علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 68

مشخصات کتاب

نام کتاب: علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 68

تحقیق و تالیف : رسول ملکیان اصفهانی - 1400 ش

ناشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

ص: 1

1- عذر

1- رد عذر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 52 - 10

10 - پذیرفته نشدن عذر ستمگران ، دوری آنان از رحمت خداوند و جای گرفتن در سرایی بد ، مظهر نصرت الهی به پیامبران و مؤمنان در قیامت

إنّا لننصر رسلنا و الذین ءامنوا . .. یوم یقوم الأشه_د . یوم لاینفع الظ_لمین معذر

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه، بیانگر چگونگی نصرت الهی در قیامت از رسولان و مؤمنان است که در آیه پیش (یوم یقوم الأشه_د) به آن اشاره شده بود.

2- رد عذر کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 6 - 4

4 - با ارائه شدن وحی و پیام های الهی ، هیچ عذر و بهانه ای برای کافران و انسان های متخلّف ، در پیشگاه خداوند قابل قبول نیست .

فالملقی_ت ذکرًا . عذرًا أو نذرًا

مطلب یاد شده، در واقع پیام اصلی آیه شریفه است.

3- رد عذر کافران پیرو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 21 - 9

9- تبعیت کورکورانه از رهبران گمراه ، عذری برای رهایی از عذاب الهی در قیامت نیست .

فقال الضعف_ؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا . .. من شیء

درخواست کمک از رهبران گمراه در قیامت برای کاستن از عذاب از سوی کسانی که تابع محض بوده اند، حکایت از آن دارد که تبعیت بی چون و چرا موجب نمی شود که عذاب برداشته شود، بلکه پیروان نیز عذاب خواهند شد.

ص: 1

4- رد عذر گناهکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 6 - 4

4 - با ارائه شدن وحی و پیام های الهی ، هیچ عذر و بهانه ای برای کافران و انسان های متخلّف ، در پیشگاه خداوند قابل قبول نیست .

فالملقی_ت ذکرًا . عذرًا أو نذرًا

مطلب یاد شده، در واقع پیام اصلی آیه شریفه است.

5- رد عذر متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 43 - 7

7 _ لزوم خودداری از پذیرش عذر متخلفان از جهاد ، قبل از بررسیِ درستی یا نادرستی ادعای آنان

لم أذنت لهم حتی یتبین لک الذین صدقوا و تعلم الکذبین

مقصود از اذن دادن در آیه فوق، اذن ترک جهاد برای کسانی است که از شرکت در جهاد خود را معذور دانسته اند و خداوند چنین اذنی را بدون بررسی معذور بودن یا نبودن متخلفان از جهاد، سرزنش و محکوم کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 94 - 7

7 _ باز بودن راه توبه برای متخلفان از جهاد ، با وجود مأموریت مؤمنان به نپذیرفتن عذرتراشی آنان *

لن نؤمن لکم . .. و سیری اللّه عملکم و رسوله

جمله <سیری اللّه . .. > می تواند بیانگر این جهت باشد که اگر چه مؤمنان نباید برای عذرخواهی متخلفان از جهاد وقعی بنهند، ولی این بدان معنا نیست که آنان راهی به سوی توبه نداشته باشند ; بلکه توبه آنان منوط به عملکرد آینده شان است که خدا و پیامبر(ص) بر آن ناظر خواهند بود.

6- رد عذر متخلفان غزوه تبوک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 94 - 9

9 _ إخبار خداوند به بی اساس بودن عذرتراشی متخلفان از جنگ تبوک به دلیل ادامه داشتن کجروی ها و تخلفات آنان در آینده

قل لا تعتذروا لن نؤمن لکم . .. و سیری اللّه عملکم

جمله <سیری اللّه . .. > می تواند بیانگر علت عدم پذیرش عذر متخلفان باشد ; یعنی، عملکرد خلاف اینان در آینده، خود

ص: 2

بهترین گواه بر نادرستی معذرت جویی آنان خواهد بود.

7- رد عذر مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 75 - 4

4 - اقدام خداوند به بستن راه هرگونه عذر و بهانه بر روی اهل شرک ، با برگزیدن افراد خبره آن جوامع جهت پاسخ گویی به سؤالات خود در قیامت

و نزعنا من کلّ أُمّه شهیدًا

برداشت یاد شده از آن جا است که خداوند به جای این که مستقیماً از مردم مطالبه دلیل کند، افراد خبره ای را از میان آنان بیرون می آورد و در حضور آن جوامع، از آن افراد می خواهد که برهان خود را برای شرک بیان کنند.

8- رد عذر معرضان از سبیل الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 40 - 2

2 - اخطار های الهی درباره عذاب ، از میان برنده هرگونه عذر در ترک راه خدا

إنّا أنذرن_کم عذابًا قریبًا

جملاتی نظیر <إنّا أنذرناکم> _ که پس از هشدار به عذاب گفته شود _ خبر از تحقق انذار نیست; زیرا مخاطب به آن آگاه است; بلکه در مقام اظهار برائت و قطع عذر مخاطب است. ذکر این جمله پس از <من شاء اتّخذ...> _ در آیه قبل - گویای معذور نبودن کسی است که سیر زندگانی خود را، به سوی خدا قرار نمی دهد.

9- رد عذر منافقان استهزاگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 66 - 2

2 _ پذیرفته نشدن عذر منافقان استهزاکننده به اسلام و پیامبر ( ص )

کنتم تستهزءون. لا تعتذروا قد کفرتم بعد إیمنکم

10- شرایط قبول عذر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 110 - 16

16- پذیرش عذر بر زبان راندن کلمات کفرآمیز در شرایط سخت و ناچاری ، مشروط به نشان دادن صداقت خویش با هجرت ،

ص: 3

جهاد و مقاومت در راه خداست .

من کفر بالله . .. إلاّ من أُکره و قلبه مطمئنّ بالإیم_ن ... إن ربّک للذین هاجروا

11- شرایط قبول عذر مکلف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 91 - 8

8 _ پذیرفته شدن عذر مکلف از سوی خداوند ، مشروط به خلوص و حسن نیت است .

لیس علی . .. حرج إذا نصحوا للّه و رسوله

12- صداقت در عذر خواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 110 - 16

16- پذیرش عذر بر زبان راندن کلمات کفرآمیز در شرایط سخت و ناچاری ، مشروط به نشان دادن صداقت خویش با هجرت ، جهاد و مقاومت در راه خداست .

من کفر بالله . .. إلاّ من أُکره و قلبه مطمئنّ بالإیم_ن ... إن ربّک للذین هاجروا

13- عذر اخروی کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 7 - 1

1 - اعلام پذیرفته نشدن هیچ عذری از کافران دوزخی در قیامت

ی_أیّها الذین کفروا لاتعتذروا الیوم

14- عذر بدتر از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 66 - 6

6 _ عذر منافقان ، عذر بدتر از گناه و مایه برملا شدن کفر باطنی آنان بود .

إنما کنا نخوض و نلعب . .. لا تعتذروا قد کفرتم بعد إیمنکم

ص: 4

15- عذر بر تکذیب آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 52 - 7

7 _ انسان ها با نزول قرآن و دریافت آن هیچ عذر و توجیهی برای گرایش به کفر ، به فراموشی سپردن قیامت ، فریب خوردن به حیات دنیا و انکار آیات الهی ندارند .

الذین اتخذوا دینهم لهواً و لعباً . .. و لقد جئنهم بکتب

آیه مورد بحث در پی بیان گرفتاری کافران به آتش دوزخ و بیان عامل دوزخی شدن آنان، اشاره به اتمام حجت الهی برای همگان دارد. یعنی با نزول قرآن و معارف آن بهانه ای برای روی آوری به عقاید و اعمالی که در آیه قبل علل گرفتاری به دوزخ معرفی شده، وجود ندارد.

16- عذر بر دنیاطلبی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 52 - 7

7 _ انسان ها با نزول قرآن و دریافت آن هیچ عذر و توجیهی برای گرایش به کفر ، به فراموشی سپردن قیامت ، فریب خوردن به حیات دنیا و انکار آیات الهی ندارند .

الذین اتخذوا دینهم لهواً و لعباً . .. و لقد جئنهم بکتب

آیه مورد بحث در پی بیان گرفتاری کافران به آتش دوزخ و بیان عامل دوزخی شدن آنان، اشاره به اتمام حجت الهی برای همگان دارد. یعنی با نزول قرآن و معارف آن بهانه ای برای روی آوری به عقاید و اعمالی که در آیه قبل علل گرفتاری به دوزخ معرفی شده، وجود ندارد.

17- عذر بر فراموشی قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 52 - 7

7 _ انسان ها با نزول قرآن و دریافت آن هیچ عذر و توجیهی برای گرایش به کفر ، به فراموشی سپردن قیامت ، فریب خوردن به حیات دنیا و انکار آیات الهی ندارند .

الذین اتخذوا دینهم لهواً و لعباً . .. و لقد جئنهم بکتب

آیه مورد بحث در پی بیان گرفتاری کافران به آتش دوزخ و بیان عامل دوزخی شدن آنان، اشاره به اتمام حجت الهی برای همگان دارد. یعنی با نزول قرآن و معارف آن بهانه ای برای روی آوری به عقاید و اعمالی که در آیه قبل علل گرفتاری به دوزخ معرفی شده، وجود ندارد.

18- عذر بر کفر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 5

6 - اعراف - 7 - 52 - 7

7 _ انسان ها با نزول قرآن و دریافت آن هیچ عذر و توجیهی برای گرایش به کفر ، به فراموشی سپردن قیامت ، فریب خوردن به حیات دنیا و انکار آیات الهی ندارند .

الذین اتخذوا دینهم لهواً و لعباً . .. و لقد جئنهم بکتب

آیه مورد بحث در پی بیان گرفتاری کافران به آتش دوزخ و بیان عامل دوزخی شدن آنان، اشاره به اتمام حجت الهی برای همگان دارد. یعنی با نزول قرآن و معارف آن بهانه ای برای روی آوری به عقاید و اعمالی که در آیه قبل علل گرفتاری به دوزخ معرفی شده، وجود ندارد.

19- عذر بر گمراهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 52 - 7

7 _ انسان ها با نزول قرآن و دریافت آن هیچ عذر و توجیهی برای گرایش به کفر ، به فراموشی سپردن قیامت ، فریب خوردن به حیات دنیا و انکار آیات الهی ندارند .

الذین اتخذوا دینهم لهواً و لعباً . .. و لقد جئنهم بکتب

آیه مورد بحث در پی بیان گرفتاری کافران به آتش دوزخ و بیان عامل دوزخی شدن آنان، اشاره به اتمام حجت الهی برای همگان دارد. یعنی با نزول قرآن و معارف آن بهانه ای برای روی آوری به عقاید و اعمالی که در آیه قبل علل گرفتاری به دوزخ معرفی شده، وجود ندارد.

20- عذر بر گناه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 11

11 _ جهل آدمی ، عذری بر گناهان او در پیشگاه خداوند

لم یصروا علی ما فعلوا و هم یعلمون

21- عذر برادران یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 13 - 8

8_ < عن أبی عبدالله ( ع ) قال : إن بنی یعقوب لما سألوا أباهم یعقوب أن یأذن لیوسف فی الخروج معهم قال لهم < إنی أخاف أن یأکله الذئب و أنتم عنه غافلون > . . . قرّب یعقوب لهم العلّه اعتلّوا بها فی یوسف ( ع ) ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: فرزندان یعقوب هنگامی که از پدر خواستند تا اذن دهد که یوسف با آنان بیرون رود، پدرشان گفت: من می ترسم که او را گرگ بخورد و شما از او غافل باشید . .. پس یعقوب عذری را که آنان برای نیاوردن یوسف اظهار کردند به [ذهن آنان ]نزدیک کرد>.

ص: 6

22- عذر به پیشگاه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 8،14

8 _ داشتن عذر در پیشگاه خداوند و نیز امید به پرهیز تجاوزگران از تجاوز خویش ، پاسخ موعظه گران یهود به اعتراض تارکان نهی از منکر

قالوا معذره إلی ربکم و لعلهم یتقون

<معذره> مصدر و به معنای حجت داشتن است. این کلمه مفعولٌ له برای فعل مقدّر <نعظهم> می باشد ; یعنی آنان را موعظه می کنیم تا در پیشگاه خدا حجت و عذر داشته باشیم.

14 _ تنها مصلحان و نهی کنندگان از منکر در جوامع فسادپیشه ، دارای عذری قابل قبول در پیشگاه خداوند هستند .

لم تعظون قوماً . .. قالوا معذره إلی ربکم

23- عذر جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 14

14 _ تنها مصلحان و نهی کنندگان از منکر در جوامع فسادپیشه ، دارای عذری قابل قبول در پیشگاه خداوند هستند .

لم تعظون قوماً . .. قالوا معذره إلی ربکم

24- عذر در تکلیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 43 - 34

34 _ ناتوانی ، عذر برای مکلف است ، نه رافع تکلیف

و ان کنتم مرضی . .. فلم تجدوا ... انّ اللّه کان عفوّاً غفوراً

توصیف خداوند به <عفوّ> و <غفور> پس از مسأله تیمم به جای غسل و وضو، بیانگر این است که اصل تکلیف باقی است و خداوند به خاطر عذر مکلّف، وی را خواهد بخشید.

25- عذر در گمراهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 211 - 13

13 _ پس از نزول آیات و اتمام حجّت ، عذری برای تمرّد نیست .

ص: 7

کم اتیناهم من ایه بیّنه . .. و من یبدّل نعمه اللّه من بعد ما جاءته

26- عذر غیر مقبول

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 97 - 16

16 _ جبر محیط با توان خروج از آن ، عذری غیر قابل قبول برای ترک تکالیف الهی

قالوا کنّا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض اللّه واسعه فتهاجروا فیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 155 - 16

16 _ ناتوانی از درک معارف دین در نتیجه لجاج و کفر ، کافران را نزد خدا معذور نمی سازد .

بل طبع اللّه علیها بکفرهم

چنانچه مقصود از جمله <قلوبنا غلف> این معنا باشد که یهودیان واقعاً از درک تعالیم پیامبر اسلام و یا دیگر انبیا عاجز بودند و بر این اساس خود را معذور می پنداشتند، جمله <بل طبع اللّه> بیانگر این نکته است که ناتوانی یهود از درک سخنان پیامبر(ص) نمی تواند عذری در پیشگاه خداوند محسوب شود چون کفرورزی آنان عامل چنین وضعیتی برای آنان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 13 - 13،18

13 _ قساوت قلب و نفهمیدن حق ، آنگاه که پیامد گناه و کیفر آن باشد ، عذر نیست .

لعنهم و جعلنا قلوبهم قسیه

بنی اسرائیل گر چه به سبب ناتوانی از درک حقایق مرتکب تحریف شدند، ولی چون این ناتوانی ناشی از گناه خود آنان بوده است، مورد مذمت خداوند قرار گرفتند. بنابراین عجز از فهمیدن حق، اگر پیامد گناه باشد، نمی تواند عذر شمرده شود.

18 _ فراموشی ، آنگاه که پیامد گناه و کیفر آن باشد ، عذر نیست .

و نسوا حظاً مما ذکروا به

از اینکه خداوند بنی اسرائیل را به خاطر فراموشی دستورات الهی مذمت کرده، معلوم می شود فراموشی آنان عذر نبوده است. چرا که این فراموشی، کیفر پیمان شکنی آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 156 - 2

2 _ هدایت نایافتگان در صورت آگاهی از وجود قرآن، هیچ عذری در پیشگاه خدا نخواهند داشت.

هذا کتب أنزل نه . .. أن تقولوا إنما أنزل الکتب علی طائفتین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 172 - 9

9 _ غفلت آدمی از ربوبیت خدا در نشئه حجاب و حیات دنیوی ، با سابقه نشئه شهود ، عذری غیر قابل پذیرش

ص: 8

أشهدهم علی أنفسهم . .. أن تقولوا یوم القیمه إنا کنا هذا غفلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 173 - 1،5

1 _ وجود نشئه شهود و آگاه شدن آدمی به ربوبیت و وحدانیت خدا در آن نشئه ، از میان برنده هر گونه عذر و بهانه ای برای روی آوری به شرک

و أشهدهم علی أنفسهم . .. أو تقولوا إنما أشرک ءاباؤنا

5 _ گرایش به شرک به خاطر شرکورزی پدران ، عذر واهی و ناپذیرفتنی در پیشگاه خداوند

أو تقولوا إنما أشرک ءاباؤنا من قبل و کنا ذریه من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 15 - 4

4- جوّ اجتماعی و جبر محیطی ، عذری پذیرفته شده برای توجیه رنگ پذیری از جامعه نیست .

ه_ؤلاء قومنا اتخذوا من دونه ءالهه

بیان گرایش اصحاب کهف به توحید و ایمان آنان در محیطی سراسر کفر، اشاره به این نکته دارد که انسان ها می توانند از محیط، رنگ نپذیرفته، بلکه در مسیر حق، برخلاف جریان عمومی جامعه، حرکت کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 32 - 12

12 - فقر ، عذری ناپذیرفتنی برای خودداری افراد غیر متأهل از اقدام به ازدواج

و أنکحوا الأی_می . .. إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 10 - 15

15 - ر ها کردن تقواپیشگی و احسان ، به خاطر دلبستگی به وطن و محل سکونت ، عملی ناپسند و عذری ناپذیرفتنی

ی_عباد الذین ءامنوا اتّقوا ربّکم . .. و أرض اللّه وسعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 52 - 4،5

4 - ستم پیشگی ، گناهی نابخشودنی و عذرناپذیر در قیامت

یوم لاینفع الظ_لمین معذرتهم

آمدن کلمه <الظالمین> به صورت وصفی، بیانگر این نکته است که مقصود از آن، فردی نیست که در زندگی اندکی ستم کرده باشد; بلکه کسی است که چنان به این گناه آلوده شده که به آن شهرت یافته و عادت کرده است.

5 - کفر و شرک ، ستمی غیرقابل بخشش و عذرناپذیر در پیشگاه خداوند

یوم لاینفع الظ_لمین معذرتهم

مقصود از <الظالمین> _ به قرینه آیات گذشته _ کافران و مشرکان می باشد.

ص: 9

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 23 - 16

16 - انسان ها ، فاقد هر عذر و بهانه ، در پیشگاه پروردگار خویش پس از آمدن وحی

إن هی إلاّ أسماء سمّیتموها. .. و لقد جاءهم من ربّهم الهدی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 7 - 1،2

1 - اعلام پذیرفته نشدن هیچ عذری از کافران دوزخی در قیامت

ی_أیّها الذین کفروا لاتعتذروا الیوم

2 - کافران دوزخی ، هیچ عذر موجه و قابل قبولی برای گزینش راه کفر خویش ندارند .

ی_أیّها الذین کفروا لاتعتذروا الیوم

برخی از مفسران نوشته اند: این که به کافران اعلان می شود که عذر نیاورید، به این سبب است که آنان هیچ عذر قابل قبول و منطقی ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 6 - 4

4 - با ارائه شدن وحی و پیام های الهی ، هیچ عذر و بهانه ای برای کافران و انسان های متخلّف ، در پیشگاه خداوند قابل قبول نیست .

فالملقی_ت ذکرًا . عذرًا أو نذرًا

مطلب یاد شده، در واقع پیام اصلی آیه شریفه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 36 - 1،2

1 - تکذیب کنندگان روز جزا ، در آن روز اجازه عذرخواهی نخواهند داشت .

و لایؤذن لهم فیعتذرون

2 - عذر کافران تکذیب گر در روز رستاخیز ، پذیرفته نخواهد شد .

و لایؤذن لهم فیعتذرون

27- عذر غیرمقبول کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 15 - 2

2 - کافران ، خود می دانند که عذرتراشی هایشان دورغ است .

و لو ألقی معاذیره

ص: 10

28- عذر فراموشی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 73 - 4

4- نسیان ، عذری قابل پذیرش است .

لاتواخذنی بما نسیت

29- عذر گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 156 - 2

2 _ هدایت نایافتگان در صورت آگاهی از وجود قرآن، هیچ عذری در پیشگاه خدا نخواهند داشت.

هذا کتب أنزل نه . .. أن تقولوا إنما أنزل الکتب علی طائفتین

30- عذر مصلحان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 14

14 _ تنها مصلحان و نهی کنندگان از منکر در جوامع فسادپیشه ، دارای عذری قابل قبول در پیشگاه خداوند هستند .

لم تعظون قوماً . .. قالوا معذره إلی ربکم

31- عذر مقبول

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 98 - 8،9

8 _ ناتوانی مستضعفان درمانده از هجرت ، عذری قابل قبول در پیشگاه خداوند

قالوا کنّا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض اللّه واسعه فتهاجروا فیها . .. ال

9 _ کسانی که توان انجام تکالیف الهی را ندارند ، در پیشگاه خداوند معذورند .

الّا المستضعفین . .. لا یستطیعون حیله و لا یهتدون سبیلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 54 - 23

23 _ جهالت، عذری قابل قبول برای اغماض و گذشت از خطاکاران

أنه من عمل منکم سوءاً بجهله ثم تاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 11

5 - انعام - 6 - 68 - 14

14 _ فراموشی عذری قابل قبول از مکلف است.

و إما ینسینک الشیطن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 69 - 1،3

1 _ بر کسانی که از همنشینی با بیهوده گویان درباره قرآن و اسلام پرهیز می کنند، ولی بناچار سخنان آنها را می شنوند، گناهی نیست.

و ما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء و لکن ذکری لعلهم یتقون

در این برداشت، <یتقون> به معنای لغوی آن گرفته شده است.

3 _ بر کسانی که در همنشینی با مغالطه گران درباره قرآن و اسلام از بحث پرهیز نموده و سعی در بازداشتن دیگران کنند، گناهی نیست.

و ما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء و لکن ذکری

در این برداشت، <یتقون> به معنای لغوی آن و متعلق آن <خوض> گرفته شده است. علاوه بر این که <ذکری> نیز مفعول مطلق برای فعل محذوف <یذکرونهم> فرض شده است; یعنی: <یتقون الخوض و لکن یذکرونهم ذکری>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 156 - 8

8 _ پیروی نکردن از کتب آسمانی در صورت دسترسی نداشتن به محتوای آنها، عذری قابل پذیرش در پیشگاه خدا

و إن کنا عن دراستهم لغفلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 172 - 11

11 _ غفلت ، عذری قابل پذیرش در پیشگاه خداوند

أن تقولوا یوم القیمه إنا کنا هذا غفلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 28 - 7

7- ناتوانی مالی و عدم امکانات مناسب ، عذری پذیرفته شده و بجا در ترک انفاق و ادای حق خویشاوندان و مستمندان

و ءات ذاالقربی حقّه . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمه من ربّک ترجوها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 73 - 4

4- نسیان ، عذری قابل پذیرش است .

لاتواخذنی بما نسیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 12

12 - مؤمنون - 23 - 68 - 11

11 - موضع گیری در برابر اندیشه های نو و بی سابقه ، امری طبیعی و عذری قابل قبول

أم جاءهم ما لم یأت ءاباءهم الأوّلین

از این آیه استفاده می شود که: اگر نزول کتاب امری بی سابقه بود، موضع گیری کافران در برابر قرآن قابل پذیرش بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 34

34 - اکراه بر گناه ، عذری قابل قبول برای سلب مسؤولیت از اکراه شدگان

فإنّ اللّه من بعد إکرههنّ غفور رحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 20 - 16

16 - مریضی ، تأمین نیاز های زندگی و شرکت در جنگ با دشمن ، از عذر های پذیرفته شده برای کاستن از عبادت شبانه و شب زنده داری

علم أن سیکون منکم مرضی . .. فاقرءوا ما تیسّر منه

32- عذر مقبول هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 21 - 8

8 - اعلام سلیمان ( ع ) به بخشودن هدهد ، در صورت آوردن دلیلی روشن و قابل قبول برای غیبت خود

لأُعذّبنّه . .. أو لیأتینّی بسلط_ن مبین

33- عذر ناهیان از منکر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 14

14 _ تنها مصلحان و نهی کنندگان از منکر در جوامع فسادپیشه ، دارای عذری قابل قبول در پیشگاه خداوند هستند .

لم تعظون قوماً . .. قالوا معذره إلی ربکم

34- عوامل رد عذر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 52 - 9

9 - ستم پیشگی ، موجب پذیرفته نشدن عذر آدمی از گناه ، محرومیت از رحمت خدا و جای گرفتن در سرای بد

ص: 13

یوم لاینفع الظ_لمین معذرتهم و لهم اللعنه و لهم سوء الدار

35- عوامل عذر خواهی از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 22 - 17

17 _ درماندگی ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه به خاطر آمدن کرده های زشت ، اظهار ندامت و شرمساری در پیشگاه خدا و پوزش طلبی انسان از آن خطا ها و ناسپاسیها

و ظنوا أنهم أحیط بهم دعوا اللّه . .. لنکوننّ من الشکرین

36- قبول عذر خطاکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 74 - 3

3- پذیرفتن عذرخواهی خطاکاران و قبول درخواست عفو و گذشت آنان ، از صفات اولیای الهی است .

لاتؤاخذنی بما نسیت . .. فانطلقا

37- قبول عذر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 74 - 1

1- خضر ( ع ) عذرخواهی موسی ( ع ) را پذیرفت و اجازه ادامه همراهی را به او داد .

فانطلقا

38- قبول عذر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 91 - 16

16 _ پذیرش عذر مؤمنان برای معافیت از جهاد ، تبلور غفران و رحمت الهی

لیس علی الضعفاء . .. و اللّه غفور رحیم

ص: 14

39- قطع عذر در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 75 - 4

4 - اقدام خداوند به بستن راه هرگونه عذر و بهانه بر روی اهل شرک ، با برگزیدن افراد خبره آن جوامع جهت پاسخ گویی به سؤالات خود در قیامت

و نزعنا من کلّ أُمّه شهیدًا

برداشت یاد شده از آن جا است که خداوند به جای این که مستقیماً از مردم مطالبه دلیل کند، افراد خبره ای را از میان آنان بیرون می آورد و در حضور آن جوامع، از آن افراد می خواهد که برهان خود را برای شرک بیان کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 12 - 5

5 - عذر ها و حجت های مجرمان و تبهکاران ، در روز قیامت ، قطع می شود .

و یوم تقوم الساعه یبلس المجرمون

گفته شده که معنای <إبلاس>، سکوت و قطع شدن حجت است (مفردات راغب).

40- موانع قبول عذر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 66 - 11

11 _ استمرار و مداومت بر جرم ، مانع پذیرفته شدن توبه و عذرخواهی انسان از درگاه الهی

لا تعتذروا . .. نعذب طائفه بأنهم کانوا مجرمین

41- موانع قبول عذر کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 12 - 1

1 - کفر و گرایش به شرک ، سبب پذیرفته نشدن عذرخواهی و درخواست کافران و مشرکان برای رهایی خویش از عذاب الهی

ذلکم بأنّه إذا دعی اللّه وحده کفرتم و إن یشرک به تؤمنوا

<ذلکم> اشاره به مطلب گذشته (عذاب شدن) دارد; یعنی، <ذلکم الذی أنتم فیه من العذاب>. گفتنی است که <باء> در <بأنّه> برای سببیت می باشد.

42- موانع قبول عذر مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 15

16 - غافر - 40 - 12 - 1

1 - کفر و گرایش به شرک ، سبب پذیرفته نشدن عذرخواهی و درخواست کافران و مشرکان برای رهایی خویش از عذاب الهی

ذلکم بأنّه إذا دعی اللّه وحده کفرتم و إن یشرک به تؤمنوا

<ذلکم> اشاره به مطلب گذشته (عذاب شدن) دارد; یعنی، <ذلکم الذی أنتم فیه من العذاب>. گفتنی است که <باء> در <بأنّه> برای سببیت می باشد.

43- موانع قبول عذر منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 66 - 5

5 _ کفر منافقان ، پس از ایمان ظاهریشان ، مانع پذیرفته شدن عذر آنان است .

لا تعتذروا قد کفرتم بعد إیمنکم

عذر خواهی

44- عذر خواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 211 - 13

13 _ پس از نزول آیات و اتمام حجّت ، عذری برای تمرّد نیست .

کم اتیناهم من ایه بیّنه . .. و من یبدّل نعمه اللّه من بعد ما جاءته

45- صداقت در عذر خواهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 110 - 16

16- پذیرش عذر بر زبان راندن کلمات کفرآمیز در شرایط سخت و ناچاری ، مشروط به نشان دادن صداقت خویش با هجرت ، جهاد و مقاومت در راه خداست .

من کفر بالله . .. إلاّ من أُکره و قلبه مطمئنّ بالإیم_ن ... إن ربّک للذین هاجروا

46- عوامل عذر خواهی از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 22 - 17

ص: 16

17 _ درماندگی ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه به خاطر آمدن کرده های زشت ، اظهار ندامت و شرمساری در پیشگاه خدا و پوزش طلبی انسان از آن خطا ها و ناسپاسیها

و ظنوا أنهم أحیط بهم دعوا اللّه . .. لنکوننّ من الشکرین

ص: 17

2- عرب

1- اتمام حجت بر عرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 44 - 1

1 - عربی بودن قرآن ، اتمام حجت خداوند بر مردم عرب است .

و لو جعلن_ه قرءانًا أعجمیًّا لقالوا لولا فصّلت ءای_ته

2- انبیای عرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 84 - 26

26_ < عن أبی عبدالله ( ع ) : لم یبعث الله عزوجل من العرب إلاّ خمسه أنبیاء : هوداً و صالحاً و اسماعیل و شعیباً و محمداً خاتم النبیین ( ص ) و کان شعیب بکاء ;

از امام صادق(ع) روایت شده است: خدای عزوجل از عرب جز پنج نفر کسی را مبعوث نکرد: هود، صالح، اسماعیل، شعیب و محمد(ص) خاتم پیامبران و شعیب زیاد گریه کننده بود>.

3- بتهای عرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 19 - 4

4 - < لات > و < عزی > در مرتبه بالاتر از < منات > ، در نزد عرب جاهلی *

أفرءیتم اللّ_ت و العزّی

از تقدیم <لات و عزی> و توصیف منات به <الثالثه> (سومی)، مطلب بالا به استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 20 - 1،2،3

1 - < لات > ، < عزی > و < منات > مهم ترین خدایان مورد پرستش مردم جزیره العرب

ص: 18

و من_وه الثالثه الأُخری

از یاد کردن نام این سه بت، می توان مطلب بالا را به دست آورد.

2 - < منات > سومین بت مورد پرستش مردم جزیره العرب

و منوه الثالثه الأُخری

3 - < منات > ، در مرتبه ای پایین تر از < لات > و < عزی > در نزد عرب جاهلی

أفرءیتم اللّ_ت و العزّی . و منوه الثالثه الأُخری

از تأخیر <منات> و توصیف آن به <الثالثه> (سومی)، مطلب بالا استفاده می شود.

4- بشارت اسلام قبایل عرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نصر - 110 - 2 - 2

2 - خداوند ، به پیامبر ( ص ) بشارت داد که فتح مکه را درک خواهد کرد و استقبال قبایل عرب را از اسلام ، به چشم خود خواهد دید .

و رأیت الناس یدخلون فی دین اللّه أفواجًا

5- تاریخ عرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 21 - 6

6 - تاریخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت های بزرگ تر و متمدن تر از مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام

کانوا هم أشدّ منهم قوّه و ءاثارًا فی الأرض

برداشت یاد شده، مبتنی بر این احتمال است که آیه شریفه، اشاره به مردم جزیره العرب و کسانی داشته باشد که پیامبر اسلام در میان آنان می زیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 82 - 6

6 - تاریخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت های بزرگ تر ، پرجمعیت تر و متمدن تر از مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام

کانوا أکثر منهم و أشدّ قوّه و ءاثارًا فی الأرض

برداشت یاد شده مبتنی براین احتمال است که آیه شریفه اشاره به مردم جزیره العرب و کسانی داشته باشد که پیامبراسلام در میان آنان می زیست.

ص: 19

6- عرب ها و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 3 - 2

2 - نزول قرآن به زبان عربی ، زمینه سهولت فهم آن برای مردم عصر پیامبر ( ص ) و جامعه های عرب زبان

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربیًّا لعلّکم تعقلون

<عربیّاً> اگر به معنای زبان عربی باشد، خطاب در <لعلّکم تعقلون> خاص بوده و تنها شامل مردم عرب زبان می شود; یعنی، ما قرآن را به زبان عربی قرار دادیم به آن امید که شما مردم عرب در آن بیندیشید. و اگر <عربیّاً> به معنای فصیح و شیوا باشد، خطاب در <لعلّکم تعقلون> عام بوده و فراگیرنده همه انسان ها می شود; یعنی، ما قرآن را شیوا و گیرا قرار دادیم، بدان امید که شما انسان ها بدان جذب شده و در آن تعقل و اندیشه نمایید. برداشت یاد شده بر پایه احتمال اول است.

7- عوامل عظمت عرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 44 - 4

4 - قرآن ، موجب عظمت و آوازه نام پیامبر ( ص ) و قوم عرب *

و إنّه لذکر لک و لقومک

برداشت یاد شده با توجه به دو احتمال زیر است: الف) مراد از <ذکر> بلندآوازگی و شهرت نام باشد; ب) مقصود از <قوم>، قوم عرب باشد که در پرتو قرآن توانستند به قدرت و بلندآوازگی دست یابند.

8- ملاک گروهبندی در عرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 13 - 20

20 - < عن مجمع البیان . . . الشعوب من العجم و القبائل من العرب و الاسباط من بنی اسرائیل . . . روی ذالک عن الصادق ( ع ) ;

از امام صادق(ع) روایت شده که <شعوب> از عجم، <قبائل> از عرب و <أسباط> از بنی اسرائیل است>.

عرب ها

9- عرب ها و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 3 - 2

2 - نزول قرآن به زبان عربی ، زمینه سهولت فهم آن برای مردم عصر پیامبر ( ص ) و جامعه های عرب زبان

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربیًّا لعلّکم تعقلون

<عربیّاً> اگر به معنای زبان عربی باشد، خطاب در <لعلّکم تعقلون> خاص بوده و تنها شامل مردم عرب زبان می شود; یعنی،

ص: 20

ما قرآن را به زبان عربی قرار دادیم به آن امید که شما مردم عرب در آن بیندیشید. و اگر <عربیّاً> به معنای فصیح و شیوا باشد، خطاب در <لعلّکم تعقلون> عام بوده و فراگیرنده همه انسان ها می شود; یعنی، ما قرآن را شیوا و گیرا قرار دادیم، بدان امید که شما انسان ها بدان جذب شده و در آن تعقل و اندیشه نمایید. برداشت یاد شده بر پایه احتمال اول است.

ص: 21

3- عربی

1- آثار تعلیم زبان عربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 3 - 10

10 - فهم تفصیلی و روشن آیات قرآن ، نیازمند آشنایی با زبان عربی و ظرافت های آن

کت_ب . .. عربیًا لقوم یعلمون

برخی از مفسران فعل <یعلمون> را در آیه شریفه را، به منزله فعل لازم می دانند و لذا مفعولی برای آن نمی گیرند. بر این اساس <لقوم یعلمون>; یعنی، برای مردمی که دانا هستند. برخی دیگر بر آنند که <یعلمون> متعدی است و مفعول آن به قرینه <عربیّاً> زبان و لغت عربی است; یعنی، <یعلمون هذه اللغه و اللسان>. برداشت بالا با توجه به مبنای دوم است.

2- اهمیت تعلم عربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 2 - 7

7_ دانستن زبان عرب ، شرط درک و فهم معارف و حقایق قرآن

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربیًّا لعلکم تعقلون

3- بلاغت زبان عربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 195 - 2،3

2 - غنا و توانمندی زبان عربی برای بیان روشنِ مفاهیم بلند وحی

نزل . .. بلسان عربیّ مبین

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <مبین> صفت توضیحی برای <لسان عربیّ> باشد. بر این اساس قید <مبین> ستایشی از جانب خدا نسبت به زبان عربی است; از آن جهت که این زبان می تواند محتوای بلند وحی را به روشنی برساند.

3 - انتخاب گویاترین و روشن ترین واژه ها و شیوه های گویش عرب برای بیان وحی

بلسان عربیّ مبین

ص: 22

در برداشت یاد شده <مبین> به عنوان صفت احترازی اخذ شده است. براین اساس زبان عربی به دو دسته (مبین و غیرمبین) تقسیم می شود و خداوند قسم اول را برای بیان مفاهیم وحی برگزیده است.

4- زبان عربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 37 - 5

5 - < عن جعفربن محمد عن أبیه ( رضی اللّه عنه ) قال رسول اللّه فی قوله < عرباً > قال : کلامهنّ عربیّ ;

از امام صادق(ع) از پدرش(ع) از رسول خدا(ص) روایت شده که درباره <عرباً> در کلام خدا فرمود: [یعنی ]سخن گفتن آنان عربی است>.

5- فصاحت زبان عربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 3 - 7

7 - قابلیت و گنجایش زبان عربی ، برای ارائه مفاهیم وحی و بیان معارف الهی

کت_ب فصّلت ءای_ته قرءانًا عربیًّا

خداوند پس از بیان این حقیقت که قرآن به روشنی بیان گشته (فصّلت آیاته) آن را به عربی بودن توصیف کرده تا به این معنا اشاره کند که لغت عرب آن قابلیت را داشت که بتواند زبان وحی باشد و معارف الهی را در خود جای دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 44 - 5

5 - زبان قرآن ، زبانی گویا ، روشن و به دور از ابهام

و لو جعلن_ه قرءانًا أعجمیًّا لقالوا لولا فصّلت ءای_ته

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 12 - 16

16- ظرفیت زبان عربی ، برای رساندن پیام خدا و ابلاغ بیم ها و بشارت های الهی به خلق *

و ه_ذا کت_ب مصدّق لسانًا عربیًّا لینذر الذین ظلموا و بشری للمحسنین

از ارتباط میان <لساناً عربیّاً> و <لینذر>، استفاده می شود که عربی بودن قرآن، دارای تأثیری مهم در ابلاغ انذار و تبشیر الهی به خلق است.

6- فصاحت عربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 23

8 - یوسف - 12 - 2 - 5،6

5_ قابلیت و گنجایش زبان عرب ، برای مفاهیم وحی و بیان معارف الهی

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربیًّا لعلکم تعقلون

فهمیدن حقایق وحی به عنوان غایتی برای نزول قرآن به لغت عرب ، می رساند که عربی بودن قرآن ، در فهم معارف و حقایق وحی دخیل است و این از قابلیت لغت عرب برای ارائه مفاهیم وحی حکایت دارد.

6_ گویایی و رسا$ بودن زبان عرب ، فلسفه نزول قرآن به آن لغت

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربیًّا لعلکم تعقلون

<عربی> به معنای فصیح و روشن است و لغت عرب را به این سبب عربی می گویند. بنابراین <قرآناً عربیّاً> ; یعنی ، قرآن به لغت عرب است ، همان لغتی که گویا و رساست.

7- نقش زبان عربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 97 - 4،5

4- نقش اساسی زبان عربی ، در تسهیل بیان معارف و محتوای بلند قرآن

فإنّما یسّرن_ه بلسانک

5- پیامبر ( ص ) و زبان گویای آن حضرت ، واسطه آسان شدن محتوای بسیار عالی قرآن برای درک همگان

فإنّما یسّرن_ه بلسانک

مراد از <لسانک> علاوه بر عربی بودن قرآن، جاری شدن آن بر زبان مبارک پیامبر(ص) نیز می باشد; که در تأثیر گذاردی بر شنوندگان، نقش بسزایی داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 198 - 1

1 - زبان عربی ، برخوردار از جاذبه و اتقان

و لو نزّلن_ه علی بعض الأعجمین

<أعجمین> می تواند جمع <أعجم> و یا جمع <أعجمی> باشد. در صورت دوم اصل آن <أعجمیین> است که یاء نسبت حذف گردیده است. به هر حال <اعجم> به کسی گفته می شود که در زبانش عُجمه (ابهام و گنگی) باشد (مفردات راغب) و این حکایت از اتقان، روشنی و گویایی و در نتیجه جاذبه زبان عربی دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 3 - 3

3 - زبان عربی ، دارای جایگاهی ویژه در انتقال مفاهیم بلند و معارف نیازمند اندیشه و تعقل

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربیًّا لعلّکم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 58 - 1

ص: 24

1- تسهیل معارف والای قرآن از سوی خداوند برای خلق ، در پرتو ویژگی های خاص زبان عربی

فإنّما یسّرن_ه بلسانک

مراد از <لسانک>، می تواند زبان عربی باشد که زبان پیامبر(ص) بوده است.

8- ویژگیهای زبان عربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 195 - 2،3

2 - غنا و توانمندی زبان عربی برای بیان روشنِ مفاهیم بلند وحی

نزل . .. بلسان عربیّ مبین

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <مبین> صفت توضیحی برای <لسان عربیّ> باشد. بر این اساس قید <مبین> ستایشی از جانب خدا نسبت به زبان عربی است; از آن جهت که این زبان می تواند محتوای بلند وحی را به روشنی برساند.

3 - انتخاب گویاترین و روشن ترین واژه ها و شیوه های گویش عرب برای بیان وحی

بلسان عربیّ مبین

در برداشت یاد شده <مبین> به عنوان صفت احترازی اخذ شده است. براین اساس زبان عربی به دو دسته (مبین و غیرمبین) تقسیم می شود و خداوند قسم اول را برای بیان مفاهیم وحی برگزیده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 3 - 7

7 - قابلیت و گنجایش زبان عربی ، برای ارائه مفاهیم وحی و بیان معارف الهی

کت_ب فصّلت ءای_ته قرءانًا عربیًّا

خداوند پس از بیان این حقیقت که قرآن به روشنی بیان گشته (فصّلت آیاته) آن را به عربی بودن توصیف کرده تا به این معنا اشاره کند که لغت عرب آن قابلیت را داشت که بتواند زبان وحی باشد و معارف الهی را در خود جای دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 44 - 5

5 - زبان قرآن ، زبانی گویا ، روشن و به دور از ابهام

و لو جعلن_ه قرءانًا أعجمیًّا لقالوا لولا فصّلت ءای_ته

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 3 - 3

3 - زبان عربی ، دارای جایگاهی ویژه در انتقال مفاهیم بلند و معارف نیازمند اندیشه و تعقل

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربیًّا لعلّکم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 12 - 16

ص: 25

16- ظرفیت زبان عربی ، برای رساندن پیام خدا و ابلاغ بیم ها و بشارت های الهی به خلق *

و ه_ذا کت_ب مصدّق لسانًا عربیًّا لینذر الذین ظلموا و بشری للمحسنین

از ارتباط میان <لساناً عربیّاً> و <لینذر>، استفاده می شود که عربی بودن قرآن، دارای تأثیری مهم در ابلاغ انذار و تبشیر الهی به خلق است.

9- ویژگیهای عربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 2 - 5،6

5_ قابلیت و گنجایش زبان عرب ، برای مفاهیم وحی و بیان معارف الهی

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربیًّا لعلکم تعقلون

فهمیدن حقایق وحی به عنوان غایتی برای نزول قرآن به لغت عرب ، می رساند که عربی بودن قرآن ، در فهم معارف و حقایق وحی دخیل است و این از قابلیت لغت عرب برای ارائه مفاهیم وحی حکایت دارد.

6_ گویایی و رسا$ بودن زبان عرب ، فلسفه نزول قرآن به آن لغت

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربیًّا لعلکم تعقلون

<عربی> به معنای فصیح و روشن است و لغت عرب را به این سبب عربی می گویند. بنابراین <قرآناً عربیّاً> ; یعنی ، قرآن به لغت عرب است ، همان لغتی که گویا و رساست.

ص: 26

4- عرش

1- آثار تدبیر عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 22 - 11

11- ربوبیت و تدبیر خداوند بر عرش ( مرکز اداره جهان ) ، دلیل یگانگی او و نبودن شریک و معبود دیگری در عالم هستی است .

لو کان فیهما ءالهه . .. فسبح_ن اللّه ربّ العرش عمّا یصفون

<ربّ العرش> صفت برای اسم جلاله (اللّه) است. توصیف خداوند به این صفت _ پس از نفی معبودها و خدایان دیگر در عالم می تواند بیانگر این نکته باشد که صفت <ربّ> و تدبیر امور، تنها در انحصار خداوند است و شریکی برای او نیست.

2- ابراهیم(ع) و رؤیت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 78 - 3

3 _ بزرگتر بودن خورشید از ماه، بهانه ابراهیم(ع) برای عدول از ماه پرستی و تظاهر به پرستش خورشید

فلما رءا الشمس بازغه قال هذا ربی هذا أکبر

3- استغفار حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 7 - 8،12،13

8 - استغفار و آمرزش خواهی فرشتگان عرش الهی ، برای مؤمنان

و یستغفرون للذین ءامنوا

12 - جمله < ربّنا وسعت کل شیء رحمه . . . و قهم عذاب الجحیم > متن مناجات فرشتگان با خداوند به هنگام آمرزش خواهی از او برای مؤمنان

و یستغفرون للذین ءامنوا ربّنا وسعت کلّ شیء رحمه و علمًا

13 - درخواست آمرزش از خداوند ، برای توبه کنندگان و رهروان راه الهی از سوی فرشتگان حامل عرش

ص: 27

فاغفر للذین تابوا و اتّبعوا سبیلک

4- استوای خدا بر عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 5 - 6،7،8،9

6 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) : ( فی قوله تعالی ) < الرحمن علی العرش استوی > یقول : علی الملک احتوی ;

از امام صادق(ع) روایت شده: (که در باره سخن خدا) <الرحمن علی العرش استوی> فرمود: مقصود این است که خداوند بر ملک احاطه داراد>.

7 - < عن علی ( ع ) قال : . . . و لیس العرش کما تظن کهیئه السریر ، و ل_کنّه شیء محدود مخلوق مدبّر ، و ربّک عزّوجلّ مالکه ، لا أنّه علیه ککون الشی علی الشی ;

از علی(ع) روایت شده که فرمود:. .. عرش آنسان که گمان می کنی مانند تخت (پادشاهان) نیست، بلکه موجودی محدود و مخلوق و تحت تدبیر (خداوند) است و پروردگار تو مالک آن است، نه این که خداوند بر روی آن باشد، آن گونه که اشیا بر روی یکدیگر قرار می گیرند>.

8 - < عن محمدبن مارد : إنّ أباعبداللّه ( ع ) سئل عن قول اللّه عزّوجلّ : < الرحمن علی العرش استوی > فقال : استوی من کلّ شیء فلیس شیء أقرب إلیه من شیء ;

از محمدبن مارد نقل شده که از امام صادق(ع) در باره قول خدای عزّوجلّ <الرحمن علی العرش استوی> سؤال شد فرمود: (مراد آیه این است) نسبت خداوند به همه اشیا یکسان است، پس هیچ چیز به خدا نزدیک تر از چیز دیگر نیست>.

9 - < عن أبی الحسن موسی ( ع ) و سئل عن معنی قول اللّه < الرحمن علی العرش استوی > فقال : استولی علی ما دقّ و جلّ ;

از امام موسی بن جعفر(ع) روایت شده که در پاسخ سؤال از معنی سخن خدا <الرحمن علی العرش استوی> فرمود: خداوند بر همه موجودات کوچک و بزرگ تسلّط دارد>.

5- استیلای خدا بر عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 54 - 4

4 _ خداوند پس از آفرینش آسمان ها و زمین ( نظام هستی ) با استیلا بر عرش ، به تدبیر امور آنها پرداخت .

ثم استوی علی العرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 2 - 4

4_ خداوند ، بر عرش ( تمام هستی ) تسلّط و فرمانروایی دارد .

ثم استوی علی العرش

از معانی <استواء> تسلّط داشتن است و <ثم> برای تراخی رتبی می باشد و این مفهوم را در جمله ارائه می کند که مهمتر از برافراشته ساختن آسمانها ، این است که او بر عرش سلطه دارد.

ص: 28

6- اقرار حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 7 - 9

9 - اعتراف فرشتگان حامل عرش الهی ، به ربوبیت خداوند و رحمت و علم گسترده او درباره همه پدیده های عالم

ربّنا وسعت کلّ شیء رحمه و علمًا

7- اهمیت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 22 - 9

9- عظمت و اهمیت عرش الهی در میان موجودات زمینی و آسمانی

فسبح_ن اللّه ربّ العرش

8- تدبیر عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 82 - 3

3 - آسمان ها و زمین ( مجموعه هستی ) ، عرش خداوند و تحت ربوبیت عالی و بی نقص او

ربّ السم_وت و الأرض ربّ العرش

بنابراین که <ربّ العرش> عطف بیان باشد، برداشت بالا به دست می آید.

9- تسبیح حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 7 - 1

1 - فرشتگان حامل عرش و پیرامون آن ، به تسبیح و تنزیه خداوند همراه با ستایش او می پردازند .

الذین یحملون العرش و من حوله یسبّحون بحمد ربّهم

10- حاکم عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 29

7 - توبه - 9 - 129 - 8

8 _ عرش ( مرکز اداره هستی ) تنها تحت ربوبیت و مدیریت خداوند یکتاست .

لا إله إلا هو . .. و هو رب العرش العظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 2 - 10

10_ تدبیر امور عالم تنها درخور برافرازنده آسمانها ، سلطه دار عرش ، و اختیاردار خورشید و ماه است .

الله الذی رفع السموت . .. یدبر الأمر

در ترکیب <الله الذی . ..> دو وجه گفته شده است:$1_ <الله> مبتدا و <الذی> صفت آن است و جمله <یدبر الأمر> خبر برای <الله>. 2_ <الله> مبتدا و <الذی> خبر آن است. برداشت فوق از هر دو وجه استفاده می شود، اگرچه بنابر وجه دوم دلالت آیه بر برداشت فوق صریح تر و روشن تر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 20 - 5

5 - سلطه خداوند بر عرش ، پشتوانه اقتدار جبرئیل

ذی قوّه عند ذی العرش مکین

وصف <ذی العرش>، می تواند این نکته را برجسته سازد که منزلت والای جبرئیل، نزد کسی که عرش مقهور او است، اتصاف او را به <ذی قوّه> تضمین می کند.

11- حاکمیت بر عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 42 - 12

12- مرکز فرمانروایی جهان هستی را در اختیار داشتن ( صاحب عرش بودن ) ، لازمه غیر قابل انفکاک خداوندی

إذًا لاَبتغوا إلی ذی العرش سبیلاً

از اینکه خداوند می فرماید: <اگر خدایان دیگری وجود داشت، باید برای رسیدن به صاحب عرش، راه و وسیله ای پیدا کنند> نشان می دهد که خدایی، عرش لازم دارد و با آن تلازم تفکیک ناپذیری دارد.

12- حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 22

22 _ مردن هر صاحب روحی ، حتّی ملائکه مقرّبین و حاملان عرش

کلّ نفس ذائقه الموت

امام صادق (ع) در تفسیر آیه فوق فرمود: انّه یموت اهل الارض حتّی لا یبقی احد ثمّ یموت اهل السّماء حتّی لا یبقی احد الّا ملک الموت و حمله العرش و جبرئیل و میکائیل . .. فیجئی ملک الموت حتّی یقوم بین یدی اللّه عزّ و جلّ ... فیقول (اللّه): انّی

ص: 30

قد قضیت عل کلّ نفس فیها الرّوح الموت ... .

_______________________________

کافی، ج 3، ص 256، ح 25 ; نورالثقلین، ج 1، ص 419، ح 470.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 17 - 2،4،8

2 - هشت فرشته در روز قیامت ، عرش الهی را حمل خواهند کرد .

و یحمل عرش ربّک فوقهم یومئذ ثم_نیه

در این که مقصود از <ثمانیه> هشت تن از فرشتگان است یا هشت گروه از آنان، میان مفسران اختلاف هست. برای انتخاب و تعیین هر یک از آنها، دلیل روشن و قاطعی وجود ندارد.

4 - فرشتگان هشتگانه ، حاملان تخت داوری خداوند در قیامت

و الملک علی أرجائها و یحمل عرش ربّک فوقهم

در صورتی که مقصود از <عرش> در این آیه، تخت قضاوت و داوری باشد، مطلب بالا استفاده می شود.

8 - < فقال علیّ ( ع ) : إنّ الملائکه تحمل العرش و لیس العرش کما تظنّ کهیئه السریر و ل_کنّه شیء محدود مخلوق مدبَّر ، و ربّک عزّوجلّ مالکُه . . . و أمر الملائکه بحمله فهم یحملون العرش بما أقدرهم علیه . . . ;

علی(ع) فرمود: ملائکه حامل عرش اند و عرش آن طور که تو تصور نموده ای _ که مثل یک تخت باشد _ نیست; بلکه عرش موجود محدودی است که خداوند، آن را خلق نموده و تحت تدبیر او است و پروردگارت عزّوجلّ مالک آن است . .. و ملائکه را مأمور حمل آن نموده و آنان با قدرتی که خدا به آنها داده حامل عرش اند>.

13- حرکت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 2 - 6

6_ آسمانها ، عرش ، خورشید و ماه تا سرآمدی معیّن در حرکتند .

کل یجری لأجل مسمًّی

مضاف الیه محذوف از کلمه <کل> ضمیری است که به <السموت>، <عرش>، <شمس> و <قمر> باز می گردد. <مسمّی> یعنی مشخص و معین. <اجل> در لغت به معنای مدت و نیز به معنای پایان مدت آمده است. برداشت فوق بر اساس دومین معناست. گفتنی است که بر این مبنا <لام> در <لأجل> به معنای <إلی> خواهد بود.

14- حقیقت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 5 - 7

7 - < عن علی ( ع ) قال : . . . و لیس العرش کما تظن کهیئه السریر ، و ل_کنّه شیء محدود مخلوق مدبّر ، و ربّک عزّوجلّ مالکه ، لا أنّه علیه ککون الشی علی الشی ;

از علی(ع) روایت شده که فرمود:. .. عرش آنسان که گمان می کنی مانند تخت (پادشاهان) نیست، بلکه موجودی محدود و

ص: 31

مخلوق و تحت تدبیر (خداوند) است و پروردگار تو مالک آن است، نه این که خداوند بر روی آن باشد، آن گونه که اشیا بر روی یکدیگر قرار می گیرند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 82 - 3،4

3 - آسمان ها و زمین ( مجموعه هستی ) ، عرش خداوند و تحت ربوبیت عالی و بی نقص او

ربّ السم_وت و الأرض ربّ العرش

بنابراین که <ربّ العرش> عطف بیان باشد، برداشت بالا به دست می آید.

4 - عرش ، حقیقتی فراتر و فراگیرتر از آسمان ها و زمین

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض ربّ العرش

<ربّ العرش> می تواند ذکر عام بعد از خاص باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 17 - 8

8 - < فقال علیّ ( ع ) : إنّ الملائکه تحمل العرش و لیس العرش کما تظنّ کهیئه السریر و ل_کنّه شیء محدود مخلوق مدبَّر ، و ربّک عزّوجلّ مالکُه . . . و أمر الملائکه بحمله فهم یحملون العرش بما أقدرهم علیه . . . ;

علی(ع) فرمود: ملائکه حامل عرش اند و عرش آن طور که تو تصور نموده ای _ که مثل یک تخت باشد _ نیست; بلکه عرش موجود محدودی است که خداوند، آن را خلق نموده و تحت تدبیر او است و پروردگارت عزّوجلّ مالک آن است . .. و ملائکه را مأمور حمل آن نموده و آنان با قدرتی که خدا به آنها داده حامل عرش اند>.

15- حقیقت عرش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 86 - 5

5 - عرش عظیم الهی ، حقیقتی غیر از آسمان های هفتگانه

قل من ربّ السم_وت السبع و ربّ العرش العظیم

ذکر جداگانه عرش و توصیف آن به وصف <عظیم>، می تواند بیانگر مطلب فوق باشد.

16- حمایتهای حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 7 - 18

18 - مؤمنان تائب و پیرو راه الهی ، برخوردار از لطف و حمایت فرشتگان عرش الهی

الذین یحملون العرش . .. یستغفرون ... للذین تابوا و اتّبعوا سبیلک

ص: 32

17- حمد حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 7 - 1

1 - فرشتگان حامل عرش و پیرامون آن ، به تسبیح و تنزیه خداوند همراه با ستایش او می پردازند .

الذین یحملون العرش و من حوله یسبّحون بحمد ربّهم

18- خلقت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 7 - 17،18

17_ < عن علی بن الحسین ( ع ) قال : إن الله عزوجل خلق العرش . . . من أنوار مختلفه فمن ذلک النور نور أخضر . . . و نور أصفر . . . و نور أحمر . . . و نور أبیض . . . ;

از امام سجاد(ع) روایت شده است که فرمود: . .. همانا خدای عزوجل عرش را ... از نورهای گوناگون خلق کرد که از این نورها نور سبز بود ... و نور زرد ... و نور سرخ ... و نور سفید ...>.

18_ < عن علی ( ع ) . . . خلق [ الله ] عرشه من نوره و جعله علی الماء . . . و ذلک قوله : < و کان عرشه علی الماء . . . > ;

از امام علی(ع) روایت شده است که فرمود: . .. [خداوند] عرش خود را از نور خویش آفرید و آن را بر آب قرار داد ... و این است قول خدا که می فرماید: <و کان عرشه علی الماء ...>.

19- دعای حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 7 - 12،19

12 - جمله < ربّنا وسعت کل شیء رحمه . . . و قهم عذاب الجحیم > متن مناجات فرشتگان با خداوند به هنگام آمرزش خواهی از او برای مؤمنان

و یستغفرون للذین ءامنوا ربّنا وسعت کلّ شیء رحمه و علمًا

19 - درخواست مصونیت از عذاب دوزخ از سوی فرشتگان عرش ، برای مؤمنان تائب و پیرو راه خدا

و قهم عذاب الجحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 8 - 1

1 - وارد کردن مؤمنان تائب و پیرو راه خدا و نیز پدران ، همسران و فرزندان صالح آنان به بوستان های ماندگار بهشت ، دعا و درخواست فرشتگان عرش از درگاه الهی

ربّنا و أدخلهم جن_ّت. .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّی_ّتهم

<مَن> در <و من صلح. ..> می تواند عطف بر ضمیر <هم> در <أدخلهم...> و یا عطف بر ضمیر<هم> در <وعدتهم> باشد. برداشت یاد شده مبتنی بر احتمال نخست است.

ص: 33

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 9 - 1

1 - نگه داشتن مؤمنان تائب و صالحان ، از بدی ها و ناراحتی های روز قیامت ، دعا و درخواست فرشتگان عرش الهی از خداوند

و قهم السیّئات

الف و لام جنس در <السیّئات> مفید استغراق و عموم است و مقصود از آن در آیه شریفه، بدی ها و ناراحتی هایی است که یا بر اثر گناهان و لغزش های خود انسان و یا به خاطر شرایط سخت روز قیامت برای آدمی پدید می آید.

20- رؤیت عرش در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 75 - 4،5

4 - قابل رؤیت بودن فرشتگان و عرش در قیامت برای انسان ها

و تری المل_ئکه حافّین من حول العرش

فاعل و مخاطب فعل <تری>، ممکن است همه انسان ها باشند و نیز ممکن است شخص پیامبراسلام(ص) باشد. برداشت یاد شده مبتنی بر احتمال نخست است.

5 - قابل رؤیت بودن فرشتگان و عرش در قیامت ، برای پیامبراسلام ( ص )

و تری المل_ئکه حافّین من حول العرش

21- شکل هندسی عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 3 - 25

25 _ از امام صادق ( ع ) سؤال شد : . . . و لِمَ صار العرش مربعاً ؟ قال : لأن الکلمات التی بنی علی ها الاسلام أربع و هی سبحان اللّه و الحمدللّه و لا إله إلا اللّه و اللّه اکبر ;

چرا عرش مربع شده است؟ فرمود: زیرا کلماتی که اسلام بر آنها بنا شده، چهار کلمه است: <سبحان اللّه> و <الحمد للّه> و <لا اله الا اللّه> و <اللّه اکبر>.

22- صفات عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 129 - 13

13 _ حنان بن سدیر گوید : < سألت اباعبداللّه عن العرش و الکرسی فقال : إن للعرش صفات کثیره مختلفه . . . فقوله : < رب العرش العظیم > یقول : الملک العظیم ;

از امام صادق (ع) درباره عرش و کرسی سؤال کردم، فرمود: برای عرش صفات مختلف زیادی است . .. قول خدا که می فرماید:

ص: 34

<رب العرش العظیم> مقصود، ملک عظیم است>.

23- عرش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 86 - 4

4 - آسمان های هفتگانه و عرش عظیم ، مظهر ربوبیت یگانه خداوند

قل من ربّ السم_وت السبع و ربّ العرش العظیم

24- عرش خدا و آب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 7 - 15،18

15_ < قال رسول الله ( ص ) : إن الله قدّر مقادیر الخلایق قبل أن یخلق السم_وات و الأرض بخمسین ألف سنه و کان عرشه علی الماء ;

از رسول خدا(ص) روایت شده است که فرمود: خداوند پنجاه هزار سال قبل از خلقت آسمانها و زمین ، مقدرات مخلوقات را تعیین کرد در حالی که عرش خدا بر آب بود>.

18_ < عن علی ( ع ) . . . خلق [ الله ] عرشه من نوره و جعله علی الماء . . . و ذلک قوله : < و کان عرشه علی الماء . . . > ;

از امام علی(ع) روایت شده است که فرمود: . .. [خداوند] عرش خود را از نور خویش آفرید و آن را بر آب قرار داد ... و این است قول خدا که می فرماید: <و کان عرشه علی الماء ...>.

25- عرش در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 17 - 5

5 - مسند قضای الهی در قیامت ، بر فراز خلایق و در منظر همگان

و یحمل عرش ربّک فوقهم

برداشت یاد شده، مبتنی بر این احتمال است که مرجع ضمیر <فوقهم>، خلایق در محشر باشد.

26- عظمت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 22 - 9

9- عظمت و اهمیت عرش الهی در میان موجودات زمینی و آسمانی

ص: 35

فسبح_ن اللّه ربّ العرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 82 - 2

2 - عظمت و هماهنگی تدبیر آسمان ها و زمین و عرش ، نشان دهنده حاکمیت خدای یگانه بر هستی است .

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض

27- عظمت عرش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 26 - 4

4 - عرش الهی ( مرکز حاکمیت و تدبیر خدا ) ، بسیار عظیم و گسترده

ربّ العرش العظیم

28- فلسفه حرکت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 2 - 7

7_ حرکت آسمانها ، عرش ، خورشید و ماه برای سپری شدن مدت معین شده برای حیات دنیاست .

کل یجری لأجل مسمًّی

برداشت فوق بر این اساس است که <لأجل> به معنای مدت باشد. بر این اساس <لام> در <لأجل> به معنای غایت و هدف است.

29- مالک عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 129 - 10

10 _ خدا ، مالک عرش عظیم ( مرکز اداره هستی ) است .

هو رب العرش العظیم

برداشت فوق بر این اساس است که <رب> به معنای <مالک> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 22 - 10

10- خداوند ، مالک و صاحب اختیار عرش ( مرکز اداره هستی ) است .

فسبح_ن اللّه ربّ العرش

ص: 36

برداشت یاد شده مبتنی بر یکی از معانی <ربّ> (مالکیت و صاحب اختیار) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 20 - 4

4 - عرش ( جهان هستی ) ، مملوک و در اختیار خداوند است .

ذی العرش

<عرش>; یعنی، تخت فرمانروایی (مقاییس اللغه). مالکیت عرش، کنایه از سلطه بر اداره و تدبیر نظام عالم است.

30- محمد(ص) و رؤیت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 75 - 5

5 - قابل رؤیت بودن فرشتگان و عرش در قیامت ، برای پیامبراسلام ( ص )

و تری المل_ئکه حافّین من حول العرش

31- مدبر عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 22 - 8

8- عرش ( مرکز اداره هستی ) ، تنها تحت تدبیر و ربوبیت الهی است .

ربّ العرش

<عرش> به معنای تخت پادشاهی و فرمان روایی است و در رابطه با خداوند اشاره به مرکز اداره جهان است. گفتنی است چون در صدر آیه وجود شریک و معبود دیگری نفی شده است، انحصار تدبیر عرش در خداوند به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 8

8 - خدا ، پرورش دهنده و اداره کننده مرکز مدیریت فیض بخش هستی ( عرش )

ربّ العرش الکریم

32- مراد از عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 7 - 19

19_ < عن أبی عبدالله ( ع ) قال : العرش فی وجه هو جمله الخلق . . . و فی وجه آخر العرش هو العلم الذی إطلع الله علیه أنبیاءه و رسله و حججه . . . ;

ص: 37

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: عرش در یک وجه همه خلق است . .. و در وجه دیگر عرش علمی است که خداوند پیامبران و رسولان و حجت های خود را از آن آگاه کرده است ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 86 - 6

6 - < عن حنان بن سدیر قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن العرش و الکرسی ، فقال : إنّ للعرش صفات کثیره مختلفه ، له فی کلّ سبب و صنع فی القرآن صفه علی حده فقوله < رب العرش العظیم > یقول : الملک العظیم ;

حنان بن سدیر گوید: از امام صادق(ع) از عرش سؤال کردم؟ آن حضرت فرمود: عرش اوصفات فراوان و گوناگونی دارد و برای آن در قرآن _ به هر مناسبتی که ذکر شده _ صفت خاصی است پس قول خدا <ربّ العرش العظیم> به معنای <الملک العظیم> است >.

33- مراد از عرش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 26 - 8

8 - < حنان بن سدیر قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن العرش و الکرسی : فقال إنّ للعرش صفات کثیره مختلفه . . . فقوله < ربّ العرش العظیم > یقول الملک العظیم ;

حنان بن سدیر می گوید: از امام صادق(ع) درباره عرش و کرسی پرسیدم، فرمود: برای عرش صفات زیاد و گوناگونی هست . .. و در این سخن خداوند <ربّ العرش العظیم> مراد ملک عظیم است>.

34- معبودان باطل و عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 42 - 2

2- پیامبر ( ص ) ، موظف شد تا به مشرکان اعلام کند : اگر با خدای واحد ، خدایان دیگری وجود دارد ، باید آنان برای گرفتن عرش چاره اندیشی نموده و وسیله ای فراهم آورند .

قل لو کان معه ءالهه کما یقولون إذًا لاَبتغوا إلی ذی العرش سبیلاً

35- مکان استقرار عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 17 - 5

5 - مسند قضای الهی در قیامت ، بر فراز خلایق و در منظر همگان

و یحمل عرش ربّک فوقهم

برداشت یاد شده، مبتنی بر این احتمال است که مرجع ضمیر <فوقهم>، خلایق در محشر باشد.

ص: 38

36- ملائکه اطراف عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 7 - 1،8،9،12

1 - فرشتگان حامل عرش و پیرامون آن ، به تسبیح و تنزیه خداوند همراه با ستایش او می پردازند .

الذین یحملون العرش و من حوله یسبّحون بحمد ربّهم

8 - استغفار و آمرزش خواهی فرشتگان عرش الهی ، برای مؤمنان

و یستغفرون للذین ءامنوا

9 - اعتراف فرشتگان حامل عرش الهی ، به ربوبیت خداوند و رحمت و علم گسترده او درباره همه پدیده های عالم

ربّنا وسعت کلّ شیء رحمه و علمًا

12 - جمله < ربّنا وسعت کل شیء رحمه . . . و قهم عذاب الجحیم > متن مناجات فرشتگان با خداوند به هنگام آمرزش خواهی از او برای مؤمنان

و یستغفرون للذین ءامنوا ربّنا وسعت کلّ شیء رحمه و علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 8 - 1

1 - وارد کردن مؤمنان تائب و پیرو راه خدا و نیز پدران ، همسران و فرزندان صالح آنان به بوستان های ماندگار بهشت ، دعا و درخواست فرشتگان عرش از درگاه الهی

ربّنا و أدخلهم جن_ّت. .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّی_ّتهم

<مَن> در <و من صلح. ..> می تواند عطف بر ضمیر <هم> در <أدخلهم...> و یا عطف بر ضمیر<هم> در <وعدتهم> باشد. برداشت یاد شده مبتنی بر احتمال نخست است.

37- نجات حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 68 - 12

12 - < قال رسول اللّه ( ص ) : < و نفخ فی الصور فصعق من فی السماوات و من فی الأرض إلاّ من شاء اللّه > قالوا : یا رسول اللّه من ه_ؤلاء الذین استثنی اللّه ، قال : جبرئیل و میکائیل و ملک الموت و اسرائیل و حمله العرش . . . ;

از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: <و نفخ فی الصور. .. إلاّ من شاء اللّه>. [اصحاب] گفتند: ای رسول خدا! این کسانی که استثنا شده اند چه کسانی هستند؟ فرمود: جبرئیل، میکائیل، ملک الموت، اسرائیل و حاملان عرش هستند...>.

38- نقش عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 39

6 - اعراف - 7 - 54 - 5

5 _ عرش ، مرکز استیلای الهی بر جهان آفرینش است .

إن ربکم اللّه . .. استوی علی العرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 3 - 9

9 _ < عرش > مرکز تدبیر و فرمانروایی جهان آفرینش

الذی خلق السموت . .. ثم استوی علی العرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 42 - 7

7- عرش ، بالاترین مرکز قدرت ، حاکمیت و تقدیر خداوند بر جهان هستی است .

لو کان معه . .. إذًا لاَبتغوا إلی ذی العرش سبیلاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 5 - 2

2 - عرش ، مرکز تدبیر و کنترل آسمان ها و زمین و تحت سیطره خداوند است .

خلق الأرض والسم_وت العلی . الرحم_ن علی العرش استوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 22 - 8

8- عرش ( مرکز اداره هستی ) ، تنها تحت تدبیر و ربوبیت الهی است .

ربّ العرش

<عرش> به معنای تخت پادشاهی و فرمان روایی است و در رابطه با خداوند اشاره به مرکز اداره جهان است. گفتنی است چون در صدر آیه وجود شریک و معبود دیگری نفی شده است، انحصار تدبیر عرش در خداوند به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 59 - 6

6 _ عرش ، مرکز تدبیر و فرمانروایی جهان آفرینش

ثمّ استوی علی العرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 26 - 4

4 - عرش الهی ( مرکز حاکمیت و تدبیر خدا ) ، بسیار عظیم و گسترده

ربّ العرش العظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 40

14 - سجده - 32 - 4 - 6

6 - عرش ، مرکز تدبیر و اداره جهان است .

اللّه الذی خلق . .. ثمّ استوی علی العرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 75 - 6

6 - جهان ، دارای مرکز اداره و فرمانروایی

العرش

<عرش> به معنای تخت فرمانروایی است و گاهی کنایه از مرکز اداره و فرمانروایی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 7 - 4

4 - جهان ، دارای مرکز اداره و فرمان روایی است .

العرش

<عرش> به معنای تخت فرمان روایی است و گاهی کنایه از مرکز اداره و فرمان روایی می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 15 - 5

5 - جهان هستی ، دارای مرکز اداره و فرمان روایی به نام ( عرش )

ذو العرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 4 - 6

6 - جهان آفرینش ، دارای مرکزیت فیض الهی به نام عرش

ثمّ استوی علی العرش

با توجه به این که نظام خلقت، نظام اسباب و مسببات است و پدیده های این عالم، نمی توانند فیض الهی را به طور مستقیم و بدون وسایط فیض دریافت کنند; <عرش> می تواند اشاره به مرکزیتی داشته باشد که سرچشمه فیض الهی است و وسایط فیض، آن را از آن مرکز دریافت کرده و به ترتیب به اشیا و امور عالم می رسانند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 17 - 3

3 - < عرش > ، مرکز تدبیر و فرمان روایی جهان هستی

و یحمل عرش ربّک

<عرش> به معنای تخت فرمان روایی است و در این آیه، کنایه از مرکز تدبیر و فرمان روایی جهان است که فرشتگان، به فرمان خداوند به این امر می پردازند.

ص: 41

39- نقش عرش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 6،7

6 - جهان هستی ، دارای مرکز فرمان روایی و تدبیر ( عرش )

فتع_لی اللّه الملک الحقّ . .. ربّ العرش الکریم

7 - عرش الهی ، سرچشمه فیض بخش جهان هستی

ربّ العرش الکریم

از معانی <کریم> عطابخشی بسیار است. بنابراین توصیف عرش به کریم، بیانگر برداشت فوق می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 15 - 2

2 - عرش ، مرکز تدبیر امور جهان و مملوک خداوند است .

ذو العرش

درباره مصداق <عرش> دیدگاه های گوناگونی وجود دارد; از جمله این که عرش، جایگاهی است که تمام جهان را فراگرفته است. نام گذاری آن به <عرش> (تخت سلطنت)، به این اعتبار است که آن جایگاه، به منزله مرکز اداره جهان است. مالکیت خداوند بر عرش، به معنای مالکیت او بر تمام هستی است.

40- وسعت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 82 - 3

3 - آسمان ها و زمین ( مجموعه هستی ) ، عرش خداوند و تحت ربوبیت عالی و بی نقص او

ربّ السم_وت و الأرض ربّ العرش

بنابراین که <ربّ العرش> عطف بیان باشد، برداشت بالا به دست می آید.

41- هماهنگی تدبیر عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 82 - 2

2 - عظمت و هماهنگی تدبیر آسمان ها و زمین و عرش ، نشان دهنده حاکمیت خدای یگانه بر هستی است .

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض

ص: 42

5- عرف

1- ارزش عرف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 6 - 13

13 _ اعتبار عرف ، در تعیین مقدار ارزش کار

فلیاکل بالمعروف

کلمه <بالمعروف>، یعنی متعارف و مورد پسند مردم.

2- اهمیت عرف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 263 - 4

4 _ عُرف ، مرجع تشخیص برخی از موضوعات احکام الهی

قول معروف

یعنی گفتاری که عُرف دینداران آن را بپسندد.

3- عرف و دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 180 - 6

6 - نقش معیار های عرفی در احکام دین

الوصیه للولدین و الأقربین بالمعروف

4- عرف و قوانین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 180 - 6

ص: 43

6 - نقش معیار های عرفی در احکام دین

الوصیه للولدین و الأقربین بالمعروف

5- عرف و موضوع شناسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 180 - 5

5 - وصیت های مالی باید در حد متعارف بوده و به گونه ای که مردم آن را نابه جا و ناروا نشمارند .

الوصیه للولدین و الأقربین بالمعروف

معروف مقابل منکر به معنای شناخت شده است و مراد از آن، چیزی است که مردم در جامعه دینی آن را شایسته بدانند و مورد انکار قرار ندهند.

6- ملاک عرفی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 3

3 - از سرگیری زندگی با زن مطلّقه و یا جدایی همیشگی از او ، پس از گذشت زمان عدّه ، باید به صورت پسندیده و براساس موازین عقل و شرع باشد .

فامسکوهنّ بمعروف أو فارقوهنّ بمعروف

<معروف> اسم برای هر کاری است که از نظر عقل و شرع، حسن و خوبی آن شناخته شده باشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 6 - 9

9 - توجه به مصالح و منافع نوزادان و نیز رعایت موازین شرعی و عقلی ، باید اساس و مبنای مشاوره و هم فکری مردان و زنان مطلّقه باشد .

و أتمروا بینکم بمعروف

<معروف> اسم برای هر کاری است که از نظر عقل و شرع، حسن و خوبی آن شناخته شده باشد (مفردات راغب).

7- ملاکهای عرفی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 180 - 6

6 - نقش معیار های عرفی در احکام دین

الوصیه للولدین و الأقربین بالمعروف

ص: 44

8- نقش عرف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 19 - 12

12 _ عُرف ( نظر عموم مردم ) تعیین کننده معاشرت های پسندیده

و عاشروهنّ بالمعروف

مراد از <معروف>، امری است که مردم در اجتماع خویش به نیکی می شناسند و مورد انکار قرار نمی دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 25 - 17

17 _ عرف ، میزانی در تعیین مقدار مزد کارها

اتوهُنّ اجورهنّ بالمعروف

ص: 45

6- عرفات

1- عرفات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 196 - 43

43 _ وجوب سه روز روزه ، در روز ترویه و روز قبل و روز بعد از آن ( عرفه ) در حج بر کسی که قادر به قربانی نیست .

فمن لم یجد فصیام ثلثه ایّام فی الحجّ

از امام صادق (ع) درباره حج کننده ای که قادر بر قربانی نیست سؤال شد، آن حضرت فرمود: یصوم ثلاثه ایّام فی الحجّ یوماً قبل الترویه و یوم الترویه و یوم عرفه

_______________________________

کافی، ج 4، ص 508، ح 3 ; نورالثقلین، ج 1، ص 190، ح 677 و 679.

2- استغفار در عرفات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 199 - 8،13

8 _ لزوم استغفار ، به هنگام کوچ کردن از عرفات و مَشعرالحرام

ثم افیضوا . .. و استغفروا اللّه

در این برداشت، هر دو نظ ر درباره جمله <ثم افیضوا> (افاضه از مشعر و یا عرفات)، ملحوظ شده است.

13 _ طالبان آمرزش الهی به هنگام کوچ از مشعر و عرفات ، مشمول مغفرت و رحمت خداوند هستند .

ثم افیضوا . .. و استغفروا اللّه ان اللّه غفور رحیم

3- برکات عرفات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 5

5 - عرفات و مشعر ، کانون خیر و برکت فراوان برای حج گزاران

لیشهدوا من_فع لهم

برداشت فوق، بر این اساس است که <لیشهدوا> مربوط به حضور در عرفات و مشعر باشد.

ص: 46

4- خیریت عرفات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 5

5 - عرفات و مشعر ، کانون خیر و برکت فراوان برای حج گزاران

لیشهدوا من_فع لهم

برداشت فوق، بر این اساس است که <لیشهدوا> مربوط به حضور در عرفات و مشعر باشد.

5- قریش و عرفات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 199 - 12

12 _ اعتقاد قریش به عدم لزوم کوچ کردن آنان از عرفات

ثم افیضوا من حیث افاض الناس

امام صادق (ع): اولئک قریش کانوا یقولون: نحن اولی الناس بالبیت و لا یفیضون الا من المزدلفه، فامرهم اللّه ان یفیضوا من عرفه

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 96، ح 263 ; نورالثقلین، ج 1، ص 195، ح 710.

6- نامگذاری عرفات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 198 - 18

18 _ خطاب جبرئیل به حضرت ابراهیم ، در عرفات : < اعرف بها مناسکک و اعترف بذنبک > سبب نامگذاری عرفات به این نام

فاذا افضتم من عرفات

امام باقر (ع) و امام صادق (ع): . .. فقال <جبرئیل> هذه عرفات، فاعرف بها مناسکک و اعترف بذنبک فسمّی عرفات

_______________________________

کافی، ج 4، ص 207، ح 9 ; علل الشرایع، ج 2، ص 436، ح 1، ب 173.

7- وقوف در عرفات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 198 - 6،7

ص: 47

6 _ وقوف به عرفات ، از مناسک حج

فاذا افضتم من عرفات

کوچ کردن (افاضه) از عرفات بر فرض وقوف به آن است ; بنابراین وقوف به عرفات مفروض و مسلّم گرفته شده است.

7 _ وجوب رفتن و وقوف به مَشعرالحرام ، پس از وقوف در عرفات

فاذا افضتم من عرفات فاذکروا اللّه عند المشعرالحرام

لازمه وجوب ذکر خداوند در مشعرالحرام پس از وقوف به عرفات، وجوب رفتن و بودن (وقوف) در مشعرالحرام است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 199 - 2،11،14

2 _ وقوف در عرفات ، از مناسک حج

ثم افیضوا من حیث افاض الناس

بنابراینکه مراد، افاضه از عرفات باشد، لازمه آن لزوم وقوف در عرفات خواهد بود.

11 _ لزوم کوچ کردن از عرفات ، بسان کوچ کردن ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و سایر حج گزاران

ثم افیضوا من حیث افاض الناس

امام صادق (ع) درباره آیه <ثم افیضوا . ..> فرمود: یعنی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق فی افاضتهم منها و من کان بعدهم

_______________________________

کافی، ج 4، ص 247، ح 4 ; نورالثقلین، ج 1، ص 196، ح 719.

14 _ لزوم کوچ کردن از عرفات بسان اهل البیت ( ع )

ثم افیضوا من حیث افاض النّاس

امام حسین (ع): . .. فنحن النّاس و لذلک قال اللّه تعالی ذکره فی کتابه: <ثمّ افیضوا من حیث افاض النّاس>

_______________________________

کافی، ج 8، ص 244، ح 339 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 201، ح 2.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 3 - 16

16 _ از امام صادق ( ع ) روایت شده است که فرمود : الحج الأکبر الوقوف بعرفه و بجمع و برمی الجمار بمنی و الحج الأصغر العمره ;

حج اکبر، وقوف به عرفه و وقوف به مشعر و رمی جمرات در منی است و حج اصغر، عمره است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 4

4 - وقوف در عرفات و مشعر ، نخستین تکلیف حاجیان در مراسم حج ( پس از احرام )

لیشهدوا من_فع لهم

جمله <و یذکروا اسم اللّه. ..> مربوط به مراسم قربانی است و آیه بعدی، در رابطه با مسأله حلق، تقصیر و طواف می باشد. پس با در نظر گرفتن این مطلب که مراسم حج _ پس از پوشیدن احرام _ به ترتیب عبارت است از: وقوف در عرفات و مشعر، قربانی کردن حلق و تقصیر و طواف، باید گفت که حج در شریعت حضرت ابراهیم(ع)، با مراسم قربانی شروع و با طواف ختم می شد و وقوفین جزو مراسم نبود و یا این که جمله <لیشهدوا منافع لهم> علاوه بر این که بیانگر فلسفه تشریع حج است، ناظر به مسأله حضور در عرفات و مشعر نیز می باشد. برداشت فوق، بر پایه احتمال دوم استوار است.

ص: 48

عرفه

8- روز عرفه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 3 - 4،5،6

4 - < [ فی المجمع ] قیل : الشفع یوم النحر و الوتر یوم عرفه . . . و هی روایه جابر عن النبیّ ( ص ) ;

[در مجمع البیان آمده است:]گفته شده که شفع روز <قربانی> و وتر روز <عرفه> است . .. و این روایت جابر از پیامبر(ص) است>.

5 - < [ فی المجمع ] و قیل الشفع یوم الترویه و الوتر یوم عرفه و روی ذلک عن أبی جعفر و أبی عبداللّه ( ع ) ;

[در مجمع البیان آمده است:] گفته شده که شفع روز ترویه (هشتم ذی الحجه) و وتر روز عرفه است و این مطلب از امام باقر و امام صادق(ع) روایت شده است>.

6 - < عن النبیّ ( ص ) انّه سُئل عن الشفع و الوتر فقال : یومان و لیله یوم عرفه و یوم النحر ، و الوتر لیله النحر لیله جُمَع ;

از پیامبر(ص) از شفع و وتر سؤال شد; آن حضرت فرمود: دو روز و یک شب است روز عرفه و روز قربانی و وتر شب قربانی است که شب مشعر است>.

9- سوگند به روز عرفه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 8

8 - < عن محمّد بن هاشم عمن روی عن أبی جعفر ( ع ) قال : سأله الأبرش الکلبی عن قول اللّه عزّوجلّ < و شاهد و مشهود > فقال أبوجعفر ( ع ) : ما قیل لک ؟ فقال : قالوا : الشاهد یوم الجمعه و المشهود یوم عرفه ، فقال أبوجعفر ( ع ) : لیس کما قیل ، الشاهد یوم عرفه و المشهود یوم القیامه أما تقرأ القرآن ؟ قال اللّه عزّوجلّ : < ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود ;

محمد بن هاشم از کسی که از امام باقر(ع) روایت کرده، نقل می کند: ابرش کلبی از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ <و شاهد و مشهود> سؤال کرد، حضرت فرمود: [در این باره] برای تو چه گفته شده؟ عرض کرد: گفته اند: <شاهد> روز جمعه و <مشهود> روز عرفه است. حضرت فرمود: این چنین که برای تو گفته شده است نیست; بلکه <شاهد> روز عرفه و مشهود روز قیامت است. مگر قرآن نخوانده ای که خدای عزّوجلّ فرموده است: ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود>.

ص: 49

7- عروس

1- ازدواج با عروس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 23 - 6،7،24

6 _ حرمت ازدواج مرد با همسر فرزند خویش

حرّمت . .. و حلائل ابنائکم الّذین من اصلابکم

7 _ جواز ازدواج با همسرِ پسر خوانده و یا پسر رضاعی

حرّمت . .. و حلائل ابنائکم الّذین من اصلابکم

24 _ حرمت ازدواج مرد با همسر نوه دختری خویش

و حلائل ابنائکم الّذین من اصلابکم

امام باقر (ع): . .. انهما (حسن و حسین (ع)) من صلب رسول اللّه قال اللّه تعالی <و حلائل ابنائکم الذین من اصلابکم>، فسلهم یا ابا الجارود هل کان یحلّ لرسول اللّه نکاح حلیلتیهما؟ فان قالوا: نعم کذبوا و فجروا و ان قالوا: لا فهما ابناه لصلبه.

_______________________________

کافی، ج 8، ص 318، ح 501 ; نورالثقلین، ج 1، ص 461، ح 147.

2- محدوده حجاب عروس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 31 - 18

18 - زنان مؤمن ، مجاز به آشکار ساختن زینت های خویش ( گوشواره ، النگو گردنبند و . . . ) و مواضع آنها ( بدن ) بر شوهر ، پدر ، پدر شوهر و پسران خود هستند .

و لایبدین زینتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ

ص: 50

8- عزت

1- عزت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 62 - 10

10 _ عزّت و حکمت مطلق ، معیار الوهیّت است .

و ما من اله الا اللّه و انّ اللّه لهو العزیز الحکیم

جمله <و ان الله . .. >، تعلیلی برای <ما من اله ... > است.

2- آثار ایمان به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 74 - 4

4 - ایمان به توانایی و عزّت مطلق خدا ، ره یابی به توحید و ربوبیت یگانهءءاو است .

إنّ اللّه لقویّ عزیز

3- آثار درک عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 1 - 9

9 - درک عزت و حکمت مطلق خداوند ، برانگیزاننده موجودات هستی به تسبیح و تنزیه او

سبّح للّه . .. و هو العزیز الحکیم

جمله <و هو العزیز الحکیم> بیانگر دلیل تسبیح گویی مخلوقات است; یعنی، آنها بدان جهت خداوند را تسبیح می گویند که او را عزیز و حکیم می یابند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 1 - 12

12 - درک فرامانروایی ، قداست ، عزّت و حکمت خدا ، برانگیزاننده موجودات هستی به تسبیح گویی او

ص: 51

یسبّح للّه . .. الملک القدّوس العزیز الحکیم

ذکر اوصاف <ملک>، <قدّوس> و. .. پس از <یسبّح للّه ...>، می تواند بیانگر علت تسبیح گویی موجودات باشد; یعنی، موجودات هستی از آن رو خدا را تنزیه می کنند که او را فرمانروای مطلق هستی، در کمال طهارت، پاکی و... می یابند.

4- آثار ذکر عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 65 - 7

7 _ توجه به انحصار عزت برای خداوند و شنوایی و دانایی مطلق او ، برطرف کننده اندوه ایجاد شده از جنجال های تبلیغاتی دشمنان است .

و لا یحزنک قولهم إن العزه للّه جمیعاً هو السمیع العلیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 5 - 6

6 - توجّه به شکست ناپذیری خداوند و مهربانی او ، برانگیزاننده امید به امداد های الهی در دل مؤمنان است .

ینصر من یشاء و هو العزیز الرحیم

آوردن دو وصف <عزّت> و <رحمت> _ پس از بیان امداد الهی و این که خداوند، هر کس را که بخواهد یاری خواهد کرد _ می تواند به منظور ایجاد امید در دل مسلمانان صدر اسلام باشد که درباره خود نیز انتظار چنین امدادهایی را داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 10 - 4

4 - توجه و اعتقاد به عزت آفرین بودن خداوند ، موجب عزت طلبی و آزاداندیشی و سبب دوری از ذلت پذیری و پستی است .

من کان یرید العزّه فللّه العزّه جمیعًا

جمله <فللّه العزّه جمیعاً> تعلیل برای جواب مقدر <من> می باشد; یعنی، هر کس طالب عزت است، از خدا جویا شود; زیرا همه عزت ها از آن او است. این معنا می تواند اشاره به مطلب یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 2 - 10

10- توجه به عزّت و شکست ناپذیری خداوند ، مقتضی خصومت نورزیدن در برابر قرآن و قوانین آن *

تنزیل الکت_ب من اللّه العزیز الحکیم

تذکر خداوند به مردم، درباره عزت و پیروزمندی خود، می تواند از آن جهت باشد که آنان را هشدار دهد تا مبادا در برابر کتاب و قوانین او، به ستیز برخیزند; زیرا کاری از پیش نخواهند برد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 8 - 5

ص: 52

5 - توجّه به عزّت و پسندیده بودن خداوند ، زمینه ساز پیدایش ایمان و پرهیز از آزاررسانی به مؤمنان است .

أن یؤمنوا باللّه العزیز الحمید

5- آثار عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 40 - 10

10 _ عذاب گنهکاران ، مظهر عزت و حکمت خداوند و آمرزش توبه کاران ، جلوه غفران و رحمت او

یعذب من یشاء و یغفر لمن یشاء

چنانچه <یعذب . .. و یغفر> اشاره به آیات پیشین داشته باشد. بیان عزت و حکمت خداوند پس از <فاقطعوا> و ذکر غفران و رحمت او پس از <فان اللّه یتوب علیه> در آن آیات، حاکی از برداشت مذکور خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 40 - 26

26 - قدرت و عزت الهی ، ضامن نصرت قطعی دفاع کنندگان از حق و یاوران دین است .

و لینصرنّ اللّه من ینصره إنّ اللّه لقویّ عزیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 217 - 4

4 - قدرت شکست ناپذیر و رحمت گسترده الهی ، مقتضی توکل و اعتماد مؤمنان بر او

و توکّل علی العزیز الرحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 219 - 3

3 - خداوند عزیز و رحیم و آگاه به نماز و راز و نیاز انسان ها ، سزاوار اعتماد و توکل کردن آنان بر او

و توکّل علی العزیز الرحیم . الذی ... و تقلّبک فی الس_جدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 42 - 5

5 - عزت و حکمت خداوند ، دلیل شایستگی او ، برای بودنش به عنوان معبودی یکتا است .

إنّ اللّه یعلم ما یدعون من دونه من شیء و هو العزیز الحکیم

این برداشت، بنابر حال بودن جمله <و هوالعزیز. ..> برای ضمیر <من دونه> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 5 - 5

5 - مشیّت خداوند در یاری انسان ها ، برخاسته از عزّت و رحمت او است .

ص: 53

ینصر من یشاء و هو العزیز الرحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 27 - 13

13 - آفرینش نخست انسان ها و بازآفرینی آنان پس از مرگ ، مقتضای حکمت و عزت خداوند است .

و هو الذی یبدؤا الخلق ثمّ یعیده . .. و هو العزیز الحکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 9 - 6،7

6 - عزت و حکمت خداوند ، منشأ تخلّف ناپذیری وعده های او است .

وعد اللّه حقًّا و هو العزیز الحکیم

7 - عزت و حکمت الهی ، مقتضی کیفر کافران و پاداش مؤمنان است .

فبشّره بعذاب ألیم . .. لهم جن_ّ_ت النعیم ... و هو العزیز الحکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 6 - 7

7 - اداره و تدبیر امور جهان ، برخاسته از علم و عزت و رحمت الهی است .

یدبّر الأمر . .. ذلک ع_لم الغیب و الشه_ده العزیز الرحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 27 - 11

11 - عزت و حکمت خداوند ، مقتضی نداشتن هرگونه شریکی است .

کلاّ بل هو اللّه العزیز الحکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 8 - 14

14 - عزت و حکمت بی مانند خداوند ، مقتضی دل بستن و امید داشتن به ورود مؤمنان تائب و پدران ، همسران و فرزندان صالح آنان به بهشت جاویدان

ربّنا و أدخلهم جن_ّت . .. إنّک أنت العزیز الحکیم

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که جمله <إنّک أنت العزیز الحکیم> تعلیل برای جمله های پیشین است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 42 - 17

17 - عزت مندی و آمرزندگی خداوند ، نشانه استحقاق انحصاری او برای الوهیت و عبادت

تدعوننی لأکفر باللّه و أشرک به . .. و أنا أدعوکم إلی العزیز الغفّ_ر

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که مؤمن آل فرعون، در رد آیین شرک و بت پرستی، به معرفی خدایی پرداخت که دو صفت عزت مندی و آمرزندگی را دارا است و این خود نوعی استدلال بر بطلان شرک و اثبات حقانیت عقیده توحیدی می

ص: 54

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 3 - 7،8،10

7 - عزت خداوند ، ضامن بقاء و استحکام وحی و معارف الهی است .

یوحی إلیک . .. اللّه العزیز الحکیم

از توصیف خداوند به عزیز و ارتباط صدر و ذیل آیه، می توان استفاده کرد که عزت خداوند مانع از بین رفتن معارف الهی است.

8 - معارف والای کتاب های آسمانی ، برخاسته از حکمت گسترده و عزت خداوندی است .

یوحی إلیک . .. العزیز الحکیم

ذکر صفت عزت و حکمت برای خداوند و ارتباط صدر و ذیل آیه، بیانگر برداشت یاد شده است.

10 - تحقق وحی در نظام طبیعت و انتخاب آن به عنوان راه ارتباط خداوند با خلق ، متکی به عزت و حکمت او است .

کذلک یوحی إلیک . .. اللّه العزیز الحکیم

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که وصف عزیز و حکیم نظر به توجیه و تبیین اصل وحی داشته و پاسخی به دو پرسش باشد: الف) آیا راستی وحی امری ممکن است ؟ ب) چرا شیوه وحی به عنوان راه ارتباط خدا با خلق انتخاب شده است؟

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 24 - 8

8 - لطف ، رحمت ، قدرت و عزت خداوند ، مقتضی مصون داشتن حریم وحی از نفوذ و تصرف دروغ پردازان

اللّه لطیف بعباده . .. و هو القویّ العزیز ... و یمح اللّه الب_طل

ارتباط مجموعه آیات و سیاق واحد آنها، می تواند بیانگر معنای یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 7 - 5

5 - شکل گیری و پیدایش قوانین و قوای هستی ، در پرتو عزّت و حکمت ازلی خداوند *

و للّه جنود السم_وت و الأرض و کان اللّه عزیزًا حکیمًا

از ارتباط دو بخش آیه (و للّه جنود. ..) با (و کان اللّه...)، می توان به مطلب بالا ره یافت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 1 - 8

8 - عزّت و حکمت خداوند ، نشانه منزّه بودن او از هر عیب و نقص ( همچون داشتن شریک و . . . )

ما فی السم_وت و الأرض و هو العزیز الحکیم

توصیف خداوند به <عزیز> و <حکیم> بودن _ پس از یادآوری تسبیح همه موجودات برای خداوند _ حکایت از آن دارد که حقیقتی مانند خداوندِ عزیز و حکیم، از هر عیب و نقصی (مانند داشتن شریک) مبرّا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 21 - 6

ص: 55

6 - نیرومندی و شکست ناپذیری خداوند ، تضمین کننده پیروزی پیامبران بر دشمنانشان

کتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلی إنّ اللّه قویّ عزیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 18 - 1

1 - سپاسداری ، بردباری ، آگاهی از نهان و آشکار ، عزّت و حکمت خداوند ، مقتضی تقواپیشگی ، حرف شنوی ، فرمان بری و انفاق در راه او است .

فاتّقوا اللّه . .. اسمعوا و أطیعوا و أنفقوا ... و اللّه شکور حلیم ... العزیز الح

برخی از مفسران، بر این عقیده اند که میان ذکر اوصاف خداوند در دو آیه پایانی، با فرمان الهی به تقواپیشگی، فرمان بری و انفاق، ارتباط وجود دارد. این مطلب می تواند اشاره به برداشت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 8 - 4

4 - عزّت خداوند ( مغلوب نشدن او در برابر هیچ چیز ) و پسندیده بودن تمام کار های او ، دلیل ایمان آوردن کسانی بود که به دست اصحاب < اخدود > سوختند .

و ما نقموا منهم إلاّ أن یؤمنوا باللّه العزیز الحمید

6- آثار عقیده به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 9 - 3

3 - اعتقاد به عزت و شکست ناپذیری خدا ، هموار کننده راه ایمان به رستاخیز و توانایی خدا بر احیای مردگان

و ما کان أکثرهم مؤمنین . و إنّ ربّک لهو العزیز

با توجه به مفاد آیات پیش (انکار معاد از سوی کافران و ارائه نشانه های قدرت خدا بر برپا ساختن رستاخیز و پایان بخشیدن موضوع یاد شده با ذکر عزت خدا) برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 28 - 11،12

11 - آگاهی و اعتقاد به عزت مندی و آمرزندگی خداوند ، منشأ خشیت و خداترسی عالمان راستین و اهل معرفت

إنّما یخشی اللّه من عباده العلم_ؤا إنّ اللّه عزیز غفور

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که جمله <إنّ اللّه عزیز غفور>، در مقام تعلیل برای <إنّما یخشی اللّه . ..> می باشد; زیرا عزت مندی خداوند، نشانگر کمال قدرت او بر انتقام و کیفر است. هم چنین آمرزنده بودن خداوند، آن گاه صادق است که او بر کیفر و عقوبت قادر باشد. بنابراین توجه به این قدرت است که موجب خشیت و خداترسی خواهد شد.

12 - آگاهی و اعتقاد به عزت مندی و آمرزندگی خداوند ، موجب خشیت و خداترسی است .

إنّما یخشی اللّه من عباده العلم_ؤا إنّ اللّه عزیز غفور

ص: 56

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 11 - 7

7 - ایمان به خداوند و اعتقاد به عزّت ، ستودگی ، حاکمیت ، مالکیت و گواه بودن او و انجام دادن تمامی اعمال صالح ، مایه بهره بردن از مناظر سبز و پر درخت و زمین آب خیز بهشت است .

إلاّ أن یؤمنوا باللّه العزیز . .. إنّ الذین ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت تج

برداشت یاد شده، از ارتباط این آیه با آیه هشتم و نهم استفاده می شود. <الصالحات>، جمع محلی به <ال> و مفید عموم است. عموم در این موارد، عرفی است; یعنی، تمام آن چه میسّر است. <جنّه>; یعنی، بوستانی که با درختان خود زمین را پوشانده باشد. (مفردات راغب).

7- آرزوی عزت اخروی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 87 - 8

8 - عزّت اخروی و بهشت پر نعمت ، والاترین آرزو و درخواست ابراهیم ( ع ) از خداوند

و اجعلنی من ورثه جنّه النعیم . .. و لاتخزنی یوم یبعثون

از این که دو مسأله یاد شده، به عنوان آخرین آرزو و درخواست ابراهیم(ع) بوده است، می توان برداشت یاد شده را استفاده کرد.

8- ادعای عزت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 15 - 6

6 - انسان ها ، هنگام برخورداری از نعمت و رفاه ، خود را نزد خداوند ، عزّت مند و با کرامت می پندارند .

فأمّا الإنس_ن إذا . .. نعّمه فیقول ربّی أکرمن

اکرام در فعل های <أکرمه> و <أکرمن>، به یک معنا نیست; زیرا لحن آیه شریفه گوینده <ربّی أکرمن> را نکوهش کرده; با آن که اکرام را در <أکرمه> پذیرفته است. بنابراین در <أکرمه> مراد <رساندن نفع بدون خواری و ذلت> است _ که در <مفردات راغب> از معانی اکرام شمرده شده _ و در <أکرمن> مقصود <با عظمت شمردن و بی عیب دانستن> است که در <قاموس> آمده است.

9- ازلیت عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 19 - 6

6 - خداوند ، دارای عزّت و حکمتی گسترده و ازلی

و کان اللّه عزیزًا حکیمًا

ص: 57

10- اقرار به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 9 - 1

1 - اعتقاد و اقرار مشرکان عصرت بعثت ، به عزت و دانایی آفریدگار هستی

و لئن سألتهم . .. لیقولنّ خلقهنّ العزیز العلیم

11- اهل مدین و عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 92 - 1

1_ مردم مدین در عصر شعیب ( ع ) ، خداوند را کاملاً به فراموشی سپرده و از شکوه و عزت او غافل بودند .

أرهطی أعزّ علیکم من الله واتخذتموه ورآءکم ظهریًّا

<ظهریّ> به چیزی گفته می شود که آدمی آن را به پشت سر می اندازد و کنایه از چیز فراموش شده ای است که اعتنایی به آن نمی شود و از آن جایی که جمله <اتخذتموه ورآءکم>، (خداوند را پشت سر انداختید) نیز کنایه از <خدا را فراموش کردید> می باشد، کلمه <ظهریّاً> حال مؤکده خواهد بود.

12- اهمیت عزت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 139 - 10

10 _ دعوت خداوند از مردم ، برای دستیابی به عزت و قدرتی شکست ناپذیر در پرتو عزت او

أیبتغون عندهم العزّه فإن العزّه للّه جمیعاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 10 - 5

5 - عزت و سرافرازی ، آرزو و آرمان انسان ها

من کان یرید العزّه فللّه العزّه جمیعًا

13- اهمیت عقیده به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 13

ص: 58

13 - توجه و اعتقاد به عزت و غفران خداوند ، برخوردار از اهمیتی والا در میان مجموعه معارف الهی

ألا هو العزیز الغفّ_ر

14- اهمیت علم به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 42 - 18

18 - عزت مندی و آمرزندگی خداوند ، از دانستنی های مهم در معارف توحیدی

أنا أدعوکم إلی العزیز الغفّ_ر

از این که مؤمن آل فرعون در شناساندن خدا و توحید ربوبی او، از دو صفت عزت مندی و آمرزندگی او یاد کرده است، می توان مطلب یاد شده را به دست آورد.

15- خدا و عزت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 65 - 5

5 _ خداوند ، منشأ تمامی عزتهاست .

إن العزه للّه جمیعاً

16- درخواست عزت اخروی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 12،16

12 _ خردمندان ، خواستار عزّت و سرافرازی از خداوند در دنیا و آخرت

ربّنا و اتنا ما وعدتنا علی رسلک و لا تخزنا یوم القیمه

16 _ خواری و عزت در قیامت ، تنها در اختیار خداوند است .

و لا تخزنا یوم القیمه

17- درخواست عزت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 10 - 2

2 - عزت طلبان ، باید عزت خود را تنها از خدا خواسته و در اسلام جویا شوند .

من کان یرید العزّه فللّه العزّه جمیعًا

ص: 59

برداشت یاد شده به این خاطر است که جواب شرط <من کان. ..> مقدر است. تقدیر آن چنین می تواند باشد: <من کان یرید العزّه فلیطلبها من عند اللّه> یا <فلیستجب إلی دعوه الإسلام ففیها العزّه>.

18- درخواست عزت از غیر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 10 - 16

16 - ناکامی انسان ، در تلاش برای کسب عزت از غیر خدا

من کان یرید العزّه . .. و مکر أُول_ئک هو یبور

به قرینه صدر آیه شریفه _ که از عزت خواهی انسان و انحصار عزت ها در پیشگاه خداوند سخن گفته بود _ به دست می آید که یکی از مصادیق شکست مکر کافران، عزت طلبی آنان از غیرخدا است.

19- درخواست عزت دنیوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 12

12 _ خردمندان ، خواستار عزّت و سرافرازی از خداوند در دنیا و آخرت

ربّنا و اتنا ما وعدتنا علی رسلک و لا تخزنا یوم القیمه

20- دلایل عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 2 - 4

4- مالکیت مطلق خداوند بر تمامی هستی ، دلیل شکست ناپذیری و ستودگی اوست .

العزیز الحمید. الله الذی له ما فی السموت و ما فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 44 - 17

17- میراندن انسان ها و نابود کردن جوامع و تمدن ها ، دلیل قدرت بی مانند و شکست ناپذیر خداوند است .

أنّا نأتی الأرض ننقصها من أطرافها أفهم الغ_لبون

زیر سؤال بردن و نفی کردن پیروزی و چیرگی کافران در برابر قدرت الهی (أفهم الغالبون)، پس از طرح مسأله مرگ و میر انسان ها به وسیله خداوند، می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 2 - 5

ص: 60

5 - توانایی مطلق خداوند بر اعطای رحمت به بندگان و یا منع آن از ایشان ، دلیل عزّتمندی او است .

ما یفتح اللّه للناس من رحمه فلاممسک لها . .. و هو العزیز

از توصیف خداوند به عزّتمندی در پایان آیه، برداشت یاد شده به دست می آید.

21- زمینه درک عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 1 - 11

11 - مطالعه در موجودات هستی ، راهنمای انسان به شناخت خدا و عزّت و حکمت او

سبّح للّه ما فی السم_وت . .. و هو العزیز الحکیم

22- زمینه عزت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 27 - 6

6 - ایمان و دفاع از دین تا مرز شهادت و ایثار ، موجب غفران الهی و رسیدن به عزت و کرامت در پیشگاه خدا است .

قال یقوم اتّبعوا المرسلین . .. إنّی ءامنت بربّکم فاسمعون . قیل ادخل الجنّه ... ب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 17 - 8

8 - راه دستیابی به عزّت و گران قدری در پیشگاه خداوند ، گرامی داشتن یتیمان است ; نه برخورداری از رفاه و ثروت .

و نعّمه فیقول ربّی أکرمن . .. کلاّ بل لاتکرمون الیتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 18 - 8

8 - راه رسیدن به عزّت و شرافت در پیشگاه خداوند ، احسان به مسکینان و تشویق دیگران به آن است ; نه افزایش ثروت و رفاه .

ربّی أکرمن . .. کلاّ بل ... و لاتح_ضّون علی طعام المسکین

23- زمینه عزت اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 2 - 1

1 - صلح حدیبیه ، مایه شوکت اسلام و فروخفتن کینه ها و خصومت های مشرکان نسبت به پیامبر ( ص )

لیغفر لک اللّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر

ص: 61

با توجه به این که در این آیات، غفران مترتب بر فتح شده است، می توان پی برد که مراد از <غفران> و <ذنب> معنای رایج آن نیست; زیرا ربطی میان صلح حدیبیه و بخشش گناهان دیده نمی شود. بر این اساس معنای دیگری این جا مراد است و آن این که بعثت پیامبر(ص)، آن حضرت را در نظر دشمنانش گنه کار و متهم می نمود; ولی در پرتو صلح حدیبیه، زمینه نشر دعوت پیامبر(ص) و بازشناخت شخصیت، اوصاف و خصال کریمانه آن حضرت فراهم آمد.

24- زمینه عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 4 - 3

3 - مالکیت مطلق خداوند بر جهان هستی ، پشتوانه عزت ( قاهربودن ) و حکمت ( کاردانی ) خداوندی است .

