارها > قال : أتدرون ما إخبارها ؟ قالوا : اللّه و رسوله أعلم ، قال : فانّ إخبارَها أن تشهد علی کلّ عبد أو أمه بما عمل علی ظهرها ;

از ابوهریره روایت شده که رسول خدا(ص) آیه <یومئذ تحدث أخبارها> را قرائت کرد و فرمود: آیا می دانید خبردادن زمین چیست؟ گفتند خدا و رسولش آگاه تراند; فرمود: إخبار زمین گواهی دادن آن است بر هر مرد و زنی به آنچه بر روی آن انجام داده است. >.

224- گواهی در محضر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 18 - 9

9- شاهدان اعمال در محضر خداوند ، علیه آنان که به خدا دروغ بسته اند ، گواهی خواهند داد .

أُول-ئک یعرضون علی ربهم و یقول الأشه-د ه-ؤلاء الذین کذبوا علی ربهم

225- گواهی در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 44

44 - لزوم شاهد گرفتن در هنگام داد و ستد هر چند معامله ای نقد و بدون مطالبه باشد .

و اشهدوا اذا تبایعتم

226- گواهی دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 107 - 4

4 - دو مرد از کسانی که شهادت دروغین شاهدان بر وصیت ، بر ضرر آنان تمام شده می توانند در مقام شهادت برآمده و

ص: 100

شهادت خویش را ادا کنند

فاخران یقومان مقامهما من الذین استحق علیهم الأولین

مفعول <استحق> کلمه <اثماً> می باشد که به قرینه فراز قبل حذف شده است و <اولیان> فاعل آن می باشد. بنابراین و با توجه به آنچه درباره <استحقا اثماً> گفته شده <من الذین استحق ...> چنین معنا می شود آن دو مرد جایگزین در امر شهادت باید از کسانی باشند که شاهدان پیشین با حق جلوه دادن شهادت دروغین خویش ضرری را متوجه آنان کرده اند.

227- گواهی زلیخا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 32 - 3

3- زلیخا نزد زنان اشراف ، به پاکدامنی و عفت یوسف ( ع ) و نپذیرفتن تقاضای او ( درخواست وصال ) شهادت داد .

لقد رودته عن نفسه فاستعصم

عصمت و استعصام ، هر دو گویای امتناع ورزیدن و نپذیرفتن می باشند ; با این تفاوت که استعصام حاکی از مبالغه است. بنابراین <فاستعصم> ; یعنی، یوسف(ع) بشدت با تقاضای من مخالفت کرد و بر عفت خویش اصرار ورزید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 16

16- زلیخا در حضور پادشاه مصر به تقاضای کام روایی از یوسف ( ع ) اعتراف کرد و به استنکاف یوسف ( ع ) از پذیرش تقاضایش شهادت داد .

أنا رودته عن نفسه و إنه لمن الص-دقین

جمله <أنا رودته عن نفسه> - به بیانی که در آیه 26 ذیل برداشت شماره 2 گذشت - دلالت بر حصر دارد ; یعنی ، من از او درخواست کردم و او چنین درخواستی نداشت.

228- گواهی زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - زلزله - 99 - 4 - 5،6

5 - زمین در قیامت ، دارای شعور و کلام و گواه آنچه بر روی آن اتفاق افتاده است .

تحدّث

6 - < عن أبی هریره قال قرء رسول اللّه ( ص ) ه-ذه الآیه < یومئذ تحدث أخبارها > قال : أتدرون ما إخبارها ؟ قالوا : اللّه و رسوله أعلم ، قال : فانّ إخبارَها أن تشهد علی کلّ عبد أو أمه بما عمل علی ظهرها ;

از ابوهریره روایت شده که رسول خدا(ص) آیه <یومئذ تحدث أخبارها> را قرائت کرد و فرمود: آیا می دانید خبردادن زمین چیست؟ گفتند خدا و رسولش آگاه تراند; فرمود: إخبار زمین گواهی دادن آن است بر هر مرد و زنی به آنچه بر روی آن انجام داده است. >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 101

20 - زلزله - 99 - 7 - 5

5 - زمین ، مشخّصات کردار هایِ ریز و درشت انسان را در خود محفوظ داشته ، در قیامت آن را گزارش خواهد کرد .

یومئذ تحدّث أخبارها . .. فمن یعمل مثقال ذرّه خیرًا یره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - زلزله - 99 - 8 - 5

5 - زمین ، مشخصات کردار های ریز و درشت انسان ، اطلاعاتی را در خود محفوظ داشته ، در قیامت آن را گزارش خواهد کرد .

و من یعمل مثقال ذرّه شرًّا یره

229- گواهی زن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 23،26

23 - تقدّم و اولویّت مردان نسبت به زنان ، در تحمّل شهادات

فان لم یکونا رجلین فرجل و امراتان

26 - جایگزینی دو زن به جای یک مرد در شهادت ، به منظور تذکّر یکی از آنها به دیگری در صورت فراموشی و لغزش آن دیگری است .

فرجل و امراتان . .. ان تضلّ احدیهما فتذکّر احدیهما الاخری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 16

16 - < محمدبن أبی نصر قال : سألت أبا الحسن ( ع ) . . . فقلت له : فإن طلّق علی طهر من غیر جماع بشاهد و امرأتین ؟ فقال : لاتجوز شهاده النساء فی الطلاق . . . ;

محمدبن ابی نصر گوید: از امام رضا(ع) سؤال نمودم. .. اگر زنی را در پاکی - بدون این که در آن پاکی آمیزشی شده باشد - یک شاهد [مرد] و دو شاهد زن طلاق دهد؟ حضرت فرمود: شهادت زنان در طلاق نافذ و کارساز نیست...>.

230- گواهی زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 6

6- زنان اشراف در حضور پادشاه مصر ، بر پاکدامنی یوسف ( ع ) و مبرّا بودنش از هرگونه آلودگی شهادت دادند .

قلن ح-ش لله ما علمنا علیه من سوء

کلمه (بدی و آلودگی) پس از نفی واقع شده است و از این رو شامل هرگونه سوء و بدی می شود و <من> زایده نیز این معنا را تأکید می کند.

ص: 102

231- گواهی عالم بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 10 - 8

8- گواهی دهنده بر حقانیت قرآن از میان بنی اسرائیل ، فردی دانا و متشخص بود .

و شهد ش-هد من بنی إسرءیل علی مثله ف-امن

تکیه قرآن بر شهادت فردی از بنی اسرائیل و استفاده از گواهی وی در گرایش دادن مردم به ایمان، نشانگر این معنا است که وی، فردی متشخص و صاحب نظر و معتبر بوده است.

232- گواهی عالمان به انجیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 43 - 13

13- آگاهان به تورات و انجیل در عصر بعثت بر حقانیت رسالت پیامبر ( ص ) شهادت می دادند .

و کفی بالله شهیدًا . .. و من عنده علم الکت-ب

233- گواهی عالمان به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 43 - 13

13- آگاهان به تورات و انجیل در عصر بعثت بر حقانیت رسالت پیامبر ( ص ) شهادت می دادند .

و کفی بالله شهیدًا . .. و من عنده علم الکت-ب

234- گواهی عالمان به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 43 - 9

9- عالمان و آگاهان به قرآن ، به حقانیّت رسالت پیامبر ( ص ) گواهی می دهند .

کفی بالله . .. و من عنده علم الکت-ب

235- گواهی علما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 103

2 - آل عمران - 3 - 18 - 8،9،16

8 - حاکمیّت قسط و عدل بر نظام تکوین ، دلیل دانشمندان و ملائکه برای گواهی بر وحدانیّت خدا *

شهد . .. الملئکه و اولوا العلم قائماً بالقسط

به نظر می رسد <قائماً بالقسط> که حال برای <اللّه> است، اشاره به علّت گواهی ملائکه و اولوا العلم باشد. و بدین جهت، مؤخر آمده است.

9 - عالمان راستین ، با عمل و حرکت خویش ، گواه بر توحید هستند .

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو . .. و اولوا العلم قائماً بالقسط

بنابراینکه منظور از گواهی عالمان، گواهی عملی آنان باشد که عبارت است از موضعگیریها و چگونگی کردار آنان.

16 - انبیا و اوصیا ، صاحبان علم و گواهان توحید

شهد اللّه انه لا اله الاّ هو و الملئکه و اولوا العلم قائماً بالقسط

امام باقر (ع): . .. اما قوله <و اولوا العلم قائماً بالقسط> فان اولی العلم الانبیاء و الاوصیاء ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 165، ح 18 ; نورالثقلین، ج 1، ص 323، ح 66.

236- گواهی علمای یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 44 - 16،17

16 - دانشمندان یهود و عالمان ربانی آنان ، گواهان حقانیت تورات و بیان کنندگان حقایق آن

یحکم بها . .. و الربنیون و الاحبار بما استحفظوا من کتب اللّه و کانوا علیه شهداء

17 - دانشمندان یهود به دلیل شهادتشان بر حقانیت تورات آن را اساس احکام خویش قرار دادند .

یحکم . .. بما استحفظوا من کتب اللّه و کانوا علیه شهداء

چون جمله <کانوا . ..> عطف بر <استحفظوا> است، معلوم می شود که دلیل قضاوت ربانیون و احبار بر اساس تورات، اعتقاد آنان به حقانیت آن کتاب است.

237- گواهی علیه ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 61 - 2

2- بت پرستان ، حضرت ابراهیم ( ع ) را به منظور گواهی دادن مردم به مجرم بودن او در شکستن بت ها ، احضار کردند .

فأتوا به . .. لعلّهم یشهدون

238- گواهی علیه خود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 104

20 - بروج - 85 - 7 - 9

9 - اصحاب اخدود در قیامت ، بر کردار خویش شهادت خواهند داد .

و هم علی ما یفعلون بالمؤمنین شهود

آیات <و الیوم الموعود> و <و شاهد و مشهود> در آغاز سوره، می تواند قرینه بر نکته یاد شده باشد.

239- گواهی علیه خویشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 135 - 10

10 - شهادت آدمی ، علیه پدر ، مادر و دیگر خویشاوندان ، دارای اعتبار قانونی و حقوقی است .

شهداء للّه و لو علی أنفسکم او الولدین و الاقربین

240- گواهی علیه ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 18 - 7

7- در قیامت ، گواهانی متعدد بر ستمگری ستمکاران و دروغ بافی افترازنندگان به خدا ، شهادت خواهند داد .

و یقول الأشه-د ه-ؤلاء الذین کذبوا علی ربهم

<أشهاد> جمع شاهد و به معنای گواهان است.

241- گواهی علیه مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 18 - 7،9

7- در قیامت ، گواهانی متعدد بر ستمگری ستمکاران و دروغ بافی افترازنندگان به خدا ، شهادت خواهند داد .

و یقول الأشه-د ه-ؤلاء الذین کذبوا علی ربهم

<أشهاد> جمع شاهد و به معنای گواهان است.

9- شاهدان اعمال در محضر خداوند ، علیه آنان که به خدا دروغ بسته اند ، گواهی خواهند داد .

أُول-ئک یعرضون علی ربهم و یقول الأشه-د ه-ؤلاء الذین کذبوا علی ربهم

242- گواهی علیه والدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 135 - 10

ص: 105

10 - شهادت آدمی ، علیه پدر ، مادر و دیگر خویشاوندان ، دارای اعتبار قانونی و حقوقی است .

شهداء للّه و لو علی أنفسکم او الولدین و الاقربین

243- گواهی عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 20

20 - درخواست حواریون از عیسی ( ع ) ، مبنی بر شهادت و گواهی او بر مقام تسلیم آنان

امنا باللّه و اشهد بانّا مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 159 - 6،8

6 - گواهی حضرت عیسی ( ع ) بر اهل کتاب در روز قیامت

و یوم القیمه یکون علیهم شهیداً

8 - حضرت عیسی ( ع ) ، گواه بر اعمال اهل کتاب در دنیا

و یوم القیمه یکون علیهم شهیداً

اگر حضرت عیسی(ع) در دنیا گواه بر اعمال نباشد، نمی تواند در قیامت گواهی دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 46 - 6

6 - گواهی و تأیید عیسی ( ع ) بر راستی و درستی تورات موجود در عصر خویش

و قفینا . .. بعیسی ابن مریم مصدقاً لما بین یدیه من التوریه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 111 - 9،10

9 - حواریون عیسی ( ع ) از وی خواستند تا به تسلیمشان در برابر خدا و رسولش گواه باشد .

قالوا ءامنا و اشهد باننا مسلمون

برداشت فوق بر این اساس است که مخاطب فعل <اشهد> حضرت عیسی(ع) باشد. نیاوردن ربنا و مانند آن در مقام درخواست از خداوند می تواند مؤید این احتمال باشد.

10 - عیسی ( ع ) ، گواه بر کیفیت برخورد مردمان با تعالیم و فرمان های الهی

و اشهد باننا مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 117 - 9

9 - عیسی ( ع ) ، گواه و ناظر بر عقاید و رفتار امت خویش ، به هنگام حضور در میان آنان

و کنت علیهم شهیداً مادمت فیهم

ص: 106

244- گواهی غیر مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 5،6،9،10

5 - شهادت دو مرد غیر مسلمان ، کافی برای اثبات وصیت و حدود آن ، در صورتی که وصیت کننده در مسافرت بمیرد و در آستانه مردن وصیت کند .

او ءاخران من غیرکم ان انتم ضربتم فی الارض فاصبتکم مصیبه الموت

6 - اعتقاد به خدا از شرایط اعتبار شهادت غیر مسلمان در امر وصیت

فیقسمان باللّه ان ارتبتم . .. لانکتم شهده اللّه

ضرورت سوگند شاهدان به نام خدا در اعتبار شهادت آنان، می رساند که مراد از <ءاخران من غیرکم> غیرمسلمانی است که اعتقاد به خداوند داشته باشد.

9 - شهادت غیر مسلمان بر وصیت در صورت شک در راستی و درستی شهادت وی تنها با سوگند پذیرفته می شود و از اعتبار قانونی برخوردار می گردد

او ءاخران من غیرکم . .. تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه ان ارتبتم

جمله <تحبسونهما . ..> می تواند ناظر به هر دو طائفه از شاهدان <ذوا عدل منکم> و <ءاخران من غیرکم> باشد. و می تواند تنها ناظر به طائفه دوم یعنی <و ءاخران من غیرکم> گرفته شود. برداشت فوق مبتنی بر احتمال دوم است.

10 - ارزش و اعتبار شهادت شاهدان بر وصیت - چه مسلمان و چه غیر مسلمان - آنگاه که راستی و درستی شهادتشان مورد تردید باشد . منوط به سوگند است .

ذو عدل منکم او ءاخران من غیرکم . .. تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه

برداشت فوق مبتنی بر این است که جمله <تحبسونهما> ناظر به هر دو طائفه از شاهدان بر وصیت باشد و اعتبار شهادت هر شاهدی - چه مسلمان و چه غیر مسلمان - را مقید به سوگند کند.

245- گواهی فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 4 - 11

11 - شهادت و گواهی انسان فاسق ، در نظام قضایی اسلام هرگز پذیرفته نمی شود .

و لاتقبلوا لهم شه-ده أبدًا و أُول-ئک هم الف-سقون

برداشت فوق، مبتنی براین نکته است که جمله <و أُول-ئک هم الفاسقون> در مقام تعلیل و بیان فلسفه حکم پذیرفته نشدن شهادت نسبت دهندگان زنا باشد; یعنی، چون آنان فاسق اند، گواهیشان مورد قبول نیست. بنابراین گواهی هیچ فاسقی پذیرفتنی نخواهد بود.

ص: 107

246- گواهی قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 4 - 15

15 - < عن الصادق ( ع ) عن أبیه عن جدّه ( ع ) أنّ علیاً ( ع ) قال ، لیس بین خمس من النساء و بین أزواجهنّ ملاعنه . . . والمجلود فی الفریه لأنّ اللّه عزّوجلّ یقول : و لاتقبلوا لهم شهاده أبداً . . . ;

امام صادق(ع) از پدرش و او از جدش روایت کرده است که حضرت علی(ع) فرمود: بین پنج دسته از زنان با شوهرانشان ملاعنه نیست (یعنی قانون لعان اجراء نمی شود). .. از جمله آنها، کسانی هستند که به علت تهمت زنا زدن، تازیانه خورده اند; زیرا خداوند فرمود: <و لاتقبلوالهم شهاده أبداً>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 5 - 9

9 - < فی مجمع البیان [ أحد القولین فی ه-ذه الآیه ] ان الإستثناء یرجع إلی الأمرین فإذا تاب قبلت شهادته حدّ أو لم یحد و قول أبی جعفر ( ع ) و أبی عبداللّه ( ع ) ;

در مجمع البیان آمد است که [یکی از دو قول در آیه یاد شده] این است که استثنا به هر دو امر بازمی گردد. پس هرگاه قذف کننده توبه کند، شهادت او قبول می شود; چه حد بر او جاری شده باشد و چه نشده باشد ... و ان قول امام باقر و امام صادق - علیهماالسلام - است>.

247- گواهی قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 91 - 17،18

17 - گواهی قرآن بر راستی و درستی تورات ، از نشانه های حقانیت قرآن

و هو الحق مصدقاً لما معهم

توصیف قرآن به تصدیق کننده تورات، پس از ادعای حقانیت قرآن (و هو الحق) استدلالی است برای یهودیان بر لزوم ایمان آوردن به آن.

18 - قرآن ، گواه و دلیلی بر راستی و درستی تورات است . *

و هو الحق مصدقاً لما معهم

تصدیق کتابهای آسمانی اهل کتاب از سوی قرآن، محتمل است به این معنا باشد که: نزول قرآن موجب شد اخبار و پیشگوئیهای آن کتاب ها، مبنی بر آوردن قرآن تحقق یابد. بنابراین نزول قرآن مایه اثبات راستین و درستی آن کتاب هاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 97 - 7،8

7 - قرآن ، محتوای تورات را تأیید و راستی و درستی آن را تصدیق می کند .

مصدقاً لما بین یدیه

برداشت فوق مبتنی بر این است که <مصدقاً> حال برای ضمیر مفعولی <نزله> - که مراد از آن قرآن است - باشد. مقصود از <ما بین یدیه> (کتابی که پیش از قرآن بوده است)، در آیه مورد بحث، تورات است.

ص: 108

8 - وجود قرآن ، گواه و شاهدی بر حقانیت تورات است . *

مصدقاً لما بین یدیه

تصدیق تورات از سوی قرآن (مصدقاً لما بین یدیه) محتمل است به این معنا باشد که: قرآن گواه صدق و درستی تورات است; یعنی، نزول قرآن موجب آن شد که اخبار و پیشگوییهای تورات مبنی بر آمدن قرآن تحقق یابد. بنابراین قرآن مایه اثبات راستی و درستی تورات و گواه حقانیت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 47 - 5

5 - گواهی قرآن بر حقانیّت تورات و انجیل

امنوا بما نزّلنا مصدقاً لما معکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 48 - 5

5 - گواهی قرآن بر راستی و درستی کتب آسمانی پیشین ( تورات و انجیل )

و انزلنا إلیک الکتب بالحق مصدقاً لما بین یدیه من الکتب

به دلیل آیات گذشته مراد از <ما بین یدیه من الکتب>، تورات و انجیل است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 19 - 16،17،20

16 - قرآن، گواه خداوند بر حقانیت رسالت پیامبر(ص)

قل اللّه شهید بینی و بینکم و أوحی إلیّ هذا القرءان

17 - قرآن، گواه یگانگی خداوند و بطلان شرک

قل أغیر اللّه اتّخذ ولیا . .. قل اللّه ... و أوحی إلیّ هذا القرءان

از ارتباط این آیه با آیات قبل چنین برمی آید که قرآن تحقق عینی شهادت خداوند است.

20 - شگفت آور بودن اعتقاد به تعدد خدایان، با توجه به بدیهی بودن توحید و شهادت خدا و قرآن بر بطلان شرک

أئنکم لتشهدون أن مع اللّه ءالهه أخری

همزه استفهام در <أئنکم> دال بر شگفتی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 57 - 3

3 - قرآن، بینه و دلیل روشن پیامبر(ص) و گواه حقانیت او

قل إنی علی بینه من ربی و کذبتم به

بسیاری از مفسران گفته اند که مراد از بینه و مرجع ضمیر <کذبتم به> قرآن است. مفرد آمدن کلمه <بینه> و مذکر آمدن ضمیر <به> این احتمال را تقویت می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 92 - 5

ص: 109

5 - قرآن، گواه صدق کتب آسمانی گذشته است.

مصدق الذی بین یدیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 17 - 2،3

2- قرآن ، خود دلیل و شاهدی بر راستی و درستی خویش است .

و یتلوه شاهد منه

در اینکه مقصود از <شاهد> چیست، چند نظر ابراز شده است. عبارت <و من قبله کتاب موسی> می تواند این نظر را تأیید کند که: مراد از آن خود قرآن می باشد. مورد شهادت به دلیل <إنه الحق من ربک> حقانیت و الهی بودن قرآن است و <تُلُوّ> (مصدر یتلو) به معنای در پی آمدن است و در پی آمدن شاهد، کنایه از تأیید کردن و پشتیبانی نمودن می باشد. ضمیر در <یتلوه> به <مَن> و ضمیر <منه> به <رب> برمی گردد. بنابراین جمله <أفمن ... یتلوه شاهد منه>; یعنی، آیا کسی که علاوه بر <بیّنه> از پشتیبانی شهادت قرآن برخوردار است، مانند کسی است که اینگونه نیست؟

3- بهره مندان از بصیرت الهی ، دلالت و گواهی قرآن را بر حقانیت قرآن ، درمی یابند و بدان واقف می شوند .

أفمن کان علی بیّنه من ربه و یتلوه شاهد منه

روشن است که مساوی نبودن زمینه داران ایمان با فاقدان آن ، در ارتباط با شهادت قرآن (أفمن . .. یتلوه شاهد منه [کمن لیس کذلک]) مجرد وجود قرآن به عنوان شاهد نیست; بلکه درک و عدم درک آنان از گواهی قرآن ، موجب تمایز آن دو گروه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 1 - 3

3- قرآن ، خود گواه حقانیت خویش *

و القرءان المجید

وجود سوگند به <قرآن> در متن آن، در صورتی منطقی خواهدبود که از متن قرآن، بتوان اهمیت و حقانیت آن را استفاده کرد.

248- گواهی کتب آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 20 - 3

3 - کتب آسمانی پیشین مشتمل بر گواهی خداوند بر حقانیت پیامبر(ص)

قل أی شیء أکبر شهده قل اللّه . .. الذین ءاتینهم الکتب یعرفونه

چون در آیه قبل شهادت خداوند مطرح شده و قرآن نیز به عنوان شاهد ذکر گردیده و در پی آن از آشنایی اهل کتاب با پیامبر(ص) سخن رفته است، می توان دریافت که اولاً منبع آگاهی آنان کتب آسمانی بوده و ثانیاً آن کتب نیز شاهدی بر حقانیت پیامبر(ص) هستند.

ص: 110

249- گواهی گواهان وصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 107 - 3

3 - پی جویی نکردن برای اثبات نادرستی شهادت شاهدان وصیت ، امری شایسته و نیکو است .

فان عثر علی انهما استحقا اثماً

گرچه عثار و عُثور به معنای ساقط شدن است ولی مجازاً درباره کسی که بدون پی جویی از امر بدان آگاهی می یابد، استعمال می شود (برگرفته از مفردات راغب) مجهول بودن فعل <عُثر> نیز می تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

250- گواهی محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 143 - 5،29

5 - مسلمانان ، گواه بر اعمال سایر مردمان و پیامبر گواه بر اعمال مسلمانان است .

لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداً

در اینکه مراد از <شهداء> و <شهید> در آیه شریفه چیست، چند نظر ابراز شده است، از جمله گواهی بر اعمال است; یعنی، امت اسلامی و یا گروهی از آنان اعمال دیگر امتها را مشاهده می کنند و در قیامت بر آن شهادت می دهند و پیامبر(ص) نیز ناظر اعمال مسلمانان است و در آخرت بر آن شهادت می دهد.

29 - رسول خدا ( ص ) فرمود : < یدعی نوح یوم القیامه فیقال له : هل بلغت ؟ فیقول : نعم ، فیدعی قومه فیقال لهم هل بلغکم ؟ فیقولون : ما أتانا من نذیر و ما أتانا من أحد ، فیقال لنوح : من یشهد لک ؟ فیقول : محمد ( ص ) و أمته ، فذلک قوله : < و کذلک جعلناکم أمه وسطاً > قال : و الوسط العدل فتدعون فتشهدون له بالبلاغ . . . ;

روز قیامت نوح(ع) دعوت به حضور می شود و به او گفته می شود: آیا رسالت خود را ابلاغ کردی؟ می گوید: آری پیش قومش دعوت می شوند و از آنان سؤال می شود: آیا به شما ]رسالتش[ را ابلاغ کرده است؟ آنان می گویند: ما را بیم دهنده ای نیامد. پس به نوح گفته می شود: چه کسی به نفع تو شهادت می دهد؟ پس وی می گوید: محمد(ص) و امتش; و این است سخن خداوند: شما را امت وسط قرار دادیم. رسول خدا فرمود: مراد از وسط، عدل است. پس شما (مسلمانان) دعوت می شوید و به نفع او شهادت به ابلاغ رسالت می دهید ... >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 41 - 5،6،8،11

5 - پیامبر ( ص ) ، گواه امت خویش

و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً

در برداشت فوق، <هؤلاء> اشاره به مسلمانان و امت پیامبر (ص) گرفته شده است.

6 - خداوند در قیامت ، پیامبر ( ص ) را برای گواهی بر امت خویش فرامی خواند .

و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً

8 - پیامبر ( ص ) ، گواهی بر شاهدان امت ها در قیامت

فکیف اذا . .. و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً

و لذا اسم اشاره با صیغه جمع (هؤلاء) آمده است.

ص: 111

11 - پیامبر اسلام ( ص ) ، گواه و شاهد بر همه رسولان الهی در روز رستاخیز

فکیف اذا جئنا . .. و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً

امیرالمؤمنین (ع) پس از تلاوت آیه فوق فرمود: و هو [محمد (ص) ]الشهید علی الشهداء و الشهداء هم الرسل (ع).

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 242، ح 132 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 370، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 42 - 3

3 - صحنه شهادت پیامبر ( ص ) در قیامت ، موجب شرم و تأسف بی اندازه کافران

و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً. یومئذ یودّ الذین کفروا ... لو تسوّی بهم الارض

<یومئذ> متعلق به <شهیداً> است. یعنی آن روز که پیامبر (ص) بر اعمال گواهی دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 17 - 11،25

11- پیامبر ( ص ) دارای بصیرتی الهی بر حقانیت قرآن و برخوردار از شاهدی ربانی بر الهی بودن آن و آگاه به حقایق تورات

أفمن کان علی بیّنه من ربه . .. و من قبله کت-ب موسی

برخی از مفسران برآنند که مصداق بارز و مورد نظر برای <من کان علی بیّنه> پیامبر(ص) است. این گروه جمله <فلاتک ...> را مؤید این نظر شمرده اند.

25- < عن الحسین بن علی ( ع ) فی قوله : < و یتلوه شاهد منه > قال : الشاهد هو محمد ( ص ) ;

از امام حسین(ع) روایت شده است که درباره <و یتلوه شاهد منه> فرمود: شاهد محمد(ص) است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 89 - 8،10

8- پیامبر ( ص ) ، ناظر اعمال امت خویش و گواه آنان در قیامت است .

و جئنابک شهیدًا علی ه-ؤلاء

برداشت فوق با توجه به دو نکته در آیه است: الف) بنابر اینکه منظور از امت در <فی کلّ أمه> مردم هر عصری نباشد; بلکه امت هر پیامبری باشد. ب) <هؤلاء> اشاره باشد به کل امت پیامبر(ص) تا روز قیامت و نه تنها مردم عصر آن حضرت.

10- پیامبراسلام ( ص ) ، شاهد بر همه گواهان طول تاریخ

و جئنابک شهیدًا علی ه-ؤلاء

برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که <ه-ؤلاء> اشاره به <شهیداً>; یعنی، گواهان هر امت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 83 - 2

2- فرستاده شدن شیاطین برای تحریک و وسوسه کافران از دید پیامبر ( ص ) مخفی نسیت .

ألم تر أنّا أرسلنا الشی-طین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 112

11 - حج - 22 - 78 - 18

18 - مسلمانان ، گواه بر اعمال سایر مردم و پیامبر ( ص ) گواه بر اعمال مسلمانان

لیکون الرسول شهیدًا علیکم و تکونوا شهداء علی الناس

در این که مراد از <شهید> و <شهداء> در آیه چیست، نظراتی چند ابراز شده است که از جمله آنها <گواهی بر اعمال> می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 45 - 2

2 - پیامبر ( ص ) ، شاهد و گواهی از سوی خداوند بر اعمال مردم است .

أرسلنک ش-هدًا

متعلق <شاهداً> در آیه، ذکر نشده است و لکن به قرینه <مبشّر> و <نذیر> و نیز آیات دیگری مانند <لتکونوا شهداء علی الناس> [2/143] متعلق آن، مردم اند و چون اعمال آنان مورد بازخواست قرار خواهند گرفت، مراد از گواهی بر مردم هم می تواند گواهی بر اعمال آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 37 - 3

3 - پیامبر ( ص ) ، تأیید کننده رسولان الهی پیشین و گواه بر درستی تعالیم آنان

و صدّق المرسلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 8 - 1،2،3،4

1 - پیامبر ( ص ) ، فرستاده الهی برای گواهی بر خلق و بشارت و انذار آنان

إنّا أرسلن-ک ش-هدًا و مبشّرًا و نذیرًا

2 - گواه بودن بر اعمال خلق و تبشیر و انذار آنان ، از وظایف مهم پیامبر اسلام

إنّا أرسلن-ک ش-هدًا مبشّرًا و نذیرًا

اهمیت وظایف یاد شده، از تخصیص یافتن به ذکر استفاده می شود.

3 - پیامبر ( ص ) ، شهادت دهنده و تأکیدکننده بر درستی ادراکات عقلی و گرایش فطری انسان *

إنّا أرسلن-ک ش-هدًا و مبشّرًا

برداشت بالا بدان احتمال است که منظور از <شاهداً>، شهادت دادن به درستی ازرش هایی باشد که انسان با عقل و فطرت آن را درک کرده یا می تواند درک کند. قرینه بر درستی این احتمال، تقدم <شاهداً> بر <مبشّراً و نذیراً> است; چه این که اول باید ارزش تبیین گردد; سپس بر اجرای آن تأکید شود.

4- پیامبر ( ص ) ، گواه و ناظر بر اعمال امت خویش در طول تاریخ

إنّا أرسلن-ک ش-هدًا

در صورتی که مراد از <شاهداً> شهادت بر اعمال امت در قیامت باشد، از مطلق آمدن <شاهداً> گواهی و نظارت آن حضرت بر تمام اعمال امت استفاده می شود.

ص: 113

251- گواهی مرد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 23،26

23 - تقدّم و اولویّت مردان نسبت به زنان ، در تحمّل شهادات

فان لم یکونا رجلین فرجل و امراتان

26 - جایگزینی دو زن به جای یک مرد در شهادت ، به منظور تذکّر یکی از آنها به دیگری در صورت فراموشی و لغزش آن دیگری است .

فرجل و امراتان . .. ان تضلّ احدیهما فتذکّر احدیهما الاخری

252- گواهی مردم صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 43 - 13

13- آگاهان به تورات و انجیل در عصر بعثت بر حقانیت رسالت پیامبر ( ص ) شهادت می دادند .

و کفی بالله شهیدًا . .. و من عنده علم الکت-ب

253- گواهی مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 143 - 5،29

5 - مسلمانان ، گواه بر اعمال سایر مردمان و پیامبر گواه بر اعمال مسلمانان است .

لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداً

در اینکه مراد از <شهداء> و <شهید> در آیه شریفه چیست، چند نظر ابراز شده است، از جمله گواهی بر اعمال است; یعنی، امت اسلامی و یا گروهی از آنان اعمال دیگر امتها را مشاهده می کنند و در قیامت بر آن شهادت می دهند و پیامبر(ص) نیز ناظر اعمال مسلمانان است و در آخرت بر آن شهادت می دهد.

29 - رسول خدا ( ص ) فرمود : < یدعی نوح یوم القیامه فیقال له : هل بلغت ؟ فیقول : نعم ، فیدعی قومه فیقال لهم هل بلغکم ؟ فیقولون : ما أتانا من نذیر و ما أتانا من أحد ، فیقال لنوح : من یشهد لک ؟ فیقول : محمد ( ص ) و أمته ، فذلک قوله : < و کذلک جعلناکم أمه وسطاً > قال : و الوسط العدل فتدعون فتشهدون له بالبلاغ . . . ;

روز قیامت نوح(ع) دعوت به حضور می شود و به او گفته می شود: آیا رسالت خود را ابلاغ کردی؟ می گوید: آری پیش قومش دعوت می شوند و از آنان سؤال می شود: آیا به شما ]رسالتش[ را ابلاغ کرده است؟ آنان می گویند: ما را بیم دهنده ای نیامد. پس به نوح گفته می شود: چه کسی به نفع تو شهادت می دهد؟ پس وی می گوید: محمد(ص) و امتش; و این است سخن خداوند: شما را امت وسط قرار دادیم. رسول خدا فرمود: مراد از وسط، عدل است. پس شما (مسلمانان) دعوت می شوید و به نفع او شهادت به ابلاغ رسالت می دهید ... >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 78 - 18

ص: 114

18 - مسلمانان ، گواه بر اعمال سایر مردم و پیامبر ( ص ) گواه بر اعمال مسلمانان

لیکون الرسول شهیدًا علیکم و تکونوا شهداء علی الناس

در این که مراد از <شهید> و <شهداء> در آیه چیست، نظراتی چند ابراز شده است که از جمله آنها <گواهی بر اعمال> می باشد.

254- گواهی مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 21 - 3

3 - مقرّبان درگاه خداوند گواهان نامه اعمال نیکوکاران اند .

یشهده المقرّبون

فعل <یشهد>، یا از <شهود> به معنای حضور است و یا از <شهاده> که ابن اثیر در نهایه آن را <خبر دادن از مشاهدات خویش> معنا کرده است; در هر صورت گواه بودن <مقرّبون> استفاده می شود; زیرا در معنای اول حضور و نظارت آنان به منظور گواهی دادن است و معنای دوم - که در آن صورت <یشهده> به معنای <یشهد به> خواهد بود - صریح در نکته یاد شده است.

255- گواهی ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 3،8

3 - خدا ، ملائکه و عالمان ، گواهان توحید

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو و الملئکه و اولوا العلم

8 - حاکمیّت قسط و عدل بر نظام تکوین ، دلیل دانشمندان و ملائکه برای گواهی بر وحدانیّت خدا *

شهد . .. الملئکه و اولوا العلم قائماً بالقسط

به نظر می رسد <قائماً بالقسط> که حال برای <اللّه> است، اشاره به علّت گواهی ملائکه و اولوا العلم باشد. و بدین جهت، مؤخر آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 166 - 1،11

1 - خداوند و فرشتگان او گواه بر حقانیت قرآن و رسالت پیامبر ( ص )

لکن اللّه یشهد بما أنزل إلیک . .. و الملئکه یشهدون

در برداشت فوق جمله <و الملئکه یشهدون> عطف بر <اللّه یشهد> گرفته شده است و در نتیجه متعلق <یشهدون> نیز <بما انزل الیک> خواهد بود.

11 - فرشتگان الهی ، شاهد و ناظر نزول قرآن بر پیامبر ( ص )

و الملئکه یشهدون

کلمه <واو> در جمله <و الملئکه یشهدون> حالیه و <یشهدون> به معنای نظارت می کنند، گرفته شده است.

ص: 115

256- گواهی موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 1 - 2

2 - تمامی موجودات هستی ، شاهدی گویا بر منزّه بودن خداوند از هر عیب و نقص

یسبّح للّه ما فی السم-وت و ما فی الأرض

برداشت یاد شده، بر این اساس است که تسبیح در آیه شریفه، تسبیح تکوینی باشد.

257- گواهی مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 8 - 1

1 - مؤمنان باید همواره برای خدا قیام کنند و بر اساس حق ، شهادت دهند .

یأیها الذین ءامنوا کونوا قومین للّه شهداء بالقسط

<قوّام> صیغه مبالغه است و دلالت بر دوام دارد، یعنی عادت شما باید قیام برای خدا باشد. و <قسط> به معنای عدل و حق است.

258- گواهی ناحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 135 - 12،25

12 - سود مصلحت واقعی فقرا و یا اغنیا ، از طریق شهادت نابحق تأمین نخواهد شد .

ان یکن غنیاً او فقیراً فاللّه اولی بهما

25 - خداوند آگاه به شهادت های دروغ و نابحق مردم و دانا به کتمان شهادت ، از سوی آنان

و إن تلوا او تعرضوا فإنّ اللّه کان بما تعملون خبیراً

<تلوا> از <لوی لسانه> (زبانش را منحرف کرد) گرفته شده و متعلق آن - به قرینه <شهداء للّه> - شهادت می باشد و انحراف زبان، کنایه از دروغ گفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 8 - 21

21 - هشدار و تهدید خداوند نسبت به کسانی که به حق شهادت ندهند و برای خدا قیام نکنند .

کونوا قومین للّه شهداء بالقسط . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه خبیر بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 116

4 - مائده - 5 - 107 - 1،10

1 - شهادت های ناحق بی اعتبار و احکام مبتنی بر آن ملغاست

فان عثر علی انهما استحقا اثماً فاخران یقومان مقامهما

عَثْر و عُثور - مصدر عُثِرَ - به معنای آگاه شدن و اطلاع یافتن است و <استحقا> باب استفعال از <حق> می باشد. و از جمله معانی باب استفعال، جلوه دادن و قلمداد کردن است. می توان گفت همین معنا از <استحقا> اراده شده است. بنابراین جمله <فان عثر ...> یعنی اگر معلوم شد که شاهدان گناهی (شهادت ناحقی) را حق جلوه دادند ... .

10 - شهادت به ناحق و قسم دروغ ، تجاوز به حقوق دیگران و ستمکاری در حق ایشان است .

و ما اعتدینا إنّا اذاً لمن الظلمین

259- گواهی نگهبانان جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 71 - 10

10 - اعتراف کافران در حضور نگهبانان و دربانان دوزخ ، به آمدن پیامبران تلاوت گر آیات خداوند و انذارگران الهی برای هدایت آنان

ألم یأتکم رسل منکم یتلون علیکم ءای-ت ربّکم و ینذرونکم لقاء یومکم ه-ذا

260- گواهی یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 10 - 3

3- گواهی و ایمان بنی اسرائیل و یهود به حقانیت قرآن ، حجتی علیه کافران و مشرکان

إن کان من عند اللّه و کفرتم به و شهد ش-هد من بنی إسرءیل علی مثله

خداوند، ایمان فردی از یهود را - که آگاه به تورات و مفاد آن بود - گواهی بر حقانیت قرآن شمرده است و به کافران تذکر داد و به آن احتجاج کرده است.

261- لغو گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 107 - 1

1 - شهادت های ناحق بی اعتبار و احکام مبتنی بر آن ملغاست

فان عثر علی انهما استحقا اثماً فاخران یقومان مقامهما

عَثْر و عُثور - مصدر عُثِرَ - به معنای آگاه شدن و اطلاع یافتن است و <استحقا> باب استفعال از <حق> می باشد. و از جمله معانی باب استفعال، جلوه دادن و قلمداد کردن است. می توان گفت همین معنا از <استحقا> اراده شده است. بنابراین جمله <فان عثر ...> یعنی اگر معلوم شد که شاهدان گناهی (شهادت ناحقی) را حق جلوه دادند ... .

ص: 117

262- ممنوعیت گواهی دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 72 - 4

4 - شهادت و گواهی باطل و دروغ ، ممنوع است .

و الذین لایشهدون الزور

263- موانع کتمان گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 135 - 29

29 - توجه به آگاهی خداوند از اعمال آدمیان ، زمینه اقامه عدل ، پرهیز از شهادت های دروغ و کتمان شهادت

کونوا قومین بالقسط شهداء للّه . .. فإنّ اللّه کان بما تعملون خبیراً

264- موانع گواهی دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 108 - 2

2 - توجه به احکام و قوانین شهادت بر وصیت ( نقض شهادت های دروغین و بازگشت حق سوگند به دیگران ) ، مایه هراس از ادای شهادت دروغ و زمینه ساز ادای شهادت به راستی و درستی

او یخافون ان ترد أیمن بعد أیمنهم

ضمیر در <یخافوا> و <ایمنهم> به شاهدان نخست بر می گردد و مراد از رد یمین <ترد أیمن) بازگشت حق سوگند به دیگران است. بنابراین <او یخافوا ان ترد...> یعنی تا شاهدان نخست بترسند که سوگند آنان نادیده انگاشته شده و حق سوگند به دیگران بازگردانده شود.

265- موجبات گواهی به حق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 135 - 5،6

5 - اجرای عدالت و شهادت به حق ، مقتضای ایمان است .

یأیها الذین ءامنوا کونوا قومین بالقسط شهداء للّه

6 - تحقق شهادت به حق در گرو داشتن ملکه عدالتخواهی

یأیها الذین ءامنوا کونوا قومین بالقسط شهداء للّه

ص: 118

برداشت فوق بر این اساس است که نظر اصلی آیه بر شهادت دادن به حق باشد، بنابراین اقامه قسط به منزله مقدمه ای برای رسیدن به شهادت به حق، خواهد بود. یعنی شهادت به حق در صورتی میسر است که ملکه قیام به قسط، در وجود آدمی ایجاد شده باشد.

266- مؤاخذه گواهی بی برهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 19 - 12

12 - ادعا ها و گواهی های بدون پشتوانه علمی ، دارای مسؤولیت و مورد بازخواست

ستکتب شه-دتهم و یسئلون

267- وجوب گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 140 - 12

12 - ادای شهادت واجب و کتمان آن ظلم است .

و من أظلم ممن کتم شهده عنده من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 29،30

29 - وجوب ادای شهادت بر گواهان به هنگام فراخوانی به شهادت

و لا یأب الشّهداء اذا ما دعوا

بنابراینکه <اذا ما دعوا> دعوت برای ادای شهادت باشد; یعنی: اذا ما دعوا الی اداء الشّهاده.

30 - وجوب تحمّل شهادت بر مؤمنین ، به هنگام استشهاد از آنان

و لا یأب الشّهداء اذا ما دعوا

بنابراینکه <اذا ما دعوا> دعوت برای تحمل شهادت باشد; یعنی: اذا ما دعوا الی اداء الشّهاده.

268- وجوب گواهی در حد زنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 2 - 13

13- وجوب کفایی حضور جمعی از مؤمنان و گواهی آنان به وقت اجرای حد زنا

الزانیه و الزانی فاجلدوا. .. و لیشهد عذابهما طائفه من المؤمنین

کفایی بودن وجوب حضور در صحنه اجرای حد از کلمه <طائفه> - که به معنای گروه است - استفاده می شود; زیرا اگر واجب عینی می بود، می بایست آیه شریفه چنین می آمد: <و لیشهد عذابهما المؤمنون>.

ص: 119

269- وقت گواهی اخروی انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 12 - 1

1 - گواهی پیامبران بر امت های خویش ، دارای وقتی معیّن در عرصه قیامت

و إذا الرسل أُقّتت . لأیّ یوم أُجّلت

<أیّ> اسم استفهام و یا موصوله و مفید تعظیم و تهویل است. <اُجّلت> به معنای <أخّرت> است. در این برداشت مرجع ضمیر فاعلی <اُجّلت>، میقات و گواهی پیامبران (قابل استفاده از آیه قبل) دانسته شد.

270- ویژگی گواهی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 19 - 3

3 - گواهی خداوند، مهمترین و صحیحترین و اطمینان بخش ترین گواهیها

قل أی شیء أکبر شهده قل اللّه شهید بینی و بینکم

271- ویژگیهای گواهی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 29 - 5

5 - گواهی خداوند در قیامت ، گواهی کامل و بی نیاز کننده از گواهی دیگران است .

فکفی باللّه شهیداً بیننا و بینکم إن کنا عن عبادتکم لغفلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 43 - 6

6- گواهی خداوند بر هر امری در اثبات آن کافی و تمام است .

قل کفی بالله شهیدًا بینی و بینکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 96 - 9

9- گواهی و نظارت خداوند بر اعمال بندگان ، متکی بر علم و اطلاع گسترده او به احوال آنان است .

کفی بالله شهیدًا بینی و بینکم إنه کان بعباده خبیرًا بصیرًا

ص: 120

272- ویژگیهای گواهی در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 84 - 11

11- شهادت گواهان در قیامت ، خدشه ناپذیر و غیر قابل ردّ است .

و یوم نبعث من کلّ أُمّه شهیدًا ثمّ لایؤذن للذین کفروا

ص: 121

3- گوساله

1- آثار گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 16،17

16 - تمرد و سرپیچی قوم موسی از فرمان های تورات و دستورات موسی ، برخاسته از شوق آنان به گوساله پرستی بود .

و عصینا و أشربوا فی قلوبهم العجل

جمله <و أشربوا . ..> حال معلله است; یعنی، بیان می دارد که علت عصیان و نافرمانی یهود، عشقشان به گوساله پرستی بوده است.

17 - اشتیاق قوم موسی به گوساله پرستی ، تعیین کننده موضعگیری های آنان در برابر فرمان های الهی بود .

و عصینا و أشربوا فی قلوبهم العجل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 94 - 1،2

1 - موسی ( ع ) با مشاهده گوساله پرستی بنی اسرائیل ، پس از بازگشت از میقات ، به شدت خشمگین شد .

ی-بنؤُمّ لاتأخذ بلحیتی و لابرأسی

گرفتن سر و ریش هارون، نشان شدت از ناراحتی موسی(ع) در مورد انحراف بنی اسرائیل دارد.

2 - موسی ( ع ) با گرفتن سر و ریش هارون ، او را در باره گوساله پرست شدن بنی اسرائیل در غیاب خود مورد بازخواست قرار داد .

ی-ه-رون ما منعک . .. لاتأخذ بلحیتی و لابرأسی

2- آمرزش گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 153 - 11،12

11 - آمرزش گناه گوساله پرستان بنی اسرائیل مؤثر در پیشبرد اهداف رسالت موسی ( ع )

إن ربک من بعدها لغفور رحیم

مخاطب در جمله <إن ربک . .. > حضرت موسی(ع) است. در اینکه چرا خداوند در بیان آمرزش گناهان بنی اسرائیل، موسی(ع) را مورد خطاب قرار داده و کلمه <رب> را به آن اضافه کرده، دو وجه می توان ذکر کرد: بخشش گناه بنی اسرائیل

ص: 122

در راستای ربوبیت خدا بر موسی و طبعاً در راستای پیشبرد رسالت اوست. توصیه ای است به موسی(ع) که تو نیز از خطاها و لغزشهای قومت، در صورت توبه، درگذر و آنها را نادیده انگار. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

12 - گذشت از گناه گوساله پرستان تائب و نادیده انگاشتن خطای آنان پس از بازگشت به توحید و پرستش خدای یکتا ، توصیه خداوند به موسی ( ع ) *

إن ربک من بعدها لغفور رحیم

برداشت فوق با توجه به دومین احتمالی است که در توجیه خطاب به موسی(ع) ذکر شد. یعنی <ربک> اشاره به این معنا باشد که ای موسی تو نیز متخلق به اخلاق الهی باش و از خطاها و لغزشها درگذر.

3- آمرزش گوساله پرستان تائب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 154 - 1

1 - موسی ( ع ) پس از دریافت وعده الهی ( آمرزش گوساله پرستان تائب و به کیفر رساندن غیر تائبان ) خشمش فرو نشست .

و لما سکت عن موسی الغضب

وقوع جمله <و لما سکت . .. >، پس از دو آیه گذشته، بیانگر این است که فرو نشستن غضب موسی(ع) به خاطر پذیرش توبه تائبان از سوی خدا و تهدید اصرارکنندگان بر گوساله پرستی به کیفری زودرس بوده است.

4- اختفای ساخت گوساله بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 2

2 - ساخت گوساله زرین به دست سامری ، پنهان و به دور از چشم بنی اسرائیل صورت گرفت .

فأخرج لهم عجلاً جسدًا

<أخرج> تنها ناظر به مرحله عرضه گوساله بر بنی اسرائیل است و مسکوت ماندن مراحل قبل از آن، (ساخت گوساله) نشانگر مستور بودن آن مراحل از انظار عمومی است.

5- القای گوساله سامری در دریا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 97 - 11،12

11 - سوزاندن گوساله سامری به طور کامل و محو اثر آن و افشاندن سوخته آن به دریا ، تصمیم قطعی و مؤکد موسی ( ع ) در باره گوساله زرّین سامری

وانظر إلی إل-هک . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فی الیمّ نسفًا

<تحریق> (مصدر <لنحرّقنّه>) به معنای زیاد سوزاندن است (مصباح). <نسف> به معنای از ریشه برکندن و منهدم ساختن

ص: 123

و به هوا افشاندن است (قاموس). گفتنی است که معنای اخیر در آیه مناسب تر به نظر می رسد، بنابراین <ثمّ لننسفنّه...> ; یعنی، پس از سوزاندن گوساله (ذوب کردن و تبدیل آن به قطعات ریز) سوخته آن را به دریا خواهیم پاشید.

12 - سوزاندن گوساله سامری و ریختن سوخته آن به دریا ، در برابر دیدگان سامری و دیگر مردم انجام گرفت .

وانظر . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فی الیمّ

<انظر> فرمان موسی(ع) به سامری است و ظاهر آن است که مقصود، مشاهده مراسم سوزاندن و به دریا ریختن باشد. ضمیرهای جمع در <لنحرّقنّه> و <لننسفنّه>، گویای حضور مردم در آن صحنه است.

6- امتحان با گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 90 - 3

3 - فتنه و امتحان بودن گوساله زرین سامری ، از جمله هشدارهایی که هارون به بنی اسرائیل داده بود .

و لقد قال لهم هرون . .. إنّما فتنتم به

7- انذار گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 86 - 14

14 - موسی ( ع ) ، گوساله پرستان بنی اسرائیل را مردمی عهدشکن توصیف کرده و آنها را به عذاب سخت الهی هشدار داد .

أم أردتّم أن یحلّ علیکم غضب من ربّکم

8- بی عقلی گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 89 - 5

5 - گوساله پرستان بنی اسرائیل ، مردمی جاهل و دور ازاندیشه و فکر

أفلایرون ألاّیرجع إلیهم قولاً

9- بی منطقی گوساله پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 92 - 8

8 - قوم موسی ، هیچ عذر و بهانه ای برای گرایش به گوساله پرستی نداشتند .

ثم أتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

ص: 124

جمله حالیه <و أنتم ظالمون> ظهور در این معنا دارد که: ظالم بودن، حالتی مقارن گوساله پرستی بوده است; یعنی، گوساله پرستی بنی اسرائیل از سر ظلم بوده و هیچ توجیهی از قبیل جهل که بتواند بهانه و عذری برای آن باشد در میان نبوده است.

10- بی منطقی گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 148 - 7،10

7 - گرایش قوم موسی به پرستش مجسمه ای ناتوان از سخن گفتن و عاجز از هدایتگری ، امر نابخردانه و شگفت آور

ألم یروا أنه لا یکلمهم و لا یهدیهم سبیلا

10 - بنی اسرائیل هیچ بهانه و عذری در گرایش به گوساله پرستی نداشتند .

اتخذوه و کانوا ظلمین

جمله حالیه <و کانوا ظلمین> می تواند اشاره به یکی از این دو معنا باشد: شرک ظلم است و قوم موسی با گرایش به گوساله پرستی از ظالمان شدند. گوساله پرستی بنی اسرائیل قرین ظلم بود، نه بیان این حقیقت که شرک خود ظلم است. یعنی این کردار آنان از سر ظلم بود و هیچ توجیهی که بتواند آن کار ناصواب را کاری شایسته جلوه دهد در دست نداشتند. برداشت فوق ناظر به معنای دوم است.

11- پشیمانی از گوساله پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 149 - 1

1 - بنی اسرائیل پس از مدتی با پی بردن به عدم شایستگی مجسمه گوساله برای پرستش ، به گمراهی خود آگاه و از کرده خویش پشیمان شدند .

و لما سقط فی أیدیهم و رأوا أنهم قد ضلوا

جمله <سقط فی أیدیهم> کنایه از پشیمانی است. زیرا انسان در هنگام پشیمانی چانه خویش را بر دستانش قرار می دهد ; به گونه ای که گویا در دست خود فرو افتاده است.

12- توبه از گوساله پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 153 - 4

4 - خداوند گناه آن گروه از بنی اسرائیل را که پس از گوساله پرستی توبه کرده و با ایمان به یکتایی خدا به پرستش او بازگشتند ، آمرزید و آنان را مشمول رحمت خویش قرار داد .

و الذین عملوا السیئات ثم تابوا من بعدها و ءامنوا

مصداق مورد نظر برای <الذین عملوا السیئات>، به دلیل آیات پیشین، گوساله پرستان بنی اسرائیل است. این آیه در حقیقت استثنایی برای آیه پیشین است.

ص: 125

13- توبه گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 54 - 7،20

7 - کشتن یکدیگر ، توبه تعیین شده ای برای گوساله پرستان بنی اسرائیل

فتوبوا إلی بارئکم فاقتلوا أنفسکم

حرف <فاء> در <فاقتلوا> تفسیریه است; یعنی، بیانگر این است که جمله <أقتلوا أنفسکم> تفسیر و توضیح جمله قبل (توبوا . ..) می باشد. در معنای جمله <فاقتلوا أنفسکم> دو نظر ایراد شده است. 1- فاقتلوا بعضکم بعضاً (یکدیگر را بکشید); 2- هر کسی خود را بکشد.

20 - پذیرش توبه گوساله پرستان بنی اسرائیل ، از نعمت های خداوند به آنان

و إذ قال موسی . .. فتاب علیکم

آیه های این بخش از سوره چنانچه از مطلع آن (یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی . ..) به دست می آید، در صدد بیان نعمتهایی است که خداوند به بنی اسرائیل ارزانی داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 153 - 12

12 - گذشت از گناه گوساله پرستان تائب و نادیده انگاشتن خطای آنان پس از بازگشت به توحید و پرستش خدای یکتا ، توصیه خداوند به موسی ( ع ) *

إن ربک من بعدها لغفور رحیم

برداشت فوق با توجه به دومین احتمالی است که در توجیه خطاب به موسی(ع) ذکر شد. یعنی <ربک> اشاره به این معنا باشد که ای موسی تو نیز متخلق به اخلاق الهی باش و از خطاها و لغزشها درگذر.

14- توطئه گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 150 - 19

19 - گوساله پرستان بنی اسرائیل مهیای کشتن هارون به خاطر مبارزه پی گیر وی با شرکورزی آنان

إن القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی

15- تهدید گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 152 - 1،2

1 - خداوند ، گوساله پرستان بنی اسرائیل را به غضبی شدید و قریب الوقوع تهید کرد .

ص: 126

إن الذین اتخذوا العجل سینالهم غضب من ربهم و ذله فی الحیوه الدنیا

<فی الحیوه الدنیا> علاوه بر اینکه قید برای <ذله> است، می تواند <قید> برای غضب نیز باشد. در این صورت مراد از غضب الهی گرفتار ساختن به عذابهای دنیوی است. نکرده آوردن <غضب> دلالت بر شدت غضب و عظمت آن دارد.

2 - خداوند ، گوساله پرستان بنی اسرائیل را به پدید آوردن ذلتی شدید در زندگی دنیوی آنان تهدید کرد .

إن الذین اتخذوا العجل سینالهم . .. ذله فی الحیوه الدنیا

16- تهمت گوساله پرستی به موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 10

10 - سامری و طرفداران و مبلغان او ، پرستش گوساله را از جمله عقاید موسی ( ع ) وانمود کردند .

فقالوا ه-ذا إل-هکم و إل-ه موسی فنسی

17- جنسیت گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 1

1 - سامری ، از زیورآلات به دور ریخته شده بنی اسرائیل ، تندیسی به شکل گوساله نر ساخت و آن ارائه کرد .

فأخرج لهم عجلاً جسدًا

<عجل>; یعنی، گوساله نر. توصیف <عجلاً> به <جسداً> بیانگر این نکته است که گوساله به شکل تندیس بود; نه این که گوساله واقعی باشد. جمله <فأخرج لهم...> ممکن است کلام خداوند باشد و احتمال می رود ادامه سخن بنی اسرائیل باشد. در صورت دوم، مراد گویندگان - به قرینه گفتن <لهم> نه <لنا> - تبرئه خود از پرستش گوساله است.

18- جهل گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 89 - 5

5 - گوساله پرستان بنی اسرائیل ، مردمی جاهل و دور ازاندیشه و فکر

أفلایرون ألاّیرجع إلیهم قولاً

19- حاکمیت گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 94 - 17

ص: 127

17 - گوساله پرستان ، گروه حاکم بر جوّ عمومی بنی اسرائیل در غیاب موسی ( ع )

إنّی خشیت أن تقول فرّقت بین بنی إسرءیل

نمای اتحاد و یک پارچگی بنی اسرائیل، در فاصله ارتداد آنان، گویای حاکمیت مرتدان و گوساله پرستان است.

20- ذلت دنیوی گوساله پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 152 - 2

2 - خداوند ، گوساله پرستان بنی اسرائیل را به پدید آوردن ذلتی شدید در زندگی دنیوی آنان تهدید کرد .

إن الذین اتخذوا العجل سینالهم . .. ذله فی الحیوه الدنیا

21- ذلت گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 152 - 2

2 - خداوند ، گوساله پرستان بنی اسرائیل را به پدید آوردن ذلتی شدید در زندگی دنیوی آنان تهدید کرد .

إن الذین اتخذوا العجل سینالهم . .. ذله فی الحیوه الدنیا

22- روش برخورد با گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 90 - 11

11 - سخنان هارون به گوساله پرستان بنی اسرائیل ، گفتاری محبت آمیز و همراه با توجیه و ارشاد بود .

ی-قوم إنّما فتنتم به

انتساب بنی اسرائیل به خود، با گفتن <ای قوم من> ابراز محبت است و ریشه یابی ماجرای سامری با فتنه خواندن آن، روشن گری و ارشاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 94 - 8

8 - هارون ( ع ) ، برای ادای توضیح در باره علل نحوه برخورد خود با گوساله پرستان ، از موسی ( ع ) تقاضای فرصت کرد .

لاتأخذ بلحیتی و لابرأسی إنّی خشیت

ص: 128

23- روش نابودی گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 97 - 14

14 - تراشیدن و تبدیل گوساله سامری به براده ها و خرده فلزهایی بی مصرف و پراکنده ساختن آن در آب دریا ، برنامه موسی ( ع ) در ریشه کن ساختن انحراف گوساله پرستی بنی اسرائیل

لنحرّقنّه

از معانی ذکر شده برای <حرق> و <تحریق>، سوهان کاری کردن و ساییدن است و <تحریق> بر متوالی بودن و شدت بیشتر آن دلالت دارد (لسان العرب). برداشت یاد شده بر مبنای این معنا استفاده شده است.

24- زمینه گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 148 - 5،9

5 - برآمدن صدای گاو از مجسمه گوساله بنی اسرائیل ، زمینه ساز روی آوری قوم موسی به پرستش آن

له خوار

معمولا یاد کردن از ویژگیهای یک شیء ناظر به علت احکامی است که بر آن مترتب شده است. بنابراین می توان گفت خداوند با بیان این ویژگی از مجسمه گوساله (بروز دادن صدای گاو) اشاره به یکی از علل گرایش آنان به پرستش آن گوساله دارد.

9 - وجود گرایش های شرک آلود در بنی اسرائیل و علاقه به معبودی محسوس ، زمینه ساز روی آوری آنان به گوساله پرستی

و اتخذ قوم موسی من بعده من حلیهم عجلا جسداً

تأکید قرآن بر اینکه قوم موسی پس از غیاب وی شروع به ساختن معبود کردند (من بعده)، بیانگر این است که حقایق مطرح شده از سوی موسی در آیه 138 و 139، تأثیری در متقاضیان خدای محسوس نداشت و آنان همچنان در اندیشه خدایی محسوس و ملموس بودند و لذا در فرصت پیش آمده (غیاب موسی) به آن خواسته جامه عمل پوشاندند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 150 - 6

6 - توهم به سر آمدن زمان میعاد خدا با موسی ( ع ) و تأخیر وی در مراجعت ، زمینه ساز گرایش قوم موسی به گوساله پرستی شد .

بئسما خلفتمونی من بعدی أعجلتم أمر ربکم

جمله <أعجلتم . .. > اشاره به علتی دارد که بنی اسرائیل را به گوساله پرستی واداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 8

8 - بنی اسرائیل ، دارای زمینه مساعد فکری برای پذیرش گوساله طلایی به عنوان معبود بودند .

فقالوا ه-ذا إل-هکم و إل-ه موسی

انتخاب شکل گوساله برای القای بت پرستی و نیز ارتداد سریع بنی اسرائیل، به خصوص پس از مشاهده معجزات موسی(ع)،

ص: 129

گویای برداشت یاد شده است.

25- سوزاندن گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 97 - 11،12

11 - سوزاندن گوساله سامری به طور کامل و محو اثر آن و افشاندن سوخته آن به دریا ، تصمیم قطعی و مؤکد موسی ( ع ) در باره گوساله زرّین سامری

وانظر إلی إل-هک . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فی الیمّ نسفًا

<تحریق> (مصدر <لنحرّقنّه>) به معنای زیاد سوزاندن است (مصباح). <نسف> به معنای از ریشه برکندن و منهدم ساختن و به هوا افشاندن است (قاموس). گفتنی است که معنای اخیر در آیه مناسب تر به نظر می رسد، بنابراین <ثمّ لننسفنّه...> ; یعنی، پس از سوزاندن گوساله (ذوب کردن و تبدیل آن به قطعات ریز) سوخته آن را به دریا خواهیم پاشید.

12 - سوزاندن گوساله سامری و ریختن سوخته آن به دریا ، در برابر دیدگان سامری و دیگر مردم انجام گرفت .

وانظر . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فی الیمّ

<انظر> فرمان موسی(ع) به سامری است و ظاهر آن است که مقصود، مشاهده مراسم سوزاندن و به دریا ریختن باشد. ضمیرهای جمع در <لنحرّقنّه> و <لننسفنّه>، گویای حضور مردم در آن صحنه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 22

22 - از امام باقر ( ع ) درباره سخن خداوند که فرموده : < و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم > روایت شده که فرموده است : < فعمد موسی ( ع ) فبرد العجل من أنفه الی طرف ذنبه ثم احرقه بالنار فذرّه فی الیمّ قال : فکانت احدهم لیقع فی الماء و ما به إلیه من حاجه فیتعرض بذالک للرماد فیشربه و هو قول اللّه : و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم ;

موسی(ع) قصد ]نابودی[ گوساله ]سامری[ را نمود; پس او را با سوهان از بینی تا دم برید. سپس او را در آتش سوزاند و خاکسترش را به دریا ریخت. در این هنگام بعضی از گوساله پرستان وارد آب شده در حالی که نیازی به آب هم نداشتند و قصد آنان خاکستر گوساله بود. پس خاکستر ]مخلوط با آب را [می نوشیدند و این سخن خداست که می فرماید: و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم>.

26- صدای گوساله بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 148 - 3،5

3 - مجسمه گوساله دست ساز بنی اسرائیل ، بانگی مانند بانگ گاو داشت .

له خوار

<خوار> به صدای گاو گفته می شود و در صدای شتر نیز به صورت استعاره کاربرد دارد. (مفردات راغب).

5 - برآمدن صدای گاو از مجسمه گوساله بنی اسرائیل ، زمینه ساز روی آوری قوم موسی به پرستش آن

له خوار

ص: 130

معمولا یاد کردن از ویژگیهای یک شیء ناظر به علت احکامی است که بر آن مترتب شده است. بنابراین می توان گفت خداوند با بیان این ویژگی از مجسمه گوساله (بروز دادن صدای گاو) اشاره به یکی از علل گرایش آنان به پرستش آن گوساله دارد.

27- صدای گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 3

3 - تندیس گوساله زرین سامری ، نعره ای همانند بانگ گوساله داشت .

فأخرج لهم عجلاً جسدًا له خوار

<خوار>; یعنی، صدای بلند گاو و گوساله (لسان العرب). از آن جا که تندیس ساخته شده سامری به شکل گوساله بود، پیدا است که صدای آن نیز همانند صدای گوساله بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 89 - 6

6 - صدای خارج شده از گوساله سامری ، خالی ار هرگونه مفهوم لفظی بود .

له خوار . .. أفلایرون ألاّیرجع إلیهم قولاً

28- ظلم گوساله پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 148 - 11

11 - بنی اسرائیلِ زمان موسی بر اثر ارتداد و گرایش به گوساله پرستی از ستمکاران شدند .

اتخذوه و کانوا ظلمین

29- عجز گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 89 - 1

1 - گوساله سامری ، پیکره ای عاجز از پاسخ گویی و ناتوان از نفع و ضرر رسانی

أفلایرون ألاّیرجع إلیهم قولاً و لایملک لهم ضرًّا و لانفعًا

<رجوع> در کلام فصیح عرب به صورت متعدی نیز استعمال می شود (مصباح) و <لایرجع. ..>; یعنی گوساله، گفته ای را به آنان بازنمی گرداند و به آنان پاسخی نمی دهد و <لایملک...>; یعنی، گوساله، مالک نفع و ضرر آنان نیست.

ص: 131

30- عوامل گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 92 - 3

3 - موسی ( ع ) ، برادرش هارون را در انحراف بنی اسرائیل و گرایش آنان به گوساله پرستی ، مقصر دانست .

قال ی-ه-رون ما منعک إذ رأیتهم ضلّوا

<ما منعک. ..> استفهام انکاری است و گویای اعتراض موسی(ع) به هارون است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 94 - 3

3 - هارون ( ع ) ، دارای مسؤولیت در قبال گمراه شدن بنی اسرائیل و گوساله پرستی آنان ، از دیدگاه موسی ( ع )

ی-ه-رون ما منعک . .. لاتأخذ بلحیتی و لابرأسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 95 - 1

1 - موسی ( ع ) ، پس از توبیخ بنی اسرائیل و برخورد شدید با هارون ( ع ) با مشاهده دخالت مستقیم سامری در گوساله پرستی بنی اسرائیل ، به بازخواست و محاکمه او پرداخت .

قال فما خطبک ی-س-مریّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 96 - 8

8 - فریب کاری های نفس و جلوه پردازی های نفسانی ، وادار کننده سامری به ایجاد انحراف گوساله پرستی در بنی اسرائیل بود .

و کذلک سوّلت لی نفسی

<کذلک> در این موارد برای تشبیه چیزی به خود آن است. بنابراین مراد سامری از این تشبیه، این است که برای تسویلات نفسانی من، مثالی بهتر از همین تسویل - که دعوت مردم به گوساله پرستی است - وجود ندارد.

31- فتنه گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 154 - 7

7 - فرونشستن فتنه گوساله پرستی در میان قوم موسی ، فراهم آورنده زمینه ای مناسب برای مطرح شدن تورات از سوی آن حضرت

أخذ الألواح

بیان این واقعیت که موسی(ع) در پی فرونشستن فتنه گوساله پرستی، الواح را برگرفت، این حقیقت را روشن می سازد، که زمینه از دست رفته برای تعالیم تورات بار دیگر در میان قوم موسی ایجاد شد. گفتنی است آیه <149> می رساند که عموم بنی اسرائیل از گوساله پرستی توبه کردند و آیه <153> می رساند که خداوند توبه آنان را پذیرفت و در نتیجه فتنه گوساله

ص: 132

پرستی فرونشست.

32- فرجام گوساله پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 149 - 3

3 - بنی اسرائیل پس از اذعان به گمراهی خویش ، به این حقیقت رسیدند که نجاتشان از فرجام شوم گوساله پرستی در گرو شمول رحمت خدا و مغفرت اوست .

قالوا لئن لم یرحمنا ربنا و یغفر لنا لنکونن من الخسرین

33- فلسفه نابودی گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 98 - 1

1 - متذکر ساختن مردم به توحید در پرستش ، هدف موسی ( ع ) از منهدم ساختن و خرد کردن گوساله سامری

لنحرّقنّه . .. إنّما إل-هکم اللّه

برحسب ظاهر، این آیه ادامه سخن موسی(ع) با قوم خویش است. ارائه این بیانات، پس از محاکمه سامری و محکومیت وی و نیز تصمیم به نابود ساختن گوساله او، نتیجه گیری از مجموع واقعه و حاکی از این نکته است که موسی(ع) برای اخذ این نتیجه (ابطال شرک و اثبات توحید)، آن مقدمات را به کار گرفته بود.

34- کیفر گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 54 - 15

15 - موسی ( ع ) با توجه دادن مرتدان به خالقیت خدا ، کیفر قتل را برای آنان امری سازنده دانست .

ذلکم خیر لکم عند بارئکم

انتخاب <بارء> در بیان ضرورت اجرای حکم قتل، به این معنا اشاره دارد که: هر چند کشته شدن به ظاهر از میان رفتن و نابود شدن است، ولی در حقیقت زندگی یافتن و دوباره آفریده شدن است. گفتنی است که تکرار <بارئکم> در دو جمله <توبوا إلی بارئکم> و <ذلکم خیر لکم عند بارئکم> رسای به این است که هر کدام به هدفی خاص آورده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 154 - 1

1 - موسی ( ع ) پس از دریافت وعده الهی ( آمرزش گوساله پرستان تائب و به کیفر رساندن غیر تائبان ) خشمش فرو نشست .

و لما سکت عن موسی الغضب

ص: 133

وقوع جمله <و لما سکت . .. >، پس از دو آیه گذشته، بیانگر این است که فرو نشستن غضب موسی(ع) به خاطر پذیرش توبه تائبان از سوی خدا و تهدید اصرارکنندگان بر گوساله پرستی به کیفری زودرس بوده است.

35- گوساله بریان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 69 - 8

8- ابراهیم ( ع ) ، در فاصله ای کوتاه پس از آمدن فرشتگانِ بشارت ، گوساله ای بریان شده برای آنان آورد .

فما لبث أن جاء بعجل حنیذ

ضمیر در <لبث> به ابراهیم(ع) برمی گردد و <أن جاء> به تقدیر <فی> متعلق به <لبث> است. <عجل> به گوساله نر که بیش از یک ماه نداشته باشد، گفته می شود و <حنیذ> به معنای بریان شده است. بنابراین <فما لبث ...>; یعنی، ابراهیم(ع) در آوردن گوساله ای بریان شده درنگی نکرد.

36- گوساله بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 148 - 6،7

6 - معبود دست ساز بنی اسرائیل ( مجسمه گوساله ) نه با آنان سخن می گفت و نه ایشان را به راهی رهنمون می ساخت .

ألم یروا أنه لا یکلمهم و لا یهدیهم سبیلا

استفهام در <ألم یروا> برای انکار و تعجب است ; یعنی گوساله پرستان با اینکه می دیدند معبود دست سازشان با آنان سخن نمی گوید و راهی را به آنان نشان نمی دهد، آن را <إله> می پنداشتند و این امری است که به خاطر نابخردانه بودنش هر خردمندی را شگفت زده می کند.

7 - گرایش قوم موسی به پرستش مجسمه ای ناتوان از سخن گفتن و عاجز از هدایتگری ، امر نابخردانه و شگفت آور

ألم یروا أنه لا یکلمهم و لا یهدیهم سبیلا

37- گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 54 - 19

19 - مرتد شدگان بنی اسرائیل ( گوساله پرستان ) پس از فرمان موسی ( ع ) به کشتن یکدیگر پرداختند .

فاقتلوا أنفسکم . .. فتاب علیکم

جمله <تاب علیکم> عطف بر جمله ای مقدر است; یعنی: <ففعلتم ما أمرتم به فتاب علیکم> پس آنچه را بدان موظف شدید انجام دادید و خداوند توبه شما را پذیرفت>. قابل ذکر است که ضمیر در <تاب> به قرینه جمله بعد به <بارئکم> (خالق شما) بر می گردد.

ص: 134

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 7

7 - گروهی از بنی اسرائیل در معرفی کردن گوساله زرین به عنوان معبود ، با سامری همراهی و هم کاری داشتند .

عجلاً . .. فقالوا ه-ذا إل-هکم و إل-ه موسی

فعل جمع <قالوا> می رساند که عده ای در اطراف سامری مجتمع گشته و مرام او را ترویج می کردند. یا این که از گذشته با او هم کاری و هم فکری داشتند و در زمان نمایش دادن گوساله، به ترویج عقیده باطل خود پرداختند.

گوساله پرستان بنی اسرائیل در غیاب موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 94 - 17

17 - گوساله پرستان ، گروه حاکم بر جوّ عمومی بنی اسرائیل در غیاب موسی ( ع )

إنّی خشیت أن تقول فرّقت بین بنی إسرءیل

نمای اتحاد و یک پارچگی بنی اسرائیل، در فاصله ارتداد آنان، گویای حاکمیت مرتدان و گوساله پرستان است.

38- گوساله پرستان بنی اسرائیل و هارون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 150 - 18

18 - هارون ، مقهور گوساله پرستان بنی اسرائیل و ناتوان از بازداری ایشان

إن القوم استضعفونی

<استضعاف> به معنای غلبه کردن و مقهور ساختن است.

39- گوساله پرستان تائب بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 153 - 12

12 - گذشت از گناه گوساله پرستان تائب و نادیده انگاشتن خطای آنان پس از بازگشت به توحید و پرستش خدای یکتا ، توصیه خداوند به موسی ( ع ) *

إن ربک من بعدها لغفور رحیم

برداشت فوق با توجه به دومین احتمالی است که در توجیه خطاب به موسی(ع) ذکر شد. یعنی <ربک> اشاره به این معنا باشد که ای موسی تو نیز متخلق به اخلاق الهی باش و از خطاها و لغزشها درگذر.

ص: 135

40- گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 51 - 7،10،11،13،15

7 - بنی اسرائیل ، در غیاب موسی ( ع ) به گوساله پرستی روی آوردند .

ثم اتخذتم العجل من بعده

<من بعده>; یعنی پس از غیاب موسی (ع) و دور شدنش از بنی اسرائیل. <اتخذتم> از افعال تصییر است. کلمه <العجل> مفعول اول آن و مفعول دومش <الهاً> است که به خاطر وضوحش در کلام آورده نشده است; یعنی: <ثم جعلتم العجل الهاً لکم>.

10 - گرایش بنی اسرائیل به گوساله پرستی ، پس از عبورشان از دریا و نجات یافتن از سیطره فرعونیان بود .

و إذ فرقنا بکم البحر . .. و إذ وعدنا ... ثم اتخذتم العجل من بعده

11 - بنی اسرائیل ، هیچ بهانه و عذری برای گرایش به گوساله پرستی نداشتند .

ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جمله حالیه <أنتم ظالمون> (در حالی که ظالم بودید) ظهور در این معنا دارد که: ظالم بودن حالتی بوده مقارن گوساله پرستی; یعنی، گرایش بنی اسرائیل به شرک از سر ظلم بود و هیچ توجیهی هر چند واهی از قبیل جهل و مانند آن - که بتواند بهانه و عذری برای آنان باشد - در میان نبوده است.

13 - داستان غیبت موسی ( ع ) از میان قوم خویش و گرایش آن قوم به گوساله پرستی ، داستانی عبرت آموز و شایسته یاد آوردن

و إذ وعدنا موسی أربعین لیله ثم اتخذتم العجل من بعده

15 - گوساله پرستی بنی اسرائیل از جمله ستمکاری های آنان بود .

ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 52 - 1،4،5

1 - خداوند ، گناه گوساله پرستی بنی اسرائیل را مورد عفو خویش قرار داد .

ثم عفونا عنکم من بعد ذلک

4 - آمرزش گناه ارتداد و گوساله پرستی بنی اسرائیل ، از نعمت های بزرگ خداوند بر آنان

ثم عفونا عنکم من بعد ذلک

چون آیه های این بخش از سوره، در صدد بیان نعمتهای الهی به بنی اسرائیل است، مفاد جمله <عفونا عنکم> نیز به منظور بیان نعمت ایراد شده است و از آن جا که این معنا با حرف <ثم> به دیگر نعمتها عطف گردیده، اشاره به رتبه برتر نعمت آمرزش نسبت به نعمتهای دیگر دارد.

5 - امتنان خدا بر بنی اسرائیل به خاطر آمرزش گناه گوساله پرستی ایشان

ثم عفونا عنکم من بعد ذلک

روشن است که عفو از گناه پس از ارتکاب آن است. بنابراین <من بعد ذلک> بیانگر زمان آمرزش نخواهد بود; بلکه اشاره به این معنا دارد که: بنی اسرائیل استحقاق آمرزش را نداشت، ولی مع ذلک خداوند بر آنان تفضل کرده و گناهشان را بخشود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 54 - 1،7

ص: 136

1 - قوم موسی با گوساله پرستی ، بر خویشتن ستم کرده و مستحق کیفر شدند .

یقوم إنکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل

7 - کشتن یکدیگر ، توبه تعیین شده ای برای گوساله پرستان بنی اسرائیل

فتوبوا إلی بارئکم فاقتلوا أنفسکم

حرف <فاء> در <فاقتلوا> تفسیریه است; یعنی، بیانگر این است که جمله <أقتلوا أنفسکم> تفسیر و توضیح جمله قبل (توبوا . ..) می باشد. در معنای جمله <فاقتلوا أنفسکم> دو نظر ایراد شده است. 1- فاقتلوا بعضکم بعضاً (یکدیگر را بکشید); 2- هر کسی خود را بکشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 71 - 12

12 - از امام رضا ( ع ) روایت شده که فرمود : < . . . ان الذین أمروا قوم موسی بعباده العجل ، کانوا خمسه أنفس ، و کانوا أهل بیت یأکلون علی خوان واحد . . . و هم الذین ذبحوا البقره التی أمر اللّه عز و جل بذبح ها ;

. .. کسانی که قوم موسی (ع) را به پرستش گوساله دعوت کردند، پنج نفر بودند که همگی از یک خانواده و سر یک سفره می نشستند ... و آنان همان کسانی بودند که مأمور گشته بودند گاوی را که خداوند عز و جل دستور داده بود زبح کنند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 92 - 4،8،10

4 - قوم موسی ، در غیاب او به گوساله پرستی روی آوردند .

ثم أتخذتم العجل من بعده

8 - قوم موسی ، هیچ عذر و بهانه ای برای گرایش به گوساله پرستی نداشتند .

ثم أتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جمله حالیه <و أنتم ظالمون> ظهور در این معنا دارد که: ظالم بودن، حالتی مقارن گوساله پرستی بوده است; یعنی، گوساله پرستی بنی اسرائیل از سر ظلم بوده و هیچ توجیهی از قبیل جهل که بتواند بهانه و عذری برای آن باشد در میان نبوده است.

10 - ارتداد قوم موسی و گرایش آنان به گوساله پرستی ، از جمله ستم های آنان

ثم أتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 14،22

14 - قلب ها و دل های یهودیان عصر موسی آکنده از عشق به گوساله پرستی بود .

و أشربوا فی قلوبهم العجل

اشراب <مصدر أشربوا> به معنای آمیختن و نفوذ دادن است. مراد از <عجل> (گوساله) به قرینه <فی قلوبهم> محبت و عشق گوساله است نه خود گوساله. آوردن <عجل> به جای <محبت عجل>، بیانگر این است که: محبت گوساله چنان با قلبهای آنان عجین شده بود که گویا خود گوساله در دلهای آنان جای داشت.

22 - از امام باقر ( ع ) درباره سخن خداوند که فرموده : < و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم > روایت شده که فرموده است : < فعمد موسی ( ع ) فبرد العجل من أنفه الی طرف ذنبه ثم احرقه بالنار فذرّه فی الیمّ قال : فکانت احدهم لیقع فی الماء و ما به إلیه من حاجه فیتعرض بذالک للرماد فیشربه و هو قول اللّه : و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم ;

موسی(ع) قصد ]نابودی[ گوساله ]سامری[ را نمود; پس او را با سوهان از بینی تا دم برید. سپس او را در آتش سوزاند و

ص: 137

خاکسترش را به دریا ریخت. در این هنگام بعضی از گوساله پرستان وارد آب شده در حالی که نیازی به آب هم نداشتند و قصد آنان خاکستر گوساله بود. پس خاکستر ]مخلوط با آب را [می نوشیدند و این سخن خداست که می فرماید: و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 148 - 1،2،11

1 - قوم موسی در غیاب وی ( زمان حضورش در میعادگاه مناجات ) به پرستش تندیس گوساله روی آوردند .

و اتخذ قوم موسی من بعده من حلیهم عجلا جسداً

2 - قوم موسی با زیورآلات خویش مجسمه گوساله نری را برای پرستش ساختند .

اتخذ . .. من حلیهم عجلا جسداً

اتخاذ (مصدر <اتخذ>) در اینجا به معنای ساختن است. <عجل> به معنای گوساله نر و <حُلیّ> (جمع حَلْی) به معنای زیورآلات است.

11 - بنی اسرائیلِ زمان موسی بر اثر ارتداد و گرایش به گوساله پرستی از ستمکاران شدند .

اتخذوه و کانوا ظلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 149 - 1،2،8

1 - بنی اسرائیل پس از مدتی با پی بردن به عدم شایستگی مجسمه گوساله برای پرستش ، به گمراهی خود آگاه و از کرده خویش پشیمان شدند .

و لما سقط فی أیدیهم و رأوا أنهم قد ضلوا

جمله <سقط فی أیدیهم> کنایه از پشیمانی است. زیرا انسان در هنگام پشیمانی چانه خویش را بر دستانش قرار می دهد ; به گونه ای که گویا در دست خود فرو افتاده است.

2 - بنی اسرائیل پس از آگاهی به گمراهی خویش ، از گوساله پرستی توبه کردند و به گناه خویش معترف شدند .

قالوا لئن لم یرحمنا ربنا و یغفر لنا لنکونن من الخسرین

8 - قوم موسی علی رغم پیشینه گوساله پرستی به رحمت و مغفرت الهی امیدوار بودند .

لئن لم یرحمنا ربنا و یغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 150 - 7،8،9،11

7 - موسی ( ع ) بر اثر شدّت غضب به خاطر گوساله پرستی قومش ، لوحه های تورات را بر زمین افکند .

لما رجع موسی إلی قومه غضبن أسفاً . .. و ألقی الألواح

8 - آلودگی بنی اسرائیل به شرک و گوساله پرستی ، از میان برنده زمینه ابلاغ تورات و تعلیم پیام ها و موعظه های آن

و ألقی الألواح

گویا هدف از بیان این بخش از داستان که موسی(ع) با مشاهده گوساله پرستی تورات را بر زمین افکند، این نکته باشد که موسی(ع) جامعه نابخرد خویش را شایسته تورات ندانست و زمینه تعالیم آن را بر باد رفته دید و لذا آن را بر زمین نهاد.

9 - موسی ( ع ) ، برادرش هارون را در انحراف بنی اسرائیل و گرایش آنان به گوساله پرستی مقصر شناخت .

و أخذ برأس أخیه یجره إلیه

ص: 138

11 - بازداری بنی اسرائیل از گرایش به شرک و گوساله پرستی ، مسؤولیت هارون از دیدگاه موسی ( ع )

و أخذ برأس أخیه یجره إلیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 152 - 7

7 - قوم موسی با گرایش به گوساله پرستی بر خداوند افترا بستند .

و کذلک نجزی المفترین

مصداق مورد نظر برای <المفترین> مشرکان و گوساله پرستان بنی اسرائیل هستند. بنابراین شرکورزی آنان افترا بر خدا بود. <افتراء>، از <فریه>، به معنای دورغ بافتن است. و مراد از <مفترین>، به مناسبت مورد، کسانی هستند که بر خدا دروغ می بندند ; یعنی به دروغ چیزی را به خدا نسبت می دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 85 - 11

11 - ارتداد بنی اسرائیل و پیدایش گوساله پرستی در میان آنان ، پس از عبورشان از دریا بود .

ی-بنی اسرءیل قد أنجین-کم من عدوّکم . .. فتنّا قومک من بعدک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 87 - 1،3

1 - بنی اسرائیل در برابر بازخواست و توبیخ خود از جانب موسی ( ع ) ، سعی در بی تقصیر نشان دادن خود در ماجرای گوساله پرستی داشتند .

ألم یعدکم . .. أفطال ... أم أردتّم ... قالوا ما أخلفنا موعدک بملکنا

جمله <ما أخلفنا> و نیز <حمّلنا>، جملگی توجیهات بنی اسرائیل برای پذیرش گوساله پرستی از سوی آنان است.

3 - بی اختیار قلمداد کردن خود ، از بهانه های بنی اسرائیل برای توجیه پیمان شکنی با موسی ( ع ) و پذیرش گوساله پرستی در میان خود

ما أخلفنا موعدک بملکنا

<موعد> مصدر و به معنای <وعد> است. <ملک> نیز مصدر است و مراد بنی اسرائیل، نفی مالک بودن امور خویش است. از همین رو معنای <ما أخلفنا...> چنین می شود: ما از پیمان و وعده تو، به اختیار خود تخلف نکردیم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 89 - 3

3 - توبیخ و سرزنش بنی اسرائیل از سوی خداوند ، به جهت عقیده کور و نسنجیده آنان به معبود بودن گوساله سامری

أفلایرون ألاّیرجع إلیهم قولاً

استفهام در <أفلایرون> برای انکار توبیخی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 90 - 1

1 - انحراف و گوساله پرستی بنی اسرائیل در زمان غیبت موسی ( ع ) ، علی رغم هشدار های هارون ( ع ) صورت گرفته بود .

ص: 139

و لقد قال لهم هرون من قبل

<من قبل>; یعنی، پیش از بازگشت موسی(ع) از میقات.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 91 - 1

1 - بنی اسرائیل از پذیرش فرمان های هارون و توبه از گوساله پرستی ، سرباز زدند .

فاتّبعونی و أطیعوا أمری . .. قالوا لن نبرح علیه ع-کفین

<لن نبرح>; یعنی، <لانزال> (پایدار می مانیم) و <عاکف> به کسی گفته می شود که به چیزی توجه کرده و خود را به تعظیم آن وادار سازد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 92 - 1

1 - موسی ( ع ) ، پس از بازگشت از میقات ، هارون را در باره عکس العمل وی در مقابل گوساله پرستان بنی اسرائیل ، مورد بازخواست و توبیخ قرار داد .

ی-ه-رون ما منعک إذ رأیتهم ضلّوا

41- گوساله پرستی سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 97 - 9

9 - سامری ، خود نیز گوساله دست ساز خود را می پرستید .

وانظر إلی إل-هک الذی ظلت علیه عاکفًا

<إل-هک> علاوه بر تحقیر معبود سامری، دلالت بر آن دارد که او خود نیز آن را به عنوان <إل-ه> پذیرفته بود.

42- گوساله پرستی یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 92 - 12

12 - گرایش یهودیان به گوساله پرستی ، دلیل ایمان نداشتن آنان حتی به پیامبران بنی اسرائیل و کتاب های آسمانی خویش

قالوا نؤمن بما أنزل علینا . .. قل ... و لقد جاء کم موسی بالبینت ثم أتخذتم العجل

جمله <لقد جاءکم . ..> عطف بر <لم تقتلون ...> در آیه قبل است. بنابراین مضمون این آیه نیز پاسخی به این ادعای یهود است که خود را مؤمن به پیامبران اسرائیلی و کتابهای آسمانی آنان می دانستند (نؤمن بما أنزل علینا).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 18

ص: 140

18 - اعمال ناروای یهود در طول تاریخ ( کشتن پیامبران ، گوساله پرستی و . . . ) نشانه ایمان نداشتن آنان حتی به پیامبران بنی اسرائیل و کتاب های آسمانی خویش است .

قالوا نؤمن بما أنزل علینا . .. قل بئسما یأمرکم به إیمنکم إن کنتم مؤمنین

چون جمله <قل بئسما . ..> (اگر ایمان دارید، ایمانتان شما را به کارهای ناروایی واداشته است) در جواب <نؤمن بما أنزل علینا> قرار گرفته، بیانگر آن است که: شما یهودیان به کتابهای آسمانی ایمان ندارید که چنین اعمال ناپسندی را مرتکب می شوید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 153 - 15،18

15 - کفر و گوساله پرستی یهود ، علی رغم مشاهده بینات و دلایل آشکار بر توحید و ضرورت خداپرستی

ثم اتخذوا العجل من بعد ما جاءتهم البینت

18 - گوساله پرستی و ارتداد یهودیان عصر موسی ( ع ) و عفو خداوند از آنان

ثم اتخذوا العجل من بعد ما جاءتهم البینت فعفونا عن ذلک

43- گوساله چاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 26 - 7

7 - پذیرایی ابراهیم ( ع ) از میهمانان خویش ، با گوساله ای فربه و بریان

فجاء بعجل سمین

44- گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 6

6 - سامری ، تندیس گوساله زرین را به عنوان < اله > بنی اسرائیل و موسی ( ع ) معرفی کرد .

فأخرج . .. فقالوا ه-ذا إل-هکم و إل-ه موسی

45- گوشت گوساله در دین ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 69 - 12

12- حلیت گوشت گوساله و گاو در شریعت ابراهیم ( ع )

فما لبث أن جاء بعجل حنیذ

ص: 141

46- مبارزه با گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 150 - 20

20 - هارون با بیان مبارزه خویش با گوساله پرستان و ناتوانیش از بازداری آنان ، در تلاش جهت اثبات بی گناهی خویش برای موسی ( ع )

إن القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 94 - 11

11 - بنی اسرائیل در خطر تشتت و تفرقه ، در صورت اقدام عملی و جدی هارون ( ع ) برای مقابله با گوساله پرستان

إنّی خشیت أن تقول فرّقت بین بنی إسرءیل

47- مبارزه با گوساله پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 150 - 17

17 - هارون در غیاب موسی ( ع ) با شرکورزی و گوساله پرستی بنی اسرائیل به مبارزه پرداخته بود .

قال ابن أم إن القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 90 - 17

17 - هارون ( ع ) ، دارای برنامه ای مشخص برای مقابله با گوساله پرستی و احیای توحید در بنی اسرائیل بود .

أطیعوا أمری

دعوت هارون(ع) از بنی اسرائیل به اطاعت فرمان های او، پس از فرمان <اتّبعونی>، حاکی از آن است که وی برای بنی اسرائیل در صورت پیروی آنان از او، دستور العمل هایی را تدارک دیده بود.

48- مبارزه هارون(ع) با گوساله پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 150 - 17

17 - هارون در غیاب موسی ( ع ) با شرکورزی و گوساله پرستی بنی اسرائیل به مبارزه پرداخته بود .

قال ابن أم إن القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی

ص: 142

49- مجسمه گوساله نر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 148 - 2

2 - قوم موسی با زیورآلات خویش مجسمه گوساله نری را برای پرستش ساختند .

اتخذ . .. من حلیهم عجلا جسداً

اتخاذ (مصدر <اتخذ>) در اینجا به معنای ساختن است. <عجل> به معنای گوساله نر و <حُلیّ> (جمع حَلْی) به معنای زیورآلات است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 1،3،6

1 - سامری ، از زیورآلات به دور ریخته شده بنی اسرائیل ، تندیسی به شکل گوساله نر ساخت و آن ارائه کرد .

فأخرج لهم عجلاً جسدًا

<عجل>; یعنی، گوساله نر. توصیف <عجلاً> به <جسداً> بیانگر این نکته است که گوساله به شکل تندیس بود; نه این که گوساله واقعی باشد. جمله <فأخرج لهم...> ممکن است کلام خداوند باشد و احتمال می رود ادامه سخن بنی اسرائیل باشد. در صورت دوم، مراد گویندگان - به قرینه گفتن <لهم> نه <لنا> - تبرئه خود از پرستش گوساله است.

3 - تندیس گوساله زرین سامری ، نعره ای همانند بانگ گوساله داشت .

فأخرج لهم عجلاً جسدًا له خوار

<خوار>; یعنی، صدای بلند گاو و گوساله (لسان العرب). از آن جا که تندیس ساخته شده سامری به شکل گوساله بود، پیدا است که صدای آن نیز همانند صدای گوساله بوده است.

6 - سامری ، تندیس گوساله زرین را به عنوان < اله > بنی اسرائیل و موسی ( ع ) معرفی کرد .

فأخرج . .. فقالوا ه-ذا إل-هکم و إل-ه موسی

50- محافظت از گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 97 - 10

10 - سامری ، خود را به مواظبت کامل از گوساله دست ساز خود ، ملزم ساخته بود و همواره در کنار آن به سر می برد .

ظلت علیه عاکفًا

<ظلت>، تخفیف یافته <ظللت> (مداومت داشتی) است. <عکوف> به معنای ملازم چیزی بودن و سرکشی دائم از آن است (مصباح) و <ظلت علیه عاکفاً>; یعنی، به آن توجه فراوان داشتی و مدام دیدار خود را با آن تازه می کردی.

51- مدت گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 91 - 2

2 - تصمیم گوساله پرستان بنی اسرائیل بر عبادت گوساله سامری ، تا زمان بازگشتن موسی ( ع ) از میقات و تعیین تکلیف

ص: 143

لن نبرح علیه ع-کفین حتّی یرجع إلینا موسی

52- مغضوبیت گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 152 - 1

1 - خداوند ، گوساله پرستان بنی اسرائیل را به غضبی شدید و قریب الوقوع تهید کرد .

إن الذین اتخذوا العجل سینالهم غضب من ربهم و ذله فی الحیوه الدنیا

<فی الحیوه الدنیا> علاوه بر اینکه قید برای <ذله> است، می تواند <قید> برای غضب نیز باشد. در این صورت مراد از غضب الهی گرفتار ساختن به عذابهای دنیوی است. نکرده آوردن <غضب> دلالت بر شدت غضب و عظمت آن دارد.

53- مکان گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 91 - 3

3 - بنی اسرائیل ، محل استقرار گوساله سامری را عبادت گاه خود قرار داده و ساعات فراوانی را به عبادت آن اختصاص دادند .

لن نبرح علیه ع-کفین

ملازمت و مداومت، از لغت <عاکفین> به دست می آید.

54- منشأ گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 15

15 - وجود ریشه های کفر در قوم موسی ، منشأ عشق ورزی آنان به پرستش گوساله شد .

و أشربوا فی قلوبهم العجل

55- موسی(ع) و گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 97 - 11

11 - سوزاندن گوساله سامری به طور کامل و محو اثر آن و افشاندن سوخته آن به دریا ، تصمیم قطعی و مؤکد موسی ( ع ) در باره گوساله زرّین سامری

وانظر إلی إل-هک . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فی الیمّ نسفًا

ص: 144

<تحریق> (مصدر <لنحرّقنّه>) به معنای زیاد سوزاندن است (مصباح). <نسف> به معنای از ریشه برکندن و منهدم ساختن و به هوا افشاندن است (قاموس). گفتنی است که معنای اخیر در آیه مناسب تر به نظر می رسد، بنابراین <ثمّ لننسفنّه...> ; یعنی، پس از سوزاندن گوساله (ذوب کردن و تبدیل آن به قطعات ریز) سوخته آن را به دریا خواهیم پاشید.

56- نابودی گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 97 - 13

13 - موسی ( ع ) ، برای نابود ساختن گوساله سامری ، همکاری و هم یاری بنی اسرائیل را تدارک دیده و بر شرکت دادن آنان دراین اقدام مصمم بود .

لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه

ضمیرهای جمع در افعال <لنحرّقنّه> و <لننسفنّه> گویای نکته یاد شده است.

57- نقش صدای گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 5

5 - شنیده شدن صدای گوساله از تندیسِ دست ساز سامری ، مایه فریفتگی بنی اسرائیل و باور به معبود بودن آن شد .

له خوار

ذکر هر یک از اوصاف گوساله، نشانگر دخالت آن در گرایش بنی اسرائیل است.

58- نقش گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 90 - 2

2 - گوساله سامری ، وسیله فتنه و آزمون بنی اسرائیل بود .

إنّما فتنتم به

59- هارون(ع) و گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 150 - 17

17 - هارون در غیاب موسی ( ع ) با شرکورزی و گوساله پرستی بنی اسرائیل به مبارزه پرداخته بود .

