علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 83

مشخصات کتاب

نام کتاب: علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 83

تحقیق و تالیف : رسول ملکیان اصفهانی - 1400 ش

ناشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

ص: 1

1- کفران

1- آثار اجتماعی کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 112 - 6،9،12،14

6- مبتلا شدن جامعه به فقر ، گرسنگی و ناامنی ، در نتیجه کفران نعمت های الهی

قریه کانت ءامنه مطمئنّه . .. فکفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

9- ابداع روش های جدید برای گناه و استمرار آن و نیز ناسپاسی در برابر خدا ، عامل پیدایش فقر ، گرسنگی و ناامنی اجتماعی

فکفرت بأنعم الله . .. بما کانوا یصنعون

برداشت فوق، با توجه به واژه <یصنعون> که دربردارنده معنای ابداع و ایجاد مسبوق به عدم است، استفاده گردید.

12- گناهان و ناسپاسی های اجتماعی ، دارای آثار شوم برای کل جامعه

قریه کانت ءامنه . .. فکفرت ... فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

14- روی آوری فقر ، گرسنگی و ناامنی به شهر مکه پس از آبادانی آن ، در نتیجه کفران نعمت های الهی

ضرب الله مثلاً قریه کانت ءامنه مطمئنّه . .. فأذقها الله لباس الجوع و الخوف بما ک

برداشت فوق - چنان چه عده ای از مفسّران گفته اند - بنابراین احتمال است که مورد مثال آیه، قحطی شهر مکه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 19 - 8

8 - کفران نعمت های الهی ، درپی دارنده گسیختگی زمام جامعه و از هم فروپاشی آن

و اشکروا له . .. فأعرضوا ... و مزّقن-هم کلّ ممزّق

2- آثار اجتناب از کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 114 - 8

8- تداوم رفاه و آسایش و حیات اقتصادی جوامع ، در پرتو بهره گیری از روزی های حلال و استفاده بهینه از آنها و اجتناب از کفران است .

و ضرب الله مثلاً قریه . .. فکفرت بأنعم الله ... فکلوا ممّا رزقکم الله حل-لاً طیب

ص: 1

<فاء> در <فکلوا. ..> برای تفریع این جمله به آیات پیشین است; یعنی، از روزیهای حلال و دلپذیر استفاده کنید و شکر نعمت خدا را به جا آورید تا گرفتار سرنوشت مردمی نشوید که آنان در اوج رفاه و آسایش بودند; ولی در اثر کفران نعمت، دچار عذاب شدند.

3- آثار روحیه کفران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 32 - 13

13 - روحیه ناسپاسی و دغلکاری ، مایه انکار آیات الهی است .

و ما یجحد بأی-تنا إلاّ کلّ ختّار کفور

<ختر> به معنای <غدر> و دغلکاری شدید است (مفردات راغب).

4- آثار کفران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 58 - 6

6 - از رسول خدا ( ص ) روایت شده است : < من هداه اللّه للاسلام و علّمه القرآن ، ثم شکا الفاقه کتب اللّه الفقر بین عینیه إلی یوم یلقاه ثم تلا النبی ( ص ) : < قل بفضل اللّه و برحمته فبذلک فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون > من عرض الدنیا من الأموال ;

کسی را که خداوند به اسلام هدایت کرده و قرآن را به او آموخته و پس از آن [آن شخص ]از تنگ دستی شکوه کند، خداوند فقر را تا قیامت در پیشانی او می نویسد. سپس رسول خدا (ص) این آیه را تلاوت فرمود: <بگو به فضل و رحمت خدا باید خوشحال باشند که این از تمام آنچه جمع می کنند، بهتر است> و مراد از <آنچه جمع می کنند> اموال و بهره زیباست>.

5- آثار کفران انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 67 - 10

10- غفلت از یاد خدا در پی نجات از خطرات ، برخاسته از خصلت حق ناشناسی شدید انسان است .

فلمّا نج-ّکم إلی البرّ أعرضتم و کان الإنس-ن کفورًا

جمله <و کان الإنسان کفوراً> - که بیانگر یک خصلت عام همه انسانهاست - به منزله تعلیل برای مطالب قبل است.

6- آثار کفران انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 2

16 - شوری - 42 - 49 - 2

2 - کفر و ناسپاسی انسان ها و روی گردانی آنان از پیام وحی ، بی تأثیر برای یگانه مالک آسمان ها و زمین

فإنّ الإنس-ن کفور . للّه ملک السم-وت و الأرض

7- آثار کفران اهل مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 112 - 14

14- روی آوری فقر ، گرسنگی و ناامنی به شهر مکه پس از آبادانی آن ، در نتیجه کفران نعمت های الهی

ضرب الله مثلاً قریه کانت ءامنه مطمئنّه . .. فأذقها الله لباس الجوع و الخوف بما ک

برداشت فوق - چنان چه عده ای از مفسّران گفته اند - بنابراین احتمال است که مورد مثال آیه، قحطی شهر مکه باشد.

8- آثار کفران قارون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 82 - 16

16 - ناسپاسی در برابر نعمت های الهی ، عامل هلاکت قارون و فرورفتن با خانه اش در کام زمین

فخسفنا به و بداره الأرض . .. ویکأنّه لایفلح الک-فرون

9- آثار کفران قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 19 - 12

12 - قصه مردم سبا و فروپاشی کامل آنان در پی کفران نعمت های الهی ، دربردارنده آیات خدا برای صبرپیشگان شکرگزار است .

إنّ فی ذلک لأی-ت لکلّ صبّار شکور

10- آثار کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 152 - 8

8 - غفلت از یاد خدا و ناسپاسی نعمتهایش ، به منزله انکار اوست .

فاذکرونی . .. واشکروا لی و لاتکفرون

نهی از کفرورزی و انکار خدا (لاتکفرون) - پس از فرمان دادن به ذکر و سپاس او - می رساند که: غفلت از یاد خدا و ناسپاسی

ص: 3

در برابر او، آدمی را به کفرورزی و انکار خدا می کشاند و یا خود به منزله کفر و انکار خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 147 - 4

4 - کفر به خدا ، و ناسپاسی نعمت های او ، موجب گرفتار شدن انسان به عذاب الهی

ما یفعل اللّه بعذابکم إن شکرتم و ءامنتم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 138 - 18

18 - ناسپاسی در برابر نعمت های خدا با گرایش به معبودانی دروغین ، نشانه جهل آدمی است .

و جوزنا ببنی إسرءیل البحر . .. قال إنکم قوم تجهلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 11 - 22

22- < عن علی بن الحسین ( ع ) یقول : الذنوب التی تغیر النعم ، البغی علی الناس و الزوال عن العاده فی الخیر ، و اصطناع المعروف ، و کفران النعم ، و ترک الشکر . قال الله عزوجل : < إن الله لایغیّر ما بقوم حتی یغیّروا ما بأنفسهم > . . . ;

از امام زین العابدین(ع) روایت شده است که می فرمود: گناهانی که موجب تغییر نعمتها می شوند عبارتند از: ستمگری بر مردم، دوری از عادت به کار خیر و از انتخاب کردار نیک، کفران نعمتها و ترک شکرگزاری. خداوند عزوجل فرموده: إن الله لایغیّر ما بقوم حتی یغیّروا ما بأنفسهم>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 7 - 1،2،3،5

1- پیامبر ( ص ) موظف به یادآوری اعلام الهی به مردم به اینکه : هر کس سپاسگزار باشد ، قطعاً نعمتش فزونی می یابد و هر کس کفران نماید ، دچار عذاب شدید می گردد .

و إذ تأذّن ربّکم لئن شکرتم لأزیدنّکم و لئن کفرتم إن عذابی لشدید

<و إذ تأذّن> عطف بر <إذ قال> است که در آن <اذکر> در تقدیر است و مخاطب پیامبراکرم(ص) می باشد.

2- موسی ( ع ) از قوم خود خواست تا به یاد فرمان و توصیه خداوند باشند که هر کس شکرگزاری نماید خداوند نعمتش را افزون می کند و هر کس کفران نماید دچار عذاب شدید خواهد شد .

اذکروا نعمه الله علیکم . .. و إذ تأذّن ربّکم لئن شکرتم لأزیدنّکم و لئن کفرتم إن

این برداشت مبتنی بر این نکته است که <إذ تأذّن> مقول قول موسی(ع) و عطف به <اذکروا نعمه الله> باشد.

3- افزایش نعمت در صورت شکرگزاری و تهدید به عذاب در صورت کفران نعمت ، مقتضای ربوبیت الهی

و إذ تأذّن ربّکم لئن شکرتم لأزیدنّکم و لئن کفرتم إن عذابی لشدید

5- شکر نعمت رهایی از نظام ظالمانه ، موجب فزونی و بقای آن نعمت شده و کفران آن ، مایه از دست رفتنش می شود .

إذ أنج-کم من ءال فرعون . .. و إذ تأذّن ربّکم لئن شکرتم لأزیدنّکم و لئن کفرتم إن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 8 - 3

ص: 4

3- کفران نعمت های خداوند هیچگونه زیانی به او نمی رساند .

إن تکفروا أنتم و من فی الأرض جمیعًا

مراد از <إن تکفروا> به قرینه <و لئن کفرتم>که به معنای کفران بود، می تواند ناسپاسی در برابر نعمتهای خدا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 28 - 7

7- ناسپاسی نعمت ها موجب هلاکت و سرنوشت شوم است .

ألم تر إلی الذین . .. و أحلّوا قومهم دار البوار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 34 - 12،17

12- روحیه ستم پیشگی و ناسپاسی انسان ، فلسفه دریغ نمودن خداوند از برآوردن تمامی درخواست ها و تقاضا های او

و ءاتی-کم من کلّ ما سألتموه . .. إنّ الإنس-ن لظلوم کفّار

برداشت فوق بر این اساس است که <من> در <من کلّ> برای تبعیض و مقصود از سؤال درخواست زبانی باشد و نیز جمله <إن الإنسان لظلوم کفّار> تعلیل برای جملات پیشین باشد.

17- کفران و ناسپاسی نعمت های الهی ، ظلم به خویشتن است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس-ن لظلوم کفّار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 112 - 13

13- ناسپاسی نعمت ها ، موجب سلب آنها و شکرگزاری ، عامل بقای آنهاست .

قریه کانت ءامنه مطمئنّه . .. فکفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

از مفهوم آیه استفاده می شود که اگر آنان ناسپاسی انجام نمی گرفت، نعمتها سلب نمی شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 81 - 17

17 - طغیان گری در استفاده از نعمت ها ( ناسپاسی ، اسراف و . . . ) ، زمینه ساز فرا رسیدن غضب الهی و سیطره یافتن آن بر انسان است .

کلوا . .. و لاتطغوا فیه فیحلّ علیکم غضبی

<یحلّ>; یعنی، <ینزل> و نزول و اقامت غضب، کنایه از استقرار کامل آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 55 - 26

26 - کفران و ناسپاسی نعمت حاکمیت دین داران و امنیت در پناه دین ، نشان فسق و تبه کاری و خروج از راه حق و صواب است .

وعد اللّه الذین ءامنوا منکم . .. لیستخلفنّهم ... و لیمکّننّ لهم دینهم ... یعبدون

<فسق> به معنای عصیان و ترک فرمان های الهی و خروج از راه حق است (لسان العرب).

ص: 5

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 135 - 3

3 - کفران نعمت های الهی ، درپی دارنده عذاب و کیفری سخت

و اتّقوا الذی أمدّکم . .. إنّی أخاف علیکم عذاب یوم عظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 40 - 20

20 - بازتاب سپاسگزاری و کفران انسان در برابر نعمت های خدا ، تنها متوجه خود او است .

و من شکر فإنّما یشکر لنفسه و من کفر فإنّ ربّی غنیّ کریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 73 - 10

10 - بنای خداوند بر فضل و رحمت نسبت به خلق و ناسپاسی های مردم زمینه ساز عذاب

و إنّ ربّک لذو فضل . .. و ل-کنّ أکثرهم لایشکرون

مقدم شدن <فضل و رحمت> بر <شکر و ناسپاسی> می رساند که فضل الهی، دارای اصالت و خواست خدا است; ولی این ناسپاسی ها است که مردم را از آن محروم می سازد و سبب نزول عذاب می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 82 - 14،15

14 - آگاهی یافتن آرزومندان مال و ثروت به پی آمد شوم ناسپاسی در برابرنعمت های الهی ، با مشاهده نگون بختی قارون

ویکأنّه لایفلح الک-فرون

<کفر> (مصدر <کافرون>) در این جا مقابل <شکر> و به معنای ناسپاسی است. جمله <و یکأنّه لایفلح الکافرون> اعتراف دنیاطلبان به ناسپاسی خود در مقابل خدا است و اشاره به علت هلاکت قارون دارد.

15 - ناسپاسی در برابر نعمت های الهی ، درپی دارنده هلاکت انسان و نابودی ثروت وی

فخسفنا به و بداره الأرض . .. ویکأنّه لایفلح الک-فرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 17 - 1،5

1 - راه افتادن سیل بنیان کن و درهم کوبیده شدن باغ های دل پذیر قوم سبا ، کیفر ناسپاسی و کفران آنان بود .

فأعرضوا فأرسلنا علیهم سیل العرم و بدلّن-هم بجنّتیهم . .. ذلک جزین-هم بما کفروا

به قرینه بحث شکر در دو آیه پیش، احتمال دارد مراد از <کفروا> کفران باشد.

5 - کفران نعمت های خداوند ، کیفر در پی دارد .

و اشکروا له . .. فأعرضوا فأرسلنا علیهم سیل العرم... ذلک جزین-هم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 19 - 4،10،12

ص: 6

4 - برنتابیدن وفور نعمت و امنیت و آسایش ، ستم بر خویش است .

و جعلنا بینهم و بین القری التی ب-رکنا فیها قرًی ظ-هره . ..سیروا فیها ... ءامنین

10 - تارومار شدن کامل قوم سبأ در پی کفران آنان ، به دست خداوند بود .

لقد کان لسبإ فی مسکنهم ءایه جنّتان . .. بلده طیبه ... فقالوا ربّنا ب-عد بین أسفا

12 - قصه مردم سبا و فروپاشی کامل آنان در پی کفران نعمت های الهی ، دربردارنده آیات خدا برای صبرپیشگان شکرگزار است .

إنّ فی ذلک لأی-ت لکلّ صبّار شکور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 3 - 21

21 - دروغ پردازی و ناسپاسی ، باعث محرومیت از هدایت الهی

إنّ اللّه لایهدی من هو ک-ذب کفّار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 7 - 13

13 - کفر و ناسپاسی ، گناهی سنگین و دامنگیر خود مشرکان و کافران

إن تکفروا فإنّ اللّه غنیّ عنکم . .. و لاتزر وازره وزر أُخری

برداشت بالا به خاطر این نکته است که مقصود از <وزر> در این آیه، کفر و ناسپاسی است; زیرا آیه شریفه درباره همین موضوع است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 8 - 20،21،23

20 - اندک و ناپایدار بودن بهرهوری کافران و ناسپاسان ، در سایه کفر و ناشکری خویش

قل تمتّع بکفرک قلیلاً

21 - شرک و ناسپاسی خدا ، موجب گرفتاری به آتش جهنم

قل تمتّع بکفرک قلیلاً إنّک من أصح-ب النار

23 - بهره های دنیایی تحت لوای کفر و ناسپاسی خدا ، در مقایسه با عذاب دایمی دوزخ بسی اندک و ناپایدار است .

قل تمتّع بکفرک قلیلاً إنّک من أصح-ب النار

جمله <إن-ّک من أصحاب النار> برای تعلیل و بیان چرایی ناچیز بودن و ناپایداری بهره دنیایی شرک و ناسپاسی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 50 - 8

8 - قشر مرفه و برخوردار ناسپاس ، در معرض عذاب و پیامد های هلاکت بار ناشکری خود

فما أغنی عنهم ما کانوا یکسبون

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که این آیه، علاوه بر آن که درصدد موعظه و درس آموزی است، در مقام تهدید و بازدارندگی نیز می باشد.

ص: 7

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 51 - 2

2 - رفاه مندی و برخورداری از نعمت ها در سایه تلاش و دانش اقتصادی ، در صورت همراه بودن آن با ناسپاسی و غفلت از منشأ خدایی آنها ، هلاکت و بدبختی در دنیا را در پی خواهد داشت .

فما أغنی عنهم ما کانوا یکسبون فأصابهم سیّئات ما کسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 52 - 5

5 - قرآن ، نعمتی از جانب خداوند و کفر به آن نتیجه کبر و ناسپاسی است .

و إذا أنعمنا علی الإنس-ن . .. ثمّ کفرتم به

با توجه به ارتباط این آیه با آیه قبل مطلب یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 48 - 17

17 - دلخوشی به مظاهر دنیا و کفران و ناسپاسی انسان ، موجب روی گردانی وی از پیام وحی است .

فإن أعرضوا . .. فإنّ الإنس-ن کفور

جمله <و إنّا إذا . .. کفور> می تواند اشاره به وجه اعراض و روی گردانی کافران از پیام وحی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 4 - 2

2 - کفران نعمت هدایت ، موجب عذاب سخت الهی ( همچون زنجیر ، غل و آتش ) در قیامت

إنّا أعتدنا للک-فرین سل-سلاَْ و أغل-لاً و سعیرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 23 - 12

12 - کفران نعمت های خداوند ، سرپیچی از فرمان او است .

ما أکفره . .. لمّا یقض ما أمره

چنانچه مراد از کفر در <ما أکفره> کفران نعمت باشد، شکرگزاری نعمت مصداق مورد نظر از <ما أمره> خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 4

4 - ناسپاسی دشمنان اسلام در برابر ربوبیت خداوند ، دلیل هجوم مجاهدان به صفوف آنان است .

و الع-دی-ت . .. إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 7 - 4

4 - انکار آگاهانه نعمت های خداوند ، از سوی دشمنان اسلام ، دلیل رویارویی سپاه مجاهدان با صفوف آنان است .

ص: 8

و الع-دی-ت . .. إنّ الإنس-ن لربّه لکنود . و إنّه علی ذلک لشهید

11- آثارکفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 23 - 31

31- ارتکاب فحشا و ناسپاسی در برابر نعمت های خداوند ، مانع رستگاری است .

إنه لایفلح الظ-لمون

12- آسایش طلبی کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 69 - 4

4- حق ناسپاسان ، انسانهایی لحظه نگر و فریفته آرامش و امنیتند .

أفأمنتم أن یخسف بکم . .. أم أمنتم أن یعیدکم فیه

برداشت فوق بر این اساس است که حق ناسپاسان به صِرف نجات یافتن از امواج دریا، به آرامش مقطعی خویش دلخوشند و در نتیجه از یاد خدا غافل می شوند.

13- اجتناب از کفران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 64 - 5

5 - آدمی پس از نجات از شداید، علی رغم پیمان عدم شرک و سپاسگزاری از خداوند، پیمان شکنی می کند و مجدداً شرک میورزد.

لئن أنجنا . .. قل الله ینجیکم ... ثم أنتم تشرکون

14- اجتناب از کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 152 - 7

7 - ضرورت پرهیز از کفران نعمت های خداوند

و لاتکفرون

برداشت فوق بر این اساس است که <لاتکفرون> به تقدیر <نعمه> در اصل <و لاتکفروا نعمتی> بوده باشد.

ص: 9

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 70 - 3

3- توجه انسان به مقام و کرامت الهی خویش ، مستلزم پرهیز از ناسپاسی خداوند است .

فیغرقکم بما کفرتم . .. و لقد کرّمنا بنی ءادم

یادآوری کرامت انسانها پس از ذکر ماجرای کسانی که پس از رهایی از خطر مرگ به کفران نعمتهای الهی روی آوردند; می تواند مذمتی باشد برای آنان و نیز به انسانها توجه بدهد که کرامت انسانی مستلزم اجتناب از کفران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 132 - 1،2

1 - تأکید هود ( ع ) بر تقوای الهی و پرهیز از ناسپاسی در برابر خدای نعمت بخش

و اتّقوا الذی أمدّکم بما تعلمون

<إمداد> (مصدر <أمدّکم>) به معنای کمک کردن و <ما> در <بما تعلمون> کنایه از نعمت هایی است که تفصیل آن در آیات بعد آمده است. متعلق <تعلمون> به خاطر رعایت فاصله آیات حذف شده و تقدیر آن چنین است: <أمدّکم بما تعلمون أنّها من إمداده>.

2 - لزوم پرهیز از مخالفت و ناسپاسی در برابر خدای نعمت دهنده

و اتّقوا الذی أمدّکم

15- اقرار به کفران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 63 - 12

12 - آدمی به هنگام شداید بر ناسپاسی خویش در برابر خداوند اعتراف می کند.

لئن أنجنا من هذه لنکونن من الشکرین

16- اقرار به کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 7 - 1

1 - انسان های ناسپاس ، خود معترف و گواه بر خصلت ناروای خویش اند .

و إنّه علی ذلک لشهید

17- اقرار کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 7 - 1

ص: 10

1 - انسان های ناسپاس ، خود معترف و گواه بر خصلت ناروای خویش اند .

و إنّه علی ذلک لشهید

18- امکانات مادی کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 50 - 5

5 - مؤثر نبودن اموال و برخورداری های انسان های ناسپاس در برابر نتایج ناگوار و پیامد های هلاکت بار ناسپاسی ( عذاب )

فما أغنی عنهم ما کانوا یکسبون

کارساز نبودن دارایی ها و نعمت ها - به قرینه صدر آیه بعد (فأصابهم سیئات ماکسبوا) در ارتباط با عذاب و پیامدهای هلاکت بار است.

19- انذار از کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 112 - 11

11- هشدار خداوند به ملت های متنعم و مرفه دارای امنیت ، نسبت به کفران نعمت های او

قریه کانت ءامنه . .. فکفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف بما کانوا ی

20- انذار کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 68 - 1

1- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهیده از خطرات و مشکلات ، به دچار شدن به خطرات و مهلکه های دیگر

فلمّا نج-ّکم إلی البرّ أعرضتم . .. أفأمنتم أن یخسف بکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 69 - 1

1- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهیده از خطر ، به دچار آمدن در همان مهلکه

أم أمنتم أن یعیدکم فیه تاره أخری

21- اهمیت اجتناب از کفران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 11

11 - طه - 20 - 81 - 13

13 - لزوم حفظ تعادل و حد و مرز در استفاده از نعمت های الهی و پرهیز از ناسپاسی و اسراف و تبذیر در آن

کلوا من طیّب-ت ما رزقن-کم و لاتطغوا فیه

از مصادیق مهم و بارز طغیان گری در مورد نعمت ها، کفران، ناسپاسی، اسراف و تبذیر است.

22- بی ارزشی امکانات مادی کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 8 - 20

20 - اندک و ناپایدار بودن بهرهوری کافران و ناسپاسان ، در سایه کفر و ناشکری خویش

قل تمتّع بکفرک قلیلاً

23- تداوم عذاب کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 36 - 7

7 - عذاب دائمی و بی تخفیف ، کیفر ناسپاسان نعمت های الهی

کذلک نجزی کلّ کفور

24- تشخیص کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 49 - 16

16 - آسودگی ها و نعمت ها ، عرصه شناخت سپاس گزاران و ناسپاسان

فإذا مسّ الإنس-ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّلن-ه نعمه ... بل هی فتنه

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که هر نعمتی، اقتضای شکر وسپاس گزاری دارد. بنابراین آزمایش بودن نعمت های الهی، می تواند در ارتباط با همین مسأله باشد.

25- تفکر در فرجام کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 28 - 1،3

1- خداوند ، فراخوان مردم به تأمل و تفکر در سرنوشت شوم ناسپاسان نعمتهایش

ألم تر إلی الذین بدّلوا نعمت الله کفرًا

ص: 12

3- خداوند ، فراخوان مردم به تأمل و تفکر در سرنوشت شوم رهبران کفر و ناسپاسی

ألم تر إلی الذین . .. أحلّوا قومهم دار البوار

برداشت فوق به خاطر این نکته است که به نابودی کشاندن و دچار سرنوشت شوم ساختن مردم (أحلّوا قومهم دار البوار) کار سردمداران کفر و رهبران جامعه است، نه مردم عادی.

26- تهدید کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 66 - 7

7 - شرک پیشگان ناسپاس ، مورد تهدید خداوندند .

هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم ... فسوف یعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 9 - 4

4 - معاد ، تهدیدی برای مال دوستان و ناسپاسان

لکنود . .. لحبّ الخیر لشدید . أفلایعلم إذا بعثر ما فی القبور

27- حرمت کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 37 - 14

14 - حرمت پنهان سازی نعمت های الهی به جهت ترک احسان

و یکتمون ما اتیهم اللّه من فضله و اعتدنا للکافرین عذاباً مهیناً

28- خطر عذاب کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 51 - 8

8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاکت بار خویش اند .

و الذین ظلموا من ه-ؤلاء سیصیبهم سیّئات ماکسبوا

29- خطر کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 13

19 - انسان - 76 - 24 - 9

9 - خطر نفوذ و تأثیرگذاری گروه های گناه پیشه و ناسپاس ، در رهبران جامعه ایمانی

و لاتطع منهم ءاثمًا أو کفورًا

30- ذکر آثار کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 114 - 9

9- توجه به تأثیر کفران در نابودی نعمت ها ، باعث قناعت و بسنده کردن انسان به روزی های حلال و دلپذیر و استفاده بهینه از آنهاست .

فکفرت بأنعم الله . .. فکلوا ممّا رزقکم الله حل-لاً طیبًا و اشکروا

31- رذایل کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 6

6 - کفران نعمت ، خصلتی نکوهیده و انسان ناسپاس ، فردی مذموم است .

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

32- زشتی کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 66 - 8

8 - مشرکان ناسپاس ، از زشتی کار خود ، آگاهی خواهند یافت .

هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم ... فسوف یعلمون

33- زلیخا و کفران یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 23 - 18

18- زلیخا ، تسلیم نشدن یوسف ( ع ) در برابر خواسته اش را ، ناسپاسی و قدرناشناسی می شمرد .

رودته التی هو فی بیتها . .. إنه ربی أحسن مثوای

در برداشت فوق، <إنه ربی . ..> ناظر به مفهومی گرفته شده که از عبارت <التی هو فی بیتها> استفاده می شود ; یعنی، زلیخا با اظهار اینکه مربی یوسف(ع) بوده و او را در خانه خویش سر و سامان بخشیده است، توقع داشت که یوسف(ع) در برابر

ص: 14

تقاضایش تسلیم شود ; ولی یوسف(ع) با جمله <إنه ربی ...> بیان می دارد که خداوند، مربی و مدبر امور او بوده و هست، و سزاوار آن است که وی مطیع او باشد.

34- زمینه کفران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 1 - 12

12 - کفرپیشگی، زمینه ساز سرباز زدن از ستایش انحصاری برای آفریدگار هستی است.

الحمد للّه الذی خلق . .. ثم الذین کفروا بربهم یعدلون

اگر جمله <الذین . .. > عطف بر <الحمدللّه> و <یعدلون> به معنای <عدول> باشد، نتیجه این می شود که حمد از آن خداست، ولی کافران از این حقیقت عدول می کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 28 - 4

4 - غفلت از زوال پذیری زندگی دنیایی ، زمینه ساز گرایش انسان به کفر و ناسپاسی

کلّ من علیها فان . و یبقی وجه ربّک ... فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان

خداوند متعال، نخست فناپذیری زندگی دنیایی را به انسان تذکر داده و در پی آن از آنان خواسته است تا دست از تکذیب نعمت های حق بردارند. از این دو استفاده می شود که یکی از عوامل تکذیب حق، دلبستگی به دنیا و غفلت از ناپایداری آن است.

35- زمینه کفران انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 48 - 18

18 - انسان ، بدون تأثیرپذیری از مکتب وحی ، گرفتار کفران و ناسپاسی است .

فإن أعرضوا . .. فإنّ الإنس-ن کفور

36- زمینه کفران دنیاطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 50 - 14

14 - غرور دنیاگرایان ، موجب ناسپاسی آنان نسبت به خداوند

لیقولنّ ه-ذا لی . .. و لئن رجعت إلی ربّی إنّ لی عنده للحسنی

بنابراین که لام در <ه-ذا لی> و <إنّ لی> افاده استحقاق کند، روشن می شود که دنیاگرایان خود را مستحق برخورداری از نعمت های دنیوی و اخروی می دانند و بدین جهت خویشتن را موظف به سپاس گزاری در برابر خداوند نمی بینند.

ص: 15

37- زمینه کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 21 - 6

6 - رفاه و آسایش بسیار ، زمینه ساز روحیه ناسپاسی و کفران

و إذا أذقنا الناس رحمه من بعد ضراء مسّتهم إذا لهم مکر فی ءایاتنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 78 - 11

11- انسان ، در معرض کفران نعمت های خداوند قرار دارد .

لعلّکم تشکرون

تعبیر <لعلّکم> می تواند اشاره به غفلت انسانها از شکرگزاری خدا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 67 - 8

8- آسایش و احساس امنیت ، زمینه گرایش انسان به کفران نعمت

فلمّا نج-ّکم إلی البرّ أعرضتم و کان الإنس-ن کفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 83 - 1

1- انسان ، به هنگام برخورداری از رفاه و نعمت های الهی ، به ناسپاسی و خداگریزی می گراید .

و إذا أنعمنا علی الإنس-ن أعرض و نئا بجانبه

<نئا> به معنای <بَعُد> (دوری می شود) است و <أعرض و نئا بجانبه> (اعراض کرد و کناره گرفت) کنایه از حق ناسپاسی و گریز از خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 66 - 1

1 - کفران نعمت های خداوند و بهره گیری از امکانات دنیوی ، حاصل و عاقبت شرک مشرکان است .

هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم و لیتمتّعوا

<لام> در <لیفکروا> احتمال دارد برای تعلیل و به معنای <کی> و احتمال دارد برای امر باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است. گفتنی است که مراد از <یکفرون> در آیه، به قرینه <بما آتیناهم> کفران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 34 - 1

1 - پیدایش روحیه کفران و ناسپاسی در برابر نعمت های الهی ، پیامد شرک است .

ص: 16

یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم

لام در <لیکفروا> لام عاقبت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 8 - 13

13 - انسان ها هنگام رهایی از مشکلات و دستیابی به آسودگی ، موقعیت گذشته خود را فراموش کرده و ناسپاس می شوند .

و إذا مسّ الإنس-ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّله نعمه منه نسی ما کان یدعوا إلیه من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 48 - 13

13 - کفران و ناسپاسی انسان ، به هنگام برخورد با کوچک ترین دشواری در زندگی

و إن تصبهم سیّئه بما قدّمت أیدیهم فإنّ الإنس-ن کفور

از نکره آمدن <سیّئه> - که برای تحقیر است - <کوچک ترین دشواری> استفاده شده است.

38- زیادی کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 3 - 11

11 - انسان های شاکر ، اندک اند و انسان های ناسپاس بسیار .

إمّا شاکرًا و إمّا کفورًا

طبق باور برخی از مفسران، آمدن <شاکر> به صورت اسم فاعل و <کفوراً> به صورت صیغه مبالغه، می تواند گویای این حقیقت باشد که انسان هایی که به صورت کامل سپاس گزار نعمت هدایت باشند، در اقلیت بوده و افراد ناسپاس بسیاراند.

39- زیان کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 8 - 5

5- فایده شکر نعمت و ضرر و زیان کفران آن به خود انسان باز می گردد .

لئن شکرتم لأزیدنّکم و . .. إن تکفروا أنتم و من فی الأرض جمیعًا فإن الله لغنی حمی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 35 - 5

5- آسیب و زیان ناسپاسی توانگران در برابر نعمت های الهی ، دامنگیر خود ایشان است .

فقال . .. أنا أکثر منک مالاً و أعزّ نفرًا ... و هو ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 17

14 - لقمان - 31 - 12 - 14

14 - خسارت کفران نعمت الهی ، به خود کفران کننده بازمی گردد .

و من کفر فإنّ اللّه غنیّ

به قرینه مقابله، <و من یشکر. ..> جواب شرط <من کفر> حذف شده است و <إنّ اللّه...> تعلیل برای جواب مقدر است; یعنی، هرکس کفران نعمت کند ضررش به خودش برمی گردد; چون خداوند نیازی ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 7 - 7

7 - نفع و ضرر < ایمان و کفر > و < شکر و ناسپاسی > ، دامنگیر خود انسان ها است ; نه خداوند .

إن تکفروا فإنّ اللّه غنیّ عنکم . .. و إن تشکروا یرضه لکم

40- سرزنش تداوم کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 7 - 2

2 - تداوم ناسپاسی در انسان ، با وجود آگاهی او از خصلت ناروای خویش ، شگفت آور و سزاوار نکوهش افزون تر

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود . و إنّه علی ذلک لشهید

41- سرزنش کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 21 - 4

4 - مردمان ناسپاس مورد سرزنش خداوند

و إذا أذقنا الناس رحمه . .. إذا لهم مکر فی ءایاتنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 35 - 10

10 - سرزنش خداوند از ناسپاسانِ نعمت هایش در روی زمین

و ءایه لهم الأرض المیته أحیین-ها. .. أفلایشکرون

استفهام در جمله <أفلایشکرون> انکاری است و این جمله درصدد تقبیح و توبیخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 73 - 5

5 - ناسپاسان نعمت های الهی ، مورد سرزنش خداوند

و لهم فیها من-فع و مشارب أفلایشکرون

برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه در مقام سرزنش ناسپاسان است.

ص: 18

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 52 - 4

4 - نکوهش خداوند از قشر مرفه و ناسپاس ، به خاطر ناآگاهی آنان از مشیت و تقدیر الهی در رزق و روزی انسان ها

أوَلم یعلموا أنّ اللّه یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر

استفهام در <أوَلم یعلموا. ..> از نوع استفهام انکاری - توبیخی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 6

6 - کفران نعمت ، خصلتی نکوهیده و انسان ناسپاس ، فردی مذموم است .

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

42- سرزنش کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 34 - 16

16- ناسپاسی در برابر نعمت و احسان ، امری بس نکوهیده و ناپسند است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس-ن لظلوم کفّار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 18 - 6

6- ادا نکردن حق نعمت های فراوان خداوند ، نوعی نقصان و کاستی و سزاوار توبیخ و سرزنش است .

و إن تعدّوا نعمه الله لاتحصوها إن الله لغفور رحیم

ذکر <إن الله لغفور> پس از بیان نعمتهای فراوان خداوند، احتمال دارد از این جهت باشد که ادا نشدن شایسته حق نعمتهای خداوند، نوعی نقصان تلقی می شود و از این جهت، مایه توبیخ است. عبارت <إن الله لغفور> بیان کننده ضمنی آن نقصان و کاستی است که خداوند آن را مورد بخشایش خویش قرار می دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 27 - 6

6- تبذیر و کفران نعمت های پروردگار ، عملی بس نکوهیده و ناشایسته است .

إن المبذّرین . .. لربّه کفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 7 - 6

6 - شکر و سپاس گزاری در خور شأن بندگان ، و کفر و ناسپاسی دور از شأن آنان است .

و لایرضی لعباده الکفر و إن تشکروا یرضه لکم

ص: 19

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انفطار - 82 - 6 - 12

12 - کفران نعمت ، از کسی که از کرم ( جود و عفو ) خداوند برخوردار است ، دور از انتظار و سرزنش بار است .

ی-أیّها الإنس-ن ما غرّک بربّک الکریم

43- سنگینی گناه کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 7 - 13

13 - کفر و ناسپاسی ، گناهی سنگین و دامنگیر خود مشرکان و کافران

إن تکفروا فإنّ اللّه غنیّ عنکم . .. و لاتزر وازره وزر أُخری

برداشت بالا به خاطر این نکته است که مقصود از <وزر> در این آیه، کفر و ناسپاسی است; زیرا آیه شریفه درباره همین موضوع است.

44- شگفتی تداوم کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 7 - 2

2 - تداوم ناسپاسی در انسان ، با وجود آگاهی او از خصلت ناروای خویش ، شگفت آور و سزاوار نکوهش افزون تر

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود . و إنّه علی ذلک لشهید

45- شگفتی کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 73 - 6

6 - ناسپاسی انسان ها در برابر نعمت های الهی ، امری شگفت آور و به دور از منزلت آدمیان

أفلایشکرون

برداشت یاد شده از همزه استفهام <أفلایشکرون> - که برای تعجب است - استفاده می شود.

46- صفات کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 69 - 4

ص: 20

4- حق ناسپاسان ، انسانهایی لحظه نگر و فریفته آرامش و امنیتند .

أفأمنتم أن یخسف بکم . .. أم أمنتم أن یعیدکم فیه

برداشت فوق بر این اساس است که حق ناسپاسان به صِرف نجات یافتن از امواج دریا، به آرامش مقطعی خویش دلخوشند و در نتیجه از یاد خدا غافل می شوند.

47- ضعف کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 83 - 7

7- بروز ضعف و ناتوانی ناسپاسان رفاه زده ، در مواجهه با سختیها

و إذا أنعمنا علی الإنس-ن أعرض و نئا بجانبه و إذا مسّه الشرّ کان ی-وسًا

48- ظلم کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 51 - 5

5 - مرفهان و برخورداران ناسپاس جامعه ، از ستمگران اند .

و الذین ظلموا من ه-ؤلاء

<و الذین ظلموا من ه-ؤلاء>، هر چند اشاره به مرفهان ناسپاس در آغاز، بعثت دارد; ولی آیه شریفه بیانگر حکمی عامی و فراتر از مورد خاص نزول می باشد.

49- ظلم کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 23 - 30

30- نادیده گرفتن نعمت های الهی و ناسپاسی خدا ، با ارتکاب گناه ، ظلم است .

إنه ربی أحسن مثوای إنه لایفلح الظ-لمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 51 - 6

6 - ناسپاسی و نادیده گرفتن نقش خداوند در برخورداری از نعمت ها ، ظلم است .

و الذین ظلموا من ه-ؤلاء

توصیف مرفهان ناسپاس به ستمگران، حاکی از مطلب یاد شده است.

ص: 21

50- عبرت از فرجام کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 28 - 2،4

2- سرنوشت شوم ناسپاسان و قدرناشناسان نعمت های الهی ، شایسته تأمل و تفکر و درخور پند و درس آموزی

ألم تر إلی الذین بدّلوا نعمت الله کفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

4- سرنوشت شوم رهبران و سردمداران کفر و ناسپاسی ، درخور تأمل و شایسته پند و درس آموزی

ألم تر إلی الذین . .. أحلّوا قومهم دار البوار

51- عذاب کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 69 - 2

2- انسان های ناسپاس و روی گردان از حق ، هیچ گاه و در هیچ شرایطی ، از عذاب و کیفر دنیوی خداوند ، در دریا و خشکی در امان نیستند .

فلمّا نج-ّکم إلی البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن یعیدکم فیه تاره أخری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 50 - 8

8 - قشر مرفه و برخوردار ناسپاس ، در معرض عذاب و پیامد های هلاکت بار ناشکری خود

فما أغنی عنهم ما کانوا یکسبون

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که این آیه، علاوه بر آن که درصدد موعظه و درس آموزی است، در مقام تهدید و بازدارندگی نیز می باشد.

52- علم به کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 7 - 2،3

2 - تداوم ناسپاسی در انسان ، با وجود آگاهی او از خصلت ناروای خویش ، شگفت آور و سزاوار نکوهش افزون تر

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود . و إنّه علی ذلک لشهید

3 - خداوند ، در تأکید بر آگاهی دشمنان اسلام از خوی ناسپاسی خویش ، به اسبان تیزپای مجاهدان ، سوگند یاد کرده است .

و الع-دی-ت . .. و إنّه علی ذلک لشهید

ص: 22

53- علم کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 66 - 8

8 - مشرکان ناسپاس ، از زشتی کار خود ، آگاهی خواهند یافت .

هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم ... فسوف یعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 7 - 2

2 - تداوم ناسپاسی در انسان ، با وجود آگاهی او از خصلت ناروای خویش ، شگفت آور و سزاوار نکوهش افزون تر

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود . و إنّه علی ذلک لشهید

54- عمل کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 66 - 8

8 - مشرکان ناسپاس ، از زشتی کار خود ، آگاهی خواهند یافت .

هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم ... فسوف یعلمون

55- عوامل تهدید کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 10 - 5

5 - صحنه برملا شدن راز ها و نیت های پنهان ، هول انگیز و تهدیدی برای ناسپاسان و مال دوستان

أفلایعلم إذا . .. و حصّل ما فی الصدور

56- عوامل کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 64 - 9

9 - شرک ، مستلزم ناسپاسی انسان در برابر خالق و یگانه روزی دهنده خویش

أمّن یبدؤا الخلق . .. و من یرزقکم ... أءل-ه مع اللّه

لحن آمیخته با توبیخ <أءل-ه مع اللّه> نشان دهنده آن است که مشرکان با شرک خویش، کفران خدایی کرده اند که خالق و یگانه روزی دهنده آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 23

15 - سبأ - 34 - 20 - 9

9 - ابلیس ، عامل کفران مردم سبأ و برانگیزنده آنان به ظلم به نفس

و لقد صدّق علیهم إبلیس ظنّه فاتّبعوه إلاّ فریقًا من المؤمنین

در عبارت <صدّق علیهم. .. ظنّه> ایجاز به حذف وجود دارد; برای این که صدق ظن، فرع بر دعوت و جواب مثبت دادن مردم است. بنابراین، معلوم می شود که ابلیس از آنان خواسته و آنان نیز او را اجابت نموده و نعمت های خدا را کفران کرده اند.

57- غفلت کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 50 - 4

4 - انسان ناسپاس و خودخواه ، غافل از گشایش های خداوند برای او در شداید و مشکلات

و لئن أذقن-ه . .. لیقولنّ ه-ذا لی

58- فرجام شوم کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 28 - 2

2- سرنوشت شوم ناسپاسان و قدرناشناسان نعمت های الهی ، شایسته تأمل و تفکر و درخور پند و درس آموزی

ألم تر إلی الذین بدّلوا نعمت الله کفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 82 - 17

17 - ثروت اندوزان قارون صفت و ناسپاس ، در معرض گرفتار شدن به فرجام شوم قارون

فخسفنا به و بداره الأرض . .. ویکأنّه لایفلح الک-فرون

59- فرجام کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 51 - 7،8

7 - همسانی سرنوشت هلاکت بارِ مرفهان ناسپاس ، برای همیشه تاریخ و یکسانی سنت الهی درباره آنان

قد قالها الذین من قبلهم . .. فأصابهم سیّئات ماکسبوا و الذین ظلموا من ه-ؤلاء سیصی

8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاکت بار خویش اند .

و الذین ظلموا من ه-ؤلاء سیصیبهم سیّئات ماکسبوا

ص: 24

60- فرجام کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 112 - 1

1- مَثَل و مانند آوردن خداوند ، برای ترسیم فرجام شوم کفران نعمت های خویش

ضرب الله مثلاً قریه . .. فکفرت بأنعم الله فأذقها ... بما کانوا یصنعون

61- کفران آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 190 - 5

5 - آدم ( ع ) و حوا به عهد خویش با خدا ( سپاسگزاری از او در صورت اعطای فرزند صالح ) وفا نکردند .

لنکونن من الشکرین. فلما ءاتیهما صلحاً جعلا له شرکاء

62- کفران ابلیس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 16 - 4

4 - ابلیس عنصری ناسپاس و گستاخ در برابر خداوند

قال فبما أغویتنی

استجابت درخواست ابلیس از سوی خداوند اقتضا می کرد که وی در برابر این نعمت الهی سپاسگزار باشد. ولی او تمردی دیگر کرد و مصمم شد تا راه مستقیم الهی را بر بندگان خدا سد کند و این حکایت از گستاخی و ناسپاسی وی دارد.

63- کفران اکثریت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 73 - 6

6 - بیشتر مردم گرفتار ناسپاسی نسبت به خدا ، علی رغم فضل و رحمت او بر آنان

و إنّ ربّک لذو فضل علی الناس و ل-کنّ أکثرهم لایشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 23 - 8

8 - ناسپاسی بسیار انسان ها ، در برابر نعمت شنوایی ، بینایی و تعقّل

و جعل لکم السمع و الأبص-ر و الأفئده

ص: 25

64- کفران اکثریت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 17 - 7

7 - بیشتر آدمیان، گرفتار دامها و تزویرهای ابلیس و ناسپاس در برابر خداوند هستند.

و لاتجد أکثرهم شکرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 50 - 6

6 - بیشتر مردم ، علی رغم برخورداری از نعمت های خداوند ، دچار ناسپاسی و قدرناشناسی اند .

فأبی أکثر الناس إلاّ کفورًا

65- کفران اکثریت مردم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 60 - 7

7 - همواره اکثریت مردم در برابر رزق و فضل خدا ، ناسپاسند .

إن اللّه لذو فضل علی الناس و لکن أکثرهم لایشکرون

66- کفران انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 63 - 12

12 - آدمی به هنگام شداید بر ناسپاسی خویش در برابر خداوند اعتراف می کند.

لئن أنجنا من هذه لنکونن من الشکرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 12 - 10

10 - انسان در برابر نعمت های خدا و لطف و مهربانی های او ، موجودی ناسپاس است .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما کشفنا عنه ضرّه مرّ کأن لم یدعنا إلی ضرّ م

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 21 - 3،8

3 - انسان ، موجودی ناسپاس در برابر نعمت های خداوند

و إذا أذقنا الناس رحمه . .. إذا لهم مکر فی ءایاتنا

مفهوم آیه این است که: انسانها به جای شکر و سپاسگزاری در برابر نعمتهایی که به ایشان عطا کرده ایم، با آیات و نشانه های ما به نیرنگورزی و توطئه برخاستند.

ص: 26

8 - انسان ، موجودی ناسپاس در برابر نعمت بعثت پیامبران و تعلیمات الهی آنان

و إذا أذقنا الناس رحمه . .. إذا لهم مکر فی ءایاتنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 23 - 2،3

2 - مردم پس از رهایی از اضطرار و خطر مرگ ، پیمان خود را با خدا می شکنند و به ناسپاسی و تجاوز از حق می پردازند .

لئن أنجیتنا من هذه لنکوننّ من الشکرین. فلما أنجیهم إذا هم یبغون فی الأرض بغیر ال

3 - انسان ، موجودی ناسپاس در برابر دستگیری های خداوند

فلما أنجیهم إذا هم یبغون فی الأرض بغیر الحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 67 - 9

9- انسان ، موجودی بس ناسپاس و حق ناشناس

و کان الإنس-ن کفورًا

<کفور> صیغه مبالغه و برای مبالغه در کفران نعمت (نادیده گرفتن نعمت) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 66 - 5،6

5 - انسان ، آفریده ای بسیار ناسپاس در برابر خداوند

و هو الذی أحیاکم . .. إنّ الإنس-ن لکفور

<کفور> صیغه مبالغه و مشتق از ریشه <کفر> است. <کفر> گاهی در مقابل ایمان به کار می رود و گاهی در مقابل شکر. بنابراین <کفور> در جمله یاد شده، می تواند در مقابل <شکور> (بسیار سپاس گزار) و به معنای بسیار ناسپاس باشد. هم چنین می تواند به معنای بسیار بی ایمان باشد. برداشت فوق بر پایه احتمال اول است.

6 - شرک و بت پرستی و سرباز زدن از توحید ، اوج ناسپاسی انسان در برابر خدا

و هو الذی أحیاکم . .. إنّ الإنس-ن لکفور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 51 - 1،5،9،10

1 - انسان ها ، به هنگام مشاهده وزش باد های مضر و نابودکننده مزارع ، به ناسپاسی می گرایند .

و لئن أرسلنا ریحًا . .. یکفرون

<ریح> در مقابل <ریاح> در آیه چهل و نه است. معمولاً، بادهای سودمند، به صیغه جمع آورده می شوند و در صورتی که سخن از باد سوزان و مخرب باشد به صیغه مفرد می آید. قرینه مقابله و نیز واژه <مصفرّاً> - که حال برای ضمیر مفعولی <رأوه> است - مؤید این نکته اند که مراد از <ریح> بادهای سوزان و مخرب اند.

5 - انسان ها ، به محض مشاهده باد های نوید بخش باران ، بدون توجّه به خدایی بودن آنها ، خوش حال می شوند ، ولی در برخورد با باد های مخرّب ، ناسپاس می گردند !

فإذا أصاب به من یشاء من عباده . .. یستبشرون ... و لئن أرسلنا ریحًا ... یکفرون

<یکفرون> به قرینه این که سخن از نعمت و قطع شدن آن است، کفر و ناسپاسی است.

ص: 27

9 - انسان ها ، با مشاهده خالی بودن ابر ها از باران ، ناسپاس می شوند .

و لئن أرسلنا ریحًا فرأوه مصفرًّا لظلّوا من بعده یکفرون

طبق آنچه که راغب، در مفردات اظهار داشته، ممکن است: <مصفرّاً> از ریشه <صفر> - بر وزن سفر - به معنای <خالی بودن> باشد.

10 - شادمانی ، در شرایط رفاه ، و کفر و ناسپاسی به هنگام سختی و حسرت ، حالات و صفات انسان ها است .

فإذا أصاب . .. إذا هم یستبشرون ... و لئن أرسلنا ریحًا ... من بعده یکفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 14 - 15

15 - انسان ، در معرض ناسپاسی نسبت به نعمت های الهی و حقوق والدین ونیازمند به تذکر است .

و وصّینا الإنس-ن بولدیه . .. أن اشکرلی و لولدیک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 32 - 12

12 - گروهی از مردم ، در برابر نعمت نجات از بلا ها و خطر های مرگ آفرین ، ناسپاس اند .

فلمّا نجّیهم إلی البرّ فمنهم مقتصد و ما یجحد بأی-تنا إلاّ . ..کفور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 9 - 17

17 - انسان ها ، شکرگزار نعمت های خداوند نیستند .

قلیلاً ما تشکرون

به قرینه آیه بعد - که در آن آمده است <و قالوا أءذا ضللنا. ..> - <قلیلاً> می تواند به معنای نفی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 8 - 9،13

9 - انسان در برابر نعمت ها و لطف های خداوند ، موجودی ناسپاس است .

و إذا مسّ الإنس-ن ضرّ دعا ربّه . .. ثمّ إذا خوّله نعمه منه نسی ما کان یدعوا إلیه

13 - انسان ها هنگام رهایی از مشکلات و دستیابی به آسودگی ، موقعیت گذشته خود را فراموش کرده و ناسپاس می شوند .

و إذا مسّ الإنس-ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّله نعمه منه نسی ما کان یدعوا إلیه من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 13

13 - ناسپاسی ، رفتاری ریشه دار در انسان ها و خصلتی مشترک میان آنان

إنّ اللّه لذو فضل علی الناس و ل-کنّ أکثر الناس لایشکرون

تصریح به لفظ <ناس> در جمله <و ل-کن أکثر الناس لایشکرون> به جای ضمیر <هم> - که به <الناس> قبل بازمی گردد - می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

ص: 28

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 1،7،10

1 - انسان ، دارای طبیعتی ناسپاس در برابر نعمت های خداوند

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

<ال> در <الإنسان> برای جنس است و بر استغراق افراد دلالت دارد. <کنود>، به معنای کفور است. برخی از قبایل عرب، آن را در معنای <عاصی> به کار می برند. اسناد این خصلت به عموم مردم، به معنای گرفتار بودن نوع انسان ها به آن است.

7 - خداوند ، در تأکید بر ناسپاس بودن نوع انسان ها ، به اسبان تیزپای مجاهدان سوگند یاد کرده است .

و الع-دی-ت . .. إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

این آیه و دو آیه بعد که عطف بر آن است، جواب سوگندهایی است که در آغاز سوره آمده بود.

10 - < قال رسول اللّه ( ص ) : < إنّ الإنسان لربّه لکنود > قال : لکفور الذی یأکل وحده ، و یضرب عبده و یمنع رِفْدَه ;

رسول خدا(ص) [آیه] <إنّ الإنسان لربّه لکنود> را تلاوت کرده فرمود: [<لکنود> یعنی ]ناسپاس، همان که به تنهایی غذا می خورد و غلام خود را می زند و از بخشش امتناع میورزد>.

67- کفران انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 17 - 6

6 - ناسپاسی آدمیان در برابر خدا آرزوی ابلیس در اغواگریهای خویش

ثم لأتینهم . .. و لاتجد أکثرهم شکرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 83 - 1

1- انسان ، به هنگام برخورداری از رفاه و نعمت های الهی ، به ناسپاسی و خداگریزی می گراید .

و إذا أنعمنا علی الإنس-ن أعرض و نئا بجانبه

<نئا> به معنای <بَعُد> (دوری می شود) است و <أعرض و نئا بجانبه> (اعراض کرد و کناره گرفت) کنایه از حق ناسپاسی و گریز از خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 49 - 13

13 - انسان ها در برابر نعمت ها و الطاف خداوند ، موجوداتی ناسپاس اند .

ثمّ إذا خوّلن-ه نعمه منّا قال إنّما أُوتیته علی علم

مؤثر دانستن دانش و تلاش خود به عنوان عامل اصلی برخورداری، نوعی ناسپاسی در برابر صاحب اصلی نعمت ها (خداوند کریم) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 51 - 1

ص: 29

1 - اعراض و روی گردانی انسان از خداوند ، پس از دستیابی به نعمت

و إذا أنعمنا علی الإنس-ن أعرض و ن-ا بجانبه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 48 - 13،15

13 - کفران و ناسپاسی انسان ، به هنگام برخورد با کوچک ترین دشواری در زندگی

و إن تصبهم سیّئه بما قدّمت أیدیهم فإنّ الإنس-ن کفور

از نکره آمدن <سیّئه> - که برای تحقیر است - <کوچک ترین دشواری> استفاده شده است.

15 - انسان ، موجودی کم ظرفیت ، کوته بین و ناسپاس است .

و إنّا إذا أذقنا . .. و إن تصبهم ... الإنس-ن کفور

این که انسان در برخورد با اندک نعمت و یا سختی، تغییر روحیه می دهد، نشانه کم ظرفیتی او است و این که به امکان تغییر و تحول شرایط رفاه نمی اندیشد و به آن دلخوش است، نشانگر کوته نظری او است.

68- کفران بدعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 60 - 10

10 - تحریم حلال خدا ، ناسپاسی در برابر فضل اوست .

فجعلتم منه حراماً و حللا . .. إن اللّه لذو فضل علی الناس و لکن أکثرهم لایشکرون

69- کفران بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 51 - 12

12 - بنی اسرائیل ، مردمی بسیار ناسپاس در برابر نعمت های خداوند

فأنجینکم و أغرقنا ءال فرعون . .. ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

هدف از بیان گرایش بنی اسرائیل به پرستش غیر خدا، پس از بیان نعمتهای بزرگ الهی به آنان، نشان دادن روحیه ناسپاسی در آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 52 - 7

7 - بنی اسرائیل مردمی ناسپاس بودند .

ثم عفونا عنکم من بعد ذلک لعلکم تشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 56 - 5

ص: 30

5 - بنی اسرائیل ، مردمانی ناسپاس در برابر نعمت های خداوند

لعلکم تشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 57 - 13،16،17

13 - قوم موسی در برابر نعمت های الهی ، مردمی ناسپاس بودند .

ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون

برداشت فوق مبتنی بر این است که جمله <ما ظلمونا و لکن . ..> در ارتباط با فرازهایی که بیانگر نعمتهای الهی است، لحاظ شود.

16 - ناسپاسی قوم موسی و تمردشان از دستورات خداوند ، هیچ زیانی را متوجه ساحت قدس خدا نکرد .

و ما ظلمونا

17 - ناسپاسی قوم موسی و تمردشان از فرمان های خدا ، ستمی بود که آنان بر خودشان روا داشتند .

و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 61 - 19،38

19 - بنی اسرائیل ، مردمی ناسپاس در برابر نعمت های ارزشمند الهی ( منّ و سلوی )

لن نصبر علی طعام وحد . .. قال أتستبدلون الذی هو أدنی

38 - داستان ناسپاسی بنی اسرائیل بر < منّ > و < سلوی > و انتخاب شهرنشینی و گرایش آنان به کفر و تجاوز ، داستانی آموزنده و شایسته به یاد آوردن است .

إذ قلتم یموسی لن نصبر . ... و ضربت علیهم الذله ... و کانوا یعتدون

<إذ قلتم . ..> مفعول برای <أذکروا> (به یاد آوردن) می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 24 - 7

7 - قوم موسی ( ع ) ، مردمی لجوج ، نصیحت ناپذیر و ناسپاس در برابر نعمت های الهی

اذکروا نعمه اللّه علیکم . .. قالوا یموسی إنّا لن ندخلها ابداً ما داموا فیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 138 - 12،15

12 - بنی اسرائیل مردمی ناسپاس در برابر نعمت های خداوند

و جوزنا ببنی إسرءیل البحر . .. قالوا یموسی اجعل لنا إلهاً

بیان این حقیقت که گرایش بنی اسرائیل به پرستش غیر خدا فاصله چندانی با نجات آنان از دست فرعونیان و عبور معجزه آسای ایشان در دریای سرخ نداشت، اشاره به این دارد که بنی اسرائیل مردمی ناسپاس بودند.

15 - بی توجهی قوم موسی به نعمت های خدا و گرایش آنان به پرستش غیر او ، برخاسته از جهالت دامنه دار آنان بود .

و جوزنا ببنی إسرءیل البحر . .. قالوا یموسی ... قال إنکم قوم تجهلون

چنانچه از آیه استفاده می شود، گرایش بنی اسرائیل به پرستش غیر خدا پس از عبورشان از دریا و تحقق این نعمت بزرگ

ص: 31

الهی بوده است. بنابراین می توان گفت موسی این جهت را نیز در نظر داشته و آنان را جاهل خوانده است. یعنی این بی خردی است که انسان نعمتهای الهی را ببیند و در عین حال به غیر او گرایش پیدا کند. فعل مضارع <تجهلون> بر دامنه داری این بی خردی دلالت می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 160 - 28،29،30

28 - قوم موسی ناسپاس در برابر نعمت های عطا شده به آنان ( جوشیدن چشمه های آب برای آنان و . . . )

و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون

برداشت فوق مبتنی بر این است که جمله <و ما ظلمونا و لکن . .. > در ارتباط با تمامی قسمتهایی که بیانگر نعمتهای الهی است، ایراد شده باشد.

29 - قوم موسی با ناسپاسی و تخلف از دستورات خداوند هیچ زیانی را متوجه ساحت قدس او نکردند .

و ما ظلمونا

30 - ناسپاسی قوم موسی و تمرد ایشان از فرمان های خدا ، ستمی بود که آنان بر خود روا داشتند .

و قطّعنهم . .. و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 93 - 5،6،9،12

5 - بنی اسرائیل در عین برخورداری از زندگی مناسب ، به جای اتحاد و حفظ حقوق یکدیگر ، آگاهانه به اختلافات داخلی دامن زده و به حقوق یکدیگر تجاوز می کردند .

و لقد بوّأنا بنی إسرءیل مبوّأ صدق . .. فما اختلفوا حتی جاءهم العلم

6 - بنی اسرائیل ، با وجود در اختیار داشتن تورات و برخورداری از زندگی مناسب ، کفران نعمت کرده و به اختلاف و تجاوز به حقوق یکدیگر پرداختند .

و لقد بوّأنا بنی إسرءیل مبوّأ صدق . .. فما اختلفوا حتی جاءهم العلم

برداشت فوق مبتنی بر این است که مراد از <العلم> کتاب آسمانی تورات باشد.

9 - اختلاف بنی اسرائیل ، پس از رهایی از حکومت فرعون و برخورداری از مسکن و روزی مناسب ، ناسپاسی نعمت های الهی بود .

و لقد بوّأنا بنی إسرءیل . .. فما اختلفوا حتی جاءهم العلم

12 - خداوند ، بنی اسرائیل را به خاطر ناسپاسی ها و ایجاد اختلاف ، سرزنش کرده و به کیفر اخروی تهدید فرمود .

و لقد بوّأنا بنی إسرءیل مبوّأ صدق . .. فما اختلفوا حتی جاءهم العلم إن ربک یقضی ب

70- کفران ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 7 - 6

6 - گرفتاری به طغیان ، برای کسانی که در سایه کرم خداوند و به کمک علوم خدادادی ، به ثروت رسیده و خود را بی نیاز می بینند ، خلاف انتظار و واکنشی ناشایست در برابر نعمت های الهی است .

ص: 32

الأکرم . الذی علّم ... کلاّ إنّ الإنس-ن لیطغی . أن رءاه استغنی

71- کفران حوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 190 - 5

5 - آدم ( ع ) و حوا به عهد خویش با خدا ( سپاسگزاری از او در صورت اعطای فرزند صالح ) وفا نکردند .

لنکونن من الشکرین. فلما ءاتیهما صلحاً جعلا له شرکاء

72- کفران خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 38 - 6

6 - خیانت کاران ناسپاس ، محروم از حمایت و محبت خداونداند .

إنّ اللّه لایحبّ کلّ خوّان کفور

73- کفران در سختی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 51 - 10

10 - شادمانی ، در شرایط رفاه ، و کفر و ناسپاسی به هنگام سختی و حسرت ، حالات و صفات انسان ها است .

فإذا أصاب . .. إذا هم یستبشرون ... و لئن أرسلنا ریحًا ... من بعده یکفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 63 - 12

12 - آدمی به هنگام شداید بر ناسپاسی خویش در برابر خداوند اعتراف می کند.

لئن أنجنا من هذه لنکونن من الشکرین

74- کفران دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 3،4

3 - دشمنان اسلام ، ناسپاس در برابر نعمت اسلام و مظاهر ربوبیت خداوند

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

ص: 33

4 - ناسپاسی دشمنان اسلام در برابر ربوبیت خداوند ، دلیل هجوم مجاهدان به صفوف آنان است .

و الع-دی-ت . .. إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 7 - 4

4 - انکار آگاهانه نعمت های خداوند ، از سوی دشمنان اسلام ، دلیل رویارویی سپاه مجاهدان با صفوف آنان است .

و الع-دی-ت . .. إنّ الإنس-ن لربّه لکنود . و إنّه علی ذلک لشهید

75- کفران دشمنان دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 9 - 6

6 - ناسپاسی دشمنان دین ، در برابر نعمت های خداوند و دلبستگی شدید آنها به دارایی خویش ، نشان بی توجهی آنان به معاد

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود . .. أفلایعلم إذا بعثر ما فی القبور

76- کفران دشمنان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 38 - 8

8 - خصومت کنندگان با اهل ایمان ، مردمی خیانتکار و ناسپاس اند .

إنّ اللّه یدفع . .. إنّ اللّه لایحبّ کلّ خوّان کفور

77- کفران دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 21 - 8

8 - انسان ، موجودی ناسپاس در برابر نعمت بعثت پیامبران و تعلیمات الهی آنان

و إذا أذقنا الناس رحمه . .. إذا لهم مکر فی ءایاتنا

78- کفران رهبران شرک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 28 - 8

ص: 34

8- رهبران و سردمداران کفر و شرک در مکه ، افرادی ناسپاس و عامل اصلی سقوط و بدبختی مردم بودند .

ألم تر إلی الذین بدّلوا نعمت الله کفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

با توجه به اینکه آیه فوق در مکه نازل شده است، می توان استفاده کرد که مصداق مورد نظر آیه <الذین بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم> سران کفر و شرک، همچون ابوجهل و ابولهب است.

79- کفران رهبران کفر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 28 - 8

8- رهبران و سردمداران کفر و شرک در مکه ، افرادی ناسپاس و عامل اصلی سقوط و بدبختی مردم بودند .

ألم تر إلی الذین بدّلوا نعمت الله کفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

با توجه به اینکه آیه فوق در مکه نازل شده است، می توان استفاده کرد که مصداق مورد نظر آیه <الذین بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم> سران کفر و شرک، همچون ابوجهل و ابولهب است.

80- کفران سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 14

14 - سامری ، فردی ناسپاس در برابر نعمت های خداوند و بی توجه به الطاف و کمک های ویژه او

فنسی

چنانچه ضمیر فاعلی <نسی> به سامری برگردد، مراد از فراموشی سامری، بی توجهی او به عنایات الهی در نجات از فرعونیان و نزول <منّ و سلوی> و نظایر آن خواهد بود.

81- کفران شیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 27 - 3

3- شیطان ، کفران کننده نعمت های خداوند است .

و کان الشیط-ن لربّه کفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 44 - 6

6- شیطان ، موجودی بسیار نافرمان در برابر خداوند و ناسپاس و قدرناشناس دربرابر نعمت ها و رحمت واسعه او است .

إنّ الشیط-ن کان للرحمن عصیًّا

<عصیّ> برای مبالغه به کار می رود (مصباح).

ص: 35

82- کفران قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 19 - 3،7،10

3 - سباییان ، نعمت امنیت راه ها و نزدیکی منزل گاه های سفر را کفران نموده و به خویش ستم روا داشتند .

فقالوا ربّنا ب-عد بین أسفارنا و ظلموا أنفسهم

7 - مردم سبأ ، به دنبال کفران نعمت های خدا و جاری شدن سیل سد مأرب ، به طور کلی متلاشی و پراکنده شدند .

فأعرضوا فأرسلنا علیهم سیل العرم . .. و مزّقن-هم کلّ ممزّق

<مزق> در لغت به معنای پاره کردن و از بین بردن اثر آمده و در آیه پراکندن در اطراف و اکناف بلاد است (مجمع البحرین).

10 - تارومار شدن کامل قوم سبأ در پی کفران آنان ، به دست خداوند بود .

لقد کان لسبإ فی مسکنهم ءایه جنّتان . .. بلده طیبه ... فقالوا ربّنا ب-عد بین أسفا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 20 - 9

9 - ابلیس ، عامل کفران مردم سبأ و برانگیزنده آنان به ظلم به نفس

و لقد صدّق علیهم إبلیس ظنّه فاتّبعوه إلاّ فریقًا من المؤمنین

در عبارت <صدّق علیهم. .. ظنّه> ایجاز به حذف وجود دارد; برای این که صدق ظن، فرع بر دعوت و جواب مثبت دادن مردم است. بنابراین، معلوم می شود که ابلیس از آنان خواسته و آنان نیز او را اجابت نموده و نعمت های خدا را کفران کرده اند.

83- کفران قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 135 - 1

1 - تأکید هود ( ع ) بر بیمناک بودن درباره سرنوشت قومش ، به خاطر بی تقوایی و ناسپاسی آنان

فاتّقوا اللّه . .. الذی أمدّکم ... إنّی أخاف علیکم عذاب یوم عظیم

84- کفران قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 14 - 3

3 - نجات نوح ( ع ) و حمایت خداوند از ایشان ، پاداش صبر آن حضرت در قبال ناسپاسی های قومش

تجری بأعیننا جزاء لمن کان کفر

مراد از <لمن کان کفر> نوح است که مورد کفران مستمر قومش قرار گرفته بود و الطاف الهی در حق ایشان پاداش شکیبایی های آن حضرت می باشد.

ص: 36

85- کفران کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 5

5 - ناسپاسی و هدایت ناپذیری کافران ، حتی با رفع گرفتاری ها و نزول رحمت الهی

و لو رحمن-هم . .. للجّوا فی طغی-نهم یعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 36 - 8

8 - کفر ، ناسپاسی شدید است و کافران ، مردمی بس ناسپاس اند .

و الذین کفروا لهم نار جهنّم . .. کذلک نجزی کلّ کفور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 70 - 4

4 - نکوهش کافران از سوی خداوند ، به خاطر ناسپاسی آنان در برابر نعمت های الهی

أفرءیتم الماء . .. فلولا تشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 23 - 7

7 - استفاده بهینه نکردن کافران تکذیب گر از نعمت شنوایی ، بینایی و تعقّل

و جعل لکم السمع و الأبص-ر و الأفئده قلیلاً ما تشکرون

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که شکر نکردن انسان ها در برابر نعمت ها، به معنای استفاده صحیح نکردن از آنها است.

86- کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 28 - 8

8- رهبران و سردمداران کفر و شرک در مکه ، افرادی ناسپاس و عامل اصلی سقوط و بدبختی مردم بودند .

ألم تر إلی الذین بدّلوا نعمت الله کفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

با توجه به اینکه آیه فوق در مکه نازل شده است، می توان استفاده کرد که مصداق مورد نظر آیه <الذین بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم> سران کفر و شرک، همچون ابوجهل و ابولهب است.

ص: 37

87- کفران کنندگان در سختی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 83 - 7

7- بروز ضعف و ناتوانی ناسپاسان رفاه زده ، در مواجهه با سختیها

و إذا أنعمنا علی الإنس-ن أعرض و نئا بجانبه و إذا مسّه الشرّ کان ی-وسًا

88- کفران کنندگان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 17

17 - واپسگرایی و ارتداد ، کفران نعمتِ رسالت انبیا و هدایت الهی است .

و من ینقلب علی عقبیه . .. و سیجزی اللّه الشّاکرین

مفهوم جمله <و سیجزی اللّه الشّاکرین> این است که مرتدان، ناسپاس هستند، و به مناسبت حکم و موضوع، این ناسپاسی در ارتباط با رسالت انبیا و هدایت الهی است.

89- کفران مردم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 38 - 22

22- مردم در برابر نعمت وجود پیامبران و معلمان توحید ، ناسپاسند .

ذلک من فضل الله علینا و علی الناس و ل-کنّ أکثر الناس لایشکرون

شکر، در برابر نعمت است و نعمتهایی که آیه مورد بحث گویای آن است عبارت است از: 1-توحید (ما کان لنا أن نشرک . ..)، 2- وجود پیامبران به عنوان معلمان توحید و بیانگران شریعت و آیین الهی (ملّه آبائی ابراهیم ...). برداشت فوق، ناظر به دومین نعمت یاد شده در آیه است.

90- کفران مردم مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 50 - 9

9 - اکثر مردم در نیمه نخست بعثت ، نعمت قرآن را قدر نشناخته و بدان بی اعتنایی کردند .

و لقد صرّفن-ه بینهم لیذّکّروا فأبی أکثر الناس إلاّ کفورًا

برداشت فوق، با توجه به نزول آیه شریفه در مکه است که نیمه نخست دوران بعثت در همین شهر سپری شد.

ص: 38

91- کفران مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 55 - 1،4،5

1- شرک ربوبی رهیدگان از ناگواری ها ، کفران نعمت های خداوند است .

بربّهم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم

<لام> در <لیکفروا> احتمال دارد لام عاقبت باشد. بنابراین معنا چنین می شود: عاقبت شرک آنان، کفران نعمتها شد. لازم به ذکراست به تناسب <ما ءاتیناهم> مراد از <یکفروا> کفران است.

4- مشرکان ناسپاس ، مورد تهدید شدید خداوند

بربّهم یشرکون . لیکفروا ... فتمتّعوا فسوف تعلمون

5- مشرکان ناسپاس ، علی رغم کفران نعمت های الهی ، از آنها برخوردار بوده و به آنان مهلت حیات داده می شود .

