متن و ترجمه تفسیر فرات کوفی

مشخصات کتاب

سرشناسه : کوفی ، فرات بن ابراهیم ، -307؟ق .

عنوان قراردادی : تفسیر فرات الکوفی .فارسی

عنوان و نام پديدآور : متن و ترجمه تفسیر فرات کوفی/ تالیف ابی القاسم فرات بن ابراهیم بن فرات الکوفی؛ ترجمه معصومه آعبدالله، حکیمه حاجی علی اکبر؛ تحقیق محمد الکاظم.

مشخصات نشر : تهران: دلیل ما ‫، 1391.

مشخصات ظاهری : ‫727 ص.

شابک : ‫ 220000ریال ‫ ‫ :978-964-397-792-4

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : کتابنامه: ص. [725] - 727؛ همچنین به صورت زیرنویس.

موضوع : تفاسیر شیعه -- قرن 3ق.

شناسه افزوده : آعبدالله، معصومه، - ، مترجم

شناسه افزوده : حاجی علی اکبر، حکیمه، ‫1362 - ، مترجم

شناسه افزوده : کاظم ، محمد

رده بندی کنگره : ‫ BP93 ‫ /ک9ت7041 1391

رده بندی دیویی : ‫ 297/1726

شماره کتابشناسی ملی : 2697106

ص: 1

اشاره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

ص: 2

تقديم به ساحت مقدس کريمه اهل بيت، محدثه آل طة، فاطمه معصومه(علیهاالسلام)

السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.

السَّلامُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللَّهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ فِی الْجَنَّةِ وَ حَشَرَنَا فِی زُمْرَتِکُمْ وَ أَوْرَدَنَا حَوْضَ نَبِیِّکُمْ وَ سَقَانَا بِکَأْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ علی بن ابیطالب(علیه السلام) صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یُرِیَنَا فِیکُمُ السُّرُورَ وَ الْفَرَجَ وَ أَنْ یَجْمَعَنَا وَ إِیَّاکُمْ فِی زُمْرَةِ جَدِّکُمْ محمّد صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَنْ لا یَسْلُبَنَا مَعْرِفَتَکُمْ إِنَّهُ وَلِیٌّ قَدِیرٌ.

ص: 3

فهرست

تصویر

ص: 4

تصویر

ص: 5

تصویر

ص: 6

تصویر

ص: 7

تصویر

ص: 8

پیش گفتار

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ (1)»

فالقلم قلم من نور و کتاب من نور في لوح محفوظ يشهده المقربون و كفى بالله شهيدا(2).

و بحق القلم و ما جرى و اللّوح و ما احصى.(3)

سپاس و ستایش خدای را که اصل خیر و سرچشمه فیض است و جان و خرد را مالک و مراد.

و سلام و تحیت بیکران بر «محمّد» مصطفی(صلی الله علیه وآله ) با آن مصطفای دار وجود که از نام «حميد» حق ساطع، و در سرای ملکوت احمد(4)و به دار مُلک «محمّد»(صلی الله علیه وآله ) نام گرفت. و درود بی کران بر وصی او، «امیر عوالم»، آن موجود عرشی که در کوتاه مدتی بر فرش فرود آمد. تنها کعبه می توانست تجلی وجودش را پذیرا باشد و تنها محراب مسجد کوفه توان تحمل بار سنگین شهادتش را داشت. و سلام و صلوات بر

ص: 9


1- . القلم، 1
2- . نورالثقلین، ج 5، ص 1387
3- . اعمال شب عرفه، 515.
4- تفسیر قمی، ج 2، ص 346؛ ترجمه تفسير البرهان، ج 8 ص 822

خاندان معصومش، ائمه اطهار(علیهم السلام)، آنان که کاخ ملکوت را با نام خویش روشن ساختند. خداوند جان و خرد به وجودشان بنازد و ماسوا به هستی شان ببالند.

معاشر الناس! «النور من الله عزّوجلّ في مسلوكُ، ثمَّ في علئٍ ثمَّ في النسل منه الى القائم المهدی علیه السلام(1)

ای گروه مردم! نور خدا در من قرار گرفته است سپس در على(علیه السلام) و سپس در نسل او تا قائم مهدی (علیه السلام).

قرآن کتاب آسمانی و معجزه جاودان رسول اکرم (صلی الله علیه وآله )و هدیه ای از جانب خداوند است. بدون تردید همه افراد بشر به جز مخاطبان اصلی این کتاب یعنی پیامبر و ائمه معصومین (علیهم السلام)از فهم عظمت آن ناتوان اند. دستیابی به گوهر مکنون این کتاب جز از طریق اهل بیت(علیهم السلام) که عِدل و شریک قرآن اند، میسر نمی شود. خداوند تبارک و تعالی شأن تبیین و تفسیر قرآن را به حضرت رسول (صلی الله علیه وآله ) واگذار نموده است، آنجا که می فرماید:

«وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ»(2)

و این ذکر (قرآن) را به سوی تو نازل کردیم تا برای مردم بیان کنی. و ایشان در حدیث ثقلین، مردم را به پیروی از این دو سفارش کردند.

«کتاب الله و عترتی» عترت ایشان

ص: 10


1- فرمایش حضرت رسول(صلی الله علیه وآله)؛ در خطبه غدیر
2- النحل، 44

حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله ) درباره کتاب الله فرمود: ليس من القرآن آية إلا و لها ظهر و بطن(1).

در قرآن آیه ای نیست مگر این که ظاهری دارد و باطنی.

و امام محمّد باقر(علیه السلام) در توضیح این بیان فرمود:

ظَهرُهُ تَنزيلُهُ و بَطنُهُ تَأويلُهُ(2)

ظاهرش تنزیل آن است و باطنش تأویل آن.

همچنین فرمود: «جز اوصیای پیغمبر کسی را نرسد که ادّعا کند ظاهر و باطن تمام قرآن نزد اوست.(3)»

در همین رابطه امام جعفر صادق(علیه السلام)چنین می فرماید: «وظیفه مردم آن است که قرآن را آنگونه که نازل شده است قرائت کنند و هر گاه به تفسیر آن محتاج شدند منحصراً به ما و به سوی ما روانه شوند.(4)»

شیخ صدوق نیز در کتاب التوحيد روایتی از حضرت علی(علیه السلام) آورده اند که خطاب به فردی چنین فرمود:

بپرهیز از این که قرآن را تفسیر به رأی کنی! بلکه باید آن را از علما فراگیری؛ چرا که بسیاری از آیات هستند که شبیه کلام بشرند، در حالی که قرآن کلام خداست و تأويل آن مانند کلام بشر نیست؛ همان طور که هیچ یک از مخلوقات شبیه او نیست. عمل خداوند بزرگوار و متعال به هیچ یک از اعمال بشر شباهت ندارد و کلام خداوند نیز به کلام انسان ها

ص: 11


1- بحارالانوار، 155/32
2- بصائر الدرجات، 196
3- کافی، 332/1
4- وسائل الشیعه، 202/27

شباهتی ندارد. کلام خداوند متعال، صفت اوست و کلام بشر، اعمال آنهاست. پس کلام خداوند را به کلام بشر، تشبیه مکن که در این صورت هلاک و گمراه می شوی.(1)

از روایات فوق نیز در می یابیم که کسی جز اهل بیت(علیهم السلام) شأن مفسر بودن را برای قرآن ندارد و اگر کسانی می خواهند دست به توضیح و تشریح آیات قرآن بزنند، فقط و فقط باید از این باب وارد شوند. «انا مدينةُ العلم و علىٌ بابُها.» علم به تفسیر و تأويل تنها نزد وارثان بر حقّ قرآن است که همتایان قرآن اند. همان بزرگوارانی که چشمه نور تأويل اند- سلام خداوند بر همه ایشان باد.

با توجه به روایات مذکور اهمیت تفاسیر روایی شیعه همچون البرهان، نورالثقلین، تفسیر قمی و... روشن می شود. تفسیر فرات کوفی نیز یکی از تفاسیر روایی شیعه است که محدّث بزرگوار جناب فرات کوفی با این نگرش خاص اهل بیتی احادیث را جمع آوری نموده است. خداوند ایشان را قرین رحمت خویش فرماید. ما نیز با استمداد از سیره سخاوتمندانه صاحب لوای «سلوني قبل أن تفقدونی» توفیق کتابت یافتیم و با اعتماد به لطف ویژه علوی برآن شدیم تا منتخبی از آن را اعراب گذاری و ترجمه نموده؛ آیینه دار شعاعی از انوار مقدس امام المتقين، قائد العزّ المحجّلين، حبل الله المتین، صراط المستقیم، بناء عظیم حضرت علی بن ابی طالب(علیه السلام) در قرآن باشیم.

ص: 12


1- توحید، 264

«اللّهمّ و ذلّل قلوبنا لهم بالطاعة و المناصحه و المحبة و حسن الموازرة و التسليم»(1)

پروردگارا! دل های ما را مطیع و خاضع در اطاعت و قبول نصیحتشان و محبت و حسن خدمت و تسلیم اوامرشان بگردان.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَئِمَّةِ الْهَادِينَ، الْعُلَمَاءِ الصَّادِقِينَ، الْأَبْرَارِ الْمُتَّقِينَ، دَعَائِمِ دِينِكَ وَ أَرْكَانِ تَوْحِيدِكَ، وَ تَرَاجِمَةِ وَحْيِكَ، وَ حُجَجِكَ عَلَى خَلْقِكَ، وَ خُلَفَائِكَ فِي أَرْضِكَ، الَّذِينَ اخْتَرْتَهُمْ لِنَفْسِكَ...

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهل بَیتِهِ، صَلاةً زَاکِیَةً نَامِیَةً، کَثِیرَةً دَائِمَةً طَیِّبَةً، لا یُحِیطُ بِهَا إِلا أَنْتَ وَ لا یَسَعُهَا إِلا عِلْمُکَ وَ لا یُحْصِیهَا أَحَدٌ غَیْرُکَ

ص: 13


1- . وداع حضرت امیر علیه السلام، 716

مقدمه

ابوالقاسم فرات بن ابراهیم بن فرات کوفی، یکی از محدثان و رجال حدیث در نیمه دوم سده سوم هجری و دهه نخست قرن چهارم است.

به استناد گزینش نوع روایات - تطبيق برخی آیات قرآن با اهل بیت(علیهم السلام) - فرات را می توان از جمله عالمان بزرگی دانست که در مکتب اهل بیت(علیهم السلام) پرورش یافته است. او همچنین از نخستین مفسرانی است که با درک دقیق و عمیق از میزان اهمیت و حساسیت آموزه های خاندان اهل بیت(علیهم السلام) در عرصه قرآن و معارف قرآنی به تنظیم و نگارش تفسیری با رویکردی متفاوت از صحابیان و تابعان و در ساختاری روایی به نقل از پیامبران(صلی الله علیه و آله) و امامان اهل بیت(علیهم السلام) همت گماشته است. نکته دیگر این که فرات نخستین فردی است که از او مجموعه ای روایی - تطبیقی به اهل بیت ما در تفسير تأويل قرآن با این بافت و ترکیب خاص باقی مانده است.(1)

ص: 14


1- . بازشناسی میراث کهن شیعه، 72

در منابع تاریخی، رجالی و شرح حال نگاری متقدمان، کمترین اطلاعی از تاریخ ولادت و وفات، موقعیت و شرایط زندگی، افکار و اندیشه ها و آثار احتمالی دیگر وی (جز تفسیر فرات) در اختیار نیست. اینکه فرات در کدامین سرزمین ولادت و یا وفات یافته به روشنی پیدا نیست؛ تنها نکته ای که مسلم و قطعی است، لقب «كوفي» اوست.

به استناد قراینی (زمان مرگ برخی از مشایخ فرات)، دوران بالندگی و شکوفایی علمی فرات را دورۂ غیبت صغری ذکر کرده اند. وی با محدثان بزرگی از سرزمین قم چون علی بن ابراهیم و محمّد بن حسن فروخ صفار هم عصر بوده است.

عبیدالله بن عبدالله بن احمد معروف به حاکم حسکانی از علمای عامه قرن پنجم نیز در کتابش شواهد التنزيل حدود 70 روایت از کتاب فرات نقل کرده است.

از قرن یازدهم کتاب تفسیر فرات به دست بزرگانی چون ملا محسن فیض کاشانی، شیخ حرّ عاملی(1)،

قاضی سعید قمی، علامه مجلسی، شیخ محمّد قمی مشهدی و ابوالحسن عاملی اصفهانی رسیده است.

این عالمان فرات و تفسیر او را ستوده اند. شیخ حرّ عاملی در کتاب وسائل الشيعه 12 مورد، محدث نوری در مستدرک وسائل 37 مورد و شیخ محمّد مشهدی در تفسیر کنز الدقائق 12 مورد از فرات بن ابراهیم روایت آورده است. و نیز علامه مجلسی تقریبا تمام روایات کتاب فرات را یا به طور مستقیم و یا از طریق برخی کتابهای شیخ

ص: 15


1- . حر العاملی در وسائل الشيعه... از کتاب فرات به عنوان منبعی مورد اعتماد یاد کرده است.

صدوق در بحارالانوار روایت کرده است.

در قرون بعدی پس از علامه مجلسی، میرزای خوانساری تفسیر فرات را با تفاسیری چون تفسیر عیاشی، تفسیر قمی و.. همسان و همسنگ شمرده و آن را تفسیری «کبیر» خوانده است. مرحوم حاج شیخ عباس قمی در الفوائد الرضویه آورده است: «فرات کوفی محدث حمید و مفسر عمید صاحب تفسیر کبیر بر قرآن مجید.(1)»

مامقانی از عالمان سده چهاردهم بر محتوای روایات آمده در تفسیر فرات تكیه و تأکید کرده و آن را مهم ترین دلیل اعتبار کتاب و راوی آن شمرده است و ضمن تأکید بر اعتماد شیخ صدوق، شیخ حرّ عاملی و علامه مجلسی به فرات، سخن مجلسی را در این باره بازگو کرده و از این اعتمادها بالاترین درجه حسن را برای فرات نتیجه گرفته است.(2)

سید محسن امین، صاحب اعیان الشیعه او را از اصحاب امام رضا(علیه السلام) دانسته (3)

و در نگاه عده ای دیگر، وی از اصحاب امام جواد(علیه السلام) و امام رضا(علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام) شمرده شده(4)

و برخی دیگر وی را از

ص: 16


1- . الفوائد الرضویه، 349
2- . عبدالله المامقانی، تنقیح المقال، چاپ سنگی، ابواب فاء، ج 3، ص 3
3- . سید محسن امین، اعیان الشیعه، تحقیق حسن امین، بیروت، مطبعة الانصاف، 1378 ق.، 1958 م.، ج 42، ص 271-270.
4- . مسلم الداوری، اصول علم الرجال بين النظرية و التطبيق، تقریر محمد على على صالح المعلم، بی جا، نشر المؤلف، 1416 ق.، ص 289

رجال و اصحاب عصر امام جواد دانسته اند.(1)

تفسیر فرات کوفی از جمله قدیمی ترین تفاسیر مأثور بر جای مانده از قرن سوم و اوایل قرن چهارم است که در آن مفسر فقط به ذکر روایت یا روایاتی ذیل برخی آیات از بعضی سوره ها بسنده کرده و هیچگونه تفسیر و اظهار نظری درباره روایت یا آیه نداشته است. سلسله سند راویان توسط فرات کوفی ذکر شده که ما در این کتاب فقط راوی پیش از معصوم (علیه السلام) را عنوان کردیم. بیش از دویست نفر از راویان «ثقه» هستند.

بیشتر روایات این کتاب جنبه تأویلی دارند. در تأويل رجوع به غایت و حقیقت امر نهفته است؛ به عبارت دیگر، خداوند از بیان یک آیه به جز اراده ای که از تنزیل آن داشته، مقصود یا مقاصد و نیات دیگری هم داشته است که در بطن آن آیه نهفته است. (2)

حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) فرمود:

ليس من القرآن آيةٌ الّا و لها ظهرٌ و بطن.(3)

در قرآن آیه ای نیست مگر این که ظاهری دارد و باطنی.

امام محمّد باقر(علیه السلام) در توضیح این بیان فرمود:

ظَهره تنزيلُهُ و بَطنُهُ تأويلُه.(4)

ص: 17


1- . اردوبادی، ص 2: السيد الحسن الصدر، تأسيس الشيعة الكرام لعلوم الاسلام، بغداد، مركز النشر و الطباعة العراقية المحدودة، 1381 ق.، 1341 ش، ص 332.
2- . مانند داستان خضر(علیه السلام) و موسی(علیه السلام) که حضرت خضر(علیه السلام) از حقیقت اموری آگاه بود که حضرت موسی(علیه السلام) از آن با خبر نبودند.
3- . بحارالانوار، ج 32، ص 155.
4- . بصائر الدرجات، ص 196، ح 7.

ظاهرش تنزیل آن است و باطنش تأويل آن.

تأويل چشیدن نعمتی است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آن را چنین توصیف کرد:

ما أنعم الله عوج على عبير بعد الإيماني بالله، أفضل من العلم بكتاب الله و المعرفة بتأويله(1).

خداوند به هیچ بندهای پس از ایمان به خدا، نعمتی برتر از علم به قرآن و شناخت تأويل آن نبخشیده است.

خداوند سبحان و ذوات مقدسه محمّد و آل محمّد: را بسیار شاکر و سپاسگزاریم که ما را مورد لطف و مرحمت خویش قرار دادند تا گلچینی از فرات را تدوین نماییم. امیدواریم به قبول حسن از ما بپذیرند و به انتظار روزی هستیم که قائد و پیشوا و سرور ما، امام زمان حضرت مهدی(علیه السلام)، حجت برحق خداوند ظهور نمایند و معالم دین را آشکار سازند و قرآن را ایشان برای ما تفسير و تأويل فرمایند.

أیْنَ المُؤَمَّلُ لِاِحیاءِ الکِتابِ وَ حُدُودِهِ...

أَيْنَ مُحْيِی مَعَالِمِ الدِّينِ وَ أَهْلِهِ...

تفسیر فرات بیان تفسیر و تأويل قرآن از کلام معصوم است(2).

رود فراتی است که در کویر همیشه زمان جاری است. ماء معین و

ص: 18


1- . بحارالانوار، ج 89 ص 183، ح 18[1]
2- . در تدوین مطالب این کتاب از نسخه تفسیر فرات کوفی تحقیق محمّد الكاظم چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 1416 قمری استفاده شده است.

چشمه زلالی که روح تشنه دوستداران علی(علیه السلام) را سیراب می کند. قطره ای از دریای فضایل اوصیای پیامبر است. احیای این کتاب گام کوچکی در جهت تحقق ابلاغ مهم(1)

نبی اکرم در خطبه غدیر است. خطبه غدیری که شناسنامه شیعه و هویت اسلام است(2).

حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) در فرازی از آن فرمود:

مَعاشِرَ النّاسِ! انَّ فَضائِلَ عَلِی بْنِ أَبیطالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عِنْدَ اللّه ِ عَزَّ وَجَلَّ وَقَدْ أَنْزَلَها فِی الْقُرْآنِ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ أُحْصِیها فی مَقامٍ واحِدٍ، فَمَنْ أَنْبَأَکُمْ بِها وَعَرَفَها فَصَدِّقُوهُ.(3)

ای مردم! به راستی فضایل علی بن ابیطالب(علیه السلام) نزد خداوند عزوجّل است که در قرآن آن فضایل را نازل فرموده و بیشتر از آن است که همه را در یک مجلس بشمارم، پس هر کس درباره آن ها به شما خبر داد و آن ها را برای شما تعریف کرد، تصدیقش نمایید.

یا رسول الله! دعوت شما را به گوش جان شنیدیم - «سَمِعنَا وأَطَعنا...».

الحمد لله الّذي هَدانا لِهذا و ما كُنّا لِنَهتَدِيَ لَولا أن هَدَانَا الله ...

غدير 89

ص: 19


1- . اشاره به آیه 67 سوره مائده: «یا ایها الرّسول بلغ ما انزل اليك من ربّك...»
2- . برای آشنایی بیشتر با راویان حدیث غدیر و صحت اعتبار آن به کتاب خطبه غدیر جناب آقای دکتر توحیدی صفحات چهارده تا بیست و پنجم مقدمه رجوع کنید. (مقتبس از الغدير علامه امینی)
3- . خطبه غدیر، 80

فهذا تفسير آيات القرآن مرويٌّ عن الأئمَّة علیهم السلام

این تفسیر آیات قرآن کریم است که از [لسان مبارک] ائمه اطهار(علیهم السلام) روایت شده است.

١- عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: نَزَلَ اَلْقُرْآنُ أَرْبَاعاً رُبُعٌ فِينَا وَ رُبُعٌ فِي عَدُوِّنَا وَ رُبُعٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ وَ رُبُعٌ فَرَائِضُ وَ أَحْكَامٌ وَ لَنَا كَرَائِمُ اَلْقُرْآنِ . وَ قَالَ ابنُ عَبَّاسٍ: قال النَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: إنَّ الله تَعَالَى أنزَلَ فِي عَلِیٍّ کَرَائِمَ القُرآنِ.

اصبغ بن نباته گفت: حضرت علی(علیه السلام) فرمود: قرآن در چهار بخش نازل شده است؛ بخشی درباره ما، بخشی درباره دشمنان ما، بخشی درباره سنت ها و مثل ها و بخشی درباره واجبات و احکام که گرانبهاترین بخش آن در باره ماست. ابن عباس گفت: پیامبر(صلی الله علیه وآله ) فرمود: همانا خداوند متعال گرانبهاترین بخش قرآن را در باره على(علیه السلام) نازل فرمود.

2- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ : مَا نَزَلَتْ «يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا» إِلاَّ كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ رَأْسَهَا وَ أَمِيرَهَا وَ شَرِيفَهَا وَ لَقَدْ عَاتَبَ اَللَّهُ أَصْحَابَ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَمَا ذُكِرَ عَلِيٌّ إِلاَّ بِخَيْرٍ.

ابن عباس گفت: هرگاه آیه «ای کسانی که ایمان آورده اید» نازل شد،

ص: 1

حضرت علی(علیه السلام) سرآمد و امیر و ارجمند مخاطبان آن بود. خداوند متعال همه اصحاب پیامبر را سرزنش کرده امّا از حضرت على(علیه السلام) تنها به نیکی یاد کرده است.

3- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: مَا فِي اَلْقُرْآنِ آيَةُ «يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا» إِلاَّ وَ عَلِيٌّ أَمِيرُهَا وَ شَرِيفُهَا وَ مُقَدَّمُهَا وَ لَقَدْ عَاتَبَ اَللَّهُ أَصْحَابَ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَا ذَكَرَ عَلِيّاً إِلاَّ بِخَيْرٍ قَالَ قُلْتُ وَ أَيْنَ عَاتَبَهُمْ؟ قَالَ قَوْلُهُ«إِنَّ اَلَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ اِلْتَقَى اَلْجَمْعانِ»(1) لَمْ يَبْقَ مَعَهُ أَحَدٌ غَيْرُ عَلِيٍّ وَ جَبْرَئِيلَ .

ابن عباس گفت: هر جا در قرآن آیه «ای کسانی که ایمان آورده اید» هست، حضرت علی(علیه السلام) امیر و ارجمند و پیشرو مخاطبان آن است. خداوند اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله ) را سرزنش کرده اما از حضرت علی(علیه السلام) تنها به نیکی یاد کرده است. کسی پرسید: کجا آنان را سرزنش کرده است؟ گفت: آنجا که فرمود: «کسانی از شما که در روز برخورد دو گروه با یکدیگر در جنگ احد روی گردان شدند.» در آن روز هیچ کس جز حضرت علی(علیه السلام) و جبرئیل در کنار پیامبر(صلی الله علیه وآله ) نماند.

ص: 2


1- . آل عمران،155

وَ مِن سُوره فاتِحَة الكِتَابِ

اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ (فاتحة الكتاب، 7-6)

ما را به راه راست هدایت فرما؛ راه کسانی که به آن ها نعمت دادی، نه کسانی که مورد خشم قرار گرفته اند، و نه گمراهان.

4- محمّد بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه: ِ«اهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِيمَ» دِينَ اَللَّهِ اَلَّذِي نَزَّلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى محمّد - صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ «صِراطَ اَلَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ اَلْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ اَلضّالِّينَ» قَالَ شِيعَةُ عَلِيٍّ اَلَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ بِوَلاَيَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَمْ تَغْضَبْ عَلَيْهِمْ وَ لَمْ يَضِلُّوا .

امام سجاد(علیه السلام) از پدر بزرگوارش(علیه السلام) از جد بزرگوارش(علیه السلام) نقل فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) درباره کلام حق تعالی فرمود: «ما را به راه راست هدایت فرما» یعنی همان دین خداوند که جبرئیل بر محمّد(صلی الله علیه وآله ) نازل کرد. و درباره «راه کسانی که به آن ها نعمت دادی، نه کسانی که مورد خشم

ص: 3

قرار گرفته اند؛ و نه گمراهان» فرمود: شیعیان علی(علیه السلام) کسانی اند که با ولایت علی بن ابی طالب(علیه السلام) به آن ها نعمت دادی و بر آنان خشم نگرفتی و گمراه نشدند.

ص: 4

وَ مِنَ السُّورة الَّتِي تُذكَرُ فِيهَا البَقَرَةُ

«وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» (البقرة، 25)

[ای پیامبر] به آنان که ایمان آورده اند وکارهای نیک انجام داده اند، بشارت ده.

5- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: فِيمَا نَزَلَ مِنَ اَلْقُرْآنِ خَاصَّةً فِي رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِيٍّ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ عَلَيهِمُ السَّلاَمُ دُونَ اَلنَّاسِ مِنْ سُورَةِ اَلْبَقَرَةِ «وَ بَشِّرِ» اَلْآيَةَ نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ حَمْزَةَ وَ جَعْفَرٍ وَ عُبَيْدَةَ بْنِ اَلْحَارِثِ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ.

ابن عباس گفت: از جمله آیاتی که به طور خاص درباره رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) و حضرت علی(علیه السلام) و اهل بیت ایشان و نه سایر مردم نازل شده است آیه « وَبَشِّرِ » می باشد. این آیه درباره حضرت على(علیه السلام)، حمزه، جعفر و عبيدة بن حارث بن عبدالمطلب نازل شده است.

6- عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : فِي قَوْلِهِ «وَ بَشِّرِ اَلصّالِحاتِ» قَالَ: اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصَّالِحَاتِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ اَلْأَوْصِيَاءُ مِنْ بَعْدِهِ وَ شِيعَتُهُمْ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى فِيهِمْ «أَنَّ لَهُمْ جَنّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً »(1)

إِلَى آخِرِ

ص: 5


1- . بقره،25

اَلْآيَةِ.

جابر از امام محمّد باقر(علیه السلام) روایت کرده که ایشان درباره آیه« وَبَشِّرِ» فرمود: منظور از «کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند» حضرت علی(علیه السلام) و جانشینان پس از او و شیعیانش می باشند؛ که خداوند درباره ایشان فرموده: «برای آن ها باغهایی است که از زیر درختان آن نهرها جاری است. هر گاه از میوه ای روزی آنان شود، گویند: این همان است که پیش از این در دنیا به ما روزی داده شده بود. و همانند آن نیز برای آن ها آورده شود، و در آنجا همسران پاک و پاکیزه ای دارند و در آنجا جاودان اند.»

«يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ » (البقرة، 26)

بسیاری را با آن گمراه می گرداند و بسیاری را هدایت می کند، و حال آنکه جز بیرون روندگان از حدود الهی را با آن گمراه نمی کند.

7- عَن جَابِر عَنِ اَلْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : وَ أَمَّا قَوْلُهُ « يُضِلُّ بِهِ اَلْفاسِقِينَ» قَالَ فَهُوَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يُضِلُّ اَللَّهُ بِهِ مَنْ عَادَاهُ وَ يَهْدِي مَنْ وَالاَهُ قَالَ « وَ ما يُضِلُّ بِهِ » يَعْنِي عَلِيّاً «إِلاَّ اَلْفاسِقِينَ» يَعْنِي مَنْ خَرَجَ مِنْ وَلاَيَتِهِ فَهُوَ فَاسِقٌ.

جابر از امام محمّد باقر(علیه السلام) روایت کرده که ایشان درباره آیه« يُضِلُّ بِهِ» فرمود: منظور، حضرت علی(علیه السلام)

است که خداوند به وسیله او کسانی را که با او دشمنی می ورزند گمراه می کند و کسانی را که با او دوستی می ورزند، هدایت می کند. و نیز کلام حق تعالی «و حال آن که جز بیرون روندگان از حدود الهی را با آن گمراه نمی کند» حضرت علی(علیه السلام) را منظرو دارد؛ یعنی هر که از ولایت او خارج شود، او (از حدود الهی) بیرون رفته است.

ص: 6

«وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ» (البقرة، 30)

و [به یاد آور] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من در زمین جانشینی قرار خواهم داد.[فرشتگان] گفتند: آیا در آن کسی را قرار می دهی که فساد کند و خون ها بریزد؟

8- عَنْ صَالِحِ بْنِ مِيثَمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: بَيْنَا أَنَا فِي اَلسُّوقِ إِذَا أَتَانِيَ اَلْأَصْبَغُ بْنُ نُبَاتَةَ فَقَالَ لِي وَيْحَكَ يَا مِيثَمُ لَقَدْ سَمِعْتُ مِنْ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ آنِفاً حَدِيثاً صَعْباً شَدِيداً فَأَنْ يَكُونَ كَمَا ذَكَرَ قُلْتُ: وَ مَا هُوَ؟ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: إِنَّ حَدِيثَنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لاَ يَحْتَمِلُهُ إِلاَّ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ مُؤْمِنٌ قَدِ اِمْتَحَنَ اَللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ. قَالَ: فَقُمْتُ مِنْ فَوْرِي فَأَتَيْتُ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَقُلْتُ: يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ جُعِلْتُ فِدَاكَ حَدِيثٌ أَخْبَرَنِي بِهِ اَلْأَصْبَغُ عَنْكَ قَدْ ضِقْتُ بِهِ ذَرْعاً. قَالَ: فَمَا هُوَ؟ فَأَخْبَرْتُهُ بِهِ فَتَبَسَّمَ ثُمَّ قَالَ لِي: اِجْلِسْ يَا مِيثَمُ أَوَ كُلَّ عِلْمِ اَلْعُلَمَاءِ يُحْتَمَلُ؟ قَالَ اَللَّهُ لِمَلاَئِكَتِهِ: «إِنِّي جاعِلٌ اَلدِّماءَ» إِلَى آخِرِ اَلْآيَةِ فَهَلْ رَأَيْتَ اَلْمَلاَئِكَةَ اِحْتَمَلُوا اَلْعِلْمَ قَالَ قُلْتُ هَذِهِ وَ اَللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ تِلْكَ قَالَ وَ اَلْأُخْرَى مِنْ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَيْهِ اَلتَّوْرَاةَ فَظَنَّ أَنْ لاَ أَحَدَ فِي اَلْأَرْضِ أَعْلَمُ مِنْهُ فَأَخْبَرَهُ اَللَّهُ تَعَالَى أَنَّ فِي خَلْقِي مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْكَ وَ ذَاكَ إِذْ خَافَ عَلَى نَبِيِّهِ اَلْعُجْبَ قَالَ فَدَعَا رَبَّهُ أَنْ يُرْشِدَهُ إِلَى ذَلِكَ اَلْعَالِمِ قَالَ فَجَمَعَ اَللَّهُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَلْخَضِرِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَخَرَقَ اَلسَّفِينَةَ فَلَمْ يَحْتَمِلْ ذَلِكَ مُوسَى وَ قَتَلَ اَلْغُلاَمَ فَلَمْ يَحْتَمِلْهُ وَ أَقَامَ اَلْجِدَارَ فَلَمْ يَحْتَمِلْ ذَلِكَ. وَ أَمَّا اَلْمُؤْمِنُ فَإِنَّ نَبِيَّنَا فَنَبِيُّنَا محمّد صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَخَذَ بِيَدِي يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ، فَقَالَ: اَللَّهُمَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ فَهَلْ رَأَيْتَ اَلْمُؤْمِنُونَ اِحْتَمَلُوا ذَلِكَ إِلاَّ مَنْ عَصَمَهُمُ اَللَّهُ مِنْهُمْ أَلاَ فَأَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ خَصَّكُمْ بِمَا لَمْ يَخُصَّ بِهِ اَلْمَلاَئِكَةَ وَ

ص: 7

اَلنَّبِيِّينَ وَ اَلْمُؤْمِنِينَ بِمَا اِحْتَمَلْتُمْ مِنْ أَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ .

صالح پسر میثم به نقل از پدرش گفت: هنگامی که در بازار بودم، اصبغ بن نباته نزد من آمد و گفت: وای بر تو ای میثم! هم اکنون حدیثی دشوار و سخت از حضرت علی(علیه السلام) شنیدم که به راستی هم چنین است. گفتم: چه حدیثی؟ گفت: شنیدم که فرمود: «همانا حديث ما اهل بیت دشوار است و دشوار انگاشته می شود و جز فرشته ای مقرب یا پیامبری فرستاده شده یا مؤمنی که خداوند قلبش را از برای ایمان آزموده باشد، هیچ کس آن را بر نمی تابد.» من بی درنگ برخاستم و نزد امیر مؤمنان(علیه السلام) رفتم و عرض کردم: ای امیر مؤمنان! فدایت شوم! اصبغ حدیثی از شما برایم بازگفت که سینه ام از شنیدنش به تنگ آمد. فرمود: چه حدیثی ؟ چون ایشان را از آن سخن آگاه کردم، لبخندی زد و فرمود: بنشین ای میثم! آیا تمام دانش علما بر تابیده می شود؟ خداوند به فرشتگانش فرمود: «من در زمین جانشینی قرار خواهم داد. [فرشتگان] گفتند: آیا در آن کسی را قرار میدهی که فساد کند و خون ها بریزد؟» به نظر تو آیا فرشتگان این دانش را؟ عرض کردم: به خدا سوگند این سخن بزرگ تر از آن است. فرمود: نمونه دیگر موسی(علیه السلام) است که خداوند تورات را بر او نازل فرمود و او پنداشت که هیچ کس بر زمین از او داناتر نیست. از این رو خداوند او را خبر داد که در میان آفریدگان من کسی هست که از تو داناتر است؛ چراکه از این که پیامبرش به خودبینی درافتد، بیم داشت. آنگاه موسی از پروردگارش خواست که آن دانا را به او بنمایاند. و خداوند او را با خضر رویارو کرد و او آن کشتی را سوراخ کرد و موسی این کار را برنتابید و باز او آن پسر بچه را کشت و موسی برنتابید و باز او آن دیوار را برپا داشت و موسی برنتابید. و اما در باره مؤمنان؛ پیامبر ما حضرت

ص: 8

محمّد(صلی الله علیه وآله ) در روز غدیر خم دست مرا گرفت و فرمود: خداوندا! هر که من مولای اویم، علی مولای اوست. آیا به جز کسانی که خداوند آنان را در پناه خود داشت، مؤمنان این سخن را برتابیدند؟ بدانید و مژده دهید و نوید دهید؛ چراکه خداوند شمارا به امری اختصاص داد که هیچ کس از فرشتگان و پیامبران و مؤمنان را به آن اختصاص نداد: شما امر رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) را بر تابیدید.

«وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ» (البقرة، 31)

و به آدم همه نامها را آموخت. سپس آن ها را به فرشتگان عرضه داشت.

9- عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ يَزِيدَ: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كَانَ وَ لاَ شَيْءَ فَخَلَقَ خَمْسَةً مِنْ نُورِ جَلاَلِهِ وَ جَعَلَ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ اِسْماً مِنْ أَسْمَائِهِ اَلْمُنْزَلَةِ فَهُوَ اَلْحَمِيدُ وَ سَمَّى اَلنَّبِيَّ محمّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ اَلْأَعْلَى وَ سَمَّى أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيّاً وَ لَهُ اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَى فَاشْتَقَّ مِنْهَا حَسَناً وَ حُسَيْناً وَ هُوَ فَاطِرٌ فَاشْتَقَّ لِفَاطِمَةَ مِنْ أَسْمَائِهِ اِسْماً فَلَمَّا خَلَقَهُمْ جَعَلَهُمْ فِي اَلْمِيثَاقِ فَإِنَّهُمْ عَنْ يَمِينِ اَلْعَرْشِ وَ خَلَقَ اَلْمَلاَئِكَةَ مِنْ نُورٍ فَلَمَّا أَنْ نَظَرُوا إِلَيْهِمْ عَظَّمُوا أَمْرَهُمْ وَ شَأْنَهُمْ وَ لُقِّنُوا اَلتَّسْبِيحَ فَذَلِكَ قَوْلُهُ:« وَ إِنّا لَنَحْنُ اَلصَّافُّونَ`وَ إِنّا لَنَحْنُ اَلْمُسَبِّحُونَ»(1)

فَلَمَّا خَلَقَ اَللَّهُ تَعَالَى آدَمَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ نَظَرَ إِلَيْهِمْ عَنْ يَمِينِ اَلْعَرْشِ فَقَالَ يَا رَبِّ مَنْ هَؤُلاَءِ قَالَ يَا آدَمُ هَؤُلاَءِ صَفْوَتِي وَ خَاصَّتِي خَلَقْتُهُمْ مِنْ نُورٍ جَلاَلِي وَ شَقَقْتُ لَهُمْ اِسْماً مِنْ أَسْمَائِي قَالَ يَا رَبِّ فَبِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ عَلِّمْنِي أَسْمَاءَهُمْ قَالَ يَا آدَمُ فَهُمْ عِنْدَكَ أَمَانَةٌ سِرٌّ مِنْ سِرِّي لاَ يَطَّلِعُ عَلَيْهِ غَيْرُكَ إِلاَّ بِإِذْنِي قَالَ نَعَمْ يَا رَبِّ قَالَ يَا آدَمُ أَعْطِنِي عَلَى ذَلِكَ اَلْعَهْدَ فَأَخَذَ عَلَيْهِ اَلْعَهْدَ ثُمَّ عَلَّمَهُ أَسْمَاءَهُمْ «ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى اَلْمَلائِكَةِ» وَ لَمْ يَكُنْ عَلَّمَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ

ص: 9


1- . الصافات، 166-165 [1]

« فَقالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ. `قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ اَلْعَلِيمُ اَلْحَكِيمُ `قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ»(1)

عَلِمَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ أَنَّهُ مُسْتَوْدَعٌ وَ أَنَّهُ مُفَضَّلٌ بِالْعِلْمِ وَ أُمِرُوا بِالسُّجُودِ إِذْ كَانَتْ سَجْدَتُهُمْ لآِدَمَ تَفْضِيلاً لَهُ وَ عِبَادَةً لِلَّهِ إِذْ كَانَ ذَلِكَ بِحَقٍّ لَهُ وَ أَبَى إِبْلِيسُ اَلْفَاسِقُ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ فَقَالَ«ما مَنَعَكَ أَلاّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ»(2)

قَالَ«أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ»(3)

قَالَ فَقَدْ فَضَّلْتُهُ عَلَيْكَ حَيْثُ أَمَرْ [تُ] بِالْفَضْلِ لِلْخَمْسَةِ اَلَّذِينَ لَمْ أَجْعَلْ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَاناً وَ لاَ مِنْ شِيعَتِهِمْ

فَذَلِكَ اِسْتِثْنَاءُ اَللَّعِينِ«إِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ اَلْمُخْلَصِينَ»(4)

قَالَ« إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ»(5)

وَ هُمُ اَلشِّيعَةُ.

عبدالرحمن بن یزید از امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت کرده که ایشان فرمود: خداوند تبارک و تعالی بود و هیچ چیز نبود. آن گاه از نور جلال خویش پنج تن را آفرید و از نام های نازل شده خود بر هر یک از آنان نامی نهاد: او حمید است و پیامبر(صلی الله علیه وآله ) را محمّد نامید، او اعلى است و امیرمؤمنان را على(علیه السلام) نامید؛ او نام های حسنه دارد و نام های حسن و حسین(علیهماالسلام) را از آن برگرفت؛ او فاطر است و برای حضرت فاطمه(علیها السلام) نامی از نام های خود برگرفت. چون ایشان را بیافرید، ایشان را در پیمان نهاد و در آن هنگام ایشان سمت راست عرش بودند. سپس فرشتگان را از نوری بیافرید و وقتی فرشتگان دیده سوی ایشان گشودند، امر و شأن ایشان را بزرگ داشتند و تسبیح گفتن را آموختند و این همان کلام حق تعالی است: «و به راستی ما صف زدگانیم و به راستی ما تسبیح گویانیم.» چون

ص: 10


1- . البقرة، 33-32
2- . الاعراف، 12
3- . الاعراف، 12
4- . الحجر، 40
5- . الحجر، 42

خداوند متعال آدم(علیه السلام) را بیافرید، از سمت راست عرش به ایشان نگریست و گفت: پروردگارا! اینان کیستند؟ فرمود: ای آدم! اینان برگزیدگان من و گزیدگان من هستند که از نور جلال خویش آفريدمشان و نامی از نام های خویش برایشان برگرفتم. گفت: پروردگارا! تو را به حق خود برایشان نامشان را به من بیاموز. فرمود: ای آدم! پس این امانتی نزد تو باشد و سری از اسرارم باشد که جز تو هیچ کس نبایست از آن آگاه شود مگر آن که خود اجازه دهم. گفت: پذیرفتم ای پروردگار من! و خداوند فرمود: ای آدم! در این باره با من عهد ببند. این گونه خداوند از او عهد گرفت و سپس نام های ایشان را به او آموخت و آنگاه ایشان را بر فرشتگان عرضه داشت و حال آن که نام هایشان را به آنان نیاموخته بود. «پس فرمود: اگر راست می گویید مرا از نام های ایشان باخبر کنید. فرشتگان گفتند: منزهى تو! ما هیچ نمی دانیم مگر آنچه را که خود به ما آموخته ای. همانا تو دانای حکیمی. [خداوند] فرمود: ای آدم! آنان را از نام های ایشان آگاه کن.» این چنین فرشتگان دانستند که امانتی نزد او به ودیعه نهاده شده و او به سبب علمی از آنان برتری داده شده است. از این رو به آنان امر شد که سجده کنند تا با سجده به او برتری اش را بپذیرند و خدا را بپرستند؛ چرا که این حق او بود، اما ابلیس بدکار از امر پروردگارش سرپیچید. خداوند فرمود: «هنگامی که به تو امر کردم، چه چیز تو را بازداشت که سجده نکردی؟ (ابلیس) گفت: من از او بهترم.» خداوند فرمود: من او را بر تو برتری بخشیده ام؛ چرا که او برتری آن پنج تن را پذیرفت؛ همان پنج تنی که تو را بر آنان و شیعیانشان مسلط نگرداندم. و این همان استثنایی است که ابلیس ملعون گفت: «به جز آن بندگانت که از میان دیگر بندگان خالص شده اند.» و خداوند فرمود:

ص: 11

مسلماً تو بر بندگان من تسلّطی نداری.»

فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ (البقرة، 37)

سپس آدم کلماتی را از پروردگارش فرا گرفت، و خداوند توبه اش را پذیرفت.

10- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَمَّا نَزَلَتِ اَلْخَطِيئَةُ بِآدَمَ وَ أُخْرِجَ مِنَ اَلْجَنَّةِ أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ يَا آدَمُ اُدْعُ رَبَّكَ قَالَ: حَبِيبِي جَبْرَئِيلُ مَا أَدْعُو قَالَ قُلْ رَبِّ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ اَلْخَمْسَةِ اَلَّذِينَ تُخْرِجُهُمْ مِنْ صُلْبِي آخِرَ اَلزَّمَانِ إِلاَّ تُبْتَ عَلَيَّ وَ رَحِمْتَنِي فَقَالَ لَهُ آدَمُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَا جَبْرَئِيلُ سَمِّهِمْ لِي قَالَ قُلْ رَبِّ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ محمّد نَبِيِّكَ وَ بِحَقِّ عَلِيٍّ وَصِيِّ نَبِيِّكَ وَ بِحَقِّ فَاطِمَةَ بِنْتِ نَبِيِّكَ وَ بِحَقِّ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ سِبْطَيْ نَبِيِّكَ إِلاَّ تُبْتَ عَلَيَّ وَ رَحِمْتَنِي. فَدَعَا بِهِنَّ آدَمُ فَتَابَ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: «فَتَلَقّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ» وَ مَا مِنْ عَبْدٍ مَكْرُوبٍ يُخْلِصُ اَلنِّيَّةَ وَ يَدْعُو بِهِنَّ إِلاَّ اِسْتَجَابَ اَللَّهُ لَهُ.

ابن عباس گفت: پیامبر(صلی الله علیه وآله ) فرمود: زمانی که آدم خطا کرد و از بهشت بیرون شد، جبرئیل نزد او آمد و گفت: ای آدم! پروردگارت را بخوان. گفت: ای دوست من جبرئیل! چگونه او را بخوانم؟ گفت: بگو خدایا! به حق آن پنج تنی که از پشت من در آخرالزمان خارج می کنی، از تو می خواهم که توبه مرا بپذیری و به من رحم کنی. آدم گفت: ای جبرئیل! آن ها را برای من نام ببر. جبرئیل گفت: بگو پروردگارا! به حق پیامبرت محمّد(صلی الله علیه وآله ) و به حق وصیّ او على(علیه السلام) و به حق دختر پیامبرت فاطمه(علیها السلام) و به حق حسن و حسین(علیهماالسلام) دو نوه پیامبرت از تو تقاضا دارم که توبه ام را بپذیری و به من رحم کنی. این چنین آدم به این نام ها خدا را خواند و خداوند توبه او را پذیرفت و

ص: 12

این همان سخن خداوند متعال است: «سپس آدم کلماتی را از پروردگارش فرا گرفت و خداوند توبه اش را پذیرفت.» پس هر بنده گرفتاری خداوند را با نیت خالص به این نام ها بخواند، خداوند دعایش را مستجاب می فرماید.

«فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى» (البقرة، 38)

پس اگر هدایتی از من به سوی شما بیاید.

11- عن أبي جعفر الباقر(علیه السلام): وقوله: «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى» قال: فَهُوَ علیُّ بنُ اََبِي طالبٍ(علیه السلام)

جابر گفت: از امام محمّد باقر(علیه السلام) شنیدم که فرمود: منظور از هدایت در این آیه، علی بن ابی طالب(علیه السلام) است.

«وَأَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ» (البقرة، 420)

و به عهد و پیمان من وفا کنید، تا [من نیز] به عهد و پیمان شما وفا کنم.

12- عَنْ سَمَاعَةَ بنِ مِهرَانَ: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قال: قَوْلُ اللهِ تَعَالَى: «وَ أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ» قَالَ: أَوْفُوا بِوَلاَيَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَرْضٌ مِنَ اَللَّهِ عَلَى مَا فَرَضَ اَللَّهُ أُوفِ لَكُمْ بِالْجَنَّةِ .

سماعة بن مهران گفت: امام جعفر صادق(علیه السلام) در باره این آیه فرمود: منظور این است که بر پیمان ولایت علی بن ابیطالب(علیه السلام) که از واجبات الهی است، وفا کنید تا من نیز به عهد خویش با شما که همانا بهشت است، وفا کنم.

«وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ» (البقرة، 43)

ص: 13

و با رکوع کنندگان رکوع کنید.

13- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ : وَ قَوْلُهُ « وَ اِرْكَعُوا» آن ها نَزَلَتْ فِي رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ خَاصَّةً وَ هُمَا أَوَّلُ مَنْ صَلَّى وَ رَكَعَ.

ابن عباس گفت: آیه « وَ اِرْكَعُوا» درباره پیامبر(صلی الله علیه وآله ) و حضرت علي(علیه السلام) نازل شد و آن دو، نخستین کسانی بودند که نماز گزاردند و رکوع به جای آوردند.

«وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ» (البقرة، 45)

و به وسيله صبر (روزه) و نماز یاری بجویید، و به راستی که آن (نماز) دشوار است مگر بر فروتنان.

14- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: «وَ اِسْتَعِينُوا» اَلْخَاشِعُ اَلذَّلِيلُ فِي صَلاَتِهِ اَلْمُقْبِلُ عَلَيْهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ .

ابن عباس درباره آیه « وَ اسْتَعِينُوا» گفت: منظور از خاشع و فروتن در نماز و کسی که روی به نماز می آورد، رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) و على(علیه السلام) است.

«وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (البقرة،82)

و کسانی که ایمان آورده اند و کارهای نیک انجام داده اند، ایشان اهل بهشت اند و در آن جاودان اند.

15- قَوْلُهُ: «وَالَّذِينَ آمَنُوا»، نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ خَاصَّةً وَ هُوَ أَوَّلُ مُؤْمِنٍ وَ أَوَّلُ مُصَلٍّ مَعَ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ.

ص: 14

ابن عباس درباره این آیه گفت: این آیه مخصوص حضرت على(علیه السلام) نازل شد و او نخستین کسی بود که ایمان آورد و با پیامبر(صلی الله علیه وآله ) نماز گزارد.

«بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَی غَضَبٍ» (البقرة، 90)

خود را به بد چیزی فروختند [و آن این] که به آن چه خدا نازل کرده بود از روی حسد کافر شدند، که [چرا] خدا از فضلش به هر یک از بندگانش که خواهد نازل می کند. پس [از سوی خداوند] مستحق خشمی بر خشم دیگر شدند.

16- عن جابر عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ اَلْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَالَ: نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِهَذِهِ اَلْآيَةِ وَ قَوْلُهُ: «بِئْسَمَا اِشْتَرَوْا... بَغْياً» فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَالَ اَللَّهُ فِي عَلِيٍّ «أَنْ يُنَزِّلَ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ» يَعْنِي عَلِيّاً. قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: «فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى غَضَبٍ» يَعْنِي بَنِي أُمَيَّةَ «وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ مُهِينٌ» فِي حَقِّهِمْ.

جابر گفت: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: جبرئیل(علیه السلام) این آیه را در باره حضرت علی(علیه السلام) نازل کرد. خداوند درباره او فرمود: «خداوند از فضلش به هر یک از بندگانش که خواهد نازل می کند.» یعنی حضرت علی(علیه السلام). خداوند متعال فرمود: «مستحق خشمی بر خشم دیگر شدند.» یعنی بنی امیّه و «برای کافرین عذابی خوارکننده است» در حق بنی امیه است.

«مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ» (البقرة، 98)

بگو: هر کس دشمن خدا و فرشتگان و پیامبرانش و جبرئیل و میکائیل باشد،

ص: 15

[کافر است و باید بداند که] خداوند به یقین دشمن کافران است.

17- عَنْ أَبِي كَهْمَسٍ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: يَنْجُو فِيَّ ثَلاَثَةٌ وَ يَهْلِكُ فِيَّ ثَلاَثَةٌ يَهْلِكُ اَللاَّعِنُ وَ اَلْمُسْتَمِعُ وَ اَلْمُقِرُّ وَ اَلْمَلِكُ اَلْمُتْرَفُ اَلَّذِي يُبْرَأُ عِنْدَهُ مِنْ دِينِي وَ يُغْضَبُ عِنْدَهُ مِنْ حَسَبِي وَ يُتَقَرَّبُ إِلَيْهِ بِلَعْنِي إِنَّمَا حَسَبِي حَسَبُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ دِينِي دِينُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ يَنْجُو فِيَّ ثَلاَثَةٌ اَلْمُحِبُّ اَلْمُوَالِي وَ اَلْمُعَادِي مَنْ عَادَانِي وَ اَلْمُحِبُّ مَنْ أَحَبَّنِي فَإِذَا أَحَبَّنِي عَبْدٌ أَحَبَّ مُحِبِّي وَ شَايَعَ فِيَّ فَلْيَمْتَحِنِ اَلرَّجُلُ مِنْكُمْ قَلْبَهُ فَإِنَّ اَللَّهَ لَمْ يَجْعَلْ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ فَيُحِبَّ بِهَذَا وَ يُبْغِضَ بِهَذَا إِنَّهُ مَنْ أَشْرَبَ قَلْبَهُ حُبَّ غَيْرِنَا قَاتَلَنَا أَوْ أَلَّبَ عَلَيْنَا فَلْيَعْلَمْ أَنَّ اَللَّهَ عَدُوُّهُ وَ جِبْرِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ اَللَّهُ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ.

ابن كهمس می گوید: حضرت علی(علیه السلام) فرمود: سه گروه از مردم در ارتباط با من نجات می یابند و سه گروه به هلاکت می رسند. و اما هلاک شوندگان: لعنت کننده بر من؛ کسی که لعنت بر من را می شنود و آن را می پذیرد؛ پادشاه ستمگری که نزد او از دین من برائت می جویند و نسبت به نسب من خشمگین می شوند و با لعنت بر من به او تقرّب می جویند، و حال آن که نسب من نسب رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) و دین من دین رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) است. و اما نجات یافتگان: کسی که مرا دوست می دارد و پیرو من است؛ دشمن کسی که با من دشمنی می کند؛ دوستدار کسی که مرا دوست می دارد. پس اگر بنده ای مرا دوست بدارد، دوستان مرا نیز دوست می دارد و از من پیروی می کند. هر یک از شما باید دل خود را بیازماید؛ زیرا خداوند در سینه هیچ کس دو دل قرار نداده تا با یکی دوست بدارد و با دیگری

ص: 16

دشمنی ورزد. کسی که قلبش را از محبت غير ما سیراب کرده، به جنگ با ما برخاسته و یا با دشمن ما متحد شده است. پس باید بداند که خداوند و جبرئیل و میکائیل دشمن او هستند و خداوند دشمنی کافران است.

«صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً» (البقرة، 138)

رنگ خدا را بپذیرید و چه کسی از نظر رنگ از خدا بهتر است؟

18- محمّد بْنُ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «صِبْغَةَ اَللّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اَللّهِ صِبْغَةً» قَالَ صِبْغَةُ اَلْمُؤْمِنِينَ بِالْوَلاَيَةِ فِي اَلْمِيثَاقِ.

محمّد بن علی از امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت کرده است که ایشان درباره این کلام حق تعالی فرمود: منظور، رنگی است که مؤمنان در روز میثاق از ولایت پذیرفتند.

«وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا» (البقرة، 143)

و این گونه شما را امتی میانه رو قرار دادیم، تا بر مردم گواه باشید و پیامبر [نیز] بر شما گواه باشد.

19 - قَوْلُهُ تَعَالَى: «وَ كَذلِكَ» قَالَ: نَحْنُ أمة اَلْأُمَّةُ اَلْوَسَطُ وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ فِي أَرْضِهِ.

محمّدبن علی گفت: امام جعفر صادق(علیه السلام) درباره این آیه فرمود: ما همان امت میانه رو هستیم و ما گواهان خداوند بر آفریدگانش و حجت او در زمینش هستیم.

20- عَنْ مَيْمُونٍ اَلْبَانِ مَوْلَى بَنِي هِشَامٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : فِي قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى «وَ كَذلِكَ» قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ: مِنَّا شَهِيدٌ عَلَى كُلِّ زَمَانٍ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ فِي زَمَانِهِ وَ اَلْحَسَنُ فِي زَمَانِهِ وَ

ص: 17

اَلْحُسَيْنُ فِي زَمَانِهِ وَ كُلُّ مَنْ يَدْعُو مِنَّا إِلَى أَمْرِ اَللَّهِ تَعَالَى.

از میمون البان بنده بنی هاشم روایت شده، امام محمّد باقر(علیه السلام) درباره این آیه فرمود: از ما اهل بیت(علیهم السلام

در هر زمان شاهد و گواهی هست؛ علی بن ابیطالب(علیه السلام) گواه زمان خود امام حسن(علیه السلام)ا گواه زمان خود؛ و امام حسین(علیه السلام) گواه زمان خویش بودند. همچنان است هر که از ما اهل بیت به سوی امر خداوند متعال دعوت کند.

«يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» (البقرة، 185)

خداوند برای شما آسانی می خواهد و سختی نمی خواهد.

21- عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرٍ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: « يُرِيدُ اَللّهُ...اَلْعُسْرَ» اَلْآيَةَ قَالَ فَذَلِكَ اَلْيُسْرُ أَمِيرُاَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ .

يونس بن يعقوب گفت: امام جعفر صادق(علیه السلام) در باره این آیه فرمود: منظور از «آسانی» امیر مؤمنان حضرت علی(علیه السلام) است.

«وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَی وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا» (البقرة، 189)

و نیکی آن نیست که از پشت خانه ها وارد آن ها شوید، بلکه نیکی آن است که کسی پرهیزکار باشد و از درِ خانه ها وارد آن ها شوید، و از خدا پروا کنید؛ باشد که رستگار گردید.

22- عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي اَلْعَلاَءِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى:«لَيْسَ اَلْبِرَّ أَنْ

ص: 18

تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ»(1)

وَ قَوْلُهُ «وَ لَيْسَ اَلْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا اَلْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ اَلْبِرَّ مَنِ اِتَّقى وَ أْتُوا اَلْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» قَالَ مُطِرُوا بِالْمَدِينَةِ فَلَمَّا تَقَشَّعَتِ اَلسَّمَاءُ وَ خَرَجَتِ اَلشَّمْسُ خَرَجَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي أُنَاسٍ مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ فَجَلَسَ وَ جَلَسُوا حَوْلَهُ إِذْ أَقْبَلَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِمَنْ حَوْلَهُ هَذَا عَلِيٌّ قَدْ أَتَاكُمْ نَقِيَّ اَلْقَلْبِ نَقِيَّ اَلْكَفَّيْنِ هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ كَمَالاً وَ يَقُولُ صَوَاباً تَزُولُ اَلْجِبَالُ وَ لاَ يَزُولُ عَنْ دِينِهِ قَالَ فَلَمَّا دَنَا مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَجْلَسَهُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ أَنَا مَدِينَةُ اَلْحِكْمَةِ [اَلْعِلْمِ] وَ أَنْتَ بَابُهَا فَمَنْ أَتَى اَلْمَدِينَةَ مِنَ اَلْبَابِ وَصَلَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ بَابِيَ اَلَّذِي أُؤْتَى مِنْهُ وَ أَنَا بَابُ اَللَّهِ فَمَنْ أَتَانِي مِنْ سِوَاكَ لَمْ يَصِلْ وَ مَنْ أَتَى سِوَايَ لَمْ يَصِلْ فَقَالَ اَلْقَوْمُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ مَا يَعْنِي بِهَذَا اِسْأَلُوا بِهِ عَلَيْنَا قُرْآناً قَالَ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ بِهِ قُرْآناً « لَيْسَ اَلْبِرُّ» إِلَى آخِرِ اَلْآيَةِ .

حسین بن ابی علاء از امام جعفر صادق(علیه السلام) ان روایت کرده است که ایشان درباره این آیه و نیز کلام خداوند متعال «نیکی آن نیست که رو سوی مشرق و مغرب بگردانید» فرمود: در مدینه بارانی بارید. چون آسمان صاف و خورشید پدیدار شد، رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) در میان جمعی از مهاجران و انصار بیرون آمد و ایشان نشست و آن جمع کنار ایشان حلقه زدند. در آن دم حضرت على(علیه السلام) از راه رسید و رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) رو به اطرافیان خود فرمود: این مرد على(علیه السلام) است که با دلی پاک و دستانی پاک نزدتان آمده است، علی بن ابی طالب(علیه السلام) که صاحب کمال و گفتاری نیک است و اگر کوهها از جا کنده شوند، او از دینش بیرون نمی شود. چون حضرت علی(علیه السلام) به رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) نزدیک شد، ایشان وی را رو به روی خود نشانید و فرمود: ای علی! من شهر حکمت هستم و تو درِ آن هستی، پس هر که از

ص: 19


1- . البقرة، 177

در به شهر آید، به آن می رسد. ای علی! تو در من هستی که از آن وارد می شوند و من در خداوند هستم، پس هر که جز از راه تو سوی من آید نخواهد رسید و هر که سوی کسی جز من آید، نخواهد رسید. در آن دم آن جماعت به یکدیگر گفتند: منظور چیست؟ از ایشان آیه ای در این باره بخواهید. آنگاه خداوند در این باره آیه ای نازل فرمود: «و نیکی آن نیست که از پشت خانه ها وارد آن ها شوید، بلکه نیکی آن است که کسی پرهیزکار باشد و از در خانه ها وارد آن ها شوید و از خدا پروا کنید؛ باشد که رستگار گردید.»

«ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ» (البقرة، 199)

پس از آنجا که مردم باز می گردند، شما هم باز گردید.

23- عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَامَ رَجُلٌ إِلَى عَلِيٍّ فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنَا عَنِ اَلنَّاسِ وَ أَشْبَاهِ اَلنَّاسِ وَ اَلنَّسْنَاسِ قَالَ فَقَالَ عَلِيٌّ أَجِبْهُ يَا حَسَنُ قَالَ فَقَالَ لَهُ اَلْحَسَنُ سَأَلْتَ عَنِ اَلنَّاسِ فَرَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلنَّاسُ لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ «ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ» وَ نَحْنُ مِنْهُ وَ سَأَلْتَ عَنْ أَشْبَاهِ اَلنَّاسِ فَهُمْ شِيعَتُنَا وَ هُمْ مِنَّا وَ هُمْ أَشْبَاهُنَا وَ سَأَلْتَ عَنِ اَلنَّسْنَاسِ فَهُمْ هَذَا اَلسَّوَادُ اَلْأَعْظَمُ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى فِي كِتَابِهِ«إِنْ هُمْ إِلاّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً».(1)

حسین بن علوان گفت: امام جعفر صادق(علیه السلام) از پدر بزرگوارشان از امام سجاد(علیه السلام) نقل فرمود: مردی سوی حضرت علی(علیه السلام) برخاست و عرض کرد: ای امیر مؤمنان! ما را از مردم و همانندانِ مردم و نسناس آگاه سازید. حضرت علی(علیه السلام) فرمود: ای حسن! پاسخش را بده. امام حسن(علیه السلام) فرمود:

ص: 20


1- .الفرقان،44

از مردم پرسیدی؛ منظور از مردم، رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) است؛ چرا که خداوند متعال می فرماید: «پس از آنجا که مردم باز می گردند، شما هم بازگردید.»

«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» (البقرة، 207)

و از مردم کسی است که جانش را برای خشنودی خدا می فروشد و خداوند به بندگان [خاص خود] مهربان است.

24- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: «وَ مِنَ اَلنّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اَللّهِ» قَالَ: نَزَلَ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حِينَ بَاتَ عَلَى فِرَاشِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَيْثُ طَلَبَهُ اَلْمُشْرِكُونَ .

ابن عباس درباره این آیه گفت: چون مشرکان قصد جان رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) را کردند و حضرت على شب را در بستر ایشان گذراند، این آیه درباره وی نازل شد.

« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً» (البقرة، 208)

ای کسانی که ایمان آورده اید! همگی به صلح و سازش درآیید.

25- عَنْ شَرِيكٍ : فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا اُدْخُلُوا فِي اَلسِّلْمِ كَافَّةً» قَالَ فِي وَلاَيَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ .

شریک درباره این آیه گفت: منظور از «صلح و سازش» ولایت حضرت على (علیه السلام) است.

26- عَنْ أَبِي بَكْرٍ اَلْكَلْبِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ محمّد عَلَيْهِ السَّلاَمُ : فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «اُدْخُلُوا فِي اَلسِّلْمِ كَافَّةً» قَالَ فِي وَلاَيَتِنَا.

ص: 21

ابی بکر کلبی گفت: امام جعفر صادق(علیه السلام) درباره این آیه فرمود: منظور، در آمدن به ولایت ما اهل بیت است.

«هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ» (البقرة، 210)

آیا جز این انتظار دارند که خدا و فرشتگان در سایبان هایی از ابر به سوی آن ها بیایند؟

27- عَن عَبدِ اَلْوَاحِدِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ : قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: أَنَا أُؤَدِّي مِنَ اَلنَّبِيِّينَ إِلَى اَلْوَصِيِّينَ وَ مِنَ اَلْوَصِيِّينَ إِلَى اَلنَّبِيِّينَ وَ مَا بَعَثَ اَللَّهُ نَبِيّاً إِلاَّ وَ أَنَا أَقْضِي دَيْنَهُ وَ أُنْجِزُ عِدَاتِهِ وَ لَقَدِ اِصْطَفَانِي رَبِّي بِالْعِلْمِ وَ اَلظَّفَرِ وَ لَقَدْ وَفَدْتُ إِلَى رَبِّي اِثْنَتَيْ عَشْرَةَ وِفَادَةً فَعَرَّفَنِي نَفْسَهُ وَ أَعْطَانِي مَفَاتِيحَ اَلْغَيْبِ. ثُمَّ قَالَ: يَا قَنْبَرُ مَنْ عَلَى اَلْبَابِ بِالْبَابِ قَالَ: مِيثَمٌ اَلتَّمَّارُ مَا تَقُولُ إِنْ أُحَدِّثْكَ فَإِنْ أَخَذْتَهُ كُنْتَ مُؤْمِناً وَ إِنْ تَرَكْتَهُ كُنْتَ كَافِراً ثُمَّ قَالَ: أَنَا اَلْفَارُوقُ اَلَّذِي أَفْرُقُ بَيْنَ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَاطِلِ أَنَا أُدْخِلُ أَوْلِيَائِيَ اَلْجَنَّةَ وَ أَعْدَائِيَ اَلنَّارَ أَنَا! قَالَ اَللَّهُ «هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ اَللّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ اَلْغَمامِ وَ اَلْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ اَلْأَمْرُ وَ إِلَى اَللّهِ تُرْجَعُ اَلْأُمُورُ» .

عبدالواحدبن علی گفت: امیر مؤمنان حضرت على(علیه السلام) فرمود: من از پیامبران به اوصیا و از اوصیا به پیامبران می رسم. خداوند هیچ پیامبری را برنینگیخته جز آن که من دین او را می پردازم و وعده هایش را عملی می سازم. پروردگارم مرا در علم و پیروزی برگزیده است. من دوازده مرتبه بر درگاه پروردگارم وارد شدم و او خود را به من شناسانید و کلیدهای غیب را به من عطا فرمود. ناگاه حضرت ابر فرمود: ای قنبر! چه کسی بر در است؟ عرض کرد: میثم تمار. فرمود: چه میگویی اگر تو را

ص: 22

حدیثی گویم که اگر به آن عمل کنی، مؤمن باشی و اگر آن را واگذاری، کافر باشی؟ سپس فرمود: من آن جداکننده ام که میان حق و باطل را جدا می کنم و دوستانم را به بهشت و دشمنانم را به دوزخ وارد می کنم؛ من! خداوند متعال فرمود: «آیا جز این انتظار دارند که خدا و فرشتگان، در سایبان هایی از ابر به سوی آن ها بیایند؟ و حال آن که همه کارها انجام شده و همه چیزها سوی خدا بازگردانده می شود.»

« بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ » (البقرة، 248)

بازمانده ای است از آن چه خاندان موسى وهارون بر جای نهاده اند.

28- عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ: خَرَجَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ نَحْنُ قُعُودٌ فِي اَلْمَسْجِدِ بَعْدَ رُجُوعِهِ مِنْ صِفِّينَ وَ قَبْلَ يَوْمِ اَلنَّهْرَوَانِ فَقَعَدَ عَلِيٌّ وَ اِحْتَوَشْنَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنَا عَنْ أَصْحَابِكَ فَقَالَ سَلْ فَذَكَرَ قِصَّةً طَوِيلَةً وَ قَالَ إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ فِي كَلاَمٍ لَهُ طَوِيلٍ إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَنِي بِحُبِّ أَرْبَعَةِ رِجَالٍ مِنْ أَصْحَابِي وَ أَمَرَنِي أَنْ أُحِبَّهُمْ وَ اَلْجَنَّةُ تَشْتَاقُ إِلَيْهِمْ فَقِيلَ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ سَكَتَ فَقَالُوا مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ عَلِيٌّ ثُمَّ سَكَتَ فَقَالُوا مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ عَلِيٌّ وَ ثَلاَثَةٌ مَعَهُ وَ هُوَ إِمَامُهُمْ وَ قَائِدُهُمْ وَ دَلِيلُهُمْ وَ هَادِيهِمْ لاَ يَنْثَنُونَ لاَ يَثْنُونَ وَ لاَ يَضِلُّونَ وَ لاَ يَرْجِعُونَ وَ لاَ يَطُولُ عَلَيْهِمُ اَلْأَمَدُ فَتَقْسُوَ قُلُوبُهُمْ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ اَلْمِقْدَادُ فَذَكَرَ قِصَّةً طَوِيلَةً ثُمَّ قَالَ اُدْعُوا لِي عَلِيّاً فَأَكْبَبْتُ عَلَيْهِ فَأَسَرَّ إِلَي أَلْفَ بَابٍ يَفْتَحُ كُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ ثُمَّ أَقْبَلَ إِلَيْنَا أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ قَالَ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَ اَلَّذِي فَلَقَ اَلْحَبَّةَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَةَ إِنِّي لَأَعْلَمُ بِالتَّوْرَاةِ مِنْ أَهْلِ اَلتَّوْرَاةِ وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ بِالْإِنْجِيلِ مِنْ أَهْلِ اَلْإِنْجِيلِ وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ بِالْقُرْآنِ مِنْ أَهْلِ اَلْقُرْآنِ وَ اَلَّذِي فَلَقَ اَلْحَبَّةَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَةَ مَا مِنْ فِئَةٍ تَبْلُغُ مِائَۀَ ناسٍ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ إِلاَّ وَ أَنَا عَارِفٌ بِقَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا وَ سَلُونِي عَنِ

ص: 23

اَلْقُرْآنِ فَإِنَّ فِي اَلْقُرْآنِ بَيَانَ كُلِّ شَيْءٍ فِيهِ عِلْمُ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ وَ إِنَّ اَلْقُرْآنَ لَمْ يَدَعْ لِقَائِلٍ مَقَالاً«وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اَللّهُ وَ اَلرّاسِخُونَ فِي اَلْعِلْمِ»(1)

لَيْسَ بِوَاحِدٍ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنْهُمْ أَعْلَمَهُ اَللَّهُ إِيَّاهُ فَعَلَّمَنِيهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ لاَ تَزَالُ فِي عَقِبِنَا إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ ثُمَّ قَرَأَ أَمِيرُاَلْمُؤْمِنِينَ «بَقِيَّةٌ مِمّا تَرَكَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ» وَ أَنَا مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ اَلْعِلْمُ فِي عَقِبِنَا إِلَى أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَةُ.

سلیم بن قیس گفت: پس از بازگشت امیر مؤمنان حضرت علی(علیه السلام) از صفین و پیش از فرارسیدن جنگ نهروان ما در مسجد نشسته بودیم که حضرت(علیه السلام) آمد و ما ایشان را در میان گرفتیم. مردی عرض کرد: ای امیر مؤمنان! ما را از یاران خود خبر دهید. چون آن مرد این سؤال پرسید، حضرت(علیه السلام) قصه ای دراز بیان کرد و فرمود: از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) شنیدم که در سخنی طولانی فرمود: همانا خداوند مرا به دوستی چهار تن از اصحابم فرمان داد و امر فرمود تا ایشان را دوست بدارم و البته بهشت به آنان شوق می ورزد. عرض شد: آنان کیستند ای رسول خدا؟! فرمود: علی بن ابی طالب(علیه السلام). و دیگر چیزی نفرمود. باز عرض کردند: آنان کیستند ای رسول خدا؟! فرمود: على(علیه السلام) و سه تن که با اویند و او امام و رهبر و راهنما و هدایتگر آنان است، به بیراهه نمی روند و گمراه نمی شوند و از راه باز نمی گردند و آرزوها نزدشان به درازا نمی کشد تا مبادا که دل هایشان سخت شود؛ ایشان سلمان و ابوذر و مقداد هستند. سپس رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) قصه ای دراز بیان کرد و فرمود: على(علیه السلام) را نزد من فراخوانید. من سوی ایشان رهسپار شدم و ایشان هزار باب دانش را که هر یک رو به هزار باب گشوده می شد، در گوش من نجوا کرد. در آن دم حضرت

ص: 24


1- . آل عمران، 7

على (علیه السلام) رو سوی ما کرد و فرمود: از من بپرسید پیش از آن که مرا از دست دهید، چه به خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید من به تورات از اهل تورات آگاه ترم و من به انجيل از اهل انجيل آگاه ترم و من به قرآن از اهل قرآن آگاه ترم و به خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید تا به روز قیامت هیچ گروهی شمارش به صد تن نخواهد رسید جز آن که من کنون رهبر و فرمانده اش را می شناسم. از من درباره قرآن بپرسید چه در قرآن بیان همه چیز آمده و در آن دانش پیشینیان و پسینیان همه آمده و البته قرآن جای هیچ سخنی برای هیچ سخنوری نگذاشته است، که «تأويل آن را جز خدا و ریشه داران در دانش کسی نمی داند». ایشان یک نفر نیستند و رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) یکی از آنهاست که خداوند این دانش را به او آموخت و او آن را به من آموخت و از آن پس این دانش تا به روز قیامت به همراه ماست. سپس امیرمؤمنان(علیه السلام) با قرائت فرمود: «بازمانده ای است از آن چه خاندان موسى وهارون به جای نهاده اند». من نسبت به پیامبر(صلی الله علیه وآله ) همچون هارون نسبت به موسی(علیه السلام) می باشم و تا آنگاه که قیامت برپا شود، دانش به همراه ماست.

«إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ» (البقرة، 249)

خداوند شما را به رودخانه ای می آزماید.

29- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ : إِنَّ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي كِتَابِ اَللَّهِ اِسْماً لاَ يَعْرِفُهُ اَلنَّاسُ قُلْتُ: [قُلْنَا] وَ مَا هِيَ؟ قَالَ: سَمَّاهُ نَهَراً فَقَالَ: «إِنَّ اَللّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ» كَمَا اِبْتَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ خَرَجُوا إِلَى [مِنَ اَلَّذِينَ اَلَّذِينَ مِنَ اَلدِّينِ] قِتَالِ جَالُوتَ فَابْتَلاَهُمْ بِنَهَرٍ فَابْتَلاَكُمْ بِوَلاَيَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اَلْعَارِفُ فِيهَا نَاجٍ وَ اَلْمُقَصِّرُ فِيهَا مُذْنِبٌ وَ اَلتَّارِكُ لَهَا هَالِكٌ .

ابن عباس گفت: در کتاب خدا برای حضرت على(علیه السلام) اسمی هست که

ص: 25

مردم آن را نمی دانند. به او گفتم: آن چیست؟ گفت: خداوند او را «رودخانه» نامیده است؛ آنجا که می فرماید: «خداوند شما را به رودخانه ای می آزماید.» و همان گونه که بنی اسرائیل را هنگامی که به جنگ با جالوت رفتند به آن رودخانه آزمود، شما را نیز به ولایت حضرت على(علیه السلام) آزمود. پس هر که او را بشناسد، نجات یابد، و هر که در حق او کوتاهی کند، به گناه درافتد و هر که او را ترک کند، هلاک شود.

«تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ

وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ» (البقرة 253)

آنان پیامبرانی هستند که بعضی را بر بعضی برتری دادیم، از ایشان کسی هست که خدا با او سخن گفته است، و درجات بعضی را بالا برده است و به عیسی پسر مریم نشانه های روشن دادیم و او را به روح القدس تأیید کردیم و اگر خدا می خواست، کسانی که پس از ایشان بودند، بعد از آنکه نشانه های روشنی برای آن ها آمد با یکدیگر جنگ نمی کردند؛ ولی اختلاف کردند. پس بعضی از ایشان ایمان آوردند و بعضی کافر شدند. و اگر خدا می خواست با یکدیگر جنگ نمی کردند، ولی خداوند آنچه را می خواهد انجام می دهد.

30- عَنْ أَصْبَغَ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَمِيرِاَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: بِمَا نُسَمِّي هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمَ اَلَّذِينَ تُقَاتِلُ اَلدِّينُ وَاحِدٌ وَ اَلصَّلاَةُ وَاحِدَةٌ وَ اَلْمَنَاسِكُ وَاحِدَةٌ ثُمَّ قَدْ نَادَينَا إِلَى اَلصَّلاَةِ فَنَادَوْا بِمِثْلِ مَا قَدْ نَادَيْنَا فَبِمَا نُسَمِّيهِمْ قَالَ: نُسَمِّيهِمْ بِمَا سَمَّاهُمُ

ص: 26

اَللَّهُ تَعَالَى. قَالَ: فَقَالَ اَلرَّجُلُ: يَا أَمِيرَاَلْمُؤْمِنِينَ مَا كُلُّ مَا قَالَ اَللَّهُ نَعْلَمُهُ. قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: «تِلْكَ اَلرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ» إِلَى قَوْلِهِ «فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ» فَلَمَّا وَقَعَ اَلاِخْتِلاَفُ مُؤْمِنٍ وَ كَافِرٍ كُنَّا نَحْنُ أَوْلَى بِاللَّهِ وَ بِالنَّبِيِّ وَ بِكِتَابِهِ وَ بِالْقُرْآنِ وَ بِالْحَقِّ «وَ لَوْ شاءَ اَللّهُ مَا اِقْتَتَلُوا» قَاتَلْنَاهُمْ بِمَشِيَّةِ اَللَّهِ وَ إِرَادَتِهِ «وَ لكِنَّ اَللّهَ يَفْعَلُ ما يُرِيدُ» فَقَالَ اَلْأَصْبَغُ قَالَ اَلرَّجُلُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ كُفَّارٌ وَ رَبِّ اَلْكَعْبَةِ قَالَ فَرَأَيْتُهُ يَحْمِلُ بِالسَّيْفِ حَتَّى يَضْرِبَ بِهِ اَلْكَتِيبَةَ.

اصبغ بن نباته گفت: مردی به خدمت امیرمؤمنان حضرت علی(علیه السلام) رسید و عرض کرد: ما این قومی را که با آنان به جنگ برخاسته ای چه بنامیم حال آن که میان ما دین یکی و نماز یکی و مناسک یکی است و وقتی ما از برای نماز ندا سردهیم، آنان نیز همچون ندای ما را سر می دهند؛ حال ما اینان را چه بنامیم؟ حضرت(علیه السلام) فرمود: ما همان نامی را بر اینان می نهیم که خداوند به آن نامیدشان. آن مرد عرض کرد: ای امیرمؤمنان! ما همه آن چه را که خداوند فرموده نمی دانیم! امیر مؤمنان(علیه السلام) فرمود: «آنان پیامبرانی هستند که بعضی را بر بعضی برتری دادیم» تا آنجا که «بعضی از ایشان ایمان آوردند و بعضی کافر شدند). پس هنگامی که میان مؤمن و کافر در حقانیت اختلاف افتد، بی تردید ما به خداوند و پیامبر و کتاب و قرآن و حق سزاوارتریم. «و اگر خدا می خواست با هم جنگ نمی کردند» ما با خواست و اراده خداوند با آنان جنگیدیم، با این حال خداوند آن چه را خود می خواهد، انجام می دهد. در آن دم آن مرد عرض کرد: ای امیرمؤمنان! به پروردگار کعبه سوگند که اینان کافرند و من دیدم که او این بگفت و شمشیر برکشید و به دل آن سپاه زد.

«مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ»(البقرة، 265)

ص: 27

مثل کسانی که اموالشان را برای طلب خشنودی خدا انفاق میکنند...

31- عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَوْلُهُ: «مَثَلُ اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اَللّهِ»: نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.

امام جعفر صادق(علیه السلام) در باره این آیه فرمود: درباره حضرت علی(علیه السلام) نازل شده است.(1)

« الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ » (البقرة، 274)

آنان که اموال خویش را در شب و روز، پنهان و آشکار انفاق میکنند، پاداششان نزد پروردگارشان [محفوظ است] و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند.

32- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ اَلنَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً» قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ كَانَ لَهُ أَرْبَعُ دَرَاهِمَ فَتَصَدَّقَ بِدِرْهَمٍ لَيْلاً وَ بِدِرْهَمٍ نَهَاراً وَ بِدِرْهَمٍ سِرّاً وَ بِدِرْهَمٍ عَلاَنِيَةً فَنَزَلَتْ فِيهِ هَذِهِ اَلْآيَةُ.

ابن عباس گفت: این آیه درباره حضرت على(علیه السلام) نازل شد. او چهار درهم داشت که درهمی از آن را در شب و درهمی را در روز و درهمی را پنهان و درهمی را آشکار صدقه داد و این چنین این آیه درباره ایشان نازل شد.

33- عَنْ أَبِي عَبْدِاَلرَّحْمَنِ اَلسُّلَمِيِّ قَالَ: إِنِّي لَأَحْفَظُ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَرْبَعَ مَنَاقِبَ مَا يَمْنَعُنِي أَنْ أَذْكُرَهَا إِلاَّ اَلْحَسَدُ قَالَ: فَقِيلَ لَهُ اُذْكُرْهَا فَقَرَأَ هَذِهِ اَلْآيَةَ ذَاتَ يَوْمٍ «اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ اَلنَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً» إِلَى آخِرِ اَلْآيَةِ قَالَ وَ مَا كَانَ يَمْلِكُ

ص: 28


1- . در ترجمه جلد هفتم بحار الانوار آمده است: در این آیه منظور از «مَثَلُ اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اَللّهِ» کسانی هستند که اموال خود را در راه علی بن ابی طالب(علیه السلام) صرف می کنند. (ترجمه جلد هفتم، ص 257)

يَوْمَهُ ذَلِكَ إِلاَّ أَرْبَعَةَ دَرَاهِمَ فَأَعْطَى دِرْهَماً بِاللَّيْلِ وَ دِرْهَماً بِالنَّهَارِ وَ دِرْهَماً سِرّاً وَ دِرْهَماً عَلاَنِيَةً.

ابی عبدالرحمن سلّمی گفت: من از حضرت على(علیه السلام) چهار فضیلت را به یاد دارم که تنها حسادت مرا از بیان آن ها باز می دارد. کسی گفت: آن ها را بازگو. و روزی ابی عبدالرحمن این آیه را قرائت کرد: «آنان که اموال خویش را در شب و روز، پنهان و آشکار انفاق می کنند تا به پایان آیه؛ سپس گفت: روزی حضرت علی(علیه السلام) چهار درهم بیشتر نداشت؛ درهمی را در شب، درهمی را در روز، درهمی را پنهان و درهمی را آشکار بخشید.

34۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «َلَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ اَلنَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً» قَالَ نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ أَنْفَقَ أَرْبَعَ دَرَاهِمَ أَنْفَقَ فِي سَوَادِ اَللَّيْلِ دِرْهَماً وَ فِي وُضُوحِ اَلنَّهَارِ دِرْهَماً وَ سِرّاً دِرْهَماً وَ عَلاَنِيَةً دِرْهَماً فَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآيَةُ قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَيُّكُمْ صَاحِبُ هَذِهِ اَلنَّفَقَةِ فَأَمْسَكَ اَلْقَوْمُ فَأَعَادَهَا اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَامَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَالَ أَنَا يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَتَلاَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ «فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ» يَعْنِي ثَوَابَهُمْ «عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاخَوْفٌ عَلَيْهِمْ» مِنْ قِبَلِ اَلْعَذَابِ «وَ لاهُمْ يَحْزَنُونَ» مِنْ قِبَلِ اَلْمَوْتِ يَعْنِي فِي اَلْآخِرَةِ.

ابن عباس گفت: این آیه درباره حضرت على(علیه السلام) نازل شد؛ از این قرار که او چهار درهم انفاق کرد: در سیاهی شب درهمی، در روشنایی روز درهمی، پنهانی درهمی و آشکارا درهمی. وقتی این آیه نازل شد، پیامبر(صلی الله علیه وآله ) فرمود: کدام یک از شما این گونه انفاق کرده است؟ هیچ کس از یاران پاسخ نداد. پیامبر(صلی الله علیه وآله )

باز پرسید. این بار حضرت علی(علیه السلام) برخاست و عرض کرد: من ای رسول خدا! آن گاه پیامبر(صلی الله علیه وآله ) تلاوت فرمود، «پاداش شان نزد پروردگارشان محفوظ است.» یعنی ثواب

ص: 29

ایشان «و نه بیمی بر آنان است» از عذاب «و نه اندوهگین می شوند» به خاطر مرگ یعنی در آخرت.

«آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ» (البقرة، 285)

پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده است، ایمان آورده و مؤمنان [نیز].

35- عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ محمّد بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى اَلسَّمَاءِ قَالَ لِيَ اَلْعَزِيزُ «آمَنَ اَلرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ» قُلْتُ «وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» قَالَ صَدَقْتَ يَا محمّد عَلَيْكَ اَلسَّلاَمُ مَنْ خَلَّفْتَ لِأُمَّتِكَ مِنْ بَعْدِكَ قُلْتُ خَيْرَهَا لِأَهْلِهَا قَالَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ قُلْتُ نَعَمْ يَا رَبِّ قَالَ يَا محمّد إِنِّي اِطَّلَعْتُ إِلَى اَلْأَرْضِ اِطِّلاَعَةً فَاخْتَرْتُكَ مِنْهَا وَ اِشْتَقَقْتُ لَكَ اِسْماً مِنْ أَسْمَائِي لاَ أُذْكَرُ فِي مَكَانٍ إِلاَّ ذُكِرْتَ مَعِي فَأَنَا مَحْمُودٌ وَ أَنْتَ محمّد ثُمَّ اِطَّلَعْتُ اَلثَّانِيَةَ فَاخْتَرْتُ عَلِيّاً وَ اِشْتَقَقْتُ لَهُ اِسْماً مِنْ أَسْمَائِي فَأَنَا اَلْأَعْلَى وَ هُوَ عَلِيٌّ يَا محمّد إِنِّي خَلَقْتُكَ وَ خَلَقْتُ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ وَ اَلْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ أَشْبَاحَ نُورٍ مِنْ نُورِي وَ عَرَضْتُ وَلاَيَتَكُمْ عَلَى اَلسَّمَاوَاتِ وَ أَهْلِهَا وَ عَلَى اَلْأَرَضِينَ وَ مَنْ فِيهِنَّ فَمَنْ قَبِلَ وَلاَيَتَكُمْ كَانَ عِنْدِي مِنَ اَلْمُقَرَّبِينَ وَ مَنْ جَحَدَهَا كَانَ عِنْدِي مِنَ اَلْكُفَّارِ. يَا محمّد لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَنِي حَتَّى يَنْقَطِعَ أَوْ يَصِيرَ كَالشَّنِّ اَلْبَالِي ثُمَّ أَتَانِي جَاحِداً لِوَلاَيَتِكُمْ مَا غَفَرْتُ لَهُ حَتَّى يُقِرَّ بِوَلاَيَتِكُمْ يَا محمّد تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُمْ قُلْتُ نَعَمْ يَا رَبِّ قَالَ اِلْتَفِتْ عَنْ يَمِينِ اَلْعَرْشِ فَالْتَفَتُّ فَإِذَا أَنَا بِالْأَشْبَاحِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ وَ اَلْأَئِمَّةِ كُلِّهِمْ حَتَّى بَلَغَ اَلْمَهْدِيَّ صَلَوَاتُ اَللَّهِ وَ سَلاَمُهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ فِي ضَحْضَاحٍ مِنْ نُورٍ قِيَامٌ يُصَلُّونَ وَ اَلْمَهْدِيُّ [فِي] وَسْطِهِمْ كَأَنَّهُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ فَقَالَ لِي يَا محمّد هَؤُلاَءِ اَلْحُجَجُ وَ

ص: 30

هُوَ اَلثَّائِرُ مِنْ عِتْرَتِكَ فَوَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي إِنَّهُ لَحُجَّةٌ وَاجِبَةٌ لِأَوْلِيَائِي مُنْتَقِمٌ مِنْ أَعْدَائِي.

جابر بن یزید از امام محمّد باقر(علیه السلام) روایت کرده است که ایشان فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود: چون شبانه مرا به آسمان بردند، خداوند شکست ناپذیر به من فرمود: «پیامبر به آن چه از سوی پروردگارش بر او نازل شده است، ایمان آورده. من گفتم: «[و نیز] مؤمنان.» فرمود: راست گفتی ای محمّد! سلام بر تو، چه کسی را پس از خودت برای این امت جانشین گذارده ای؟ گفتم: کسی که برای امت بهترین است. فرمود: علی بن ابی طالب(علیه السلام)؟ گفتم: بله ای پروردگارم! فرمود: من سوی زمین نگریستم و تو را از آنجا برگزیدم و برایت نامی از نام های خود برگرفتم و این چنین در هیچ کجا از من یاد نمی شود جز آنکه از تو نیز به همراه من یاد شود؛ من محمود هستم و تو محمّد. سپس بار دیگر نگریستم و على(علیه السلام) را برگزیدم و برایش نامی از نام های خود برگرفتم؛ من اعلى هستم و او على. ای محمّد! من تو را و علی(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) و حسن و حسین(علیهماالسلام) و امامان زاده وی را (علیهم السلام) چونان اشباح نور از نور آفریدیم و ولایت شما را بر آسمان ها و اهلشان و بر زمین ها و هر که در آنهاست، عرضه داشتم؛ پس هر که ولایت شما را پذیرفت، از نزدیکان درگاه من شد و هر که آن را انکار کرد، از کافران درگاه من شد. ای محمّد! اگر بنده ای مرا چونان عبادت کند که بند بندش بگسلد یا همچون مشکی پوسیده شود، پس در حالی نزد من بیاید که منکر ولایت شماست، هیچ او را نخواهم آمرزید تا این که به ولایت شما اقرار کند. ای محمّد! آیا دوست داری که ایشان را به تو نشان دهم؟ گفتم: بله ای پروردگار من! فرمود: رو سوی سمت راست عرش کن. من چنین کردم و ناگاه اشباح علی(علیه السلام) و فاطمه(علیهاالسلام) و حسن و حسین(علیهماالسلام) و دیگر امامان را تا به مهدی(علیه السلام)- که سلام و درود خداوند بر همه ایشان

ص: 31

باد - در موجی از نور دیدم که به نماز ایستاده اند و مهدی(علیه السلام) را چون ستاره ای درخشان در میان گرفته اند. آن گاه خداوند فرمود: ای محمّد! اینان حجت های من هستند و این مرد خونخواه خاندان توست که به عزت و جلالم سوگند او از برای دوستان من حجتی واجب است و از دشمنان من انتقام می گیرد.

36- عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ اَلْيَمَانِ قَالَ : دَخَلَتْ عَائِشَةُ عَلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ يُقَبِّلُ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ وَ قَالَتْ يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَ تُقَبِّلُهَا وَ هِيَ ذَاتُ بَعْلٍ فَقَالَ لَهَا أَمَا وَ اَللَّهِ لَوْ عَرَفْتِ وُدِّي لَهَا لاَزْدَدْتِ لَهَا وُدّاً إِنَّهُ لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى اَلسَّمَاءِ اَلرَّابِعَةِ أَذَّنَ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ أَقَامَ مِيكَائِيلُ ثُمَّ قَالَ لِي: اُدْنُ قُلْتُ أَدْنُو وَ أَنْتَ حَاضِرٌ؟ فَقَالَ: نَعَمْ إِنَّ اَللَّهَ- عَزَّوَجَلَّ- فَضَّلَ أَنْبِيَاءَهُ اَلْمُرْسَلِينَ عَلَى مَلاَئِكَتِهِ اَلْمُقَرَّبِينَ وَ فُضِّلْتَ أَنْتَ خَاصَّةً يَا محمّد فَدَنَوْتُ فَصَلَّيْتُ بِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ اَلرَّابِعَةِ فَلَمَّا صِرْتُ إِلَى اَلسَّمَاءِ اَلسَّادِسَةِ إِذَا أَنَا بِمَلَكٍ مِنْ نُورٍ عَلَى سَرِيرٍ مِنْ نُورٍ وَ حَوْلَهُ صَفٌّ مِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَرَدَّ عَلَيَّ اَلسَّلاَمَ وَ هُوَ مُتَّكِئٌ فَأَوْحَى اَللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ أَيُّهَا اَلْمَلَكُ سَلَّمَ عَلَيْكَ حَبِيبِي وَ خِيَرَتِي مِنْ خَلْقِي فَرَدَدْتَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمَ وَ أَنْتَ مُتَّكِئٌ؟ فَوَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي لَتَقُومَنَّ وَ لَتُسَلِّمَنَّ عَلَيْهِ وَ لاَ تَقْعُدْ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ فَقَامَ اَلْمَلَكُ وَ عَانَقَنِي ثُمَّ قَالَ: مَا أَكْرَمَكَ عَلَى رَبِّ اَلْعَالَمِينَ فَلَمَّا صِرْتُ إِلَى اَلْحُجُبِ نُودِيتُ «آمَنَ اَلرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ» فَأُلْهِمْتُ وَ قُلْتُ «وَ اَلْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ» ثُمَّ أَخَذَ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِيَدِي فَأَدْخَلَنِي اَلْجَنَّةَ وَ أَنَا مَسْرُورٌ فَإِذَا أَنَا بِشَجَرَةٍ مِنْ نُورٍ مُكَلَّلَةٍ بِالنُّورِ فِي أَصْلِهَا مَلَكَانِ يَطْوِيَانِ اَلْحُلِيَّ وَ اَلْحُلَلَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ ثُمَّ تَقَدَّمْتُ أَمَامِي فَإِذَا أَنَا بِتُفَّاحٍ لَمْ أَرَ تُفَّاحاً أَعْظَمُ مِنْهُ فَأَخَذْتُ وَاحِدَةً فَفَلَقْتُهَا فَخَرَجَتْ عَلَيَّ مِنْهَا حُوراً كَأَنَّ أَجْنَاحَهَا مَقَادِيمُ أَجْنِحَةِ اَلنُّسُورِ فَقُلْتُ: لِمَنْ أَنْتِ فَبَكَتْ وَ قَالَتْ: لاِبْنِكَ اَلْمَقْتُولِ ظُلْماً اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ

ص: 32

أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ تَقَدَّمْتُ أَمَامِي فَإِذَا أَنَا بِرُطَبٍ أَلْيَنَ مِنَ اَلزُّبْدِ وَ أَحْلَى مِنَ اَلْعَسَلِ فَأَخَذْتُ رُطَبَةً فَأَكَلْتُهَا وَ أَنَا أَشْتَهِيهَا فَتَحَوَّلَتِ اَلرُّطَبَةُ نُطْفَةً فِي صُلْبِي فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَى اَلْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِيجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ، فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ فَإِذَا اِشْتَقْتُ إِلَى رَائِحَةِ اَلْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ اِبْنَتِي فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ .

حذيفة بن یمان گفت: عایشه نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله ) رسید و حال آن که ایشان حضرت فاطمه(علیها السلام) را می بوسید. عایشه عرض کرد: ای رسول خدا! آیا هنوز او را می بوسی، حال آن که شوهر دارد؟ رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود: به خدا سوگند اگر می دانستی چقدر دوستش دارم، تو نیز بیش از پیش دوستش میداشتی؛ چرا که چون مرا به آسمان چهارم فراز بردند، جبرئیل اذان سر داد و میکائیل اقامه گفت و سپس جبرئیل به من گفت: نزدیک بیا! گفتم: من بیایم حال آن که تو خود هستی؟ گفت: بله، خداوند عزوجل پیامبران فرستاده شده اش را بر فرشتگان مقرب خود برتری بخشیده و تو را ای محمّد به گونه ای ویژه برتری داده است. من جلو رفتم و پیشاپیش اهل آسمان چهارم نماز گزاردم. در آن دم فرشته ای از نور را دیدم که پیرامونش فرشتگان صف زده بودند. من به او سلام کردم و او سلامم را پاسخ گفت و حال آن که بر تخت تکیه زده بود. ناگهان خداوند متعال به او وحی فرمود: ای فرشته! حبیب من و برگزیده من از میان آفریدگانم بر تو سلام کرد و تو در حالی پاسخش را دادی که بر تخت تکیه زده بودی. به عزت و جلالم سوگند که بایست بایستی و بر او سلام گویی و تا به روز قیامت هیچ نشینی. آن گاه آن فرشته برخاست و مرا در آغوش کشید و گفت: چقدر نزد پروردگار جهانیان ارجمند هستی! وقتی به حجاب ها رسیدم، به من ندا داده شد: «پیامبر به آن چه از سوی پروردگارش بر او

ص: 33

نازل شده است، ایمان آورده.» آن گاه من الهام گرفتم و گفتم: «[و نیز] مؤمنان همگی به خداوند و فرشتگانش و کتاب هایش و فرستادگانش ایمان آورده اند.» سپس جبرئیل دست مرا که شادمان بودم گرفت و به بهشت درآورد و ناگاه من آنجا درختی از نور و آراسته به نور دیدم که دو فرشته تا به قیامت بر پایش دیبا و حریر می پوشاندند. من پیش رفتم و ناگهان سیبی دیدم که هرگز سیبی بزرگ تر از آن ندیده بودم. آن را برداشتم و میانش را شکافتم. در آن دم از میانش پری سیاه چشمی سوی من بیرون آمد که بال هایش همچون بال های پرندگان تیز پرواز بود. گفتم: تو از برای کیستی؟ ناگاه گریست و گفت: از برای حسین بن علی(علیه السلام) پسر تو که به ستم کشته می شود. من باز پیش رفتم و ناگهان رطبی نرم تر از کره و شیرین تر از عسل دیدم. آن را برداشتم و با میل بسیار خوردم و در آن دم آن رطب به نطفه ای در پشتم دگرگون شد. وقتی بر زمین فرود آمدم، با خدیجه همبستر شدم و او فاطمه (علیها السلام) را باردار شد. پس فاطمه(علیها السلام) فرشته ای از جنس انسان است که من هر گاه دلتنگ بوی بهشت می شوم، دخترم فاطمه (علیها السلام) را می بویم.

ص: 34

وَ مِن سُورَهِ آلِ عِمرَانَ

« قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَلِكُمْ» (آل عمران، 15)

بگو: آیا شما را به بهتر از این (متاع دنیا) خبر دهم؟

37۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ:« قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذِينَ اِتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ» إِلَى آخِرِ اَلْآيَتَيْنِ قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ وَ عُبَيْدَةَ بْنِ اَلْحَارِثِ.

ابن عباس گفت: این آیه درباره علی بن ابی طالب(علیه السلام) و حمزة بن عبدالمطلب و عبيدة بن الحارث نازل شده است.

« شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ » (آل عمران، 18)

خداوند که برپا دارنده عدل و داد است، گواهی داد که هیچ معبودی جز او نیست.

ص: 35

و فرشتگان و صاحبان علم نیز [گواهی دادند] که او قیام به قسط دارد و جز او که توانای حکیم است، هیچ معبودی نیست. 38- عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي قَوْلِهِ: «شَهِدَ اَللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ اَلْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا اَلْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ لاّ هُوَ اَلْعَزِيزُ اَلْحَكِيمُ» قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ هُوَ كَمَا شَهِدَ لِنَفْسِهِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ «وَ اَلْمَلائِكَةُ» فَأَقَرَّتِ اَلْمَلاَئِكَةُ بِالتَّسْلِيمِ لِرَبِّهِمْ وَ صَدَّقُوا وَ شَهِدُوا أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ كَمَا شَهِدَ لِنَفْسِهِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ «وَ أُولُوا اَلْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ» فَإِنَّ أُولِي اَلْعِلْمِ اَلْأَنْبِيَاءُ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ وَ اَلْأَوْصِيَاءُ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ وَ هُمْ قُيَّامٌ بِالْقِسْطِ كَمَا قَالَ اَللَّهُ وَ اَلْقِسْطُ هُوَ اَلْعَدْلُ فِي اَلظَّهْرِ وَ اَلْعَدْلُ فِي اَلْبَطْنِ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ .

امام محمّد باقر(علیه السلام) درباره این آیه فرمود: او همچنان است که خود برای خویش گواهی داده است. و اما آنجا که فرمود «و فرشتگان»؛ آنان به تسلیم بودن برای پروردگارشان اقرار کردند و تصدیق نمودند و گواهی دادند که هیچ خدایی جز او نیست همچنان که خود برای خویش گواهی داده است. و اما آنجا که فرمود «و صاحبان علم نیز گواهی دادند که او قيام به قسط دارد»، صاحبان علم همان پیامبران و اوصیا هستند - که سلام و درود بر ایشان باد . و ایشان اند که قیام به قسط دارند و قسط در ظاهر عدالت است و عدالت در باطن حضرت علی (علیه السلام) است(1).

«إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ* ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»(آل عمران، 34-33)

بی تردید خداوند، آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانیان برگزید.

ص: 36


1- . در تفسیر عیاشی مانند همین حدیث به نقل از جابر و نیز در بحارالانوار، 36 / 132 آمده است.

فرزندانی که بعضی از آنان از نسل بعضی دیگرند و خدا شنوای داناست.

39- عَنْ خَيْثَمَةَ اَلْجُعْفِيِّ قَالَ : قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي عَنْ آدَمَ وَ نُوحٍ كَانَا عَلَى مَا نَحْنُ عَلَيْهِ قَالَ يَا خَيْثَمَةُ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ اَلرُّسُلِ إِلاَّ وَ قَدْ كَانُوا عَلَى مَا نَحْنُ عَلَيْهِ يَا خَيْثَمَةُ إِنَّ اَلْمَلاَئِكَةَ فِي اَلسَّمَاءِ هُمْ عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى «إِنَّ اَللّهَ اِصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى اَلْعالَمِينَ`ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ» إِنَّمَا هُمُ اَلصَّفْوَةُ اَلَّذِينَ اِرْتَضَاهُمْ لِنَفْسِهِ .

خیثمه جعفی گفت: به امام محمّد باقر(علیه السلام) عرض کردم: فدایت شوم! مرا از آدم و نوح(علیهما السلام) خبر دهید، آیا ایشان بر راه ما بودند؟ حضرت(علیه السلام) فرمود: ای خیثمه! فرشتگان آسمان نیز بر راه شما هستند و این همان کلام حق تعالی است: «بی تردید خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و نیز آل عمران را بر جهانیان برگزید. فرزندانی که بعضی از آنان از [نسل] بعضی دیگرند.» ایشان همان برگزیدگان اند که خداوند آنان را برای خود پسندیده است.

40- عَنْ جَعْفَرِ بْنِ محمّد عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لِلْحَسَنِ يَا بُنَيَّ قُمْ فَاخْطُبْ حَتَّى أَسْمَعَ كَلاَمَكَ قَالَ يَا أَبَتَاهْ كَيْفَ أَخْطُبُ وَ أَنَا أَنْظُرُ إِلَى وَجْهِكَ أَسْتَحْيِي مِنْكَ قَالَ فَجَمَعَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أُمَّهَاتِ أَوْلاَدِهِ ثُمَّ تَوَارَى عَنْهُ حَيْثُ يَسْمَعُ كَلاَمَهُ فَقَامَ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلْوَاحِدِ بِغَيْرِ تَشْبِيهٍ اَلدَّائِمِ بِغَيْرِ تَكْوِينٍ اَلْقَائِمِ بِغَيْرِ كُلْفَةٍ اَلْخَالِقِ بِغَيْرِ مَنْصَبَةٍ اَلْمَوْصُوفِ بِغَيْرِ غَايَةٍ اَلْمَعْرُوفِ بِغَيْرِ مَحْدُودِيَّةٍ اَلْعَزِيزِ لَمْ يَزَلْ قَدِيماً فِي اَلْقِدَمِ رُدِعَتِ اَلْقُلُوبُ لِهَيْبَتِهِ وَ ذَهِلَتِ اَلْعُقُولُ لِعِزَّتِهِ وَ خَضَعَتِ اَلرِّقَابُ لِقُدْرَتِهِ فَلَيْسَ يَخْطُرُ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ مَبْلَغُ جَبَرُوتِهِ وَ لاَ يَبْلُغُ اَلنَّاسُ كُنْهَ جَلاَلِهِ وَ لاَ يُفْصِحُ اَلْوَاصِفُونَ مِنْهُمْ لِكُنْهِ عَظَمَتِهِ، وَ لاَ تَبْلُغُهُ اَلْعُلَمَاءُ بِأَلْبَابِهَا وَ لاَ أَهْلُ اَلتَّفَكُّرِ

ص: 37

بِتَدْبِيرِ أُمُورِهَا، أَعْلَمُ خَلْقِهِ بِهِ اَلَّذِي بِالْحَدِّ لاَ يَصِفُهُ، يُدْرِكُ اَلْأَبْصارَ وَلا تُدْرِكُهُ اَلْأَبْصارُ وَ هُوَ اَللَّطِيفُ اَلْخَبِيرُ.

أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَلِيّاً بَابٌ مَنْ دَخَلَهُ كانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ خَرَجَ مِنْهُ كَانَ كَافِراً، أَقُولُ قَوْلِي هَذَا وَ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ اَلْعَظِيمَ لِي وَ لَكُمْ.

فَقَامَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَبَّلَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ قَالَ «ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اَللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ».

امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمود: حضرت علی(علیه السلام) به امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمود: پسرم برخیز و خطبه ای بخوان تا سخنرانی تو را بشنوم. امام حسن(علیه السلام) فرمود: ای پدر! چه طور خطبه بخوانم حال آن که بر روی شما می نگرم و از شما شرم دارم. از این رو حضرت علی(علیه السلام) مادران فرزندان خود را گرد آورد و خود را در مکانی که سخن او را می شنید، پنهان کرد. آنگاه امام حسن(علیه السلام) برخاست و فرمود: سپاس خداوند یگانه را که مانندی ندارد، پایداری است که ایجاد نشده و بی هیچ تکلفی برجاست و بی هیچ زحمتی می آفریند و موصوفی است که برای وصفش غایتی نیست و معروفی است که برای شناختش حدّی نیست و عزیزی است که همواره در قدمتش قدیم است. قلب ها از هیبتش در هراس و عقل ها در برابر عزتش سرگشته و گردن ها در برابر قدرتش خاضع اند. اندازه جبروتش بر قلب هیچ بشری خطور نمی کند و مردم به ژرفای جلالش نمی رسند و بیان ژرفای عظمتش خارج از فصاحت واصفان است و دانشمندان با خردهایشان و ارباب اندیشه با تدبیر امورشان به او نخواهند رسید. داناترین آفریدگانش به او کسی است که او را به حدّ و اندازه وصف نمی کند. دیدگان را در می یابد و دیدگان او را در نمی یابند و او لطيف و

ص: 38

آگاه است. امّا بعد، همانا على(علیه السلام) بابی است که هر کس به آن در آید، مؤمن است و هر کس از آن بیرون رود، کافر است. این سخن را می گویم و از خداوند برای خود و شما آمرزش خواستارم. آنگاه حضرت علی(علیه السلام) برخاست و میان دو دیده ایشان را بوسید و فرمود: «فرزندانی که بعضی از آنان از [نسل ] بعضی دیگرند و خدا شنوای داناست.»

41- عَنْ أَبِي مُسْلِمٍ اَلْخَوْلاَنِيِّ قَالَ: دَخَلَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلَى فَاطِمَةَ اَلزَّهْرَاءِ عَلَيْهَا السَّلاَمُ وَ عَائِشَةَ وَ هُمَا يَفْتَخِرَانِ وَ قَدِ اِحْمَرَّتْ وُجُوهُهُمَا فَسَأَلَهُمَا عَنْ خَبَرِهِمَا فَأَخْبَرَتَاهُ فَقَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا عَائِشَةُ أَ وَ مَا عَلِمْتِ أَنَّ اَللَّهَ «اِصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ» وَ عَلِيّاً وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ وَ حَمْزَةَ وَ جَعْفَرَ وَ فَاطِمَةَ وَ خَدِيجَةَ «عَلَى اَلْعالَمِينَ» .

ابی مسلم خولانی گفت: پیامبر(صلی الله علیه وآله ) بر حضرت فاطمه(علیها السلام) و عایشه وارد شد در حالی که آنان بر یکدیگر مفاخره می کردند و چهره هاشان سرخ شده بود. حضرت از ماجرا جویا شد و آنان ایشان را خبر دادند. پیامبر(صلی الله علیه وآله ) به عایشه فرمود: ای عایشه! آیا نمی دانی که خداوند آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران و علی(علیه السلام) و حسن و حسین (علیهماالسلام) و حمزه و جعفر و فاطمه(علیها السلام) و خدیجه(علیها السلام) را بر جهانیان برگزید؟

42- عَنْ بُرَيْدَةَ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: بَعَثَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلِيّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَى اَلْيَمَنِ وَ خَالِداً إِلَى اَلْخَيْلِ وَ قَالَ إِذَا اِجْتَمَعْتُمَا فَعَلِيٌّ عَلَى اَلنَّاسِ. قَالَ: فَلَمَّا قَدِمْنَا إِلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فُتِحَ عَلَى اَلْمُسْلِمِينَ وَ أَصَابُوا مِنَ اَلْغَنَائِمِ غَنَائِمَ كَثِيرَةً وَ أَخَذَ عَلِيّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جَارِيَةً مِنَ اَلْخُمُسِ قَالَ: فَقَالَ خَالِدٌ: يَا بُرَيْدَةُ اِغْتَنِمْهَا إِلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَأَخْبِرْهُ وَ إِنَّهُ يَسْقُطُ مِنْ عَيْنَيْهِ. فَقَالَ: بُرَيْدَةُ: فَقَدِمْتُ اَلْمَدِينَةَ وَ دَخَلْتُ اَلْمَسْجِدَ فَأَتَيْتُ مَنْزِلَ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي بَيْتِهِ وَ نَفَرٌ عَلَى بَابِهِ جُلُوسٌ قَالَ: وَ إِلَيْكَ اَلْمَفَرُّ عِنْدَ اَلنَّاسِ أَئِمَّةً! قَالَ: فَقَالُوا: يَا بُرَيْدَةُ مَا اَلْخَبَرُ؟ قَالَ: خَبَرُ فَتْحِ اَللَّهِ عَلَى اَلْمُسْلِمِينَ فَأَصَابُوا مِنَ اَلْغَنَائِمِ مَا لَمْ

ص: 39

يُصِيبُوا مِثْلَهَا. قَالُوا: فَمَا أَقْدَمَكَ؟ قَالَ بَعَثَنِي خَالِدٌ أُخْبِرَ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِجَارِيَةٍ أَخَذَهَا عَلِيّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَ اَلْخُمُسِ قَالَ: فَأَخْبِرْهُ فَإِنَّهُ يَسْقُطُ مِنْ عَيْنَيْهِ. قَالَ: وَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَسْمَعُ اَلْكَلاَمَ.

بریده گفت: رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) على(علیه السلام) را سوی یمن و خالد را سوی خیل فرستاد و فرمود: زمانی که هر دو لشکر به هم رسیدید، علی(علیه السلام) امیر باشد. بریده گفت: وقتی به حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله ) می آمدیم، مسلمانان پیروز شده و غنایم بسیاری به دست آورده بودند و علی(علیه السلام) کنیزی را از خمس برداشت. خالد گفت: ای بریده! این فرصت را غنیمت شمار و به نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله ) برو و به ایشان خبر بده. بی تردید علی(علیه السلام) از چشمان پیامبر می افتد. بریده گفت: به مدینه آمدم و داخل مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله ) شدم و به در منزل ایشان رفتم. پیامبر(صلی الله علیه وآله ) در منزل بود و چند نفری هم کنار در نشسته بودند. آن ها گفتند: ای بریده! چه خبر؟ بریده گفت: خبر فتح و ظفری که خداوند به مسلمانان کرامت فرموده و ایشان غنایم بسیاری به دست آورده اند که تا به حال همانندش به دست ایشان نرسیده است. گفتند: چه چیز تو را واداشت که نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله ) بیایی ؟ بریده گفت: خالد مرا فرستاده تا به پیامبر(صلی الله علیه وآله ) خبر دهم که على(علیه السلام) از غنایم بابت خمس کنیزی برداشته است. گفتند: این خبر را به حضرت بگو، بی تردید علی(علیه السلام) از چشم پیامبر(صلی الله علیه وآله ) می افتد. بریده گفت: رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) کلام ما را می شنید.

قَالَ: فَخَرَجَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مُغْضَباً كَأَنَّمَا يُقْفَأُ فِي حَبِّ اَلرُّمَّانِ فَقَالَ: مَا بَالُ أَقْوَامٍ يَنْتَقِصُونَ عَلِيّاً؟! مَنْ يَنْقُصْ عَلِيّاً فَقَدْ يَنْقُصُنِي وَ مَنْ فَارَقَ عَلِيّاً فَقَدْ فَارَقَنِي، إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ، خَلَقَهُ اَللَّهُ مِنْ طِينَتِي وَ خُلِقْتُ مِنْ طِينَةِ إِبْرَاهِيمَ وَ أَنَا أَفْضَلُ مِنْ إِبْرَاهِيمَ وَ فَضْلُ إِبْرَاهِيمَ

ص: 40

لِي «ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ» وَيْحَكَ يَا بُرَيْدَةُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِعَلِيِّ [بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي اَلْخُمُسِ أَفْضَلَ مِنَ اَلْجَارِيَةِ اَلَّتِي أَخَذَهَا وَ أَنَّهُ وَلِيُّكُمْ مِنْ بَعْدِي قَالَ فَلَمَّا رَأَيْتُ شِدَّةَ غَضَبِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قُلْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ اَلصُّحْبَةِ إِلاَّ بَسَطْتَ لِي يَدَكَ حَتَّى أُبَايِعَكَ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ جَدِيداً قَالَ فَمَا فَارَقْتُ[ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى بَايَعْتُهُ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ جَدِيداً .

حضرت خشمگین بیرون آمد و گویی چون اناری سرخ شده بود و فرمود: چه می پندارند کسانی که از منزلت على(علیه السلام) می کاهند؟ هر که از منزلت على(علیه السلام) بكاهد، از منزلت من کاسته و هر که از علی(علیه السلام) جدا شود، از من جدا شده است. علی(علیه السلام) از من است و من از اویم. خداوند او را از گل من و مرا از گل ابراهیم سرشته و حال آن که من از ابراهیم برترم و برتری ابراهیم از آن من است. «فرزندانی که بعضی از آنان از [نسل] بعضی دیگرند.» وای بر تو ای بریده! آیا ندانستی که حق على(علیه السلام) در خمس بیشتر از کنیزی است که برای خود اختیار کرده و او بعد از من ولی شماست؟ بریده گفت: چون شدت خشمگینی رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) را دیدم، عرض کردم: ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) دست مبارکتان را باز کنید تا با شما از نو بر اسلام بیعت کنم. من از پیامبر(صلی الله علیه وآله )جدا نشدم تا این که با ایشان از نو بر اسلام بیعت کردم(1).

43- عَنْ عُبَيْدِبْنِ وَائِلٍ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا ذَرٍّ اَلْغِفَارِيَّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ بِالْمَوْسِمِ وَ قَدْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ عَلَى

ص: 41


1- . در تفسير البرهان ذیل تفسیر آیه 24 سوره «ق» روایتی شبیه آن آورده است که از ابوذر روایت شده و مضمون آن چنین است: من همراه جعفر به حبشه هجرت کردیم. کنیزی به قیمت چهار هزار درهم به جعفر هدیه شد. وقتی به مدینه آمدیم جعفر کنیز را به على(علیه السلام) هدیه کرد تا به او خدمت کند. حضرت کنیز را به خاطر رضای خدا آزاد کرد و چهارصد درهم صدقه داد. جبرئیل بر پیامبر نازل شد و گفت: چون کنیز را به خاطر رضای فاطمه(علیهاالسلام) آزاد کردی بهشت را به تو عطا کردم و به خاطر آن چهارصد درهم که صدقه دادی جهنم را در اختیار تو نهادم. پس هر که را خواستی با رحمت من به بهشت وارد و با بخشش و عفو من هر که را خواستی از جهنم آزاد کن.

اَلنَّاسِ وَ هُوَ يَقُولُ يَا أَيُّهَا اَلنَّاسُ مَنْ عَرَفَنِي فَقَدْ عَرَفَنِي وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنِي فَأَنَا جُنْدَبُ بْنُ اَلْيَمَانِ أَبُوذَرٍّ اَلْغِفَارِيُّ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ كَمَا قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى «إِنَّ اَللّهَ اِصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى اَلْعالَمِينَ`ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اَللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» فَمحمّد صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنْ نُوحٍ وَ اَلْآلُ مِنْ إِبْرَاهِيمَ وَ اَلصَّفْوَةُ وَ اَلسُّلاَلَةُ مِنْ إِسْمَاعِيلَ وَ اَلْعِتْرَةُ اَلْهَادِيَةُ مِنْ محمّد- علَيْهِمُ اَلصَّلاَةُ وَ اَلسَّلاَمُ وَ اَلتَّحِيَّةُ وَ اَلْإِكْرَامُ- بِهِ شُرِّفَ شَرِيفُهُمْ وَ بِهِ اِسْتَوْجَبُوا اَلْفَضْلَ عَلَى قَوْمِهِمْ، فَأَهْلُ بَيْتِ اَلنَّبِيِّ فِينَا كَالسَّمَاءِ اَلْمَرْفُوعَةِ وَ اَلْأَرْضِ اَلْمَبْسُوطَةِ وَ اَلْجِبَالِ اَلْمَنْصُوبَةِ وَ اَلْكَعْبَةِ اَلْمَسْتُورَةِ وَ اَلشَّمْسِ اَلْمُشْرِقَةِ وَ اَلْقَمَرِ اَلسَّارِي وَ اَلنُّجُومِ اَلْهَادِيَةِ وَ اَلشَّجَرَةِ اَلزَّيْتُونَةِ أَضَاءَ زَيْتُهَا وَ بُورِكَ فِي زَبَدِها. وَ مِنهُم وَصِيُّ مُحمّدٍ فِي عِلْمِهِ وَ مَعْدِنُ اَلْعِلْمِ بِتَأْوِيلِهِ وَ قَائِدُ اَلْغُرِّ اَلْمُحَجَّلِينَ وَ اَلصِّدِّيقُ اَلْأَكْبَرُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، أَلاَ أَيَّتُهَا اَلْأُمَّةُ اَلْمُتَحَيِّرَةُ بَعْدَ نَبِيِّهَا أَمَ وَ اَللَّهِ لَوْ قَدَّمْتُمْ مَنْ قَدَّمَ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَخَّرْتُمْ مَنْ أَخَّرَ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ مَا عَالَ وَلِيُّ اَللَّهِ وَ لاَ طَاشَ سَهْمٌ مِنْ فَرَائِضِ اَللَّهِ وَ لاَ تَنَازَعَتْ هَذِهِ اَلْأُمَّةُ فِي شَيْءٍ بَعْدَ نَبِيِّهَا إِلاَّ وَ عِلْمُ ذَلِكَ عِنْدَ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَذُوقُوا وَبَالَ مَا كَسَبْتُمْ [أمركم]«وَ سَيَعْلَمُ اَلَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ» .

عبیدبن و ایل گفت: ابوذر غفاری را در موسم حج دیدم در حالی که رو به مردم کرده بود و چنین می گفت: ای مردم! هر که مرا می شناسد که می شناسد، و هر که مرا نمی شناسد بداند که من جندب پسر سکن، ابوذر غفاری هستم و از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) شنیدم که فرمود: همچنان که خداوند متعال فرمود: «بی تردید خداوند، آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانیان برگزید، فرزندان که بعضی از آنان از [نسل] بعضی دیگرند و

ص: 42

خدا شنوای داناست»، محمّد(صلی الله علیه وآله ) از نوح است و آل از ابراهیم است و برگزیدگان و دودمان از اسماعیل(علیه السلام) هستند و عترتِ هدایت کننده از محمّد(صلی الله علیه وآله ) است که این شریفان از وجود او شرافت یافته اند و به واسطه او مستوجب فضل و برتری بر قوم خود شده اند. پس اهل بیت پیامبر«علیهم السلام» در میان ما همچون آسمان برافراشته و زمین گسترده و کوه های استوار و کعبه پنهان و خورشید درخشان و ماه جاری و ستارگان هدایت گرند. ایشان همچون درخت زیتون اند که روغنش نورافشان و عصاره اش بابرکت است. وصیّ پیامبر(صلی الله علیه وآله ) در علم و نیز معدن علم تأویل او و پیشوای سپیدرويان عالم و صدّیق اکبر، علی بن ابی طالب(علیه السلام) از ایشان است. ای امت متحيّر و سرگردان پس از پیامبر! به خدا سوگند اگر آن کسی را که خدا و رسولش مقدّم داشتند، مقدّم می داشتید و آن را که خدا و رسولش پس راندند، باز پس می زدید؛ هیچ ولی خدایی فقیر نمی شد و هیچ تیری از فرایض الهی به خطا نمی رفت و این امت پس از پیامبر شان در هیچ چیزی اختلاف نمی کردند مگر اینکه علم آن نزد اهل بیت پیامبرتان بود. پس بچشید وبال آن چه را کسب کردید: «زود باشد که بدانند آنان که ستم کردند به کجا خواهند رفت.»

« كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ» (آل عمران، 37)

هرگاه زکریّا در محراب بر او وارد می شد رزق و روزی نزد او می یافت، گفت: ای مریم! این (روزی) از کجا به تو می رسد؟ مریم گفت: این از نزد خداوند است. خداوند به هر کس بخواهد، بی شمار روزی می دهد.

ص: 43

44- عَنْ أَبِي سَعِيدٍ اَلْخُدْرِيِّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: أَصْبَحَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ذَاتَ يَوْمٍ قَالَ: يَا فَاطِمَةُ عِنْدَكِ شَيْءٌ تُغَذِّينِيهِ؟ قَالَتْ: لاَ وَ اَلَّذِي أَكْرَمَ أَبِي بِالنُّبُوَّةِ وَ أَكْرَمَكَ بِالْوَصِيَّةِ مَا أَصْبَحَ اَلْغَدَاةَ عِنْدِي شَيْءٌ وَ مَا كَانَ شَيْءٌ أُطْعِمْنَاهُ مُذْ يَوْمَيْنِ إِلاَّ شَيْءٌ كُنْتُ أُوثِرُكَ بِهِ عَلَى نَفْسِي وَ عَلَى اِبْنَيَّ هَذَيْنِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ فَقَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا فَاطِمَةُ أَ لاَ كُنْتِ أَعْلَمْتِينِي فَأَبْغِيَكُمْ شَيْئاً. فَقَالَتْ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ إِنِّي لَأَسْتَحْيِي مِنْ إِلَهِي أَنْ تُكَلِّفَ نَفْسَكَ مَا لاَ تَقْدِرُ عَلَيْهِ.

ابی سعید خُدری گفت: یک روز صبح حضرت على(علیه السلام) به حضرت فاطمه(علیهاالسلام) فرمود: ای فاطمه! آیا چیزی داریم تا برای خوردن به من بدهی؟ فرمود: خیر، سوگند به خدایی که پدرم را به پیامبری و تو را به جانشینی او گرامی داشت، امروز هیچ خوراکی ندارم. از دو روز پیش نیز هر خوراکی بود، من تو را در خوردن آن بر خودم و بر دو فرزندم، حسن و حسین(علیهماالسلام) برگزیدم. على(علیه السلام) فرمود: ای فاطمه! چرا مرا آگاه نساختی تا چیزی برایتان تهیه کنم؟ فاطمه(علیها السلام) فرمود: ای اباحسن! از خدای خود شرم دارم تا تو را به امری ناچار کنم که در توان نیست!

فَخَرَجَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنْ عِنْدِ فَاطِمَةَ عَلَيْهَااَلسَّلاَمُ وَاثِقاً بِاللَّهِ بِحُسْنِ اَلظَّنِّ فَاسْتَقْرَضَ دِينَاراً، فَبَيْنَا اَلدِّينَارُ فِي يَدِ ع عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يُرِيدُ أَنْ يَبْتَاعَ لِعِيَالِهِ مَا يُصْلِحُهُمْ فَتَعَرَّضَ لَهُ اَلْمِقْدَادُ بْنُ اَلْأَسْوَدِ فِي يَوْمٍ شَدِيدِ اَلْحَرِّ قَدْ لَوَّحَتْهُ اَلشَّمْسُ مِنْ فَوْقِهِ وَ آذَتْهُ مِنْ تَحْتِهِ فَلَمَّا رَآهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ و كرمه أَنْكَرَ شَأْنَهُ فَقَالَ: يَا مِقْدَادُ مَا أَزْعَجَكَ هَذِهِ اَلسَّاعَةَ مِنْ رَحْلِكَ؟ قَالَ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ خَلِّ سَبِيلِي وَ لاَ تَسْأَلْنِي عَمَّا وَرَائِي فَقَالَ: يَا أَخِي إِنَّهُ لاَ يَسَعُنِي أَنْ تُجَاوِزَنِي حَتَّى أَعْلَمَ عِلْمَكَ فَقَالَ: يَا أَبَا اَلْحَسَنِ رَغْبَةً إِلَى اَللَّهِ وَ إِلَيْكَ أَنْ تُخَلِّيَ سَبِيلِي وَ لاَ تَكْشِفَنِي عَنْ حَالِي فَقَالَ لَهُ يَا أَخِي إِنَّهُ لاَ يَسَعُكَ أَنْ تَكْتُمَنِي

ص: 44

حَالَكَ فَقَالَ: يَا أَبَا اَلْحَسَنِ أَمَّا إِذَا أَبَيْتَ فَوَ اَلَّذِي أَكْرَمَ محمّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِالنُّبُوَّةِ وَ أَكْرَمَكَ بِالْوَصِيَّةِ مَا أَزْعَجَنِي مِنْ رَحْلِي إِلاَّ اَلْجُهْدُ وَ قَدْ تَرَكْتُ عِيَالِي يَتَضَاغَوْنَ جُوعاً فَلَمَّا سَمِعْتُ بُكَاءَ اَلْعِيَالِ لَمْ تَحْمِلْنِي اَلْأَرْضُ فَخَرَجْتُ مَهْمُوماً رَاكِباً رَأْسِي هَذِهِ حَالِي وَ قِصَّتِي فَانْهَمَلَتْ عَيْنَا عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِالْبُكَاءِ حَتَّى بَلَّتْ دَمْعَتُهُ لِحْيَتَهُ فَقَالَ لَهُ: أَحْلِفُ بِالَّذِي خَلَقَكَ مَا أَزْعَجَنِي إِلاَّ اَلَّذِي أَزْعَجَكَ مِنْ رَحْلِكَ وَ قَدِ اِسْتَقْرَضْتُ دِينَاراً فَهَاكَهُ فَقَدْ آثَرْتُكَ عَلَى نَفْسِي فَدَفَعَ اَلدِّينَارَ إِلَيْهِ.

على(علیه السلام) با امیدواری و توكل بر خداوند از نزد فاطمه(علیهاالسلام) بیرون رفت و یک دینار قرض کرد. در آن هنگام که دینار در دستش بود و می خواست برای خانواده اش چیزی بخرد که به کارشان آید، در روزی بسیار گرم با مقداد بن اسود رو به رو شد و حال آن که خورشید سرش را سوزانده بود و پایش را آزار داده بود. چون حضرت وی را دید، خود را از یاد برد و فرمود: ای مقداد! چه چیز تو را در چنین ساعتی از روز از منزل خارج کرده؟ عرض کرد: ای اباحسن! مرا به حال خود واگذار و از حال دلم مپرس. حضرت فرمود: ای برادر! شایسته نیست که از نزد من بگذری و حال تو را جویا نشوم. عرض کرد: ای اباحسن! از خدا و تو خواهانم که مرا به حال خود واگذاری و از حال من مپرسی. حضرت فرمود: ای برادر! روا نیست که حال خود را از من پنهان کنی. عرض کرد: ای اباحسن! حال که اصرار دارید، می گویم، سوگند به خدایی که محمّد(صلی الله علیه وآله ) را به پیامبری و شما را به جانشینی او گرامی داشت، فشار زندگی مرا واداشته که این ساعت از روز از منزل خارج شوم، خانواده ام را در حالی ترک کرده ام که از گرسنگی تلف می شدند، چون گریه آنان را شنیدم، نتوانستم برجا بمانم و اندوهناک و از خود بی خود بیرون آمدم؛ این حال و قصه من بود. اشک

ص: 45

از چشمان حضرت جاری شد، تا جایی که محاسن ایشان تر گشت. سپس به مقداد فرمود: سوگند به خدایی که تو را آفرید، همین امر نیز مرا از منزل بیرون آورده است. یک دینار قرض کرده ام و تو را در استفاده از آن بر خود مقدم می دارم. سپس دینار را به او داد.

وَ رَجَعَ حَتَّى دَخَلَ مَسْجِدَ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَصَلَّى فِيهِ اَلظُّهْرَ وَ اَلْعَصْرَ وَ اَلْمَغْرِبَ فَلَمَّا قَضَى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْمَغْرِبَ مَرَّ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ فِي اَلصَّفِّ اَلْأَوَّلِ فَغَمَزَهُ بِرِجْلِهِ فَقَامَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مُقْتَفِياً خَلْفَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى لَحِقَهُ عَلَى بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ اَلْمَسْجِدِ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ فَرَدَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ هَلْ عِنْدَكَ شَيْءٌ تَعَشَّيْنَاهُ فَنَمِيلَ مَعَكَ فَمَكَثَ مُطْرِقاً لاَ يُحِيرُ جَوَاباً حَيَاءً مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ يَعْلَمُ مَا كَانَ مِنْ أَمْرِ اَلدِّينَارِ وَ مِنْ أَيْنَ أَخَذَهُ وَ أَيْنَ وَجَّهَهُ وَ قَدْ كَانَ أَوْحَى اَللَّهُ تَعَالَى إِلَى نَبِيِّهِ محمّد صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْ يَتَعَشَّى اَللَّيْلَةَ عِنْدَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَلَمَّا نَظَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَى سُكُوتِهِ فَقَالَ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ مَا لَكَ لاَ تَقُولُ لاَ فَأَنْصَرِفَ أَوْ تَقُولُ نَعَمْ فَأَمْضِيَ مَعَكَ قَالَ حَيَاءً وَ تَكَرُّماً فَاذْهَبْ بِنَا.

حضرت بازگشت و داخل مسجد شد و نماز ظهر و عصر و مغرب را به جا آورد، پس از آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) نماز مغرب را به پایان رسانید، از مقابل حضرت على(علیه السلام) عبور کرد و در حالی که حضرت در صف اول بود، با پا به او اشاره کرد. حضرت علی(علیه السلام) برخاست و پشت سر ایشان به راه افتاد و در یکی از درهای مسجد به ایشان رسید و سلام کرد. پیامبر(صلی الله علیه وآله ) سلامش را پاسخ داد و فرمود: ای اباحسن! آیا برای شام غذایی دارید تا به نزد شما آییم؟ حضرت علی(علیه السلام) سر به زیر انداخت و درنگ کرد و از شرم رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) در جواب ماند. حال آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) از ماجرای دینار و این که او آن را از کجا آورده و به کجا رسانده بود، خبر داشت و

ص: 46

خداوند به ایشان وحی کرده بود که آن شب شام را نزد علی بن ابیطالب(علیه السلام) تناول فرماید. وقتی پیامبر(صلی الله علیه وآله ) سکوت على(علیه السلام) را دید فرمود: ای اباحسن! چه چیز مانع توست که بگویی نه، تا من بروم یا بگویی آری، تا با تو بیایم؟! حضرت على(علیه السلام) فرمود: به خاطر تکریم و شرم است، با ما بیایید.

فَأَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَانْطَلَقَا حَتَّى دَخَلاَ عَلَى فَاطِمَةَ اَلزَّهْرَاءِ عَلَيْهَا السَّلاَمُ وَ هِيَ فِي مُصَلاَّهَا قَدْ قَضَتْ صَلاَتَهَا وَ خَلْفَهَا جَفْنَةٌ تَفُورُ دُخَاناً فَلَمَّا سَمِعَتْ كَلاَمَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي رَحْلِهَا خَرَجَتْ مِنْ مُصَلاَّهَا فَسَلَّمَتْ عَلَيْهِ وَ كَانَتْ أَعَزَّ اَلنَّاسِ عَلَيْهِ فَرَدَّ اَلسَّلاَمَ وَ مَسَحَ بِيَدِهِ عَلَى رَأْسِهَا وَ قَالَ لَهَا يَا بِنْتَاهْ كَيْفَ أَمْسَيْتِ رَحِمَكِ اَللَّهُ تَعَالَى عَشِّينَا غَفَرَ اَللَّهُ لَكِ وَ قَدْ فَعَلَ. فَأَخَذَتِ اَلْجَفْنَةَ فَوَضَعَتْهَا بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ

وَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.

قَالَ فَوَضَعَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَفَّهُ اَلطَّيِّبَةَ اَلْمُبَارَكَةَ بَيْنَ كَتِفَيْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَغَمَزَهَا ثُمَّ قَالَ: يَا عَلِيُّ هَذَا بَدَلٌ بِدِينَارِكَ هَذَا جَزَاءٌ بِدِينَارِكَ «مِنْ عِنْدِ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ»

ثُمَّ اِسْتَعْبَرَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بَاكِياً ثُمَّ قَالَ: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي هُوَ أَبَى لَكُمْ أَنْ تَخْرُجَا مِنَ اَلدُّنْيَا حَتَّى يَجْزِيَكُمَا هَذَا يَا عَلِيُّ فِي اَلْمَنَازِلِ اَلَّذِي جَزَى فِيهَا زَكَرِيَّا وَ يَجْزِيَكِ يَا فَاطِمَةُ فِي اَلَّذِي جُزِيَتْ فِيهِ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ: «كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا اَلْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً» .

رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) دست على(علیه السلام) را گرفت و با هم به راه افتادند تا به خانه فاطمه(علیها السلام) وارد شدند. فاطمه(علیهاالسلام) در مصلای خویش بود و نمازش را خوانده بود و پشت سرش کاسه ای بود که بخار از آن برمی خاست. وقتی

ص: 47

صدای پیامبر(صلی الله علیه وآله ) را در خانه اش شنید از مصلایش خارج شد و سلام کرد و حال آنکه حضرت فاطمه (علیها السلام) عزیز ترین افراد نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) بود. پیامبر سلامش را پاسخ داد و دستی بر سرش کشید و به او فرمود: دخترم! روزت را چگونه گذرانده ای؟ خدایت رحمت کند، شام ما را بده، خدا تو را بیامرزد و البته چنین کرده است. حضرت فاطمه(علیها السلام) کاسه غذا را برداشت و در مقابل حضرت رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) و على(علیه السلام) قرار داد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) دست پاک و مبارک خود را بین دو کتف على(علیه السلام) گذاشت و با اشاره به او فرمود: اى على! این به جای دینار توست، این پاداش دینار توست «از نزد خداوند است. خداوند به هر کس بخواهد، بی شمار روزی می دهد. در این هنگام اشک از چشمان مبارک رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) جاری شد و فرمود: سپاس و ستایش از آن خداوندی است که نپذیرفت از دنیا بروید تا این که پاداشتان را بدهد. ای علی! خداوند در آن جایگاه هایی که به زکریا پاداش داد به تو پاداش می دهد. همچنین به تو ای فاطمه در آن جایگاهی پاداش می دهد که به مریم پاداش داد.

«إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ*الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ* فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ» (آل عمران، 61-59)

در حقیقت، مَثَل عیسی نزد خدا همچون مَثَل آدم است که او را از خاک آفرید، سپس به او فرمود: باش، پس موجود شد. حق از جانب پروردگار توست، پس

ص: 48

از شک کنندگان مباش. پس بعد از آنکه علم برای تو حاصل شد، هر کس در مورد آن (حق) با تو محاجّه کند بگو: بیایید تا پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان (کسی که به منزله خود ماست) و خودتان را بخوانیم، سپس تضرّع و زاری نماییم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

45۔ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي قَوْلِهِ: «أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ» اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِمَااَلسَّلاَمُ «وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ» رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِيٌّ عَلْيهِ اَلسَّلاَمُ «وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ» فَاطِمَةُ اَلزَّهْرَاءُ عَلَيْهَااَلسَّلاَمُ.

امام محمّد باقر(علیه السلام) درباره آیه مباهله فرمود: منظور از « أَبْنَاءَنَا »، امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) و منظور از « َأَنْفُسَنَا » پیامبر (صلی الله علیه وآله ) و علی(علیه السلام) منظور از«َنِسَاءَنَا» فاطمه(علیها السلام) است.

46- عَنِ اَلشَّعْبِيِّ قَالَ: جَاءَ اَلْعَاقِبُ وَ اَلسَّيِّدُ اَلنَّجْرَانِيَّانِ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَدَعَاهُمْ إِلَى اَلْإِسْلاَمِ فَقَالاَ: إِنَّنَا مُسْلِمَانِ. فَقَالَ: إِنَّهُ يَمْنَعُكُمَا مِنَ اَلْإِسْلاَمِ ثَلاَثٌ أَكْلُ اَلْخِنْزِيرِ وَ تَعْلِيقُ اَلصَّلِيبِ وَ قَوْلُكُمْ فِي عِيسَى اِبْنِ مَرْيَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالاَ وَ مَنْ أَبُو عِيسَى فَسَكَتَ فَنَزَلَ اَلْقُرْآنُ «إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اَللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ» اَلْآيَةِ ثُمَّ نَبْتَهِلْ«فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اَللّهِ عَلَى اَلْكاذِبِينَ» فَقَالاَ: نُبَاهِلُكَ. فَتَوَاعَدُوا لِغَدٍ فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ لاَ تُلاَعِنْهُ فَوَ اَللَّهِ لَئِنْ كَانَ نَبِيّاً لاَ تَرْجِعُ إِلَى أَهْلِكَ وَ لَكَ عَلَى وَجْهِ اَلْأَرْضِ أَهْلٌ وَ لاَ مَالٌ فَلَمَّا أَصْبَحَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ وَ قَدَّمَهُمْ وَ جَعَلَ فَاطِمَةَ وَرَاءَهُمْ ثُمَّ قَالَ لَهُمَا: تَعَالَيَا فَهَذَا أَبْنَاؤُنَا اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ وَ هَذَا نِسَاؤُنَا فَاطِمَةُ وَ أَنْفُسُنَا لعَلِيٌّ فَقَالاَ: لاَ نُلاَعِنُكَ.

شعبی گفت: عاقب و سیّد نصرانی نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) آمدند و حضرت آنان را به اسلام دعوت کرد. عرض کردند: ما مسلمانیم. حضرت فرمود: سه چیز مانع مسلمانی شماست: خوردن گوشت خوک، آویزان کردن

ص: 49

صلیب و سخن شما درباره عیسی بن مریم. عرض کردند: چه کسی پدر عیسی(علیه السلام) است؟ حضرت ساکت شد تا این که این آیه نازل شد: «در حقیقت، مَثَل عیسی نزد خدا همچون مَثَل آدم است که او را از خاک آفرید.» عرض کردند: با تو مباهله می کنیم؛ و برای فردای آن روز قرار گذاشتند. یکی از آن دو به رفیقش گفت: با او مباهله نکن، به خدا سوگند اگر او پیامبر باشد، به سوی اهلت بر نمی گردی و برای تو در روی زمین خانواده و مالی باقی نمی ماند. چون صبح شد، پیامبر دست علی(علیه السلام) و حسنین(علیهما السلام) را گرفت و آن ها را در جلو و فاطمه(علیها السلام) ای را در پشت سر ایشان قرار داد. سپس به آن دو فرمود: بیایید؛ این پسران ما حسن و حسین(علیهما السلام) و این زنان ما فاطمه(علیها السلام)و این خودمان که على(علیه السلام) است. آن گاه عرض کردند: با تو در این لعنت کردن شرکت نمی کنیم.

47- عَنِ اَلشَّعْبِيِّ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتِ اَلْآيَةُ«فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ» أَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يتكئ على عليٍّ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ وَ تَبِعَتْهُمْ فَاطِمَةُ قَالَ: فَقَالَ: هَؤُلاَءِ أَبْنَاؤُنَا وَ هَذِهِ نِسَاؤُنَا وَ هَذِهِ أَنْفُسُنَا عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ. فَقَالَ رَجُلٌ لِشَرِيكٍ: يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ «إِنَّ اَلَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ اَلْبَيِّناتِ وَ اَلْهُدى»(1)

إِلَى آخِرِ اَلْآيَةِ قَالَ يَلْعَنُهُمْ كُلُّ شَيْءٍ حَتَّى اَلْخَنَافِسِ فِي جُحْرِهَا ثُمَّ غَضِبَ شَرِيكٌ وَ اِسْتَشَاطَ فَقَالَ يَا مُعَافَا فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ يُقَالُ لَهُ اِبْنُ اَلْمُقْعَدِ يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ إِنَّهُ لَمْ يَعْنِكَ فَقَالَ: أيقَعُ إِنَّمَا أَرَادَنِي تَرَكْتُ ذِكْرَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.

شعبی گفت: زمانی که این آیه نازل شد، پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله )، على(علیه السلام)،حسن وحسین(علیهماالسلام) را پشت زد و فاطمه(علیها السلام) در پی ایشان بود و فرمود:

ص: 50


1- . البقرة، 159

ایشان پسران ما و این زنان ما و این خودمان. مردی گفت: ای اباعبدالله! «به راستی کسانی که دلایل روشن و نشانه های هدایتی را که ما نازل کرده ایم، پنهان می کنند»، آنان اند که خدا و لعنت کنندگان لعنتشان می کنند. فرمود: هر چیزی آنان را لعن می کند حتی سوسک در سوراخش....

48- أَحْمَدُ بْنُ جَعْفَرٍ مُعَنْعَناً(1):

عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ : لَمَّا قَدِمَ وَفْدُ نَجْرَانَ عَلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَدِمَ فِيهِمْ ثَلاَثَةٌ مِنَ اَلنَّصَارَى مِنْ كِبَارِهِمْ اَلْعَاقِبُ وَ قَيْسٌ وَ اَلْأُسْقُفُّ فَجَاءُوا إِلَى اَلْيَهُودِ وَ هُمْ فِي بَيْتِ اَلْمَدَارِسِ فَصَاحُوا بِهِمْ يَا إِخْوَةَ اَلْقِرَدَةِ وَ اَلْخَنَازِيرِ هَذَا اَلرَّجُلُ بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ قَدْ غَلَبَكُمْ اِنْزِلُوا إِلَيْنَا. فَنَزَلَ إِلَيْهِمْ اِبْنُ صُورِيَا اَلْيَهُودِيُّ وَ كَعْبُ بْنُ اَلْأَشْرَفِ اَلْيَهُودِيُّ فَقَالُوا لَهُمْ: إحْضِرُوا غَداً نَمْتَحِنْهُ. قَالَ: وَ كَانَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِذَا صَلَّى اَلصُّبْحَ قَالَ هَاهُنَا مِنَ اَلْمُمْتَحَنَةِ أَحَدٌ فَإِنْ وَجَدَ أَحَداً أَجَابَهُ وَ إِنْ لَمْ يَجِدْ أَحَداً قَرَأَ عَلَى أَصْحَابِهِ مَا نَزَلَ عَلَيْهِ فِي تِلْكَ اَللَّيْلَةِ فَلَمَّا صَلَّى اَلصُّبْحَ جَلَسُوا بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ لَهُ اَلْأُسْقُفُّ يَا أَبَا اَلْقَاسِمِ فِدَاكَ أَبِي مُوسَى مَنْ أَبُوهُ؟ قَالَ: عِمْرَانُ. قَالَ: فَيُوسُفُ مَنْ أَبُوهُ؟ قَالَ: يَعْقُوبُ. قَالَ فَأَنْتَ فِدَاكَ أَبِي وَ أُمِّي مَنْ أَبُوكَ قَالَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ قَالَ فَعِيسَى مَنْ أَبُوهُ قَالَ فَسَكَتَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ رُبَّمَا اِحْتَاجَ إِلَى شَيْءٍ مِنَ اَلْمَنْطِقِ فَيَنْقَضُّ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَ اَلسَّمَاءِ اَلسَّابِعَةِ فَيَصِلُ لَهُ مَنْطِقَهُ فِي أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ اَلْعَيْنِ فَذَاكَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى«وَ ما أَمْرُنا إِلاّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ(2)».

ص: 51


1- . معنعن: حدیثی است که در تمام سلسله سند به لفظ «عن فلان» تصریح شده باشد. (علم الحديث، 179) از لوازم مهم سند، افزون بر مشخص و معروف بودن راویان، ضرورت بیان چگونگی دریافت و نقل حديث از مشایخ است. تعابیری چون «سمعت»، «قرأت عليه»، «اخبرنی اجازۀً» و... شناسه هایی هستند که نحوه تقلی حدیث را از مشایخ نشان می دهند و یکی از راه های اعتبار بخشیدن به حدیث و اثبات وثاقت صدور آن به شمار می روند.
2- . القمر، 50

احمد بن جعفر روایت کرده است: حضرت علی(علیه السلام) فرمود: چون جماعت نصارای نجران به حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله ) آمدند، پیشاپیش آنان سه تن از بزرگانشان به نام عاقب و قیس و اسقف به نزد یهودیانی که در بیت المدارس بودند، رفتند و فریاد بر آوردند که ای برادران میمون و خوک! این مرد در میان شماست و بر شما چیره گشته است؟ بیایید پایین! ابن صوریای یهودی و کعب بن اشرف یهودی به سوی آنان آمدند و گفتند: فردا حاضر شوید تا او را بیازماییم. پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله ) هرگاه نماز صبح را می خواند، می فرمود: از طایفه ممتحنه کسی اینجا هست؟ اگر کسی بود، حضرت به پرسش او می پرداخت و اگر کسی نبود، بر یاران خود هر آن چه را که در آن شب نازل شده بود، قرائت می فرمود. چون پیامبر(صلی الله علیه وآله ) نماز صبح را به جا آورد، نصارای نجران روبه رویش نشستند و اسقف عرض کرد: ای اباقاسم! پدرم به فدایت! پدر موسی که بود؟ فرمود: عمران. عرض کرد: پدر یوسف که بود؟ فرمود: يعقوب. گفت: پدر و مادرم به فدایت، پدر شما چه کسی بود؟ فرمود: عبد الله بن عبدالمطلب. عرض کرد: پدر عیسی که بود؟ پیامبر(صلی الله علیه وآله ) سکوت فرمود؛ چرا که هرگاه ایشان در جست وجوی لفظی بود، جبرئیل در چشم به هم زدنی خود را از آسمان هفتم به ایشان می رساند و لفظ را در اختیارش می گذاشت و این کلام خداوند متعال است که «و فرمان ما جز یک بار نیست؛ همچون یک چشم بر هم زدن».