قال ابن أم إن القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی

ص: 145

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 151 - 5

5 - موسی ( ع ) در عین قانع شدن به بی تقصیری هارون در گرایش بنی اسرائیل به گوساله پرستی ، وی را کاملا دور از خطا ندانست . *

قال رب اغفر لی و لأخی

طلب مغفرت برای هارون می تواند گویای برداشت فوق باشد.

60- هزینه گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 87 - 11

11 - بنی اسرائیل ، غنیمت های به جا مانده از فرعونیان را ، تأمین کننده هزینه ساخت گوساله خوانده و خود را از هرگونه کمک مالی به آن تبرئه کردند .

ما أخلفنا موعدک بملکنا و ل-کنّا حمّلنا أوزارًا

یکی از معانی ذکر شده برای <ملک>، <مملوک> است (قاموس). مفاد آیه با توجه به این معنا چنین می شود: ما به وسیله اموال خودمان، خود را در این انحراف سهیم نساختیم; بلکه سامری از اموالی که ما به دور ریخته بودیم، این فتنه را به بار آورد.

گوساله پرستان

61- آمرزش گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 153 - 11،12

11 - آمرزش گناه گوساله پرستان بنی اسرائیل مؤثر در پیشبرد اهداف رسالت موسی ( ع )

إن ربک من بعدها لغفور رحیم

مخاطب در جمله <إن ربک . .. > حضرت موسی(ع) است. در اینکه چرا خداوند در بیان آمرزش گناهان بنی اسرائیل، موسی(ع) را مورد خطاب قرار داده و کلمه <رب> را به آن اضافه کرده، دو وجه می توان ذکر کرد: بخشش گناه بنی اسرائیل در راستای ربوبیت خدا بر موسی و طبعاً در راستای پیشبرد رسالت اوست. توصیه ای است به موسی(ع) که تو نیز از خطاها و لغزشهای قومت، در صورت توبه، درگذر و آنها را نادیده انگار. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

12 - گذشت از گناه گوساله پرستان تائب و نادیده انگاشتن خطای آنان پس از بازگشت به توحید و پرستش خدای یکتا ، توصیه خداوند به موسی ( ع ) *

إن ربک من بعدها لغفور رحیم

برداشت فوق با توجه به دومین احتمالی است که در توجیه خطاب به موسی(ع) ذکر شد. یعنی <ربک> اشاره به این معنا باشد که ای موسی تو نیز متخلق به اخلاق الهی باش و از خطاها و لغزشها درگذر.

ص: 146

62- آمرزش گوساله پرستان تائب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 154 - 1

1 - موسی ( ع ) پس از دریافت وعده الهی ( آمرزش گوساله پرستان تائب و به کیفر رساندن غیر تائبان ) خشمش فرو نشست .

و لما سکت عن موسی الغضب

وقوع جمله <و لما سکت . .. >، پس از دو آیه گذشته، بیانگر این است که فرو نشستن غضب موسی(ع) به خاطر پذیرش توبه تائبان از سوی خدا و تهدید اصرارکنندگان بر گوساله پرستی به کیفری زودرس بوده است.

63- انذار گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 86 - 14

14 - موسی ( ع ) ، گوساله پرستان بنی اسرائیل را مردمی عهدشکن توصیف کرده و آنها را به عذاب سخت الهی هشدار داد .

أم أردتّم أن یحلّ علیکم غضب من ربّکم

64- بی عقلی گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 89 - 5

5 - گوساله پرستان بنی اسرائیل ، مردمی جاهل و دور ازاندیشه و فکر

أفلایرون ألاّیرجع إلیهم قولاً

65- توبه گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 54 - 7،20

7 - کشتن یکدیگر ، توبه تعیین شده ای برای گوساله پرستان بنی اسرائیل

فتوبوا إلی بارئکم فاقتلوا أنفسکم

حرف <فاء> در <فاقتلوا> تفسیریه است; یعنی، بیانگر این است که جمله <أقتلوا أنفسکم> تفسیر و توضیح جمله قبل (توبوا . ..) می باشد. در معنای جمله <فاقتلوا أنفسکم> دو نظر ایراد شده است. 1- فاقتلوا بعضکم بعضاً (یکدیگر را بکشید); 2- هر کسی خود را بکشد.

20 - پذیرش توبه گوساله پرستان بنی اسرائیل ، از نعمت های خداوند به آنان

ص: 147

و إذ قال موسی . .. فتاب علیکم

آیه های این بخش از سوره چنانچه از مطلع آن (یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی . ..) به دست می آید، در صدد بیان نعمتهایی است که خداوند به بنی اسرائیل ارزانی داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 153 - 12

12 - گذشت از گناه گوساله پرستان تائب و نادیده انگاشتن خطای آنان پس از بازگشت به توحید و پرستش خدای یکتا ، توصیه خداوند به موسی ( ع ) *

إن ربک من بعدها لغفور رحیم

برداشت فوق با توجه به دومین احتمالی است که در توجیه خطاب به موسی(ع) ذکر شد. یعنی <ربک> اشاره به این معنا باشد که ای موسی تو نیز متخلق به اخلاق الهی باش و از خطاها و لغزشها درگذر.

66- توطئه گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 150 - 19

19 - گوساله پرستان بنی اسرائیل مهیای کشتن هارون به خاطر مبارزه پی گیر وی با شرکورزی آنان

إن القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی

67- تهدید گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 152 - 1،2

1 - خداوند ، گوساله پرستان بنی اسرائیل را به غضبی شدید و قریب الوقوع تهید کرد .

إن الذین اتخذوا العجل سینالهم غضب من ربهم و ذله فی الحیوه الدنیا

<فی الحیوه الدنیا> علاوه بر اینکه قید برای <ذله> است، می تواند <قید> برای غضب نیز باشد. در این صورت مراد از غضب الهی گرفتار ساختن به عذابهای دنیوی است. نکرده آوردن <غضب> دلالت بر شدت غضب و عظمت آن دارد.

2 - خداوند ، گوساله پرستان بنی اسرائیل را به پدید آوردن ذلتی شدید در زندگی دنیوی آنان تهدید کرد .

إن الذین اتخذوا العجل سینالهم . .. ذله فی الحیوه الدنیا

68- جهل گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 89 - 5

5 - گوساله پرستان بنی اسرائیل ، مردمی جاهل و دور ازاندیشه و فکر

ص: 148

أفلایرون ألاّیرجع إلیهم قولاً

69- حاکمیت گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 94 - 17

17 - گوساله پرستان ، گروه حاکم بر جوّ عمومی بنی اسرائیل در غیاب موسی ( ع )

إنّی خشیت أن تقول فرّقت بین بنی إسرءیل

نمای اتحاد و یک پارچگی بنی اسرائیل، در فاصله ارتداد آنان، گویای حاکمیت مرتدان و گوساله پرستان است.

70- ذلت دنیوی گوساله پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 152 - 2

2 - خداوند ، گوساله پرستان بنی اسرائیل را به پدید آوردن ذلتی شدید در زندگی دنیوی آنان تهدید کرد .

إن الذین اتخذوا العجل سینالهم . .. ذله فی الحیوه الدنیا

71- ذلت گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 152 - 2

2 - خداوند ، گوساله پرستان بنی اسرائیل را به پدید آوردن ذلتی شدید در زندگی دنیوی آنان تهدید کرد .

إن الذین اتخذوا العجل سینالهم . .. ذله فی الحیوه الدنیا

72- روش برخورد با گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 90 - 11

11 - سخنان هارون به گوساله پرستان بنی اسرائیل ، گفتاری محبت آمیز و همراه با توجیه و ارشاد بود .

ی-قوم إنّما فتنتم به

انتساب بنی اسرائیل به خود، با گفتن <ای قوم من> ابراز محبت است و ریشه یابی ماجرای سامری با فتنه خواندن آن، روشن گری و ارشاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 149

11 - طه - 20 - 94 - 8

8 - هارون ( ع ) ، برای ادای توضیح در باره علل نحوه برخورد خود با گوساله پرستان ، از موسی ( ع ) تقاضای فرصت کرد .

لاتأخذ بلحیتی و لابرأسی إنّی خشیت

73- کیفر گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 54 - 15

15 - موسی ( ع ) با توجه دادن مرتدان به خالقیت خدا ، کیفر قتل را برای آنان امری سازنده دانست .

ذلکم خیر لکم عند بارئکم

انتخاب <بارء> در بیان ضرورت اجرای حکم قتل، به این معنا اشاره دارد که: هر چند کشته شدن به ظاهر از میان رفتن و نابود شدن است، ولی در حقیقت زندگی یافتن و دوباره آفریده شدن است. گفتنی است که تکرار <بارئکم> در دو جمله <توبوا إلی بارئکم> و <ذلکم خیر لکم عند بارئکم> رسای به این است که هر کدام به هدفی خاص آورده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 154 - 1

1 - موسی ( ع ) پس از دریافت وعده الهی ( آمرزش گوساله پرستان تائب و به کیفر رساندن غیر تائبان ) خشمش فرو نشست .

و لما سکت عن موسی الغضب

وقوع جمله <و لما سکت . .. >، پس از دو آیه گذشته، بیانگر این است که فرو نشستن غضب موسی(ع) به خاطر پذیرش توبه تائبان از سوی خدا و تهدید اصرارکنندگان بر گوساله پرستی به کیفری زودرس بوده است.

74- گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 54 - 19

19 - مرتد شدگان بنی اسرائیل ( گوساله پرستان ) پس از فرمان موسی ( ع ) به کشتن یکدیگر پرداختند .

فاقتلوا أنفسکم . .. فتاب علیکم

جمله <تاب علیکم> عطف بر جمله ای مقدر است; یعنی: <ففعلتم ما أمرتم به فتاب علیکم> پس آنچه را بدان موظف شدید انجام دادید و خداوند توبه شما را پذیرفت>. قابل ذکر است که ضمیر در <تاب> به قرینه جمله بعد به <بارئکم> (خالق شما) بر می گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 7

7 - گروهی از بنی اسرائیل در معرفی کردن گوساله زرین به عنوان معبود ، با سامری همراهی و هم کاری داشتند .

عجلاً . .. فقالوا ه-ذا إل-هکم و إل-ه موسی

ص: 150

فعل جمع <قالوا> می رساند که عده ای در اطراف سامری مجتمع گشته و مرام او را ترویج می کردند. یا این که از گذشته با او هم کاری و هم فکری داشتند و در زمان نمایش دادن گوساله، به ترویج عقیده باطل خود پرداختند.

75- گوساله پرستان بنی اسرائیل در غیاب موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 94 - 17

17 - گوساله پرستان ، گروه حاکم بر جوّ عمومی بنی اسرائیل در غیاب موسی ( ع )

إنّی خشیت أن تقول فرّقت بین بنی إسرءیل

نمای اتحاد و یک پارچگی بنی اسرائیل، در فاصله ارتداد آنان، گویای حاکمیت مرتدان و گوساله پرستان است.

76- گوساله پرستان بنی اسرائیل و هارون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 150 - 18

18 - هارون ، مقهور گوساله پرستان بنی اسرائیل و ناتوان از بازداری ایشان

إن القوم استضعفونی

<استضعاف> به معنای غلبه کردن و مقهور ساختن است.

77- گوساله پرستان تائب بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 153 - 12

12 - گذشت از گناه گوساله پرستان تائب و نادیده انگاشتن خطای آنان پس از بازگشت به توحید و پرستش خدای یکتا ، توصیه خداوند به موسی ( ع ) *

إن ربک من بعدها لغفور رحیم

برداشت فوق با توجه به دومین احتمالی است که در توجیه خطاب به موسی(ع) ذکر شد. یعنی <ربک> اشاره به این معنا باشد که ای موسی تو نیز متخلق به اخلاق الهی باش و از خطاها و لغزشها درگذر.

78- مبارزه با گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 150 - 20

20 - هارون با بیان مبارزه خویش با گوساله پرستان و ناتوانیش از بازداری آنان ، در تلاش جهت اثبات بی گناهی خویش

ص: 151

برای موسی ( ع )

إن القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 94 - 11

11 - بنی اسرائیل در خطر تشتت و تفرقه ، در صورت اقدام عملی و جدی هارون ( ع ) برای مقابله با گوساله پرستان

إنّی خشیت أن تقول فرّقت بین بنی إسرءیل

79- مغضوبیت گوساله پرستان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 152 - 1

1 - خداوند ، گوساله پرستان بنی اسرائیل را به غضبی شدید و قریب الوقوع تهید کرد .

إن الذین اتخذوا العجل سینالهم غضب من ربهم و ذله فی الحیوه الدنیا

<فی الحیوه الدنیا> علاوه بر اینکه قید برای <ذله> است، می تواند <قید> برای غضب نیز باشد. در این صورت مراد از غضب الهی گرفتار ساختن به عذابهای دنیوی است. نکرده آوردن <غضب> دلالت بر شدت غضب و عظمت آن دارد.

گوساله پرستی

80- آثار گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 16،17

16 - تمرد و سرپیچی قوم موسی از فرمان های تورات و دستورات موسی ، برخاسته از شوق آنان به گوساله پرستی بود .

و عصینا و أشربوا فی قلوبهم العجل

جمله <و أشربوا . ..> حال معلله است; یعنی، بیان می دارد که علت عصیان و نافرمانی یهود، عشقشان به گوساله پرستی بوده است.

17 - اشتیاق قوم موسی به گوساله پرستی ، تعیین کننده موضعگیری های آنان در برابر فرمان های الهی بود .

و عصینا و أشربوا فی قلوبهم العجل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 94 - 1،2

1 - موسی ( ع ) با مشاهده گوساله پرستی بنی اسرائیل ، پس از بازگشت از میقات ، به شدت خشمگین شد .

ی-بنؤُمّ لاتأخذ بلحیتی و لابرأسی

گرفتن سر و ریش هارون، نشان شدت از ناراحتی موسی(ع) در مورد انحراف بنی اسرائیل دارد.

2 - موسی ( ع ) با گرفتن سر و ریش هارون ، او را در باره گوساله پرست شدن بنی اسرائیل در غیاب خود مورد بازخواست قرار داد .

ص: 152

ی-ه-رون ما منعک . .. لاتأخذ بلحیتی و لابرأسی

81- بی منطقی گوساله پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 92 - 8

8 - قوم موسی ، هیچ عذر و بهانه ای برای گرایش به گوساله پرستی نداشتند .

ثم أتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جمله حالیه <و أنتم ظالمون> ظهور در این معنا دارد که: ظالم بودن، حالتی مقارن گوساله پرستی بوده است; یعنی، گوساله پرستی بنی اسرائیل از سر ظلم بوده و هیچ توجیهی از قبیل جهل که بتواند بهانه و عذری برای آن باشد در میان نبوده است.

82- بی منطقی گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 148 - 7،10

7 - گرایش قوم موسی به پرستش مجسمه ای ناتوان از سخن گفتن و عاجز از هدایتگری ، امر نابخردانه و شگفت آور

ألم یروا أنه لا یکلمهم و لا یهدیهم سبیلا

10 - بنی اسرائیل هیچ بهانه و عذری در گرایش به گوساله پرستی نداشتند .

اتخذوه و کانوا ظلمین

جمله حالیه <و کانوا ظلمین> می تواند اشاره به یکی از این دو معنا باشد: شرک ظلم است و قوم موسی با گرایش به گوساله پرستی از ظالمان شدند. گوساله پرستی بنی اسرائیل قرین ظلم بود، نه بیان این حقیقت که شرک خود ظلم است. یعنی این کردار آنان از سر ظلم بود و هیچ توجیهی که بتواند آن کار ناصواب را کاری شایسته جلوه دهد در دست نداشتند. برداشت فوق ناظر به معنای دوم است.

83- پشیمانی از گوساله پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 149 - 1

1 - بنی اسرائیل پس از مدتی با پی بردن به عدم شایستگی مجسمه گوساله برای پرستش ، به گمراهی خود آگاه و از کرده خویش پشیمان شدند .

و لما سقط فی أیدیهم و رأوا أنهم قد ضلوا

جمله <سقط فی أیدیهم> کنایه از پشیمانی است. زیرا انسان در هنگام پشیمانی چانه خویش را بر دستانش قرار می دهد ; به گونه ای که گویا در دست خود فرو افتاده است.

ص: 153

84- توبه از گوساله پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 153 - 4

4 - خداوند گناه آن گروه از بنی اسرائیل را که پس از گوساله پرستی توبه کرده و با ایمان به یکتایی خدا به پرستش او بازگشتند ، آمرزید و آنان را مشمول رحمت خویش قرار داد .

و الذین عملوا السیئات ثم تابوا من بعدها و ءامنوا

مصداق مورد نظر برای <الذین عملوا السیئات>، به دلیل آیات پیشین، گوساله پرستان بنی اسرائیل است. این آیه در حقیقت استثنایی برای آیه پیشین است.

85- تهمت گوساله پرستی به موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 10

10 - سامری و طرفداران و مبلغان او ، پرستش گوساله را از جمله عقاید موسی ( ع ) وانمود کردند .

فقالوا ه-ذا إل-هکم و إل-ه موسی فنسی

86- زمینه گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 148 - 5،9

5 - برآمدن صدای گاو از مجسمه گوساله بنی اسرائیل ، زمینه ساز روی آوری قوم موسی به پرستش آن

له خوار

معمولا یاد کردن از ویژگیهای یک شیء ناظر به علت احکامی است که بر آن مترتب شده است. بنابراین می توان گفت خداوند با بیان این ویژگی از مجسمه گوساله (بروز دادن صدای گاو) اشاره به یکی از علل گرایش آنان به پرستش آن گوساله دارد.

9 - وجود گرایش های شرک آلود در بنی اسرائیل و علاقه به معبودی محسوس ، زمینه ساز روی آوری آنان به گوساله پرستی

و اتخذ قوم موسی من بعده من حلیهم عجلا جسداً

تأکید قرآن بر اینکه قوم موسی پس از غیاب وی شروع به ساختن معبود کردند (من بعده)، بیانگر این است که حقایق مطرح شده از سوی موسی در آیه 138 و 139، تأثیری در متقاضیان خدای محسوس نداشت و آنان همچنان در اندیشه خدایی محسوس و ملموس بودند و لذا در فرصت پیش آمده (غیاب موسی) به آن خواسته جامه عمل پوشاندند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 150 - 6

6 - توهم به سر آمدن زمان میعاد خدا با موسی ( ع ) و تأخیر وی در مراجعت ، زمینه ساز گرایش قوم موسی به گوساله پرستی شد .

بئسما خلفتمونی من بعدی أعجلتم أمر ربکم

ص: 154

جمله <أعجلتم . .. > اشاره به علتی دارد که بنی اسرائیل را به گوساله پرستی واداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 8

8 - بنی اسرائیل ، دارای زمینه مساعد فکری برای پذیرش گوساله طلایی به عنوان معبود بودند .

فقالوا ه-ذا إل-هکم و إل-ه موسی

انتخاب شکل گوساله برای القای بت پرستی و نیز ارتداد سریع بنی اسرائیل، به خصوص پس از مشاهده معجزات موسی(ع)، گویای برداشت یاد شده است.

87- ظلم گوساله پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 148 - 11

11 - بنی اسرائیلِ زمان موسی بر اثر ارتداد و گرایش به گوساله پرستی از ستمکاران شدند .

اتخذوه و کانوا ظلمین

88- عوامل گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 92 - 3

3 - موسی ( ع ) ، برادرش هارون را در انحراف بنی اسرائیل و گرایش آنان به گوساله پرستی ، مقصر دانست .

قال ی-ه-رون ما منعک إذ رأیتهم ضلّوا

<ما منعک. ..> استفهام انکاری است و گویای اعتراض موسی(ع) به هارون است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 94 - 3

3 - هارون ( ع ) ، دارای مسؤولیت در قبال گمراه شدن بنی اسرائیل و گوساله پرستی آنان ، از دیدگاه موسی ( ع )

ی-ه-رون ما منعک . .. لاتأخذ بلحیتی و لابرأسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 95 - 1

1 - موسی ( ع ) ، پس از توبیخ بنی اسرائیل و برخورد شدید با هارون ( ع ) با مشاهده دخالت مستقیم سامری در گوساله پرستی بنی اسرائیل ، به بازخواست و محاکمه او پرداخت .

قال فما خطبک ی-س-مریّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 155

11 - طه - 20 - 96 - 8

8 - فریب کاری های نفس و جلوه پردازی های نفسانی ، وادار کننده سامری به ایجاد انحراف گوساله پرستی در بنی اسرائیل بود .

و کذلک سوّلت لی نفسی

<کذلک> در این موارد برای تشبیه چیزی به خود آن است. بنابراین مراد سامری از این تشبیه، این است که برای تسویلات نفسانی من، مثالی بهتر از همین تسویل - که دعوت مردم به گوساله پرستی است - وجود ندارد.

89- فتنه گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 154 - 7

7 - فرونشستن فتنه گوساله پرستی در میان قوم موسی ، فراهم آورنده زمینه ای مناسب برای مطرح شدن تورات از سوی آن حضرت

أخذ الألواح

بیان این واقعیت که موسی(ع) در پی فرونشستن فتنه گوساله پرستی، الواح را برگرفت، این حقیقت را روشن می سازد، که زمینه از دست رفته برای تعالیم تورات بار دیگر در میان قوم موسی ایجاد شد. گفتنی است آیه <149> می رساند که عموم بنی اسرائیل از گوساله پرستی توبه کردند و آیه <153> می رساند که خداوند توبه آنان را پذیرفت و در نتیجه فتنه گوساله پرستی فرونشست.

90- فرجام گوساله پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 149 - 3

3 - بنی اسرائیل پس از اذعان به گمراهی خویش ، به این حقیقت رسیدند که نجاتشان از فرجام شوم گوساله پرستی در گرو شمول رحمت خدا و مغفرت اوست .

قالوا لئن لم یرحمنا ربنا و یغفر لنا لنکونن من الخسرین

91- گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 51 - 7،10،11،13،15

7 - بنی اسرائیل ، در غیاب موسی ( ع ) به گوساله پرستی روی آوردند .

ثم اتخذتم العجل من بعده

<من بعده>; یعنی پس از غیاب موسی (ع) و دور شدنش از بنی اسرائیل. <اتخذتم> از افعال تصییر است. کلمه <العجل> مفعول اول آن و مفعول دومش <الهاً> است که به خاطر وضوحش در کلام آورده نشده است; یعنی: <ثم جعلتم العجل الهاً

ص: 156

لکم>.

10 - گرایش بنی اسرائیل به گوساله پرستی ، پس از عبورشان از دریا و نجات یافتن از سیطره فرعونیان بود .

و إذ فرقنا بکم البحر . .. و إذ وعدنا ... ثم اتخذتم العجل من بعده

11 - بنی اسرائیل ، هیچ بهانه و عذری برای گرایش به گوساله پرستی نداشتند .

ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جمله حالیه <أنتم ظالمون> (در حالی که ظالم بودید) ظهور در این معنا دارد که: ظالم بودن حالتی بوده مقارن گوساله پرستی; یعنی، گرایش بنی اسرائیل به شرک از سر ظلم بود و هیچ توجیهی هر چند واهی از قبیل جهل و مانند آن - که بتواند بهانه و عذری برای آنان باشد - در میان نبوده است.

13 - داستان غیبت موسی ( ع ) از میان قوم خویش و گرایش آن قوم به گوساله پرستی ، داستانی عبرت آموز و شایسته یاد آوردن

و إذ وعدنا موسی أربعین لیله ثم اتخذتم العجل من بعده

15 - گوساله پرستی بنی اسرائیل از جمله ستمکاری های آنان بود .

ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 52 - 1،4،5

1 - خداوند ، گناه گوساله پرستی بنی اسرائیل را مورد عفو خویش قرار داد .

ثم عفونا عنکم من بعد ذلک

4 - آمرزش گناه ارتداد و گوساله پرستی بنی اسرائیل ، از نعمت های بزرگ خداوند بر آنان

ثم عفونا عنکم من بعد ذلک

چون آیه های این بخش از سوره، در صدد بیان نعمتهای الهی به بنی اسرائیل است، مفاد جمله <عفونا عنکم> نیز به منظور بیان نعمت ایراد شده است و از آن جا که این معنا با حرف <ثم> به دیگر نعمتها عطف گردیده، اشاره به رتبه برتر نعمت آمرزش نسبت به نعمتهای دیگر دارد.

5 - امتنان خدا بر بنی اسرائیل به خاطر آمرزش گناه گوساله پرستی ایشان

ثم عفونا عنکم من بعد ذلک

روشن است که عفو از گناه پس از ارتکاب آن است. بنابراین <من بعد ذلک> بیانگر زمان آمرزش نخواهد بود; بلکه اشاره به این معنا دارد که: بنی اسرائیل استحقاق آمرزش را نداشت، ولی مع ذلک خداوند بر آنان تفضل کرده و گناهشان را بخشود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 54 - 1،7

1 - قوم موسی با گوساله پرستی ، بر خویشتن ستم کرده و مستحق کیفر شدند .

یقوم إنکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل

7 - کشتن یکدیگر ، توبه تعیین شده ای برای گوساله پرستان بنی اسرائیل

فتوبوا إلی بارئکم فاقتلوا أنفسکم

حرف <فاء> در <فاقتلوا> تفسیریه است; یعنی، بیانگر این است که جمله <أقتلوا أنفسکم> تفسیر و توضیح جمله قبل (توبوا . ..) می باشد. در معنای جمله <فاقتلوا أنفسکم> دو نظر ایراد شده است. 1- فاقتلوا بعضکم بعضاً (یکدیگر را بکشید); 2- هر کسی خود را بکشد.

ص: 157

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 71 - 12

12 - از امام رضا ( ع ) روایت شده که فرمود : < . . . ان الذین أمروا قوم موسی بعباده العجل ، کانوا خمسه أنفس ، و کانوا أهل بیت یأکلون علی خوان واحد . . . و هم الذین ذبحوا البقره التی أمر اللّه عز و جل بذبح ها ;

. .. کسانی که قوم موسی (ع) را به پرستش گوساله دعوت کردند، پنج نفر بودند که همگی از یک خانواده و سر یک سفره می نشستند ... و آنان همان کسانی بودند که مأمور گشته بودند گاوی را که خداوند عز و جل دستور داده بود زبح کنند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 92 - 4،8،10

4 - قوم موسی ، در غیاب او به گوساله پرستی روی آوردند .

ثم أتخذتم العجل من بعده

8 - قوم موسی ، هیچ عذر و بهانه ای برای گرایش به گوساله پرستی نداشتند .

ثم أتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جمله حالیه <و أنتم ظالمون> ظهور در این معنا دارد که: ظالم بودن، حالتی مقارن گوساله پرستی بوده است; یعنی، گوساله پرستی بنی اسرائیل از سر ظلم بوده و هیچ توجیهی از قبیل جهل که بتواند بهانه و عذری برای آن باشد در میان نبوده است.

10 - ارتداد قوم موسی و گرایش آنان به گوساله پرستی ، از جمله ستم های آنان

ثم أتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 14،22

14 - قلب ها و دل های یهودیان عصر موسی آکنده از عشق به گوساله پرستی بود .

و أشربوا فی قلوبهم العجل

اشراب <مصدر أشربوا> به معنای آمیختن و نفوذ دادن است. مراد از <عجل> (گوساله) به قرینه <فی قلوبهم> محبت و عشق گوساله است نه خود گوساله. آوردن <عجل> به جای <محبت عجل>، بیانگر این است که: محبت گوساله چنان با قلبهای آنان عجین شده بود که گویا خود گوساله در دلهای آنان جای داشت.

22 - از امام باقر ( ع ) درباره سخن خداوند که فرموده : < و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم > روایت شده که فرموده است : < فعمد موسی ( ع ) فبرد العجل من أنفه الی طرف ذنبه ثم احرقه بالنار فذرّه فی الیمّ قال : فکانت احدهم لیقع فی الماء و ما به إلیه من حاجه فیتعرض بذالک للرماد فیشربه و هو قول اللّه : و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم ;

موسی(ع) قصد ]نابودی[ گوساله ]سامری[ را نمود; پس او را با سوهان از بینی تا دم برید. سپس او را در آتش سوزاند و خاکسترش را به دریا ریخت. در این هنگام بعضی از گوساله پرستان وارد آب شده در حالی که نیازی به آب هم نداشتند و قصد آنان خاکستر گوساله بود. پس خاکستر ]مخلوط با آب را [می نوشیدند و این سخن خداست که می فرماید: و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 148 - 1،2،11

1 - قوم موسی در غیاب وی ( زمان حضورش در میعادگاه مناجات ) به پرستش تندیس گوساله روی آوردند .

ص: 158

و اتخذ قوم موسی من بعده من حلیهم عجلا جسداً

2 - قوم موسی با زیورآلات خویش مجسمه گوساله نری را برای پرستش ساختند .

اتخذ . .. من حلیهم عجلا جسداً

اتخاذ (مصدر <اتخذ>) در اینجا به معنای ساختن است. <عجل> به معنای گوساله نر و <حُلیّ> (جمع حَلْی) به معنای زیورآلات است.

11 - بنی اسرائیلِ زمان موسی بر اثر ارتداد و گرایش به گوساله پرستی از ستمکاران شدند .

اتخذوه و کانوا ظلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 149 - 1،2،8

1 - بنی اسرائیل پس از مدتی با پی بردن به عدم شایستگی مجسمه گوساله برای پرستش ، به گمراهی خود آگاه و از کرده خویش پشیمان شدند .

و لما سقط فی أیدیهم و رأوا أنهم قد ضلوا

جمله <سقط فی أیدیهم> کنایه از پشیمانی است. زیرا انسان در هنگام پشیمانی چانه خویش را بر دستانش قرار می دهد ; به گونه ای که گویا در دست خود فرو افتاده است.

2 - بنی اسرائیل پس از آگاهی به گمراهی خویش ، از گوساله پرستی توبه کردند و به گناه خویش معترف شدند .

قالوا لئن لم یرحمنا ربنا و یغفر لنا لنکونن من الخسرین

8 - قوم موسی علی رغم پیشینه گوساله پرستی به رحمت و مغفرت الهی امیدوار بودند .

لئن لم یرحمنا ربنا و یغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 150 - 7،8،9،11

7 - موسی ( ع ) بر اثر شدّت غضب به خاطر گوساله پرستی قومش ، لوحه های تورات را بر زمین افکند .

لما رجع موسی إلی قومه غضبن أسفاً . .. و ألقی الألواح

8 - آلودگی بنی اسرائیل به شرک و گوساله پرستی ، از میان برنده زمینه ابلاغ تورات و تعلیم پیام ها و موعظه های آن

و ألقی الألواح

گویا هدف از بیان این بخش از داستان که موسی(ع) با مشاهده گوساله پرستی تورات را بر زمین افکند، این نکته باشد که موسی(ع) جامعه نابخرد خویش را شایسته تورات ندانست و زمینه تعالیم آن را بر باد رفته دید و لذا آن را بر زمین نهاد.

9 - موسی ( ع ) ، برادرش هارون را در انحراف بنی اسرائیل و گرایش آنان به گوساله پرستی مقصر شناخت .

و أخذ برأس أخیه یجره إلیه

11 - بازداری بنی اسرائیل از گرایش به شرک و گوساله پرستی ، مسؤولیت هارون از دیدگاه موسی ( ع )

و أخذ برأس أخیه یجره إلیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 152 - 7

7 - قوم موسی با گرایش به گوساله پرستی بر خداوند افترا بستند .

و کذلک نجزی المفترین

ص: 159

مصداق مورد نظر برای <المفترین> مشرکان و گوساله پرستان بنی اسرائیل هستند. بنابراین شرکورزی آنان افترا بر خدا بود. <افتراء>، از <فریه>، به معنای دورغ بافتن است. و مراد از <مفترین>، به مناسبت مورد، کسانی هستند که بر خدا دروغ می بندند ; یعنی به دروغ چیزی را به خدا نسبت می دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 85 - 11

11 - ارتداد بنی اسرائیل و پیدایش گوساله پرستی در میان آنان ، پس از عبورشان از دریا بود .

ی-بنی اسرءیل قد أنجین-کم من عدوّکم . .. فتنّا قومک من بعدک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 87 - 1،3

1 - بنی اسرائیل در برابر بازخواست و توبیخ خود از جانب موسی ( ع ) ، سعی در بی تقصیر نشان دادن خود در ماجرای گوساله پرستی داشتند .

ألم یعدکم . .. أفطال ... أم أردتّم ... قالوا ما أخلفنا موعدک بملکنا

جمله <ما أخلفنا> و نیز <حمّلنا>، جملگی توجیهات بنی اسرائیل برای پذیرش گوساله پرستی از سوی آنان است.

3 - بی اختیار قلمداد کردن خود ، از بهانه های بنی اسرائیل برای توجیه پیمان شکنی با موسی ( ع ) و پذیرش گوساله پرستی در میان خود

ما أخلفنا موعدک بملکنا

<موعد> مصدر و به معنای <وعد> است. <ملک> نیز مصدر است و مراد بنی اسرائیل، نفی مالک بودن امور خویش است. از همین رو معنای <ما أخلفنا...> چنین می شود: ما از پیمان و وعده تو، به اختیار خود تخلف نکردیم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 89 - 3

3 - توبیخ و سرزنش بنی اسرائیل از سوی خداوند ، به جهت عقیده کور و نسنجیده آنان به معبود بودن گوساله سامری

أفلایرون ألاّیرجع إلیهم قولاً

استفهام در <أفلایرون> برای انکار توبیخی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 90 - 1

1 - انحراف و گوساله پرستی بنی اسرائیل در زمان غیبت موسی ( ع ) ، علی رغم هشدار های هارون ( ع ) صورت گرفته بود .

و لقد قال لهم هرون من قبل

<من قبل>; یعنی، پیش از بازگشت موسی(ع) از میقات.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 91 - 1

1 - بنی اسرائیل از پذیرش فرمان های هارون و توبه از گوساله پرستی ، سرباز زدند .

فاتّبعونی و أطیعوا أمری . .. قالوا لن نبرح علیه ع-کفین

ص: 160

<لن نبرح>; یعنی، <لانزال> (پایدار می مانیم) و <عاکف> به کسی گفته می شود که به چیزی توجه کرده و خود را به تعظیم آن وادار سازد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 92 - 1

1 - موسی ( ع ) ، پس از بازگشت از میقات ، هارون را در باره عکس العمل وی در مقابل گوساله پرستان بنی اسرائیل ، مورد بازخواست و توبیخ قرار داد .

ی-ه-رون ما منعک إذ رأیتهم ضلّوا

92- گوساله پرستی سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 97 - 9

9 - سامری ، خود نیز گوساله دست ساز خود را می پرستید .

وانظر إلی إل-هک الذی ظلت علیه عاکفًا

<إل-هک> علاوه بر تحقیر معبود سامری، دلالت بر آن دارد که او خود نیز آن را به عنوان <إل-ه> پذیرفته بود.

93- گوساله پرستی یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 92 - 12

12 - گرایش یهودیان به گوساله پرستی ، دلیل ایمان نداشتن آنان حتی به پیامبران بنی اسرائیل و کتاب های آسمانی خویش

قالوا نؤمن بما أنزل علینا . .. قل ... و لقد جاء کم موسی بالبینت ثم أتخذتم العجل

جمله <لقد جاءکم . ..> عطف بر <لم تقتلون ...> در آیه قبل است. بنابراین مضمون این آیه نیز پاسخی به این ادعای یهود است که خود را مؤمن به پیامبران اسرائیلی و کتابهای آسمانی آنان می دانستند (نؤمن بما أنزل علینا).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 18

18 - اعمال ناروای یهود در طول تاریخ ( کشتن پیامبران ، گوساله پرستی و . . . ) نشانه ایمان نداشتن آنان حتی به پیامبران بنی اسرائیل و کتاب های آسمانی خویش است .

قالوا نؤمن بما أنزل علینا . .. قل بئسما یأمرکم به إیمنکم إن کنتم مؤمنین

چون جمله <قل بئسما . ..> (اگر ایمان دارید، ایمانتان شما را به کارهای ناروایی واداشته است) در جواب <نؤمن بما أنزل علینا> قرار گرفته، بیانگر آن است که: شما یهودیان به کتابهای آسمانی ایمان ندارید که چنین اعمال ناپسندی را مرتکب می شوید.

ص: 161

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 153 - 15،18

15 - کفر و گوساله پرستی یهود ، علی رغم مشاهده بینات و دلایل آشکار بر توحید و ضرورت خداپرستی

ثم اتخذوا العجل من بعد ما جاءتهم البینت

18 - گوساله پرستی و ارتداد یهودیان عصر موسی ( ع ) و عفو خداوند از آنان

ثم اتخذوا العجل من بعد ما جاءتهم البینت فعفونا عن ذلک

94- مبارزه با گوساله پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 150 - 17

17 - هارون در غیاب موسی ( ع ) با شرکورزی و گوساله پرستی بنی اسرائیل به مبارزه پرداخته بود .

قال ابن أم إن القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 90 - 17

17 - هارون ( ع ) ، دارای برنامه ای مشخص برای مقابله با گوساله پرستی و احیای توحید در بنی اسرائیل بود .

أطیعوا أمری

دعوت هارون(ع) از بنی اسرائیل به اطاعت فرمان های او، پس از فرمان <اتّبعونی>، حاکی از آن است که وی برای بنی اسرائیل در صورت پیروی آنان از او، دستور العمل هایی را تدارک دیده بود.

95- مبارزه هارون(ع) با گوساله پرستی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 150 - 17

17 - هارون در غیاب موسی ( ع ) با شرکورزی و گوساله پرستی بنی اسرائیل به مبارزه پرداخته بود .

قال ابن أم إن القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی

96- مدت گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 91 - 2

2 - تصمیم گوساله پرستان بنی اسرائیل بر عبادت گوساله سامری ، تا زمان بازگشتن موسی ( ع ) از میقات و تعیین تکلیف

لن نبرح علیه ع-کفین حتّی یرجع إلینا موسی

ص: 162

97- مکان گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 91 - 3

3 - بنی اسرائیل ، محل استقرار گوساله سامری را عبادت گاه خود قرار داده و ساعات فراوانی را به عبادت آن اختصاص دادند .

لن نبرح علیه ع-کفین

ملازمت و مداومت، از لغت <عاکفین> به دست می آید.

98- منشأ گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 15

15 - وجود ریشه های کفر در قوم موسی ، منشأ عشق ورزی آنان به پرستش گوساله شد .

و أشربوا فی قلوبهم العجل

99- هارون(ع) و گوساله پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 150 - 17

17 - هارون در غیاب موسی ( ع ) با شرکورزی و گوساله پرستی بنی اسرائیل به مبارزه پرداخته بود .

قال ابن أم إن القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 151 - 5

5 - موسی ( ع ) در عین قانع شدن به بی تقصیری هارون در گرایش بنی اسرائیل به گوساله پرستی ، وی را کاملا دور از خطا ندانست . *

قال رب اغفر لی و لأخی

طلب مغفرت برای هارون می تواند گویای برداشت فوق باشد.

گوساله سامری

100- القای گوساله سامری در دریا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 163

11 - طه - 20 - 97 - 11،12

11 - سوزاندن گوساله سامری به طور کامل و محو اثر آن و افشاندن سوخته آن به دریا ، تصمیم قطعی و مؤکد موسی ( ع ) در باره گوساله زرّین سامری

وانظر إلی إل-هک . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فی الیمّ نسفًا

<تحریق> (مصدر <لنحرّقنّه>) به معنای زیاد سوزاندن است (مصباح). <نسف> به معنای از ریشه برکندن و منهدم ساختن و به هوا افشاندن است (قاموس). گفتنی است که معنای اخیر در آیه مناسب تر به نظر می رسد، بنابراین <ثمّ لننسفنّه...> ; یعنی، پس از سوزاندن گوساله (ذوب کردن و تبدیل آن به قطعات ریز) سوخته آن را به دریا خواهیم پاشید.

12 - سوزاندن گوساله سامری و ریختن سوخته آن به دریا ، در برابر دیدگان سامری و دیگر مردم انجام گرفت .

وانظر . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فی الیمّ

<انظر> فرمان موسی(ع) به سامری است و ظاهر آن است که مقصود، مشاهده مراسم سوزاندن و به دریا ریختن باشد. ضمیرهای جمع در <لنحرّقنّه> و <لننسفنّه>، گویای حضور مردم در آن صحنه است.

101- امتحان با گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 90 - 3

3 - فتنه و امتحان بودن گوساله زرین سامری ، از جمله هشدارهایی که هارون به بنی اسرائیل داده بود .

و لقد قال لهم هرون . .. إنّما فتنتم به

102- جنسیت گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 1

1 - سامری ، از زیورآلات به دور ریخته شده بنی اسرائیل ، تندیسی به شکل گوساله نر ساخت و آن ارائه کرد .

فأخرج لهم عجلاً جسدًا

<عجل>; یعنی، گوساله نر. توصیف <عجلاً> به <جسداً> بیانگر این نکته است که گوساله به شکل تندیس بود; نه این که گوساله واقعی باشد. جمله <فأخرج لهم...> ممکن است کلام خداوند باشد و احتمال می رود ادامه سخن بنی اسرائیل باشد. در صورت دوم، مراد گویندگان - به قرینه گفتن <لهم> نه <لنا> - تبرئه خود از پرستش گوساله است.

103- روش نابودی گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 97 - 14

14 - تراشیدن و تبدیل گوساله سامری به براده ها و خرده فلزهایی بی مصرف و پراکنده ساختن آن در آب دریا ، برنامه موسی ( ع ) در ریشه کن ساختن انحراف گوساله پرستی بنی اسرائیل

ص: 164

لنحرّقنّه

از معانی ذکر شده برای <حرق> و <تحریق>، سوهان کاری کردن و ساییدن است و <تحریق> بر متوالی بودن و شدت بیشتر آن دلالت دارد (لسان العرب). برداشت یاد شده بر مبنای این معنا استفاده شده است.

104- سوزاندن گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 22

22 - از امام باقر ( ع ) درباره سخن خداوند که فرموده : < و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم > روایت شده که فرموده است : < فعمد موسی ( ع ) فبرد العجل من أنفه الی طرف ذنبه ثم احرقه بالنار فذرّه فی الیمّ قال : فکانت احدهم لیقع فی الماء و ما به إلیه من حاجه فیتعرض بذالک للرماد فیشربه و هو قول اللّه : و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم ;

موسی(ع) قصد ]نابودی[ گوساله ]سامری[ را نمود; پس او را با سوهان از بینی تا دم برید. سپس او را در آتش سوزاند و خاکسترش را به دریا ریخت. در این هنگام بعضی از گوساله پرستان وارد آب شده در حالی که نیازی به آب هم نداشتند و قصد آنان خاکستر گوساله بود. پس خاکستر ]مخلوط با آب را [می نوشیدند و این سخن خداست که می فرماید: و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 97 - 11،12

11 - سوزاندن گوساله سامری به طور کامل و محو اثر آن و افشاندن سوخته آن به دریا ، تصمیم قطعی و مؤکد موسی ( ع ) در باره گوساله زرّین سامری

وانظر إلی إل-هک . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فی الیمّ نسفًا

<تحریق> (مصدر <لنحرّقنّه>) به معنای زیاد سوزاندن است (مصباح). <نسف> به معنای از ریشه برکندن و منهدم ساختن و به هوا افشاندن است (قاموس). گفتنی است که معنای اخیر در آیه مناسب تر به نظر می رسد، بنابراین <ثمّ لننسفنّه...> ; یعنی، پس از سوزاندن گوساله (ذوب کردن و تبدیل آن به قطعات ریز) سوخته آن را به دریا خواهیم پاشید.

12 - سوزاندن گوساله سامری و ریختن سوخته آن به دریا ، در برابر دیدگان سامری و دیگر مردم انجام گرفت .

وانظر . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فی الیمّ

<انظر> فرمان موسی(ع) به سامری است و ظاهر آن است که مقصود، مشاهده مراسم سوزاندن و به دریا ریختن باشد. ضمیرهای جمع در <لنحرّقنّه> و <لننسفنّه>، گویای حضور مردم در آن صحنه است.

105- صدای گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 3

3 - تندیس گوساله زرین سامری ، نعره ای همانند بانگ گوساله داشت .

فأخرج لهم عجلاً جسدًا له خوار

<خوار>; یعنی، صدای بلند گاو و گوساله (لسان العرب). از آن جا که تندیس ساخته شده سامری به شکل گوساله بود، پیدا

ص: 165

است که صدای آن نیز همانند صدای گوساله بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 89 - 6

6 - صدای خارج شده از گوساله سامری ، خالی ار هرگونه مفهوم لفظی بود .

له خوار . .. أفلایرون ألاّیرجع إلیهم قولاً

106- عجز گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 89 - 1

1 - گوساله سامری ، پیکره ای عاجز از پاسخ گویی و ناتوان از نفع و ضرر رسانی

أفلایرون ألاّیرجع إلیهم قولاً و لایملک لهم ضرًّا و لانفعًا

<رجوع> در کلام فصیح عرب به صورت متعدی نیز استعمال می شود (مصباح) و <لایرجع. ..>; یعنی گوساله، گفته ای را به آنان بازنمی گرداند و به آنان پاسخی نمی دهد و <لایملک...>; یعنی، گوساله، مالک نفع و ضرر آنان نیست.

107- فلسفه نابودی گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 98 - 1

1 - متذکر ساختن مردم به توحید در پرستش ، هدف موسی ( ع ) از منهدم ساختن و خرد کردن گوساله سامری

لنحرّقنّه . .. إنّما إل-هکم اللّه

برحسب ظاهر، این آیه ادامه سخن موسی(ع) با قوم خویش است. ارائه این بیانات، پس از محاکمه سامری و محکومیت وی و نیز تصمیم به نابود ساختن گوساله او، نتیجه گیری از مجموع واقعه و حاکی از این نکته است که موسی(ع) برای اخذ این نتیجه (ابطال شرک و اثبات توحید)، آن مقدمات را به کار گرفته بود.

108- گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 6

6 - سامری ، تندیس گوساله زرین را به عنوان < اله > بنی اسرائیل و موسی ( ع ) معرفی کرد .

فأخرج . .. فقالوا ه-ذا إل-هکم و إل-ه موسی

ص: 166

109- محافظت از گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 97 - 10

10 - سامری ، خود را به مواظبت کامل از گوساله دست ساز خود ، ملزم ساخته بود و همواره در کنار آن به سر می برد .

ظلت علیه عاکفًا

<ظلت>، تخفیف یافته <ظللت> (مداومت داشتی) است. <عکوف> به معنای ملازم چیزی بودن و سرکشی دائم از آن است (مصباح) و <ظلت علیه عاکفاً>; یعنی، به آن توجه فراوان داشتی و مدام دیدار خود را با آن تازه می کردی.

110- موسی(ع) و گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 97 - 11

11 - سوزاندن گوساله سامری به طور کامل و محو اثر آن و افشاندن سوخته آن به دریا ، تصمیم قطعی و مؤکد موسی ( ع ) در باره گوساله زرّین سامری

وانظر إلی إل-هک . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فی الیمّ نسفًا

<تحریق> (مصدر <لنحرّقنّه>) به معنای زیاد سوزاندن است (مصباح). <نسف> به معنای از ریشه برکندن و منهدم ساختن و به هوا افشاندن است (قاموس). گفتنی است که معنای اخیر در آیه مناسب تر به نظر می رسد، بنابراین <ثمّ لننسفنّه...> ; یعنی، پس از سوزاندن گوساله (ذوب کردن و تبدیل آن به قطعات ریز) سوخته آن را به دریا خواهیم پاشید.

111- نابودی گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 97 - 13

13 - موسی ( ع ) ، برای نابود ساختن گوساله سامری ، همکاری و هم یاری بنی اسرائیل را تدارک دیده و بر شرکت دادن آنان دراین اقدام مصمم بود .

لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه

ضمیرهای جمع در افعال <لنحرّقنّه> و <لننسفنّه> گویای نکته یاد شده است.

112- نقش صدای گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 5

5 - شنیده شدن صدای گوساله از تندیسِ دست ساز سامری ، مایه فریفتگی بنی اسرائیل و باور به معبود بودن آن شد .

له خوار

ذکر هر یک از اوصاف گوساله، نشانگر دخالت آن در گرایش بنی اسرائیل است.

ص: 167

113- نقش گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 90 - 2

2 - گوساله سامری ، وسیله فتنه و آزمون بنی اسرائیل بود .

إنّما فتنتم به

114- هزینه گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 87 - 11

11 - بنی اسرائیل ، غنیمت های به جا مانده از فرعونیان را ، تأمین کننده هزینه ساخت گوساله خوانده و خود را از هرگونه کمک مالی به آن تبرئه کردند .

ما أخلفنا موعدک بملکنا و ل-کنّا حمّلنا أوزارًا

یکی از معانی ذکر شده برای <ملک>، <مملوک> است (قاموس). مفاد آیه با توجه به این معنا چنین می شود: ما به وسیله اموال خودمان، خود را در این انحراف سهیم نساختیم; بلکه سامری از اموالی که ما به دور ریخته بودیم، این فتنه را به بار آورد.

ص: 168

4- گوسفند

1- احکام گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 103 - 1،2،6،12،13

1 - خداوند هیچ حکم ویژه ای برای بحیره ، سائبه ، وصیله و حامی قرار نداده است .

ما جعل اللّه من بحیره و لاسائبه و لاوصیله و لاحام

مراد از عدم جعل بحیره و . .. به قرینه <قالوا حسبنا ما وجدنا ...> در آیه بعد، نفی تشریع احکامی خاص درباره حیوانات ذکر شده است زیرا آنچه در بین کافران عصر بعثت و پدرانشان معروف بود، احکامی ویژه درباره بحیره و ... بوده است.

2 - کافران عصر جاهلی جعل احکامی را درباره بحیره ، سائبه ، وصیله و حامی به خداوند نسبت می دادند .

ما جعل اللّه . .. و لکن الذین کفروا یفترون علی اللّه الکذب

6 - احکام ویژه وصیله ( گوسفند ماده ای که همزاد با بره نر باشد ) بدعت و از افترا های کافران عصر جاهلی بر خداوند

ما جعل اللّه من . .. و لاوصیله و لکن الذین کفروا یفترون

در دوره جاهلیت اگر گوسفندی دو قلو می زائید که یکی از آن دو نر بود، ذبح آن را تحریم می کردند و همزاد آن را <وصیله> می نامیدند یعنی ماده گوسفندی که سرنوشت همزادش را به سرنوشت خود گره زد و سبب شد که بر آستان بتها ذبح نشود. امام صادق(ع) در توضیح معنای <وصیله> در آیه فوق فرمود: <ان اهل الجاهلیه کانوا اذا ولدت الناقه ولدین فی بطن قالوا: وصلت، فلایستحلون ذبحها و لااکلها ... .

_______________________________

معانی الاخبار، ص 148، ح 1; نورالثقلین، ج 1، ص 683، ح 410.

12 - بیشتر کفرپیشگان عصر بعثت احکام رایج درباره بحیره ، سائبه ، وصیله و حام ، را احکامی الهی می پنداشتند .

ما جعل اللّه من بحیره . .. یفترون علی اللّه الکذب و اکثرهم لایعقلون

13 - تنها اندکی از کفرپیشگان عصر بعثت - علی رغم طرفداری از احکام رایج درباره بحیره ، سائبه ، وصیله و حامی - آگاه به بدعت بودن آن احکام و نبود آنها در ادیان الهی

و لکن الذین کفروا یفترون علی اللّه الکذب و اکثرهم لایعقلون

2- استفاده از گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 7

ص: 169

7 - امکان بهرهوری گسترده بشر از دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، نشانی دیگر از لطف و عنایت خدا و نظارت دقیق او بر احوال آفریده هایش

و ما کنّا عن الخلق غ-فلین . .. و إنّ لکم فی الأنع-م لعبره ... و منها تأکلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 71 - 4

4 - بهره مندی انسان ها ، فلسفه و حکمت آفرینش شتر ، گاو و گوسفندان

أوَلم یروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أیدینا أنع-مًا

گفتنی است از <لام> <لهم> (به کار رفته در معنای تعلیل) و نیز از این که آیه شریفه در مقام امتنان است، برداشت یاد شده به دست می آید.

3- اهمیت شیر گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 73 - 3

3 - اهمیت و نقش بسیار شیر شتر ، گاو و گوسفند و فراورده های آن ، در تغذیه انسان ها

و مشارب

برداشت یاد شده از آن جا است که شیر - با آن که از منافع أنعام به شمار می رود - اختصاص به ذکر یافته است.

4- پیه گوسفند در یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 146 - 2

2 - خوردن گوشت حیوانات ناخن دار و پیه گاو و گوسفند برای یهود از آغاز حرام نبوده است.

و علی الذین هادوا حرمنا . .. ذلک جزینهم ببغیهم

5- تحریم پیه گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 146 - 3،5

3 - خوردن دنبه و پیه گاو و گوسفند بر یهود، جز آنچه بر پشت و چسبیده بر روده و استخوان بوده، حرام بوده است.

و من البقر و الغنم حرمنا علیهم شحومهما إلا ما حملت

<شحم> به معنی چربی و پیه است و <ظهر> یعنی پشت و <حوایا>، جمع <حویه>، به معنی روده است.

5 - تحریم کامل برخی از حیوانات و تحریم بخشهایی از گاو و گوسفند بر یهود، سزای تجاوزگری آنان بود.

و علی الذین هادوا حرمنا . .. ذلک جزینهم ببغیهم

ص: 170

<بغی> به معنای تجاوز و تعدی است. (لسان العرب).

6- تسخیر گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 72 - 2

2 - رام و مسخرّ کردن دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) برای بشر ، جلوه قدرت خدا و لطف او بر بندگان است .

و ذلّلن-ها لهم

7- تشبیه به گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 171 - 9

9 - از امام باقر ( ع ) درباره آیه فوق روایت شده : < مثل الذین کفروا فی دعائک إیاهم أی مثل الداعی لهم إلی الإیمان کمثل الناعق فی دعائه المنعوق به من البهائم التی لاتفهم و إنما تسمع الصوت فکما ان الأنعام لایحصل ل ها من دعاء الراعی إلا السماع دون تفهم المعنی فکذلک الکفار لایحصل لهم من دعائک إیاهم إلی الإیمان إلا السماع دون تفهم المعنی ;

مثل تو ای رسول ما در دعوت این کافران، به سان چوپانی است که گوسفندان را فرا می خواند و آن گوسفندان نمی فهمند او چه می گوید و تنها صدایی می شنوند. پس همان طور که گوسفندان از فریاد چوپان غیر از صدا، معنایی نمی فهمند، کافران نیز از دعوت تو آنها را به ایمان غیر از شنیدن صدا هیچ معنایی نمی فهمند>.

8- تعقل در خلقت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 71 - 2

2 - تشویق خداوند به تأمل و اندیشه در جلوه های قدرت الهی در طبیعت ( مانند شتر ، گاو و گوسفند )

أوَلم یروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أیدینا أنع-مًا

9- حلیت جنین گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 143 - 2

2 - حلیت خوردن از بز و گوسفند نر و ماده و جنین آنها

من الضأن . .. قل ءالذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین

ص: 171

10- حلیت گوشت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 1 - 14

14 - حلیت خوردن گوشت برخی از چهارپایان ( شتر ، گاو و گوسفند ) و حرمت برخی دیگر و حرمت صید و شکار در حال احرام ، از عهد ها و پیمان های الهی با مؤمنان

اوفوا بالعقود أحلت لکم بهیمه الانعم الا ما یتلی علیکم غیر محلی الصید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 142 - 2

2 - جواز خوردن گوشت چهارپایان (شتر، گاو، گوسفند)

و من الأنعم . .. کلوا مما رزقکم الله

<أنعام> جمع <نعم> به شتر، گاو و گوسفند، اطلاق می شود. (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 143 - 2

2 - حلیت خوردن از بز و گوسفند نر و ماده و جنین آنها

من الضأن . .. قل ءالذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 15

15 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهارپایانی حلال گوشت

علی ما رزقهم من بهیمه الأنع-م فکلوا منها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 30 - 8،9

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهار پایانی حلال گوشت

و أُحلّت لکم الأنع-م

<أنعام> (جمع <نعم>) در اصل به معنای شتر است. بنابراین <أنعام>; یعنی، شتران لکن گاهی <أنعام>; گفته می شود و از آن مجموع شتر، گاو و گوسفند اراده می شود. مقصود از <أنعام>در جمله فوق استعمال دوم است. گفتنی است که جمله <أحلت لکم الأنعام> به تقدیر <أحلت لکم أکل لحوم الأنعام> می باشد; یعنی، برای شما خوردن گوشت شتر، گاو و گوسفند حلال شده است.

9 - استفاده از گوشت شتر ، گاو و گوسفند ، به جز در مواردی که از سوی خدا تحریم شده ، حلال و جایز است .

و أُحلّت لکم الأنع-م إلاّ ما یتلی علیکم

ص: 172

11- خالق گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 5 - 1

1- خداوند ، خالق و آفریننده انعام ( گاو ، شتر و گوسفند ) است .

و الأنع-م خلقها لکم

<نعم> در لغت تنها به شتر گفته می شود; زیرا که بزرگ ترین نعمتها در نزد عرب است، ولی جمع آن <أنعام> به شتر، گاو و گوسفند گفته می شود.

12- خلقت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 28 - 1

1 - آفرینش انسان ، جنبندگان و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، از نشانه های ربوبیت بی همتای خداوند

ألم تر أنّ اللّه . .. و من الناس و الدّوابّ و الأنع-م

<أنعام> جمع <نَعَم> (شتر) می باشد; ولی این واژه در مجموع شتر، گاو و گوسفند نیز به کار می رود; چنان که در آیه شریفه به همین معنا استعمال شده است (مفردات راغب).

13- خوردن گوشت گوسفند در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 8 - 9

9- خوردن گوشت دام ها ( گاو ، گوسفند و شتر ) در میان مردم عصر بعثت ، امری رایج و متداول بوده است .

و الأنع-م خلقها لکم . .. و منها تأکلون ... و الخیل و البغال و الحمیر لترکبوها و

با توجه به اینکه در ردیف منافع انعام (گاو، شتر و گوسفند) استفاده از گوشت ه نها ذکر شده ، ولی برای اسب، استر و الاغ چنین استفاده ای بیان نگردیده و از طرفی این آیات در صدد برشمردن نعمتهاست و تا زمانی که استفاده از چیزی متداول نباشد نعمت بر آن صدق نمی کند، معلوم می شود که خوردن گوشت گاو، گوسفند و شتر متداول بوده; ولی خوردن گوشت اسب، استر و الاغ متداول نبوده است.

14- ذبح گوسفند در حج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 12

12 - جواز قربانی کردن به هر یک از شتر ، گاو و گوسفند در مراسم حج

علی ما رزقهم من بهیمه الأنع-م

<أنعام> (جمع <نعم>) در اصل به معنای شتران است. لکن گاهی به مجموع شتر، گاو و گوسفند نیز گفته می شود. به

ص: 173

اعتقاد همه مفسران مراد از <أنعام> در این جا معنای دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) می باشد. گفتنی است که <بهیمه> به معنای چهارپا و اضافه آن به انعام اضافه بیانیه است; یعنی، چهارپایی که عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

15- زوجیت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 143 - 1

1 - خداوند، آفریننده هشت نر و ماده از گوسفند و بز و شتر و گاو برای بهره برداری آدمیان

ثمنیه ازوج من الضأن اثنین

<ثمانیه أزواج> می تواند بدل برای <حموله و فرشا> باشد که خود مفعول <أنشأ> می باشند. در این صورت معنای آیه چنین می شود: <أنشأ من الأنعام ثمانیه أزواج>.

16- شیر گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 2

2 - شیر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، از منابع مهم تغذیه انسان

نسقیکم ممّا فی بطونها

17- شیر گوسفند از آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 66 - 3

3- بیرون آوردن شیر خالص و آماده نوشیدن ، از بین خون و سرگین داخل شکنبه شتر ، گاو و گوسفند ، از آیات خداوند

و إن لکم فی الأنع-م لعبره نسقیکم ممّا فی بطونه من بین فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

18- عبرت از خروج شیر گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 66 - 4

4- در خارج کردن شیر خالص از میان خون و فضولات غذایی شتر ، گاو و گوسفند ، درس عبرتی است برای انسانها

و إن لکم فی الأنع-م لعبره نسقیکم ممّا فی بطونه من بین فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

ص: 174

19- عبرت از گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 66 - 1

1- در شتر ، گاو و گوسفند درس عبرتی برای انسانهاست .

و إن لکم فی الأنع-م لعبره نسقیکم

<أنعام> نامی است برای شتر، گاو و گوسفند.

20- فلسفه خلقت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 5 - 2

2- آفرینش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) به منظور بهره گیری انسان از آنهاست .

و الأنع-م خلقها لکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 54 - 2

2 - شتر ، گاو و گوسفند ، برای انسان و در خدمت او است .

کلوا وارعوا أنع-مکم

به شتر، گاو و گوسفند <أنعام> گفته می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 72 - 5

5 - خداوند ، شتر ، گاو و گوسفند را برای تغذیه انسان آفرید .

و منها یأکلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 79 - 1

1 - خداوند ، دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) را به خاطر منافع و مصالح انسان ها آفریده است .

اللّه الذی جعل لکم الأنع-م

لام در <لکم> برای تعلیل است; یعنی، به خاطر شما، <أنعام> (جمع <نَعَمْ>) در اصل به معنای شتر است; ولی گاهی برای مجموع <شتر، گاو و گوسفند> به کار می رود. برداشت یاد شده بر اساس همین احتمال است.

21- فواید پشم گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 80 - 9

ص: 175

9- پشم ، کرک و موی دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) برای ساختن اثاثیه و لوازم زندگی ، متناسب با زیست طبیعی انسان است .

جعل لکم من الأنع-م . .. تستخفّونها ... أث-ثًا و مت-عًا

از اینکه خداوند پشم، کرک و موی دامها را در جهت تهیه اثاثیه و لوازم زندگی آفریده است، گویای متناسب بودن آنها با زیست طبیعی انسان می باشد; چون خداوند حکیم و داناست.

22- فواید پوست گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 80 - 5،6

5- آفرینش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، به گونه ای که از پوست آنها خانه و سرپناه سبک و قابل انتقال ( برای عشایر و صحرانشین ) ساخته شود ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لکم من جلود الأنع-م بیوتًا تستخفّونها یوم ظعنکم و یوم إقامتکم

6- بهرهوری انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) برای ساختن سرپناه سبک و قابل انتقال ، از نعمت های الهی است .

و جعل لکم من جلود الأنع-م بیوتًا

23- فواید شیر گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 66 - 5

5- شیر شتر ، گاو و گوسفند نوشیدنی ، سالم و سهل التناول است .

و إن لکم فی الأنع-م لعبره نسقیکم ممّا فی بطونه من بین فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

<خالصاً> (پالوده از هر چیز) حکایت از سلامت آن و <سائغاً> (آسان جریان یابنده) حکایت از سهل التناول بودن آن می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 73 - 2

2 - شتر ، گاو و گوسفند ، دارای نوشیدنی های بسیار برای انسان

و مشارب

24- فواید کرک گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 80 - 9

ص: 176

9- پشم ، کرک و موی دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) برای ساختن اثاثیه و لوازم زندگی ، متناسب با زیست طبیعی انسان است .

جعل لکم من الأنع-م . .. تستخفّونها ... أث-ثًا و مت-عًا

از اینکه خداوند پشم، کرک و موی دامها را در جهت تهیه اثاثیه و لوازم زندگی آفریده است، گویای متناسب بودن آنها با زیست طبیعی انسان می باشد; چون خداوند حکیم و داناست.

25- فواید گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 5 - 4

4- دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، دارای فواید و منافع گوناگون برای انسان

و الأنع-م خلقها لکم فیها دفءٌ و من-فع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 1،6

1 - وجود و کارایی دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) برای انسان ، آکنده از درس ها و عبرت هایی از تقدیر و تدبیر الهی است .

و إنّ لکم فی الأنع-م لعبره

<أنعام>; یعنی، گله های شتر، گاو و گوسفند. <عبره> و <إعتبار> نیز به معنای پندگرفتن و اندرز یافتن است.

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از منابع درآمد و امرار معاش انسان

و منها تأکلون

جمله <و منها تأکلون> (از آنها می خورید) می تواند تعبیر کنایی از ارتزاق و کسب درآمد باشد; چنان که گفته می شود <فلانی از حرفه اش می خورد> که مقصود این است که فلانی از حرفه اش زندگی کرده کسب درآمد می نماید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 71 - 6

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از نعمت های بزرگ الهی برای بشر و دارای نقش مفید و مؤثر در بهبود زندگی وی

أوَلم یروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أیدینا أنع-مًا

از اختصاص به ذکر یافتن <أنعام> از میان دیگر نعمت های الهی برای بشر، می توان برداشت یاد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 73 - 1

1 - شتر ، گاو و گوسفند - علاوه بر خوردن و سوار شدن - دارای منافع بسیار و انواع سود ها برای بشر است .

فمنها رکوبهم و منها یأکلون . و لهم فیها من-فع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 8،9

ص: 177

8 - بهره مندی انسان ها ، فلسفه آفرینش دام ها ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز )

و أنزل لکم من الأنع-م

9 - دام ها ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) دارای اهمیت و نقش ویژه در تغذیه و بهرهوری انسان ها

و أنزل لکم من الأنع-م ثم-نیه أزوج

از اختصاص به ذکر یافتن دام ها از میان دیگر حیوانات و نعمت های خدادادی، به وقت سخن گفتن از آفرینش انسان ها، می توان برداشت یاد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 79 - 4

4 - خداوند ، برخی از دام ها ( چون شتر ) را برای سوار شدن و برخی دیگر ( مانند گوسفند ) را به منظور خوردن انسان ها آفریده است .

الأنع-م لترکبوا منها و منها تأکلون

26- فواید موی گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 80 - 9

9- پشم ، کرک و موی دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) برای ساختن اثاثیه و لوازم زندگی ، متناسب با زیست طبیعی انسان است .

جعل لکم من الأنع-م . .. تستخفّونها ... أث-ثًا و مت-عًا

از اینکه خداوند پشم، کرک و موی دامها را در جهت تهیه اثاثیه و لوازم زندگی آفریده است، گویای متناسب بودن آنها با زیست طبیعی انسان می باشد; چون خداوند حکیم و داناست.

27- کیفیت خروج شیر گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 66 - 2

2- خداوند ، بیرون آورنده شیر خالص از میان خون و سرگین های داخل شکنبه شتر ، گاو و گوسفند جهت استفاده انسانها

و إن لکم فی الأنع-م لعبره نسقیکم ممّا فی بطونه من بین فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

<فرث> سرگینی است که داخل شکنبه است و هنوز از آن خارج نشده است.

28- گوسفند در کفّاره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 4،8،26

ص: 178

4 - جریمه و سزای کشتن شکار ، قربانی کردن دام اهلی ( شتر ، گاو و گوسفند ) همانند آن شکار است .

و من قتله . . فجزاء مثل ما قتل من النعم

<نعم> مفرد کلمه انعام است و به شتر و گاو گوسفند گفته می شود. <جزاء> مبتدائی است که خبر آن حذف شده است یعنی علیه جزاء و کلمه <مثل> صفت <جزاء> می باشد و مراد از آن می تواند همگونی در جنس و وزن و یا همانندی در قیمت باشد. <من النعم> صفت و یا حال برای <جزاء> است. امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق فرمود: فی النعامه و فی حمار وحش بقره و فی الظبی شاه و و فی البقره بقره.

_______________________________

تهذیب شیخ طوسی، ج 5، ص341، ح 94، ب 25.

8 - جریمه و سزای شکار در حال احرام و یا در حرم مکه ( شتر ، گاو و یا گوسفند ) باید به آستان کعبه تقدیم شود .

فجزاء مثل ما قتل . .. هدیاً بلغ الکعبه

26 - شتر ، کفّاره شکار شتر مرغ ، گاو ، کفاره شکار الاغ وحشی گوسفند ، کفاره شکار آهو و گاو کفاره گاو وحشی در حال احرام

فجزاء مثل ما قتل من النعم

امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق فرمود: فی النعامه بدنه و فی حمار وحش بقره و فی الظبی شاه و فی البقره بقره.

_______________________________

تهذیب شیخ طوسی، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلین، ج 1، ص 673، ح 367.

29- گوسفند قربانی حج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 34 - 6

6 - جواز قربانی کردن به هر یک از شتر ، گاو و گوسفند

علی ما رزقهم من بهیمه الأنع-م

<أنعام> (جمع <نعم>) در اصل به معنای شتران است. لکن گاهی برای مجموع شتر، گاو و گوسفند به کار می رود. به اعتقاد همه مفسران، مقصود از <أنعام> در این جا، معنای دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) است . گفتنی است که <بهیمه> به معنای چهارپا و اضافه آن به <أنعام> بیانیه است; یعنی، چهارپایی که عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

30- گوشت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 160 - 13

13 - گوشت شتر ، گاو و گوسفند ، طیبات حرام شده بر بنی اسرائیل از سوی خداوند بخاطر ظلم آنان

فبظلم من الذین هادوا حرّمنا علیهم طیبت أحلت لهم

امام صادق(ع) درباره <طیبت> در آیه فوق فرمود: . .. یعنی لحوم الابل و البقر و الغنم ... .

_______________________________

کافی، ج 5، ص 306، ح 9; نورالثقلین، ج 1، ص 572، ح 665.

ص: 179

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 142 - 3

3 - خداوند گوشت چهارپایان (شتر، گاو، گوسفند) را روزی انسان قرار داده است.

و من الأنعم . .. کلوا مما رزقکم الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 5

5 - گوشت دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، یکی دیگر از منابع تغذیه انسان

و منها تأکلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 79 - 5

5 - جواز خوردن گوشت شتر ، گاو و گوسفند

الأنع-م . .. و منها تأکلون

31- مالکیت بر گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 32 - 3

3 - حق مالکیت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و بهره برداری از آنها ، از حقوق پذیرفته شده در اسلام

لأنع-مکم

<أنعام> جمع <نَعَم> است. این کلمه در مورد شتر، گاو و گوسفند به کار می رود; هر چند مفرد آن تنها در مورد شتر کاربرد دارد (لسان العرب). اضافه شدن <أنعام> به ضمیر <کم>، حاکی از حق تصرف و مالکیت انسان بر دام ها است.

32- منشأ تسخیر گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 72 - 1

1 - خداوند ، دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) را رام انسان و در خدمت او قرار داده است .

أنّا خلقنا لهم أنع-مًا . .. و ذلّلن-ها لهم

<تذلیل> (مصدر <ذلّلنا>) به معنای خوار کردن و به خضوع واداشتن چیزی است. و مقصود از آن در آیه شریفه، رام کردن و در اختیار قرار دادن انعام برای بشر است.

ص: 180

33- نعمت پوست گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 80 - 6

6- بهرهوری انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) برای ساختن سرپناه سبک و قابل انتقال ، از نعمت های الهی است .

و جعل لکم من جلود الأنع-م بیوتًا

34- نعمت زوجیت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 7

7 - آفرینش انعام ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) به صورت نر و ماده ، جلوه قدرت خدا و از نعمت های الهی

و أنزل لکم من الأنع-م ثم-نیه أزوج

<أنعام> در اصل به شتر، گاو و گوسفند گفته می شود و گاهی شامل بز هم می شود; چنان که در این آیه چنین است. <أزواج> به معنای انواع و صنف ها است و اطلاق هشت صنف بر چهار نوع از حیوان، به اعتبار نر و ماده بودن هر یک از آنها است.

35- نعمت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 13

13 - شتر ، گاو و گوسفند ، روزی انسان ها و عطای خداوند به آنان

علی ما رزقهم من بهیمه الأنع-م

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 34 - 8

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، روزی انسان ها و عطای خداوند به آنان

علی ما رزقهم من بهیمه الأنع-م

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 133 - 4

4 - دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و فرزندان ، از نعمت ها و امداد های الهی به بشر

أمدّکم بأنع-م و بنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 71 - 6

ص: 181

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از نعمت های بزرگ الهی برای بشر و دارای نقش مفید و مؤثر در بهبود زندگی وی

أوَلم یروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أیدینا أنع-مًا

از اختصاص به ذکر یافتن <أنعام> از میان دیگر نعمت های الهی برای بشر، می توان برداشت یاد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 73 - 4

4 - شیر و منافع بسیار شتر ، گاو و گوسفند ، نعمتی الهی و شایسته سپاس و شکرگزاری است .

و لهم فیها من-فع و مشارب أفلایشکرون

ص: 182

5- گوش

1- آثار سنگینی گوش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 57 - 16

16- هدایت پذیری کسانی که بر دل هایشان پرده افکنده شده و بر گوش هایشان سنگینی نشسته ( محرومان از درک و فهم آیات الهی ) ، ناممکن است .

و إن تدعهم إلی الهدی فلن یهتدوا إذًا أبدًا

<لن> برای نفی همیشگی است که در آیه مورد بحث، با کلمه <أبداً> نیز بر آن تأکید مجدد شده است; یعنی، چنین افرادی، هرگز و هیچ گاه، هدایت نخواهند شد و باید از آنان مأیوس بود.

2- آثار سنگینی گوش مشرکان مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 46 - 2

2- مشرکان مکه ، در اثر مستوری قلب و سنگینی گوشهایشان ، از ادراک صحیح آیات خدا ، محروم بودند .

و جعلنا بینک و بین الذین لایؤمنون بالأخره حجابًا مستورًا و جعلنا علی قلوبهم أکنّ

3- آگاهی گوش از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 20 - 4

4 - آگاهی گوش ، چشم و پوست آدمی ، از اعمال و رفتار او

شهد علیهم سمعهم و أبص-رهم و جلودهم بما کانوا یعملون

گفتنی است که گواهی دادن فرع بر آن است که گواهی دهنده به آنچه گواهی می دهد آگاه باشد.

ص: 183

4- ادراک گوش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 9 - 13

13 - دریافت های ادراکی انسان ، از طریق گوش ، تنها به یک کیفیت است ، ولی از طریق چشم و قلب ، متنوع است .

و جعل لکم السمع و الأبص-ر و الأفئده

مفرد آورده شدن <سمع> و جمع آورده شدن <أبصار> و <أفئده> شاید به خاطر این واقعیت خارجی باشد که انسان از طریق گوش، تنها صدا را می شنود در حالی که از طریق چشم، رنگ ها، جسم ها، سکون و حرکت و. .. و نیز از طریق قلب، دریافت های گوناگونی دارد.

5- استفاده از گوش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 36 - 7

7- بهره نگرفتن صحیح از نعمت شنوایی ، بینایی و قلب برای شناخت حق ، باعث مسؤولیت انسان نزد خداوند است .

و لاتقف . .. إن السمع ... کان عنه مسئولاً

خداوند، به منظور دور کردن انسانها از حرکتهای غیر علمی، به آنان نعمت شنوایی، بینایی و قلب را یادآور شده است تا آنان، با بهره گیری صحیح از آن، به یقین دست یافته و بر اساس آن، حکم کرده و عمل نمایند.

6- انگشت به گوش کردن قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 7 - 2

2 - انگشت ها را در گوش ها نهادن و جامه ها را بر سر کشیدن ، واکنش معمول قوم نوح در برابر دعوت آن حضرت

و إنّی کلّما دعوتهم . .. جعلوا أص-بعهم فی ءاذانهم و استغشوا ثیابهم

7- پرسش از گوش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 36 - 9،11

9- چشم ، گوش و قلب در قیامت ، مورد بازخواست و سؤال قرار خواهند گرفت .

إن السمع و البصر و الفؤاد کلّ أُول-ئک کان عنه مسئولاً

برداشت فوق، مبتنی بر این است که: اولاً، سؤال از موارد یاد شده حقیقی باشد و ثانیاً، طبق همین مبنا - چون در دنیا از آنها سؤالی نخواهد شد - مراد از آن، بازخواست و سؤال در قیامت باشد.

11- < عن الحسن بن هارون قال : قال لی أبوعبدالله ( ع ) : < إن السمع و البصر و الفؤاد کلّ أُول-ئک کان عنه مسئولاً > قال : یسأل السمع عمّا سمع و البصر عمّا نظر إلیه و الفؤاد عمّا عقد علیه ;

ص: 184

حسن بن خارون گوید: امام صادق(ع) به من فرمود:[مراد از آیه]<إن السمع و البصر و الفؤاد کلّ أُول-ئک کان عنه مسئولاً> [این است که] گوش از آنچه شنیده و چشم از آنچه دیده و قلب از آنچه که اعتقاد پیدا کرده است، سؤال می شود>.

8- خالق گوش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 9 - 10

10 - خداوند ، ایجاد کننده گوش و چشم و قلب در انسان است .

و جعل لکم السمع و الأبص-ر و الأفئده

9- سنگینی گوش اصحاب کهف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 11 - 4

4- خداوند ، با تصرّف در حسِّ شنوایی اصحاب کهف ، آنان را در خوابی چندین ساله ، در غار نگاه داشت .

فضربنا علی ءاذانهم فی الکهف سنین عددًا

10- سنگینی گوش حق ناپذیران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 57 - 13

13- محروم شدن حقْ ناپذیران از گوش سپاری به آیات الهی و توجه به آن ، بازتاب عملکرد خود آنها است .

فأعرض عنها . .. إنّا جعلنا ... فی ءاذانهم وقرًا

11- سنگینی گوش دشمنان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 57 - 10

10- خداوند ، به جهت محروم ساختن مخالفان قرآن از فهمیدن نکته های آن و گوش سپاری به آیات الهی ، بر دل هایشان ، حجاب هایی متعدد و در گوش هایشان ، سنگینی ، می افکند .

إنّا جعلنا علی قلوبهم أکنّه أن یفقهوه و فی ءاذانّهم وقرًا

<أکنّه> جمع <کِنان> به معنای <پرده و پوشش> است. <وَقر> به معنای <سنگینی> است. سنگینی در گوش، کنایه از دل ندادن به آیات الهی، و نشان دادن رفتاری شبیه کران، در آن است. ضمیر <یفقهوه> به <آیات> بازمی گردد که چون مراد از <آیات>، واژه <قرآن> است، ضمیر مذکر آمده است. و مراد از <أن یفقهوه>، <لئلایفقهوه> و یا <کراهه أن یفقهوه>

ص: 185

است.

12- سنگینی گوش کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 25 - 3

3 - خداوند افکننده حجابهایی متعدد بر دل، و سنگینی بر گوش گروهی از کافران است.

و جعلنا علی قلوبهم أکنه أن یفقهوه و فی ءاذانهم وقرا

13- سنگینی گوش مروجان لهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 7 - 8

8 - رواج دهندگان سخنان باطل ، به قدری از آیات خدا گریزانند که گویا سنگینی گوش دارند .

کأنّ فی أُذنیه وقرًا

14- سنگینی گوش معرضان از آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 7 - 8

8 - رواج دهندگان سخنان باطل ، به قدری از آیات خدا گریزانند که گویا سنگینی گوش دارند .

کأنّ فی أُذنیه وقرًا

15- سنگینی گوش مکذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 57 - 11

11- برخی از مردم ، در برابر آیات قرآن ، مانند کسانی اند که گوش شان ، سنگین ، و فهم آنها از کار افتاده است .

إنّا جعلنا علی قلوبهم أکنّه أن یفقهوه و فی ءاذانهم وقرًا

تعبیرهای <علی قلوبهم أکنّه> و <فی ءاذانهم وقراً> تعبیراتی کنایی هستند، نه این که واقعاً، گوش و قلب آن ها، خللی ظاهری پیدا کرده باشد.

ص: 186

16- عوامل حجاب گوش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 7 - 5

5 - آدمی ، خود ایجاد کننده حجاب شنیدن و دیدن ، بر چشم و گوش خویش است .

و علی سمعهم و علی ابصرهم غشوه

ایجاد <غشاوه> بر چشم و گوش - به خلاف مسدود کردن قلبها - به خداوند نسبت داده نشده است. از این مقابله چنین بر می آید که کافران، خود ایجاد کننده <غشاوه> بر گوش و چشم خویش هستند.

17- فواید گوش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 7 - 3

3 - قلب ( دل و اندیشه ) ، گوش و چشم از ابزار شناخت

ختم اللّه علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصرهم غشوه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 36 - 6

6- قوای شنوایی و بینایی و قلب ، ابزار شناخت است .

و لاتقف . .. إن السمع و البصر و الفؤاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 46 - 5

5- حس شنوایی ، وسیله دستیابی به حقایق و قلب مرکز درک و فهم آنهاست .

علی قلوبهم أکنّه أن یفقهوه و فی ءاذانهم وقرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 52 - 6

6 - حواس ظاهری ، همانند شنوایی ، از ابزار شناخت است .

لاتسمع الصمّ الدعاء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 53 - 7

7 - شنوایی و بینایی از جمله ابزار فهم و دریافت هدایت است .

و ما أنت به-د العمی . .. إن تسمع إلاّ من یؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 187

14 - لقمان - 31 - 7 - 6

6 - گوش ، از ابزار کسب اطلاعات و شناخت است .

کأن لم یسمعها کأنّ فی أُذنیه وقرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 40 - 8

8 - گوش و چشم ، از ابزار شناخت حق

أفأنت تسمع الصمّ أو تهدی العمی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 26 - 11

11- ابزار حسی چشم و گوش ، وسیله رهیافت حقایق به محدوده ادراک بشر *

جعلنا لهم سمعًا و أبص-رًا و أفئده فما أغنی عنهم سمعهم و لا أبص-رهم و لا أفئدتهم

تقدم لفظی <سمع> و <بصر> بر <أفئده> ممکن است بیانگر تقدم خارجی نیز باشد.

18- قصاص گوش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 45 - 4

4 - جان در برابر جان ، چشم در برابر چشم ، بینی در برابر بینی ، گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان ، قانون قصاص در تورات

و کتبنا علیهم . .. و العین بالعین و الأنف بالأنف و الاذن بالاذن و السن بالسن

19- گواهی اخروی گوش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 36 - 8

8- شهادت خواهی از چشم ، گوش و قلب در قیامت ، درباره انسان

إن السمع و البصر و الفؤاد کلّ أُول-ئک کان عنه مسئولاً

برداشت فوق، مبتنی بر این است که سؤال از گوش، چشم و قلب، حقیقی و در قیامت باشد. بنابراین، منظور از مورد سؤال قرار گرفتن اعضای یاد شده ممکن است برای نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 20 - 3

3 - گوش ، چشم و پوست دشمنان خدا ، در قیامت علیه آنان شهادت خواهند داد .

و یوم یحشر أعداء اللّه . .. شهد علیهم سمعهم و أبص-رهم و جلودهم

ص: 188

20- گوش جنیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 179 - 5،8

5 - جنیان ، مانند انسان ها ، دارای ابزار ادراک ( قلب ، چشم و گوش ) هستند .

لهم قلوب لایفقهون بها و لهم أعین لایبصرون بها و لهم ءاذان لایسمعون بها

8 - بسیاری از انسان ها و جنیان ، علی رغم برخورداری از چشمهایی بینا و گوشهایی شنوا ، خویشتن را از دیدن و شنیدن آیات الهی محروم می سازند .

و لهم أعین لایبصرون بها و لهم ءاذان لایسمعون بها

21- مسؤول گوش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 36 - 3

3- انسان ، در قبال فعالیت چشم ، گوش و قلب خویش ، در پیشگاه خداوند مسؤول است .

إن السمع و البصر و الفؤاد کلّ أُول-ئک کان عنه مسئولاً

22- موجبات سنگینی گوش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 25 - 2

2 - اصرار بر کفر و شرک از سر حق ستیزی، موجب افکنده شدن حجاب بر دل و سنگینی بر گوش آدمی است.

و جعلنا علی قلوبهم أکنه أن یفقهوه و فی ءاذانهم وقرا

<اصرار> و <حق ستیزی> از جملات دیگر آیه، مانند <کل ءایه . .. > و <یجادلونک ... >، استفاده شده است.

23- نعمت گوش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 9 - 16

16 - قوای ادراکی انسان ( چشم و گوش و قلب ) مواهب الهی اند و شایسته است که به خاطر آنها ، به درگاه وی شکرگزاری شود .

ثمّ سوّی-ه و نفخ فیه من روحه و جعل لکم السمع و الأبص-ر و الأفئده قلیلاً ما تشکرو

ص: 189

24- نقش گوش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 25 - 5

5 - گوش، ابزار شناخت و قلب و دل، جایگاه فهم

و منهم من یستمع الیک و جعلنا علی قلوبهم أکنه أن یفقهوه و فی ءاذانهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 108 - 5

5- قلب ، چشم و گوش ، از ابزار شناخت

طبع الله علی قلوبهم و سمعهم و أبص-رهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 57 - 15

15- گوش ، ابزار شناخت ، و قلب و دل ، جایگاه فهم است .

إنّا جعلنا علی قلوبهم أکنّه أن یفقهوه و فی ءاذانهم وقرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 46 - 7

7 - قلب و گوش ، ابزار شناخت و درک حقایق

فتکون لهم قلوب یعقلون بها أو أذان یسمعون بها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 23 - 11،12

11 - آیه بودن خواب در شب و تلاش در روز برای کسب روزی ، برای دارندگان گوش شنوا ، قابل درک است .

إنّ فی ذلک لأی-ت لقوم یسمعون

12 - گوش شنوا ، وسیله ای برای شناخت آیات الهی است .

إنّ فی ذلک لأی-ت لقوم یسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 9 - 6

6 - قوای ادراکی ( چشم و گوش و قلب انسان ) از نشانه های خداوند است .

اللّه الذی أحسن . .. و بدأ خلق الإنس-ن ... و جعل لکم السمع و الأبص-ر و الأفئده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 23 - 15

ص: 190

15 - گوش ، چشم و قلب از مهم ترین ابزار شناخت و ادراک در انسان

و أضلّه اللّه علی علم وختم علی سمعه و قلبه و جعل علی بصره غش-وه

ص: 191

6- گوشت

1- اجتناب از گوشت چهارپایان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 142 - 6

6 - امساک بی بدیل از خوردن گوشت چهارپایان (زهد بیجا) پیروی از راه شیطان است.

و من الأنعم . .. کلوا ... و لا تتبعوا خطوت الشیطن

2- استفاده از گوشت خوک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 3 - 1،11،35،39،56

1 - حرمت استفاده از مردار ، خون و گوشت خوک

حرمت علیکم المیته و الدم و لحم الخنزیر

11 - استفاده از مردار ، خون ، گوشت خوک ، حیوان خفه شده ، زده شده ، پرت شده ، شاخ خورده ، دریده شده و بدون تذکیه ، فسق و خروج از طاعت خداوند است .

حرمت علیکم . .. ذلکم فسق

بنابر اینکه <ذلکم> اشاره باشد به جمیع عناوین یاد شده در آیه، نه خصوص آخرین عنوان.

35 - استفاده از مردار ، خون ، گوشت خوک و حیوانی که نام غیر خدا به هنگام ذبح بر آن برده شود ، در حال اضطرار جایز است .

حرمت علیکم . .. فمن اضطر فی مخمصه غیر متجانف لاثم فإنّ اللّه غفور رحیم

39 - استفاده از مردار ، خون ، گوشت خوک ، تنها به مقدار ضرورت جایز است .

حرمت . .. فمن اضطر فی مخمصه غیر متجانف لاثم فإنّ اللّه غفور رحیم

56 - بهره گیری مضطر از مردار ، خون ، گوشت خوک و حیوان ذبح شده به نام غیر خدا و . . . ، مشروط به آن است که از روی عمد و قصد گناه نباشد .

فمن اضطر فی مخمصه غیر متجانف لاثم

از امام باقر(ع) در توضیح <غیر متجانف> در آیه فوق روایت شده: غیر متعمد لاثم.

_______________________________

تفسیر قمی، ج 1، ص 162; تفسیر برهان، ج 1، ص 447، ح 1.

ص: 192

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 145 - 16

16 - خوردن خون، گوشت مردار، خوک و حیوان تذکیه نشده بر مضطر جایز است.

إلا أن یکون میته أو دما . .. فمن اضطر ... فإن ربک غفور رحیم

3- استفاده از گوشت قربانی حج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 18

18 - استفاده از تمام گوشت قربانی ، جایز نیست .

فکلوا منها و أطعموا البائس الفقیر

<من> در <منها> تبعیضیه است. بنابراین <کلوا منها>; یعنی، <بخورید بخشی از آن را[نه همه آن را]>.

4- اهمیت گوشت بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 22 - 3

3 - میوه و گوشت ، دو غذای مهم در بهشت

و أمددن-هم بف-کهه و لحم

5- پیدایش گوشت جنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 4

4 - پس از شکل گیری و استخوان بندی بدن جنین ، استخوان ها با رویش گوشت پوشیده می شوند .

فکسونا العظ-م لحمًا

<کَسْو> (مصدر <کسونا>) به معنای پوشانیدن است.

6- تحریم گوشت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 144 - 8

8 - تحریم استفاده از گوشت شتر، گاو و جنین آنها، افترا به خداوند است.

ص: 193

قل ءالذکرین حرم . .. ومن أظلم ممن افتری علی الله کذبا

7- تحریم گوشت قربانی در جاهلیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 14

14 - حرمت استفاده از گوشت قربانی ، پندار باطل عرب های جاهلی

فکلوا منها

تجویز استفاده از گوشت قربانی، ناظر به پندار باطل عرب های جاهلی است که استفاده از آن را حرام می دانستند.

8- تحریم گوشت گاو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 144 - 8

8 - تحریم استفاده از گوشت شتر، گاو و جنین آنها، افترا به خداوند است.

قل ءالذکرین حرم . .. ومن أظلم ممن افتری علی الله کذبا

9- تشبیه به خوردن گوشت مرده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 12 - 16،19

16 - ریختن آبروی برادر مؤمن با غیبت ، به منزله خوردن گوشت بدن بی جان او است .

أیحبّ أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتًا

19 - تجسّس در عیب ها و کاستی های مؤمنان ، همانند غیبت به منزله خوردن گوشت آنان است . *

و لاتجسّسوا . .. أیحبّ أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتًا

برداشت بالا بدان احتمال است که <أیحبّ. ..> تنها در جهت ترسیم قبح غیبت نباشد; بلکه علاوه بر غیبت شامل تجسّس نیز بشود.

10- تنوع گوشت بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 21 - 1،2

1 - وجود گوشت انواع پرندگان در بهشت پیشتازان ( سابقون )

و لحم طیر ممّا یشتهون

ص: 194

<طیر> (پرنده) جنس است و شامل انواع پرندگان می شود. <ممّایشتهون> (آنچه دلشان می خواهد) تأکید بر هیمن معنا است.

2 - جوانان خدمت گذار ، پذیرایی کننده پیشتازان ( سابقون ) در بهشت باگوشت انواع پرندگان دلخواه

و لحم طیر ممّا یشتهون

<لحم طیر> عطف بر <أکواب> است; یعنی، <و یطوف علیهم ولدان مخلدون بلحم طیر>.

11- چهارپایان حلال گوشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 142 - 2،3

2 - جواز خوردن گوشت چهارپایان (شتر، گاو، گوسفند)

و من الأنعم . .. کلوا مما رزقکم الله

<أنعام> جمع <نعم> به شتر، گاو و گوسفند، اطلاق می شود. (لسان العرب).

3 - خداوند گوشت چهارپایان (شتر، گاو، گوسفند) را روزی انسان قرار داده است.

و من الأنعم . .. کلوا مما رزقکم الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 143 - 2

2 - حلیت خوردن از بز و گوسفند نر و ماده و جنین آنها

من الضأن . .. قل ءالذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین

12- حرمت گوشت چهارپایان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 1 - 6،14

6 - حرمت خوردن گوشت برخی از چهارپایان و سایر بهره برداری ها از آن

أحلت لکم بهیمه الانعم الا ما یتلی علیکم

14 - حلیت خوردن گوشت برخی از چهارپایان ( شتر ، گاو و گوسفند ) و حرمت برخی دیگر و حرمت صید و شکار در حال احرام ، از عهد ها و پیمان های الهی با مؤمنان

اوفوا بالعقود أحلت لکم بهیمه الانعم الا ما یتلی علیکم غیر محلی الصید

13- حرمت گوشت خوک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 173 - 1

ص: 195

1 - خوردن مردار ، خون ، گوشت خوک و حیوانی که به نام غیر خدا ذبح شده ، حرام است .

إنما حرم علیکم المیته و الدم و لحم الخنزیر و ما أهل به لغیر اللّه

<اهلال> (مصدر (أهلّ) به معنای بلند کردن صداست و مقصود از آن در آیه - چنانچه اهل تفسیر برآنند - نام بردن است و لام در <لغیر اللّه> برای تعدیه می باشد. بنابراین <ما أهل به لغیر اللّه>; یعنی، حیوانی که ]به هنگام ذبح[ نام غیر خدا بر او برده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 3 - 1

1 - حرمت استفاده از مردار ، خون و گوشت خوک

حرمت علیکم المیته و الدم و لحم الخنزیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 145 - 6

6 - خوردن گوشت مردار، خوک، خون و حیوانی که هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده، حرام است.

إلا أن یکون میته أو دما مسفوحا أو لحم خنزیر فإنه رجس أو فسقا أهل لغیر اللّه به

14- حرمت گوشت مردار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 145 - 6

6 - خوردن گوشت مردار، خوک، خون و حیوانی که هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده، حرام است.

إلا أن یکون میته أو دما مسفوحا أو لحم خنزیر فإنه رجس أو فسقا أهل لغیر اللّه به

15- حلیت گوشت بز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 143 - 2

2 - حلیت خوردن از بز و گوسفند نر و ماده و جنین آنها

من الضأن . .. قل ءالذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین

16- حلیت گوشت چهارپایان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 1 - 5،14

5 - حلیت خوردن گوشت برخی از چهارپایان و سایر بهره برداری ها از آن

ص: 196

أحلت لکم بهیمه الانعم الا ما یتلی علیکم

<بهیمه> اسم است برای هر حیوان چهارپای صحرایی و یا دریایی (مجمع البیان). و <انعام> به گاو و شتر و گوسفند گفته می شود. (مفردات راغب). و اضافه <بهیمه> به <انعام>، اضافه بیانیه است. قابل ذکر است که چون حلیت به خود بهیمه تعلق گرفته نه به خصوص خوردن از گوشت آنها، معلوم می شود علاوه بر استفاده خوراکی، سایر بهره برداریها نیز مورد نظر می باشد.

14 - حلیت خوردن گوشت برخی از چهارپایان ( شتر ، گاو و گوسفند ) و حرمت برخی دیگر و حرمت صید و شکار در حال احرام ، از عهد ها و پیمان های الهی با مؤمنان

اوفوا بالعقود أحلت لکم بهیمه الانعم الا ما یتلی علیکم غیر محلی الصید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 15

15 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهارپایانی حلال گوشت

علی ما رزقهم من بهیمه الأنع-م فکلوا منها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 30 - 8

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهار پایانی حلال گوشت

و أُحلّت لکم الأنع-م

<أنعام> (جمع <نعم>) در اصل به معنای شتر است. بنابراین <أنعام>; یعنی، شتران لکن گاهی <أنعام>; گفته می شود و از آن مجموع شتر، گاو و گوسفند اراده می شود. مقصود از <أنعام>در جمله فوق استعمال دوم است. گفتنی است که جمله <أحلت لکم الأنعام> به تقدیر <أحلت لکم أکل لحوم الأنعام> می باشد; یعنی، برای شما خوردن گوشت شتر، گاو و گوسفند حلال شده است.

17- حلیت گوشت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 1 - 14

14 - حلیت خوردن گوشت برخی از چهارپایان ( شتر ، گاو و گوسفند ) و حرمت برخی دیگر و حرمت صید و شکار در حال احرام ، از عهد ها و پیمان های الهی با مؤمنان

اوفوا بالعقود أحلت لکم بهیمه الانعم الا ما یتلی علیکم غیر محلی الصید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 142 - 2

2 - جواز خوردن گوشت چهارپایان (شتر، گاو، گوسفند)

و من الأنعم . .. کلوا مما رزقکم الله

<أنعام> جمع <نعم> به شتر، گاو و گوسفند، اطلاق می شود. (لسان العرب).

ص: 197

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 144 - 2

2 - استفاده از گوشت شتر و گاو نر و ماده و جنین آنها حلال است.