بربّهم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم فتمتّعوا فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 83 - 1

1- مشرکان ، علی رغم شناخت نعمت های الهی ، آن را عملاً انکار می کنند و راه ناسپاسی می پیمایند .

یعرفون نعمت الله ثمّ ینکرونها

در این آیه انکار در مقابل عرفان و شناخت قرار گرفته است و این می رساند که مراد از انکار نعمت، انکار عملی است نه ذهنی و اعتقادی.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 34 - 9،10

9 - مشرکان ، به رغم کفران نعمت های الهی ، از آن نعمت ها ، برخوردار می شوند و مهلت زندگی می یابند .

فتمتّعوا فسوف تعلمون

10 - مشرکان ناسپاس ، از سزای ناسپاسی شان ، مطّلع خواهند شد .

بربّهم یشرکون . .. فسوف تعلمون

92- کفران مشرکان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 83 - 2،3

2- بیشتر مشرکان صدراسلام ، با وجود آگاهی از نعمت های الهی ، راه ناسپاسی پیمودند و کافر شدند .

یعرفون نعمت الله ثمّ ینکرونها و أکثرهم الک-فرون

3- بیشتر مشرکان صدراسلام ، علاوه بر انکار عملی نعمت های الهی ، به زبان نیز کفر میورزیدند .

یعرفون نعمت الله ثمّ ینکرونها و أکثرهم الک-فرون

انکار و ناسپاسی نعمتهای الهی یا با زبان است و یا با عمل. جمله <ثمّ ینکرونها> می تواند گویای کفران عملی و جمله <و أکثرهم الکافرون> بیانگر ناسپاسی با زبان باشد.

ص: 39

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 38 - 9

9 - شرک پیشگان حق ستیز عصر بعثت ، مردمانی خیانت کار و ناسپاس بودند .

إنّ اللّه یدفع عن الذین ءامنوا إنّ اللّه لایحبّ کلّ خوّان کفور

93- کفران مشرکان مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 29 - 1

1 - بهره مندی مشرکان مکه از موهبت های الهی ، به رغم بی اعتنایی آنان به آیین توحیدی ابراهیم ( ع )

و إذ قال إبرهیم . .. لعلّهم یرجعون . بل متّعت ه-ؤلاء و ءاباءهم

از آن جا که در آیات پیشین سخن از ابراهیم(ع) و نسل آن حضرت بود و با توجه به این که مشرکان مکه از نسل او به شمار می آمدند، می توان گفت که <ه-ؤلاء> اشاره به مشرکان مکه دارد.

94- کفران منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 147 - 3

3 - منافقان به خاطر ناسپاسی و کفرشان به خدا ، مستحق عذاب دوزخند .

إنّ المنفقین فی الدرک الاسفل . .. ما یفعل اللّه بعذابکم إن شکرتم و ءامنتم

بنابر اینکه خطاب، متوجه منافقان باشد، آیه شریفه اشاره به ناسپاسی و بی ایمانی آنان دارد و آن را از موجبات گرفتاری دوزخ می شمرد.

95- کفران موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 19 - 3،4

3 - قتل مرد قبطی توسط موسی ( ع ) ، نشانه ناسپاسی و کفران نعمتی بزرگ در نظر فرعون

و فعلت فعلتک . .. و أنت من الک-فرین

مراد فرعون از <و أنت من الکافرین> ناسپاسی موسی(ع) در قبال خدمات گذشته وی به او می باشد.

4 - تلاش فرعون برای تکذیب موسی ( ع ) با یادآوری ارتکاب قتل و ناسپاسی وی

و فعلت فعلتک التی فعلت و أنت من الک-فرین

ص: 40

96- کفران نسبت به مربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 18 - 6

6- ناسپاسی به پرورش دهنده خویش ، ناشایست و ناپسند است . *

الذین کفروا بربّهم أعم-لهم کرماد اشتدّت به الریح

اضافه <رب> به ضمیر <هم>، که مرجع آن <الذین کفروا> است، احتمالاً اشاره به این دارد که آنان به پروردگار خود کافر شدند و از این رو اعمالشان حبط شد. چنین اضافه ای می تواند مشعر به نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 27 - 7

7- ناسپاسی در برابر لطف مربی ، شیوه ای شیطانی است .

و کان الشیط-ن لربّه کفورًا

97- کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 51 - 12

12 - بنی اسرائیل ، مردمی بسیار ناسپاس در برابر نعمت های خداوند

فأنجینکم و أغرقنا ءال فرعون . .. ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

هدف از بیان گرایش بنی اسرائیل به پرستش غیر خدا، پس از بیان نعمتهای بزرگ الهی به آنان، نشان دادن روحیه ناسپاسی در آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 56 - 5

5 - بنی اسرائیل ، مردمانی ناسپاس در برابر نعمت های خداوند

لعلکم تشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 61 - 19

19 - بنی اسرائیل ، مردمی ناسپاس در برابر نعمت های ارزشمند الهی ( منّ و سلوی )

لن نصبر علی طعام وحد . .. قال أتستبدلون الذی هو أدنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 152 - 9

9 - ابوعمرو زبیری از امام صادق ( ع ) روایت کرده است که آن حضرت فرمود : < الوجه الثالث من الکفر کفر النعم و ذلک قوله تعالی . . . فاذکرونی أذک---رکم و اشک-روا ل-ی و لاتکفرون . . . ;

ص: 41

وجه سوم از اقسام کفر، کفران نعمت است و این است سخن خداوند که می فرماید: . .. فاذکرونی أذکرکم واشکروا لی و لاتکفرون ... >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 140 - 5،6

5 - موسی ( ع ) تمایل قوم خویش را به بت پرستی ، ناسپاسی به نعمت های خداوند دانست .

أغیر اللّه أبغیکم إلهاً و هو فضلکم علی العلمین

6 - گرایش به شرک ، ناسپاسی به نعمت های خداوند است .

قال أغیر اللّه أبغیکم إلهاً و هو فضلکم علی العلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 160 - 31

31 - تخلف از فرمان خدا و ناسپاسی در برابر نعمت های او ، ظلمی است از ناحیه انسان به خویشتن

و لکن کانوا أنفسهم یظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 38 - 22

22- مردم در برابر نعمت وجود پیامبران و معلمان توحید ، ناسپاسند .

ذلک من فضل الله علینا و علی الناس و ل-کنّ أکثر الناس لایشکرون

شکر، در برابر نعمت است و نعمتهایی که آیه مورد بحث گویای آن است عبارت است از: 1-توحید (ما کان لنا أن نشرک . ..)، 2- وجود پیامبران به عنوان معلمان توحید و بیانگران شریعت و آیین الهی (ملّه آبائی ابراهیم ...). برداشت فوق، ناظر به دومین نعمت یاد شده در آیه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 28 - 11

11- < قال هارون لأبی الحسن موسی ( ع ) نحن کفار ؟ قال : لا و ل-کنّ کما قال الله : < ألم تر إلی الذین بدّلوا نعمت الله کفراً و أحلّوا قومهم دار البوار > . . . ;

هارون به امام کاظم(ع) گفت [آیا]ما کافریم؟ آن حضرت فرمود: خیر بلکه آن گونه [هستید] که خدا می فرماید: <ألم تر إلی الذین بدّلوا نعمت الله کفراً . ..>...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 34 - 18

18- سرشت انسان با نوعی از ظلم به خویشتن و ناسپاسی عجین است .

إنّ الإنس-ن لظلوم کفّار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 55 - 1،5

ص: 42

1- شرک ربوبی رهیدگان از ناگواری ها ، کفران نعمت های خداوند است .

بربّهم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم

<لام> در <لیکفروا> احتمال دارد لام عاقبت باشد. بنابراین معنا چنین می شود: عاقبت شرک آنان، کفران نعمتها شد. لازم به ذکراست به تناسب <ما ءاتیناهم> مراد از <یکفروا> کفران است.

5- مشرکان ناسپاس ، علی رغم کفران نعمت های الهی ، از آنها برخوردار بوده و به آنان مهلت حیات داده می شود .

بربّهم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم فتمتّعوا فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 71 - 10

10- شرک به خدا ، کفران نعمت های اوست .

أفبنعمه الله یجحدون

برداشت فوق با توجه به این نکته است که مخاطبان آیه مشرکان مکه می باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 72 - 12

12- نادیده گرفتن آثار وجود خداوند در مظاهر هستی ، کفران و ناسپاسی نعمت های اوست .

و الله جعل لکم . .. بنعمت الله هم یکفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 73 - 5

5- پرستش غیر خدا ، ایمان به باطل و کفران نعمت های الهی است .

أفبالب-طل یؤمنون و بنعمت الله هم یکفرون . و یعبدون من دون الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 113 - 3

3- تکذیب رسولان و رهبران الهی ، ناسپاسی نعمت های خداوندی است .

فکفرت بأنعم الله . .. و لقد جاءهم رسول منهم فکذّبوه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 114 - 6،7

6- استفاده از چیز های حرام ، کفران نعمت های الهی است .

یأتیها رزقها رغدًا من کلّ مکان فکفرت بأنعم الله . .. فکلوا ممّا رزقکم الله حل-لا

برداشت فوق، بنابراین احتمال است که <کلو ممّا . .. حلالاً طیّباً> اشاره داشته باشد به اینکه کفران یاد شده در آیه قبل، استفاده از حرام بوده است.

7- تحریم روزی های حلال و دلپذیر و بهره نگرفتن از آنها ، کفران نعمت های الهی است .

فکفرت بأنعم الله . .. فکلوا ممّا رزقکم الله حل-لاً طیبًا

با توجه به اینکه آیه بعد، خوردنیهای حرام را در چند چیز محدود کرده است، معلوم می شود که مراد از <کفران> حرام

ص: 43

کردن حلالها و استفاده نکردن از آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 27 - 3،5،7

3- شیطان ، کفران کننده نعمت های خداوند است .

و کان الشیط-ن لربّه کفورًا

5- تبذیر ( ریخت و پاش و به هدر دادن امکانات ) ، کفران نعمت های الهی است .

إن المبذّرین کانوا إخون الشی-طین و کان الشیط-ن لربّه کفورًا

7- ناسپاسی در برابر لطف مربی ، شیوه ای شیطانی است .

و کان الشیط-ن لربّه کفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 89 - 8

8- انکار قرآن با وجود دلایل حقانیت و بی مانندی آن ، ناسپاسیی بس بزرگ و غیر قابل توجیه است .

و لقد صرّفنا للناس فی ه-ذا القرءان من کلّ مثل

برداشت فوق، مبتنی بر این است که <کفور> به معنای کفران نعمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 44 - 6،8،9

6- شیطان ، موجودی بسیار نافرمان در برابر خداوند و ناسپاس و قدرناشناس دربرابر نعمت ها و رحمت واسعه او است .

إنّ الشیط-ن کان للرحمن عصیًّا

<عصیّ> برای مبالغه به کار می رود (مصباح).

8- اطاعت از شیطان ، ناسپاسی و قدرناشناسی رحمت واسعه الهی است .

لاتعبد الشیط-ن إنّ الشیط-ن کان للرحمن عصیًّا

<رحمن> صیغه مبالغه و از نام های خداوند است. تکیه براین نام در جمله <کان للرحمن...> به منزله تعلیلی بر زشتی کار شیطان است، زیرا عصیان کردن او در برابر دارنده رحمت واسعه و اصرار بر آن نشانه ناسپاس بودن او است. و جمله <لاتعبد...> دلالت دارد که هر کس از شیطان تبعیت نماید، او نیز چنان خواهد بود.

9- اطاعت و پیروی از گنه پیشگان و سرپیچی کنندگان از فرمان خداوند ، امری ناروا و ناسپاسی نعمت های او است .

لاتعبد الشیط-ن إنّ الشیط-ن کان للرحمن عصیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 38 - 5

5 - دشمنی با دین خدا ، خیانت در امانت او و ناسپاسی در برابر نعمت هدایت او است .

إنّ اللّه یدفع . .. إنّ اللّه لایحبّ کلّ خوّان کفور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 6

ص: 44

6 - کفر به یگانگی خدا - در عین برخورداری از امکانات دنیوی - بارزترین نوع ناسپاسی در برابر نعمت های او است .

و قال الملأ من قومه الذین کفروا . .. و أترفن-هم فی الحیوه الدنیا

عبارت <و أترفناهم> حال است برای فاعل <کفروا>; یعنی، با این که خدا آنان را از امکانات دنیوی برخوردار ساخت، آنها به یگانگی او کفر ورزیدند و به پرستش غیر او رو آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 8

8 - ناسپاسی در برابر لطف و رحمت الهی و سوء استفاده از آن ، نمودی از انحراف و گمراهی منکران قیامت

و إنّ الذین لایؤمنون بالأخره . .. و لو رحمن-هم ... فی طغی-نهم یعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 11

11 - شرک و بت پرستی ، کفران نعمت های خدا و ناسپاسی در برابر ربوبیت او است .

و من یدع مع اللّه . .. إنّه لایفلح الک-فرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 50 - 9

9 - اکثر مردم در نیمه نخست بعثت ، نعمت قرآن را قدر نشناخته و بدان بی اعتنایی کردند .

و لقد صرّفن-ه بینهم لیذّکّروا فأبی أکثر الناس إلاّ کفورًا

برداشت فوق، با توجه به نزول آیه شریفه در مکه است که نیمه نخست دوران بعثت در همین شهر سپری شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 40 - 28

28 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : . . .الوجه الثالث من الکفر النعم و ذلک قوله تعالی یحکی قول سلیمان < ه-ذا من فضل ربّی لیبلونی ءأشکر أم أکفر . . . > ;

از امام صادق(ع) روایت شده است:. ..قسم سوم از اقسام کفر، کفران نعمت ها است و این سخن خداوند متعال است که از زبان سلیمان(ع) حکایت می کند: <...لیبلونی ءأشکر أم أکفر>».

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 66 - 5

5 - بازگشت رهیدگان از ناملایمات ، به شرک ، کفران نعمت های خدا است .

فلمّا نجّی-هم إلی البرّ إذا هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 67 - 10

10 - مشرکان مکه ، به خاطر ناسپاسی نعمت های الهی ، از سوی خداوند سرزنش شدند .

أَوَلم یروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا . .. أفبالب-طل یؤمنون و بنعمه اللّه یکفرون

ص: 45

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 34 - 2

2 - بازگشت رهیدگان از ناملایمات به شرک ربوبی ، کفران نعمت های خداوند است .

بربّهم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم

به قرینه <ما آتیناهم> مراد از <لیکفروا> کفران نعمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 46 - 18

18 - انسان ها ، به رغم بهره مند بودن از نعمت و فواید باد ، ممکن است از شکر آن نعمت ، سرباز زنند .

و لعلّکم تشکرون

<لعلّ> از حروف شبیه به فعل و برای انشا و رجا است استعمال آن در آیه، می تواند به منظور اشاره به نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 13

13 - کفران نعمت های الهی ، هیچ تأثیری بر خداوند ندارد .

و من کفر فإنّ اللّه غنیّ حمید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 14 - 15

15 - انسان ، در معرض ناسپاسی نسبت به نعمت های الهی و حقوق والدین ونیازمند به تذکر است .

و وصّینا الإنس-ن بولدیه . .. أن اشکرلی و لولدیک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 20 - 19

19 - چشم بستن بر مظاهر وجود خدا و پرداختن به جدال های جاهلانه درباره او ، کفرانِ نعمت است .

ألم تروا أنّ اللّه . .. و أسبغ علیکم نعمه ... و من الناس من یج-دل فی اللّه بغیر

ذکر <و من الناس. ..> پس از بیان آیات خداوند - که از جمله آنها وُفورِ نعمت بود - می تواند اشاره به نکته مذکور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 74 - 2

2 - شرک و بت پرستی ، کفران نعمت های الهی است .

أفلایشکرون . و اتّخذوا من دون اللّه ءالهه

از ارتباط میان آیه قبل - که از ناسپاسی انسان سخن به میان آورده است - و آیه شریفه، برداشت یاد شده به دست می آید; یعنی، شرک و بت پرستی در واقع نوعی ناسپاسی به شمار می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 46

16 - زمر - 39 - 3 - 22

22 - شرک به خدا و اطاعت از غیر او ، کفران نعمت خدا و ناسپاسی او است .

و الذین اتّخذوا من دونه أولیاء . .. إنّ اللّه لایهدی من هو ک-ذب کفّار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 7 - 3

3 - کفر و شرک ، کفران نعمت های الهی است .

إن تکفروا فإنّ اللّه غنیّ عنکم

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که مقصود از کفر در <إن تکفروا> - به قرینه مقابله با <إن تشکروا. ..> - کفران نعمت و ناسپاسی است. بنابراین یاد کردن خداوند از کافران و مشرکان به ناسپاسان، بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 8 - 9،15

9 - انسان در برابر نعمت ها و لطف های خداوند ، موجودی ناسپاس است .

و إذا مسّ الإنس-ن ضرّ دعا ربّه . .. ثمّ إذا خوّله نعمه منه نسی ما کان یدعوا إلیه

15 - شرک به خداوند ، کفران نعمت های الهی است .

ثمّ إذا خوّله نعمه منه . .. و جعل للّه أندادًا

<ندّ> (مفرد <انداد>) به معنای مثل و نظیر است و مقصود از آن شریک در کار خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 49 - 17

17 - برخورداری از آسودگی ها و نعمت ها به همراه غفلت از یاد خدا و ناشکری ، محنت زا و بلاآفرین است .

ثمّ إذا خوّلن-ه نعمه منّا قال إنّما أُوتیته علی علم بل هی فتنه

یکی از موارد کاربرد <فتنه>، محنت و بلا است و برداشت بالا مبتنی بر این معنا است. بر این اساس می توان گفت: برخورداری از آسودگی و نعمت ها، به همراه این تصور که آنها ناشی از دانش بشری است نه لطف الهی، نه تنها برای بشر نعمت نیست; بلکه در دنیا و آخرت نقمت و بلا خواهد بود. گفتنی است آیه بعد - که از روبه رو شدن مرفهان بی خبر از خدا با عذاب و بدبختی و کارساز نبودن برخورداری های آنان، سخن می گوید - مؤید همین برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 13،15

13 - ناسپاسی ، رفتاری ریشه دار در انسان ها و خصلتی مشترک میان آنان

إنّ اللّه لذو فضل علی الناس و ل-کنّ أکثر الناس لایشکرون

تصریح به لفظ <ناس> در جمله <و ل-کن أکثر الناس لایشکرون> به جای ضمیر <هم> - که به <الناس> قبل بازمی گردد - می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

15 - عبادت غیر خدا و حاجت خواهی از غیر او ، کفران نعمت های الهی است .

قال ربّکم ادعونی أستجب لکم . .. اللّه الذی جعل لکم الّیل ... و ل-کنّ أکثر الناس

ص: 47

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 50 - 14

14 - غرور دنیاگرایان ، موجب ناسپاسی آنان نسبت به خداوند

لیقولنّ ه-ذا لی . .. و لئن رجعت إلی ربّی إنّ لی عنده للحسنی

بنابراین که لام در <ه-ذا لی> و <إنّ لی> افاده استحقاق کند، روشن می شود که دنیاگرایان خود را مستحق برخورداری از نعمت های دنیوی و اخروی می دانند و بدین جهت خویشتن را موظف به سپاس گزاری در برابر خداوند نمی بینند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 48 - 20

20 - نسبت دادن ناگواری ها و سختی های زندگی به خداوند ، کفران و ناسپاسی است .

بما قدّمت أیدیهم فإنّ الإنس-ن کفور

خداوند باتصریح به <بما قدّمت أیدیهم>، درصدد رفع این اندیشه باطل است که معمولاً انسان های سطحی، مشکلات زندگی خود را به او نسبت می دهند و احتمال نمی دهند که نتیجه کارهای خودشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 49 - 8

8 - ناخرسندی از داشتن فرزند دختر یا پسر ، کفران نعمت الهی و ناخرسندی از مشیت و موهبت او است .

فإنّ الإنس-ن کفور . .. یهب لمن یشاء إن-ثًا و یهب لمن یشاء الذکور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 15 - 7

7 - پرستش مخلوقات خدا ( فرشتگان ) و فرزند او انگاشتن آنان ، اقدامی ناسپاسانه و کفرآمیز

و جعلوا له . .. إنّ الإنس-ن لکفور مبین

با توجه به فضای آیات، می توان استفاده کرد که مشرکان مکه فرشتگان را فرزند خدا می دانستند و آنان را مورد پرستش قرار می دادند. خداوند، پس از یاد کردن نعمت های خویش، این پندار را نمونه بارز ناسپاسی می شمارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 14 - 3

3 - نجات نوح ( ع ) و حمایت خداوند از ایشان ، پاداش صبر آن حضرت در قبال ناسپاسی های قومش

تجری بأعیننا جزاء لمن کان کفر

مراد از <لمن کان کفر> نوح است که مورد کفران مستمر قومش قرار گرفته بود و الطاف الهی در حق ایشان پاداش شکیبایی های آن حضرت می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 70 - 4

4 - نکوهش کافران از سوی خداوند ، به خاطر ناسپاسی آنان در برابر نعمت های الهی

أفرءیتم الماء . .. فلولا تشکرون

ص: 48

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 23 - 6

6 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله < إلاّ من تولّی و کفر > یرید من لم یتعظ و لم یصدّقک و جحد ربوبیتی و کفر نعمتی . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند <إلاّ من تولّی و کفر> روایت شده است: مقصود کسی است که موعظه نمی پذیرد و تو را [ای محمد] تصدیق نمی کند و پروردگاری مرا منکر است و نعمت من را کفران می کند. ..>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 7 - 6

6 - گرفتاری به طغیان ، برای کسانی که در سایه کرم خداوند و به کمک علوم خدادادی ، به ثروت رسیده و خود را بی نیاز می بینند ، خلاف انتظار و واکنشی ناشایست در برابر نعمت های الهی است .

الأکرم . الذی علّم ... کلاّ إنّ الإنس-ن لیطغی . أن رءاه استغنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 1،7

1 - انسان ، دارای طبیعتی ناسپاس در برابر نعمت های خداوند

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

<ال> در <الإنسان> برای جنس است و بر استغراق افراد دلالت دارد. <کنود>، به معنای کفور است. برخی از قبایل عرب، آن را در معنای <عاصی> به کار می برند. اسناد این خصلت به عموم مردم، به معنای گرفتار بودن نوع انسان ها به آن است.

7 - خداوند ، در تأکید بر ناسپاس بودن نوع انسان ها ، به اسبان تیزپای مجاهدان سوگند یاد کرده است .

و الع-دی-ت . .. إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

این آیه و دو آیه بعد که عطف بر آن است، جواب سوگندهایی است که در آغاز سوره آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 254 - 13

13 - خودداری از انفاق ، کفران نعمت و ستمگری است .

انفقوا ممّا رزقناکم . .. و الکافرون هم الظالمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 276 - 5،6،9

5 - ناسپاسان از نعمت ها و گنهکاران ، محروم از محبّت الهی

و اللّه لا یحبّ کل کفّار اثیم

6 - رباخواران ، ناسپاسانی گنهکار و محروم از محبّت الهی

یمحق اللّه الرّبوا . .. و اللّه لا یحبّ کلّ کفّار اثیم

کلمه <کفّار> (بسیار ناسپاس) و کلمه <اثیم> (فرو رفته در گناه و آلودگی) پس از بیان ربا و رباخواری، اشاره به این معنا دارد که رباخواران از جمله مصادیق انسانهای ناسپاس و آلوده به گناهند.

ص: 49

9 - رباخواری ، ناسپاسی شدید نعمت و گنهکاری است .

یمحق اللّه الرّبوا . .. و اللّه لا یحب کلّ کفّار اثیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 10

10 - کفران و ناسپاسی نعمت های الهی ، موجب روسیاهی در قیامت *

و اذکروا نعمت اللّه . .. فاما الذین اسودّت وجوههم اکفرتم بعد ایمانکم

بنابراینکه <اکفرتم> به معنای کفران نعمت باشد. و به مقتضای ارتباط با آیات قبل مراد از نعمتهای کفران شده همان نعمتهایی است که در آیات قبل آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 37 - 4،5،11،12،17

4 - خداوند کسانی را که به جهت ترک احسان ، نعمت های خدادادی خویش را پنهان می کنند ، دوست ندارد .

و بالوالدین احساناً . .. و یکتمون ما اتیهم اللّه من فضله

5 - فقرنمایی و پنهان سازی نعمت های الهی ، دستاویز بخیلان برای ترک احسان

الذین یبخلون . .. و یکتمون ما اتیهم اللّه من فضله

11 - کسانی که به جهت ترک احسان نعمت های الهی را پنهان می سازند ، کافر هستند .

الذین یبخلون . .. ما اتیهم اللّه ... و اعتدنا للکافرین

12 - بخیلان و دعوت کنندگان مردم به بخل ، کافر هستند .

الذین یبخلون و یأمرون النّاس بالبخل . .. و اعتدنا للکافرین

17 - بخلورزی ، کفران نعمت های الهی است .

الذین یبخلون . .. و اعتدنا للکافرین عذاباً مهیناً

با توجّه به معنای لغوی کافر (ناسپاس)، می توان گفت مراد از کافران، ناسپاسان هستند که مصداق آن در آیه، همان بخیلانند.

98- کفران نعمت اکثریت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 11

11 - بیشتر مردم ، نسبت به نعمت ها و احسان های خداوند ، شاکر و سپاس گزار نیستند .

إنّ اللّه لذو فضل علی الناس و ل-کنّ أکثر الناس لایشکرون

99- کفران نعمت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 34 - 13،14

ص: 50

13- انسان در برابر نعمت های بیکران الهی ، بسیار ستم پیشه و ناسپاس است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس-ن لظلوم کفّار

<ظلوم> و <کفّار> صیغه مبالغه است و بر کثرت و فراوانی معنای خود دلالت دارد.

14- انسان به خویشتن ستمکار و در برابر نعمت و احسان ، بسیار ناسپاس است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس-ن لظلوم کفّار

مقصود از <ظلوم> بودن انسان، به قرینه بیان نعمتها و داده های الهی به وی، ظلم به خویشتن است.

100- کفران نعمت در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 112 - 5

5- قرار گرفتن جامعه در معرض کفران نعمت های الهی پس از آسایش و رفاه مادی

قریه کانت ءامنه مطمئنّه یأتیها رزقها رغدًا . .. فکفرت بأنعم الله

101- کفران نعمت قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 17 - 1

1 - راه افتادن سیل بنیان کن و درهم کوبیده شدن باغ های دل پذیر قوم سبا ، کیفر ناسپاسی و کفران آنان بود .

فأعرضوا فأرسلنا علیهم سیل العرم و بدلّن-هم بجنّتیهم . .. ذلک جزین-هم بما کفروا

به قرینه بحث شکر در دو آیه پیش، احتمال دارد مراد از <کفروا> کفران باشد.

102- کفران نعمت کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 23 - 9

9 - کافران لجوج و دین گریز ، مردمی ناسپاس بوده و از نعمت شنوایی ، بینایی و تعقّل بهره کافی نبرده اند .

و جعل لکم السمع و الأبص-ر و الأفئده قلیلاً ما تشکرون

103- کفران نعمت مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 50 - 3،4

3 - ناسپاسی انسان ها در برابر آسودگی ها و نعمت های الهی ، دارای پیشینه طولانی در تاریخ قشر مرفه و متنعم جامعه

ص: 51

قال إنّما أُوتیته علی علم . .. قد قالها الذین من قبلهم

4 - همسانی طرز تلقی مرفهان ناسپاس از دنیا و نعمت های آن ، و یگانگی موضع آنان در برابر اندیشه توحیدی پیامبران

قال إنّما أُوتیته علی علم . .. قد قالها الذین من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 51 - 7

7 - همسانی سرنوشت هلاکت بارِ مرفهان ناسپاس ، برای همیشه تاریخ و یکسانی سنت الهی درباره آنان

قد قالها الذین من قبلهم . .. فأصابهم سیّئات ماکسبوا و الذین ظلموا من ه-ؤلاء سیصی

104- کفران نعمت مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 66 - 4

4 - مشرکان ، به رغم کفران نعمت های خداوند ، از امکانات و وسایل آسایش در دنیا ، بهره مندند .

هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم و لیتمتّعوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 3 - 20

20 - مشرکان ، مردمی دروغ پرداز و ناسپاس

و الذین اتّخذوا من دونه أولیاء . .. إنّ اللّه لایهدی من هو ک-ذب کفّار

105- کفران نعمت مشرکان مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 67 - 8

8 - مشرکان مکه ، به نعمت های خداوند ، کفر ورزیدند .

هم یشرکون . .. و بنعمه اللّه یکفرون

106- کیفر دنیوی کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 69 - 2

2- انسان های ناسپاس و روی گردان از حق ، هیچ گاه و در هیچ شرایطی ، از عذاب و کیفر دنیوی خداوند ، در دریا و خشکی در امان نیستند .

فلمّا نج-ّکم إلی البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن یعیدکم فیه تاره أخری

ص: 52

107- کیفر کفران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 147 - 3

3 - منافقان به خاطر ناسپاسی و کفرشان به خدا ، مستحق عذاب دوزخند .

إنّ المنفقین فی الدرک الاسفل . .. ما یفعل اللّه بعذابکم إن شکرتم و ءامنتم

بنابر اینکه خطاب، متوجه منافقان باشد، آیه شریفه اشاره به ناسپاسی و بی ایمانی آنان دارد و آن را از موجبات گرفتاری دوزخ می شمرد.

108- کیفر کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 68 - 4

4- کفران کنندگان نعمت های الهی و حق ناسپاسان ، در معرض عذاب های دنیوی چون بلعیده شدن به وسیله زمین و گرفتار شدن به طوفان شن

و کان الإنس-ن کفورًا. أفأمنتم أن یخسف بکم ... أو یرسل علیکم حاصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 17 - 8

8 - خداوند ، جز کفران کنندگان را مجازات نمی کند .

و هل نج-زی إلاّ الکفور

استفهام در این آیه، انکاری به معنای نفی بوده و مفید برداشت یاد شده است.

109- کیفر کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 55 - 6

6- مشرکان ناسپاس ، از سزای ناسپاسی شان مطلع خواهند شد .

بربّهم یشرکون . .. فتمتّعوا فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 112 - 7،17

7- کمترین کیفر الهی برای جامعه ناسپاس ، پیدایش فقر ، گرسنگی و ناامنی فراگیر است . *

فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

ص: 53

برداشت فوق، بر اساس این احتمال است که <اذاق> اشاره به چشاندن و ظاهر ساختن گوشه ای از کیفر باشد و <لباس> اشاره به اثرات و فراگیری آن کیفر داشته باشد.

17- < عن أبی عبدالله ( ع ) قال : . . . ان أهل قریه ممّن کان قبلکم کان الله قد أوسع علیهم حتی طغوا فقال بعضهم لبعض : لو عمدنا إلی شیء من ه-ذا النقی فجعلناه نستنجی به کان ألین علینا من الحجاره فلمّا فعلوا ذلک بعث الله علی أرضهم دواباً أصغر من الجراد فلم یدع لهم شیئاً خلقه الله . . . إلاّ أکله من شجر أو غیره فبلغ بهم الجحد إلی أن أقبلوا علی الذی کانوا یستنجون به فأکلوه و هی القریه التی قال الله : < ضرب الله مثلاً قریه کانت آمنه مطمئنّه یأتی ها رزق ها رغداً من کلّ مکان فکفرت بأنعم الله فأذاق ها الله لباس الجوع و الخوف بما کانوا یصنعون > ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود:. .. قبل از شما اهل قریه ای بودند که خداوند در زندگی به آنان کشایش داده بود تا اینکه طغیان کردند و بعضی به بعض دیگر گفتند: اگر به چیزی از این نانها روی آوریم و آن را وسیله استنجا قرار دهیم، برای ما از سنگ نرم تر خواهد بود و چون چنین کردند، خداوند جنبنده های کوچک تر از ملخ را بر سرزمینهای آنان فرستاد و آنها همه چیزهایی که خداوند آفریده بود از درخت و غیر آن خوردند. در نتیجه سختی به جایی رسید که آنان به همان نانهایی که با آن استنجا کرده بودند، روی آوردند و آنها را خوردند و آن همان قریه ای است که خداوند فرموده است: ضرب الله مثلاً قریه کانت آمنه مطمئنه ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 34 - 10

10 - مشرکان ناسپاس ، از سزای ناسپاسی شان ، مطّلع خواهند شد .

بربّهم یشرکون . .. فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 19 - 7

7 - مردم سبأ ، به دنبال کفران نعمت های خدا و جاری شدن سیل سد مأرب ، به طور کلی متلاشی و پراکنده شدند .

فأعرضوا فأرسلنا علیهم سیل العرم . .. و مزّقن-هم کلّ ممزّق

<مزق> در لغت به معنای پاره کردن و از بین بردن اثر آمده و در آیه پراکندن در اطراف و اکناف بلاد است (مجمع البحرین).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 50 - 5

5 - مؤثر نبودن اموال و برخورداری های انسان های ناسپاس در برابر نتایج ناگوار و پیامد های هلاکت بار ناسپاسی ( عذاب )

فما أغنی عنهم ما کانوا یکسبون

کارساز نبودن دارایی ها و نعمت ها - به قرینه صدر آیه بعد (فأصابهم سیئات ماکسبوا) در ارتباط با عذاب و پیامدهای هلاکت بار است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 17 - 6

6 - کفران نعمت ، مایه استحقاق شدیدترین عقوبت ها است .

قتل الإنس-ن ما أکفره

مراد از <کفر> در <ماأکفره> ممکن است کفران نعمت های خداوند باشد که آیات بعد به بعضی از آنها اشاره دارد. نفرین

ص: 54

<قتل الإنسان> در معنای عرفی آن - که بیان استحقاق شدیدترین عقوبت ها می باشد - استعمال شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 37 - 9

9 - عذاب خوارکننده ، کیفر کسانی که به جهت ترک احسان ، نعمت های خدادادی خویش را پنهان می کنند .

و یکتمون ما اتیهم اللّه من فضله و اعتدنا للکافرین عذاباً مهیناً

110- گناه کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 81 - 19

19 - طغیان در مورد نعمت های خداوند و خروج از مرز تعادل ، گناهی است بس بزرگ .

و لاتطغوا . .. و من یحلل علیه غضبی فقد هوی

غضب خداوند بر طغیان گران در مورد نعمت ها، نشانه بزرگی گناه آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 17 - 9

9 - کفران نعمت های الهی ، گناهی بس بزرگ و غیرقابل بخشش در پیشگاه خداوند

و هل نج-زی إلاّ الکفور

تأکید خداوند بر این که تنها کفران کنندگان نعمت ها، مورد مجازات قرار می گیرند، گویای حقیقت یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 77 - 6

6 - سپاس نعمت های الهی و اعتراف به آن ، تکلیفی بس مهم و انکار و ناسپاسی آن ، گناهی بس عظیم

فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان

از ده ها بار تکرار <فبأیّ ءالآء. ..> در این سوره، می توان برداشت بالا را استفاده کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 4 - 3

3 - هدایت ، نعمتی است بزرگ و کفران آن ، گناهی عظیم و نابخشودنی است .

إنّا هدین-ه السبیل . .. إنّا أعتدنا للک-فرین ... سعیرًا

از مهیا شدن عذاب سخت برای ناسپاسان نعمت هدایت، برداشت بالا به دست می آید.

111- مراتب کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 55

15 - فاطر - 35 - 36 - 8

8 - کفر ، ناسپاسی شدید است و کافران ، مردمی بس ناسپاس اند .

و الذین کفروا لهم نار جهنّم . .. کذلک نجزی کلّ کفور

112- مرفهان کفران کننده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 51 - 5

5 - مرفهان و برخورداران ناسپاس جامعه ، از ستمگران اند .

و الذین ظلموا من ه-ؤلاء

<و الذین ظلموا من ه-ؤلاء>، هر چند اشاره به مرفهان ناسپاس در آغاز، بعثت دارد; ولی آیه شریفه بیانگر حکمی عامی و فراتر از مورد خاص نزول می باشد.

113- مشکلات کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 50 - 4

4 - انسان ناسپاس و خودخواه ، غافل از گشایش های خداوند برای او در شداید و مشکلات

و لئن أذقن-ه . .. لیقولنّ ه-ذا لی

114- مکر کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 32 - 16

16 - منکران آیات الهی ، جز دغلکاران ناسپاس نیستند .

و ما یجحد بأی-تنا إلاّ کلّ ختّار کفور

115- ممنوعیت اطاعت از کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 24 - 7

7 - ممنوعیت اطاعت از گناه پیشگان و ناسپاسان کافر

و لاتطع منهم ءاثمًا أو کفورًا

ص: 56

116- منشأ کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 27 - 4

4 - محبت و دلبستگی به دنیا ، سرچشمه گناه ، کفر و ناسپاسی است .

و لاتطع منهم ءاثمًا أو کفورًا . .. إنّ ه-ؤلاء یحبّون العاجله

117- موارد کفران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 64 - 6

6 - شرک، مصداق کامل ناسپاسی به درگاه خداوند است.

لئن أنجنا من هذه لنکونن من الشکرین. قل الله ینجیکم ... ثم أنتم تشرکون

روشن است که مصادیق ناسپاسی آدمی فراوان است. کاربرد جمله <ثم أنتم تشرکون> به جای <تکفرون> و یا <ما تشکرون> به این نکته اشعار دارد که شرک بارزترین مصداق ناسپاسی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 17 - 8

8 - پیروی از ابلیس، ناسپاسی در برابر خداوند است.

ثم لأتینهم من بین أیدیهم . .. و لاتجد أکثرهم شکرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 32 - 15

15 - رویکرد به خدا در بلا ها و اعراض از او پس از نجات ، دغلکاری و ناسپاسی است .

فلمّا نجّیهم إلی البرّ . .. و ما یجحد بأی-تنا إلاّ کلّ ختّار کفور

118- موارد کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 10 - 8

8 - تبعیت از ولایتهای غیر الهی و تکذیب آیات خداوند، ناسپاسی نعمتهای اوست.

و لاتتبعوا من دونه أولیاء . .. قلیلا ما تشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 23 - 8

ص: 57

8 - بهره جویی های ظالمانه از دنیا ، ناسپاسی در برابر خداست .

لئن أنجیتنا من هذه لنکوننّ من الشکرین. فلما أنجیهم إذا هم یبغون فی الأرض بغیر ال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 60 - 10

10 - تحریم حلال خدا ، ناسپاسی در برابر فضل اوست .

فجعلتم منه حراماً و حللا . .. إن اللّه لذو فضل علی الناس و لکن أکثرهم لایشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 93 - 10

10 - ایجاد اختلاف و بر هم زدن وحدت جامعه ، در عین برخورداری از رفاه و آسایش ، کفران و ناسپاسی نعمت های خداوند است .

و لقد بوّأنا بنی إسرءیل مبوّأ صدق . .. فما اختلفوا حتی جاءهم العلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 23 - 24

24- ارتکاب گناه ، ناسپاسی و کفران نعمت های الهی است .

قال معاذ الله إنه ربی أحسن مثوای إنه لایفلح الظ-لمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 38 - 25

25- شرک ورزی ، ناسپاسی در برابر خداست .

و ل-کنّ أکثر الناس لایشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 7 - 14

14- < عن الصادق ( ع ) : . . . إن الکبائر . . . کفران النعمه < و لئن کفرتم إن عذابی لشدید > . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که در بیان گناهان کبیره فرمود: . .. همانا از گناهان کبیره ... کفران نعمت است [خداوند می فرماید]: و لئن کفرتم إن عذابی لشدید...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 30 - 1

1- شرک به خدا ، کفران و ناسپاسی نعمت های اوست .

ألم تر إلی الذین بدّلوا نعمت الله کفرًا . .. و جعلوا لله أندادًا

جمله <و جعلوا لله أنداداً> عطف بر جمله <بدّلوا نعمت الله . ..> است و می تواند بیان و تفسیر برای چگونگی تبدیل نعمت الهی باشد.

ص: 58

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 7

7 - به کار نگرفتن عقل در جهت شناخت حق و صراط مستقیم ، مصداق بارز ناسپاسی

و إنّک لتدعوهم إلی صرط مستقیم . .. أنشأ لکم السمع ... قلیلاً ما تشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 66 - 6

6 - شرک و عبادت غیرخدا ، ناسپاسی پروردگار است .

بل اللّه فاعبد و کن من الش-کرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 3 - 9

9 - پیمودن راه دین ، شکر نعمت خداوند و انحراف از آن ، ناسپاسی او است .

إنّا هدین-ه السبیل إمّا شاکرًا و إمّا کفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکاثر - 102 - 8 - 5

5 - افتخار بر دیگران در امتیازات مادی ، کفران نعمت و زمینه ساز گرفتاری به دوزخ پس از حسابرسی است .

ألهیکم التکاثر . .. ثمّ لتسئلنّ یومئذ عن النعیم

119- موانع کفران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 10 - 4

4 - توجّه به برملا شدن خصلت ها و علاقه ها در قیامت ، بازدارنده انسان از خوی ناسپاسی ، بخل و دل بستگی به ثروت

لکنود . .. أفلایعلم إذا ... و حصّل ما فی الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 11 - 4

4 - توجّه به آگاهی دقیق خداوند از اسرار درونی انسان ، بازدارنده او از خوی ناسپاسی ، بخل و دل بستگی به مال

لکنود . .. لحبّ الخیر لشدید . أفلایعلم ... إنّ ربّهم بهم یومئذ لخبیر

120- موانع کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 18 - 5

ص: 59

5 - توجّه انسان به مراحل آفرینش خویش به دست خداوند ، بازدارنده او از کفران نعمت های الهی

ما أکفره . من أیّ شیء خلقه

در برداشت یاد شده، مراد از کفر - در آیه قبل - کفران نعمت دانسته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 24 - 4

4 - توجّه به تأمین مواد غذایی انسان از سوی خداوند ، بازدارنده او از کفران نعمت و وادارسازنده او به شکرگزاری است .

ما أکفره . .. فلینظر الإنس-ن إلی طعامه

چنانچه <کفر> در <ما أکفره> به معنای کفران نعمت باشد، ارتباط این آیه با آیات پیشین، بیانگر برداشت یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 30 - 3

3 - توجّه به جنگل های انبوه و درختان تناور ، مایه شناخت خداوند و قدرت او و بازدارنده انسان از ناسپاسی و کفرورزی به او است .

ما أکفره . .. فلینظر الإنس-ن ... حدائق غلبًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 31 - 3

3 - توجّه به باغ های میوه و مرغزار ها ، مایه شناخت خدای قادر و بازدارنده انسان از ناسپاسی و کفرورزی به او است .

ما أکفره . .. و ف-کهه و أبًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 5

5 - توجّه به ربوبیت و مدبّر بودن خداوند ، بازدارنده انسان از کفران نعمت ها است .

لربّه لکنود

تقدیم <لربّه>، بیانگر اهتمام به آن است; یعنی، شگفتا که انسان با آن که خداوند <ربّ> و <مدبّر> او است، به کفران نعمت او رو آورده است!

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 9 - 3

3 - لحظه خروج مردگان از قبر ها در قیامت ، وحشت انگیز و توجّه به آن ، بازدارنده انسان از کفران نعمت ، بخلورزی و دلبستگی شدید به ثروت است .

لکنود . .. أفلایعلم إذا بعثر ما فی القبور

ص: 60

121- موجبات عذاب کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 51 - 1

1 - گرفتار شدن قشر مرفه و ناسپاس ملت های گذشته به عذاب و پیامد های ناگوار رفتار بد خود

إذا خوّلن-ه نعمه منّا . .. فأصابهم سیّئات ماکسبوا

122- مؤاخذه بر کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 11 - 5

5 - انسان ها در قیامت ، بر کفران نعمت ، بخلورزی و علاقه شدید به ثروت ، مؤاخذه خواهند شد .

لکنود . .. لحبّ الخیر لشدید . أفلایعلم ... إنّ ربّهم بهم یومئذ لخبیر

هشدار به آگاهیِ خداوند از افکار، اسرار و نیت ها، اشاره به مؤاخذه و حسابرسی است.

123- ناپایداری امکانات کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 8 - 20

20 - اندک و ناپایدار بودن بهرهوری کافران و ناسپاسان ، در سایه کفر و ناشکری خویش

قل تمتّع بکفرک قلیلاً

124- ناپسندی کفران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 18 - 6

6- ناسپاسی به پرورش دهنده خویش ، ناشایست و ناپسند است . *

الذین کفروا بربّهم أعم-لهم کرماد اشتدّت به الریح

اضافه <رب> به ضمیر <هم>، که مرجع آن <الذین کفروا> است، احتمالاً اشاره به این دارد که آنان به پروردگار خود کافر شدند و از این رو اعمالشان حبط شد. چنین اضافه ای می تواند مشعر به نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 51 - 8

8 - ناسپاسی کردن و کفر ورزیدن ، به هنگام مواجه شدن با امور ناخوشایند ، امری ناپسند و مذموم است .

و لئن أرسلنا . .. یکفرون

آیه، در صدد سرزنش کسانی است که با مشاهده بادهای مخرّب ناسپاسی می کنند. از توبیخ و سرزنش، به دست می آید که

ص: 61

چنین حالتی، شایسته نیست.

125- ناپسندی کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 34 - 16

16- ناسپاسی در برابر نعمت و احسان ، امری بس نکوهیده و ناپسند است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس-ن لظلوم کفّار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 67 - 12

12 - ایمان به باطل و کفران نعمت های الهی ، اموری نکوهیده اند .

أفبالب-طل یؤمنون و بنعمه اللّه یکفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 6

6 - کفران نعمت ، خصلتی نکوهیده و انسان ناسپاس ، فردی مذموم است .

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

126- نبوت و کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 19 - 5

5 - قتل نفس و ناسپاسی نعمت ، دو رفتار نامناسب با شأن و ادعای پیامبری در نظر فرعون

و فعلت فعلتک التی فعلت و أنت من الک-فرین

به رخ کشیدن قتل نفس و ناسپاسی موسی(ع) از جانب فرعون، می تواند به منظور خدشه دار کردن پیامبری آن حضرت و منافی دانستن مقام نبوت با قتل نفس و ناسپاسی ادا شده باشد. گفتنی است آیه بعد - که در آن حضرت موسی(ع) قتل نفس را عملی غیر عمدی و ناخواسته می شمرد - مؤید برداشت یاد شده است.

127- نشانه های کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 69 - 6

6- روی برتافتن از یاد خدا در پی نجات از مشکلات ، نمودی از کفر به حق و کفران نعمت است .

أعرضتم . .. فیغرقکم بما کفرتم

ص: 62

از اینکه خدا از اعراض یاد خود به کفر (کفرتم) یاد کرده است، استفاده می شود که اعراض از خدا، کفر به اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 15 - 9،10

9 - بی توجهی به نعمت های الهی ، و تدبیر او در همسازی طبیعت با نیاز های آدمی ، نمودی آشکار از کفر و ناسپاسی انسان

جعل لکم من الفلک و الأنعام . .. إنّ الإنس-ن لکفور مبین

10 - شرک ، نمودی از کفر و ناسپاسی انسان ، در برابر خالق یگانه هستی است .

و جعلوا له من عباده جزءًا إنّ الإنس-ن لکفور مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 2

2 - رویارویی با سپاه اسلام ، نشانه ناسپاسی انسان در برابر نعمت های خداوند است .

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

بیان خصلت های ناروایی که در نوع انسان ها وجود دارد - پس از تمجید از سپاهیان اسلام در آغاز سوره - تعریض به دشمنان دین است و رسوخ آن خصلت ها را در آنان بیان می کند.

128- نهی از کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 8 - 4

4- موسی ( ع ) ، بنی اسرائیل را از کفران نعمت های الهی برحذر داشت .

و إذ قال موسی لقومه اذکروا نعمه الله علیکم . .. و قال موسی إن تکفروا أنتم و من ف

129- وضوح کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 15 - 6

6 - کفران و ناسپاسی انسان در برابر خداوند ، امری علنی و پوشش ناپذیر

إنّ الإنس-ن لکفور مبین

130- هلاکت کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 51 - 7،8

7 - همسانی سرنوشت هلاکت بارِ مرفهان ناسپاس ، برای همیشه تاریخ و یکسانی سنت الهی درباره آنان

ص: 63

قد قالها الذین من قبلهم . .. فأصابهم سیّئات ماکسبوا و الذین ظلموا من ه-ؤلاء سیصی

8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاکت بار خویش اند .

و الذین ظلموا من ه-ؤلاء سیصیبهم سیّئات ماکسبوا

131- یوسف(ع) و کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 23 - 22

22- یوسف ( ع ) ، پذیرفتن تمنای زلیخا ( درخواست وصال و آمیزش ) را ، کفران احسان های خداوند به خویش دانست .

إنه ربی أحسن مثوای

کفران کنندگان

{کفران کنندگان}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 27 - 3

3- شیطان ، کفران کننده نعمت های خداوند است .

و کان الشیط-ن لربّه کفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 49 - 13

13 - انسان ها در برابر نعمت ها و الطاف خداوند ، موجوداتی ناسپاس اند .

ثمّ إذا خوّلن-ه نعمه منّا قال إنّما أُوتیته علی علم

مؤثر دانستن دانش و تلاش خود به عنوان عامل اصلی برخورداری، نوعی ناسپاسی در برابر صاحب اصلی نعمت ها (خداوند کریم) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 3 - 2،14

2 - انسان ها در برابر هدایت الهی دو دسته اند : سپاس گزار و هدایت یافته و یا ناسپاس و هدایت ناپذیر .

إمّا شاکرًا و إمّا کفورًا

14 - < عن جابر بن عبداللّه قال رسول اللّه ( ص ) : کل مولود یولد علی الفطره حتّی یعبر عنه لسانه ، فإذا عبر عنه لسانه إمّا شاکراً و إمّا کفوراً . . . ;

از جابربن عبداللّه [انصاری] روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود: هر نوزادی بر فطرت [توحید ]متولد می شود، تا زمانی که زبان او بتواند افکار و عقاید او را تعبیر و ابراز کند. در این هنگام یا شاکر است [و پذیرای توحید] یا ناسپاس است [و پذیرای کفر]>.

ص: 64

132- آسایش طلبی کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 69 - 4

4- حق ناسپاسان ، انسانهایی لحظه نگر و فریفته آرامش و امنیتند .

أفأمنتم أن یخسف بکم . .. أم أمنتم أن یعیدکم فیه

برداشت فوق بر این اساس است که حق ناسپاسان به صِرف نجات یافتن از امواج دریا، به آرامش مقطعی خویش دلخوشند و در نتیجه از یاد خدا غافل می شوند.

133- اقرار کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 7 - 1

1 - انسان های ناسپاس ، خود معترف و گواه بر خصلت ناروای خویش اند .

و إنّه علی ذلک لشهید

134- امکانات مادی کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 50 - 5

5 - مؤثر نبودن اموال و برخورداری های انسان های ناسپاس در برابر نتایج ناگوار و پیامد های هلاکت بار ناسپاسی ( عذاب )

فما أغنی عنهم ما کانوا یکسبون

کارساز نبودن دارایی ها و نعمت ها - به قرینه صدر آیه بعد (فأصابهم سیئات ماکسبوا) در ارتباط با عذاب و پیامدهای هلاکت بار است.

135- انذار کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 68 - 1

1- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهیده از خطرات و مشکلات ، به دچار شدن به خطرات و مهلکه های دیگر

فلمّا نج-ّکم إلی البرّ أعرضتم . .. أفأمنتم أن یخسف بکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 69 - 1

ص: 65

1- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهیده از خطر ، به دچار آمدن در همان مهلکه

أم أمنتم أن یعیدکم فیه تاره أخری

136- بی ارزشی امکانات مادی کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 8 - 20

20 - اندک و ناپایدار بودن بهرهوری کافران و ناسپاسان ، در سایه کفر و ناشکری خویش

قل تمتّع بکفرک قلیلاً

137- تداوم عذاب کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 36 - 7

7 - عذاب دائمی و بی تخفیف ، کیفر ناسپاسان نعمت های الهی

کذلک نجزی کلّ کفور

138- تشخیص کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 49 - 16

16 - آسودگی ها و نعمت ها ، عرصه شناخت سپاس گزاران و ناسپاسان

فإذا مسّ الإنس-ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّلن-ه نعمه ... بل هی فتنه

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که هر نعمتی، اقتضای شکر وسپاس گزاری دارد. بنابراین آزمایش بودن نعمت های الهی، می تواند در ارتباط با همین مسأله باشد.

139- تفکر در فرجام کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 28 - 1،3

1- خداوند ، فراخوان مردم به تأمل و تفکر در سرنوشت شوم ناسپاسان نعمتهایش

ألم تر إلی الذین بدّلوا نعمت الله کفرًا

3- خداوند ، فراخوان مردم به تأمل و تفکر در سرنوشت شوم رهبران کفر و ناسپاسی

ألم تر إلی الذین . .. أحلّوا قومهم دار البوار

ص: 66

برداشت فوق به خاطر این نکته است که به نابودی کشاندن و دچار سرنوشت شوم ساختن مردم (أحلّوا قومهم دار البوار) کار سردمداران کفر و رهبران جامعه است، نه مردم عادی.

140- تهدید کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 66 - 7

7 - شرک پیشگان ناسپاس ، مورد تهدید خداوندند .

هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم ... فسوف یعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 9 - 4

4 - معاد ، تهدیدی برای مال دوستان و ناسپاسان

لکنود . .. لحبّ الخیر لشدید . أفلایعلم إذا بعثر ما فی القبور

141- خطر عذاب کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 51 - 8

8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاکت بار خویش اند .

و الذین ظلموا من ه-ؤلاء سیصیبهم سیّئات ماکسبوا

142- خطر کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 24 - 9

9 - خطر نفوذ و تأثیرگذاری گروه های گناه پیشه و ناسپاس ، در رهبران جامعه ایمانی

و لاتطع منهم ءاثمًا أو کفورًا

143- رذایل کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 6

6 - کفران نعمت ، خصلتی نکوهیده و انسان ناسپاس ، فردی مذموم است .

ص: 67

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

144- زیادی کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 3 - 11

11 - انسان های شاکر ، اندک اند و انسان های ناسپاس بسیار .

إمّا شاکرًا و إمّا کفورًا

طبق باور برخی از مفسران، آمدن <شاکر> به صورت اسم فاعل و <کفوراً> به صورت صیغه مبالغه، می تواند گویای این حقیقت باشد که انسان هایی که به صورت کامل سپاس گزار نعمت هدایت باشند، در اقلیت بوده و افراد ناسپاس بسیاراند.

145- سرزنش کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 35 - 10

10 - سرزنش خداوند از ناسپاسانِ نعمت هایش در روی زمین

و ءایه لهم الأرض المیته أحیین-ها. .. أفلایشکرون

استفهام در جمله <أفلایشکرون> انکاری است و این جمله درصدد تقبیح و توبیخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 73 - 5

5 - ناسپاسان نعمت های الهی ، مورد سرزنش خداوند

و لهم فیها من-فع و مشارب أفلایشکرون

برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه در مقام سرزنش ناسپاسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 52 - 4

4 - نکوهش خداوند از قشر مرفه و ناسپاس ، به خاطر ناآگاهی آنان از مشیت و تقدیر الهی در رزق و روزی انسان ها

أوَلم یعلموا أنّ اللّه یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر

استفهام در <أوَلم یعلموا. ..> از نوع استفهام انکاری - توبیخی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 6

6 - کفران نعمت ، خصلتی نکوهیده و انسان ناسپاس ، فردی مذموم است .

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

ص: 68

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 21 - 4

4 - مردمان ناسپاس مورد سرزنش خداوند

و إذا أذقنا الناس رحمه . .. إذا لهم مکر فی ءایاتنا

146- صفات کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 69 - 4

4- حق ناسپاسان ، انسانهایی لحظه نگر و فریفته آرامش و امنیتند .

أفأمنتم أن یخسف بکم . .. أم أمنتم أن یعیدکم فیه

برداشت فوق بر این اساس است که حق ناسپاسان به صِرف نجات یافتن از امواج دریا، به آرامش مقطعی خویش دلخوشند و در نتیجه از یاد خدا غافل می شوند.

147- ضعف کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 83 - 7

7- بروز ضعف و ناتوانی ناسپاسان رفاه زده ، در مواجهه با سختیها

و إذا أنعمنا علی الإنس-ن أعرض و نئا بجانبه و إذا مسّه الشرّ کان ی-وسًا

148- ظلم کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 51 - 5

5 - مرفهان و برخورداران ناسپاس جامعه ، از ستمگران اند .

و الذین ظلموا من ه-ؤلاء

<و الذین ظلموا من ه-ؤلاء>، هر چند اشاره به مرفهان ناسپاس در آغاز، بعثت دارد; ولی آیه شریفه بیانگر حکمی عامی و فراتر از مورد خاص نزول می باشد.

149- عبرت از فرجام کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 28 - 2،4

ص: 69

2- سرنوشت شوم ناسپاسان و قدرناشناسان نعمت های الهی ، شایسته تأمل و تفکر و درخور پند و درس آموزی

ألم تر إلی الذین بدّلوا نعمت الله کفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

4- سرنوشت شوم رهبران و سردمداران کفر و ناسپاسی ، درخور تأمل و شایسته پند و درس آموزی

ألم تر إلی الذین . .. أحلّوا قومهم دار البوار

150- عذاب کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 69 - 2

2- انسان های ناسپاس و روی گردان از حق ، هیچ گاه و در هیچ شرایطی ، از عذاب و کیفر دنیوی خداوند ، در دریا و خشکی در امان نیستند .

فلمّا نج-ّکم إلی البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن یعیدکم فیه تاره أخری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 50 - 8

8 - قشر مرفه و برخوردار ناسپاس ، در معرض عذاب و پیامد های هلاکت بار ناشکری خود

فما أغنی عنهم ما کانوا یکسبون

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که این آیه، علاوه بر آن که درصدد موعظه و درس آموزی است، در مقام تهدید و بازدارندگی نیز می باشد.

151- علم کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 66 - 8

8 - مشرکان ناسپاس ، از زشتی کار خود ، آگاهی خواهند یافت .

هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم ... فسوف یعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 7 - 2

2 - تداوم ناسپاسی در انسان ، با وجود آگاهی او از خصلت ناروای خویش ، شگفت آور و سزاوار نکوهش افزون تر

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود . و إنّه علی ذلک لشهید

152- عمل کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 70

14 - عنکبوت - 29 - 66 - 8

8 - مشرکان ناسپاس ، از زشتی کار خود ، آگاهی خواهند یافت .

هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم ... فسوف یعلمون

153- عوامل تهدید کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 10 - 5

5 - صحنه برملا شدن راز ها و نیت های پنهان ، هول انگیز و تهدیدی برای ناسپاسان و مال دوستان

أفلایعلم إذا . .. و حصّل ما فی الصدور

154- غفلت کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 50 - 4

4 - انسان ناسپاس و خودخواه ، غافل از گشایش های خداوند برای او در شداید و مشکلات

و لئن أذقن-ه . .. لیقولنّ ه-ذا لی

155- فرجام شوم کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 82 - 17

17 - ثروت اندوزان قارون صفت و ناسپاس ، در معرض گرفتار شدن به فرجام شوم قارون

فخسفنا به و بداره الأرض . .. ویکأنّه لایفلح الک-فرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 28 - 2

2- سرنوشت شوم ناسپاسان و قدرناشناسان نعمت های الهی ، شایسته تأمل و تفکر و درخور پند و درس آموزی

ألم تر إلی الذین بدّلوا نعمت الله کفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

156- فرجام کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 51 - 7،8

ص: 71

7 - همسانی سرنوشت هلاکت بارِ مرفهان ناسپاس ، برای همیشه تاریخ و یکسانی سنت الهی درباره آنان

قد قالها الذین من قبلهم . .. فأصابهم سیّئات ماکسبوا و الذین ظلموا من ه-ؤلاء سیصی

8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاکت بار خویش اند .

و الذین ظلموا من ه-ؤلاء سیصیبهم سیّئات ماکسبوا

157- کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 28 - 8

8- رهبران و سردمداران کفر و شرک در مکه ، افرادی ناسپاس و عامل اصلی سقوط و بدبختی مردم بودند .

ألم تر إلی الذین بدّلوا نعمت الله کفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

با توجه به اینکه آیه فوق در مکه نازل شده است، می توان استفاده کرد که مصداق مورد نظر آیه <الذین بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم> سران کفر و شرک، همچون ابوجهل و ابولهب است.

158- کفران کنندگان در سختی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 83 - 7

7- بروز ضعف و ناتوانی ناسپاسان رفاه زده ، در مواجهه با سختیها

و إذا أنعمنا علی الإنس-ن أعرض و نئا بجانبه و إذا مسّه الشرّ کان ی-وسًا

159- کفران کنندگان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 17

17 - واپسگرایی و ارتداد ، کفران نعمتِ رسالت انبیا و هدایت الهی است .

و من ینقلب علی عقبیه . .. و سیجزی اللّه الشّاکرین

مفهوم جمله <و سیجزی اللّه الشّاکرین> این است که مرتدان، ناسپاس هستند، و به مناسبت حکم و موضوع، این ناسپاسی در ارتباط با رسالت انبیا و هدایت الهی است.

160- کیفر دنیوی کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 69 - 2

ص: 72

2- انسان های ناسپاس و روی گردان از حق ، هیچ گاه و در هیچ شرایطی ، از عذاب و کیفر دنیوی خداوند ، در دریا و خشکی در امان نیستند .

فلمّا نج-ّکم إلی البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن یعیدکم فیه تاره أخری

161- کیفر کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 68 - 4

4- کفران کنندگان نعمت های الهی و حق ناسپاسان ، در معرض عذاب های دنیوی چون بلعیده شدن به وسیله زمین و گرفتار شدن به طوفان شن

و کان الإنس-ن کفورًا. أفأمنتم أن یخسف بکم ... أو یرسل علیکم حاصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 17 - 8

8 - خداوند ، جز کفران کنندگان را مجازات نمی کند .

و هل نج-زی إلاّ الکفور

استفهام در این آیه، انکاری به معنای نفی بوده و مفید برداشت یاد شده است.

162- مشکلات کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 50 - 4

4 - انسان ناسپاس و خودخواه ، غافل از گشایش های خداوند برای او در شداید و مشکلات

و لئن أذقن-ه . .. لیقولنّ ه-ذا لی

163- مکر کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 32 - 16

16 - منکران آیات الهی ، جز دغلکاران ناسپاس نیستند .

و ما یجحد بأی-تنا إلاّ کلّ ختّار کفور

ص: 73

164- ممنوعیت اطاعت از کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 24 - 7

7 - ممنوعیت اطاعت از گناه پیشگان و ناسپاسان کافر

و لاتطع منهم ءاثمًا أو کفورًا

165- موجبات عذاب کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 51 - 1

1 - گرفتار شدن قشر مرفه و ناسپاس ملت های گذشته به عذاب و پیامد های ناگوار رفتار بد خود

إذا خوّلن-ه نعمه منّا . .. فأصابهم سیّئات ماکسبوا

166- ناپایداری امکانات کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 8 - 20

20 - اندک و ناپایدار بودن بهرهوری کافران و ناسپاسان ، در سایه کفر و ناشکری خویش

قل تمتّع بکفرک قلیلاً

167- هلاکت کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 51 - 7،8

7 - همسانی سرنوشت هلاکت بارِ مرفهان ناسپاس ، برای همیشه تاریخ و یکسانی سنت الهی درباره آنان

قد قالها الذین من قبلهم . .. فأصابهم سیّئات ماکسبوا و الذین ظلموا من ه-ؤلاء سیصی

8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاکت بار خویش اند .

و الذین ظلموا من ه-ؤلاء سیصیبهم سیّئات ماکسبوا

کفران نعمت

168- آثار اجتماعی کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 112 - 6،9،12،14

ص: 74

6- مبتلا شدن جامعه به فقر ، گرسنگی و ناامنی ، در نتیجه کفران نعمت های الهی

قریه کانت ءامنه مطمئنّه . .. فکفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

9- ابداع روش های جدید برای گناه و استمرار آن و نیز ناسپاسی در برابر خدا ، عامل پیدایش فقر ، گرسنگی و ناامنی اجتماعی

فکفرت بأنعم الله . .. بما کانوا یصنعون

برداشت فوق، با توجه به واژه <یصنعون> که دربردارنده معنای ابداع و ایجاد مسبوق به عدم است، استفاده گردید.

12- گناهان و ناسپاسی های اجتماعی ، دارای آثار شوم برای کل جامعه

قریه کانت ءامنه . .. فکفرت ... فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

14- روی آوری فقر ، گرسنگی و ناامنی به شهر مکه پس از آبادانی آن ، در نتیجه کفران نعمت های الهی

ضرب الله مثلاً قریه کانت ءامنه مطمئنّه . .. فأذقها الله لباس الجوع و الخوف بما ک

برداشت فوق - چنان چه عده ای از مفسّران گفته اند - بنابراین احتمال است که مورد مثال آیه، قحطی شهر مکه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 19 - 8

8 - کفران نعمت های الهی ، درپی دارنده گسیختگی زمام جامعه و از هم فروپاشی آن

و اشکروا له . .. فأعرضوا ... و مزّقن-هم کلّ ممزّق

169- آثار اجتناب از کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 114 - 8

8- تداوم رفاه و آسایش و حیات اقتصادی جوامع ، در پرتو بهره گیری از روزی های حلال و استفاده بهینه از آنها و اجتناب از کفران است .

و ضرب الله مثلاً قریه . .. فکفرت بأنعم الله ... فکلوا ممّا رزقکم الله حل-لاً طیب

<فاء> در <فکلوا. ..> برای تفریع این جمله به آیات پیشین است; یعنی، از روزیهای حلال و دلپذیر استفاده کنید و شکر نعمت خدا را به جا آورید تا گرفتار سرنوشت مردمی نشوید که آنان در اوج رفاه و آسایش بودند; ولی در اثر کفران نعمت، دچار عذاب شدند.

170- آثار کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 152 - 8

8 - غفلت از یاد خدا و ناسپاسی نعمتهایش ، به منزله انکار اوست .

فاذکرونی . .. واشکروا لی و لاتکفرون

نهی از کفرورزی و انکار خدا (لاتکفرون) - پس از فرمان دادن به ذکر و سپاس او - می رساند که: غفلت از یاد خدا و ناسپاسی در برابر او، آدمی را به کفرورزی و انکار خدا می کشاند و یا خود به منزله کفر و انکار خداوند است.

ص: 75

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 147 - 4

4 - کفر به خدا ، و ناسپاسی نعمت های او ، موجب گرفتار شدن انسان به عذاب الهی

ما یفعل اللّه بعذابکم إن شکرتم و ءامنتم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 138 - 18

18 - ناسپاسی در برابر نعمت های خدا با گرایش به معبودانی دروغین ، نشانه جهل آدمی است .

و جوزنا ببنی إسرءیل البحر . .. قال إنکم قوم تجهلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 11 - 22

22- < عن علی بن الحسین ( ع ) یقول : الذنوب التی تغیر النعم ، البغی علی الناس و الزوال عن العاده فی الخیر ، و اصطناع المعروف ، و کفران النعم ، و ترک الشکر . قال الله عزوجل : < إن الله لایغیّر ما بقوم حتی یغیّروا ما بأنفسهم > . . . ;

از امام زین العابدین(ع) روایت شده است که می فرمود: گناهانی که موجب تغییر نعمتها می شوند عبارتند از: ستمگری بر مردم، دوری از عادت به کار خیر و از انتخاب کردار نیک، کفران نعمتها و ترک شکرگزاری. خداوند عزوجل فرموده: إن الله لایغیّر ما بقوم حتی یغیّروا ما بأنفسهم>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 7 - 1،2،3،5

1- پیامبر ( ص ) موظف به یادآوری اعلام الهی به مردم به اینکه : هر کس سپاسگزار باشد ، قطعاً نعمتش فزونی می یابد و هر کس کفران نماید ، دچار عذاب شدید می گردد .

و إذ تأذّن ربّکم لئن شکرتم لأزیدنّکم و لئن کفرتم إن عذابی لشدید

<و إذ تأذّن> عطف بر <إذ قال> است که در آن <اذکر> در تقدیر است و مخاطب پیامبراکرم(ص) می باشد.

2- موسی ( ع ) از قوم خود خواست تا به یاد فرمان و توصیه خداوند باشند که هر کس شکرگزاری نماید خداوند نعمتش را افزون می کند و هر کس کفران نماید دچار عذاب شدید خواهد شد .

اذکروا نعمه الله علیکم . .. و إذ تأذّن ربّکم لئن شکرتم لأزیدنّکم و لئن کفرتم إن

این برداشت مبتنی بر این نکته است که <إذ تأذّن> مقول قول موسی(ع) و عطف به <اذکروا نعمه الله> باشد.

3- افزایش نعمت در صورت شکرگزاری و تهدید به عذاب در صورت کفران نعمت ، مقتضای ربوبیت الهی

و إذ تأذّن ربّکم لئن شکرتم لأزیدنّکم و لئن کفرتم إن عذابی لشدید

5- شکر نعمت رهایی از نظام ظالمانه ، موجب فزونی و بقای آن نعمت شده و کفران آن ، مایه از دست رفتنش می شود .

إذ أنج-کم من ءال فرعون . .. و إذ تأذّن ربّکم لئن شکرتم لأزیدنّکم و لئن کفرتم إن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 8 - 3

3- کفران نعمت های خداوند هیچگونه زیانی به او نمی رساند .

ص: 76

إن تکفروا أنتم و من فی الأرض جمیعًا

مراد از <إن تکفروا> به قرینه <و لئن کفرتم>که به معنای کفران بود، می تواند ناسپاسی در برابر نعمتهای خدا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 28 - 7

7- ناسپاسی نعمت ها موجب هلاکت و سرنوشت شوم است .

ألم تر إلی الذین . .. و أحلّوا قومهم دار البوار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 34 - 12،17

12- روحیه ستم پیشگی و ناسپاسی انسان ، فلسفه دریغ نمودن خداوند از برآوردن تمامی درخواست ها و تقاضا های او

و ءاتی-کم من کلّ ما سألتموه . .. إنّ الإنس-ن لظلوم کفّار

برداشت فوق بر این اساس است که <من> در <من کلّ> برای تبعیض و مقصود از سؤال درخواست زبانی باشد و نیز جمله <إن الإنسان لظلوم کفّار> تعلیل برای جملات پیشین باشد.

17- کفران و ناسپاسی نعمت های الهی ، ظلم به خویشتن است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس-ن لظلوم کفّار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 112 - 13

13- ناسپاسی نعمت ها ، موجب سلب آنها و شکرگزاری ، عامل بقای آنهاست .