اللّه العزیز الحکیم . له ما فی السم_وت و ما فی الأرض

25- زمینه عقیده به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 74 - 3

3 - معرفت درست در باره خدا ، زمینه ساز اعتقاد به قدرت و عزّت مطلق و نامحدود او

ما قدروا اللّه حقّ قدره إنّ اللّه لقویّ عزیز

26- سوگند به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 82 - 1

1 - سوگند ابلیس به عزت پروردگار

قال فبعزّتک

27- سوگند به عزت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 44 - 6

6 - سوگند ساحران به عزت و قدرت فرعون

و قالوا بعزّه فرعون

ص: 62

28- ظهور عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 20 - 16

16 - ظهور قدرت و شکست ناپذیری خداوند برای کافران ، در جهان آخرت

و هو القویّ العزیز . .. و ما له فی الأخره من نصیب

29- عجز از درک عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 8 - 13

13 - درک عزّتمندی خدا ، پیامبر ( ص ) و مؤمنان ، بیرون از توان ذهنی منافقان جاهل

و للّه العزّه . .. و ل_کنّ المن_فقین لایعلمون

30- عجز از درک عزت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 8 - 13

13 - درک عزّتمندی خدا ، پیامبر ( ص ) و مؤمنان ، بیرون از توان ذهنی منافقان جاهل

و للّه العزّه . .. و ل_کنّ المن_فقین لایعلمون

31- عجز از درک عزت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 8 - 13

13 - درک عزّتمندی خدا ، پیامبر ( ص ) و مؤمنان ، بیرون از توان ذهنی منافقان جاهل

و للّه العزّه . .. و ل_کنّ المن_فقین لایعلمون

32- عزت اخروی اولیاء الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 3 - 4

4 - < عن الزهری قال : سمعت علی بن الحسین ( ع ) یقول : . . . < إذا وقعت الواقعه > یعنی القیامه لیس لوقعتها کاذبه . < خافضه > خفضت و اللّه بأعداء اللّه إلی النار < رافعه > رفعت و اللّه أولیاء اللّه إلی الجنّه . . . ;

زهری گوید: از امام سجاد(ع) شنیدم که با استناد به آیه <إذا وقعت الواقعه> می فرمود: . ..یعنی، هرگاه قیامت واقع شود، که

ص: 63

در وقوع آن دروغ راه ندارد. [قیامت] <خافضه> است; به خداوند سوگند! دشمنان خدا را به زیر می کشد و به سوی جهنم [روانه می کند] و <رافعه> است; به خدا سوگند اولیای خدا را بالا می برد و به سوی بهشت [هدایت می کند]...>.

33- عزت اخروی متقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 85 - 7

7- برانگیختن تقواپیشگان در قیامت _ با اکرام و احترام ویژه _ نمودی از رحمانیت خداوند و عزّت بخشی او است .

واتّخذوا من دون اللّه ءالههً لیکونوا لهم عزًّا. .. یوم نحشر المتّقین إلی الرحمن

34- عزت اخروی محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 26 - 5

5 _ نیکوکاران در سرای آخرت همواره شادمان ، بانشاط ، گرامی و عزیز خواهند بود .

للذین أحسنوا . .. و لا یرهق وجوههم قتر و لا ذله

<رهق> به معنای پوشاندن و <قتر> به معنای دود سیاه و <ذله> _ مقابل <عزت> _ به معنای خفت و خواری است ; یعنی، بر چهره نیکوکاران غبار غم و اندوهِ خواری نخواهد نشست و این کنایه است از اینکه، آنان همواره شاد و همه جا ارجمند خواهند بود.

35- عزت اخروی محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 8 - 9

9 - پیامبر ( ص ) و مؤمنان همراه او ، به دور از هرگونه خذلان و رسوایی و برخوردار از کرامت و عزّت در قیامت

یوم لایخزی اللّه النبیّ و الذین ءامنوا معه

36- عزت اخروی مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 3 - 2

2 - کافران و مستکبران ، مردمی زبون و دون پایه و مؤمنان و مستضعفان انسان هایی شریف و صاحب منزلت در روز رستاخیز

إذا وقعت الواقعه . .. خافضه رافعه

ص: 64

37- عزت اخروی مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 45 - 15

15 - مؤمنان رنجیده از ستم گمراهان ، سرافراز و مقتدر ، در صحنه قیامت

و قال الذین ءامنوا إنّ الخ_سرین الذین خسروا. .. یوم القی_مه

از ملامت و سرزنش مؤمنان نسبت به کافران، اقتدار و سربلندی مؤمنان استفاده می شود; آنانی که مصداق <لمن صبر و غفر> هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 3 - 2

2 - کافران و مستکبران ، مردمی زبون و دون پایه و مؤمنان و مستضعفان انسان هایی شریف و صاحب منزلت در روز رستاخیز

إذا وقعت الواقعه . .. خافضه رافعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 8 - 9

9 - پیامبر ( ص ) و مؤمنان همراه او ، به دور از هرگونه خذلان و رسوایی و برخوردار از کرامت و عزّت در قیامت

یوم لایخزی اللّه النبیّ و الذین ءامنوا معه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 19 - 5

5 - جایگاه مؤمنان در آخرت ، نشانه عزّت و کرامت آنان و جایگاه کافران ، پست و ذلّت آفرین است .

هم أصح_ب المشئمه

راست و چپ، کنایه از عظمت و پستی جایگاه است; زیرا در جوامع انسانی، مرسوم است که سمت راست، نشانه کرامت و سمت چپ رمز شوم بودن است; وگرنه راست و چپ حقیقی، وابسته به اعتبارات و با در نظر گرفتن مرکزیتی خاص است که در این آیات، از آن سخنی به میان نیامده است.

38- عزت الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 126 - 5،7

5 _ پیروزی جبهه مؤمنان ، پرتویی از عزّت و حکمت خداوند

و ما النّصر الّا من عند اللّه العزیز الحکیم

7 _ انحصار پیروزی آفرینی به خداوند ، برخاسته از عزّت و اقتدار مطلق اوست .

ص: 65

و ما النّصر الّا من عند اللّه العزیز الحکیم

39- عزت بنیامین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 90 - 9

9_ حفظ عزت بنیامین و درمانده و خوار نگشتن او به مانند دیگر برادرانش ، نشانه ضایع نشدن پاداش تقواپیشگان صبور و نیکوکار است .

قد منّ الله علینا إنه من یتّق و یصبر فإن الله لایضیع أجر المحسنین

40- عزت بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 35 - 3

3 - مؤمنان بهشتی ، در اوج عزت و احترام به سر می برند .

أُول_ئک فی جنّ_ت مکرمون

41- عزت جن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 14 - 9

9 - جنیان ، از شعور و درایت و احساس عزت و ذلت برخورداراند .

فلمّا خرّ تبیّنت الجنّ أن لو کانوا یعلمون الغیب ما لبثوا فی العذاب المهین

42- عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 28 - 9

9 - از حضرت علی ( ع ) روایت شده است : < . . . إنما أراد اللّه جل ذکره بالموت إعزاز نفسه و إذلال خلقه و قرأ < و کنتم أموتاً فأحیاکم ثم یمیتکم ثم یحییکم . . . ;

. .. همانا خداوند با قرار دادن مرگ ]برای بشر[ اراده فرموده که عزت خود و زبونی خلقش را نشان دهد. سپس این آیه را تلاوت فرمود: <کنتم أموتاً فأحیاکم ثم یمیتکم ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 66

2 - بقره - 2 - 209 - 12

12 _ آگاهی از عزت و حکمت الهی ، زمینه تسلیم در برابر خداوند و دوری از متابعت شیطان

ادخلوا فی السلم . .. و لا تتبعوا ... ان اللّه عزیز حکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 220 - 21،23

21 _ عزّت و نفوذناپذیری خداوند در انجام خواسته های حکیمانه خویش

و لو شاء اللّه لاعنتکم ان اللّه عزیز حکیم

23 _ عزت خداوند ، پشتوانه نفوذ مشیّت اوست .

و لو شاء اللّه لاعنتکم ان اللّه عزیز حکیم

جمله <ان اللّه . ..> دلیل است برای <لو شاء ...> یعنی اگر خداوند اراده حکمی مشقت آمیز می کرد، چون عزیز و غالب است، اراده اش نافذ بود; ولی چنین مشیّتی نکرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 228 - 25

25 _ عزّت و قدرت شکست ناپذیر الهی ، پشتوانه مجازات متخلّفانِ از احکام و قوانین الهی

و المطلّقات یتربّصن . .. و لا یحل لهن ... و اللّه عزیز حکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 260 - 25

25 _ توجّه به عزّت و حکمت الهی ، هموارکننده شناختِ چگونگیِ زنده شدن مردگان

و اعلم انّ اللّه عزیز حکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 56 - 14

14 _ عزت و حکمت الهی ، مقتضی عذاب مستمر دوزخیان کفرپیشه *

انّ الذین کفروا . .. انّ اللّه کان عزیزاً حکیماً

بنابر اینکه جمله <انّ اللّه . .. >، بیان علتی برای <سوف نصلیهم ناراً> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 139 - 8،10،11،14

8 _ تمامی عزّت ها ، تنها از آن خداوند است .

فان العزّه للّه جمیعاً

10 _ دعوت خداوند از مردم ، برای دستیابی به عزت و قدرتی شکست ناپذیر در پرتو عزت او

أیبتغون عندهم العزّه فإن العزّه للّه جمیعاً

11 _ اعتقاد به عزت و قدرت مطلقه الهی ، مانع گرایش به عزت و اقتدار موهوم کافران

أیبتغون عندهم العزّه فإن العزّه للّه جمیعاً

ص: 67

14 _ مؤمنان ، برخوردار از عزت الهی

أیبتغون عندهم العزّه فإن العزّه للّه جمیعاً

اگر مؤمنان از عزت الهی برخوردار نباشند، باید دوستی با آنان نیز ممنوع باشد، چون ملاک رد دوستی با کافران، فقدان عزت در میان آنان شمرده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 158 - 6،7

6 _ معراج حضرت مسیح ( ع ) امری حکیمانه و پرتوی از عزتمندی خداوند

بل رفعه اللّه إلیه و کان اللّه عزیزاً حکیماً

بیان عزتمندی و کاردانی خداوند پس از جمله <بل رفعه اللّه الیه> برای اشاره به این است که بالا بردن عیسی(ع) برخاسته از حکمت و عزت خداوند بوده است.

7 _ عزت ، قهر و غلبه خداوند ، آمیخته با حکمت است .

کان اللّه عزیزاً حکیماً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 165 - 10،13

10 _ فرستادن پیامبران مقتضای عزتمندی و حکمت خداوند

رسلا مبشرین و منذرین . .. و کان اللّه عزیزاً حکیماً

13 _ حجت نداشتن مردم در برابر خداوند ، نمودی از عزت او

لئلا یکون للناس علی اللّه حجه بعد الرسل و کان اللّه عزیزاً حکیماً

با توجه به ارتباط عزیز با اتمام حجت، این معنا بدست می آید که اگر اتمام حجت نمی کرد مردم علیه خداوند اقامه دلیل می کردند و این با عزت خداوندی ناسازگار بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 38 - 13

13 _ تشریع حد سرقت ، جلوه ای از عزت و حکمت خداوند

فاقطعوا ایدیهما . .. و اللّه عزیز حکیم

توصیف خداوند به <عزیز> و <حکیم> پس از بیان حد سرقت، نقش این دو صفت را در تشریع آن حد نشان می دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 22،23

22 _ خداوند عزیز ( پیروزمند شکست ناپذیر ) و سخت انتقام گیر است .

و اللّه عزیز ذو انتقام

خداوند بدان لحاظ خویشتن را صاحب و مالک انتقام نامیده که گویا عقوبتهای دیگران در مقایسه با عقوبت و انتقام وی، عقوبت نامیده نمی شود و این دلالت بر شدت عقوبتهای الهی دارد.

23 _ توجه به عزت و انتقامگیری خداوند زمینه ترک محرمات

و اللّه عزیز ذو انتقام

ص: 68

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 118 - 11،13

11 _ عزت و اقتدار خداوند ، دلیل امکان آمرزش مشرکان

و إن تغفر لهم فانک انت العزیز الحکیم

13 _ عذاب های خداوند ، برخاسته از عزت و حکمت اوست .

و إن تعذبهم . .. فانک انت العزیز الحکیم

جمله <فانک انت . ..> همانگونه که جزای مقدر در <ان تغفر لهم> را بیان کرده است می تواند به جزای تقدیری <ان تعذبهم> نیز نظر داشته باشد در این صورت مفاد آیه این می شود: هیچ جای اعتراضی بر خداوند نیست زیرا وی اولا عزیز است و محکوم هیچ حکمی نخواهد شد و ثانیاً حکیم است و افعال وی و ازجمله عذاب و مغفرت بندگان همواره بر اساس حکمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 96 - 5

5 _ شکافته شدن صبح، آرامش شب و نظم و حساب خورشید و ماه، بر اساس برنامه ریزی خداوند عزیز و داناست.

فالق الإصباح . .. ذلک تقدیر العزیز العلیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 10 - 6

6 _ پیروزی مسلمانان در جنگ بدر ، گسیل هزاران فرشته برای امداد مجاهدان در آن جنگ ، بشارت دهی و اطمینان بخشی به واسطه آنان ، پرتوی از عزتمندی و کاردانی خداوند

و ما النصر إلا من عند اللّه إن اللّه عزیز حکیم

جمله <إن اللّه عزیز حکیم> تعلیلی است برای تمامی مسائلی که در این آیه و آیه قبل مطرح شده بود. یعنی سرچشمه آنچه بیان شد، عزت و حکمت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 63 - 13

13 _ ایجاد الفت و محبت بین مؤمنان ، پرتوی از عزت و حکمت خداوند

و ألف بین قلوبهم . .. و لکن اللّه ألف بینهم إنه عزیز حکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 71 - 24

24 _ عزت و حکمت الهی ، تضمین کننده تحقق وعده ها و بشارت های او به مؤمنان

أولئک سیرحمهم اللّه إن اللّه عزیز حکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 65 - 4

ص: 69

4 _ تمامی عزت ها از آن خداوند است .

إن العزه للّه جمیعاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 92 - 2،4،10

2_ شعیب ( ع ) از مردم خویش خواست با در نظر گرفتن عزت و شکوه خداوند ، معارف و احکام الهی را بپذیرند .

أرهطی أعزّ علیکم من الله

با توجه به اینکه جمله <أرهطی أعزّ . ..> پاسخ شعیب(ع) در برابر <لولا رهطک ...> است، می توان گفت: مقصود او این است که اگر به خاطر عزت خاندانم مرا سنگسار نمی کنید، چرا عزت و شکوه خداوند را _ که از هر کسی عزتمندتر است _ در نظر نمی آورید و غیر او را پرستش می کنید و ....

4_ خداوند ، از همگان عزتمندتر و به رعایت جانب او در کار ها و تصمیم گری های سزاوارتر و بایسته تر است .

قال ی_قوم أرهطی أعزّ علیکم من الله

10_ سیطره خداوند بر رفتارها ، عزت و شکوه برتر او و ضرورت احساس حضور در پیشگاه او ، پاسخ شعیب ( ع ) به سخ_نان نا به جا و ناروای مردم مدین

و إنا لنری_ک فینا ضعیفًا . .. قال ی_قوم أرهطی أعزّ علیکم من الله... إن ربی بما ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 60 - 12،13

12- عزّت و حکمت ، مظهر عالی ترین صفات خداوند

و لله المثل الأعلی و هو العزیز الحکیم

13- عزّت و حکمت خداوند ، ناسازگار با اسناد دختر به او

و یجعلون لله البن_ت . .. و هو العزیز الحکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 111 - 10

10- خداوند ، دارای عزّت و کبریایی مطلق است .

و لم یکن له ولیّ من الذلّ و کبّره تکبیرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 9 - 1

1 - خداوند ، تنها قدرت قاهر شکست ناپذیر

و إنّ ربّک لهو العزیز

<العزیز> مسند محلی به <ال> جنس و مفید حصر است. گفتنی است که اهل لغت در معنای <عزیز> گفته اند: <الغالب الذی لایغلب; پیروزمندی که شکست نمی خورد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 68 - 2

ص: 70

2 - خدا ، تنها قدرت قاهر و شکست ناپذیر

و إنّ ربّک لهو العزیز

<عزیز> مسند همراه با <ال> جنس و مفید حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 104 - 2

2 - خدا ، تنها قدرت قاهر و شکست ناپذیر

و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

<العزیز> مسند همراه با <ال> جنس و مفید حصر می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 122 - 2

2 - خداوند ، تنها قدرت قاهر و شکست ناپذیر

و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

واژه <العزیز> مسند همراه با <ال> جنس و مفید حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 140 - 2

2 - خدا ، تنها قدرت قاهر و شکست ناپذیر

و إنّ ربّک لهو العزیز

کلمه <العزیز> مسند همراه با <ال> جنس و مفید حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 159 - 2

2 - خداوند ، تنها قدرت قاهر و شکست ناپذیر

و إنّ ربّک لهو العزیز

کلمه <العزیز> مسند همراه با <ال> جنس و مفید حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 175 - 1

1 - خداوند ، تنها قدرت قاهر و شکست ناپذیر

و إنّ ربّک لهو العزیز

واژه <العزیز> مسند همراه با <ال> جنس و مفید حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 191 - 2

2 - خدا ، تنها قدرت قاهر و شکست ناپذیر

ص: 71

و إنّ ربّک لهو العزیز

<العزیز> مسند همراه با <ال> جنس و مفید حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 78 - 10

10 - حق ستیزان ، سرانجام مقهور قدرت شکست ناپذیر خداوند

إنّ ربّک یقضی بینهم بحکمه و هو العزیز العلیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 26 - 11

11 - اتکای حضرت ابراهیم ( ع ) به عزت و حکمت خداوند در هجرت خویش

إنّی مهاجر إلی ربّی إنّه هو العزیز الحکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 27 - 12

12 - عزت و حکمت خداوند ، مظهر عالی ترین صفات او است .

و له المثل الأعلی . .. و هو العزیز الحکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 27 - 6

6 - عزت و حکمت خداوندی ، دلیل بی شماری کلمات و مقدّرات او است .

ما نفدت کلم_ت اللّه إنّ اللّه عزیز حکیم

جمله <إنّ اللّه عزیز حکیم> به منزله تعلیل برای <مانفدت. ..> است. بنابراین، معنا چنین می شود: <کلمات خداوند، پایان ناپذیر است; چون او حکیم و عزیز است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 8 - 3

3 - تداوم نسل انسان ، با آبی پست ( منی ) ، نمونه عزت و علم و تدبیر الهی است .

اللّه الذی . .. و بدأ خلق الإنس_ن من طین . ثمّ جعل نسله من سل_له من ماء مهین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 25 - 11،13

11 - توان مندی خداوند ، با عزّت و شکست ناپذیری او همراه است .

و کان اللّه قویًّا عزیزًا

<عزیزاً> می تواند خبر دوم برای <کان> باشد و می تواند صفت برای <قویّاً> باشد. بنابر احتمال دوم، نکته یاد شده به دست می آید.

13 - عزّت و شکست ناپذیری خداوند ، سر منشأ امداد او به مؤمنان مدینه برای نجات از شکست حتمی بود .

ص: 72

هنالک ابتلی المؤمنون و زلزلوا . .. و ردّ اللّه الذین کفروا ... و کان اللّه ... ع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 10 - 1

1 - همه عزت ها از آنِ خدا و تنها به دست او است .

من کان یرید العزّه فللّه العزّه جمیعًا

<ال> در <العزّه> جنسیه و مفید استغراق است; یعنی، <کلّ عزّه للّه>. تقدیم خبر (للّه) بر مبتدا (العزّه)، مفید حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 180 - 2،3،5

2 - خداوند ، تنها پروردگار صاحب عزت

سبح_ن ربّک ربّ العزّه

اضافه <ربّ> به <عزّه>، اضافه اختصاصیه و مفید معنای لامِ اختصاص است; مانند: <صاحب صدق> (کسی که راستی به او اختصاص دارد).

3 - تمامی عزت ها ، از آنِ خداوند است .

سبح_ن ربّک ربّ العزّه

برداشت یاد شده از آن جا است که <ال> در <العزّه> جنسیه و مفید استغراق و شمول کامل است; یعنی، همه عزت های موجود در عالم، به پروردگار جهان اختصاص دارد.

5 - نسبت های مشرکان به خداوند و توصیف های آنان از او ، ناسازگار با مقام عزت او است .

سبح_ن ربّک ربّ العزّه عمّا یصفون

یادآوری وصف <عزت> برای خداوند، در وقت تنزیه او از توصیف ها و نسبت های مشرکان، می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 42 - 4،7

4 - مجازات فرعونیان از سوی خداوند ، از موضع عزت و اقتدار کامل بود .

فأخذن_هم أخذ عزیز مقتدر

7 - اقتدار و توان مادی فرعونیان ، مقهور در برابر اقتدار و شکست ناپذیری خداوند

فأخذن_هم أخذ عزیز مقتدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 13،18

13 - خداوند یگانه ، پیروزمندی شکست ناپذیراست .

هو اللّه . .. العزیز

18 - فرمانروای مقتدر و شکست ناپذیر هستی ، منزّه از هر گونه شریک

سبح_ن اللّه عمّا یشرکون

ص: 73

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 11

11 - اقتدار و شوکت کافران ، ناچیز در برابر اقتدار شکست ناپذیر الهی

ربّنا إنّک أنت العزیز الحکیم

جمله <إنّک أنت العزیز> _ که بیانگر حصر عزت و اقتدار در خداوند است _ تعریض به قدرت های کفر دارد که درصدد مفتون و معذّب ساختن مؤمنان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 1 - 8

8 - عزت و حکمت ، تنها از آنِ خداوند است .

و هو العزیز الحکیم

مسند در <هو العزیز. ..> همراه با الف و لام جنس و مفید حصر است; یعنی، <ما العزیز إلاّ هو و ما الحکیم إلاّ هو>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 8 - 9

9 - عزّت و پیروزمندی ، تنها از آن خداوند است .

و للّه العزّه

تقدیم <للّه> بر <العزّه>، افاده حصر می کند; یعنی، <ما العزّه إلاّ للّه>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 41 - 6

6 - خداوند ، قادر مطلق و شکست ناپذیر است .

إنّا لق_درون . .. و ما نحن بمسبوقین

43- عزت صابران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 90 - 12

12_ اقتدار و عزت تقواپیشگان صبور و نیکوکار ، از نعمت های بزرگ الهی به آنان است .

قالوا ی_أیها العزیز . .. قد منّ الله علینا

مصداق مورد نظر برای نعمت الهی به یوسف(ع) عزت و اقتدار در سرزمین مصر است.

44- عزت طلبی انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 10 - 5

ص: 74

5 - عزت و سرافرازی ، آرزو و آرمان انسان ها

من کان یرید العزّه فللّه العزّه جمیعًا

45- عزت طلبی ملکه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 34 - 5

5 - دلبستگی بلقیس به آبادی سرزمین و عزت و سربلندی مردم خویش

قالت إنّ الملوک . .. و جعلوا أعزّه أهلها أذلّه

علت آوردن بلقیس برای پرهیز از جنگ، نشانگر اهتمام او در حفظ آبادی سرزمین و عزت جامعه خویش است.

46- عزت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 44 - 5

5 - فرعون ، دارای عزت و جلال در چشم و دل ساحران عصر خود .

فلمّا جاء السحره . .. و قالوا بعزّه فرعون

47- عزت متقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 90 - 12

12_ اقتدار و عزت تقواپیشگان صبور و نیکوکار ، از نعمت های بزرگ الهی به آنان است .

قالوا ی_أیها العزیز . .. قد منّ الله علینا

مصداق مورد نظر برای نعمت الهی به یوسف(ع) عزت و اقتدار در سرزمین مصر است.

48- عزت محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 90 - 12

12_ اقتدار و عزت تقواپیشگان صبور و نیکوکار ، از نعمت های بزرگ الهی به آنان است .

قالوا ی_أیها العزیز . .. قد منّ الله علینا

مصداق مورد نظر برای نعمت الهی به یوسف(ع) عزت و اقتدار در سرزمین مصر است.

ص: 75

49- عزت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 14

14 - هر موجودی شکست پذیر مقهور ، نالایق برای پرستش است .

لا إل_ه إلاّ هو . .. العزیز

با توجه به این که آیه شریفه، در مقام بیان اوصاف ضروری خداوند است; از مفهوم آیه استفاده می شود که موجود فاقد این اوصاف، شایسته الوهیت نیست.

50- عزت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 15 - 9

9 - مؤمنان راستین در پیشگاه خدا ، بسیار عزیز و محترم هستند .

إنما نحن مستهزءون. اللّه یستهزئ بهم

خداوند در مقام پاسخ، به استهزاگری منافقان نسبت به مؤمنان خود در مقام پاسخ و دفاع برآمده و با ابتدا به نام جلاله <اللّه> خود را استهزا کننده آنان قرار داده است. این نحوه برخورد گویای نکاتی از جمله: مقام و عزت مؤمن در پیشگاه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 139 - 14

14 _ مؤمنان ، برخوردار از عزت الهی

أیبتغون عندهم العزّه فإن العزّه للّه جمیعاً

اگر مؤمنان از عزت الهی برخوردار نباشند، باید دوستی با آنان نیز ممنوع باشد، چون ملاک رد دوستی با کافران، فقدان عزت در میان آنان شمرده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 2 - 11

11 _ سنت الهی حاکم بر جوامع بشری ، در جهت غلبه یافتن دین خدا و عزّت مؤمنان ، و شکست کفر و خواری کفرپیشگان است .

و أن اللّه مخزی الکفرین

ص: 76

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 14 - 2

2 _ خدا ، خواستار شکست و ذلّت دشمنان دین و پیروزی و عزت مؤمنان است .

قتلوهم یعذبهم اللّه بأیدیکم و یخزهم و ینصرکم علیهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 8 - 15

15 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : إنّ اللّه عزّوجلّ فَوَّضَ إلی المؤمن أُمورَه کلَّها و لم یفوّض إلیه أن یکونَ ذلیلاً أما تسمع قول اللّه عزّوجلّ یقول : < و للّه العزّه و لرسوله و للمؤمنین > . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: خدای عزّوجلّ تمام امور مؤمن را به شخص وی واگذار نموده; ولی [اختیار ]ذلیل بودن و ذلت کشیدن را به او نداده است. آیا نشنیده ای سخن خدای عزّوجلّ را که می فرماید: <و للّه العزّه و لرسوله و للمؤمنین>...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 35 - 3

3 - مؤمنان بهشتی ، در اوج عزت و احترام به سر می برند .

أُول_ئک فی جنّ_ت مکرمون

51- عزت یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 90 - 10

10_ اقتدار و عزت یوسف ( ع ) نشانه ای روشن بر ضایع نشدن پاداش تقواپیشگان صبور و نیکوکار است .

قد منّ الله علینا إنه من یتّق و یصبر فإن الله لایضیع أجر المحسنین

52- عقیده به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 82 - 5

5 - ابلیس ، معتقد و معترف به عزت و قدرت پروردگار

فبعزّتک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 9 - 1

1 - اعتقاد و اقرار مشرکان عصرت بعثت ، به عزت و دانایی آفریدگار هستی

و لئن سألتهم . .. لیقولنّ خلقهنّ العزیز العلیم

ص: 77

53- عوامل عزت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 246 - 18

18 _ پیکار در راه خداوند ، عزّت بخش و رهاکننده جامعه از قید تجاوز و اسارت

و ما لنا اَلاّ نقاتل فی سبیل اللّه و قد اُخرجنا من دیارنا و ابنائنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 10،16،20

10 _ خداوند هر کس را که بخواهد عزیز و هرکس را که بخواهد ، ذلیل می کند .

و تعزّ من تشاء و تُذِلّ من تشاء

16 _ اعطای ملک و عزّت و نیز سلب آن از جانب خداوند ، تنها بر اساس خیر و مصلحت است .

مالک الملک تؤتی الملک . .. بیدک الخیر

20 _ قدرت مطلق خداوند ، منشأ اعطای حاکمیّت و عزّت

تؤتی الملک من تشاء . .. تعزّ من تشاء ... انّک علی کل شیء قدیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 139 - 15

15 _ کسب عزت ، تنها در گرو محبت خداوند و پذیرش ولایت اوست .

أیبتغون عندهم العزّه فإن العزّه للّه جمیعاً

خداوند پس از بیان این حقیقت که هدف منافقان در دوستی با کافران رسیدن به عزت است، می فرماید که عزتها از آن خداست. یعنی اگر طالب عزت هستید، باید ولایت خدا را پذیرا شوید و با او پیمان مودّت داشته باشید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 1 - 20

20- عزّت ، غلبه و کمال ، پیامد پیمودن راه خدا و پیروی از آموزه های قرآن است .

کت_ب . .. إلی صرط العزیز الحمید

اضافه شدن <صراط> به <العزیز الحمید> اشاره به این نکته دارد که سالک این راه، راه عزّت و کمال را می پیماید; زیرا حمد و ستایش در برابر کمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 81 - 4

4- عبادت و اطاعت خدای یگانه ، تنها راه عزّت و سعادت

واتّخذوا من دون اللّه . .. لهم عزًّا

ص: 78

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 82 - 1

1- پرستش غیر خدا ، هرگز مایه عزت نیست .

لیکونوا لهم عزًّا . کلاّ

<کلاّ> ردع و انکار نسبت به این پندار مشرکان است که پرستش معبودها را مایه عزتمندی خویش می دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 134 - 15

15- پیروی از پیامبران و آیات الهی ، موجب عزت و شرافت است .

لولا أرسلت . .. فنتّبع ءای_تک من قبل أن نذّل و نخزی

منتفی بودن <ذلت> و <خزی>، در صورت پیروی از آیات و رسولان الهی، مساوی با عزت داشتن و شرافت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 10 - 6

6- قرآن ، مایه شرافت و آوازه انسان و امت اسلام است .

کت_بًا فیه ذکرکم

از جمله معانیی که اهل لغت برای واژه <ذکر> بیان کرده اند، <شرافت> و <صیت> (آوازه) است (قاموس المحیط). بنابراین مقصود از <فیه ذکرکم> این است که شرافت و آوازه، در پرتو قرآن و عمل به آن است. گفتنی است مقصود از ضمیر مخاطب <کم> هم می تواند تمامی انسان ها باشد و هم می شود خصوص امت اسلام باشد که در برداشت، هر دو لحاظ شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 6 - 9

9 - هدایت قرآن ، منجر به عزت و ستودگی می شود .

یهدی إلی صرط العزیز الحمید

ذکر دو صفت <عزیز> و <حمید> به جای سایر صفات خداوند (به عنوان مضاف الیه <صراط>) اشعار دارد به این که راهی که قرآن انسان ها را به آن رهنمون می کند، راه خدایی است که عزت و ستودگی دارد و طی کنندگان آن راه هم آن دو صفت را به دست خواهند آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 10 - 3،4،6،13

3 - اسلام و تعالیم آسمانی ، مایه عزت و سربلندی است .

من کان یرید العزّه فللّه العزّه جمیعًا

4 - توجه و اعتقاد به عزت آفرین بودن خداوند ، موجب عزت طلبی و آزاداندیشی و سبب دوری از ذلت پذیری و پستی است .

من کان یرید العزّه فللّه العزّه جمیعًا

جمله <فللّه العزّه جمیعاً> تعلیل برای جواب مقدر <من> می باشد; یعنی، هر کس طالب عزت است، از خدا جویا شود; زیرا همه عزت ها از آن او است. این معنا می تواند اشاره به مطلب یاد شده باشد.

ص: 79

6 - عزت و ذلت انسان ها ، به انتخاب و به دست خود او است .

من کان یرید العزّه فللّه العزّه جمیعًا

برداشت یاد شده، از واژه <یرید> به دست می آید.

13 - ایمان و عقیده درست همراه با عمل صالح ، وسیله تحصیل عزت و سربلندی است .

من کان یرید العزّه فللّه العزّه جمیعًا إلیه یصعد الکلم الطیّب و العمل الص_لح یرف

برداشت یاد شده، با توجه به ارتباط میان جمله مورد بحث با صدر آیه شریفه (مسأله عزت و صعود کلام و عمل صالح) می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 1 - 6

6 - قرآن ، مایه عزت انسان ها و آموزنده حکمت به آنان است .

تنزیل الکت_ب من اللّه العزیز الحکیم

تذکر این نکته که قرآن از منشأیی (خدایی) نازل گشته که دارای عزت و حکمت است، می تواند گویای این حقیقت باشد که قرآن کتابی عزت آفرین و حکمت آموز برای بشر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 2 - 6

6 - قرآن ، مایه عزت انسان ها و آموزنده دانش به آنان

تنزیل الکت_ب من اللّه العزیز العلیم

تذکر این نکته که قرآن از منشأیی نازل شده که دارای عزت و علم است، (خدا)، می تواند گویای این حقیقت باشد که قرآن کتابی عزت آفرین و دانش آموز برای بشر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 18 - 11

11 - کسانی که در تنگنای اقتصادی به سر می برند ، در صورت احترام به یتیمان و ترغیب دیگران به فقرزدایی از جامعه ، نزد خداوند گرامی بوده و از حقارت و خواری مبرّا خواهند بود .

فیقول ربّی أه_نن . کلاّ بل لاتکرمون الیتیم . و لاتح_ضّون علی طعام المسکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 19 - 7

7 - رعایت حق ارث دیگران ، مایه عزّت نزد خداوند و پایمال کردن آن ، ذلّت آور است .

ربّی أکرمن . .. ربّی أه_نن . کلاّ بل ... تأکلون التراث أکلاً لمّا

54- عوامل عزت اخروی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 80

16 - شوری - 42 - 45 - 19

19 - ایمان ، موجب عزت و سربلندی فرد در قیامت

و قال الذین ءامنوا . .. یوم القی_مه

از سرزنش و ملامت مؤمنان، نسبت به ظالمان _ که با عملکرد خویش موجب خسران و خفت خود در قیامت شده اند _ این نکته استفاده می شود که مؤمنان به واسطه ایمان، عزت و سعادت خود را تأمین نموده اند.

55- عوامل عزت رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 69 - 10

10- رفتار خوب و بد اقوام ، موجب سرفرازی و یا شرمساری رهبران آنان

فلما جاء ءال لوط المرسلون . .. و قضینا إلیه ذلک الأمر أن دابر ه_ؤلاء مقطوع ... ق

از اینکه فرستادگان خداوند برای اعلام عذاب قوم لوط به منزل لوط(ع) رفتند و آن حضرت قومش را از هر عملی که موجب شرمساری او شود نهی فرمود، به دست می آید که لوط(ع) در موقعیت یک رهبر در جامعه تلقی شده است.

56- عوامل عزت مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 10 - 6

6- قرآن ، مایه شرافت و آوازه انسان و امت اسلام است .

کت_بًا فیه ذکرکم

از جمله معانیی که اهل لغت برای واژه <ذکر> بیان کرده اند، <شرافت> و <صیت> (آوازه) است (قاموس المحیط). بنابراین مقصود از <فیه ذکرکم> این است که شرافت و آوازه، در پرتو قرآن و عمل به آن است. گفتنی است مقصود از ضمیر مخاطب <کم> هم می تواند تمامی انسان ها باشد و هم می شود خصوص امت اسلام باشد که در برداشت، هر دو لحاظ شده است.

57- کفر به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 49 - 10

10 _ ایمان نداشتن به عزت و حکمت خدا و توکل نکردن بر وی از ریشه های نفاق است .

إذ یقول المنفقون و الذین . .. فإن اللّه عزیز حکیم

از اینکه خداوند منافقان و بیماردلان را قسیم متوکلان قرار داد و با جمله <إن اللّه عزیز حکیم> منشأ توکل متوکلان را ایمان به عزت و حکمت مطلق خداوند دانست، معلوم می شود از ریشه های نفاق و ضعف ایمان، باور نداشتن به اقتدار خدا و حکیم بودن اوست.

ص: 81

58- مال دوستان و عزت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 20 - 2

2 - پندار عزّت در پیشگاه خداوند ، برای کسانی که گرفتار مال دوستی اند ، پنداری موهوم است .

ربّی أکرمن . .. کلاّ ... و تحبّون المال حبًّا جمًّا

59- محرومان از عزت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 65 - 6

6 _ مشرکان ، مردمی ذلیل ، حقیر و بی بهره از عزتند .

و لا یحزنک قولهم إن العزه للّه جمیعاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 19 - 4

4 - متجاوزان به حقوق دیگران ، گرچه از نعمت و کرم خداوند برخوردار شوند ، از عزّت و شرافت مندی در نزد او محروم خواهند بود .

نعّمه فیقول ربّی أکرمن . .. کلاّ ... و تأکلون التراث أکلاً لمّا

60- مشرکان صدر اسلام و عزت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 81 - 2

2- مشرکان عصر بعثت ، عزت و اعتبار خود را در پرستش معبودان ساختگی خود می دانستند .

لیکونوا لهم عزًّا

61- مظاهر عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 129 - 11

11 - بعثت پیامبران ، پرتوی از عزت و حکمت خداوند است .

ربنا وابعث فیهم رسولا . .. إنک أنت العزیز الحکیم

ص: 82

62- ملاک عزت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 17 - 11

11 - پندار ذلّت برای یتیمان ، مایه توهّم معیار بودن ثروت برای عزّت مندی است .

نعّمه فیقول ربّی أکرمن . .. کلاّ بل لاتکرمون الیتیم

کلمه کلاّ _ به قرینه تقابل <اکرمن> و <لاتکرمون> این نکته را گوشزد می کند که گوینده <ربّی اکرمن>، اگر یتیمان را محترم و گرامی می دانست، ثروت را مایه احترام نزد خداوند، قرار نمی داد; زیرا در آن صورت معترف بود که یتیم با وجود محرومیت از ثروت نیز گرامی است; ولی حال که یتیمان را گرامی نمی شمارد، این گمان برای او پدیدار شده است که فقط ثروتمندان نزد خداوند محترم اند.

63- منشأ عزت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 16

16 _ خواری و عزت در قیامت ، تنها در اختیار خداوند است .

و لا تخزنا یوم القیمه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 65 - 5

5 _ خداوند ، منشأ تمامی عزتهاست .

إن العزه للّه جمیعاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 90 - 19

19_ برخورداران از نعمت و عزت و مکنت ، باید به خدادادی بودن آنها توجه داشته و بدان اقرار کنند .

قد منّ الله علینا إنه من یتّق و یصبر فإن الله لایضیع أجر المحسنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 10 - 1،2

1 - همه عزت ها از آنِ خدا و تنها به دست او است .

من کان یرید العزّه فللّه العزّه جمیعًا

<ال> در <العزّه> جنسیه و مفید استغراق است; یعنی، <کلّ عزّه للّه>. تقدیم خبر (للّه) بر مبتدا (العزّه)، مفید حصر است.

2 - عزت طلبان ، باید عزت خود را تنها از خدا خواسته و در اسلام جویا شوند .

من کان یرید العزّه فللّه العزّه جمیعًا

برداشت یاد شده به این خاطر است که جواب شرط <من کان. ..> مقدر است. تقدیر آن چنین می تواند باشد: <من کان یرید

ص: 83

العزّه فلیطلبها من عند اللّه> یا <فلیستجب إلی دعوه الإسلام ففیها العزّه>.

64- موانع عزت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 139 - 9

9 _ پذیرش ولایت کافران ، هرگز مایه عزت و سربلندی نخواهد شد .

أیبتغون عندهم العزّه فإن العزّه للّه جمیعاً

65- ناپایداری عزت دنیوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 49 - 6

6- عزت ها و شرافت های دنیوی ، متکی به گناه و حق ستیزی ، ناپایدار و منتهی به ذلت و درماندگی است .

ذق إنّک أنت العزیز الکریم

نبوت و عزت دنیوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 44 - 16

16 - عدم تنافی شکوه و قدرت و امکانات مادی با مقام نبوت و مراتب عالی معنوی

قال إنّه صرح ممرّد من قواریر

تعبیر <صرح ممرّد من قواریر> بیان گوشه ای از برخورداری ها و حشمت و شوکت سلیمان(ع) است. این در حالی است که او پیامبری بزرگ و دارای جایگاهی ارجمند در مقامات معنوی بود.

66- نشانه های عزت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 15 - 9

9 - برخورداری از نعمت و رفاه ، نشانه شرافت مندی در پیشگاه خداوند نیست .

و نعّمه فیقول ربّی أکرمن

ص: 84

67- نشانه های عزت بخشی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 85 - 7

7- برانگیختن تقواپیشگان در قیامت _ با اکرام و احترام ویژه _ نمودی از رحمانیت خداوند و عزّت بخشی او است .

واتّخذوا من دون اللّه ءالههً لیکونوا لهم عزًّا. .. یوم نحشر المتّقین إلی الرحمن

68- نشانه های عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 63 - 14

14 _ حاکمیت الهی بر قلب ها و ایجاد الفت میان مؤمنان ، نمودی از عزت و حکمت الهی

و لکن اللّه ألف بینهم إنه عزیز حکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 40 - 19

19 _ رهایی پیامبر ( ص ) از توطئه کافران مکه و اعتلای کلمه اللّه ، جلوه عزّت ( شکست ناپذیری ) و حکمت خدا

فقد نصره اللّه إذ أخرجه . .. کلمه اللّه هی العلیا و اللّه عزیز حکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 66 - 2

2 _ مالکیت مطلقه خداوند بر جهان هستی ، نشانه انحصار عزت در اوست .

إن العزه للّه جمیعاً . .. ألا إن للّه من فی السموت و من فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 49 - 4

4- به غل و زنجیر بودن مجرمان در قیامت ، جلوه عزت ، انتقام و قهّاریت بی همتای خداوند

إن الله عزیز ذو انتقام . .. و برزوا لله الوحد القهّار . و تری المجرمین یومئذ مقر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 76 - 3

3 - شنوایی ، بینایی ، دانایی و نیز در دست داشتن زمام همه امور ، نشانه هایی از نیرومندی ، عزّت و شکست ناپذیری خداوند است .

إنّ اللّه لقویّ عزیز . .. سمیع بصیر . یعلم ... و إلی اللّه ترجع الأُمور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 9 - 2

ص: 85

2 - رویش گیاهان و تنوع و زیبایی آنها ، نشانی از عزّت و شکست ناپذیری خداوند

أَوَلم یروا کم أنبتنا. .. إنّ فی ذلک لأیه... و إنّ ربّک لهو العزیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 68 - 4

4 - هلاکت فرعونیان ، نمود عزّت و قدرت پیروزمند خداوند

ثمّ أغرقنا الأخرین . .. و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 104 - 4

4 - فرجام شوم اخروی قوم شرک پیشه ابراهیم نمود عزّت و قهر الهی

و ما کان أکثرهم مؤمنین . و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 140 - 4

4 - هلاکت قوم عاد ، نمود عزت و قدرت قاهر خداوند .

فکذّبوه فأهلکن_هم . .. و إنّ ربّک لهو العزیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 159 - 4

4 - هلاکت ثمودیان ، نمود عزت و قدرت قاهر خداوند

فأخذهم العذاب . .. إنّ ربّک لهو العزیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 175 - 5

5 - هلاکت قوم لوط ، نمود عزت و قدرت پیروزمند خداوند

ثمّ دمّرنا الأخرین . .. و إنّ ربّک لهو العزیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 191 - 5

5 - هلاکت مردم ایکه با عذاب قهر الهی ، نمودی از عزت و شکست ناپذیری خداوند است .

فأخذهم عذاب یوم الظلّه . .. و إنّ ربّک لهو العزیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 5 - 3

3 - قرآن ، جلوه عزت و رحمت خداوند

و القرءان . .. تنزیل العزیز الرحیم

ص: 86

یادکرد دو صفت <عزت> و <رحمت> خداوند به هنگام نسبت دادن نزول قرآن به او، می تواند حاکی از برداشت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 38 - 6

6 - حرکت خورشید بر مدار مشخص و به سمت و سوی قرارگاه ویژه خود ، جلوه ای از عزت و علم خداوند است .

و الشمس تجری لمستقر لها ذلک تقدیر العزیز العلیم

یاد شدن دو صفت <عزت> و <علم> خداوند، پس از طرح مسأله حرکت خورشید، می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 9 - 7

7 - گزینش رسولان و پیامبران از میان مردم ، جلوه ای از عزت و بخشندگی خداوند است .

أم عندهم خزائن رحمه ربّک العزیز الوهّاب

آمدن دو صفت <عزیز> و <وهّاب> برای خداوند، پس از طرح مسأله موهبت نبوت و رسالت، می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 1 - 4

4 - قرآن ، جلوه عزت و حکمت خداوند

تنزیل الکت_ب من اللّه العزیز الحکیم

آمدن دو صفت عزت و حکمت خداوند، پس از یادآوری الهی بودن قرآن، می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 10

10 - آفرینش و تدبیر آسمان ها و زمین و پیدایش شب و روز و تسخیر خورشید و ماه ، جلوه های عزت و قدرتمندی خداوند است .

خلق السم_وت و الأرض . .. کلّ یجری لأجل مسمًّی ألا هو العزیز

یادآوری عزت و قدرتمندی خداوند در پایان آیه شریفه و پس از یادآوری آفرینش آسمان، زمین و. ..، گویای برداشت یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 37 - 7

7 - پایدار ماندن هدایت مؤمنان و استمرار گمراهی کافران حق گریز ، جلوه عزتمندی و مجازات الهی است .

و من یضلل اللّه فما له من هاد . و من یهد اللّه فما له من مضلّ ألیس اللّه بعزیز ذ

یادآوری دو صفت عزت و مجازات دهی خداوند، پس از ذکر پایدار ماندن هدایت مؤمنان و استمرار یافتن گمراهی کافران حق گریز به وسیله خداوند، می تواند گویای مطلب یاد شده باشد.

ص: 87

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 2 - 4

4 - قرآن ، جلوه عزت و علم خداوند

تنزیل الکت_ب من اللّه العزیز العلیم

آمدن دو صفت عزیز و علیم برای خداوند، پس از یادآوری الهی بودن قرآن، می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 12 - 12

12 - زیبایی و ایمنی آسمان ، نشانی از عزت و علم الهی است .

و زیّنا السّماء . .. و حفظًا ذلک تقدیر العزیز العلیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 19 - 8

8 - مشیت بی چون و چرای خداوند ، نشانی از قدرت شکست ناپذیر او است .

یرزق من یشاء و هو القویّ العزیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 9 - 3،8

3 - نشانه های عزت ( قاهر بودن ) و دانایی آفریدگار جهان ، غیر قابل انکار ، حتی برای مشرکان

و لئن سألتهم . .. لیقولنّ خلقهنّ العزیز العلیم

8 - جهان آفرینش ، جلوه ای از قدرت شکست ناپذیر و علم گسترده خداوند است .

خلقهنّ العزیز العلیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 11 - 3

3 - قوانین طبیعی مربوط به نزول باران ، نمودی از عزت و دانایی مطلق خداوند

خلقهنّ العزیز العلیم . .. و الذی نزّل من السماء ماء بقدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 12 - 3،5

3 - آفرینش انواع موجودات هستی ، نمودی از عزت و دانایی مطلق الهی است .

خلقهنّ العزیز العلیم . .. و الذی خلق الأزوج کلّها

<أزواج>، ممکن است به معنای <اصناف> باشد. ارتباط این آیه با دو آیه قبل، گویای برداشت یاد شده است.

5 - توان انسان در ساختن کشتی و دریانوردی و به خدمت گرفتن حیوانات ، پرتوی از علم و عزت آفریدگار هستی است .

خلقهنّ العزیز العلیم . .. و جعل لکم من الفلک و الأنع_م ما ترکبون

ارتباط دو آیه، نشانگر آن است که خداوند درصدد بیان جلوه های عزت و دانایی خود در نظام هستی است.

ص: 88

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 42 - 8

8- داوری نافذ الهی در قیامت و ناتوانی همه نیرو ها در قبال آن ، نمود عزت و اقتدار یگانه او است .

إنّ یوم الفصل . .. یوم لایغنی ... إنّه هو العزیز الرحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 2 - 7

7- عزّت و حکمت الهی ، متجلی در قرآن و مضامین عالی آن

تنزیل الکت_ب من اللّه العزیز الحکیم

ارتباط <تنزیل الکتاب> با وصف <العزیز الحکیم>، گویای برداشت یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 3 - 5

5- آفرینش بهینه آسمان ها و زمین و سایر موجودات ، نمود عزت و حکمت الهی است .

من اللّه العزیز الحکیم . ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بینهما إلاّبالحقّ

از ارتباط این آیه با ذیل آیه قبل (من اللّه العزیز الحکیم)، مطلب یاد شده استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 19 - 7

7 - صلح حدیبیه و فتح خیبر ، در پی وفاداری مؤمنان ، نمودی از عزت و حکمت خداوند

و أث_بهم فتحًا قریبًا . و مغانم کثیره ... و کان اللّه عزیزًا حکیمًا

از ارتباط <کان اللّه. ..> با آیه قبل، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 1 - 7

7 - جهان آفرینش ، جلوه عزّت و حکمت خداوند

ما فی السم_وت و الأرض و هو العزیز الحکیم

تکیه بر دو وصف <عزیز> و <حکیم>، پس از ذکر آسمان ها و زمین، بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 2 - 2

2 - شکست یهود بنی نضیر ، نمودی از شکست ناپذیری و حکمت خداوند

و هو العزیز الحکیم . هو الذی أخرج الذین کفروا

ارتباط این آیه با ذیل آیه قبل (و هو العزیز الحکیم) بیانگر ارائه نمونه و مصداق، پس از بیان یک حقیقت کلی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 1 - 10

ص: 89

10 - جهان آفرینش ، جلوه عزت و حکمت همه جانبه خداوند

سبّح للّه ما فی السم_وت . .. و هو العزیز الحکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 2 - 4،5

4 - تجلی عزّت و حکمت خداوند در بعثت پیامبر ( ص )

العزیز الحکیم . هو الذی بعث فی الأُمّیّن رسولاً منهم

5 - برانگیخته شدن رسول اکرم ( ص ) از میان غیر اهل کتاب ، برای هدایت خلق از سوی خداوند ، جلوه ای از عزّت و حکمت خداوند

العزیز الحکیم . هو الذی بعث فی الأُمّیّن رسولاً منهم

کلمه <اُمّیین> در قرآن، در مقابل اهل کتاب نیز به کار رفته است. برداشت بالا بر پایه این احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 3 - 3

3 - برانگیختن هادیان خلق و احیاگران دین ، نمودی از عزّت و حکمت خداوند

بعث فی الأُمّیّن رسولاً . .. و ءاخرین منهم لمّا یلحقوا بهم و هو العزیز الحکیم

69- نقش عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 4 - 15

70- وسعت عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 19 - 6

6 - خداوند ، دارای عزّت و حکمتی گسترده و ازلی

و کان اللّه عزیزًا حکیمًا

71- ویژگیهای عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 9 - 5

5 - عزت و شکست ناپذیری خدا ، آمیخته با رحمت و مهر او به بندگان

و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

ص: 90

در کلمه <الرحیم> دو ترکیب احتمال می رود 1_ خبر دوّم 2_ صفت برای <العزیز> برداشت یاد شده بر پایه احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 68 - 3

3 - عزّت و شکست ناپذیری خدا ، آمیخته با رحمت و مهر او به بندگان

و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <الرحیم> صفت <العزیز> باشد، نه خبر دوم آن.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 104 - 3

3 - عزّت و شکست ناپذیری خدا ، آمیخته با رحمت و مهر او به بندگان

و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <رحیم> صفت <عزیز> باشد; نه خبر دوم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 122 - 3

3 - عزت خدا ( قدرت شکست ناپذیر او ) ، آمیخته با رحمت و مهربانی

و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <رحیم> صفت <عزیز> باشد و نه خبر دوم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 140 - 3

3 - عزت خدا ( قدرت قاهر و شکست ناپذیر او ) ، آمیخته به رحمت و مهربانی او با مردمان است .

و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <الرحیم> صفت <العزیز> باشد و نه خبر دوم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 159 - 3

3 - عزت خداوند ، آمیخته با رحمت و مهر او به مردمان

و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <الرحیم> صفت برای <العزیز> باشد و نه خبر بعد از خبر.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 175 - 3

3 - عزت خداوند ( قدرت قاهر و شکست ناپذیر الهی ) ، آمیخته با رحمت و مهر او به مردمان

و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

ص: 91

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <الرحیم> صفت <العزیز> باشد و نه خبر بعد از خبر.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 191 - 3

3 - عزت ( قدرت قاهر و شکست ناپذیر ) خدا ، آمیخته با رحمت و مهربانی است .

و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <الرحیم> صفت برای <العزیز> باشد; نه خبر بعد از خبر.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 27 - 11

11 - عزت و شکست ناپذیری خداوند ، آمیخته با حکمت و کاردانی او است .

و هو العزیز الحکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 9 - 8

8 - عزت و شکست ناپذیری خداوند ، آمیخته به حکمت و رعایت مصالح است .

و هو العزیز الحکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 27 - 7

7 - عزت الهی ، آمیخته به حکمت ( کاردانی ) او است .

إنّ اللّه عزیز حکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 6 - 8

8 - عزت و شکست ناپذیری خدا ، آمیخته با رحمت او است .

العزیز الرحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 28 - 13

13 - اقتدار و عزت مندی خداوند ، همراه با آمرزندگی و مهربانی نسبت به بندگان است .

إنّ اللّه عزیز غفور

برداشت یاد شده، مبتنی بر این احتمال است که <غفور> صفت برای <عزیز> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 3 - 6

6 - عزت و پیروزمندی خداوند ، آمیخته با حکمت و کاردانی او است .

ص: 92

اللّه العزیز الحکیم

برداشت یاد شده مبتنی بر این است که <حکیم> صفت <عزیز> باشد; نه وصف دوم <اللّه> البته درصورت دوم نیز مطلب قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 42 - 10

10- اقتدار و عزت خداوند ، آمیخته با رحمت گسترده و جاودان او است .

هو العزیز الرحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 2 - 8

8 - عزت و اقتدار الهی ، عزتی آمیخته به حکمت

اللّه العزیز الحکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 37 - 8

8 - عزت و شکست ناپذیری خداوند ، آمیخته با حکمت و کاردانی او است .

و هو العزیز الحکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 2 - 12

12- عزّت و قدرت شکست ناپذیر خداوند ، آمیخته با حکمت و کاردانی او

العزیز الحکیم

از کنار هم آمدن وصف <عزیز> و <حکیم>، مطلب یاد شده قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 7 - 6

6 - عزت و شکست ناپذیری خداوند ، آمیخته با حکمت و کاردانی او

و کان اللّه عزیزًا حکیمًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 19 - 8

8 - قدرت و شکست ناپذیری خداوند ، آمیخته با کاردانی و حکمت او است .

و کان اللّه عزیزًا حکیمًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 1 - 7

ص: 93

7 - عزّت و اقتدار الهی ، آمیخته با حکمت ( کاردانی و مصلحت سنجی ) است .

و هو العزیز الحکیم

قرار گرفتن صفت <حکیم> پس از صفت <عزیز>، بیانگر آمیختگی حکمت و عزت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 9

9 - پیروزمندی و اقتدار الهی ، آمیخته با حکمت او است .

إنّک أنت العزیز الحکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 2 - 20

20 - عزت و اقتدار خداوند ، توأم با رحمت و لطف او است .

و هو العزیز الغفور

برداشت یاد شده، مبتنی بر این نکته است که <غفور> صفت برای عزیز باشد.

ص: 94

9- عزرائیل

1- استهزاهای عزرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 93 - 18

18 _ جان کندن ستمگران، همراه با تمسخر ملائکه قبض روح نسبت به آنان و بیان عجز آنان برای رهایی از مرگ است.

أخرجوا أنفسکم الیوم تجزون عذاب الهون

2- تعدد عزرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 37 - 8

8 _ کارگزاران الهی در قبض روح انسانها، فرشتگانی متعدد هستند.

إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم

3- دستان عزرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 93 - 16

16 _ ملائکه قابض ارواح دارای دستانی هستند که به هنگام گرفتن جان ظالمان آنها را می گشایند.

إذ الظلمون فی غمرت الموت و الملئکه باسطوا أیدیهم

4- سرزنشهای عزرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 37 - 13

13 _ مشرکان به هنگام مرگ، به سبب اعتقاد به توان و کارایی معبودان خویش، مورد ملامت فرشتگان قرار خواهند گرفت.

قالوا أین ما کنتم تدعون من دون الله

ص: 95

استفهام در جمله <أین ما کنتم . ..>، استفهام توبیخی است.

5- عزرائیل و مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 37 - 13

13 _ مشرکان به هنگام مرگ، به سبب اعتقاد به توان و کارایی معبودان خویش، مورد ملامت فرشتگان قرار خواهند گرفت.

قالوا أین ما کنتم تدعون من دون الله

استفهام در جمله <أین ما کنتم . ..>، استفهام توبیخی است.

6- گفتگوی عزرائیل با مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 37 - 5

5 _ گفتگوی فرشتگان مرگ با مشرکان به هنگام گرفتن جان آنان

قالوا أین ما کنتم . .. قالوا ضلوا عنا

7- مرگ عزرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 35 - 9

9- < عن أبی عبداللّه ( ع ) ( فی قوله تعالی ) : < کلّ نفس ذائقه الموت > قال : إنّه یموت أهل الأرض حتّی لایبقی أحد ثمّ یموت أهل السماء . . . فیقال من بقی ؟ فیقول ( ملک الموت ) : یا ربّ لم یبق إلاّ ملک الموت فیقال له متّ یا ملک الموت فیموت ;

از امام صادق(ع) در باره آیه شریفه: <کلّ نفس ذائقه الموت> روایت شده که فرمود: تمام اهل زمین می میرند; به طوری که احدی باقی نمی ماند، سپس اهل آسمان می میرند. آن گاه پرسیده می شود چه کسی باقی مانده است؟ ملک الموت می گوید: پروردگارا! احدی باقی نمانده مگر فرشته مرگ، پس به او گفته می شود ای فرشته مرگ! بمیر و او می میرد>.

8- نجات عزرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 68 - 12

12 - < قال رسول اللّه ( ص ) : < و نفخ فی الصور فصعق من فی السماوات و من فی الأرض إلاّ من شاء اللّه > قالوا : یا رسول اللّه من ه_ؤلاء الذین استثنی اللّه ، قال : جبرئیل و میکائیل و ملک الموت و اسرائیل و حمله العرش . . . ;

ص: 96

از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: <و نفخ فی الصور. .. إلاّ من شاء اللّه>. [اصحاب] گفتند: ای رسول خدا! این کسانی که استثنا شده اند چه کسانی هستند؟ فرمود: جبرئیل، میکائیل، ملک الموت، اسرائیل و حاملان عرش هستند...>.

9- نقش عزرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 61 - 6،7،8،9

6 _ با فرارسیدن زمان مرگ هر کس، سفیران خداوند جان آدمیان را می گیرند.

حتی إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا

7 _ فرشتگانی غیر از مأموران حفاظت آدمی، وظیفه قبض روح وی را بر عهده دارند. *

حتی إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا

در صورتی که فرشتگان محافظ همان قابضان روح باشند، مناسبتر آن بود که با ضمیر به آنان اشاره می شد. گزینش <رسلنا> به جای ضمیر قرینه تفاوت ملائکه حافظ با ملائکه قابض است.

8 _ فرشتگانی متعدد وظیفه قبض روح هر یک از آدمیان را به عهده دارند. *

حتی إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا

<رسل>، جمع رسول، و بر بیشتر از دو نفر دلالت دارد. از سوی دیگر مضمون آیه این است که برای هر شخصی که مرگش فرامی رسد، <رسل> حضور پیدا می کنند. بنابراین قابضان روح آدمی بیش از دو نفرند.

9 _ هیچ کوتاهی و تأخیری از جانب فرشتگان مأمور قبض روح صورت نمی گیرد.

توفته رسلنا و هم لا یفرطون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 93 - 14،15

14 _ گروهی از فرشتگان، کارگزاران خداوند در گرفتن جان آدمیان هستند.

و لو تری إذ الظلمون فی غمرت الموت و الملئکه باسطوا أیدیهم

15 _ ملائکه، جان ستمکاران را با قدرت و شدتی تمام می گیرند.

و لو تری إذ الظلمون فی غمرت الموت و الملئکه باسطوا أیدیهم

جمله <باسطوا أیدیهم> ممکن است کنایه از قدرت و شدتی باشد که ملائکه به هنگام قبض روح ستمکاران به کار می گیرند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 11 - 1

1 - به هنگام مرگ ، روح انسان ، به طور کامل ، به دست فرشته مرگ ( عزراییل ) گرفته می شود .

قل یتوفّیکم ملک الموت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 42 - 2،19

2 - تنها خداوند جان ستان حقیقی انسان ها است و عوامل دیگر ( چون عزرائیل ) واسطه و مأمور او هستند .

ص: 97

اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها

تقدم اسم جلاله (اللّه) بر خبر فعلی مقید، تخصیص مضمون خبر است. بنابراین اختصاص جان ستاندن به خداوند _ در حالی که در آیات دیگر این عمل به فرشته مخصوص (ملک الموت) نسبت داده شده _ گویای حقیقت بالا است.

19- < سئل الصادق ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ < اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها > . . .فقال إنّ اللّه تبارک و تعالی جعل لملک الموت أعوناً من الملائکه یقبضون الأرواح . . . فتتوفّاهم الملائکه و یتوفّاهم ملک الموت من الملائکه مع ما یقبض هو و یتوفّاه اللّه عزّوجلّ من ملک الموت ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ: <اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها> سؤال شد، حضرت فرمود: خداوند _ تبارک و تعالی _ برای ملک الموت دستیارانی از ملائکه قرار داده که ارواح را قبض می کنند. .. پس آنها را ملائکه دریافت می کنند و ملک الموت ارواح را از ملائکه دریافت می کند و به همراه ارواحی که خودش قبض نموده، ضمیمه می نماید و خداوند از ملک الموت تمامی ارواح را دریافت می کند>.

ص: 98

10- عزلت

1- آثار عزلت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 10 - 12

12- تأثیر قطع ارتباط با مردم و تمرکز فکری در تقویت قوای جنسی *

ألاّ تکلّم الناس ثل_ث لیال سویًّا

نشانه ای که برای زکریا قرار داده شد، بدون مناسبت و ارتباط با عوامل منتهی به انعقاد نطفه یحیی نیست، چرا که زکریا فرتوت گشته و برای انجام چنین کاری آمادگی لازم را ندارد. ترک سخن سه روزه او علاوه بر نشانه بودن ممکن است موجب تمرکز فکری و آمادگی جسمی او برای انعقاد نطفه نیز بوده است.

2- عزلت پسندیده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 51 - 4

4 - کناره گیری رهبران الهی از جامعه برای مدتی محدود به منظور عبادت خدا ، کاری شایسته و نیکو

و إذ وعدنا موسی أربعین لیله

3- عزلت پسندیده رهبران دینی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 51 - 4

4 - کناره گیری رهبران الهی از جامعه برای مدتی محدود به منظور عبادت خدا ، کاری شایسته و نیکو

و إذ وعدنا موسی أربعین لیله

4- عزلت گزینی اصحاب کهف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 99

10 - کهف - 18 - 16 - 4،6

4- اصحاب کهف ، برای حفظ ایمان خویش ، ناگزیر به کنارگیری از جامعه شرک آلود شدند .

و إذ اعتزلتموهم و ما یعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلی الکهف

با توجه به <و ما یعبدون إلاّ اللّه> معلوم می گردد که اعتزال اصحاب کهف، برای حفظ عقیده و آرمان بوده است.

6- اصحاب کهف ، زندگی سخت و پر مشقّت ولی همراه با توحید را ، بر زندگی آسوده در محیط شرک و حاکمیّت آن ترجیح دادند .

و إذ اعتزلتموهم و ما یعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلی الکهف

5- عزلت گزینی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 16 - 3

3- مریم از خانواده خویش کناره گیری کرد و در شرق مسجدالاقصی مستقر شد .

واذکر . .. مریم إذ انتبذت من أهلها مکانًا شرقیًّا

<انتباذ> از ریشه <نبذ> و به معنای دوری جستن است. < <مکاناً شرقیّاً>; یعنی جایگاهی رو به شرق و چون حضرت مریم(س) وقف بر معبد(مسجدالاقصی) شده بود، مقصود مکانی در شرقِ مسجدالاقصی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 17 - 1،4

1- حضرت مریم ( س ) در ناحیه شرقی مسجدالاقصی ، مکانی دور از انظار برای خود برگزید و خود را از مردم پنهان ساخت .

فاتّخذت من دونهم حجابًا

<حجاب> به معنای ساتر و چیزی است که حائل می شود. مراد از <اتّخذت... حجاباً> افکندن پرده و یا رفتن در مکانی است که دارای پوشش طبیعی، مانند دیوار یا کوه و مانند آن باشد.

4- باردارشدن مریم ( س ) به فرزندش عیسی ( ع ) ، وابسته به حضور او در مکانی خلوت و به دور از انظار مردم بود .

فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إلیها روحنا

<فاء> در <فأرسلنا> برای تفریع است و نشان می هد که کارهای قبلی مریم زمینه آمادگی او برای مقام مادری عیسی(ع) و پذیرش فرشته الهی شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 22 - 2

2- حضرت مریم ( س ) درپی حامله شدن به عیسی ( ع ) ، از منطقه خویشاوندان خود فاصله گرفت و به مکان دوردستی رفت .

فحملته فانتبذت به مکانًا قصیًّا

<إنتباذ> از ریشه <نبذ> و به معنای دوری گزیدن است. <باء> در <به> یا برای ملابست و یا سببیه; یعنی دوری گزیدن مریم، همراه حمل خود و یا به خاطر آن، صورت گرفت. <قصیّ> صفت مشبهه و به معنای <دور> است.

ص: 100

6- عوامل عزلت گزینی مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 16 - 8

8- پیدایش عارضه ای ناخوشایند در مریم ( س ) ، وادارسازنده وی به انزوا و دورساختن خویش از مردم *

إذ انتبذت من أهلها

<نبذ>; یعنی دورافکندن چیزی بر اثر بی اعتنایی به آن و <إنتباذ>، یعنی گوشه گیری کردن کسی که ارزش حضور خود نزد مردم را اندک و ناچیز می بیند (مفردات راغب). برخی از احتمالاتی که در توجیه کناره گیری مریم ذکر شده است _ نظیر گذران ایام قاعدگی و مانند آن _ با این معنا سازگار است.

ص: 101

11- عزیر(ع)

1- احیای عزیر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 259 - 5،22

5 _ خداوند ، عزیر را میراند و پس از صد سال وی را زنده کرد تا پاسخی باشد به پرسش وی از چگونگی زنده شدن مردگان

قال انّی . .. فاماته اللّه مائه عام ثمّ بعثه

22 _ میرانده شدن عزیر و زنده شدن وی پس از صد سال و سالم ماندن خوردنی و آشامیدنی او از فساد و حیات مجدد الاغش ، پرتویی از قدرت مطلق الهی

فلمّا تبیّن له قال اعلم انّ اللّه علی کلّ شیء قدیر

2- الاغ عزیر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 259 - 17،20،22

17 _ زنده شدن الاغ عزیر پس از جمع آوری استخوان های آن و پوشاندن گوشت بر آنها ، پاسخی به پرسش وی از کیفیّت و امکان حیات مردگان

و انظر الی العظام کیف ننشزها ثمَّ نکسوها لحماً

مراد از <العظام> به قرینه <و انظر الی حمارک>، استخوانهای همان الاغ است ; چون صرف نگاه به حمار، نشانه ای برای احیای مردگان نیست.

20 _ درک عزیر از چگونگی معاد و توانایی خدا بر احیای مردگان ، پس از مشاهده زنده شدن خویش و عدم فساد طعام و نوشیدنی ها و زنده شدن الاغ

قال انّی یحیی . .. قال اعلم انّ اللّه علی کلّ شیء قدیر

22 _ میرانده شدن عزیر و زنده شدن وی پس از صد سال و سالم ماندن خوردنی و آشامیدنی او از فساد و حیات مجدد الاغش ، پرتویی از قدرت مطلق الهی

فلمّا تبیّن له قال اعلم انّ اللّه علی کلّ شیء قدیر

ص: 102

3- پرسش عزیر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 259 - 2،4،5،17

2 _ عبور فردی ( عزیر ) در ضمن سفر از قریه ویران شده ای که دیوار های آن روی سقفهایش فروریخته و مشاهده مردگان و پرسش وی از خداوند درباره چگونگیِ زنده شدن آنان

او کالّذی مرّ علی قریه و هی خاویه علی عروشها

بسیاری از مفسّران برآنند که داستان ذکر شده درباره عزیر پیامبر است; گر چه برخی آن را به ارمیا نسبت داده اند. گفتنی است که جمله <خاویه علی عروشها> را برخی به معنای خالی از سکنه و برخی مخروبه و فروپاشیده دانسته اند.

4 _ آگاهی عزیر به اصل زنده شدن مردگان در رستاخیز و پرسش وی از چگونگیِ زنده شدن آنان

قال انّی یحیی هذه اللّه بعد موتها

<انّی یحیی> که استفهام است، دلالت دارد بر اینکه عزیر، اصل احیا را اذعان داشته و از کیفیّت آن پرسش کرده است.

5 _ خداوند ، عزیر را میراند و پس از صد سال وی را زنده کرد تا پاسخی باشد به پرسش وی از چگونگی زنده شدن مردگان

قال انّی . .. فاماته اللّه مائه عام ثمّ بعثه

17 _ زنده شدن الاغ عزیر پس از جمع آوری استخوان های آن و پوشاندن گوشت بر آنها ، پاسخی به پرسش وی از کیفیّت و امکان حیات مردگان

و انظر الی العظام کیف ننشزها ثمَّ نکسوها لحماً

مراد از <العظام> به قرینه <و انظر الی حمارک>، استخوانهای همان الاغ است ; چون صرف نگاه به حمار، نشانه ای برای احیای مردگان نیست.

4- تکلّم خدا با عزیر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 259 - 9

9 _ گفتگوی عزیر و خداوند

قال کم لبثت قال لبثتُ یوماً او بعض یوم

5- علم عزیر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 259 - 4،10،20

4 _ آگاهی عزیر به اصل زنده شدن مردگان در رستاخیز و پرسش وی از چگونگیِ زنده شدن آنان

قال انّی یحیی هذه اللّه بعد موتها

<انّی یحیی> که استفهام است، دلالت دارد بر اینکه عزیر، اصل احیا را اذعان داشته و از کیفیّت آن پرسش کرده است.

10 _ گمان عزیر از مرگ طولانی ( صد سال ) خود ، به درنگ یکروزه یا کمتر از آن

قال کم لبثت قال لبثتُ یوماً او بعض یوم

20 _ درک عزیر از چگونگی معاد و توانایی خدا بر احیای مردگان ، پس از مشاهده زنده شدن خویش و عدم فساد طعام و

ص: 103

نوشیدنی ها و زنده شدن الاغ

قال انّی یحیی . .. قال اعلم انّ اللّه علی کلّ شیء قدیر

6- قصه عزیر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 266 - 5

5 _ داستان ابراهیم ( ع ) و نمرود و قصّه عُزیر و یا اِرمیای پیامبر و زنده شدن مرغان کوبیده شده و نیز تمامی احکام و مقررات انفاق ، از آیات الهی است .

الم تر . .. او کالذی مرّ ... فخذ اربعه من الطیر ... مثل الّذین ... کذلک یبیّن ال

7- مرگ عزیر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 259 - 5،10،15،22

5 _ خداوند ، عزیر را میراند و پس از صد سال وی را زنده کرد تا پاسخی باشد به پرسش وی از چگونگی زنده شدن مردگان

قال انّی . .. فاماته اللّه مائه عام ثمّ بعثه

10 _ گمان عزیر از مرگ طولانی ( صد سال ) خود ، به درنگ یکروزه یا کمتر از آن

قال کم لبثت قال لبثتُ یوماً او بعض یوم

15 _ مرگ صد ساله عزیر و حیات وی پس از آن ، شاهد و نشانه ای است برای همگان بر زنده شدن مردگان در رستاخیز

قال انّی یحیی هذه اللّه . .. و لنجعلک ایهً للنّاس

22 _ میرانده شدن عزیر و زنده شدن وی پس از صد سال و سالم ماندن خوردنی و آشامیدنی او از فساد و حیات مجدد الاغش ، پرتویی از قدرت مطلق الهی

فلمّا تبیّن له قال اعلم انّ اللّه علی کلّ شیء قدیر

8- مسافرت عزیر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 259 - 2

2 _ عبور فردی ( عزیر ) در ضمن سفر از قریه ویران شده ای که دیوار های آن روی سقفهایش فروریخته و مشاهده مردگان و پرسش وی از خداوند درباره چگونگیِ زنده شدن آنان

او کالّذی مرّ علی قریه و هی خاویه علی عروشها

بسیاری از مفسّران برآنند که داستان ذکر شده درباره عزیر پیامبر است; گر چه برخی آن را به ارمیا نسبت داده اند. گفتنی است که جمله <خاویه علی عروشها> را برخی به معنای خالی از سکنه و برخی مخروبه و فروپاشیده دانسته اند.

ص: 104

9- نبوّت عزیر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 259 - 26

26 _ عزیر ، از پیامبران الهی *

قال کم لبثت قال لبثتُ یوماً او بعض یوم

بنابراینکه گفتگوی خداوند با فردی از بشر، حاکی از نبوّت وی باشد.

10- یهود و عزیر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 30 - 1،3،4

1 _ یهودیان ، < عزیر > را فرزند خدا خواندند .

و قالت الیهود عزیر ابن اللّه

3 _ فرزند خدا خواندن < عزیر > و < مسیح > ، سخنان نسنجیده و باطلی بود که یهود و نصارا به زبان آوردند .

و قالت . .. ذلک قولهم بأفوههم

4 _ پندار فرزند خدا بودن < عزیر > و < مسیح > ، پنداری است سابقه دار در تاریخ یهود و نصارا .

یضهئون قول الذین کفروا من قبل

ص: 105

12- عزیز مصر

1- آگاهی عزیز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 28 - 9

9_ شناخت عزیز مصر از روحیه زنان و آگاهی او به ترفندهایشان

إن کیدکنّ عظیم

2- تحریک عزیز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 25 - 14

14_ تحریک عزیز مصر از سوی زلیخا برای مؤاخذه و مجازات یوسف ( ع )

ما جزاء من أراد بأهلک سوءًا إلا أن یسجن أو عذاب ألیم

برداشت فوق ، از تصریح زلیخا به <أهلک> (همسر تو) استفاده می شود ; یعنی ، او با آوردن <أهلک> درصدد تحریک عزیز مصر برای مجازات یوسف(ع) بود.

3- تصمیم کارگزاران عزیز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 35 - 2

2_ تصمیم قاطع دولت مردان مصر بر زندانی ساختن یوسف ( ع ) ، جهت رهایی از بحران و حفظ حیثیت دربار

ثم بدا لهم . .. لیسجننه

4- تفحص عزیز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 28 - 1

ص: 106

1_ عزیز مصر برای کشف حقیقت ماجرای یوسف و زلیخا ، شخصاً به بررسی و مشاهده پیراهن و نحوه پارگی آن پرداخت .

فلما رءا قمیصه قُدّ من دُبر

ظاهر این است که ضمیر در <رأی> به عزیزمصر برگردد.

5- خواسته های عزیز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 21 - 8

8_ عزیز مصر ، اداره امور یوسف ( ع ) را به همسرش زلیخا واگذار کرد ، و از او خواست تا یوسف ( ع ) را گرامی داشته و منزلتش را پاس دارد .

لامرأته أکرمی مثوی_ه

<مثوی> اسم مکان و به معنای منزل و اقامتگاه است. عبارت <أکرمی مثواه> ; یعنی ، منزل و مقامش را گرامی دار. اکرام منزل و اقامتگاه ، تأکید بر بزرگداشت شخصی است که در آن منزل اقامت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 29 - 1،3

1_ عزیز مصر از یوسف ( ع ) خواست تا ماجرای زلیخا را نادیده انگاشته و آن را مخفی سازد .

یوسف أعرض عن هذا

اعراض کردن از ماجرای زلیخا _ که مفاد عبارت <أعرض عن هذا> است _ در حقیقت توصیه به مخفی نگه داشتن و نادیده گرفتن است ، نه لب به شکایت نگشودن ; زیرا اقدام علیه زلیخا با ملاحظه موقعیت یوسف(ع) - که برده ای زرخرید بوده _ ناسازگار است.

3_ عزیز مصر ، پس از روشن شدن خطای زلیخا ، از وی خواست استغفار کند و از گناه خویش پوزش بطلبد .

واستغفری لذنبک إنک کنت من الخاطئین

در جمله <استغفری لذنبک> (برای گناهت طلب آمرزش کن) بیان نشده که زلیخا باید از چه کسی آمرزش بخواهد. برخی از مفسران گفته اند: مراد ، استغفار به درگاه خداوند است و برخی برآنند که مقصود ، پوزش خواستن از عزیز مصر می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 30 - 10

10_ < عن علی بن الحسین ( ع ) : . . . فلما سمع الملک کلام الصبی . . . قال لیوسف : < أعرض عن هذا . . . > و اکتمه قال : فلم یکتمه یوسف و أذاعه فی المدینه حتی قلن نسوه منهنّ إمرأه العزیز تراود فتاها عن نفسه . . . ;

از امام سجاد(ع) نقل شده است: . .. همین که پادشاه سخن کودک را شنید ... به یوسف گفت: از این ماجرا درگذر ... و آن را پوشیده بدار. [امام فرمود:] یوسف ماجرا را پوشیده نداشت و آن را در شهر منتشر کرد تا اینکه عده ای اززنان شهر گفتند: همسر عزیز غلام خود را به خویش دعوت کرده است ...>.

ص: 107

6- عدالت عزیز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 28 - 13

13_ عدالت و انصاف عزیز مصر ، در قضاوت و ابلاغ نظر خویش در ماجرای یوسف ( ع ) و زلیخا

فلما رءا قمیصه . .. قال إنه من کیدکنّ إن کیدکنّ عظیم

7- عزیز مصر در دوران قحطی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 78 - 5

5_ یوسف ( ع ) ، عزیز مصر در سال های قحطی آن دیار

قالوا ی_أیها العزیز

8- عزیز مصر و زلیخا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 28 - 3،7

3_ عزیز مصر با پی بردن به صداقت یوسف ( ع ) ، زلیخا را محکوم کرد و به نفع یوسف ( ع ) رأی داد .

فلما رءا قمیصه قُدّ من دُبر قال إنه من کیدکنّ

7_ عزیز مصر ، به دام انداختن یوسف ( ع ) را برای کام جویی ، از مکر های زنانه زلیخا شمرد .

إنه من کیدکنّ

محتمل است ضمیر در <إنه> به حقیقتی که از جمله <غلّقت الأبواب . ..> استفاده می شود ، ارجاع داده شود. برداشت فوق ، بر اساس این احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 29 - 3

3_ عزیز مصر ، پس از روشن شدن خطای زلیخا ، از وی خواست استغفار کند و از گناه خویش پوزش بطلبد .

واستغفری لذنبک إنک کنت من الخاطئین

در جمله <استغفری لذنبک> (برای گناهت طلب آمرزش کن) بیان نشده که زلیخا باید از چه کسی آمرزش بخواهد. برخی از مفسران گفته اند: مراد ، استغفار به درگاه خداوند است و برخی برآنند که مقصود ، پوزش خواستن از عزیز مصر می باشد.

9- عزیز مصر و صداقت یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 28 - 2

ص: 108

2_ عزیز مصر با دیدن پارگی پشت پیراهن یوسف ( ع ) ، به صداقت او پی برد .

فلما رءا قمیصه قُدّ من دُبر قال إنه من کیدکنّ

10- عزیز مصر و قصه یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 26 - 7

7_ عزیز مصر در ماجرای یوسف ( ع ) و زلیخا ، پیشداوری نکرد و از تصمیم گیری عجولانه خودداری نمود .

قالت . .. قال هی رودتنی عن نفسی و شهد شاهد من أهلها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 28 - 1،7،8،13

1_ عزیز مصر برای کشف حقیقت ماجرای یوسف و زلیخا ، شخصاً به بررسی و مشاهده پیراهن و نحوه پارگی آن پرداخت .

فلما رءا قمیصه قُدّ من دُبر

ظاهر این است که ضمیر در <رأی> به عزیزمصر برگردد.

7_ عزیز مصر ، به دام انداختن یوسف ( ع ) را برای کام جویی ، از مکر های زنانه زلیخا شمرد .

إنه من کیدکنّ

محتمل است ضمیر در <إنه> به حقیقتی که از جمله <غلّقت الأبواب . ..> استفاده می شود ، ارجاع داده شود. برداشت فوق ، بر اساس این احتمال است.

8_ عزیز مصر ، پیشدستی زلیخا در متهم ساختن یوسف ( ع ) و تعیین کیفر برای او را ، از مکر های زلیخا شمرد .

قالت ما جزاء من أراد بأهلک سوءًا . .. إنه من کیدکنّ

برداشت فوق، ناظر به این احتمال است که ضمیر در <إنه . ..> به معنایی که از <قالت ما جزاء ...> در آیه 25 استفاده می شود ، برگردد و آن معنا ، پیشدستی کردن زلیخا برای محقّ جلوه دادن خویش و گنه کار نشان دادن طرف مقابل است.

13_ عدالت و انصاف عزیز مصر ، در قضاوت و ابلاغ نظر خویش در ماجرای یوسف ( ع ) و زلیخا

فلما رءا قمیصه . .. قال إنه من کیدکنّ إن کیدکنّ عظیم

11- عزیز مصر و مجازات یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 25 - 14

14_ تحریک عزیز مصر از سوی زلیخا برای مؤاخذه و مجازات یوسف ( ع )

ما جزاء من أراد بأهلک سوءًا إلا أن یسجن أو عذاب ألیم

برداشت فوق ، از تصریح زلیخا به <أهلک> (همسر تو) استفاده می شود ; یعنی ، او با آوردن <أهلک> درصدد تحریک عزیز مصر برای مجازات یوسف(ع) بود.

ص: 109

12- عزیز مصر و مقامات یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 21 - 5

5_ عزیز مصر در پی خرید یوسف ( ع ) ، به شخصیت والا و منزلت بلند او اطمینان پیدا کرد .

لامرأته أکرمی مثوی_ه عسی أن ینفعنا

13- عزیز مصر و مکر زنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 28 - 9

9_ شناخت عزیز مصر از روحیه زنان و آگاهی او به ترفندهایشان

إن کیدکنّ عظیم

14- عزیز مصر و یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 21 - 2،6،8

2_ عزیز مصر ، یوسف ( ع ) را در مصر از کاروانیان خریداری کرد .

و قال الذی اشتری_ه من مصر

<من مصر> محتمل است متعلق به <اشتراه> باشد ، و احتمال دارد حال برای <الذی اشتراه> باشد. برداشت فوق ، ناظر به احتمال اول است. آیات بعد ، بیانگر آن است که مراد از <الذی اشتراه>، عزیز مصر است.

6_ عزیز مصر در نظر داشت از یوسف ( ع ) در امور خویش بهره گیرد ، و یا او را به فرزندی خود و همسرش برگزیند .

قال الذی . .. أکرمی مثوی_ه عسی أن ینفعنا أو نتخذه ولدًا

8_ عزیز مصر ، اداره امور یوسف ( ع ) را به همسرش زلیخا واگذار کرد ، و از او خواست تا یوسف ( ع ) را گرامی داشته و منزلتش را پاس دارد .

لامرأته أکرمی مثوی_ه

<مثوی> اسم مکان و به معنای منزل و اقامتگاه است. عبارت <أکرمی مثواه> ; یعنی ، منزل و مقامش را گرامی دار. اکرام منزل و اقامتگاه ، تأکید بر بزرگداشت شخصی است که در آن منزل اقامت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 28 - 3،4،5

3_ عزیز مصر با پی بردن به صداقت یوسف ( ع ) ، زلیخا را محکوم کرد و به نفع یوسف ( ع ) رأی داد .

فلما رءا قمیصه قُدّ من دُبر قال إنه من کیدکنّ

4_ عزیز مصر شواهد ارائه شده از سوی داورِ ماجرای یوسف و زلیخا را ، برای رفع اتهام از یوسف ( ع ) و اثبات بی گناهی او کافی دانست .

فلما رءا قمیصه قُدّ من دُبر قال إنه من کیدکنّ

ص: 110

5_ عزیز مصر پس از پی بردن به حقانیت یوسف ( ع ) ، زنان را انسانهایی پر مکر و حیله خواند .

إنه من کیدکنّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 29 - 1،2

1_ عزیز مصر از یوسف ( ع ) خواست تا ماجرای زلیخا را نادیده انگاشته و آن را مخفی سازد .

یوسف أعرض عن هذا

اعراض کردن از ماجرای زلیخا _ که مفاد عبارت <أعرض عن هذا> است _ در حقیقت توصیه به مخفی نگه داشتن و نادیده گرفتن است ، نه لب به شکایت نگشودن ; زیرا اقدام علیه زلیخا با ملاحظه موقعیت یوسف(ع) - که برده ای زرخرید بوده _ ناسازگار است.

2_ تکریم و بزرگداشت یوسف ( ع ) از جانب عزیز ، پس از کشف حقیقت ماجرا

یوسف أعرض عن هذا

<یوسف> مناداست و حرف ندا (یا) از آن حذف شده است عزیز مصر با حذف کردن حرف ندا ، تقرب او را نزد خویش بیان می دارد و با نام بردن از او ، لطف و مرحمت خویش را به وی اظهار می دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 32 - 6

6_ یوسف ( ع ) در دربار عزیز مصر ، شخصیتی بزرگ و مورد احترام بود .

و لیکونًا من الص_غرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 35 - 6

6_ آگاهی کامل عزیز و حاکمان مصر بر پاکدامنی یوسف ( ع ) ، با مشاهده دلایل و نشانه های متعدد

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 52 - 2

2_ آگاه شدن عزیز مصر به پرهیز یوسف ( ع ) از رابطه نامشروع با همسر وی ، از اهداف یوسف ( ع ) در تقاضای دادرسی و بازجویی از زنان اشراف

ذلک لیعلم أنی لم أخنه بالغیب

چنان چه <ذلک لیعلم . ..> کلام یوسف(ع) باشد، مشارالیه <ذلک> خارج نشدن از زندان و تقاضای دادرسی و محاکمه زنان اشراف است. ضمیر در <یعلم> و <لم أخنه> می تواند به <عزیز> باز گردد و می تواند مراد از آن <ملک> باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال نخست است. بنابراین <ذلک لیعلم ...> ; یعنی، بیرون نرفتن من از زندان و تقاضای دادرسی بدان خاطر بود که عزیز مصر بداند من در نهان به او خیانتی نکردم.

ص: 111

15- عزیز مصر هنگام خرید یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 21 - 4

4_ همسر زلیخا در زمان خرید یوسف ( ع ) ، سمت < عزیزی > را نداشت . *

و قال الذی اشتری_ه من مصر

یاد نکردن از عنوان عزیز مصر برای خریدار یوسف(ع) ، می تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

16- عزیز مصر هنگام محاکمه زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 11

11_ شوهر زلیخا به هنگام محاکمه زنان اشراف زنده بود و هم چنان عهده دار منصب عزیزی در حکومت مصر بود .

قالت امرأت العزیز

توصیف زلیخا با وصف <همسر عزیز> می رساند که شوهرش در هنگام محاکمه زنده بود و به سمت عزیزی اشتغال داشت.

17- عقیمی عزیز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 21 - 9

9_ عزیز مصر و همسرش زلیخا ، از نعمت داشتن فرزند محروم بودند . *

أو نتخذه ولدًا

کسانی که فردی را به فرزندی برمی گزینند، معمولاً اشخاصی هستند که فرزند نداشته و از فرزنددار شدن ناامیدند. بنابراین <نتخذه ولداً> می تواند اشاره به برداشت فوق باشد. بیان گزینش یوسف(ع) به فرزندی با کلمه <عسی>، تأییدکننده این احتمال است.

18- قضاوت عزیز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 28 - 13

13_ عدالت و انصاف عزیز مصر ، در قضاوت و ابلاغ نظر خویش در ماجرای یوسف ( ع ) و زلیخا

فلما رءا قمیصه . .. قال إنه من کیدکنّ إن کیدکنّ عظیم

ص: 112

19- ملّیت عزیز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 21 - 3

3_ خریدار یوسف ( ع ) ( همسر زلیخا ) از شهروندان مصری بود .

و قال الذی اشتری_ه من مصر

برداشت فوق ، مبتنی بر این احتمال است که <من مصر> متعلق به محذوف و توصیفی برای <الذی اشتراه> باشد ; یعنی: قال الذی اشتراه و هو من اهل مصر.

20- همسر عزیز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 30 - 4

4_ زلیخا ، همسر عزیز مصر بود .

امرأت العزیز

21- یوسف(ع) در خانه عزیز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 21 - 12،14،16

12_ آسودگی و رفاه یوسف ( ع ) در خانه عزیز مصر

کذلک مکّنّا لیوسف فی الأرض

14_ ورود یوسف به خانه عزیز مصر ، زمینه ساز تحقق یافتن وعده های الهی درباره او بود .

و کذلک مکّنّا لیوسف فی الأرض و لنعلّمه من تأویل الأحادیث

عبارت <لنعلّمه> عطف بر عبارتی مقدر است ; یعنی: مکّنّا لیوسف لنفعل کذا و لنعلّمه . .. ; مراد از لنفعل کذا ، اموری است که خداوند در ابتدای داستان یوسف بیان کرد مانند <رأیتهم لی ساجدین> و <کذلک یجتبیک ربک ...>.

16_ آموزش تحلیل رخداد ها و تأویل رؤیاها ، هدف تقدیر الهی از کشاندن یوسف به خانه عزیز مصر

کذلک مکّنّا لیوسف فی الأرض و لنعلّمه من تأویل الأحادیث

<لام> در <لنعلّمه> لام غایت است و بیانگر غرض و هدف متعلق می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 22 - 1

1_ یوسف ( ع ) روزگار کودکی و نوجوانی را در خانه عزیز مصر به سر برد ، تا به جوانی و رشد جسمی و عقلی رسید .

أکرمی مثوی_ه . .. و لما بلغ أشدّه

کلمه <أشدّ> چنان چه لسان العرب از سیبویه نقل کرده _ جمع شدّه (توان و قدرت) است. بنابراین <أشدّ> ; یعنی ، توانها و قدرتهای متعدد که به مناسبت مورد ، شامل توان جسمی و عقلی است.

ص: 113

22- یوسف(ع) و عزیز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 25 - 9

9_ یوسف ( ع ) و زلیخا ، پس از تعقیب و گریز و باز شدن درب ، با عزیز مصر در آستانه آن درب برخورد کردند .

و ألفیا سیدها لدا الباب

<إلفاء> (مصدر ألفیا) به معنای یافتن و مواجه شدن است. <سیّد> به معنای شریف و دارای مجد است ، و مراد از آن در این جا ، شوهر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 26 - 2

2_ یوسف ( ع ) در نزد عزیز مصر ، تمنای نامشروع زلیخا و استنکاف خویش را فاش ساخت ، و خود را از هر گونه اراده سوئی مبرّا دانست .

قال هی رودتنی عن نفسی

ترکیبهایی نظیر <هی رودتنی> و <أنا قمت> _ که مبتدا در معنا فاعل است و خبر آن فعل می باشد _ گاهی حاکی از تأکید است و گاهی دلالت بر حصر دارد. و از آن جا که یوسف(ع) در مقام رفع اتهام از خویش بود، معلوم می شود او از جمله <هی رودتنی> معنای حصر را اراده کرده است. بنابراین <هی راودتنی> ; یعنی، او (زلیخا) از من درخواست کام جویی داشت و من چنین درخواستی نداشتم و استنکاف ورزیدم.

ص: 114

13- عزی

1- عزی در جاهلیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 19 - 4

4 - < لات > و < عزی > در مرتبه بالاتر از < منات > ، در نزد عرب جاهلی *

أفرءیتم اللّ_ت و العزّی

از تقدیم <لات و عزی> و توصیف منات به <الثالثه> (سومی)، مطلب بالا به استفاده می شود.

2- نقش عزی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 20 - 1

1 - < لات > ، < عزی > و < منات > مهم ترین خدایان مورد پرستش مردم جزیره العرب

و من_وه الثالثه الأُخری

از یاد کردن نام این سه بت، می توان مطلب بالا را به دست آورد.

ص: 115

14- عسر و حرج

1- عسر و حرج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 280 - 1،4

1 _ لزوم مهلت دادن به بدهکارِ تنگدست ، تا هنگام پرداخت بدهی خویش به سهولت

و ان کان ذو عسره فنظره الی میسره

4 _ لزوم مهلت دادن رباخوار تائب به بدهکار تنگدست ، به هنگام باز پس گیری اصل سرمایه اش

و ان تبتم . .. فنظره الی میسره

2- عسر و حرج در روزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 184 - 8

8 - کسانی که روزه ماه رمضان برای آنان مشقت بار و طاقت فرساست ، نباید روزه بگیرند .

و علی الذین یطیقونه فدیه

<اطاقه> به معنای قدرت داشتن بر انجام کار و یا صرف کردن تمام قدرت برای انجام آن است. لازمه معنای دوم، انجام دادن فعل با رنج و مشقت است. به نظر می رسد مراد از <یطیقونه> معنای دوم باشد. بنابراین <و علی الذین یطیقونه فدیه>; یعنی، کسانی که ]اگر بخواهند روزه بگیرند[ باید تمام قدرت خویش را برای این کار صرف کنند و در نتیجه به رنج و زحمت می افتند، روزه نگیرند; بلکه فدیه بپردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 22

22 - سختی و دشواری روزه بر مریض و مسافر ، دلیل و حکمت برداشتن روزه از آنان است .

و من کان مریضاً . .. یرید اللّه بکم الیسر و لایرید بکم العسر

جمله <یریداللّه . ..> را می توان ناظر به جمله <من کان ...> دانست و آن را دلیل و حکمت برداشتن روزه از مسافر و مریض شمرد و نیز می توان آن را ناظر به اصل وجوب روزه و بیان حکمت آن دانست. برداشت فوق بر اساس نظر اول است.

ص: 116

3- قاعده نفی عسر و حرج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 184 - 9

9 - تکالیف شرعی در صورتی که برای انسان طاقت فرسا باشد ، لازم الاجرا نیست .

و علی الذین یطیقونه فدیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 22

22 - سختی و دشواری روزه بر مریض و مسافر ، دلیل و حکمت برداشتن روزه از آنان است .

و من کان مریضاً . .. یرید اللّه بکم الیسر و لایرید بکم العسر

جمله <یریداللّه . ..> را می توان ناظر به جمله <من کان ...> دانست و آن را دلیل و حکمت برداشتن روزه از مسافر و مریض شمرد و نیز می توان آن را ناظر به اصل وجوب روزه و بیان حکمت آن دانست. برداشت فوق بر اساس نظر اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 91 - 4،17،21

4 _ در میان مجموعه احکام اسلام ، حکم حرجی ( مشقت آفرین ) وجود ندارد .

لیس علی الضعفاء . .. حرج

17 _ رفع تکلیف حرجی ( مشقت بار ) و نیز جعل قاعده احسان ، جلوه غفران و رحمت الهی برای بندگان

ما علی المحسنین من سبیل و اللّه غفور رحیم

21 _ از امام صادق ( ع ) روایت شده که فرمود : < . . . إن اللّه یحتج علی العباد بما آتاهم و عرّفهم . . . و ما امروا إلا بدون سعتهم . . . و کل شیئی لا یسعون له فهو موضوع عنهم . . . ثم تلا < لیس علی الضعفاء و لا علی المرضی و لا علی الذین لا یجدون ما ینفقون حرج > . . . ;

. .. به تحقیق خداوند بر بندگان احتجاج می کند به چیزی که به آنها عطا فرموده و شناختی که به آنها داده است ... و آنان مأمور نشده اند مگر به تکلیفی که پایین تر از سعه و توانشان باشد ... و هر تکلیفی که در وسع بندگان نباشد، از آنها برداشته شده ... سپس امام آیه شریفه را تلاوت فرمود: <بر ضعیفان و بیماران و آنان که چیزی نمی یابند که (در راه جهاد) هزینه کنند، باکی نیست> ... .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 2 - 7

7- تحمل حرج و مشقت ، در انجام تکالیف دینی ، لازم نیست .

ما أنزّلنا علیک القران لتشقی

اطلاق <لتشقی> شامل مشقت در انجام تکالیف نیز می گردد، گرچه مورد آیه، مشقت در راه ابلاغ معارف قرآن به دیگران است.

ص: 117

15- عسل

1- تشویق به استفاده از عسل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 69 - 14

14- استفاده از عسل طبیعی ، مورد تشویق خداوند است .

فیه شفاء للناس

برداشت فوق، از آهنگ تشویق گونه آیه شریفه استفاده می شود.

2- تنوع رنگ عسل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 69 - 11

11- عسل های طبیعی و خالص ، به رنگ های گوناگون است .

یخرج من بطونها شراب مختلف ألونه

3- شفابخشی عسل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 69 - 13،22

13- عسل ، دارویی شفابخش برای تمامی انسانها

فیه شفاء للناس

22- < عن أمیرالمؤمنین ( ع ) قال : . . . لعق العسل شفاء من کلّ داء قال الله تبارک و تعالی : < یخرج من بطونها شراب مختلف ألوانه فیه شفاء للناس > و هو مع قراءه القرآن . . . ;

از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که فرمود:. ..یک انگشت عسل، شفای همه دردهاست. خداوند تبارک و تعالی فرموده است: <یخرج من بطونها شراب مختلف ألوانه فیه شفاء للناس> و این در صورتی است که همراه با قراءت قرآن باشد...>.

ص: 118

4- فواید عسل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 69 - 13

13- عسل ، دارویی شفابخش برای تمامی انسانها

فیه شفاء للناس

5- مکان تولید عسل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 69 - 10

10- شکم زنبور های عسل ، محل تبدیل میوه ها و شهد گیاهان به عسل

ثمّ کلی من کلّ الثمرت . .. یخرج من بطونها شراب

6- منشأ تنوع رنگ عسل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 69 - 12

12- گوناگونی رنگ عسل ، نتیجه استفاده زنبور های عسل از گیاهان گوناگون است .

ثمّ کلی من کلّ الثمرت . .. یخرج من بطونها شراب مختلف ألونه

ذکر گوناگونی عسل پس از بیان تغذیه زنبورهای عسل از میوه ها و گیاهان مختلف، می تواند به منظور نکته یاد شده باشد.

7- منشأ تولید عسل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 69 - 7

7- نشان دادن راه زندگی طبیعی ( حرکات غریزی برای خانه سازی ، تغذیه از گیاهان و تولید عسل ) به زنبور های عسل ، به مقتضای ربوبیت پروردگار است .

فاسلکی سبل ربّک ذللاً

8- نهرهای عسل بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 15 - 7،27

7- وجود نهرهایی از آب های زلال ، شیر های گوارا ، شراب های مسرت آفرین و عسل خالص در بهشت

ص: 119

فیها أنه_ر من ماء غیر ءاسن و أنه_ر من لبن لم یتغیّر طعمه و أنه_رمن خمر لذّه للش_

27- < عن معاویه بن حیده : سمعت رسول اللّه ( ص ) یقول فی الجنّه بحر اللبن و بحر الماء و بحر العسل و بحر الخمر ثمّ تشقق الأنهار منها بعد ;

معاویه بن حیده می گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود: در بهشت دریای شیر، دریای آب، دریای عسل و دریای شراب است که نهرهای بهشتی از آنها منشعب گشته است>.

ص: 120

16- عصا

1- آداب عصا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 69 - 4

4 - حمل عصا با دست راست ، از آداب عصا به دست گرفتن است .

و ألق ما فی یمینک

کارهای پیامبران و سنت های آنان _ جز در مواردی که به شخص آنها مربوط می شود_ جملگی برای ما قابل پیروی است. بودن عصا در دست راست موسی(ع) و ذکر شدن آن در قرآن، نشانه برتری و مزیت این عمل است.

2- اتکا به عصا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 14 - 12

12 - سلیمان ( ع ) ، عصایی داشت که بر آن تکیه می کرد و پس از مرگش نیز مدتی بر آن تکیه داشت .

فلمّا قضینا علیه الموت ما دلّهم علی موته إلاّ دابّه الأرض تأکل منسأته فلمّا خرّ

3- تبدیل عصا به اژدها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 107 - 2،3،4،5

2 _ عصای موسی ( ع ) در برابر فرعون به ماری بزرگ تبدیل شد .

فألقی عصاه فإذا هی ثعبان مبین

3 _ تبدیل عصای موسی ( ع ) به ماری بزرگ ، دور از انتظار فرعونیان

فألقی عصاه فإذا هی ثعبان مبین

<إذا> در <فإذا هی . .. > برای مفاجات و بیانگر دو معناست: بین مفاد جمله قبل و بعد اقتران زمانی است، مفاد جمله پس از آن در یک حالت غیر منتظره انجام شده است.

4 _ نبودن هیچ فاصله زمانی بین افکنده شدن عصای موسی ( ع ) و تبدیل آن به ماری بزرگ

ص: 121

فألقی عصاه فإذا هی ثعبان مبین

5 _ اژد های تبدیل شده از عصای موسی ( ع ) ، اژدهایی واقعی و تردیدناپذیر

فإذا هی ثعبان مبین

توصیف <ثعبان> به <مبین> (آشکار و واضح)، به این نکته اشاره دارد که آن اژدها واقعی بود، نه وهمی و خیالی، و حرکات و سکناتش به گونه ای بوده است که در اژدها بودن آن برای کسی جای تردید وجود نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 32 - 3،4

3 - تبدیل عصای موسی ( ع ) به اژد ها ، پدیده ای شگفت و دور از انتظار فرعونیان

فألقی عصاه فإذا هی ثعبان مبین

برداشت یاد شده از <إذا> فجائیه استفاده می شود; زیرا این کلمه می رساند که مفاد جمله پس از آن، در یک حالت غیر منتظره انجام شده است.

4 - عصای موسی پس از تبدیل شدن به اژد ها ، حرکت و پیشروی کرد .

فإذا هی ثعبان مبین

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <ثعبان> از ریشه <ثعب> (آب جاری) بوده و این اشاره ای به حرکت و پیشروی اژدها داشته باشد.

4- تبدیل عصا به مار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 20 - 2،3،5

2 - عصای موسی ( ع ) در پی افکنده شدن ، به ماری در حال حرکت تبدیل شد .

فألقیها فإذا هی حیّه تسعی

3 - افکنده شدن عصای موسی و تبدیل شدن آن به مار ، هم زمان بود .

فإذا هی حیّه

<اذا> برای مفاجاه است و بر وحدت زمان جمله قبل و بعد دلالت دارد.

5 - عصای موسی ( ع ) پس از تبدیل شدن به مار ، جان داشت و با اراده خود جست و خیز می کرد .

حیّه تسعی

خداوند در داستان مقابله موسی(ع) و ساحران در آیات بعد، در باره سحر ساحران فرموده است: <یخیّل إلیه من سحرهم أنّها تسعی>; مقایسه آن با فعل <تسعی> (در این آیه) گویای حقیقی بودن حرکت عصای موسی(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 21 - 1،2

1 - خداوند به موسی ( ع ) فرمان داد عصای تبدیل شده به مار را بدون ترس از زمین برگیرد .

قال خذها

2 - موسی ( ع ) از گرفتن عصای مار شده خویش در بیم و هراس بود .

ص: 122

قال خذها و لاتخف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 32 - 2

2 - تبدیل ناگهانی عصای موسی به اژدهایی واقعی و تردید ناپذیر

فألقی عصاه فإذا هی ثعبان مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 10 - 2،3،4

2 - تبدیل ناگهانی عصای موسی به ماری پرتحرک ، در پی افکندن آن بر زمین

فلمّا رءاها تهتزّ کأنّها جانّ

<اهتزاز> (مصدر <تهتزّ>) به حرکت تند و سریع گفته می شود. <جانّ> نیز به گفته مفسران، گونه ای از مار باریک است که بسیار چست و چالاک می باشد.

3 - تبدیل عصای موسی به اژدهایی بزرگ اما به چالاکی مار های کوچک

فلمّا رءاها تهتزّ کأنّها جانّ

با توجه به این که در جای دیگر تبدیل عصا به اژدهایی بزرگ (فإذا هی ثعبان مبین) آمده احتمال می رود که تعبیر <کأنّها جانّ> در این جا نه از آن باب باشد که عصای موسی در مرتبه نخست به شکل ماری کوچک و در دفعات دیگر به شکل اژدها درآمده بود بلکه تشبیه آن به مار کوچک از جهت حرکت تند و سریعی است که آن مار داشته است.

4 - ترس و گریز بی تأمل موسی ( ع ) ، با مشاهده تبدیل عصای دست خویش به ماری چالاک

فلمّا رءاها تهتزّ کأنّها جانّ ولّی مدبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 31 - 3،4

3 - فرار بی درنگ موسی ( ع ) در پی مشاهده عصای خود بسان ماری چست و چالاک

فلمّا رءاها تهتزّ کأنّها جانّ

4 - ندا و فرمان خدا به موسی ( ع ) مبنی بر پیش آمدن و نترسیدن از عصای مار شده خویش

ی_موسی أقبل و لاتخف

5- تبدیل مار به عصا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 21 - 3

3 - خداوند ، موسی ( ع ) را مطمئن ساخت که عصای مار شده _ پس از گرفته شدن _ به حالت اول بر خواهد گشت .

و لاتخف سنعیدها سیرتها الأولی

<سیره> در اصل به معنای حالت و هیئت سیر است، ولی به صورت مجاز، بر هر صفت و حالتی اطلاق می شود. در جمله <سنعیدها سیرتها> حرف <إلی> در تقدیر است، که حذف آن، کلمه را منصوب به نزع خافض کرده است; یعنی <سنعیدها

ص: 123

إلی سیرتها> یا <سنعید إلیها سیرتها>.

6- فواید عصا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 18 - 4

4 - عصا در دست گرفتن و تکیه بر آن در راه رفتن و ایستادن ، کاری مطلوب و مفید است .

هی عصای أتوکّؤا علیها

تقدیم تکیه دادن بر دیگر فواید عصا _ در سخن نقل شده از موسی(ع) _ نشانِ اهمیت این استفاده در مجموع فواید دیگر است. این اهمیت با توجه به سلامت جسمانی، بلکه نیرومندی موسی(ع) وضوح بیشتری می یابد.

7- منشأ تبدیل عصا به مار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 21 - 4

4 - تبدیل عصای موسی ( ع ) به مار و بازگشت آن به صورت اوّلیه ، وابسته به اراده خداوند بود .

سنعیدها

8- منشأ تبدیل مار به عصا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 21 - 4

4 - تبدیل عصای موسی ( ع ) به مار و بازگشت آن به صورت اوّلیه ، وابسته به اراده خداوند بود .

