سخنان بزرگان، دانشمندان درباره حضرت خديجه سلام الله عليها
پدیدآورنده: واحد تحقیقات مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان
نوع: مقاله
تعداد صفحات: 8
منبع: دانشنامه حضرت خدیجه
ص:1
در صدد اين نيستيم كه با اين سخنان، منزلت ام المومنين سلام الله عليها را بالا ببريم، زيرا براي علو درجه، و رفعت مقام اين بانو، كافي است آن احاديثي كه از رسول گرامي صلي الله عليه و آله در فضيلت و بيان مقام والاي او روايت گرديده است را بخوانيم.
غرض از اين سخنان آن است كه، خواننده گرامي لمس كند كه دانشمندان و نويسندگان و مورخان، با گذشت ادوار ، واختلاف مذاهب و فرقه ها، در ستايش و مقدس شمردن اين بانو اتفاق نظر دارند. همه ي آنها خديجه را با كمال نيكي ياد كرده اند، براي آنكه در وجود او عقيده ي صادق و ايمان استوار و فداكاري و از خودگذشتگي در راه مبدأ مشاهده نموده اند، در حالي كه مي بينيم برخي از زنان پيغمبر را با طعن و انتقاد ياد مي كنند، و در آنها به موقعيتها و موضع گيري هايي اشاره مي نمايند، كه هيچ يك از آنها جاي رشك و حسد نيست و اين همان فرقها و امتيازاتي است كه ميان آنها و خديجه وجود دارد.
تو از خديجه امري را ذكر نمي كني، مگر اينكه او آنچنان بود كه مي گويي. جز اينكه به سوي پروردگارش شتافت. پس خداوند اين را براي او گوارا كند، و ميان ما و او را در بهشت خود گرد آورد.(1)
خديجه در جاهليت طاهره خوانده مي شد.(2)
خديجه براي اسلام وزير صداقت بود.(3)
خديجه زني دور انديش و شريف و خردمند بود، با آن كرامتي كه پروردگار آن را براي او خواسته بود.(4)
ص: 1
رسول الله صلي الله عليه و آله خديجه را دوست داشت، و به او احترام مي گذاشت، و در همه ي كارها با او مشورت مي كرد. او وزير صدق و راستي بود، و او نخستين كسي است كه به پيغمبر ايمان آورد، و پيغمبر تا زماني كه خديجه حيات داشت، هرگز همسر ديگري برنگزيد. همه ي فرزندان آن حضرت جز ابراهيم از خديجه اند.(1)
خديجه صاحب نسب والا، داراي برترين شرافت، صاحب بيشترين ثروت و حريص ترين بانوان قريش به حفظ امانت و التزام به معيارهاي اخلاقي، عفت و كرامت انساني بود و لذا بلندترين قله ي شرف را به خود اختصاص داده بود.
خديجه زني دور انديش و خردمند و شريف بود، با آن همه بزرگواري و كرامتي كه پروردگار براي او اراده كرده بود. پس خديجه به نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله كس فرستاد و ازدواج خود را بر او پيشنهاد نمود. او شريف ترين زنان قريش از لحاظ نسب بود، و از همه ي آنها ثروتمندتر و شريف تر بود. همه ي قوم او بر ازدواج با او حريص بودند، اگر بدين امر قدرت داشتند.(2)
ام المؤمنيني و سرور زنان جهانيان زمان خويش است و او ام القاسم، دختر خويلد بن اسد بن عبدالعزي بن قصي بن كلاب قريش اسدي، و مادر فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله است. وي نخستين بانويي است كه اسلام آورد، و پيش از هر كس پيغمبر را تصديق نمود و به
ص: 2
او پر دلي و شجاعت داد، واو را به نزد پسر عموي خويش ورقه برد.
مناقب خديجه فراوان است، و او از ميان زنان كسي است كه به مرحله ي كمال رسيده است. او خردمند و با جلال و متدين و پاكدامن و بزرگوار و از اهل بهشت بود. پيغمبر صلي الله عليه و آله او را ستايش مي كرد، و بر ديگر زنان مومنان برتري مي داد و او را بسيار بزرگ مي داشت، تا جايي كه عايشه مي گفت: به زني رشك نبردم آنچنان كه به خديجه حسد ورزيدم، زيرا كه پياكبر صلي الله عليه و آله او را بسيار ياد مي كرد.