قریه کانت ءامنه مطمئنّه . .. فکفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

از مفهوم آیه استفاده می شود که اگر آنان ناسپاسی انجام نمی گرفت، نعمتها سلب نمی شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 81 - 17

17 - طغیان گری در استفاده از نعمت ها ( ناسپاسی ، اسراف و . . . ) ، زمینه ساز فرا رسیدن غضب الهی و سیطره یافتن آن بر انسان است .

کلوا . .. و لاتطغوا فیه فیحلّ علیکم غضبی

<یحلّ>; یعنی، <ینزل> و نزول و اقامت غضب، کنایه از استقرار کامل آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 55 - 26

26 - کفران و ناسپاسی نعمت حاکمیت دین داران و امنیت در پناه دین ، نشان فسق و تبه کاری و خروج از راه حق و صواب است .

وعد اللّه الذین ءامنوا منکم . .. لیستخلفنّهم ... و لیمکّننّ لهم دینهم ... یعبدون

<فسق> به معنای عصیان و ترک فرمان های الهی و خروج از راه حق است (لسان العرب).

ص: 77

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 135 - 3

3 - کفران نعمت های الهی ، درپی دارنده عذاب و کیفری سخت

و اتّقوا الذی أمدّکم . .. إنّی أخاف علیکم عذاب یوم عظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 40 - 20

20 - بازتاب سپاسگزاری و کفران انسان در برابر نعمت های خدا ، تنها متوجه خود او است .

و من شکر فإنّما یشکر لنفسه و من کفر فإنّ ربّی غنیّ کریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 73 - 10

10 - بنای خداوند بر فضل و رحمت نسبت به خلق و ناسپاسی های مردم زمینه ساز عذاب

و إنّ ربّک لذو فضل . .. و ل-کنّ أکثرهم لایشکرون

مقدم شدن <فضل و رحمت> بر <شکر و ناسپاسی> می رساند که فضل الهی، دارای اصالت و خواست خدا است; ولی این ناسپاسی ها است که مردم را از آن محروم می سازد و سبب نزول عذاب می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 82 - 14،15

14 - آگاهی یافتن آرزومندان مال و ثروت به پی آمد شوم ناسپاسی در برابرنعمت های الهی ، با مشاهده نگون بختی قارون

ویکأنّه لایفلح الک-فرون

<کفر> (مصدر <کافرون>) در این جا مقابل <شکر> و به معنای ناسپاسی است. جمله <و یکأنّه لایفلح الکافرون> اعتراف دنیاطلبان به ناسپاسی خود در مقابل خدا است و اشاره به علت هلاکت قارون دارد.

15 - ناسپاسی در برابر نعمت های الهی ، درپی دارنده هلاکت انسان و نابودی ثروت وی

فخسفنا به و بداره الأرض . .. ویکأنّه لایفلح الک-فرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 17 - 1،5

1 - راه افتادن سیل بنیان کن و درهم کوبیده شدن باغ های دل پذیر قوم سبا ، کیفر ناسپاسی و کفران آنان بود .

فأعرضوا فأرسلنا علیهم سیل العرم و بدلّن-هم بجنّتیهم . .. ذلک جزین-هم بما کفروا

به قرینه بحث شکر در دو آیه پیش، احتمال دارد مراد از <کفروا> کفران باشد.

5 - کفران نعمت های خداوند ، کیفر در پی دارد .

و اشکروا له . .. فأعرضوا فأرسلنا علیهم سیل العرم... ذلک جزین-هم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 19 - 4،10،12

4 - برنتابیدن وفور نعمت و امنیت و آسایش ، ستم بر خویش است .

ص: 78

و جعلنا بینهم و بین القری التی ب-رکنا فیها قرًی ظ-هره . ..سیروا فیها ... ءامنین

10 - تارومار شدن کامل قوم سبأ در پی کفران آنان ، به دست خداوند بود .

لقد کان لسبإ فی مسکنهم ءایه جنّتان . .. بلده طیبه ... فقالوا ربّنا ب-عد بین أسفا

12 - قصه مردم سبا و فروپاشی کامل آنان در پی کفران نعمت های الهی ، دربردارنده آیات خدا برای صبرپیشگان شکرگزار است .

إنّ فی ذلک لأی-ت لکلّ صبّار شکور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 3 - 21

21 - دروغ پردازی و ناسپاسی ، باعث محرومیت از هدایت الهی

إنّ اللّه لایهدی من هو ک-ذب کفّار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 7 - 13

13 - کفر و ناسپاسی ، گناهی سنگین و دامنگیر خود مشرکان و کافران

إن تکفروا فإنّ اللّه غنیّ عنکم . .. و لاتزر وازره وزر أُخری

برداشت بالا به خاطر این نکته است که مقصود از <وزر> در این آیه، کفر و ناسپاسی است; زیرا آیه شریفه درباره همین موضوع است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 8 - 20،21،23

20 - اندک و ناپایدار بودن بهرهوری کافران و ناسپاسان ، در سایه کفر و ناشکری خویش

قل تمتّع بکفرک قلیلاً

21 - شرک و ناسپاسی خدا ، موجب گرفتاری به آتش جهنم

قل تمتّع بکفرک قلیلاً إنّک من أصح-ب النار

23 - بهره های دنیایی تحت لوای کفر و ناسپاسی خدا ، در مقایسه با عذاب دایمی دوزخ بسی اندک و ناپایدار است .

قل تمتّع بکفرک قلیلاً إنّک من أصح-ب النار

جمله <إن-ّک من أصحاب النار> برای تعلیل و بیان چرایی ناچیز بودن و ناپایداری بهره دنیایی شرک و ناسپاسی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 50 - 8

8 - قشر مرفه و برخوردار ناسپاس ، در معرض عذاب و پیامد های هلاکت بار ناشکری خود

فما أغنی عنهم ما کانوا یکسبون

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که این آیه، علاوه بر آن که درصدد موعظه و درس آموزی است، در مقام تهدید و بازدارندگی نیز می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 79

16 - زمر - 39 - 51 - 2

2 - رفاه مندی و برخورداری از نعمت ها در سایه تلاش و دانش اقتصادی ، در صورت همراه بودن آن با ناسپاسی و غفلت از منشأ خدایی آنها ، هلاکت و بدبختی در دنیا را در پی خواهد داشت .

فما أغنی عنهم ما کانوا یکسبون فأصابهم سیّئات ما کسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 52 - 5

5 - قرآن ، نعمتی از جانب خداوند و کفر به آن نتیجه کبر و ناسپاسی است .

و إذا أنعمنا علی الإنس-ن . .. ثمّ کفرتم به

با توجه به ارتباط این آیه با آیه قبل مطلب یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 48 - 17

17 - دلخوشی به مظاهر دنیا و کفران و ناسپاسی انسان ، موجب روی گردانی وی از پیام وحی است .

فإن أعرضوا . .. فإنّ الإنس-ن کفور

جمله <و إنّا إذا . .. کفور> می تواند اشاره به وجه اعراض و روی گردانی کافران از پیام وحی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 4 - 2

2 - کفران نعمت هدایت ، موجب عذاب سخت الهی ( همچون زنجیر ، غل و آتش ) در قیامت

إنّا أعتدنا للک-فرین سل-سلاَْ و أغل-لاً و سعیرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 23 - 12

12 - کفران نعمت های خداوند ، سرپیچی از فرمان او است .

ما أکفره . .. لمّا یقض ما أمره

چنانچه مراد از کفر در <ما أکفره> کفران نعمت باشد، شکرگزاری نعمت مصداق مورد نظر از <ما أمره> خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 4

4 - ناسپاسی دشمنان اسلام در برابر ربوبیت خداوند ، دلیل هجوم مجاهدان به صفوف آنان است .

و الع-دی-ت . .. إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 7 - 4

4 - انکار آگاهانه نعمت های خداوند ، از سوی دشمنان اسلام ، دلیل رویارویی سپاه مجاهدان با صفوف آنان است .

و الع-دی-ت . .. إنّ الإنس-ن لربّه لکنود . و إنّه علی ذلک لشهید

ص: 80

171- اجتناب از کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 152 - 7

7 - ضرورت پرهیز از کفران نعمت های خداوند

و لاتکفرون

برداشت فوق بر این اساس است که <لاتکفرون> به تقدیر <نعمه> در اصل <و لاتکفروا نعمتی> بوده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 70 - 3

3- توجه انسان به مقام و کرامت الهی خویش ، مستلزم پرهیز از ناسپاسی خداوند است .

فیغرقکم بما کفرتم . .. و لقد کرّمنا بنی ءادم

یادآوری کرامت انسانها پس از ذکر ماجرای کسانی که پس از رهایی از خطر مرگ به کفران نعمتهای الهی روی آوردند; می تواند مذمتی باشد برای آنان و نیز به انسانها توجه بدهد که کرامت انسانی مستلزم اجتناب از کفران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 132 - 1،2

1 - تأکید هود ( ع ) بر تقوای الهی و پرهیز از ناسپاسی در برابر خدای نعمت بخش

و اتّقوا الذی أمدّکم بما تعلمون

<إمداد> (مصدر <أمدّکم>) به معنای کمک کردن و <ما> در <بما تعلمون> کنایه از نعمت هایی است که تفصیل آن در آیات بعد آمده است. متعلق <تعلمون> به خاطر رعایت فاصله آیات حذف شده و تقدیر آن چنین است: <أمدّکم بما تعلمون أنّها من إمداده>.

2 - لزوم پرهیز از مخالفت و ناسپاسی در برابر خدای نعمت دهنده

و اتّقوا الذی أمدّکم

172- اقرار به کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 7 - 1

1 - انسان های ناسپاس ، خود معترف و گواه بر خصلت ناروای خویش اند .

و إنّه علی ذلک لشهید

ص: 81

173- انذار از کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 112 - 11

11- هشدار خداوند به ملت های متنعم و مرفه دارای امنیت ، نسبت به کفران نعمت های او

قریه کانت ءامنه . .. فکفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف بما کانوا ی

174- حرمت کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 37 - 14

14 - حرمت پنهان سازی نعمت های الهی به جهت ترک احسان

و یکتمون ما اتیهم اللّه من فضله و اعتدنا للکافرین عذاباً مهیناً

175- ذکر آثار کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 114 - 9

9- توجه به تأثیر کفران در نابودی نعمت ها ، باعث قناعت و بسنده کردن انسان به روزی های حلال و دلپذیر و استفاده بهینه از آنهاست .

فکفرت بأنعم الله . .. فکلوا ممّا رزقکم الله حل-لاً طیبًا و اشکروا

176- زشتی کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 66 - 8

8 - مشرکان ناسپاس ، از زشتی کار خود ، آگاهی خواهند یافت .

هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم ... فسوف یعلمون

177- زمینه کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 21 - 6

6 - رفاه و آسایش بسیار ، زمینه ساز روحیه ناسپاسی و کفران

و إذا أذقنا الناس رحمه من بعد ضراء مسّتهم إذا لهم مکر فی ءایاتنا

ص: 82

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 78 - 11

11- انسان ، در معرض کفران نعمت های خداوند قرار دارد .

لعلّکم تشکرون

تعبیر <لعلّکم> می تواند اشاره به غفلت انسانها از شکرگزاری خدا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 67 - 8

8- آسایش و احساس امنیت ، زمینه گرایش انسان به کفران نعمت

فلمّا نج-ّکم إلی البرّ أعرضتم و کان الإنس-ن کفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 83 - 1

1- انسان ، به هنگام برخورداری از رفاه و نعمت های الهی ، به ناسپاسی و خداگریزی می گراید .

و إذا أنعمنا علی الإنس-ن أعرض و نئا بجانبه

<نئا> به معنای <بَعُد> (دوری می شود) است و <أعرض و نئا بجانبه> (اعراض کرد و کناره گرفت) کنایه از حق ناسپاسی و گریز از خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 66 - 1

1 - کفران نعمت های خداوند و بهره گیری از امکانات دنیوی ، حاصل و عاقبت شرک مشرکان است .

هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم و لیتمتّعوا

<لام> در <لیفکروا> احتمال دارد برای تعلیل و به معنای <کی> و احتمال دارد برای امر باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است. گفتنی است که مراد از <یکفرون> در آیه، به قرینه <بما آتیناهم> کفران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 34 - 1

1 - پیدایش روحیه کفران و ناسپاسی در برابر نعمت های الهی ، پیامد شرک است .

یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم

لام در <لیکفروا> لام عاقبت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 8 - 13

13 - انسان ها هنگام رهایی از مشکلات و دستیابی به آسودگی ، موقعیت گذشته خود را فراموش کرده و ناسپاس می شوند .

و إذا مسّ الإنس-ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّله نعمه منه نسی ما کان یدعوا إلیه من قبل

ص: 83

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 48 - 13

13 - کفران و ناسپاسی انسان ، به هنگام برخورد با کوچک ترین دشواری در زندگی

و إن تصبهم سیّئه بما قدّمت أیدیهم فإنّ الإنس-ن کفور

از نکره آمدن <سیّئه> - که برای تحقیر است - <کوچک ترین دشواری> استفاده شده است.

178- زیان کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 8 - 5

5- فایده شکر نعمت و ضرر و زیان کفران آن به خود انسان باز می گردد .

لئن شکرتم لأزیدنّکم و . .. إن تکفروا أنتم و من فی الأرض جمیعًا فإن الله لغنی حمی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 35 - 5

5- آسیب و زیان ناسپاسی توانگران در برابر نعمت های الهی ، دامنگیر خود ایشان است .

فقال . .. أنا أکثر منک مالاً و أعزّ نفرًا ... و هو ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 14

14 - خسارت کفران نعمت الهی ، به خود کفران کننده بازمی گردد .

و من کفر فإنّ اللّه غنیّ

به قرینه مقابله، <و من یشکر. ..> جواب شرط <من کفر> حذف شده است و <إنّ اللّه...> تعلیل برای جواب مقدر است; یعنی، هرکس کفران نعمت کند ضررش به خودش برمی گردد; چون خداوند نیازی ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 7 - 7

7 - نفع و ضرر < ایمان و کفر > و < شکر و ناسپاسی > ، دامنگیر خود انسان ها است ; نه خداوند .

إن تکفروا فإنّ اللّه غنیّ عنکم . .. و إن تشکروا یرضه لکم

179- سرزنش تداوم کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 7 - 2

2 - تداوم ناسپاسی در انسان ، با وجود آگاهی او از خصلت ناروای خویش ، شگفت آور و سزاوار نکوهش افزون تر

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود . و إنّه علی ذلک لشهید

ص: 84

180- سرزنش کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 34 - 16

16- ناسپاسی در برابر نعمت و احسان ، امری بس نکوهیده و ناپسند است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس-ن لظلوم کفّار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 18 - 6

6- ادا نکردن حق نعمت های فراوان خداوند ، نوعی نقصان و کاستی و سزاوار توبیخ و سرزنش است .

و إن تعدّوا نعمه الله لاتحصوها إن الله لغفور رحیم

ذکر <إن الله لغفور> پس از بیان نعمتهای فراوان خداوند، احتمال دارد از این جهت باشد که ادا نشدن شایسته حق نعمتهای خداوند، نوعی نقصان تلقی می شود و از این جهت، مایه توبیخ است. عبارت <إن الله لغفور> بیان کننده ضمنی آن نقصان و کاستی است که خداوند آن را مورد بخشایش خویش قرار می دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 27 - 6

6- تبذیر و کفران نعمت های پروردگار ، عملی بس نکوهیده و ناشایسته است .

إن المبذّرین . .. لربّه کفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 7 - 6

6 - شکر و سپاس گزاری در خور شأن بندگان ، و کفر و ناسپاسی دور از شأن آنان است .

و لایرضی لعباده الکفر و إن تشکروا یرضه لکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انفطار - 82 - 6 - 12

12 - کفران نعمت ، از کسی که از کرم ( جود و عفو ) خداوند برخوردار است ، دور از انتظار و سرزنش بار است .

ی-أیّها الإنس-ن ما غرّک بربّک الکریم

181- سنگینی گناه کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 7 - 13

13 - کفر و ناسپاسی ، گناهی سنگین و دامنگیر خود مشرکان و کافران

ص: 85

إن تکفروا فإنّ اللّه غنیّ عنکم . .. و لاتزر وازره وزر أُخری

برداشت بالا به خاطر این نکته است که مقصود از <وزر> در این آیه، کفر و ناسپاسی است; زیرا آیه شریفه درباره همین موضوع است.

182- شگفتی تداوم کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 7 - 2

2 - تداوم ناسپاسی در انسان ، با وجود آگاهی او از خصلت ناروای خویش ، شگفت آور و سزاوار نکوهش افزون تر

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود . و إنّه علی ذلک لشهید

183- شگفتی کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 73 - 6

6 - ناسپاسی انسان ها در برابر نعمت های الهی ، امری شگفت آور و به دور از منزلت آدمیان

أفلایشکرون

برداشت یاد شده از همزه استفهام <أفلایشکرون> - که برای تعجب است - استفاده می شود.

184- ظلم کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 23 - 30

30- نادیده گرفتن نعمت های الهی و ناسپاسی خدا ، با ارتکاب گناه ، ظلم است .

إنه ربی أحسن مثوای إنه لایفلح الظ-لمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 51 - 6

6 - ناسپاسی و نادیده گرفتن نقش خداوند در برخورداری از نعمت ها ، ظلم است .

و الذین ظلموا من ه-ؤلاء

توصیف مرفهان ناسپاس به ستمگران، حاکی از مطلب یاد شده است.

ص: 86

185- علم به کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 7 - 2،3

2 - تداوم ناسپاسی در انسان ، با وجود آگاهی او از خصلت ناروای خویش ، شگفت آور و سزاوار نکوهش افزون تر

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود . و إنّه علی ذلک لشهید

3 - خداوند ، در تأکید بر آگاهی دشمنان اسلام از خوی ناسپاسی خویش ، به اسبان تیزپای مجاهدان ، سوگند یاد کرده است .

و الع-دی-ت . .. و إنّه علی ذلک لشهید

186- عوامل کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 64 - 9

9 - شرک ، مستلزم ناسپاسی انسان در برابر خالق و یگانه روزی دهنده خویش

أمّن یبدؤا الخلق . .. و من یرزقکم ... أءل-ه مع اللّه

لحن آمیخته با توبیخ <أءل-ه مع اللّه> نشان دهنده آن است که مشرکان با شرک خویش، کفران خدایی کرده اند که خالق و یگانه روزی دهنده آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 20 - 9

9 - ابلیس ، عامل کفران مردم سبأ و برانگیزنده آنان به ظلم به نفس

و لقد صدّق علیهم إبلیس ظنّه فاتّبعوه إلاّ فریقًا من المؤمنین

در عبارت <صدّق علیهم. .. ظنّه> ایجاز به حذف وجود دارد; برای این که صدق ظن، فرع بر دعوت و جواب مثبت دادن مردم است. بنابراین، معلوم می شود که ابلیس از آنان خواسته و آنان نیز او را اجابت نموده و نعمت های خدا را کفران کرده اند.

187- فرجام کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 112 - 1

1- مَثَل و مانند آوردن خداوند ، برای ترسیم فرجام شوم کفران نعمت های خویش

ضرب الله مثلاً قریه . .. فکفرت بأنعم الله فأذقها ... بما کانوا یصنعون

188- کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 87

1 - بقره - 2 - 51 - 12

12 - بنی اسرائیل ، مردمی بسیار ناسپاس در برابر نعمت های خداوند

فأنجینکم و أغرقنا ءال فرعون . .. ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

هدف از بیان گرایش بنی اسرائیل به پرستش غیر خدا، پس از بیان نعمتهای بزرگ الهی به آنان، نشان دادن روحیه ناسپاسی در آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 56 - 5

5 - بنی اسرائیل ، مردمانی ناسپاس در برابر نعمت های خداوند

لعلکم تشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 61 - 19

19 - بنی اسرائیل ، مردمی ناسپاس در برابر نعمت های ارزشمند الهی ( منّ و سلوی )

لن نصبر علی طعام وحد . .. قال أتستبدلون الذی هو أدنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 152 - 9

9 - ابوعمرو زبیری از امام صادق ( ع ) روایت کرده است که آن حضرت فرمود : < الوجه الثالث من الکفر کفر النعم و ذلک قوله تعالی . . . فاذکرونی أذک---رکم و اشک-روا ل-ی و لاتکفرون . . . ;

وجه سوم از اقسام کفر، کفران نعمت است و این است سخن خداوند که می فرماید: . .. فاذکرونی أذکرکم واشکروا لی و لاتکفرون ... >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 140 - 5،6

5 - موسی ( ع ) تمایل قوم خویش را به بت پرستی ، ناسپاسی به نعمت های خداوند دانست .

أغیر اللّه أبغیکم إلهاً و هو فضلکم علی العلمین

6 - گرایش به شرک ، ناسپاسی به نعمت های خداوند است .

قال أغیر اللّه أبغیکم إلهاً و هو فضلکم علی العلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 160 - 31

31 - تخلف از فرمان خدا و ناسپاسی در برابر نعمت های او ، ظلمی است از ناحیه انسان به خویشتن

و لکن کانوا أنفسهم یظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 38 - 22

ص: 88

22- مردم در برابر نعمت وجود پیامبران و معلمان توحید ، ناسپاسند .

ذلک من فضل الله علینا و علی الناس و ل-کنّ أکثر الناس لایشکرون

شکر، در برابر نعمت است و نعمتهایی که آیه مورد بحث گویای آن است عبارت است از: 1-توحید (ما کان لنا أن نشرک . ..)، 2- وجود پیامبران به عنوان معلمان توحید و بیانگران شریعت و آیین الهی (ملّه آبائی ابراهیم ...). برداشت فوق، ناظر به دومین نعمت یاد شده در آیه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 28 - 11

11- < قال هارون لأبی الحسن موسی ( ع ) نحن کفار ؟ قال : لا و ل-کنّ کما قال الله : < ألم تر إلی الذین بدّلوا نعمت الله کفراً و أحلّوا قومهم دار البوار > . . . ;

هارون به امام کاظم(ع) گفت [آیا]ما کافریم؟ آن حضرت فرمود: خیر بلکه آن گونه [هستید] که خدا می فرماید: <ألم تر إلی الذین بدّلوا نعمت الله کفراً . ..>...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 34 - 18

18- سرشت انسان با نوعی از ظلم به خویشتن و ناسپاسی عجین است .

إنّ الإنس-ن لظلوم کفّار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 55 - 1،5

1- شرک ربوبی رهیدگان از ناگواری ها ، کفران نعمت های خداوند است .

بربّهم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم

<لام> در <لیکفروا> احتمال دارد لام عاقبت باشد. بنابراین معنا چنین می شود: عاقبت شرک آنان، کفران نعمتها شد. لازم به ذکراست به تناسب <ما ءاتیناهم> مراد از <یکفروا> کفران است.

5- مشرکان ناسپاس ، علی رغم کفران نعمت های الهی ، از آنها برخوردار بوده و به آنان مهلت حیات داده می شود .

بربّهم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم فتمتّعوا فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 71 - 10

10- شرک به خدا ، کفران نعمت های اوست .

أفبنعمه الله یجحدون

برداشت فوق با توجه به این نکته است که مخاطبان آیه مشرکان مکه می باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 72 - 12

12- نادیده گرفتن آثار وجود خداوند در مظاهر هستی ، کفران و ناسپاسی نعمت های اوست .

و الله جعل لکم . .. بنعمت الله هم یکفرون

ص: 89

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 73 - 5

5- پرستش غیر خدا ، ایمان به باطل و کفران نعمت های الهی است .

أفبالب-طل یؤمنون و بنعمت الله هم یکفرون . و یعبدون من دون الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 113 - 3

3- تکذیب رسولان و رهبران الهی ، ناسپاسی نعمت های خداوندی است .

فکفرت بأنعم الله . .. و لقد جاءهم رسول منهم فکذّبوه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 114 - 6،7

6- استفاده از چیز های حرام ، کفران نعمت های الهی است .

یأتیها رزقها رغدًا من کلّ مکان فکفرت بأنعم الله . .. فکلوا ممّا رزقکم الله حل-لا

برداشت فوق، بنابراین احتمال است که <کلو ممّا . .. حلالاً طیّباً> اشاره داشته باشد به اینکه کفران یاد شده در آیه قبل، استفاده از حرام بوده است.

7- تحریم روزی های حلال و دلپذیر و بهره نگرفتن از آنها ، کفران نعمت های الهی است .

فکفرت بأنعم الله . .. فکلوا ممّا رزقکم الله حل-لاً طیبًا

با توجه به اینکه آیه بعد، خوردنیهای حرام را در چند چیز محدود کرده است، معلوم می شود که مراد از <کفران> حرام کردن حلالها و استفاده نکردن از آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 27 - 3،5،7

3- شیطان ، کفران کننده نعمت های خداوند است .

و کان الشیط-ن لربّه کفورًا

5- تبذیر ( ریخت و پاش و به هدر دادن امکانات ) ، کفران نعمت های الهی است .

إن المبذّرین کانوا إخون الشی-طین و کان الشیط-ن لربّه کفورًا

7- ناسپاسی در برابر لطف مربی ، شیوه ای شیطانی است .

و کان الشیط-ن لربّه کفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 89 - 8

8- انکار قرآن با وجود دلایل حقانیت و بی مانندی آن ، ناسپاسیی بس بزرگ و غیر قابل توجیه است .

و لقد صرّفنا للناس فی ه-ذا القرءان من کلّ مثل

برداشت فوق، مبتنی بر این است که <کفور> به معنای کفران نعمت باشد.

ص: 90

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 44 - 6،8،9

6- شیطان ، موجودی بسیار نافرمان در برابر خداوند و ناسپاس و قدرناشناس دربرابر نعمت ها و رحمت واسعه او است .

إنّ الشیط-ن کان للرحمن عصیًّا

<عصیّ> برای مبالغه به کار می رود (مصباح).

8- اطاعت از شیطان ، ناسپاسی و قدرناشناسی رحمت واسعه الهی است .

لاتعبد الشیط-ن إنّ الشیط-ن کان للرحمن عصیًّا

<رحمن> صیغه مبالغه و از نام های خداوند است. تکیه براین نام در جمله <کان للرحمن...> به منزله تعلیلی بر زشتی کار شیطان است، زیرا عصیان کردن او در برابر دارنده رحمت واسعه و اصرار بر آن نشانه ناسپاس بودن او است. و جمله <لاتعبد...> دلالت دارد که هر کس از شیطان تبعیت نماید، او نیز چنان خواهد بود.

9- اطاعت و پیروی از گنه پیشگان و سرپیچی کنندگان از فرمان خداوند ، امری ناروا و ناسپاسی نعمت های او است .

لاتعبد الشیط-ن إنّ الشیط-ن کان للرحمن عصیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 38 - 5

5 - دشمنی با دین خدا ، خیانت در امانت او و ناسپاسی در برابر نعمت هدایت او است .

إنّ اللّه یدفع . .. إنّ اللّه لایحبّ کلّ خوّان کفور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 6

6 - کفر به یگانگی خدا - در عین برخورداری از امکانات دنیوی - بارزترین نوع ناسپاسی در برابر نعمت های او است .

و قال الملأ من قومه الذین کفروا . .. و أترفن-هم فی الحیوه الدنیا

عبارت <و أترفناهم> حال است برای فاعل <کفروا>; یعنی، با این که خدا آنان را از امکانات دنیوی برخوردار ساخت، آنها به یگانگی او کفر ورزیدند و به پرستش غیر او رو آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 8

8 - ناسپاسی در برابر لطف و رحمت الهی و سوء استفاده از آن ، نمودی از انحراف و گمراهی منکران قیامت

و إنّ الذین لایؤمنون بالأخره . .. و لو رحمن-هم ... فی طغی-نهم یعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 11

11 - شرک و بت پرستی ، کفران نعمت های خدا و ناسپاسی در برابر ربوبیت او است .

و من یدع مع اللّه . .. إنّه لایفلح الک-فرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 50 - 9

ص: 91

9 - اکثر مردم در نیمه نخست بعثت ، نعمت قرآن را قدر نشناخته و بدان بی اعتنایی کردند .

و لقد صرّفن-ه بینهم لیذّکّروا فأبی أکثر الناس إلاّ کفورًا

برداشت فوق، با توجه به نزول آیه شریفه در مکه است که نیمه نخست دوران بعثت در همین شهر سپری شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 40 - 28

28 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : . . .الوجه الثالث من الکفر النعم و ذلک قوله تعالی یحکی قول سلیمان < ه-ذا من فضل ربّی لیبلونی ءأشکر أم أکفر . . . > ;

از امام صادق(ع) روایت شده است:. ..قسم سوم از اقسام کفر، کفران نعمت ها است و این سخن خداوند متعال است که از زبان سلیمان(ع) حکایت می کند: <...لیبلونی ءأشکر أم أکفر>».

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 66 - 5

5 - بازگشت رهیدگان از ناملایمات ، به شرک ، کفران نعمت های خدا است .

فلمّا نجّی-هم إلی البرّ إذا هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 67 - 10

10 - مشرکان مکه ، به خاطر ناسپاسی نعمت های الهی ، از سوی خداوند سرزنش شدند .

أَوَلم یروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا . .. أفبالب-طل یؤمنون و بنعمه اللّه یکفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 34 - 2

2 - بازگشت رهیدگان از ناملایمات به شرک ربوبی ، کفران نعمت های خداوند است .

بربّهم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم

به قرینه <ما آتیناهم> مراد از <لیکفروا> کفران نعمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 46 - 18

18 - انسان ها ، به رغم بهره مند بودن از نعمت و فواید باد ، ممکن است از شکر آن نعمت ، سرباز زنند .

و لعلّکم تشکرون

<لعلّ> از حروف شبیه به فعل و برای انشا و رجا است استعمال آن در آیه، می تواند به منظور اشاره به نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 13

13 - کفران نعمت های الهی ، هیچ تأثیری بر خداوند ندارد .

و من کفر فإنّ اللّه غنیّ حمید

ص: 92

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 14 - 15

15 - انسان ، در معرض ناسپاسی نسبت به نعمت های الهی و حقوق والدین ونیازمند به تذکر است .

و وصّینا الإنس-ن بولدیه . .. أن اشکرلی و لولدیک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 20 - 19

19 - چشم بستن بر مظاهر وجود خدا و پرداختن به جدال های جاهلانه درباره او ، کفرانِ نعمت است .

ألم تروا أنّ اللّه . .. و أسبغ علیکم نعمه ... و من الناس من یج-دل فی اللّه بغیر

ذکر <و من الناس. ..> پس از بیان آیات خداوند - که از جمله آنها وُفورِ نعمت بود - می تواند اشاره به نکته مذکور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 74 - 2

2 - شرک و بت پرستی ، کفران نعمت های الهی است .

أفلایشکرون . و اتّخذوا من دون اللّه ءالهه

از ارتباط میان آیه قبل - که از ناسپاسی انسان سخن به میان آورده است - و آیه شریفه، برداشت یاد شده به دست می آید; یعنی، شرک و بت پرستی در واقع نوعی ناسپاسی به شمار می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 3 - 22

22 - شرک به خدا و اطاعت از غیر او ، کفران نعمت خدا و ناسپاسی او است .

و الذین اتّخذوا من دونه أولیاء . .. إنّ اللّه لایهدی من هو ک-ذب کفّار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 7 - 3

3 - کفر و شرک ، کفران نعمت های الهی است .

إن تکفروا فإنّ اللّه غنیّ عنکم

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که مقصود از کفر در <إن تکفروا> - به قرینه مقابله با <إن تشکروا. ..> - کفران نعمت و ناسپاسی است. بنابراین یاد کردن خداوند از کافران و مشرکان به ناسپاسان، بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 8 - 9،15

9 - انسان در برابر نعمت ها و لطف های خداوند ، موجودی ناسپاس است .

و إذا مسّ الإنس-ن ضرّ دعا ربّه . .. ثمّ إذا خوّله نعمه منه نسی ما کان یدعوا إلیه

15 - شرک به خداوند ، کفران نعمت های الهی است .

ثمّ إذا خوّله نعمه منه . .. و جعل للّه أندادًا

ص: 93

<ندّ> (مفرد <انداد>) به معنای مثل و نظیر است و مقصود از آن شریک در کار خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 49 - 17

17 - برخورداری از آسودگی ها و نعمت ها به همراه غفلت از یاد خدا و ناشکری ، محنت زا و بلاآفرین است .

ثمّ إذا خوّلن-ه نعمه منّا قال إنّما أُوتیته علی علم بل هی فتنه

یکی از موارد کاربرد <فتنه>، محنت و بلا است و برداشت بالا مبتنی بر این معنا است. بر این اساس می توان گفت: برخورداری از آسودگی و نعمت ها، به همراه این تصور که آنها ناشی از دانش بشری است نه لطف الهی، نه تنها برای بشر نعمت نیست; بلکه در دنیا و آخرت نقمت و بلا خواهد بود. گفتنی است آیه بعد - که از روبه رو شدن مرفهان بی خبر از خدا با عذاب و بدبختی و کارساز نبودن برخورداری های آنان، سخن می گوید - مؤید همین برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 13،15

13 - ناسپاسی ، رفتاری ریشه دار در انسان ها و خصلتی مشترک میان آنان

إنّ اللّه لذو فضل علی الناس و ل-کنّ أکثر الناس لایشکرون

تصریح به لفظ <ناس> در جمله <و ل-کن أکثر الناس لایشکرون> به جای ضمیر <هم> - که به <الناس> قبل بازمی گردد - می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

15 - عبادت غیر خدا و حاجت خواهی از غیر او ، کفران نعمت های الهی است .

قال ربّکم ادعونی أستجب لکم . .. اللّه الذی جعل لکم الّیل ... و ل-کنّ أکثر الناس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 50 - 14

14 - غرور دنیاگرایان ، موجب ناسپاسی آنان نسبت به خداوند

لیقولنّ ه-ذا لی . .. و لئن رجعت إلی ربّی إنّ لی عنده للحسنی

بنابراین که لام در <ه-ذا لی> و <إنّ لی> افاده استحقاق کند، روشن می شود که دنیاگرایان خود را مستحق برخورداری از نعمت های دنیوی و اخروی می دانند و بدین جهت خویشتن را موظف به سپاس گزاری در برابر خداوند نمی بینند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 48 - 20

20 - نسبت دادن ناگواری ها و سختی های زندگی به خداوند ، کفران و ناسپاسی است .

بما قدّمت أیدیهم فإنّ الإنس-ن کفور

خداوند باتصریح به <بما قدّمت أیدیهم>، درصدد رفع این اندیشه باطل است که معمولاً انسان های سطحی، مشکلات زندگی خود را به او نسبت می دهند و احتمال نمی دهند که نتیجه کارهای خودشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 49 - 8

8 - ناخرسندی از داشتن فرزند دختر یا پسر ، کفران نعمت الهی و ناخرسندی از مشیت و موهبت او است .

ص: 94

فإنّ الإنس-ن کفور . .. یهب لمن یشاء إن-ثًا و یهب لمن یشاء الذکور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 15 - 7

7 - پرستش مخلوقات خدا ( فرشتگان ) و فرزند او انگاشتن آنان ، اقدامی ناسپاسانه و کفرآمیز

و جعلوا له . .. إنّ الإنس-ن لکفور مبین

با توجه به فضای آیات، می توان استفاده کرد که مشرکان مکه فرشتگان را فرزند خدا می دانستند و آنان را مورد پرستش قرار می دادند. خداوند، پس از یاد کردن نعمت های خویش، این پندار را نمونه بارز ناسپاسی می شمارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 14 - 3

3 - نجات نوح ( ع ) و حمایت خداوند از ایشان ، پاداش صبر آن حضرت در قبال ناسپاسی های قومش

تجری بأعیننا جزاء لمن کان کفر

مراد از <لمن کان کفر> نوح است که مورد کفران مستمر قومش قرار گرفته بود و الطاف الهی در حق ایشان پاداش شکیبایی های آن حضرت می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 70 - 4

4 - نکوهش کافران از سوی خداوند ، به خاطر ناسپاسی آنان در برابر نعمت های الهی

أفرءیتم الماء . .. فلولا تشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 23 - 6

6 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله < إلاّ من تولّی و کفر > یرید من لم یتعظ و لم یصدّقک و جحد ربوبیتی و کفر نعمتی . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند <إلاّ من تولّی و کفر> روایت شده است: مقصود کسی است که موعظه نمی پذیرد و تو را [ای محمد] تصدیق نمی کند و پروردگاری مرا منکر است و نعمت من را کفران می کند. ..>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 7 - 6

6 - گرفتاری به طغیان ، برای کسانی که در سایه کرم خداوند و به کمک علوم خدادادی ، به ثروت رسیده و خود را بی نیاز می بینند ، خلاف انتظار و واکنشی ناشایست در برابر نعمت های الهی است .

الأکرم . الذی علّم ... کلاّ إنّ الإنس-ن لیطغی . أن رءاه استغنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 1،7

1 - انسان ، دارای طبیعتی ناسپاس در برابر نعمت های خداوند

ص: 95

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

<ال> در <الإنسان> برای جنس است و بر استغراق افراد دلالت دارد. <کنود>، به معنای کفور است. برخی از قبایل عرب، آن را در معنای <عاصی> به کار می برند. اسناد این خصلت به عموم مردم، به معنای گرفتار بودن نوع انسان ها به آن است.

7 - خداوند ، در تأکید بر ناسپاس بودن نوع انسان ها ، به اسبان تیزپای مجاهدان سوگند یاد کرده است .

و الع-دی-ت . .. إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

این آیه و دو آیه بعد که عطف بر آن است، جواب سوگندهایی است که در آغاز سوره آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 254 - 13

13 - خودداری از انفاق ، کفران نعمت و ستمگری است .

انفقوا ممّا رزقناکم . .. و الکافرون هم الظالمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 276 - 5،6،9

5 - ناسپاسان از نعمت ها و گنهکاران ، محروم از محبّت الهی

و اللّه لا یحبّ کل کفّار اثیم

6 - رباخواران ، ناسپاسانی گنهکار و محروم از محبّت الهی

یمحق اللّه الرّبوا . .. و اللّه لا یحبّ کلّ کفّار اثیم

کلمه <کفّار> (بسیار ناسپاس) و کلمه <اثیم> (فرو رفته در گناه و آلودگی) پس از بیان ربا و رباخواری، اشاره به این معنا دارد که رباخواران از جمله مصادیق انسانهای ناسپاس و آلوده به گناهند.

9 - رباخواری ، ناسپاسی شدید نعمت و گنهکاری است .

یمحق اللّه الرّبوا . .. و اللّه لا یحب کلّ کفّار اثیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 10

10 - کفران و ناسپاسی نعمت های الهی ، موجب روسیاهی در قیامت *

و اذکروا نعمت اللّه . .. فاما الذین اسودّت وجوههم اکفرتم بعد ایمانکم

بنابراینکه <اکفرتم> به معنای کفران نعمت باشد. و به مقتضای ارتباط با آیات قبل مراد از نعمتهای کفران شده همان نعمتهایی است که در آیات قبل آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 37 - 4،5،11،12،17

4 - خداوند کسانی را که به جهت ترک احسان ، نعمت های خدادادی خویش را پنهان می کنند ، دوست ندارد .

و بالوالدین احساناً . .. و یکتمون ما اتیهم اللّه من فضله

5 - فقرنمایی و پنهان سازی نعمت های الهی ، دستاویز بخیلان برای ترک احسان

الذین یبخلون . .. و یکتمون ما اتیهم اللّه من فضله

11 - کسانی که به جهت ترک احسان نعمت های الهی را پنهان می سازند ، کافر هستند .

ص: 96

الذین یبخلون . .. ما اتیهم اللّه ... و اعتدنا للکافرین

12 - بخیلان و دعوت کنندگان مردم به بخل ، کافر هستند .

الذین یبخلون و یأمرون النّاس بالبخل . .. و اعتدنا للکافرین

17 - بخلورزی ، کفران نعمت های الهی است .

الذین یبخلون . .. و اعتدنا للکافرین عذاباً مهیناً

با توجّه به معنای لغوی کافر (ناسپاس)، می توان گفت مراد از کافران، ناسپاسان هستند که مصداق آن در آیه، همان بخیلانند.

189- کفران نعمت اکثریت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 11

11 - بیشتر مردم ، نسبت به نعمت ها و احسان های خداوند ، شاکر و سپاس گزار نیستند .

إنّ اللّه لذو فضل علی الناس و ل-کنّ أکثر الناس لایشکرون

190- کفران نعمت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 34 - 13،14

13- انسان در برابر نعمت های بیکران الهی ، بسیار ستم پیشه و ناسپاس است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس-ن لظلوم کفّار

<ظلوم> و <کفّار> صیغه مبالغه است و بر کثرت و فراوانی معنای خود دلالت دارد.

14- انسان به خویشتن ستمکار و در برابر نعمت و احسان ، بسیار ناسپاس است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس-ن لظلوم کفّار

مقصود از <ظلوم> بودن انسان، به قرینه بیان نعمتها و داده های الهی به وی، ظلم به خویشتن است.

191- کفران نعمت در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 112 - 5

5- قرار گرفتن جامعه در معرض کفران نعمت های الهی پس از آسایش و رفاه مادی

قریه کانت ءامنه مطمئنّه یأتیها رزقها رغدًا . .. فکفرت بأنعم الله

ص: 97

192- کفران نعمت قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 17 - 1

1 - راه افتادن سیل بنیان کن و درهم کوبیده شدن باغ های دل پذیر قوم سبا ، کیفر ناسپاسی و کفران آنان بود .

فأعرضوا فأرسلنا علیهم سیل العرم و بدلّن-هم بجنّتیهم . .. ذلک جزین-هم بما کفروا

به قرینه بحث شکر در دو آیه پیش، احتمال دارد مراد از <کفروا> کفران باشد.

193- کفران نعمت کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 23 - 9

9 - کافران لجوج و دین گریز ، مردمی ناسپاس بوده و از نعمت شنوایی ، بینایی و تعقّل بهره کافی نبرده اند .

و جعل لکم السمع و الأبص-ر و الأفئده قلیلاً ما تشکرون

194- کفران نعمت مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 50 - 3،4

3 - ناسپاسی انسان ها در برابر آسودگی ها و نعمت های الهی ، دارای پیشینه طولانی در تاریخ قشر مرفه و متنعم جامعه

قال إنّما أُوتیته علی علم . .. قد قالها الذین من قبلهم

4 - همسانی طرز تلقی مرفهان ناسپاس از دنیا و نعمت های آن ، و یگانگی موضع آنان در برابر اندیشه توحیدی پیامبران

قال إنّما أُوتیته علی علم . .. قد قالها الذین من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 51 - 7

7 - همسانی سرنوشت هلاکت بارِ مرفهان ناسپاس ، برای همیشه تاریخ و یکسانی سنت الهی درباره آنان

قد قالها الذین من قبلهم . .. فأصابهم سیّئات ماکسبوا و الذین ظلموا من ه-ؤلاء سیصی

195- کفران نعمت مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 66 - 4

4 - مشرکان ، به رغم کفران نعمت های خداوند ، از امکانات و وسایل آسایش در دنیا ، بهره مندند .

هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتین-هم و لیتمتّعوا

ص: 98

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 3 - 20

20 - مشرکان ، مردمی دروغ پرداز و ناسپاس

و الذین اتّخذوا من دونه أولیاء . .. إنّ اللّه لایهدی من هو ک-ذب کفّار

196- کفران نعمت مشرکان مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 67 - 8

8 - مشرکان مکه ، به نعمت های خداوند ، کفر ورزیدند .

هم یشرکون . .. و بنعمه اللّه یکفرون

197- کیفر کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 55 - 6

6- مشرکان ناسپاس ، از سزای ناسپاسی شان مطلع خواهند شد .

بربّهم یشرکون . .. فتمتّعوا فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 112 - 7،17

7- کمترین کیفر الهی برای جامعه ناسپاس ، پیدایش فقر ، گرسنگی و ناامنی فراگیر است . *

فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

برداشت فوق، بر اساس این احتمال است که <اذاق> اشاره به چشاندن و ظاهر ساختن گوشه ای از کیفر باشد و <لباس> اشاره به اثرات و فراگیری آن کیفر داشته باشد.

17- < عن أبی عبدالله ( ع ) قال : . . . ان أهل قریه ممّن کان قبلکم کان الله قد أوسع علیهم حتی طغوا فقال بعضهم لبعض : لو عمدنا إلی شیء من ه-ذا النقی فجعلناه نستنجی به کان ألین علینا من الحجاره فلمّا فعلوا ذلک بعث الله علی أرضهم دواباً أصغر من الجراد فلم یدع لهم شیئاً خلقه الله . . . إلاّ أکله من شجر أو غیره فبلغ بهم الجحد إلی أن أقبلوا علی الذی کانوا یستنجون به فأکلوه و هی القریه التی قال الله : < ضرب الله مثلاً قریه کانت آمنه مطمئنّه یأتی ها رزق ها رغداً من کلّ مکان فکفرت بأنعم الله فأذاق ها الله لباس الجوع و الخوف بما کانوا یصنعون > ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود:. .. قبل از شما اهل قریه ای بودند که خداوند در زندگی به آنان کشایش داده بود تا اینکه طغیان کردند و بعضی به بعض دیگر گفتند: اگر به چیزی از این نانها روی آوریم و آن را وسیله استنجا قرار دهیم، برای ما از سنگ نرم تر خواهد بود و چون چنین کردند، خداوند جنبنده های کوچک تر از ملخ را بر سرزمینهای آنان فرستاد و آنها همه چیزهایی که خداوند آفریده بود از درخت و غیر آن خوردند. در نتیجه سختی به جایی رسید که آنان به همان نانهایی که با آن استنجا کرده بودند، روی آوردند و آنها را خوردند و آن همان قریه ای است که خداوند فرموده است: ضرب الله مثلاً قریه کانت آمنه مطمئنه ...>.

ص: 99

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 34 - 10

10 - مشرکان ناسپاس ، از سزای ناسپاسی شان ، مطّلع خواهند شد .

بربّهم یشرکون . .. فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 19 - 7

7 - مردم سبأ ، به دنبال کفران نعمت های خدا و جاری شدن سیل سد مأرب ، به طور کلی متلاشی و پراکنده شدند .

فأعرضوا فأرسلنا علیهم سیل العرم . .. و مزّقن-هم کلّ ممزّق

<مزق> در لغت به معنای پاره کردن و از بین بردن اثر آمده و در آیه پراکندن در اطراف و اکناف بلاد است (مجمع البحرین).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 50 - 5

5 - مؤثر نبودن اموال و برخورداری های انسان های ناسپاس در برابر نتایج ناگوار و پیامد های هلاکت بار ناسپاسی ( عذاب )

فما أغنی عنهم ما کانوا یکسبون

کارساز نبودن دارایی ها و نعمت ها - به قرینه صدر آیه بعد (فأصابهم سیئات ماکسبوا) در ارتباط با عذاب و پیامدهای هلاکت بار است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 17 - 6

6 - کفران نعمت ، مایه استحقاق شدیدترین عقوبت ها است .

قتل الإنس-ن ما أکفره

مراد از <کفر> در <ماأکفره> ممکن است کفران نعمت های خداوند باشد که آیات بعد به بعضی از آنها اشاره دارد. نفرین <قتل الإنسان> در معنای عرفی آن - که بیان استحقاق شدیدترین عقوبت ها می باشد - استعمال شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 37 - 9

9 - عذاب خوارکننده ، کیفر کسانی که به جهت ترک احسان ، نعمت های خدادادی خویش را پنهان می کنند .

و یکتمون ما اتیهم اللّه من فضله و اعتدنا للکافرین عذاباً مهیناً

198- گناه کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 81 - 19

19 - طغیان در مورد نعمت های خداوند و خروج از مرز تعادل ، گناهی است بس بزرگ .

ص: 100

و لاتطغوا . .. و من یحلل علیه غضبی فقد هوی

غضب خداوند بر طغیان گران در مورد نعمت ها، نشانه بزرگی گناه آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 17 - 9

9 - کفران نعمت های الهی ، گناهی بس بزرگ و غیرقابل بخشش در پیشگاه خداوند

و هل نج-زی إلاّ الکفور

تأکید خداوند بر این که تنها کفران کنندگان نعمت ها، مورد مجازات قرار می گیرند، گویای حقیقت یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 77 - 6

6 - سپاس نعمت های الهی و اعتراف به آن ، تکلیفی بس مهم و انکار و ناسپاسی آن ، گناهی بس عظیم

فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان

از ده ها بار تکرار <فبأیّ ءالآء. ..> در این سوره، می توان برداشت بالا را استفاده کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 4 - 3

3 - هدایت ، نعمتی است بزرگ و کفران آن ، گناهی عظیم و نابخشودنی است .

إنّا هدین-ه السبیل . .. إنّا أعتدنا للک-فرین ... سعیرًا

از مهیا شدن عذاب سخت برای ناسپاسان نعمت هدایت، برداشت بالا به دست می آید.

199- مراتب کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 36 - 8

8 - کفر ، ناسپاسی شدید است و کافران ، مردمی بس ناسپاس اند .

و الذین کفروا لهم نار جهنّم . .. کذلک نجزی کلّ کفور

200- منشأ کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 27 - 4

4 - محبت و دلبستگی به دنیا ، سرچشمه گناه ، کفر و ناسپاسی است .

و لاتطع منهم ءاثمًا أو کفورًا . .. إنّ ه-ؤلاء یحبّون العاجله

ص: 101

201- موارد کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 10 - 8

8 - تبعیت از ولایتهای غیر الهی و تکذیب آیات خداوند، ناسپاسی نعمتهای اوست.

و لاتتبعوا من دونه أولیاء . .. قلیلا ما تشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 23 - 8

8 - بهره جویی های ظالمانه از دنیا ، ناسپاسی در برابر خداست .

لئن أنجیتنا من هذه لنکوننّ من الشکرین. فلما أنجیهم إذا هم یبغون فی الأرض بغیر ال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 60 - 10

10 - تحریم حلال خدا ، ناسپاسی در برابر فضل اوست .

فجعلتم منه حراماً و حللا . .. إن اللّه لذو فضل علی الناس و لکن أکثرهم لایشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 93 - 10

10 - ایجاد اختلاف و بر هم زدن وحدت جامعه ، در عین برخورداری از رفاه و آسایش ، کفران و ناسپاسی نعمت های خداوند است .

و لقد بوّأنا بنی إسرءیل مبوّأ صدق . .. فما اختلفوا حتی جاءهم العلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 23 - 24

24- ارتکاب گناه ، ناسپاسی و کفران نعمت های الهی است .

قال معاذ الله إنه ربی أحسن مثوای إنه لایفلح الظ-لمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 38 - 25

25- شرک ورزی ، ناسپاسی در برابر خداست .

و ل-کنّ أکثر الناس لایشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 7 - 14

14- < عن الصادق ( ع ) : . . . إن الکبائر . . . کفران النعمه < و لئن کفرتم إن عذابی لشدید > . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که در بیان گناهان کبیره فرمود: . .. همانا از گناهان کبیره ... کفران نعمت است [خداوند می فرماید]: و لئن کفرتم إن عذابی لشدید...>.

ص: 102

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 30 - 1

1- شرک به خدا ، کفران و ناسپاسی نعمت های اوست .

ألم تر إلی الذین بدّلوا نعمت الله کفرًا . .. و جعلوا لله أندادًا

جمله <و جعلوا لله أنداداً> عطف بر جمله <بدّلوا نعمت الله . ..> است و می تواند بیان و تفسیر برای چگونگی تبدیل نعمت الهی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 7

7 - به کار نگرفتن عقل در جهت شناخت حق و صراط مستقیم ، مصداق بارز ناسپاسی

و إنّک لتدعوهم إلی صرط مستقیم . .. أنشأ لکم السمع ... قلیلاً ما تشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 66 - 6

6 - شرک و عبادت غیرخدا ، ناسپاسی پروردگار است .

بل اللّه فاعبد و کن من الش-کرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 3 - 9

9 - پیمودن راه دین ، شکر نعمت خداوند و انحراف از آن ، ناسپاسی او است .

إنّا هدین-ه السبیل إمّا شاکرًا و إمّا کفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکاثر - 102 - 8 - 5

5 - افتخار بر دیگران در امتیازات مادی ، کفران نعمت و زمینه ساز گرفتاری به دوزخ پس از حسابرسی است .

ألهیکم التکاثر . .. ثمّ لتسئلنّ یومئذ عن النعیم

202- موانع کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 18 - 5

5 - توجّه انسان به مراحل آفرینش خویش به دست خداوند ، بازدارنده او از کفران نعمت های الهی

ما أکفره . من أیّ شیء خلقه

در برداشت یاد شده، مراد از کفر - در آیه قبل - کفران نعمت دانسته شده است.

ص: 103

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 24 - 4

4 - توجّه به تأمین مواد غذایی انسان از سوی خداوند ، بازدارنده او از کفران نعمت و وادارسازنده او به شکرگزاری است .

ما أکفره . .. فلینظر الإنس-ن إلی طعامه

چنانچه <کفر> در <ما أکفره> به معنای کفران نعمت باشد، ارتباط این آیه با آیات پیشین، بیانگر برداشت یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 30 - 3

3 - توجّه به جنگل های انبوه و درختان تناور ، مایه شناخت خداوند و قدرت او و بازدارنده انسان از ناسپاسی و کفرورزی به او است .

ما أکفره . .. فلینظر الإنس-ن ... حدائق غلبًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 31 - 3

3 - توجّه به باغ های میوه و مرغزار ها ، مایه شناخت خدای قادر و بازدارنده انسان از ناسپاسی و کفرورزی به او است .

ما أکفره . .. و ف-کهه و أبًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 5

5 - توجّه به ربوبیت و مدبّر بودن خداوند ، بازدارنده انسان از کفران نعمت ها است .

لربّه لکنود

تقدیم <لربّه>، بیانگر اهتمام به آن است; یعنی، شگفتا که انسان با آن که خداوند <ربّ> و <مدبّر> او است، به کفران نعمت او رو آورده است!

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 9 - 3

3 - لحظه خروج مردگان از قبر ها در قیامت ، وحشت انگیز و توجّه به آن ، بازدارنده انسان از کفران نعمت ، بخلورزی و دلبستگی شدید به ثروت است .

لکنود . .. أفلایعلم إذا بعثر ما فی القبور

203- مؤاخذه بر کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 11 - 5

5 - انسان ها در قیامت ، بر کفران نعمت ، بخلورزی و علاقه شدید به ثروت ، مؤاخذه خواهند شد .

لکنود . .. لحبّ الخیر لشدید . أفلایعلم ... إنّ ربّهم بهم یومئذ لخبیر

ص: 104

هشدار به آگاهیِ خداوند از افکار، اسرار و نیت ها، اشاره به مؤاخذه و حسابرسی است.

204- ناپسندی کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 34 - 16

16- ناسپاسی در برابر نعمت و احسان ، امری بس نکوهیده و ناپسند است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس-ن لظلوم کفّار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 67 - 12

12 - ایمان به باطل و کفران نعمت های الهی ، اموری نکوهیده اند .

أفبالب-طل یؤمنون و بنعمه اللّه یکفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 6

6 - کفران نعمت ، خصلتی نکوهیده و انسان ناسپاس ، فردی مذموم است .

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

205- نبوت و کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 19 - 5

5 - قتل نفس و ناسپاسی نعمت ، دو رفتار نامناسب با شأن و ادعای پیامبری در نظر فرعون

و فعلت فعلتک التی فعلت و أنت من الک-فرین

به رخ کشیدن قتل نفس و ناسپاسی موسی(ع) از جانب فرعون، می تواند به منظور خدشه دار کردن پیامبری آن حضرت و منافی دانستن مقام نبوت با قتل نفس و ناسپاسی ادا شده باشد. گفتنی است آیه بعد - که در آن حضرت موسی(ع) قتل نفس را عملی غیر عمدی و ناخواسته می شمرد - مؤید برداشت یاد شده است.

206- نشانه های کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 69 - 6

6- روی برتافتن از یاد خدا در پی نجات از مشکلات ، نمودی از کفر به حق و کفران نعمت است .

أعرضتم . .. فیغرقکم بما کفرتم

ص: 105

از اینکه خدا از اعراض یاد خود به کفر (کفرتم) یاد کرده است، استفاده می شود که اعراض از خدا، کفر به اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 15 - 9،10

9 - بی توجهی به نعمت های الهی ، و تدبیر او در همسازی طبیعت با نیاز های آدمی ، نمودی آشکار از کفر و ناسپاسی انسان

جعل لکم من الفلک و الأنعام . .. إنّ الإنس-ن لکفور مبین

10 - شرک ، نمودی از کفر و ناسپاسی انسان ، در برابر خالق یگانه هستی است .

و جعلوا له من عباده جزءًا إنّ الإنس-ن لکفور مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 2

2 - رویارویی با سپاه اسلام ، نشانه ناسپاسی انسان در برابر نعمت های خداوند است .

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

بیان خصلت های ناروایی که در نوع انسان ها وجود دارد - پس از تمجید از سپاهیان اسلام در آغاز سوره - تعریض به دشمنان دین است و رسوخ آن خصلت ها را در آنان بیان می کند.

207- نهی از کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 8 - 4

4- موسی ( ع ) ، بنی اسرائیل را از کفران نعمت های الهی برحذر داشت .

و إذ قال موسی لقومه اذکروا نعمه الله علیکم . .. و قال موسی إن تکفروا أنتم و من ف

208- وضوح کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 15 - 6

6 - کفران و ناسپاسی انسان در برابر خداوند ، امری علنی و پوشش ناپذیر

إنّ الإنس-ن لکفور مبین

209- یوسف(ع) و کفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 23 - 22

22- یوسف ( ع ) ، پذیرفتن تمنای زلیخا ( درخواست وصال و آمیزش ) را ، کفران احسان های خداوند به خویش دانست .

إنه ربی أحسن مثوای

ص: 106

2- کلاغ

1- کلاغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 260 - 27

27 - طاووس ، خروس ، کبوتر و کلاغ ، چهار پرنده ای که ابراهیم ( ع ) برگزید .

فخذ اربعه من الطیر

امام صادق (ع): . .. فاخد ابراهیم الطاووس و الدیک و الحمام و الغراب ...

_______________________________

تفسیر قمی، ص 91 ; نورالثقلین، ج 1، ص 280، ح 1098.

2- تاریخ خلقت کلاغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 31 - 18

18 - وجود کلاغ در زمان حضرت آدم ( ع )

فبعث اللّه غراباً

3- تعلّم از کلاغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 31 - 1،2،5،6،28

1 - خداوند کلاغی را برای آموزش دفن هابیل به سوی قابیل گسیل داشت .

فبعث اللّه غراباً . .. لیریه کیف یوری سوءه اخیه

2 - کلاغ با کاوش در زمین و پنهان سازی چیزی در آن ، قابیل را به کیفیت دفن جثه هابیل رهنمون ساخت .

فبعث اللّه غراباً یبحث فی الارض لیریه کیف یوری سوءه اخیه

5 - کلاغ گسیل داده شده برای تعلیم قابیل ، آگاه به تحیر و سرگردانی وی برای دفن هابیل

فبعث اللّه غراباً یبحث فی الارض لیریه کیف یوری سوءه اخیه

در برداشت فوق ضمیر فاعلی در <لیریه> به <غراب> برگردانده شده است. یعنی کلاغ به انگیزه نشان دادن چگونگی دفن به

ص: 107

قابیل در زمین کاوش می کرد و چیزی را در آن نهان می ساخت.

6 - فاصله زمانی اندک میان مرگ هابیل و گسیل کلاغی برای آموزش قابیل

فقتله . .. فبعث اللّه غراباً

عطف <بعث> بر <قتله> به وسیله <فاء>، بیانگر برداشت فوق است.

28 - حفر زمین و دفن کلاغ کشته شده توسط کلاغ دیگر - پس از زد و خورد میان آنها - ، راهنمای قابیل در پنهان ساختن جسد برادرش به همان شیوه

فبعث اللّه غراباً یبحث فی الارض لیریه کیف یوری سوءه اخیه

از امام سجاد(ع) روایت شده: . .. فجاء غرابان فاقبلا یتضاربان حتی قتل احدهما صاحبه ثم حفر الذی بقی الارض بمخالبه و دفن فیها صاحبه ... .

_______________________________

تفسیر قمی، ج 1، ص 166; تفسیر برهان، ج 1، ص 459، ح 4.

4- شعور کلاغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 31 - 2،5،6،28

2 - کلاغ با کاوش در زمین و پنهان سازی چیزی در آن ، قابیل را به کیفیت دفن جثه هابیل رهنمون ساخت .

فبعث اللّه غراباً یبحث فی الارض لیریه کیف یوری سوءه اخیه

5 - کلاغ گسیل داده شده برای تعلیم قابیل ، آگاه به تحیر و سرگردانی وی برای دفن هابیل

فبعث اللّه غراباً یبحث فی الارض لیریه کیف یوری سوءه اخیه

در برداشت فوق ضمیر فاعلی در <لیریه> به <غراب> برگردانده شده است. یعنی کلاغ به انگیزه نشان دادن چگونگی دفن به قابیل در زمین کاوش می کرد و چیزی را در آن نهان می ساخت.

6 - فاصله زمانی اندک میان مرگ هابیل و گسیل کلاغی برای آموزش قابیل

فقتله . .. فبعث اللّه غراباً

عطف <بعث> بر <قتله> به وسیله <فاء>، بیانگر برداشت فوق است.

28 - حفر زمین و دفن کلاغ کشته شده توسط کلاغ دیگر - پس از زد و خورد میان آنها - ، راهنمای قابیل در پنهان ساختن جسد برادرش به همان شیوه

فبعث اللّه غراباً یبحث فی الارض لیریه کیف یوری سوءه اخیه

از امام سجاد(ع) روایت شده: . .. فجاء غرابان فاقبلا یتضاربان حتی قتل احدهما صاحبه ثم حفر الذی بقی الارض بمخالبه و دفن فیها صاحبه ... .

_______________________________

تفسیر قمی، ج 1، ص 166; تفسیر برهان، ج 1، ص 459، ح 4.

5- علم کلاغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 108

4 - مائده - 5 - 31 - 19

19 - آگاهی غریزی کلاغ بر شیوه پنهان سازی اشیا

فبعث اللّه غراباً یبحث فی الارض لیریه کیف یوری سوءه اخیه

6- قدرت کلاغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 31 - 20

20 - تأسف قابیل بر نادانی خویش و ناتوانی از برابری با حیوانی همچون کلاغ

قال یویلتی اعجزت ان اکون مثل هذا الغراب

ص: 109

3- کلمه اللّه

1- اعتلای کلمه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 40 - 18،19

18 - < کلمه اللّه > ( شعار توحید ) ، دارای برتری مطلق بر شعار کفر

و جعل کلمه الذین کفروا السفلی و کلمه اللّه هی العلیا

19 - رهایی پیامبر ( ص ) از توطئه کافران مکه و اعتلای کلمه اللّه ، جلوه عزّت ( شکست ناپذیری ) و حکمت خدا

فقد نصره اللّه إذ أخرجه . .. کلمه اللّه هی العلیا و اللّه عزیز حکیم

2- زمینه اعتلای کلمه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 40 - 17

17 - نقش مهم هجرت پیامبر ( ص ) ، در فروشکستن صولت و شعار کفر و اعتلا یافتن کلمه اللّه

فقد نصره اللّه إذ أخرجه . .. و جعل کلمه الذین کفروا السفلی و کلمه اللّه هی العلی

3- عوامل اعتلای کلمه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 40 - 15

15 - نصرت های خاص الهی به پیامبر ( ص ) ، عامل فرو شکستن شعار و صولت کافران و اعتلا یافتن کلمه اللّه ( شعار توحید )

فقد نصره اللّه . .. و جعل کلمه الذین کفروا السفلی و کلمه اللّه هی العلیا

کلمات الله

ص: 110

4- {کلمات الله}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 115 - 1،3،16

1 - قرآن کلمه تام و صدق و عدل پروردگار است.

و هو الذی أنزل إلیکم الکتب . .. و تمت کلمت ربک صدقا و عدلا

مراد از <کلمت>، به قرینه آیه قبل که سخن از نزول کتاب است، قرآن می تواند باشد.

3 - نزول معجزات و محدوده آن، وارونه ساختن دل و دیده کافران، و قرار دادن دشمن برای پیامبران، از سنتها و کلمات خداوند و غیر قابل تغییر است.

إنما الأیت عند الله . .. و نقلب ... و کذلک جعلنا ... و تمت کلمت ربک

در آیات گذشته چند سنت و قانون الهی یاد شد، از جمله: <نقلب أفئدتهم> و <ما کانوا لیؤمنوا> و <لکل نبی عدوا>. لذا اگر مراد از <کلمت>، سنن باشد، همه موارد ذکر شده را می تواند شامل گردد.

16 - ارائه کلمه تامه پروردگار (قرآن) با در نظر گرفتن همه شبهات و بهانه های مخالفان انجام پذیرفته است.

و تمت کلمت ربک صدقا و عدلا . .. و هو السمیع العلیم

از وجوه محتمل در بیان تناسب <السمیع> با مضمون آیه آن است که ذکر این وصف برای اشاره به شبهات و القائاتی است که درباره قرآن مطرح می شود. یعنی کلام خداوند تمام است و او شبهات را نیز در نظر داشته و با عنایت به آنها قرآن را نازل فرموده است.

5- بی شماری کلمات الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 27 - 1،2،6

1 - کلمات الهی ( مخلوقات ) بی نهایت و غیر قابل شمارش اند .

و لو أنّما . .. ما نفدت کلم-ت اللّه

2 - در صورت تبدیل شدن همه درختان زمین به قلم و مرکب شدن دریا های متعدد ( بیش از هفت دریا ) جهت کتابت کلمات الهی ، کلمات خداوند تمام نخواهد شد .

لو أنّما فی الأرض من شجره أقل-م و البحر یمدّه من بعده سبعه أبحر ما نفدت کلم-ت ال

<من> بیان برای <ما>ی موصول است و آوردن <شجره> با تای وحدت به جای <شجر> برای این است که افاده استغراق کند به گونه ای که یکایک درختان را در برگیرد. گفتنی است که <سبعه أبحر> دلالت بر کثرت می کند و <من بعده> به معنای <بعد از اتمام آن دریا> و یا غیر از آن است.

6 - عزت و حکمت خداوندی ، دلیل بی شماری کلمات و مقدّرات او است .

ما نفدت کلم-ت اللّه إنّ اللّه عزیز حکیم

جمله <إنّ اللّه عزیز حکیم> به منزله تعلیل برای <مانفدت. ..> است. بنابراین، معنا چنین می شود: <کلمات خداوند، پایان ناپذیر است; چون او حکیم و عزیز است>.

ص: 111

6- تبدیل کلمات الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 34 - 13

13 - هیچ تبدیل کننده ای برای کلمات و سنتهای الهی وجود ندارد.

و لا مبدل لکلمت اللّه

7- تغییرناپذیری کلمات الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 115 - 14

14 - کمال دین و تبدیل ناپذیری کلمات خدا بر اساس شنوایی و علم گسترده اوست.

و تمت کلمت . .. و هو السمیع العلیم

8- مراد از کلمات الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 115 - 17

17 - عن النبی(ع) فی قوله <و تمت کلمه ربک صدقا و عدلا> قال: لا إله إلا الله.

از رسول خدا(ص) روایت شده است: مراد از <کلمه ربک در آیه <و تمت کلمه ربک . .. > <لا إله إلا الله> است.

کلمه توحید

9- اظهار کلمه توحید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 16

16 - < عن الباقر ( ع ) فی قول اللّه تبارک و تعالی < قل هو اللّه أحد > قال < قل > أی أظهر ما أوحینا إلیک و نبأناک به بتألیف الحروف الّتی قرأناها لک . . . و < هو > اسم مکنّی مشار إلی غائب فالهاء تنبیه علی معنی ثابت و الواو اشاره إلی الغائب عن الحواس ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند تبارک و تعالی <قل هو اللّه أحد> روایت شده که فرمود: <قل>; یعنی، آشکار کن آنچه را به تو وحی کردیم و تو را از آن به وسیله ترکیب حروفی که برایت خواندیم، آگاه ساختیم. <هو> اسمی است که با آن به غایب به صورت غیر صریح اشاره می شود. <هاء> یاد آور یک حقیقت ثابت و <واو> اشاره به وجودی است که از حواس پنهان می باشد (با حواس ظاهری قابل درک نیست)>.

ص: 112

10- پاکی کلمه توحید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 24 - 4

4 - کلمه توحید ( لا ال-ه الا اللّه ) ، سخنی پاک و پسندیده است .

و هدوا إلی الطّیّب من القول

با توجه به عبارت پیشین - که سخن از اهل توحید و اهل شرک و فرجام کار موحدان و مشرکان بود - می توان گفت که مراد از <الطیب من القول> کلمه توحید (لا ال-ه الا اللّه) و مراد از <صراط الحمید> عبادت خدای یگانه است.

11- جذابیت کلمه توحید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 36 - 7

7 - کلمه توحید و شعار < لا إل-ه إلاّ اللّه > سخنی جذاب و گیرا برای مردم عصر بعثت

و إذا قیل لهم لا إل-ه إلاّ اللّه یستکبرون . و یقولون ...لشاعر

12- کلمه توحید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 115 - 17

17 - عن النبی(ع) فی قوله <و تمت کلمه ربک صدقا و عدلا> قال: لا إله إلا الله.

از رسول خدا(ص) روایت شده است: مراد از <کلمه ربک در آیه <و تمت کلمه ربک . .. > <لا إله إلا الله> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 35 - 2

2 - < لا إل-ه إلاّ اللّه > شعار پیامبر اسلام ( ص )

إذا قیل لهم لا إل-ه إلاّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 3

3 - کلمات توحید ، باید بر زبان جاری گردد .

قل

13- کلمه توحید در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 113

15 - صافات - 37 - 36 - 7

7 - کلمه توحید و شعار < لا إل-ه إلاّ اللّه > سخنی جذاب و گیرا برای مردم عصر بعثت

و إذا قیل لهم لا إل-ه إلاّ اللّه یستکبرون . و یقولون ...لشاعر

ص: 114

4- کم فروشی

1- آثار کم فروشی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 95 - 3

3- شرکورزی ، ستمگری ، کم فروشی و بی عدالتی در مبادلات ، عامل های دوری از رحمت خدا و زمینه ساز هلاکت است .

و إلی مدین أخاهم شعیبًا . .. ألا بُعدًا لمدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 183 - 4

4 - کم فروشی ، تقلّب در معامله و بی ارزش شمردن متاع مردم ، از نمود های فسادگری است .

أوفوا الکیل . .. و لاتبخسواالناس أشیاءهم و لاتعثوا فی الأرض مفسدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 7 - 5

5 - کم فروشی ، ازبین برنده دیانت انسان و نمونه ای از فسق و سرکشی در برابر خداوند است .