و من الإبل اثنین . .. قل ءالذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 15

15 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهارپایانی حلال گوشت

علی ما رزقهم من بهیمه الأنع-م فکلوا منها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 30 - 8،9

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهار پایانی حلال گوشت

و أُحلّت لکم الأنع-م

<أنعام> (جمع <نعم>) در اصل به معنای شتر است. بنابراین <أنعام>; یعنی، شتران لکن گاهی <أنعام>; گفته می شود و از آن مجموع شتر، گاو و گوسفند اراده می شود. مقصود از <أنعام>در جمله فوق استعمال دوم است. گفتنی است که جمله <أحلت لکم الأنعام> به تقدیر <أحلت لکم أکل لحوم الأنعام> می باشد; یعنی، برای شما خوردن گوشت شتر، گاو و گوسفند حلال شده است.

9 - استفاده از گوشت شتر ، گاو و گوسفند ، به جز در مواردی که از سوی خدا تحریم شده ، حلال و جایز است .

و أُحلّت لکم الأنع-م إلاّ ما یتلی علیکم

18- حلیت گوشت گاو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 1 - 14

14 - حلیت خوردن گوشت برخی از چهارپایان ( شتر ، گاو و گوسفند ) و حرمت برخی دیگر و حرمت صید و شکار در حال احرام ، از عهد ها و پیمان های الهی با مؤمنان

اوفوا بالعقود أحلت لکم بهیمه الانعم الا ما یتلی علیکم غیر محلی الصید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 142 - 2

2 - جواز خوردن گوشت چهارپایان (شتر، گاو، گوسفند)

و من الأنعم . .. کلوا مما رزقکم الله

<أنعام> جمع <نعم> به شتر، گاو و گوسفند، اطلاق می شود. (لسان العرب).

ص: 198

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 144 - 2

2 - استفاده از گوشت شتر و گاو نر و ماده و جنین آنها حلال است.

و من الإبل اثنین . .. قل ءالذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 15

15 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهارپایانی حلال گوشت

علی ما رزقهم من بهیمه الأنع-م فکلوا منها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 30 - 8،9

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهار پایانی حلال گوشت

و أُحلّت لکم الأنع-م

<أنعام> (جمع <نعم>) در اصل به معنای شتر است. بنابراین <أنعام>; یعنی، شتران لکن گاهی <أنعام>; گفته می شود و از آن مجموع شتر، گاو و گوسفند اراده می شود. مقصود از <أنعام>در جمله فوق استعمال دوم است. گفتنی است که جمله <أحلت لکم الأنعام> به تقدیر <أحلت لکم أکل لحوم الأنعام> می باشد; یعنی، برای شما خوردن گوشت شتر، گاو و گوسفند حلال شده است.

9 - استفاده از گوشت شتر ، گاو و گوسفند ، به جز در مواردی که از سوی خدا تحریم شده ، حلال و جایز است .

و أُحلّت لکم الأنع-م إلاّ ما یتلی علیکم

19- حلیت گوشت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 1 - 14

14 - حلیت خوردن گوشت برخی از چهارپایان ( شتر ، گاو و گوسفند ) و حرمت برخی دیگر و حرمت صید و شکار در حال احرام ، از عهد ها و پیمان های الهی با مؤمنان

اوفوا بالعقود أحلت لکم بهیمه الانعم الا ما یتلی علیکم غیر محلی الصید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 142 - 2

2 - جواز خوردن گوشت چهارپایان (شتر، گاو، گوسفند)

و من الأنعم . .. کلوا مما رزقکم الله

<أنعام> جمع <نعم> به شتر، گاو و گوسفند، اطلاق می شود. (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 199

5 - انعام - 6 - 143 - 2

2 - حلیت خوردن از بز و گوسفند نر و ماده و جنین آنها

من الضأن . .. قل ءالذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 15

15 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهارپایانی حلال گوشت

علی ما رزقهم من بهیمه الأنع-م فکلوا منها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 30 - 8،9

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهار پایانی حلال گوشت

و أُحلّت لکم الأنع-م

<أنعام> (جمع <نعم>) در اصل به معنای شتر است. بنابراین <أنعام>; یعنی، شتران لکن گاهی <أنعام>; گفته می شود و از آن مجموع شتر، گاو و گوسفند اراده می شود. مقصود از <أنعام>در جمله فوق استعمال دوم است. گفتنی است که جمله <أحلت لکم الأنعام> به تقدیر <أحلت لکم أکل لحوم الأنعام> می باشد; یعنی، برای شما خوردن گوشت شتر، گاو و گوسفند حلال شده است.

9 - استفاده از گوشت شتر ، گاو و گوسفند ، به جز در مواردی که از سوی خدا تحریم شده ، حلال و جایز است .

و أُحلّت لکم الأنع-م إلاّ ما یتلی علیکم

20- حیوانات حلال گوشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 144 - 2

2 - استفاده از گوشت شتر و گاو نر و ماده و جنین آنها حلال است.

و من الإبل اثنین . .. قل ءالذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین

21- خوردن گوشت اسب در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 8 - 10

10- خوردن گوشت اسب ، استر و الاغ در میان مردم عصر بعثت متداول نبوده است .

و الأنع-م خلقها لکم . .. و منها تأکلون ... و الخیل و البغال و الحمیر لترکبوها و

ص: 200

22- خوردن گوشت استر در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 8 - 10

10- خوردن گوشت اسب ، استر و الاغ در میان مردم عصر بعثت متداول نبوده است .

و الأنع-م خلقها لکم . .. و منها تأکلون ... و الخیل و البغال و الحمیر لترکبوها و

23- خوردن گوشت الاغ در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 8 - 10

10- خوردن گوشت اسب ، استر و الاغ در میان مردم عصر بعثت متداول نبوده است .

و الأنع-م خلقها لکم . .. و منها تأکلون ... و الخیل و البغال و الحمیر لترکبوها و

24- خوردن گوشت چهارپایان در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 8 - 9

9- خوردن گوشت دام ها ( گاو ، گوسفند و شتر ) در میان مردم عصر بعثت ، امری رایج و متداول بوده است .

و الأنع-م خلقها لکم . .. و منها تأکلون ... و الخیل و البغال و الحمیر لترکبوها و

با توجه به اینکه در ردیف منافع انعام (گاو، شتر و گوسفند) استفاده از گوشت ه نها ذکر شده ، ولی برای اسب، استر و الاغ چنین استفاده ای بیان نگردیده و از طرفی این آیات در صدد برشمردن نعمتهاست و تا زمانی که استفاده از چیزی متداول نباشد نعمت بر آن صدق نمی کند، معلوم می شود که خوردن گوشت گاو، گوسفند و شتر متداول بوده; ولی خوردن گوشت اسب، استر و الاغ متداول نبوده است.

25- خوردن گوشت شتر در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 8 - 9

9- خوردن گوشت دام ها ( گاو ، گوسفند و شتر ) در میان مردم عصر بعثت ، امری رایج و متداول بوده است .

و الأنع-م خلقها لکم . .. و منها تأکلون ... و الخیل و البغال و الحمیر لترکبوها و

با توجه به اینکه در ردیف منافع انعام (گاو، شتر و گوسفند) استفاده از گوشت ه نها ذکر شده ، ولی برای اسب، استر و الاغ چنین استفاده ای بیان نگردیده و از طرفی این آیات در صدد برشمردن نعمتهاست و تا زمانی که استفاده از چیزی متداول نباشد نعمت بر آن صدق نمی کند، معلوم می شود که خوردن گوشت گاو، گوسفند و شتر متداول بوده; ولی خوردن گوشت اسب، استر و الاغ متداول نبوده است.

ص: 201

26- خوردن گوشت گاو در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 8 - 9

9- خوردن گوشت دام ها ( گاو ، گوسفند و شتر ) در میان مردم عصر بعثت ، امری رایج و متداول بوده است .

و الأنع-م خلقها لکم . .. و منها تأکلون ... و الخیل و البغال و الحمیر لترکبوها و

با توجه به اینکه در ردیف منافع انعام (گاو، شتر و گوسفند) استفاده از گوشت ه نها ذکر شده ، ولی برای اسب، استر و الاغ چنین استفاده ای بیان نگردیده و از طرفی این آیات در صدد برشمردن نعمتهاست و تا زمانی که استفاده از چیزی متداول نباشد نعمت بر آن صدق نمی کند، معلوم می شود که خوردن گوشت گاو، گوسفند و شتر متداول بوده; ولی خوردن گوشت اسب، استر و الاغ متداول نبوده است.

27- خوردن گوشت گوسفند در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 8 - 9

9- خوردن گوشت دام ها ( گاو ، گوسفند و شتر ) در میان مردم عصر بعثت ، امری رایج و متداول بوده است .

و الأنع-م خلقها لکم . .. و منها تأکلون ... و الخیل و البغال و الحمیر لترکبوها و

با توجه به اینکه در ردیف منافع انعام (گاو، شتر و گوسفند) استفاده از گوشت ه نها ذکر شده ، ولی برای اسب، استر و الاغ چنین استفاده ای بیان نگردیده و از طرفی این آیات در صدد برشمردن نعمتهاست و تا زمانی که استفاده از چیزی متداول نباشد نعمت بر آن صدق نمی کند، معلوم می شود که خوردن گوشت گاو، گوسفند و شتر متداول بوده; ولی خوردن گوشت اسب، استر و الاغ متداول نبوده است.

28- فلسفه حرمت گوشت خوک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 173 - 23

23 - < محمد بن عذافر عن بعض رجاله عن ابی جعفر ( ع ) قال قلت له لم حرم اللّه عزو جل الخمر و المیته و الدم و لحم الخنزیر ؟ فقال : ان اللّه تبارک و تعالی . . . خلق الخلق . . . و علم ما یضرهم فنهاهم عنه و حرمه علیهم ثم احله للمضطر فی الوقت الذی لایقوم بدنه إلا به فأمره أن ینال منه بقدر البلغه لاغیر ذلک . . . ;

امام باقر(ع) در پاسخ از علت حرمت خمر، مردار، خون و گوشت خوک فرمودند: خداوند انسانها را آفرید . .. و می دانست چه چیزی موجب ضرر و زیان آنان است و آنان را از آن نهی نموده و برایشان حرام کرده است، سپس برای مضطر در وقتی که بدن او به آن نیاز پیدا کرده، حلال شمرده است که به اندازه کفاف بخورد نه بیشتر از آن ... >.

ص: 202

29- گوشت بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 22 - 1

1 - بهره مندی تقواپیشگان ، از میوه ها و گوشت های مورد تمایل خویش در بهشت ، علاوه بر نعمت های سرشار دیگر

فی جنّ-ت و نعیم . .. و أمددن-هم بف-کهه و لحم ممّا یشتهون

30- گوشت پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 21 - 1،2

1 - وجود گوشت انواع پرندگان در بهشت پیشتازان ( سابقون )

و لحم طیر ممّا یشتهون

<طیر> (پرنده) جنس است و شامل انواع پرندگان می شود. <ممّایشتهون> (آنچه دلشان می خواهد) تأکید بر هیمن معنا است.

2 - جوانان خدمت گذار ، پذیرایی کننده پیشتازان ( سابقون ) در بهشت باگوشت انواع پرندگان دلخواه

و لحم طیر ممّا یشتهون

<لحم طیر> عطف بر <أکواب> است; یعنی، <و یطوف علیهم ولدان مخلدون بلحم طیر>.

31- گوشت چهارپایان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 5 - 5

5- قابلیت بهره برداری از فرآورده های دامی ( گوشت ، لبنیات و . . . ) برای تغذیه آدمی ، از مواهب و نعمت های الهی است .

و الأنع-م خلقها لکم . .. و منها تأکلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 5

5 - گوشت دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، یکی دیگر از منابع تغذیه انسان

و منها تأکلون

32- گوشت حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 1 - 7،9،11

7 - حرمت خوردن برخی از اجزای چهارپایان حلال گوشت

ص: 203

أحلت لکم بهیمه الانعم الا ما یتلی علیکم

بنابر اینکه استثنای در <الا مایتلی> نسبت به اجزای مستثنی منه باشد نه از افراد آن.

9 - خوردن گوشت و سایر بهره برداری ها از حیوانی که در حال احرام شکار شود ، حرام است .

غیر محلی الصید

بنابر اینکه <صید> به معنای اسم مفعول باشد ; یعنی حیوان شکار شده.

11 - حرمت گوشت و سایر بهره برداری ها ، از حیوانی که در حرم مکه صید شود .

غیر محلی الصید و انتم حرم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 3 - 8

8 - حرمت استفاده از گوشتی که به وسیله تیر های قمار سهم بندی شود .

حرمت . .. و إن تستقسموا بالازلم

چون آیه شریفه درباره حیواناتی است که بهره گیری از آنها حرام است، به نظر می رسد علاوه بر حرمت سهم بندی به وسیله تیرهای قمار، دلالت بر تحریم استفاده از گوشتی که آن گونه تقسیم شده نیز داشته باشد.

33- گوشت حیوانات دریایی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 14 - 3،8

3- تغذیه با گوشت های تازه ، استفاده از زیور های دریایی و کشتیرانی ، از فواید دریاست .

سخ-ّر البحر لتأکلوا منه لحمًا طریًّا و تستخرجوا منه حلیه تلبسونها و تری الفلک

<طری> به معنای جدید و تازه و <حلیه> به معنای زیور است.

8- گوشت های تازه دریایی و اشیای تزیینی آن و سهولت کشتیرانی ، از نعمت های خداوند است .

و هو الذی سخ-ّر البحر لتأکلوا منه لحمًا طریًّا و تستخرجوا منه حلیه تلبسونها و تر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 12 - 10،11

10 - تغذیه با گوشت های تازه و استفاده از زیور های دریایی و کشتیرانی ، از فواید دریا ها است .

و من کلٍّ تأکلون لحمًا طریًّا . .. و تری الفلک فیه مواخر

11 - گوشت های تازه دریایی و اشیای تزیینی آن و سهولت کشتیرانی ، از نعمت های الهی برای بشر

من کلٍّ تأکلون لحمًا طریًّا و تستخرجون حلیه تلبسونها و تری الفلک فیه مواخر

34- گوشت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 93 - 5،14

ص: 204

5 - حلیّت برخی از خوردنی ها ( شتر و شیر آن ) بر مسلمانان ، مورد اعتراض یهود

کل الطّعام کان حلا لبنی اسرائیل . .. ان کنتم صادقین

در شأن نزول آیه آمده است که یهودیان برای ردّ سخن پیامبر (ص) که خود را بر آیین ابراهیم (ع) می دانست گفتند: با آن که گوشت شتر در آیین ابراهیم (ع) حرام بوده چرا در آیین اسلام تحریم نشده است؟

14 - حلیت همه خوردنی ها بر بنی اسرائیل ، جز گوشت شتر که اسرائیل ( ع ) ( یعقوب ) قبل از نزول تورات بر خود حرام کرده بود .

کل الطعام کان حلا لبنی اسرائیل الا ما حرم اسرائیل علی نفسه

امام صادق (ع): . .. ان اسرائیل کان اذا اکل من لحم الابل هیّج علیه وجع الخاصره فحرّم علی نفسه لحم الابل و ذلک قبل ان تنزّل التوراه.

_______________________________

کافی، ج 5، ص 306، ح 9 ; بحارالانوار، ج 9، ص 191، ح 31.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 160 - 13

13 - گوشت شتر ، گاو و گوسفند ، طیبات حرام شده بر بنی اسرائیل از سوی خداوند بخاطر ظلم آنان

فبظلم من الذین هادوا حرّمنا علیهم طیبت أحلت لهم

امام صادق(ع) درباره <طیبت> در آیه فوق فرمود: . .. یعنی لحوم الابل و البقر و الغنم ... .

_______________________________

کافی، ج 5، ص 306، ح 9; نورالثقلین، ج 1، ص 572، ح 665.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 142 - 3

3 - خداوند گوشت چهارپایان (شتر، گاو، گوسفند) را روزی انسان قرار داده است.

و من الأنعم . .. کلوا مما رزقکم الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 5

5 - گوشت دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، یکی دیگر از منابع تغذیه انسان

و منها تأکلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 79 - 5

5 - جواز خوردن گوشت شتر ، گاو و گوسفند

الأنع-م . .. و منها تأکلون

ص: 205

35- گوشت قربانی حج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 16،17

16 - جواز استفاده حج گزاران از گوشت قربانی

فکلوا منها

17 - لزوم اطعام مستمندان تنگدست از گوشت قربانی در حج

و أطعموا البائس الفقیر

36- گوشت قربانی در جاهلیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 36 - 11

11 - حرمت استفاده از گوشت قربانی ، پندار عرب عصر جاهلیت

فإذا وجبت جنوبها فکلوا منها

37- گوشت گاو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 160 - 13

13 - گوشت شتر ، گاو و گوسفند ، طیبات حرام شده بر بنی اسرائیل از سوی خداوند بخاطر ظلم آنان

فبظلم من الذین هادوا حرّمنا علیهم طیبت أحلت لهم

امام صادق(ع) درباره <طیبت> در آیه فوق فرمود: . .. یعنی لحوم الابل و البقر و الغنم ... .

_______________________________

کافی، ج 5، ص 306، ح 9; نورالثقلین، ج 1، ص 572، ح 665.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 142 - 3

3 - خداوند گوشت چهارپایان (شتر، گاو، گوسفند) را روزی انسان قرار داده است.

و من الأنعم . .. کلوا مما رزقکم الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 5

5 - گوشت دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، یکی دیگر از منابع تغذیه انسان

و منها تأکلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 206

16 - غافر - 40 - 79 - 5

5 - جواز خوردن گوشت شتر ، گاو و گوسفند

الأنع-م . .. و منها تأکلون

38- گوشت گاو در دین ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 69 - 12

12- حلیت گوشت گوساله و گاو در شریعت ابراهیم ( ع )

فما لبث أن جاء بعجل حنیذ

39- گوشت گوساله در دین ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 69 - 12

12- حلیت گوشت گوساله و گاو در شریعت ابراهیم ( ع )

فما لبث أن جاء بعجل حنیذ

40- گوشت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 160 - 13

13 - گوشت شتر ، گاو و گوسفند ، طیبات حرام شده بر بنی اسرائیل از سوی خداوند بخاطر ظلم آنان

فبظلم من الذین هادوا حرّمنا علیهم طیبت أحلت لهم

امام صادق(ع) درباره <طیبت> در آیه فوق فرمود: . .. یعنی لحوم الابل و البقر و الغنم ... .

_______________________________

کافی، ج 5، ص 306، ح 9; نورالثقلین، ج 1، ص 572، ح 665.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 142 - 3

3 - خداوند گوشت چهارپایان (شتر، گاو، گوسفند) را روزی انسان قرار داده است.

و من الأنعم . .. کلوا مما رزقکم الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 5

ص: 207

5 - گوشت دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، یکی دیگر از منابع تغذیه انسان

و منها تأکلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 79 - 5

5 - جواز خوردن گوشت شتر ، گاو و گوسفند

الأنع-م . .. و منها تأکلون

41- نزول گوشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 115 - 9

9 - نزول نان و گوشت ( مائده آسمانی ) بر حواریین از سوی خداوند پس از درخواست حضرت عیسی ( ع )

قال اللّه انی منزلها علیکم

رسول خدا(ص) در توصیف مائده ای که بر حواریین نازل شد فرمود: نزلت المائده خبزاً و لحماً . .. .

_______________________________

مجمع البیان، ج 3، ص 410; نورالثقلین، ج 1، ص 691، ح 437.

ص: 208

7- گیاهان

1- آثار تنوع رنگ گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 69 - 12

12- گوناگونی رنگ عسل ، نتیجه استفاده زنبور های عسل از گیاهان گوناگون است .

ثمّ کلی من کلّ الثمرت . .. یخرج من بطونها شراب مختلف ألونه

ذکر گوناگونی عسل پس از بیان تغذیه زنبورهای عسل از میوه ها و گیاهان مختلف، می تواند به منظور نکته یاد شده باشد.

2- آثار تنوع گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 54 - 5

5 - تنوع نباتات ، فراهم آورنده زمینه مناسب برای تغذیه انسان و انواع دام ها

نبات شتّی . کلوا وارعوا أنع-مکم

3- آثار ذکر رویش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 28 - 4

4 - توجّه به رویش گیاهان و سبزیجات ، زمینه ساز شناخت خدا و مانع کفر به او است .

ما أکفره . .. فأنبتنا فیها ... عنبًا و قضبًا

4- آثار رویش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 7 - 8

8- رویش گیاهان زنده از دل مرده زمین ، نمودی از رستاخیز دوباره انسان از درون خاک

ص: 209

ذلک رجع بعید . .. و أنبتنا فیها من کلّ زوج بهیج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 11 - 8

8- رویشِ دوباره گیاهان در پی خزان ، نمودی از حیات دوباره انسان ها پس از مرگ

و أحیینا به بلده میتًا کذلک الخروج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 15 - 4

4 - پیدایش محصولات کشاورزی و روییدن گیاه در زمین ، دلیل امکان معاد و حیات دوباره انسان است .

عمّ یتساءلون . .. ألم نجعل ... لنخرج به حبّ-ًا و نباتًا

5- آثار مطالعه رویش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 5 - 30

30 - مطالعه در چگونگی رویش و رشد گیاهان گوناگون بر زمین های مرده ، زایل کننده هر گونه شک و تردید در امکان برپایی رستاخیز و قدرت خدا بر احیای دوباره مردگان

ی-أیّها الناس إن کنتم فی ریب من البعث . .. و تری الأرض هامده ... من کلّ زوج بهیج

6- استفاده از گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 10 - 6

6- بهره برداری از آب و گیاه حق همگانی است

هو الذی أنزل من السّماء ماء لکم منه شراب و منه شجر فیه تسیمون . ینبت لکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 11 - 2

2- رویش گیاهان و درختان میوه به منظور بهره برداری انسان است

ینبت لکم به الزرع و الزیتون و النخیل و الأعن-ب و من کلّ الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 54 - 3

3 - جواز بهره برداری انسان از روییدنی های زمین برای تغذیه

کلوا وارعوا أنع-مکم

ص: 210

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 27 - 2

2 - رویش گیاهان مختلف ، با کاربرد های گوناگون ، از آمیختن دو عنصر آب و خاک ، به منظور استفاده انسان ها و دام ها ، از آیات الهی است .

أوَلم یروا أنّا نسوق الماء إلی الأرض الجرز فنخرج به زرعًا تأکل منه أنع-مهم و أنف

7- اطاعت گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 6 - 1

1 - گیاهان از بوته ها تا درختان ، در اطاعت و فرمانبری از قوانین الهی

و النجم و الشجر یسجدان

<نجم> در معنای ستاره و گیاه بی ساقه (بوته) به کار می رود و <شجر> به گیاهان ساقه دار گفته می شود(مفردات راغب). قرار گرفتن <نجم> در کنار <شجر> قرینه است بر این که مراد از آن، معنای دوم (بوته) است.

8- اهمیت رویش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 24 - 15

15 - طبیعت ( نزول باران ، رویش گیاهان و . . . ) از منابع تفکر و نشانه های ربوبیت خداوند است .

کماء أنزلن-ه من السماء فاختلط به نبات الأرض . .. کذلک نفصل الأیت لقوم یتفکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 60 - 6

6 - اهمیت ویژه باران و رویش گیاهان در مجموعه نعمت های بی کران الهی برای انسان

و أنزل لکم من السماء ماء فأنبتنا به حدائق

اختصاص به ذکر یافتن نزول باران و رویش گیاهان از میان سایر نعمت ها، دلالت بر اهمیت ویژه آنها برای آدمیان دارد.

9- اهمیت گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 24 - 7

7 - گیاهان ، از منابع غذایی انسان ها و چهارپایان است .

فاختلط به نبات الأرض مما یأکل الناس و الأنعم

ص: 211

10- باروری گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 47 - 5

5 - احاطه علمی خدا به تمام تحولات پیچیده شکوفه ها و کیفیت بارور شدن و ثمردهی آنها

و ما تخرج من ثمرت من أکمامها . .. إلاّ بعلمه

11- بذر گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 95 - 1

1 - خداوند شکافنده دانه ها و هسته ها برای روییدن است.

إن الله فالق الحب و النوی

<حب> به دانه هایی مانند گندم و جو گفته می شود (راغب) و <نوی>، جمع <نواه>، به معنای هسته است.

12- پایان عمر گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 20 - 14

14 - روییدن از خاک ، رشد و بالیدن ، زرد شدن و آن گاه خشک و تبدیل به خاشاک شدن ، مراحل عمر دانه هایی است که کشاورزان کشت می کنند .

کمثل غیث أعجب الکفّار نباته ثمّ یهیج فتریه مصفرًّا ثمّ یکون حط-مًا

هر یک از <نبات> (رویاندن) <هیجان> (حرکت)، <اصفرار> (زرد شدن) و <حطام> (خاشاک) اشاره دارد به یکی از مراحل عمر بذری که کشاورزان کشت کرده اند.

13- پیدایش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 34 - 4

4 - پیدایش آسمان ، زمین ، شب ، روز ، آب ، گیاه و کوه ، حوادثی نابرابر با حادثه بزرگ قیامت

الطامّه الکبری

<کبری> اسم تفضیل است و قیامت را - در برابر آنچه در آیات پیشین ذکر شد - برترین و بزرگ ترین حادثه معرفی می کند.

ص: 212

14- تبدیل گیاهان به خاک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 65 - 2

2 - خداوند ، در صورتی که بخواهد ، می تواند زراعت ها را به خس و خاشاک تبدیل کند .

لو نشاء لجعلن-ه حطمًا

<حطام> به چیز خشک و شکسته شده گفته می شود (قاموس المحیط).

15- تخریب گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 51 - 7

7 - در صورت وزش باد های مخرّب ، گیاهان ، سرسبزی خود را از دست داده و به زردی می گرایند .

و لئن أرسلنا ریحًا فرأوه مصفرًّا

مرجع ضمیر مفعولی <رأوه>، <نباتِ> مستفاد از آیه پیش (آثار رحمه اللّه) است.

16- ترکیبات گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 24 - 6

6 - گیاه ، ترکیبی است آمیخته به آب .

فاختلط به نبات الأرض

17- تشبیه به خلقت گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 17 - 1

1 - خداوند ، انسان را همچون نباتات از زمین آفریده است .

و اللّه أنبتکم من الأرض نباتًا

18- تشبیه به رویش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 213

16 - فصلت - 41 - 39 - 10

10 - شباهت رستاخیز انسان ها در قیامت ، به رویش گیاهان پس از ریزش باران

و من ءای-ته أنّک تری الأرض خ-شعه . .. إنّ الذی أحیاها لمحی الموتی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 18 - 5

5 - چگونگی زنده شدن انسان ها در قیامت ، همچون روییدن نباتات است .

و اللّه أنبتکم من الأرض نباتًا . .. و یخرجکم إخراجًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 15 - 6

6 - معاد انسان ، شبیه رویش گیاهان از زمین است .

لنخرج به حبّ-ًا و نباتًا

یاد آوری اخراج دانه و گیاه از زمین - در آیاتی که به منظور رفع استبعاد از معاد مطرح شده - گویای تشابه معاد با رویش گیاهان است.

19- تشبیه به گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 20 - 11

11 - حیات دنیا ، همچون رستنی های کشتزار ، فریبا و ناپایدار است .

اعلموا أنّما الحیوه الدنیا . .. کمثل غیث أعجب الکفّار نباته ... ثمّ یکون حط-مًا

20- تعقل در رشد گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 63 - 1،4

1 - فرایند جوانه زدن دانه ها از دل خاک ، رشد و نمو کردن و بالاخره به ثمر نشستن آنها ، شایان مطالعه و تأمل

أفرءیتم ما تحرثون

<حرث> (مصدر <تحرثون>)، به عمل شخم زدن زمین و پاشیدن دانه ها در آن گفته می شود. با توجه به آیات بعد، آیه شریفه، درصدد تشویق منکران معاد به مطالعه کردن در چگونگی رشد و نموّ و به ثمر رسیدن بذر است که آنان تنها نقش شخم زدن زمین و پاشیدن دانه ها را به عهده دارند; و نه بیشتر از آن.

4 - توصیه منکران معاد از سوی خداوند ، به مطالعه در چگونگی رشد و نموّ دانه های پاشیده شده در زمین بهوسیله کشاورزان ، برای پی بردن به قدرت الهی و پذیرش امکان معاد

أفرءیتم ما تحرثون

ص: 214

21- تعقل در رویش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 95 - 7

7 - تفکر در چگونگی شکافته شدن دانه ها و هسته ها و رویش گیاهان و پیدایش مرگ و حیات، زمینه راهیابی به توحید و پرهیز از شرک است.

إن الله فالق الحب و النوی . .. ذلکم الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 18 - 7

7 - مطالعه در آفرینش و رویش مداوم نباتات ، راهبر انسان ها به مسأله معاد و آسان کننده درک و ایمان به آن است .

و اللّه أنبتکم من الأرض نباتًا . .. و یخرجکم إخراجًا

22- تغذیه گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 4 - 4،7،8

4- درختان انگور ، نخل های خرما و نیز سایر گیاهان علی رغم مشروب شدن از آبی با طبیعت واحد ، ثمرات و میوه های مختلف و گوناگون به بار می آورند .

جن-ّت من أعن-ب و زرع و نخیل . .. یسقی بماء وحد و نفضل بعضها علی بعض فی الأُکل

7- گوناگون شدن میوه های درختان و محصولات کشاورزی ، علی رغم بهرهوری آنها از آب با طبیعتی واحد ، از نشانه های توحید و یکتایی خدا در تدبیر هستی

یسقی بماء وحد و نفضل بعضها علی بعض فی الأُکل إن فی ذلک الأی-ت لقوم یعقلون

8- مشروب شدن گیاهان و درختان گوناگون به وسیله آبی با طبیعت واحد ، از نشانه های خدا و یکتایی او در تدبیر هستی است .

یسقی بماء وحد . .. إن فی ذلک لأی-ت لقوم یعقلون

23- تناسب عناصر گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 19 - 6

6- اجزای موجودات روییده از زمین ، متناسب و موزون است .

و أنبتنا فیها من کلّ شیء موزون

برداشت فوق، بنابراین احتمال است که مراد از <موزون> تناسب و موزون بودن اجزای اشیا باشد.

ص: 215

24- تنوع گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 24 - 5

5 - گیاه ، دارای گونه هایی است گوناگون و متناسب با خوراک انسان و دام ها .

نبات الأرض مما یأکل الناس و الأنعم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 53 - 11،13

11 - خداوند ، گیاهان زمین را از انواع گوناگون قرار داده است .

فأخرجنا به أزوجًا من نبات شتّی

<أزواج> جمع زوج است و معنای اصلی زوج، صنف و نوع هر چیز است و به دو چیزِ هم شکل یا مخالف - که در کنار هم قرار گیرند - زوج گفته می شود (لسان العرب). اطلاق <أزواج> به نباتات ممکن است از جهت تشابه افراد یک نوع به یکدیگر باشد که بر مجموعه افراد مشابه، <زوج>، <صنف> و یا <نوع> اطلاق می شود. همچنین ممکن است از جهت تقسیم شدن آنها به صنف نر و صنف ماده باشد.

13 - وجود تفاوت چشمگیر در بین انواع گوناگون نباتات ، از جلوه های ربوبیت الهی است .

فأخرجنا به أزوجًا من نبات شتّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 5 - 29،32

29 - رویش و رشد گیاهان گوناگون بر زمین های مرده ، جلوه ای از قدرت خداوند

ی-أیّها الناس إن کنتم فی ریب من البعث. .. و تری الأرض هامده... من کلّ زوج بهیج

32 - گیاهان ، دارای اصناف و دسته های گوناگون

من کلّ زوج بهیج

<زوج> در این جا به معنای صنف و دسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 7 - 2

2 - گوناگونی نباتات ، از زمینه های مطالعه برای پی بردن به امکان معاد و قدرت خدا بر احیای مردگان

فسیأتیهم أنب-ؤا . .. یستهزءون . أَوَلم یروا إلی الأرض کم أنبتنا فیها

در این جا روی سخن با کسانی است که منکر معاد بوده و پذیرفتن آن برای آنان دشوار می نمود. آیه یاد شده برای برطرف کردن استبعاد کافران و ارائه نشانه های امکان معاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 8 - 1

1 - رویش گیاهان و تنوع و زیبایی آنها ، نشانی از قدرت خدا برای ایجاد رستاخیز و احیای مجدد مردگان .

ص: 216

أَوَلم یروا إلی الأرض کم أنبتنا . .. إن فی ذلک لاَیه

واژه <ذلک> اشاره به رویش گیاهان و انواع متنوع آن دارد. چنان که در آیه پیش گفته شد، این آیات درصدد ارائه نشانه های امکان معاد و برطرف کردن استبعاد کافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 9 - 2

2 - رویش گیاهان و تنوع و زیبایی آنها ، نشانی از عزّت و شکست ناپذیری خداوند

أَوَلم یروا کم أنبتنا. .. إنّ فی ذلک لأیه... و إنّ ربّک لهو العزیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 27 - 2

2 - رویش گیاهان مختلف ، با کاربرد های گوناگون ، از آمیختن دو عنصر آب و خاک ، به منظور استفاده انسان ها و دام ها ، از آیات الهی است .

أوَلم یروا أنّا نسوق الماء إلی الأرض الجرز فنخرج به زرعًا تأکل منه أنع-مهم و أنف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 7 - 9

9- تنوع و گوناگونی گسترده گیاهان ، از آیات الهی است .

و أنبتنا فیها من کلّ زوج بهیج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 6 - 2

2 - نظام گیاهان با تنوع و قانون مداری خاص خویش ، نشانی از خداوند و رحمت او

و النجم و الشجر یسجدان

برداشت یاد شده با توجه به نکات زیر به دست می آید: الف) تعبیر <یسجدان> اشاره به انقیاد تکوینی و قانون مداری دارد; ب) آیات شریفه در مقام ارائه نمودهای آفرینش و رحمانیت خداوند است.

25- ثمردهی گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 47 - 5

5 - احاطه علمی خدا به تمام تحولات پیچیده شکوفه ها و کیفیت بارور شدن و ثمردهی آنها

و ما تخرج من ثمرت من أکمامها . .. إلاّ بعلمه

ص: 217

26- خالق گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 3 - 3

3- خداوند ، آفریننده گیاهان و میوه جات در زمین

و من کل الثمرت جعل فیها زوجین اثنین

<ثمرات> (جمع ثمره) به معنای میوه ها و نیز درختان است (برگرفته شده از قاموس المحیط).

27- خزان گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 45 - 7

7- رشد انبوه گیاهان با نزول باران و زوال سریع آن با خزان ، نمودی از سرخوشی های ناپایدار زندگی دنیا است .

الحیوه الدنیا کما أنزلن-ه من السماء فاختلط به نبات الأرض فأصبح هشیمًا تذروه الری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 64 - 1

1 - < رویش و خزان > و < حیات و مرگِ > مداوم در پهنه زمین ، از نمود های تدبیر خداوند

أمّن یبدؤا الخلق ثمّ یعیده

فعل های <یبدأ> و <یعید> مضارع و مفید استمرار است. آیه یاد شده به چرخه منظم حیات و مرگ و بهار و خزان در عرصه زمین اشاره دارد; یعنی، کیست که پدیده ها را به طور مداوم پدید می آورد و آن گاه آنها را به حال سابقشان برمی گرداند؟

28- خشکیدن گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 21 - 9

9 - زرد و خشک شدن ، نشانه پایان رشد کشت ها

ثمّ یهیج فتریه مصفرًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 20 - 14

14 - روییدن از خاک ، رشد و بالیدن ، زرد شدن و آن گاه خشک و تبدیل به خاشاک شدن ، مراحل عمر دانه هایی است که کشاورزان کشت می کنند .

کمثل غیث أعجب الکفّار نباته ثمّ یهیج فتریه مصفرًّا ثمّ یکون حط-مًا

هر یک از <نبات> (رویاندن) <هیجان> (حرکت)، <اصفرار> (زرد شدن) و <حطام> (خاشاک) اشاره دارد به یکی از مراحل عمر بذری که کشاورزان کشت کرده اند.

ص: 218

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 5 - 6

6 - توجّه به روییدن و خشکیدن گیاهان ، زمینه ساز یاد معاد

أخرج المرعی . فجعله غثاء أحوی

ارتباط آیات آغاز سوره، با جمله هایی نظیر <یصلی النار الکبری> و <و الأخره خیر و أبقی> (در ادامه سوره) بیانگر آن است که این آیات، زمینه توجّه به مفاد آیات مربوط به معاد را فراهم می سازد.

29- خوشه گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 99 - 6

6 - خداوند از گیاهان سبز سنبله هایی با دانه های چیده شده بر روی هم بیرون می آورد.

فأخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراکبا

30- دانه گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 59 - 9

9 - افتادن دانه ای در تاریکیهای زمین و در دل خاک تیره از حیطه علم خداوند خارج نیست.

و ما تسقط من ورقه . .. و لا حبه فی ظلمت الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 99 - 6

6 - خداوند از گیاهان سبز سنبله هایی با دانه های چیده شده بر روی هم بیرون می آورد.

فأخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراکبا

31- رویش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 164 - 11

11 - زمین بی گیاه مرده است و حیات آن به رویش گیاهان است .

فأحیا به الأرض بعد موتها

مراد از <احیای ارض> (زنده کردن زمین) به وجود آوردن گیاهان و درختان در آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 219

5 - انعام - 6 - 95 - 3،6

3 - رویش گیاهان و درختان از دانه ها و هسته ها، نمودی از بیرون آوردن موجود زنده از مرده است.

إن الله فالق الحب و النوی یخرج الحی من المیت و مخرج المیت من الحی

6 - قدرت خداوند بر رویاندن گیاه زنده از دل دانه و هسته مرده، نمودی از قدرت او بر زنده ساختن آدمی پس از مرگ است.

لقد جئتمونا فردی کما خلقنکم أول مره . .. إن الله فالق ... مخرج المیت من الحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 57 - 10،11،12

10 - حیاتبخشی دوباره به مردگان به هنگام برپایی قیامت ، همانند رویش گیاهان مرده و به ثمر نشاندن آنهاست .

فاخرجنا به من کل الثمرت کذلک نخرج الموتی

11 - زنده شدن گیاهان مرده ، دلیل امکان معاد و زنده شدن مردگان

کذلک نخرج الموتی لعلکم تذکرون

تشبیه زنده کردن مردگان به چگونگی رویش گیاهان و تبدیل دانه های بی جان به موجوداتی زنده، استدلالی است بر امکان معاد و زنده شدن مردگان.

12 - مطالعه عوامل طبیعی در حیاتبخشی به گیاهان ، موجب پذیرش معاد و پی بردن به قدرت خداوند است .

هو الذی یرسل الریح . .. فاخرجنا به من کل الثمرت کذلک نخرج الموتی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 58 - 1،2،4

1 - گیاهان نهفته در سرزمین های مستعد ، بر اثر بارش باران ، به تمامی می روید و بازدهی آن فراوان است .

و البلد الطیب یخرج نباته بإذن ربه

با توجه به مقابله دو فراز <یخرج نباته باذن ربه> و <و الذی خبث . .. > معلوم می شود در جمله <یخرج نباته> ضد معنای <نکدا>، همانند <مبارکا>، لحاظ شده است.

2 - رویش گیاهان به اذن و اراده خداوند است .

و البلد الطیب یخرج نباته بإذن ربه

4 - گیاهان نهفته در سرزمین های نامستعد ، هر چند باران رحمت بر آن ببارد ، تهی از خیر و برکتند و بازدهیشان اندک است .

و الذی خبث لایخرج إلا نکداً

<نکد> به معنای چیزی است که خیر در آن نباشد و بی خیر بودن گیاهان به این است که بازدهی آن اندک باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 19 - 9

9- وجود زمین های هموار و پدیداری کوه ها ، برای ثبات و استقرار زمین و رویش گیاهان و پدیده های معدنی ، از آیات الهی است .

و الأرض مددن-ها و ألقینا فیها روسی و أنبتنا فیها من کلّ شیء موزون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 220

9 - حجر - 15 - 21 - 2

2- رویش متناسب گیاهان و پدیده های معدنی و اعطای مواهب و وسایل معیشت ، از خزانه الهی است .

و أنبتنا فیها من کلّ شیء موزون. و جعلنا لکم فیها مع-یش و من لستم له برزقین . و إ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 11 - 7

7- رویش گیاهان و درختان زیتون ، نخل و تاک به وسیله آب ، زمینه ای برای اندیشیدن و راهی برای خداشناسی است .

ینبت لکم به . .. إن فی ذلک لأیه لقوم یتفکّرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 45 - 7

7- رشد انبوه گیاهان با نزول باران و زوال سریع آن با خزان ، نمودی از سرخوشی های ناپایدار زندگی دنیا است .

الحیوه الدنیا کما أنزلن-ه من السماء فاختلط به نبات الأرض فأصبح هشیمًا تذروه الری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 5 - 29

29 - رویش و رشد گیاهان گوناگون بر زمین های مرده ، جلوه ای از قدرت خداوند

ی-أیّها الناس إن کنتم فی ریب من البعث. .. و تری الأرض هامده... من کلّ زوج بهیج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 63 - 9

9 - نزول باران و رویش گیاهان توسط آن ، از نشانه های داشتن آگاهی همه جانبه خدا به امور انسان ها

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. إنّ اللّه لطیف خبیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 19 - 6

6 - پیدایش گیاهان مختلف با میوه های متفاوت به وسیله ریزش باران ، یکی از جلوه های تدبیر و ربوبیت خداوند است .

فأنشأنا لکم به جنّت . .. لکم فیها فوکه کثیره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 8 - 1

1 - رویش گیاهان و تنوع و زیبایی آنها ، نشانی از قدرت خدا برای ایجاد رستاخیز و احیای مجدد مردگان .

أَوَلم یروا إلی الأرض کم أنبتنا . .. إن فی ذلک لاَیه

واژه <ذلک> اشاره به رویش گیاهان و انواع متنوع آن دارد. چنان که در آیه پیش گفته شد، این آیات درصدد ارائه نشانه های امکان معاد و برطرف کردن استبعاد کافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 221

13 - شعراء - 26 - 9 - 2

2 - رویش گیاهان و تنوع و زیبایی آنها ، نشانی از عزّت و شکست ناپذیری خداوند

أَوَلم یروا کم أنبتنا. .. إنّ فی ذلک لأیه... و إنّ ربّک لهو العزیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 64 - 1

1 - < رویش و خزان > و < حیات و مرگِ > مداوم در پهنه زمین ، از نمود های تدبیر خداوند

أمّن یبدؤا الخلق ثمّ یعیده

فعل های <یبدأ> و <یعید> مضارع و مفید استمرار است. آیه یاد شده به چرخه منظم حیات و مرگ و بهار و خزان در عرصه زمین اشاره دارد; یعنی، کیست که پدیده ها را به طور مداوم پدید می آورد و آن گاه آنها را به حال سابقشان برمی گرداند؟

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 24 - 2،6،8

2 - نزول باران و سرسبز و با طراوت شدن زمین به وسیله آن ، ازآیه های خداوند است .

و من ءای-ته . .. و ینزّل من السماء ماء فیحیی به الأرض بعد موتها

6 - برق هایی ترس آفرین و طمع زا ، بارش باران و رویش گیاهان با آن ، نشانه های قدرت خداوند

یریکم البرق . .. إنّ فی ذلک لأی-ت

8 - پدیده های طبیعی ، مانند برق و باران و رویش گیاهان ، از منابع خداشناسی است .

یریکم البرق . .. إنّ فی ذلک لأی-ت لقوم یعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 50 - 5

5 - رویش گیاهان و آباد شدن زمین ، پرتویی از رحمت خداوند بر آدمیان است .

فانظر إلی ءاث-ر رحمت اللّه کیف یحی الأرض بعد موتها

مراد از <آثار>، می تواند هر چیزی باشد که بر اثر باران، به دست می آید که غالب آنها گیاهان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 27 - 1،2

1 - خداوند ، روانه کننده آب به سرزمین های خشک جهت رویاندن گیاهان است .

أوَلم یروا أنّا نسوق الماء إلی الأرض الجرز فنخرج به زرعًا

<جرز> به جایی کویر مانند گفته می شود که ریشه گیاه، در آن قطع شده و از بین رفته باشد (مفردات راغب). لازم به ذکر است که <زرع > مصدر به معنای مفعول است.

2 - رویش گیاهان مختلف ، با کاربرد های گوناگون ، از آمیختن دو عنصر آب و خاک ، به منظور استفاده انسان ها و دام ها ، از آیات الهی است .

أوَلم یروا أنّا نسوق الماء إلی الأرض الجرز فنخرج به زرعًا تأکل منه أنع-مهم و أنف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 222

15 - یس - 36 - 33 - 5

5 - رویش دانه ها ، جلوه روشن حیات در زمین است .

و ءایه لهم الأرض المیته أحیین-ها و أخرجنا منها حبًّا

برداشت یاد شده از آن جا است که رویش دانه ها، به عنوان نخستین نمونه حیات در زمین یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 35 - 11

11 - احیای زمین با رویاندن نباتات و درختان میوه ، به منظور تغذیه انسان ها از سوی خدا ، شایسته شکر و سپاس گزاری است .

و ءایه لهم الأرض المیته أحیین-ها و أخرجنا منها حبًّا. .. جنّ-ت من نخیل و أعن-ب..

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 39 - 11

11 - پیدایش و رویش گیاهان ، مظهری از حیات زمین است .

اهتزّت و ربت إنّ الذی أحیاها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 74 - 2

2 - آفرینش انسان از منی ، بر آوردن دانه ها از دل خاک و رشد و نموّ دادن آن ، فرو فرستادن باران از آسمان و ایجاد درخت آتش زنه برای بیابان گردان ; بیانگر مبرّا بودن ساحت او از نقص و کاستی

أفرءیتم ما تمنون . .. فسبّح باسم ربّک العظیم

تفریع <فسبّح> بر مطالب آیات پیشین، نشانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 20 - 14

14 - روییدن از خاک ، رشد و بالیدن ، زرد شدن و آن گاه خشک و تبدیل به خاشاک شدن ، مراحل عمر دانه هایی است که کشاورزان کشت می کنند .

کمثل غیث أعجب الکفّار نباته ثمّ یهیج فتریه مصفرًّا ثمّ یکون حط-مًا

هر یک از <نبات> (رویاندن) <هیجان> (حرکت)، <اصفرار> (زرد شدن) و <حطام> (خاشاک) اشاره دارد به یکی از مراحل عمر بذری که کشاورزان کشت کرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 18 - 6

6 - رویش نباتات در زمین و سپس خشک شدن و تبدیل شدن آنها به خاک ، نشانه قدرت خداوند بر احیای مردگان در قیامت

و اللّه أنبتکم من الأرض نباتًا . .. و یخرجکم إخراجًا

ص: 223

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 5 - 6

6 - توجّه به روییدن و خشکیدن گیاهان ، زمینه ساز یاد معاد

أخرج المرعی . فجعله غثاء أحوی

ارتباط آیات آغاز سوره، با جمله هایی نظیر <یصلی النار الکبری> و <و الأخره خیر و أبقی> (در ادامه سوره) بیانگر آن است که این آیات، زمینه توجّه به مفاد آیات مربوط به معاد را فراهم می سازد.

32- رویش گیاهان از آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 11 - 8

8- بارش آب باران از آسمان ، جهت حیات گیاهان از آیات الهی است .

هو الذی أنزل من السّماء ماء . .. إن فی ذلک لأیه لقوم یتفکّرون

ممکن است مشارالیه <ذلک> عبارت <أنزل . .. ماء> در آیه قبل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 33 - 2

2 - رویش انواع دانه ها ( چون گندم ، جو ، برنج و . . . ) از زمین ، نشانه ای بزرگ از قدرت خدا است .

و ءایه لهم الأرض المیته أحیین-ها و أخرجنا منها حبًّا

مقصود از <حَبّ> در آیه شریفه، جنسِ <حَبّ> و به معنای انواع دانه ها (چون گندم، جو، برنج و. ..) است و نکره آمدن آن - با توجه به این که آیه شریفه در مقام برشمردن نعمت های الهی و امتنان است - گویای همین نکته است.

33- زرد شدن گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 51 - 7

7 - در صورت وزش باد های مخرّب ، گیاهان ، سرسبزی خود را از دست داده و به زردی می گرایند .

و لئن أرسلنا ریحًا فرأوه مصفرًّا

مرجع ضمیر مفعولی <رأوه>، <نباتِ> مستفاد از آیه پیش (آثار رحمه اللّه) است.

34- زردی گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 21 - 9

9 - زرد و خشک شدن ، نشانه پایان رشد کشت ها

ص: 224

ثمّ یهیج فتریه مصفرًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 20 - 14

14 - روییدن از خاک ، رشد و بالیدن ، زرد شدن و آن گاه خشک و تبدیل به خاشاک شدن ، مراحل عمر دانه هایی است که کشاورزان کشت می کنند .

کمثل غیث أعجب الکفّار نباته ثمّ یهیج فتریه مصفرًّا ثمّ یکون حط-مًا

هر یک از <نبات> (رویاندن) <هیجان> (حرکت)، <اصفرار> (زرد شدن) و <حطام> (خاشاک) اشاره دارد به یکی از مراحل عمر بذری که کشاورزان کشت کرده اند.

35- زمینه رویش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 66 - 7

7 - نقش برپایی کتب آسمانی در نزول باران و دیگر مواهب آسمانی و رویش گیاهان و دستیابی به دیگر نعمت های زمین

و لو انهم اقاموا التوریه و الانجیل . .. لاکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 39 - 6

6 - نزول باران ، زمینه تحول عناصر خاک و مهیّا شدن زمین برای رویش گیاهان

فإذا أنزلنا علیها الماء اهتزّت و ربت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 15 - 1

1 - نزول باران بر زمین ، مایه تولید حبوبات و رویش گیاهان است .

و أنزلنا . .. لنخرج به حبّ-ًا و نباتًا

<باء> در <به>، برای استعانت است و بیانگر نقش باران در رویش دانه ها و گیاهان و نیز میوه هایی است که در بوستان های پوشیده از درخت، حاصل می شود.

36- زوجیت در گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 53 - 12

12 - حاکمیت قانون زوجیت در گیاهان

فأخرجنا به أزوجًا من نبات شتّی

ص: 225

37- زوجیت گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 3 - 4،6

4- گیاهان و میوه جات هر یک دارای دو نوع نر و ماده

و من کل الثمرت جعل فیها زوجین اثنین

<زوج> در لغت به معنای یک جفت و نیز به معنای یک تای از یک جفت است. تثنیه آن (زوجین) به اعتبار معنای دوم است. بنابراین <زوجین> ; یعنی ، دو چیز که هر یک زوج و همتای دیگری است و <اثنین> تأکید برای زوجین است.

6- زمین و گسترش آن ، کوه های ثابت و استوار ، رودخانه ها ، گیاهان مزدوج و تداوم شب و روز ، از نشانه های خدا و از دلایل یکتایی او در تدبیر هستی است .

إن فی ذلک لأی-ت لقوم یتفکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 22 - 3

3- درختان و گیاهان محصول دهنده ، مشمول قانون زوجیت هستند و نر و ماده دارند . *

و أرسلنا الری-ح لوقح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 7 - 4

4 - قانون زوجیت ، حاکم بر نظام نباتات

من کلّ زوج کریم

از معانی <زوج>، جفت است. برخی از مفسران واژه <زوج> را در آیه یاد شده به همین معنا گرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 10 - 18

18 - وجود قانون زوجیت ، در گیاهان

فأنبتنا فیها من کلّ زوج کریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 36 - 4

4 - حاکمیت قانونِ زوجیت ( نر و ماده بودن ) بر تمامی موجوداتِ دارای حیات ( گیاهان ، حیوانات و . . . )

سبح-ن الذی خلق الأزوج کلّها . .. و ممّا لایعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 7 - 5

5- وجود زوجیّت ، در نباتات و گیاهان

ص: 226

و أنبتنا فیها من کلّ زوج بهیج

38- زیبایی گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 8 - 1

1 - رویش گیاهان و تنوع و زیبایی آنها ، نشانی از قدرت خدا برای ایجاد رستاخیز و احیای مجدد مردگان .

أَوَلم یروا إلی الأرض کم أنبتنا . .. إن فی ذلک لاَیه

واژه <ذلک> اشاره به رویش گیاهان و انواع متنوع آن دارد. چنان که در آیه پیش گفته شد، این آیات درصدد ارائه نشانه های امکان معاد و برطرف کردن استبعاد کافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 9 - 2

2 - رویش گیاهان و تنوع و زیبایی آنها ، نشانی از عزّت و شکست ناپذیری خداوند

أَوَلم یروا کم أنبتنا. .. إنّ فی ذلک لأیه... و إنّ ربّک لهو العزیز

39- شگفتی رویش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 26 - 1

1 - شکافتن زمین هنگام روییدن گیاه ، کار خداوند و تحولّی شگفت انگیز است .

ثمّ شققنا الأرض شقًّا

به قرینه آیات بعد، مراد از <شققنا الأرض> شکافتن زمین هنگام روییدن گیاه است. تأکیدی که کلمه <شقّاً> بر آن دلالت دارد، در این موارد بیانگر شگفت بودن است.

40- عبرت از رویش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 7 - 1

1 - رویش گیاهان مختلف از زمین ، شایان تأمل و درس آموزی

أَوَلم یروا إلی الأرض کم أنبتنا فیها

ص: 227

41- علم خدا به گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 4 - 8

8 - خداوند ، به هر آنچه در دل خاک فرو می رود ( قطرات باران ، دانه های گیاهان و . . . ) و هر آنچه از دل خاک بیرون می آید ( انواع گیاهان و . . . ) آگاه است .

یعلم ما یلج فی الأرض و ما یخرج منها

<ولوج> (مصدر <یلج>) معادل <دخول> است و واژه <ما> (آنچه) در <ما یلج. ..> شامل قطرات باران، دانه های گیاهان و... است. هم چنین کلمه <ما> در <ما یخرج> دربرگیرنده انواع گیاهان، جنبندگان، آب و... است.

42- عنصر خلقت گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 6 - 4،6

4 - آفرینش انسان و انواع گیاهان از بستر خاک مرده و بی جان ، نمایشی است از قدرتمندی و توانایی خداوند بر احیای همه مردگان در روز رستاخیز .

فإنا خلقناکم من تراب. .. و تری الأرض هامده... و أنّه یحی الموتی

جمله <و أنّه یحیی. ..> عطف بر <أنّ الله هو الحقّ> و به تقدیر <و ذلک بأنّ اللّه یحیی الموتی > می باشد; یعنی، آن قدرت نمایی ها بدان سبب است که خداوند می تواند مردگان را زنده کند.

6 - آفرینش انسان و رویاندن انواع گیاهان از بستر خاک مرده و بی جان ، نمودی از قدرت بی کران و نامحدود خداوند

و أنّه علی کلّ شیء قدیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 7 - 6،8

6 - آفرینش انسان و انواع گیاهان از بستر خاک مرده و بی جان ، یادآور رستاخیز و دلیلی گویا بر قطعی بودن برپایی آن .

برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که <الساعه> به برپایی قیامت و <ذلک> در آیه قبل به خلقت انسان و ایجاد انواع گیاهان: إن کنتم فی ریب من البعث فإنّا خلقناکم من تراب. .. فإذا أنزلنا علیها الماء اهتزّت و ربت> اشاره داشته باشد.

8 - خلقت انسان و رویش انواع گیاهان از خاک بی جان ، نشانگر توانمندی خدا بر احیای مردگان در روز رستاخیز

فإنّا خلقناکم . .. و تری الأرض هامده ... و أنّ اللّه یبعث من فی القبور

43- عوامل ازدیاد گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 5 - 4

4 - نزول باران ، تدبیری الهی در گسترش بخشیدن به پوشش گیاهی و زندگی جانداران در پهنه زمین

و ما أنزل اللّه من السماء من رزق فأحیا به الأرض بعد موتها

تفریع حیات زمین بر نزول باران از آسمان، می تواند بیانگر اهمیت محوری و اساسی آن در حیات تمامی پهنه زمین و بهره

ص: 228

مندی تمام عرصه حیات نباتی و حیوانی از آن باشد.

44- عوامل باروری گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 22 - 2

2- باد ها ، وسیله جا به جا کردن گرده های نر ، برای بارور ساختن گیاهان و درختان است .

و أرسلنا الری-ح لوقح

برداشت فوق، بنابراین احتمال است که مراد از <الریاح لواقح> (بادهای بارورکننده) بادهایی است که مواد باردارکننده را از گیاهان نر، به گیاهان ماده منتقل می کنند.

45- عوامل پوشش گیاهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 10 - 13

13 - پوشش گیاهی بر سطح زمین ، مرهون بارش باران است .

و أنزلنا من السماء ماء فأنبتنا فیهامن کلّ زوج کریم

46- عوامل تنوع رنگ گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 21 - 7

7 - آب ، مایه حیات و رویش کشت های متنوع و رنگارنگ

یخرج به زرعًا مختلفًا ألونه ثمّ یهیج فتریه مصفرًّا

47- عوامل رشد گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 5 - 31

31 - آب ، مایه رویش و رشد گیاهان

فإذا أنزلنا علیها الماء اهتزّت وربت

ص: 229

48- عوامل رویش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 99 - 2،3،4

2 - خداوند با آب باران گیاهان را از زمین می رویاند.

أنزل من السماء ماء فأخرجنا به نبات کل شیء

3 - آب مایه اصلی روییدن گیاهان و هر موجود رشدکننده است.

فأخرجنا به نبات کل شیء

4 - سرسبزی زمین و رشد نباتات مرهون ریزش باران است.

أنزل من السماء ماء . .. فأخرجنا منه خضرا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 24 - 4

4 - آب ، مایه رویش و رشد گیاهان است .

کماء أنزلن-ه من السماء فاختلط به نبات الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 32 - 4

4- آب ، عامل حیات و رویش گیاهان ، میوه ها و نباتات است .

و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 10 - 3

3- رویش گیاهان و به وجود آمدن مراتع و جنگل ها ، در اثر نزول باران است .

أنزل من السّماء ماء . .. و منه شجر

<شجر> شامل گیاه بدون ساقه و با ساقه می شود که از آنها به مراتع و جنگلها تعبیر شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 11 - 3

3- آب ، مایه رویش گیاهان و درختان میوه است .

أنزل من السّماء ماء . .. ینبت لکم به الزرع و الزیتون و النخیل و الأعن-ب

حرف جر <ب> در <به الزرع> سببیه است و مرجع ضمیر آن <ماء> در آیه قبل است. از این رو معنای جمله چنین می شود: خداوند به وسیله آب، کشتها و ... را برای شما می رویاند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 45 - 4

4- باران ، از عناصر اصلی حیات گیاهی در زمین است .

کماء أنزلن-ه من السماء فاختلط به نبات الأرض

ص: 230

چنان چه <باء> در <فاختلط به> برای تعدیه باشد، جمله <فاختلط به نبات الأرض> معنایی مبالغه آمیز خواهد داشت; یعنی، نقش آب، به قدری برجسته است که باید گفت گیاه زمین، با آب، مخلوط شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 53 - 8،9

8 - باران ، از عوامل اصلی رویش گیاهان

أنزل . .. فأخرجنا

9 - نزول باران از آسمان و رویش گیاهان مختلف به وسیله آن ، پرتویی از ربوبیت خداوند است .

الذی . .. و أنزل من السماء ماء فأخرجنا به أزوجًا من نبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 5 - 31

31 - آب ، مایه رویش و رشد گیاهان

فإذا أنزلنا علیها الماء اهتزّت وربت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 19 - 2

2 - تأثیر مهم و محوری آب در رویش گیاهان

فأنشأنا لکم به جنّت من نخیل و أعن-ب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 49 - 1،6

1 - آب باران ، منشأ پیدایش حیات و رویش گیاهان و نباتات در بستر زمین

ماء طهورًا . لنحیی به بلده میتًا

6 - پاکی و زلال بودن آب ، تأثیرگذار در احیای زمین ( رویش گیاهان و نباتات )

ماء طهورًا لنحیی به بلده میتًا

برداشت فوق، از قید <طهوراً> برای <ماء> به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 10 - 14

14 - ثبات و آرامش زمین ، آن را برای رویش گیاهان ، مساعد کرده است .

و ألقی فی الأرض روسی أن تمیدبکم . .. فأنبتنا فیهامن کلّ زوج کریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 21 - 7

7 - آب ، مایه حیات و رویش کشت های متنوع و رنگارنگ

یخرج به زرعًا مختلفًا ألونه ثمّ یهیج فتریه مصفرًّا

ص: 231

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 20 - 12

12 - نقش اصلی و تعیین کننده باران ، در رویش و بالندگی گیاهان

کمثل غیث أعجب الکفّار نباته

<غیث> به معنای باران است و ضمیر <نباته> به <غیث> بازمی گردد. اضافه <نبات> به ضمیر <ه> لامیه است; یعنی، <نبات له> (گیاهی که از آن باران است). انتساب گیاه به باران، با این که نور خورشید و عناصر خاک نیز در رشد آن دخالت دارد، حکایت از نقش اصلی باران در رشد آن دارد.

49- فلسفه خلقت گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 54 - 1

1 - تغذیه انسان و چریدن دام های او از گیاهان و روییدنی های زمین ، از هدف های خلقت نباتات

أزوجًا من نبات . .. کلوا و ارعوا أنع-مکم

<رعی> به معنای چرانیدن است. <ارعوا أنعامکم>; یعنی، دام های خود را به چرا ببرید تا از نباتات رویانیده شده تغذیه نمایند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 65 - 1

1 - همه موجودات زمین ( جمادات ، نباتات و حیوانات ) در خدمت انسان و مسخر و رام شده برای بهره برداری او

ألم تر أنّ اللّه سخّر لکم ما فی الأرض

50- فلسفه رویش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 32 - 6

6- رویش گیاهان ، نباتات و میوه ها برای تأمین رزق و روزی انسان است .

فأخرج به من الثمرت رزقًا لکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 11 - 2

2- رویش گیاهان و درختان میوه به منظور بهره برداری انسان است

ینبت لکم به الزرع و الزیتون و النخیل و الأعن-ب و من کلّ الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 232

15 - یس - 36 - 33 - 9

9 - فلسفه احیای زمین و رویاندن دانه ها از جانب خداوند ، بهره مندی انسان ها و تأمین زندگی آنان است .

و ءایه لهم الأرض المیته أحیین-ها و أخرجنا منها حبًّا فمنه یأکلون

برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه، پس از طرح مسأله احیای زمین و رویاندن دانه ها از آن، تنها مسأله تغذیه انسان ها را یادآور شده است. یادآوری این مسأله می تواند گویای حقیقت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 11 - 1

1- تأمین روزی خلق ، از اهداف مهم ریزش باران و رویش درخت ها و گیاهان

و نزّلنا من السماء . .. فأنبتنا به جنّ-ت و حبّ الحصید ... رزقًا للعباد

51- فواید زوجیت گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 10 - 15

15 - خداوند ، از هر گیاهی ، زوج سودمند و دارای فایده آفریده است .

فأنبتنا فیها من کلّ زوج کریم

صفت <کریم>، درباره اشیا و مفاهیم به معنای <سودمندی و دارای نفع بودن> است (مفردات راغب).

52- فواید گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 24 - 8

8 - گیاهان ، زینت بخش زمینند .

فاختلط به نبات الأرض . .. حتی إذا أخذت الأرض زخرفها و ازینت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 10 - 4

4- چرای دام ها از جمله فواید مرتع ها و گیاهان است .

و منه شجر فیه تسیمون

<تسیمون> (از اسامه) به معنای چرانیدن گوسفندان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 19 - 5،7

5 - منابع گیاهی زمین ، تأمین کننده بخش بزرگی از نیازمندی های انسان

لکم فیها فوکه کثیره

ص: 233

ضمیر <فیها> به <جنّات> بازمی گردد. <فواکه> جمع <فاکهه> است و <فاکهه> به هر نوع میوه گفته می شود.

7 - تغذیه و امرار معاش از منابع گیاهی ، یکی از مهم ترین فواید رویش گیاهان برای انسان

و منها تأکلون

ضمیر <منها> به <جنّات> بازمی گردد; یعنی: و از آن [باغ ها] می خورید. گفتنی است که جمله <منها تأکلون> (از باغ ها می خورید) می تواند کنایه از این باشد که شما با آن باغ ها، امرار معاش و گذران زندگی می کنید ;مثلاً وقتی گفته می شود <فلانی از حرفه اش می خورد> مقصود این است که در سایه حرفه اش زندگی می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 60 - 5

5 - زیبایی ، طراوت و نشاط آفرینی گیاهان برای انسان ، امری مهم و براساس تقدیر و برنامه الهی

فأنبتنا به حدائق ذات بهجه

تذکر خداوند به بهجت آفرینی بوستان ها برای آدمیان، نشانگر اهمیت آن و تدبیر و تقدیر الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 50 - 7

7 - زمین ، بدون بارش باران و رویش گیاهان ، مرده و موات است .

یحی الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 27 - 8

8 - نباتات ، منبع اصلی تغذیه انسان ها و حیوان ها است .

فنخرج به زرعًا تأکل منه أنع-مهم و أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 7 - 4،6

4- رویش گیاهان بهجت آفرین در زمین ، به تدبیر الهی و آیتی خداوندی است .

و أنبتنا فیها من کلّ زوج بهیج

6- سرورآفرینی گیاهان در روح انسان ، زمینه اندیشیدن وی به پدیدآورنده آن

أفلم ینظروا . .. و أنبتنا فیها من کلّ زوج بهیج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 33 - 1

1 - سودمندی آسمان ، شب ، روز ، زمین ، آب ، گیاه و کوه ها برای انسان و دام ، هدف خداوند از آفرینش و سامان بخشی آنها است .

مت-عًا لکم و لأنع-مکم

<متاعاً> مفعول له است. این کلمه گرچه اسم است برای هر چیزی که سودمند باشد (لسان العرب); ولی در این آیه جایگزین مصدر شده است; یعنی، <تمتیعاً لکم>.

ص: 234

53- قانونمندی رویش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 19 - 5

5- خداوند ، همه روییدنی های زمین را به وزن و اندازه معین رویانید .

و أنبتنا فیها من کلّ شیء موزون

54- کاشت دانه گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 20 - 14

14 - روییدن از خاک ، رشد و بالیدن ، زرد شدن و آن گاه خشک و تبدیل به خاشاک شدن ، مراحل عمر دانه هایی است که کشاورزان کشت می کنند .

کمثل غیث أعجب الکفّار نباته ثمّ یهیج فتریه مصفرًّا ثمّ یکون حط-مًا

هر یک از <نبات> (رویاندن) <هیجان> (حرکت)، <اصفرار> (زرد شدن) و <حطام> (خاشاک) اشاره دارد به یکی از مراحل عمر بذری که کشاورزان کشت کرده اند.

55- گیاهان خودرو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 31 - 4

4 - < عن أمیرالمؤمنین ( ع ) قال : إنّ الأبَّ هو الکلأ و المرعی ;

از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده که فرمود: <أبّ> علف ها و گیاهان خودرو و چراگاه [حیوانات] است>.

56- مالک گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 73 - 24

24 - زمین و روییدنیهایش از آن خداست .

فذروها تأکل فی أرض اللّه

اضافه کلمه <أرض> به <اللّه> می تواند به این معنا باشد که زمین از آن خداست. و نیز می تواند به معنای زمین خدا، در مقابل زمینی که مالک شخصی دارد، باشد. بنابر احتمال دوم معنای <فذروها ... > چنین می شود: ناقه را آزاد بگذارید. آن ناقه در زمین خدا می چرد و به زمینهای شخصی شما تعرضی نمی کند.

ص: 235

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 64 - 7

7- زمین و روییدنی های آن ، ملک خداوند است .

فذروها تأکل فی أرض الله

برداشت فوق، از اضافه <أرض> به <الله> استفاده شده است.

57- مراحل عمر دانه گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 20 - 14

14 - روییدن از خاک ، رشد و بالیدن ، زرد شدن و آن گاه خشک و تبدیل به خاشاک شدن ، مراحل عمر دانه هایی است که کشاورزان کشت می کنند .

کمثل غیث أعجب الکفّار نباته ثمّ یهیج فتریه مصفرًّا ثمّ یکون حط-مًا

هر یک از <نبات> (رویاندن) <هیجان> (حرکت)، <اصفرار> (زرد شدن) و <حطام> (خاشاک) اشاره دارد به یکی از مراحل عمر بذری که کشاورزان کشت کرده اند.

58- مطالعه تنوع گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 21 - 11

11 - خداوند ، فراخوان انسان ها به مطالعه و نگاه عمیق به مبدأ نزول باران و چگونگی رویش کشت های رنگارنگ و خشک و خرد شدن آنها

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. ثمّ یخرج به زرعًا ... ثمّ یجعله حط-مًا

59- مطالعه خشکیدن گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 21 - 11

11 - خداوند ، فراخوان انسان ها به مطالعه و نگاه عمیق به مبدأ نزول باران و چگونگی رویش کشت های رنگارنگ و خشک و خرد شدن آنها

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. ثمّ یخرج به زرعًا ... ثمّ یجعله حط-مًا

ص: 236

60- مطالعه رویش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 7 - 1

1 - رویش گیاهان مختلف از زمین ، شایان تأمل و درس آموزی

أَوَلم یروا إلی الأرض کم أنبتنا فیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 21 - 11

11 - خداوند ، فراخوان انسان ها به مطالعه و نگاه عمیق به مبدأ نزول باران و چگونگی رویش کشت های رنگارنگ و خشک و خرد شدن آنها

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. ثمّ یخرج به زرعًا ... ثمّ یجعله حط-مًا

61- منشأ پژمردگی گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 5 - 2

2 - پژمرده ساختن گیاهان و تبدیل آن به هیزم و خرده کاه ، جلوه های حاکمیت تدبیر خداوند بر جهان هستی است .

ربّک . .. الذی أخرج المرعی . فجعله غثاء أحوی

در این آیات، همان گونه که رویاندن گیاهان از جلوه های ربوبیت خداوند معرفی شده; پژمرده ساختن آنها نیز براساس تدبیر و ربوبیت او دانسته شده است. این تدبیر، ممکن است ناظر به منافعی نظیر تهیه هیزم و کود، غذای زمستانی حیوانات و غیر آن باشد که از گیاهان خشک شده حاصل می شود.

62- منشأ تبدیل گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 5 - 1،2،3

1 - تبدیل گیاهان سبز و خرّم ، در زمانی کوتاه به خس و خاشاک تیره و سیاه فام ، کار خداوند است .

فجعله غثاء أحوی

<غثاء> به گیاهان خشکی گفته می شود که روی سیلاب ها، قرار گرفته و جابه جا می شوند و <أحوی> به معنای سیاه پر رنگ است. (مفردات راغب)

2 - پژمرده ساختن گیاهان و تبدیل آن به هیزم و خرده کاه ، جلوه های حاکمیت تدبیر خداوند بر جهان هستی است .

ربّک . .. الذی أخرج المرعی . فجعله غثاء أحوی

در این آیات، همان گونه که رویاندن گیاهان از جلوه های ربوبیت خداوند معرفی شده; پژمرده ساختن آنها نیز براساس تدبیر و ربوبیت او دانسته شده است. این تدبیر، ممکن است ناظر به منافعی نظیر تهیه هیزم و کود، غذای زمستانی حیوانات و غیر آن باشد که از گیاهان خشک شده حاصل می شود.

3 - سیر صعودی و نزولی گیاهان و روییدن و تبدیل شدن آنها به خاشاک ، نمونه ای از نظم تقدیر شده آفریده های خداوند

ص: 237

است .

الذی قدّر . .. أخرج المرعی . فجعله غثاء أحوی

63- منشأ تنوع رنگ گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 21 - 6،8

6 - جریان رویش کشت های رنگارنگ و رسیده و آن گاه خشک و خرد شدن ساقه ها و برگ های آنها ، به دست خداوند است .

ثمّ یخرج به زرعًا مختلفًا ألونه ثمّ یهیج فتریه مصفرًّا ثمّ یجعله حط-مًا

<هیجان> (مصدر <یهیج>) در اصل به معنای حرکت شتابان و جوش و خروش است. این کلمه هرگاه به کشت ها و نباتات نسبت داده شود، آغاز خشک شدن را افاده می کند و این کنایه از رسیدن محصول و وقت چیدن آن است. <حطام> به معنای خرده های یک شیء خشک شده است و مقصود از آن، خرد و کاه شدن برگ ها و ساقه های کشت ها است.

8 - متنوع و رنگارنگ بودن کشت ها ، از جلوه های قدرت خدا و توحید ربوبی او است .

ثمّ یخرج به زرعًا مختلفًا ألونه

آیه شریفه، درصدد بیان جلوه هایی از قدرت و توحید ربوبی خداوند (چون نزول باران، پیدایش چشمه ها و روییدن کشت ها) است. بنابراین اختصاص به ذکر یافتن قید تنوع و رنگارنگی کشت ها، می تواند به منظور به نمایش گذاشتن جلوه دیگری از قدرت خدا باشد.

64- منشأ تنوع گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 21 - 13

13 - طبیعت ( جریان نزول باران ، پیدایش چشمه سار ها ، رویش کشت های رنگارنگ و خشک و خرد شدن آنها ) ، از جلوه های قدرت و ربوبیت خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. ثمّ یجعله حط-مًا إنّ فی ذلک لذکری

65- منشأ ثمردهی گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 65 - 1

1 - محصول دادن زراعت ، وابسته به اراده خداوند است .

لو نشاء لجعلن-ه حطمًا

ص: 238

66- منشأ خشکیدن گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 21 - 6،13

6 - جریان رویش کشت های رنگارنگ و رسیده و آن گاه خشک و خرد شدن ساقه ها و برگ های آنها ، به دست خداوند است .

ثمّ یخرج به زرعًا مختلفًا ألونه ثمّ یهیج فتریه مصفرًّا ثمّ یجعله حط-مًا

<هیجان> (مصدر <یهیج>) در اصل به معنای حرکت شتابان و جوش و خروش است. این کلمه هرگاه به کشت ها و نباتات نسبت داده شود، آغاز خشک شدن را افاده می کند و این کنایه از رسیدن محصول و وقت چیدن آن است. <حطام> به معنای خرده های یک شیء خشک شده است و مقصود از آن، خرد و کاه شدن برگ ها و ساقه های کشت ها است.

13 - طبیعت ( جریان نزول باران ، پیدایش چشمه سار ها ، رویش کشت های رنگارنگ و خشک و خرد شدن آنها ) ، از جلوه های قدرت و ربوبیت خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. ثمّ یجعله حط-مًا إنّ فی ذلک لذکری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 6 - 10

10 - وابستگی رویش گیاهان و خشکیدن آنها به خواست خداوند ، گواه توانمندی او بر آموزش قرائت قرآن به پیامبر ( ص ) و حاکمیت مشیت او بر حفظ یا فراموش کردن آن

و الذی أخرج المرعی . فجعله غثاء أحوی . سنقرئک فلاتنسی

برشمردن صفات خداوند - پیش از وعده به قرائت و حفظ - نشانگر ارتباط آن صفات با این وعده است; به این بیان که چون زوال گیاهان سر سبز، وابسته به خواست خداوند است، زوال قرآن از حافظه انسان نیز مقهور اراده او می باشد.

67- منشأ رشد گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 63 - 3

3 - رویش و رشد دانه ها در بستر خاک ، نمودی از قدرت الهی و نشانی روشن از امکان معاد

أفرءیتم ما تحرثون

روی سخن در این آیه، با منکران معاد است. تشویق آنان به مطالعه در چگونگی رشد گیاهان، بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 64 - 1،2

1 - انسان در فرایند رشد و نموّ بذری که در زمین کشاورزی اش می پاشد ، هیچ نقشی ندارد .

ءأنتم تزرعونه

<زرع> (مصدر <تزرعون>)، به معنای رویاندن و رشد و نموّ بخشیدن است. ضمیر مفعول <تزرعونه> به <حرث> در آیه قبل - که از <تحرثون> استفاده می شود - و یا به <بذر> - که از مقام استفاده می شود - باز می گردد. استفهام در <ءأنتم...> انکاری است; یعنی، شما آن بذر را که کاشته اید، رشد نمی دهید.

ص: 239

2 - رویش دانه های کاشته شده ، در زمین ، رشد و نموّ و بالاخره به ثمر رسیدن آن نمودی از قدرت خداوند است .

أم نحن الزرعون

68- منشأ رویش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 61 - 11

11 - پدید آمدن گیاهان از زمین ، در اختیار خداوند و به دست اوست .

فادع لنا ربک یخرج لنا مما تنبت الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 95 - 1

1 - خداوند شکافنده دانه ها و هسته ها برای روییدن است.

إن الله فالق الحب و النوی

<حب> به دانه هایی مانند گندم و جو گفته می شود (راغب) و <نوی>، جمع <نواه>، به معنای هسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 30 - 2،11

2- جهان طبیعت ، دارای آسمان های متعدد

السموت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 60 - 3

3 - نزول باران از سمت آسمان و رویش بوستان های پرطراوت در پرتو آن ، جلوه تدبیر خدای یگانه

و أنزل لکم من السماء ماء فأنبتنا به حدائق ذات بهجه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 50 - 10

10 - رویش گیاهان و حیات یافتن زمین ، با باران ، به دست خداوند است .

کیف یحی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 21 - 6،13

6 - جریان رویش کشت های رنگارنگ و رسیده و آن گاه خشک و خرد شدن ساقه ها و برگ های آنها ، به دست خداوند است .

ثمّ یخرج به زرعًا مختلفًا ألونه ثمّ یهیج فتریه مصفرًّا ثمّ یجعله حط-مًا

ص: 240

<هیجان> (مصدر <یهیج>) در اصل به معنای حرکت شتابان و جوش و خروش است. این کلمه هرگاه به کشت ها و نباتات نسبت داده شود، آغاز خشک شدن را افاده می کند و این کنایه از رسیدن محصول و وقت چیدن آن است. <حطام> به معنای خرده های یک شیء خشک شده است و مقصود از آن، خرد و کاه شدن برگ ها و ساقه های کشت ها است.

13 - طبیعت ( جریان نزول باران ، پیدایش چشمه سار ها ، رویش کشت های رنگارنگ و خشک و خرد شدن آنها ) ، از جلوه های قدرت و ربوبیت خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. ثمّ یجعله حط-مًا إنّ فی ذلک لذکری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 39 - 3

3 - حیات و سرسبزی پهنه زمین ، در گرو نزول باران به اراده الهی

فإذا أنزلنا علیها الماء اهتزّت و ربت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 7 - 4

4- رویش گیاهان بهجت آفرین در زمین ، به تدبیر الهی و آیتی خداوندی است .

و أنبتنا فیها من کلّ زوج بهیج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 63 - 3

3 - رویش و رشد دانه ها در بستر خاک ، نمودی از قدرت الهی و نشانی روشن از امکان معاد

أفرءیتم ما تحرثون

روی سخن در این آیه، با منکران معاد است. تشویق آنان به مطالعه در چگونگی رشد گیاهان، بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 64 - 2،3

2 - رویش دانه های کاشته شده ، در زمین ، رشد و نموّ و بالاخره به ثمر رسیدن آن نمودی از قدرت خداوند است .

أم نحن الزرعون

3 - نقش الهی در فرایند رشد دانه ها در زمین ، منحصر به فرد بوده و هیچ نیرویی توان چنین عملی را ندارد .

أم نحن الزرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 15 - 2

2 - خداوند ، پدید آورنده بذر ها و دانه های خوراکی و روییدنی های زمین و تأمین کننده غذا های گیاهی انسان است .

لنخرج به حبّ-ًا و نباتًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 31 - 2،3

ص: 241

2 - خداوند ، رویاننده نباتات و تأمین کننده علوفه گیاه خواران

أخرج . .. مرعیها

<مرعی> مصدر میمی است و در این جا به معنای اسم مفعول به کار رفته است; یعنی، آنچه چریده می شود. این کلمه گرچه ناظر به تغذیه گیاه خواران است; ولی تأثیر گیاه در زندگانی انسان نیز - به قرینه <متاعاً لکم و لأنعامکم> در آیات بعد - مراد است.

3 - بیرون آوردن آب و گیاه از دل زمین ، نشانه قدرت خداوند بر احیای دوباره انسان ها است .

ءأنتم أشدّ خلقًا . .. أخرج منها ماءها و مرعیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 26 - 1

1 - شکافتن زمین هنگام روییدن گیاه ، کار خداوند و تحولّی شگفت انگیز است .

ثمّ شققنا الأرض شقًّا

به قرینه آیات بعد، مراد از <شققنا الأرض> شکافتن زمین هنگام روییدن گیاه است. تأکیدی که کلمه <شقّاً> بر آن دلالت دارد، در این موارد بیانگر شگفت بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 12 - 2،5

2 - آمادگی زمین ، برای رویش گیاهان و پیدایش چشمه ساران

و الأرض ذات الصدع

چنانچه <ذات الرجع> در آیه قبل به باران نظر داشته باشد; <ذات الصدع> در این آیه به نتایج باران در زمین اشاره خواهد داشت.

5 - بازگشت های مکرر نزولات آسمانی و رویش گیاهان از دل زمین ، از نشانه های امکان معاد است .

ذات الرجع . .. ذات الصدع

توصیف آسمان و زمین به اوصاف یاد شده - در سیاق آیات معاد - به همسانی آن اوصاف، با اعاده انسان در آخرت اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 4 - 1،2

1 - خداوند ، رویاننده نباتات و تأمین کننده علوفه گیاه خواران

و الذی أخرج المرعی

<مرعی> یا مصدر میمی و یا اسم مکان است و به صورت مجاز در معنای گیاهان چراگاه به کار رفته است. برگزیدن این لفظ، به منظور بیان منافع گیاه است که خوراک دام ها را تأمین می کند.

2 - توجّه به قدرت خداوند بر رویاندن گیاهان و به وجود آوردن چراگاه ها ، مایه منزّه دانستن او از هر عیب و نقص و پیراستن نام او ، از هر وصف ناروا است .

سبّح اسم . .. و الذی أخرج المرعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 5 - 3

ص: 242

3 - سیر صعودی و نزولی گیاهان و روییدن و تبدیل شدن آنها به خاشاک ، نمونه ای از نظم تقدیر شده آفریده های خداوند است .

الذی قدّر . .. أخرج المرعی . فجعله غثاء أحوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 6 - 10

10 - وابستگی رویش گیاهان و خشکیدن آنها به خواست خداوند ، گواه توانمندی او بر آموزش قرائت قرآن به پیامبر ( ص ) و حاکمیت مشیت او بر حفظ یا فراموش کردن آن

و الذی أخرج المرعی . فجعله غثاء أحوی . سنقرئک فلاتنسی

برشمردن صفات خداوند - پیش از وعده به قرائت و حفظ - نشانگر ارتباط آن صفات با این وعده است; به این بیان که چون زوال گیاهان سر سبز، وابسته به خواست خداوند است، زوال قرآن از حافظه انسان نیز مقهور اراده او می باشد.

69- منشأ زوجیت گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 36 - 2

2 - خداوند تمامی روییدنی های زمین ، انسان و پدیده های ناشناخته در نزد بشر را به صورت زوج ( نر و ماده ) آفریده است .

سبح-ن الذی خلق الأزوج کلّها ممّا تنبت الأرض و من أنفسهم و ممّا لایعلمون

<زوج> (مفرد <أزواج>) برای دو معنا به کار می رود: 1- مقابل طاق و مرادف جفت; 2- به معنای نوع و صنف گفتنی است برداشت یاد شده مبتنی بر معنای نخست است.

70- منشأ زیبایی گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 7 - 6

6 - زیبایی موجود در انواع گیاهان جلوه هنرنمایی خداوند

من کلّ زوج کریم

قید <کریم> بیانگر برداشت یاد شده است.

71- نشانه های پایان رشد گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 21 - 9

9 - زرد و خشک شدن ، نشانه پایان رشد کشت ها

ص: 243

ثمّ یهیج فتریه مصفرًّا

72- نظم در گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 6 - 2

2 - نظام گیاهان با تنوع و قانون مداری خاص خویش ، نشانی از خداوند و رحمت او

و النجم و الشجر یسجدان

برداشت یاد شده با توجه به نکات زیر به دست می آید: الف) تعبیر <یسجدان> اشاره به انقیاد تکوینی و قانون مداری دارد; ب) آیات شریفه در مقام ارائه نمودهای آفرینش و رحمانیت خداوند است.

73- نعمت گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 32 - 8

8- میوه ها و نباتات تأمین رزق و روزی انسان ، نمودی از نعمت و لطف الهی بر بندگان و شایسته شکر و سپاس

الله الذی خلق السموت و الأرض و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت رزقًا لکم

آیه در مقام امتنان و برشماری نعمتهای الهی است و آهنگ آن، تشویق کننده بندگان به شکر و سپاس در برابر نعمتهای پروردگار است. گفتنی است جمله <إن الاءنسان لظلوم کفّار> در دو آیه بعد (آیه 34) مؤید برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 15 - 3

3 - حبوبات و گیاهان ، از نعمت های الهی

لنخرج به حبّ-ًا و نباتًا

سیاق آیات مورد بحث، نشان می دهد که خداوند در مقام برشمردن آن دسته از آفریده های خویش است که در زندگانی انسان ها مؤثر می باشد. تقدیم <حبّ> بر <نبات>، به دلیل اهمیت بیشتر دانه جات (از قبیل گندم، جو و...) در زندگی آنها است، به گونه ای که در اکثر موارد، گیاه را برای دانه اش می خواهند.

74- نقش رویش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 32 - 7

7- نزول باران و رویش نباتات و میوه ها ، دلیل و نشانه توحید خداوند است .

الله الذی خلق السموت و الأرض و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت

ص: 244

75- نقش گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 53 - 14

14 - باران و گیاه ، دارای نقشی بسزا در زندگی انسان ها

و أنزل من السماء ما فأخرجنا به أزوجًا من کلّ نبات

مخاطب قرار گرفتن انسان ها در صدر آیه، نشان می دهد که نعمت های یاد شده در آیه، در جهت منافع آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 5 - 33

33 - گیاهان ، مایه زیبایی و خرمی زمین

من کلّ زوج بهیج

<بهجه و بهاجه> به معنای حسن و خرمی است. بنابراین <بهیج>; یعنی، نیکو و خرم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 63 - 6

6 - زمین ، بدون داشتن گیاه و نباتات ، مرده است .

نزّل . .. ماء فأحیا به الأرض من بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 12 - 2

2 - گیاهان و سبزی های خوشبو و معطر ، نمودی از آراستگی زمین برای انسان

و الأرض وضعها للأنام . فیها ... و الریحان

واژه <ریحان>، به هر گیاه خوشبو گفته می شود (قاموس المحیط).

76- هسته گیاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 95 - 3،6،7

3 - رویش گیاهان و درختان از دانه ها و هسته ها، نمودی از بیرون آوردن موجود زنده از مرده است.

إن الله فالق الحب و النوی یخرج الحی من المیت و مخرج المیت من الحی

6 - قدرت خداوند بر رویاندن گیاه زنده از دل دانه و هسته مرده، نمودی از قدرت او بر زنده ساختن آدمی پس از مرگ است.

لقد جئتمونا فردی کما خلقنکم أول مره . .. إن الله فالق ... مخرج المیت من الحی

7 - تفکر در چگونگی شکافته شدن دانه ها و هسته ها و رویش گیاهان و پیدایش مرگ و حیات، زمینه راهیابی به توحید و پرهیز از شرک است.

إن الله فالق الحب و النوی . .. ذلکم الله

ص: 245

گیاه خواران

77- منشأ تأمین گیاه خواران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 4 - 1

1 - خداوند ، رویاننده نباتات و تأمین کننده علوفه گیاه خواران

و الذی أخرج المرعی

<مرعی> یا مصدر میمی و یا اسم مکان است و به صورت مجاز در معنای گیاهان چراگاه به کار رفته است. برگزیدن این لفظ، به منظور بیان منافع گیاه است که خوراک دام ها را تأمین می کند.

ص: 246

8- لانه سازی

1- لانه سازی بر روی خانه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 68 - 4

4- دامنه کوه ها ، بالای درختان و بنا ها و سایبان ها ، مکانی طبیعی و مناسب برای زندگی زنبور های عسل

و أوحی ربّک إلی النحل أن اتخذی من الجبال بیوتًا و من الشجر و ممّا یعرشون

2- لانه سازی بر روی درختان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 68 - 4

4- دامنه کوه ها ، بالای درختان و بنا ها و سایبان ها ، مکانی طبیعی و مناسب برای زندگی زنبور های عسل

و أوحی ربّک إلی النحل أن اتخذی من الجبال بیوتًا و من الشجر و ممّا یعرشون

3- لانه سازی بر روی سایبانها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 68 - 4

4- دامنه کوه ها ، بالای درختان و بنا ها و سایبان ها ، مکانی طبیعی و مناسب برای زندگی زنبور های عسل

و أوحی ربّک إلی النحل أن اتخذی من الجبال بیوتًا و من الشجر و ممّا یعرشون

4- منشأ لانه سازی زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 68 - 1،2

1- سکنی گزینی زنبور های عسل در کوه ها ، درختان ، بنا ها و سایبان ها با الهام الهی است .

و أوحی ربّک إلی النحل أن اتخذی من الجبال بیوتًا و من الشجر و ممّا یعرشون

ص: 247

2- الهام خداوند به زنبور های عسل و هدایت آنها به ساختن خانه هایی مناسب برای خود ، به مقتضای ربوبیت اوست .

و أوحی ربّک إلی النحل . .. و ممّا یعرشون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 69 - 7

7- نشان دادن راه زندگی طبیعی ( حرکات غریزی برای خانه سازی ، تغذیه از گیاهان و تولید عسل ) به زنبور های عسل ، به مقتضای ربوبیت پروردگار است .

فاسلکی سبل ربّک ذللاً

ص: 248

9- لاوی

1- اندوه لاوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 80 - 6

6- ناراحتی و شرمساری فرزند ارشد یعقوب از توفیق نیافتن در عمل به عهد و پیمان خویش ( بازگرداندن بنیامین )

قال کبیرهم . .. قد أخذ علیکم موثقًا ... فلن أبرح الأرض

2- اهتمام لاوی به بازگشت بنیامین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 80 - 7

7- فرزند بزرگ یعقوب ، بازگشت کاروان بدون همراه داشتن بنیامین را تخلف از عهد و سوگند پیشین خود و برادرانش خواند .

قال کبیرهم ألم تعلموا أن أباکم قد أخذ علیکم موثقًا من الله

لاوی با تفریع جمله <فلن أبرح . ..> بر <ألم تعلموا أن أباکم قد أخذ علیکم موثقًا> بیان داشت که: با توجه به عهد و پیمانمان با یعقوب(ع)، سزاوار نیست بدون همراه داشتن بنیامین باز گردیم [اگر شما تصمیم به بازگشت دارید خود می دانید]، ولی من باز نخواهم گشت.

3- اهتمام لاوی به سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 80 - 7

7- فرزند بزرگ یعقوب ، بازگشت کاروان بدون همراه داشتن بنیامین را تخلف از عهد و سوگند پیشین خود و برادرانش خواند .

قال کبیرهم ألم تعلموا أن أباکم قد أخذ علیکم موثقًا من الله

لاوی با تفریع جمله <فلن أبرح . ..> بر <ألم تعلموا أن أباکم قد أخذ علیکم موثقًا> بیان داشت که: با توجه به عهد و پیمانمان با یعقوب(ع)، سزاوار نیست بدون همراه داشتن بنیامین باز گردیم [اگر شما تصمیم به بازگشت دارید خود می

ص: 249

دانید]، ولی من باز نخواهم گشت.

4- اهتمام لاوی به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 80 - 7،8

7- فرزند بزرگ یعقوب ، بازگشت کاروان بدون همراه داشتن بنیامین را تخلف از عهد و سوگند پیشین خود و برادرانش خواند .

قال کبیرهم ألم تعلموا أن أباکم قد أخذ علیکم موثقًا من الله

لاوی با تفریع جمله <فلن أبرح . ..> بر <ألم تعلموا أن أباکم قد أخذ علیکم موثقًا> بیان داشت که: با توجه به عهد و پیمانمان با یعقوب(ع)، سزاوار نیست بدون همراه داشتن بنیامین باز گردیم [اگر شما تصمیم به بازگشت دارید خود می دانید]، ولی من باز نخواهم گشت.

8- فرزند ارشد یعقوب نسبت به دیگر برادرانش ، متعهدتر و به عهد و پیمان خویش پایبندتر بود .

قال کبیرهم ألم تعلموا أن أباکم قد أخذ علیکم موثقًا من الله . .. فلن أبرح الأرض

5- برادران یوسف و پیشنهاد لاوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 11 - 1

1- پیشنهاد لاوی ( نکشتن یوسف ( ع ) و افکندن او در چاه ) از طرف دیگر برادران پذیرفته شد و مورد تأیید قرار گرفت .

لاتقتلوا یوسف و ألقوه فی غی-بت الجب . .. قالوا ی-أبانا ما لک

بیان حضور برادران در نزد یعقوب(ع) به منظور جلب رضایت او برای بردن یوسف(ع) به مراتع ، پس از بیان پیشنهاد لاوی (ألقوه فی غی-بت الجب) گویای این نکته است که: آخرین پیشنهاد - که همان طرح لاوی بود - مورد پذیرش همگان قرار گرفت.

6- بینش لاوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 10 - 2

2- لاوی برخلاف دیگر برادرانش ، با توطئه علیه یوسف ( ع ) و دور ساختن او از نزد پدرشان یعقوب ( ع ) موافق نبود .

لاتقتلوا یوسف و ألقوه فی غی-بت الجب . .. إن کنتم ف-علین

جمله شرطی <إن کنتم فاعلین> (اگر بر توطئه علیه یوسف(ع) مصمم هستید) می رساند که لاوی با انجام توطئه موافق نبود. لازم به ذکر است که جواب جمله شرطی (إن کنتم...) معنایی است که از <ألقوه...> استفاده می شود ; یعنی، <إن کنتم فاعلین فألقوه فی غی-بت الجب>.

ص: 250

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 80 - 7،9،11

7- فرزند بزرگ یعقوب ، بازگشت کاروان بدون همراه داشتن بنیامین را تخلف از عهد و سوگند پیشین خود و برادرانش خواند .

قال کبیرهم ألم تعلموا أن أباکم قد أخذ علیکم موثقًا من الله

لاوی با تفریع جمله <فلن أبرح . ..> بر <ألم تعلموا أن أباکم قد أخذ علیکم موثقًا> بیان داشت که: با توجه به عهد و پیمانمان با یعقوب(ع)، سزاوار نیست بدون همراه داشتن بنیامین باز گردیم [اگر شما تصمیم به بازگشت دارید خود می دانید]، ولی من باز نخواهم گشت.

9- فرزند بزرگ یعقوب با یادآور شدن ظلم و ستم برادرانش به یوسف ، بازگشت به نزد پدر را بدون همراه داشتن بنیامین ناروا شمرد .

ألم تعلموا . .. من قبل ما فرّطتم فی یوسف

<ما> در <ما فرّطتم> مصدریه است و عبارت <من قبل ما فرّطتم . ..> عطف بر <أنّ أباکم ...> می باشد ; یعنی: <ألم تعلموا تفریطکم فی یوسف من قبل>. تفریط به معنای کوتاهی کردن و رها کردن چیزی تا نابود شدن آن است (لسان العرب).

11- لاوی بازگشت از مصر بدون بنیامین را به پیام رخصتی از ناحیه یعقوب ( ع ) و یا به تقدیر و حکمی از جانب خدا موکول کرد .

فلن أبرح الأرض حتی یأذن لی أبی أو یحکم الله لی

گویا مقصود لاوی از <حتی یأذن لی أبی> این معنا باشد که پدرش یعقوب اطمینان کند که ما در نگه داری از بنیامین کوتاهی نکردیم و مصداق سخنی که خود گفته بود (إلاّ أن یحاط بکم) تحقق یافت. و یا اگر چنین اطمینانی پیدا نکرد، از پیمان خویش چشم پوشی کند و در نتیجه اجازه بازگشت را به من بدهد. و مراد از <یحکم الله> شاید این باشد که تقدیر الهی سبب شود من بتوانم بنیامین را از دست عزیز مصر برهانم و با او باز گردم.

7- پیشنهاد لاوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 10 - 1،3،5،8

1- یکی از برادران یوسف ( لاوی ) در جلسه توطئه ، سایر برادران را از کشتن او برحذر داشت .

قال قائل منهم لاتقتلوا یوسف

مفرد بودن کلمه <قائل> گویای این است که تنها یکی از برادران یوسف با کشتن وی مخالفت کرد و او بر اساس روایتی که در پایان آیه خواهد آمد، <لاوی> بوده است.