دليل بر گرامي بودن خديجه نزد پيغمبر صلي الله عليه و آله آن است كه حضرت پيش از او با زني ازدواج ننمود. پيغمبر از او داراي فرزناني شد، و با وجود او همسر ديگري انتخاب نكرد، و كننيزي نگرفت، تا اينكه او عوت حق را لبيك گفت. پس پيامبر از فقدان او غمگين گشت، زيرا او بهترين خويشاوند بود. از مال خويش به پيامبر انفاق مي كرد، و پيغمبر صلي الله عليه و آله براي او تجارت مي نمود، و خداوند به او فرمان داد كه خديجه را به خانه اي زبرجدين در بهشت، كه در آن سر و صدايي، و رنج و اندوهي نباشد بشارت دهد.(1)
خديجه سرور بانوان بهشت، فرزانه ي قريش، از تيره ي اسد، جليل القدر، متدين، خويشتن دار، بزرگوار، از بانوان بهشتي و يكي از بانواني بود كه به قله ي كمال رسيده بودند.(2)
چون امر نبوت ظاهر شد، خديجه به اسلام گرويد. او
ص: 3
نخستين بانويي است كه به او ايمان آورد و پيغمبر هم با زن ديگر ازدواج ننمود، تا اينكه او از دنيا رفت. همه ي فرزندان آن حضرت جز ابراهيم از خديجه اند.(1)
خديجه دختر خويلد به او ايمان آورد، و آن چه را كه از خداوند به پيغمبر آمده بود تصديق كرد. پس پرورگار بدين امر بار اندوه را از پيغمبرش سبك كرد، و پيغمبر جواني ناخوشايند و تكذيبي از براي رسالتش كه او را غمگين كند نشيند، مگر اينكه خداوند آن را به وجود خديجه بر طرف ساخت، هنگامي كه پيامبر به نزد او برگشت.(2)
خديجه سلام الله عليها زني دورانديش و خردمند و شريف بود. او در آن روز از لحاظ نسب پاكترين قريش و شريف ترين و ثروتمندترين آن ها بود. همه ي قومش سخت بر ازدواج با او حريص بودند، ولي او خودداري ورزيد، و ازدواج خود را بر پيغمبر صلي الله عليه و آله پيشنهاد كرد، و گفت: اي پسر عمويم من به تو ميل و رغبت دارم، به خاطر خويشاوندي تو از من، و شرف تو در قومت و امانتت نزد آنها و خوش اخلاقيت و راستي گفتارت.(3)
خديجه از بهترين زنان پيغمبر و محبوبترين آنها بدو بود.و او در انتظار نبوت پيغمبر بود و اين امر را از پسر عمويش مي پرسيد، واز دلايلي كه آنها ار مي شناخت سئوال مي كرد، و اين را به او خبر مي داد و مي گفت: سوگند به پروردگار، او نبي منتظر است.
خديجه صديقه ي اين امت ، و از حيث ايمان به پروردگار، وتصديق كتاب او، و ياري رسول
ص: 4
خدا صلي الله عليه و آله نخستين كس است. او مدت بيست و پنج سال با پيغمبر بي آنكه زني ديگر در زندگي او شريك باشد زندگي كرد، و اگر در حيات باقي مي ماند، پيغمبر باز هم سريك ديگري براي او انتخاب نمي كرد. او در تمام طول زندگاني زناشويي شريك درد و رنج پيغمبر بود. زيرا كه با مال خود به او نيرو مي بخشيد، و با تمام گفتار و كردار از او دفاع مي نمود، و به او آنچه را كه از عذاب و درد كافران در راه رسالت واداي آن نصيبش مي كردند تسلي مي داد. او با علي عليه السلام در غار حرا بود، هنگامي كه اولين بار وحي نازل شد.(1)
خديجه از دردهاي مبارزه اي كه همنشين پيغمبر در آن وارد مي شد استقبال مي كرد، و در امواج اين مجاده و پيكار دوشادوش با او در كمال فعاليت و شكيبايي و قاطعيت و خداجويي غوطه ور مي گشت ، بي آنگه سست شود يا هراسي به دل راه دهد. بلكه از اين پل هاي غم و اندوه، و حوادث سنگين، با تبسمي از بزرگواري و عظمت عبور مي كرد، آن چنان كه نظير اين جز از سازندگان تاريخ سابقه نداشته است. او با سينه ي باز و گشاده و قامت شعله ور از ايمان، خود از طوفان حوادث استقبال مي كرد، بي آنكه احساسي از بازتابي ويرانگر، و يا اضطرابي چون صاعقه داشته باشد.(2)
به خديجه، دختر خويلد، بانوي جليل القدر عرب شرف نسب و كرامت گوهر، و سروري قبيله، و عزت عشيره، و فراواني مال ختم شده
ص: 5
است. به همين علت نياز تهيدست را برآورده مي كرد، و گرسنه را اطعام مي نمود، و برهنه را مي پوشانيد. پس خديجه در اخلاق ونسب و ثروتش ميان قوم خود و همگنانش يگانه و منحصر بود.(1)
هرگاه بخواهيم نمونه اي از يك همسر با اخلاص و پاكدامن و زني با وقار و خردمند نشان دهيم، بهتر از خديجه ام المومنين ( مادر مومنان) نمي توانيم پيدا كنيم. اين بانوي بسيار خردمند، جاهليت و اسلام را درك كرد، و در هر دو دوره، از منزلتي ممتاز بهره داشت، تا جايي كه طاهره ناميده مي شد. پس او ميان مال و جمال و كمال را در يك جا جمع كرد، و اين صفات سه گانه هرگاه در يكجا جمع شوند، كه معمولاً كم اجتماع مي كنند، به زن آثاري از عظمت و بلندي مقام مي دهند، و حال خديجه اين چنين بود.