ویل للمطفّفین . .. کلاّ إنّ کت-ب الفجّار لفی سجّین

<فجور>; یعنی، دریدن پرده دیانت (مفردات راغب) و به معنای فسق و عصیان نیز آمده است (قاموس). ارتباط این آیه با آیات پیشین، بیانگر این است که از <فجّار>، همان <مطفّفین> اراده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 10 - 3

3 - کم فروشی و خیانت در معامله ، تکذیب عملی روز قیامت است .

ویل للمطفّفین . .. ویل یومئذ للمکذّبین

آیات مورد بحث درباره <مطفّفین> است و آنان را با عناوین <فجّار> و <مکذّبین> تهدید به عذاب الهی می کند. مراد از <یومئذ> همان <یوم یقوم الناس...> است که در آیات پیشین گذشت. تکذیب می تواند، شامل تکذیب عملی و قولی باشد; بنابراین آیه اختصاص به کافران ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 11 - 3،4

ص: 115

3 - کم فروشی و گناه پیشگی ، تکذیب عملی کیفر های اخروی است .

ویل للمطفّفین . .. کلاّإنّ کت-ب الفجّار ... الذین یکذّبون بیوم الدین

4 - کم فروشی ، زمینه ساز آلودگی به گناه و گناه زمینه ساز تکذیب قیامت است .

ویل للمطفّفین . .. کلاّإنّ کت-ب الفجّار ... الذین یکذّبون بیوم الدین

ترتیب آیات، ممکن است برخاسته از ترتیب پیدایش اوصاف ذکر شده در آن باشد.

2- آثار کم فروشی تاجران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 3 - 1

1 - تاجرانی که در سنجش کالا خیانت ورزیده و هنگام فروش آن از پیمانه و وزن می کاهند ، به عذاب الهی گرفتار خواهند شد .

و إذا کالوهم أو وزنوهم یخسرون

3- اجتناب از کم فروشی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 35 - 1

1- وجوب کامل کردن پیمانه و کم نگذاشتن از آن ، در معاملات کیلی

و أوفوا الکیل إذا کلتم

4- احکام کم فروشی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 9 - 2

2 - حرمت کم فروشی ، مغبون ساختن دیگران و کم نهادن سهم طرف مقابل در مبادلات اقتصادی

و أقیموا الوزن بالقسط و لاتخسروا المیزان

5- اهمیت اجتناب از کم فروشی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 35 - 3

3- خیر و مصلحت واقعی انسان و جامعه ، در اجتناب کردن از کم فروشی و خیانت اقتصادی است .

و أوفوا الکیل . .. وزنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر

ص: 116

6- حرمت کم فروشی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 29 - 19

19 - حرمت تصرف در اموال به دست آمده از راه ربا ، قمار ، کم فروشی و ظلم

لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل

امام باقر(ع) در مورد <بالباطل> در آیه فوق فرمود: بالرّبا و القمار و البخس و الظلم.

_______________________________

تفسیر تبیان، ج 3، ص 178 ; مجمع البیان، ج 3، ص 59 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 363، ح 10 ; نورالثقلین، ج 1، ص 472، ح 198.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 152 - 6،8

6 - پرکردن پیمانه ها و مطابق بودن کالا با وزنه های ترازو، امری واجب در مبادله کالاها

و أوفوا الکیل و المیزان

<کیل> به معنای پیمانه کردن و نیز به چیزی که با آن کیل می کنند (پیمانه) گفته می شود و در اینجا مراد معنای دوم است. ایفاء (مصدر اوفوا) به معنای اکمال و اتمام است. اتمام و اکمال پیمانه به این است که پیمانه مورد استفاده تا حد معمول آن پر شود و ایفاء و اکمال ترازو به این است که کالای توزین شده مطابق با وزنه های ترازو بوده و کمتر از آن نباشد.

8 - بی عدالتی و کمفروشی در معاملات از محرمات الهی است.

أتل ما حرم ربکم . .. و أوفوا الکیل و المیزان بالقسط

جمله <أوفوا . ..> به دلیل <ما حرم ربکم>، بیانگر مصداقی از محرمات الهی است، بنابراین علاوه بر وجوب عدالت در مبادلات، حکایت از حرمت بی عدالتی و کمفروشی نیز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 85 - 25

25 - کمفروشی و کم مقدار و کم ارزش جلوه دادن اجناس مردم ، حرام و از مصادیق فسادانگیزی در زمین است .

فأوفوا الکیل و المیزان و لا تبخسوا الناس أشیاءهم و لا تفسدوا فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 85 - 8

8- کم فروشی و بی مقدار و کم ارزش جلوه دادن اجناس مردم ، حرام و از مصداق های فسادانگیزی در زمین است .

أوفوا المکیال و المیزان . .. و لاتعثوا فی الأرض مفسدین

ص: 117

7- زیان کم فروشی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 35 - 5

5- کم فروشی و خیانت اقتصادی ، به گمان جلب منافع بیشتر ، بد فرجام و عملی زیان آور و نامیمون است .

و أوفوا الکیل . .. وزنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر و أحسن تأویلاً

8- شگفتی کم فروشی مؤمنان به معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 4 - 5

5 - کم فروشی ، گناهی در خور منکران معاد است و صدور آن از باورداران آخرت مایه شگفتی است .

ألا یظنّ أُول-ئک أنّهم مبعوثون

9- کم فروشی اصحاب ایکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 181 - 2

2 - تمام دادن پیمانه و پرهیز از کم فروشی ، توصیه شعیب ( ع ) به مردم < ایکه >

أوفوا الکیل و لاتکونوا من المخسرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 182 - 2

2 - استفاده از ترازو های ناسالم ، از مشکلات اخلاقی مردم < ایکه > بود .

وزنوا بالقسطاس المستقیم

10- کم فروشی اهل مدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 85 - 19،20،21

19 - شعیب ( ع ) از مردم خویش خواست تا در فروش اجناس پیمانه ها را پر کنند و از وزنه های ترازو نکاهند .

فأوفوا الکیل و المیزان

کلمه <کَیل> مصدر است و در آیه مورد بحث به معنای چیزی است که به وسیله آن کیل می کنند ; یعنی پیمانه. <ایفاء> (مصدر اوفوا) به معنای اتمام می باشد و <اتمام کیل> به این است که گنجایش پیمانه مورد استفاده کمتر از حد متعارف نباشد و تا حد معمول آن پر شود. و ایفای میزان به این است که مقدار وزنه های مورد استفاده کمتر از حد معمول نباشد و جنس پرداخت شده کمتر از مقدار وزنه ها نباشد.

ص: 118

20 - شعیب از قوم خویش خواست تا به هنگام خرید ، اجناس مردم را کم تعدادتر و کم ارزشتر از آنچه هست جلوه ندهند .

و لا تبخسوا الناس أشیاءهم

<بَخس> به این معناست که چیزی را کمتر از واقع و حقیقتش نشان دهند. در مفردات آمده است: <بخس> یعنی چیزی را ظالمانه ناقص شمردن.

21 - ابتلای قوم شعیب به کمفروشی و بی عدالتی در امور اقتصادی ، بارزترین انحراف اجتماعی - اقتصادی آنان بود .

فأوفوا الکیل و المیزان و لا تبخسوا الناس أشیاءهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 84 - 17،19

17- کم فروشی و بی عدالتی در امور اقتصادی ، رفتاری شایع در میان قوم شعیب

و لاتنقصوا المکیال و المیزان

19- قوم شعیب ، علی رغم برخورداری از مکنت و دارایی و بی نیازی در گذران زندگی ، به کلاه برداری و کم فروشی روی آورده بودند .

لاتنقصوا . .. إنی أری-کم بخیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 85 - 1،3

1- شعیب ( ع ) ، از مردم خویش خواست تا در فروش اجناس ، پیمانه ها را پر کنند و از وزنه های ترازو نکاهند .

و ی-قوم أوفوا المکیال و المیزان بالقسط

<مکیال>; یعنی <پیمانه> و ایفای آن به این است که گنجایش پیمانه مورد استفاده کمتر از حد متعارف نباشد و تا حد معمول آن پر شود. و ایفای میزان به این است که مقدار وزنه های مورد استفاده، کمتر از حد معمول نباشد و جنس پرداخت شده، کمتر از مقدار وزنه ها نباشد.

3- کم فروشی و بی عدالتی در امور اقتصادی ، بارزترین انحراف اقتصادی قوم شعیب

و ی-قوم أوفوا المکیال و المیزان بالقسط

11- کم فروشی اهل مدینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 1 - 5

5 - < عن أبی جعفر ( ع ) [ فی قوله تعالی < ویل للمطففین > ] قال : نزلت علی نبیّ اللّه ( ص ) حین قدم المدینه و هم یومئذ اسوأ الناس کیلاً فأحسنوا الکیل ;

از امام باقر(ع) [درباره قول خدای تعالی <ویل للمطففین>] روایت شده است که فرمود: هنگامی که پیامبر خدا(ص) وارد مدینه شد، این آیه بر آن حضرت نازل گشت; در حالی که در آن زمان مردم مدینه در پیمانه کردن از همه بدتر بودند (یعنی در وزن اجناس خیانت می نمودند) و پس از نزول این آیه، پیمانه کردن را نیکو انجام دادند>

ص: 119

12- کم فروشی تاجران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 2 - 1

1 - برخورد دوگانه تاجران ، هنگام فروش کالا و خرید آن و به کار بردن سنجش دقیق با پیمانه کامل تنها به هنگام خرید ، مایه زیان جامعه و زمینه ساز عذاب الهی است .

ویل للمطفّفین . الذین إذا اکتالوا علی الناس یستوفون

<اکتالوا>; یعنی، با پیمانه کالا را دریافت کردند. حرف <علی> در آیه شریفه جایگزین حرف <من> شده است تا نشانگر متضرر شدن مردم از این گونه تجارت باشد.

13- کم فروشی صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 1 - 4

4 - رواج کم فروشی در میان عصر بعثت

ویل للمطفّفین

14- کم فروشی مکذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 4 - 5

5 - کم فروشی ، گناهی در خور منکران معاد است و صدور آن از باورداران آخرت مایه شگفتی است .

ألا یظنّ أُول-ئک أنّهم مبعوثون

15- گناه کم فروشی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 1 - 1

1 - کم فروشی ، گناهی بزرگ است و کم فروشان به عذاب الهی گرفتار خواهند شد .

ویل للمطفّفین

<طفیف> و<قلیل>، به یک معنا است. تطفیف کاستنی است که انجام دهنده آن در پیمانه کردن و وزن کردن خیانت کند و <ویل> در اصل به معنای عذاب و هلاکت است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 4 - 5

5 - کم فروشی ، گناهی در خور منکران معاد است و صدور آن از باورداران آخرت مایه شگفتی است .

ص: 120

ألا یظنّ أُول-ئک أنّهم مبعوثون

16- موانع کم فروشی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 6 - 6،8

6 - توجّه به لحظه حضور در پیشگاه خداوند و در انتظار صدور حکم او بودن ، بازدارنده انسان از کم فروشی و خیانت به اموال مردم

ویل للمطفّفین . .. یوم یقوم الناس لربّ الع-لمین

8 - کم فروشی ، ناسازگار با اعتقاد به ربوبیت خداوند بر جهان هستی

ویل للمطفّفین . .. یوم یقوم الناس لربّ الع-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 18 - 7

7 - توجّه به فرجام ارجمند نیکوکاران ، بازدارنده انسان از کم فروشی و بی توجهی به حضور یافتن در نزد خداوند

ویل للمطفّفین . .. یوم یقوم الناس لربّ الع-لمین ... کلاّ إنّ کت-ب الأبرار لفی عل

17- نهی از کم فروشی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 84 - 16

16- شعیب ( ع ) ، از مردم خویش خواست تا از مقدار پیمانه ها و وزنه ها ، نکاهند و از کم فروشی بپرهیزند .

و لاتنقصوا المکیال و المیزان

<مکیال> به معنای پیمانه است. ناقص گذاردن پیمانه، یا به این است که آن را کم حجم تر از حد متعارف بسازند یا پیمانه متعارف را پر نکنند. <میزان> هم به معنای ترازوست. ناقص گذاردن ترازو، یا به این است که وزنه های مورد استفاده در آن کمتر از حد معمول باشد یا جنس پرداخت شده، کمتر از مقدار وزنه های آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 85 - 1

1- شعیب ( ع ) ، از مردم خویش خواست تا در فروش اجناس ، پیمانه ها را پر کنند و از وزنه های ترازو نکاهند .

و ی-قوم أوفوا المکیال و المیزان بالقسط

<مکیال>; یعنی <پیمانه> و ایفای آن به این است که گنجایش پیمانه مورد استفاده کمتر از حد متعارف نباشد و تا حد معمول آن پر شود. و ایفای میزان به این است که مقدار وزنه های مورد استفاده، کمتر از حد معمول نباشد و جنس پرداخت شده، کمتر از مقدار وزنه ها نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 121

13 - شعراء - 26 - 181 - 2

2 - تمام دادن پیمانه و پرهیز از کم فروشی ، توصیه شعیب ( ع ) به مردم < ایکه >

أوفوا الکیل و لاتکونوا من المخسرین

کم فروشان

18- آثار تکذیب عذاب کم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 10 - 5

5 - کسانی که عذاب کم فروشان را تکذیب کنند ، در قیامت به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .

ویل للمطفّفین . .. ویل یومئذ للمکذّبین

مراد از <مکذّبین> - به قرینه آیه بعد - تکذیب گران روز قیامت و رخدادهای آن اند و از مصادیق بارز رخدادهای قیامت، عذابی است که آیه <ویل للمطفّفین> بیان داشته است.

19- حتمیت احضار کم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 7 - 2

2 - احضار کم فروشان در صحنه قیامت و حسابرسی اعمال آنان ، قطعی و تردیدناپذیر است .

ویل للمطفّفین . .. ألا یظنّ أُول-ئک ... کلاّ

20- حسابرسی اخروی کم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 7 - 2

2 - احضار کم فروشان در صحنه قیامت و حسابرسی اعمال آنان ، قطعی و تردیدناپذیر است .

ویل للمطفّفین . .. ألا یظنّ أُول-ئک ... کلاّ

21- زمینه کیفر کم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 6 - 7

7 - ربوبیت خداوند ، مقتضی مجازات حرام خواران و کم فروشان

ویل للمطفّفین . .. یوم یقوم الناس لربّ الع-لمین

ص: 122

22- عذاب کم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 94 - 10

10- ستمگران ، مشرکان و آنان که در مبادلات کم فروشی کرده و عدل و انصاف را رعایت نکنند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب های دنیوی ( عذاب استیصال ) هستند .

و أخذت الذین ظلموا الصیحه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 1 - 1

1 - کم فروشی ، گناهی بزرگ است و کم فروشان به عذاب الهی گرفتار خواهند شد .

ویل للمطفّفین

<طفیف> و<قلیل>، به یک معنا است. تطفیف کاستنی است که انجام دهنده آن در پیمانه کردن و وزن کردن خیانت کند و <ویل> در اصل به معنای عذاب و هلاکت است. (لسان العرب)

23- کم فروشان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 1 - 2

2 - جهنم ، جایگاه کم فروشان است .

ویل للمطفّفین

<ویل> را برخی به معنای دره ای خاص در جهنم، یا یکی از درهای آن دانسته اند. (لسان العرب).

24- کم فروشان در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 7 - 2

2 - احضار کم فروشان در صحنه قیامت و حسابرسی اعمال آنان ، قطعی و تردیدناپذیر است .

ویل للمطفّفین . .. ألا یظنّ أُول-ئک ... کلاّ

25- کیفر اخروی کم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 123

20 - مطففین - 83 - 4 - 2

2 - قیامت ، روز کیفر دیدن کم فروشان

ألا یظنّ أُول-ئک أنّهم مبعوثون

26- کیفر مکذبان عذاب کم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 10 - 5

5 - کسانی که عذاب کم فروشان را تکذیب کنند ، در قیامت به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .

ویل للمطفّفین . .. ویل یومئذ للمکذّبین

مراد از <مکذّبین> - به قرینه آیه بعد - تکذیب گران روز قیامت و رخدادهای آن اند و از مصادیق بارز رخدادهای قیامت، عذابی است که آیه <ویل للمطفّفین> بیان داشته است.

27- محافظت از نامه عمل کم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 7 - 6

6 - نامه عمل کم فروشان ، در جایگاهی پست نگه داری خواهد شد .

ویل للمطفّفین . .. إنّ کت-ب الفجّار لفی سجّین

28- محرومیت کم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 4 - 6

6 - کم فروشان ، از رحمت خداوند دور و محروم اند .

أُول-ئک

اسم اشاره <اُول-ئک>، برای مشارالیه بعید به کار می رود که در آیه شریفه، گویای دوری کم فروشان از خداوند است.

29- مکان نامه عمل کم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 7 - 6

6 - نامه عمل کم فروشان ، در جایگاهی پست نگه داری خواهد شد .

ویل للمطفّفین . .. إنّ کت-ب الفجّار لفی سجّین

ص: 124

30- مکذبان عذاب کم فروشان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 10 - 5

5 - کسانی که عذاب کم فروشان را تکذیب کنند ، در قیامت به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .

ویل للمطفّفین . .. ویل یومئذ للمکذّبین

مراد از <مکذّبین> - به قرینه آیه بعد - تکذیب گران روز قیامت و رخدادهای آن اند و از مصادیق بارز رخدادهای قیامت، عذابی است که آیه <ویل للمطفّفین> بیان داشته است.

ص: 125

5- کمال

1- آثار کمال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 64 - 6

6 - بی نیازی و واجد بودن همه کمالات ، شرط شایستگی برای ربوبیت و تدبیر امور عالم و آدم

و إنّ اللّه لهو الغنیّ الحمید

2- آثار کمال انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 30 - 17

17 - زمینه های کمال و ارزش های انسان ، جبران کننده فسادگری های اوست .

أتجعل فیها من یفسد فیها . .. قال إنی أعلم ما لاتعلمون

چون خداوند پیش بینی فرشتگان مبنی بر فسادگری انسان را رد نکرد ولی با گوشزد کردن وجود استعدادی ویژه در او، خلقت و خلافت وی را موجه دانست; معلوم می شود: وجود آن استعداد در بشر جبران کننده جهات منفی اوست.

3- آثار کمال عقل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 22 - 4

4 - مشاهده کمال عقلانی پیامبر ( ص ) از سوی معاشران آن حضرت ، دلیلی کافی بر مردود بودن ادعای جنون درباره او است .

و ما صاحبکم بمجنون

عنوان <صاحبکم> گویای مردود بودن اتهام جنون است; زیرا مصاحبت روز مرّه کسانی که به پیامبر(ص) تهمت جنون می زدند، با آن حضرت، مایه شناخت وضعیت فکری آن بزرگوار بوده و دستاویزی برای نسبت جنون باقی نمی گذارد.

ص: 126

4- آثار کمال قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 1 - 10

10- کمال و عظمت قرآن و نبود کمترین کجی و انحراف در آن ، مقتضی حمد و ستایش در برابر پدیدآورنده آن است .

الحمد للّه الذی . .. لم یجعل له عوجًا

5- ایمان به کمال بخشی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 2 - 5

5 - باور به خالقیت خداوند و کمال بخشی او ، زمینه ساز تسبیح نام او و پرهیز از همراه ساختن آن با هرگونه وصف نامناسب است .

سبّح اسم . .. الذی خلق فسوّی

6- دلایل کمال خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 44 - 2

2- آسمان ها و زمین و موجودات مستقر در آنها ، خود گویاترین دلیل بر کمال آفریدگار و تنزیه او از شریک و هرگونه نقص و کاستی است .

تسبّح له السموت السبع و الأرض و من فیهنّ

<تسبیح> در لغت به معنای <تنزیه> است (مفردات راغب) و <تنزیه>; یعنی، دور دانستن خداوند از چیزهایی که بر او سزاوار نیست (مجمع البحرین). گفتنی است، تنزیه به دو صورت ممکن است: تنزیه به زبان گفتار و تنزیه به زبان حال. برداشت فوق مبتنی بر صورت دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 36 - 5

5 - حاکمیت قانونِ زوجیت بر پدیده های شناخته شده و ناشناخته جان دارِ جهان ، دلیل کمال خدا و مبرّا بودن او از هر نقص و کاستی

سبح-ن الذی خلق الأزوج کلّها . .. و ممّا لایعلمون

از ارتباط میان تنزیه خدا از هر نقصی به توصیف او به آفریدن پدیده های جان دارِ جهان به صورت زوج (نر و ماده)، برداشت یاد شده به دست می آید.

ص: 127

7- زمینه کمال زن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 12 - 8

8 - تساوی زنان و مردان ، از نظر استعداد و زمینه های لازم برای رسیدن به مراتب کمال و دست یافتن به ثواب ها و بهره های اخروی

یوم تری المؤمنین و المؤمن-ت . .. بشریکم الیوم جنّ-ت

برداشت یاد شده، از تصریح به نام های زنان و مردان در عرض هم، استفاده می شود.

8- زمینه کمال مرد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 12 - 8

8 - تساوی زنان و مردان ، از نظر استعداد و زمینه های لازم برای رسیدن به مراتب کمال و دست یافتن به ثواب ها و بهره های اخروی

یوم تری المؤمنین و المؤمن-ت . .. بشریکم الیوم جنّ-ت

برداشت یاد شده، از تصریح به نام های زنان و مردان در عرض هم، استفاده می شود.

9- عوامل کمال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 51 - 5

5- تمامی انسان ها ، حتی پیامبران به عنایت خداوند در رشد و کمال نیازمنداند .

و لقد ءاتینا إبرهیم رشده من قبل

10- فاقدان استعداد کمال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 23 - 5

5 - فاقدان خیر و استعداد کمال ، ناشایست برای شمول هدایت های ویژه خداوند و توفیق یافتن به پذیرش معارف دین

و لو علم اللّه فیهم خیرا لأسمعهم

11- فطریت کمال طلبی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 128

12 - نور - 24 - 28 - 7

7 - رشد و طهارت ، اموری فطری و مطلوب همه انسان ها است .

و إن قیل لکم ارجعوا فارجعوا هو أزکی لکم

جمله <هو أزکی لکم> به منزله تعلیل است و تعلیل آن گاه صحیح است که شیء تعلیل شده (رشد یافته تر و پاکیزه تر بودن) مورد پذیرش مخاطبان باشد. بنابراین می توان گفت: رشد، بالندگی، طهارت و پاکی، امری مورد پذیرش و مطلوب همگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 30 - 12

12 - رشد و طهارت ، مطلوب و فطری همه انسان ها است .

ذلک أزکی لهم

جمله <ذلک أزکی لهم> به منزله تعلیل است و تعلیل آن گاه صحیح است که شیء تعلیل شده (رشد و پاکی) مورد پذیرش مخاطبان باشد. بنابراین می توان گفت که پاکی و رشد، مورد پذیرش و مطلوب همگان است و این به سبب امری فطری خواهد بود.

12- کمال آفرینش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 38 - 4

4 - جهان هستی خالی از هر نقص و کاستی است.

ما فرطنا فی الکتب من شیء

با توجه به صدر آیه، که بحث از موجودات هستی است، می توان گفت مراد از <الکتاب> کتاب تکوینی و جهان هستی است و مراد از تفریط نکردن در آن نفی هرگونه نقص و کاستی می تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 43 - 5

5 - جهان هستی ، به سوی کمال در حرکت است .

ربّ الع-لمین

<ربّ>، به معنای تربیت کردن است و <تربیت> ایجاد حالتی در شیء پس از حالت قبل است تا آن گاه که به حد تمام و کمال برسد (مفردات راغب). این معنا حکایت از حرکت تکاملی دارد. گفتنی است که کلمه <ربّ> مشترک لفظی میان وصف و مصدر است و در آیه مورد بحث معنای وصفی دارد.

13- کمال ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 51 - 1،1،4

ص: 129

1- ابراهیم ( ع ) از رشد و کمال والا در پرتو عنایت الهی برخوردار بود .

و لقد ءاتینا إبرهیم رشده

1- ابراهیم ( ع ) از رشد و کمال والا در پرتو عنایت الهی برخوردار بود .

و لقد ءاتینا إبرهیم رشده

4- ابراهیم ( ع ) در پرتو عنایت الهی ، از رشد و کمالات خاص از دوران کودکی و قبل از نبوت بهره مند بود .

و لقد ءاتینا إبرهیم رشده من قبل

برداشت یاد شده مبتنی براین است که مراد از <من قبل> پیش از بلوغ و یا قبل از نبوت باشد.

14- کمال اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 3 - 32

32 - دین اسلام ، شریعتی کامل و مورد رضایت خداوند

الیوم اکملت لکم دینکم و رضیت لکم الاسلم دیناً

15- کمال انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 30 - 19

19 - فرشتگان ، ناآگاه به زمینه های کمال و ارزش های والای انسان

إنی أعلم ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 64 - 7

7 - انسان ، دارای استعداد ها و کمالات برین

و صوّرکم فأحسن صورکم

برداشت یاد شده بر این اساس مبتنی است که مقصود از صورت ، شامل صورت ظاهری (شکل و شمایل) و باطنی (استعدادهای زاینده صنایع و کمالات) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 3 - 8

8 - زیبایی و کمال ، از ویژگی های انسان و از نعمت های الهی برای او است .

خلق السم-وت . .. فأحسن صورکم

برداشت یاد شده از آنجا که آیه شریفه در مقام امتنان و برشمردن نعمت های اعطایی به انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 130

19 - تحریم - 66 - 12 - 16

16 - از تبار نیکان و خداپرستان بودن ، از فضایل و کمالات آدمی

و کانت من الق-نتین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 4 - 3

3 - انسان ، کامل ترین موجودات و ارجمندترین آفریده ها است .

لقد خلقنا الإنس-ن فی أحسن تقویم

مراد از <أحسن تقویم> - به قرینه آیه بعد - نقطه مقابل <أسفل سافلین> است; یعنی، هر انسانی در اصل خلقت خویش، از برترین نوع آفرینش برخوردار است و سقوط برخی از انسان ها به پست ترین حالت ها، عارضی و غیر اصیل است.

16- کمال ایمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 82 - 7

7 - کمال ایمان و درجات آن، وابسته به میزان پالایش آن از شرک و ظلم است.

الذین ءامنوا و لم یلبسوا إیمنهم بظلم

17- کمال جسمانی انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 54 - 5،7،9،12،15

5 - بیرون آورنده انسان ها از ناتوانی دوران جنینی و نوزادی و رساننده آنها به کمال جسمانی ، خداوند است .

اللّه الذی خلقکم من ضعف ثمّ جعل من بعد ضعف قوّه

7 - از ضَعف به کمال جسمانی رسیدنِ انسان ها و سپس فرتوت و ناتوان شدن آنان ، از آیه های خداوند است .

اللّه الذی خلقکم من ضعف . .. و شیبه

9 - رسیدن انسان از مرحله ضعف و ناتوانی به توان مندی ، نشانه علم و قدرت خداوند است .

اللّه الذی خلقکم من ضعف . .. و هو العلیم القدیر

12 - رساندن انسان ها از دوران ناتوانی جنینی و نوزادی به توان مندی دوران جوانی و سپس فرتوت ساختن آنان ، نشانه توان مندی خداوند بر باز آفرینی انسان ها درقیامت است . *

اللّه الذی خلقکم . .. یخلق ما یشاء

عبارت <یخلق ما یشاء> به قرینه آیه پنجاه - که در آن، بر توان مندی خداوند بر معاد انسان ها، برهان اقامه شده بود - و نیز آیه پنجاه و پنج - که درباره برپایی قیامت است - می تواند درباره معاد و بازآفرینی انسان ها، در قیامت باشد.

15 - رساننده انسان از دوران قوّت و توان مندی به دوران ضعف و ناتوانی ، خداوند است .

اللّه الذی . .. جعل من بعد قوّه ضعفًا و شیبه

ص: 131

18- کمال حورالعین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 35 - 1

1 - حوران بهشتی ، در اوج زیبایی و کمال

إنّا أنشأن-هنّ إنشاءً

نسبت دادن <إنشاء> به ضمیر متکلم مع الغیر - که برای بیان عظمت است - و نیز نکره آوردن <إنشاءً> - که آن نیز دلالت بر عظمت دارد - حاکی از آن است که خداوند، با قدرت بی مانند خود در زیبایی و کمال حوران بهشتی از چیزی فروگذاری نکرده است.

19- کمال خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 26

26 - پی بردن خردمندان و اعتراف آنان به کمال مطلق پروردگارا ، پس از اندیشه در آفرینش

الّذین . .. یتفکّرون فی خلق السّموات و الارض ربّنا ... سبحانک

تسبیح به معنای پاک دانستن از هر عیب و نقصی است و لازمه نبود عیب و نقص برای خداوند، وجود تمام کمالات برای اوست و خردمندان با تفکّر در آفرینش به چنین اعتقادی رسیده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 87 - 10

10 - توجّه به الوهیت و کمال مطلق بودن خداوند ، موجب پذیرش خبر های او و اعتقاد به راستی آنها

و من اصدق من اللّه حدیثا

تکیه بر اسم جلاله <اللّه> با وجود اینکه می توانست با ضمیر از آن یاد شود، اشاره به این معناست که الوهیّت، ملازم حقانیّت تمامی اخبار اوست. یعنی چون <اللّه> است و کمال مطلق، اَخبار او با واقع مطابقت دایمی دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 45 - 11

11 - خداوند کمال مطلق است.

و الحمد للّه رب العلمین

ستایش همواره در برابر کمال صورت می پذیرد و مفاد <الحمد للّه> اختصاص همه ستایشها به خداوند است، بنابراین هیچ کمالی نیست که خداوند فاقد آن و یا فاقد مرحله ای از آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 180 - 2،4،6،8

2 - تنها خداوند دارای همه کمالات و منزه از هر نقص و کاستی است .

ص: 132

و للّه الأسماء الحسنی

تقدیم <للّه> بر <الأسماء الحسنی> مفید حصر است. وصف و اسمی که دلالت بر کمال مطلق نکند و حاکی از نقص و کاستی باشد، بهترین اسم و وصف نخواهد بود و جمله <و للّه الأسماء الحسنی> چنین نامی را از آن خدا نمی داند.

4 - ضرورت نیایش به درگاه خدا با توصیف وی به کمالات مطلق و تنزیه او از هر نقص و عیب

و للّه الأسماء الحسنی فادعوه بها

6 - باور به خداوندِ دارنده تمام کمالات و منزه از هر نقص و عیب ، وادارکننده انسان به ستایش و پرستش اوست .

و للّه الأسماء الحسنی فادعوه بها

حرف <فاء> در <فادعوه> سببیه است و دلالت می کند که لزوم پرستش و خواندن خدا به این سبب است که او همه کمالات را دارد و از هر عیب منزه است.

8 - در نامیدن خدا و توصیف او باید نام ها و وصفهایی را عنوان کرد که گویای کمال مطلق است .

و للّه الأسماء الحسنی فادعوه بها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 10 - 4

4 - خدا ، کمال مطلق و منزه از هر عیب و نقص

دعویهم فیها سبحنک اللّهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 18 - 15

15 - خدا ، کمال مطلق و به دور از هر عیب و نقص

سبحنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 12 - 13

13- استقلال همه جانبه خداوند و کمال ذاتی او ، مستلزم اختصاص توکل بر او

و ما لنا ألاّ نتوکّل علی الله و قد هدی-نا سبلنا . .. و علی الله فلیتوکّل المتوکّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 75 - 16

16- غیر از خداوند ، هیچ موجودی در کمال و جمال ، کامل و مستقل نیست .

الحمد لله

بی شک همه موجودات جهان از نوعی کمال و جمال برخوردارند. بنابراین انحصار تمامی ستایشها به خداوند، می تواند گویای این حقیقت باشد که کمال و جمال آنها کامل و مستقل نیست; بلکه ناقص و وابسته به خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 44 - 10

10- همه موجودات ، علاوه بر تنزیه خداوند از هرگونه شریک و نقص ، بر اثبات تمامی شایستگی ها برای خداوند دلالت دارند

ص: 133

.

یسبّح بحمده

بنابر اینکه <با> در <بحمده> مصاحبت باشد، استفاده می شود که علاوه بر <تنزیه> او را حمد می کنند و چون حمد، در برابر کمال و شایستگی صورت می گیرد، موجودات با حمدشان، به وجود شایستگی و کمال خداوند اعتراف می کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 8 - 4

4 - خداوند ، دارای همه کمالات و منزه از هر نقص و کاستی است .

له الأسماء الحسنی

اسمی که حاکی از نقص و عیب باشد، مصداق <أسماء حسنی> نبوده و بر خداوند تطبیق نمی کند; بنابراین او از هر عیبی مبرا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 114 - 1

1 - خداوند ، در اوج کمال و حقیقتی بلندمرتبه و بی نظیر

فت-علی اللّه

<تعالی> به معنای، والا مرتبه است و مراد، برتر بودن صفات خداوند از صفات مخلوقات است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 68 - 9

9 - خدا ، کمال مطلق و به دور از هر عیب و نقص

سبح-ن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 63 - 11

11 - خداوند ، دارنده کمال ها و زیبایی است .

الحمد للّه

حمد، در برابر کمال و زیبایی صورت می گیرد. جمله <الحمد للّه> دلالت می کند که خداوند، واجد صفات یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 25 - 7

7 - خداوند ، کمال مطلق است .

الحمد للّه

چون همواره، حمد در برابر کمال صورت می گیرد، اختصاص یافتن حمد به خداوند، مفید این است که او واجد همه کمال ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 134

14 - سجده - 32 - 15 - 7

7 - خداوند ، واجد کمال ها و زیبایی ها است .

بحمد ربّهم

حمد در برابر کمال و زیبایی است و این نشان دهنده این است که خداوند کمال و زیبایی دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 1 - 2

2 - خداوند ، واجد همه کمال ها است .

الحمد للّه

حمد، در برابر کمال است و اختصاص دادن همه حمدها به خداوند، حکایت از آن دارد که او دارای همه کمال ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 67 - 10

10 - خداوند ، کمال مطلق و به دور از هر عیب و نقص است .

سبح-نه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 1 - 3

3 - کمال ذات خدای یگانه هستی ، پیام یکایک موجودات جهان

سب-ّح للّه ما فی السم-وت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 1 - 11،12

11 - خداوند ، دارای برترین مقام ها و کامل ترین ویژگی ها است .

ربّک الأعلی

وصف <الأعلی> - به قرینه آیه بعد - به <ربّک> ارتباط دارد; نه <اسم ربّک>.

12 - اختصاص والاترین مقام ها به خداوند ، دلیل لزوم تنزیه نام او از هر عیب و نقص است .

سبّح اسم ربّک الأعلی

وصف <الأعلی>، در مقام تعلیل برای <سبّح> است.

20- کمال رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 19 - 3

3 - فرستاده خداوند برای ابلاغ قرآن به پیامبر ( ص ) ، واجد تمام کمالاتی است که برای پیام رسان ضروری است .

رسول کریم

ص: 135

هر چیز که در زمینه مربوط به خود، والا مرتبه باشد با وصف <کَرَم> توصیف می شود. (مفردات راغب)

21- کمال زن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 12

12 - توانایی زن برای نیل به درجات والای کمال و ارزش های معنوی

و امه صدیقه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 3

3- عفت و پاک دامنی ، از برجسته ترین اوصاف زنان و از بهترین کمالات آنان است .

والتی أحصنت فرجها

برداشت یاد شده به خاطر این است که خداوند در مقام توصیف و تمجید مریم(س) - که در این آیات نام او در ردیف پیامبران قرار گرفته - صفت عفت و پاک دامنی او را یادآور شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 56 - 8

8 - چشم پاکی و دوشیزگی ، از کمالات زن است .

فیهنّ ق-صرت الطرف لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

برداشت یاد شده، مبتنی بر این است که <قاصرات الطرف> اشاره به چشم پاکی زنان و <لم یطمثهنّ. ..> اشاره به دوشیزگی آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 58 - 2

2 - زیبایی و جذابیت ، از کمالات زن

کأنّهنّ الیاقوت و المرجان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 70 - 3

3 - نیک سیرتی و نیک رویی ، از اوصاف پسندیده و کمالات زن

فیهنّ خیرت حسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 72 - 4

4 - زیبایی و جذابیت چشم ، از کمالات زن

ص: 136

حور مقصورت فی الخیام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 36 - 2

2 - دوشیزگی ، از اوصاف پسندیده و از کمالات زن

فجعلن-هنّ أبکارًا

22- کمال زنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 5

5 - عفّت و پاکدامنی ، از برجسته ترین اوصاف زنان و از بهترین کمالات آنان

الّتی أحصنت فرجها

برداشت یاد شده، به سبب این نکته است که خداوند، در مقام توصیف و تمجید از مریم(س) - که به عنوان زنی مثال زدنی و الگو مطرح شد - صفت عفت و پاکدامنی او را بیان کرده است.

23- کمال شهیدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 14

14 - شهادت ، وسیله رشد و تکامل شهید

بل احیآء عند ربّهم یرزقون

با توجه به معنای <ربّهم> که خداوند مربّی و تربیت کننده شهیدان است، معلوم می شود که شهادت زمینه ای برای بهره مندی از ربوبیّت خاص الهی است.

24- کمال طلبی انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 13

13 - انسان ، شیفته ابدیّت و دوستدار زندگی جاوید است .

خالدین فیها

وعده به جاودانگی، آنگاه نوید به حساب می آید که انسان خواهان آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 170 - 8

ص: 137

8 - انسان ، موجودی خیر طلب و کمال جو

یأیها الناس . .. فامنوا خیراً لکم

جمله <خیراً لکم> خیرجویی و سعادت طلبی را برای انسان مفروض و طبیعی دانسته و تنها وی را به مصداق واقعی خیر و سعادت که ایمان به قرآن و پیامبر(ص) باشد، رهنمون ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 21 - 4

4 - سوء استفاده شیطان از خصیصه کمال طلبی و منفعت جویی انسان برای گمراه سازی ایشان

و قاسمهما إنی لکما لمن النصحین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 30 - 12

12 - رشد و طهارت ، مطلوب و فطری همه انسان ها است .

ذلک أزکی لهم

جمله <ذلک أزکی لهم> به منزله تعلیل است و تعلیل آن گاه صحیح است که شیء تعلیل شده (رشد و پاکی) مورد پذیرش مخاطبان باشد. بنابراین می توان گفت که پاکی و رشد، مورد پذیرش و مطلوب همگان است و این به سبب امری فطری خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 16 - 12

12 - انسان ، موجودی خیر طلب و کمال جو

أنفقوا خیرًا لأنفسکم

جمله <خیراً لأنفسکم>، خیرجویی و کمال طلبی را برای انسان مفروض و طبیعی دانسته و تنها وی را به مصداق های واقعی خیر و سعادت (انفاق و. ..) رهنمون ساخته است.

25- کمال علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 61 - 5

5 - علم و قدرت خدا ، کامل و بی نقص است .

ذلک بأنّ اللّه یولج الّیل . .. و أنّ اللّه سمیع بصیر

26- کمال قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 61 - 5

ص: 138

5 - علم و قدرت خدا ، کامل و بی نقص است .

ذلک بأنّ اللّه یولج الّیل . .. و أنّ اللّه سمیع بصیر

27- کمال قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 2 - 1

1 - قرآن کتابی کامل و با عظمت

ذلک الکتب

<ذلک> مبتدا و <الکتاب> خبر آن است. بر این مبنا <ال> در الکتاب برای استغراق صفات است و دلالت بر کمال دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 38 - 6

6 - قرآن خالی از هرگونه نقص و کاستی برای اثبات رسالت پیامبر(ص)

لولا نزل علیه ءایه . .. ما فرطنا فی الکتب من شیء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 115 - 1

1 - قرآن کلمه تام و صدق و عدل پروردگار است.

و هو الذی أنزل إلیکم الکتب . .. و تمت کلمت ربک صدقا و عدلا

مراد از <کلمت>، به قرینه آیه قبل که سخن از نزول کتاب است، قرآن می تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 89 - 14

14- پیامبر ( ص ) ، شایسته ترین انسان و قرآن کامل ترین برنامه برای رشد و هدایت آدمیان است .

و جئنابک شهیدًا علی ه-ؤلاء و نزّلنا علیک الکت-ب تبی-نًا لکلّ شیء و هدًی

با توجه به ارتباط دو بخش آیه; یعنی، <و جئنا بک شهیدا . ..> با <و نزّلنا علیک ...> و نیز بنابر اینکه <شهیداً> را به معنای الگو بدانیم و شهادت را شهادت عملی به شمار آوریم، برداشت فوق را می توان به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 9 - 2

2- قرآن ، کامل ترین کتاب هدایت

إن ه-ذا القرءان یهدی للّتی هی أقوم

برداشت فوق بنابراین است که مفضل علیه <أقوم> صرفاً هدایت تورات نباشد; بلکه مفضل علیه محذوف، عام بوده و شامل همه کتابهای هدایتی باشد.

ص: 139

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 1 - 5

5- قرآن ، کتابی با عظمت و در اوج زیبایی و کمال است .

الحمد للّه الذی أنزل علی عبده الکت-ب

<ال> در <الکتاب> برای استغراق صفات است; یعنی، تمام اوصافی که یک کتاب، در حد کامل می تواند داشته باشد، در این کتاب متبلور است و این، حاکی از عظمت قرآن است. و چون حمد در برابر زیبایی و کمال است و در آیه بالا خداوند، به سبب نزول قرآن، تمام حمدها و ستایش ها را از آن خویش دانسته، استفاده می شود که قرآن، در نهایت کمال و زیبایی است.

28- کمال محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 89 - 11،14

11- پیامبراسلام ( ص ) کامل ترین و متعالی ترین انسان در طول تاریخ بشر

و جئنابک شهیدًا علی ه-ؤلاء

برداشت فوق، بر این اساس است که <ه-ؤلاء> اشاره به <شهیداً>; یعنی، گواهان هر امت داشته باشد که در این صورت پیامبراسلام(ص) تنها انسانی است که بر همه انسانهای طول تاریخ و گواهان آنان شرافت و برتری دارد.

14- پیامبر ( ص ) ، شایسته ترین انسان و قرآن کامل ترین برنامه برای رشد و هدایت آدمیان است .

و جئنابک شهیدًا علی ه-ؤلاء و نزّلنا علیک الکت-ب تبی-نًا لکلّ شیء و هدًی

با توجه به ارتباط دو بخش آیه; یعنی، <و جئنا بک شهیدا . ..> با <و نزّلنا علیک ...> و نیز بنابر اینکه <شهیداً> را به معنای الگو بدانیم و شهادت را شهادت عملی به شمار آوریم، برداشت فوق را می توان به دست آورد.

29- کمال مطلق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 45 - 11

11 - خداوند کمال مطلق است.

و الحمد للّه رب العلمین

ستایش همواره در برابر کمال صورت می پذیرد و مفاد <الحمد للّه> اختصاص همه ستایشها به خداوند است، بنابراین هیچ کمالی نیست که خداوند فاقد آن و یا فاقد مرحله ای از آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 180 - 3

3 - همگان ، بجز خداوند ، دارای نقص و کاستی و فاقد کمال مطلق هستند .

و للّه الأسماء الحسنی

برداشت فوق با توجه به حصری که از تقدیم <للّه> به دست آمده، استفاده شده است.

ص: 140

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 25 - 7

7 - خداوند ، کمال مطلق است .

الحمد للّه

چون همواره، حمد در برابر کمال صورت می گیرد، اختصاص یافتن حمد به خداوند، مفید این است که او واجد همه کمال ها است.

30- کمال معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 8 - 6

6 - معبودی جز دارنده بهترین اوصاف کمال ، سزاوار پرستش نیست .

اللّه لا إل-ه إلاّ هو له الأسماء الحسنی

31- کمال موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 24 - 15

15 - ارزش ها و کمالات موجودات جهان ، نمایانگر اقتدار و حکمت الهی

یسبّح له . .. العزیز الحکیم

در صورتی که تسبیح وجودی و به زبان حال باشد، نمایانگر کمال وجودی موجودات است که خود حکایت از عزت و حکمت آفریدگار آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 2 - 4

4 - نبودن افراط و تفریط در ساختار مخلوقات ، دلیل لزوم تسبیح خداوند و اعتراف به دور بودن او از هر عیب و نقص

سبّح اسم ربّک . .. الذی خلق فسوّی

وصف <الذی . ..>، بیانگر علت تسبیح است و حرف <فاء> در <فسوّی> دلالت دارد که غرض اصلی از توصیف خداوند با جمله <خلق فسوّی>، بیان تسویه است و ذکر خلقت، به عنوان مقدمه برای بیان تسویه می باشد.

32- کمال موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 51 - 3

3- موسی و هارون ( ع ) دو پیامبر رشد یافته و بهره مند از کمال ، بعد از ابراهیم ( ع ) بودند .

ص: 141

ءاتینا موسی و ه-رون الفرقان . .. و لقد ءاتینا إبرهیم رشده من قبل

برداشت یاد شده بر این مبنا استوار است که مراد از <من قبل> زمان پیش از موسی و هارون(ع) باشد. از این مطلب به دست می آید که آن دو پیامبر نیز از چنین رشدی بهره مند بودند.

33- کمال مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 6 - 1

1 - مؤمنانی که کار های شایسته انجام می دهند ، کمال های برتر خویش را از دست نداده ، از پستی ها دور مانده اند .

أحسن تقویم . .. أسفل س-فلین . إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الص-لح-ت

34- کمال هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 51 - 3

3- موسی و هارون ( ع ) دو پیامبر رشد یافته و بهره مند از کمال ، بعد از ابراهیم ( ع ) بودند .

ءاتینا موسی و ه-رون الفرقان . .. و لقد ءاتینا إبرهیم رشده من قبل

برداشت یاد شده بر این مبنا استوار است که مراد از <من قبل> زمان پیش از موسی و هارون(ع) باشد. از این مطلب به دست می آید که آن دو پیامبر نیز از چنین رشدی بهره مند بودند.

35- کمال همسران بهشتی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 34 - 3

3 - همخوابگان اصحاب الیمین در بهشت ، زنانی در اوج شکوه و جلال مادی و معنوی ( عقل ، کمال و جمال )

و فرش مرفوعه

برخی از مفسران بر آنند که مراد از <فرش> در آیه شریفه - به قرینه آیه بعد (إنّا أنشأناهنّ إنشاء) - همسران و همخوابگان می باشد. بر این اساس وصف <مرفوعه> اشاره به مطلبی دارد که در برداشت بالا آمده است.

36- مراتب کمال انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 51 - 2

2- استعداد ها و ظرفیت های وجودی آدمیان برای رشد و کمال ، متفاوت است .

ص: 142

و لقد ءاتینا إبرهیم رشده

از این که خداوند به ابراهیم(ع) رشدِ متناسب و مخصوص به او اعطا فرموده; به دست می آید که هر انسانی دارای قابلیت و استعداد مخصوص به خود و متفاوت با دیگران است.

37- مراتب کمال موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 15 - 3

3 - تفاوت و گوناگونی درجه ها و منزلت های موجودات ( انسان ها ، فرشتگان و . . . )

رفیع الدرج-ت

38- منشأ کمال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - حمد - 1 - 2 - 2

2 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه کمال ها و زیباییهاست .

الحمد للّه

حمد در برابر زیباییها و کمالهاست و به مقتضای جمله <الحمد للّه>، هر ستایشی از آن خداست. بنابراین هر کمال و زیبایی از او نشأت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 45 - 12

12 - خداوند سرچشمه همه کمالها و زیباییهاست.

و الحمد للّه رب العلمین

چون تمامی ستایشها مخصوص خداوند است و ستایش همواره در برابر کمال و زیبایی است، پس همه کمالها و زیباییها از آن خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 1 - 2

2- خداوند ، سرچشمه و منشأ همه کمال ها و زیبایی ها است .

الحمد للّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 9

9 - خدا ، سرچشمه همه کمال ها و زیبایی ها است .

فقل الحمد للّه

ص: 143

ستایش در برابر کمال ها و زیبایی ها انجام می گیرد و به مقتضای <الحمد للّه> (همه ستایش ها از آن خدا است)، نتیجه می گیریم که خدا، منشأ همه کمالات و زیبایی ها می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 59 - 4

4 - خدا ، سرچشمه کمالات و زیبایی ها است .

الحمد للّه

ستایش در برابر کمال و زیبایی انجام می شود و به مقتضای <الحمد للّه> هر ستایشی در حقیقت، ستایش خدا است. بنابراین تمام کمال ها و زیبایی ها از او نشأت گرفته و او منشأ و سرچشمه آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 93 - 2

2 - خدا ، سرچشمه هر کمال و زیبایی است .

و قل الحمدللّه

ستایش، در برابر کمال و زیبایی است و مقتضای <الحمدللّه> - که در آن هر ستایشی از آنِ خداوند شمرده شده - این است که هر کمال و زیبایی از او نشأت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 70 - 4

4 - خداوند ، سرچشمه همه کمال ها و زیبایی ها است .

له الحمد

حمد و ستایش همواره در برابر کمال و زیبایی صورت می گیرد و به مقتضای جمله <له الحمد> - که همه ستایش ها از آنِ خداوند شمرده شده است - به دست می آید که همه کمال ها و زیبایی ها از آن ذات مقدس سرچشمه می گیرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 1 - 2

2 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه کمال ها و زیبایی ها است .

الحمد للّه

حمد در برابر زیبایی ها و کمال ها است و به مقتضای جمله <الحمد للّه> هر ستایشی از آنِ خدا است. بنابراین هر کمالی و زیبایی، از او نشأت می گیرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 34 - 6

6 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه کمال ها و زیبایی ها است .

الحمد للّه

حمد در برابر زیبایی ها و کمال ها است و به مقتضای جمله <الحمد للّه> هر ستایشی از آن خدا است. بنابراین هر کمال و زیبایی، از او نشأت گرفته است.

ص: 144

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 182 - 2

2 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه کمال ها و زیبایی ها است .

الحمد للّه

<حمد> در برابر زیبایی ها و کمال ها است و به مقتضای جمله <الحمد للّه>، هر ستایشی از آن خداوند است. بنابراین هر کمال و زیبایی، از او نشأت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 29 - 14

14 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه کمال ها و زیبایی ها است .

الحمد للّه

حمد، در برابر زیبایی ها و کمال ها است و به مقتضای جمله <الحمد للّه>، هرستایشی از آن خداوند است. بنابراین هر کمال و زیبایی از او نشأت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 75 - 13

13 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه کمال ها و زیبایی ها است .

و قالوا الحمد للّه . .. و قیل الحمد للّه

حمد در برابر زیبایی ها و کمال ها است و به مقتضای جمله <الحمد للّه>، هر ستایشی از آن خداوند است. بنابراین هر کمال و زیبایی از او نشأت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 15 - 2

2 - خداوند بالا برنده درجات و منزلت های موجودات مستعد کمال

رفیع الدرج-ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 65 - 11

11 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه کمال ها و زیبایی ها است .

الحمد للّه

<حمد> در برابر زیبایی ها و کمال ها است و به مقتضای جمله <الحمد للّه> ثابت می شود که هر ستایشی از آنِ خداوند است. بنابراین کمال و زیبایی از او نشأت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 1 - 9

9 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه کمال ها و زیبایی ها است .

ص: 145

له الحمد

<حمد> در برابر زیبایی ها و کمال ها است و به مقتضای جمله <له الحمد> هر ستایشی، به خداوند اختصاص دارد. بنابراین هر زیبایی و کمالی، از او نشأت گرفته است.

39- منشأ کمال ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 51 - 6،7

6- خداوند از پیش بر شایستگی ها و استعداد های ابراهیم ( ع ) آگاه بود .

و لقد ءاتینا إبرهیم رشده من قبل و کنّا به ع-لمین

برداشت یاد شده مبتنی براین است که جمله <و کنّا به عالمین> حالیه باشد و ضمیر <به> به ابراهیم برگردد. براین اساس پیام آیه شریفه مانند آیه (...اللّه أعلم حیث یجعل رسالته...) (انعام(6) 124) خواهد بود.

7- برخوردار شدن ابراهیم ( ع ) از رشد و کمال ویژه در پرتو عنایت الهی ، بر اساس لیاقت ها وشایستگی های خود آن حضرت بوده است .

و لقد ءاتینا إبرهیم رشده من قبل

اضافه <رشد> به ضمیر، اضافه مصدر به مفعول خود است و نیز از نوع اضافه لامیه و افاده کننده اختصاص می باشد; یعنی، ما به ابراهیم(ع) رشد شایسته او و مخصوص شأن و منزلت والای او داده ایم.

40- منشأ کمال انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 38 - 3

3 - خداوند ، وجود انسان را کامل و به دور از هرگونه کاستی و فزونی قرار داده است .

فسوّی

<تسویه> و <تعدیل> به یک معنا است(مصباح اللغه) و اعتدال هر چیزی، به دور ماندن آن از افراط و تفریط است. <رجل سوی>; یعنی، مردی که اخلاق و خلقتش متعادل و از افراط و تفریط به دور است(مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انفطار - 82 - 7 - 2

2 - خداوند ، انسان را آفریده ای کامل و به دور از هرگونه کاستی و اضافات قرار داده است .

فسوّیک

عبارت <سوّاک>; یعنی، تو را <سَوِیّ> قرار داد. <سَوِیّ> به چیزی گفته می شود که اندازه و کیفیت آن، از افراط و تفریط به دور باشد.(مفردات راغب)

ص: 146

41- منشأ کمال دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 115 - 14

14 - کمال دین و تبدیل ناپذیری کلمات خدا بر اساس شنوایی و علم گسترده اوست.

و تمت کلمت . .. و هو السمیع العلیم

42- موانع کمال خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 4 - 8

8 - فرزند گزینی خدا ، برابر با ضعف و نقص ذات او و ناسازگار با کمال مطلق او

لو أراد اللّه أن یتّخذ ولدًا . .. سبح-نه

43- نشانه های کمال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 35 - 3

3 - برخورد شایسته و نیکو در برابر رفتار ناپسند دیگران ، نشانه بهره مندی فرد از کمالات و ارزش های والای انسانی است .

ادفع بالتی هی أحسن . .. و ما یلقّی-ها إلاّ ذوحظّ عظیم

44- نشانه های کمال ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 52 - 5

5- مبارزه با اندیشه های خرافی و شرک آلود ، تبلور رشد و کمال ابراهیم ( ع ) بود .

و لقد ءاتینا إبرهیم رشده . .. إذ قال لأبیه و قومه ما ه-ذه التماثیل

; یعنی، اعطای رشد به ابراهیم(ع) هنگامی بود که او به پدر و قومش گفت. ...

45- نشانه های کمال خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 1 - 8

8 - مالکیت مطلق خدا بر موجودات و حکمت و آگاهی او ، جلوه ای از کمال های او است .

الحمد للّه الذی له ما فی السم-وت و ما فی الأرض. .. و هو الحکیم الخبیر

ص: 147

از آن جایی که حمد در برابر کمال است، آوردن صفت های مالکیت، حکمت و آگاهی پس از بیان اختصاص داشتن همه حمدها به خداوند، می تواند به منظور القای نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 96 - 2

2 - برپا ساختن قیامت برای کیفر و پاداش ، نمودی از کمال خداوند و مبرّا بودن ساحت او از هر نقص و کاستی

فسبّح باسم ربّک العظیم

تفریع <فسبّح باسم ربّک> بر مطالب پیشین (فأمّا إن کان من المقرّبین. ..) حاکی از مطلب یاد شده است.

ص: 148

6- کمبود

1- آثار ابتلا به کمبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 42 - 5،8

5 - نقش سختیها و کاستیها در سازندگی و تربیت انسان

فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم یتضرعون

8 - سختیها و کاستیها، زمینه شکوفایی فطرت توحیدی انسانها

بل إیاه تدعون . .. فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم یتضرعون

2- ابتلا به کمبود باران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 52 - 9

9- قوم عاد ، بر اثر شرکورزی و ارتکاب گناه ، به کمبود باران مبتلا شده بودند .

ثم توبوا إلیه یرسل السماء علیکم مدرارًا

نوید به نزول باران و فراوانی آن ، آن گاه می توانست مؤثر باشد و مردمان را به پذیرش تعالیم و دستورهای هود(ع) گرایش دهد که آنان از کمبود باران در زحمت باشند.

3- ابتلا به کمبود محصول

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 155 - 4

4 - مبتلا شدن به پیکار با دشمنان و پیامد های آن ( ترس ، گرسنگی ، زیان های مالی و جانی و کم محصولی ) از مشکلات راه ایمان است .

لاتقولوا لمن یقتل . .. و لنبلونکم بشیء من الخوف

بیان کردن آزمون با ترس، گرسنگی و . .. پس از مطرح کردن جهاد و کشته شدن در راه خدا، گویای این است که: مقصود از <الخوف و ...> ترسها و گرسنگیهایی است که از مبتلا شدن به دشمنان دین به وجود می آید; یعنی، ایمان به رسالت مستلزم پیکار با دشمنان دین است و پیامد پیکار ترس، گرسنگی و ... می باشد.

ص: 149

4- ابتلای بنی اسرائیل به کمبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 60 - 1

1 - قوم موسی ، پس از نجات از سیطره فرعون و گذر از دریا ، در سرزمینی به دور از آب حرکت می کردند و کمبود شدید آب مبتلا بودند .

و إذاستسقی موسی لقومه

5- امتحان با کمبود محصول

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 155 - 3

3 - خداوند با گرفتار ساختن مؤمنان به چیزهایی که زیان مالی و جانی و کمبود محصول را در پی داشته باشد ، آنان را می آزماید .

و لنبلونکم بشیء من . .. نقص من الأمول و الأنفس و الثمرت

6- برادران یوسف و کمبود غلات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 65 - 17

17- فرزندان یعقوب غلّه دریافتی در سفر اول را برای قحطی پیش آمده کافی نمی دانستند و سفر به مصر را برای دریافت سهمیه ای دیگر ضروری می شمردند .

ذلک کیل یسیر

<ذلک> اشاره به متاع و آذوقه ای است که فرزندان یعقوب در سفر نخست دریافت کرده بودند. <یسیر> به معنای اندک است و روشن است که اندک بودن به لحاظ دوره قحطی می باشد.

7- دعای کمبود آب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 60 - 14

14 - دعا و مناجات به درگاه خدا برای رفع کمبود آب ( استسقا ) امری نیکو و شایسته ، و وظیفه ای بر عهده رهبران دین

و إذاستسقی موسی لقومه

ص: 150

8- سوء استفاده از کمبود ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 47 - 5

5 - سوء استفاده از کمبود ها ، کاستی ها و ناهماهنگی های جنگ ، شیوه منافقان بی ایمان سست باور

و لأوضعوا خللکم یبغونکم الفتنه

9- عوامل ابتلا به کمبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 42 - 3

3 - گرفتاری امتهای گذشته به سختیها و کاستیها بر اثر مخالفت با انبیای الهی

و لقد أرسلنا إلی أمم من قبلک فأخدنهم بالبأساء و الضراء

با توجه به آیات قبل، که درباره تکذیب آیات الهی و انبیا بود، می توان گفت جمله <فأخذناهم> نتیجه تکذیب آنان است ; یعنی: <فکذبوا فأخذناهم>.

10- عوامل کمبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 96 - 11

11 - جوامع تکذیب کننده پیامبران الهی در خطر گرفتار شدن به کمبود ها و مشکلات زندگی

و لو أن أهل القری ءامنوا . .. و لکن کذبوا فأخذنهم بما کانوا یکسبون

از مصادیق مورد نظر برای <فأخذنهم . .. > به دلیل آیه 94، گرفتار شدن تکذیب کنندگان انبیا به کمبودها و مشکلات است.

11- عوامل کمبود امکانات مادی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 52 - 10

10- شرکورزی ، ارتکاب گناهان و مخالفت با پیامبران الهی ، از عوامل کمبود موهبت های دنیوی است .

استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه یرسل السماء علیکم مدرارًا و یزدکم قوّه

ص: 151

12- فلسفه ابتلا به کمبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 42 - 4

4 - تضرع، هدف خداوند از گرفتار ساختن مردم به سختیها و کاستیها

فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم یتضرعون

<تضرع> به معنای تذلل و خضوع است. (لسان العرب).

13- قوم عاد و کمبود باران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 52 - 9

9- قوم عاد ، بر اثر شرکورزی و ارتکاب گناه ، به کمبود باران مبتلا شده بودند .

ثم توبوا إلیه یرسل السماء علیکم مدرارًا

نوید به نزول باران و فراوانی آن ، آن گاه می توانست مؤثر باشد و مردمان را به پذیرش تعالیم و دستورهای هود(ع) گرایش دهد که آنان از کمبود باران در زحمت باشند.

14- کمبود آب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 60 - 1

1 - قوم موسی ، پس از نجات از سیطره فرعون و گذر از دریا ، در سرزمینی به دور از آب حرکت می کردند و کمبود شدید آب مبتلا بودند .

و إذاستسقی موسی لقومه

15- کمبود آب در بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 60 - 1

1 - قوم موسی ، پس از نجات از سیطره فرعون و گذر از دریا ، در سرزمینی به دور از آب حرکت می کردند و کمبود شدید آب مبتلا بودند .

و إذاستسقی موسی لقومه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 160 - 6،7،9

6 - قوم موسی پس از عبور از دریا به کمبود آب و غذا مبتلا شدند .

ص: 152

إذ استسقه قومه . .. و أنزلنا علیهم المن و السلوی

7 - بنی اسرائیل با توسل به موسی ( ع ) خواستار برطرف شدن مشکل کمبود آب شدند .

إذ استسقه قومه

9 - موسی ( ع ) از جانب خداوند فرمان یافت تا برای دستیابی به آب عصای خویش را به سنگ زند .

و أوحینا إلی موسی . .. أن اضرب بعصاک الحجر

<ال> در <الحجر> هم می تواند تعریف جنس باشد، که در این صورت مراد از <الحجر>، سنگ در مقابل اشیای دیگر است، و هم می تواند <ال> برای عهد حضوری و یا ذهنی باشد، که در این صورت مراد از <الحجر> سنگی مخصوص بوده است.

16- کمبود روزی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 16 - 13

13 - < [ قال الرضا ( ع ) ] . . . قول اللّه عزّوجلّ < و أمّا إذا ما ابتلاه ربّه فقدر علیه رزقه > أی ضیق علیه رزقه ;

[امام رضا(ع)] درباره سخن خداوند عزّوجلّ <. ..فقدر علیه رزقه> فرمود: یعنی روزیش را بر او تنگ سازد>.

17- کمبود غذا در بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 160 - 6

6 - قوم موسی پس از عبور از دریا به کمبود آب و غذا مبتلا شدند .

إذ استسقه قومه . .. و أنزلنا علیهم المن و السلوی

18- مصلحت در کمبود روزی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 62 - 7

7 - فراخی و تنگی روزی بندگان ، برای رعایت مصلحت آنان است .

اللّه یبسط الرزق لمن یشاء . .. و یقدر له إنّ اللّه بکلّ شیء علیم

<لام> در <لمن> و <له> هر دو، برای منفعت است. نیز به دنبال فراخی و تنگی روزی بندگان، یادآوری علم همه جانبه خدا، مفید این حقیقت است که قبض و بسط روزی انسان ها، تابع مصالحی است و آنها را، خدا می داند.

19- منشأ کمبود روزی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 153

14 - عنکبوت - 29 - 62 - 2،3،6

2 - مشیت خداوند ، تعیین کننده فراوانی و کمی روزی است .

اللّه یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر له

3 - خداوند ، به هرکسی که خود بخواهد ، روزی کم عطا می کند .

اللّه یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر له

<قدر> و <تقدیر> تبیین کمیت چیزی است (مفردات راغب)، به قرینه مقابله با <یبسط>، <یقدر> در آیه، به معنای <کم و ضیق> است.

6 - فراخی و ضیق روزی بندگان ، ناشی از علم خدا به همه چیز است .

اللّه یبسط الرزق . .. و یقدر له إنّ اللّه بکلّ شیء علیم

20- نجات از کمبود آب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 60 - 2،4،14

2 - موسی ( ع ) از خداوند خواست ، تا قومش را از کمبود آب رهایی بخشد .

و إذاستسقی موسی لقومه

<استسقاء> در لغت به معنای طلب کردن آب است و در اصطلاح شرعی دعا به درگاه خداوند است به نحوی خاص برای نزول باران.

4 - خداوند ، دعا و درخواست موسی ( ع ) ( دستیابی به آب ) را سریعاً اجابت کرد .

فقلنا اضرب بعصاک الحجر

حرف <فاء> در <فقلنا> اشاره به این دارد که میان دعای موسی و اجابت آن فاصله زمانی نبوده است.

14 - دعا و مناجات به درگاه خدا برای رفع کمبود آب ( استسقا ) امری نیکو و شایسته ، و وظیفه ای بر عهده رهبران دین

و إذاستسقی موسی لقومه

کمبود ها

21- سوء استفاده از کمبود ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 47 - 5

5 - سوء استفاده از کمبود ها ، کاستی ها و ناهماهنگی های جنگ ، شیوه منافقان بی ایمان سست باور

و لأوضعوا خللکم یبغونکم الفتنه

ص: 154

7- کنترل اجتماعی

1- کنترل اجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 74 - 18

18 - مبارزه با فساد و فسادانگیزی ، از اهداف مهم انبیا

و لاتعثوا فی الأرض مفسدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 157 - 14

14 - فرمان به کار های شایسته و برحذر داشتن از کار های ناروا ( امر به معروف و نهی از منکر ) از وظایف اساسی پیامبر ( ص ) و از اهداف رسالت او

یأمرهم بالمعروف و ینهیهم عن المنکر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 10،13،15

10 - باور مصلحان یهود به ربوبیت خداوند بر بندگان ، وادارکننده ایشان به تلاش برای اصلاح جامعه و بازداری منحرفان از گناه و تجاوز

قالوا معذره إلی ربکم

برداشت فوق از آوردن اسم <رب> استفاده شده است.

13 - تلاش برای اصلاح جامعه و نهی از منکر ، امری لازم بر عهده همگان

قالوا معذره إلی ربکم و لعلهم یتقون

15 - پرهیزکنندگان از فساد در صورتی که برای بازداری جامعه از گناه تلاش نکنند ، در پیشگاه خداوند مسؤولند .

قالوا معذره إلی ربکم و لعلهم یتقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 1 - 10

10 - مؤمنان وظیفه دارند برای از میان بردن کدورت ها ، درگیری ها و اختلافات خویشتن تلاش کنند .

و أصلحوا ذات بینکم

ص: 155

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 25 - 3،5

3 - اهل ایمان موظف به مبارزه با فتنه هایی که شعله های آن دامنگیر کل جامعه است .

و اتقوا فتنه لاتصیبن الذین

عامل فتنه در مورد بحث - چنانچه گذشت - گناه و ستمکاری است و مرتکب این گناه به دلیل <ظلموا منکم> تنها برخی از افراد جامعه هستند. بنابراین امر به اتقا (اتقوا فتنه) نسبت به مخاطبان متفاوت خواهد بود. یعنی نسبت به گنهکاران و ستم پیشگان، پرهیز از خود گناه است و نسبت به آنان که مرتکب نمی شوند، جلوگیری از ارتکاب آن است.

5 - تخلف از دستورات حیاتبخش و زیربنایی خدا و رسول ، مایه بروز فتنه هایی فراگیر و نزول عذابی شدید بر تمامی جامعه ایمانی

إذا دعاکم لما یحییکم . .. و اتقوا فتنه لاتصیبن الذین ظلموا منکم خاصه

از مصادیق مورد نظر برای ستمکاری (ظلموا)، به قرینه آیه قبل، تخلف از دستورات حیاتبخش و زیربنایی خدا و رسول است.

2- ابزار کنترل اجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 179 - 2

2 - قصاص ، عاملی مهم و اساسی در بازداری مردم از ارتکاب قتل

و لکم فی القصاص حیوه . .. لعلکم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 12

12 - نهی از منکر وسیله ای برای بازداری مردم از گناهان

و لعلهم یتقون

3- اهمیت کنترل اجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 199 - 2،4

2 - دعوت مردم به کار های پسندیده ، از وظایف پیامبر ( ص )

و أمر بالعرف

<عرف> به معنای (شناخته شده) است و مراد از آن کارهایی است که در شرع و عقل به پسندیده بودن شناخته شده است.

4 - گذشت از لغزش ها ، دعوت مردم به کار های نیک و مدارا کردن با جاهلان و سفیهان ، از وظایف اساسی مبلغان دین

خذ العفو و أمر بالعرف و أعرض عن الجهلین

ص: 156

4- روش کنترل اجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 6 - 3

3 - برخی از مؤمنان به سبب مخالفتشان با حرکت به سوی جنگ بدر ، مورد سرزنش و توبیخ خداوند قرار گرفتند .

یجدلونک فی الحق بعد ما تبین

5- روشهای کنترل اجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 118 - 10،18

10 - مبارزه منفی و تحریم روابط با خطاکاران ، از روش های مؤثر و سازنده در برخورد با آنان

ضاقت علیهم الأرض . .. و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إلیه

برداشت فوق با توجه به شأن نزول آیه شریفه است که مسلمانان، با متخلفان از جنگ تبوک، قطع رابطه کردند.

18 - فراهم آوردن زمینه و شرایط مناسب توبه برای خطاکاران - پس از یک دوره مبارزه منفی - از روش های مؤثر و سازنده در اصلاح آنان

و علی الثلثه الذین خلّفوا حتی إذا ضاقت علیهم الأرض . .. ثم تاب علیهم لیتوبوا إن

6- زمینه کنترل اجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 74 - 19

19 - توجه به خدادادی بودن نعمت ها و به یاد داشتن همواره آن ، زمینه ساز پرهیز آدمی از فسادانگیزی است .

فاذکروا ءالاء اللّه و لاتعثوا فی الأرض مفسدین

نهی از فسادانگیزی (لا تعثوا) در پی توجه دادن به نعمتهای الهی، اشاره به این نکته دارد که توجه به نعمتهای الهی می تواند آدمی را از فسادانگیزی بر حذر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 97 - 5

5 - توجه جوامع بشری به فرجام شوم تکذیب کنندگان انبیا ، زمینه ساز نگرانی ایشان در ابتلا به عذاب الهی و مایه گرایش آنان به ایمان و تقواست .

و لو أن أهل القری . .. أفأمن أهل القری أن یأتیهم بأسنا

جمله <أفأمن . .. > عطف بر جمله <فاخذنهم بما کانوا یکسبون> است. یعنی آیا اقوام و ملتهای کفرپیشه پس از آگاهی به سرنوشت شوم تکذیب کنندگان انبیا، باز هم عذاب الهی را انکار می کنند و خویشتن را از گرفتار آمدن به آن مصون می پندارند؟

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 157

6 - اعراف - 7 - 100 - 3

3 - فرجام شوم کفرپیشگان گنهکار تاریخ ، زمینه ای مناسب برای پندگیری و عبرت آموزی است .

أو لم یهد للذین یرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم

از مصادیق مورد نظر برای <ذنوب>، به قرینه آیات قبل و آیه بعد، کفر و انکار آیات الهی است.