سنعیدها

ص: 124

17- عصمت

1- آثار عصمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 28 - 14

14- مقام عصمت ، مانع از خوف و هراس از خداوند نیست .

و هم بأمره یعملون . .. و هم من خشیته مشفقون

2- ارزش عصمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 101 - 9

9 _ معصوم ، پرهیزکننده از تمامی گناهان با استعانت از خداوند

و من یعتصم باللّه فقد هدی الی صراط مستقیم

امام صادق (ع): . .. المعصوم هو الممتنع باللّه من جمیع محارم اللّه و قال اللّه تبارک و تعالی: <و من یعتصم باللّه فقد هدی الی صراط مستقیم>.

_______________________________

معانی الاخبار، ص 132، ح 2 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 304، ح 1.

3- امکان عصمت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 33 - 19

19 - امکان دارد که برخی از انسان ها ، از عصمت ویژه خدادادی برخوردار شوند .

إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت

ص: 125

4- زمینه عصمت انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 33 - 14

14_ پیامبران ، برای مصون ماندن از گناه و پایداری بر عصمت ، همواره و در هر حال به توفیق و امداد های الهی نیازمندند .

و إلاّ تصرف عنی کیدهنّ أصب إلیهنّ

5- عصمت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 33 - 7

7 _ عصمت آدم ( ع ) پس از هبوط به زمین و برگزیده شدن به نبوّت

انّ اللّه اصطفی ادم

امام رضا(ع): . .. و کانت المعصیه من ادم (ع) فی الجنّه لا فی الارض ... فلمّا اهبط الی الأرض و جعل حجه و خلیفه عصم بقوله عزّ و جلّ: <انّ اللّه اصطفی ادم ... >.

_______________________________

عیون اخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 193، ح 1، ب 14 ; نورالثقلین، ج 1، ص 328، ح 98.

6- عصمت ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 125 - 5

5 _ حضرت ابراهیم ( ع ) ، انسانی متعادل و به دور از هرگونه انحراف و گرایش به باطل

و اتبع مله إبرهیم حنیفاً

در برداشت فوق کلمه <حنیفاً>، توصیف برای <ابراهیم> گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 38 - 16

16_ اعتقاد ابراهیم ، اسحاق ، یعقوب و یوسف ( ع ) و دیگر پیامبران به توحید و مصونیتشان از هرگونه شرکورزی ، تفضّلی از ناحیه خدا بر آنان بود .

ما کان لنا أن نشرک بالله من شیء ذلک من فضل الله علینا

7- عصمت از خطا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 113 - 1،2

ص: 126

1 _ پیامبر ( ص ) ، معصوم از گناه و مصون از خطا و لغزش

و لولا فضل اللّه علیک و رحمته لهمت طائفه منهم ان یضلوک

2 _ فضل و رحمت خاص الهی بر پیامبر ( ص ) ، موجب مصونیت وی از خطا و لغزش

و لولا فضل اللّه علیک و رحمته لهمت طائفه منهم ان یضلوک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 6 - 14

14 - فرشتگان ، مصون از خطا و معصوم از گناه و نافرمانی اند .

لایعصون اللّه ما أمرهم و یفعلون ما یؤمرون

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که جمله <لایعصون اللّه. ..> عصمت فرشتگان و <یفعلون ما یؤمرون> اشاره به مصونیت آنان از خطا در انجام وظایف داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 28 - 2

2 - پیامبران ، معصوم و مصون از خطا در ابلاغ کامل پیام های الهی به مردم

لیعلم أن قد أبلغوا رس_ل_ت ربّهم

8- عصمت از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 124 - 24

24 - عصمت از گناه شرط امامت است .

قال لاینال عهدی الظلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 113 - 1

1 _ پیامبر ( ص ) ، معصوم از گناه و مصون از خطا و لغزش

و لولا فضل اللّه علیک و رحمته لهمت طائفه منهم ان یضلوک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 24 - 6،8،11

6_ یوسف ( ع ) ، در عنفوان جوانی از ارتکاب هر گناه کوچک و بزرگی ، مصون و معصوم بود .

کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء إنه من عبادنا المخلصین

8_ پیامبران در پرتو امداد های الهی ، از گناه و فحشا ، مصون و معصومند .

کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء

از عبارت <لنصرف عنه . ..> (تا بدی و پلیدی را از او دور سازیم) _ که دور ساختن گناه از یوسف(ع) را به خداوند نسبت داده

ص: 127

است _ معلوم می شود مشاهده برهان نیز به توفیق الهی و امداد او بوده است.

11_ بندگان خالص ( آنان که کاملاً در اختیار خدایند ) هرگز آلوده به گناه نشده و مرتکب هیچ معصیتی نمی شوند .

لنصرف عنه السوء و الفحشاء إنه من عبادنا المخلصین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 6 - 14

14 - فرشتگان ، مصون از خطا و معصوم از گناه و نافرمانی اند .

لایعصون اللّه ما أمرهم و یفعلون ما یؤمرون

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که جمله <لایعصون اللّه. ..> عصمت فرشتگان و <یفعلون ما یؤمرون> اشاره به مصونیت آنان از خطا در انجام وظایف داشته باشد.

9- عصمت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 38 - 16

16_ اعتقاد ابراهیم ، اسحاق ، یعقوب و یوسف ( ع ) و دیگر پیامبران به توحید و مصونیتشان از هرگونه شرکورزی ، تفضّلی از ناحیه خدا بر آنان بود .

ما کان لنا أن نشرک بالله من شیء ذلک من فضل الله علینا

10- عصمت انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 67 - 19

19 - عصمت پیامبران ، در بیان احکام الهی و ارائه آنها به مردم

أتتخذنا هزواً قال أعوذ باللّه أن أکون من الجهلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 43

43 _ آیاتی که موهم صدور گناه از پیامبران است از متشابهات قرآن و علم به تأویل آن تنها نزد خدا و راسخان در علم می باشد .

و اخر متشابهات . .. و ما یعلم تأویله

امام رضا (ع): . .. اتّق اللّه و لا تنسب الی انبیاء اللّه الفواحش و لا تتأوّل کتاب اللّه برأیک، فان اللّه عزّ و جل قد قال: <و ما یعلم تأویله الاّ اللّه و الراسخون فی العلم ... >.

_______________________________

عیون اخبارالرضا، ج 1، ص 192، ح 1، ب 14 ; بحارالانوار، ج 11، ص 72، ح 1.

ص: 128

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 8

8 _ پیامبران ، هیچگاه از مقام خود و دین خدا ، سوء استفاده نکردند .

ما کان لبشر . .. ثم یقول للناس کونوا عباداً لی من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 1

1 _ ساحت پیامبران ، پاک و منزّه از هر گونه خیانت است .

و ما کان لنبیّ ان یغلّ

<یغلّ> از ماده غلول و غَلل، به معنای خیانت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 61 - 4

4 _ نوح ( ع ) و دیگر رسولان الهی ، دارای عصمت و مبرا از هر گونه گمراهی

لیس بی ضلله و لکنی رسول من رب العلمین

جمله <لکنی رسول . .. > به منزله تعلیلی است برای تبرئه نوح از هر گونه گمراهی. بنابراین جمله <لیس بی ضلله> به همراه <و لکنی ... > علاوه بر عصمت نوح، دلالت بر عصمت تمامی رسولان الهی دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 105 - 4

4 _ موسی ( ع ) و دیگر رسولان الهی برخوردار از عصمت در ابلاغ رسالت های الهی

حقیق علی أن لا أقول علی اللّه إلا الحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 38 - 10

10_ پیامبران ، پیراسته از هرگونه شرکورزی و همتا پنداشتن برای خدا

ما کان لنا أن نشرک بالله من شیء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 73 - 6

6- عروض نسیان بر پیامبران ، در زمینه امور شخصی و خارج از حیطه نبوت آنان ، امری ممکن است .

قال لاتؤاخذنی بما نسیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 11 - 6

6 - رسولان الهی ، مبرّا از ظلم و گناه

إنّی لایخاف لدیّ المرسلون . إلاّمن ظلم

ص: 129

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 46 - 3

3 - پیامبران ، از هرگونه گناه و خطاکاری معصوم اند .

إنّا أخلصن_هم بخالصه ذکری الدار

از این که خداوند پیامبران را به آخرت اندیشی خالص ساخت، می توان عصمت آنان را به دست آورد; زیرا ریشه گناه و خطاکاری بشر دنیاطلبی است و از آن جایی که انبیا از چنین خواسته ای مبرا بوده و تنها طالب آخرت اند; استفاده می شود که آنان هرگز گناه نمی کنند و معصوم اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 47 - 6

6 - پیامبران ، از هر گناه و خطاکاری معصوم اند .

إنّهم عندنا لمن المصطفین الأخیار

توصیف ابراهیم(ع) و . .. از سوی خداوند به <أخیار> _ به صورت مطلق _ گویای این حقیقت است که پیامبران در همه افعال و صفات خود، از نیکان بودند و از آنان جز خوبی و کار خیر سرنمی زد و این همان حقیقت عصمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 48 - 5

5 - پیامبران ، از هرگونه گناه و خطاکاری معصوم اند .

و کلّ من الأخیار

توصیف اسماعیل(ع) و. .. از سوی خداوند به <أخیار> _ به صورت مطلق _ گویای این حقیقت است که پیامبران در همه افعال و صفات خود از نیکان بودند و از آنان جز خوبی و کار خیر، سرنمی زد و این همان حقیقت عصمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 28 - 2

2 - پیامبران ، معصوم و مصون از خطا در ابلاغ کامل پیام های الهی به مردم

لیعلم أن قد أبلغوا رس_ل_ت ربّهم

11- عصمت اهل بیت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 33 - 16

16 - اهل بیت پیامبر ( ص ) ، از عصمت الهی برخورداراند .

إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت

<رجس> در اصل به معنای، <آلودگی و پلیدی مادی> است و در این جا، استعاره برای گناه است.

ص: 130

12- عصمت خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 71 - 11

11- موسی ( ع ) ، لغزش هایی نظیر غرق انسان ها بی گناه را ، از جانب خضر ( ع ) منتفی نمی دانست .

أخرقتها لتغرق أهلها لقد جئت شیئًا إمرًا

13- عصمت در ابلاغ رسالت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 105 - 4

4 _ موسی ( ع ) و دیگر رسولان الهی برخوردار از عصمت در ابلاغ رسالت های الهی

حقیق علی أن لا أقول علی اللّه إلا الحق

14- عصمت در امامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 124 - 24

24 - عصمت از گناه شرط امامت است .

قال لاینال عهدی الظلمین

15- عصمت در تبلیغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 74 - 4

4- امتنان خدا بر پیامبر ( ص ) ، به خاطر مصون داشتن او از کمترین لغزش در انجام رسالت خویش

و لولا أن ثبّتنک لقد کدتّ ترکن إلیهم شیئًا قلیلاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 193 - 3

3 - امانت ، دارای نقش محوری در ابلاغ و رساندن پیام وحی

نزل به الروح الأمین

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که مهم ترین صفتی که خداوند برای حامل وحی بیان داشته، امانت او است.

ص: 131

16- عصمت در تبلیغ وحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 28 - 2

2 - پیامبران ، معصوم و مصون از خطا در ابلاغ کامل پیام های الهی به مردم

لیعلم أن قد أبلغوا رس_ل_ت ربّهم

17- عصمت در دریافت وحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 11 - 5

5 - پیامبر ( ص ) ، مصون از هر گونه خطا ، به هنگام دریافت وحی

ما کذب الفؤاد مارأی

در صورتی که مراد از <مارأی> وحی باشد، تعبیر <ماکذب. ..> نشانگر راه نیافتن هیچ گونه خطا و انحراف به هنگام دریافت وحی است.

18- عصمت صادقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 119 - 11

11 _ < صادقین > گروهی برگزیده و دارای مقام عصمت *

و کونوا مع الصدقین

از اینکه خداوند به طور مطلق به همراه و همگام بودن با<صادقین> فرمان داده است، احتمال می رود که <صادقین> گروهی خاصِ باشند که در همه اعمال و افکار خویش به مقام عصمت رسیده اند و فرمان به تبعیت مطلق از آنان، بدین جهت صورت گرفته است.

19- عصمت عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 32 - 5

5- حضرت عیسی ( ع ) منزه از استبداد ، سرکشی ، سلطه گری و به دور از رنج و ناکامی

و لم یجعلنی جبّارًا شقیًّا

<جبّار> به کسی گفته می شود که با خود برتربینی برای کسی برخود حقی قائل نباشد (قاموس) و نیز به کسی که از پذیرش حق سرباز زند و کسی که دیگری را تحت سیطره خود درآورد اطلاق می گردد (مفردات راغب) و <شقاوت>، یعنی سختی و

ص: 132

شدت (قاموس) و نیز در معنای مقابل سعادت (کامیابی) به کار می رود (مفردات راغب).

20- عصمت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 6

6 _ جویای رضای الهی از سوی پیامبر ( ص ) ، دلیل و نشانگر پاکی ساحت وی از هر گونه خیانت

و ما کان لنبیّ ان یغلّ . .. افمن اتّبع رضوان اللّه

جمله <افمن اتّبع رضوان اللّه> به منزله دلیل و تعلیل برای جمله <و ما کان لنبیّ ان یغلّ> است ; یعنی آیا امکان دارد پیامبری که همواره در پی جلب رضای الهی است، خیانت کند و از همان کسانی باشد که خدا بر آنان خشم گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 113 - 1،2،11

1 _ پیامبر ( ص ) ، معصوم از گناه و مصون از خطا و لغزش

و لولا فضل اللّه علیک و رحمته لهمت طائفه منهم ان یضلوک

2 _ فضل و رحمت خاص الهی بر پیامبر ( ص ) ، موجب مصونیت وی از خطا و لغزش

و لولا فضل اللّه علیک و رحمته لهمت طائفه منهم ان یضلوک

11 _ برخورداری پیامبر ( ص ) از وحی ، حکمت و علم لدنی ، زمینه مصونیت آن حضرت از خطا و مایه عصمت وی از گناه

و لولا فضل اللّه . .. أنزل اللّه علیک الکتب و الحکمه و علمک ما لم تکن تعلم

جمله <و انزل اللّه> بیانگر علت جمله پیشین است. یعنی چون قرآن و حکمت را بر تو نازل کردیم، تلاش آنان برای انحراف تو بی اثر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 15 - 14،19

14 _ پیامبر اکرم ( ص ) ، امین وحی و پیرو بی چون و چرای فرمان های الهی

إن أتبع إلا ما یوحی إلیّ

19 _ پیامبراکرم ( ص ) ، شخصیتی معصوم و به دور از هر نافرمانی و گناه

إن أتبع إلا ما یوحی إلیّ إنی أخاف إن عصیت ربی عذاب یوم عظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 89 - 9

9- پیامبر ( ص ) ، دارای مقام عصمت

و جئنابک شهیدًا علی ه_ؤلاء

گواه بودن پیامبر(ص) نسبت به امت خویش، مستلزم عصمت اوست و گرنه او خود نیازمند شاهد دیگر بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 133

10 - اسراء - 17 - 53 - 10

10- پیامبر ( ص ) ، مصون از راه یابی شیطان و فسادانگیزی های او

إن الشیط_ن ینزغ بینهم

با اینکه مخاطب آیه، پیامبر(ص) می باشد و او مأمور ابلاغ پیام الهی است اما در اختلاف افکنی و دشمنی ایجاد کردن شیطان، مخاطب واقع نشده است. بنابراین استفاده می شود که پیامبر(ص)، مصون از نفوذ شیطان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 65 - 12

12- پیامبر ( ص ) ، تحت ربوبیت ویژه خداوند و مصون از سلطه و نفوذ شیطان

إن عبادی لیس لک علیهم سلط_ن و کفی بربّک وکیلاً

برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که مراد از <ک> در <ربّک> چنانکه مفسّران نیز احتمال داده اند پیامبر(ص) باشد. بنابراین، با اینکه خداوند سلطه شیطان بر بندگان خود را منتفی دانسته است، اختصاص به ذکر پیامبر(ص) پس از آن، می تواند مشعر به نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 74 - 1،4

1- پیامبر ( ص ) از ترفند های لغزش آفرین مشرکان و کمترین تمایل به آنان ، در پرتو ثبات قدم اعطا شده به او از جانب خداوند ، در امان بود .

و لولا أن ثبّتنک لقد کدتّ ترکن إلیهم شیئًا قلیلاً

4- امتنان خدا بر پیامبر ( ص ) ، به خاطر مصون داشتن او از کمترین لغزش در انجام رسالت خویش

و لولا أن ثبّتنک لقد کدتّ ترکن إلیهم شیئًا قلیلاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 222 - 4

4 - پاکی حریم پیامبراکرم ( ص ) از هر انحرافی ، گواه تأثیرناپذیری او از شیاطین

و ما تنزّلت به الشی_طین . .. تنزّل علی کلّ أفّاک أثیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 13 - 3

3 - خوف و هراس پیامبر ( ص ) از عذاب بزرگ الهی ، بازدارنده آن حضرت از هرگونه عصیان و نافرمانی بود .

إنّی أخاف إن عصیت ربّی عذاب یوم عظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 3 - 2

2 - عصمت پیامبر ( ص ) ، در گفتار و رهنمود های خویش

و ما ینطق عن الهوی

ص: 134

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 4 - 2

2 - راه نداشتن کمترین سخن متکی بر هوا و هوس ، در قلمرو پیام ها و رهنمود های پیامبر ( ص )

و ما ینطق عن الهوی . إن هو إلاّ وحی یوحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 11 - 2،5

2 - ره نیافتن هیچ گونه خطا و کجی در مشاهدات قلبی پیامبر ( ص )

و هو بالأُفق الأعلی . .. ما کذب الفؤاد مارأی

5 - پیامبر ( ص ) ، مصون از هر گونه خطا ، به هنگام دریافت وحی

ما کذب الفؤاد مارأی

در صورتی که مراد از <مارأی> وحی باشد، تعبیر <ماکذب. ..> نشانگر راه نیافتن هیچ گونه خطا و انحراف به هنگام دریافت وحی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 17 - 1،2

1 - دیده دل پیامبر ( ص ) ، عاری از هر گونه خطا و انحراف

و لقد رءاه نزله أُخری . .. ما زاغ البصر و ماطغی

2 - ره نیافتن هیچ گونه خطا و انحراف در مشاهدات قلبی پیامبر ( ص ) ، در دیدن جبرئیل در < سدره المنتهی >

ما زاغ البصر و ماطغی

مراد از <البصر> در آیه شریفه _ به قرینه <ماکذب الفؤاد ما رأی> _ دیده دل است; و نه چشم سر.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 6 - 13

13 - پیامبر ( ص ) ، از سهو و نسیان تعالیم الهی ، مصون بوده است . *

فلاتنسی

21- عصمت مخلصین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 24 - 11

11_ بندگان خالص ( آنان که کاملاً در اختیار خدایند ) هرگز آلوده به گناه نشده و مرتکب هیچ معصیتی نمی شوند .

لنصرف عنه السوء و الفحشاء إنه من عبادنا المخلصین

ص: 135

22- عصمت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 7

7 _ عظمت و تعالی معنوی و عصمت حضرت مریم ( س )

فتقبّلها ربّها . .. و انبتها

از اینکه خداوند، خودِ مریم را پذیرفته به دست می آید که او از تمام جهات مورد رضایت خداوند است و این معنا ملازم عصمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 7

7 _ مریم ، دارای مقام عصمت از گناه

انّ اللّه اصطفیک و طهّرک

متعلق تطهیر حذف شده است و حذف متعلق، دلالت بر عموم دارد; یعنی تطهیر از هر پلیدی. و چون هر گناهی، پلیدی است، بنابراین مریم (س) از ارتکاب هر گناهی مبرّا و معصوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 32 - 4

4- حضرت مریم ( س ) مبرّا از گناه و فحشا و سزاوار تکریم بسیار

لقد جئت شیئًا فریّاً. .. و برًّا بولدتی

عیسی(ع) با اعجاز خود، مریم را از اتهام ناروای مردم تبرئه کرد، آن گاه خود را پیامبری خواند که به مریم خدمت خواهد کرد و در بیان خدمت گزاری خود، صفت مشبهه (برّاً) را که بر ثبوت دلالت دارد، به کاربرد تا با تأکید بیشتری احترام به مریم را از وظایف خود شمرده باشد.

23- عصمت ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 50 - 5

5- فرشتگان ، پیوسته از اوامر و دستورات خدا اطاعت کرده و از آن سرپیچی نمی کنند ( عصمت از نافرمانی )

و المل_ئکه . .. و یفعلون ما یؤمرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 27 - 7

7- عصمت ملائکه از خطا و نافرمانی

لایسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون

تسلیم و منقاد بودن فرشتگان در برابر خداوند و نیز تنها به فرمان خدا عمل کردن، حاکی از عصمت آنان است.

ص: 136

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 6 - 14

14 - فرشتگان ، مصون از خطا و معصوم از گناه و نافرمانی اند .

لایعصون اللّه ما أمرهم و یفعلون ما یؤمرون

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که جمله <لایعصون اللّه. ..> عصمت فرشتگان و <یفعلون ما یؤمرون> اشاره به مصونیت آنان از خطا در انجام وظایف داشته باشد.

24- عصمت موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 105 - 4

4 _ موسی ( ع ) و دیگر رسولان الهی برخوردار از عصمت در ابلاغ رسالت های الهی

حقیق علی أن لا أقول علی اللّه إلا الحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 51 - 5

5- خداوند موسی ( ع ) را از هرگونه آلودگی مبرّا و او را برای خود خالص گردانید .

إنّه کان مخلصًا

<مخلَص> به فتح لام، یعنی خالص شده و کسی که خداوند او را برای خود خالص کرده و از آلودگی مصون داشته است (لسان العرب). تفاوت آن با مخلِص (به کسره) این است که <مخلِص> عبادتش را برای خدا خالص می کند، ولی <مخلَص> کسی است که خداوند او را برای خود برگزیده و خالص کرده باشد.

25- عصمت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 61 - 4

4 _ نوح ( ع ) و دیگر رسولان الهی ، دارای عصمت و مبرا از هر گونه گمراهی

لیس بی ضلله و لکنی رسول من رب العلمین

جمله <لکنی رسول . .. > به منزله تعلیلی است برای تبرئه نوح از هر گونه گمراهی. بنابراین جمله <لیس بی ضلله> به همراه <و لکنی ... > علاوه بر عصمت نوح، دلالت بر عصمت تمامی رسولان الهی دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 46 - 8

8_ محدودیت علم و آگاهی نوح ( ع ) و معصوم نبودن او از خطا و اشتباه

إن ابنی من أهلی . .. إنه لیس من أهلک ... فلاتسئلن ما لیس لک به علم

ص: 137

26- عصمت یحیی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 14 - 7

7- حضرت یحیی ( ع ) ، مبرّا از گناه در برابر خدا *

و لم یکن . .. عصیًّا

می توان گفت جمله <و لم یکن . .. عصیّاً> بر نفی مطلق سرپیچی و عصیان (رد حاجت های مردم، معصیت پروردگار) دلالت دارد.

27- عصمت یعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 38 - 16

16_ اعتقاد ابراهیم ، اسحاق ، یعقوب و یوسف ( ع ) و دیگر پیامبران به توحید و مصونیتشان از هرگونه شرکورزی ، تفضّلی از ناحیه خدا بر آنان بود .

ما کان لنا أن نشرک بالله من شیء ذلک من فضل الله علینا

28- عصمت یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 24 - 6،16

6_ یوسف ( ع ) ، در عنفوان جوانی از ارتکاب هر گناه کوچک و بزرگی ، مصون و معصوم بود .

کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء إنه من عبادنا المخلصین

16_ < عن الرضا ( ع ) : لقد همّت به و لولا أن رأی برهان ربّه لهمّ بها کما همّت به ، ل_کنّه کان معصوماً ، والمعصوم لایهمّ بذنب . . . ;

از امام رضا(ع) روایت شده است: آن زن قصد یوسف کرد و اگر یوسف برهان پروردگارش را ندیده بود، قصد آن زن می کرد همان گونه که زن او را قصد کرد ; ولی یوسف معصوم بود و معصوم قصد گناه نمی کند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 38 - 16

16_ اعتقاد ابراهیم ، اسحاق ، یعقوب و یوسف ( ع ) و دیگر پیامبران به توحید و مصونیتشان از هرگونه شرکورزی ، تفضّلی از ناحیه خدا بر آنان بود .

ما کان لنا أن نشرک بالله من شیء ذلک من فضل الله علینا

ص: 138

29- عوامل عصمت انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 24 - 7

7_ مشاهده برهان الهی ( درک حقایقی نظیر ربوبیت خدا ، دریافت زشتیِ گناه ، باور به عدم رستگاری ظالمان و گنه کاران و . . . ) عامل عصمت پیامبران است .

و همّ بها لولا أن رءا بره_ن ربه

30- عوامل عصمت یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 24 - 2،4

2_ مشاهده حجت و برهان الهی ، تنها مانع یوسف ( ع ) در تسلیم شدن به خواسته زلیخا و پرهیز از آمیزش با وی

و همّ بها لولا أن رءا بره_ن ربه

جمله <همّ بها> به منزله جواب برای <لولا أن . ..> است ; یعنی، اگر برهان ربوبی را ندیده بود، به سوی زلیخا تمایل پیدا می کرد. <برهان> به معنای حجت و دلیل است و از مصداقهای روشن و بارز آن، همان دلیلهایی است که در آیه قبل مطرح شد ; یعنی، رؤیت برهان عبارت بود از: الف) یوسف ربوبیت خداوند و نعمتهای او را مشاهده می کرد (إنه ربی أحسن مثوای). ب) یوسف(ع) با تمام وجود دریافته بود که گنه کاران و ستمگران، رستگار نمی شوند (إنه لایفلح الظالمون).ج) او تردیدی نداشت که آمیزش با زلیخا، ظلم و معصیت خداوند است (معاذالله ...).

4_ بهره مندی یوسف ( ع ) از برهان و حجت الهی ( مشاهده ربوبیت خدا و . . . ) عامل عصمت او از ارتکاب گناهان

لولا أن رءا بره_ن ربه کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء

31- محدوده عصمت انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 15 - 3

3_ پیامبران الهی ، از فریب خوردن مصون نبوده و از اعتماد کردن بر نااهلان معصوم نیستند .

إنا له لح_فظون . .. فلما ذهبوا به و أجمعوا أن یجعلوه فی غی_بت الجب

32- مقام عصمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 89 - 9

9- پیامبر ( ص ) ، دارای مقام عصمت

و جئنابک شهیدًا علی ه_ؤلاء

گواه بودن پیامبر(ص) نسبت به امت خویش، مستلزم عصمت اوست و گرنه او خود نیازمند شاهد دیگر بود.

ص: 139

33- منشأ عصمت انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 24 - 8

8_ پیامبران در پرتو امداد های الهی ، از گناه و فحشا ، مصون و معصومند .

کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء

از عبارت <لنصرف عنه . ..> (تا بدی و پلیدی را از او دور سازیم) _ که دور ساختن گناه از یوسف(ع) را به خداوند نسبت داده است _ معلوم می شود مشاهده برهان نیز به توفیق الهی و امداد او بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 53 - 9

9_ پیامبران با توفیق خدا و شمول رحمتش بر آنان ، از ارتکاب گناهان مصون مانده و از خطر نفس امّاره رهایی می یابند .

إن النفس لأمّاره بالسوء إلاّ ما رحم ربی

34- منشأ عصمت اهل بیت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 34 - 12

12 - علم و لطف خداوند ، منشأ اعطای عصمت به اهل بیت پیامبر ( ص )

إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت . .. إنّ اللّه کان لطیفًا خبیرًا

35- منشأ عصمت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 74 - 2

2- پیامبر ( ص ) ، در مواضع دینی _ اجتماعی خویش _ به عنایت خداوند _ معصوم بود .

و لولا أن ثبّتنک لقد کدتّ ترکن إلیهم شیئًا قلیلاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 3 - 3

3 - تضمین عصمت پیامبر ( ص ) ، در تمامی عمر از سوی وحی

ما ضلّ صاحبکم و ما غوی . و ما ینطق عن الهوی

خداوند، با خبر دادن از حال و آینده _ با عبارت <ما ینطق . ..> _ در حقیقت عصمت پیامبر(ص) را در طول حیات ایشان تضمین نموده است; چنان که با <ما ضلّ...> گذشته آن حضرت را مبرّا از گمراهی دانسته است.

ص: 140

36- منشأ عصمت یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 24 - 5

5_ خداوند ، با ارائه برهان به یوسف ( ع ) ، او را از آمیزش با زلیخا ( زنا ) و نگاه های شهوانی به وی ، حفظ کرد و مصون داشت .

کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء

<فحشاء> به گناه و معصیتی که بسیار زشت و پلید باشد، گفته می شود (لسان العرب). <سوء> به معنای بدی و گناه است که به قرینه مقابله آن با <فحشاء>، مراد از آن گناه کوچک است. <أل> در <السوء> و <الفحشاء> می تواند برای عهد باشد. براین مبنا مقصود از <الفحشاء> آمیزش، و منظور از <السوء> نگاه شهوت آلود، قصد گناه و ... است. این احتمال نیز به نظر قوی می رسد که <أل> در این دو کلمه، برای جنس باشد. براین مبنا نیز گناهان یاد شده از مصداقهای مورد نظر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 53 - 1،7،8

1_ یوسف ( ع ) مصون ماندن خویش از گناهان و ارتکاب بدی ها را ، به امداد خدا می دانست نه برخاسته از اراده خود بدون توفیق الهی .

أنی لم أخنه . .. و ما أُبرّءُ نفسی إن النفس لأمّاره بالسوء إلاّ ما رحم ربی

از ارتباط <ما أُبرّءُ نفسی> (من نفس خویش را از ارتکاب بدیها تبرئه نمی کنم)با جمله <لم أخنه بالغیب> و نیز شهادت زنان بر پاکدامنی یوسف(ع) (حاش لله ما علمنا علیه من سوء) این نکته معلوم می شود که: یوسف(ع) با جمله <ما أُبرّءُ نفسی> درصدد نیست که بگوید من گناه کرده ام; بلکه با توجه به عبارت <إلاّ ما رحم ربی> در مقام بیان این حقیقت است که اگر من مرتکب گناه نشده ام، نه به خاطر توان شخصی است ; زیرا نفس هر کس و نیز نفس من ترغیب کننده به گناه و بدی است. پس آلوده نشدن من به گناه به توفیق الهی و رحمت او بوده است.

7_ یوسف ( ع ) مصونیت خویش از گناه و خیانت را پرتوی از رحمت الهی بر خویش می دانست .

ما أُبرّءُ نفسی . .. إلاّ ما رحم ربی

8_ یوسف ( ع ) به دلیل باور به ربوبیت و تدبیر الهی ، رحمت او را مایه ترک گناهان و بدی ها دانست و خود را ستایش نکرد .

و ما أُبرّءُ نفسی إن النفس لأمّاره بالسوء إلاّ ما رحم ربی

ص: 141

18- عصیان

1- عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 13

13 _ خداوند بندگان را از نافرمانی خود بر حذر می دارد .

و یحذرکم اللّه نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 33 - 4

4 _ خداوند ، امر به پیروی از افراد غیر شایسته نمی کند .

اطیعوا اللّه و الرسول . .. انّ اللّه اصطفی

خداوند، پس از اعلام وجوب اطاعت از پیامبر (ص)، می فرماید که این وجوب اطاعت، بی ملاک نیست; بلکه اطاعت از پیامبران بر اساس شایستگیشان واجب شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 132 - 4

4 _ رباخواری ، عصیان و طغیان بر خدا و رسول ( ص ) است .

لا تأکلوا الرّبوآ . .. و اطیعوا اللّه و الرّسول

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 149 - 5

5 _ کفر ، ارتداد و عصیان بر خداوند ، حرکتی واپسگرایانه

ان تطیعوا . .. یردّوکم علی اعقابکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 14

14 _ حلم خداوند در برابر نافرمانی و لغزش پیکارگران احد ( پشت کردن به میدان کارزار )

انّ الّذین تولّوا . . انّ اللّه غفور حلیم

ص: 142

2- آثار اجتناب از عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 15 - 7

7- تقوا ، احسان به پدر و مادر ، پرهیز از سلطه جویی و عصیان ، زمینه ساز فرجامی سرشار از سلامت و امنیت کامل است .

برًّا بولدیه و لم یکن جبّارًا عصیًّا . و سل_م علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث

3- آثار اخروی عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 69 - 7

7- تقسیم گنه کاران در قیامت براساس مراتب عصیان گری آنها ، از شؤون ربوبیت الهی است .

فوربّک . .. ثمّ لننزعنّ من کلّ شیعه أیّهم أشدّ علی الرحمن عتیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 20 - 12

12- ذلّت کافران در قیامت ، نتیجه استکبار و عصیان گری مداوم آنان در زمین

تجزون عذاب الهون بما کنتم تستکبرون فی الأرض بغیر الحقّ و بما کنتم تفسقون

4- آثار عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 34 - 11

11 - سرپیچی از فرمان خدا ، از روی استکبار و خود بزرگ بینی ، موجب کفر است .

أبی و استکبر و کان من الکفرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 36 - 2

2 - آدم ( ع ) و حوا با نافرمانی خداوند ، شایستگی خویش را برای سکونت در بهشت نخستین از دست دادند .

فأخرجهما مما کانا فیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 38 - 1

1 - خداوند ، پس از نافرمانی آدم ( ع ) و حوا ، از آنان خواست تا از بهشت خارج شوند .

قلنا اهبطوا منها

ص: 143

درباره دلیل تکرار جمله <قلنا اهبطوا> (آمدنش در این آیه و آیه 36) چند نظر ایراد شده است. نبودن واو و دیگر حروف عطف در آیه مورد بحث، این نظر را تقویت می کند که: <قلنا اهبطوا> در آیه فوق، تأکید جمله <قلنا اهبطوا> در آیه 36 است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 65 - 7

7 - سرپیچی کنندگان از احکام الهی در خطر گرفتار شدن به عذاب های دنیوی ( ذلیل گشتن و مطرود شدن ) هستند .

و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت فقلنا لهم کونوا قرده خسئین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 74 - 3

3 - قساوت قلب بنی اسرائیل ، نتیجه لجاجت ها ، بهانه جویی ها و عصیانگری های آنان بود .

قالوا أتتخذنا هزواً . .. ثم قست قلوبکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 208 - 10

10 _ نافرمانی در برابر فرمان خداوند ، پیروی از شیطان است .

ادخلوا فی السلم کافه و لا تتبعوا خطوات الشیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 209 - 13

13 _ سرپیچی از فرمان های خداوند ، سرپیچی از مقررات عزّت آفری و حکیمانه اوست . *

فان زللتم . .. ان اللّه عزیز حکیم

احتمالا، آوردن <عزیز> و <حکیم> پس از فرمان به رعایت مقررات، بیانگر حکمت آمیز بودن و عزّت آفرینی مقررات الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 246 - 22

22 _ نافرمانی از دستور خداوند به پیکار علیه تجاوز و اسارت ، ستمگری است .

فلما کتب علیهم . .. و اللّه علیم بالظّالمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 1

1 _ آنان که از تسلیم در برابر خدا روی گردانند ، کافرند .

و ان تولّوا . .. انّ الّذین یکفرون بایات اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 144

2 - آل عمران - 3 - 32 - 6

6 _ رویگردانان از اطاعت خدا و رسول ، کافر و محروم از محبّت خدایند .

قل اطیعوا اللّه و الرسول فان تولّوا فانّ اللّه لا یحب الکافرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 6

6 _ عدم رعایت تقوای الهی ، ترک اطاعت انبیا و بندگی خداوند ، کفر است .

فاتقوا اللّه و اطیعون . .. فاعبدوه ... فلمّا احسّ عیسی منهم الکفر

آیات قبل نشان دهنده مصادیق کفر بنی اسرائیل است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 56 - 3

3 _ عدم تبعیّت یهود از حضرت عیسی ( ع ) ، موجب عذاب سخت آنان در دنیا و آخرت

فاما الذین کفروا فاعذّبهم عذاباً شدیداً فی الدنیا و الاخره

مصداق مورد نظر از جمله <فامّا الذین کفروا>، کافران به حضرت عیسی (ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 12،17،18

12 _ عصیان یهود و تعدّی و تجاوز مستمر آنان ، موجب ذلت ، درماندگی و گرفتاری آنان به غضب الهی

ضربت علیهم الذّلّه . .. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون

بنابر اینکه <ذلک بما عصوا>، اشاره به ذلّت و . .. باشد.

17 _ عصیان اهل کتاب ( یهود ) و تجاوز مداومشان ، باعث کفرشان به آیات الهی و کشتن پیامبران

ذلک بانّهم کانوا یکفرون بئایت اللّه . .. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون

بنابر اینکه مشارالیه <ذلک بما عصوا>، کفر به آیات الهی و کشتن پیامبران باشد.

18 _ گناه ، عصیان ، تعدّی و تجاوز مداوم ، موجب کفر به آیات الهی

بانّهم کانوا یکفرون بئایت اللّه و یقتلون الانبیاء بغیر حقّ ذلک بما عصوا و کانوا

بنابر اینکه مشارالیه <ذلک> در <ذلک بما عصوا>، کفر به آیات الهی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 7،8

7 _ سستی ، اختلاف در کار جنگ و سرپیچی از فرمان پیامبر ( ص ) ، از عوامل شکست مسلمانان در پیکار احد

حتّی اذا فشلتم و تنازعتم فی الامر و عصیتم

8 _ سستی ، نزاع و تفرقه و سرپیچی از فرماندهی ، از عوامل شکست جنگجویان

حتّی اذا فشلتم و تنازعتم فی الامر و عصیتم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 11،21،22

ص: 145

11 _ بی اعتنایی به دعوت پیامبر ( ص ) در پیکار احد ، موجب شکست مسلمانان در آن کارزار

ثمّ صرفکم . .. و الرّسول یدعوکم فی اخریکم

بنابر اینکه <اذ تصعدون> متعلق به <صرفکم> باشد، آیه مزبور در مقام بیان علتهای شکست احد است. بنابراین جمله <و لا تلون علی احد و الرّسول ... >، که حاکی از دعوت پیامبر (ص) و بی اعتنایی به اوست، نیز بیانگر علتی برای شکست خواهد بود.

21 _ هجوم پی در پی غم ها و حسرت ها به مسلمانان در کارزار احد ، نتیجه مخالفت آنان با پیامبر خدا ( ص )

اذ تصعدون . .. فاثابکم غمّا بغمّ

برخی از مفسران برآنند که <باء> در <بغمّ> الصاقیّه است و مراد، غمهای فراوانی است که یکی پس از دیگری در آن نبرد به مسلمانان وارد می شد و همه آنها پیامد فرار از جنگ و مخالفت با دستور پیامبر (ص) بود. در برداشت فوق <اثابکم> به معنای مجازات گرفته شده نه پاداش.

22 _ هجوم اندوه های ناشی از نافرمانی رسول خدا ( ص ) و عدم موفقیّت در کارزار احد ، برخاسته از اراده الهی برای به فراموشی سپردن اندوه از دست دادن غنائم و جراحات وارده بر ایشان

فاثابکم غمّا بغمّ لکیلا تحزنوا علی مافاتکم و لا ما اصابکم

بنابر اینکه <لکیلا> متعلق به <اثابکم> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 14 - 6،10،11

6 _ نافرمانی مستمر و تجاوز دایمی از حدود الهی ، موجب جاودانگی در آتش

و من یعص اللّه . .. و یتعدّ حدوده یدخله ناراً خالداً فیها

10 _ نافرمانی خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود ، آنگاه که از روی سرکشی باشد ، موجب خلود در آتش است . *

و من یعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهین

کلمه <مهین> به معنای خوارکننده است و چون عذابهای الهی متناسب با گناه آدمی است، بنابراین مراد از عصیان، نافرمانی از سر طغیان و سرکشی می باشد.

11 _ مداومت بر نافرمانی خدا و رسول ( ص ) ، مایه گرفتاری به عذاب های جسمی و روحی در قیامت

و من یعص اللّه . .. یدخله ناراً ... و له عذاب مهین

دخول در آتش، عذاب جسمی آنان و عذاب خوارکننده، شکنجه روحی ایشان.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 42 - 4

4 - عصیان از فرمان های پیامبر ( ص ) ، موجب سرافکندگی و شرمساری مرگبار در قیامت

و عصوا الرسول لو تسوّی بهم الارض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 62 - 2

2 _ برخی مصائب و مشکلات ، پیامد نافرمانی از خدا و رسول است .

فکیف اذا اصابتهم مصیبه بما قدّمت ایدیهم

ظاهراً مراد از <مصیبت>، مشکلات دنیوی است، نه اخروی ; به دلیل <ثمّ جاؤک>.

ص: 146

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 68 - 5

5 _ وابستگی به دنیا و بی اعتنایی به مواعظ الهی و پیروی نکردن از احکام پیامبر ( ص ) ، مانعی برای نیل به صراط مستقیم

فلا و ربّک . .. و لو انّا کتبنا ... و لو انّهم فعلوا ... و لهدیناهم صراطا مستقیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 97 - 14

14 _ عمل نکردن به تکالیف الهی ، ستم به خویشتن است .

انّ الّذین توفّیهم الملئکه ظالمی انفسهم . .. قالوا الم تکن ارض اللّه واسعه فتهاج

بنابر اینکه توبیخ ملائکه از ترک کنندگان هجرت، برای این باشد که چرا با ماندن در محیط کفر تکالیف الهی را ترک کرده اید، نه اینکه سرزنش آنان به جهت خصوص ترک هجرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 160 - 2

2 _ گناه و تخلف از فرامین خدا می تواند در پی دارنده کیفر و عقوبت های دنیوی باشد .

فبظلم من الذین هادوا حرّمنا علیهم طیبت أحلت لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 36

36 _ التزام به احکام الهی ، ایمان و تخلف از آن ، کفر است .

و من یکفر بالایمن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 25 - 12

12 _ تمرد و گناه بنی اسرائیل ، موجب نفرین موسی ( ع ) بر آنان

فافرق بیننا و بین القوم الفسقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 26 - 2،4،17

2 _ محرومیت قوم موسی ( ع ) از تسلط بر سرزمین مقدس و سکونت در آن ، پیامد و کیفر فسق و سرپیچی آنان از فرمان موسی ( ع )

إنّا لن ندخل ابداً . .. فانها محرمه علیهم

جمله <فانها محرمه . ..>، تفریع بر نافرمانی آنان از دستور موسی(ع) است، نه اینکه متفرع بر نفرین او (فافرق بیننا ...) باشد.

4 _ سرگردانی قوم موسی ( ع ) در بیابان ، پیامد و کیفر فسق و سرپیچی آن از فرمان موسی ( ع )

إنّا لن ندخلها . .. یتیهون فی الارض

17 _ سرگردانی قوم موسی در سرزمینی به مساحت چهار فرسخ در مدت چهل سال ، تاوان نافرمانی آنان در برابر موسی ( ع

ص: 147

)

ادخلوا الارض المقدسه . .. قال فانها محرمه علیهم اربعین سنه یتیهون فی الارض

از امام باقر(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: فلما ابوا ان یدخلوها حرمها اللّه علیهم فناهوا فی اربع فراسخ اربعین سنه . .. .

_______________________________

اختصاص منصوب به شیخ مفید، ص 265; تفسیر برهان، ج 1، ص 456، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 47 - 13

13 _ مسیحیان ، در صورت پیروی نکردن از احکام انجیل ، فاسق هستند .

و لیحکم أهل الانجیل بما أنزل اللّه فیه و من لم یحکم . .. هم الفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 11،12،13

11 _ گرفتاری کافران بنی اسرائیل به لعنت داود و عیسی ( ع ) ، برخاسته از عصیان پیشگی و تجاوزگری آنان

لعن الذین کفروا . .. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون

در برداشت فوق <ذلک> اشاره به <لعنت> گرفته شده است.

12 _ نافرمانی خدا و پیامبران و استمرار تجاوز به حدود الهی و حقوق مردمان ، موجب کفر و گرفتاری به لعنت الهی

لعن الذین کفروا . .. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون

در برداشت فوق <ذلک> علاوه بر اشاره به لعنت اشاره به کیفر نیز گرفته شده است.

13 _ مردم ایله ( گروهی از بنی اسرائیل ) ، مورد لعن حضرت داود ، به دلیل عصیان در برابر خدا درباره شنبه

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود

از امام باقر(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: اما داود فلعن اهل ایله لما اعتدوا فی سبتهم . .. .

_______________________________

تفسیر تبیان، ج 3، ص 609; نورالثقلین، ج 1، ص 661، ح 315.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 80 - 10،15

10 _ عصیان ، تجاوزگری و ترک نهی از منکر ، زمینه ساز پذیرش ولایت کافران و طرح دوستی با آنان *

ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون . .. کانوا لایتناهون ... یتولون الذین کفروا

بدان احتمال که مضمون آیه مورد بحث یعنی پذیرش ولایت مشرکان، نتیجه اعمال ناپسندی باشد که در آیات قبل درباره بنی اسرائیل بیان شد.

15 _ عصیان ، تجاوزگری و ترک نهی از منکر ، موجب سخط و غضب خداوند

ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون . .. کانوا لایتناهون عن منکر ... سخط اللّه علیهم

<ماقدمت لهم انفسهم> می تواند اشاره به تمامی رفتارهای ناروایی باشد که در این آیه و آیات قبل بیان شد. قابل ذکر است که در این صورت <ان سخط اللّه> مضافی همانند موجبات در تقدیر دارد یعنی <موجبات سخط اللّه>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 49 - 3

ص: 148

3 _ مداومت بر فسق (عصیان و خروج از مسیر حق) موجب عذاب الهی می شود.

یمسهم العذاب بما کانوا یفسقون

جمله <کانوا یفسقون> ماضی استمراری است; یعنی آنان پیوسته در فسق و فجور بسر می بردند. (الفسق: العصیان و الترک لأمر اللّه عز و جل و الخروج عن طریق الحق. لسان العرب.)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 133 - 6

6 _ اگر جن و انس راه طاعت و یا عصیان پیشه کنند، هیچ سود و زیانی به خداوند نمی رساند.

و ربک الغنی ذو الرحمه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 23 - 8

8 _ عصیان پروردگار، موجب زیان و خسران آدمی است.

ظلمنا انفسنا . .. لنکونن من الخسرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 102 - 6

6 _ فسق و عصیانگری امت های گذشته ، ریشه وفادار نماندن آنان به پیمان ها و عهد های خویش با خداوند

و ما وجدنا لأکثرهم من عهد و إن وجدنا أکثرهم لفسقین

برداشت فوق بر اساس این احتمال است که جمله <إن وجدنا . .. > بیانگر علت وفا نکردن امتهای گذشته به پیمانهای خویش با پیامبران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 165 - 8

8 _ تخلف از احکام الهی و مداومت بر آن ، فسق و ظلم و در پی دارنده کیفر شدید الهی است .

و أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 74 - 3

3 _ مسلمانانی که از هجرت به مدینه سر باز زدند و یا در راه خدا جهاد نکردند و یا مهاجران و دین خدا را یاری ندادند ، از دایره مؤمنان راستین خارج هستند .

و الذین ءامنوا و هاجروا . .. أولئک هم المؤمنون حقا

<أولئک> اشاره است به هر یک از <الذین> اول و دوم با ویژگیهایی که در توصیف آنها آمده است. با توجه به این معنا و دلالت ضمیر فصل (هم) بر حصر معلوم می شود کسانی که مجموع صفات یاد شده را نداشته، اگر چه برخی از آنها را دارا باشند مؤمن حقیقی نیستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 149

7 - یونس - 10 - 91 - 7

7 _ عصیان و فسادانگیزی مستمر تا لحظه مرگ ، مانع پذیرش توبه از سوی خداوند است .

ءالئن و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 59 - 13،17

13_ تکبر ، سرکشی و لجاجت سران قوم عاد ، مایه انکار رسالت هود ( ع ) از سوی آنان و نپذیرفتن تعالیم او

و تلک عاد جحدوا بأی_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر کل جبار عنید

17_ انکار ربوبیت خدا ، مخالفت با پیامبران و برنامه های آنان و پیروی از ستمگران و سرکشان ، درپی دارنده عذاب سهمگین قیامت

و نجّین_هم من عذاب غلیظ. و تلک عاد جحدوا ... واتبعوا أمر کل جبار عنید

آیه مورد بحث ، بیانگر گناهانی است که قوم عاد را به عذاب دنیوی و اخروی گرفتار ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 14 - 9

9- استکبار ، سلطه جویی و سرکشی ، مانع رشد و تکامل انسان است .

و ءاتین_ه . .. زکوه و کان ... و لم یکن جبّارًا عصیًّا

جمله <لم یکن. ..> عطف است بر جمله <کان...> در آیه قبل و بیانگر علتی دیگر برای <آتیناه الحکم ... و زکاه>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 216 - 2

2 - کفر و عصیان ، عامل بی اعتباری مسؤولیت خویشاوندی

و أنذر عشیرتک . .. فإن عصوک فقل إنّی بریءٌ ممّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 42 - 2

2 - کفر و عصیان ، در پی دارنده لعنت خدا و عامل دور شدن انسان از رحمت الهی

و أتبعن_هم فی ه_ذه الدنیا لعنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 36 - 6

6 - تمرّد از فرمان خدا و پیامرش ، گمراهی آشکاری را در پی دارد .

و من یعص اللّه و رسوله فقد ضلّ ضل_لاً مبینًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 2 - 5

5 - خوی سرکشی ، تکبر ، ستیزه جویی و حق ناپذیر ، از موانع پذیرش قرآن و وحی الهی

ص: 150

و القرءان ذی الذکر . بل الذین کفروا فی عزّه و شقاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 78 - 7

7 - تکبر ، خودبرتربینی و سرپیچی از فرمان خداوند ، زمینه ساز لعن و نفرین ابدی

إلاّ إبلیس استکبر . .. و إنّ علیک لعنتی إلی یوم الدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 13 - 7

7 - عصیان و نافرمانی پروردگار ، پیامدار عذاب الهی در قیامت

أخاف إن عصیت ربّی عذاب یوم عظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 36 - 10

10 - < عن أمیرالمؤمنین ( ع ) : من تصدّی بالإثم أعشی عن ذکر اللّه تعالی و من ترک الأخذ عمّن أمر اللّه بطاعته قیّض له شیطاناً فهو له قرین ;

از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده: هر کس مرتکب گناه شود از یاد خدا روی گردان شده و کوردل می گردد و کسی که ترک کند گرفتن [معارف دین] را از کسی که خداوند اطاعت او را فرمان داده است، خداوند شیطانی را برای او قرار می هد که همدم او خواهد بود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 18 - 9

9- کردار زیانبار و عصیانگرانه خود انسان ، عامل قطعی شدن عذاب بر او

و الذی قال لولدیه أُفّ . .. فیقول ما ه_ذا إلاّ أس_طیر الأوّلین . أُول_ئک ... کان

<إنّهم کانوا. ..>، بیانگر تعلیل است; یعنی، استمرار بر گناه و زیانکاری، موجب حتمیت عذاب الهی شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 20 - 14

14- کفر ، هواپرستی ، استکبار و عصیان گری ، عناصری به هم پیوسته

یعرض الذین کفروا . .. و استمتعتم بها... تستکبرون فی الأرض بغیرالحقّ و بما کنتم ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 25 - 4

4 - تبدیل مظاهر رحمت آفرین طبیعت ، به عوامل عذاب و نقمت ، در نتیجه عصیان گری انسان

ریح . .. تدمّر کلّ شیء

با توجه به نقش سازنده باد در سیستم حیات زمین; به کار گرفته شدن آن در راستای عذاب قوم عاد، بیانگر مطلب یاد شده است.

ص: 151

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 22 - 4

4- ترک رهنمود ها و قوانین الهی ، زمینه تبدیل شدن انسان به عنصری فسادگر و بی عاطفه و نه صرفاً بی ایمان

فهل عسیتم إن تولّیتم أن تفسدوا فی الأرض و تقطّعوا أرحامکم

با توجه به متعدی آمدن واژه <تفسدوا>، استفاده می شود که روی گردانی از جهاد و سایر تکالیف دینی، صرفاً موجب فاسد شدن خود فرد نمی شود; بلکه او در نتیجه فساد شخصی، ناگزیر فسادگر نیز می گردد. جمله <تقطّعوا أرحامکم> بر بی عاطفه شدن متخلفان جهاد دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 7 - 25

25 - کفر ، فسق و عصیان ، مانع رشد اجتماعی بشر

حبّب إلیکم الإیم_ن . .. و کرّه إلیکم الکفر و الفسوق و العصیان أول_ئک هم الرشدون

اختصاص و تأکیدی که از تعبیر <أول_ئک. ..> استفاده می شود; نشانگر این معنا است که دیگران (آنان که از ایمان محروم و در کفر و فسق گرفتاراند) به رشد نخواهند رسید. جمع آمدن ضمیر و فعل، حیثیت اجتماعی را می رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 22 - 2

2 - هیچ کس _ حتی پیامبران _ در صورت نافرمانی ، از عذاب الهی مصون نبوده و کسی قادر به رهایی خویش از آن نیست .

قل إنّی لن یجیرنی من اللّه أحد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 38 - 3

3 - علاقه شدید به دنیا و ترجیح آن بر آخرت ، پیامد طغیانگری و سرپیچی از اطاعت خداوند است .

فأمّا من طغی . و ءاثر الحیوه الدنیا

ترتیبی که آیه شریفه در ذکر طغیان و دنیا طلبی به کار برده، ممکن است برخاسته از ترتّب خارجی آن دو باشد.

5- آثار عصیان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 38 - 2

2 - نسل آدم ( ع ) و حوا نیز بر اثر تناول آن دو از شجره منهیه ، از بهشت نخستین محروم شدند .

قلنا اهبطوا منها جمیعاً

<اهبطوا> به صیغه جمع اقتضا می کند که: غیر از آدم (ع) و حوا فرد یا افراد دیگری نیز مورد خطاب باشند. در این باره چند نظر ابراز شده است. از جمله اینکه دیگر مخاطبان، نسل آدم(ع) و حوا می باشند. برداشت فوق مبتنی بر این احتمال است.

ص: 152

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 22 - 11

11 _ تخلف آدم و همسرش از فرمان الهی، سبب دورگشتن آنان از مقام قرب خدا شد.

نادیهما ربهما ألم أنهکما عن تلکما الشجره

واژه <ندا> معمولاً در مواردی به کار برده می شود که مخاطب فاصله نسبتاً زیادی با ندا دهنده داشته باشد. و خداوند این واژه را پس از تخلف آدم و همسرش به کار برد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 121 - 10،21

10 - نافرمانی آدم و حوا ، مایه محرومیت آنان از وعده خداوند به تأمین پوشاک آنان در بهشت شد .

إنّ لک . .. لاتعری ... فبدت لهما سوءتهما

21 - آدم ، بر اثر نافرمانی خداوند و خوردن از درخت منع شده ، از رشد خویش بازماند .

فغوی

<غیّ> (مصدر <غوی>) نقطه مقابل رشد است (مقاییس اللغه).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 122 - 1

1 - آدم ( ع ) درپی عصیان و تناول از درخت ممنوع ، از کرده خویش پشیمان شد و به درگاه خداوند توبه کرد .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب علیه

<جبایه> (ریشه اصلی <إجتبی>); به معنای جمع آوری کردن و به دست آوردن است. و <إجتباء> به معنای اصطفاء (خالص چیزی را برگزیدن) و اختیار است (لسان العرب). بنابراین <إجتباه ربّه> یعنی، خداوند علاقه های آدم به این سو و آن سو را قطع کرد و همه را بای خود جمع کرد و وی را برای خود خالص گردانید. این تعبیر حاکی از انقطاع کامل آدم(ع) از غیر خدا و توبه حقیقی او است.

6- آثار عصیان ابلیس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 34 - 10

10 - ابلیس به خاطر خود بزرگ بینی و سرپیچی از فرمان خدا ، از زمره کافران شد .

أبی و استکبر و کان من الکفرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 18 - 3

3 _ تکبّر، تمرد و اغواگری ابلیس، موجب گرفتاری او به آتش دوزخ

ما منعک ألا تسجد . .. لأملأن جهنم منکم أجمعین

ص: 153

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 24 - 6

6 _ سقوط ابلیس در چهار مرحله به خاطر تمرد، تکبّر و تصمیم به گمراه سازی انسانها و فریب آدم و حوا بود.

قال فاهبط منها فما یکون لک أن تتکبّر فیها فاخرج . .. قال اهبطوا

بدان احتمامل که تکرار چهارگانه سقوط ابلیس هر یک به دلیل گناهی باشد که مرتکب شده است: نخست از فرمان خداوند سرپیچی کرد و به آدم سجده نکرد، آنگاه این تمرد را به اظهار برتری خویش توجیه کرد، پس از آن تصمیم خویش را به اغواگری تمامی آدمیان اعلان داشت، و سرانجام آدم و حوا را به پای شجره نهی شده کشاند و با دروغ و نیرنگ آنان را به خوردن از آن شجره ترغیب کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 34 - 1،2،3،4

1- فرمان خداوند به ابلیس برای خروج از آسمان ، در پی تمرد وی از دستور سجده بر آدم ( ع )

قال فاخرج منها

برداشت فوق، مبتنی بر دو احتمال است:B1. مرجع ضمیر <منها> <سماوات> باشد، اگرچه در کلام ذکر نشده است. 2. به قرینه اینکه ابلیس از زمره ملائکه بوده و جایگاه آنان هم در آسمانهاست.

2- خداوند ، در پی تمرد ابلیس از فرمان خدا ، او را از زمره فرشتگان بیرون راند .

قال فاخرج منها

این برداشت، مبتنی بر این احتمال است که مرجع ضمیر <منها> _ همان گونه که مفسران احتمال داده اند _ <زمره الملائکه> باشد.

3- ابلیس ، در پی تمرد از فرمان خداوند ، از جایگاه مقربان تنزل کرد و از آن جا رانده شد .

قال فاخرج منها

به قرینه <فإنک رجیم> مراد از <فاخرج منها> می تواند منزلت قرب الهی باشد.

4- تکبر ابلیس و تمرد وی از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، عامل سقوط او از درگاه الهی

فقعوا له س_جدین . فسجد ... إلاّ إبلیس أبی ... قال لم أکن لأسجد لبشر ... قال فاخر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 35 - 1

1- ابلیس ، به دلیل تمرد از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، مورد لعن ابدی خداوند قرار گرفت .

و إن علیک اللعنه إلی یوم الدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 63 - 2

2- ابلیس ، به خاطر نافرمانیش ، از درگاه خداوند طرد گردید .

قال اذهب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 74 - 7

ص: 154

7 - ابلیس ، بر اثر تمرد از فرمان سجده بر آدم ، در زمره کافران قرار گرفت .

إلاّ إبلیس استکبر و کان من الک_فرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 77 - 1،2

1 - فرمان خداوند به خروج ابلیس از صف ملائکه ، در پی تمرد او از فرمان سجده بر آدم ( ع )

قال فاخرج منها

در این که مرجع ضمیر <منها> چیست و مقصود از آن چه می باشد; میان مفسران بحث و گفت وگو درگرفته است. برخی آن را صف فرشتگان دانسته اند; چون ابلیس پیش از آن با فرشتگان بود و به همراه آنان مکلف به سجده بر آدم شده بود. برخی دیگر آن را منزلت و مقامی دانسته اند که ابلیس و فرشتگان در آن قرار داشتند; یعنی، منزلت و مقام مقربان درگاه الهی. گفتنی است که در این باره تعبیر <هبوط> در سوره دیگری (قال فاهبط منها) به کار رفته و مؤید همین دیدگاه است.

2 - ابلیس ، در پی سرپیچی از فرمان سجده بر آدم ( ع ) از جایگاه مقربان و منزلت والای خویش رانده شد و سقوط کرد .

قال فاخرج منها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 78 - 1

1 - ابلیس به خاطر سرپیچی از فرمان سجده بر آدم ، مورد لعن و نفرین ابدی خداوند قرار گرفت .

و إنّ علیک لعنتی إلی یوم الدین

7- آثار عصیان اجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 4 - 7

7 _ تخلف جوامع از فرامین خدا، موجب سقوط معنوی آن جوامع و زمینه ساز گرفتاری آنان به عذاب دنیوی (عذاب استیصال).

و لاتتبعوا . .. و کم من قریه أهلکنها

برداشت فوق بر این اساس است که <فاء> در <فجاءها> بیانگر ترتیب باشد. بر این مبنا مراد از هلاکت، هلاکت معنوی خواهد بود. یعنی جوامعی در گذشته منحرف شدند و پس از آن گرفتار عذاب الهی گشتند.

8- آثار عصیان از انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 60 - 3،5

3_ انکار ربوبیت خدا و نافرمانی از دستورات پیامبران ، موجب لعنت خدا و دوری از رحمت اوست .

و أُتبعوا فی ه_ذه الدنیا لعنه و یوم القی_مه ألا إن عادًا کفروا ربهم

5_ قوم عاد ، بر اثر کفر و نافرمانی خدا و پیامبران ، سزاوار هلاکت و دوری از رحمت الهی شدند .

ص: 155

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

<بُعداً> (هلاک گشتن یا دور شدن) مفعول مطلق برای فعل محذوف (لیبعد) است: ألا لیبعد قوم عاد بعداً. و از آن جا که قوم عاد به هلاکت رسیدند و از رحمت او محروم شدند می توان گفت، مرادْ عذاب در آخرت و دوری از رحمت او در آن سراست و نیز محتمل است <ألا بُعدًا ...> _ چنان چه زمخشری گفته _ بیانگر استحقاق دوری و هلاکت باشد; یعنی، [قوم عاد هلاک گشتند و از رحمت او محروم شدند ]بدانید آنان مستحق آن کیفر و سزاور چنین عقوبتی بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 65 - 7

7 - نافرمانی در برابر دعوت پیامبران و روی آوری به شرک ، ظلم آدمی به خویشتن

فاتّقوا اللّه و أطیعون . .. فاعبدوه ... فویل للذین ظلموا من عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 8 - 6

6 - سرپیچی از فرمان های خدا و پیامبران ، در پی دارنده محاسبه سخت الهی و عذاب ناخوشایند و ناشناخته ( عذاب استیصال )

عتت عن أمر ربّها و رسله فحاسبنها حسابًا شدیدًا و عذّبنها عذابًا نکرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 9 - 1،3،4

1 - بسیاری از جوامع انسانی ، به خاطر سرپیچی از فرمان های خدا و پیامبران ، به سزای سنگین و پیامد زیان بار کردار خویش دچار شدند .

و کأیّن من قریه عتت عن أمر ربّها. .. فذاقت وبال أمرها

<وبال> به معنای شدت و سنگینی است و مقصود از آن در آیه شریفه شدت مجازات و سنگینی پیامدهای کردارها است.

3 - جوامع عصیانگر و متمرد از فرمان های خدا و پیامبران ، در معرض روبه رو شدن با پیامد های سنگین کردار خویش و دچار شدن به فرجامی خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و کان ع_قبه أمرها خسرًا

4 - دوری از تعالیم دین و سرپیچی از فرمان های خدا و پیامبران ، پیامددار سرنوشتی شوم و خسارت بار

عتت عن أمر ربّها . .. فذاقت وبال أمرها و کان ع_قبه أمرها خسرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 10 - 1،2

1 - خداوند ، برای عصیان گران و متمردان از امر الهی و پیامبران ، عذابی شدید در آخرت آماده کرده است .

و کأیّن من قریه عتت عن أمر ربّها و رسله . .. أعدّ اللّه لهم عذابًا شدیدًا

2 - دوری از تعالیم دین و سرپیچی از فرمان های خدا و رسول ، موجب عذاب شدید اخروی

أعدّ اللّه لهم عذابًا شدیدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 156

19 - حاقه - 69 - 10 - 3،4

3 - سرپیچی از فرمان های پیامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونیان و اقوام پیش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذه رابیه

4 - عصیان فرمان های پیامبران ، از موجبات عقوبت سخت الهی در دنیا

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذه رابیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 16 - 4

4 - عصیان و سرپیچی در برابر دعوت پیامبران ، موجب مؤاخذه سخت الهی است .

فعصی فرعون الرسول فأخذن_ه أخذًا وبیلاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 25 - 7

7 - تکذیب پیامبران و معجزات آنان ، سرپیچی از رهنمود های ایشان و بازداشتن مردم از گرایش به آنان ، مایه گرفتاری به عذاب در دنیا و آخرت

فأخذه اللّه نکال الأخره و الأولی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 83 - 6

6 _ جدایی دیرینه زن لوط از آیین و روش همسرش ، عامل جدا ماندن وی از خانواده لوط و نجات نیافتن از عذاب الهی

إلا امرأته کانت من الغبرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 63 - 8

8- امتهایی که تحت تأثیر اغوای شیطان ، تسلیم انبیا نشدند ، تحت ولایت شیطانند .

أُمم من قبلک فزیّن لهم الشیط_ن أعم_لهم فهو ولیّهم الیوم

9- آثار عصیان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 80 - 10

10 _ فسق ( خروج از اطاعت خدا ) مانع برخورداری انسان از هدایت الهی

و اللّه لایهدی القوم الفسقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 87 - 5

ص: 157

5 _ عملکرد نادرست و تخلف از فرمان های الهی ، زمینه ساز مهر شدن قلب انسان و دست نیافتن وی به درک عمیق حقایق

رضوا بأن یکونوا مع الخوالف و طبع علی قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 96 - 8

8 _ فسق ( تخلف از فرمان های الهی ) مانع رضا و خشنودی خداوند از انسان است .

فإن اللّه لا یرضی عن القوم الفسقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 15 - 20

20 _ عصیان و سرپیچی از دستور های خداوند ، موجب گرفتار شدن به عذاب اخروی است .

إنی أخاف إن عصیت ربی عذاب یوم عظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 68 - 3،4

3_ سرپیچی قوم ثمود از فرمان های خداوند ، موجب گرفتاری آنان به عذاب استیصال شد .

کأن لم یغنوا فیها ألا إن ثمودا کفروا ربهم

4_ قوم ثمود بر اثر نافرمانی خداوند ، سزاوار هلاکت و دوری از رحمت الهی شدند .

ألا بُعدًا لثمود

توضیحِ کلمه <بُعداً> در آیه 60 ذیل برداشت شماره 5 آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 34 - 6

6- تمرد از فرمان خداوند ، عامل سقوط و طرد از درگاه الهی

قال فاخرج منها فإنک رجیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 70 - 4

4- سرپیچی از فرمان های الهی هرچه افزون تر باشد ، بر حتمیت بودن عذاب می افزاید .

أشدّ علی الرحمن عتیًّا . ثمّ ... أولی بها صلیًّا

<ثمّ> دلالت می کند که پس از تقسیم و رتبه بندی همه سرکشان، ورود به عذاب نیز به همان ترتیب انجام خواهد گرفت تا همه آنان به عذاب وارد شوند. بنابراین هرچه سرکشی شدیدتر باشد، استحقاق عذاب بیشتر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 121 - 20

20 - عصیان پروردگار ، موجب ناکامی انسان و بازماندنش از راه رشد و کمال است .

و عصی ءادم ربّه فغوی

ص: 158

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 123 - 5،17

5 - تخلف و عصیان از فرمان های پروردگار ، موجب سقوط انسان و تنزل مقام او است .

و عصی ءادم . .. قال اهبطا منها

جمله <ثمّ اجتباه. ..> گرچه قبل از ماجرای هبوط ذکر شده است; ولی براساس آیاتی که در سوره بقره گذشت، توبه آدم پس از هبوط بوده است. بنابراین جمله <قال اهبطا...> بیان مجازات عصیان آدم است و <ثمّ اجتباه...> جمله معترضه می باشد.

17 - سرپیچی از هدایت های الهی ، عامل گمراهی انسان و گرفتارآمدن او به رنج و سختی است .

فمن اتبع هدای فلایضلّ و لایشقی

<شقاوت> به معنای سختی و دشواری است (قاموس) و به قرینه آیه بعد، مراد تنگناها و فشارهای زندگی می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 124 - 1

1 - روی گردانی از هدایت های الهی و یاد او ، موجب گرفتاری انسان به زندگی سخت و پر از تنگناها

من اتبع هدای . .. و من أعرض عن ذکری فإنّ له معیشه ضنکًا

<معیشه> یا مصدر میمی است و یا به معنای <ما یعاش به> است; یعنی، آنچه که گذران زندگی با آن صورت می گیرد. <ضنک> به معنای تنگی و سختی است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 1 - 3

3- عصیان و سرپیچی از فرمان های خدا ( بی تقوایی ) ، در پی دارنده فرجامی شوم و موجب گرفتار شدن به عذاب اخروی

اتّقوا ربّکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 47 - 8

8 - کسانی که از خدا و رسول او ، روی برتابند و از فرمان هایشان سرپیچی کنند ، مؤمن نیستند .

و یقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ یتولّی فریق منهم من بعد ذلک و ما أُول_ئک بالمؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 70 - 11

11 - تخلف از دستورات خداوند ، درپی دارنده کیفر الهی در جهان آخرت

و له الحکم و إلیه ترجعون

قید <إلیه ترجعون> پس از <له الحکم> تهدید به کسانی است که از اجرای دستورات و قوانین الهی سرپیچی کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 35 - 17

17- فسق و خروج از طاعت خداوند و شکستن قوانین الهی ، عامل هلاکت حتمی

ص: 159

فهل یهلک إلاّ القوم الف_سقون

<فسق>، در لغت به معنای شکافتن و خروج از حریم است و در این جا به معنای قانون شکنی و شکستن حریم بندگی است. از آن جا که وصف مشعر به علیت است، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 21 - 7

7- بر زبان راندن شعار طاعت و سخنان زیبا و تن ندادن به جهاد ، بی صداقتی با خداوند است .

طاعه و قول معروف . .. فلو صدقوا اللّه لکان خیرًا لهم

از تعبیر <فلو صدقوا اللّه> استفاده می شود که لازمه صداقت با خداوند، آن است که انسان در همه زمینه ها، حتی تکلیف دشوار جهاد، تابع خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 33 - 10

10- تخلف از فرمان خدا و رسول او ، دارای تأثیر در حبط اعمال گذشته انسان

أطیعوا اللّه و أطیعوا الرسول و لا تبطلوا أعم_لکم

از ارتباط <أطیعوا اللّه . ..> با <لاتبطلوا أعمالکم>، استفاده می شود که عدم اطاعت موجب بطلان و حبط اعمال گذشته انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 34 - 5

5- اطاعت نداشتن از خدا و رسول او ، منتهی به عنادورزی با دین و محرومیت ابدی از غفران الهی *

ی_أیّها الذین ءامنوا أطیعوا اللّه و . .. إنّ الذین کفروا و ... فلن یغفر اللّه له

از ارتباط <أطیعوا اللّه و. ..> با <إنّ الذین کفروا و...>، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 44 - 2

2 - سرپیچی از فرمان پروردگار ، در پی دارنده عذاب او

فعتوا عن أمر ربّهم فأخذتهم الص_عقه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 5 - 3

3 - مخالفت با خدا و پیامبر ( ص ) ، در پی دارنده ذلت و خواری است .

إنّ الذین یحادّون اللّه و رسوله کبتوا

<محاده> (مصدر <یحادّون>) به معنای مخالفت کردن و دشمنی ورزیدن است (مصباح المنیر). <کبت> (مصدر <کبتوا>) نیز به معنای ذلیل و خوار گردانیده شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 160

18 - مجادله - 58 - 20 - 1

1 - دشمنی ورزیدن با خدا و پیامبر او و مخالفت و نافرمانی با آنان ، نشانه حقارت و پستی است .

إنّ الذین یحادّون . .. أُول_ئک فی الأذلّین

<محاده> (مصدر <یحادّون> در معانی دشمنی و مخالفت (نافرمانی) به کار می رود. <ذلت> (مبدأ اشتقاق <أذلّین>)، در مقابل عزت و به معنای حقارت و پستی است. گفتنی است جلمه <اُول_ئک فی الأذلّین>، می تواند در بیان ماهیت و شخصیت دشمنان خدا و رسول او باشد و نیز می تواند ناظر به فرجام و عاقبت مخالفت با خدا و پیامبر(ص) _ که شکست و ذلت است _ باشد. برداشت بالا بر پایه احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 8 - 6

6 - سرپیچی از فرمان های خدا و پیامبران ، در پی دارنده محاسبه سخت الهی و عذاب ناخوشایند و ناشناخته ( عذاب استیصال )

عتت عن أمر ربّها و رسله فحاسبنها حسابًا شدیدًا و عذّبنها عذابًا نکرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 9 - 1،3،4

1 - بسیاری از جوامع انسانی ، به خاطر سرپیچی از فرمان های خدا و پیامبران ، به سزای سنگین و پیامد زیان بار کردار خویش دچار شدند .

و کأیّن من قریه عتت عن أمر ربّها. .. فذاقت وبال أمرها

<وبال> به معنای شدت و سنگینی است و مقصود از آن در آیه شریفه شدت مجازات و سنگینی پیامدهای کردارها است.

3 - جوامع عصیانگر و متمرد از فرمان های خدا و پیامبران ، در معرض روبه رو شدن با پیامد های سنگین کردار خویش و دچار شدن به فرجامی خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و کان ع_قبه أمرها خسرًا

4 - دوری از تعالیم دین و سرپیچی از فرمان های خدا و پیامبران ، پیامددار سرنوشتی شوم و خسارت بار

عتت عن أمر ربّها . .. فذاقت وبال أمرها و کان ع_قبه أمرها خسرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 10 - 1،2

1 - خداوند ، برای عصیان گران و متمردان از امر الهی و پیامبران ، عذابی شدید در آخرت آماده کرده است .

و کأیّن من قریه عتت عن أمر ربّها و رسله . .. أعدّ اللّه لهم عذابًا شدیدًا

2 - دوری از تعالیم دین و سرپیچی از فرمان های خدا و رسول ، موجب عذاب شدید اخروی

أعدّ اللّه لهم عذابًا شدیدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 23 - 6

6 - نافرمانی از خدا و رسول او ، موجب ابتلا به آتش دوزخ

و من یعص اللّه و رسوله فإنّ له نار جهنّم

ص: 161

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 37 - 2

2 - طغیان گری ، سرکشی در برابر دستورات خداوند و زیاده روی در هواپرستی ، در پی دارنده مجازات در آخرت

فأمّا من طغی

<طغیان>; یعنی، از حد گذراندن (لسان العرب). متعلق <طغی> _ به قرینه <من خاف مقام ربّه و نهی النفس عن الهوی> (در آیات بعد) _ بی اعتنایی به پروردگار و پیروی از هوای نفس است. جمله <فإنّ الجحیم هی المأوی> در آیات بعد _ که جزای <فأمّا> است _ بر مجازات اخروی دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 23 - 10

10 - سرپیچی از فرمان خداوند ، موجب استحقاق نفرین او

قتل الإنس_ن . .. لمّا یقض ما أمره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 92 - 3،10

3 _ پیامد های شوم نافرمانی خدا و رسول ، سزاوار بیم و هراس

و اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و احذروا

متعلق <واحذروا> به قرینه صدر آیه می تواند مخالفت با خدا و رسول باشد.

10 _ نافرمانی خدا و رسول دارای پیامدهایی شوم و شیطانی ( دشمنی و کینه توزی و بازماندن از نماز و یاد خدا )

انما یرید الشیطن . .. فان تولیتم فاعلموا انما علی رسولنا البلغ المبین

مراد از رویگردانی در جمله <فان تولیتم> _ به قرینه آیه پیشین _ نادیده گرفتن حرمت خمر و قمار است یعنی اگر نهی خداوند از میگساری و قمار را نادیده گرفتید و شیطان شما را به کینه و عداوت با یکدیگر کشانید جز خود کسی را ملامت نکنید زیرا آن عواقب شوم بازتاب نافرمانیهای شماست و پیامبر(ص) در وظیفه خود کوتاهی نکرده است.

10- آثار عصیان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 84 - 12

12 _ نفاق و تخلف از فرمان پیامبر ( ص ) ، کفر به خدا و رسول خداست .

فرح المخلفون . .. إنهم کفروا باللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 47 - 8

8 - کسانی که از خدا و رسول او ، روی برتابند و از فرمان هایشان سرپیچی کنند ، مؤمن نیستند .

و یقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ یتولّی فریق منهم من بعد ذلک و ما أُول_ئک بالمؤمن

ص: 162

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 63 - 10،16

10 - مبتلا شدن به فتنه و بلا و یا عذاب دردناک الهی ، پیامد سرپیچی از فرمان های رسول خدا است .

فلیحذر الذین یخالفون عن أمره أن تصیبهم فتنه أو یصیبهم عذاب ألیم

16 - < عن عبدالأعلی قال : سألت أباعبداللّه عن قول اللّه عزّوجلّ < فلیحذر الذین یخالفون عن أمره أن تصیبهم فتنه أو یصیبهم عذاب ألیم > قال : فتنه فی دینه أو جراحه لایأجره اللّه علیها ;

عبدالاعلی می گوید: از امام صادق(ع) از معنای قول خدای _ عزّوجل _ <. ..أن تصیبهم فتنه أو یصیبهم عذاب ألیم> پرسیدم؟ حضرت فرمود: مراد فتنه در دین است یا جراحتی [در بدن] که خدا در برابر آن اجری به او نمی دهد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 33 - 10

10- تخلف از فرمان خدا و رسول او ، دارای تأثیر در حبط اعمال گذشته انسان

أطیعوا اللّه و أطیعوا الرسول و لا تبطلوا أعم_لکم

از ارتباط <أطیعوا اللّه . ..> با <لاتبطلوا أعمالکم>، استفاده می شود که عدم اطاعت موجب بطلان و حبط اعمال گذشته انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 34 - 5

5- اطاعت نداشتن از خدا و رسول او ، منتهی به عنادورزی با دین و محرومیت ابدی از غفران الهی *

ی_أیّها الذین ءامنوا أطیعوا اللّه و . .. إنّ الذین کفروا و ... فلن یغفر اللّه له

از ارتباط <أطیعوا اللّه و. ..> با <إنّ الذین کفروا و...>، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 13 - 2

2 - تخلف از دعوت پیامبر ( ص ) به بهانه های واهی ، در حکم کفر به خداو رسول او *

سیقول لک المخلّفون . .. و من لم یؤمن ... فإنّا أعتدنا للک_فرین سعیرًا

روی سخن آیه شریفه، می تواند متوجه به بادیه نشینانی باشد که از دعوت پیامبر(ص) تخلّف کردند و اشتغال به اموال و خانواده را بهانه قرار دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 7 - 23

23 - اطاعت محض از رسول خدا ( ص ) ، نمود ایمان و موضع گیری در برابر آن حضرت نمود کفر است . *

لو یطیعکم . .. لعنتّم و ل_کنّ اللّه حبّب إلیکم الإیم_ن ... و کرّه إلیکم الکفر

صدر آیه; درباره اطاعت از رسول خدا و تحمیل نکردن رأی بر آن حضرت است; ولی ادامه آن درباره ایمان و کفر است; از این بیان انطباق ایمان بر اطاعت و تطبیق کفر بر تحمیل رأی بر پیامبر(ص) استفاده می شود.

ص: 163

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 5 - 3

3 - مخالفت با خدا و پیامبر ( ص ) ، در پی دارنده ذلت و خواری است .

إنّ الذین یحادّون اللّه و رسوله کبتوا

<محاده> (مصدر <یحادّون>) به معنای مخالفت کردن و دشمنی ورزیدن است (مصباح المنیر). <کبت> (مصدر <کبتوا>) نیز به معنای ذلیل و خوار گردانیده شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 20 - 1

1 - دشمنی ورزیدن با خدا و پیامبر او و مخالفت و نافرمانی با آنان ، نشانه حقارت و پستی است .

إنّ الذین یحادّون . .. أُول_ئک فی الأذلّین

<محاده> (مصدر <یحادّون> در معانی دشمنی و مخالفت (نافرمانی) به کار می رود. <ذلت> (مبدأ اشتقاق <أذلّین>)، در مقابل عزت و به معنای حقارت و پستی است. گفتنی است جلمه <اُول_ئک فی الأذلّین>، می تواند در بیان ماهیت و شخصیت دشمنان خدا و رسول او باشد و نیز می تواند ناظر به فرجام و عاقبت مخالفت با خدا و پیامبر(ص) _ که شکست و ذلت است _ باشد. برداشت بالا بر پایه احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 23 - 6

6 - نافرمانی از خدا و رسول او ، موجب ابتلا به آتش دوزخ

و من یعص اللّه و رسوله فإنّ له نار جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 92 - 3،10

3 _ پیامد های شوم نافرمانی خدا و رسول ، سزاوار بیم و هراس

و اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و احذروا

متعلق <واحذروا> به قرینه صدر آیه می تواند مخالفت با خدا و رسول باشد.

10 _ نافرمانی خدا و رسول دارای پیامدهایی شوم و شیطانی ( دشمنی و کینه توزی و بازماندن از نماز و یاد خدا )

انما یرید الشیطن . .. فان تولیتم فاعلموا انما علی رسولنا البلغ المبین

مراد از رویگردانی در جمله <فان تولیتم> _ به قرینه آیه پیشین _ نادیده گرفتن حرمت خمر و قمار است یعنی اگر نهی خداوند از میگساری و قمار را نادیده گرفتید و شیطان شما را به کینه و عداوت با یکدیگر کشانید جز خود کسی را ملامت نکنید زیرا آن عواقب شوم بازتاب نافرمانیهای شماست و پیامبر(ص) در وظیفه خود کوتاهی نکرده است.

11- آثار عصیان اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 76 - 6

ص: 164

6 _ تهمت سحر به معجزه بزرگ حضرت موسی ( ع ) از سوی فرعون و اطرافیانش ، برخاسته از روحیه سرکشی و تبه کاری آنان بود .

فاستکبروا و کانوا قوماً مجرمین. فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبین

12- آثار عصیان امت های پیشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 3 - 2

2 - خوی سرکشی ، تکبر ، حق ناپذیری و ستیزه جویی ، عامل نابودی بسیاری از امت ها و ملت های گذشته

بل الذین کفروا فی عزّه و شقاق . کم أهلکنا من قبلهم من قرن

آیه شریفه، درصدد بیان این حقیقت است که آنچه موجب ایمان نیاوردن کافران صدراسلام شد، همان سبب کفر بسیاری از امت ها و ملت های گذشته گردید.

13- آثار عصیان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 61 - 32

32 - عصیان و تجاوز گری بنی اسرائیل ، ریشه گرایش آنان به کفر و جرئتشان بر کشتن پیامبران بود .

یکفرون بأیت اللّه . .. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون

مشارالیه <ذلک> در <ذلک بما عصوا> کفر به آیات خدا و کشتن پیامبران است. قابل ذکر است که برخی از مفسران، ذلک در <ذلک بما عصوا> را اشاره به <ذلت و ...> دانسته اند و در نتیجه عصیان و تجاوز را نیز علت <ذلت و ...> شمرده اند.

14- آثار عصیان حوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 38 - 2

2 - نسل آدم ( ع ) و حوا نیز بر اثر تناول آن دو از شجره منهیه ، از بهشت نخستین محروم شدند .

قلنا اهبطوا منها جمیعاً

<اهبطوا> به صیغه جمع اقتضا می کند که: غیر از آدم (ع) و حوا فرد یا افراد دیگری نیز مورد خطاب باشند. در این باره چند نظر ابراز شده است. از جمله اینکه دیگر مخاطبان، نسل آدم(ع) و حوا می باشند. برداشت فوق مبتنی بر این احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 22 - 11

11 _ تخلف آدم و همسرش از فرمان الهی، سبب دورگشتن آنان از مقام قرب خدا شد.

نادیهما ربهما ألم أنهکما عن تلکما الشجره

ص: 165

واژه <ندا> معمولاً در مواردی به کار برده می شود که مخاطب فاصله نسبتاً زیادی با ندا دهنده داشته باشد. و خداوند این واژه را پس از تخلف آدم و همسرش به کار برد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 121 - 10

10 - نافرمانی آدم و حوا ، مایه محرومیت آنان از وعده خداوند به تأمین پوشاک آنان در بهشت شد .

إنّ لک . .. لاتعری ... فبدت لهما سوءتهما

15- آثار عصیان شیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 50 - 23

23- تمرد شیطان از سجده بر آدم ، نمایانگر عداوت او با آدمیان است .

فسجدوا إلاّ إبلیس . .. و هم لکم عدوٌّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 44 - 7

7- عصیانگربودن شیطان در برابر خدای رحمان ، دلیلی کافی بر ضرورت پرهیز از اطاعت او است .

لاتعبد الشیط_ن إنّ الشیط_ن کان للرحمن عصیًّا

16- آثار عصیان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 76 - 6

6 _ تهمت سحر به معجزه بزرگ حضرت موسی ( ع ) از سوی فرعون و اطرافیانش ، برخاسته از روحیه سرکشی و تبه کاری آنان بود .

فاستکبروا و کانوا قوماً مجرمین. فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 91 - 3،6

3 _ خداوند ، ایمان فرعون را بی اثر خواند و به درخواست او برای نجات دادنش ، به خاطر نافرمانی ها و فسادانگیزی های سابق ، جواب رد داد .

قال ءامنت أنه لا إله إلا الذی . .. و أنا من المسلمین. ءالئن و قد عصیت قبل و کنت

6 _ عصیانگری و فسادانگیزی پیوسته فرعون ، مانع پذیرفته شدن توبه وی از سوی خداوند شد .

ءالئن و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین

ص: 166

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 16 - 3

3 - عصیان و سرپیچی فرعون ، موجب مؤاخذه شدن او از جانب خداوند شد .

فعصی فرعون الرسول فأخذن_ه أخذًا وبیلاً

17- آثار عصیان قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 16 - 2

2 - به دنبال تمرد قوم سبا از شکرگزاری به درگاه خداوند ، سیل بنیان کنی با شکستن سد مأرب به راه افتاد و باغ های آنان را درهم کوبید .

فأعرضوا فأرسلنا علیهم سیل العرم و بدلّن_هم بجنّتیهم جنّتین ذواتی أکل خمط

<عرم> در لغت به معنای <مسناه> است (مفردات راغب) که اسم آلت بوده و به محلی گفته می شود که آب در پشت آن جمع شده باشد. و در اصطلاح به آن سد گفته می شود.

18- آثار عصیان کافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 2 - 3

3 - خوی سرکشی و حق ناپذیری کافران در آغاز بعثت ، مانع پذیرش اسلام از سوی آنان گردید .

و القرءان ذی الذکر . بل الذین کفروا فی عزّه و شقاق

<بل> در <بل الذین. ..> برای اضراب انتقالی است; بدین معنا که خداوند پس از آن که خاصیت بیدارگری و ذکر بودن قرآن را مطرح فرمود، به پاسخ این سؤال پرداخت که: چرا کافران چنین کتاب آگاهی بخش را نپذیرفتند؟ در جواب می فرماید: نپذیرفتن آنان به دلیل وجود روح سرکشی و حق ناپذیری در آنها است.

19- آثار عصیان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 57 - 19

19 - تخلف از فرمان های خدا و ناسپاسی در برابر نعمت های او ، ظلمی است از ناحیه انسان به خویشتن

و لکن کانوا أنفسهم یظلمون

ص: 167

20- ابلیس قبل از عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 34 - 7

7 - ابلیس پیش از تمرد از فرمان خدا ، همپایه فرشتگان بود و در منزلت ایشان بسر می برد .

و إذ قلنا للملئکه اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبلیس

از اینکه فرمان و خطاب خداوند به فرشتگان (قلنا للملائکه اسجدوا) شامل ابلیس نیز بود، معلوم است که: او در منزلت و مقام فرشتگان بسر می برد به گونه ای که از زمره ایشان محسوب می شد و یا واقعاً خودش نیز فرشته بود. برداشت فوق مبتنی بر احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 13 - 1

1 _ ابلیس دارای مقامی رفیع، قبل از کبرورزی و نافرمانی خداوند

قال فاهبط منها

مراد از ضمیر در <منها> و <فیها> منزلتی است که ابلیس همراه فرشتگان در آن منزلت بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 50 - 10

10- ابلیس ، پیش از تمرد از فرمان خداوند ، همپایه فرشتگان و در منزلت آنان بود .

و إذ قلنا للمل_ئکه اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبلیس

21- اجتناب از عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 20 - 1،4

1 _ اهل ایمان وظیفه دار اطاعت از خدا و رسول و پرهیز از نافرمانی آن حضرت

یأیها الذین ءامنوا أطیعوا اللّه و رسوله و لا تولوا عنه

4 _ حمایت و نصرت الهی از آن مؤمنانی است که همواره مطیع خدا و رسول او باشند و از دستورات وی تخلف نکنند . *

و أن اللّه مع المؤمنین . .. أطیعوا اللّه و رسوله و لاتولوا عنه

آیه مورد بحث می تواند بیانگر کلمه <المؤمنین> در آیه قبل باشد. یعنی آن وعده حمایت (أن اللّه مع المؤمنین)، مخصوص مؤمنانی است که از دستورات خدا و رسول او سرپیچی نکنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 29 - 1

1 _ خداوند ، مؤمنان را به رعایت تقوا و پرهیز از مخالفت با وی فراخوانده است .

یأیها الذین ءامنوا إن تتقوا اللّه یجعل لکم فرقانا

ص: 168

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 132 - 2

2 - لزوم پرهیز از مخالفت و ناسپاسی در برابر خدای نعمت دهنده

و اتّقوا الذی أمدّکم

22- اجتناب از عصیان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 9

9 - لزوم رعایت تقوا و پرهیز از نافرمانی خداوند

فاتّقون

23- اجتناب از عصیان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 1 - 1

1- لزوم رعایت تقوا و پرهیز از نافرمانی خداوند

ی_أیّها الناس اتّقوا ربّکم

<إتقاء> (مصدر <اتقوا>) به معنای خوف و ترسیدن است و تقدیر آن <اتقوا عذاب ربّکم> می باشد; یعنی از عذاب پروردگارتان بترسید. ترسیدن از عذاب خدا، مستلزم سرپیچی نکردن از فرمان های او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 64 - 2

2 - مالکیت مطلقه خداوند بر جهان هستی ، مقتضی اطاعت بی چون و چرا از او و پرهیز از سرپیچی است .

لاتجعلوا دعاء الرسول . .. فلیحذر الذین یخافون عن أمره ... ألا إنّ للّه ما فی الس

برداشت فوق، بر این اساس استوار است که جمله <إنّ للّه ما فی السماوات. ..> در حکم تعلیل برای جملات پیشین باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 184 - 1،2

1 - تأکید شعیب ( ع ) بر رعایت تقوای الهی و پرهیز از مخالفت با آفریدگار

و اتّقوا الذی خلقکم

<إتّقا> (مصدر <اتّقوا>) به معنای ترسیدن و پروا کردن و <جبلّه> مرادف <خلقه> است. بنابراین <والجبلّه الأوّلین> یا به معنای <والمخلوقات الأوّلین> است (مصدر به معنای مفعول) و یا به تقدیر <و ذوی الجبلّه الأوّلین> می باشد. در هر حال مقصود این است که: <اتّقوا الذی خلقکم و خلق الأمم قبلکم; از آن کس که شما و امت های پیش از شما را آفرید پروا کنید>.

2 - توجه به مقام والای آفریدگار ، زمینه ساز تقواپیشگی و پرهیز از مخالفت با او

ص: 169

و اتّقوا الذی خلقکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 18 - 2

2 - ایمان ، مقتضی رعایت تقوا و پرهیز از مخالفت با خداوند

ی_أیّها الذین ءامنوا اتّقوا اللّه

از این که خداوند، مؤمنان را با وصف ایمان مورد دعوت قرار داده است، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انفطار - 82 - 6 - 8

8 - خداوند ، به دلیل رفتار مدبرانه و کریمانه با انسان ، سزاوار اطاعت و ترک گستاخی و بی پروایی در برابر او است .

ما غرّک بربّک الکریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 9

9 - لزوم رعایت تقوا و پرهیز از نافرمانی خداوند

فاتّقون

24- اقرار آدم(ع) به عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 23 - 1،4

1 _ آدم و حوا پس از توبیخ خداوند بر تناول از شجره نهی شده، به خطای خویش پی بردند و بدان اعتراف کردند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

4 _ آدم و حوا پس از اعتراف به لغزش خویش از خداوند خواستند تا گناهشان را بیامرزد و بر آنان ترحم کند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا

25- اقرار به ناپسندی عصیان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 44 - 14

14- آزر ، به رحمان بودن خداوند و ناروابودن سرپیچی از فرمان های او ، آگاه و معترف بود .

إنّ الشیط_ن کان للرحمن عصیًّا

تعلیل بودن جمله <إنّ الشیطان. ..> برای نهی <لاتعبد> در گرو اعتراف آزر به نادرستی سرکشی شیطان از فرمان خدا است.

ص: 170

26- اقرار حوا به عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 23 - 1،4

1 _ آدم و حوا پس از توبیخ خداوند بر تناول از شجره نهی شده، به خطای خویش پی بردند و بدان اعتراف کردند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

4 _ آدم و حوا پس از اعتراف به لغزش خویش از خداوند خواستند تا گناهشان را بیامرزد و بر آنان ترحم کند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا

27- انبیا و عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 63 - 11

11_ تمرد کنندگان از فرمان خدا _ هر چند از پیامبران باشند _ در خطر گرفتار شدن به کیفر و مجازات الهی اند .

فمن ینصرنی من الله إن عصیته

<من الله> به معنای <من عذاب الله> است.

28- انذار از فرجام عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 60 - 17

17- خداوند ، مردمان را همواره از فرجام شرک ، کفر و نافرمانی بیم داده و می ترساند .

و نخوّفهم

29- انگیزه عصیان ابلیس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 32 - 2

2- خداوند ، در پی سرپیچی ابلیس از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، از انگیزه نافرمانی او جویا شد و وی را مورد بازخواست قرار داد .

قال یإبلیس ما لک ألاّ تکون مع الس_جدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 33 - 1،3

1- ابلیس ، در پی جویا شدن خداوند از انگیزه تمردش ، جواب داد : هرگز بر انسانی که از گِلی خشکیده ، بد بو و متغیر خلق شده است ، سجده نخواهد کرد .

ص: 171

قال لم أکن لأسجد لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

3- ابلیس ، در تمرد خود از فرمان خداوند برای سجده بر آدم ( ع ) ، تنها ماده جسمانی او را ملاک قرار داد و وجود روح الهی را در او نادیده گرفت .

قال لم أکن لأسجد لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

30- اهمیت اجتناب از عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 72 - 12

12- باید از انکار معاد و سرکشی در برابر خداوند ، پرهیز کرد .

أوَلا یذکر الإنس_ن . .. أیّهم أشدّ علی الرحمن عتیًّا ... ثمّ ننجّی الذین اتقوا

در این مجموعه آیات، آنچه مطرح است مسائل عقیدتی و فکری، به خصوص در زمینه معاد است. احتمالاً مقصود از <تقوا> در <اتقوا> _ به قرینه آیات قبل _ همان باور به معاد و پرهیز از خیره سری و گردن کشی در برابر خداوند باشد.

31- پرسش از انگیزه عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 32 - 4

4- جویا شدن از انگیزه و علل عصیان و قانون شکنی ، امری شایسته است .

قال یإبلیس ما لک ألاّ تکون مع الس_جدین

از اینکه خداوند، از ابلیس جویای انگیزه وی برای تمردش شد _ با اینکه بدون آن هم می توانست او را کیفر بدهد _ می تواند مشعر به نکته فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 75 - 3

3 - جویا شدن از انگیزه و علل عصیان و قانون شکنی ، امری شایسته و بایسته

قال ی_إبلیس ما منعک أن تسجد

از این که خداوند، از ابلیس جویای انگیزه و علت تمردش شد _ با آن که بدون آن هم می توانست او را کیفر دهد _ می تواند مشعر به نکته یاد شده باشد.

32- تبیین عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 8 - 1

1 - خداوند عصیانگری و پرهیزگاری نفس انسان و عوامل پیدایش آن صفات را به او شناسانده است .

ص: 172

فألهمها فجورها و تقویها

<فجور> به معنای روان شدن در معصیت ها و زناکاری است. فعل <فَجَرَ>; یعنی، فاسق شد; دروغ گفت; تکذیب کرد و نافرمانی و مخالفت کرد (قاموس). <فَجْر>، به معنای ایجاد شکاف وسیع و <فُجُور> دریدن پرده دین داری است. (مفردات)

33- تبیین عوامل عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 8 - 1

1 - خداوند عصیانگری و پرهیزگاری نفس انسان و عوامل پیدایش آن صفات را به او شناسانده است .

فألهمها فجورها و تقویها

<فجور> به معنای روان شدن در معصیت ها و زناکاری است. فعل <فَجَرَ>; یعنی، فاسق شد; دروغ گفت; تکذیب کرد و نافرمانی و مخالفت کرد (قاموس). <فَجْر>، به معنای ایجاد شکاف وسیع و <فُجُور> دریدن پرده دین داری است. (مفردات)

34- تداوم بر عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 165 - 8

8 _ تخلف از احکام الهی و مداومت بر آن ، فسق و ظلم و در پی دارنده کیفر شدید الهی است .

و أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون

35- توجیه عصیان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انفطار - 82 - 6 - 2

2 - دستاویزهایی که انسان را به نافرمانی خداوند و انکار ربوبیت او بکشاند ، تنها توجیهاتی فریبنده و تهی از حقیقت است .

ی_أیّها الإنس_ن ما غرّک بربّک الکریم

<غرّ>; یعنی، خدعه کرد و نیرنگ زد و به حق او را به طمع افکند (لسان العرب). <باء> در <بربّک> باء ملابست است; یعنی، در رابطه با پروردگارت. هر گاه <باء> ملابست بر اسم ذات درآید، مراد امور و شؤون آن ذات خواهد بود که در آیه شریفه _ به قرینه آیات بعد _ مقصود انکار و عصیان او است. بنابراین مفاد آیه این است که: چه چیز تو را درباره پروردگارت فریب داد که ربوبیت او را نپذیرفته، به نافرمانی او کشانده شدی؟!

36- جرم عصیان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 173

7 - توبه - 9 - 82 - 6

6 _ تخلف از جهاد و فرمان رسول خدا ( ص ) و اخلال در بسیج و تجهیز سپاه اسلام ، جرمی است بزرگ .

خلف رسول اللّه . .. قالوا لاتنفروا ... قل نار جهنم ... جزاء بما کانوا یکسبون

37- حرمت عصیان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 63 - 11

11 - سرپیچی از فرمان های پیامبر ( ص ) ، گناه و حرام است .

فلیحذر الذین یخالفون عن أمره أن تصیبهم فتنه أو یصیبهم عذاب ألیم

38- خطر عصیان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 81 - 19

19- انسان در معرض سرکشی ، در برابر خداوند است .

کذلک یتمّ نعمته علیکم لعلّکم تسلمون

استعمال کلمه <لعل> که برای بیان توقع و صرف امکان و انتظار است، نشانگر آن است که اگر توجهی به نعمتهای فراوان خدا نباشد، تسلیم شدن انسانها در برابر او دور می نماید.

39- خطر عصیان انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 81 - 19

19- انسان در معرض سرکشی ، در برابر خداوند است .

کذلک یتمّ نعمته علیکم لعلّکم تسلمون

استعمال کلمه <لعل> که برای بیان توقع و صرف امکان و انتظار است، نشانگر آن است که اگر توجهی به نعمتهای فراوان خدا نباشد، تسلیم شدن انسانها در برابر او دور می نماید.

40- زمینه اجتناب از عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 66 - 5

5 - توجه به سرنوشت شوم اصحاب سبت ، زمینه ساز خودداری از گناه و نافرمانی خداوند است .

ص: 174

فجعلنها نکلا لما بین یدیها و ما خلفها

<نکال> به معنای عبرت و نیز به معنای عقوبت و کیفر بازدارنده است.

41- زمینه اجتناب از عصیان انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 150 - 2

2 - برخورداری از موهبت های طبیعی و نعمت های خدادادی ، مقتضی تقواپیشگی و سرپیچی نکردن از فرمان های خدا و رسول او .

فی جنّ_ت و عیون . و زروع ... و تنحتون من الجبال بیوتًا ف_رهین . فاتّقوا اللّه و

تفریع <فاتّقوا. ..> بر آیات پیش بیانگر مطلب یاد شده است.

42- زمینه اجتناب از عصیان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 1 - 4

4- اعتقاد به ربوبیت خدا ، مقتضی رعایت تقوا و پرهیز از نافرمانی او

اتّقوا ربّکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 150 - 2

2 - برخورداری از موهبت های طبیعی و نعمت های خدادادی ، مقتضی تقواپیشگی و سرپیچی نکردن از فرمان های خدا و رسول او .

فی جنّ_ت و عیون . و زروع ... و تنحتون من الجبال بیوتًا ف_رهین . فاتّقوا اللّه و

تفریع <فاتّقوا. ..> بر آیات پیش بیانگر مطلب یاد شده است.

43- زمینه ترک عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 52 - 10

10 _ سلامت دل و ایمان راسخ ، زمینه پرهیز از ستمگری و عصیان و موجب برخورداری از هدایت خاص الهی

إنّ اللّه لایهدی القوم الظلمین. فتری الذین فی قلوبهم مرض یسرعون فیهم

ص: 175

44- زمینه عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 59 - 3،4

3 - حرام خواری ، زمینه ساز سرپیچی از فرمان های خدا و ارتکاب گناهانی دیگر است .

فبدل الذین ظلموا قولا غیر الذی قیل لهم

4 - ستمگری ، زمینه ساز تمرد از دستورات خداوند است .

فبدل الذین ظلموا قولا غیر الذی قیل لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 247 - 19،20

19 _ بینش محدود بنی اسرائیل نسبت به ملاک های حقیقی گزینش ، منشأ اعتراض آنان به برگزیدن طالوت

قالوا انی یکون له الملک علینا . .. و اللّه واسع علیم

جمله <و اللّه واسع علیم> تعریضی به بنی اسرائیل است که بینش شما محدود و در نتیجه مُعترض به گزینش طالوت شده اید.

20 _ بینش محدود آدمی ، منشأ اعتراض وی به افعال الهی

قالوا انی . .. و اللّه واسع علیم

جمله <و اللّه واسع علیم> تعریضی به مُعترضین است که شما بینشی محدود دارید و لذا اعتراض به گزینش طالوت (افعال الهی) می کنید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 19

19 _ دنیاطلبی و دلدادگی به مادّیات ، از عوامل سرپیچی از فرمان رهبران الهی

و عصیتم . .. منکم من یرید الدّنیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 4

4 _ غنا و احساس بی نیازی ، زمینه سرپیچی از فرامین الهی و استهزای آنان *

الّذین یبخلون بما اتیهم اللّه . .. لقد سمع اللّه قول الّذین قالوا انّ اللّه فقیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 77 - 28

28 _ ارزشمندی بهره های دنیوی در دیدگاه انسان ، زمینه تخلف و سرپیچی از جهاد و فرامین الهی

و قالوا ربّنا لم کتبت علینا القتال . .. قل متاع الدنیا قلیل

جمله <قل متاع الدنیا>، چون جواب از اعتراض آنهاست، بیانگر این است که علّت اصلی تخلف از حکم جهاد، وابستگی به دنیاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 176

4 - مائده - 5 - 23 - 11

11 _ گستاخی و بی پروایی قوم موسی ( ع ) در برابر خداوند ، زمینه سرپیچی آنان از فرمان موسی ( ع ) ( ورود به سرزمین مقدس و مبارزه با جباران )

إنّا لن ندخلها . .. قال رجلان من الذین یخافون انعم اللّه علیهما ادخلوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 52 - 3

3 _ بیمار دلی و ضعف ایمان ، زمینه تخلف از فرامین خداوند

لاتتخذوا الیهود و النصری أولیاء . .. فتری الذین فی قلوبهم مرض یسرعون فیهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 1 - 12

12 _ کفرپیشگی، زمینه ساز سرباز زدن از ستایش انحصاری برای آفریدگار هستی است.

الحمد للّه الذی خلق . .. ثم الذین کفروا بربهم یعدلون

اگر جمله <الذین . .. > عطف بر <الحمدللّه> و <یعدلون> به معنای <عدول> باشد، نتیجه این می شود که حمد از آن خداست، ولی کافران از این حقیقت عدول می کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 13 - 5

5 _ تکبّر و خودبرتربینی، زمینه ساز عصیانگری و سقوط معنوی است.

قال فاهبط منها فما یکون لک أن تتکبّر فیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 163 - 15،16

15 _ فسق و تبهکاری انسان ها فراهم آورنده زمینه های تعدی از دستورات الهی و عدم موفقیّت در آزمون های الهی است .

کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون

16 _ خداوند یهودیان ایله را به آزمونی مبتلا کرد که عدم موفقیّت در آن ، ایشان را به انحراف و تمرد همیشگی می کشانید .

کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون

برداشت فوق بر این اساس است که <ما> در <بما کانوا> موصول اسمی باشد ; یعنی: <بالذی کانوا یفسقون به>. (به چیزی آنان را آزمودیم که موجب فسق ایشان می شد). بدیهی است تحقق این معنا ناشی از شکست آنان در آزمون خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 14 - 10

10- گردن فرازی و سلطه جویی ، زمینه ساز عصیان و گناه است .

و لم یکن جبّارًا عصیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 177

16 - شوری - 42 - 27 - 1

1 - رفاه مندی و فراوانی روزی ها و گستردگی نعمت ها ، مایه سرکشی و تجاوزگری انسان ها در زمین

و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 20 - 14

14- کفر ، هواپرستی ، استکبار و عصیان گری ، عناصری به هم پیوسته

یعرض الذین کفروا . .. و استمتعتم بها... تستکبرون فی الأرض بغیرالحقّ و بما کنتم ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 14 - 7

7 - حالت طغیان گری و ثروت اندوزی و احساس بی نیازی مطلق ، مایه بی پروا شدن انسان در برابر نظارت خداوند

لیطغی . أن رءاه استغنی ... ألم یعلم بأنّ اللّه یری

45- زمینه عصیان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 121 - 3

3 - تمایل آدم ( ع ) و طمع وی در مورد خلود و جاودانگی و ملک بی زوال ، او و همسرش را به تناول از درخت ممنوع شده واداشت .