قَالَ: فَجَاءَ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: هُوَ رُوحُ اَللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ فَقَالَ لَهُ اَلْأُسْقُفُّ: يَكُونُ رُوحٌ بِلاَ جَسَدٍ قَالَ فَسَكَتَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ «إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اَللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» قَالَ: فَنَزَا اَلْأُسْقُفُّ نَزْوَةً إِعْظَاماً

ص: 52

لِعِيسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنْ يُقَالَ لَهُ مِنْ تُرَابٍ. ثُمَّ قَالَ: مَا نَجِدُ هَذَا يَا محمّد فِي اَلتَّوْرَاةِ وَ لاَ فِي اَلْإِنْجِيلِ وَ لاَ فِي اَلزَّبُورِ وَ لاَ نَجِدُ هَذَا إِلاَّ عِنْدَكَ قَالَ فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ « فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ » فَقَالُوا أَنْصَفْتَنَا يَا أَبَا اَلْقَاسِمِ فَمَتَى مَوْعِدُكَ قَالَ: بِالْغَدَاةِ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ. قَالَ فَانْصَرَفَ اَلْيَهُودُ وَ هُمْ يَقُولُونَ: لاَإِلَهَ إِلاَّاَللَّهُ مَا نُبَالِي أَيَّهُمَا أَهْلَكَ اَللَّهُ: اَلنَّصْرَانِيَّةَ أَوِ اَلْحَنِيفِيَّةَ إِذَا هَلَكُوا غَدا.ً

در آن دم جبرئیل آمد و عرض کرد: او روح خدا و کلمه او بوده است. اسقف عرض کرد: آیا روح بی جسد می شود؟ حضرت سکوت کرد و خداوند متعال به او وحی فرمود: «در حقیقت مَثَل عیسی نزد خدا همچون مَثَل آدم است که او را از خاک آفرید.» اسقف از شنیدن نام عیسی(علیه السلام) تکان خورد و برای بزرگداشت عیسی(علیه السلام) که گفته شد از خاک است، برجست. سپس عرض کرد: ای محمّد(صلی الله علیه وآله )! ما این مطلب را در تورات و انجيل و زبور نیافته ایم و جز از تو نشنیده ایم. آن گاه خداوند متعال به آن حضرت وحی فرمود: «بگو: بیایید تا پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان (کسی که به منزله خود ماست) و خودتان را بخوانیم.» عرض کردند: ای اباقاسم! منصفانه است، چه وقت وعده ما خواهد بود؟ حضرت فرمود: فردا ان شاء الله. یهودیان برگشتند و می گفتند: لااله الا الله، فرقی ندارد کدام یک از این دو گروه هلاک شوند، نصرانی یا حنيفيه!

قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَلَمَّا صَلَّى اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلصُّبْحَ أَخَذَ بِيَدِي فَجَعَلَنِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ أَخَذَ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ فَجَعَلَهَا خَلْفَ ظَهْرِهِ وَ أَخَذَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ ثُمَّ بَرَكَ لَهُمْ بَارِكاً فَلَمَّا رَأَوْهُ قَدْ فَعَلَ ذَلِكَ نَدِمُوا وَ تَوَامَرُوا فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ قَالُوا وَ اَللَّهِ إِنَّهُ لَنَبِيٌّ وَ لَئِنْ بَاهَلَنَا لَيَسْتَجِيبَنَّ اَللَّهُ لَهُ عَلَيْنَا فَيُهْلِكَنَا وَ لاَ يُنْجِينَا مِنْهُ شَيْءٌ إِلاَّ أَنْ نَسْتَقِيلَهُ.

ص: 53

قَالَ فَأَقْبَلُوا يَسْتَتِرُونَ فِي خَشَبٍ كَانَ فِي اَلْمَسْجِدِ حَتَّى جَلَسُوا بَيْنَ يَدَيْهِ ثُمَّ قَالُوا يَا أَبَا اَلْقَاسِمِ أَقِلْنَا قَالَ نَعَمْ قَدْ أَقَلْتُكُمْ أَمَا وَ اَلَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لَوْ بَاهَلْتُكُمْ مَا تَرَكَ اَللَّهُ عَلَى ظَهْرِ اَلْأَرْضِ نَصْرَانِيّاً وَ لاَ نَصْرَانِيَّةً إِلاَّ أَهْلَكَهُ .

حضرت علی(علیه السلام) فرمود: چون پیامبر(صلی الله علیه وآله ) و نماز صبح را به جا آورد، دست مرا گرفت و پیش روی خود قرار داد و فاطمه(علیهاالسلام) ای را پشت سر خود و حسن و حسین(علیهماالسلام) را در راست و چپ خود قرار داد و برایشان از خدا برکت خواست. چون نصارا این کار را از حضرت دیدند، پشیمان شدند و در میان خود مشورت کردند و گفتند: به خدا سوگند که او پیامبر است و اگر با ما مباهله کند، هر آینه خدا دعایش را مستجاب می کند و ما را به هلاک خواهد رساند و هیچ چیزی ما را از آن نجات نخواهد بخشید، مگر این که ما از مباهله برگردیم.

آنان در حالی که خود را با چوب های درون مسجد پوشانده بودند پیش آمدند تا این که در حضور حضرت نشستند و عرض کردند: ای اباقاسم! از آن مباهله که با ما دارید، منصرف شوید.

ایشان فرمود: آری، منصرف شدم، اما سوگند به خدایی که مرا بر حق برانگیخت، اگر با شما مباهله می کردم، خداوند بر زمین هیچ مرد و زن نصرانی بر جا نمی گذاشت مگر آنکه او را هلاک می کرد.

49- عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ قَالَ: قَدِمَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُ اَلْمَسِيحِ بْنُ أَبْقَى وَ مَعَهُ اَلْعَاقِبُ وَ قَيْسٌ أَخُوهُ وَ مَعَهُ حَارِثُ بْنُ عَبْدِ اَلْمَسِيحِ وَ هُوَ غُلاَمٌ وَ مَعَهُ أَرْبَعُونَ حِبْراً فَقَالَ: يَا محمّد كَيْفَ تَقُولُ فِي اَلْمَسِيحِ فَوَ اَللَّهِ إِنَّا لَنُنْكِرُ مَا تَقُولُ: قَالَ: فَأَوْحَى اَللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ: «إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اَللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» قَالَ فَنَحَرَ نَحْرَةً فَقَالَ إِجْلاَلاً لَهُ مِمَّا يَقُولُ بَلْ هُوَ اَللَّهُ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ « فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ

ص: 54

بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ اَلْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ » إِلَى آخِرِ اَلْآيَةِ فَلَمَّا سَمِعَ بِذِكرِ اَلْأَبْنَاءِ غَضِبَ غَضَباً شَدِيداً وَ دَعَا اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ وَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ فَأَقَامَ اَلْحَسَنَ عَنْ يَمِينِهِ وَ اَلْحُسَيْنَ عَنْ يَسَارِهِ وَ عَلِيّاً إِلَى صَدْرِهِ وَ فَاطِمَةَ عَلَيْهَاالسَّلاَمُ إِلَى وَرَائِهِ فَقَالَ: هَؤُلاَءِ أَبْنَاؤُنَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أَنْفُسُنَا، فَائْتِنَا لَهُ بِأَكْفَاءٍ. قَالَ: فَوَثَبَ اَلْعَاقِبُ فَقَالَ: أُذَكِّرُكَ اَللَّهَ أَنْ تُلاَعِنَ هَذَا اَلرَّجُلَ فَوَ اَللَّهِ إِنْ كَانَ كَاذِباً مَا لَكَ مِنْ مُلاَعَنَتِهِ خَيْرٌ وَ إِنْ كَانَ صَادِقاً لاَ يَحُولُ اَلْحَوْلُ وَ مِنْكُمْ نَافِخُ ضَرْمَةٍ قَالَ: فَصَالَحُوهُ كُلَّ اَلصُّلْحِ.

شهر بن حوشب گفت: عبدالمسیح بن ابقی به همراه عاقب و برادرش قیس و حارث بن عبد المسيح که جوان بود و چهل نفر از نصارا به نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) آمد و عرض کرد: ای محمّد! درباره مسیح چه می گویی؟ به خدا سوگند ما آن چه را می گویی رد می کنیم. آنگاه خداوند به حضرت وحی فرمود: «در حقیقت َمثَل عیسی نزد خدا همچون مَثَل آدم است که او را از خاک آفرید، سپس به او فرمود: باش، پس موجود شد.»

در آن دم او خرّه ای کشید و برای تجلیل از عیسی در برابر آنچه حضرت فرمود، عرض کرد: خیر، او خداست. آن گاه خداوند متعال نازل فرمود: «پس بعد از آنکه علم برای تو حاصل شد، هر کس در مورد آن (حق) با تو محاجّه کند بگو: بیایید تا بخوانیم...» رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) چون در آیه ذکر پسران را شنید، خشمناک شد و حسن و حسین(علیهماالسلام) و علی(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) را فراخواند و حسن(علیه السلام) را از راست و حسین(علیه السلام) را از چپ و على(علیه السلام) را در مقابل سینه و فاطمه(علیها السلام) را در پشت سر خود قرار داد. سپس فرمود اینان پسران و زنان و خود ما هستند، کسانی را بیاورید که با ایشان برابر باشند. در آن دم عاقب به سوی عبدالمسيح جلو دوید و گفت: خدا را به یادت می آورم که با این مرد ملاعنه نکنی. به خدا سوگند اگر او دروغگو

ص: 55

باشد، برای ما در ملاعنه با او خبری نیست و اگر راستگو باشد، سالی به سر نیامده هیچ جانداری از شما بر جا نمی ماند. این شد که با حضرت بی هیچ کم و کاست صلح کردند.

«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» (آل عمران، 103)

و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.

50- عَنْ أَبِي اَلْجَارُودِ: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ فِي هَيْئَةِ أَعْرَابِيٍّ إِلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي مَا مَعْنَى « وَ اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اَللّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا » فَقَالَ لَهُ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَا نَبِيُّ اَللَّهِ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ حَبْلُهُ فَخَرَجَ اَلْأَعْرَابِيُّ وَ هُوَ يَقُولُ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ اِعْتَصَمْتُ بِحَبْلِهِ .

امام محمّد باقر(علیه السلام) از قول جدّ بزرگوارشان (صلی الله علیه وآله ) فرمود: مردی با ظاهر یک اعرابی نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله ) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم به فدایت! معنی این آیه چیست؟ حضرت فرمود: من پیامبر خدا و على(علیه السلام) ریسمان خداوند است. اعرابی خارج شد، در حالی که می گفت: به خدا و رسولش ایمان آوردم و به ریسمان او چنگ زدم.

«يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ» (آل عمران، 106)

روزی که چهره هایی سفید و چهره هایی سیاه گردد.

51- عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ [أَبُو] جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: وَلاَيَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اَلْحَبْلُ اَلَّذِي قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى فِيهِ « وَ اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اَللّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا » فَمَنْ تَمَسَّكَ بِهِ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ تَرَكَهُ خَرَجَ مِنَ اَلْإِيمَانِ.

ابان بن تغلب گفت: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: ولایت علی بن ابی طالب(علیه السلام) همان ریسمانی است که خداوند متعال درباره آن فرمود: «و همگی به

ص: 56

ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.» پس هر که به آن تمسّک جوید، مؤمن است و هر که آن را رها کند، از ایمان خارج شده است.

52_ اَلْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ محمّد عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ : يُحْشَرُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ شِيعَةُ عَلِيٍّ رِوَاءً مَرْوِيِّينَ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ وَ يُحْشَرُ أَعْدَاءُ عَلِيٍّ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ ظَامِئِينَ ثُمَّ قَرَأَ «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ » مِثْلُهُ.

حسین بن سعید روایت کرده است: امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمود: شیعیان علی(علیه السلام) در روز قیامت، سیراب شده و سیراب کننده با چهره هایی سفید و دشمنان ایشان عطشان و سیاه روی محشور می گردند. سپس این آیه را قرائت فرمود: «روزی که چهره هایی سفید و چهره هایی سیاه گردد.»

«ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ» (آل عمران، 112)

هر کجا یافت شوند، [مهر] خواری و ذلت بر آنان زده شده است، مگر به ریسمانی از خدا و ریسمانی از مردم چنگ زنند. 53- عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ محمّد بْنَ عَلِيٍّ عَلَيْه اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ اَلذِّلَّةُ أَيْنَ ما ثُقِفُوا إِلاّ بِحَبْلٍ مِنَ اَللّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ اَلنّاسِ» قَالَ: مَا يَقُولُ اَلنَّاسُ فِيهَا؟ قَالَ: قُلْتُ مَا تَقُولُ فِيهَا؟ قَالَ فَقَالَ لِي: حَبْلٌ مِنَ اَللَّهِ كِتَابُهُ- وَ حَبْلٌ مِنَ اَلنَّاسِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.

ابان بن تغلب گفت: از امام محمّد باقر(علیه السلام) درباره این آیه پرسیدم. ایشان فرمود: مردم درباره آن چه می گویند؟ عرض کردم: شما درباره اش چه می فرمایید؟ فرمود: ریسمانی از خدا کتاب او و ریسمانی از مردم علی بن ابی طالب(علیه السلام) است.

ص: 57

«لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ» (آل عمران، 128)

هیچ چیزی از این امر به دست تو نیست.

عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ اَلْجُعْفِيِّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَرَأْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ «لَيْسَ لَكَ مِنَ اَلْأَمْرِ شَيْءٌ » قَالَ: فَقَالَ: أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: بَلَى وَ اَللَّهِ لَقَدْ كَانَ لَهُ مِنَ اَلْأَمْرِ شَيْءٌ وَ شَيْءٌ فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا تَأْوِيلُ قَوْلِهِ «لَيْسَ لَكَ مِنَ اَلْأَمْرِ شَيْءٌ» قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَرَصَ أَنْ يَكُونَ اَلْأَمْرُ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنْ بَعْدِهِ فَأَبَى اَللَّهُ. ثُمَّ قَالَ: وَ كَيْفَ لاَ يَكُونُ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنَ اَلْأَمْرِ شَيْءٌ وَ قَدْ فَوَّضَ إِلَيْهِ فَمَا أَحَلَّ كَانَ حَلاَلاً إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ وَ مَا حَرَّمَ كَانَ حَرَاماً إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ .

جابر بن یزید جعفی گفت: نزد امام محمّد باقر(علیه السلام) این آیه را قرائت کردم. ایشان فرمود: بله، به خدا سوگند چیزی و چیزی از این امر نزد او بود. به ایشان عرض کردم: فدایت شوم! تأويل آن چیست؟ فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) می خواست بعد از ایشان علی بن ابی طالب(علیه السلام) امیر باشد، خداوند نپذیرفت. سپس فرمود: چگونه هیچ چیز از این امر به دست او نباشد در حالی که خداوند این مهم را به او تفویض کرده: هر چه او حلال کند، حلال است و هر چه حرام کند، حرام است.

«وَلَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ * وَمَا محمّد إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ » (آل عمران، 144- 143)

و مسلماً شما پیش از آن که با مرگ روبه رو شوید، آرزوی آن را می کردید، سپس [اسباب] آن را در [جنگ احد] دیدید، در حالیکه [فقط به کشته شده ها]

ص: 58

نگاه می کردید [و به شهادت تن در نمی دادید] و محمّد(صلی الله علیه وآله ) جز پیامبری که پیش از او پیامبران دیگری گذشتند، نیست. پس اگر بمیرد و یا کشته شود به عقب بر می گردید؟ [یعنی از دین خود بر می گردید؟]

54- عَنْ حُذَيْفَةَبْنِ اَلْيَمَانِيِّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَمَرَ بِالْجِهَادِ يَوْمَ أُحُدٍ فَخَرَجَ اَلنَّاسُ سِرَاعاً يَتَمَنَّوْنَ لِقَاءَ اَلْعَدُوِّ عَدُوِّهِمْ وَ بَغَوْا فِي مَنْطِقِهِمْ وَ قَالُوا: وَ لِلَّهِ لَئِنْ لَقِينَا عَدُوَّنَا لاَ نُوَلِّي حَتَّى نُقْتَلَ عَنْ آخِرِنَا رَجُلٌ أَوْ يَفْتَحَ اَللَّهُ لَنَا. قَالَ: فَلَمَّا أَتَوُا اَلْقَوْمَ اِبْتَلاَهُمُ اَللَّهُ بِالَّذِي كَانَ مِنْهُمْ وَ مِنْ بَغْيِهِمْ فَلَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ يَسِيراً حَتَّى اِنْهَزَمُوا عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلاَّ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَبُو دُجَانَةَ سِمَاكُ بْنُ خَرَشَةَ اَلْأَنْصَارِيُّ فَلَمَّا رَأَى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَا قَدْ نَزَلَ بِالنَّاسِ مِنَ اَلْهَزِيمَةِ وَ اَلْبَلاَءِ رَفَعَ اَلْبَيْضَةَ عَنْ رَأْسِهِ وَ جَعَلَ يُنَادِي أَيُّهَا اَلنَّاسُ أَنَا لَمْ أَمُتْ وَ لَمْ أُقْتَلْ وَ جَعَلَ اَلنَّاسُ يَرْكَبُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً لاَ يَلْوُونَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ لاَ يَلْتَفِتُونَ إِلَيْهِ فَلَمْ يَزَالُوا كَذَلِكَ حَتَّى دَخَلُوا اَلْمَدِينَةَ فَلَمْ يَكْتَفُوا بِالْهَزِيمَةِ حَتَّى قَالَ أَفْضَلُهُمْ رَجُلٌ فِي أَنْفُسِهِمْ: قُتِلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَلَمَّا أَيِسَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنَ اَلْقَوْمِ رَجَعَ إِلَى مَوْضِعِهِ اَلَّذِي كَانَ فِيهِ فَلَمْ يَزَلْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَبُو دُجَانَةَ اَلْأَنْصَارِيُّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا أَبَا دُجَانَةَ ذَهَبَ اَلنَّاسُ فَالْحَقْ بِقَوْمِكَ فَقَالَ أَبُو دُجَانَةَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا عَلَى هَذَا بَايَعْنَاكَ وَ بَايَعْنَا اَللَّهَ وَ لاَ عَلَى هَذَا خَرَجْنَا يَقُولُ اَللَّهُ تَعَالَى«إِنَّ اَلَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اَللّهَ يَدُ اَللّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ»(1)

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: يَا أَبَا دُجَانَةَ أَنْتَ فِي حِلٍّ مِنْ بَيْعَتِكَ فَارْجِعْ فَقَالَ أَبُو دُجَانَةَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ لاَ تُحَدِّثُ نِسَاءُ اَلْأَنْصَارِ فِي اَلْخُدُورِ أَنِّي أَسْلَمْتُكَ وَ رَغِبَتْ نَفْسِي عَنْ نَفْسِكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ لاَ خَيْرَ فِي اَلْعَيْشِ بَعْدَكَ.

حذيفة بن یمانی گفت: رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) در روز احد مسلمانان را به جهاد

ص: 59


1- . الفتح، 10

امر کرد و مردم هم در پی دستور ایشان با سرعت تمام بیرون آمدند و حال آنکه آرزوی دیدار با دشمنشان را داشتند، در گفتارشان زیاده روی کردند و گفتند: به خدا سوگند اگر دشمن مان را ملاقات کنیم، هرگز به آن ها پشت نمی کنیم تا یا همگی کشته شویم یا خداوند پیروزی را نصیب ما گرداند. هنگامی که مسلمانان با دشمن روبه رو شدند، خداوند آن ها را با همان سخنان و آرزوهایی که می گفتند، آزمود. ولی آن ها فقط مدت کوتاهی توانستند در میدان جنگ بمانند و پس از مدتی به جز حضرت على(علیه السلام) و ابودجانه سماک بن خرشه انصاری شکست خوردند از کنار پیامبر گریختند. وقتی رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرار مسلمانان را دید، کلاه خود را از سر مبارکش برداشت و مردم را این گونه ندا داد: ای مردم! من نمرده ام و کشته نشده ام. اما مردم فرار می کردند و بر یکدیگر سوار می شدند و به رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) توجهی نمی کردند و همین گونه در اضطراب و فرار بودند تا داخل مدینه شدند، آن ها به این فرار و شکست هم اکتفا نکردند و آن کس که به گمانشان برترین آن ها بود، گفت: رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) کشته شده است.

وقتی رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) از آن قوم ناامید شد، به سوی جایگاه قبلی خود بازگشت و حضرت علی(علیه السلام) و ابودجانه را دید که هنوز آنجا بودند. رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود: ای ابادجانه! مردم رفتند، تو هم به قومت بپیوند. ابودجانه عرض کرد: ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله )! ما این گونه با تو و با خدا بیعت نکرده بودیم و با این نیّت از شهر بیرون نیامده ایم. مگر نه این است که خداوند می فرماید: «در حقیقت کسانی که با تو بیعت می کنند، جز این نیست که با خدا بیعت می کنند، دست خدا بالای دست های آنان است»؟ رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود: ابادجانه تو در بیعتت بر جایی، تو هم بازگرد.

ص: 60

ابودجانه گفت: ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) آیا زنان انصار در خانه هایشان نمی گویند که من اسلام آوردم اما برای حفظ جانم از شما روگرداندم؟ ای رسول خدا! بعد از شما در زندگی خیری نخواهد بود.

قَالَ فَلَمَّا سَمِعَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَلاَمَهُ وَ رَغْبَتَهُ فِي اَلْجِهَادِ اِنْتَهَى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَى صَخْرَةٍ فَاسْتَتَرَ بِهَا لِيَتَّقِيَ بِهَا مِنَ اَلسِّهَامِ سِهَامِ اَلْمُشْرِكِينَ فَلَمْ يَلْبَثْ أَبُو دُجَانَةَ إِلاَّ يَسِيراً حَتَّى أُثْخِنَ جِرَاحَةً فَتَحَامَلَ حَتَّى اِنْتَهَى إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَجَلَسَ إِلَى جَنْبِهِ مُثْخَناً لاَ حَرَاكَ بِهِ.

قَالَ وَ عَلِيٌّ لاَ يُبَارِزُ فَارِساً وَ لاَ رَاجِلاً إِلاَّ قَتَلَهُ اَللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ حَتَّى اِنْقَطَعَ سَيْفُهُ فَلَمَّا اِنْقَطَعَ سَيْفُهُ جَاءَ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ اِنْقَطَعَ سَيْفِي وَ لاَ سَيْفَ لِي فَخَلَعَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ سَيْفَهُ ذو [ذَا] اَلْفَقَارِ فَقَلَّدَ [هُ] عَلِيّاً وَ مَشَى إِلَى جَمْعِ اَلْمُشْرِكِينَ فَكَانَ لاَ يَبْرُزُ [يبري] لَهُ [إليه] أَحَدٌ إِلاَّ قَتَلَهُ فَلَمْ يَزَلْ عَلَى ذَلِكَ حَتَّى وَهَتْ دُرَّاعَتُهُ [ذراعيه وهيت دراعة] فَفَرِقَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذَلِكَ فِيهِ فَنَظَرَ رَسُولُ اَللَّهِ [صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ] إِلَى اَلسَّمَاءِ وَ قَالَ:

اَللَّهُمَّ إِنَّ محمّداً عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ جَعَلْتَ لِكُلِّ نَبِيٍّ وَزِيراً مِنْ أَهْلِهِ لِتَشُدَّ بِهِ عَضُدَهُ وَ تُشْرِكَهُ فِي أَمْرِهِ وَ جَعَلْتَ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَخِي فَنِعْمَ اَلْأَخُ وَ نِعْمَ اَلْوَزِيرُ اَللَّهُمَّ وَعَدْتَنِي أَنْ تُمِدَّنِي بِأَرْبَعَةِ آلاَفٍ« مِنَ اَلْمَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ» اَللَّهُمَّ وَعْدَكَ وَعْدَكَ « إِنَّكَ لا تُخْلِفُ اَلْمِيعادَ» وَعَدْتَنِي أَنْ تُظْهِرَ دِينَكَ« عَلَى اَلدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ اَلْمُشْرِكُونَ.

چون رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) این سخنان او را شنید و اشتیاقش را به جهاد دید، به سوی صخره ای رفت تا از تیرهای مشرکان در امان باشد. ابودجانه هم دیری نپایید که زخمی سخت خورد و طاقت آورد و به سختی خود را به پیامبر رسانید و در کنار ایشان نشست، او از شدت ضعف قادر به حرکت

ص: 61

نبود. ولی حضرت علی(علیه السلام) همچنان مبارزه می کرد و با هیچ پیاده و سوارهای رو به رو نمی شد مگر آن که خداوند با دستان مبارک او وی را نابود می کرد. این مبارزه ادامه یافت تا این که شمشیر حضرت شکست. حضرت علی(علیه السلام) به سوی رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) آمد و فرمود: ای رسول خدا! شمشیرم شکست و دیگر شمشیری ندارم. رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) شمشیر خود ذوالفقار را باز کرد و به کمر حضرت علی(علیه السلام) بست و او دوباره به مشرکان حمله برد و با هر کس که مبارزه می کرد او را از پا در می آورد، تا این که زره اش پاره شد و همچنان بر جا ماند تا آنکه بالاپوش او نیز پاره شد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) از این صحنه برای علی(علیه السلام) نگران شد و سوی آسمان نگریست و فرمود: «خداوندا! همانا محمّد بنده و رسول توست. برای هر پیامبری از خویشانش وزیری قرار داده ای تا یاورش و شریک امورش باشد. برای من نیز وزیری از خویشانم، برادرم علی بن ابی طالب(علیه السلام) را قرار دادی، آری او چه برادر خوب و چه نیکو وزیری است. پروردگارا! به من وعده داده ای تا مرا با چهار هزار فرشته پی درپی یاری کنی. خداوندا! وعده ات را خواهانم که می دانم تو خلف وعده نمی کنی. به من وعده داده ای که دین خودت را بر همه ادیان چیره گردانی؛ هر چند که مشرکان نخواهند.»

قَالَ فَبَيْنَمَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَدْعُو رَبَّهُ وَ يَتَضَرَّعُ إِلَيْهِ إِذْ سَمِعَ دَوِيّاً مِنَ اَلنَّاسِ فَرَفَعَ رَأْسَهُ فَإِذَا جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى كُرْسِيٍّ مِنْ ذَهَبٍ وَ مَعَهُ أَرْبَعَةُ آلاَفٍ«مِنَ اَلْمَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ» وَ هُوَ يَقُولُ لاَ فَتَى إِلاَّ عَلِيٌّ وَ لاَ سَيْفَ إِلاَّ ذُو اَلْفَقَارِ فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلصَّخْرَةِ وَ حَفَّتِ اَلْمَلاَئِكَةُ بِرَسُولِ اَللَّهِ فَسَلَّمُوا عَلَيْهِ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ اَلَّذِي أَكْرَمَكَ بِالْهُدَى لَقَدْ عَجِبَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ اَلْمُقَرَّبُونَ لِمُوَاسَاةِ هَذَا اَلرَّجُلِ لَكَ بِنَفْسِهِ فَقَالَ:

ص: 62

يَا جَبْرَئِيلُ مَا يَمْنَعُهُ [و ما يصنعه فما يصنعه] يُوَاسِينِي بِنَفْسِهِ وَ هُوَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ وَ أَنَا مِنْكُمَا حَتَّى قَالَهَا ثَلاَثاً.

ثُمَّ حَمَلَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ حَمَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اَلْمَلاَئِكَةُ ثُمَّ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى هَزَمَ جَمْعَ اَلْمُشْرِكِينَ وَ تَشَتَّتَ أَمْرُهُمْ فَمَضَى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ مَعَهُ اَللِّوَاءُ قَدْ خَضَبَهُ بِالدَّمِ وَ أَبُو دُجَانَةَ [رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ] خَلْفَهُ فَلَمَّا أَشْرَفَ عَلَى اَلْمَدِينَةِ فَإِذَا نِسَاءُ اَلْأَنْصَارِ يَبْكِينَ [عَلَى] رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَلَمَّا نَظَرُوا إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اِسْتَقْبَلَهُ أَهْلُ اَلْمَدِينَةِ بِأَجْمَعِهِمْ وَ مَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَى اَلْمَسْجِدِ وَ نَظَرَ إِلَيْهِ [إلى] اَلنَّاسُ فَتَضَرَّعُوا إِلَى اَللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ أَقَرُّوا بِالذَّنْبِ وَ طَلَبُوا اَلتَّوْبَةَ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ فِيهِمْ قُرْآناً يَعِيبُهُمْ بِالْبَغْيِ اَلَّذِي كَانَ مِنْهُمْ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ [تَعَالَى] «وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ اَلْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» يَقُولُ قَدْ عَايَنْتُمُ اَلْمَوْتَ وَ اَلْعَدُوَّ فَلِمَ نَقَضْتُمُ اَلْعَهْدَ وَ جَزِعْتُمْ مِنَ اَلْمَوْتِ وَ قَدْ عَاهَدْتُمُ اَللَّهَ أَنْ لاَ تَنْهَزِمُوا حَتَّى قَالَ بَعْضُكُمْ قُتِلَ محمّد صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ [وَ عَلِيٌّ وَ أَبُو دُجَانَةَ ] فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَعَالَى «وَ ما محمّد إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ اَلرُّسُلُ» إِلَى آخِرِ اَلْآيَةِ.

هنوز پیامبر در دعا و تضرع به سوی پروردگار بود که بانگی از مردم شنید. سر برآورد و جبرئیل(علیه السلام) را بر کرسی زرینی دید که چهار هزار فرشته پشت سر هم به همراه دارد و می گوید: «هیچ جوانمردی جز على(علیه السلام) و هیچ شمشیری جز ذوالفقار نیست.» جبرئیل(علیه السلام) بر آن صخره فرود آمد و فرشتگان اطراف پیامبر(صلی الله علیه وآله ) را گرفتند و بر ایشان سلام کردند. جبرئیل(علیه السلام) عرض کرد: ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) سوگند به آن کس که تو را با هدایت گرامی داشت، فرشتگان مقرب الهی از حمایت این مرد با جان خویش از تو در شگفتی اند. حضرت فرمود: چرا با جان خویش از من حمایت نکند حال آن که او از من و من از اویم. جبرئیل(علیه السلام) گفت: من نیز از شما هستم و این جمله را سه بار تکرار کرد.

ص: 63

سپس حضرت على(علیه السلام) همراه با جبرئیل(علیه السلام) و فرشتگان به مشرکان حمله کردند و خداوند متعال آن ها را در هم شکست و پراکنده شدند و امورشان در هم ریخت.

پس از آن رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) راهی مدینه شد، در حالی که حضرت على(علیه السلام) در مقابل ایشان با پرچمی آغشته به خون می رفت و ابودجانه نیز پشت سرش می آمد. هنگامی که نزدیک مدینه شدند، زنان انصار که برای رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) می گریستند، چون ایشان را دیدند، همگی به استقبال ایشان رفتند. رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) به سوی مسجد رفت و مردم در حالی که به ایشان می نگریستند، به سوی خداوند و رسولش تضرع و زاری می کردند و به گناه خویش اعتراف و طلب توبه می کردند. در این هنگام خداوند آیه ای نازل فرمود که آن ها را به خاطر آن سرکشی و سخنانی که در ابتدا داشتند، سرزنش کرد و فرمود: «و شما مرگ را پیش از آن که با آن روبه رو شوید، سخت آرزو می کردید، پس آن را دیدید و همچنان نگاه می کردید.»

یعنی شما مرگ و دشمن را نظاره کردید، پس چرا عهد خود شکستید و از مرگ گریختید؟ در حالی که با خداوند عهد کرده بودید که فرار نکنید و حتی گفتید: محمّد(صلی الله علیه وآله ) کشته شده است. خداوند متعال نیز این آیه را نازل فرمود: «و محمّد، جز فرستاده ای که پیش از او هم پیامبرانی آمده و گذشتند، نیست. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود از عقیده خود بر می گردید؟ و هر کس از عقیده خود بازگردد، هرگز هیچ زیانی به خدا نمی رساند، و به زودی خداوند سپاسگزاران را پاداش می دهد.»

ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّكُمْ رَغِبْتُمْ بِأَنْفُسِكُمْ عَنِّي وَ وَازَرَنِي عَلِيٌّ وَ وَاسَانِي فَمَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطَاعَنِي وَ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَانِي وَ فَارَقَنِي فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ.

ص: 64

قَالَ وَ قَالَ حُذَيْفَةُ لَيْسَ يَنْبَغِي لِأَحَدٍ يَعْقِلُ [أَنْ] يَشُكَّ فِيمَنْ لَمْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ أَنَّهُ أَفْضَلُ مِمَّنْ أَشْرَكَ بِهِ وَ مَنْ لَمْ يَنْهَزِمْ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَفْضَلُ مِمَّنِ اِنْهَزَمَ وَ أَنَّ اَلسَّابِقَ إِلَى اَلْإِيمَانِ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ أَفْضَلُ وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ. سپس رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود: ای مردم! شما جان های خود را از من و یاری من دریغ داشتید و تنها حضرت علی(علیه السلام) با جان خود مرا حمایت کرد. هر که از او اطاعت کند، مرا اطاعت کرده و هر که از او روی گرداند، از من روی گردانده است و در دنیا و آخرت از من جداست. حذیفه گفت: بر انسان عاقل سزاوار نیست در این شک کند که کسی که به خدا شرک نورزیده برتر از کسی است که به او شرک ورزیده و کسی که از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرار نکرده، برتر از کسی است که از ایشان فرار کرده و آن کس که در ایمان آوردن به خدا و رسولش پیشی جسته است، او برترین است و همانا او علی بن ابی طالب(علیه السلام) است.

55- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ فِي حَيَاةِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ فِي كِتَابِهِ «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ» وَ اَللَّهِ لاَ نَنْقَلِبُ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اَللَّهُ وَ اَللَّهِ لَئِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ لَأُقَاتِلَنَّ عَلَى مَا قَاتَلَ عَلَيْهِ وَ مَنْ أَوْلَى بِهِ مِنِّي وَ أَنَا أَخُوهُ وَ وَارِثُهُ وَ اِبْنُ عَمِّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ.

ابن عباس گفت: حضرت علی(علیه السلام) در زمان پیامبر می فرمود: خداوند متعال در قرآن می فرماید: «آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از عقیده خود بر می گردید؟» به خدا سوگند که بعد از آن که خداوند هدایتمان کرد از عقیده خود باز نمی گردیم و به خدا سوگند اگر پیامبر بمیرد یا کشته شود، من در راه آن چه او برایش جنگید، میجنگم. کیست که از من به او نزدیک تر باشد در حالی که من برادر و وارث و پسر عموی او هستم.

ص: 65

«إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ» (آل عمران، 153)

او به یاد آورید هنگامی که راه خویش را در پیش گرفته و می گریختید و به کسی توجّه نمی کردید و پیامبر شما را فرا می خواند.

عَنِ اَلْحَسَنِ قَالَ: سَمِعْتُ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَبَّاسٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ يَقُولُ: حِينَ اِنْجَفَلَ عَنْهُ يَوْمَ أُحُدٍ فِي قَوْلِهِ [تَعَالَى] «إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلى أَحَدٍ وَ اَلرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ » فَلَمْ يَبْقَ مَعَهُ مِنَ اَلنَّاسِ غَيْرُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ رَجُلٌ مِنَ اَلْأَنْصَارِ فَقَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا عَلِيُّ قَدْ صَنَعَ اَلنَّاسُ مَا تَرَى فَقَالَ لاَ وَ اَللَّهِ يَا رَسُولَ اَللَّهِ لاَ أَسْأَلُ عَنْكَ اَلْخَبَرَ مِنْ وَرَاءُ فَقَالَ لَهُ اَلنَّبِيُّ أَمَّا فَاحْمِلْ عَلَى هَذِهِ اَلْكَتِيبَةِ فَحَمَلَ عَلَيْهَا فَفَضَّهَا فَقَالَ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنَّ هَذِهِ لَهِيَ اَلْمُوَاسَاةُ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِنِّي مِنْهُ وَ هُوَ مِنِّي فَقَالَ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا مِنْكُمَا.

ثُمَّ أَقْبَلَ وَ قَالَ مَا صَنَعْتُ مَا حَدَّثْتُ بِهَذَا اَلْحَدِيثِ مُنْذُ سَمِعْتُهُ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ مَعَ حَدِيثٍ آخَرَ سَمِعْتُهُ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَا حَدَّثْتُ بِهَذَيْنِ اَلْحَدِيثَيْنِ مُنْذُ سَمِعْتُهُمَا وَ مَا أُخْبِرُ لِأَحَدٍ مِنَ اَلنَّاسِ أَنْ يَكُونَ أَشَدَّ حُبّاً لِعَلِيٍّ مِنِّي وَ لاَ أَعْرَفَ بِفَضْلِهِ مِنِّي وَ لَكِنِّي أَكْرَهُ أَنْ يَسْمَعَ هَذَا مِنِّي هَؤُلاَءِ اَلَّذِينَ يَغْلُونَ وَ يُفْرِطُونَ فَيَزْدَادُوا شَرّاً فَلَمْ أَزَلْ بِهِ أَنَا وَ أَبُو خَلِيفَةَ صَاحِبُ مَنْزِلِهِ يَطْلُبُ إِلَيْهِ حَتَّى أَخَذَ عَلَيْنَا أَنْ لاَ نُحَدِّثَ بِهِ مَا دَامَ حَيّاً فَأَقْبَلَ فَقَالَ:

حَدَّثَنِي عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ عَبَّاسٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ دَعَا عَلِيّاً فَقَالَ يَا عَلِيُّ اِحْفَظْ عَلَيَّ اَلْبَابَ فَلاَ يَدْخُلَنَّ أَحَدٌ اَلْيَوْمَ فَإِنَّ مَلاَئِكَةً مِنْ مَلاَئِكَةِ اَللَّهِ اِسْتَأْذَنُوا رَبَّهُمْ أَنْ يَتَحَدَّثُوا إِلَي اَلْيَوْمَ إِلَى اَللَّيْلِ فَاقْعُدْ فَقَعَدَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى اَلْبَابِ فَجَاءَ عُمَرُبْنُ

ص: 66

اَلْخَطَّابِ فَرَدَّهُ ثُمَّ جَاءَ وَسَطَ اَلنَّهَارِ فَرَدَّهُ ثُمَّ جَاءَ عِنْدَ اَلْعَصْرِ فَرَدَّهُ وَ أَخْبَرَهُ أَنَّهُ قَدِ اِسْتَأْذَنَ عَلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ سِتُّونَ وَ ثَلاَثُمِائَةِ مَلَكٍ.

فَلَمَّا أَصْبَحَ عُمَرُ غَدَا إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَأَخْبَرَهُ بِمَا قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَدَعَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلِيّاً فَقَالَ وَ مَا أَعْلَمَكَ أَنَّهُ قَدِ اِسْتَأْذَنَ عَلَيَّ ثَلاَثُمِائَةٍ وَ سِتُّونَ ملك؟ فَقَالَ: وَ اَلَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ مَا مِنْهُمْ مَلَكٌ اِسْتَأْذَنَ عَلَيْكَ إِلاَّ وَ أَنَا أَسْمَعُ صَوْتَهُ بِأُذُنِي وَ أَعْقِدُ بِيَدِي حَتَّى عَقَدْتُ ثَلاَثَمِائَةٍ وَ سِتُّون سِتِّينَ وَ ثَلاَثَمِائَةٍ قَالَ: صَدَقْتَ يَرْحَمُكَ اَللَّهُ حَتَّى أَعَادَهَا رَسُولُ اَللَّهِ ثَلاَثاً.

حسن گفت: از عبدالله بن عباس شنیدم که می گفت: هنگامی که در روز احد مردم از کنار پیامبر(صلی الله علیه وآله ) پراکنده شدند، چنان که خداوند نیز می فرماید «[و به یاد آورید] هنگامی که راه خویش را در پیش گرفته و می گریختید و به کسی توجه نمی کردید و پیامبر شما را فرا می خواند و تنها حضرت على(علیه السلام) و مردی از انصار در کنار حضرت باقی ماندند، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله ) فرمود: ای علی! می بینی مردم چه کردند؟! حضرت على(علیه السلام) فرمود: به خدا سوگند درباره پشت سر هیچ خبری نمی خواهم. پیامبر(صلی الله علیه وآله )

به او فرمود: بر این سپاه حمله کن. حضرت حمله کرد و آن ها را پراکنده کرد. جبرئیل(علیه السلام) عرض کرد: ای رسول خدا! واقعاً با جان خویش از تو حمایت کرد؟ پیامبر(صلی الله علیه وآله ) پاسخ داد: علی از من و من از علی ام. جبرئیل(علیه السلام) عرض کرد: من هم از شمایم. بعد از آن راوی رو به ما کرد و گفت: از زمانی که این حدیث و حدیث دیگری را از ابن عبّاس درباره حضرت على(علیه السلام) شنیده ام، این دو را برای کسی نگفته بودم؛ حال آن که در میان مردم کسی را نمی شناسم که على(علیه السلام) را بیشتر از من دوست بدارد و بیشتر از من از برتری او آگاه باشد؛ ولی ناخرسندم از این که این را کسانی که غلو می کنند

ص: 67

و افراط می ورزند، از من بشنوند و شرشان بیشتر شود.

راوی گفت: من و ابوخلیفه که صاحب منزل او بود، رهایش نکردیم و از او خواهش کردیم که آن حدیث را نیز برایمان بگوید، او نیز از ما عهد گرفت که تا زمانی زنده بودنش این حدیث را به کسی نگوییم. آنگاه رو به ما کرد و گفت: عبدالله بن عباس برایم نقل کرده است که رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) تا حضرت علی(علیه السلام) را فراخواند و به او فرمود: ای علی! امروز بر در خانه ام بنشین و مواظب باش تا کسی داخل نشود؛ چرا که امروز تا شب فرشتگانی از فرشتگان خداوند از پروردگارشان اجازه خواسته اند تا امروز نزد من آیند و تا شب با من سخن بگویند.

حضرت علی(علیه السلام) در کنار در نشست، در این هنگام عمر بن خطاب آمد، حضرت علی(علیه السلام) او را بازگرداند. دوباره هنگام ظهر آمد، حضرت او را بازگرداند. بار دیگر هنگام عصر آمد، حضرت باز هم او را بازگرداند و به او خبر داد که سیصد و شصت فرشته از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) اجازه ورود خواسته اند.

صبح فردا عمر نزد حضرت رسول(صلی الله علیه وآله ) آمد و آنچه را که حضرت على(علیه السلام) به او گفته بود، به پیامبر(صلی الله علیه وآله ) خبر داد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) حضرت على(علیه السلام) را صدا زد و فرمود: ای علی! از کجا می دانستی که سیصد و شصت فرشته نزد من آمده بودند؟ فرمود: سوگند به خدایی که شما را به حق برانگیخت، فرشته ای از شما اجازه ورود نمی خواست مگر آنکه صدایش را با گوش خود می شنیدم و با دستانم آن ها را می شمردم تا به سیصد و شصت رسید. پیامبر(صلی الله علیه وآله )

فرمود: راست گفتی خدا تو را رحمت کند. و رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) این کلام را سه بار بازگفت.

ص: 68

«ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا» (آل عمران، 154)

سپس بعد از آن اندوه، آرامشی (به صورت خواب سبکی) بر شما فرو فرستاد.

56- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ: فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ اَلْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً» نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ غَشِيَهُ اَلنُّعَاسُ يَوْمَ أُحُدٍ .

ابن عباس گفت: این آیه درباره حضرت على(علیه السلام) نازل شد که در روز احد به خواب سبکی رفت.

«وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ» (آل عمران، 157)

و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید.

57- جَعْفَرُ بْنُ محمّد اَلْفَزَارِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ : سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ اَلْآيَةِ «وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اَللّهِ أَوْ مُتُّمْ» قَالَ: قَالَ: أَتَدْرُونَ مَا سَبِيلُ اَللَّهِ؟ قَالَ: قُلْتُ: لاَ وَ اَللَّهِ إِلاَّ أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْكَ. فَقَالَ سَبِيلُ اَللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ ذُرِّيَّتُهُ وَ مَنْ قُتِلَ فِي وَلاَيَتِهِ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ وَ مَنْ مَاتَ فِي وَلاَيَتِهِ مَاتَ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ .

جعفر بن محمّد فزاری روایت کرده است: شخصی از امام محمّد باقر(علیه السلام) درباره این آیه پرسید، ایشان فرمود: آیا می دانی منظور از راه خدا چیست؟ عرض کرد: به خدا سوگند نمی دانم مگر آن که از شما بشنوم. فرمود: منظور از راه خدا حضرت علی بن ابی طالب(علیه السلام) و فرزندان اوست، هر که در پناه ولایت او کشته شود، در راه خدا کشته شده و هر که در پناه ولایت او درگذرد، در راه خدا در گذشته است.

«الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ» (آل عمران، 172)

کسانی که دعوت خدا و رسول را پس از آنکه [در أحد] زخمی شدند، پذیرفتند،

ص: 69

برای کسانی از آنان که نیکویی کردند و پرهیزکاری نمودند، پاداشی بزرگ است.

58- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ: وَ قَوْلُهُ «اَلَّذِينَ اِسْتَجابُوا لِلّهِ وَ اَلرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ اَلْقَرْحُ » يَعْنِي اَلْجِرَاحَةَ «لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اِتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ» قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ تِسْعَةِ نَفَرٍ مَعَهُ بَعَثَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي أَثَرِ أَبِي سُفْيَانَ حِينَ اِرْتَحَلَ فَاسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ.

ابن عباس گفت: «قرح» به معنای جراحت و زخم است و این آیه درباره حضرت علی(علیه السلام) و نُه نفر از همراهانش نازل شد، زمانی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) آنان را در پی ابوسفیان فرستاد و آن ها دعوت خدا و رسول او را اجابت کردند(1).

«وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا» (آل عمران، 186)

و از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و (نیز) از کسانی که شرک آورده اند، آزار بسیار خواهید شنید.

59- وَ أَيْضاً عَنْهُ: وَ قَوْلُهُ: «وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ اَلَّذِينَ أُوتُوا اَلْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ اَلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثِيراً» نَزَلَتْ فِي رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ خَاصَّةً وَ فِي أَهْلِ بَيْتِهِ خَاصَّةً عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ .

ص: 70


1- . تفسير قمی، ج 1، ص 124، تفسیر صافی، ج 2، ص 130. قمی روایت کرده است که وقتی پیامبر(صلی الله علیه وآله) بعد از جنگ احد وارد مدینه شد، جبرئیل(علیه السلام) بر او نازل شد و عرض کرد: ای محمد! خداوند تو را امر می کند به سمت و دنبال قوم قریش خارج شوی و با تو خارج نشود مگر کسی که جراحتی دارد. پس رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با ایشان قریش را دنبال کردند... آنگاه جبرئیل(علیه السلام) بر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نازل شد و عرض کرد: ای محمد! برگرد خداوند قریش را ترساند و فرار کردند و هرگز بر نمی گردند. این گونه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به مدینه بازگشت و خداوند این آیه را نازل فرمود.

ابن عباس گفت: این آیه به طور اخص درباره رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) و اهل بیت ایشان(علیهم السلام) نازل شده است.

+

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (آل عمران، 200)

ای کسانی که ایمان آورده اید! شکیبایی کنید و در شکیبایی پایدار باشید، و از مرزها محافظت کنید و از خدا پروا نمایید. باشد که رستگار شوید.

60- وَ عَنْهُ أَيْضاً: وَ قَوْلُهُ: «اصْبِرُوا» فِي أَنْفُسِكُمْ «وَ صابِرُوا» عَدُوَّكُمْ «وَ رابِطُوا» فِي سَبِيلِ اَللَّهِ «وَ اِتَّقُوا اَللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» نَزَلَتْ فِي رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ

وَ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ .

ابن عباس گفت: «شکیبایی کنید» در وجودتان «و در شکیبایی پایدار باشید» در برابر دشمنتان «و [از مرزها) حفاظت کنید» در راه خدا «و از خدا پروا نمایید. باشد که رستگار شوید»؛ این آیه درباره رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) و علی بن ابی طالب(علیه السلام) و حمزة بن عبدالمطلّب نازل شد.

ص: 71

سُورَةُ النِّسَاءِ

«وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا»(النساء، 1)

و از خدا که به نام او از یکدیگر درخواست می کنید و از [بریدن پیوند با] خویشاوندان پروا نمایید. همانا خداوند مراقب شماست.

61۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «وَ اِتَّقُوا اَللّهَ اَلَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ اَلْأَرْحامَ» نَزَلَتْ فِي رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ ذَوِي أَرْحَامِهِ وَ ذَلِكَ أَنَّ كُلَّ سَبَبٍ وَ نَسَبٍ يَنْقَطِعُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ إِلاَّ مَنْ كَانَ مِنْ سَبَبِهِ وَ نَسَبِهِ «إِنَّ اَللّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً» يَعْنِي حَفِيظاً .

ابن عبّاس گفت: کلام خداوند متعال «و از خدا که به نام او از یکدیگر درخواست می کنید و از[ بریدن پیوند با] خویشاوندان پروا نمایید» درباره رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) و اهل بیت و خویشاوندان ایشان نازل شد؛ چراکه تمامی خویشی های سببی و نسبی در روز قیامت قطع خواهد شد،

ص: 72

مگر آن چه از سبب و نسب حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله ) باشد. «همانا خداوند مراقب شماست»؛ یعنی خداوند شما را بسیار محافظت می کند.

جَعْفَرُ بْنُ محمّد اَلْفَزَارِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ محمّد عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى خَلَقَنِي وَ أَهْلَ بَيْتِي مِنْ طِينَةٍ لَمْ يَخْلُقِ اَللَّهُ مِنْهَا أَحَداً غَيْرَنَا وَ مَنْ ضَوُا إِلَيْنَا [ب: وَ مَنْ يَتَوَلاَّنَا] فَكُنَّا أَوَّلَ مَنِ اِبْتَدَأَ مِنْ خَلْقِهِ فَلَمَّا خَلَقَنَا فَتَقَ بِنُورِنَا كُلَّ [أطعة طِينَةٍ طَيِّبَةٍ] وَ أَحْيَا بِنَا كُلَّ طِينَةٍ طَيِّبَةٍ ثُمَّ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى هَؤُلاَءِ خِيَارُ خَلْقِي وَ حَمَلَةُ عَرْشِي وَ خُزَّانُ عِلْمِي وَ سَادَةُ أَهْلِ اَلسَّمَاءِ وَ سَادَةُ أَهْلِ اَلْأَرْضِ هَؤُلاَءِ هُدَاةُ اَلْمُهْتَدِينَ وَ المُهتَدَاءُ بِهِمْ، مَنْ جَاءَنِي بِوَلاَيَتِهِمْ أَوْجَبْتُهُمْ جَنَّتِي وَ أَبَحْتُهُمْ كَرَامَتِي وَ مَنْ جَاءَنِي بِعَدَاوَتِهِمْ أَوْجَبْتُهُمْ نَارِي وَ بَعَثْتُ عَلَيْهِمْ عَذَابِي.

ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: وَ نَحْنُ أَصْلُ اَلْإِيمَانِ بِاللَّهِ وَ مَلاَئِكَتِهِ وَ تَمَامِهِ وَ مِنَّا اَلرَّقِيبُ عَلَى خَلْقِ اَللَّهِ وَ بِهِ إِسْدَادُ أَعْمَالِ اَلصَّالِحِينَ وَ نَحْنُ قَسَمُ اَللَّهِ اَلَّذِي يُسْأَلُ بِهِ وَ نَحْنُ وَصِيَّةُ اَللَّهِ فِي اَلْأَوَّلِينَ وَ وَصِيَّتُهُ فِي اَلْآخِرِينَ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اَللَّهِ جَلَّ جَلاَلُهُ «اِتَّقُوا اَللّهَ اَلَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ اَلْأَرْحامَ إِنَّ اَللّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً».

جعفر بن محمّد فزاری روایت کرده است: امام جعفر صادق(علیه السلام) از قول پیامبر(صلی الله علیه وآله ) فرمود: خداوند متعال من و اهل بیتم را از گلی سرشت که هیچ کس جز ما و دوستداران ما را از آن نسرشته است. ما نخستین کسانی بودیم که خداوند آفرینش ایشان را آغاز کرد. چون ما را آفرید، از نور ما هر سرشت پاکی را پدید آورد و از ما هر سرشت پاکی را زنده گرداند. سپس خداوند متعال فرمود: ایشان بهترین آفریدگان من و حاملان عرش من و نگاهبانان علم من و سرور اهل آسمان و زمین اند. اینان هدایتگران هدایت یافته اند که هدایت هدایت یافتگان از ایشان است. هر که با ولایت ایشان سوی من آید، بهشتم را بر او واجب خواهم

ص: 73

ساخت و کرامتم را به او خواهم بخشید و هر که با دشمنی اینان به سوی من آید، جهنّمم را بر او واجب می کنم و عذابم را بر آنان می فرستم. امام جعفر صادق(علیه السلام) در ادامه فرمود: ما اصل ایمان به خدا و فرشتگان او و تمامیت او هستیم و مراقبت بر آفریدگان خدا از جانب ماست و قوام اعمال نیکوکاران با حضرت علی(علیه السلام) انجام می گیرد و ما سوگند خدا هستیم که از آن سؤال می شود و ما به پیشینیان و سفارش او به پسینیان هستیم. و این کلام خداوند جلّ جلاله است که فرمود: «و از خدا که به نام او از یکدیگر درخواست می کنید و از بریدن پیوند با خویشاوندان پروا نمایید. همانا خداوند مراقب شماست.»

«وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا» (النساء، 29)

خودتان را نکشید [و در معرض خطر قرار ندهید] بی تردید خداوند به شما مهربان است.

62- عُبَيْدُ بْنُ كَثِيرٍ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ محمّد عَلَيْهِ السَّلاَمُ: فِي قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى «لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» قَالَ أَهْلُ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ.

عبیدبن کثیر گفت:امام جعفر صادق(علیه السلام) درباره کلام خداوند متعال خودتان را نکشید» فرمود: یعنی اهل بیت پیامبرتان را.

«إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا» (النساء، 31)

اگر از گناهان بزرگی که از [ارتکاب] آن ها نهی شده اید، دوری کنید، بدیهای شما را می زداییم و شما را به جایگاه شایسته ای وارد می کنیم.

ص: 74

63- عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرَ اَلصَّادِقَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: اَلْكَبَائِرُ سَبْعٌ فِينَا نَزَلَتْ وَ مِنَّا اُسْتُحِلَّتْ فَأَكْبَرُ اَلْكَبَائِرِ اَلشِّرْكُ بِاللَّهِ وَ قَتْلُ« اَلنَّفْسَ اَلَّتِي حَرَّمَ اَللّهُ» وَ قَذْفُ اَلْمُحْصَنَةِ وَ عُقُوقُ اَلْوَالِدَيْنِ وَ أَكْلُ مَالِ اَلْيَتِيمِ وَ اَلْفِرَارُ مِنَ اَلزَّحْفِ وَ إِنْكَارُ حَقِّنَا.

فَأَمَّا اَلشِّرْكُ بِاللَّهِ فَقَدْ أَنْزَلَ اَللَّهُ فِينَا مَا أَنْزَلَ وَ قَالَ اَلنَّبِيُّ فِينَا مَا قَالَ فَكَذَّبُوا [فَقَدْ كَذَّبُوا] اَللَّهَ وَ كَذَّبُوا بِرَسُولِهِ.

وَ أَمَّا قَتْلُ اَلنَّفْسِ اَلَّتِي حَرَّمَ اَللّهُ فَقَدْ قَتَلُوا اَلْحُسَيْنَ في وَ أَهْلَ بَيْتِهِ.

وَ أَمَّا قَذْفُ اَلْمُحْصَنَةِ فَقَدْ قَذَفُوا فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ عَلَى مَنَابِرِهِمْ.

وَ أَمَّا عُقُوقُ اَلْوَالِدَيْنِ فَقَدْ عَقُّوا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي ذُرِّيَّتِهِ.

وَ أَمَّا أَكْلُ مَالِ اَلْيَتِيمِ فَقَدْ مَنَعُوا حَقَّنَا مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ.

وَ أَمَّا اَلْفِرَارُ مِنَ اَلزَّحْفِ فَقَدْ أَعْطَوْا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ بَيْعَتَهُ طَائِعِينَ غَيْرَ كَارِهِينَ ثُمَّ فَرُّوا عَنْهُ وَ خَذَلُوهُ. وَ أَمَّا إِنْكَارُ حَقِّنَا فَوَ اَللَّهِ مَا يَتَعَاجَمُ فِي هَذَا أَحَدٌ.

معلّی بن خنیس گفت: از امام جعفر صادق(علیه السلام) شنیدم که فرمود: هفت كبيره در مورد ما نازل شد و آن چه حلال شمرده شد، از ماست. بزرگ ترین کبیره ها شرک به خداوند است و قتل نفسی که خدا حرام کرده و بدگویی کردن از زن همسردار و نافرمانی از والدین و خوردن مال يتيم و فرار از جنگ و انکار حق ما. و اما شرک به خداوند؛ خداوند آن چه را می دانید درباره ما نازل کرد و پیامبر آن چه را می دانید درباره ما گفت، اما آنان خدا را دروغگو برشمردند و رسول او را دروغگو برشمردند. و اما قتل نفسی که خداوند حرام کرد؛ آنان حسين(علیه السلام) و اهل بیتش را کشتند. و اما بدگویی کردن از زن همسردار، آنان از حضرت فاطمه(علیهاالسلام) بر روی منبرهاشان بد گفتند. و اما نافرمانی والدین؛ آنان از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) در مورد فرزندانش نافرمانی کردند. و اما خوردن مال يتيم؛ آنان ما را از حقّ

ص: 75

خود در کتاب خدا به دور داشتند. و اما فرار از جنگ؛ کسانی که با رغبت و بدون اجبار با امیر مؤمنان(علیه السلام) بیعت کردند، از او فرار کردند و تنهایش گذاشتند. و اما انکار حق ما؛ به خدا سوگند این بر هیچ کس پوشیده نیست.

« وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى » (النساء، 36)

و خدا را پرستش کنید؛ و چیزی را شریک او نسازید، و به پدر و مادر و خویشاوندان نیکی کنید.

64- محمّد بْنِ سَعِيدٍ اَلْأَحْمَسِيُّ مُعَنْعَناً: عَنْ جَعْفَرٍ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «وَ اُعْبُدُوا اَللّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» قَالَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ هُمَا اَلْوَالِدَانِ «وَ بِذِي اَلْقُرْبى» قَالَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ .

محمّدبن سعید احمسی گفت: امام جعفر صادق(علیه السلام) درباره کلام خداوند متعال «و خدا را پرستش کنید و چیزی را شریک او نسازید و به پدر و مادر و خویشاوندان نیکی کنید» فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) و علی بن ابی طالب(علیه السلام) از همان والدین هستند و ذی القربی امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) می باشد.

65۔ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا مَاتَ رَأَى رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَحْضُرَانِهِ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَا أَحَدُ اَلْوَالِدَيْنِ وَ عَلِيٌّ اَلْآخَرُ قَالَ قُلْتُ وَ أَيُّ مَوْضِعٍ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ قَالَ قَوْلُهُ «اُعْبُدُوا اَللّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» .

ابی بصیر گفت: ازامام جعفر صادق(علیه السلام) شنیدم که فرمود: مؤمن به هنگام

ص: 76

مرگ، رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) و حضرت علی(علیه السلام) را می بیند که هر دو بر پیکرش حاضر می شوند. رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود: من یکی از والدین و على(علیه السلام) والد دیگر است. ابی بصیر گفت: عرض کردم: این کلام در کجای کتاب خداست؟ امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمود: کلام حق تعالی: «واعبدوا الله ولا تشركوا به شيئا وبالوالدين إحسانا».

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا»(النساء، 47)

ای کسانی که کتاب به شما داده شده است! به آن چه نازل کرده ایم که تصدیق کننده آن چیزی (کتایی) است که با شماست ایمان بیاورید، پیش از آنکه صورتهایی را محو کنیم و به پشت سرشان بازگردانیم، یا آن ها را لعنت کنیم همان گونه که اصحاب سَبْت [کسانی که حرمت روز شنبه را شکستند] را لعنت کردیم و امر خدا [در هر حال] انجام می شود.

66- عَن جَابِرٌ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى محمّد صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِهَذِهِ اَلْآيَةِ هَكَذَا «يَا أَيُّهَا اَلَّذِينَ أُوتُوا اَلْكِتَابِ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا» فِي عَلِيٍّ «مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ» إِلَى آخِرِ اَلْآيَةِ.

جابر گفت: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: جبرئیل(علیه السلام) این آیه را بر محمّد(صلی الله علیه وآله ) این گونه نازل کرد: «ای کسانی که کتاب به شما داده شده است! ایمان آورید به آن چه نازل کرده ایم» درباره على(علیه السلام) «که تصدیق کننده آن چیزی است که با شماست» تا پایان آیه.

«إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ» (النساء،

ص: 77

بی تردید، خداوند این گناه را که به او شرک آورند، نمی آمرزد و به جز آن را برای کسی که بخواهد می آمرزد.

67- عَنْ جَابِرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى «إِنَّ اَللّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ» قَالَ: يَا جَابِرُ إِنَّ اَللَّهَ لاَ يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِوَلاَيَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ طَاعَتِهِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ «وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ» فَإِنَّهُ وَلاَيَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.

جابر گفت: درباره کلام خداوند متعال «إِنَّ اَللّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ» از امام محمّد باقر(علیه السلام) پرسیدم، ایشان فرمود: ای جابر! خداوند این گناه را که به ولایت علی بن ابی طالب(علیه السلام) و اطاعت از او شرک آورند، نمی آمرزد و نیز آنجا که فرمود: «و به جز آن را برای کسی که بخواهد می آمرزد» منظور، ولایت علی بن ابی طالب(علیه السلام) است.

«أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا» (النساء، 54)

یا بر مردم به خاطر این که خدا از فضل خویش به آنان داده است، حسد می برند؟ ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت دادیم، و به آنان فرمانروایی بزرگ ارزانی داشتیم.

68- عَنْ بُرَيْدٍ قَالَ : كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَسَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى « أَمْ يَحْسُدُونَ اَلنّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ» قَالَ فَنَحْنُ اَلنَّاسُ وَ نَحْنُ اَلْمَحْسُودُونَ عَلَى مَا آتَانَا اَللَّهُ مِنَ اَلْإِمَامَةِ دُونَ خَلْقِ اَللَّهِ جَمِيعاً «فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ اَلْكِتابَ وَ اَلْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً» جَعَلْنَا مِنْهُمُ اَلرُّسُلَ وَ اَلْأَنْبِيَاءَ وَ اَلْأَئِمَّةَ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ فَكَيْفَ يُقِرُّونَ بِهَا فِي آلِ إِبْرَاهِيمَ وَ يُكَذِّبُونَ بِهَا فِي آلِ محمّد عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ « فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ

ص: 78

عَنْهُ وَ كَفى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً ». (النساء، 55)

بُریده گفت: نزد امام محمّد باقر(علیه السلام) بودم و درباره کلام خداوند متعال «یا بر مردم به خاطر این که خدا از فضل خویش به آنان داده است، حسد می ورزند؟» پرسیدم. ایشان فرمود: مردم ما هستیم و ما مورد حسادت واقع شدیم بر آن چه که خداوند از امامت به ما و نه هیچ یک از دیگر آفریدگان عطا فرمود. «ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت دادیم، و به آنان فرمانروایی بزرگ ارزانی داشتیم». از آنان رسولان و پیامبران و امامان(علیهم السلام) را قرار دادیم، پس چگونه است به آنچه در مورد آل ابراهيم گفته شد، اقرار می کنند، ولی در مورد آل محمّد(صلی الله علیه وآله ) آن را تکذیب می نمایند؟ «پس از ایشان کسانی هستند که به او ایمان می آورند و کسانی از ایشان از او اعراض دارند».

69- عَنْ إِبْرَاهِيمَ قَالَ : قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا تَقُولُ فِي هَذِهِ اَلْآيَةِ «أَمْ يَحْسُدُونَ اَلنّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ اَلْكِتابَ وَ اَلْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً» قَالَ نَحْنُ اَلنَّاسُ اَلَّذِينَ قَالَ اَللَّهُ وَ نَحْنُ اَلْمَحْسُودُونَ وَ نَحْنُ أَهْلُ اَلْمُلْكِ وَ نَحْنُ وَرِثْنَا اَلنَّبِيِّينَ وَ عِنْدَنَا عَصَا مُوسَى وَ إِنَّا لَخُزَّانُ اَللَّهِ فِي اَلْأَرْضِ لاَ بِخُزَّانٍ [عَلَى] ذَهَبٍ وَ لاَ فِضَّةٍ وَ إِنَّ مِنَّا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِما اَلسَّلاَمُ.

ابراهیم گفت: به امام جعفر صادق(علیه السلام) عرض کردم: فدایت شوم! درباره این آیه چه می فرمایید؟

ایشان فرمود: ما همان مردمی هستیم که خداوند فرمود و ما مورد حسادت واقع شدیم و ما صاحب فرمانروایی هستیم و ما از پیامبران ارث برده ایم و عصای موسی نزد ماست و ما خزانه داران خدا در زمین هستیم و

ص: 79

نه خزانه داران طلا و نقره و همانا رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) و امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) از ما هستند.

70- محمّد بْنُ اَلْقَاسِمِ بْنِ عُبَيْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : قَوْلَهُ فِي آلِ إِبْرَاهِيمَ «وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً» قَالَ اَلْمُلْكُ اَلْعَظِيمُ أَنْ جَعَلَ مِنْهُمْ أَئِمَّةً مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اَللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَا اَللَّهَ فَهَذَا اَلْمُلْكُ اَلْعَظِيمُ.

محمّدبن قاسم بن عبید روایت کرده است: امام جعفر صادق(علیه السلام) درباره کلام خداوند متعال درباره آل ابراهیم «و به آنان فرمانروایی بزرگ ارزانی داشتیم» فرمود: فرمانروایی بزرگ این است که امامان(علیهم السلام) را از ایشان قرار دادیم، هر که ایشان را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده و هر که از ایشان نافرمانی کند، خدا را نافرمانی کرده است؛ پس فرمانروایی بزرگ این است.

« إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا»( النساء، 58)

خداوند به شما فرمان می دهد که امانتها را به صاحبانشان برگردانید.

71- عَنِ اَلشَّعْبِيِّ: عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: «إِنَّ اَللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا اَلْأَماناتِ إِلى أَهْلِها» قَالَ أَقُولُهَا وَ لاَ أَخَافُ إِلاَّ اَللَّهَ هِيَ وَ اَللَّهِ وَلاَيَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.

شعبی درباره این آیه گفت: این را می گویم و جز از خدا نمی ترسم: به خدا سوگند امانت همان ولایت علی بن ابی طالب(علیه السلام) است.

« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»(النساء، 59)

ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا و رسول و صاحبان امر را که از شما هستند،

ص: 80

اطاعت کنید.

72- عَنْ زَيْدِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلْأَنْمَاطِيِّ قَالَ سَمِعْتُ محمّد بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ وَ هُوَ يَخْطُبُنَا بِالْمَدِينَةِ وَ يَقُولُ: «أَطِيعُوا اَللّهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ » قَالَ اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيُ عَنِ اَلْمُنْكَرِ.

زیدبن حسن انماطی گفت: از محمّدبن عبد الله بن حسن در حالی که در مدینه برای ما خطبه می خواند، شنیدم که گفت: «خدا و رسول و صاحبان امر را که از شما هستند، اطاعت کنید» یعنی صاحبان امر که امر به معروف و نهی از منکر می کنند.

73- عُبَيْدُ بْنُ كَثِيرٍ مُعَنْعَناً: عَنْ عَمِّيَ اَلْحُسَيْنِ : أَنَّهُ سَأَلَ جَعْفَرِ بْنِ محمّد عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: «أَطِيعُوا اَللّهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ» قَالَ: أُولِي اَلْفِقْهِ وَ اَلْعِلْمِ قُلْنَا: أَخَاصُّ أَمْ عَامٌّ؟ قَالَ: بَلْ خَاصُّ لَنَا.

عبیدبن کثیر گفت: ازامام جعفر صادق(علیه السلام) درباره این آیه سؤال شد. ایشان فرمود: صاحبان امر، صاحبان فقه و علم هستند. عرض کردیم: این عام است یا خاص؟ فرمود: فقط مخصوص ماست.

74- جَعْفَرُ بْنُ محمّد اَلْفَزَارِيُّ مُعَنْعَناً: عَن أَبِي جَعفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَن قَولِ اللهِ تَعَالَى: «أَطِيعُوا اَللّهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ» قَالَ: فَأُولِي الأَمرِ فِي هَذِهِ الآية هُم آلُ محمّد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ.

جعفر بن محمّد فزاری گفت: امام محمّد باقر(علیه السلام) درباره این آیه فرمود: صاحبان امر در این آیه خاندان محمّد(صلی الله علیه وآله ) هستند.

75- عَنْ أَبِي مَرْيَمَ قَالَ : سَأَلْتُ جَعْفَرِ بْنِ محمّد عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى «أَطِيعُوا اَللّهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ» أَكَانَتْ طَاعَةُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مُفْتَرَضَةً؟ قَالَ كَانَتْ

ص: 81

طَاعَةُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ خَاصَّةً مُفْتَرَضَةً لِقَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى« مَنْ يُطِعِ اَلرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اَللّهَ»(1)

وَ كَانَتْ طَاعَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ طَاعَةِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ .

ابی مریم گفت: ازامام جعفر صادق(علیه السلام) درباره این آیه پرسیدم که آیا اطاعت از امام علی(علیه السلام) واجب است؟ فرمود: اطاعت از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) به طور اخصّ به استناد آیه «هر کس پیامبر(صلی الله علیه وآله ) را اطاعت کند، خدا را اطاعت نموده است» واجب است و اطاعت از علی(علیه السلام) اطاعت از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) است.

76- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَرِيرٍ قَالَ: سَمِعْتُ محمّد بْنَ عُمَرَ بْنِ عَلِيٍّ وَ سَأَلَهُ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى «أَطِيعُوا اَللّهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِمِنْكُمْ» قَالَ: أُمَرَاءُ سَرَايَا وَ كَانَ أَوَّلُهُمْ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.

عبدالله بن جریر گفت: از محمّد بن عمربن على شنیدم که چون ابان بن تغلب درباره این آیه از او پرسید، در پاسخ گفت: صاحبان امر فرماندهان سپاه هستند و نخستین ایشان علی بن ابی طالب(علیه السلام) است.

77 – اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ «أُولِي اَلْأَمْرِمِنْكُمْ» قَالَ: عَلِیٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.

حسین بن سعید گفت: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: منظور از «أُولِي اَلْأَمْرِمِنْكُمْ» على(علیه السلام) است.

78- عُبَیْدُ بْنُ کَثِیرٍ مُعَنْعَناً: عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ- رَحْمَهُ اللَّهِ عَلَیْهِ- قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: یَا عَلِیُّ مَنْ بَرِءَ عَنْ وَلاَیَتِکَ فَقَدْ بَرِءَ عَنْ وَلاَیَتِی، وَ مَنْ بَرِءَ مِنْ وَلاَیَتِی فَقَدْ بَرِءَ مِنْ وَلاَیَهِ اللَّهِ.

یَا عَلِیُّ طَاعَتُکَ طَاعَتِی وَ طَاعَتِی طَاعَۀُ اللَّهِ، فَمَنْ أَطَاعَکَ فَقَدْ أََطَاعَنِی وَ مَنْ أَطَاعَنِی فَقَدْ أَطاعَ اللّهَ، وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَحُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ أَعَزُّ مِنَ الْجَوْهَرِ وَ مِنَ الْیَاقُوتِ

ص: 82


1- . النساء، 80

الْأَحْمَرِ وَ مِنَ الزُّمُرُّدِ وَ قَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ مُحِبِّینَا أَهْلَ الْبَیْتِ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لاَ یَزِیدُ فِیهِمْ رَجُلٌ وَ لاَ یَنْقُصُ مِنْهُمْ رَجُلٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» فَهُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.

عبیدبن کثیر روایت کرده است: سلمان فارسی(رضی الله عنه) گفت: رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود: ای علی! هر که از ولایت تو بیزاری جوید، از ولایت من بیزاری جسته و هر که از ولایت من بیزاری جوید، از ولایت خدا بیزاری جسته است. ای علی! اطاعت از تو اطاعت من است و اطاعت من اطاعت از خداست؛ پس هر که تو را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است. سوگند به خدایی که به حق مرا به پیامبری برانگیخت، دوستی ما اهل بیت از گوهر و یاقوت قرمز و زمرّد عزیزتر است و خداوند میثاق دوستداران ما اهل بیت(علیهم السلام) را در «ام الكتاب» محفوظ داشته است در حالی که تا روز قیامت یک نفر به آن افزوده نمی شود و یک نفر هم کم نمی گردد.

و این کلام خداوند متعال است که فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا و رسول و صاحبان امر را که از شما هستند، اطاعت کنید.» او علی بن ابیطالب(علیه السلام) است.