7- شیوه کنترل اجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 7 - 11

11 - لزوم یادآوری حقایق آموزنده تاریخ

إذ یعدکم اللّه إحدی الطائفتین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 20 - 3

3 - مؤمنان در معرض تخلف از دستورات خدا و رسول و نیازمند هشدار

یأیها الذین ءامنوا . .. و لا تولوا عنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 57 - 1،6

1 - پیامبر ( ص ) از جانب خدا فرمان یافت تا در صورت تسلط بر یهودیان پیمان شکن و جنگ آفرین ، آنان را به گونه ای مجازات کند که زمینه پراکنده شدن دیگر دشمنان فراهم آید .

فإما تثقفنهم فی الحرب فشردبهم من خلفهم

تشرید به معنای پراکنده ساختن و کوچ دادن است. <باء> در <بهم> سببیه است که به دلیل <فی الحرب> کلمه ای همانند قتل و یا مجازات در تقدیر می باشد. و مراد از <من خلفهم> یهود و یا دیگر دشمنانی است که از مدینه و یا اطراف آن به فتنه گری می پرداختند. بنابراین جمله <فشردبهم> چنین معنا می شود: ای پیامبر با مجازات سنگین که بر یهودیان پیمان شکن تحمیل می کنی، دیگر دشمنان را متفرق ساز و پراکنده کن.

6 - عبرت گرفتن از سرنوشت پیمان شکنان جنگ آفرین علیه پیامبر ( ص ) و جامعه اسلامی ، از اهداف فرمان خداوند بر شدت مجازات آنان

فشردبهم من خلفهم لعلهم یذکرون

<تذکر> (مصدر یذکرون) به معنای دریافتن و همواره به خاطر داشتن است. جمله <لعلهم یذکرون> تعلیل برای <فشردبهم> است. یعنی هدف از شدت مجازات این است که کفرپیشگان، توان مسلمین را دریابند و همواره به خاطر بسپارند تا در آینده علیه جامعه اسلامی توطئه نکنند.

8- عوامل کنترل اجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 158

5 - اعراف - 7 - 34 - 5

5 - توجه به محدود بودن زندگی و مجالهای آن، مایه پرهیز از محرمات الهی است.

حرم ربی الفوحش . .. و لکل أمه أجل فإذا جاء أجلهم لا یستاخرون ساعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 18 - 2

2 - ضرورت توجه اهل ایمان به فرجام شوم کافران ستیزه گر و نقش اصلی خدا در پیروزی های مؤمنان

ذلکم

حرف <کم> در <ذلکم> خطاب به اهل ایمان است. یعنی ای اهل ایمان سرنوشت مشرکان ستیزه جو همان است که بیان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 25 - 6

6 - توجه به شدت عقاب الهی ، زمینه ساز پرهیز از گناهان و ستمگریها

و اتقوا فتنه . .. و اعلموا أن اللّه شدید العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 47 - 10

10 - توجه به احاطه علمی خداوند بر کردار آدمی ، عامل اجتناب وی از سرمستی و ریاکاری و جلوگیری از راه خدا

و لاتکونوا . .. و اللّه بمایعملون محیط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 52 - 9،11

9 - باور به توانمندی خدا و شدت کیفر های وی زمینه ساز پرهیز آدمی از کفرورزی و ارتکاب گناه

فأخذهم اللّه بذنوبهم إن اللّه قوی شدید العقاب

هدف از توصیف خداوند با جمله <إن اللّه . .. > پس از بیان مؤاخذه کفرپیشگان گنهکار این است که انسانها با باور به نیرومندی خدا و شدید العقاب بودن وی، از مخالفت با وی بپرهیزند و رو به کفر و گناه نیاورند.

11 - توجه به سنت الهی در مجازات کافران و گناهکاران ، زمینه ساز پرهیز از کفرورزی و ارتکاب گناه

کدأب ءال فرعون . .. إن اللّه قوی شدید العقاب

هدف از بیان مؤاخذه کافران و گنهکاران هشداری است به انسانها تا با توجه به آن در مسیر ایمان و ترک گناه قرار گیرند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 94 - 13

13 - توجه انسان به نظارت شدن اعمالش از سوی خدا و رسول خدا ( ص ) ، بازدارنده او از تخلف و کجروی

و سیری اللّه عملکم و رسوله

تذکر به نظارت خدا و رسول او، ظاهراً در راستای دور نمودن متخلفان از انحراف و کجروی است.

ص: 159

9- لوط(ع) و کنترل اجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 80 - 4

4 - بازداشتن مردم از فحشا و لواط ، مهمترین و مقدمترین وظیفه لوط در رسالت های خویش

و لوطاً إذ قال لقومه أتأتون الفحشه

10- مسؤول کنترل اجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 94 - 11

11 - لزوم توجه و نظارت خاص رهبر نظام اسلامی ، نسبت به عملکرد منافقان و عناصر متخلف از وظایف اجتماعی

و سیری اللّه عملکم و رسوله

اختصاص یافتن رؤیت به خدا و پیامبر(ص) - با اینکه همه مردم عملکرد متخلفان را شاهد خواهند بود - شاید از آن جهت باشد که نظارت آن دو، نقش اساسی در برخورد با آنان دارد. گفتنی است که برداشت فوق با الغای خصوصیت از <رسوله> و تعمیم آن به جایگاه اجتماعی پیامبر (ص) است.

ص: 160

8- کنز

1- کیفر اخروی کنز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 35 - 1

1 - دفینه های زراندوزان در قیامت وبال گردن و ابزاری برای شکنجه و عذاب آنان ، خواهد گشت .

و الذین یکنزون الذهب و الفضه . .. یوم یحمی علیها فی نار جهنم فتکوی بها جباههم

2- کیفر کنز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 34 - 10

10 - آنان که طلا و نقره می اندوزند و از انفاق آن در راه خدا ، امتناع میورزند ، مستحق عذابی دردناکند .

و الذین یکنزون الذهب و الفضه و لا ینفقونها فی سبیل اللّه فبشرهم بعذاب ألیم

3- مراد از کنز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 34 - 17

17 - از رسول خدا ( ص ) روایت شده است : < . . . من رفع دیناراً أو درهماً أو تبراً أو فضه لا یعده لغریمه و لا ینفقه فی سبیل اللّه فهو کنز یکوی به یوم القیامه ;

کسی که درهم و دینار (پول رایج) یا طلا و نقره ای را ذخیره کند، - بدون اینکه برای طلبکار کنار بگذارد - و آن را در راه خدا انفاق نکند این مال کنز است و در قیامت، به وسیله آن داغ زده می شود>.

4- مقدار کنز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 34 - 15

ص: 161

15 - < لما نزلت هذه الآیه < و الذین یکنزون الذهب و الفضه و لا ینفقونها فی سبیل اللّه . . . > قال رسول اللّه ( ص ) : . . . کل مال لا تؤدّی زکاته فهو کنز و ان کان فوق الأرض ;

هنگامی که آیه <کنز> نازل شد رسول خدا (ص) فرمود: . .. هر مالی که زکات آن داده نشود، کنز است اگر چه روی زمین باشد>.

ص: 162

9- کنیز

1- آثار تملک کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 6 - 2

2 - ازدواج یا تملک کنیزان ، تنها محدوده مجاز در روابط جنسی

و الذین هم لفروجهم ح-فظون . إلاّ علی أزوجهم أو ما ملکت أیم-نهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 30 - 3

3 - ارضای غرایز جنسی ، به گونه ای مشروع ( اختیار همسر یا تملک کنیز ) ، امری مقبول و مورد پذیرش اسلام

إلاّ علی أزوجهم أو ما ملکت أیم-نهم

2- آمرزش کنیز گناهکار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 32

32 - کنیزان وادار شده به فحشا از سوی مالکان ، مورد آمرزش و مشمول رحمت خدا هستند .

و من یکرههنّ فإنّ اللّه من بعد إکرههنّ غفور رحیم

3- آمیزش با کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 6 - 1

1 - لزوم حفظ و نگه داری دامن از همگان ، جز از همسر و کنیز خویش

و الذین هم لفروجهم ح-فظون . إلاّ علی أزوجهم أو ما ملکت أیم-نهم

استثنا در آیه فوق، استثنای مفرغ (خالی از مستثنی منه) است. با توجه به این که حذف <مستثنی منه> در کلام موجب، جایز نیست، حذف آن در آیه بالا، بدان جهت است که <حافظون> متضمن معنای نفی است; یعنی، <لایرسلونها علی أحد إلاّ علی أزواجهم أو ما ملکت أیمانهم; مؤمنان در آمیزش با احدی، خود را آزاد و رها نمی سازند; مگر با همسران خود یا کنیزانی

ص: 163

که در تملک آنان قرار دارند>.

4- اباحه کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 50 - 30

30 - داشتن کنیز ، امری جایز و مباح است .

قد علمنا ما فرضنا علیهم فی . .. و ما ملکت أیم-نهم

5- احسان به کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 36 - 14

14 - لزوم احسان به در راه ماندگان ، غلامان ، کنیزان و زیردستان

احساناً . .. و ابن السبیل و ما ملکت ایمانکم

ابن سبیل (پسر راه)، در اصطلاح به مسافری گفته می شود که زاد و توشه خویش را از دست داده و درمانده شده است.

6- احکام کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 59 - 4

4 - کنیزان ، در پوشش و حجاب ، حکم زنان آزاده را ندارند .

قل لأزوجک . .. نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جل-بیبهنّ

<نساء المؤمنین> انصراف به زنان آزاده مؤمن دارد. شأن نزول نقل شده درباره این آیه و این که زنان آزاده و کنیزان، دارای پوشش یک نواختی بودند و از این رو، مورد تعرض مزاحمان قرار می گرفتند، گویای این است که حکم مزبور، مربوط به زنان آزاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 30 - 2

2 - ازدواج با تملّک کنیزان ، تنها محدوده مجاز در روابط جنسی

إلاّ علی أزوجهم أو ما ملکت أیم-نهم

ص: 164

7- ازدواج با کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 3 - 9،10،11

9 - جواز تملک کنیزان متعدد و بهره گیری جنسی از آنان

فواحده او ما ملکت ایمانکم

تعیین نکردن عدد در کنیزان در مقابل تعیین عدد در غیر آنان دلیل جواز بهره گیری جنسی از کنیزان متعدد است.

10 - مشروعیّت ازدواج با کنیزان متعدد

فواحده او ما ملکت ایمانکم

<فواحده>، به قرینه صدر آیه، مفعول برای <انکحوا> است. یعنی <فانکحوا واحده>، و به مقتضای عطف، <ما ملکت> نیز مفعول آن خواهد بود. گفتنی است که بنابراین مبنا مخاطب در <ایمانکم>، شخصی که تصمیم به ازدواج دارد، نمی باشد.

11 - اکتفا به یک همسر یا بهره گیری از کنیزان ، بهترین و نزدیکترین راه برای منحرف نشدن از عدالت در مورد زنان

فواحده او ما ملکت ایمانکم ذلک ادنی الّا تعولوا

<ذلک>، اشاره به <واحده او ما ملکت ایمانکم> است. و <الّا تعولوا>، از ماده <عول> به معنی کجروی و ستم می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 14

14 - حرمت ازدواج با کنیزان مسلمان و کنیزان اهل کتاب *

احل . .. و المحصنت و المحصنت من الذین اوتوا الکتب من قبلکم

بنابر اینکه مراد از <المحصنت> در آیه مورد بحث، زنان آزاده باشند. گفتنی است که ازدواج با کنیزانی که مسلمان هستند، با شرایطی که در آیه 25 سوره نساء گذشت، تجویز شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 25 -

1،2،3،6،11،12،18،19،20،22،25،26،31،35

1 - جواز ازدواج با کنیزان مسلمان

فمن ما ملکت ایمانکم من فتیاتکم المؤمنات

2 - جواز ازدواج با کنیزان ، مشروط به نداشتن تمکن مالی برای ازدواج با زنان آزاده مؤمن

و من لم یستطع منکم طولا ان ینکح المحصنات المؤمنات فمن ما ملکت ایمانکم

مؤیّد برداشت فوق، فرمایش امام باقر (ع) است که درباره معنای <طولاً> فرمود: من لم یجد منکم غنی.

_______________________________

مجمع البیان، ج 3، ص 54 ; نورالثقلین، ج 1، ص 469، ح 183.

3 - ازدواج با کنیزان غیر مؤمن جایز نیست .

فمن ما ملکت ایمانکم من فتیاتکم المؤمنات

6 - اظهار ایمان از سوی کنیزان ، مجوز ازدواج با آنان

من فتیاتکم المؤمنات و اللّه اعلم بایمانکم

تذکر به علم کامل الهی به ایمان انسانها، پس از مشروط دانستن ازدواج با کنیزان به ایمان، اشاره به این است که برای ازدواج با کنیزان ایمان ظاهری کافی است.

11 - مبارزه اسلام با تحقیر کنیزان و ننگ دانستن ازدواج با آنان

ص: 165

من فتیاتکم المؤمنات . .. بعضکم من بعض

12 - ازدواج با کنیز ، مشروط به اذن مالک اوست .

فانکحوهنّ باذن اهلهنّ

<اهل کنیز>، همان مالک اوست.

18 - جواز ازدواج با کنیز ، مشروط به پاکدامنی او

فمن ما ملکت ایمانکم . .. محصنات غیر مسافحات

ظاهراً کلمه <محصنات>، حال است برای <ما ملکت ایمانکم>. بنابراین جواز ازدواج را مشروط می کند به احصان و پاکدامنی کنیز.

19 - ازدواج با کنیزان زناکار جایز نیست .

فانکحوهنّ . .. غیر مسافحات

20 - ازدواج با کنیز رفیقباز جایز نیست .

فانکحوهنّ . .. غیر مسافحات و لا متّخذات اخدان

<اخدان>، جمع <خدن> و به معنی دوست و رفیق است.

22 - پاکدامنی کنیز پس از ازدواج ، شرط لزوم پرداخت اجرت ( مهریه ) متعارف به وی *

اتوهنّ اجورهنّ بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متّخذات اخدان

بنابر اینکه <محصنات غیر مسافحات>، حال برای مفعول اوّل <اتوهنّ> باشد که در این صورت <محصنات> قید برای <اتوا> می شود.

25 - ترس از گرفتار شدن در تنگنا های مشقّتبار جنسی ، مجوّز ازدواج با کنیزان

فانکحوهنّ . .. ذلک لمن خشی الْعنت منکم

<عنت> بمعنی مشقّت است و مراد از آن به مناسبت مورد، مشقّتهایی است که از ناحیه جنسی به آدمی وارد می شود. <ذلک> اشاره به ازدواج با کنیزان است.

26 - ترس از ابتلا به زنا و فحشا ، مجوز ازدواج با کنیزان *

ذلک لمن خشی الْعنت منکم

بسیاری از مفسران برآنند که مراد از <عنت> در آیه شریفه، زناست.

31 - خویشتن داری در غریزه جنسی ، بهتر از ازدواج با کنیزان

فمن ما ملکت ایمانکم . .. ذلک لمن خشی الْعنت منکم

در برداشت فوق متعلق صبر، <عنت> به معنای مشقت گرفته شده است و مفضّل علیه کلمه <خیر>، ازدواج با کنیز فرض شده است. یعنی <ان تصبروا علی العنت خیر لکم من نکاحهن>.

35 - تجویز ازدواج با کنیزان ، مظهری از غفران و رحمت الهی

و من لم یستطع منکم . .. فمن منا ملکت ایمانکم ... و اللّه غفور رحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 30 - 2

2 - ازدواج با تملّک کنیزان ، تنها محدوده مجاز در روابط جنسی

إلاّ علی أزوجهم أو ما ملکت أیم-نهم

ص: 166

8- استمتاع از کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 24 - 2

2 - جواز بهره گیری جنسی از کنیز شوهردار برای مالک وی

حرّمت . .. و المحصنات من النّساء الّا ما ملکت ایمانکم

لازم به تذکر است که حکم مذکور دارای شرایطی است که در فقه بیان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 30 - 2

2 - ازدواج با تملّک کنیزان ، تنها محدوده مجاز در روابط جنسی

إلاّ علی أزوجهم أو ما ملکت أیم-نهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 31 - 1

1 - ارضای غرایز جنسی ، جز از طریق همسر یا کنیز مملوک ، تجاوز به حدود الهی و به دور از حق و اعتدال است .

فمن ابتغی وراء ذلک فأُول-ئک هم العادون

<عدوان> (مصدر <عادون>)، به معنای تجاوز کردن و از حد گذشتن است.

9- استیذان کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 58 - 25

25 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) فی قول اللّه عزّوجلّ : یا أیّها الذین آمنوا لیستئذنکم الذین ملکت أیمانکم والذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلاث مرّات > قیل : من هم ؟ فقال : هم المملوکون من الرجال و النساء و الصبیان الذین لم یبلغوا الحلم ;

امام صادق(ع) در پاسخ این سؤال که مراد از < الذین ملکت أیمانکم و الذین لم یبلغوا الحلم منکم> چه کسانی اند؟ فرمود: آنان بردگان اند; چه غلامان [باشند ]و چه کنیزان و کودکانی که به سن بلوغ نرسیده اند. ..>.

10- اکراه کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 21،22،39

21 - واداشتن کنیزان عفیف ، بر فحشا و فساد جنسی ، حرام است .

و لاتکرهوا فتی-تکم علی البغاء إن أردن تحصّنًا

22 - سود و درآمد به دست آمده از راه واداشتن کنیزان به فحشا و خودفروشی ، حرام است .

ولاتکرهوا فتی-تکم علی البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحیوه الدنیا

نهی از واداشتن کنیزان به فحشا برای به دست آوردن سود و متاع دنیوی، دلیل حرمت چنین سودی است.

ص: 167

39 - < عن علی ابن أبی طالب ( ع ) فی قوله : < و لاتکرهوا فتیاتکم علی البغاء > قال : کان أهل الجاهلیه یبغین إمائهم فنهوا عن ذلک فی الإسلام ;

حضرت علی بن ابی طالب(ع) درباره سخن خدا <و لاتکرهوا فتیاتکم علی البغاء> فرمود: اهل جاهلیت کنیزان خود را به زنا وادار می کردند. سپس در اسلام از این کار نهی شدند>.

11- انفاق به کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 10 - 19

19 - < عن محمّد بن علیّ ( ع ) أنّه قال : < أنفقوا من مّا رزقناکم > قال : ممّا رزقکم اللّه علی ما فرض اللّه علیکم فیما مَلَکَتْ أیمانُکم . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند <أنفقوا من مّا رزقناکم> روایت شده که فرمود: از آنچه خداوند به شما روزی داده، انفاق کنید بر کسانی که غلام یا کنیز شما هستند; همان گونه و همان مقدار که خداوند بر شما واجب کرده است. ..>.

12- تملک کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 30 - 2

2 - ازدواج با تملّک کنیزان ، تنها محدوده مجاز در روابط جنسی

إلاّ علی أزوجهم أو ما ملکت أیم-نهم

13- حجاب کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 59 - 4،12

4 - کنیزان ، در پوشش و حجاب ، حکم زنان آزاده را ندارند .

قل لأزوجک . .. نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جل-بیبهنّ

<نساء المؤمنین> انصراف به زنان آزاده مؤمن دارد. شأن نزول نقل شده درباره این آیه و این که زنان آزاده و کنیزان، دارای پوشش یک نواختی بودند و از این رو، مورد تعرض مزاحمان قرار می گرفتند، گویای این است که حکم مزبور، مربوط به زنان آزاده است.

12 - بر زنان مؤمن آزاده ، لازم است با پوشش مناسب ، خود را از بردگان کنیز متمایز سازند .

یدنین علیهنّ من جل-بیبهنّ ذلک أدنی أن یعرفن فلایؤذین

متعلق <یعرفن> می تواند <من الإماء> باشد و می تواند چیزی شبیه <إنّهنّ حرائر> باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

ص: 168

14- حد زنای کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 25 - 23،24

23 - حدّ زنای کنیزان مسلمان ، نیمی از حدّ زنانی آزاده است .

فاذا احصنّ فان اتین بفاحشه فعلیهن نصف ما علی المحصنات من العذاب

چون فعل <احصنّ> مجهول است، مراد از آن شوهردار بودن است، و چون ضمیر آن به <مؤمنات> برمی گردد، هر دو قید، یعنی مسلمان و شوهردار بودن، از آن استفاده می شود. مؤیّد معنای مذکور برای <احصنّ> در برداشت فوق، فرمایش امام صادق (ع) است که درباره آن فرمود: یعنی نکاحهنّ ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 235، ح 96 ; نورالثقلین، ج 1، ص 470، ح 190.

24 - کنیز شوهردار ، در صورت ارتکاب هر نوع فحشا ، مستحق نیمی از کیفر زن آزاد *

فاذا احصنّ فان اتین بفاحشه فعلیهن نصف ما علی المحصنات

در برداشت فوق، <فاحشه> به معنای مطلق کار زشت گرفته شده، نه به معنای <زنا>.

15- حقوق کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 25 - 11،14

11 - مبارزه اسلام با تحقیر کنیزان و ننگ دانستن ازدواج با آنان

من فتیاتکم المؤمنات . .. بعضکم من بعض

14 - وجوب پرداخت اجرت ( مهریّه ) به کنیزان بر طبق معیار های متعارف جامعه

و اتوهُنّ اجورهنّ بالمعروف

16- حلیت کنیز برای محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 52 - 10

10 - بر پیامبر ( ص ) غیر از همسران تعیین شده ، تنها کنیز ، حلال و مباح بود .

لایحلّ لک النساء من بعد . .. إلاّ ما ملکت یمینک

17- حمایت از کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 169

12 - نور - 24 - 33 - 29

29 - کنیزان پاکدامن و شخصیت انسانی آنان ، مورد حمایت اسلام است .

و لاتکرهوا فتی-تکم علی البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحیوه الدنیا

18- زمینه ازدواج کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 32 - 4،5

4 - اولیای بردگان و کنیزان صالح و نیکو کردار ، موظف به فراهم آوردن تسهیلات ازدواج برای آنان .

و أنکحوا . .. و الص-لحین من عبادکم و إمائکم

5 - فراهم آوردن تسهیلات ازدواج برای بردگان و کنیزان شایسته اداره زندگی مشترک ، تکلیفی است بر عهده اولیای آنان .

و أنکحوا. .. و الص-لحین من عبادکم و إمائکم

برداشت یاد شده، براین اساس است که مقصود از صلاح در <الصالحین> - به قرینه این که سخن از ازدواج افراد غیر متأهل است و آنان نوعاً از قشر جوان و نوجوانان اند - صلاحیت برای امر ازدواج باشد; یعنی، به حدی از رشد و بلوغ رسیده باشند که شایستگی اداره زندگی مشترک را داشته باشند.

19- شخصیت کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 26

26 - شخصیت و کرامت انسانی کنیزان ، به منزله شخصیت و کرامت دختران آزاد است .

و لاتکرهوا فتی-تکم علی البغاء . .. إن أردن تحصّنًا

<فتیات> (جمع <فتیه>) به معنای دختران جوان است (لسان العرب). برداشت یاد شده از تعبیر <فتیاتکم>(دختران جوانتان) به جای <إمائکم>(کنیزانتان) - با آن که مقصود از دختران جوان، همان کنیزان است - استفاده شده است.

20- عفّت کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 25 - 22

22 - پاکدامنی کنیز پس از ازدواج ، شرط لزوم پرداخت اجرت ( مهریه ) متعارف به وی *

اتوهنّ اجورهنّ بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متّخذات اخدان

بنابر اینکه <محصنات غیر مسافحات>، حال برای مفعول اوّل <اتوهنّ> باشد که در این صورت <محصنات> قید برای <اتوا> می شود.

ص: 170

21- کنیز صالحه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 32 - 4،5

4 - اولیای بردگان و کنیزان صالح و نیکو کردار ، موظف به فراهم آوردن تسهیلات ازدواج برای آنان .

و أنکحوا . .. و الص-لحین من عبادکم و إمائکم

5 - فراهم آوردن تسهیلات ازدواج برای بردگان و کنیزان شایسته اداره زندگی مشترک ، تکلیفی است بر عهده اولیای آنان .

و أنکحوا. .. و الص-لحین من عبادکم و إمائکم

برداشت یاد شده، براین اساس است که مقصود از صلاح در <الصالحین> - به قرینه این که سخن از ازدواج افراد غیر متأهل است و آنان نوعاً از قشر جوان و نوجوانان اند - صلاحیت برای امر ازدواج باشد; یعنی، به حدی از رشد و بلوغ رسیده باشند که شایستگی اداره زندگی مشترک را داشته باشند.

22- کنیز مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 221 - 3

3 - کنیز مؤمن برای همسری شایسته تر است از آزاد زن مشرک ; هر چند زیبا و دلربا باشد .

و لاَمَه مؤمنه خیر من مشرکه و لو اعجبتکم

23- مالکیت کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 25 - 15

15 - کنیز ، مالک مهریّه خویش

فمن ما ملکت ایمانکم . .. و اتوهُنّ اجورهنّ

از اینکه خداوند تصریح می کند که مهریّه کنیز را به خود او بدهید (اتوهنّ اجورهنّ) و نفرمود که: اتوا اجورهنّ، معلوم می شود مالک مهریّه، خود کنیز است نه مالک او.

24- محرومیت مالک کنیز گناهکار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 33

33 - برده دارانِ وادار کننده کنیزان خویش به فحشا و فساد جنسی ، محروم از آمرزش و رحمت خدا هستند .

و من یکرههنّ فإنّ اللّه من بعد إکرههنّ غفور رحیم

در آیه یاد شده متعلق <غفور> و <رحیم> ذکر نشده است. با توجه به این که بعید است خداوند به برده داران، به خاطر گناه اکراهشان و نیز مورد هشدار قرار گرفتن آنان وعده غفران و رحمت بدهد، به نظر می رسد مقصود کنیزانی خواهد بود که

ص: 171

مجبور به فحشا شده اند. بر این اساس اختصاص یافتن این وعده به کنیزان، حاکی از محرومیت برده داران از این موهبت است.

25- مشروعیت تملک کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 6 - 3

3 - ارضای غرایز جنسی به گونه ای مشروع ( اختیار همسر یا تملک کنیز ) ، امری مقبول و مورد پذیرش اسلام

إلاّ علی أزوجهم . .. فإنّهم غیر ملومین

26- معاشرت با کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 3 - 12

12 - عدم لزوم رعایت مساوات بین کنیزان ، برای مالکان آنان

فان خفتم الّا تعدلوا فواحده او ما ملکت ایمانکم ذلک ادنی الّا تعولوا

مراد از مساوات، عدالت و قسطی است که شوهر ملزم به رعایت آن در بین زنان متعدد خویش می باشد.

27- مهریه کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 25 - 14،15،22

14 - وجوب پرداخت اجرت ( مهریّه ) به کنیزان بر طبق معیار های متعارف جامعه

و اتوهُنّ اجورهنّ بالمعروف

15 - کنیز ، مالک مهریّه خویش

فمن ما ملکت ایمانکم . .. و اتوهُنّ اجورهنّ

از اینکه خداوند تصریح می کند که مهریّه کنیز را به خود او بدهید (اتوهنّ اجورهنّ) و نفرمود که: اتوا اجورهنّ، معلوم می شود مالک مهریّه، خود کنیز است نه مالک او.

22 - پاکدامنی کنیز پس از ازدواج ، شرط لزوم پرداخت اجرت ( مهریه ) متعارف به وی *

اتوهنّ اجورهنّ بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متّخذات اخدان

بنابر اینکه <محصنات غیر مسافحات>، حال برای مفعول اوّل <اتوهنّ> باشد که در این صورت <محصنات> قید برای <اتوا> می شود.

ص: 172

10- کودک

1- احکام کودک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 127 - 17

17 - قرآن حاوی احکامی خاص ، درباره اطفال ناتوان و مستضعف

یفتیکم فیهنّ و ما یتلی علیکم فی الکتب . .. و المستضعفین من الولدن

2- استماع سخن کودک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 4 - 7

7- لزوم گوش سپاری به سخنان کودکان و اجازه نقل رخداد ها و دریافت ها به آنان

إذ قال یوسف لأبیه ی-أبت إنی رأیت

3- اهمیت حقوق کودک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 6 - 9

9 - توجه به مصالح و منافع نوزادان و نیز رعایت موازین شرعی و عقلی ، باید اساس و مبنای مشاوره و هم فکری مردان و زنان مطلّقه باشد .

و أتمروا بینکم بمعروف

<معروف> اسم برای هر کاری است که از نظر عقل و شرع، حسن و خوبی آن شناخته شده باشد (مفردات راغب).

4- تصرفات کودک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 6 - 5،7

ص: 173

5 - کودکان ( نابالغان ) و کسانی که رشد اقتصادی ندارند ، از تصرف در اموال خود محجورند . *

و ابتلوا الیتامی . .. فان انستم منهم رشداً فادفعوا

7 - صحت تصرف کودکان یتیم در اموال ، با اذن و نظارت ولیّ

و ابتلوا الیتامی حتّی اذا بلغوا النّکاح

چون بدون تصرف یتیم در اموال و بدون نظارت ولیّ بر آن تصرفات، آزمایش تحقق نمی یابد.

5- تغذیه کودک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 233 -

1،2،3،4،6،8،15،18،19،26،27،36

1 - وجوب شیر دادن مادران به فرزندان خویش

و الوالدات یُرضعن اولادهنّ

جمله <یرضعن . .. >، جمله ای است خبری در مقام انشا.

2 - اولویّت شیر مادر برای تغذیه فرزند نسبت به شیر دیگر زنان و تغذیه های دیگر

و الوالدات یرضعن اولادهنّ

3 - دوره کامل شیرخوارگی کودک ، دو سال کامل است .

و الوالدات یرضعن اولادهنّ حولین کاملین

4 - عدم وجوب شیر دادن به نوزاد به مدّت دو سال بر مادر *

لمن اراد ان یتمّ الرضاعه

چون حکم (ارضاع به مدّت دو سال) را تعلیق به اراده مادر کرده است، به نظر می رسد ارضاع به مدّت دو سال واجب نباشد; اگر چه اصل ارضاع واجب باشد.

6 - مادر در صورت تصمیم پدر به تکمیل شیرخوارگی فرزند ، باید دو سال کامل به نوزاد شیر دهد . *

و الوالدات یرضعن . .. لمن اراد ان یتم الرضاعه

برخی از مفسّرین برآنند که مراد از <من أراد> پدر فرزند است; یعنی آنگاه بر مادر دو سال شیر دادن لازم است که پدر از او بخواهد. در تأیید این برداشت نیز گفته شده که صیغه <اراد> و <یتمّ> به صورت مذکر، مؤید آن است.

8 - زنان مطلّقه نباید از شیر دادن به نوزاد خود امتناع نمایند .

و الوالدات یُرضعن

آیات قبل و بعد در مورد زنان مطلّقه است.

15 - توجه اسلام به نقش سازنده مادر در تغذیه و پرورش کودک *

و الوالدات یرضعن اولادهنّ

18 - نباید مادر - حتی پس از طلاق - با امتناع از شیر دادن به فرزند ، موجب ضرر او شود .

لا تضارّ والده بولدها

19 - خودداری مادر از شیر دادن به کودک خویش ، از مصادیق بارز اضرار به فرزند

و الوالدات یرضعن . .. لا تضارّ والده بولدها

نهی از زیان رسانی به کودک پس از الزام مادر به شیر دادن، اشاره به این معناست که از مصادیق بارز ضرر به کودک، خودداری از شیر دادن به اوست.

ص: 174

26 - جواز گرفتن فرزند از شیر قبل از دو سال ، به شرطِ رضایت ، مشورت و توافق پدر و مادر

فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تشاور فلا جناح علیهما

چون حدّ کمال شیر دادن دو سال است، بنابراین <فصال> پس از دو سال طبیعی است و نیاز به مشورت و توافق ندارد; لذا مراد از <فصال> در آیه شریفه، <فصال> قبل از دو سال است.

27 - جدا کردن طفل از شیر مادر ، باید پس از مشورت با صاحبنظران و توافق والدین صورت گیرد .

فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تشاور فلا جناح علیهما

در برداشت فوق، <فصال> حمل شده بر <فصال> از شیر مادر، نه از هر شیری; یعنی توافق می کنند که مادر دیگر شیر ندهد و برای تکمیل مدّت شیر، کودک را به دایه ای بسپارند.

36 - لزوم رعایت تقوا در حقوق نوزادان و آنچه مربوط به شیردهی آنان است .

و الوالدات یرضعن . .. و اتقوا اللّه

محور اصلی آیه، تأمین حیات و رشد نوزادان است. بنابراین مصداق بارز تقوا درآیه شریفه، رعایت حقوق آنان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 6 - 8

8 - مردان و زنان مطلّقه ، باید درباره شیر دادن و کیفیت نگه داری نوزادانشان ، به مشاوره و هم فکری بپردازند .

و أتمروا بینکم

6- حقوق کودک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 9 - 1

1 - کسانی که خواهان رعایت حقوق کودکان یتیم خویش از طرف جامعه هستند ، باید حقوق کودکانِ یتیم دیگران را رعایت کنند .

ولیخش الّذین لو ترکوا من خلفهم ذریّه ضعافاً خافوا علیهم فلیتّقوا اللّه

جمله <فلیتّقوا اللّه>، به قرینه جمله قبل (لو ترکوا من خلفهم ذریّه ضعافاً) چنین معنا می شود: فلیتّقوا اللّه فی امر الذریّه الضعاف; یعنی کسانی که نگران رعایت حقوق فرزندان خویش پس از مرگ خود هستند، باید تقوای الهی را در مورد فرزندان ضعیف (یتیمان) دیگر مردمان رعایت کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 127 - 17

17 - قرآن حاوی احکامی خاص ، درباره اطفال ناتوان و مستضعف

یفتیکم فیهنّ و ما یتلی علیکم فی الکتب . .. و المستضعفین من الولدن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 14 - 6

6 - دوران شیرخوارگی کودک ، تا دو سال است .

ص: 175

و فص-له فی عامین

<فصال> در لغت، به معنای <جدا کردن کودک از شیر> است (مفردات راغب). لازم به ذکر است که <فی> (حرف ظرف) دلالت می کند بر این که مدّت شیرخوارگی، دو سال است و جدا کردن کودک از شیر، می تواند در خلال آن دو سال باشد.

7- روانشناسی کودک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 7 - 5

5- اهمیت نام و نام گذارنده و نقش آن در شخصیت کودک

اسمه یحیی لم نجعل له من قبل سمیًّا

تعبیر <اسمه یحیی> از آن جهت مورد تصریح قرار گرفته است که تعیین آن از سوی خدا، خود شرافتی برجسته و قابل تأمل است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 4 - 7

7- لزوم گوش سپاری به سخنان کودکان و اجازه نقل رخداد ها و دریافت ها به آنان

إذ قال یوسف لأبیه ی-أبت إنی رأیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 12 - 7

7- حضور در مراتع و بازی و گردش ، از نیاز های طبیعی کودکان

و إنا له لن-صحون. أرسله معنا غدًا یرتع و یلعب

8- روش برخورد با کودک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 4 - 7

7- لزوم گوش سپاری به سخنان کودکان و اجازه نقل رخداد ها و دریافت ها به آنان

إذ قال یوسف لأبیه ی-أبت إنی رأیت

9- عوامل مؤثر در رشد کودک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 15 - 13

13- نقش اساسی دوران جنینی و شیرخوارگی ، در رشد و بلوغ فرزند *

ص: 176

و حمله و فص-له ثل-ثون شهرًا حتّی إذا بلغ أشدّه

برداشت یاد شده بدان احتمال است که آمدن <بلغ أشدّه> - در پی <و حمله و فصاله> - بیانگر ارتباط میان این دو مقطع باشد.

10- کودک مظلوم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 75 - 5

5 - مردان ، زنان و کودکان مانده در ستم ، از مصادیق مستضعفان

و المستضعفین من الرّجال و النّساء و الولدان الّذین یقولون ربّنا اخرجنا من هذه ال

11- مالکیت کودک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 6 - 8

8 - مالکیت شخصی کودکان

و ابتلوا التیامی . .. فادفعوا الیهم اموالهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 5

5- ثبوت حق مالکیت برای افراد نابالغ

و لاتقربوا مال الیتیم . .. حتی یبلغ أشدّه

<یتیم> در لغت، به طفلی گفته می شود که قبل از بلوغ، از پدرش جدا شده و او را از دست بدهد (مفردات راغب).

12- محجوریت کودک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 6 - 5

5 - کودکان ( نابالغان ) و کسانی که رشد اقتصادی ندارند ، از تصرف در اموال خود محجورند . *

و ابتلوا الیتامی . .. فان انستم منهم رشداً فادفعوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 14

14- صغیر بودن و رشد و درک اقتصادی نداشتن ، دو عامل حجر و مانع حق تصرف فرد در مال خویش است .

حتی یبلغ أشدّه

ص: 177

بیان غایت زمان ممنوعیت حق تصرف یتیم، در واقع بیان کننده ملاک حق تصرف در مال است و آن، بلوغ و رشد اقتصادی است. بنابراین یتیم بودن، خصوصیت و موضوعیت ندارد.

13- محرمیت کودک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 31 - 22،25

22 - پوشاندن زینت ها و مواضع آنها ( بدن ) از خدمت کاران بی نیاز به زن و بی رغبت به زناشویی و کودکان بی خبر از مسائل جنسی ، بر زنان مؤمن لازم نیست .

و لایبدین زینتهنّ إلاّ. .. أو الت-بعین غیر أُوْلی الإربه من الرجال أو الطفل الذی

واژه <الإربه> به معنای حاجت است و در آیه شریفه - به مناسبت این که در بیان مسائل محرم و نامحرم است - مقصود، نیاز به زن و تمایل جنسی به زنان است.

25 - پدر شوهر ، پسرهمسر ، پسر برادر ، پسر خواهر ، زنان مؤمن ، بردگان ، خدمت کاران بی میل به زن و زناشویی و کودکان بی خبر از مسائل جنسی ، از محارم زنان اند .

و لایبدین زینتهنّ إلاّ لبعولتهنّ . .. أو الطفل الذین لم یظهروا علی عورت النساء

14- نجات کودک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 75 - 6

6 - نجات کودکان از محیط کفر و شرک ، از وظایف مؤمنان

و الولدان . .. الظالم اهلها

15- نقش کودک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 13 - 8

8 - حضور کودک در کنار مادر ، مایه سرور و روشنی دیدگان و فراق او ، موجب اندوه و نگرانی مادر

فرددن-ه إلی أُمّه کی تقرّ عینها و لاتحزن

16- نیازهای کودک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 12 - 7

ص: 178

7- حضور در مراتع و بازی و گردش ، از نیاز های طبیعی کودکان

و إنا له لن-صحون. أرسله معنا غدًا یرتع و یلعب

کودکان

17- استیذان کودکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 58 - 3

3 - فرزندان نابالغ ، باید برای ورود به اتاق و محل استراحت پدر و مادرشان به وقت برهنگی و خلوت آنان ، اجازه بگیرند .

لیستئذنکم . .. الذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلث مرّت ... ثلث عورت لکم

18- اهمیت تربیت کودکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 58 - 13

13 - هرگونه رفتاری که موجب تحریک جنسی فرزندان نابالغ و ممیز ( بلوغ زودرس ) شود ، ممنوع است .

لیستئذنکم . .. و الذین لم یبلغوا الحلم منکم ... من قبل صلوه العشاء ... لیس علیکم

با توجه به فلسفه و حکمت اذن گرفتن فرزندان نابالغ، برای ورود به محل خواب و خلوت پدر و مادرشان و نیز لزوم پرهیز والدین از ظاهر شدن با چنین وضعیتی در انظار فرزندان خویش، می توان گفت که هرگونه تحریک جنسی فرزندان (بلوغ زودرس) ممنوع است و مورد آیه خصوصیتی ندارد.

19- سختی استیذان کودکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 58 - 14

14 - ضرورت معاشرت نزدیک و تنگاتنگ فرزندان نابالغ با پدر و مادر خود و مشقت اجازه خواستن ، فلسفه و دلیل عدم لزوم اذن خواستن از والدین ، برای رفت و آمد نزدیک باآنان در غیر از سه وقت مقرر است .

لیستئذنکم . .. ثلث عورت لکم لیس علیکم و لا علیهم جناح بعدهنّ طوّفون علیکم بعضکم

جمله <طوّافون علیکم. ..> جمله ای است تعلیلیه که بیانگر علت و فلسفه جواز رفت و آمد نزدیک فرزندان با پدر و مادرشان در اتاق ها و محل استراحت آنان است; یعنی، چون فرزندان باید با پدر و مادرشان رفت و آمد نزدیک داشته باشند و اجازه خواستن برای این کار، برای فرزندان مشقت بار است، پس اذن طلبیدن لازم نیست.

ص: 179

20- مسؤولیت کودکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 58 - 3

3 - فرزندان نابالغ ، باید برای ورود به اتاق و محل استراحت پدر و مادرشان به وقت برهنگی و خلوت آنان ، اجازه بگیرند .

لیستئذنکم . .. الذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلث مرّت ... ثلث عورت لکم

21- ممنوعیت تحریک جنسی کودکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 58 - 13

13 - هرگونه رفتاری که موجب تحریک جنسی فرزندان نابالغ و ممیز ( بلوغ زودرس ) شود ، ممنوع است .

لیستئذنکم . .. و الذین لم یبلغوا الحلم منکم ... من قبل صلوه العشاء ... لیس علیکم

با توجه به فلسفه و حکمت اذن گرفتن فرزندان نابالغ، برای ورود به محل خواب و خلوت پدر و مادرشان و نیز لزوم پرهیز والدین از ظاهر شدن با چنین وضعیتی در انظار فرزندان خویش، می توان گفت که هرگونه تحریک جنسی فرزندان (بلوغ زودرس) ممنوع است و مورد آیه خصوصیتی ندارد.

کودکی

22- امامت در کودکی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 12 - 14

14- < علیّ بن اسباط قال : رأیت أباجعفر ( ع ) . . . فقال یا علیّ إنّ اللّه إحتج فی الإمامه بمثل ما احتّج به فی النبوّه فقال : < و آتیناه الحکم صبیّاً > . . . فقد یجوز أن یؤتی الحکمه و هو صبیّ . . . ;

علی بن اسباط گفت: امام جواد(ع) را دیدم . .. به من فرمود ای علی همان خداوند احتجاج نموده در مورد امامت به حجتی نظیر آنچه در مورد نبوت احتجاج نموده است، پس فرمود: <و آتیناه الحکم صبیّاً> ... پس روا است که حکمت به کودک هم داده شود...>.

23- بازگشت به کودکی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 68 - 1،6

1 - بازگشت انسان به حالت طفولیت پس از عمر طولانی و دوران پیری از نظر قوای جسمی و عقلی

و من نعمّره ننکّسه فی الخلق

<تعمیر> (مصدر <نعمّر> و از ماده <عمر>) به معنای طولانی کردن عمر و <تنکیس> (مصدر <ننکّسه>) به معنای واژگون ساختن است. مقصود از جمله <و من نعمّره ننکّسه فی الخلق> واژگون شدن و بازگشت انسان از نظر قوای جسمی و عقلی در

ص: 180

دوران پیری، به دوران ضعف و سستی طفولیت خویش است.

6 - بازگشت انسان به حالت طفولیت - پس از دوران پیری - از نظر قوای جسمی و عقلی ، نشانگر توانایی خداوند بر عذاب کافران و بازگرداندن آنان به روز رستاخیز است .

و لو نشاء لطمسنا علی أعینهم . .. و من نعمّره ننکّسه فی الخلق

برداشت یاد شده براین اساس استوار است که عبارت <من نعمّره . ..> عطف بر <و لو نشاء لطمسنا...> - از باب عطف علت بر معلول - باشد; یعنی، آیه شریفه درصدد ارئه شاهدی بر توانایی خداوند بر مسخ و زمین گیر کردن انسان و بازگرداندن وی به روز رستاخیز برای محاکمه است.

24- بازی در کودکی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 20 - 5

5 - اقتضای دوران کودکی انسان بازی است .

أنّما الحیوه الدنیا لعب

25- حکمت در کودکی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 12 - 14

14- < علیّ بن اسباط قال : رأیت أباجعفر ( ع ) . . . فقال یا علیّ إنّ اللّه إحتج فی الإمامه بمثل ما احتّج به فی النبوّه فقال : < و آتیناه الحکم صبیّاً > . . . فقد یجوز أن یؤتی الحکمه و هو صبیّ . . . ;

علی بن اسباط گفت: امام جواد(ع) را دیدم . .. به من فرمود ای علی همان خداوند احتجاج نموده در مورد امامت به حجتی نظیر آنچه در مورد نبوت احتجاج نموده است، پس فرمود: <و آتیناه الحکم صبیّاً> ... پس روا است که حکمت به کودک هم داده شود...>.

26- دوران کودکی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 5 - 17

17- منحنی صعود انسان در زندگی دنیوی ، از طفوبیت آغاز می شود و در اوج جوانی ، به پایان می رسد .

فإنّا خلقن-کم من تراب. .. ثمّ نخرجکم طفلاً ثمّ لتبلغوا أشدّکم

ص: 181

27- ذکر نیازهای کودکی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 24 - 8

8- توجه انسان به ضعف ها و نیاز های دوران کودکی و خدمات و زحمات پدر و مادر ، برانگیزنده عواطف وی نسبت به آنان است .

و قل ربّ ارحمهما کما ربّیانی صغیرًا

28- قضاوت در کودکی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 12 - 10

10- حضرت یحیی ، برخوردار مقام قضاوت در ایام کودکی

و ءاتین-ه الحکم صبیًّا

<حکم> بر اساس یکی از معانی متعددی که برای آن ذکر شده است، مصدر و به معنای قضاوت کدن است (لسان العرب).

29- کودکی ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 51 - 4

4- ابراهیم ( ع ) در پرتو عنایت الهی ، از رشد و کمالات خاص از دوران کودکی و قبل از نبوت بهره مند بود .

و لقد ءاتینا إبرهیم رشده من قبل

برداشت یاد شده مبتنی براین است که مراد از <من قبل> پیش از بلوغ و یا قبل از نبوت باشد.

30- کودکی انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 6 - 2

2 - آفرینش انسان از خاک ، رشد مرحله به مرحله او در رحم ، صعود تدریجی از طفولیت ( مرحله ضعف جسمی و عقلی ) به اوج جوانی و نزول تدریجی از اوج بتوانایی ( جوانی ) به حضیض ناتوانی ( کهولت و پیری ) ، جلوه های ربوبیت خدا و یگانگی او

فإنّا خلقناکم من تراب . ..لکیلا یعلم من بعد علم شیئًا ... ذلک بأنّ اللّه هو الحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 54 - 2،4

2 - مراحل مختلف حیات انسان ، از کودکی تا پیری ، به دست خداوند است .

ص: 182

اللّه الذی خلقکم من ضعف ثمّ جعل من بعد ضعف قوّه ثمّ جعل من بعد قوّه ضعفًا و شیبه

4 - سیر مراحل زندگی آدمی ، از کودکی تا پیری ، تخلف ناپذیر و غیر قابل تغییر است .

خلقکم من ضعف ثمّ جعل من بعد ضعف قوّه ثمّ جعل من بعد قوّه ضعفًا و شیبه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 67 - 7

7 - منحنی صعود انسان در حیات دنیوی ، از طفولیت آغاز می شود و در نقطه اوج جوانی پایان می پذیرد .

ثمّ یخرجکم طفلاً ثمّ لتبلغوا أشدّکم ثمّ لتکونوا شیوخًا

31- کودکی محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 6 - 1،6،7

1 - پیامبر ( ص ) ، از از آغاز تولّد یتیم بود .

ألم یجدک یتیمًا ف-اوی

استفهام <ألم یجدک یتمًا> مطلق است و به زمان خاصی اختصاص نیافته است و کسی که خداوند او را به طور مطلق یتیم می یابد، باید از آغاز تولد با فوت پدر مواجه باشد. فعل <آوی> نیز قرینه است بر این که یتیمی پیامبر(ص)، در دورانی بود که شخص به سرپرست نیازمند است. بنابراین آن حضرت، از آغاز تولّد یتیم بوده است.

6 - خداوند ، با یادآوری الطاف خود در دوران کودکی پیامبر ( ص ) ، آن حضرت را به عطا های آینده خویش اطمینان بخشید .

و لسوف یعطیک . .. ألم یجدک یتیمًا ف-اوی

7 - پیامبر ( ص ) از خردسالی ، در پناه خداوند و برخوردار از مراقبت مخصوص او بود .

ألم یجدک یتیمًا ف-اوی

فعل <آوی> - که مطلق است - ممکن است به معنای <آواک إلی نفسه> و بیانگر مراقبت مستقیم خداوند، از پیامبر(ص) باشد.

32- کودکی موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 38 - 2

2 - موسی ( ع ) از طفولیت ، مورد عنایت ویژه خداوند قرار داشت .

إذ أوحینا إلی أُمّک مایوحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 40 - 11

11 - موسی ( ع ) ، در خردسالی تحت تکفل مادر خود بود .

ص: 183

علی من یکفله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 18 - 1،2

1 - موضع گیری فرعون ، در قبال دعوت موسی ( ع ) با به رخ کشیدن دوران سرپرستی خویش بر او

قال ألم نربّک فینا ولیدًا

<تربیه> (مصدر <نریّی>) به معنای پروریدن است. <ولید> به نوزاد و نیز به کودکی گفته می شود که از وقت ولادتش زمانی زیادی نگذشته باشد; وگرنه طفل گفته می شود. <لبث> (مصدر<لبثت>) به معنای ماندن و درنگ کردن است; یعنی، فرعون گفت: آیا تو را از کودکی در میان خود نپروریدم [مگر ]سالیانی چند از عمرت را پیش ما نماندی.

2 - کودکی و بخشی از دوران عمر موسی ( ع ) و نیز رشد و پرورش جسمی او در خاندان فرعون گذشت .

قال ألم نربّک فینا ولیدًا و لبثت فینا من عمرک سنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 22 - 6

6 - ناخشنودی موسی ( ع ) ، از زندگی گذشته خویش در دربار فرعون

قال ألم نربّک فینا ولیدًا . .. و تلک نعمه تمنّها علیّ أن عبّدتّ بنی إسرءیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 7 - 12

12 - خداوند ، پناه و پشتیبان موسی ( ع ) از مرحله شیرخوارگی تا رسیدن به مقام رسالت

إنّ فرعون . .. یذبّح أبناءهم ... و أوحینا إلی أُمّ موسی أن أرضعیه ... إنّا رادّو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 14 - 1

1 - سپری شدن دوران کودکی و نوجوانی موسی ( ع ) و رسیدن او به مرحله جوانی ، بی هیچ حادثه درخور بیان

فرددن-ه إلی أُمّه . .. و لمّا بلغ أشدّه و استوی

تعبیر <بلغ أشدّه> کنایه از رسیدن شخص به دوره جوانی است; زیرا نوعاً بلوغ فکری انسان هم زمان با رسیدن وی به مرحله جوانی است. بنابراین پرداختن قرآن به حوادث روزگار جوانی موسی(ع) و بعد از آن و مسکوت گذاشتن دوران پیش از جوانی (کودکی و نوجوانی)، نشانگر آن است که کودکی و نوجوانی او در کمال آرامش سپری شده بود و در این مدت حادثه ای درخور بیان برای وی روی نداده بود.

33- کودکی یحیی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 12 - 8،9،10،11،15،16

8- اعطای قدرت درست اندیشی و شناخت حق از سوی خدا ، به یحیی ( ع ) در کودکی او بود .

ص: 184

و ءاتین-ه الحکم صبیًّا

برای <حکم> معانی مختلفی ذکر شده است ; یکی از آن معانی - که مبنای برداشت یاد شده است - <علم و فهم> می باشد (لسان العرب ).

9- خداوند ، یحیی ( ع ) را در کودکی به اجرای احکام الهی توان مند ساخت .

و ءاتین-ه الحکم صبیًّا

در برداشت یاد شده <حکم> به معنای حاکمیت و اجرای قضاوت گرفته شده است. در (قاموس) آمده است: حاکم به کسی گفته می شود که حکم را به مرحله اجرا درآورد.

10- حضرت یحیی ، برخوردار مقام قضاوت در ایام کودکی

و ءاتین-ه الحکم صبیًّا

<حکم> بر اساس یکی از معانی متعددی که برای آن ذکر شده است، مصدر و به معنای قضاوت کدن است (لسان العرب).

11- یحیی برخوردار از استعدادی فوق العاده در کودکی

و ءاتین-ه الحکم صبیًّا

15- < عن النبی ( ص ) فی قوله < و آتیناه الحکم صبیّاً > قال : أعطی الفهم و العباده و هو ابن سبع سنین ;

1 . الدرالمنثور، ج 5، ص 484.

16- < قال رسول اللّه ( ص ) : . . . قال اللّه تعالی : < و آتیناه الحکم صبیّاً > یعنی الزهد فی الدنیا . . . ;

از رسول خدا(ص) روایت شده: . .. خدای تعالی فرموده است: <و آتیناه الحکم صبیّاً>; یعنی زهد در دنیا را (به او دادیم)...>.

34- کودکی یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 5 - 13

13- رؤیای شگفت یوسف ( ع ) ( سجده ستارگان ، ماه و خورشید ) در سنین کودکی یا نوجوانی او بوده است .

قال ی-بنیّ

کلمه <بنیّ> تصغیر کلمه <ابن> می باشد و به ضمیر متکلم اضافه شده است. <ی-بنیّ> ; یعنی، ای پسر کوچک من.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 12 - 6

6- یوسف ( ع ) به هنگام اجرای توطئه برادرانش علیه او ، در سنین کودکی یا نوجوانی بوده است .

أرسله معنا غدًا یرتع و یلعب

برداشت فوق ، از فعل <یلعب> (بازی کند) به دست می آید ; زیرا معمولاً بازی کردن را در مورد کودکان و نوجوانان به کار می برند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 15 - 10،12

10- یوسف ( ع ) در سنین کودکی ، شایستگی دریافت وحی را دارا بود .

فلما ذهبوا به . .. و أوحینا إلیه

ص: 185

12- یوسف ( ع ) در سنین کودکی به نبوت رسید . *

و أوحینا إلیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 22 - 1

1- یوسف ( ع ) روزگار کودکی و نوجوانی را در خانه عزیز مصر به سر برد ، تا به جوانی و رشد جسمی و عقلی رسید .

أکرمی مثوی-ه . .. و لما بلغ أشدّه

کلمه <أشدّ> چنان چه لسان العرب از سیبویه نقل کرده - جمع شدّه (توان و قدرت) است. بنابراین <أشدّ> ; یعنی ، توانها و قدرتهای متعدد که به مناسبت مورد ، شامل توان جسمی و عقلی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 77 - 4

4- یوسف ( ع ) در دوران کودکی اش به ناحق متهم به دزدی شده بود .

فقد سرق أخ له من قبل . .. قال ... الله أعلم بما تصفون

35- گرایشها در کودکی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 20 - 4

4 - انسان ، در هر مرحله ای از مراحل زندگی دنیوی ( کودکی ، نوجوانی ، جوانی ، میان سالی و پیری ) ، دارای روحیه و گرایشی متفاوت با مرحله قبل و مرحله بعد است .

اعلموا أنّما الحیوه الدنیا لعب . .. و تکاثر فی الأمول و الأول-د

برداشت یاد شده در صورتی به دست می آید که هر یک از خصلت های پنجگانه یاد شده در آیه شریفه، به ترتیب بیانگر یکی از مراحل زندگی انسان باشد.

36- نبوت در کودکی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 12 - 14

14- < علیّ بن اسباط قال : رأیت أباجعفر ( ع ) . . . فقال یا علیّ إنّ اللّه إحتج فی الإمامه بمثل ما احتّج به فی النبوّه فقال : < و آتیناه الحکم صبیّاً > . . . فقد یجوز أن یؤتی الحکمه و هو صبیّ . . . ;

علی بن اسباط گفت: امام جواد(ع) را دیدم . .. به من فرمود ای علی همان خداوند احتجاج نموده در مورد امامت به حجتی نظیر آنچه در مورد نبوت احتجاج نموده است، پس فرمود: <و آتیناه الحکم صبیّاً> ... پس روا است که حکمت به کودک هم داده شود...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 186

10 - مریم - 19 - 30 - 4،10،11

4- حضرت عیسی ( ع ) در خردسالی ، خود را بنده خدا ، صاحب کتاب آسمانی و پیامبری الهی معرفی کرد .

قال إنّی عبداللّه ءاتینی الکت-ب و جعلنی نبیًّا

10- < عن یزید الکناسی قال : سألت أباجعفر ( ع ) أکان عیسی بن مریم حین تکلّم فی المهد حجه اللّه علی أهل زمانه ؟ فقال : کان یومئذ نبیّاً حجه اللّه غیر مرسل ، أما تسمع لقوله حین قال : < إنّی عبداللّه آتانی الکتاب و جعلنی نبیّاً > . . . فلمّا بلغ عیسی سبع سنین تکلّم بالنبوه والرساله حین أوحی اللّه تعالی إلیه ;

از یزید کناسی نقل شده که گفت: از امام باقر(ع) سؤال کردم آیا عیسی بن مریم(ع) آن گاه که در گهواره بود حجت خدا بر اهل زمانش بود؟ فرمود: (عیسی(ع)) در آن زمان پیامبر و حجت خدا بود، اما مأموریت رسالت نداشت، آیا سخن او را نمی شنوی آن گاه که گفت: <. .. و جعلنی نبیّاً> ... پس آن گاه که به هفت سالگی رسید، ابراز نبوت و رسالت کرد، همان هنگام که خدا به او وحی کرد.>.

11- < عن رسول اللّه ( ص ) : . . . و ه-ذا عیسی بن مریم ( ع ) . . . حین أشارت إلیه . . . قال : إنّی عبداللّه آتانی الکتاب > . . . أُعطی کتاب النبوه و أُوصی بالصلاه والزکاه فی ثلاثه أیّام من مولده و کلّمهم فی الیوم الثانی من مولده . . . ;

از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: . .. و این عیسی بن مریم(ع) است که وقتی مریم به او اشاره کرد گفت: <إنّی عبداللّه آتانی الکتاب> ... کتابِ نبوت به او داده شد و به نماز و زکات سفارش گردید (و این همه) ظرف سه روز پس از ولادت او بود و در روز دوم ولادت با مردم سخن گفت...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 15 - 12

12- یوسف ( ع ) در سنین کودکی به نبوت رسید . *

و أوحینا إلیه

37- وحی در کودکی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 15 - 10،11

10- یوسف ( ع ) در سنین کودکی ، شایستگی دریافت وحی را دارا بود .

فلما ذهبوا به . .. و أوحینا إلیه

11- در تلقی وحی الهی و دریافت آن ، رسیدن به سن خاصی شرط نیست .

و أوحینا إلیه

38- ویژگیهای کودکی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 20 - 5

5 - اقتضای دوران کودکی انسان بازی است .

أنّما الحیوه الدنیا لعب

ص: 187

11- کور

1- تشبیه به کور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 18 - 1

1 - منافق ر ها شده در ظلمت و گمراهی بسان شخص کر و لال و نابیناست .

ترکهم فی ظلمت لایبصرون. صم بکم عمی

صم، بکم و عمی به ترتیب: جمع أصم (کر)، أبکم (لال) و أعمی (کور) است. کلمات یاد شده خبر برای مبتدای محذوف، یعنی ضمیر <هم> است که به توصیف شدگان در آیه قبل (منافقان رها شده در ظلمت) بر می گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 9 - 1

1 - مردمی که ایمان نیاورند و محکوم به عذاب الهی گردند ، مانند کسانی اند که سدّی بلند در پیش رو و پشت سرشان نهاده شده و بر دیدگانشان پرده ای افکنده شده که هیچ چیز نبینند .

و جعلنا من بین أیدیهم سدًّا

تنکیر <سدّاً> برای تعظیم است و به قرینه <فأغشیناهم>، مقصود از آن، سدّی بلند است.

2- تمثیل به کور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 24 - 1

1- حالت مشرکان و کافران به قرآن ، همانند انسان کور و کر است .

مَثل الفریقین کالأعمی والأصمّ

3- شخصیت کور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 61 - 5

5 - شخصیت افراد نابینایان ، لنگ ها و مریضان ، برابر شخصیت دیگر انسان ها است .

ص: 188

لیس علی الأعمی حرج . .. أن تأکلوا من بیوتکم ... أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم

از این که افراد ناقص العضو (مانند نابینایان و. ..) در استفاده از خوراکی های منازل خویشان خود همانند دیگر افراد جامعه شمرده شدند، حاکی از حقیقت یاد شده است. گفتنی است آنچه در برخی از تواریخ آمده که برخی از مردم از هم غذا شدن با نابینایان، مریضان و... خودداری می کردند تأیید کننده همین برداشت است; زیرا اسلام خواسته است با چنین سنّتِ نادرستی مبارزه کند.

4- محدوده اختیارات کور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 61 - 2،3،4

2 - نابینایان ، لنگ ها و مریضان ، در استفاده از خوراکی های اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون هیچ اجازه ای ، مجازاند .

لیس علی الأعمی حرج و لا علی الأعرج حرج و لا علی المریض حرج . .. أن تأکلوا من بیو

برداشت فوق، مبتنی بر این است که جمله <و لا علی أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم> عطف بر جمله پیشین باشد. گفتنی است مقصود از <بیوتکم> (خانه های خود) خانه همسر و فرزندان است که از افراد خودی هر شخصی محسوب می شوند.

3 - نابینایان ، لنگ ها و مریضان ، در استفاده از خوراکی های منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دایی و خاله خود ، بدون هیچ اذنی ، مجازاند .

لیس علی الأعمی حرج . .. أن تأکلوا من ... بیوت ءابائکم ... أو بیوت أخوتکم

4 - نابینایان ، لنگ ها و مریضان ، در استفاده از خوراکی های منازلی که کلید های آنها را در دست دارند و نیز از منازل دوستان خود ، بدون هیچ اذنی ، مجازاند .

لیس علی الأعمی حرج . .. أن تأکلوا من بیوتکم ... أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم

5- معذوریت کور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 17 - 1

1 - افراد نابینا ، لنگ و مریض ، معاف از شرکت در جنگ

لیس علی الأعمی حرج و لا علی الأعرج حرج و لا علی المریض حرج

کوران

6- احترام کوران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 2 - 5

5 - روشندلان مسلمان - هرچند فقیر باشند - شایسته احترام اند و اهانت یا اظهار کدورت از همنشینی با آنان ، مجاز نیست .

ص: 189

عبس و تولّی . أن جاءه الأعمی

توصیف ابن ام مکتوم به <الأعمی> - با آن که اگر ثروتمند بود کوری او مایه خشم و قهر دیگران نمی شد - بیانگر این است که در نظام حاکم بر مردم آن زمان، افراد کور به رفاه و ثروت نمی رسیدند; به گونه ای که توصیف آنان به <کور>، برای بیان فقر آنها کافی بود. تقابل <الأعمی> با <من استغنی> در آیات بعد، گفته یاد شده را تأیید می کند. سرزنش کسی که دیگران را بر شخص کور ترجیح داده بود، گویای لزوم احترام نابینایان است.

7- تشبیه به کوران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 50 - 10

10 - تنها وحی الهی تعیین کننده وظایف و شأن پیامبر(ص) است.

قل لا أقول لکم . .. إنی ملک إن أتبع إلا ما یوحی إلیّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 43 - 2

2 - مردمی که از نزدیک ، اعمال و رفتار پیامبر ( ص ) را نظاره کرده و از او تبعیت نمی کردند ، همانند آن نابینایی اند که از نعمت بصیرت دل نیز محروم است .

و منهم من ینظر إلیک أفأنت تهدی العمی و لو کانوا لا یبصرون

8- همسفرگی با کوران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 61 - 19،38

19 - نابینایان ، لنگ ها و مریضان ، می توانند با دیگر اعضای خانواده خود و نیز باخویشاوندان و دوستان خویش باهم ( بر سر یک سفره ) و یا جداگانه ، غذا میل کنند .

لیس علی الأعمی حرج . ..و لا علی أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت ءابائکم ... أ

38 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله < لیس علی الأعمی حرج و لا علی الأعرج حرج و لا علی المریض حرج > وذالک أن أهل المدینه قبل أن یسلّموا کانوا یعزلون الأعمی و الأعرج و المریض و کانوا لایأکلون معهم و کان الأعمی و المریض یقولون : لعلّنا نوذیهم إذا أکلنا معهم فاعتزلوا مواکلتهم فلمّا قدم النبی ( ص ) سألوه عن ذالک فأنزل اللّه < لیس علیکم جناح أن تأکلوا جمیعًا أو أشتاتاً ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند <لیس علی الأعمی حرج. ..> فرمود: اهل مدینه قبل از آنکه مسلمان شوند، نابینایان، لنگان و بیماران را از خود جدا می کردند و با آنان هم غذا نمی شدند... و کوران و بیماران می گفتند: شاید اگر ما با دیگران هم غذا شویم، موجب اذیت آنان باشیم. از این رو از هم غذا شدن با دیگران کناره می گرفتند. پس هنگامی که پیامبر(ص) وارد مدینه شد، از آن حضرت سؤال کردند. خداوند این آیه را نازل فرمود: لیس علیکم جناح أن تأکلوا جمیعاً أو أشتاتاً>.

ص: 190

کوردلان

9- {کوردلان}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 64 - 11

11 - تکذیب کنندگان قوم نوح ( ع ) ، مردمی کوردل بودند .

إنهم کانوا قوماً عمین

کلمه <عمین> جمع <عمی> به معنای فاقدان بصیرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 16 - 13

13- آنان که ولایت خدا و ربوبیت او را بر هستی پذیرفته اند بینایند و کسانی که برای غیر خدا ولایت و تدبیری در جهان معتقدند ، کوردلانند .

قل هل یستوی الأعمی والبصیر أم هل تستوی الظلم-ت والنور

کلمات <أعمی> (کور)، <بصیر> (بینا) و نیز <ظلمات> (تاریکیها) و <نور> (روشنی) محتمل است مثالها و نظیرهایی برای مشرکان و موحدان باشد و محتمل است صفات و ویژگیهای معبودهای اهل شرک و خداوند متعال باشد. برداشت فوق مبتنی بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 19 - 5

5- آنان که الهی بودن قرآن و حقانیّت آن را باور ندارند ، کوردل و جاهلند .

أفمن یعلم أنما أُنزل إلیک من ربک الحق کمن هو أعمی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 81 - 1

1 - برخی از گمراهان ، گرفتار کوردلی و فاقد زمینه هدایت

و ما أنت به-دی العمی عن ضل-لتهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 53 - 2

2 - کافران حق ناپذیر ، انسان هایی کوردل اند .

إذا ولّوا . .. و ما أنت به-د العمی عن ضل-لتهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 19 - 3

3 - کافران ، مردمی کوردل و تاریک بین و مؤمنان ، انسان هایی روشن ضمیر و اهل بصیرت

و ما یستوی الأعمی و البصیر

ص: 191

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه، درصدد بیان تمثیل برای وضعیت مؤمنان و کافران است.

10- بینایی اخروی کوردلان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 101 - 8

8- چشم های نابینا در برابر حق ، در قیامت ، شعله های آتش دوزخ را خواهد دید .

و عرضنا جهنّم یومئذ للک-فرین عرضًا . الذین کانت أعینهم فی غطاء عن ذکری

عرضه شدن جهنم بر کافران در قیامت و رویت آن، عقوبتی متناسب با بهره نبردن آنان از بینایی برای شناخت خداوند است، همانگونه که گوش ناشنوای آنان نیز صدای جهنم را درخواهد یافت، زیرا، عرضه جهنم، محدود به عرضه بصری نیست.

11- سرنوشت کوردلان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 19 - 1

1 - انسان جاهل و کوردل با انسان عالم و روشن بین ، از نظر شخصیت و سرنوشت ، برابر و هم سنگ نیستند .

و ما یستوی الأعمی و البصیر

واژه <أعمی> و <بصیر> در آیه شریفه، کنایه از کوردلی و روشن بینی است.

12- شخصیت کوردلان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 19 - 1

1 - انسان جاهل و کوردل با انسان عالم و روشن بین ، از نظر شخصیت و سرنوشت ، برابر و هم سنگ نیستند .

و ما یستوی الأعمی و البصیر

واژه <أعمی> و <بصیر> در آیه شریفه، کنایه از کوردلی و روشن بینی است.

13- کوردلان در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 72 - 1،7،8

1- کوردلان در دنیا ، در آخرت نیز نابینا و راه گم کردگانند .

و من کان فی ه-ذه أعمی فهو فی الأخره أعمی و أضلّ سبیلاً

7- < عن أبی جعفر ( ع ) فی قول الله عزّوجلّ : < و من کان فی ه-ده أعمی فهو فی الأخره أعمی و أضلّ سبیلاً > قال : من

ص: 192

لم یدلّه خلق السماوات و الأرض و اختلاف اللیل و النهار و دوران الفلک و الشمس و القمر و الأیات العجیبات علی أن وراء ذلک أمراً أعظم منه فهو فی الأخره أعمی و أضلّ سبیلاً قال : فهو عمّا لم یعین أعمی و أضلّ ;

از امام باقر(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ <و من کان فی ه-ذه أعمی فهو فی الأخره أعمی و أضلّ سبیلاً> روایت شده است که فرمود: کسی که آفرینش آسمانها و زمین و پی در پی درآمدن شب و روز و گردش فلک و خورشید و ماه و نشانه های عجیب، او را به این حقیقت راهنمایی نکند که در پس این آفرینش، حقیقتی بزرگ تر از آن وجود دارد; چنین شخص نابینا و گمراه، در آخرت نابیناتر و گمراه تر خواهد بود. [امام] فرمود: پس این شخص نسبت به چیزی که ندیده و تجربه نکرده است، نابیناتر و گمراه تر است>.

8- < عن أبی محمد ( ع ) . . . یا إسحاق ! انه من خرج من ه-ذه الدنیا أعمی فهو فی الأخره أعمی و أضلّ سبیلاً یا إسحاق لیس تعمی الأبصار و لکن تعمی القلوب التی فی الصدور . . . ;

از امام هادی(ع) روایت شده است که آن حضرت به اسحاق نوشت: ای اسحاق! [مراد از ]کسی که از این دنیا نابینا بیرون رود، در آخرت نیز نابینا و گمراه تر است، یا اسحاق! نابینایی چشم نیست; بلکه کوری قلبهایی است که در سینه ها جای دارد>.

14- کوردلان در دنیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 72 - 1،7،8

1- کوردلان در دنیا ، در آخرت نیز نابینا و راه گم کردگانند .

