القاب حضرت خدیجه علیها السلام
پدیدآورنده: واحد تحقیقات مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان
نوع: مقاله
تعداد صفحات: 5
منبع: دانشنامه حضرت خدیجه
ص:1
براي حضرت خديجه سلام الله عليها القاب فراواني است كه از عظمت بي كران و قداست بي پايان آن حضرت حكايت مي كند، كه از آن جمله است:
يكي از القاب حضرت خديجه عليها السلام طاهره مي باشد.(1)
از برجسته ترين لقب هاي دخت فرزانه حجاز اين بود كه پس از پشت سر نهادن دوران كودكي و نوجواني و پس از رشد جسمي و عقلي و پس از خودسازي و خودشكوفايي، نخست از سوي چهره هاي برجسته و درست انديش خاندان خويش، و آن گاه از سوي قريش و مردم مكه، به واژه ي «طاهره» يا پاك سرشت و پاك منش مفتخر گرديد؛ چرا كه آن دختِ خرد و پروا با اين كه در ميان ناز و نعمت و اعتبار خانوادگي و امكانات گسترده ي زندگي و زرق و برق مادي بود، و اين ها آفت جان بسياري از چنين خانواده ها و نسل جوان آنها مي گردد، اين امكانات و نعمت ها هرگز نتوانست آن جوان نوانديش و كمال جو و پاك منش را دستخوش غفلت و مستي زر و زور و يا جواني و انگيزش هاي ناپخته و ناسنجيده آن سازد و از مرز معنويت و كمال طلبي بيرون برد.
از سوي ديگر او با اين كه در خاندان و فاميل ثروتمند و پراعتباري ولادت يافته و رشد كرده بود، و در محيط آن روز مكه و حجاز، دختران و زنان اشراف و صاحب اعتبار و
ص: 1
امكانات، در شب نشيني هاي پرخطا و آكنده از لغزش و گناه برگرد هم مي نشستند و خود را با انواع كارهاي بيهوده و حقار تبار و خوشگذراني هاي گناه آلود سرگرم مي ساختند، آن دختِ معنويت و انديشه، نه در نشست هاي زنان و دختران فاميل و آشنا – جز در صورت پيش بيني و اميد امكانِ ايجاد دگرگوني مطلوب و مترقي در انديشه ها و منش ها و رفتارها – شركت مي جست و نه لحظه اي روش منحط جامعه و دنياي تيره و تار و واپسگراي خويش را مي پسنديد، و نه ذره اي به آداب و رسوم رايج واپسگرايان حاكم د ل مي داد؛ بلكه او به صورت معجزه آسايي در آن محيط پر وسوسه و پر لغزش و خطر، به گونه اي پاك سرشت و پاك روش و پاك منش و امانتدار و درستكار و قدرتمند مي زيست كه آشنا و بيگانه او را پاك و پاكيزه مي خواندند و هرگاه زن يا دختري هواي كمال و معنويت مي نمود، به سوي سراي خديجه سلام الله عليها مي شتافت و از انديشه ي بلند و منش پاك، اخلاق انساني و روش مترقي، دانش و خِرد و تجربه و هنر و قدرت مديريت او الهام مي گرفت و درس مي آموخت.
او نيز در آن فضاي بسته و غبار گناه و عقب ماندگي گرفته، براي خود راه و رسم و نشست و شاگرد و يار و ياوراني داشت، اما در سراي او و حلقه ي هواداران و يارانش، نسيم معنويت و كمال مي وزيد و سخنان جدي و آموزنده بر زبان
ص: 2
ها رانده مي شد، عطر اخلاق و رايحه ي عرفان، مشام جان را عطرآگين مي ساخت، و هرگز بافته ها و حركات جلف و ناشايست در محفل و سراي او بر زبان كسي جاري نمي شد.(1)
دانشمندان در كتب خود نوشته اند:
«و كانت في الجاهليۀ الطاهرۀ؛ خديجه سلام الله عليها در روزگار تيره و تار جاهليت نيز، پاك روش و پاك منش يا «طاهره» بود.» (2)
و ديگري مي نويسد:
«وَ كانَت خديجه تُدعي في الجاهليۀ الطاهرۀ؛ نامش در جاهليت طاهره بوده است.» (3)
قال عمر رضا كحالۀ:
من بيت مجد و سؤدد و رياسۀ، فنشأت علي التخلق بالاخلاق الحميده، و اتصفت بالحزم و العقل و العفۀ، حتي دعاها قومها في الجاهليۀ الطاهرۀ.(4)
در مواهب اللدنيه آمده است كه خديجه رضي الله عنها به واسطه ي اينكه كارهاي زنان دوره ي جاهلي را انجام نمي داد و از همه ي آلودگي ها پاك بود به طاهره معروف شد.(5)
يكي از دانشمندان اهل سنت در اين مورد مي نويسد:
«و كانت تدعي في الجاهليه باطاهره لشدۀ عفافها ...»