79- عَنْ عِیسَی بْنِ السَّرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَخْبِرْنِی عَنْ دَعَائِمِ اَلْإِسْلاَمِ الَّتِی عَلَیْهَا لاَ یَسَعُ أَحَداً مِنَ النَّاسِ التَّقْصِیرُ عَنْ مَعْرِفَۀ شَیْءٍ مِنْهَا الَّتِی مَنْ قَصَّرَ عَنْ مَعْرِفَۀ شَیْءٍ مِنْهَا فَسَدَ عَلَیْهِ دِینُهُ وَ لَمْ یُقْبَلْ مِنْهُ عَمَلُهُ وَ لَمْ یُضَیَّقْ مَا هُوَ فِیهِ بِجَهْلِ شَیْءٍ جَهِلَهُ. قَالَ: شَهَادَۀٌ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ الْإِیمَانُ بِرَسُولِهِ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الزَّکَاۀُ وَ الْوَلاَیَۀُ الَّتِی أَمَرَ اللَّهُ بِهَا وَلاَیَۀُ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ. قَال قُلْتُ: هَلْ فِی الْوَلاَیَۀِ شَیْءٌ دُونَ

ص: 83

شَیْءٍ فَضْلٌ یُعْرَفُ لِمَنْ أَخَذَ بِهِ؟ قَالَ: نَعَمْ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» فَکَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ.

عیسی بن سری گفت: به امام جعفر صادق(علیه السلام) عرض کردم: مرا از پایه های دین آگاه سازید که هیچ کس مجاز نیست در شناخت آن ها کوتاهی کند و هر که در شناخت آن ها کوتاهی کند، دینش تباه می شود و عملش از او پذیرفته نمی شود و ندانستن او را از نادانی اش معذور نمی دارد. فرمود: گواهی دادن به لا اله الا الله و ایمان به رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) و اقرار به آن چه از جانب خدا آورده و زكات و ولایتی که خداوند به آن امر فرموده و آن همانا ولایت آل محمّد(صلی الله علیه وآله ) است. عرض کردم: آیا در ولایت فضیلتی هست که برای کسی که بدان پایبند باشد، شناخته شود؟ فرمود: بله؛ کلام خداوند متعال «ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا و رسول و صاحبان امر را که از شما هستند اطاعت کنید که منظور از صاحبان امر علی بن ابی طالب(علیه السلام) است.

80- عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الزُّهْرِیُّ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» قَالَ نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.

قُلْتُ إِنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ فَمَا مَنَعَهُ أَنْ یُسَمِّیَ عَلِیّاً وَ أَهْلَ بَیْتِهِ فِی کِتَابِهِ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَتَقُولُونَ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عَلَی رَسُولِهِ الصَّلاَۀَ وَ لَمْ یُسَمِّ ثَلاَثاً وَ أَرْبَعاً حَتَّی کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ هُوَ الَّذِی فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُمْ وَ أَنْزَلَ الْحَجَّ فَلَمْ یُنْزِلْ طُوفُوا أُسْبُوعاً فَفَسَّرَ لَهُمْ ذَلِکَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ «أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» قَالَ نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ عَلَيْهِم السَّلاَمُ فَقَالَ فِیهِ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ.

ص: 84

محمّدبن عمر زهری روایت کرده است: امام محمّد باقر(علیه السلام) درباره کلام خداوند متعال «خدا و رسول و صاحبان امر را که از شما هستند اطاعت کنید» فرمود: این آیه درباره علی بن ابی طالب(علیه السلام) نازل شد. عرض کردم: مردم می گویند چرا خداوند نام على(علیه السلام) و اهل بیتش(علیهم السلام) را در کتاب خود نیاورده است؟ فرمود: به آنان بگویید که خداوند نماز را بر رسولش نازل کرد، ولی از سه رکعت یا چهار رکعت نام نبرد و این پیامبر(صلی الله علیه وآله ) بود که آن را برای مردم تفسیر کرد و نیز حج را نازل کرد، ولی نازل نکرد که هفت دور طواف کنید و رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) آن را برای آنان تفسیر کرد و نیز نازل کرد «خدا و رسول و صاحبان امر را که از شما هستند اطاعت کنید که این آیه درباره على و حسن و حسین(علیهم السلام) نازل شد و پیامبر(صلی الله علیه وآله ) درباره آن فرمود: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست.

وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أُوصِیکُمْ بِکِتَابِ اللَّهِ وَ أَهْلِ بَیْتِی إِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ لاَ یُفَرِّقَ بَیْنَهُمَا حَتَّی یُورِدَهُمَا عَلَیَّ الْحَوْضَ؛ فَأَعْطَانِی ذَلِکَ، فَلاَ تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُمْ، إِنَّهُمْ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ بَابِ هُدًی وَ لَنْ یُدْخِلُوکُمْ فِی بَابِ ضَلاَلَهٍ وَ لَوْ سَکَتَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ لَمْ یُبَیِّنْ أَهْلَهَا لاَدَّعَاهَا آلُ عَبَّاسٍ وَ آلُ عَقِیلٍ وَ آلُ فُلاَنٍ وَ آلُ فُلاَنٍ وَ لَکِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ فِی کِتَابِهِ «إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»(1)

فَکَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ فَاطِمَهُ عَلَیْهِمْ السَّلاَمُ تَأْوِیلَ هَذِهِ الْآیَهِ فَأَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِیَدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمْ السَّلاَمُ فَأَدْخَلَهُمْ تَحْتَ الْکِسَاءِ فِی بَیْتِ أُمِّ سَلَمَهَ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّ لِکُلِّ نَبِیٍّ ثَقَلاً وَ أَهْلاً فَهَؤُلاَءِ ثَقَلِی وَ أَهْلِی فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَهَ أَ لَسْتُ مِنْ أَهْلِکَ فَقَالَ إِنَّکِ إِلَی خَیْرٍ وَ لَکِنَّ هَؤُلاَءِ ثَقَلِی وَ أَهْلِی فَمَا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ کَانَ عَلِیٌّ أَوْلَی النَّاسِ بِهَا لِکِبَرِهِ وَ لَمَّا

ص: 85


1- . الأحزاب، 33

بَلَغَ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَقَامَهُ وَ أَخَذَهُ بِیَدِهِ.

رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود: شما را به کتاب خدا و اهل بیتم سفارش می کنم، که من از خداوند خواسته ام میان آن دو جدایی نیفکند تا آنکه آن دو را در قیامت بر حوض کوثر بر من وارد کند و خداوند پذیرفت. پس به خاندان من تعلیم ندهید که آنان از شما داناترند، خاندان من شما را از راه حق به در نمی کنند و به راه گمراهی نمی کشانند.

اگر رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) لب فرو می بست و خاندان خود را معرفی نمی کرد، خاندان عباس و عقیل و فلان کس و فلان کس مدعی می شدند که خاندان ایشان اند. اما خداوند در کتابش نازل فرمود: «خداوند فقط می خواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک و مطهر سازد، پاک گرداندنی کامل که مخصوص شماست.»

که علی بن ابی طالب(علیه السلام) و حسن و حسین و فاطمه (علیهم السلام) تأویل این آیه بودند و از این رو رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) دست علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) را گرفت و ایشان را در خانه امّ سلمه به زیر عبا گرد آورد و فرمود: خداوندا! هر پیامبری چیزی گرانبها و خاندانی دارد و اینان داشته گرانبها و خاندان من هستند.

امّ سلمه عرض کرد: مگر من از خاندان شما نیستم؟ رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود: تو به راه خیر هستی، ولی اینان داشته گرانبهای من و خاندان من هستند.

از این رو چون رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) درگذشت، حضرت علی(علیه السلام) از آنجا که مسن بود و رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) درباره اش ابلاغ کرده بود و برپایش داشته بود و دستش را گرفته بود، از همه مردم به امیری سزاوارتر بود.

ص: 86

«وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا» (النساء، 69)

و هر کس از خدا و پیامبر(صلی الله علیه وآله ) اطاعت کند، اینان با کسانی هستند که خداوند بر آنان نعمت [خاص] داده (یعنی) پیامبران و صدق پیشگان و شهیدان و نیکوکاران، و آنان چه نیکو رفیقانی هستند.

81- عَنْ أَصْبَغَ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: لَمَّا هَزَمْنَا أَهْلَ اَلْبَصْرَةِ جَاءَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَتَّى اِسْتَنَدَ إِلَى حَائِطٍ مِنْ حِيطَانِ اَلْبَصْرَةِ فَاجْتَمَعْنَا حَوْلَهُ وَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ رَاكِبٌ وَ اَلنَّاسُ نُزُولٌ فَيَدْعُو اَلرَّجُلَ بِاسْمِهِ فَيَأْتِيهِ ثُمَّ يَدْعُو اَلرَّجُلَ بِاسْمِهِ فَيَأْتِيهِ ثُمَّ يَدْعُو اَلرَّجُلَ بِاسْمِهِ فَيَأْتِيهِ حَتَّى وَافَاهُ مِنَّا سِتُّونَ شَيْخاً كُلُّهُمْ قَدْ صَغَّرُوا اَللِّحَى وَ عَقَصُوهَا وَ أَكْثَرُهُمْ يَوْمَئِذٍ مِنْ هَمْدَانَ فَأَخَذَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ طَرِيقاً مِنْ طُرُقِ اَلْبَصْرَةِ وَ نَحْنُ مَعَهُ وَ عَلَيْنَا اَلدِّرْعُ وَ اَلْمَغَافِرُ مُتَقَلِّدِي اَلسُّيُوفِ مُتَنَكِّبِي اَلْأَتْرِسَةِ حَتَّى اِنْتَهَى إِلَى دَارٍ قَوْرَاءَ فَدَخَلْنَا فَإِذَا فِيهَا نِسْوَةٌ يَبْكِينَ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ صِحْنَ صَيْحَةً وَاحِدَةً وَ قُلْنَ هَذَا قَاتِلُ اَلْأَحِبَّةِ فَأَمْسَكَ عَنْهُنَّ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ قَالَ أَيْنَ مَنْزِلُ عَائِشَةَ فَأَوْمَأْنَ إِلَى حُجْرَةٍ فِي اَلدَّارِ فَحَمَلْنَا عَلِيّاً عَنْ دَابَّتِهِ فَأَنْزَلْنَاهُ فَدَخَلَ عَلَيْهَا فَلَمْ أَسْمَعْ مِنْ قَوْلِ عَلِيٍّ شَيْئاً إِلاَّ أَنَّ عَائِشَةَ كَانَتِ اِمْرَأَةً عَالِيَةَ اَلصَّوْتِ فَسَمِعْنَا قَوْلَهَا كَهَيْئَةِ اَلْمَعَاذِيرِ إِنِّي لَمْ أَفْعَلْ.

اصبغ بن نباته گفت: وقتی اهل بصره را شکست دادیم، حضرت على(علیه السلام) به یکی از دیوارهای شهر بصره تکیه داد و ما اطراف ایشان جمع شدیم و امیرمؤمنان سوار و مردم پیاده بودند. ایشان هر شخصی را با اسمش می خواند و آن کس که اسمش خوانده شده بود، نزد حضرت می رفت. حضرت اسامی را خواند تا این که شصت نفر از بزرگان نزد ایشان حضور

ص: 87

یافتند و محاسن آنان زرد شده بود و آن را بافته بودند و اکثر آن ها اهل همدان بودند. آنگاه امیر مؤمنان(علیه السلام) راهی از راههای بصره را پیش گرفت و ما نیز همراه ایشان بودیم و زره ها و کلاهخود بر تن داشتیم و شمشیر بر کمر بسته بودیم و سپر در دست داشتیم، تا این که حضرت وارد خانه ای فراخ و عظیم شد و ما هم داخل شدیم. در آنجا زنانی گریه می کردند و چون حضرت را دیدند، یکصدا فریاد برآوردند و گفتند: این مرد همان قاتل عزیزان ماست. حضرت سکوت کرد و به آن ها فرمود: منزل عایشه کدام است؟ آن ها سوى حجره ای که در آن خانه بود، اشاره کردند. حضرت على(علیه السلام) از مرکب پایین آمد و به منزل عایشه وارد شد. اصبغ گفت: من از سخنان حضرت على(علیه السلام) چیزی نشنیدم، جز صدای عایشه را که بلند بود و مانند عذرخواهی می گفت: من نکردم.

ثُمَّ خَرَجَ عَلَيْنَا أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ فَحَمَلْنَاهُ عَلَى دَابَّتِهِ فَعَارَضَتْهُ اِمْرَأَةٌ مِنْ قِبَلِ اَلدَّارِ فَقَالَ أَيْنَ صَفِيَّةُ قَالَتْ لَبَّيْكَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ قَالَ أَلاَ تَكُفِّينَ عَنِّي هَؤُلاَءِ اَلْكَلَبَاتِ اَلَّتِي يَزْعُمْنَ أَنِّي قَاتِلُ اَلْأَحِبَّةِ لَوْ قَتَلْتُ اَلْأَحِبَّةَ لَقَتَلْتُ مَنْ فِي تِلْكِ اَلدَّارِ وَ أَوْمَى بِيَدِهِ إِلَى ثَلاَثِ حُجَرٍ فِي اَلدَّارِ قَالَ فَضَرَبْنَا بِأَيْدِينَا عَلَى قَوَائِمِ اَلسُّيُوفِ وَ ضَرَبْنَا بِأَبْصَارِنَا إِلَى اَلْحُجَرِ اَلَّتِي أَوْمَى إِلَيْهَا فَوَ اَللَّهِ مَا بَقِيَتْ فِي اَلدَّارِ بَاكِيَةٌ إِلاَّ سَكَنَتْ وَ لاَ قَائِمَةٌ إِلاَّ جَلَسَتْ.

سپس امیرمؤمنان حضرت علی(علیه السلام) از منزل عایشه سوی ما بیرون آمد و ما ایشان را بر مرکب خود سوار کردیم که ناگاه زنی از جلوی آن خانه جلوی ایشان را گرفت. حضرت فرمود: صفيّه کجاست؟ عرض کرد: من هستم ای امیر مؤمنان! حضرت به او فرمود: چرا جلوی این سگان را که گمان می کنند من عزیزانشان را کشته ام نمی گیری؟ اگر من عزیزان آن ها

ص: 88

را کشته بودم، همه اهل این خانه را نیز می کشتم. و با دست مبارک خود به آن سه حجره اشاره کرد. ما نیز دست به قبضه شمشیر بردیم و چشم دوختیم که حضرت به آن حجره اشاره کرد. به خدا سوگند همه گریه کنان در آن خانه ساکت شدند و هر کس ایستاده بود، بر جای خود نشست.

قُلتُ: يَا أَبَا اَلْقَاسِمِ فَمَنْ كَانَ فِي تِلْكَ اَلثَّلاَثِ حُجَرٍ قَالَ أَمَّا وَاحِدَةٌ فَكَانَ فِيهَا مَرْوَانُ بْنُ اَلْحَكَمِ جَرِيحاً وَ مَعَهُ شَبَابُ قُرَيْشٍ جَرْحَى وَ أَمَّا اَلثَّانِيَةُ فَكَانَ فِيهَا عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ اَلزُّبَيْرِ وَ مَعَهُ آلُ اَلزُّبَيْرِ جَرْحَى وَ أَمَّا اَلثَّالِثَةُ فَكَانَ فِيهَا رَئِيسُ أَهْلِ اَلْبَصْرَةِ يَدُورُ مَعَ عَائِشَةَ أَيْنَ مَا دَارَتْ قُلْتُ يَا أَبَا اَلْقَاسِمِ هَؤُلاَءِ أَصْحَابُ اَلْقَرْحَةِ فَهَلاَّ مِلْتُمْ عَلَيْهِمْ بِهَذِهِ اَلسُّيُوفِ قَالَ يَا اِبْنَ أَخِي أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ كَانَ أَعْلَمَ مِنْكَ وَسِعَهُمْ أَمَانُهُ إِنَّا لَمَّا هَزَمْنَا اَلْقَوْمَ نَادَى مُنَادِيهِ لاَ يُدَفَّفْ عَلَى جَرِيحٍ وَ لاَ يُتْبَعْ مُدْبِرٌ وَ مَنْ أَلْقَى سِلاَحَهُ فَهُوَ آمِنٌ سُنَّةٌ يُسْتَنُّ بِهَا بَعْدَ يَوْمِكُمْ هَذَا.

ثُمَّ مَضَى وَ مَضَيْنَا مَعَهُ حَتَّى اِنْتَهَيْنَا إِلَى اَلْمُعَسْكَرِ فَقَامَ إِلَيْهِ نَاسٌ مِنْ أَصْحَابِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنْهُمْ أَبُو أَيُّوبَ اَلْأَنْصَارِيُّ وَ قَيْسُ بْنُ سَعْدٍ وَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ وَ زَيْدُ بْنُ حَارِثَةَ وَ أَبُو لَيْلَى فَقَالَ أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِسَبْعَةٍ هُمْ مِنْ أَفْضَلِ اَلْخَلْقِ يَوْمَ يَجْمَعُهُمُ اَللَّهُ تَعَالَى قَالَ أَبُو أَيُّوبَ بَلَى وَ اَللَّهِ فَأَخْبِرْنَا يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَإِنَّكَ كُنْتَ تَشْهَدُ وَ نَغِيبُ قَالَ فَإِنَّ أَفْضَلَ اَلْخَلْقِ يَوْمَ يَجْمَعُهُمُ اَللَّهُ تَعَالَى سَبْعَةٌ مِنْ بَنِي عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ لاَ يُنْكِرُ فَضْلَهُمْ إِلاَّ كَافِرٌ وَ لاَ يَجْحَدُ إِلاَّ جَاحِدٌ.

گفتم: ای ابا قاسم (كنيه اصبغ)، در آن خانه ها چه کسانی بودند؟ گفت: در یکی از آن ها مروان بن حکم با جوانان قریش بود که همگی مجروح بودند و در حجره دوم عبدالله بن زبیر و فرزندان زبیر بودند که آن ها نیز زخمی بودند و در حجره سوم رئيس بصره بود که هر کجا عایشه می رفت، همراه

ص: 89

او بود. گفتم: ای اباقاسم چرا آن دشمنان زخمی را نکشتید؟ گفت: ای فرزند برادرم، امیرمؤمنان (علیه السلام) از تو آگاه تر است، ایشان به آنان امان داد. هنگامی که اهل بصره را شکست دادیم، منادی حضرت این گونه ندا سر داد: «در کشتن زخمی شتاب نمی شود و فراری تعقیب نمی شود و هر کس سلاح زمین نهاد، در امان است؛ این سنتی است که از امروز به بعد اجرا می شود.» سپس حضرت به راه افتاد و ما همراه او بودیم تا به لشکرگاه رسیدیم. گروهی از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) مانند ابوایوب انصاری و قیس بن سعد و عمار بن یاسر و زیدبن حارثه و ابولیلی برخاستند و به نزد حضرت آمدند. حضرت علی (علیه السلام) فرمود: آیا شما را از هفت تن خبر دهم که در روزی که خداوند آفریدگان را گرد می آورد، آنان برترین ایشان اند؟ ابوایوب عرض کرد: ای امیرمؤمنان شما را به خدا سوگند به ما بگو، چرا که شما در پیشگاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) حاضر بودی و ما غایب بودیم. حضرت فرمود: در روزی که خداوند آفريدگان را گرد آورد، برترین آن ها هفت تن از فرزندان عبدالمطلب هستند که برتری آن ها را جز کافر و جاحد انکار نمی کند.

قَالَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ: سَمِّهِمْ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ لِنَعْرِفَهُمْ قَالَ: إِنَّ أَفْضَلَ الْخَلْقِ یَوْمَ یَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ، وَ إِنَّ أَفْضَلِ الرُّسُلِ مُحَمَّدٌ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ إِنَّ أَفْضَلَ كُلِّ أُمَّةٍ بَعْدَ نَبِيِّهَا وَصِيُّ نَبِيِّهَا حَتَّى يُدْرِكَهُ نَبِيٌّ وَ إِنَّ أَفْضَلَ اَلْأَوْصِيَاءِ وَصِيُّ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ إِنَّ أَفْضَلَ اَلنَّاسِ بَعْدَ اَلْأَوْصِيَاءِ اَلشُّهَدَاءُ وَ إِنَّ أَفْضَلَ اَلشُّهَدَاءِ حَمْزَةُ سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ وَ جَعْفَرُ بْنُ أَبِي طَالِبٍ رحمه الله ذَا الجَنَاحَيْنِ يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ اَلْمَلاَئِكَةِ لَمْ يُحِلَّا بِحِلْيَتِهِ أَحَدٌ مِنَ اَلْآدَمِيِّينَ فِي اَلْجَنَّةِ شَيْءٌ شَرَّفَهُ اَللَّهُ بِهِ، وَ اَلسِّبْطَانِ اَلْحَسَنَانِ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ وَ مَنْ وَلَدَتْ إِیَّاهُمَا وَ اَلْمَهْدِيُّ يَجْعَلُهُ اَللَّهُ مِنْ أَحَبَّ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ.

ص: 90

ثُمَّ قَالَ: أَبْشِرُوا- ثَلاَثاً: «وَ مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ اَلرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً ذلِکَ الْفَضْلُ مِنَ اللّهِ وَ کَفی بِاللّهِ عَلِیماً».(1)

عماربن یاسر گفت: ای امیرمؤمنان نام آن ها را بگو تا بشناسیمشان. حضرت فرمود: در روزی که خداوند آفريدگان را گرد می آورد، برترین آن ها رسولان الهی هستند که برترین رسولان حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله ) است. سپس برترین هر امتی پس از پیامبرش وصیّ آن پیامبر است تا زمانی که پیامبری دیگر آن قوم را دریابد و برترین اوصیا وصیّ محمّد(صلی الله علیه وآله ) است. سپس برترین مردم پس از اوصیا، شهیدان اند و برترین شهیدان حمزه سیّدالشهدا می باشد و نیز جعفربن ابی طالب که با دو بال به همراه فرشتگان پرواز می کند و هیچ یک از آدمیان آراستگی او را ندارند و این چیزی است که خداوند وی را با آن گرامی داشته است و نیز دو نوه پیامبر، حسن و حسین(علیهماالسلام) سروران جوانان اهل بهشت و نیز آنکه ایشان را به دنیا آورد و همچنین حضرت مهدی(علیه السلام) که خداوند او را دوست داشتنی ترین ما اهل بیت قرار می دهد. سپس سه بار فرمود: بشارت باد بر شما و این آیه را تلاوت فرمود: «و هر کس از خدا و پیامبر اطاعت کند، اینان با کسانی هستند که خداوند بر آنان نعمت [خاص] داده (یعنی) پیامبران و صدق پیشگان و شهیدان و نیکوکاران، و آنان چه نیکو رفیقانی هستند. این فضل از جانب خداست و خدا در دانایی [به احوال خلق] کافی است.»

82- عَنْ سُلَيْمَانَ اَلدَّيْلَمِيِّ قَالَ : كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ أَبُو بَصِيرٍ وَ قَدْ

ص: 91


1- . النساء، 70-69

أَخَذَهُ اَلنَّفَسُ فَلَمَّا أَنْ أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا هَذَا اَلنَّفَسُ اَلْعَالِي؟ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ كَبِرَ سِنِّي وَ دَقَّ عَظْمِي وَ اِقْتَرَبَ أَجَلِي وَ لَسْتُ أَدْرِي مَا أَرِدُ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِ آخِرَتِي فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ وَ إِنَّكَ لَتَقُولُ هَذَا؟ فَقَالَ: وَ كَيْفَ لاَ أَقُولُ هَذَا؟ وَ ذَكَرَ كَلاَماً ثُمَّ قَالَ: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَقَدْ ذَكَرَكُمُ اَللَّهُ فِي كِتَابِهِ اَلْمُبِينِ: «فَأُولئِكَ مَعَ اَلَّذِينَ أَنْعَمَ اَللّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ اَلنَّبِيِّينَ وَ اَلصِّدِّيقِينَ وَ اَلشُّهَداءِ وَ اَلصّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً » فَرَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي اَلْآيَةِ اَلنَّبِيِّينَ وَ نَحْنُ فِي هَذَا اَلْمَوْضِعِ « اَلصِّدِّيقِينَ وَ اَلشُّهَداءِ » وَ أَنْتُمُ اَلصَّالِحُونَ فَتَسَمُّوا بِالصَّلاَحِ كَمَا سَمَّاكُمُ اَللَّهُ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ.

سلیمان دیلمی گفت: نزد امام جعفر صادق(علیه السلام) بودم که ابوبصیر در حالی که نفس نفس میزد، خدمت ایشان رسید. هنگامی که نشست، امام جعفر صادق(علیه السلام) رو به او کرد و فرمود: ای ابامحمّد! چرا بلند نفس می کشی؟ ابوبصير عرض کرد: فدایت شوم ای فرزند رسول خدا! پیر و ناتوان شده ام و زمان مرگم نزدیک شده؛ با این وجود نمی دانم در آخرت چه حالی خواهم داشت. امام فرمود: ای ابامحمّد! تو هم چنین می گویی؟ ابوبصیر عرض کرد: چرا نگویم؟ امام(علیه السلام) فرمود: ای ابا محمّد! همانا خداوند شما را در قرآن یاد کرده و فرموده: «آنان همدم کسانی هستند که خدا نعمتشان داده از پیامبران، راستگویان، شهیدان و نیکوکاران و چه نیکو رفیقانی هستند. در این آیه مقصود از پیامبران رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) است و راستگویان و شهیدان ما هستیم و نیکوکاران شمایید. پس به نیکوکاری معروف شوید، همانگونه که خداوند شما را چنین نامیده است.

ص: 92

«وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ» (النساء، 83)

و حال آنکه اگر آن را به پیامبر و یا صاحبان امر که از ایشان هستند، بازگردانند، قطعا اهل استنباط از آن، آن را در می یافتند.

83- جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْفَزَارِيُّ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: يَا جَابِرُ إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ ذَكْوَانُ أَجْرَدُ ذَعِرٌ لاَ يُؤْمِنُ وَ اَللَّهِ بِهِ إِلاَّ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ اِمْتَحَنَ اَللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ إِنَّمَا اَلشَّقِيُّ اَلذَّامُّ اَلْهَالِكُ مِنْكُمْ مَنْ تَرَكَ اَلْحَدِيثَ عَلَيْهِ مِنْ حَدِيثِ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَعَرَفْتُمُوهُ وَ لاَنَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ فَتَمَسَّكُوا بِهِ فَإِنَّهُ اَلْحَقُّ اَلْمُبِينُ وَ مَا ثَقُلَ عَلَيْكُمْ فَلَمْ تُطِيقُوهُ [أ، ر: تُطِيعُوهُ] وَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ فَلَمْ تَحْمِلُوهُ فَرُدُّوا إِلَيْنَا فَإِنَّ اَلرَّادَّ عَلَيْنَا مُخْبَثٌ أَ لَمْ تَسْمَعِ اَللَّهَ يَقُولُ «وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى اَلرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ اَلَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ».

امام محمّد باقر(صلی الله علیه وآله ) فرمود: ای جابر! همانا حديث ما خاندان محمّد(صلی الله علیه وآله ) دشوار است و دشوار انگاشته می شود و تیز و عریان و هراسناک است و به خدا سوگند به آن ایمان نمی آورد مگر فرشته ای مقرب یا پیامبری مرسل یا بندۂ مؤمنی که خداوند قلب او را به ایمان آزموده است. هر که حدیث آل محمّد(صلی الله علیه وآله ) را رها کند، بدبخت و گنهکار و هلاک شده است. اگر آن را شناختید و قلب هاتان به آن نرم گردید، به سوی آن تمسک جویید که آن حقیقت روشنگر است. اما اگر بر شما سنگین آمد و طاقتش را نداشتید و بر شما سخت آمد و تحمل پذیرش آن را نداشتید، آن را به ما برگردانید. پس بدانید کسی که حديث ما خاندان محمّد(صلی الله علیه وآله ) را رد کند، پلید است. آیا نشنیدی که خداوند فرمود: «و حال آن که اگر آن را به پیامبر و یا صاحبان امر که از ایشان هستند، بازگردانند، قطعاً اهل

ص: 93

استنباط از آن، آن را در می یافتند.»

«وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا» ( النساء، 119)

و هر کس شیطان را به جای خدا، سرپرست (خود) بگیرد مسلما زیانی آشکار کرده است.

84- عَنْ سُفْيَانَ قَالَ : قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا سُفْيَانُ لاَ تَذْهَبَنَّ بِكَ اَلْمَذَاهِبُ عَلَيْكَ بِالْقَصْدِ وَ عَلَيْكَ أَنْ تَتَّبِعَ اَلْهُدَى قُلْتُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ مَا اِتِّبَاعُ اَلْهُدَى قَالَ كِتَابُ اَللَّهِ وَ لُزُومُ هَذَا اَلرَّجُلِ. فَقَالَ لِي يَا سُفْيَانُ أَنْتَ لاَ تَدْرِي مَنْ هُوَ. قُلْتُ: لاَ وَ اَللَّهِ مَا أَدْرِي مَنْ هُوَ قَالَ فَقَالَ لِي وَ اَللَّهِ لَكِنَّكَ آثَرْتَ اَلدُّنْيَا عَلَى اَلْآخِرَةِ وَ مَنْ آثَرَ اَلدُّنْيَا عَلَى اَلْآخِرَةِ حَشَرَهُ اَللَّهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَعْمَى قَالَ قُلْتُ [فَقُلْتُ] يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ أَخْبِرْنِي مَنْ هَذَا اَلرَّجُلُ لَعَلَّ اَللَّهَ يَنْفَعُنِي بِهِ. قَالَ: يَا سُفْيَانُ هُوَ وَ اَللَّهِ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَنِ اِتَّبَعَهُ فَقَدْ أُعْطِيَ مَا لَمْ يُعْطَ أَحَداً وَ مَنْ لَمْ يَتَّبِعْهُ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً هُوَ وَ اَللَّهِ جَدُّنَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، يَا سُفْيَانُ إِنْ أَرَدْتَ اَلْعُرْوَةَ اَلْوُثْقَى فَعَلَيْكَ بِعَلِيٍّ فَإِنَّهُ وَ اَللَّهِ يُنْجِيكَ مِنَ اَلْعَذَابِ يَا سُفْيَانُ لاَ تَتَّبِعْ هَوَاكَ فَتَضِلَّ عَنْ سَوَاءِ اَلسَّبِيلِ.

سفیان گفت: امام جعفر صادق(علیه السلام) به من فرمود: ای سفیان! مبادا راه های گوناگون تو را با خود ببرند، راه میانه را پی گیر و از هدایت پیروی کن. عرض کردم: پیروی از هدایت چیست؟ فرمود: کتاب خدا و پیروی از این مرد. سپس فرمود: سفيان! تو نمی دانی آن مرد کیست؟ عرض کردم: به خدا سوگند نمی دانم. امام فرمود: به خدا سوگند تو دنیا را بر آخرت ترجیح داده ای و هر که دنیا را بر آخرت مقدّم دارد، خداوند روز قیامت او را کور محشور می کند. عرض کردم: ای فرزند رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) ! بگویید

ص: 94

آن مرد کیست؟ امید است خداوند از او مرا بهره مند کند. فرمود: سفيان! به خدا سوگند آن مرد امیر مؤمنان حضرت علی بن ابی طالب(علیه السلام) است. هر که پیرو او باشد، نعمتی دارد که به هیچ کس چنان نعمتی داده نشده و هر که از او سر باز زند، زیانی آشکار کرده است، به خدا سوگند او جدّ ما علی بن ابی طالب(علیه السلام) است. ای سفیان! اگر می خواهی به دستاویز محکمی چنگ زنی، دست به دامان على(علیه السلام) بینداز که به خدا سوگند او تو را از عذاب نجات می بخشد. ای سفیان! از هوای نفست پیروی مکن که از راه منحرف خواهی شد.

«وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا» (النساء، 159)

و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر اینکه پیش از مرگش به او ایمان می آورد و روز قیامت بر آنان گواه خواهد بود.

85- عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآيَةُ «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ اَلْكِتابِ إِلاّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ» قَالَ لاَ يَبْقَى أَحَدٌ يَرُدُّ عَلَى عِيسَى اِبْنِ مَرْيَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَا جَاءَ بِهِ فِيهِ إِلاَّ كَانَ كَافِراً وَ لاَ يَرُدُّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَحَدٌ مَا قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلاَّ كَانَ كَافِراً.

ابان بن تغلب گفت:امام جعفر صادق(علیه السلام) درباره این آیه فرمود: آن که هر چه عیسی بن مریم از جانب خداوند آورد را انکار کرد، کافر بود و هر آن کس که آنچه را پیامبر(صلی الله علیه وآله) درباره حضرت علی(علیه السلام) آورده است، انکار کند، کافر است.

86- عُبَيْدُ بْنُ كَثِيرٍ مُعَنْعَناً: عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا

ص: 95

عَلِيُّ إِنَّ فِيكَ مَثَلَ مِنْ عِيسَى اِبْنِ مَرْيَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى«وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ اَلْكِتابِ إِلاّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ اَلْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً» يَا عَلِيُّ إِنَّهُ لاَ يَمُوتُ رَجُلٌ يَفْتَرِي عَلَى عِيسَى اِبْنِ مَرْيَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَتَّى يُؤْمِنَ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَقُولَ فِيهِ اَلْحَقَّ حَيْثُ لاَ يَنْفَعُهُ ذَلِكَ شَيْئاً وَ إِنَّكَ عَلَى مِثْلِهِ لاَ يَمُوتُ عَدُوُّكَ حَتَّى يَرَاكَ عِنْدَ اَلْمَوْتِ فَتَكُونَ عَلَيْهِ غَيْظاً وَ حُزْناً حَتَّى يُقِرَّ بِالْحَقِّ مِنْ أَمْرِكَ وَ يَقُولَ فِيكَ اَلْحَقَّ وَ يُقِرَّ بِوَلاَيَتِكَ حَيْثُ لاَ يَنْفَعُهُ ذَلِكَ شَيْئاً وَ أَمَّا وَلِيُّكَ فَإِنَّهُ يَرَاكَ عِنْدَ اَلْمَوْتِ فَتَكُونُ لَهُ شَفِيعاً وَ مُبَشِّراً وَ قُرَّةَ عَيْنٍ.

عبیدبن کثیر روایت کرده است: امام جعفر صادق(علیه السلام) به نقل از پدر بزرگوارشان فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: ای علی! مثل تو همانند عیسی بن مریم است. خداوند می فرماید: «و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر این که پیش از مرگش به او ایمان می آورد و روز قیامت بر آنان گواه خواهد بود.»

ای علی! هر که بر عیسی بن مریم دروغ بست، پیش از مرگش به او ایمان آورد و درباره او حق را گفت، اما هنگامی بود که دیگر هیچ سودی برایش نداشت. تو هم مانند عیسی بن مریم هستی. دشمنت در هنگام مرگ تو را می بیند و تو بر او خشمناک و اندوهگین هستی تا این که او به ولایت تو اقرار می کند، ولی هنگامی است که دیگر هیچ سودی برایش ندارد، اما دوستت تو را به هنگام مرگ می بینند و تو شفيع و بشارت دهنده و روشنی چشم او هستی.

« قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا » (النساء، 174)

از سوی پروردگارتان برهانی آمده است و نوری آشکار را به سوی شما

ص: 96

فرستادیم.

87- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ طَلْحَهَ الْخُرَاسَانِیُّ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ : نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِهَذِهِ الْآیَهِ «یا أَیُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً» فِی عَلِیِّ وَ الْبُرْهَانُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَوْلُهُ: «فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ»(1)

قَالَ: بِوَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ .

احمدبن محمّدبن طلحه خراسانی روایت کرده است: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: جبرئیل بر حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله)؛ این آیه را نازل کرد: «ای مردم، از سوی پروردگارتان برهانی آمده است و نوری آشکار را به سوی شما فرستادیم» که نوری آشکار در وجود على(علیه السلام) و برهان، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) است « پس اما کسانی که به خدا ایمان آوردند و به (ریسمان الهی) چنگ زدند» یعنی به ولایت

علی بن ابی طالب(علیه السلام).

ص: 97


1- . النساء، 175

و من سورة المائدة

«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا» (المائده، 3)

امروز دین شما را برایتان کامل کردم، و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم.

88- عَنْ فُرَاتِ بْنِ أَحْنَفَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ : قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ لِلْمُسْلِمِینَ عِیدٌ أَفْضَلُ مِنَ اَلْفِطْرِ وَ اَلْأَضْحَی وَ یَوْمِ الْجُمُعَهِ وَ یَوْمِ عَرَفَهَ؟ قَالَ فَقَالَ لِی: نَعَمْ أَفْضَلُهَا وَ أَعْظَمُهَا وَ أَشْرَفُهَا عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَهً، وَ هُوَ «الْیَوْمُ الَّذِی أَکْمَلَ اللَّهُ فِیهِ الدِّینَ وَ أَنْزَلَ عَلَی نَبِیِّهِ اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اَلْإِسْلامَ دِیناً» قَالَ قُلْتُ وَ أَیُّ یَوْمٍ هُوَ قَالَ فَقَالَ لِی إِنَّ أَنْبِیَاءَ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانُوا إِذَا أَرَادَ أَحَدُهُمْ أَنْ

ص: 98

یَعْقِدَ الْوَصِیَّهَ وَ الْإِمَامَهَ لِلْوَصِیِّ مِنْ بَعْدِهِ فَفَعَلَ ذَلِکَ جَعَلُوا ذَلِکَ الْیَوْمَ عِیداً وَ إِنَّهُ الْیَوْمُ الَّذِی نَصَبَ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلِیّاً لِلنَّاسِ عَلَماً وَ أُنْزِلَ فِیهِ مَا أُنْزِلَ وَ کَمَلَ فِیهِ الدِّینُ وَ تَمَّتْ فِیهِ النِّعْمَهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ. قَالَ: قُلْتُ: وَ أَیُّ یَوْمٍ هُوَ فِی السَّنَهِ؟ قَالَ فَقَالَ لِی: إِنَّ الْأَیَّامَ تَتَقَدَّمُ وَ تَتَأَخَّرُ فَرُبَّمَا کَانَ یَوْمَ السَّبْتِ وَ اَلْأَحَدِ وَ اَلْإِثْنَیْنِ إِلَی آخِرِ الْأَیَّامِ. قَالَ: قُلْتُ: فَمَا یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَعْمَلَ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ؟ قَالَ: هُوَ یَوْمُ عِبَادَهٍ وَ صَلاَهٍ وَ شُکْرٍ لِلَّهِ تَعَالَی وَ حَمْدٍ لَهُ وَ سُرُورٍ لِمَا مَنَّ اللَّهُ بِهِ عَلَیْکُمْ مِنْ وَلاَیَتِنَا وَ إِنِّی أُحِبُّ لَکُمْ أَنْ تَصُومُوهُ.

فرات بن احنف گفت: به امام جعفر صادق(علیه السلام) عرض کردم: فدایت شوم! آیا مسلمانان عیدی برتر از عید فطر و قربان و یا روز جمعه و روز عرفه دارند؟ امام به من فرمود: بله؛ برترین و بزرگ ترین و شریف ترین اعیاد از نظر منزلت نزد خداوند همان روزی است که دین را کامل و این آیه را نازل فرمود: «امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم.» به امام عرض کردم: این روز، چه روزی است؟ امام فرمود: هرگاه یکی از پیامبران بنی اسرائیل می خواست پیمان وصایت و امامت برای وصی خود ببندد و چنین می کرد، آنان آن روز را عید قرار می دادند و این روز همان روزی است که رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) حضرت على(علیه السلام) را پیشوای مردم قرار داد و آنچه را که درباره ایشان نازل شده بود، اعلام کرد و در این روز دین کامل و نعمت بر مؤمنان تمام گشت. عرض کردم: آن، چه روزی در سال است؟ فرمود: روزها پیش و پس می رود، شاید شنبه باشد و شاید یکشنبه یا دوشنبه یا روزی دیگر. عرض کردم: شایسته است در آن روز چه اعمالی انجام دهیم؟ فرمود: این روز، روز عبادت و نماز و شکرگزاری و حمد خداوند است و این روز، روز شادمانی است؛ چرا که خداوند به

ص: 99

واسطه ولایت ما اهل بیت بر شما منت نهاده است و من دوست دارم که شما این روز را روزه بگیرید.

89- حَدَّثَنَا یَقْطِینٌ الْجَوَالِیقِیُّ: عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ «اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» قَالَ: نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ خَاصَّهً دُونَ النَّاسِ.

يقطين جوالیقی گفت: امام جعفر صادق(علیه السلام) به نقل از پدر بزرگوارشان(علیه السلام) فرمود: خداوند این آیه را به طور خاص درباره حضرت على(علیه السلام) و نه کس دیگر نازل فرمود.

90- عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ حِینَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی «اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» قَالَ فَکَانَ کَمَالُ الدِّینِ بِوَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.

ابی جارود گفت: از امام محمّدباقر(علیه السلام) شنیدم که فرمود: زمانی که خدای متعال این آیه را نازل فرمود، کمال دین با ولایت علی بن ابی طالب(علیه السلام) صورت گرفت.

91- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ : بَیْنَمَا اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِیُّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِمَکَّهَ أَیَّامَ الْمَوْسِمِ إِذِ الْتَفَتَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَی عَلِیٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَالَ هَنِیئاً لَکَ وَ طُوبَی لَکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَنْزَلَ عَلَیَّ آیَهً مُحْکَمَهً غَیْرَ مُتَشَابِهَهٍ ذِکْرِی وَ إِیَّاکَ فِیهَا سَوَاءٌ فَقَالَ اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اَلْإِسْلامَ دِیناً بِیَوْمِ عَرَفَهَ وَ یَوْمِ جُمُعَهٍ.

ابن عباس(رضی الله عنه) گفت: زمانی که پیامبر(صلی الله علیه وآله ) و حضرت علی(علیه السلام) در موسم حج در مکه بودند، پیامبر(صلی الله علیه وآله ) به على(علیه السلام) رو کرد و فرمود: گوارا باد بر تو! خوشا به حالت ای اباحسن! خداوند بر من آیه ای محکم و غیر متشابه نازل کرد که در آن ذکر من و تو یکسان است و فرمود «امروز دین شما را

ص: 100

برایتان کامل کردم» در روز عرفه و روز جمعه.

هَذَا جَبْرَئِیلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ یُخْبِرُنِی عَنِ اللَّهِ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُکَ أَنْتَ وَ شِیعَتَکَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ رُکْبَاناً غَیْرَ رَجَّالَهٍ عَلَی نَجَائِبَ فَرَحْلُهَا مِنَ النُّورِ فَتُنَاخُ عِنْدَ قُبُورِهِمْ فَیُقَالُ لَهُمْ: ارْکَبُوا یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ فَیَرْکَبُونَ صَفّاً مُعْتَدِلاً أَنْتَ إِمَامُهُمْ إِلَی اَلْجَنَّهِ حَتَّی إِذْ صَارُوا إِلَی الْفَحْصِ ثَارَتْ فِی وُجُوهِهِمْ رِیحٌ یُقَالُ لَهَا الْمُثِیرَهُ فَتَذْرِی فِی وُجُوهِهِمُ الْمِسْکَ الْأَذْفَرَ فَیُنَادُونَ بِصَوْتٍ لَهُمْ نَحْنُ اَلْعَلَوِیُّونَ فَیُقَالُ لَهُمْ: إِنْ کُنْتُمُ اَلْعَلَوِیُّونَ فَأَنْتُمُ الْآمِنُونَ «وَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ ».

جبرئیل(علیه السلام) مرا از سوی خداوند خبر داد که همانا او در روز قیامت تو و شیعیانت را سوار بر اشترانی که رحل های آن ها از نور است، برخواهد انگیخت. آن اشتران را نزد قبور ایشان می خوابانند و به ایشان گفته می شود: ای دوستان خدا! سوار شوید. آنگاه آنان در صف هایی آراسته سوار می شوند و در حالی که تو پیشاپیش ایشان هستی، به سوی بهشت می روید، تا این که به آرامگاه می رسند و بر چهره هایشان بادی می وزد که آن را ريح مثيره می گویند که بر روی آنان مشک تند بوی می افشاند و آنگاه ایشان به آوازی ندا سر می دهند: ما علويون هستیم. در آن دم به ایشان می گویند: اگر شما علویون هستید، در امانید: «و در این روز نه ترسی بر شماست و نه اندوهناک می شوید».

«وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ» (المائده، 5)

و هر کس به ایمان کافر شود، قطعا عملش تباه می گردد و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.

ص: 101

92- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ : إِنَّ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِی کِتَابِ اللَّهِ أَسْمَاءً لاَ یَعْرِفُهَا النَّاسُ قُلْنَا وَ مَا هِیَ قَالَ سَمَّاهُ الْإِیمَانَ فَقَالَ: «وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرِینَ» الْآیَهَ .

ابن عباس گفت: برای حضرت علی(علیه السلام) در کتاب خدا نام هایی است که مردمان نمی شناسند. گفتیم: آن نام ها چیست؟ گفت: خدا او را ایمان نامید و فرمود: «و هر کس به ایمان کافر شود، قطعا عملش تباه می شود و در آخرت از زیانکاران خواهد بود».

93 - جَعفَر بنُ مُحمّدِ الفَزَاریُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ: «وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَۀِ مِنَ الْخاسِرِینَ» قَالَ فَالْإِیمَانُ فِی بَطْنِ اَلْقُرْآنِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَمَنْ کَفَرَ بِوَلاَیَتِهِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَۀِ مِنَ الْخاسِرِینَ.

جعفر بن محمّد فزاری روایت کرده است: امام محمّد باقر(علیه السلام) درباره این آیه فرمود: ایمان در باطن قرآن علی بن ابیطالب(علیه السلام) است، پس هر که به ولایت او کافر شود، عملش تباه گردیده و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ» (المائده، 11)

ای کسانی که ایمان آورده اید، نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آنگاه که گروهی قصد کردند که بر شما دست یازند و [خداوند] دست آنان را از شما بازداشت.

94 - عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اُذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ

ص: 102

الْمُؤْمِنُونَ» نَزَلَتْ فِی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَزِیرِهِ حِینَ أَتَاهُمْ یَسْتَعِینُهُمْ فِی الْقَتِیلَیْنِ .

ابن عباس گفت: این آیه درباره رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) و علی بن ابی طالب(علیه السلام) وزیر ایشان نازل شد، زمانی که ایشان را در (جنگ احد) یاری می کرد.

«وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنْهَا» (المائده، 37)

و حال آن که از آن بیرون آمدنی نیستند.

95- عَنْ حُمْرَانَ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی «وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنْها» قَالَ: کَأَنَّکَ تُرِیدُ الْآدَمِیِّینَ؟ قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: کَانُوا حُوسِبُوا وَ عُذِّبُوا وَ أَنْتُمُ الْمُخَلَّدُونَ فِی اَلْجَنَّهِ قَالَ اللَّهُ إِنَّ أَعْدَاءَ عَلِیٍّ هُمُ الْمُخَلَّدُونَ فِی اَلنَّارِ أَبَدَ الْآبِدِینَ وَ دَهْرَ الدَّاهِرِینَ هَکَذَا تَنْزِیلُهَا .

حمران گفت: ازامام جعفر صادق(علیه السلام) درباره این آیه پرسیدم. ایشان فرمود: گویی ظاهری را از آن اراده کردی؟ عرض کردم: بله. فرمود: حساب پس دهید و شادمان باشید که شما در بهشت، جاودان هستید. خداوند فرمود: دشمنان على (علیه السلام) تا ابد در آتش جاودان هستند و چنین بود که این آیه نازل شد.

« فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ » (المائده، 54)

به زودی خداوند گروهی را می آورد که آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند.

96 - فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِی اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ قَالَ عَلِیٌّ وَ شِیعَتُهُ .

ص: 103

فرات به نقل از حسین بن سعيد گفت: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: منظور از این آیه حضرت علی(علیه السلام) و شیعیان ایشان است.

«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» (المائده، 55)

جز این نیست که سرپرست شما خداست و پیامبرش و کسانی که ایمان آورده اند، همانانی که نماز برپا می دارند و در حال رکوع زکات میدهند.

97- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَطَاءٍ قَالَ: کُنْتُ جَالِساً مَعَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِی مَسْجِدِ اَلرَّسُولِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلاَمٍ جَالِسٌ فِی صَحْنِ اَلْمَسْجِدِ، قَالَ: فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ؟ قَالَ: لاَ وَ لَکِنَّهُ صَاحِبُکُمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ نَزَلَ فِیهِ: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا» إِلَی آخِرِ الْآیَهِ، وَ نَزَلَ فِیهِ «یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» إِلَی آخِرِ الْآیَهِ. فَأَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِیَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ یَوْمَ غَدِیرِخُمٍّ وَ قَالَ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ.

عبد الله بن عطاء گفت: با امام محمّد باقر(علیه السلام) در مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) نشسته بودم، در حالی که عبدالله بن سلام نیز در صحن مسجد نشسته بود. عرض کردم: فدایت شوم! آیا این فرد، همان کسی است که علم کتاب نزد اوست؟ امام فرمود: خیر، بلکه چنین کسی ولیّ شما علی بن ابیطالب(علیه السلام) است که درباره اش نازل شد: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا» تا آخر آیه و نیز « یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» تا آخر آیه. پس پیامبر(صلی الله علیه وآله) دست حضرت علی(علیه السلام) را در روز غدیر خم گرفت و فرمود: هر که من مولای اویم، علی(علیه السلام) مولای اوست.

98- فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِی اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ

ص: 104

کَانَ یُصَلِّی ذَاتَ یَوْمٍ فِی مَسْجِدٍ فَمَرَّ بِهِ مِسْکِینٌ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ هَلْ تُصُدِّقَ عَلَیْکَ بِشَیْءٍ؟ قَالَ نَعَمْ مَرَرْتُ بِرَجُلٍ رَاکِعٍ فَأَعْطَانِی خَاتَمَهُ. وَ أَشَارَ بِیَدِهِ فَإِذَا هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ هُوَ وَلِیُّکُمْ مِنْ بَعْدِی.

فرات گفت: حسین بن سعید روایت کرده است: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: روزی پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مسجد نماز می خواند که مسکینی از کنار ایشان گذشت. پیامبر(صلی الله علیه وآله) از او پرسید: آیا کسی به تو چیزی صدقه داد؟ عرض کرد: بله، از کنار مردی عبور کردم که در رکوع بود و انگشترش را به من عطا کرد و با دست به علی بن ابی طالب(علیه السلام) اشاره کرد. در آن دم این آیه نازل شد: «جز این نیست که سرپرست شما خداست و پیامبرش و کسانی که ایمان آورده اند، همانانی که نماز بر پا می دارند و در حال رکوع زكات می دهند.» پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: او پس از من ولیّ شماست.

99۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فِی قَوْلِهِ: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ» نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ خَاصَّهً.

ابن عباس گفت: این آیه به طور خاص درباره حضرت على(علیه السلام) نازل گشت.

100۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فِی قَوْلِهِ «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا» إِلَی قَوْلِهِ «وَ هُمْ راکِعُونَ» قَالَ: أَتَی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلاَمٍ وَ رَهْطٌ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عِنْدَ الظُّهْرِ فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ بُیُوتُنَا قَاصِیَهٌ وَ لاَ مُتَحَدَّثَ دُونَ هَذَا اَلْمَسْجِدِ وَ إِنَّ قَوْمَنَا لَمَّا أَنْ رَأَوْنَا قَدْ صَدَّقْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ تَرَکْنَا دِیْنَهُمْ أَظْهَرُوا لَنَا الْعَدَاوَهَ وَ أَقْسَمُوا أَنْ لاَ یُخَالِطُونَا وَ لاَ یُجَالِسُونَا وَ لاَ یُکَلِّمُونَا فَشَقَّ عَلَیْنَا فَبَیْنَا

ص: 105

هُمْ یَشْکُونَ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِذْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا» فَتَلاَ عَلَیْهِمْ فَقَالُوا رَضِینَا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ.

وَ أَذَّنَ بِلاَلٌ بِالصَّلاَهِ وَ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَی اَلْمَسْجِدِ وَ النَّاسُ یُصَلُّونَ بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَاعِدٍ وَ إِذَا مِسْکِینٌ یَسْأَلُ فَدَعَاهُ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: هَلْ أَعْطَاکَ أَحَدٌ شَیْئاً؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: مَاذَا؟ قَالَ خَاتَمَ فِضَّهٍ. قَالَ: مَنْ أَعْطَاکَ؟ قَالَ: ذَاکَ الرَّجُلُ الْقَائِمُ. فَإِذَا هُوَ عَلِیُّ قَالَ: أَنَّی أَعْطَاکَ؟ قَالَ أَعْطَانِیهِ وَ هُوَ رَاکِعٌ. فَزَعَمُوا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ کَبَّرَ عِنْدَ ذَلِکَ یَقُولُ: «وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغالِبُونَ»(1)

الْآیَۀُ .

ابن عباس درباره این آیه گفت: عبد الله بن سلام به همراه گروهی از اهل کتاب نزدیک نماز ظهر خدمت رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) آمدند و عرض کردند: ای رسول خدا! خانه های ما دور است و جز در این مسجد هم سخنی نداریم. قوممان وقتی دیدند که ما خداوند و رسولش را تصدیق کرده ایم و دین آنان را ترک کرده ایم، آشکارا با ما دشمنی کردند و سوگند خوردند که با ما در نیامیزند و با ما همنشین نشوند و با ما سخن نگویند و از این رو ما به سختی درافتاده ایم. در همان حال که آنان به پیامبران گلایه می کردند، ناگاه این آیه نازل شد «جز این نیست که سرپرست شما خداست و پیامبرش و کسانی که ایمان آورده اند و پیامبر آن را برای ایشان تلاوت فرمود و آنان عرض کردند: از خدا و رسولش و مؤمنان خشنود هستیم.

در آن دم بلال اذان گفت و رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) سوى مسجد بیرون رفت و حال آنکه مردم نماز می خواندند و برخی در رکوع و برخی در سجود و

ص: 106


1- . المائده، 56

برخی در قعود بودند و در همان اوان تهیدستی نیز دریوزه می کرد. پیامبر او را فراخواند و فرمود: آیا کسی چیزی به تو عطا کرده است؟ عرض کرد: بله. فرمود: چه؟ عرض کرد: انگشتری نقره. فرمود: چه کسی به تو عطا کرد؟ عرض کرد: آن مرد که در قیام است. و آن مرد حضرت علی(علیه السلام) بود. پیامبر فرمود: چگونه به تو عطا کرد؟ عرض کرد: در حالی که در رکوع بود به من عطا کرد. در آن هنگام همه دریافتند که رسول خدا(صلی الله علیه وآله )؛ تکبیر گفت و فرمود: «و هر کس خداوند و پیامبرش و کسانی را که ایمان آورده اند، دوست بدارد، [بداند که] بی تردید گروه خداوند پیروز است.»

101۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ» إِلَی آخِرِ الْآیَهِ جَاءَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَی اَلْمَسْجِدِ فَإِذَا سَائِلٌ فَدَعَاهُ قَالَ: مَنْ أَعْطَاکَ مِنْ هَذَا اَلْمَسْجِدِ؟ قَالَ مَا أَعْطَانِی إِلاَّ هَذَا الرَّاکِعُ وَ السَّاجِدُ- یَعْنِی عَلِیّاً. فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَهَا فِیَّ وَ فِی أَهْلِ بَیْتِی. قَالَ: وَ کَانَ فِی خَاتَمِ عَلِیٍّ الَّذِی أَعْطَاهُ السَّائِلَ سُبْحَانَ مَنْ فَخْرِی بِأَنِّی لَهُ عَبْدٌ .

ابن عباس گفت: زمانی که این آیه نازل شد، حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله ) به سوی مسجد آمد و سائلی را دید، او را فراخواند و فرمود: آیا کسی به تو چیزی داده است؟ عرض کرد: فقط آن مردی که در رکوع و سجود است- یعنی على(علیه السلام). پیامبر(صلی الله علیه وآله ) فرمود: سپاس خدایی را که این را درباره من و اهل بیتم قرار داد. بر روی انگشتری که حضرت علی (علیه السلام) به سائل داد، این جمله بود: پاک و منزه است خدایی که افتخارم بندگی اوست. 103- عَلِیِّ بْنِ زِیَادٍ الْقَصَّارُ مُعَنْعَناً: عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ: مَنْ أَحَبَّ اللَّهَ أَحَبَّ اَلنَّبِیَّ وَ مَنْ أَحَبَّ اَلنَّبِیَّ، أَحَبَّنَا وَ مَنْ أَحَبَّنَا، أَحَبَّ شِیعَتَنَا، فَإِنَّ

ص: 107

اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ نَحْنُ وَ شِیعَتَنَا مِنْ طِینَهٍ وَاحِدَهٍ وَ نَحْنُ فِی اَلْجَنَّهِ لاَ نُبْغِضُ مَنْ یُحِبُّنَا وَ لاَ نُحِبُّ مَنْ أَبْغَضَنَا، اقْرَؤُوا إِنْ شِئْتُمْ: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا» إِلَی آخِرِ الْآیَهِ قَالَ الحَادِثُ صَدَقَ وَ اللَّهِ مَا نَزَلَتْ إِلاَّ فِیهِ.

علی بن زیاد قصار روایت کرده است: حضرت علی(علیه السلام) فرمود: هر که خدا را دوست بدارد، پیامبرش را دوست دارد و هر که پیامبر را دوست بدارد، ما را دوست دارد و هر که ما را دوست بدارد، شیعیان ما را دوست دارد؛ چراکه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و ما اهل بیت و شیعیان ما از یک سرشت آفریده شده ایم و همگی در بهشت هستیم. آن که را دوستمان بدارد، دشمن نمی داریم و آنکه را دشمنمان بدارد، دوست نمی داریم. اگر می خواهید، بخوانید: «جز این نیست که سرپرست شما خداست و پیامبرش و کسانی که ایمان آوردند» تا آخر آیه. حارث گفت: به خدا سوگند راست گفت، این آیه تنها در مورد او نازل شد.

103- حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی بْنِ زَکَرِیَّا الدِّهْقَانُ مُعَنْعَناً: عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ یَقْرَأُ سُورَهَ الْمَائِدَهِ فَقَالَ: اکْتُبْ. فَکَتَبْتُ حَتَّی انْتَهَیْتُ إِلَی هَذِهِ الْآیَهِ: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا» ثُمَّ أَتَی رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ یَخْفِقُ بِرَأْسِهِ کَأَنَّهُ نَائِمٌ وَ هُوَ یُمْلِی عَلَیَّ بِلِسَانِهِ حَتَّی فَرَغَ مِنْ آخَرِ السُّورَۀِ اَلْمَائِدَۀِ ثُمَّ انْتَبَهَ فَقَالَ لِی: اکْتُبْ فَأَمْلَی عَلَیَّ مِنَ الْمَوْضِعِ الَّذِی خَفَقَ عِنْدَهَا فَقُلْتُ: أَلَمْ تُمْلِ عَلَیَّ حَتَّی خَتَمْتَهَا فَقَالَ: اللَّهُ أَکْبَرُ ذَلِکَ الَّذِی أَمْلَی عَلَیْکَ جَبْرَئِیلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ قَالَ عَلِیٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأَمْلَی عَلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ سِتِّینَ آیَهً وَ أَمْلَی عَلَیَّ جَبْرَئِیلُ أَرْبَعاً وَ سِتِّینَ آیَهً.

محمّد بن عیسی بن زکریای دهقان روایت کرده است: حضرت على(علیه السلام) فرمود: بر رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) وارد شدم در حالی که ایشان سوره مائده را قرائت می کرد. فرمود: بنویس. من نوشتم تا این که به این آیه رسیدم: «جز

ص: 108

این نیست که سرپرست شما خداست و پیامبرش و کسانی که ایمان آوردند.» سپس رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) سر تکان داد و گویی در خواب بود و این سوره را بر لب داشت تا این که آن را به پایان رساند و آنگاه به خود آمد و به من فرمود: بنویس. و از آنجایی که شروع به سر تکان دادن کرده بود بر من املا کرد. عرض کردم: آیا املا نکردید و من به پایانش رساندم؟ فرمود: الله اكبر، آن که بر تو املا کرد، جبرئیل بود. سپس حضرت على(علیه السلام) فرمود: و رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) شصت آیه را بر من املا کرد و جبرئيل شصت و چهار آیه را املا کرد.

«وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» (المائده، 56)

و هر کس خدا و پیامبرش و کسانی را که ایمان آورده اند، دوست بدارد [بداند که] بی تردید گروه خداوند پیروزند.

104۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ وَ قَوْلُهُ: «وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.

ابن عباس گفت: منظور این آیه حضرت علی بن ابی طالب(علیه السلام) است.

«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» (المائده، 67)

ای پیامبر! آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم ابلاغ کن و اگر چنین نکنی پیام او را ترساندهای و خداوند تو را از گزند مردم نگاه می دارد.

105- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَطَاءٍ قَالَ: کُنْتُ جَالِساً مَعَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَرَأَیْتُ ابْناً لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلاَمٍ

ص: 109

جَالِساً فِی نَاحِیَهٍ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ: زَعَمُوا أَنَّ أَبَا هَذَا الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ اَلْکِتَابِ. قَالَ: لاَ ذَلِکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ: أَوْحَی إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: قُلْ لِلنَّاسِ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ، فَمَا بَلَغَ بِذَلِکَ وَ خَافَ النَّاسَ فَأَوْحَی إِلَیْهِ: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» فَأَخَذَ بِیَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ وَ قَالَ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ.

عبد الله بن عطا گفت: نزد امام محمّد باقر(علیه السلام) نشسته بودم که یکی از پسران عبد الله بن سلام را دیدم در گوشه ای نشسته است. به امام محمّد باقر(علیه السلام) عرض کردم: مردم می پندارند پدر این مرد کسی است که علمی از کتاب دارد. فرمود: خیر، آن کس، علی بن ابی طالب(علیه السلام) است. به رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) وحی شد: به مردم بگو: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست. امّا پیامبر(صلی الله علیه وآله ) این را ابلاغ نکرد و از مردم ترسید. در آن دم به ایشان وحی شد: «ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم ابلاغ کن و اگر چنین نکنی، پیام او را نرسانده ای و خداوند تو را از گزند مردم نگاه می دارد.» پس پیامبر(صلی الله علیه وآله ) روز غدیر خم دست علی بن ابی طالب(علیه السلام) را گرفت و فرمود: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست.

106- فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یُوسُفَ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» إِلَی آخِرِ الْآیَهِ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ حِینَ أَتَتْهُ عَزْمَهٌ مِنَ اللَّهِ فِی یَوْمٍ شَدِیدِ الْحَرِّ فَنُودِیَ فِی النَّاسِ فَاجْتَمَعُوا وَ أَمَرَ بِشَجَرَاتٍ فَقُمَّ مَا تَحْتَهُنَّ مِنَ الشَّوْکِ ثُمَّ قَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ وَلِیُّکُمْ أَوْلَی بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ؟ قَالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ فَقَالَ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ

ص: 110

عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ- ثَلاَثَ مَرَّاتٍ .

جعفر بن احمد بن يوسف روایت کرده است: امام محمّد باقر(علیه السلام) درباره این آیه فرمود: چون اراده این امر از سوی خداوند به رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) رسید، ایشان در روزی بسیار گرم بیرون رفت و در میان مردم ندا سرداد و چون گرد آمدند، فرمان داد تا بوته هایی آوردند و بر خار تپه کردند. سپس فرمود: ای مردم! ولی شما کیست که از شما به خودتان سزاوارتر است؟ عرض کردند: خدا و رسولش. فرمود: هر که من مولای اویم، على مولای اوست، خداوندا! دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد و یاری کن هر که او را یاری کند و خوار کن هر که او را خوار کند. و سه بار این سخن را باز گفت.

107- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ کَعْبٍ الْقُرَظِیِّ قَالَ: کَانَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ یَتَحَارَسُهُ أَصْحَابُهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» فَتَرَکَ الْحَرَسَ حِینَ أَخْبَرَهُ اللَّهُ تَعَالَی أَنَّهُ یَعْصِمُهُ مِنَ النَّاسِ.

محمّدبن کعب قرظی گفت: پیامبر(صلی الله علیه وآله ) را یاران ایشان نگاهبانی می کردند که خداوند این آیه را نازل فرمود، چون خداوند پیامبران را خبر داد که او را از گزند مردم نگاه می دارد، پیامبر(صلی الله علیه وآله ) نگاهبانان را ترک گفت.

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ»(المائده، 87)

ای کسانی که ایمان آورده اید، چیزهای پاکیزه ای را که خداوند برای شما حلال کرده، حرام مکنید.

ص: 111

108- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ وَ فِی قَوْلِهِ: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ» الْآیَهَ نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ وَ أَصْحَابِهِ مِنْهُمْ عُثْمَانُ بْنُ مَظْعُونٍ وَ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ وَ سَلْمَانُ حَرَّمُوا عَلَی أَنْفُسِهِمُ الشَّهَوَاتِ وَ هَمُّوا بِالْإِخْصَاءِ.

ابن عباس گفت: این آیه درباره حضرت على(علیه السلام) و یارانش همانند عثمان بن مظعون و عمار بن یاسر و سلمان نازل شد، که شهوات را بر خویشتن حرام کرده بودند و تجرّد پیش گرفته بودند.

ص: 112

و من سُورَةِ الأنعام

«فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ * فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (الأنعام، 45-44)

پس چون آن چه را که به آنان یادآوری شده بود به فراموشی سپردند، درهای همه چیز را بر آنان گشودیم، تا اینکه به آن چه به آن ها داده شد شادمان شدند. ناگهان آنان را [به عذاب] گرفتیم، پس آنگاه ناامید شدند. پس ریشه آن گروهی که ستم کردند قطع گردید. و سپاس از آن خداوند، پروردگار جهانیان است.

109- عَنْ جَابِرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاجَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی«فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْءٍ» إِلَی «رَبِّ الْعالَمِینَ» قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَمَّا قَوْلُهُ «فَلَمّا

ص: 113

نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ» یَعْنِی فَلَمَّا تَرَکُوا وَلاَیَۀَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ أُمِرُوا بِهَا.

جابر گفت: درباره این آیه از امام محمّد باقر(علیه السلام) پرسیدم. ایشان فرمود: کلام حق تعالی «پس چون آن چه را که به آنان یادآوری شده بود به فراموشی سپردند»، یعنی آن هنگام که ولایت علی بن ابی طالب(علیه السلام) را ترک کردند، حال آن که به آن امر شده بودند.

«وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» (الأنعام، 54)

و هرگاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند، نزد تو آیند، بگو: سلام بر شما، پروردگارتان بر خویش رحمت را مقرّر داشته است.

110۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی فِی کِتَابِهِ: «وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» الْآیَۀُ نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ حَمْزَۀَ وَ جَعْفَرٍ وَ زَیْدٍ .

ابن عباس گفت: این آیه درباره حضرت علی(علیه السلام) و حمزه و جعفر و زید نازل شد.

«الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ» (الأنعام، 82)

کسانی که ایمان آورده اند و ایمانشان را به ظلم درنیامیخته اند، آنان اند که ایمنی از آن آنهاست و ایشان هدایت یافتگان اند. 111- عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: «الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ» قَالَ

ص: 114

أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: یَا أَبَانُ أَنْتُمْ تَقُولُونَ هُوَ الشِّرْکُ بِاللَّهِ وَ نَحْنُ نَقُولُ هَذِهِ الْآیَهُ نَزَلَتْ فِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لِأَنَّهُ لَمْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ طَرْفَهَ عَیْنٍ قَطُّ وَ لَمْ یَعْبُدِ اَللاَّتَ وَ اَلْعُزَّی وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ صَلَّی مَعَ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ صَدَّقَهُ فَهَذِهِ الْآیَهُ نَزَلَتْ فِیهِ.

ابان بن تغلب گفت: از امام محمّد باقر(علیه السلام) درباره این آیه پرسیدم، ایشان فرمود: ای ابان! شما می گویید که آن شرک به خداست و ما می گوییم این آیه در مورد امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(علیه السلام) است؛ زیرا لحظه ای به خدا شرک نورزید و هرگز لات و عزی را نپرستید و او نخستین کسی بود که با پیامبر نماز گزارد و او نخستین کسی بود که پیامبر را تصدیق کرد، پس این آیه در مورد او نازل گشت.

112- عَنْ أَبِی مَرْیَمَ قَالَ: سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: «الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ» قَالَ: یَا أَبَا مَرْیَمَ هَذِهِ وَ اللَّهِ نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ خَاصَّۀً مَا أَلْبَسَ إِیمَانَهُ بِشِرْکٍ وَ لاَ ظُلْمٍ وَ لاَ کَذِبٍ وَ لاَ سَرِقَهٍ وَ لاَ خِیَانَۀٍ.

ابی مریم گفت: ازامام جعفر صادق(علیه السلام) درباره این آیه پرسیدم. ایشان فرمود: ای ابا مریم! به خدا سوگند این آیه به طور خاص درباره على بن ابی طالب(علیه السلام) نازل شد؛ چرا که هرگز ایمانش به شرک و دروغ و دزدی و خیانت آمیخته نشد.

«وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ» (الأنعام، 112)

و این چنین برای هر پیامبری، دشمنی از شیاطین انسی و جنی قرار دادیم.

113- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ وَ فِی قَوْلِهِ: «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا» نَزَلَتْ فِی اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ

ص: 115

وَ فِی أَبِی جَهْلٍ.

ابن عباس گفت: این آیه درباره پیامبر(صلی الله علیه وآله) و ابوجهل نازل شد.

«أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (الأنعام، 122)

آیا کسی که مرده بود، سپس او را زنده کردیم، و نوری برای او قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود، همچون کسی است که در تاریکی هاست و از آن ها بیرون آمدنی نیست؟ اینگونه برای کافران، آن چه انجام می دادند، آراسته شده است.

114- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ«أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ» إِلَی آخِرِ الْآیَۀِ أَبُوجَهْلِ بْنُ هِشَامٍ.

ابن عباس گفت: این آیه درباره ابوجهل بن هشام است.

«وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ»(الأنعام، 153)

و این راه راست من است، پس از آن پیروی کنید و از راههای دیگر پیروی نکنید که شما را از راه او جدا می سازد.

115- عَنْ حُمْرَانَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَاجَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: «وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» قَالَ: أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اَلْأَئِمَّهُ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ عَلَیها السَّلاَمُ هُمْ صِرَاطُ اللَّهِ فَمَنْ أَتَاهُ سَلَکَ السَّبِیلَ.

حمران گفت: از امام محمّد باقر(علیه السلام) شنیدم که درباره این آیه فرمود:

ص: 116

امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(علیه السلام) و امامان زاده فاطمه زهرا(علیها السلام) همان راه خداوند هستند که هر که به آن بپیوندد، راه را در می نوردد.

116- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو بَرْزَهَ قَالَ: بَیْنَمَا نَحْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِذْ قَالَ- وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ «وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ» فَقَالَ رَجُلٌ: أَلَیْسَ إِنَّمَا یَعْنِی اللَّهُ فَضْلَ هَذَا الصِّرَاطِ عَلَی مَا سِوَاهُ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ هَذَا جَوَابُکَ یَا فُلاَنُ أَمَّا قَوْلُکَ فَضْلُ اَلْإِسْلاَمِ عَلَی مَا سِوَاهُ کَذَلِکَ، وَ أَمَّا قَوْلُ اللَّهِ «هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ»(1)

فَإِنِّی قُلْتُ لِرَبِّی مُقْبِلاً عَنْ غَزْوَهِ تَبُوکَ الْأُولَی اللَّهُمَّ إِنِّی جَعَلْتُ عَلِیّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نُبُوَّهَ لَهُ مِنْ بَعْدِی فَصَدِّقْ کَلاَمِی وَ أَنْجِزْ وَعْدِی وَ اذْکُرْ عَلِیّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِالْقَلْبِ کَمَا ذَکَرْتَ هَارُونَ فَإِنَّکَ قَدْ ذَکَرْتَ اسْمِی فِی اَلْقُرْآنِ فَقَرَأَ آیَهً فَأَنْزَلَ تَصْدِیقَ قَوْلِی فَرَسَخَ جَسَدُهُ مِنْ أَهْلِ هَذِهِ الْقِبْلَهِ وَ تَکْذِیبِ اَلْمُشْرِکِینَ حَیْثُ حِینَ شَکَوْا فِی مَنْزِلِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَنَزَلَ: «هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ» وَ هُوَجَالِسٌ عِنْدِی فَاقْبَلُوا نَصِیحَتَهُ وَ اسْمَعُوا قَوْلَهُ، فَإِنَّهُ مَنْ یَسُبُّنِی یَسُبُّ اللَّهُ وَ مَنْ سَبَّ عَلِیّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَدْ سَبَّنِی.

محمّدبن حسن ابراهیم روایت کرده است: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: ابوبرزه برای ما چنین گفت: ما نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) بودیم که ایشان با دست به حضرت علی(علیه السلام) اشاره کرد و فرمود: «این راه راست من است، پس از آن پیروی کنید و از راههای دیگر پیروی نکنید.» مردی عرض کرد: مگر منظور از این آیه این نیست که خداوند این راه را بر دیگر راهها فضیلت بخشید؟ پیامبر(صلی الله علیه وآله ) فرمود: ای فلانی! این جواب توست: این که گفتی خداوند اسلام را بر دیگر دین ها فضیلت بخشید، همین گونه است. و

ص: 117


1- . الحجر، 41

اما کلام خداوند متعال «این راهی راست است که [حفظ] آن بر عهده من است»، هنگامی که از غزوه تبوک اول باز می گشتم، به پروردگارم گفتم: خداوندا! من على را برای خود به منزله هارون برای موسی قرار دادم، جز آن که پس از او دیگر پیامبری نیست، پس کلامم را تصديق كن و وعده ام را به انجام برسان و از علی در قرآن یاد کن؛ همچنان که از هارون ياد کردی و از نام من در قرآن یاد کردی. آنگاه آیه ای قرائت فرمود. پس تصدیق سخنم را نازل کرد و این گونه در آن زمان که آنان در منزلت علی بن ابی طالب(علیه السلام) شک کردند، تن او در برابر اهل این قبله و تکذیب مشرکان استوار گشت، و نازل شد «این راهی راست است که [حفظ] آن بر عهده من است» و آن کس کنار من نشسته است، پس نصیحتش را بپذیرید و کلامش را بشنوید که هر کس مرا ناسزا گوید، خداوند را ناسزا گفته و هر کس على(علیه السلام) را ناسزا گوید، مرا ناسزا گفته است. 117- عَنْ أَبِی مَالِکٍ الْأَسَدِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: «وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ» قَالَ: فَبَسَطَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ یَدَهُ الْیَسَارَ ثُمَّ دَوَّرَ فِیهَا یَدَهُ الْیُمْنَی ثُمَّ قَالَ: نَحْنُ صِرَاطُهُ الْمُسْتَقِیمُ فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ یَمِیناً وَ شِمَالاً ثُمَّ خَطَّ بِیَدِهِ .