هل أدّلک علی شجره الخلد . .. فأکلا منها

46- زمینه عصیان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 12 - 7

7 _ تکبّر و خودبرتربینی، زمینه ساز عصیان و نافرمانی خداوند

ما منعک ألا تسجد إذ أمرتک قال أنا خیر منه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 _ عواطف خویشاوندی ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خویشاوندان ) و امکانات مادی ( مال ، شغل و مسکن ) زمینه های انحراف انسان و روی گردانی وی از فرمان خدا و رسول و ر ها کردن جهاد

قل إن کان ءاباؤکم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إلیکم من اللّه و رسوله و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 178

7 - توبه - 9 - 28 - 11

11 _ بیم از فقر و تنگدستی ، زمینه ابتلای انسان به نافرمانی خدا

یأیها الذین ءامنوا . .. و إن خفتم عیله فسوف یغنیکم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 21 - 5

5$ - دروغ دانستن تعالیم پیامبران زمینه ساز نافرمانی خداوند و گرفتاری به گناه

فکذّب و عصی

ترتیب بیان تکذیب و عصیان، گویای ترتّب آن دو است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 162 - 3

3 _ حرامخواری زمینه سرپیچی از فرمان های الهی و ارتکاب گناهانی دیگر

فبدل الذین ظلموا منهم قولا غیر الذی قیل لهم

47- زمینه عصیان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 _ عواطف خویشاوندی ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خویشاوندان ) و امکانات مادی ( مال ، شغل و مسکن ) زمینه های انحراف انسان و روی گردانی وی از فرمان خدا و رسول و ر ها کردن جهاد

قل إن کان ءاباؤکم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إلیکم من اللّه و رسوله و جهاد

48- زمینه عصیان اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 16 - 21

21 - فسق پیشگی اهل کتاب و نافرمانی آنان از حق ، نتیجه بی تفاوتی دراز مدت آنان نسبت به تعالیم الهی و گرفتار شدن به قساوت قلب

فطال علیهم الأمد فقست قلوبهم و کثیر منهم ف_سقون

49- زمینه عصیان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 61 - 37

ص: 179

37 - شهرنشینی بنی اسرائیل و رسیدن به رفاه و آسایش ، زمینه ساز عصیانگری ، تجاوز ، کشتن پیامبران و کفرشان بود .

لن نصبر علی طعام وحد . .. اهبطوا مصراً ... و ضربت علیهم الذله

برداشت فوق، مقتضای ارتباط بخش دوم آیه; یعنی، <و ضربت علیهم الذله . ..> با بخش اول آیه است.

50- زمینه عصیان حوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 121 - 3

3 - تمایل آدم ( ع ) و طمع وی در مورد خلود و جاودانگی و ملک بی زوال ، او و همسرش را به تناول از درخت ممنوع شده واداشت .

هل أدّلک علی شجره الخلد . .. فأکلا منها

51- زمینه عصیان فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 24 - 2

2- ضعف و سالخوردگی پدر و مادر ، زمینه ابتلای فرزند به غرور و سرکشی است .

إمّا یبلغنّ عندک الکبر . .. و اخفض لهما جناح الذلّ

تذکر خداوند برای رعایت حال پدر و مادر در حال پیری، احتمال دارد به خاطر وجود زمینه لغزش و تکبر فرزندان در این فصل از زندگی پدر و مادر باشد.

52- زمینه عصیان قریش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 36 - 3

3 - توان مندی نسبی مشرکان قریش در محیط خویش ، زمینه ساز سرکشی و کفر آنان

أهلکنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا

از این که خداوند به آنان یادآوری کرده که امت های نیرومندتر از ایشان هلاک شدند; استفاده می شود که مشرکان مکه بر ثروت و قدرت محلی خویش، تکیه داشته و ایمان نمی آوردند.

53- زمینه عصیان مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 149 - 8

ص: 180

8 - وجود زمینه های تخلف از فرمان خدا ( تغییر و تعیین قبله ) ، در میان مسلمانان

و ما اللّه بغفل عما تعملون

ظاهر این است که خطاب در <تعملون> متوجه مسلمانان باشد. بنابراین آنان مورد تهدید واقع شده اند و این نشان می دهد که در میان مسلمانان کسانی بوده اند که در پذیرش قبله جدید تردید داشته و یا در صدد مخالفت با آن بوده اند.

54- زمینه عصیان نسل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 27 - 4

4 - در صورت تداوم حیات قوم کافر و گمراه گر نوح ، تمامی فرزندان و نسل بعدی آنان ، به کفر ، نافرمانی خدا و تبه کاری روی می آوردند .

و لایلدوا إلاّ فاجرًا کفّارًا

<فاجر> به افراد نافرمان، معصیت کار و زناکار گفته می شود. در این آیه دو معنای اول و دوم مراد است.

55- زیان عصیان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 54 - 4

4 - ضرر و زیان گناه و نافرمانی مردم از اطاعت خدا و رسول او ، به خود آنان بازمی گردد نه به پیامبر ( ص )

قل أطیعوا اللّه و أطیعوا الرسول فإن تولّوا فإنّما علیه ما حمّل و علیکم ما حملتم

56- زیان عصیان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 54 - 4

4 - ضرر و زیان گناه و نافرمانی مردم از اطاعت خدا و رسول او ، به خود آنان بازمی گردد نه به پیامبر ( ص )

قل أطیعوا اللّه و أطیعوا الرسول فإن تولّوا فإنّما علیه ما حمّل و علیکم ما حملتم

57- سرزنش عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 231 - 21

21 _ هشدار الهی نسبت به مُتخلّفین از دستورات الهی و احکام طلاق

و اذ طلّقتم . .. و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه بکل شیء علیم

ص: 181

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 1 - 14

14 _ بی پروایی از خداوند ، علی رغم یاد او در سوگند ها ، امری ناروا و به دور از انتظار

و اتّقوا اللّه الّذی تسآءلون به

58- سرزنش عصیان اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بینه - 98 - 1 - 14

14 - سرپیچی کافرانِ اهل کتاب و مشرکان ، از پذیرش اسلام و انشعاب از مجموعه گروندگان به آن پس از ظهور < بیّنه > ، رفتاری نکوهیده و شگفت

لم یکن الذین کفروا. .. منفکّین حتّی تأتیهم البیّنه

59- سرزنش عصیان مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بینه - 98 - 1 - 14

14 - سرپیچی کافرانِ اهل کتاب و مشرکان ، از پذیرش اسلام و انشعاب از مجموعه گروندگان به آن پس از ظهور < بیّنه > ، رفتاری نکوهیده و شگفت

لم یکن الذین کفروا. .. منفکّین حتّی تأتیهم البیّنه

60- شرایط آمرزش عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 82 - 2

2 - توبه کنندگان از شرک ، کفر و عصیان ، با ایمان و عمل صالح و پی گیری هدایت ، قطعاً مشمول مغفرت خداوند قرار خواهند گرفت .

و إنّی لغفّار لمن تاب و ءامن . .. ثمّ اهتدی

مراد از توبه به قرینه آیه قبل، توبه از گناه تعدی در مأکولات است و چون پس از <تاب>، سخن از ایمان به میان آمده است، شامل توبه از شرک و کفر نیز می شود.

ص: 182

61- شگفتی عصیان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انفطار - 82 - 6 - 5

5 - مخالفتِ انسان با احسان کنندگان و پرورش دهندگانش ، خلاف طبیعت او و شگفت آور است .

ی_أیّها الإنس_ن ما غرّک بربّک الکریم

62- شگفتی عصیان اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بینه - 98 - 1 - 14

14 - سرپیچی کافرانِ اهل کتاب و مشرکان ، از پذیرش اسلام و انشعاب از مجموعه گروندگان به آن پس از ظهور < بیّنه > ، رفتاری نکوهیده و شگفت

لم یکن الذین کفروا. .. منفکّین حتّی تأتیهم البیّنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بینه - 98 - 5 - 14

14 - سرپیچی کافران اهل کتاب و مشرکان ، از پذیرش اسلام و محروم ساختن خویش از توحید ، اعتدال ، نماز و زکات ، شگفت آور است .

لم یکن الذین کفروا . .. منفکّین ... و ما أُمروا إلاّ لیعبدوا اللّه ... حنفاء و ی

چنانچه جمله <و ما أمروا. ..>، ناظر به اوامر اسلامی باشد، مفاد آیه _ با توجّه به ارتباط آن با آغاز سوره _ این می شود که مگر اسلام، چه اوامری دارد که کافران، همچنان از مرام خود منفکّ نشده و به این دین روی نمی آورند؟!; این دین که سراسر توحید و نماز و زکات است، چه فرمان نادرستی در آن است که آنان از پذیرش این دین، امتناع میورزند؟!.

63- شگفتی عصیان مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بینه - 98 - 1 - 14

14 - سرپیچی کافرانِ اهل کتاب و مشرکان ، از پذیرش اسلام و انشعاب از مجموعه گروندگان به آن پس از ظهور < بیّنه > ، رفتاری نکوهیده و شگفت

لم یکن الذین کفروا. .. منفکّین حتّی تأتیهم البیّنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بینه - 98 - 5 - 14

14 - سرپیچی کافران اهل کتاب و مشرکان ، از پذیرش اسلام و محروم ساختن خویش از توحید ، اعتدال ، نماز و زکات ، شگفت آور است .

لم یکن الذین کفروا . .. منفکّین ... و ما أُمروا إلاّ لیعبدوا اللّه ... حنفاء و ی

ص: 183

چنانچه جمله <و ما أمروا. ..>، ناظر به اوامر اسلامی باشد، مفاد آیه _ با توجّه به ارتباط آن با آغاز سوره _ این می شود که مگر اسلام، چه اوامری دارد که کافران، همچنان از مرام خود منفکّ نشده و به این دین روی نمی آورند؟!; این دین که سراسر توحید و نماز و زکات است، چه فرمان نادرستی در آن است که آنان از پذیرش این دین، امتناع میورزند؟!.

64- ظلم عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 59 - 10

10 - تمرد از فرمان های الهی ظلم است .

فبدل الذین ظلموا قولا غیر الذی قیل لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 23 - 3

3 _ گناه و عصیان، ظلمی است از ناحیه انسان به خویشتن.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

65- ظلم عصیان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 162 - 7

7 _ تمرد از فرمان های الهی ظلم است .

فبدل الذین ظلموا

66- عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 23 - 1،2

1 _ تمرّد اهل کتاب در برابر دعوت به کتاب خداوند برای داوری ، بسی شگفت آفرین است .

الم تر الی الذین . .. و هم معرضون

2 _ تمرّد اهل کتاب از حاکمیّت کتاب خدا ، شاهد و دلیل کفر آنان

الم تر الی الذین اوتوا نصیباً . .. و هم معرضون

به نظر می رسد این آیه، عهده دار بیان کفر اهل کتاب باشد که در آیه قبل، به آن تصریح شده است.

ص: 184

67- عصیان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 36 - 2

2 - آدم ( ع ) و حوا با نافرمانی خداوند ، شایستگی خویش را برای سکونت در بهشت نخستین از دست دادند .

فأخرجهما مما کانا فیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 37 - 1

1 - آدم ( ع ) ، از کرده خویش ( نافرمانی خدا ) پشیمان شد و در صدد توبه به درگاه خداوند برآمد .

فتلقی ءادم من ربّه کلمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 38 - 1

1 - خداوند ، پس از نافرمانی آدم ( ع ) و حوا ، از آنان خواست تا از بهشت خارج شوند .

قلنا اهبطوا منها

درباره دلیل تکرار جمله <قلنا اهبطوا> (آمدنش در این آیه و آیه 36) چند نظر ایراد شده است. نبودن واو و دیگر حروف عطف در آیه مورد بحث، این نظر را تقویت می کند که: <قلنا اهبطوا> در آیه فوق، تأکید جمله <قلنا اهبطوا> در آیه 36 است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 21 - 5

5 _ عن الرضا(ع): . .. و لم یکن آدم و حوا شاهدا قبل ذلک من یحلف بالله کاذبا <فدلیهما بغرور> فاکلا م___نها ثقه بیمینه بالله و کان ذلک من آدم ق___بل النبوه و لم یکن ذلک بذنب کب___یر اس_تحق به دخول الن__ار ... .

از امام رضا(ع) روایت شده است: . .. آدم و حوا قبل از سوگند ابلیس، قسم دروغ به خداوند را مشاهده نکرده بودند و <ابلیس آنها را با فریب، فرود آورد> و با اعتماد به سوگند ابلیس، از آن درخت خوردند و این کار قبل از نبوت آدم(ع) بود و گناه کبیره ای که بدان مستحق آتش شود نبود ... .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 22 - 16،17

16 _ آدم و حوا، علی رغم هشدار شدید خداوند به دشمنی شیطان با آنان، سخنان وی را پذیرفتند.

فدلیهما بغرور فلما ذاقا الشجره

17 _ آدم و همسرش به سبب نادیده گرفتن نهی و هشدار خداوند، مورد توبیخ او قرار گرفتند.

و نادیهما ربهما ألم أنهکما . .. و أقل لکما إن الشیطن لکما عدو مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 23 - 11

11 _ نهایت تذلل و تضرع آدم و حوا در پیشگاه خدا، پس از توجه به خطای خویش

ص: 185

ربنا ظلمنا . .. لنکونن من الخسرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 24 - 10

10 _ عن أبی عبدالله(ع) (فی قصه آدم و حوا): . .. قال الله لهما: اهبطا من سماواتی إلی الأرض فإنه لا یجاورنی فی جنتی عاص و لا فی سماواتی ... .

از امام صادق(ع) (ضمن بیان داستان آدم و حوا) روایت شده است: خداوند به آدم و حوا فرمود: از آسمانهای من به زمین پائین روید ; زیرا گنهکار نه در بهشت و نه در آسمانهایم در حریم من قرار نمی گیرد . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 115 - 4

4 - آدم ، فاقد عزم و اراده لازم برای به کار بستن توصیه های خداوند و توجه به آن بود .

و لقد عهدنا إلی ءادم . .. فنسی و لم نجد له عزمًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 121 - 1،16

1 - آدم و حوا ( ع ) ، با وسوسه شیطان از درخت ممنوع شده تناول کردند .

فوسوس إلیه الشیط_ن . .. فأکلا منها

16 - آدم ( ع ) با تناول از درخت ممنوع ، مرتکب معصیت پروردگار گردید .

فأکلا . .. و عصی ءادم ربّه

68- عصیان ابلیس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 34 - 4،12،13،16،18،19

4 - ابلیس از فرمان خدا سرپیچی کرد و بر آدم سجده ننمود .

و إذ قلنا للملئکه اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبلیس أبی

<اِبا> (مصدر اَبی) به معنای امتناع کردن است.

12 - ابلیس ، دارای اختیار تکوینی و انتخاب اطاعت خدا ، یا معصیت او

فسجدوا إلا إبلیس أبی و استکبر

13 - وجود کافرانی غیر از ابلیس ، در زمان تمردش از فرمان خدا *

و کان من الکفرین

16 - داستان سجده فرشتگان بر آدم ( ع ) و امتناع ابلیس از آن کار ، داستانی آموزنده و شایسته و بایسته همیشه به خاطر داشتن

و إذ قلنا للملئکه . .. و کان من الکفرین

<اذ> مفعول برای <اذکر> (فراگیر و همواره به خاطر داشته باش) است.

ص: 186

18 _ موسی بن بکر واسطی گفت : < سألت أباالحسن موسی ( ع ) عن الکفر و الشرک أیهما أقدم . . . فقال لی : الکفر أقدم و هو الجحود قال لابلیس < أبی و استکبر و کان من الکافرین > ;

از امام کاظم(ع) سؤال کردم: کفرقدیمی تر است یا شرک؟ امام فرمود: کفر قدیمی تر است و آن به معنای انکار است. خداوند درباره ابلیس فرمود: نافرمانی و تکبر کرد و از کافران بود>.

19 _ از امام سجاد ( ع ) روایت شده : < . . . فأول ما عصی اللّه بالکبر و هی معصیه إبلیس حین أبی و استکبر و کان من الکافرین . . . ;

. .. اولین سبب نافرمانی از خدا کبر بوده و این نافرمانی ابلیس بود به هنگامی که تکبر و نافرمانی کرد و از کافران گشت ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 11 - 9،11

9 _ ابلیس از سجده کردن بر آدم(ع) سرباز زد و از فرمان خدا تمرد کرد.

فسجدوا إلا إبلیس

11 _ ابلیس پیش از تمرد فرمان خدا، همپایه فرشتگان بود و در منزلت آنان بود.

قلنا للملئکه اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبلیس

از اینکه فرمان و خطاب خداوند به ملائکه (قلنا للملائکه اسجدوا) شامل ابلیس نیز می شده، معلوم می شود او همپایه فرشتگان بوده به گونه ای که از زمره آنان محسوب می شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 12 - 1،8

1 _ ابلیس، مورد سرزنش و بازپرسی خداوند به سبب تمرد از سجده بر آدم

قال ما منعک ألا تسجد

در توجیه وجود کلمه <لا> در <ألاتسجد> چند نظر وجود دارد: برخی گفته اند <لا> زایده و برای تأکید است. و برخی دیگر گفته اند <منعک> متضمن معنای <دعاک> است که در این صورت لا نافیه خواهد بود. یعنی چه چیز تو را واداشت که سجده نکنی.

8 _ ابلیس موجودی متکبّر، نژاد پرست و گستاخ در برابر خداوند

قال أنا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 14 - 2

2 _ ابلیس، علی رغم عصیان فرمان خداوند، از استجابت در خواستش مأیوس نبود.

قال أنظرنی إلی یوم یبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 18 - 6

6 _ محاوره و گفتگوی مستقیم خداوند با ابلیس، در داستان تمرد وی از سجده بر آدم(ع)

قال ما منعک . .. قال أخرج منها

ص: 187

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 31 - 1

1- ابلیس ، از فرمان خداوند برای سجده بر آدم ( ع ) سرپیچی کرد و حاضر نشد در ردیف دیگر سجده کنندگان بر او قرار گیرد .

إلاّ إبلیس أبی أن یکون مع الس_جدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 32 - 1،3

1- خداوند ، به خاطر تمرد ابلیس از سجده بر آدم ( ع ) ، او را مورد سرزنش قرار داد .

قال یإبلیس ما لک ألاّ تکون مع الس_جدین

3- گفت و گوی مستقیم و بدون واسطه خداوند با ابلیس ، در پی تمرد وی از فرمان سجده بر آدم ( ع )

قال یإبلیس ما لک ألاّ تکون مع الس_جدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 61 - 1،3،6،14

1- ماجرای سجده ملائکه در برابر آدم و نافرمانی ابلیس ، شایسته یاد و یادآوری است

و إذ قلنا للمل_ئکه اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبلیس

برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که <إذ> متعلق به <اذکر> و یا <اذکروا> مقدّر باشد.

3- همه فرشتگان جز ابلیس ، از امر الهی به سجده بر آدم ( ع ) اطاعت کردند .

قلنا للمل_ئکه اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبلیس

6- شگفتی انکارآمیز ابلیس از فرمان الهی به سجده وی بر موجودی آفریده از گِل

قال ءأسجد لمن خلقت طینًا

14- همه فرشتگان به جز ابلیس ، به فرمان الهی در برابر آدم ( ع ) خضوع کرده و او را مورد تکریم خویش قرار دادند .

و إذ قلنا للمل_ئکه اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبلیس

برداشت فوق، با توجه به ریشه لغوی <سجده> است که به معنای <خضوع> و <تذلل> می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 50 - 1،9،17

1- سرگذشت سجده ملائکه در برابر آدم و تمرّد ابلیس ، عبرت آموز و شایان توجه است .

و إذ قلنا للمل_ئکه اسجدوا لأدم

<إذ> ظرف برای فعل مقدر مانند <اُذکر> است; یعنی: <یاد کن زمانی را که . ..>. فرمان خداوند به پیامبر(ص) و یا آحاد مردم در مورد یاد کردن داستان سجده برای آدم، گویای سازنده بودن این یادآوری و عبرت آموزی آن است.

9- ابلیس ، از اطاعت خدا در سجده برای آدم ، سرپیچی کرد .

فسجدوا إلاّ إبلیس . .. فقسق عن أمر ربّه

<فسق> به معنای خروج از محدوده شریعت است (مفردات راغب).

17- ابلیس ، علی رغم تضمین رشد و تکامل وی در پرتو اطاعت فرمان خدا از آن سرپیچی کرد .

ففسق عن أمر ربّه

ص: 188

واژه <ربّه> می رساند که فرمان الهی به ضرر ابلیس نبوده، بلکه از ناحیه ربوبیّت خدا و در جهت رشد و تکامل وی بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 116 - 1،4

1 - داستان سجده فرشتگان بر آدم و امتناع ابلیس ، سرگذشتی درخور توجه و درس آموزی

و إذ قلنا للمل_ئکه اسجدوا

<إذ> مفعول فعل محذوف است و به قرینه آیات مشابه، آن فعل <اذکر> (فراگیر و به خاطر داشته باش) می باشد.

4 - ابلیس ، همچون فرشتگان ، مأمور به سجده در برابر آدم ( ع ) بود .

للمل_ئکه اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّإبلیس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 117 - 4

4 - امتناع ابلیس از سجده در برابر آدم ، نشانگر دشمنی او با آدم و دیگرانسان ها است .

إلاّإبلیس أبی . فقلنا ی__َادم إنّ ه_ذا عدوّ لک و لزوجک

معرفی ابلیس پس از امتناع از سجده، به عنوان دشمن <آدم و حوا> نشانگر آن است که ترک سجده، علامت این دشمنی بوده است و دشمن شدن او با حوا، گویای این است که ابلیس پس از ماجرای سجده بر آدم، با جنس انسان، خصومت یافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 74 - 2

2 - سرپیچی ابلیس ، از فرمان خداوند به سجده برای آدم ( ع )

فسجد المل_ئکه . .. إلاّإبلیس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 75 - 1،2

1 - سرزنش ابلیس از سوی خداوند ، به خاطر نافرمانی از سجده بر آدم ( ع )

قال ی_إبلیس ما منعک أن تسجد

برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه، در مقام توبیخ ابلیس و محکومیت عمل او است.

2 - خداوند ، از انگیزه نافرمانی ابلیس از سجده بر آدم ، جویا شد و او را مورد بازخواست قرار داد .

قال ی_إبلیس ما منعک أن تسجد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 76 - 14

14 - ابلیس ، پیش از تمرد از سجده بر آدم ، موجودی برتر از آدم نبود .

إلاّ إبلیس استکبر و کان من الک_فرین . .. قال أنا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته م

خداوند در دو آیه پیش، ابلیس را پس از تمرد از فرمان سجده بر آدم، کافر شمرده است در این آیه نیز با محکومیت استدلال ابلیس بر مهتری و برتری اش بر آدم، نشان داد که او در گذشته هم برتر از آدم نبود.

ص: 189

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 77 - 3

3 - برخورداری ابلیس از مقامی رفیع و منزلتی والا ، پیش از کبرورزی و نافرمانی خداوند

قال فاخرج منها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 81 - 6

6 - ابلیس ، علی رغم نافرمانی از خداوند ، از استجابت دعای خود مأیوس نشد .

قال ربّ فأنظرنی . .. قال فإنّک من المنظرین . إلی یوم الوقت المعلوم

69- عصیان از ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 36 - 10

10- عصیان کنندگان از فرمان ها و رهنمود های حضرت ابراهیم ( ع ) ، هر چند از فرزندان او باشند ، از تقرب به خداوند دور و فاقد منزلت هستند .

فمن تبعنی فإنه منّی و من عصانی فإنّک غفور رحیم

70- عصیان از انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 59 - 5

5_ اکثریت قاطع قوم عاد ، با رسولان الهی مخالفت کرده و از پذیرش رسالت و پیام های آنان سرپیچی کردند .

و تلک عاد . .. و عصوا رسله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 110 - 2

2_ عموم مردم با پیامبران مخالفت می کردند و از پذیرش دعوت ایشان سرباز می زدند .

حتّی إذا استیئس الرسل

چنان چه عده بسیاری از مردم ایمان می آوردند ، پیامبران مأیوس نمی شدند. بنابراین <استیئس الرسل> حاکی است که همه و یا اکثر مردم از پذیرش دعوت پیامبران امتناع می کردند. جمله <فنجی من نشاء> دلالت بر آن دارد که برخی ایمان آورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 3

ص: 190

3 - حق ستیزی و سرکشی در برابر پیامبران الهی ، خصیصه حاکم بر جوامع بشری در طول تاریخ

کلّ ما جاء أُمّه رسولها کذّبوه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 8 - 1،5

1 - بسیاری از مردم آبادی ها و شهر ها در طول تاریخ ، از فرمان های خداوند و رسولان او ، سرباز زدند .

و کأیّن من قریه عتت عن أمر ربّها

5 - جوامعی که از فرمان های خدا و رسولان او ، سرپیچی کردند ، مورد محاسبه سخت الهی و عذاب ناشناخته و ناخوشایند ( عذاب استیصال ) قرار گرفتند .

فحاسبنها حسابًا شدیدًا و عذّبنها عذابًا نکرًا

<نکر> (مرادف <منکر>) به معنای شیء ناخوشایند و ناشناخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 9 - 2

2 - جوامعی که از فرمان های خدا و پیامبران سرباز زدند ، به فرجامی خسارت بار گرفتار شدند .

و کان ع_قبه أمرها خسرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 10 - 1

1 - فرعونیان و اقوام پیش از آنان و قوم لوط ، از فرمان های پیامبران خود سرپیچی کردند .

و جاء فرعون . .. فعصوا رسول ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 4 - 4

4 - رهاکنندگان عبادت خدا ، تقوای الهی و اطاعت از پیامبران ، در معرض عذاب الهی و مرگ زودرس قرار دارند .

أن اعبدوا اللّه . .. و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 12

12 _ نافرمانی خدا و پیامبران و استمرار تجاوز به حدود الهی و حقوق مردمان ، موجب کفر و گرفتاری به لعنت الهی

لعن الذین کفروا . .. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون

در برداشت فوق <ذلک> علاوه بر اشاره به لعنت اشاره به کیفر نیز گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 25 - 5

5 _ تخلف از دستورات حیاتبخش و زیربنایی خدا و رسول ، مایه بروز فتنه هایی فراگیر و نزول عذابی شدید بر تمامی جامعه ایمانی

ص: 191

إذا دعاکم لما یحییکم . .. و اتقوا فتنه لاتصیبن الذین ظلموا منکم خاصه

از مصادیق مورد نظر برای ستمکاری (ظلموا)، به قرینه آیه قبل، تخلف از دستورات حیاتبخش و زیربنایی خدا و رسول است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 63 - 6،14

6- امت های پیشین ، فریفته شیطان شده و تسلیم انبیای خود نشدند .

لقد أرسلنا إلی أُمم من قبلک فزیّن لهم الشیط_ن أعم_لهم

جمله <زیّن لهم الشیطان أعمالهم> به قرینه وعده عذابی که در همین آیه به آن امتها داده شده، کنایه از عدم تسلیم آنها در برابر انبیاست.

14- کیفر امتهایی که به دعوت انبیا جواب مساعد ندادند ، عذاب دردناک است .

و لهم عذاب ألیم

71- عصیان از انجیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 47 - 13

13 _ مسیحیان ، در صورت پیروی نکردن از احکام انجیل ، فاسق هستند .

و لیحکم أهل الانجیل بما أنزل اللّه فیه و من لم یحکم . .. هم الفسقون

72- عصیان از اوامر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 12

12 - قوم موسی ، علی رغم اظهار پذیرش تورات و پیشمانشان بر گوش سپاری به فرمان های خدا و موسی ( ع ) ، تمرد کرده و عصیانگر شدند .

قالوا سمعنا و عصینا

73- عصیان از اوامر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 12،13،16

12 - قوم موسی ، علی رغم اظهار پذیرش تورات و پیشمانشان بر گوش سپاری به فرمان های خدا و موسی ( ع ) ، تمرد کرده و عصیانگر شدند .

قالوا سمعنا و عصینا

13 - قوم موسی ، آشکارا و علنی و بدون هیچ پرده پوشی ، از فرمان های تورات و موسی ( ع ) سرپیچی کردند .

ص: 192

قالوا سمعنا و عصینا

بعید به نظر می رسد که قوم موسی در پاسخ به پیروی از فرمانهای خدا و موسی(ع) - خصوصاً با قرار گرفتن طور بر بالای سر ایشان - اظهار کنند که <ما نافرمانی می کنیم>. بنابراین <قالوا سمعنا و عصینا> بیان می دارد که اظهار اطاعت کردند و در عمل نافرمانی کردند، ولی از آن جا که نافرمانی اینان بسیار علنی و بدون پرده پوشی بوده، گویابه زبان آوردند که ما عصیان می کنیم.

16 - تمرد و سرپیچی قوم موسی از فرمان های تورات و دستورات موسی ، برخاسته از شوق آنان به گوساله پرستی بود .

و عصینا و أشربوا فی قلوبهم العجل

جمله <و أشربوا . ..> حال معلله است; یعنی، بیان می دارد که علت عصیان و نافرمانی یهود، عشقشان به گوساله پرستی بوده است.

74- عصیان از تعالیم موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 21 - 4

4$ - فرعون ، از پذیرش رهنمود های موسی ( ع ) سرپیچی کرد .

و عصی

متعلق <عصی> _ به قرینه <أهدیک> _ رهنمودهای موسی(ع) بوده است.

75- عصیان از تورات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 16

16 - تمرد و سرپیچی قوم موسی از فرمان های تورات و دستورات موسی ، برخاسته از شوق آنان به گوساله پرستی بود .

و عصینا و أشربوا فی قلوبهم العجل

جمله <و أشربوا . ..> حال معلله است; یعنی، بیان می دارد که علت عصیان و نافرمانی یهود، عشقشان به گوساله پرستی بوده است.

76- عصیان از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 77 - 31

31 _ تسلیم نبودن در برابر احکام الهی و هراس از رویارویی با دشمن ، نشانه بی تقوایی

و قالوا ربّنا لم کتبت علینا القتال لولا اخّرتنا الی اجل قریب و الاخره خیر لمن ات

مفعول <اتقی> می تواند مسائلی باشد که در آیه به متخلفان از جهاد نسبت داده شد ; همانند اعتراض به حکم خدا و ترس از جنگ.

ص: 193

77- عصیان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 34 - 11،13

11 - سرپیچی از فرمان خدا ، از روی استکبار و خود بزرگ بینی ، موجب کفر است .

أبی و استکبر و کان من الکفرین

13 - وجود کافرانی غیر از ابلیس ، در زمان تمردش از فرمان خدا *

و کان من الکفرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 35 - 19

19 _ سرپیچی از فرامین خدا ، ظلم است .

و لاتقربا هذه الشجره فتکونا من الظلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 36 - 1،2

1 - شیطان با ترغیب آدم ( ع ) و حوا به بهره گیری از شجره منهیه ، آنان را به لغزش و نافرمانی خداوند کشانید .

فأزلّهما الشیطن عنها

<ازلال> (مصدر ازلّ) به معنای: لغزانیدن و به گناه واداشتن است. ضمیر در <عنها> می تواند به <الجنه> برگردد; یعنی، شیطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نیز می تواند به <الشجره> برگردد; یعنی، شیطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار کرد، گناهی که سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومین احتمال است.

2 - آدم ( ع ) و حوا با نافرمانی خداوند ، شایستگی خویش را برای سکونت در بهشت نخستین از دست دادند .

فأخرجهما مما کانا فیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 59 - 3،4،10

3 - حرام خواری ، زمینه ساز سرپیچی از فرمان های خدا و ارتکاب گناهانی دیگر است .

فبدل الذین ظلموا قولا غیر الذی قیل لهم

4 - ستمگری ، زمینه ساز تمرد از دستورات خداوند است .

فبدل الذین ظلموا قولا غیر الذی قیل لهم

10 - تمرد از فرمان های الهی ظلم است .

فبدل الذین ظلموا قولا غیر الذی قیل لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 194

1 - بقره - 2 - 65 - 2،7

2 - گروهی از بنی اسرائیل حکم خداوند را پاس نداشتند و تعطیلی روز شنبه را شکستند .

و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت

7 - سرپیچی کنندگان از احکام الهی در خطر گرفتار شدن به عذاب های دنیوی ( ذلیل گشتن و مطرود شدن ) هستند .

و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت فقلنا لهم کونوا قرده خسئین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 83 - 24

24 - شکستن پیمان های الهی و تمرد از فرمان های خدا ، عادت روزمره بنی اسرائیل است .

و أنتم معرضون

برخی از مفسران برآنند که جمله <و أنتم معرضون> (شما ]از عهدها و پیمانها [رویگردان هستید) جمله معترضه است و اشاره به این معنا دارد که: بنی اسرائیل نه تنها پیمانهای یاد شده را شکستند بلکه رویه و عادت آنها چنین است که به عهدها و پیمانها پایبند نیستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 149 - 8

8 - وجود زمینه های تخلف از فرمان خدا ( تغییر و تعیین قبله ) ، در میان مسلمانان

و ما اللّه بغفل عما تعملون

ظاهر این است که خطاب در <تعملون> متوجه مسلمانان باشد. بنابراین آنان مورد تهدید واقع شده اند و این نشان می دهد که در میان مسلمانان کسانی بوده اند که در پذیرش قبله جدید تردید داشته و یا در صدد مخالفت با آن بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 9

9 - نافرمانی از دستورات خدا و نادیده گرفتن احکام دین ، خیانت به خویشتن است .

کنتم تختانون أنفسکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 15 - 4

4 _ شرک و پذیرش ولایت غیر خدا، عصیان بر اوست.

أغیر اللّه أتخذ ولیا . .. و لا تکونن من المشرکین. قل إنی أخاف إن عصیت ربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 121 - 2

2 _ خوردن از ذبیحه ای که نام خدا بر آن برده نشده، فسق (خروج از طاعت خداوند) است.

و لا تأکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه و إنه لفسق

مرجع ضمیر <إنه>، <أکل> می تواند باشد که از جمله <لا تأکلوا> گرفته شده است.

ص: 195

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 4 - 7

7 _ تخلف جوامع از فرامین خدا، موجب سقوط معنوی آن جوامع و زمینه ساز گرفتاری آنان به عذاب دنیوی (عذاب استیصال).

و لاتتبعوا . .. و کم من قریه أهلکنها

برداشت فوق بر این اساس است که <فاء> در <فجاءها> بیانگر ترتیب باشد. بر این مبنا مراد از هلاکت، هلاکت معنوی خواهد بود. یعنی جوامعی در گذشته منحرف شدند و پس از آن گرفتار عذاب الهی گشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 11 - 9،11

9 _ ابلیس از سجده کردن بر آدم(ع) سرباز زد و از فرمان خدا تمرد کرد.

فسجدوا إلا إبلیس

11 _ ابلیس پیش از تمرد فرمان خدا، همپایه فرشتگان بود و در منزلت آنان بود.

قلنا للملئکه اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبلیس

از اینکه فرمان و خطاب خداوند به ملائکه (قلنا للملائکه اسجدوا) شامل ابلیس نیز می شده، معلوم می شود او همپایه فرشتگان بوده به گونه ای که از زمره آنان محسوب می شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 12 - 6،8

6 _ تکبّر و خود برتربینی ابلیس، عامل تمرد وی از اطاعت فرمان خداوند (سجده بر آدم(ع))

قال أنا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین

8 _ ابلیس موجودی متکبّر، نژاد پرست و گستاخ در برابر خداوند

قال أنا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 14 - 2

2 _ ابلیس، علی رغم عصیان فرمان خداوند، از استجابت در خواستش مأیوس نبود.

قال أنظرنی إلی یوم یبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 24 - 4

4_ هبوط آدم، حوا و شیطان به زمین، کیفر تخلف آنان از فرمان خدا

فدلیهما بغرور . .. قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 60 - 2،5

2_ قوم عاد ، ربوبیت خدا را انکار کرده و از فرمانش سرپیچی کردند .

ص: 196

ألا إن عادًا کفروا ربهم

چون <ربهم> بدون واسطه حرف <باء> مفعول برای <کفروا> قرار گرفته است ، می توان گفت: در <کفروا> معنای عصیان و نافرمانی اشراب شده است; یعنی: عصوا ربهم کافرین به.

5_ قوم عاد ، بر اثر کفر و نافرمانی خدا و پیامبران ، سزاوار هلاکت و دوری از رحمت الهی شدند .

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

<بُعداً> (هلاک گشتن یا دور شدن) مفعول مطلق برای فعل محذوف (لیبعد) است: ألا لیبعد قوم عاد بعداً. و از آن جا که قوم عاد به هلاکت رسیدند و از رحمت او محروم شدند می توان گفت، مرادْ عذاب در آخرت و دوری از رحمت او در آن سراست و نیز محتمل است <ألا بُعدًا ...> _ چنان چه زمخشری گفته _ بیانگر استحقاق دوری و هلاکت باشد; یعنی، [قوم عاد هلاک گشتند و از رحمت او محروم شدند ]بدانید آنان مستحق آن کیفر و سزاور چنین عقوبتی بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 68 - 2

2_ قوم ثمود ، ربوبیت خداوند را انکار کردند و از فرمانش سرپیچی نمودند .

ألا إن ثمودا کفروا ربهم

چون <ربهم> بدون واسطه حرف <باء> مفعول برای <کفروا> قرار گرفته است، می توان گفت در <کفروا> معنای عصیان و نافرمانی اشراب شده است; یعنی: عصوا ربهم کافرین به.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 112 - 16

16_ طغیان و سرکشی در برابر خدا و گرایش به شرک و پرستش غیر خدا ، عقوبت و کیفر الهی را درپی دارد .

و لاتطغوا إنه بما تعملون بصیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 31 - 1

1- ابلیس ، از فرمان خداوند برای سجده بر آدم ( ع ) سرپیچی کرد و حاضر نشد در ردیف دیگر سجده کنندگان بر او قرار گیرد .

إلاّ إبلیس أبی أن یکون مع الس_جدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 32 - 1،3

1- خداوند ، به خاطر تمرد ابلیس از سجده بر آدم ( ع ) ، او را مورد سرزنش قرار داد .

قال یإبلیس ما لک ألاّ تکون مع الس_جدین

3- گفت و گوی مستقیم و بدون واسطه خداوند با ابلیس ، در پی تمرد وی از فرمان سجده بر آدم ( ع )

قال یإبلیس ما لک ألاّ تکون مع الس_جدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 61 - 6،15

ص: 197

6- شگفتی انکارآمیز ابلیس از فرمان الهی به سجده وی بر موجودی آفریده از گِل

قال ءأسجد لمن خلقت طینًا

15- دلداری به پیامبر ( ص ) در مورد معارضه مشرکان با تعالیم قرآن ، از طریق بیان نمونه های تاریخی تمرّد از فرمان خداوند

و إذ قلنا للمل_ئکه . .. إلاّ إبلیس قال ءأسجد لمن خلقت طینًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 65 - 3

3- پیروی از شیطان ، خروج از عبودیت خداست .

إن عبادی لیس لک علیهم سلط_ن

اضافه <عباد> به <ی> متکلم برای بیان این نکته که کسانی از نسل آدم(ع) وجود دارند که ابلیس بر آنها سلطه نخواهد داشت; حکایت از آن دارد که بندگی خداوند، انسان را از سلطه ابلیس می رهاند و پیروی از او انسان را از صف و صفت عباد خارج می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 50 - 9،17

9- ابلیس ، از اطاعت خدا در سجده برای آدم ، سرپیچی کرد .

فسجدوا إلاّ إبلیس . .. فقسق عن أمر ربّه

<فسق> به معنای خروج از محدوده شریعت است (مفردات راغب).

17- ابلیس ، علی رغم تضمین رشد و تکامل وی در پرتو اطاعت فرمان خدا از آن سرپیچی کرد .

ففسق عن أمر ربّه

واژه <ربّه> می رساند که فرمان الهی به ضرر ابلیس نبوده، بلکه از ناحیه ربوبیّت خدا و در جهت رشد و تکامل وی بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 44 - 6،7

6- شیطان ، موجودی بسیار نافرمان در برابر خداوند و ناسپاس و قدرناشناس دربرابر نعمت ها و رحمت واسعه او است .

إنّ الشیط_ن کان للرحمن عصیًّا

<عصیّ> برای مبالغه به کار می رود (مصباح).

7- عصیانگربودن شیطان در برابر خدای رحمان ، دلیلی کافی بر ضرورت پرهیز از اطاعت او است .

لاتعبد الشیط_ن إنّ الشیط_ن کان للرحمن عصیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 116 - 4

4 - ابلیس ، همچون فرشتگان ، مأمور به سجده در برابر آدم ( ع ) بود .

للمل_ئکه اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّإبلیس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 198

11 - انبیاء - 21 - 82 - 9

9- امکان تمرد و سرپیچی شیاطین از فرمان های خداوند و نیاز فرمان بری آنها به نظارت و مراقبت الهی

و کنّا لهم ح_فظین

این که خداوند مراقبت همیشگی خود را نسبت به شیاطین یادآور می شود، می رساند که آنان موجوداتی سرکش اند و نیاز به مراقبت دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 47 - 5،6،7

5 - دسته ای از منافقان صدراسلام ، علی رغم اظهارات أکیدشان مبنی بر فرمان بری ایمان داشتن به خدا و رسول او ، از ایشان روی برتافته و نافرمانی کردند .

و یقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ یتولّی فریق منهم من بعد ذلک

6 - نافرمانی و روی گردانی از خدا و رسول او و برخلاف قول و قرار خود عمل کردن ، از نشانه های نفاق و اوصاف منافقان است .

و یقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ یتولّی فریق منهم من بعد ذلک

7 - آن دسته از منافقانی که پس از اظهار ایمان و فرمان بری ، از خدا و رسول او ، روی برتافته و نافرمانی کردند ، ایمان نداشتند .

و یقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ یتولّی فریق منهم من بعد ذلک و ما أُول_ئک بالمؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 88 - 11

11 - پرستش غیرخدا ، برخلاف فرمان الهی است .

و لاتدع مع اللّه إل_هًا ءاخر. .. له الحکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 36 - 7

7 - تمرّد از فرمان های ولایی پیامبر ( ص ) ، در حد تمرّد از فرمان های خداوند است .

و من یعص اللّه و رسوله فقد ضلّ ضل_لاً مبینًا

این که نتیجه تمرّد از خدا و پیامبر(ص) یکی شمرده شده است، نشان می دهد که تمرّد از فرمان رسول اللّه در حدّ نافرمانی از خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 38 - 1،3

1 - استکبار و سرپیچی از عبادت خدا ، بی تأثیر در ساحت کبریایی او

فإن استکبروا فالذین عند ربّک یسبّحون له

3 - سرپیچی از سجده و عبادت آفریدگار جهان ، نمونه بارز استکبار است .

و اسجدوا للّه . .. فإن استکبروا

ص: 199

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 22 - 4

4- ترک رهنمود ها و قوانین الهی ، زمینه تبدیل شدن انسان به عنصری فسادگر و بی عاطفه و نه صرفاً بی ایمان

فهل عسیتم إن تولّیتم أن تفسدوا فی الأرض و تقطّعوا أرحامکم

با توجه به متعدی آمدن واژه <تفسدوا>، استفاده می شود که روی گردانی از جهاد و سایر تکالیف دینی، صرفاً موجب فاسد شدن خود فرد نمی شود; بلکه او در نتیجه فساد شخصی، ناگزیر فسادگر نیز می گردد. جمله <تقطّعوا أرحامکم> بر بی عاطفه شدن متخلفان جهاد دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 20 - 2

2 - دشمنی منافقان و مخالفت و نافرمانی آنان با خدا و پیامبراکرم ( ص )

إنّ الذین یحادّون اللّه و رسوله

از ارتباط آیه شریفه با آیات قبل، به دست می آید که مراد از <الذین یحادّون> و یا یکی از مصادیق مورد نظر آن، منافقان می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 21 - 5،8

5 - بی باکی در برابر خدا و سرکشی در مقابل وحی ، ویژگی دوزخیان

لایستوی أصح_ب النار و . .. لو أنزلنا ه_ذا القرءان علی جبل لرأیته خ_شعًا

با استفاده از ارتباط این آیه و آیه قبل، و تعریضی که این آیه نسبت به تأثیرناپذیران از آیات وحی دارد، برداشت یاد شده به دست می آید.

8 - نیندیشیدن در آیات وحی ، عامل بی باکی در برابر خدا و تأثیرناپذیری از قرآن

لو أنزلنا ه_ذا القرءان علی جبل لرأیته خ_شعًا . .. و تلک الأمث_ل ...لعلّهم یتفکّر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 8 - 1،5

1 - بسیاری از مردم آبادی ها و شهر ها در طول تاریخ ، از فرمان های خداوند و رسولان او ، سرباز زدند .

و کأیّن من قریه عتت عن أمر ربّها

5 - جوامعی که از فرمان های خدا و رسولان او ، سرپیچی کردند ، مورد محاسبه سخت الهی و عذاب ناشناخته و ناخوشایند ( عذاب استیصال ) قرار گرفتند .

فحاسبنها حسابًا شدیدًا و عذّبنها عذابًا نکرًا

<نکر> (مرادف <منکر>) به معنای شیء ناخوشایند و ناشناخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 9 - 2

2 - جوامعی که از فرمان های خدا و پیامبران سرباز زدند ، به فرجامی خسارت بار گرفتار شدند .

و کان ع_قبه أمرها خسرًا

ص: 200

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 23 - 8

8 - نافرمانی از دستورات پیامبر ( ص ) ، بسیار خطیر و هم سنگ با نافرمانی از خداوند

و من یعص اللّه و رسوله فإنّ له نار جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 38 - 3

3 - علاقه شدید به دنیا و ترجیح آن بر آخرت ، پیامد طغیانگری و سرپیچی از اطاعت خداوند است .

فأمّا من طغی . و ءاثر الحیوه الدنیا

ترتیبی که آیه شریفه در ذکر طغیان و دنیا طلبی به کار برده، ممکن است برخاسته از ترتّب خارجی آن دو باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 23 - 12

12 - کفران نعمت های خداوند ، سرپیچی از فرمان او است .

ما أکفره . .. لمّا یقض ما أمره

چنانچه مراد از کفر در <ما أکفره> کفران نعمت باشد، شکرگزاری نعمت مصداق مورد نظر از <ما أمره> خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انفطار - 82 - 6 - 4

4 - طبیعت انسان ، با ایستادگی در برابر خداوند و مخالفت با او ، ناسازگار است .

ی_أیّها الإنس_ن ما غرّک

توبیخ گنه کاران، همراه با به رخ کشیدن انسان بودن آنان، بیانگر نکته یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 14 - 7

7 - حالت طغیان گری و ثروت اندوزی و احساس بی نیازی مطلق ، مایه بی پروا شدن انسان در برابر نظارت خداوند

لیطغی . أن رءاه استغنی ... ألم یعلم بأنّ اللّه یری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 1 - 14

14 _ بی پروایی از خداوند ، علی رغم یاد او در سوگند ها ، امری ناروا و به دور از انتظار

و اتّقوا اللّه الّذی تسآءلون به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 14 - 1،2،3،4،6،9،10،11

1 _ نافرمانی خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود الهی ، عامل دخول و جاودانگی در آتش جهنّم

ص: 201

و من یعص اللّه و رسوله و یتعدّ حدوده یدخله ناراً

2 _ نافرمانی پیامبر ( ص ) ، نافرمانی خداست .

و من یعص اللّه و رسوله و یتعدّ حدوده

3 _ تجاوز از حدود الهی ، نافرمانی خدا و رسول است .

و من یعص اللّه و رسوله و یتعدّ حدوده

برداشت فوق بر این اساس است که عطف جمله <یتعدّ حدوده> بر جمله <یعص اللّه و رسوله>، عطف تفسیری باشد.

4 _ عمل نکردن به احکام ارث ، نافرمانی خدا و رسول ( ص ) و موجب جاودانگی در آتش جهنّم است .

تلک حدود اللّه . .. و من یعص اللّه و رسوله و یتعدّ حدوده یدخله ناراً خالداً فیها

6 _ نافرمانی مستمر و تجاوز دایمی از حدود الهی ، موجب جاودانگی در آتش

و من یعص اللّه . .. و یتعدّ حدوده یدخله ناراً خالداً فیها

9 _ عذاب همیشگی و خوارکننده ، کیفر سرکشی از فرامین خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود الهی

و من یعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهین

10 _ نافرمانی خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود ، آنگاه که از روی سرکشی باشد ، موجب خلود در آتش است . *

و من یعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهین

کلمه <مهین> به معنای خوارکننده است و چون عذابهای الهی متناسب با گناه آدمی است، بنابراین مراد از عصیان، نافرمانی از سر طغیان و سرکشی می باشد.

11 _ مداومت بر نافرمانی خدا و رسول ( ص ) ، مایه گرفتاری به عذاب های جسمی و روحی در قیامت

و من یعص اللّه . .. یدخله ناراً ... و له عذاب مهین

دخول در آتش، عذاب جسمی آنان و عذاب خوارکننده، شکنجه روحی ایشان.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 28 - 6

6 _ مشکل آفرینی و مانع تراشی در راه ازدواج و روابط مشروع جنسی ، مخالفت با خواست خداوند

یرید اللّه ان یخفّف عنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 66 - 13

13 _ سعادت متخلفان از فرمان خدا و رسول و ثبات آنان در ایمان ، در گرو حضورشان نزد پیامبر ( ص ) و درخواست وساطت آن حضرت برای غفران الهی

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم . .. و لو انّهم فعلوا ما یوعظون به لکان خیراً لهم و ا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 160 - 2

2 _ گناه و تخلف از فرامین خدا می تواند در پی دارنده کیفر و عقوبت های دنیوی باشد .

فبظلم من الذین هادوا حرّمنا علیهم طیبت أحلت لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 202

4 - مائده - 5 - 3 - 11

11 _ استفاده از مردار ، خون ، گوشت خوک ، حیوان خفه شده ، زده شده ، پرت شده ، شاخ خورده ، دریده شده و بدون تذکیه ، فسق و خروج از طاعت خداوند است .

حرمت علیکم . .. ذلکم فسق

بنابر اینکه <ذلکم> اشاره باشد به جمیع عناوین یاد شده در آیه، نه خصوص آخرین عنوان.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 7 - 12

12 _ هشدار خداوند به مسلمانان ، در مورد شکستن پیمان الهی و سرپیچی از فرامین خدا و رسول و فراموشی نعمتها

و اذکروا نعمه اللّه علیکم و میثقه . .. و اتقوا اللّه

متعلق <اتقوا>، به قرینه فرازهای قبلی، همان یاد نعمتها و رعایت پیمانهای الهی است. یعنی جانب خدا را در مورد نعمتها و پیمانهای او نگهدارید و از مخالفت با او بپرهیزید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 24 - 14

14 _ توکل بر خداوند ، ناسازگار با کناره گیری از پیکار و کوشش در راه او و بی اعتنایی به تکالیف الهی

و علی اللّه فتوکلوا . .. فاذهب انت و ربک فقتلا إنّا ههنا قعدون

تصمیم قوم موسی بر خانه نشینی و سپردن میدان جنگ به خداوند و موسی(ع)، نقطه مقابل توصیه یوشع و کالب به توکل بر خدا قرار گرفته است و نشان می دهد که بر کنار ماندن از وظایف الهی، با توکل ناسازگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 27 - 33

33 _ هابیل و قابیل ، مأمور به قربانی کردن برای خدا در پی مخالفت قابیل در مورد فرمان خدا به انتصاب هابیل به وصایت حضرت آدم ( ع ) و دریافت اسم اعظم خداوند

اذ قربا قرباناً

از امام صادق(ع) روایت شده: . .. ان اللّه تبارک و تعالی اوحی الی آدم ان یدفع الوصیه و اسم اللّه الاعظم الی هابیل و کان قابیل اکبر منه فبلغ ذلک قابیل فغضب فقال: انا اولی بالکرامه و الوصیه فامرهما ان یقربا قرباناً بوحی من اللّه الیه ففعلا ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 312، ح 83; نورالثقلین، ج 1، ص 610، ح 125.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 12

12 _ نافرمانی خدا و پیامبران و استمرار تجاوز به حدود الهی و حقوق مردمان ، موجب کفر و گرفتاری به لعنت الهی

لعن الذین کفروا . .. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون

در برداشت فوق <ذلک> علاوه بر اشاره به لعنت اشاره به کیفر نیز گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 203

6 - اعراف - 7 - 77 - 2

2 _ کافران قوم ثمود با پی کردن ناقه صالح ، فرمان خداوند را سرپیچی کردند و مردمی متجاوز شناخته شدند .

فعقروا الناقه و عتوا عن أمر ربهم

مراد از <أمر ربهم> همان است که در آیه 73 مطرح شده بود یعنی: زیان نرساندن به ناقه و آزادگذاری آن برای چریدن.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 102 - 4

4 _ اکثر امت های پیشین مردمی ، فاسق و خارج از دایره اطاعت خداوند

و إن وجدنا أکثرهم لفسقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 160 - 27،29،30،31

27 _ قوم موسی با بهره گیری از خوراکی های ناپاک از دستور خداوند سرپیچی کردند .

کلوا من طیبت ما رزقنکم و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون

چنانچه اطلاق ستمگری بر قوم موسی (کانوا أنفسهم یظلمون) در ارتباط با جمله <کلوا من طیبت . .. > بیان شده باشد، مراد از ستمگری آنان، استفاده از خوراکیهای حرام و ناپاک است ; ولی چنانچه جمله <و ما ظلمونا و لکن ... > در ارتباط با نعمتهای متعددی باشد که در آیه مطرح شده، مراد از ستمگری ایشان، ناسپاسی در برابر آن نعمتهاست. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

29 _ قوم موسی با ناسپاسی و تخلف از دستورات خداوند هیچ زیانی را متوجه ساحت قدس او نکردند .

و ما ظلمونا

30 _ ناسپاسی قوم موسی و تمرد ایشان از فرمان های خدا ، ستمی بود که آنان بر خود روا داشتند .

و قطّعنهم . .. و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون

31 _ تخلف از فرمان خدا و ناسپاسی در برابر نعمت های او ، ظلمی است از ناحیه انسان به خویشتن

و لکن کانوا أنفسهم یظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 163 - 17

17 _ تمردکنندگان از فرمان های الهی فاسقند .

کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 3،17

3 _ موعظه گران یهود در آبادی ایله ، همکیشان خویش را از نافرمانی خدا ( شکستن احکام روز شنبه ) برحذر می داشتند .

لم تعظون قوماً

17 _ فاسقان متمرد از فرمان های الهی ، در خطر نابود شدن و یا گرفتار گشتن به عذابی شدید از جانب خداوند

اللّه مهلکهم أو معذبهم عذاباً شدیداً

ص: 204

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 167 - 13

13 _ متخلفان از احکام الهی و قوانین دین ، در خطر گرفتار شدن به عذاب برزخ تا برپایی قیامت هستند .

لیبعثن علیهم إلی یوم القیمه من یسومهم سوء العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 169 - 8

8 _ یهودیان دنیاگرا به بهانه مغفرتی تضمین شده از جانب خدا ، از فرمان های وی سرپیچی می کردند و مرتکب گناه می شدند .

یأخذون عرض هذا الأدنی و یقولون سیغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 200 - 1

1 _ شیطان با وسوسه های خود همواره در صدد واداشتن انسان ها به تخلف از فرمان های خداوند است .

و إما ینزغنک من الشیطن نزغ

<نزغه> یعنی او را اندکی تحریک کرد و <نزغ> به کلامی گفته می شود که مایه تحریک شود. (لسان العرب). <من الشیطان> حال برای <نزغ> می باشد. و مراد از <نزغ شیطان> وسوسه اوست، بنابراین <اما ینزغنک ... >، یعنی اگر وسوسه ای از سوی شیطان تو را تحریک کرد. گفتنی است با توجه به آیه قبل، مراد از تحریک، ترغیب کردن به مخالفت با دستورهای خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 20 - 5،6

5 _ حرمت روی برتافتن از حکم رسول خدا در نبرد با دشمنان دین

أطیعوا اللّه و رسوله و لا تولوا عنه و أنتم تسمعون

با توجه به اینکه آیات پیشین این بخش از سوره درباره جنگ و مبارزه با دشمنان دین است، مصداق مورد نظر از جمله <أطیعوا> و <لاتولوا عنه> روی برتافتن از فرمانهای آن حضرت در مبارزه و نبرد با دشمنان دین است.

6 _ نادیده گرفتن فرمان های خدا و رسول پس از دریافت آن ، امری ناپسند و به دور از خرد

و لاتولوا عنه و أنتم تسمعون

مراد از شنیدن، به قرینه آیه بعد، فهمیدن و اذعان کردن است و جمله حالیه <و أنتم تسمعون> به منزله بیان دلیلی بر لزوم اطاعت و پرهیز از رویگردانی است. یعنی شما خود دستورات خدا و رسول او را می شنوید و بدان باور دارید، پس چگونه می توانید از آن اعراض کنید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 22 - 4

4 _ مدعیان ایمان در صورتی که ملتزم به اطاعت از خدا و رسول نبوده و از فرمان های آن حضرت گریزان باشند ، بدترین جنبندگانند .

یأیها الذین ءامنوا أطیعوا اللّه . .. إن شر الدواب عند اللّه الصم البکم

ص: 205

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 25 - 5

5 _ تخلف از دستورات حیاتبخش و زیربنایی خدا و رسول ، مایه بروز فتنه هایی فراگیر و نزول عذابی شدید بر تمامی جامعه ایمانی

إذا دعاکم لما یحییکم . .. و اتقوا فتنه لاتصیبن الذین ظلموا منکم خاصه

از مصادیق مورد نظر برای ستمکاری (ظلموا)، به قرینه آیه قبل، تخلف از دستورات حیاتبخش و زیربنایی خدا و رسول است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 29 - 1

1 _ خداوند ، مؤمنان را به رعایت تقوا و پرهیز از مخالفت با وی فراخوانده است .

یأیها الذین ءامنوا إن تتقوا اللّه یجعل لکم فرقانا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 59 - 6

6 _ پندار غلبه بر خدا با کفرورزی و تمرّد از دستورات او و شکستن پیمان های پیامبر ( ص ) ، پندار یهودیان کفرپیشه و اندیشه ای ناصواب

و لایحسبن الذین کفروا سبقوا

چنانچه در آیه 56 گذشت، مشهور مفسران برآنند که مراد از نقض کنندگان پیمان در این بخش از آیات، یهودیان هستند. بنابراین یهودیان مصداق مورد نظر از <الذین کفروا> هستند.

78- عصیان از دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 128 - 5

5 - گرایش به کار های بیهوده و صرفاً مایه سرخوشی ، در تضاد با مکتب پیامبران و ناسازگار با بینش الهی

أتبنون بکلّ ریع ءایه تعبثون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 8 - 11

11 - سرپیچی کنندگان از پیام وحی و روی گردانان از یاد قیامت ، ظالم و ستمگرند .

و کذلک أوحینا . .. و تنذر یوم الجمع ... و الظ_لمون ما لهم من ولیّ و لانصیر

79- عصیان از رهبری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 206

3 - آل عمران - 3 - 152 - 11،19

11 _ جامعه ایمانی در معرض خطر سستی ، تفرقه و سرپیچی از رهبریِ صالح خویش ، پس از نیل به پیروزی

حتّی اذا فشلتم . .. من بعد ما اریکم ما تحبّون

19 _ دنیاطلبی و دلدادگی به مادّیات ، از عوامل سرپیچی از فرمان رهبران الهی

و عصیتم . .. منکم من یرید الدّنیا

80- عصیان از شیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 63 - 8

8- انسان در پیروی و عدم پیروی از ابلیس ، توانا و مختار است .

فمن تبعک منهم فإن جهنّم جزاؤکم

نسبت دادن تبعیت به انسان از یکسو و مورد تهدید قرار دادن او از سوی دیگر، نشانگر اختیار انسان در انتخاب راه خود است.

81- عصیان از عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 173 - 8،9

8 _ امتناع از عبادت خداوند به دلیل گردن فرازی و خودبرتربینی ، موجب عذاب دردناک در قیامت

و اما الذین استنکفوا و استکبروا فیعذبهم عذاباً ألیماً

9 _ بی پناهی مستکبران رویگردان از بندگی خدا در برابر کیفر الهی در قیامت

اما الذین استنکفوا و استکبروا فیعذبهم عذاباً ألیماً و لایجدون لهم من دون اللّه و

82- عصیان از عیسی (ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 31 - 13

13 _ از امام باقر ( ع ) درباره آیه < اتخذوا احبارهم و رهبانهم ارباباً من دون اللّه و المسیح بن مریم > روایت شده است : < اما المسیح فعصوه و عظموه فی أنفسهم حتی زعموا انه اله و انه ابن اللّه و طائفه منهم قالوا ثالث ثلاثه و طائفه منهم قالوا هو اللّه . . . ;

اما مسیح را نافرمانی کردند او را در اندیشه خود تا آن جا بزرگ دانستند که گمان کردند او معبود و فرزند خداست و گروهی از آنان گفتند: وی یکی از سه معبود است و گروهی گفتند: او خداست . .. >.

ص: 207

83- عصیان از غیر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 35 - 10

10 _ تبعیت بی چون و چرا از هدایت های الهی و سرپیچی از پیروی غیر خدا ، داوریی است بخردانه و نشانه ای است از خردمندی .

أفمن یهدی إلی الحق أحق . .. أمن لایهدّی ... فما لکم کیف تحکمون

84- عصیان از فرماندهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 8،16،26

8 _ سستی ، نزاع و تفرقه و سرپیچی از فرماندهی ، از عوامل شکست جنگجویان

حتّی اذا فشلتم و تنازعتم فی الامر و عصیتم

16 _ دنیاطلبی برخی از پیکارگران احد ، موجب سستی ، اختلاف و سرپیچی از فرمان پیامبر ( ص ) و شکست در آن کارزار

حتّی اذا فشلتم و . .. منکم من یرید الدّنیا

به نظر می رسد جمله <منکم من یرید الدّنیا>، دلیل <اذا فشلتم و تنازعتم فی الامر و عصیتم> باشد.

26 _ سستی در نبرد با دشمن ، نزاع و پراکندگی و تخلف از دستورات فرماندهی ، گناه و موجب استحقاق عقاب

حتّی اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنکم

ظاهر کلمه عفو این است که گناهی صورت گرفته باشد و گناه در این مورد همان سستی و نزاع و سرپیچی از دستورات فرماندهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 9

9 _ تلاش پیامبر ( ص ) برای جلوگیری از گریز مسلمانان در نبرد احد ، و بی اعتنایی آنان در پذیرش دعوت او

و لا تلون علی احد و الرّسول یدعوکم فی اخریکم

جمله <و الرّسول یدعوکم . .. >، حالیه است ; یعنی در حالی که پیامبر (ص) شما را فرامی خواند می گریختید و به هیچ کس (حتی پیامبر (ص)) توجهی نداشتید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 11

11 _ عفو و گذشت از خطا های جنگی رزمندگان ( تخلّف از دستورات فرماندهی و . . . ) امری نیکو و پسندیده

و لقد عفا اللّه عنهم انّ اللّه غفور حلیم

85- عصیان از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 208

19 - جن - 72 - 14 - 4

4 - تسلیم نشدن در برابر تعالیم قرآن ، ظلم و انحراف از مسیر حق است .

و أنّا منّا المسلمون و منّا الق_سطون

با توجه به مقابله <قاسطون> با <مسلمون> مطلب یاد شده استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 47 - 6

6 _ شرک و تسلیم نشدن در برابر آیات روشن قرآن، ظلم است.

انظر کیف نصرف الأیت ثم هم یصدفون . .. هل یهلک إلا القوم الظلمون

مخاطب فعل <أرءیتم> همان کسانی هستند که از آیات الهی اعراض کردند که از آنان به عنوان ظالم یاد شده است.

86- عصیان از قوانین نظامی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 21 - 3

3 - تخلّف بی دلیل از مقررات ارتش ، گناهی بزرگ و نابخشودنی

أم کان من الغائبین . لأُعذّبنّه ... أو لأاْذبحنّه

87- عصیان از کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 1 - 4،5،11

4 - پیامبر ( ص ) به تبعیت نکردن از کافران و منافقان ، موظف بود .

ی_أیّها النبیّ . .. و لاتطع الک_فرین و المن_فقین

5 - تبعیت نکردن از کافران و منافقان ، نمودی از تقوای الهی است .

اتّق اللّه و لاتطع الک_فرین و المن_فقین

بنابراین احتمال که عبارت <و لاتطع. ..> ذکر خاص بعد از عام (اتّق اللّه) باشد. نکته یاد شده به دست می آید.

11 - فرمان به تبعیت نکردن از کافران و منافقان ، برخاسته از علم گسترده و حکمت خداوندی است .

ی_أیّها النبیّ . .. و لاتطع الک_فرین و المن_فقین إنّ اللّه کان علیمًا حکیمًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 3 - 2

2 - تبعیت نکردن پیامبر ( ص ) از خواسته کافران و منافقان ، درپی دارنده مشکلاتی برای آن حضرت بود .

و لاتطع الک_فرین و المن_فقین . .. و توکّل علی اللّه و کفی باللّه وکیلاً

فرمان به توکل، پس از فرمان به تبعیت نکردن از خواسته کافران و منافقان، احتمال دارد به خاطر پیامدها و مشکلاتی باشد که در پی آن فرمان، به وجود می آید.

ص: 209

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 7 - 10

10 - رعایت تقوای الهی و اطاعت نکردن از کافران و منافقان ، از جمله پیمان هایی است که خداوند از انبیای خویش گرفته است .

ی_أیّها النبیّ اتّق اللّه و لاتطع . .. و إذا أخذنا من النبیّن میث_قهم

احتمال دارد که <و إذ أخذنا. ..> عطف جمله به جمله باشد. در این صورت، معنای آیه چنین است: <آنچه به تو _ ای پیامبراسلام! _ فرمان داده شده، پیمانی است که از سَلَف تو نیز گرفته شده است و آن، همانا تقوا و اطاعت نکردن از کافران و منافقان است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 48 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، موظف به خودداری از اطاعت از کافران و منافقان بود .

و لاتطع الک_فرین و المن_فقین

88- عصیان از کتب آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 156 - 8

8 _ پیروی نکردن از کتب آسمانی در صورت دسترسی نداشتن به محتوای آنها، عذری قابل پذیرش در پیشگاه خدا

و إن کنا عن دراستهم لغفلین

89- عصیان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 10،16

10 _ سستی ، تفرقه و سرپیچی برخی پیکارگران احد از فرمان پیامبر ( ص ) ، پس از پیروزی ابتدایی بر دشمنان

حتّی اذا فشلتم . .. من بعد ما اریکم ما تحبّون

گر چه ظاهر خطاب در <فشلتم و تنازعتم . .. و عصیتم> به تمامی مسلمانان در جنگ احد است، ولی به قرینه تقسیم آنان در دنباله آیه به دو گروه دنیاطلب و آخرت طلب، معلوم می شود مراد از مخاطبین <فشلتم ... >، گروهی از مسلمانان بوده اند و نه همه آنان.

16 _ دنیاطلبی برخی از پیکارگران احد ، موجب سستی ، اختلاف و سرپیچی از فرمان پیامبر ( ص ) و شکست در آن کارزار

حتّی اذا فشلتم و . .. منکم من یرید الدّنیا

به نظر می رسد جمله <منکم من یرید الدّنیا>، دلیل <اذا فشلتم و تنازعتم فی الامر و عصیتم> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 210

3 - آل عمران - 3 - 153 - 9،11،12،16،17،18،19،21،22

9 _ تلاش پیامبر ( ص ) برای جلوگیری از گریز مسلمانان در نبرد احد ، و بی اعتنایی آنان در پذیرش دعوت او

و لا تلون علی احد و الرّسول یدعوکم فی اخریکم

جمله <و الرّسول یدعوکم . .. >، حالیه است ; یعنی در حالی که پیامبر (ص) شما را فرامی خواند می گریختید و به هیچ کس (حتی پیامبر (ص)) توجهی نداشتید.

11 _ بی اعتنایی به دعوت پیامبر ( ص ) در پیکار احد ، موجب شکست مسلمانان در آن کارزار

ثمّ صرفکم . .. و الرّسول یدعوکم فی اخریکم

بنابر اینکه <اذ تصعدون> متعلق به <صرفکم> باشد، آیه مزبور در مقام بیان علتهای شکست احد است. بنابراین جمله <و لا تلون علی احد و الرّسول ... >، که حاکی از دعوت پیامبر (ص) و بی اعتنایی به اوست، نیز بیانگر علتی برای شکست خواهد بود.

12 _ گریز مسلمانان از کارزار احد و فاصله گرفتن آنان از رسول خدا ( ص )

و الرّسول یدعوکم فی اخریکم

کلمه <فی اخریکم> بیان حالت پیامبر (ص) به هنگام دعوت است. یعنی پیامبر (ص) آنگاه که شما را دعوت می کرد، در آخر شما قرار داشت و این حاکی از دور شدن مسلمانان از اطراف پیامبر (ص) است.

16 _ اندوه و پشیمانی مسلمانان به خاطر بی اعتنایی به دستورات پیامبر ( ص ) در کارزار احد

فاثابکم غمّا بغمّ

با توجه به توضیح برداشت شماره 14.

17 _ تبدیل اندوه از دادن غنائم به اندوه تمرد از فرمان پیامبر ( ص ) ، موهبتی الهی به رزمندگان احد

فاثابکم غمّا بغمّ

کلمه <اثابکم> دلالت بر این معنا دارد که این تبدیل و جایگزینی لطف و موهبتی از جانب خداوند بوده است.

18 _ پشیمانی مسلمانان به جهت تخلف از دستورات پیامبر ( ص ) در کارزار احد ، نتیجه عفو الهی از گناه آنان

و لقد عفا عنکم . .. فاثابکم غمّا بغمّ

عطف <اثابکم> بر <عفا عنکم> به وسیله <فاء>، دلالت بر ترتب و رابطه علیّت بین آن دو جمله دارد.

19 _ اندوه پیامبر ( ص ) از عصیان و نافرمانی مسلمانان و فرارشان از کارزار احد

فاثابکم غمّا بغمّ

برخی برآنند که مراد از <غمّ> (غمّ دوّم)، غم و اندوهی است که مسلمانان در آن کارزار به خاطر عصیان از دستور پیامبر (ص) و به شکست کشاندن لشگر اسلام بر دل پیامبر (ص) گذاشتند.

21 _ هجوم پی در پی غم ها و حسرت ها به مسلمانان در کارزار احد ، نتیجه مخالفت آنان با پیامبر خدا ( ص )

اذ تصعدون . .. فاثابکم غمّا بغمّ

برخی از مفسران برآنند که <باء> در <بغمّ> الصاقیّه است و مراد، غمهای فراوانی است که یکی پس از دیگری در آن نبرد به مسلمانان وارد می شد و همه آنها پیامد فرار از جنگ و مخالفت با دستور پیامبر (ص) بود. در برداشت فوق <اثابکم> به معنای مجازات گرفته شده نه پاداش.

22 _ هجوم اندوه های ناشی از نافرمانی رسول خدا ( ص ) و عدم موفقیّت در کارزار احد ، برخاسته از اراده الهی برای به فراموشی سپردن اندوه از دست دادن غنائم و جراحات وارده بر ایشان

فاثابکم غمّا بغمّ لکیلا تحزنوا علی مافاتکم و لا ما اصابکم

بنابر اینکه <لکیلا> متعلق به <اثابکم> باشد.

ص: 211

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 7

7 _ مسلمانان ، به دلیل نافرمانی از پیامبر ( ص ) و فرار از صحنه نبرد ، عامل شکست و مصیبت های پیکار احد

اولمّا اصابتکم مصیبه . .. قل هو من عند انفسکم

با توجّه به آیات قبل، همانند آیه 152 (اذ تحسّونهم باذنه حتّی اذا فشلتم و تنازعتم فی الامر و عصیتم)، معلوم می شود که نافرمانی و . .. از جمله عوامل شکست آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 4

4 _ بی اعتنایی منافقان به دعوت پیامبر ( ص ) و یا برخی مسلمانان ، برای حضور در پیکار علیه کافران

و قیل لهم تعالوا قاتلوا فی سبیل اللّه او ادفعوا

مراد از منافقان در برداشت فوق، کسانی هستند که نفاق آنان پس از دعوت برای نبرد و نپذیرفتن آن مشخّص شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 120 - 1

1 _ تخلف از فرمان رسول خدا ( ص ) برای اهل مدینه و بادیه نشینان اطراف آن _ که نزدیک ترین مردم به آن حضرتند _ سزاوار نیست .

ما کان لأهل المدینه . .. أن یتخلفوا عن رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 43 - 1

1 _ برخی از مشرکان با اینکه از نزدیک ، ناظر اعمال و رفتار پیامبر اکرم ( ص ) بودند ، از تبعیت او سر باز زده ، تکذیبش می کردند .

و منهم من ینظر إلیک . .. و لو کانوا لا یبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 47 - 5،6،7

5 - دسته ای از منافقان صدراسلام ، علی رغم اظهارات أکیدشان مبنی بر فرمان بری ایمان داشتن به خدا و رسول او ، از ایشان روی برتافته و نافرمانی کردند .

و یقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ یتولّی فریق منهم من بعد ذلک

6 - نافرمانی و روی گردانی از خدا و رسول او و برخلاف قول و قرار خود عمل کردن ، از نشانه های نفاق و اوصاف منافقان است .

و یقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ یتولّی فریق منهم من بعد ذلک

7 - آن دسته از منافقانی که پس از اظهار ایمان و فرمان بری ، از خدا و رسول او ، روی برتافته و نافرمانی کردند ، ایمان نداشتند .

و یقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ یتولّی فریق منهم من بعد ذلک و ما أُول_ئک بالمؤمن

ص: 212

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 58 - 11

11 _ دلداری خداوند به پیامبر ( ص ) در برابر مخالفت ها و نافرمانی های کافران

و کفی به بذنوب عباده خبیرًا

یادآوری آگاهی همه جانبه خداوند بر گناهان بندگان، می تواند برای دلداری به پیامبر(ص) باشد; چنان که می تواند تهدیدی برای کافران ستیزه جو نیز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 36 - 7

7 - تمرّد از فرمان های ولایی پیامبر ( ص ) ، در حد تمرّد از فرمان های خداوند است .

و من یعص اللّه و رسوله فقد ضلّ ضل_لاً مبینًا

این که نتیجه تمرّد از خدا و پیامبر(ص) یکی شمرده شده است، نشان می دهد که تمرّد از فرمان رسول اللّه در حدّ نافرمانی از خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 8 - 2،3

2 - سرپیچی مشرکان صدراسلام ، از پذیرش دعوت پیامبر ( ص ) و ایمان آوردن به یگانگی خداوند

و ما لکم لاتؤمنون باللّه و الرسول یدعوکم لتؤمنوا بربّکم

خطاب در آیه شریفه، متوجه کافران شرک پیشه صدراسلام است.

3 - نکوهش مشرکان صدراسلام از سوی خداوند ، به خاطر موضع گیری مخالفت آمیزشان در برابر دعوت پیامبر ( ص ) و سرباز زدن از پذیرش ایمان به خدا

و ما لکم لاتؤمنون باللّه و الرسول یدعوکم لتؤمنوا بربّکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 8 - 4

4 - توصیه به گناه ، تعدی به حقوق مسلمین و نافرمانی از پیامبراکرم ( ص ) ، محتوای نجوا های منافقان

و یتن_جون بالإثم و العدون و معصیت الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 9 - 3

3 - نهی خداوند ، از نجوای آلوده به گناه ، تعدی به حقوق مسلمین و نافرمانی پیامبر ( ص )

فلاتتن_جوا بالإثم و العدون و معصیت الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 10 - 1

1 - نجوای آلوده به گناه ، تعدی به دیگران و نافرمانی از پیامبراکرم ( ص ) ، از القائات شیطان است .

إنّما النجوی من الشیط_ن

ص: 213

الف و لام <النجوی> برای عهد است و به نجوای منافقان اشاره دارد که آلوده به <إثم>، <عدوان> و <معصیت الرسول> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 20 - 2

2 - دشمنی منافقان و مخالفت و نافرمانی آنان با خدا و پیامبراکرم ( ص )

إنّ الذین یحادّون اللّه و رسوله

از ارتباط آیه شریفه با آیات قبل، به دست می آید که مراد از <الذین یحادّون> و یا یکی از مصادیق مورد نظر آن، منافقان می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 11 - 6

6 - اطمینان بخشی منافقان به کافران ، در پیروی نکردن از پیامبر و مسلمانان بر ضد آنان

الذین نافقوا یقولون . .. و لانطیع فیکم أحدًا أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 23 - 7،8

7 - عذاب آتش برای عصیان گران خدا و رسول او ، دائمی و ابدی است .

و من یعص اللّه و رسوله فإنّ له نار جهنّم خ_لدین فیها أبدًا

8 - نافرمانی از دستورات پیامبر ( ص ) ، بسیار خطیر و هم سنگ با نافرمانی از خداوند

و من یعص اللّه و رسوله فإنّ له نار جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 14 - 1،2،3،4،9،10،11

1 _ نافرمانی خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود الهی ، عامل دخول و جاودانگی در آتش جهنّم

و من یعص اللّه و رسوله و یتعدّ حدوده یدخله ناراً

2 _ نافرمانی پیامبر ( ص ) ، نافرمانی خداست .

و من یعص اللّه و رسوله و یتعدّ حدوده

3 _ تجاوز از حدود الهی ، نافرمانی خدا و رسول است .

و من یعص اللّه و رسوله و یتعدّ حدوده

برداشت فوق بر این اساس است که عطف جمله <یتعدّ حدوده> بر جمله <یعص اللّه و رسوله>، عطف تفسیری باشد.

4 _ عمل نکردن به احکام ارث ، نافرمانی خدا و رسول ( ص ) و موجب جاودانگی در آتش جهنّم است .

تلک حدود اللّه . .. و من یعص اللّه و رسوله و یتعدّ حدوده یدخله ناراً خالداً فیها

9 _ عذاب همیشگی و خوارکننده ، کیفر سرکشی از فرامین خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود الهی

و من یعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهین

10 _ نافرمانی خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود ، آنگاه که از روی سرکشی باشد ، موجب خلود در آتش است . *

و من یعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهین

ص: 214

کلمه <مهین> به معنای خوارکننده است و چون عذابهای الهی متناسب با گناه آدمی است، بنابراین مراد از عصیان، نافرمانی از سر طغیان و سرکشی می باشد.

11 _ مداومت بر نافرمانی خدا و رسول ( ص ) ، مایه گرفتاری به عذاب های جسمی و روحی در قیامت

و من یعص اللّه . .. یدخله ناراً ... و له عذاب مهین

دخول در آتش، عذاب جسمی آنان و عذاب خوارکننده، شکنجه روحی ایشان.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 42 - 1،4،6

1 _ نیستی و نابودی ، آرزوی کافران و عصیانگران بر پیامبر ( ص ) ، در قیامت

یومئذ یودّ الذین کفروا و عصوا الرسول لو تسوّی بهم الارض

<لو> در <لو تسوّی> به معنای لیت (ای کاش) است، و جمله <لو تسوّی . .. > کنایه از هیچ و پوچ شدن است.

4 - عصیان از فرمان های پیامبر ( ص ) ، موجب سرافکندگی و شرمساری مرگبار در قیامت

و عصوا الرسول لو تسوّی بهم الارض

6 _ عصیان از فرمان های پیامبر ( ص ) ، کفر به آن حضرت است .

یومئذ یودّ الذین کفروا و عصوا الرسول

چنانچه <الرسول>، مفعول <کفروا> گرفته شود، به نظر می رسد جمله <عصوا>، بیان و تفسیر انکار رسالت باشد; یعنی انکار پیامبر (ص) در عمل.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 46 - 5

5 _ نافرمانی آگاهانه پس از دریافت و شنیدن سخنان پیامبر ( ص ) ، عکس العمل یهود در برابر آن حضرت

من الذیین هادوا . .. و یقولون سمعنا و عصینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 64 - 7

7 _ سرپیچی از فرامین پیامبر ( ص ) ، گناه ، نفاق و ستم بر خویشتن است .

و ما ارسلنا من رسول الّا لیطاع باذن اللّه و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم

مراد از ظلم در <اذ ظلموا> به قرینه <لیطاع>، مخالفت با رسول خدا (ص) است و با توجّه به آیات قبل که اعراض کنندگان از رسول (ص) را منافق شمرده، می توان گفت هر گونه مخالفتی با رسول خدا (ص) و اعراض از او، نوعی نفاق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 65 - 9،13

9 _ مراجعه به غیر پیامبر ( ص ) برای حلّ اختلافات ، نشانه بی ایمانی است .

فلا و ربّک لا یؤمنون حتّی یحکّموک فیما شجر بینهم

13 _ تسلیم نبودن در برابر احکام قضایی پیامبر ( ص ) ، نشانه بی ایمانی است .

فلا و ربّک لا یؤمنون حتّی یحکّموک . .. و یسلّموا تسلیماً

ص: 215

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 68 - 5

5 _ وابستگی به دنیا و بی اعتنایی به مواعظ الهی و پیروی نکردن از احکام پیامبر ( ص ) ، مانعی برای نیل به صراط مستقیم

فلا و ربّک . .. و لو انّا کتبنا ... و لو انّهم فعلوا ... و لهدیناهم صراطا مستقیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 81 - 1

1 _ اظهار اطاعت کامل در پیشگاه رسول خدا و چاره اندیشی برای مخالفت با وی در جلسات سری ، شیوه گروهی از مسلمانان صدر اسلام

و یقولون طاعه فاذا برزوا من عندک بیّت طائفه منهم غیر الذی تقول

<طاعه> خبر برای مبتدای محذوف می باشد ; یعنی <امرنا طاعه> (کار ما اطاعت از توست). فعل مضارع <یقولون> و <یبیتون> دلالت بر استمرار دارد و حاکی از شیوه آنهاست. <یبیّتون>، از مصدر <تبییت>، به معنای تدبیر امور است <غیر الذی تقول> به معنای مخالفت امر پیامبر (ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 7 - 12

12 _ هشدار خداوند به مسلمانان ، در مورد شکستن پیمان الهی و سرپیچی از فرامین خدا و رسول و فراموشی نعمتها

و اذکروا نعمه اللّه علیکم و میثقه . .. و اتقوا اللّه

متعلق <اتقوا>، به قرینه فرازهای قبلی، همان یاد نعمتها و رعایت پیمانهای الهی است. یعنی جانب خدا را در مورد نعمتها و پیمانهای او نگهدارید و از مخالفت با او بپرهیزید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 157 - 5

5 _ منکران رسالت پیامبر ( ص ) و سرپیچی کنندگان از فرمان های او ، در خطر گرفتار شدن به عذاب الهی هستند .

عذابی أصیب به من أشاء . .. فسأکتبها للذین یتقون ... الذین یتبعون الرسول

<الذین یتبعون . .. > مصداق بارزی برای <الذین یتقون ... > در آیه قبل است. بنابرای همان گونه که مفهوم مخالف <یتقون و ... > برخی مصادیق <من أشاء> را تبیین می کرد، مفهوم <یتبعون ... > نیز روشنگر مصداقی بارز از <من أشاء> خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 20 - 5،6

5 _ حرمت روی برتافتن از حکم رسول خدا در نبرد با دشمنان دین

أطیعوا اللّه و رسوله و لا تولوا عنه و أنتم تسمعون

با توجه به اینکه آیات پیشین این بخش از سوره درباره جنگ و مبارزه با دشمنان دین است، مصداق مورد نظر از جمله <أطیعوا> و <لاتولوا عنه> روی برتافتن از فرمانهای آن حضرت در مبارزه و نبرد با دشمنان دین است.

6 _ نادیده گرفتن فرمان های خدا و رسول پس از دریافت آن ، امری ناپسند و به دور از خرد

و لاتولوا عنه و أنتم تسمعون

ص: 216

مراد از شنیدن، به قرینه آیه بعد، فهمیدن و اذعان کردن است و جمله حالیه <و أنتم تسمعون> به منزله بیان دلیلی بر لزوم اطاعت و پرهیز از رویگردانی است. یعنی شما خود دستورات خدا و رسول او را می شنوید و بدان باور دارید، پس چگونه می توانید از آن اعراض کنید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 22 - 4

4 _ مدعیان ایمان در صورتی که ملتزم به اطاعت از خدا و رسول نبوده و از فرمان های آن حضرت گریزان باشند ، بدترین جنبندگانند .

یأیها الذین ءامنوا أطیعوا اللّه . .. إن شر الدواب عند اللّه الصم البکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 25 - 5

5 _ تخلف از دستورات حیاتبخش و زیربنایی خدا و رسول ، مایه بروز فتنه هایی فراگیر و نزول عذابی شدید بر تمامی جامعه ایمانی

إذا دعاکم لما یحییکم . .. و اتقوا فتنه لاتصیبن الذین ظلموا منکم خاصه

از مصادیق مورد نظر برای ستمکاری (ظلموا)، به قرینه آیه قبل، تخلف از دستورات حیاتبخش و زیربنایی خدا و رسول است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 64 - 7

7 _ گروهی از مسلمانان صدر اسلام از پیروی پیامبر ( ص ) سرپیچی می کردند .

و من اتبعک من المؤمنین

برداشت فوق مبتنی بر این است که <من> در <من المؤمنین> برای تبعیض باشد. بر این مبنا مراد از <المؤمنین> مدعیان ایمان است که شامل مؤمنان واقعی و غیر واقعی خواهد شد.

90- عصیان از منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 1 - 4،5،11

4 - پیامبر ( ص ) به تبعیت نکردن از کافران و منافقان ، موظف بود .

ی_أیّها النبیّ . .. و لاتطع الک_فرین و المن_فقین

5 - تبعیت نکردن از کافران و منافقان ، نمودی از تقوای الهی است .

اتّق اللّه و لاتطع الک_فرین و المن_فقین

بنابراین احتمال که عبارت <و لاتطع. ..> ذکر خاص بعد از عام (اتّق اللّه) باشد. نکته یاد شده به دست می آید.

11 - فرمان به تبعیت نکردن از کافران و منافقان ، برخاسته از علم گسترده و حکمت خداوندی است .

ی_أیّها النبیّ . .. و لاتطع الک_فرین و المن_فقین إنّ اللّه کان علیمًا حکیمًا

ص: 217

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 3 - 2

2 - تبعیت نکردن پیامبر ( ص ) از خواسته کافران و منافقان ، درپی دارنده مشکلاتی برای آن حضرت بود .

و لاتطع الک_فرین و المن_فقین . .. و توکّل علی اللّه و کفی باللّه وکیلاً

فرمان به توکل، پس از فرمان به تبعیت نکردن از خواسته کافران و منافقان، احتمال دارد به خاطر پیامدها و مشکلاتی باشد که در پی آن فرمان، به وجود می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 7 - 10

10 - رعایت تقوای الهی و اطاعت نکردن از کافران و منافقان ، از جمله پیمان هایی است که خداوند از انبیای خویش گرفته است .

ی_أیّها النبیّ اتّق اللّه و لاتطع . .. و إذا أخذنا من النبیّن میث_قهم

احتمال دارد که <و إذ أخذنا. ..> عطف جمله به جمله باشد. در این صورت، معنای آیه چنین است: <آنچه به تو _ ای پیامبراسلام! _ فرمان داده شده، پیمانی است که از سَلَف تو نیز گرفته شده است و آن، همانا تقوا و اطاعت نکردن از کافران و منافقان است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 48 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، موظف به خودداری از اطاعت از کافران و منافقان بود .

و لاتطع الک_فرین و المن_فقین

91- عصیان از موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 93 - 4

4 - هارون ( ع ) ، متهم به مخالفت با فرمان های موسی ( ع ) با سکوت و بی تفاوتی در برابر انحراف بنی اسرائیل

ما منعک . .. أفعصیت أمری

<أفعصیت. ..> خطاب موسی(ع) به هارون(ع) است. ظاهر آیه چنین دلالت دارد که عصیان هارون از دستورات موسی(ع)، لااقل به عنوان اتهام از جانب موسی(ع) مطرح بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 16 - 1

1 - عصیان و سرپیچی فرعون ، در برابر دعوت رسول الهی ( موسی ( ع ) )

فعصی فرعون الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 218

4 - مائده - 5 - 23 - 11

11 _ گستاخی و بی پروایی قوم موسی ( ع ) در برابر خداوند ، زمینه سرپیچی آنان از فرمان موسی ( ع ) ( ورود به سرزمین مقدس و مبارزه با جباران )

إنّا لن ندخلها . .. قال رجلان من الذین یخافون انعم اللّه علیهما ادخلوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 25 - 10

10 _ بنی اسرائیل ، قومی فاسق به خاطر لجاجت و تمردشان در برابر فرامین موسی ( ع )

و بین القوم الفسقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 26 - 2،4،5،15،17،18

2 _ محرومیت قوم موسی ( ع ) از تسلط بر سرزمین مقدس و سکونت در آن ، پیامد و کیفر فسق و سرپیچی آنان از فرمان موسی ( ع )

إنّا لن ندخل ابداً . .. فانها محرمه علیهم

جمله <فانها محرمه . ..>، تفریع بر نافرمانی آنان از دستور موسی(ع) است، نه اینکه متفرع بر نفرین او (فافرق بیننا ...) باشد.

4 _ سرگردانی قوم موسی ( ع ) در بیابان ، پیامد و کیفر فسق و سرپیچی آن از فرمان موسی ( ع )

إنّا لن ندخلها . .. یتیهون فی الارض

5 _ زمان سرپیچی قوم موسی ( ع ) از فرمان وی ، سرآغاز سرگردانی چهل ساله آنان و محرومیت از تسلط بر قدس

إنّا لن ندخلها . .. اربعین سنه یتیهون فی الارض

15 _ لجاجت قوم موسی در برابر فرمان های وی ، نشانه فسق آنان

إنّا لن ندخلها . .. فلاتأس علی القوم الفسقین

17 _ سرگردانی قوم موسی در سرزمینی به مساحت چهار فرسخ در مدت چهل سال ، تاوان نافرمانی آنان در برابر موسی ( ع )

ادخلوا الارض المقدسه . .. قال فانها محرمه علیهم اربعین سنه یتیهون فی الارض

از امام باقر(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: فلما ابوا ان یدخلوها حرمها اللّه علیهم فناهوا فی اربع فراسخ اربعین سنه . .. .

_______________________________

اختصاص منصوب به شیخ مفید، ص 265; تفسیر برهان، ج 1، ص 456، ح 1.

18 _ سرگردانی بنی اسرائیل در پی سرپیچی از فرمان موسی ( ع ) با چرخیدن زمین به هنگام سفر شبانه آنان و بازگردانده شدن به محل سکونت اولیه خویش

قال فانها محرمه علیهم اربعین سنه یتیهون فی الارض

از امام صادق(ع) در بیان کیفیت سرگردانی بنی اسرائیل روایت شده: . .. اذا کان العشاء و اخذوا فی الرحیل ... اذا ارتحلوا و استوت بهم الارض قال اللّه للارض دیری بهم فلایزالوا کذلک ... فاذا اصبحوا اذا ابنیتهم و منازلهم التی کانوا فیها بالامس ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 305، ح 74; نورالثقلین، ج 1، ص 608، ح 116.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 103 - 15

ص: 219

15 _ سرپیچی فرعون و درباریانش از پذیرش رسالت موسی ، پیامد آلودگی آنان به فساد و تبهکاری بود .

فظلموا بها فانظر کیف کان عقبه المفسدین

برداشت فوق بر این اساس است که عنوان <مفسدین> بر فرعونیان، اشاره به علت تکذیب داشته باشد. یعنی چون مردمی مفسد بودند، رسالت موسی را انکار کردند و آیات الهی را دروغ پنداشتند.

92- عصیان از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 72 - 1

1 _ حضرت نوح ( ع ) حجت را بر قومش تمام کرده و آنان بی هیچ دلیلی از او رو گردانیده و از پذیرش دعوتش سر باز می زدند .

فإن تولیتم فما سألتکم من أجر

این آیه ادامه آیه قبل است که برای بیان تحدی حضرت نوح (ع) و تمام کردن حجت خود بر قومش می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 43 - 1

1_ پسر نوح ، دعوت او را ( گرایش به توحید و . . . ) نپذیرفت و از سوار$ شدن بر کشتی امتناع کرد .

ی_بنیّ ارکب معنا و لاتکن مع الک_فرین. قال سأوی إلی جبل یعصمنی من الماء

شدن بر کشتی امتناع کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 21 - 1

1 - قوم نوح ، از فرمان های آن حضرت سرپیچی می کردند .

قال نوح ربّ إنّهم عصونی

93- عصیان از والدین مشرک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 8 - 2

2 - فرزندان ، موظف اند از تلاش والدین برای مشرک ساختن آنان ، سرپیچی کنند .

و إن ج_هداک لتشرک بی ما لیس لک به علم فلاتطعهما

94- عصیان از هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 220

11 - طه - 20 - 91 - 1

1 - بنی اسرائیل از پذیرش فرمان های هارون و توبه از گوساله پرستی ، سرباز زدند .

فاتّبعونی و أطیعوا أمری . .. قالوا لن نبرح علیه ع_کفین

<لن نبرح>; یعنی، <لانزال> (پایدار می مانیم) و <عاکف> به کسی گفته می شود که به چیزی توجه کرده و خود را به تعظیم آن وادار سازد (مفردات راغب).

95- عصیان اصحاب سبت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 13

13 _ مردم ایله ( گروهی از بنی اسرائیل ) ، مورد لعن حضرت داود ، به دلیل عصیان در برابر خدا درباره شنبه

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود

از امام باقر(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: اما داود فلعن اهل ایله لما اعتدوا فی سبتهم . .. .

_______________________________

تفسیر تبیان، ج 3، ص 609; نورالثقلین، ج 1، ص 661، ح 315.

96- عصیان اقوام پیشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 10 - 1،3

1 - فرعونیان و اقوام پیش از آنان و قوم لوط ، از فرمان های پیامبران خود سرپیچی کردند .

و جاء فرعون . .. فعصوا رسول ربّهم

3 - سرپیچی از فرمان های پیامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونیان و اقوام پیش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذه رابیه

97- عصیان اکثریت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 110 - 2

2_ عموم مردم با پیامبران مخالفت می کردند و از پذیرش دعوت ایشان سرباز می زدند .

حتّی إذا استیئس الرسل

چنان چه عده بسیاری از مردم ایمان می آوردند ، پیامبران مأیوس نمی شدند. بنابراین <استیئس الرسل> حاکی است که همه و یا اکثر مردم از پذیرش دعوت پیامبران امتناع می کردند. جمله <فنجی من نشاء> دلالت بر آن دارد که برخی ایمان آورده بودند.

ص: 221

98- عصیان اکثریت مسیحیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 16 - 20

20 - بسیاری از اهل کتاب ( یهود و نصارا ) ، فاسق و متمرداند .

و کثیر منهم ف_سقون

99- عصیان اکثریت یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 16 - 20

20 - بسیاری از اهل کتاب ( یهود و نصارا ) ، فاسق و متمرداند .

و کثیر منهم ف_سقون

100- عصیان امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 102 - 5

5 _ سرپیچی امت ها از پذیرش و انجام پاره ای از احکام ، دلیل سکوت خداوند از بیان آنها

لاتسئلوا عن اشیاء ان تبد لکم تسؤکم . .. قد سألها قوم من قبلکم ثم اصبحوا بها کفری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 3

3 - حق ستیزی و سرکشی در برابر پیامبران الهی ، خصیصه حاکم بر جوامع بشری در طول تاریخ

کلّ ما جاء أُمّه رسولها کذّبوه

101- عصیان امت های پیشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 286 - 27

27 _ امت های گذشته به علّت خطا و نسیان نسبت به تکالیف الهی ، مورد مؤاخذه و عقوبت قرار می گرفتند .

لا تؤاخذنا ان نسینا او اخطأنا و لا تحمل علینا اصراً کما حملته علی الّذین من قبلن

امیرالمؤمنین (ع): . .. و کانت الامم السالفه اذا نسوا ما ذکّروا به فتحت علیهم ابواب العذاب ... و اذا اخطأوا اخذوا بالخطأ و عوقبوا علیه ...

ص: 222

_______________________________

احتجاج طبرسی، ج 1، ص 328 ; نورالثقلین، ج 1، ص 306، ح 1227.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 8 - 1

1 - بسیاری از مردم آبادی ها و شهر ها در طول تاریخ ، از فرمان های خداوند و رسولان او ، سرباز زدند .

و کأیّن من قریه عتت عن أمر ربّها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 102 - 6

6 _ فسق و عصیانگری امت های گذشته ، ریشه وفادار نماندن آنان به پیمان ها و عهد های خویش با خداوند

و ما وجدنا لأکثرهم من عهد و إن وجدنا أکثرهم لفسقین

برداشت فوق بر اساس این احتمال است که جمله <إن وجدنا . .. > بیانگر علت وفا نکردن امتهای گذشته به پیمانهای خویش با پیامبران باشد.

102- عصیان انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 133 - 6

6 _ اگر جن و انس راه طاعت و یا عصیان پیشه کنند، هیچ سود و زیانی به خداوند نمی رساند.

و ربک الغنی ذو الرحمه

103- عصیان اهل ایله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 2

2 _ اکثریت ساکنان ایله به گناه صید ماهی در روز شنبه آلوده شدند .

إذ قالت أمه منهم لم تعظون قوماً

تعبیر از تجاوزگران با کلمه <قوما> می تواند گویای برداشت فوق باشد.

104- عصیان اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 49 - 31

31 _ بسیاری از اهل کتاب در عصر پیامبر ( ص ) ، مردمی شکننده حدود الهی و از زمره فاسقان

ص: 223

و إن کثیراً من الناس لفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 29 - 1

1 _ فرمان خدا به نبرد با اهل کتاب ، به دلیل عدم ایمان آنان به خدا و آخرت و عدم پرهیزشان از محرمات الهی و پایبند نبودن به دین حق

قتلوا الذین لا یؤمنون . .. من الذین أوتوا الکتب

105- عصیان اهل مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 2 - 3

3 - مردم مکه ، حرمت پیامبر ( ص ) را پاس نداشته ، به ساحت آن حضرت اسائه ادب می کردند .

و أنت حلّ به_ذا البلد

<حِلّ> نقطه مقابل <حرمت> است; اطلاق آن بر امور حلال، از باب توصیف به مصدر است(مصباح). حلال شمرده شدن پیامبر(ص)، به این معنا است که آن حضرت را از حقوق اجتماعی خود در مکه محروم کرده و او را همسان دیگر ساکنان مکه، گرامی نمی داشتند.

106- عصیان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 65 - 2

2 - گروهی از بنی اسرائیل حکم خداوند را پاس نداشتند و تعطیلی روز شنبه را شکستند .

و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 74 - 3

3 - قساوت قلب بنی اسرائیل ، نتیجه لجاجت ها ، بهانه جویی ها و عصیانگری های آنان بود .

قالوا أتتخذنا هزواً . .. ثم قست قلوبکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 83 - 24

24 - شکستن پیمان های الهی و تمرد از فرمان های خدا ، عادت روزمره بنی اسرائیل است .

و أنتم معرضون

برخی از مفسران برآنند که جمله <و أنتم معرضون> (شما ]از عهدها و پیمانها [رویگردان هستید) جمله معترضه است و اشاره به این معنا دارد که: بنی اسرائیل نه تنها پیمانهای یاد شده را شکستند بلکه رویه و عادت آنها چنین است که به عهدها

ص: 224

و پیمانها پایبند نیستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 12،13

12 - قوم موسی ، علی رغم اظهار پذیرش تورات و پیشمانشان بر گوش سپاری به فرمان های خدا و موسی ( ع ) ، تمرد کرده و عصیانگر شدند .

قالوا سمعنا و عصینا

13 - قوم موسی ، آشکارا و علنی و بدون هیچ پرده پوشی ، از فرمان های تورات و موسی ( ع ) سرپیچی کردند .

قالوا سمعنا و عصینا

بعید به نظر می رسد که قوم موسی در پاسخ به پیروی از فرمانهای خدا و موسی(ع) - خصوصاً با قرار گرفتن طور بر بالای سر ایشان - اظهار کنند که <ما نافرمانی می کنیم>. بنابراین <قالوا سمعنا و عصینا> بیان می دارد که اظهار اطاعت کردند و در عمل نافرمانی کردند، ولی از آن جا که نافرمانی اینان بسیار علنی و بدون پرده پوشی بوده، گویابه زبان آوردند که ما عصیان می کنیم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 211 - 1

1 _ تخلّف و انحراف بنی اسرائیل ، علی رغم ارائه آیات روشن و معجزات الهی به آنان

کم اتیناهم من ایه بیّنه و من یبدل نعمه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 249 - 11،14،15،32

11 _ کسانی که فقط یک کف از آب نهر نوشیدند ، از لشکر طرد نشدند ; گر چه منسوب به طالوت نیز نبودند .

فمن شرب منه فلیس منّی و من لم یطعمه فانّه منّی ألاّ من اغترف غرفهً بیده

کلمه <الاّ> استثنای از <فمن شرب> است; بنابراین لشکر طالوت به سه گروه تقسیم می شوند: نوشندگان، آنانکه نچشیدند و کسانی که تنها مُشتی از آب برگرفتند. حکم گروه اوّل و دوّم روشن است ; ولی گروه سوّم چون آب را چشیده اند، <منّی> صدق نمی کند و به دلیل اینکه سیراب نشده اند، <لیس منی> نیز صدق نمی کند.

14 _ بیشتر لشکریان طالوت علی رغم منع وی ، از آب نهر نوشیدند و در امتحان الهی موفق نشدند .

فشربوا منه الاّ قلیلا

15 _ عدم تغییر عزم طالوت در پیکار با متجاوزان ، علی رغم نافرمانی بیشتر لشکریان و طرد آنان از سوی وی

فشربوا منه الاّ قلیلا منهم فلمّا جاوَزَه

32 _ ناتوانان از همراهی با طالوت پس از گذشتن از نهر ، همانهایی بودند که یک کف ، آب نوشیدند .

الاّ من اغترف غرفه بیده . .. قالوا لا طاقه لنا

امام باقر (ع) درباره آیه مزبور فرمود: . .. قال الذین اغترفوا: <لا طاقه لنا الیوم بجالوت> ... .

_______________________________

کافی، ج 8، ص 316، ح 498; نورالثقلین، ج 1، ص 251، ح 996.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 225

4 - مائده - 5 - 13 - 15

15 _ بنی اسرائیل بخش مهمی از دستورات الهی را کنار گذاشته و بدان عمل نکردند .

و نسوا حظاً مما ذکروا به

بسیاری از مفسران بر آنند که نسیان در این آیه به معنای نادیده گرفتن است، چنانچه در <لسان العرب> آمده: <النسیان: الترک>. و مؤید این معنا مذمت خداوند از نسیان کنندگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 22 - 1

1 _ تأکید بنی اسرائیل بر کناره گیری از نبرد با زورگویان سرزمین مقدس ، علی رغم فرمان موسی ( ع )

قالوا یموسی ان فیها قوماً جبارین و إنّا لن ندخلها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 23 - 10،11

10 _ قوم موسی ( ع ) ، مردمی گستاخ و بی پروا در برابر خداوند

قال رجلان من الذین یخافون

<من الذین یخافون> می تواند اشاره به این باشد که قوم موسی(ع) به جهت نترسیدن از خداوند، فرمان موسی(ع) را اطاعت نکردند.

11 _ گستاخی و بی پروایی قوم موسی ( ع ) در برابر خداوند ، زمینه سرپیچی آنان از فرمان موسی ( ع ) ( ورود به سرزمین مقدس و مبارزه با جباران )

إنّا لن ندخلها . .. قال رجلان من الذین یخافون انعم اللّه علیهما ادخلوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 24 - 1،3،11

1 _ اصرار و تأکید بنی اسرائیل بر کناره گیری از پیکار با زورگویان سرزمین مقدس ، علی رغم فرمان موسی ( ع )

قالوا یموسی إنّا لن ندخلها ابداً

3 _ بی اعتنایی قوم موسی ( ع ) به فراخوانی یوشع و کالب برای یاری موسی ( ع ) در مبارزه با جباران

ادخلوا علیهم الباب . .. قالوا یموسی إنّا لن ندخلها

بنی اسرائیل پس از شنیدن سخنان یوشع و کالب، حضرت موسی(ع) را مخاطب قرار دادند تا بی اعتنایی و بی توجهی خود را به دعوت آن دو نفر اعلام کرده باشند.

11 _ بنی اسرائیل ، با اعلام کناره گیری از نبرد ، خواستار معجزه موسی ( ع ) و امداد خاص الهی برای فتح سرزمین مقدس

فاذهب انت و ربک فقتلا

امدادهای الهی و معجزات موسی(ع) برای نابودی فرعونیان در حضور بنی اسرائیل، می تواند مؤید این احتمال باشد که مراد از <اذهب . ..>، توقع و درخواست امداد خداوند و معجزه موسی(ع) برای نابودی جباران است، به گونه ای که نیاز به جهاد و مبارزه نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 25 - 3،10،12

ص: 226

3 _ شکایت موسی ( ع ) به پیشگاه پروردگار ، از تمرد بنی اسرائیل در مبارزه با جباران

قال رب انی لااملک الا نفسی و اخی

10 _ بنی اسرائیل ، قومی فاسق به خاطر لجاجت و تمردشان در برابر فرامین موسی ( ع )

و بین القوم الفسقین

12 _ تمرد و گناه بنی اسرائیل ، موجب نفرین موسی ( ع ) بر آنان

فافرق بیننا و بین القوم الفسقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 26 -

4،5،12،14،15،16،17،18

4 _ سرگردانی قوم موسی ( ع ) در بیابان ، پیامد و کیفر فسق و سرپیچی آن از فرمان موسی ( ع )

إنّا لن ندخلها . .. یتیهون فی الارض

5 _ زمان سرپیچی قوم موسی ( ع ) از فرمان وی ، سرآغاز سرگردانی چهل ساله آنان و محرومیت از تسلط بر قدس

إنّا لن ندخلها . .. اربعین سنه یتیهون فی الارض

12 _ پرهیز از تأسف و اندوه بر گناهکاران بنی اسرائیل ، فرمان خداوند به موسی ( ع )

فلاتأس علی القوم الفسقین

14 _ قوم موسی ، مردمانی فاسق و نافرمان

إنّا لن ندخلها . .. فلاتأس علی القوم الفسقین

15 _ لجاجت قوم موسی در برابر فرمان های وی ، نشانه فسق آنان

إنّا لن ندخلها . .. فلاتأس علی القوم الفسقین

16 _ رأفت و مهربانی موسی ( ع ) نسبت به قوم خود ، علی رغم نافرمانی و گناه آنان

فلاتأس علی القوم الفسقین

<فلاتأس> از ماده <اسی> به معنای حزن و اندوه است. بر حذر داشتن موسی(ع) از تأسف بر بنی اسرائیل، دلالت بر وقوع تأسف و یا انتظار وقوع آن دارد و در هر حال، نشانه عطوفت موسی(ع) نسبت به آنان است.

17 _ سرگردانی قوم موسی در سرزمینی به مساحت چهار فرسخ در مدت چهل سال ، تاوان نافرمانی آنان در برابر موسی ( ع )

ادخلوا الارض المقدسه . .. قال فانها محرمه علیهم اربعین سنه یتیهون فی الارض

از امام باقر(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: فلما ابوا ان یدخلوها حرمها اللّه علیهم فناهوا فی اربع فراسخ اربعین سنه . .. .