و من کان فی ه-ذه أعمی فهو فی الأخره أعمی و أضلّ سبیلاً

7- < عن أبی جعفر ( ع ) فی قول الله عزّوجلّ : < و من کان فی ه-ده أعمی فهو فی الأخره أعمی و أضلّ سبیلاً > قال : من لم یدلّه خلق السماوات و الأرض و اختلاف اللیل و النهار و دوران الفلک و الشمس و القمر و الأیات العجیبات علی أن وراء ذلک أمراً أعظم منه فهو فی الأخره أعمی و أضلّ سبیلاً قال : فهو عمّا لم یعین أعمی و أضلّ ;

از امام باقر(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ <و من کان فی ه-ذه أعمی فهو فی الأخره أعمی و أضلّ سبیلاً> روایت شده است که فرمود: کسی که آفرینش آسمانها و زمین و پی در پی درآمدن شب و روز و گردش فلک و خورشید و ماه و نشانه های عجیب، او را به این حقیقت راهنمایی نکند که در پس این آفرینش، حقیقتی بزرگ تر از آن وجود دارد; چنین شخص نابینا و گمراه، در آخرت نابیناتر و گمراه تر خواهد بود. [امام] فرمود: پس این شخص نسبت به چیزی که ندیده و تجربه نکرده است، نابیناتر و گمراه تر است>.

8- < عن أبی محمد ( ع ) . . . یا إسحاق ! انه من خرج من ه-ذه الدنیا أعمی فهو فی الأخره أعمی و أضلّ سبیلاً یا إسحاق لیس تعمی الأبصار و لکن تعمی القلوب التی فی الصدور . . . ;

از امام هادی(ع) روایت شده است که آن حضرت به اسحاق نوشت: ای اسحاق! [مراد از ]کسی که از این دنیا نابینا بیرون رود، در آخرت نیز نابینا و گمراه تر است، یا اسحاق! نابینایی چشم نیست; بلکه کوری قلبهایی است که در سینه ها جای دارد>.

15- گمراهی اخروی کوردلان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 72 - 1

1- کوردلان در دنیا ، در آخرت نیز نابینا و راه گم کردگانند .

ص: 193

و من کان فی ه-ذه أعمی فهو فی الأخره أعمی و أضلّ سبیلاً

16- هدایت ناپذیری کوردلان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 81 - 2

2 - بی تأثیر بودن قوی ترین هدایتگران و نیرومندترین هدایت ها ، در گمراهان کوردل

و ما أنت به-دی العمی عن ضل-لتهم

از آن جایی که فردی چون پیامبر(ص) - که قوی ترین هدایتگر - و کتابی چون قرآن - که دربردارنده نیرومندترین پیام هدایت است - در کوردلانی که زمینه بینش را از دست داده اند، بی تأثیرند، برداشت یاد شده به دست می آید.

کوردلی

17- آثار کوردلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 104 - 9

9 - نپذیرفتن آیات الهی، نتیجه کوردلی است، نه معلول خفای آیات.

قد جاءکم بصائر من ربکم فمن أبصر فلنفسه و من عمی فعلیها

کاربرد فعل <عمی> (کور شد) در مورد کسانی است که آیات روشن خداوند را درک نمی کنند، بیانگر این است که آنان چشم خود را به روی حقایق می بندند، نه اینکه حقایق پنهان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 64 - 12،13

12 - کوردلی قوم نوح ( ع ) ، ریشه انکار و تکذیب آیات خداوند از سوی آنان

کذبوا بایتنا إنهم کانوا قوماً عمین

13 - انکار آیات الهی برخاسته از کوردلی منکران ، و نه ابهام و خفای نشانه های خداوند

کذبوا بایتنا إنهم کانوا قوماً عمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 45 - 8

8- تأثیر نکردن انذار های پیامبر ( ص ) در برخی از مردم ، برخاسته از حرف ناشنوایی آنان بود ; نه ناشی از ضعف در منطق وحی و بیان آن حضرت .

قل إنّما أُنذرکم بالوحی و لایسمع الصمّ الدعاء إذا ماینذرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 46 - 8

ص: 194

8 - کوردلی ، موجب محرومیت از فهم حقایق و پندپذیری

أفلم یسیروا . .. فإنّها لاتعمی الأبص-ر و ل-کن تعمی القلوب التی فی الصدور

18- آثار کوردلی قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 72 - 6

6- سرمستی ، تحیّر و بصیرت نداشتن قوم لوط ، مانع هدایت پذیری از رهنمود های حضرت لوط ( ع ) بود .

و اتقوا الله و لاتخزون . .. لعمرک إنهم لفی سکرتهم یعمهون

<سکره> به معنای از بین رفتن و از کار افتادن عقل است و <عمه> به معنای تردد ناشی از تحیر در امور است. بنابراین مقصود از جمله <لفی سکرتهم یعمهون> سرمستی و متحیر بودن و از دست دادن بصیرت در امور است.

19- آثار کوردلی کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 66 - 6

6 - کور باطنی ، ریشه تردید ها و حیرت کافران در مورد قیامت و مسائل آن

بل هم فی شکّ منها بل هم منها عمون

<عمون> نظر به چشم ظاهر ندارد; بلکه عدم بینش و بصیرت کافران را می رساند که در نتیجه آن، آنها گرفتار شک و تردید و حیرت و سرگردانی اند.

20- زمینه کوردلی کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 44 - 14

14 - هدایت و شفای قرآن ، مایه فزونی کوردلی کافران لجوج

و هو علیهم عمیً أُول-ئک ینادون من مکان بعید

21- عوامل کوردلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 28 - 9

9- اشرافیت ، استکبار و خودبرتربینی سران قوم نوح ، مایه کوردلی و ناتوانی آنان از درک دلایل نبوت و فهم معارف الهی بود .

أرءیتم إن . .. ءات-نی رحمه من عنده فعمّیت علیکم

ص: 195

<عُمّیت> فعل مجهول است و فاعل آن; یعنی، چیزی که موجب کوردلی و خفای دلیلهای نبوت نوح به کافران باشد، ذکر نشده است. به قرینه صفاتی که برای کافران قوم نوح بیان شده، می توان گفت: همان صفات (از طبقه اشراف و مستکبران بودن و خود را برتر دانستن و ...) موجب کوردلی و ناتوانی آنان از درک معارف شده بود.

22- کوردلی اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 28 - 8،9

8- سران و اشراف قوم نوح ، کوردلانی ناتوان از درک دلایل نبوت و فهم و معارف الهی

أرءیتم إن . .. ءات-نی رحمه من عنده فعمّیت علیکم

تعمیه (مصدر عمّیت) به معنای کور ساختن است و آن گاه که به <علی> متعدی شود ، به معنای مخفی کردن می باشد. بنابراین <فعمیت علیکم>; یعنی ، آن بیّنه و رحمتی که خداوند به من عطا کرده است ، بر شما مخفی مانده و از درکش ناتوانید.

9- اشرافیت ، استکبار و خودبرتربینی سران قوم نوح ، مایه کوردلی و ناتوانی آنان از درک دلایل نبوت و فهم معارف الهی بود .

أرءیتم إن . .. ءات-نی رحمه من عنده فعمّیت علیکم

<عُمّیت> فعل مجهول است و فاعل آن; یعنی، چیزی که موجب کوردلی و خفای دلیلهای نبوت نوح به کافران باشد، ذکر نشده است. به قرینه صفاتی که برای کافران قوم نوح بیان شده، می توان گفت: همان صفات (از طبقه اشراف و مستکبران بودن و خود را برتر دانستن و ...) موجب کوردلی و ناتوانی آنان از درک معارف شده بود.

23- کوردلی قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 72 - 1

1- سوگند مؤکد خداوند به جان پیامبر ( ص ) مبنی بر اینکه قوم لوط مردمانی سرمست و متحیر و به دور از هرگونه بصیرت و روشن بینی بودند .

لعمرک إنهم لفی سکرتهم یعمهون

برداشت فوق بنابراین مبناست که مخاطب جمله <لعمرک> - به قرینه آیات 49 وB51 پیش از شروع داستان ابراهیم(ع) و لوط(ع) (نبّیء عبادی . .. و نبّئهم ...) - پیامبراکرم(ص) باشد.

24- کوردلی قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 64 - 11،12

11 - تکذیب کنندگان قوم نوح ( ع ) ، مردمی کوردل بودند .

إنهم کانوا قوماً عمین

ص: 196

کلمه <عمین> جمع <عمی> به معنای فاقدان بصیرت است.

12 - کوردلی قوم نوح ( ع ) ، ریشه انکار و تکذیب آیات خداوند از سوی آنان

کذبوا بایتنا إنهم کانوا قوماً عمین

25- کوردلی کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 115 - 3

3 - نزول معجزات و محدوده آن، وارونه ساختن دل و دیده کافران، و قرار دادن دشمن برای پیامبران، از سنتها و کلمات خداوند و غیر قابل تغییر است.

إنما الأیت عند الله . .. و نقلب ... و کذلک جعلنا ... و تمت کلمت ربک

در آیات گذشته چند سنت و قانون الهی یاد شد، از جمله: <نقلب أفئدتهم> و <ما کانوا لیؤمنوا> و <لکل نبی عدوا>. لذا اگر مراد از <کلمت>، سنن باشد، همه موارد ذکر شده را می تواند شامل گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 101 - 1

1- بارزترین ویژگی کافران ، محجوب بودن آنان از دیدن و درک آیات الهی است .

الذین کانت أعینهم فی غطاء عن ذکری

مراد از دیدن ذکر خدا، مشاهده و درک آیات و نشانه هایی است که مایه یاد خداوند هستند (گفتن مسبّب و اراده سبب) و مفاد آیه، این است که مشاهده آیات خداوند، کافران را به یاد او نمی افکند، گویا پوششی بر چشم های آنان است که دیدن آن آیات، بر ایشان مقدور نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 46 - 11

11 - کافران و تکذیب کنندگان پیامبران ، نابینایان واقعی و محروم از بینایی دل

أفلم یسیروا فی الأرض . .. و ل-کن تعمی القلوب التی فی الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 19 - 3

3 - کافران ، مردمی کوردل و تاریک بین و مؤمنان ، انسان هایی روشن ضمیر و اهل بصیرت

و ما یستوی الأعمی و البصیر

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه، درصدد بیان تمثیل برای وضعیت مؤمنان و کافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 70 - 7

7 - مؤمنان ، انسان های زنده دل و برخوردار از حیات واقعی و معقول ، و کافران ( چونان مردگان ) محروم از آن

ص: 197

لینذر من کان حیًّا و یحقّ القول علی الک-فرین

برداشت یاد شده از ارتباط میان صدر و ذیل آیه شریفه; یعنی، به قرینه مقابله میان انسان های زنده و کافران، به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 58 - 5

5 - مؤمنان نیک کردار ، گروهی روشن بین و اهل بصیرت و کافران بدکردار ، گروهی کوردل و غافل اند .

و ما یستوی الأعمی و البصیر و الذین ءامنوا و عملوا الص-لح-ت و لا المسیء

<الأعمی> و <البصیر> تمثیلی برای مؤمنان نیک کردار و کافران بد کرداراست.

26- کوردلی کافران حق ناپذیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 53 - 2

2 - کافران حق ناپذیر ، انسان هایی کوردل اند .

إذا ولّوا . .. و ما أنت به-د العمی عن ضل-لتهم

27- کوردلی گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 81 - 1

1 - برخی از گمراهان ، گرفتار کوردلی و فاقد زمینه هدایت

و ما أنت به-دی العمی عن ضل-لتهم

28- کوردلی مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 50 - 17

17 - پیامبر(ص)، بینا و راه یافته، و مشرکان، کور و گمراه هستند. *

فمن ءامن . .. والذین کذبوا ... قل هل یستوی الأعمی و البصیر

ظاهراً مراد از <البصیر>، پیامبر(ص)، مراد از <الأعمی>، مشرکان هستند. و چون موضوع آیه، ایمان به پیامبر است، گویا آیه در صدد بیان فلسفه لزوم ایمان به آن حضرت است. یعنی از آنجا که پیامبر(ص) بصیر است، دیگران باید از او تبعیت کنند.

ص: 198

29- کوردلی مشرکان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 46 - 6

6 - مشرکان تکذیب گر و حق ستیز عصر بعثت ، مردمی پندناپذیر و کوردل

و إن یکذّبوک . .. أفلم یسیروا فی الأرض ... القلوب التی فی الصدور

30- کوردلی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 16 - 17

17- خداوند ، حقیقتی بصیر و پرفروغ است و معبود های اهل شرک کور و تاریکند .

قل هل یستوی الأعمی والبصیر أم هل تستوی الظلم-ت والنور

برداشت فوق بر این مبناست که <أعمی> و <ظلمات> اوصاف معبودهای اهل شرک و <بصیر> و <نور> وصف خداوند باشد.

31- کوردلی مکذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 66 - 5

5 - منکران آخرت ، مردمی کور باطن و فاقد بصیرت

بل هم منها عمون

<عمی> (مفرد <عمون>) یعنی کور، و مقصود از کوری در آیه، کوری دل است و نه کوری سر.

32- کوردلی مکذبان آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 64 - 11

11 - تکذیب کنندگان قوم نوح ( ع ) ، مردمی کوردل بودند .

إنهم کانوا قوماً عمین

کلمه <عمین> جمع <عمی> به معنای فاقدان بصیرت است.

33- کوردلی مکذبان انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 46 - 11

ص: 199

11 - کافران و تکذیب کنندگان پیامبران ، نابینایان واقعی و محروم از بینایی دل

أفلم یسیروا فی الأرض . .. و ل-کن تعمی القلوب التی فی الصدور

34- کوردلی مکذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 19 - 5

5- آنان که الهی بودن قرآن و حقانیّت آن را باور ندارند ، کوردل و جاهلند .

أفمن یعلم أنما أُنزل إلیک من ربک الحق کمن هو أعمی

35- کوردلی مکذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 50 - 16

16 - مؤمنان به پیامبر(ص)، بینا و راه یافته و تکذیب کنندگان او کور و گمراه هستند.

فمن ءامن . .. والذین کذبوا ... قل هل یستوی الأعمی و البصیر

چون موضوع آیات اثبات رسالت پیامبر(ص) است، می توان گفت مراد از <البصیر> مؤمنان به آن حضرت و مراد از <الأعمی> تکذیب کنندگان آن حضرت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 43 - 2

2 - مردمی که از نزدیک ، اعمال و رفتار پیامبر ( ص ) را نظاره کرده و از او تبعیت نمی کردند ، همانند آن نابینایی اند که از نعمت بصیرت دل نیز محروم است .

و منهم من ینظر إلیک أفأنت تهدی العمی و لو کانوا لا یبصرون

36- کوردلی منکران آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 64 - 13

13 - انکار آیات الهی برخاسته از کوردلی منکران ، و نه ابهام و خفای نشانه های خداوند

کذبوا بایتنا إنهم کانوا قوماً عمین

ص: 200

37- نشانه های کوردلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 24 - 3

3- گرایش های شرک آلود و انکار حقانیت قرآن ، نشانه ناشنوایی ضمیر و کوری دل است .

مَثل الفریقین کالأعمی والأصمّ والبصیر والسمیع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 46 - 4

4 - تکذیب پیامبران الهی و مبارزه با آنان ، نشانه پندناپذیری و کوردلی است .

و إن یکذّبوک. .. فتکون لهم قلوب یعقلون ... القلوب التی فی الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 72 - 16

16 - شرکورزی ، نشانه بی بصیرتی است .

أفلاتبصرون

38- نشانه های کوردلی کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 102 - 7

7- روی گردانی از ولایت الهی و تمسک به ولایت غیر خدایی ، نمودی از کوردلی کافران است .

کانت أعینهم فی غطاء . .. أفحسب الذین کفروا أن یتّخذوا

ارتباط محتوایی این آیه با آیات قبل، خصوصاً با توجه به <فاء> در <أفحسب> چنین می نماید که برگزیدن اولیا از سوی کافران، از نتایج کوری و کری و فقدان شناخت آنان است.

39- نشانه های کوردلی کافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 47 - 6

6 - ناباوری کافران عصر بعثت به عذاب الهی و به مسخره گرفتن آن ، نمودی از کوردلی ایشان

و ل-کن تعمی القلوب التی فی الصدور . و یستعجلونک بالعذاب

کوری

ص: 201

40- آثار کوری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 61 - 1،20

1 - نابینایی ، لنگی و مرض ، سه عامل معاف شدن از تکالیفی است که در آنها ، بینایی ، حرکت و راه رفتن و سلامت لازم است .

لیس علی الأعمی حرج و لا علی الأعرج حرج و لا علی المریض حرج

برداشت یاد شده مبتنی بر این است که جمله <و لا علی أنفسکم أن تأکلوا. ..> استینافیه و جدا از جمله <لیس علی الأعمی حرج...> باشد. بر این اساس جمله <لیس علی الأعمی...> درصدد بیان قانون و اصلی کلی است و آمدن آن به تناسب بیان احکام افرادی است که به شکلی از برخی از تکالیف معاف اند; مانند زنان سالخورده که از حجاب معاف اند و نیز معاف بودن فرزندان و برادر زادگان و... از اجازه خواستن جهت ورود به خانه دیگران که در دنبال همین آیه ذکر شده است.

20 - نقص عضو مانند نابینایی ، لنگی و بیماری را ، نباید مانع از هم غذا شدن با افراد سالم دانست .

لیس علی الأعمی حرج . ..و لا علی أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت ءابائکم ... أ

توصیه خداوند به این که افراد ناقص العضو، نابینایان و. .. حق دارند با افراد سالم هم غذا شوند، می تواند به این دلیل باشد که کسی گمان نکند که نقص عضو، مانع از هم غذا شدن است و باید از افراد ناقص العضو، اجتناب کرد. گفتنی است آنچه در برخی از تواریخ آمده است که برخی از مردم از هم غذا شدن با نابینایان و... خودداری می کردند، مؤید همین برداشت است.

41- زمان کوری یعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 84 - 6

6- افول بینایی یعقوب ( ع ) ، در زمان کهنسالی او و مصادف با دوران بازداشت بنیامین بوده است .

عسی الله أن یأتینی بهم جمیعًا . .. وابیضت عیناه من الحزن

42- شفا کوری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 13

13 - بینایی بخشیدن به کور مادرزاد و شفای پیسی ، معجزه عیسی ( ع )

و أبریء الاکمه و الابرص

43- شفای کوری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 110 - 24،27،31

24 - حضرت مسیح توانا بر بیناسازی کور های مادرزاد و شفابخشی مبتلایان به پیسی

ص: 202

و تبری الاکمه و الابرص باذنی

27 - عیسی ( ع ) ، ارائه کننده معجزات خویش ( حیات بخشی به اجسام بی جان ، درمان کوری و پیسی و زنده کردن مردگان ) ، در بسیاری از مواقع

اذ تخلق . .. و تبری الاکمه و الابرص باذنی و اذ تخرج

برداشت فوق از فعل مضارع <تخلق> و <تبری> و <تخرج> که حاکی از استمرار انجام کار می باشد، استفاده شده است.

31 - توانایی عیسی ( ع ) بر ارائه معجزاتی همانند روح بخشی به مجسمه ها ، درمان کوری و پیسی و احیای مردگان ، از نعمت های ویژه خداوند به آن حضرت

اذکر نعمتی . .. و تبری الاکمه و الابرص باذنی و اذ تخرج الموتی باذنی

44- عوامل کوری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 84 - 11

11- حزن شدید و گریه فراوان ، باعث سفید گشتن سیاهی چشم و نابینایی می شود .

وابیضت عیناه من الحزن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 43 - 11

11 - نور شدید ، از عوامل زدایش بینایی چشم *

یکاد سنا برقه یذهب بالأبص-ر

<سنا> به معنای <ضیاء> (روشنایی) و <برق> به معنای لمعان و نوری است که بر اثر برخورد ابرها به وجود می آید.

45- عوامل کوری اخروی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 126 - 2

2 - به فراموشی سپردن آیات و هدایت های الهی و غفلت از آن ، موجب کور محشور شدن در قیامت است .

لم حشرتنی أعمی . .. قال کذلک أتتک ءای-تنا فنسیتها

46- عوامل کوری در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 124 - 10

10 - زندگانی دشوار ، اثر طبیعی روی گردانی از یاد خدا و نابینایی در قیامت ، مجازات و کیفر الهی آن است .

فإنّ له معیشه ضنکًا و نحشره یوم القی-مه أعمی

ص: 203

تفاوت در تعبیر <فإنّ له. ..> و <نحشره ...> - که دومی به خداوند نسبت داده شده است و اولی بر نفسِ عمل متفرع گردیده- ممکن است به مطلب یاد شده اشاره داشته باشد.

47- عوامل کوری یعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 84 - 5

5- حزن و اندوه شدید یعقوب ( ع ) در فراق یوسف ( ع ) ، موجب نابینایی هر دو چشم او شد .

وابیضت عیناه من الحزن

<ابیضاض> مصدر باب افعلال از ماده <بیض> و به معنای سفید شدن است و سفید شدن چشم کنایه از نابینا گشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 93 - 3

3- یعقوب ( ع ) در فراق یوسف ( ع ) نابینا شده بود .

یأت بصیرًا

48- کوری اخروی تارکان حج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 124 - 13

13 - < معاویه بن عمار عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن رجل لم یحجّ قطّ و له مال قال : هو ممّن قال اللّه : < و نحشره یوم القیامه أعمی > قلت : سبحان اللّه أعمی ؟ قال : أعماه اللّه عن طریق الجنّه ;

معاویه بن عمار گوید: از امام صادق(ع) در باره کسی که مالی داشته و به حج نرفته است سؤال کردم؟ فرمود: او در زمره کسانی است که خداوند فرموده: <و نحشره یوم القیامه أعمی>. گفتم سبحان اللّه نابینا؟ فرمود: خداوند او را از [دیدن ]راه بهشت نابینا کرده است>.

49- کوری اخروی غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 124 - 5

5 - روی گردانان از هدایت الهی و یاد او ، در صحنه قیامت ، نابینا محشور خواهند شد .

و من أعرض عن ذکری . .. و نحشره یوم القی-مه أعمی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 125 - 1،2

ص: 204

1 - روی گردانان از هدایت و یاد خدا ، در قیامت نابینا برانگیخته خواهند شد .

قال ربّ لم حشرتنی أعمی

2 - غافلان از یاد خدا ، در قیامت شگفت زده و با پرسشی شِکوه آمیز از خداوند ، جویای علت کوری خود خواهند شد .

قال ربّ لم حشرتنی أعمی

50- کوری اخروی غافلان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 124 - 10

10 - زندگانی دشوار ، اثر طبیعی روی گردانی از یاد خدا و نابینایی در قیامت ، مجازات و کیفر الهی آن است .

فإنّ له معیشه ضنکًا و نحشره یوم القی-مه أعمی

تفاوت در تعبیر <فإنّ له. ..> و <نحشره ...> - که دومی به خداوند نسبت داده شده است و اولی بر نفسِ عمل متفرع گردیده- ممکن است به مطلب یاد شده اشاره داشته باشد.

51- کوری اخروی گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 97 - 6

6- گمراهان ، در قیامت به صورت خزندگانی فاقد هرگونه شنوایی ، بینایی و نطق محشور خواهند شد .

و من یضلل . .. و نحشرهم یوم القی-مه علی وجوههم عمیًا و بکمًا و صمًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 124 - 5

5 - روی گردانان از هدایت الهی و یاد او ، در صحنه قیامت ، نابینا محشور خواهند شد .

و من أعرض عن ذکری . .. و نحشره یوم القی-مه أعمی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 125 - 1

1 - روی گردانان از هدایت و یاد خدا ، در قیامت نابینا برانگیخته خواهند شد .

قال ربّ لم حشرتنی أعمی

52- کوری اخروی مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 127 - 1

ص: 205

1 - زندگانی سخت و تنگ در دنیا و کوری و گرفتار بی مهری خداوند شدن در قیامت ، کیفر اسرافکاران است .

معیشه ضنکًا و نحشر یوم القی-مه أعمی . .. و کذلک نجزی من أسرف

اسراف; یعنی، از حد اعتدال فراتر رفتن (مصباح). در این آیه، مراد از آن به قرینه <من اتبع هدای> تجاوز از رهنمودهای الهی است. <ذلک> در <کذلک> اشاره به کیفرهایی است که در آیات پیشین برای اعراض کنندگان از یاد، خدا بیان شده است.

53- کوری اخروی معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 124 - 5،10

5 - روی گردانان از هدایت الهی و یاد او ، در صحنه قیامت ، نابینا محشور خواهند شد .

و من أعرض عن ذکری . .. و نحشره یوم القی-مه أعمی

10 - زندگانی دشوار ، اثر طبیعی روی گردانی از یاد خدا و نابینایی در قیامت ، مجازات و کیفر الهی آن است .

فإنّ له معیشه ضنکًا و نحشره یوم القی-مه أعمی

تفاوت در تعبیر <فإنّ له. ..> و <نحشره ...> - که دومی به خداوند نسبت داده شده است و اولی بر نفسِ عمل متفرع گردیده- ممکن است به مطلب یاد شده اشاره داشته باشد.

54- کوری اخروی معرضان ازخدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 125 - 1

1 - روی گردانان از هدایت و یاد خدا ، در قیامت نابینا برانگیخته خواهند شد .

قال ربّ لم حشرتنی أعمی

55- کوری بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 71 - 8

8 - پندار مصونیت از امتحان و عذاب الهی ، از میان برنده حق شنوی و بصیرت دینی بنی اسرائیل

فعموا و صموا

56- کوری بیماردلان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 6

ص: 206

6- بیماردلان گریزان از جهاد و فسادانگیز و قطع کننده رحم ، مردمی کر و کور در برابر حق

أول-ئک الذین . .. فأصمّهم و أعمی أبص-رهم

57- کوری تارکان جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 6

6- بیماردلان گریزان از جهاد و فسادانگیز و قطع کننده رحم ، مردمی کر و کور در برابر حق

أول-ئک الذین . .. فأصمّهم و أعمی أبص-رهم

58- کوری درقیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 124 - 11

11 - زندگانی پر دردسر در دنیا و محشور شدن با چشمانی نابینا در قیامت ، ازجلوه های گمراهی و شقاوت آدمی است .

فمن اتبع هدای فلایضلّ و لایشقی . و من أعرض عن ذکری فإنّ له معیشه ضنکًا و نحشره ی

برداشت یاد شده، لازمه تقابل بین گروه هدایت یافتگان و غافلان است که مجموع دو آیه، بیانگر آن است.

59- کوری دنیاطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 108 - 4

4- مهر شدن قلب و قوای شنوایی و بینایی ( محرومیت از درک حقایق ) ، کیفر ترجیح دهندگان زندگی دنیا بر آخرت

استحبّوا الحیوه الدنیا . .. أُول-ئک الذین طبع الله علی قلوبهم

60- کوری عبدالله بن ام مکتوم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 8 - 1

1 - ابن ام مکتوم ، با آن که از دیدن عاجز بود ، برای رساندن خویش به مجلس وعظ و ارشاد پیامبر ( ص ) ، راه را با شتاب می پیمود .

من جاءک یسعی

ص: 207

61- کوری غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 125 - 14

14 - ژرف اندیشی های همراه با غفلت از یاد خدا ، در حقیقت کوری وبی بصیرتی است .

لم حشرتنی أعمی و قد کنت بصیرًا

کوری در قیامت، نمای واقعیت شخص در دنیا است; یعنی، هر چند او خود را دارای بصیرت می داند، اما در حقیقت فاقد بصیرت است.

62- کوری قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 37 - 7،8

7 - مردان مصمم به تجاوز نسبت به میهمانان لوط ، مورد انتقام الهی با کور شدن چشم هایشان

و لقد رودوه عن ضیفه فطمسنا أعینهم

<طمس> (مصدر <طمسنا>) به معنای محوکردن و از بین بردن است. بنابراین <طسمنا أعینهم>; یعنی، چشمانشان را از آنان گرفتیم و نابینایشان کردیم.

8 - کور شدن چشم های متجاوزان قوم لوط ، پیش درآمد عذاب الهی برای آنان

فذوقوا عذابی و نذر

به کار رفتن واژه <ذوقوا>، ظاهراً کنایه از این است که این عذاب را بچشید تا عذاب اصلی بر سرتان فرود آید.

63- کوری کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 171 - 1،2،4

1 - مَثَل کفرپیشگان ، مَثَل حیوانی است که از درک شنیده ها ناتوان است .

و مثل الذین کفروا کمثل الذی ینعق بما لایسمع

<نعق> (مصدر ینعق) به معنای: نهیب چوپان بر گوسفندان و امر و نهی اوست و مراد از <ما لایسمع> گوسفند و مانند آن می باشد. به گفته مفسران در آیه شریفه، کافران لجوج به گوسفندان و دعوت کنندگان به معارف دین به چوپان تشبیه شده اند. بر این مبنا بخشی از مشبه ذکر نشده و تقدیر کلام چنین است: مثل الذین کفروا و الذی یدعوهم الی الأیمان کمثل الذی ... .

2 - کفرپیشگان از دعوت پیامبران جز فریاد و سر و صدا ، چیز دیگری در نمی یابند .

و مثل الذین کفروا کمثل الذی ینعق بما لایسمع إلا دعاءً و نداءً

بر اساس توضیح برداشت قبل، معنای جمله <مثل الذین کفروا . .. إلا دعاءً و نداءً> چنین می شود: مَثَل کافران در ارتباط با دعوت کنندگان به ایمان مَثَل گوسفندان و چوپان آنهاست; همان گونه که گوسفندان از سخن و امر و نهی چوپان چیزی جز فریاد نمی فهمند، کافران نیز از دعوت پیامبران حقیقتی را درک نمی کنند.

4 - ناتوانی کفرپیشگان از دیدن و شنیدن حقایق دینی و بازگویی آنها ، ایشان را از درک معارف دین و حقایق قرآن ، محروم

ص: 208

کرده است .

صم بکم عمی فهم لایعقلون

مفعول <لایعقلون> معارف الهی و حقایق قرآن (ما أنزل اللّه) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 104 - 10

10 - ایمان به آیات الهی بینایی و کفر به آن کوری است.

قد جاءکم بصائر من ربکم فمن أبصر فلنفسه و من عمی فعلیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 20 - 11

11- کفرپیشگان ، مشرکان و آنان که به خدا دروغ می بندند ، از شنیدن و دیدن آیات الهی ناتوانند .

و من أظلم ممن افتری . .. أُول-ئک ... ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 45 - 8

8- افتادن حجاب نامرئی بر دیدگان کافران و محروم شدن آنان از شنیدن و درک وحی ، معلول تصمیم آنها مبنی بر عدم ایمان به آخرت است .

بین الذین لایؤمنون بالأخره حجابًا مستورًا

تعبیر <الذین لایؤمنون بالأخره> - به صورت جمله وصفیه - و فعل مضارع به جای <الکافرین> می تواند به این معنا باشد که جعل حجاب از سوی خدا، به خاطر این خصلت و گزینش از سوی کافران بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 8 - 9

9 - مؤمنان ، مردمی واقع بین ، خودشناس و بصیر و کافران ، مردمی خود ناشناس و فاقد بصیرت

الذین کفروا لهم عذاب شدید و الذین ءامنوا. .. أفمن زیّن له سوء عمله فرءاه حسنًا

برداشت یاد شده براساس این احتمال است که آیه شریفه تصویر کننده چهره مؤمنان و کافران باشد که در آیه قبل از آنان سخن گفته شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 66 - 1،2

1 - توانایی خداوند بر عذاب کافران ، به گونه ای که آنان با از بین رفتن چشم ها و نوردیدگانشان ، راه معمول خود را پیدا نکرده و از پیمودن راه درست محروم خواهند شد .

و لو نشاء لطمسنا علی أعینهم فاستبقوا الصرط فأنّی یبصرون

<طمس> (مصدر <طمسنا>) به معنای از بین بردن آثار و شواهد چیزی است و مقصود از <لطمسنا علی أعینهم> از بین بردن کامل عضو چشم و یا نور و بینایی آن می باشد. مراد از <الصراط> نیز راه معمول و متداولی است که افراد آن را طی می کنند.

ص: 209

2 - عذاب کافران با از بین بردن چشم ها و نوردیدگانشان ( به گونه ای که راه درستی را پیدا نکنند ) جزء مشیت و سنت خدا نیست .

و لو نشاء لطمسنا علی أعینهم فاستبقوا الصرط فأنّی یبصرون

از به کار رفتن <لو> - که برای امتناع و امر محالی است - برداشت یاد شده به دست می آید.

64- کوری کافران حق ناپذیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 9 - 4

4 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله < و جعلنا من بین أیدیهم سدّاً و من خلفهم سدّاً فأغشیناهم > یقول : فأعمیناهم < فهم لایبصرون > الهدی . . . ;

از امام باقر(ع) درباره قول خدا <. ..فأغشیناهم> روایت شده: که خدا می فرماید: آنان را کور کردیم، پس نور هدایت را نمی بینند...>.

65- کوری متجاوزان به مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 37 - 9

9 - < عن أبی یزیدالحمار عن أبی عبداللّه . . . فلمّا دخلوا ( أی دخلوا قوم لوط ) أهوی جبرئیل بإصبعه نحوهم فذهبت أعینهم و هو قوله < فطمسنا أعینهم . . . > ;

ابی یزیدحمار از امام صادق(ع) روایت نموده است:. .. پس چون قوم لوط وارد خانه لوط(ع) شدند، جبرئیل با انگشت خود به سوی آنها نشانه گرفت که در اثر آن، چشم هایشان کور شد و این سخن خداوند است که فرمود: فطمسنا أعینهم...>.

66- کوری مرتدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 108 - 1

1- خداوند ، قلب و قوای شنوایی و بینایی کافران دنیاگرا ( مرتدان ) را ، مهر کرده و از درک حقایق محرومشان ساخته است .

استحبّوا الحیوه الدنیا . .. الک-فرین . أُول-ئک الذین طبع الله علی قلوبهم ... و أ

67- کوری مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 20 - 11

ص: 210

11- کفرپیشگان ، مشرکان و آنان که به خدا دروغ می بندند ، از شنیدن و دیدن آیات الهی ناتوانند .

و من أظلم ممن افتری . .. أُول-ئک ... ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 17 - 5

5 - شرکورزی و پرستش غیر خدا ، گمراهی و کوری است .

فاستحبّوا العمی علی الهدی

مصداق بارز برای ضلالت و کوردلی قوم ثمود - به قرینه <ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه> در آیه 14 - شرک و پرستش غیر خداوند است.

68- کوری مشرکان حق ناپذیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 9 - 4

4 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله < و جعلنا من بین أیدیهم سدّاً و من خلفهم سدّاً فأغشیناهم > یقول : فأعمیناهم < فهم لایبصرون > الهدی . . . ;

از امام باقر(ع) درباره قول خدا <. ..فأغشیناهم> روایت شده: که خدا می فرماید: آنان را کور کردیم، پس نور هدایت را نمی بینند...>.

69- کوری مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 20 - 11،13

11- کفرپیشگان ، مشرکان و آنان که به خدا دروغ می بندند ، از شنیدن و دیدن آیات الهی ناتوانند .

و من أظلم ممن افتری . .. أُول-ئک ... ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون

13- < عن أبی عبدالله ( ع ) [ فی قوله تعالی ] : < ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون > . . . قال : لم یعتبهم بما صنع قلوبهم و ل-کن یعاتبهم بما صنعوا . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که درباره قول خدا <ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون> فرمود: خداوند آنان را برای آنچه قلبهایشان انجام داده نکوهش نکرده; بلکه برای آنچه خود، انجام داده اند نکوهش کرده است . ..>.

70- کوری مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 6

6- بیماردلان گریزان از جهاد و فسادانگیز و قطع کننده رحم ، مردمی کر و کور در برابر حق

أول-ئک الذین . .. فأصمّهم و أعمی أبص-رهم

ص: 211

71- کوری مکذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 7 - 2

2 - بر گوش و چشم منکران آن ، حجابی است که آنان را از شنیدن و دیدن حقایق دین ، ناتوان ساخته است .

و علی سمعهم و علی ابصرهم غشوه

<غشاوه> به معنای پرده و مانند آن است. در برداشت فوق <علی سمعهم> خبر برای <غشاوه> گرفته شده است.

72- کوری هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 23 - 12

12 - پرستشگران هوای نفس - براساس سنت الهی - ناشنوا ، نابینا و تأثیرناپذیر در برابر حق

من اتّخذ إل-هه هویه و أضلّه اللّه علی علم و ختم علی سمعه و قلبه و جعل علی بصره غ

73- مرض کوری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 15

15 - شیوع بیماری کوری مادرزاد و پیسی ، در زمان حضرت عیسی ( ع ) *

و أبریء الاکمه و الابرص

شفای کوری و پیسی از میان تمام بیماریهایی که در آن زمان قابل علاج نبود، حکایت از شیوع این دو بیماری در آن زمان دارد.

74- منشأ کوری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 125 - 7

7 - اعطای بصیرت و بینایی و سلب آن ، از جلوه های ربوبیت خداوند است .

قال ربّ لم حشرتنی أعمی

ص: 212

75- منشأ کوری اخروی انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 126 - 8

8 - نابینایی و بسته بودن راه درک انسان در قیامت ، تبلور محرومیت او از توجه و عنایت خداوند

لم حشرتنی أعمی . .. کذلک الیوم تنسی

76- نشانه های کوری دهریون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 24 - 2

2 - محدود شمردن زندگی به مجال دنیا ، نمودی از ناشنوایی ، نابینایی و حق ناپذیر بودن دهریون

و أضلّه اللّه علی علم و ختم علی سمعه . .. و قالوا ما هی إلاّ حیاتنا الدنیا

77- یوسف(ع) و کوری یعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 93 - 5

5- یوسف ( ع ) از نابینا شدن پدرش آگاه شده بود .

یأت بصیرًا

ص: 213

12- کوه

1- آتش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 10 - 3،4،5،6

3 - حضرت موسی ( ع ) هنگام سرگردانی در بیابان ، آتشی را دید و به خانواده اش بشارت داد .

إذ رءا نارًا فقال . .. إنّی ءانست نارًا

<ایناس> (مصدر <ءانست>) در معانی <احساس کردن>، <دیدن>، <دانستن> و <شنیدن> استعمال می شود(لسان العرب). به مناسبت مورد آیه، مراد <دیدن> است.

4 - خانواده و همراهان موسی ( ع ) در بیابان ، آتشی را که موسی ( ع ) مشاهده کرد ، ندیدند . *

فقال لأهله امکثوا أنّی ءانست نارًا

از گفته موسی(ع) که فرمود: <من آتشی را دیدم> می توان احتمال داد که دیگر همراهان موسی(ع) آن آتش را ندیده بودند. و گرنه دیدن را به خود اختصاص نمی داد.

5 - موسی ( ع ) تصمیم گرفت برای آوردن پاره آتشی جهت روشن کردن آتش و یا پیدا کردن راهنما ، خود را به محل آتش برساند .

لعلّی ءاتیکم منه بقبس أو أجد علی النار هدًی

<قبس>، یعنی اخگر و آن، چوب آتش گرفته ای است که برای برافروختن آتش دیگر، از آتش آماده اقتباس کرده باشند (لسان العرب). <هدیً> مصدر و به معنای اسم فاعل (هادی) است. حرف <أو> در آیه برای تعیین یکی از دو کار است، یعنی موسی(ع) در نظر داشت اگر با راهنمایی برخورد کرد، به راه ادامه دهند وگرنه با فراهم کردن آتش، خود را گرم نگه دارند.

6 - موسی ( ع ) از خانواده اش خواست که در جای خود منتظر وی بمانند و با او به مکان آتش نیایند .

فقال لأهله امکثوا إنّی ءانست نارًا

<مکث> به معنای درنگ کردن و انتظار کشیدن است (قاموس).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 11 - 1

1 - موسی ( ع ) درپی مشاهده آتش ، از خانواده خویش جدا شده و به طرف آتش حرکت کرد .

رءا نارًا . .. فلمّا أتیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 17 - 1

ص: 214

1 - موسی ( ع ) هنگام جدا شدن از خانواده اش برای آوردن آتش ، چوب دستی خود رانیز به همراه داشت .

و ما تلک بیمینک ی-موسی

<تلک> برای اشاره به مؤنث به کار می رود و دلالت دارد که اطلاق نام خشبه یا عوده (چوب) بر آنچه در دست موسی(ع) است، مسلم گرفته شده است; بنابراین از موسی(ع) خواسته شده بود که در جواب، خصوصیات آن چوب را بیان کند تا متوجه باشد که چه چیزی تبدیل به مار خواهد شد. گفتنی است که از جمله <أهشّ بها علی غنمی> (در آیه بعد)، استفاده می شود که موسی(ع) پیش از آمدن به کوه طور، آن عصا را به همراه داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 29 - 4،5

4 - موسی ( ع ) آتشی را در سمت وادی طور مشاهده کرد .

ءانس من جانب الطور نارًا

<إیناس> (مصدر <آنس>) مرادف <إبصار> (دیدن) است. بنابراین <آنس>; یعنی، <بصر و رأی>.

5 - موسی ( ع ) خانواده اش را از وجود آتش در وادی طور آگاه کرد .

قال لأهله امکثوا إنّی ءانست نارًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 30 - 1

1 - موسی ( ع ) برای بردن آتش ، خود را به وادی طور رساند .

لعلّی ءاتیکم منها . .. أو جذوه من النار ... فلمّا أتیها

2- آثار آتش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 29 - 7

7 - تصمیم موسی ( ع ) به آوردن آتش از وادی طور ، برای گرم کردن خانواده اش

قال لأهله امکثوا . .. أو جذوه من النار لعلّکم تصطلون

<إصطلاء> (مصدر <تصطلون>) به معنای خود را گرم کردن است.

3- آثار استحکام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 105 - 2

2 - عظمت کوه ها و استحکام آن ، زمینه ساز استبعاد متلاشی شدن آن در نظر تحلیل گران فرجام جهان

و یس--َلونک عن الجبال فقل ینسفها ربّی

ص: 215

4- آثار عظمت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 105 - 2

2 - عظمت کوه ها و استحکام آن ، زمینه ساز استبعاد متلاشی شدن آن در نظر تحلیل گران فرجام جهان

و یس--َلونک عن الجبال فقل ینسفها ربّی

5- اتقان کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 7 - 2

2- وجود کوه های استوار بر بستر زمین ، از آیات الهی است .

و ألقینا فیها روسی

6- اجزای کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قارعه - 101 - 5 - 4

4 - اجزای تشکیل دهنده کوه ها ، دارای رنگ های گوناگون است .

و تکون الجبال کالعهن المنفوش

7- ارزش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 2 - 2

2 - < طور > ، کوهی با عظمت و دارای ارزشی درخور سوگند خداوند

و طور سینین

8- استبعاد تلاشی کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 105 - 2

2 - عظمت کوه ها و استحکام آن ، زمینه ساز استبعاد متلاشی شدن آن در نظر تحلیل گران فرجام جهان

و یس--َلونک عن الجبال فقل ینسفها ربّی

ص: 216

9- استحکام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 27 - 1،7

1 - آفرینش کوه های استوار و بلند در زمین ، از سوی خداوند

و جعلنا فیها روسی ش-مخ-ت

<رواسی> به معنای کوه های استوار و پابرجا و <شامخات> به معنای <مرتفعات> (کوه های بلند) است.

7 - وجود کوه های استوار و بلند و آب های گوارا برای شرب انسان ها ، از نشانه های قدرت خداوند بر برپایی قیامت و احیای مردگان

و جعلنا فیها روسی ش-مخ-ت و أسقین-کم ماء فراتًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 7 - 1،2،4،5

1 - کوه ها مانند میخ های مستحکم ، با رسوخ در زمین مانع لرزش آن شده و اجزای$ آن را به هم پیوند داده است .

و الجبال أوتادًا

<أوتاد> (جمع <وتد>); یعنی، میخ ها. تشبیه کوه ها به <میخ>، به این لحاظ است که آرامش و استحکام زمین و از هم نپاشیدن آن، وابسته به وجود کوه ها است; زیرا بدون وجود کوه ها، حرکت لایه های زمین به روی یکدیگر و پیدایش زلزله های فراگیر، آرامش و استقرار آن را به هم می زد.

2 - خداوند ، آفریننده کوه های استوار و مستحکم است .

ألم نجعل . .. و الجبال أوتادًا

4 - میخکوب شدن کوه ها در زمین ، نشان قدرت خداوند و ضرورت معاد

عمّ یتساءلون . .. ألم نجعل ... و الجبال أوتادًا

بیان آفرینش کوه ها، در پاسخ آنان که درباره معاد پرسش هایی را مطرح کرده بودند; گویای آن است که اگر معاد نباشد، برای پدیده هایی همچون زمین و کوه های آن توجیهی نمی توان یافت.

5 - وجود کوه های استوار در زمین ، از نعمت های خداوند به انسان ها است .

ألم نجعل . .. و الجبال أوتادًا

بیان وصف کوه ها، بین مجموعه آیاتی که بیانگر بعضی از نعمت های خداوند به انسان ها است; نشان می دهد که استواری کوه ها نیز از جمله آن نعمت ها است.

10- استقرار کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 3 - 6

6- زمین و گسترش آن ، کوه های ثابت و استوار ، رودخانه ها ، گیاهان مزدوج و تداوم شب و روز ، از نشانه های خدا و از دلایل یکتایی او در تدبیر هستی است .

إن فی ذلک لأی-ت لقوم یتفکرون

ص: 217

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 19 - 3

3- خداوند ، در زمین کوه های ثابت و استوار پدید آورد .

و ألقینا فیها روسی

<رواسی> (جمع راسیه) به معنای ثابت و استوار است و مراد از آن در این آیه، کوهها می باشد.

11- استقرار کوه ها در زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 10 - 4

4 - خداوند ، قرار دهنده کوه ها در زمین است .

و ألقی فی الأرض روسی

12- اسکان در کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 81 - 5

5- امکان مأوی گرفتن انسان در دل صخره ها و سنگر گرفتن در شکاف کوه ها ، از نعمت های الهی

و جعل لکم من الجبال أکن-نًا

13- اطرافیان آتش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 8 - 3

3 - تبریک خداوند به موسی و فرشتگان حاضر در اطراف آتش طور

نودی أن بورک من فی النّار و من حولها

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <بورک من فی النار> انشای تبریک باشد.

14- امتناع کوه ها از تکلیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 72 - 1

1 - خداوند ، تکالیف دین را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمین و کوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .

ص: 218

إنّا عرضنا الأمانه علی السموت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها

لام در <لیعذّب. ..> در آیه بعد، برای تعلیل عرضه امانت است. ذکر منافق مشرک و مؤمن در آن آیه، به دنبال تعلیل <لیعذّب> قرینه است که مراد از <الأمانه> در این آیه، چیزی است که افراد درباره آن، به سه گروه تقسیم می شوند و آن، همانا تکالیف دینی است. گفتنی است که آیه پیش که درباره اطاعت از خدا و رسول است، نیز می تواند قرینه بر برداشت بالا، باشد; چه این که اطاعت از خدا و پیامبر(ص)، وقتی میسّر است که به تکالیف ارائه شده از سوی آنان عمل شود.

15- امتناع کوه ها از قبول امانت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 72 - 4،5

4 - آسمان ها و زمین و کوه ها ، از قبول امانت الهی ، می ترسیدند .

إنّا عرضنا الأمانه علی السم-وت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها و أشفقن منها

5 - خودداری آسمان ها و زمین و کوه ها از قبول امانت الهی ، همراه با شفقت و ترس بود .

إنّا عرضنا الأمانه علی السموت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها و أشفقن منها

16- انقیاد کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 18 - 1

1 - سجده ( خضوع و انقیاد ) اهل آسمان و زمین و نیز خورشید ، ماه ، ستارگان ، کوه ها ، درختان و جنبندگان برای خدا

ألم تر أنّ اللّه یسجد له من فی السم-وت و من فی الأرض . .. و الشجر و الدواب

<سجود> (مصدر <یسجد>) به معنای اظهار خضوع و انقیاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 18 - 1

1 - کوه ها ، تحت تسخیر خدا و رام او هستند .

إنّا سخّرنا الجبال

17- انهدام کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 143 - 13،16،17،22

13 - کوه طور بر اثر تجلی خداوند بر آن متلاشی شد .

فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا

ضمیر فاعلی در <جعله> هم می تواند به <رب> برگردانده شود ; یعنی: <جعل الرب بتجلیه الجبل دکا>، و هم می تواند

ص: 219

ضمیر فاعلی آن به مصدری که از جمله <تجلی ربه> به دست می آید، برگردد ; یعنی: <جعل تجلیه الجبل دکا>. <دک> مصدر و به معنای متلاشی شدن و در آیه شریفه به معنای اسم مفعول (مدکوک، یعنی متلاشی شده) است.

16 - موسی ( ع ) بر اثر تجلی خداوند بر کوه و انهدام آن ، بی هوش بر زمین افتاد .

فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا و خرّ موسی صعقا

<خرور> (مصدر <خرّ>) به معنای افتادن و ساقط شدن و <صَعْق> به معنای بی هوش شدن است. قرار گرفتن جمله <خرّ موسی صعقا> پس از دو جمله <تجلی ربه> و <جعله دکا>، بیانگر این است که تجلی خدا بر کوه و انهدام آن در بی هوش شدن موسی(ع) دخیل بوده است.

17 - موسی ( ع ) با غرش و نهیب برآمده از انهدام کوه طور ، بی هوش شد و بر زمین افتاد .

جعله دکاً و خرّ موسی صعقا

<صَعِق> به کسی گفته می شود که بر اثر صدایی مهیب بی هوش شود. (برگرفته شده از لسان العرب).

22 - موسی ( ع ) با مشاهده اثر تجلی خدا ( انهدام کوه ) تقاضای رؤیت خداوند را ناروا دانست و به درگاه الهی توبه کرد .

فلما أفاق قال سبحنک تبت إلیک

18- انهدام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 90 - 2

2- شکافته شدن آسمان ها ، قطعه قطعه شدن زمین و انهدام کوه ها ، امری بسزا ، در برابر ادعای باطل فرزند گزینی خداوند

تکاد السموت یتفطّرن منه و تنشقّ الأرض و تخرّ الجبال هدًّا

فعل <تکاد> - که بر <وقوع نزدیک> دلالت دارد - در معنای مجازی <سزاواربودن> به کار رفته و ممکن است مراد این باشد که برخورد این سخن با مقام قدس الهی، مانند برخورد چیزی با ارکان جهان هستی است; که همه چیز را متلاشی کند و از میان ببرد. و یا این که خشم خداوند از این سخن به حدی است که جای آن دارد، آسمان و زمینی باقی نگذارد و همه چیز را نابود کند و کوه ها را درهم بریزد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 5 - 3

3 - رانش و از هم پاشیدگی کوه ها در آستانه برپایی قیامت ، بسیار عظیم و غیرقابل توصیف

و بسّت الجبال بسًّا

ذکر <بسّاً> به صورت نکره، بیانگر عظمت و غیرقابل توصیف بودن مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 6 - 1

1 - پاشیده شدن کوه های زمین و تبدیل شدن آنها ، به غبار پراکنده در هوا در آستانه برپایی قیامت

فکانت هباء منبثًّا

<هباء> به خاک نرم مانند آرد گفته می شود و <منبث> به معنای پراکنده است.

ص: 220

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 14 - 1،3

1 - زمین و کوه ها در آستانه برپایی قیامت ، از جایگاه و مدار خود خارج خواهند شد .

و حملت الأرض و الجبال

3 - نظم کنونی کره زمین و شکل استقرار کوه ها ، در آستانه برپایی قیامت از هم پاشیده می شود .

و حملت الأرض و الجبال فدکّتا دکّه وحده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 15 - 1

1 - به هنگام دمیده شدن در صور و متلاشی شدن نظم کنونی زمین و کوه ها ، واقعه قیامت رخ می دهد .

فإذا نفخ فی الصور . .. و حملت الأرض ... فیومئذ وقعت الواقعه

به گفته مفسران، واژه <واقعه> همانند واژه های <حاقه>، <قارعه>، <غاشیه> و. .. در قرآن - که بدون موصوف و یا به تقدیر آن آمده است - عَلَم برای قیامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 9 - 1

1 - متلاشی و ذره ذره شدن کوه ها ، همچون پشم رنگین و پراکنده شده ، در آستانه برپایی قیامت

و تکون الجبال کالعهن

<عهن> به معنای پشم رنگ شده است. در آیه پنجم از سوره <قارعه> چنین آمده است: <و تکون الجبال کالعهن المنفوش>; (و کوه ها مانند پشم رنگین زده شده خواهند شد).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 10 - 1

1 - کوه ها در آستانه برپایی قیامت ، از جا کنده و متلاشی خواهد شد .

و إذا الجبال نسفت

<نسف>، به معنای کندن از ریشه و بن است (قاموس المحیط).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 20 - 3

3 - کوه ها در قیامت ، نابود گشته و با زمین هم سطح خواهند شد .

فکانت سرابًا

<سراب> درخششی است در بیابان که مانند آب به چشم می آید (مفردات راغب). در اطلاق <سراب> گستردگی بر سطح زمین ملحوظ است (لسان العرب). بنابراین می توان گفت: کوه ها، با زمین هم سطح خواهند شد هر چند غبارهای باقی مانده از آن به صورت شبحی از کوه نمایان می شود.

ص: 221

19- اهمیت آتش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 10 - 8

8 - نمایان شدن آتش و فراهم آمدن خلوت گاهی برای اعطای رسالت به موسی ( ع ) ، حادثه ای با اهمیت و درخور توجه برای پیامبر ( ص ) بود .

هل اتیک حدیث موسی . إذ رءا نارًا

کلمه <إذ> ظرف است برای <حدیث> (در آیه قبل) و استفهام در آن آیه برای ترغیب پیامبر(ص) به توجه به آن ماجرا است.

20- اهمیت امانت عرضه شده به کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 72 - 2

2 - امانت عرضه شده الهی بر آسمان ها ، زمین و کوه ها و انسان ها ، بس عظیم و سنگین است .

إنّا عرضنا الأمانه علی السموت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها و أشفقن منها و ح

تعبیر <أبین أن یحملنها و أشفقن منها> و تعلیل قبول امانت از سوی انسان به <إنّه کان ظلوماً جهولاً> حکایت می کند که آن امانت، بس عظیم و سنگین است.

21- اهمیت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 15 - 3

3- زمین بدون وجود کوه ها ، دارای جنبش و لرزش بوده و برای زندگی انسان مناسب نیست .

و ألقی فی الأرض روسی أن تمیدبکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 31 - 4

4- اهمیت و نقش حیاتی کوه ها و راه های طبیعی برای زندگی انسان ها

و جعلنا فی الأرض روسی أن تمید بهم . .. سبلاً لعلّهم یهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 1 - 6

6 - نقش مهم کوه ها ، در نظام زمین و طبیعت

و الطّور

در صورتی که <طور> به معنای مطلق کوه باشد، از مورد قسم قرار گرفتن آن، اهمیت آن در نظام زمین، استفاده می شود.

ص: 222

22- بالا بردن کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 171 - 1،4،8

1 - خداوند کوه طور را به لرزه درآورد ، از زمین کند و آن را همچو پاره ابری بر بالای سر بنی اسرائیل قرار داد .

و إذ نتقنا الجبل فوقهم کأنه ظله

<نتق> (مصدر نتقنا) به معنای لرزاندن و از جا برکندن است. <ال> در <الجبل>، عهد ذهنی است و اشاره به کوه طور دارد. <ظله> به معنای پاره ابر، سقف و سایبان است. کوه اگر بر فراز سر انسانها قرار گیرد، شباهتش به پاره ابر بیش از شباهتش به سقف و مانند آن است.

4 - خداوند با برافراشتن کوه طور بر سر قوم موسی ، از آنان خواست تا با جدیت تمام تورات بپذیرند و رفتار و اندیشه های خویش را بر اساس آن استوار سازند .

خذوا ما ءاتینکم بقوه

<خذوا> یعنی بگیرید. <گرفتن> تورات و دیگر کتابهای آسمانی به این است که مورد پذیرش قرار گیرد و به احکام آن عمل شود.

8 - قرار گرفتن کوه بر فراز سر بنی اسرائیل ، معجزه و رخدادی شایسته به یاد داشتن

و إذ نتقنا الجبل فوقهم کأنه ظله

<إذ> متعلّق به فعل مقدّر <اذکروا> است.

23- بالا رفتن کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 63 - 2،3،9

2 - خداوند ، کوه طور را بر فراز سر بنی اسرائیل قرار داد .

و رفعنا فوقکم الطور

<الطور> نام کوهی است (مفردات راغب). الطور - چنانچه از ابن عباس نقل شده - همان کوهی است که موسی (ع) بر آن مناجات می کرد (مجمع البیان). قابل ذکر است که طور به مطلق کوه نیز گفته می شود.

3 - هدف از برافراشتن کوه طور بر سر بنی اسرائیل ، پذیرش میثاق الهی بود .

و إذ أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور

9 - قرار گرفتن کوه طور بر بالای سر بنی اسرائیل معجزه و رخدادی شایسته به یادداشتن

و إذ أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور

<إذ> مفعول برای فعل <اذکروا> در آیه 47 است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 2

2 - خداوند ، کوه طور را بر فراز سر بنی اسرائیل قرار داد .

و رفعنا فوقکم الطور

<الطور> نام کوهی است (مفردات راغب). الطور - چنانچه از ابن عباس نقل شده - همان کوهی است که موسی(ع) در آن

ص: 223

مناجات می کرد (مجمع البیان). قابل ذکر است که <طور> به مطلق کوه نیز گفته می شود.

24- برکت کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 52 - 2

2- کوه طور ، مکانی مبارک و محلی که خداوند از آن ناحیه با موسی ( ع ) سخن گفت .

و ن-دین-ه من جانب الطور الأیمن

<الأیمن> - که دراین برداشت به معنای مبارک گرفته شده است - ممکن است وصف برای <الطور> باشد و ممکن است وصف برای <جانب> گرفته شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 30 - 4

4 - وادی طور ، جایگاهی مقدس و مبارک

فی البقعه المب-رکه

<بقعه> به نقطه ای گفته می شود که هیئت آن متمایز از پیرامونش باشد. بنابراین اطلاق بقعه بر وادی طور، بدان جهت است که آن وادی وضعیتی متفاوت با اطرافش دارد.

25- بلندی کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 27 - 1

1 - آفرینش کوه های استوار و بلند در زمین ، از سوی خداوند

و جعلنا فیها روسی ش-مخ-ت

<رواسی> به معنای کوه های استوار و پابرجا و <شامخات> به معنای <مرتفعات> (کوه های بلند) است.

26- بنی اسرائیل و کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 171 - 1،2،8

1 - خداوند کوه طور را به لرزه درآورد ، از زمین کند و آن را همچو پاره ابری بر بالای سر بنی اسرائیل قرار داد .

و إذ نتقنا الجبل فوقهم کأنه ظله

<نتق> (مصدر نتقنا) به معنای لرزاندن و از جا برکندن است. <ال> در <الجبل>، عهد ذهنی است و اشاره به کوه طور دارد. <ظله> به معنای پاره ابر، سقف و سایبان است. کوه اگر بر فراز سر انسانها قرار گیرد، شباهتش به پاره ابر بیش از شباهتش به سقف و مانند آن است.

ص: 224

2 - قوم موسی هراساان از سقوط کوهِ برافراشته شده بر سر آنان

و ظنوا أنه واقع بهم

8 - قرار گرفتن کوه بر فراز سر بنی اسرائیل ، معجزه و رخدادی شایسته به یاد داشتن

و إذ نتقنا الجبل فوقهم کأنه ظله

<إذ> متعلّق به فعل مقدّر <اذکروا> است.

27- پرسش از فرجام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 105 - 3

3 - تعدادی از مردم صدراسلام در باره سرنوشت کوه ها در هنگامه رستاخیز ، از پیامبر ( ص ) توضیح می خواستند .

و یس--َلونک عن الجبال

28- پیدایش کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 34 - 4

4 - پیدایش آسمان ، زمین ، شب ، روز ، آب ، گیاه و کوه ، حوادثی نابرابر با حادثه بزرگ قیامت

الطامّه الکبری

<کبری> اسم تفضیل است و قیامت را - در برابر آنچه در آیات پیشین ذکر شد - برترین و بزرگ ترین حادثه معرفی می کند.

29- تاریخ پیدایش کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 19 - 4

4- کوه ها ، پس از پیدایش زمین به وجود آمدند .

و الأرض مددن-ها و ألقینا فیها روسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 10 - 8

8 - کوه ها ، پس از پیدایش زمین به وجود آمده اند .

و ألقی فی الأرض روسی

ص: 225

30- تاریخ خلقت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 31 - 2

2- پیدایش کوه ها ، پس از آفرینش زمین بوده است . *

و جعلنا فی الأرض روسی أن تمید بهم

ظاهر آن است که قرار دادن شیء در ظرفی فرع وجود ظرف است; بنابراین قرار دادن کوه ها در زمین بیانگر تأخر پیدایش کوه ها از پیدایش خود زمین است.

31- تبدیل کوه ها به ریگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 14 - 2

2 - کوه ها ، در آستانه برپایی قیامت به صورت انبوهی از ریگ های روان درخواهد آمد .

و کانت الجبال کثیبًا مهیلاً

<کثیب> به معنای ریگ انباشته شده و <مهیل> (اسم مفعول از ماده <هیل>) به معنای شیء روان است (صحاح اللغه).

32- تبدیل کوه ها به غبار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 6 - 1،2

1 - پاشیده شدن کوه های زمین و تبدیل شدن آنها ، به غبار پراکنده در هوا در آستانه برپایی قیامت

فکانت هباء منبثًّا

<هباء> به خاک نرم مانند آرد گفته می شود و <منبث> به معنای پراکنده است.

2 - انهدام زمین و تبدیل کوه های آن به غبار پراکنده در فضا ، امری قطعی و تردیدناپذیر

فکانت هباء منبثًّا

به کارگیری فعل ماضی <فکانت> در مورد آینده، در صورتی است که آن، آینده ای قطعی و غیرقابل تردید باشد.

33- تجلی خدا بر کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 143 - 11،12،13،16،17،22

11 - خداوند در پاسخ به درخواست موسی ( ع ) ( رؤیت خدا ) از وی خواست تا به کوه مقابل خویش نظر افکند و اثر تجلی خداوند را بر آن مشاهده کند .

قال لن ترنی و لکن انظر إلی الجبل

<ال> در <الجبل> عهد حضوری است ; یعنی: انظر إلی هذا الجبل.

ص: 226

12 - خداوند به موسی ( ع ) اعلام کرد در صورتی وی را مشاهده خواهد کرد که کوه بر اثر تجلی او پایدار بماند .

و لکن انظر إلی الجبل فإن استقر مکانه فسوف ترنی

13 - کوه طور بر اثر تجلی خداوند بر آن متلاشی شد .

فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا

ضمیر فاعلی در <جعله> هم می تواند به <رب> برگردانده شود ; یعنی: <جعل الرب بتجلیه الجبل دکا>، و هم می تواند ضمیر فاعلی آن به مصدری که از جمله <تجلی ربه> به دست می آید، برگردد ; یعنی: <جعل تجلیه الجبل دکا>. <دک> مصدر و به معنای متلاشی شدن و در آیه شریفه به معنای اسم مفعول (مدکوک، یعنی متلاشی شده) است.

16 - موسی ( ع ) بر اثر تجلی خداوند بر کوه و انهدام آن ، بی هوش بر زمین افتاد .

فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا و خرّ موسی صعقا

<خرور> (مصدر <خرّ>) به معنای افتادن و ساقط شدن و <صَعْق> به معنای بی هوش شدن است. قرار گرفتن جمله <خرّ موسی صعقا> پس از دو جمله <تجلی ربه> و <جعله دکا>، بیانگر این است که تجلی خدا بر کوه و انهدام آن در بی هوش شدن موسی(ع) دخیل بوده است.

17 - موسی ( ع ) با غرش و نهیب برآمده از انهدام کوه طور ، بی هوش شد و بر زمین افتاد .

جعله دکاً و خرّ موسی صعقا

<صَعِق> به کسی گفته می شود که بر اثر صدایی مهیب بی هوش شود. (برگرفته شده از لسان العرب).

22 - موسی ( ع ) با مشاهده اثر تجلی خدا ( انهدام کوه ) تقاضای رؤیت خداوند را ناروا دانست و به درگاه الهی توبه کرد .

فلما أفاق قال سبحنک تبت إلیک

34- ترس کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 72 - 4،5

4 - آسمان ها و زمین و کوه ها ، از قبول امانت الهی ، می ترسیدند .

إنّا عرضنا الأمانه علی السم-وت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها و أشفقن منها

5 - خودداری آسمان ها و زمین و کوه ها از قبول امانت الهی ، همراه با شفقت و ترس بود .

إنّا عرضنا الأمانه علی السموت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها و أشفقن منها

35- تسبیح کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 79 - 6،9

6- کوه ها و پرندگان ، به تسخیر الهی همراه با داوود ( ع ) به تسبیح خدا می پرداختند .

و سخّرنا مع داود الجبال یسبّحن و الطیر

9- هم آوایی موجودات طبیعت ( کوه ها ، پرندگان و . . . ) با پیامبران در تسبیح خداوند

و سخّرنا مع داود الجبال یسبّحن والطیر و کنّا ف-علین

تعبیر <کنّا فاعلین> (ما در گذشته این کار را انجام می دادیم) برای بیان این حقیقت است که کوه ها و پرندگان تنها با داوود

ص: 227

و سلیمان هم آوا نشدند; بلکه پیش از این نیز با پیامبران الهی هم آوا بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 10 - 4،5،10

4 - فرمان خداوند به کوه ها ، جهت هم صدا شدن با داوود ( ع ) در تسبیح خداوند

ی-جبال أوّبی معه

<أوّبی> (از مصدر <اوب>) در اصل به معنای نوعی از بازگشت است (مفردات راغب) و مراد از آن - چنان که مفسران نیز گفته اند - تکرار و رجوع در تسبیح گویی است.

5 - هم صدایی کوه ها با داوود ( ع ) در تسبیح گویی ، از جمله فضیلت های اعطا شده از جانب خداوند به آن حضرت

و لقد ءاتینا داود منّا فضلاً ی-جبال أوّبی معه

جمله <یا جبال أوّبی معه>، بدل اشتمال و یا بدل کل از کل برای <فضلاً> است. بنابراین معنا چنین می شود: ما به داوود(ع) فضیلتی دادیم و گفتیم ای کوه ها با او در تکرار تسبیح هم صدا باشید.

10 - هم آوایی کوه ها به همراهی پرندگان با داوود ( ع ) در تسبیح گویی خداوند

و لقد ءاتینا داود منّا فضلاً ی-جبال أوّبی معه و الطیر

برداشت یاد شده بنابراین احتمال است که <الطیر> عطف به ضمیر مجرور <معه> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 18 - 2،5

2 - کوه ها ، در هر صبح و شام با داوود ( ع ) به تسبیح خدا می پرداختند .

إنّا سخّرنا الجبال معه یسبّحن بالعشیّ و الإشراق

5 - همراهی کوه ها در تسبیح الهی با داوود ( ع ) ، نمود قدرت و مقام معنوی آن حضرت

ذاالأید إنّه أوّاب . إنّا سخّرنا الجبال معه یسبّحن

جمله <إنّا سخّرنا الجبال. ..> می تواند تعلیل برای <ذاالأید...> باشد; یعنی، داوود(ع) شخصیتی نیرومند در عبادت بود، زیرا ما کوه ها را با او همراه کردیم تا در صبح و شام با وی به تسبیح بپردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 19 - 4

4 - تمامی کوه ها و پرندگان به خاطر تسبیح داوود ( ع ) همراه او به تسبیح می پرداختند .

إنّا سخّرنا الجبال معه یسبّحن . .. و الطیر محشوره کلّ له أوّاب

برداشت یاد شده بر پایه این احتمال است که واژه <کلّ> شامل <جبال> (کوه ها) هم بشود.

36- تسخیر کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 79 - 6

6- کوه ها و پرندگان ، به تسخیر الهی همراه با داوود ( ع ) به تسبیح خدا می پرداختند .

ص: 228

و سخّرنا مع داود الجبال یسبّحن و الطیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 18 - 1

1 - کوه ها ، تحت تسخیر خدا و رام او هستند .

إنّا سخّرنا الجبال

37- تسطیح کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 106 - 1

1 - کوه ها در قیامت ، به زمین هموار و مسطح تبدیل خواهند شد .

عن الجبال . .. فیذرها قاعًا صفصفًا

<قاع> به معنای زمین صاف و مسطحی است که در آن درخت نروید و <صفصف> به معنای زمین همواری است که امکان روییدن هیچ گیاهی در آن نباشد (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 20 - 3

3 - کوه ها در قیامت ، نابود گشته و با زمین هم سطح خواهند شد .

فکانت سرابًا

<سراب> درخششی است در بیابان که مانند آب به چشم می آید (مفردات راغب). در اطلاق <سراب> گستردگی بر سطح زمین ملحوظ است (لسان العرب). بنابراین می توان گفت: کوه ها، با زمین هم سطح خواهند شد هر چند غبارهای باقی مانده از آن به صورت شبحی از کوه نمایان می شود.

38- تشبیه به کوه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 43 - 6،7

6 - خداوند ، از بالا و از ابر یخ زده - که به کوه می ماند - تگرگ فرو می ریزد .

و ینزّل من السماء من جبال فیها من برد

<من جبال> بدل از <من السماء> و برای تشبیه کردن ابرها، به کوه ها است; همان گونه که تشبیه اشیای بزرگ و با عظمت به کوه، بسیار معمول است; مانند کوه علم و. ... <بَرَد> نیز به معنای تگرگ است.

7 - در فضا ، انبوهی از ابر های یخ زده همچون کوه ، وجود دارد .

و ینزّل من السماء من جبال فیها من برد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 229

13 - شعراء - 26 - 63 - 7

7 - شکافته شدن دریا با عصای موسی و تقسیم شدن آب های آن به دو دیوار ; چون دو کوه بزرگ

فانفلق فکان کلّ فرق کالطود العظیم

فعل <کان> در این جا به معنای <صار> است. <فرق> نیز معادل قطعه (پاره) و <طود> مرادف <جبل> (کوه) است. بنابراین <کان کلّ فرق...>; یعنی، هر پاره ای از آب دریا، مانند کوهی بزرگ شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 24 - 1

1 - حرکت کشتی های کوه پیکر در دریا ها ، به تدبیر و اراده الهی

و له الجوار المنش-ات فی البحر کالأعل-م

<جواری> (جمع <جاریه>)به معنای کشتی ها و <أعلام> (جمع <علم>) به معنای کوه ها است.

39- تشبیه به کوه صعب العبور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 11 - 1

1 - انجام دادن بعضی از کار های نیک ، دشوار و بسان افکندن خویش در یک راه کوهستانی و گردنه های صعب العبور است .