ابی مالک اسدی گفت: از امام محمّد باقر(علیه السلام) درباره این آیه پرسیدم، ایشان دست چپ خود را گشود و دست راستش را حلقه کرد و در آن نهاد و فرمود: ما راه راست او هستیم، پس از آن پیروی کنید و از راههای دیگر پیروی نکنید که از چپ و راست شما را از راه او جدا می سازد. سپس حضرت با دستش خطی کشید.

«يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ

ص: 118

قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا» (الأنعام، 158)

روزی که بعضی از آیات پروردگار تو بیاید ایمان کسی که از پیش ایمان نیاورده و یا در حال ایمانش کار خیری نکرده است، سودی به او نمی بخشد.

118- جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها» یَعْنِی صَفْوَتَنَا وَ نُصْرَتَنَا. قُلْتُ: إِنَّمَا قَدَّرَ اللَّهُ عَنْهُ بِاللِّسَانِ وَ الْیَدَیْنِ وَ الْقَلْبِ. قَالَ: یَا خَیْثَمَهُ إِنَّ نُصْرَتَنَا بِاللِّسَانِ کَنُصْرَتِنَا بِالسَّیْفِ وَ نُصْرَتَنَا بِالْیَدَیْنِ أَفْضَلُ وَ الْقِیَامَ فِیهَا!

یَا خَیْثَمَهُ إِنَّ اَلْقُرْآنَ نَزَلَتْ أَثْلاَثاً فَثُلُثٌ فِینَا وَ ثُلُثٌ فِی عَدُوِّنَا وَ ثُلُثٌ فَرَائِضُ وَ أَحْکَامٌ وَ لَوْ أَنَّ آیَهً نَزَلَتْ فِی قَوْمٍ ثُمَّ مَاتُوا أُولَئِکَ مَاتَتِ الْآیَهُ إِذَا مَا بَقِیَ مِنَ اَلْقُرْآنِ شَیْءٌ إِنَّ اَلْقُرْآنَ یَجْرِی مِنْ أَوَّلِهِ إِلَی آخِرِهِ وَ آخِرِهِ إِلَی أَوَّلِهِ مَا قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ فَلِکُلِّ قَوْمٍ آیَهٌ یَتْلُونَهَا.

یَا خَیْثَمَهُ إِنَّ اَلْإِسْلاَمَ بَدَا غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً فَطُوبَی لِلْغُرَبَاءِ وَ هَذَا فِی أَیْدِی النَّاسِ فَکُلٌّ عَلَی هَذَا.

یَا خَیْثَمَهُ سَیَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ لاَ یَعْرِفُونَ اللَّهَ مَا هُوَ وَ التَّوْحِیدَ حَتَّی یَکُونَ خُرُوجُ اَلدَّجَّالِ وَ حَتَّی یَنْزِلَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ عَلَیها السَّلاَمُ مِنَ السَّمَاءِ وَ یَقْتُلَ اللَّهُ اَلدَّجَّالَ عَلَی یَدَیْهِ وَ یُصَلِّیَ بِهِمْ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ، أَلاَ تَرَی أَنَّ عِیسَی یُصَلِّی خَلْفَنَا وَ هُوَ نَبِیٌّ إِلاَّ وَ نَحْنُ أَفْضَلُ مِنْهُ.

جعفربن محمّد فزاری روایت کرده است: امام محمّد باقر(علیه السلام) درباره این آیه فرمود: یعنی برگزیده ما و پیروزساز ما- که خداوند فرجش را نزدیک گرداند. عرض کردم: خداوند برای یاری او زبان ها و دستان و قلب هایی مقدر فرموده است. فرمود: ای خیثمه! یاری ما با زبان همچون یاری ما با

ص: 119

شمشیر است و یاری ما با دست و به پا خاستن در راه ما برتر است. ای خیثمه! قرآن در سه ثلث نازل شد، ثلثی درباره ما و ثلثی درباره دشمن ما و ثلثی درباره واجبات و احکام. اگر چنین بود که آیه ای درباره قومی نازل شود و سپس آنان بمیرند و آن آیه نیز بمیرد، آن گاه هیچ چیز از قرآن باقی نمی ماند. همانا قرآن از آغاز تا پایانش و از پایان تا آغازش تا آسمانها و زمین برپاست، در جریان است. پس برای هر قومی آیه ای است که آن را تلاوت می کنند.

ای خیثمه! اسلام غریب آغاز شد و غریب باز خواهد گشت، پس خوشا به حال غریبان که این به دست مردم است و همه بر این روش اند.

ای خیثمه! به زودی زمانی بر مردم می آید که خدا و یگانگی او را نمی شناسند؛ تا این که بیرون شدن دجّال فرا می رسد و عیسی بن مریم(علیه السلام) نازل می شود و خداوند دجّال را به دستان او هلاک می کند و مردی از ما اهل بیت پیشاپیش ایشان نماز می گذارد. آیا نمی دانی که عیسی پشت ما نماز می گذارد و حال آن که او پیامبر است؟ بدان که ما برتر از اوییم.

«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا» (الأنعام، 160)

هر کس کار نیکی به جای آورد، برای او ده برابر آن است و هر کس کار بدی به جای آورد جز به مانند آن جزا داده نمی شود.

119- عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلا یُجْزی إِلاّ مِثْلَها» فَمَا الْحَسَنَهُ وَ مَا السَّیِّئَهُ؟ قَالَ: قُلْتُ: أَخْبِرْنِی یَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ: الْحَسَنَهُ السِّتْرُ وَ السَّیِّئَهُ إِذَاعَهُ

ص: 120

حَدِیثِنَا.

اسحاق بن عمار صیرفی گفت: امام محمّد باقر(علیه السلام) درباره این آیه فرمود: کار نیک و کار بد چیست؟ عرض کردم: مرا آگاه ساز ای پسر رسول خدا! فرمود: کار نیک پنهان داشتن و کار بد افشا کردن حديث ماست.

120 - مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَرَأَ «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» فَإِذَا جَاءَ بِهَا مَعَ الْوَلاَیَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا، «وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی اَلنّارِ»(1)

جَهَنَّمَ لاَ یُخْرَجُ مِنْهَا وَ لاَ یُخَفَّفُ عنها الْعَذَابُ «وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَهِ» مِنْ غَیْرِهِمْ اَیُجَازَی إِلاَّ مِثْلَهَا.

وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ» مَا هِیَ الْحَسَنَهُ الَّتِی مَنْ جَاءَ بِهَا أَمِنَ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ الْقِیَامَهِ؟ قَالَ الْحَسَنَهُ وَلاَیَتُنَا وَ حُبُّنَا «وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی اَلنّار»ِ وَ لَمْ یَقْبَلْ لَهُمْ عَمَلاً وَ لاَ صَرْفاً وَ لاَ عَدْلاً فَهُوَ بُغْضُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاّ ما کانُوا یَعْمَلُونَ.

محمّد بن قاسم بن عبید روایت کرده است: امام جعفر صادق(علیه السلام) آیه «هر کس کار نیکی به جای آورد، برای او ده برابر آن است» را خواند و فرمود: با ولایت است که برای او ده برابر آن است. «و کسی که کار بدی به جای آورد به رو در آتش افکنده خواهد شد» جهنمی که هرگز از آن خارج نمی گردد به او از عذاب آن تخفیف داده نخواهد شد و هر کس کار بدی به جای آورد» کسی جز آن کسان، تنها همانند کار بدش مجازات می شود. پرسیدم: آن کار نیکی که هر کس انجام دهد از هراس روز قیامت در امان است، چیست؟ فرمود: آن کار نیک ولایت و دوست داشتن ماست. «و هر کس بدی آورد چهره هایشان در آتش واژگون شود.» و هیچگونه عملی از

ص: 121


1- . النمل، 90

آنان پذیرفته نمی شود، آن کار بد، دشمنی کردن با ما اهل بیت است؛ آیا به چیزی جز کردارشان جزا داده می شوند؟

121- عَنْ أَبِی حَنِیفَهَ سَابِقِ الْحَاجِّ قَالَ: سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ الْحَسَنِ یَقُولُ: «وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ» قَالَ: الْإِذَاعَهُ عَلَیْنَا حَدِیثَنَا «وَ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ» حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ السَّیِّئَهُ بُغْضُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ.

ابی حنیفه سابق الحاج گفت: از عبدالله بن حسن شنیدم که می گفت: حضرت درباره کلام حق تعالی «گناهانشان آنان را احاطه کرد» فرمود: منظور افشا کردن حدیث ماست. و «هر کس کار نیکی به جای آورد» کار نیک، دوست داشتن ما اهل بیت و کار بد دشمنی کردن با ما اهل بیت است.

ص: 122

وَ مِن سُورَةِ الأعرَافِ

«وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ»(الاعراف، 40)

و وارد بهشت نمی شوند تا اینکه شتر در سوراخ سوزن در آید.

122- عَنْ أَبِی الطُّفَیْلِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَائِشَهَ بِنْتِ أَبِی بَکْرٍ أَنَّ أَصْحَابَ اَلْجَمَلِ وَ أَصْحَابَ اَلنَّهْرَوَانِ مَلْعُونُونَ عَلَی لِسَانِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ لا یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّهَ حَتّی یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیاطِ .

ابی طفیل(رضی الله عنه) گفت: شنیدم امیر مؤمنان حضرت علی(علیه السلام) فرمود: حافظان احادیث پیامبر در میان اصحاب ایشان(صلی الله علیه وآله) و عایشه دختر ابوبکر می دانند که اصحاب جمل و اصحاب نهروان بر زبان پیامبر(صلی الله علیه وآله) مورد لعنت قرار گرفتند و وارد بهشت نمی شوند تا این که شتر در سوراخ سوزن در آید.

ص: 123

«وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ» (الاعراف، 44)

و اهل بهشت اهل جهنم را ندا دهند که «ما آن چه را پروردگارمان به ما وعده داده بود حق یافتیم؛ آیا شما [نیز] آن چه را پروردگارتان به شما وعده داده بود حق یافتید؟ گویند: آری.» در این هنگام بانگ زننده ای در میان آن ها بانگ می زند که «لعنت خدا بر ستمکاران باد».

123- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: إِنَّ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِی کِتَابِ اللَّهِ أَسْمَاءً لاَ یَعْرِفُهَا النَّاسُ قَالَ قُلْنَا وَ مَا هِیَ قَالَ سَمَّاهُ اللَّهُ فِی اَلْقُرْآنِ مُؤَذِّناً وَ أَذَاناً فَأَمَّا قَوْلُهُ تَعَالَی «فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ» فَهُوَ الْمُؤَذِّنُ بَیْنَهُمْ یَقُولُ أَلاَ لَعْنَهُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِوَلاَیَتِی وَ اسْتَخَفُّوا بِحَقِّی .

ابن عباس گفت: برای علی بن ابیطالب(علیه السلام) در کتاب خدا نام هایی است که مردم نمی دانند. گفتیم: کدام نام ها؟ فرمود: خداوند در قرآن او را مؤذن و اذان نامید، و اما منظور از کلام خداوند متعال در آیه «در این هنگام بانگ زننده ای در میان آن ها بانگ می زند که لعنت خدا بر ستمکاران باد» على(علیه السلام) است که بین ایشان مؤذن است و می فرماید: همانا لعنت خدا بر ستمکاران، همان کسانی که ولایت مرا تکذیب کردند و حق مرا سبک شمردند.

124- فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِی اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ : مَا أَحَدٌ فِی اَلتَّوْرَاۀِ وَ لاَ فِی اَلْإِنْجِیلِ وَ لاَ فِی اَلزَّبُورِ إِلاَّ عِنْدَنَا اسْمُهُ وَ اسْمُ أَبِیهِ وَ إِنَّ فِی اَلتَّوْرَاۀِ

ص: 124

مَکْتُوبٌ: أَلا لَعْنَۀُ اللّهِ عَلَی الظّالِمِینَ.

فرات گفت: حسین بن سعید روایت کرده است: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: در تورات و انجیل و زبور احدی نیست مگر آن که اسم او و پدرش نزد ماست و در تورات نوشته شده: «لعنت خدا بر ستمکاران باد.»

فُرَاتٌ قَالَ: حَدَّثَنِی اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ بَزِیعٍ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: «فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ» عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.

فرات گفت: حسن بن علی بن بزیع روایت کرده است: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: «در این هنگام بانگ زننده ای در میان آن ها بانگ می زند.» منظور، علی بن ابی طالب(علیه السلام) است.

« وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ »(الاعراف، 26)

و بر اعراف (بلندی های آن حايل) مردانی هستند که همه را به سیمایشان می شناسند.

عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ: کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَجَاءَهُ اِبْنُ الْکَوَّاءِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی- عَزَّوَجَلَّ: «لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقی وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها»(1)

فَقَالَ لَهُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ نَحْنُ الْبُیُوتُ الَّتِی أَمَرَ اللَّهُ أَنْ تُؤْتَی مِنْ أَبْوَابِهَا وَ نَحْنُ بَابُ اللَّهِ وَ بُیُوتُهُ الَّتِی یُؤْتَی مِنْهُ، فَمَنْ یأتینا وَ آمَنَ بِوَلاَیَتِنَا فَقَدْ أَتَی الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا، وَ مَنْ خَالَفَنَا وَ فَضَّلَ عَلَیْنَا غَیْرَنَا فَقَدْ أَتَی الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا.

اصبغ بن نباته گفت: نزد امیر مؤمنان حضرت علی(علیه السلام) نشسته بودم که ابن

ص: 125


1- . البقرة، 189

کَوّاء وارد شد و عرض کرد: ای امیر مؤمنان! مرا از کلام خداوند عزّوجلّ باخبر ساز: «نیکی آن نیست که از پشت خانه ها وارد آن ها شوید، بلکه نیکی آن است که کسی پرهیزکار باشد و از در خانه ها وارد آن ها شوید.» امیر مؤمنان(علیه السلام) فرمود: ما خانه هایی هستیم که خداوند امر فرمود تا از درهای آن وارد شوید و ما درِ خداوند و خانه های خداوند هستیم که از آنجا وارد می شوند. پس کسی که به سوی ما آید و به ولایت ما ایمان آورد، از درها وارد خانه ها شده است و کسی که با ما مخالفت نماید و دیگران را بر ما برتری دهد، از پشت خانه ها وارد آن ها شده است.

فَقَالَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ «وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیماهُمْ»؟ فَقَالَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ نَعْرِفُ أَنْصَارَنَا بِأَسْمَائِهِمْ وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِینَ لاَ یُعْرَفُ اللَّهُ إِلاَّ بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ نُوقَفُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ بَیْنَ اَلْجَنَّهِ وَ اَلنَّارِ فَلاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاهُ وَ لاَ یَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْکَرَنَا وَ أَنْکَرْنَاهُ رِزْقٌ مِنَ اللَّهِ لَوْ شَاءَ عَرَّفَ النَّاسَ نَفْسَهُ حَتَّی یَعْرِفُوا حَدَّهُ وَ یَأْتُوهُ مِنْ بَابِهِ وَ لَکِنَّا جُعِلْنَا أَبْوَابَهُ وَ صِرَاطَهُ وَ سَبِیلَهُ وَ بَابَهُ الَّذِی یُؤْتَی مِنْهُ.

عرض کرد «و بر اعراف مردانی هستند که همه را به سیمایشان میشناسند» چه؟ فرمود: ما اعراف هستیم که یارانمان را به نام هایشان می شناسیم و ما اعراف هستیم که خداوند تنها از راه ما شناخته می شود و ما اعراف هستیم که در روز قیامت میان بهشت و جهنم می ایستیم و تنها کسی وارد بهشت می شود که ما را بشناسد و ما او را بشناسیم و تنها کسی وارد جهنم می شود که ما را نشناسد و ما او را نشناسیم. این رزقی از جانب خداوند است، اگر می خواست مردم او را می شناختند و حدّ او را می دانستند و از درش وارد می شدند؛ امّا ما را درهای خود و راه و طریق

ص: 126

خود و دری که از آن به سویش وارد می شوند، قرار داد.

قَالَ فَمَنْ عَدَلَ عَنْ وَلاَیَتِنَا وَ فَضَّلَ عَلَیْنَا غَیْرَنَا فَإِنَّهُمْ «عَنِ الصِّراطِ لَناکِبُونَ»(1)

فَلاَ سَوَاءٌ مَا اعْتَصَمَ بِهِ الْمُعْتَصِمُونُ وَ لاَ سَوَاءٌ مَا اعْتَصَمَ بِهِ النَّاسُ وَ لاَ سَوَاءٌ حَیْثُ ذَهَبَ مَنْ ذَهَبَ فَإِنَّمَا ذَهَبَ النَّاسُ إِلَی عُیُونٍ کَدِرَهٍ یَفْرُغُ بَعْضُهَا فِی بَعْضٍ وَ ذَهَبَ مَنْ ذَهَبَ إِلَیْنَا إِلَی عُیُونٍ صَافِیَهٍ تَجْرِی عَلَیْهِمْ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی لاَ انْقِطَاعَ لَهَا وَ لاَ نَفَادَ .

فرمود: هر که از ولایت ما روی گرداند و غیر ما را بر ما برتری دهد، آنان «از راه راست منحرف اند»؛ آنچه که پناه آورندگان به آن چنگ می اندازند، همه یکسان نیست و آنچه که مردم به آن چنگ می اندازند، همه یکسان نیست و چنین نیست که هر که به هر کجا رفت یکسان باشد، بلکه مردم سوی چشمه هایی گل آلود رفته اند که یکی در دیگری می ریزد؛ اما آنان که سوی ما آمده اند، سوی چشمه هایی زلال آمده اند که به اذن خداوند متعال بی هیچ گسست و پایانی بر ایشان جاری اند.

125- عَنْ حَبَّهَ الْعُرَنِیِّ أَنَّ اِبْنَ الْکَوَّاءِ أَتَی عَلِیّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا آیَتَانِ فِی کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی قَدْ أَعْیَتَانِی وَ شَکَّکَتَانِی فِی دِینِی قَالَ: وَ مَا هُمَا؟ قَالَ: قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی «وَ عَلَی اَلْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیماهُمْ» قَالَ: وَ مَا عَرَفْتَ هَذِهِ إِلَی السَّاعَۀِ؟ قَالَ لاَ قَالَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ مَنْ عَرَفَنَا دَخَلَ اَلْجَنَّۀَ وَ مَنْ أَنْکَرَنَا دَخَلَ اَلنَّارَ.

حبّه عرنی گفت: ابن كَوّاء خدمت امام علی(علیه السلام) آمد و عرض کرد: ای امیر مؤمنان! این دو آیه در کتاب خداوند متعال چیست که مرا در دینم سرگشته کرده و به تردید درانداخته است؟ امام فرمود: کدام آیه ها؟ عرض کرد: کلام خداوند متعال: «و بر اعراف مردانی هستند که همه را به سیمایشان می شناسند»؟ فرمود: تاکنون معنی آن را نفهمیده ای؟ عرض

ص: 127


1- . المؤمنون، 74

کرد: نه. فرمود: اعراف ما هستیم، هر که ما را بشناسد، وارد بهشت می شود و هر که ما را انکار کند، وارد جهنم می گردد.

قَالَ: وَ قَوْلُهُ: «وَ الطَّیْرُ صَافّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ»(1)

قَالَ: وَ مَا عَرَفْتَ هَذِهِ إِلَی السَّاعَهِ قَالَ لاَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ مَلاَئِکَهً عَلَی صُوَرٍ شَتَّی فَمِنْهُمْ مَنْ صَوَّرَهُ عَلَی صُورَۀِ الْأَسَدِ، وَ مِنْهُمْ مَنْ صَوَّرَهُ عَلَی صُورَهِ فَرَسٍ[نَسْرٍ]وَ لِلَّهِ مَلَکٌ عَلَی صُورَهِ دِیکٍ بَرَاثِنُهُ تَحْتَ الْأَرْضِ السَّابِعَهِ السُّفْلَی وَ عَرْفُهُ مُثَنًّی تَحْتَ اَلْعَرْشِ نِصْفُهُ مِنْ نَارٍ وَ نِصْفُهُ مِنْ ثَلْجٍ فَلاَ الَّذِی مِنَ النَّارِ یُذِیبُ الَّذِی مِنَ الثَّلْجِ وَ لاَ الَّذِی مِنَ الثَّلْجِ یُطْفِئُ الَّذِی مِنَ النَّارِ فَإِذَا کَانَ کُلُّ سَحَرٍ خَفَقَ بِجَنَاحَیْهِ وَ صَاحَ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلاَئِکَهِ وَ الرُّوحُ مُحَمَّدٌ خَیْرُ الْبَشَرِ وَ عَلِیٌّ خَیْرُ الْوَصِیِّینَ فَصَاحَتِ الدِّیَکَهُ.

عرض کرد: و کلام حق تعالی «و پرندگان بال گشاده خدای را تسبیح می گویند، هر یک نماز و تسبیح خود را می داند» چه؟ فرمود: معنی آن را نیز تاکنون نفهمیده ای؟ عرض کرد: خیر. فرمود: خداوند فرشتگان را بر صورت های گوناگونی آفرید، برخی از آنان را صورت شیر بخشید و برخی را صورت عقاب بخشید. خداوند فرشته ای بر صورت خروس دارد که چنگال هایش به زیر زمین زیرین هفتم است و تاجش به زیر عرش دو نیم شده است؛ نیمی از آتش و نیمی از برف که نه آنکه از آتش است، آن برفی را آب می کند و نه آن که از برف است، آن آتشی را خاموش می کنند. به هنگام هر سحرگاه او بال می زند و بانگ بر می آورد که پاک و مقدّس است پروردگار فرشتگان و روح، محمّد(صلی الله علیه وآله) برترین آدمی است و على(علیه السلام) برترین اوصیاست. آنگاه دیگر خروسها نیز بانگ بر می آورند.

126- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «وَ عَلَی اَلْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیماهُمْ»

ص: 128


1- . النور، 41

قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ فَاطِمَهُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ عَلَی سُوَرِ اَلْجَنَّهِ وَ اَلنَّارِ یَعْرِفُونَ الْمُحِبِّینَ لَهُمْ بِبَیَاضِ الْوُجُوهِ وَ الْمُبْغِضِینَ لَهُمْ بِسَوَادِ الْوُجُوهِ .

ابن عباس درباره کلام خداوند متعال: «و بر اعراف مردانی هستند که همگی را با سیمایشان می شناسند، گفت: ایشان پیامبر(صلی الله علیه وآله ) و على و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) هستند که بر دیوار میان بهشت و جهنم دوستداران خویش را از سپیدی چهره هایشان و کینه توزان خویش را از سیاهی چهره هایشان می شناسند.

«وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ» (الاعراف، 145)

و برای او (موسی) در آن لوح ها از هر چیزی نگاشتیم.

127- عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَتَّابٍ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلاَّ أَعْطَاهُ مِنَ الْعِلْمِ بَعْضَهُ مَا خَلاَ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَإِنَّهُ أَعْطَاهُ مِنَ الْعِلْمِ کُلَّهُ فَقَالَ «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ»(1)

وَ قَالَ: «وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ» وَ قالَ: «الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ اَلْکِتابِ»(2)

وَ لَمْ یُخْبِرْ أَنَّ عِنْدَهُ عِلْمَ اَلْکِتَابِ وَ الْمَنُّ لاَ یَقَعُ مِنَ اللَّهِ عَلَی الْجَمِیعِ وَ قَالَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا»(3)

فَهَذَا الْکُلُّ وَ نَحْنُ الْمُصْطَفَوْنَ وَ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ «رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» فَهِیَ الزِّیَادَهُ الَّتِی عِنْدَنَا مِنَ الْعِلْمِ الَّذِی لَمْ یَکُنْ عِنْدَ أَحَدٍ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ وَ الْأَنْبِیَاءِ وَ لاَ ذُرِّیَّهِ الْأَنْبِیَاءِ غَیْرِنَا، فبهذا الْعِلْمُ عِلْمُنَا الْبَلاَیَا وَ الْمَنَایَا وَ فَصْلَ الْخِطابِ.

علی بن احمد بن عتاب روایت کرده است: امام محمّد باقر(علیه السلام) از پدر بزرگوارشان(علیه السلام) نقل فرمود: خداوند هیچ پیامبری را برنینگیخت جز

ص: 129


1- . النحل، 89
2- . النمل، 40
3- . فاطر، 32

آن که بخشی از علم را به او عطا فرمود؛ به جز پیامبر(صلی الله علیه وآله) که از علم، تمامی آن را به ایشان عطا کرد و فرمود: «بیان کننده هر چیزی است». خداوند فرمود: «و برای او (موسی) در آن لوح ها از هر چیزی نگاشتیم»، و فرمود: «کسی که نزد او دانشی از علم کتاب بود» و حال آنکه چنین خبر داد که نزد او تمامی علم کتاب بود و کسی از سوی خدا بر تمام دست نیافت، امّا درباره حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله ) فرمود: «سپس این کتاب را به آن کسانی از بندگانمان که برگزیدیم، به میراث دادیم» و این تمامی آن بود و ما برگزیدگان هستیم، پیامبر(صلی الله علیه وآله ) فرمود: «پروردگارا! مرا از علم بیفزا» و این همان افزوده ای است که از علم نزد ماست، علمی که نزد هیچ یک از اوصیاء و پیامبران و یا فرزندان پیامبران جز ما نیست و ما از این علم بلاها و مرگها و فصل الخطاب را دانستیم.

«وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» (الاعراف، 172)

و [به یاد آور] هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذرّیه آن ها را برگرفت و آنان را بر خودشان گواه ساخت که آیا [من] پروردگار شما نیستم؟

128- فُرَاتٌ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَتَّابٍ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: لَوْ أَنَّ الْجُهَّالَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ یَعْرِفُونَ مَتَی سُمِّیَ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ لَمْ یُنْکِرُوا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی حِینَ أَخَذَ مِیثَاقَ ذُرِّیَّهِ آدَمَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ ذَلِکَ فِیمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِی کِتَابِهِ قَالَ اللَّهُ فَنَزَلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ کَمَا قَرَأْنَاهُ یَا جَابِرُ أَلَمْ تَسْمَعِ اللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی» وَ إِنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ إِنَّ عَلِیّاً عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ فَوَ اللَّهِ لَسَمَّاهُ اللَّهُ تَعَالَی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فِی

ص: 130

الْأَظِلَّهِ حَیْثُ أَخَذَ مِن ذُرِّیَّهِ أخذ آدَمَ مِیثَاقَ.

فرات گفت: علی بن عتاب روایت کرده است: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: اگر نادانان این امّت می دانستند چه هنگام حضرت علی(علیه السلام) امیرمؤمنان نام گرفت، او را انکار نمی کردند؛ زیرا خداوند تبارک و تعالی از فرزندان آدم پیمان گرفت، و این در آنچه خداوند بر محمّد(صلی الله علیه وآله) در کتابش نازل کرده، آمده است، خداوند چنین فرمود و جبرئیل آن را نازل کرد؛ همچنان که خود خوانده ایم ای جابر! آیا نشنیده ای که خداوند متعال در کتابش می فرماید: «هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریّه آن ها را بر گرفت و آنان را بر خودشان گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: آری. و این که محمّد رسول خداست و على(علیه السلام) امیرمؤمنان است. پس به خدا سوگند خداوند متعال در عالم اظلّه به آن هنگام که از فرزندان آدم پیمان گرفت، او را امیر مؤمنان نام نهاد.

129- عَنْ أَبِی خَدِیجَۀَ قَالَ: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَتَی سُمِّیَ عَلِیٌّ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ اثْنَانِ. قَالَ: قُلْتُ: مَتَی؟ قَالَ: فَقَالَ لِی: فِی الْأَظِلَّهِ حِینَ أَخَذَ اللَّهُ الْمِیثَاقَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ؟ قالُوا بَلی مُحَمَّدٌ نَبِیُّکُمْ عَلِیٌّ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ وَلِیُّکُمْ .

ابی خدیجه گفت: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: اگر مردم می دانستند چه هنگام حضرت على(علیه السلام) امیرمؤمنان نام گرفت، هیچ دو نفری درباره او اختلاف پیدا نمی کردند. عرض کردم: چه هنگام؟ فرمود: در عالم اظلّه، هنگامی که خداوند از فرزندان آدم، در پشت ایشان، پیمان گرفت و آنان را بر خودشان گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری.

ص: 131

و محمّد(صلی الله علیه وآله) پیامبر شماست و علی(علیه السلام) امیرمؤمنان ولیّ شماست.

130- فُرَاتٌ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْفَارِسِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: یَا عَلِیُّ قَالَ: لَبَّیْکَ! قَالَ لَهُ أَتَی اَلشَّیْطَانُ الْوَادِیَ فَأْتِ الْوَادِیَ فَانْظُرْ مَنْ فِیهِ فَأَتَی الْوَادِیَ فَدَارَ فِیهِ فَلَمْ یَرَ أَحَداً حَتَّی إِذَا صَارَ عَلَی بَابِهِ لَقِیَ شَیْخاً فَقَالَ: مَا تَصْنَعُ هُنَا؟ قَالَ أَرْسَلَنِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ تَعْرِفُنِی قَالَ یَنْبَغِی أَنْ تَکُونُ أَنْتَ هُوَ یَا مَلْعُونُ قَالَ: نَعَم قَالَ: فَمَا بُدٌّ مِنْ أَنْ أُصَارِعَکَ. قَالَ: لاَ بُدَّ مِنْهُ، فَصَارَعَهُ فَصَرَعَهُ عَلِیٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُمْ عَنِّی یَا عَلِیُّ حَتَّی أُبَشِّرَکَ، فَقَامَ عَنْهُ فَقَالَ: بِمَ تُبَشِّرُنِی یَا مَلْعُونُ؟ قَالَ: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَۀِ صَارَ اَلْحَسَنُ عَنْ یَمِینِ اَلْعَرْشِ وَ اَلْحُسَیْنُ عَنْ یَسَارِ اَلْعَرْشِ یُعْطُونَ شِیعَتَهُمُ الْجَوَائِزَ مِنَ اَلنَّارِ.

فرات گفت: اسماعیل بن اسحاق بن ابراهيم فارسی روایت کرده است: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود: اى على! ایشان فرمود: گوش به فرمانم. فرمود: شیطان به این صحرا می آید؛ سوی این صحرا برو و بنگر تا چه کسی آنجاست. حضرت علی(علیه السلام) به صحرا رفت و چرخی زد، اما هیچ کس را ندید. چون سوی خانه راهی شد، پیرمردی را دید که به ایشان عرض کرد: اینجا چه می کنی؟ فرمود: مرا رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرستاده است. عرض کرد: مرا می شناسی؟ فرمود: بایست تو همان ملعون باشی. عرض کرد: آری. فرمود: باید با تو مبارزه کنم. عرض کرد: گریزی نیست. حضرت با او مبارزه کرد و بر زمینش زد. عرض کرد: ای علی! برخیز تا تو را مژده ای بدهم. حضرت برخاست و فرمود: چه مژده ای ای ملعون؟! عرض کرد: چون روز قیامت فرارسد، حسن(علیه السلام) بر سمت راست عرش و حسین(علیه السلام) بر سمت چپ عرش می ایستند و به شیعیان خویش امان نامه جهنّم می دهند.

ص: 132

قَالَ فَقَامَ إِلَیْهِ فَقَالَ: أُصَارِعُکَ مَرَّۀَ أُخْرَی، قَالَ: نَعَمْ فَصَرَعَهُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُمْ عَنِّی حَتَّی أُبَشِّرَکَ فَقَامَ عَنْهُ فَقَالَ: لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ عَلَيْهِ الصلاۀُ وَ السَّلاَمُ أَخْرَجَ ذُرِّیَّتَهُ مِنْ ظَهْرِهِ مِثْلَ الذَّرِّ، قَالَ: فَأَخَذَ مِیثَاقَهُمْ فَقَالَ: أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ؟ قالُوا بَلی. قَالَ: فَأَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ فَأَخَذَ مِیثَاقَ مُحَمَّدٍ وَ مِیثَاقَکَ فَعَرَفَ وَجْهَکَ الْوُجُوهُ وَ رُوحَکَ الْأَرْوَاحُ، فَلاَ یَقُولُ لَکَ أَحَدٌ أُحِبُّکَ إِلاَّ عَرَفْتَهُ، وَ لاَ یَقُولُ لَکَ أَحَدٌ أُبْغِضُکَ إِلاَّ عَرَفْتَهُ.

حضرت سوی او رفت و فرمود: باری دیگر با تو مبارزه می کنم. امیرمؤمنان بر زمینش زد. عرض کرد: برخیز تا تو را مژده ای دهم. از رویش برخاست. عرض کرد: چون خداوند آدم(علیه السلام) را آفرید، ذریّه اش را همچون ذرّات از پشتش خارج کرد و از آنان پیمان گرفت و فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری. پس خداوند آنان را بر خودشان گواه ساخت و درباره محمّد(صلی الله علیه وآله ) از آنان پیمان گرفت و درباره تو از آنان پیمان گرفت و چهره ها را به چهره تو و روح ها را به روح تو شناسانید. پس هیچ کس به تو نمی گوید دوستت دارم جز آن که تو او را می شناسی و هیچ کس به تو نمی گوید با تو دشمنم جز آن که تو او را می شناسی.

قَالَ: قُمْ صَارِ عْنِی، قَالَ: ثَالِثَهً؟ قَالَ: نَعَمْ فَصَارَعَهُ فَأَعْرَقَهُ ثُمَّ صَرَعَهُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، فَقَالَ: یَا عَلِیُّ لاَ تُبْغِضْنِی قُمْ عَنِّی حَتَّی أُبَشِّرَکَ، قَالَ: بَلَی وَ أَبْرَأُ مِنْکَ وَ أَلْعَنُکَ، قَالَ: وَ اللَّهِ یَا اِبْنَ أَبِی طَالِبٍ مَا أَحَدٌ یُبْغِضُکَ إِلاَّ أَشْرَکْتُ فِی رَحِمِ أُمِّهِ وَ فِی وُلْدِهِ فَقَالَ لَهُ أَمَا قَرَأْتَ کِتَابَ اللَّهِ: «وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ اَلشَّیْطانُ إِلاّ غُرُوراً»(1).

حضرت فرمود: برخیز و مبارزه کن. عرض کرد: برای بار سوم؟ فرمود: آری. پذیرفت و عرق از او به راه افتاد و سپس امیرمؤمنان بر زمینش زد.

ص: 133


1- . الاسراء، 64

عرض کرد: ای علی! با من دشمنی مکن، برخیز تا تو را مژده ای دهم. فرمود: چیست ای کسی که از تو بیزارم و لعنت بر تو! عرض کرد: ای پسر ابی طالب! به خدا سوگند هیچ کس با تو دشمنی نمی کند جز آنکه در رحم مادرش و با پدرش شریک شده ام، مگر در کتاب خدا نخوانده ای: «و در اموال و فرزندان با آن ها شریک شو، و به آنان وعده بده و شیطان آنان را جز به فریب وعده نمی دهد.»

131- فُرَاتٌ قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُبْنُ الْقَاسِمِ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَوْلَهُ تَعَالَی: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی» إِلَی آخِرِ الْآیَهِ قَالَ: أَخْرَجَ اللَّهُ مِنْ ظَهْرِ آدَمَ ذُرِّیَّتَهُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ فَخَرَجُوا کَالذَّرِّ فَعَرَّفَهُمْ نَفْسَهُ وَ أَرَاهُمْ نَفْسَهُ وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ لَمْ یَعْرِفْ أَحَدٌ رَبَّهُ قَالَ: أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی. قَالَ: فَإِنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدِی وَ رَسُولِی وَ إِنَّ عَلِیّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ خَلِیفَتِی وَ أَمِینِی وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَی الْمَعْرِفَهِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی خَالِقُهُ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللّهُ»(1).

فرات گفت: محمّد بن قاسم روایت کرده است: امام جعفر صادق(علیه السلام) درباره کلام خداوند متعال «و [به یاد آور] هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریّه آن ها را برگرفت و آنان را بر خودشان گواه ساخت که آیا [من] پروردگار شما نیستم؟» فرمود: خداوند از پشت آدم ذریّه اش را تا روز قیامت بیرون آورد و آنان چون ذرات بیرون آمدند و او خود را به آنان شناسانید و خود را به آنان و اگر چنین نبود، هیچ کس پروردگارش را نمی شناخت فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری. فرمود: پس همانا محمّد(صلی الله علیه وآله ) بنده من و رسول من است و على

ص: 134


1- . الزخرف، 87

امیرمؤمنان(علیه السلام)، خليفه من و امین من است. رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود: هر نوزادی بر این شناخت زاده می شود که خداوند متعال آفریننده اوست و این کلام حق تعالی است: «و اگر از آن ها بپرسی چه کسی ایشان را آفریده، می گویند: خدا.»

132- عَنْ مِنْهَالِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ: دَخَلْنَا عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بَعْدَ مَا قُتِلَ اَلْحُسَیْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ: کَیْفَ أَمْسَیْتَ؟ قَالَ وَیْحَکَ یَا مِنْهَالُ أَمْسَیْنَا کَهَیْئَهِ آلِ مُوسَی فِی آلِ فِرْعَوْنَ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِسَاءَهُمْ، أَمْسَتِ اَلْعَرَبُ تَفْتَخِرُ عَلَی اَلْعَجَمِ بِأَنَّ مُحَمَّداً مِنْهَا وَ أَمْسَتْ قُرَیْشٌ تَفْتَخِرُ عَلَی اَلْعَرَبِ بِأَنَّ مُحَمَّداً مِنْهَا وَ أَمْسَی آلُ مُحَمَّدٍ- عَلَیْهِمُ الصَّلاَۀُ وَ السَّلاَمُ وَ التَّحِیَّهُ وَ الْإِکْرَامُ وَ رَحْمَۀُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ- مَخْذُولِینَ مَقْهُورِینَ مَقْبُورِینَ، فَإِلَی اللَّهِ نَشْکُو غَیْبَهَ نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَیْنَا .

منهال بن عمرو گفت: پس از آنکه امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسید، بر امام سجاد(علیه السلام) وارد شدیم و من به ایشان عرض کردم: چگونه شب را گذرانده اید؟ فرمود: وای بر تو ای منهال! همچون خاندان موسی در میان خاندان فرعون که فرزندان ایشان را سر می بریدند و زنانشان را زنده نگه می داشتند، شب را عرب در حالی سپری کرد که بر عجم می بالید و می گفت محمّد(صلی الله علیه وآله ) از اوست و قریش شب را در حالی سپری کرد که بر عرب می بالید و می گفت محمّد (صلی الله علیه وآله ) از آنان است و خاندان محمّد(صلی الله علیه وآله ) که سلام و صلوات و درود و ارج و رحمت و برکات خداوند بر ایشان باد، در حالی شب را سپری کردند که بی کس واگذاشته شده بودند و غم زده بودند و به خاک سپرده شده بودند، پس به سوی خدا از نبود پیامبرمان محمّد(صلی الله علیه وآله ) و از همدستی دشمنان علیه ما شکوه می کنیم.

ص: 135

وَ مِن سُورَةِ الأنفالِ

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ - يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ» (الانفال، 1)

به نام خداوند بخشاینده مهربان از تو درباره انفال سؤال میکنند. بگو انفال از آن خدا و پیامبر است.

133 - أَبَانَ بْنَ تَغْلِبَ قَالَ سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْأَنْفالُ لِلّهِ وَ اَلرَّسُولِ» فِیمَنْ نَزَلَتْ؟ قَالَ: فِینَا وَ اللَّهِ نَزَلَتْ خَاصَّهً مَا شَرِکَنَا فِیهَا أَحَدٌ.

قُلْتُ فَإِنَّ أَبَا الْجَارُودِ رَوَی عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ أَنَّهُ قَالَ الْخُمُسُ لَنَا مَا احْتَجْنَا إِلَیْهِ فَإِذَا اسْتَغْنَیْنَا عَنْهُ فَلَیْسَ لَنَا أَنْ نَبْنِیَ الدُّورَ وَ الْقُصُورَ قَالَ فَهُوَ کَمَا قَالَ زَیْدٌ وَ قَالَ إِنَّمَا سَأَلْتَ عَنِ الْأَنْفَالِ فَهِیَ لَنَا خَاصَّهً .

ص: 136

ابان بن تغلب گفت: ازامام جعفر صادق(علیه السلام) پرسیدم: این آیه درباره چه کسی نازل شده است؟ ایشان فرمود: به خدا سوگند مخصوص ما خاندان پیامبر و احدی در آن با ما شریک نیست. عرض کردم: ابا جارود از زیدبن علی روایت کرد که وی گفت: خمس برای ما اهل بیت است تا زمانی که به آن نیازمندیم و هنگامی که از آن بی نیاز شدیم، در پی آن نیستیم که خانه ها و قصرها بنا کنیم. امام فرمود: همان طور است که زید گفته، و از انفال پرسیدی، بدان که مخصوص ما خاندان است.

«كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنْظُرُونَ» (الانفال، 6)

گویی به سوی مرگ رانده می شوند و حال آن که خود می نگرند.

134- جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ: «وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ اَلشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلی قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ» قَالَ: أَمَّا قَوْلُهُ: «وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً» فَإِنَّ السَّمَاءِ فِی الْبَطْنِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ الْمَاءَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جَعَلَ عَلِیّاً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَذَلِکَ قَوْلُهُ: «وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً» وَ أَمَّا قَوْلُهُ: «لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ» فَذَلِکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ یُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ قَلْبَ مَنْ وَالاَهُ فَذَلِکَ قَوْلُهُ «لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ» وَ أَمَّا قَوْلُهُ: «وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ اَلشَّیْطانِ» فَإِنَّهُ یَعْنِی مَنْ وَالَی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ الرِّجْسَ وَ تَابَ عَلَیْهِ.

جعفر بن محمّد فزاری روایت کرده است: امام محمّد باقر(علیه السلام) درباره کلام حق تعالی «و از آسمان آبی بر شما فرو ریزانید تا شما را با آن پاک گرداند و وسوسه شیطان را از شما بزداید و دل هایتان را محکم سازد و گام هایتان را بدان استوار سازد» فرمود: و امّا کلام حق تعالی «و از آسمان

ص: 137

بارانی بر شما فرو ریزانید»، آسمان در باطن، رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) است و آب، امیرمؤمنان حضرت علی(علیه السلام) است که خداوند او را از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) قرار داد و این کلام حق تعالی است و از آسمان بارانی بر شما فرو ریزانید». و امّا كلام حق تعالی «تا شما را با آن پاک گرداند» منظور، حضرت علی(علیه السلام) است که خداوند با او قلب دوستدارانش را پاک گرداند و این کلام او تبارک و تعالی است «تا شما را با آن پاک گرداند»، و اما کلام حق تعالی و وسوسه شیطان را از شما بزداید» یعنی حضرت على(علیه السلام) را دوست بدارد، خداوند پلیدی را از او می زداید و توبه اش را می پذیرد.

«وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى» (الانفال، (41)

و بدانید هر غنیمتی به دست آورید، یک پنجم آن از آن خدا و پیامبر و خویشاوندان [پیامبر] است.

135- عَنْ دَیْلَمِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ: إِنَّا لَقِیَامٌ بِالشَّامِ إِذْ جِیءَ بِسَبْیِ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّی أُقِیمُوا عَلَی الدَّرَجِ إِذْ جَاءَ شَیْخٌ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی قَتَلَکُمْ وَ قَطَعَ قَرْنَ الْفِتْنَهِ. فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَیُّهَا الشَّیْخُ فَقَدْ أَنْصَتُّ لَکَ حَتَّی أَبْدَیْتَ لِی عَمَّا فِی نَفْسِکَ مِنَ الْعَدَاوَۀِ، هَلْ قَرَأْتَ اَلْقُرْآنَ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: هَلْ وَجَدْتَ لَنَا فِیهِ حَقّاً خَاصَّهً دُونَ اَلْمُسْلِمِینَ؟ قَالَ: لاَ. قَالَ: مَا قَرَأْتَ اَلْقُرْآنَ؟ قَالَ: بَلَی قَدْ قَرَأْتُ اَلْقُرْآنَ. قَالَ فَمَا قَرَأْتَ الْأَنْفَالَ: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی» أَتَدْرُونَ مَنْ هُمْ؟ قَالَ: لاَ. قَالَ: فَإِنَّا نَحْنُ هُمْ، قَالَ إِنَّکُمْ لَأَنْتُمْ هُمْ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَرَفَعَ الشَّیْخُ یَدَهُ إِلَی السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ قَتْلِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مِنْ عَدَاوَۀِ

ص: 138

آلِ مُحَمَّدِ .

از دیلم بن عمر نقل است که گفت: هنگامی که اسیران آل محمّد(صلی الله علیه وآله) را به شام آوردند ما آنجا بودیم، آنان(علیهم السلام) را بر پلکان مسجد بر پای داشتند که ناگاه پیرمردی شامی نزد ایشان آمد و گفت: سپاس خداوندی را که شما را کشت و شاخ فتنه را برید! امام سجاد(علیه السلام) به او فرمود: ای پیر مرد! من سکوت کردم تا آن چه در دل از دشمنی داشتی آشکار کردی. آیا قرآن خوانده ای؟ عرض کرد: آری. فرمود: آیا به حقی که مخصوص ماست و شامل دیگر مسلمانان نمی شود، برخورده ای؟ عرض کرد: نه. فرمود: پس قرآن نخوانده ای. عرض کرد: بارها خوانده ام. امام فرمود: آیا این آیه سوره انفال را نخوانده ای: «و بدانید هر غنیمتی به دست آورید، یک پنجم آن از آن خدا و پیامبر و خویشاوندان پیامبر است.» آیا می دانی آن ها چه کسانی هستند؟ عرض کرد: نه. فرمود: ما همان خویشاوندان پیامبر می باشیم. پیرمرد عرض کرد: آیا واقعا شما آنان هستید؟ فرمود: آری. پیر مرد شامی دستش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا به درگاهت از کشتن خاندان محمّد(صلی الله علیه وآله) و دشمنی با خاندان محمّد(صلی الله علیه وآله) توبه می کنم.

«لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ» (الانفال، 42)

تا هر کس که هلاک (گمراه) می شود، از روی دلیل روشنی هلاک شود و آن که زنده (هدایت) می شود از روی دلیل روشنی زنده شود.

عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: رَأَیْتُ اِبْنَ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ لَمَّا تُوُفِّیَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِالْکُوفَهِ وَ قَدْ قَعَدَ فِی الْمَسْجِدِ مُحْتَبِیاً وَ وَضَعَ مِرْفَقَهُ عَلَی رُکْبَتَیْهِ وَ أَسْنَدَ یَدَهُ تَحْتَ خَدِّهِ وَ قَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی قَائِلٌ فَاسْمَعُوا «فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ

ص: 139

فَلْیَکْفُرْ»(1)

سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ: إِذَا مَاتَ عَلِیٌّ وَ أُخْرِجَ مِنَ الدُّنْیَا ظَهَرَتْ فِی الدُّنْیَا خِصَالٌ لاَ خَیْرَ فِیهَا. فَقُلْتُ: وَ مَا هِیَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَقَالَ: تَقِلُّ الْأَمَانَهُ وَ تَکْثُرُ الْخِیَانَهُ حَتَّی یَرْکَبَ الرَّجُلُ الْفَاحِشَهَ وَ أَصْحَابُهُ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ، وَ اللَّهِ لَتَضَایَقُ الدُّنْیَا بَعْدَهُ بِنَکْبَهٍ. أَلاَ وَ إِنَّ الْأَرْضَ لاَ یَخْلُو مِنِّی مَا دَامَ عَلِیٌّ حَیّاً فِی الدُّنْیَا بَقِیَّهٌ مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ فِی الدُّنْیَا عِوَضٌ مِنِّی بَعْدِی، عَلِیٌّ کَجِلْدِی، عَلِیٌّ کَلَحْمِی، عَلِیٌّ عَظْمِی، عَلِیٌّ کَدَمِی، عَلِیٌّ عُرُوقِی، عَلِیٌّ أَخِی وَ وَصِیِّی فِی أَهْلِی وَ خَلِیفَتِی فِی قَوْمِی وَ مُنْجِزُ عِدَاتِی وَ قَاضِی دَیْنِی قَدْ صَحِبَنِی عَلِیٌّ فِی مُلِمَّاتِ أَمْرِی وَ قَاتَلَ مَعِی أَحْزَابَ اَلْکُفَّارِ، وَ شَاهَدَنِی فِی الْوَحْیِ وَ أَکَلَ مَعِی طَعَامَ الْأَبْرَارِ وَ صَافَحَهُ جَبْرَئِیلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِرَاراً نَهَاراً جِهَاراً وَ قَبَّلَ جَبْرَئِیلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ خَدَّ عَلِیٍّ الْیَسَارَ وَ شَهِدَ جَبْرَئِیلُ وَ أَشْهَدَنِی أَنَّ عَلِیّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَ الطَّیِّبِینَ الْأَخْیَارِ وَ أَنَا أُشْهِدُکُمْ مَعَاشِرَ النَّاسِ لاَ تَتَسَاءَلُونَ مِنْ عِلْمِ أَمْرِکُمْ مَا دَامَ عَلِیٌّ فِیکُمْ فَإِذَا فَقَدْتُمُوهُ فَعِنْدَ ذَلِکَ تَقُومُ الْآیَهُ «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ»

سلیمان بن يسار گفت: در زمان وفات امیرمؤمنان(علیه السلام) در کوفه ابن عباس(رضی الله عنه) را دیدم، که در مسجد نشسته است. دامن لباس را روی پایش انداخته بود و آرنجش را روی زانوانش گذاشته بود و دستش را به زیر گونه اش نهاده بود و گفت: ای مردم، منم که سخن می گویم، بشنوید: «پس هرکه خواهد ایمان بیاورد و هرکه خواهد کفر ورزد.» از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) شنیدم که می فرمود: هرگاه حضرت علی(علیه السلام) درگذشت و از این دنیا برده شد، در این دنیا خصلت هایی ظاهر می شود که هیچ خیری در آن نیست. عرض کردم: ای رسول خدا! این خصلت ها چیست؟ حضرت(صلی الله علیه وآله ) فرمود: امانتداری کم و خیانت بسیار می شود تا جایی که مرد نزد زن بدکار می رود و دوستانش به او نگاه می کنند، بدانید که زمین از من خالی

ص: 140


1- . الكهف،29

نیست تا آن زمان که علی(علیه السلام) زنده است و او باقی مانده؛ من است، پس از من علی(علیه السلام) در این دنیا جایگزین من است و علی(علیه السلام) همچون پوست من است و علی(علیه السلام) همچون گوشت من است و علی(علیه السلام) همچون استخوان من است و على(علیه السلام) همچون خون من است و علی(علیه السلام) رگ های من است و علی(علیه السلام) برادر من است و وصی من در میان خاندانم و جانشین من در میان قومم و به انجام رسان وعده های من و قاضی دین من است. علی(علیه السلام) در دشواری های کارم با من همراه بوده و با من با گروه های کافران نبرد کرده است و در وحی شاهد من بوده و با من غذای نیکان را خورده و جبرئیل بارها در روز روشن دست در دست او نهاده و جبرئیل بر گونه چپ علی(علیه السلام) بوسه زده و جبرئیل خود دیده و نزد من گواه بوده که علی(علیه السلام) از پاکان برگزیده است و من ای جماعت مردم برایتان گواهی می دهم که تا علی(علیه السلام) در میانتان است، نزد یکدیگر جویای علم امرتان نشوید که چون او را از دست دهید، در آن هنگام این آیه بر پا می شود: «تا هر کس که هلاک می شود، از روی دلیل روشنی هلاک شود و آن که زنده می شود، از روی دلیل روشنی زنده شود.»

«الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا» (الانفال، 66)

اکنون خداوند بار شما را سبک کرد و معلوم داشت که شما در سستی هستید.

عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: لاَ یَکُونُ النَّاسُ فِی حَالِ شِدَّۀٍ إِلاَّ کَانَ شِیعَتِی أَحْسَنَ النَّاسِ حَالاً، أَمَا سَمِعْتُمُ اللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ الْمُبِینِ«الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا» فَخَفَّفَ عَنْهُمْ مَا لاَ یُخَفِّفُ عَنْ غَیْرِهِمْ.

اصبغ بن نباته گفت: امیرمؤمنان حضرت على(علیه السلام) فرمود: مردم بر حالی سخت دچار نمی شوند جز آن که شیعیان من بهترین حال را در میان مردم

ص: 141

دارند، آیا نشنیده اند که خداوند در کتاب روشنگر خویش می فرماید: «اکنون خداوند بار شما را سبک کرد و معلوم داشت که شما در سستی هستید»، خداوند از آنان باری را می کاهد که از غیر ایشان نمی کاهد.

ص: 142

وَ مِن سُورَةِ التُّوبَةِ

«بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ * فَسِیحُوا فِی الأرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِی الْکَافِرِینَ * وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الأکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ * إِلا الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ شَیْئًا وَلَمْ یُظَاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ * فَإِذَا انْسَلَخَ الأشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ

ص: 143

إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ * وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ * کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلا الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَکُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ * کَیْفَ وَإِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ لا یَرْقُبُوا فِیکُمْ إِلا وَلا ذِمَّةً یُرْضُونَکُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَکْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ * اشْتَرَوْا بِآیَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِیلا فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ * لا یَرْقُبُونَ فِی مُؤْمِنٍ إِلا وَلا ذِمَّةً وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ * فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ وَنُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ * وَإِنْ نَکَثُوا أَیْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ» (التوبه، 12۔1)

[این آیات اعلام] بیزاری از سوی خدا و پیامبرش نسبت به آن مشرکانی است که با آن ها پیمان بسته اید. پس چهار ماه در زمین بگردید و بدانید که شما عاجزکننده خدا نیستید، و خداوند خوارکننده کافران است. و [این پیام] اعلامی است از سوی خدا و پیامبرش به مردم در روز حجّ اکبر که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند، پس اگر توبه کنید آن برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید بدانید که شما عاجزکننده خدا نیستید، و کسانی را که کافر شدند به عذابی دردناک بشارت ده؛ مگر کسانی از مشرکان که با آن ها پیمان بسته اید، و چیزی از آن (پیمان) را نکاستند، و کسی را بر ضدّ شما پشتیبانی نکردند، پس پیمان آنان را تا پایان مدّتشان تمام کنید، بی تردید خداوند پرهیزکاران را

ص: 144

دوست دارد. پس هرگاه ماه های حرام به پایان رسید، مشرکان را هر کجا که یافتید بکشید یا آنان را [به اسارت] بگیرید و حبس کنید و در هر کمینگاهی به کمینشان بنشینید؛ پس اگر توبه کنند و نماز بر پا دارند و زکات دهند [دست از آنان بردارید و] راهشان را باز کنید؛ زیرا خداوند آمرزنده مهربان است. و اگر یکی از مشرکان به تو پناه آورد او را پناه بده، تا سخن خدا را بشنود، سپس او را به جای امنش برسان، این (امان دادن) به سبب آن است که آن ها گروهی هستند که نمی دانند. چگونه برای مشرکان پیمانی نزد خدا و نزد پیامبرش [محترم] خواهد بود؟ [و حال آنکه در دل نیّت پیمان شکنی دارند، پس با آن ها پیمانی محترم نخواهد بود] مگر [در مورد] کسانی که با آن ها کنار مسجدالحرام پیمان بستید. پس تا زمانی که [بر سر پیمانشان] برای شما پایدار ماندند، شما نیز برای آن ها [بر سر پیمانتان] پایدار بمانید، به راستی خداوند پرهیزکاران را دوست دارد. چگونه [برای مشرکان عهد و پیمانی است؟] و حال آنکه اگر بر شما چیره شوند نه خویشاوندی را در مورد شما رعایت می کنند و نه پیمانی را، شما را با زبان خود خشنود می کنند و حال آن که دلشان ابا دارد و بیشتر آن ها بیرون روندگان [از دایره ایمان] هستند. آیات خدا را به بهای اندکی فروختند و [مردم را] از راه او باز داشتند، و به راستی بد است آن چه می کردند. در مورد هیچ مؤمنی خویشاوندی و پیمانی را رعایت نمی کنند و آن ها همان تجاوزکاران اند. پس اگر توبه کنند و نماز برپا دارند و زکات بدهند، برادران دینی شما هستند و اما آیات [خود] را برای گروهی که می دانند به تفصیل بیان می نماییم. و اگر سوگندهای خود را پس از پیمانشان بشکنند و در دین شما زبان به طعنه گشایند، پس با پیشوایان کفر پیکار کنید، به راستی

ص: 145

آنها [هیچ تعهدی به] سوگندی ندارند، باشد که باز ایستند.

136- عَنْ حَکِیمِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ لِعَلِیٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اسْماً فِی اَلْقُرْآنِ مَا یَعْرِفُونَهُ قَالَ قُلْتُ أَیُّ اسْمٍ قَالَ: «وَ أَذانٌ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی النّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ» قَالَ: فَقَالَ الْأَذَانُ مِنَ اللَّهِ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ .

حکیم بن جبیر گفت: امام سجاد(علیه السلام) فرمود: در قرآن برای حضرت على(علیه السلام) اسمی است که آن را نمی دانند. عرض کردم: کدام اسم؟ فرمود: «و [این پیام] اعلامی است از سوی خدا و پیامبرش به مردم در روز حجّ اكبر.» به خدا سوگند آن اعلام از سوی خدا همان علی بن ابی طالب(علیه السلام) است.

137- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «بَراءَهٌ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ» یَقُولُ: بَرَاءَهٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ مِنَ الْعَهْدِ إِلَی الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ غَیْرَ أَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ کَانَ بَیْنَ اَلنَّبِیِّ وَ بَیْنَ اَلْمُشْرِکِینَ وَلْثٌ مِنْ عُقُودٍ فَأَمَرَ اللَّهُ رَسُولَهُ أَنْ یَنْبِذَ إِلَی کُلِّ ذِی عَهْدٍ عَهْدَهُمْ إِلاَّ مَنْ أَقَامَ الصَّلاَهَ وَ آتَی الزَّکَاهَ فَلَمَّا کَانَتْ غَزْوَهُ تَبُوکَ وَ دَخَلَتْ سَنَهُ تِسْعٍ فِی شَهْرِ ذِی الْحِجَّهِ الْحَرَامِ مِنْ مُهَاجَرَهِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَزَلَتْ هَؤُلاَءِ الْآیَاتُ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حِینَ فَتَحَ مَکَّهَ لَمْ یُؤْمَرْ أَنْ یَمْنَعَ اَلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَحُجُّوا وَ کَانَ اَلْمُشْرِکُونَ یَحُجُّونَ مَعَ اَلْمُسْلِمِینَ فَتَرَکَهُمْ عَلَی حَجِّهِمُ الْأَوَّلِ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ وَ عَلَی أُمُورِهِمُ الَّتِی کَانُوا عَلَیْهَا فِی طَوَافِهِمْ بِالْبَیْتِ عُرَاهً وَ تَحْرِیمِهِمُ اَلشُّهُورَ الْحَرَامَ وَ الْقَلاَئِدَ وَ وُقُوفِهِمْ بِالْمُزْدَلِفَهِ فَأَرَادَ الْحَجَّ فَکَرِهَ أَنْ یَسْمَعَ تَلْبِیَهَ اَلْعَرَبِ لِغَیْرِ اللَّهِ وَ الطَّوَافَ بِالْبَیْتِ عُرَاهً فَبَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَبَا بَکْرٍ إِلَی اَلْمَوْسِمِ وَ بَعَثَ مَعَهُ بِهَؤُلاَءِ الْآیَاتِ مِنْ بَرَاءَهَ وَ أَمَرَهُ أَنْ یَقْرَأَهَا عَلَی النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ وَ أَمَرَهُ أَنْ یَرْفَعَ الخَمسَ مِنْ قُرَیْشٍ وَ کِنَانَهَ وَ خُزَاعَهَ إِلَی عَرَفَاتٍ فَسَارَ أَبُو بَکْرٍ

ص: 146

حَتَّی نَزَلَ بِذِی الْحُلَیْفَهِ، فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ إِنَّهُ لَنْ یُؤَدِّیَ عَنِّی غَیْرُکَ أَوْ رَجُلٌ مِنْکَ. یَعْنِی عَلِیّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ. فَبَعَثَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِی أَثَرِ أَبِی بَکْرٍ لِیَدْفَعَ إِلَیْهِ هَؤُلاَءِ الْآیَاتِ مِنْ بَرَاءَهَ وَ أَمَرَهُ أَنْ یُنَادِیَ بِهِنَّ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ وَ هُوَ یَوْمُ النَّحْرِ وَ أَنْ یُبْرِئَ ذِمَّهَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ مِنْ کُلِّ عَهْدٍ وَ حَمَلَهُ عَلَی نَاقَتِهِ الْعَضْبَاءِ.

ابن عباس درباره کلام خداوند متعال «[این آیات اعلام] بیزاری از سوی خدا و پیامبرش نسبت به آن مشرکانی است که با آن ها پیمان بسته اید، پس چهار ماه در زمین بگردید» گفت: بیزاری از سوی خدا و پیامبرش نسبت به پیمانی است که در غیر از آن چهار ماه با آن مشرکان بسته اید. میان پیامبر و مشرکان پیمان هایی سست بر قرار بود. پس خداوند به رسولش امر کرد تا با هر کس که با او پیمانی دارد، پیمان رها کند مگر با کسانی که نماز به پا دارند و زکات بپردازند.

هنگام غزوه تبوک و در ذي الحجه در سال 9 هجری این آیات نازل شد. چون رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) مکه را فتح کرد، از جانب خدا فرمانی به ایشان داده نشد که مشرکان را از حج گزاردن منع کند، بلکه مشرکان همراه با مسلمانان حج می گزاردند و پیامبر(صلی الله علیه وآله ) با هم آنان را رها کرده بود تا به همان شیوه جاهلیت حج گزارند. آن ها بر اساس عقاید جاهلی خود عریان حج می گزاردند و ماه های حرام، قلائد و وقوف در مزدلفه را هم ممنوع کرده بودند. هنگامی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) اراده حج فرمود، دوست نداشت که «لبیک» عرب را برای غیر خدا بشنود، و عریان طواف کردن آنان را ببیند. از این رو ابوبکر را همراه این آیات از سوره برائت به موسم حج فرستاد و به او امر فرمود تا این آیات را در روز حج اكبر برای مردم بخواند و تا روز عرفات پنج چیز را از قریش، کنانه و خزاعه بردارد.

ص: 147

ابو بکر به راه افتاد تا به ذي الحليفه(1)

رسید. در این هنگام جبرئیل(علیه السلام) بر پیامبر(صلی الله علیه وآله ) نازل شد و به ایشان عرض کرد: خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «جز خودت یا شخصی که از خودت باشد، کس دیگری این پیام و آیات را از سوی من ابلاغ نکند.» یعنی علی(علیه السلام). پیامبر(صلی الله علیه وآله ) حضرت علی(علیه السلام) را به دنبال ابوبكر فرستاد تا وی آیات سوره برائت را به او بسپارد و به حضرت فرمان داد تا در روز حج اکبر که همان روز قربانی است، مردم را فراخواند و بگوید که خدا و رسولش از هر عهدی با مشرکان برائت می جویند. این چنین پیامبر(صلی الله علیه وآله ) حضرت علی(علیه السلام) را بر شتر خویش که «عضباء» نام داشت، سوار کرد.

فَسَارَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَی نَاقَهِ اَلرَّسُولِ فَأَدْرَکَهُ بِذِی الْحُلَیْفَهِ، فَلَمَّا رَآهُ أَبُوبَکْرٍ قَالَ: أَمِیرٌ أَوْ مَأْمُورٌ؟ فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بَعَثَنِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِتَدْفَعَ إِلَیَّ بَرَاءَۀً. قَالَ: فَدَفَعَهَا إِلَیْهِ وَ انْصَرَفَ أَبُوبَکْرٍ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لِی نَزَعْتَ مِنِّی بَرَاءَۀَ؟! أَنَزَلَ فِیَّ شَیْءٌ؟ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِنَّ جَبْرَئِیلَ نَزَلَ عَلَیَّ فَأَخْبَرَنِی أَنَّ اللَّهَ یَأْمُرُنِی أَنَّهُ لَنْ یُؤَدِّیَ غَیْرِی أَوْ رَجُلٌ مِنِّی وَ أَنَا وَ عَلِیٌّ مِنْ شَجَرَهٍ وَاحِدَهٍ وَ النَّاسُ مِنْ شَجَرٍ شَتَّی، أَمَا تَرْضَی یَا أَبَابَکْرٍ أَنَّکَ صَاحِبِی فِی اَلْغَارِ؟ قَالَ: بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ.

حضرت علی(علیه السلام) سوار بر شتر پیامبر(صلی الله علیه وآله ) به راه افتاد، تا این که در ذی الحليفه به ابوبکر رسید. زمانی که ابوبکر حضرت علی(علیه السلام) را دید، به ایشان عرض کرد: امیری یا مأمور؟ فرمود: پیامبر(صلی الله علیه وآله ) مرا فرستاده تا سورة برائت را به من بدهی. ابوبكر سورة برائت را به ایشان داد و به نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) بازگشت و عرض کرد: ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) ! چه شد که مرا از ابلاغ این سوره بی نصیب ساختی؟ آیا درباره من چیزی نازل شده

ص: 148


1- . مکانی که اکنون به مسجد شجره معروف شده است.

است؟ پیامبر(صلی الله علیه وآله ) فرمود: جبرئیل بر من نازل شد و به من خبر داد که خداوند به من امر کرده است که این سوره را جز من یا شخصی که از من باشد، کس دیگری ابلاغ نکند. من و علی(علیه السلام) از یک درخت واحدیم و مردم از درختان گوناگون دیگر هستند. آیا خشنود نیستی که تو یار من در غار بوده ای؟ عرض کرد: آری ای رسول خدا!

کَانَ یَوْمُ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ وَ فَرَغَ النَّاسُ مِنْ رَمْیِ جَمْرَهِ الْکُبْرَی قَامَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عِنْدَ اَلْجَمْرَهِ فَنَادَی فِی النَّاسِ فَاجْتَمَعُوا إِلَیْهِ فَقَرَأَ عَلَیْهِمُ الصَّحِیفَهَ بِهَؤُلاَءِ الْآیَاتِ «بَراءَهٌ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ(1)» إِلَی قَوْلِهِ: «فَخَلُّوا سَبِیلَهُم(2)» ثُمَّ نَادَی أَلاَ لاَ یَطُوفَنَّ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ وَ لاَ یَحُجَّنَّ مُشْرِکٌ بَعْدَ عَامِهِ هَذَا وَ إِنَّ لِکُلِّ عَهْدٍ عَهْدَهُ إِلَی مُدَّتِهِ وَ إِنَّ اللَّهَ لاَ یُدْخِلُ اَلْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ کَانَ مُسْلِماً وَ إِنَّ أَجَلَکُمْ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ إِلَی أَنْ تَبْلُغُوا بُلْدَانَکُمْ فَهُوَ قَوْلُهُ «فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ(3)» وَ أَذِنَ النَّاسَ کُلَّهُمْ بِالْقِتَالِ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا فَهُوَ قَوْلُهُ: «وَ أَذانٌ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی النّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ» قَالَ: إِلَی أَهْلِ خُزَاعَۀَ وَ بَنِی مُدْلِجٍ وَ مَنْ کَانَ لَهُ عَهْدٌ غَیْرِهِمْ، «یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ» قَالَ فَالْأَذَانُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ النِّدَاءَ الَّذِی نَادَی بِهِ.

روز حج اكبر بود و مردم از رمی جمره كبرى فارغ شده بودند که امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(علیه السلام) در کنار جمره ایستاد و در میان مردم ندا سر داد. مردم به دور حضرت جمع شدند و ایشان نامه را با این آیات برای آن ها قرائت فرمود: «[این آیات] اعلام بیزاری از سوی خدا و پیامبرش

ص: 149


1- . التوبه، 1
2- . التوبه، 5
3- . التوبه، 3

نسبت به آن مشرکانی است که با آن ها پیمان بسته اید.» تا آنجا که فرمود: «راهشان را باز کنید. سپس ندا سر داد: بدانید از این پس دیگر کسی برهنه طواف نکند و از سال بعد مشرکی به حج نمی آید و هر کس با رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) پیمانی بسته است تا انقضای مدت آن پیمان برقرار است، بدانید که خداوند تنها مسلمانان را وارد بهشت می کند و شما فقط چهار ماه فرصت دارید تا به شهرهای خود برسید؛ چراکه خداوند می فرماید: «پس چهار ماه در زمین بگردید.» و اگر از این پس ایمان نیاورید، خداوند به همه اجازه پیکار داده است، خداوند می فرماید: «و [این پیام] اعلامی است از سوی خدا و پیامبرش به مردم در روز حج اكبر.» به اهل خزاعه و بنی مدلج و کسانی که عهدی با پیامبر دارند، «روز حج اکبر» آن اعلام، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(علیه السلام) است، همان ندایی که وی برآورد.

قَالَ: فَلَمَّا قَالَ: «فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ» قَالُوا: وَ عَلَی مَا تُسَیِّرُنَا [أ،ر: تُسِرنَا]أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ فَقَدْ بَرِئْنَا مِنْکَ وَ مِنِ ابْنِ عَمِّکَ إِنْ شِئْتَ الْآنَ الطَّعْنَ وَ الضَّرْبَ، ثُمَّ اسْتَثْنَی اللَّهُ مِنْهُمْ فَقَالَ: «إِلاَّ الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ» فَقَالَ: الْعَهْدُ مَنْ کَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَلْثٌ مِنْ عُقُودٍ عَلَی الْمُوَادَعَهِ [المُرادَعۀ. المُردِعَۀ] مِنْ خُزَاعَۀَ وَ أَمَّا قَوْلُهُ فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ قَالَ هَذَا لِمَنْ کَانَ لَهُ عَهْدٌ وَ لِمَنْ خَرَجَ عَهْدُهُ فِی أَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ لِکَیْ یَتَفَرَّقُوا عَنْ مَکَّهَ وَ تِجَارَتِهَا فَیَبْلُغُوا إِلَی أَهْلِیهِمْ ثُمَّ إِنْ لَقِیَهُمْ بَعْدَ ذَلِکَ قَتَلُوهُمْ وَ الْأَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ فِیهَا دِمَاءَهُمْ عِشْرُونَ مِنْ ذِی الْحَجَّۀِ وَ اَلْمُحَرَّمُ وَ صَفَرٌ وَ رَبِیعٍ الْأَوَّلِ وَ عَشْرٌ مِنْ رَبِیعٍ الْآخَرِ فَهَذِهِ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ الْمُسَیَّحَاتُ مِنْ یَوْمِ قِرَاءَۀِ الصَّحِیفَهِ الَّتِی قَرَأَهَا أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.

هنگامی که حضرت علی(علیه السلام) فرمود: «پس چهار ماه در زمین بگردید»،

ص: 150

مشرکان گفتند: به چه دلیل ما فقط چهار ماه فرصت داریم؟ ما از تو و پسر عمویت بیزاریم و اگر تو بخواهی با تو نبرد خواهیم کرد. سپس خداوند گروهی از آن ها را استثنا کرد و فرمود: «مگر کسانی از مشرکان که با آن ها پیمان بسته اید.» حضرت علی(علیه السلام) نیز فرمود: عهد کسانی از خزاعه که با پیامبر برای صلح پیمانی سست بسته اند.

و اما کلام خداوند متعال: «پس چهار ماه در زمین بگردید، این برای کسانی است که با ایشان عهدی داشتند نیز کسانی که در طی چهار ماه عهدشان به پایان می رسد تا از مکه خارج شوند و تجارتشان را به پایان رسانند و به خانواده خود ملحق شوند. پس اگر بعد از این چهار ماه آنان را دیدند، آنان را بکشند.

و آن چهار ماهی که خداوند در آن ها خون آنان را حرام کرد، بیست روز از ذی الحجّه و محرّم و صفر و ربيع الاول و ده روز از ربيع الآخر است. این همان چهار ماه حرام است، از روزی که امیرمؤمنان این نامه را قرائت فرمود.