_______________________________

اختصاص منصوب به شیخ مفید، ص 265; تفسیر برهان، ج 1، ص 456، ح 1.

18 _ سرگردانی بنی اسرائیل در پی سرپیچی از فرمان موسی ( ع ) با چرخیدن زمین به هنگام سفر شبانه آنان و بازگردانده شدن به محل سکونت اولیه خویش

قال فانها محرمه علیهم اربعین سنه یتیهون فی الارض

از امام صادق(ع) در بیان کیفیت سرگردانی بنی اسرائیل روایت شده: . .. اذا کان العشاء و اخذوا فی الرحیل ... اذا ارتحلوا و استوت بهم الارض قال اللّه للارض دیری بهم فلایزالوا کذلک ... فاذا اصبحوا اذا ابنیتهم و منازلهم التی کانوا فیها بالامس ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 305، ح 74; نورالثقلین، ج 1، ص 608، ح 116.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 227

4 - مائده - 5 - 78 - 13

13 _ مردم ایله ( گروهی از بنی اسرائیل ) ، مورد لعن حضرت داود ، به دلیل عصیان در برابر خدا درباره شنبه

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود

از امام باقر(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: اما داود فلعن اهل ایله لما اعتدوا فی سبتهم . .. .

_______________________________

تفسیر تبیان، ج 3، ص 609; نورالثقلین، ج 1، ص 661، ح 315.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 79 - 7

7 _ بنی اسرائیل مردمانی آلوده به منکرات و گستاخ در برابر منهیات و محرمات دین

کانوا لایتناهون عن منکر فعلوه

بدان احتمال که <لایتناهون> به معنای <لاینتهون> باشد یعنی بنی اسرائیل دست از کار زشت بر نمی داشتند و به نهیبها و هشدارها ترتیب اثر نمی دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 80 - 16

16 _ جاودانگی عذاب بنی اسرائیل به خاطر عصیان گری ، تجاوزپیشگی ، ترک نهی از منکر ، و پذیرش ولایت کافران

ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون. کانوا لایتناهون ... و فی العذاب هم خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 160 - 27،29،30

27 _ قوم موسی با بهره گیری از خوراکی های ناپاک از دستور خداوند سرپیچی کردند .

کلوا من طیبت ما رزقنکم و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون

چنانچه اطلاق ستمگری بر قوم موسی (کانوا أنفسهم یظلمون) در ارتباط با جمله <کلوا من طیبت . .. > بیان شده باشد، مراد از ستمگری آنان، استفاده از خوراکیهای حرام و ناپاک است ; ولی چنانچه جمله <و ما ظلمونا و لکن ... > در ارتباط با نعمتهای متعددی باشد که در آیه مطرح شده، مراد از ستمگری ایشان، ناسپاسی در برابر آن نعمتهاست. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

29 _ قوم موسی با ناسپاسی و تخلف از دستورات خداوند هیچ زیانی را متوجه ساحت قدس او نکردند .

و ما ظلمونا

30 _ ناسپاسی قوم موسی و تمرد ایشان از فرمان های خدا ، ستمی بود که آنان بر خود روا داشتند .

و قطّعنهم . .. و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 4 - 4،5

4- هشدار خداوند به بنی اسرائیل به خاطر سرکشی و برتری طلبی بزرگ آنان

و قضینا إلی بنی إسرءیل . .. و لتعلنّ علوًّا کبیرًا

مراد از <لتعلنّ> به قرینه <لتفسدنّ فی الأرض> و نیز به قرینه آیه بعد _ که در آن عکس العمل خداوند با این عمل بنی

ص: 228

اسرائیل بیان شده است _ برتری طلبی است و نه برتری یافتن اجتماعی.

5- پیشگویی تورات درباره سرکشی بزرگ و برتری جویی حتمی بنی اسرائیل در زمین

و قضینا إلی بنی إسرءیل فی الکت_ب . .. و لتعلنّ علوًّا کبیرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 7 - 13

13- دومین هجوم نیرو های فاتح مسجدالاقصی بر بنی اسرائیل فسادگر و سرکش ، هجومی توفنده و ویرانگر

و لیتبّروا ما علوًّا تتبیرًا

<تتبیر> به معنای اهلاک است و آوردن مفعول مطلق (تتبیرا) _ که برای تأکید است _ إشعار به سختی هجوم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 91 - 1

1 - بنی اسرائیل از پذیرش فرمان های هارون و توبه از گوساله پرستی ، سرباز زدند .

فاتّبعونی و أطیعوا أمری . .. قالوا لن نبرح علیه ع_کفین

<لن نبرح>; یعنی، <لانزال> (پایدار می مانیم) و <عاکف> به کسی گفته می شود که به چیزی توجه کرده و خود را به تعظیم آن وادار سازد (مفردات راغب).

107- عصیان پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 43 - 1

1_ پسر نوح ، دعوت او را ( گرایش به توحید و . . . ) نپذیرفت و از سوار$ شدن بر کشتی امتناع کرد .

ی_بنیّ ارکب معنا و لاتکن مع الک_فرین. قال سأوی إلی جبل یعصمنی من الماء

شدن بر کشتی امتناع کرد.

108- عصیان جن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 12 - 16

16 - جنّیان ، موجوداتی مختار و توانمند بر سرپیچی از فرمان خداوند

و من یزغ منهم عن أمرنا نذقه

109- عصیان جنیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 229

5 - انعام - 6 - 133 - 6

6 _ اگر جن و انس راه طاعت و یا عصیان پیشه کنند، هیچ سود و زیانی به خداوند نمی رساند.

و ربک الغنی ذو الرحمه

110- عصیان جهنمیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 21 - 5

5 - بی باکی در برابر خدا و سرکشی در مقابل وحی ، ویژگی دوزخیان

لایستوی أصح_ب النار و . .. لو أنزلنا ه_ذا القرءان علی جبل لرأیته خ_شعًا

با استفاده از ارتباط این آیه و آیه قبل، و تعریضی که این آیه نسبت به تأثیرناپذیران از آیات وحی دارد، برداشت یاد شده به دست می آید.

111- عصیان حاکمان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 59 - 13

13_ تکبر ، سرکشی و لجاجت سران قوم عاد ، مایه انکار رسالت هود ( ع ) از سوی آنان و نپذیرفتن تعالیم او

و تلک عاد جحدوا بأی_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر کل جبار عنید

112- عصیان حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 20 - 5

5 _ حرمت روی برتافتن از حکم رسول خدا در نبرد با دشمنان دین

أطیعوا اللّه و رسوله و لا تولوا عنه و أنتم تسمعون

با توجه به اینکه آیات پیشین این بخش از سوره درباره جنگ و مبارزه با دشمنان دین است، مصداق مورد نظر از جمله <أطیعوا> و <لاتولوا عنه> روی برتافتن از فرمانهای آن حضرت در مبارزه و نبرد با دشمنان دین است.

113- عصیان حق ناپذیران مکّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 60 - 19

19- حق ناپذیران مکه در برابر انذار و بیم خداوند ، نه تنها تسلیم نشدند ; بلکه جز سرکشی و طغیان بیشتر ، چیزی بر آنها

ص: 230

افزوده نشد .

و نخوّفهم فما یزیدهم إلاّ طغی_نًا

هر چند ضمیر <هم> به <الناس> برمی گردد و شامل همه مردم می شود، ولی به قرینه و <و ما یزیدهم> می توان استفاده کرد که مرجع <هم> انسانهایی اند که اصل طغیان در وجودشان هست و با مواعظ الهی تشدید می شود.

114- عصیان حوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 36 - 2

2 - آدم ( ع ) و حوا با نافرمانی خداوند ، شایستگی خویش را برای سکونت در بهشت نخستین از دست دادند .

فأخرجهما مما کانا فیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 38 - 1

1 - خداوند ، پس از نافرمانی آدم ( ع ) و حوا ، از آنان خواست تا از بهشت خارج شوند .

قلنا اهبطوا منها

درباره دلیل تکرار جمله <قلنا اهبطوا> (آمدنش در این آیه و آیه 36) چند نظر ایراد شده است. نبودن واو و دیگر حروف عطف در آیه مورد بحث، این نظر را تقویت می کند که: <قلنا اهبطوا> در آیه فوق، تأکید جمله <قلنا اهبطوا> در آیه 36 است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 22 - 16،17

16 _ آدم و حوا، علی رغم هشدار شدید خداوند به دشمنی شیطان با آنان، سخنان وی را پذیرفتند.

فدلیهما بغرور فلما ذاقا الشجره

17 _ آدم و همسرش به سبب نادیده گرفتن نهی و هشدار خداوند، مورد توبیخ او قرار گرفتند.

و نادیهما ربهما ألم أنهکما . .. و أقل لکما إن الشیطن لکما عدو مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 23 - 11

11 _ نهایت تذلل و تضرع آدم و حوا در پیشگاه خدا، پس از توجه به خطای خویش

ربنا ظلمنا . .. لنکونن من الخسرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 24 - 10

10 _ عن أبی عبدالله(ع) (فی قصه آدم و حوا): . .. قال الله لهما: اهبطا من سماواتی إلی الأرض فإنه لا یجاورنی فی جنتی عاص و لا فی سماواتی ... .

ص: 231

از امام صادق(ع) (ضمن بیان داستان آدم و حوا) روایت شده است: خداوند به آدم و حوا فرمود: از آسمانهای من به زمین پائین روید ; زیرا گنهکار نه در بهشت و نه در آسمانهایم در حریم من قرار نمی گیرد . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 121 - 1

1 - آدم و حوا ( ع ) ، با وسوسه شیطان از درخت ممنوع شده تناول کردند .

فوسوس إلیه الشیط_ن . .. فأکلا منها

115- عصیان در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 41 - 12

12 _ مسلمانان دارای زمینه هایی برای تخلف از دستور خمس و رساندنش به صاحبان آن

و اعلموا أنما غنمتم من شیء . .. إن کنتم ءامنتم

از اینکه پرداخت خمس نشانه ایمان به خدا و آیات او دانسته شده و به این وسیله مورد تأکید قرار گرفته، برداشت فوق به دست می آید.

116- عصیان شیاطین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 82 - 9

9- امکان تمرد و سرپیچی شیاطین از فرمان های خداوند و نیاز فرمان بری آنها به نظارت و مراقبت الهی

و کنّا لهم ح_فظین

این که خداوند مراقبت همیشگی خود را نسبت به شیاطین یادآور می شود، می رساند که آنان موجوداتی سرکش اند و نیاز به مراقبت دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 7 - 3،5

3 - شیطان ها ، موجوداتی متمرد از فرمان خدا و به دور از هرگونه خیر و نیکی اند .

من کلّ شیط_ن مارد

<مارد>; یعنی، کسی که در وجودش اطاعت و فرمانبری و خیر و نیکی نباشد. ازاین رو به درخت بی برگ (که برگ های آن ریخته باشد) گفته می شود: <شجر أمرد>.

5 - شیطان های متمرد و به دور از خیر ، متعدد و بسیاراند .

من کلّ شیط_ن مارد

ص: 232

117- عصیان شیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 44 - 6

6- شیطان ، موجودی بسیار نافرمان در برابر خداوند و ناسپاس و قدرناشناس دربرابر نعمت ها و رحمت واسعه او است .

إنّ الشیط_ن کان للرحمن عصیًّا

<عصیّ> برای مبالغه به کار می رود (مصباح).

118- عصیان ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 14 - 2

2- خداوند از جبهه مظلومانِ حق طلب در برابر سرکشی ظالمان حق ستیز ، دفاع و حمایت می کند .

و قال الذین کفروا . .. لنخرجنّکم من أرضنا... فأوحی إلیهم ربّهم لنهلکنّ الظ_لمین

119- عصیان علمای یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 41 - 27

27 _ عدم پایبندی سران و عالمان یهود به احکام تورات

یحرفون الکلم من بعد مواضعه

120- عصیان فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 49 - 26

26 _ فاسقان ، رویگردان از احکام الهی و بی اعتنا به داوری های پیامبر ( ص )

فان تولوا . .. و إن کثیراً من الناس لفسقون

121- عصیان فرزندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 27 - 5

5 - به وجود آمدن فرزندان کافر و تبه کار در جامعه ، فلسفه نفرین نوح ( ع ) علیه قوم کافر و گمراه گر خویش

و لایلدوا إلاّ فاجرًا کفّارًا

ص: 233

122- عصیان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 103 - 15

15 _ سرپیچی فرعون و درباریانش از پذیرش رسالت موسی ، پیامد آلودگی آنان به فساد و تبهکاری بود .

فظلموا بها فانظر کیف کان عقبه المفسدین

برداشت فوق بر این اساس است که عنوان <مفسدین> بر فرعونیان، اشاره به علت تکذیب داشته باشد. یعنی چون مردمی مفسد بودند، رسالت موسی را انکار کردند و آیات الهی را دروغ پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 91 - 1،4،8

1 _ خداوند ، فرعون را به خاطر نافرمانی ها و فسادانگیزیهایش تا لحظه مرگ ، مورد ملامت و سرزنش قرار داد .

حتی إذا أدرکه الغرق قال ءامنت أنه لا إله إلا الذی . .. ءالئن

4 _ فرعون ، تا لحظه مرگ نسبت به اوامر و دستور های خداوند ، عاصی و نافرمان بود .

ءالئن و قد عصیت قبل

8 _ از امام صادق ( ع ) روایت شده است که فرمود : < . . . قال [ جبرئیل ] یا محمد لما أغرق اللّه فرعون < قال آمنت أنه لا اله إلا الذی آمنت به بنواسرائیل و أنا من المسلمین > فأخذت حمأه فوضعت ها فی فیه ثم قلت له : < آلئن و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین > و عملت ذلک من غیر أمر اللّه خفت أن تلحقه الرحمه من اللّه عز و جل و یعذبنی اللّه علی ما فعلت فلما کان الآن و أمرنی اللّه عزّ و جل أن اؤدی إلیک ما قلته أنا لفرعون امنت و علمت أن ذلک کان للّه تعالی رضاً . . . ;

. .. جبرئیل گفت: ای محمد! هنگامی که خدا فرعون را غرق کرد، فرعون گفت: ایمان آوردم که خدایی نیست به جز خدایی که بنی اسرائیل به او ایمان دارند و من از تسلیم شدگانم. پس من قطعه ای از لجن برداشتم و در دهان او گذاشتم و گفتم اکنون؟! در حالی که قبلا عصیان کردی و از مفسدان بودی. و این کار را بدون فرمان خدا انجام دادم ; ترسیدم رحمت خدا به او برسد و خدا مرا برای این کار عذاب کند. پس چون این لحظه فرارسید و خداوند فرمان داد آنچه را من به فرعون گفتم به شما برسانم، ایمن شدم و دانستم که آن کار مورد رضای خدا بوده است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 24 - 1

1 - فرعون ، مردی طغیان گر و سرکش در برابر خداوند بود .

اذهب إلی فرعون إنّه طغی

مراد از <طغیان فرعون> به قرینه رسالت موسی(ع)، سرکشی او در برابر خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 16 - 1

1 - عصیان و سرپیچی فرعون ، در برابر دعوت رسول الهی ( موسی ( ع ) )

فعصی فرعون الرسول

ص: 234

123- عصیان فرعونیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 103 - 15

15 _ سرپیچی فرعون و درباریانش از پذیرش رسالت موسی ، پیامد آلودگی آنان به فساد و تبهکاری بود .

فظلموا بها فانظر کیف کان عقبه المفسدین

برداشت فوق بر این اساس است که عنوان <مفسدین> بر فرعونیان، اشاره به علت تکذیب داشته باشد. یعنی چون مردمی مفسد بودند، رسالت موسی را انکار کردند و آیات الهی را دروغ پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 10 - 1،3

1 - فرعونیان و اقوام پیش از آنان و قوم لوط ، از فرمان های پیامبران خود سرپیچی کردند .

و جاء فرعون . .. فعصوا رسول ربّهم

3 - سرپیچی از فرمان های پیامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونیان و اقوام پیش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذه رابیه

124- عصیان قابیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 27 - 33

33 _ هابیل و قابیل ، مأمور به قربانی کردن برای خدا در پی مخالفت قابیل در مورد فرمان خدا به انتصاب هابیل به وصایت حضرت آدم ( ع ) و دریافت اسم اعظم خداوند

اذ قربا قرباناً

از امام صادق(ع) روایت شده: . .. ان اللّه تبارک و تعالی اوحی الی آدم ان یدفع الوصیه و اسم اللّه الاعظم الی هابیل و کان قابیل اکبر منه فبلغ ذلک قابیل فغضب فقال: انا اولی بالکرامه و الوصیه فامرهما ان یقربا قرباناً بوحی من اللّه الیه ففعلا ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 312، ح 83; نورالثقلین، ج 1، ص 610، ح 125.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 30 - 10

10 _ بی اعتنایی قابیل به هشدار ها و اندرز های برادرش هابیل

انی اخاف اللّه رب العلمین انی ارید . .. فطوعت له نفسه قتل اخیه فقتله

ص: 235

125- عصیان قوم ابراهیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 80 - 1

1 _ قوم ابراهیم به جای تسلیم در برابر توحید مستدل او، به احتجاج با او پرداختند.

و ما أنا من المشرکین. و حاجه قومه

126- عصیان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 68 - 2،3،4

2_ قوم ثمود ، ربوبیت خداوند را انکار کردند و از فرمانش سرپیچی نمودند .

ألا إن ثمودا کفروا ربهم

چون <ربهم> بدون واسطه حرف <باء> مفعول برای <کفروا> قرار گرفته است، می توان گفت در <کفروا> معنای عصیان و نافرمانی اشراب شده است; یعنی: عصوا ربهم کافرین به.

3_ سرپیچی قوم ثمود از فرمان های خداوند ، موجب گرفتاری آنان به عذاب استیصال شد .

کأن لم یغنوا فیها ألا إن ثمودا کفروا ربهم

4_ قوم ثمود بر اثر نافرمانی خداوند ، سزاوار هلاکت و دوری از رحمت الهی شدند .

ألا بُعدًا لثمود

توضیحِ کلمه <بُعداً> در آیه 60 ذیل برداشت شماره 5 آورده شد.

127- عصیان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 59 - 5

5_ اکثریت قاطع قوم عاد ، با رسولان الهی مخالفت کرده و از پذیرش رسالت و پیام های آنان سرپیچی کردند .

و تلک عاد . .. و عصوا رسله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 60 - 2،5

2_ قوم عاد ، ربوبیت خدا را انکار کرده و از فرمانش سرپیچی کردند .

ألا إن عادًا کفروا ربهم

چون <ربهم> بدون واسطه حرف <باء> مفعول برای <کفروا> قرار گرفته است ، می توان گفت: در <کفروا> معنای عصیان و نافرمانی اشراب شده است; یعنی: عصوا ربهم کافرین به.

5_ قوم عاد ، بر اثر کفر و نافرمانی خدا و پیامبران ، سزاوار هلاکت و دوری از رحمت الهی شدند .

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

<بُعداً> (هلاک گشتن یا دور شدن) مفعول مطلق برای فعل محذوف (لیبعد) است: ألا لیبعد قوم عاد بعداً. و از آن جا که قوم

ص: 236

عاد به هلاکت رسیدند و از رحمت او محروم شدند می توان گفت، مرادْ عذاب در آخرت و دوری از رحمت او در آن سراست و نیز محتمل است <ألا بُعدًا ...> _ چنان چه زمخشری گفته _ بیانگر استحقاق دوری و هلاکت باشد; یعنی، [قوم عاد هلاک گشتند و از رحمت او محروم شدند ]بدانید آنان مستحق آن کیفر و سزاور چنین عقوبتی بودند.

128- عصیان قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 83 - 1

1 _ خداوند قوم لوط را به سبب مخالفتشان با لوط و استمرارشان بر عمل شنیع لواط به هلاکت رساند .

فانجینه و أهله إلا امرأته کانت من الغبرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 10 - 1،3

1 - فرعونیان و اقوام پیش از آنان و قوم لوط ، از فرمان های پیامبران خود سرپیچی کردند .

و جاء فرعون . .. فعصوا رسول ربّهم

3 - سرپیچی از فرمان های پیامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونیان و اقوام پیش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذه رابیه

129- عصیان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 72 - 1

1 _ حضرت نوح ( ع ) حجت را بر قومش تمام کرده و آنان بی هیچ دلیلی از او رو گردانیده و از پذیرش دعوتش سر باز می زدند .

فإن تولیتم فما سألتکم من أجر

این آیه ادامه آیه قبل است که برای بیان تحدی حضرت نوح (ع) و تمام کردن حجت خود بر قومش می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 21 - 1،3

1 - قوم نوح ، از فرمان های آن حضرت سرپیچی می کردند .

قال نوح ربّ إنّهم عصونی

3 - قوم نوح ، مردمی عصیانگر و حق ناپذیر

قال نوح ربّ إنّهم عصونی

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که شکوائیه نوح(ع) از عصیان قوم خود، پس از دعوت و موعظه طولانی آنان بوده است.

ص: 237

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 27 - 6

6 - قوم نوح ، مردمی کافر و تبه کار بودند

و لایلدوا إلاّ فاجرًا کفّارًا

تداوم حیات قوم نوح، موجب تولد فرزندان کافر و تبه کاری می شد. از این نکته استفاده می شود که خود آنان نیز چنین بودند.

130- عصیان کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 4 - 3

3 _ رویگردانی و تأثیرناپذیری کافران از هر گونه معجزه الهی

و ما تأتیهم من ءایه من ءایت ربهم إلا کانوا عنها معرضین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 58 - 11

11 _ دلداری خداوند به پیامبر ( ص ) در برابر مخالفت ها و نافرمانی های کافران

و کفی به بذنوب عباده خبیرًا

یادآوری آگاهی همه جانبه خداوند بر گناهان بندگان، می تواند برای دلداری به پیامبر(ص) باشد; چنان که می تواند تهدیدی برای کافران ستیزه جو نیز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 43 - 3

3 - فراخوانده شدن کافران و مشرکان به سجده و خضوع در برابر خداوند در دنیا و امتناع آنان از این کار

و قد کانوا یدعون إلی السجود و هم س_لمون

131- عصیان کافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 2 - 2

2 - سرکشی ، تکبر ، ستیزه جویی و حق ناپذیری ، از اوصاف کافران صدراسلام

بل الذین کفروا فی عزّه و شقاق

ص: 238

132- عصیان کافران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 77 - 2

2 _ کافران قوم ثمود با پی کردن ناقه صالح ، فرمان خداوند را سرپیچی کردند و مردمی متجاوز شناخته شدند .

فعقروا الناقه و عتوا عن أمر ربهم

مراد از <أمر ربهم> همان است که در آیه 73 مطرح شده بود یعنی: زیان نرساندن به ناقه و آزادگذاری آن برای چریدن.

133- عصیان مجاهدان احد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 14

14 _ حلم خداوند در برابر نافرمانی و لغزش پیکارگران احد ( پشت کردن به میدان کارزار )

انّ الّذین تولّوا . . انّ اللّه غفور حلیم

134- عصیان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 60 - 7

7 _ مشرکان صدراسلام ، به دلیل این که پیامبر ( ص ) آنان را به سجده در برابر خدای رحمان فرمان داد ، از سجده امتناع کردند .

قالوا و ما الرحم_ن أنسجد لما تأمرنا

برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که <ما> در <لما تأمرنا> مصدریه و <لام> تعلیلیه باشد; یعنی، آیا به خاطر فرمان تو ما سجده کنیم؟ هرگز چنین نخواهیم کرد! گفتنی است همزه در <أنسجد> استفهامیه و برای انکار و امتناع است.

135- عصیان مردم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 49 - 30

30 _ توجه رهبران دینی به پلیدی و ناپاکی گروه بسیاری از مردم ، مانع حزن و اندوه آنان بر سرپیچی برخی از مردم از دین و احکام آن

فان تولوا . .. و إن کثیراً من الناس لفسقون

چنانچه هدف از جمله <فاعلم . ..>، بازداری زاید پیامبر(ص) از حزن و اندوه باشد، می توان جمله <ان کثیراً> را بیانگر علت آن دانست ; یعنی ای پیامبر(ص) بسیاری از مردم فاسقند و خداوند هدایت آنان را اراده نکرده است. بنابراین بر رویگردانی آنان از دین و احکام آن محزون مباش.

ص: 239

136- عصیان مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 11

11 - نافرمانی مسلمانان و نادیده گرفتن حرمت آمیزش در شب های رمضان ، از زمینه های نسخ آن حکم بود .

أحل لکم . .. علم اللّه أنکم کنتم تختانون أنفسکم فتاب علیکم و عفا عنکم

جمله <علم اللّه . ..> نیز همانند <هن لباس لکم ...> بیان حکمت و دلیل جعل حلیت آمیزش در شبهای ماه رمضان (أحل لکم ...) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 81 - 5

5 _ اِخبار غیبی خدای تعالی از برنامه های توطئه آمیز و مخفیانه مسلمانان متخلف

فاذا برزوا من عندک بیّت طائفه منهم غیر الذی تقول

137- عصیان مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 7

7 - بسیاری از مسلمانان صدر اسلام به حرمت آمیزش در شب های ماه رمضان اعتنا نکرده و نافرمانی می کردند .

علم اللّه أنکم کنتم تختانون أنفسکم

بدیهی است که همه مسلمانان مرتکب خلاف نشدند. بنابراین، مخاطب قرار دادن همه آنان با جمله <کنتم تختانون ...> گویای این است که تعداد متخلفان اندک نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 64 - 7

7 _ گروهی از مسلمانان صدر اسلام از پیروی پیامبر ( ص ) سرپیچی می کردند .

و من اتبعک من المؤمنین

برداشت فوق مبتنی بر این است که <من> در <من المؤمنین> برای تبعیض باشد. بر این مبنا مراد از <المؤمنین> مدعیان ایمان است که شامل مؤمنان واقعی و غیر واقعی خواهد شد.

138- عصیان مسیحیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 67 - 8

8 _ یهود و نصارا ، منحرف از حق ، عصیانگر در برابر خدا و مشرک

ص: 240

و لکن کان حنیفاً مسلماً و ما کان من المشرکین

بنابراینکه جمله <و لکن کان . .. >، تعریضی به یهودیان و نصارا باشد.

139- عصیان مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 61 - 15

15- دلداری به پیامبر ( ص ) در مورد معارضه مشرکان با تعالیم قرآن ، از طریق بیان نمونه های تاریخی تمرّد از فرمان خداوند

و إذ قلنا للمل_ئکه . .. إلاّ إبلیس قال ءأسجد لمن خلقت طینًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 43 - 3

3 - فراخوانده شدن کافران و مشرکان به سجده و خضوع در برابر خداوند در دنیا و امتناع آنان از این کار

و قد کانوا یدعون إلی السجود و هم س_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بینه - 98 - 2 - 14

14 - پیامبر ( ص ) و قرآن ، برهانی روشن بر لزوم دست کشیدن اهل کتاب و مشرکان از کفر و شرک خویش

حتّی تأتیهم البیّنه . رسول من اللّه یتلوا صحفًا مطهّره

140- عصیان مشرکان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 43 - 1

1 _ برخی از مشرکان با اینکه از نزدیک ، ناظر اعمال و رفتار پیامبر اکرم ( ص ) بودند ، از تبعیت او سر باز زده ، تکذیبش می کردند .

و منهم من ینظر إلیک . .. و لو کانوا لا یبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 60 - 2،7

2 _ مشرکان صدراسلام ، از سجده در برابر خدای رحمان ، امتناع می کردند .

و إذا قیل لهم اسجدوا للرحم_ن قالوا و ما الرحم_ن

7 _ مشرکان صدراسلام ، به دلیل این که پیامبر ( ص ) آنان را به سجده در برابر خدای رحمان فرمان داد ، از سجده امتناع کردند .

قالوا و ما الرحم_ن أنسجد لما تأمرنا

ص: 241

برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که <ما> در <لما تأمرنا> مصدریه و <لام> تعلیلیه باشد; یعنی، آیا به خاطر فرمان تو ما سجده کنیم؟ هرگز چنین نخواهیم کرد! گفتنی است همزه در <أنسجد> استفهامیه و برای انکار و امتناع است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 8 - 2،3

2 - سرپیچی مشرکان صدراسلام ، از پذیرش دعوت پیامبر ( ص ) و ایمان آوردن به یگانگی خداوند

و ما لکم لاتؤمنون باللّه و الرسول یدعوکم لتؤمنوا بربّکم

خطاب در آیه شریفه، متوجه کافران شرک پیشه صدراسلام است.

3 - نکوهش مشرکان صدراسلام از سوی خداوند ، به خاطر موضع گیری مخالفت آمیزشان در برابر دعوت پیامبر ( ص ) و سرباز زدن از پذیرش ایمان به خدا

و ما لکم لاتؤمنون باللّه و الرسول یدعوکم لتؤمنوا بربّکم

141- عصیان مشرکان مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بینه - 98 - 1 - 6

6 - اهل کتاب و مشرکانی که اسلام را نپذیرفتند ، کسانی بودند که از پذیرش هر برهان روشنی سرباز می زدند .

لم یکن . .. منفکّین حتّی تأتیهم البیّنه

در برداشت یاد شده، <منفکّین> به معنای <منفکّین عن الکفر> دانسته شده است. <تأتیهم البیّنه> _ به تقدیر <أن> مصدریه _ با <اتیان البیّنه> مرادف است و عبارت <حتّی اتیان البیّنه> را می توان به معنای <حتّی وقت اتیان البیّنه> یا <حتّی باتیان البیّنه> دانست. در این صورت، تقدیر کلام چنین می شود: <لم یکن ... منفکّین فی وقت من الأوقات حتّی وقت اتیان البیّنه> یا <لم یکن ... منفکّین بأیّ طریق حتّی باتیان البیّنه>.

142- عصیان مکذبان انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 98 - 13

13 _ تکذیب کنندگان پیامبران ، مردمی مستکبر و سرکش بوده اند .

عذاب الخزی

<خزی> به معنای خواری و ذلت است، اضافه <عذاب> به <خزی> از باب اضافه موصوف به صفت می باشد. توصیف عذاب به خزی می تواند اشاره به این حقیقت باشد که خداوند، عذاب استیصال را در ازای وضعیت روحی و عملکرد عذاب شوندگان، مقرر کرده است و چون تکذیب گران پیامبران، مردمانی مستکبر و سرکش بودند، خداوند آنان را گرفتار عذابی کرد که آنان را بشکند و به ذلت بکشاند.

ص: 242

143- عصیان مکذبان قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 48 - 1

1 - سرپیچی تکذیب گران روز جزا ، از فرمان رکوع و فروتنی در مقابل خداوند

و إذا قیل لهم ارکعوا لایرکعون

144- عصیان منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 4

4 _ بی اعتنایی منافقان به دعوت پیامبر ( ص ) و یا برخی مسلمانان ، برای حضور در پیکار علیه کافران

و قیل لهم تعالوا قاتلوا فی سبیل اللّه او ادفعوا

مراد از منافقان در برداشت فوق، کسانی هستند که نفاق آنان پس از دعوت برای نبرد و نپذیرفتن آن مشخّص شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 47 - 6،7

6 - نافرمانی و روی گردانی از خدا و رسول او و برخلاف قول و قرار خود عمل کردن ، از نشانه های نفاق و اوصاف منافقان است .

و یقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ یتولّی فریق منهم من بعد ذلک

7 - آن دسته از منافقانی که پس از اظهار ایمان و فرمان بری ، از خدا و رسول او ، روی برتافته و نافرمانی کردند ، ایمان نداشتند .

و یقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ یتولّی فریق منهم من بعد ذلک و ما أُول_ئک بالمؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 20 - 2

2 - دشمنی منافقان و مخالفت و نافرمانی آنان با خدا و پیامبراکرم ( ص )

إنّ الذین یحادّون اللّه و رسوله

از ارتباط آیه شریفه با آیات قبل، به دست می آید که مراد از <الذین یحادّون> و یا یکی از مصادیق مورد نظر آن، منافقان می باشد.

145- عصیان منافقان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 47 - 5

5 - دسته ای از منافقان صدراسلام ، علی رغم اظهارات أکیدشان مبنی بر فرمان بری ایمان داشتن به خدا و رسول او ، از ایشان روی برتافته و نافرمانی کردند .

ص: 243

و یقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ یتولّی فریق منهم من بعد ذلک

146- عصیان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 15 - 3

3 - هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت به لغزش و نافرمانی کردن به خاطر دلبستگی و وابستگی به مال و فرزند

إنّما أمولکم و أول_دکم فتنه

147- عصیان نسل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 27 - 13

13 - < عن صالح بن میثم قال : قلت لأبی جعفر ( ع ) : ما کان علم نوح ( ع ) حین دعا قومه إنّهم لایلدوا إلاّ فاجرًا کفارًا فقال : أما سمعتَ قولَ اللّه لنوح : < إنّه لن یؤمن من قومک إلاّ من قد آمن > ;

صالح بن میثم گوید: به امام باقر(ع) عرض کردم: نوح(ع) هنگامی که قوم خود را دعوت می کرد از کجا آگاه بود که اولاد آن قوم، غیر از بدکار و کافر به دنیا نمی آیند; امام فرمود: آیا سخن خداوند را به نوح نشنیده ای که فرمود: (إنّه لن یؤمن من قومک إلاّ من قد آمن)>.

148- عصیان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 57 - 13

13 - قوم موسی در برابر نعمت های الهی ، مردمی ناسپاس بودند .

ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون

برداشت فوق مبتنی بر این است که جمله <ما ظلمونا و لکن . ..> در ارتباط با فرازهایی که بیانگر نعمتهای الهی است، لحاظ شود.

149- عصیان و استکبار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 132 - 4

4 _ رباخواری ، عصیان و طغیان بر خدا و رسول ( ص ) است .

لا تأکلوا الرّبوآ . .. و اطیعوا اللّه و الرّسول

ص: 244

150- عصیان یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 67 - 8

8 _ یهود و نصارا ، منحرف از حق ، عصیانگر در برابر خدا و مشرک

و لکن کان حنیفاً مسلماً و ما کان من المشرکین

بنابراینکه جمله <و لکن کان . .. >، تعریضی به یهودیان و نصارا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 12

12 _ عصیان یهود و تعدّی و تجاوز مستمر آنان ، موجب ذلت ، درماندگی و گرفتاری آنان به غضب الهی

ضربت علیهم الذّلّه . .. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون

بنابر اینکه <ذلک بما عصوا>، اشاره به ذلّت و . .. باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 46 - 5

5 _ نافرمانی آگاهانه پس از دریافت و شنیدن سخنان پیامبر ( ص ) ، عکس العمل یهود در برابر آن حضرت

من الذیین هادوا . .. و یقولون سمعنا و عصینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 44 - 5

5 _ تسلیم نبودن یهود در برابر خدا ، دلیل رویگردانی آنان از احکام تورات

ثم یتولون من بعد ذلک . .. یحکم بها النبیون الذین اسلموا

<الذین اسلموا> بیان علتی است برای <یحکم بها النبیون> یعنی انبیا چون تسلیم خدا بودند، بر اساس تورات حکم می کردند. بیان این حقیقت پس از <ثم یتولون من بعد ذلک>، اشاره به ریشه تمرد یهودیان عصر پیامبر(ص) از احکام تورات دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 45 - 8

8 _ گروهی از یهودیان ، رویگردان از پذیرش قانون قصاص و برابری آن نسبت به تمامی یهودیان

و کیف یحکمونک و عندهم التوریه . .. و کتبنا علیهم فیها ان النفس بالنفس

مطرح ساختن قانون قصاص پس از بیان اعراض یهود از حکم تورات، حاکی از آن است که احکامی که آنان نپذیرفتند، قانون قصاص و برابری آن نسبت به همه افراد بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 245

6 - انفال - 8 - 59 - 6

6 _ پندار غلبه بر خدا با کفرورزی و تمرّد از دستورات او و شکستن پیمان های پیامبر ( ص ) ، پندار یهودیان کفرپیشه و اندیشه ای ناصواب

و لایحسبن الذین کفروا سبقوا

چنانچه در آیه 56 گذشت، مشهور مفسران برآنند که مراد از نقض کنندگان پیمان در این بخش از آیات، یهودیان هستند. بنابراین یهودیان مصداق مورد نظر از <الذین کفروا> هستند.

151- عصیان یهود ایله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 163 - 2،16

2 _ یهودیان ساکن در آبادی ایله واقع در ساحل دریای سرخ ، حکم تعطیلی روز شنبه را با ماهیگیری در آن روز نقص می کردند .

و سئلهم عن القریه التی کانت حاضره البحر إذ یعدون . .. إذ تأتیهم حیتانهم

<ال> در <البحر> عهد ذهنی است و چنانچه مفسران گفته اند اشاره به دریای سرخ دارد. مراد از <القریه>، بنابر آنچه میان اهل تفسیر معروف است، آبادی ایله (شهری بین شام و مصر) می باشد.

16 _ خداوند یهودیان ایله را به آزمونی مبتلا کرد که عدم موفقیّت در آن ، ایشان را به انحراف و تمرد همیشگی می کشانید .

کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون

برداشت فوق بر این اساس است که <ما> در <بما کانوا> موصول اسمی باشد ; یعنی: <بالذی کانوا یفسقون به>. (به چیزی آنان را آزمودیم که موجب فسق ایشان می شد). بدیهی است تحقق این معنا ناشی از شکست آنان در آزمون خواهد بود.

152- عوامل ترس از عصیان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 60 - 3

3- احاطه کامل خداوند بر انسان ، مقتضی ترس از نافرمانی اوست .

و ما نرسل بالأی_ت إلاّ تخویفًا . .. إن ربّک أحاط بالناس ... و نخوّفهم

153- عوامل عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 9

9 _ حسادت و تجاوز ، عامل مخالفت اهل کتاب ( یهود و نصارا ) با دین مورد پذیرش خدا

و ما اختلف الذین اوتوا الکتاب . .. بغیاً بینهم

ص: 246

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 14 - 3

3 _ تجاوز از حدود الهی ، نافرمانی خدا و رسول است .

و من یعص اللّه و رسوله و یتعدّ حدوده

برداشت فوق بر این اساس است که عطف جمله <یتعدّ حدوده> بر جمله <یعص اللّه و رسوله>، عطف تفسیری باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 103 - 15

15 _ سرپیچی فرعون و درباریانش از پذیرش رسالت موسی ، پیامد آلودگی آنان به فساد و تبهکاری بود .

فظلموا بها فانظر کیف کان عقبه المفسدین

برداشت فوق بر این اساس است که عنوان <مفسدین> بر فرعونیان، اشاره به علت تکذیب داشته باشد. یعنی چون مردمی مفسد بودند، رسالت موسی را انکار کردند و آیات الهی را دروغ پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 47 - 5

5 - بی توجهی به روز قیامت و غفلت از پایان یافتن فرصت انجام تکالیف ، عامل اساسی در ترک دستورات الهی است .

استجیبوا لربّکم من قبل أن یأتی یوم لامردّ له

ذکر <من قبل أن یأتی> می تواند اشاره به آن داشته باشد که انسان ها، چنانچه به روز قیامت توجه کنند به اجابت دعوت الهی روی خواهند آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 21 - 8

8 - نیندیشیدن در آیات وحی ، عامل بی باکی در برابر خدا و تأثیرناپذیری از قرآن

لو أنزلنا ه_ذا القرءان علی جبل لرأیته خ_شعًا . .. و تلک الأمث_ل ...لعلّهم یتفکّر

154- عوامل عصیان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 36 - 1

1 - شیطان با ترغیب آدم ( ع ) و حوا به بهره گیری از شجره منهیه ، آنان را به لغزش و نافرمانی خداوند کشانید .

فأزلّهما الشیطن عنها

<ازلال> (مصدر ازلّ) به معنای: لغزانیدن و به گناه واداشتن است. ضمیر در <عنها> می تواند به <الجنه> برگردد; یعنی، شیطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نیز می تواند به <الشجره> برگردد; یعنی، شیطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار کرد، گناهی که سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومین احتمال است.

ص: 247

155- عوامل عصیان ابلیس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 34 - 9

9 - تکبر و خود بزرگ بینی ابلیس ، مایه امتناع او از سجده بر آدم ( ع ) شد .

فسجدوا إلا إبلیس أبی و استکبر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 12 - 6

6 _ تکبّر و خود برتربینی ابلیس، عامل تمرد وی از اطاعت فرمان خداوند (سجده بر آدم(ع))

قال أنا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 33 - 6

6- تکبر ناشی از احساس برتری نژادی ، عامل اصلی تمرد ابلیس از سجده بر آدم ( ع )

قال لم أکن لأسجد لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 61 - 11

11- خودبرتربینی ابلیس و پست تر و کم ارزش تر دیدن جنس آدم ( ع ) ، ریشه عصیان و نافرمانی وی از فرمان خداوند بر سجده بر آدم ( ع )

و إذ قلنا للمل_ئکه اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبلیس قال ءأسجد لمن خلقت طینًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 74 - 6

6 - تکبر و خودبرتربینی ابلیس ، سبب سرپیچی وی از فرمان سجده بر آدم

فسجد المل_ئکه . .. إلاّ إبلیس استکبر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 75 - 8

8 - پرس و جوی خداوند از ابلیس ، درباره تأثیر دو عامل خودبرتربینی و عالی رتبگی وی در تمردش از سجده بر آدم ( ع )

قال ی_إبلیس ما منعک أن تسجد . .. أستکبرت أم کنت من العالین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 76 - 1،13

1 - ابلیس در پاسخ خداوند ، مهتری و برتری خود بر آدم را ، دلیل تمردش از فرمان سجده بر آدم ( ع ) بیان کرد .

ص: 248

قال ی_إبلیس ما منعک أن تسجد . .. أستکبرت أم کنت من العالین . قال أنا خیر منه

13 - تکبر و خودبرتربینی ابلیس ، عامل سرپیچی وی از سجده بر آدم بود ; نه مهتری و بلندمرتبگی او .

إلاّ إبلیس استکبر . .. أستکبرت أم کنت من العالین . قال أنا خیر منه

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که هر چند ابلیس، خود را از مهتران و برتر از آدم معرفی کرد; ولی آیه شریفه در مقام محکومیت و رد این ادعا است. از این رو خداوند در آیه قبل، عامل تمرد ابلیس را، تکبر و خودبرتربینی وی برشمرده است (إلاّ إبلیس استکبر...).

156- عوامل عصیان از انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 43 - 5،8

5 _ سنگدلی، موجب هدایت ناپذیری و اجابت نکردن دعوت انبیا

و لقد أرسلنا . .. فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا و لکن قست قلوبهم

8 _ زیبا پنداشتن اعمال زشت، موجب هدایت ناپذیری و اجابت نکردن دعوت انبیا

فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا . .. و زین لهم الشیطن ما کانوا یعملون

157- عوامل عصیان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 16

16 - تخلّف از دستور پیامبر ( ص ) و ناباوری نسبت به وحی ، ناشی از سطحی نگری است .

کذلکم قال اللّه من قبل فسیقولون بل تحسدوننا بل کانوا لایفقهون إلاّ قلیلاً

با توجّه به ارتباط صدر و ذیل آیه، مطلب بالا استفاده می شود.

158- عوامل عصیان بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 16

16 - تمرد و سرپیچی قوم موسی از فرمان های تورات و دستورات موسی ، برخاسته از شوق آنان به گوساله پرستی بود .

و عصینا و أشربوا فی قلوبهم العجل

جمله <و أشربوا . ..> حال معلله است; یعنی، بیان می دارد که علت عصیان و نافرمانی یهود، عشقشان به گوساله پرستی بوده است.

ص: 249

159- عوامل عصیان حوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 36 - 1

1 - شیطان با ترغیب آدم ( ع ) و حوا به بهره گیری از شجره منهیه ، آنان را به لغزش و نافرمانی خداوند کشانید .

فأزلّهما الشیطن عنها

<ازلال> (مصدر ازلّ) به معنای: لغزانیدن و به گناه واداشتن است. ضمیر در <عنها> می تواند به <الجنه> برگردد; یعنی، شیطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نیز می تواند به <الشجره> برگردد; یعنی، شیطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار کرد، گناهی که سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومین احتمال است.

160- عوامل عصیان فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 17 - 3

3- ناباوری نسبت به معاد و قیامت ، از عوامل مهم بی تعهدی فرزند در قبال والدین *

و الذی قال لولدیه أُفّ لکما أتعداننی أن أُخرج

رابطه دو بخش آیه (<قال لوالدیه اُفّ> و <أتعداننی أن اُخرج>) می تواند اشاره به این داشته باشد که میان گستاخی و بی تعهدی فرزند و عقیده کفرآلود وی به معاد، ارتباط و پیوستگی هست.

161- عوامل عصیان منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 78 - 3

3 _ غفلت و بی توجّهی منافقان به علم غیب و آگاهی گسترده خدا نسبت به اسرار و سخنان پنهانی ، عامل گرایش آنان به تخلف از وظایف خود در برابر خدا

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه . .. ألم یعلموا أن اللّه یعلم ... و أن اللّه علّم الغی

162- فرجام شوم عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 173 - 4

4 - سرکشی و عصیان پس از انذار و اتمام حجت ، دارای فرجامی شوم

و أمطرنا علیهم مطرًا فساء مطر المنذرین

ص: 250

163- فرجام عصیان از انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 98 - 7

7_ آتش دوزخ ، فرجام پیروی نکردن از رسولان الهی است .

و لقد أرسلنا موسی . .. إلی فرعون و ملإیه فاتبعوا أمر فرعون ... و بئس الورد المور

164- فطریت تبری از عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 7 - 20

20 - بیزاری از کفر ، فسق و عصیان ، دارای ریشه در سرشت انسان *

و کرّه إلیکم الکفر و الفسوق و العصیان

برداشت بالا بدان احتمال است که انتساب <کرّه> به خداوند، بیانگر جریان تکوینی باشد; یعنی، خداوند وجود انسان را _ با همه تمایلات و گرایش ها _ به گونه ای آفریده است که به طور طبیعی از کفر و. .. متنفر است.

165- فطریت نفرت از عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 7 - 20

20 - بیزاری از کفر ، فسق و عصیان ، دارای ریشه در سرشت انسان *

و کرّه إلیکم الکفر و الفسوق و العصیان

برداشت بالا بدان احتمال است که انتساب <کرّه> به خداوند، بیانگر جریان تکوینی باشد; یعنی، خداوند وجود انسان را _ با همه تمایلات و گرایش ها _ به گونه ای آفریده است که به طور طبیعی از کفر و. .. متنفر است.

166- کیفر اخروی عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 173 - 8

8 _ امتناع از عبادت خداوند به دلیل گردن فرازی و خودبرتربینی ، موجب عذاب دردناک در قیامت

و اما الذین استنکفوا و استکبروا فیعذبهم عذاباً ألیماً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 13 - 1،2

1 - پیامبر ( ص ) ، مأمور اعلام هراس داشتن خود از پیامد های ناگوار اخروی عصیان و نافرمانی خدا به مردم

قل إنّی أخاف إن عصیت ربّی عذاب یوم عظیم

ص: 251

2 - پیامبر ( ص ) در خوف و هراس از عذاب قیامت ، در صورت عصیان و نافرمانی کردن

إنّی أخاف إن عصیت ربّی عذاب یوم عظیم

167- کیفر عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 196 - 21،24

21 _ سرپیچی از انجام کامل اعمال حج ، موجب گرفتار شدن به مجازات سخت الهی

و اتمّوا الحج . .. و اعلموا انّ الله شدید العقاب

24 _ عدم رعایت تقوا و سرپیچی از تکالیف الهی ، موجب عقاب شدید خداوند

و اتمّوا الحج . .. و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه شدید العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 210 - 1،3،4،11

1 _ تسلیم نشدن در برابر اوامر خداوند و پیروی از شیطان ، موجب عذاب الهی

ادخلوا فی السّلم کافه . .. هل ینظرون الا ان یأتیهم اللّه فی ظلل

<ان یاتیهم اللّه>، کنایه از عذاب الهی است ; به قرینه <فان اللّه عزیز حکیم> در آیه سابق.

3 _ ابر ها ، از ابزار نزول عذاب الهی برای متمرّدان

ان یأتیهم اللّه فی ظلل من الغمام

4 _ عذاب الهی بر متمرّدان ، با پوشش رحمت

هل ینظرون الا ان یأتیهم اللّه فی ظلل من الغمام

با توجّه به اینکه ابر، مظهر رحمت خداوند است ; امّا در آیه مزبور، به عنوان وسیله ای برای عذاب الهی معرّفی شده است.

11 _ تهدید خداوند ، نسبت به کسانی که تسلیم فرمان های الهی نیستند و از شیطان پیروی می کنند .

و لا تتبعوا خطوات . .. هل ینظرون الا ان یأتیهم ... و الی اللّه ترجع الأمور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 281 - 2

2 _ قیامت ، هنگامه ای عظیم و دهشتناک برای نابکاران

و اتّقوا یوماً ترجعون فیه الی اللّه

آوردن <یوماً> به صورت نکره، اشاره به عظمت آن روز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 286 - 8،27

8 _ مؤمنان در صورت انجام ندادن تکالیف الهی ، بر اثر فراموشی یا خطا و اشتباه ، خود را مستحق مؤاخذه می دانند .

ربّنا لا تؤاخذنا ان نیسنا او اخطأنا

درخواست گذشت از مؤاخذه، اعترافی ضمنی به استحقاق مؤاخذه است.

ص: 252

27 _ امت های گذشته به علّت خطا و نسیان نسبت به تکالیف الهی ، مورد مؤاخذه و عقوبت قرار می گرفتند .

لا تؤاخذنا ان نسینا او اخطأنا و لا تحمل علینا اصراً کما حملته علی الّذین من قبلن

امیرالمؤمنین (ع): . .. و کانت الامم السالفه اذا نسوا ما ذکّروا به فتحت علیهم ابواب العذاب ... و اذا اخطأوا اخذوا بالخطأ و عوقبوا علیه ...

_______________________________

احتجاج طبرسی، ج 1، ص 328 ; نورالثقلین، ج 1، ص 306، ح 1227.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 26

26 _ سستی در نبرد با دشمن ، نزاع و پراکندگی و تخلف از دستورات فرماندهی ، گناه و موجب استحقاق عقاب

حتّی اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنکم

ظاهر کلمه عفو این است که گناهی صورت گرفته باشد و گناه در این مورد همان سستی و نزاع و سرپیچی از دستورات فرماندهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 15

15 _ تناسب عذاب و عقوبت اخروی ، با گناه و عصیان

سیطوّقون ما بخلوا به یوم القیمه

طوق شدن اموال بخیلان بر گردن آنان به دلیل دلدادگی و وابستگی شدید آنان به اموال می باشد، و این حاکی از تناسب عذاب آخرت با گناه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 14 - 9،10

9 _ عذاب همیشگی و خوارکننده ، کیفر سرکشی از فرامین خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود الهی

و من یعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهین

10 _ نافرمانی خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود ، آنگاه که از روی سرکشی باشد ، موجب خلود در آتش است . *

و من یعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهین

کلمه <مهین> به معنای خوارکننده است و چون عذابهای الهی متناسب با گناه آدمی است، بنابراین مراد از عصیان، نافرمانی از سر طغیان و سرکشی می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 97 - 19

19 _ جهنّم ، جایگاه گنهکارانی که به سبب ماندن در سلطه مشرکان و ترک عمدی هجرت ، قادر بر ادای تکالیف الهی نباشند .

الم تکن ارض اللّه واسعه فتهاجروا فیها فاولئک مأویهم جهنّم و ساءت مصیراً

بنابر اینکه توبیخ، به جهت عمل نکردن به تکالیف باشد، نه خصوص ترک هجرت.

ص: 253

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 172 - 12

12 _ سرپیچی از بندگی خدا از سر تکبر و خودبرتربینی ، در پی دارنده مجازات های الهی

و من یستنکف عن عبادته و یستکبر فسیحشرهم إلیه جمیعاً

در برداشت فوق <واو> در <و یستکبر> واو جمع گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 26 - 2،4

2 _ محرومیت قوم موسی ( ع ) از تسلط بر سرزمین مقدس و سکونت در آن ، پیامد و کیفر فسق و سرپیچی آنان از فرمان موسی ( ع )

إنّا لن ندخل ابداً . .. فانها محرمه علیهم

جمله <فانها محرمه . ..>، تفریع بر نافرمانی آنان از دستور موسی(ع) است، نه اینکه متفرع بر نفرین او (فافرق بیننا ...) باشد.

4 _ سرگردانی قوم موسی ( ع ) در بیابان ، پیامد و کیفر فسق و سرپیچی آن از فرمان موسی ( ع )

إنّا لن ندخلها . .. یتیهون فی الارض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 80 - 16

16 _ جاودانگی عذاب بنی اسرائیل به خاطر عصیان گری ، تجاوزپیشگی ، ترک نهی از منکر ، و پذیرش ولایت کافران

ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون. کانوا لایتناهون ... و فی العذاب هم خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 165 - 8

8 _ تخلف از احکام الهی و مداومت بر آن ، فسق و ظلم و در پی دارنده کیفر شدید الهی است .

و أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 166 - 1

1 _ خداوند یهودیان ایله را به خاطر شکستن قانون روز شنبه با صید ماهی ، به بوزینگانی مطرود مبدّل ساخت .

فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم کونوا قرده خسئین

<عتوّ> (مصدر عتوا)، به معنای عصیان و سرکشی است. مراد از <ما نهوا عنه> صید ماهی در روز شنبه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 112 - 16

16_ طغیان و سرکشی در برابر خدا و گرایش به شرک و پرستش غیر خدا ، عقوبت و کیفر الهی را درپی دارد .

و لاتطغوا إنه بما تعملون بصیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 254

9 - نحل - 16 - 63 - 14

14- کیفر امتهایی که به دعوت انبیا جواب مساعد ندادند ، عذاب دردناک است .

و لهم عذاب ألیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 5 - 5

5- کیفر الهی برای انسان ها ، پس از اقدام آنان به تجاوز و سرکشی است .

و قضینا إلی بنی إسرءیل فی الکت_ب لتفسدنّ فی الأرض مرّتین . .. فإذا جاء وعد أُول_

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 18 - 10

10- < عن إبن عباس أن النبی ( ص ) قال : معنی الأیه من کان یرید ثواب الدنیا بعمله الذی افترضه الله علیه لایرید به وجه الله و الدار الأخره عجّل له فیها ما یشاء الله من عرض الدنیا و لیس له ثواب فی الأخره و ذلک ان الله سبحانه و تعالی یؤتیه ذلک لیستعین به علی الطاعه فیستعمله فی معصیه الله فیعاقبه الله علیه ;

از ابن عباس روایت شده است که رسول خدا(ص) فرمود: معنای آیه <من کان یرید العاجله عجّلنا له فیها مان یشاء> این است که با انجام اعمالی که خداوند بر او واجب گردانیده، تقرب به سوی خدا و روز آخرت را اراده نمی کند; بلکه پاداش دنیوی را اراده می کند، در دنیا آنچه را که خداوند بخواهد از نعمتهای دنیوی به او داده می شود و برای او در آخرت پاداشی نیست; چون خداوند _ سبحانه و تعالی _ آن را به او داده است تا در طریق طاعت کمکش کند; ولی او در معصیت خداوند آن را به کار می بندد. پس خداوند او را به خاطر این کار عذاب می کند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 25 - 6

6 - خداوند ، فرعون را به دلیل تکذیب رسالت و معجزه موسی ( ع ) و عصیانگری و ادعای ربوبیت ، هلاک ساخت .

فکذّب و عصی . .. فقال أنا ربّکم الأعلی . فأخذه اللّه نکال الأخره و الأولی

می توان گفت: فاء در <فأخذه اللّه>، کیفر را بر تمام کارهای فرعون که در آیات قبل آمده بود، تفریع کرده است.

168- کیفر عصیان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 24 - 4

4_ هبوط آدم، حوا و شیطان به زمین، کیفر تخلف آنان از فرمان خدا

فدلیهما بغرور . .. قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو

169- کیفر عصیان از انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 255

14 - احزاب - 33 - 8 - 7

7 - عمل نکردن به تعالیم و دستور انبیا ، درپی دارنده عذابی دردناک است .

و إذا أخذنا من النبیّن میث_قهم . .. لیسئل ... و أعدّ للک_فرین عذابًا ألیمًا

مراد از <الکافرین> به قرینه اخذِ میثاق از پیامبران _ که همانا، آن میثاق، ابلاغ پیام الهی بوده است _ کسانی اند که آن تعالیم و پیام ها را نادیده گرفته اند و در نتیجه، گرفتار عذاب می شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 45 - 17

17- کیفر دادن به سبب کفر به خدا و پیروی نکردن از رسولان او از سنت های الهی است .

و أنذر الناس . .. نجب دعوتک و نتّبع الرسل ... کیف فعلنا بهم و ضربنا لکم الأمثال

170- کیفر عصیان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 39 - 5

5- اغوای ابلیس از سوی خداوند ، کیفر تمرّد وی از فرمان الهی بود .

ربّ بما أغویتنی

بی تردید، گمراه شدن ابلیس از جانب خداوند، پس از سرپیچی او از سجده بر آدم(ع) بود و این می رساند که این گمراهی، جنبه کیفری داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 75 - 2

2- هیچ انسانی حتی پیامبر ( ص ) ، از کیفر الهی در صورت تخلف و انحراف از مدار وحی ، مصون و ایمن نیست .

إذًا لأذقن_ک ضعف الحیوه و ضعف الممات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 70 - 1

1- گردن فرازان و عصیان گران در برابر خداوند رحمان ، سزاوار سوختن در آتش دوزخ اند .

حول جهنّم . .. ثمّ لنحن أعلم ... بها صلیًّا

<صلیّاً> (از صَلِیَ یَصلی) تمیز برای <أولی> و به معنای سوختن و چشیدن حرارت آتش است (لسان العرب). بنابراین مفاد عبارت <أعلم... صلیّاً> این است که: ما بهتر می دانیم چه کسی برای جهنم سزاوارتر است، از نظر چشیدن آتش و بریان شدن در آن. <أولویت> برای برخی نشانه آن است که بقیه نیز استحقاق دارند; گرچه ممکن است اولویت نداشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 63 - 12

12 - خداوند ، مردم را از پیامد ناگوار و هلاکت بار سرپیچی از فرمان های الهی ، برحذر داشت .

ص: 256

فلیحذر الذین یخالفون عن أمره أن تصیبهم فتنه أو یصیبهم عذاب ألیم

برداشت فوق، براساس این احتمال است که ضمیر <أمره> به خدا بازگردد و مقصود از <أمر> همان چیزی است که جمله <لاتجعلوا دعاء الرسول> بازگو کننده آن است; زیرا نهی از چیزی مستلزم امر به ضد آن (امر) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 44 - 1

1 - نزول عذاب بر قوم ثمود ، در پی سرکشی از فرمان پروردگار

فعتوا . .. فأخذتهم الص_عقه

171- کیفر عصیان از دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 119 - 9

9 - دوزخ ، فرجام کافران به رسالت پیامبر و سرپیچی کنندگان از احکام اسلام

إنا أرسلنک بالحق . .. و لاتسئل عن أصحب الجحیم

172- کیفر عصیان از سلیمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 12 - 13

13 - تهدید شدن جنیانِ در خدمت سلیمان ( ع ) به عذاب با آتش از سوی خداوند ، در صورت سرپیچی از فرمان آن حضرت

و من الجنّ من یعمل بین یدیه . .. و من یزغ منهم عن أمرنا نذقه من عذاب السعیر

173- کیفر عصیان از قوانین نظامی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 21 - 2،4

2 - شکنجه یا مرگ ( بریدن سر ) ، مجازات تخلف بی دلیل از مقررات سپاه سلیمان

أم کان من الغائبین . لأُعذّبنّه عذابًا شدیدًا أو لأاْذبحنّه

4 - لزوم تعیین کیفر های سخت تا مرز مرگ ، برای متخلفان از مقررات ارتش

أم کان من الغائبین لأُعذّبنّه عذابًا شدیدًا أو لأاْذبحنّه

ص: 257

174- کیفر عصیان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 63 - 9

9 - خداوند ، مردم را از پیامد ناگوار و هلاکت بار سرپیچی از فرمان های پیامبر ( ص ) بر حذر می دارد .

فلیحذر الذین یخالفون عن أمره أن تصیبهم فتنه أو یصیبهم عذاب ألیم

برداشت یاد شده، مبتنی بر این است که ضمیر <أمره> به پیامبر(ص) بازگردد و با توجه به آیه قبل که سخن از فراخوانی پیامبر(ص) برای امر جامع به میان آورده و نیز مسأله فراخوانی ایشان را مطرح کرده است ظاهر آیه شریفه نیز مطابق همین مبنا می باشد.

175- کیفر عصیان حوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 24 - 4

4_ هبوط آدم، حوا و شیطان به زمین، کیفر تخلف آنان از فرمان خدا

فدلیهما بغرور . .. قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو

176- کیفر عصیان شیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 24 - 4

4_ هبوط آدم، حوا و شیطان به زمین، کیفر تخلف آنان از فرمان خدا

فدلیهما بغرور . .. قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو

177- کیفر عصیان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 44 - 1

1 - نزول عذاب بر قوم ثمود ، در پی سرکشی از فرمان پروردگار

فعتوا . .. فأخذتهم الص_عقه

178- گناه عصیان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 63 - 11

ص: 258

11 - سرپیچی از فرمان های پیامبر ( ص ) ، گناه و حرام است .

فلیحذر الذین یخالفون عن أمره أن تصیبهم فتنه أو یصیبهم عذاب ألیم

179- مراتب عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 69 - 7

7- تقسیم گنه کاران در قیامت براساس مراتب عصیان گری آنها ، از شؤون ربوبیت الهی است .

فوربّک . .. ثمّ لننزعنّ من کلّ شیعه أیّهم أشدّ علی الرحمن عتیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 70 - 4

4- سرپیچی از فرمان های الهی هرچه افزون تر باشد ، بر حتمیت بودن عذاب می افزاید .

أشدّ علی الرحمن عتیًّا . ثمّ ... أولی بها صلیًّا

<ثمّ> دلالت می کند که پس از تقسیم و رتبه بندی همه سرکشان، ورود به عذاب نیز به همان ترتیب انجام خواهد گرفت تا همه آنان به عذاب وارد شوند. بنابراین هرچه سرکشی شدیدتر باشد، استحقاق عذاب بیشتر خواهد بود.

180- مراد از عصیان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 121 - 25

25 - < عن الرضا ( ع ) ( فی قوله تعالی ) : < و عصی آدم ربّه فغوی > قال : . . . کان ذلک من آدم قبل النبّوه و لم یکن ذلک بذنب کبیر استحقّ به دخول النار و إنّما کان من الصغائر الموهوبه التی تجوز علی الأنبیاء قبل نزول الوحی علیهم ;

از امام رضا(ع) (در باره قول خدا) <و عصی آدم ربّه فغوی> روایت شده که فرمود: این عصیان از آدم قبل از نبوت بود و این گناه بزرگی نبود که آدم بسبب آن مستحق دخول آتش شود بلکه از صغائری بود که بخشیده شده و برای پیامبران قبل از نزول وحی جایز است. ..>.

181- ملائکه و عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 13 - 7

7 _ منزلت فرشتگان، منزلت انقیاد و تسلیم در برابر خدا، به دور از هرگونه تکبّر و عصیان در برابر او

فما یکون لک أن تتکبّر فیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 259

9 - نحل - 16 - 49 - 7

7- همه فرشتگان ، مطیع و منقاد خداوند بوده و در برابر اوامر او تمرد نمی کنند .

و لله یسجد . .. و المل_ئکه و هم لایستکبرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 27 - 7

7- عصمت ملائکه از خطا و نافرمانی

لایسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون

تسلیم و منقاد بودن فرشتگان در برابر خداوند و نیز تنها به فرمان خدا عمل کردن، حاکی از عصمت آنان است.

182- منشأ عصیان ابلیس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 50 - 13

13- فسق ابلیس و سرپیچی او از امر پروردگار ، دارای ریشه در سرشت وی بود .

کان من الجنّ ففسق عن أمر ربّه

فاء تفریع، بیانگر این معنا است که <جن> بودن، زمینه فسق ابلیس شد و ممکن است مراد این باشد که در سرشت جن، حق انتخاب قرار داده شده و مجبور به اطاعت نیست، از این جهت، ابلیس، به انتخاب خود، راهِ فسق در پیش گرفت.

183- منشأ عصیان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 14 - 5

5 - باور نداشتن رسالت صالح ( ع ) و بی اعتمادی به هشدار های او در مورد ناقه و آب شرب آن ، مایه اقدام بی پروای قوم ثمود به از میان بردن ناقه شد .

فکذّبوه فعقروها

184- منشأ نفرت از عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 7 - 17

17 - خداوند ، پدید آورنده زمینه بیزاری مؤمنان از کفر ، فسوق و عصیان

و ل_کنّ اللّه . .. و کرّه إلیکم الکفر و الفسوق و العصیان

ص: 260

185- موارد عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 195 - 17

17 - رسول خدا ( ص ) فرموده است : < طاعه السلطان واجبه و من ترک طاعه السلطان فقد ترک طاعه اللّه عز و جل و دخل فی نهیه إن اللّه عز و جل یقول : و لاتلقوا بأیدیکم إلی تهلکه ;

اطاعت از سلطان واجب است و هر کس پیروی از سلطان نکند، از خدا اطاعت نکرده و با نهی خداوند مخالفت کرده است. خدای عز و جل می فرماید: خود را با دست خویش به هلاکت نیندازید>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 121 - 6

6 _ خوردن از حیوانی که با نام خدا ذبح نشده باشد، عصیانی است که شناعت آن پنهان است. *

و إن الشیطین لیوحون إلی أولیائهم

تأکید بر <فسق> بودن خوردن از حیوانی که نام خدا بر آن برده نشده، پس از تقسیم گناهان به <ظاهر الإثم و باطنه> در آیه قبل، حکایت از آن دارد که این گناه از نوع <باطن الإثم> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 145 - 12

12 _ بردن نامی جز نام خدا بر حیوان به هنگام ذبح، فسق و خروج از طاعت خداست.

أو فسقا أهل لغیر الله به

186- موانع عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 59 - 24

24 _ ایمان به خدا و قیامت ، پشتوانه اجرایی احکام اسلام و مایه پرهیز از نافرمانی خدا و رسول ( ص )

اطیعوا اللّه . .. ان کنتم تؤمنون باللّه و الیوم الاخر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 94 - 26

26 _ توجّه به آگاهی دقیق خداوند از اعمال و انگیزه های آن ، زمینه پرهیز از تخلف فرامین خداوند

فتبیّنوا انّ اللّه کان بما تعملون خبیراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 40 - 17

17 _ توجه به مالکیت مطلق خداوند و قدرت بیکران او ، بازدارنده آدمی از هرگونه اعتراض به قوانین الهی

الم تعلم إنّ اللّه له ملک السموت و الارض . .. و اللّه علی کل شیء قدیر

ص: 261

جمله <الم تعلم . ..> می تواند به منظور توجیه حد سرقت و برطرف ساختن هر گونه اعتراض درباره آن باشد. به این بیان که مالک تمامی هستی، به هرگونه تصرف در ملک خویش مجاز است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 102 - 14

14 _ توجه به نظارت الهی بر هستی عامل گرایش انسان به عبودیت برای خدا و پرهیز از شرک و نافرمانی

فاعبدوه و هو علی کل شیء وکیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 12 - 11

11 _ باور به خالقیت خداوند، مانع عصیان و تمرد نخواهد شد.

ما منعک ألا تسجد إذ أمرتک . .. خلقتنی من نار و خلقته من طین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 94 - 13

13 _ توجه انسان به نظارت شدن اعمالش از سوی خدا و رسول خدا ( ص ) ، بازدارنده او از تخلف و کجروی

و سیری اللّه عملکم و رسوله

تذکر به نظارت خدا و رسول او، ظاهراً در راستای دور نمودن متخلفان از انحراف و کجروی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 44 - 10

10- توجه به رحمت گسترده الهی ، پرهیزدهنده بندگان از نافرمانی او است .

إنّ الشیط_ن کان للرحمن عصیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 29 - 6

6 - توجه و اعتقاد به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشکار انسان ها ، بازدارنده آنان از گناه و نافرمانی است .

لیس علیکم جناح أن تدخلوا بیوتًا غیر مسکونه . .. و اللّه یعلم ما تبدون و ما تکتمو

تذکر به علم همه جانبه الهی در پایان آیه می تواند حاکی از نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 30 - 16

16 - توجه و اعتقاد به آگاهی خداوند به حرکات و رفتار انسان ها ، موجب برانگیختن آنان به رعایت دستورات خدا و پرهیز از نافرمانی او است .

قل للمؤمنین یغضّوا . .. إنّ اللّه خبیر بما یصنعون

سخن تهدیدآمیز خداوند به مؤمنان (إنّ اللّه خبیر بما یصنعون)، می تواند به منظور این مطلب، ادا شده باشد.

ص: 262

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 16 - 8،9

8 - یادآوری دوزخ و عذاب آتش آن ، بهترین و مؤثرترین وسیله اخطار دادن به بندگان و بازداشتن آنان از هرگونه عصیان و نافرمانی پروردگار

لهم من فوقهم ظلل من النار

9 - اخطار کردن و بیم دادن ، از شیوه های بازدارنده از گناه و تربیت مردم حق گریز

ذلک یخوّف اللّه به عباده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 3 - 9

9 - توجه به آگاهی کامل خداوند به اعمال بندگان ، بازدارنده آنان از گناه و نافرمانی

و اللّه بما تعملون خبیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 13 - 14

14 - توجه به آگاهی کامل الهی به اعمال بندگان ، بازدارنده آنان از تخلف و نافرمانی در برابر دستورات خدا و پیامبر ( ص )

و أطیعوا اللّه و رسوله و اللّه خبیر بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 4 - 6

6 - آگاهی و عقیده به علم همه جانبه خداوند به جهان و انسان ، بازدارنده انسان ها از نافرمانی و گناه

یعلم ما فی السم_وت . .. و ما تعلنون واللّه علیم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انفطار - 82 - 6 - 9

9 - توجّه انسان به وابستگی اش در رشد ، تربیت و نعمت ها به خداوند ، مانع کفر او و زمینه ساز فریفته نشدن به آنچه مایه بی پروایی ، در برابر گناه می گردد .

ما غرّک بربّک الکریم

187- موانع عصیان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 15 - 22،24

22 _ ترس از عذاب قیامت ، بازدارنده آدمی از عصیان و سرپیچی از دستور های الهی

إنی أخاف إن عصیت ربی عذاب یوم عظیم

24 _ اعتقاد و توجه به ربوبیت خدا ، بازدارنده آدمی از سرپیچی کردن از دستور های خدا

ص: 263

إنی أخاف إن عصیت ربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 53 - 14

14 - توجه و اعتقاد به با خبر بودن خداوند از تمامی رفتار و کردار آدمیان ، باز دارنده آنان از هر گونه نافرمانی و گناه است .

و أقسموا باللّه جهد أیم_نهم . .. إنّ اللّه خبیر بما تعملون

جمله <إنّ اللّه خبیر. ..> تذکری تهدیدآمیز به منافقان بود که به دروغ اظهار اطاعت می کردند; ولی در عمل به نافرمانی و گناه مشغول بودند. بنابراین هشدار به آگاهی خداوند از اعمال انسان ها، می تواند به منظور بازداشتن آنان از نافرمانی و گناه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 64 - 12

12 - توجه و اعتقاد به علم همه جانبه خداوند ، بازدارنده آدمی از هر گونه نافرمانی از او

فلیحذر الذین یخالفون عن أمره . .. قد یعلم ما أنتم علیه ... و اللّه بکلّ شیء علیم

تذکر خداوند به علم همه جانبه خویش _ در پایان سوره و پس از بیان یک سلسله دستورها و آموزش ها از آغاز سوره تا پایان آن (به ویژه جمله <فلیحذر الذین یخالفون عن أمره. ..>) _ می تواند بیانگر نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انفطار - 82 - 9 - 5

5 - ایمان به معاد و کیفر اعمال ، بازدارنده انسان از نافرمانی خداوند است .

ما غرّک . .. کلاّ بل تکذّبون بالدین

188- موانع عصیان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 15 - 26

26 _ ترس پیامبر اکرم ( ص ) از عذاب قیامت ، عامل بازدارنده او از هر نافرمانی و گناه

إنی أخاف إن عصیت ربی عذاب یوم عظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 13 - 3

3 - خوف و هراس پیامبر ( ص ) از عذاب بزرگ الهی ، بازدارنده آن حضرت از هرگونه عصیان و نافرمانی بود .

إنّی أخاف إن عصیت ربّی عذاب یوم عظیم

ص: 264

189- موانع عصیان ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 28 - 2

2- آگاهی ملائکه از علم مطلق خداوند به تمامی گفتار و رفتار و حالات ، موجب انقیاد آنان و بازدارنده ایشان از هرگونه نافرمانی

لایسبقونه . .. بأمره یعملون . یعلم ما بین أیدیهم و ما خلفهم

جمله <یعلم ما. ..> می تواند در حکم تعلیل برای آیه قبل (لایسبقونه... بأمره یعملون) باشد; یعنی، چون فرشتگان آگاه اند که خداوند به تمامی حرکات آنان دانا است، از این رو گوش به فرمان خدا و تسلیم محض او هستند.

190- ناپسندی اصرار بر عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 44 - 12

12- اصرار بر عصیان خداوند در عین رحمت گسترده او ، کاری ناموجه و ناروا است .

لاتعبد الشیط_ن إنّ الشیط_ن کان للرحمن عصیًّا

191- نشانه عصیان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 7 - 5

5 - کم فروشی ، ازبین برنده دیانت انسان و نمونه ای از فسق و سرکشی در برابر خداوند است .

ویل للمطفّفین . .. کلاّ إنّ کت_ب الفجّار لفی سجّین

<فجور>; یعنی، دریدن پرده دیانت (مفردات راغب) و به معنای فسق و عصیان نیز آمده است (قاموس). ارتباط این آیه با آیات پیشین، بیانگر این است که از <فجّار>، همان <مطفّفین> اراده شده است.

192- نفرت از عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 7 - 18

18 - نفرت درونی مؤمنان ، از کفر ، فسق و عصیان

و کرّه إلیکم الکفر و الفسوق و العصیان

ص: 265

193- نگرانی از عصیان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 65 - 8

8 _ بندگان خالص خدا ، بسیار نگران و هراسناک از لغزش خویش و نافرمانی خدا

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاکان غرامًا

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که عذاب دوزخ برای کیفر دادن مجرمان است. بنابراین ترس عبادالرحمان از عذاب دوزخ، حاکی از آن است که آنان از جرم و خطایی که مرتکب شده اند _ هر چند ارتکاب جرم از ایشان بسیار کم اتفاق می افتد _ بسیار نگران و مضطرب اند.

194- هماهنگی فسق با عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 7 - 21

21 - کفر ، فسق و عصیان ، سه حلقه پیوسته به یکدیگر

و کرّه إلیکم الکفر و الفسوق و العصیان

195- هماهنگی کفر با عصیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 7 - 21

21 - کفر ، فسق و عصیان ، سه حلقه پیوسته به یکدیگر

و کرّه إلیکم الکفر و الفسوق و العصیان

عصیانگر

196- آرزوی عصیانگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 42 - 1

1 _ نیستی و نابودی ، آرزوی کافران و عصیانگران بر پیامبر ( ص ) ، در قیامت

یومئذ یودّ الذین کفروا و عصوا الرسول لو تسوّی بهم الارض

<لو> در <لو تسوّی> به معنای لیت (ای کاش) است، و جمله <لو تسوّی . .. > کنایه از هیچ و پوچ شدن است.

ص: 266

197- ابتلای یهود عصیانگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 167 - 2

2 _ خداوند تعلق اراده خویش را بر گرفتار ساختن یهودیان متمرد به زندگی زجرآور و تحت شکنجه دیگران ، به همگان اعلام کرد .

و إذ تأذن ربک لیبعثن علیهم إلی یوم القیمه من یسومهم سوء العذاب

198- جن عصیانگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 31 - 8

8- وجود افرادی گنه کار و عصیانگر ، در میان جنیان

یغفر لکم من ذنوبکم

199- حسابرسی جوامع عصیانگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 8 - 5

5 - جوامعی که از فرمان های خدا و رسولان او ، سرپیچی کردند ، مورد محاسبه سخت الهی و عذاب ناشناخته و ناخوشایند ( عذاب استیصال ) قرار گرفتند .

فحاسبنها حسابًا شدیدًا و عذّبنها عذابًا نکرًا

<نکر> (مرادف <منکر>) به معنای شیء ناخوشایند و ناشناخته است.

200- زمینه کیفر جوامع عصیانگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 17 - 12

12- ربوبیت خداوند ، مقتضی مجازات جوامع فاسد و عصیانگر بر اساس علم و آگاهی است .

و کم أهلکنا . .. و کفی بربّک بذنوب عباده خبیرًا بصیرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 9 - 3

3 - جوامع عصیانگر و متمرد از فرمان های خدا و پیامبران ، در معرض روبه رو شدن با پیامد های سنگین کردار خویش و دچار شدن به فرجامی خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و کان ع_قبه أمرها خسرًا

ص: 267

201- زیانکاری جوامع عصیانگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 9 - 2،3

2 - جوامعی که از فرمان های خدا و پیامبران سرباز زدند ، به فرجامی خسارت بار گرفتار شدند .

و کان ع_قبه أمرها خسرًا

3 - جوامع عصیانگر و متمرد از فرمان های خدا و پیامبران ، در معرض روبه رو شدن با پیامد های سنگین کردار خویش و دچار شدن به فرجامی خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و کان ع_قبه أمرها خسرًا

202- سرزنش فرزند عصیانگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 17 - 1

1- فرزندان گستاخ در برابر پدر و مادر ، مورد نکوهش خداوند

و الذی قال لولدیه أُفّ لکما

لحن نکوهش آمیز این آیه و تهدید به عذاب و تعبیر (إنّهم کانوا خاسرین) در آیه بعد، گویای برداشت یاد شده است.

203- شکنجه یهود عصیانگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 167 - 1،2

1 _ خداوند برای یهودیان متمرّد مقدّر ساخت تا در حیات دنیا در سلطه مردمی که همواره آنان را شکنجه کنند ، قرار گیرند .

و إذ تأذن ربک لیبعثن علیهم إلی یوم القیمه من یسومهم سوء العذاب

<تأذن> یعنی قسم یاد کرد و اعلام کرد. (قاموس المحیط). <بعث> (مصدر <لیبعثن>) به معنای فرستادن است و چون به <علی> متعدی شده، معنای مسلط ساختن در آن تضمین شده است. <سَوْم> (مصدر <یسومون>) به معنای تحمیل کردن است.

2 _ خداوند تعلق اراده خویش را بر گرفتار ساختن یهودیان متمرد به زندگی زجرآور و تحت شکنجه دیگران ، به همگان اعلام کرد .

و إذ تأذن ربک لیبعثن علیهم إلی یوم القیمه من یسومهم سوء العذاب

ص: 268

204- عذاب جوامع عصیانگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 8 - 5

5 - جوامعی که از فرمان های خدا و رسولان او ، سرپیچی کردند ، مورد محاسبه سخت الهی و عذاب ناشناخته و ناخوشایند ( عذاب استیصال ) قرار گرفتند .

فحاسبنها حسابًا شدیدًا و عذّبنها عذابًا نکرًا

<نکر> (مرادف <منکر>) به معنای شیء ناخوشایند و ناشناخته است.

205- عصیانگر در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 42 - 1،4

1 _ نیستی و نابودی ، آرزوی کافران و عصیانگران بر پیامبر ( ص ) ، در قیامت

یومئذ یودّ الذین کفروا و عصوا الرسول لو تسوّی بهم الارض

<لو> در <لو تسوّی> به معنای لیت (ای کاش) است، و جمله <لو تسوّی . .. > کنایه از هیچ و پوچ شدن است.

4 - عصیان از فرمان های پیامبر ( ص ) ، موجب سرافکندگی و شرمساری مرگبار در قیامت

و عصوا الرسول لو تسوّی بهم الارض

206- فرجام جوامع عصیانگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 9 - 1،2،3

1 - بسیاری از جوامع انسانی ، به خاطر سرپیچی از فرمان های خدا و پیامبران ، به سزای سنگین و پیامد زیان بار کردار خویش دچار شدند .

و کأیّن من قریه عتت عن أمر ربّها. .. فذاقت وبال أمرها

<وبال> به معنای شدت و سنگینی است و مقصود از آن در آیه شریفه شدت مجازات و سنگینی پیامدهای کردارها است.

2 - جوامعی که از فرمان های خدا و پیامبران سرباز زدند ، به فرجامی خسارت بار گرفتار شدند .

و کان ع_قبه أمرها خسرًا

3 - جوامع عصیانگر و متمرد از فرمان های خدا و پیامبران ، در معرض روبه رو شدن با پیامد های سنگین کردار خویش و دچار شدن به فرجامی خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و کان ع_قبه أمرها خسرًا

207- کیفر جوامع عصیانگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 269

19 - طلاق - 65 - 9 - 1

1 - بسیاری از جوامع انسانی ، به خاطر سرپیچی از فرمان های خدا و پیامبران ، به سزای سنگین و پیامد زیان بار کردار خویش دچار شدند .

و کأیّن من قریه عتت عن أمر ربّها. .. فذاقت وبال أمرها

<وبال> به معنای شدت و سنگینی است و مقصود از آن در آیه شریفه شدت مجازات و سنگینی پیامدهای کردارها است.

208- مستکبران عصیانگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 173 - 9،13،14

9 _ بی پناهی مستکبران رویگردان از بندگی خدا در برابر کیفر الهی در قیامت

اما الذین استنکفوا و استکبروا فیعذبهم عذاباً ألیماً و لایجدون لهم من دون اللّه و

13 _ خداوند ، هرگز مستکبران رویگردان از عبادت را ، در قیامت یاری نخواهد کرد .

و لایجدون لهم من دون اللّه ولیاً و لانصیراً

14 _ مستکبران رویگردان از عبادت خدا ، محروم از شفاعت شافعان

و لایجدون لهم من دون اللّه ولیاً و لانصیراً

209- هلاکت جوامع عصیانگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 17 - 11

11- نابودی جوامع عصیانگر ، توسط خداوند ، عالمانه و بر اساس بصیرت است .

و کم أهلکنا . .. و کفی بربّک ... خبیرًا بصیرًا

عصیانگران

210- {عصیانگران}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 59 - 5

5 - متمردان و ستمکاران قوم موسی ، به عذاب آسمانی گرفتار شدند .

فأنزلنا علی الذین ظلموا رجزاً من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 12

12 - قوم موسی ، علی رغم اظهار پذیرش تورات و پیشمانشان بر گوش سپاری به فرمان های خدا و موسی ( ع ) ، تمرد کرده

ص: 270

و عصیانگر شدند .

قالوا سمعنا و عصینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 59 - 5

5_ اکثریت قاطع قوم عاد ، با رسولان الهی مخالفت کرده و از پذیرش رسالت و پیام های آنان سرپیچی کردند .

و تلک عاد . .. و عصوا رسله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 60 - 2،5

2_ قوم عاد ، ربوبیت خدا را انکار کرده و از فرمانش سرپیچی کردند .

ألا إن عادًا کفروا ربهم

چون <ربهم> بدون واسطه حرف <باء> مفعول برای <کفروا> قرار گرفته است ، می توان گفت: در <کفروا> معنای عصیان و نافرمانی اشراب شده است; یعنی: عصوا ربهم کافرین به.

5_ قوم عاد ، بر اثر کفر و نافرمانی خدا و پیامبران ، سزاوار هلاکت و دوری از رحمت الهی شدند .

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

<بُعداً> (هلاک گشتن یا دور شدن) مفعول مطلق برای فعل محذوف (لیبعد) است: ألا لیبعد قوم عاد بعداً. و از آن جا که قوم عاد به هلاکت رسیدند و از رحمت او محروم شدند می توان گفت، مرادْ عذاب در آخرت و دوری از رحمت او در آن سراست و نیز محتمل است <ألا بُعدًا ...> _ چنان چه زمخشری گفته _ بیانگر استحقاق دوری و هلاکت باشد; یعنی، [قوم عاد هلاک گشتند و از رحمت او محروم شدند ]بدانید آنان مستحق آن کیفر و سزاور چنین عقوبتی بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 68 - 2

2_ قوم ثمود ، ربوبیت خداوند را انکار کردند و از فرمانش سرپیچی نمودند .

ألا إن ثمودا کفروا ربهم

چون <ربهم> بدون واسطه حرف <باء> مفعول برای <کفروا> قرار گرفته است، می توان گفت در <کفروا> معنای عصیان و نافرمانی اشراب شده است; یعنی: عصوا ربهم کافرین به.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 31 - 1

1- ابلیس ، از فرمان خداوند برای سجده بر آدم ( ع ) سرپیچی کرد و حاضر نشد در ردیف دیگر سجده کنندگان بر او قرار گیرد .

إلاّ إبلیس أبی أن یکون مع الس_جدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 16 - 20

20 - بسیاری از اهل کتاب ( یهود و نصارا ) ، فاسق و متمرداند .

ص: 271

و کثیر منهم ف_سقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 10 - 1

1 - فرعونیان و اقوام پیش از آنان و قوم لوط ، از فرمان های پیامبران خود سرپیچی کردند .

و جاء فرعون . .. فعصوا رسول ربّهم

211- آثار پیروی از عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 60 - 4

4_ پیروی از طاغوت ها و سرکشان ، موجب دوری از رحمت خدا در دنیا و آخرت است .

و اتبعوا أمر کل جبار عنید. و أُتبعوا فی ه_ذه الدنیا لعنه و یوم القی_مه

212- ابزار سرکوبی عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 5 - 2

2 - خداوند ، از عوامل طبیعی و بندگان خویش برای سرکوبی سرکشان زمین ، استفاده می کند .

بعثنا علیکم عبادًا لنا أُولی بأس شدید

213- اتمام حجّت با عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 13 - 13

13- کیفر و مجازات متمردان باید پس از ارشاد و اتمام حجت به آنان صورت گیرد .

جاءتهم رسلهم بالبیّن_ت . .. و قال الذین کفروا لرسلهم لنخرجنّکم ... فأوحی إلیهم ر

214- اجتناب از پیروی عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 59 - 12

12_ ضرورت پرهیز از فرمانبری و پیروی متکبران و سرکشان حق ناپذیر

و اتبعوا أمر کل جبار عنید

ص: 272

215- اطاعت از عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 44 - 9

9- اطاعت و پیروی از گنه پیشگان و سرپیچی کنندگان از فرمان خداوند ، امری ناروا و ناسپاسی نعمت های او است .

لاتعبد الشیط_ن إنّ الشیط_ن کان للرحمن عصیًّا

216- بی اعتباری خویشاوندی عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 216 - 2

2 - کفر و عصیان ، عامل بی اعتباری مسؤولیت خویشاوندی

و أنذر عشیرتک . .. فإن عصوک فقل إنّی بریءٌ ممّا تعملون

217- بی یاوری عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 32 - 4

4- عصیانگران مستحق عذاب ، فاقد کمترین یاور در برابر خداوند

و من لایجب داعی اللّه . .. و لیس له من دونه أولیاء

218- حتمیت عذاب اخروی عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 15 - 18

18 _ هیچ کس ، حتی پیامبران ، در صورت سرپیچی از فرمان های خدا از عذاب اخروی در امان نیستند .

إنی أخاف إن عصیت ربی عذاب یوم عظیم

219- حتمیت عذاب عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 48 - 10

ص: 273

10 - در قیامت برای متخلفان از دستورات الهی ( بر پایی نماز و پرداخت زکات ) و ارتکاب کنندگان محرمات ( دین فروشی ، حق پوشی و . . . ) راه نجاتی نیست .

لا تشتروا بأیتی . .. و أقیموا الصلوه ... واتقوا یوماً لاتجزی نفس عن نفس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 22 - 2

2 - هیچ کس _ حتی پیامبران _ در صورت نافرمانی ، از عذاب الهی مصون نبوده و کسی قادر به رهایی خویش از آن نیست .

قل إنّی لن یجیرنی من اللّه أحد

220- حسابرسی عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 8 - 6

6 - سرپیچی از فرمان های خدا و پیامبران ، در پی دارنده محاسبه سخت الهی و عذاب ناخوشایند و ناشناخته ( عذاب استیصال )

عتت عن أمر ربّها و رسله فحاسبنها حسابًا شدیدًا و عذّبنها عذابًا نکرًا

221- دشمنی عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 2 - 1

1 - رو به رو شدن قرآن و پیامبراسلام ، با مخالفت کافران سرکش ، متکبر ، ستیزه جو و حق ناپذیر

و القرءان ذی الذکر . بل الذین کفروا فی عزّه و شقاق

<عزت> در اصل به معنای رفعت و سرافرازی است; ولی هرگاه احساس عزت برخاسته از عوامل ناصواب (مانند غرور و خودپسندی) باشد، این واژه در معنای غرور و تکبّر به کار می رود. در آیه شریفه نیز در همین معنا به کار رفته است. <شقاق> به معنای مخالفت است و مقصود از آن در این آیه، مخالفت با پیامبراسلام و قرآن است. گفتنی است تنکیر <عزت> و <شقاق> دلالت بر شدت آن دو دارد.

222- ذلت عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 65 - 7

7 - سرپیچی کنندگان از احکام الهی در خطر گرفتار شدن به عذاب های دنیوی ( ذلیل گشتن و مطرود شدن ) هستند .

و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت فقلنا لهم کونوا قرده خسئین

ص: 274

223- روش مبارزه با عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 27 - 3

3 - کلام ، ابزار پیامبران برای مبارزه با منحرفان و سرکشان بوده است .

واحلل عقده من لسانی

224- زمینه عذاب عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 4 - 4

4 - رهاکنندگان عبادت خدا ، تقوای الهی و اطاعت از پیامبران ، در معرض عذاب الهی و مرگ زودرس قرار دارند .

أن اعبدوا اللّه . .. و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی

225- زیان عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 10 - 5

5 - < عن أبی جعفر و عن أبی عبداللّه ( ع ) . . . فی قوله : < و قد خاب من دسّاها > قال : قد خاب من عصی ;

از امام باقر و امام صادق(ع) . .. درباره سخن خداوند <وقد خاب من دسّاها> روایت شده که فرمود:[یعنی] به تحقیق زیان دید کسی که نافرمانی کرد>.

226- سرزنش عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 22 - 18

18 _ خداوند بدون اتمام حجت، بندگان متخلف را توبیخ نخواهد کرد.

ألم أنهکما عن تلکما الشجره و أقل لکما إن الشیطن لکما عدو مبین

227- شرایط کیفر عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 13 - 13

ص: 275

13- کیفر و مجازات متمردان باید پس از ارشاد و اتمام حجت به آنان صورت گیرد .

جاءتهم رسلهم بالبیّن_ت . .. و قال الذین کفروا لرسلهم لنخرجنّکم ... فأوحی إلیهم ر

228- طرد عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 65 - 7

7 - سرپیچی کنندگان از احکام الهی در خطر گرفتار شدن به عذاب های دنیوی ( ذلیل گشتن و مطرود شدن ) هستند .

و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت فقلنا لهم کونوا قرده خسئین

229- عذاب اخروی عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 10 - 1

1 - خداوند ، برای عصیان گران و متمردان از امر الهی و پیامبران ، عذابی شدید در آخرت آماده کرده است .

و کأیّن من قریه عتت عن أمر ربّها و رسله . .. أعدّ اللّه لهم عذابًا شدیدًا

230- عذاب دنیوی پیروان عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 59 - 16

16_ انکار کنندگان ربوبیت خدا ، مخالفان پیامبران و پیروی کنندگان از سرکشان ، در معرض عذاب های دنیوی اند .

و لما جاء أمرنا . .. و تلک عاد جحدوا بأی_ت ربهم ... واتبعوا أمر کل جبار عنید

231- عذاب دنیوی عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 65 - 7

7 - سرپیچی کنندگان از احکام الهی در خطر گرفتار شدن به عذاب های دنیوی ( ذلیل گشتن و مطرود شدن ) هستند .

و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت فقلنا لهم کونوا قرده خسئین

ص: 276

232- عذاب عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 157 - 5

5 _ منکران رسالت پیامبر ( ص ) و سرپیچی کنندگان از فرمان های او ، در خطر گرفتار شدن به عذاب الهی هستند .

عذابی أصیب به من أشاء . .. فسأکتبها للذین یتقون ... الذین یتبعون الرسول

<الذین یتبعون . .. > مصداق بارزی برای <الذین یتقون ... > در آیه قبل است. بنابرای همان گونه که مفهوم مخالف <یتقون و ... > برخی مصادیق <من أشاء> را تبیین می کرد، مفهوم <یتبعون ... > نیز روشنگر مصداقی بارز از <من أشاء> خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 32 - 4

4- عصیانگران مستحق عذاب ، فاقد کمترین یاور در برابر خداوند

و من لایجب داعی اللّه . .. و لیس له من دونه أولیاء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 23 - 7

7 - عذاب آتش برای عصیان گران خدا و رسول او ، دائمی و ابدی است .

و من یعص اللّه و رسوله فإنّ له نار جهنّم خ_لدین فیها أبدًا

233- عذاب عصیانگران بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 162 - 4،5

4 _ خداوند گروهی از بنی اسرائیل را به دلیل تمردشان ( طلب آمرزش نکردن و به جان آن سخنی دیگر گفتن ) به عذاب آسمانی گرفتار ساخت .

فأرسلنا علیهم رجزاً من السماء بما کانوا یظلمون

5 _ عذاب نازل شده بر متمردان بنی اسرائیل ، سزای گناهان پیشین آنان و گناه رعایت نکردن آداب مقرر شده برای ورود به بیت المقدس

فبدل الذین ظلموا منهم . .. فأرسلنا علیهم رجزاً من السماء بما کانوا یظلمون

برداشت فوق مبتنی بر این است که مراد از ظلم و گناه در <بما کانوا یظلمون> غیر از گناهی باشد که جمله <فبدل . .. > بیانگر آن است. بنابراین تفریع <فأرسلنا ... > بر <فبدل ... > می رساند که عذاب به خاطر تبدیل فرمان الهی بوده و <باء> سببیه در <بما کانوا... > می رساند که عذاب به سبب ظلم و گناه سابق بنی اسرائیل بوده است. یعنی گناهِ تبدیل، به ضمیمه گناهان سابق باعث ارسال عذاب بر آنان شد.

ص: 277

234- عصیانگران بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 78 - 10،11

10 _ گروهی از بنی اسرائیل زمان داود و عیسی عصیان پیشه و تجاوزگر بودند .

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل . .. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون

11 _ گرفتاری کافران بنی اسرائیل به لعنت داود و عیسی ( ع ) ، برخاسته از عصیان پیشگی و تجاوزگری آنان

لعن الذین کفروا . .. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون

در برداشت فوق <ذلک> اشاره به <لعنت> گرفته شده است.

235- عصیانگران در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 70 - 1

1- گردن فرازان و عصیان گران در برابر خداوند رحمان ، سزاوار سوختن در آتش دوزخ اند .

حول جهنّم . .. ثمّ لنحن أعلم ... بها صلیًّا

<صلیّاً> (از صَلِیَ یَصلی) تمیز برای <أولی> و به معنای سوختن و چشیدن حرارت آتش است (لسان العرب). بنابراین مفاد عبارت <أعلم... صلیّاً> این است که: ما بهتر می دانیم چه کسی برای جهنم سزاوارتر است، از نظر چشیدن آتش و بریان شدن در آن. <أولویت> برای برخی نشانه آن است که بقیه نیز استحقاق دارند; گرچه ممکن است اولویت نداشته باشند.

236- عصیانگران در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 48 - 10

10 - در قیامت برای متخلفان از دستورات الهی ( بر پایی نماز و پرداخت زکات ) و ارتکاب کنندگان محرمات ( دین فروشی ، حق پوشی و . . . ) راه نجاتی نیست .

لا تشتروا بأیتی . .. و أقیموا الصلوه ... واتقوا یوماً لاتجزی نفس عن نفس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 69 - 2

2- از بین هر گروه و مسلک در قیامت ، تجاوزکارترین و مستکبرترین افراد بیرون کشیده خواهند شد .

ثمّ لننزعنّ . .. علی الرحمن عتیًّا

<عتیّاً> مصدر و به معنای استکبار و تجاوز از حد است (لسان العرب). <عُتوّ> نیز به معنای دور شدن از طاعت می باشد (مفردات راغب).

ص: 278

237- عصیانگران قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 59 - 7

7_ قوم عاد ، متشکل از سرانی متکبر و سرکش و توده هایی پیرو و مطیع

و اتبعوا أمر کل جبار عنید

238- عصیانگران یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 169 - 1

1 _ تاریخ یهود ، شاهد نسلهایی دنیاگرا و معصیتکار

فخلف من بعدهم خلف ورثوا الکتب یأخذون عرض هذا الأدنی و یقولون

239- فرجام عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 66 - 4

4 - امت های گنهکار و متمرد از فرمان خدا ، در خطر گرفتار شدن به کیفر های دنیوی و سرنوشتی شوم

فجعلنها نکلا لما بین یدیها و ما خلفها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 14 - 7

7 _ بهره مندی مطیعان از بهشت و گرفتاری عصیانگران در آتش ، به اراده و خواست خداست .

و من یطع اللّه . .. یدخله جنات ... و من یعص اللّه ... یدخله ناراً

240- کیفر اخروی عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 69 - 6

6- سرکشان و عصیان گران در قیامت ، هر یک برای چشیدن عذاب ، گرفتار مرحله ای مناسب با کردار خویش خواهند بود .

ثمّ لننزعنّ من کلّ شیعه أیّهم أشدّ

جمله <لننزعنّ. ..> دلالت دارد که بیرون کشیدن فردی که از دیگران گنه کارتر است، تا آنجا ادامه خواهد یافت که هر یک از عصیان گران در جایگاه مناسب خویش قرار گیرند و کیفر ببینند.

ص: 279

241- کیفر دنیوی عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 66 - 4

4 - امت های گنهکار و متمرد از فرمان خدا ، در خطر گرفتار شدن به کیفر های دنیوی و سرنوشتی شوم

فجعلنها نکلا لما بین یدیها و ما خلفها

242- کیفر عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 167 - 6

6 _ مسلط ساختن مردمی شکنجه گر بر یهود ، نمودی از کیفر سریع خداوند برای متمردان و فاسقان ستم پیشه

لیبعثن علیهم . .. إن ربک لسریع العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 63 - 11

11_ تمرد کنندگان از فرمان خدا _ هر چند از پیامبران باشند _ در خطر گرفتار شدن به کیفر و مجازات الهی اند .

فمن ینصرنی من الله إن عصیته

<من الله> به معنای <من عذاب الله> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 3 - 10

10 - تخلف کنندگان از کفّاره ظهار ، مورد تهدید خداوند به کیفر و مجازات

فتحریر رقبه . .. و اللّه بما تعملون خبیر

جمله <و اللّه بما تعملون. ..> پیامدار این حقیقت است که ظهارکننده، باید بداند که در صورت تخلف و فرار از دادن کفّاره ظهار، خداوند به عمل او آگاهی داشته و سزای وی را خواهد داد.

243- کیفر عصیانگران بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 59 - 5

5 - متمردان و ستمکاران قوم موسی ، به عذاب آسمانی گرفتار شدند .

فأنزلنا علی الذین ظلموا رجزاً من السماء

ص: 280

244- محرومیت عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 36 - 10

10- عصیان کنندگان از فرمان ها و رهنمود های حضرت ابراهیم ( ع ) ، هر چند از فرزندان او باشند ، از تقرب به خداوند دور و فاقد منزلت هستند .

فمن تبعنی فإنه منّی و من عصانی فإنّک غفور رحیم

245- مراتب عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 70 - 2،5

2- تفاوت مراتب مستکبران و عصیان گران در استحقاق آتش دوزخ

علی الرحمن عتیًّا . ثمّ لنحن أعلم بالذین هم أولی بها صلیًّا

5- خداوند از هرکسی ، به مرتبه و میزان استحقاق دوزخ برای هر یک از مستکبران و عصیان گران داناتر است .

ثمّ لنحن أعلم بالذین هم أولی بها صلیًّا

246- مرگ عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 4 - 4

4 - رهاکنندگان عبادت خدا ، تقوای الهی و اطاعت از پیامبران ، در معرض عذاب الهی و مرگ زودرس قرار دارند .

أن اعبدوا اللّه . .. و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی

247- مسخ عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 66 - 2

2 - مسخ شدن ، مجازات اصحاب سبت و دیگر امت های متخلف از احکام خدا

فجعلنها نکلا لما بین یدیها و ما خلفها

248- موانع حاکمیت عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 59 - 15

ص: 281

15_ پذیرش ربوبیت خدا و پیروی از برنامه های پیامبران ، مانع از حاکمیت و سلطه ستمگران و سرکشان *

و تلک عاد جحدوا بأی_ت ربهم . .. واتبعوا أمر کل جبار عنید

249- هدایت عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 13 - 13

13- کیفر و مجازات متمردان باید پس از ارشاد و اتمام حجت به آنان صورت گیرد .

جاءتهم رسلهم بالبیّن_ت . .. و قال الذین کفروا لرسلهم لنخرجنّکم ... فأوحی إلیهم ر

250- هشدار به عصیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 231 - 21

21 _ هشدار الهی نسبت به مُتخلّفین از دستورات الهی و احکام طلاق

و اذ طلّقتم . .. و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه بکل شیء علیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 167 - 13

13 _ متخلفان از احکام الهی و قوانین دین ، در خطر گرفتار شدن به عذاب برزخ تا برپایی قیامت هستند .

لیبعثن علیهم إلی یوم القیمه من یسومهم سوء العذاب

ص: 282

19- عطایا

1- اجتناب از زیاد شمردن عطایا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 6 - 2،4

2 - بسیار نشمردن و زیاد ندیدن عطایا و خدمات خود ، توصیه خداوند به پیامبر ( ص )

تستکثر

عبارت <تستکثر>، حال برای ضمیر <لاتمنن> است; یعنی، عطا مکن در حالی که آن را زیاد می بینی.

4 - دوری از منت نهادن و زیاد شمردن عطایا و خدمات خود ، از شرایط بایسته برای رهبران و مبلغان جامعه اسلامی و تأثیرگذار در موفقیت آنان

و لاتمنن تستکثر

2- عطایای شوم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 99 - 3،4

3_ لعنت الهی و دور شدن از رحمت او ، عطایی شوم و سزایی ناگوار است .

بئس الرفد المرفود

کلمه <الرفد> (عطیه و بخشش) فاعل برای <بئس> است و <ال> در آن <ال> جنسیه می باشد و <المرفود> (عطیه و بخشش) مخصوص به ذم است و <ال> در آن عهد ذکری بوده و اشاره به لعنت و دوری از رحمت خداست. بنابراین <بئس الرفد المرفود>; یعنی، آن عطیه (گرفتاری به لعنت خدا) بد عطیه و بخششی است.

4_ جزایی که در دنیا نصیب فرعونیان شد ، عطیه ای شوم و نیز سزایی که در آخرت بدان خواهند رسید ، سزایی نامیمون است .

و أُتبعوا فی ه_ذه لعنه و یوم القی_مه بئس الرفد المرفود

در آیه شریفه ، سزا و کیفر تحکماً و از روی استهزا به <رفد> (عطیه و بخشش) تشبیه شده است.

عطایای اخروی

ص: 283

3- اهمیت عطایای اخروی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 67 - 19،10،11

10 _ دستیابی مجاهدان به مواهب اخروی و منافع معنوی ، هدفی اساسی در تشریع جهاد

و اللّه یرید الأخره

11 _ سرکوب دشمنان دین در میدان نبرد ، آخرت جویی و موجب رسیدن به منافع معنوی و مواهب اخروی است .

ما کان لنبی أن یکون له أسری . .. و اللّه یرید الأخره

4- عطایای اخروی خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 5 - 5

5 - عطا های رضایت بخش خداوند در آخرت ، دلیل برتری زندگی اخروی پیامبر ( ص ) بر دنیای آن حضرت است .

و للأخره خیر لک من الأُولی . و لسوف یعطیک ربّک فترضی

5- قانونمندی عطایای اخروی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 132 - 5

5 _ درجات و مراتب آخرت بر اساس آگاهی خداوند از اعمال جن و انس و سنجش دقیق آن اعطا می گردد.

و لکل درجت مما عملوا و ما ربک بغفل عما یعملون

عطایای خدا

6- آثار ذکر عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کوثر - 108 - 2 - 5

5 - سپاسگزاری از خداوند در برابر نعمت کوثر ، وادارسازنده پیامبر ( ص ) به نماز و اخلاص در آن

إنّا أعطین_ک الکوثر . فصلّ لربّک

حرف <فاء> در <فصلّ>، لزوم نماز را بر آیه قبل تفریع کرده است.

7- آثار عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 284

20 - انفطار - 82 - 6 - 10

10 - بخشودن خطا ها و بخشیدن عطا ها ، شیوه خداوند برای رشد و تربیت انسان ها است .

بربّک الکریم

<الکریم> وصفی است که <ربّک> را توضیح داده و گوشه ای از ربوبیت خداوند را برجسته کرده است.

8- اجتناب از هبه عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 39 - 3

3 - باز بودن دست سلیمان ( ع ) ، در بخشش یا منع عطای الهی ( قدرت ، مکنت و ثروت خود ) به دیگران

ه_ذا عطاؤنا فامنن أو أمسک

9- ارزش عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 36 - 2،8

2 - امکانات اعطا شده از جانب خداوند ، بسی بهتر و ارزشمندتر از امکانات داده شده از سوی بشر

فما ءاتین اللّه خیر ممّا ءاتیکم

8 - ارجمندی عطایای الهی و بی ارزشی هر عطای غیر الهی در نظر سلیمان ( ع )

أتمدّونن بمال فما ءاتین اللّه خیر ممّا ءاتیکم

10- امیدواری به عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 59 - 7

7 _ مؤمنان راستین ، امیدوار به فضل و عطایای خدا و رسولش

سیؤتینا اللّه من فضله و رسوله

11- اهمیت عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 5 - 6

6 - دنیا ، فاقد زمینه مناسب برای بهره بردن پیامبر ( ص ) از عطا های ویژه الهی و رسیدن آن حضرت به خرسندی کامل

و للأخره خیر لک من الأُولی . و لسوف یعطیک ربّک فترضی

ص: 285

12- تداوم عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 20 - 5

5- مقام ربوبیت الهی ، مقتضی عطا و افاضه پیاپی و مستمر به آدمیان

کلاّ نمدّ ه_ؤلاء و ه_ؤلاء من عطاء ربّک

13- دریافت عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 16 - 1

1 - تقواپیشگان بهشتی ، دریافت کنندگان عطایای پروردگار با رغبت و رضا

ءاخذین ما ءاتیهم ربّهم

واژه <أخذ> در مورد بهشتیان است و به قرینه موضوع می رساند که آنان با اشتیاق هدایای الهی را می پذیرند; برخلاف کافران که در قیامت با ناراحتی و به قهر عذاب الهی را می چشند.