3- لاوی به برادرانش پیشنهاد کرد اگر مصمم بر دور ساختن یوسف هستند او را در نهانگاه چاهی در مسیر کاروان ها بیفکنند .

قال قائل منهم لاتقتلوا یوسف و ألقوه فی غی-بت الجب یلتقطه بعض السیّاره

<جبّ> به معنای چاه است و برخی از اهل لغت برآنند که <جبّ> به چاه عمیق و پر آب گفته می شود. در مجمع البیان آمده است: <غی-بت الجب> حفره و یا طاق مانندی است که بالای آب چاه قرار می دهند و <سیاره> به گروهی که مسافرت می کنند (کاروان) اطلاق می شود.

5- چاه پیشنهاد شده از طرف لاوی جهت افکندن یوسف ( ع ) ، چاهی مشخص و مورد نظر بوده است .

ص: 251

ألقوه فی غی-بت الجب

ظاهر آن است که <ال> در <الجب> عهد ذهنی و اشاره به چاهی معهود می باشد.

8- < عن أبی جعفر ( ع ) : . . . فقال لاوی لایجوز قتله و نغیبه عن أبینا ;

از امام باقر(ع) روایت شده است: . .. پس لاوی گفت: کشتنش روا نیست و [لیکن] او را از پدرمان دور می سازیم>.

8- تصمیم لاوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 80 - 5

5- فرزند ارشد یعقوب بر آن شد که در سرزمین مصر بماند و به کنعان باز نگردد .

فلن أبرح الأرض حتی یأذن لی أبی

<براح> (مصدر أبرح) به معنای جدا شدن و فاصله گرفتن است. <ال> در <الأرض> عهد حضوری است و اشاره به شهر و دیاری دارد که بنیامین در آن جا بازداشت شده است.

9- تعالیم لاوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 81 - 1،2

1- لاوی ضمن موافقت با مراجعه برادرانش به کنعان ، نحوه گزارش سرقت بنیامین را به آنان تعلیم داد .

قال کبیرهم . .. ارجعوا إلی أبیکم فقولوا ی-أبانا إن ابنک سرق

2- شهادت به دزدی بنیامین در نزد یعقوب با جمله ای متضمن تأکید ، از سفارش های لاوی به برادران خویش

إن ابنک سرق

10- توصیه های لاوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 81 - 2

2- شهادت به دزدی بنیامین در نزد یعقوب با جمله ای متضمن تأکید ، از سفارش های لاوی به برادران خویش

إن ابنک سرق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 82 - 4

4- لاوی به برادرانش سفارش کرد از یعقوب بخواهند که وی از اهالی مصر و نیز از همسفران ایشان ، داستان سرقت بنیامین را جویا شود .

فقولوا ی-أبانا . .. وسئل القریه ... والعیر التی أقبلنا فیها

ص: 252

<اقبال> (مصدر أقبلنا) به معنای روی آوردن است و متعلق آن <إلیک> و مانند آن است که به خاطر وضوحش در کلام نیامده و <فیها> حال برای ضمیر <أقبلنا> می باشد. بنابراین <وسئل ... العیر التی ...> ; یعنی، از کاروانی بپرس که ما در میان آنها به سوی شما آمدیم. قابل ذکر است که آیه مورد بحث نیز مانند آیه سابق، از سفارشهای لاوی به برادرانش می باشد.

11- حکمت در فراق لاوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 83 - 25

25- یعقوب ( ع ) گرفتار شدن به فراق فرزندانش ( یوسف ( ع ) ، بنیامین و لاوی ) را حاوی حکمت و مصلحتی الهی می دید .

فصبر جمیل . .. إنه هو العلیم الحکیم

12- خواسته های لاوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 81 - 3،4،5،7

3- لاوی از برادرانش خواست ، به پدرشان تفهیم کنند که به دزدی بنیامین اطمینان پیدا کردند و گزارش و شهادت آنان عالمانه است .

إن ابنک سرق و ما شهدنا إلاّ بما علمنا

در اینکه مراد از شهادت در <ما شهدنا> چیست، چند نظر ابراز شده است. از جمله آنهاست همین شهادت برادران یوسف نزد یعقوب به دزدی کردن فرزندش بنیامین (إن ابنک سرق). بر این اساس مفاد جمله <ما شهدنا ...> چنین می شود: آنچه هم اکنون در نزد تو می گوییم (إن ابنک سرق) شهادتی است از روی علم و ما بدان اطمینان و یقین داریم.

4- لاوی به برادرانش سفارش کرد ، دسته جمعی به حضور پدر برسند و همگان بر دزدی بنیامین شهادت دهند .

ارجعوا إلی أبیکم فقولوا . .. ما شهدنا إلاّ بما علمنا

تصریح لاوی به صیغه های جمع <قولوا> و <ما شهدنا> و <علمنا> گویای برداشت فوق است.

5- لاوی از برادرانش خواست ، گزارش سفر و دزدی بنیامین را با لحنی مشفقانه ، به پدر بیان کنند .

ی-أبانا

تصریح لاوی به اینکه در ابتدای سخن پدر را با جمله <ی-أبانا> مخاطب قرار دهید ، رساننده این است که به گونه ای سخن بگویید که شفقت او را بر خویش جلب کنید.

7- لاوی از برادرانش خواست برای پدرشان بیان کنند که بنیامین در نهان و به دور از چشم آنان دزدی کرد .

و ما کنا للغیب ح-فظین

در معنای جمله <و ما کنا . ..> چند نظر ابراز شده است. با توجه به اطمینان برادران یوسف به دزدی بنیامین که جمله <إن ابنک سرق> گویای آن است، این معنا به نظر روشن تر می رسد که: ما نمی توانستیم آنچه را در غیاب و به دور از چشم انجام می گیرد، نگهبان باشیم ; یعنی، دزدی بنیامین در نهان انجام گرفت. از این رو نتوانستیم او را باز داریم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 253

8 - یوسف - 12 - 82 - 6

6- لاوی از برادرانش خواست نزد پدر بر راستگویی خویش در سرقت بنیامین تأکید کنند .

و إنا لص-دقون

13- سرزنشهای لاوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 80 - 10

10- فرزند بزرگ یعقوب ، رفتار گذشته برادرانش با یوسف ( ع ) را رفتاری نکوهیده خواند .

قال کبیرهم . .. و من قبل ما فرّطتم فی یوسف

14- عقیده لاوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 80 - 13

13- لاوی به خداوند و برتری او در حکم و قضاوت معتقد بود .

قال . .. أو یحکم الله لی و هو خیر الح-کمین

15- فلسفه پیشنهاد لاوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 10 - 4،6

4- لاوی با پیشنهاد خود ( انداختن یوسف به چاه ) درصدد حفظ جان یوسف ( ع ) و پیشگیری از کشته شدن او بود .

لاتقتلوا یوسف . .. و ألقوه فی غی-بت الجب یلتقطه بعض السیّاره

پیشنهاد لاوی مبنی بر اینکه یوسف را در چاهی بر سر راه کاروانها بیفکنید، در مقابل این نظر که او را در بیابانی رها سازید (أو اطرحوه أرضاً) و نیز، تصریح به اینکه کاروانی او را بیابد (یلتقطه بعض السیّاره) دلالت می کند که وی درصدد پیشگیری از تلف شدن یوسف(ع) و از میان رفتن او بوده است.

6- لاوی قرار دادن یوسف ( ع ) را در چاه ، مقدمه دستیابی کاروان ها به یوسف ( ع ) و مایه نجات او از مرگ می دید .

یلتقطه بعض السیّاره

التقاط (مصدر یلتقطه) به معنای یافتن و برگرفتن است.

16- قبول پیشنهاد لاوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 254

8 - یوسف - 12 - 11 - 1

1- پیشنهاد لاوی ( نکشتن یوسف ( ع ) و افکندن او در چاه ) از طرف دیگر برادران پذیرفته شد و مورد تأیید قرار گرفت .

لاتقتلوا یوسف و ألقوه فی غی-بت الجب . .. قالوا ی-أبانا ما لک

بیان حضور برادران در نزد یعقوب(ع) به منظور جلب رضایت او برای بردن یوسف(ع) به مراتع ، پس از بیان پیشنهاد لاوی (ألقوه فی غی-بت الجب) گویای این نکته است که: آخرین پیشنهاد - که همان طرح لاوی بود - مورد پذیرش همگان قرار گرفت.

17- لاوی در سرزمین مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 80 - 5

5- فرزند ارشد یعقوب بر آن شد که در سرزمین مصر بماند و به کنعان باز نگردد .

فلن أبرح الأرض حتی یأذن لی أبی

<براح> (مصدر أبرح) به معنای جدا شدن و فاصله گرفتن است. <ال> در <الأرض> عهد حضوری است و اشاره به شهر و دیاری دارد که بنیامین در آن جا بازداشت شده است.

18- لاوی و اتهام دزدی به بنیامین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 81 - 7

7- لاوی از برادرانش خواست برای پدرشان بیان کنند که بنیامین در نهان و به دور از چشم آنان دزدی کرد .

و ما کنا للغیب ح-فظین

در معنای جمله <و ما کنا . ..> چند نظر ابراز شده است. با توجه به اطمینان برادران یوسف به دزدی بنیامین که جمله <إن ابنک سرق> گویای آن است، این معنا به نظر روشن تر می رسد که: ما نمی توانستیم آنچه را در غیاب و به دور از چشم انجام می گیرد، نگهبان باشیم ; یعنی، دزدی بنیامین در نهان انجام گرفت. از این رو نتوانستیم او را باز داریم.

19- لاوی و اذن یعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 80 - 11،14

11- لاوی بازگشت از مصر بدون بنیامین را به پیام رخصتی از ناحیه یعقوب ( ع ) و یا به تقدیر و حکمی از جانب خدا موکول کرد .

فلن أبرح الأرض حتی یأذن لی أبی أو یحکم الله لی

گویا مقصود لاوی از <حتی یأذن لی أبی> این معنا باشد که پدرش یعقوب اطمینان کند که ما در نگه داری از بنیامین کوتاهی نکردیم و مصداق سخنی که خود گفته بود (إلاّ أن یحاط بکم) تحقق یافت. و یا اگر چنین اطمینانی پیدا نکرد، از

ص: 255

پیمان خویش چشم پوشی کند و در نتیجه اجازه بازگشت را به من بدهد. و مراد از <یحکم الله> شاید این باشد که تقدیر الهی سبب شود من بتوانم بنیامین را از دست عزیز مصر برهانم و با او باز گردم.

14- < عن أبی الحسن الهادی ( ع ) : . . . قال [ لاوی ] : < لن أبرح الأرض حتی یأذن لی أبی . . . > . . . ;

از امام هادی(ع) روایت شده است: . .. (لاوی) گفت: هرگز از این سرزمین دور نمی شوم تا اینکه پدرم به من اجازه دهد ...>...>.

20- لاوی و بازگشت به کنعان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 80 - 9،11

9- فرزند بزرگ یعقوب با یادآور شدن ظلم و ستم برادرانش به یوسف ، بازگشت به نزد پدر را بدون همراه داشتن بنیامین ناروا شمرد .

ألم تعلموا . .. من قبل ما فرّطتم فی یوسف

<ما> در <ما فرّطتم> مصدریه است و عبارت <من قبل ما فرّطتم . ..> عطف بر <أنّ أباکم ...> می باشد ; یعنی: <ألم تعلموا تفریطکم فی یوسف من قبل>. تفریط به معنای کوتاهی کردن و رها کردن چیزی تا نابود شدن آن است (لسان العرب).

11- لاوی بازگشت از مصر بدون بنیامین را به پیام رخصتی از ناحیه یعقوب ( ع ) و یا به تقدیر و حکمی از جانب خدا موکول کرد .

فلن أبرح الأرض حتی یأذن لی أبی أو یحکم الله لی

گویا مقصود لاوی از <حتی یأذن لی أبی> این معنا باشد که پدرش یعقوب اطمینان کند که ما در نگه داری از بنیامین کوتاهی نکردیم و مصداق سخنی که خود گفته بود (إلاّ أن یحاط بکم) تحقق یافت. و یا اگر چنین اطمینانی پیدا نکرد، از پیمان خویش چشم پوشی کند و در نتیجه اجازه بازگشت را به من بدهد. و مراد از <یحکم الله> شاید این باشد که تقدیر الهی سبب شود من بتوانم بنیامین را از دست عزیز مصر برهانم و با او باز گردم.

21- لاوی و برادران یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 81 - 2،3،4،5،7

2- شهادت به دزدی بنیامین در نزد یعقوب با جمله ای متضمن تأکید ، از سفارش های لاوی به برادران خویش

إن ابنک سرق

3- لاوی از برادرانش خواست ، به پدرشان تفهیم کنند که به دزدی بنیامین اطمینان پیدا کردند و گزارش و شهادت آنان عالمانه است .

إن ابنک سرق و ما شهدنا إلاّ بما علمنا

در اینکه مراد از شهادت در <ما شهدنا> چیست، چند نظر ابراز شده است. از جمله آنهاست همین شهادت برادران یوسف نزد یعقوب به دزدی کردن فرزندش بنیامین (إن ابنک سرق). بر این اساس مفاد جمله <ما شهدنا ...> چنین می شود: آنچه هم اکنون در نزد تو می گوییم (إن ابنک سرق) شهادتی است از روی علم و ما بدان اطمینان و یقین داریم.

4- لاوی به برادرانش سفارش کرد ، دسته جمعی به حضور پدر برسند و همگان بر دزدی بنیامین شهادت دهند .

ص: 256

ارجعوا إلی أبیکم فقولوا . .. ما شهدنا إلاّ بما علمنا

تصریح لاوی به صیغه های جمع <قولوا> و <ما شهدنا> و <علمنا> گویای برداشت فوق است.

5- لاوی از برادرانش خواست ، گزارش سفر و دزدی بنیامین را با لحنی مشفقانه ، به پدر بیان کنند .

ی-أبانا

تصریح لاوی به اینکه در ابتدای سخن پدر را با جمله <ی-أبانا> مخاطب قرار دهید ، رساننده این است که به گونه ای سخن بگویید که شفقت او را بر خویش جلب کنید.

7- لاوی از برادرانش خواست برای پدرشان بیان کنند که بنیامین در نهان و به دور از چشم آنان دزدی کرد .

و ما کنا للغیب ح-فظین

در معنای جمله <و ما کنا . ..> چند نظر ابراز شده است. با توجه به اطمینان برادران یوسف به دزدی بنیامین که جمله <إن ابنک سرق> گویای آن است، این معنا به نظر روشن تر می رسد که: ما نمی توانستیم آنچه را در غیاب و به دور از چشم انجام می گیرد، نگهبان باشیم ; یعنی، دزدی بنیامین در نهان انجام گرفت. از این رو نتوانستیم او را باز داریم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 82 - 6

6- لاوی از برادرانش خواست نزد پدر بر راستگویی خویش در سرقت بنیامین تأکید کنند .

و إنا لص-دقون

22- لاوی و تبعید یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 10 - 2

2- لاوی برخلاف دیگر برادرانش ، با توطئه علیه یوسف ( ع ) و دور ساختن او از نزد پدرشان یعقوب ( ع ) موافق نبود .

لاتقتلوا یوسف و ألقوه فی غی-بت الجب . .. إن کنتم ف-علین

جمله شرطی <إن کنتم فاعلین> (اگر بر توطئه علیه یوسف(ع) مصمم هستید) می رساند که لاوی با انجام توطئه موافق نبود. لازم به ذکر است که جواب جمله شرطی (إن کنتم...) معنایی است که از <ألقوه...> استفاده می شود ; یعنی، <إن کنتم فاعلین فألقوه فی غی-بت الجب>.

23- لاوی و دزدی بنیامین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 81 - 1

1- لاوی ضمن موافقت با مراجعه برادرانش به کنعان ، نحوه گزارش سرقت بنیامین را به آنان تعلیم داد .

قال کبیرهم . .. ارجعوا إلی أبیکم فقولوا ی-أبانا إن ابنک سرق

ص: 257

24- لاوی و ظلم برادران یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 80 - 9

9- فرزند بزرگ یعقوب با یادآور شدن ظلم و ستم برادرانش به یوسف ، بازگشت به نزد پدر را بدون همراه داشتن بنیامین ناروا شمرد .

ألم تعلموا . .. من قبل ما فرّطتم فی یوسف

<ما> در <ما فرّطتم> مصدریه است و عبارت <من قبل ما فرّطتم . ..> عطف بر <أنّ أباکم ...> می باشد ; یعنی: <ألم تعلموا تفریطکم فی یوسف من قبل>. تفریط به معنای کوتاهی کردن و رها کردن چیزی تا نابود شدن آن است (لسان العرب).

25- لاوی و قتل یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 10 - 1،4

1- یکی از برادران یوسف ( لاوی ) در جلسه توطئه ، سایر برادران را از کشتن او برحذر داشت .

قال قائل منهم لاتقتلوا یوسف

مفرد بودن کلمه <قائل> گویای این است که تنها یکی از برادران یوسف با کشتن وی مخالفت کرد و او بر اساس روایتی که در پایان آیه خواهد آمد، <لاوی> بوده است.

4- لاوی با پیشنهاد خود ( انداختن یوسف به چاه ) درصدد حفظ جان یوسف ( ع ) و پیشگیری از کشته شدن او بود .

لاتقتلوا یوسف . .. و ألقوه فی غی-بت الجب یلتقطه بعض السیّاره

پیشنهاد لاوی مبنی بر اینکه یوسف را در چاهی بر سر راه کاروانها بیفکنید، در مقابل این نظر که او را در بیابانی رها سازید (أو اطرحوه أرضاً) و نیز، تصریح به اینکه کاروانی او را بیابد (یلتقطه بعض السیّاره) دلالت می کند که وی درصدد پیشگیری از تلف شدن یوسف(ع) و از میان رفتن او بوده است.

26- لاوی و مقدرات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 80 - 11

11- لاوی بازگشت از مصر بدون بنیامین را به پیام رخصتی از ناحیه یعقوب ( ع ) و یا به تقدیر و حکمی از جانب خدا موکول کرد .

فلن أبرح الأرض حتی یأذن لی أبی أو یحکم الله لی

گویا مقصود لاوی از <حتی یأذن لی أبی> این معنا باشد که پدرش یعقوب اطمینان کند که ما در نگه داری از بنیامین کوتاهی نکردیم و مصداق سخنی که خود گفته بود (إلاّ أن یحاط بکم) تحقق یافت. و یا اگر چنین اطمینانی پیدا نکرد، از پیمان خویش چشم پوشی کند و در نتیجه اجازه بازگشت را به من بدهد. و مراد از <یحکم الله> شاید این باشد که تقدیر الهی سبب شود من بتوانم بنیامین را از دست عزیز مصر برهانم و با او باز گردم.

ص: 258

27- لاوی و نجات بنیامین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 80 - 6

6- ناراحتی و شرمساری فرزند ارشد یعقوب از توفیق نیافتن در عمل به عهد و پیمان خویش ( بازگرداندن بنیامین )

قال کبیرهم . .. قد أخذ علیکم موثقًا ... فلن أبرح الأرض

28- لاوی و نجات یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 10 - 4،6

4- لاوی با پیشنهاد خود ( انداختن یوسف به چاه ) درصدد حفظ جان یوسف ( ع ) و پیشگیری از کشته شدن او بود .

لاتقتلوا یوسف . .. و ألقوه فی غی-بت الجب یلتقطه بعض السیّاره

پیشنهاد لاوی مبنی بر اینکه یوسف را در چاهی بر سر راه کاروانها بیفکنید، در مقابل این نظر که او را در بیابانی رها سازید (أو اطرحوه أرضاً) و نیز، تصریح به اینکه کاروانی او را بیابد (یلتقطه بعض السیّاره) دلالت می کند که وی درصدد پیشگیری از تلف شدن یوسف(ع) و از میان رفتن او بوده است.

6- لاوی قرار دادن یوسف ( ع ) را در چاه ، مقدمه دستیابی کاروان ها به یوسف ( ع ) و مایه نجات او از مرگ می دید .

یلتقطه بعض السیّاره

التقاط (مصدر یلتقطه) به معنای یافتن و برگرفتن است.

29- لاوی و یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 10 - 3

3- لاوی به برادرانش پیشنهاد کرد اگر مصمم بر دور ساختن یوسف هستند او را در نهانگاه چاهی در مسیر کاروان ها بیفکنند .

قال قائل منهم لاتقتلوا یوسف و ألقوه فی غی-بت الجب یلتقطه بعض السیّاره

<جبّ> به معنای چاه است و برخی از اهل لغت برآنند که <جبّ> به چاه عمیق و پر آب گفته می شود. در مجمع البیان آمده است: <غی-بت الجب> حفره و یا طاق مانندی است که بالای آب چاه قرار می دهند و <سیاره> به گروهی که مسافرت می کنند (کاروان) اطلاق می شود.

30- یعقوب(ع) در فراق لاوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 83 - 8

8- یعقوب ( ع ) بر آن بود که در فراق فرزندانش ( یوسف ( ع ) ، بنیامین و لاوی ) صبری نیکو و بدور از هر گونه جزع و

ص: 259

شکایت پیشه کند .

فصبر جمیل

صبر جمیل ، صبری است که در آن جزع نباشد و از مصیبت رخ داده به مردم شکایت نشود(مجمع البیان).

31- یعقوب(ع) و بازگشت لاوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 83 - 12

12- یعقوب ( ع ) به مراجعت سه فرزندش ، یوسف ( ع ) ، بنیامین و لاوی و ملاقات با آنان امیدوار بود .

عسی الله أن یأتینی بهم جمیعًا

32- یعقوب(ع) و حیات لاوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 83 - 11

11- یعقوب ( ع ) به زنده بودن یوسف ( ع ) ، بنیامین و لاوی ، اطمینان داشت .

عسی الله أن یأتینی بهم جمیعًا

مراد از ضمیر جمع در <بهم> یوسف(ع) ، بنیامین و لاوی است.

33- یعقوب(ع) و ملاقات با لاوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 83 - 12

12- یعقوب ( ع ) به مراجعت سه فرزندش ، یوسف ( ع ) ، بنیامین و لاوی و ملاقات با آنان امیدوار بود .

عسی الله أن یأتینی بهم جمیعًا

ص: 260

10- لباس

1- اهمیت لباس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 81 - 9

9- اهمیت مسکن ، سایه ، پناهگاه های کوهستانی و پوشش های مقاوم و متنوع در زندگی انسان

و الله جعل لکم من بیوتکم سکنًا . .. ظل-لاً ... أکن-نًا ... سربیل تقیکم الحرّ ...

2- پاکیزگی لباس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 4 - 1

1 - پاکیزگی لباس و نظافت شخصی ، از نخستین توصیه های خداوند به پیامبر ( ص )

و ثیابک فطهّر

3- پوشیدن لباس زرد در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 29 - 17

17 - < عن الصادق ( ع ) ( فی قوله تعالی ) < و تأتون فی نادیکم المنکر > یعنی الخذف بالحصی و التصفیق بالحمام . . . و مناقره الدیوک . . . و الجنق فی المجالس و لبس المعصفرات . . . ;

از امام صادق(ع) درباره این سخن خدای تعالی <و تأتون فی نادیکم المنکر> روایت شده که فرمود : مقصود از <منکر> پرتاب سنگ ریزه در مجالس و کف زدن برای پرواز دادن کبوتر . .. و به جنگ وادار کردن خروس ها ... و ضرطه در مجالس و پوشیدن لباس های معصفر (لباس هایی که با عصفر، به رنگ زرد درآمده) است.>

4- تاریخ لباس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 261

10 - کهف - 18 - 90 - 4

4- زمان ذوالقرنین ، در دورترین نقطه شرق سرزمین او ، از صنعت لباس و ساختمان ، خبری نبوده است .

بلغ مطلع الشمس . .. لم نجعل لهم من دونها سترًا

5- تشبیه به لباس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 47 - 1

1 - آفرینش شب ، همچون لباس و پوشش ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذی جعل لکم الّیل لباسًا

جمله <و هو الذی جعل لکم اللیل لباساً> برای حصر است و از نوع حصر إفرادی است; یعنی، تنها خدا شب را همچون پوشش برای انسان قرار داد; نه قدرتی دیگر. گفتنی است در این جمله، شب به لباس و پوشش تشبیه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 10 - 1

1 - تاریکی شب - بسان لباسی پوشیده بر موجودات - با مستور ساختن آنها از دید انسان ، مانع تلاش و فعالیت بیش از حد او است .

و جعلنا الّیل لباسًا

تقابل این آیه و آیه بعد - که روز را زمان تلاش برای زندگی دانسته است - بیانگر برداشت یاد شده است.

6- تنوع لباس بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 53 - 3

3- لباس های بهشتیان ، دارای تنوع

سندس و إستبرق

7- جنس لباس بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 23 - 7

7 - پرنیان ، جنس لباس مؤمنان در بهشت

و لباسهم فیها حریر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 262

17 - دخان - 44 - 53 - 1

1- دیبای نازک و ضخیم ، پوشش تقواپیشگان در بهشت

یلبسون من سندس و إستبرق

<سندس> به پارچه ابریشمی نازک و لطیف گفته می شود. <استبرق> نیز به معنای پارچه ابریشمی ضخیم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 21 - 2

2 - جامه های سبز رنگ از حریر نازک و ستبر ، از لباس های فاخر و رسمی بهشتیان

ع-لیهم ثیاب سندس خضر و إستبرق

8- رنگ لباس بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 31 - 4

4- پوشاک هایی به رنگ سبز ، فراهم آمده از حریر و در کمال ظرافت و لطافت ، لباس رسمی بهشتیان است .

یلبسون ثیابًا خضرًا من سندس

<سندس> به <پارچه دیبای نازک> گفته می شود نکره بودن واژهای <ثیاباً> و <خضراً> و <سندس> دال بر تفخیم است، از همین رو، در برداشت، قید <کمال ظرافت و لطافت> آمده است. و نیز بدان جهت که اهل بهشت، هرگونه لباس که بخواهند، فراهم است، از این لباس، به عنوان لباس ویژه و رسمی یاد گردیده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 21 - 2

2 - جامه های سبز رنگ از حریر نازک و ستبر ، از لباس های فاخر و رسمی بهشتیان

ع-لیهم ثیاب سندس خضر و إستبرق

9- زیبایی لباس بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 31 - 7

7- بهشتیان ، به هنگام تکیه زدن بر تخت های خود ، لباس های فاخر دیبا بر تن دارند .

و یلبسون ثیابًا خضرًا من سندس و إستبرق متّکئین فیها علی الأرائک

10- زیبایی لباس حریر بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 263

10 - کهف - 18 - 31 - 4

4- پوشاک هایی به رنگ سبز ، فراهم آمده از حریر و در کمال ظرافت و لطافت ، لباس رسمی بهشتیان است .

یلبسون ثیابًا خضرًا من سندس

<سندس> به <پارچه دیبای نازک> گفته می شود نکره بودن واژهای <ثیاباً> و <خضراً> و <سندس> دال بر تفخیم است، از همین رو، در برداشت، قید <کمال ظرافت و لطافت> آمده است. و نیز بدان جهت که اهل بهشت، هرگونه لباس که بخواهند، فراهم است، از این لباس، به عنوان لباس ویژه و رسمی یاد گردیده است.

11- ضخامت لباس بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 31 - 5

5- تن پوش هایی فاخر و ضخیم ، فراهم آمده از حریر سبز ، از جمله لباس های ویژه اهل بهشت است .

و یلبسون ثیابًا خضرًا من سندس و إستبرق

کلمه <إستبرق> معرب <إستبر> فارسی است. و به معنای <دیبای ضخیم> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 21 - 2

2 - جامه های سبز رنگ از حریر نازک و ستبر ، از لباس های فاخر و رسمی بهشتیان

ع-لیهم ثیاب سندس خضر و إستبرق

12- ظرافت لباس بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 21 - 2

2 - جامه های سبز رنگ از حریر نازک و ستبر ، از لباس های فاخر و رسمی بهشتیان

ع-لیهم ثیاب سندس خضر و إستبرق

13- علاقه به لباس حریر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 23 - 8

8 - علاقه و تمایل طبیعی همه انسان ها ، به زیور آلات و پوشیدن لباس های ابریشمین

یحلّون فیها من اساور من ذهب و لؤلؤًا و لباسهم فیها حریر

ص: 264

14- کیفیت لباس محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 4 - 5،6،7

5 - < عن رجل من أهل الیمامه . . . قال : قال لی أبوالحسن : إنّ اللّه تعالی قال لنبیّه < و ثیابک فطهّر > و کانت ثِیابُه طاهرهً و إنّما أَمَرَه بالتَّشْمیر ;

از مردی از اهل یمامه روایت شده . .. که گفت: امام کاظم(ع) به من فرمود: خدای تعالی به پیغمبر خود فرموده است: <و ثیابک فطهّر>، در حالی که جامه های وی پاک بوده است. همانا او را به بالا زدن جامه ها امر کرده است>.

6 - < قال أبوعبداللّه ( ع ) . . . و اللّه تعالی یقول : < و ثیابک فطهّر > قال : و ثیابک ارفعها و لاتجرّها . . . ;

امام صادق(ع) فرمود: . .. خدای تعالی می فرماید: <و ثیابک فطهّر> [یعنی ]می فرماید: جامه های خود را بالا بزن و بر روی زمین مکشان...>.

7 - < قیل معناه و ثیابک فقصّر . . . و روی ذلک عن أبی عبداللّه ( ع ) ;

گفته شده که معنای آن (و ثیابک فطهّر) این است که جامه های خود را کوتاه کن و این معنا از امام صادق(ع) روایت شده است>.

15- لباس آتشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 19 - 6،8

6 - برای شرک پیشگان منکر ربوبیت خدا ، در دوزخ جامه هایی از آتشی ویژه می برند و بر آنان می پوشانند .

فالذین کفروا قطّعت لهم ثیاب من نار

تنکیر <نار> نشانگر این نکته است که جامه هایی که برای اهل شرک خواهند برید از جنس آتشی به خصوص خواهد بود نه از هر آتشی.

8 - جامه های آتشین در دوزخ ، جامه هایی است بسیار آزار دهنده و سخت سوزاننده .

قطّعت لهم ثیاب من نار

تنکیر <نار> علاوه بر این که بیانگر نوعی خاص از آتش است نشاندهنده شدت سوزانندگی و آسیب رسانی آن نیز می تواند باشد.

16- لباس اخروی ابرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 12 - 1

1 - بوستانی بزرگ و پرنعمت و لباسی فاخر از حریر ، پاداش ابرار در قیامت

إنّ الأبرار . .. و جزیهم بما صبروا جنّه و حریرًا

<جنّه> به معنای بوستان است و تنکیر آن بر تعظیم و تفخیم دلالت می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 265

19 - انسان - 76 - 21 - 1

1 - ابرار در بهشت ، برخوردار از بالاپوش های سبز رنگ از حریر نازک و ریزباف و حریر ستبر و درشت باف

ع-لیهم ثیاب سندس خضر و إستبرق

<سندس>، در لغت به معنای پارچه ابریشمی نازک و <استبرق> به معنای پارچه ضخیم است. برخی نیز آن را معرب و برگرفته از کلمه فارسی <استبر> یا <ستبر> دانسته اند (تاج العروس). از تعبیر <عالیهم> (بالای ایشان) می توان استفاده کرد که مقصود، لباس رویی و بالاپوش است.

17- لباس بودن همسر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 3

3 - زن و شوهر ، لباس عفاف یکدیگرند و هر کدام مایه پرهیز دیگری از گناهان جنسی است .

هن لباس لکم و أنتم لباس لهن

18- لباس بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 53 - 2

2- انسان در بهشت ، دارای جامه و پوشش

یلبسون من سندس و إستبرق

19- لباس تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 27 - 11

11 - شیطان در صدد برملا ساختن زشتیهای آدمیان و کندن لباس تقوای ایشان است.

ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءتهما

هشدار به فریبکاری شیطان و مطرح کردن برهنه سازی آدم و حوا پس از بیان ارزش برتر لباس تقوا، بیدارباشی است به آدمیان که شیطان در تلاش است تا جامه تقوا را از اندام و قلب و روح آنان به درآورد.

20- لباس جهنمیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 19 - 6،8

ص: 266

6 - برای شرک پیشگان منکر ربوبیت خدا ، در دوزخ جامه هایی از آتشی ویژه می برند و بر آنان می پوشانند .

فالذین کفروا قطّعت لهم ثیاب من نار

تنکیر <نار> نشانگر این نکته است که جامه هایی که برای اهل شرک خواهند برید از جنس آتشی به خصوص خواهد بود نه از هر آتشی.

8 - جامه های آتشین در دوزخ ، جامه هایی است بسیار آزار دهنده و سخت سوزاننده .

قطّعت لهم ثیاب من نار

تنکیر <نار> علاوه بر این که بیانگر نوعی خاص از آتش است نشاندهنده شدت سوزانندگی و آسیب رسانی آن نیز می تواند باشد.

21- لباس حریر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 53 - 1

1- دیبای نازک و ضخیم ، پوشش تقواپیشگان در بهشت

یلبسون من سندس و إستبرق

<سندس> به پارچه ابریشمی نازک و لطیف گفته می شود. <استبرق> نیز به معنای پارچه ابریشمی ضخیم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 12 - 1

1 - بوستانی بزرگ و پرنعمت و لباسی فاخر از حریر ، پاداش ابرار در قیامت

إنّ الأبرار . .. و جزیهم بما صبروا جنّه و حریرًا

<جنّه> به معنای بوستان است و تنکیر آن بر تعظیم و تفخیم دلالت می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 21 - 1،2

1 - ابرار در بهشت ، برخوردار از بالاپوش های سبز رنگ از حریر نازک و ریزباف و حریر ستبر و درشت باف

ع-لیهم ثیاب سندس خضر و إستبرق

<سندس>، در لغت به معنای پارچه ابریشمی نازک و <استبرق> به معنای پارچه ضخیم است. برخی نیز آن را معرب و برگرفته از کلمه فارسی <استبر> یا <ستبر> دانسته اند (تاج العروس). از تعبیر <عالیهم> (بالای ایشان) می توان استفاده کرد که مقصود، لباس رویی و بالاپوش است.

2 - جامه های سبز رنگ از حریر نازک و ستبر ، از لباس های فاخر و رسمی بهشتیان

ع-لیهم ثیاب سندس خضر و إستبرق

22- لباس حریر بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 267

10 - کهف - 18 - 31 - 5

5- تن پوش هایی فاخر و ضخیم ، فراهم آمده از حریر سبز ، از جمله لباس های ویژه اهل بهشت است .

و یلبسون ثیابًا خضرًا من سندس و إستبرق

کلمه <إستبرق> معرب <إستبر> فارسی است. و به معنای <دیبای ضخیم> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 23 - 7

7 - پرنیان ، جنس لباس مؤمنان در بهشت

و لباسهم فیها حریر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 33 - 6

6 - لباس بهشتیان از حریر است .

و لباسهم فیها حریر

23- لباس در دوران ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 90 - 4

4- زمان ذوالقرنین ، در دورترین نقطه شرق سرزمین او ، از صنعت لباس و ساختمان ، خبری نبوده است .

بلغ مطلع الشمس . .. لم نجعل لهم من دونها سترًا

24- لباس رسمی بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 31 - 4

4- پوشاک هایی به رنگ سبز ، فراهم آمده از حریر و در کمال ظرافت و لطافت ، لباس رسمی بهشتیان است .

یلبسون ثیابًا خضرًا من سندس

<سندس> به <پارچه دیبای نازک> گفته می شود نکره بودن واژهای <ثیاباً> و <خضراً> و <سندس> دال بر تفخیم است، از همین رو، در برداشت، قید <کمال ظرافت و لطافت> آمده است. و نیز بدان جهت که اهل بهشت، هرگونه لباس که بخواهند، فراهم است، از این لباس، به عنوان لباس ویژه و رسمی یاد گردیده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 21 - 2

2 - جامه های سبز رنگ از حریر نازک و ستبر ، از لباس های فاخر و رسمی بهشتیان

ع-لیهم ثیاب سندس خضر و إستبرق

ص: 268

25- لباس مباح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 12 - 9

9 - استفاده از مظاهر طبیعت ، برای خوراک ، پوشاک و زیور آلات ، مجاز و روا است .

و من کلٍّ تأکلون لحمًا طریًّا و تستخرجون حلیه تلبسونها

26- لباس متقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 53 - 1

1- دیبای نازک و ضخیم ، پوشش تقواپیشگان در بهشت

یلبسون من سندس و إستبرق

<سندس> به پارچه ابریشمی نازک و لطیف گفته می شود. <استبرق> نیز به معنای پارچه ابریشمی ضخیم است.

27- لباس محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 1 - 1

1 - نزول وحی بر پیامبر ( ص ) ، به هنگامی که آن حضرت جامه ای به خود پیچیده بود .

ی-أیّها المزّمّل

<تزمُّل> (مصدر <مزّمّل>) به معنای پیچیدن جامه و پارچه ای بر خویشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 1 - 1

1 - نزول وحی بر پیامبر ( ص ) ، به هنگامی که آن حضرت رِدا بر خود پیچیده بود .

ی-أیّها المدّثّر

<دثار>، به معنای لباس رویین و آنچه روی لباس زیرین به تن می کنند (مانند ردا و. ..) است.

28- لباس مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 89 - 7،30،31

ص: 269

7 - تغذیه ده مسکین و یا تهیه پوشاک برای آنان و یا آزاد کردن یک برده کفاره شکستن سوگند

فکفّرته اطعام عشره مسکین . .. اهلیکم او کسوتهم او تحریر رقبه

30 - لزوم رعایت تناسب کیفیت پوشاکی که در کفاره قسم داده می شود با فصل سال ( تابستان و زمستان ) و مرد یا زن بودن فقیر

فکفّرته . .. او کسوتهم

از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام در توضیح آیه فوق روایت شده: . .. و اما کسوتهم فان وافقت به التشاء فکسوته، و ان وافقت به الصیف فکسوته، لکل مسکین ازار و رداء و للمراه ما یواری ما یحرم منها ازار و خمار و درع ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 337، ح 167; تفسیر برهان، ج 1، ص 496، ح 12.

31 - بالاپوش و پایین پوش برای مرد و مقدار پوشش لازم ( پیراهن ، روسری و پایین پوش ) برای زن ، پوشاکی که در کفاره قسم داده می شود .

فکفّرته . .. او کسوتهم

از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام در توضیح آیه فوق روایت شده: . .. و اما کسوتهم ... لکل مسکین ازار و رداء و للمراه ما یواری ما یحرم منها ازار و خمار و درع ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 337، ح 167; تفسیر برهان، ج 1، ص 496، ح 12.

29- منابع تأمین لباس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 81 - 16

16- نیاز به لباس ، نیازی دائمی برای انسان و تأمین آن از فراورده های حیوانی ، امری موقت است .

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث-ثًا و مت-عًا إلی حین . .. و جعل لکم سربیل تق

برداشت فوق، بر این احتمال است که قید <إلی حین> مربوط به محدودیت بهره مندی از پشم، کرک و مو باشد و از اینکه اشیای یاد شده مقید به زمانی محدود شده است، ولی <سرابیل> - که ذکر عام بعد از خاص است - چنین قیدی ندارد، می توان نکته یاد شده را به دست آورد.

30- نعمت لباس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 81 - 7

7- دستیابی انسان ، به لباسی مناسب برای محافظت خویش از حرارت و شداید جنگ ، نعمتی الهی است .

و جعل لکم سربیل تقیکم الحرّ و سربیل تقیکم بأسکم

ص: 270

31- نیاز به لباس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 81 - 16

16- نیاز به لباس ، نیازی دائمی برای انسان و تأمین آن از فراورده های حیوانی ، امری موقت است .

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث-ثًا و مت-عًا إلی حین . .. و جعل لکم سربیل تق

برداشت فوق، بر این احتمال است که قید <إلی حین> مربوط به محدودیت بهره مندی از پشم، کرک و مو باشد و از اینکه اشیای یاد شده مقید به زمانی محدود شده است، ولی <سرابیل> - که ذکر عام بعد از خاص است - چنین قیدی ندارد، می توان نکته یاد شده را به دست آورد.

32- ویژگیهای لباس بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 31 - 4،5

4- پوشاک هایی به رنگ سبز ، فراهم آمده از حریر و در کمال ظرافت و لطافت ، لباس رسمی بهشتیان است .

یلبسون ثیابًا خضرًا من سندس

<سندس> به <پارچه دیبای نازک> گفته می شود نکره بودن واژهای <ثیاباً> و <خضراً> و <سندس> دال بر تفخیم است، از همین رو، در برداشت، قید <کمال ظرافت و لطافت> آمده است. و نیز بدان جهت که اهل بهشت، هرگونه لباس که بخواهند، فراهم است، از این لباس، به عنوان لباس ویژه و رسمی یاد گردیده است.

5- تن پوش هایی فاخر و ضخیم ، فراهم آمده از حریر سبز ، از جمله لباس های ویژه اهل بهشت است .

و یلبسون ثیابًا خضرًا من سندس و إستبرق

کلمه <إستبرق> معرب <إستبر> فارسی است. و به معنای <دیبای ضخیم> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 21 - 2،9

2 - جامه های سبز رنگ از حریر نازک و ستبر ، از لباس های فاخر و رسمی بهشتیان

ع-لیهم ثیاب سندس خضر و إستبرق

9 - < روی عن الصادق ( ع ) أنّه قال : فی معناه تعلوهم الثیاب فیلبسونها . . . < و سقاهم ربّهم شراباً طهوراً > یطهرهم عن کلّ شیء سوی اللّه . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده که درباره معنای <عالیهم ثیاب سندس خضر و إستبرق> فرمود: لباس به طرف آنان بالا می رود و آن را می پوشند. .. و درباره <و سقاهم ربّهم شراباً طهوراً> فرمود: [آن نوشیدنی پاک کننده] آنان را از هر چه غیر خدا است، پاک می کند...>.

ص: 271

11- لجاجت

1- آثار اجتناب از لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 118 - 15

15 - تنها اهل یقین ( کسانی که از عنادورزی و لجاجت پیراسته اند ) ، از آیات الهی بهره مند شده و در پرتو آن ، حقایق و معارف دینی را در می یابند .

قد بیّنّا الأیت لقوم یوقنون

چون آیات و نشانه های صداقت پیامبر به همگان ارائه شده است، لام در <لقوم> لام انتفاع می باشد و جمله فوق چنین معنا می شود: ما آیات و نشانه ها را برای همگان بیان داشته ایم، ولی اهل یقین از آنها بهره می برند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 99 - 16

16 - کسانی که در طلب ایمان بوده و از لجاجت و عناد به دورند، از آیات طبیعت به شناخت خدا و یگانگی او راهی می یابند.

إن فی ذلکم لأیت لقوم یؤمنون

2- آثار ترک لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 44 - 13

13 - برخورداری از روحیه حق پذیری و به دور بودن از لجاجت و عناد ، شرط بهرهوری انسان از هدایت وحی

و لو جعلنه . .. و الذین لایؤمنون فی ءاذانهم وقر و هو علیهم عمیً

از صدر آیه - که درباره لجاجت کافران است - و نیز فعل مضارع <لایؤمنون> - که اشعار به استمرار عدم ایمان دارد - می توان استفاده کرد که لجاجت و عناد، در محرومیت انسان از ابزارهای شناخت نقش دارد.

3- آثار لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 272

1 - بقره - 2 - 74 - 3

3 - قساوت قلب بنی اسرائیل ، نتیجه لجاجت ها ، بهانه جویی ها و عصیانگری های آنان بود .

قالوا أتتخذنا هزواً . .. ثم قست قلوبکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 118 - 19

19 - مشرکان بر اثر جهل و لجاجت ، آیات قرآن را نشانه ای بر حقانیت پیامبر نمی شمردند .

قال الذین لایعلمون لولا . .. تأتینا ءایه ... قد بیّنّا الأیت لقوم یوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 155 - 18

18 - لجاجت و ناباوری ، عامل بسته شدن قلب انسان ، بر شناخت معارف الهی و تأثیرپذیری از هدایتهاست .

قلوبنا غلف بل طبع اللّه علیها بکفرهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 25 - 11

11 - روحیه جدال و لجاجت، مانع از درک و پذیرش حق است.

حتی إذا جاءوک یجدلونک یقول الذین کفروا إن هذا إلا أسطیر الأولین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 91 - 26

26 - ضرورت اکتفا کردن به ابلاغ و پرهیز از بحث و مجادله با کسانی که روحیه عناد و لجاجت داشته و حق ناپذیرند.

قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 110 - 2،7

2 - قلب و ادراک انسان در نتیجه کفر و لجاجت مسخ می گردد.

لئن جاءتهم ءایه . .. لایؤمنون. و نقلب أفئدتهم و أبصرهم

<فؤاد> به معنی قلب است و وارونه ساختن معنی فیزیکی ندارد، بلکه منقلب شدن خصوصیات و واژگون شدن آن است. لذا می توان از آن به مسخ تعبیر کرد.

7 - محرومیت از هدایت پذیری، پیامد کفر و لجاجت در برابر حق است.

و نقلب أفئدتهم و أبصرهم کما لم یؤمنوا به أول مره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 101 - 14

14 - لجاجت ، از موانع شناخت حق و ایمان آوردن است .

و ما تغنی الأیت و النذر عن قوم لایؤمنون

ص: 273

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 15 - 3،6

3- لجاجت و هدایت ناپذیری ، عامل عدم تسلیم و مقاومت در برابر تعالیم آسمانی

و لو فتحنا علیهم بابًا من السّماء فظلّوا فیه یعرجون . لقالوا إنما سکّرت أبصرنا

6- لجاجت و تعصب ، عامل انکار حقایق عینی و محسوس

و لو فتحنا علیهم بابًا من السّماء فظلّوا فیه یعرجون . لقالوا إنما سکّرت أبصرنا ب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 41 - 6

6- لجاجت و حق ناپذیری ، باعث برداشت و تفسیر غلط از روشن ترین دلایل حق و گریز و اجتناب از آنهاست .

و لقد صرّفنا فی ه-ذا القرءان لیذّکّروا و ما یزیدهم إلاّ نفورًا

سخن حق، به خودی خود چیزی نیست که نفرت آفرین باشد. با توجه به این نکته، تنفر مشرکان از آیات روشن قرآن، عاملی جز موضع گیری پیشین و لجاجت آنها نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 8 - 3

3 - عناد و لجاجت ، از موانع ایمان و رهیابی به حق

إلاّ کانوا عنه معرضین . فقد کذّبوا ... و ما کان أکثرهم مؤمنین

از ارتباط این بخش از آیات می توان نتیجه گرفت که عزم کافران بر حق ناپذیری، علت برخورد سطحی آنان با آیات الهی و در نتیجه ره نیافتن آنان به حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 77 - 5

5 - روحیه لجاج و عناد ، مانع بهرهوری از هدایت و رحمت قرآن

و إنّه لهدًی و رحمه للمؤمنین

قرآن برای هدایت کافران و سایر اهل کتاب است و بی تردید هدایتگری های آن در بسیاری از آنان تأثیر دارد. با توجه به این نکته گفتنی است که مراد از <مؤمنین> کسانی اند که در صدد شناخت حق بوده و در مقابل آن تسلیم اند و در یک کلمه روح حق پذیری در آنان نمرده است و در مقابل آنان کسانی هستند که در موضع لجاج و عناد قرار دارند و از حق می گریزند و چه بسا با آن می ستیزند. آیات بعد مؤید همین مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 80 - 5

5 - مصمم بودن بر حق ناپذیری ، مانع از شناخت حق با همه روشنی آن

إنّک علی الحقّ المبین . .. و لاتسمع الصمّ الدعا إذا ولّوا مدبرین

قید <إذا ولّوا مدبرین> بیانگر روحیه عناد و حق ستیزی است; یعنی، آن جا که عناد ریشه بدواند، سخن حق بی تأثیر است.

ص: 274

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 86 - 11

11 - روحیه لجاج و حق ناپذیری ، مانع بهرهوری انسان از آیات الهی

إنّ فی ذلک لأی-ت لقوم یؤمنون

قید <لقوم یؤمنون> نشانگر آن است که کسانی که مصمم بر عدم پذیرش حق اند، از آیات روشن و غیرقابل انکار و گسترده الهی در نظام آفرینش، کمترین بهره را نخواهند برد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 3 - 9

9 - روحیه خیره سری و عناد ، مانع بهرهوری از روشنگری های قرآن

تلک ءای-ت الکت-ب المبین . نتلوا علیک... لقوم یؤمنون

با توجه به این که قرآن، آمده است تا با روشنگری هایش گمراهان را هدایت کند و بی تردید این روشنگری ها در بسیاری از آنان اثر کرده است; مراد از عبارت <لقوم یؤمنون> همه کسانی است که در صدد شناخت حق بوده و در مقابل آن تسلیم می شوند و در مقابل آنان کسانی هستند که در موضع لجاجت و دشمنی قرار دارند و از حق می گریزند و چه بسا با آن به ستیز می پردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 52 - 3،7

3 - کافرانِ رویگردان از حق ، با لجاجت و تعصّب خویش در برابر حق ، ظرفیت و صلاحیت حق پذیری را از دست می دهند .

یکفرون . .. فإنّک لاتسمع الموتی ... إذا ولّوا مدبرین

7 - عناد و حق گریزی موجب محرومیّت انسان از هدایت الهی است .

فإنّک لاتسمع الموتی . .. إذا ولّوا مدبرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 58 - 9

9 - کفر مخالفان پیامبر ( ص ) در مکه ، براساس لجاجت و عناد بوده است ، نه منطق و برهان

و لئن جئتهم بأیه لیقولنّ الذین کفروا إن أنتم إلاّ مبطلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 8 - 3

3 - لجاجت و حق ناپذیری ، موجب محرومیت از فهم صحیح حقایق الهی

فهم لایؤمنون . إنّا جعلنا فی أعن-قهم أغل-لاً ... فهم مقمحون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 9 - 3

3 - لجاجت ، حق ناپذیری و دوری از ایمان ، موجب محرومیت از شناخت درست حقایق الهی و از دست دادن بصیرت و بینایی

ص: 275

فهم لایؤمنون . .. فأغشین-هم فهم لایبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 10 - 3

3 - کسانی که دارای روح لجاجت و حق ناپذیری باشند ، انذار ها و اخطار های پیامبران ، در آنان کارساز نخواهد بود .

و سواء علیهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لایؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 63 - 3

3 - روح لجاجت و ستیزه جویی ، از عوامل انکار آیات الهی و نپذیرفتن حق

کذلک یؤفک الذین کانوا بأی-ت اللّه یجحدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 70 - 2

2 - روح لجاجت و ستیزه جویی ، از عوامل دین ستیزی و حق ناپذیری

الذین یج-دلون فی ءای-ت اللّه . .. الذین کذّبوا بالکت-ب و بما أرسلنا به رسلنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 15 - 16

16 - لجاجت و عناد ، عامل استکبار و غفلت از قدرت نامحدود الهی *

فاستکبروا فی الأرض . .. و کانوا بأی-تنا یجحدون

چنانچه جمله <و کانوا بآیاتنا یجحدون> به منزله تعلیل برای استکبار و عدم توجه قوم عاد، نسبت به قدرت نامحدود خداوند باشد، مطلب یاد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 28 - 5

5 - انکار آیات الهی ، از سر عناد و حق ستیزی ، در پی دارنده آتش همیشگی دوزخ

لهم فیها دار الخلد بما کانوا بأی-تنا یجحدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 11 - 2

2 - انسان اسیر شده در گرداب کفر و لجاجت ، گرفتار پندارگرایی و غافل از وعده های حق الهی

الخرّصون. الذین هم فی غمره ساهون

از ارتباط <خرّاصون> با <غمره> و <ساهون> مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 44 - 3

ص: 276

3 - کفر و لجاجت ، مانع درک حقیقت نشانه های الهی

و إن یروا. .. یقولوا سحاب

آنچه حقیقتاً پاره های عذاب را در چشم کافران تکه های متراکم ابر جلوه می دهد، لجاجت و حق ستیزی آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 21 - 4،5

4 - روح لجاج ، استکبار و حق گریزی ، عامل کفر و تکذیب دین از سوی کافران در صدراسلام

و لقد کذّب الذین من قبلهم . .. بل لجّوا فی عتوّ و نفور

5 - روح لجاج ، استکبار و حق گریزی ، از موجبات کفر و تکذیب دین

و لقد کذّب الذین من قبلهم . .. بل لجّوا فی عتوّ و نفور

4- آثار لجاجت اقوام پیشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 26 - 1

1 - خداوند ، اقوام تکذیب گر و کفرپیشه تاریخ را - که از سر لجاجت و عمد بر کفر و تکذیب خود پافشردند - با عذاب استیصال نابود کرد .

فقد کذّب الذین من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبیّن-ت . .. ثمّ أخذت الذین کفروا

<تنکیر> به معنای انکار (تغییر) است (لسان العرب) و مقصود از آن در آیه شریفه، تغییر نعمت به نقمت و حیات به مرگ می باشد; که مجازات کفرپیشگی است.

5- آثار لجاجت امت های پیشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 98 - 4

4- هلاکت اقوام و تمدن های بسیاری در طول تاریخ در اثر خیره سری در مقابل حق ، نشانگر واقعیت داشتن انذار های قرآن است .

و تنذر به . .. و کم أهلکنا قبلهم من قرن

طرح مسأله نابودی جوامع در طول تاریخ (در پی بیان وظیفه پیامبر(ص) در انذار مردم لجوج به وسیله قرآن) هشداری به مردم عصر بعثت و دیگر عصرها است که ایستادگی و سرسختی در برابر حق، عواقب زیانبار و تباه کننده ای برای جوامع در پی دارد.

6- آثار لجاجت با آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 277

14 - روم - 30 - 59 - 8

8 - لجاجت کنندگان در برابر پذیرش آیات الهی ، در معرض از دست دادن قوای درک معارف الهی اند .

و لئن جئتهم بأیه لیقولنّ الذین کفروا إن أنتم إلاّ مبطلون . کذلک یطبع اللّه علی ق

7- آثار لجاجت با حق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 52 - 2

2 - انکار حق و لجاج و عناد در برابر آن مایه دوری انسان از خدا و محرومیت از عنایت وی

قل أرءیتم

با توجه به اعراض خداوند از خطاب مستقیم به مشرکان لجوج، مطلب یاد شده قابل برداشت است.

8- آثار لجاجت با قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 97 - 10

10- سرسختی و لجاجت در برابر دعوت قرآن ، موجب گرفتاری به عقوبت و عذاب الهی

و تنذر به قومًا لدًّا

9- آثار لجاجت بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 5 - 9

9 - بنی اسرائیل ، بر اثر پافشاری بر آزاررسانی به موسی ( ع ) ، از راه راست منحرف شدند .

لم تؤذوننی . .. فلمّا زاغوا

<زیغ> به معنای میل و انحراف است.

10- آثار لجاجت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 66 - 2

2- خداوند ، در پی اصرار قوم ثمود بر شرکورزی و انکار رسالت صالح ( ع ) ، عذابی سخت بر آنان نازل کرد .

فلما جاء أمرنا

مراد از <أمر> عذاب نازل شده بر قوم ثمود است. اضافه آن به ضمیر <نا> حاکی از بزرگی آن عذاب می باشد.

ص: 278

11- آثار لجاجت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 139 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم عاد ، نتیجه عملکرد و اصرار آنان بر کفر پس از اتمام حجت بر ایشان بوده است .

إنّی أخاف علیکم عذاب . .. فکذّبوه فأهلکن-هم

12- آثار لجاجت کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 73 - 2

2 - کافران لجوج انذار شده از سوی رسولان الهی ، به سرنوشت شومی دچار شدند .

فانظر کیف کان ع-قبه المنذرین

توصیه خداوند به نگریستن در سرنوشت کافرانِ لجوجِ انذار شده از سوی پیامبران، گویای این حقیقت است که سرنوشت آنان، چنان شوم بوده که می تواند مایه درس آموزی و شایسته دقت و مطالعه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 33 - 3

3 - لجاجت و پافشاری بر کفر ، ریشه مبارزه کافران علیه قرآن

أم یقولون تقوّله بل لایؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 36 - 4

4 - لجاجت و عناد ، مانع درس آموزی کافران از آفرینش هستی

أم خلقوا السم-وت و الأرض بل لایوقنون

عبارت <بل لایوقنون> بیانگر این نکته است که موضع گیری ناباورانه کافران درباره قرآن و پیامبر(ص) برخاسته از یقین علمی آنان نیست; بلکه صرفاً از روی ستیزه جویی و لجبازی می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 25 - 7

7 - پرسش بهانه جویانه کافران ، درباره زمان برپایی قیامت ، ناشی از خوی لجاجت ، استکباری و حق گریزی آنان بوده است .

بل لجّوا فی عتوّ و نفور . .. و یقولون متی ه-ذا الوعد إن کنتم ص-دقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 279

20 - مطففین - 83 - 14 - 6

6 - مداومت کافران بر تکذیب ، طغیان و گناه ، مایه چرکین شدن قلب و مسدود شدن راه های شناخت بر آنان است .

بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون

مراد از <ما کانوا یکسبون>، همان اموری است که آیات پیشین درباره کافران برشمرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 19 - 4

4 - اصرار کافران بر تکذیب تهدید های الهی ، مانع عبرت گیری آنان از فرجام هلاکت بار پیشینیان

هل أتیک . .. بل الذین کفروا فی تکذیب

13- آثار لجاجت کافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 7 - 3

3 - تصمیم لجوجانه بیشتر کافران و مشرکان صدراسلام بر ایمان نیاوردن ، سبب مقرر شدن عذاب الهی بر آنان بود .

لقد حقّ القول علی أکثرهم فهم لایؤمنون

برداشت یاد شده مبتنی بر این مطلب است که <فاء> در <فهم لایؤمنون> تعلیلیه است و جمله برای بیان علتِ مضمونِ جمله <لقد حقّ القول علی أکثرهم> می باشد; یعنی، چون دانسته شد آنان ایمان نمی آورند، عذاب بر آنان مقرر شد.

14- آثار لجاجت مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 42 - 3

3 - لجاجت و روح حق ناپذیری مشرکان ، مانع از تأثیر نهایی دعوت و هدایت پیامبر ( ص ) در آنان بود .

إن کاد لیضلّنا عن ءالهتنا لولا أن صبرنا علیها

برداشت فوق، با توجه به این نکته است که صبر و مقاومت در برابر دعوت به حق پیامبر(ص)، معنایی جز لجاجت و عناد ندارد و نشانه وجود روح حق ناپذیری است.

15- آثار لجاجت مشرکان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 7 - 3

3 - تصمیم لجوجانه بیشتر کافران و مشرکان صدراسلام بر ایمان نیاوردن ، سبب مقرر شدن عذاب الهی بر آنان بود .

لقد حقّ القول علی أکثرهم فهم لایؤمنون

برداشت یاد شده مبتنی بر این مطلب است که <فاء> در <فهم لایؤمنون> تعلیلیه است و جمله برای بیان علتِ مضمونِ

ص: 280

جمله <لقد حقّ القول علی أکثرهم> می باشد; یعنی، چون دانسته شد آنان ایمان نمی آورند، عذاب بر آنان مقرر شد.

16- آثار لجاجت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 14 - 11

11 - باقی ماندن منافقان ، بر مواضع منافقانه خود تا لحظه مرگ ، مایه بدبختی و شقاوت آنان در آخرت

بلی و ل-کنّکم فتنتم أنفسکم . .. حتّی جاء أمر اللّه

مقصود از <أمراللّه> مرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 15 - 7

7 - پافشاری و استمرار بخشی منافقان بر اعمال زشت و ناپسند ، عامل گرفتاری آنان به عذاب سخت اخروی

إنّهم ساء ما کانوا یعملون

<إنّهم ساء. ..> برای بیان علت محکومیت منافقان به عذاب سخت اخروی است.

17- افشای لجاجت کافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کافرون - 109 - 3 - 4

4 - بیان سرسختی سازش خواهان کافر و وفا نکردن آنان به وعده ایمانِ مشروط خویش ، از اخبار غیبی قرآن

و لا أنتم ع-بدون ما أعبد

18- زمینه لجاجت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 136 - 3

3 - رفاه و توانمندی قوم عاد ، زمینه ساز کفر و لجاجت آنان در برابر هود ( ع )

و اتّقوا الذی أمدّکم . .. أمدّکم بأنع-م و بنین ... قالوا سواء علینا أَوَعظت أم ل

19- شدت لجاجت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 32 - 8

ص: 281

8 - عناد و لجاجت آدمی در برابر حق تا مرز رضایت به نابودی خویش و گرفتار شدن به عذاب های الهی

اللّهم إن کان هذا هو الحق من عندک فأمطر علینا حجاره . .. أو ائتنا بعذاب ألیم

20- شگفتی لجاجت کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 17 - 4

4 - پافشاری کافران بر کفر خویش ، شگفت آور و توجیه ناپذیر است .

قتل الإنس-ن ما أکفره

21- عوامل لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 6

6 - مسخ شدن قلب و ادراک کافران مایه ایمان نیاوردن ایشان، حتی با دیدن روشنترین معجزات است.

و نقلب أفئدتهم و أبصرهم . .. و لو أننا نزّلنا ... ما کانوا لیؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 15 - 17

17 - خودبرتربینی ، غرور و غفلت از قدرت برتر خداوند ، از عوامل لجاجت ، حق ناپذیری و انکار رسولان الهی *

فأمّا عاد فاستکبروا فی الأرض . .. و کانوا بأی-تنا یجحدون

22- عوامل لجاجت قوم ابراهیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 80 - 10

10 - ترس موهوم و خرافی قوم ابراهیم از معبودهای پنداری خویش، از عوامل پافشاری آنان بر شرک خویش بود.

و لا أخاف ما تشرکون به

23- کیفر لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 34 - 3

3- گمراهی ضلالت پیشگان از سوی خدا ، سزا و کیفر لجاجت و حق ناپذیری ایشان است .

ص: 282

ی-نوح قد ج-دلتنا . .. فأتنا بما تعدنا ... إن کان الله یرید أن یغویکم

وقوع جمله <إن کان الله> پس از بیان لجاجتها و حق ناپذیریهای کفرپیشگان (قد جادلتنا . ..) ، حاکی است که اراده خداوند بر اغوای آنان ، به خاطر عناد و لجاجتشان بوده است.

24- لجاجت اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 75 - 7

7 - فرعون و اطرافیان او ، علی رغم مشاهده نشانه های حقانیت رسالت موسی و هارون ( ع ) ، آن را انکار کردند .

ثم بعثنا من بعدهم موسی و هرون إلی فرعون و ملإیه بأیتنا فاستکبروا

25- لجاجت اصحاب الجنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 28 - 5

5 - باغداران یمنی ، نصیحت و هشدار برادر عاقل و معتدل خود را درباره حقِ مستمندان و یاد خداوند نمی پذیرفتند .

قال أوسطهم ألم أقل لکم لولا تسبّحون

26- لجاجت اقوام پیشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 9 - 13،14،16

13- اقوام کافر پس از ملاحظه دلایل روشن انبیا ، آنها را استهزا کردند و کفر خویش را صریحاً به آنان اعلام داشتند .

جاءتهم رسلهم بالبیّن-ت فردّوا أیدیهم فی أفوههم و قالوا إنا کفرنا بما أُرسلتم به

مرجع ضمیر در <أیدیهم فی أفواههم> اقوام یاد شده در آیه است و این عبارت، معنای کنایی دارد و مراد از آن، این است که اقوام کافر با دست گذاشتن بر دهان خود و یا با سوت زدن، به استهزای انبیای خود پرداختند.

14- اقوام کافر در برخورد با دلایل روشن انبیا ، بشدت ناراحت و غضبناک می شدند و به صراحت موضع کفرآلود خود را اعلام می کردند .

جاءتهم رسلهم بالبیّن-ت فردّوا أیدیهم فی أفوههم و قالوا إنا کفرنا بما أُرسلتم به

مراد از <ردّوا أیدیهم فی أفواههم> کنایه از غضب و خشم آنهاست که در آیات دیگر نیز آمده است (غضوا علیکم الأنامل من الغیظ).

16- اقوام کافر ، نه تنها در جواب دعوت انبیا سکوت اختیار کرده و جواب مثبت ندادند بلکه به صراحت کفر خویش را به پیام آنان اعلام داشتند .

جاءتهم رسلهم بالبیّن-ت فردّوا أیدیهم فی أفوههم و قالوا إنا کفرنا بما أُرسلتم به

طبق نقل روح المعانی (ج 13، ص 194)، از ابوعبیده و اخفش، عبارت <فردّوا أیدیهم فی أفواههم> ضرب المثل برای کسی

ص: 283

است که جواب مثبت به درخواست نمی دهد و سکوت اختیار می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 84 - 3

3 - اقوام قدرتمند محکوم شده به عذاب استیصال ، مردمی لجوج و حق ناپذیر در برابر تعالیم پیامبران

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده و کفرنا بما کنّا به مشرکین

برداشت یاد شده، به خاطر این نکته است که اقوام یادشده تا لحظه مشاهده آثار آمدن عذاب، به استهزای آن می پرداختند و تنها به محض دیدن آن، تسلیم شده، ایمان می آوردند.

27- لجاجت اکثریت امت های پیشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 72 - 4

4 - مخالفت بیشتر مردم از امت های پیشین با رسولان الهی و نپیمودن راه هدایت ، ناشی از روح لجاجت و حق ناپذیر خودشان بود .

ضلّ قبلهم أکثر الأوّلین . و لقد أرسلنا فیهم منذرین

پیمودن راه گمراهی با وجود پیامبران اخطارکننده، گویای حقیقت یاد شده است.

28- لجاجت اکثریت رهبران شرک صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 7 - 2

2 - بیشتر سران کفر و شرک در صدراسلام ، دچار روح لجاجت و حق ناپذیری و مصمم بر نپذیرفتن ایمان

فهم لایؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 10 - 2

2 - بیشتر سران شرک و کفر در صدراسلام ، گرفتار روح لجاجت و حق ناپذیری بودند .

و سواء علیهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لایؤمنون

29- لجاجت اکثریت رهبران کفر صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 7 - 2

2 - بیشتر سران کفر و شرک در صدراسلام ، دچار روح لجاجت و حق ناپذیری و مصمم بر نپذیرفتن ایمان

ص: 284

فهم لایؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 10 - 2

2 - بیشتر سران شرک و کفر در صدراسلام ، گرفتار روح لجاجت و حق ناپذیری بودند .

و سواء علیهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لایؤمنون

30- لجاجت امت های پیشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بینه - 98 - 4 - 5

5 - بروز اختلاف در میان امت های پیشین ، با وجود دستیابی آنان به کتاب آسمانی و برهان ، نمونه ای از انفکاک ناپذیری برخی کافران از مرام خویش ; حتی با پی بردن به تضاد آن با برهان

لم یکن . .. منفکّین ... حتّی تأتیهم البیّنه ... و ما تفرّق... إلاّ من بعد ما جاء

31- لجاجت اهل انطاکیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 14 - 6

6 - مردم انطاکیه ، مردمی لجوج و حق ناپذیر بودند .

فکذّبوهما فعزّزنا بثالث

فرستاده شدن دو پیامبر - در یک زمان - در میان مردم انطاکیه و تکذیب آن دو از سوی آنان و نیز فرستاده شدن پیامبر سوم برای تقویت دو فرستاده پیشین، بیانگر لجاجت و سرسختی چنین مردمی در برابر حق است.

32- لجاجت اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 97 - 1

1 - کسانی که از سوی خداوند محکوم به عذاب استیصال شوند ، اگر تمام معجزات و نشانه های الهی بر آنان عرضه شود ، هرگز تسلیم نشده و ایمان نخواهند آورد .

إن الذین حقت علیهم کلمت ربک لایؤمنون. و لو جاءتهم کل ءایه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 6 - 1

1- امت های محکوم به عذاب ، علی رغم بهره مندی آنان از معجزات الهی ، ایمان نیاوردند .

ص: 285

ماءامنت قبلهم من قریه أهلکن-ها

33- لجاجت اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 145 - 4

4 - اهل کتاب ( یهود و نصارا ) مردمی لجوج و حق ناپذیرند .

و لئن أتیت الذین أوتوا الکتب بکل ءایه ما تبعوا قبلتک

جمله <لئن . ..> (به خدا قسم! اگر هر معجزه و برهانی را به اهل کتاب ارائه کنی، از قبله تو پیروی نمی کنند) گویای عمق عناد، لجاجت و حق ناپذیری آنان می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 153 - 3

3 - عناد ، لجاجت و بهانه جویی ، ریشه درخواست های بی جای اهل کتاب از حضرت محمد ( ص ) و موسی ( ع )

فقد سألوا موسی أکبر من ذلک . .. فأخذتهم الصعقه بظلمهم

لحن مذمت آمیز آیه در بیان خواستهای اهل کتاب، می رساند که آنان نه به خاطر حق جویی بلکه از سر بهانه جویی و عنادورزی چنین تقاضاهایی را مطرح می کرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 20 - 6

6 - عناد و لجاجت اهل کتاب در مخالفت با پیامبر(ص)، در عین آگاهی کامل از حقانیت آن حضرت

الذین ءاتینهم الکتب یعرفونه کما یعرفون أبناءهم . .. فهم لا یؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بینه - 98 - 1 - 6

6 - اهل کتاب و مشرکانی که اسلام را نپذیرفتند ، کسانی بودند که از پذیرش هر برهان روشنی سرباز می زدند .

لم یکن . .. منفکّین حتّی تأتیهم البیّنه

در برداشت یاد شده، <منفکّین> به معنای <منفکّین عن الکفر> دانسته شده است. <تأتیهم البیّنه> - به تقدیر <أن> مصدریه - با <اتیان البیّنه> مرادف است و عبارت <حتّی اتیان البیّنه> را می توان به معنای <حتّی وقت اتیان البیّنه> یا <حتّی باتیان البیّنه> دانست. در این صورت، تقدیر کلام چنین می شود: <لم یکن ... منفکّین فی وقت من الأوقات حتّی وقت اتیان البیّنه> یا <لم یکن ... منفکّین بأیّ طریق حتّی باتیان البیّنه>.

34- لجاجت اهل مدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 93 - 6

ص: 286

6- شعیب ( ع ) پس از اتمام حجت بر مردم و لجاجت پیشگی آنان ، در انتظار سرنوشت شوم آنان بود .

وارتقبوا إنی معکم رقیب

<رقیب> در آیه شریفه به معنای منتظر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 94 - 1

1- خداوند ، در پی اصرار مردم مدین بر شرکورزی و نپذیرفتن تعالیم شعیب ( ع ) ، آنان را به عذابی سخت گرفتار ساخت .

و لما جاء أمرنا

مراد از <أمر> عذاب نازل شده بر قوم شعیب است. اضافه آن به ضمیر <نا> حکایت از بزرگی آن عذاب دارد.

35- لجاجت با حق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 16

16 - لجاجت در برابر حق و تکذیب آن ، موجب استحقاق لعن و نفرین خدا

فمن حاجّک . .. فنجعل لعنت اللّه علی الکاذبین

36- لجاجت برده داران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 71 - 6

6- برده داران ، خود را با برده ها برابر نمی دانند و هرگز از برده داری دست برنمی دارند .

فما الذین فضّلوا برادّی رزقهم علی ما ملکت أیم-نهم فهم فیه سواء

37- لجاجت بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 63 - 5

5 - بنی اسرائیل برای پذیرش تورات و عمل به فرمان های آن ، لجاجت کرده و سرسختی نشان می دادند .

رفعنا فوقکم الطور خذوا ما ءاتینکم

از اینکه خداوند با تهدید و ارعاب از بنی اسرائیل خواست تا تورات را بپذیرند و بر آن پیمان بسپارند، برداشت فوق استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 64 - 2

ص: 287

2 - پیمان شکنی بنی اسرائیل ، علی رغم مشاهده معجزه ای چون برافراشته شدن کوه ، امری سنگین ، شگفت و نامتوقع بود .

أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور . .. ثم تولیتم من بعد ذلک

<ثم> در جمله <ثم تولیتم> حاکی از ترتیب رتبی است; زیرا <من بعد ذلک> رساننده ترتیب زمانی می باشد و آن گاه که <ثم> برای ترتیب رتبی به کار رود حکایت از عظمت، شگفتی و . .. مضمون جمله بعد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 74 - 3

3 - قساوت قلب بنی اسرائیل ، نتیجه لجاجت ها ، بهانه جویی ها و عصیانگری های آنان بود .

قالوا أتتخذنا هزواً . .. ثم قست قلوبکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 5

5 - بنی اسرائیل ، برای پذیرش تورات و عمل به فرمان های آن لجاجت کرده و سرسختی نشان می دادند .

و رفعنا فوقکم الطور خذوا ما ءاتینکم

از اینکه خداوند با تهدید و ارعاب (قرار دادن کوه بر سر بنی اسرائیل) از قوم موسی خواست تا تورات را بپذیرند و برای عمل کردن به آن پیمان بسپارند. برداشت فوق به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 248 - 16

16 - وجود افراد غیر مؤمن ( لجوج و ناباور ) ، در میان بنی اسرائیل ، علی رغم وجود نشانه روشن الهی بر زمامداری طالوت

انّ فی ذلک لایه لکم ان کنتم مؤمنین

تعبیر <ان کنتم مؤمنین> اشاره است به اینکه افرادی غیرمؤمن (ناباوران) در میان بنی اسرائیل وجود داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 23 - 11

11 - گستاخی و بی پروایی قوم موسی ( ع ) در برابر خداوند ، زمینه سرپیچی آنان از فرمان موسی ( ع ) ( ورود به سرزمین مقدس و مبارزه با جباران )

إنّا لن ندخلها . .. قال رجلان من الذین یخافون انعم اللّه علیهما ادخلوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 24 - 7

7 - قوم موسی ( ع ) ، مردمی لجوج ، نصیحت ناپذیر و ناسپاس در برابر نعمت های الهی

اذکروا نعمه اللّه علیکم . .. قالوا یموسی إنّا لن ندخلها ابداً ما داموا فیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 25 - 10

ص: 288

10 - بنی اسرائیل ، قومی فاسق به خاطر لجاجت و تمردشان در برابر فرامین موسی ( ع )

و بین القوم الفسقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 26 - 15

15 - لجاجت قوم موسی در برابر فرمان های وی ، نشانه فسق آنان

إنّا لن ندخلها . .. فلاتأس علی القوم الفسقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 171 - 5

5 - لجاجت و سرسختی بنی اسرائیل در پذیرش تورات و عمل به فرمان های آن

و إذ نتقنا الجبل فوقهم . .. خذوا ما ءاتینکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 86 - 8

8 - بنی اسرائیل ، در عین مشاهده آیات بزرگ الهی ، فاقد ایمان ژرف و راسخ بودند .

ی-بنی اسرءیل قد أنجین-کم . .. أضلّهم السامریّ ... ألم یعدکم ربّکم

با توجه به این که گمراهی بنی اسرائیل به دست سامری، پس از نجات آنان از چنگال فرعون، عبور آنان از دریا و مشاهده آیات متعدد الهی در طول آن مدت بوده است; به نظر می رسد آنان از بینش و ایمان سستی برخوردار بودند که این چنین با اغواگری سامری به صف گمراهان پیوستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 91 - 1،2

1 - بنی اسرائیل از پذیرش فرمان های هارون و توبه از گوساله پرستی ، سرباز زدند .

فاتّبعونی و أطیعوا أمری . .. قالوا لن نبرح علیه ع-کفین

<لن نبرح>; یعنی، <لانزال> (پایدار می مانیم) و <عاکف> به کسی گفته می شود که به چیزی توجه کرده و خود را به تعظیم آن وادار سازد (مفردات راغب).

2 - تصمیم گوساله پرستان بنی اسرائیل بر عبادت گوساله سامری ، تا زمان بازگشتن موسی ( ع ) از میقات و تعیین تکلیف

لن نبرح علیه ع-کفین حتّی یرجع إلینا موسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 5 - 5،8

5 - بنی اسرائیل ، به رغم آگاهی از رسالت الهی موسی ( ع ) ، آن حضرت را مورد آزار قرار می دادند .

لم تؤذوننی و قد تعلمون أنّی رسول اللّه إلیکم

8 - بنی اسرائیل ، به رغم اندرز های موسی ( ع ) ، از اذیت و آزار آن حضرت دست برنداشتند .

ی-قوم لم تؤذوننی . .. فلمّا زاغوا

جمله <فلمّا زاغوا> بیانگر آن است که بنی اسرائیل، به جای پذیرش نصیحت های موسی(ع)، بر اذیت های خویش نسبت به

ص: 289

آن حضرت پای فشردند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 6 - 13

13 - بنی اسرائیل ، به رغم در دست داشتن بشارت عیسی ( ع ) ، در برابر رسول اکرم ( ص ) موضع گیری کرده و رسالت آن حضرت را نپذیرفتند .

و مبشّرًا برسول یأتی من بعدی اسمه . .. فلمّا جاءهم بالبیّن-ت قالوا ه-ذا سحر مبین

38- لجاجت جهنمیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 10 - 4

4 - کافران دوزخی ، مردمی لجوج و حق گریزاند .

و قالوا لو کنّا نسمع أو نعقل ما کنّا فی أصح-ب السعیر

39- لجاجت حق ناپذیران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 91 - 26

26 - ضرورت اکتفا کردن به ابلاغ و پرهیز از بحث و مجادله با کسانی که روحیه عناد و لجاجت داشته و حق ناپذیرند.

قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 104 - 2

2- روشن ترین دلایل الهی ، در قلب حق ناپذیران لجوج تأثیر نمی کند .

لسان الذی یلحدون إلیه أعجمیّ و ه-ذا لسان عربیّ مبین . إن الذین لایؤمنون ... لایه

در آیه قبل خداوند با روشن ترین بیان حقانیت قرآن را مبرهن ساخت. در این آیه نیز می فرماید: آن دلیل با همه روشنی برای آنان که تصمیم به ایمان آوردن ندارند، بی ثمر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 52 - 3

3 - کافرانِ رویگردان از حق ، با لجاجت و تعصّب خویش در برابر حق ، ظرفیت و صلاحیت حق پذیری را از دست می دهند .

یکفرون . .. فإنّک لاتسمع الموتی ... إذا ولّوا مدبرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 19 - 5

ص: 290

5 - برخی از مردم ، چنان هدایت ناپذیر و حق گریزاند که حتی سخنان پیامبران نیز در آنان کارساز نیست .

أفأنت تنقذ من فی النار

تردیدی نیست بر کسانی عذاب الهی قطعی خواهد شد که هیچ امیدی به هدایت آنان نباشد. بنابراین می توان استفاده کرد که هدایت این گروه امکان پذیر نخواهد بود، حتی اگر هادی شخصیتی چون رسول اللّه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 24 - 4

4- حق پوشان لجوج و معاند ، مستحق آتش دوزخ ; و نه ناآگاهان ره نیافته به حق *

ألقیا فی جهنّم کلّ کفّار عنید

وصف <کفّار> و <عنید> مشعر به علیت است; یعنی، آنچه آدمی را به سوی دوزخ می کشاند، انکار لجوجانه و حق ستیزانه است و نه صرف انکار ناشی از جهل و نرسیدن به حق; گرچه ظاهراً به چنین فردی نیز <کافر> اطلاق می شود.

40- لجاجت دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 8

8 - محاجّه و لجاجت خصم در برابر حق ، شرط دعوت آنان به مباهله

فمن حاجّک . .. فقل تعالوا ... ثم نبتهل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 79 - 3

3 - حمایت های جدی و مکرر خداوند از پیامبر ( ص ) و اسلام ، در برابر سرسختی و حق ستیزی دشمنان

أم أبرموا أمرًا فإنّا مبرمون

41- لجاجت دشمنان دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 97 - 6

6- بشارت به پرهیزگاران و انذار دشمنان متعصب و سرسخت دین ، از اهداف قرآن و رسالت پیامبر ( ص )

لتبشّر به المتّقین و تنذر به قومًا لدًّا

<لدّ> جمع <ألدّ> است و <قوماً لدّاً>; یعنی، مردمی در اوج سرسختی و لجاجت.

42- لجاجت دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 291

5 - انعام - 6 - 112 - 5

5 - دلداری خداوند به پیامبر(ص) و رفع نگرانی او نسبت به لجاجت مخالفان

و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا

از اهداف این یادآوری تاریخی به پیامبر(ص) می تواند رفع ناراحتی و دلگیری آن حضرت از خصومت و مخالفتهای کافران باشد.

43- لجاجت رهبران شرک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 8 - 8

8 - سران کفر و شرک در صدراسلام ، مردمی لجوج و حق ناپذیر بودند .

بل لمّا یذوقوا عذاب

جمله <بل لمّا یذوقوا عذاب> (بلکه هنوز عذاب مرا نچشیده اند) کنایه از این نکته است که آنان آن چنان در شک و تردید نسبت به قرآن به سر می برند و زیر بار رسالت پیامبراسلام(ص) نمی روند که تنها با چشیدن عذاب الهی دست از مخالفت برمی دارند و به سخن حق تن در می دهند. این نکته نشانگر اوج لجاجت و حق ناپذیری آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 15 - 2

2 - سران کفر و شرک ، آن چنان لجوج و حق ستیز بودند که تنها نزول عذاب ناگهانی پایان بخش تکذیب آنان بود .

و ما ینظر ه-ؤلاء إلاّ صیحه وحده

بیشتر مفسران بر این عقیده اند که مقصود از این که کافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگین هستند، بیان این حقیقت است که آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پایان عمر پای می فشرند و به حقیقت اسلام تن درنمی دهند.

44- لجاجت رهبران کفر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 8 - 8

8 - سران کفر و شرک در صدراسلام ، مردمی لجوج و حق ناپذیر بودند .

بل لمّا یذوقوا عذاب

جمله <بل لمّا یذوقوا عذاب> (بلکه هنوز عذاب مرا نچشیده اند) کنایه از این نکته است که آنان آن چنان در شک و تردید نسبت به قرآن به سر می برند و زیر بار رسالت پیامبراسلام(ص) نمی روند که تنها با چشیدن عذاب الهی دست از مخالفت برمی دارند و به سخن حق تن در می دهند. این نکته نشانگر اوج لجاجت و حق ناپذیری آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 15 - 2

2 - سران کفر و شرک ، آن چنان لجوج و حق ستیز بودند که تنها نزول عذاب ناگهانی پایان بخش تکذیب آنان بود .

ص: 292

و ما ینظر ه-ؤلاء إلاّ صیحه وحده

بیشتر مفسران بر این عقیده اند که مقصود از این که کافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگین هستند، بیان این حقیقت است که آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پایان عمر پای می فشرند و به حقیقت اسلام تن درنمی دهند.

45- لجاجت علمای یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 76 - 9،10

9 - پیشوایان و عالمان یهود در عصر بعثت ، مردمانی لجوج و حق ناپذیر

أتحدثونهم بما فتح اللّه علیکم . .. أفلا تعقلون

10 - لجاجت و حق ناپذیری عالمان و پیشوایان یهود ، دلیل نا به جا بودن امید و دل بستن مسلمانان به ایمان آوردن آنان

أفتطمعون أن یؤمنوا لکم . .. قالوا أتحدثونهم بما فتح اللّه علیکم

آیه مورد بحث عطف بر جمله حالیه <و قد کان . ..> و یا عطف بر جمله <یسمعون ...> در آیه قبل می باشد. در هر صورت، بیانگر علتی دیگر برای <أفتطمعون ...> می باشد.

46- لجاجت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 75 - 7

7 - فرعون و اطرافیان او ، علی رغم مشاهده نشانه های حقانیت رسالت موسی و هارون ( ع ) ، آن را انکار کردند .

ثم بعثنا من بعدهم موسی و هرون إلی فرعون و ملإیه بأیتنا فاستکبروا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 78 - 9

9 - فرعون و اطرافیانش ، به موسی و هارون ( ع ) اعلام کردند که دعوت آنان را نپذیرفته و تسلیم ایشان نخواهند شد .

و ما نحن لکما بؤمنین

به قرینه لام در <لکما> ; در کلمه <مؤمنین> معنای تسلیم تضمین شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 102 - 3

3- مخالفت فرعون با دعوت موسی ( ع ) ، از روی لجاجت و با آگاهی کامل از حقانیت او بود .

فقال له فرعون إنی لأظنّک ی-موسی مسحورًا . قال لقد علمت ما أنزل ه-ؤلاء إلاّ ربّ ا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 56 - 3،4

3 - فرعون ، علی رغم مشاهده تمامی معجزات و آیات موسی ( ع ) ، از پذیرفتن رسالت او امتناع کرد .

ص: 293

و لقد أرین-ه ءای-تنا کلّها فکذّب و أبی

4 - فرعون ، اسیر لجاجت و کفر شدید در برابر آیات الهی بود .

و لقد أرین-ه ءای-تنا کلّها فکذّب و أبی

امتناع و تکذیب فرعون در عین ارائه آیات بسیار بر او، نشان از شدت لجاجت و کفرپیشگی او دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 27 - 5

5 - تکبر فرعون و ابای وی از تصور رسالت موسی ( ع ) به سوی خود

قال إنّ رسولکم الذی أُرسل إلیکم لمجنون

تعبیر <رسولکم> به جای <رسولنا> می تواند از آن جهت باشد که او در یک گفتار استهزاآمیز نیز حاضر نبود رسالت موسی را متوجه خود بداند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 49 - 6

6 - اصرار و پافشاری فرعون بر سحر شمردن معجزه موسی

إنّه لکبیرکم الذی علّمکم السحر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 29 - 13

13 - فرعون ، سخن مؤمن آل فرعون را قطع کرده ، به دفاع از تصمیم خود مبنی بر کشتن موسی ( ع ) پرداخت .

أتقتلون رجلاً . .. فمن ینصرنا من بأس اللّه إن جاءنا قال فرعون ما أریکم إلاّ ما أ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 39 - 1

1 - روی گردانی فرعون با تمام وجود ، از پذیرش رسالت موسی ( ع )

أرسلن-ه إلی فرعون . .. فتولّی برکنه

<رکن> در این جا می تواند به معنای ارکان وجود و کنایه از اعراض کامل و همه جانبه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 22 - 1

1 - فرعون ، به تکذیب گفته های موسی ( ع ) اکتفا نکرده سرسختانه به مخالفت با او پرداخت .

ثمّ أدبر یسعی

حرف <ثمّ> در این آیه، برای تراخی رتبی است; یعنی، ادبار فرعون، نارواتر از تکذیب او بود.

ص: 294

47- لجاجت فرعونیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 133 - 6

6 - فرعونیان علی رغم مشاهده آیاتی متعدد بر حقانیت رسالت موسی ، از پذیرش آن سرباز زدند .

فأرسلنا علیهم . .. فاستکبروا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 134 - 1

1 - فرعونیان پس از مشاهده آیات پنجگانه ( طوفان و . . . ) و اصرارشان بر انکار رسالت موسی ، به عذابی شدیدتر مبتلا شدند .

و لما وقع علیهم الرجز قالوا یموسی ادع لنا ربک

<رجز> به معنای عذاب است و <ال> در آن هم می تواند عهد ذکری بوده و اشاره به عذابهای پنجگانه مطرح شده در آیه قبل باشد، و هم می تواند <ال> در آن عهد ذهنی باشد. در این صورت اشاره به عذابی غیر از عذابهای ذکر شده دارد که به دلیل روی آوری آنها به موسی و تقاضای برطرف شدن آن، عذابی بسیار شدیدتر از عذابهای پنجگانه بوده است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 13 - 2

2 - سحر خوانده شدن معجزات الهی موسی ، از سوی فرعونیان علی رغم وضوح و روشنی آن

فلمّا جاءتهم ءای-تنا مبصره قالوا ه-ذا سحر مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 14 - 1

1 - انکار معجزات الهی ، از سوی فرعونیان با وجود یقین درونی به حقانیت آن

و جحدوا بها و استیقنتها أنفسهم

<جَحْد> (مصدر <جحدوا>) به معنای نفی و انکار کردن است. <استیقان> (مصدر <إستیقنت>) معادل <إیقان> و جمله <استیقنتها أنفسهم> حال برای ضمیر فاعل در <جحدوا> است; یعنی، در حالی که جان های آنان به الهی بودن آیات یقین داشت باز آنها را انکار کردند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 48 - 4

4 - لجاجت و عناد شدید فرعونیان ، در مخالفت با پیام موسی ( ع )

و ما نریهم من ءایه إلاّ هی أکبر من أُختها

از این که خداوند برای هدایت فرعونیان، معجزاتی پیاپی و یکی از دیگری مهم تر نشان داد، لجاجت آنان استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 49 - 9

ص: 295

9 - اصرار و لجاجت فرعونیان ، در نپذیرفتن ربوبیت مطلقه الهی ، حتی پس از گرفتار آمدن به عذاب

ادع لنا ربّک

فرعونیان به جای <ربّنا> <ربّک> گفته اند; با این که موسی(ع) خداوند را <ربّ العالمین> معرفی کرد. از این مطلب اعتراف نکردن به ربوبیت مطلقه و در نتیجه لجاجت آنان استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 18 - 2

2 - فرعونیان و قوم ثمود ، قدرت مندترین و سرسخت ترین مخالفان پیامبران ، در امت های پیشین بودند .

فرعون و ثمود

در قرآن، خبر از هلاکت بسیاری از امت های گذشته مطرح شده است; بنابراین یاد کردن فرعونیان و ثمودیان از بین آنها، نشانه آن است که این دو دسته، از دیگران بارزتر بوده اند.

48- لجاجت قبطیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 83 - 1

1 - قوم فرعون ، علی رغم مشاهده معجزه بزرگ موسی ( ع ) و غلبه او بر ساحران ، بر ناباوری خود پای فشرده و کسی از آنان به او ایمان نیاورد .

فما ءامن لموسی إلا ذریه من قومه

برداشت فوق مبتنی بر این است که ضمیر <من قومه> راجع به <موسی> و مراد از <قوم موسی>، بنی اسرائیل باشد.

49- لجاجت قوم ابراهیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 80 - 2،3

2 - تعصب و پافشاری قوم ابراهیم بر عقیده شرک خویش، علی رغم استدلالهای آن حضرت بر بطلان آن

و حاجه قومه قال أتحجونی فی الله

3 - اظهار شگفتی ابراهیم(ع) از لجاجت مردم بر شرک، علی رغم وجود دلایل واضح بر بطلان آن

و حاجه قومه قال أتحجونی فی الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 65 - 2

2- بت پرستان ، علی رغم قانع شدن از استدلال محکم ابراهیم ( ع ) بر بطلان شرک ، بار دیگر در صدد دفاع از عقیده شرک آمیز خویش برآمدند .

ثمّ نکسوا علی رءوسهم لقد علمت ما ه-ؤلاء ینطقون

برداشت یاد شده براین مبنا استوار است که مقصود از بالا و پایین شدن - که در جمله کنایی <ثمّ نکسوا علی رءوسهم>

ص: 296

موجود است - زیر و رو شدن عقاید و مواضع اعتقادی بت پرستان باشد; یعنی، آنان در آغاز بر اثر استدلال ابراهیم(ع) به بطلان شرک دست یافتند; ولی باز به عقیده پیشین بازگشتند. و مجدداً به دفاع از آن برداختند.

50- لجاجت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 66 - 1

1- قوم ثمود ، بدون بهره گرفتن از مهلت سه روزه ، از کشتن ناقه اظهار ندامت نکردند و بر شرکورزی و انکار رسالت صالح ( ع ) اصرار ورزیدند .

فلما جاء أمرنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 81 - 2،3

2- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) ، از معجزات و آیات الهی روی برتافته و بر کفر خویش اصرار ورزیدند .

و ءاتین-هم ءای-تنا فکانوا عنها معرضین

3- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) ، مردمی لجوج و حق ناپذیر بودند .

و ءاتین-هم ءای-تنا فکانوا عنها معرضین

اینکه اصحاب حجر، علی رغم مشاهده معجزات و آیات فراوان الهی از آنها اعراض کردند، بیانگر لجاجت و حق ناپذیری آنان بود; چنان که آمدن جمله <فکانوا عنها معرضین> به جای <فأعرضوا عنها> - که نشان دهنده این است که اعراض آنان از دیر باز وجود داشته است - می تواند مؤید برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 157 - 6

6 - ثمودیان ، مردمی لجوج و حق ناپذیر

فأت بئایه إن کنت من الص-دقین . قال ه-ذه ناقه... و لاتمسّوها بسوء... فعقروها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 158 - 6

6 - بیشتر ثمودیان ، حق ناپذیر و مصمم بر کفر بودند .

و ما کان أکثرهم مؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 14 - 12

12 - پافشاری و سرسختی قوم عاد و ثمود ، در مخالفت با دعوت توحیدی پیامبرانِ خویش

فإنّا بما أرسلتم به ک-فرون

ص: 297

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 17 - 4

4 - انتخاب گمراهی از سوی قوم ثمود ، با وجود روشن شدن راه هدایت برای آنان

و أمّا ثمود فهدین-هم فاستحبّوا العمی علی الهدی

<استحباب> (مصدر <فاستحبّوا>) به معنای دوست داشتن است و آن گاه که با <علی> متعدی شود به معنای انتخاب و برگزیدن خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 18 - 2

2 - فرعونیان و قوم ثمود ، قدرت مندترین و سرسخت ترین مخالفان پیامبران ، در امت های پیشین بودند .

فرعون و ثمود

در قرآن، خبر از هلاکت بسیاری از امت های گذشته مطرح شده است; بنابراین یاد کردن فرعونیان و ثمودیان از بین آنها، نشانه آن است که این دو دسته، از دیگران بارزتر بوده اند.

51- لجاجت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 70 - 12

12 - قوم عاد ، مردمی مغرور ، متعصب و لجوج در برابر دعوت توحیدی هود ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن کنت من الصدقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 53 - 4،6،7

4- اصرار و پافشاری و تعصب قوم هود ، بر شرکورزی و پرستش غیر خدا

و ما نحن بتارکی ءالهتنا عن قولک

جمله اسمیه <ما نحن . ..> و آوردن <با> ی زایده در خبر (تارکی ءالهتنا) حکایت از تأکید و اصرار قوم عاد بر پرستش بتها دارد.

6- دعوت هود ( ع ) و سخنان او ، بی تأثیر در بازداری قومش از شرک و پرستش خدایان دروغین

و ما نحن بتارکی ءالهتنا عن قولک

<عن> در <عن قولک> برای تعلیل است. بنابراین معنای جمله <ما نحن ...> چنین می شود: سخن و ادعای تو ، باعث نخواهد شد که ما خدایان خویش را رها کنیم.

7- تأکید قوم عاد ، بر ایمان نیاوردن به هود ( ع ) و تصدیق نکردن پیام ها و رسالت های او

و ما نحن لک بمؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 58 - 1

ص: 298

1- قوم عاد ، رسالت هود ( ع ) را نپذیرفتند و به شرک و کفر اصرار ورزیدند .

فإن تولّوا . .. یستخلف ربی قومًا غیرکم ... و لما جاء أمرنا نجّینا هودًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 136 - 2

2 - قوم عاد ، مردمی لجوج و مصمم بر حق ناپذیری

قالوا سواء علینا . .. من الوعظین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 14 - 12

12 - پافشاری و سرسختی قوم عاد و ثمود ، در مخالفت با دعوت توحیدی پیامبرانِ خویش

فإنّا بما أرسلتم به ک-فرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 15 - 15

15 - لجاجت و عناد مستمر قوم عاد ، در برابر آیات روشن الهی

أَوَلم یروا . .. و کانوا بأی-تنا یجحدون

<جحد> (مصدر <یجحدون>) به معنای انکار کردن چیزی است که حقانیت آن برای منکر روشن است.

52- لجاجت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 71 - 9

9- قوم لوط علی رغم وجود راه های مشروع و طبیعی ( ازدواج با زنان ) بر عمل شنیع لواط و همجنس بازی ، اصرار داشتند .