و او گفته است: همچنين خديجه سلام الله عليها نخستين بانويي بود كه به اسلام گرويد، و از همان زمان با همسرش نماز مي گزارد، و با تشويق و شجاعت دادن او را ياري مي نمود، و از روح خود او استواري و نيرو مي بخشيد. پيغمبر صلي الله عليه و آله بيرون مي رفت، تا اسلام را به قوم بشارت دهد، ولي از آنها جز تكذيب و اهانت به دست نمي آورد. پس غمگين و نااميد به خانه بر مي گشت، و اين خديجه بود كه غم را از چهره ي او مي زدود، و نا اميديش را به اميد مبدل مي ساخت، و كار را بر او آسان مي كرد.(2)
خديجه به
ص: 6
سال 68 هجري از خانه ي مجد و سروري متولد شد، و بر اخلاق پسنديده پرورش يافت، و به دور انديشي و خرد، و پاكدامني متصف گرديد، تا اينكه قومش او را در جاهليت طاهره ناميدند.(1)
اطمينان خديجه به مردي كه او را دوست مي داشت،و تصديق او، و ايمان به او، تا واپسين دم، افزاينده ي جو اعتمادي است كه درنخستين مراحل عقيده وجود داشت، آن مراحلي كه امروز هر يك نفر از شش نفر ساكنان عالم مديون آن است.(2)
خديجه دوستي خود را به همسرش بخشيد، و حال آنكه احساس بخشش نمي كرد، بلكه احساس مي كرد محبت و دوستي از او مي گيرد، و همه ي سعادت را از او كسب ي كند. پروتش را به او بخشيد و حال آنكه احساس نداشت كه مي بخشد، بلكه اين احساس داشت، كه از او هدايت را كه بر همه ي گنجهاي روي زمين برتري دارد كسب مي نمايد. پيغمبر به نوبه ي خود به او دوستي و قدرشناسي داد، :ه همين امر او را به عاليترين درجه رسانيد، و او هخم احساس نمي كرد كه آن را به خديجه داده است، بلكه مي گفت: « ما قام الاسلام الا بسيف علي ثروه خديجه»؛ ( اسلام جز به شمشير علي، و ثروت خديجه بر پا نشد). پيغمبر عمر و بهترين دوره ي جواني خود را به او بخشيد ، و به جاي او همسر ديگري هم انتخاب نكرد، تا اينكه او روي در نقاب خاك كشيد، و پيغمبر باز هم اين احساس را نداشت، كه آن را به او بخشيده است، بلكه مي گفت:
ص: 7
نه، سوگند، پروردگار مرا بهتر از او عوض نداده است. او به من ايمان آورد، هنگامي كه مردم مرا تكذيب كردند، و با مال خويش مرا ياري نمود. هنگامي كه ديگران مرا محروم كرده اند.(1)
خديجه صاحب خانه ي اسلام بود. و آن گاه كه او ايمان آورد، خانه ي اسلام بر روي زمين جز خانه ي او نبود.(2)
حضرت خديجه سرور بانوان قريش بود، در جاهليت و اسلام به «طاهره» ملقّب بود.(3)
سر منشأ اهل البيت خديجه است نه جز او. زيرا حسنين از فاطمه اند و فاطمه دختر اوست. و علي هم در خانه ي خديجه بزرگ شد و سپس با دختر او ازدواج كرد.(4)
خديجه بر اين حريص بود كه رضايت پيامبر را به هر شكل ممكن جلب نمايد. و هرگز از او چيزي ديده نشد كه موجب خشم و غضب آن حضرت شود، چنانكه از ديگران ديده شد.(5)
خديجه در نخستين لحظات بعثت، رسالت آن حضرت را تصديق نمود، اعتقاد راسخ و ثبات قدم او نشانگر يقين كامل ، عقل وافر و عزم راسخ او بود.(6)
ص: 8