14- ذکر عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 10 - 8

8 - توجّه به رسیدن عطای خداوند ، پیش از کمک خواستن از او ، زمینه پرهیز از دریغ داشتن کمک ، به کسانی است که دست نیاز به سوی انسان دراز می کنند .

و وجدک عائلاً فأغنی . .. و أمّا السائل فلاتنهر

خداوند در آیات پیشین، پیامبر(ص) را متوجّه ساخت که به مجرد فقیر یافتن آن حضرت، وی را غنی ساخت و اکنون از او می خواهد که از رد حاجتمندان _ آن هم پس از اظهار نیاز کردن آنان _ بپرهیزد. مقایسه آن عطا و این فرمان، بیانگر برداشت یاد شده است.

15- رضایت به عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 59 - 1،11

1 _ لزوم خشنود بودن به عطای خدا و رسولش و طمع نداشتن به بیش از حق خود

و لو أنهم رضوا ما ءاتیهم اللّه و رسوله

ص: 286

11 _ راضی بودن به عطایای خداوند و امید داشتن به فضل او ، نشأت گرفته از میل و رغبت واقعی انسان به خدا

و لو أنهم رضوا ما ءاتیهم اللّه . .. إنا إلی اللّه رغبون

برداشت فوق بر این اساس است که جمله <إنا إلی اللّه راغبون>، تعلیل برای جمله پیشین باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 82 - 11

11 - لزوم رضا دادن به داده خدا و اظهار تسلیم در برابر اراده او در تنگدستی

اللّه یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر

16- زمینه عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 59 - 8

8 _ توکل بر خداوند و کافی دانستن او برای رفع نیاز های انسان ، زمینه ساز جلب فضل و عطایای الهی

و قالوا حسبنا اللّه سیؤتینا اللّه من فضله

از اینکه خداوند قبل از بیان امیدواری به فضل خویش، موضوع توکل (حسبنا اللّه) را مطرح کرده است، برداشت فوق استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 3 - 7

7_ یکتاپرستی ، پذیرش رسالت پیامبر ( ص ) ، استغفار از شرک و گناه و حرکت به سوی خدا ، موجب جلب عنایت خدا و دستیابی به معیشتی نیکو در دنیاست .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و أن استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه یمتعکم مت_عًا حسنًا

17- عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 3 - 5،6

5 - امکانات و دارایی های انسان ، رزقی است عطا شده از جانب خدا

و مما رزقنهم ینفقون

6 _ باور به خدادادی بودن امکانات و دارایی ها ، زمینه ساز پیدایش روحیه انفاق گری در انسان

و مما رزقنهم ینفقون

از هدفهای یادآوری این حقیقت (خدادادی بودن داراییها)، در بیان لزوم انفاق، تسهیل امر انفاق و ایجاد روحیه انفاق گری در انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 287

1 - بقره - 2 - 5 - 6

6 - دستیابی اهل تقوا به هدایت ، موهبتی است از جانب خدا به آنان

أولئک علی هدًی من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 22 - 4،11

4 - همه انسان ها دارای حق بهره گیری از مواهب طبیعی و نعمت های الهی هستند .

فأخرج به من الثمرت رزقاً لکم

11 - میوه درختان از مواهب الهی و رزق و روزی انسانهاست .

فأخرج به من الثمرت رزقاً لکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 29 - 1،2،4،5،14

1 - خداوند ، آفریننده همه موهبت های موجود در زمین است .

هو الذی خلق لکم ما فی الأرض جمیعاً

کلمه <جمیعاً> به معنای کل است و بدل برای <ما> ی موصوله می باشد.

2 - خداوند ، مواهب زمین را برای انسان ها و در راستای منافع آنان آفرید .

هو الذی خلق لکم ما فی الأرض جمیعاً

برداشت فوق با استفاده از لام انتفاع در <لکم> به دست آمده است.

4 - همه انسان ها دارای حق بهره گیری از مواهب زمین

خلق لکم ما فی الأرض

5 - حلیت تصرف در همه موهبت های طبیعی زمین

خلق لکم ما فی الأرض جمیعاً

14 _ کفر به خداوند بخشنده نعمت ها و برطرف کننده نیاز ها ، امر شگفت آور و غیر منطقی است .

کیف تکفرون باللّه . .. هو الذی خلق لکم ما فی الأرض جمیعاً

برداشت فوق بر این اساس است که: آیه مورد بحث با صدر آیه قبل در ارتباط باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 32 - 7

7 - علم خداوند ذاتی و دانش دیگران عطایی است از جانب او

لاعلم لنا إلا ما علّمتنا إنک أنت العلیم الحکیم

چون جمله <إنک أنت . ..> پس از بیان ذاتی نبودن علم فرشتگان و موهبتی بودن آن آمده، اشاره به این حقیقت دارد که علم الهی ذاتی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 40 - 10

10 - خداوند عطا کننده نعمت به آدمیان است .

ص: 288

نعمتی التی أنعمت علیکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 53 - 2،3،5

2 - خداوند ، عطا کننده تورات به موسی ( ع )

و إذ ءاتینا موسی الکتب

<ال> در <الکتاب> عهد ذهنی است و اشاره به تورات دارد.

3 - خداوند ، به جز تورات حقایق دیگری را - که وسیله تمییز حق از باطل بود - در اختیار موسی ( ع ) قرار داد .

و إذ ءاتینا موسی الکتب و الفرقان

عطف <الفرقان> بر <الکتاب> می تواند عطف صفتی بر صفت دیگر گرفته شود و هر کدام بیانگر بعدی از ابعاد تورات باشد; یعنی، ما به موسی (ع) چیزی را عطا کردیم که هم کتاب بود و هم فرقان و می تواند مراد از کتاب و فرقان دو چیز متفاوت باشد; یعنی، به موسی کتاب (تورات) دادیم و نیز به او فرقان عطا کردیم. بر این مبنا مراد از <فرقان> معجزات، براهین و مانند آن خواهد بود. (اقتباس از الکشاف)

5 - تورات عطا شده به موسی ( ع ) از نعمت های خداوند به بنی اسرائیل

و إذ ءاتینا موسی الکتب و الفرقان

با توجه به آیه 47 معلوم می شود: این بخش از آیات در صدد بیان نعمتهای گرانقدری است که خداوند به بنی اسرائیل عطا فرموده است. بنابراین عطای تورات و فرقان نیز در آیه مورد بحث، به عنوان یک نعمت بزرگ مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 57 - 7

7 - < منّ > و < سلوی > دو خوراکی پاکیزه و از روزی های عطا شده به قوم موسی

و أنزلنا علیکم المنّ و السلوی کلوا من طیبت ما رزقنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 63 - 4

4 - تورات کتابی است از جانب خداوند و عطا شده به بنی اسرائیل

خذوا ما ءاتینکم

مراد از <ما>ی موصوله در <ما آتیناکم> تورات است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 87 - 2،6

2 - خداوند ، اعطا کننده تورات به موسی ( ع )

و لقد ءاتینا موسی الکتب

6 - خداوند ، عطا کننده معجزات و دلایل فراوان و روشن به عیسی ( ع )

و ءاتینا عیسی ابن مریم البینت

<بینه> به معنای حجت و دلیل واضح و روشن است و معجزه از مصداقهای مورد نظر آن می باشد. <ال> در <البینات> یا عهد ذهنی است و اشاره به دلایل و معجزاتی از قبیل زنده کردن مردگان، بینا کردن نابینایان و ... دارد و یا برای استغراق

ص: 289

است و حکایت از کثرت و فراوانی بینات دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 90 - 7

7 - پیامبری ، فضل و بخششی است از جانب خدا برای گزینش شدگان به نبوت

أن ینزل اللّه من فضله علی من یشاء من عباده

مراد از <فضله> وحی و در نتیجه پیامبر شدن کسی است که به وی وحی می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 4

4 - تورات ، کتابی از جانب خدا و عطا شده به بنی اسرائیل

خذوا ما ءاتینکم

مراد از <ما اتیناکم> (آنچه را به شما دادیم) تورات است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 99 - 3

3 - خداوند ، عطاکننده دلایل و معجزات به پیامبر ( ص )

و لقد أنزلنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 122 - 2

2 - خداوند ، ارزانی کننده نعمت بر بندگان خویش است .

نعمتی التی أنعمت علیکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 124 - 11

11 - امامت ، عهد و منصبی است والا و الهی و عطا کننده آن خداوند است .

إنی جاعلک للناس إماماً . .. لاینال عهدی الظلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 154 - 9

9 - اعطای حیات ویژه به شهیدان ، جلوه ای از همراهی و حمایت خداوند از صبرپیشگان راه ایمان است .

إن اللّه مع الصبرین. و لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل اللّه أموت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 172 - 3

3 - بهره وری مؤمنان از روزی ها و نعمت های خداوند ، مقصود اصلی از اعطای آنها به انسانهاست . *

ص: 290

یأیها الذین ءامنوا کلوا من طیبت ما رزقنکم

قرآن در توصیه به اهل ایمان - مبنی بر بهره گیری از نعمتها - ( کلوا من طیبت ما رزقنکم) تصریح کرده که خداوند آن نعمتها را روزی ایشان قرار داده است ولی در توصیه به عموم مردم در آیه 168 (کلوا مما فی الأرض) بیان نداشت که خداوند امکانات زمین را روزی همگان قرار داده است. از مقایسه میان این دو تعبیر و تفاوت یاد شده می توان به برداشت فوق دست یافت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 247 - 15،18

15 _ حکومت از آنِ خداوند است و به هر کس بخواهد اعطا می کند .

و اللّه یؤتی ملکه من یشاء

18 _ دانایی گسترده خداوند نسبت به شایستگی افراد و سعه وجودی او ، منشأ اعطای حکومت به آنان طبق مشیّت خویش

ان اللّه اصطفیه علیکم . .. و اللّه واسع علیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 251 - 10،11،12

10 _ سلطنت ، حکمت و علم داود ، عطای خداوند به وی

و اتیه اللّه الملک و الحکمه و علّمه ممّا یشاء

11 _ خداوند علومی را که مشیّت او اقتضا می کرد به داود آموخت .

و علّمه ممّا یشاء

12 _ خداوند برخی دانش های درخواستی داود را به وی آموخت . *

و علّمه ممّا یشاء

چنانچه <من> در <ممّا یشاء> برای تبعیض باشد، مراد از ضمیر فاعلی در <یشاء>، داود خواهد بود; نه اللّه. چون معنا ندارد خداوند چیزی را بخواهد ; ولی برخی از آن انجام پذیرد .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 258 - 2،3،5

2 _ پادشاهی ، سلطنت و قدرت نمرود ، داده ای از جانب خداوند

ان اتیه اللّه الملک

3 _ حاکمیّت و سلطه طغیانگران ، داده ای از جانب خداوند

ان ءَاتیه اللّه الملک

5 _ محاجّه درباره وحدانیّت و ربوبیّت الهی و انکار آن ، علی رغم بهره مندی از داده های خداوندی ، شگفت آور و خلاف عقل سلیم است .

الم تر الی الّذی حاجّ ابرهیم فی ربّه ان اتیه اللّه الملک

مقصود از استفهام در <الم تر . .. >، بیان شگفتی از چنین محاجّه و انکاری است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 260 - 18

ص: 291

18 _ اعطای ولایت تکوینی از جانب خدا ، برای برخی از بندگان خاصّ خود

و اذ قال ابرهیم . .. یأتینک سعیاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 269 - 1

1 _ حکمت ، موهبت الهی است که خداوند به هر کس خواهد ، عطا می کند .

یؤتی الحکمه من یشاء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 16

16 _ خرسندی و رضایتمندی تقواپیشگان در بهشت ، موهبت الهی به ایشان

للّذین اتّقوا . .. و رضوان من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 9،12

9 _ خداوند به هر کس که بخواهد مُلک ( قدرت و حاکمیّت ) می دهد و از هر کس بخواهد ، بازمی ستاند .

تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممّن تشاء

12 _ اصل ، در مشیّت الهی ، اعطای خیر و رحمت به انسان است .

تؤتی الملک من تشاء . .. و تعزّ من تشاء

از تقدیم اعطای ملک بر گرفتن آن <تؤتی الملک . .. و تنزع ... >، و از تقدیم اعطای عزّت بر ذلّت <تعزّ من تشاء و تذلّ ... >، مطلب فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 33 - 8

8 _ خداوند با اعطای علم ، ایمان ، اسم اکبر ، میراث علم و آثار علم نبوّت به انبیا ، آنان را برگزیده است .

انّ اللّه اصطفی ادم و نوحاً

امام باقر (ع): . .. یا محمّد ... فانّی لم اقطع العلم و الایمان و الاسم الاکبر و میراث العلم و آثار علم النّبوه ... من بیوتات الانبیاء الذین کانوا بینک و بین ابیک آدم و ذلک قول اللّه تبارک و تعالی: <انّ اللّه اصطفی ادم و ... >.

_______________________________

کافی، ج 8، ص 117، ح 92 ; تفسیر عیاشی، ج 1، ص 168، ح 31.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 4

4 _ زکریا با مشاهده رزقی که خارج از اسباب طبیعی به مریم اعطا شده بود ، علی رغم کهنسالی خود ، از خدا تمنای فرزند کرد .

هنا لک دعا زکریا ربّه

بنابراینکه مشارالیه <هنا لک>، اعطای رزق از راه غیر طبیعی به مریم باشد که خداوند، بدین گونه به آن اشاره کرده است: ان

ص: 292

اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 5

5 _ کتاب و حکمت ، عطیّه الهی به انبیا

ان یؤتیه اللّه الکتاب و الحکم

بنابراینکه <الحکم>، به معنی حکمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 81 - 3

3 _ کتاب و حکمت ، عطیّه الهی به انبیا

لما اتیتکم من کتاب و حکمه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 1،2

1 _ فروفرستادن خوابی آرام بخش از سوی خداوند بر پیکارگران احد ، به دنبال اندوههایی که در آن کارزار بر ایشان گذشت .

ثمّ انزل علیکم من بعد الغمّ امنه نعاساً

<امنه> (آرامش خاطر)، مفعول برای <انزل> است و <نعاساً> به معنای خواب، عطف بیان و یا بدل از <امنه> است.

2 _ خواب آرامش بخش به دنبال هجوم پی در پی اندوه ها ، موهبتی الهی به بندگان

ثمّ انزل علیکم من بعد الغمّ امنه نعاساً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 163 - 9

9 _ اعطای درجات و جایگاه های متفاوت از سوی خداوند ، متّکی به بینایی و آگاهی کامل او به عملکرد انسانهاست .

هم درجات عند اللّه و اللّه بصیر بما یعملون

جمله <و اللّه بصیر بما یعملون> به این معنا اشاره دارد که در محاسبه اعمال و اعطای درجه و مقام بر مبنای آن، اشتباهی رخ نخواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 4

4 _ فضل الهی و عطایای بیش از استحقاق به شهیدان ، موجب شادمانی آنان

فرحین بما اتیهم اللّه من فضله

با توجّه به معنای <فضل> (بخشش بیش از حد استحقاق و از روی عنایت)، برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 20

20 _ خداوند ، افاضه کننده علم غیب بر رسولان خویش

ص: 293

و ما کان اللّه لیطلعکم علی الغیب و لکنّ اللّه یجتبی من رسله من یشاء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 4،6

4 _ داده های الهی ( امکانات مادی و معنوی ) به انسان ها ، فضل خداوند و از ملک اوست .

و لا یحسبنّ الّذین یبخلون بما اتیهم اللّه من فضله

6 _ ارزشمندی داده های الهی ( امکانات مادی و معنوی ) به انسانها

و لا یحسبنّ الّذین یبخلون بما اتیهم اللّه من فضله

از اینکه خداوند امکاناتی را که در دسترس انسانها قرار داده، فضل خویش نامیده و به خود نسبت داده است، ارزشمندی آن به دست می آید ; البته بنابر اینکه ضمیر <فضله>، به <اللّه> برگردانده شود ; نه به <ما آتیهم اللّه>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 40 - 8

8 _ خداوند با لطف و تفضل خویش ، هر عمل نیکی را پاداشی عظیم عطا خواهد کرد .

و ان تک حسنه یضاعفها و یؤت من لدنه اجراً عظیماً

لطف و تفضل از کلمه <من لدنه> استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 49 - 11،12،15

11 _ مشیّت الهی در اعطای کمال و رشد و تنزیه انسان ها ، گزاف و بدون دلیل نیست .

بل اللّه یزکّی من یشاء و لا یظلمون فتیلا

12 _ خداوند ، در اعطای رشد و کمال لایق به انسان ها ، هیچ ستمی نمی کند .

بل اللّه یزکّی من یشاء و لا یظلمون فتیلا

15 _ خداوند در اعطا نکردن کمال و پاک ننمودن یهودیان کفرپیشه ، هرگز ستمی به آنها نکرده است .

الم تر . .. بل اللّه یزکّی من یشاء و لا یظلمون فتیلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 54 - 3،4،8،11،12

3 _ مقام پیامبری و حکومت اعطا شده از جانب خدا به پیامبر ( ص ) باعث حسادت یهودیان به آن حضرت و پیروانش

ام یحسدون النّاس علی ما اتیهم اللّه من فضله فقد اتینا ال ابرهیم

مراد از <فضله> به قرینه ذیل آیه (فقد آتانا . .. )، کتاب و حکمت و ملک عظیم است.

4 _ اعطای قرآن به پیامبر ( ص ) ، مایه حسادت یهود بر آن حضرت

ام یحسدون النّاس علی ما اتیهم اللّه من فضله

از مصادیق <فضل> _ به قرینه ذیل آیه _ قرآن می باشد.

8 _ اعطای کتاب و حکمت ( پیامبری ) و ملک عظیم به آل ابراهیم ( ع ) ، از تفضّلات الهی

فقد اتینا ال ابرهیم الکتب و الحکمه و اتیناهم ملکاً عظیماً

برخی از مفسران برآنند که مراد از حکمت، نبوت و پیامبری است.

ص: 294

11 _ نبوّت ، فهم ، منصب قضاوت و لزوم اطاعت مردم ، داده های خداوند به خاندان ابراهیم ( ع )

فقد اتینا ال ابرهیم الکتب و الحکمه و اتیناهم ملکاً عظیماً

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از آیه فوق درباره <الکتاب> فرمود: النّبوه، و درباره <الحکمه> فرمود: الفهم و القضاء، و درباره <ملکاً عظیماً> فرمود: الطّاعه.

_______________________________

کافی، ج 1، ص 206، ح 3 ; نورالثقلین، ج 1، ص 491، ح 303 ; تفسیر عیاشی، ج 1، ص 248، ح 160.

12 _ مقام امامت ، فضل و داده خداوند به خاندان ابراهیم ( ع )

و اتیناهم ملکاً عظیماً

امام باقر (ع) در معنای <ملک عظیم> در آیه فوق فرمود: . .. ان جعل فیهم ائمّه.

_______________________________

کافی، ج 1، ص 206، ح 5 ; تفسیر عیاشی، ج 1، ص 248، ح 158.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 77 - 34

34 _ خداوند ، پاداش مجاهدان را به طور کامل و بدون هیچ کاستی عطا می کند .

فلمّا کتب علیهم القتال . .. و لا تظلمون فتیلا

جمله <لا تظلمون فتیلا> به این معناست که در اعطای پاداش به آنان، ظلمی نمی شود. یعنی پاداش خود را به طور کامل دریافت می کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 95 - 7،15

7 _ اعطای درجه و اجر و پاداش از سوی خداوند بر اساس نظامی عادلانه

فضّل اللّه المجاهدون باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجه وکلاّ . .. اجراً عظیماً

15 _ خداوند ، مجاهدان را با اعطای مقامی بلند و پاداش بزرگ ، بر بازنشستگان از جهاد برتری داده است .

فضّل اللّه المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجه . .. و فضّل اللّه المجا

<اجراً عظیماً>، مفعولٌ به برای <فضّل> است و در <فضّل>، معنای عطا کردن تضمین شده ست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 96 - 2

2 _ درجه ها و منزلت های اعطایی خداوند ، اجر بزرگ مجاهدان در راه او

فضّل اللّه المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً. درجات منه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 131 - 6

6 _ اعطای کتاب آسمانی به امت های پیش از اسلام

و لقد وصینا الذین اوتوا الکتب من قبلکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 295

4 - نساء - 4 - 141 - 6

6 _ پیروزی مؤمنان در جنگ ، موهبت خداوند و از جانب اوست .

فإن کان لکم فتح من اللّه

قید <من اللّه> ظاهراً قید توضیحی است. یعنی هرگاه مسلمانان پیروز شوند، این پیروزی از ناحیه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 46 - 10

10 _ انجیل ، کتاب آسمانی عیسی ( ع ) و عطایی از جانب خداوند به وی

و ءاتینه الانجیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 47 - 2

2 _ تعالیم انجیل ، تعالیمی فرو فرستاده شده از جانب خداوند

و لیحکم أهل الانجیل بما أنزل اللّه فیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 48 - 1

1 _ قرآن ، کتابی فرو فرستاده شده از جانب خداوند بر پیامبر ( ص )

و انزلنا إلیک الکتب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 54 - 29،30،31

29 _ عشق به خدا و محبوب وی شدن ، عطیه و فضلی خدادادی است .

یحبهم و یحبونه . .. ذلک فضل اللّه

30 _ حالت فروتنی در برابر مؤمنان و سرفرازی در قبال کافران ، عطیه و فضلی خدادای است .

اذله علی المؤمنین اعزه علی الکفرین . .. ذلک فضل اللّه

31 _ توفیق بر جهاد در راه خدا و بی اعتنایی به ملامت های دشمنان ، عطیه و فضلی خدادادی است .

یجهدون فی سبیل اللّه و لایخافون لومه لائم ذلک فضل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 87 - 1،4،5،14،17،19

1 _ اهل ایمان نباید خویشتن را از بهرهوری مواهب پاکیزه و حلال الهی منع کنند .

یایها الذین ءامنوا لاتحرموا طیبت ما احل اللّه لکم

برداشت فوق بر این مبناست که تحریم در <لاتحرموا . ..>، تحریم عملی باشد یعنی خودداری کردن و استفاده نبردن از حلالهای الهی بدون اعتقاد به حرمت آن

4 _ مؤمنان نبایستی مواهب پاکیزه و حلال الهی را با قسم و امثال آن بر خویش تحریم کنند .

یایها الذین ءامنوا لاتحرموا طیبت ما احل اللّه لکم

ص: 296

با توجه به ارتباط این بخش از آیات و بیان احکام قسم در آیه 89 می توان گفت مراد از <لاتحرموا . ..> نهی از تحریم طیبات به وسیله قسم و امثال آن است گفتنی است که بر این مبنا مراد از تحریم، تحریم حقیقی و واقعی (حرام کردن) خواهد بود.

5 _ مؤمنان ، شایسته ترین انسان ها برای بهره جویی از مواهب پاکیزه خداوند

یایها الذین ءامنوا لاتحرموا طیبت ما احل اللّه لکم

مخاطب قرار دادن اهل ایمان _ نه همه مردم _ و سپس توصیه به بهره برداری از طیبات، اشاره به این است که تنها مؤمنان شایسته ترین افراد برای بهره مندی از مواهب الهی هستند.

14 _ محروم نمودن خویش از مواهب پاکیزه و حلال الهی ، زیان رسانی به خود آدمی است .

و لاتحرموا طیبت ما احل اللّه لکم و لاتعتدوا

چنانچه تحریم طیبات به معنای محروم ساختن خویش از مواهب الهی گرفته شود جمله <لاتعتدوا> می تواند بیانگر فلسفه ای برای جمله <لاتحرموا . ..> باشد یعنی مبادا طیبات را از خود دریغ دارید چرا که این کار تعدی به خود و پایمال کردن حقوق خویش است.

17 _ ناسازگاری ایمان با افراط و تفریط در بهره گیری از مواهب الهی در دنیا

یایها الذین ءامنوا لاتحرموا . .. و لاتعتدوا

19 _ افراط و تفریط در بهره جویی از مواهب پاکیزه و حلال الهی ، عامل محرومیت از محبت خداوند

لاتحرموا . .. و لاتعتدوا إنّ اللّه لایحب المعتدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 88 - 9،10

9 _ ضرورت رعایت تقوا در بهره گیری از امکانات و روزی های خدادادی

و کلوا مما رزقکم اللّه حللا طیباً و اتقوا اللّه

10 _ تحریم مواهب خدادادی بر خویش و یا دیگران و بهره نجستن از آنها خلاف تقواست .

و کلوا مما رزقکم اللّه حللا طیباً و اتقوا اللّه

امر به تقوا پس از تصریح به اباحه مواهب خدادادی و نهی از تحریم حلالها می تواند اشاره به این باشد که اگر اعتقاد و یا التزام عملی بر خلاف این احکام باشد، به دور از تقواپیشگی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 115 - 9

9 _ نزول نان و گوشت ( مائده آسمانی ) بر حواریین از سوی خداوند پس از درخواست حضرت عیسی ( ع )

قال اللّه انی منزلها علیکم

رسول خدا(ص) در توصیف مائده ای که بر حواریین نازل شد فرمود: نزلت المائده خبزاً و لحماً . .. .

_______________________________

مجمع البیان، ج 3، ص 410; نورالثقلین، ج 1، ص 691، ح 437.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 44 - 13

13 _ إن النبی(ص) قال: إذا رأیت اللّه یعطی العباد ما یسألون علی معاصیهم إیاه فإنما ذلک استدراج منه لهم ثم تلا: <فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم أبواب کل شیء>.

ص: 297

رسول خدا(ص) فرمود: هر گاه دیدی خداوند علی رغم معاصی بندگان، آنچه را از او بخواهند به آنان می دهد، این استدراج (نزدیک شدن تدریجی عذاب) خداست بر آنان، سپس آن حضرت آیه <فلما نسوا . .. > را تلاوت کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 57 - 2

2 _ اعطای بینات (دلایل روشن) به پیامبر(ص)، پرتویی از ربوبیت خداوند

قل إنی علی بینه من ربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 84 - 5

5 _ فرزند صالح، موهبتی الهی و امتیازی برای انسان است.

و وهبنا له إسحق و یعقوب

لحن آیه در مقام امتنان به ابراهیم(ع) است و مقتضای این گونه بیان آن است که این نوع نعمت امتیازی ویژه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 94 - 3

3 _ حیات انسان، و امکانات دیگر زندگی او، جملگی از آن خداوند و داده اوست.

کما خلقنکم أول مره و ترکتم ما خولنکم وراء ظهورکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 104 - 5،7،8

5 _ قرآن و پیامبر(ص) و برهانهای ارائه شده از جانب خداوند، پیام آور بینش و آگاهی برای انسان است.

قد جاءکم بصائر من ربکم

7 _ بینش و آگاهیهای ارائه شده از سوی خداوند، در جهت کمال و منافع انسان است.

فمن أبصر فلنفسه

8 _ نفع و ضرر انسان در گرو پذیرش و یا عدم پذیرش بینشهای ارائه شده از جانب خداوند است.

فمن أبصر فلنفسه و من عمی فعلیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 125 - 2

2 _ شرح صدر موهبتی الهی است.

یشرح صدره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 154 - 2،4

2 _ خداوند پس از ابلاغ احکام دهگانه (پرهیز از شرک و . .. )، تورات را به موسی(ع) عطا کرد.

ثم ءاتینا موسی الکتب

ص: 298

4 _ خداوند با اعطای تورات به موسی(ع) نعمت خویش را بر وی تمام و کامل کرد.

تماما علی الذی أحسن

برداشت فوق بر این اساس است که مفعول <تمام> کلمه ای مانند <نعمه> باشد ; یعنی: <تماما النعمه علی الذی أحسن>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 165 - 3،6

3 _ خداوند در اعطای نعمتهای خویش برخی از مردم را بر برخی دیگر برتری بخشید. (برتری در مقام، ثروت و ...)

و رفع بعضکم فوق بعض درجت

6 _ مزایای هر فرد و امکانات دنیوی او، موهبتهایی است خدادادی.

فی ما ءاتیکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 10 - 1

1 _ خداوند انسانها را برای بهره گیری از زمین و امکانات آن توانا ساخت.

و لقد مکنکم فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 11 - 2،3

2 _ خداوند، عطا کننده شکل و شمایل انسانی به انسانهاست.

ثم صورنکم

3 _ خداوند، مبدأ و منشأ انسانها (آدم) را آفرید و سپس به او صورت انسانی عطا کرد.

و لقد خلقنکم ثم صورنکم ثم قلنا للملئکه اسجدوا لأدم

<خلقناکم> (شما را در گذشته آفریدیم)، خطاب به همه انسانهاست و چون همه انسانها پیش از فرمان سجده بر آدم آفریده نشده بودند، معلوم می شود آن جمله ناظر به آفرینش چیزی است که می توانسته مبدأ همگان باشد و به همین لحاظ آفرینش او آفرینش همه انسانها شمرده شده است فراز بعد (ثم قلنا . ..) می رساند که آن چیز همان شد که به <آدم ابوالبشر> معروف است. قابل ذکر است که دلالت آیه بر این که خود آن مبدأ یاد شده آدم(ع) شده باشد به صورت احتمال مطرح است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 15 - 1،3

1 _ خداوند درخواست ابلیس (مهلت خواهی تا قیامت) را اجابت کرد.

أنظرنی . .. قال إنک من المنظرین

برداشت فوق بر این اساس است که متعلق کلمه <المنظرین>، <إلی یوم یبعثون> باشد که به قرینه آیه قبل حذف شده است. گفتنی است که برخی مهلت دهی به ابلیس را _ بنابر ظاهر آیه _ استجابت درخواست ابلیس دانسته اند و برخی دیگر جمله <إنک ...> را اخبار از تقدیر الهی به زنده ماندن ابلیس شمرده اند. یعنی چه وی درخواست می کرد و یا درخواست نمی کرد، چنین مقدر شده بود.

3 _ خداوند، ابلیس را در پی درخواست زنده ماندن تا رستاخیز، عمری طولانی داد.

ص: 299

أنظرنی إلی یوم یبعثون. قال إنک من المنظرین

ذکر نکردن متعلق <المنظرین> می تواند اشاره به این باشد که خواسته ابلیس تنها در اصل <انظار> اجابت شده است، و نه در مدت آن; یعنی تا روز قیامت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 33 - 13

13 _ استدلالها و براهین، افاضاتی است از ناحیه خداوند بر قلب و اندیشه انسانها

ما لم ینزل به سلطنا

مراد از تنزیل می تواند ایجاد کردن باشد. یعنی خداوند هیچ دلیل و برهانی برای شرک نیافریده است. در این صورت مقصود از <سلطانا> اعم از براهین عقلی و نقلی خواهد بود. و نیز می تواند مراد از تنزیل، نازل کردن معارف و احکام الهی باشد. در این صورت مقصود از <سلطانا> برهان نقلی خواهد بود. برداشت فوق مبتنی بر معنای اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 62 - 11،14

11 _ خداوند نوح ( ع ) رابه حقایقی پوشیده بر مردم آگاه ساخت .

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

من در <من اللّه> می تواند برای ابتدای غایت باشد. در این صورت <أعلم من اللّه ... > یعنی علم من از جانب خداست و خدا مرا به حقایقی آشنا کرده است. و نیز می تواند <من اللّه> به معنای <درباره خدا> باشد. یعنی من حقایقی را درباره خدا و صفات او می دانم که شما نمی دانید. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

14 _ علم انبیا ، دریافت شده از خداوند

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 74 - 11

11 _ آمادگی زمین برای سکونت انسان ها و آگاهی آنان به خانه سازی ، از مواهب و نعمت های بزرگ الهی

و بوأکم فی الأرض تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بیوتاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 86 - 6،7

6 _ خداوند با عنایت ویژه خویش به مردم مدین ، در مدتی کوتاه جمعیت اندکشان را فزونی بخشید و از آنان امتی بزرگ ساخت .

و اذکروا إذ کنتم قلیلا فکثرکم

عطف <کثرکم> به وسیله <فاء> بر جمله قبل می رساند که زیاد کردن جمعیت مردم مدین در مدتی نسبتاً کوتاه انجام گرفته است و همین معنا بیانگر عنایت ویژه خداوند به آنان است.

7 _ شعیب برای گرایش دادن مردم مدین به راه خدا ، عنایت خداوند در زیاد کردن جمعیت اندک آنان را یادآور شد .

و اذکروا إذ کنتم قلیلا فکثرکم

ص: 300

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 105 - 6

6 _ دلایل و معجزات موسی ( ع ) ، موهبتی الهی پیشاروی فرعونیان و نشأت گرفته از مقام ربوبی خداوند

قد جئتکم ببینه من ربکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 129 - 15

15 _ خداوند با رساندن تقواپیشگان به حکومت ، آنان را آزمایش خواهد کرد .

و العقبه للمتقین . .. فینظر کیف تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 145 - 1،2،3

1 _ خداوند در میعادگاه مناجات ، الواح نگارش یافته ای را به موسی عطا کرد .

و کتبنا له فی الألواح . .. فخذها

<ال> در <الألواح> عهد ذکری و اشاره به <ما اتیتک> در آیه قبل است.

2 _ خداوند ، نگارنده نوشته های موجود در لوحه های اهدا شده به موسی ( ع )

و کتبنا له فی الألواح

3 _ الواح عطا شده به موسی ( ع ) ، دربردارنده پندهایی از هر چیز پندآموز

و کتبنا له فی الألواح من کل شیء موعظه

<موعظه> مفعول برای <کتبنا> و <من کل شیء> صفت برای <موعظه> است. مراد از <کل شیء>، به مناسبت مورد، هر چیز پندآموز است. بنابراین جمله <کتبنا له ... > یعنی: از هر چیز پندآموز موعظه ای را در الواح عطا شده به موسی نگاشتیم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 160 - 19

19 _ < منّ > و < سلوی > خوراکی پاکیزه و از روزی های عطا شده به بنی اسرائیل

و أنزلنا علیهم المن و السلوی کلوا من طیبت ما رزقنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 29 - 11

11 _ خداوند ، مؤمنان تقواپیشه را علاوه بر اعطای بصیرت و بخشش گناهان ، از موهبت های دیگر نیز بهره مند خواهد کرد .

یجعل لکم فرقانا . .. و اللّه ذوالفضل العظیم

برداشت ف___وق مبتنی بر این احتمال است که جمله <و ال__لّه . .. > مستانفه باشد نه بیانگر تعلیل.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 53 - 1

1 _ خداوند عطاکننده نعمت ها بر جوامع و بازگیرنده و تبدیل کننده آنها به نقمت و عذاب

کفروا بایت اللّه . .. ذلک بأن اللّه لم یک مغیرا نعمه أنعمها

ص: 301

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 70 - 2

2 _ به اسیران جنگ بدر اعلام شد در صورت پذیرش اسلام و توحید ، خداوند آنان را از مواهبی بهتر از آنچه از ایشان گرفته شد ( فدیه ) ، بهره مند خواهد ساخت .

إن یعلم اللّه فی قلوبکم خیرا یؤتکم خیرا مما أخذ منکم

مراد از <خیرا> به دلیل <یغفر لکم> توحید و گرایش به اسلام است. زیرا خداوند گناه شرک را هرگز نخواهد بخشید: إن اللّه لایغفر ان یشرک به.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 74 - 11

11 _ خداوند ، مؤمنان راستین را از روزی های نیکو و با کرامت بهره مند خواهد ساخت .

أولئک هم المؤمنون حقا لهم مغفره و رزق کریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 26 - 9

9 _ جبهه کفر در کارزار حنین ، در پی فرود آمدن نیرو های غیبی و نزول آرامش روحی بر مؤمنان از سوی خداوند ، گرفتار شکستی سخت و عذاب آور گردید .

ثم أنزل اللّه سکینته . .. و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذین کفروا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 55 - 9

9 _ اعطای امکانات دنیوی فراوان به منافقان از جانب خداوند ، تنها به منظور عذاب و گرفتاری آنان در این دنیاست .

إنما یرید اللّه لیعذبهم بها فی الحیوه الدنیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 76 - 2

2 _ اجابت درخواست منافقان از سوی خداوند ، در زمینه اعطای مال و ثروت به آنان

فلما ءاتیهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 88 - 3

3 _ ثروت ها و زیور آلات فرعون و اطرافیان او ، از جانب خداوند و داده او بود .

ربنا إنک ءاتیت فرعون و ملأه زینه و أمولا فی الحیوه الدنیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 103 - 5

ص: 302

5 _ مؤمنان در پیشگاه الهی ، از جایگاه ویژه برخوردار بوده و از الطاف خاص او بهره مند هستند .

ثم ننجی رسلنا و الذین ءامنوا کذلک حقاً علینا ننج المؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 3 - 6

6_ خداوند ، عطا کننده معیشتی نیکو به انسانها

یمتعکم مت_عًا حسنًا

<تمتیع> (مصدر یمتع) به معنای بهره مند ساختن است و <متاع> به چیزی که از آن بهره می گیرند و استفاده می کنند (وسایل زندگی) گفته می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 10 - 1

1_ خداوند ، بخشنده نعمت ها و موهبت های دنیوی به انسانهاست .

و ل_ئن أذقنه نعماء

<نعماء> به معنای نعمت است. انتخاب این کلمه به خاطر هم وزن بودنش با کلمه <ضراء> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 28 - 2

2_ خداوند ، عطاکننده معجزه و دلیل های روشن به پیامبران ( ع )

إن کنت علی بیّنه من ربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 31 - 13

13_ خداوند ، اعطاکننده خیر و نیکی به انسان ها و رساننده آنان به مقام های معنوی است .

لا أقول . .. لن یؤتیهم الله خیراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 48 - 8

8_ خداوند ، متاع های دنیوی را از کافران دریغ نمی کند .

و أمم سنمتعهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 61 - 15،16

15_ خداوند ، توان و استعدادِ آباد کردن زمین را به آدمیان عطا کرده و ایشان را به سوی آبادانی گرایش داده است .

واستعمرکم فیها

استعمره فیه، یعنی: <جعله یعمره; وی را آبادکننده آن قرار داد> (لسان العرب). بر این اساس <استعمرکم فیها> چنین معنا می شود: خداوند شما را این گونه قرار داده و آفریده است که زمین را آباد سازید; یعنی، توان آبادسازی زمین را به شما عطا

ص: 303

کرده و نیاز به آن را در شما ایجاد کرده است تا همواره به سمت آبادسازی زمین در حرکت باشید.

16_ خداوند ، به دلیل اعطای توان و استعداد به بشر برای آبادسازی زمین ، شایسته و بایسته پرستش است .

اعبدوا الله . .. استعمرکم فیها

جمله <استعمرکم فیها> نیز همانند <هوأنشأکم> دلیل برای <اعبدوا الله> می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 63 - 2

2_ خداوند ، عطا کننده معجزه و دلیل های روشن به پیامبران

إن کنت علی بیّنه من ربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 86 - 2

2_ منافع حلال و به دست آمده از تجارت های عادلانه و خالی از ظلم و اجحاف ، عطای الهی است .

بقیّت الله خیر لکم

برداشت فوق ، از اضافه شدن <بقیّت> به <الله> استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 88 - 2،11

2_ خداوند ، عطا کننده معجزه و دلیل های روشن به پیامبران

إن کنت علی بیّنه من ربی

11_ معارف الهی و احکام دینی ، از عطا ها و روزی های نیکوی خداوند برای بشریت

و رزقنی منه رزقًا حسنًا

می توان گفت مقصود از <رزقاً حسناً> _ به قرینه آیات گذشته(اعبدوا الله . ..) _ معارف و احکامی است که خداوند به شعیب(ع) آموخت تا او آنها را به مردم تعلیم دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 96 - 5

5_ خداوند ، موسی ( ع ) را در آغاز رسالتش از آیت و معجزه بهره مند ساخت نه پس از درخواست و پیشنهاد مردم .

و لقد أرسلنا موسی بأیتنا و سلط_ن مبین

<باء> در <بأیاتنا> برای مصاحبت است و لذا مفاد جمله <لقد أرسلنا . ..> این است که موسی(ع) به هنگام بعثتش ، آیات و معجزات داشت; برخلاف پیامبران پیش از او که خداوند پس از پیشنهاد و درخواست مردم به آنان معجزه می داد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 108 - 9

9_ بهشت و موهبت های آن ، عطایی الهی است .

عطاءً غیر مجذوذ

ص: 304

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 110 - 2

2_ خداوند ، اعطا کننده کتاب آسمانی به پیامبران خویش

و لقد ءاتینا موسی الکت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 6 - 21

21_ فضیلت های یوسف ( ع ) و نعمت های عطا شده به او و حضرت ابراهیم و اسحاق ( ع ) و خاندان یعقوب ، جلوه هایی از ربوبیت خداوند

یجتبیک ربک . .. و یتم نعمته علیک و علی ءال یعقوب ... إن ربک علیم حکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 22 - 3

3_ خداوند ، عطاکننده حکمت و علم به یوسف ( ع )

ءاتین_ه حکمًا و علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 37 - 10

10_ آگاهی یوسف ( ع ) به غیب و توان او بر تعبیر رؤیاها ، تنها بخشی از دانش موهبتی خداوند به یوسف ( ع ) بود .

ذلکما مما علمنی ربی

<من> در <مما> می تواند برای تبعیض باشد و محتمل است بیانگر نوع و جنس باشد. برداشت فوق ، بر اساس احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 40 - 8،9

8_ توان و قدرت موجودات ، عطایی از خداوند به آنهاست .

ما أنزل الله بها من سلط_ن

9_ استدلال ها و براهین ، افاضاتی است از ناحیه خداوند بر قلب و اندیشه انسانها

ما أنزل الله بها من سلط_ن

برای مردود شمردن پندار اهل شرک کافی بود که گفته شود: مشرکان دلیلی برای عقیده و مرامشان ندارند. رد آن پندار با جمله <ما أنزل الله ...> (خداوند برهانی برای عبادت معبودها قرار نداده است) برای رساندن حقیقتی است، که در برداشت فوق آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 56 - 15

15_ خداوند در اعطای پاداش به نیکوکاران ، ذره ای از پاداش آنان نمی کاهد .

و لانضیع أجر المحسنین

ص: 305

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 68 - 15

15_ خداوند ، آموزنده و اهدا کننده دانش ویژه به یعقوب ( ع )

و إنه لذو علم لما علّمن_ه

حرف <لام> در <لما علّمناه> برای تعلیل است و <ما> در آن مصدریه می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 76 - 24

24_ خداوند بر$ اساس مشیّت خویش ، برتری دهنده برخی از انسان ها بر برخی دیگر و اعطا کننده کمال به بهره مندان از آن

نرفع درج_ت من نشاء

اساس مشیّت خویش ، برتری دهنده برخی از انسانها بر برخی دیگر و اعطا کننده کمال به بهره مندان از آن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 86 - 11

11_ آگاهی یعقوب ( ع ) به حیات یوسف ( ع ) ، دانشی بود که از ناحیه خدا به او افاضه شده بود .

و أعلم من الله ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 91 - 2

2_ فضیلت و برتری یوسف ( ع ) عنایتی از ناحیه خداوند به او بود .

لقد ءاثرک الله علینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 100 - 14

14_ خداوند ، اعطا کننده مقام و منزلت به یوسف ( ع ) و وادار کننده بستگانش به خضوع و خشوع در برابر او

قد جعلها ربی حقًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 101 - 5

5_ خداوند ، اعطا کننده حکومت و فرمانروایی به یوسف ( ع )

رب قد ءاتیتنی من الملک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 22 - 7

7_ امکانات و دارایی های انسان رزقی است عطا شده از جانب خدا .

ص: 306

مما رزقن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 38 - 5

5_ خداوند اعطا کننده همسر و فرزند به پیامبران خویش

و جعلنا لهم أزوجًا و ذریّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 11 - 4،7

4- خداوند به هر کس که بخواهد نعمتی بزرگ عطا می کند .

و ل_کنّ الله یمنّ علی من یشاء من عباده

<منّت> در لغت به معنای نعمت سنگین و بزرگ است.

7- مقام پیامبری ، موهبت و نعمتی بزرگ از سوی خداوند برای بندگانی خاص است .

و ل_کنّ الله یمنّ علی من یشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 34 - 1،4

1- خداوند ، همه نیاز ها و خواسته های وجودی بشر را به او عطا کرده است .

و ءاتی_کم من کلّ ما سألتموه

دو احتمال در باره سؤال در جمله <ما سألتموه> وجود دارد:B1. سؤال به معنای دعا و درخواست زبانی; 2. سؤال و درخواست وجود و طبع انسان; یعنی، آنچه بشر در وجود و طبیعت خود به عنوان موجودی مستقل نیاز دارد، خداوند به او عطا فرموده است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

4- خداوند ، بخشی از هر یک از انواع تقاضا ها و درخواست های انسان را به آنان عطا فرمود .

و ءاتی_کم من کلّ ما سألتموه

برداشت فوق مبتنی بر این است که: <من> در <من کلّ> برای تبعیض باشد و نیز مقصود از سؤال در جمله <سألتموه> درخواست و تقاضای زبانی باشد، نه نیازها و خواسته های وجودی.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 39 - 4

4- اسماعیل و اسحاق ( ع ) ، فرزندان حضرت ابراهیم ( ع ) و هدیه و بخشش الهی به او بود .

الحمد لله الذی وهب لی علی الکبر إسم_عیل و إسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 21 - 2

2- رویش متناسب گیاهان و پدیده های معدنی و اعطای مواهب و وسایل معیشت ، از خزانه الهی است .

و أنبتنا فیها من کلّ شیء موزون. و جعلنا لکم فیها مع_یش و من لستم له برزقین . و إ

ص: 307

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 87 - 1،3

1- < سوره حمد > از عطایای خداوند بر پیامبر ( ص )

و لقد ءاتینک سبعًا من المثانی

نوع مفسّران بر آنند که مراد از <سبعاً> سوره حمد است که هفت آیه دارد و <المثانی> (جمع مثنی) صفت برای قرآن کریم است; چنان که در سوره <زمر> (آیه 23) این کلمه به عنوان صفت قرآن ذکر شده است. گفتنی است: روایات نیز مؤید همین مطلب است.

3- خداوند ، اعطا کننده قرآن به پیامبر ( ص )

و لقد ءاتینک . .. القرءان العظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 44 - 3،12

3- خداوند ، در راستای دادن بینات و کتاب به انبیا ، قرآن کریم را به پیامبراکرم ( ص ) اعطا فرمود .

بالبیّن_ت و الزبر و أنزلنا إلیک الذکر

12- خداوند ، به انبیای پیشین معجزات حسی عطا فرمود و در قبال آن به پیامبر ( ص ) ، کتاب آسمانی جهان شمول عطا کرد . *

و ما أرسلنا . .. بالبیّن_ت و الزبر و أنزلنا إلیک الذکر

<بیّنه> به معنای دلیل واضح و روشن _ اعم از عقلی و حسی _ است. طبق شواهد تاریخی مراد از <بینات> در آیه، ممکن است معجزات حسی باشد. جدا ذکر کردن پیامبر(ص) برای اعطای قرآن، مشعر به برداشت یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 80 - 11

11- خداوند ، نیاز های انسان را به تناسب شرایط مختلف زندگی او ، تأمین کرده است .

یوم ظعنکم و یوم إقامتکم و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا

برداشت فوق، به خاطر این است که خداوند پوست حیوانات را از آن جهت به عنوان نعمت یادآور شده که وسیله ای است مناسب برای برپا کردن سرپناه در سفر و حضر.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 70 - 2،8

2- عنایت خاص خداوند به آدمیان با اعطای ارزشی ویژه به آنان

و لقد کرّمنا بنی ءادم

8- خداوند ، روزی های پاک و پاکیزه و متناسب ، به آدمیان اعطا کرده است .

و لقد کرّمنا بنی ءادم . .. و رزقن_هم من الطیّب_ت

<طیّب> به آن چیزی گفته می شود که برای حواس و جان آدمی لذت بخش باشد (مفردات راغب). و به مناسبت مقام، مراد از آن روزی هایی است که متناسب طبع انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 308

10 - اسراء - 17 - 83 - 9

9- خداوند ، تنها خیر و نعمت به انسان ها عطا می کند .

إذا أنعمنا علی الإنس_ن . .. و إذا مسّه الشرّ

از اینکه در آیه خداوند منشأ نعمتها معرفی شده اما شرور به او نسبت داده نشده است نکته فوق استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 44 - 6

6- خداوند ، عطاکننده بهترین پاداش ها و برترین فرجام ها است .

هو خیر ثوابًا و خیر عقبًا

<ثواب> به معنای <اجر و پاداش> است و <عقب> به معنای <عاقبت و فرجام>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 65 - 12

12- صاحبان نعمت و دانش _ حتی افراد برجسته و سرامد نیز _ باید خداوند را سرچشمه کمالات خود بدانند .

ءاتین_ه رحمه من عندنا و علّمنه من لدنّا علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 84 - 7

7- امکانات و نیروی < ذوالقرنین > و برخورداری او از وسایل و ابزار لازم در مقاصد خویش ، اعطای خداوند به وی بود .

إنّا مکّنّا له . .. و ءاتینه من کلّ شیء سببًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 95 - 2،3

2- ذوالقرنین ، در پرتو لطف پروردگار ، برخوردار از امکانات مادّی بسیار ، بهره مند بود .

قال ما مکّنّی فیه ربّی خیر

3- ذوالقرنین ، خود را مملوک خداوند و عطیه های الهی را ، برخاسته از مقام ربوبیّت او می دانست .

ما مکّنّی فیه ربّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 12 - 8،9

8- اعطای قدرت درست اندیشی و شناخت حق از سوی خدا ، به یحیی ( ع ) در کودکی او بود .

و ءاتین_ه الحکم صبیًّا

برای <حکم> معانی مختلفی ذکر شده است ; یکی از آن معانی _ که مبنای برداشت یاد شده است _ <علم و فهم> می باشد (لسان العرب ).

9- خداوند ، یحیی ( ع ) را در کودکی به اجرای احکام الهی توان مند ساخت .

و ءاتین_ه الحکم صبیًّا

در برداشت یاد شده <حکم> به معنای حاکمیت و اجرای قضاوت گرفته شده است. در (قاموس) آمده است: حاکم به کسی

ص: 309

گفته می شود که حکم را به مرحله اجرا درآورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 13 - 1،2،8

1- خداوند ، روحیه رحمت و عطوفتی ژرف به یحیی عطا نمود .

ءاتین_ه . .. و حنانًا من لدنّا

<حنان> مصدر و به معنای شفقت و مهربانی است (مصباح). تنوین آن برای تفخیم است. این کلمه عطف بر <الحکم> _ در آیه قبل _ است.

2- خداوند ، منبع مهر و شفقت و عطاکننده آن به برخی از بندگان برگزیده خود

و حنانًا من لدنّا

<من لدنّا> بیانگر این است که عطوفت عطا شده به یحیی برگرفته از ترحم و عطوفت ذات اقدس است.

8- حضرت یحیی ( ع ) در پرتو عنایات خاص خداوند ، از شایستگی و رشد و تکاملی ویژه ، برخوردار بود .

ءاتین_ه . .. و زکوه

<زکاه> در معانی <شایستگی> و <پاکی> و <رشد کردن> و <خجستگی> و <تمجید> استعمال شده است (لسان العرب). در هر مورد، معنا یا معانی مناسب آن، مورد نظر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 19 - 2،4،6

2- مأمور ویژه الهی با بشارت فرزند به مریم ( س ) ، خود را مأمور بخشیدن پسری پاک نهاد به وی معرفی کرد .

قال إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غل_مًا زکیًّا

اسناد <هبه فرزند> به جبرئیل به خاطر وساطت او در بخشش الهی است. <زکیّ> از ریشه <زکاء> به معنای صلاح گرفته شده است (مصباح). <تزکیه> و <زکاه> در معانی <طهارت> و <نموّ> و <برکت> و <مدح> استعمال دارد و در هر مورد، معنای مناسب آن مورد نظر است. طهارت و صلاح کودک به شایستگی های ذاتی او است.

4- عیسی ( ع ) ، موهبتی ویژه از جانب خداوند به مریم ( س ) بود .

إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غل_مًا زکیًّا

با وجود آن که القای روح عیسی(ع) به مریم(س) با وسائط دیگر هم امکان پذیر بوده است، ولی فرستادن جبرئیل و بشارت به مریم و برشمردن ویژگی های آن موهبت، جملگی بر ویژه بودن آن موهبت دلالت دارد.

6- فرزند صالح و پاک نهاد ، از موهبت های الهی است .

لأهب لک غل_مًا زکیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 53 - 1

1- برانگیخته شدن هارون ( ع ) به نبوت ، موهبت خداوند و پرتوی از رحمت او به موسی ( ع ) بود .

و وهبنا له من رحمتنا أخاه ه_رون نبیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 76 - 3

ص: 310

3- ارزشمندی و مخصوص بودن هدایت اعطایی از جانب خداوند به مؤمنان و باورداران آیات الهی .

و یزید اللّه الذین اهتدوا هدًی

نکره بودن <هدیً> بر ویژگی آن دلالت دارد; یعنی، هدایتی که قابل تعریف نیست این آیه به دنبال آیه پیش، پاسخی به گفته کافران است که هنگام شنیدن آیات الهی به مؤمنان، می گفتند: <أیّ الفریقین خیر . ..>. بنابراین <الذین اهتدوا> همان <الذین آمنوا> هستند که در آیا پیش از آنان یاد شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 78 - 9،11

9- اعطای مال و اولاد ، به دست خداوند و در اختیار او است .

أطّلع الغیب أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

11- مال و اولاد کافران نیز ، عطای الهی است .

أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 97 - 2

2- تسهیل آسان سازی فهم مطالب متعالی قرآن برای بشر ، موهبتی از جانب خداوند است .

فإنّما یسّرن_ه بلسانک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 25 - 5

5 - شرح صدر ، بخشش خداوند و برخاسته از مقام ربوبیت او است .

قال ربّ اشرح لی صدری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 36 - 1

1 - خداوند تمامی خواسته های موسی ( ع ) را پذیرفت و به او شرح صدر و بیان روان عطا کرد و هارون را وزیر او قرار داد .

قال ربّ . .. قال قد أُوتیت سؤلک ی_موسی

<سؤل>; یعنی احتیاجی که نفس انسان بر تحصیل آن حرص میورزد و فرق آن با آرزو این است که آرزو در فکر انسان می گذرد، ولی <سؤل> پی گیری می شود. گویا همواره رتبه <سول> بعد از آرزو است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 50 - 2،4

2 - آفرینش ، فعل اختیاری خداوند و عطای او است .

الذی أعطی کلّ شیء خلقه

از تأمل در موارد کاربرد <عطا> و <إعطا> برمی آید که کاربرد این ریشه، درجایی است که اوّلاً دادن چیزی از روی جبر نباشد و ثانیاً در برابر چیز دیگر نباشد.

4 - خداوند به هر موجودی ، خلقتی کامل و اعضا و ویژگی هایی متناسب با شأن او ، عطا کرده است .

ص: 311

الذی أعطی کلّ شیء خلقه

<خلق>، به معنای ایجاد، یا تقدیر درست و یا هیئت و شکل است (مفردات راغب). معنای دوم و سوم رساننده نکته یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 99 - 4

4 - قرآن ، عطیه بزرگ الهی به پیامبر ( ص ) و مایه تذکر و بیدارباش است .

و قد ءاتین_ک من لدنّا ذکرًا

نکره بودن <ذکراً> دلالت بر عظمت آن دارد و مراد از <ذکر> به قرینه <من أعرض عنه> (درآیه بعد) قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 131 - 11

11 - دارایی ها و امکانات دنیا ، همه از آنِ خداوند و عطای او است .

متّعنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 72 - 2،3

2- اسحاق و یعقوب ( ع ) موهبت خداوند به ابراهیم ( ع ) بود .

و وهبنا له إسح_ق و یعقوب

3- فرزندان و نوادگان ، موهبت و عطیه ای از جانب پروردگار است .

و وهبنا له إسح_ق و یعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 74 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) ، از علم و حکمت خدا دادی برخوردار بود .

و لوطًا ءاتین_ه حکمًا و علمًا

یکی از معانی <حکم>، حکمت است. برداشت یاد شده مبتنی براین معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 84 - 5،7

5- خداوند ، به جای خاندان از دست رفته ایوب ( ع ) ، زن و فرزندان جدید دیگری به او اعطا کرد .

و ءاتین_ه أهله

7- خداوند ، افزون بر بازگردانیدن زن و فرزندان ایوب ( ع ) به وی ، زن و فرزندان دیگری نظیر آنان به آن حضرت عطا کرد .

و ءاتین_ه أهله و مثلهم معهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 90 - 2

ص: 312

2- یحیی ( ع ) موهبتی بی چشمداشت از جانب خداوند به زکریا ( ع ) ، پس از دعا و روی آوردن او به درگاه الهی

إذ نادی ربّه . .. فاستجبنا له و وهبنا له یحیی

<هبه> به معنای عطیه و بخششی بدون عوض و خالی از اغراض (چشمداشت) است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 13

13 - شتر ، گاو و گوسفند ، روزی انسان ها و عطای خداوند به آنان

علی ما رزقهم من بهیمه الأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 34 - 8

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، روزی انسان ها و عطای خداوند به آنان

علی ما رزقهم من بهیمه الأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 35 - 8

8 - اموال و دارایی ها ، رزقی از جانب خدا و عطای او به انسان ها

و ممّا رزقن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 19

19 - اموال مردم ، داده خداوند است .

و ءاتوهم من مال اللّه الذی ءاتیکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 18 - 9

9 _ تمامی امکانات زندگی دنیایی انسان ، داده های خداوند است .

و ل_کن متّعتهم و ءاباءهم

برداشت فوق، از آن جا است که برخورداری انسان ها از امکانات زندگی، به خدا نسبت داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 21 - 2،3،6

2 - اعطای حکمت و دانش به موسی ( ع ) از سوی پروردگار در پی فرار او از نظام فرعونی

ففررت منکم . .. فوهب لی ربّی حکمًا

واژه <حکم> می تواند مرادف <حکومت> (سرپرستی و تدبیر امور مردم) باشد و نیز می تواند معادل <حکمه> و به معنای دانش و معرفت باشد. برداشت یاد شده بر پایه معنای دوم است.

3 - جدایی موسی ( ع ) از دستگاه فرعونی ، زمینه اعطای رسالت و سرپرستی بنی اسرائیل به وی از جانب خداوند

ص: 313

ففررت منکم . .. فوهب لی ربّی حکمًا و جعلنی من المرسلین

برداشت یاد شده بدان احتمال است که تفریع <وهب> بر <ففررت> اشاره به تأثیر جدایی موسی(ع) از دستگاه فرعون در شایستگی وی برای دریافت حکم و رسالت داشته باشد. گفتنی است که در برداشت فوق واژه <حکم> به معنای ولایت و سرپرستی گرفته شد و مراد از آن سرپرستی بر بنی اسرائیل و هجرت دادن آنان از سرزمین مصر می باشد.

6 - دریافت حکمت الهی و نیل به مقام رسالت ، موهبتی خدا دادی است ، نه اکتسابی .

فوهب لی ربّی حکمًا و جعلنی من المرسلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 85 - 4

4 - بهشت پر از نعمت ، فضل و ارزانی خدا به انسان است ; نه مزدی هم پای عمل وی .

و اجعلنی من ورثه جنّه النعیم

راغب در <مفردات> آورده است: <و یقال لکلّ من حصل له شیء من غیر تعب قد ورث کذا; هر کس مالی را به رایگان به دست آورد، گفته می شود به ارث برد>. بنابراین، اعمال ما هرگز نمی تواند بهای واقعی بهشت باشد; بلکه بهشت فضل ارزانی خدا به مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 15 - 1

1 - اعطای علم و دانشی عظیم و ویژه از سوی خدا به داوود و سلیمان ( ع )

و لقد ءاتینا داود و سلیم_ن علمًا

آمدن تعبیر <علماً> به صورت نکره، بیانگر عظمت و ویژگی دانشی است که به داوود و سلیمان داده شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 54 - 10

10 - امکانات و دارایی های انسان ، رزقی عطا شده از جانب خداوند

و ممّا رزقن_هم ینفقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 61 - 5

5 - متاع دنیوی ، عطای خداوند به انسان ها است .

کمن متّعن_ه مت_ع الحیوه الدنیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 76 - 7

7 - مال و ثروت ، داده خدا و عطایی از جانب او

و ءاتین_ه من الکنوز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 314

13 - قصص - 28 - 77 - 1

1 - مال و ثروت ، داده خدا و عطایی از جانب او است .

و ابتغ فیما ءاتیک اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 27 - 1،6

1 - اسحاق و یعقوب ( ع ) ، موهبت الهی برای ابراهیم ( ع ) بود .

و إبرهیم . .. و وهبنا له إسح_ق و یعقوب

6 - اعطای اسحاق و یعقوب ( ع ) به ابراهیم ( ع ) و نیز قرار دادن مقام نبوت در نسل آن حضرت ، پاداش دنیوی ابراهیم ( ع ) از سوی خداوند بود .

و وهبنا له إسح_ق . .. و جعلنا فی ذرّیّته النبوّه... و ءاتین_ه أجره فی الدنیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 49 - 5

5 - علم و آگاهی ، موهبتی الهی است .

الذین أوتوا العلم

فاعل محذوف فعل <أوتوا> به قرینه مقام، <اللّه> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 66 - 3

3 - نعمت ها و امکانات در اختیار انسان ها ، خدادادی است .

بما ءاتین_هم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 56 - 2

2 - ایمان و آگاهی ، موهبتی خداوندی است .

و قال الذین أوتوا العلم و الإیم_ن

مجهول آورده شدن فعل <أوتوا> احتمال دارد به خاطر توجه دادن به این حقیقت باشد که علم و ایمان، موهبتی اند که انسان هایی از آن دو برخوردار می شوند. اگرچه در آیه، بیانی درباره منشأ موهبت، به میان نیامده است، اما به دلیل اطلاع آنان از حقیقتی مانند زمان برزخ و قیامت، حکایت دارد که منشأ علم و ایمان خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 1،5

1 - خداوند ، عطاکننده حکمت ( علم هستی شناسی و انجام دادن خیرات ) به لقمان است .

و لقد ءاتینا لقم_ن الحکمه

5 - برخورداری فردی غیر نبی ، از عطایای ویژه الهی ، امری ممکن است .

و لقد ءاتینا لقم_ن الحکمه

ص: 315

برداشت بالا، براساس این دیدگاه مشهور است که لقمان، پیامبر نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 31 - 5

5 - کشتیرانی ، دارای اهمیتی اساسی در حمل و نقل نیازمندی های بشر و مواهب الهی به نقاط مختلف است .

ألم تر أنّ الفلک تجری فی البحر بنعمت اللّه لیریکم من ءای_ته

بنابراین که <با> در <بنعمت> برای تعدی و یا مصاحبه باشد، نکته بالا به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 9 - 16

16 - قوای ادراکی انسان ( چشم و گوش و قلب ) مواهب الهی اند و شایسته است که به خاطر آنها ، به درگاه وی شکرگزاری شود .

ثمّ سوّی_ه و نفخ فیه من روحه و جعل لکم السمع و الأبص_ر و الأفئده قلیلاً ما تشکرو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 23 - 1

1 - تورات از سوی پروردگار به موسی ( ع ) اِعطا شد .

و لقد ءاتینا موسی الکت_ب

<ال> در <الکتاب> می تواند برای عهد و اشاره به تورات داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 37 - 5

5 - اسلام آوردن زیدبن حارثه ، نعمتی اعطایی از جانب خداوند برای وی بود .

و إذ تقول للذی أنعم اللّه علیه

در این که <مراد از <أنعم اللّه> چه چیزی است؟>، اختلاف است. مفسران، از مصداق های بارز آن، اسلام آوردن زید را شمرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 43 - 1،2

1 - خداوند ، اعطا کننده رحمت ویژه خویش ، بر مؤمنان است .

هو الذی یصلّی علیکم

به قرینه <و کان بالمؤمنین رحیماً> مراد از صلوات خدا بر مؤمنان، اعطای رحمت است.

2 - اعطای رحمت ویژه خداوند به مؤمنان ، به منظور بیرون بردن آنان از ظلمت هاو رساندن شان به نور است .

هو الذی یصلّی علیکم . .. لیخرجکم من الظلم_ت إلی النور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 6 - 6

ص: 316

6 - علم ، عطیه ای از جانب خداوند است .

یری الذین أُوتوا العلم

آمدن تعبیر <أُوتوا العلم> به جای <یعلمون> و یا <العلماء>، نشان دهنده این نکته است که علم، امری اعطایی است. گفتنی است که منشأ علم اگرچه در آیه مشخص نشده; اما به دلیل این که مبدأ همه امور خداوند است، می توان گفت که علم منشأیی الهی دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 29 - 5

5 - امکانات و دارایی های انسان ، عطا و داده الهی است .

و أنفقوا ممّا رزقن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 32 - 2

2 - قرآن ، ارث و موهبت الهی برای جامعه اسلامی

ثمّ أورثنا الکت_ب الذین اصطفینا من عبادنا

برداشت یاد شده، از تعبیر ارث درباره اعطای قرآن به دست می آید; زیرا ارث چیزی است که برای آن تلاشی صورت نگرفته و در نتیجه حقی هم برای دریافت آن به وجود نیامده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 47 - 6

6 - توجّه و اعتقاد به خدادادی بودن اموال و دارایی ها ، برانگیزاننده انسان به انفاق و دوری از بخل است .

و إذا قیل لهم أنفقوا ممّا رزقکم اللّه

برداشت یاد شده براساس این نکته است که آیه شریفه، درصدد ترغیب و تشویق به انفاق است. گفتنی است که تصریح به منشأ خدایی داشتنِ اموالِ انسان، می تواند گویای مطلب یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 100 - 7

7 - اعطای فرزند از جانب خداوند به انسان ها ، تنها یک بخشش الهی است ; نه حق برای آنان .

ربّ هب لی من الص_لحین

با توجه به تعبیر <هبه> برداشت یاد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 26 - 2

2 - مقام خلافت ( تدبیر امور مردم به جای خدا ) ، موهبتی است الهی که باید تنها از سوی خدا به فردی واگذار شود .

إنّا جعلن_ک خلیفه فی الأرض

استناد تعیین خلیفه به خدا، همراه با تأکید (إنّا) گویای برداشت یاد شده است.

ص: 317

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 30 - 1،4

1 - سلیمان ( ع ) ، عطیه الهی به داوود ( ع )

و وهبنا لداود سلیم_ن

4 - فرزند صالح ، عطیه الهی برای والدین

و وهبنا لداود سلیم_ن نعم العبد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 39 - 1،4،7

1 - حکومت بزرگ و بی نظیر سلیمان ( ع ) ، عطیه بزرگ الهی بود .

و هب لی ملکًا . .. ه_ذا عطاؤنا

اضافه <عطا> به ضمیر جلاله (نا) بر تعظیم دلالت می کند.

4 - عطیه الهی به سلیمان ( ع ) بی شمار و بسیار بود .

ه_ذا عطاؤنا . .. بغیر حساب

برداشت یاد شده براساس این نکته است که <بغیر حساب> قید برای <عطاؤنا> باشد.

7 - قدرت ، مکنت و ثروت در صورت بودن در مسیر الهی ، عطیه خداوندی است .

و هب لی ملکًا . .. ه_ذا عطاؤنا فامنن أو أمسک بغیر حساب

از تعبیر <عطاؤنا> درباره قدرت سیاسی و مکنت و ثروت سلیمان(ع) _ که در مسیر رسالت الهی قرار داشت _ برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 43 - 4،5

4 - بازگشت خانواده ایوب ( ع ) و دو چندان شدن آنها ، موهبت الهی برای آن حضرت

و وهبنا له أهله و مثلهم معهم

5 - خانواده ( زن و فرزند ) ، نعمت و موهبت الهی

و وهبنا له أهله و مثلهم معهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 54 - 1

1 - بهشت و نعمت های آن ، روزی و عطای الهی است .

جنّ_ت عدن . .. إنّ ه_ذا لرزقنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 5

5 - خداوند ، صاحب فضل و عطا است .

ذی الطول

ص: 318

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 53 - 1،2

1 - خداوند ، آنچه مایه هدایت بود به موسی ( ع ) عطا فرمود .

لقد ءاتینا موسی الهدی

2 - هدایت ( دین ) ، عطیه ای است الهی برای بشر .

و لقد ءاتینا موسی الهدی

<إیتاء> (مصدر <آتینا>) مرادف <إعطاء> به معنای بخشش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 21 - 5

5 - خداوند ، اعطا کننده قدرت نطق و سخن گویی به هر موجود

الذی أنطق کلّ شیء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 45 - 1

1 - اعطای کتاب ( تورات ) به موسی ( ع ) از سوی خداوند

و لقد ءاتینا موسی الکت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 49 - 7

7 - دختر و پسر ، هر دو هدیه الهی به انسان ها

یهب لمن یشاء إن_ثًا و یهب لمن یشاء الذکور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 50 - 8

8 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله . . . < أو یزوّجهم ذکراناً و إناثاً > جمیعاً یجمع له البنین و البنات یهبهم جمیعاً لواحد ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند. .. <أو یزوّجهم ذکراناً و إناثاً> روایت شده که فرمود (مراد از آیه این است) که خداوند فرزندان پسر و دختر را باهم به یک خانواده می بخشد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 46 - 7

7 - معجزات پیامبران ، عطا شده از سوی خداوند به ایشان

و لقد أرسلنا موسی ب_ای_تنا

اضافه <آیات> به <نا>، بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 16 - 6

ص: 319

6 - برخورداری از حکومت الهی ، موهبتی والا همچون برخورداری از کتاب آسمانی و نبوت

و لقد ءاتینا بنی إسرءیل الکت_ب و الحکم و النبوّه

در صورتی که <الحکم> نظر به حکومت داشته باشد; از این که در زمره کتاب و نبوت به عنوان موهبتی الهی برای بنی اسرائیل معرفی شده است، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 36 - 9

9- خداوند ، اعطا کننده پاداش و نه نیازمند به اموال و دارایی خلق

یؤتکم أجورکم و لا یسئلکم أمولکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 4 - 7،9

7 - اطمینان و آرامش روحی ، موهبتی خداوندی است .

هو الذی أنزل السکینه

9 - اعطای روح آرامش و اطمینان از سوی خدا به مؤمنان ، مایه فزونی ایمان ایشان

أنزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا إیم_نًا مع إیم_نهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 18 - 1

1 - شادمانی تقواپیشگان در بهشت ، از عطایای پروردگار به آنان

ف_کهین بما ءاتیهم ربّهم

<فاکه> (از مصدر <فکاهه>) به معنای شادمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 48 - 1،3،5،6

1 - خداوند ، تنها برآورنده نیاز ها و عطاکننده ثروت و مکنت به آدمیان

و أنّه هو أغنی

3 - نیاز های مقطعی و دراز مدت بشر ، برآورده شده در نظام هستی از سوی خداوند *

و أنّه هو أغنی و أقنی

<أقنی>; یعنی، <أعطی القنیه> و <قنیه> به سرمایه های باقی و ذخایر پایدار گفته می شود. بنابراین جمع میان <أغنی> و <أقنی> بیانگر مطلب یاد شده است.

5 - خوشنودی به دستاورد و پرهیز از آز و طمع ، موهبتی الهی است . *

و أنّه هو أغنی و أقنی

بنابر معنایی که برای <أقنی> در لغت یاد شده است (رضا) مطلب بالا به دست می آید.

6 - < قال أمیرالمؤمنین ( ع ) فی قول اللّه < و أنّه هو أغنی و أقنی > قال أغنی کلّ انسان بمعیشته و أرضاه بکسب یده ;

از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده که درباره آیه <و أنّه هو أغنی و أقنی> فرمود: او است که هرکس را در معیشت بی نیاز می کند و وی را به کسب و درآمدش خشنود می سازد>.

ص: 320

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 82 - 3

3 - قرآن ، رزق معنوی و عطای الهی به انسان ها

و تجعلون رزقکم أنّکم تکذّبون

تعبیر <رزق> درباره قرآن، بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 11 - 13

13 - علوم و معارف دینی ، حقیقتی آسمانی داشته و از ناحیه خداوند به اهلش عطا می شود .

و الذین أُوتوا العلم

به کار رفتن تعبیر <اُتوا العلم> به جای مثلاً <أهل العلم> یا <العلماء> و. ..، بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 10 - 2

2 - رزق و روزی مردم ، عطای خداوند و فضل او است .

و ابتغوا من فضل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 10 - 5

5 - امکانات و دارایی های انسان ، رزقی است عطا شده از جانب خداوند .

من مّا رزقن_کم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 7 - 8

8 - اموال ، توانایی ها و امکانات بشر ، همگی داده خداوند و جلوه لطف او است .

فلینفق ممّا ءاتیه اللّه لایکلّف اللّه نفسًا إلاّ ما ءاتیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 36 - 5

5 - پاداش های بهشتیان ، عطا و تفضّل خداوند است .

عطاء

<عطاء> اسم مصدر و به معنای پرداختن و نیز به معنای چیزی است که به دیگری پرداخته می شود. راغب در <مفردات> می گوید: <این کلمه به جایزه و بخشش اختصاص یافته است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 8 - 1

ص: 321

1 - دو چشم انسان ، عطای خداوند و نعمتی بزرگ است .

ألم نجعل له عینین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 9 - 1

1 - زبان و دو لب انسان ، عطای الهی و نعمت هایی بزرگ است .

و لسانًا و شفتین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 5 - 1

1 - آموخته های انسان ، هدیه خداوند و نعمت او است .

علّم الإنس_ن ما لم یعلم

آیه شریفه، در مقام امتنان و برشمردن نعمت هایی است که جلوه های کرم خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کوثر - 108 - 1 - 5

5 - حضرت فاطمه ( س ) ، خیر فراوان و عطای خداوند به پیامبر ( ص )

إنّا أعطین_ک الکوثر

هر چند در شأن نزول ها و روایات سخنی از تطبیق <کوثر> بر <فاطمه>(س)، به میان نیامده است; ولی از آخرین آیه استفاده می شود که نتیجه عطای <کوثر>، <ابتر> (نسل بریده) نماندن پیامبر(ص) است. بنابراین فاطمه(س) که نسل پیامبر(ص) از او است، مصداق <کوثر> خواهد بود.

18- عطایای خدا به ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 84 - 1

1 _ اسحاق و یعقوب(ع)، موهبت خداوند به ابراهیم(ع) بودند.

و وهبنا له إسحق و یعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 100 - 2

2 - فرزنددار شدن حضرت ابراهیم ( ع ) ، هبه و بخشش الهی به ایشان بود .

ربّ هب لی من الص_لحین

ص: 322

19- عطایای خدا به انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 86 - 6

6 _ فضیلت و برتری پیامبران بر همه جهانیان، موهبتی الهی به آنان است.

و کلا فضلنا علی العلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 89 - 5

5 _ خداوند عطا کننده کتاب و منصب قضاوت و نبوت به پیامبران است.

أولئک الذین ءاتینهم الکتب و الحکم و النبوه

20- عطایای خدا به بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 16 - 1

1 - اعطای کتاب آسمانی ، حکومت و نبوت به بنی اسرائیل از سوی خداوند

ءاتینا بنی إسرءیل الکت_ب و الحکم و النبوّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 17 - 1

1 - اعطای دلایل آشکار از سوی خداوند به بنی اسرائیل ، درباره شریعت موسی

و ءاتین_هم بیّن_ت من الأمر

<من> در <من الأمر> می تواند به معنای <فی> باشد و کلمه <الأمر> اشاره به کتاب و شریعت موسی(ع) داشته باشد.

21- عطایای خدا به بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 10 - 7

7 _ بهره مندی از سلامتی مطلق ، تحیت و عطیه خداوند به اهل بهشت

و تحیتهم فیها سلم

برداشت فوق بر این اساس است که ضمیر <هم> در <تحیتهم> مفعول و فاعل آن، ضمیر عاید به (اللّه) باشد ; یعنی، تحیت خدا به اهل بهشت، اعطای سلامتی مطلق به آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 16 - 1،2

1 - تقواپیشگان بهشتی ، دریافت کنندگان عطایای پروردگار با رغبت و رضا

ص: 323

ءاخذین ما ءاتیهم ربّهم

واژه <أخذ> در مورد بهشتیان است و به قرینه موضوع می رساند که آنان با اشتیاق هدایای الهی را می پذیرند; برخلاف کافران که در قیامت با ناراحتی و به قهر عذاب الهی را می چشند.

2 - عطایای خداوند به اهل بهشت ، جلوه ای از ربوبیت و پروردگاری او

ءاتیهم ربّهم

22- عطایای خدا به متقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 16 - 1

1 - تقواپیشگان بهشتی ، دریافت کنندگان عطایای پروردگار با رغبت و رضا

ءاخذین ما ءاتیهم ربّهم

واژه <أخذ> در مورد بهشتیان است و به قرینه موضوع می رساند که آنان با اشتیاق هدایای الهی را می پذیرند; برخلاف کافران که در قیامت با ناراحتی و به قهر عذاب الهی را می چشند.

23- عطایای خدا به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 6 - 1

1 - غنایم غزوه بنی نضیر ، موهبت الهی به پیامبر ( ص )

و ما أفاء اللّه علی رسوله منهم

آیه شریفه در ادامه مسائل غزوه بنی نضیر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 89 - 8

8 _ حضرت محمّد(ص)، دارای کتاب و مقام حکم و قضاوت و نبوت از جانب خداوند است.

أولئک الذین ءاتینهم الکتب و الحکم و النبوه فإن یکفر بها هؤلاء

گر چه در این آیه نام حضرت محمّد(ص) به صراحت نیامده، ولی یاد انبیای گذشته و اشاره به مقامات آنان و همچنین سخن از کفر مردم مکه، با لطافتی تمام، اشاره به این دارد که خداوند همان مقامات را به حضرت محمّد(ص) نیز عطا کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 38 - 14

14_ < قال أبوعبدالله ( ع ) : . . . نحن ذریّه محمد ( ص ) و أمّنا فاطمه ( س ) و ما آتی الله أحداً من المرسلین شیئاً إلاّ و قد آتاه محمداً ( ص ) . . . _ ثم تلا _ < و لقد أرسلنا رسلاً من قبلک و جعلنا لهم أزواجاً و ذریّه > ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: ما فرزندان حضرت محمد(ص) هستیم و مادرمان فاطمه(س) است و خداوند به هیچ یک از پیامبران(ع) چیزی را نداده مگر آن که آن را به حضرت محمد(ص) نیز داده است، سپس این آیه را تلاوت فرمود:

ص: 324

و لقد أرسلنا رسلاً من قبلک . ..>.

24- عطایای خدا به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 17 - 1

1- هدایت بیش از پیش و روحیه تقوا ، موهبت الهی به مؤمنان هدایت پذیر

و الذین اهتدوا زادهم هدًی و ءاتی_هم تقوی_هم

25- فلسفه عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کوثر - 108 - 2 - 14

14 - خداوند ، با یادآوری عطای ویژه خویش به پیامبر ( ص ) ، آن حضرت را آماده دریافت فرمان نماز و قربانی ساخت .

إنّا أعطین_ک الکوثر . فصلّ لربّک وانحر

26- مشمولان عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 59 - 9

9 _ وعده خداوند به برخورداری متوکلان از عطا و تفضلش

و قالوا حسبنا اللّه سیؤتینا اللّه من فضله

آیه فوق در مقام تعلیم به انسان است و بی تردید آنچه خداوند تعلیم دهد، منطبق با واقعیت می باشد در نتیجه جمله <سیؤتینا> حاکی از عطای الهی به متوکلان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 32 - 2

2- عیسی ( ع ) در گهواره ، خود را فرزندی خوش رفتار و نیکوکار برای مادرش مریم ( س ) خواند و این ویژگی را عطیه خداوند دانست .

و برًّا بولدتی

تقدیر <و برّاً بوالدتی> به قرینه آیه قبل <و جعلنی برّاً بوالدتی> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 49 - 3

3- اعطای اسحاق و یعقوب به حضرت ابراهیم ( ع ) ، موهبتی الهی و پاداش هجرت او بود .

ص: 325

فلمّا أعتزلهم و مایعبدون من دون اللّه وهبنا له إسح_ق و یعقوب

حرف <لمّا> بیانگر ترتب جزا(وهبنا . ..) بر شرط (اعتزلهم ...) می باشد و دلالت می کند که وجود جزا، به خاطر وجود شرط بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 5

5 - برخورداری فردی غیر نبی ، از عطایای ویژه الهی ، امری ممکن است .

و لقد ءاتینا لقم_ن الحکمه

برداشت بالا، براساس این دیدگاه مشهور است که لقمان، پیامبر نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 19 - 5

5 - تنها بیعت کنندگان با پیامبر ( ص ) در جریان حدیبیه ، برخوردار از غنایم خیبر *

إذ یبایعونک تحت الشجره . .. و مغانم کثیره یأخذونها

از این که <مغانم کثیره> به مؤمنان بیعت کننده نوید داده شده است ، مطلب بالا احتمال می رود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کوثر - 108 - 1 - 1

1 - خداوند ، پیامبر ( ص ) را از خوبی های فراوان برخوردار ساخت .

إنّا أعطین_ک الکوثر

بر حروف اصلی <کوثر> (کاف، ثاء و راء)، حرف <واو> اضافه شد تا بر افزون بودن وصف کثرت دلالت کند; این کلمه نام نهری در بهشت نیز می باشد (مقاییس اللغه). به مردی که سرور و دارای خیر فراوان باشد <کوثر> گفته می شود (صحاح) و در معنای آن، عدد فراوان نیز گفته شده است. (مصباح)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کوثر - 108 - 2 - 6،14

6 - مقام ربوبی خداوند ، جلوه گر در اعطای فاطمه ( س ) به پیامبر ( ص )

إنّا أعطین_ک الکوثر . فصلّ لربّک

14 - خداوند ، با یادآوری عطای ویژه خویش به پیامبر ( ص ) ، آن حضرت را آماده دریافت فرمان نماز و قربانی ساخت .

إنّا أعطین_ک الکوثر . فصلّ لربّک وانحر

27- موانع عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 38 - 15

15_ شرک و کفر ، از موانع دستیابی به علوم موهبتی و خدادادی است .

ص: 326

ذلکما مما علمنی ربی إنی ترکت ملّه قوم لایؤمنون بالله . .. ما کان لنا أن نشرک بال

28- ناخشنودی از عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 59 - 12

12 _ ناخشنودی انسان از عطایای الهی ، نشانه بی رغبتی وی به خداست .

و لو أنهم رضوا ما ءاتیهم اللّه . .. إنا إلی اللّه رغبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 49 - 8

8 - ناخرسندی از داشتن فرزند دختر یا پسر ، کفران نعمت الهی و ناخرسندی از مشیت و موهبت او است .

فإنّ الإنس_ن کفور . .. یهب لمن یشاء إن_ثًا و یهب لمن یشاء الذکور

29- وسعت عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 20 - 6

6- هیچ گونه منع و محدودیتی برای عطایای خداوند به انسان ها وجود ندارد .

و ما کان عطاء ربّک محظورًا

30- هبه عطایای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 39 - 3

3 - باز بودن دست سلیمان ( ع ) ، در بخشش یا منع عطای الهی ( قدرت ، مکنت و ثروت خود ) به دیگران

ه_ذا عطاؤنا فامنن أو أمسک

ص: 327

20- عفت

1- آثار عفت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرایش به پاکی و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم إنّهم أُناس یتطهّرون

عبارت <إنّهم أُناس> تعلیل برای حکم اخراج است.

2- آثار عفت زنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 5

5 - عفّت و پاکدامنی ، از برجسته ترین اوصاف زنان و از بهترین کمالات آنان

الّتی أحصنت فرجها

برداشت یاد شده، به سبب این نکته است که خداوند، در مقام توصیف و تمجید از مریم(س) _ که به عنوان زنی مثال زدنی و الگو مطرح شد _ صفت عفت و پاکدامنی او را بیان کرده است.

3- آثار عفت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرایش به پاکی و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم إنّهم أُناس یتطهّرون

عبارت <إنّهم أُناس> تعلیل برای حکم اخراج است.

ص: 328

4- آثار عفت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 6

6- عفت و پاک دامنی مریم ( س ) ، زمینه ساز برخورداری وی از عنایات ویژه الهی بود .

التی أحصنت فرجها فنخنا فیها من روحنا

تقدم عبارت <والتی أحصنت فرجها> بر <فنفخنا فیها من روحنا> می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

5- آثار عفت یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 1

1_ پادشاه مصر پس از آشکار شدن بی گناهی و کمال عفت و پاکدامنی یوسف ( ع ) ، به دیدار او دل بست و با فرمانی مجدد او را به دربار خویش فراخواند .

ذلک لیعلم أنی لم أخنه . .. و قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی

6- ارزش عفت زن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 30

30 - عفت و پاکدامنی برای زنان ، صفتی بس ارزشمند و پسندیده

و لاتکرهوا فتی_تکم علی البغاء إن أردن تحصّنًا

7- ارزش عفت همسر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 58 - 3

3 - ارزش زیبایی و جذابیت همسر ، در پرتو عفت و پاکدامنی او است . *

لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ . ..کأنّهنّ الیاقوت و المرجان

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خداوند نخستین وصف حوریان را مصونیت آنان از بیگانگان بیان داشته و پس از آن به زیبایی و جذابیت آنان اشاره کرده است.

8- اهتمام مخلصان به عفت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 329

8 - یوسف - 12 - 33 - 3

3_ رنج و محنت در راستای اطاعت خداو حفظ حریم عفت ، امری محبوب و ارزشمند برای یوسف ( ع ) و بندگان خالص خداوند

رب السجن أحب إلیّ مما یدعوننی إلیه

9- اهتمام یوسف(ع) به عفت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 33 - 3

3_ رنج و محنت در راستای اطاعت خداو حفظ حریم عفت ، امری محبوب و ارزشمند برای یوسف ( ع ) و بندگان خالص خداوند

رب السجن أحب إلیّ مما یدعوننی إلیه

10- اهمیت عفت بی همسران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 1

1 - لزوم عفت گزینی و پاکدامنی ، بر کسانی که به همسر مناسب و امکانات لازم برای ازدواج ، دستیابی ندارد .

و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا

11- اهمیت عفت زن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 3

3- عفت و پاک دامنی ، از برجسته ترین اوصاف زنان و از بهترین کمالات آنان است .

والتی أحصنت فرجها

برداشت یاد شده به خاطر این است که خداوند در مقام توصیف و تمجید مریم(س) _ که در این آیات نام او در ردیف پیامبران قرار گرفته _ صفت عفت و پاک دامنی او را یادآور شده است.

12- دلایل عفت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 30 - 5

5- تکلم عیسی ( ع ) در گهواره و معرفی خود ، از معجزات او و برهانی کافی بر پاکدامنی مریم ( س ) و مبرّابودن او از

ص: 330

اتهامات مردم بود .

فأشارت إلیه . .. قال إنّی عبداللّه

13- دلایل عفت یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 11

11_ ماجرای میهمانی زلیخا از زنان اشراف و بریدن آنان دست های خویش را ، گویاترین صحنه برای اثبات منزلت والا و عفت و پاکدامنی یوسف ( ع )

فسئله ما بال النسوه الّ_تی قطعن أیدیهنّ

یوسف(ع) برای رسیدگی به پرونده خویش با عبارت <الّ_تی قطعن أیدیهنّ> داستان میهمانی زلیخا از زنان اشراف و اینکه آنان دستهای خویش را بریدند را مطرح می کند و از آن جا که یوسف(ع) درصدد اثبات بی گناهی خویش است، می توان گفت: داستان مذکور و مسائل پیرامون آن برای اثبات عفت، پاکدامنی و بی گناهی یوسف(ع) بهترین شاهد بوده است.

14- زلیخا و عفت یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 13

13_ زلیخا شهادت زنان اشراف بر پاکدامنی یوسف ( ع ) را تصدیق کرد و سخن آنان را مایه روشن شدن حقیقت دانست .

قالت امرأت العزیز الئ_ن حصحص الحق

<حصحصه> (مصدر حصحص) به معنای روشن شدن چیزی پس از کتمان آن است. برخی نیز گفته اند به معنای ثبوت و استقرار است.

15- عفت بی همسران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 4

4 - ضرورت اقدام عملی برای فراهم آوردن تسهیلات ازدواج در جهت حل مشکلات جنسی غیر متأهلان ، قبل از توصیه آنان به عفت و پاکدامنی

و أنکحوا الأی_می منکم . .. و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا

توصیه به فراهم ساختن امکانات ازدواج مجردان، پیش از توصیه به عفت گزینی، می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

ص: 331

16- عفت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 28

28 _ اهتمام اسلام به عفت و پاکدامنی جامعه

و المحصنت من المؤمنت و المحصنت . .. محصنین غیر مسفحین و لا متخذی اخدان

17- عفت حورالعین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 56 - 3

3 - باغ های بهشت ، مزین به حوریان خمارچشم مصون مانده از دست هر بیگانه

فیهنّ ق_صرت الطرف لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

برداشت بالا بدین احتمال است که <قاصرات الطرف> کنایه از چشم خمار باشد که در نتیجه خماری پلک ها بهم نزدیک شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 57 - 1

1 - حوریان زیبا ، جذاب و پاکدامن بهشت ، نعمتی غیرقابل انکار و تکذیب ناپذیر

فیهنّ ق_صرت الطرف . .. فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 72 - 2،5

2 - حوریان بهشتی ، مستور در خیمه ها و پنهان از دید مردان بیگانه

حور مقصورت فی الخیام

5 - < عن الحلبی قال : سألت أباعبداللّه عن قول اللّه عزّوجلّ < . . .حور مقصورات فی الخیام > قال الحور هنّ البیض المضمومات [ المضمرات ] [ المصونات ] المخدّرات فی خیام الدرّ و الیاقوت و المرجان . . . ;

حلبی می گوید از امام صادق(ع) از سخن خداوند عزّوجلّ <. ..حور مقصورات فی الخیام> سؤال نمودم، فرمود: [آن ]حوریان همان سفیداندامانی هستند که پرده نشین در خیمه هایی از دُرّ، یاقوت و مرجان می باشند...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 73 - 2

2 - حوریان جذاب و مستور در خیمه های بهشت ، نمودی از ربوبیت الهی نسبت به جن و انس

حور مقصورت فی الخیام . فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 75 - 1،2

ص: 332

1 - حوریان عفیف و پاکدامن بهشتی ، از نعمت های انکارناپذیر و غیرقابل تکذیب الهی

لم یطمثهنّ إنس قبلهم . .. فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان

2 - حوریان باطراوت و پاکدامن بهشتی ، نمودی از ربوبیت الهی نسبت به جن و انس

لم یطمثهنّ إنس قبلهم . .. فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 23 - 2

2 - حوران بهشتی ، در نهایت پاکدامنی بوده و دست هیچ بیگانه ای آنان را لمس نکرده و چشم بیگانه ای آنها را ندیده است .

و حور عین . کأمث_ل اللؤلؤ المکنون

تشبیه حوران بهشتی به مرواریدهای نهفته در صدف، می تواند کنایه از مطلب بالا باشد.

18- عفت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 3

3 - خاندان لوط ، هم عقیده با وی ، پاکدامن و مخالف انحراف های جامعه خویش

قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم

19- عفت دختران شعیب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 23 - 12،15

12 - پرهیز از اختلاط با مردان نامحرم ، انگیزه دختران شعیب در ندادن آب به گوسفندان خود

قالتا لانسقی حتّی یصدر الرعاء

15 - انتظار کشیدن برای خلوت شدن سرچاه از مردان نامحرم ، عادت دختران شعیب و کار هر روزه آنان در آب دادن به گوسفندان خویش

قالتا لانسقی

برداشت یاد شده با توجه به آمدن فعل مضارع <لانسقی> _ که مفید تکرار است _ به دست می آید.

20- عفت در ازدواج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 25 - 18

18 _ جواز ازدواج با کنیز ، مشروط به پاکدامنی او

ص: 333

فمن ما ملکت ایمانکم . .. محصنات غیر مسافحات

ظاهراً کلمه <محصنات>، حال است برای <ما ملکت ایمانکم>. بنابراین جواز ازدواج را مشروط می کند به احصان و پاکدامنی کنیز.

21- عفت در سخن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 222 - 12

12 _ حُسن رعایت عفّت کلام

و یسئلونک عن المحیض

از تصریح نکردن قرآن به کلماتی که خلاف عفت است (مثل عدم آمیزش که از آن تعبیر به اعتزال کرده و یا فرج که از آن تعبیر به محیض در جمله دوّم و نیز در <من حیث امرکم اللّه> کرده)، حسن رعایت عفت کلام استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 236 - 5

5 _ رعایت عفّت کلام ، از آداب بیان احکام

ما لم تمسّوهنّ

با توجه به اینکه از آمیزش جنسی به <مسّ> (تماس گرفتن) تعبیر کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 72 - 11

11 _ < فی مجمع البیان فی قوله تعالی : < و إذا مرّوا باللغو مرّوا کراماً > . . . و قیل هم الذین إذا أرادوا ذکر الفرج کنوا عنه عن أبی جعفر ( ع ) ;

امام باقر(ع) در باره سخن خداوند <و إذا مرّوا باللغو مرّوا کراماً> فرمود: آنان کسانی اند که به هنگام نام بردن از عورت، با کنایه از آن نام می برند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 32 - 9

9 - باید زنان ، در سخن و نیز صدا ، عفت داشته باشند .

فلاتخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض

22- عفت در صدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 32 - 9

9 - باید زنان ، در سخن و نیز صدا ، عفت داشته باشند .

ص: 334

فلاتخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض

23- عفت زن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 14

14 _ طهارت و پاکدامنی ، ملاکی برای ارزیابی مقام زن

طهرک و اصطفیک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 25 - 21

21 _ پاکدامنی زن ، معیاری در انتخاب وی برای همسری

فانکحوهنّ . .. محصنات غیر مسافحات و لا متّخذات اخدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 23 - 3

3 - عفت ، نجابت و ایمان ، سرآمد ارزش ها و صفات ستوده زنان

المحصن_ت الغ_فل_ت المؤمن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 48 - 6

6 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غیر او و زیبایی چشم ، از کمالات و اوصاف پسندیده زنان

و عندهم ق_صرت الطرف عین

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که آیه شریفه، در مقام برشمردن کمالات و اوصاف خوب زنان بهشتی و تشویق انسان ها به دستیابی به آنان در سایه کردار خداپسندانه است.

24- عفت متقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 73 - 12،16

12 - پاکدامنی و طهارت از گناه ، از اوصاف برجسته تقواپیشگان

طبتم

از این که دربانان بهشت در آستانه ورود تقواپیشگان تنها از پاکی و پاکدامنی آنان سخن می گویند، می تواند بیانگر برداشت یاد شده باشد.

16 - پادکدامنی و طهارت از گناه ، عامل ورود تقواپیشگان به بهشت

طبتم فادخلوها خ_لدین

ص: 335

25- عفت مرد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 25،26

25 _ پاکدامنی و عفت مردان ، از شرایط حلیت ازدواج آنان با زنان عفیف و پاکدامن

محصنین غیر مسفحین و لا متخذی اخدان

<اخدان> جمع <خدن> به معنای رفیقان است که به مناسبت مورد، مراد از رفاقتهای جنسی نامشروع است و <مسفحین> از <سفاح> به معنای زناست. گفتنی است برداشت فوق بر این مبناست که <محصنین> حال برای <کم> در <لکم> و عامل آن <احل> باشد.

26 _ ضرورت رعایت عفت و پاکدامنی برای مردان

محصنین غیر مسفحین و لا متخذی اخدان

26- عفت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 156 - 5

5 _ قداست و پاکدامنی حضرت مریم ( ع )

و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 18 - 7

7- حضرت مریم ( س ) بانویی در اوج پاکدامنی و تقواپیشگی

قالت إنّی أعوذ بالرحمن منک إن کنت تقیًّا

مریم عذرا، به محض مشاهده مردی ناشناس در محل استقرار خود، سراسیمه به تذکر و نصیحت و پناه بردن به خداوند اقدام کرد. این بازتاب نشانه رسوخ پاک دامنی در او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 20 - 4

4- مریم ( س ) ، دارای گذشته ای درخشان و خالی از هرگونه انحراف از مسیر قدس و پاکی بود .

قالت أنّی یکون لی غل_م . .. و لم أک بغیًّا

<بغیّ> به زنی گفته می شود که با نامحرمان، تماس نامشروع داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 23 - 13

13- اشتهار مریم ( س ) به عفت و پاکدامنی در بین مردم ، فزاینده نگرانی او از بازتاب منفی تولد عیسی ( ع ) در افکار

ص: 336

عمومی جامعه

ی_لیتنی متّ قبل ه_ذا و کنت نسیًا منسیًّا

<نَسْی>، چیزی است که اهمیت چندانی ندارد، گرچه هنوز از خاطرها محو نشده باشد (مفردات راغب). توصیف آن به <منسیّاً> (فراموش شده) گویای آن است که صرف شایستگی برای فراموشی، مطلوب مریم نبوده; بلکه تحقق فراموشی را آرزو می کرده است. این آرزو نشان می دهد که آن حضرت، پیش از این به عنوان شخصیتی آبرومند در جامعه مطرح بوده و از این که این حادثه بازتاب های منفی در مردم داشته باشد، نگران بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 27 - 4

4- مریم ( س ) ، نزد قوم خود ، دارای پیشینه ای سالم و پاک و عاری از هرگونه بدنامی بود .

قالوا ی_مریم لقد جئت شیئًا فریًّا

<فریّاً> دال بر آن است که مردم به تصور واهی، مریم(س) را خطاکار دانسته، از این عمل شگفت زده شده و آن را قطع روند گذشته مریم دانستند; بنابراین سابقه او نزد مردم سابقه ای نیکو بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 32 - 4

4- حضرت مریم ( س ) مبرّا از گناه و فحشا و سزاوار تکریم بسیار

لقد جئت شیئًا فریّاً. .. و برًّا بولدتی

عیسی(ع) با اعجاز خود، مریم را از اتهام ناروای مردم تبرئه کرد، آن گاه خود را پیامبری خواند که به مریم خدمت خواهد کرد و در بیان خدمت گزاری خود، صفت مشبهه (برّاً) را که بر ثبوت دلالت دارد، به کاربرد تا با تأکید بیشتری احترام به مریم را از وظایف خود شمرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 1،2

1- داستان حضرت مریم و پاک دامنی و فرزنددار شدن او ، درس آموز و شایسته یاد و یادآوری است .

و التی أحصنت فرجها فنفخنا فیها

برداشت یاد شده مبتنی بر این است که <التی> منصوب به عامل مقدری چون <أذکر> یا <أذکروا> باشد.

2- مریم ( س ) ، زنی عفیف و پاک دامن و دارای مقامی بلند در پیشگاه خداوند

والتی أحصنت فرجها

<إحصان> (مصدر <أحصنت>) به معنای منع و بازداشتن است و <فرج> در اصل به معنای شکاف میان دو شیء مانند (شرمگاه و. ..) است. منع و بازداشتن فرج، کنایه از پاک دامنی و عفاف است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 3،8

3 - حضرت مریم ( ع ) ، زنی عفیف و پاکدامن و دارای مقامی بلند در پیشگاه خداوند

الّتی أحصنت فرجها

<إحصان> (مصدر <أحصنت>) به معنای منع و بازداشتن است. <فرج> در اصل به معنای شکاف میان دو شیء (مانند

ص: 337

شرمگاه و...) است. منع و بازداشتن فرج، کنایه از پاکدامنی و عفاف است.

8 - عفّت و پاک دامنی مریم ( س ) ، زمینه ساز برخورداری او از عنایات ویژه الهی

الّتی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا

تقدیم عبارت <الّتی أحصنت فرجها> بر <فنفخنا فیه من روحنا>، می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

27- عفت موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 26 - 12

12 - < عن الرضا ( ع ) : . . . و لمّا قالت : < استأجره إنّ خیر من استأجرت القویّ الأمین > قال أبوها کیف علمت ذلک ؟ قالت لمّا أتیته برسالتک فأقبل معی قال کونی خلفی و دلّینی علی الطریق . . . ;

از امام رضا(ع) روایت شده [است که فرمود] آن گاه که دختر شعیب به پدرش گفت: موسی را اجیر کن; چون بهترین اجیر کسی است که نیرومند و امین باشد; پدر گفت: چگونه به این حقیقت پی برده ای؟ گفت: آن گاه که پیام تو را برای او بردم با من همراه شد و گفت: تو پشت سر من باش و راه را به من نشان ده. ..>.

28- عفت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 5 - 2

2 - مؤمنان راستین ، انسان هایی عفیف و پاک دامن اند .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذین هم لفروجهم ح_فظون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 29 - 1

1 - پاکدامنی و دوری از آلودگی های جنسی ، از ویژگی های مؤمنان و مسلمانان راستین است .

و الذین هم لفروجهم ح_فظون

<فروج> (جمع <فَرْج>) کنایه از شرمگاه و <حفظ> (مصدر <حافظون>) به معنای صیانت و نگه داری است; یعنی، آنان که دامن های خود را [پاک ]نگه می دارند.

29- عفت والدین مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 28 - 1،5

1- قوم مریم با بیان عفت و پاکدامنی پدر و مادر وی ، او را در فرزنددار شدنِ بدون ازدواج سرزنش کردند .

ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا

ص: 338

5- پدر و مادر مریم ( س ) میان مردم زمان خود ، به پاکی و صلاح مشهور بودند .

ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا

30- عفت همسر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 12

12 - کسانی که در صدراسلام در ماجرای < افک > ( تهمت زنا ) مورد اتهام قرار گرفتند ، افرادی پاکدامن و منزه از این تهمت و آلودگی بودند .

للخبیثین . .. للطیّبین ... أُول_ئک مبرّءون ممّا یقولون

برداشت یاد شده، بر این اساس است که آیه شریفه مربوط به ماجرای <افک> باشد.

31- عفت همسران بهشتی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 56 - 1

1 - زنان بهشت ، تنها شیفته و فریفته شوهران خویش و چشم بسته بر هر اجنبی

فیهنّ ق_صرت الطرف

<قاصرات الطرف> (زنان فرو هشته نگاه)، ظاهراً کنایه از چشم دریده نبودن است.

32- عفت همسران بهشتی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 48 - 1

1 - بندگان مخلَص خدا ، برخوردار از همسرانی علاقه مند که جز به شوهران خود ، چشم ندوخته و نظر نمی افکنند .

و عندهم ق_صرت الطرف

مقصود از <قاصرات الطرف> (چشم فروهشتگان)، زنانی اند که چشم از دیگران برگرفته و تنها به همسران خود می نگرند. گفتنی است که این تعبیر، ممکن است کنایه از علاقه مندی شدید زنان بهشتی به همسران خود باشد.

33- عفت یحیی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 13

13 _ حضرت یحیی ، بزرگوار و شریف و دوری گزین از زنان ، به جهت پاکدامنی و عفت ، و پیامبری از تبار صالحان

ص: 339

انّ اللّه یبشرک بیحیی . .. و سیداً و حصورا و نبیاً من الصالحین

<حصور> به کسی گفته می شود که از زنان دوری گزیند، یا بجهت ناتوانی جنسی و یا بجهت عفت و کنترل تمایلات جنسی. (مفردات راغب) و چون آیه در مقام ستایش از یحیی (ع) است دوری وی از زنان بجهت پاکدامنی بوده و نه ناتوانی. برداشت فوق را روایت امام باقر (ع) تأیید می کند که فرمود: <وسیداً و حصوراً> و الحصور الذی یأبی النساء ... .

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 172، ح 45 ; مجمع البیان، ج 2، ص 742.

34- عفت یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 23 - 4،9،14

4_ یوسف ( ع ) ، همواره از پذیرش تقاضای زلیخا ( درخواست وصال و آمیزش ) امتناع میورزید .

و رودته التی هو فی بیتها عن نفسه

برخی از اهل لغت در معنای مراوده ، کشمکش و نزاع میانِ طرفین را قید کرده و گفته اند: <مراوده> این است که یک طرف خواهان چیزی و دیگری غیر آن را خواهان است. برداشت فوق ، براساس این معناست.

9_ یوسف ( ع ) علی رغم فراهم بودن همه شرایط و سلطه ظاهری زلیخا بر او ، تمنّای وی را نپذیرفت و به خواسته اش تن در نداد .

رودته . .. و قالت هیت لک قال معاذ الله

<معاذ> مصدر و مفعول مطلق برای فعل مقدر <أعوذ> است ; یعنی ، <أعوذ بالله معاذاً>.

14_ پاک دامنی اعجاب انگیز ، و عفاف شگفت آور یوسف ( ع )

و رودته التی . .. و غلّقت الأبوب و قالت هیت لک قال معاذ الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 24 - 5

5_ خداوند ، با ارائه برهان به یوسف ( ع ) ، او را از آمیزش با زلیخا ( زنا ) و نگاه های شهوانی به وی ، حفظ کرد و مصون داشت .

کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء

<فحشاء> به گناه و معصیتی که بسیار زشت و پلید باشد، گفته می شود (لسان العرب). <سوء> به معنای بدی و گناه است که به قرینه مقابله آن با <فحشاء>، مراد از آن گناه کوچک است. <أل> در <السوء> و <الفحشاء> می تواند برای عهد باشد. براین مبنا مقصود از <الفحشاء> آمیزش، و منظور از <السوء> نگاه شهوت آلود، قصد گناه و ... است. این احتمال نیز به نظر قوی می رسد که <أل> در این دو کلمه، برای جنس باشد. براین مبنا نیز گناهان یاد شده از مصداقهای مورد نظر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 33 - 1

1_ یوسف ( ع ) حافظ عفت خویش وبی اعتنا به تهدید های زلیخا

قال رب السجن أحب إلیّ مما یدعوننی إلیه

ص: 340

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 35 - 6،7

6_ آگاهی کامل عزیز و حاکمان مصر بر پاکدامنی یوسف ( ع ) ، با مشاهده دلایل و نشانه های متعدد

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأیت

7_ حاکمان مصر علی رغم آگاهی به پاکدامنی یوسف ( ع ) ، او را به زندان افکندند .

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأیت لیسجننه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 6،7،8،16

6_ زنان اشراف در حضور پادشاه مصر ، بر پاکدامنی یوسف ( ع ) و مبرّا بودنش از هرگونه آلودگی شهادت دادند .

قلن ح_ش لله ما علمنا علیه من سوء

کلمه (بدی و آلودگی) پس از نفی واقع شده است و از این رو شامل هرگونه سوء و بدی می شود و <من> زایده نیز این معنا را تأکید می کند.