خديجه در روزگار تيره و تار جاهليت نيز - به خاطر پروا و معنويت بسيارش- پاك روش و پاك منش، يا طاهره خوانده مي شد.(6)
دانشمند ديگري آورده است كه: آن دخت خرد و پرواپيش از انگيزش پيامبر از سوي خدا، و پيش از ظهور اسلام و فرود قرآن نيز پاك روش و پاك منش مي زيست.
«كانَت تُدعي قَبلَ البِعثَۀ، الطاهرۀ».(7)
حضرت خديجه سلام الله عليها طاهره هستند، هم در جاهليت و هم در اسلام.(8)
در فرازي از زيارتنامه ي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به هنگام درود بر زوجات طاهرات، از حضرت خديجه
ص: 3
سلام الله علبها به عنوان «الصديقه» تعبير شده(1) و اين واژه در قرآن يك بار به كار رفته و آن هم در مورد حضرت مريم سلام الله عليها(2) و حضرت صادق عليه السلام آن را به معناي معصوم بيان فرموده است.(3)
خداوند منّان به حضرت عيسي عليه السلام وحي فرمود كه نسل پيامبر آخرالزمان از بانوي مباركه است.(4)
عبدالله بن سليمان نيز اين معني را از «انجيل» روايت كرده است.(5)
همسران پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و در رأس آنها حضرت خديجه سلام الله عليها در منطق قرآن «ام المؤمنين» لقب يافته اند.(6) ولي به تصريح پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وي برترين و بهترين آنان مي باشد.(7)
اميرمؤمنان عليه السلام در چكامه اي كه به عنوان سوگنامه ي حضرت خديجه سلام الله عليها سروده اند، از او به عنوان «سيدۀ النسوان»، (بانوي بانوان) تعبير كرده اند.(8)
امام صادق عليه السلام نيز از او به «سيّده قريش» ياد كرده اند.(9)
اسماء بنت عميس نيز او را «سيده نساء العالمين» مي خواند.(10)
و در عهد جاهلي او را «سيده نساء القريش» مي خواندند.(11)
در زيارت نامه ي رسول اكرم صلي الله عليه و آله از حضرت خديجه سلام الله عليها به عنوان: راضيه، مرضيه و زكيه نيز تعبير شده است.(12)
صاحب كتاب صحابيات حول الرسول مي نويسد: خديجه بنت خويلد بن اسد ... ام المؤمنين، الطاهره، النقيه، و الورعۀ. و نشأت في بيت مجدٍ و عزٍّ و سؤددٍ. و كانت ذات ال كثير و جمال وافر، تستأجر لرجال في مالها.(13) در اين جمله يكي از القاب حضرت را نقيه مي نامد.
طاهره، مباركه و سيده نساء
ص: 4
قريش – يعني بانوي بانوان قريش آمده است.(1)
از ديگر القاب آن بانو پاك منش بانوي پربركت و مبارك، سالار زنان گيتي، بانوي راستي و درستي، بانوي بلند مرتبه، بانوي پرفراز معنويت، زكيه يا بانوي پاك منش و بالنده، مرضيه يا بانوي مورد پسند خدا، و راضيه يا خشنود از تدبير و تقدير حكيمانه ي خدا مي باشد.(2)
يتيمان او را «اُمُّ اليتامي»، بينوايان او را «اُمُّ الصعاليك»، مؤمنان او را « اُمُّ المؤمنين» و كوثر جاري خلقت نيز او را «اُمُّ الزَّهرا» يا سرچشمه ي كوثر مي دانستند.(3)
ص: 5