قال ه-ؤلاء بناتی إن کنتم ف-علین

جمله <إن کنتم فاعلین> به منزله جمله <إن فعلتم ما أقول لکم و ما أظنکم تفعلون> است; یعنی، اگر به نصیحت و پیشنهادم ترتیب اثر دهید که گمان نمی کنم چنین باشید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 167 - 2

2 - خیره سری و مقاومت قوم لوط ، در برابر نصیحت های وی

قالوا . .. لتکوننّ من المخرجین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 54 - 7

7 - روی آوردن قوم لوط به کردار زشت ، علی رغم آگاهی آنان به ماهیت پلید آن

ص: 299

أتأتون الف-حشه و أنتم تبصرون

برخی از مفسران کلمه <تبصرون> را از <ابصارالقلب> (معادل دانش و آگاهی) مشتق دانسته اند. بنابراین مفاد پیام لوط چنین می شود: شما به زشتی ها روی آورده اید با این که ماهیت پلید و قبیح اعمالتان را می دانید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 36 - 3

3 - مقاومت شدید و یکپارچه جامعه لوط ( ع ) ، در برابر آن حضرت و رسالت او

فما وجدنا فیها غیر بیت من المسلمین

53- لجاجت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 73 - 1

1 - قوم نوح ، نبوت او را با وجود شواهد و براهین صدق ، نپذیرفته و آن حضرت را به دروغ گویی متهم کردند .

یقوم إن کان کبر علیکم مقامی . .. فإن تولیتم فما سألتکم من أجر ... فکذبوه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 117 - 1

1 - شِکوه نوح ( ع ) به درگاه خدا ، از لجاجت و تکذیب گری قومش نسبت به او

قال ربّ إنّ قومی کذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 6 - 2

2 - قوم نوح ، مردمی حق ناپذیر و لجوج بودند .

فلم یزدهم دعاءی إلاّ فرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 7 - 6

6 - اصرار و پافشاری قوم نوح ، بر مواضع کفرآمیز خویش

و أصرّوا

54- لجاجت کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 155 - 16

16 - ناتوانی از درک معارف دین در نتیجه لجاج و کفر ، کافران را نزد خدا معذور نمی سازد .

ص: 300

بل طبع اللّه علیها بکفرهم

چنانچه مقصود از جمله <قلوبنا غلف> این معنا باشد که یهودیان واقعاً از درک تعالیم پیامبر اسلام و یا دیگر انبیا عاجز بودند و بر این اساس خود را معذور می پنداشتند، جمله <بل طبع اللّه> بیانگر این نکته است که ناتوانی یهود از درک سخنان پیامبر(ص) نمی تواند عذری در پیشگاه خداوند محسوب شود چون کفرورزی آنان عامل چنین وضعیتی برای آنان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 4 - 4

4 - برخی از کافران در برابر آیات و معجزات، در عین اتمام حجت خداوند بر آنان، سرسختی نشان داده و لجاجت میورزند.

و ما تأتیهم من ءایه . .. إلا کانوا عنها معرضین

آمدن آیات و معجزات متعدد، گویای قطع عذر و اتمام حجت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 33 - 9

9 - لجاجت کفار و مقابله آنها به پیامبر اکرم(ص) در عین آگاهی از حقانیت آن حضرت

فإنهم لا یکذبکونک و لکن الظلمین بأیت اللّه یجحدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 121 - 1

1- پیامبر ( ص ) از سر تهدید و هشدار از کفرپیشگان لجوج خواست تا همچنان بر مواضع ناصوابشان پافشاری کنند .

و قل للذین لایؤمنون اعملوا علی مکانتکم إنا ع-ملون

<اعملوا> امری است که به داعی تهدید و هشدار ایراد شده است و <مکانه> به معنای توان و قدرت و نیز به معنای مکان و جهت آمده است. بر اساس معنای نخست <اعملوا ...>; یعنی، هر اندازه توان دارید عمل کنید و کوتاهی نکنید و بر اساس دومین معنا; یعنی، بر همان جهت و موضعی که اتخاذ کرده اید عمل کنید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 13 - 15

15- کفرپیشگان علی رغم مشاهده نشانه های ربوبیت خدا بر سراسر جهان ، با موحدان درباره خداوند و ربوبیت او به جدال و جرّ و بحث می پردازند .

هو الذی یریکم البرق . .. و هم یج-دلون فی الله

جمله حالیه <و هم یجادلون فی الله> قید برای همه جمله هایی است که در آیات پیشین آمده است ; یعنی، با آنکه آثار وجودی خدا و ربوبیت او نمایان است و اوست که برق، رعد، ابر و صاعقه را پدید می آورد و همه امور را تحقق می بخشد، آنان درباره وی به جرّوبحث می پردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 15 - 8

8- کافرانی که در برابر بینات و برهان های روشن انبیا لجاجت کرده و در مقابل آنان ایستادند ، مردمانی جبّار و منحرف بودند .

ص: 301

و قال الذین کفروا لرسلهم لنخرجنّکم . .. و خاب کلّ جبّار عنید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 72 - 10

10- کافران به خاطر باطل گرایی ، علی رغم مشاهده آثار و نعمت های الهی در تمام ابعاد زندگی خود ، مورد سرزنش خدایند .

و الله جعل لکم . .. أفبالب-طل یؤمنون و بنعمت الله هم یکفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 6 - 5

5- خداوند ، پیامبران را به جهت کفرورزی و لجاجت کفرپیشگان ، مؤاخذه نخواهد کرد .

فلعلّک ب-خع نفسک علی ءاث-رهم إن لم یؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 5

5 - ناسپاسی و هدایت ناپذیری کافران ، حتی با رفع گرفتاری ها و نزول رحمت الهی

و لو رحمن-هم . .. للجّوا فی طغی-نهم یعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 3 - 5

5 - دلداری خدا به پیامبر ( ص ) در مورد سرسختی کافران

لعلّک ب-خع نفسک ألاّیکونوا مؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 73 - 3

3 - لزوم تأمل و اندیشه در سرنوشت شوم کافران متعصب و لجوجی که از سوی پیامبران پیشین انذار شده اند .

و لقد أرسلنا فیهم منذرین . فانظر کیف کان ع-قبه المنذرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 10 - 1

1 - اعلام بغض و دشمنی شدید خداوند نسبت به کافران لجوج و حق ناپذیر در قیامت

إنّ الذین کفروا ینادون لمقت اللّه أکبر من مقتکم أنفسکم إذ تدعون إلی الإیم-ن فتکف

<مقت> به معنای بغض شدید است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 44 - 14،15

14 - هدایت و شفای قرآن ، مایه فزونی کوردلی کافران لجوج

ص: 302

و هو علیهم عمیً أُول-ئک ینادون من مکان بعید

15 - پیام روشن قرآن ، دور از شنود و فهم کافران لجوج

أُول-ئک ینادون من مکان بعید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 8 - 6

6 - استکبار کافران و اصرارشان بر کفر ، هنگام تلاوت آیات الهی بر آنان

تتلی علیه ثمّ یصرّ مستکبرًا

بنابراین که <ثمّ> برای تراخی رتبی باشد - نه زمانی- برداشت بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 18 - 2

2- تنها برپایی ناگهانی قیامت ، به هوش آورنده کافران لجوج هواپرست

اتّبعوا أهواءهم . .. فهل ینظرون إلاّ الساعه أن تأتیهم بغته

از مضمون آیه شریفه استفاده می شود که خداوند، همه دلایل لازم را به کافران نمایانده و حتی نشانه های قیامت را نیز برای آنان محقق ساخته است. تنها چیزی که باقی مانده برپایی خود قیامت است. اما آنان با مشاهده همه دلایل، ایمان نیاورده و منتظراند تا آخرین مهلت نیز سپری شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 32 - 4

4- اِخبار خداوند از ستیز برخی کافران با دین و پیامبر ( ص ) ، به رغم وضوح حق برای آنان

إنّ الذین کفروا و صدّوا . .. و شاقّوا ... من بعد ما تبیّن لهم الهدی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 44 - 1

1 - ناباوری کفرپیشگان به حقانیت وعده های الهی ، حتی با مشاهده نمود های عینی عذاب و سقوط سنگی از آسمان بر آنان

و إن یروا کسفًا . .. یقولوا سحاب مرکوم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 47 - 5

5 - برخی از کافران ، مصرّ بر کفر خویش ، به رغم آگاهی کامل از نتایج شوم آن

و ل-کنّ أکثرهم لایعلمون

مفهوم <أکثرهم> این است که اقلیتی آگاه و معاند وجود دارند که به رغم آگاهی داشتن، گام در مسیر کفر می نهند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 2 - 2

2 - روی گردانی کافران ، از پذیرش رسالت پیامبر ( ص ) به رغم مشاهده معجزه < شق القمر >

ص: 303

و انشقّ القمر . .. و إن یروا ءایه یعرضوا

از اطلاق <آیه> بر <شق القمر>، استفاده می شود که <شق القمر> از معجزات پیامبر(ص) بوده که بر حقانیت رسالت خویش اقامه کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 10 - 4

4 - کافران دوزخی ، مردمی لجوج و حق گریزاند .

و قالوا لو کنّا نسمع أو نعقل ما کنّا فی أصح-ب السعیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 17 - 5

5 - تهدید شدن کافران لجوج و حق گریز ، به نزول عذاب الهی

فستعلمون کیف نذیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 23 - 9

9 - کافران لجوج و دین گریز ، مردمی ناسپاس بوده و از نعمت شنوایی ، بینایی و تعقّل بهره کافی نبرده اند .

و جعل لکم السمع و الأبص-ر و الأفئده قلیلاً ما تشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 28 - 7

7 - کافران حق ناپذیر و لجوج ، در معرض عذاب الهی قرار دارند .

فمن یجیر الک-فرین من عذاب ألیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 29 - 7،8

7 - کافران لجوج و تکذیب گر ، در گمراهی آشکار قرار دارند .

فستعلمون من هو فی ضل-ل مبین

8 - تهدید شدن کافران لجوج و تکذیب گر ، به عذاب از سوی خداوند

فستعلمون من هو فی ضل-ل مبین

برداشت بالا، به سبب این نکته است که تعبیر <فستعلمون> (پس به زودی خواهید دانست)، دارای لحن تهدیدآمیز است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 30 - 4

4 - کافران لجوج و تکذیب گر ، در معرض عذاب الهی ( همچون خشکسالی )

قل أرءیتم إن أصبح ماؤکم غورًا فمن یأتیکم بماء معین

ص: 304

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 23 - 7

7 - کافران ، با وجود فراهم بودن شرایط برای ر ها ساختن کفر و پرداختن به تکالیف الهی ، از آن سر باز زدند .

لمّا یقض ما أمره

ضمیر فاعلی <یقض> به <الإنسان> برمی گردد که به قرینه <ما أکفره> تنها بر کافران منطبق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 3

3 - گروهی از مردم با وجود هشدار های قرآن ، همچنان بر بی ایمانی خود باقی اند و ربوبیت و بصیرت الهی را انکار کرده و معاد و حسابرسی اعمال را نمی پذیرند .

إنّ ربّه کان به بصیرًا . .. فما لهم لایؤمنون

متعلق <لایؤمنون>، ممکن است معارفی باشد که در آیات پیشین بیان شد; از قبیل: ربوبیت و بصیرت الهی، نامه های اعمال، محاسبه و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 19 - 2

2 - کفرپیشگان ، بر تکذیب وعده ها و تهدید های الهی ، اصرار ورزیده و از فرجام پیشینیان عبرت نمی گیرند .

بل الذین کفروا فی تکذیب

حرف <فی>، ظرفیه و بیانگر غوطهور بودن کافران در تکذیب است. متعلق تکذیب به قرینه <بل هو قرآن مجید> - در آیات بعد - قرآن است که وعده ها و تهدیدهایی که در آیات قبل آمده بود، بخشی از آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 22 - 3

3 - تکذیب قرآن از سوی کافران ، هر چند بر آن اصرار ورزند ، به حقیقت قرآن آسیبی نمی رساند و از مجد و عظمت آن نمی کاهد .

بل الذین کفروا فی تکذیب . .. بل هو قرءان مجید . فی لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کافرون - 109 - 3 - 8

8 - سرسختی مخالفان توحید در مواضع خویش ، نباید پایداری اهل توحید را متزلزل سازد .

و لا أنتم ع-بدون ما أعبد

پایداری اهل توحید، از مضارع بودن <أعبد> استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کافرون - 109 - 5 - 4

4 - بیان سرسختی سازش خواهان کافر و باقی ماندن آنان بر مرام خویش تا پایان عمر ، از خبر های غیبی قرآن

و لا أنتم ع-بدون ما أعبد

ص: 305

55- لجاجت کافران صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 97 - 9

9- مشرکان و کافران عصر بعثت ، در برابر حق و دعوت های پیامبر ( ص ) ، مردمی لجوج و سرسخت بودند .

و تنذر به قومًا لدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 133 - 3

3- کافران عصر بعثت ، علی رغم روشن بودن اعجاز قرآن و هماهنگی آن با دیگر کتاب های آسمانی ، آن را نادیده گرفتند و معجزه بودن آن را انکار می کردند .

لولا یأتینا ب--َایه من ربّه أوَلم تأتهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 4 - 3

3 - اندوه پیامبر ( ص ) ، به خاطر تکذیب شدنش از سوی کافران و مشرکان لجوج در صدراسلام

و إن یکذّبوک فقد کذّبت رسل من قبلک

از آهنگ آیه شریفه استفاده می شود که پیامبر(ص)، به خاطر تکذیب شدنش اندوهگین بود. ازاین رو برخی از مفسران جواب شرط <إن یکذّبوک> را محذوف و چنین دانسته اند: <إن یکذّبوک فلاتحزن و اصبر اذ قد کذّب رسل من قبلک>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 45 - 2

2 - کافران صدراسلام ، مردمی لجوج و پندناپذیر بودند .

و إذا قیل لهم اتّقوا ما بین أیدیکم و ما خلفکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 46 - 2

2 - کافران صدراسلام ، مردمی لجوج و حق ناپذیر بودند .

و ما تأتیهم من ءایه . .. إلاّ کانوا عنها معرضین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 63 - 1،2

1 - کافران و مشرکان صدراسلام ، آیات الهی را از سر لجاج و ستیزه جویی ، انکار می کردند ; نه از روی جهل و ناآشنایی به آن .

کذلک یؤفک الذین کانوا بأی-ت اللّه یجحدون

ص: 306

<جحد> (مصدر <یجحدون>) به معنای انکار چیز معلوم و روشن است. آیه شریفه به منزله تعلیل برای مضمون آیه قبل است که در آن، از انکار آیات الهی و دور شدن از عبادت خداوند، اظهار شگفتی شده بود.

2 - کافران و مشرکان صدراسلام ، مردمی لجوج ، ستیزه جو و حق ناپذیر

کذلک یؤفک الذین کانوا بأی-ت اللّه یجحدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 76 - 5

5 - مشرکان و کافران صدراسلام ، مردمی بس لجوج و حق ناپذیر

و إنّه لقسم لو تعلمون عظیم

سوگند مؤکد خداوند، پس از استدلال بسیار بر اثبات توحید و معاد، نشانگر روح لجاجت و حق ناپذیری کافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 21 - 3،4

3 - کافران صدراسلام ، مردمی لجوج ، مستکبر و حق گریز

بل لجّوا فی عتوّ و نفور

<عتوُّ> به معنای استکبار و تجاوز از حد است (قاموس المحیط) و مقصود از <نفور>(رمیدن) گریز از سخن حق می باشد.

4 - روح لجاج ، استکبار و حق گریزی ، عامل کفر و تکذیب دین از سوی کافران در صدراسلام

و لقد کذّب الذین من قبلهم . .. بل لجّوا فی عتوّ و نفور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 1 - 3

3 - کافران مخالف رسالت پیامبر ( ص ) ، گروهی لجوج و حق ناپذیر

سأل سائل بعذاب واقع

مفسران بر این عقیده اند که کافران، این سخن را از سر لجاجت بر زبان می آوردند; چنان که در آیه 32 از سوره <انفال> از آنان چنین یاد شده است: <و إذ قالوا اللّهم إن کان ه-ذا هو الحقّ من عندک فأمطر علینا حجاره من السماء أو ائتنا بعذاب ألیم>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 2 - 1

1 - عذاب شدن کافران لجوج عصر بعثت ، امری قطعی از سوی خداوند و غیر قابل دفع از سوی کسی

للک-فرین لیس له دافع

<للکافرین> خبر مقدم برای <لیس> و <دافع> اسم آن است. <لام> در <له> برای تقویت و ضمیر <له> مفعول مقدم برای <دافع> است; یعنی، <لیس للکافرین دافع یدفع العذاب عنهم>، (برای کافران کسی وجود ندارد که عذاب موعود را از آنان دفع کند).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 25 - 2

ص: 307

2 - اصرار و تأکید فراوان کافران حق ناپذیر و مستکبر صدراسلام ، بر الهی نبودن قرآن و منشأ بشری داشتن آن

و استکبر . فقال إن ه-ذا إلاّ سحر یؤثر . إن ه-ذا إلاّ قول البشر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 49 - 1

1 - کافرانِ مخالف پیامبر ( ص ) در صدراسلام ، مردمی پندناپذیر و لجوج بودند .

فما لهم عن التذکره معرضین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کافرون - 109 - 3 - 2

2 - کافرانی که خود را در صورت مماشات پیامبر ( ص ) ، آماده عبادت خداوند می خواندند ، هرگز به آن تن نداده و معبود پیامبر ( ص ) را نمی پرستیدند .

و لا أنتم ع-بدون ما أعبد

56- لجاجت کافران مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 7 - 2

2 - حق ناپذیری و عناد و لجاجت شدید کافران مکه در عصر بعثت، در برابر وحی و معجزات الهی

و لو نزلنا علیک کتبا . .. إن هذا إلا سحر مبین

سوره انعام در مکه نازل شده است و بنابراین طبیعی است که ناظر به مردم آن سامان، خصوصاً مشرکان مکه، باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 32 - 4

4 - کافران مکه مردمانی لجوج و دارای عنادی خاص در برابر رسالت پیامبر ( ص ) و حقانیت قرآن

فأمطر علینا حجاره من السماء أو ائتنا بعذاب ألیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 13 - 1

1- کافران مجرم مکه ، علی رغم دریافت آیات قرآن ، به آن ایمان نیاوردند .

کذلک نسلکه فی قلوب المجرمین . لایؤمنون به

برداشت فوق، بنابراین است که جمله <لایؤمنون به> جمله تفسیریه برای <المجرمین> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 14 - 1

1- اگر دری از آسمان به قدرت خداوند گشوده شود که کافران مکه برای دریافت حقایق به آنجا بروند ، ایمان نخواهند آورد .

ص: 308

کذلک نسلکه فی قلوب المجرمین . لایؤمنون به ... و لو فتحنا علیهم بابًا من السّماء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 15 - 1،2

1- کافران هدایت ناپذیر مکه ، در صورت مشاهده گشایش دری از آسمان برای بالا رفتن خود و درک حقایق ، آن را نوعی چشم بندی و سحر وانمود خواهند کرد .

و لو فتحنا علیهم بابًا من السّماء فظلّوا فیه یعرجون . لقالوا إنما سکّرت أبصرنا

<سکر> در لغت حالتی را گفته اند که عارض بر عقل می شود. بنابراین مراد از ادعای آنان این می شود که: آنان خود را گرفتار نوعی چشم بندی می دانستند.

2- کافران مکه ، مردمی حق ناپذیر و لجاجت پیشه در برابر آیات الهی

و لو فتحنا علیهم بابًا من السّماء فظلّوا فیه یعرجون . لقالوا إنما سکّرت أبصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 7

7 - لجاجت و تعصب کورکورانه اشراف کافر مکه و تحیر و سرگردانی آنها در طغیان و سرکشی ، علی رغم مشاهده لطف و رحمت الهی در حق ایشان

و لو رحمن-هم . .. للجّوا فی طغی-نهم یعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 31 - 1

1 - کافران مکه اعلام کردند که به هیچ رو به قرآن و کتاب های پیشینِ آسمانی ایمان نمی آورند .

و قال الذین کفروا لن نؤمن به-ذا القرءان و لا بالذی بین یدیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 19 - 6

6 - اصرار کافران مکّه بر تکذیب تهدید های الهی ، با وجود آگاهی آنان از هلاکت فرعونیان و ثمودیان ، شگفت آورتر از کفرورزی پیشینیان است .

بل الذین کفروا فی تکذیب

اضراب که از حرف <بل> استفاده می شود ممکن است نظر به این داشته باشد که تکذیب گری مردم مکّه در قیاس با کفر پیشینیان اعجاب آورتر است; زیرا به رغم دیدن سرنوشت آنها، تهدید را دروغ شمردند.

57- لجاجت گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 34 - 3

3- گمراهی ضلالت پیشگان از سوی خدا ، سزا و کیفر لجاجت و حق ناپذیری ایشان است .

ص: 309

ی-نوح قد ج-دلتنا . .. فأتنا بما تعدنا ... إن کان الله یرید أن یغویکم

وقوع جمله <إن کان الله> پس از بیان لجاجتها و حق ناپذیریهای کفرپیشگان (قد جادلتنا . ..) ، حاکی است که اراده خداوند بر اغوای آنان ، به خاطر عناد و لجاجتشان بوده است.

58- لجاجت گناهکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 201 - 1،2

1 - پافشاری اهل جرم و گناه بر انکار حقایق وحی ، تا مرز مشاهده عذاب دردناک الهی ( عذاب استیصال )

کذلک سلکن-ه . .. لایؤمنون به حتّی یروا العذاب الألیم

<ال> در <العذاب> برای عهد است. بنابراین <العذاب الألیم> اشاره به عذابی دارد که مشرکان مکه به آن تهدید شدند (عذاب استیصال). آیه <أفبعذابنا یستعجلون> بیانگر آن است که آنان تهدید به عذاب را جدی نگرفتند و بدان جهت از روی استهزا، خواستار تعجیل نزول آن بودند.

2 - استمرار دشمنی مجرمان با قرآن و وحی ، تا لحظه مرگ

لایؤمنون به حتّی یروا العذاب الألیم

مراد از مشاهده عذاب دردناک، می تواند لحظه مرگ کافران و حق ستیزان باشد.

59- لجاجت گناهکاران هدایت ناپذیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 14 - 2

2- مجرمان هدایت ناپذیر ، در صورت گشوده شدن دری از آسمان و راه یافتن آنان به آنجا جهت مشاهده حقایق ، باز ایمان نخواهند آورد .

کذلک نسلکه فی قلوب المجرمین . لایؤمنون به ... و لو فتحنا علیهم بابًا من السّماء

60- لجاجت مخالفان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 16 - 5

5 - مخالفان رسالت پیامبر ( ص ) ، مردمی لجوج و حق ناپذیر بودند .

إنّه کان لأی-تنا عنیدًا

ص: 310

61- لجاجت مخالفان وحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 91 - 27

27 - گفتگو و مجادله های لجاجت پیشگان مخالف وحی و رسالت، بازیگری و فاقد ریشه و بنیان است.

قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون

62- لجاجت مردم صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 4 - 3

3 - مردم در صدر اسلام ، مردمی سخت پایبند به آیین شرک و انعطاف ناپذیر در برابر سخن حق و مستدل

و الص-فّ-ت صفًّا . .. إنّ إل-هکم لوحد

برداشت یاد شده از آن جا است که خداوند در آغاز سوره مبارکه بر اثبات توحید سوگند متعدد یاد کرده است. این در حالی است که خداوند پیش از آن، دلایل و شواهد کافی بر اثبات این حقیقت در قرآن کریم ارائه فرموده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 5 - 4

4 - بیشتر مردم عصر بعثت ، مصمم به تأثیرناپذیری از کلام وحی و پیام قرآن

فأعرض أکثرهم . .. و قالوا ... فاعمل إنّنا ع-ملون

تعبیرهای سه گانه در آیه (<أکنّه>، <وقر> و <حجاب>) تأکید و تصمیم آنان را به نفوذناپذیری در برابر قرآن می رساند.

63- لجاجت مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 24 - 8

8 - اصرار و پافشاری مرفهان خوش گذران بر کفر ، در برابر پیام ملاطفت آمیز و توحیدی پیامبران

قال مترفوها . .. ق-ل أوَ لو ... قالوا إنّا بما أرسلتم به ک-فرون

64- لجاجت مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 32 - 4

4 - مستضعفان گمراه و مؤاخذه شده در قیامت ، در دنیا از هدایت برخوردار بودند ; لکن آن را نپذیرفته اند .

قال الذین استکبروا للذین استضعفوا أنحن صددن-کم عن الهدی بعد إذ جاءکم

ص: 311

65- لجاجت مسیحیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 145 - 4،5

4 - اهل کتاب ( یهود و نصارا ) مردمی لجوج و حق ناپذیرند .

و لئن أتیت الذین أوتوا الکتب بکل ءایه ما تبعوا قبلتک

جمله <لئن . ..> (به خدا قسم! اگر هر معجزه و برهانی را به اهل کتاب ارائه کنی، از قبله تو پیروی نمی کنند) گویای عمق عناد، لجاجت و حق ناپذیری آنان می باشد.

5 - یهود و نصارا از سر عناد و لجاجت ، قبله بودن کعبه را پذیرا نیستند .

و لئن أتیت الذین أوتوا الکتب بکل ءایه ما تبعوا قبلتک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 63 - 8

8 - علمای نصارای نجران ، مفسد ، مشرک ، مجادله گر ، حق ناپذیر و مورد تهدید خداوند

فمن حاجّک . .. فان تولّوا فانّ اللّه علیم بالمفسدین

در شأن نزول آمده که این آیات درباره علمای نجران نازل شده است.

66- لجاجت مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 118 - 19

19 - مشرکان بر اثر جهل و لجاجت ، آیات قرآن را نشانه ای بر حقانیت پیامبر نمی شمردند .

قال الذین لایعلمون لولا . .. تأتینا ءایه ... قد بیّنّا الأیت لقوم یوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 28 - 9،10

9 - لجاجت پیشگان مشرک، پس از دیدن جهنم نیز اگر دنیا بازگردند اصلاح نمی شوند.

و لو تری إذ وقفوا علی النار . .. و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه

10 - دروغگویی، شیوه همیشگی مشرکان لجاجت پیشه است.

فقالوا . .. و إنهم لکذبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 2

2 - مشرکان لجوج، حتی در صورت نزول ملائکه بر ایشان، ایمان نمی آورند.

و لو أننا نزّلنا إلیهم الملئکه . .. ما کانوا لیؤمنوا

ص: 312

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 16 - 7،19

7- مشرکان با وجود دلایل روشن بر ولایت خداوند ، دیگران را ولیّ و سرپرست خویش می پنداشتند و به آنان روی می آوردند .

أفاتخذتم من دونه أولیاء

تفریع جمله <اتخذتم . ..> به وسیله حرف <فاء> بر بیان کارها و شؤونی که برای خداوند برشمرده شد$- که مشرکان نیز آنها را باور دارند - می رساند که ولایت بر انسانها تنها از آنِ خداست و پندار ولایت غیر او ، پنداری ناموجّه و بدون دلیل است.

19- مشرکان علی رغم سراغ نداشتن مخلوقی برای خدایان خویش ، به ولایت و تدبیر آنان معتقد بودند .

أفاتخذتم من دونه أولیاء . .. أم جعلوا لله شرکاء خلقوا کخلقه فتش-به الخلق علیهم

جمله <خلقوا کخلقه> صفت برای <شرکاء> است. <خلق> در هر دو مورد (<کخلقه> و <الخلق>) مصدر و به معنای اسم مفعول (مخلوقات) است. <تشابُه> (مصدر تشابَه) به قرینه کلمه <علی> به معنای مشتبه شدن به خاطر مشابهت است. <أم> در جمله فوق أم منقطعه و حاوی استفهام انکاری است و می رساند که خود مشرکان نیز برای شرکا و معبودهای پنداری، آفرینشی را باور نداشتند تا با آفریده های خدا مشتبه شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 33 - 3

3- مشرکان علی رغم اعترافشان به اینکه قوام بخش امور بندگان خداوند است ، برای او شریک های متعددی برگزیده بودند .

أفمن هو قائم علی کل نفس بما کسبت و جعلوا لله شرکاء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 83 - 1

1- مشرکان ، علی رغم شناخت نعمت های الهی ، آن را عملاً انکار می کنند و راه ناسپاسی می پیمایند .

یعرفون نعمت الله ثمّ ینکرونها

در این آیه انکار در مقابل عرفان و شناخت قرار گرفته است و این می رساند که مراد از انکار نعمت، انکار عملی است نه ذهنی و اعتقادی.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 68 - 2

2 - ردّ دعوت پیامبر ( ص ) ( دعوت به یکتاپرستی ) ، از سوی مشرکان و پافشاری آنان بر شرک و بت پرستی

و ادع إلی ربّک . .. و إن ج-دلوک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 12 - 1

1 - تعجب پیامبر ( ص ) از مواضع انکارآمیز مشرکان نسبت به معاد و یگانگی خداوند ; علی رغم مشاهده عظمت آفرینش و قدرت خداوند در جهان

إنّ إل-هکم لوحد . .. فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا... بل عجبت

به قرینه آیات پیشین به دست می آید که آنچه موجب شگفتی پیامبر(ص) گردیده بود، انکار توحید ربوبی و معاد از سوی

ص: 313

مشرکان - به رغم مشاهده آیات الهی در طبیعت و عظمت آفرینش - بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 15 - 4

4 - اصرار و پافشاری مشرکان بر متهم کردن قرآن و معجزه الهی به سحر و جادوگری

و قالوا إن ه-ذا إلاّ سحر مبین

برداشت فوق از به کار رفتن نفی و استثنا در آیه شریفه که دلالت بر حصر و قطعی بودن مفاد آن است، استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 167 - 1

1 - مشرکان ، سخنانی بهانه جویانه علیه اسلام و به دفاع از مواضع عقیدتی خود پیوسته ، تکرار می کردند .

و إن کانوا لیقولون

<إنْ> مخفف <إنّ> است. آمدن فعل <کانوا> دلالت می کند که خبر آن (لیقولون)، امری ثابت در گذشته و دارای پیشینه است و آمدن خبر به صورت فعل مضارع بیانگر تکرار مضمون آن است. بنابراین مقصود از آیه شریفه - با توجه به آیات بعد - سخنان بهانه جویانه مشرکان است که پیوسته آن را تکرار می کردند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 170 - 1

1 - مشرکان ، به رغم ادعای آمادگی برای ایمان آوردن به کتاب آسمانی ، به قرآن کفر ورزیدند .

لو أنّ عندنا ذکرًا من الأوّلین . لکنّا عباد اللّه المخلصین . فکفروا به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 79 - 1،2

1 - توطئه های پی درپی و جدی مشرکان ، نسبت به پیامبر ( ص ) و تصمیم قطعی آنان برای انکار حق

أم أبرموا أمرًا

<إبرام> (مصدر <أبرموا>) در اصل به معنای تابیدن و محکم کردن است و در این جا مراد از آن - به قرینه شأن نزول و آیه بعد - تصمیم جدی مشرکان بر توطئه چینی علیه پیامبر(ص) می باشد.

2 - اصرار و لجاجت مشرکان در مخالفت با دعوت پیامبر ( ص ) ، نمودی از حق گریزی آنان

أکثرکم للحقّ ک-رهون . أم أبرموا أمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بینه - 98 - 1 - 6

6 - اهل کتاب و مشرکانی که اسلام را نپذیرفتند ، کسانی بودند که از پذیرش هر برهان روشنی سرباز می زدند .

لم یکن . .. منفکّین حتّی تأتیهم البیّنه

در برداشت یاد شده، <منفکّین> به معنای <منفکّین عن الکفر> دانسته شده است. <تأتیهم البیّنه> - به تقدیر <أن> مصدریه - با <اتیان البیّنه> مرادف است و عبارت <حتّی اتیان البیّنه> را می توان به معنای <حتّی وقت اتیان البیّنه> یا <حتّی باتیان البیّنه> دانست. در این صورت، تقدیر کلام چنین می شود: <لم یکن ... منفکّین فی وقت من الأوقات حتّی وقت

ص: 314

اتیان البیّنه> یا <لم یکن ... منفکّین بأیّ طریق حتّی باتیان البیّنه>.

67- لجاجت مشرکان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 25 - 8،9

8 - مشرکان به هنگام حضور در نزد پیامبر(ص)، از سر لجاج و انکار به مجادله درباره قرآن و رسالت آن حضرت می پرداختند.

حتی إذا جاءوک یجدلونک یقول الذین کفروا

9 - مشرکانی که صرفاً برای مجادله در محضر پیامبر(ص) حاضر می شدند، در نهایت عناد و لجاجت قرار داشتند.

حتی إذا جاءوک یجدلونک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 15 - 11

11 - مخالفت مشرکان با رسالت پیامبر ( ص ) و قرآن کریم ، برخاسته از روح لجاجت و گردنکشی آنان

و إذا تتلی علیهم ءایاتنا بینت قال الذین لا یرجون لقاءنا ائت بقرءان غیر هذا أو بد

با توجه به اینکه آیات الهی، آشکار و واضح بود و در عین حال مشرکان از پذیرش آن امتناع ورزیدند، برداشت فوق استفاده می گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 40 - 1

1 - برخی مشرکان ، با اینکه آسمانی بودن قرآن را باور داشتند ، به تکذیب آن برمی خاستند .

بل کذبوا . .. و منهم من یؤمن به

این برداشت مبتنی بر این است که: ضمیر <هم> - با توجه به ارتباط این آیه با آیات پیش - به تکذیب کنندگان قرآن برگردد و از <یؤمن> زمان حال اراده شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 42 - 4

4 - مشرکان ، در برخورد با سخنان پیامبر ( ص ) دارای موضعی لجوجانه بودند .

أفأنت تسمع الصمّ و لو کانوا لا یعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 43 - 4

4 - مشرکان با پیامبر اکرم ( ص ) برخوردی لجوجانه داشتند .

أفأنت تهدی العمی و لو کانوا لا یبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 315

18 - واقعه - 56 - 76 - 5

5 - مشرکان و کافران صدراسلام ، مردمی بس لجوج و حق ناپذیر

و إنّه لقسم لو تعلمون عظیم

سوگند مؤکد خداوند، پس از استدلال بسیار بر اثبات توحید و معاد، نشانگر روح لجاجت و حق ناپذیری کافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 81 - 1

1 - اظهارات انکارآمیز مشرکان صدراسلام نسبت به قرآن ، به رغم باور قلبی آنان به آسمانی بودن آن

أفبه-ذا الحدیث أنتم مدهنون

<إدهان> (مصدر <مدهنون>) به دو معنا آمده است: الف) اظهار کردن بر خلاف آنچه در دل است; ب) به شوخی گرفتن چیزی و برخورد استهزا آمیز کردن با آن. برداشت یاد شده براساس معنای اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 82 - 2

2 - شرک پیشگان صدراسلام ، به جای سپاس گزاری خداوند به خاطر فرستادن قرآن ، بر تکذیب آن پافشاری کردند .

و تجعلون رزقکم أنّکم تکذّبون

برخی از مفسران بر آنند که <رزق>، به معنای عطا است و آیه شریفه نیز به تقدیر <و تجعلون شکر رزقکم. ..> می باشد.

68- لجاجت مشرکان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 16 - 4

4- امتناع مشرکان عصر بعثت از اقرار به ربوبیت خدا بر تمام هستی علی رغم مشاهده نقش او در جهان آفرینش

قل من رب السموت و الأرض قل الله

از اینکه خداوند خود به پرسشی که از مشرکان کرده (من رب السموت) پاسخ می دهد (قل الله) معلوم می شود آنان از اعتراف و اقرار به ربوبیّت خداوند خودداری می کردند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 97 - 9

9- مشرکان و کافران عصر بعثت ، در برابر حق و دعوت های پیامبر ( ص ) ، مردمی لجوج و سرسخت بودند .

و تنذر به قومًا لدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 5 - 10

10- مشرکان ستم پیشه صدراسلام ، مردمی لجوج ، حق ناپذیر و بهانه جو بودند .

بل قالوا . .. فلیأتنا ب-ایه کما أُرسل الأوّلون

ص: 316

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 6 - 5

5- پیشگویی قرآن ، مبنی بر ایمان نیاوردن برخی از مشرکان صدراسلام ، حتی پس از نزول معجزات درخواستی آنان

ماءامنت قبلهم . .. أفهم یؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 24 - 14

14- گروه بسیاری از مشرکان در صدراسلام - علی رغم شناخت حق - مردمی حق گریز بودند .

بل أکثرهم لایعلمون الحقّ

واژه <أکثر> افعل التفضیل است و نقطه مقابل آن، کثیر می باشد - نه قلیل - و بدین جهت گروه بسیار استفاده شده است; یعنی، هر چند مشرکان دانا و حق گریز، در مقایسه با نادانان کمتر بودند; ولی خود جمعیتی چشم گیر و بسیار بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 60 - 10

10 - فرمان پیامبر ( ص ) به سجده کردن مشرکان صدراسلام برای خدای رحمان ، موجب نفرت فزون تر آنان از سجده و دوری آنها از راه حق و حقیقت گردید .

اسجدوا للرحم-ن قالوا و ما الرحم-ن أنسجد لما تأمرنا و زادهم نفورًا

در برداشت فوق، فاعل <زاد> امر به سجده دانسته شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 4 - 3

3 - اندوه پیامبر ( ص ) ، به خاطر تکذیب شدنش از سوی کافران و مشرکان لجوج در صدراسلام

و إن یکذّبوک فقد کذّبت رسل من قبلک

از آهنگ آیه شریفه استفاده می شود که پیامبر(ص)، به خاطر تکذیب شدنش اندوهگین بود. ازاین رو برخی از مفسران جواب شرط <إن یکذّبوک> را محذوف و چنین دانسته اند: <إن یکذّبوک فلاتحزن و اصبر اذ قد کذّب رسل من قبلک>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 13 - 3

3 - لجاجت و حق ناپذیری ، از اوصاف مشرکان صدر اسلام

و إذا ذکّروا لا یذکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 14 - 2

2 - مشرکان صدر اسلام ، مردمی لجوج و حق ناپذیر بودند .

و إذا رأوا ءایه یستسخرون

تمسخر معجزه الهی - که امری ملموس و روشن می باشد - گویای حقیقت یاد شده است.

ص: 317

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 36 - 9

9 - پایبندی مشرکان صدر اسلام به آیین شرک و دفاع از معبود های خود در برابر دعوت به توحید

و إذا قیل لهم لا إل-ه إلاّاللّه یستکبرون . و یقولون أئنّا لتارکوا ءالهتنا لشاعر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 63 - 1،2

1 - کافران و مشرکان صدراسلام ، آیات الهی را از سر لجاج و ستیزه جویی ، انکار می کردند ; نه از روی جهل و ناآشنایی به آن .

کذلک یؤفک الذین کانوا بأی-ت اللّه یجحدون

<جحد> (مصدر <یجحدون>) به معنای انکار چیز معلوم و روشن است. آیه شریفه به منزله تعلیل برای مضمون آیه قبل است که در آن، از انکار آیات الهی و دور شدن از عبادت خداوند، اظهار شگفتی شده بود.

2 - کافران و مشرکان صدراسلام ، مردمی لجوج ، ستیزه جو و حق ناپذیر

کذلک یؤفک الذین کانوا بأی-ت اللّه یجحدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 5 - 6

6 - سرسختی و لجاجت مشرکان عصر بعثت ، در برابر قرآن و دعوت پیامبر ( ص )

و قالوا قلوبنا فی أکنّه ممّا تدعونا إلیه و . .. فاعمل إنّنا ع-ملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 16 - 1

1 - اصرار مشرکان عصر بعثت ، بر شرک و مباحثات انکارآمیز آنان درباره توحید

و الذین یحاجّون فی اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 12 - 2

2 - بحث و جدل مشرکان با پیامبر ( ص ) ، در عینی ترین حقایق مورد شهود آن حضرت ، امری نکوهیده و سرزنش بار

أفتم-رونه علی مایری

استفهام در <أفتمارونه> برای توبیخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کافرون - 109 - 3 - 3

3 - پیامبر ( ص ) ، مأمور افشای سرسختی مشرکان در ترک پرستش خداوند ; حتی در فرض محال تن دادن پیامبر ( ص ) به پرستش معبود های آنان

و لا أنتم ع-بدون ما أعبد

ص: 318

69- لجاجت مشرکان مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 29 - 1

1 - مشرکان لجاجت پیشه مکه، منکر قیامت و هر گونه زندگی جز زندگانی دنیا بودند.

و قالوا إن هی إلا حیاتنا الدنیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 90 - 4

4- مشرکان مکه ، علی رغم مشاهده آیات گوناگون الهی ، از پیامبر ( ص ) درخواست معجزه حسی کردند .

و لقد صرّفنا . .. من کلّ مثل فأبی ... و قالوا لن نؤمن لک حتی تفجر لنا من الأرض ی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 91 - 3

3- مشرکان مکه ، علی رغم مشاهده آیات گوناگون الهی ، از پیامبر ( ص ) درخواست معجزه حسی کردند .

و لقد صرّفنا . .. من کلّ مثل فأبی ... و قالوا لن نؤمن لک حتی ... تکون لک جنّه من

نکته یاد شده با این احتمال در آیه قابل استفاده است که: آنان ایجاد باغی با صفات یاد شده را به وسیله معجزه درخواست کرده باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 92 - 5

5- سرسختی و لجاجت مشرکان مکه در برابر پیامبر ( ص ) و تعالیم بر حق او

لن نؤمن لک حتی . .. تسقط السّماء کما زعمت علینا کسفًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 93 - 4

4- مشرکان مکه ، علی رغم مشاهده آیات گوناگون الهی ، از پیامبر ( ص ) درخواست معجزه حسی کردند .

و لقد صرّفنا . .. من کلّ مثل فأبی ... و قالوا لن نؤمن لک حتی ... یکون لک بیت من

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 47 - 12

12 - مشرکان مکه ، از سر لجاجت ، قرآن را نپذیرفتند و به آن ایمان نیاوردند .

و کذلک أنزلنا إلیک الکت-ب . .. و ما یجحد بأی-تنا إلاّ الک-فرون

<جحود> نفی کردن چیزی است که دل، اثبات می کند و اثباتِ چیزی است که دل، نفی کرده است (مفردات راغب) بنابر معنای لغوی، <جحود>، منطبق بر لجاجت است.

ص: 319

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 49 - 10

10 - انکار قرآن از سوی مشرکان مکه ، از سر لجاجت و حق ناپذیری بود .

ما یجحد بأی-تنا إلاّ الک-فرون . .. و ما یجحد بأی-تنا إلاّ الظ-لمون

<جحود> در لغت نفی چیزی است که دل آن را اثبات می کند و اثبات چیزی است که دل نفی می کند. (مفردات راغب). <جحود> طبق معنای لغوی منطبق بر لجاجت است. گفتنی است: <ال> در <الظالمون> عهد بوده و اشاره به <الکافرون> در آیه چهل و هفت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 30 - 2

2 - انکار لجاجت آمیز وحی و قرآن ، از سوی مشرکان مکه

و رسول مبین . و لمّا جاءهم الحقّ قالوا ه-ذا سحر و إنّا به ک-فرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 34 - 2

2- مشرکان مکه بر موضع انکارآمیز خود در باره معاد پافشاری کرده و بر آن اصرار میورزیدند .

إنّ ه-ؤلاء لیقولون

به کارگیری فعل مضارع (یقولون) - که مفید استمرار است - بیانگر مطلب فوق می باشد.

70- لجاجت مصریان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 34 - 6،8،15

6 - مردم مصر در عصر یوسف ( ع ) ، مردمی لجوج و حق ناپذیر

فمازلتم فی شکّ ممّا جاءکم به

تردید مردم مصر در رسالت یوسف(ع) با وجود عرضه شدن دلایل روشن برای ایشان به دو دلیل می تواند باشد: 1- به خاطر لجالت آنان است که در آیه بعد از آنان به مردمی مجادله گر تعبیر شده است. 2 - یا به این دلیل است که آنان نسبت به دعوت یوسف(ع) و دلایل ایشان، بی اعتنا و گریزان بودند.

8 - نکوهش مؤمن آل فرعون از مردم مصر ، به خاطر تردید کردن در رسالت یوسف ( ع ) در گذشته ( علی رغم مشاهده دلایل روشن او )

فمازلتم فی شکّ ممّا جاءکم به

15 - مخالفت بیش از حد با دین الهی و تردید در حقانیت آن ، از ویژگی های مردم مصر از عصر یوسف تا موسی ( ع )

کذلک یضلّ اللّه من هو مسرف مرتاب

ص: 320

71- لجاجت معرضان از توحید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 15 - 11

11- < عن النبی ( ص ) قال : کلّ جبّار عنید من أبی أن یقول : لا إله إلاّ الله ;

از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: [مراد از ]گردنکش کینه توز، کسی است که از گفتن <لا إله إلاّ الله> دریغ داشته باشد>.

72- لجاجت معرضان از حق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 15 - 12

12- < عن أبی جعفر ( ع ) قال : < العنید > المعرض عن الحق ;

از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: [مراد] از <عنید> کسی است که از حق روی گردان است>.

73- لجاجت مغالطه گران در دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 91 - 29

29 - لجاجت پیشگان مغلطه افکن در دین را باید به حال گمراهی خود رها نمود.

إذ قالوا ما أنزل الله . .. قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون

74- لجاجت مکذبان انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 74 - 5

5 - تکذیب کنندگان رسالت پیامبران پس از نوح ( ع ) ، علی رغم ارائه معجزات و دلیل های روشن به آنان ، همچنان بر ناباوری و تکذیب خود ، پای فشردند .

فجاءوهم بالبینت فما کانوا لیؤمنوا بما کذبوا به من قبل

برداشت فوق مبتنی بر این است که مضاف الیه <قبل> ضمیر عاید به <مجیء> که از <جاءوهم بالبینات> استفاده می شود، بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 110 - 3

3- اصرار کفرپیشگان بر تکذیب پیامبران و عناد و لجاجت آنان ، موجب یأس پیامبران از موفقیّت خویش و ایمان آوردن قومشان

ص: 321

حتّی إذا استیئس الرسل

متعلق <استیئس> ایمان آوردن مردم و موفقیت پیامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 25 - 10

10 - تکذیب شدن رسالت پیامبران الهی ، از روی عمد و لجاجت و باآگاهی از محتوای آن بوده است .

جاءتهم رسلهم بالبیّن-ت و بالزّبر و بالکت-ب المنیر

تکذیب شدن پیامبران الهی - به رغم آن که آنان در متن جامعه بودند (جائتهم) و معجزات و دلایل روشنی را به مردم ارائه نموده و کتاب روشنگر و قابل فهمی را به ایشان عرضه می کردند - حکایت از حقیقت یاد شده می کند.

75- لجاجت مکذبان بصیرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 3

3 - گروهی از مردم با وجود هشدار های قرآن ، همچنان بر بی ایمانی خود باقی اند و ربوبیت و بصیرت الهی را انکار کرده و معاد و حسابرسی اعمال را نمی پذیرند .

إنّ ربّه کان به بصیرًا . .. فما لهم لایؤمنون

متعلق <لایؤمنون>، ممکن است معارفی باشد که در آیات پیشین بیان شد; از قبیل: ربوبیت و بصیرت الهی، نامه های اعمال، محاسبه و . .. .

76- لجاجت مکذبان جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 14 - 2

2 - پافشاری مستمر تکذیب گران در دنیا ، بر انکار قیامت و عذاب دوزخ

ه-ذه النار الّتی کنتم بها تکذّبون

جمله <کنتم بها تکذّبون> ماضی استمراری و بیانگر آن است که کافران تکذیب گر; هرگز حاضر نشده اند حقایق مربوط به جهان آخرت را بپذیرند; بلکه مصرانه آن را انکار می کنند.

77- لجاجت مکذبان حسابرسی عمل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 3

3 - گروهی از مردم با وجود هشدار های قرآن ، همچنان بر بی ایمانی خود باقی اند و ربوبیت و بصیرت الهی را انکار کرده و معاد و حسابرسی اعمال را نمی پذیرند .

ص: 322

إنّ ربّه کان به بصیرًا . .. فما لهم لایؤمنون

متعلق <لایؤمنون>، ممکن است معارفی باشد که در آیات پیشین بیان شد; از قبیل: ربوبیت و بصیرت الهی، نامه های اعمال، محاسبه و . .. .

78- لجاجت مکذبان دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 50 - 2

2 - سرسختی و لجاجت تکذیب گران صدراسلام ، در پذیرش قرآن و اسلام

فبأیّ حدیث بعده یؤمنون

79- لجاجت مکذبان ربوبیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 3

3 - گروهی از مردم با وجود هشدار های قرآن ، همچنان بر بی ایمانی خود باقی اند و ربوبیت و بصیرت الهی را انکار کرده و معاد و حسابرسی اعمال را نمی پذیرند .

إنّ ربّه کان به بصیرًا . .. فما لهم لایؤمنون

متعلق <لایؤمنون>، ممکن است معارفی باشد که در آیات پیشین بیان شد; از قبیل: ربوبیت و بصیرت الهی، نامه های اعمال، محاسبه و . .. .

80- لجاجت مکذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 50 - 2

2 - سرسختی و لجاجت تکذیب گران صدراسلام ، در پذیرش قرآن و اسلام

فبأیّ حدیث بعده یؤمنون

81- لجاجت مکذبان قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 14 - 2

2 - پافشاری مستمر تکذیب گران در دنیا ، بر انکار قیامت و عذاب دوزخ

ه-ذه النار الّتی کنتم بها تکذّبون

ص: 323

جمله <کنتم بها تکذّبون> ماضی استمراری و بیانگر آن است که کافران تکذیب گر; هرگز حاضر نشده اند حقایق مربوط به جهان آخرت را بپذیرند; بلکه مصرانه آن را انکار می کنند.

82- لجاجت مکذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 101 - 8

8- وجود برخی از افراد آگاه و مغرض ، در میان مشرکان و تکذیب کنندگان پیامبر ( ص )

بل أکثرهم لایعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 4 - 3

3 - اندوه پیامبر ( ص ) ، به خاطر تکذیب شدنش از سوی کافران و مشرکان لجوج در صدراسلام

و إن یکذّبوک فقد کذّبت رسل من قبلک

از آهنگ آیه شریفه استفاده می شود که پیامبر(ص)، به خاطر تکذیب شدنش اندوهگین بود. ازاین رو برخی از مفسران جواب شرط <إن یکذّبوک> را محذوف و چنین دانسته اند: <إن یکذّبوک فلاتحزن و اصبر اذ قد کذّب رسل من قبلک>.

83- لجاجت مکذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 51 - 14،16

14- منکران معاد ، علی رغم دریافت پاسخ شبهات خویش درباره معاد ، با تکان دادن سر همچنان آن را مستبعد می شمردند .

فسینغضون إلیک رءوسهم

تکان دادن سر از سوی مشرکان، پس از دریافت پاسخ شبهات خویش درباره معاد، می تواند به منظور استبعاد معاد باشد.

16- منکران معاد ، علی رغم دریافت پاسخ شبهات خود درباره معاد ، همچنان بر حفظ ذهنیت خود پای می فشردند .

فسینغضون إلیک رءوسهم

از اینکه منکران معاد، پس از دریافت پاسخ تمامی شبهات خود درباره معاد، با تکان دادن سر آن را به استهزا گرفته و انکار می کردند، نشان می دهد که آنان، در پی حفظ ذهنیت دیرینه خود درباره معاد بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 68 - 6

6- خداوند به پیامبر ( ص ) عنایت و لطف خاص داشته و او در قبال انکارکنندگان معاد ، دلجویی کرده است .

فوربّک لنحشرنّهم والشی-طین

ضمیر <فوربّک> خطاب به پیامبر(ص) است. عنایت به آن حضرت هنگام قسم خوردن خداوند به نام مقدس خویش، نوعی اظهار لطف و دلجویی از پیامبر(ص) در قبال خیره سری های کافران است.

ص: 324

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 17 - 3

3 - منکران معاد ، فرو رفته در کفر و در اوج پافشاری بر پندار باطل خویش

ما أکفره

از آیات بعد - که توجّه به مبدأ خلقت انسان را مقدمه توجّه به معاد در <ثمّ إذا شاء أنشره> قرار داده است - استفاده می شود که آیه شریفه بر منکران معاد نیز قابل تطبیق است. مفاد جمله <ماأکفره>، تعجّب از رسوخ کفر در کافران است تا آن حد که به هیچ نحو زایل نمی شود. این تعبیر ممکن است، صیغه تعجب و یا استفهام باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 3

3 - گروهی از مردم با وجود هشدار های قرآن ، همچنان بر بی ایمانی خود باقی اند و ربوبیت و بصیرت الهی را انکار کرده و معاد و حسابرسی اعمال را نمی پذیرند .

إنّ ربّه کان به بصیرًا . .. فما لهم لایؤمنون

متعلق <لایؤمنون>، ممکن است معارفی باشد که در آیات پیشین بیان شد; از قبیل: ربوبیت و بصیرت الهی، نامه های اعمال، محاسبه و . .. .

84- لجاجت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 8 - 3

3 - منافقان - با وجود این که از نجوا کردن نهی شده بودند - بر آن اصرار میورزیدند .

ألم تر إلی الذین نهوا عن النجوی ثمّ یعودون لما نهوا عنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 15 - 6

6 - تداوم و استمرار بخشی منافقان ، بر اعمال رشت و کردار ناپسند خویش

انّهم ساء ما کانوا یعملون

<کانوا یعملون> ماضی استمراری و بیانگر پافشاری و تداوم بخشیدن منافقان به اعمال ناپسند خویش است.

85- لجاجت منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 126 - 5

5 - منافقان صدر اسلام ، علی رغم امتحانات مکرر الهی ، متنبه نگشته و توبه نمی کردند .

أو لا یرون أنهم یفتنون . .. ثم لا یتوبون و لا هم یذّکّرون

ص: 325

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 50 - 6

6 - منافقان صدراسلام ، با علم به این که احکام و فرمان های خدا و رسول او ، به دور از ظلم و احجاف بود ، به آنها تن در نمی دادند .

أم یخافون أن یحیف اللّه علیهم و رسوله

برداشت یاد شده، مبتنی بر این است که <بل> در <بل أُول-ئک. ..> برای اضراب ابطالی باشد; یعنی، منافقان این گونه نبودند که گمان کنند که خدا و رسول او، به آنان ظلم می کنند; بلکه می دانستند که خدا و رسولش، عادلانه حکم می کنند.

86- لجاجت ولید بن مغیره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 23 - 2

2 - ولیدبن مغیره ، فردی لجوج و حق ناپذیر بود .

ثمّ أدبر

برداشت یاد شده، از <إدبار و روی گردانی> از آیات الهی و سخن بحق پیامبر(ص) استفاده می شود.

87- لجاجت یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 145 - 4،5

4 - اهل کتاب ( یهود و نصارا ) مردمی لجوج و حق ناپذیرند .

و لئن أتیت الذین أوتوا الکتب بکل ءایه ما تبعوا قبلتک

جمله <لئن . ..> (به خدا قسم! اگر هر معجزه و برهانی را به اهل کتاب ارائه کنی، از قبله تو پیروی نمی کنند) گویای عمق عناد، لجاجت و حق ناپذیری آنان می باشد.

5 - یهود و نصارا از سر عناد و لجاجت ، قبله بودن کعبه را پذیرا نیستند .

و لئن أتیت الذین أوتوا الکتب بکل ءایه ما تبعوا قبلتک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 20

20 - یهودیان ، مردمی لجوج و معاند

قل قد جاءکم رسل من قبلی بالبیّنات و بالّذی قلتم فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 155 - 19

19 - کفرورزی یهود ، مایه تقدیر الهی ، بر بازداشتن قلب های آنان از نفوذ تعالیم انبیا

ص: 326

بل طبع اللّه علیها بکفرهم

88- لجاجت یهود صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 91 - 5

5 - یهودیان صدر اسلام در برابر دعوت پیامبر(ص) موضعی غیر منطقی و لجوجانه داشتند.

إذ قالوا ما أنزل الله علی بشر من شیء

جملات بعدی این آیه قرینه نزول این آیه در شأن یهود است. و چون یهود، گرچه ظاهراً، معتقد به نبوت موسی(ع) و دیگر انبیای الهی بودند، ادعای عدم نزول وحی بر هیچیک از افراد بشر باید از سر مکابره و عناد باشد.

89- محمد(ص) و لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 26 - 13

13 - ساحت پیامبر ( ص ) و مؤمنان راستین ، مبرّا از لجاجت ، خشم و تعصب جاهلی

إذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیّه حمیّه الج-هلیّه فأنزل اللّه سکینته

از مقابله رسول و مؤمنان با کافران متعصبِ جهالت پیشه، مطلب بالا استفاده می شود.

90- منشأ لجاجت مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 61 - 9

9 - پافشاری برخی از مشرکان بر شرک ، معلول تعصب یا اهداف خائنانه است ، نه ناشی از نادانی صرف .

بل أکثرهم لایعلمون

قید <أکثر> بیانگر این واقعیت است که در میان مشرکان، کسانی وجود دارند که علی رغم آگاهی به بطلان شرک، به خاطر اهداف نادرستی از آن حمایت می کنند.

91- موارد لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 52 - 7

7 - بی اعتنایی به ضرورت ها و احتیاط های عقلی ، کج روی و لجاجت است .

قل أرءیتم إن کان من عند اللّه ثمّ کفرتم به من أضلّ

ص: 327

از آن جا که بی اعتنایی به احتمال نزول قرآن از سوی خداوند، موجب گمراهی دانسته شده است; استفاده می شود که برای پرهیز از گمراهی به عنوان ضرر، باید به احتمال منتهی به آن اعتنا کرد.

92- موانع لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 17 - 13

13- توجّه به وقوع حتمی وعده های الهی ، بازدارنده انسان از لجاجت و حق ناپذیری *

ءامن إنّ وعد اللّه حقّ

<إنّ> بیانگر تعلیل است; یعنی، ایمان بیاور چون وعده خداوند حق است.

93- مؤمنان و لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 26 - 13

13 - ساحت پیامبر ( ص ) و مؤمنان راستین ، مبرّا از لجاجت ، خشم و تعصب جاهلی

إذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیّه حمیّه الج-هلیّه فأنزل اللّه سکینته

از مقابله رسول و مؤمنان با کافران متعصبِ جهالت پیشه، مطلب بالا استفاده می شود.

94- نشانه های لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 63 - 4

4 - انکار ربوبیت و یکتایی خداوند ، در عین مشاهده آیات و جلوه های خالقیت مطلق او ، نشانه وجود روح لجاجت و ستیزه جویی است .

اللّه الذی جعل لکم الّیل . .. ذلکم اللّه ربّکم ... فأنّی تؤفکون . کذلک یؤفک الذی

لجوج

95- ایمان کافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 8

8 - اگر مشیت خداوند تعلق گیرد کافران لجاجت پیشه و طغیانگر نیز ایمان خواهند آورد.

ما کانوا لیؤمنوا إلا أن یشاء الله

ص: 328

96- بی تأثیری معجزه بر لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 4

4 - لجاجت پیشگان، حتی در صورت سخن گفتن مردگان با ایشان و شهادت بر رسالت پیامبر(ص)، ایمان نمی آورند.

و لو أننا . .. و کلمهم الموتی ... ما کانوا لیؤمنوا

97- تهدید کافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 13 - 18

18- خداوند کفرپیشگانی که علی رغم مشاهده آیات خدا ، ربوبیت او را منکر شوند ، به عذاب شدید و مکری سخت تهدید کرده است .

و هم یج-دلون فی الله و هو شدید المحال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 40 - 1

1 - پیامبراسلام ( ص ) ، کافران و مشرکان لجوج را به عذابی خوارکننده در دنیا هشدار داد .

فسوف تعلمون . من یأتیه عذاب یخزیه

مفسران بر این عقیده اند که مقصود از عذاب خوارکننده، به قرینه ذیل آیه - که از عذاب دائمی (اخروی) سخن می گوید - عذاب دنیایی است.

98- تهدید مشرکان لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 40 - 1

1 - پیامبراسلام ( ص ) ، کافران و مشرکان لجوج را به عذابی خوارکننده در دنیا هشدار داد .

فسوف تعلمون . من یأتیه عذاب یخزیه

مفسران بر این عقیده اند که مقصود از عذاب خوارکننده، به قرینه ذیل آیه - که از عذاب دائمی (اخروی) سخن می گوید - عذاب دنیایی است.

ص: 329

99- روش برخورد با کافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 85 - 8

8 - رهنمود خدا به پیامبر ( ص ) در چگونگی پاسخ به کافران و مشرکان لجوج

قل ربّی أعلم من جاء بالهدی و من هو فی ضل-ل مبین

100- روش برخورد با مشرکان لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 85 - 8

8 - رهنمود خدا به پیامبر ( ص ) در چگونگی پاسخ به کافران و مشرکان لجوج

قل ربّی أعلم من جاء بالهدی و من هو فی ضل-ل مبین

101- عذاب کافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 13 - 18

18- خداوند کفرپیشگانی که علی رغم مشاهده آیات خدا ، ربوبیت او را منکر شوند ، به عذاب شدید و مکری سخت تهدید کرده است .

و هم یج-دلون فی الله و هو شدید المحال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 104 - 4

4- عذاب دردناک ، فرجام و کیفر کافرانی است که از سر لجاج و عناد به آیات الهی ایمان نمی آورند .

إن الذین لایؤمنون بأی-ت الله . .. لهم عذاب ألیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 35 - 3

3 - کافران متعصب و لجاجت پیشه ، هیچ گونه راه فرار و گریزی از عذاب الهی ندارند .

و یعلم الذین یج-دلون فی ءای-تنا ما لهم من محیص

102- کافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 112 - 4

ص: 330

4 - کافران لجاجت پیشه و حق ناپذیر از شیطانهای انسی هستند.

و لو أننا . .. ما کانوا لیؤمنوا ... و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیطین الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 93 - 11

11 - اندوهناک شدن بر هلاکت کفرپیشگان لجوج ، حتی در صورت خویش و هموطنی با آنان ، امری نکوهیده و ناروا

فکیف ءاسی علی قوم کفرین

103- کیفر کافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 104 - 4

4- عذاب دردناک ، فرجام و کیفر کافرانی است که از سر لجاج و عناد به آیات الهی ایمان نمی آورند .

إن الذین لایؤمنون بأی-ت الله . .. لهم عذاب ألیم

104- محرومیت کافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 35 - 6

6 - کافران معاند و لجوج ، محروم از عفو و رحمت الهی

و یعف عن کثیر . و یعلم الذین یج-دلون فی ءای-تنا ما لهم من محیص

این که پس از مسأله عفو گناهان، این نکته مطرح شده که کافران معاند راه فراری از عذاب ندارند; می تواند اشاره به این نکته داشته باشد که آنان مورد عفو و مغفرت الهی قرار نمی گیرند.

105- محمد(ص) و کافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 122 - 1

1- پیامبر ( ص ) به کافران لجوج هشدار داد که آینده ای ناخوشایند ( هلاکت در دنیا و عذاب در آخرت ) در پیش خواهند داشت .

وانتظروا

با توجه به آیات گذشته که سخن از عذاب دنیوی و اخروی اقوام کفرپیشه داشت ، می توان گفت: مراد از <انتظروا> هشدار کافران به عذابهای دنیوی و اخروی است.

ص: 331

106- مشرکان لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 15

15 - ناآگاهی اغلب مشرکان لجوج به تعیین کننده بودن مشیت الهی جهت متمایل ساختن آنان به ایمان

ما کانوا لیؤمنوا إلا أن یشاء الله و لکن أکثرهم یجهلون

متعلق <یجهلون> می تواند <مشیه الله> باشد، یعنی اکثر مشرکان به نقش مشیت الهی ناآگاه بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 101 - 8

8- وجود برخی از افراد آگاه و مغرض ، در میان مشرکان و تکذیب کنندگان پیامبر ( ص )

بل أکثرهم لایعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 39 - 6

6- وجود عناصری آگاه اما لجوج و حق ناپذیر ، در میان مشرکان و منکران معاد

إنّ ه-ؤلاء لیقولون . .. و ل-کنّ أکثرهم لایعلمون

بنابراین که ضمیر <هم> به مشرکان مکه بازگردد; از مفهوم <أکثرهم> استفاده می شود که اقلیتی آگاه در میان مشرکان حضور داشتند که به رغم درک حقانیت معاد، به انکار آن می پرداختند.

107- هشدار به کافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 122 - 1

1- پیامبر ( ص ) به کافران لجوج هشدار داد که آینده ای ناخوشایند ( هلاکت در دنیا و عذاب در آخرت ) در پیش خواهند داشت .

وانتظروا

با توجه به آیات گذشته که سخن از عذاب دنیوی و اخروی اقوام کفرپیشه داشت ، می توان گفت: مراد از <انتظروا> هشدار کافران به عذابهای دنیوی و اخروی است.

لجوجان

108- حق ناپذیری لجوجان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 157 - 5

5 - تأثیرناپذیری اهل عناد ، در برابر معجزات الهی

فأت بئایه . .. قال ه-ذه ناقه ... فعقروها

ص: 332

12- لذایذ

1- آثار لذایذ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 17 - 11

11 - شکرگزاران، رهپویان صراط مستقیم الهی هستند.

لأقعدن لهم صرطک المستقیم . .. لاتجد أکثرهم شکرین

2- ارزش لذایذ دنیوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 11 - 8

8 - ثواب نماز جمعه ، بسی برتر و بالاتر از درآمد های مادی و لذت های دنیوی است .

قل ما عند اللّه خیر من اللهو و من التج-ره

3- اعراض از لذایذ مادی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 132 - 22

22 - ضرورتِ دل بستن به عاقبت نیک و دل خوش نبودن به لذت های زودگذر

والع-قبه للتّقوی

4- اهمیت لذایذ بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 15 - 3

3-ارزش ها و لذت های بهشتی ، فراتر از تصوّر و اندیشه بشر

مثل الجنّه الّتی وعد المتّقون

ص: 333

در صورتی که واژه <مثل> به معنای تمثیل و تشبیه باشد; می رساند که بیان نعمت های اخروی بدون استفاده از تمثیل و تشبیه، برای بشر قابل فهم نیست.

5- بهترین لذایذ بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 10 - 15

15 - از امیر المؤمنین ( ع ) روایت شده است : < ان اطیب شیء فی الجنه و ألذّه حب اللّه و الحب فی اللّه و الحمد للّه قال اللّه عزوجل : < و آخر دعواهم ان الحمدللّه رب العالمین > . . . ;

دلپذیرترین و لذت بخش ترین چیز در بهشت، دوستی خدا و دوستی در راه خدا و <حمد> برای خداست. خدای عزوجل فرمود: آخرین دعا [و گفتار ]مؤمنان در بهشت <الحمدللّه رب العالمین> است> ... .

6- بهترین لذایذ بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 72 - 8،9،14

8 - پرتوی از خشنودی و رضوان الهی ، برتر از همه لذت های دیگر برای مؤمنان در بهشت *

و رضون من اللّه أکبر

نکره آمدن <رضوان> می تواند برای تقلیل باشد ; یعنی، حتی شمه ای و نسیمی از رضوان الهی، برتر از سایر لذتهاست.

9 - رضوان خداوند و خشنودی او از بهشتیان ، بالاترین لذت و نعمت برای آنان

و رضون من اللّه أکبر

14 - برترین لذت ها برای اهل بهشت ، لذت معنوی و روحانی است .

و رضون من اللّه أکبر

7- بهترین لذایذ مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 72 - 8

8 - پرتوی از خشنودی و رضوان الهی ، برتر از همه لذت های دیگر برای مؤمنان در بهشت *

و رضون من اللّه أکبر

نکره آمدن <رضوان> می تواند برای تقلیل باشد ; یعنی، حتی شمه ای و نسیمی از رضوان الهی، برتر از سایر لذتهاست.

ص: 334

8- بی ارزشی لذایذ دنیوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 69 - 15

15 - ناچیزی بهرهوری ها و لذایذ زندگی دنیوی ، در مقایسه با ثواب ها و ارزش های اخروی

فاستمعتوا بخلقهم . .. أولئک حبطت أعملهم ... و أولئک هم الخسرون

با اینکه کافران و منافقان در دنیا بهره مند بوده اند، خداوند ایشان را زیانکار واقعی معرفی می کند; زیرا لذایذ دنیویشان محدود بوده و از ثوابهای اخروی بی بهره اند.

9- بی ارزشی لذایذ کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 12 - 15

15- بی ارزشی لذت ها و امکانات دنیویِ کافران ، در مقایسه با فرجام سخت اخروی آنان

یتمتّعون و یأکلون . .. و النار مثوًی لهم

خداوند، با تقبیح شیوه کافران و یادآوری فرجام شوم آنان، در حقیقت به مؤمنان یادآور شده است که چشم به زندگی دنیوی کافران ندوزند و لذّت جویی های آنان را ارزش نپندارند; زیرا زندگی کافران از نظر ماهیت، حیوانی و از نظر فرجام، دوزخی است.

10- پوچی لذایذ دنیوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 35 - 14

14- یک عمر لذّت جویی و هوس رانی ، پوچ و بی ارزش در قبال لحظه پاسخ گویی و مجازات

کأنّهم یوم یرون ما یوعدون لم یلبثوا إلاّ ساعه من نهار

<یوم یرون مایوعدون> همان قیامت و روز کیفر است که با دیدنش روزگار دراز کامروایی کافران، لحظه ای از روز می نماید.

11- تحریم لذایذ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 89 - 28

28 - سوگند بر تحریم طیبات و لذایذ بر خویشتن ، لغو است و شکستن آن ، مؤاخذه الهی را در پی ندارد .

لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم

از رسول خدا(ص) روایت شده که پس از حمد و ثنای الهی، خطاب به اصحابش فرمود: <فما بال اقوام یحرمون علی انفسهم الطیبات . .. فقاموا هولاء فقالوا یا رسول اللّه فقد حلفنا علی ذلک فانزل اللّه تعالی <لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم ...>.

_______________________________

ص: 335

تفسیر قمی، ج 1، ص 180; نورالثقلین، ج 1، ص 665، ح 320.

12- تلاش برای لذایذ اخروی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 26 - 5

5 - دنیا ، عرصه تلاش برای رسیدن به لذت های آخرت است .

فلیتنافس المتن-فسون

13- جاودانگی لذایذ انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 5 - 6

6 - لذّت جویی ها و زیبایی طلبی های انسان ، همراه با وی در جهان آخرت

لیدخل . .. جنّ-ت تجری من تحتها الأنه-ر خ-لدین فیها

نوید بودن <جنّات تجری. ..>، متوقف بر وجود حسّ زیبایی پسندی و لذّت جویی در انسان اخروی است.

14- جاودانگی لذایذ بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 34 - 6

6 - جاودانگی در بهشت و لذت های آن ، مهم ترین نوید به بهشتیان ، در آغاز ورود

ادخلوها بسل-م ذلک یوم الخلود

15- عوامل علاقه به لذایذ مادی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 3 - 13

13- سرانجام تداوم کفر و غوطهوری در لذت های دنیا ، پشیمانی است .

ربما یودّ الذین کفروا لو کانوا مسلمین. ذرهم یأکلوا ... فسوف یعلمون

ص: 336

16- عوامل لذایذ اخروی بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 18 - 2

2 - بهشت و نعمت های گسترده آن ، مایه بهرهوری و لذت کامل بهشتیان - و نه مانند امکانات محدود و ناقص دنیوی - *

ف-کهین بما ءاتیهم ربّهم

ممکن است که <فاکهین>، تعریض به امکانات دنیا داشته باشد که معمولاً بشر قادر به بهرهوری کامل از آنها نیست و لذت آن، آمیخته با محرومیت ها است.

17- فرجام علاقه به لذایذ مادی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 3 - 13

13- سرانجام تداوم کفر و غوطهوری در لذت های دنیا ، پشیمانی است .

ربما یودّ الذین کفروا لو کانوا مسلمین. ذرهم یأکلوا ... فسوف یعلمون

18- لذایذ اخروی انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 54 - 4

4 - انسان در حیات اخروی ، دارای تمایلات و لذت های مادی

إنّ المتّقین فی جنّ-ت و نهر

از این که خداوند وعده به <جنّات> و <نهر> داده است، استفاده می شود که انسان در آخرت نیز از مظاهر طبیعی لذت خواهد برد.

19- لذایذ اخروی بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 71 - 8

8 - تمامی زیبایی ها و لذت های مورد تمایل اهل تقوا ، آماده برای آنان در بهشت

و فیها ما تشتهیه الأنفس و تلذّ الأعین

20- لذایذ اخروی پیشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 337

18 - واقعه - 56 - 25 - 2

2 - پیشتازان ( سابقون ) ، در بهشت ، در کنار لذات جسمی از لذات روحی سرشار نیز برخوردار خواهند بود .

فی جنّ-ت النعیم . .. لایسمعون فیها لغوًا و لاتأثیمًا

شنیدن سخنان لغو و یا نسبت های دروغ و ناروا، باعث آزار روح است. ازاین رو نفی لغو و تأثیم در بهشت پیشتازان - پس از بیان نعمت های مربوط به لذات جسمی - بیانگر مطلب بالا است.

21- لذایذ اخروی متقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 20 - 4

4 - تقواپیشگان ، از منظره های چشم نواز و لذت بخش بهشت بهره مند خواهند شد .

لهم غرف من فوقها غرف مبنیّه

مرتفع و چند طبقه بودن بناهای بهشت به همراه جریان نهرها در پایین آنها، می تواند اشاره به مطلب یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 71 - 8

8 - تمامی زیبایی ها و لذت های مورد تمایل اهل تقوا ، آماده برای آنان در بهشت

و فیها ما تشتهیه الأنفس و تلذّ الأعین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 33 - 5

5 - لذت های جنسی تقواپیشگان در بهشت ، گوشه ای از سعادتمندی آنها است .

مفازًا . .. و کواعب أترابًا

22- لذایذ اخروی مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 35 - 2

2 - تماشای کیفر های کافران در قیامت ، برای مؤمنان لذت بخش است .

علی الأرائک ینظرون

23- لذایذ انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 128 - 16

ص: 338

16 - انسانها از گمراه شدن توسط جنیان لذت و بهره می برند.

و قال أولیاؤهم من الإنس ربنا استمتع بعضنا ببعض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 71 - 12

12 - لذت های چشم ، از برجسته ترین لذت های انسان است . *

و تلذّ الأعین

برداشت یاد شده بنابراین احتمال است که <تلذّ الأعین> از باب ذکر خاص پس از عام بوده و برای بیان اهمیت لذت های چشم آورده شده باشد.

24- لذایذ بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 77 - 1

1 - لذت ها ، زیبایی ها و آسایش بهشت ، نعمت های انکارناپذیر خدا و غیرقابل تکذیب

متّک-ین علی رفرف خضر . .. فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان

25- لذایذ بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 55 - 2

2 - بهشتیان ، در فضایی سرشار از سرور و شادمانی به سر برده و به شوخی و صحبت لذت بخش باهم خواهند پرداخت .

إنّ أصح-ب الجنّه الیوم فی شغل ف-کهون

<فاکهون> از <فکاهه> گرفته شده که به معنای سخن با اهل انس و گفتوگوی مسرت آمیز است. گفتنی است در برداشت یاد شده، <فاکهون> خبر دوم برای <إنّ> گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 56 - 1

1 - مردان بهشتی با همسرانشان - در حالی که به شوخی و گفت وگوی لذت بخش مشغولند - زیر سایه ها نشسته و بر تخت های مزیّن و مجلل ( چون حجله عروس ) تکیه خواهند زد .

إنّ أصح-ب الجنّه الیوم فی شغل ف-کهون . هم و أزوجهم فی ظل-ل علی الأرائک متّکئون

جمله <هم و أزواجهم. ..> استئناف بیانی برای آیه پیشین (إنّ أصحاب الجّنه...) است و موقعیت مکانی و جایگاه اهل بهشت را - که به شوخی و صحبت لذت بخش مشغولند - بیان می کند. <أریکه> (مفرد <أرائک>) نیز به معنای تخت مزین در حجله عروس است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 339

15 - صافات - 37 - 51 - 3

3 - لذت بخش بودن یاد خاطرات دنیوی ، در بزم بهشتی برای بهشتیان

فی جنّ-ت النعیم . علی سرر متق-بلین... و عندهم ق-صرت الطرف... قال قائل منهم إنّی

یادکرد خاطرات خود در دنیا، در آن بزم باشکوه و پر از ناز و نعمت، گویای این حقیقت است که یاد چنین خاطراتی، خود لذت بخش و طراوت آفرین است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 15 - 3

3 - لذت بخش بودن استفاده از ظرف های سیمین و بلورین ، برای بهشتیان

و یطاف علیهم ب-انیه من فضّه و أکواب کانت قواریرَا

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که آیه شریفه در مقام بیان نعمت ها و لذت های بهشتی است.

26- لذایذ جنسی در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 33 - 4،5

4 - وجود لذت های جنسی در بهشت

و کواعب أترابًا

5 - لذت های جنسی تقواپیشگان در بهشت ، گوشه ای از سعادتمندی آنها است .

مفازًا . .. و کواعب أترابًا

27- لذایذ جنیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 128 - 14،15

14 - وجود خواسته ها و لذتهای نفسانی در جن (شیطان)

قد استکثرتم استمتع بعضنا ببعض

15 - جنیان از اغوای آدمیان بهره و لذت می برند.

و قال أولیاؤهم من الإنس ربنا استمتع بعضنا ببعض

28- لذایذ چشم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 71 - 12

12 - لذت های چشم ، از برجسته ترین لذت های انسان است . *

ص: 340

و تلذّ الأعین

برداشت یاد شده بنابراین احتمال است که <تلذّ الأعین> از باب ذکر خاص پس از عام بوده و برای بیان اهمیت لذت های چشم آورده شده باشد.

29- لذایذ حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 23 - 8

8 - حرمت هر گونه بهره گیری جنسی از محارم نسبی ، رضاعی و سببی

حرّمت علیکم امّهاتکم . .. و حلائل ابنائکم

اسناد حرمت به خود <امهات و . .. > می رساند که نه تنها ازدواج، بلکه هر گونه استمتاع و بهره گیری جنسی از زنان یاد شده، حرام شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 24 - 1

1 - حرمت بهره گیری جنسی از زن شوهردار و ازدواج با وی ، هر چند مسلمان نباشد .

حرّمت . .. و المحصنات من النّساء

قید <من النّساء> برای <المحصنات> قیدی تأکیدی است و شمول آن را نسبت به زن غیر مسلمان افاده می کند.

30- لذایذ دنیوی اقوام پیشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 54 - 4

4 - مشرکانِ ملت های پیشین نیز ، گرفتار عذاب شدند و بین آنان و لذت های دنیوی شان جدایی برگشت ناپذیر افتاد .

و حیل بینهم و بین ما یشتهون کما فعل بأشیاعهم من قبل

<اشیاع> (جمع <شیعه>) به معنای پیروان است و در آیه - به قرینه <من قبل> - مراد کسانی است که مشابهت فکری با مشرکان بعدی داشته اند.

31- لذایذ دنیوی کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 20 - 3

3- توبیخ کافران در قیامت ، به خاطر هدر دادن امکانات ارزنده خویش و صرف آن در لذت های زودگذر مادی

أذهبتم طیّب-تکم فی حیاتکم الدنیا

ص: 341

32- لذایذ دنیوی مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 54 - 1،2،4

1 - بین مشرکان و لذت های دنیوی شان ، پس از مرگ فاصله می افتد .

و حیل بینهم و بین ما یشتهون

این که مراد از <ما یشتهون> چیست احتمال های گوناگونی وجود دارد; از جمله آنها لذت ها و مال و اموال دنیایی است.

2 - مشرکان صدراسلام و پیشتر از آنها ، در پی لذت های دنیوی بوده اند .

و حیل بینهم و بین ما یشتهون

4 - مشرکانِ ملت های پیشین نیز ، گرفتار عذاب شدند و بین آنان و لذت های دنیوی شان جدایی برگشت ناپذیر افتاد .

و حیل بینهم و بین ما یشتهون کما فعل بأشیاعهم من قبل

<اشیاع> (جمع <شیعه>) به معنای پیروان است و در آیه - به قرینه <من قبل> - مراد کسانی است که مشابهت فکری با مشرکان بعدی داشته اند.

33- لذایذ دنیوی مشرکان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 54 - 2

2 - مشرکان صدراسلام و پیشتر از آنها ، در پی لذت های دنیوی بوده اند .

و حیل بینهم و بین ما یشتهون

34- لذایذ شیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 128 - 14

14 - وجود خواسته ها و لذتهای نفسانی در جن (شیطان)

قد استکثرتم استمتع بعضنا ببعض

35- لذایذ قارون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 79 - 9

9 - از دید دنیاطلبان ، قارون در اوج لذت و خوشبختی قرار داشت .

فخرج علی قومه . .. قال الذین یریدون الحیوه الدنیا ... إنّه لذو حظّ عظیم

ص: 342

<حظّ> به معنای بهره و نصیب است; یعنی، او از سعادت و نیک بختی بهره بزرگی دارد.

36- لذایذ مادی اخروی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 15 - 12

12- انسان ، در حیات اخروی همانند دنیا ، دارای نیاز ها و لذت های مادی

فیها أنه-ر من ماء . .. من لبن ... من خمر ... من عسل مصفًّی و لهم فیهامن کلّ الثم

توصیف ها و ترغیب های خداوند به اموری چون نهرهای آب گوارا، شیر، شراب و عسل می رساند که انسان ها در آخرت از این امور مادی، لذت می برند و بدین لذت ها نیازمنداند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 54 - 4

4 - انسان در حیات اخروی ، دارای تمایلات و لذت های مادی

إنّ المتّقین فی جنّ-ت و نهر

از این که خداوند وعده به <جنّات> و <نهر> داده است، استفاده می شود که انسان در آخرت نیز از مظاهر طبیعی لذت خواهد برد.

37- لذایذ مادی بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 72 - 10

10 - وجود نعمت ها و لذایذ مادی و معنوی در بهشت

جنت . .. مسکن ... و رضون من اللّه أکبر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 19 - 4

4 - انسان در بهشت ، دارای ویژگی های موجود مادی است و از خوردنی ها و آشامیدنی ها لذت می برد .

کلوا و اشربوا هنی-ًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 25 - 2

2 - پیشتازان ( سابقون ) ، در بهشت ، در کنار لذات جسمی از لذات روحی سرشار نیز برخوردار خواهند بود .

فی جنّ-ت النعیم . .. لایسمعون فیها لغوًا و لاتأثیمًا

شنیدن سخنان لغو و یا نسبت های دروغ و ناروا، باعث آزار روح است. ازاین رو نفی لغو و تأثیم در بهشت پیشتازان - پس از بیان نعمت های مربوط به لذات جسمی - بیانگر مطلب بالا است.

ص: 343

38- لذایذ مادی در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 71 - 5

5 - انسان ، در بهشت به خوردن و آشامیدن نیاز دارد و از آن لذت می برد .

یطاف علیهم بصحاف من ذهب و أکواب

39- لذایذ مادی کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 3 - 5

5- خوردن ، لذت بردن و برخوردار شدن از متاع ها و لذت های دنیوی و غوطهور شدن در آرزو های واهی ، هدف و مقصد اعلای کافران است .

ذرهم یأکلوا و یتمتّعوا و یلههم الأمل

40- لذایذ مادی کافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 3 - 4

4- تمامی همّ و تلاش کافرانِ هدایت ناپذیر صدراسلام ، خوردن و بهرهوری از تمتعات و لذت های مادی بود .

ذرهم یأکلوا و یتمتّعوا

41- لذایذ مجاز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 24 - 2

2 - جواز بهره گیری جنسی از کنیز شوهردار برای مالک وی

حرّمت . .. و المحصنات من النّساء الّا ما ملکت ایمانکم

لازم به تذکر است که حکم مذکور دارای شرایطی است که در فقه بیان شده است.

ص: 344

42- لذایذ معنوی بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 72 - 10،14

10 - وجود نعمت ها و لذایذ مادی و معنوی در بهشت

جنت . .. مسکن ... و رضون من اللّه أکبر

14 - برترین لذت ها برای اهل بهشت ، لذت معنوی و روحانی است .

و رضون من اللّه أکبر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 25 - 2

2 - پیشتازان ( سابقون ) ، در بهشت ، در کنار لذات جسمی از لذات روحی سرشار نیز برخوردار خواهند بود .

فی جنّ-ت النعیم . .. لایسمعون فیها لغوًا و لاتأثیمًا

شنیدن سخنان لغو و یا نسبت های دروغ و ناروا، باعث آزار روح است. ازاین رو نفی لغو و تأثیم در بهشت پیشتازان - پس از بیان نعمت های مربوط به لذات جسمی - بیانگر مطلب بالا است.

43- محدودیت لذایذ های دنیوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 46 - 1

1 - بهره مندی انسان ها از لذت ها و خوشی های دنیا ، اندک و محدود است .

کلوا و تمتّعوا قلیلاً

44- محرومان از لذایذ اخروی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 13 - 3

3 - مرفهان تکذیب گر و دین ستیز ، از هرگونه آسایش و راحتی یا لذت و کام جویی در قیامت ، محروم خواهند بود .

و ذرنی و المکذّبین أُولی النعمه . .. و طعامًا ذا غصّه و عذابًا ألیمًا

تأکید خداوند بر گلوگیر و دردآور بودن کیفر صاحبان ثروت و رفاه، می تواند بیانگر برداشت یاد شده باشد.

45- محرومیت از لذایذ بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بینه - 98 - 8 - 10

10 - اهل کتاب و مشرکان ، در صورت کفر به اسلام ، از لذّت مناظر پردرخت و زمین آب خیز بهشت محروم خواهند بود .

ص: 345

من أهل الکت-ب و المشرکین فی نار جهنّم . .. الذین ءامنوا و عملوا الص-لح-ت ... جزا

46- ناپسندی علاقه به لذایذ مادی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 3 - 8

8- متمرکز کردن تمامی همّ و تلاش بر بهرهوری هر چه بیشتر از تمتعات و لذت های دنیوی و دل بستن به آرزو های واهی ، امری ناپسند و محکوم است .

ذرهم یأکلوا و یتمتّعوا و یلههم

آیه، تعریض است به اینکه: کافرانِ هدایت ناپذیر، تمام همّشان تمتعات دنیوی است; لذا باید آنان را به حال خود رها کرد و این حاکی از ناخرسندی خداوند از آنهاست.

47- ویژگیهای لذایذ های دنیوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 46 - 1

1 - بهره مندی انسان ها از لذت ها و خوشی های دنیا ، اندک و محدود است .

کلوا و تمتّعوا قلیلاً

لذت طلبی

48- آثار لذت طلبی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 20 - 9

9- هدر دادن امکانات زندگی در مسیر خوش گذرانی ، در پی دارنده عذاب ذلّت بار اخروی

أذهبتم طیّب-تکم فی حیاتکم الدنیا و استمتعتم بها فالیوم تجزون عذاب الهون

49- زمینه لذت طلبی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 20 - 5

5- بی اعتقادی به معاد ، گرایش دهنده انسان به لذّت جویی هر چه بیشتر از امکانات دنیایی

الذین کفروا . .. أذهبتم طیّب-تکم ... و استمتعتم بها

مخاطب قرار گرفتن لذّت جویان با عنوان کفر، می نمایاند که این وصف در گرایش کافران به لذّت جویی و حرص بر لذّت

ص: 346

های دنیایی نقشی اساسی دارد.

50- سرزنش لذت طلبی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 12 - 9،10

9- هدف قرار دادن لذت جویی و شکمبارگی در زندگی ، منشی حیوانی و نه شایسته مقام انسانی

و الذین کفروا یتمتّعون و یأکلون کما تأکل الأنع-م

لحن شدید توبیخی آیه و به شمار آوردن لذّت جویی صرف و به دور از عقیده و ایمان در حد زندگی حیوانی، مطلب بالا را افاده می کند.

10- مؤمن واقعی ، در پی اعمال نیک است ; نه غوطهور در لذّت و هوسرانی .

الذین ءامنوا و عملوا الص-لح-ت . .. و الذین کفروا یتمتّعون و یأکلون کما تأکل الأن

خداوند، مؤمنان را متصف به <عملوا الصالحات> کرده و کافران را مشمول <یتمتّعون و یأکلون کما تأکل الأنعام> دانسته است. از این تقابل، مطلب بالا استفاده می شود.

51- فرجام لذت طلبی کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 12 - 16

16- بهشت ، پایان رنج و تلاش مؤمنان و دوزخ فرجام لذّت جویی و فساد کافران

الذین ءامنوا و عملوا الص-لح-ت جنّ-ت . .. و الذین کفروا... النارمثوًی لهم

در این آیات، میان زندگی، اهداف و فرجام مؤمنان و کافران، مقایسه صورت گرفته است. مؤمنان اهل جهاد و عمل صالح اند و در پی دشواری های آن، از بهشت برخوردار خواهند شد. اما کافران اهل رفاه و لذت جویی اند و در پی آن گرفتار آتش خواهند بود.

52- لذت طلبی بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 56 - 9

9 - بهشتیان ، دارای تمایلات جنسی و حس لذت جویی

متّک-ین علی فرش . .. فیهنّ ق-صرت الطرف

از این که خداوند به وجود حوریان بشارت داده، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 74 - 4

ص: 347

4 - بهشتیان ، دارای تمایلات جنسی و حس لذت جویی

لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

53- لذت طلبی در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 5 - 6

6 - لذّت جویی ها و زیبایی طلبی های انسان ، همراه با وی در جهان آخرت

لیدخل . .. جنّ-ت تجری من تحتها الأنه-ر خ-لدین فیها

نوید بودن <جنّات تجری. ..>، متوقف بر وجود حسّ زیبایی پسندی و لذّت جویی در انسان اخروی است.

54- لذت طلبی کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 20 - 4

4- لذّت جویی گسترده از امکانات حیات ، شیوه کافران

أذهبتم طیّب-تکم فی حیاتکم الدنیا و استمتعتم بها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 12 - 7،8

7- لذّت جویی و شکمبارگی حیوان گونه کافران ، تنها بهره آنان از زندگی دنیایی

الذین کفروا یتمتّعون و یأکلون کما تأکل الأنع-م و النار مثوًی لهم

از مقابله دو بخش آیه - که برای مؤمنان پایان خوش بهشت را یادآور شده - استفاده می شود که کافران، هرگز از آن نعمت های اخروی بهره نخواهند برد; بلکه تنها شهوت رانی و استفاده حیوان گونه از امکانات دنیا، نصیب آنان است.

8- آتش دوزخ ، جایگاه کافران لذّت طلب و شکمباره

یتمتّعون و یأکلون . .. و النار مثوًی لهم

ص: 348

13- لطف خدا

1- لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 63 - 7

7 - رفق و مدارای خداوند نسبت به عموم انسان ها

إنّ اللّه لطیف

برداشت فوق بر این اساس است که <لطیف> از <لطف> (رفق و مدارات) مشتق شده باشد. بنابر این متعلق <لطیف> در جمله یاد شده محذوف است; یعنی، <أنّ اللّه لطیف بعباده>.

2- آثار ذکر لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 48 - 6

6 - توجه مبلغان دینی به حضور حمایت و لطف الهی ، مایه شکیبایی آنان بر مشکلات راه

و اصبر . .. فإنّک بأعیننا

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که پیامبر(ص) به عنوان مبلغ وحی مورد هجوم کافران، قرار گرفته و خداوند برای پایداری بخشیدن به او نظارت و حمایت خویش را به آن حضرت یادآور شده است.

3- آثار علاقه به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 20 - 14

14 - تقواپیشگان ، با انفاق کردن اموال خود ، نعمت علاقه مندی به لطف خدا را پاس داشته ، از آن قدردانی می کنند .

و ما لأحد عنده من نعمه تجزی . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلی

ص: 349

4- آثار لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 157 - 6

6 - دستیابی به هدایت در گرو الطاف خدا و رحمت اوست .

أولئک علیهم صلوت من ربهم و رحمه و أولئک هم المهتدون

برداشت فوق مبتنی بر این است که <أولئک> (در ذیل آیه) اشاره به مشمولین صلوات و رحمت - که از <أولئک علیهم> به دست می آید - داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 174 - 16

16 - رهایی از عذاب دردناک قیامت در گرو لطف خدا و پاک شدن از گناهان و آلودگیهاست .

و لایکلمهم اللّه یوم القیمه و لایزکیهم و لهم عذاب الیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 12 - 8

8 - رهایی انسان از گرفتاری ها و مصایب ، در گرو مشیت خدا و بسته به لطف و رحمت اوست .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما کشفنا عنه ضرّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 36 - 7

7- لطف و عنایت خداوند در هدایت انسان مؤثر است .

و اجنبنی و بنیّ أن نعبد الأصنام . ربّ إنّهنّ أضللن کثیرًا من الناس

از اینکه حضرت ابراهیم(ع) از خداوند خواستار نجات فرزندانش شد، معلوم می شود که عنایت و لطف خدا در هدایت مؤثر بوده و انسان نیازمند به آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 54 - 3

3- امکان فرزنددار شدن انسان کهن سال و مأیوس از فرزنددار شدن ، با لطف و قدرت خداوند

إنا نبشّرک بغل-م علیم . قال أبشّرتمونی علی أن مسّنی الکبر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 56 - 4

4- ابراهیم ( ع ) امیدوار به فرزنددار شدن در کهنسالی ، در پرتو لطف و رحمت الهی

فبم تبشّرون . .. فلاتکن من الق-نطین . قال و من یقنط من رحمه ربّه إلاّ الضالّون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 87 - 1

ص: 350

1- لطف و رحمت خداوند ، مانع بازپس گیری وحی ( حقایق و معارف وحیانی ) از پیامبر ( ص )

لئن شئنا لنذهبنّ . .. إلاّ رحمه من ربّک

استثنا ممکن است از کلمه و یا کلامی محذوف صورت گرفته باشد: مثلاً عبارت چنین باشد آنچه را به تو دادیم، جز از سر رحمت ندادیم و بنابراین، محو نخواهیم کرد. و یا استدراک از <لئن شئنا> باشد و عبارت چنین فرض شود: <و لکن لانشاء ذلک رحمه> (ولی زایل کردن معارف عطا شده را نمی خواهیم به خاطر رحمت به تو)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 47 - 20،21

20- حضرت ابراهیم ( ع ) ، لطف و عنایت ویژه خداوند به خود را ، پشتوانه پذیرش استغفار خود می دانست .

سأستغفر لک ربّی إنّه کان بی حفیًّا

21- مهربانی و لطف خداوند به حضرت ابراهیم ( ع ) ، بی نیازکننده او از خانه و کاشانه آزر و محبت او

قال سل-م علیک . .. إنّه کان بی حفیًّا

جمله <إنّه کان بی حفیّاً> پاسخ ابراهیم(ع) به برخورد ناشایست آزر نیز می باشد; یعنی اگر چه تو مرا از خانه طرد کرده و به رجم تهدید می کنی، ولی لطف و عنایت خداوند برای من کافی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 50 - 7

7- ابراهیم ، اسحاق و یعقوب ( ع ) ، به عنایت خداوند ، دارای گفتارهایی راستین و پرطنین در جهان و تاریخ

و جعلنا لهم لسان صدق علیًّا

<لسان> در معانی مختلفی به کار رفته است، از جمله به معنای <کلام>، لذا ممکن است <لسان صدق> به معنای کلام صادق و راست باشد; یعنی آنچه که ابراهیم(ع) و فرزندان او ابراز داشته اند، عین حقیقت است. وصف <علیّاً> برای <لسان>، نشان بازتاب وسیع آن بین مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 81 - 5،6

5- برکت یافتن هر سرزمین ، درگرو خواست و عنایت خدا است .

إلی الأرض التی ب-رکنا فیها

6- تفاوت سرزمین ها از جهت ارزش ، برکت و توجهات خداوند به آن

إلی الأرض التی ب-رکنا فیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 90 - 6

6- عدم امکان برخورداری زکریا ( ع ) از فرزند ، طبق عوامل طبیعی و بدون لطف الهی

و زکریّا إذ نادی ربّه . .. فاستجبنا له و وهبنا له یحیی و أصلحنا له زوجه

از این که زکریا(ع) گفت: <خدایا مرا از تنهایی نجات ده به من فرزند عطا کن>، می توان استفاده کرد که اگر خداوند دعای او را مستجاب نمی کرد ایشان از داشتن فرزند محروم می شد و تا آخر عمر تنها می ماند.

ص: 351

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 107 - 2

2- مورد لطف و مرحمت قرار گرفتن انسان ، فلسفه دین و حکمت فرستاده رسولان

و ما أرسلن-ک إلاّ رحمه للع-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 5 - 1

1 - قرآن ، نشأت یافته از رحمت و لطف الهی به انسان ها است .

و ما یأتیهم من ذکر من الرحم-ن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 68 - 5

5 - مهلت خداوند به کافران حق ستیز صدراسلام ، به خاطر رحمت و لطف او بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانی .

و ما کان أکثرهم مؤمنین . و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

یادکرد سرگذشت موسی و فرعون تسلّی بخش خاطر پیامبر(ص) و نیز هشداری است به کافران مکه که نازل نشدن عذاب بر آنان، نه از باب ناتوانی حق تعالی است; بلکه از باب رحمتی است که بر مردمان دارد و چون زمینه آن به پایان برسد، عزّت و قهر الهی گریزناپذیر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 104 - 5

5 - مهلت خداوند به کافران حق ستیز صدراسلام ، ناشی از رحمت و لطف او بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانی وی .

و ما کان أکثرهم مؤمنین . و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

یادکرد سرگذشت حضرت ابراهیم(ع) و فرجام اخروی مشرکان، هشداری است به شرک پیشگان صدراسلام که اگر بر آنان عذاب نازل نمی شود، نه از ناتوانی حق تعالی است; بلکه از باب رحمت او بر مردمان است و چون زمینه آن به پایان برسد، عزّت و قهر الهی گریز ناپذیر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 122 - 5

5 - مهلت خداوند به کافران حق ستیز صدراسلام ، معلول رحمت و لطف وی بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانی او .

و ما کان أکثرهم مؤمنین . و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

یادکرد سرگذشت قوم نوح، از یکسو تسلی خاطر پیامبر(ص) و از سوی دیگر هشداری بود به مشرکان که اگر بر آنان عذاب نازل نشده; نه از باب ناتوانی حق تعالی است; بلکه از باب رحمتی است که بر مردمان دارد و چون زمینه آن به پایان رسد، عزت و قهر الهی گریزناپذیر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 140 - 5

5 - مهلت دادن خدا به کافران و حق ستیزان ، معلول رحمت و لطف او است ; نه از روی ضعف و ناتوانی .

ص: 352

و ما کان أکثرهم مؤمنین . و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

یادکرد سرگذشت قوم عاد از یکسو تسلی بخش خاطر پیامبر(ص) و از سوی دیگر هشداری است به مشرکان مکه که اگر بر آنان عذاب نازل نشده، از باب ناتوانی حق تعالی نیست; بلکه از باب رحمتی است که او بر مردمان دارد و چون زمینه آن به پایان رسد، عزت و قهر الهی گریزناپذیر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 62 - 5

5 - تسلط انسان بر زمین و بهره گیری گسترده وی از نعمت های آن ، تدبیری الهی و نشان دهنده الطاف خداوند در حق وی

و یجعلکم خلفاء الأرض

اسناد <جعل> به خداوند، برای یادآوری این واقعیت است که اگر شما بر گرده زمین سوارید و از آن سود می جویید، امری اتفاقی نیست; بلکه در آن رموز و مناسبات زیادی به کار رفته که همه وابسته به تدبیر خداوند است و بر این اساس است که قادر به تصرف در زمین و تسلط بر آن هستید. تعبیر <خلفاء الأرض> اشاره به همین تصرف و تسلط دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 34 - 11،12

11 - لطف و آگاهی همه جانبه خداوند ، منشأ صدور احکامی خاص برای همسران پیامبر

قل لأزوجک . .. ی-نساء النبیّ ... و اذکرن ... إنّ اللّه کان لطیفًا خبیرًا

12 - علم و لطف خداوند ، منشأ اعطای عصمت به اهل بیت پیامبر ( ص )

إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت . .. إنّ اللّه کان لطیفًا خبیرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 57 - 1،2،3،4

1 - بهشتیان ، رهایی خود از پیامد های هلاکت بار هم نشینی با کافران دوزخی را ، مدیون لطف خدا و به توفیق او می دانند .

و لولا نعمه ربّی لکنت من المحضرین

2 - توفیق نجات از پیامد های هلاکت بار معاشرت با افراد فاسد و منحرف ، نعمت و لطف الهی است .

و لولا نعمه ربّی لکنت من المحضرین

3 - رهایی انسان از جبر محیط اجتماعی و نیز از پیامد های سوء معاشرت با افراد فاسد و منحرف جامعه ، در سایه ایمان به خدا و لطف و عنایت او ، امری ممکن است .

و لولا نعمه ربّی لکنت من المحضرین

4 - انسان ها در جامعه فاسد و محیط منحرف ، بدون ایمان به خدا و لطف او ، در معرض انحراف و هلاکت اند .

و لولا نعمه ربّی لکنت من المحضرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 102 - 19

19 - بدون کمک و عنایت خداوند ، صبر و شکیبایی در برابر آزمایش های بزرگ همچون کشته شدن در راه خداوند ، ممکن نیست .

ص: 353

إنّی أری فی المنام أنّی أذبحک . .. قال ی-أبت افعل ما تؤمر ستجدنی إن شاء اللّه من

مسأله ذبح اسماعیل(ع) - چنان که در آیه بعد به صراحت آمده است - یک آزمایش الهی بود. براین اساس، مشروط کردن موفقیت این آزمایش به مشیت و عنایت خداوند (ستجدنی إن شاء اللّه من الصابرین)، گویای برداشت یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 8 - 8

8 - رهایی انسان از گرفتاری ها و مصیبت ها ، در گرو مشیت خداوند و بسته به لطف و رحمت او است .

و إذا مسّ الإنس-ن ضرّ دعا ربّه منیبًا إلیه ثمّ إذا خوّله نعمه منه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 16 - 14

14 - اخطار و بیم دادن خداوند به بندگانش ، از روی لطف و مرحمت او است .

ذلک یخوّف اللّه به عباده ی-عباد فاتّقون

تعبیر <ای بندگان من> نشانگر اظهار لطف خداوند به بندگان خویش است. گفتنی است که اظهار لطف پس از تهدید به آتش دوزخ، می تواند بیانگر حقیقت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 9 - 4

4 - نجات مؤمنان و صالحان از بدی ها و ناراحتی های روز قیامت ، برخاسته از رحمت و لطف الهی است ; نه از استحقاق آنان .

و من تق السیّئات یومئذ فقد رحمته

یادآوری و تصریح فرشتگان به این که حفظ مؤمنان از ناراحتی های قیامت نشانگر این است که آنان مورد رحمت و لطف الهی قرار گرفته اند; می تواند حکایت از حقیقت یاد شده داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 19 - 9،10

9 - خداوند ، قادر به مجازات گمراهان و منکران رستاخیز و لطف او به خلق مانع از سلب روزی آنان در دنیا است .

لفی ضل-ل بعید . اللّه لطیف بعباده یرزق من یشاء و هو القویّ العزیز

با توجه به معنای <لطیف> - که حکایت از رحمت و لطف دارد - برداشت یاد شده به دست می آید.

10 - خداوند ، قادر به مجازات گمراهان و سلب بهرهوری های دنیوی ایشان است ; ولی ریزنگری ها و مشیت او در تدبیر جهان مانع از این اقدام است .

لفی ضل-ل بعید . .. لطیف ... یرزق من یشاء و هو القویّ

ارتباط این آیه با آیه قبل، نشان می دهد که آیه شریفه درصدد پاسخ گویی به یک پرسش نهفته است و آن این که: اگرمنکران معاد و گمراهان، برباطل اند پس چرا خداوند روزی خود رااز آنان دریغ نمی دارد؟! خداوند در پاسخ سه موضوع مهم را مطرح فرموده است: <لطیف بودن>، <مشیت> و <قدرت شکست ناپذیر او>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 354

16 - شوری - 42 - 24 - 8

8 - لطف ، رحمت ، قدرت و عزت خداوند ، مقتضی مصون داشتن حریم وحی از نفوذ و تصرف دروغ پردازان

اللّه لطیف بعباده . .. و هو القویّ العزیز ... و یمح اللّه الب-طل

ارتباط مجموعه آیات و سیاق واحد آنها، می تواند بیانگر معنای یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 48 - 14

14 - < نعمت ها > برخاسته از لطف و رحمت الهی و < مصائب و سختی ها > نتیجه عملکرد خود آدمی است .

و إنّا إذا أذقنا الإنس-ن منّا رحمه . .. و إن تصبهم سیّئه بما قدّمت أیدیهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 28 - 4

4 - کلمه توحید ، کلمه ای ماندگار در نسل ابراهیم ( ع ) ، به اراده و لطف الهی

إنّنی براء ممّا تعبدون . إلاّ الذی فطرنی ... و جعلها کلمه باقیه فی عقبه

فاعل <جعل> - به قرینه آیه بعد - می تواند خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 30 - 9

9 - امکان فرزنددار شدن زن کهنسال و نازا ، در پرتو لطف و عنایت الهی

و بشّروه بغل-م علیم . .. قالت عجوز عقیم . قالوا کذلک قال ربّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 27 - 1،4،5

1 - اذعان متقین در بهشت ، به نقش لطف الهی در رهایی آنان از عذاب دوزخ و ورود ایشان به بهشت

فمنّ اللّه علینا و وقی-نا عذاب السموم

4 - بهشتیان ، قدردان لطف الهی اند ; نه مغرور به عمل خویش .

فمنّ اللّه علینا و وقینا عذاب السموم

توجه پارسایان به امتنان الهی و تکیه آنان بر لطف حق، می رساند که آنان تنها عمل خویش را مایه سعادت نمی دانند و مغرور به کردار خود نیستند.

5 - انسان ها ، بدون لطف و رحمت خداوند ، در معرض ابتلا به عذاب دوزخ اند .

فمنّ اللّه علینا و وقینا عذاب السموم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 29 - 5

5 - پیامبر ( ص ) ، مصون از هر گونه کهانت و جنون ، در پرتو عنایت پروردگار خویش

فما أنت بنعمت ربّک بکاهن و لامجنون

ص: 355

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 65 - 4

4 - رونق کشاورزی ، نشانه لطف و رحمت الهی به انسان ها است .

لو نشاء لجعلن-ه حطمًا . فظلتم تفکّهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 7 - 12

12 - امید بستن به حل مشکلات زندگی مشترک و تبدیل شدن سختی ها به آسانی ها - در پرتو لطف و عنایت خداوند - امیدی شایسته و بجا برای مؤمنان

سیجعل اللّه بعد عسر یسرًا

آیه شریفه، ضمن امید بخشیدن به مردان و زنان درگیر با مشکلات زندگی مشترک، آنان را به رفع شدن مشکلاتشان در پرتو عنایت و لطف خداوند، امیدوار ساخته و به این امیدواری تشویق و ترغیب کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 2 - 5

5 - لطف و عنایت خداوند ، سبب مصونیت انسان از جنون و هرگونه اندیشه نادرست و دور از عقل و خرد

ما أنت بنعمه ربّک بمجنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 49 - 2،3

2 - نعمت و لطف ویژه خداوند به یونس ( ع ) ، مانع گرفتار شدن او به بیابان خشک و بی آب و گیاه شد .

لولا أن تدرکه نعمه من ربّه لنبذ بالعراء

3 - نعمت و لطف خداوند به یونس ( ع ) ، موجب مذمت نشدن او گردید .

لولا أن تدرکه نعمه من ربّه لنبذ بالعراء و هو مذموم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 50 - 2

2 - انقطاع وحی به یونس ( ع ) از زمان ارتکاب < ترک اولی > ( ترک مردم و نفرین علیه آنان ) و وحی مجدد به ایشان ، پس از توبه او و عنایت خداوند به وی

فاجتب-یه ربّه

مطلب یاد شده با توجه به این نکته است که یونس(ع) پیش از ماجرای ارتکاب <ترک اولی> از پیامبران بود. بنابراین مقصود از <فاجتباه> به رسالت رساندن او نیست; بلکه به معنای تداوم رسالت او پس از انقطاع موقت وحی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 26 - 3

3 - هیچ کس به صورت مستقل و بدون عنایت الهی ، به حقایق پنهانی و امور غیبی آگاه نیست .

فلایظهر علی غیبه أحدًا

ص: 356

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 21 - 5

5 - برخورداری از توجّهات و عنایت های خداوند ، مایه خشنودی انسان و دست یافتن او به فرجامی پسندیده و رضایت بخش

ابتغاء وجه ربّه . .. و لسوف یرضی

5- استمرار لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 19 - 1

1 - لطف و رحمت پیوسته خداوند نسبت به بندگان خویش

اللّه لطیف بعباده

6- اقرار به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 82 - 13

13 - اعتراف آرزوکنندگان ثروت قارونی به لطف و رحمت خداوند در حق ایشان ، به خاطر گرفتار نساختن آنان به سرنوشت قارون ( فرو نبردن آنان در زمین )

لولا أن منّ اللّه علینا لخسف بنا

7- الگوی امیدواران به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 6 - 4

4 - امیدواران به لطف خدا و معتقدان به روز جزا ، بهره مند از الگو های شایسته و الهی

لقد کان لکم فیهم . .. لمن کان یرجوا اللّه

8- امیدواران به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 109 - 4

4 - امید پیامبران و مبلغان مخلص دین ، تنها به لطف و پاداش الهی

و ما أسئلکم . .. إن أجری إلاّ علی ربّ الع-لمین

ص: 357

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 127 - 4

4 - امید پیامبران و تبلیغ کنندگان مخلص دین ، تنها به لطف و پاداش الهی

و ما أسئلکم . .. إن أجری إلاّ علی ربّ الع-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 145 - 4

4 - امید پیامبران و مبلغان مخلص دین ، تنها به لطف و پاداش الهی

و ما أسئلکم علیه من أجر إن أجری إلاّ علی ربّ الع-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 164 - 4

4 - امید پیامبران و مبلغان مخلص دین ، تنها به لطف و پاداش الهی

إن أجری إلاّ علی ربّ الع-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 180 - 4

4 - امید پیامبران و مبلغان مخلص دین ، تنها به لطف و پاداش الهی

و ما أسئلکم علیه من أجر إن أجری إلاّ علی ربّ الع-لمین

9- امیدواری به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 55 - 5

5- بشارت دادن و امیدوار ساختن افراد بی فرزند به فرزنددار شدن در پرتو لطف و عنایت خداوند ، کاری پسندیده و ارزشمند

إنا نبشّرک بغل-م . .. فلاتکن من الق-نطین ... من رحمه ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 97 - 6

6- رهبران الهی و مصلحان جامعه اسلامی ، در معرض تبلیغات سوء و استهزای دشمنان بوده و باید به حمایت و لطف الهی امیدوار باشند .

المستهزءین . .. و لقد نعلم أنک یضیق صدرک بما یقولون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 5 - 10

ص: 358

10- لطف و رحمت خاص الهی ، تنها نقطه امید زکریا دربرخوردارشدن از فرزند بود .

فهب لی من لدنک ولیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 45 - 5

5 - تنها در سایه پرهیز از گناه و توبه از خطا های گذشته ، می توان به رحمت و لطف خدا امیدوار بود .

و إذا قیل لهم اتّقوا . .. لعلّکم ترحمون

به کار رفتن کلمه <لعلّ> که برای ترجّی و امیدواری است، می تواند بیانگر مطلب یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 8 - 6

6 - توبه خالصانه ، موجب امیدواری بندگان به لطف و عنایت خداوند است .

توبوا إلی اللّه توبه نصوحًا عسی ربّکم

مطلب یاد شده، از تعبیر <عسی ربّکم> استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 32 - 1

1 - امیدواری باغداران یمنی - پس از توبه و پشیمانی - به جایگزین شدن بوستانی بهتر از بوستان ویران شده خویش ، در پرتو لطف پروردگار

عسی ربّنا أن یبدلنا خیرًا منها

مفسران در توضیح آیه شریفه نوشته اند: آنان با خلوص نیت توبه کردند و خداوند چون این خلوص را دید، بوستانی به جای آن بوستان نابود شده به آنان عطا فرمود که نام آن <حیوان> بود. در این بوستان انگور فراوان و پرباری وجود داشت که هر خوشه از آن، بار یک قاطر می شد. (مجمع البیان و روح المعانی)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 20 - 13

13 - دل بستن به لطف خداوند ، خود از نعمت های الهی و سزاوار پاسخ گویی و سپاس گزاری است .

و ما لأحد عنده من نعمه تجزی . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلی

چنانچه استثنا در این آیه، متصل باشد، <ابتغاء> از مصادیق <نعمه تجزی> خواهد بود. در نتیجه مفاد دو آیه، این می شود که: کسی نزد انفاق گر نعمتی ندارد، جز یک نعمت [که خداوند عطا کرده است] و آن حالت <ابتغاء> است. بنابراین وجود علاقه و دل بستگی به <وجه اللّه> - که مایه <ابتغاء> است - نعمتی است که باید بهوسیله سپاس گزاری جزا داده شود (نعمه تجزی).

10- اهمیت امیدواری به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 359

9 - حجر - 15 - 55 - 2

2- توصیه فرشتگان به ابراهیم ( ع ) بر مأیوس نشدن از لطف و رحمت خداوند در زندگی

قالوا . .. فلاتکن من الق-نطین

<قنوط> به معنای ناامید شدن از خیر است.

11- اهمیت لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 20 - 11

11 - برخورداری از لطف و توجّه خداوند ، شایسته ترین پاداش برای انفاق گرانِ باتقوا است .

الأتقی . الذی یؤتی ماله ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلی

12- تحصیل لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 157 - 7

7 - نیل به هدایت و دستیابی به رحمت و الطاف الهی ، بشارت و مژده خداوند به صبرپیشگان راه ایمان

و بشر الصبرین . .. أولئک ... هم المهتدون

جمله <أولئک علیهم . ..> می تواند بیانگر بشارت و مژده ای باشد که <و بشر الصابرین> بدان اشاره داشت; یعنی: بشرهم بأن علیهم صلوات و ...

13- تداوم لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 4 - 2

2 - خداوند ، با نوید آخرتی بهتر از دنیا برای پیامبر ( ص ) ، آن حضرت را به تداوم عنایت های خویش و نبود هیچ بغض و نفرتی نسبت به او ، مطمئن ساخت .

ما ودّعک . .. و للأخره خیر لک من الأُولی

14- تفاوت مشمولان لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 21 - 3

3- برخورداری همه انسان ها از فیض و عطای الهی ، به صورت یکسان و مساوی نیست .

ص: 360

کلاًّ نمدّ ه-ؤلاء و ه-ؤلاء من عطاء ربّک . .. انظر کیف فضّلنا بعضهم علی بعض

15- حتمیت لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 5 - 1

1 - افراط و زیاده روی مردم عصر بعثت در مخالفت با پیامبر ( ص ) ، مانع لطف خدا در فرستادن وحی نبود .

أفنضرب عنکم الذکر صفحًا أن کنتم قومًا مسرفین

با توجه به مقام آیه - که مسأله وحی را مطرح می کند - مراد از <اسراف>، افراط و زیاده روی در مخالفت با وحی خواهد بود.

16- ذکر لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 4 - 12

12- برشمردن لطف و عنایت های مکرر خداوند درگذشته عمر ، زمینه جلب رحمت و لطف الهی و از آداب دعا است .

قال ربّ . .. لم أکن بدعائک ربّ شقیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 62 - 10

10 - لزوم توجه همیشگی انسان به امداد ها و الطاف خداوند در حق وی

قلیلاً ما تذکّرون

لحن آمیخته با سرزنش جمله <قلیلاً ما. ..> می رساند که خداوند خواهان توجه همیشگی انسان به او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 3 - 3

3 - توجّه پیامبر ( ص ) ، به ربوبیت و عنایت ویژه خداوند به او ، مایه اطمینان آن حضرت به قطع نشدن ارتباط الهی با او است .

ما ودّعک ربّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شرح - 94 - 2 - 8

8 - توجّه به عنایت های خداوند در رفع مشکلات رسالت ، مایه اطمینان پیامبر ( ص ) به دوری اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعک ربّک و ما قلی . .. و وضعنا عنک وزرک

ص: 361

17- زمینه لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 67 - 19

19 - توجه انسان به خدا و فرمانهایش ، زمینه ساز جلب لطف و رحمت او

نسوا اللّه فنسیهم

با استفاده از مفهوم جمله <نسوا اللّه . .. > برداشت فوق به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 4 - 12

12- برشمردن لطف و عنایت های مکرر خداوند درگذشته عمر ، زمینه جلب رحمت و لطف الهی و از آداب دعا است .

قال ربّ . .. لم أکن بدعائک ربّ شقیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 122 - 6

6 - انقطاع کامل آدم ( ع ) از غیر خدا و معطوف شدن تمام توجه او به خداوند ، زمینه ساز عنایت دوباره خداوند به آن حضرت بود .

اجتب-ه ربّه فتاب علیه

حرف <فا> گویای تفریع <تاب علیه> بر جمله قبل است که بر گردآمدن و جمع شدن همه علایق و وابستگی های آدم(ع) در توجه به خداوند دلالت داشت .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 51 - 8

8- لطف خداوند بر انسان ، بر اساس لیاقت و شایستگی او است .

و لقد ءاتینا إبرهیم رشده و کنّا به ع-لمین

برداشت یاد شده با توجه به القای خصوصیت از مورد (حضرت ابراهیم(ع)) قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 83 - 9

9- توسل و التجای ایوب ( ع ) به رحمت گسترده خداوند ، برای جلب لطف و عنایت او

و أیّوب . .. و أنت أرحم الرحمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 86 - 9

9- بهره مندی از عنایات خاص الهی ، نیازمند به تلاش و عمل خود انسان است .

کلّ من الص-برین . و أدخلن-هم فی رحمتنا إنّهم من الص-لحین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 362

11 - انبیاء - 21 - 91 - 7،8

7- بهره مندی از عنایات و الطاف خداوند ، نیازمند بودن زمینه های لایق و مستعد است .

8 - عفت و پاک دامنی ، راه تکامل و تعالی زن و زمینه ساز برخورداری او از الطاف و عنایات الهی

والتی أحصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا

برداشت یاد شده به خاطر این است که عفت و پاک دامنی مریم(س) موجب شد که او رشد پیدا کند و به حدی برسد که از الطاف ویژه الهی برخوردار گشته و روح بلند حضرت مسیح(ع) با عنایت الهی در او دمیده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 77 - 2

2 - دعا و عبادت ، موجب توجه و عنایت خدا به انسان است .

قل مایعبؤا بکم ربّی لولا دعاؤکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 119 - 4

4 - ایمان به خدا و همراهی با پیامبران ، مایه نجات و بهره مندی از لطف و رحمت الهی

و نجّنی و من معی من المؤمنین . فأنجین-ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 81 - 4

4 - ایمان به خداوند ، مایه جلب لطف و رحمت او

و نجّین-ه و أهله . .. إنّه من عبادنا المؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 111 - 4

4 - ایمان به خدا ، مایه جلب لطف و رحمت او

فبشّرن-ه بغل-م حلیم . .. کذلک نجزی المحسنین . إنّه من عبادنا المؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 122 - 4

4 - ایمان به خدا ، مایه جلب لطف و رحمت او

و لقد مننّا علی موسی و ه-رون . و نجّین-هما ... إنّهما من عبادنا المؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 132 - 4

4 - ایمان به خدا ، موجب لطف و رحمت او

و ترکنا علیه فی الأخرین . .. إنّا کذلک نجزی المحسنین . إنّه من عبادنا المؤمنین

ص: 363

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 36 - 6

6 - عبودیت خداوند ، موجب بهره مندی از لطف و امداد الهی

ألیس اللّه بکاف عبده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 23 - 22

22 - مودت اهل بیت پیامبر ( ص ) ، زمینه ساز برخورداری انسان از غفران و لطف الهی

قل لا أسئلکم علیه أجرًا إلاّ الموده فی القربی . .. غفور شکور

با توجه به این که <إنّ اللّه غفور شکور> پس از طرح محبت اهل بیت ذکر گردیده، مطلب بالا را می توان استفاده کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 26 - 5

5 - ایمان و عمل نیک ، زمینه بهرهوری از فضل و عنایات فزون تر خداوند

الذین ءامنوا و عملوا الص-لح-ت و یزیدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 16 - 11

11 - شمول لطف و رحمت الهی ، نسبت به گنه کاران ، در صورت اقدام عملی آنان به جبران گناهان

قل للمخلّفین من الأعراب . .. فإن تطیعوا یؤتکم اللّه أجرًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 27 - 3

3 - بهره مندی از لطف و رحمت خداوند ، منوط به شایستگی اعمال خود انسان

إنّا کنّا قبل فی أهلنا مشفقین . فمنّ اللّه علینا

از ارتباط <فمنّ اللّه. ..> با <کنّا قبل...>، استفاده می شود که عمل خود انسان زمینه ساز بهرهوری او از رحمت الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 8،10

8 - عفّت و پاک دامنی مریم ( س ) ، زمینه ساز برخورداری او از عنایات ویژه الهی

الّتی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا

تقدیم عبارت <الّتی أحصنت فرجها> بر <فنفخنا فیه من روحنا>، می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

10 - عفّت و پاکدامنی ، راه تکامل و تعالی زن و زمینه ساز برخورداری او از الطاف و عنایات الهی

الّتی أحصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا

برداشت یاد شده، به سبب این نکته است که عفّت و پاکدامنی مریم(س)، موجب شد که او رشد کرده و به حدی برسد که از الطاف ویژه الهی برخوردار باشد و روح بلند مسیح(ع) با عنایت الهی در او دمیده شود.

ص: 364

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 20 - 8

8 - توجّه به ربوبیت خداوند ، وادارسازنده انسان به تلاش برای کسب رضایت و لطف او است .

ابتغاء وجه ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نصر - 110 - 3 - 22

22 - تسبیح ، حمد و استغفار ، زمینه ساز جلب عنایت و توجّه خداوند

فسبّح بحمد ربّک و استغفره إنّه کان توّابًا

تواب بودن خداوند، ممکن است به معنای رجوع به بندگان باشد; به این معنا که به آنان تفضل کرده آنان را بپذیرد. (برگرفته از قاموس)

18- سرزنش یأس از لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 55 - 3

3- یأس از لطف و رحمت خداوند ، نکوهیده و ناپسند است .

فلاتکن من الق-نطین

19- شدت لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 53 - 7

7 - لطف و عنایت خداوند به بندگانش ، بسیار شدید است .

قل ی-عبادی الذین أسرفوا

برداشت بالا از ندا کردن گنه کاران با عنوان عبودیت و نیز اضافه شدن <عباد> به ضمیر جلاله <ی> به دست می آید.

20- شرایط بهره مندی از لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 9

9 - بهره مندی از عنایات و الطاف خداوند ، نیازمند داشتن زمینه های شایسته و مستعد است .

الّتی أحصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا

ص: 365

21- عمومیت لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 20 - 2

2- لطف و عطای خداوند در دنیا ، فراگیر همه انسان ها از مؤمن و کافر و نیک و بد

کلاًّ نمدّ ه-ؤلاء و ه-ؤلاء من عطاء ربّک

22- عوامل امیدواری به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 29 - 14

14 - خداترسی ، تلاوت قرآن کریم ، برپاداشتن نماز و انفاق در نهان و آشکار ، از عوامل امیدواری به لطف و پاداش الهی

إنّما یخشی اللّه من عباده العلم-ؤا . .. إنّ الذین یتلون کت-ب اللّه و أقاموا الصل

23- عوامل محرومیت از لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 67 - 14،15

14 - غفلت از خدا و فرمان های او ، عامل سلب شدن عنایت خدا نسبت به انسان و نیازهایش

نسوا اللّه فنسیهم

15 - نقش اصلی عملکرد انسان ، در محرومیتش از لطف و عنایت الهی

نسوا اللّه فنسیهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 110 - 5

5 - به تمسخر گرفتن مؤمنان و مضحکه قرار دادن آنان ، مایه محرومیت از لطف و رحمت الهی

فاتّخذتموهم سخریًّا . .. و کنتم منهم تضحکون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 77 - 26

26 - رواج دادن فساد در جامعه ، موجب محرومیت از لطف و محبت خداوند است .

و لاتبغ الفساد فی الأرض إنّ اللّه لایحبّ المفسدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 52 - 2

2 - انکار حق و لجاج و عناد در برابر آن مایه دوری انسان از خدا و محرومیت از عنایت وی

قل أرءیتم

ص: 366

با توجه به اعراض خداوند از خطاب مستقیم به مشرکان لجوج، مطلب یاد شده قابل برداشت است.

24- غفلت از لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 62 - 9

9 - انسان ها در بیشتر عمر خود ، غافل از الطاف الهی در حق خویش

قلیلاً ما تذکّرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 30 - 1

1 - توبیخ کافران و تکذیب گران جن و انس ، به خاطر نادیده گرفتن قدرت و لطف الهی در تأمین نیاز های خلق

یس-له . .. کلّ یوم هو فی شأن . فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان

خداوند در آیه قبل، فقر ذاتی و نیازمندی موجودات و فیاضیت و نیاز برآوری خویش را به آدمیان یادآور شده و در این آیه غافلان و کافران را مورد سرزنش قرار داده که چرا این حقیقت را در هستی نادیده می گیرند. تثنیه آمدن <کما> و <تکذّبان>، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

25- فلسفه لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 77 - 4

4 - فراخوانی انسان ها به اسلام ، علت و فلسفه توجه و عنایت خداوند به آنان است .

قل مایعبؤا بکم ربّی لولا دعاؤکم

26- لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 157 - 2

2 - گسترش الطاف و رحمت خاص الهی بر مؤمنان صبور ، پرتوی از ربوبیت خداوند است .

من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 207 - 12

12 - رأفت الهی به مؤمنان ، با خرید جانشان در برابر رضایت خویش

و من الناس . .. و اللّه رءوف بالعباد

ص: 367

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 7

7 - نماز و حالات معنوی انسان ، زمینه دریافت الطاف خداوند

فنادته . .. و هو قائم یصلّی فی المحراب

مؤید برداشت فوق فرمایش امام صادق (ع) است که فرمود: انّ طاعه اللّه عزّ و جلّ خدمته فی الارض و لیس شیء من خدمته یعدل الصّلوه فمن ثمّ نادت الملائکه زکریّا و قو قائم یصلّی فی المحراب.

_______________________________

من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 133، ح 2، ب 30 ; تفسیر عیاشی، ج 1، ص 173، ح 46.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 8

8 - عنایت خاص خداوند به مریم ( س )

یا مریم انّ اللّه اصطفیک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 100 - 5

5 - توجه و لطف خاص خداوند به اهل ایمان

یا ایها الذین امنوا ان تطیعوا

با توجه به آیات قبل که خطابِ مستقیم به اهل کتاب ندارد، ولی نسبت به اهل ایمان، خطابِ مستقیم شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 18

18 - لطف و عنایت خاصّ خداوند نسبت به پیکارگران نبرد احد

فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 2

2 - لطف و عنایت خداوند به کشته شدگان در راه او ( شهیدان )

فرحین بما اتیهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 7

7 - توجّه خاصّ خداوند به مؤمنان واقعی و حمایت و پشتیبانی مستمر از آنان

ما کان اللّه لیذر المؤمنین علی ما انتم علیه حتّی یمیز الخبیث من الطّیّب

ظاهراً مراد از <المؤمنین9، مؤمنان خالص و واقعی می باشد و مخاطبانِ <انتم>، کلّ جامعه اسلامی - اعم از خالص و ناخالص - است. بنابراین معنای آیه چنین است: خداوند، مؤمنان واقعی را به حال خودشان رها نمی کند که همچنان با ناپاکان مختلط

ص: 368

باشند و ناخالصان مشخّص نگردند. و این، حاکی از توجه خاص خداوند به مؤمنان واقعی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 3

3 - خردمندان مؤمن ، مورد لطف و عنایت پروردگار هستند .

فاستجاب لهم ربّهم

اجابت سریع دعای خردمندان مؤمن و نیز اضافه تشریفیّه در <ربّهم> (پروردگارشان)، دلالت بر عنایت و لطف خاصّ خداوند به آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 9 - 12

12 - عنایت ویژه خداوند نسبت به ضرورتِ رعایت حقوق یتیمان

ولیخش الّذین . .. ذریّه ضعافاً ... ولیقولوا قولا سدیداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 10 - 4

4 - عنایت ویژه خداوند نسبت به ضرورت حفظ اموال یتیمان

انّ الّذین یاکلون اموال الیتامی ظلماً انّما یاکلون فی بطونهم ناراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 40 - 8

8 - خداوند با لطف و تفضل خویش ، هر عمل نیکی را پاداشی عظیم عطا خواهد کرد .

و ان تک حسنه یضاعفها و یؤت من لدنه اجراً عظیماً

لطف و تفضل از کلمه <من لدنه> استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 58 - 13

13 - لطف و عنایت و خیرخواهی خداوند نسبت به بندگان

انّ اللّه نعمّا یعظکم به

با توجّه به کلمه <موعظه> که در آن خیرخواهی و لطف و عنایت موعظه کننده نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 90 - 7

7 - ضعف روحیه دشمنان و ناتوانی آنان از رویارویی با مسلمانان ، از عنایات خداوند

و لو شاء اللّه لسلّطهم علیکم فلقاتلوکم

تقدیم <سلطهم> بر <قاتلوکم> می رساند که مراد از سلطه، جرأت و بیباکی است ; یعنی اگر خدا می خواست ترس را از آنان زایل می کرد و در نتیجه با شما می جنگیدند.

ص: 369

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 162 - 13

13 - اهمیت والای نماز و زکات و عنایت ویژه الهی نسبت به اقامه کنندگان نماز

و المقیمین الصلوه و المؤتون الزکوه

منصوب آوردن <المقیمین> به تقدیر <امدح> و <اخص> برای تأکید بیشتر به اهمیت نماز و عنایت خاص خداوند به اقامه کنندگان آن است و ذکر زکات در بین دیگر عبادتها و واجبات، حکایت از اهمیت ویژه آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 3 - 48

48 - بخشایش گناه بندگان از سوی خدا همراه با لطف و مهربانی بر ایشان است .

فإنّ اللّه غفور رحیم

در برداشت فوق <رحیم>، صفت برای <غفور> گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 52 - 19

19 - عنایت خداوند به عزت و شوکت مسلمین در برابر یهود و نصارا

فعسی اللّه ان یأتی بالفتح او امر من عنده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 91 - 5

5 - الفت و مهربانی مؤمنان با یکدیگر ، و پرهیز از دشمنی ، مورد عنایت و خواست الهی

انما یرید الشیطن ان یوقع بینکم العدوه و البغضاء

نهی مؤکد خداوند از شرابخواری و قماربازی و معرفی شراب و قمار به عنوان عوامل تفرقه و دشمنی حکایت از آن دارد که الفت و مهربانی بین اهل ایمان مورد عنایت خاص خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 97 - 4

4 - مرکزیت کعبه برای قوام مردمان ، لطف الهی به ایشان

جعل اللّه الکعبه البیت الحرام قیماً للناس

لحن آیه حکایت از امتنان خداوند بر بندگان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 39 - 9

9 - عنایت ویژه الهی به برخی هدایت یافتگان یا مستقر ساختن آنان بر راه مستقیم

یجعله علی صرط مستقیم

ص: 370

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 103 - 9،12،13

9 - خداوند در عین آگاهی بر کردارهای آدمیان، به آنان لطف دارد.

هو یدرک الأبصر و هو اللطیف الخبیر

از معانی <لطیف> رفق و لطف است و مقتضای کنار هم آمدن دو صفت لطیف و خبیر، خصوصاً در صورتی که <الخبیر> صفت <اللطیف> باشد، برداشت فوق است.

12 - عن أبی الحسن(ع) فی حدیث: . .. انما قلنا اللطیف للخلق اللطیف و لعلمه بالشیء اللطیف او لاتری إلی اثر صنعه فی النبات اللطیف ... و من الحیوان الصغار ... و ما هو اصغر منها ما لا یکاد تستبینه العیون ... .

از ابوالحسن (امام رضا یا امام هادی علیهما السلام) روایت شده است: . .. اطلاق وصف <لطیف> بر خداوند به سبب آن است که آفریننده اشیایی لطیف است و به اشیای لطیف علم دارد. آیا نشانه آفرینش او را در گیاهان لطیف، حیوانات ریز و کوچکتر از آنها که به چشم نمی آید مشاهده نمی کنی ... ؟

13 - عن أبی الحسن الرضا(ع): . .. و اما اللطیف فلیس قله و قضافه و صغر، و لکن ذلک علی النفاذ فی الاشیاء و الامتناع من ان یدرک ... و کذلک لطف الله تبارک و تعالی عن ان یدرک بحد او یحد بوصف ... و اما الخبیر فالذی لا یعزب عنه شیء و لا یفوته شیء، لیس للتجربه و لا الاعتبار بالاشیاء فیفیده التجربه و الاعتبار علما ... .

از امام رضا(ع) روایت شده است: . .. <لطیف> در صفات خداوند به معنای کمی و ریزی و کوچکی نیست، بلکه اطلاق این صفت بر ذات اقدس او به سبب نفوذش در اشیا و ممکن نبودن درک ذات باری است ... و اما <خبیر> به معنای آن است که هیچ چیز بر او پوشیده نیست و چیزی از حیطه آگاهی او بیرون نمی باشد. آگاهی و علم خداوند از راه تجربه و اکتساب حاصل نمی شود ... .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 104 - 2

2 - ارائه آگاهی به انسان، پرتوی از ربوبیت و لطف الهی است.

قد جاءکم بصائر من ربکم

تکرار ضمیر <کم> و اضافه رب به آن بیانگر لطف خداوند به بندگانش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 106 - 2

2 - پیامبر(ص) از لطف و عنایت ویژه خداوند برخوردار است.

الیک من ربک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 141 - 4

4 - موسی ( ع ) با تکیه بر لطف خداوند به بنی اسرائیل در نجات بخشی آنان از شکنجه فرعونیان ، لزوم پرستش خدای یگانه و پرهیز از گرایش به شرک را به آنان گوشزد کرد .

قال أغیر اللّه أبغیکم إلهاً . .. و إذ أنجینکم من ءال فرعون

برداشت فوق بر این اساس است که مفاهیم ذکر شده در آیه مورد بحث برگرفته از سخنان موسی باشد و مخاطبان اصلی آن همان مردمی باشند که پس از عبور از دریا به بت پرستی گرایش پیدا کردند.

ص: 371

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 20 - 4

4- نعمت ها و امکانات مادی ، لطف و عطای خداوند و امداد او برای آدمیان است .

کلاًّ نمدّ . .. من عطاء ربّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 22 - 2

2 - بستر خشکی ها و پهنه دریا ها ، در خدمت بهرهوری بشر ، به عنایت و لطف خداوند

و علیها و علی الفلک تحملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 7

7 - لجاجت و تعصب کورکورانه اشراف کافر مکه و تحیر و سرگردانی آنها در طغیان و سرکشی ، علی رغم مشاهده لطف و رحمت الهی در حق ایشان

و لو رحمن-هم . .. للجّوا فی طغی-نهم یعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 21 - 12

12 - پیدایش دوستی و محبت میان انسان ها ، برخاسته از لطف و عنایت خداوند و از آیات او است .

و من ءای-ته . .. و جعل بینکم مودّه و رحمه

نکته فوق بنابر این احتمال است که خطاب <و جعل بینکم مودّه. ..> خطاب به همه انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 5 - 6

6 - هشدار خداوند از فریب خوردن به وسیله عوامل اغواگر ( همچون شیطان ) درباره خدا و لطف و بخشش او

و لایغرنّکم باللّه الغرور

<باء> در <باللّه> برای ملابست است که بر سر مضاف مقدر (مانند <بشأن اللّه>) وارد شده است و مراد از <الغرور> - به قرینه آیه بعد - شیطان می باشد. طبق نظر مفسران، مقصود از فریب خوردن درباره خدا، می تواند این باشد که شیطان انسان را به عفو و بخشش خداوند مغرور می سازد و او را به تکرار گناه، روی آوردن به متاع های دنیا و غفلت از آخرت سوق می دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 49 - 13

13 - انسان ها در برابر نعمت ها و الطاف خداوند ، موجوداتی ناسپاس اند .

ثمّ إذا خوّلن-ه نعمه منّا قال إنّما أُوتیته علی علم

مؤثر دانستن دانش و تلاش خود به عنوان عامل اصلی برخورداری، نوعی ناسپاسی در برابر صاحب اصلی نعمت ها (خداوند

ص: 372

کریم) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 2 - 20

20 - عزت و اقتدار خداوند ، توأم با رحمت و لطف او است .

و هو العزیز الغفور

برداشت یاد شده، مبتنی بر این نکته است که <غفور> صفت برای عزیز باشد.

محرومان از لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 174 - 13

13 - خداوند در قیامت لطف خویش را از کتمان کنندگان احکام و معارف دین دریغ کرده و با آنان سخن نخواهد گفت .

إن الذین یکتمون ما أنزل اللّه . .. لایکلمهم اللّه یوم القیمه

جمله <ولایکلمهم اللّه> کنایه از خشم خدا و دریغ کردن لطف و رحمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 67 - 13

13 - منافقان ، محروم از عنایت و توجه خدا به خاطر نسیان و غفلت آنان از او

المنفقون و المنفقت . .. نسوا اللّه فنسیهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 40 - 6

6- کافران دوزخی ، از هر گونه لطف و رحمت خداوند محروم اند .

و لا هم ینظرون

برداشت یاد شده مبتنی بر این است که <ینظرون> فعل مضارع مجهول از ثلاثی مجرد و از ماده <نظره> باشد که به معنای رحمت است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 42 - 5

5 - طرد شدن از لطف و رحمت حق ، فرجام شوم فرعونیان و پیشوایان کفر در روز رستاخیز

و جعلن-هم أئمه یدعون إلی النار . .. و یوم القی-مه هم من المقبوحین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 76 - 16

16 - انسان های مغرور و سرمست ، محروم از لطف و محبت خداوند

إنّ اللّه لایحبّ الفرحین

ص: 373

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 77 - 27

27 - فسادگران ، از لطف و محبت خداوند محروم اند .

و لاتبغ الفساد فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 34 - 2،3

2 - کافران ، محروم از کمترین لطف و عنایت خداوند در قیامت

و قیل الیوم ننسیکم

3 - محرومیت کافران در قیامت از لطف و توجه حق ، نتیجه بی توجهی آنان به معاد است .

و قیل الیوم ننسیکم کما نسیتم لقاء یومکم ه-ذا

برداشت بالا، بر این مبنا است که <کما> در <کما نسیتم> برای تعلیل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 56 - 8

8 - کافران و روی گردانان از عبادت خداوند ، دور ماندگان از هدف آفرینش و عنایت حق *

و ما خلقت . .. إلاّ لیعبدون

از این که هدف الهی از آفرینش انسان، پرستشگری حق دانسته شده، استفاده می شود که کافران از هدف عالی خلقت - که مورد نظر حق بوده - دور مانده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 3 - 3

3 - مدعیان بی عمل ، مبغوض خداوند و بی بهره از لطف و مهر او

کبر مقتًا عند اللّه أن تقولوا ما لاتفعلون

<بغض> نقطه مقابل <حبّ> است. به همین جهت در آیه بعد، نسبت به مؤمنانی که به گفته های خود پایبند می باشند، فعل <یحبّ> به کار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 11 - 3

3 - کافران دوزخی ، مورد نفرین خدا و محروم از رحمت و لطف او هستند .

فسحقًا لأصح-ب السعیر

<سحق> به معنای <بُعد> است و در این آیه، به جای لعن و نفرین به کار رفته است و مراد از آن، دوری از رحمت و لطف الهی می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 5 - 10

ص: 374

10 - جوامع اسرافگر ، مستحق محرومیت از برکات و الطاف الهی

أن کنتم قومًا مسرفین

آیه شریفه، نشانگر آن است که مسرفان، استحقاق محرومیت از نزول وحی را دارند; ولی لطف بی کران الهی موجب شده است که وحی ادامه یابد.

27- محرومیت از لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 176 - 6

6 - حق ستیزی موجب گمراهی ، محرومیت از لطف و مغفرت خدا و گرفتار شدن به آتش دوزخ می باشد .

لایکلمهم اللّه یوم القیمه . .. ذلک بأن اللّه نزل الکتب بالحق

برداشت فوق بر این اساس است که <ذلک> اشاره به عقوبتهای مطرح شده در آیات قبل باشد.

28- مراتب لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 6

6 - حضور مؤمنان در بین کافران و ظالمان ، بلایی سخت و رهایی از آن لطفی بزرگ و الهی

فقل الحمد للّه الذی نجّ-نا من القوم الظ-لمین

29- مشمولان لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 157 - 1

1 - الطاف و عنایت های خداوند ، ثناء و درود او و رحمت خاصش همواره بر مؤمنان صبرپیشه ، سایه گستر است .

أولئک علیهم صلوت من ربهم و رحمه

صلاه به معنای توجه کردن و مورد مهر قرار دادن است. (الکشاف)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 174 - 17

17- خداوند در قیامت ، عالمان متعهد و بیان کنندگان حقایق و معارف کتاب های آسمانی را مورد لطف خویش قرار خواهد داد و با آنان سخن خواهد گفت .

إن الذین یکتمون . .. لایکلمهم اللّه

برداشت فوق از مفهوم جمله <إن الذین . .. لایکلمهم اللّه> استفاده شده است.

ص: 375

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 43 - 3

3 - پیامبر ( ص ) ، برخوردار از لطف و محبت ویژه خداوند

عفا اللّه عنک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 31 - 2

2- بندگان راستین و مؤمن برخوردار از لطف و عنایت ویژه خداوند و دارای مقام و منزلتی خاص در پیشگاه او

قل لعبادی

برداشت فوق بر این اساس است که اضافه در <عبادی> تشریفیه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 34 - 10

10- انسان ، مورد لطف و عنایت خاص خداوند و دارای مقام و مرتبه ویژه در پیشگاه اوست .

و ءاتی-کم من کلّ ما سألتموه و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 53 - 7

7- حضرت ابراهیم ( ع ) برخوردار از عنایت ویژه خداوند و بقای نسل او ، مورد توجه خاص الهی بود .

قالوا لاتوجل إنا نبشّرک بغل-م علیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 61 - 2

2- خاندان حضرت لوط ( ع ) ، برخوردار از عنایت ویژه خداوند

فلمّا جاء ءال لوط المرسلون

از ورود فرشتگان به عنوان مهمان بر خاندان لوط(ع) و نه بر خود لوط(ع) بیانگر عنایت خاص خداوند به آنان و جایگاه بلند ایشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 92 - 3

3- پیامبر ( ص ) دارای شخصیتی والا در نزد پروردگار و برخوردار از عنایت و لطف ویژه او

فوربّک

از اینکه خداوند در سوگند خویش پیامبر(ص) را مخاطب قرار داد و فرمود: <سوگند به پروردگار تو. ..> برداشت فوق استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 99 - 5

ص: 376

5- پیامبر ( ص ) تحت تربیت و عنایت ویژه خداوند

و اعبد ربّک حتی یأتیک الیقین

اضافه صفت <رب> به کاف خطاب - که مرجع آن پیامبر است - با توجه به این نکته که خداوند <رب> همه بندگان است، می تواند به جهت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 81 - 15

15- انسان ، بهره مند از لطف خاص خداوند و برخوردار از کرامت و مقام ویژه در جهان

و الله جعل لکم من بیوتکم . .. و جعل لکم من الجبال ... لعلّکم تسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 128 - 1،2،5

1- حمایت و لطف الهی ، همراه تقواپیشگان است .

إن الله مع الذین اتّقوا

2- نیکوکاران ، از حمایت و لطف الهی برخوردارند .

إن الله مع . .. الذین هم محسنون

5- هدایت گران و مبلغان صابر دین ، در قبال مکر ها و اذیت و آزار دشمنان ، از حمایت و لطف الهی برخوردارند .

و اصبر . .. إن الله مع الذین اتّقوا و الذین هم محسنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 20 - 4

4- نعمت ها و امکانات مادی ، لطف و عطای خداوند و امداد او برای آدمیان است .

کلاًّ نمدّ . .. من عطاء ربّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 60 - 7

7- پیامبر ( ص ) ، تحت ربوبیت و عنایت ویژه خداوند

إن ربّک أحاط بالناس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 74 - 2

2- پیامبر ( ص ) ، در مواضع دینی - اجتماعی خویش - به عنایت خداوند - معصوم بود .

و لولا أن ثبّتنک لقد کدتّ ترکن إلیهم شیئًا قلیلاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 85 - 10

10- پیامبر ( ص ) ، تحت عنایت ویژه و ربوبیت خاص خداوند

ص: 377

من أمر ربّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 95 - 2

2- ذوالقرنین ، در پرتو لطف پروردگار ، برخوردار از امکانات مادّی بسیار ، بهره مند بود .

قال ما مکّنّی فیه ربّی خیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 2 - 6،7

6- بنده نوازی و مهرورزی خداوند ، مایه برخورداری پیامبر ( ص ) از تربیت ها و الطاف او است .

ذکر رحمت ربّک عبده

این که خداوند، رحمت بر بنده اش زکریا را با تعبیر <ربّک> - خطاب به پیامبر(ص) - بیان کرد، اشاره به این نکته دارد که او در راستای تربیت آن حضرت نیز از رحمت بر بنده خود دریغ نخواهد کرد.

7- < کهیعص > ، رمزهایی از سرگذشت لطف الهی در حق زکریا است .

کهیعص . ذکر رحمت ربّک عبده زکریّا

گفته اند: <کهیعص> می تواند مبتدا باشد و <ذکر>، خبر آن. در این صورت خود <کهیعص>، یادی رمزگونه از رحمت خداوند به زکریا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 13 - 7

7- یحیی ( ع ) درپرتو عنایت های خداوند ، دوست دار او و سرشار از اشتیاق به وی بود .

حنانًا من لدنّا

دراین برداشت، وصف <حناناً> بیانگر مهر و محبتی است که خداوند آن رانسبت به خود، به یحیی(ع) عطا فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 25 - 6

6- حضرت مریم ( س ) مورد عنایت ویژه خداوند و دارای کرامت بود .

و هزّی إلیک . .. تس-قط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 47 - 18،19،21

18- حضرت ابراهیم ( ع ) ، پیوسته مشمول نیکی و لطف ویژه خداوند بود .

إنّه کان بی حفیًّا

<حفیّ> یعنی کسی که کمال نیکی و گرامیداشت را در حق دیگری دارد (برگرفته از <لسان العرب>) و <کان> در این موارد، مفید ثبوت و دوام است، لذا مضمون جمله چنین است که خداوند همواره مرا مورد عنایت و لطف خویش قرار داده است. از معانی <حفیّ>، <عالم> نیز می باشد، ولی آنچه ذکر شد، با آیه تناسب بیشتری دارد.

19- پیامبران و بندگان محبوب خداوند ، مشمول نیکی و لطف بسیار او هستند .

ص: 378

إنّه کان بی حفیًّا

21- مهربانی و لطف خداوند به حضرت ابراهیم ( ع ) ، بی نیازکننده او از خانه و کاشانه آزر و محبت او

قال سل-م علیک . .. إنّه کان بی حفیًّا

جمله <إنّه کان بی حفیّاً> پاسخ ابراهیم(ع) به برخورد ناشایست آزر نیز می باشد; یعنی اگر چه تو مرا از خانه طرد کرده و به رجم تهدید می کنی، ولی لطف و عنایت خداوند برای من کافی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 63 - 2

2- خداوند ، عطاکننده بهشت به تقواپیشگان است .

نورث من عبادنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 68 - 6

6- خداوند به پیامبر ( ص ) عنایت و لطف خاص داشته و او در قبال انکارکنندگان معاد ، دلجویی کرده است .

فوربّک لنحشرنّهم والشی-طین

ضمیر <فوربّک> خطاب به پیامبر(ص) است. عنایت به آن حضرت هنگام قسم خوردن خداوند به نام مقدس خویش، نوعی اظهار لطف و دلجویی از پیامبر(ص) در قبال خیره سری های کافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 76 - 10

10- عنایت ویژه خداوند به پیامبر ( ص ) در خطاب های قرآنی

عند ربّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 17 - 3

3 - خداوند نسبت به موسی ( ع ) لطف و عنایت ویژه ای داشت .

و ما تلک بیمینک ی-موسی

روشن است که پرسش خداوند از موسی(ع) به جهت کسب اطلاع نبوده است، بلکه این سؤال می تواند آغاز باب گفت وگو باشد و علاوه بر توجه دادن موسی به استثنایی نبودن عصایش، اضطراب و هراس آن حضرت را نیز برطرف سازد; طرح این پرسش و نیز خطاب دو باره <یاموسی> نشانه ابراز لطف و عنایت الهی به موسی(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 19 - 2

2 - مکالمه خداوند با موسی ( ع ) ، همراه با ابراز لطف و رأفت به آن حضرت بود .

ی-موسی . .. قال ألقها ی-موسی

تکرار اسم، نشانه ابراز کمال علاقه به مخاطب است. در این آیات، علاوه بر لحن محبت آمیز آیات، نام موسی(ع) در خطاب الهی چند بار تکرار گردیده است که نشان از لطف و عنایت خاص خداوند به آن حضرت دارد.

ص: 379

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 36 - 7

7 - موسی ( ع ) ، بسیار مورد عنایت خداوند بود .

ی-موسی

اجابت سریع خواسته های موسی(ع) و تکرار تصریح به نام وی، بر توجه و عنایت خداوند به موسی(ع) دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 37 - 2،3

2 - موسی ( ع ) پیش از گام نهادن در وادی طوی نیز مورد لطف و عنایت و مشمول نعمت سنگین خداوند شده بود .

و لقد مننّا علیک مرّه أُخری

3 - برخورداری موسی ( ع ) از نعمت بزرگ خداوند در گذشته ، مایه اطمینان او به اجابت حتمی خواسته هایش در وادی طوی بود .

و لقد مننّا علیک مرّه أُخری

تعبیر <لقد> نشانه سوگند است. خبر از گذشته همراه با تأکید، برای ایجاد اطمینان نسبت به وعده های مربوط به آینده (أُوتیت سؤلک) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 38 - 2

2 - موسی ( ع ) از طفولیت ، مورد عنایت ویژه خداوند قرار داشت .

إذ أوحینا إلی أُمّک مایوحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 39 - 16

16 - محبوبیت یافتن در دل ها ، لطف و عنایتی الهی است .

و ألقیت علیک محبّه منّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 77 - 5،6

5 - بنی اسرائیل ، مورد عنایت و لطف الهی ، در عصر ستم دیدگی و شکنجه شدن از سوی فرعونیان

أسر بعبادی

اضافه <عباد> به ضمیر متکلم، به جهت تکریم بنی اسرائیل و اظهار لطف به آنان است. این امر، زمانی صورت گرفته که آنان در بند حکومت فرعون و شکنجه های او بودند. خداوند با تعبیر <عبادی> بر رفتار فرعونیان - که بنی اسرائیل را به بندگی گرفته بودند - خط بطلان کشیده و آنان را تنها بنده خود معرفی کرده است.

6 - بندگان مظلوم و تحت شکنجه حکومت های ظالم ، مورد عنایت و لطف خداوند

أسر بعبادی

یادکردن از بنی اسرائیل به عنوان <عبادی> در حالی که تحت ستم و شکنجه های فرعون قرار داشتند; دلالت براین نکته

ص: 380

دارد که بندگان تحت شکنجه ظالمان (در صورتی که خواستار رهایی باشند) مورد نظر و عنایت خداوند قرار دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 48 - 3

3- حضرت موسی و هارون ( ع ) ، از قدرت تشخیص حق و باطل در پرتو لطف خدا برخوردار بودند .

و لقد ءاتینا موسی و ه-رون الفرقان

با توجه به معنای لغوی <فرقان> (شیء جدا کننده و متمایز ساز میان حق و باطل) برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 51 - 1،4

1- ابراهیم ( ع ) از رشد و کمال والا در پرتو عنایت الهی برخوردار بود .

و لقد ءاتینا إبرهیم رشده

4- ابراهیم ( ع ) در پرتو عنایت الهی ، از رشد و کمالات خاص از دوران کودکی و قبل از نبوت بهره مند بود .

و لقد ءاتینا إبرهیم رشده من قبل

برداشت یاد شده مبتنی براین است که مراد از <من قبل> پیش از بلوغ و یا قبل از نبوت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 69 - 4،5

4- ابراهیم ( ع ) از امداد و لطف ویژه الهی در انجام رسالت خویش برخوردار بود .

قلنا ی-نار کونی بردًا و سل-مًا علی إبرهیم

5- مبلّغان و دعوت کنندگان به توحید و معارف الهی ، در شرایط حساس و خطیر از لطف و امداد خداوند برخوردار خواهند شد .

قلنا ی-نار کونی بردًا و سل-مًا علی إبرهیم

نقل داستان نجات ابراهیم از آتش، می تواند به منظور دلداری به پیامبراسلام(ص) و مؤمنانی باشد که در شرایط دشوار مکه زندگی می کردند. همچنین برای بیان این نکته باشد که چنین امدادی، شامل حال تمامی یکتاپرستان و مبلغان دین توحیدی می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 76 - 9

9- خاندان نوح از مؤمنان به رسالت نوح ( ع ) و بهره مند از لطف ویژه خداوند

فنجّین-ه و أهله من الکرب العظیم

نجات خاندان نوح(ع)، بیانگر عنایت ویژه خداوند به ایشان و نیز حاکی از ایمان آنان به رسالت نوح(ع) است; زیرا اگر آنان مانند قوم نوح کافر بودند، نجات نمی یافتند. گفتنی است آیه بعد (و نصرناه من القوم الذین کذّبوا...) مؤید همین نکته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 79 - 3،8

3- حضرت سلیمان ( ع ) ، مورد توجه و عنایت خداوند ، حتی در زمان داوود ( ع )

ص: 381

و داود و سلیم-ن إذ یحکمان فی الحرث . .. ففهّمن-ها سلیم-ن

8- داوود ( ع ) برخوردار از مقام والا در پیشگاه خداوند و بهره مند از لطف ویژه او

و سخّرنا مع داود الجبال یسبّحن و الطیر

از آن جایی که خداوند، کوه ها و پرندگان را برای هم آوایی با داوود(ع) در تسبیح الهی تسخیر و رام کرد - با آن که همه پدیده ها در حال تسبیح او هستند - می تواند برداشت یاد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 90 - 10

10- زکریا ( ع ) از عنایت و لطف ویژه خداوند برخوردار بود .

فاستجبنا له و وهبنا له یحیی و أصلحنا

تکرار <له> (برای او)، می تواند حاکی از عنایت خاص خداوند به زکریا(ع) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 6

6- عفت و پاک دامنی مریم ( س ) ، زمینه ساز برخورداری وی از عنایات ویژه الهی بود .

التی أحصنت فرجها فنخنا فیها من روحنا

تقدم عبارت <والتی أحصنت فرجها> بر <فنفخنا فیها من روحنا> می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 105 - 8

8- وراثت زمین برای صالحان ، در پرتو عنایت خداوند به آنان

و لقد کتبنا . .. أنّ الأرض یرثها عبادی الص-لحون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 77 - 5

5 - مسلمانان ، مورد توجه و عنایت خدا هستند .

قل مایعبؤا بکم ربّی لولا دعاؤکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 52 - 4

4 - بنی اسرائیل گرفتار در نظام فرعونی ، مورد حمایت و لطف الهی

أن أسر بعبادی

اضافه <عباد> به ضمیر متکلم، بیانگر برداشت یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 122 - 1

1 - پیامبر ( ص ) برخوردار از حمایت و لطف ویژه خدا در قبال عنادورزی های مخالفان

ص: 382

و ما کان أکثرهم مؤمنین . و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

با توجه به این که آیه پیش به حق ناپذیری اکثریت مشرکان صدر اسلام اشاره دارد، در این آیه پیامبر مورد خطاب قرار گرفته که: ای پیامبر! تو از این بابت نگران نباش; زیرا در حمایت ویژه ما هستی و ما با قدرت قاهر و شکست ناپذیر خود، دشمنانت را سرکوب خواهیم کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 140 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، برخوردار از حمایت و لطف ویژه خدا در قبال عنادورزی های مخالفان

و ما کان أکثرهم مؤمنین . و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

با توجه به تعریض آیه قبل به حق ناپذیر بودن اکثریت مشرکان صدراسلام، این آیه پیامبر(ص) را مورد خطاب قرار داده و می فرماید: ای پیامبر! تو از این بابت نگران نباش; زیرا ما با قدرت قاهر و شکست ناپذیر خود، دشمنانت را سرکوب خواهیم کرد. (چنان که دشمنان هود(ع) را سرکوب کردیم).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 159 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، برخوردار از حمایت ها و الطاف ویژه خداوند در قبال عنادورزی های مشرکان

و ما کان أکثرهم مؤمنین . و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

با توجه به بیان سرگذشت صالح(ع) و ثمودیان و فرجام هلاکت بار آنان در آیات پیشین و تعریض آیه قبل به حق ناپذیری اکثریت مشرکان صدر اسلام، در این آیه خطاب را متوجه پیامبر(ص) نموده و می فرماید: ای پیامبر! تو از این بابت نگران نباش; زیرا ما با قدرت قاهر و شکست ناپذیر خود، دشمنانت را سرکوب خواهیم کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 175 - 2

2 - پیامبر ( ص ) ، برخوردار از حمایت ها و الطاف ویژه خداوند در قبال عنادورزی های مخالفان

و ما کان أکثرهم مؤمنین . و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

با توجه به تعریض آیه قبل به حق ناپذیر بودن اکثریت شرک پیشگان صدراسلام، در این آیه پیامبر را مخصوص به خطاب قرار داده; می فرماید: ای پیامبر! تو از این بابت نگران نباش، زیرا ما همان گونه که لوط(ع) را مورد حمایت قرار دادیم و قوم فاسدش را از میان برداشتیم، تو را نیز در حمایت خویش قرار خواهیم داد و با قدرت قاهر و شکست ناپذیر خود، دشمنانت را سرکوب خواهیم کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 191 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، برخوردار از حمایت و لطف ویژه خداوند در قبال عنادورزی های مشرکان

و ما کان أکثرهم مؤمنین . و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

ذکر آیه <إنّ ربّک. ..> پس از بیان ماجرای شعیب(ع) و مردم ایکه،این پیام را دارد که ای پیامبر! همان گونه که خداوند، شعیب(ع) را تحت حمایت خود قرار داد و مردم ایکه را از میان برداشت; تو را نیز در حمایت ویژه خود قرار خواهد داد و دشمنانت را سرکوب خواهد کرد.

ص: 383

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 15 - 2

2 - حمد و ستایش داوود و سلیمان به درگاه خدا به خاطر برخورداری از عنایت ویژه او

و لقد ءاتینا داود و سلیم-ن علمًا و قالا الحمد للّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 16 - 9

9 - الطاف الهی در حق داوود و سلیمان ( ع ) ، الطافی آشکار برای همگان

و قال ی-أیّها الناس . .. إنّ ه-ذا لهو الفضل المبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 13 - 5

5 - مادر موسی ، برخوردار از منزلتی بلند در پیشگاه خداوند و مورد لطف و عنایت ویژه او

و أوحینا إلی أُمّ موسی . .. و لتعلم أنّ وعد اللّه حقّ

مادر موسی، در این بخش از آیات محور داستان موسی قرار گرفته است و این می تواند حاکی از منزلت و جایگاه بلند او در نزد خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 46 - 4

4 - پیامبر ( ص ) ، برخوردار از لطف و رحمت ویژه خداوند

و ل-کن رحمه من ربّک

نکره آمدن <رحمه> نشانگر ویژه بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 60 - 6

6 - زندگی هدایت یافتگان در جهان آخرت ، زندگی در جوار لطف و رحمت بیکران خداوند است .

و ما عند اللّه خیر و أبقی

با توجه به قید <عنداللّه> (نزد خدا) - که می تواند کنایه از لطف و رحمت واسعه او باشد - برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 68 - 2

2 - پیامبر ( ص ) ، مورد لطف و عنایت ویژه خداوند

و ربّک یخلق

اضافه در <ربّک> تشریفیه و بیانگر مطلب یاد شده است.

ص: 384

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 69 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، مورد لطف و عنایت ویژه خداوند

و ربّک یعلم

اضافه در <ربّک> تشریفیه و رساننده مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 86 - 7

7 - پیامبر ( ص ) ، از لطف و عنایت ویژه خداوند برخوردار بوده است .

إلاّ رحمه من ربّک

تعبیر <ربّک> به صورت اضافه تشریفی <ربّ> به <کاف>، بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 56 - 1

1 - مسلمانان مکه ، مورد توجه ویژه خداوند بودند .

ی-عبادی الذین ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 16 - 7

7 - مؤمنان راستین ، تحت عنایت و توجه ویژه پروردگارند .

یدعون ربّهم

اضافه <ربّ> به ضمیر <هم> - که مرجع آن مؤمنان است - با توجه به این که پروردگار، ربّ همه انسان ها است، می تواند به نکته یاد شده اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 25 - 2

2 - پیامبر ( ص ) تحت توجه و عنایت ویژه خداوند بود .

إنّ ربّک هو یفصل

اضافه <ربّ> به ضمیر مخاطب - که مرجع آن پیامبراکرم(ص) است - می تواند به منظور نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 2 - 7

7 - پیامبر ( ص ) از عنایت ویژه خداوند ، برخوردار بود .

ما یوحی إلیک من ربّک

اضافه شدن <ربّ> به ضمیر مخاطب مفرد - که مرجع آن پیامبر(ص) است - با توجه به این که خداوند، ربّ همه مؤمنان و انسان ها است، از عنایت ویژه خداوند به آن حضرت حکایت می کند.

ص: 385

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 12 - 1،11

1 - خداوند ، عطاکننده فضیلت هایی برای سلیمان ( ع )

و لقد ءاتینا داود منّا فضلاً . .. و لسلیم-ن

<لسلیمان> عطف به <داود> در آیه قبل و متعلق به فعل محذوف <سخّرنا> است.

11 - مسخّر و رام بودن جنّیان برای سلیمان ( ع ) ، از عطایای خدا به آن حضرت

و لقد ءاتینا فضلاً . .. و لسلیم-ن ... و من الجنّ من یعمل بین یدیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 35 - 7

7 - مترفان ، خود را مورد عنایت ویژه خدا می دانند .

و قالوا نحن أکثر أمولاً و أول-دًا و ما نحن بمعذّبین

به قرینه جوابی که خداوند در آیه 37 به مترفان داده است، به دست می آید که این کلام از ناحیه آنان، احتمالاً به منظور نکته یاد شده گفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 36 - 3

3 - پیامبر ( ص ) ، مورد توجه و عنایت ویژه خداوند

قل إنّ ربّی یبسط الرزق

سفارش خداوند به پیامبر(ص) مبنی بر اعلام منشأ قبض و بسط روزی بندگان، با عبارت <ربّی> آمده است. چنین تعبیری حکایت از این حقیقت می کند که خداوند، در صدد معرفی موقعیت پیامبر(ص) در پیشگاه خودش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 39 - 4

4 - پیامبر ( ص ) ، مورد توجه و عنایت ویژه پروردگار

إنّ ربّی

گفتنی است که سفارش خداوند به پیامبر(ص) برای اعلام منشأ قبض و بسط روزی بندگان، با عبارت <إنّ ربّی> آمده است. چنین تعبیری، حکایت از این حقیقت می کند که خداوند، در صدد معرفی موقعیت پیامبر(ص) در پیشگاه خودش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 48 - 4

4 - پیامبر اکرم ( ص ) ، تحت عنایت ویژه خداوند

قل إنّ ربّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 50 - 8

8 - پیامبراکرم ( ص ) ، مورد عنایت ویژه خداوند

ص: 386

فبما یوحی إلیّ ربّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 33 - 10

10 - انسان ، مورد لطف خداوند و برخوردار از جایگاه ویژه در پیشگاه او

و ءایه لهم الأرض المیته أحیین-ها و أخرجنا منها حبًّا فمنه یأکلون

احیای زمین و رویاندن دانه ها از آن برای تغذیه انسان، می تواند حاکی از حقیقت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 76 - 1،2،9

1 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به عنایت خداوند از اندوه بزرگ نجات یافتند .

و نجّین-ه و أهله من الکرب العظیم

2 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به لطف الهی از عذاب طوفان نجات یافتند .

و نجّین-ه و أهله من الکرب العظیم

مقصود از <اندوه بزرگ> یا طوفان است و یا اذیت و آزار مردم کافر. برداشت یاد شده مبتنی بر دیدگاه نخست است.

9 - نجات نوح ( ع ) و خاندانش از غمی بزرگ ، از نعمت ها و الطاف الهی به آن حضرت

و لقد نادینا نوح . .. و نجّین-ه و أهله من الکرب العظیم

برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه، در مقام برشمردن نعمت های اعطا شده به حضرت نوح(ع) و امتنان بر ایشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 77 - 3

3 - بقای نسل نوح ( ع ) برای همیشه تاریخ ، از نعمت ها و الطاف ویژه الهی به ایشان

و جعلنا ذرّیّته هم الباقین

برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه، در مقام برشمردن نعمت های اعطا شده به نوح(ع) و امتنان بر ایشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 78 - 2

2 - باقی ماندن نام و آوازه نوح ( ع ) در میان آیندگان ، از نعمت ها و الطاف الهی به ایشان

و ترکنا علیه فی الأخرین

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه در مقام برشمردن نعمت های خداوند بر حضرت نوح(ع) و امتنان بر ایشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 98 - 4،6

4 - لطف و عنایت خدا ، موجب شکست توطئه مشرکان علیه ابراهیم ( ع ) و پیروزی آن حضرت در برابر آنان

فأرادوا به کیدًا فجعلن-هم الأسفلین

ص: 387

<أسفل> (مفرد <أسفلین>) در اصل به معنای فروتر است; ولی در آیه شریفه کنایه از شکست و به معنای مغلوب می باشد; زیرا انسانِ غالب، احساس برتری و انسان مغلوب، احساس فروتری می کند.

6 - جبهه حق ، برخوردار از امداد های غیبی و لطف و کمک الهی

فأرادوا به کیدًا فجعلن-هم الأسفلین

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که ذکر داستان ابراهیم(ع) برای مسلمانان، به عنوان الگو و نمونه ای از دو جریان حق و باطل است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 108 - 2

2 - برجا ماندن نام و آوازه ابراهیم ( ع ) در میان آیندگان ، از نعمت ها و الطاف الهی به ایشان

و ترکنا علیه فی الأخرین

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه، در مقام برشمردن نعمت های خداوند بر حضرت ابراهیم(ع) و امتنان بر ایشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 113 - 1

1 - ابراهیم و اسحاق ( علیهماالسلام ) ، برخوردار از برکات و فیوضات الهی

سل-م علی إبرهیم . .. و ب-رکنا علیه و علی إسح-ق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 115 - 2

2 - نجات موسی و هارون ( علیهماالسلام ) و قوم شان ، مهم ترین و برجسته ترین نعمت و احسان خداوند به ایشان بود .

و لقد مننّا علی موسی و ه-رون . و نجّین-هما و قومهما من الکرب العظیم

برداشت یاد شده به دلیل این نکته است که نجات موسی و هارون(علیهماالسلام) از اندوه بزرگ بخشی از نعمت های الهی به ایشان بود; ولی در عین حال به طور جداگانه ذکر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 119 - 2

2 - باقی ماندن نام و آوازه موسی و هارون ( علیهماالسلام ) در میان آیندگان ، از نعمت ها و الطاف الهی به ایشان

و ترکنا علیهما فی الأخرین

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه، در مقام برشمردن نعمت های خداوند بر موسی و هارون (علیهماالسلام) و امتنان بر ایشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 129 - 2

2 - باقی ماندن نام و آوازه الیاس پیامبر در میان آیندگان ، از نعمت ها و الطاف الهی به ایشان

و ترکنا علیه فی الأخرین

ص: 388

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه، در مقام بر شمردن نعمت های خدا به حضرت الیاس و امتنان بر ایشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 146 - 3،5

3 - یونس ( ع ) ، مورد لطف ویژه خداوند و برخوردار از امداد او

و أنبتنا علیه شجره من یقطین

5 - دعا و تسبیح یونس ( ع ) ، موجب برخوردار شدن او از لطف و امداد خداوند

إنّه کان من المسبّحین . .. و أنبتنا علیه شجره من یقطین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 42 - 5

5 - شفا یافتن ایوب ( ع ) از آب سرد جوشیده از زمین ، از معجزات خداوند و الطاف او به آن حضرت

ارکض برجلک ه-ذا مغتسل بارد و شراب

از ظاهر آیه شریفه استفاده می شود، که خداوند درصدد بیان معجزه و لطف خود به ایوب(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 43 - 1،2

1 - خداوند ، خانواده از دست رفته ایوب را زنده کرد و به او بازگرداند .

و وهبنا له أهله

در این که مقصود از <و وهبنا له أهله> چیست; میان مفسران دو دیدگاه وجود دارد: 1- برخی برآنند که خانواده ایوب، مرده بودند و خداوند آنان را زنده کرد و به او بازگردانید. 2- برخی دیگر برآنند که خانواده ایوب(ع) زنده بودند; ولی از اطراف او - که به امراض و بلیه های گوناگون مبتلا بود - پراکنده شده بودند. اما خداوند با شفا دادن ایوب(ع) و رفع گرفتاری از آن حضرت، آنان را به او بازگردانید. برداشت یاد شده مبتنی بر دیدگاه اول است.

2 - با عنایت خداوند ، خانواده پراکنده و متفرق ایوب ( ع ) به سوی آن حضرت بازگشتند .

و وهبنا له أهله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 44 - 4

4 - ایوب ( ع ) و همسرش ، مورد لطف و عنایت خداوند بودند .

و خذ بیدک ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

توصیه خداوند به ایوب(ع) برای وفای به سوگند خود به شکلی آسان، در حقیقت لطف و عنایت الهی به ایشان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 54 - 3

3 - برخوردار شدن تقواپیشگان از بهشت و نعمت های جاویدان آن ، براساس لطف و عنایت خدا به ایشان است ; نه به خاطر استحقاق و حق آنان بر خدا .

ص: 389

جنّ-ت عدن . .. ه-ذا لرزقنا ما له من نفاد

تصریح بر خدادادی بودن بهشت و نعمت های آن - در حالی که خدادادی بودن آن بر کسی پوشیده نیست - می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 10 - 3

3 - بندگان مؤمن ، مورد لطف و عنایت ویژه خداوند .

ی-عباد الذین ءامنوا

برداشت بالا از تعبیر <ی-عباد> (ای بندگان من) استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 74 - 6

6 - بهشت جاویدان ، فراتر از استحقاق تقواپیشگان و جلوه ای از لطف و بخشش الهی به آنان

و أورثنا الأرض نتبوّأ من الجنّه

برداشت یاد شده از تعبیر ارث درباره بهشت به دست می آید; زیرا میراث چیزی است که انسان برای آن معمولاً زحمتی نکشیده و تلاشی نکرده تا مستحق آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 8 - 4،5،8

4 - بهره مندی پدران ، همسران و فرزندان صالح از بوستان های ماندنی بهشت ، در سایه لطف الهی به مؤمنان تائب و پیرو دین

و أدخلهم جن-ّت عدن الّتی وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّی-ّتهم

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خداوند تنها به مؤمنان تائب و اهل عمل، وعده بهشت داده; ولی در عین حال فرموده است: پدران، همسران و فرزندان ایشان نیز - در صورت صالح بودنشان - وارد بهشت خواهند شد. یادآوری اینان در ردیف مؤمنان تائب - که وعده بهشت تنها به آنان اختصاص دارد - می تواند نوعی پاداش به ایشان و لطف الهی در حق آنان باشد.

5 - قرب و منزلت مؤمنان تائب و پیرو دین در پیشگاه خداوند و لطف ویژه الهی به آنان

جن-ّت عدن الّتی وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّی-ّتهم

8 - بودن پدران ، همسران و فرزندان در بهشت ، از الطاف الهی در حق مؤمنان تائب و پیروان دین

و أدخلهم جن-ّت عدن الّتی وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّی-ّتهم

یاد کردن مسأله بودن پدران و. .. در بهشت در کنار مؤمنان تائب، در عین آن که آنان از نظر مقام و کمال در حدی نیستند که مانند مؤمنان باشند (هرچند صلاحیت عمومی ورود به آن جا را دارند)، می تواند بیانگر اظهار لطف الهی به مؤمنان تائب باشد; زیرا وجود این افراد در کنار انسان، خود نعمتی بزرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 53 - 5

5 - بنی اسرائیل ، برخوردار از عنایت ویژه خداوند

ص: 390

و أورثنا بنی إسرءیل الکت-ب

برداشت یاد شده از تعبیر ارث درباره اعطای کتاب به دست می آید; زیرا میراث چیزی است که انسان برای آن معمولاً زحمتی نکشیده و تلاشی نکرده است تا مستحق آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 45 - 10

10 - مصون ماندن امت پیامبر ( ص ) از نابودی و کیفر دنیوی ، در پرتو عنایت ربوبی خداوند به آن حضرت است . *

و لولا کلمه سبقت من ربّک لقضی بینهم

برداشت یاد شده بر این اساس است که ضمیر <هم> در <بینهم>، مربوط به کفار عصر بعثت باشد و نه قوم موسی. و از آن جا که خداوند در موارد امهال، تعبیر به <ربّک> نموده است - که نشانه عنایت ویژه خداوند به پیامبر(ص) می باشد - مطلب بالا به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 11 - 8

8 - آفرینش زن و مرد از جنس واحد ، لطف الهی نسبت به آدمیان

جعل لکم من أنفسکم أزوجًا

آیه شریفه در مقام امتنان و ذکر نعمت های الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 19 - 9

9 - خداوند ، قادر به مجازات گمراهان و منکران رستاخیز و لطف او به خلق مانع از سلب روزی آنان در دنیا است .

لفی ضل-ل بعید . اللّه لطیف بعباده یرزق من یشاء و هو القویّ العزیز

با توجه به معنای <لطیف> - که حکایت از رحمت و لطف دارد - برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 22 - 15

15 - مؤمنان نیک کردار ، برخوردار از قرب خداوند و مورد عنایت ویژه او در جهان آخرت

و الذین ءامنوا و عملوا الص-لح-ت . .. عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 23 - 16،20

16 - جبران کاستی اعمال نیک مؤمنان ، از سوی خداوند

و من یقترف حسنه نزد له فیها حسنًا

برداشت یاد شده بنابر نظر عده ای از مفسران است که <نزد له فیها حسناً> را بدین معنا گرفته اند: اگر در انجام عمل نیک نقص و کاستی باشد، خداوند آن را جبران نموده و بر حسن آن می افزاید.

20 - پذیرش کمترین عمل نیک مؤمنان از سوی خداوند ، نشانی از ارج گذاری او به بندگان خود

و من یقترف حسنه . .. إنّ اللّه غفور شکور

ص: 391

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 25 - 6

6 - لطف بی کران الهی نسبت به آدمیان ، حتی انسان های گنه کار

یقبل التوبه عن عباده

از این که خداوند توبه همه گنه کاران را می پذیرد، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 34 - 6

6 - انسان ها ، با وجود گناه کاری و ناسپاسی ، برخوردار از فضل و عنایت بی کران الهی

و یعف عن کثیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 5 - 6

6 - عنایت خداوند به هدایت تمامی انسان ها ، حتی مشرکان ستیزه جو

أفنضرب عنکم الذکر صفحًا أن کنتم قومًا مسرفین

آیه شریفه، نشانگر لطف و رحمت الهی است; بدین صورت که خداوند، حتی با مخالفت فراوان مشرکان، از فرو فرستادن قرآن دریغ نورزید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 23 - 5

5- بنی اسرائیلِ گرفتار در چنگال فرعونیان ، مورد عنایت و عطوفت پروردگار

فأسر بعبادی

به کار رفتن تعبیر <عبادی> در حق بنی اسرائیل، بیانگر مطلب یادشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 56 - 5

5- دور ماندن بهشتیان از ناگواری های جهنم ، در پرتو لطف و حمایت خداوند

و وق-هم عذاب الجحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 12 - 8

8 - نعمت ها و منافع دریا ، نمود لطف و فضل الهی برای آدمیان

سخّر لکم البحر . .. و لتبتغوا من فضله

از این که بر منافع نهفته در دریا <فضل الهی> اطلاق شده است، مطلب بالا به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 392

17 - جاثیه - 45 - 16 - 2

2 - بنی اسرائیل ، قومی برگزیده و مورد عنایات الهی در گذشته تاریخ

و لقد ءاتینا بنی إسرءیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 5 - 4

4- شهیدان ، برخوردار از آسودگی خاطر در پرتو عنایت خداوند *

و یصلح بالهم

برداشت بالا بدان احتمال است که <بال>، به معنای قلب و خاطر باشد و <إصلاح> به معنای زدایش نگرانی ها و آرامش بخشیدن به آن.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 17 - 2

2- دلدادگان به وحی و سخنان رسول ( ص ) ، برخوردار از عنایت ویژه خداوند در ره یابی به حق

و منهم من یستمع إلیک . .. و الذین اهتدوا زادهم هدًی

<والذین اهتدوا> معرف چهره هایی است که برخلاف هواپرستان و قلب های مهر شده، با استماع سخنان پیامبر(ص) و پیام قرآن، بر هدایتشان افزوده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 28 - 12

12 - حضرت ابراهیم ( ع ) ، برخوردار از عنایت ویژه الهی و بقای نسل او مورد توجه خداوند

و بشّروه بغل-م علیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 18 - 7

7 - بهشتیان ، مسرور و شادمان از لطف پروردگار خویش ، به خاطر رهایی از دوزخ

ف-کهین بما ءاتیهم ربّهم و وقیهم ربّهم عذاب الجحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 21 - 7

7 - الحاق اعضای مؤمن خانواده بهشتیان به ایشان ، تبلور لطف و فضل الهی در حق آنان

و الذین ءامنوا و اتّبعتهم ذرّیّتهم بإیم-ن ألحقنا بهم ذرّیّتهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 27 - 1

1 - اذعان متقین در بهشت ، به نقش لطف الهی در رهایی آنان از عذاب دوزخ و ورود ایشان به بهشت

فمنّ اللّه علینا و وقی-نا عذاب السموم

ص: 393

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 29 - 6

6 - پیامبراکرم ( ص ) ، مورد عنایت ویژه پروردگار و برخوردار از نعمت خاصه او

فما أنت بنعمت ربّک بکاهن و لامجنون

<باء> در <بنعمت> برای ملابست و <بنعمت ربّک> حال از ضمیر <أنت> است; یعنی، <حالکونک مصاحباً نعمت ربّک>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 48 - 3

3 - پیامبر ( ص ) ، در پرتو ربوبیت ویژه الهی و در منظر عنایت و حمایت او

و اصبر لحکم ربّک فإنّک بأعیننا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 14 - 2

2 - حمایت و لطف الهی ، عامل اصلی نجات نوح ( ع ) و مؤمنان به آن حضرت از مهلکه طوفان ; و نه صرفاً ابزار مادی ( کشتی ) *

تجری بأعیننا

در صورتی که <بأعیننا> کنایه از نظارت، حمایت و لطف الهی باشد، ذکر <تجری بأعیننا> - پس از <حملناه علی ذات. ..> - بیانگر این معنا است که هر چند کشتی نوح از ابزار بایسته ای ساخته شده بود; اما این حمایت و نظارت لحظه به لحظه ما بود که در نهایت کارساز و نجات آفرین بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 35 - 2

2 - شکرگزاری لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ایشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ویژه خداوند و نجات یافتن از مهلکه عذاب

نجّین-هم . .. نعمه من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 27 - 4

4 - پیامبراکرم ( ص ) مورد توجه و عنایت ویژه خداوند

و یبقی وجه ربّک

با این که خداوند پروردگار همه انسان ها است ، اضافه <ربّ> به ضمیر <ک> اضافه تشریفی و بیانگر لطف و عنایت ویژه خداوند نسبت به آن حضرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 38 - 1

1 - بهشت ، جلوه گاه امتنان و لطف عظیم الهی به اصحاب الیمین

ص: 394

إنّا أنشأن-هنّ إنشاءً . .. لأصح-ب الیمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 74 - 7

7 - پیامبر ( ص ) ، مورد عنایت و توجه ویژه خداوند

فسبّح باسم ربّک

اضافه <ربّ> به ضمیر <ک> اضافه تشریفی و بیانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 96 - 7

7 - پیامبراکرم ( ص ) ، مورد عنایت و توجه ویژه خداوند

فسبّح باسم ربّک

اضافه <ربّ> به <کاف>، اضافه تشریفی و بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 19 - 8

8 - صدیقان و شهدا ( گواهان ) ، مورد عنایت و لطف ویژه خداوند

الصدّیقون و الشّهداء عند ربّهم

اضافه <ربّ> به ضمیر <هم> اضافه تشریفی و بیانگر توجه خاص و عنایت ویژه خداوند به صدیقان و شهدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 28 - 11

11 - خداوند ، در قیامت به مؤمنان تقواپیشه نوری عطا خواهد کرد که در پرتو آن از ظلمات قیامت گذر کنند .

و یجعل لکم نورًا تمشون به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 17 - 12

12 - پاداش مضاعف به انفاق گران و آمرزش آنان ، جلوه تفضل و لطف ویژه خداوند به آنان است .

إن تقرضوا اللّه . .. یض-عفه ... و اللّه شکور حلیم

سپاس و تقدیر خداوند از انفاق گران - با آن که سود انفاق به خود آنان باز می گردد - نشانه تفضل و لطف ویژه الهی به انفاق گران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 7 - 11،13

11 - زنان مطلّقه و شوهران تنگ دست آنان - در صورت رعایت آموزه ها و رهنمود های الهی - مورد عنایت و حمایت خدا قرار می گیرند .

سیجعل اللّه بعد عسر یسرًا

ص: 395

13 - عنایت و لطف ویژه خداوند ، نسبت به قشر آسیب پذیر و محروم جامعه در تعالیم و تکالیف خویش

و من قدر علیه رزقه فلینفق ممّا ءاتیه اللّه . .. سیجعل اللّه بعد عسر یسرًا

برداشت یاد شده، مبتنی بر این نکته است که جمله <سیجعل اللّه . ..> ناظر به تنگدستان (من قدر علیه رزقه) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 1 - 1

1 - اظهار لطف و شفقت خداوند ، نسبت به پیامبر ( ص )

ی-أیّها النبیّ لِمَ تحرّم ما أحلّ اللّه لک

در دیدگاه برخی از مفسران، ندای <یا أیّها النبیّ>، برای تشریف و تکریم پیامبر(ص) است. بر این اساس، عتاب <لِمَ تحرّم> عتاب حقیقی و برای سرزنش نیست; بلکه نوعی اظهار لطف و شفقت به آن حضرت است. از این رو خداوند اجازه فرمود که سوگند خود را بشکند و از قید آن آزاد شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 3 - 12

12 - عنایت ویژه خداوند به پیامبر ( ص ) ، با آگاه کردن ایشان از امور پنهانی علیه آن حضرت

و أظهره اللّه علیه . .. قال نبّأنی العلیم الخبیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 2 - 4

4 - پیامبر ( ص ) ، تحت تربیت خداوند و مورد عنایت و لطف ویژه او

بنعمه ربّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 49 - 1

1 - یونس ( ع ) پس از رهایی از شکم ماهی ، از نعمت و لطف ویژه الهی برخوردار گشت .

لولا أن تدرکه نعمه من ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 52 - 6

6 - پیامبر اسلام ( ص ) ، مورد عنایت و لطف ویژه خداوند

فسبّح باسم ربّک

اضافه <ربّ> به ضمیر <ک>، اضافه تشریفی و بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 20 - 6

6 - انسان و آفرینش او ، مورد توجه و عنایت ویژه خداوند

و اللّه جعل لکم الأرض بساطًا . لتسلکوا منها سبلاً فجاجًا

ص: 396

خداوند، کره زمین را به گونه ای آفریده که برای بشر قابل بهرهوری باشد و نیز آن را در جهت مصالح و منافع او آفریده است. از این نکته می توان به برداشت یاد شده دست یافت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 1 - 3

3 - پیامبر ( ص ) ، مورد لطف و عنایت ویژه خداوند

ی-أیّها المزّمّل

خطاب به پیامبر(ص) در حال استراحت و جامه به خود پیچیده - به جای خطاب با عنوان رسول و بنی - می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 1 - 2

2 - پیامبر ( ص ) ، مورد لطف و عنایت ویژه خداوند

ی-أیّها المدّثّر

خطاب به پیامبر(ص) در حالی که آن حضرت ردا بر تن پیچیده است - به جای خطاب با عنوان رسول و نبیّ - می تواند بیانگر حقیقت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 12 - 3

3 - پیامبر ( ص ) ، مورد عنایت ویژه خداوند در روز رستاخیز و انتقام گیرنده از دشمنان آن حضرت

إلی ربّک یومئذ المستقرّ

اضافه <ربّ> به ضمیر مخاطب (پیامبر(ص)) می تواند اشاره به حقیقت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 23 - 2

2 - مؤمنان در روز قیامت ، تنها به لطف و ثواب الهی چشم دوخته اند .

إلی ربّها ناظره

برداشت یاده شده، مبتنی بر حذف مضاف است و تقدیر آن چنین می باشد: <إلی ثواب ربّها ناظره>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 6 - 3

3 - ابرار ، بندگان خاص خدا و مورد عنایت ویژه او

عینًا یشرب بها عباد اللّه

تعبیر آوردن از <ابرار> به <عباد اللّه>، بیانگر برداشت بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 21 - 8

ص: 397

8 - ابرار ، برخوردار از عنایت ویژه خداوند و دارای جایگاه بلند در پیشگاه او

و سقیهم ربّهم شرابًا طهورًا

از این که آیه شریفه، کار نوشاندن را به خداوند نسبت داده است، می توان به برداشت یاد شده پی برد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 31 - 10

10 - رحمت و لطف خداوند به مؤمنان و کیفر و عذاب ظالمان از سوی او ، براساس علم و حکمت او است .

إنّ اللّه کان علیمًا حکیمًا . یدخل من یشاء فی رحمته و الظ-لمین أعدّ لهم عذابًا أ

برداشت یاد شده، بر این فرض مبتنی است که جمله <یدخل من یشاء. ..>، خبر برای <إنّ> در <إنّ اللّه> و جمله <کان اللّه علیماً حکیماً>، معترضه و یا حال باشد. بر این اساس توصیف خداوند به علم و حکمت، اشاره به این دارد که کار خدا (رحمت یا عذاب)، مبتنی بر علم و حکمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 6 - 1

1 - آگاهی پیامبر ( ص ) بر وحی و زبان گشودن آن حضرت به قرائت قرآن ، وابسته به خواست خداوند و در گرو عنایت ویژه او بود .

سنقرئک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 20 - 11

11 - برخورداری از لطف و توجّه خداوند ، شایسته ترین پاداش برای انفاق گرانِ باتقوا است .

الأتقی . الذی یؤتی ماله ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 3 - 6

6 - با وجود ربوبیت و عنایت ویژه خداوند به پیامبر ( ص ) ، موردی برای خشم و بی مهری به آن حضرت وجود نداشت .

ربّک و ما قلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 4 - 2،5

2 - خداوند ، با نوید آخرتی بهتر از دنیا برای پیامبر ( ص ) ، آن حضرت را به تداوم عنایت های خویش و نبود هیچ بغض و نفرتی نسبت به او ، مطمئن ساخت .

ما ودّعک . .. و للأخره خیر لک من الأُولی

5 - قرآنْ پیشاپیش ، رهایی پیامبر ( ص ) را از روی گردانی و خشم خداوند تا پایان عمر آن حضرت ، خبر داده است .

و للأخره خیر لک من الأُولی

مراد از <آخرت> و <اُولی> چه دنیا و آخرت باشد و چه آغاز و فرجام زندگانی دنیوی پیامبر(ص) - چنانچه برخی از مفسران احتمال داده اند - آیه شریفه سلامت کامل پیامبر(ص) را، از هرگونه انحراف که به خشم خداوند بینجامد، پیشگویی کرده

ص: 398

است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 5 - 1،3،4،5،6

1 - زندگانی پیامبر ( ص ) ، در جهان آخرت ، همراه با عطای مداوم پروردگار و سرشار از رضایت است .

و لسوف یعطیک ربّک فترضی

<سوف> برای استقبال است و مراد از آن - به قرینه آیه قبل - جهان آخرت است.

3 - عطیه های خداوند به پیامبر ( ص ) در جهان آخرت ، جلوه ربوبیت او و در راستای رشد و کمال آن حضرت است .

یعطیک ربّک

4 - خرسندی پیامبر ( ص ) در جهان آخرت ، مرهون عطای بی شمار الهی است .

یعطیک . .. فترضی

حرف <فاء> دلالت دارد که آنچه رضایت پیامبر(ص) را در پی خواهد داشت، عطای مداومی است که فعل <یعطیک> بر آن دلالت دارد. گفتنی است که در آیه شریفه، دو نکته نهفته است: 1. خداوند، عطای خود را به رسول اللّه(ص) افزایش می دهد تا حدی که او را راضی سازد. 2. خداوند، هر چه را پیامبر(ص) دوست دارد و به آن راضی است، در اختیار آن حضرت می نهد.

5 - عطا های رضایت بخش خداوند در آخرت ، دلیل برتری زندگی اخروی پیامبر ( ص ) بر دنیای آن حضرت است .

و للأخره خیر لک من الأُولی . و لسوف یعطیک ربّک فترضی

6 - دنیا ، فاقد زمینه مناسب برای بهره بردن پیامبر ( ص ) از عطا های ویژه الهی و رسیدن آن حضرت به خرسندی کامل

و للأخره خیر لک من الأُولی . و لسوف یعطیک ربّک فترضی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 6 - 6

6 - خداوند ، با یادآوری الطاف خود در دوران کودکی پیامبر ( ص ) ، آن حضرت را به عطا های آینده خویش اطمینان بخشید .

و لسوف یعطیک . .. ألم یجدک یتیمًا ف-اوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 8 - 4

4 - خداوند ، با بیان زدودن فقر از زندگی پیامبر ( ص ) ، آن حضرت را به دوری از قهر و خشم خویش ، اطمینان بخشید .

و وجدک عائلاً فأغنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شرح - 94 - 1 - 1،2

1 - خداوند به پیامبر ( ص ) ، شرح صدر عنایت کرده و قوای باطنی آن حضرت را پذیرای حقیقت قرار داد و توانمندی های او را ، برای تحمّل سختی ها و تکالیف ، فزونی بخشید .

ألم نشرح لک صدرک

شرح صدر، گنجایش دادن آن برای قبول حق است (لسان العرب). <صدر> و <قلب>، کنایه از نفس انسان است که دارای فهم و درک است. گفته شده <صدر> اعم از <قلب> است; زیرا شامل تمام قوای انسان می شود. (برگرفته شده از مفردات

ص: 399

راغب)

2 - خداوند ، برخورداری پیامبر ( ص ) را از شرح صدر ، به او یادآور شده ، آن را عطای ویژه خویش به آن حضرت خواند .

ألم نشرح لک صدرک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شرح - 94 - 4 - 1،6

1 - خداوند ، پیامبر ( ص ) را در عصر بعثت ، نامدار و بلندآوازه ساخت و آن حضرت را در اوج شهرت قرار داد .

و رفعنا لک ذکرک

6 - خداوند ، با توجه دادن پیامبر ( ص ) به نعمت خوش نامی ، آن را عطای ویژه خویش به آن حضرت خواند .

و رفعنا لک ذکرک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قریش - 106 - 1 - 6

6 - عنایت ویژه خداوند به قبیله قریش

لإیل-ف قریش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قریش - 106 - 3 - 4

4 - فراهم آمدن زمینه مناسب از جانب خداوند ، برای کوچ های زمستانی و تابستانی قریش ، حجّتی کامل بر لزوم روی آوردن آنان به عبادت خداوند

لإیل-ف قریش . إیل-فهم رحله الشتاء و الصیف . فلیعبدوا

<لام> در <لایلاف> چه متعلق به سوره <فیل> باشد و چه به <فلیعبدوا> (در این آیه) برداشت یاد شده استفاده می شود.

30- موجبات لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 128 - 6

6- تقواپیشگی و احسان ، دو عامل جلب حمایت و عنایت الهی است .

إن الله مع الذین اتّقوا و الذین هم محسنون

ذکر تقواپیشگی و احسان، به صورت دو جمله مستقل، بیانگر این نکته است که هر یک از آن دو عاملی مستقل در جلب حمایت خدایند.

31- نشانه های لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 44 - 8

ص: 400

8 - فراوانی و رفاه و آسایش همواره نشانه لطف و عنایت الهی نیست.

فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم أبوب کل شیء حتی إذا فرحوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 32 - 8،17

8- میوه ها و نباتات تأمین رزق و روزی انسان ، نمودی از نعمت و لطف الهی بر بندگان و شایسته شکر و سپاس

الله الذی خلق السموت و الأرض و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت رزقًا لکم

آیه در مقام امتنان و برشماری نعمتهای الهی است و آهنگ آن، تشویق کننده بندگان به شکر و سپاس در برابر نعمتهای پروردگار است. گفتنی است جمله <إن الاءنسان لظلوم کفّار> در دو آیه بعد (آیه 34) مؤید برداشت فوق است.

17- مسخّر و رام بودن نهر ها و رود ها ، نمودی از نعمت و لطف خداوند بر بندگان و شایسته شکر و سپاس

و سخ-ّر لکم الأنه-ر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 33 - 5

5- رام بودن خورشید ، ماه و شب و روز برای انسان ، نمودی از نعمت و لطف خداوند بر بندگان و شایسته شکر و سپاس

الله الذی خلق . .. و سخ-ّر لکم الشمس و القمر دائبین و سخ-ّر لکم الّیل و النهار

آیه در مقام امتنان و برشماری نعمتهای الهی است و آهنگ آن مشوّق بندگان به شکر و سپاس در برابر نعمتهای پروردگار است. گفتنی است جمله <إن الإنسان لظلوم کفّار> در آیه بعد مؤید برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 40 - 30

30 - برخی از سختی های زندگانی ، نعمت خداوند بر انسان و نشانه لطف او است .

و لقد مننّا . .. و فتنّک فتونًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 65 - 8

8 - تسخیر دریا های مواج ، نمود بارز عنایت خداوند در مسلط ساختن انسان بر طبیعت

ألم تر أن اللّه سخّر لکم ما فی الأرض و الفلک تجری فی البحر بأمره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 7

7 - امکان بهرهوری گسترده بشر از دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، نشانی دیگر از لطف و عنایت خدا و نظارت دقیق او بر احوال آفریده هایش

و ما کنّا عن الخلق غ-فلین . .. و إنّ لکم فی الأنع-م لعبره ... و منها تأکلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 56 - 1

ص: 401

1 - مال و فرزند بسیار ، نشانه لطف و مهر خداوند در دیدگاه شرک پیشگان مرفه صدراسلام

أیحسبون . .. من مال و بنین . نسارع لهم فی الخیرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 4

4 - تکالیف آسان ، جلوه امتنان الهی نسبت به انسان ها

و لانکلّف نفسًا إلاّ وسعها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 77 - 2

2 - هدایت خلق به وسیله کتاب آسمانی ، بارزترین نمود لطف و رحمت الهی بر آنان

و إنّه لهدًی و رحمه

از این که خداوند پس از مطرح ساختن بُعد هدایتی قرآن، تنها به یک صفت دیگر (رحمت بودن آن) بسنده کرده است، می توان مطلب یاد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 71 - 7

7 - مالکیت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، جلوه لطف خدا به انسان ها است .

أوَلم یروا . .. أنع-مًا فهم لها م-لکون

از آمدن جمله <فهم لها مالکون> (با فاء تفریع) می توان برداشت بالا را استفاده کرد; زیرا خداوند علاوه بر آن که انعام را برای بهره مندی انسان ها آفریده، مالکیت را نیز به انسان ها بخشیده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 72 - 2

2 - رام و مسخرّ کردن دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) برای بشر ، جلوه قدرت خدا و لطف او بر بندگان است .

و ذلّلن-ها لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 35 - 11

11 - جلوه فضل و لطف الهی در پاداش دادن به محسنان

لیکفّر اللّه عنهم أسوأ الذی عملوا و یجزیهم أجرهم بأحسن الذی کانوا یعملون

ملاک قرار گرفتن پاداش بهترین اعمال در وقت جزا و پاداش، و بدترین اعمال در وقت عفو و چشم پوشی، می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 74 - 6

6 - بهشت جاویدان ، فراتر از استحقاق تقواپیشگان و جلوه ای از لطف و بخشش الهی به آنان

ص: 402

و أورثنا الأرض نتبوّأ من الجنّه

برداشت یاد شده از تعبیر ارث درباره بهشت به دست می آید; زیرا میراث چیزی است که انسان برای آن معمولاً زحمتی نکشیده و تلاشی نکرده تا مستحق آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 19 - 4،5

4 - اعطای روزی به خلق ، نمودی از لطف و رحمت و آگاهی خداوند به بندگان خویش

اللّه لطیف بعباده یرزق من یشاء

5 - برخورداری گمراهان از روزی خداوند ، نمود لطف او به بندگان خویش است ; نه نشانه استحقاق آنان

لفی ضل-ل بعید . اللّه لطیف بعباده یرزق من یشاء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 20 - 3

3 - همسران زیبا ، نمود لطف الهی به بهشتیان

و زوّجن-هم بحور عین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 21 - 7

7 - الحاق اعضای مؤمن خانواده بهشتیان به ایشان ، تبلور لطف و فضل الهی در حق آنان

و الذین ءامنوا و اتّبعتهم ذرّیّتهم بإیم-ن ألحقنا بهم ذرّیّتهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 38 - 1

1 - بهشت ، جلوه گاه امتنان و لطف عظیم الهی به اصحاب الیمین

إنّا أنشأن-هنّ إنشاءً . .. لأصح-ب الیمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 17 - 12

12 - پاداش مضاعف به انفاق گران و آمرزش آنان ، جلوه تفضل و لطف ویژه خداوند به آنان است .

إن تقرضوا اللّه . .. یض-عفه ... و اللّه شکور حلیم

سپاس و تقدیر خداوند از انفاق گران - با آن که سود انفاق به خود آنان باز می گردد - نشانه تفضل و لطف ویژه الهی به انفاق گران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 7 - 8

8 - اموال ، توانایی ها و امکانات بشر ، همگی داده خداوند و جلوه لطف او است .

فلینفق ممّا ءاتیه اللّه لایکلّف اللّه نفسًا إلاّ ما ءاتیها

ص: 403

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 15 - 3،5

3 - حرکت انسان ها ، بر روی زمین و اطراف و اکناف آن ، از نعمت های خداوند و جلوه لطف او است .

جعل لکم الأرض ذلولاً فامشوا فی مناکبها

مقصود از <مناکب> (شانه ها) در این آیه، روی زمین و اطراف و اکناف آن است. گفتنی است برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که آیه شریفه، در مقام برشمردن نعمت های الهی به بشر است.

5 - وجود روزی و نیازمندی های بشر در زمین ، از نعمت های خداوند و جلوه لطف او است .

هو الذی جعل لکم الأرض ذلولاً . .. و کلوا من رزقه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 50 - 5

5 - برگزیدگی یونس ( ع ) به رسالت و از صالحان شدن او ، جلوه عنایت و لطف ویژه خداوند به ایشان

لولا أن تدرکه نعمه . .. فجعله من الص-لحین

32- نیاز به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 51 - 5

5- تمامی انسان ها ، حتی پیامبران به عنایت خداوند در رشد و کمال نیازمنداند .

و لقد ءاتینا إبرهیم رشده من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 87 - 7

7 - نیاز انسان به لطف و حمایت خدا ، در قیامت

و لاتخزنی یوم یبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 2 - 20

20- نیاز همیشگی انسان ، به لطف و خطاپوشی خداوند

و الذین ءامنوا . .. کفّر عنهم سیّئاتهم

از این که خداوند به موحدان نیک کردار و مؤمن به قرآن و خط پیامبر(ص)، نوید غفران داده است; استفاده می شود که حتی چنین مؤمنانی نیز نیازمند غفران خداوند هستند.

ص: 404

33- وسعت لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 25 - 6

6 - لطف بی کران الهی نسبت به آدمیان ، حتی انسان های گنه کار

یقبل التوبه عن عباده

از این که خداوند توبه همه گنه کاران را می پذیرد، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 14 - 5

5 - رفق و مدارای خداوند ، نسبت به عموم انسان ها

و هو اللطیف

ص: 405

14- لعان

1- آثار لعان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 8 - 3

3 - صد تازیانه ، حد زنانی که با لعان ( سوگند ) همسران شان ، زنای آنان ثابت شده است .

و یدرؤا عنها العذاب أن تشهد أربع شه-دت باللّه

مفهوم جمله <و یدرؤا عنها العذاب; عذاب و کیفر از زنان برداشته می شود> این است که با سوگند مردان علیه همسران شان، گناه آنان ثابت می شود; ولی اگر زنان هم متقابلاً بر بی گناهی خود سوگند یاد کنند، کیفر داده نمی شوند.

2- احکام لعان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 4 - 15

15 - < عن الصادق ( ع ) عن أبیه عن جدّه ( ع ) أنّ علیاً ( ع ) قال ، لیس بین خمس من النساء و بین أزواجهنّ ملاعنه . . . والمجلود فی الفریه لأنّ اللّه عزّوجلّ یقول : و لاتقبلوا لهم شهاده أبداً . . . ;

امام صادق(ع) از پدرش و او از جدش روایت کرده است که حضرت علی(ع) فرمود: بین پنج دسته از زنان با شوهرانشان ملاعنه نیست (یعنی قانون لعان اجراء نمی شود). .. از جمله آنها، کسانی هستند که به علت تهمت زنا زدن، تازیانه خورده اند; زیرا خداوند فرمود: <و لاتقبلوالهم شهاده أبداً>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 6 - 2،3،5

2 - شوهر اگر برای اثبات قذف علیه همسرش ، از ارائه شاهدان ناتوان باشد ، باید چهار بار سوگند یاد کند .

والذین یرمون أزوجهم و لم یکن لهم شهداء إلاّ أنفسهم فشه-ده أحدهم أربع شه-دت باللّ

3 - با عجز شوهر از آوردن شاهدان برای اثبات قذف علیه همسرش ، در صورتی نوبت به سوگند و لعان می رسد که شوهر ، مدعی مشاهده زنا باشد .

والذین یرمون أزوجهم و لم یکن لهم شهداء إلاّ أنفسهم

استثنا در جمله <و لم یکن لهم شهداء إلاّ أنفسهم> استثنای متصل است و معنای آیه چنین می باشد: <مردانی که همسران شان را قذف کنند، اگر فقط خودشان ناظر و شاهد زنا بودند و به جز خودشان کسی نبود، باید سوگند یاد کنند>. مفهوم آن

ص: 406

این می شود که: اگر خودشان هم شاهد نبودند، نوبت به لعان نمی رسد.

5 - < خدا را شاهد می گیرم که راست می گویم > ، متن سوگند شوهری است که مدعی مشاهده زنای همسرش باشد و از آوردن شاهدان نیز ناتوان باشد .

والذین یرمون أزوجهم . .. فشه-ده أحدهم أربع شه-دت باللّه إنّه لمن الص-دقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 7 - 1،2،4،5

1 - وجوب درخواست لعنت خدا به عنوان پنجمین سوگند ، پس از ادای چهار سوگند ، از سوی شوهری که زنش را به زنا متهم کرده است .

و الخ-مسه أنّ لعنت اللّه علیه إن کان من الک-ذبین

2 - < لعنت خدا بر من باد اگر دروغ می گویم > ، متن سوگند نامه پنجم شوهر است که مدعی مشاهده زنای همسرش باشد و از آوردن شاهدان نیز ناتوان باشد .

والخ-مسه أنّ لعنت اللّه علیه إن کان من الک-ذبین

4 - با سوگند پنجم شوهر ، زنای همسر ثابت گشته و حد زنا بر او جاری می شود .

والخ-مسه أنّ لعنت اللّه علیه إن کان من الک-ذبین

با سوگند پنجم شوهر - که در آن پذیرای لعنت خدا می شود - دو چیز به اثبات می رسد: 1- زنای همسر و در نتیجه محکومیت او به حد زنا. 2- صدق و راستگویی شوهر و در نتیجه سقوط حد قذف از وی.

5 - با اعلام پذیرش لعنت خدا در پنجمین سوگند از سوی شوهر مدعی زنای همسرش ، حد قذف و دیگر کیفر های آن ، از وی ساقط می شود .

والخ-مسه أنّ لعنت اللّه علیه إن کان من الک-ذبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 8 - 1،2،3،4

1 - زن متهم به زنا ، پس از تحقق لعان از سوی شوهرش ، متقابلاً حق لعان دارد .

و یدرؤا عنها العذاب أن تشهد أربع شه-دت باللّه

2 - زن متهم به زنا از سوی شوی خویش ، در صورتی که برای تکذیب این اتهام چهار بار سوگند یاد کند ، حد زنا از وی برداشته می شود .

و یدرؤا عنها العذاب أن تشهد أربع شه-دت باللّه إنّه لمن الک-ذبین

الف ولام <العذاب> ذکری و اشاره به <ماْئه جلده> است که در آیه دوم آمده بود.

3 - صد تازیانه ، حد زنانی که با لعان ( سوگند ) همسران شان ، زنای آنان ثابت شده است .

و یدرؤا عنها العذاب أن تشهد أربع شه-دت باللّه

مفهوم جمله <و یدرؤا عنها العذاب; عذاب و کیفر از زنان برداشته می شود> این است که با سوگند مردان علیه همسران شان، گناه آنان ثابت می شود; ولی اگر زنان هم متقابلاً بر بی گناهی خود سوگند یاد کنند، کیفر داده نمی شوند.

4 - < خدا را به گواه می گیرم که شوهرم بر من دروغ بسته است > متن سوگند زنی است که از سوی شوهر خویش مورد اتهام زنا قرار گرفته است .

أن تشهد أربع شه-دت باللّه إنّه لمن الک-ذبین

ص: 407

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 9 - 1،2،4

1 - وجوب درخواست غضب خدا به عنوان پنجمین سوگند ، پس از ادای چهار سوگند ، از سوی زن متهم به زنا از جانب شوهرش

والخ-مسه أنّ غضب اللّه علیها إن کان من الص-دقین

2 - < لعنت خدا بر من باد اگر شوهرم راست گو باشد > ، متن پنجمین سوگند زنی است که منکر راست گویی شوهرش در ادعای زناکاری وی می باشد .

والخ-مسه أنّ غضب اللّه علیها إن کان من الص-دقین

4 - تساوی شرایط ، آداب و آثار گواهی و سوگند مرد و زن در اثبات و یا رد لعان

والخ-مسه أنّ لعنت اللّه علیه . .. والخ-مسه أنّ غضب اللّه علیها إن کان من الص-دقی

3- تشریع لعان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 10 - 1

1- تحریم أکید بی عفتی و زنا ، ممانعت سخت از قذف های بی دلیل نسبت به زنان پاکدامن ، وضع کیفر های سنگین برای متخلفان ( صد ضربه شلاق در زنا و هشتاد ضربه برای قذف ) وتشریع < لعان > ، جلوه هایی از فضل و رحمت خدا نسبت به جامعه ایمانی است .

الزانیه و الزانی فاجلدوا. .. والذین یرمون المحصن-ت ...فاجلدوهم ... و لولا فضل ال

یادآوری فضل و رحمت خدا در آیه شریفه - که در مقام امتنان است - پس از ذکر احکام مربوط به زناکاری و لعان، می تواند برای بیان جلوه های فضل و رحمت الهی باشد.

4- سوگند در لعان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 6 - 3

3 - با عجز شوهر از آوردن شاهدان برای اثبات قذف علیه همسرش ، در صورتی نوبت به سوگند و لعان می رسد که شوهر ، مدعی مشاهده زنا باشد .

والذین یرمون أزوجهم و لم یکن لهم شهداء إلاّ أنفسهم

استثنا در جمله <و لم یکن لهم شهداء إلاّ أنفسهم> استثنای متصل است و معنای آیه چنین می باشد: <مردانی که همسران شان را قذف کنند، اگر فقط خودشان ناظر و شاهد زنا بودند و به جز خودشان کسی نبود، باید سوگند یاد کنند>. مفهوم آن این می شود که: اگر خودشان هم شاهد نبودند، نوبت به لعان نمی رسد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 7 - 1

1 - وجوب درخواست لعنت خدا به عنوان پنجمین سوگند ، پس از ادای چهار سوگند ، از سوی شوهری که زنش را به زنا

ص: 408

متهم کرده است .

و الخ-مسه أنّ لعنت اللّه علیه إن کان من الک-ذبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 8 - 2،4

2 - زن متهم به زنا از سوی شوی خویش ، در صورتی که برای تکذیب این اتهام چهار بار سوگند یاد کند ، حد زنا از وی برداشته می شود .

و یدرؤا عنها العذاب أن تشهد أربع شه-دت باللّه إنّه لمن الک-ذبین

الف ولام <العذاب> ذکری و اشاره به <ماْئه جلده> است که در آیه دوم آمده بود.

4 - < خدا را به گواه می گیرم که شوهرم بر من دروغ بسته است > متن سوگند زنی است که از سوی شوهر خویش مورد اتهام زنا قرار گرفته است .

أن تشهد أربع شه-دت باللّه إنّه لمن الک-ذبین

5- سوگند دروغ در لعان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 9 - 3

3 - زن زناکاری که با سوگند دروغین ، سوگند شوهرش بر این عمل زشت را رد و تکذیب کند ، مستحق غضب خدا است .

والخ-مسه أنّ غضب اللّه علیها إن کان من الص-دقین

6- کیفیت سوگند در لعان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 6 - 5

5 - < خدا را شاهد می گیرم که راست می گویم > ، متن سوگند شوهری است که مدعی مشاهده زنای همسرش باشد و از آوردن شاهدان نیز ناتوان باشد .

والذین یرمون أزوجهم . .. فشه-ده أحدهم أربع شه-دت باللّه إنّه لمن الص-دقین

7- کیفیت لعان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 7 - 2

2 - < لعنت خدا بر من باد اگر دروغ می گویم > ، متن سوگند نامه پنجم شوهر است که مدعی مشاهده زنای همسرش باشد و از آوردن شاهدان نیز ناتوان باشد .

والخ-مسه أنّ لعنت اللّه علیه إن کان من الک-ذبین

ص: 409

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 8 - 4

4 - < خدا را به گواه می گیرم که شوهرم بر من دروغ بسته است > متن سوگند زنی است که از سوی شوهر خویش مورد اتهام زنا قرار گرفته است .

أن تشهد أربع شه-دت باللّه إنّه لمن الک-ذبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 9 - 1

1 - وجوب درخواست غضب خدا به عنوان پنجمین سوگند ، پس از ادای چهار سوگند ، از سوی زن متهم به زنا از جانب شوهرش

والخ-مسه أنّ غضب اللّه علیها إن کان من الص-دقین

8- کیفیت لعان زن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 9 - 2

2 - < لعنت خدا بر من باد اگر شوهرم راست گو باشد > ، متن پنجمین سوگند زنی است که منکر راست گویی شوهرش در ادعای زناکاری وی می باشد .

والخ-مسه أنّ غضب اللّه علیها إن کان من الص-دقین

9- لعان قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 4 - 15

15 - < عن الصادق ( ع ) عن أبیه عن جدّه ( ع ) أنّ علیاً ( ع ) قال ، لیس بین خمس من النساء و بین أزواجهنّ ملاعنه . . . والمجلود فی الفریه لأنّ اللّه عزّوجلّ یقول : و لاتقبلوا لهم شهاده أبداً . . . ;

امام صادق(ع) از پدرش و او از جدش روایت کرده است که حضرت علی(ع) فرمود: بین پنج دسته از زنان با شوهرانشان ملاعنه نیست (یعنی قانون لعان اجراء نمی شود). .. از جمله آنها، کسانی هستند که به علت تهمت زنا زدن، تازیانه خورده اند; زیرا خداوند فرمود: <و لاتقبلوالهم شهاده أبداً>.

10- واجبات لعان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 7 - 1

ص: 410

1 - وجوب درخواست لعنت خدا به عنوان پنجمین سوگند ، پس از ادای چهار سوگند ، از سوی شوهری که زنش را به زنا متهم کرده است .

و الخ-مسه أنّ لعنت اللّه علیه إن کان من الک-ذبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 9 - 1

1 - وجوب درخواست غضب خدا به عنوان پنجمین سوگند ، پس از ادای چهار سوگند ، از سوی زن متهم به زنا از جانب شوهرش

والخ-مسه أنّ غضب اللّه علیها إن کان من الص-دقین

ص: 411

15- لعب

1- آثار لعب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 32 - 7

7 - اشتغال به دنیا و سرگرم شدن به آن، انسان را از آخرت باز می دارد.

و ما الحیوه الدنیا إلا لعب و لهو و للدار الأخره خیر للذین یتقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 20 - 23

23 - بازی ، سرگرمی ، آرایش ، فخرفروشی و فزون خواهی ، از مظاهر و جلوه های فریبندگی دنیا

أنّما الحیوه الدنیا لعب . .. و تکاثر ... و ما الحیوه الدنیا إلاّ مت-ع الغرور

معرفی دنیا به متاع فریبنده، در پایان آیه شریفه - پس از آن که در آغاز آن با پنج ویژگی شناسانده شده است - می تواند اشاره به مطلب یاد شده باشد.

2- آثار لهو و لعب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 3 - 3

3- لهو و دل مشغولی به امور غیر مهم و بی ارزش ، از بیماری های قلب و امری زشت و ناپسند

لاهیه قلوبهم

آیه شریفه، در مقام بیان اوصاف ناپسند و ویژگی های منفی مشرکان و مذمت از آنان است.

3- اجتناب از لعب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 21 - 4

4 - دنیا ، عرصه مسابقه و تلاش برای کسب سعادت اخروی ( بهشت پهناور ) است ; نه میدان بازی ، آرایش ، فخرفروشی و

ص: 412

فزون خواهی .

سابقوا إلی مغفره من ربّکم و جنّه

4- خدا و لعب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 17 - 1،2،3،4

1- اراده خداوند ، به انجام کاری به منظور بازیچه و سرگرمی خویش تعلق نمی گیرد .

و ما خلقنا . .. ل-عبین . لو أردنا أن نتّخذ لهوًا

برداشت یاد شده مبتنی براین است که <لو> امتناعیه باشد براین اساس معنای آیه چنین می شود: <اگر ما چیزی را - بر فرض محال و صرف نظر از غیر ممکن بودن آن و یا دون شأن ما بودن آن - به منظور بازیچه و سرگرمی خویش می گرفتیم. ..>. گفتنی است که برخی از مفسران <إن> در <إن کنّا فاعلین> را نافیه دانسته اند; که در این صورت مؤید برداشت یاد شده خواهد بود.

2- مخلوقات ، هرگز اسباب سرگرمی و لعب و لهو آفریدگار خویش نیستند .

لو أردنا أن نتّخذ لهوًا لاَتّخذن-ه من لدنّا إن کنّا ف-علین

3- توانایی بر آفریدن جهان کنونی برای بازیچه و سرگرمی خویش ، تنها در قلمرو قدرت خدا است و هیچ موجودی قادر بر انجام این کار نیست .

لو أردنا أن نتّخذ لهوًا لاَتّخذن-ه من لدنّا

برداشت یاد شده مبتنی بر این نکته است که <من لدنّا>، معنای <من جهه قدرتنا> را افاده کند (چنان که برخی از مفسران بزرگ بر این نظرند). و یا این که <من لدنّا> ظرف مختص - در قبال <من لدن غیرنا> باشد. براین اساس پیام آیه چنین می شود: <اگر بنا بود جهان را سرگرمی خود قرار دهیم، باز این کار تنها در توان ما است نه خدایان ادعایی مشرکان و یا دیگر قدرت ها; پس قدرت و ربوبیت مطلقه در انحصار خدا است>. گفتنی است آمدن <لدنّا> - که برای ابتدای غایت است - به جای <عندنا> - که برای صرف حضور است - مؤید برداشت یاد شده است.

4- اگر خداوند - برفرض محال - به منظور سرگرمی خود جهانی می آفرید ، جهان طبیعت ، شایسته این منظور نبود ; بلکه جهانی برتر از آن را انتخاب می کرد .

لو أردنا أن نتّخذ لهوًا لاَتّخذن-ه من لدنّا إن کنّا ف-علین

برداشت یاد شده مبتنی براین احتمال است که <من لدنّا>به معنای <ممّا عندنا> باشد و یا معنای <ممّا یلیق بحضرتنا. ..> را افاده کند; یعنی، بر فرض انتخاب سرگرمی، از عوالم و موجوداتی که پیش خودمان است و مقرّب تر به ما و برتر از جهان طبیعت است (از قبیل مجردات و ...) برمی گزیدیم.

5- لعب در زندگی دنیوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 20 - 3

3 - حقیقت حیات دنیوی ، پنج چیز بیش نیست : بازی ، لهو و سرگرمی ، زینت و آرایش ، تفاخر و فخرفروشی ، و فزون طلبی .

ص: 413

أنّما الحیوه الدنیا . .. و تکاثر فی الأمول و الأول-د

واژه <أنّما> (به فتح همزه) نظیر <إنّما> (به کسر همزه) برای افاده حصر است. بنابراین <أنّما الحیوه الدنیا...> معادل <ما الحیاه الدنیا إلاّ لهو و لعب...> است; یعنی، حقیقت زندگی دنیایی، به غیر از <لعب>، <لهو>، <زینت>، <تفاخر> و <تکاثر> نمی باشد.

6- متقین و لعب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 32 - 8

8 - تقواپیشگان از لهو و لعب و غفلت از آخرت دور هستند.

و ما الحیوه الدنیا إلا لعب و لهو و للدار الأخره خیر للذین یتقون

7- موارد لعب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 32 - 1،3

1 - واقعیت زندگی دنیا منهای اعتقاد به آخرت، جز پوچی و بیهودگی نیست.

و ما الحیوه الدنیا إلا لعب و لهو

3 - واقعیت زندگی منکران معاد، جز بازی و سرگرمی چیز دیگری نیست.

قد خسر الذین کذبوا بلقاء اللّه . .. و ما الحیوه الدنیا إلا لعب و لهو

گر چه وجهه غالب دنیا لهو و لعب است، در عین حال می دانیم که همین دنیا سبب ارتقای رتبه ها و کسب درجات است. لذا می توان گفت این آیه ناظر به آیات قبل است که درباره منکران معاد بود. یعنی زندگی دنیا برای آنان جز لعب و لهو معنای دیگری ندارد.

ص: 414

16- لعن

1- لعن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 19

19 - تحقق مباهله پس از شرکت مباهله کنندگان ، با درخواست لعنت از خداوند برای طرفِ باطل صورت می گیرد .

ثم نبتهل فنجعل لعنت اللّه علی الکاذبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 87 - 2

2 - لعن و نفرین ، از شیوه های برخورد با مرتدان

اولئک جزاؤهم انّ علیهم لعنه اللّه و الملئکه و النّاس اجمعین

2- آثار لعن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 161 - 7

7 - تأثیر و نقش دعا و نفرین فرشتگان و انسان ها در دوری گنهکاران از رحمت الهی

أولئک علیهم لعنه اللّه و الملئکه و الناس أجمعین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 46 - 28

28 - گرفتاری یهود به لعنت الهی ، موجب دوری آنان از ایمان به پیامبر ( ص ) و اسلام

لعنهم اللّه بکفرهم فلا یؤمنون الّا قلیلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 15

15 - مسخ گروهی از بنی اسرائیل بصورت خوک ، در اثر لعن حضرت داود ( ع ) و بصورت میمون ، در اثر لعن حضرت عیسی ( ع )

ص: 415

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود و عیسی

از امام صادق(ع) درباره آیه فوق روایت شده: الخنازیر علی لسان داود(ع) و القرده علی لسان عیسی ابن مریم(ع).

_______________________________

کافی، ج 8، ص 200، ح 240; نورالثقلین، ج 1، ص 660، ح 311.

3- آثار لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 88 - 6،10،13

6 - قرار گرفتن حجاب بر قلب و اندیشه یهودیان ریشه در فطرت و خلقت آنان ندارد بلکه کفرورزی و دور شدنشان از رحمت الهی موجب آن شده است .

قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بکفر هم فقلیلا

چنانچه گذشت <بل> نفی معنایی است که از <قلوبنا غلف> استفاده می شود و آن معذور بودن یهود به خاطر نفهمیدن است. کلمه <بل> معذور بودن یهود را نفی می کند و جمله <لعنهم اللّه ...> بیان می دارد حجابِ قلب یهود از کفرورزی آنان به وجود آمده نه اینکه فطرتاً این گونه باشند و این چنین نفهمیدنی - که خود آدمی زمینه ساز آن باشد - نمی تواند عذری قابل قبول تلقی شود.

10 - گرفتاری یهود به لعنت الهی ، مایه ایمان نیاوردن آنان به بیشترین معارف الهی است .

لعنهم اللّه بکفر هم فقلیلا ما یؤمنون

فاء تفریع در <فقلیلا ما . ..> گویای آن است که: لعنت الهی موجب شده که یهودیان، زمینه ایمان کامل یا ایمان به تمامی معارف را از دست بدهند.

13 - دور شدن از رحمت خدا و گرفتار آمدن به لعنت او ، مستلزم جبر به عدم ایمان نخواهد شد .

لعنهم اللّه بکفر هم فقلیلا ما یؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 160 - 6

6 - شمول لعنت الهی بر گنهکاران ، موجب سلب توفیق توبه از آنان نخواهد شد .

أولئک یلعنهم اللّه . .. إلاّ الذین تابوا و أصلحوا و بینوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 46 - 28،29

28 - گرفتاری یهود به لعنت الهی ، موجب دوری آنان از ایمان به پیامبر ( ص ) و اسلام

لعنهم اللّه بکفرهم فلا یؤمنون الّا قلیلا

29 - لعنت الهی ، زمینه محرومیت از هدایت و ایمان

لعنهم اللّه بکفرهم فلا یؤمنون الّا قلیلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 13 - 6

ص: 416

6 - سنگدلی ، از پیامد های لعن الهی *

لعنهم و جعلنا قلوبهم قسیه

تقدیم لعن بر قساوت، می تواند اشاره به تأثیر لعنت در قساوت قلب داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 64 - 15،23،24

15 - لعنت الهی ، زمینه ساز محرومیت از معارف قرآن و ازدیاد کفر و طغیان

و لعنوا بما قالوا . .. ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً

23 - دشمنی و کینه توزی یهود با یکدیگر از پیامد های گرفتاری آنان به لعنت خدا و دوری از رحمت او

و لعنوا بما قالوا . .. و القینا بینهم العدوه و البغضاء إلی یوم القیمه

جمله <و القینا . ..> می تواند بیان پیامدی دیگر برای <لعنوا بما قالوا> باشد ; یعنی گرفتاری به لعنت الهی علاوه بر افزایش کفر و طغیان یهودیان، مایه گرفتاری آنان به دشمنی و کینه توزی با یکدیگر نیز گردید.

24 - جوامع گرفتار به لعنت الهی ، همواره در خطر دشمنی و کینه توزی با یکدیگر

و لعنوا بما قالوا . .. و القینا بینهم العدوه و البغضاء إلی یوم القیمه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 7

7- گرفتار آمدن به لعن الهی ، عامل محرومیت انسان از حق شنوی و بینش صحیح

لعنهم اللّه فأصمّهم و أعمی أبص-رهم

4- اجابت دعای مشمولان لعن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 37 - 5

5- امکان اجابت دعای مطرودین درگاه الهی و لعن شدگان

فاخرج منها . .. و إن علیک اللعنه ... قال ربّ فأنظرنی ...قال فإنک من المنظرین

5- احکام لعن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 160 - 8

8 - نباید کتمان کنندگان حقایق دینی را در صورتی که توبه کنند و گذشته را جبران نمایند ، نفرین کرده و خواهان دوری آنان از رحمت خدا شد .

و یلعنهم اللعنون. إلا الذین تابوا و أصلحوا و بینوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 417

14 - احزاب - 33 - 64 - 4

4 - لعن بر کافر ، جایز و روا است .

إنّ اللّه لعن الک-فرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 3،5

3- جواز لعن و نفرین حق گریزانِ فسادانگیز و فاقد عواطف انسانی

أول-ئک الذین لعنهم اللّه

اعلام خداوند به ملعون بودن حق گریزان، نشانگر آن است که لعن آن گروه، مورد رضای الهی و هماهنگ با اراده او است.

5- جواز لعن و نفرینِ حاکمان فسادگر و فاقد عاطفه انسانی

إن تولّیتم . .. أول-ئک الذین لعنهم اللّه

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که مشارالیه <أول-ئک> - به قرینه آیه قبل <إن تولّیتم> - کسانی باشند که در صورت رسیدن به حکومت، فسادگر و قاطع رحم اند در این صورت از فعل الهی، جواز لعن آن گروه استفاده می شود.

6- ایمان لعن شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 46 - 26

26 - امکان ایمان و هدایت ، حتی برای گرفتاران به لعنت الهی

و لکن لعنهم اللّه بکفرهم فلا یؤمنون الّا قلیلا

بنابر اینکه <قلیلا> استثناء از فاعل <یؤمنون> باشد، مفهوم جمله <لعنهم اللّه> چنین می شود که عده قلیلی از لعنت شدگان موفق به ایمان خواهند شد.

7- ایمان مشمولان لعن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 88 - 12

12 - آدمی ، می تواند حتی در زمان گرفتاریش به لعنت خدا ، خود رابه سوی ایمان گرایش داده و اهل ایمان گردد .

لعنهم اللّه بکفر هم فقلیلا ما یؤمنون

تفریع جمله <فقلیلا ما یؤمنون> بر <لعنهم اللّه بکفرهم> می رساند که: کفر ورزی و دور شدن از رحمت خدا، بسیاری از زمینه های ایمان را از بین می برد نه همه آنها را; یعنی، با وجود لعنت الهی انسان می تواند خود را به سوی ایمان گرایش دهد.

ص: 418

8- بی پناهی لعن شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 52 - 5،9،10

5 - لعنت شدگان الهی ، هرگز یاوری نخواهند داشت .

و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

9 - کارساز نبودن یاری هیچکس ، برای مشمولان لعن الهی

و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

چون کافران و مشمولان لعن الهی احیاناً همدیگر را یاری می دهند، بنابراین جمله <فلن تجد . .. > ناظر به غایت و هدف یاری رسانی است. یعنی بر فرض اینکه همدیگر را یاری دهند، سودبخش نخواهد بود.

10 - کارساز نبودن یاری برای مشمولان لعن الهی ، از سنت های خداوند

و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

کلمه <لن>، که دلالت بر نفی ابدی دارد، می رساند که این معنا از سنتهای الهی است.

9- روز لعن بر ابلیس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 35 - 7

7- < یزیدبن سلام . . . سأل رسول الله ( ص ) . . . قال : فالخمیس ، قال : هو یوم خامس من الدنیا و هو یوم . . . لعن فیه إبلیس . . . ;

یزیدبن سلام از رسول خدا(ص) پرسید: پنجشنبه یعنی چه؟ حضرت فرمود: پنجشنبه پنجمین روز از دنیاست و آن روزی است که . .. ابلیس در آن مورد لعن قرار گرفت...>.

10- زمینه لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 9

9- ابتلای انسان به لعن الهی و حق نشنوی ، معلول عملکرد خود او است .

فلو صدقوا اللّه لکان خیرًا لهم . .. أول-ئک الذین لعنهم اللّه فأصمّهم و أعمی أبص-

هر چند فعل های <أصمّ> و <أعمی> به خداوند نسبت داده شده، امااین مستلزم جبر نیست; زیرا انسان در ابتدا کر و کور نمی شود; بلکه در پی یک سلسله اعمال منافقانه، محکوم به لعن و نفرین الهی می گردد.

11- گمراهی مشمولان لعن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 18

ص: 419

18 - طاغوت پرستان ، مسخ شدگان و گرفتاران به لعنت و غضب الهی ، گمراهترین مردمان از راه راست

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

12- لعن ابدی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 162 - 1،2

1 - کسانی که کافر بمیرند ، برای همیشه به لعنت خدا گرفتار خواهند بود .

أولئک علیهم لعنه اللّه . .. خلدین فیها

ظاهر این است که ضمیر <فیها> به <لعنه اللّه . ..> (در آیه قبل) بازگردد.

2 - کتمان کنندگان حقایق دینی ، در صورتی که بدون توبه بمیرند ، همواره مورد لعنت خدا خواهند بود .

إن الذین یکتمون . .. أولئک علیهم لعنه اللّه ... خلدین فیها

13- لعن اخروی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 161 - 5

5 - کتمان کنندگان حقایق دینی هم در دنیا و هم در آخرت به لعنت خداوند گرفتار خواهند بود .

أولئک یلعنهم اللّه . .. أولئک علیهم لعنه اللّه

جمله <أولئک یلعنهم اللّه> (در آیه 159) به قرینه <إلا الذین تابوا . ..> حاکی از آن است که: کتمان کنندگان حقایق در دنیا به لعنت خدا گرفتارند و جمله <أولئک علیهم لعنه اللّه> به دلیل <ماتوا و هم کفار> دلالت بر این دارد که در آخرت نیز مورد لعنت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 45 - 4

4 - آنانکه در پی ناهنجار کردن و منحرف ساختن راه خدایند ، از زمره ستمکارانند و در قیامت مورد لعنت خدا قرار خواهند گرفت .

أن لعنه اللّه علی الظالمین. الذین ... یبغونها عوجاً

برداشت فوق بر اساس دومین مصداقی است که در توضیح برداشت قبل برای پی جویی اعوجاج در دین بیان شده است.

14- لعن اخروی ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 18 - 10

10- ستمگران در قیامت ، از رحمت خداوند محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ص: 420

ألا لعنه الله علی الظ-لمین

لعن اخروی قوم ابراهیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 25 - 13

13 - قوم ابراهیم ، در قیامت همدیگر را لعن می کنند .

ثمّ یوم القی-مه . .. و یلعن بعضکم بعضًا

15- لعن اخروی کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 19 - 3

3- کسانی که دین و معارف الهی را نپذیرند و مردم را از پذیرش آن بازدارند ، در آخرت از رحمت خدا محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنه الله علی الظ-لمین. الذین یصدون عن سبیل الله

16- لعن اخروی مانعان از دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 19 - 3

3- کسانی که دین و معارف الهی را نپذیرند و مردم را از پذیرش آن بازدارند ، در آخرت از رحمت خدا محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنه الله علی الظ-لمین. الذین یصدون عن سبیل الله

17- لعن انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 80 - 9،19

9 - روابط ولایی و دوستی بنی اسرائیل با کافران عامل کفرورزی و گرفتاری آنان به لعنت خدا و پیامبران

لعن الذین کفروا . .. تری کثیراً منهم یتولون الذین کفروا

مضمون آیه مورد بحث یعنی پذیرش ولایت مشرکان بیان مصداقی دیگر از عصیان و تجاوزگری بنی اسرائیل است. بنابراین پذیرش ولایت مشرکان نیز از عوامل کفرپیشگی و گرفتاری به لعنت الهی است.

19 - گرفتار شدن آدمی به لعنت پیامبران ، نشاندهنده خشم و غضب الهی بر وی

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود . .. ان سخط اللّه

ص: 421

18- لعن بر ابلیس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 34 - 7

7- < أبالحسن علی بن محمدالعسکری ( ع ) : معنی الرجیم انه مرجوم باللعن . . . لایذکره مؤمن إلاّ لعنه و ان فی علم الله السابق انه إذا خرج القائم ( ع ) لایبقی مؤمن فی زمانه إلاّ رجمه بالحجاره کما کان قبل ذلک مرجوماً باللعن ;

امام علی نقی(ع) فرمود: معنای <رجیم> این است که ابلیس هدف لعن قرار می گیرد . .. هیچ مؤمنی از او یاد نمی کند مگر آن که او را لعن می کند و در علم ازلی خدا بوده است که وقتی که حضرت قائم(ع) ظاهر شد، مؤمنی نمی ماند مگر اینکه ابلیس را با سنگ هدف قرار می دهد; چنان که او قبل از این هدف لعن قرار می گرفت>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 35 - 1،2،6

1- ابلیس ، به دلیل تمرد از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، مورد لعن ابدی خداوند قرار گرفت .

و إن علیک اللعنه إلی یوم الدین

2- طرد از درگاه الهی و گرفتار شدن به لعن و نفرین ابدی ، کیفر دنیوی ابلیس

فإنک رجیم . و إن علیک اللعنه إلی یوم الدین

6- بازگشت همه لعن ها ، به ابلیس است . *

و إن علیک اللعنه إلی یوم الدین

برداشت فوق، مبتنی بر این است که <ال> در <اللعنه> برای جنس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 78 - 1،2

1 - ابلیس به خاطر سرپیچی از فرمان سجده بر آدم ، مورد لعن و نفرین ابدی خداوند قرار گرفت .

و إنّ علیک لعنتی إلی یوم الدین

2 - طرد از درگاه خداوند و گرفتار شدن به لعن و نفرین ابدی ، کیفر دنیوی ابلیس

فإنّک رجیم . و إنّ علیک لعنتی إلی یوم الدین

خداوند در هشت آیه بعد، ابلیس را به عذاب جهنم تهدید و محکوم کرد. این نکته می رساند که طرد و نفرین ابلیس - آن هم با آمدن قید <إلی یوم الدین> - مربوط به کیفر دنیایی او است.

19- لعن بر اصحاب سبت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 47 - 16،17

16 - گرفتاری اصحاب سبت به لعنت الهی

کما لعنّا اصحاب السَّبت

ص: 422

17 - کافران به قرآن در خطر گرفتاری به لعنتی ، همسان لعنی که اصحاب سبت بدان گرفتار شدند .

امنوا . .. او نلعنهم کما لعنّا اصحاب السَّبت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 13

13 - مردم ایله ( گروهی از بنی اسرائیل ) ، مورد لعن حضرت داود ، به دلیل عصیان در برابر خدا درباره شنبه

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود

از امام باقر(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: اما داود فلعن اهل ایله لما اعتدوا فی سبتهم . .. .

_______________________________

تفسیر تبیان، ج 3، ص 609; نورالثقلین، ج 1، ص 661، ح 315.

20- لعن بر امت های گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 38 - 14

14 - امتهای مشرک و گمراه به خاطر فراهم سازی زمینه های ضلالت برای نسلهای بعد، در قیامت مورد لعن و نفرین آنان قرار می گیرند.

لعنت أختها . .. قالت أخریهم لأولیهم ربنا هؤلاء أضلونا

چنانچه مخاطب <ادخلوا> به قرینه آیه 35 همه بنی آدم باشد، مراد از <أمم قد خلت . ..> انسانها و جنیان مشرکی خواهد بود که پیش از نسل بنی آدم می زیسته اند. و اگر مخاطب آن انسانهایی باشد که پس از نزول قرآن به وجود آمده و می آیند، مقصود از <أمم> امتهای مشرک و کافری از نسل بنی آدم است که پس از امت مشرک پیشین به صحنه زندگی می آیند. برداشت فوق مبتنی بر احتمال دوم است. گفتنی است که بر این فرض مراد از <امت أولی> نسل قبل و مراد از <امت أخری> نسل بعدی می باشد.

21- لعن بر امت های مشرک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 38 - 14

14 - امتهای مشرک و گمراه به خاطر فراهم سازی زمینه های ضلالت برای نسلهای بعد، در قیامت مورد لعن و نفرین آنان قرار می گیرند.

لعنت أختها . .. قالت أخریهم لأولیهم ربنا هؤلاء أضلونا

چنانچه مخاطب <ادخلوا> به قرینه آیه 35 همه بنی آدم باشد، مراد از <أمم قد خلت . ..> انسانها و جنیان مشرکی خواهد بود که پیش از نسل بنی آدم می زیسته اند. و اگر مخاطب آن انسانهایی باشد که پس از نزول قرآن به وجود آمده و می آیند، مقصود از <أمم> امتهای مشرک و کافری از نسل بنی آدم است که پس از امت مشرک پیشین به صحنه زندگی می آیند. برداشت فوق مبتنی بر احتمال دوم است. گفتنی است که بر این فرض مراد از <امت أولی> نسل قبل و مراد از <امت أخری> نسل بعدی می باشد.

ص: 423

22- لعن بر اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 47 - 15

15 - هشدار خداوند به اهل کتاب در مورد گرفتاری آنان به لعن الهی در صورت کفر به قرآن

یا ایها الذین اوتوا الکتب . .. او نلعنهم کما لعنّا اصحاب السَّبت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 5،9

5 - گروهی از اهل کتاب ، گرفتار لعنت و غضب خداوند

من لعنه اللّه و غضب علیه

9 - گرفتاری اهل کتاب به لعنت و غضب خداوند ، پرستش طاغوت و مسخ شدنشان به میمون و خوک ، سزای رفتار های زشت آنان

هل انبئکم بشرّ من ذلک مثوبه عند اللّه من لعنه . .. و عبد الطغوت

کلمه <مثوبه> (سزا و جزا) می رساند که غضب و . .. به عنوان پیامدهای شومی است که اعمال ناروای اهل کتاب آنها را اقتضا می کرده است.

23- لعن بر بدخواهان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 98 - 10

10 - آرزومندان نزول بلا و نگون بختی برای پیامبر ( ص ) و مؤمنان ، مورد طرد و لعن خداوند هستند .

یتربّص بکم الدوائر علیهم داثره السوء

ظاهراً جمله <علیهم داثره السوء> در مقام نفرین می باشد نه صرفاً إخبار از آینده.

24- لعن بر بدخواهان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 98 - 10

10 - آرزومندان نزول بلا و نگون بختی برای پیامبر ( ص ) و مؤمنان ، مورد طرد و لعن خداوند هستند .

یتربّص بکم الدوائر علیهم داثره السوء

ظاهراً جمله <علیهم داثره السوء> در مقام نفرین می باشد نه صرفاً إخبار از آینده.

ص: 424

25- لعن بر بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 13 - 4

4 - گرفتاری بنی اسرائیل به لعن الهی و قساوت قلب ، کیفر پیمان شکنی آنان

فبما نقضهم میثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 13،14

13 - مردم ایله ( گروهی از بنی اسرائیل ) ، مورد لعن حضرت داود ، به دلیل عصیان در برابر خدا درباره شنبه

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود

از امام باقر(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: اما داود فلعن اهل ایله لما اعتدوا فی سبتهم . .. .

_______________________________

تفسیر تبیان، ج 3، ص 609; نورالثقلین، ج 1، ص 661، ح 315.

14 - مورد لعن قرار گرفتن گروهی از بنی اسرائیل از سوی حضرت عیسی ( ع ) ، به دلیل کفر آنان پس از نزول مائده آسمانی

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل . .. عیسی ابن مریم

از امام باقر(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: . .. و اما عیسی فلعن الذین انزلت علیهم المائده ثم کفروا بعد ذلک.

_______________________________

تفسیر تبیان، ج 3، ص 609; نورالثقلین، ج 1، ص 661، ح 315.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 79 - 10

10 - لعن شدن گروهی از بنی اسرائیل به سبب تأثیرناپذیری آنان در برابر نهی از منکر و نیز گروه ناهی از منکر به سبب همنشینی با گنهکاران

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل . .. کانوا لایتناهون عن منکر فعلوه

از حضرت علی(ع) روایت شده: . .. و لما وقع التقصیر فی بنی اسرائیل جعل الرجل منهم یری اخاه علی الذنب فینهاه فلاینهی فلایمنعه ذلک من ان یکون اکیله و جلیسه و شربیه حتی ضرب اللّه عزوجل قلوب بعضهم ببعض و نزل فیهم القرآن حیث یقول عزوجل <لعن الذین کفروا من بنی اسرئیل ... کانوا لایتناهون عن منکر فعلوه ... .>

_______________________________

ثواب الاعمال مترجم، ص 597، ح 3; نورالثقلین، ج 1، ص 660، ح 312.

26- لعن بر بیماردلان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 1

1- عناصر بیماردلِ روی گردان از جهاد و دستورات الهی ، مورد نفرین خداوند

رأیت الذین فی قلوبهم مرض . .. فهل عسیتم إن تولّیتم ... أول-ئک الذین لعنهم اللّه

برداشت یاد شده بنابر این نکته است که مشارالیه <أول-ئک>، کسانی باشند که <تولّیتم> خطاب به آنان است و <تولّی> به

ص: 425

معنای روی گردانی از جهاد و یا مجموعه فرمان های حق باشد.

27- لعن بر پیشینیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 38 - 14

14 - امتهای مشرک و گمراه به خاطر فراهم سازی زمینه های ضلالت برای نسلهای بعد، در قیامت مورد لعن و نفرین آنان قرار می گیرند.

لعنت أختها . .. قالت أخریهم لأولیهم ربنا هؤلاء أضلونا

چنانچه مخاطب <ادخلوا> به قرینه آیه 35 همه بنی آدم باشد، مراد از <أمم قد خلت . ..> انسانها و جنیان مشرکی خواهد بود که پیش از نسل بنی آدم می زیسته اند. و اگر مخاطب آن انسانهایی باشد که پس از نزول قرآن به وجود آمده و می آیند، مقصود از <أمم> امتهای مشرک و کافری از نسل بنی آدم است که پس از امت مشرک پیشین به صحنه زندگی می آیند. برداشت فوق مبتنی بر احتمال دوم است. گفتنی است که بر این فرض مراد از <امت أولی> نسل قبل و مراد از <امت أخری> نسل بعدی می باشد.

28- لعن بر تارکان جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 1

1- عناصر بیماردلِ روی گردان از جهاد و دستورات الهی ، مورد نفرین خداوند

رأیت الذین فی قلوبهم مرض . .. فهل عسیتم إن تولّیتم ... أول-ئک الذین لعنهم اللّه

برداشت یاد شده بنابر این نکته است که مشارالیه <أول-ئک>، کسانی باشند که <تولّیتم> خطاب به آنان است و <تولّی> به معنای روی گردانی از جهاد و یا مجموعه فرمان های حق باشد.

29- لعن بر حاکمان مفسد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 4،5

4- والیان و حاکمان فسادگر و بی عاطفه ، مورد نفرین الهی

إن تولّیتم أن تفسدوا فی الأرض . .. أول-ئک الذین لعنهم اللّه

برداشت بالا بنابراین نکته است که <أول-ئک> اشاره باشد به همه متولیان امر که فسادگر و قطع کننده رحم اند و گروهی از آنان در آیه قبل، مخاطب <إن تولّیتم أن تفسدوا. ..> قرار گرفته اند.

5- جواز لعن و نفرینِ حاکمان فسادگر و فاقد عاطفه انسانی

إن تولّیتم . .. أول-ئک الذین لعنهم اللّه

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که مشارالیه <أول-ئک> - به قرینه آیه قبل <إن تولّیتم> - کسانی باشند که در صورت

ص: 426

رسیدن به حکومت، فسادگر و قاطع رحم اند در این صورت از فعل الهی، جواز لعن آن گروه استفاده می شود.

30- لعن بر حق ناپذیران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 3

3- جواز لعن و نفرین حق گریزانِ فسادانگیز و فاقد عواطف انسانی

أول-ئک الذین لعنهم اللّه

اعلام خداوند به ملعون بودن حق گریزان، نشانگر آن است که لعن آن گروه، مورد رضای الهی و هماهنگ با اراده او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 19 - 4

4 - جواز نفرین و دعا ، علیه کافران حق ناپذیر و دین ستیز

فقتل کیف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 20 - 4

4 - جواز نفرین و دعا ، علیه کافران حق ناپذیر و دین ستیز

ثمّ قتل کیف قدّر

31- لعن بر دروغگویان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 7 - 3

3 - مردانی که با سوگند دروغین ، همسرانشان را متهم به زنا کنند ، مستحق لعنت خدایند .

والخ-مسه أنّ لعنت اللّه علیه إن کان من الک-ذبین

32- لعن بر دین ستیزان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 19 - 4

4 - جواز نفرین و دعا ، علیه کافران حق ناپذیر و دین ستیز

فقتل کیف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 427

19 - مدثر - 74 - 20 - 4

4 - جواز نفرین و دعا ، علیه کافران حق ناپذیر و دین ستیز

ثمّ قتل کیف قدّر

33- لعن بر رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 68 - 6

6 - کافران پیرو ، از خداوند ، خواهانِ مورد لعن فراوان قرار دادن رهبران گمراه سازشان ، خواهند بود .

و قالوا . .. ربّنا ... و العنهم لعنًا کبیرًا

<کبیر> صفت مفعول مطلق <إلْعَن> است. در آیه، این واژه به معنای <شدت> و مراد از آن، کثرت و زیادت است.

34- لعن بر شیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 118 - 1

1 - شیطان ، مورد لعنت خداوند و به دور از رحمت او

لعنه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 98 - 14

14- < عن علی بن محمدالعسکری ( ع ) یقول : معنی الرجیم انه مرجوم باللعن مطرود من مواضع الخیر لایذکره مؤمن إلاّ لعنه و إن فی علم الله السابق انه إذا خرج القائم ( ع ) لایبقی مؤمن فی زمانه إلاّ رجمه بالحجاره کما کان قبل ذلک مرجوماً باللعن ;

از امام هادی(ع) روایت شده است که در باره <رجیم> می فرمود: او (شیطان) با لعن مورد رجم واقع شده و از درهای خیر رانده و مطرود گشته است. مؤمنی از او یاد نمی کند مگر آنکه او را لعن می کند و چون در علم الهی از پیش روشن بود که هر گاه حضرت قائم(ع) خروج کرد، هیچ مؤمنی در زمان او نیست مگر آنکه شیطان را با سنگ رجم می کند; چنان چه قبل از آن با لعن رجم می شد.

35- لعن بر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 44 - 7

7 - ندا دهنده ای در قیامت مأمور اعلام گرفتاری ظالمان به لعنت خداوند است .

فاذن مؤذن بینهم أن لعنه اللّه علی الظلمین

ص: 428

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 18 - 14

14- < عن رسول الله ( ص ) : . . . وأما الکافر فیقرأ ذنوبه علی رؤوس الأشهاد ، < ه-ؤلاء الذین کذبوا علی ربّهم ألا لعنه الله علی الظالمین > ;

از رسول خدا(ص) روایت شده است که فرمود: . .. اما کافر پس گناهان او در ملأ عام و در حضور گواهان خوانده می شود: اینانند کسانی که به پروردگار خود دروغ بستند. آگاه باشید لعنت خدا بر ستمکاران باد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 6

6 - ستم کاران ، مورد لعن و نفرین خداوند

فبعدًا للقوم الظ-لمین

نصب <بُعداً> به عنوان مفعول مطلق برای فعل محذوف می باشد; یعنی، <بعدوا بُعداً>. گفتنی است که <بُعداً> از جمله مصدرهایی است که همواره به جای فعل می آید; یعنی، دور باد[از رحمت خدا] گروه ستم کاران!

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 52 - 7

7 - ستمگران ، گروهی مطرود و محروم از رحمت خداوند در قیامت

و لهم اللعنه

36- لعن بر علمای مسیحیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 159 - 10

10 - علمای یهود و نصارا به خاطر کتمان حقایق و معارف کتب آسمانی از رحمت خدا محروم شده و مورد لعن و نفرین لعنت کنندگان هستند .

إن الذین یکتمون ما أنزلنا . .. أولئک یلعنهم اللّه و یلعنهم اللعنون

37- لعن بر علمای یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 159 - 10

10 - علمای یهود و نصارا به خاطر کتمان حقایق و معارف کتب آسمانی از رحمت خدا محروم شده و مورد لعن و نفرین لعنت کنندگان هستند .

إن الذین یکتمون ما أنزلنا . .. أولئک یلعنهم اللّه و یلعنهم اللعنون

ص: 429

38- لعن بر عهدشکنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 25 - 7

7- کسانی که به پیمان های الهی پایبند نباشند ، به لعنت خدا و دوری از رحمت او گرفتار خواهند شد .

والذین ینقضون عهد الله . .. أُول-ئک لهم اللعنه

39- لعن بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 99 - 1

1- فرعون و پیروان وی در عرصه دنیا و آخرت ، به لعنت خدا گرفتار و از رحمت او به دورند .

و أُتبعوا فی ه-ذه لعنه و یوم القی-مه

ضمیر در <اُتبعوا> به فرعون و قوم وی باز می گردد. <اتباع> (مصدر اُتبعوا) به معنای ملحق کردن و به دنبال فرستادن است. بنابراین <واُتبعوا ...>; یعنی ، فرعون و قوم او در دنیا و آخرت ، لعنت و نفرین را به دنبال خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 42 - 1

1 - لعنت خدا و دوری از رحمت حق ، تنها دست آورد فرعون و سپاهیانش از زندگی دنیوی

و أتبعن-هم فی ه-ذه الدنیا لعنه

40- لعن بر فرعونیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 99 - 1

1- فرعون و پیروان وی در عرصه دنیا و آخرت ، به لعنت خدا گرفتار و از رحمت او به دورند .

و أُتبعوا فی ه-ذه لعنه و یوم القی-مه

ضمیر در <اُتبعوا> به فرعون و قوم وی باز می گردد. <اتباع> (مصدر اُتبعوا) به معنای ملحق کردن و به دنبال فرستادن است. بنابراین <واُتبعوا ...>; یعنی ، فرعون و قوم او در دنیا و آخرت ، لعنت و نفرین را به دنبال خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 42 - 1

1 - لعنت خدا و دوری از رحمت حق ، تنها دست آورد فرعون و سپاهیانش از زندگی دنیوی

و أتبعن-هم فی ه-ذه الدنیا لعنه

ص: 430

41- لعن بر قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 7 - 3

3 - مردانی که با سوگند دروغین ، همسرانشان را متهم به زنا کنند ، مستحق لعنت خدایند .

والخ-مسه أنّ لعنت اللّه علیه إن کان من الک-ذبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 23 - 1

1 - قذف کنندگان و اتهام زنندگان به زنان پاکدامن ، نجیب و مؤمن ، مورد نفرین در دنیا و آخرت

إنّ الذین یرمون المحصن-ت الغ-فل-ت المؤمن-ت لعنوا فی الدنیا و الأخره

<محصنات> به معنای زنان عفیف و پاکدامن است (لسان العرب). مقصود از <غافلات> (زنان غافل) ممکن است زنانی باشند که آن قدر از آلودگی جنسی به دوراند که گویا به کلی از چنین مسائلی بی خبراند و ممکن است زنانی باشند که از آنچه به آنان نسبت ناروا داده اند (فحشا)، کاملاً بی خبراند و در هر دو صورت به چنین زنانی زنان نجیب گفته می شود.

42- لعن بر قاطع رحم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 3

3- جواز لعن و نفرین حق گریزانِ فسادانگیز و فاقد عواطف انسانی

أول-ئک الذین لعنهم اللّه

اعلام خداوند به ملعون بودن حق گریزان، نشانگر آن است که لعن آن گروه، مورد رضای الهی و هماهنگ با اراده او است.

43- لعن بر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 60 - 1

1- قوم عاد ، در دنیا به لعنت خدا گرفتار شدند و در آخرت نیز از رحمت او محروم خواهند بود .

و أُتبعوا فی ه-ذه الدنیا لعنه و یوم القی-مه

44- لعن بر کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 161 - 3

ص: 431

3 - فرشتگان و تمامی مردم در قیامت ، کفرپیشگانی را که در حال کفر مرده اند ، لعنت کرده و خواستار دوری رحمت الهی از آنان خواهند شد .

أولئک علیهم لعنه اللّه و الملئکه و الناس أجمعین

لعنت مردم به معنای: نفرین و درخواست دوری لعنت شونده از رحمت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 162 - 1

1 - کسانی که کافر بمیرند ، برای همیشه به لعنت خدا گرفتار خواهند بود .

أولئک علیهم لعنه اللّه . .. خلدین فیها

ظاهر این است که ضمیر <فیها> به <لعنه اللّه . ..> (در آیه قبل) بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 47 - 21،22

21 - مسخ کافرانِ به قرآن و یا گرفتاری آنان به لعنت ، سنت الهی

من قبل ان نطمس وجوهاً . .. او نلعنهم ... و کان امر اللّه مفعولا

22 - مسخ و یا لعنت کافرانِ به قرآن از اهل کتاب ، امری حتمی و قضایی تخلف ناپذیر

یا ایها الذین اوتوا الکتب امنوا . .. من قبل ان نطمس وجوهاً ... و کان امر اللّه م

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 5

5 - کافران مستحق لعن و نفرین و دوری از رحمت خداوند

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 68 - 10،11

10 - منافقان و کافران ، مورد لعن و نفرین خداوند و محروم ابدی از رحمت او

المنفقین . .. و الکفار ... لعنهم اللّه

11 - جواز لعن و نفرین بر منافقان و کافران

المنفقین . .. و الکفار ... لعنهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 18 - 14

14- < عن رسول الله ( ص ) : . . . وأما الکافر فیقرأ ذنوبه علی رؤوس الأشهاد ، < ه-ؤلاء الذین کذبوا علی ربّهم ألا لعنه الله علی الظالمین > ;

از رسول خدا(ص) روایت شده است که فرمود: . .. اما کافر پس گناهان او در ملأ عام و در حضور گواهان خوانده می شود: اینانند کسانی که به پروردگار خود دروغ بستند. آگاه باشید لعنت خدا بر ستمکاران باد>.

ص: 432

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 9

9 - جوامع کفرپیشه و بی ایمان ، مورد لعن و نفرین خداوند

فبعدًا لقوم لایؤمنون

کلمه <بُعداً> منصوب است به عنوان مفعول مطلق برا فعل محذوف; یعنی، <بعدوا بُعداً>. گفتنی است که <بُعداً> از مصادرهایی است که همواره بجای فعل می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 57 - 5

5 - منافقان و کافران آزاردهنده رسول خدا ( ص ) ، مورد لعن خدایند .

و لاتطع الک-فرین و المن-فقین و دَعْ أذیهم . .. إنّ الذین یؤذون ... و رسوله لعنهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 64 - 1،4

1 - همه کافران ، قطعاً مورد لعن خداوندند .

إنّ اللّه لعن الک-فرین

<ال> در <الکافرین> می تواند برای استغراق باشد. بنابراین، همه کافران را شامل می شود.

4 - لعن بر کافر ، جایز و روا است .

إنّ اللّه لعن الک-فرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 19 - 4

4 - جواز نفرین و دعا ، علیه کافران حق ناپذیر و دین ستیز

فقتل کیف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 20 - 4

4 - جواز نفرین و دعا ، علیه کافران حق ناپذیر و دین ستیز

ثمّ قتل کیف قدّر

45- لعن بر کافران حق ناپذیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 89 - 13،14

13 - کافران عنود و حق ناپذیر ، مورد لعنت خداوند هستند .

فلعنه اللّه علی الکفرین

ص: 433

14 - جواز لعنت و نفرین بر آنانی که از سر عناد و لجاجت ، به پیامبر ( ص ) و قرآن کافر می شوند .

فلعنه اللّه علی الکفرین

46- لعن بر کتمان کنندگان حق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 159 - 9

9 - ضرورت نفرین و لعنت بر کسانی که حقایق کتاب های آسمانی را از مردم پنهان می کنند .

أولئک . .. یلعنهم اللعنون

تکرار فعل <یلعن> به تفاوت لعنت خدا و لعنت دیگران اشاره دارد. لعنت خدا به معنای مطرود ساختن از رحمت است و لعنت مردم به معنای نفرین و درخواست از خدا بر قطع رحمت از لعنت شونده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 160 - 8

8 - نباید کتمان کنندگان حقایق دینی را در صورتی که توبه کنند و گذشته را جبران نمایند ، نفرین کرده و خواهان دوری آنان از رحمت خدا شد .

و یلعنهم اللعنون. إلا الذین تابوا و أصلحوا و بینوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 161 - 5

5 - کتمان کنندگان حقایق دینی هم در دنیا و هم در آخرت به لعنت خداوند گرفتار خواهند بود .

أولئک یلعنهم اللّه . .. أولئک علیهم لعنه اللّه

جمله <أولئک یلعنهم اللّه> (در آیه 159) به قرینه <إلا الذین تابوا . ..> حاکی از آن است که: کتمان کنندگان حقایق در دنیا به لعنت خدا گرفتارند و جمله <أولئک علیهم لعنه اللّه> به دلیل <ماتوا و هم کفار> دلالت بر این دارد که در آخرت نیز مورد لعنت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 162 - 2

2 - کتمان کنندگان حقایق دینی ، در صورتی که بدون توبه بمیرند ، همواره مورد لعنت خدا خواهند بود .

إن الذین یکتمون . .. أولئک علیهم لعنه اللّه ... خلدین فیها

47- لعن بر گناهکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 160 - 6

6 - شمول لعنت الهی بر گنهکاران ، موجب سلب توفیق توبه از آنان نخواهد شد .

ص: 434

أولئک یلعنهم اللّه . .. إلاّ الذین تابوا و أصلحوا و بینوا

48- لعن بر مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 6 - 11

11 - منافقان و مشرکان ، مورد خشم و نفرین الهی و به دور از رحمت او

و غضب اللّه علیهم و لعنهم

49- لعن بر مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 3

3- جواز لعن و نفرین حق گریزانِ فسادانگیز و فاقد عواطف انسانی

أول-ئک الذین لعنهم اللّه

اعلام خداوند به ملعون بودن حق گریزان، نشانگر آن است که لعن آن گروه، مورد رضای الهی و هماهنگ با اراده او است.

50- لعن بر منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 68 - 10،11

10 - منافقان و کافران ، مورد لعن و نفرین خداوند و محروم ابدی از رحمت او

المنفقین . .. و الکفار ... لعنهم اللّه

11 - جواز لعن و نفرین بر منافقان و کافران

المنفقین . .. و الکفار ... لعنهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 57 - 5

5 - منافقان و کافران آزاردهنده رسول خدا ( ص ) ، مورد لعن خدایند .

و لاتطع الک-فرین و المن-فقین و دَعْ أذیهم . .. إنّ الذین یؤذون ... و رسوله لعنهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 6 - 11

11 - منافقان و مشرکان ، مورد خشم و نفرین الهی و به دور از رحمت او

و غضب اللّه علیهم و لعنهم

ص: 435

51- لعن بر ولید بن مغیره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 19 - 1

1 - ولیدبن مغیره ، مورد نفرین خداوند

فقتل کیف قدّر

عبارت <قتل>، برای نفرین و دعا علیه کسی به کار می رود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 20 - 1

1 - ولیدبن مغیره ، مورد نفرین شدید و سخت خداوند

ثمّ قتل کیف قدّر

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که آیه شریفه تکرار آیه پیش و به منظور مبالغه ادا شده است و <ثمّ> برای دلالت بر تفاوت رتبه است; یعنی، عقوبت و نابودی کافران، به شدیدترین وجهی است.

52- لعن بر یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 88 - 4،6،10

4 - خداوند ، یهودیان حق ناپذیر را از رحمت خویش محروم و به لعنت ، گرفتارشان کرد .

بل لعنهم اللّه بکفرهم

6 - قرار گرفتن حجاب بر قلب و اندیشه یهودیان ریشه در فطرت و خلقت آنان ندارد بلکه کفرورزی و دور شدنشان از رحمت الهی موجب آن شده است .

قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بکفر هم فقلیلا

چنانچه گذشت <بل> نفی معنایی است که از <قلوبنا غلف> استفاده می شود و آن معذور بودن یهود به خاطر نفهمیدن است. کلمه <بل> معذور بودن یهود را نفی می کند و جمله <لعنهم اللّه ...> بیان می دارد حجابِ قلب یهود از کفرورزی آنان به وجود آمده نه اینکه فطرتاً این گونه باشند و این چنین نفهمیدنی - که خود آدمی زمینه ساز آن باشد - نمی تواند عذری قابل قبول تلقی شود.

10 - گرفتاری یهود به لعنت الهی ، مایه ایمان نیاوردن آنان به بیشترین معارف الهی است .

لعنهم اللّه بکفر هم فقلیلا ما یؤمنون

فاء تفریع در <فقلیلا ما . ..> گویای آن است که: لعنت الهی موجب شده که یهودیان، زمینه ایمان کامل یا ایمان به تمامی معارف را از دست بدهند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 46 - 20،21،27،28

ص: 436

20 - گرفتاری برخی از یهود به لعنت خداوند

و لکن لعنهم اللّه بکفرهم

21 - کفر یهود ، عامل گرفتاری آنان به لعنت و نفرین الهی

من الذین هادوا . .. لعنهم اللّه بکفرهم

27 - گروهی اندک از یهود کافر نشدند و مورد لعنت الهی قرار نگرفتند .

و لکن لعنهم اللّه بکفرهم . .. الّا قلیلا

بنابر اینکه <قلیل> استثناء از مفعول در <لعنهم اللّه> باشد. نصب <قلیلا> این احتمال را تأیید می کند.

28 - گرفتاری یهود به لعنت الهی ، موجب دوری آنان از ایمان به پیامبر ( ص ) و اسلام

لعنهم اللّه بکفرهم فلا یؤمنون الّا قلیلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 155 - 9،10

9 - یهود ، مورد نفرین و غضب خداوند به سبب پیمان شکنی ، انکار آیات الهی و کشتن پیامبران

فبما نقضهم میثقهم . .. و قتلهم الأنبیاء

برداشت فوق بر این اساس است که <بما نقضهم . ..> به قرینه آیات مشابه، متعلق به فعلی محذوف همانند <لعناهم> باشد.

10 - غرور علمی یهود در برابر دعوت انبیا ، موجب گرفتاری آنان به لعنت خداوند

و قولهم قلوبنا غلف

کلمه <قولهم> عطف بر <نقضهم> است، بنابراین متعلق به فعل محذوف <لعناهم> است. یعنی <بقولهم ... لعناهم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 156 - 7،8

7 - کفرورزی یهود با انکار رسالت حضرت مسیح ( ع ) ، موجب گرفتار شدن آنان به لعنت خداوند

و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً

برداشت فوق بر اساس این احتمال است که <بکفرهم> عطف بر <بنقضهم> در آیه قبل باشد. بر این مبنا <بکفرهم> متعلق به فعل محذوف <لعناهم> خواهد بود.

8 - اتهام ناروای یهود به حضرت مریم ( ع ) از عوامل محکومیت آنان به لعن و نفرین الهی

و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 157 - 4

4 - ادعای کشتن حضرت مسیح ( ع ) - علی رغم اعتراف به پیامبری وی - مایه گرفتاری یهود به لعنت و غضب خداوند

و قولهم إنّا قتلنا المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه

بدان احتمال که <قولهم> عطف بر <نقضهم> در آیه 155 باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 64 - 7،14

7 - یهود ، مردمی به دور از رحمت خداوند و مورد لعنت او

ص: 437

و لعنوا

<لعنت> به معنای دوری از رحمت است.

14 - تأثیر منفی قرآن در یهودیان - افزون بر کفر و طغیان آنان - ، برخاسته از گرفتاری ایشان به لعنت الهی

و لعنوا بما قالوا . .. ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً

واقع شدن جمله <و لیزیدن . ..> پس از بیان پندار باطل یهود و گرفتار شدن آنان به لعنت الهی بر اثر آن، می رساند که ازدیاد کفر و طغیان آنان ریشه در ملعون شدن آنان و پندارهای ناروا درباره خدا، دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 39 - 13

13- < عن أبی عبدالله ( ع ) انه قال فی قول الله عزوجل : < و قالت الیهود یدالله مغلوله > : لم یعنوا أنه ه-کذا ، و ل-کنّهم قالوا : قد فرغ من الأمر فلایزید و لاینقص فقال الله جل جلاله تکذیباً لقولهم : < غلّت أیدیهم و لعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان ینفق کیف یشاء > ألم تسمع الله عزوجل یقول : < یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده اُمّ الکتاب > ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که درباره قول خدای عزوجل: <و قالت الیهود ید الله مغلوله> فرمود: منظور یهود این نبود که واقعاً دستهای خدا در غُلّ بسته است ; بلکه آنان می گفتند: خدا از کار خلقت فارغ شده و دیگر چیزی را زیاد و کم نمی کند. پس خداوند - جل جلاله - برای تکذیب سخن آنان فرمود: <دستهای خودشان در غل بسته باد و به خاطر سخنی که گفتند، لعنت بر آنان باد ; بلکه دستهای خدا باز است و هرگونه می خواهد می بخشد>.آیا نشنیده ای که خدای عزوجل می فرماید: <یمحوا الله مایشاء و یثبت و عنده اُمّ الکتاب>.

53- لعن بر یهود کافر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 89 - 12

12 - خداوند ، یهودیان کافر به پیامبر ( ص ) و قرآن را از رحمت خویش به دور و آنان را مورد لعنت قرار داده است .

فلعنه اللّه علی الکفرین

54- لعن برمفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 25 - 9

9- فسادگران در زمین به لعنت خداوند و دوری از رحمت او گرفتار خواهند شد .

و ال-ذین . .. یف-سدون فی الأرض أُول-ئک لهم اللعنه

55- لعن جایز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 438

1 - بقره - 2 - 89 - 14

14 - جواز لعنت و نفرین بر آنانی که از سر عناد و لجاجت ، به پیامبر ( ص ) و قرآن کافر می شوند .

فلعنه اللّه علی الکفرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 68 - 11

11 - جواز لعن و نفرین بر منافقان و کافران

المنفقین . .. و الکفار ... لعنهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 19 - 4

4 - جواز نفرین و دعا ، علیه کافران حق ناپذیر و دین ستیز

فقتل کیف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 20 - 4

4 - جواز نفرین و دعا ، علیه کافران حق ناپذیر و دین ستیز

ثمّ قتل کیف قدّر

56- لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 88 - 4

4 - خداوند ، یهودیان حق ناپذیر را از رحمت خویش محروم و به لعنت ، گرفتارشان کرد .

بل لعنهم اللّه بکفرهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 89 - 12،13

12 - خداوند ، یهودیان کافر به پیامبر ( ص ) و قرآن را از رحمت خویش به دور و آنان را مورد لعنت قرار داده است .

فلعنه اللّه علی الکفرین

13 - کافران عنود و حق ناپذیر ، مورد لعنت خداوند هستند .

فلعنه اللّه علی الکفرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 160 - 6

6 - شمول لعنت الهی بر گنهکاران ، موجب سلب توفیق توبه از آنان نخواهد شد .

ص: 439

أولئک یلعنهم اللّه . .. إلاّ الذین تابوا و أصلحوا و بینوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 161 - 1

1 - کفرپیشگانی که با کفر بمیرند ، به لعنت خدا گرفتار شده و مورد نفرین و لعنت فرشتگان خواهند بود .

إن الذین کفروا و ماتوا و هم کفار أولئک علیهم لعنه اللّه و الملئکه و الناس أجمعین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 46 - 20،21،27

20 - گرفتاری برخی از یهود به لعنت خداوند

و لکن لعنهم اللّه بکفرهم

21 - کفر یهود ، عامل گرفتاری آنان به لعنت و نفرین الهی

من الذین هادوا . .. لعنهم اللّه بکفرهم

27 - گروهی اندک از یهود کافر نشدند و مورد لعنت الهی قرار نگرفتند .

و لکن لعنهم اللّه بکفرهم . .. الّا قلیلا

بنابر اینکه <قلیل> استثناء از مفعول در <لعنهم اللّه> باشد. نصب <قلیلا> این احتمال را تأیید می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 47 - 15،16،18

15 - هشدار خداوند به اهل کتاب در مورد گرفتاری آنان به لعن الهی در صورت کفر به قرآن

یا ایها الذین اوتوا الکتب . .. او نلعنهم کما لعنّا اصحاب السَّبت

16 - گرفتاری اصحاب سبت به لعنت الهی

کما لعنّا اصحاب السَّبت

18 - لعنت الهی ، گوناگون و دارای نمود های متفاوت

لعنهم اللّه . .. فلا یؤمنون ... او نلعنهم کما لعنّا اصحاب السَّبت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 52 - 1،2،3،4،5،6،9،10

1 - اهل کتاب ( علمای یهود ) مشمول لعن خداوند به جهت حقپوشی و همسویی با کفار علیه مسلمانان

الم تر . .. اولئک الّذین لعنهم اللّه

2 - ایمان به جبت و طاغوت ( کفر و شرک ) موجب لعن خداوند

الم تر . .. اولئک الّذین لعنهم اللّه و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

3 - کسانی که حقانیّت اسلام را می پوشانند و راه شرک را بهتر از آن می نمایانند ، مورد لعن الهی هستند .

الم تر الی الذین . .. یقولون هؤلاء اهدی من الّذین امنوا سبیلا. اولئک الّذین لعنه

4 - همسویی با کافران علیه مسلمانان ، از موجبات لعن الهی است .

یقولون . .. هؤلاء اهدی من الّذین امنوا سبیلا. اولئک الّذین لعنهم اللّه

5 - لعنت شدگان الهی ، هرگز یاوری نخواهند داشت .

ص: 440

و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

6 - مشمولان لعن خداوند ، محروم از مدد های او

و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

9 - کارساز نبودن یاری هیچکس ، برای مشمولان لعن الهی

و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

چون کافران و مشمولان لعن الهی احیاناً همدیگر را یاری می دهند، بنابراین جمله <فلن تجد . .. > ناظر به غایت و هدف یاری رسانی است. یعنی بر فرض اینکه همدیگر را یاری دهند، سودبخش نخواهد بود.

10 - کارساز نبودن یاری برای مشمولان لعن الهی ، از سنت های خداوند

و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

کلمه <لن>، که دلالت بر نفی ابدی دارد، می رساند که این معنا از سنتهای الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 93 - 1

1 - خلود در جهنّم ، غضب و لعنت الهی ، کیفر کشتن مؤمن از روی عمد

و من یقتل مؤمنا متعمّداً فجزاؤه جهنّم خالداً فیها و غضب اللّه علیه و لعنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 118 - 1

1 - شیطان ، مورد لعنت خداوند و به دور از رحمت او

لعنه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 155 - 9،10

9 - یهود ، مورد نفرین و غضب خداوند به سبب پیمان شکنی ، انکار آیات الهی و کشتن پیامبران

فبما نقضهم میثقهم . .. و قتلهم الأنبیاء

برداشت فوق بر این اساس است که <بما نقضهم . ..> به قرینه آیات مشابه، متعلق به فعلی محذوف همانند <لعناهم> باشد.

10 - غرور علمی یهود در برابر دعوت انبیا ، موجب گرفتاری آنان به لعنت خداوند

و قولهم قلوبنا غلف

کلمه <قولهم> عطف بر <نقضهم> است، بنابراین متعلق به فعل محذوف <لعناهم> است. یعنی <بقولهم ... لعناهم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 156 - 7،8

7 - کفرورزی یهود با انکار رسالت حضرت مسیح ( ع ) ، موجب گرفتار شدن آنان به لعنت خداوند

و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً

برداشت فوق بر اساس این احتمال است که <بکفرهم> عطف بر <بنقضهم> در آیه قبل باشد. بر این مبنا <بکفرهم> متعلق به فعل محذوف <لعناهم> خواهد بود.

8 - اتهام ناروای یهود به حضرت مریم ( ع ) از عوامل محکومیت آنان به لعن و نفرین الهی

ص: 441

و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 13 - 4،5

4 - گرفتاری بنی اسرائیل به لعن الهی و قساوت قلب ، کیفر پیمان شکنی آنان

فبما نقضهم میثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسیه

5 - لعن الهی ( دوری از رحمت خداوند ) و قساوت دل ، کیفر شکستن پیمان الهی

فبما نقضهم میثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 13،16،17،18،19

13 - گرفتاران به لعنت و غضب خدا ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان اهل کتاب خود سزاوار استهزا و نه مؤمنان به خدا و کتب آسمانی

الذین اتخذوا دینکم هزواً . .. منهم القرده و الخنازیر و عبد الطغوت

16 - گرفتاران به لعنت الهی و غضب الهی ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان ، دارای بدترین جایگاه و منزلت در پیشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

با توجه به ارتباط این آیه با آیه قبل که روی سخن را با اهل کتاب قرار داده بود.

17 - بدترین جایگاه دوزخ از آن مسخ شدگان ، پرستندگان طاغوت ، گرفتاران به لعنت و غضب الهی است .

من لعنه اللّه و غضب علیه و جعل منهم . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

برخی از مفسران <مکاناً> را جایگاه دوزخی توصیف شدگان دانسته اند.

18 - طاغوت پرستان ، مسخ شدگان و گرفتاران به لعنت و غضب الهی ، گمراهترین مردمان از راه راست

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

19 - پیشینیان اهل کتاب - بر اثر گرفتاری به لعنت و غضب خدا و در آمدن به شکل میمون و خوک و پرستش طاغوت - ، دارای بدترین جایگاه و منزلت در پیشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 64 - 7،14

7 - یهود ، مردمی به دور از رحمت خداوند و مورد لعنت او

و لعنوا

<لعنت> به معنای دوری از رحمت است.

14 - تأثیر منفی قرآن در یهودیان - افزون بر کفر و طغیان آنان - ، برخاسته از گرفتاری ایشان به لعنت الهی

و لعنوا بما قالوا . .. ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً

واقع شدن جمله <و لیزیدن . ..> پس از بیان پندار باطل یهود و گرفتار شدن آنان به لعنت الهی بر اثر آن، می رساند که ازدیاد کفر و طغیان آنان ریشه در ملعون شدن آنان و پندارهای ناروا درباره خدا، دارد.

ص: 442

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 80 - 9

9 - روابط ولایی و دوستی بنی اسرائیل با کافران عامل کفرورزی و گرفتاری آنان به لعنت خدا و پیامبران

لعن الذین کفروا . .. تری کثیراً منهم یتولون الذین کفروا

مضمون آیه مورد بحث یعنی پذیرش ولایت مشرکان بیان مصداقی دیگر از عصیان و تجاوزگری بنی اسرائیل است. بنابراین پذیرش ولایت مشرکان نیز از عوامل کفرپیشگی و گرفتاری به لعنت الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 44 - 7

7 - ندا دهنده ای در قیامت مأمور اعلام گرفتاری ظالمان به لعنت خداوند است .

فاذن مؤذن بینهم أن لعنه اللّه علی الظلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 68 - 10

10 - منافقان و کافران ، مورد لعن و نفرین خداوند و محروم ابدی از رحمت او

المنفقین . .. و الکفار ... لعنهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 99 - 3

3- لعنت الهی و دور شدن از رحمت او ، عطایی شوم و سزایی ناگوار است .

بئس الرفد المرفود

کلمه <الرفد> (عطیه و بخشش) فاعل برای <بئس> است و <ال> در آن <ال> جنسیه می باشد و <المرفود> (عطیه و بخشش) مخصوص به ذم است و <ال> در آن عهد ذکری بوده و اشاره به لعنت و دوری از رحمت خداست. بنابراین <بئس الرفد المرفود>; یعنی، آن عطیه (گرفتاری به لعنت خدا) بد عطیه و بخششی است.

57- لعن داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 1،2،11،13،15

1 - کافران بنی اسرائیل با نفرین داود ( ع ) و عیسی ( ع ) به لعنت و دوری از رحمت خداوند گرفتار شدند .

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود و عیسی

فاعل محذوف از <لعن> داود(ع) و عیسی(ع) می باشد. بنابراین جمله <لعن ... علی لسان داود و عیسی> به این معناست که کافران بنی اسرائیل مورد لعنت داود(ع) و عیسی(ع) قرار گرفتند گفتنی است، آنگاه که لعنت بر زبان انسان جاری شود به معنای درخواست انقطاع از رحمت الهی از لعنت شونده است.

2 - داود و عیسی ( ع ) ، پیام آوران لعن و نفرین الهی بر کافران بنی اسرائیل *

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود و عیسی ابن مریم

ص: 443

بدان احتمال که فاعل محذوف <لعن>، اللّه باشد. گفتنی است که لعنت خداوند نسبت به کافران بنی اسرائیل بر لسان داود(ع) و عیسی(ع) به معنای ابلاغ لعنت خداوند به واسطه آن پیامبران است.

11 - گرفتاری کافران بنی اسرائیل به لعنت داود و عیسی ( ع ) ، برخاسته از عصیان پیشگی و تجاوزگری آنان

لعن الذین کفروا . .. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون

در برداشت فوق <ذلک> اشاره به <لعنت> گرفته شده است.

13 - مردم ایله ( گروهی از بنی اسرائیل ) ، مورد لعن حضرت داود ، به دلیل عصیان در برابر خدا درباره شنبه

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود

از امام باقر(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: اما داود فلعن اهل ایله لما اعتدوا فی سبتهم . .. .

_______________________________

تفسیر تبیان، ج 3، ص 609; نورالثقلین، ج 1، ص 661، ح 315.

15 - مسخ گروهی از بنی اسرائیل بصورت خوک ، در اثر لعن حضرت داود ( ع ) و بصورت میمون ، در اثر لعن حضرت عیسی ( ع )

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود و عیسی

از امام صادق(ع) درباره آیه فوق روایت شده: الخنازیر علی لسان داود(ع) و القرده علی لسان عیسی ابن مریم(ع).

_______________________________

کافی، ج 8، ص 200، ح 240; نورالثقلین، ج 1، ص 660، ح 311.

58- لعن در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 57 - 1

1 - آزاردهندگان و اذیت کنندگان خدا و پیامبر ( ص ) ، مشمول لعن خدا در دنیا و آخرتند .

إنّ الذین یؤذون اللّه و رسوله لعنهم اللّه فی الدنیا و الأخره

59- لعن در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 38 - 5

5 - هر امتی پس از ورود به جهنم، امت هم مسلک خویش را لعنت می کند و بر او نفرین می فرستد.

کلما دخلت أمه لعنت أختها

60- لعن در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 38 - 14

ص: 444

14 - امتهای مشرک و گمراه به خاطر فراهم سازی زمینه های ضلالت برای نسلهای بعد، در قیامت مورد لعن و نفرین آنان قرار می گیرند.

لعنت أختها . .. قالت أخریهم لأولیهم ربنا هؤلاء أضلونا

چنانچه مخاطب <ادخلوا> به قرینه آیه 35 همه بنی آدم باشد، مراد از <أمم قد خلت . ..> انسانها و جنیان مشرکی خواهد بود که پیش از نسل بنی آدم می زیسته اند. و اگر مخاطب آن انسانهایی باشد که پس از نزول قرآن به وجود آمده و می آیند، مقصود از <أمم> امتهای مشرک و کافری از نسل بنی آدم است که پس از امت مشرک پیشین به صحنه زندگی می آیند. برداشت فوق مبتنی بر احتمال دوم است. گفتنی است که بر این فرض مراد از <امت أولی> نسل قبل و مراد از <امت أخری> نسل بعدی می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 25 - 14

14 - ناسزاگویی و لعن دیگران ، در روز قیامت ، امری ممکن است .

ثمّ یوم القی-مه یکفر بعضکم ببعض و یلعن بعضکم بعضًا

61- لعن دنیوی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 161 - 5

5 - کتمان کنندگان حقایق دینی هم در دنیا و هم در آخرت به لعنت خداوند گرفتار خواهند بود .

أولئک یلعنهم اللّه . .. أولئک علیهم لعنه اللّه

جمله <أولئک یلعنهم اللّه> (در آیه 159) به قرینه <إلا الذین تابوا . ..> حاکی از آن است که: کتمان کنندگان حقایق در دنیا به لعنت خدا گرفتارند و جمله <أولئک علیهم لعنه اللّه> به دلیل <ماتوا و هم کفار> دلالت بر این دارد که در آخرت نیز مورد لعنت هستند.

62- لعن شدگان مردم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 87 - 1،6

1 - بازگشت به کفر ( ارتداد ) با وجود دلایل روشن ، موجب گرفتاری به طرد و نفرین خدا و فرشتگان و مردم

قوماً کفروا بعد ایمانهم . .. اولئک جزاؤهم انّ علیهم لعنه اللّه و الملئکه و النّا

6 - کسانی از یهود و نصارا که آگاهانه نبوت پیامبر ( ص ) را انکار نمودند ، گرفتار لعنت خدا و فرشتگان و مردم هستند .

قوماً کفروا بعد ایمانهم . .. اولئک جزاؤهم انّ علیهم ... و النّاس اجمعین

ص: 445

63- لعن شدگان ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 87 - 1،6

1 - بازگشت به کفر ( ارتداد ) با وجود دلایل روشن ، موجب گرفتاری به طرد و نفرین خدا و فرشتگان و مردم

قوماً کفروا بعد ایمانهم . .. اولئک جزاؤهم انّ علیهم لعنه اللّه و الملئکه و النّا

6 - کسانی از یهود و نصارا که آگاهانه نبوت پیامبر ( ص ) را انکار نمودند ، گرفتار لعنت خدا و فرشتگان و مردم هستند .

قوماً کفروا بعد ایمانهم . .. اولئک جزاؤهم انّ علیهم ... و النّاس اجمعین

64- لعن عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 1،2،11،14،15

1 - کافران بنی اسرائیل با نفرین داود ( ع ) و عیسی ( ع ) به لعنت و دوری از رحمت خداوند گرفتار شدند .

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود و عیسی

فاعل محذوف از <لعن> داود(ع) و عیسی(ع) می باشد. بنابراین جمله <لعن ... علی لسان داود و عیسی> به این معناست که کافران بنی اسرائیل مورد لعنت داود(ع) و عیسی(ع) قرار گرفتند گفتنی است، آنگاه که لعنت بر زبان انسان جاری شود به معنای درخواست انقطاع از رحمت الهی از لعنت شونده است.

2 - داود و عیسی ( ع ) ، پیام آوران لعن و نفرین الهی بر کافران بنی اسرائیل *

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود و عیسی ابن مریم

بدان احتمال که فاعل محذوف <لعن>، اللّه باشد. گفتنی است که لعنت خداوند نسبت به کافران بنی اسرائیل بر لسان داود(ع) و عیسی(ع) به معنای ابلاغ لعنت خداوند به واسطه آن پیامبران است.

11 - گرفتاری کافران بنی اسرائیل به لعنت داود و عیسی ( ع ) ، برخاسته از عصیان پیشگی و تجاوزگری آنان

لعن الذین کفروا . .. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون

در برداشت فوق <ذلک> اشاره به <لعنت> گرفته شده است.

14 - مورد لعن قرار گرفتن گروهی از بنی اسرائیل از سوی حضرت عیسی ( ع ) ، به دلیل کفر آنان پس از نزول مائده آسمانی

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل . .. عیسی ابن مریم

از امام باقر(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: . .. و اما عیسی فلعن الذین انزلت علیهم المائده ثم کفروا بعد ذلک.

_______________________________

تفسیر تبیان، ج 3، ص 609; نورالثقلین، ج 1، ص 661، ح 315.

15 - مسخ گروهی از بنی اسرائیل بصورت خوک ، در اثر لعن حضرت داود ( ع ) و بصورت میمون ، در اثر لعن حضرت عیسی ( ع )

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود و عیسی

از امام صادق(ع) درباره آیه فوق روایت شده: الخنازیر علی لسان داود(ع) و القرده علی لسان عیسی ابن مریم(ع).

_______________________________

کافی، ج 8، ص 200، ح 240; نورالثقلین، ج 1، ص 660، ح 311.

ص: 446

65- لعن مردم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 161 - 3،7

3 - فرشتگان و تمامی مردم در قیامت ، کفرپیشگانی را که در حال کفر مرده اند ، لعنت کرده و خواستار دوری رحمت الهی از آنان خواهند شد .

أولئک علیهم لعنه اللّه و الملئکه و الناس أجمعین

لعنت مردم به معنای: نفرین و درخواست دوری لعنت شونده از رحمت خداوند است.

7 - تأثیر و نقش دعا و نفرین فرشتگان و انسان ها در دوری گنهکاران از رحمت الهی

أولئک علیهم لعنه اللّه و الملئکه و الناس أجمعین

66- لعن مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 18 - 11

11- کسانی که به خداوند دروغ می بندند ، از رحمت خداوند محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ه-ؤلاء الذین کذبوا علی ربهم ألا لعنه الله علی الظ-لمین

67- لعن ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 161 - 1،3،7

1 - کفرپیشگانی که با کفر بمیرند ، به لعنت خدا گرفتار شده و مورد نفرین و لعنت فرشتگان خواهند بود .

إن الذین کفروا و ماتوا و هم کفار أولئک علیهم لعنه اللّه و الملئکه و الناس أجمعین

3 - فرشتگان و تمامی مردم در قیامت ، کفرپیشگانی را که در حال کفر مرده اند ، لعنت کرده و خواستار دوری رحمت الهی از آنان خواهند شد .

أولئک علیهم لعنه اللّه و الملئکه و الناس أجمعین

لعنت مردم به معنای: نفرین و درخواست دوری لعنت شونده از رحمت خداوند است.

7 - تأثیر و نقش دعا و نفرین فرشتگان و انسان ها در دوری گنهکاران از رحمت الهی

أولئک علیهم لعنه اللّه و الملئکه و الناس أجمعین

68- محرومیّت لعن شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 52 - 6

6 - مشمولان لعن خداوند ، محروم از مدد های او

ص: 447

و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

69- محمد(ص) و لعن کافران مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 17 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، مأمور فرصت دادن به کافران عصر بعثت و پرهیز از نفرین و درخواست عذاب سریع برای آنان

فمهّل الک-فرین أمهلهم رویدًا

<مَهِّل> و <أمهِل> به یک معنا است; گرچه برخی گفته اند: <مَهِّل> فرمان به مهلت لحظه به لحظه و تدریجی است و <أمهل> فرمان به یک مهلت. تکرار فرمان با دو لفظ متفاوت - به گونه ای که دو فرمان مستقل به نظر آید - تأکید بیشتری به همراه دارد. کلمه <رویداً> ممکن است، تصغیر <رَوْد> (مهلت دادن) باشد; یعنی، مهلت کوتاه و نیز می تواند اسم فعل و به معنای <أمهل> باشد که برای سومین بار فرمان مهلت را تکرار کرده است.

70- مراتب لعن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 47 - 18

18 - لعنت الهی ، گوناگون و دارای نمود های متفاوت

لعنهم اللّه . .. فلا یؤمنون ... او نلعنهم کما لعنّا اصحاب السَّبت

71- مشمولان لعن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 88 - 4

4 - خداوند ، یهودیان حق ناپذیر را از رحمت خویش محروم و به لعنت ، گرفتارشان کرد .

بل لعنهم اللّه بکفرهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 89 - 12،13

12 - خداوند ، یهودیان کافر به پیامبر ( ص ) و قرآن را از رحمت خویش به دور و آنان را مورد لعنت قرار داده است .

فلعنه اللّه علی الکفرین

13 - کافران عنود و حق ناپذیر ، مورد لعنت خداوند هستند .

فلعنه اللّه علی الکفرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 448

1 - بقره - 2 - 160 - 6

6 - شمول لعنت الهی بر گنهکاران ، موجب سلب توفیق توبه از آنان نخواهد شد .

أولئک یلعنهم اللّه . .. إلاّ الذین تابوا و أصلحوا و بینوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 161 - 1،5،7

1 - کفرپیشگانی که با کفر بمیرند ، به لعنت خدا گرفتار شده و مورد نفرین و لعنت فرشتگان خواهند بود .

إن الذین کفروا و ماتوا و هم کفار أولئک علیهم لعنه اللّه و الملئکه و الناس أجمعین

5 - کتمان کنندگان حقایق دینی هم در دنیا و هم در آخرت به لعنت خداوند گرفتار خواهند بود .

أولئک یلعنهم اللّه . .. أولئک علیهم لعنه اللّه

جمله <أولئک یلعنهم اللّه> (در آیه 159) به قرینه <إلا الذین تابوا . ..> حاکی از آن است که: کتمان کنندگان حقایق در دنیا به لعنت خدا گرفتارند و جمله <أولئک علیهم لعنه اللّه> به دلیل <ماتوا و هم کفار> دلالت بر این دارد که در آخرت نیز مورد لعنت هستند.

7 - تأثیر و نقش دعا و نفرین فرشتگان و انسان ها در دوری گنهکاران از رحمت الهی

أولئک علیهم لعنه اللّه و الملئکه و الناس أجمعین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 162 - 1،2

1 - کسانی که کافر بمیرند ، برای همیشه به لعنت خدا گرفتار خواهند بود .

أولئک علیهم لعنه اللّه . .. خلدین فیها

ظاهر این است که ضمیر <فیها> به <لعنه اللّه . ..> (در آیه قبل) بازگردد.

2 - کتمان کنندگان حقایق دینی ، در صورتی که بدون توبه بمیرند ، همواره مورد لعنت خدا خواهند بود .

إن الذین یکتمون . .. أولئک علیهم لعنه اللّه ... خلدین فیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 46 - 20

20 - گرفتاری برخی از یهود به لعنت خداوند

و لکن لعنهم اللّه بکفرهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 47 - 16،17

16 - گرفتاری اصحاب سبت به لعنت الهی

کما لعنّا اصحاب السَّبت

17 - کافران به قرآن در خطر گرفتاری به لعنتی ، همسان لعنی که اصحاب سبت بدان گرفتار شدند .