7_ یوسف ( ع ) به دلیل پاکدامنی شگفت انگیزش ، از آفریده های بی نظیر خداوند در دیدگاه زنان اشراف مصر

قلن ح_ش لله

8_ یوسف ( ع ) ، برخوردار از عفتی اعجاب برانگیز و درخور برترین ستایش

قلن ح_ش لله

<حاش لله> سخنی است که از شدت شگفت زدگی حکایت دارد.

16_ زلیخا در حضور پادشاه مصر به تقاضای کام روایی از یوسف ( ع ) اعتراف کرد و به استنکاف یوسف ( ع ) از پذیرش تقاضایش شهادت داد .

أنا رودته عن نفسه و إنه لمن الص_دقین

جمله <أنا رودته عن نفسه> _ به بیانی که در آیه 26 ذیل برداشت شماره 2 گذشت _ دلالت بر حصر دارد ; یعنی ، من از او درخواست کردم و او چنین درخواستی نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 52 - 2،3

2_ آگاه شدن عزیز مصر به پرهیز یوسف ( ع ) از رابطه نامشروع با همسر وی ، از اهداف یوسف ( ع ) در تقاضای دادرسی و بازجویی از زنان اشراف

ذلک لیعلم أنی لم أخنه بالغیب

چنان چه <ذلک لیعلم . ..> کلام یوسف(ع) باشد، مشارالیه <ذلک> خارج نشدن از زندان و تقاضای دادرسی و محاکمه زنان اشراف است. ضمیر در <یعلم> و <لم أخنه> می تواند به <عزیز> باز گردد و می تواند مراد از آن <ملک> باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال نخست است. بنابراین <ذلک لیعلم ...> ; یعنی، بیرون نرفتن من از زندان و تقاضای دادرسی بدان خاطر بود که عزیز مصر بداند من در نهان به او خیانتی نکردم.

3_ یوسف ( ع ) با تقاضای دادرسی و درخواست بازجویی از زنان ، درصدد بود تا به پادشاه اثبات کند که هرگز با همسر وی رابطه نامشروع نداشته و به او خیانت نکرده است .

ذلک لیعلم أنی لم أخنه بالغیب

برداشت فوق ، بر این اساس است که ضمیر در <یعلم> و <لم أخنه> به <ملک> باز گردد.

ص: 341

35- گواهان عفت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 21 - 1

1- جبرئیل ، شگفت زدگی مریم ( س ) را امری به جا دانست و بر عفت و پاکدامنی وی گواهی داد .

قال کذلک

<کذلک> خبر برای مبتدای محذوف و مرکب از حرف تشبیه و اسم اشاره است. مشارالیه آن ممکن است گفتار مریم(س) باشد، در این مفاد آیه این است که گرچه موضوع همان گونه است که گفتی، ولی خداوند این کار را بر خویش دشوار نمی بیند.

36- گواهی بر عفت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 4

4 - گواهی خداوند ، بر پاکدامنی و عفت مریم ( ع )

الّتی أحصنت فرجها

37- گواهی بر عفت یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 32 - 3

3_ زلیخا نزد زنان اشراف ، به پاکدامنی و عفت یوسف ( ع ) و نپذیرفتن تقاضای او ( درخواست وصال ) شهادت داد .

لقد رودته عن نفسه فاستعصم

عصمت و استعصام ، هر دو گویای امتناع ورزیدن و نپذیرفتن می باشند ; با این تفاوت که استعصام حاکی از مبالغه است. بنابراین <فاستعصم> ; یعنی، یوسف(ع) بشدت با تقاضای من مخالفت کرد و بر عفت خویش اصرار ورزید.

38- نشانه های عفت یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 35 - 5

5_ وجود نشانه های متعدد بر پاکدامنی یوسف ( ع )

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأیت

ص: 342

عفّت

39- آثار عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 28 - 2

2 _ پایبندی به مقررات الهی در ازدواج و روابط جنسی ، زمینه سبکباری و دور ماندن جوامع از مشقت ها و رنجهاست .

یرید اللّه ان یخفّف عنکم

بیان خواست الهی به سبکباری انسانها پس از تبیین احکام و مقررات ازدواج، اشاره به این است که دوری جوامع بشری از رنجها و مشقتها در گرو پیروی از آن احکام است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 8

8 - عفت و پاک دامنی ، راه تکامل و تعالی زن و زمینه ساز برخورداری او از الطاف و عنایات الهی

والتی أحصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا

برداشت یاد شده به خاطر این است که عفت و پاک دامنی مریم(س) موجب شد که او رشد پیدا کند و به حدی برسد که از الطاف ویژه الهی برخوردار گشته و روح بلند حضرت مسیح(ع) با عنایت الهی در او دمیده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 5 - 1

1 - دستیابی به رستگاری اخروی ، در گرو داشتن عفت و پاک دامنی است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذین هم لفروجهم ح_فظون

<فروج >(جمع <فَرْج>) کنایه از شرمگاه است. <حفظ> (مصدر <حافظون>) به معنای صیانت و نگه داری است; یعنی: <و آنان که دامن های خود را [پاک] نگه می دارند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 10 - 3

3 _ خشوع در نماز ، اجتناب از لغو ( گفتاربیهوده و کردار عبث ) ، پرداخت زکات ، عفت و پاک دامنی ، امانت داری ، پایبندی به عهد و پیمان و اهمیت دادن به نماز و انجام به موقع آن ، تضمین کننده رستگاری اخروی و دستیابی مؤمنان به بهشت

قد أفلح المؤمنون . الذین هم ... أُول_ئک هم الورثون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 14

14 - نیک کرداری ، پاک دامنی و دوری از فحشا ، باعث جلب مغفرت الهی و بهره مندی از روزیِ نفیس و ارزشمند او است .

و الطیّبون للطّیب_ت أُول_ئک مبرّءون ممّا یقولون لهم مغفره و رزق کریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 343

12 - نور - 24 - 33 - 8

8 - وعده خداوند به برطرف ساختن نیاز های غیر متأهلان فاقد امکانات ازدواج ، در صورت رعایت عفت و پاکدامنی

و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا حتّی یغنیهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 57 - 3

3 - طهارت و پاکدامنی و تلاش در راه اصلاح جامعه ، مایه نجات از امواج بلا و کیفر الهی

أخرجوا ءال لوط . .. إنّهم أُناس یتطهّرون . فأنجین_ه و أهله إلاّامرأته

قوم لوط، وی و خاندانش را به جرم پاکی و پارسایی محکوم به تبعید و اخراج کردند; اما خداوند ایشان را به همین دلیل از کیفر دامنگیر آن قوم نجات داد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 35 - 26

26 - عفت و پاک دامنی و به یاد خداوند بودن ، از اسباب جلب آمرزش خداوند است .

و الح_فظین فروجهم . .. و الذکرین اللّه ... أعدّ اللّه لهم مغفره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 73 - 16

16 - پادکدامنی و طهارت از گناه ، عامل ورود تقواپیشگان به بهشت

طبتم فادخلوها خ_لدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 56 - 7

7 - چشم پاکی ، زمینه مصونیت از ابتلا به آلودگی

*

فیهنّ ق_صرت الطرف لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

<قاصرات الطرف> می تواند کنایه از پاکی چشم باشد. از این که این عبارت قبل از <لم یطمثهنّ...> مطرح گردیده، مطلب بالا احتمال می رود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 10

10 - عفّت و پاکدامنی ، راه تکامل و تعالی زن و زمینه ساز برخورداری او از الطاف و عنایات الهی

الّتی أحصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا

برداشت یاد شده، به سبب این نکته است که عفّت و پاکدامنی مریم(س)، موجب شد که او رشد کرده و به حدی برسد که از الطاف ویژه الهی برخوردار باشد و روح بلند مسیح(ع) با عنایت الهی در او دمیده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 29 - 2

ص: 344

2 - تأثیر پاکدامنی و دوری از آلودگی های جنسی ، در تعدیل غرایز و تأثیرگذار در خلق و خوی بشر ( بخل ، آزمندی ، ناشکیبایی و . . . )

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ ... و الذین هم لفروجهم ح_فظون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 35 - 5

5 - پاکدامنی ، رعایت امانت ، وفای به عهد ، ادای شهادت و مراقبت از نماز ، از موجبات ورود به بهشت

و الذین هم لفروجهم ح_فظون . .. و الذین هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون . و الذین هم بش

40- ارزش عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 15

15 _ ارزش و اهمیّت پاکیزگی و پاکدامنی ، در زندگی و روابط خانوادگی

و ازواج مطهره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 7

7 _ حلیت غذای مسلمانان برای اهل کتاب در قوانین آنان *

و طعامکم حل لهم

بنابر اینکه جمله <طعامکم حل لهم> اخبار از حکمی در شریعت آنان باشد. یعنی آنان در کتاب خود، دلیلی بر حرمت غذای شما مسلمانان ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 56 - 2

2 - دلبستگی زن ، تنها به همسر خویش و چشم ندوختن به اجنبی ، از جمله برترین ارزش های او است .

فیهنّ ق_صرت الطرف

برداشت یاد شده با توجه به دو مطلب زیر به دست می آید: الف) <قاصرات الطرف> به معنای چشم نداشتن به اجنبی باشد. ب) آیه شریفه در مقام بیان بهترین ارزش های زنان بهشت است.

41- اهمیت عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 24 - 10

10 _ لزوم عفت و پاکدامنی برای مردان و حفظ حدود الهی در مسائل جنسی

محصنین غیر مسافحین

ص: 345

<محصنین>، حال است برای فاعل <ابتغاء>. یعنی انتخاب همسر برای ازدواج و زناشویی باید به صورت حلال باشد، نه به صورت زنا و بی عفتی. گفتنی است که <سفاح> به معنای زنا و بی عفتی است و <غیر مسافحین>، تأکید برای محصنین است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 25 - 18

18 _ جواز ازدواج با کنیز ، مشروط به پاکدامنی او

فمن ما ملکت ایمانکم . .. محصنات غیر مسافحات

ظاهراً کلمه <محصنات>، حال است برای <ما ملکت ایمانکم>. بنابراین جواز ازدواج را مشروط می کند به احصان و پاکدامنی کنیز.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 34 - 15

15 _ همسرانی که خود را در نهان از هر آلودگی حفظ می کنند ، همسرانی شایسته هستند .

فالصّالحات . .. حافظات للغیب

بدین احتمال که مفعول <حافظات>، <انفسهنّ> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 25،26،28

25 _ پاکدامنی و عفت مردان ، از شرایط حلیت ازدواج آنان با زنان عفیف و پاکدامن

محصنین غیر مسفحین و لا متخذی اخدان

<اخدان> جمع <خدن> به معنای رفیقان است که به مناسبت مورد، مراد از رفاقتهای جنسی نامشروع است و <مسفحین> از <سفاح> به معنای زناست. گفتنی است برداشت فوق بر این مبناست که <محصنین> حال برای <کم> در <لکم> و عامل آن <احل> باشد.

26 _ ضرورت رعایت عفت و پاکدامنی برای مردان

محصنین غیر مسفحین و لا متخذی اخدان

28 _ اهتمام اسلام به عفت و پاکدامنی جامعه

و المحصنت من المؤمنت و المحصنت . .. محصنین غیر مسفحین و لا متخذی اخدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 33 - 3

3_ رنج و محنت در راستای اطاعت خداو حفظ حریم عفت ، امری محبوب و ارزشمند برای یوسف ( ع ) و بندگان خالص خداوند

رب السجن أحب إلیّ مما یدعوننی إلیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 52 - 6

ص: 346

6_ رعایت عفّت و پرهیز از خیانت به ویژه در نهان و به دور از چشم مردم ، خصلتی ارزشمند و نیکوست .

ذلک لیعلم أنی لم أخنه بالغیب

<بالغیب> (در نهان) می تواند حال برای ضمیر فاعلی و نیز برای ضمیر مفعولی در <لم أخنه> باشد. بنابراین <لم أخنه بالغیب> ; یعنی، به او خیانت نکردم آن گاه که وی [از چشم ما] نهان بود و یا من از او در نهان بودم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 56 - 19

19_ عفت و پاکدامنی ، امانت و صداقت ، یکتاپرستی ، کتمان نکردن دانش و مسؤولیت پذیری ، از مصادیق نیکوکاری است .

و لانضیع أجر المحسنین

از مصداقهای مورد نظر برای <المحسنین> یوسف(ع) است. بنابراین توصیفها و ویژگیهای یاد شده برای او ، مصادیق احسان و نیکوکاری در دیدگاه قرآن می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 5 - 3

3 - حفظ و نگه داری دامن از آلودگی های جنسی ، توصیه خدا به اهل ایمان

قد أفلح المؤمنون . .. و الذین هم لفروجهم ح_فظون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 6 - 1

1 - لزوم حفظ و نگه داری دامن از همگان ، جز از همسر و کنیز خویش

و الذین هم لفروجهم ح_فظون . إلاّ علی أزوجهم أو ما ملکت أیم_نهم

استثنا در آیه فوق، استثنای مفرغ (خالی از مستثنی منه) است. با توجه به این که حذف <مستثنی منه> در کلام موجب، جایز نیست، حذف آن در آیه بالا، بدان جهت است که <حافظون> متضمن معنای نفی است; یعنی، <لایرسلونها علی أحد إلاّ علی أزواجهم أو ما ملکت أیمانهم; مؤمنان در آمیزش با احدی، خود را آزاد و رها نمی سازند; مگر با همسران خود یا کنیزانی که در تملک آنان قرار دارند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 60 - 10

10 - عفت و پاکدامنی برای زنان _ حتی سالخوردگان _ در جهت خیر و صلاح خود آنان است .

و أن یستعففن خیر لهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 56 - 8

8 - چشم پاکی و دوشیزگی ، از کمالات زن است .

فیهنّ ق_صرت الطرف لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

برداشت یاد شده، مبتنی بر این است که <قاصرات الطرف> اشاره به چشم پاکی زنان و <لم یطمثهنّ. ..> اشاره به دوشیزگی آنان باشد.

ص: 347

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 30 - 1

1 - لزوم حفظ و نگه داری دامن از همگان ، جز از همسر و کنیز خویش

و الذین هم لفروجهم ح_فظون . إلاّ علی أزوجهم أو ما ملکت أیم_نهم

42- توصیه به عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 4 - 2

2 - پاکدامنی و طهارت نفس از هر گونه آلودگی ها و گناهان ، از توصیه های نخستین خداوند به پیامبر ( ص )

و ثیابک فطهّر

برداشت یاد شده، مبتنی بر این نکته است که طهارت لباس، کنایه از طهارت نفس و روح و جان باشد (مانند پاکدامنی، پاکدلی و. ..).

43- خیریت عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 60 - 10

10 - عفت و پاکدامنی برای زنان _ حتی سالخوردگان _ در جهت خیر و صلاح خود آنان است .

و أن یستعففن خیر لهنّ

44- ظلم بی عفتی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 23 - 29

29_ ارتکاب زنا و شکستن حریم عفاف ، ستم کاری است .

قال معاذ الله . .. إنه لایفلح الظ_لمون

مفاد <معاذ الله> این است که ارتکاب فحشا گناه است و مفهوم <إنه ربی . ..> این است که ارتکاب گناه و فحشا، ناسپاسی در برابر خدا و قدرناشناسی اوست. از آن رو که <إنه لایفلح الظالمون> تعلیل برای این مفاهیم است، معلوم می شود ارتکاب فحشا و نیز ناسپاسی خدا با ارتکاب گناه، از مصداقهای ظلم می باشد.

ص: 348

45- عفّت در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 15

15 _ ارزش و اهمیّت پاکیزگی و پاکدامنی ، در زندگی و روابط خانوادگی

و ازواج مطهره

46- عفّت کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 25 - 22

22 _ پاکدامنی کنیز پس از ازدواج ، شرط لزوم پرداخت اجرت ( مهریه ) متعارف به وی *

اتوهنّ اجورهنّ بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متّخذات اخدان

بنابر اینکه <محصنات غیر مسافحات>، حال برای مفعول اوّل <اتوهنّ> باشد که در این صورت <محصنات> قید برای <اتوا> می شود.

47- عوامل عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 49

49 _ وفاکنندگان به سوگند ، راستگویان در گفتار و دارندگان استقامت قلب و عفت در شکم و شهوت ، از راسخان در علم هستند .

و الراسخون فی العلم

رسول اللّه (ص) در پاسخ سؤال از مفهوم راسخان در علم فرمود: من برّت یمینه و صدق لسانه و استقام قلبه و من عفّ بطنه و فرجه فذلک من الراسخین فی العلم

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 151.

48- فضیلت عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 273 - 6

6 _ ارجمندی عفّت نفس ، خویشتن داری و تظاهر به بی نیازی ، علی رغم نیازمندی شدید

یحسبهم الجاهل اغنیاء من التّعفّف . .. لا یسئلون النّاس الحافاً

چون آیه در مقام مدح چنین افرادی است، صفات شمرده شده به عنوان ارزش تلقی می شود. گفتنی است که <الحاف> به معنای اصرار است و جمله <لا یسئلون> به قرینه <یحسبهم الجاهل اغنیاء> و نیز به قرینه <تعفّف> باید به این معنا باشد

ص: 349

که تقاضا نمی کنند تا به اصرار منجر شود; نه اینکه تقاضا می کنند ولی اصرار نمیورزند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 29 - 3

3 - عفّت و پاکدامنی ، خصلتی شایسته و عملی بایسته

و الذین هم لفروجهم ح_فظون

49- فطریت عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 56 - 5

5 - غیرت و اهتمام به پاکیزگی همسر از هوس بیگانگان ، امری فطری و اصیل در نهاد بشر *

فیهنّ ق_صرت الطرف لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

از این که خداوند، به عنوان نویدی بزرگ به خلق، بشارت پاکدامنی همسرانشان را می دهد; استفاده می شود که تمایل به پاکی همسر، خواسته ای است اصیل که خداوند آن را برآورده ساخته است; نه تمایلی تلقینی و زاییده فرهنگ و محیط.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 74 - 2

2 - تمایل به عفت و پاکدامنی ، ارزشی نهفته در نهاد خلق

لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

از این که خداوند به عنوان نویدی بزرگ به خلق، بشارت عفت و پاکدامنی همسران بهشتی شان را می دهد; استفاده می شود که تمایل به آن خواسته ای است اصیل که خداوند آن را برآورده ساخته است; نه تمایلی تلقینی و زاییده فرهنگ و محیط.

50- نشانه های عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 60 - 9

9 - حجاب و پوشش زنان ، نشان عفت آنان و حافظ پاکدامنی ایشان

و القوعد من النساء . .. فلیس علیهنّ جناح أن یضعن ثیابهنّ ... و أن یستعففن خیر له

آیه شریفه به زنان سالخورده، یادآور می شود که رعایت حجاب برای آنان بهتر از بی حجابی است _ هر چند آنان مجاز به ترک حجاب اند _ و خداوند از این مسأله به <عفت گزینند و خویشتن داری کنند> تعبیر فرموده است. این تعبیر می تواند گویای این حقیقت باشد که حجاب، نشان عفت و حافظ پاکدامنی زنان است.

ص: 350

21- عفو

1- عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 4،7

4 _ تأمین نیازمندی های جامعه ایمانی و خویشتن داری و گذشت در برخورد های اجتماعی ، از ویژگی های اهل تقوا

اعدّت للمتّقین. الّذین ینفقون ... و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس

7 _ انفاقِ مستمر ( انفاق در هر شرایط ) ، مهار کردن خشم و گذشت از لغزش های مردم ، از مصادیق احسان و نیکوکاری

الّذین ینفقون فی السّرّآء و الضّرّاء و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس و اللّ

مراد از <و اللّه یحب المحسنین>، این است که خداوند دارندگان صفات ذکر شده در آیه را دوست دارد یعنی: و اللّه یحبّهم. ولی به جای ضمیر، کلمه <المحسنین> به کار رفته تا در ضمن، اشاره کند که موارد یاد شده از مصادیق نیکوکاری است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 5

5 _ بخشایش گناهان و گذشت از اسراف ها و زیاده روی ها و ثبات قدم ، پاداش الهی به مجاهدان صابر و نیایشگر

ربّنا اغفر . .. فاتیهم اللّه ثواب الدّنیا و حسن ثواب الاخره

2- آثار عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 237 - 9

9 _ گذشت انسان از حق خویش ، راهی نزدیک برای رسیدن به تقوا

و ان تعفوا اقرب للتقوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 5

5 _ انفاق ، فرو بردن خشم ، گذشت از خطای مردمان و استغفار ، از اسباب بهره مند شدن آدمی از آمرزش الهی

سارعوا الی مغفره من ربّکم . .. الذین ینفقون ... اولئک جزآؤهم مغفره من ربّهم

مراد از <سارعوا الی مغفره . .. >، شتاب به اسباب مغفرت است ... و جمله <اولئک جزآؤهم مغفره> با توجه به مشارٌالیه آن،

ص: 351

بیانگر آن اسباب می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 128 - 16

16 _ نقش سازنده گذشت ، در بقای کانون خانواده و تحکیم بنای همسری

ان یصلحا بینهما صلحاً و الصلح خیر و احضرت الانفس الشح و إن تحسنوا و تتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 149 - 8

8 _ نیکی به مردم در آشکار و نهان و گذشت از بدی های ایشان ، در پی دارنده عفو الهی

إن تبدوا خیراً أو تخفوه أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه کان عفواً قدیراً

از جمله مصادیق مورد نظر برای کلمه <خیر>، به قرینه <او تعفوا عن سوء> که بیانگر گذشت از خطاهای دیگران است، احسان و نیکی به مردم می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 13 - 32

32 _ عفو و گذشت ، مایه جلب محبت خداوند

فاعف عنهم و اصفح إنّ اللّه یحب المحسنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 22 - 16

16 - مؤمنان باگذشت ، مورد غفران و آمرزش خدا قرار دارند .

و لیعفوا و لیصفحوا ألا تحبّون أن یغفر اللّه لکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 37 - 10

10 - در گذشتن از خطای دیگران به هنگام غضب ، مایه برخورداری انسان از نعمت های جاودان آخرت

و ما عند اللّه . .. للذین ءامنوا ... و إذا ما غضبوا هم یغفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 40 - 7

7 - در مقابله با بدی ، تنها عفو و گذشت کارساز نیست ; بلکه باید درصدد هدایت خطاکار برآمد . *

فمن عفا و أصلح

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <أصلح> توضیح و نتیجه <عفی> نباشد بلکه حامل پیام مستقل باشد.

ص: 352

3- آثار عفو از خطاکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 22 - 15

15 - عفو و گذشت کریمانه از خطا های دیگران ، زمینه ساز جلب غفران و آمرزش الهی است .

و لیعفوا و لیصفحوا ألا تحبّون أن یغفر اللّه لکم

4- آثار عفو از قصاص

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 45 - 12،13

12 _ چشمپوشی از قصاص در پی دارنده آمرزش گناهان صاحب حق

فمن تصدق به فهو کفاره له

13 _ چشمپوشی از حق قصاص ، موجب آمرزش گناه مجرم و سقوط حق قصاص *

فمن تصدق به فهو کفاره له

چنانچه ضمیر <له> به مجرم، که از مضمون کلام به دست می آید، برگردد جمله <فهو کفاره له> علاوه بر سقوط حق قصاص، به آمرزش گناه شخص مجرم نیز دلالت خواهد داشت.

5- آثار عفو از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 5 - 4

4 - اصلاح رفتار فاسد و جبران ضرر و زیان آثار اجتماعی گناه ، از شرایط توبه حقیقی است .

إلاّ الذین تابوا من بعد ذلک و أصلحوا

6- آثار عفو بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 75 - 3

3 _ صبر و شکیبایی بندگان خالص خدا ، در انجام تکالیف الهی چون فروتنی ، و شب زنده داری ، حلم ، ترس ازقیامت ، توبه ، عفو کریمانه ، پذیرش حق و دعا و نیایش ، سبب برخوردار شدن آنان از نعمت ها و درجات عالی بهشت

الذین یمشون علی الأرض هونًا . .. و الذین یقولون ربّنا... أُول_ئک یجزون الغرفه بم

متعلق و موارد صبر هر چند در آیه شریفه ذکر نشده است، ولی مقصود از آن _ به قرینه آیات گذشته که در بیان تکالیف بندگان خالص و محرماتی است که آنان می بایست ترک می کردند _ مجموعه مسائلی است که خداوند به انجام آنها امر کرده و یا از انجام آنها باز داشته است; زیرا انجام چنین تکالیفی و یا ترک محرمات الهی، صبر و شکیبایی در برابر هوای نفس را نیازمند است.

ص: 353

7- آثار عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 160 - 8

8 _ کیفر اخروی گناه در صورتی است که گنهکار تا حضور در صحنه قیامت مورد عفو الهی قرار نگیرد.

و من جاء بالسیئه فلا یجزی إلا مثلها

برداشت فوق با توجه به توضیح برداشت قبل معلوم می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 30 - 7

7 - عفو الهی نسبت به بسیاری از گناهان ، مانع بروز مصیبت های بیشتر و ویرانگر برای جامعه و مردم

و ما أص_بکم . .. و یعفواْ عن کثیر

از ارتباط صدر و ذیل آیه شریفه، استفاده می شود که بخشودگی بسیاری از گناهان، موجب می شود که بازتاب آن دامنگیر انسان نشود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 34 - 5

5 - عفو و اغماض الهی از گناهان بسیار ، باعث مصونیت انسان از آثار ویرانگر گناهان در دریا

أو یوبقهنّ بما کسبوا و یعف عن کثیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 29 - 24

24- نعمت های الهی بر بندگان ، ناشی از فضل و بخشش او است ; نه استحقاق و طلب مندی آنان .

یبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

تعبیر <فضلاً> می تواند شامل تمامی درخواست ها و تمایلات مؤمنان باشد. در این صورت هر نعمتی <فضل> الهی است; نه اجر براساس استحقاق.

8- آثار عفو فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 14 - 13

13 - عفو ، گذشت و چشم پوشی از دشمنی ها و خطا های همسران و فرزندان ، عامل جلب غفران و رحمت خداوند است .

و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا فإنّ اللّه غفور رحیم

ص: 354

9- آثار عفو همسر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 14 - 13

13 - عفو ، گذشت و چشم پوشی از دشمنی ها و خطا های همسران و فرزندان ، عامل جلب غفران و رحمت خداوند است .

و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا فإنّ اللّه غفور رحیم

10- ارزش عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 178 - 11،12

11 - ولیّ مقتول ، بهتر است قاتل را عفو کرده و از حق خویش ( قصاص ) درگذرد .

فمن عفی له من أخیه شیء

ترغیب ولیّ مقتول به گذشت از حق قصاص، از جمله اهدافی است که می توان از کاربرد کلمه <أخیه> به جای ولیّ مقتول استفاده کرد.

12 - ارزش عفو در حال قدرت بر انتقام

فمن عفی له من أخیه شیء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 237 - 8،14،15

8 _ ارزشمندی و استحباب گذشت انسان از حقّ خویش

و ان تعفوا اقرب للتقوی

14 _ طلاق و مشکلات خانوادگی ، نباید موجب فراموشی ارزش ها و فضیلت ها ( همانند عفو و احسان ) گردد .

و ان طلّقتموهنّ . .. و ان تعفوا اقرب للتّقوی و لا تنسوا الفضل بینکم

15 _ لزوم توجّه دائمی به گذشت در روابط اجتماعی

و لا تنسوا الفضل بینکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 11

11 _ عفو و گذشت از خطا های جنگی رزمندگان ( تخلّف از دستورات فرماندهی و . . . ) امری نیکو و پسندیده

و لقد عفا اللّه عنهم انّ اللّه غفور حلیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 126 - 9

9- < عن علی بن الحسین ( ع ) : . . . و أما حق من ساءک القضاء علی یدیه بقول أو فعل فإن کان تعمدها کان العفو أولی بک لما فیه له من القمع و حسن الأدب . . . قال عزّوجلّ : < . . . و لئن صبرتم لهو خیر للصابرین > . . . فإن لم یکن عمداً لم تظلمه . . . ;

ص: 355

از امام سجاد(ع) روایت شده است که:. .. اما حق کسی که از جانب او سخن یا عمل به تو بدی رسیده این است که: اگر بدی او عمدی باشد، گذشت از او برای تو بهتر است; زیرا این گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدی کردن و ادب نیکو برای او می شود ... خدای عزّوجلّ فرمود: <... و لئن صبرتم لهو خیر للصابرین> ... و اگر بدی او عمدی نبوده (با این گذشت) به او ظلم نکرده ای>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 42 - 16

16 - گذشت از خطا ها در عین توانمندی بر انتقام و کیفر ، کاری است شایسته و خداپسندانه .

أنا أدعوکم إلی العزیز الغفّ_ر

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که خداوند در عین این که عزیز و شکست ناپذیر است، با گذشت و آمرزنده نیز می باشد و همه بندگان گناه کارش را به توبه فرامی خواند; در حالی که توانایی هرگونه انتقام گرفتن از آنان را دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 40 - 8

8 - تلاش در راه رفع کدورت های پیشین ، به دنبال عفو و گذشت از خطای دیگران ، دارای ارزشی والا و پاداش فراوان الهی است .

فمن عفا و أصلح فأجره علی اللّه

ذکر <أصلح> پس از عفو، نشان می دهد که صرف عفو و اغماض در دستیابی به پاداش والای الهی کفایت نمی کند، بلکه می بایست پس از گذشت، در راه رفع اختلافات گام برداشت و طرح صمیمیت و آشتی افکند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 43 - 1،5

1 - شکیبایی و بخشش خطاکار ، امری ارزشمند و نیازمند اراده قوی است .

و لمن صبر و غفر إنّ ذلک لمن عزم الأُمور

اضافه <عزم> به <أمور>، از باب اضافه صفت به موصوف است; یعنی، <من الأمور المعزومه> معنای این ترکیب در آیه _ چنان که مفسران گفته اند _ این است که صبر و گذشت، از اموری است که نیازمند به تصمیم و اراده استوار، می باشد.

5 - انسان های برخوردار از اراده قوی و خویشتن دار و اهل گذشت ارزشی والا دارند .

و لمن صبر و غفر إنّ ذلک لمن عزم الأُمور

11- امیدواری به عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 99 - 1،4

1 _ امید به عفو الهی ، برای مستضعفان ناتوان از هجرت

الّا المستضعفین . .. لا یستطیعون حیله ... فاولئک عسی اللّه ان یعفو عنهم

4 _ کسانی که از انجام تکالیف الهی معذورند ، باید به عفو الهی امیدوار باشند .

ص: 356

فاولئک عسی اللّه ان یعفو عنهم

12- اهمیت عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 263 - 3

3 _ لزوم پرده پوشی نیاز نیازمندان و عفو و گذشت از خطای آنان

قول معروف و مغفره خیر

کلمه <مغفره> در اصل به معنای پوشاندن است و معنای آن به تناسب مورد، عفو و گذشت و پوشاندن نیازمندی نیازمندان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 286 - 21

21 _ عفو و عطوفت از وظایف مدیران و والیان جامعه

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا و انت مولینا

چون جمله <انت مولینا> به منزله علّت برای جمله سابق است، می توان نتیجه گرفت که هر کس نسبت به دیگری نحوی از ولایت را به اذن خداوند دارا باشد، باید عفو و . .. را نسبت به او اعمال کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 63 - 10

10 _ شرح صدر ، گذشت و تحمّل برخورد های مخالفین ، از وظایف رهبران الهی

اولئک الّذین . .. فاعرض عنهم و عظهم و قل لهم فی انفسهم قولا بلیغاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 13 - 31

31 _ عفو و گذشت ، حتی نسبت به کافران ، احسان و نیکی است .

فاعف عنهم و اصفح إنّ اللّه یحب المحسنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 45 - 15

15 _ ضرورت پرهیز از خرده گیری بر انسان های باگذشت

فمن تصدق به فهو کفاره له

خداوند به صاحبان حق قصاص در صورت گذشت آنان از حق خود، وعده آمرزش داده است و این درسی است به بندگان که از لغزش انسانهای باگذشت چشمپوشی کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 357

9 - حجر - 15 - 85 - 15

15- برخورد کریمانه و عفو و اغماض از آزار و اذیت دیگران _ حتی کافران و دشمنان _ امری شایسته و پسندیده است .

فاصفح الصفح الجمیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 22 - 17

17 - عفو و گذشت کریمانه ، اخلاقی الهی و رفتاری خدا گونه

و لیعفوا و لیصفحوا ألا تحبّون أن یغفر اللّه لکم

جمله <واللّه غفور رحیم> به منزله تعلیل برای جمله <و لیعفوا و لیصفحوا> است; یعنی، چون خدا غفور و رحیم است پس شما هم خود را متخلق به اخلاق او کنید و از دیگران درگذرید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 43 - 2

2 - نظام حقوقی دین ، طرفدار حاکمیت روحیه عفو و بخشش بر جامعه بشری و روابط انسانی

و لمن انتصر بعد ظلمه . .. و لمن صبر و غفر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 4 - 14

14- جهت گیری اصلی اسلام ، به سمت عفو و امتنان و نه انتقام و سودجویی

فإمّا منّا بعد و إمّا فداء

از این که خداوند نخست موضوع عفو و گذشت بدون عوض را مطرح ساخته و در مرحله بعد، مسأله گرفتن <فدیه> را مجاز شمرده است، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 14 - 11

11 - اسلام ، دین رأفت ، مدارا کردن و گذشت است .

عدوًّا لکم فاحذروهم و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

توصیه و ترغیب به گذشت، عفو و چشم پوشی _ حتی درباره کسانی که به انسان دشمنی کرده اند _ گویای مطلب یاد شده است.

13- اهمیت عفو از کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 85 - 14

14- گذشت و برخورد کریمانه با دشمنان و کافران در ابتدای نهضت اسلامی و تبلیغات دینی ، امری لازم و بایسته است .

فاصفح الصفح الجمیل

ص: 358

نزول آیه فوق _ که از گذشت و عفو سخن به میان آورده است _ (در نیمه اول بعثت) و از جانب دیگر دستور به برخورد شدید با کافران و دشمنان در مدینه (نیمه دوم بعثت) می تواند بیانگر مطلب فوق باشد.

14- اهمیت عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 35 - 13

13 - گذشت و چشم پوشی خداوند از گناهان بزرگ ، بسی با اهمیت تر از پاداش های بزرگ او است .

لیکفّر اللّه عنهم أسوأ الذی عملوا و یجزیهم أجرهم بأحسن الذی کانوا یعملون

از تقدم ذکری <لیکفّر اللّه. ..> بر <یجزیهم...> می توان برداشت بالا را به دست آورد.

15- اهمیت عفو دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 85 - 14

14- گذشت و برخورد کریمانه با دشمنان و کافران در ابتدای نهضت اسلامی و تبلیغات دینی ، امری لازم و بایسته است .

فاصفح الصفح الجمیل

نزول آیه فوق _ که از گذشت و عفو سخن به میان آورده است _ (در نیمه اول بعثت) و از جانب دیگر دستور به برخورد شدید با کافران و دشمنان در مدینه (نیمه دوم بعثت) می تواند بیانگر مطلب فوق باشد.

16- پاداش عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنی ، شب زنده داری ، حلم ، ترس از قیامت ، توبه ، عفو کریمانه ، پذیرش حق ، دعا ، دوری از اسراف ، تنگ گیری ، شرک ، زنا ، آدم کشی و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخورداری از قرارگاه و اقامت نیکوی آن

الذین یمشون علی الأرض هونًا. .. و الذین لایشهدون الزور ... أُول_ئک یجزون الغرفه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 40 - 6،8

6 - عفو و اغماض از خطای دیگران و اصلاح بدی آنان با نیکی و گذشت ، موجب اجر و پاداش ویژه خداوند است .

و جزؤا سیّئه سیّئه مثلها فمن عفا و أصلح فأجره علی اللّه

8 - تلاش در راه رفع کدورت های پیشین ، به دنبال عفو و گذشت از خطای دیگران ، دارای ارزشی والا و پاداش فراوان الهی است .

فمن عفا و أصلح فأجره علی اللّه

ص: 359

ذکر <أصلح> پس از عفو، نشان می دهد که صرف عفو و اغماض در دستیابی به پاداش والای الهی کفایت نمی کند، بلکه می بایست پس از گذشت، در راه رفع اختلافات گام برداشت و طرح صمیمیت و آشتی افکند.

17- تشویق به عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 92 - 11

11 _ گذشت خانواده مقتول از دیه ، امری پسندیده و مورد ترغیب خداوند

الّا ان یصدّقوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 149 - 4،10

4 _ ترغیب مؤمنان از سوی خداوند ، به گذشت از کسانی که به ایشان بدی کرده اند .

إن تبدوا . .. أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه کان عفواً قدیراً

10 _ خداوند با حفظ حق انتقام برای ستمدیدگان ، آنان را به عفو و گذشت تشویق کرده است .

لایحب اللّه الجهر بالسوء . .. أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه کان عفواً قدیراً

جمله <ان تبدوا . .. او تعفوا>، می تواند تکمیل و توضیح <الا من ظلم> باشد. یعنی در عین اینکه برای مظلوم جایز است تا ماهیت ظالم را افشا کند، ولی بهتر است آبروی او را حفظ کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 45 - 14

14 _ ترک انتقام و گذشت از حقوق شخصی ، امری پسندیده و مورد ترغیب خداوند

فمن تصدق به فهو کفاره له

18- توصیه به عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 22 - 13

13 - عفو و گذشت کریمانه از لغزش های دیگران ، توصیه الهی به اهل ایمان

و لیعفوا و لیصفحوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 43 - 3

3 - خویشتن داری و گذشت به جای انتقام جویی و مقابله به مثل ، توصیه اکید خداوند به دادخواهان ستمدیده است .

و لمن انتصر بعد ظلمه . .. و لمن صبر و غفر إنّ ذلک لمن عزم الأُمور

لام در <لمن صبر> لام قسم و در <لمن عزم الأمور> لام تأکید است که در هر دو نمایانگر اهمیت توصیه الهی به عفو و

ص: 360

گذشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 32 - 12

12 - خطاپوشی از لغزش های کوچک خطاکاران ، رهنمود الهی به پیامبر ( ص ) و مبلغان دینی

الذین یجتنبون . .. إلاّ اللّمم إنّ ربّک وسع المغفره

واژه <إنّ ربّک> می تواند تعریض به این باشد که پیامبر(ص) و رهبران الهی نیز باید این شیوه را برگزینند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 14 - 9

9 - توصیه خداوند به مؤمنان ، مبنی بر عفو ، چشم پوشی و بخشودن دشمنی های همسران و فرزندان خویش

عدوًّا لکم . .. و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

19- جرایم غیر قابل عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 66 - 8

8 _ سردمداران جریان نفاق و عاملان اصلی جرم و تبهکاری در جامعه ، غیر قابل بخشش و مستحق مجازات

إن نعف عن طائفه منکم نعذب طائفه بأنهم کانوا مجرمین

تعلیل عذاب دسته ای از منافقان، به اینکه اینان گروه مجرم و تبهکارند _ در برابر عفو گروهی دیگر _ می تواند گویای این حقیقت باشد که: سردمداران جریان نفاق و عاملان اصلی جرم، شایسته بخشش نبوده و باید مجازات شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 67 - 8

8 _ امکان عفو عناصر غیر اصلی و خط گیرنده نفاق و غیر قابل بخشش بودن جرم عناصر اصلی و خط دهنده *

إن نعف عن طائفه . .. نعذب طائفه ... بعضهم من بعض

<بعضهم من بعض> تحت تأثیر بودن برخی از منافقان از برخی دیگر را افاده می کند و نیز این آیه تفسیر آیه قبل می باشد و علت عفو گروهی و کیفر گروهی دیگر را بیان می نماید.

20- جرم غیرقابل عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 4 - 6

6 - کیفر < قذف > ( هشتاد تازیانه ) ، غیر قابل عفو و لازم الاجرا است .

والذین یرمون المحصن_ت . .. فاجلدوهم ثم_نین جلده

ص: 361

21- جرم قتل بعد از عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 178 - 26

26 - ولیّ مقتول اگر پس از عفو یا گرفتن دیه ، قاتل را بکشد ، باید کشته شود . *

فمن اعتدی بعد ذلک فله عذاب ألیم

جمله <فله عذاب ألیم> را می توان بیان واقعیتی دانست که تجاوزگر در دنیا یا آخرت به آن گرفتار خواهد شد و می توان آن را حکمی کیفری و مجازاتی شمرد که جامعه اسلامی باید آن را اجرا کند. برداشت فوق بر اساس دومین احتمال است.

22- حق قابل عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 178 - 8،9،10،11

8 - اولیای مقتول می توانند قاتل را از قصاص عفو کنند .

فمن عفی له من أخیه شیء

مراد از <من> قاتل و مقصود از <أخیه> ولی مقتول می باشد. ضمیرهای <له> و <أخیه> به <من>، یعنی قاتل باز می گردد و <شیء> عبارت است از حق قصاص. بنابراین جمله <فمن عفی ...> چنین معنا می شود: پس آن قاتلی که از طرف ولی مقتول چیزی از حق قصاص بر او بخشیده شود ... .

9 - قصاص حقی است قابل گذشت نه حکمی غیر قابل اسقاط .

فمن عفی له من أخیه شیء

10 - حق قصاص حتی با عفو یکی از اولیای مقتول ساقط می شود .

فمن عفی له من أخیه شیء

مراد از <شیء> چنانچه گذشت حق قصاص است. نکره آوردن <شیء> اشاره به این دارد که: اگر بخشی از حق قصاص نیز مورد عفو قرار گیرد، قاتل قصاص نمی شود و این فرض در صورتی است که اولیای مقتول متعدد بوده و برخی از آنها قاتل را عفو کنند.

11 - ولیّ مقتول ، بهتر است قاتل را عفو کرده و از حق خویش ( قصاص ) درگذرد .

فمن عفی له من أخیه شیء

ترغیب ولیّ مقتول به گذشت از حق قصاص، از جمله اهدافی است که می توان از کاربرد کلمه <أخیه> به جای ولیّ مقتول استفاده کرد.

23- درخواست عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 286 - 15،17

15 _ درخواست مؤمنان از خداوند مبنی بر تحمیل نکردن عقوبت های طاقت فرسا بر آنان

ص: 362

و لا تحمّلنا ما لا طاقه لنا به

چون در بخشهای قبلی تکالیف مشقّتبار مطرح شده و نفی گردیده است (لا یکلّف اللّه نفساً الاّ وسعها)، الزاماً این بخش از آیه می تواند مشقّت و دشواری در غیر تکالیف باشد که همان عقوبت و عذاب است.

17 _ مؤمنان ، خواستار عفو ( رفع آثار گناه ) ، غفران و رحمتِ پروردگارِ خویش

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا

24- زمینه عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 43 - 1

1 - شکیبایی و بخشش خطاکار ، امری ارزشمند و نیازمند اراده قوی است .

و لمن صبر و غفر إنّ ذلک لمن عزم الأُمور

اضافه <عزم> به <أمور>، از باب اضافه صفت به موصوف است; یعنی، <من الأمور المعزومه> معنای این ترکیب در آیه _ چنان که مفسران گفته اند _ این است که صبر و گذشت، از اموری است که نیازمند به تصمیم و اراده استوار، می باشد.

25- زمینه عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 16 - 7

7 - احسان به والدین ، روحیه شکر و صلاح جویی برای خود و آیندگان ، مؤثر در شمول عفو الهی نسبت به انسان

و وصّینا الإنس_ن . .. أوزعنی أن أشکر ... و أن أعمل ص_لحًا ترضیه و أصلح لی فی ذرّ

آنچه در آیه قبل به عنوان احسان به والدین و. .. یاد شده است; در حقیقت عامل اصلی برای اغماض خداوند از سیئات انسان می باشد. واژه <اُول_ئک> این ارتباط تنگاتنگ را برقرار کرده است.

26- زمینه عفو دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 85 - 12

12- عقیده به قیامت و هدف داری و حکمت آمیز بودن جهان خلقت ، موجب آسانی تحمل مشکلات و مقتضی گذشت و نادیده گرفتن اذیت و آزار و آسیب های وارده از سوی دشمنان است .

و ما خلقنا السموت . .. إلاّ بالحقّ ... فاصفح الصفح الجمیل

<فا> در <فاصفح> تفریع است و جمله <فاصفح . ..> را بر جمله <و ما خلقنا السموات ... إلاّ بالحق و إن الساعه لأتیه> عطف کرده است. بنابراین، استفاده می شود که به حق آفریده شدن جهان اقتضا دارد تا انسانِ حق طلبی همچون رسول الله(ص) در مسیر حق بردبار باشد و تلاش خود را در برابر حق ناپذیری کافران بیهوده نپندارد.

ص: 363

27- زمینه عفو دیگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 37 - 11

11 - نقش ایمان در غلبه انسان بر هیجانات درونی خویش و گذشت از خطای دیگران

للذین ءامنوا . .. و إذا ما غضبوا هم یغفرون

از تقدیم ضمیر فاعل (هم) بر <یغفرون> _ که به زبان اهل بلاغت برای تقوّی و قوت یافتن حکم است _ استفاده می شود که در پرتو ایمان مطمئناً می توان بر خشم و غضب خویش فائق آمد.

28- سختی عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 126 - 8

8- گذشت از دشمن و نادیده گرفتن اذیت و آزارش ، امری دشوار و نیازمند شکیبایی است .

و إن عاقبتم فعاقبوا . .. و لئن صبرتم لهو خیر للص_برین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنی ، شب زنده داری ، حلم ، توبه ، عفو کریمانه ، پذیرش حق ، دوری از اسراف ، تنگ گیری ، شرک ، زنا ، آدم کشی و سخن باطل ، امری دشوار و مقتضی صبر و شکیبایی

و عباد الرحم_ن الذین یمشون علی الأرض هونًا . .. و الذین لایشهدون الزور ... أُول_

29- شرایط عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 64 - 10

10 _ شرط گذشت از گناه نقض کنندگان حاکمیّت پیامبر ( ص ) ، استغفار پیامبر ( ص ) برای آنهاست .

و لو انّهم اذ ظلموا . .. و استغفر لهم الرّسول ... لوجدوا اللّه توّاباً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 39 - 5

5 _ معافیت قانونی سارق از حد سرقت در صورت توبه و اصلاح ( خودسازی ) *

فمن تاب . .. و اصلح فإنّ اللّه یتوب علیه

یادآوری پذیرش توبه سارق پس از بیان حد سرقت، می تواند اشاره به سقوط حد از وی باشد.

ص: 364

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 16 - 9

9- عفو الهی نسبت به لغزش های انسان ها ، منوط به برخورداری وی از اعمالی نیک و مورد قبول خداوند

أُول_ئک الذین نتقبّل عنهم . .. و نتجاوز عن سیّئاتهم

موضوع قبول اعمال نیک، قبل از <نتجاوز عن سیّئاتهم> مطرح شده است. از این نکته استفاده می شود که اعمال نیک و مورد قبول خداوند، زمینه عفو لغزش ها را فراهم آورده است.

30- شرایط عفو اصحاب کهف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 20 - 3

3- مشرکان ، در عصر اصحاب کهف ، در صورت بازگشت کامل یکتاپرستان به شرک ، از کیفر آنان چشم پوشی می کردند .

یرجموکم أو یعیدوکم فی ملّتهم

در اصل، باید برای فعل <یعیدوکم> حرف <إلی> به کار رود; جای گزینی حرف <فی> گویای این است که چنان چه اصحاب کهف، به طور کامل، در شرک مستقر شوند و هیچ گفته و کرداری خلاف آن نداشته باشند، مشرکان، از سنگ سار آنان صرف نظر خواهند کرد.

31- شرایط عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 25 - 9

9- صلاح پیشگی ، از شرایط لازم برخورداری از عفو و آمرزش خداوند

إن تکونوا صلحین فإنه کان للأوّبین غفورًا

32- صبر در عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنی ، شب زنده داری ، حلم ، توبه ، عفو کریمانه ، پذیرش حق ، دوری از اسراف ، تنگ گیری ، شرک ، زنا ، آدم کشی و سخن باطل ، امری دشوار و مقتضی صبر و شکیبایی

و عباد الرحم_ن الذین یمشون علی الأرض هونًا . .. و الذین لایشهدون الزور ... أُول_

ص: 365

33- ظلم عفو ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 29 - 7

7- تغییر حکم و تخفیف کیفر بایسته ظالمان ، ظلمی به دیگران و دور از ساحت خدا *

ما یبدّل القول لدیّ و ما أنا بظلّ_م للعبید

برداشت بالا بدان احتمال است که <و ما أنا بظلاّم. ..> تعلیل <ما یبدّل...> باشد; یعنی، چون تبدیل حکم و تخفیف مجازات به حق مجرمان، موجب ظلم به بندگان صالح و ستمدیده می شود، در نظام الهی _ چون ظلمی نیست _ تبدیل قول هم نخواهد بود.

34- عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 43 - 32

32 _ خداوند ، همواره < عفوّ > ( بسیار با گذشت ) و < غفور > ( بسیار آمرزنده ) است .

انّ اللّه کان عفوّاً غفوراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 149 - 6

6 _ خداوند ، بسیار بخشنده و تواناست .

فإنّ اللّه کان عفواً قدیراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 60 - 7

7 - خدا ، عفوّ ( با گذشت ) و غفور ( آمرزنده ) است .

إنّ اللّه لعفوّ غفور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 2 - 10

10 - خداوند ، < عفوّ > ( درگذرنده ) و < غفور > ( آمرزنده ) است .

و إنّ اللّه لعفوّ غفور

35- عفو از اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 5

5 _ بخشایش گناهان و گذشت از اسراف ها و زیاده روی ها و ثبات قدم ، پاداش الهی به مجاهدان صابر و نیایشگر

ص: 366

ربّنا اغفر . .. فاتیهم اللّه ثواب الدّنیا و حسن ثواب الاخره

36- عفو از اصحاب یمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 4

4 - اعطای نامه عمل به دست راست حاضرانِ در قیامت ، رمز و نشانه چشم پوشی از لغزش های آنان است . *

فأمّا من أُوتی کت_به بیمینه . فسوف یحاسب حسابًا یسیرًا

نادیده گرفتن <سیئات> _ که در بعضی از سوره های دیگر درباره گروهی از حاضران قیامت مطرح شده _ مصداق حساب آسان است.

37- عفو از انتقام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 149 - 7،9،10

7 _ عفو خداوند ، در عین قدرت او بر انتقام و کیفردهی

فإنّ اللّه کان عفواً قدیراً

9 _ عفو ، در عین قدرت بر انتقام ، تخلق به اخلاق الهی است .

أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه کان عفواً قدیراً

برداشت فوق مبتنی بر این است که جمله <فان اللّه . ..>، جانشین جواب شرط بوده و تقدیر کلام را این گونه بدانیم <ان تعفوا عن سوء فقد تخلقتم باخلاق اللّه ان اللّه کان عفوا قدیرا> یعنی اگر خطای دیگران را نادیده انگارید، به صفتی از صفات خداوند متخلق شده اید که آن، عفو در عین قدرت است.

10 _ خداوند با حفظ حق انتقام برای ستمدیدگان ، آنان را به عفو و گذشت تشویق کرده است .

لایحب اللّه الجهر بالسوء . .. أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه کان عفواً قدیراً

جمله <ان تبدوا . .. او تعفوا>، می تواند تکمیل و توضیح <الا من ظلم> باشد. یعنی در عین اینکه برای مظلوم جایز است تا ماهیت ظالم را افشا کند، ولی بهتر است آبروی او را حفظ کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 45 - 14

14 _ ترک انتقام و گذشت از حقوق شخصی ، امری پسندیده و مورد ترغیب خداوند

فمن تصدق به فهو کفاره له

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 128 - 8

8- گذشت از دشمن و چشم پوشی از انتقام و مقابله به مثل در راه تبلیغ دین ، از مصادیق احسان است .

و إن عاقبتم فعاقبوا . .. و لئن صبرتم لهو خیر للص_برین ... إن الله مع ... و الذین

ص: 367

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 42 - 16

16 - گذشت از خطا ها در عین توانمندی بر انتقام و کیفر ، کاری است شایسته و خداپسندانه .

أنا أدعوکم إلی العزیز الغفّ_ر

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که خداوند در عین این که عزیز و شکست ناپذیر است، با گذشت و آمرزنده نیز می باشد و همه بندگان گناه کارش را به توبه فرامی خواند; در حالی که توانایی هرگونه انتقام گرفتن از آنان را دارد.

38- عفو از اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 15 - 7

7 _ چشمپوشی پیامبر ( ص ) ، از افشا و بیان حقایق مخفی شده توسط اهل کتاب

یبین لکم . .. و یعفوا عن کثیر

برداشت فوق بر این مبناست که مراد از <کثیر>، به قرینه فراز پیشین، حقایق مخفی شده باشد. بنابراین عفو به معنای فاش نساختن و مسکوت گذاشتن است.

39- عفو از بدی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 40 - 7

7 - در مقابله با بدی ، تنها عفو و گذشت کارساز نیست ; بلکه باید درصدد هدایت خطاکار برآمد . *

فمن عفا و أصلح

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <أصلح> توضیح و نتیجه <عفی> نباشد بلکه حامل پیام مستقل باشد.

40- عفو از برادران یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 92 - 1

1_ یوسف ( ع ) ستم های برادرانش را در حق خویش نادیده گرفت و آنان را بخشود .

قال لاتثریب علیکم

روا نداشتن سرزنش برادران که جمله <لاتثریب . ..> گویای آن است ، می رساند که یوسف(ع) آنان را مورد عفو خویش قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 368

8 - یوسف - 12 - 98 - 1

1_ یعقوب ( ع ) از ستم فرزندانش در حق خویش درگذشت و آنان را بخشود .

قال سوف أستغفر لکم ربی

41- عفو از بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 52 - 1،4،5

1 - خداوند ، گناه گوساله پرستی بنی اسرائیل را مورد عفو خویش قرار داد .

ثم عفونا عنکم من بعد ذلک

4 - آمرزش گناه ارتداد و گوساله پرستی بنی اسرائیل ، از نعمت های بزرگ خداوند بر آنان

ثم عفونا عنکم من بعد ذلک

چون آیه های این بخش از سوره، در صدد بیان نعمتهای الهی به بنی اسرائیل است، مفاد جمله <عفونا عنکم> نیز به منظور بیان نعمت ایراد شده است و از آن جا که این معنا با حرف <ثم> به دیگر نعمتها عطف گردیده، اشاره به رتبه برتر نعمت آمرزش نسبت به نعمتهای دیگر دارد.

5 - امتنان خدا بر بنی اسرائیل به خاطر آمرزش گناه گوساله پرستی ایشان

ثم عفونا عنکم من بعد ذلک

روشن است که عفو از گناه پس از ارتکاب آن است. بنابراین <من بعد ذلک> بیانگر زمان آمرزش نخواهد بود; بلکه اشاره به این معنا دارد که: بنی اسرائیل استحقاق آمرزش را نداشت، ولی مع ذلک خداوند بر آنان تفضل کرده و گناهشان را بخشود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 13 - 27،28،29

27 _ پیامبر ( ص ) مأمور به عفو و گذشت از خطا های بنی اسرائیل و ترک هرگونه تعرض نسبت به آنان

فاعف عنهم و اصفح

بنابر اینکه ضمیر <عنهم> به همه بنی اسرائیل برگردد.

28 _ وجود گروهی متعهد در میان بنی اسرائیل ، دلیل امر الهی به عفو و مدارای پیامبر ( ص ) با همه آنان

إلاّ قلیلا منهم فاعف عنهم و اصفح

تفریع عفو با کلمه <فاء> بر جمله <و لاتزال . .. الاقلیلا منهم>، اشاره به برداشت فوق دارد.

29 _ پیامبر ( ص ) مأمور عفو و گذشت از غیر خائنان بنی اسرائیل

فاعف عنهم و اصفح

بنابر اینکه مراد از ضمیر در <عنهم>، تنها گروه غیر خائن باشد.

42- عفو از تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 100 - 27

ص: 369

27_ گذشت از خطاکاران پشیمان و تائب و یاد نکردن از خطا های ایشان ، خصلتی نیکو و خلقی پسندیده است .

من بعد أن نزغ الشیط_ن بینی و بین إخوتی

43- عفو از حقوق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 128 - 10،20

10 _ گذشت از حقوق شخصی برای استمرار و استحکام روابط همسری ، بهتر از پافشاری بر استیفای آن حقوق

و الصلح خیر و احضرت الانفس الشح

20 _ جواز گذشت زن از برخی حقوق خویش ، به انگیزه جلوگیری از ناسازگاری شوهر و رخ ندادن طلاق

و إن امراه خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معنای آیه فوق فرمود: هذا تکون عنده المراه لاتعجبه فیرید طلاقها فتقول له: امسکنی و لاتطلقنی و ادع لک ما علی ظهرک و اعطیک من مالی و احللک من یومی و لیلتی فقد طاب ذلک له کله .

_______________________________

کافی، ج 6، ص 145، ح 3; نورالثقلین، ج 1، ص 558، ح 600.

44- عفو از خطا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 12،13،16

12 _ گذشت از خطاکاران ، و طلب آمرزش برای ایشان و مشورت در امور اجتماعی ، وظیفه پیامبر ( ص ) نسبت به مسلمانان

فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر

13 _ گذشت از خطای مردم و طلب آمرزش برای آنان و نیز مشورت با مسلمانان در مسائل اجتماعی ، نمودی از مهربانی و خُلق خوش پیامبر ( ص )

و لو کنت فظّا غلیظ القلب . .. فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر

تفریع جمله <فاعف عنهم و . .. > بر جمله های پیشین، که بیانگر خُلق خوش پیامبر (ص) است، در حقیقت اشاره به مصادیق و نمونه هایی از خوی نیکوی پیامبر (ص) دارد. گفتنی است که امر به عفو و ... به معنای ادامه دادن آن است.

16 _ عفو از خطاکاران پیکار احد ، تکلیف الهی پیامبر ( ص )

فاعف عنهم و استغفر لهم

به متقضای ارتباط این آیه با آیات نبرد احد، از جمله افراد مورد نظر که پیامبر (ص) موظّف به نادیده گرفتن خطای آنان است، خطاکاران نبرد احد می باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 153 - 12

12 _ گذشت از گناه گوساله پرستان تائب و نادیده انگاشتن خطای آنان پس از بازگشت به توحید و پرستش خدای یکتا ، توصیه خداوند به موسی ( ع ) *

ص: 370

إن ربک من بعدها لغفور رحیم

برداشت فوق با توجه به دومین احتمالی است که در توجیه خطاب به موسی(ع) ذکر شد. یعنی <ربک> اشاره به این معنا باشد که ای موسی تو نیز متخلق به اخلاق الهی باش و از خطاها و لغزشها درگذر.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 42 - 16

16 - گذشت از خطا ها در عین توانمندی بر انتقام و کیفر ، کاری است شایسته و خداپسندانه .

أنا أدعوکم إلی العزیز الغفّ_ر

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که خداوند در عین این که عزیز و شکست ناپذیر است، با گذشت و آمرزنده نیز می باشد و همه بندگان گناه کارش را به توبه فرامی خواند; در حالی که توانایی هرگونه انتقام گرفتن از آنان را دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 14 - 10

10 - عفو ، چشم پوشی و بخشودن دشمنی ها و خطا های مردمان ، توصیه خداوند به مؤمنان

و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

برداشت یاد شده، مبتنی بر این نکته است که آیه شریفه درصدد بیان یک اصل در برخورد با دیگران باشد; نه در خصوص برخورد با همسران و فرزندان.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انفطار - 82 - 6 - 10

10 - بخشودن خطا ها و بخشیدن عطا ها ، شیوه خداوند برای رشد و تربیت انسان ها است .

بربّک الکریم

<الکریم> وصفی است که <ربّک> را توضیح داده و گوشه ای از ربوبیت خداوند را برجسته کرده است.

45- عفو از خطاکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 100 - 27

27_ گذشت از خطاکاران پشیمان و تائب و یاد نکردن از خطا های ایشان ، خصلتی نیکو و خلقی پسندیده است .

من بعد أن نزغ الشیط_ن بینی و بین إخوتی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 7

7 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : بعث أمیرالمؤمنین ( ع ) إلی بشر بن عطارد التمیمی فی کلام بلغه فمرّ به رسول أمیرالمؤمنین ( ع ) فی بنی أسد و أخذه فقام إلیه نعیم بن دجاجه الأسدی فأفلته فبعث إلیه أمیرالمؤمنین ( ع ) فأتوه به و أمر به أن یضرب فقال له نعیم : أما واللّه إنّ المقام معک لذلّ و إنّ فراقک لکفر قال : فلمّا سمع ذلک منه قال له : یا نعیم قد عفونا

ص: 371

عنک إنّ اللّه _ عزّوجلّ _ یقول : < ادفع بالتی هی أحسن السیّئه > . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که امیرالمؤمنین(ع) به علت سخنی که بشربن عطارد تمیمی گفته بود [شخصی را] سراغ او فرستاده. فرستاده امام او را در بنی اسد یافت و بازداشت کرد. نعیم بن دجاجه اسدی برخاست و او را آزاد نمود. امیرالمؤمنین(ع) سراغ نعیم فرستاد و او را آوردند و دستور داد او را بزنند. نعیم گفت: به خدا ماندن با تو ذلت است و جدا شدن از تو کفر است راوی گوید: امام(ع) که این را از او شنید، فرمود: ای نعیم! تو را بخشیدم; زیرا خدای _ عزّوجلّ _ می فرماید: <ادفع بالتی هی أحسن السیّئه>...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 43 - 4

4 - تنها انسان های صابر و شکیبا ، قادر به عفو و بخشش خطاکاران اند .

و لمن صبر و غفر إنّ ذلک لمن عزم الأُمور

ذکر صبر قبل از غفران، می تواند اشاره به این نکته داشته باشد که اگر روحیه شکیبایی نباشد; آتش انتقام در انسان شعلهور شده و مانع عفو و گذشت می شود.

46- عفو از دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 109 - 20

20 - نادیده گرفتن توطئه دشمنان و گذشت کردن از آزار های ایشان ، مرحله ی تاکتیکی در مبارزه با آنان است .

فاعفوا و اصفحوا حتی یأتی اللّه بأمره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 86 - 6

6- گذشت و اغماض پیامبر ( ص ) از دشمنان و کافران ، به خیر و صلاح آن حضرت و در راستای تربیت و کمال اوست .

فاصفح الصفح الجمیل . إن ربّک هو الخلّ_ق العلیم

جمله <إن ربک . ..> به منزله تعلیل برای <فاصفح ...> است; یعنی، ای پیامبر! گذشت کن; زیرا پروردگار و مربی تو می داند که چه کاری به مصلحت و در جهت تربیت و رشد توست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 126 - 8

8- گذشت از دشمن و نادیده گرفتن اذیت و آزارش ، امری دشوار و نیازمند شکیبایی است .

و إن عاقبتم فعاقبوا . .. و لئن صبرتم لهو خیر للص_برین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 128 - 8

8- گذشت از دشمن و چشم پوشی از انتقام و مقابله به مثل در راه تبلیغ دین ، از مصادیق احسان است .

ص: 372

و إن عاقبتم فعاقبوا . .. و لئن صبرتم لهو خیر للص_برین ... إن الله مع ... و الذین

47- عفو از دشمنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 14 - 10

10 - عفو ، چشم پوشی و بخشودن دشمنی ها و خطا های مردمان ، توصیه خداوند به مؤمنان

و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

برداشت یاد شده، مبتنی بر این نکته است که آیه شریفه درصدد بیان یک اصل در برخورد با دیگران باشد; نه در خصوص برخورد با همسران و فرزندان.

48- عفو از دیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 92 - 9،10،11

9 _ در صورت چشمپوشی خانواده مقتول از خونب ها ، پرداخت آن واجب نیست .

و دیه مسلّمه الی اهله الّا ان یصدّقوا

10 _ بخشش خونب ها از سوی خانواده مقتول ، نوعی صدقه است .

و دیه مسلّمه الی اهله الّا ان یصدّقوا

مراد از <ان یصدّقوا>، گذشت از دیه است. و خداوند از آن به صدقه دادن تعبیر کرد تا اشاره کند به اینکه گذشت از دیه نوعی صدقه است.

11 _ گذشت خانواده مقتول از دیه ، امری پسندیده و مورد ترغیب خداوند

الّا ان یصدّقوا

49- عفو از زشتی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 149 - 4،8

4 _ ترغیب مؤمنان از سوی خداوند ، به گذشت از کسانی که به ایشان بدی کرده اند .

إن تبدوا . .. أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه کان عفواً قدیراً

8 _ نیکی به مردم در آشکار و نهان و گذشت از بدی های ایشان ، در پی دارنده عفو الهی

إن تبدوا خیراً أو تخفوه أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه کان عفواً قدیراً

از جمله مصادیق مورد نظر برای کلمه <خیر>، به قرینه <او تعفوا عن سوء> که بیانگر گذشت از خطاهای دیگران است، احسان و نیکی به مردم می باشد.

ص: 373

50- عفو از سوء پیشینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 19

19 - پیامبر ( ص ) ، موظّف به پذیرش بیعت متعهدان به شرایط ایمان ، با وجود پیشینه ناشایست آنان

ی_أیّها النبیّ إذا جاءک . .. فبایعهنّ و استغفر لهنّ اللّه

از سیاق آیه و شرایط تاریخ نزول آن، استفاده می شود که برخی از زنان بیعت کننده، خطاهایی در گذشته داشته اند که چه بسا پذیرش بیعت آنان دشوار می نموده است; ولی خداوند به پیامبر(ص) فرمان داده تا بیعت ایشان را بپذیرد و برای آنان طلب آمرزش کند.

51- عفو از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 92 - 16

16_ گذشت ستم دیدگان از ستم پیشگان ، زمینه ساز شمول مغفرت الهی بر ستمکاران است .

لاتثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم

52- عفو از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 34 - 2

2 _ محاربان مفسد در صورتی که پیش از دستگیری توبه کنند ، به عذاب آخرت گرفتار نخواهند شد .

و لهم فی الاخره عذاب عظیم. الا الذین تابوا من قبل ان تقدروا علیهم

53- عفو از قصاص

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 178 -

8،9،10،11،13،16،18،20،27

8 - اولیای مقتول می توانند قاتل را از قصاص عفو کنند .

فمن عفی له من أخیه شیء

مراد از <من> قاتل و مقصود از <أخیه> ولی مقتول می باشد. ضمیرهای <له> و <أخیه> به <من>، یعنی قاتل باز می گردد و <شیء> عبارت است از حق قصاص. بنابراین جمله <فمن عفی ...> چنین معنا می شود: پس آن قاتلی که از طرف ولی مقتول چیزی از حق قصاص بر او بخشیده شود ... .

9 - قصاص حقی است قابل گذشت نه حکمی غیر قابل اسقاط .

ص: 374

فمن عفی له من أخیه شیء

10 - حق قصاص حتی با عفو یکی از اولیای مقتول ساقط می شود .

فمن عفی له من أخیه شیء

مراد از <شیء> چنانچه گذشت حق قصاص است. نکره آوردن <شیء> اشاره به این دارد که: اگر بخشی از حق قصاص نیز مورد عفو قرار گیرد، قاتل قصاص نمی شود و این فرض در صورتی است که اولیای مقتول متعدد بوده و برخی از آنها قاتل را عفو کنند.

11 - ولیّ مقتول ، بهتر است قاتل را عفو کرده و از حق خویش ( قصاص ) درگذرد .

فمن عفی له من أخیه شیء

ترغیب ولیّ مقتول به گذشت از حق قصاص، از جمله اهدافی است که می توان از کاربرد کلمه <أخیه> به جای ولیّ مقتول استفاده کرد.

13 - قاتل در صورتی که از قصاص عفو شود ، باید به اولیای مقتول خون بها بپردازد .

فمن عفی له من أخیه شیء . .. و أداء إلیه بإحسن

16 - گذشت از قصاص ، مظهر عواطف ایمانی و اخوت اسلامی است .

فمن عفی له من أخیه شیء

18 - اولیای مقتول در صورت گذشت از حق قصاص و مطالبه دیه از قاتل ، باید با وی به گونه ای پسندیده رفتار کنند .

فمن عفی له من أخیه شیء فاتباع بالمعروف

فاعل <اتباع> محتمل است ولی مقتول، و محتمل است قاتل باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. بر این مبنا <فاتباع بالمعروف>; یعنی، اولیای مقتول باید به گونه ای پسندیده با قاتل رفتار کنند; وی را آزار ندهند; در گرفتن دیه بر او سخت نگیرند; و بیش از حد متعارف از او مطالبه نکنند و ... .

20 - تجویز عفو از قصاص و تبدیل آن به دیه ، حکمی است رحمت آفرین برای جامعه اسلامی

ذلک تخفیف من ربکم و رحمه

27 - قاتل ، در صورتی که از قصاص عفو شود و پس از آن دیگری را به قتل برساند ، باید کشته شود و مورد عفو قرار نگیرد .

کتب علیکم القصاص . .. فمن اعتدی بعد ذلک فله عذاب ألیم

برداشت فوق بر این اساس است که: مقصود از <من> در جمله فوق، قاتل باشد نه ولیّ مقتول. بر این مبنا <ذلک> به <عفو> - که از جمله <فمن عفی له> به دست می آید - اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 179 - 6

6 - قانون قصاص اصل و عفو از آن ، تبصره آن است .

و لکم فی القصاص حیوه یأولی الألبب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 45 - 9،10،11،25

9 _ صاحبان حق قصاص ، مختار در گزینش قصاص و چشمپوشی از آن

فمن تصدق به فهو کفاره له

10 _ خودداری از قصاص مجرمان در پیشگاه خداوند پسندیده تر از پافشاری بر قصاص آنان است .

فمن تصدق به فهو کفاره له

ص: 375

وعده آمرزش گناهان به کسانی که از حق قصاص صرفنظر کنند، حاکی از عنایت ویژه خداوند به آنان است.

11 _ چشمپوشی از قصاص بدون دریافت بهایی در مقابل آن ، از مصادیق صدقه

فمن تصدق به فهو کفاره له

واژه <تصدق> به معنای عفو بدون عوض می باشد.

25 _ آمرزش گناهان صاحب حق قصاص از جانب خداوند ، به اندازه گذشت وی از گناه جانی

فمن تصدق به فهو کفاره له

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از <فمن تصدق به فهو کفاره له> فرمود: یکفر عنه من ذنوبه بقدر ما عفا . .. .

_______________________________

کافی، ج 7، ص 358، ح 1; نورالثقلین، ج 1، ص 637، ح 226 و 227

54- عفو از کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 13 - 31

31 _ عفو و گذشت ، حتی نسبت به کافران ، احسان و نیکی است .

فاعف عنهم و اصفح إنّ اللّه یحب المحسنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 85 - 11،15

11- پیامبر ( ص ) وظیفه دار عفو کریمانه و گذشت شایسته از کافران و مشرکان و نادیده گرفتن اذیت و آزار آنان بود .

فاصفح الصفح الجمیل

<صفح> به معنای عفو بدون ملامت کردن و به رخ کشیدن است که از آن می توان گذشت کریمانه و بزرگوارانه برداشت کرد.

15- برخورد کریمانه و عفو و اغماض از آزار و اذیت دیگران _ حتی کافران و دشمنان _ امری شایسته و پسندیده است .

فاصفح الصفح الجمیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 86 - 6

6- گذشت و اغماض پیامبر ( ص ) از دشمنان و کافران ، به خیر و صلاح آن حضرت و در راستای تربیت و کمال اوست .

فاصفح الصفح الجمیل . إن ربّک هو الخلّ_ق العلیم

جمله <إن ربک . ..> به منزله تعلیل برای <فاصفح ...> است; یعنی، ای پیامبر! گذشت کن; زیرا پروردگار و مربی تو می داند که چه کاری به مصلحت و در جهت تربیت و رشد توست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 15 - 5

5 - عفو و گذشت از کافران به هنگام ضرورت ، امری شایسته و عمل صالح است .

یغفروا للذین لا یرجون . .. من عمل ص_لحًا

ص: 376

55- عفو از کیفر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 149 - 7

7 _ عفو خداوند ، در عین قدرت او بر انتقام و کیفردهی

فإنّ اللّه کان عفواً قدیراً

56- عفو از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 12

12 - خداوند ، با بازگرداندن رحمت خویش بر متخلفان از حکم الهی ( حرمت آمیزش در شب های ماه رمضان ) گناه آنان را مورد عفو قرار داد .

فتاب علیکم و عفا عنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 30 - 6

6 - عفو خداوند ، نسبت به بسیاری از گناهان و خطا های انسان ها

و یعفواْ عن کثیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 34 - 5

5 - عفو و اغماض الهی از گناهان بسیار ، باعث مصونیت انسان از آثار ویرانگر گناهان در دریا

أو یوبقهنّ بما کسبوا و یعف عن کثیر

57- عفو از گناهکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 29

29 _ عفو از گناهکاران مؤمن ، جلوه ای از فضل خداوند

و لقد عفا عنکم و اللّه ذو فضل علی المؤمنین

جمله <و اللّه ذو فضل . .. >، به منزله علّتی برای عفو است ; یعنی چون خداوند صاحب فضل است از گناه شما صرفنظر کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 40 - 7

ص: 377

7 _ تعیین موارد اجرای حد و یا سقوط آن و گذشت از مجرمان ، به اراده و مشیت الهی است . *

والسارق و السارقه فاقطعوا . .. یعذب من یشاء و یغفر لمن یشاء

مراد از جمله <یعذب . ..> می تواند حکمی باشد که از جمله <فاقطعوا ...> به دست می آید و مقصود از جمله <یغفر ...> برداشتن آن حکم است که جمله <فان اللّه یتوب ...> بدان اشاره کرد. گفتنی است که تقدیم عذاب بر مغفرت، این احتمال را تقویت می کند.

58- عفو از لغزش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 45 - 15

15 _ ضرورت پرهیز از خرده گیری بر انسان های باگذشت

فمن تصدق به فهو کفاره له

خداوند به صاحبان حق قصاص در صورت گذشت آنان از حق خود، وعده آمرزش داده است و این درسی است به بندگان که از لغزش انسانهای باگذشت چشمپوشی کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 199 - 4

4 _ گذشت از لغزش ها ، دعوت مردم به کار های نیک و مدارا کردن با جاهلان و سفیهان ، از وظایف اساسی مبلغان دین

خذ العفو و أمر بالعرف و أعرض عن الجهلین

59- عفو از متخلفان غزوه تبوک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 95 - 1

1 _ سوگند دروغ منافقان متخلف از جنگ تبوک ، به منظور گذشت کردن مؤمنان از تخلف آنان و متعرض نشدن به آنها

سیحلفون باللّه لکم إذا انقلبتم إلیهم لتعرضوا عنهم

60- عفو از مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 7

7 _ عفو خداوند از مسلمانان پیکارگر احد ، نسبت به فرارشان از آن کارزار

و لقد عفا عنکم . .. اذ تصعدون و لا تلون علی احد

جمله <لقد عفا عنکم>، می رساند که فرار پیکارگران احد (اذ تصعدون . .. ) نیز مشمول عفو الهی قرار گرفته است.

ص: 378

61- عفو از مجاهدان احد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 24،25

24 _ عفو خداوند از سستی ، نزاع و نافرمانی پیکارگران احد

حتّی اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنکم

25 _ شایستگی عفو از تخلّفات جنگی پیکارگران

و لقد عفا عنکم

62- عفو از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 43 - 4

4 _ گذشت و عفو خداوند از پیامبر ( ص ) نسبت به اذن دادن به بهانه جویان ( منافقان ) برای نرفتن به جنگ تبوک

عفا اللّه عنک لم أذنت لهم

63- عفو از مردم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 3،8

3 _ فرو بردن خشم و گذشت از لغزش های مردم ، از ویژگی های اهل تقوا

اعدّت للمتّقین . .. و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس

8 _ انفاق مستمر و در هر شرایط ، مهار کردن خشم و گذشت از لغزش های مردم ، از عوامل جلب محبّت الهی

الّذین ینفقون فی السّرّآء و الضّرّآء و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس و اللّ

چون مراد از <المحسنین> که سزاوار محبّت الهی هستند، دارندگان صفات ذکر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 8

8 _ آمرزش الهی و بهشت جاودان ، پاداش انفاق در توانگری و تنگدستی و فرو خوردن خشم و گذشت از خطای دیگران

الّذین ینفقون فی السّرّاء و الضّرّاء . .. اولئک جزآؤهم مغفره من ربّهم و جنّات

64- عفو از مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 379

9 - حجر - 15 - 85 - 11

11- پیامبر ( ص ) وظیفه دار عفو کریمانه و گذشت شایسته از کافران و مشرکان و نادیده گرفتن اذیت و آزار آنان بود .

فاصفح الصفح الجمیل

<صفح> به معنای عفو بدون ملامت کردن و به رخ کشیدن است که از آن می توان گذشت کریمانه و بزرگوارانه برداشت کرد.

65- عفو از مشرکان مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 14 - 1

1 - خداوند مؤمنان مکه را به صبر در برابر حرکات ناشایست مشرکان و عفو از خطاکاری آنان فرمان داد .

قل للذین ءامنوا یغفروا للذین لایرجون أیّام اللّه

با توجه به این که این آیات در مکه نازل شده، به دست می آید که این فرمان در مقطع قبل از هجرت بوده است و منظور از <الذین لایرجون. ..> مشرکان اند.

66- عفو از مقابله به مثل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 128 - 3،8

3- رعایت عدالت در مقابله به مثل و یا گذشت از آن ، نشانه تقواپیشگی و احسان و موجب جلب حمایت خداوند است .

و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم . .. إن الله مع الذین اتّقوا و

8- گذشت از دشمن و چشم پوشی از انتقام و مقابله به مثل در راه تبلیغ دین ، از مصادیق احسان است .

و إن عاقبتم فعاقبوا . .. و لئن صبرتم لهو خیر للص_برین ... إن الله مع ... و الذین

67- عفو از مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 5 - 13

13 - ورود مؤمنان به بهشت ، در پرتو تفضّل الهی و گذشت او از لغزش های آنان

لیدخل المؤمنین . .. جنّ_ت ... و یکفّر عنهم سیّئاتهم

نفس تکفیر سیّئات، خود بیانگر تفضّل است و در عین حال تعبیر <یدخل> ممکن است بیانگر همین حقیقت باشد که همه مؤمنان، در آن حدی نیستند که به اقتضای اعمالشان، بهشتی باشند; بلکه باید فضل الهی، کاستی های آنان را جبران کند و آنان را وارد بهشت گرداند.

ص: 380

68- عفو از یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 153 - 18

18 _ گوساله پرستی و ارتداد یهودیان عصر موسی ( ع ) و عفو خداوند از آنان

ثم اتخذوا العجل من بعد ما جاءتهم البینت فعفونا عن ذلک

69- عفو الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 129 - 3

3 _ انحصار حاکمیّت و مالکیّت مطلق خداوند بر هستی ، دلیل انحصار عفو و یا مجازات بندگان به وی

او یتوب علیهم او یعذّبهم . .. و للّه ما فی السّموات و ما فی الارض یغفر لمن یشآء

جمله <و للّه ما فی السّموات>، بیان علت جمله های سابق است.

70- عفو انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 30 - 12

12 - سپاس گزاری از عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق کنندگان مخلص و گذشت از لغزش های آنان ، رفتاری ارزشمند و خدایی است .

إنّما یخشی اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذین یتلون کت_ب اللّه ... إنّه غفور

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که چگونگی رفتار خداوند با این دسته از انسان ها، می تواند برای همگان آموزنده باشد.

71- عفو اهل تسلیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 16 - 5

5- عفو و اغماض خداوند ، از خطا ها و لغزش های شکرگزاران تائب و تسلیم به درگاه پروردگار

و نتجاوز عن سیّئاتهم

72- عفو اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 381

1 - بقره - 2 - 109 - 15

15 - خداوند ، مسلمانان عصر بعثت را به عفو و گذشت از توطئه گران اهل کتاب فرا خواند .

فاعفوا و اصفحوا حتی یأتی اللّه بأمره

<عفو> و <صفح> به معنای گذشت از خطا و گناه است. گفته شده <صفح> علاوه بر آن، دلالت بر سرزنش نکردن نیز دارد.

73- عفو با ارزش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 149 - 9

9 _ عفو ، در عین قدرت بر انتقام ، تخلق به اخلاق الهی است .

أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه کان عفواً قدیراً

برداشت فوق مبتنی بر این است که جمله <فان اللّه . ..>، جانشین جواب شرط بوده و تقدیر کلام را این گونه بدانیم <ان تعفوا عن سوء فقد تخلقتم باخلاق اللّه ان اللّه کان عفوا قدیرا> یعنی اگر خطای دیگران را نادیده انگارید، به صفتی از صفات خداوند متخلق شده اید که آن، عفو در عین قدرت است.

74- عفو با قدرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 178 - 12

12 - ارزش عفو در حال قدرت بر انتقام

فمن عفی له من أخیه شیء

75- عفو بدهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 280 - 7،8،10،12،14

7 _ ارجمندی والاتر گذشت طلبکار از بدهی وامداران تنگدست ، نسبت به مهلت دادن آنان

و ان تصدقوا خیر لکم

بنابراین احتمال که بهتر بودن گذشت، نسبت به مهلت دادن باشد; یعنی ثواب گذشت بیشتر از ثواب مهلت دادن است.

8 _ ارزش والای گذشت طلبکار از بدهی وامدار تنگدست ، به جای بازپس گیری وام از وی

و ان تصدّقوا خیر لکم

بنابراینکه بهتر بودن گذشت، در مقایسه با بازپس گیری وام باشد; یعنی گذشت از آن مال بهتر است از به دست آوردن آن ; چون ثواب صدقه خواهد ماند، ولی مال به دست آمده بقایی ندارد.

10 _ گذشت از بدهی وامداران تنگدست ، نمونه ای از صدقه

و ان تصدقوا خیر لکم ان کنتم تعلمون

ص: 382

گذشتِ از بدهی وامداران به صدقه تعبیر شده است.

12 _ آگاهی به فرجام اعمال نیک ( صدقه ، گذشت از وامداران تنگدست و . . . ) برانگیزنده آدمی برای انجام آن اعمال

و ان تصدّقوا خیر لکم ان کنتم تعلمون

مفعول <تعلمون> در برداشت فوق خیر بودن صدقه گرفته شده است; و جواب شرط (ان کنتم تعلمون) محذوف می باشد یعنی: اگر به نیکی صدقه آگاه باشید صدقه خواهید داد.

14 _ ارزش والاتر گذشت از بدهی وامداران تنگدست ، در صورت توجه و آگاهی به تنگدستی آنان

خیرٌ لکم ان کنتم تعلمون

امام صادق (ع): <و ان کان ذو عسره . .. >، ان کنتم تعلمون انه معسر فتصدقوا علیه بما لکم علیه فهو خیرٌ لکم

_______________________________

کافی، ج 4، ص 35، ح 4 ; نورالثقلین، ج 1، ص 295، ح 1182.

76- عفو برپاکنندگان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 30 - 12

12 - سپاس گزاری از عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق کنندگان مخلص و گذشت از لغزش های آنان ، رفتاری ارزشمند و خدایی است .

إنّما یخشی اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذین یتلون کت_ب اللّه ... إنّه غفور

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که چگونگی رفتار خداوند با این دسته از انسان ها، می تواند برای همگان آموزنده باشد.

77- عفو بی منت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 85 - 16

16- < قال الرضا ( ع ) فی قول الله عزّوحلّ : < فاصفح الصفح الجمیل > قال : العفو من غیر عتاب ;

از امام رضا(ع) درباره سخن خداوند <فاصفح الصفح الجمیل> روایت شده است که حضرت فرمود: مراد عفو و گذشت بدون سرزنش است>.

78- عفو تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 16 - 5

5- عفو و اغماض خداوند ، از خطا ها و لغزش های شکرگزاران تائب و تسلیم به درگاه پروردگار

و نتجاوز عن سیّئاتهم

ص: 383

79- عفو تلاوت کنندگان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 30 - 12

12 - سپاس گزاری از عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق کنندگان مخلص و گذشت از لغزش های آنان ، رفتاری ارزشمند و خدایی است .

إنّما یخشی اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذین یتلون کت_ب اللّه ... إنّه غفور

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که چگونگی رفتار خداوند با این دسته از انسان ها، می تواند برای همگان آموزنده باشد.

80- عفو جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 199 - 3

3 _ خداوند از پیامبرش خواست تا با جاهلان و سفیهان مدارا کند و کردار جاهلانه آنان را نادیده انگارد .

و أعرض عن الجهلین

<اعراض> به معنای روی گرداندن است و رویگردانی گاهی کنایه از مدارا کردن و نادیده گرفتن است و گاهی به معنای بی اعتنایی کردن و دوری گزیدن. با توجه به صدر آیه می توان گفت مراد از اعراض، معنای اول است.

81- عفو حق پذیران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 16 - 5

5- عفو و اغماض خداوند ، از خطا ها و لغزش های شکرگزاران تائب و تسلیم به درگاه پروردگار

و نتجاوز عن سیّئاتهم

82- عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 52 - 1،3

1 - خداوند ، گناه گوساله پرستی بنی اسرائیل را مورد عفو خویش قرار داد .

ثم عفونا عنکم من بعد ذلک

3 - گناه ارتداد ، گناهی قابل عفو و آمرزش الهی

ص: 384

ثم اتخذتم العجل . .. ثم عفونا عنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 12

12 - خداوند ، با بازگرداندن رحمت خویش بر متخلفان از حکم الهی ( حرمت آمیزش در شب های ماه رمضان ) گناه آنان را مورد عفو قرار داد .

فتاب علیکم و عفا عنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 284 - 9

9 _ خداوند پس از محاسبه اعمال و نیّات انسان ، وی را یا عفو خواهد کرد و یا عذاب .

و ان تبدوا . .. فیغفر لمن یشاء و یعذّب من یشاء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 286 - 17،18

17 _ مؤمنان ، خواستار عفو ( رفع آثار گناه ) ، غفران و رحمتِ پروردگارِ خویش

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا

18 _ عفو و غفران ، زمینه و مقدّمه رحمت خاصّ الهی *

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا

چون عفو و غفران جلوه ای از رحمت الهی است، بنابراین مراد از <و ارحمنا> طلب رحمتی خاص خواهد بود. گفتنی است که تقدّم ذکری عفو و غفران، نشانه مقدّمه بودن آن دو برای رحمت خاص الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 24

24 _ عفو خداوند از سستی ، نزاع و نافرمانی پیکارگران احد

حتّی اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 7،8

7 _ عفو خداوند از مسلمانان پیکارگر احد ، نسبت به فرارشان از آن کارزار

و لقد عفا عنکم . .. اذ تصعدون و لا تلون علی احد

جمله <لقد عفا عنکم>، می رساند که فرار پیکارگران احد (اذ تصعدون . .. ) نیز مشمول عفو الهی قرار گرفته است.

8 _ دلهره و ترس و گریز مسلمانان از مهلکه کارزار احد ، موجب بی توجّهی در یاری رسانی به همرزمان خویش *

حتّی اذا فشلتم . .. اذ تصعدون و لا تلون علی احد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 10،13

ص: 385

10 _ عفو خداوند از گناه فراریان جنگ احد

انّ الّذین تولّوا . . و لقد عفا اللّه عنهم

13 _ عفو و چشم پوشی خداوند از لغزش ها و گناهان ، پرتویی از غفران و حلم او

و لقد عفا اللّه عنهم انّ اللّه غفور حلیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 43 - 32،33

32 _ خداوند ، همواره < عفوّ > ( بسیار با گذشت ) و < غفور > ( بسیار آمرزنده ) است .

انّ اللّه کان عفوّاً غفوراً

33 _ تخفیف احکام برای معذورین ، پرتویی از عفو و غفران الهی

فلم تجدوا ماءً . .. انّ اللّه کان عفوّاً غفوراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 99 - 1،2،4،7

1 _ امید به عفو الهی ، برای مستضعفان ناتوان از هجرت

الّا المستضعفین . .. لا یستطیعون حیله ... فاولئک عسی اللّه ان یعفو عنهم

2 _ عفو الهی از گناه ترک هجرت ، هر چند از سر ناتوانی باشد ، حتمی است .

لا یستطیعون حیله . .. فاولئک عسی اللّه ان یعفو عنهم

4 _ کسانی که از انجام تکالیف الهی معذورند ، باید به عفو الهی امیدوار باشند .

فاولئک عسی اللّه ان یعفو عنهم

7 _ خداوند ، آمرزنده ای پرده پوش است .

و کان اللّه عفوّاً غفوراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 149 - 7

7 _ عفو خداوند ، در عین قدرت او بر انتقام و کیفردهی

فإنّ اللّه کان عفواً قدیراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 153 - 18

18 _ گوساله پرستی و ارتداد یهودیان عصر موسی ( ع ) و عفو خداوند از آنان

ثم اتخذوا العجل من بعد ما جاءتهم البینت فعفونا عن ذلک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 16

16 _ گناه شکار های صورت گرفته تا قبل از حکم به تحریم آن مورد عفو و بخشایش خداوند

لاتقتلوا الصید و انتم حرم . .. عفا اللّه عما سلف

ص: 386

در آیه مورد بحث برای شکار در حال احرام دو حکم بیان شده است یکی حرمت آن که بر گناهکاری شکار کننده دلالت دارد و دیگر لزوم کفّاره جمله <عفا اللّه عما سلف> می تواند ناظر به هر دو جهت باشد. برداشت فوق به جهت اشاره اول اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 101 - 11

11 _ بیان نکردن و مکلف نساختن مردم به پاره ای از احکام ، پرتوی از عفو و گذشت خداوند

لاتسئلوا عن اشیاء . .. عفا اللّه عنها و اللّه غفور حلیم

هرگاه فعل <عفی> با <عن> متعدی شود متعلق محذوفی برای <عن> در نظر گرفته می شود یعنی <عفی صارفاً عنه> (مفردات راغب. ) و صرف نظر کردن خداوند از ایجاد تکلیف، تفضل او به بندگان است. توصیف خداوند به <غفور> _ در ذیل آیه _ می تواند ناظر به این جهت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 149 - 4

4 _ عفو و مغفرت خداوند جلوه ای از رحمت اوست .

لئن لم یرحمنا ربنا و یغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 43 - 4

4 _ گذشت و عفو خداوند از پیامبر ( ص ) نسبت به اذن دادن به بهانه جویان ( منافقان ) برای نرفتن به جنگ تبوک

عفا اللّه عنک لم أذنت لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 30 - 6،9

6 - عفو خداوند ، نسبت به بسیاری از گناهان و خطا های انسان ها

و یعفواْ عن کثیر

9 - < هشام بن سالم عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : أما انّه لیس من عرق یضرب و لا نکبه و لا صداع و لا مرض إلاّ بذنب و ذلک قول اللّه عزّوجلّ فی کتابه < و ماأصابکم من مصیبه فبما کسبت أیدیکم و یعفواْ عن کثیر > قال : ثمّ قال ما یعفو اللّه أکثر مما یؤاخذ به ;

هشام بن سالم از امام صادق(ع) روایت نموده که فرمود: هیچ رگی نمی زند و هیچ گرفتاری و سردرد و مرضی عارض نمی شود مگر این که اثر گناهی است که انجام گرفته، و این است سخن خدای عزّوجلّ در کتاب خودش <و ما أصابکم من مصیبه فبما کسبت أیدیکم و یعفواْ عن کثیر> سپس امام فرمود: آنچه را خدا عفو می کند بیشتر از آن است که مورد مؤاخذه قرار می دهد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 16 - 5

5- عفو و اغماض خداوند ، از خطا ها و لغزش های شکرگزاران تائب و تسلیم به درگاه پروردگار

ص: 387

و نتجاوز عن سیّئاتهم

83- عفو خطا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 63 - 8

8 _ پیامبر ( ص ) ، موظّف به چشمپوشی از خطای کسانی که از مراجعه به طاغوت ، اظهار ندامت کردند .

ثم جاؤک یحلفون باللّه ان اردنا الّا احساناً . .. فاعرض عنهم

کلمه <اعراض>، به قرینه <عظهم> (آنان را نصیحت کن>، به معنای اعراض از عقوبت و خطای آنان است، نه به معنای دوری از آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 38 - 2

2 _ به کافران ستیزه گر عصر بعثت ابلاغ شد در صورت ترک مخاصمه علیه اسلام ، از خطا های گذشته آنها چشمپوشی خواهد شد .

قل للذین کفروا إن ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف

درباره متعلق <إن ینتهوا> دو نظر ابراز شده است: یکی کفر و دیگری اعمالی که در آیه 36 مطرح شد ; یعنی سرمایه گذاریها و شرارتهای علیه اسلام. جمله <إن یعودوا> نظر دوم را تقویت می کند. گفتنی است بر این مبنا مراد از <یغفر لهم ... > انتقام نگرفتن از شرارتهای گذشته کافران است.

84- عفو خطاکار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 199 - 1

1 _ خداوند پیامبرش را به پیشه ساختن عفو از خطاکاران فرمان داد .

خذ العفو

<أخذ> (مصدر خذ) به معنای گرفتن و از چنگ ندادن است که به مناسبت مورد، کنایه از ملتزم شدن می باشد. بنابراین <خذ العفو> یعنی عفو و گذشت را از چنگ مده و بدان ملتزم باش.

85- عفو خطاکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 92 - 9

9_ گذشت از خطاکاران و دعا برای آمرزش آنان ، خصلتی نیکو و از صفات محسنان است .

فإن الله لایضیع أجر المحسنین . .. لاتثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم

ص: 388

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 98 - 9

9_ گذشت از خطاکاران و دعا برای آنان ، خصلتی نیکو و از صفات پیامبران الهی است .

ی_أبانا استغفر لنا . .. قال سوف أستغفر لکم ربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 74 - 3

3- پذیرفتن عذرخواهی خطاکاران و قبول درخواست عفو و گذشت آنان ، از صفات اولیای الهی است .

لاتؤاخذنی بما نسیت . .. فانطلقا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 47 - 4

4- ابراهیم ( ع ) به هدایت شدن آزر ، در عین اصرار و تعصب او بر بت پرستی امیدوار بود .

سأستغفر لک ربّی

ممکن است مراد ابراهیم(ع) از طلب مغفرت، طلب مقدمات مغفرت (ترک بت پرستی) باشد، زیرا آن حضرت از هدایت یافتن آزر ناامید نشده بود و لذا سعی در رام کردن او از طریق برانگیختن احساسات وی داشت.

86- عفو خطاهای رهبری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 43 - 10

10 _ خطا و لغزش رهبر جامعه و فرماندهان نظامی ، قابل اغماض و بخشش

عفا اللّه عنک لم أذنت لهم حتی یتبین لک الذین صدقوا

87- عفو خطاهای فرماندهی جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 43 - 10

10 _ خطا و لغزش رهبر جامعه و فرماندهان نظامی ، قابل اغماض و بخشش

عفا اللّه عنک لم أذنت لهم حتی یتبین لک الذین صدقوا

88- عفو خویشاوندان گناهکار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 389

12 - نور - 24 - 22 - 12

12 - گذشت از لغزش های خویشاوندان ، بینوایان و مهاجرانِ راه خدا و برخورد کریمانه با آنان ، وظیفه ای الهی بر عهده توانگران

و لایأتل أُولوا الفضل منکم و السعه أن یؤتوا أُوْلی القربی . .. و لیعفوا و لیصفحو

<عفو> در لغت به معنای گذشت است و <صفح> به معنای گذشت همراه با ترک ملامت نسبت به خطا کار است (فروق اللغه). چنین گذشتی، حاکی از کرامت و بزرگواری گذشت کننده است.

89- عفو در تبلیغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 126 - 6

6- تبلیغ دین و هدایت مردمان ، پیامدار اذیت و آزار دشمنان و نیازمند مقاومت ، شکیبایی و گذشت است .

ادع إلی سبیل ربّک . .. و إن عاقبتم ... و لئن صبرتم لهو خیر للص_برین

90- عفو در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 237 - 12

12 _ گذشت مالی ، راهی مناسب برای رسیدن به تقوا ، در مسائل خانوادگی

و ان تعفوا اقرب للتقوی

با توجّه به مورد آیه که گذشتِ مالی است و بنابر اینکه مراد از <تقوا> با توجه به مورد، تقوا در مسائل خانوادگی باشد.

91- عفو در معاشرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 4،7

4 _ تأمین نیازمندی های جامعه ایمانی و خویشتن داری و گذشت در برخورد های اجتماعی ، از ویژگی های اهل تقوا

اعدّت للمتّقین. الّذین ینفقون ... و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس

7 _ انفاقِ مستمر ( انفاق در هر شرایط ) ، مهار کردن خشم و گذشت از لغزش های مردم ، از مصادیق احسان و نیکوکاری

الّذین ینفقون فی السّرّآء و الضّرّاء و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس و اللّ

مراد از <و اللّه یحب المحسنین>، این است که خداوند دارندگان صفات ذکر شده در آیه را دوست دارد یعنی: و اللّه یحبّهم. ولی به جای ضمیر، کلمه <المحسنین> به کار رفته تا در ضمن، اشاره کند که موارد یاد شده از مصادیق نیکوکاری است.

ص: 390

92- عفو دزد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 39 - 5

5 _ معافیت قانونی سارق از حد سرقت در صورت توبه و اصلاح ( خودسازی ) *

فمن تاب . .. و اصلح فإنّ اللّه یتوب علیه

یادآوری پذیرش توبه سارق پس از بیان حد سرقت، می تواند اشاره به سقوط حد از وی باشد.

93- عفو دشمنی فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 14 - 9

9 - توصیه خداوند به مؤمنان ، مبنی بر عفو ، چشم پوشی و بخشودن دشمنی های همسران و فرزندان خویش

عدوًّا لکم . .. و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

94- عفو دشمنی همسر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 14 - 9

9 - توصیه خداوند به مؤمنان ، مبنی بر عفو ، چشم پوشی و بخشودن دشمنی های همسران و فرزندان خویش

عدوًّا لکم . .. و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

95- عفو شاکران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 16 - 5

5- عفو و اغماض خداوند ، از خطا ها و لغزش های شکرگزاران تائب و تسلیم به درگاه پروردگار

و نتجاوز عن سیّئاتهم

96- عفو علما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 30 - 12

12 - سپاس گزاری از عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق کنندگان مخلص و گذشت از لغزش های آنان ، رفتاری ارزشمند و خدایی است .

ص: 391

إنّما یخشی اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذین یتلون کت_ب اللّه ... إنّه غفور

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که چگونگی رفتار خداوند با این دسته از انسان ها، می تواند برای همگان آموزنده باشد.

97- عفو قاتل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 178 - 8،13،27

8 - اولیای مقتول می توانند قاتل را از قصاص عفو کنند .

فمن عفی له من أخیه شیء

مراد از <من> قاتل و مقصود از <أخیه> ولی مقتول می باشد. ضمیرهای <له> و <أخیه> به <من>، یعنی قاتل باز می گردد و <شیء> عبارت است از حق قصاص. بنابراین جمله <فمن عفی ...> چنین معنا می شود: پس آن قاتلی که از طرف ولی مقتول چیزی از حق قصاص بر او بخشیده شود ... .

13 - قاتل در صورتی که از قصاص عفو شود ، باید به اولیای مقتول خون بها بپردازد .

فمن عفی له من أخیه شیء . .. و أداء إلیه بإحسن

27 - قاتل ، در صورتی که از قصاص عفو شود و پس از آن دیگری را به قتل برساند ، باید کشته شود و مورد عفو قرار نگیرد .

کتب علیکم القصاص . .. فمن اعتدی بعد ذلک فله عذاب ألیم

برداشت فوق بر این اساس است که: مقصود از <من> در جمله فوق، قاتل باشد نه ولیّ مقتول. بر این مبنا <ذلک> به <عفو> - که از جمله <فمن عفی له> به دست می آید - اشاره دارد.

98- عفو گناه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 30 - 7

7 _ جرمی که از سر ستمکاری و تجاوزگری نباشد ، موجب استحقاق عذاب الهی نخواهد شد .

و من یفعل ذلک عدواناً و ظلماً فسوف نُصلیه ناراً

بنابر اینکه <عدواناً و ظلماً>، قید احترازی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 64 - 8،9،10

8 _ گذشت از گناه نقض حاکمیّت پیامبر ( ص ) ، در گرو پذیرفتن حاکمیّت کامل آن حضرت است .

یریدون ان یتحاکموا . .. و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤک فاستغفروا اللّه

مراجعه منافقان به طاغوت، نقض حاکمیّت پیامبر (ص)، و جمله <جاؤک . .. >، کنایه از پذیرفتن حاکمیّت پیامبر است ; چون ظاهراً صرف آمدن نزد رسول خدا، موضوعیّت ندارد.

9 _ گذشت از گناه نقض کنندگان حاکمیّت پیامبر ( ص ) ، در گرو توبه آنان به درگاه خدا و قبول آنان از سوی پیامبر ( ص ) است .

ص: 392

یریدون ان یتحاکموا . .. و لو انّهم اذ ظلموا ... لوجدوا اللّه توّاباً

جمله <و استغفر لهم الرّسول> می تواند کنایه از این باشد که قبول توبه آنان <لوجدوا اللّه توّاباً> در صورتی است که پیامبر (ص) بازگشت آنان را بپذیرد.

10 _ شرط گذشت از گناه نقض کنندگان حاکمیّت پیامبر ( ص ) ، استغفار پیامبر ( ص ) برای آنهاست .

و لو انّهم اذ ظلموا . .. و استغفر لهم الرّسول ... لوجدوا اللّه توّاباً

99- عفو گناه صغیره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 31 - 5،16

5 _ لزوم چشمپوشی از خلافکاری های کوچک کسانی که مرتکب خلاف های بزرگ نمی شوند . *

ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیّئاتکم

این آیه می تواند درسی باشد برای زندگی اجتماعی مردم که همان گونه که خداوند در صورت اجتناب از گناهان بزرگ، گناهان کوچک را نادیده می انگارد، شما مردم نیز چنین باشید.

16 _ مؤمنان پرهیزکننده از گناهان کبیره ، معاف از پاسخگویی درباره گناهان صغیره خویش

ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیّئاتکم

امام کاظم (ع): . .. من اجتنب الکبائر من المؤمنین لم یسئل عن الصغائر سپس آن حضرت آیه فوق را تلاوت فرمود.

_______________________________

توحید صدوق، ص 407، ح 6، ب 63 ; نورالثقلین، ج 1، ص 473، ح 206 ; تفسیر عیاشی، ج 1، ص 238، ح 112 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 365، ح 4، 13.

100- عفو گناهکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 54 - 23

23 _ جهالت، عذری قابل قبول برای اغماض و گذشت از خطاکاران

أنه من عمل منکم سوءاً بجهله ثم تاب

101- عفو مالی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 237 - 12

12 _ گذشت مالی ، راهی مناسب برای رسیدن به تقوا ، در مسائل خانوادگی

و ان تعفوا اقرب للتقوی

با توجّه به مورد آیه که گذشتِ مالی است و بنابر اینکه مراد از <تقوا> با توجه به مورد، تقوا در مسائل خانوادگی باشد.

ص: 393

102- عفو مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 218 - 11

11 _ لزوم عفو از خطای مؤمنانِ مجاهد در راه خدا

ان الذین امنوا . .. و اللّه غفور رحیم

عبداللّه بن جحش و همراهانش، به خاطر قتال در ماه حرام، مرتکب خطا شدند، ولی خداوند از خطای آنان گذشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 11

11 _ عفو و گذشت از خطا های جنگی رزمندگان ( تخلّف از دستورات فرماندهی و . . . ) امری نیکو و پسندیده

و لقد عفا اللّه عنهم انّ اللّه غفور حلیم

103- عفو مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 45 - 10،25

10 _ خودداری از قصاص مجرمان در پیشگاه خداوند پسندیده تر از پافشاری بر قصاص آنان است .

فمن تصدق به فهو کفاره له

وعده آمرزش گناهان به کسانی که از حق قصاص صرفنظر کنند، حاکی از عنایت ویژه خداوند به آنان است.

25 _ آمرزش گناهان صاحب حق قصاص از جانب خداوند ، به اندازه گذشت وی از گناه جانی

فمن تصدق به فهو کفاره له

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از <فمن تصدق به فهو کفاره له> فرمود: یکفر عنه من ذنوبه بقدر ما عفا . .. .

_______________________________

کافی، ج 7، ص 358، ح 1; نورالثقلین، ج 1، ص 637، ح 226 و 227

104- عفو محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 13 - 27،29

27 _ پیامبر ( ص ) مأمور به عفو و گذشت از خطا های بنی اسرائیل و ترک هرگونه تعرض نسبت به آنان

فاعف عنهم و اصفح

بنابر اینکه ضمیر <عنهم> به همه بنی اسرائیل برگردد.

29 _ پیامبر ( ص ) مأمور عفو و گذشت از غیر خائنان بنی اسرائیل

ص: 394

فاعف عنهم و اصفح

بنابر اینکه مراد از ضمیر در <عنهم>، تنها گروه غیر خائن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 15 - 8

8 _ چشمپوشی و گذشت پیامبر ( ص ) نسبت به بسیاری از خطا های اهل کتاب

و یعفوا عن کثیر

بر اساس این احتمال که مراد از <کثیر> به مناسبت معنای عفو (گذشت از خطا)، گناهان و لغزشهای اهل کتاب باشد، نه حقایق مخفی شده.

105- عفو مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 86 - 8

8_ ذوالقرنین ، از سوی خداوند ، در مجازات یا بخشش ساحل نشینان غربی ، مخیر شد .

قلنا ی_ذاالقرنین إمّا أن تعذّب و اما ان تتّخذ فیهم حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 87 - 1

1- ذوالقرنین ، از کیفر ساحل نشینان غرب ، چشم پوشی کرد و تنها کسانی را که بر ستم کاری خود باقی بمانند ، به مجازات تهدید کرد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

106- عفو مساکین گناهکار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 22 - 12

12 - گذشت از لغزش های خویشاوندان ، بینوایان و مهاجرانِ راه خدا و برخورد کریمانه با آنان ، وظیفه ای الهی بر عهده توانگران

و لایأتل أُولوا الفضل منکم و السعه أن یؤتوا أُوْلی القربی . .. و لیعفوا و لیصفحو

<عفو> در لغت به معنای گذشت است و <صفح> به معنای گذشت همراه با ترک ملامت نسبت به خطا کار است (فروق اللغه). چنین گذشتی، حاکی از کرامت و بزرگواری گذشت کننده است.