ثُمَّ قَالَ: «وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللّهِ وَ أَنَّ اللّهَ مُخْزِی اَلْکافِرِینَ» یَا نَبِیَّ اللَّهِ قَالَ: فَیُظْهِرُ نَبِیَّهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ ثُمَّ اسْتَثْنَی فَنَسَخَ مِنْهَا فَقَالَ: «إِلاَّ الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ» هَؤُلاَءِ بَنُو ضَمْرَهَ وَ بَنُو مُدْلِجٍ حَیَّانِ مِنْ بَنِی کِنَانَهَ کَانُوا حُلَفَاءَ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِی غَزْوَهِ بَنِی الْعُشَیْرَهِ مِنْ بَطْنِ تُبَّعٍ «ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ شَیْئاً» یَقُولُ لَمْ یَنْقُضُوا عَهْدَهُمْ بِغَدْرٍ، «وَ لَمْ یُظاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَداً» قَالَ: لَمْ یُظَاهِرُوا عَدُوَّکُمْ عَلَیْکُمْ «فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی مُدَّتِهِمْ» یَقُولُ: أَجَلِهِمُ الَّذِی شَرَطْتُمْ لَهُمْ «إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ» قَالَ الَّذِینَ یَتَّقُونَ اللَّهَ فِیمَا حَرَّمَ عَلَیْهِمْ وَ یُوفُونَ بِالْعَهْدِ قَالَ: فَلَمْ یُعَاهِدِ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بَعْدَ هَؤُلاَءِ الْآیَاتِ أَحَداً.

ص: 151

سپس فرمود: «و بدانید که شما عاجزکننده خدا نیستید و خداوند خوار کننده کافران است.» ای رسول خدا! و این گونه پیامبرش(صلی الله علیه وآله) را پشتیبانی کرد. سپس استثنایی قایل شد و بخشی از آیه را نسخ کرد و فرمود: «مگر کسانی از مشرکان که با آن ها پیمان بسته اید». ایشان همان بنوضمره و بنومدلج حيّان از بنی کنانه از هم پیمانان پیامبر(صلی الله علیه وآله) در غزوه بنی عشیره از جمله تبابعه بودند. «و چیزی از آن (پیمان) را نکاستند»، یعنی عهد و پیمانشان را با مکر و نیرنگ نشکستند، و کسانی را بر ضد شما پشتیبانی نکردند» یعنی از دشمنانتان بر ضد شما پشتیبانی نکردند، « پس پیمان آن ها را تا پایان مدتشان تمام کنید). یعنی پایانی که با آنان شرط کرده اید، «بی تردید خداوند پرهیزکاران را دوست دارد» یعنی کسانی که در آن چه بر آنان حرام گشته بود، تقوا پیشه کردند و به عهد خود وفا کردند. حضرت در ادامه فرمود: پس از نزول این آیات پیامبر(صلی الله علیه وآله) با احدی از مشرکان پیمان نیست.

قَالَ: قَالَ: ثُمَّ نُسِخَ ذَلِکَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ «فَإِذَا انْسَلَخَ اَلْأَشْهُرُ الْحُرُمُ» قَالَ هَذِهِ الَّذِی ذَکَرْنَا مُنْذُ یَوْمَ قَرَأَ عَلِیُّ[بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ الصَّحِیفَهَ یَقُولُ[قَالَ]فَإِذَا مَضَتِ الْأَرْبَعَهُ الْأَشْهُرِ قَاتِلُوا الَّذِینَ انْقَضَی عَهْدُهُمْ فِی اَلْحِلِّ وَ اَلْحَرَامِ «حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ» إِلَی آخِرِ الْآیَهِ. ثُمَّ اسْتَثْنَی فَنَسَخَ مِنْهُمْ فَقَالَ: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتّی یَسْمَعَ کَلامَ اللّهِ» قَالَ: مَنْ بَعَثَ إِلَیْکَ مِنْ أَهْلِ الشِّرْکِ یَسْأَلُکَ لِتُؤْمِنَهُ حَتَّی یَلْقَاکَ فَیَسْمَعَ مَا تَقُولُ وَ یَسْمَعَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ فَهُوَ آمِنٌ فَأَجِرْهُ «حَتّی یَسْمَعَ کَلامَ اللّهِ» وَ هُوَ کَلاَمُکَ بِالْقُرْآنِ فَآمِنْهُ «ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ» یَقُولُ: حَتَّی یَبْلُغَ مَأْمَنَهُ مِنْ بِلاَدِهِ.

ثُمَّ قَالَ «کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ» إِلَی آخِرِ الْآیَۀِ فَقَالَ: هُمَا بَطْنَانِ بَنُو ضَمْرَهَ وَ بَنُو مُدْلِجٍ فَأَنْزَلَ اللَّهُ هَذَا فِیهِمْ حِینَ غَدَرُوا، ثُمَّ قَالَ تَعَالَی «کَیْفَ

ص: 152

وَ إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ لا یَرْقُبُوا فِیکُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّهً» إِلَی ثَلاَثِ آیَاتٍ قَالَ: هُمْ قُرَیْشٌ نَکَثُوا عَهْدَ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ یَوْمَ الْحُدَیْبِیَهِ وَ کَانُوا رُؤُوسَ اَلْعَرَبِ فِی کُفْرِهِمْ ثُمَّ قَالَ: «فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ».

حضرت فرمود: سپس آن سخن نسخ شد و خداوند نازل فرمود: «پس هرگاه ماه های حرام به پایان رسید.» این آیه همان آیه ای است که گفتیم حضرت علی(علیهم السلام) در آن روز از صحیفه خواند، می گوید: هنگامی که این چهار ماه به پایان رسید، با کسانی که عهدشان را در حلال و حرام نقض کردند، «هر کجا که آنان را یافتید» پیکار کنید، تا پایان آیه. سپس استثنا شد و از میان آنان نیز برخی نسخ شد: «و اگر یکی از مشرکان به تو پناه آورد، او را پناه بده تا سخن خدا را بشنود» یعنی اگر کسی از مشرکان به سوی تو آمد و از تو خواست تا پناهش دهی تا تو را ببیند و سخنان تو و آن چه را بر تو نازل شده بشنود، او در امان است، پس پناهش ده «تا سخن خدا را بشنود» که همان کلام تو از قرآن است، پس او را ایمن دار، سپس او را به جای امنش برسان» تا به مأمن خود در سرزمینش برسد.

سپس فرمود: «چگونه برای مشرکان پیمانی نزد خدا و نزد پیامبرش محترم خواهد بود؟» تا پایان آیه. منظور، دو گروه بنی ضمره و بنی مدلج است که چون حیله گری کردند، خداوند این آیه را در بارۀ آنان نازل کرد و سپس فرمود: «چگونه برای مشرکان عهد و پیمانی است؟ و حال آنکه اگر بر شما چیره شوند نه خویشاوندی را در مورد شما رعایت می کنند و نه پیمانی را» تا سه آیه بعد. منظور، قریشیان هستند که در جنگ حدیبیه پیمان خود با پیامبر را شکستند و عرب ها را در کفرشان رهبری کردند. سپس فرمود: «با پیشوایان کفر پیکار کنید، به راستی آن ها سوگندی ندارند، باشد که باز ایستند.»

ص: 153

138 - اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ بَزِیعٍ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ یَا مَعْشَرَ اَلْمُسْلِمِینَ «فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ» ثُمَّ قَالَ: هَؤُلاَءِ هُمْ وَ رَبِّ اَلْکَعْبَۀِ یَعْنِی أَهْلَ صِفِّینَ وَ اَلْبَصْرَۀِ وَ اَلْخَوَارِجِ.

حسن بن علی بن بزیع روایت کرده است: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود: ای جماعت مسلمانان! «با پیشوایان کفر پیکار کنید، به راستی آن ها سوگندی ندارند، باشد که باز ایستند.» سپس حضرت فرمود: سوگند به پروردگار کعبه که آن ها همان اهل صفين و بصره و خوارج هستند.

«أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً»(التوبه،16)

آیا گمان کرده اید که [به حال خود] واگذار می شوید و حال آنکه خداوند هنوز کسانی را که از میان شما جهاد کردند و غیر از خدا و پیامبرش و مؤمنان همرازی نگرفتند، مشخص نساخته است؟

139. جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً: عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ لِأَنَسٍ: یَا أَنَسُ انْطَلِقْ فَادْعُ لِی سَیِّدَ اَلْعَرَبِ- یَعْنِی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَتْ عَائِشَهُ: أَلَسْتَ سَیِّدَ اَلْعَرَبِ؟ قَالَ: أَنَا سَیِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ لاَ فَخْرَ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ سَیِّدُ اَلْعَرَبِ. فَلَمَّا جَاءَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بَعَثَ اَلنَّبِیُّ إِلَی اَلْأَنْصَارِ فَلَمَّا صَارُوا إِلَیْهِ قَالَ لَهُمْ مَعْشَرَ اَلْأَنْصَارِ أَلاَ أَدُلُّکُمْ عَلَی مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی؟ هَذَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ فَحُبُّوهُ کَحُبِّی وَ الْزَمُوهُ کالزامی فَمَنْ أَحَبَّهُ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَحَبَّنِی فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّ اللَّهَ أَبَاحَهُ جَنَّتَهُ وَ أَذَاقَهُ بَرْدَ عَفْوِهِ وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فَقَدْ أَبْغَضَنِی وَ مَنْ أَبْغَضَنِی فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَ اللَّهَ أَکَبَّهُ اللَّهُ عَلَی وَجْهِهِ فِی اَلنَّارِ وَ أَذَاقَهُ أَلِیمَ عَذَابِهِ، فَتَمَسَّکُوا

ص: 154

بِوَلاَیَتِهِ وَ لاَ تَتَّخِذُوا عَدُوَّهُ مِنْ دُونِهِ وَلِیجَهً فَیَغْضَبَ عَلَیْکُمُ الْجَبَّارُ.

جعفر بن محمّد بن سعید روایت کرده است: امام سجاد(علیه السلام) فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) به انس فرمود: ای انس! سرور عرب را نزد من فراخوان - یعنی حضرت علی(علیه السلام) - عایشه عرض کرد: مگر شما سرور عرب نیستید؟ پیامبر فرمود: من سرور فرزندان آدم (علیه السلام) هستم و این فخر فروشی نیست و علی بن ابی طالب(علیه السلام) سرور عرب است. چون حضرت علی(علیه السلام) آمد، پیامبر به دنبال انصار فرستاد و هنگامی که آمدند به آن ها فرمود: ای جماعت انصار! آیا می خواهید شما را به چیزی هدایت کنم که اگر به آن تمسک جویید بعد از من هرگز گمراه نخواهید شد؟ این شخص علی بن ابی طالب(علیه السلام) است. همچون من دوستش بدارید و همچون من همراهی اش کنید. هر که او را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر که مرا دوست بدارد، خدا را دوست داشته است و هر که خدا را دوست بدارد، خداوند بهشت خود را به او ارزانی می دارد و بخشش شیرین خود را به او می چشاند و هر که با او دشمنی کند، با من دشمنی کرده و هر که با من دشمنی کند، با خدا دشمنی کرده و هر که با خدا دشمنی کند، خداوند او را با صورت در آتش می افکند، و عذاب دردناکش را به او می چشاند. پس به ولایت او تمسک جویید و به جای او با دشمن او دمساز نشوید که خداوند جبّار بر شما خشم می گیرد.

«مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ»(التوبه،17)

مشرکان نمی توانند مساجد خدا را آباد کنند در حالی که به کفر خویش گواه اند؛ آنان اند که اعمالشان ناچیز شده و در آتش جاودان اند.

ص: 155

140۔ عَنِ ابنِ عَباسِ: وَ فِی قَوْلِهِ: «ما کانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللّهِ شاهِدِینَ عَلی أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ» نَزَلَتْ فِی اَلْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ أَبِی طَلْحَهَ بْنِ عُثْمَانَ مِنْ بَنِی عَبْدِ الدَّارِ .

ابن عباس گفت: این آیه در مورد عباس بن عبدالمطلب و ابی طلحه بن عثمان از پسران عبدالدار نازل شد.

«أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ *الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ*يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ*خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ» (التوبه، 22-19)

آیا آب دادن به حاجیان و آباد کردن مسجدالحرام را همچون [عمل] کسی پنداشتید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است؟! نزد خدا برابر نیستند و خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی کند. کسانی که ایمان آوردند و مهاجرت کردند و در راه خدا با مال و جان خویش جهاد کردند، نزد خدا مرتبه ای بزرگ تر دارند و آنان همان رستگاران اند. پروردگارشان به آنان بشارت رحمتی از سوی خود و خشنودی و باغ هایی را می دهد که در آن ها نعمت برای آنان پایدار است. همیشه در آن ها جاودان اند، به راستی نزد خداوند پاداشی بزرگ است.

141۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: افْتَخَرَ شَیْبَهُ بْنُ عَبْدِ الدَّارِ وَ اَلْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَقَالَ

ص: 156

شَیْبَهُ فِی أَیْدِینَا مَفَاتِیحُ اَلْکَعْبَهِ نَفْتَحُهَا إِذَا شِئْنَا وَ نُغْلِقُهَا إِذَا شِئْنَا فَنَحْنُ خَیْرُ النَّاسِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَالَ اَلْعَبَّاسُ: فِی أَیْدِینَا سِقَایَهُ الْحَاجِّ وَ عِمَارَهُ اَلْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَنَحْنُ خَیْرُ النَّاسِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، إِذْ مَرَّ عَلَیْهِمَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأَرَادَا أَنْ یَفْتَخِرَا فَقَالاَ لَهُ: یَا أَبَا الْحَسَنِ نُخْبِرُکَ بِخَیْرِ النَّاسِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ؟ هَا أَنَا ذَا فَقَالَ شَیْبَهُ فِی أَیْدِینَا مَفَاتِیحُ اَلْکَعْبَهِ نَفْتَحُهَا إِذَا شِئْنَا وَ نُغْلِقُهَا إِذْ شِئْنَا فَنَحْنُ خَیْرُ النَّاسِ بَعْدَ اَلنَّبِیِّ، وَ قَالَ اَلْعَبَّاسُ فِی أَیْدِینَا سِقَایَهُ الْحَاجِّ وَ عِمَارَهُ اَلْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَنَحْنُ خَیْرُ النَّاسِ بَعْدَ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ.

ابن عباس گفت: شیبه پسر عبدالدار و عباس پسر عبدالمطلب فخر می ورزیدند. شیبه گفت: کلیدهای کعبه در دست ماست، هرگاه بخواهیم آن را می گشاییم و هرگاه بخواهیم آن را می بندیم، پس ما بهترین مردمان پس از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) هستیم. عباس گفت: آب دادن حاجیان و آباد کردن مسجد الحرام در دستان ماست، پس ما بهترین مردمان پس از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) هستیم. در آن هنگام امیرمؤمنان(علیه السلام) بر آن دو گذر کرد، خواستند تا بر ایشان فخر بفروشند و عرض کردند: ای اباحسن! تو را از بهترین مردمان پس از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) خبر دهیم؟! ما هستیم. شبیه عرض کرد: کلیدهای کعبه در دست ماست، هرگاه بخواهیم آن را می گشاییم و هرگاه بخواهیم آن را می بندیم، پس ما بهترین مردمان پس از پیامبریم. عباس عرض کرد: آب دادن به حاجیان و آباد کردن مسجد الحرام به دست ماست، پس ما بهترین مردمان پس از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) هستیم.

فَقَالَ لَهُمَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: أَلاَ أَدُلُّکُمَا عَلَی مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنْکُمَا؟ قَالاَ لَهُ: وَ مَنْ هُوَ؟ قَالَ: الَّذِی ضَرَبَ رَقَبَتَکُمَا حَتَّی أَدْخَلَکُمَا فِی اَلْإِسْلاَمِ قَهْراً،

ص: 157

قَالاَ: وَ مَنْ هُوَ؟ قَالَ: أَنَا فَقَامَ اَلْعَبَّاسُ مُغْضَباً حَتَّی أَتَی اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَأَخْبَرَهُ بِمَقَالَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَلَمْ یَرُدَّ اَلنَّبِیُّ شَیْئاً فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ یُقْرِؤُکَ السَّلاَمَ وَ یَقُولُ لَکَ: «أَجَعَلْتُمْ سِقایَهَ الْحاجِّ وَ عِمارَهَ اَلْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِی سَبِیلِ اللّهِ لا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللّهِ» إِلَی آخِرِ الْآیَهِ فَدَعَا اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْعَبَّاسَ فَقَرَأَ عَلَیْهِ الْآیَهَ فَقَالَ: یَا عَمِّ قُمْ اُخْرُجْ هَذَا الرَّحْمَنِ یُخَاصِمُکَ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.

امیرمؤمنان على(علیه السلام) به آن دو فرمود: آیا کسی را به شما معرفی کنم که از شما بهتر است؟ عرض کردند: کیست؟ فرمود: کسی که شمشیر بر گردن شما گذاشت تا این که شما را به اجبار به اسلام واداشت. عرض کردند: او کیست؟ فرمود: من. عباس عصبانی برخاست و نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله) رفت و ایشان را از سخن حضرت على(علیه السلام) باخبر کرد. پیامبر هیچ پاسخش را نداد تا این که جبرئیل(علیه السلام) فرود آمد و عرض کرد: ای محمّد! خداوند سلامت رسانید و فرمود: «آیا آب دادن به حاجیان و آباد کردن مسجدالحرام را همچون [عمل] کسی پنداشتید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است؟ نزد خدا برابر نیستند.» تا آخر آیه. پیامبر(صلی الله علیه وآله) عباس را فراخواند و این آیه را برایش خواند. سپس فرمود: ای عمو! برخیز و خارج شو که خدای رحمان با تو در مورد على(علیه السلام) مخاصمه کرد.

142- عَنِ اَلْکَلْبِیِّ قَالَ: تَفَاخَرَ بَنُوشَیْبَهَ وَ بَنُواَلْعَبَّاسِ فَقَالَ هَؤُلاَءِ: لَنَا السِّقَایَهُ، وَ قَالَ هَؤُلاَءِ: لَنَا الْحِجَابَهُ، فَنَزَلَ «أَجَعَلْتُمْ سِقایَهَ الْحاجِّ وَ عِمارَهَ اَلْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِی سَبِیلِ اللّهِ» فِی عَلِیٍّ قَالَ جَابِرُبْنُ الْحُرِّ: قُلْتُ لِلْکَلْبِیِّ: نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ خَاصَّهً؟ قَالَ نَعَمْ .

کلبی گفت: بنوشیبه و بنوعباس تفاخر می کردند، آنان گفتند: آب دادن

ص: 158

حاجیان با ماست و اینان گفتند: پرده داری کعبه با ماست. تا این که این آیه در مورد حضرت علی(علیه السلام) نازل شد: «آیا آب دادن به حاجیان و آباد کردن مسجدالحرام را همچون (عمل) کسی پنداشتید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است ؟!» جابربن حرّ گفت: به کلبی گفتم: آیا این آیه مخصوص حضرت على(علیه السلام) است؟ گفت: بلی.

143- عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الزُّهْرِیُّ مُعَنْعَناً: عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا فَتَحَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَکَّهَ أَعْطَی اَلْعَبَّاسَ السِّقَایَهَ وَ أَعْطَی عُثْمَانَ بْنَ طَلْحَهَ الْحِجَابَهَ وَ لَمْ یُعْطِ عَلِیّاً شَیْئاً فَقِیلَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَعْطَی اَلْعَبَّاسَ السِّقَایَهَ وَ أَعْطَی عُثْمَانَ بْنَ طَلْحَهَ الْحِجَابَهَ وَ لَمْ یُعْطِکَ شَیْئاً. قَالَ: مَا أَرْضَانِی بِمَا فَعَلَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ.

قَالَ: فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی هَذِهِ الْآیَهَ: «أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ إِلَی «أَجْرٌ عَظِیمٌ» نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ .

محمّد زهری روایت کرده است: امام جعفر صادق(علیه السلام) از قول پدر بزرگوارش(علیه السلام) فرمود: زمانی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) مکه را فتح کرد، آب دادن به حاجیان را به عباس و پرده داری کعبه را به عثمان بن طلحه واگذار کرد و به على(علیه السلام) چیزی واگذار نکرد. آنگاه به على(علیه السلام) عرض شد: پیامبر سقایت را به عباس و پرده داری را به عثمان بن طلحه واگذار کرد، ولی به شما چیزی واگذار نکرد. حضرت علی(علیه السلام) فرمود: به آنچه خدا و رسولش انجام دادند، بسیار خشنودم. آنگاه خداوند متعال این آیات را در مورد حضرت على(علیه السلام) نازل فرمود.

«وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ» (توبه، 100)

ص: 159

و پیشی گیرندگان نخستین از مهاجران و انصار .

144-جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ هِشَامٍ مُعَنْعَناً: عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ حَمِدَ اللَّهَ تَعَالَی وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ قَالَ اَلسّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ اَلْمُهاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصارِ وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ فَکَمَا أَنَّ لِلسَّابِقِینَ فَضْلَهُمْ عَلَی مَنْ بَعْدَهُمْ کَذَلِکَ لِأَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَضِیلَتُهُ عَلَی السَّابِقِینَ بِسَبْقِهِ السَّابِقِینَ.

وَ قَالَ «أَجَعَلْتُمْ سِقایَهَ الْحاجِّ وَ عِمارَهَ اَلْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِی سَبِیلِ اللّهِ» وَ اسْتَجَابَ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ وَاسَاهُ بِنَفْسِهِ، ثُمَّ عَمُّهُ حَمْزَهُ سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ وَ قَدْ کَانَ قُتِلَ مَعَهُ کَثِیرٌ فَکَانَ حَمْزَهُ سَیِّدَهُمْ بِقَرَابَتِهِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ جَعَلَ اللَّهُ لِجَعْفَرٍ جَنَاحَیْنِ یَطِیرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلاَئِکَهِ فِی اَلْجَنَّهِ حَیْثُ یَشَاءُ وَ ذَلِکَ لِمَکَانِهِمَا وَ قَرَابَتِهِمَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْزِلَتِهِمَا مِنْهُ وَ صَلَّی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلَی حَمْزَهَ سَبْعِینَ صَلاَهً مِنْ بَیْنِ الشُّهَدَاءِ الَّذِینَ اسْتُشْهِدُوا مَعَهُ وَ جَعَلَ لِنِسَاءِ اَلنَّبِیِّ فَضْلاً عَلَی غَیْرِهِمْ لَمَکَانِهِنَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ فَضَّلَ اللَّهُ الصَّلاَهَ فِی مَسْجِدِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِأَلْفِ صَلاَهٍ عَلَی سَائِرِ الْمَسَاجِدِ إِلاَّ الْمَسْجِدَ الَّذِی ابْتَنَاهُ إِبْرَاهِیمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِمَکَّهَ لِمَکَانِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ فَضْلِهِ، وَ عَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ النَّاسَ الصَّلَوَاتِ فَقَالَ قُولُوا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ فَحَقُّنَا عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیْنَا مَعَ الصَّلاَهِ فَرِیضَهً وَاجِبَهً مِنَ اللَّهِ وَ أَحَلَّ اللَّهُ لِرَسُولِهِ الْغَنِیمَهَ وَ أَحَلَّهَا لَنَا وَ حَرَّمَ الصَّدَقَاتِ عَلَیْهِ وَ حَرَّمَهَا عَلَیْنَا کَرَامَهً أَکْرَمَنَا اللَّهُ وَ فَضِیلَهً فَضَّلَنَا اللَّهُ بِهَا .

جعفر بن محمّدبن هشام روایت کرده است: امام حسن(علیه السلام) پس از حمد و ثنای خداوند متعال فرمود: «و پیشی گیرندگان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که با نیکی از آنان پیروی کردند.» همچنان که

ص: 160

پیشی گیرندگان بر کسانی که پس از ایشان هستند برتری دارند، پدرم حضرت علی(علیه السلام) نیز بر پیشی گیرندگان برتری دارد؛ چرا که وی از آنان پیشی گرفت.

خداوند در قرآن می فرماید: «آیا آب دادن به حاجیان و آباد کردن مسجدالحرام را همچون (عمل) کسی پنداشتید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است» و دعوت رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) را پاسخ گفته و با جان خویش به ایشان قوّت قلب داده است؟ پس از آن حمزه(علیه السلام) سرور شهیدان عموی پیامبر(صلی الله علیه وآله ) است که به همراه او بسیاری کشته شدند، ولی حمزه(علیه السلام) به جهت نزدیکی که با پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله ) داشت، سرور آن ها بود. پس از آن خداوند به جعفر طیّار دو بال داد که به وسیله آن دو با فرشتگان در بهشت هرجا بخواهد پرواز می کند و این موقعیت به واسطه مقام آن دو در نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله ) و نزدیکی آن ها با ایشان بود. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله ) در بین شهیدانی که با حمزه(علیه السلام) به شهادت رسیدند، تنها بر پیکر حمزه(علیه السلام) هفتاد نماز خواند و خداوند زنان پیامبر(صلی الله علیه وآله ) را به سبب جایگاه آنان نسبت به رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) بر زنان دیگر برتری بخشید و نماز در مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله ) را برابر با هزار نماز در دیگر مساجد به جز مسجد الحرام که ابراهیم(علیه السلام) در مکه بنا کرد، قرار داد.

رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) به مردم صلوات آموخت و فرمود: بگویید خداوندا درود بفرست بر محمّد و خاندان محمّد همانگونه که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم درود فرستادی، همانا که تو ستودنی و بزرگ هستی. پس حقّ ما بر هر مسلمانی این است که به همراه نماز خود بر ما صلوات بفرستد که این از سوی خداوند متعال فرض و واجب است. خداوند غنیمت را برای پیامبرنیز برای ما حلال کرد و صدقه را برای پیامبر و نیز برای ما حرام

ص: 161

کرد، این کرامتی است که خداوند بدان ما را ارج نهاد و فضیلتی است که خداوند بدان ما را برتری بخشید.

«وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ» (التوبه، 102)

و گروهی دیگر به گناهان خود اعتراف کردند، کاری نیک را با [کار] دیگری که بد است، به هم آمیختند، امید است خداوند توبه آنان را بپذیرد.

145- عَنْ خَیْثَمَهَ الْجُعْفِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لِی: یَا خَیْثَمَهُ أَبْلِغْ مَوَالِیَنَا مِنَّا السَّلاَمَ وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُمْ لَمْ یَنَالُوا مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلاَّ بِالْعَمَلِ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّمَا عَنَی بِمَعْرِفَتِنَا وَ إِقْرَارِهِ بِوَلاَیَتِنَا وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی: «خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَی اللّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ» وَ الْعَسَی مِنَ اللَّهِ وَاجِبٌ وَ إِنَّمَا نَزَلَتْ فِی شِیعَتِنَا الْمُذْنِبِینَ.

خیثمه جعفی گفت: بر امام محمّد باقر(علیه السلام) وارد شدم، ایشان به من فرمود: ای خیثمه! به دوستان ما سلام ما را برسان و ایشان را آگاه کن که به آن چه نزد خداست نمی رسند مگر با عمل. رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود: سلمان از ما اهل بیت است، و این به خاطر شناخت ما و اقرار به ولایت ما بود؛ این همان کلام خداوند متعال است: «کار نیک را با [کار] دیگری که بد است، به هم آمیختند، امید است خداوند توبه آنان را بپذیرد.» امید به خداوند واجب است و این آیه در حق شیعیان گناهکار ما نازل شده است.

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ» (التوبه، 111)

ص: 162

به راستی خداوند از مؤمنان جان و مالشان را به [بهای] این که بهشت از آن آنان باشد، خریده است؛ [اینان] در راه خدا کارزار می کنند و می کشند و کشته می شوند [خداوند به آن ها وعده بهشت داده] وعده ای که [وفای به آن] در تورات و انجیل و قرآن بر او واجب است.

146- جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: کَانَ اَلْحُسَیْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَعَ أُمِّهِ تَحْمِلُهُ فَأَخَذَهُ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَالَ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ سَالِبَکَ وَ أَهْلَکَ اللَّهُ الْمُتَوَازِرِینَ عَلَیْکَ وَ حَکَمَ اللَّهُ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَنْ أَعَانَ عَلَیْکَ.

قَالَتْ فَاطِمَۀُ الزَّهْرَاءُ عَلَیهَا السَّلاَمُ: یَا أَبَۀِ أَیَّ شَیْءٍ تَقُولُ؟ قَالَ: یَا بِنْتَاهْ ذَکَرْتُ مَا یُصِیبُ بَعْدِی وَ بَعْدَکِ مِنَ الْأَذَی وَ الظُّلْمِ وَ الْغَدْرِ وَ الْبَغْیِ، وَ هُوَ یَوْمَئِذٍ فِی عَصَبَهٍ کَأَنَّهُمْ نُجُومُ السَّمَاءِ یَتَهَادَوْنَ إِلَی الْقَتْلِ وَ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی مُعَسْکَرِهِمْ وَ إِلَی مَوْضِعِ رِحَالِهِمْ وَ تُرْبَتِهِمْ.

قَالَتْ: یَا أَبَۀُ و أَیْنَ هَذَا الْمَوْضِعُ الَّذِی تَصِفُ؟ قَالَ: مَوْضِعٌ یُقَالُ لَهُ کَرْبَلاَءُ وَ هِیَ دَارُ کَرْبٍ وَ بَلاَءٍ عَلَیْنَا وَ عَلَی الْأُمَّهِ یَخْرُجُ عَلَیْهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی وَ لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ شَفَعَ لَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ مَا شُفِّعُوا فِیهِ وَ هُمُ الْمُخَلَّدُونَ فِی اَلنَّارِ.

جعفر بن محمّد فزاری ازامام جعفر صادق(علیه السلام) روایت کرده است که ایشان فرمود: امام حسین(علیه السلام) در آغوش مادرش بود که پیامبر(صلی الله علیه وآله ) امام حسین(علیه السلام) را گرفت و فرمود: خداوند قاتلت را و آن که تو را چپاول می کند لعنت گوید، خدا کسانی را که علیه تو دست در دست هم می دهند، هلاک کند و بین من و کسانی که دشمنت را یاری می کنند، حکم فرماید. حضرت فاطمه(علیها السلام) فرمود: پدر جان چه می گویید؟ فرمود: دخترم! به یاد آن آزار و ظلم و ستم و مکری افتادم که بعد از من و تو دچار حسین خواهد شد، او در آن روز در میان گروهی است که گویی ستارگان

ص: 163

آسمان اند و به سوی شهادت می شتابند و گویی من لشکرگاه و خیمه و تربت آنان را می بینم. حضرت فاطمه(علیها السلام) فرمود: پدر! این محلی که شما آن را توصیف می کنید، کجاست؟ فرمود: جایی است که آن را کربلا می نامند و آنجا برای ما و این امت خانه کرب و بلاست. اشرار امّت من علیه ایشان خروج می کنند و اگر همه کسانی که در آسمانها و زمین ها هستند برای احدی از آن ها نزد خدا شفاعت کنند، پذیرفته نخواهد شد و آنان در آتش جاودان خواهند بود.

قَالَتْ یَا أَبَۀُ فَیُقْتَلُ؟ قَالَ نَعَمْ یَا بِنْتَاهْ وَ مَا قُتِلَ قِتْلَتَهُ أَحَدٌ کَانَ قَبْلَهُ، وَ تَبْکِیهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ الْمَلاَئِکَهُ وَ الْوَحْشُ وَ النَّبَاتَاتُ وَ الْبِحَارُ وَ الْجِبَالُ، وَ لَوْ یُؤْذَنُ لَهَا مَا بَقِیَ عَلَی الْأَرْضِ مُتَنَفِّسٌ وَ یَأْتِیهِ قَوْمٌ مِنْ مُحِبِّینَا لَیْسَ فِی الْأَرْضِ أَعْلَمَ بِاللَّهِ وَ لاَ أَقْوَمَ بِحَقِّنَا مِنْهُمْ، وَ لَیْسَ عَلَی ظَهْرِ الْأَرْضِ أَحَدٌ یَلْتَفِتُ إِلَیْهِ غَیْرُهُمْ أُولَئِکَ مَصَابِیحُ فِی ظُلُمَاتِ الْجَوْرِ وَ هُمُ الشُّفَعَاءُ وَ هُمْ وَارِدُونَ حَوْضِی غَداً أَعْرِفُهُمْ إِذَا وَرَدُوا عَلَیَّ بِسِیمَاهُمْ وَ کُلُّ أَهْلِ دِینٍ یَطْلُبُونَ أَئِمَّتَهُمْ وَ هُمْ یَطْلُبُونَّا وَ لاَ یَطْلُبُونَ غَیْرَنَا وَ هُمْ قُوَّامُ الْأَرْضِ وَ بِهِمْ یَنْزِلُ الْغَیْثُ.

فَقَالَتْ فَاطِمَۀُ الزَّهْرَاءُ عَلَیهَا السَّلاَمُ یَا أَبَۀِ إِنّا لِلّهِ، وَ بَکَتْ. فَقَالَ لَهَا: یَا بِنْتَاهْ إِنَّ أَهْلَ اَلْجِنَانِ هُمُ الشُّهَدَاءُ فِی الدُّنْیَا بَذَلُوا «أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ اَلْجَنَّهَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا» فَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا، قَتْلَهٌ أَهْوَنُ مِنْ مَیْتَتِهِ، مَنْ کُتِبَ عَلَیْهِ الْقَتْلُ خَرَجَ إِلَی مَضْجَعِهِ، وَ مَنْ لَمْ یُقْتَلْ فَسَوْفَ یَمُوتُ.

حضرت فاطمه(علیها السلام) فرمود: پدر! آیا او کشته خواهد شد؟ فرمود: آری دخترم! چنان که هیچ کس پیش از او همچون او کشته نشده است. آسمانها و زمین ها و فرشتگان و وحوش و گیاهان و دریاها و کوه ها بر او می گریند و اگر خدا اجازه می داد دیگر هیچ کس بر روی زمین بر جا

ص: 164

نمی ماند که نفس بکشد. گروهی از دوستداران ما نزدش می آیند که در روی زمین به خدا عالم تر و به حق ما ثابت تر از ایشان نخواهد بود و در روی زمین هیچ کس جز ایشان رو سوی او نمی کند. آنان در تاریکی های ستم چراغ های درخشنده اند و صاحب مقام شفاعت اند. چون فردا بر حوض من وارد شوند، آنان را از سیمایشان خواهم شناخت و چون اهل هر دینی امامان خود را بطلبند، آنان غیر از ما کسی را نخواهند طلبید. آنان باعث قوام زمين اند و باران به خاطر آنان نازل می شود. در آن دم حضرت فاطمه(علیها السلام) فرمود: ای پدر! ما از برای خداییم، و گریست. پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: اهل بهشت کسانی هستند که در دنیا از جان و مالشان به [بهای] این که بهشت از آن آنان باشد می گذرند. «[اینان] در راه خدا کارزار می کنند و می کشند و کشته می شوند [خداوند به آن ها وعده بهشت داده است] وعده ای که وفای به آن بر او واجب است.» آن چه نزد خداست بهتر است از دنیا و آنچه در آن است و شهید شدن از مردن آسان تر است. هر کس کشته شدن برایش رقم خورده باشد، به قتلگاه خود خواهد رفت و کسی که کشته نشود، يقيناً خواهد مرد.

یَا فَاطِمَهُ بِنْتَ مُحَمَّدٍ أَمَا تُحِبِّینَ أَنْ تَأْمُرِینَ غَداً بِأَمْرٍ فَتُطَاعِینَ فِی هَذَا الْخَلْقِ عِنْدَ الْحِسَابِ، أَمَا تَرْضَیْنَ أَنْ یَکُونَ ابْنُکِ مِنْ حَمَلَهِ اَلْعَرْشِ، أَمَا تَرْضَیْنَ أَنْ یَکُونَ أَبُوکِ یَأْتُونَهُ یَسْأَلُونَهُ الشَّفَاعَهَ، أَمَا تَرْضَیْنَ أَنْ یَکُونَ بَعْلُکِ یَذُودُ الْخَلْقَ یَوْمَ الْعَطَشِ عَنِ اَلْحَوْضِ فَیَسْقِی مِنْهُ أَوْلِیَاءَهُ وَ یَذُودُ عَنْهُ أَعْدَاءَهُ أَ مَا تَرْضَیْنَ أَنْ یَکُونَ بَعْلُکِ قَسِیمَ اَلنَّارِ یَأْمُرَ اَلنَّارَ فَتُطِیعَهُ یُخْرِجُ مِنْهَا مَنْ یَشَاءُ وَ یَتْرُکُ مَنْ یَشَاءُ أَمَا تَرْضَیْنَ أَنْ تَنْظُرِینَ إِلَی الْمَلاَئِکَهِ عَلَی أَرْجَاءِ السَّمَاءِ یَنْظُرُونَ إِلَیْکِ وَ إِلَی مَا تَأْمُرِینَ بِهِ وَ یَنْظُرُونَ إِلَی بَعْلِکِ قَدْ حَضَرَ الْخَلاَئِقُ وَ هُوَ یُخَاصِمُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ فَمَا تَرَیْنَ اللَّهَ صَانِعٌ بِقَاتِلِ وَلَدِکِ وَ قَاتِلِیکِ

ص: 165

إِذَا أَفلِجَت حُجَّتُهُ عَلَی الْخَلاَئِقِ وَ أُمِرَتِ اَلنَّارُ أَنْ تُطِیعَهُ أَمَا تَرْضَیْنَ أَنْ تَکُونَ الْمَلاَئِکَهُ تَبْکِی لاِبْنِکِ وَ یَأْسَفُ عَلَیْهِ کُلُّ شَیْءٍ أَمَا تَرْضَیْنَ أَنْ یَکُونَ مَنْ أَتَاهُ زَائِراً فِی ضَمَانِ اللَّهِ وَ یَکُونُ مَنْ أَتَاهُ بِمَنْزِلَهِ مَنْ حَجَّ إِلَی بَیْتِ اللَّهِ وَ اعْتَمَرَ وَ لَمْ یخلُو مِنَ الرَّحْمَهِ طُرْفَۀَ عَیْنٍ وَ إِذَا مَاتَ مَاتَ شَهِیداً وَ إِنْ بَقِیَ لَمْ تَزَلِ الْحَفَظَهُ تَدْعُو لَهُ مَا بَقِیَ وَ لَمْ یَزَلْ فِی حِفْظِ اللَّهِ وَ أَمْنِهِ حَتَّی یُفَارِقَ الدُّنْیَا.

قَالَتْ: یَا أَبَۀَ سَلَّمْتُ وَ رَضِیتُ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ، فَمَسَحَ عَلَی قَلْبِهَا وَ مَسَحَ عَیْنَیْهَا فَقَالَ: إِنِّی وَ بَعْلَکِ وَ أَنْتِ وَ أَبْنَیکِ فِی مَکَانٍ تَقَرُّ عَیْنَاکِ وَ یَفْرَحُ قَلْبُکِ .

ای فاطمه دختر محمّد(صلی الله علیه وآله)! آیا دوست نداری فردا به هنگام حساب از هر فرمانی که درباره این خلق دادی، اطاعت شود، آیا راضی نیستی که پسرت از حاملان عرش باشد، آیا راضی نیستی که مردم نزد پدرت بیایند و طلب شفاعت کنند، آیا راضی نیستی شوهرت خلق را در روز تشنگی از حوض کوثر باز دارد تا دوستانش را از آن بنوشاند و دشمنانش را از آن براند، آیا راضی نیستی شوهرت دهنده سهم دوزخ باشد و به دوزخ فرمان دهد و آن از او اطاعت کند و او هر که را بخواهد از آن بیرون آورد و هر که را بخواهد در آن رها کند، آیا راضی نیستی فرشتگان را بنگری که در جای جای آسمان ایستاده اند و به تو و آن چه دستور می دهی می نگرند، و نیز به شوهرت می نگرند که با خلایقی که حاضر شده اند، نزد خدا مخاصمه می کند، چه می بینی که خداوند با قاتل فرزندت و قاتلان خودت چه می کند؛ در آن هنگام که حجّتش را بر تمامی آفریدگان آشکار می سازد و دوزخ فرمان می گیرد که از او اطاعت کند. آیا راضی نیستی که فرشتگان بر پسرت گریه کنند و همه چیز برای او اندوهناک شود، آیا راضی نیستی که هر کس به زیارت او برود، در امان خدا باشد و همچون کسی باشد که

ص: 166

حجّ کعبه به جا آورده و عمره رفته است و یک چشم بر هم زدن از رحمت خدا دور نباشد و هرگاه بمیرد، شهید مرده باشد و مادامی که زنده باشد، فرشتگان برایش دعا کنند و پیوسته در حفظ و امان خدا باشد تا دنیا را ترک گوید.

حضرت فاطمه(علیهاالسلام) فرمود: پدر! تسلیم و راضی شدم و بر خدا توکل کردم. آنگاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) دست بر قلب و چشمان حضرت فاطمه(علیها السلام) کشید و فرمود: من و شوهرت و تو و دو فرزندت در جایگاهی خواهیم بود که چشم تو روشن و قلب تو خوشحال شود.

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» (التوبه، 119)

ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا پروا کنید و با راستگویان باشید.

147- عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: «اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» قَالَ: مَعَ عَلِیٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.

ابان بن تغلب گفت: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: «از خدا پروا کنید و با راستگویان باشید، یعنی با حضرت على(علیه السلام).

148۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِ اللَّهِ: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» قَالَ مَعَ عَلِیٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَصْحَابِهِ.

ابن عباس درباره کلام خداوند متعال «از خدا پروا کنید و با راستگویان باشید» گفت: یعنی با حضرت علی(علیه السلام) و یارانش.

149۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ: وَ قَوْلُهُ: «اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» نَزَلَتْ فِی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ خَاصَّهً.

ابن عباس گفت: آیه«اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» ویژه حضرت

ص: 167

على(علیه السلام) و اهل بیتش(علیهم السلام) نازل گشت.

150- عَنْ أَبِی سَعِیدٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَمَّا نَزَلَتِ الْآیَۀُ عَلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: «اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» الْتَفَتَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ: أَتَدْرُونَ فِیمَنْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَۀُ؟ قَالُوا: لاَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا نَدْرِی فَقَالَ أَبُو دُجَانَۀَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ کُلُّنَا مِنَ الصَّادِقِینَ آمَنَّا بِکَ وَ صَدَّقْنَاکَ، قَالَ: لاَ یَا أَبَا دُجَانَۀَ هَذِهِ نَزَلَتْ فِی ابْنِ عَمِّی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ خَاصَّهً دُونَ النَّاسِ وَ هُوَ مِنَ الصَّادِقِینَ.

ابی سعید گفت: چون آیه «اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» نازل شد، پیامبر(صلی الله علیه وآله ) رو به اصحاب خود کرد و فرمود: آیا می دانید این آیه درباره چه کسی نازل شد؟ عرض کردند: خیر ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله )! ما نمی دانیم. ابودجانه عرض کرد: ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله )! همه ما از راستگویان هستیم که به تو ایمان آوردیم و تو را تصدیق کردیم. حضرت فرمود: ای ابادجانه! این آیه به طور خاص و بدون شراکت دیگران درباره پسر عموی من امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(علیه السلام) نازل شد و او از راستگویان است.

151- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ کَعْبٍ الْقُرَظِیِّ قَالَ: لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنَ اَلْأَحْزَابِ قَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَفَا اللّهُ عَنْکَ أَوْضَعْتُهُمُ السِّلاَحَ مَا زِلْتُ بِمَنْ مَعِی مِنَ الْمَلاَئِکَهِ نَسُوقُ اَلْمُشْرِکِینَ حَتَّی نَزَلْنَا بِهِمْ حَمْرَاءَ الْأَسَدِ اخْرُجْ وَ قَدْ أُمِرْتَ بِقِتَالِهِمْ وَ إِنِّی عَادٌ بِمَنْ مَعِی فَیَزُولُ بِهِمْ حُصُونُهُمْ حَتَّی یَلْحَقُونَا فَأَعْطَی أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ الرَّایَۀَ وَ خَرَجَ فِی أَثَرِ جَبْرَئِیلَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ تَخَلَّفَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ لَحِقَهُمْ فَجَعَلَ کُلَّمَا مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِأَحَدٍ فَقَالَ: مَرَّ بِکُمُ الْفَارِسُ؟ فَقَالُوا: مَرَّ بِنَا دِحْیَۀِبْنُ خَلِیفَۀِ، وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ یُشْبِهُ بِهِ. قَالَ: فَخَرَجَ یَوْمَئِذٍ عَلَی فَرَسٍ مُکَفَّرٍ بِقَطِیفَۀٍ أُرْجُوَانٍ أَحْمَرَ فَلَمَّا نَزَلَتْ بِهِمْ جُنُودُ اللَّهِ نَادی مُنَادِیهِمْ یَا أَبَا لُبَابَهَ بْنَ عَبْدِ الْمُنْذِرِ مَا لَکَ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ هَذَا یَدْعُونَ

ص: 168

فَأْتِهِمْ وَ قُلْ مَعْرُوفاً، فَلَمَّا اطَّلَعَ عَلَیْهِمْ انْتَحَبُوا فِی وَجْهِهِ یَبْکُونَ وَ قَالُوا یَا أَبَا لُبَابَهَ لاَ طَاقَۀَ لَنَا الْیَوْمَ بِقِتَالِ مَنْ وَرَائِکَ .

محمّدبن کعب قرظی گفت: چون رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) از جنگ احزاب بازگشت، جبرئیل(علیه السلام) به ایشان عرض کرد: خدایت به سلامت دارد که شکستشان دادی. من با فرشتگان همراهم پیوسته مشرکان را پس راندیم تا آن که آنان را به حمراء الاسد رساندیم. برخیز که به نبرد با آنان فرمان داده شده ای و من با همراهانم باز می گردم و دژهای آنان را در هم میکوبیم تا به ما بپیوندند. رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) بیرق خود به امیرمؤمنان حضرت علی(علیه السلام) سپرد و او در پی جبرئیل(علیه السلام) راهی شد و پیامبر که بازمانده بود، در پی آنان به راه افتاد تا به ایشان رسید. رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) در راه هر گاه بر کسی گذر می کرد، می فرمود: آیا سواره ای بر شما نگذشت؟ عرض می کردند: دحية بن خلیفه بر ما گذر کرد؛ چراکه جبرئیل(علیه السلام) شبیه او بود. در آن روز ایشان بر اسبی جوان با زینتی از پارچه قرمز راهی شد و چون سپاهیان خداوند بر آنان فرود آمدند، منادی آنان ندا سر داد: ای ابا لبابة بن عبدالمنذر چه شده است؟ پیامبر(صلی الله علیه وآله ) فرمود: اینان تو را فرا می خوانند، سویشان برو و سخنی نیک بگو. چون وی بر آنان پدیدار شد، پیش رویش نزار و گریان شدند و گفتند: ای ابا لبابه! ما امروز هیچ توان آن نداریم تا با اینان که در پی تواند نبرد کنیم.

ص: 169

وَ مِن سُورَةِ يُونُس

«وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ» (یونس، 15)

و هرگاه آیات ما که روشن است بر آنان خوانده شود، کسانی که به دیدار [ثواب و عقاب] ما امید ندارند می گویند: قرآنی غیر از این بیاور، یا آن را عوض کن. بگو: برای من ممکن نیست که آن را از پیش خودم عوض کنم. جز از آن چه به من وحی می شود، پیروی نمی کنم.

152- عَنْ أَبِی حَمْزَۀَ الثُّمَالِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: «اِئْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ» فَقَالَ: أَبُوجَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ذَلِکَ قَوْلُ أَعْدَاءِ اللَّهِ لِرَسُولِ اللَّهِ مِنْ خَلْفِهِ وَ هُمْ یَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ لاَ یَسْمَعُ قَوْلَهُمْ: لَوْ أَنَّهُ جَعَلَ إِمَاماً غَیْرَ عَلِیٍّ أَوْ بَدَّلَهُ مَکَانَهُ فَقَالَ اللَّهُ رَدّاً

ص: 170

عَلَیْهِمْ قَوْلَهُمْ: «قُلْ ما یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِی» یَعْنِی أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ «إِنْ أَتَّبِعُ إِلاّ ما یُوحی إِلَیَّ» مِنْ رَبِّی فِی عَلِیٍّ فَذَلِکَ قَوْلُهُ «اِئْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ».

ابوحمزه ثمالی گفت: از امام محمّد باقر(علیه السلام) درباره کلام خداوند متعال «قرآنی غیر از این بیاور، یا آن را عوض کن» پرسیدم. ایشان فرمود: این سخن دشمنان خداوند است که پشت سر رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) گفتند و گمان می کردند که خداوند سخن آن ها را نمی شنود: ای کاش او امامی جز على می نهاد یا جایگاه او را عوض می کرد! خداوند در پاسخ آنان فرمود: «بگو: برای من ممکن نیست که آن را از پیش خودم عوض کنم.» یعنی امیرمؤمنان حضرت على(علیه السلام) را و «جز از آن چه به من وحی می شود، پیروی نمی کنم» یعنی از سوی پروردگارم درباره حضرت علی(علیه السلام)، پس این بود کلام خداوند متعال: «قرآنی غیر از این بیاور، یا آن را عوض کن».

153- عَنْ زَیْدِبْنِ عَلِیٍّ فِی هَذِهِ الْآیَهِ:

«وَ اللّهُ یَدْعُوا إِلی دارِ السَّلامِ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»(یونس، 25)

و خداوند به سرای سلامت (بهشت) فرا می خواند، و هر که را بخواهد به راه راست هدایت می کند.

قَالَ إِلَی وَلاَیَهِ[ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ]عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ

زید بن علی گفت: در این آیه ولایت حضرت على(علیه السلام) منظور است.

«فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ» (یونس، 32)

ص: 171

بعد از حق جز گمراهی چیست؟ پس چگونه [از راه راست] برگردانده می شوید؟

154- عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْحَسَنِ التَّمِیمِیُّ الْبَزَّازُ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَيْهِم السَّلاَمُ قَالَ: خَطَبَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَی مِنْبَرِ اَلْکُوفَهِ وَ کَانَ فِیمَا قَالَ: وَ اللَّهِ إِنِّی لَدَیَّانُ النَّاسِ یَوْمَ الدِّینِ وَ قَسِیمٌ بَیْنَ اَلْجَنَّهِ وَ اَلنَّارِ، لاَ یَدْخُلُهَا الدَّاخِلُ إِلاَّ عَلَی أَحَدِ قِسْمَیَّ، وَ إِنِّی الْفَارُوقُ الْأَکْبَرُ، وَ إِنَّ جَمِیعَ الرُّسُلِ وَ الْمَلاَئِکَۀِ وَ الْأَرْوَاحِ خُلِقُوا لِخَلْقِنَا لَقَدْ أُعْطِیتُ التِّسْعَ الَّتِی لَمْ یَسْبِقْنِی إِلَیْهَا أَحَدٌ، عُلِّمْتُ فَصْلَ الْخِطَابِ، وَ بُصِّرْتُ سَبِیلَ الْکِتَابِ، وَ أُزْجَلُ إِلَی السُبُحَاتِ وَ عُلِّمْتُ عِلْمَ الْمَنَایَا وَ الْبَلاَیَا وَ الْقَضَایَا وَ بِی کَمَالُ الدِّینِ، وَ أَنَا النِّعْمَهُ الَّتِی أَنْعَمَهَا اللَّهُ عَلَی خَلْقِهِ کُلُّ ذَلِکَ مَنٌّ مَنَّ اللَّهُ بِهِ عَلَیَّ وَ مِنَّا الرَّقِیبُ عَلَی خَلْقِ اللَّهِ، وَ نَحْنُ قَسَمُ اللَّهِ وَ حُجَّتُهُ بَیْنَ الْعِبَادِ إِذْ یَقُولُ اللَّهُ اِتَّقُوا اللّهَ: «الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً(1)».

عبدالرحمان بن حسن تمیمی روایت کرده است: امام جعفر صادق(علیه السلام) از پدر بزرگوارش از جد بزرگوارش(علیهم السلام) نقل کرد که ایشان فرمود: حضرت علی(علیه السلام) در کوفه بر منبر خطبه ای خواند و در آن فرمود: به خدا سوگند منم مزد دهنده مردم در روز جزا و منم قسمت کننده بهشت و دوزخ، هیچ کس داخل بهشت و دوزخ نمی شود مگر به تقسیم من و من جداکننده بین حق و باطل هستم و همه فرستادگان و فرشتگان و ارواح برای ما خلق شده اند. به من نُه چیز عطا شده که هیچ کس سوی آن ها بر من پیشی نگرفته است؛ به من فصل الخطاب تعلیم داده شده است و من به راه های کتاب و راندن و به صدا در آوردن ابرها بينا شده ام. علم به مرگ ها و بلاها و قضاها به من داده شده است و حکومت ها و کمال دین به وجود من

ص: 172


1- . النساء، 1

است و من آن نعمتی هستم که خدا بر خلق خود ارزانی داشته است و همه اینها منّت های خداوند است که به من ارزانی داشته است و نگهبان بر خلق خدا از ما قرار داده شده است و ماییم سوگند خدا و حجت او در میان بندگان. خداوند می فرماید: «از خدا که به نام او از یکدیگر درخواست می کنید، و از [بریدن پیوند با] خویشاوندان پروا نمایید. همانا خداوند مراقب شماست.»

فَنَحْنُ أَهْلُ بَیْتٍ عَصَمَنَا اللَّهُ مِنْ أَنْ نَکُونَ فَتَّانِینَ أَوْ کَذَّابِینَ أَوْ سَاحِرِینَ أَوْ زَیَّافِینَ، فَمَنْ کَانَ فِیهِ شَیْءٌ مِنْ هَذِهِ الْخِصَالِ فَلَیْسَ مِنَّا وَ لاَ نَحْنُ مِنْهُ، إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ طَهَّرَنَا اللَّهُ مِنْ کُلِّ نَجَسٍ نَحْنُ الصَّادِقُونَ إِذَا نَطَقْنَا، وَ الْعَالِمُونَ إِذَا سُئِلْنَا، أَعْطَانَا اللَّهُ عَشْرَ خِصَالٍ لَمْ تَکُنْلِأَحَدٍ قَبْلَنَا وَ لاَ تَکُونُ لِأَحَدٍ بَعْدَنَا: الْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ وَ اللُّبُّ وَ الْفُتُوَّۀُ وَ الشَّجَاعَهَ وَ السَّخَاوَۀُ وَ الصَّبْرُ وَ الصِّدْقُ وَ الْعَفَافُ وَ الطَّهَارَۀُ، فَنَحْنُ کَلِمَهُ التَّقْوَی وَ سَبِیلُ الْهُدَی وَ الْمَثَلُ الْأَعْلَی وَ الْحُجَّهُ الْعُظْمَی وَ الْعُرْوَهُ الْوُثْقَی وَ الْحَقُّ الَّذِی أَقَرَّ اللَّهُ بِهِ «فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنّی تُصْرَفُونَ» .

ماییم اهل بیتی که خداوند ما را از این که فتنه گر و دروغ پرداز و جادوگر و تقلّب کار باشیم معصوم داشته است. پس کسی که در او اندکی از این خصال باشد از ما نیست و ما از او نیستیم. خدا ما اهل بیت را از هرگونه ناپاکی طهارت بخشید. چون به سخن در آییم راستگویانیم و چون از ما پرسیده شود دانایان. خداوند به ما ده خصلت عطا کرده که به هیچ کس پیش و پس از ما آن را نداده است: بردباری و علم و خردمندی و جوانمردی و شجاعت و سخاوت و صبر و صدق و عفاف و طهارت. ماییم كلمه تقوا و راه هدایت و نمونه والا و حجّت عظما و ریسمان استوار و آن حقّی که خداوند مقرّر داشت: «بعد از حق جز گمراهی چیست؟ پس

ص: 173

چگونه [از راه راست] برگردانده می شوید؟»

«قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ» (یونس، 58)

بگو: تنها باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند، که آن بهتر است از آنچه دشمنان فراهم می آورند.

155-جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ». قَالَ: فَضْلُ اللَّهِ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ بِرَحْمَتِهِ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.

جعفر بن محمّد فزاری روایت کرده است: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: در آیه «بگو تنها باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند، که آن بهتر است از آن چه فراهم می آورند» فضل خدا پیامبر(صلی الله علیه وآله) و رحمت او، امیرمؤمنان حضرت علی(علیه السلام) است.

156- عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: «قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ» فَمَنْ قَسَمَ اللَّهُ حُبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ مِنْ سُلْطَانِ هَؤُلاَءِ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ.

زید بن ارقم گفت: پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «بگو تنها باید به فضل و رحمت خدا [شاد باشید]» کسی که خداوند دوستی ما اهل بیت را قسمتش کرده باشد، این برایش بهتر است از سلطنت آنان و بهتر است از آنچه که آنان فراهم می آورند.

157- جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذَاتَ یَوْمٍ وَ هُوَ رَاکِبٌ وَ خَرَجَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ یَمْشِی فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: یَا أَبَا الْحَسَنِ إِمَّا أَنْ تَرْکَبَ وَ إِمَّا أَنْ تَنْصَرِفَ فَإِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی أَنْ

ص: 174

تَرَکَبَ إِذَا رَکِبْتُ وَ تَمْشِیَ إِذَا مَشَیْتُ وَ تَجْلِسَ إِذَا جَلَسْتُ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ حَدّاً مِنْ حُدُودِ اللَّهِ لاَ بُدَّ لَکَ مِنَ الْقِیَامِ وَ الْقُعُودِ فِیهِ، وَ مَا أَکْرَمَنِی اللَّهُ بِکَرَامَهٍ إِلاَّ وَ قَدْ أَکْرَمَکَ بِمِثْلِهَا خَصَّنِی بِالنُّبُوَّهِ وَ الرِّسَالَۀِ وَ جَعَلَکَ وَلِیَّ ذَلِکَ تَقُومُ فِی صَعْبِ أُمُورِهِ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً مَا آمَنَ بِی مَنْ کَفَرَ بِکَ وَ لاَ أَقَرَّ بِی مَنْ جَحَدَکَ، وَ لاَ آمَنَ بِاللَّهِ مَنْ أَنْکَرَکَ وَ إِنَّ فَضْلَکَ لَمِنْ فَضْلِی وَ إِنَّ فَضْلِی لِفَضلِ اللَّهِ وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّی: «قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ».

جعفر بن محمّد فزاری روایت کرده است امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: روزی رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) از منزل خارج شد در حالی که سواره بود. حضرت على(علیه السلام) نیز ایشان را همراهی می کرد در حالی که پیاده راه می رفت. پیامبر(صلی الله علیه وآله ) فرمود: ای ابا حسن! یا سوار شو و یا برگرد؛ چرا که خداوند به من امر کرده که چون من سوار باشم تو نیز سوار باشی و چون من پیاده باشم تو نیز پیاده باشی و چون من نشستم تو نیز بنشینی؛ جز آن که حدّی از حدود خدا در کار باشد و چاره ای جز قیام و قعود در آن نداشته باشی. خداوند به هیچ ارجی مرا ارجمند نداشته جز آن که به همانندش تو را نیز ارج نهاده است. مرا ممتاز به نبوت و رسالت نمود و تو را ولیّ و جانشین آن قرار داد که به کارهای دشوارش رسیدگی می کنی. سوگند به خدایی که مرا به پیامبری برانگیخت، آن که به تو کافر باشد، به من ایمان ندارد و آن که تو را تکذیب کند، مرا تصدیق نکرده و آن که تو را انکار کند، به خداوند ایمان نیاورده است. فضل تو از فضل من و فضل من از فضل خداست. و این همان کلام پروردگارم است: «بگو: باید به فضل و رحمت خدا شاد باشد که آن بهتر است از آنچه [دشمنان] فراهم می آورند.»

وَ اللَّهِ یَا عَلِیُّ مَا خُلِقْتَ إِلاَّ لِیُعْرَفَ بِکَ مَعَالِمُ الدِّینِ وَ یُصْلَحَ بِکَ لِی دَارِسُ السَّبِیلِ، وَ لَقَدْ

ص: 175

ضَلَّ مَنْ ضَلَّ عَنْکَ وَ لَمْ یَهْتَدِ إِلَی اللَّهِ مَنْ لَمْ یَهْتَدِ إِلَیْکَ وَ إِلَی وَلاَیَتِکَ وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّی: «وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی(1)»؛ یَعْنِی إِلَی وَلاَیَتِکَ. وَ لَقَدْ أَمَرَنِی رَبِّی أَنْ أَفْتَرِضَ مِنْ حَقِّکَ مَا أَمَرَنِی أَنْ أَفْتَرِضَهُ مِنْ حَقِّی فَحَقُّکَ مَفْرُوضٌ عَلَی مَنْ آمَنَ بِی کَافْتِرَاضِ حَقِّی عَلَیْهِ، وَ لَوْلاَکَ لَمْ یُعْرَفْ حِزْبُ اللَّهِ، وَ بِکَ یُعْرَفُ عَدُوُّ اللَّهِ، وَ لَوْ لَمْ یَلْقَوْهُ بِوَلاَیَتِکَ مَا لَقُوهُ بِشَیْءٍ، وَ إِنَّ مَکَانِی لَأَعْظَمُ مِنْ مَکَانِ مَنْ تَبِعَنِی.

ای علی! به خدا سوگند تو تنها از آن رو آفریده شده ای که نشانه های دین از تو شناخته شود و راه های فرسوده از تو بهبود یابد، به راستی آن که از تو گمراه شود، گمراه است و آن که سوی تو و ولایت تو راه نیابد، سوی خدا راه نیافته است و این همان کلام پروردگارم است: «و به راستی من آمرزنده کسی هستم که توبه کند و ایمان بیاورد و کار نیک انجام دهد، سپس هدایت یابد.» یعنی سوی ولایت تو هدایت شود. خداوند مرا امر کرده تا آن حقی را که برای خود واجب گرداندم، برای تو نیز واجب گردانم. پس هر که به من ایمان آورد، همچنان که حقّ من بر او واجب است، حق تو نیز بر او واجب گردد. اگر تو نبودی حزب خدا شناخته نمی شد و به وسیله تو دشمن خدا شناخته می شود و هر که خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند، بدون هیچ چیز او را ملاقات کرده است و بی تردید جایگاه من والاتر است از جایگاه کسی که در پی من می آید.

وَ لَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ فِیکَ: «یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ(2)» یَعْنِی مِنْ وَلاَیَتِکَ یَا عَلِیُّ «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ(3)»، فَلَوْ لَمْ أُبَلِّغْ مَا أُمِرْتُ بِهِ لَحَبِطَ

ص: 176


1- . طه، 82
2- . المائده، 67
3- . همان

عَمَلِی وَ مَنْ لَقِیَ اللَّهَ بِغَیْرِ وَلاَیَتِکَ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ، مَوْعُودٌ مَا أَقُولُ لَکَ إِلاَّ مَا یَقُولُ رَبِّی وَ إِنَّ الَّذِی أَقُولُ لَکَ لَمِنَ اللَّهِ نَزَلَ فِیکَ فَإِلَی اللَّهِ أَشْکُو تَظَاهُرَ أُمَّتِی عَلَیْکَ وَ إِلَی اللَّهِ أَشْکُو مَا یَرْکَبُونَکَ بِهِ بَعْدِی.

أَمَّا إِنَّهُ یَا عَلِیُّ مَا تَرَکَ قِتَالِی مَنْ قَاتَلَکَ، وَ لاَ سَلَّمَ لِی مَنْ نَصَبَ لَکَ وَ إِنَّکَ لَصَاحِبُ الْأَکْوَابِ وَ صَاحِبُ الْمَوَاقِفِ الْمَحْمُودَهِ فِی ظِلِّ اَلْعَرْشِ أَیْنَمَا أُوقَفُ فَتُدْعَی إِذَا دُعِیتُ وَ تُحَیَّا إِذَا حُیِّیتُ وَ تُکْسَی إِذَا کُسِیتُ، حَقَّتْ کَلِمَهُ الْعَذَابِ عَلَی مَنْ لَمْ یُصَدِّقْ قَوْلِی فِیکَ وَ حَقَّتْ کَلِمَهُ الرَّحْمَهِ لِمَنْ صَدَّقِنی، وَ مَا رَکِبْتُ بِأَمْرٍ إِلاَّ وَ قَدْ رَکِبْتَ بِهِ، وَ مَا اغْتَابَکَ مُغْتَابٌ وَ لاَ أَعَانَ عَلَیْکَ إِلاَّ هُوَ فِی حَیِّزِ إِبْلِیسَ، وَ مَنْ وَالاَکَ وَ وَالَی مَنْ هُوَ مِنْکَ مِنْ بَعْدِکَ کَانَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبُ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.

و خداوند این آیه را درباره تو نازل فرمود: «ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است [به مردم] ابلاغ کن». یعنی ولایت تو را ای علی! «و اگر [چنین] نکنی، پیام او را نرسانده ای». اگر آنچه را که بدان امر شده بودم ابلاغ نمی کردم، هر آینه عملم تباه می شد و هر کس خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند، عملش تباه شده است. چنین است که هر آنچه برایت می گویم، همه سخن پروردگارم است که درباره تو نازل شده است. از روی گرداندن امتم بر تو و از آن چه که پس از من در حق تو روا می دارند، به سوی خدا شکایت می کنم. ای علی! آن که با تو بجنگد، از جنگ با من کناره نگرفته و آن که با تو جنگ افروزد، با من در آشتی نیست. همانا تو صاحب اكواب و مواقف محموده در زیر سایه عرش خدایی. هر کجا بایستم و مرا فراخوانند، تو نیز فراخوانده می شوی و چون زنده شوم، تو نیز زنده می شوی و چون لباس بر تنم شود، تو نیز پوشانده میشوی. کلمه عذاب برای کسی که قول مرا در مورد تو تصدیق نمی کند،

ص: 177

راست است و کلمه رحمت برای کسی که مرا تصدیق کند، حق است. پا در امری نگذاشته ام جز آن که تو در آن پا گذاشته ای. هیچ غیبت کننده ای تو را بد نمی گوید و هیچ کس دشمن تو را یاری نمی دهد جز آنکه در جرگه ابلیس است و آن کس که تو را یار باشد و آن کس را که پس از تو از توست یار باشد، او در گروه حزب الله است و ایشان رستگارند.

«فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ» (یونس، 94)

و اگر نسبت به آن چه به سوی تو نازل کرده ایم در شکّی، پس از کسانی که کتاب [آسمانی] را پیش از تو می خواندند، سؤال کن.

158- عَنْ زُرَارَۀَبْنِ أَعْیَنَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ آیَۀٌ فِی کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی نَسْأَلُکَ قَالَ: وَ مَا هِیَ؟ قُلْتُ: قَوْلُهُ: «فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُنَ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ» مَنْ هَؤُلاَءِ الَّذِینَ أُمِرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِسُؤَالِهِمْ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ فَصَارَ فِی السَّمَاءِ الرَّابِعَهِ جَمَعَ اللَّهُ لِیَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الْمَلاَئِکَهَ فَأَذَّنَ جَبْرَئِیلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَقَامَ الصَّلاَهَ ثُمَّ تَقَدَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَصَلَّی بِهِمْ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ بِمَ تَشْهَدُونَ قَالُوا نَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ أَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ فَهُوَ مَعْنَی قَوْلِهِ «فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُنَ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ».

زرارةبن اعین گفت: به امام محمّد باقر(علیه السلام) عرض کردم: در باره آیه ای از کتاب خدا سؤالی داریم. فرمود: کدام آیه؟ عرض کردم: كلام حق تعالی و اگر نسبت به آن چه به سوی تو نازل کرده ایم در شکّی، پس از کسانی که کتاب آسمانی را پیش از تو می خواندند، سؤال کن.» آنان چه

ص: 178

کسانی اند که رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) به سؤال کردن از آنان امر شده است؟ ایشان فرمود: چون رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) را شبانه سوی آسمان بردند و ایشان به آسمان چهارم رسید، خداوند پیامبران و صدّیقان و فرشتگان را برای ایشان گرد آورد. آن گاه جبرئیل(علیه السلام) اذان گفت و نماز به پا داشت و رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) پیش آمد و نماز آنان را امامت کرد و چون نماز را به پایان رسانید فرمود: به چه چیز شهادت می دهید؟ عرض کردند: شهادت می دهیم که هیچ خدایی جز خداوند یگانه نیست و تو رسول خدایی و على(علیه السلام) امیرمؤمنان است. این همان معنی کلام خداوند است که فرمود: «پس از کسانی که کتاب [آسمانی] را پیش از تو می خواندند، سؤال کن.»

ص: 179

وَ مِن سُورَۀِ هُود

«وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ» (هود، 7)

و عرش او بر آب بود.

159- عُبَیْدُ بْنُ کَثِیرٍ مُعَنْعَناً: عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: شَهِدْتُ أَبِی عِنْدَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ وَ عِنْدَهُ کَعْبُ الْأَحْبَارِ وَ کَانَ رَجُلاً قَدْ قَرَأَ اَلتَّوْرَاهَ وَ کُتُبَ الْأَنْبِیَاءِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ: یَا کَعْبُ مَنْ کَانَ أَعْلَمَ بَنِی إِسْرَائِیلَ بَعْدَ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ؟ قَالَ: کَانَ أَعْلَمُ بَنِی إِسْرَائِیلَ بَعْدَ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ یُوشَعَ بْنَ نُونٍ وَ کَانَ وَصِیَّ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ مِنْ بَعْدِهِ وَ کَذَلِکَ کُلُّ نَبِیٍّ خَلاَ مِنْ قَبْلِ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ وَ مِنْ بَعْدِهِ کَانَ لَهُ وَصِیٌّ یَقُومُ فِی أُمَّتِهِ مِنْ بَعْدِهِ.

فَقَالَ لَهُ عُمَرُ فَمَنْ وَصِیُّ نَبِیِّنَا وَ عَالِمُنَا؟ أَبُوبَکْرٍ؟ قَالَ وَ عَلِیٌّ سَاکِتٌ لاَ یَتَکَلَّمُ فَقَالَ کَعْبٌ: مَهْلاً فَإِنَّ السُّکُوتَ عَنْ هَذَا أَفْضَلُ کَانَ أَبُوبَکْرٍ رَجُلاً حَظِیَ بِالصَّلاَحِ

ص: 180

فَقَدَّمَهُ اَلْمُسْلِمُونَ لِصَلاَحِهِ، وَ لَمْ یَکُنْ بِوَصِیٍّ فَإِنَّ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ لَمَّا تُوُفِّیَ أَوْصَی إِلَی یُوشَعَ بْنِ نُونٍ فَقَبِلَهُ طَائِفَهٌ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ أَنْکَرَتْ فَضْلَهُ طَائِفَهٌ فَهِیَ الَّتِی ذَکَرَ اللَّهُ فِی اَلْقُرْآنِ «فَآمَنَتْ طائِفَهٌ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ کَفَرَتْ طائِفَهٌ فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلی عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرِینَ(1)» وَ کَذَلِکَ الْأَنْبِیَاءُ السَّالِفَهُ وَ الْأُمَمُ الْخَالِیَهُ لَمْ یَکُنْ نَبِیٌّ إِلاَّ وَ قَدْ کَانَ لَهُ وَصِیٌّ یَحْسُدُهُ قَوْمُهُ وَ یَدْفَعُونَ فَضْلَهُ.

عبیدبن کثیر روایت کرده است: امام حسن(علیه السلام) فرمود: پدرم را نزد عمربن خطاب دیدم حال آنکه کعب الاحبار نیز آنجا بود و او مردی بود که تورات و کتب پیامبران را خوانده بود. عمر به او گفت: ای کعب! پس از موسی بن عمران چه کسی داناترین بنی اسرائیل بود؟ گفت: داناترین مرد بنی اسرائیل پس از موسی، یوشع بن نون بود که پس از موسی بن عمران وصیّ او بود. هر پیامبری که پیش از موسی و پس از او بود، جانشینی داشت که پس از او به کار امّتش می پرداخت. عمر به او گفت: وصیّ پیامبر ما و دانای ما کیست؟ ابوبکر؟ در این هنگام حضرت علی(علیه السلام) ساکت بود و سخنی نمی گفت. کعب گفت: آرام باش که در این باره سکوت بهتر است. ابوبکر مردی نیکوکار بود که مسلمانان برای نیکوکاری اش او را مقدم داشتند، اما وصیّ نبود. هنگامی که موسی بن عمران در گذشت، يوشع بن نون را وصیّ خود قرار داد. گروهی از بنی اسرائیل او را پذیرفتند و گروهی برتری او را منکر شدند و این همان است که خداوند در قرآن از آن یاد کرد: «پس گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کفر ورزیدند، آن گاه کسانی را که ایمان آوردند [ضدّ] دشمنانشان یاری کردیم تا چیره شوند.» در میان پیامبران گذشته و

ص: 181


1- . الصف، 14

امّت های پیشین هر پیامبری یک وصیّ داشت که قومش بر او حسد می بردند و برتری او را انکار می کردند.