امنوا . .. او نلعنهم کما لعنّا اصحاب السَّبت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 449

3 - نساء - 4 - 52 - 1،2،3،6

1 - اهل کتاب ( علمای یهود ) مشمول لعن خداوند به جهت حقپوشی و همسویی با کفار علیه مسلمانان

الم تر . .. اولئک الّذین لعنهم اللّه

2 - ایمان به جبت و طاغوت ( کفر و شرک ) موجب لعن خداوند

الم تر . .. اولئک الّذین لعنهم اللّه و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

3 - کسانی که حقانیّت اسلام را می پوشانند و راه شرک را بهتر از آن می نمایانند ، مورد لعن الهی هستند .

الم تر الی الذین . .. یقولون هؤلاء اهدی من الّذین امنوا سبیلا. اولئک الّذین لعنه

6 - مشمولان لعن خداوند ، محروم از مدد های او

و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 44 - 7

7 - ندا دهنده ای در قیامت مأمور اعلام گرفتاری ظالمان به لعنت خداوند است .

فاذن مؤذن بینهم أن لعنه اللّه علی الظلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 45 - 4

4 - آنانکه در پی ناهنجار کردن و منحرف ساختن راه خدایند ، از زمره ستمکارانند و در قیامت مورد لعنت خدا قرار خواهند گرفت .

أن لعنه اللّه علی الظالمین. الذین ... یبغونها عوجاً

برداشت فوق بر اساس دومین مصداقی است که در توضیح برداشت قبل برای پی جویی اعوجاج در دین بیان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 30 - 11

11 - پندار فرزند داشتن خدا ، انحراف از مسیر حق بوده و معتقدان به آن ، گرفتار لعن و نفرین خدا خواهند بود .

و لا یدینون دین الحق . .. و قالت الیهود عزیر ابن اللّه ... قتلهم اللّه أنی یؤفکو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 68 - 10،11

10 - منافقان و کافران ، مورد لعن و نفرین خداوند و محروم ابدی از رحمت او

المنفقین . .. و الکفار ... لعنهم اللّه

11 - جواز لعن و نفرین بر منافقان و کافران

المنفقین . .. و الکفار ... لعنهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 98 - 10

10 - آرزومندان نزول بلا و نگون بختی برای پیامبر ( ص ) و مؤمنان ، مورد طرد و لعن خداوند هستند .

ص: 450

یتربّص بکم الدوائر علیهم داثره السوء

ظاهراً جمله <علیهم داثره السوء> در مقام نفرین می باشد نه صرفاً إخبار از آینده.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 18 - 10،11،14

10- ستمگران در قیامت ، از رحمت خداوند محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنه الله علی الظ-لمین

11- کسانی که به خداوند دروغ می بندند ، از رحمت خداوند محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ه-ؤلاء الذین کذبوا علی ربهم ألا لعنه الله علی الظ-لمین

14- < عن رسول الله ( ص ) : . . . وأما الکافر فیقرأ ذنوبه علی رؤوس الأشهاد ، < ه-ؤلاء الذین کذبوا علی ربّهم ألا لعنه الله علی الظالمین > ;

از رسول خدا(ص) روایت شده است که فرمود: . .. اما کافر پس گناهان او در ملأ عام و در حضور گواهان خوانده می شود: اینانند کسانی که به پروردگار خود دروغ بستند. آگاه باشید لعنت خدا بر ستمکاران باد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 60 - 1

1- قوم عاد ، در دنیا به لعنت خدا گرفتار شدند و در آخرت نیز از رحمت او محروم خواهند بود .

و أُتبعوا فی ه-ذه الدنیا لعنه و یوم القی-مه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 99 - 1

1- فرعون و پیروان وی در عرصه دنیا و آخرت ، به لعنت خدا گرفتار و از رحمت او به دورند .

و أُتبعوا فی ه-ذه لعنه و یوم القی-مه

ضمیر در <اُتبعوا> به فرعون و قوم وی باز می گردد. <اتباع> (مصدر اُتبعوا) به معنای ملحق کردن و به دنبال فرستادن است. بنابراین <واُتبعوا ...>; یعنی ، فرعون و قوم او در دنیا و آخرت ، لعنت و نفرین را به دنبال خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 25 - 7،8،9

7- کسانی که به پیمان های الهی پایبند نباشند ، به لعنت خدا و دوری از رحمت او گرفتار خواهند شد .

والذین ینقضون عهد الله . .. أُول-ئک لهم اللعنه

8- آنان که به برقراری پیوندهایی که خداوند به برقرار ساختن آنها فرمان داده ، ملتزم نباشند ، به لعنت و دوری از رحمت گرفتار خواهند شد .

والذین . .. یقطعون ما أمر الله به أن یوصل ... أُول-ئک لهم اللعنه

9- فسادگران در زمین به لعنت خداوند و دوری از رحمت او گرفتار خواهند شد .

و ال-ذین . .. یف-سدون فی الأرض أُول-ئک لهم اللعنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 451

8 - رعد - 13 - 39 - 13

13- < عن أبی عبدالله ( ع ) انه قال فی قول الله عزوجل : < و قالت الیهود یدالله مغلوله > : لم یعنوا أنه ه-کذا ، و ل-کنّهم قالوا : قد فرغ من الأمر فلایزید و لاینقص فقال الله جل جلاله تکذیباً لقولهم : < غلّت أیدیهم و لعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان ینفق کیف یشاء > ألم تسمع الله عزوجل یقول : < یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده اُمّ الکتاب > ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که درباره قول خدای عزوجل: <و قالت الیهود ید الله مغلوله> فرمود: منظور یهود این نبود که واقعاً دستهای خدا در غُلّ بسته است ; بلکه آنان می گفتند: خدا از کار خلقت فارغ شده و دیگر چیزی را زیاد و کم نمی کند. پس خداوند - جل جلاله - برای تکذیب سخن آنان فرمود: <دستهای خودشان در غل بسته باد و به خاطر سخنی که گفتند، لعنت بر آنان باد ; بلکه دستهای خدا باز است و هرگونه می خواهد می بخشد>.آیا نشنیده ای که خدای عزوجل می فرماید: <یمحوا الله مایشاء و یثبت و عنده اُمّ الکتاب>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 27 - 17

17- < عن أبی عبدالله ( ع ) قال : إن المؤمن إذا أُخرج من بیته شیّعته الملائکه إلی قبره . . . و إن کان کافراً خرجت الملائکه تشیّعه إلی قبره تلعنونه . . . ثمّ یدخل علیه ملکا القبر . . . فیقولان له : من ربّک ؟ فیتلجلج و یقول : قد سمعت الناس یقولون فیقولان له : لادریت و یقولان له : ما دینک ؟ فیتلجلج فیقولان له : لادریت و یقولان له : من نبّیک ؟ فیقول : قد سمعت الناس یقولون فیقولان له لادریت و یسأل عن إمام زمانه . . . و هو قول الله عزّوجلّ : < . . . و یضلّ الله الظالمین و یفعل الله ما یشاء > ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: آن گاه که [جنازه] مؤمن را از منزلش بیرون می برند، ملائکه او را تا قبرش تشییع می کنند . .. و اگر کافر باشد فرشتگان او را تا قبرش تشییع و لعنت می کنند ... سپس دو فرشته قبر، بر او وارد می شوند ... پس به او می گویند: پروردگارت کیست؟ پس او [در پاسخ] مردد می شود و می گوید: شنیده ام مردم [این گونه] می گویند. پس به او می گویند: [آیا] ندانستی؟ به او می گویند دینت چیست؟ باز مردد می شود و آنان به او می گویند: [آیا] ندانستی؟ پس به او می گویند: پیامبر تو کیست؟ پس پاسخ می دهد: شنیده ام که [این گونه] مردم می گویند. پس به او می گویند [آیا ]ندانستی؟ و از او درباره امام زمانش سؤال می کنند: ... و این سخن خداوند عزّوحلّ است: ... یضلّ الله الظالمین و یفعل الله ما یشاء>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 35 - 6

6- بازگشت همه لعن ها ، به ابلیس است . *

و إن علیک اللعنه إلی یوم الدین

برداشت فوق، مبتنی بر این است که <ال> در <اللعنه> برای جنس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 78 - 1،2

1 - ابلیس به خاطر سرپیچی از فرمان سجده بر آدم ، مورد لعن و نفرین ابدی خداوند قرار گرفت .

و إنّ علیک لعنتی إلی یوم الدین

2 - طرد از درگاه خداوند و گرفتار شدن به لعن و نفرین ابدی ، کیفر دنیوی ابلیس

فإنّک رجیم . و إنّ علیک لعنتی إلی یوم الدین

ص: 452

خداوند در هشت آیه بعد، ابلیس را به عذاب جهنم تهدید و محکوم کرد. این نکته می رساند که طرد و نفرین ابلیس - آن هم با آمدن قید <إلی یوم الدین> - مربوط به کیفر دنیایی او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 52 - 7

7 - ستمگران ، گروهی مطرود و محروم از رحمت خداوند در قیامت

و لهم اللعنه

72- مشمولان لعن اخروی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 19 - 3،6

3- کسانی که دین و معارف الهی را نپذیرند و مردم را از پذیرش آن بازدارند ، در آخرت از رحمت خدا محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنه الله علی الظ-لمین. الذین یصدون عن سبیل الله

6- کسانی که درپی منحرف ساختن دین و معارف الهی هستند ، ستمکارند و در آخرت به لعنت خدا گرفتار خواهند شد .

ألا لعنه الله علی الظ-لمین. الذین ... یبغونها عوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 23 - 1

1 - قذف کنندگان و اتهام زنندگان به زنان پاکدامن ، نجیب و مؤمن ، مورد نفرین در دنیا و آخرت

إنّ الذین یرمون المحصن-ت الغ-فل-ت المؤمن-ت لعنوا فی الدنیا و الأخره

<محصنات> به معنای زنان عفیف و پاکدامن است (لسان العرب). مقصود از <غافلات> (زنان غافل) ممکن است زنانی باشند که آن قدر از آلودگی جنسی به دوراند که گویا به کلی از چنین مسائلی بی خبراند و ممکن است زنانی باشند که از آنچه به آنان نسبت ناروا داده اند (فحشا)، کاملاً بی خبراند و در هر دو صورت به چنین زنانی زنان نجیب گفته می شود.

73- مشمولان لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 35 - 1

1- ابلیس ، به دلیل تمرد از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، مورد لعن ابدی خداوند قرار گرفت .

و إن علیک اللعنه إلی یوم الدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 6

6 - ستم کاران ، مورد لعن و نفرین خداوند

ص: 453

فبعدًا للقوم الظ-لمین

نصب <بُعداً> به عنوان مفعول مطلق برای فعل محذوف می باشد; یعنی، <بعدوا بُعداً>. گفتنی است که <بُعداً> از جمله مصدرهایی است که همواره به جای فعل می آید; یعنی، دور باد[از رحمت خدا] گروه ستم کاران!

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 9

9 - جوامع کفرپیشه و بی ایمان ، مورد لعن و نفرین خداوند

فبعدًا لقوم لایؤمنون

کلمه <بُعداً> منصوب است به عنوان مفعول مطلق برا فعل محذوف; یعنی، <بعدوا بُعداً>. گفتنی است که <بُعداً> از مصادرهایی است که همواره بجای فعل می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 7 - 3

3 - مردانی که با سوگند دروغین ، همسرانشان را متهم به زنا کنند ، مستحق لعنت خدایند .

والخ-مسه أنّ لعنت اللّه علیه إن کان من الک-ذبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 42 - 1

1 - لعنت خدا و دوری از رحمت حق ، تنها دست آورد فرعون و سپاهیانش از زندگی دنیوی

و أتبعن-هم فی ه-ذه الدنیا لعنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 57 - 1،4،5،6

1 - آزاردهندگان و اذیت کنندگان خدا و پیامبر ( ص ) ، مشمول لعن خدا در دنیا و آخرتند .

إنّ الذین یؤذون اللّه و رسوله لعنهم اللّه فی الدنیا و الأخره

4 - کسانی که وارد منزل پیامبر ( ص ) شوند و اقامت خود را در حدّ آزاردهندگی آن حضرت ادامه دهند ، مورد لعن خدایند .

و لامستئنسین لحدیث إنّ ذلکم کان یؤذی النبیّ . .. إنّ الذین یؤذون ... و رسوله لعن

5 - منافقان و کافران آزاردهنده رسول خدا ( ص ) ، مورد لعن خدایند .

و لاتطع الک-فرین و المن-فقین و دَعْ أذیهم . .. إنّ الذین یؤذون ... و رسوله لعنهم

6 - مذاکره کنندگان بی پرده و رو در رو با همسران پیامبر - که موجب آزار دادن رسول خدا ( ص ) است - مشمول لعن خداوندند .

و إذا سألتموهنّ مت-عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب. .. و ما کان لکم أن تؤذوا رسول اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 64 - 1

1 - همه کافران ، قطعاً مورد لعن خداوندند .

ص: 454

إنّ اللّه لعن الک-فرین

<ال> در <الکافرین> می تواند برای استغراق باشد. بنابراین، همه کافران را شامل می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 1،4

1- عناصر بیماردلِ روی گردان از جهاد و دستورات الهی ، مورد نفرین خداوند

رأیت الذین فی قلوبهم مرض . .. فهل عسیتم إن تولّیتم ... أول-ئک الذین لعنهم اللّه

برداشت یاد شده بنابر این نکته است که مشارالیه <أول-ئک>، کسانی باشند که <تولّیتم> خطاب به آنان است و <تولّی> به معنای روی گردانی از جهاد و یا مجموعه فرمان های حق باشد.

4- والیان و حاکمان فسادگر و بی عاطفه ، مورد نفرین الهی

إن تولّیتم أن تفسدوا فی الأرض . .. أول-ئک الذین لعنهم اللّه

برداشت بالا بنابراین نکته است که <أول-ئک> اشاره باشد به همه متولیان امر که فسادگر و قطع کننده رحم اند و گروهی از آنان در آیه قبل، مخاطب <إن تولّیتم أن تفسدوا. ..> قرار گرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 6 - 11

11 - منافقان و مشرکان ، مورد خشم و نفرین الهی و به دور از رحمت او

و غضب اللّه علیهم و لعنهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 11 - 3

3 - کافران دوزخی ، مورد نفرین خدا و محروم از رحمت و لطف او هستند .

فسحقًا لأصح-ب السعیر

<سحق> به معنای <بُعد> است و در این آیه، به جای لعن و نفرین به کار رفته است و مراد از آن، دوری از رحمت و لطف الهی می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 19 - 1

1 - ولیدبن مغیره ، مورد نفرین خداوند

فقتل کیف قدّر

عبارت <قتل>، برای نفرین و دعا علیه کسی به کار می رود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 20 - 1

1 - ولیدبن مغیره ، مورد نفرین شدید و سخت خداوند

ثمّ قتل کیف قدّر

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که آیه شریفه تکرار آیه پیش و به منظور مبالغه ادا شده است و <ثمّ> برای

ص: 455

دلالت بر تفاوت رتبه است; یعنی، عقوبت و نابودی کافران، به شدیدترین وجهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 17 - 8

8 - < عن أمیرالمؤمنین ( ع ) . . . < قتل الإنسان ما أکفره > أی لعن الإنسان ;

از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده که در معنای <قتل الإنسان ما أکفره> فرمود: یعنی لعنت بر این انسان [چقدر ناسپاس است]>.

74- مشمولان لعن دنیوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 23 - 1

1 - قذف کنندگان و اتهام زنندگان به زنان پاکدامن ، نجیب و مؤمن ، مورد نفرین در دنیا و آخرت

إنّ الذین یرمون المحصن-ت الغ-فل-ت المؤمن-ت لعنوا فی الدنیا و الأخره

<محصنات> به معنای زنان عفیف و پاکدامن است (لسان العرب). مقصود از <غافلات> (زنان غافل) ممکن است زنانی باشند که آن قدر از آلودگی جنسی به دوراند که گویا به کلی از چنین مسائلی بی خبراند و ممکن است زنانی باشند که از آنچه به آنان نسبت ناروا داده اند (فحشا)، کاملاً بی خبراند و در هر دو صورت به چنین زنانی زنان نجیب گفته می شود.

75- مظاهر لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 162 - 6

6 - عذاب اخروی ، جلوه ای از لعنت خدا و دوری از رحمت اوست .

أولئک علیهم لعنه اللّه . .. خلدین فیها لایخفف عنهم العذاب

جمله <لایخفف عنهم العذاب> پس از <خالدین فیها> بیانگر آن است که: اثر لعنت الهی در قیامت، عذاب دوزخ است.

76- ممنوعیت لعن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 11 - 10

10 - ممنوعیت طعنه زدن به دیگران و عیب جویی از ایشان

و لا تلمزوا أنفسکم

<لمز> (مصدر <تلمزوا>) به معنای عیب جویی کردن است.

ص: 456

77- موجبات لعن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 161 - 3

3 - فرشتگان و تمامی مردم در قیامت ، کفرپیشگانی را که در حال کفر مرده اند ، لعنت کرده و خواستار دوری رحمت الهی از آنان خواهند شد .

أولئک علیهم لعنه اللّه و الملئکه و الناس أجمعین

لعنت مردم به معنای: نفرین و درخواست دوری لعنت شونده از رحمت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 16

16 - لجاجت در برابر حق و تکذیب آن ، موجب استحقاق لعن و نفرین خدا

فمن حاجّک . .. فنجعل لعنت اللّه علی الکاذبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 46 - 21،27،28

21 - کفر یهود ، عامل گرفتاری آنان به لعنت و نفرین الهی

من الذین هادوا . .. لعنهم اللّه بکفرهم

27 - گروهی اندک از یهود کافر نشدند و مورد لعنت الهی قرار نگرفتند .

و لکن لعنهم اللّه بکفرهم . .. الّا قلیلا

بنابر اینکه <قلیل> استثناء از مفعول در <لعنهم اللّه> باشد. نصب <قلیلا> این احتمال را تأیید می کند.

28 - گرفتاری یهود به لعنت الهی ، موجب دوری آنان از ایمان به پیامبر ( ص ) و اسلام

لعنهم اللّه بکفرهم فلا یؤمنون الّا قلیلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 47 - 15،17،21

15 - هشدار خداوند به اهل کتاب در مورد گرفتاری آنان به لعن الهی در صورت کفر به قرآن

یا ایها الذین اوتوا الکتب . .. او نلعنهم کما لعنّا اصحاب السَّبت

17 - کافران به قرآن در خطر گرفتاری به لعنتی ، همسان لعنی که اصحاب سبت بدان گرفتار شدند .

امنوا . .. او نلعنهم کما لعنّا اصحاب السَّبت

21 - مسخ کافرانِ به قرآن و یا گرفتاری آنان به لعنت ، سنت الهی

من قبل ان نطمس وجوهاً . .. او نلعنهم ... و کان امر اللّه مفعولا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 52 - 1،2،4

1 - اهل کتاب ( علمای یهود ) مشمول لعن خداوند به جهت حقپوشی و همسویی با کفار علیه مسلمانان

الم تر . .. اولئک الّذین لعنهم اللّه

2 - ایمان به جبت و طاغوت ( کفر و شرک ) موجب لعن خداوند

ص: 457

الم تر . .. اولئک الّذین لعنهم اللّه و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

4 - همسویی با کافران علیه مسلمانان ، از موجبات لعن الهی است .

یقولون . .. هؤلاء اهدی من الّذین امنوا سبیلا. اولئک الّذین لعنهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 155 - 9

9 - یهود ، مورد نفرین و غضب خداوند به سبب پیمان شکنی ، انکار آیات الهی و کشتن پیامبران

فبما نقضهم میثقهم . .. و قتلهم الأنبیاء

برداشت فوق بر این اساس است که <بما نقضهم . ..> به قرینه آیات مشابه، متعلق به فعلی محذوف همانند <لعناهم> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 156 - 9

9 - نسبت دادن فحشا و بی عفتی به پاکدامنان ( قذف ) ، حرام و موجب دوری از رحمت خداوند

و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 13 - 4

4 - گرفتاری بنی اسرائیل به لعن الهی و قساوت قلب ، کیفر پیمان شکنی آنان

فبما نقضهم میثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 1

1 - کافران بنی اسرائیل با نفرین داود ( ع ) و عیسی ( ع ) به لعنت و دوری از رحمت خداوند گرفتار شدند .

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود و عیسی

فاعل محذوف از <لعن> داود(ع) و عیسی(ع) می باشد. بنابراین جمله <لعن ... علی لسان داود و عیسی> به این معناست که کافران بنی اسرائیل مورد لعنت داود(ع) و عیسی(ع) قرار گرفتند گفتنی است، آنگاه که لعنت بر زبان انسان جاری شود به معنای درخواست انقطاع از رحمت الهی از لعنت شونده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 79 - 10

10 - لعن شدن گروهی از بنی اسرائیل به سبب تأثیرناپذیری آنان در برابر نهی از منکر و نیز گروه ناهی از منکر به سبب همنشینی با گنهکاران

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل . .. کانوا لایتناهون عن منکر فعلوه

از حضرت علی(ع) روایت شده: . .. و لما وقع التقصیر فی بنی اسرائیل جعل الرجل منهم یری اخاه علی الذنب فینهاه فلاینهی فلایمنعه ذلک من ان یکون اکیله و جلیسه و شربیه حتی ضرب اللّه عزوجل قلوب بعضهم ببعض و نزل فیهم القرآن حیث یقول عزوجل <لعن الذین کفروا من بنی اسرئیل ... کانوا لایتناهون عن منکر فعلوه ... .>

_______________________________

ص: 458

ثواب الاعمال مترجم، ص 597، ح 3; نورالثقلین، ج 1، ص 660، ح 312.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 80 - 9

9 - روابط ولایی و دوستی بنی اسرائیل با کافران عامل کفرورزی و گرفتاری آنان به لعنت خدا و پیامبران

لعن الذین کفروا . .. تری کثیراً منهم یتولون الذین کفروا

مضمون آیه مورد بحث یعنی پذیرش ولایت مشرکان بیان مصداقی دیگر از عصیان و تجاوزگری بنی اسرائیل است. بنابراین پذیرش ولایت مشرکان نیز از عوامل کفرپیشگی و گرفتاری به لعنت الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 61 - 1،2،3

1 - تداوم تعرض به زنان مسلمان ، از سوی منافقان ، باعث اجرای حکمی سخت درباره آنان و آواره شدن شان همراه با لعن خدا می شد .

لئن لم ینته المن-فقون . .. لنغرینّک بهم ثمّ لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً. ملعونین

<ملعونین> حال برای ضمیر فاعلی <لایجاورون> است.

2 - تداوم آزار و اذیت زنان مسلمان ، از سوی بیماردلان ، موجب سخت گیری پیامبر ( ص ) بر آنان ، در حد آواره سازی همراه با لعن خدا می شد .

لئن لم ینته . .. و الذین فی قلوبهم مرض ... لنغرینّک بهم ثمّ لایجاورونک فیها إلاّ

3 - ادامه شایعه پراکنی ، در پی دارنده سخت گیری پیامبر ( ص ) و در نتیجه ، آواره شدن همراه با لعن بود .

لئن لم ینته . .. و المرجفون ... لنغرینّک بهم ثمّ لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً . م

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 78 - 7

7 - تکبر ، خودبرتربینی و سرپیچی از فرمان خداوند ، زمینه ساز لعن و نفرین ابدی

إلاّ إبلیس استکبر . .. و إنّ علیک لعنتی إلی یوم الدین

78- موجبات لعن انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 79 - 5

5 - ترک نهی از منکر و بی اعتنایی به رواج فساد در جامعه موجب گرفتار شدن به لعنت خدا و پیامبران

لعن الذین کفروا . .. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون.کانوا لایتناهون

79- موجبات لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 459

4 - نساء - 4 - 157 - 4

4 - ادعای کشتن حضرت مسیح ( ع ) - علی رغم اعتراف به پیامبری وی - مایه گرفتاری یهود به لعنت و غضب خداوند

و قولهم إنّا قتلنا المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه

بدان احتمال که <قولهم> عطف بر <نقضهم> در آیه 155 باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 64 - 9

9 - ناتوان پنداشتن خداوند بر تدبیر جهان ، موجب گرفتار شدن به لعنت و دور ماندن از رحمت وی

و قالت الیهود یداللّه مغلوله . .. و لعنوا بما قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 12

12 - نافرمانی خدا و پیامبران و استمرار تجاوز به حدود الهی و حقوق مردمان ، موجب کفر و گرفتاری به لعنت الهی

لعن الذین کفروا . .. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون

در برداشت فوق <ذلک> علاوه بر اشاره به لعنت اشاره به کیفر نیز گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 79 - 5

5 - ترک نهی از منکر و بی اعتنایی به رواج فساد در جامعه موجب گرفتار شدن به لعنت خدا و پیامبران

لعن الذین کفروا . .. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون.کانوا لایتناهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 60 - 3

3- انکار ربوبیت خدا و نافرمانی از دستورات پیامبران ، موجب لعنت خدا و دوری از رحمت اوست .

و أُتبعوا فی ه-ذه الدنیا لعنه و یوم القی-مه ألا إن عادًا کفروا ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 99 - 2

2- نپذیرفتن رسالت پیامبران ، مایه گرفتار شدن به لعنت خدا و دوری از رحمت او در دنیا و آخرت است .

و لقد أرسلنا موسی . .. و أُتبعوا فی ه-ذه لعنه و یوم القی-مه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 7 - 6

6 - نسبت دادن دروغین زنا به زنان پاکدامن ، در پی دارنده لعنت خدا ( محروم شدن از رحمت خدا و گرفتار شدن به خشم و غضب او )

والخ-مسه أنّ لعنت اللّه علیه إن کان من الک-ذبین

ص: 460

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 42 - 2

2 - کفر و عصیان ، در پی دارنده لعنت خدا و عامل دور شدن انسان از رحمت الهی

و أتبعن-هم فی ه-ذه الدنیا لعنه

80- نجات از لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 160 - 1

1 - کتمان کنندگان حقایق دینی در صورت توبه ، از لعنت خدا نجات یافته و از رحمت او برخوردار خواهند شد .

أولئک یلعنهم اللّه . .. إلا الذین تابوا

81- هدایت لعن شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 46 - 26

26 - امکان ایمان و هدایت ، حتی برای گرفتاران به لعنت الهی

و لکن لعنهم اللّه بکفرهم فلا یؤمنون الّا قلیلا

بنابر اینکه <قلیلا> استثناء از فاعل <یؤمنون> باشد، مفهوم جمله <لعنهم اللّه> چنین می شود که عده قلیلی از لعنت شدگان موفق به ایمان خواهند شد.

لعن خدا

82- آثار لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 88 - 6،10،13

6 - قرار گرفتن حجاب بر قلب و اندیشه یهودیان ریشه در فطرت و خلقت آنان ندارد بلکه کفرورزی و دور شدنشان از رحمت الهی موجب آن شده است .

قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بکفر هم فقلیلا

چنانچه گذشت <بل> نفی معنایی است که از <قلوبنا غلف> استفاده می شود و آن معذور بودن یهود به خاطر نفهمیدن است. کلمه <بل> معذور بودن یهود را نفی می کند و جمله <لعنهم اللّه ...> بیان می دارد حجابِ قلب یهود از کفرورزی آنان به وجود آمده نه اینکه فطرتاً این گونه باشند و این چنین نفهمیدنی - که خود آدمی زمینه ساز آن باشد - نمی تواند عذری قابل قبول تلقی شود.

10 - گرفتاری یهود به لعنت الهی ، مایه ایمان نیاوردن آنان به بیشترین معارف الهی است .

لعنهم اللّه بکفر هم فقلیلا ما یؤمنون

ص: 461

فاء تفریع در <فقلیلا ما . ..> گویای آن است که: لعنت الهی موجب شده که یهودیان، زمینه ایمان کامل یا ایمان به تمامی معارف را از دست بدهند.

13 - دور شدن از رحمت خدا و گرفتار آمدن به لعنت او ، مستلزم جبر به عدم ایمان نخواهد شد .

لعنهم اللّه بکفر هم فقلیلا ما یؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 160 - 6

6 - شمول لعنت الهی بر گنهکاران ، موجب سلب توفیق توبه از آنان نخواهد شد .

أولئک یلعنهم اللّه . .. إلاّ الذین تابوا و أصلحوا و بینوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 46 - 28،29

28 - گرفتاری یهود به لعنت الهی ، موجب دوری آنان از ایمان به پیامبر ( ص ) و اسلام

لعنهم اللّه بکفرهم فلا یؤمنون الّا قلیلا

29 - لعنت الهی ، زمینه محرومیت از هدایت و ایمان

لعنهم اللّه بکفرهم فلا یؤمنون الّا قلیلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 13 - 6

6 - سنگدلی ، از پیامد های لعن الهی *

لعنهم و جعلنا قلوبهم قسیه

تقدیم لعن بر قساوت، می تواند اشاره به تأثیر لعنت در قساوت قلب داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 64 - 15،23،24

15 - لعنت الهی ، زمینه ساز محرومیت از معارف قرآن و ازدیاد کفر و طغیان

و لعنوا بما قالوا . .. ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً

23 - دشمنی و کینه توزی یهود با یکدیگر از پیامد های گرفتاری آنان به لعنت خدا و دوری از رحمت او

و لعنوا بما قالوا . .. و القینا بینهم العدوه و البغضاء إلی یوم القیمه

جمله <و القینا . ..> می تواند بیان پیامدی دیگر برای <لعنوا بما قالوا> باشد ; یعنی گرفتاری به لعنت الهی علاوه بر افزایش کفر و طغیان یهودیان، مایه گرفتاری آنان به دشمنی و کینه توزی با یکدیگر نیز گردید.

24 - جوامع گرفتار به لعنت الهی ، همواره در خطر دشمنی و کینه توزی با یکدیگر

و لعنوا بما قالوا . .. و القینا بینهم العدوه و البغضاء إلی یوم القیمه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 7

7- گرفتار آمدن به لعن الهی ، عامل محرومیت انسان از حق شنوی و بینش صحیح

ص: 462

لعنهم اللّه فأصمّهم و أعمی أبص-رهم

83- زمینه لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 9

9- ابتلای انسان به لعن الهی و حق نشنوی ، معلول عملکرد خود او است .

فلو صدقوا اللّه لکان خیرًا لهم . .. أول-ئک الذین لعنهم اللّه فأصمّهم و أعمی أبص-

هر چند فعل های <أصمّ> و <أعمی> به خداوند نسبت داده شده، امااین مستلزم جبر نیست; زیرا انسان در ابتدا کر و کور نمی شود; بلکه در پی یک سلسله اعمال منافقانه، محکوم به لعن و نفرین الهی می گردد.

84- لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 88 - 4

4 - خداوند ، یهودیان حق ناپذیر را از رحمت خویش محروم و به لعنت ، گرفتارشان کرد .

بل لعنهم اللّه بکفرهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 89 - 12،13

12 - خداوند ، یهودیان کافر به پیامبر ( ص ) و قرآن را از رحمت خویش به دور و آنان را مورد لعنت قرار داده است .

فلعنه اللّه علی الکفرین

13 - کافران عنود و حق ناپذیر ، مورد لعنت خداوند هستند .

فلعنه اللّه علی الکفرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 160 - 6

6 - شمول لعنت الهی بر گنهکاران ، موجب سلب توفیق توبه از آنان نخواهد شد .

أولئک یلعنهم اللّه . .. إلاّ الذین تابوا و أصلحوا و بینوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 161 - 1

1 - کفرپیشگانی که با کفر بمیرند ، به لعنت خدا گرفتار شده و مورد نفرین و لعنت فرشتگان خواهند بود .

إن الذین کفروا و ماتوا و هم کفار أولئک علیهم لعنه اللّه و الملئکه و الناس أجمعین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 463

3 - نساء - 4 - 46 - 20،21،27

20 - گرفتاری برخی از یهود به لعنت خداوند

و لکن لعنهم اللّه بکفرهم

21 - کفر یهود ، عامل گرفتاری آنان به لعنت و نفرین الهی

من الذین هادوا . .. لعنهم اللّه بکفرهم

27 - گروهی اندک از یهود کافر نشدند و مورد لعنت الهی قرار نگرفتند .

و لکن لعنهم اللّه بکفرهم . .. الّا قلیلا

بنابر اینکه <قلیل> استثناء از مفعول در <لعنهم اللّه> باشد. نصب <قلیلا> این احتمال را تأیید می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 47 - 15،16،18

15 - هشدار خداوند به اهل کتاب در مورد گرفتاری آنان به لعن الهی در صورت کفر به قرآن

یا ایها الذین اوتوا الکتب . .. او نلعنهم کما لعنّا اصحاب السَّبت

16 - گرفتاری اصحاب سبت به لعنت الهی

کما لعنّا اصحاب السَّبت

18 - لعنت الهی ، گوناگون و دارای نمود های متفاوت

لعنهم اللّه . .. فلا یؤمنون ... او نلعنهم کما لعنّا اصحاب السَّبت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 52 - 1،2،3،4،5،6،9،10

1 - اهل کتاب ( علمای یهود ) مشمول لعن خداوند به جهت حقپوشی و همسویی با کفار علیه مسلمانان

الم تر . .. اولئک الّذین لعنهم اللّه

2 - ایمان به جبت و طاغوت ( کفر و شرک ) موجب لعن خداوند

الم تر . .. اولئک الّذین لعنهم اللّه و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

3 - کسانی که حقانیّت اسلام را می پوشانند و راه شرک را بهتر از آن می نمایانند ، مورد لعن الهی هستند .

الم تر الی الذین . .. یقولون هؤلاء اهدی من الّذین امنوا سبیلا. اولئک الّذین لعنه

4 - همسویی با کافران علیه مسلمانان ، از موجبات لعن الهی است .

یقولون . .. هؤلاء اهدی من الّذین امنوا سبیلا. اولئک الّذین لعنهم اللّه

5 - لعنت شدگان الهی ، هرگز یاوری نخواهند داشت .

و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

6 - مشمولان لعن خداوند ، محروم از مدد های او

و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

9 - کارساز نبودن یاری هیچکس ، برای مشمولان لعن الهی

و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

چون کافران و مشمولان لعن الهی احیاناً همدیگر را یاری می دهند، بنابراین جمله <فلن تجد . .. > ناظر به غایت و هدف یاری رسانی است. یعنی بر فرض اینکه همدیگر را یاری دهند، سودبخش نخواهد بود.

10 - کارساز نبودن یاری برای مشمولان لعن الهی ، از سنت های خداوند

ص: 464

و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

کلمه <لن>، که دلالت بر نفی ابدی دارد، می رساند که این معنا از سنتهای الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 93 - 1

1 - خلود در جهنّم ، غضب و لعنت الهی ، کیفر کشتن مؤمن از روی عمد

و من یقتل مؤمنا متعمّداً فجزاؤه جهنّم خالداً فیها و غضب اللّه علیه و لعنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 118 - 1

1 - شیطان ، مورد لعنت خداوند و به دور از رحمت او

لعنه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 155 - 9،10

9 - یهود ، مورد نفرین و غضب خداوند به سبب پیمان شکنی ، انکار آیات الهی و کشتن پیامبران

فبما نقضهم میثقهم . .. و قتلهم الأنبیاء

برداشت فوق بر این اساس است که <بما نقضهم . ..> به قرینه آیات مشابه، متعلق به فعلی محذوف همانند <لعناهم> باشد.

10 - غرور علمی یهود در برابر دعوت انبیا ، موجب گرفتاری آنان به لعنت خداوند

و قولهم قلوبنا غلف

کلمه <قولهم> عطف بر <نقضهم> است، بنابراین متعلق به فعل محذوف <لعناهم> است. یعنی <بقولهم ... لعناهم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 156 - 7،8

7 - کفرورزی یهود با انکار رسالت حضرت مسیح ( ع ) ، موجب گرفتار شدن آنان به لعنت خداوند

و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً

برداشت فوق بر اساس این احتمال است که <بکفرهم> عطف بر <بنقضهم> در آیه قبل باشد. بر این مبنا <بکفرهم> متعلق به فعل محذوف <لعناهم> خواهد بود.

8 - اتهام ناروای یهود به حضرت مریم ( ع ) از عوامل محکومیت آنان به لعن و نفرین الهی

و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 13 - 4،5

4 - گرفتاری بنی اسرائیل به لعن الهی و قساوت قلب ، کیفر پیمان شکنی آنان

فبما نقضهم میثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسیه

5 - لعن الهی ( دوری از رحمت خداوند ) و قساوت دل ، کیفر شکستن پیمان الهی

فبما نقضهم میثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسیه

ص: 465

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 13،16،17،18،19

13 - گرفتاران به لعنت و غضب خدا ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان اهل کتاب خود سزاوار استهزا و نه مؤمنان به خدا و کتب آسمانی

الذین اتخذوا دینکم هزواً . .. منهم القرده و الخنازیر و عبد الطغوت

16 - گرفتاران به لعنت الهی و غضب الهی ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان ، دارای بدترین جایگاه و منزلت در پیشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

با توجه به ارتباط این آیه با آیه قبل که روی سخن را با اهل کتاب قرار داده بود.

17 - بدترین جایگاه دوزخ از آن مسخ شدگان ، پرستندگان طاغوت ، گرفتاران به لعنت و غضب الهی است .

من لعنه اللّه و غضب علیه و جعل منهم . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

برخی از مفسران <مکاناً> را جایگاه دوزخی توصیف شدگان دانسته اند.

18 - طاغوت پرستان ، مسخ شدگان و گرفتاران به لعنت و غضب الهی ، گمراهترین مردمان از راه راست

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

19 - پیشینیان اهل کتاب - بر اثر گرفتاری به لعنت و غضب خدا و در آمدن به شکل میمون و خوک و پرستش طاغوت - ، دارای بدترین جایگاه و منزلت در پیشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 64 - 7،14

7 - یهود ، مردمی به دور از رحمت خداوند و مورد لعنت او

و لعنوا

<لعنت> به معنای دوری از رحمت است.

14 - تأثیر منفی قرآن در یهودیان - افزون بر کفر و طغیان آنان - ، برخاسته از گرفتاری ایشان به لعنت الهی

و لعنوا بما قالوا . .. ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً

واقع شدن جمله <و لیزیدن . ..> پس از بیان پندار باطل یهود و گرفتار شدن آنان به لعنت الهی بر اثر آن، می رساند که ازدیاد کفر و طغیان آنان ریشه در ملعون شدن آنان و پندارهای ناروا درباره خدا، دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 80 - 9

9 - روابط ولایی و دوستی بنی اسرائیل با کافران عامل کفرورزی و گرفتاری آنان به لعنت خدا و پیامبران

لعن الذین کفروا . .. تری کثیراً منهم یتولون الذین کفروا

مضمون آیه مورد بحث یعنی پذیرش ولایت مشرکان بیان مصداقی دیگر از عصیان و تجاوزگری بنی اسرائیل است. بنابراین پذیرش ولایت مشرکان نیز از عوامل کفرپیشگی و گرفتاری به لعنت الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 466

6 - اعراف - 7 - 44 - 7

7 - ندا دهنده ای در قیامت مأمور اعلام گرفتاری ظالمان به لعنت خداوند است .

فاذن مؤذن بینهم أن لعنه اللّه علی الظلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 68 - 10

10 - منافقان و کافران ، مورد لعن و نفرین خداوند و محروم ابدی از رحمت او

المنفقین . .. و الکفار ... لعنهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 99 - 3

3- لعنت الهی و دور شدن از رحمت او ، عطایی شوم و سزایی ناگوار است .

بئس الرفد المرفود

کلمه <الرفد> (عطیه و بخشش) فاعل برای <بئس> است و <ال> در آن <ال> جنسیه می باشد و <المرفود> (عطیه و بخشش) مخصوص به ذم است و <ال> در آن عهد ذکری بوده و اشاره به لعنت و دوری از رحمت خداست. بنابراین <بئس الرفد المرفود>; یعنی، آن عطیه (گرفتاری به لعنت خدا) بد عطیه و بخششی است.

85- مشمولان لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 35 - 1

1- ابلیس ، به دلیل تمرد از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، مورد لعن ابدی خداوند قرار گرفت .

و إن علیک اللعنه إلی یوم الدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 6

6 - ستم کاران ، مورد لعن و نفرین خداوند

فبعدًا للقوم الظ-لمین

نصب <بُعداً> به عنوان مفعول مطلق برای فعل محذوف می باشد; یعنی، <بعدوا بُعداً>. گفتنی است که <بُعداً> از جمله مصدرهایی است که همواره به جای فعل می آید; یعنی، دور باد[از رحمت خدا] گروه ستم کاران!

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 9

9 - جوامع کفرپیشه و بی ایمان ، مورد لعن و نفرین خداوند

فبعدًا لقوم لایؤمنون

کلمه <بُعداً> منصوب است به عنوان مفعول مطلق برا فعل محذوف; یعنی، <بعدوا بُعداً>. گفتنی است که <بُعداً> از

ص: 467

مصادرهایی است که همواره بجای فعل می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 7 - 3

3 - مردانی که با سوگند دروغین ، همسرانشان را متهم به زنا کنند ، مستحق لعنت خدایند .

والخ-مسه أنّ لعنت اللّه علیه إن کان من الک-ذبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 42 - 1

1 - لعنت خدا و دوری از رحمت حق ، تنها دست آورد فرعون و سپاهیانش از زندگی دنیوی

و أتبعن-هم فی ه-ذه الدنیا لعنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 57 - 1،4،5،6

1 - آزاردهندگان و اذیت کنندگان خدا و پیامبر ( ص ) ، مشمول لعن خدا در دنیا و آخرتند .

إنّ الذین یؤذون اللّه و رسوله لعنهم اللّه فی الدنیا و الأخره

4 - کسانی که وارد منزل پیامبر ( ص ) شوند و اقامت خود را در حدّ آزاردهندگی آن حضرت ادامه دهند ، مورد لعن خدایند .

و لامستئنسین لحدیث إنّ ذلکم کان یؤذی النبیّ . .. إنّ الذین یؤذون ... و رسوله لعن

5 - منافقان و کافران آزاردهنده رسول خدا ( ص ) ، مورد لعن خدایند .

و لاتطع الک-فرین و المن-فقین و دَعْ أذیهم . .. إنّ الذین یؤذون ... و رسوله لعنهم

6 - مذاکره کنندگان بی پرده و رو در رو با همسران پیامبر - که موجب آزار دادن رسول خدا ( ص ) است - مشمول لعن خداوندند .

و إذا سألتموهنّ مت-عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب. .. و ما کان لکم أن تؤذوا رسول اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 64 - 1

1 - همه کافران ، قطعاً مورد لعن خداوندند .

إنّ اللّه لعن الک-فرین

<ال> در <الکافرین> می تواند برای استغراق باشد. بنابراین، همه کافران را شامل می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 1،4

1- عناصر بیماردلِ روی گردان از جهاد و دستورات الهی ، مورد نفرین خداوند

رأیت الذین فی قلوبهم مرض . .. فهل عسیتم إن تولّیتم ... أول-ئک الذین لعنهم اللّه

برداشت یاد شده بنابر این نکته است که مشارالیه <أول-ئک>، کسانی باشند که <تولّیتم> خطاب به آنان است و <تولّی> به معنای روی گردانی از جهاد و یا مجموعه فرمان های حق باشد.

ص: 468

4- والیان و حاکمان فسادگر و بی عاطفه ، مورد نفرین الهی

إن تولّیتم أن تفسدوا فی الأرض . .. أول-ئک الذین لعنهم اللّه

برداشت بالا بنابراین نکته است که <أول-ئک> اشاره باشد به همه متولیان امر که فسادگر و قطع کننده رحم اند و گروهی از آنان در آیه قبل، مخاطب <إن تولّیتم أن تفسدوا. ..> قرار گرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 6 - 11

11 - منافقان و مشرکان ، مورد خشم و نفرین الهی و به دور از رحمت او

و غضب اللّه علیهم و لعنهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 11 - 3

3 - کافران دوزخی ، مورد نفرین خدا و محروم از رحمت و لطف او هستند .

فسحقًا لأصح-ب السعیر

<سحق> به معنای <بُعد> است و در این آیه، به جای لعن و نفرین به کار رفته است و مراد از آن، دوری از رحمت و لطف الهی می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 19 - 1

1 - ولیدبن مغیره ، مورد نفرین خداوند

فقتل کیف قدّر

عبارت <قتل>، برای نفرین و دعا علیه کسی به کار می رود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 20 - 1

1 - ولیدبن مغیره ، مورد نفرین شدید و سخت خداوند

ثمّ قتل کیف قدّر

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که آیه شریفه تکرار آیه پیش و به منظور مبالغه ادا شده است و <ثمّ> برای دلالت بر تفاوت رتبه است; یعنی، عقوبت و نابودی کافران، به شدیدترین وجهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 17 - 8

8 - < عن أمیرالمؤمنین ( ع ) . . . < قتل الإنسان ما أکفره > أی لعن الإنسان ;

از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده که در معنای <قتل الإنسان ما أکفره> فرمود: یعنی لعنت بر این انسان [چقدر ناسپاس است]>.

ص: 469

86- مظاهر لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 162 - 6

6 - عذاب اخروی ، جلوه ای از لعنت خدا و دوری از رحمت اوست .

أولئک علیهم لعنه اللّه . .. خلدین فیها لایخفف عنهم العذاب

جمله <لایخفف عنهم العذاب> پس از <خالدین فیها> بیانگر آن است که: اثر لعنت الهی در قیامت، عذاب دوزخ است.

87- موجبات لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 157 - 4

4 - ادعای کشتن حضرت مسیح ( ع ) - علی رغم اعتراف به پیامبری وی - مایه گرفتاری یهود به لعنت و غضب خداوند

و قولهم إنّا قتلنا المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه

بدان احتمال که <قولهم> عطف بر <نقضهم> در آیه 155 باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 64 - 9

9 - ناتوان پنداشتن خداوند بر تدبیر جهان ، موجب گرفتار شدن به لعنت و دور ماندن از رحمت وی

و قالت الیهود یداللّه مغلوله . .. و لعنوا بما قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 12

12 - نافرمانی خدا و پیامبران و استمرار تجاوز به حدود الهی و حقوق مردمان ، موجب کفر و گرفتاری به لعنت الهی

لعن الذین کفروا . .. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون

در برداشت فوق <ذلک> علاوه بر اشاره به لعنت اشاره به کیفر نیز گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 79 - 5

5 - ترک نهی از منکر و بی اعتنایی به رواج فساد در جامعه موجب گرفتار شدن به لعنت خدا و پیامبران

لعن الذین کفروا . .. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون.کانوا لایتناهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 60 - 3

3- انکار ربوبیت خدا و نافرمانی از دستورات پیامبران ، موجب لعنت خدا و دوری از رحمت اوست .

و أُتبعوا فی ه-ذه الدنیا لعنه و یوم القی-مه ألا إن عادًا کفروا ربهم

ص: 470

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 99 - 2

2- نپذیرفتن رسالت پیامبران ، مایه گرفتار شدن به لعنت خدا و دوری از رحمت او در دنیا و آخرت است .

و لقد أرسلنا موسی . .. و أُتبعوا فی ه-ذه لعنه و یوم القی-مه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 7 - 6

6 - نسبت دادن دروغین زنا به زنان پاکدامن ، در پی دارنده لعنت خدا ( محروم شدن از رحمت خدا و گرفتار شدن به خشم و غضب او )

والخ-مسه أنّ لعنت اللّه علیه إن کان من الک-ذبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 42 - 2

2 - کفر و عصیان ، در پی دارنده لعنت خدا و عامل دور شدن انسان از رحمت الهی

و أتبعن-هم فی ه-ذه الدنیا لعنه

88- نجات از لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 160 - 1

1 - کتمان کنندگان حقایق دینی در صورت توبه ، از لعنت خدا نجات یافته و از رحمت او برخوردار خواهند شد .

أولئک یلعنهم اللّه . .. إلا الذین تابوا

لعن شدگان

89- {لعن شدگان}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 88 - 1،2

1 - لعنت دائمی و عذاب تخفیف ناپذیر ، کیفر مرتدّان

قوماً کفروا بعد ایمانهم . .. خالدین فیها لا یخفّف عنهم العذاب

2 - لعنت دائمی و عذاب تخفیف ناپذیر ، کیفر یهود و نصارا ، بجهت کفر آگاهانه آنان به پیامبر ( ص )

قوماً کفروا بعد ایمانهم . .. خالدین فیها لا یخفّف عنهم العذاب

بنابراینکه <قوما کفروا> شامل یهود و نصارا نیز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 46 - 28

ص: 471

28 - گرفتاری یهود به لعنت الهی ، موجب دوری آنان از ایمان به پیامبر ( ص ) و اسلام

لعنهم اللّه بکفرهم فلا یؤمنون الّا قلیلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 13 - 4

4 - گرفتاری بنی اسرائیل به لعن الهی و قساوت قلب ، کیفر پیمان شکنی آنان

فبما نقضهم میثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسیه

90- ایمان لعن شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 46 - 26

26 - امکان ایمان و هدایت ، حتی برای گرفتاران به لعنت الهی

و لکن لعنهم اللّه بکفرهم فلا یؤمنون الّا قلیلا

بنابر اینکه <قلیلا> استثناء از فاعل <یؤمنون> باشد، مفهوم جمله <لعنهم اللّه> چنین می شود که عده قلیلی از لعنت شدگان موفق به ایمان خواهند شد.

91- بی پناهی لعن شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 52 - 5،9،10

5 - لعنت شدگان الهی ، هرگز یاوری نخواهند داشت .

و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

9 - کارساز نبودن یاری هیچکس ، برای مشمولان لعن الهی

و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

چون کافران و مشمولان لعن الهی احیاناً همدیگر را یاری می دهند، بنابراین جمله <فلن تجد . .. > ناظر به غایت و هدف یاری رسانی است. یعنی بر فرض اینکه همدیگر را یاری دهند، سودبخش نخواهد بود.

10 - کارساز نبودن یاری برای مشمولان لعن الهی ، از سنت های خداوند

و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

کلمه <لن>، که دلالت بر نفی ابدی دارد، می رساند که این معنا از سنتهای الهی است.

92- لعن شدگان مردم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 87 - 1،6

ص: 472

1 - بازگشت به کفر ( ارتداد ) با وجود دلایل روشن ، موجب گرفتاری به طرد و نفرین خدا و فرشتگان و مردم

قوماً کفروا بعد ایمانهم . .. اولئک جزاؤهم انّ علیهم لعنه اللّه و الملئکه و النّا

6 - کسانی از یهود و نصارا که آگاهانه نبوت پیامبر ( ص ) را انکار نمودند ، گرفتار لعنت خدا و فرشتگان و مردم هستند .

قوماً کفروا بعد ایمانهم . .. اولئک جزاؤهم انّ علیهم ... و النّاس اجمعین

93- لعن شدگان ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 87 - 1،6

1 - بازگشت به کفر ( ارتداد ) با وجود دلایل روشن ، موجب گرفتاری به طرد و نفرین خدا و فرشتگان و مردم

قوماً کفروا بعد ایمانهم . .. اولئک جزاؤهم انّ علیهم لعنه اللّه و الملئکه و النّا

6 - کسانی از یهود و نصارا که آگاهانه نبوت پیامبر ( ص ) را انکار نمودند ، گرفتار لعنت خدا و فرشتگان و مردم هستند .

قوماً کفروا بعد ایمانهم . .. اولئک جزاؤهم انّ علیهم ... و النّاس اجمعین

94- محرومیّت لعن شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 52 - 6

6 - مشمولان لعن خداوند ، محروم از مدد های او

و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

95- هدایت لعن شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 46 - 26

26 - امکان ایمان و هدایت ، حتی برای گرفتاران به لعنت الهی

و لکن لعنهم اللّه بکفرهم فلا یؤمنون الّا قلیلا

بنابر اینکه <قلیلا> استثناء از فاعل <یؤمنون> باشد، مفهوم جمله <لعنهم اللّه> چنین می شود که عده قلیلی از لعنت شدگان موفق به ایمان خواهند شد.

ص: 473

17- لغزش

1- لغزش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 196 - 4

4 - رهبران الهی ، حتّی پیامبران ، در معرض خطر تأثیر منفی شکوه ظاهری و قدرت اقتصادی کافران

لا یغرّنک تقلّب الّذین کفروا فی البلاد

2- آثار لغزش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 7

7 - خطا ها و لغزش ها ، زمینه ابتلای مؤمنان به رنج ها و سلطه کافران است . *

ربّنا لاتجعلنا فتنه . .. و اغفرلنا

ارتباط <واغفر لنا> با <لاتجعلنا فتنه. ..>، ممکن است از این جهت باشد که یکی از عوامل <فتنه> (مفتون و معذّب شدن) گناهان است. از این رو در تکمیل دعای <لاتجعلنا...>، طلب آمرزش شده است.

3- آثار لغزش در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 26 - 6

6 - لغزش مؤمنان مجاهد در جبهه های نبرد ، موجب محروم شدن آنان از امداد های الهی نخواهد شد .

و یوم حنین . .. ثم ولیتم مدبرین. ثم أنزل اللّه سکینته ... و أنزل جنوداً لم تروها

4- آثار لغزش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 26 - 6

ص: 474

6 - لغزش مؤمنان مجاهد در جبهه های نبرد ، موجب محروم شدن آنان از امداد های الهی نخواهد شد .

و یوم حنین . .. ثم ولیتم مدبرین. ثم أنزل اللّه سکینته ... و أنزل جنوداً لم تروها

5- آمرزش لغزش متقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 15 - 15

15- راه یافتن تقواپیشگان به بهشت ، پس از غفران لغزش های دنیوی آنان از سوی پروردگار

الجنّه الّتی وعد المتّقون فیها . .. و مغفره من ربّهم

با توجه به این که در بهشت، زمینه لغزش و گناه نیست; تعبیر <مغفره> نظر به خطاهای دنیوی دارد که به هر حال - حتی همه اهل تقوا - از آن مصون نیستند.

6- اجتناب از لغزش قلب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 53 - 30

30 - قلب آدمی ، محل لغزش است و باید از مقدمات لغزیدن آن ، جلوگیری کرد .

فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلکم أطهر لقلوبکم و قلوبهنّ

7- خطر لغزش انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 55 - 10

10 - همه انسان ها در معرض گناهو لغزش اند .

و استغفر لذنبک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 18 - 3

3 - انسان ها ، حتی متقین ، همواره در معرض لغزش و نیازمند استغفار مداوم

و بالأسحار هم یستغفرون

8- زمینه لغزش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 475

3 - نساء - 4 - 3 - 3

3 - ازدواج با یتیمان ، لغزشگاهی برای خیانت در اموال آنان و انحراف از عدالت

و ان خفتم الّا تقسطوا فی الیتامی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 1 - 9

9 - انفال و غنایم جنگی ، زمینه لغزش و ابتلای مردم به سوء استفاده و بی تقوایی است .

قل الأنفال للّه و الرسول فاتقوا اللّه

هشدار خداوند با امر به تقوا پس از بیان حکم انفال، حاکی از برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 69 - 6

6 - وجود زمینه های لغزش و گناه در بهرهوری از غنایم

فلکوا . .. و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 34 - 5

5- فراوانی مال و فرزند ، زمینه لغزش و غرور انسان است .

لأحدهما جنّتین . .. فقال لص-حبه و هو یحاوره أنا أکثر منک مالاً و أعزّ نفرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 15 - 3

3- انسان در معرض لغزش نسبت به حقوق والدین و سهل انگاری در احسان به آنان

ووصّینا الإنس-ن بولدیه إحس-نًا

توصیه الهی به لزوم احسان به والدین - علی رغم طبیعی و فطری بودن چنین پیوند و تمایلی در وجود انسان - نشانگر اهمیت و حساسیت این تکلیف و امکان لغزش و سهل انگاری انسان در مقام عمل بدان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 19 - 13

13- همه انسان ها ، حتی پیامبر ( ص ) و مؤمنان واقعی ، در معرض خطا و لغزش و نیازمند غفران الهی

و استغفر لذنبک و للمؤمنین و المؤمن-ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 12 - 8

8 - لزوم پرهیز از زمینه های لغزش وابتلا به گناه

اجتنبوا کثیرًا من الظنّ إنّ بعض الظنّ إثم

در آیه شریفه برای این که خداوند مؤمنان را از بسیاری از گمان ها پرهیز دهد، به آنان یادآور شده که این مسیر، اصولاً امن

ص: 476

نیست و در مواردی به گناه منتهی می شود. مفهوم این استدلال، این است که هر راهی که ناامن و در معرض گناه قرار دارد، باید از آن پرهیز کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 32 - 4

4 - انسان ، همواره در معرض لغزش و غفلت از خدا و فرونهادن مسؤولیت ها *

لکلّ أوّاب حفیظ

واژه <أوّاب> در جایی صادق است که فرد، گرفتار نوعی غفلت و لغزش شود و یا در معرض چنین مشکلی قرار داشته باشد و نیازمند به آن باشد که خویش را در مسیر توجه به خدا، حفظ کرده یا بدان مسیر متوجه سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 15 - 2

2 - وابستگی و دلبستگی به اموال و اولاد ، زمینه ساز لغزش انسان ها و ممانعت از دین داری است .

إنّما أمولکم و أول-دکم فتنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 21 - 14

14 - قدرت اقتصادی ، دارای نقشی فزون تر از قدرت سیاسی در لغزیدن انسان به ورطه سقوط و بی دینی *

من لم یزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

تقدیم ذکری <ماله> بر <ولده>، ممکن است اشاره به برداشت یاد شده باشد.

9- زمینه لغزش انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 5 - 10

10 - اهل زمین ، در طبیعت زمینی خود - بدون بهره گیری از وحی و شریعت الهی - مبتلا به لغزش و گمراهی اند .

کذلک یوحی . .. و یستغفرون لمن فی الأرض

10- زمینه لغزش اولیای مقتول

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 33 - 12

12- سلطه اولیای مقتول بر قاتل ، زمینه لغزش و زیاده روی آنان در اعمال سلطه خویش

جعلنا لولیّه سلط-نًا فلایسرف فی القتل

نهی الهی، نوعی هشدار است و هشدار، نشانگر وجود لغزشگاه می باشد و <فاء> در <فلایسرف> - که برای نتیجه است - نیز تأیید دیگری است بر مطلب فوق.

ص: 477

11- زمینه لغزش در ارزیابی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 8

8 - تصوّر ، شیفتگی نسبت به ترسیم و تحلیل های ذهنی خود ، زمینه لغزش در محاسبات

بل ظننتم . .. و زیّن ذلک فی قلوبکم

12- زمینه لغزش رهبران دینی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 15 - 8

8 - رهبران جامعه اسلامی ، در خطر به سازش کشیده شدن و سستی در برابر فشار ها و تهدید های سخت دشمنان

و استقم کما أمرت و لاتتّبع أهواءهم

13- زمینه لغزش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 25 - 10

10- انسان ها حتی صالحان ، در معرض لغزش و کوتاهی نسبت به حقوق پدر و مادرند .

و اخفض لهما جناح الذلّ . .. ربّکم أعلم ... إن تکونوا صلحین فإنه کان للأوّبین غفو

14- زمینه لغزش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 33 - 11

11- مؤمنان ، در معرض لغزش و نیازمند تذکّر و هشدار مکرّر

یأیّها الذین ءامنوا أطیعوا اللّه و أطیعوا الرسول و لا تبطلوا أعم-لکم

از تکرار <أطیعوا> و نهی <لاتبطلوا> در مورد مؤمنان، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 5 - 11

11 - امکان گرفتار آمدن مؤمنان به لغزش و خطا ; حتی با داشتن مراتب بالای ایمانی *

لیزدادوا إیم-نًا . .. لیدخل المؤمنین ... و یکفّر عنهم سیّئاتهم

ص: 478

بنابراین که مراد از <سیّئات>، صرفاً گناهان و لغزش های قبل از ایمان نباشد; بلکه مطلق لغزش های قبل از ایمان و بعد از آن را دربرگیرد، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 2

2 - اهل ایمان ، در معرض خطر ایجاد ارتباط دوستانه با دشمنان خدا

ی-أیّها الذین ءامنوا لاتتّخذوا عدوّی و عدوّکم أولیاء

نهی معمولاً در جایی صورت می گیرد که زمینه ابتلا و ارتکاب به عملی وجود دارد; به ویژه که شأن نزول خبر از چنین مشکلی می دهد.

15- زمینه نگرانی از لغزش ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 19 - 16

16- احاطه علم الهی بر احوال آدمی ، مقتضی نگرانی انسان از لغزش های خود و روی آوری به استغفار

و استغفر . .. و اللّه یعلم متقلّبکم و مثوی-کم

از ارتباط دو بخش آیه (<استغفر> و <و اللّه یعلم. ..>) مطلب بالا استفاده می شود.

16- عفو از لغزش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 45 - 15

15 - ضرورت پرهیز از خرده گیری بر انسان های باگذشت

فمن تصدق به فهو کفاره له

خداوند به صاحبان حق قصاص در صورت گذشت آنان از حق خود، وعده آمرزش داده است و این درسی است به بندگان که از لغزش انسانهای باگذشت چشمپوشی کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 199 - 4

4 - گذشت از لغزش ها ، دعوت مردم به کار های نیک و مدارا کردن با جاهلان و سفیهان ، از وظایف اساسی مبلغان دین

خذ العفو و أمر بالعرف و أعرض عن الجهلین

17- عوامل لغزش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 479

1 - بقره - 2 - 67 - 21،22

21 - لزوم استعاذه به خدا و یاری جستن از او برای دور ماندن از کردار های جاهلانه و لغزش های برخاسته از جهل

قال أعوذ باللّه أن أکون من الجهلین

22 - جهل و نادانی خطر آفرین و منشأی برای لغزشهاست .

أعوذ باللّه أن أکون من الجهلین

پناه بردن، که معنای عیاذ (مصدر أعوذ) است، به هنگامی است که آدمی از شر چیزی در هراس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 3 - 8

8 - تعدّد زوجات ، لغزشگاهی برای انحراف از عدالت

فانکحوا . .. مثنی و ثلث و رباع فان خفتم الّا تعدلوا فواحده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 48 - 20

20 - هوا های نفسانی و تمایلات اشخاص و گروه ها ، لغزشگاهی بس خطرناک برای حاکم و قاضی

فاحکم . .. و لاتتبع اهواءهم عما جاءک من الحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 18

18 - مال پرستی و وابستگی های خانوادگی از جمله عوامل لغزش و خیانت در شهادت

لانشتری به ثمناً و لو کان ذا قربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 70 - 7،10

7 - زندگانی دنیا فریبنده و لغزشگاهی پر مخاطره است.

و غرتهم الحیوه الدنیا

10 - لزوم هشیاری در برابر فریبندگی زندگانی دنیا و لغزشگاههای پر جاذبه آن

و غرتهم الحیوه الدنیا

هدف از بیان این جمله (و غرتهم . .. )، که به عنوان عامل انحراف ذکر گردیده، هشدار به عموم مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 116 - 5،7

5 - کمی رهپویان راه خدا نباید موجب تزلزل رهپویان در برابر اکثریت مردم گمراه گردد.

و إن تطع أکثر من فی الأرض یضلوک

7 - گرایش به همسویی و همشکل شدن با توده های مردم در عقاید و افکار، لغزشگاهی خطرناک برای رهروان حق است.

و إن تطع أکثر من فی الأرض یضلوک

نهی از پیروی از اکثریت، بیانگر جاذبه عظیم عقاید اکثریت و خطر لغزش به سوی آنان است.

ص: 480

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 53 - 31

31 - رویارویی مستقیم زنان و مردان نامحرم ، لغزش آفرین است و باید از آن اجتناب کرد .

فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلکم أطهر لقلوبکم و قلوبهنّ

18- عوامل لغزش رهبری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 49 - 7

7 - هوا های نفسانی و تمایلات اشخاص و گروه ها ، لغزشگاهی خطرناک برای حاکم و قاضی

و إن احکم بینهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم

19- عوامل لغزش قاضی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 49 - 7

7 - هوا های نفسانی و تمایلات اشخاص و گروه ها ، لغزشگاهی خطرناک برای حاکم و قاضی

و إن احکم بینهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم

20- فراموشی لغزش های دنیوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 5 - 15

15 - امتنان الهی بر مؤمنان بهشتی ، با زدودن یاد تلخ لغزش های دنیوی از خاطره آنان *

و یکفّر عنهم سیّئاتهم

با توجّه به این که مسأله تکفیر سیّئات پس از ورود مؤمنان به بهشت مطرح شده است - در حالی که رتبه تکفیر، قبل از مرحله ورود به بهشت است - احتمال می رود که مراد از تکفیر در این جا، بخشش گناهان نباشد; بلکه پوشاندن گناهان مورد نظر باشد; به گونه ای که بهشتیان دیگر از آن پس، با به یاد آوردن لغزش های گذشته شرمنده و مکدّر نشوند.

21- کیفر لغزش رهبران دینی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 75 - 3

ص: 481

3- کمترین لغزش رهبران الهی از مواضع تعیین شده به وسیله وحی ، دارای کیفری دو چندان در دنیا و آخرت

ترکن إلیهم شیئًا قلیلاً. إذًا لأذقن-ک ضعف الحیوه و ضعف الممات

22- لغزش آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 36 - 1،5

1 - شیطان با ترغیب آدم ( ع ) و حوا به بهره گیری از شجره منهیه ، آنان را به لغزش و نافرمانی خداوند کشانید .

فأزلّهما الشیطن عنها

<ازلال> (مصدر ازلّ) به معنای: لغزانیدن و به گناه واداشتن است. ضمیر در <عنها> می تواند به <الجنه> برگردد; یعنی، شیطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نیز می تواند به <الشجره> برگردد; یعنی، شیطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار کرد، گناهی که سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومین احتمال است.

5 - فاصله زمانی میان سکونت آدم ( ع ) و حوا در بهشت با لغزش آنان ، فاصله ای نسبتاً کوتاه و اندک بود .

و قلنا یأدم اسکن أنت و زوجک الجنه . .. فأزلّهما الشیطن عنها

عطف جمله <أزلهما . ..> بر آیه قبل به وسیله حرف <فا> می تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 23 - 2

2 - خطا و لغزش آدم و حوا ستمی بود که آنان بر خویشتن روا داشتند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

23- لغزش انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 119 - 23

23 - آدمی بر سر دو راهی پذیرش ولایت خداوند و یا پذیرش ولایت شیطان

و من یتخذ الشیطن ولیاً من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 4 - 4

4 - انسان ها ، حتی مؤمنان حقیقی ، در معرض لغزش و نیازمند مغفرت خداوند *

أولئک هم المؤمنون حقا لهم . .. مغفره و رزق کریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 33 - 18

ص: 482

18 - هشدار خداوند به قرار داشتن انسان در معرض عوامل متعدّد انحراف آفرین

فلاتغرّنّکم الحیوه الدنیا و لایغرّنّکم باللّه الغرور

24- لغزش انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 29 - 48

48- همه انسان ها حتی مؤمنان ، در معرض لغزش و نیازمند مغفرت الهی

وعد اللّه الذین . .. مغفره

این که خداوند، به مؤمنان دارای عمل صالح نوید مغفرت داده است; در حقیقت می نمایاند که بعضی از لغزش ها، برای همگان متوقع است و در صورت حفظ ایمان و عمل صالح، قابل جبران و بخشش است.

25- لغزش بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 70 - 16

16 - هشدار خداوند به مسلمانان در مورد خطر گرفتاری آنان به لغزشهایی همانند لغزش های بنی اسرائیل : ( نقض پیمان های الهی ، هواپرستی ، تکذیب و قتل انبیا )

إنّ الذین ءامنوا . .. لاتهوی انفسهم فریقاً کذبوا و فریقاً یقتلون

از اهداف این بخش از آیات با توجه به ذکر مسلمانان در ابتداء کلام (ان الذین ءامنوا) و آنگاه بیان سرگذشت شوم بنی اسرائیل، این است که مسلمانان را از گرفتار شدن به چنین سرنوشتی پرهیز دهد و به آنان گوشزد کند که آنان نیز در خطر آلودگی به چنین اعمال ناروایی هستند.

26- لغزش حوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 36 - 1،5

1 - شیطان با ترغیب آدم ( ع ) و حوا به بهره گیری از شجره منهیه ، آنان را به لغزش و نافرمانی خداوند کشانید .

فأزلّهما الشیطن عنها

<ازلال> (مصدر ازلّ) به معنای: لغزانیدن و به گناه واداشتن است. ضمیر در <عنها> می تواند به <الجنه> برگردد; یعنی، شیطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نیز می تواند به <الشجره> برگردد; یعنی، شیطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار کرد، گناهی که سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومین احتمال است.

5 - فاصله زمانی میان سکونت آدم ( ع ) و حوا در بهشت با لغزش آنان ، فاصله ای نسبتاً کوتاه و اندک بود .

و قلنا یأدم اسکن أنت و زوجک الجنه . .. فأزلّهما الشیطن عنها

ص: 483

عطف جمله <أزلهما . ..> بر آیه قبل به وسیله حرف <فا> می تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 23 - 2

2 - خطا و لغزش آدم و حوا ستمی بود که آنان بر خویشتن روا داشتند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

27- لغزش در عقیده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 15 - 15

15 - خداوند به انسان ها درباره لغزش در عقیده و رفتار ناصحیح با والدین ، هشدار می دهد .

و إن ج-هداک علی أن تشرک بی . .. فلاتطعهما و صاحبهما فی الدنیا معروفًا و اتّبع سب

28- لغزش در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 70 - 16

16 - هشدار خداوند به مسلمانان در مورد خطر گرفتاری آنان به لغزشهایی همانند لغزش های بنی اسرائیل : ( نقض پیمان های الهی ، هواپرستی ، تکذیب و قتل انبیا )

إنّ الذین ءامنوا . .. لاتهوی انفسهم فریقاً کذبوا و فریقاً یقتلون

از اهداف این بخش از آیات با توجه به ذکر مسلمانان در ابتداء کلام (ان الذین ءامنوا) و آنگاه بیان سرگذشت شوم بنی اسرائیل، این است که مسلمانان را از گرفتار شدن به چنین سرنوشتی پرهیز دهد و به آنان گوشزد کند که آنان نیز در خطر آلودگی به چنین اعمال ناروایی هستند.

29- لغزش در مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 20 - 3

3 - مؤمنان در معرض تخلف از دستورات خدا و رسول و نیازمند هشدار

یأیها الذین ءامنوا . .. و لا تولوا عنه

ص: 484

30- لغزش زن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 25

25 - احتمال بیشتر لغزش و فراموشی زنان نسبت به مردان

ان تضلّ احدیهما فتذکّر احدیهما الاخری

جمله <ان تضلّ> در مقام تعلیل برای جایگزینی دو زن به جای یک مرد است.

31- لغزش قاضی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 48 - 20

20 - هوا های نفسانی و تمایلات اشخاص و گروه ها ، لغزشگاهی بس خطرناک برای حاکم و قاضی

فاحکم . .. و لاتتبع اهواءهم عما جاءک من الحق

32- لغزش قلب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 53 - 30

30 - قلب آدمی ، محل لغزش است و باید از مقدمات لغزیدن آن ، جلوگیری کرد .

فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلکم أطهر لقلوبکم و قلوبهنّ

33- لغزش کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 55 - 9

9- محرومان از هدایت الهی ، مردمی گمراه و گرفتار گناه اند .

إذ جاءهم الهدی و یستغفروا ربّهم

این که می فرماید: <چرا مردمان، با آمدن هدایت، استغفار نمی کنند؟>، نشان می دهد که قبل از آمدن هدایت، خواه ناخواه، گرفتار انحراف و گناه بوده اند.

34- لغزش کفر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 22 - 1

ص: 485

1 - کفر و بی ایمانی ، راهی است لغزنده ، پرپیچ و خم و بی مقصدی روشن

أفمن یمشی مکبًّا علی وجهه أهدی

آیه شریفه، ضرب المثلی برای انسان های کافر و مؤمن است. عبارت <مکبّاً علی وجهه> (پی در پی به رو افتاده)، اشاره به لغزنده بودن راه کفر است و به قرینه <سویّاً> فهمیده می شود که کافر، راه درست و مقصد خود را نمی شناسد و به قرینه <صراط مستقیم>، استفاده می شود که راه کفر، پرپیچ و خم و ناهموار است.

35- لغزش متقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 2

2 - امکان لغزش تقواپیشگان و ارتکاب گناه از سوی آنان

اعدّت للمتّقین . .. و الّذین اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم

36- لغزش محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 32 - 7

7 - انسان ها ، حتی محسنان ، در معرض ارتکاب لغزش ها و خطاهایند .

و یجزی الذین أحسنوا . .. الذین یجتنبون کب-ئر الإثم و الفوحش إلاّ اللّمم

37- لغزش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 4 - 4

4 - انسان ها ، حتی مؤمنان حقیقی ، در معرض لغزش و نیازمند مغفرت خداوند *

أولئک هم المؤمنون حقا لهم . .. مغفره و رزق کریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 74 - 9،10

9 - خداوند ، بخشنده گناهان و لغزش های مؤمنان حقیقی و راستین

لهم مغفره و رزق کریم

10 - همه انسان ها ، حتی مؤمنان حقیقی ، از خطا و گناه مصون نیستند و نیازمند مغفرت الهی هستند .

أولئک هم المؤمنون حقا لهم مغفره و رزق کریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 486

14 - عنکبوت - 29 - 7 - 4

4 - مؤمنان ، از لغزش و گناه ، مصون نیستند .

و الذین ءامنوا . .. لنکفّرنّ عنهم سیّئاتهم

<سیّئات> مطرح شده در آیه، می تواند مربوط به قبل از ایمان و می تواند مربوط به بعد از ایمان باشد. نکته بالا، بنابر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 4 - 6

6 - انسان های مؤمن نیز در معرض لغزش و نیازمند آمرزش اند . *

الذین ءامنوا . .. أُول-ئک لهم مغفره

این که خداوند فرموده است: برای مؤمنان قطعاً مغفرتی وجود دارد، به ملازمه دلالت بر وجود لغزش می کند و اگر نه آمرزیدن معنا نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 5 - 12

12 - لغزش های مؤمنان ، مانع ورود آنان به بهشت نخواهد بود .

و یکفّر عنهم سیّئاتهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 15 - 3

3 - هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت به لغزش و نافرمانی کردن به خاطر دلبستگی و وابستگی به مال و فرزند

إنّما أمولکم و أول-دکم فتنه

38- لغزش همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 53 - 32

32 - همسران پیامبر مانند سایر زنان ، در معرض لغزش بودند .

فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلکم أطهر لقلوبکم و قلوبهنّ

39- موانع لغزش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 77 - 6

6 - باور به علم مطلق الهی و آگاهی او به نهان و آشکار انسان ، بازدارنده وی از خطا ها و لغزشها

أو لایعلمون أن اللّه یعلم ما یسرون و ما یعلنون

ص: 487

جمله <أتحدثونهم . .. لیحاجوکم> در آیه قبل، رسای به این است که: پندار باطل یهود (محدود بودن علم خدا)، آنان را به لغزشها و گناهان پنهانی، بی پروا می کند. بنابراین، هدف از بیان علم مطلق الهی در رد آن پندار، این است که: انسانها بر اثر باور و توجه به آگاهی همه جانبه خدا از خطاها - چه در خفا و چه آشکار - از لغزشها باز ایستند.

40- موانع لغزش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 10 - 5

5 - رحمت ، فضل ، توبه پذیری و حکمت خداوند ، جلوگیر مؤمنان از سقوط بر اثر لغزش ها و نادانی هایشان

و لولا فضل اللّه علیکم و رحمته و أنّ اللّه توّاب حکیم

جواب <لولا> محذوف است و آنچه می تواند محذوف باشد - به قرینه آیات پیشین و نیز آیه 21 همان مضمونی است که در برداشت یاد شده آمده است.

41- مؤمنان و لغزش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 27 - 6

6- مؤمنان بدون عنایت خداوند در معرض لغزشند .

یثبّت الله الذین ءامنوا بالقول الثابت فی الحیوه الدنیا و فی الأخره

از اینکه خداوند فرمود: مؤمنان را با سخن استوار ثابت قدم می داریم و تثبیت را به خود نسبت داده است، استفاده می شود که مؤمنان نیازمند به تثبیت هستند و بی عنایت خداوند در معرض لغزش و تزلزل خواهند بود.

لغزشگاهها

42- اهمیت شناخت لغزشگاهها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 19 - 36

36- لزوم آگاه ساختن مسؤولیّت پذیران از خطرات و لغزش گاه های منصب ها و موقعیت های اجتماعی آنان

ولیتلطّف و لایشعرنّ بکم أحدًا

ص: 488

18- لغو

1- آثار اعراض از سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 1

1 - دستیابی به سعادت اخروی ، مشروط به روی گردانی از کار های بیهوده و سخنان بی فایده است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذین هم عن اللغو معرضون

<الذین> در آیه فوق عطف بر <الذین> در آیه پیش و در معنای نعت دیگری برای <المؤمنون> می باشد. <لغو> به سخن و کار بیهوده و عبث گفته می شود. <ال> در <اللغو>، <ال> جنس و مفید استغراق است. بنابراین <اللغو> شامل هر سخن بیهوده و هر کار عبث و بی فایده می شود.

2- آثار اعراض از عمل لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 1

1 - دستیابی به سعادت اخروی ، مشروط به روی گردانی از کار های بیهوده و سخنان بی فایده است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذین هم عن اللغو معرضون

<الذین> در آیه فوق عطف بر <الذین> در آیه پیش و در معنای نعت دیگری برای <المؤمنون> می باشد. <لغو> به سخن و کار بیهوده و عبث گفته می شود. <ال> در <اللغو>، <ال> جنس و مفید استغراق است. بنابراین <اللغو> شامل هر سخن بیهوده و هر کار عبث و بی فایده می شود.

3- آثار اعراض از لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 10 - 3

3 - خشوع در نماز ، اجتناب از لغو ( گفتاربیهوده و کردار عبث ) ، پرداخت زکات ، عفت و پاک دامنی ، امانت داری ، پایبندی به عهد و پیمان و اهمیت دادن به نماز و انجام به موقع آن ، تضمین کننده رستگاری اخروی و دستیابی مؤمنان به بهشت

قد أفلح المؤمنون . الذین هم ... أُول-ئک هم الورثون

ص: 489

4- آثار روانی لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 25 - 3

3 - تأثیر سوء بیهوده گویی و نسبت های ناروا دادن ، در سلامت روحی و روانی جامعه

لایسمعون فیها لغوًا و لاتأثیمًا

5- آثار سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 4

4 - آمیختن زندگی به لغو و بیهودگی ، نشانه ضعف ایمان و مایه محرومیت از رستگاری است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذین هم عن اللغو معرضون

6- آثار عمل لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 4

4 - آمیختن زندگی به لغو و بیهودگی ، نشانه ضعف ایمان و مایه محرومیت از رستگاری است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذین هم عن اللغو معرضون

7- اجتناب از استماع سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 35 - 4

4 - پرهیز از گوش دادن به سخنان یاوه و دروغین ، حالتی پسندیده است .

لایسمعون فیها لغوًا

8- اجتناب از سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 32 - 14

ص: 490

14 - همسران پیامبر ، به بر زبان جاری ساختن سخنانی درخور شأن شان و به دور از هرگونه خواسته و یا سخن بیهوده ، موظف بودند .

و قلن قولاً معروفًا

احتمال دارد که مراد از <قول معروف> به قرینه <إن کنتنّ تردن الحیاه الدنیا> خواسته ها و سخنانی باشد که در شأن همسری پیامبر نبوده و پرهیز از سخن گفتن باطل و پوچ باشد.

9- اجتناب از سوگند لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 89 - 25

25 - رزق های خدادادی ، جواز بهره جویی از آنها و گذشت از سوگند های لغو ، نعمتی الهی و بایسته سپاسگزاری

و کلوا مما رزقکم اللّه حللا طیباً . .. کذلک یبین اللّه لکم ءایته لعلکم تشکرون

با توجه به آیات قبل می توان گفت از مصادیق مورد توجه از جمله <کذلک یبین اللّه لکم ءایته> مسایلی است که در آن آیات بیان شد از جمله خدادادی بودن روزیها و . .. .

10- اعراض از سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 3

3 - اعراض و روی گردانی از لغو ( بی فایده گویی و بیهوده کاری ) ، توصیه خداوند به اهل ایمان

و الذین هم عن اللغو معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 72 - 5،6،10

5 - بندگان خالص خدا ، به وقت روبه رو شدن با رفتار و گفتار لغو و بیهوده ، با بزرگواری و متانت از آن می گذرند .

و إذا مرّوا باللغو مرّوا کرامًا

6 - گذر از رفتار لغو و بیهوده با بزرگواری و متانت ، امری شایسته و مورد تشویق خداوند

و إذا مرّوا باللغو مرّوا کرامًا

10 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) : . . . و فرض علی السمع أن یتنزه عن الإستماع إلی ما حرّم اللّه . . . فقال فی ذلک : . . . و إذا مرّوا باللغو مرّوا کراماً . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: . ..[خداوند] بر گوش فرض نموده که از شنیدن آنچه حرام گردیده، پرهیز کند... پس در این باره فرموده است:... <و إذا مرّوا باللغو مرّوا کراماً...>.

ص: 491

11- اعراض از عمل لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 3

3 - اعراض و روی گردانی از لغو ( بی فایده گویی و بیهوده کاری ) ، توصیه خداوند به اهل ایمان

و الذین هم عن اللغو معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 72 - 8

8 - گذر از گفتار و کردار لغو و بیهوده و پرهیز از حضور در این گونه مجالس ، نشان کرامت و بزرگواری انسان است .

و إذا مرّوا باللغو مرّوا کرامًا

12- اعراض از لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 11 - 4

4 - پرهیز از گفتن و شنیدن سخنان نسنجیده ، بی ثمر و زشت ، کاری پسندیده و مطلوب است .

لاتسمع فیها ل-غیه

پیراسته خواندن بهشتیان از شنیدن گفتار <لغو>، بیانگر ناروا بودن آن است.

13- اهمیت اجتناب از سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 35 - 3

3 - لزوم پرهیز از گفتن سخن های یاوه و زشت

لایسمعون فیها لغوًا

توصیف بهشتیان به خصلت های نیک، ترغیب به کسب آن صفات در دنیا است.

14- اهمیت اجتناب از لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 55 - 5

5 - رعایت ادب در سخن گفتن و پرهیز از بیهوده گویی ، امری ستوده و مورد توصیه خداوند

و إذا سمعوا اللّغو أعرضوا عنه

ص: 492

15- اهمیت اعراض از سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 62 - 2

2- پرهیز از هرگونه سخن لغو و بیهوده ، لازم است .

لایسمعون فیها لغوًا

اوصاف بهشتیان علاوه بر جنبه توصیفی، می تواند حاوی توصیه ها و نکته هایی; از جمله زشتی سخن بیهوده و کار لغو و ضرورت پرهیز از آن باشد.

16- بهشتیان و سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 62 - 1

1- در بهشت عدن ، هیچ سخن لغو و بیهوده ای به گوش بهشتیان نمی خورد .

جنّت عدن التی وعد الرحمن عباده . .. لایسمعون فیها لغوًا

<لغو>; یعنی، کلام و یا هر چیزی که قابل اعتنا نبوده و فایده ای بر آن مترتب نباشد. در آیه مورد بحث - به قرینه <استماع> - مراد از <لغو> کلام باطل و یاوه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 35 - 5،6،7

5 - گفتار بهشتیان با یکدیگر ، عاری از هرگونه سخن زشت و بیهوده است .

لایسمعون فیها لغوًا

6 - بهشتیان ، هرگز دروغ نمی گویند و یکدیگر را به دروغ گویی متهم نمی کنند .

و لا کذّابًا

<کذّاباً> یا به معنای <کَذِباً> (دروغ) و یا مصدر باب تفعیل و به معنای تکذیب است (لسان العرب). بنابراین مفاد <و لا کذّاباً> این است که در بهشت، دروغ وجود ندارد یا این که کسی تکذیب گفتار خویش را از دیگران نمی شنود; زیرا همگان صداقت یکدیگر را باور دارند.

7 - نوشندگان شراب بهشتی ، منزّه از زبان گشودن به هذیان و دروغ

و کأسًا دهاقًا . لایسمعون فیها لغوًا و لا کذّابًا

ارتباط این آیه با آیه قبل، بیانگر این نکته است که شراب بهشتی، از نوع شراب های دنیا نیست که بر عقل انسان تأثیر منفی گذاشته، مایه هذیان گویی و لاف زدن گردد.

17- بهشتیان و لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 11 - 1،2،3

1 - بهشتیان ، هیچ گونه صدا و سخن بیهوده ای در بهشت برین نمی شنوند .

ص: 493

لاتسمع فیها ل-غیه

<کلام لغو>; یعنی، آنچه قابل اعتنا نیست و بدون تأمل و اندیشه گفته شده است (مفردات راغب) و کلمه <لاغیه>; یعنی، سخن زشت (قاموس) گفتنی است که <لاغیه> اسم فاعل و وصفی مناسب با گوینده سخن است. توصیف سخن به وصفی که مخصوص گوینده آن است، بر مبالغه دلالت دارد; یعنی، سخنی که حتی اندکی از <لغو> را پدید آورد، به گوش بهشتیان نخواهد خورد.

2 - اهل بهشت ، هیچ گونه سخن لغو و بیهوده ای در آن جا نمی گویند .

فی جنّه . .. لاتسمع فیها ل-غیه

شنیده نشدن <لغو>، نشانه نبودن آن است.

3 - نشنیدن سخن لغو و بیهوده ، از نعمت های الهی برای بهشتیان

ناعمه . .. لاتسمع فیها ل-غیه

18- دعا با لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 5

5 - آمیختنِ عبادت و نیایش به اموری لغو و بیهوده ، امری ناروا و بس نکوهیده

و ما کان صلاتهم عند البیت إلا مکاء و تصدیه

19- روش برخورد با سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 72 - 5،6

5 - بندگان خالص خدا ، به وقت روبه رو شدن با رفتار و گفتار لغو و بیهوده ، با بزرگواری و متانت از آن می گذرند .

و إذا مرّوا باللغو مرّوا کرامًا

6 - گذر از رفتار لغو و بیهوده با بزرگواری و متانت ، امری شایسته و مورد تشویق خداوند

و إذا مرّوا باللغو مرّوا کرامًا

20- زشتی لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 25 - 4

4 - زشتی و ناروایی بیهوده گویی و دادن نسبت های ناروا به دیگران

لایسمعون فیها لغوًا و لاتأثیمًا

ص: 494

21- سوگند لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 224 - 4

4 - سوگند بر ترک کار های خیر ، تعهّدآور نیست .

و لا تجعلوا الله عُرضه لایمانکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 225 - 1،2،5،8

1 - خداوند کسی را به خاطر سوگند بیهوده اش مؤاخذه نمی کند .

لا یؤاخذکم اللّه باللغو فی ایمانکم و لکن

مراد از سوگند لغو، سوگندهایی است که معمولا به خاطر عادت بر زبان جاری می شود; بدون اینکه یادکننده سوگند، نسبت به آن قصد قلبی داشته باشد. این معنا از مقابله <باللغو> با <بما کسبت قلوبکم> به دست می آید.

2 - سوگند های لغو و بیهوده ، تعهّدآور نیست .

لا یؤاخذکم اللّه باللغو فی ایمانکم

5 - ناپسندی سوگند های بیهوده و لغو *

لا یؤاخذکم اللّه باللغو فی ایمانکم . .. و اللّه غفور حلیم

از آیه مزبور استفاده می شود که یادکننده سوگندهای بیهوده، استحقاق مؤاخذه را دارد; ولی خداوند تفضّلا او را مؤاخذه نمی کند. این برداشت، مخصوصاً با تکیه بر صفت <غفور> که در پایان آیه آمده است، استفاده می شود.

8 - عدم مؤاخذه بر سوگند های لغو ، جلوه ای از مغفرت و حِلم پروردگار

لا یؤاخذکم اللّه باللغو فی ایمانکم . .. و اللّه غفور حلیم

ظاهراً مغفرت و حلم خدا مربوط به <لا یؤاخذ> است; نه <یؤاخذکم>. چون مغفرت با عدم مؤاخذه مناسب است; نه با مؤاخذه.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 89 - 1،2،27،28

1 - سوگندهایی که بی هدف و لغو بر زبان جاری می شوند مؤاخذه ای را از سوی خداوند به همراه ندارند .

لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم

<اَیمان> جمع یمین (قسم) و <فی أیمنکم> متعلق به <للغو> می باشد و سوگند لغو به سوگندهایی گفته می شود که از روی عادت و بدون توجه به محتوای قسم بر زبان جاری می شود.

2 - تفضل الهی بر اهل ایمان با برداشتن مؤاخذه و بازخواست از سوگند های لغو و بی هدف .

لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم

لحن امتنانی جمله <لایؤاخذکم> می رساند که عدم مؤاخذه نسبت به سوگندهای لغو و بی هدف، برخاسته از تفضل و لطف خدا به مؤمنان است.

27 - سوگند بی هدف و غیر جدی به نام خداوند ، مؤاخذه الهی را در پی ندارد .

لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم

امام صادق(ع) در توضیح معنی <لغو> در آیه فوق فرمود: اللغو قول الرجل <لاواللّه> و <بلی واللّه> و لایعقد علی شییء.

_______________________________

ص: 495

کافی، ج 7، ص 443، ح 1; نورالثقلین، ج 1، ص 665، ح 323.

28 - سوگند بر تحریم طیبات و لذایذ بر خویشتن ، لغو است و شکستن آن ، مؤاخذه الهی را در پی ندارد .

لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم

از رسول خدا(ص) روایت شده که پس از حمد و ثنای الهی، خطاب به اصحابش فرمود: <فما بال اقوام یحرمون علی انفسهم الطیبات . .. فقاموا هولاء فقالوا یا رسول اللّه فقد حلفنا علی ذلک فانزل اللّه تعالی <لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم ...>.

_______________________________

تفسیر قمی، ج 1، ص 180; نورالثقلین، ج 1، ص 665، ح 320.

22- عبادت با لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 5

5 - آمیختنِ عبادت و نیایش به اموری لغو و بیهوده ، امری ناروا و بس نکوهیده

و ما کان صلاتهم عند البیت إلا مکاء و تصدیه

23- قرآن و لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 14 - 1

1 - ساحت قرآن و آیات معاد ، از بذله گویی و سخنان سست و بی پایه ، مبرّا است .

و ما هو بالهزل

<هَزْل> و <هُزال> از یک ریشه اند و بر ضعف و سستی دلالت دارند. <هَزل> نقطه مقابل <جِدّ> و <هُزال> نقطه مقابل <فربهی> است. (مقاییس اللغه)

24- لغو در اماکن مقدس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 6

6 - مکان های مقدس و مخصوص عبادت را نباید به سرگرمی ها و اموری لغو و بیهوده آلوده ساخت .

و ما کان صلاتهم عند البیت إلا مکاء و تصدیه

25- لغو در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 496

18 - واقعه - 56 - 25 - 1

1 - در بهشت پیشتازان ( سابقون ) ، هرگز کسی از دیگری سخن لغو و بیهوده و یا نسبت ناروا نخواهد شنید .

لایسمعون فیها لغوًا و لاتأثیمًا

<لغو> به سخنی گفته می شود که هیچ فایده ای بر آن مترتب نباشد و <تأثیم> به معنای نسبت دادن گناه به کسی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 26 - 1

1 - در بهشت پیشتازان ( سابقون ) ، جز سخنان سالم و پیراسته از لغو و نسبت های ناروا مبادله نمی شود .

لایسمعون فیها لغوًا . .. إلاّ قیلاً سل-مًا سل-مًا

<قیل> معادل <قول> و موصوف <سلاماً> است; یعنی، <لایسمعون فیها إلاّ قولاً هو سالم من اللغو و التأثیم>.

26- لغو در عبادتگاه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 6

6 - مکان های مقدس و مخصوص عبادت را نباید به سرگرمی ها و اموری لغو و بیهوده آلوده ساخت .

و ما کان صلاتهم عند البیت إلا مکاء و تصدیه

27- لغو در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 4

4 - بازداشتن مؤمنان از مسجدالحرام و انجام کار های بیهوده به عنوان نیایش و پرستش ، جلوه هایی از کفرپیشگی

و هم یصدون عن المسجدالحرام . .. إلا مکاء و تصدیه ... بما کنتم تکفرون

از مصادیق مورد نظر برای <کنتم تکفرون> رفتارهای ناپسندی است که در این آیه و آیه قبل بیان شده است ; یعنی بازداری از مسجدالحرام و کف زدن و سوک کشیدن به عنوان عبادت و نیایش.

28- لغو گواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 107 - 1

1 - شهادت های ناحق بی اعتبار و احکام مبتنی بر آن ملغاست

فان عثر علی انهما استحقا اثماً فاخران یقومان مقامهما

عَثْر و عُثور - مصدر عُثِرَ - به معنای آگاه شدن و اطلاع یافتن است و <استحقا> باب استفعال از <حق> می باشد. و از جمله معانی باب استفعال، جلوه دادن و قلمداد کردن است. می توان گفت همین معنا از <استحقا> اراده شده است. بنابراین جمله

ص: 497

<فان عثر ...> یعنی اگر معلوم شد که شاهدان گناهی (شهادت ناحقی) را حق جلوه دادند ... .

29- مراد از سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 6،7

6 - < عن أمیرالمؤمنین ( ع ) : کلّ قول لیس للّه فیه ذکر فلغو . . . ;

از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است: هر سخنی که در آن یاد و ذکر خدا نباشد، لغو است. ..>.

7 - < روی عن أبی عبداللّه ( ع ) انه قال : هو < اللغو > أن یتقوّل الرجل علیک بالباطل أو یأتیک بما لیس فیک فتعرض عنه للّه ، و فی روایه آخری أنّه الغناء و الملاهی ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: <لغو> این است که کسی سخن باطلی را به تو ببندد، یا چیزی را که در تو نیست به تو نسبت دهد و تو برای خدا، از او اعراض کنی. و در روایت دیگری آمده است که <لغو> غنا و لهویات است.

30- مراد از لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 6،7

6 - < عن أمیرالمؤمنین ( ع ) : کلّ قول لیس للّه فیه ذکر فلغو . . . ;

از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است: هر سخنی که در آن یاد و ذکر خدا نباشد، لغو است. ..>.

7 - < روی عن أبی عبداللّه ( ع ) انه قال : هو < اللغو > أن یتقوّل الرجل علیک بالباطل أو یأتیک بما لیس فیک فتعرض عنه للّه ، و فی روایه آخری أنّه الغناء و الملاهی ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: <لغو> این است که کسی سخن باطلی را به تو ببندد، یا چیزی را که در تو نیست به تو نسبت دهد و تو برای خدا، از او اعراض کنی. و در روایت دیگری آمده است که <لغو> غنا و لهویات است.

31- موارد لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 35 - 3

3 - کافران مکه به سبب انجام اموری لغو و بیهوده در پیرامون کعبه به عنوان عبادت و نیایش ، مستحق عذاب الهی بودند .

و ما لهم ألا لیعذبهم اللّه . .. و ما کان صلاتهم عند البیت إلا مکاء و تصدیه

برداشت فوق مبتنی بر این است که جمله <ما کان صلاته--م . .. > عطف بر <و هم یصدون ... > باشد.

ص: 498

32- مؤمنان و سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 62 - 3

3- مؤمنان ، در دنیا از سخنان بیهوده مردم در آزارند .

لایسمعون فیها لغوًا

بیان تمام آنچه در بهشت انجام نمی گیرد نه ممکن است و نه مفید; ولی طرح بعضی از آن امور، مژده ای است به مؤمنان که آنچه در دنیا شما را آزار می داد، آن جا وجود ندارد.

33- ناپسندی لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 26 - 3

3 - بیهوده گویی و دادن نسبت های ناروا ، دو بیماری روحی - روانی برای انسان ها

إلاّ قیلاً سل-مًا سل-مًا

از تعبیر <سلاماً> استفاده می شود که <لغو> و <تأثیم> - که در آیه پیش آمده - دو گونه از بیماری است.

34- نفی سخن لغو در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 35 - 1

1 - تقواپیشگان در بهشت ، هیچ سخن یاوه ، زشت و بی فایده ای نخواهند شنید .

لایسمعون فیها لغوًا

<لغو>; یعنی، بی فایده و آنچه قابل اعتنا نباشد (قاموس) و گاه سخنان زشت نیز <لغو> نامیده می شود. (مفردات راغب). نشنیدن سخنان لغو، کنایه از نبود آن سخنان در بهشت است. ضمیر <فیها> به <مفازاً> برمی گردد; به این اعتبار که مراد از آن <جنّه> (بهشت) باشد.

ص: 499

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109