ص: 395

107- عفو مشرکان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 2 - 12

12 - < قال الرضا ( ع ) : لم یکن أحد عند مشرکی أهل مکّه أعظم ذنباً من رسول اللّه ( ص ) لأنّهم کانوا یعبدون من دون اللّه ثلثمأه و ستّین صنماً ، فلمّا جاءهم ( ص ) بالدعوه إلی کلمه الإخلاص ، کبر ذلک علیهم و عظم . . . فلمّا فتح اللّه عزّوجلّ علی نبیّه ( ص ) مکه قال له یا محمّد : < إنّا فتحنا لک [ مکه ] فتحاً مبیناً لیغفر لک اللّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر > عند مشرکی أهل مکه ;

امام رضا(ع) فرمود: هیچ کس در نزد مشرکان عرب، گناهش از گناه رسول خدا(ص) بزرگ تر نبود; زیرا مشرکان 360 بت را می پرستیدند و چون پیامبر(ص) آنان را به کلمه توحید و اخلاص دعوت کرد، در نظر آنان [گناه] بزرگ و عظیم بود . .. پس چون خدای عزّوجلّ، مکه را برای پیامبرش فتح کرد; به آن حضرت فرمود: ای محمد! ما مکه را با فتح آشکاری برای تو فتح کردیم، تا خدا گناهان گذشته و آینده تو در نزد مشرکان اهل مکه را بپوشاند>.

108- عفو مظلوم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 92 - 15،16

15_ گذشت مظلوم از ظالم کافی در آمرزش او نیست و به مغفرت و رحمت الهی نیز منوط است .

لاتثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم و هو أرحم الرحمین

از اینکه یوسف(ع) پس از گذشتن از حق خویش و بخشودن برادرانش از خداوند می خواهد گناه آنان را بیامرزد ، می توان برداشت فوق را به دست آورد.

16_ گذشت ستم دیدگان از ستم پیشگان ، زمینه ساز شمول مغفرت الهی بر ستمکاران است .

لاتثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم

109- عفو معاونان جرایم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 67 - 8

8 _ امکان عفو عناصر غیر اصلی و خط گیرنده نفاق و غیر قابل بخشش بودن جرم عناصر اصلی و خط دهنده *

إن نعف عن طائفه . .. نعذب طائفه ... بعضهم من بعض

<بعضهم من بعض> تحت تأثیر بودن برخی از منافقان از برخی دیگر را افاده می کند و نیز این آیه تفسیر آیه قبل می باشد و علت عفو گروهی و کیفر گروهی دیگر را بیان می نماید.

110- عفو مفلس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 396

2 - بقره - 2 - 280 - 7،8،10،12،14

7 _ ارجمندی والاتر گذشت طلبکار از بدهی وامداران تنگدست ، نسبت به مهلت دادن آنان

و ان تصدقوا خیر لکم

بنابراین احتمال که بهتر بودن گذشت، نسبت به مهلت دادن باشد; یعنی ثواب گذشت بیشتر از ثواب مهلت دادن است.

8 _ ارزش والای گذشت طلبکار از بدهی وامدار تنگدست ، به جای بازپس گیری وام از وی

و ان تصدّقوا خیر لکم

بنابراینکه بهتر بودن گذشت، در مقایسه با بازپس گیری وام باشد; یعنی گذشت از آن مال بهتر است از به دست آوردن آن ; چون ثواب صدقه خواهد ماند، ولی مال به دست آمده بقایی ندارد.

10 _ گذشت از بدهی وامداران تنگدست ، نمونه ای از صدقه

و ان تصدقوا خیر لکم ان کنتم تعلمون

گذشتِ از بدهی وامداران به صدقه تعبیر شده است.

12 _ آگاهی به فرجام اعمال نیک ( صدقه ، گذشت از وامداران تنگدست و . . . ) برانگیزنده آدمی برای انجام آن اعمال

و ان تصدّقوا خیر لکم ان کنتم تعلمون

مفعول <تعلمون> در برداشت فوق خیر بودن صدقه گرفته شده است; و جواب شرط (ان کنتم تعلمون) محذوف می باشد یعنی: اگر به نیکی صدقه آگاه باشید صدقه خواهید داد.

14 _ ارزش والاتر گذشت از بدهی وامداران تنگدست ، در صورت توجه و آگاهی به تنگدستی آنان

خیرٌ لکم ان کنتم تعلمون

امام صادق (ع): <و ان کان ذو عسره . .. >، ان کنتم تعلمون انه معسر فتصدقوا علیه بما لکم علیه فهو خیرٌ لکم

_______________________________

کافی، ج 4، ص 35، ح 4 ; نورالثقلین، ج 1، ص 295، ح 1182.

111- عفو منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 66 - 17

17 _ نقش پیامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامی در عفو گروهی از منافقان بر اساس مصالح و کیفر گروهی دیگر

إن نعف . .. نعذب

با توجه به اینکه مراد از عفو و عذاب، می تواند بخشش و کیفر دنیوی باشد، و نیز با الغای خصوصیت و تعمیم دادن صدور حکم عفو و مجازات به رهبر جامعه اسلامی مطلب فوق را می توان استفاده کرد.

112- عفو مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 218 - 11

11 _ لزوم عفو از خطای مؤمنانِ مجاهد در راه خدا

ان الذین امنوا . .. و اللّه غفور رحیم

ص: 397

عبداللّه بن جحش و همراهانش، به خاطر قتال در ماه حرام، مرتکب خطا شدند، ولی خداوند از خطای آنان گذشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 73 - 11،14

11 - لغزش های مؤمنان قابل گذشت است .

و یتوب اللّه علی المؤمنین و المؤمن_ت

تعبیر <یتوب> (بازگردد خدا بر مؤمنان) به جای ذکر پاداش در مقابل <لیعذّب> اشعار دارد به این که خداوند، امانت را عرضه کرده است تا بر مؤمنان پاداش دهد; اما آنان لغزش هایی پیدا می کنند و خداوند به آنها توفیق توبه می دهد.

14 - گذشت از لغزش مؤمنان ، برخاسته از آمرزشگری و رحمت خداوند است .

و یتوب اللّه علی المؤمنین . .. و کان اللّه غفورًا رحیمًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 15 - 4

4 - مؤاخذه سخت کافران و چشم پوشی از خطای مؤمنان ، برخاسته از سلطه خداوند بر تمام هستی است .

إنّ بطش ربّک . .. و هو الغفور الودود . ذوالعرش

113- عفو مهاجران گناهکار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 22 - 12

12 - گذشت از لغزش های خویشاوندان ، بینوایان و مهاجرانِ راه خدا و برخورد کریمانه با آنان ، وظیفه ای الهی بر عهده توانگران

و لایأتل أُولوا الفضل منکم و السعه أن یؤتوا أُوْلی القربی . .. و لیعفوا و لیصفحو

<عفو> در لغت به معنای گذشت است و <صفح> به معنای گذشت همراه با ترک ملامت نسبت به خطا کار است (فروق اللغه). چنین گذشتی، حاکی از کرامت و بزرگواری گذشت کننده است.

114- عفو مهریه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 237 - 3،4،7،11

3 _ سقوط وظیفه شوهران از پرداخت مهر به همسرانی که قبل از آمیزش طلاق داده می شوند ، در صورت عفو و گذشت زنان از آن

و ان طلّقتموهنّ من قبل . .. إلاّ ان یعفونَ

4 _ عدم وجوب پرداخت نصف مَهر تعیین شده از سوی شوهر ، در صورت گذشتن ولیّ زن از حقّ وی

او یعفوا الّذی بیده عقده النکاح

چون آیه در مقام بیان وظیفه ضروری شوهران در قبال زنان مُطلقه است، ظاهر این است که <الاّ>، بیانگر موارد استثناء و

ص: 398

سقوط این وظیفه است و این معنا در آن صورت است که <الذی . .. > حمل بر ولیّ زن شود; نه شوهر.

7 _ چشمپوشی زن ، شوهر و ولیّ زن از حقوق خویش ( مهریّه ) ، به تقوا نزدیکتر است .

و ان تعفوا اقرب للتقوی

در صورتی که خطاب <اَن تعفوا> به کلیّه افراد _ اعم از زن و مرد و ولیّ _ باشد.

11 _ ولیّ زن مطلّقه می تواند از حقّ وی ( نصف مَهر ) ، صرفنظر کند .

او یعفوا الذی بیده عقده النکاح

برخی مفسران برآنند که مراد از <اَلذی . .. > ولیّ زن است ; البته این حکم در صورتی است که زن، ولیّ شرعی داشته باشد.

115- عفو نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 14 - 12

12 - بازگشت از مواضع منافقانه به ایمان و عمل خالصانه ، پیش از فرا رسیدن مرگ ، مورد قبول خداوند و جبران کننده گناه دورویی و نفاق

و ل_کنّکم فتنتم أنفسکم . .. حتّی جاء أمر اللّه

116- عفو هابیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 28 - 1

1 _ تأکید هابیل بر دست نیازیدن به قتل برادر ، حتی در صورت اقدام قابیل برای کشتن او

لئن بسطت إلی یدک لتقتلنی ما إنّا بباسط یدی إلیک لاقتلک

لام قسم در <لئن> و نیز <باء> زایده در <بباسط>، دلالت بر تأکید دارد.

117- عفو هنگام غضب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 37 - 9،10

9 - چشم پوشی از خطای دیگران ، به هنگام خشم ، از صفات مهم اهل ایمان

للذین ءامنوا . .. الذین ... و إذا ما غضبوا هم یغفرون

اهمیت این صفت، از تخصیص به ذکر یافتن آن، استفاده می شود.

10 - در گذشتن از خطای دیگران به هنگام غضب ، مایه برخورداری انسان از نعمت های جاودان آخرت

و ما عند اللّه . .. للذین ءامنوا ... و إذا ما غضبوا هم یغفرون

ص: 399

118- عفو هنگام قدرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 69 - 9

9_ گذشت ، بزرگواری و منزه بودن از کینه توزی و حسّ انتقام جویی به هنگام قدرت ، از خصلت های نیکوی حضرت یوسف ( ع )

فلاتبتئس بما کانوا یعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 92 - 5

5_ گذشت در عین قدرت بر انتقام از ویژگی های محسنان است .

فإن الله لایضیع أجر المحسنین . .. قال لاتثریب علیکم الیوم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 12

12 - غفران و بخشش لغزش ها در عین عزت و قدرتمندی ، رفتاری پسندیده و شایسته

ألا هو العزیز الغفّ_ر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 42 - 16

16 - گذشت از خطا ها در عین توانمندی بر انتقام و کیفر ، کاری است شایسته و خداپسندانه .

أنا أدعوکم إلی العزیز الغفّ_ر

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که خداوند در عین این که عزیز و شکست ناپذیر است، با گذشت و آمرزنده نیز می باشد و همه بندگان گناه کارش را به توبه فرامی خواند; در حالی که توانایی هرگونه انتقام گرفتن از آنان را دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 43 - 6

6 - عفو ، گذشت و خویشتن داری در حال توانمندی بر انتقام ، نشانگر اراده و تصمیم قوی انسان است .

و لمن صبر و غفر إنّ ذلک لمن عزم الأُمور

قدرت بر انتقام از واژه <غفر> استفاده می شود; چه این که ظهور مغفرت آن است که انسان توان انتقام را داشته باشد.

119- عفو یعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 98 - 1،15

1_ یعقوب ( ع ) از ستم فرزندانش در حق خویش درگذشت و آنان را بخشود .

قال سوف أستغفر لکم ربی

ص: 400

15_ یعقوب ( ع ) ، شخصیتی بزرگوار ، کریم و با گذشت بود .

ی_أبانا استغفر لنا . ..قال سوف أستغفر لکم ربی إنه هو الغفور الرحیم

120- عفو یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 47 - 12

12_ یوسف ( ع ) ، شخصیتی با گذشت ، جوانمرد و بزرگوار

أفتنا . .. قال تزرعون

یوسف(ع) علی رغم ستم دیدن از دستگاه حکومتی و زندانی شدن بدون هیچ جرم و خطایی، دانش انحصاری خویش را بدون هیچ پیش شرطی در اختیار آن دستگاه قرار داد. این عملکرد در شرایط مذکور بیانگر شخصیت والای یوسف(ع) و بهره مندی او از بزرگواری و جوانمردی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 89 - 10

10_ یوسف ( ع ) ، انسانی با گذشت ، جوانمرد و به دور از انتقام جویی بود .

هل علمتم ما فعلتم بیوسف و أخیه إذ أنتم ج_هلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 92 - 1،2،3

1_ یوسف ( ع ) ستم های برادرانش را در حق خویش نادیده گرفت و آنان را بخشود .

قال لاتثریب علیکم

روا نداشتن سرزنش برادران که جمله <لاتثریب . ..> گویای آن است ، می رساند که یوسف(ع) آنان را مورد عفو خویش قرار داد.

2_ یوسف ( ع ) انسانی با گذشت و بدور از خصلت انتقام جویی

قال لاتثریب علیکم

3_ یوسف ( ع ) نه تنها برادرانش را عقوبت نکرد ، بلکه از سرزنش آنان نیز پرهیز نمود .

لاتثریب علیکم

<تثریب> به معنای ملامت کردن و سرزنش نمودن به گناه است (برگرفته شده از لسان العرب).

121- عوامل عفو گناه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 5 - 5

5 - خداترسی و تقواپیشگی ، عامل زدایش بدی ها از انسان ها و گذشت از آنها ، از سوی خداوند

و من یتّق اللّه یکفّر عنه سیّئاته

ص: 401

122- فضیلت عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 263 - 1

1 _ ارزش و برتری گفتار پسندیده و عفو و گذشت ، نسبت به بخششی که آزار به دنبال دارد .

قول معروف و مغفره خیر من صدقه یتبعها اذیً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 280 - 7،8،14

7 _ ارجمندی والاتر گذشت طلبکار از بدهی وامداران تنگدست ، نسبت به مهلت دادن آنان

و ان تصدقوا خیر لکم

بنابراین احتمال که بهتر بودن گذشت، نسبت به مهلت دادن باشد; یعنی ثواب گذشت بیشتر از ثواب مهلت دادن است.

8 _ ارزش والای گذشت طلبکار از بدهی وامدار تنگدست ، به جای بازپس گیری وام از وی

و ان تصدّقوا خیر لکم

بنابراینکه بهتر بودن گذشت، در مقایسه با بازپس گیری وام باشد; یعنی گذشت از آن مال بهتر است از به دست آوردن آن ; چون ثواب صدقه خواهد ماند، ولی مال به دست آمده بقایی ندارد.

14 _ ارزش والاتر گذشت از بدهی وامداران تنگدست ، در صورت توجه و آگاهی به تنگدستی آنان

خیرٌ لکم ان کنتم تعلمون

امام صادق (ع): <و ان کان ذو عسره . .. >، ان کنتم تعلمون انه معسر فتصدقوا علیه بما لکم علیه فهو خیرٌ لکم

_______________________________

کافی، ج 4، ص 35، ح 4 ; نورالثقلین، ج 1، ص 295، ح 1182.

123- فلسفه تشویق به عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 40 - 14

14 - تشویق به عفو و گذشت ، در جهت تحکیم همبستگی اجتماعی است ; نه حمایت از متجاوزان

فمن عفا و أصلح . .. إنّه لایحبّ الظ_لمین

جمله <إنّه لایحبّ الظالمین> ممکن است برای دفع این توهم باشد که ارزش نهادن به عفو و اغماض، به معنای حمایت خدا از ظالمان نیست; بلکه صرفاً برای رفع اختلافات و استحکام پیوندهای اجتماعی است.

124- فلسفه عفو از بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 402

1 - بقره - 2 - 52 - 8

8 - ایجاد زمینه های سپاسگزاری در بنی اسرائیل ، از هدف های آمرزش گناه ارتداد ایشان

ثم عفونا عنکم من بعد ذلک لعلکم تشکرون

125- کشتن قاتل پس از عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 178 - 24،26

24 - کسانی که پس از عفو قاتل از قصاص و یا گرفتن دیه در پی کشتن وی برآیند ، به عذابی دردناک گرفتار خواهند شد .

فمن اعتدی بعد ذلک فله عذاب ألیم

برداشت فوق بر این مبناست که <ذلک> اشاره به گرفتن دیه باشد. در این صورت جمله <فمن اعتدی ...> بیانگر این است که: اولیای مقتول اگر قاتل را عفو کنند و از او مطالبه دیه نمایند، پس از آن حق ندارند در صدد کشتن وی باشند و او را قصاص کنند.

26 - ولیّ مقتول اگر پس از عفو یا گرفتن دیه ، قاتل را بکشد ، باید کشته شود . *

فمن اعتدی بعد ذلک فله عذاب ألیم

جمله <فله عذاب ألیم> را می توان بیان واقعیتی دانست که تجاوزگر در دنیا یا آخرت به آن گرفتار خواهد شد و می توان آن را حکمی کیفری و مجازاتی شمرد که جامعه اسلامی باید آن را اجرا کند. برداشت فوق بر اساس دومین احتمال است.

126- گناه قابل عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 98 - 5

5_ ستم به پیامبران گناهی قابل آمرزش

سوف أستغفر لکم ربی

127- گناهان قابل عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 31 - 10

10- تنها برخی از گناهان ، قابل بخشش در پرتو ایمان و اعتقاد به خداوند *

أجیبوا داعی اللّه و ءامنوا به یغفر لکم من ذنوبکم

<من> در <من ذنوبکم> برای تبعیض است و این احتمال وجود دارد که تبعیض، نظر به نوع گناه داشته باشد; یعنی، برخی از گناهان با ایمان آوردن بخشیده می شود و برخی دیگر خیر.

ص: 403

128- مجازات قتل بعد از عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 178 - 26

26 - ولیّ مقتول اگر پس از عفو یا گرفتن دیه ، قاتل را بکشد ، باید کشته شود . *

فمن اعتدی بعد ذلک فله عذاب ألیم

جمله <فله عذاب ألیم> را می توان بیان واقعیتی دانست که تجاوزگر در دنیا یا آخرت به آن گرفتار خواهد شد و می توان آن را حکمی کیفری و مجازاتی شمرد که جامعه اسلامی باید آن را اجرا کند. برداشت فوق بر اساس دومین احتمال است.

129- محدوده عفو از قصاص

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 179 - 5

5 - گذشت از حق قصاص تا زمانی پسندیده است که حکمت قانون قصاص از میان نرود .

فمن عفی له . .. و لکم فی القصاص حیوه یأولی الألبب

طرح مسأله عفو از قصاص و مطالبه دیه و سپس بیان برترین حکمتهای اجتماعی برای قصاص; یعنی، تضمین حیات جامعه، می تواند اشاره به نکته ای باشد که در برداشت فوق آمده است.

130- محرومان از عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 35 - 6

6 - کافران معاند و لجوج ، محروم از عفو و رحمت الهی

و یعف عن کثیر . و یعلم الذین یج_دلون فی ءای_تنا ما لهم من محیص

این که پس از مسأله عفو گناهان، این نکته مطرح شده که کافران معاند راه فراری از عذاب ندارند; می تواند اشاره به این نکته داشته باشد که آنان مورد عفو و مغفرت الهی قرار نمی گیرند.

131- مشمولان عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 286 - 20

20 _ عفو ، غفران و رحمت نسبت به مؤمنان ، از شؤون ولایت الهی

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا انت مولینا

جمله <انت مولینا> به منزله دلیل برای درخواست مطالب قبلی است; یعنی خدایا چون تو مولای ما هستی عفو کن و . ..

ص: 404

132- مشمولان عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 5 - 13

13 - ورود مؤمنان به بهشت ، در پرتو تفضّل الهی و گذشت او از لغزش های آنان

لیدخل المؤمنین . .. جنّ_ت ... و یکفّر عنهم سیّئاتهم

نفس تکفیر سیّئات، خود بیانگر تفضّل است و در عین حال تعبیر <یدخل> ممکن است بیانگر همین حقیقت باشد که همه مؤمنان، در آن حدی نیستند که به اقتضای اعمالشان، بهشتی باشند; بلکه باید فضل الهی، کاستی های آنان را جبران کند و آنان را وارد بهشت گرداند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انفطار - 82 - 6 - 12

12 - کفران نعمت ، از کسی که از کرم ( جود و عفو ) خداوند برخوردار است ، دور از انتظار و سرزنش بار است .

ی_أیّها الإنس_ن ما غرّک بربّک الکریم

133- منشأ عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 49 - 4

4 - اختیار عفو و یا تخفیف عذاب جهنم ، تنها از آن خدا و در اختیار مقام ربوبی او است .

ادعوا ربّکم یخفّف عنّا یومًا من العذاب

134- منشأ عفو گناه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 5 - 4

4 - هر کس تقوا پیشه سازد ، خداوند بدی هایش را می زداید و از گناهانش درمی گذرد .

و من یتّق اللّه یکفّر عنه سیّئاته

135- موارد عفو از مجازات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 91 - 13

13 _ اشخاص معذور از جهاد ، در صورت خیرخواهی برای دین و رهبر جامعه اسلامی ، مصون از عذاب و کیفر تخلف از جنگ

الذین کفروا منهم عذاب ألیم . .. ما علی المحسنین من سبیل

ص: 405

136- موجبات عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 13 - 28

28 _ وجود گروهی متعهد در میان بنی اسرائیل ، دلیل امر الهی به عفو و مدارای پیامبر ( ص ) با همه آنان

إلاّ قلیلا منهم فاعف عنهم و اصفح

تفریع عفو با کلمه <فاء> بر جمله <و لاتزال . .. الاقلیلا منهم>، اشاره به برداشت فوق دارد.

137- موجبات عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 149 - 8

8 _ نیکی به مردم در آشکار و نهان و گذشت از بدی های ایشان ، در پی دارنده عفو الهی

إن تبدوا خیراً أو تخفوه أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه کان عفواً قدیراً

از جمله مصادیق مورد نظر برای کلمه <خیر>، به قرینه <او تعفوا عن سوء> که بیانگر گذشت از خطاهای دیگران است، احسان و نیکی به مردم می باشد.

138- نشانه های عفو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 4

4 - اعطای نامه عمل به دست راست حاضرانِ در قیامت ، رمز و نشانه چشم پوشی از لغزش های آنان است . *

فأمّا من أُوتی کت_به بیمینه . فسوف یحاسب حسابًا یسیرًا

نادیده گرفتن <سیئات> _ که در بعضی از سوره های دیگر درباره گروهی از حاضران قیامت مطرح شده _ مصداق حساب آسان است.

139- وسعت عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 34 - 5

5 - عفو و اغماض الهی از گناهان بسیار ، باعث مصونیت انسان از آثار ویرانگر گناهان در دریا

أو یوبقهنّ بما کسبوا و یعف عن کثیر

ص: 406

عفو خدا

140- آثار عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 160 - 8

8 _ کیفر اخروی گناه در صورتی است که گنهکار تا حضور در صحنه قیامت مورد عفو الهی قرار نگیرد.

و من جاء بالسیئه فلا یجزی إلا مثلها

برداشت فوق با توجه به توضیح برداشت قبل معلوم می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 30 - 7

7 - عفو الهی نسبت به بسیاری از گناهان ، مانع بروز مصیبت های بیشتر و ویرانگر برای جامعه و مردم

و ما أص_بکم . .. و یعفواْ عن کثیر

از ارتباط صدر و ذیل آیه شریفه، استفاده می شود که بخشودگی بسیاری از گناهان، موجب می شود که بازتاب آن دامنگیر انسان نشود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 34 - 5

5 - عفو و اغماض الهی از گناهان بسیار ، باعث مصونیت انسان از آثار ویرانگر گناهان در دریا

أو یوبقهنّ بما کسبوا و یعف عن کثیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 29 - 24

24- نعمت های الهی بر بندگان ، ناشی از فضل و بخشش او است ; نه استحقاق و طلب مندی آنان .

یبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

تعبیر <فضلاً> می تواند شامل تمامی درخواست ها و تمایلات مؤمنان باشد. در این صورت هر نعمتی <فضل> الهی است; نه اجر براساس استحقاق.

141- اهمیت عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 35 - 13

13 - گذشت و چشم پوشی خداوند از گناهان بزرگ ، بسی با اهمیت تر از پاداش های بزرگ او است .

لیکفّر اللّه عنهم أسوأ الذی عملوا و یجزیهم أجرهم بأحسن الذی کانوا یعملون

از تقدم ذکری <لیکفّر اللّه. ..> بر <یجزیهم...> می توان برداشت بالا را به دست آورد.

ص: 407

142- زمینه عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 16 - 7

7 - احسان به والدین ، روحیه شکر و صلاح جویی برای خود و آیندگان ، مؤثر در شمول عفو الهی نسبت به انسان

و وصّینا الإنس_ن . .. أوزعنی أن أشکر ... و أن أعمل ص_لحًا ترضیه و أصلح لی فی ذرّ

آنچه در آیه قبل به عنوان احسان به والدین و. .. یاد شده است; در حقیقت عامل اصلی برای اغماض خداوند از سیئات انسان می باشد. واژه <اُول_ئک> این ارتباط تنگاتنگ را برقرار کرده است.

143- شرایط عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 25 - 9

9- صلاح پیشگی ، از شرایط لازم برخورداری از عفو و آمرزش خداوند

إن تکونوا صلحین فإنه کان للأوّبین غفورًا

144- عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 52 - 1،3

1 - خداوند ، گناه گوساله پرستی بنی اسرائیل را مورد عفو خویش قرار داد .

ثم عفونا عنکم من بعد ذلک

3 - گناه ارتداد ، گناهی قابل عفو و آمرزش الهی

ثم اتخذتم العجل . .. ثم عفونا عنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 12

12 - خداوند ، با بازگرداندن رحمت خویش بر متخلفان از حکم الهی ( حرمت آمیزش در شب های ماه رمضان ) گناه آنان را مورد عفو قرار داد .

فتاب علیکم و عفا عنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 284 - 9

9 _ خداوند پس از محاسبه اعمال و نیّات انسان ، وی را یا عفو خواهد کرد و یا عذاب .

و ان تبدوا . .. فیغفر لمن یشاء و یعذّب من یشاء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 408

2 - بقره - 2 - 286 - 17،18

17 _ مؤمنان ، خواستار عفو ( رفع آثار گناه ) ، غفران و رحمتِ پروردگارِ خویش

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا

18 _ عفو و غفران ، زمینه و مقدّمه رحمت خاصّ الهی *

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا

چون عفو و غفران جلوه ای از رحمت الهی است، بنابراین مراد از <و ارحمنا> طلب رحمتی خاص خواهد بود. گفتنی است که تقدّم ذکری عفو و غفران، نشانه مقدّمه بودن آن دو برای رحمت خاص الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 24

24 _ عفو خداوند از سستی ، نزاع و نافرمانی پیکارگران احد

حتّی اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 7،8

7 _ عفو خداوند از مسلمانان پیکارگر احد ، نسبت به فرارشان از آن کارزار

و لقد عفا عنکم . .. اذ تصعدون و لا تلون علی احد

جمله <لقد عفا عنکم>، می رساند که فرار پیکارگران احد (اذ تصعدون . .. ) نیز مشمول عفو الهی قرار گرفته است.

8 _ دلهره و ترس و گریز مسلمانان از مهلکه کارزار احد ، موجب بی توجّهی در یاری رسانی به همرزمان خویش *

حتّی اذا فشلتم . .. اذ تصعدون و لا تلون علی احد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 10،13

10 _ عفو خداوند از گناه فراریان جنگ احد

انّ الّذین تولّوا . . و لقد عفا اللّه عنهم

13 _ عفو و چشم پوشی خداوند از لغزش ها و گناهان ، پرتویی از غفران و حلم او

و لقد عفا اللّه عنهم انّ اللّه غفور حلیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 43 - 32،33

32 _ خداوند ، همواره < عفوّ > ( بسیار با گذشت ) و < غفور > ( بسیار آمرزنده ) است .

انّ اللّه کان عفوّاً غفوراً

33 _ تخفیف احکام برای معذورین ، پرتویی از عفو و غفران الهی

فلم تجدوا ماءً . .. انّ اللّه کان عفوّاً غفوراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 99 - 1،2،4،7

ص: 409

1 _ امید به عفو الهی ، برای مستضعفان ناتوان از هجرت

الّا المستضعفین . .. لا یستطیعون حیله ... فاولئک عسی اللّه ان یعفو عنهم

2 _ عفو الهی از گناه ترک هجرت ، هر چند از سر ناتوانی باشد ، حتمی است .

لا یستطیعون حیله . .. فاولئک عسی اللّه ان یعفو عنهم

4 _ کسانی که از انجام تکالیف الهی معذورند ، باید به عفو الهی امیدوار باشند .

فاولئک عسی اللّه ان یعفو عنهم

7 _ خداوند ، آمرزنده ای پرده پوش است .

و کان اللّه عفوّاً غفوراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 149 - 7

7 _ عفو خداوند ، در عین قدرت او بر انتقام و کیفردهی

فإنّ اللّه کان عفواً قدیراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 153 - 18

18 _ گوساله پرستی و ارتداد یهودیان عصر موسی ( ع ) و عفو خداوند از آنان

ثم اتخذوا العجل من بعد ما جاءتهم البینت فعفونا عن ذلک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 16

16 _ گناه شکار های صورت گرفته تا قبل از حکم به تحریم آن مورد عفو و بخشایش خداوند

لاتقتلوا الصید و انتم حرم . .. عفا اللّه عما سلف

در آیه مورد بحث برای شکار در حال احرام دو حکم بیان شده است یکی حرمت آن که بر گناهکاری شکار کننده دلالت دارد و دیگر لزوم کفّاره جمله <عفا اللّه عما سلف> می تواند ناظر به هر دو جهت باشد. برداشت فوق به جهت اشاره اول اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 101 - 11

11 _ بیان نکردن و مکلف نساختن مردم به پاره ای از احکام ، پرتوی از عفو و گذشت خداوند

لاتسئلوا عن اشیاء . .. عفا اللّه عنها و اللّه غفور حلیم

هرگاه فعل <عفی> با <عن> متعدی شود متعلق محذوفی برای <عن> در نظر گرفته می شود یعنی <عفی صارفاً عنه> (مفردات راغب. ) و صرف نظر کردن خداوند از ایجاد تکلیف، تفضل او به بندگان است. توصیف خداوند به <غفور> _ در ذیل آیه _ می تواند ناظر به این جهت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 149 - 4

ص: 410

4 _ عفو و مغفرت خداوند جلوه ای از رحمت اوست .

لئن لم یرحمنا ربنا و یغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 43 - 4

4 _ گذشت و عفو خداوند از پیامبر ( ص ) نسبت به اذن دادن به بهانه جویان ( منافقان ) برای نرفتن به جنگ تبوک

عفا اللّه عنک لم أذنت لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 30 - 6،9

6 - عفو خداوند ، نسبت به بسیاری از گناهان و خطا های انسان ها

و یعفواْ عن کثیر

9 - < هشام بن سالم عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : أما انّه لیس من عرق یضرب و لا نکبه و لا صداع و لا مرض إلاّ بذنب و ذلک قول اللّه عزّوجلّ فی کتابه < و ماأصابکم من مصیبه فبما کسبت أیدیکم و یعفواْ عن کثیر > قال : ثمّ قال ما یعفو اللّه أکثر مما یؤاخذ به ;

هشام بن سالم از امام صادق(ع) روایت نموده که فرمود: هیچ رگی نمی زند و هیچ گرفتاری و سردرد و مرضی عارض نمی شود مگر این که اثر گناهی است که انجام گرفته، و این است سخن خدای عزّوجلّ در کتاب خودش <و ما أصابکم من مصیبه فبما کسبت أیدیکم و یعفواْ عن کثیر> سپس امام فرمود: آنچه را خدا عفو می کند بیشتر از آن است که مورد مؤاخذه قرار می دهد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 16 - 5

5- عفو و اغماض خداوند ، از خطا ها و لغزش های شکرگزاران تائب و تسلیم به درگاه پروردگار

و نتجاوز عن سیّئاتهم

145- محرومان از عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 35 - 6

6 - کافران معاند و لجوج ، محروم از عفو و رحمت الهی

و یعف عن کثیر . و یعلم الذین یج_دلون فی ءای_تنا ما لهم من محیص

این که پس از مسأله عفو گناهان، این نکته مطرح شده که کافران معاند راه فراری از عذاب ندارند; می تواند اشاره به این نکته داشته باشد که آنان مورد عفو و مغفرت الهی قرار نمی گیرند.

ص: 411

146- مشمولان عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 5 - 13

13 - ورود مؤمنان به بهشت ، در پرتو تفضّل الهی و گذشت او از لغزش های آنان

لیدخل المؤمنین . .. جنّ_ت ... و یکفّر عنهم سیّئاتهم

نفس تکفیر سیّئات، خود بیانگر تفضّل است و در عین حال تعبیر <یدخل> ممکن است بیانگر همین حقیقت باشد که همه مؤمنان، در آن حدی نیستند که به اقتضای اعمالشان، بهشتی باشند; بلکه باید فضل الهی، کاستی های آنان را جبران کند و آنان را وارد بهشت گرداند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انفطار - 82 - 6 - 12

12 - کفران نعمت ، از کسی که از کرم ( جود و عفو ) خداوند برخوردار است ، دور از انتظار و سرزنش بار است .

ی_أیّها الإنس_ن ما غرّک بربّک الکریم

147- موجبات عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 149 - 8

8 _ نیکی به مردم در آشکار و نهان و گذشت از بدی های ایشان ، در پی دارنده عفو الهی

إن تبدوا خیراً أو تخفوه أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه کان عفواً قدیراً

از جمله مصادیق مورد نظر برای کلمه <خیر>، به قرینه <او تعفوا عن سوء> که بیانگر گذشت از خطاهای دیگران است، احسان و نیکی به مردم می باشد.

148- وسعت عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 34 - 5

5 - عفو و اغماض الهی از گناهان بسیار ، باعث مصونیت انسان از آثار ویرانگر گناهان در دریا

أو یوبقهنّ بما کسبوا و یعف عن کثیر

ص: 412

22- عفیف

1- آمرزش زنان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 35 - 24

24 - مردان و زنان با عفت و پاکدامن ، مشمول آمرزش خداوندند .

و الح_فظین فروجهم و الح_فظ_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفره

2- آمرزش مردان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 35 - 24

24 - مردان و زنان با عفت و پاکدامن ، مشمول آمرزش خداوندند .

و الح_فظین فروجهم و الح_فظ_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفره

3- ازدواج با زنان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 2،5،6

2 - زنان ناپاک و آلوده به فحشا ، تنها با مردان ناپاک و آلوده به فحشا و مردان ناپاک و آلوده ، تنها با زنان ناپاک و آلوده حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان پاک و عفیف ، ممنوع است .

الخبیث_ت للخبیثین و الخبیثون للخبیث_ت

برداشت یاد شده مبتنی بر دو نکته است: 1- مقصود از <الخبیثات> و <الخبیثین> _ با توجه به این که این آیه به دنبال آیات مربوط به احکام زنا و فحشا آمده است _ زنان و مردان زناکار و آلوده به فحشا باشد. 2- آیه شریفه همانند آیه <الزانی لاینکح إلاّ زانیه ...> در صدد بیان یک حکم شرعی در امر ازدواج باشد، چنان که روایت منسوب به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) این همانندی را تأیید می کند (مجمع البیان، ذیل آیه).

5 - زنان نیک ( نیک سرشت و نیک کردار ) ، تنها شایسته مردان نیک ، و مردان نیک ، تنها شایسته زنان نیک اند .

و الطیّب_ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب_ت

6 - زنان پاکدامن و منزه از فحشا ، تنها با مردان پاکدامن ، و مردان پاکدامن و منزه از فحشا ، تنها با زنان پاکدامن حق

ص: 413

ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان ناپاک و آلوده به فحشا ، ممنوع است .

و الطیّب_ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب_ت

4- ازدواج با عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 11،12،15

11 _ جواز ازدواج با زنان پاکدامن و مؤمن

الیوم احل لکم . .. و المحصنت من المؤمنت

احصان (مصدر محصنه) به معنای عفیف بودن، آزاده بودن، همسر داشتن و مسلمان بودن است. در آیه مورد بحث تنها معنای اول و دوم می تواند مراد باشد و برداشت فوق بر اساس معنای اول است.

12 _ جواز ازدواج با زنان پاکدامن اهل کتاب

الیوم احل لکم . .. و المحصنت من الذین اوتوا الکتب من قبلکم

بنابر اینکه مراد از <محصنات>، زنان پاکدامن باشد. برداشت فوق را فرمایش منقول از امام صادق(ع) تأیید می کند که درباره آیه فوق فرمود: هن العفائف.

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 296، ح 39; تفسیر برهان، ج 1، ص 449، ح 13.

15 _ حلیت طیبات و غذا های اهل کتاب و جواز ازدواج با زنان پاکدامن آنان ، امتنان خداوند بر مسلمانان

الیوم احل لکم

علاوه بر سیاق و لحن آیه، از <لام انتفاع> در <لکم>، امتنان استفاده می شود.

5- ازدواج با مردان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 2،6

2 - زنان ناپاک و آلوده به فحشا ، تنها با مردان ناپاک و آلوده به فحشا و مردان ناپاک و آلوده ، تنها با زنان ناپاک و آلوده حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان پاک و عفیف ، ممنوع است .

الخبیث_ت للخبیثین و الخبیثون للخبیث_ت

برداشت یاد شده مبتنی بر دو نکته است: 1- مقصود از <الخبیثات> و <الخبیثین> _ با توجه به این که این آیه به دنبال آیات مربوط به احکام زنا و فحشا آمده است _ زنان و مردان زناکار و آلوده به فحشا باشد. 2- آیه شریفه همانند آیه <الزانی لاینکح إلاّ زانیه ...> در صدد بیان یک حکم شرعی در امر ازدواج باشد، چنان که روایت منسوب به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) این همانندی را تأیید می کند (مجمع البیان، ذیل آیه).

6 - زنان پاکدامن و منزه از فحشا ، تنها با مردان پاکدامن ، و مردان پاکدامن و منزه از فحشا ، تنها با زنان پاکدامن حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان ناپاک و آلوده به فحشا ، ممنوع است .

و الطیّب_ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب_ت

ص: 414

6- افترا به عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 156 - 9

9 _ نسبت دادن فحشا و بی عفتی به پاکدامنان ( قذف ) ، حرام و موجب دوری از رحمت خداوند

و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً

7- اهمیت انفاق به فقرای عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 19 - 5

5 - لزوم توجه به محرومان عفیف و ناشناخته جامعه و اکتفا نکردن به انفاق بر سائلان و درخواست کنندگان

و فی أمولهم حقّ للسّائل و المحروم

از مقابله <محروم> با <سائل>، استفاده می شود که در جامعه برخی از نیازمندان، روی سؤال ندارند و در نتیجه ناشناخته می مانند. اهل تقوا از این گروه غافل نیستند.

8- پاداش زنان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 35 - 25

25 - مردان و زنان عفیف ، از پاداش عظیم خداوند برخوردارند .

و الح_فظین فروجهم و الح_فظ_ت . .. أعدّ اللّه لهم... أجرًا عظیمًا

9- پاداش مردان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 35 - 25

25 - مردان و زنان عفیف ، از پاداش عظیم خداوند برخوردارند .

و الح_فظین فروجهم و الح_فظ_ت . .. أعدّ اللّه لهم... أجرًا عظیمًا

10- تنزیه زنان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 415

12 - نور - 24 - 26 - 11

11 - زنان و مردان نیک سرشت و نیک کردار ، از نسبت های ناروای افراد خبیث و بدخواه در باره آنان ، منزه و پیراسته اند .

للخبیثین . .. للطیّبین ... أُول_ئک مبرّءون ممّا یقولون

مشارالیه <أُول_ئک> <طیّبین> (مردان و زنان نیک و پاکدامن) است و مرجع ضمیر <یقولون>، <خبیثین> (مردان و زنان خبیث) می باشد.

11- تنزیه مردان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 11

11 - زنان و مردان نیک سرشت و نیک کردار ، از نسبت های ناروای افراد خبیث و بدخواه در باره آنان ، منزه و پیراسته اند .

للخبیثین . .. للطیّبین ... أُول_ئک مبرّءون ممّا یقولون

مشارالیه <أُول_ئک> <طیّبین> (مردان و زنان نیک و پاکدامن) است و مرجع ضمیر <یقولون>، <خبیثین> (مردان و زنان خبیث) می باشد.

12- زنان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 11،12،15،25

11 _ جواز ازدواج با زنان پاکدامن و مؤمن

الیوم احل لکم . .. و المحصنت من المؤمنت

احصان (مصدر محصنه) به معنای عفیف بودن، آزاده بودن، همسر داشتن و مسلمان بودن است. در آیه مورد بحث تنها معنای اول و دوم می تواند مراد باشد و برداشت فوق بر اساس معنای اول است.

12 _ جواز ازدواج با زنان پاکدامن اهل کتاب

الیوم احل لکم . .. و المحصنت من الذین اوتوا الکتب من قبلکم

بنابر اینکه مراد از <محصنات>، زنان پاکدامن باشد. برداشت فوق را فرمایش منقول از امام صادق(ع) تأیید می کند که درباره آیه فوق فرمود: هن العفائف.

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 296، ح 39; تفسیر برهان، ج 1، ص 449، ح 13.

15 _ حلیت طیبات و غذا های اهل کتاب و جواز ازدواج با زنان پاکدامن آنان ، امتنان خداوند بر مسلمانان

الیوم احل لکم

علاوه بر سیاق و لحن آیه، از <لام انتفاع> در <لکم>، امتنان استفاده می شود.

25 _ پاکدامنی و عفت مردان ، از شرایط حلیت ازدواج آنان با زنان عفیف و پاکدامن

محصنین غیر مسفحین و لا متخذی اخدان

<اخدان> جمع <خدن> به معنای رفیقان است که به مناسبت مورد، مراد از رفاقتهای جنسی نامشروع است و <مسفحین> از <سفاح> به معنای زناست. گفتنی است برداشت فوق بر این مبناست که <محصنین> حال برای <کم> در <لکم> و عامل

ص: 416

آن <احل> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 156 - 5

5 _ قداست و پاکدامنی حضرت مریم ( ع )

و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتناً عظیماً

13- زندگی با زنان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 5

5 - زنان نیک ( نیک سرشت و نیک کردار ) ، تنها شایسته مردان نیک ، و مردان نیک ، تنها شایسته زنان نیک اند .

و الطیّب_ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب_ت

14- زندگی با مردان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 5

5 - زنان نیک ( نیک سرشت و نیک کردار ) ، تنها شایسته مردان نیک ، و مردان نیک ، تنها شایسته زنان نیک اند .

و الطیّب_ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب_ت

15- سخن پسندیده زنان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 7

7 - گفتار و سخن پسندیده و نیک ، تنها شایسته مردان و زنان نیک است و از آنان سر می زند .

و الطیّب_ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب_ت

16- سخن پسندیده مردان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 7

7 - گفتار و سخن پسندیده و نیک ، تنها شایسته مردان و زنان نیک است و از آنان سر می زند .

و الطیّب_ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب_ت

ص: 417

17- شخصیت زنان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 2،5،6،7،15

2 - زنان ناپاک و آلوده به فحشا ، تنها با مردان ناپاک و آلوده به فحشا و مردان ناپاک و آلوده ، تنها با زنان ناپاک و آلوده حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان پاک و عفیف ، ممنوع است .

الخبیث_ت للخبیثین و الخبیثون للخبیث_ت

برداشت یاد شده مبتنی بر دو نکته است: 1- مقصود از <الخبیثات> و <الخبیثین> _ با توجه به این که این آیه به دنبال آیات مربوط به احکام زنا و فحشا آمده است _ زنان و مردان زناکار و آلوده به فحشا باشد. 2- آیه شریفه همانند آیه <الزانی لاینکح إلاّ زانیه ...> در صدد بیان یک حکم شرعی در امر ازدواج باشد، چنان که روایت منسوب به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) این همانندی را تأیید می کند (مجمع البیان، ذیل آیه).

5 - زنان نیک ( نیک سرشت و نیک کردار ) ، تنها شایسته مردان نیک ، و مردان نیک ، تنها شایسته زنان نیک اند .

و الطیّب_ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب_ت

6 - زنان پاکدامن و منزه از فحشا ، تنها با مردان پاکدامن ، و مردان پاکدامن و منزه از فحشا ، تنها با زنان پاکدامن حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان ناپاک و آلوده به فحشا ، ممنوع است .

و الطیّب_ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب_ت

7 - گفتار و سخن پسندیده و نیک ، تنها شایسته مردان و زنان نیک است و از آنان سر می زند .

و الطیّب_ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب_ت

15 - < فی مجمع البیان قال : سبحانه < الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات > قیل فی معناه أقوال : . . . والثالث الخبیثات من النساء للخبیثین من الرجال و الخبیثون من الرجال للخبیثات من النساء والطیّبات من النساء للطیّبین من الرجال و الطیّبون من الرجال للطیّبات من النساء . . . و هو المروی عن أبی جعفر و أبی عبداللّه . . . ;

در <مجمع البیان> از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) درباره سخن خدا <الخبیثات للخبیثین . ..> روایت شده است که فرمود: زنان خبیث برای مردان خبیث و مردان خبیث برای زنان خبیث هستند و زنان پاکدامن برای مردان پاکدامن و مردان پاکدامن برای زنان پاکدامن اند...>.

18- شخصیت مردان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 2،5،6،7،15

2 - زنان ناپاک و آلوده به فحشا ، تنها با مردان ناپاک و آلوده به فحشا و مردان ناپاک و آلوده ، تنها با زنان ناپاک و آلوده حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان پاک و عفیف ، ممنوع است .

الخبیث_ت للخبیثین و الخبیثون للخبیث_ت

برداشت یاد شده مبتنی بر دو نکته است: 1- مقصود از <الخبیثات> و <الخبیثین> _ با توجه به این که این آیه به دنبال آیات مربوط به احکام زنا و فحشا آمده است _ زنان و مردان زناکار و آلوده به فحشا باشد. 2- آیه شریفه همانند آیه <الزانی لاینکح إلاّ زانیه ...> در صدد بیان یک حکم شرعی در امر ازدواج باشد، چنان که روایت منسوب به امام باقر(ع) و امام

ص: 418

صادق(ع) این همانندی را تأیید می کند (مجمع البیان، ذیل آیه).

5 - زنان نیک ( نیک سرشت و نیک کردار ) ، تنها شایسته مردان نیک ، و مردان نیک ، تنها شایسته زنان نیک اند .

و الطیّب_ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب_ت

6 - زنان پاکدامن و منزه از فحشا ، تنها با مردان پاکدامن ، و مردان پاکدامن و منزه از فحشا ، تنها با زنان پاکدامن حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان ناپاک و آلوده به فحشا ، ممنوع است .

و الطیّب_ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب_ت

7 - گفتار و سخن پسندیده و نیک ، تنها شایسته مردان و زنان نیک است و از آنان سر می زند .

و الطیّب_ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب_ت

15 - < فی مجمع البیان قال : سبحانه < الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات > قیل فی معناه أقوال : . . . والثالث الخبیثات من النساء للخبیثین من الرجال و الخبیثون من الرجال للخبیثات من النساء والطیّبات من النساء للطیّبین من الرجال و الطیّبون من الرجال للطیّبات من النساء . . . و هو المروی عن أبی جعفر و أبی عبداللّه . . . ;

در <مجمع البیان> از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) درباره سخن خدا <الخبیثات للخبیثین . ..> روایت شده است که فرمود: زنان خبیث برای مردان خبیث و مردان خبیث برای زنان خبیث هستند و زنان پاکدامن برای مردان پاکدامن و مردان پاکدامن برای زنان پاکدامن اند...>.

19- فضایل بی همسران عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 6

6 - مردان و زنان غیر متأهل عفیف ، از فضل و امداد خداوند در فراهم آمدن امکانات ازدواج ، برخوردارند .

و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا حتّی یغنیهم اللّه من فضله

20- فضایل زنان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 13

13 - مردان و زنان نیک و پاکدامن ، از غفران خداوند و روزی نفیس و ارزشمند او بهره منداند .

و الطیّبون للطّیب_ت أُول_ئک مبرّءون ممّا یقولون لهم مغفره و رزق کریم

واژه <کریم> در هر چیزی که در جنس و نوع خودش، شریف و ارزشمند باشد، به کار می رود. (مفردات راغب).

21- فضایل مردان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 13

13 - مردان و زنان نیک و پاکدامن ، از غفران خداوند و روزی نفیس و ارزشمند او بهره منداند .

ص: 419

و الطیّبون للطّیب_ت أُول_ئک مبرّءون ممّا یقولون لهم مغفره و رزق کریم

واژه <کریم> در هر چیزی که در جنس و نوع خودش، شریف و ارزشمند باشد، به کار می رود. (مفردات راغب).

22- فقیر عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 273 - 1،7،8،14

1 _ محصورشدگان در راه خدا و ناتوان از کسب روزی که خویشتن دار بوده و تنگدستیشان از چهره هایشان شناخته می شود و نیز هرگز چیزی از دیگران نمی خواهند ، از بهترین مصارف انفاق

للفقراء . .. لا یسئلون النّاس الحافاً

7 _ سیمای فقیران و تنگدستان ، بیانگرِ وضعیّت اقتصادی نابهنجار آنان ، هر چند خویشتن داری کرده و تظاهر به فقر ننمایند .

یحسبهم الجاهل اغنیاء من التّعفّف تعرفهم بسیمهم

8 _ تنگدستان خویشتن دار ، هرگز با اصرار از مردم چیزی نخواهند .

لا یسئلون الناس الحافاً

در برداشت فوق جمله <لا یسئلون النّاس الحافاً> به همان معنای ظاهریش گرفته شده است; یعنی برای درخواست خویش اصرار نمیورزند. بر این مبنا جمله <یحسبهم الجاهل> به این معناست که رفتار و منش آنان به گونه ای است که به هنگام تقاضا، معلوم می شود که آنان از تهیدستانند.

14 _ اصحاب صفّه ، تنگدستانِ خویشتن دار محصور شده در راه خدا

للفقراء الّذین احصروا

امام باقر(ع) نزلت الآیه فی اصحاب الصفه.

گفتنی است که اصحاب صفّه، تنگدستانی عفیف و خویشتن دار بودند که انجام وظایف الهی (جهاد و نبرد و . .. ) آنان را از کسب معاش بازداشته بود. رفتار و منش آنان به گونه ای بود که ناآشنایان نه تنها به فقر آنان پی نمی بردند; بلکه آنان را غنی و مالدار می پنداشتند.

_______________________________

مجمع البیان، ج 2، ص 666.

23- گرایش به زنان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 9

9 - گرایش و همسویی زنان و مردان خبیث ( بدکردار و ناپاک ) به همدیگر و مردان و زنان نیک و پاکدامن به یکدیگر

الخبیث_ت للخبیثین . .. و الطیّبون للطّیب_ت

برخی از مفسران برآنند که آیه شریفه، در صدد بیان یک واقعیت خارجی در جامعه است، نه حکم شرعی; به این معنا که زنان و مردان خبیث و آلوده به همدیگر و زنان و مردان پاکدامن به یکدیگر گرایش و تمایل دارند و نهایتاً به همدیگر می پیوندند.

ص: 420

24- گرایش به مردان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 9

9 - گرایش و همسویی زنان و مردان خبیث ( بدکردار و ناپاک ) به همدیگر و مردان و زنان نیک و پاکدامن به یکدیگر

الخبیث_ت للخبیثین . .. و الطیّبون للطّیب_ت

برخی از مفسران برآنند که آیه شریفه، در صدد بیان یک واقعیت خارجی در جامعه است، نه حکم شرعی; به این معنا که زنان و مردان خبیث و آلوده به همدیگر و زنان و مردان پاکدامن به یکدیگر گرایش و تمایل دارند و نهایتاً به همدیگر می پیوندند.

25- گرایشهای زنان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 9

9 - گرایش و همسویی زنان و مردان خبیث ( بدکردار و ناپاک ) به همدیگر و مردان و زنان نیک و پاکدامن به یکدیگر

الخبیث_ت للخبیثین . .. و الطیّبون للطّیب_ت

برخی از مفسران برآنند که آیه شریفه، در صدد بیان یک واقعیت خارجی در جامعه است، نه حکم شرعی; به این معنا که زنان و مردان خبیث و آلوده به همدیگر و زنان و مردان پاکدامن به یکدیگر گرایش و تمایل دارند و نهایتاً به همدیگر می پیوندند.

26- گرایشهای مردان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 9

9 - گرایش و همسویی زنان و مردان خبیث ( بدکردار و ناپاک ) به همدیگر و مردان و زنان نیک و پاکدامن به یکدیگر

الخبیث_ت للخبیثین . .. و الطیّبون للطّیب_ت

برخی از مفسران برآنند که آیه شریفه، در صدد بیان یک واقعیت خارجی در جامعه است، نه حکم شرعی; به این معنا که زنان و مردان خبیث و آلوده به همدیگر و زنان و مردان پاکدامن به یکدیگر گرایش و تمایل دارند و نهایتاً به همدیگر می پیوندند.

عفیفان

27- {عفیفان}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 5 - 2

2 - مؤمنان راستین ، انسان هایی عفیف و پاک دامن اند .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذین هم لفروجهم ح_فظون

ص: 421

28- آثار قذف عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 7 - 6

6 - نسبت دادن دروغین زنا به زنان پاکدامن ، در پی دارنده لعنت خدا ( محروم شدن از رحمت خدا و گرفتار شدن به خشم و غضب او )

والخ_مسه أنّ لعنت اللّه علیه إن کان من الک_ذبین

29- آمرزش عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 13

13 - مردان و زنان نیک و پاکدامن ، از غفران خداوند و روزی نفیس و ارزشمند او بهره منداند .

و الطیّبون للطّیب_ت أُول_ئک مبرّءون ممّا یقولون لهم مغفره و رزق کریم

واژه <کریم> در هر چیزی که در جنس و نوع خودش، شریف و ارزشمند باشد، به کار می رود. (مفردات راغب).

30- ازدواج با عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 5 - 5

5 - < عن أبی ساره قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عنها _ یعنی المتعه _ فقال لی : حلال فلاتتزوج إلاّ عفیفه . . . ان اللّه عزّوجلّ یقول : < والذین هم لفروجهم حافظون > فلاتضع فرجک حیث لاتأمن علی درهمک ;

ابی ساره گوید: از امام صادق(ع) از ازدواج موقت سؤال کردم؟ پس حضرت به من فرمود: حلال است; پس ازدواج نکن مگر با زنان پاکدامن خداوند _ عزّوجلّ _ می فرماید: <الذین هم لفروجهم حافظون>. پس با کسی که در مال خود او را أمین نمی دانی، هم بستر نشو.

31- امداد به عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 24 - 8

8- امدادرسانی به انسان های شایسته و پاکدامن _ به ویژه در شرایط سخت _ از جلوه های ربوبیت خداوند است .

قد جعل ربّک تحتک سریًّا

ص: 422

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 6

6 - مردان و زنان غیر متأهل عفیف ، از فضل و امداد خداوند در فراهم آمدن امکانات ازدواج ، برخوردارند .

و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا حتّی یغنیهم اللّه من فضله

32- اهمیت آبروی عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 4 - 10

10 - اهتمام اسلام به حفظ آبرو و شخصیت زنان پاکدامن

والذین یرمون المحصن_ت ثمّ لم یأتوا بأربعه شهداء . .. و أُول_ئک هم الف_سقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 23 - 7

7 - اهتمام اسلام به حفظ آبرو و حیثیت زنان پاکدامن ، نجیب و مؤمن در جامعه

إنّ الذین یرمون المحصن_ت الغ_فل_ت المؤمن_ت . .. لهم عذاب عظیم

33- پادشاه مصر و عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 10

10_ پادشاه مصر در عصر یوسف ، دوستدار پاکدامنان ، دانشمندان و درستکاران امین بود .

فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

34- تفصل به عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 6

6 - مردان و زنان غیر متأهل عفیف ، از فضل و امداد خداوند در فراهم آمدن امکانات ازدواج ، برخوردارند .

و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا حتّی یغنیهم اللّه من فضله

35- تهمت به عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 423

12 - نور - 24 - 19 - 10

10 - اشاعه فحشا در میان جامعه اسلامی و تهمت آلودگی جنسی به مؤمنان پاکدامن ، از ترفند های منافقان

إنّ الذین یحبّون أن تشیع الف_حشه فی الذین ءامنوا لهم عذاب ألیم

تعبیر <فی الذین آمنوا> (در میان صفوف مؤمنان) بیانگر این نکته است که اشاعه دهندگان فحشا، خود از مؤمنان نیستند; بلکه در میان صفوف مؤمنان رخنه کرده اند و آنان را به فساد می کشانند. گفتنی است چون آیات پیشین درباره ماجرای <افک> بود که به دست منافقان انجام گرفت، می توان استفاده کرد که مقصود در <الذین یحبّون...> همان منافقان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 11

11 - زنان و مردان نیک سرشت و نیک کردار ، از نسبت های ناروای افراد خبیث و بدخواه در باره آنان ، منزه و پیراسته اند .

للخبیثین . .. للطیّبین ... أُول_ئک مبرّءون ممّا یقولون

مشارالیه <أُول_ئک> <طیّبین> (مردان و زنان نیک و پاکدامن) است و مرجع ضمیر <یقولون>، <خبیثین> (مردان و زنان خبیث) می باشد.

36- حمایت از عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 29

29 - کنیزان پاکدامن و شخصیت انسانی آنان ، مورد حمایت اسلام است .

و لاتکرهوا فتی_تکم علی البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحیوه الدنیا

37- روزی نیکوی عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 13

13 - مردان و زنان نیک و پاکدامن ، از غفران خداوند و روزی نفیس و ارزشمند او بهره منداند .

و الطیّبون للطّیب_ت أُول_ئک مبرّءون ممّا یقولون لهم مغفره و رزق کریم

واژه <کریم> در هر چیزی که در جنس و نوع خودش، شریف و ارزشمند باشد، به کار می رود. (مفردات راغب).

38- سرزنش تهمت به عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 4 - 8

8 - اتهام بی دلیل زنا به زنان پاکدامن ، بدترین نوع فسق است و نسبت دهندگان آن ، سرآمد فاسقان اند .

والذین یرمون المحصن_ت ثمّ لم یأتوا بأربعه شهداء . .. و أُول_ئک هم الف_سقون

ص: 424

ضمیر <هم> ضمیر فصل و <الفاسقون> مسند همراه با <ال> جنس و مفید حصر است. منحصر کردن اهل فسق به نسبت دهندگان زنای بی دلیل به زنان پاکدامن، بیانگر برداشت یاد شده است.

39- فاسدان و عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 8

8 - انسان های صالح و پاکدامن ، عناصری مزاحم و غیرقابل تحمل برای فاسدان و منحرفان

أخرجوا ءال لوط من قریتکم إنّهم أُناس یتطهّرون

موضع گیری مفسدان در قبال لوط(ع) و خاندانش، نشان می دهد که آنان تلاش های خیرخواهانه وی را برنتابیدند و او را به عنوان عنصری مزاحم محکوم به اخراج کردند.

40- قذف عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 23 - 1،2،5،6،9

1 - قذف کنندگان و اتهام زنندگان به زنان پاکدامن ، نجیب و مؤمن ، مورد نفرین در دنیا و آخرت

إنّ الذین یرمون المحصن_ت الغ_فل_ت المؤمن_ت لعنوا فی الدنیا و الأخره

<محصنات> به معنای زنان عفیف و پاکدامن است (لسان العرب). مقصود از <غافلات> (زنان غافل) ممکن است زنانی باشند که آن قدر از آلودگی جنسی به دوراند که گویا به کلی از چنین مسائلی بی خبراند و ممکن است زنانی باشند که از آنچه به آنان نسبت ناروا داده اند (فحشا)، کاملاً بی خبراند و در هر دو صورت به چنین زنانی زنان نجیب گفته می شود.

2 - قذف زنان پاکدامن ، نجیب و مؤمن ( نسبت دادن زنا به آنان ) ، در پی دارنده خشم الهی و محرومیت از رحمت او

إنّ الذین یرمون المحصن_ت الغ_فل_ت المؤمن_ت لعنوا فی الدنیا و الأخره

<لعن> (مصدر <لعنوا>)، به معنای طرد کردن و دور ساختن فرد از خیر و نیکی است (لسان العرب). و هم چنین طرد برخاسته از خشم و غضب می باشد (مفردات راغب).

5 - عذاب بزرگ خداوند ، پیامد و کیفر قذف کردن زنان عفیف و مؤمن است .

إنّ الذین یرمون المحصن_ت . .. لهم عذاب عظیم

6 - قذف و اتهام به زنان پاکدامن ، نجیب و مؤمن ، از گناهان کبیره است .

إنّ الذین یرمون المحصن_ت . .. لعنوا فی الدنیا و الأخره و لهم عذاب عظیم

برداشت یاد شده، از آن جا است که در آیه شریفه، قذف کنندگان و تهمت به زنان مورد طرد و لعن در دو عرصه دنیا و آخرت قرار گرفته اند و به عذاب بزرگ الهی تهدید شده اند.

9 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : قذف المحصنات من الکبائر لأنّ اللّه عزّوجلّ یقول : لعنوا فی الدنیا و الآخره و لهم عذاب عظیم ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود قذف زنان پاکدامن (یعنی، نسبت زنا دادن به آنان) گناه کبیره است; زیرا خدای _ عزّوجل _ [در باره قذف کنندگان ]می فرماید: لعنوا فی الدنیا و الآخره ولهم عذاب عظیم>.

ص: 425

41- کیفر قذف عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 25 - 1

1 - کسانی که به زنان پاکدامن و مؤمن تهمت زنا می زنند ، در قیامت بی هیچ تخفیف و ترحمی و به صورت کامل ، کیفر کارشان را دریافت خواهند کرد .

الذین یرمون المحصن_ت . .. یومئذ یوفّیهم اللّه دینهم

ضمیر <هم> در <یوفّیهم> و <دینهم> به <قذف کنندگان> (الذین یرمون المحصنات) بازمی گردد و <توفیه> (مصدر <یوفّی>) به معنای پرداخت به صورت تام و کامل است و مقصود از <دین> _ به قرینه این که آیه شریفه در باره قیامت است _ جزا می باشد.

42- منشأ امداد به عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 9

9 - فضل خداوند ، منشأ امداد او به زنان و مردان عفیف است .

و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا حتّی یغنیهم اللّه من فضله

43- نقش عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 56 - 8

8 - انسان های صالح و پاکدامن ، عناصری مزاحم و غیرقابل تحمل برای فاسدان و منحرفان

أخرجوا ءال لوط من قریتکم إنّهم أُناس یتطهّرون

موضع گیری مفسدان در قبال لوط(ع) و خاندانش، نشان می دهد که آنان تلاش های خیرخواهانه وی را برنتابیدند و او را به عنوان عنصری مزاحم محکوم به اخراج کردند.

ص: 426

23- عقد

1- احکام عقد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 1 - 1،3

1 _ وجوب وفا به تمامی عقد ها و پیمان ها ( فردی ، اجتماعی ، بین المللی و پیمان های الهی )

یایها الذین ءامنوا اوفوا بالعقود

3 _ لزوم و وجوب التزام به مفاد عقد ، اصل و قاعده اولیّه در تمامی عقود

یایها الذین ءامنوا اوفوا بالعقود

صیغه امر <اوفوا> دلالت بر وجود التزام به مفاد عقد دارد که از آن به لزوم عقد تعبیر می شود. و چون <عقود> جمع دارای <ال> است، عموم از آن استفاده می شود.

2- احکام عقد شرکت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 79 - 4

4- شرکت ، عقدی مشروع و سابقه دار در ادیان الهی است .

فکانت لمسکین یعملون فی البحر

3- تاریخ عقد شرکت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 79 - 4

4- شرکت ، عقدی مشروع و سابقه دار در ادیان الهی است .

فکانت لمسکین یعملون فی البحر

ص: 427

4- عقد جعاله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 10

10_ جعاله از قرارداد های مشروع و دارای اعتبار قانونی

و لمن جاء به حمل بعیر و أنا به زعیم

<جعاله> در اصطلاح متعهد شدن به پرداخت عوض در مقابل انجام کار است. بر این اساس جمله <لمن جاء ...> گویای قرارداد جعاله می باشد. در این قرارداد متعهد را <جاعل> ، انجام دهنده را <عامل> و اجرت را <جُعل> می نامند.

5- عقد شرکت در ادیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 79 - 4

4- شرکت ، عقدی مشروع و سابقه دار در ادیان الهی است .

فکانت لمسکین یعملون فی البحر

6- عقد ضمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 14

14_ ضمان و کفالت ، از قرارداد های مشروع و دارای اعتبار قانونی است .

و أنا به زعیم

<ضمان> در اصطلاح به معنای تعهد پرداخت مال به طلبکار از جانب بدهکار است. تعهد کننده را <ضامن> ; بدهکار را <مضمون عنه> و طلبکار را <مضمون له> می نامند و <کفالت> در اصطلاح تعهد به احضار شخصی است برای کسی که حقی بر گردن آن شخص دارد و تعهد کننده را کفیل می نامند. چنان چه ضمیر غائب در <أنا به زعیم> به <حمل بعیر> باز گردد، مراد از <زعیم> (متعهد) ضامن می باشد و اگر ضمیر در <به> به گوینده <لمن جاء ...> (یعنی جاعل) باز گردد، مقصود از <زعیم> کفیل خواهد بود.

7- عقد کفالت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 14

14_ ضمان و کفالت ، از قرارداد های مشروع و دارای اعتبار قانونی است .

و أنا به زعیم

<ضمان> در اصطلاح به معنای تعهد پرداخت مال به طلبکار از جانب بدهکار است. تعهد کننده را <ضامن> ; بدهکار را <مضمون عنه> و طلبکار را <مضمون له> می نامند و <کفالت> در اصطلاح تعهد به احضار شخصی است برای کسی که

ص: 428

حقی بر گردن آن شخص دارد و تعهد کننده را کفیل می نامند. چنان چه ضمیر غائب در <أنا به زعیم> به <حمل بعیر> باز گردد، مراد از <زعیم> (متعهد) ضامن می باشد و اگر ضمیر در <به> به گوینده <لمن جاء ...> (یعنی جاعل) باز گردد، مقصود از <زعیم> کفیل خواهد بود.

8- گواهان عقد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 28 - 3

3 - خدا ، گواه قرارداد های میان مردم و شاهد گفت وگو های طرفین قرارداد

قال إنّی أُرید . .. أیّما الأجلین قضیت ... و اللّه علی ما نقول وکیل

<وکیل> به قرینه متعدی شدن با <علی>، متضمن معنای <شهادت> است; یعنی، <و اللّه علی ما نقول شاهد>.

9- مشروعیت عقد شرکت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 79 - 4

4- شرکت ، عقدی مشروع و سابقه دار در ادیان الهی است .

فکانت لمسکین یعملون فی البحر

10- نظارت خدا در عقد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 28 - 5

5 - ایمان راستین به خداوند ، مقتضی ناظر دانستن او بر معاملات و عقد قراردادها

و اللّه علی ما نقول وکیل

11- وفای به عقد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 1 - 1،3

1 _ وجوب وفا به تمامی عقد ها و پیمان ها ( فردی ، اجتماعی ، بین المللی و پیمان های الهی )

یایها الذین ءامنوا اوفوا بالعقود

3 _ لزوم و وجوب التزام به مفاد عقد ، اصل و قاعده اولیّه در تمامی عقود

یایها الذین ءامنوا اوفوا بالعقود

ص: 429

صیغه امر <اوفوا> دلالت بر وجود التزام به مفاد عقد دارد که از آن به لزوم عقد تعبیر می شود. و چون <عقود> جمع دارای <ال> است، عموم از آن استفاده می شود.

عقود

12- احکام عقود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 10،14

10_ جعاله از قرارداد های مشروع و دارای اعتبار قانونی

و لمن جاء به حمل بعیر و أنا به زعیم

<جعاله> در اصطلاح متعهد شدن به پرداخت عوض در مقابل انجام کار است. بر این اساس جمله <لمن جاء ...> گویای قرارداد جعاله می باشد. در این قرارداد متعهد را <جاعل> ، انجام دهنده را <عامل> و اجرت را <جُعل> می نامند.

14_ ضمان و کفالت ، از قرارداد های مشروع و دارای اعتبار قانونی است .

و أنا به زعیم

<ضمان> در اصطلاح به معنای تعهد پرداخت مال به طلبکار از جانب بدهکار است. تعهد کننده را <ضامن> ; بدهکار را <مضمون عنه> و طلبکار را <مضمون له> می نامند و <کفالت> در اصطلاح تعهد به احضار شخصی است برای کسی که حقی بر گردن آن شخص دارد و تعهد کننده را کفیل می نامند. چنان چه ضمیر غائب در <أنا به زعیم> به <حمل بعیر> باز گردد، مراد از <زعیم> (متعهد) ضامن می باشد و اگر ضمیر در <به> به گوینده <لمن جاء ...> (یعنی جاعل) باز گردد، مقصود از <زعیم> کفیل خواهد بود.

13- عقود در دوران یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 19

19_ جعاله ، ضمان و کفالت ، قراردادهایی مرسوم در عصر یوسف ( ع )

و لمن جاء به حمل بعیر و أنا به زعیم

14- عقود قانونی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 10،14

10_ جعاله از قرارداد های مشروع و دارای اعتبار قانونی

و لمن جاء به حمل بعیر و أنا به زعیم

<جعاله> در اصطلاح متعهد شدن به پرداخت عوض در مقابل انجام کار است. بر این اساس جمله <لمن جاء ...> گویای قرارداد جعاله می باشد. در این قرارداد متعهد را <جاعل> ، انجام دهنده را <عامل> و اجرت را <جُعل> می نامند.

ص: 430

14_ ضمان و کفالت ، از قرارداد های مشروع و دارای اعتبار قانونی است .

و أنا به زعیم

<ضمان> در اصطلاح به معنای تعهد پرداخت مال به طلبکار از جانب بدهکار است. تعهد کننده را <ضامن> ; بدهکار را <مضمون عنه> و طلبکار را <مضمون له> می نامند و <کفالت> در اصطلاح تعهد به احضار شخصی است برای کسی که حقی بر گردن آن شخص دارد و تعهد کننده را کفیل می نامند. چنان چه ضمیر غائب در <أنا به زعیم> به <حمل بعیر> باز گردد، مراد از <زعیم> (متعهد) ضامن می باشد و اگر ضمیر در <به> به گوینده <لمن جاء ...> (یعنی جاعل) باز گردد، مقصود از <زعیم> کفیل خواهد بود.

ص: 431

24- عقل

1- عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 6،8

6 _ استدلال بر شناخت صفات خداوند از طریق برهان < انّی >

انّ فی خلق السّموات و الارض و اختلاف الّیل و النّهار لایات

برهان <انّ> یا <انّی>، پی بردن از معلول به علت است و در آیه شریفه، پدیده ها و چگونگی آنها، که معلول خدا و صفات او هستند، نشانه و دلیل خداوند و صفات او معرّفی شده است.

8 _ ارزش عقل و نقش آن در شناخت خداوند

لایات لاولی الالباب

<لبّ> به معنای عقل خالص و بدور از وهم و خیال است که از آن می توان به خرد ناب تعبیر کرد.

2- آثار بی عقلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 93 - 11

11 _ ارزش گذاری غلط و ترجیح دادن همنشینی با عاجزان بر شرکت در جهاد ، معلول جهل و نابخردی

رضوا بأن یکونوا مع الخوالف و طبع اللّه علی قلوبهم فهم لا یعلمون

برداشت فوق بر این مبنا است که طبع قلب و عدم علم، عامل موضع گیریهای متخلفان از جهاد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 100 - 6

6 _ به کار نبستن عقل و خرد ، عامل آلودگی انسان به پلیدیهاست .

و یجعل الرجس علی الذین لایعقلون

ص: 432

3- آثار رشد عقلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 15 - 17،19

17- انسان رشد یافته ، متوجه به پروردگار و رشددهنده خویش

حتّی إذا بلغ أشدّه . .. قال ربّ

انسان در چهل سالگی; یعنی، اوج کمال و قوای عقلانی به پروردگار خویش التجا جسته و نقش خداوند را در رشد و کمال خود در می یابد. بدین جهت در آیه شریفه به جای سایر اوصاف الهی، صفت <ربّ> یادشده است.

19- سپاس گزاری در برابر نعمت دهنده حقیقی ، لازمه کمال عقل و اندیشه

حتّی إذا بلغ أشدّه . .. قال ربّ أوزعنی أن أشکر نعمتک

از این که خداوند اولین بازتاب وصول انسان به مرحله کمال عقلی (40 سالگی) را گرایش انسان به شکر منعم حقیقی دانسته است، مطلب یاد شده به دست می آید.

4- آثار سلامت عقل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 22 - 6

6 - سلامت عقلانی پیامبر ( ص ) ، ضامن دریافت صحیح قرآن از فرشته وحی و مصونیت مرحله دریافت از خطا و تحریف

و ما صاحبکم بمجنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 23 - 3

3 - عقل سالم پیامبر ( ص ) و مشهود بودن جبرئیل برای آن حضرت در فضایی روشن ، تضمین کننده دریافت صحیح قرآن از فرشته وحی

و ما صاحبکم بمجنون . و لقد رءاه بالأُفق المبین

5- آثار عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 44 - 5

5 - عقل به تنهایی ، برای قضاوت در حقانیت تعالیم آسمانی و یا عدم آن ، کافی نیست .

و ما ءاتین_هم من کتب یدرسونها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 10 - 17

17 - عزت و پیروزی در عرصه جدال و ستیزش اندیشه ها و عقاید ، از آن اندیشه و عقیده ای است که بر عقل ، فطرت و طبع آدمی استوار باشد .

ص: 433

فللّه العزّه جمیعًا إلیه یصعد الکلم الطیّب . .. و مکر أُول_ئک هو یبور

برداشت یاد شده، با توجه به این حقیقت است که مکر شکست خورده کافران، در مقابل کلام طیب خداوند و صعود و موفقیت آن قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 70 - 5

5 - عقل و ایمان ، مایه حیات انسان است .

و قرءان مبین . لینذر من کان حیًّا

بیشتر مفسران برآنند که در جمله <من کان حیّاً> یا استعاره به کار رفته و مقصود از آن انسان عاقل یا مؤمن است. و یا این که در این جمله، مجاز مرسل به کار رفته است; یعنی، چون تعالیم قرآن و پیامبر(ص) سبب حیات واقعی بشر است، از این رو تعبیر <حیّ> آمده است; مثل آیه شریفه: <استجیبوا للّه و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم> (انفال (8) آیه 24). گفتنی است که برداشت یاد شده مبتنی بر فرض نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 43 - 12

12 - خرد ناب و به دور از ناخالصی ها ( هوا و هوس و . . . ) زمینه تذکر و بیداری انسان ها

و ذکری لأُولی الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 37 - 3

3 - دریافت پیام های نهفته در متن تاریخ ، نیازمند قلبی آگاه یا گوشی شنوا و حق پذیر

إنّ فی ذلک لذکری لمن کان له قلب أو ألقی السمع و هو شهید

عبارت <لمن کان له قلب أو ألقی. ..> می رساند که برای فهم صحیح تاریخ، یکی از دو شرط لازم است: یا خردمندی و تیزهوشی در درک و تحلیل و یا حق شنوی از اهل خرد و اندیشه.

6- آثار عقل سلیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 10 - 6

6 - تلقی صحیح و اندیشه درست ، دو پایه اساسی برای هدایت و راهیابی به حق است .

و قالوا لو کنّا نسمع أو نعقل

7- آثار کمال عقل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 22 - 4

ص: 434

4 - مشاهده کمال عقلانی پیامبر ( ص ) از سوی معاشران آن حضرت ، دلیلی کافی بر مردود بودن ادعای جنون درباره او است .

و ما صاحبکم بمجنون

عنوان <صاحبکم> گویای مردود بودن اتهام جنون است; زیرا مصاحبت روز مرّه کسانی که به پیامبر(ص) تهمت جنون می زدند، با آن حضرت، مایه شناخت وضعیت فکری آن بزرگوار بوده و دستاویزی برای نسبت جنون باقی نمی گذارد.

8- ارزش عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 170 - 14

14 - ارزش عقل و تبعیت از آن

أو لو کان ءاباؤهم لایعقلون شیئاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 197 - 19

19 _ اهمیّت و ارزش عقل

واتقون یا اولی الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 54 - 8

8 - عقل ، ارزشمند بوده و در شناخت حقایق و پیشگیری از نابکاری ها نقشی مهم و اساسی دارد .

إنّ فی ذلک لأی_ت لأُولی النهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 128 - 11

11 - عقل و خرد ، گوهری ارزشمند و بازدارنده انسان از کار های ناروا

إنّ فی ذلک لأی_ت لأُولی النهی

<نهی> یا جمع <نهیه> (عقل) است و یا لفظی است مفرد و به معنای عقل (قاموس). از آن جهت این نام بر عقل نهاده شده است که بازدارنده و نهی کننده آدمی از زشتی ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 64 - 14

14 - ارزش عقل و برهان در بینش دین و قرآن

قل هاتوا بره_نکم إن کنتم ص_دقین

برهان خواستن خداوند از انسان، نشانگر ارزش برهان و دلیل عقلی قانع کننده است.

ص: 435

9- اهمیت تبعیت از عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 170 - 14

14 - ارزش عقل و تبعیت از آن

أو لو کان ءاباؤهم لایعقلون شیئاً

10- اهمیت عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 2 - 22

22 - < قال أبوقَتاده : سألتُ النبیّ ( ص ) عن قوله تعالی : < أیّکم أحسن عملاً > ما عنی به ؟ فقال : یقول : أیّکم أحسن عقلاً . . . ;

ابوقتاده گوید: از پیامبر(ص) درباره سخن خداوند متعال: <أیّکم أحسن عملاً> سؤال کردم که مقصود خداوند چیست؟ فرمود: مراد این است که کدام یک از شما، از نظر عقل نیکوتر است. ..>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 5 - 5

5 - عقل ، از ابزار شناخت معارف الهی

هل فی ذلک قسم لذی حجر

11- بی عقلان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 100 - 3

3 _ کسانی که پیامبران الهی را تکذیب کنند و به آیات و نشانه های خدا ایمان نیاورند ، مردمی بی خرد و نادان هستند .

و یجعل الرجس علی الذین لایعقلون

مراد از <الذین لایعقلون> _ به قرینه مقابله با <ما کان لنفس أن تؤمن . ..> _ تکذیب کنندگان و کافران هستند. گفتنی است ذکر <لایعقلون> به جای <لایؤمنون> برداشت فوق را تأیید می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 128 - 12

12 - کسانی که از سرنوشت اقوام پیشین عبرت نمی گیرند ، از خرد بی بهره اند .

إنّ فی ذلک لأی_ت لأُولی النهی

ص: 436

12- بینش عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 60 - 2

2 - بی تفاوت بودن در برابر احسان دیگران ، امری نکوهیده در پیشگاه خداوند و عقل

هل جزاء الإحس_ن إلاّالإحس_ن

پرسش در آیه شریفه در حقیقت به داوری کشاندن عقل است و نیز مهر تأییدی از جانب خداوند بر داوری های عقل سلیم می باشد.

13- توصیه های عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 35 - 11

11 _ عقل هر انسانی بر تبعیت از کسی که به سوی حق هدایت می کند ، فرمان می دهد .

أفمن یهدی إلی الحق أحق أن یتبع أمن لایهدّی إلا أن یهدی

14- دلایل سلامت عقل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 70 - 5

5 - حقانیت سخنان پیامبر ( ص ) ( پیام ها و رهنمود های او ) ، گواه برخورداری آن حضرت از روح و اندیشه ای سالم

أم یقولون به جنّه بل جاءهم بالحقّ

15- دین و عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 256 - 7

7 _ اسلام ، دین منطق و برهان است ; نه زور و اجبار

لا اکراه فی الدّین قد تبیّن الرّشد من الغیّ

16- زمینه بی اعتنایی به ملاکهای عقلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 437

16 - فصلت - 41 - 54 - 6

6 - تردید جدی نسبت به قیامت و حیات اخروی ، زمینه ساز بی اعتنایی انسان به اصول عقلی و ملاک های عقلایی و فطری

قل أرءیتم إن کان من عند اللّه . .. فی شقاق بعید... ألا إنّهم فی مریه

ارتباط این آیه با آیات پیشین _ که در یک سیاق قرار دارند _ نشان می دهد که اگر آیات علمی و داوری های عقلی و فطری نتواند کسی را در برابر حقانیت خدا و وحی متقاعد کند، ریشه آن را باید در ناباوری او به استمرار حیات و مسؤولیت انسان جستوجو کرد.

17- زمینه رشد عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 151 - 29

29 _ عمل به توصیه های پنجگانه (پرهیز از شرک و . ..) زمینه ساز شکوفایی عقل و اندیشه

ذلکم وصیکم به لعلکم تعقلون

برداشت فوق مبتنی بر این است که <تعقلون> به منزله فعل لازم بوده و نیاز به مفعول نداشته باشد و مراد از توصیه عملکردن به احکام یاد شده باشد.

18- زمینه زوال عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 54 - 13

13 - فسق پیشگی ، زمینه ساز از بین رفتن توان تفکر و اندیشه در انسان

فاستخفّ قومه . .. إنّهم کانوا قومًا ف_سقین

چنانچه جمله <إن_ّهم کانوا قوماً فاسقین> تعلیل برای <فاستخفّ> باشد، به دست می آید که فسق و فجور در انسان، مایه خفت و سبک مغزی می گردد و توان تفکر و اندیشه را از او سلب می کند.

19- سلامت عقل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 9 - 21

21 - مؤمنان ، برخوردار از عقل سلیم و خردناب و کافران فاقد آن هستند .

إنّما یتذکّر أُولوا الألب_ب

این که خداوند فرمود: تنها صاحبان خردناب پندپذیراند، اشاره به گروه مؤمنان و کافران دارد; زیرا آیات یاد شده درصدد توصیف این دو گروه است.

ص: 438

20- سلامتی عقل برگزیدگان بهترین سخن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 18 - 16

16 - تنها ، برگزیدگان و پیروی کنندگان بهترین سخن ، صاحبان عقل سلیم و خرداند .

الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه . .. و أُول_ئک هم أُولوا الألب_ب

<لُبّ> (مفرد <ألباب>) به معنای عقل سلیم و خرد ناب است. گفتنی است تعریف دو جزء مبتدا (أُول_ئک) و خبر (هُم) مفید حصر است.

21- عدم استفاده از عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 7

7 - به کار نگرفتن عقل در جهت شناخت حق و صراط مستقیم ، مصداق بارز ناسپاسی

و إنّک لتدعوهم إلی صرط مستقیم . .. أنشأ لکم السمع ... قلیلاً ما تشکرون

22- عقل جبرئیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 6 - 1

1 - جبرئیل ، فرشته ای صاحب کمال عقل و درایت

ذو مرّه فاستوی

یکی از معانیی که واژه <مرّه> بر آن اطلاق می شود، <عقل> است. نکره آمدن <مرّه> نیز برای تفخیم و به تقدیر <ذو مرّه کامله> است.

23- عقل جن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 4 - 4

4 - جن ، دارای عقل و در معرض سفاهت و کم خردی

و أنّه کان یقول سفیهنا علی اللّه شططًا

24- عقل در قضاوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 439

5 - انعام - 6 - 14 - 14

14 _ برانگیختن عقل و وجدان به داوری، از روشهای قرآن در احتجاج

قل أغیر اللّه أتّخد ولیا فاطر السموت و الأرض

25- عقل سلیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 258 - 5

5 _ محاجّه درباره وحدانیّت و ربوبیّت الهی و انکار آن ، علی رغم بهره مندی از داده های خداوندی ، شگفت آور و خلاف عقل سلیم است .

الم تر الی الّذی حاجّ ابرهیم فی ربّه ان اتیه اللّه الملک

مقصود از استفهام در <الم تر . .. >، بیان شگفتی از چنین محاجّه و انکاری است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 12

12 _ اندیشه پیراسته از آلودگی ها و ناخالصی ها ، زمینه ساز درک آیات الهی در آفرینش

انّ فی خلق السّموات . .. لایات لاولی الالباب

26- عقل لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 12 - 18

18 - < عن هشام بن الحکم قال : قال لی أبوالحسن موسی بن جعفر ( ع ) : . . . یا هشام ! إنّ اللّه یقول فی کتابه . . . < و لقد آتینا لقمان الحکمه > قال : الفهم و العقل . . . ;

هشام بن حکم گوید: امام کاظم (ع) به من گفت: . ..ای هشام! خداوند که در کتاب اش می گوید:... <و لقد آتینا لقمان الحکمه> می گوید: فهم و عقل به [او دادیم]...>.

27- عقل و ولایت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 14 - 27

27 _ هماهنگی عقل و شرع در حکم به لزوم پذیرش ولایت خداوند

قل أغیر اللّه أتخذ ولیا . .. قل إنی أمرت أن أکون أول من أسلم

جمله <إنی أمرت . .. > حکایت از صدور فرمانی تشریعی بر ضرورت تسلیم در برابر خداوند است. جمله استفهام انکاری <أغیر اللّه أتخذ ... > نیز اشاره به حکم عقل در این مورد دارد، بنابراین عقل و شرع یکسان بر ضرورت پذیرش ولایت خداوند حکم

ص: 440

می رانند.

28- عقل همسران بهشتی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 34 - 3

3 - همخوابگان اصحاب الیمین در بهشت ، زنانی در اوج شکوه و جلال مادی و معنوی ( عقل ، کمال و جمال )

و فرش مرفوعه

برخی از مفسران بر آنند که مراد از <فرش> در آیه شریفه _ به قرینه آیه بعد (إنّا أنشأناهنّ إنشاء) _ همسران و همخوابگان می باشد. بر این اساس وصف <مرفوعه> اشاره به مطلبی دارد که در برداشت بالا آمده است.

29- عوامل احیای عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 54 - 2

2 - هدایت ، بیدار سازی ، پند آموزی و احیای خردناب ، قلمرو رسالت موسی ( ع ) و کتاب آسمانی او ( تورات )

هدًی و ذکری لأُولی الألب_ب

30- عوامل تضعیف عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 23 - 5

5 - گرایش به مادی گرایی و دنیاطلبی ، قدرت اندیشه ( خرد ) را تضعیف و آدمی را به سوی تقلید کورکورانه سوق می دهد .

و کذلک . .. إلاّ قال مترفوها إنّا وجدنا ءاباءنا

31- عوامل زوال عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 71 - 13

13 _ بازگشت کننده به شرک (مرتد) مانند دیوانه ای سرگردان است که شیطانها (جنیان) عقل او را زایل کرده اند.

أندعوا من دون الله . .. و نرد ... کالذی استهوته الشیطین

<استهوته الشیاطین> یعنی شیطانها عقل و فکر او را برده اند. همچنین جمله <استهوته الشیاطین> را در موردی که شخصی جن زده شده باشد، به کار می برند. (لسان العرب).

ص: 441

32- عوامل زیان به عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 47 - 3

3 - شراب ، مایه ضرر و زیان و آسیب رسان به عقل و هوش آدمی

لا فیها غول و لا هم عنها ینزفون

برداشت یاد شده از مفهوم آیه شریفه به دست می آید.

33- فاقدان عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 22 - 2

2 _ آنان که حقایق دینی را ناشنیده گیرند ، کرند و آنان که حقایق دینی را بازگو نکنند ، لالند و آنان که معارف الهی را درک نکنند ، فاقد عقلند .

إن شر الدواب عند اللّه الصم البکم الذین لایعقلون

34- فاقدان عقل سلیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 9 - 21

21 - مؤمنان ، برخوردار از عقل سلیم و خردناب و کافران فاقد آن هستند .

إنّما یتذکّر أُولوا الألب_ب

این که خداوند فرمود: تنها صاحبان خردناب پندپذیراند، اشاره به گروه مؤمنان و کافران دارد; زیرا آیات یاد شده درصدد توصیف این دو گروه است.

35- قرآن و عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 50 - 8

8 _ احکام و قوانین قرآن ، مبتنی بر علم و عقل

و إن احکم بینهم بما أنزل اللّه . .. افحکم الجهلیه یبغون

جهل _ در لغت _ مقابل عقل و نیز علم، کاربرد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 442

9 - ابراهیم - 14 - 52 - 12

12- معارف و آموزه های قرآن مطابق و هماهنگ با خرد ناب است .

ه_ذا بل_غ للناس . .. و لیذّکّر أولواالألب_ب

از اینکه خداوند هدف از نزول قرآن را پندپذیری صاحبان خرد قرار داد، معلوم می شود که قرآن با موازین عقلی مطابق و هماهنگ است و اگر غیر از این بود، خردورزان از آن پند نمی گرفتند; بلکه نتیجه معکوس در برمی داشت.

36- محدوده عقل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 3 - 7

7 - مفاهیم وحی ، قبل از نزول در قالب واژگان عرب ، مفاهیمی فراتر از عقل بشر بوده است .

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربیّا لعلّکم تعقلون

از این که فلسفه عربی بودن قرآن، خردورزی در آن قرار داده شده است، مطلب بالا استفاده می شود.

37- ملاکهای سنجش عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 4 - 6

6 _ رعایت ادب و حرمت افراد در روابط اجتماعی ، نشانگر میزان اندیشه و خرد انسان

إنّ الذین ینادونک من وراء الحجرت أکثرهم لایعقلون

از مفهوم <أکثرهم. ..>، استفاده می شود که هر جا اندیشه باشد، آداب صحیحِ روابط اجتماعی نیز خواهد بود.

38- نشانه های بی عقلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 2 - 2

2 _ انکار وحی و رسالت انسان از جانب خدا ، نشانه بی خردی و کوته نظری

أکان للناس عجباً أن أوحینا إلی رجل منهم

استفهام در <أکان للناس عجباً> استفهام انکاری و برای اظهار شگفتی از موضع گیری انکارآمیز مردم مکه در برابر پدیده وحی و رسالت انسان از جانب خداست. اظهار شگفتی خداوند، نشان دهنده این حقیقت است که: مسأله وحی و نبوت مسأله ای بدیهی و ضروری و از مقتضیات ربوبیت خدا نسبت به انسان است و انکار آن به منزله انکار امور بدیهی و ضروری بوده و بیانگر بی خردی و کوته نظری منکران آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 16 - 9

ص: 443

9 _ انکار آسمانی بودن قرآن و رسالت حضرت محمد ( ص ) علی رغم آگاهی به زندگی و شخصیت پیش از بعثت او ، نشانه بی خردی است .

قل لو شاء اللّه ما تلوته علیکم . .. فقد لبثت فیکم عمراً من قبله أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 35 - 12

12 _ پیروی از غیر خدا و سر برتافتن از هدایت های الهی ، نشانه ای است از کوته نظری و نابخردی .

أفمن یهدی إلی الحق أحق أن یتبع أمن لایهدّی . .. فما لکم کیف تحکمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 29 - 21

21_ شرک و کفر ، نشانه نادانی و بی خردی است .

و ل_کنی أریکم قومًا تجهلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 51 - 12

12_ شرکورزی و انکار رسالت پیامبران ، نشانه بی خردی است .

ی_قوم اعبدوا الله . .. أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 109 - 16

16_ تکذیب پیامبر ( ص ) به خاطر بشر بودنش ، نشانه بی خردی و دلیل بی اطلاعی از تاریخ بشر ، پیامبران پیشین و سنّت الهی است .

و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجالاً نوحی إلیهم من أهل القری . .. أفلاتعقلون

لحن جمله <و ما أرسلنا . ..> گویای این است که آن جمله در پاسخ این توهّم ایراد شده که: فرستاده خدا نمی تواند فردی از افراد بشر باشد ; بلکه باید از فرشتگان و مانند آنها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 6 - 6

6_ اطلاع کافران از عاقبت شوم کفرپیشگان گذشته و عبرت نگرفتن از آنان ، مایه تعجب و شگفتی و نشانه بی خردی آنان است .

و یستعجلونک بالسیئه قبل الحسنه و قد خلت من قبلهم المثل_ت

آیه شریفه در مقام تعجّب و بیان سخافت رأی و خرد کفرپیشگان است و جمله حالیه (و قد خلت . ..) به منزله دلیل برای اثبات آن می باشد. از این رو باید آنان از گرفتار شدن امتهای کفرپیشه گذشته به عقوبتهای الهی مطلع باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 36 - 1

ص: 444

1 - برابر دانستن مسلمانان با مجرمان ، نشانه کوته فکری و بی خردی است .

ما لکم کیف تحکمون

آیه شریفه دارای دو استفهام است: 1_ <ما> که درصدد بیان منشأ و اساس قضاوت است; 2_ <کیف> که مربوط به کیفیت قضاوت است. این عبارت در جایی به کار می رود که فردی بدون داشتن دلیل و منطق صحیح، درباره چیزی قضاوت کند و این کار افراد جاهل و بی خرد است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 8 - 4

4 - احساس امنیت در برابر عذاب الهی به جهت برخورداری از امکانات مادی ، احساسی بی پایه و نشان نابخردی است .

لذی حجر . .. الّتی لم یخلق مثلها فی البل_د

خبر از هلاکت قوم عاد با وجود تمدن پیشرفته آنها _ پس از سوگندهایی که خردمندان را مخاطب ساخته بود _ نشانگر این است که اهل خرد، امکانات مادی را نجات بخش از عذاب الهی نمی دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 14 - 13

13 _ پذیرش ولایت معبودانی نیازمند و ناتوان از رفع نیاز دیگران، نشانه بی خردی است.

قل أغیر اللّه أتّخد ولیا فاطر السموت و الأرض و هو یطعم و لا یطعم

استفهام انکاری همراه با توبیخ و تعجب در <قل أغیر اللّه> حکایت از آن دارد که پذیرش ولایت غیر خدا توجیه صحیحی ندارد و کاری ست دور از منطق و خرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 195 - 5

5 _ پرستش چیزی ناتوانتر از پرستنده آن ، نابخری و مایه شگفتی است .

ألهم أرجل یمشون بها . .. أم لهم ءاذان یسمعون بها

استفهام در جمله <ألهم . .. > به انگیزه تعجب ایراد شده و منشأ تعجب به مناسبت مورد، نابخردی پرستشگران بتهاست.

39- نشانه های رشد عقلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 15 - 15،24

15- توجه به نعمت های الهی و ارج نهادن به زحمات والدین ، از نمود های رشد عقلی و کمال وجودی انسان در چهل سالگی

حتّی إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعین سنه قال ربّ أوزعنی أن أشکر

خداوند، سن چهل سالگی را به عنوان زمینه و مقدمه توجه انسان به پروردگار و شکر نعمت ها و تقدیر از والدین دانسته است. این مطلب نشانگر آن است که انسان به طور طبیعی، در این سن به دلیل کمال وجودی و یا رشد قوای عقلانی، به ارزش ها می اندیشد.

24- گرایش به صلاح و جلب رضای الهی ، نمودی از کمال عقلی انسان

ص: 445

حتّی إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعین سنه قال ربّ أوزعنی . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_یه

توجه به قرینه های موجود در آیه شریفه، استفاده می شود که تعبیر <أربعین سنه> ناظر به بلوغ عقلی است، چه این که <بلغ أشدّه> می تواند اشاره به بلوغ جسمی داشته باشد. بنابراین آنچه بر سن چهل سالگی انسان در آیه مترتب شده، از کمال عقلی نشأت یافته است.

40- نشانه های عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 21 - 19

19 - پندپذیری ، نشانه عقل و خرد است .

إنّ فی ذلک لذکری لأُولی الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 6 - 3

3 - کفر و نپذیرفتن عمدی آیین اسلام ، نشانه جنون و بی خردی است و ایمان و هدایت ، نشانه خردورزی است .

بأییّکم المفتون

برداشت یاد شده، از آن جا است که به کافران، جنون نسبت داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 8 - 6

6 - عبرت گرفتن از قوم عاد و دل خوش نبودن به نیروی جسمی در برابر تهدید های الهی ، نشان خردورزی است .

لذی حجر . .. الّتی لم یخلق مثلها فی البل_د

41- نشانه های عقل سلیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 9 - 19

19 - پندپذیری ، نشانه عقل سلیم و خردناب است .

إنّما یتذکّر أُولوا الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 18 - 17

17 - گوش سپردن به سخنان و برگزیدن بهترین آنها ، نشانه عقل سلیم و خرد ناب است .

الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه . .. و أُول_ئک هم أُولوا الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 446

16 - غافر - 40 - 54 - 4

4 - بیداری و پند آموزی ، نشانه عقل سلیم و خرد ناب است .

و ذکری لأُولی الألب_ب

42- نعمت عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 46 - 4

4 _ شنوایی، بینایی و عقل و درک آدمی، از مهمترین نعمتهای الهی در وجود انسان

إن أخذ اللّه سمعکم و أبصرکم و ختم علی قلوبکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 2 - 3

3 - برخورداری پیامبر ( ص ) ، از نعمت نبوت و عقل

ما أنت بنعمه ربّک بمجنون

واژه <جنون>، قرینه است بر این که نعمت اعطایی به پیامبر(ص) <عقل> است و برخی از مفسران آن را نعمت <نبوت> دانسته اند; چنان که در آیه 164 سوره <آل عمران> بدان اشاره شده است: <لقد منّ اللّه علی المؤمنین إذ بعث فیهم رسولاً من أنفسهم. ..>.

43- نقش عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 170 - 16

16 - عقل مایه هدایت پذیری انسانهاست .

أو لو کان ءاباؤهم لایعقلون شیئاً و لایهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 19

19 _ جهان بینی توحیدی و هدفداری جهان بدون اتکای بر وحی _ با عقل و منطق _ قابل درک است .

و یتفکّرون فی خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً

زیرا صاحبان خرد ناب پس از اندیشه در جهان، بدون تکیه بر وحی، به توحید ربوبی و هدفداری جهان رسیده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 58 - 13

13 _ عقل و منطق ، زیر بنای دین اسلام و احکام و شعایر آن

اتخذوها هزواً و لعباً ذلک بانهم قوم لایعقلون

ص: 447

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 100 - 9،11

9 _ عقل و خرد ابزار شناخت پاکی ها و ناپاکی ها و دست یابی به ارزش برتر پاکیها

لایستوی الخبیث و الطیب . .. فاتقوا اللّه یاولی الالبب

11 _ تنها صاحبان عقل و خرد از زمینه رعایت تقوا برخوردارند .

فاتقوا اللّه یاولی الالبب

علی رغم اینکه همه انسانها وظیفه دار رعایت تقوا هستند خداوند صاحبان خرد را مخاطب قرار داد تا به این نکته اشاره فرماید که تنها اهل خرد و اندیشه زمینه رعایت تقوا و پرهیز از خبیثها و گرایش به پاکیها را دارا هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 32 - 10

10 _ به کار نگرفتن عقل و اندیشه زمینه توجه به دنیا و غفلت از آخرت

و ما الحیوه الدنیا إلا . .. أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 151 - 27

27 _ توصیه های خداوند (پرهیز از شرک و . ..) حقایقی است که آدمی باید در آنها دقت کند و ضرورت پرهیز از آنها را با عقل خویش دریابد.

ذلکم وصیکم به لعلکم تعقلون

مفعول <تعقلون> ضرورت پرهیز از محرمات یاد شده است. مراد از <توصیه> می تواند به قرینه <تعقلون> سفارش به تأمل و دقت در احکام مذکور باشد. بنابراین جمله <ذلکم وصاکم به ...> یعنی خداوند سفارش کرده که در محرمات بیان شده دقت کنید; باشد که ضرورت پرهیز از آنها را با عقل خویش دریابید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 16 - 11

11 _ عقل ، وسیله ای برای شناخت حقایق

قل لو شاء اللّه ما تلوته علیکم . .. أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 4 - 10

10_ عقل ابزاری برای شناخت ربوبیّت خدا و پدیده های طبیعی ، منبعی برای شناخت اوست .

إن فی ذلک لأی_ت لقوم یعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 54 - 8

8 - عقل ، ارزشمند بوده و در شناخت حقایق و پیشگیری از نابکاری ها نقشی مهم و اساسی دارد .

ص: 448

إنّ فی ذلک لأی_ت لأُولی النهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 128 - 11

11 - عقل و خرد ، گوهری ارزشمند و بازدارنده انسان از کار های ناروا

إنّ فی ذلک لأی_ت لأُولی النهی

<نهی> یا جمع <نهیه> (عقل) است و یا لفظی است مفرد و به معنای عقل (قاموس). از آن جهت این نام بر عقل نهاده شده است که بازدارنده و نهی کننده آدمی از زشتی ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 3 - 16

16- مشرکان صدراسلام ، پیروی از سحر را با عقل و خرد ناسازگار می دیدند .

أفتأتون السحر و أنتم تبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 8 - 7

7 - عقل و دل ، دو ابزار کارآمد در وجود انسان برای دستیابی به معارف درست در باره خدا و صفات و افعال او

یج_دل فی اللّه بغیر علم و لا هدًی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 113 - 4

4 - فهم صحیح تعالیم پیامبران ، در گرو به کار بستن عقل و شعور است .

إن حسابهم إلاّ علی ربّی لو تشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 60 - 8

8 - عقل ، وسیله تشخیص ارزش ها و پیدا کردن زندگی بهتر و برتر

و ما عند اللّه خیر و أبقی أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 24 - 7،11

7 - آیه بودن رخداد های طبیعی ، برای کسانی قابل درک است که قوه عقلانی خویش را به کار می گیرند .

و من ءای_ته یریکم البرق . .. و ینزّل من السماء ماء فیحیی به الأرض ... إنّ فی ذلک

11 - خرد ، از ابزار شناخت است .

لقوم یعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 449

14 - روم - 30 - 28 - 22

22 - آیات خدا و معارف دینی ، به وسیله عقل ، قابل درک و فهم است .

نفصّل الأی_ت لقوم یعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 20 - 20،22

20 - لازم است که به دلایل متقن عقلی و وحی و کتاب آسمانی ، اتکا شود .

یج_دل فی اللّه بغیر علم و لا هدًی و لا کت_ب منیر

به قرینه <هدًی> و <کتاب> _ که دلایل نقلی اند _ <علم> در آیه، می تواند دلیل عقلی باشد.

22 - آگاهی عقلانی و وحی و کتاب آسمانی ، سه منبع معتبر در جهان بینی است .

یج_دل فی اللّه بغیر علم و لا هدًی و لا کت_ب منیر

ذکر <علم> در کنار <هدًی> و. .. می تواند به آن دسته از آگاهی هایی اشاره داشته باشد که از طریق عقل به دست می آیند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 18 - 19

19 - عقل و خرد ناب ، از ابزار و راه های شناخت حقایق

الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه . .. و أُول_ئک هم أُولوا الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 21 - 12

12 - تأمل و نگرش ژرف ، از ابزار های شناخت

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. ثمّ یجعله حط_مًا إنّ فی ذلک لذکری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 21 - 4

4 - حس ، عقل و وحی ، ابزار اصلی دریافت معارف صحیح *

أشهدوا خلقهم . .. ما لهم بذلک من علم ... أم ءاتین_هم کت_بًا

برداشت یاد شده بدین احتمال است که آیات سه گانه، اشاره به این نکته داشته باشد که مشرکان در ادعای خویش، به هیچ یک از منابع اصلی معرفت (حس، عقل و وحی) متکی نیستند و در نتیجه می توان استفاده کرد که ابزار شناخت، وحی، حس و عقل می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 62 - 5

5 - راه شیطان ، در تضاد با درک فطری انسان

إنّه لکم عدوّ مبین

واژه <مبین> می رساند که انسان، برای درک دشمنی شیطان و نادرستی وسوسه ها و القائات وی، نیاز به تأمل فراوان ندارد; بلکه به آسانی با ذخایر فطری و عقلی خود آن را در می یابد.

ص: 450

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 37 - 7

7 - < عن هِشام بن الحکم قال ، قال لی أبوالحسن موسی بن جعفر ( ع ) یا هشام . . . إنّ اللّه یقول فی کتابه < إنّ فی ذلک لذکری لمن کان له قلب > یعنی عقل . . . ;

هشام بن حکم می گوید: امام کاظم(ع) به من فرمود: ای هشام! خدای تعالی در کتاب خود فرموده <إنّ فی ذلک لذکری لمن کان له قلب> و مراد [از قلب]، <عقل> است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 36 - 3

3 - داوری درباره دین و دینداران ، باید مبتنی بر عقل و منطق و انگیزه صحیح باشد .

ما لکم کیف تحکمون

44- نقش عقل سلیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 54 - 3

3 - داشتن خردناب و عقل سلیم ، شرط بهره جستن و تأثیر پذیرفتن از تعالیم پیامبران و کتاب های آسمانی ( تورات و . . . )

هدًی و ذکری لأُولی الألب_ب

45- هماهنگی اسلام با عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 125 - 11

11- راه خدا و اسلام ، سازگار با عقل ، علم و عواطف انسانی

ادع إلی سبیل ربّک بالحکمه و الموعظه الحسنه

46- هماهنگی دین و عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 14 - 27

27 _ هماهنگی عقل و شرع در حکم به لزوم پذیرش ولایت خداوند

قل أغیر اللّه أتخذ ولیا . .. قل إنی أمرت أن أکون أول من أسلم

جمله <إنی أمرت . .. > حکایت از صدور فرمانی تشریعی بر ضرورت تسلیم در برابر خداوند است. جمله استفهام انکاری <أغیر اللّه أتخذ ... > نیز اشاره به حکم عقل در این مورد دارد، بنابراین عقل و شرع یکسان بر ضرورت پذیرش ولایت خداوند حکم

ص: 451

می رانند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 151 - 27،28

27 _ توصیه های خداوند (پرهیز از شرک و . ..) حقایقی است که آدمی باید در آنها دقت کند و ضرورت پرهیز از آنها را با عقل خویش دریابد.

ذلکم وصیکم به لعلکم تعقلون

مفعول <تعقلون> ضرورت پرهیز از محرمات یاد شده است. مراد از <توصیه> می تواند به قرینه <تعقلون> سفارش به تأمل و دقت در احکام مذکور باشد. بنابراین جمله <ذلکم وصاکم به ...> یعنی خداوند سفارش کرده که در محرمات بیان شده دقت کنید; باشد که ضرورت پرهیز از آنها را با عقل خویش دریابید.

28 _ تعالیم پنجگانه (اجتناب از شرک، احسان به والدین و . ..) تعالیمی مطابق با عقل

ذلکم وصیکم به لعلکم تعقلون

47- هماهنگی سبیل الله با عقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 125 - 11

11- راه خدا و اسلام ، سازگار با عقل ، علم و عواطف انسانی

ادع إلی سبیل ربّک بالحکمه و الموعظه الحسنه

48- هماهنگی عقل و دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 170 - 15

15 - هماهنگی و همسویی عقل و دین

اتبعوا ما أنزل اللّه . .. أو لو کان ءاباؤهم لایعقلون شیئاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 52 - 12

12- معارف و آموزه های قرآن مطابق و هماهنگ با خرد ناب است .

ه_ذا بل_غ للناس . .. و لیذّکّر أولواالألب_ب

از اینکه خداوند هدف از نزول قرآن را پندپذیری صاحبان خرد قرار داد، معلوم می شود که قرآن با موازین عقلی مطابق و هماهنگ است و اگر غیر از این بود، خردورزان از آن پند نمی گرفتند; بلکه نتیجه معکوس در برمی داشت.

ص: 452

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109