فَقَالَ: وَیْحَکَ یَا کَعْبُ فَمَنْ تَرَی وَصِیَّ نَبِیِّنَا؟ قَالَ کَعْبٌ: مَعْرُوفٌ فِی جَمِیعِ کُتُبِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْکُتُبِ الْمُنَزَّلَهِ مِنَ السَّمَاءِ عَلِیٌّ أَخُو اَلنَّبِیِّ الْعَرَبِیِّ یُعِینُهُ عَلَی أَمْرِهِ یُؤَازِرُهُ عَلَی مَا نَاوَأَهُ، لَهُ زَوْجَهۀٌ مُبَارَکَۀٌ وَ لَهُ مِنْهَا ابْنَانِ یَقْتُلُهُمَا أُمَّتُهُ مِنْ بَعْدِهِ. وَ یُحْسَدُ وَصِیُّهُ کَمَا حَسَدَتِ الْأُمَمُ أَوْصِیَاءَ أَنْبِیَائِهَا فَیَدْفَعُونَهُ عَنْ حَقِّهِ وَ یَقْتُلُونَ وُلْدَهُ مِنْ بَعْدِهِ کَحَذْوِ الْأُمَمِ الْمَاضِیَهِ. قَال:َ فَأُفْحِمَ عُمَرُ عِنْدَهَا وَ قَالَ یَا کَعْبُ لَئِنْ صَدَقْتَ فِی کِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلِ قَلِیلاً لَقَدْ کَذَبْتَ کَثِیراً. فَقَالَ کَعْبٌ: وَ اللَّهِ مَا کَذَبْتُ فِی کِتَابِ اللَّهِ قَطُّ وَ لَکِنْ سَأَلْتَنِی عَنْ أَمْرٍ لَمْ یَکُنْ لِی بُدٌّ مِنْ تَفْسِیرِهِ وَ الْجَوَابِ فِیهِ، فَإِنِّی لَأَعْلَمُ أَنَّ أَعْلَمَ هَذِهِ الْأُمَّهِ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بَعْدَ نَبِیِّهَا لِأَنِّی لَمْ أَسْأَلْهُ عَنْ شَیْءٍ إِلاَّ وَجَدْتُ عِنْدَهُ عِلْماً تُصَدِّقُهُ بِهِ اَلتَّوْرَاهُ وَ جَمِیعُ کُتُبِ الْأَنْبِیَاءِ.

فَقَالَ لَهُ عُمَرُ: اسْکُتْ یَا ابْنَ اَلْیَهُودِیَّهِ فَوَ اللَّهِ إِنَّکَ لَکَثِیرُ التَّخَرُّصِ بِکَذِبٍ فَقَالَ کَعْبٌ: وَ اللَّهِ مَا عَلِمْتُ أَنِّی کَذَبْتُ فِی شَیْءٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ مُنْذُ جَرَی لِلَّهِ عَلَیَّ الْحُکْمُ، وَ لَئِنْ شِئْتَ لَأُلْقِیَنَّ عَلَیْکَ شَیْئاً مِنْ عِلْمِ اَلتَّوْرَاۀِ فَإِنْ فَهِمْتَهُ فَأَنْتَ أَعْلَمُ مِنْهُ وَ إِنْ فَهِمَهُ فَهُوَ أَعْلَمُ مِنْکَ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ: هَاتِ بَعْضَ هَنَاتِکَ.

عمر گفت: وای بر تو ای کعب! پس به نظر تو وصیّ پیامبر ما کیست؟ کعب گفت: او در کتب همه پیامبران و کتب آسمانی معروف است، او همان على(علیه السلام) برادر پیامبرعربی است که در امورش یاور او و در برابر دشمنانش، پشتیبان اوست. او همسری بزرگوار و از او دو پسر دارد که امّتش پس از او آن دو را می کشند و به وصىّ او حسد می برند؛ همان گونه که امّت های گذشته به اوصیای پیامبرانشان حسد بردند، پس به

ص: 182

دنباله روی از امّت های پیشین او را از حقّش باز می دارند و فرزندانش را به قتل می رسانند. عمر مبهوت شد و گفت: ای کعب! اگر درباره کتاب خدا کمی راست گفتی، در کنار آن بسیار هم دروغ گفتی.

کعب گفت: من هرگز درباره کتاب خدا دروغ نگفته ام، ولی از من چیزی پرسیدی که چاره ای جز بیان پاسخ و توضیح آن را نداشتم. من خوب می دانم که دانا ترین این امّت پس از پیامبرشان، امیرمؤمنان على(علیه السلام) است؛ زیرا من هر چه از او پرسیدم، دانشی نزد او یافتم که تورات و کتب همه پیامبران تصدیق کننده آن بود. عمر به او گفت: ای یهودی زاده! ساکت شو، به خدا سوگند که تو حدس و گمان های دروغ بسیاری داری. کعب گفت: به خدا سوگند از زمانی که مکلف شده ام، یاد ندارم که درباره چیزی از کتاب خدا دروغ گفته باشم، اگر می خواهی گوشه ای از دانش تورات را بر تو عنوان می کنم، اگر فهمیدی، تو از او داناتری و اگر او آن را فهمید، پس او از تو داناتر است. عمر به او گفت: برخی از آن چه نزدت است بیاور.

فَقَالَ کَعْبٌ: أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: «وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ» فَأَیْنَ کَانَتِ الْأَرْضُ وَ أَیْنَ کَانَتِ السَّمَاءُ وَ أَیْنَ کَانَ جَمِیعُ خَلْقِهِ؟ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ: وَ مَنْ یَعْلَمُ غَیْبَ اللَّهِ مِنَّا إِلاَّ مَا سَمِعَهُ رَجُلٌ مِنْ نَبِیِّنَا قَالَ: وَ لَکِنَّ أَخَاکَ أَبَا حَسَنٍ لَوْ سُئِلَ عَنْ ذَلِکَ لَشَرَحَهُ بِمِثْلِ مَا قَرَأْنَاهُ فِی اَلتَّوْرَاۀِ، فَقَالَ لَهُ عُمَرُ: فَدُونَکَهُ إِذَا اختَلَفَ الْمَجْلِسُ.

قَالَ: فَلَمَّا دَخَلَ عَلَی عُمَرَ أَصْحَابُهُ أَرَادُوا إِسْقَاطَ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ کَعْبٌ: یَا أَبَا الْحَسَنِ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی فِی کِتَابِهِ: «وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: نَعَمْ.

کَانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَاءِ حِینَ لاَ أَرْضٌ مَدْحِیَّهٌ، وَ لاَ سَمَاءٌ مَبْنِیَّهٌ وَ لاَ صَوْتٌ یُسْمَعُ،

ص: 183

وَ لاَ عَیْنٌ تَنْبُعُ، وَ لاَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَ لاَ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ، وَ لاَ نَجْمٌ یَسْرِی، وَ لاَ قَمَرٌ یَجْرِی، وَ لاَ شَمْسٌ تُضِیءُ، وَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَاءِ، غَیْرَ مُسْتَوْحِشٍ إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ، یُمَجِّدُ نَفْسَهُ وَ یُقَدِّسُهَا کَمَا شَاءَ أَنْ یَکُونَ کَانَ.

کعب گفت: درباره این آیه که خداوند می فرماید: «و عرش او بر آب بود» برایم توضیح بده؛ در این هنگام، زمین و آسمان و همه آفریدگان الهی کجا بوده اند؟ عمر به او گفت: تنها کسی از ما امور غیبی را می داند که از پیامبرمان(صلی الله علیه وآله) چیزی شنیده باشد. گفت: ولی گمان می کنم که اگر این مسئله از ابا حسن(علیه السلام) پرسیده شود، آن را همان گونه که ما در تورات خوانده ایم، بیان کند. عمر به او گفت: پس هنگامی که به مجلس وارد شد، نزدیک او شو و از او بپرس. هنگامی که على(علیه السلام) بر عمر و یارانش وارد شد، خواستند که امیرمؤمنان على(علیه السلام) شکست بخورد، کعب گفت: ای اباحسن! درباره این سخن خداوند که می فرماید «و عرش او بر آب بود، تا شما را بیازماید که کدام یک از شما نیکوکارتر است» برایم توضیح بده. امیرمؤمنان حضرت علی(علیه السلام) فرمود: آری؛ عرش او بر آب بود، آن گاه که هیچ زمینی گسترده نبود و هیچ آسمانی بنا نشده بود و هیچ آوایی شنیده نمی شد و هیچ چشمه ای نمی جوشید و هیچ فرشته مقرّبی نبود و هیچ پیامبر فرستاده شده ای نبود و هیچ ستاره ای شب روی نمی کرد و هیچ ماهی در گردش نبود و هیچ خورشیدی نمی تابید و عرش او بر آب بود بدون آن که دلتنگ هیچ یک از آفریدگانش باشد، خود را بزرگ می داشت و تقدیس می نمود و آن چنان که می خواست باشد، بود.

ثُمَّ بَدَأَ أَنْ یَخْلُقَ الْخَلْقَ فَضَرَبَ بَزَارِخَ الْبُحُورِ فَثَارَ مِنْهَا مِثْلُ الدُّخَانِ کَأَعْظَمِ مَا یَکُونُ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ فَبَنَی بِهَا سَمَاءً رَتْقاً ثُمَّ دَحَی الْأَرْضَ مِنْ مَوْضِعِ اَلْکَعْبَهِ وَ هِیَ وَسَطُ

ص: 184

الْأَرْضِ فَطَبَقَت إِلَی الْبِحَارِ، ثُمَّ فَتَقَهَا بِالْبُنْیَانِ وَ جَعَلَهَا سَبْعاً بَعْدَ إِذْ کَانَتْ وَاحِدَهً ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ مِنْ ذَلِکَ الْمَاءِ الَّذِی أَنْشَأَهُ مِنْ تِلْکَ الْبُحُورِ فَخَلَقَهَا سَبْعاً طِبَاقاً بِکَلِمَتِهِ الَّتِی لاَ یَعْلَمُهَا غَیْرُهُ، وَ جَعَلَ فِی کُلِّ سَمَاءٍ سَاکِناً مِنَ الْمَلاَئِکَهِ خَلَقَهُمْ مَعْصُومِینَ مِنْ نُورٍ مِنْ بُحُورٍ عَذْبَهٍ وَ هُوَ بَحْرُ الرَّحْمَهِ وَ جَعَلَ طَعَامَهُمُ التَّسْبِیحَ وَ التَّهْلِیلَ وَ التَّقْدِیسَ.

فَلَمَّا قَضَی أَمْرَهُ وَ خَلْقَهُ اسْتَوَی عَلَی مُلْکِهِ فَمُدِحَ کَمَا، یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یُمْدَحَ یُحْمَدَ، ثُمَّ قَدَّرَ مُلْکَهُ فَجَعَلَ فِی کُلِّ سَمَاءٍ شُهُباً مُعَلَّقَهً کَوَاکِبَ کَتَعْلِیقِ الْقَنَادِیلِ مِنَ الْمَسَاجِدِ مَا لاَ یُحْصِیهَا غَیْرُهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی، وَ النَّجْمُ مِنْ نُجُومِ السَّمَاءِ کَأَکْبَرِ مَدِینَهٍ فِی الْأَرْضِ.

سپس خواست که خلق را بیافریند، موج دریاها را به راه انداخت و چیزی چون دود که گویی بزرگ ترین آفریده خدا بود برخاست و آنگاه آسمانی بسته از آن بنا کرد و سپس زمین را از زیر جای کعبه برکشید و پهن کرد که آن قسمت وسط زمین است. سپس آن را با دریاها متصل کرد و بعد از آن که یکی شدند، آن ها را هفت طبقه قرار داد. سپس به آسمان پرداخت و آن، دودی بود برخاسته از آبی که از آن دریاها بر پایش داشته بود، آنگاه به کلمه ای که هیچ کس جز او آن را نمی داند، آسمان را در هفت طبقه بیافرید و در هر آسمانی فرشتگانی را قرار داد که آن ها معصوم بودند از گناه و از نوری برگرفته از دریاهای خوشگوار که همان دریای رحمت است خلق شده بودند و طعام آن ها را تسبیح و تهلیل و تقدیس قرار داد. پس از این که کارش و خلقتش انجام گرفت، بر ملک خود استوار شد و آن چنان که شایسته او بود، ستوده شد؛ سپس ملک خود را اندازه گرفت و در هر آسمانی اخترانی فروزان مانند چراغ هایی که در مساجد آویزانند آویخت و جز ذات بلند مرتبه خودش کسی بر شمار آن ها آگاه نیست.

ص: 185

یک ستاره آسمان همچون بزرگترین شهر در روی زمین است.

ثُمَّ خَلَقَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ فَجَعَلَهُمَا شَمْسَیْنِ فَلَوْ تَرَکَهُمَا تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَمَا کَانَ ابْتِدَائِهِمَا فِی أَوَّلِ مَرَّهٍ لَمْ یَعْرِفْ خَلْقُهُ اللَّیْلَ مِنَ النَّهَارِ وَ لاَ عَرَفَ الشَّهْرَ وَ لاَ السَّنَهَ وَ لاَ عَرَفَ الشِّتَاءَ مِنَ الصَّیْفِ وَ لاَ عَرَفَ الرَّبِیعَ مِنَ الْخَرِیفِ، وَ لاَ عَلِمَ أَصْحَابُ الدَّیْنِ مَتَی یَحِلُّ دَیْنُهُمْ، وَ لاَ عَلِمَ الْعَامِلُ مَتَی یَنْصَرِفُ فِی مَعِیشَتِهِ، وَ مَتَی یَسْکُنُ لِرَاحَهِ بَدَنِهِ، فَکَانَ اللَّهُ تَبَارَکَ أَرْأَفَ بِعِبَادِهِ وَ أَنْظَرَ لَهُمْ فَبَعَثَ جَبْرَئِیلَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَی إِحْدَی الشَّمْسَیْنِ فَمَسَحَ بِهَا جَنَاحَهُ فَأَذْهَبَ مِنْهَا الشُّعَاعَ وَ النُّورَ وَ تَرَکَ فِیهَا الضَّوْءَ فَذَلِکَ قَوْلُهُ: «وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ وَ النَّهارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنا آیَهَ اللَّیْلِ وَ جَعَلْنا آیَهَ النَّهارِ مُبْصِرَهً لِتَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسابَ وَ کُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْناهُ تَفْصِیلاً(1)» وَ جَعَلَهُمَا یَجْرِیَانِ فِی الْفَلَکِ وَ الْفَلَکُ یَجْرِی فِیمَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ مُسْتَطِیلٌ فِی السَّمَاءِ إستطَالَتُهُ ثَلاَثَهِ فَرَاسِخَ یَجْرِی فِی غَمْرَهِ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ، کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَلَی عَجَلَۀِ یَقُودُهُمَا ثَلاَثُمِائَهِ مَلَکٍ بِیَدِ کُلِّ مَلَکٍ مِنْهَا عُرْوَهٌ یُجْرُونَهَا فِی غَمْرَهِ ذَلِکَ الْبَحْرِ، لَهُمْ زَجَلٌ بِالتَّهْلِیلِ وَ التَّسْبِیحِ وَ التَّقْدِیسِ، لَوْ بَرَزَ وَاحِدٌ مِنْهَا مِنْ غَمْرِ ذَلِکَ الْبَحْرِ لاَحْتَرَقَ کُلُّ شَیْءٍ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ حَتَّی الْجِبَالُ وَ الصُّخُورُ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ.

سپس خورشید و ماه را آفرید و هر دو را تابنده قرار داد و اگر خداوند تبارک و تعالی آن ها را همچون آفرینش آغازین آن ها رها کرده بود، دیگر شب از روز و ماه از سال شناخته نمی شد و دیگر زمستان از تابستان و بهار از پاییز جدا نمی گردید. دینداران نیز وقت اعمال و وظایف دینی خود را نمی دانستند و کارگر نمی دانست چه زمانی باید به دنبال کسب روزی خود برود و چه زمانی استراحت کند. اما خداوند

ص: 186


1- . الاسراء، 12

تبارک و تعالی به بندگانش مهربان و رئوف بود و در کارشان نگریست و جبرئیل را سوی یکی از آن دو ستاره تابان فرستاد و او پَر خود را بر آن کشید و این گونه تابش و نور را از آن برد و روشنی را در آن برجا گذاشت و این همان کلام خداوند متعال است: «شب و روز را دو نشانه قرار دادیم، سپس نشانه شب [نور ماه] را محو کردیم و نشانه روز را روشن قرار دادیم تا از پروردگارتان فزونی طلبید و تا شمارش سال ها و حساب چیزهای دیگر را بدانید، و هر چیزی را که به آن نیاز دارید به تفصیل بیان کردیم.» و آن دو را در فلک به جریان انداخت و فلک را میان آسمان و زمین جاری ساخت و درازایش را به اندازه سه فرسخ رو به آسمان نهاد و آن در فراز و نشیب خورشید و ماه در جریان است و هر یک از این دو بر چرخی است و سیصد فرشته آن دو چرخ را می دانند که در دست هر یک از آنان حلقه ای است که آن را در ژرفای آن دریا می کشند و با تهليل و تسبیح و تقدیس در راه اند و اگر یکی از آنان سر از ژرفای آن بحر بیرون کند، هر آینه همه آنچه بر روی زمین است، در آتش بسوزد، حتی کوهها و صخره ها و هر آن چه خداوند متعال آفریده است.

فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ وَ النُّجُومَ وَ الْفَلَکَ وَ جَعَلَ الْأَرَضِینَ عَلَی ظَهْرِ حُوتٍ أَثْقَلَهَا فَاضْطَرَبَتْ فَأَثْبَتَهَا بِالْجِبَالِ.

فَلَمَّا اسْتَکْمَلَ خَلْقَ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَوْمَئِذٍ خَالِیَهٌ لَیْسَ فِیهَا أَحَدٌ قَالَ «لِلْمَلائِکَهِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً قالُوا أَتَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ(1)».

ص: 187


1- . البقرة، 30

فَبَعَثَ اللَّهُ جَبْرَئِیلَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأَخَذَ مِنْ أَدِیمِ الْأَرْضِ قَبْضَهً فَعَجَنَهُ بِالْمَاءِ الْعَذْبِ وَ الْمَالِحِ وَ رَکَّبَ فِیهِ الطَّبَائِعَ قَبْلَ أَنْ یَنْفُخَ فِیهِ الرُّوحُ فَخَلَقَهُ مِنْ أَدِیمِ الْأَرْضِ فَلِذَلِکَ سُمِّیَ آدَمَ لِأَنَّهُ لَمَّا عُجِنَ بِالْمَاءِ اسْتَأْدَمَ فَطَرَحَهُ فِی الْجَبَلِ کَالْجَبَلِ الْعَظِیمِ وَ کَانَ إِبْلِیسُ یَوْمَئِذٍ خَازِناً عَلَی السَّمَاءِ الْخَامِسَهِ یَدْخُلُ فِی مَنْخِرِ آدَمَ ثُمَّ یَخْرُجُ مِنْ دُبُرِهِ ثُمَّ یَضْرِبُ بِیَدِهِ فَیَقُولُ لِأَیِّ أَمْرٍ خُلِقْتَ لَئِنْ جُعِلْتَ فَوْقِی لاَ أَطَعْتُکَ وَ لَئِنْ جُعِلْتَ أَسْفَلَ مِنِّی لاَ أُعِبینُکَ فَمَکَثَ فِی اَلْجَنَّهِ أَلْفَ سَنَهٍ مَا بَیْنَ خَلْقِهِ إِلَی أَنْ یُنْفَخَ فِیهِ الرُّوحُ فَخَلَقَهُ مِنْ مَاءٍ وَ طِینٍ وَ نُورٍ وَ ظُلْمَۀٍ وَ رِیحٍ، وَ النُّورُ مِنْ نُورِ اللَّهِ فَأَمَّا النُّورُ فَیُورِثُهُ الْإِیمَانَ وَ أَمَّا الظُّلْمَهُ فَتُورِثُهُ الضَّلاَلَ وَ الْکُفْرَ، وَ أَمَّا الطِّینُ فَیُورِثُهُ الرِّعْدَهَ وَ الضَّعْفَ وَ الإِقشعرَارَ عِنْدَ إِصَابَۀِ الْمَاءِ فَیَنْبَعِثُ بِهِ عَلَی أَرْبَعِ الطَّبَائِعِ عَلَی الدَّمِ وَ الْبَلْغَمِ وَ الْمِرَارِ وَ الرِّیحِ فَذَلِکَ قَوْلُهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: «أَ وَ لا یَذْکُرُ الْإِنْسانُ أَنّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً(1)».

هنگامی که خداوند آسمان ها و زمین و شب و روز و ستارگان و فلک را آفرید و زمین ها را بر پشت ماهی قرار داد، بر او سنگینی کرد و لرزید، از این رو خداوند به وسیله کوه ها آن را آرام کرد. زمانی که آفرینش آنچه در آسمانها بود به پایان رسید، حال آن که آن روز زمین خالی بود و هیچ کس در آن نبود، خداوند به فرشته ها فرمود: «من در زمین جانشینی قرار خواهم داد [فرشتگان] گفتند: آیا در آن کسی را قرار می دهی که فساد کند و خون ها بریزد؟ و حال آن که ما به ستایش تو تسبیح می گوییم؛ و تو را به پاکی یاد می کنیم [خداوند] فرمود: من چیزی می دانم که شما نمی دانید.» خداوند جبرئیل را فرستاد تا از سطح زمین مشتی خاک بیاورد، آن گاه آن را با آب شیرین و آب شور خمیر کرد و پیش از آن که روح در آن دمیده شود، طبایع را در آن در آمیخت و این گونه او را از ادیم

ص: 188


1- . مریم، 67

زمین(یعنی سطح زمین) آفرید و از این رو او آدم نام گرفت و چون با آب آمیخته شد، صورت آدم گرفت و خداوند او را همچون کوهی سترگ بر کوهی نهاد. در آن روز ابلیس دربان آسمان پنجم بود، او از سوراخ بینی آدم واردش می شد و از پشت او بیرون می آمد و با دست خود بر او می زد و می گفت: از برای چه آفریده شده ای؟ اگر فراتر از من قرار گیری از تو فرمان نمی برم و اگر فروتر از من قرار گیری، تو را یاری نمی رسانم. از روزی که خلق شد تا جان در او دمیده شد، هزار سال در بهشت ماند، سپس خداوند او را از آب و گل و نور و تاریکی و باد و پرتوی از نور خود آفرید. نور ایمان را در او به ارمغان نهاد و تاریکی، گمراهی و کفر را و گل، لرز و ناتوانی و تب را به هنگام برخورد با آب. در حقیقت او دارای چهار طبع است؛ از این رو خداوند می فرماید: «آیا آدمی به یاد نمی آورد که ما او را پیش از این حالت آفریدیم در حالی که چیزی نبود.»

قَالَ فَقَالَ کَعْبٌ: یَا عُمَرُ بِاللَّهِ أَ تَعْلَمُ کَعِلْمِ عَلِیٍّ؟ فَقَالَ: لا.َ فَقَالَ: کَعْبٌ: عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَصِیُّ الْأَنْبِیَاءِ وَ مُحَمَّدٌ خَاتَمُ الْأَنْبِیَاءِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ عَلِیٌّ خَاتَمُ الْأَوْصِیَاءِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ لَیْسَ عَلَی الْأَرْضِ الْیَوْمَ مَنْفُوسَهٌ إِلاَّ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَعْلَمُ مِنْهُ، وَ اللَّهِ مَا ذَکَرَ مِنْ خَلْقِ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ وَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمَلاَئِکَهِ شَیْئاً إِلاَّ وَ قَدْ قَرَأْتُهُ فِی اَلتَّوْرَاهِ کَمَا قَرَأْتُ قَالَ فَمَا رُئِیَ عُمَرُ غَضِبَ قَطُّ مِثْلَ غَضَبِهِ ذَلِکَ الْیَوْمَ.

کعب گفت: ای عمر تو را به خدا سوگند می دهم آیا تو دانشی همانند دانش علی بن ابی طالب(علیه السلام) داری؟ گفت: نه. کعب گفت: علی بن ابی طالب(علیه السلام) وصیّ تمام پیامبران است و محمّد مصطفی(صلی الله علیه وآله) خاتم پیامبران الهی است و علی بن ابی طالب(علیه السلام) نیز خاتم اوصیا است. امروز هیچ موجود زنده ای در عالم نیست مگر آن که علی بن ابی طالب(علیه السلام)

ص: 189

از او داناتر است. به خدا سوگند آن چه على(علیه السلام) از آفرینش آدم و جن و آسمان و زمین و فرشتگان ذکر کرد، من در تورات خوانده بودم همان گونه که او خوانده است. امام حسن(علیه السلام) فرمود: هیچ روزی عمر را خشمگین تر از آن روز ندیده بودم.

« فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ» (هود، 12)

پس شاید قسمتی از آن چه را که به تو وحی شده است، ترک کنی و سینه ات از آن تنگ شود.

160-عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ سَأَلْتُ رَبِّی مُوَاخَاهَ عَلِیٍّ وَ مُؤَازَرَتَهُ وَ إِخْلاَصَ قَلْبِهِ وَ نَصِیحَتَهُ فَأَعْطَانِی. قَالَ: فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ یَا عَجَباً لِمُحَمَّدٍ. وَ اللَّهِ لَشَنَّهٌ بَالِیَهٌ فِیهَا صَاعٌ مِنْ تَمْرٍ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا سَأَلَ، أَلاَ سَأَلَ مُحَمَّدٌ رَبَّهُ مَلَکاً یُعِینُهُ أَوْ کَنْزاً یَتَقَوَّی بِهِ عَلَی عَدُوِّهِ. قَالَ: فَبَلَغَ ذَلِکَ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَضَاقَ مِنْ ذَلِکَ صَدْرُهُ قَالَ: فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی: «فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إِلَیْکَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ أَنْ یَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَکٌ إِنَّما أَنْتَ نَذِیرٌ وَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ» قَالَ: فَکَانَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ یُسَلِّی مَا بِقَلْبِهِ.

ابی جارود از امام محمّد باقر(علیه السلام) روایت کرده است که ایشان فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود: «از خدای خویش برادری علی و پشتیبانی و اخلاص قلب و نصیحتش را درخواست کردم و پرودگار آنچه را که خواستم به من عطا فرمود.»

مردی از اصحاب پیامبر گفت: شگفتا از محمّد(صلی الله علیه وآله ) که چنین دعاهایی می کند. به خدا سوگند، سبدی فرسوده که در آن یک صاع خرما باشد، نزد من محبوب تر است از آنچه او خواسته است. چرا محمّد(صلی الله علیه وآله ) دعا نکرد

ص: 190

تا فرشته و ملکی او را یاری دهد، یا چرا گنجی طلب نکرد تا با آن قوی شود و بر دشمنانش غالب گردد؟! هنگامی که این سخنان به گوش پیامبر(صلی الله علیه وآله ) رسید، غمگین شد و خداوند این آیه را نازل فرمود: «پس شاید از [بیم] این که بگویند چرا گنجی بر او نازل نشده یا چرا فرشته ای به همراه او نیامده است؟ قسمتی از آن چه را که به تو وحی شده است، ترک کنی و سینه ات از آن تنگ شود. تو تنها بیم دهنده ای و خداوند بر هر چیزی نگاهبان است.»

و این چنین قلب پیامبر(صلی الله علیه وآله ) تسلی یافت.

«أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ» (هود، 17)

آیا کسی که از جانب پروردگارش بر حجّتی روشن است.

161- عَنْ زَاذَانَ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لَوْ ثُنِیَتْ لِیَ الْوِسَادَهُ فَجَلَسْتُ عَلَیْهَا لَحَکَمْتُ بَیْنَ أَهْلِ التَّوْرَاهِ بِتَوْرَاتِهِمْ وَ بَیْنَ أَهْلِ الْإِنْجِیلِ بِإِنْجِیلِهِمْ وَ بَیْنَ أَهْلِ الزَّبُورِ بِزَبُورِهِمْ وَ بَیْنَ أَهْلِ الْفُرْقَانِ بِفُرْقَانِهِمْ بِقَضَاءٍ یَزْهَرُ یَصْعَدُ إِلَی اللَّهِ، وَ اللَّهِ مَا نَزَلَتْ آیَۀٌ فِی لَیْلٍ أَوْ فِی نَهَارٍ، وَ لاَ سَهْلٍ وَ لاَ جَبَلٍ، وَ لاَ بَرٍّ وَ لاَ بَحْرٍ، إِلاَّ وَ قَدْ عَرَفْتُ أَیَّ سَاعَهٍ نَزَلَتْ، وَ فِیمَنْ نَزَلَتْ وَ مَا مِنْ قُرَیْشٍ رَجُلٌ جَرَی عَلَیْهِ الْمَوَاسِی إِلاَّ وَ قَدْ نَزَلَتْ فِیهِ آیَهٌ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ تَسُوقُهُ إِلَی اَلْجَنَّهِ أَوْ تَقُودُهُ إِلَی نار.

قَالَ: فَقَالَ قَائِلٌ: فَمَا نَزَلَتْ فِیکَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ؟ قَالَ: «أَ فَمَنْ کانَ عَلی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ» فَمُحَمَّدٌ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلَی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ وَ أَنَا الشَّاهِدُ مِنْهُ أَتْلُو آثَارَهُ .

زاذان گفت: از حضرت علی(علیه السلام) شنیدم که فرمود: اگر کرسی قضاوت برایم گذاشته شود تا بر آن بنشینم و بر آفریدگان حکم کنم، هر آینه می توانم میان پیروان تورات به کتاب تورات و میان پیروان انجیل به

ص: 191

کتاب انجیل و میان پیروان زبور به کتاب زبور و میان پیروان فرقان به فرقان حکم کنم. به خدا سوگند به هر آیه ای که در شب یا روز، در بیابان یا کوه، در خشکی یا دریا نازل شده است، تا آنجا آگاهم که می دانم در چه روز و ساعتی و درباره چه کسی نازل شده است. هیچ یک از قریشیان نیست که برایش حادثه ای روی داده باشد جز آن که آیه ای در کتاب خدا درباره او نازل شده است که یا او را سوی بهشت می برد و یا سوی دوزخ می راند. در این میان مردی برخاست و عرض کرد: ای امیرمؤمنان! چه آیه ای درباره شما نازل شده است؟

حضرت علی(علیه السلام) فرمود: «آیا کسی که از جانب پروردگارش بر حجتی روشن است و به دنبال او شاهدی از [جنس] او می آید [همچون کسی است که این چنین نیست؟]» حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله ) حجت روشن از جانب پروردگارش است و من آن شاهد هستم که به دنبال او می آیم.

«وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ» (هود، 40)

و جز اندکی به او ایمان نیاوردند.

162- عَنْ زَیْدِ بْنِ سَلاَّمٍ الْجُعْفِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ: أَصْلَحَکَ اللَّهُ إِنَّ خَیْثَمَهَ الْجُعْفِیَّ حَدَّثَنِی عَنْکَ أَنَّهُ سَأَلَکَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: «وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ» فَأَخْبَرْتَهُ أَنَّهَا جَرَتْ فِی شِیعَهِ آلِ مُحَمَّدٍ. فَقَالَ صَدَقَ وَ اللَّهِ خَیْثَمَهُ لَهَا کَذَا حَدَّثْتُهُ .

زیدبن سلام جعفی گفت: بر امام محمّد باقر(علیه السلام) وارد شدم و عرض کردم: خدایت شایسته داشت! خیثمه جعفی برای من از شما روایتی درباره کلام خداوند متعال «و جز اندکی به او ایمان نیاوردند» نقل کرده است؛ او می گوید: شما فرموده اید این آیه درباره شیعیان خاندان محمّد(صلی الله علیه وآله ) جاری شد. امام(علیه السلام)؟ فرمود: به خدا سوگند خیثمه راست گفته است، من برایش

ص: 192

چنین گفته ام.

«وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا» (هود، 50)

و به سوی [قوم] عاد برادرشان هود را [فرستادیم]... .

«وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا» (هود، 61)

و به سوی [قوم] ثمود برادرشان صالح را [فرستادیم]... .

«وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا» (هود، 84)

و به سوی [ساکنان شهر] مدین برادرشان شعیب را [فرستادیم]... .

163- عَنْ یَحْیَی بْنِ مُسَاوِرٍ قَالَ: أَتَی رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ إِلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ: أَنْتَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: أَبُوکَ قَتَلَ الْمُؤْمِنِینَ! فَبَکَی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ قَالَ: ثُمَّ مَسَحَ وَجْهَهُ وَ قَالَ: وَیْلَکَ وَ بِمَا قَطَعْتَ عَلَی أَبِی أَنَّهُ قَتَلَ الْمُؤْمِنِینَ؟ قَالَ بِقَوْلِهِ إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَیْنَا فَقَاتَلْنَاهُمْ عَلَی بَغْیِهِمْ. قَالَ: أَمَا تَقْرَأُ اَلْقُرْآنَ؟ قَالَ: إِنِّی أَقْرَأُ، قَالَ: أَمَا سَمِعْتَ قَوْلَهُ: «وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُوداً، وَ إِلی مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً، وَ إِلی ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً»؟ قَالَ: بَلَی. قَالَ کَانَ أَخَاهُمْ فِی عَشِیرَتِهِمْ أَوْ فِی دِینِهِمْ؟ قَالَ فِی عَشِیرَتِهِمْ ثُمَّ قَالَ: فَرَّجْتَ عَنِّی فَرَّجَ اللَّهُ عَنْکَ.

یحیی بن مساور گفت: مردی از اهالی شام نزد امام سجاد(علیه السلام) آمد و عرض کرد: آیا شما علی بن حسین(علیه السلام) هستید؟ ایشان فرمود: آری. عرض کرد: پدر شما مؤمنان را کشت. حضرت گریست و سپس دست بر صورت مبارکش کشید و فرمود: وای بر تو، از کجا قاطعانه می گویی که پدر من مؤمنان را کشته است؟ عرض کرد: به خاطر سخنش که گفت: برادرانمان بر ما ستم کردند و ما هم آنان را به خاطر ستمشان کشتیم. امام(علیه السلام) فرمود: آیا قرآن می خوانی؟ عرض کرد: بله، می خوانم. حضرت فرمود: آیا این

ص: 193

سخن خداوند را نشنیده ای که می فرماید: « و به سوی [قوم] عاد برادرشان هود را [فرستادیم] و به سوی [قوم] ثمود برادرشان صالح را [فرستادیم] و به سوی [ساکنان شهر] مدین برادرشان شعیب را [فرستادیم].» عرض کرد: بله، شنیده ام. امام سجاد(علیه السلام) فرمود: آیا برادری هود و صالح و شعيب با قومشان از جهت قبیله ای بود یا از جهت دینی؟ عرض کرد: قبیله ای. حضرت فرمود: اندوهم را زدودی، خداوند اندوهت را بزداید.

«بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» (هود، 86)

اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است.

164- عَنْ عُمَرَ بْنِ زَاهِرٍ قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: نُسَلِّمُ عَلَی اَلْقَائِمِ بِإِمْرَهِ الْمُؤْمِنِینَ؟ قَالَ لاَ ذَلِکَ اسْمٌ سَمَّی اللَّهُ بِهِ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لاَ یُسَمَّی بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لاَ بَعْدَهُ إِلاَّ کَافِرٌ. قَالَ: فَکَیْفَ نُسَلِّمُ عَلَیْهِ؟ قَالَ: تَقُولُ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ. قَالَ: ثُمَّ قَرَأَ جَعْفَرٌ عَلَيْهِ السَّلاَمُ «بَقِیَّتُ اللّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ».

عمر بن زاهر گفت: مردی به امام جعفر صادق(علیه السلام) عرض کرد: آیا بر حضرت قائم(علیه السلام) به عنوان امیرمؤمنان سلام کنیم؟ ایشان فرمود: خیر، خداوند این نام را مخصوص امیرمؤمنان على(علیه السلام) قرار داده و هیچ کس پیش یا پس از او این نام را نگرفته جز این که کافر باشد. عرض کرد: پس چگونه بر ایشان سلام کنیم؟ امام(علیه السلام) فرمود: می گویی: سلام بر تو ای باقی مانده خدا! سپس امام این آیه را تلاوت فرمود: «اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است.»

«وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ» (هود، 98)

ص: 194

و [آتش] بد محلّ ورودی است که به آن وارد می شوند.

165- عَلِیُّ بْنُ حُمْدُونٍ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ قَالَ اللَّهُ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ عَلِیّاً فِی طَبَقَتِکَ فَجَعَلْتُهُ أَفْضَلَ الْوَصِیِّینَ وَ خَیْرَ مُعْتَمَدٍ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ جَعَلْتُهُ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ وَ جَعَلْتُهُ إِمَامَ الْمُتَّقِینَ وَ جَعَلْتُهُ ضِیَاءً وَ نُوراً لِلْمُتَوَسِّمِینَ وَ جَعَلْتُهُ صِرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ وَ جَعَلْتُهُ سَبِیلَ الصَّالِحِینَ وَ جَعَلْتُ لِمَنْ عَادَاهُ اَلنّارَ «وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ».

على بن حمدون گفت: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: خداوند فرمود: ای محمّد! به راستی که علی در طبقه توست و من او را برترین اوصیا و بهترین معتمد برای مؤمنان و امیر ایشان و امام پرهیزکاران و روشنایی و نور سفیدرویان و راه راست و راه نیکوکاران قرار دادم و برای هر که با او دشمنی کند، چنین قرار دادم: «[ آتش ] بد محل ورودی است که به آن وارد می شوند».

«وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ» (هود، 109)

و مسلماً ما بهره آنان را به تمام و کمال بی هیچ کاستی به ایشان خواهیم داد.

166- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ»یَعْنِی بَنِی هَاشِمٍ نُوَفِّیهِمْ مُلْکَهُمُ الَّذِی أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُمْ غَیْرَ مَنْقُوصٍ قَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ: وَ هُوَ سِتُّونَ وَ مِائَهُ سَنَهٍ.

ابن عباس درباره کلام خداوند متعال در آیه «و مسلما ما بهره آنان را به تمام و کمال بی هیچ کاستی به ایشان خواهیم داد» گفت: یعنی به بنی هاشم بهره ملکی را که خداوند بر آنان بی هیچ کاستی واجب کرده است، خواهیم داد و آن يكصد و شصت سال است.

ص: 195

وَ مِن سُورَةِ يُوسُفَ

«وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ» (یوسف، 38)

و از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی کرده ام.

167-عَنْ أَبِی الطُّفَیْلِ عَامِرِبْنِ وَاثِلَهَ قَالَ: خَطَبَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بَعْدَ وَفَاهِ أَبِیهِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ: مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی فَأَنَا اَلْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ الْآیَهَ قَوْلَ یُوسُفَ النَّبِیِّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ:«وَ اتَّبَعْتُ مِلَّۀَ آبائِی إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ» فَالْجَدُّ فِی کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی ثُمَّ قَالَ: أَنَا ابْنُ الْبَشِیرِ وَ أَنَا ابْنُ النَّذِیرِ وَ أَنَا ابْنُ الَّذِی أُرْسِلَ رَحْمَۀً لِلْعالَمِینَ، وَ أَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ الَّذِینَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیراً، وَ أَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ الَّذِی کَانَ جَبْرَئِیلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ یَنْزِلُ فِیهِمْ وَ مِنْهُمْ کَانَ یَعْرُجُ، وَ أَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ الَّذِینَ افْتَرَضَ اللَّهُ مَوَدَّتَهُمْ وَ وَلاَیَتَهُمْ فَقَالَ فِیمَا أَنْزَلَ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی وَ مَنْ

ص: 196

یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ(1)» وَ اقْتِرَافُ الْحَسَنَهِ مَوَدَّتُنَا.

ابی طفیل عامر بن واثله گفت: امام حسن(علیه السلام) پس از وفات پدر بزرگوارش(علیه السلام)خطبه ای ایراد فرمود و خداوند را حمد و ثنا گفت و سپس فرمود: هرکه مرا می شناسد که می شناسد و اگر کسی مرا نمی شناسد، همانا من حسن بن محمّد(صلی الله علیه وآله ) هستم. سپس این آیه را که سخن حضرت يوسف(علیه السلام) است، تلاوت فرمود: «و از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و يعقوب پیروی کرده ام.» و در ادامه فرمود: من فرزند آن مژده دهنده ام و من فرزند آن هشدار دهنده ام و من فرزند کسی هستم که او رحمتی برای جهانیان بود و من از اهل بیتی هستم که خداوند هرگونه ناپاکی را از ایشان زدود و آنان را به تمام پاک گردانید بخشید، و من از اهل بیتی هستم که جبرئیل(علیه السلام) در میان ایشان نازل می شد و از میان ایشان عروج می کرد و من از اهل بیتی هستم که خداوند مودّت و ولایت ایشان را واجب ساخت. و در آنچه بر حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله ) نازل کرد، فرمود: بگو: از شما برای آن (تبلیغ رسالت) هیچ مزدی نمی خواهم، جز دوستی درباره خویشاوندان [نزدیکم]. و هر کس حسنه ای کسب کند برایش در آن (حسنه) زیبایی و نیکویی می افزاییم. به راستی خداوند آمرزنده شکر گزار است.» که کسب حسنه، دوستداری ماست.

«نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ» (یوسف، 76)

مراتب هرکه را بخواهیم بالا می بریم و برتر از هر صاحب علمی عالمی است.

168- عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ هَاشِمٍ الدُّورِیُّ مُعَنْعَناً: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: هَبَطَ جَبْرَئِیلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ فِی بَیْتِ أُمِّ سَلَمَهَ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ مَلَأً مِنْ

ص: 197


1- . الشوری، 23

مَلاَئِکَۀِ السَّمَاءِ الرَّابِعَۀِ یُجَادِلُونَ فِی شَیْءٍ حَتَّی کَثُرَ بَیْنَهُمُ الْجِدَالُ فِیهِ وَ هُمْ مِنَ الْجِنِّ مِنْ قَوْمِ إِبْلِیسَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ: «کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ(1)» فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی الْمَلاَئِکَهِ قَدْ کَثُرَ جِدَالُکُمْ فَتَرَاضَوْا بِحَکَمٍ مِنَ الْآدَمِیِّینَ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ، قَالُوا: قَدْ رَضِینَا بِحَکَمٍ مِنْ أُمَّۀِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالُوا: رَضِینَا بِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأَهْبَطَ اللَّهُ مَلَکاً مِنْ مَلاَئِکَهِ سَمَاءِ الدُّنْیَا بِبِسَاطٍ وَ أَرِیکَتَیْنِ فَهَبَطَ عَلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَأَخْبَرَهُ بِالَّذِی جَاءَ فِیهِ، فَدَعَا اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَقْعَدَهُ عَلَی الْبِسَاطِ وَ وَسَّدَهُ بِالْأَرِیکَتَیْنِ ثُمَّ تَفَلَ فِی فِیهِ ثُمَّ قَالَ: یَا عَلِیُّ ثَبَّتَ اللَّهُ قَلْبَکَ وَ صَیَّرَ حُجَّتَکَ بَیْنَ عَیْنَیْکَ ثُمَّ عُرِجَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ فَإِذَا نَزَلَ قَالَ: یَا مُحَمَّدُ اللَّهَ یُقْرَؤُکَ السَّلاَمَ وَ یَقُولُ لَکَ: «نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ».

عبد الله بن محمّد بن هاشم دوری روایت کرده است: امام محمّد باقر(علیه السلام) از قول پدران بزرگوارش (علیهم السلام) فرمود: در حالی که پیامبر(صلی الله علیه وآله ) در خانه ام سلمه بود، جبرئیل(علیه السلام) بر ایشان نازل شد و گفت: ای محمّد! گروهی از فرشتگان آسمان چهارم درباره امری مشاجره کردند، تا جایی که مشاجره میانشان بالا گرفت و آنان از جنیان قوم ابلیسی بودند که خداوند در کتابش فرمود: «(جز ابلیس) که از جن بود و از [دایره] فرمان پروردگارش بیرون رفت» خداوند به فرشتگان وحی فرمود که جدال میانتان بالا گرفته است، با یکدیگر توافق کنید تا یکی از آدمیان میان شما قضاوت کند. گفتند: ما به قضاوت یکی از امّت محمّد(صلی الله علیه وآله ) رضایت می دهیم و گفتند: به علی بن ابی طالب(علیه السلام) رضایت می دهیم. از این رو خداوند فرشته ای از آسمان دنیا را با یک فرش و دو اورنگ فرو فرستاد و او بر پیامبر(صلی الله علیه وآله ) فرود آمد و به ایشان خبر داد که به چه دلیل آمده است.

ص: 198


1- . الكهف، 50

پیامبر(صلی الله علیه وآله ) علی بن ابی طالب(علیه السلام) را فراخواند و او را بر آن فرش نشانید و بر آن دو اورنگ بر بالش نهاد و از دهان خویش دهان او را عطرآگین کرد و فرمود: اى على! خداوند قلبت را استوار سازد و حجت تو را بین دو چشمانت قرار دهد. سپس حضرت را سوی آسمان بالا بردند و چون حضرت فرود آمد، عرض کرد: ای محمّد! خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: «مراتب هرکه را بخواهیم بالا می بریم و برتر از هر صاحب علمی عالمی است.»

«وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ» (یوسف، 106)

و بیشتر آنان به خدا ایمان نمی آورند مگر اینکه حقیقتا مشرک اند.

169- عَنْ أَبِی ذَرٍّ الْغِفَارِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: کُنْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ بِبَقِیعِ الْغَرْقَدِ فَقَالَ: وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ إِنَّ فِیکُمْ رَجُلاً یُقَاتِلُ النَّاسَ عَلَیتَأْوِیلِ اَلْقُرْآنِ کَمَا قَاتَلْتُ اَلْمُشْرِکِینَ عَلَی تَنْزِیلِهِ وَ هُمْ فِی ذَلِکَ یَشْهَدُونَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ» فَیَکْبُرُ قَتْلُهُمْ عَلَی النَّاسِ حَتَّی یَطْعَنُوا عَلَی وَلِیِّ اللَّهِ وَ یَسْخَطُوا عَمَلَهُ کَمَا سَخِطَ مُوسَی مِنْ أَمْرِ السَّفِینَهِ وَ قَتْلِ الْغُلاَمِ وَ إِقَامَۀِ الْجِدَارِ وَ کَانَ خَرْقُ السَّفِینَهِ وَ قَتْلُ الْغُلاَمِ وَ إِقَامَهُ الْجِدَارِ لِلَّهِ رِضًا وَ سَخِطَ ذَلِکَ مُوسَی.

ابوذر غفاری گفت: همراه رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) در قبرستان بقیع بودم که ایشان فرمود: سوگند به آنکه جانم به دست اوست، در میان شما مردی است که با مردم به خاطر تأويل قرآن می جنگد؛ همان گونه که من با مشرکان به خاطر تنزیل آن جنگیدم و حال آن که آنان در آن جنگ به یگانگی خدا شهادت می دهند. «و بیشتر آنان به خدا ایمان نمی آورند مگر این که [حقیقتاً] مشرک اند». قتل آنان بر مردم دشوار می نماید تا آنجا که

ص: 199

به ولیّ خدا زخم زبان می زنند و از کارش به خشم می آیند، چنان چه موسی(علیه السلام) در امر کشتی و قتل پسر بچه و برپا نمودن دیوار به خشم آمد؛ در حالی که سوراخ کردن کشتی و قتل پسر بچه و برپا نمودن دیوار همه برای رضای خدا انجام گرفت، ولی موسی(علیه السلام) از آن به خشم آمد.

«قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي» (یوسف، 108)

بگو: این راه من است، من و کسی که از من پیروی می کند با بینایی به سوی خدا فرا می خوانیم.

170- عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلبَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِی هَذِهِ الْآیَۀِ: «قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي» قَالَ: هِیَ وَ اللَّهِ وَلاَیَتُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ لاَ یُنْکِرُهُ أَحَدٌ إِلاَّ ضَالٌّ وَ لاَ یَنْتَقِصُ عَلِیّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلاَّ ضَالٌّ.

ابان بن تغلب گفت: امام جعفر صادق(علیه السلام) درباره این آیه فرمود: آن راه، به خدا سوگند ولایت ما اهل بیت است که هیچ کس جز گمراه آن را انکار نمی کند و هیچ کس از منزلت حضرت علی(علیه السلام) نمی کاهد جز گمراه.

171- عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لاَ نَالَتْنِی شَفَاعَۀُ جَدِّی إِنْ لَمْ تَکُنْ هَذِهِ الْآیَۀُ نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ خَاصَّهً: «قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اللّهِ عَلی بَصِیرَهٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی وَ سُبْحانَ اللّهِ وَ ما أَنَا مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ» .

عبدالحمید گفت: امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: شفاعت جدّم مرا در نمی یافت اگر نبود که این آیه به طور اخص درباره حضرت علی(علیه السلام) نازل شد: «بگو: این راه من است، من و کسی که از من پیروی می کند با بینایی به سوی خدا فرا می خوانیم، و خداوند منزه است و من از مشرکان نیستم.»

ص: 200

172- جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: «قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي» قَالَ: مَنِ اتَّبَعَنِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ .

جعفر بن محمّد فزاری گفت: از امام محمّد باقر(علیه السلام) درباره این آیه پرسیدم. ایشان فرمود: منظور از کسی که از من پیروی می کند، علی بن ابی طالب(علیه السلام) است.

ص: 201

و من سورة الرعد

« إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» (الرعد،7)

تو فقط بیم دهنده ای و برای هر گروهی هدایت کنندهای است.

173- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَطَاءٍ قَالَ : کُنْتُ جَالِساً مَعَ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ نَزَلَ فِی عَلِیِّ علیه السلام «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» فَالنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله قَالَ أَنَاالْمُنْذِرُ وَ بِعَلِیٍّ یَهْتَدِی الْمُهْتَدُونَ

عبد الله بن عطاء گفت: با امام محمد باقر علیه السلام نشسته بودم که ایشان فرمود: این آیه درباره حضرت علی علیه السلام نازل شد: «تو فقط بیم دهنده ای و برای هر گروهی هدایت کننده ای است.» پس پیامبر فرمود: من بیم دهنده ام و هدایت شوندگان با على ال هدایت می شوند.

174 -الْبَرَاءِ بْنِ عِیسَی التَّمِیمِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ » قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَا الْمُنْذِرُ وَ أَنْتَ یَا عَلِیُّ الْهَادِی إِلَی أَمْرِی

ص: 202

براء بن عیسی تمیمی روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیه فرمود: رسول خدا فرمود: من بیم دهنده ام و تو ای علی هدایت کننده به سوی امر من هستی.

175- عَنِ اِبْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ لَمْ یَکُنْ بَیْنِی وَ بَیْنَ رَبِّی مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لاَ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ لاَ سَأَلْتُ رَبِّی حَاجَهً إِلاَّ أَعْطَانِی خَیْراً مِنْهَا فَوَقَعَ فِی مَسَامِعِی: « إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» فَقُلْتُ: إِلَهِی أَنَا الْمُنْذِرُ فَمَنِ الْهَادِی؟ فَقَالَ اللَّهُ ذَاکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ غَایَهُ الْمُهْتَدِینَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ مَنْ یَهْدِی مِنْ أُمَّتِکَ بِرَحْمَتِی َی اَلْجَنَّهِ

ابن مسعود گفت: رسول خدا این فرمود: چون شبانه مرا سوی آسمان بردند، میان من و پروردگارم حتی فرشته ای مقرب یا پیامبری مرسل نبود و هر آنچه از پروردگارم خواستم، بهتر از آن را به من عطا فرمود و آنگاه در گوشم پیچید: «تو فقط بیم دهنده ای و برای هر گروهی هدایت کنندهای است.» پرسیدم: خداوندا! من بیم دهنده ام، چه کسی هدایت کننده است؟ خدا فرمود: او على بن ابی طالب علیه السلام است که غایت هدایت پیشه گان و امام پرهیزکاران و سرور روسفیدان است و همان کسی است که امیر تو را با رحمت من به بهشت هدایت می کند.

«لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ» (الرعد،11)

برای او [آدمی] فرشتگانی هستند که پی در پی او را از پیش رو و از پشت سر به

فرمان خدا محافظت می کنند.

176- عن أبي الجوازة في قوله تعالى: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحفِظُونَهُ مِن أَمرِ اللهِ» قَالَ هَذِهِ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله خَاصَّةً.

ص: 203

ابی جوازه گفت: این آیه مخصوص پیامبر صلی الله علیه و آله است.

«الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ » (الرعد، 28)

[همان] کسانی که ایمان آورده اند و دل هایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه

باشید. که دلها تنها با یاد خدا آرام میگیرد.

177- مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی «اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللّهِ أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» قَالَ:قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام تَدْرِی فِیمَنْ نَزَلَتْ قَالَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ فِیمَنْ صَدَّقَ لِی وَ آمَنَ بِی وَ أَحَبَّکَ وَ عِتْرَتَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَ سَلَّمَ الْأَمْرَ لَکَ وَ لِلْأَئِمَّهِ مِنْ بَعْدِکَ

محمد بن قاسم بن عبید روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام درباره این آیه فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمود: میدانی این آیه درباره چه کسی نازل شد؟ حضرت على علیه السلام فرمود: خدا و رسولش داناترند. رسول خدا فرمود: درباره کسی است که مرا تصدیق کند و به من ایمان بیاورد و تو را و پس از تو خاندانت را دوست بدارد و تسلیم امر تو و امامان پس از تو باشد.

«الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ » (الرعد، 29)

کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند، زندگي خوش و نیکویی بازگشت، از آن آنهاست.

ص: 204

178- فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْکُوفِیُّ مُعَنْعَناً عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ» قَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ فَدَخَلْتُ اَلْجَنَّهَ فَإِذَا أَنَا بِشَجَرَهٍ کُلُّ وَرَقَهٍ مِنْهَا تُغَطِّی الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا تَحْمِلُ الْحُلِیَّ وَ الْحُلَلَ وَ الطَّعَامَ مَا خَلاَ الشَّرَابَ وَ لَیْسَ فِی اَلْجَنَّهِ قَصْرٌ وَ لاَ دَارٌ وَ لاَ بَیْتٌ إِلاَّ فِیهِ غُصْنٌ مِنْ أَغْصَانِهَا وَ صَاحِبُ الْقَصْرِ وَ الدَّارِ وَ الْبَیْتِ حُلِیُّهُ وَ حُلَلُهُ وَ طَعَامُهُ فَهُوَ مِنْهَا فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ مَا هَذِهِ الشَّجَرَهُ؟ قَالَ هَذِهِ طُوبَی فَطُوبَی لَکَ وَ لَکَثِیرٍ مِنْ أُمَّتِکَ قُلْتُ فَأَیْنَ مُنْتَهَاهَا _ یَعْنِی أَصْلُهَا_ قَالَ فِی دَارِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ابْنِ عَمِّکَ

فرات بن ابراهیم کوفی روایت کرده است: ابن عباس درباره این آیه گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: چون شبانه مرا سوی آسمان بردند، به بهشت درآمدم و در آنجا درختی را دیدم که هر برگ از آن دنیا را با هر آنچه در آن است، می پوشانید و انواع زیورها و جامه ها و غذاها را به جز شراب بر خود داشت و در بهشت هیچ کاخ و سرا و خانه ای نیست مگر آن که در آن شاخه ای از شاخه های آن درخت بر اهل آن سایه افکنده و زیور و جامه ها و غذای صاحب آن و سرا و خانه از آن شاخه است. گفتم: ای جبرئیل! این چه درختی است؟ گفت: درخت طوبی است، خوشا به حال تو و بسیاری از امت. گفتم: پایان آن کجاست؟ یعنی ریشه آن. فرمود: در خانه علی بن ابی طالب علیه السلام پسر عمویت.

179-عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ فِی اَلْجَنَّهِ لَشَجَرَهً یُقَالُ لَهَا طُوبَی مَا فِی اَلْجَنَّهِ دَارٌ إِلاَّ وَ فِیهَا غُصْنٌ مِنْ أَغْصَانِهَا أَحْلَی مِنَ الشَّهْدِ وَ أَلْیَنُ مِنَ الزُّبْدِ أَصْلُهَا فِی دَارِی وَ فَرْعُهَا فِی دَارِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ.

ابن عباس گفت: رسول خدا فرمود: در بهشت درختی است که به آن طوبی می گویند. هیچ خانه ای در بهشت نیست مگر آن که شاخه ای از

ص: 205

شاخه های طوبی در آن آمده است که شیرین تر از عسل و نرم تر از کره است و ریشه آن در خانه من و شاخه آن در خانه علی بن ابی طالب علیه السلام است.

180- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: « اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ» قَالَ:شَجَرَهٌ أَصْلُهَا فِی دَارِ عَلِیٍّ علیه السلام فِی اَلْجَنَّهِ وَ فِی کُلِّ دَارِ مُؤْمِنٍ مِنْهَا غُصْنٌ یُقَالُ لَهَاشَجَرَهُ طُوبَی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ بِحُسْنِ الْمَرْجِعِ.

ابن عباس درباره این آیه گفت: درختی است که ریشه آن در خانه على علیه السلام در بهشت است و در خانه هر مؤمنی شاخه ای از آن است و به آن درخت، طوبی گفته می شود که با نیکویی بازگشت و نیکویی جایگاه بازگشت برای آنان است.

181-عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی کَلاَمٍ ذَکَرَهُ وَ مَا طُوبَی فِی طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ قَالَ شَجَرَهٌ فِی اَلْجَنَّهِ غَرَسَهَا اللَّهُ بِیَدِهِ وَ نَفَخَ فِیهَا مِنْ رُوحِهِ تُنْبِتُ الْحُلِیَّ وَ الْحُلَلَ وَ الثِّمَارَ مُتَدَلِّیَهً عَلَی أَفْوَاهِ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ وَ إِنَّهُ لَیَقَعُ عَلَیْهَا الطَّیْرُ الْمُشْتَهِی مِنْهُ شِوَاءً وَ قَدِیداً فَیَأْتِیهِ عَلَی مَا یَشْتَهِی وَ إِنَّ أَغْصَانَهَا لَتُرَی مِنْ وَرَاءِ سُورِ اَلْجَنَّهِ وَ هِیَ فِی مَنْزِلِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام لَنْ یُحْرَمَهَا وَلِیُّهُ وَ لَنْ یَنَالَهَا عَدُوُّهُ

ابن عباس گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره طوبی و این آیه فرمود: طوبی درختی در بهشت است که خداوند به دست خود آن را کاشته است و از روح خود در آن دمیده است و زیورها و جامه ها و میوه هایی می رویاند که همه در دسترس بهشتیان است و هر آینه بر آن پرندگانی با گوشت های کبابی و قطعه ای لذیذ به هر گونه ای که دل بخواهد، می نشینند و هر آینه شاخه های آن از ورای پرچین های بهشت دیده می شود و آن در منزل علی بن ابی طالب علیه السلام است که او آن را بر دوستدارش حرام نمی کند و

ص: 206

دست دشمنش هرگز به آن نمی رسد.

182- فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَنْ قَوْلِهِ «طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ» قَالَ شَجَرَهٌ فِی اَلْجَنَّهِ أَصْلُهَا فِی دَارِی وَ فَرْعُهَا عَلَی أَهْلِ اَلْجَنَّهِ ثُمَّ سُئِلَ بَعدَ ذَلکَ فَقَالَ شَجَرَهٌ فِی اَلْجَنَّهِ أَصْلُهَا فِی دَارِ عَلِیٍّ وَ فَرْعُهَا عَلَی أَهْلِ اَلْجَنَّهِ قالوا: یَا رَسُولَ اللهِ سَأَلنَاکَ فَقُلْتَ أَصْلُهَا فِی دَارِی ثُمَّ سَأَلنَاکَ فَقُلْتَ أَصلُهَا فِی دَار عَلِیٍّ ؟ فَقَالَ: إنَّ دَاری وَ دَارَ عَلِیٍّ وَاحِدَهٌ

فرات گفت: محمد بن احمد روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: درباره کلام خداوند متعال «طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ» که از پیامبر پرسیده شد. حضرت فرمود: درختی در بهشت است که ریشه آن در خانه من و شاخه آن در خانه بهشتیان است. پس از آن باز درباره اش پرسیدند، حضرت فرمود: درختی در بهشت است که ریشه آن در خانه علی و شاخه آن در خانه بهشتیان است. پرسیدند: ای رسول خدا! ما از شما دو بار پرسیدیم، یک بار فرمودید ریشه این درخت در خانه من است و بار دیگر فرمودید در خانه على علیه السلام حضرت فرمود: خانه من و خانه على یکی است.

183- إِسْمَاعِیلُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْفَارِسِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ فَصِرْتُ فِی سَمَاءِ الدُّنْیَا حَتَّی صِرْتُ فِی السَّمَاءِ السَّادِسَهِ فَإِذَا أَنَا بِشَجَرَهٍ لَمْ أَرَ شَجَرَهً أَحْسَنَ مِنْهَا وَ لاَ أَکْبَرَ مِنْهَا فَقُلْتُ یَا حَبِیبِی مَا هَذِهِ الشَّجَرَهُ؟ قَالَ هَذِهِ طُوبَی یَا حَبِیبِی قَالَ فَقُلْتُ مَا هَذَا الصَّوْتُ الْعَالِی الْجَهْوَرِیُّ؟ قَالَ هَذَا صَوْتُ طُوبَی قُلْتُ أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُ؟ قَالَ یَقُولُ: وَا شَوْقَاهْ إِلَیْکَ یَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

ص: 207

اسماعیل بن اسحاق بن ابراهيم فارسی روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام از قول پدران بزرگوارش علیهم السلام فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: چون شبانه مرا سوی آسمان بردند، از آسمان دنیا گذشتم تا این که به آسمان ششم رسیدم و در آنجا درختی را دیدم که تا پیش از آن درختی به آن بزرگی و نیکویی ندیده بودم. عرض کردم: ای حبیب من! این چه درختی است؟ فرمود: حبیب من این درخت طوبی است. عرض کردم: این صدای بلند و رسا از کجاست؟ فرمود: این صدای طوبی است. عرض کردم: چه

می گوید؟ فرمود: می گوید ای علی! چقدر مشتاق تو هستم!

184 - فُرَاتٌ قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:«اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ» فَبَلَغَنِی أَنَّ طُوبَی شَجَرَهٌ فِی اَلْجَنَّهِ ثَابِتَهٌ فِی دَارِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ هِیَ لَهُ وَ لِشِیعَتِهِ وَ عَلَی تِلْکَ الشَّجَرَهِ أَسْفَاطٌ فِیهَا حُلَلٌ مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ یَکُونُ لِلْعَبْدِ مِنْهَا أَلْفُ أَلْفِ سَفَطٍ فِی کُلِّ سَفَطٍ مِائَهُ أَلْفِ حُلَّهٍ لَیْسَ مِنْهَا حُلَّهٌ إِلاَّ مُخَالِفَهً لِلَوْنِ الْأُخْرَی إِلاَّ أَنَّ أَلْوَانَهَا کُلَّهَا خُضْرٌ مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ فَهَذَا أَعْلَی تِلْکَ الشَّجَرَهِ وَ وَسَطُهَا ظِلُّهُمْ یُظِلُّ عَلَیْهِمْ یَسِیرُ الرَّاکِبُ فِی ظِلِّ تِلْکَ الشَّجَرَهِ مِائَهَ عَامٍ قَبْلَ أَنْ یَقْطَعَهَا وَ أَسْفَلُهَا ثَمَرُهَا مُتَدَلٍّ عَلَی بُیُوتِهِمْ یَکُونُ مِنْهَا الْقَضِیبُ مِثْلَ الْقَصَبَهِ فِیهَا مِائَهُ لَوْنٍ مِنَ الْفَوَاکِهِ مَا رَأَیْتَ وَ لَمْ تَرَ وَ مَا سَمِعْتَ وَ لَمْ تَسْمَعْ مُتَدَلٍّ عَلَی بُیُوتِهِمْ کُلَّ مَا قَطَعُوا مِنْهَا ثَمَّ یَنْبُتُ مَکَانَهُ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی «لا مَقْطُوعَهٍ وَ لا مَمْنُوعَهٍ» وَ تُدْعَی تِلْکَ الشَّجَرَهُ طُوبَی وَ یَخْرُجُ نَهَرٌ مِنْ أَصْلِ تِلْکَ الشَّجَرَهِ فَیَسْقِی جَنَّهَ عَدْنٍ وَ هِیَ قَصْرٌ مِنْ لُؤْلُؤَهٍ وَاحِدَهٍ لَیْسَ فِیهَا صَدْعٌ وَ لاَ وَصْلٌ لَوِ اجْتَمَعَ أَهْلُ اَلْإِسْلاَمِ کُلُّهَا عَلَی ذَلِکَ الْقَصْرِ لَهُمْ فِیهِ سَعَهٌ لَهَا أَلْفُ أَلْفِ بَابٍ

ص: 208

وَ کُلُّ بَابٍ مِصْرَاعَیْنِ مِنْ زَبَرْجَدٍ وَ یَاقُوتٍ عَرْضُهَا اثْنَی عَشَرَ مِیلاً لاَ یَدْخُلُهَا إِلاَّ نَبِیٌّ أَوْ صِدِّیقٌ أَوْ شَهِیدٌ أَوْ مُتَحَابٌّ فِی اللَّهِ أَوْ ضَیْفٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ تِلْکَ مَنَازِلُهُمْ وَ هِیَ جَنَّهُ عَدْنٍ

فرات گفت: محمد بن حسن بن ابراهیم روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیه فرمود: به من چنین رسیده که طوبی درختی است در بهشت که در خانه علی بن ابی طالب علیه السلام استوار شده و از برای او و شیعیان اوست. بر آن درخت سبدهایی است پر از دیباهایی ابریشمین و زربافت که هزار هزار سبد از آن برای یک تن از آنان است و در هر سبد صد هزار دیباست که هر یک رنگی متفاوت از دیگری دارد و حال آنکه تمامی آنها رنگی سبز از ابریشم و زربافت دارند و این فراز آن درخت بود. این همه در میان آن درخت بر او و شیعیانش سایه می افکند و حال آن که اگر سوار کار در سایه آن درخت صد سال ره بسپرد، باز در سایه آن درخت است. بر پای آن درخت میوه هایش بر خانه های ایشان آویخته است و هر ترکه ای از آن همچون نی است و صد رنگ میوه دارد که نه من دیده ام و به شما و نه من شنیده ام و نه شما؛ هر آنچه از آن بچینند، باز جایش می روید، چنانکه خداوند متعال فرمود: «نه قطع شود و نه باز داشته شود. به آن درخت، طوبی گویند که رودی از ریشه آن بیرون می آید که فردوس برین را سیراب می کند و آنجا قصری از مرواریدی یگانه است که هیچ دل آزاری در آن نیست و هیچ همتا ندارد و اگر تمامی اهل اسلام در آن قصر گرد آیند، برای ایشان گشاده باشد و هزار هزار در دارد و هر در از آن دو لنگه از زبرجد و یاقوت دارد و دوازده میل عرض دارد و تنها پیامبران و صديقان و شهیدان و جانبازان راه خدا و مهمانی از مؤمنان به آن در می آیند؛ آنجا منزلگاه های ایشان است و همانا فردوس

ص: 209

برین است.

185- عَنْ سَلْمَانَ قَالَ : قَالَتْ بَعْضُ أَزْوَاجِ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لَکَ تُحِبُّ فَاطِمَهَ حُبّاً مَا تُحِبُّهُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ؟ قَالَ إِنَّهُ لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ انْتَهَی بِی جَبْرَئِیلُ إِلَی شَجَرَهِ طُوبَی فَعَمَدَ إِلَی ثَمَرَهٍ مِنْ أَثْمَارِ طُوبَی فَفَرَکَهُ بَیْنَ إِصْبَعَیْهِ ثُمَّ أَطْعَمَنِیهِ ثُمَّ مَسَحَ یَدَهُ بَیْنَ کَتِفَیَّ ثُمَّ قَالَ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یُبَشِّرُکَ بِفَاطِمَهَ مِنْ خَدِیجَهَ بِنْتِ خُوَیْلِدٍ فَلَمَّا أَنْ هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ فَکَانَ الَّذِی کَانَ فَعَلِقَتْ خَدِیجَهُ بِفَاطِمَهَ فَإِذَا أَنَا اشْتَقْتُ إِلَی اَلْجَنَّهِ أَدْنَیْتُهَا فَشَمِمْتُ رِیحَ اَلْجَنَّهِ فَهِیَ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّهٌ

سلمان گفت: یکی از همسران پیامبر به ایشان عرض کرد: ای رسول خدا ص! چگونه است که شما فاطمه علیها السلام را بسیار دوست می دارید و هیچ یک از اهل بیتتان را این گونه دوست نمی دارید؟! حضرت فرمود: چون شبانه مرا سوی آسمان بردند، جبرئیل علیه السلام مرا به سمت درخت طوبی برد. میوه ای از میوه های درخت طوبی را چید و آن را بین انگشتانش فشرد و از آن به من داد تا بخورم. سپس میان دو کتفم را نوازش کرد و گفت: ای محمد! خداوند متعال تو را به وجود فاطمه علیها السلام از خدیجه دختر خویلد مژده می دهد. زمانی که سوی زمین فرود آمدم، خدیجه علیها السلام فاطمه علیها السلام را باردار شد. هنگامی که دلتنگ بهشت می شوم، او را به خود نزدیک می کنم و بوی بهشت را از او استشمام می کنم، او فرشته ای از جنس آدمی است.

186۔ عِیسَی بْنُ مِهْرَانَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله «طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ» قَامَ اَلْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ الْکِنْدِیُّ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا طُوبَی قَالَ یَا مِقْدَادُ شَجَرَهٌ فِی اَلْجَنَّهِ لَوْ یَسِیرُ الرَّاکِبُ الْجَوَادُ لَسَارَ فِی ظِلِّهَا مِائَهَ عَامٍ قَبْلَ أَنْ یَقْطَعَهَا

ص: 210

وَرَقُهَا وَ بُسْرُهَا بُرُودٌ خُضْرٌ وَ زَهْرُهَا رِیَاضٌ صُفْرٌ وَ أَفْنَاؤُهَا سُنْدُسٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ ثَمَرُهَا حُلَلٌ خُضْرٌ وَ طَعْمُهَا زَنْجَبِیلٌ وَ عَسَلٌ وَ بَطْحَاؤُهَا یَاقُوتٌ أَحْمَرُ وَ زُمُرُّدٌ أَخْضَرُ وَ تُرَابُهَا مِسْکٌ وَ عَنْبَرٌ وَ حَشِیشُهَا زَعْفَرَانٌ وَ الْخَوْجُ یَتَأَجَّجُ مِنْ غَیْرِ وَقُودٍ یَتَفَجَّرُ مِنْ أَصْلِهَا السَّلْسَبِیلُ وَ الرَّحِیقُ وَ الْمَعِینُ وَ ظِلُّهَا مَجْلِسٌ مِنْ مَجَالِسِ شِیعَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَأْلَفُونَهُ وَ یُتَحَدَّثُ بِمَجْمَعِهِمْ وَ بَیْنَا هُمْ فِی ظِلِّهَا یَتَحَدَّثُونَ إِذْ جَاءَتْهُمُ الْمَلاَئِکَهُ یَقُودُونَ نُجُباً جُبِلَتْ مِنَ الْیَاقُوتِ ثُمَّ نُفِخَ الرُّوحُ فِیهَا مَزْمُومَهً بِسَلاَسِلَ مِنْ ذَهَبٍ کَأَنَّ وُجُوهَهَا الْمَصَابِیحُ نَضَارَهً وَ حُسْناً وَبَرُهَا خَزٌّ أَحْمَرُ وَ مِرْعِزَّی أَبْیَضُ مُخْتَلِطَانِ لَمْ یَنْظُرِ النَّاظِرُونَ إِلَی مِثْلِهَا حُسْناً وَ بَهَاءً وَ ذَلِکَ ذُلُلٌ مِنْ غَیْرِ مَهَانَهٍ نُجَبَاءُ مِنْ غَیْرِ رِیَاضَهٍ عَلَیْهَا رِحَالٌ أَلْوَانُهَا مِنَ الدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ مُفَضَّضَةً بِاللُّؤْلُؤِ وَ الْمَرْجَانِ صَفَائِحُهَا مِنَ الذَّهَبِ الْأَحْمَرِ مُلَبَّسَهً بِالْعَبْقَرِیِّ وَ الْأُرْجُوَانِ فَأَنَاخُوا تِلْکَ النجابی إِلَیْهِمْ ثُمَّ قَالُوا لَهُمْ رَبُّکُمْ یُقْرِئُکُمُ السَّلاَمَ فَتَزُورُونَهُ وَ یَنْظُرُ إِلَیْکُمْ وَ یُحِبُّکُمْ وَ تُحِبَّونَهُ وَ یَزِیدُکُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ سَعَتِهِ فَإِنَّهُ ذُو رَحْمَهٍ وَاسِعَهٍ وَ فَضْلٍ عَظِیمٍ

عیسی بن مهران گفت: امام جعفر صادق علیه السلام از قول پدران بزرگوارش علیه السلام از حضرت علی علیه السلام فرمود: هنگامی که این آیه بر پیامبر نازل شد، «زندگی خوش و نیکویی بازگشت، از آن آنهاست»، مقداد بن اسود کندی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ، طوبی در این آیه شریفه به چه معناست؟ حضرت فرمود: ای مقداد! در بهشت درختی هست که اگر سوار تیزتک در سایه آن درخت صد سال راه بسپرد، باز هم به زیر سایه آن درخت است. برگ و خرمای آن درخت گوارا و سبز است و گل های آن بوستانی زرد و خوشه های آن ابریشمین و زربافت است و میوه آن زیورهای سبز و شیره آن زنجبیل و عسل است و دشت پیرامونش یاقوت سرخ و زمرد سبز و خاکش مشک و عنبر است و

ص: 211

گیاهش زعفران است که بی هیچ افروختنی برافروزد و از ریشه اش چشمه سلسبيل و رحیق و معین می جوشد و سایه اش مجلسی از مجالس شیعیان علی بن ابی طالب علیه السلام است که وی در آنجا با ایشان سخن می گوید و هنگامی که ایشان در سایه آن درخت به گفت وگو نشسته اند ناگاه فرشتگان، سوار بر شترانی برگزیده که از یاقوت پدید آمده اند، نزد ایشان می رسند و آنگاه روح در آن شتران دمیده می شود؛ به زنجیرهایی زرین لگام شده اند و گویی چهره هاشان از سرزندگی و زیبایی چراغ هایی روشن است و پشمشان آمیزه ای است از خز سبز و موی مجعد سپید که هیچ کس در زیبایی و درخشندگی همانندشان را ندیده است. شترانی رام بی آنکه خوار شده باشند و شترانی پرورده بی آن که به سختی درافتاده باشند و جهازهایی به رنگ درّ و یاقوت و نقره کوب با مروارید و مرجان بر آنها نهاده شده و پوستشان از طلای سرخ با پوشش رنگارنگ و ارغوان است. آنان را نزد ایشان بر زمین می نشانند و به ایشان گویند: پروردگارتان بر شما سلام می رساند، شما او را می نگرید و او سوی شما می نگرد و او دوستتان می دارد و شما دوستش میدارید و سپس او از فضل و بخشش بر شما می افزاید؛ چرا که او صاحب رحمت فراخ و فضل بزرگ است.