فلااقتحم العقبه

<اقتحام>; یعنی، بین کاری سخت و هولناک قرار گرفتن (مفردات). زمانی که شخص بدون فحص و بررسی خود را در ماجرایی بزرگ بیفکند، گفته می شود: <إقْتَحَمَ> (نهایه ابن اثیر). راه دشواری که در کوه قرار دارد، <عقبه> نامیده می شود (مفردات) و نیز <عقبه> به مسیر صعب العبوری گفته می شود که از آن بر کوه بالا روند (قاموس). این راه از آن جهت <عقبه> نامیده می شود که راه پیمایان، باید در آن پشت سر هم و به یک ستون حرکت کنند.

40- تقدس کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 80 - 5

5 - کوه طور ، مکانی مبارک و مورد عنایت خداوند

و وعدن-کم جانب الطور الأیمن

در برداشت یاد شده <الأیمن> از ماده <یمن> گرفته شده و به معنای مبارک است. این کلمه گرچه وصف برای <جانب> است، ولی وصفِ جز هر چیز، وصف کل آن نیز شمرده می شود. انتخاب کوه طور برای مواعده، نشان از ویژگی خاص آن دارد.

41- تلاشی کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 230

11 - طه - 20 - 105 - 4،5

4 - تمامی کوه های زمین ، در آستانه قیامت ریشه کن و متلاشی خواهند شد .

و یس--َلونک عن الجبال فقل ینسفها ربّی نسفًا

<نسف> به معنای ریشه کن کردن و از هم پاشیدن است (مصباح).

5 - متلاشی شدن کوه ها در قیامت ، جلوه ای از ربوبیت خداوند و به فرمان او است .

فقل ینسفها ربّی نسفًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 108 - 1

1 - با متلاشی شدن کوه ها و مسطح شدن زمین در قیامت ، دعوت کننده ای ، آدمیان را به بیرون آمدن از قبر ها دعوت خواهد کرد .

یومئذ یتّبعون الداعی لاعوج له

ظاهراً مقصود از <داعی> - که تمامی مردم از او تبعیت خواهند کرد و به ندای او پاسخ مثبت خواهند داد - کسی است که آدمیان را از قبرها برای حشر فرا می خواند.

42- تنوع رگه های کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 27 - 10

10 - وجود راه ها و رگه های رنگارنگ و گوناگون در کوه ها ، از نمود های تدبیر خداوند برای انسان ها

و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف ألونها و غرابیب سود

43- تنوع رنگ کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 27 - 10

10 - وجود راه ها و رگه های رنگارنگ و گوناگون در کوه ها ، از نمود های تدبیر خداوند برای انسان ها

و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف ألونها و غرابیب سود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قارعه - 101 - 5 - 4

4 - اجزای تشکیل دهنده کوه ها ، دارای رنگ های گوناگون است .

و تکون الجبال کالعهن المنفوش

ص: 231

44- ثبات کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 10 - 7

7 - خداوند ، کوه ها را ثابت و استوار قرار داده است .

و ألقی فی الأرض روسی

<رواسی> جمع <راسیه> از ماده <رسو> به معنای <ثبوت و استواری> است. مراد از آن کوه هایند که بر اساس وصف غالب شان نام گذاری شده اند. گفتنی است که <ألقی> وقتی همراه <فی> باشد معنای استقرار را می دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 10 - 7

7 - کوه های استوار ، برکت سرشار زمین ، تغییر فصل ها و تأمین نیار های غذایی موجودات ، از نشانه های ربوبیت بی همتای خدا

ذلک ربّ الع-لمین . و جعل فیها روسی من فوقها و برک فیها و قدّر فیها أقوتها فی أرب

45- حرکت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 47 - 2

2- در آستانه بروز قیامت ، کوه ها جابه جا شده و صفحه زمین مسطّح می شود .

و یوم نسیّر الجبال و تری الأرض بارزه

<نسیّر> (از ماده سیر) یعنی <حرکت می دهیم> و <بارزه> به معنای <ظاهر و آشکار> است. چون در قیامت، کوه ها، از جا کنده می شوند و ناهمواری های زمین از بین می رود، همه جای آن دیده شده و هیچ مانعی در برابر دید وجود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 88 - 1

1 - جمود و ایستایی کوه ها در پندار آدمی ، علی رغم حرکت ابرآسای آنها

و تری الجبال تحسبها جامده و هی تمرّ مرّ السحاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 10 - 2

2 - به حرکت در آمدن کوه ها ، در آستانه رستاخیز

و تسیر الجبال سیرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 5 - 1،3

1 - حرکت و رانش کوه ها ، در آستانه قیامت بر اثر زلزله شدید

ص: 232

إذا رجّت الأرض رجًّا . و بسّت الجبال بسًّا

<بسّ> در دو معنا به کار می رود: 1- به حرکت واداشتن (القاموس المحیط); 2- خرد و ریز ریز کردن (المصباح المنیر). برداشت بالا بر پایه معنای اول است.

3 - رانش و از هم پاشیدگی کوه ها در آستانه برپایی قیامت ، بسیار عظیم و غیرقابل توصیف

و بسّت الجبال بسًّا

ذکر <بسّاً> به صورت نکره، بیانگر عظمت و غیرقابل توصیف بودن مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 20 - 1،2

1 - کوه ها در آغاز برپایی قیامت ، از جا کنده و حرکت داده خواهند شد .

و سیّرت الجبال

2 - حرکت کوه ها در قیامت ، آنها را به توده غباری شبیه کوه ، تبدیل خواهد کرد .

و سیّرت الجبال فکانت سرابًا

تشبیه کوه به سراب، بیانگر آن است که پس از حرکت کوه ها در قیامت، آنچه دیده می شود کوه نیست; ولی بیننده آن را کوه خواهد دید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 3 - 1

1 - در آستانه قیامت ، کوه ها از جا کنده و حرکت داده خواهند شد .

و إذا الجبال سیّرت

46- حرکت کوه های یخی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 32 - 2

2 - حرکت کوه های یخ ، با تمامی عظمت و بزرگی در اقیانوس ها ، نشانی از قدرت خدای یگانه *

و من ءای-ته الجوار فی البحر کالأعل-م

47- حقیقت آتش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 11 - 2

2 - آتشی که موسی ( ع ) مشاهده کرد ، امری واقعی بود و موسی ( ع ) خود را به آن رسانید .

فلمّا أتیها

ص: 233

48- خالق کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 10 - 1

1 - خداوند ، پدید آورنده کوه های استوار در زمین

و جعل فیها روسی

<رواسی> (جمع <راسیه>) به معنای کوه های استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 27 - 1

1 - آفرینش کوه های استوار و بلند در زمین ، از سوی خداوند

و جعلنا فیها روسی ش-مخ-ت

<رواسی> به معنای کوه های استوار و پابرجا و <شامخات> به معنای <مرتفعات> (کوه های بلند) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 7 - 2

2 - خداوند ، آفریننده کوه های استوار و مستحکم است .

ألم نجعل . .. و الجبال أوتادًا

49- خانواده موسی(ع) در کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 7 - 1

1 - سرگذشت موسی و خانواده اش در وادی طور ، شایان ذکر و یادآوری

إذ قال موسی لأهله

<إذ> اسم زمان در محل نصب و مفعولٌ به برای فعل محذوف است; یعنی، <اذکر إذ قال موسی لأهله. ..; زمانی را که موسی به کسانش گفت... به یادآور>.

50- خانه سازی در کوه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 74 - 9

9 - قوم ثمود در دشت های متعدد ، قصر های بسیار بنا کردند و از کوه ها خانه های زیادی تراشیدند .

تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بیوتاً

<سهول> جمع سهل است و سهول الأرض به معنای زمینهای هموار می باشد که از آن به دشتها و صحراها تعبیر می شود. <الجبال> من الجبال بوده و در اصطلاح منصوب به نزع خافض است. بنابراین جمله <إذ ... تنحتون الجبال بیوتاً>، یعنی آنگاه که از کوهها خانه ها می تراشیدید.

ص: 234

51- خداشناسی کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 18 - 7

7 - کوه ها ، دارای نوعی شعور و شناخت نسبت به خداوند

یسبّحن بالعشیّ و الإشراق

52- خلقت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 19 - 3

3- خداوند ، در زمین کوه های ثابت و استوار پدید آورد .

و ألقینا فیها روسی

<رواسی> (جمع راسیه) به معنای ثابت و استوار است و مراد از آن در این آیه، کوهها می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 81 - 4

4- آفرینش کوه ها به گونه ای که قابل پناه گرفتن برای انسان باشد ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لکم من الجبال أکن-نًا

53- دعوت به کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 80 - 9

9 - نجات بنی اسرائیل از فرعونیان و دعوت آنان به کوه طور برای مناجات و فرو فرستادن منّ و سلوی بر آنان ، از نعمت های خداوند بر بنی اسرائیل در زمان موسی ( ع )

ی-بنی اسرءیل قد أنجین-کم . .. و نزّلنا علیکم المنّ والسلوی

54- ذکر معجزه کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 10

10 - قرار گرفتن کوه طور بر بالای سر بنی اسرائیل ، معجزه و رخدادی شایسته به یادداشتن

ص: 235

و إذ أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور

<إذ> مفعول برای فعل مقدر <أذکروا> می باشد و بر این اساس برداشت فوق استفاده می گردد.

55- رگه های سرخ کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 27 - 9

9 - آفرینش راه ها و رگه های کوه ها به رنگ های سفید ، سرخ و سیاه پر رنگ ، نشانه قدرت و یکتایی خداوند

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء . .. و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف ألونها و غر

<جُدَد> (جمع <جُدّه>) در معنای طرق و خطوط استعمال می شود. البته ممکن است مقصود از آن رگه های مختلف کوه ها باشد. <غربیب> (مفرد <غرابیب>) به معنای سیاه پر رنگ و <أسود> (مفرد <سود>) به معنای سیاه است. آمدن این واژه با هم نشانگر شدت و نهایت صفت سیاهی برای بعضی از کوه ها است.

56- رگه های سیاه کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 27 - 9

9 - آفرینش راه ها و رگه های کوه ها به رنگ های سفید ، سرخ و سیاه پر رنگ ، نشانه قدرت و یکتایی خداوند

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء . .. و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف ألونها و غر

<جُدَد> (جمع <جُدّه>) در معنای طرق و خطوط استعمال می شود. البته ممکن است مقصود از آن رگه های مختلف کوه ها باشد. <غربیب> (مفرد <غرابیب>) به معنای سیاه پر رنگ و <أسود> (مفرد <سود>) به معنای سیاه است. آمدن این واژه با هم نشانگر شدت و نهایت صفت سیاهی برای بعضی از کوه ها است.

57- رویش درختان زیتون در کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 20 - 1،2

1 - رویش درختان زیتون در ارتفاعات کوه سینا به وسیله باران ، کاری خدایی است .

و شجره تخرج من طور سیناء

<شجره> عطف بر <جنّات> است. <طور> به معنای کوه و <سیناء> شبه جزیره ای در مصر است. اضافه <طور> به <سیناء> اضافه ظرفیه و به تقدیر <طور فی سیناء> می باشد; یعنی:[با آن آب باران] درختی که از طور سینا برمی آید[پدید آوردیم].

2 - طور سینا ، مرکز رویش درختان زیتون

و شجره تخرج من طور سیناء

ص: 236

58- رؤیت آتش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 64 - 2

2 - پیمان شکنی بنی اسرائیل ، علی رغم مشاهده معجزه ای چون برافراشته شدن کوه ، امری سنگین ، شگفت و نامتوقع بود .

أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور . .. ثم تولیتم من بعد ذلک

<ثم> در جمله <ثم تولیتم> حاکی از ترتیب رتبی است; زیرا <من بعد ذلک> رساننده ترتیب زمانی می باشد و آن گاه که <ثم> برای ترتیب رتبی به کار رود حکایت از عظمت، شگفتی و . .. مضمون جمله بعد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 29 - 6

6 - تنها موسی ( ع ) نظاره گر آتش وادی طور بود .

إنّی ءانست نارًا

نسبت داده شدن مشاهده آتش به موسی(ع) و نیز نکره آمدن <ناراً>، نشان دهنده آن است که آتش مزبور، تنها به وسیله موسی(ع) قابل مشاهده بوده است.

59- سجده کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 18 - 1

1 - سجده ( خضوع و انقیاد ) اهل آسمان و زمین و نیز خورشید ، ماه ، ستارگان ، کوه ها ، درختان و جنبندگان برای خدا

ألم تر أنّ اللّه یسجد له من فی السم-وت و من فی الأرض . .. و الشجر و الدواب

<سجود> (مصدر <یسجد>) به معنای اظهار خضوع و انقیاد است.

60- سرعت انهدام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 14 - 2

2 - زمین و کوه ها در آستانه برپایی قیامت ، به شدت و سرعت در هم کوبیده و ویران خواهند شد .

فدکّتا دکّه وحده

<دکّ> به معنای خرد کردن و ویران نمودن است (لسان العرب).

ص: 237

61- سکون کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 88 - 1

1 - جمود و ایستایی کوه ها در پندار آدمی ، علی رغم حرکت ابرآسای آنها

و تری الجبال تحسبها جامده و هی تمرّ مرّ السحاب

62- سمت راست کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 52 - 1

1- خداوند از سمت راست کوه طور ، موسی ( ع ) را مورد خطاب قرار داد و با او سخن گفت .

و ن-دین-ه من جانب الطور الأیمن

<أیمن> یا از <یُمن> به معنای خیر و برکت داشتن گرفته شده و یا از <یمین> که به معنای <سمت راست> است. دراین برداشت معنای دوم مورد نظر است. در این صورت <الأیمن> وصف کلمه <جانب> خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 80 - 4

4 - سمت راست کوه طور ، میقات و وعده گاه شرفیابی بنی اسرائیل برای پاسخ گویی به دعوت خداوند بود .

و وعدن-کم جانب الطور الأیمن

<أیمن> به معنای <یمین> (طرف راست) است و مراد از <جانب راست طور> دامنه و یا فضای سمت راست آن بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 30 - 3

3 - آمدن ندای الهی به موسی ( ع ) از درختی واقع در جانب راست وادی طور ، هم زمان بانزدیک شدن وی به آتش

فلمّا أتیها نودی من ش-طی الواد . .. من الشجره

<شاطئ> به معنای <جانب> است و <الأیمن> - مقابل <الأیسر> (چپ) - صفت برای شاطئ> می باشد. بنابراین <شاطئ الواد الأیمن>; یعنی، طرف راست وادی.

63- سوگند به کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 1 - 1

1 - سوگندِ خداوند ، به کوه طور

و الطّور

<طور> در لغت به مطلق کوه گفته می شود و در آیه شریفه ممکن است همین معنا مراد باشد. و نیز می تواند خصوص طور واقع در شبه جزیره سینا اراده شده باشد. برداشت بالا بر پایه احتمال دوم است.

ص: 238

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 2 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به کوه طور در سرزمین سینا

و طور سینین

<سینین>، در اصل نام نوعی درخت است که به آن <سَیْناء> نیز گفته می شود (صحاح). رویش فراوان آن درخت، در منطقه ای که بین مصر و فلسطین است، سبب شده که به آن منطقه، <سَیْناء> یا <سینین> گفته شود و کوه طور - که در آن سرزمین است - به <طور سینین> یا <طور سَیْناء> مشهور گردد.

2 - < طور > ، کوهی با عظمت و دارای ارزشی درخور سوگند خداوند

و طور سینین

64- شدت انهدام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 14 - 2

2 - زمین و کوه ها در آستانه برپایی قیامت ، به شدت و سرعت در هم کوبیده و ویران خواهند شد .

فدکّتا دکّه وحده

<دکّ> به معنای خرد کردن و ویران نمودن است (لسان العرب).

65- شعور کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 79 - 7

7- طبیعت ( کوه ها ، پرندگان و . . . ) دارای نوعی شعور و آگاهی به خداوند

الجبال یسبّحن و الطیر

هم آوا شدن کوه ها و پرندگان با داوود(ع) در تسبیح خداوند، می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 72 - 6

6 - آسمان ها و زمین و کوه ها دارای نوعی شعورند .

إنّا عرضنا الأمانه علی السموت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها و أشفقن منها

خودداری از پذیرش امانت الهی، حکایت از نوعی شعور و ادراک می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 18 - 7

7 - کوه ها ، دارای نوعی شعور و شناخت نسبت به خداوند

ص: 239

یسبّحن بالعشیّ و الإشراق

66- شگفتی حرکت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 10 - 3

3 - حرکت کوه های زمین در آستانه رستاخیز ، حرکتی عجیب و نامعهود

و تسیر الجبال سیرًا

مفعول مطلق <سیراً>، می تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

67- عرضه امانت به کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 72 - 1

1 - خداوند ، تکالیف دین را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمین و کوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .

إنّا عرضنا الأمانه علی السموت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها

لام در <لیعذّب. ..> در آیه بعد، برای تعلیل عرضه امانت است. ذکر منافق مشرک و مؤمن در آن آیه، به دنبال تعلیل <لیعذّب> قرینه است که مراد از <الأمانه> در این آیه، چیزی است که افراد درباره آن، به سه گروه تقسیم می شوند و آن، همانا تکالیف دینی است. گفتنی است که آیه پیش که درباره اطاعت از خدا و رسول است، نیز می تواند قرینه بر برداشت بالا، باشد; چه این که اطاعت از خدا و پیامبر(ص)، وقتی میسّر است که به تکالیف ارائه شده از سوی آنان عمل شود.

68- عرضه تکلیف به کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 72 - 1

1 - خداوند ، تکالیف دین را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمین و کوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .

إنّا عرضنا الأمانه علی السموت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها

لام در <لیعذّب. ..> در آیه بعد، برای تعلیل عرضه امانت است. ذکر منافق مشرک و مؤمن در آن آیه، به دنبال تعلیل <لیعذّب> قرینه است که مراد از <الأمانه> در این آیه، چیزی است که افراد درباره آن، به سه گروه تقسیم می شوند و آن، همانا تکالیف دینی است. گفتنی است که آیه پیش که درباره اطاعت از خدا و رسول است، نیز می تواند قرینه بر برداشت بالا، باشد; چه این که اطاعت از خدا و پیامبر(ص)، وقتی میسّر است که به تکالیف ارائه شده از سوی آنان عمل شود.

ص: 240

69- عظمت کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 2 - 2

2 - < طور > ، کوهی با عظمت و دارای ارزشی درخور سوگند خداوند

و طور سینین

70- عوامل انهدام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 21 - 2،7

2 - از هم پاشیده شدن صخره های کوه از بیم خداوند ، در صورت نازل شدن وحی و آیات قرآن بر آن

لو أنزلنا ه-ذا القرءان . .. و تلک الأمث-ل نضربها

<تصدّع> (مصدر <متصدّعاً>) به معنای شکافته و از هم پاشیده شدن است.

7 - فروتنی و < فروپاشی کوه ها در صورت نزول قرآن بر آنها > ، تمثیلی به منظور گرایش یافتن انسان ها به اندیشه درباره آیات وحی

لو أنزلنا ه-ذا القرءان علی جبل . .. و تلک الأمث-ل نضربها للناس لعلّهم یتفکّرون

71- عوامل خشوع کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 21 - 1،2،7

1 - صخره های ستبر کوه ، خاشع و فروتن از بیم خدا ، در صورت نزول وحی و آیات قرآن بر آن

لو أنزلنا ه-ذا القرءان علی جبل لرأیته خ-شعًا متصدّعًا من خشیه اللّه

2 - از هم پاشیده شدن صخره های کوه از بیم خداوند ، در صورت نازل شدن وحی و آیات قرآن بر آن

لو أنزلنا ه-ذا القرءان . .. و تلک الأمث-ل نضربها

<تصدّع> (مصدر <متصدّعاً>) به معنای شکافته و از هم پاشیده شدن است.

7 - فروتنی و < فروپاشی کوه ها در صورت نزول قرآن بر آنها > ، تمثیلی به منظور گرایش یافتن انسان ها به اندیشه درباره آیات وحی

لو أنزلنا ه-ذا القرءان علی جبل . .. و تلک الأمث-ل نضربها للناس لعلّهم یتفکّرون

72- غرش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 143 - 17

17 - موسی ( ع ) با غرش و نهیب برآمده از انهدام کوه طور ، بی هوش شد و بر زمین افتاد .

ص: 241

جعله دکاً و خرّ موسی صعقا

<صَعِق> به کسی گفته می شود که بر اثر صدایی مهیب بی هوش شود. (برگرفته شده از لسان العرب).

73- فرجام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 105 - 2

2 - عظمت کوه ها و استحکام آن ، زمینه ساز استبعاد متلاشی شدن آن در نظر تحلیل گران فرجام جهان

و یس--َلونک عن الجبال فقل ینسفها ربّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 6 - 2

2 - انهدام زمین و تبدیل کوه های آن به غبار پراکنده در فضا ، امری قطعی و تردیدناپذیر

فکانت هباء منبثًّا

به کارگیری فعل ماضی <فکانت> در مورد آینده، در صورتی است که آن، آینده ای قطعی و غیرقابل تردید باشد.

74- فلسفه بالارفتن کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 3

3 - پذیرش میثاق الهی ، هدف از بر افراشتن کوه طور بر سر بنی اسرائیل بود .

و إذ أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور

وقوع جمله <رفعنا . ..> در میان جمله های <أخذنا میثاقکم> و <خذوا ما اتیناکم> و بیان نکردن هدف و غایتی برای برافراشتن کوه می نمایاند که: همان پذیرش میثاق و اطاعت از فرمان الهی (خذوا ...) هدف و غایت بر افراشتن کوه باشد. (اقتباس از المیزان)

75- فلسفه خلقت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 19 - 9

9- وجود زمین های هموار و پدیداری کوه ها ، برای ثبات و استقرار زمین و رویش گیاهان و پدیده های معدنی ، از آیات الهی است .

و الأرض مددن-ها و ألقینا فیها روسی و أنبتنا فیها من کلّ شیء موزون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 242

9 - نحل - 16 - 15 - 7

7- غرض از خلقت کوه ها ، نهر ها و راه ها هدایت انسان ها است .

و ألقی فی الأرض روسی . .. و أنه-رًا و سبلاً لعلّکم تهتدون

برداشت مذکور، بنابراین نکته است که مراد از <تهتدون> هدایت معنوی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 7 - 4

4 - میخکوب شدن کوه ها در زمین ، نشان قدرت خداوند و ضرورت معاد

عمّ یتساءلون . .. ألم نجعل ... و الجبال أوتادًا

بیان آفرینش کوه ها، در پاسخ آنان که درباره معاد پرسش هایی را مطرح کرده بودند; گویای آن است که اگر معاد نباشد، برای پدیده هایی همچون زمین و کوه های آن توجیهی نمی توان یافت.

76- فلسفه سوگند به کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 4 - 4

4 - برخورداری انسان از خلقت برتر ، حقیقتی است که خداوند آن را با سوگند به انجیر ، زیتون ، طور سینا و شهر مکه ، بیان داشته و بر آن تأکید کرده است .

و التین . .. لقد خلقنا الإنس-ن فی أحسن تقویم

77- فواید کوه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 94 - 5

5- قوم درگیر با یأجوج و مأجوج از کوه های مرتفع به عنوان سدّ دفاعی در برابر هجوم آنان بهره می بردند .

حتّی إذا بلغ بین السدّین . .. إنّ یأجوج و مأجوج مفسدون

78- فواید کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 19 - 8

8- کوه ها ، محل پیدایش معادن

و أنبتنا فیها من کلّ شیء موزون

برداشت فوق، مبتنی بر این است که مرجع ضمیر <فیها>، <رواسی> باشد. در این صورت مراد آیه، پیدایش معدنها خواهد بود.

ص: 243

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 15 - 1،2،3

1- خداوند ، کوه ها را ثابت و استوار در زمین قرار داده است تا آن را چونان بستری آرام برای انسان مهیا سازد .

و ألقی فی الأرض روسی أن تمیدبکم

<رواسی> (جمع راسیه) از ماده <رسو> بوده و به معنای ثبوت و استواری است و مراد از آن کوههاست که به خاطر وصف غالبشان به این نام، نام گذاری شده اند و <القاء> وقتی با <فی> همراه باشد به معنای قرار دادن است.

2- کوه ها ، از جنبش ها و لرزش های زمین جلوگیری می کند .

و ألقی فی الأرض روسی أن تمیدبکم

<مید> در لغت اضطراب و لغزش چیزهای بزرگ را گویند و چون این آیه در مقام بیان نعمتهای خداست و اضطراب و لرزش زمین نعمت نیست، معلوم می شود که <أن تمیدبکم> در اصل <لأن لاتمیدبکم> یا <کراهیه أن تمیدبکم> بوده است; یعنی، کوهها را در زمین قرار داد تا زمین شما را نلرزاند.

3- زمین بدون وجود کوه ها ، دارای جنبش و لرزش بوده و برای زندگی انسان مناسب نیست .

و ألقی فی الأرض روسی أن تمیدبکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 31 - 1

1- آفرینش کوه های استوار برای جلوگیری زمین از لرزاندن و جنباندن انسان ها است .

و جعلنا فی الأرض روسی أن تمید بهم

<رسا> به معنای <ثَبَت> و <رَسَخ> است و به کوه ها از آن جهت که خود راسخ و استواراند و مانع اضطراب و لرزش زمین می شوند، <رواسی> گفته می شود. <مید> (مصدر <تمید>) به معنای اضطراب و حرکت به سمت های گوناگون است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 10 - 5،6

5 - زمین ، بدون وجود کوه ها ، در معرض لرزش های مداوم بوده و مناسب زندگی نیست .

و ألقی فی الأرض روسی أن تمید بکم

6 - کوه ها ، از جنبش و لرزش زمین جلوگیری می کنند و برای آماده کردن آن برای زیستن بشر ، نقش دارند .

و ألقی فی الأرض روسی أن تمید بکم

<مید> در لغت، <اضطراب و لرزش چیزهای بزرگ> را گویند. چون آیه درصدد بیان نعمت های خداوند است و لرزش، نمی تواند نعمت باشد، معلوم می شود که <أن تمید>، <أن لاتمید> و یا <کراهیه تمید بکم> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 7 - 3

3- سطح زمین ، بدون وجود کوه ها فاقد ثبات و استقرار *

و ألقینا فیها روسی

خداوند، پس از مسأله امتداد و گسترش سطح زمین، از وجود کوه ها به عنوان عناصری استوار (رواسی) یاد کرده است. از این مطلب استفاده می شود که ثبات و استقرار سطح رویین زمین، مدیون استواری کوه ها است و بدون وجود کوه ها، فاقد ثبات

ص: 244

و استواری است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 27 - 2،4،5

2 - وجود کوه های استوار و بلند ، از نعمت های الهی برای بشر و تأثیرگذار در زندگی انسان ها

و جعلنا فیها روسی ش-مخ-ت

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که این دسته از آیات، ضمن آن که در بیان نشانه های قدرت عظیم خداوند است; می تواند درصدد بیان نعمت های الهی برای بشر نیز باشد.

4 - کوه ها ، از منابع تأمین آب برای بشر

و جعلنا فیها روسی ش-مخ-ت و أسقین-کم ماء

یادآوری سیراب شدن بشر از آب های گوارا - پس از بیان آفرینش کوه های استوار و بلند در زمین - می تواند بیانگر مطلب یاده شده باشد.

5 - آب ساری و جوشیده از کوه ها ، آبی گوارا و مناسب برای نوشیدن انسان ها

و أسقین-کم ماء فراتًا

<فرات>، به معنای گوارا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 7 - 1

1 - کوه ها مانند میخ های مستحکم ، با رسوخ در زمین مانع لرزش آن شده و اجزای$ آن را به هم پیوند داده است .

و الجبال أوتادًا

<أوتاد> (جمع <وتد>); یعنی، میخ ها. تشبیه کوه ها به <میخ>، به این لحاظ است که آرامش و استحکام زمین و از هم نپاشیدن آن، وابسته به وجود کوه ها است; زیرا بدون وجود کوه ها، حرکت لایه های زمین به روی یکدیگر و پیدایش زلزله های فراگیر، آرامش و استقرار آن را به هم می زد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 33 - 1

1 - سودمندی آسمان ، شب ، روز ، زمین ، آب ، گیاه و کوه ها برای انسان و دام ، هدف خداوند از آفرینش و سامان بخشی آنها است .

مت-عًا لکم و لأنع-مکم

<متاعاً> مفعول له است. این کلمه گرچه اسم است برای هر چیزی که سودمند باشد (لسان العرب); ولی در این آیه جایگزین مصدر شده است; یعنی، <تمتیعاً لکم>.

79- قانونمندی خلقت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 7 - 3

ص: 245

3 - آفرینش کوه ها ، دارای غایت و هدف است .

و الجبال أوتادًا

80- قداست کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 30 - 4

4 - وادی طور ، جایگاهی مقدس و مبارک

فی البقعه المب-رکه

<بقعه> به نقطه ای گفته می شود که هیئت آن متمایز از پیرامونش باشد. بنابراین اطلاق بقعه بر وادی طور، بدان جهت است که آن وادی وضعیتی متفاوت با اطرافش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 1 - 2

2 - کوهِ طور ، مکانی مقدس

و الطّور

از این که طور سینا، مورد سوگند خداوند قرار گرفته است، تقدس آن استفاده می شود.

81- کشتی نوح(ع) در کوه جودی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 44 - 4

4- با فرمان الهی به آسمان و زمین ، آب ها کاسته شد ، جریان طوفان نوح تمام شد و کشتی نجات ، به سلامت بر کوه جودی مستقر گردید .

و غیض الماء و قضی الأمر واستوت علی الجودی

82- کوه پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 43 - 13

13- < صفوان بن مهران الجمّال عن الصادق جعفربن محمد - علیه السلام - قال : سار و أنا معه فی القادسیه حتی أشرف علی النجف فقال : هو الجبل الذی اعتصم به إبن جدّی نوح علیه السلام فقال : < سآوی إلی جبل یعصمنی من الماء > . . . فغار فی الأرض . . . ;

صفوان بن مهران جمّال از امام صادق(ع) نقل می کند و می گوید: من با امام صادق(ع) در سرزمین قادسیه همراه بودم تا به نجف نزدیک شد; پس فرمود: نجف جای کوهی است که فرزند جدّم نوح به آن پناهنده شد و گفت: <سآوی إلی جبل

ص: 246

یعصمنی من الماء> . .. پس آن کوه در زمین فرو رفت...>.

83- کوه طور و بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 2،10

2 - خداوند ، کوه طور را بر فراز سر بنی اسرائیل قرار داد .

و رفعنا فوقکم الطور

<الطور> نام کوهی است (مفردات راغب). الطور - چنانچه از ابن عباس نقل شده - همان کوهی است که موسی(ع) در آن مناجات می کرد (مجمع البیان). قابل ذکر است که <طور> به مطلق کوه نیز گفته می شود.

10 - قرار گرفتن کوه طور بر بالای سر بنی اسرائیل ، معجزه و رخدادی شایسته به یادداشتن

و إذ أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور

<إذ> مفعول برای فعل مقدر <أذکروا> می باشد و بر این اساس برداشت فوق استفاده می گردد.

84- کوه نشینی قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 149 - 3،4

3 - سرخوشی و سرمستی ثمودیان در خانه های کوهستانی خویش

و تنحتون من الجبال بیوتًا ف-رهین

<فارهین> می تواند از مصدر<فره> (نشاط و سرخوشی) مشتق شده باشد. گفتنی است که <فارهین> بنابراین احتمال، صفت برای <بیوتاً> و به تقدیر <فارهین فیها> است; یعنی، خانه هایی که در آن مست و سرخوشید.

4 - سرزنش ثمودیان از سوی صالح ( ع ) ، به خاطر ساختن خانه ها در دل کوه ها و خوش گذرانی در آن

و تنحتون من الجبال بیوتًا ف-رهین

برداشت یادشده بدان احتمال است که این آیه به قرینه واقع شدن در حیز استفهام (استفهام در<أتترکون فی ما ه-هنا>) جمله استفهامی بوده و به تقدیر <أو تنحتون. ..> باشد.

85- لرزش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 171 - 1

1 - خداوند کوه طور را به لرزه درآورد ، از زمین کند و آن را همچو پاره ابری بر بالای سر بنی اسرائیل قرار داد .

و إذ نتقنا الجبل فوقهم کأنه ظله

<نتق> (مصدر نتقنا) به معنای لرزاندن و از جا برکندن است. <ال> در <الجبل>، عهد ذهنی است و اشاره به کوه طور دارد. <ظله> به معنای پاره ابر، سقف و سایبان است. کوه اگر بر فراز سر انسانها قرار گیرد، شباهتش به پاره ابر بیش از شباهتش به

ص: 247

سقف و مانند آن است.

86- مراحل خلقت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 10 - 4

4 - آفرینش کوه های استوار ، ایجاد نعمت ها و تقدیر معیشت موجودات زمین در چهار روز ( مرحله )

و جعل فیها روسی من فوقها . .. فی أربعه أیّام

برداشت یاد شده براین اساس است که <فی أربعه أیّام> ظرف برای مجموع عبارت های آیه باشد.

87- مطالعه استقرار کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 19 - 1،2

1 - خداوند ، ترغیب کننده مردم به بررسی و دقّت در کیفیت استوار ماندن کوه ها در زمین

و إلی الجبال کیف نصبت

<نصب> به معنای برپاداشتن و راست نگه داشتن چیزی در حالت اعتدال است. (مقاییس اللغه)

2 - تحقیق و تدبر در علل برقرار ماندن کوه ها ، مایه توجه به قدرت خداوند بر ایجاد معاد

و إلی الجبال کیف نصبت

88- معجزه حرکت کوه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 31 - 1

1- نزول قرآنی که کوه ها را به حرکت درآورد ، زمین را قطعه قطعه کند ، مردگان را زنده سازد ، نمی تواند مایه هدایت کسانی شود که خدا هدایت آنان را نخواهد .

و لو أن قرءانًا سیّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو کلّم به الموتی

<تسییر> (مصدر سیّرت) به معنای حرکت دادن است و <تقطیع> (مصدر قطّعت) به معنای شکافتن عمیق یا قطعه قطعه کردن می باشد و حرف باء در جمله های سه گانه فوق به معنای استعانت است. عبارت <بل لله الأمر> و نیز <أن لو یشاء الله لهدی الناس> گویای این است که جواب شرط <لو أنّ ...> جمله ای نظیر <لم یهتدوا إن لم یشأ الله> است.

89- معجزه کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 248

1 - بقره - 2 - 63 - 9

9 - قرار گرفتن کوه طور بر بالای سر بنی اسرائیل معجزه و رخدادی شایسته به یادداشتن

و إذ أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور

<إذ> مفعول برای فعل <اذکروا> در آیه 47 است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 64 - 2

2 - پیمان شکنی بنی اسرائیل ، علی رغم مشاهده معجزه ای چون برافراشته شدن کوه ، امری سنگین ، شگفت و نامتوقع بود .

أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور . .. ثم تولیتم من بعد ذلک

<ثم> در جمله <ثم تولیتم> حاکی از ترتیب رتبی است; زیرا <من بعد ذلک> رساننده ترتیب زمانی می باشد و آن گاه که <ثم> برای ترتیب رتبی به کار رود حکایت از عظمت، شگفتی و . .. مضمون جمله بعد دارد.

90- مناجات در کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 80 - 9

9 - نجات بنی اسرائیل از فرعونیان و دعوت آنان به کوه طور برای مناجات و فرو فرستادن منّ و سلوی بر آنان ، از نعمت های خداوند بر بنی اسرائیل در زمان موسی ( ع )

ی-بنی اسرءیل قد أنجین-کم . .. و نزّلنا علیکم المنّ والسلوی

91- منافع استقرار کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 20 - 3

3 - آفرینش شتر ، برافراشتن آسمان ، استوارسازی کوه ها و هموار ساختن زمین ، دارای منافعی درخور توجه برای انسان ها است .

أفلاینظرون إلی . .. و إلی الأرض کیف سطحت

آیه شریفه، گرچه توجّه دادن انسان ها به مظاهر قدرت خداوند در زمین و آسمان است; ولی تکیه بر اوصاف یاد شده، نشانه سودمند بودن آنها به حال آنان است.

92- منشأ استقامت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 32 - 2

ص: 249

2 - آفرینش کوه های پایدار و تزلزل ناپذیر ، نشان قدرت خداوند بر احیای دوباره انسان ها است .

ءأنتم . .. و الجبال أرسیها

93- منشأ استقرار کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 3 - 1

1- خداوند ، گسترنده زمین و قرار دهنده کوه ها و رود ها در دل آن

و هو الذی مدّ الأرض و جعل فیها روسی و أنه-رًا

<مدّ> به معنای گسترانیدن و پهن کردن است. <رواسی> (جمع راسیه) به معنای کوههای استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 32 - 1

1 - خداوند ، کوه ها را استوار و پابرجا قرار داد .

و الجبال أرسیها

فعل <أرسی>; یعنی، ثابت و استوار ساخت (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 19 - 1،2

1 - خداوند ، ترغیب کننده مردم به بررسی و دقّت در کیفیت استوار ماندن کوه ها در زمین

و إلی الجبال کیف نصبت

<نصب> به معنای برپاداشتن و راست نگه داشتن چیزی در حالت اعتدال است. (مقاییس اللغه)

2 - تحقیق و تدبر در علل برقرار ماندن کوه ها ، مایه توجه به قدرت خداوند بر ایجاد معاد

و إلی الجبال کیف نصبت

94- منشأ انهدام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 88 - 12

12 - متلاشی شدن و به حرکت درآمدن کوه ها در فضا ، بر اثر نفخ صور

و یوم ینفخ فی الصور . .. و تری الجبال تحسبها جامده و هی تمرّ مرّ السحاب

ذکر <تری الجبال. ..> در ادامه <یوم ینفخ فی الصور...> می تواند به منظور بیان رخدادهایی باشد که در پی دمیده شدن در صور، در نظام طبیعت ظاهر می گردد. بنابراین معنای آیه بالا چنین می شود: تو این کوه ها را می بینی و می پنداری که ایستا و غیرقابل حرکت اند; در حالی که آنها روزی که در صور دمیده شود، چون ابر در آسمان به حرکت در خواهند آمد.

ص: 250

95- منشأ حرکت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 88 - 12

12 - متلاشی شدن و به حرکت درآمدن کوه ها در فضا ، بر اثر نفخ صور

و یوم ینفخ فی الصور . .. و تری الجبال تحسبها جامده و هی تمرّ مرّ السحاب

ذکر <تری الجبال. ..> در ادامه <یوم ینفخ فی الصور...> می تواند به منظور بیان رخدادهایی باشد که در پی دمیده شدن در صور، در نظام طبیعت ظاهر می گردد. بنابراین معنای آیه بالا چنین می شود: تو این کوه ها را می بینی و می پنداری که ایستا و غیرقابل حرکت اند; در حالی که آنها روزی که در صور دمیده شود، چون ابر در آسمان به حرکت در خواهند آمد.

96- موسی(ع) در کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 52 - 1

1- خداوند از سمت راست کوه طور ، موسی ( ع ) را مورد خطاب قرار داد و با او سخن گفت .

و ن-دین-ه من جانب الطور الأیمن

<أیمن> یا از <یُمن> به معنای خیر و برکت داشتن گرفته شده و یا از <یمین> که به معنای <سمت راست> است. دراین برداشت معنای دوم مورد نظر است. در این صورت <الأیمن> وصف کلمه <جانب> خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 10 - 5

5 - موسی ( ع ) تصمیم گرفت برای آوردن پاره آتشی جهت روشن کردن آتش و یا پیدا کردن راهنما ، خود را به محل آتش برساند .

لعلّی ءاتیکم منه بقبس أو أجد علی النار هدًی

<قبس>، یعنی اخگر و آن، چوب آتش گرفته ای است که برای برافروختن آتش دیگر، از آتش آماده اقتباس کرده باشند (لسان العرب). <هدیً> مصدر و به معنای اسم فاعل (هادی) است. حرف <أو> در آیه برای تعیین یکی از دو کار است، یعنی موسی(ع) در نظر داشت اگر با راهنمایی برخورد کرد، به راه ادامه دهند وگرنه با فراهم کردن آتش، خود را گرم نگه دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 11 - 2،3،4

2 - آتشی که موسی ( ع ) مشاهده کرد ، امری واقعی بود و موسی ( ع ) خود را به آن رسانید .

فلمّا أتیها

3 - موسی ( ع ) با نزدیک شدن به آتش ، با ندایی مواجه شد که او را با نام صدا می زد .

فلمّا أتیها نودی ی-موسی

4 - ندای < یاموسی > ناگهانی و بدون گذشت زمانی از لحظه رسیدن موسی ( ع ) به آتش ، به او خطاب شد .

فلمّا أتیها نودی ی-موسی

ص: 251

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 36 - 3،5

3 - خداوند در وادی طوی ( در کوه طور ) موسی ( ع ) را بر اجابت خواسته هایش آگاه ساخت .

قد أُتیت سؤلک

5 - وادی طوی در کوه طور ، مکان اعطای شرح صدر و بیان روان به موسی ( ع ) ونصب هارون به مقام وزارت موسی ( ع ) بود .

قال ربّ اشرح . .. قال قد أُتیت سؤلک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 37 - 4

4 - نعمت عطا شده به موسی ( ع ) در کوه طور ، هم سان نعمت گران قدری بود که در گذشته موسی ( ع ) به او عطا شده بود .

و لقد مننّا علیک مرّه أُخری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 40 - 35،38،41

35 - موسی ( ع ) زمانی توفیق مناجات با خداوند در کوه طور و دریافت حکم رسالت را یافت که از مرحله آزمون الهی و چشیدن سختی ها ، عبور کرد و شایستگی لازم را به دست آورده بود .

و فتنّک فتونًا. .. ثمّ جئت علی قدر ی-موسی

38 - بازگشت موسی ( ع ) از مدین و آمدن به وادی طوی در کوه طور ، براساس تقدیر و برنامه تنظیم شده از جانب خداوند بود .

فلبثت سنین فی أهل مدین ثمّ جئت علی قدر ی-موسی

از معانی <قدر> قضای الهی و تقدیر او است. گفته شده است: این کلمه، اسم مصدر برای <قدْر> به معنای مقدر ساختن است (لسان العرب). راغب نیز می گوید: <قدر> زمان و مکان مقدر شده برای هر چیز است.

41 - خداوند در کوه طور ، با ملاطفت و مهربانی با موسی ( ع ) سخن گفت .

ی-موسی

تصریح مکرر نام موسی(ع) در مقاطع مختلف خطاب الهی، گویای عنایت خداوند به او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 42 - 6

6 - اعطای معجزاتی در کنار معجزه عصا و یدبیضا به موسی ( ع ) ، وعده خداوند به او در کوه طور *

ب--َای-تی

جمع آوردن <آیات> با آن که تا آن زمان، تنها دو معجزه به موسی(ع) عطا شده بود، می تواند وعده ضمنی خداوند به عطای معجزاتی دیگر به موسی(ع) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 7 - 1

ص: 252

1 - سرگذشت موسی و خانواده اش در وادی طور ، شایان ذکر و یادآوری

إذ قال موسی لأهله

<إذ> اسم زمان در محل نصب و مفعولٌ به برای فعل محذوف است; یعنی، <اذکر إذ قال موسی لأهله. ..; زمانی را که موسی به کسانش گفت... به یادآور>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 8 - 7

7 - مکالمه خدا با موسی در وادی طور

نودی أن بورک من فی النّار و من حولها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 9 - 3

3 - سخن گفتن بیواسطه خدا با موسی در وادی طور

فلمّا جاءها نودی . .. إنّه أنا اللّه العزیز الحکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 10 - 1،8

1 - فرمان خدا به موسی ( ع ) در وادی طور ، مبنی بر افکندن عصای خویش

و ألق عصاک

8 - اعطای مقام رسالت از جانب خداوند به موسی ( ع ) در وادی طور

ی-موسی لاتخف إنّی لایخاف لدیّ المرسلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 12 - 2

2 - < ید بیضا > ، دومین معجزه عطا شده به موسی ( ع ) از جانب خدا در وادی طور

و ألق عصاک . .. و أدخل یدک فی جیبک تخرج بیضاء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 29 - 4،6

4 - موسی ( ع ) آتشی را در سمت وادی طور مشاهده کرد .

ءانس من جانب الطور نارًا

<إیناس> (مصدر <آنس>) مرادف <إبصار> (دیدن) است. بنابراین <آنس>; یعنی، <بصر و رأی>.

6 - تنها موسی ( ع ) نظاره گر آتش وادی طور بود .

إنّی ءانست نارًا

نسبت داده شدن مشاهده آتش به موسی(ع) و نیز نکره آمدن <ناراً>، نشان دهنده آن است که آتش مزبور، تنها به وسیله موسی(ع) قابل مشاهده بوده است.

ص: 253

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 30 - 1

1 - موسی ( ع ) برای بردن آتش ، خود را به وادی طور رساند .

لعلّی ءاتیکم منها . .. أو جذوه من النار ... فلمّا أتیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 31 - 1

1 - فرمان الهی به موسی ، در وادی طور مبنی بر افکندن عصای خویش

و أن ألق عصاک

<إلقاء> (مصدر <ألق>) به معنای انداختن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 32 - 1

1 - فرمان دیگر خداوند به موسی ( ع ) در وادی طور مبنی بر بردن دست خویش به گریبان

اسلک یدک فی جیبک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 33 - 5

5 - موسی ( ع ) در وادی طور ، نگرانی خویش نسبت به موانع راه رسالت را با خدا در میان گذاشت .

قال ربّ إنّی قتلت منهم نفسًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 46 - 1

1 - مکالمه خداوند با موسی ( ع ) در وادی طور

و ما کنت بجانب الطور إذ نادینا

97- موسی(ع) و آتش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 7 - 8،9،10،11،12

8 - مشاهده موسی ، آتشی را از دور در وادی طور

إنّی ءانست نارًا

<إیناس> (مصدر <آنست>) معادل <إبصار> (دیدن) است; یعنی، آتشی به نظرم رسید.

9 - تنها موسی ( ع ) ، نظاره گر آتش وادی طور و همراهانش محروم از مشاهده آن

إنّی ءانست نارًا

10 - تصمیم موسی ( ع ) به حرکت به سمت آتش طور

ص: 254

س-اتیکم منها بخبر أو ءاتیکم

11 - امید موسی ( ع ) ، به یافتن اطلاعاتی از محل برافروخته شدن آتش ، برای یافتن راه و ادامه مسیر سفر

س-اتیکم منها بخبر

جمله <سآتیکم منها بخبر> به تقدیر <سآتیکم من عندها بخبر نهتدی به> است; یعنی، به زودی از آن جا اطلاعی خواهم آورد که با کمک آن راهمان را پیدا کنیم.

12 - موسی ( ع ) ، درصدد آوردن پاره ای آتش برای گرم کردن خانواده اش

أو ءاتیکم بشهاب قبس لعلّکم تصطلون

<شهاب> به شعله آتش و <قبس> به شعله برگرفته از آتش گفته می شود. <اصطلاء> (مصدر <تصطلون>) نیز به معنای گرم شدن است; یعنی، یا شعله ای از آتش برگیرم و بیاورم تا با آن، آتش برافروزم، باشد که گرم شوید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 8 - 1،4

1 - ندای خداوند به موسی ( ع ) در پی رسیدن وی به آتش طور

فلمّا جاءها نودی

4 - قرار گرفتن موسی ( ع ) در احاطه آتش طور

نودی أن بورک من فی النّار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 9 - 1،2

1 - تأکید خداوند ، بر الهی بودن ندای برخاسته از دل آتش وادی طور

نودی أن بورک من فی النّار . .. ی-موسی إنّه أنا اللّه

2 - موسی ، در شگفتی و حیرت از ندای برآمده از آتش وادی طور

نودی أن بورک من فی النّار . .. ی-موسی إنّه أنا اللّه

تصریح خداوند به <إنّه أنا اللّه> می تواند از آن جهت باشد که موسی با شنیدن ندا از درون آتش، در شگفتی فرو رفت و حیران ماند; به گونه ای که سخت نیازمند راهنمایی روشن و صریح بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 29 - 8،11

8 - موسی ( ع ) از خانواده اش خواست که تا بازگشت وی از وادی طور درنگ کنند .

قال لأهله امکثوا . .. لعلّی ءاتیکم منها بخبر أو جذوه من النار

11 - < عن أبی جعفر ( ع ) قال : لمّا قضی موسی الأجل و سار بأهله نحو بیت المقدس أخطأ الطریق لیلاً < فقال لأهله امکثوا إنّی آنست ناراً > . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: هنگامی که قرارداد موسی [با شعیب] پایان یافت و همراه با اهلش به سوی بیت المقدس رهسپار گردید، شب هنگام راه را گم کرد. پس به اهلش گفت: <امکثوا إنّی آنست ناراً>...>.

ص: 255

98- نقش آتش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 8 - 2

2 - تجلی خدا در آتش طور برای موسی ( ع )

نودی أن بورک من فی النّار و من حولها

در این که مراد از <من فی النار> (آن که در آتش است) و <من حولها> (آن که پیرامون آتش است) چیست، میان مفسران اختلاف است. برخی گفته اند: مراد از <من فی النار> موسی است; زیرا وی چنان به آتش نزدیک گشته بود که گویا در میان آن است، و مراد از <من حولها> فرشتگانند. برخی عکس آن را گفته اند; یعنی، <من فی النار> فرشتگان و <من حولها> موسی است. دسته ای نیز بر آنند که مراد از <من فی النار> خداوند و <من حولها> موسی است; بدین معنا که: <مبارک است آن که در آتش تجلی کرده و آن که پیرامون آن است>. برداشت یاد شده برپایه احتمال اخیر است .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 30 - 2

2 - آتش طور ، وسیله ای برای کشاندن موسی ( ع ) به وادی طور ، جهت سخن گفتن خدا با وی و دریافت رسالت الهی

فلمّا أتیها نودی . .. ی-موسی إنّی أنا اللّه ربّ الع-لمین

99- نقش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 36 - 5،6

5 - وادی طوی در کوه طور ، مکان اعطای شرح صدر و بیان روان به موسی ( ع ) ونصب هارون به مقام وزارت موسی ( ع ) بود .

قال ربّ اشرح . .. قال قد أُتیت سؤلک

6 - هارون ( ع ) در وادی طوی به مقام نبوت و رسالت برگزیده شد .

هرون أخی . .. و أشرکه فی أمری ... قد أُتیت سؤلک

چنانچه مراد از <أشرکه فی أمری> درخواست نبوت و رسالت برای هارون(ع) باشد، اجابت آن در وادی طوی انجام پذیرفت.

100- نقش کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 31 - 4

4- اهمیت و نقش حیاتی کوه ها و راه های طبیعی برای زندگی انسان ها

و جعلنا فی الأرض روسی أن تمید بهم . .. سبلاً لعلّهم یهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 61 - 2

ص: 256

2 - رود ها و نهر های جاری بر بستر شکاف های زمین و کوه های استوار بر پهنه آن ، نمودی دیگر از تدبیر خدای یگانه

و جعل خل-لها أنه-رًا و جعل لها روسی

<خلال> (جمع <خلل>) به معنای شکاف ها است. <نهر> (مفرد <أنهار>) مشترک لفظی است میان آب جاری و مکانی که در آن آب روان باشد. بنابراین، عبارت <جعل خلالها أنهاراً> را می توان به دو صورت زیر معنا کرد: 1- شکاف های زمین را مکانی برای جریان آب قرار داده است. 2- در بستر شکاف های زمین آب های روان قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 11 - 1

1 - آسمان ها و کوه ها و جنبندگان و . . . ، تبلور آفرینندگی خداوند است .

ه-ذا خلق اللّه فأرونی ماذا خلق الذین من دونه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 7 - 2

2- وجود کوه های استوار بر بستر زمین ، از آیات الهی است .

و ألقینا فیها روسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 1 - 6

6 - نقش مهم کوه ها ، در نظام زمین و طبیعت

و الطّور

در صورتی که <طور> به معنای مطلق کوه باشد، از مورد قسم قرار گرفتن آن، اهمیت آن در نظام زمین، استفاده می شود.

101- یهود و کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 154 - 1،3،4

1 - خداوند ، با برافراشتن کوه طور بر سر یهود به منظور تهدید آنان ، از ایشان پیمان گرفت .

و رفعنا فوقهم الطور بمیثقهم

<طور> علم است برای کوهی مخصوص و گفته شده <طور> به معنای مطلق کوه است (مفردات)، باء در <بمیثقهم> سببیه است و بدیهی است که خود میثاق نمی تواند دلیل و سبب باشد بر اینکه خداوند کوه طور را بر سر آنان برافرازد. بنابراین می توان گفت گرفتن میثاق علت برای برافراشتن کوه طور بوده است.

3 - نقض میثاق از سوی یهود ، سبب شد تا خداوند بر آنان خشم گیرد و کوه طور را بر سر آنان بالا برد .

و رفعنا فوقهم الطور بمیثقهم

برداشت فوق بر این اساس است که نقض میثاق و تصمیم بر ادامه نقض میثاق علت برافراشتن کوه طور باشد ; بنابراین جمله <و رفعنا . ..> یعنی بدان سبب که پیمان الهی را شکستند و تصمیم بر ادامه پیمان شکنی داشتند، به عنوان تهدید، کوه طور را بر سر آنان بالا برده و مسلط ساختیم.

ص: 257

4 - قرار دادن کوه طور بر سر یهود ، از معجزات حضرت موسی ( ع )

و ءاتینا موسی سلطناً مبیناً. و رفعنا فوقهم الطور

بر افراشتن کوه طور، می تواند بیان مصداقی برای جمله <و ءاتینا موسی سلطناً مبیناً> باشد.

کوه جودی

102- {کوه جودی}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 44 - 12

12- < عن الصادق ( ع ) انه قال : یوم النیروز هو الیوم الذی استوت فیه سفینه نوح ( ع ) علی الجودی ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: روز نوروز روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی استقرار یافت>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 48 - 1

1- خداوند ، پس از استقرار کشتی نوح بر کوه جودی ، به او و همراهانش فرمان داد تا از کشتی پیاده شوند و از کوه فرود آیند .

واستوت علی الجودی . .. قیل ی-نوح اهبط

<هبوط> به معنای فرود آمدن است. متعلق <اهبط> - به قرینه <استوت علی الجودی> - کشتی و نیز کوه جودی است; یعنی: أنزل من الفلک و من الجودی ... نیاوردن متعلق، دلیل این شمول است. فاعل محذوف <قیل> به قرینه <منا> خداونداست.

103- کشتی نوح(ع) در کوه جودی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 44 - 4

4- با فرمان الهی به آسمان و زمین ، آب ها کاسته شد ، جریان طوفان نوح تمام شد و کشتی نجات ، به سلامت بر کوه جودی مستقر گردید .

و غیض الماء و قضی الأمر واستوت علی الجودی

کوه سینا

104- {کوه سینا}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 164 - 11

11 - سخن خداوند با موسی ( ع ) در طور سینا بصورت ایجاد صدا در درخت و قابل شنیدن برای همران آن حضرت از هر

ص: 258

طرف

و کلم اللّه موسی تکلیماً

امام رضا(ع) درباره سخن گفتن خداوند با موسی(ع) فرمود: . .. فخرج بهم الی طور سیناء ... فکلمه اللّه تعالی ذکره و سمعوا کلامه ... لان اللّه عزوجل احدثه فی الشجره ثم جعله منبعثاً منها حتی سمعوه من جمیع الوجوه ... .

_______________________________

توحید صدوق، ص 121، ح 24، ب 8; نورالثقلین، ج 1، ص 574، ح 676.

کوه صفا

105- {کوه صفا}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 36 - 23

23 - از رسول خدا ( ص ) روایت شده که فرمود : < فأوحی اللّه تعالی إلی جبرئیل ان اهبطهما إلی البلده المبارکه مکه فهبط بهما جبرئیل فألقی آدم علی الصفا و ألقی حواء علی المروه . . . ;

خداوند به جبرئیل وحی کرد که آدم و حوا را به شهر مبارک مکه فرود آور. پس جبرئیل آدم(ع) را بر کوه صفا و حوا را بر کوه مروه فرود آورد ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 158 - 1

1 - کوه صفا و مروه ، دو علامتی که خداوند آنها را نشانه جایگاه عبادت قرار داده است .

إن الصفا و المروه من شعائر اللّه

بنابراین توصیف <صفا و مروه> به <شعائر اللّه> می رساند که: خداوند آن دو مکان را علامتی قرار داده تا بندگانش در آن جا، او را عبادت کنند.

کوه طور

106- آتش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 10 - 3،4،5،6

3 - حضرت موسی ( ع ) هنگام سرگردانی در بیابان ، آتشی را دید و به خانواده اش بشارت داد .

إذ رءا نارًا فقال . .. إنّی ءانست نارًا

<ایناس> (مصدر <ءانست>) در معانی <احساس کردن>، <دیدن>، <دانستن> و <شنیدن> استعمال می شود(لسان العرب). به مناسبت مورد آیه، مراد <دیدن> است.

4 - خانواده و همراهان موسی ( ع ) در بیابان ، آتشی را که موسی ( ع ) مشاهده کرد ، ندیدند . *

فقال لأهله امکثوا أنّی ءانست نارًا

از گفته موسی(ع) که فرمود: <من آتشی را دیدم> می توان احتمال داد که دیگر همراهان موسی(ع) آن آتش را ندیده بودند.

ص: 259

و گرنه دیدن را به خود اختصاص نمی داد.

5 - موسی ( ع ) تصمیم گرفت برای آوردن پاره آتشی جهت روشن کردن آتش و یا پیدا کردن راهنما ، خود را به محل آتش برساند .

لعلّی ءاتیکم منه بقبس أو أجد علی النار هدًی

<قبس>، یعنی اخگر و آن، چوب آتش گرفته ای است که برای برافروختن آتش دیگر، از آتش آماده اقتباس کرده باشند (لسان العرب). <هدیً> مصدر و به معنای اسم فاعل (هادی) است. حرف <أو> در آیه برای تعیین یکی از دو کار است، یعنی موسی(ع) در نظر داشت اگر با راهنمایی برخورد کرد، به راه ادامه دهند وگرنه با فراهم کردن آتش، خود را گرم نگه دارند.

6 - موسی ( ع ) از خانواده اش خواست که در جای خود منتظر وی بمانند و با او به مکان آتش نیایند .

فقال لأهله امکثوا إنّی ءانست نارًا

<مکث> به معنای درنگ کردن و انتظار کشیدن است (قاموس).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 11 - 1

1 - موسی ( ع ) درپی مشاهده آتش ، از خانواده خویش جدا شده و به طرف آتش حرکت کرد .

رءا نارًا . .. فلمّا أتیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 17 - 1

1 - موسی ( ع ) هنگام جدا شدن از خانواده اش برای آوردن آتش ، چوب دستی خود رانیز به همراه داشت .

و ما تلک بیمینک ی-موسی

<تلک> برای اشاره به مؤنث به کار می رود و دلالت دارد که اطلاق نام خشبه یا عوده (چوب) بر آنچه در دست موسی(ع) است، مسلم گرفته شده است; بنابراین از موسی(ع) خواسته شده بود که در جواب، خصوصیات آن چوب را بیان کند تا متوجه باشد که چه چیزی تبدیل به مار خواهد شد. گفتنی است که از جمله <أهشّ بها علی غنمی> (در آیه بعد)، استفاده می شود که موسی(ع) پیش از آمدن به کوه طور، آن عصا را به همراه داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 29 - 4،5

4 - موسی ( ع ) آتشی را در سمت وادی طور مشاهده کرد .

ءانس من جانب الطور نارًا

<إیناس> (مصدر <آنس>) مرادف <إبصار> (دیدن) است. بنابراین <آنس>; یعنی، <بصر و رأی>.

5 - موسی ( ع ) خانواده اش را از وجود آتش در وادی طور آگاه کرد .

قال لأهله امکثوا إنّی ءانست نارًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 30 - 1

1 - موسی ( ع ) برای بردن آتش ، خود را به وادی طور رساند .

لعلّی ءاتیکم منها . .. أو جذوه من النار ... فلمّا أتیها

ص: 260

107- آثار آتش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 29 - 7

7 - تصمیم موسی ( ع ) به آوردن آتش از وادی طور ، برای گرم کردن خانواده اش

قال لأهله امکثوا . .. أو جذوه من النار لعلّکم تصطلون

<إصطلاء> (مصدر <تصطلون>) به معنای خود را گرم کردن است.

108- ارزش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 2 - 2

2 - < طور > ، کوهی با عظمت و دارای ارزشی درخور سوگند خداوند

و طور سینین

109- اطرافیان آتش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 8 - 3

3 - تبریک خداوند به موسی و فرشتگان حاضر در اطراف آتش طور

نودی أن بورک من فی النّار و من حولها

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <بورک من فی النار> انشای تبریک باشد.

110- انهدام کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 143 - 13،16،17،22

13 - کوه طور بر اثر تجلی خداوند بر آن متلاشی شد .

فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا

ضمیر فاعلی در <جعله> هم می تواند به <رب> برگردانده شود ; یعنی: <جعل الرب بتجلیه الجبل دکا>، و هم می تواند ضمیر فاعلی آن به مصدری که از جمله <تجلی ربه> به دست می آید، برگردد ; یعنی: <جعل تجلیه الجبل دکا>. <دک> مصدر و به معنای متلاشی شدن و در آیه شریفه به معنای اسم مفعول (مدکوک، یعنی متلاشی شده) است.

16 - موسی ( ع ) بر اثر تجلی خداوند بر کوه و انهدام آن ، بی هوش بر زمین افتاد .

ص: 261

فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا و خرّ موسی صعقا

<خرور> (مصدر <خرّ>) به معنای افتادن و ساقط شدن و <صَعْق> به معنای بی هوش شدن است. قرار گرفتن جمله <خرّ موسی صعقا> پس از دو جمله <تجلی ربه> و <جعله دکا>، بیانگر این است که تجلی خدا بر کوه و انهدام آن در بی هوش شدن موسی(ع) دخیل بوده است.

17 - موسی ( ع ) با غرش و نهیب برآمده از انهدام کوه طور ، بی هوش شد و بر زمین افتاد .

جعله دکاً و خرّ موسی صعقا

<صَعِق> به کسی گفته می شود که بر اثر صدایی مهیب بی هوش شود. (برگرفته شده از لسان العرب).

22 - موسی ( ع ) با مشاهده اثر تجلی خدا ( انهدام کوه ) تقاضای رؤیت خداوند را ناروا دانست و به درگاه الهی توبه کرد .

فلما أفاق قال سبحنک تبت إلیک

111- اهمیت آتش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 10 - 8

8 - نمایان شدن آتش و فراهم آمدن خلوت گاهی برای اعطای رسالت به موسی ( ع ) ، حادثه ای با اهمیت و درخور توجه برای پیامبر ( ص ) بود .

هل اتیک حدیث موسی . إذ رءا نارًا

کلمه <إذ> ظرف است برای <حدیث> (در آیه قبل) و استفهام در آن آیه برای ترغیب پیامبر(ص) به توجه به آن ماجرا است.

112- بالا بردن کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 171 - 1،4،8

1 - خداوند کوه طور را به لرزه درآورد ، از زمین کند و آن را همچو پاره ابری بر بالای سر بنی اسرائیل قرار داد .

و إذ نتقنا الجبل فوقهم کأنه ظله

<نتق> (مصدر نتقنا) به معنای لرزاندن و از جا برکندن است. <ال> در <الجبل>، عهد ذهنی است و اشاره به کوه طور دارد. <ظله> به معنای پاره ابر، سقف و سایبان است. کوه اگر بر فراز سر انسانها قرار گیرد، شباهتش به پاره ابر بیش از شباهتش به سقف و مانند آن است.

4 - خداوند با برافراشتن کوه طور بر سر قوم موسی ، از آنان خواست تا با جدیت تمام تورات بپذیرند و رفتار و اندیشه های خویش را بر اساس آن استوار سازند .

خذوا ما ءاتینکم بقوه

<خذوا> یعنی بگیرید. <گرفتن> تورات و دیگر کتابهای آسمانی به این است که مورد پذیرش قرار گیرد و به احکام آن عمل شود.

8 - قرار گرفتن کوه بر فراز سر بنی اسرائیل ، معجزه و رخدادی شایسته به یاد داشتن

و إذ نتقنا الجبل فوقهم کأنه ظله

<إذ> متعلّق به فعل مقدّر <اذکروا> است.

ص: 262

113- بالا رفتن کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 63 - 2،3،9

2 - خداوند ، کوه طور را بر فراز سر بنی اسرائیل قرار داد .

و رفعنا فوقکم الطور

<الطور> نام کوهی است (مفردات راغب). الطور - چنانچه از ابن عباس نقل شده - همان کوهی است که موسی (ع) بر آن مناجات می کرد (مجمع البیان). قابل ذکر است که طور به مطلق کوه نیز گفته می شود.

3 - هدف از برافراشتن کوه طور بر سر بنی اسرائیل ، پذیرش میثاق الهی بود .

و إذ أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور

9 - قرار گرفتن کوه طور بر بالای سر بنی اسرائیل معجزه و رخدادی شایسته به یادداشتن

و إذ أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور

<إذ> مفعول برای فعل <اذکروا> در آیه 47 است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 2

2 - خداوند ، کوه طور را بر فراز سر بنی اسرائیل قرار داد .

و رفعنا فوقکم الطور

<الطور> نام کوهی است (مفردات راغب). الطور - چنانچه از ابن عباس نقل شده - همان کوهی است که موسی(ع) در آن مناجات می کرد (مجمع البیان). قابل ذکر است که <طور> به مطلق کوه نیز گفته می شود.

114- برکت کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 52 - 2

2- کوه طور ، مکانی مبارک و محلی که خداوند از آن ناحیه با موسی ( ع ) سخن گفت .

و ن-دین-ه من جانب الطور الأیمن

<الأیمن> - که دراین برداشت به معنای مبارک گرفته شده است - ممکن است وصف برای <الطور> باشد و ممکن است وصف برای <جانب> گرفته شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 30 - 4

4 - وادی طور ، جایگاهی مقدس و مبارک

فی البقعه المب-رکه

<بقعه> به نقطه ای گفته می شود که هیئت آن متمایز از پیرامونش باشد. بنابراین اطلاق بقعه بر وادی طور، بدان جهت است

ص: 263

که آن وادی وضعیتی متفاوت با اطرافش دارد.

115- بنی اسرائیل و کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 171 - 1،2،8

1 - خداوند کوه طور را به لرزه درآورد ، از زمین کند و آن را همچو پاره ابری بر بالای سر بنی اسرائیل قرار داد .

و إذ نتقنا الجبل فوقهم کأنه ظله

<نتق> (مصدر نتقنا) به معنای لرزاندن و از جا برکندن است. <ال> در <الجبل>، عهد ذهنی است و اشاره به کوه طور دارد. <ظله> به معنای پاره ابر، سقف و سایبان است. کوه اگر بر فراز سر انسانها قرار گیرد، شباهتش به پاره ابر بیش از شباهتش به سقف و مانند آن است.

2 - قوم موسی هراساان از سقوط کوهِ برافراشته شده بر سر آنان

و ظنوا أنه واقع بهم

8 - قرار گرفتن کوه بر فراز سر بنی اسرائیل ، معجزه و رخدادی شایسته به یاد داشتن

و إذ نتقنا الجبل فوقهم کأنه ظله

<إذ> متعلّق به فعل مقدّر <اذکروا> است.

116- تجلی خدا بر کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 143 - 11،12،13،16،17،22

11 - خداوند در پاسخ به درخواست موسی ( ع ) ( رؤیت خدا ) از وی خواست تا به کوه مقابل خویش نظر افکند و اثر تجلی خداوند را بر آن مشاهده کند .

قال لن ترنی و لکن انظر إلی الجبل

<ال> در <الجبل> عهد حضوری است ; یعنی: انظر إلی هذا الجبل.

12 - خداوند به موسی ( ع ) اعلام کرد در صورتی وی را مشاهده خواهد کرد که کوه بر اثر تجلی او پایدار بماند .

و لکن انظر إلی الجبل فإن استقر مکانه فسوف ترنی

13 - کوه طور بر اثر تجلی خداوند بر آن متلاشی شد .

فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا

ضمیر فاعلی در <جعله> هم می تواند به <رب> برگردانده شود ; یعنی: <جعل الرب بتجلیه الجبل دکا>، و هم می تواند ضمیر فاعلی آن به مصدری که از جمله <تجلی ربه> به دست می آید، برگردد ; یعنی: <جعل تجلیه الجبل دکا>. <دک> مصدر و به معنای متلاشی شدن و در آیه شریفه به معنای اسم مفعول (مدکوک، یعنی متلاشی شده) است.

16 - موسی ( ع ) بر اثر تجلی خداوند بر کوه و انهدام آن ، بی هوش بر زمین افتاد .

فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا و خرّ موسی صعقا

<خرور> (مصدر <خرّ>) به معنای افتادن و ساقط شدن و <صَعْق> به معنای بی هوش شدن است. قرار گرفتن جمله <خرّ موسی صعقا> پس از دو جمله <تجلی ربه> و <جعله دکا>، بیانگر این است که تجلی خدا بر کوه و انهدام آن در بی هوش

ص: 264

شدن موسی(ع) دخیل بوده است.

17 - موسی ( ع ) با غرش و نهیب برآمده از انهدام کوه طور ، بی هوش شد و بر زمین افتاد .

جعله دکاً و خرّ موسی صعقا

<صَعِق> به کسی گفته می شود که بر اثر صدایی مهیب بی هوش شود. (برگرفته شده از لسان العرب).

22 - موسی ( ع ) با مشاهده اثر تجلی خدا ( انهدام کوه ) تقاضای رؤیت خداوند را ناروا دانست و به درگاه الهی توبه کرد .

فلما أفاق قال سبحنک تبت إلیک

117- تقدس کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 80 - 5

5 - کوه طور ، مکانی مبارک و مورد عنایت خداوند

و وعدن-کم جانب الطور الأیمن

در برداشت یاد شده <الأیمن> از ماده <یمن> گرفته شده و به معنای مبارک است. این کلمه گرچه وصف برای <جانب> است، ولی وصفِ جز هر چیز، وصف کل آن نیز شمرده می شود. انتخاب کوه طور برای مواعده، نشان از ویژگی خاص آن دارد.

118- حقیقت آتش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 11 - 2

2 - آتشی که موسی ( ع ) مشاهده کرد ، امری واقعی بود و موسی ( ع ) خود را به آن رسانید .

فلمّا أتیها

119- خانواده موسی(ع) در کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 7 - 1

1 - سرگذشت موسی و خانواده اش در وادی طور ، شایان ذکر و یادآوری

إذ قال موسی لأهله

<إذ> اسم زمان در محل نصب و مفعولٌ به برای فعل محذوف است; یعنی، <اذکر إذ قال موسی لأهله. ..; زمانی را که موسی به کسانش گفت... به یادآور>.

ص: 265

120- دعوت به کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 80 - 9

9 - نجات بنی اسرائیل از فرعونیان و دعوت آنان به کوه طور برای مناجات و فرو فرستادن منّ و سلوی بر آنان ، از نعمت های خداوند بر بنی اسرائیل در زمان موسی ( ع )

ی-بنی اسرءیل قد أنجین-کم . .. و نزّلنا علیکم المنّ والسلوی

121- ذکر معجزه کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 10

10 - قرار گرفتن کوه طور بر بالای سر بنی اسرائیل ، معجزه و رخدادی شایسته به یادداشتن

و إذ أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور

<إذ> مفعول برای فعل مقدر <أذکروا> می باشد و بر این اساس برداشت فوق استفاده می گردد.

122- رویش درختان زیتون در کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 20 - 1،2

1 - رویش درختان زیتون در ارتفاعات کوه سینا به وسیله باران ، کاری خدایی است .

و شجره تخرج من طور سیناء

<شجره> عطف بر <جنّات> است. <طور> به معنای کوه و <سیناء> شبه جزیره ای در مصر است. اضافه <طور> به <سیناء> اضافه ظرفیه و به تقدیر <طور فی سیناء> می باشد; یعنی:[با آن آب باران] درختی که از طور سینا برمی آید[پدید آوردیم].

2 - طور سینا ، مرکز رویش درختان زیتون

و شجره تخرج من طور سیناء

123- رؤیت آتش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 64 - 2

2 - پیمان شکنی بنی اسرائیل ، علی رغم مشاهده معجزه ای چون برافراشته شدن کوه ، امری سنگین ، شگفت و نامتوقع بود .

أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور . .. ثم تولیتم من بعد ذلک

<ثم> در جمله <ثم تولیتم> حاکی از ترتیب رتبی است; زیرا <من بعد ذلک> رساننده ترتیب زمانی می باشد و آن گاه که

ص: 266

<ثم> برای ترتیب رتبی به کار رود حکایت از عظمت، شگفتی و . .. مضمون جمله بعد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 29 - 6

6 - تنها موسی ( ع ) نظاره گر آتش وادی طور بود .

إنّی ءانست نارًا

نسبت داده شدن مشاهده آتش به موسی(ع) و نیز نکره آمدن <ناراً>، نشان دهنده آن است که آتش مزبور، تنها به وسیله موسی(ع) قابل مشاهده بوده است.

124- سمت راست کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 52 - 1

1- خداوند از سمت راست کوه طور ، موسی ( ع ) را مورد خطاب قرار داد و با او سخن گفت .

و ن-دین-ه من جانب الطور الأیمن

<أیمن> یا از <یُمن> به معنای خیر و برکت داشتن گرفته شده و یا از <یمین> که به معنای <سمت راست> است. دراین برداشت معنای دوم مورد نظر است. در این صورت <الأیمن> وصف کلمه <جانب> خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 80 - 4

4 - سمت راست کوه طور ، میقات و وعده گاه شرفیابی بنی اسرائیل برای پاسخ گویی به دعوت خداوند بود .

و وعدن-کم جانب الطور الأیمن

<أیمن> به معنای <یمین> (طرف راست) است و مراد از <جانب راست طور> دامنه و یا فضای سمت راست آن بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 30 - 3

3 - آمدن ندای الهی به موسی ( ع ) از درختی واقع در جانب راست وادی طور ، هم زمان بانزدیک شدن وی به آتش

فلمّا أتیها نودی من ش-طی الواد . .. من الشجره

<شاطئ> به معنای <جانب> است و <الأیمن> - مقابل <الأیسر> (چپ) - صفت برای شاطئ> می باشد. بنابراین <شاطئ الواد الأیمن>; یعنی، طرف راست وادی.

125- سوگند به کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 1 - 1

1 - سوگندِ خداوند ، به کوه طور

ص: 267

و الطّور

<طور> در لغت به مطلق کوه گفته می شود و در آیه شریفه ممکن است همین معنا مراد باشد. و نیز می تواند خصوص طور واقع در شبه جزیره سینا اراده شده باشد. برداشت بالا بر پایه احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 2 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به کوه طور در سرزمین سینا

و طور سینین

<سینین>، در اصل نام نوعی درخت است که به آن <سَیْناء> نیز گفته می شود (صحاح). رویش فراوان آن درخت، در منطقه ای که بین مصر و فلسطین است، سبب شده که به آن منطقه، <سَیْناء> یا <سینین> گفته شود و کوه طور - که در آن سرزمین است - به <طور سینین> یا <طور سَیْناء> مشهور گردد.

2 - < طور > ، کوهی با عظمت و دارای ارزشی درخور سوگند خداوند

و طور سینین

126- عظمت کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 2 - 2

2 - < طور > ، کوهی با عظمت و دارای ارزشی درخور سوگند خداوند

و طور سینین

127- غرش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 143 - 17

17 - موسی ( ع ) با غرش و نهیب برآمده از انهدام کوه طور ، بی هوش شد و بر زمین افتاد .

جعله دکاً و خرّ موسی صعقا

<صَعِق> به کسی گفته می شود که بر اثر صدایی مهیب بی هوش شود. (برگرفته شده از لسان العرب).

128- فلسفه بالارفتن کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 3

3 - پذیرش میثاق الهی ، هدف از بر افراشتن کوه طور بر سر بنی اسرائیل بود .

و إذ أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور

ص: 268

وقوع جمله <رفعنا . ..> در میان جمله های <أخذنا میثاقکم> و <خذوا ما اتیناکم> و بیان نکردن هدف و غایتی برای برافراشتن کوه می نمایاند که: همان پذیرش میثاق و اطاعت از فرمان الهی (خذوا ...) هدف و غایت بر افراشتن کوه باشد. (اقتباس از المیزان)

129- فلسفه سوگند به کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 4 - 4

4 - برخورداری انسان از خلقت برتر ، حقیقتی است که خداوند آن را با سوگند به انجیر ، زیتون ، طور سینا و شهر مکه ، بیان داشته و بر آن تأکید کرده است .

و التین . .. لقد خلقنا الإنس-ن فی أحسن تقویم

130- قداست کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 30 - 4

4 - وادی طور ، جایگاهی مقدس و مبارک

فی البقعه المب-رکه

<بقعه> به نقطه ای گفته می شود که هیئت آن متمایز از پیرامونش باشد. بنابراین اطلاق بقعه بر وادی طور، بدان جهت است که آن وادی وضعیتی متفاوت با اطرافش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 1 - 2

2 - کوهِ طور ، مکانی مقدس

و الطّور

از این که طور سینا، مورد سوگند خداوند قرار گرفته است، تقدس آن استفاده می شود.

131- کوه طور و بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 2،10

2 - خداوند ، کوه طور را بر فراز سر بنی اسرائیل قرار داد .

و رفعنا فوقکم الطور

<الطور> نام کوهی است (مفردات راغب). الطور - چنانچه از ابن عباس نقل شده - همان کوهی است که موسی(ع) در آن مناجات می کرد (مجمع البیان). قابل ذکر است که <طور> به مطلق کوه نیز گفته می شود.

ص: 269

10 - قرار گرفتن کوه طور بر بالای سر بنی اسرائیل ، معجزه و رخدادی شایسته به یادداشتن

و إذ أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور

<إذ> مفعول برای فعل مقدر <أذکروا> می باشد و بر این اساس برداشت فوق استفاده می گردد.

132- لرزش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 171 - 1

1 - خداوند کوه طور را به لرزه درآورد ، از زمین کند و آن را همچو پاره ابری بر بالای سر بنی اسرائیل قرار داد .

و إذ نتقنا الجبل فوقهم کأنه ظله

<نتق> (مصدر نتقنا) به معنای لرزاندن و از جا برکندن است. <ال> در <الجبل>، عهد ذهنی است و اشاره به کوه طور دارد. <ظله> به معنای پاره ابر، سقف و سایبان است. کوه اگر بر فراز سر انسانها قرار گیرد، شباهتش به پاره ابر بیش از شباهتش به سقف و مانند آن است.

133- معجزه کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 63 - 9

9 - قرار گرفتن کوه طور بر بالای سر بنی اسرائیل معجزه و رخدادی شایسته به یادداشتن

و إذ أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور

<إذ> مفعول برای فعل <اذکروا> در آیه 47 است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 64 - 2

2 - پیمان شکنی بنی اسرائیل ، علی رغم مشاهده معجزه ای چون برافراشته شدن کوه ، امری سنگین ، شگفت و نامتوقع بود .

أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور . .. ثم تولیتم من بعد ذلک

<ثم> در جمله <ثم تولیتم> حاکی از ترتیب رتبی است; زیرا <من بعد ذلک> رساننده ترتیب زمانی می باشد و آن گاه که <ثم> برای ترتیب رتبی به کار رود حکایت از عظمت، شگفتی و . .. مضمون جمله بعد دارد.

134- مناجات در کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 80 - 9

9 - نجات بنی اسرائیل از فرعونیان و دعوت آنان به کوه طور برای مناجات و فرو فرستادن منّ و سلوی بر آنان ، از نعمت های

ص: 270

خداوند بر بنی اسرائیل در زمان موسی ( ع )

ی-بنی اسرءیل قد أنجین-کم . .. و نزّلنا علیکم المنّ والسلوی

135- موسی(ع) در کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 52 - 1

1- خداوند از سمت راست کوه طور ، موسی ( ع ) را مورد خطاب قرار داد و با او سخن گفت .

و ن-دین-ه من جانب الطور الأیمن

<أیمن> یا از <یُمن> به معنای خیر و برکت داشتن گرفته شده و یا از <یمین> که به معنای <سمت راست> است. دراین برداشت معنای دوم مورد نظر است. در این صورت <الأیمن> وصف کلمه <جانب> خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 10 - 5

5 - موسی ( ع ) تصمیم گرفت برای آوردن پاره آتشی جهت روشن کردن آتش و یا پیدا کردن راهنما ، خود را به محل آتش برساند .

لعلّی ءاتیکم منه بقبس أو أجد علی النار هدًی

<قبس>، یعنی اخگر و آن، چوب آتش گرفته ای است که برای برافروختن آتش دیگر، از آتش آماده اقتباس کرده باشند (لسان العرب). <هدیً> مصدر و به معنای اسم فاعل (هادی) است. حرف <أو> در آیه برای تعیین یکی از دو کار است، یعنی موسی(ع) در نظر داشت اگر با راهنمایی برخورد کرد، به راه ادامه دهند وگرنه با فراهم کردن آتش، خود را گرم نگه دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 11 - 2،3،4

2 - آتشی که موسی ( ع ) مشاهده کرد ، امری واقعی بود و موسی ( ع ) خود را به آن رسانید .

فلمّا أتیها

3 - موسی ( ع ) با نزدیک شدن به آتش ، با ندایی مواجه شد که او را با نام صدا می زد .

فلمّا أتیها نودی ی-موسی

4 - ندای < یاموسی > ناگهانی و بدون گذشت زمانی از لحظه رسیدن موسی ( ع ) به آتش ، به او خطاب شد .

فلمّا أتیها نودی ی-موسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 36 - 3،5

3 - خداوند در وادی طوی ( در کوه طور ) موسی ( ع ) را بر اجابت خواسته هایش آگاه ساخت .

قد أُتیت سؤلک

5 - وادی طوی در کوه طور ، مکان اعطای شرح صدر و بیان روان به موسی ( ع ) ونصب هارون به مقام وزارت موسی ( ع ) بود .

ص: 271

قال ربّ اشرح . .. قال قد أُتیت سؤلک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 37 - 4

4 - نعمت عطا شده به موسی ( ع ) در کوه طور ، هم سان نعمت گران قدری بود که در گذشته موسی ( ع ) به او عطا شده بود .

و لقد مننّا علیک مرّه أُخری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 40 - 35،38،41

35 - موسی ( ع ) زمانی توفیق مناجات با خداوند در کوه طور و دریافت حکم رسالت را یافت که از مرحله آزمون الهی و چشیدن سختی ها ، عبور کرد و شایستگی لازم را به دست آورده بود .

و فتنّک فتونًا. .. ثمّ جئت علی قدر ی-موسی

38 - بازگشت موسی ( ع ) از مدین و آمدن به وادی طوی در کوه طور ، براساس تقدیر و برنامه تنظیم شده از جانب خداوند بود .

فلبثت سنین فی أهل مدین ثمّ جئت علی قدر ی-موسی

از معانی <قدر> قضای الهی و تقدیر او است. گفته شده است: این کلمه، اسم مصدر برای <قدْر> به معنای مقدر ساختن است (لسان العرب). راغب نیز می گوید: <قدر> زمان و مکان مقدر شده برای هر چیز است.

41 - خداوند در کوه طور ، با ملاطفت و مهربانی با موسی ( ع ) سخن گفت .

ی-موسی

تصریح مکرر نام موسی(ع) در مقاطع مختلف خطاب الهی، گویای عنایت خداوند به او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 42 - 6

6 - اعطای معجزاتی در کنار معجزه عصا و یدبیضا به موسی ( ع ) ، وعده خداوند به او در کوه طور *

ب--َای-تی

جمع آوردن <آیات> با آن که تا آن زمان، تنها دو معجزه به موسی(ع) عطا شده بود، می تواند وعده ضمنی خداوند به عطای معجزاتی دیگر به موسی(ع) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 7 - 1

1 - سرگذشت موسی و خانواده اش در وادی طور ، شایان ذکر و یادآوری

إذ قال موسی لأهله

<إذ> اسم زمان در محل نصب و مفعولٌ به برای فعل محذوف است; یعنی، <اذکر إذ قال موسی لأهله. ..; زمانی را که موسی به کسانش گفت... به یادآور>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 272

13 - نمل - 27 - 8 - 7

7 - مکالمه خدا با موسی در وادی طور

نودی أن بورک من فی النّار و من حولها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 9 - 3

3 - سخن گفتن بیواسطه خدا با موسی در وادی طور

فلمّا جاءها نودی . .. إنّه أنا اللّه العزیز الحکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 10 - 1،8

1 - فرمان خدا به موسی ( ع ) در وادی طور ، مبنی بر افکندن عصای خویش

و ألق عصاک

8 - اعطای مقام رسالت از جانب خداوند به موسی ( ع ) در وادی طور

ی-موسی لاتخف إنّی لایخاف لدیّ المرسلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 12 - 2

2 - < ید بیضا > ، دومین معجزه عطا شده به موسی ( ع ) از جانب خدا در وادی طور

و ألق عصاک . .. و أدخل یدک فی جیبک تخرج بیضاء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 29 - 4،6

4 - موسی ( ع ) آتشی را در سمت وادی طور مشاهده کرد .

ءانس من جانب الطور نارًا

<إیناس> (مصدر <آنس>) مرادف <إبصار> (دیدن) است. بنابراین <آنس>; یعنی، <بصر و رأی>.

6 - تنها موسی ( ع ) نظاره گر آتش وادی طور بود .

إنّی ءانست نارًا

نسبت داده شدن مشاهده آتش به موسی(ع) و نیز نکره آمدن <ناراً>، نشان دهنده آن است که آتش مزبور، تنها به وسیله موسی(ع) قابل مشاهده بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 30 - 1

1 - موسی ( ع ) برای بردن آتش ، خود را به وادی طور رساند .

لعلّی ءاتیکم منها . .. أو جذوه من النار ... فلمّا أتیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 273

13 - قصص - 28 - 31 - 1

1 - فرمان الهی به موسی ، در وادی طور مبنی بر افکندن عصای خویش

و أن ألق عصاک

<إلقاء> (مصدر <ألق>) به معنای انداختن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 32 - 1

1 - فرمان دیگر خداوند به موسی ( ع ) در وادی طور مبنی بر بردن دست خویش به گریبان

اسلک یدک فی جیبک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 33 - 5

5 - موسی ( ع ) در وادی طور ، نگرانی خویش نسبت به موانع راه رسالت را با خدا در میان گذاشت .

قال ربّ إنّی قتلت منهم نفسًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 46 - 1

1 - مکالمه خداوند با موسی ( ع ) در وادی طور

و ما کنت بجانب الطور إذ نادینا

136- موسی(ع) و آتش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 7 - 8،9،10،11،12

8 - مشاهده موسی ، آتشی را از دور در وادی طور

إنّی ءانست نارًا

<إیناس> (مصدر <آنست>) معادل <إبصار> (دیدن) است; یعنی، آتشی به نظرم رسید.

9 - تنها موسی ( ع ) ، نظاره گر آتش وادی طور و همراهانش محروم از مشاهده آن

إنّی ءانست نارًا

10 - تصمیم موسی ( ع ) به حرکت به سمت آتش طور

س-اتیکم منها بخبر أو ءاتیکم

11 - امید موسی ( ع ) ، به یافتن اطلاعاتی از محل برافروخته شدن آتش ، برای یافتن راه و ادامه مسیر سفر

س-اتیکم منها بخبر

جمله <سآتیکم منها بخبر> به تقدیر <سآتیکم من عندها بخبر نهتدی به> است; یعنی، به زودی از آن جا اطلاعی خواهم آورد که با کمک آن راهمان را پیدا کنیم.

12 - موسی ( ع ) ، درصدد آوردن پاره ای آتش برای گرم کردن خانواده اش

ص: 274

أو ءاتیکم بشهاب قبس لعلّکم تصطلون

<شهاب> به شعله آتش و <قبس> به شعله برگرفته از آتش گفته می شود. <اصطلاء> (مصدر <تصطلون>) نیز به معنای گرم شدن است; یعنی، یا شعله ای از آتش برگیرم و بیاورم تا با آن، آتش برافروزم، باشد که گرم شوید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 8 - 1،4

1 - ندای خداوند به موسی ( ع ) در پی رسیدن وی به آتش طور

فلمّا جاءها نودی

4 - قرار گرفتن موسی ( ع ) در احاطه آتش طور

نودی أن بورک من فی النّار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 9 - 1،2

1 - تأکید خداوند ، بر الهی بودن ندای برخاسته از دل آتش وادی طور

نودی أن بورک من فی النّار . .. ی-موسی إنّه أنا اللّه

2 - موسی ، در شگفتی و حیرت از ندای برآمده از آتش وادی طور

نودی أن بورک من فی النّار . .. ی-موسی إنّه أنا اللّه

تصریح خداوند به <إنّه أنا اللّه> می تواند از آن جهت باشد که موسی با شنیدن ندا از درون آتش، در شگفتی فرو رفت و حیران ماند; به گونه ای که سخت نیازمند راهنمایی روشن و صریح بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 29 - 8،11

8 - موسی ( ع ) از خانواده اش خواست که تا بازگشت وی از وادی طور درنگ کنند .

قال لأهله امکثوا . .. لعلّی ءاتیکم منها بخبر أو جذوه من النار

11 - < عن أبی جعفر ( ع ) قال : لمّا قضی موسی الأجل و سار بأهله نحو بیت المقدس أخطأ الطریق لیلاً < فقال لأهله امکثوا إنّی آنست ناراً > . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: هنگامی که قرارداد موسی [با شعیب] پایان یافت و همراه با اهلش به سوی بیت المقدس رهسپار گردید، شب هنگام راه را گم کرد. پس به اهلش گفت: <امکثوا إنّی آنست ناراً>...>.

137- نقش آتش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 8 - 2

2 - تجلی خدا در آتش طور برای موسی ( ع )

نودی أن بورک من فی النّار و من حولها

در این که مراد از <من فی النار> (آن که در آتش است) و <من حولها> (آن که پیرامون آتش است) چیست، میان مفسران

ص: 275

اختلاف است. برخی گفته اند: مراد از <من فی النار> موسی است; زیرا وی چنان به آتش نزدیک گشته بود که گویا در میان آن است، و مراد از <من حولها> فرشتگانند. برخی عکس آن را گفته اند; یعنی، <من فی النار> فرشتگان و <من حولها> موسی است. دسته ای نیز بر آنند که مراد از <من فی النار> خداوند و <من حولها> موسی است; بدین معنا که: <مبارک است آن که در آتش تجلی کرده و آن که پیرامون آن است>. برداشت یاد شده برپایه احتمال اخیر است .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 30 - 2

2 - آتش طور ، وسیله ای برای کشاندن موسی ( ع ) به وادی طور ، جهت سخن گفتن خدا با وی و دریافت رسالت الهی

فلمّا أتیها نودی . .. ی-موسی إنّی أنا اللّه ربّ الع-لمین

138- نقش کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 36 - 5،6

5 - وادی طوی در کوه طور ، مکان اعطای شرح صدر و بیان روان به موسی ( ع ) ونصب هارون به مقام وزارت موسی ( ع ) بود .

قال ربّ اشرح . .. قال قد أُتیت سؤلک

6 - هارون ( ع ) در وادی طوی به مقام نبوت و رسالت برگزیده شد .

هرون أخی . .. و أشرکه فی أمری ... قد أُتیت سؤلک

چنانچه مراد از <أشرکه فی أمری> درخواست نبوت و رسالت برای هارون(ع) باشد، اجابت آن در وادی طوی انجام پذیرفت.

139- یهود و کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 154 - 1،3،4

1 - خداوند ، با برافراشتن کوه طور بر سر یهود به منظور تهدید آنان ، از ایشان پیمان گرفت .

و رفعنا فوقهم الطور بمیثقهم

<طور> علم است برای کوهی مخصوص و گفته شده <طور> به معنای مطلق کوه است (مفردات)، باء در <بمیثقهم> سببیه است و بدیهی است که خود میثاق نمی تواند دلیل و سبب باشد بر اینکه خداوند کوه طور را بر سر آنان برافرازد. بنابراین می توان گفت گرفتن میثاق علت برای برافراشتن کوه طور بوده است.

3 - نقض میثاق از سوی یهود ، سبب شد تا خداوند بر آنان خشم گیرد و کوه طور را بر سر آنان بالا برد .

و رفعنا فوقهم الطور بمیثقهم

برداشت فوق بر این اساس است که نقض میثاق و تصمیم بر ادامه نقض میثاق علت برافراشتن کوه طور باشد ; بنابراین جمله <و رفعنا . ..> یعنی بدان سبب که پیمان الهی را شکستند و تصمیم بر ادامه پیمان شکنی داشتند، به عنوان تهدید، کوه طور را بر سر آنان بالا برده و مسلط ساختیم.

4 - قرار دادن کوه طور بر سر یهود ، از معجزات حضرت موسی ( ع )

ص: 276

و ءاتینا موسی سلطناً مبیناً. و رفعنا فوقهم الطور

بر افراشتن کوه طور، می تواند بیان مصداقی برای جمله <و ءاتینا موسی سلطناً مبیناً> باشد.

کوه قاسیون

140- {کوه قاسیون}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 30 - 20

20 - کوه قاسیون در دمشق ، مکان کشته شدن هابیل توسط برادرش

فطوعت له نفسه قتل اخیه فقتله

از رسول خدا(ص) روایت شده: بدمشق. حبل یقال له قاسیون فیه قتل ابن آدم اخاه.

_______________________________

الدرالمنثور، ج 3، ص 61.

کوه مروه

141- {کوه مروه}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 36 - 23

23 - از رسول خدا ( ص ) روایت شده که فرمود : < فأوحی اللّه تعالی إلی جبرئیل ان اهبطهما إلی البلده المبارکه مکه فهبط بهما جبرئیل فألقی آدم علی الصفا و ألقی حواء علی المروه . . . ;

خداوند به جبرئیل وحی کرد که آدم و حوا را به شهر مبارک مکه فرود آور. پس جبرئیل آدم(ع) را بر کوه صفا و حوا را بر کوه مروه فرود آورد ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 158 - 1

1 - کوه صفا و مروه ، دو علامتی که خداوند آنها را نشانه جایگاه عبادت قرار داده است .

إن الصفا و المروه من شعائر اللّه

بنابراین توصیف <صفا و مروه> به <شعائر اللّه> می رساند که: خداوند آن دو مکان را علامتی قرار داده تا بندگانش در آن جا، او را عبادت کنند.

کوه ها

142- آثار استحکام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 277

11 - طه - 20 - 105 - 2

2 - عظمت کوه ها و استحکام آن ، زمینه ساز استبعاد متلاشی شدن آن در نظر تحلیل گران فرجام جهان

و یس--َلونک عن الجبال فقل ینسفها ربّی

143- آثار عظمت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 105 - 2

2 - عظمت کوه ها و استحکام آن ، زمینه ساز استبعاد متلاشی شدن آن در نظر تحلیل گران فرجام جهان

و یس--َلونک عن الجبال فقل ینسفها ربّی

144- اتقان کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 7 - 2

2- وجود کوه های استوار بر بستر زمین ، از آیات الهی است .

و ألقینا فیها روسی

145- اجزای کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قارعه - 101 - 5 - 4

4 - اجزای تشکیل دهنده کوه ها ، دارای رنگ های گوناگون است .

و تکون الجبال کالعهن المنفوش

146- استبعاد تلاشی کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 105 - 2

2 - عظمت کوه ها و استحکام آن ، زمینه ساز استبعاد متلاشی شدن آن در نظر تحلیل گران فرجام جهان

و یس--َلونک عن الجبال فقل ینسفها ربّی

ص: 278

147- استحکام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 27 - 1،7

1 - آفرینش کوه های استوار و بلند در زمین ، از سوی خداوند

و جعلنا فیها روسی ش-مخ-ت

<رواسی> به معنای کوه های استوار و پابرجا و <شامخات> به معنای <مرتفعات> (کوه های بلند) است.

7 - وجود کوه های استوار و بلند و آب های گوارا برای شرب انسان ها ، از نشانه های قدرت خداوند بر برپایی قیامت و احیای مردگان

و جعلنا فیها روسی ش-مخ-ت و أسقین-کم ماء فراتًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 7 - 1،2،4،5

1 - کوه ها مانند میخ های مستحکم ، با رسوخ در زمین مانع لرزش آن شده و اجزای$ آن را به هم پیوند داده است .

و الجبال أوتادًا

<أوتاد> (جمع <وتد>); یعنی، میخ ها. تشبیه کوه ها به <میخ>، به این لحاظ است که آرامش و استحکام زمین و از هم نپاشیدن آن، وابسته به وجود کوه ها است; زیرا بدون وجود کوه ها، حرکت لایه های زمین به روی یکدیگر و پیدایش زلزله های فراگیر، آرامش و استقرار آن را به هم می زد.

2 - خداوند ، آفریننده کوه های استوار و مستحکم است .

ألم نجعل . .. و الجبال أوتادًا

4 - میخکوب شدن کوه ها در زمین ، نشان قدرت خداوند و ضرورت معاد

عمّ یتساءلون . .. ألم نجعل ... و الجبال أوتادًا

بیان آفرینش کوه ها، در پاسخ آنان که درباره معاد پرسش هایی را مطرح کرده بودند; گویای آن است که اگر معاد نباشد، برای پدیده هایی همچون زمین و کوه های آن توجیهی نمی توان یافت.

5 - وجود کوه های استوار در زمین ، از نعمت های خداوند به انسان ها است .

ألم نجعل . .. و الجبال أوتادًا

بیان وصف کوه ها، بین مجموعه آیاتی که بیانگر بعضی از نعمت های خداوند به انسان ها است; نشان می دهد که استواری کوه ها نیز از جمله آن نعمت ها است.

148- استقرار کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 3 - 6

6- زمین و گسترش آن ، کوه های ثابت و استوار ، رودخانه ها ، گیاهان مزدوج و تداوم شب و روز ، از نشانه های خدا و از دلایل یکتایی او در تدبیر هستی است .

إن فی ذلک لأی-ت لقوم یتفکرون

ص: 279

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 19 - 3

3- خداوند ، در زمین کوه های ثابت و استوار پدید آورد .

و ألقینا فیها روسی

<رواسی> (جمع راسیه) به معنای ثابت و استوار است و مراد از آن در این آیه، کوهها می باشد.

149- استقرار کوه ها در زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 10 - 4

4 - خداوند ، قرار دهنده کوه ها در زمین است .

و ألقی فی الأرض روسی

150- اسکان در کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 81 - 5

5- امکان مأوی گرفتن انسان در دل صخره ها و سنگر گرفتن در شکاف کوه ها ، از نعمت های الهی

و جعل لکم من الجبال أکن-نًا

151- امتناع کوه ها از تکلیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 72 - 1

1 - خداوند ، تکالیف دین را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمین و کوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .

إنّا عرضنا الأمانه علی السموت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها

لام در <لیعذّب. ..> در آیه بعد، برای تعلیل عرضه امانت است. ذکر منافق مشرک و مؤمن در آن آیه، به دنبال تعلیل <لیعذّب> قرینه است که مراد از <الأمانه> در این آیه، چیزی است که افراد درباره آن، به سه گروه تقسیم می شوند و آن، همانا تکالیف دینی است. گفتنی است که آیه پیش که درباره اطاعت از خدا و رسول است، نیز می تواند قرینه بر برداشت بالا، باشد; چه این که اطاعت از خدا و پیامبر(ص)، وقتی میسّر است که به تکالیف ارائه شده از سوی آنان عمل شود.

152- امتناع کوه ها از قبول امانت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 280

14 - احزاب - 33 - 72 - 4،5

4 - آسمان ها و زمین و کوه ها ، از قبول امانت الهی ، می ترسیدند .

إنّا عرضنا الأمانه علی السم-وت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها و أشفقن منها

5 - خودداری آسمان ها و زمین و کوه ها از قبول امانت الهی ، همراه با شفقت و ترس بود .

إنّا عرضنا الأمانه علی السموت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها و أشفقن منها

153- انقیاد کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 18 - 1

1 - سجده ( خضوع و انقیاد ) اهل آسمان و زمین و نیز خورشید ، ماه ، ستارگان ، کوه ها ، درختان و جنبندگان برای خدا

ألم تر أنّ اللّه یسجد له من فی السم-وت و من فی الأرض . .. و الشجر و الدواب

<سجود> (مصدر <یسجد>) به معنای اظهار خضوع و انقیاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 18 - 1

1 - کوه ها ، تحت تسخیر خدا و رام او هستند .

إنّا سخّرنا الجبال

154- انهدام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 90 - 2

2- شکافته شدن آسمان ها ، قطعه قطعه شدن زمین و انهدام کوه ها ، امری بسزا ، در برابر ادعای باطل فرزند گزینی خداوند

تکاد السموت یتفطّرن منه و تنشقّ الأرض و تخرّ الجبال هدًّا

فعل <تکاد> - که بر <وقوع نزدیک> دلالت دارد - در معنای مجازی <سزاواربودن> به کار رفته و ممکن است مراد این باشد که برخورد این سخن با مقام قدس الهی، مانند برخورد چیزی با ارکان جهان هستی است; که همه چیز را متلاشی کند و از میان ببرد. و یا این که خشم خداوند از این سخن به حدی است که جای آن دارد، آسمان و زمینی باقی نگذارد و همه چیز را نابود کند و کوه ها را درهم بریزد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 5 - 3

3 - رانش و از هم پاشیدگی کوه ها در آستانه برپایی قیامت ، بسیار عظیم و غیرقابل توصیف

و بسّت الجبال بسًّا

ذکر <بسّاً> به صورت نکره، بیانگر عظمت و غیرقابل توصیف بودن مطلب یاد شده است.

ص: 281

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 6 - 1

1 - پاشیده شدن کوه های زمین و تبدیل شدن آنها ، به غبار پراکنده در هوا در آستانه برپایی قیامت

فکانت هباء منبثًّا

<هباء> به خاک نرم مانند آرد گفته می شود و <منبث> به معنای پراکنده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 14 - 1،3

1 - زمین و کوه ها در آستانه برپایی قیامت ، از جایگاه و مدار خود خارج خواهند شد .

و حملت الأرض و الجبال

3 - نظم کنونی کره زمین و شکل استقرار کوه ها ، در آستانه برپایی قیامت از هم پاشیده می شود .

و حملت الأرض و الجبال فدکّتا دکّه وحده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 15 - 1

1 - به هنگام دمیده شدن در صور و متلاشی شدن نظم کنونی زمین و کوه ها ، واقعه قیامت رخ می دهد .

فإذا نفخ فی الصور . .. و حملت الأرض ... فیومئذ وقعت الواقعه

به گفته مفسران، واژه <واقعه> همانند واژه های <حاقه>، <قارعه>، <غاشیه> و. .. در قرآن - که بدون موصوف و یا به تقدیر آن آمده است - عَلَم برای قیامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 9 - 1

1 - متلاشی و ذره ذره شدن کوه ها ، همچون پشم رنگین و پراکنده شده ، در آستانه برپایی قیامت

و تکون الجبال کالعهن

<عهن> به معنای پشم رنگ شده است. در آیه پنجم از سوره <قارعه> چنین آمده است: <و تکون الجبال کالعهن المنفوش>; (و کوه ها مانند پشم رنگین زده شده خواهند شد).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 10 - 1

1 - کوه ها در آستانه برپایی قیامت ، از جا کنده و متلاشی خواهد شد .

و إذا الجبال نسفت

<نسف>، به معنای کندن از ریشه و بن است (قاموس المحیط).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 20 - 3

3 - کوه ها در قیامت ، نابود گشته و با زمین هم سطح خواهند شد .

فکانت سرابًا

ص: 282

<سراب> درخششی است در بیابان که مانند آب به چشم می آید (مفردات راغب). در اطلاق <سراب> گستردگی بر سطح زمین ملحوظ است (لسان العرب). بنابراین می توان گفت: کوه ها، با زمین هم سطح خواهند شد هر چند غبارهای باقی مانده از آن به صورت شبحی از کوه نمایان می شود.

155- اهمیت امانت عرضه شده به کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 72 - 2

2 - امانت عرضه شده الهی بر آسمان ها ، زمین و کوه ها و انسان ها ، بس عظیم و سنگین است .

إنّا عرضنا الأمانه علی السموت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها و أشفقن منها و ح

تعبیر <أبین أن یحملنها و أشفقن منها> و تعلیل قبول امانت از سوی انسان به <إنّه کان ظلوماً جهولاً> حکایت می کند که آن امانت، بس عظیم و سنگین است.

156- اهمیت پناهگاههای کوهستانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 81 - 9

9- اهمیت مسکن ، سایه ، پناهگاه های کوهستانی و پوشش های مقاوم و متنوع در زندگی انسان

و الله جعل لکم من بیوتکم سکنًا . .. ظل-لاً ... أکن-نًا ... سربیل تقیکم الحرّ ...

157- اهمیت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 15 - 3

3- زمین بدون وجود کوه ها ، دارای جنبش و لرزش بوده و برای زندگی انسان مناسب نیست .

و ألقی فی الأرض روسی أن تمیدبکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 31 - 4

4- اهمیت و نقش حیاتی کوه ها و راه های طبیعی برای زندگی انسان ها

و جعلنا فی الأرض روسی أن تمید بهم . .. سبلاً لعلّهم یهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 1 - 6

6 - نقش مهم کوه ها ، در نظام زمین و طبیعت

ص: 283

و الطّور

در صورتی که <طور> به معنای مطلق کوه باشد، از مورد قسم قرار گرفتن آن، اهمیت آن در نظام زمین، استفاده می شود.

158- بلندی کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 27 - 1

1 - آفرینش کوه های استوار و بلند در زمین ، از سوی خداوند

و جعلنا فیها روسی ش-مخ-ت

<رواسی> به معنای کوه های استوار و پابرجا و <شامخات> به معنای <مرتفعات> (کوه های بلند) است.

159- پرسش از فرجام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 105 - 3

3 - تعدادی از مردم صدراسلام در باره سرنوشت کوه ها در هنگامه رستاخیز ، از پیامبر ( ص ) توضیح می خواستند .

و یس--َلونک عن الجبال

160- پیدایش کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 34 - 4

4 - پیدایش آسمان ، زمین ، شب ، روز ، آب ، گیاه و کوه ، حوادثی نابرابر با حادثه بزرگ قیامت

الطامّه الکبری

<کبری> اسم تفضیل است و قیامت را - در برابر آنچه در آیات پیشین ذکر شد - برترین و بزرگ ترین حادثه معرفی می کند.

161- تاریخ پیدایش کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 19 - 4

4- کوه ها ، پس از پیدایش زمین به وجود آمدند .

و الأرض مددن-ها و ألقینا فیها روسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 284

14 - لقمان - 31 - 10 - 8

8 - کوه ها ، پس از پیدایش زمین به وجود آمده اند .

و ألقی فی الأرض روسی

162- تاریخ خلقت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 31 - 2

2- پیدایش کوه ها ، پس از آفرینش زمین بوده است . *

و جعلنا فی الأرض روسی أن تمید بهم

ظاهر آن است که قرار دادن شیء در ظرفی فرع وجود ظرف است; بنابراین قرار دادن کوه ها در زمین بیانگر تأخر پیدایش کوه ها از پیدایش خود زمین است.

163- تبدیل کوه ها به ریگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 14 - 2

2 - کوه ها ، در آستانه برپایی قیامت به صورت انبوهی از ریگ های روان درخواهد آمد .

و کانت الجبال کثیبًا مهیلاً

<کثیب> به معنای ریگ انباشته شده و <مهیل> (اسم مفعول از ماده <هیل>) به معنای شیء روان است (صحاح اللغه).

164- تبدیل کوه ها به غبار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 6 - 1،2

1 - پاشیده شدن کوه های زمین و تبدیل شدن آنها ، به غبار پراکنده در هوا در آستانه برپایی قیامت

فکانت هباء منبثًّا

<هباء> به خاک نرم مانند آرد گفته می شود و <منبث> به معنای پراکنده است.

2 - انهدام زمین و تبدیل کوه های آن به غبار پراکنده در فضا ، امری قطعی و تردیدناپذیر

فکانت هباء منبثًّا

به کارگیری فعل ماضی <فکانت> در مورد آینده، در صورتی است که آن، آینده ای قطعی و غیرقابل تردید باشد.

ص: 285

165- ترس کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 72 - 4،5

4 - آسمان ها و زمین و کوه ها ، از قبول امانت الهی ، می ترسیدند .

إنّا عرضنا الأمانه علی السم-وت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها و أشفقن منها

5 - خودداری آسمان ها و زمین و کوه ها از قبول امانت الهی ، همراه با شفقت و ترس بود .

إنّا عرضنا الأمانه علی السموت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها و أشفقن منها

166- تسبیح کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 79 - 6،9

6- کوه ها و پرندگان ، به تسخیر الهی همراه با داوود ( ع ) به تسبیح خدا می پرداختند .

و سخّرنا مع داود الجبال یسبّحن و الطیر

9- هم آوایی موجودات طبیعت ( کوه ها ، پرندگان و . . . ) با پیامبران در تسبیح خداوند

و سخّرنا مع داود الجبال یسبّحن والطیر و کنّا ف-علین

تعبیر <کنّا فاعلین> (ما در گذشته این کار را انجام می دادیم) برای بیان این حقیقت است که کوه ها و پرندگان تنها با داوود و سلیمان هم آوا نشدند; بلکه پیش از این نیز با پیامبران الهی هم آوا بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 10 - 4،5،10

4 - فرمان خداوند به کوه ها ، جهت هم صدا شدن با داوود ( ع ) در تسبیح خداوند

ی-جبال أوّبی معه

<أوّبی> (از مصدر <اوب>) در اصل به معنای نوعی از بازگشت است (مفردات راغب) و مراد از آن - چنان که مفسران نیز گفته اند - تکرار و رجوع در تسبیح گویی است.

5 - هم صدایی کوه ها با داوود ( ع ) در تسبیح گویی ، از جمله فضیلت های اعطا شده از جانب خداوند به آن حضرت

و لقد ءاتینا داود منّا فضلاً ی-جبال أوّبی معه

جمله <یا جبال أوّبی معه>، بدل اشتمال و یا بدل کل از کل برای <فضلاً> است. بنابراین معنا چنین می شود: ما به داوود(ع) فضیلتی دادیم و گفتیم ای کوه ها با او در تکرار تسبیح هم صدا باشید.

10 - هم آوایی کوه ها به همراهی پرندگان با داوود ( ع ) در تسبیح گویی خداوند

و لقد ءاتینا داود منّا فضلاً ی-جبال أوّبی معه و الطیر

برداشت یاد شده بنابراین احتمال است که <الطیر> عطف به ضمیر مجرور <معه> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 18 - 2،5

2 - کوه ها ، در هر صبح و شام با داوود ( ع ) به تسبیح خدا می پرداختند .

ص: 286

إنّا سخّرنا الجبال معه یسبّحن بالعشیّ و الإشراق

5 - همراهی کوه ها در تسبیح الهی با داوود ( ع ) ، نمود قدرت و مقام معنوی آن حضرت

ذاالأید إنّه أوّاب . إنّا سخّرنا الجبال معه یسبّحن

جمله <إنّا سخّرنا الجبال. ..> می تواند تعلیل برای <ذاالأید...> باشد; یعنی، داوود(ع) شخصیتی نیرومند در عبادت بود، زیرا ما کوه ها را با او همراه کردیم تا در صبح و شام با وی به تسبیح بپردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 19 - 4

4 - تمامی کوه ها و پرندگان به خاطر تسبیح داوود ( ع ) همراه او به تسبیح می پرداختند .

إنّا سخّرنا الجبال معه یسبّحن . .. و الطیر محشوره کلّ له أوّاب

برداشت یاد شده بر پایه این احتمال است که واژه <کلّ> شامل <جبال> (کوه ها) هم بشود.

167- تسخیر کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 79 - 6

6- کوه ها و پرندگان ، به تسخیر الهی همراه با داوود ( ع ) به تسبیح خدا می پرداختند .

و سخّرنا مع داود الجبال یسبّحن و الطیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 18 - 1

1 - کوه ها ، تحت تسخیر خدا و رام او هستند .

إنّا سخّرنا الجبال

168- تسطیح کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 106 - 1

1 - کوه ها در قیامت ، به زمین هموار و مسطح تبدیل خواهند شد .

عن الجبال . .. فیذرها قاعًا صفصفًا

<قاع> به معنای زمین صاف و مسطحی است که در آن درخت نروید و <صفصف> به معنای زمین همواری است که امکان روییدن هیچ گیاهی در آن نباشد (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 20 - 3

3 - کوه ها در قیامت ، نابود گشته و با زمین هم سطح خواهند شد .

ص: 287

فکانت سرابًا

<سراب> درخششی است در بیابان که مانند آب به چشم می آید (مفردات راغب). در اطلاق <سراب> گستردگی بر سطح زمین ملحوظ است (لسان العرب). بنابراین می توان گفت: کوه ها، با زمین هم سطح خواهند شد هر چند غبارهای باقی مانده از آن به صورت شبحی از کوه نمایان می شود.

169- تلاشی کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 105 - 4،5

4 - تمامی کوه های زمین ، در آستانه قیامت ریشه کن و متلاشی خواهند شد .

و یس--َلونک عن الجبال فقل ینسفها ربّی نسفًا

<نسف> به معنای ریشه کن کردن و از هم پاشیدن است (مصباح).

5 - متلاشی شدن کوه ها در قیامت ، جلوه ای از ربوبیت خداوند و به فرمان او است .

فقل ینسفها ربّی نسفًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 108 - 1

1 - با متلاشی شدن کوه ها و مسطح شدن زمین در قیامت ، دعوت کننده ای ، آدمیان را به بیرون آمدن از قبر ها دعوت خواهد کرد .

یومئذ یتّبعون الداعی لاعوج له

ظاهراً مقصود از <داعی> - که تمامی مردم از او تبعیت خواهند کرد و به ندای او پاسخ مثبت خواهند داد - کسی است که آدمیان را از قبرها برای حشر فرا می خواند.

170- تنوع رگه های کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 27 - 10

10 - وجود راه ها و رگه های رنگارنگ و گوناگون در کوه ها ، از نمود های تدبیر خداوند برای انسان ها

و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف ألونها و غرابیب سود

171- تنوع رنگ کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 27 - 10

10 - وجود راه ها و رگه های رنگارنگ و گوناگون در کوه ها ، از نمود های تدبیر خداوند برای انسان ها

ص: 288

و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف ألونها و غرابیب سود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قارعه - 101 - 5 - 4

4 - اجزای تشکیل دهنده کوه ها ، دارای رنگ های گوناگون است .

و تکون الجبال کالعهن المنفوش

172- ثبات کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 10 - 7

7 - خداوند ، کوه ها را ثابت و استوار قرار داده است .

و ألقی فی الأرض روسی

<رواسی> جمع <راسیه> از ماده <رسو> به معنای <ثبوت و استواری> است. مراد از آن کوه هایند که بر اساس وصف غالب شان نام گذاری شده اند. گفتنی است که <ألقی> وقتی همراه <فی> باشد معنای استقرار را می دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 10 - 7

7 - کوه های استوار ، برکت سرشار زمین ، تغییر فصل ها و تأمین نیار های غذایی موجودات ، از نشانه های ربوبیت بی همتای خدا

ذلک ربّ الع-لمین . و جعل فیها روسی من فوقها و برک فیها و قدّر فیها أقوتها فی أرب

173- حرکت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 47 - 2

2- در آستانه بروز قیامت ، کوه ها جابه جا شده و صفحه زمین مسطّح می شود .

و یوم نسیّر الجبال و تری الأرض بارزه

<نسیّر> (از ماده سیر) یعنی <حرکت می دهیم> و <بارزه> به معنای <ظاهر و آشکار> است. چون در قیامت، کوه ها، از جا کنده می شوند و ناهمواری های زمین از بین می رود، همه جای آن دیده شده و هیچ مانعی در برابر دید وجود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 88 - 1

1 - جمود و ایستایی کوه ها در پندار آدمی ، علی رغم حرکت ابرآسای آنها

و تری الجبال تحسبها جامده و هی تمرّ مرّ السحاب

ص: 289

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 10 - 2

2 - به حرکت در آمدن کوه ها ، در آستانه رستاخیز

و تسیر الجبال سیرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 5 - 1،3

1 - حرکت و رانش کوه ها ، در آستانه قیامت بر اثر زلزله شدید

إذا رجّت الأرض رجًّا . و بسّت الجبال بسًّا

<بسّ> در دو معنا به کار می رود: 1- به حرکت واداشتن (القاموس المحیط); 2- خرد و ریز ریز کردن (المصباح المنیر). برداشت بالا بر پایه معنای اول است.

3 - رانش و از هم پاشیدگی کوه ها در آستانه برپایی قیامت ، بسیار عظیم و غیرقابل توصیف

و بسّت الجبال بسًّا

ذکر <بسّاً> به صورت نکره، بیانگر عظمت و غیرقابل توصیف بودن مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 20 - 1،2

1 - کوه ها در آغاز برپایی قیامت ، از جا کنده و حرکت داده خواهند شد .

و سیّرت الجبال

2 - حرکت کوه ها در قیامت ، آنها را به توده غباری شبیه کوه ، تبدیل خواهد کرد .

و سیّرت الجبال فکانت سرابًا

تشبیه کوه به سراب، بیانگر آن است که پس از حرکت کوه ها در قیامت، آنچه دیده می شود کوه نیست; ولی بیننده آن را کوه خواهد دید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 3 - 1

1 - در آستانه قیامت ، کوه ها از جا کنده و حرکت داده خواهند شد .

و إذا الجبال سیّرت

174- حرکت کوه های یخی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 32 - 2

2 - حرکت کوه های یخ ، با تمامی عظمت و بزرگی در اقیانوس ها ، نشانی از قدرت خدای یگانه *

و من ءای-ته الجوار فی البحر کالأعل-م

ص: 290

175- خالق کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 10 - 1

1 - خداوند ، پدید آورنده کوه های استوار در زمین

و جعل فیها روسی

<رواسی> (جمع <راسیه>) به معنای کوه های استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 27 - 1

1 - آفرینش کوه های استوار و بلند در زمین ، از سوی خداوند

و جعلنا فیها روسی ش-مخ-ت

<رواسی> به معنای کوه های استوار و پابرجا و <شامخات> به معنای <مرتفعات> (کوه های بلند) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 7 - 2

2 - خداوند ، آفریننده کوه های استوار و مستحکم است .

ألم نجعل . .. و الجبال أوتادًا

176- خداشناسی کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 18 - 7

7 - کوه ها ، دارای نوعی شعور و شناخت نسبت به خداوند

یسبّحن بالعشیّ و الإشراق

177- خلقت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 19 - 3

3- خداوند ، در زمین کوه های ثابت و استوار پدید آورد .

و ألقینا فیها روسی

<رواسی> (جمع راسیه) به معنای ثابت و استوار است و مراد از آن در این آیه، کوهها می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 291

9 - نحل - 16 - 81 - 4

4- آفرینش کوه ها به گونه ای که قابل پناه گرفتن برای انسان باشد ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لکم من الجبال أکن-نًا

178- رگه های سرخ کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 27 - 9

9 - آفرینش راه ها و رگه های کوه ها به رنگ های سفید ، سرخ و سیاه پر رنگ ، نشانه قدرت و یکتایی خداوند

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء . .. و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف ألونها و غر

<جُدَد> (جمع <جُدّه>) در معنای طرق و خطوط استعمال می شود. البته ممکن است مقصود از آن رگه های مختلف کوه ها باشد. <غربیب> (مفرد <غرابیب>) به معنای سیاه پر رنگ و <أسود> (مفرد <سود>) به معنای سیاه است. آمدن این واژه با هم نشانگر شدت و نهایت صفت سیاهی برای بعضی از کوه ها است.

179- رگه های سفیدکوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 27 - 9

9 - آفرینش راه ها و رگه های کوه ها به رنگ های سفید ، سرخ و سیاه پر رنگ ، نشانه قدرت و یکتایی خداوند

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء . .. و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف ألونها و غر

<جُدَد> (جمع <جُدّه>) در معنای طرق و خطوط استعمال می شود. البته ممکن است مقصود از آن رگه های مختلف کوه ها باشد. <غربیب> (مفرد <غرابیب>) به معنای سیاه پر رنگ و <أسود> (مفرد <سود>) به معنای سیاه است. آمدن این واژه با هم نشانگر شدت و نهایت صفت سیاهی برای بعضی از کوه ها است.

180- رگه های سیاه کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 27 - 9

9 - آفرینش راه ها و رگه های کوه ها به رنگ های سفید ، سرخ و سیاه پر رنگ ، نشانه قدرت و یکتایی خداوند

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء . .. و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف ألونها و غر

<جُدَد> (جمع <جُدّه>) در معنای طرق و خطوط استعمال می شود. البته ممکن است مقصود از آن رگه های مختلف کوه ها باشد. <غربیب> (مفرد <غرابیب>) به معنای سیاه پر رنگ و <أسود> (مفرد <سود>) به معنای سیاه است. آمدن این واژه با هم نشانگر شدت و نهایت صفت سیاهی برای بعضی از کوه ها است.

ص: 292

181- سجده کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 18 - 1

1 - سجده ( خضوع و انقیاد ) اهل آسمان و زمین و نیز خورشید ، ماه ، ستارگان ، کوه ها ، درختان و جنبندگان برای خدا

ألم تر أنّ اللّه یسجد له من فی السم-وت و من فی الأرض . .. و الشجر و الدواب

<سجود> (مصدر <یسجد>) به معنای اظهار خضوع و انقیاد است.

182- سرعت انهدام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 14 - 2

2 - زمین و کوه ها در آستانه برپایی قیامت ، به شدت و سرعت در هم کوبیده و ویران خواهند شد .

فدکّتا دکّه وحده

<دکّ> به معنای خرد کردن و ویران نمودن است (لسان العرب).

183- سکون کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 88 - 1

1 - جمود و ایستایی کوه ها در پندار آدمی ، علی رغم حرکت ابرآسای آنها

و تری الجبال تحسبها جامده و هی تمرّ مرّ السحاب

184- شدت انهدام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 14 - 2

2 - زمین و کوه ها در آستانه برپایی قیامت ، به شدت و سرعت در هم کوبیده و ویران خواهند شد .

فدکّتا دکّه وحده

<دکّ> به معنای خرد کردن و ویران نمودن است (لسان العرب).

185- شعور کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 79 - 7

ص: 293

7- طبیعت ( کوه ها ، پرندگان و . . . ) دارای نوعی شعور و آگاهی به خداوند

الجبال یسبّحن و الطیر

هم آوا شدن کوه ها و پرندگان با داوود(ع) در تسبیح خداوند، می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 72 - 6

6 - آسمان ها و زمین و کوه ها دارای نوعی شعورند .

إنّا عرضنا الأمانه علی السموت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها و أشفقن منها

خودداری از پذیرش امانت الهی، حکایت از نوعی شعور و ادراک می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 18 - 7

7 - کوه ها ، دارای نوعی شعور و شناخت نسبت به خداوند

یسبّحن بالعشیّ و الإشراق

186- شگفتی حرکت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 10 - 3

3 - حرکت کوه های زمین در آستانه رستاخیز ، حرکتی عجیب و نامعهود

و تسیر الجبال سیرًا

مفعول مطلق <سیراً>، می تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

187- عرضه امانت به کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 72 - 1

1 - خداوند ، تکالیف دین را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمین و کوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .

إنّا عرضنا الأمانه علی السموت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها

لام در <لیعذّب. ..> در آیه بعد، برای تعلیل عرضه امانت است. ذکر منافق مشرک و مؤمن در آن آیه، به دنبال تعلیل <لیعذّب> قرینه است که مراد از <الأمانه> در این آیه، چیزی است که افراد درباره آن، به سه گروه تقسیم می شوند و آن، همانا تکالیف دینی است. گفتنی است که آیه پیش که درباره اطاعت از خدا و رسول است، نیز می تواند قرینه بر برداشت بالا، باشد; چه این که اطاعت از خدا و پیامبر(ص)، وقتی میسّر است که به تکالیف ارائه شده از سوی آنان عمل شود.

ص: 294

188- عرضه تکلیف به کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 72 - 1

1 - خداوند ، تکالیف دین را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمین و کوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .

إنّا عرضنا الأمانه علی السموت و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها

لام در <لیعذّب. ..> در آیه بعد، برای تعلیل عرضه امانت است. ذکر منافق مشرک و مؤمن در آن آیه، به دنبال تعلیل <لیعذّب> قرینه است که مراد از <الأمانه> در این آیه، چیزی است که افراد درباره آن، به سه گروه تقسیم می شوند و آن، همانا تکالیف دینی است. گفتنی است که آیه پیش که درباره اطاعت از خدا و رسول است، نیز می تواند قرینه بر برداشت بالا، باشد; چه این که اطاعت از خدا و پیامبر(ص)، وقتی میسّر است که به تکالیف ارائه شده از سوی آنان عمل شود.

189- عوامل انهدام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 21 - 2،7

2 - از هم پاشیده شدن صخره های کوه از بیم خداوند ، در صورت نازل شدن وحی و آیات قرآن بر آن

لو أنزلنا ه-ذا القرءان . .. و تلک الأمث-ل نضربها

<تصدّع> (مصدر <متصدّعاً>) به معنای شکافته و از هم پاشیده شدن است.

7 - فروتنی و < فروپاشی کوه ها در صورت نزول قرآن بر آنها > ، تمثیلی به منظور گرایش یافتن انسان ها به اندیشه درباره آیات وحی

لو أنزلنا ه-ذا القرءان علی جبل . .. و تلک الأمث-ل نضربها للناس لعلّهم یتفکّرون

190- عوامل خشوع کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 21 - 1،2،7

1 - صخره های ستبر کوه ، خاشع و فروتن از بیم خدا ، در صورت نزول وحی و آیات قرآن بر آن

لو أنزلنا ه-ذا القرءان علی جبل لرأیته خ-شعًا متصدّعًا من خشیه اللّه

2 - از هم پاشیده شدن صخره های کوه از بیم خداوند ، در صورت نازل شدن وحی و آیات قرآن بر آن

لو أنزلنا ه-ذا القرءان . .. و تلک الأمث-ل نضربها

<تصدّع> (مصدر <متصدّعاً>) به معنای شکافته و از هم پاشیده شدن است.

7 - فروتنی و < فروپاشی کوه ها در صورت نزول قرآن بر آنها > ، تمثیلی به منظور گرایش یافتن انسان ها به اندیشه درباره آیات وحی

لو أنزلنا ه-ذا القرءان علی جبل . .. و تلک الأمث-ل نضربها للناس لعلّهم یتفکّرون

ص: 295

191- فرجام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 105 - 2

2 - عظمت کوه ها و استحکام آن ، زمینه ساز استبعاد متلاشی شدن آن در نظر تحلیل گران فرجام جهان

و یس--َلونک عن الجبال فقل ینسفها ربّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 6 - 2

2 - انهدام زمین و تبدیل کوه های آن به غبار پراکنده در فضا ، امری قطعی و تردیدناپذیر

فکانت هباء منبثًّا

به کارگیری فعل ماضی <فکانت> در مورد آینده، در صورتی است که آن، آینده ای قطعی و غیرقابل تردید باشد.

192- فلسفه خلقت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 19 - 9

9- وجود زمین های هموار و پدیداری کوه ها ، برای ثبات و استقرار زمین و رویش گیاهان و پدیده های معدنی ، از آیات الهی است .

و الأرض مددن-ها و ألقینا فیها روسی و أنبتنا فیها من کلّ شیء موزون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 15 - 7

7- غرض از خلقت کوه ها ، نهر ها و راه ها هدایت انسان ها است .

و ألقی فی الأرض روسی . .. و أنه-رًا و سبلاً لعلّکم تهتدون

برداشت مذکور، بنابراین نکته است که مراد از <تهتدون> هدایت معنوی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 7 - 4

4 - میخکوب شدن کوه ها در زمین ، نشان قدرت خداوند و ضرورت معاد

عمّ یتساءلون . .. ألم نجعل ... و الجبال أوتادًا

بیان آفرینش کوه ها، در پاسخ آنان که درباره معاد پرسش هایی را مطرح کرده بودند; گویای آن است که اگر معاد نباشد، برای پدیده هایی همچون زمین و کوه های آن توجیهی نمی توان یافت.

193- فواید کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 296

9 - حجر - 15 - 19 - 8

8- کوه ها ، محل پیدایش معادن

و أنبتنا فیها من کلّ شیء موزون

برداشت فوق، مبتنی بر این است که مرجع ضمیر <فیها>، <رواسی> باشد. در این صورت مراد آیه، پیدایش معدنها خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 15 - 1،2،3

1- خداوند ، کوه ها را ثابت و استوار در زمین قرار داده است تا آن را چونان بستری آرام برای انسان مهیا سازد .

و ألقی فی الأرض روسی أن تمیدبکم

<رواسی> (جمع راسیه) از ماده <رسو> بوده و به معنای ثبوت و استواری است و مراد از آن کوههاست که به خاطر وصف غالبشان به این نام، نام گذاری شده اند و <القاء> وقتی با <فی> همراه باشد به معنای قرار دادن است.

2- کوه ها ، از جنبش ها و لرزش های زمین جلوگیری می کند .

و ألقی فی الأرض روسی أن تمیدبکم

<مید> در لغت اضطراب و لغزش چیزهای بزرگ را گویند و چون این آیه در مقام بیان نعمتهای خداست و اضطراب و لرزش زمین نعمت نیست، معلوم می شود که <أن تمیدبکم> در اصل <لأن لاتمیدبکم> یا <کراهیه أن تمیدبکم> بوده است; یعنی، کوهها را در زمین قرار داد تا زمین شما را نلرزاند.

3- زمین بدون وجود کوه ها ، دارای جنبش و لرزش بوده و برای زندگی انسان مناسب نیست .

و ألقی فی الأرض روسی أن تمیدبکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 31 - 1

1- آفرینش کوه های استوار برای جلوگیری زمین از لرزاندن و جنباندن انسان ها است .

و جعلنا فی الأرض روسی أن تمید بهم

<رسا> به معنای <ثَبَت> و <رَسَخ> است و به کوه ها از آن جهت که خود راسخ و استواراند و مانع اضطراب و لرزش زمین می شوند، <رواسی> گفته می شود. <مید> (مصدر <تمید>) به معنای اضطراب و حرکت به سمت های گوناگون است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 10 - 5،6

5 - زمین ، بدون وجود کوه ها ، در معرض لرزش های مداوم بوده و مناسب زندگی نیست .

و ألقی فی الأرض روسی أن تمید بکم

6 - کوه ها ، از جنبش و لرزش زمین جلوگیری می کنند و برای آماده کردن آن برای زیستن بشر ، نقش دارند .

و ألقی فی الأرض روسی أن تمید بکم

<مید> در لغت، <اضطراب و لرزش چیزهای بزرگ> را گویند. چون آیه درصدد بیان نعمت های خداوند است و لرزش، نمی تواند نعمت باشد، معلوم می شود که <أن تمید>، <أن لاتمید> و یا <کراهیه تمید بکم> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 297

17 - ق - 50 - 7 - 3

3- سطح زمین ، بدون وجود کوه ها فاقد ثبات و استقرار *

و ألقینا فیها روسی

خداوند، پس از مسأله امتداد و گسترش سطح زمین، از وجود کوه ها به عنوان عناصری استوار (رواسی) یاد کرده است. از این مطلب استفاده می شود که ثبات و استقرار سطح رویین زمین، مدیون استواری کوه ها است و بدون وجود کوه ها، فاقد ثبات و استواری است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 27 - 2،4،5

2 - وجود کوه های استوار و بلند ، از نعمت های الهی برای بشر و تأثیرگذار در زندگی انسان ها

و جعلنا فیها روسی ش-مخ-ت

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که این دسته از آیات، ضمن آن که در بیان نشانه های قدرت عظیم خداوند است; می تواند درصدد بیان نعمت های الهی برای بشر نیز باشد.

4 - کوه ها ، از منابع تأمین آب برای بشر

و جعلنا فیها روسی ش-مخ-ت و أسقین-کم ماء

یادآوری سیراب شدن بشر از آب های گوارا - پس از بیان آفرینش کوه های استوار و بلند در زمین - می تواند بیانگر مطلب یاده شده باشد.

5 - آب ساری و جوشیده از کوه ها ، آبی گوارا و مناسب برای نوشیدن انسان ها

و أسقین-کم ماء فراتًا

<فرات>، به معنای گوارا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 7 - 1

1 - کوه ها مانند میخ های مستحکم ، با رسوخ در زمین مانع لرزش آن شده و اجزای$ آن را به هم پیوند داده است .

و الجبال أوتادًا

<أوتاد> (جمع <وتد>); یعنی، میخ ها. تشبیه کوه ها به <میخ>، به این لحاظ است که آرامش و استحکام زمین و از هم نپاشیدن آن، وابسته به وجود کوه ها است; زیرا بدون وجود کوه ها، حرکت لایه های زمین به روی یکدیگر و پیدایش زلزله های فراگیر، آرامش و استقرار آن را به هم می زد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 33 - 1

1 - سودمندی آسمان ، شب ، روز ، زمین ، آب ، گیاه و کوه ها برای انسان و دام ، هدف خداوند از آفرینش و سامان بخشی آنها است .

مت-عًا لکم و لأنع-مکم

<متاعاً> مفعول له است. این کلمه گرچه اسم است برای هر چیزی که سودمند باشد (لسان العرب); ولی در این آیه جایگزین مصدر شده است; یعنی، <تمتیعاً لکم>.

ص: 298

194- قانونمندی خلقت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 7 - 3

3 - آفرینش کوه ها ، دارای غایت و هدف است .

و الجبال أوتادًا

195- مراحل خلقت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 10 - 4

4 - آفرینش کوه های استوار ، ایجاد نعمت ها و تقدیر معیشت موجودات زمین در چهار روز ( مرحله )

و جعل فیها روسی من فوقها . .. فی أربعه أیّام

برداشت یاد شده براین اساس است که <فی أربعه أیّام> ظرف برای مجموع عبارت های آیه باشد.

196- مطالعه استقرار کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 19 - 1،2

1 - خداوند ، ترغیب کننده مردم به بررسی و دقّت در کیفیت استوار ماندن کوه ها در زمین

و إلی الجبال کیف نصبت

<نصب> به معنای برپاداشتن و راست نگه داشتن چیزی در حالت اعتدال است. (مقاییس اللغه)

2 - تحقیق و تدبر در علل برقرار ماندن کوه ها ، مایه توجه به قدرت خداوند بر ایجاد معاد

و إلی الجبال کیف نصبت

197- منافع استقرار کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 20 - 3

3 - آفرینش شتر ، برافراشتن آسمان ، استوارسازی کوه ها و هموار ساختن زمین ، دارای منافعی درخور توجه برای انسان ها است .

أفلاینظرون إلی . .. و إلی الأرض کیف سطحت

آیه شریفه، گرچه توجّه دادن انسان ها به مظاهر قدرت خداوند در زمین و آسمان است; ولی تکیه بر اوصاف یاد شده، نشانه سودمند بودن آنها به حال آنان است.

ص: 299

198- منشأ استقامت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 32 - 2

2 - آفرینش کوه های پایدار و تزلزل ناپذیر ، نشان قدرت خداوند بر احیای دوباره انسان ها است .

ءأنتم . .. و الجبال أرسیها

199- منشأ استقرار کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 3 - 1

1- خداوند ، گسترنده زمین و قرار دهنده کوه ها و رود ها در دل آن

و هو الذی مدّ الأرض و جعل فیها روسی و أنه-رًا

<مدّ> به معنای گسترانیدن و پهن کردن است. <رواسی> (جمع راسیه) به معنای کوههای استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 32 - 1

1 - خداوند ، کوه ها را استوار و پابرجا قرار داد .

و الجبال أرسیها

فعل <أرسی>; یعنی، ثابت و استوار ساخت (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 19 - 1،2

1 - خداوند ، ترغیب کننده مردم به بررسی و دقّت در کیفیت استوار ماندن کوه ها در زمین

و إلی الجبال کیف نصبت

<نصب> به معنای برپاداشتن و راست نگه داشتن چیزی در حالت اعتدال است. (مقاییس اللغه)

2 - تحقیق و تدبر در علل برقرار ماندن کوه ها ، مایه توجه به قدرت خداوند بر ایجاد معاد

و إلی الجبال کیف نصبت

200- منشأ انهدام کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 88 - 12

12 - متلاشی شدن و به حرکت درآمدن کوه ها در فضا ، بر اثر نفخ صور

ص: 300

و یوم ینفخ فی الصور . .. و تری الجبال تحسبها جامده و هی تمرّ مرّ السحاب

ذکر <تری الجبال. ..> در ادامه <یوم ینفخ فی الصور...> می تواند به منظور بیان رخدادهایی باشد که در پی دمیده شدن در صور، در نظام طبیعت ظاهر می گردد. بنابراین معنای آیه بالا چنین می شود: تو این کوه ها را می بینی و می پنداری که ایستا و غیرقابل حرکت اند; در حالی که آنها روزی که در صور دمیده شود، چون ابر در آسمان به حرکت در خواهند آمد.

201- منشأ حرکت کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 88 - 12

12 - متلاشی شدن و به حرکت درآمدن کوه ها در فضا ، بر اثر نفخ صور

و یوم ینفخ فی الصور . .. و تری الجبال تحسبها جامده و هی تمرّ مرّ السحاب

ذکر <تری الجبال. ..> در ادامه <یوم ینفخ فی الصور...> می تواند به منظور بیان رخدادهایی باشد که در پی دمیده شدن در صور، در نظام طبیعت ظاهر می گردد. بنابراین معنای آیه بالا چنین می شود: تو این کوه ها را می بینی و می پنداری که ایستا و غیرقابل حرکت اند; در حالی که آنها روزی که در صور دمیده شود، چون ابر در آسمان به حرکت در خواهند آمد.

202- نقش کوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 31 - 4

4- اهمیت و نقش حیاتی کوه ها و راه های طبیعی برای زندگی انسان ها

و جعلنا فی الأرض روسی أن تمید بهم . .. سبلاً لعلّهم یهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 61 - 2

2 - رود ها و نهر های جاری بر بستر شکاف های زمین و کوه های استوار بر پهنه آن ، نمودی دیگر از تدبیر خدای یگانه

و جعل خل-لها أنه-رًا و جعل لها روسی

<خلال> (جمع <خلل>) به معنای شکاف ها است. <نهر> (مفرد <أنهار>) مشترک لفظی است میان آب جاری و مکانی که در آن آب روان باشد. بنابراین، عبارت <جعل خلالها أنهاراً> را می توان به دو صورت زیر معنا کرد: 1- شکاف های زمین را مکانی برای جریان آب قرار داده است. 2- در بستر شکاف های زمین آب های روان قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 11 - 1

1 - آسمان ها و کوه ها و جنبندگان و . . . ، تبلور آفرینندگی خداوند است .

ه-ذا خلق اللّه فأرونی ماذا خلق الذین من دونه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 301

17 - ق - 50 - 7 - 2

2- وجود کوه های استوار بر بستر زمین ، از آیات الهی است .

و ألقینا فیها روسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 1 - 6

6 - نقش مهم کوه ها ، در نظام زمین و طبیعت

و الطّور

در صورتی که <طور> به معنای مطلق کوه باشد، از مورد قسم قرار گرفتن آن، اهمیت آن در نظام زمین، استفاده می شود.

ص: 302

13- کهانت

1- تهمت کهانت به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 42 - 4

4 - اتهام کهانت به قرآن و کاهنی به پپامبراسلام ( ص ) ، از سوی کافران و مشرکان

و لا بقول کاهن

2- تهمت کهانت به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 29 - 7

7 - اتهام کهانت و جنون به پیامبر ( ص ) ، از سوی کافران

فما أنت بنعمت ربّک بکاهن و لامجنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 42 - 4

4 - اتهام کهانت به قرآن و کاهنی به پپامبراسلام ( ص ) ، از سوی کافران و مشرکان

و لا بقول کاهن

3- قرآن و کهانت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 42 - 2

2 - قرآن ، به تحقیق از سنخ کهانت و کلامی کاهنانه نیست .

و لا بقول کاهن

ص: 303

4- محمد(ص) و کهانت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 29 - 5

5 - پیامبر ( ص ) ، مصون از هر گونه کهانت و جنون ، در پرتو عنایت پروردگار خویش

فما أنت بنعمت ربّک بکاهن و لامجنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 42 - 1

1 - پیامبراسلام ( ص ) ، به تحقیق کاهن نبود .

و لا بقول کاهن

5- ناپسندی کهانت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 29 - 9

9 - < کهانت > ، امری مذموم و نکوهیده *

فما أنت بنعمت ربّک بکاهن

از این که وجود نعمت الهی، عامل مصونیت از کهانت شمرده شده است; نوعی تنافر میان آن دو، استفاده می شود; یعنی، کاهن به دور از رحمت الهی است.

6- نقش کهانت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 7 - 10

10 - < و سئل أبوعبداللّه ( ع ) عن قوله : < یعلمون ظاهراً من الحیاه الدنیا > ؟ فقال : منه الزجر و النجوم ;

در مجمع البیان آمده است که از امام صادق(ع) درباره معنای این سخن خداوند <یعلمون ظاهراً من الحیاه الدنیا> سؤال شد. فرمود: از جمله آنها (یعنی از جمله دانش های ظاهری حیات دنیا) نوعی کهانت و استفاده از علم نجوم است.>.

ص: 304

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109