قَالَ فَیَتَحَوَّلُ کُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ عَلَی رَاحِلَتِهِ فَیَنْطَلِقُونَ صَفّاً وَاحِداً مُعْتَدِلاً لاَ یُفَوِّتُ مِنْهُمْ شَیْءٌ شَیْئاً وَ لاَ یُفَوِّتُ أُذُنُ نَاقَهٍ نَاقَتَهَا وَ لاَ بِرْکَهُ نَاقَهٍ بَرْکَهَا وَ لاَ یَمُرُّونَ بِشَجَرَهٍ مِنْ أَشْجَارِ اَلْجَنَّهِ إِلاَّ أَتْحَفَتْهُمْ بِأَثْمَارِهَا وَ رَحَلَتْ لَهُمْ عَنْ طَرِیقِهِمْ کَرَاهِیَهَ أَنْ تَنْثَلِمَ طَرِیقُهُمْ وَ أَنْ یُفَرَّقَ بَیْنَ الرَّجُلِ وَ رَفِیقِهِ

فَلَمَّا رُفِعُوا إِلَی الْجَبَّارِ جَلَّ جَلاَلُهُ قَالُوا: رَبَّنَا أَنْتَ السَّلاَمُ وَ مِنْکَ السَّلاَمُ وَ لَکَ یَحِقُّ

ص: 212

الْجَلاَلُ وَ الْإِکْرَامُ. قَالَ فَیَقُولُ اللَّهُ أَنَا السَّلاَمُ وَ مَعِیَ السَّلاَمُ وَ لِی یَحِقُّ الْجَلاَلُ وَ الْإِکْرَامُ فَمَرْحَباً بِعِبَادِیَ الَّذِینَ حَفِظُوا وَصِیَّتِی فِی أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّی وَ رَعَوْا حَقِّی وَ خَافُونِی بِالْغَیْبِ وَ کَانُوا مِنِّی عَلَی کُلِّ حَالٍ مُشْفِقِینَ

فَقَالُوا أَمَا وَ عِزَّتِکَ وَ جَلاَلِکَ مَا قَدَّرْنَاکَ حَقَّ قَدْرِکَ وَ مَا أَدَّیْنَا إِلَیْکَ کُلَّ حَقِّکَ فَائْذَنْ لَنَا فِی السُّجُودِ قَالَ لَهُمْ رَبُّهُمْ إِنِّی قَدْ وَضَعْتُ عَنْکُمْ مَئُونَهَ الْعِبَادَهِ وَ أَرَحْتُ عَلَیْکُمْ أَبْدَانَکُمْ وَ طَالَ مَا أَنْصَبْتُمْ لِیَ الْأَبْدَانَ وَ عَنَتُّمْ لِیَ الْوُجُوهَ فَالْآنَ أفضیتم إِلَی رُوحِی وَ رَحْمَتِی فَاسْأَلُونِی مَا شِئْتُمْ وَ تَمَنَّوْا عَلَیَّ أُعْطِکُمْ أَمَانِیَّکُمْ فَإِنِّی لَنْ أَجْزِیَکُمُ الْیَوْمَ بِأَعْمَالِکُمْ وَ لَکِنْ بِرَحْمَتِی وَ کَرَامَتِی وَ طَوْلِی وَ عَظِیمِ شَأْنِی وَ بِحُبِّکُمْ أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّی.

آنگاه هر یک از ایشان بر مرکب خود سوار می شوند و در صفی آراسته که هیچ یک جلو و عقب نباشند، به راه می افتند و حتی گوش و سینه های شتران نیز در کنار هم حرکت می کنند. به هر درخت از درختان بهشتی که می رسند، از میوه هایش به آنها پیشکش می کند و از سر راه آنها دور می رود تا مبادا وجود آن درخت باعث شود تا راهشان پیچ و خمی پیدا کند و یا آنها یکدیگر را گم کنند و بین دوستان جدایی افتد. چون به درگاه جبار بزرگ مرتبه رسند، گویند: پروردگارا تویی سلام و سلام از توست، جلال و بزرگواری شایسته توست. خداوند می فرماید: من سلامم و سلام با من است و جلال و بزرگواری شایسته من است. خوش آمدند بندگان من که سفارش مرا درباره خاندان پیامبر من حفظ کردند و حق مرا پاس داشتند و به غیب از من خوف کردند و در هر حال دلشان با من بود. آنان گویند: به عزت و جلالت سوگند ما چنان که باید، قدر تو را ندانستیم و آن گونه که باید حق تو را ادا نکردیم. به ما اجازه بده تا تو را سجده کنیم.

ص: 213

پروردگارشان به آنها می فرماید: من زحمت عبادت را از شما برداشتم و بدن های شما را در آسایش قرار دادم و شما مدت طولانی بدن های خود را برای عبادت من رنج دادید و چهره هایتان را برایم به خاک نهادید و هم اکنون به لطف و رحمت من رسیدید. حال هرچه دوست دارید از من بخواهید و آرزوهایتان را از من درخواست کنید تا برآورده سازم؛ زیرا من امروز فقط پاداش اعمال شما را نمی دهم، بلکه با رحمت و کرامت و بخشش و مقام بزرگم و به اندازه دوستی شما با اهل بیت پیامبرم صلی الله علیه و آله به

شما پاداش میدهم.

فَلاَ یَزَالُونَ یَا مِقْدَادُ مُحِبُّو عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فِی الْعَطَایَا وَ الْمَوَاهِبِ حَتَّی إِنَّ الْمُقَصِّرَ مِنْ شِیعَتِهِ لَیَتَمَنَّی فِی أُمْنِیَّتِهِ مِثْلَ جَمِیعِ الدُّنْیَا مُنْذُ یَوْمَ خَلَقَ اللَّهُ إِلَی یَوْمِأُفَنَائَهَا. قَالَ لَهُمْ رَبُّهُمْ: لَقَدْ قَصَّرْتُمْ فِی أَمَانِیِّکُمْ وَ رَضِیتُمْ بِدُونِ مَا یَحِقُّ لَکُمْ فَانْظُرُوا إِلَی مَوَاهِبِ رَبِّکُمْ. فَإِذَا بِقِبَابٍ وَ قُصُورٍ فِی أَعْلَی عِلِّیِّینَ مِنَ الْیَاقُوتِ الْأَحْمَرِ وَ الْأَخْضَرِ وَ الْأَصْفَرِ وَ الْأَبْیَضِ یَزْهَرُ نُورُهَا فَلَوْ لاَ أَنَّهُ مُسَخَّرٌ إِذَا لَلَمَعَتِ الْأَبْصَارُ مِنْهَا فَمَا کَانَ مِنْ تِلْکَ الْقُصُورِ مِنَ الْیَاقُوتِ الْأَحْمَرِ فَهُوَ مَفْرُوشٌ بِالْعَبْقَرِیِّ الْأَحْمَرِ وَ مَا کَانَ مِنْهَا مِنَ الْیَاقُوتِ الْأَخْضَرِ فَهُوَ مَفْرُوشٌ بِالسُّنْدِس الْأَخْضَرِ وَ مَا کَانَ مِنْهَا مِنَ الْیَاقُوتِ الْأَبْیَضِ فَهُوَ مَفْرُوشٌ بِالْحَرِیرِ الْأَبْیَضِ وَ مَا کَانَ مِنْهَا مِنَ الْیَاقُوتِ الْأَصْفَرِ فَهُوَ مَفْرُوشٌ بِالرِّیَاضِ الْأَصْفَرِ، مَبْثُوثَهً بِالزُّمُرُّدِ الْأَخْضَرِ وَ الْفِضَّهِ الْبَیْضَاءِ وَ الذَّهَبِ الْأَحْمَرِ قَوَاعِدُهَا وَ أَرْکَانُهَا مِنَ الْجَوْهَرِ یُنَوِّرُ مِنْ أَبْوَابِهَا وَ أَعْرَاضِهَا بِنُورٍ مِثْلِ شُعَاعِ الشَّمْسِ عِنْدَهُ مِثْلِ الْکَوْکَبِ الدُّرِّیِّ فِی النَّهَارِ الْمُضِیءِ وَ إِذَا عَلَی بَابِ کُلِّ قَصْرٍ مِنْ تِلْکَ الْقُصُورِ «جَنَّتانِ(1) مُدْهامَّتانِ(2) فِیهِما عَیْنانِ نَضّاخَتانِ(3) فِیهِما مِنْ کُلِّ فاکِهَهٍ زَوْجانِ(4)»

ص: 214


1- الرحمن/62
2- الرحمن،64
3- الرحمن،66
4- الرحمن،52

ای مقداد! از آن پس، دوستداران علی بن ابی طالب علیه السلام غرق در عطاها و بخشش های پروردگارند، تا آنجا که کمترین فرد شیعه مثل تمام دنیا را از اول خلقت تا انتهای آن آرزو می کند، ولی پروردگارشان به آنها می فرماید: در آرزوهایتان کوتاهی کردید و به کمتر از شایستگی خود راضی شدید، حال به بخشش های پروردگارتان بنگرید. ناگهان شیعیان گنبدها و قصر هایی بر فراز آسمان هفتم از یاقوت سرخ و سبز و زرد و سفید می بینند که نورشان چنان می درخشد که اگر آن نور در تسخیر نبود، چشم ها را سفید می کرد. آن قصرهایی که از یاقوت سرخ است با نقش و نگار سرخ فرش شده و آنهایی که از یاقوت سبز است با ابریشم سبز فرش شده و آنهایی که از یاقوت سفید است با حریر سفید فرش شده و آنهایی که از یاقوت زرد است با گل های زرد فرش شده است و در سراسر شان زمرد سبز و نقره سفید و طلای سرخ گسترده شده است. پایه ها و ستون های قصرها از جواهر است و از درها و دیوارهایشان نوری می درخشد که نور شعاع آفتاب در برابر آن همچون نور ستاره درخشانی در روز روشن است.

در مقابل هر قصری در بوستان است. «دو بهشت... از [شدت] سرسبزی به سیاهی زند... در آن [دو بهشت] دو چشمه جوشان اند... در آن دو از هر

میوهای دو نوع است.»

فَلَمَّا أَرَادُوا أَنْ یَنْصَرِفُوا إِلَی مَنَازِلِهِمْ حُوِّلُوا عَلَی بَرَاذِینَ مِنْ نُورٍ بِأَیْدِی وِلْدَانٍ مُخَلَّدِینَ بِیَدِ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ حَکَمَهُ بِرْذَوْنٍ مِنْ تِلْکَ الْبَرَاذِینِ لُجُمُهَا وَ أَعِنَّتُهَا مِنَ الْفِضَّهِالْبَیْضَاءِ وَ أَثْفَارُهَا مِنَ الْجَوْهَرِ فَإِذَا دَخَلُوا مَنَازِلَهُمْ وَجَدُوا الْمَلاَئِکَهَ یُهَنُّونَهُمْ بِکَرَامَهِ رَبِّهِمْ

ص: 215

إِذَا اسْتَقَرُّوا قَرَارَهُمْ قِیلَ لَهُمْ «هَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ(1)» رَبَّنَا رَضِینَا فَارْضَ عَنَّا قَالَ بِرِضَایَ عَنْکُمْ وَ بِحُبِّکُمْ أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّی حَلَلْتُمْ دَارِی وَ صَافَحَتْکُمُ الْمَلاَئِکَهُ فَهَنِیئاً هَنِیئاً«عَطَاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ(2)»لَیْسَ فِیهِ تَنْغِیصٌ فَعِنْدَهَا قَالُوا «اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ* اَلَّذِی أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَهِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ(3)»

هنگامی که شیعیان حضرت علی علیه السلام می خواهند به منزل های خود بازگردند، آنها را بر مرکب هایی از نور سوار می کنند که مهار آنها به دست پسرانی زیبا و جاویدان است که در دست هریک دهنه یکی از آن مرکب هاست که مهار و افسار آن از نقره سفید و زین آن از جواهر است. چون به منزل هایشان وارد شوند، فرشتگان با کرامت خداوند به ایشان تبریک و تهنیت می گویند و هنگامی که در محل خود قرار گیرند، به آنها خطاب میشود: «آیا شما [نیز] آن چه را پروردگارتان به شما وعده داده بود حق یافتید؟» می گویند: پروردگارا! ما خشنودیم تو نیز از ما خشنود باش. خطاب می شود: به خاطر رضایت و خشنودی ام از شما و دوستی شما با اهل بیت پیامبرم به خانه من در آمديد و فرشتگان دست در دستانتان نهادند؛ گوارایتان باد، گوارایتان باد! «[خداوند به آنها بخششی قطع ناشدنی اعطا می کند.» که در آن هیچ ناگواری نیست. در این هنگام می گویند: «سپاس و ستایش از آن خداوندی است که اندوه را از [دل] ما برد، به راستی پروردگار ما آمرزند، شکر گزار است. همان که از فضل خویش ما را در این سرای اقامت [ابدی] جای داد، در اینجا نه

ص: 216


1- العراف،44
2- هود،108
3- فاطر،34-35

رنجی به ما می رسد و نه خستگی».

قَالَ عِیسَی بْنُ مِهْرَانَ: فَحَدَّثْتُ بِهِ أَصْحَابَ الْحَدِیثَ عَنْ هَؤُلاَءِ الثَّمَانِیَهِ فَقُلْتُ لَهُمْ أَنَا أَبْرَأُ إِلَیْکُمْ مِنْ عُهْدَهِ هَذَا الْحَدِیثِ لِأَنَّ فِیهِ قَوْمٌ مَجْهُولُونَ وَ لَعَلَّهُمْ إِن یَکُونُوا صَادِقِینَ فَرَأَیْتُ من لَیْلَتِی أَوْ بَعْدُ کَأَنَّ أتانی آت وَ مَعَهُ کِتَابٌ فِیهِ مِنْ مُخَوَّلِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ وَ اَلْحَسَنِ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ یَحْیَی بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فُرَاتٍ وَ عَلِیِّ بْنِ الْقَاسِمِ الْکِنْدِیِّ وَ لَمْ أَلْقَ عَلِیَّ بْنَ الْقَاسِمِ وَ عِدَّهً بَعْدَهُ لَمْ أَحْفَظْ أَسَامِیَهُمْ کَتَبْنَا إِلَیْکَ مِنْ تَحْتِ شَجَرَهِ طُوبَی فَقَدْ أَنْجَزَ لَنَا رَبُّنَا مَا وَعَدَنَا فَاسْتَمْسِکْ بِهَذَا الْکُتُبِ فَإِنَّکَ لَنْ تَقْرَأَ مِنْهَا کِتَاباً إِلاَّ أَشْرَقَتْ لَهُ اَلْجَنَّهُ

عیسی بن مهران گفت: این حدیث را به روایت آن هشت راوی بر اهل حدیث بازگفتم و به آنان گفتم: من از ضمانت این حديث نزد شما شانه تهی می کنم؛ چرا که کسانی در آن ناشناس اند و امید است که ایشان راستگو بوده باشند؛ چرا که در شبی از این شب ها در خواب دیدم که کسی نزد من آمد و نوشته ای در دست داشت از محول بن ابراهیم و حسن بن حسین و یحیی بن حسن بن فرات و على بن قاسم کندی، حال آن که علی بن قاسم را ندیده ام، و چند تن پس از وی که نام هایشان را به یاد ندارم، نوشته بود: ما از زیر درخت طوبی برایت نگاشته ایم و پروردگار مان وعده مان را به انجام رسانید، این نگاشته ها را نگاه دار که هر گاه نگاشته ای از آنها را بخوانی، بهشت از آن نورانی می شود.

187- مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ مُعَنْعَناً عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَاتَ یَوْمٍ یَا عَلِیُّ عَلِمْتَ أَنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَخْبَرَنِی أَنَّ أُمَّتِی تَغْدِرُ بِکَ مِنْ بَعْدِی فَوَیْلٌ ثُمَّ وَیْلٌ ثُمَّ وَیْلٌ لَهُمْ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ. قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا وَیْلٌ؟ قَالَ وَادٍ فِی جَهَنَّمَ أَکْثَرُ أَهْلِهِ مُعَادُوکَ وَ الْقَاتِلُونَ لِذُرِّیَّتِکَ وَ النَّاکِثُ لِبَیْعَتِکَ فَطُوبَی ثُمَّ طُوبَی ثَلاَثَ مَرَّاتٍ

ص: 217

لِمَنْ أَحَبَّکَ وَ وَفَی لَکَ قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا طُوبَی؟ قَالَ شَجَرَهٌ فِی دَارِکَ فِی اَلْجَنَّهِ لَیْسَ دَارٌ مِنْ دُورِ شِیعَتِکَ فِی اَلْجَنَّهِ إِلاَّ وَ فِیهَا غُصْنٌ مِنْ تِلْکَ الشَّجَرَهِ تَهْدِی عَلَیْهِمْ ِکُلِّ مَا یَشْتَهُونَ

محمدبن احمد گفت: حضرت علی علیه السلام فرمود: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: ای علی! بدان جبرئیل علیه السلام به من خبر داد که امتم پس از من با تو نیرنگ می کنند، پس وای بر آنان و سه بار تکرار فرمود: ویل برای آنان است. عرض کردم: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! ویل چیست؟ فرمود: بیابانی است در جهنم که بیشتر اهل آن دشمنان تو و قاتلان فرزندان تو و پیمان شکنان بیعت با تو هستند. سپس سه بار فرمود: خوشا به حال آنان، طوبی برای کسی است که تو را دوست دارد و به عهد تو وفادار است. گفتم: ای رسول خدا ! طوبی چیست؟ فرمود: درختی در خانه تو در بهشت است که خانه ای از خانه های شیعیان تو در بهشت نیست، مگر آن که شاخه ای از آن درخت در خانه ایشان است و هر آن چه را دلشان بخواهد، سوی ایشان می فرستد.

«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً » (الرعد، 38)

و بی تردید پیامبرانی را پیش از تو فرستادیم، و برای آنها همسران و فرزندانی

قرار دادیم.

188- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْوَلِیدِ قَالَ : دَخَلْنَا عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ لَنَا مِمَّنْ أَنْتُمْ ؟ فَقُلْنَا لَهُ مِنْ أَهْلِ اَلْکُوفَهِ فَقَالَ لَنَا: إِنَّهُ لَیْسَ بَلَدٌ مِنَ الْبُلْدَانِ وَ لاَ مِصْرٌ مِنَ الْأَمْصَارِ أَکْثَرَ مُحِبّاً لَنَا مِنْ أَهْلِ اَلْکُوفَهِ إِنَّ اللَّهَ هَدَاکُمْ لِأَمْرٍ جَهِلَهُ النَّاسُ فَأَحْبَبْتُمُونَا وَ أَبْغَضَنَا النَّاسُ وَ

ص: 218

صَدَّقْتُمُونَا وَ کَذَّبَنَا النَّاسُ وَ اتَّبَعْتُمُونَا وَ خَالَفَنَا النَّاسُ فَجَعَلَ اللَّهُ مَحْیَاکُمْ مَحْیَانَا وَ مَمَاتَکُمْ مَمَاتَنَا فَأَشْهَدُ عَلَی أَبِی أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یَغْتَبِطَ وَ یَرَی مَا تُقِرُّ بِهِ عَیْنَیْهِ إِلاَّ أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَاهُنَا وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی حَلْقِهِ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّیَّهً» فَنَحْنُ ذُرِّیَّهُ رَسُولِ اللَّهِ ص

عبد الله بن ولید گفت: خدمت امام جعفر صادق علیه السلام رسیدیم، حضرت فرمود: شما از کدام طایفه هستید؟ عرض کردیم: ما از اهل کوفه هستیم. فرمود: اهل هیچ شهر و دیاری بیشتر از کوفه، دوستدار ما خاندان نیستند. خداوند شما را به راهی هدایت نموده که دیگران به آن جاهل اند، شما ما را دوست می دارید، در حالی که مردم به ما کینه می ورزند و شما ما را تصدیق میکنید، در حالی که مردم ما را تکذیب می کنند و شما ما را پیروی می کنید، در حالی که مردم از ما سرپیچی می کنند، خداوند زندگی شما را زندگی ما و مرگ شما را مرگ ما قرار دهد. من بر پدرم گواه هستم که می فرمود: فاصله بین شما و بین این که دیگران حسرت مقامتان را بخورند و این گونه از آینده خود شاد و خرم شوید، وقتی آشکار می شود که جانتان به اینجا برسد و سپس به گلوی مبارک خود اشاره کرد و فرمود: خداوند در کتاب خود فرموده است: «و بی تردید پیامبرانی را پیش از تو فرستادیم، و برای آنها همسران و فرزندانی قرار دادیم.» ما فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم.

ص: 219

و من سورة إبراهيم

«أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ * تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا » (ابراهیم،24-25)

آیا ندیدی که خداوند چگونه مثل زده است؟ [و در آن مثل] سخن پاکیزهای را به درخت پاکیزهای تشبیه کرده که ریشه اش [در زمین] ثابت و شاخه اش در آسمان است. میوه اش را در هر زمانی به اذن پروردگارش می دهد.

189-عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ» فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله جَذْرُها أَصْلُهَا وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فَرْعُهَا وَ اَلْأَئِمَّهُ مِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا أَغْصَانُهَا وَ عِلْمُ اَلْأَئِمَّهِ ثَمَرُهَا وَ شِیعَتُهُمْ وَرَقُهَا فَهَلْ تَرَی فِیهَا فَضْلاً؟ فَقُلْتُ لاَ وَ اللَّهِ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَمُوتُ فَیَسْقُطُ وَرَقَهٌ مِنْ تِلْکَ الشَّجَرَهِ وَ إِنَّهُ لَیُولَدُ

ص: 220

فَتُورِقُ بِوَرَقَهٍ مِنْهَا فَقُلْتُ قَوْلُهُ «تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها» قَالَ یَعْنِی مَا یَخْرُجُ إِلَی النَّاسِ مِنْ عِلْمِ الْإِمَامِ حِینَ یُسْأَلُ عَنْهُ

عمر بن یزید گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام درباره کلام خداوند عزوجل « [سخن پاکیزه] را به درخت پاکیزهای تشبیه کرده که ریشه آن [در زمین ] ثابت و شاخه اش در آسمان است» پرسیدم، ایشان فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله ریشه آن و حضرت على علیه السلام شاخه آن و امامان علیهم السلام از فرزندان ایشان شاخه های آن و میوه آن علم امامان و برگ آن شیعیان ایشان هستند. آیا چیز دیگری در آن می بینی؟ وقتی یکی از مؤمنان شیعه از دنیا می رود، یک برگ از درخت فرو می افتد و هر فرزندی از ایشان که زاده می شود یک برگ بر درخت می روید. عرض کردم: «میوه اش را در هر زمانی به اذن پروردگارش می دهد» چه؟ فرمود: منظور آن چیزی است که از علم امام سوی مردم بیرون می آید، چون آنان از وی بپرسند.

190- عَنْ أَبِی مِسْکِینٍ السَّرَّاجِ قَالَ : سَأَلْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ الْحَسَنِ علیه السلام عَنْ هَذِهِ الْآیَهِ: «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ» قَالَ نَحْنُ هُمْ قَالَ قُلْتُ «تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها» قَالَ یَخْرُجُ مِنَّا بَعْدَ حِینٍ فَیُقْتَلُ

ابن مسکین سراج گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام درباره این آیه پرسیدم:

«ریشه اش ثابت و شاخه اش در آسمان است». فرمود: ما هستیم. سپس درباره قسمت دیگر آیه «میوه اش را در هر زمانی به اذن پروردگارش میدهد» پرسیدم. فرمود: از ما هر چند گاه یک نفر قیام می کند و کشته می شود.

«يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ »(ابراهیم، 27)

خداوند کسانی را که ایمان آورده اند، با سخن ثابت، محکم و استوار می گرداند.

ص: 221

191- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «یُثَبِّتُ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثّابِتِ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَهِ» قَالَ: بِوَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام .

ابن عباس درباره این آیه گفت: یعنی با ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام

أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ (ابراهیم، 28)

آیا کسانی را که نعمت خدا را به کفران نعمت مبدل کردند و قوم خود را در سرای هلاکت جای دادند، ملاحظه نکردی؟

192- عَنْ هُبَیْرَهَ بْنِ یَرِیمَ قَالَ : کُنَّا عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَقَرَأَ: «أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللّهِ کُفْراً» قَالَ تَدْرِی فِیمَنْ نَزَلَتْ: قُلْتُ لاَ قَالَ: نَزَلَتْ فِی الْأَفْجَرَیْنِ مِنْ قُرَیْشٍ فِی بَنِی أُمَیَّهَ وَ بَنِی الْمُغِیرَهِ فَأَمَّا بَنُو الْمُغِیرَهِ فَقَطَعَ اللَّهُ دَابِرَهُمْ یَوْمَ بَدْرٍ وَ أَمَّا بَنُو أُمَیَّهَ فَمُتِّعُوا إِلَی حِینٍ

هبيرة بن يريم گفت: نزد امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام بودیم که ایشان قرائت فرمود: «آیا کسانی را که نعمت خدا را به کفران نعمت مبدل کردند، ملاحظه نکردی؟» سپس فرمود: آیا میدانی در چه مورد نازل شد؟ عرض کردم: خیر. فرمود: در مورد فاجران قریش، درباره بنی امیه و بنی مغیره نازل شد. بنی مغیره را خدا در روز بدر مقطوع النسل کرد و بنی امیه تا مدتی مهلت یافتند.

«رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ» (ابراهیم، 35)

پروردگارا! این شهر را ایمن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستش بتها دور

ص: 222

بدار.

193- فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی بْنِ زَکَرِیَّا مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ : إِنَّ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلَ اللَّهِ علیه السلام دَعَا رَبَّهُ فَقَالَ «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ » فَنَالَتْ دَعْوَتُهُ اَلنَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَأَکْرَمَهُ اللَّهُ بِالنُّبُوَّهِ وَ نَالَتْ دَعْوَتُهُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَاخْتَصَّهُ اللَّهُ بِالْإِمَامَهِ وَ الْوِصَایَهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی یَا إِبْرَاهِیمُ «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ» إِبْرَاهِیمُ «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ» قَالَ الظَّالِمُ مَنْ أَشْرَکَ بِاللَّهِ وَ ذَبَحَ لِلْأَصْنَامِ وَ لَمْ یَبْقَ أَحَدٌ مِنْ قُرَیْشٍ وَ اَلْعَرَبِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُبْعَثَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِلاَّ وَ قَدْ أَشْرَکَ بِاللَّهِ وَ عَبَدَ الْأَصْنَامَ وَ ذَبَحَ لَهَا مَا خَلاَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَإِنَّهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَجْرِیَ عَلَیْهِ الْقَلَمُ أَسْلَمَ فَلاَ یَجُوزُ أَنْ یَکُونَ إِمَامٌ أَشْرَکَ بِاللَّهِ وَ ذَبَحَ لِلْأَصْنَامِ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی قَالَ «لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ»

فرات گفت محمد بن عیسی بن زکریا روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: حضرت ابراهيم خليل الله يا به درگاه پروردگارش دعا کرد و گفت: «پروردگارا! این شهر را ایمن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستش بتها دور بدار.» دعای او به پیامبران رسید و خداوند او را به نبوت گرامی داشت و سپس به علی بن ابی طالب علیه السلام رسید و خداوند او را به امامت و وصایت اختصاص داد و خداوند فرمود: ای ابراهیم! «تو را برای مردم امام قرار دادم.» ابراهیم «گفت: و از فرزندانم. خدا گفت: عهد من به ظالمان نمی رسد.»

ظالم کسی است که به خدا شرک بورزد و برای بتها قربانی کند. پیش از بعثت پیامبر به غیر از حضرت على علیه السلام ، تمامی عرب و قریش مشرک بودند و بت می پرستیدند و برای بتان قربانی می کردند و تنها

ص: 223

حضرت علی علیه السلام بود که پیش از آن که قلم بر او جاری گردد، اسلام آورد. پس روا نیست که امام به خدا شرک ورزد و برای تان قربانی کند؛ چرا که خداوند فرمود: «عهد من به ظالمان نمی رسد.»

«رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ » (ابراهیم، 37)

پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را در درهای بی آب و علف، نزدیک خانه با حرمت تو سکنا داده ام، تا نماز را برپا دارند؛ پس دلهای برخی از مردم را به سوی آنان متمایل کن.

194- اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً: قال : کُنَّا فِی الْفُسْطَاطِ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام وفِی الْفُسْطَاطِ نحوا مِنْ خَمْسِینَ رَجُلاً قَالَ: فَجَلَسَ بَعْدَ سُکُونٍ مِنَّا طَوِیلٍ فَقَالَ: مَا لَکُمْ لاَ تَنْطِقُونَ؟! لَعَلَّکُمْ تَرَوْنَ أَنِّی نَبِیٌّ! لاَ وَ اللَّهِ مَا أَنَا کَذَلِکَ وَ لَکِنْ بِی قَرَابَهٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَرِیبَهٌ وَ وِلاَدَهٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَمَنْ وَصَلَنَا وَصَلَهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَکْرَمَنَا أَکْرَمَهُ اللَّهُ وَ مَنْ قَطَعَنَا قَطَعَهُ اللَّهُ أَتَدْرُونَ أَیُّ الْبِقَاعِ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ مَنْزِلَهً؟ فَلَمْ یَتَکَلَّمْ أَحَدٌ فَکَانَ هُوَ الرَّادَّ عَلَی نَفْسِهِ فَقَالَ تِلْکَ مَکَّهُ الْحَرَامُ الَّتِی وَضَعَهَا اللَّهُ لِنَفْسِهِ حَرَماً وَ جَعَلَ بَیْتَهُ فِیهَا ثُمَّ قَالَ أَتَدْرُونَ أَیُّ بُقْعَهٍ فِی مَکَّهَ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ حُرْمَهً؟ فَلَمْ یَتَکَلَّمْ أَحَدٌ فَکَانَ هُوَ الرَّادَّ عَلَی نَفْسِهِ فَقَالَ ذَلِکَ اَلْمَسْجِدُ الْحَرَامُ ثُمَّ قَالَ أَتَدْرُونَ أَیُّ بُقْعَهٍ فِی اَلْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَعْظَمُ حُرْمَهً عِنْدَ اللَّهِ؟ فَلَمْ یَتَکَلَّمْ أَحَدٌ فَکَانَ هُوَ الرَّادَّ عَلَی نَفْسِهِ فَقَالَ: ذَلِکَ بَیْنَ اَلرُّکْنِ الْأَسْوَدِ إِلَی بَابِ اَلْکَعْبَهِ ذَلِکَ حَطِیمُ إِسْمَاعِیلَ النَّبِیِّ نَفْسِهِ الَّذِی کَانَ یَکُونُ یَذُودُ فِیهِ غُنَیْمَهُ وَ یُصَلِّی فِیهِ فَوَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ عَبْداً صَفَّ قَدَمَیْهِ فِی ذَلِکَ الْمَکَانِ قَائِماً

ص: 224

بِاللَّیْلِ مُصَلِّیاً حَتَّی یَجِیئَهُ اللَّیْلُ وَ لَمْ یَعْرِفْ حَقَّنَا وَ حُرْمَتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ شَیْئاً أَبَداً أَلاَ إِنَّ أَبَانَا إِبْرَاهِیمَ خَلِیلَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَانَ مِمَّا اشْتَرَطَ عَلَی رَبِّهِ أَنْ قَالَ: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ» أَمَّا إِنَّهُ لَمْ یَعْنِ النَّاسَ کُلَّهُمْ فَأَنْتُمْ أَوْلِیَاؤُهُ وَ نُظَرَاؤُکُمْ وَ إِنَّمَا مَثَلُکُمْ فِی النَّاسِ مَثَلُ الشَّعْرَهِ السَّوْدَاءِ فِی الثَّوْرِ الْأَبْیَضِ وَ مَثَلُ الشَّعْرَهِ الْبَیْضَاءِ فِی الثَّوْرِ الْأَسْوَدِ ینْبَغِی لِلنَّاسِ أَنْ یَحُجُّوا هَذَا الْبَیْتَ وَ یُعَظِّمُوهُ لِتَعْظِیمِ اللَّهِ إِیَّاهُ وَ إِنْ تَلَقَّوْنَا حَیْثُمَا کُنَّا نَحْنُ الْأَدِلاَّءُ عَلَی اللَّهِ تَعَالَی.

حسین بن سعید: حدود پنجاه مرد در زیر چادری خدمت امام محمد باقر علیه السلام بودیم. حضرت نشست و بعد از سکوت طولانی ما فرمود: چرا حرف نمی زنید؟ شاید گمان می کنید من پیامبرم! نه، به خدا من پیامبر نیستم ولی خویشاوندی نزدیکی با رسول خدا صلی الله علیه و آله دارم و از نسل نزدیک اویم، پس هر که به ما بپیوندد، خدا به او می پیوندد و هر که ما را گرامی بدارد، خدایش گرامی می دارد و هر که از ما ببرد، خدا از او می برد. آیا میدانید کدام قطعه از زمین مقامش نزد خدا بالاتر است؟ کسی چیزی نگفت، تا این که ایشان خود پاسخ داد و فرمود: آن مکه است که خدا آن را برای حرم خویش پسندید و خانه اش را آنجا قرار داد. سپس فرمود: آیا می دانید کدام قطعه زمین در مکه نزد خداوند با ارزش تر است؟ باز کسی چیزی نگفت تا اینکه ایشان خود پاسخ داد: آن مسجد الحرام است. سپس فرمود: می دانید کدام قطعه از مسجدالحرام نزد خداوند گرامی تر است؟ باز هم کسی چیزی نگفت تا این که ایشان خود پاسخ داد و فرمود: آن، فاصله بين حجرالاسود تا در خانه کعبه است که حطیم حضرت ابراهیم است. یعنی جایی که به گوسفندانش علف میداد و در آن نماز می خواند.

ص: 225

به خدا سوگند اگر بنده ای در این مکان بر دو پای خویش شبی را تا شبی دیگر به نماز بایستد، ولی حق و حرمت ما خاندان را نشناسد، خداوند هیچ از او نمی پذیرد. همانا از شرطهایی که پدر ما حضرت ابراهیم علیه السلام با خدای خویش نمود این بود که گفت: بار خدایا! «تو دل هایی از مردمان را به سوی آنها مایل گردان»، حضرت ابراهیم همه مردم را منظور نداشت، آن مردم شما و افرادی همچون شمایید. همانا مثل شما در میان مردم همچون یک موی سیاه در گاو سفید یا موی سفید در گاو سیاه است. سزاوار است مردم این خانه را حج گزارند و آن را بزرگ شمرند، چون خدایش بزرگ دانسته و نیز سزاوار است ما را در هر کجا هستیم، ملاقات کنند؛ چرا که ما راهنمایان مردم به سوی خدا هستیم.

195- أَحْمَدُ بْنُ الْقَاسِمِ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ یَحْکِی قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ علیه السلام «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ» قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَ اللَّهِ مَا قَالَ تَهْوِی إِلَیْهِ یَعْنِی اَلْبَیْتَ مَا قَالَ إِلاَّ إِلَیْهِمْ أَ فَتَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ إِتْیَانَ هَذِهِ الْأَحْجَارَ وَ التَّمَسُّحَ بِهَا وَ لَمْ یَفْرِضْ عَلَیْکُمْ إِتْیَانَنَا وَ سُؤَالَنَا وَ حُبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ؟! وَ اللَّهِ مَا فَرَضَ عَلَیْکُمْ غَیْرَهُ

احمد بن قاسم روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام درباره کلام خداوند متعال که از قول ابراهیم خلیل الله حکایت می کند: «پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را در درهّ ای بی آب و علف، نزدیک خانه با حرمت تو سکنا داده ام، تا نماز را بر پا دارند؛ پس دلهای برخی از مردم را به سوی آنان متمایل کن» فرمود: به خدا سوگند او نگفت به سوی آن، یعنی خانه ، متمایل کن، بلکه گفت به سوی آنان متمایل کن؛ آیا می پندارید خداوند

ص: 226

آمدن کنار این سنگ ها و مسح آنها را واجب کرده اما آمدن نزد ما و پرسیدن از ما و محبت ما را واجب نکرده است؟ به خدا سوگند جز این را واجب نکرده است.

196- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ» قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هِیَ قُلُوبُ شِیعَتِنَا إِلَی مَحَبَّتِنَا.

ابن عباس درباره کلام خداوند متعال «پس دل های برخی از مردم را به سوی آنان متمایل کن» گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: منظور، قلوب شیعیان ماست که به سوی محبت ما متمایل اند.

ص: 227

و من سوره الحجر

«إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ * قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ * إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ » (الحجر، 42-40) «إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ » (الحجر، 47)

مگر آن بندگانت که از میان سایر بندگانت خالص شده اند. فرمود: «این راهی راست است که [حفظ] آن بر عهده من است. مسلما تو بر بندگان من تسلط نداری..... در حالی که با یکدیگر برادرند و بر روی تختهایی روبه روی یکدیگر نشسته اند.

197- عَنْ سَلاَّمِ بْنِ الْمُسْتَنِیرِ الْجُعْفِیِّ قَالَ : دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَقُلْتُ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ إِنِّی أَکْرَهُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ فَإِنْ أَذِنْتَ لِی أَنْ أَسْأَلَکَ سَأَلْتُکَ فَقَالَ سَلْنِی عَمَّا شِئْتَ قَالَ قُلْتُ أَسْأَلُکَ عَنِ اَلْقُرْآنِ؟ قَالَ نَعَمْ قَالَ قُلْتُ مَا قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ :

ص: 228

«قالَ هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ قَالَ صِرَاطُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَقُلْتُ صِرَاطُ عَلِیٍّ!؟ فَقَالَ صِرَاطُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام .

سلام بن مستنیر جعفی گفت: بر امام محمد باقر علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: خداوند مرا فدایت گرداند، من دوست ندارم باعث زحمت شما شوم اما اگر اجازه می دهید سؤالی از شما بپرسم. ایشان فرمود: هرچه می خواهی بپرس. عرض کردم: سؤالی درباره قرآن داشتم. فرمود: بپرس. عرض کردم: منظور از این آیه قرآن که خداوند می فرماید «این راهی راست است که [حفظ] آن بر عهده من است» چیست؟ فرمود: منظور، راه علی بن ابی طالب علیه السلام است. عرض کردم: راه حضرت علی علیه السلام امام علیه السلام فرمود: آری، راه علی بن ابی طالب علیه السلام است.

198- عَنْ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ قَالَ : کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِأَبُو بَصِیرٍ وَ قَدْ أَخَذَهُ نَفَسُهُ فَلَمَّا أَنْ أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا هَذَا النَّفَسُ الْعَالِی؟ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ کَبِر سِنِّی وَ دَقَّ عَظْمِی وَ لَسْتُ أَدْرِی مَا أَرِدُ عَلَیْهِ مِنْ أَمْرِ آخِرَتِی فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّکَ لَتَقُولُ هَذَا فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ کَیْفَ لاَ أَقُولُ هَذَا فَذَکَرَ کَلاَماً فَقَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَقَدْ ذَکَرَکُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ: «إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ» وَ اللَّهِ مَا أَرَادَ بِهَا غَیْرَکُمْ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُکَ؟ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ زِدْنِی

فَقَالَ لَقَدْ ذَکَرَکُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ: «إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» وَ اللَّهِ مَا أَرَادَ بِهَا إِلاَّ اَلْأَئِمَّهَ وَ شِیعَتَهُمْ فَهَلْ سَرَرْتُکَ ؟

سلیمان دیلمی گفت: نزد امام جعفر صادق علیه السلام بودم که ابوبصیر، در حالی که نفس نفس می زد، بر آن حضرت وارد شد. هنگامی که نشست، امام ما رو به او کرد و فرمود: ای ابا محمد، چرا این گونه نفس می کشی؟

ص: 229

عرض کرد: فدایت شوم ای فرزند رسول خدا! پیر و ناتوان شده ام، با این وجود نمی دانم در آخرت چه حالی خواهم داشت! امام علیه السلام فرمود: ای ابا محمد! تو هم چنین می گویی؟! عرض کرد: قربانت گردم، چرا نگویم؟ و سخنی گفت. سپس حضرت فرمود: ای ابامحمد! خداوند شما را در قرآن کریم یاد کرده و فرموده: «در حالی که با یکدیگر برادرند و بر روی تخت هایی رو به روی یکدیگر نشسته اند.» به خدا سوگند در این آیه جز شما قصد کس دیگری را نداشته است. فرمود: ای ابامحمد! آیا خوشحالت کردم؟ عرض کرد: آری، فدایت شوم؛ باز هم بگویید. سپس فرمود: ای ابا محمد! همانا خداوند شما را در قرآن یاد کرده و فرموده «مسلما تو بر بندگان من تسلطی نداری» به خدا سوگند، در این آیه جز امامان علیهم السلام و شیعیانشان را قصد نداشته است، آیا خوشحالت کردم؟

199- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی أَوْفَی قَالَ : خَرَجَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ نَحْنُ فِی مَسْجِدِ الْمَدِینَهِ فَقَامَ فَحَمِدَ اللَّهَ تَعَالَی وَ أَثْنَی عَلَیْهِ فَقَالَ: إِنِّی مُحَدِّثُکُمْ حَدِیثاً فَاحْفَظُوهُ وَ عُوهُ وَ لْیُحَدَّثْ مَنْ بَعْدَکُمْ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی لِرِسَالَتِهِ خَلْقَهُ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی «اَللّهُ یَصْطَفِی مِنَ الْمَلائِکَهِ رُسُلاً وَ مِنَ النّاسِ(1)» أَسْکَنَهُمُ اَلْجَنَّهَ وَ إِنِّی مُصْطَفٍ مِنْکُمْ مَنْ أُحِبُّ أَنْ أَصْطَفِیَهُ وَ أُوَاخِیَ بَیْنَکُمْ کَمَا آخَا اللَّهُ بَیْنَ الْمَلاَئِکَهِ فَذَکَرَ کَلاَماً فِیهِ طُولٌ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام لَقَدِ انْقَطَعَ ظَهْرِی وَ ذَهَبَ رُوحِی عِنْدَ مَا صَنَعْتَ بِأَصْحَابِکَ مَا صَنَعْتَ غَیْرِی فَإِنْ کَانَ مِنْ سَخْطَهٍ بِکَ عَلَیَّ فَلَکَ الْعُتْبَی وَ الْکَرَامَهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ مَا أَنْتَ مِنِّی إِلاَّ بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِیَّ بَعْدِی وَ مَا أَخَّرْتُکَ إِلاَّ لِنَفْسِی فَأَنَا رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنْتَ أَخِی وَ وَارِثِی قَالَ وَ مَا الَّذِی أَرِثُ مِنْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَا وَرَّثَتِ الْأَنْبِیَاءُ مِنْ قَبْلِی قَالَ وَ مَا وَرَّثَتِ الْأَنْبِیَاءُ مِنْ قَبْلِی قَالَ کِتَابَ رَبِّهِمْ وَ سُنَّهَ نَبِیِّهِمْ أَنْتَ مَعِی یَا

ص: 230


1- الحج،75

عَلِیُّ فِی قَصْرِیْ فِی اَلْجَنَّهِ مَعَ فَاطِمَهَ بِنْتِی هِیَ زَوْجَتُکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ أَنْتَ رَفِیقِی ثُمَّ تَلاَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله «إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ» الْمُتَحَابِّینَ فِی اللَّهِ یَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضِ

عبد الله بن ابی اوفی گفت: در حالی که ما در مسجد مدینه بودیم، پیامبر صلی الله علیه و آله خارج شد و به پا خاست و پس از حمد و ثنای خداوند فرمود: سخنی برایتان می گویم، آن را به خاطر بسپارید و نگاه دارید و به اطلاع آنهایی که پس از شما می آیند برسانید. خداوند برای رسالت خود از میان آفریدگانش برگزید، همان طور که خود فرمود: «خداوند از فرشتگان و از مردم، فرستادگانی را بر می گزیند.» و در بهشت جایشان می دهد. من نیز از میان شما، آن کس را که دوست دارم بر می گزینم و در میان شما پیمان برادری برقرار میکنم، همان گونه که خداوند میان فرشتگان خود پیمان برادری بست. سپس حضرت کلامی طولانی در این باره ایراد کرد و آنگاه حضرت على علیه السلام فرمود: هنگامی که متوجه شدم در میان اصحابتان برادری برقرار کردید و مرا از این موقعیت محروم داشتید، چیزی نمانده بود که روح از بدنم جدا شود و پشتم بشکند. این بی توجهی اگر به خاطر آن است که بر من خشمگین شده اید، امید است که مرا مورد لطف و بخشش خود قرار بدهید!

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: سوگند به خدایی که مرا به حق برانگیخت، جایگاه تو نسبت به من همان جایگاه هارون نسبت به موسی است، جز آن که بعد از من پیامبری نخواهد بود. من تو را برای خود نگه داشته ام، من رسول خدا هستم و تو برادر و وارث من هستی. حضرت علی علیه السلام فرمود: ای رسول خدا من چه چیزی از شما ارث می برم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آن چه که از پیامبران گذشته به امتشان رسید. همان کتاب

ص: 231

پروردگارشان و سنت پیامبرشان. ای علی! تو با دخترم فاطمه در قصر من در بهشت همراه من هستید. فاطمه علیها السلام در دنیا و آخرت همسر توست و تو دوست من هستی. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله تلاوت فرمود: «در حالی که با یکدیگر برادرند، بر روی تخت هایی رو به روی یکدیگر نشسته اند.» و به خداوند عشق می ورزند و به یکدیگر می نگرند.

200- عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ : دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام وَ عَلَی کَتِفِهِ مِطْرَفٌ مِنْ خَزٍّ فَقُلْتُ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا یُثَبِّتُ اللَّهُ شِیعَتَکُمْ عَلَی مَحَبَّتِکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ؟ فَقَالَ:أَوَ لَمْ یُؤْمِنْ قَلْبُکَ؟ قَالَ بَلَی إلا إِنَّ فِی قَلْبِی قَرْحَهً.ثُمَّ قَالَ لِخَادِمٍ لَهُ ائتنی بِبَیْضَهٍ بَیْضَاءَ فَوَضَعَهَا عَلَی اَلنَّارِ حَتَّی نَضِجَتْ ثُمَّ أَهْوَی بِالْقِشْرِ فِی اَلنَّارِ وَ قَالَ أَخْبَرَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی أَنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ هَوَی مُبْغِضُونَا فِی اَلنَّارِ هَکَذَا ثُمَّ أَخْرَجَ صُفْرَهً فَأَخَذَهَا عَلَی کَفِّهِ الْیُمْنَی ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ إِنَّا لَصَفْوَهُ اللَّهِ کَمَا هَذِهِ الصُّفْرَهُ صَفْوَهُ هَذِهِ الْبَیْضَهِ ثُمَّ دَعَا بِخَاتَمِ فِضَّهٍ فَخَالَطَ الصُّفْرَهَ مَعَ الْبَیَاضِ وَ الْبَیَاضَ مَعَ الصُّفْرَهِ ثُمَّ قَالَ: أَخْبَرَنِی أَبِی عَنْ آبَائِی عَنْ جَدِّی عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إنَّهُ قَالَ: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ شِیعَتُنَا هَکَذَا بِنَا مُخْتَلِطِینَ وَ شَبَّکَ بَیْنَ أَصَابِعِهِ ثُمَّ قَالَ «إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ ».

حنان بن سدير صیرفی گفت: خدمت امام جعفر صادق علیه السلام رسیدم و آن حضرت ردایی نگارین از خز بر شانه داشت. عرض کردم: ای فرزند رسول خدا الله صلی الله علیه و آله ! چگونه خداوند شیعه شما را در محبت شما ثابت می دارد؟ فرمود: مگر قلبت ایمان نیاورده است؟ عرض کردم: آری، اما مختصر گره ای در قلبم است. حضرت به خادم خود فرمود: یک تخم مرغ سفید بیاور و آن را روی آتش گذاشت تا پخت و آنگاه پوست تخم مرغ را در آتش افکند. امام علیه السلام فرمود: پدرم از قول جدم مرا آگاه ساخت که چون روز قیامت فرارسد، کینه توزان ما این چنین در آتش افکنده

ص: 232

می شوند، سپس حضرت زرده تخم مرغ را در آورد و در کف دست راست خود قرار داد و فرمود: به خدا سوگند ما برگزیده خداوندیم همان گونه که این زرده برگزیده این تخم مرغ است.

سپس حضرت فرمود تا یک انگشتر نقره آوردند و سفیده را با زرده و زرده را با سفیده در آمیخت و فرمود: پدرم از قول پدرانم از جدم از رسول خدا مرا خبر داد که چون روز قیامت فرا رسد، شیعیان ما این گونه با ما در هم آمیخته اند. حضرت انگشتان خویش را در هم فشرد و آنگاه فرمود: «در حالی که با یکدیگر برادرند، بر روی تخت هایی روبه روی یکدیگر نشسته اند.»

«لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ » (الحجر، 72)

به جان تو سوگند، آنها در مستی خود سرگردان اند.

201- عَنِ اَلْأَعْمَشِ قَالَ : خَرَجْتُ حَاجّاً إِلَی مَکَّهَ فَلَمَّا انْصَرَفْتُ بَعِیداً رَأَیْتُ عَمْیَاءَ عَلَی ظَهْرِ الطَّرِیقِ تَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ رُدَّ عَلَیَّ بَصَرِی قَالَ فَتَعَجَّبْتُ مِنْ قَوْلِهَا وَ قُلْتُ لَهَا أَیُّ حَقٍّ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ عَلَیْهِ إِنَّمَا الْحَقُّ لَهُ عَلَیْهِمْ فَقَالَتْ لِی مَهْ یَا لُکَعُ وَ اللَّهِ مَا ارْتَضَی هُوَ حَتَّی حَلَفَ بِحَقِّهِمْ فَلَوْ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ عَلَیْهِ حَقٌّ مَا حَلَفَ بِهِ قَالَ: قُلْتُ وَ أَیَّ مَوْضِعٍ حَلَفَ ؟ قَالَتْ قَوْلُهُ «لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ» وَ الْعَمْرُ فِی کَلاَمِ اَلْعَرَبِ الْحَیَاهُ

قَالَ فَقَضَیْتُ حَجِّی ثُمَّ رَجَعْتُ فَإِذَا بِهَا مُبْصِرَهً فِی مَوْضِعِهَا وَ هِیَ تَقُولُ أَیُّهَا النَّاسُ حِبُّوا عَلِیّاً فَحُبُّهُ یُنْجِیکُمْ مِنَ اَلنَّارِ. قَالَ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهَا وَ قُلْتُ أَلَسْتِ الْعَمْیَاءَ بِالْأَمْسِ تَقُولِینَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ رُدَّ عَلَیَّ بَصَرِی؟ قَالَتْ بَلَی قُلْتُ حَدِّثِینِی بِقِصَّتِکِ قَالَتْ: وَ اللَّهِ مَا جُزْتَنِی إِذْ وَقَفَ عَلَیَّ رَجُلٌ فَقَالَ لِی: إِنْ رَأَیْتِ مُحَمَّداً وَ آلَهُ - سلامُ اللهِ

ص: 233

عَلَيهم - تَعْرِفِینَهُ؟ قُلْتُ لاَ وَ لَکِنْ بِالدَّلاَئِلِ الَّتِی جَاءَتْنَا قَالَتْ فَبَیْنَا هُوَ یُخَاطِبُنِی إِذْ أَتَانِی رَجُلٌ آخَرُ مُتَوَکِّئاً عَلَی رَجُلَیْنِ فَقَالَ مَا قِیَامُکَ مَعَهَا؟ قَالَ: إِنَّهَا تَسْأَلُ رَبَّهَا بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَنْ یَرُدَّ عَلَیْهَا بَصَرَهَا فَادْعُ اللَّهَ لَهَا، قَالَتْ:فَدَعَا رَبَّهُ وَ مَسَحَ عَلَی عَیْنَیَّ بِیَدِهِ فَأَبْصَرْتُ فَقُلْتُ: مَنْ أَنْتُمْ؟ فَقَالَ أَنَا مُحَمَّدٌ وَ هَذَا عَلِیٌّ قَدْ رَدَّ اللَّهُ عَلَیْکِ بَصَرَکِ اُقْعُدِی فِی مَوْضِعِکِ هَذَا حَتَّی یَرْجِعَ النَّاسُ وَ أَعْلِمِیهِمْ أَنَّ حُبَّ عَلِیٍّ یُنْجِیهِمْ مِنَ اَلنَّارِ.

اعمش گفت: به قصد حج سوی مکه به راه افتادم و هنگامی که دور شدم، در میان راه زنی نابینا را دیدم که می گفت: پروردگارا از تو می خواهم که به حق محمد و آل او علیهم السلام بینایی ام را به من بازگردانی. از سخنش متعجب شدم و به او گفتم: چه حقی برای محمد صلی الله علیه و آله و خاندانش بر خداوند است؟ این خداوند است که بر آنان حق دارد. به من گفت: ساکت ای فرومایه! به خدا سوگند خداوند خشنود نشد تا این که به حق ایشان سوگند خورد و اگر حقی برای ایشان بر او نبود، به آن حق سوگند یاد نکرده بود. گفتم: کجا خداوند سوگند خورده است؟ گفت: در این آیه که می فرماید:

«به جان تو سوگند، آنها در مستی خود سرگردان اند.» و در زبان عربی

عمر به معنای زندگی است. من حجّم را ادا کردم چون باز می گشتم ناگهان همان زن را دیدم که بینا شده بود و در همان جا نشسته بود و می گفت: ای مردم على علیه السلام را دوست بدارید، که دوستی او شما را از آتش نجات می دهد. به او سلام کردم و گفتم: تو همان نابینای دیروزی نیستی که میگفتی خدایا از تو می خواهم که به حق محمد و آل او بینایی ام را به من بازگردانی؟ گفت: آری. گفتم: داستانت را برایم بگو. گفت: به خدا سوگند هنوز از نزد من نرفته بودی که مردی کنار من ایستاد و گفت: اگر محمد و خاندان او را ببینی، می شناسی؟ گفتم: نه؛ اما با نشانه هایی که برایمان گفته اند می فهمم. در این هنگام که او با من در حال سخن بود، مرد دیگری که بر دو پای خود ایستاده بود آمد و گفت: چرا اینجا ایستاده اید؟ آن مرد گفت: او پروردگارش را به حق محمد و خاندانش سوگند داده است که

ص: 234

بینایی اش بازگردد، برای او دعا کن. او دعا کرد و با دستش بر چشمانم کشید، و آنگاه من بینا شدم. گفتم: شما کیستید؟ فرمود: من محمد صلی الله علیه و آله هستم و این مرد على علیه السلام است، خداوند بینایی ات را به تو بازگرداند، در جایت بنشین تا مردم بازگردند و به آنها بگو که دوستی علی علیه السلام آنها را از آتش نجات می دهد.

«إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ » (الحجر، 75)

به راستی در این امور برای اهل فراست نشانه هاست.

202- عن جابر: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : بَیْنَمَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی مَسْجِدِ الْکُوفَهِ إِذْ أَتَتْهُ امْرَأَهٌ تَسْتَعْدِی عَلَی زَوْجِهَا فَقَضَی لِزَوْجِهَا عَلَیْهَا فَغَضِبَتْ فَقَالَتْ وَ اللَّهِ مَا الْحَقُّ فِیمَا قَضَیْتَ وَ مَا قَضَیتَ بِالسَّوِیَّهِ وَ لاَ تَعْدِلُ فِی الرَّعِیَّهِ وَ لاَ قَضِیَّتُکَ عِنْدَ اللَّهِ بِالْمَرْضِیَّهِ فَنَظَرَ إِلَیْهَا مَلِیّاً ثُمَّ قَالَ کَذَبْتِ یَا بَذِیَّهُ یَا سَلسَعُ أَوْ یَا سَلْفَعُ الَّتِی لاَ تَحِیضُ مِنْ حَیْثُ تَحِیضُ النِّسَاءُ

قال: فَوَلَّتِ الْمَرْأَهُ هَارِبَهً وَ هِیَ تَقُولُ: یَا وَیْلِی لَقَدْ هَتَکْتِ یَا اِبْنَ أَبِی طَالِبٍ سِتْراً کَانَ مَسْتُوراً. قال: فَلَحِقَهَا عَمْرُو بْنُ حُرَیْثٍ فَقَالَ لَهَا: یَا أَمَهَ اللَّهِ لَقَدِ اسْتَقْبَلْتِ عَلِیّاً بِکَلاَمٍ سَرَرْتِنِی ثُمَّ إِنَّهُ نَزَعَکِ بِکَلِمَهٍ فَوَلَّیْتِ عَنْهُ هَارِبَهً تُوَلْوِلِینَ! فَقَالَتْ: إِنَّ عَلِیّاً وَ اللَّهِ أَخْبَرَنِی بِالْحَقِّ وَ بِمَا أَکْتُمُهُ مِنْ زَوْجِی مُنْذُ وَلِیَ عِصْمَتِی

قَالَ: فَرَجَعَ عَمْرٌو إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ أَخْبَرَهُ بِمَا قَالَتْ فَقَالَ لَهُ فِیمَا تَقُولُ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا نَعْرِفُکَ بِالْکِهَانَهِ! قَالَ لَهُ وَیْلَکَ یَا عَمْرُو إِنَّهَا لَیْسَتْ بِالْکِهَانَهِ مِنِّی وَ لَکِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْأَرْوَاحَ قَبْلَ الْأَبْدَانِ بِأَلْفَیْ عَامٍ فَلَمَّا رَکَّبَ الْأَرْوَاحَ فِی أَبْدَانِهَا کَتَبَ بَیْنَ أَعْیُنِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ کَافِرٌ وَ مَا هُمْ مُبْتَلَیْنَ فِی قَدْرِ أُذُنِ الْفَأْرَهِ ثُمَّ أَنْزَلَ بِذَلِکَ قُرْآناً عَلَی نَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ» فَکَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هُوَ الْمُتَوَسِّمَ

ص: 235

ثُمَّ أَنَا مِنْ بَعْدِهِ وَ اَلْأَئِمَّهُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بَعْدِی هُمُ الْمُتَوَسِّمُونَ فَلَمَّا تَأَمَّلْتُهَا عَرَفْتُ مَا هِیَ عَلَیْهِ بِسِیمَاهَا

جابر گفت: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: امیر مؤمنان علی علیه السلام در مسجد کوفه بود که زنی نزد او آمد و از شوهر خود شکایت کرد. امیر مؤمنان على علیه السلام به نفع شوهر او حکم داد و از این رو آن زن خشمگین شد و گفت: به خدا سوگند که آنچه قضاوت کردی مطابق حق نبود و تو به طور مساوی حکم نکردی و در میان مردم عدالت را رعایت ننمودی و داوری تو نزد خداوند پذیرفته نیست. امام نگاهی به او کرد و سپس فرمود: دروغ گفتی ای کنیز بی ادب، ای دروغگو! که مثل دیگر زنان حیض نمی شوی. آن زن در حالی که می گفت: ای وای، ای پسر ابوطالب سری را که پنهان بود فاش کردی، پا به فرار گذاشت. عمروبن حریث به دنبال او رفت و به او گفت: ای کنیز خدا! تو با على علیه السلام آن چنان سخن گفتی که ما را خوشحال کردی، اما او تو را با یک کلمه از جا کند و تو فرار کردی؟ گفت: به خدا سوگند که علی علیه السلام از حقیقتی خبر داد که من آن حقیقت را از وقتی که ازدواج کرده ام، از شوهرم پنهان می کردم. عمرو به سوی امیرمؤمنان علی علیه السلام برگشت و از سخنان آن زن خبر داد و عرض کرد: ای امیر مؤمنان نمیدانستم غیب گویی هم میدانی! ایشان فرمود: وای بر تو ای عمرو! این غیب گویی نبود، همانا خداوند تبارک و تعالی روح ها را دو هزار سال پیش از خلقت بدن ها آفرید و چون روحها را در بدنها قرار داد، میان دو چشم آنها مؤمن یا کافر بودنشان و حتی به اندازه گوش یک موش گرفتاری و آزمایش های آنها را نوشت، آن گاه در قرآن که بر پیامبرش نازل نمود، فرمود: «به راستی در این امور برای اهل فراست نشانه هاست.» اهل فراست رسول خدا صلی الله علیه و آله و بعد از ایشان من و

ص: 236

سپس امامان پس از من از فرزندانم می باشند که اهل فراست هستند. از این رو چون در او نگریستم، از آن چه بر رخ داشت، حالش را دریافتم.

«وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ » (الحجر، 87)

و مسما به تو سبع المثانی (سورۂ حمد) و قرآن عظیم را دادیم.

203-عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی «وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ اَلْقُرْآنَ الْعَظِیمَ» قَالَ: فَقَالَ لِی: نَحْنُ وَ اللَّهِ السَّبْعُ الْمَثَانِی وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ نُزُولٌ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ مَنْ عَرَفَنَا وَ مَنْ جَهِلَنَا فَأَمَامَهُ الْیَقِینُ یَعْنِی الْمَوْتَ.

سماعة بن مهران گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام درباره این آیه پرسیدم. ایشان فرمود: به خدا سوگند ما سبع مثانی هستیم و ما همان وجه الله هستیم که در میان شما قرار داریم، هرکه ما را بشناسد و یا نشناسد، در پیش او يقين که همان مرگ است، خواهد بود.

204- عَنْ حَسَّانَ الْعَامِرِیِّ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ «وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ اَلْقُرْآنَ الْعَظِیمَ» قَالَ: لَیْسَ هَکَذَا تَنْزِیلُهَا إِنَّمَا هِیَ: وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی نَحْنُ هُمْ وُلْدُ الْوَلَدِ وَ اَلْقُرْآنَ الْعَظِیمَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع

حسان عامری گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام درباره این آیه پرسیدم، ایشان فرمود: تنزیل این آیه چنین نیست، بلکه این گونه است: و مسلماً به تو سبع المثانی را دادیم که ما زادگانِ آن فرزند هستیم و قرآن عظیم، علی بن ابی طالب علیه السلام است.

237

ص: 237

و من سوره النحل

«وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ » (النحل، 16)

و نشانه هایی ایجاد کرد و آنها به وسیله ستارگان راه می یابند.

205- عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الزُّهْرِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فِی قَوْلِهِ: «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ» قَالَ: النَّجْمُ فَالنَّجْمُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ الْعَلاَمَاتُ اَلْوَصِیُّ بِهِ یَهْتَدُونَ

علی بن محمد زهری گفت: امام جعفر صادق علیه السلام درباره این آیه فرمود: ستاره رسول خدا صلی الله علیه و آله و نشانه ها جانشینان پیامبرند که مردم با آنان

هدایت می شوند.

206- عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ : قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ» قَالَ النَّجْمُ مُحَمَّدٌ وَ الْعَلاَمَاتُ اَلْأَوْصِیَاءُ عل

ابان بن تغلب گفت: از امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیه پرسیدم، ایشان فرمود: ستاره حضرت محمد الله صلی الله علیه و آله و نشانه ها اوصیای او هستند.

ص: 238

«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ » (النحل، 24)

و هرگاه به آنها گفته شود: پروردگارتان چه چیزی را نازل کرده است؟ گویند:

[آن چه نازل کرده] افسانه های پیشینیان است.

207- عَنْ أَبِی حَمْزَهَ الثُّمَالِیِّ عَنْ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ : قَرَأَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله هَذِهِ الْآیَهَ هَکَذَا: «وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ فِی عَلِیٍّ قالُوا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ»

ابی حمزه ثمالی گفت: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: جبرئیل علیه السلام این آیه را بر پیامبر صلی الله علیه و آله از چنین خواند: «هرگاه به آنها گفته شود: پروردگارتان چه چیزی را نازل کرده است درباره على علیه السلام «گویند: افسانه های پیشینیان است.»

«الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ »(النحل، 32)

[همان] کسانی که فرشتگان جانشان را در حالی می گیرند که پاک و پاکیزهاند [و به آنها] می گویند: «سلامتی [از هر آفتی] بر شما باد. به پاداش آن چه انجام میدادید به بهشت در آیید»

208- عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ : یُنَادِی مُنَادٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَیْنَ اَلَّذِینَ تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَهُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ؟ قَالَ: فَیَقُومُ قَوْمٌ مبیاضین الْوُجُوهِ فَیُقَالُ لَهُمْ مَنْ أَنْتُمْ فَیَقُولُونَ نَحْنُ الْمُحِبُّونَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَیُقَالُ لَهُمْ بِمَا أَحْبَبْتُمُوهُ فَیَقُولُونَ یَا رَبَّنَا بِطَاعَتِهِ لَکَ وَ لِرَسُولِکَ فَیُقَالُ لَهُمْ صَدَقْتُمْ اُدْخُلُوا اَلْجَنَّهَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ .

ص: 239

زید بن علی گفت: در روز قیامت منادی ندا میدهد: کجا هستند آنان که فرشتگان جانشان را در حالی می گیرند که پاک و پاکیزه اند و به آنها می گویند: سلامتی از [هر آفتی] بر شما باد؟ پس گروهی با چهره های سفید بر می خیزند. از آنان پرسیده می شود شما چه کسانی هستید؟ آنها می گویند: ما دوستداران امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام هستیم. به آنها گفته می شود، به چه دلیل او را دوست می دارید؟ می گویند: پروردگارا! ما به خاطر اطاعتی که از تو و رسولت می داشت، او را دوست می داریم. به آنها گفته می شود: راست گفتید، به پاداش آن چه انجام میداده اید، به بهشت در آیید.

«فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ » (النحل، 43 و الأنبياء، 7)

پس اگر نمی دانید از اهل ذکر بپرسید.

209۔اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» قَالَ: نَحْنُ أَهْلُ الذِّکْرِ.

حسین بن سعید روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیه

فرمود: ما اهل ذکر هستیم.

210- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» قَالَ: هُمْ آلُ مُحَمَّدِ.

محمدبن حسن بن ابراهیم روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیه فرمود: ایشان خاندان محمد صلی الله علیه و آله هستند.

«وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ *ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا

ص: 240

يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ » (النحل، 68-69 )

و پروردگار تو به زنبور عسل وحی کرد که از کوهها و درختان و آن چه داربست می زنند، خانه هایی بساز سپس از همه میوه ها بخور و راه های پرودگارت را فرمانبردارانه در نورد. از شکم آنها نوشیدنی که رنگهای گوناگون دارد، بیرون می آید که در آن برای مردم نفاست

211- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: « وَ أَوْحی

رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً» قَالَ: هُمُ الْأَوْصِیَاءُ قَالَ قُلْتُ: قَوْلُهُ «أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً» قَالَ:یَعْنِی قُرَیْشاً قَالَ: قُلْتُ: قَوْلُهُ «وَ مِنَ الشَّجَرِ» قَالَ: یَعْنِی مِنَ اَلْعَرَبِ قَالَ: قُلْتُ: قَوْلُهُ «وَ مِمّا یَعْرِشُونَ» قَالَ: یَعْنِی مِنَ اَلْمَوَالِی قَالَ: قُلْتُ: قَوْلُهُ «فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً» قَالَ: هُوَ السَّبِیلُ الَّذِی نَحْنُ عَلَیْهِ مِنْ دِینِهِ قُلْتُ: قَوْلُهُ «فِیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ» قَالَ :یَعْنِی مَا یَخْرُجُ مِنْ عِلْمِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَهُوَ الشِّفَاءُ کَمَا قَالَ اللَّهُ : «شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ(1)»

محمدبن فضیل گفت: از امام موسی کاظم علیه السلام درباره کلام خداوند متعال

«و پروردگار تو به زنبور عسل وحی کرد که از کوه ها خانه هایی بساز» پرسیدم، فرمود: آنان اوصيا هستند. عرض کردم: «این که از کوهها خانه هایی بساز» چه؟ فرمود: منظور قریش است. عرض کردم: «واز درختان» چه؟ فرمود: یعنی از عرب. عرض کردم: «و آن چه داربست می زنند» چه؟ فرمود: یعنی از موالی. عرض کردم: «و راههای پروردگارت را فرمانبردارانه در نورد» چه؟ فرمود: آن راهی است که دین ما بر آن

ص: 241


1- يونس، 57

استوار است. عرض کردم: «که در آن برای مردم شفاست» چه؟ فرمود: یعنی آن چه از علم امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام صادر می شود، شفاست، چنانچه خداوند فرمود: «شفایی برای آن چه در سینه هاست».

«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى» (النحل، 90)

به راستی خداوند به عدالت و نیکوکاری و دادن حق خویشاوندان فرمان

می دهد.

212۔اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبی» قَالَ: الْعَدْلُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ اَلْإِحْسانِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ ذِی الْقُرْبی فَاطِمَهُ وَ أَوْلاَدُهَاع .

حسین بن سعید روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیه فرمود: عدالت، رسول خدا صلی الله علیه و آله و نیکوکاری، علی بن ابی طالب علیه السلام است و منظور از خویشاوندان، حضرت فاطمه علیها السلام و اولاد ایشان علیه السلام هستند.

ص: 242

و من سورة بنی اسرائیل (الاسراء)

«وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ » (الإسراء، 26)

«فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ » (الروم، 38)

به خویشاوند حقش را بده.

213- عَنْ أَبِی مَرْیَمَ قَالَ سَمِعْتُ جَعْفَرَ علیه السلام یَقُولُ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ» أَعْطَی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَاطِمَهَ فَدَکَ.

فَقَالَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ: رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَعْطَاهَا؟ قَالَ: فَغَضِبَ جَعْفَرٌ علیه السلام ثُمَّ قَالَ اللَّهُ أَعْطَاهَا..

ابی مریم گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: زمانی که این آیه نازل شد، پیامبر صلی الله علیه و آله فدک را به فاطمه علیهاالسلام بخشید.

ابان بن تغلب گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله به او بخشید؟! امام جعفر صادق علیه السلام خشمگین شد و فرمود: خدا آن را به فاطمه بخشید.

ص: 243

214- عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ «وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ» قَالَ :دَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَاطِمَهَ فَأَعْطَاهَا فَدَکَ.

ابوسعید خدری گفت: زمانی که این آیه نازل شد، پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه علیهاالسلام را فرا خواند و فدک را به او بخشید.

« وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا » (الإسراء، 33)

و هر کس مظلوم کشته شود، مسلما برای ولی او سلطه ای قرار می دهیم، پس او در کشتن نباید زیاده روی کند، بی تردید او یاری شده است.

215-جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:«وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً» قَالَ: اَلْحُسَیْنُ علیه السلام «فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً» قَالَ سَمَّی اللَّهُ اَلْمَهْدِیَّ مَنْصُوراً کَمَا سَمَّی أَحْمَدَ وَ محمد مَحْمُوداً وَ کَمَا سَمَّی عِیسَی اَلْمَسِیحَ علیه السلام .

جعفر بن محمد فزاری روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام درباره کلام خداوند متعال فرمود: «و هر کس مظلوم کشته شود، مسلما برای ولی او سلطه ای قرار میدهیم» یعنی امام حسین علیه السلام ، «پس او در کشتن نباید زیاده روی نماید، بی تردید او یاری شده است» خداوند حضرت مهدی علیه السلام را منصور نامیده است؛ همان گونه که احمد و محمد را محمود و عیسی را مسیح علت نام نهاد.

«وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُوا وَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا نُفُورًا » (الإسراء، 41)

و مسلما در این قرآن سخن را گوناگون گردانیدیم تا یاد کنند و پند گیرند ولی

ص: 244

جز نفرت به آنها نمی افزاید.

216- عَنْ جَابِرٍ قَالَ : قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: «وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِی هذَا اَلْقُرْآنِ لِیَذَّکَّرُوا» قَالَ: یَعْنِی وَ لَقَدْ ذَکَرْنَا عَلِیّاً فِی کُلِّ آیَهٍ فَأَبَوْا وَلاَیَهَ عَلِیٍّ علیه السلام «وَ ما یَزِیدُهُمْ إِلاّ نُفُوراً».

جابر گفت: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: خداوند متعال فرمود: «در این قرآن سخن را گوناگون گردانیدیم تا یاد کنند و پند گیرند». یعنی ما از على علیه السلام در هر آیه ای یاد کردیم، ولی از ولایت او سر باز زدند «و جز نفرت به آنها نمی افزاید».

217- عَنْ أَبِی حَمْزَهَ الثُّمَالِیِّ قَالَ : سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: «وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِی هذَا اَلْقُرْآنِ» قَالَ:یَعْنِی وَ لَقَدْ ذَکَرْنَا عَلِیّاً فِی کُلِّ اَلْقُرْآنِ وَ هُوَ الذِّکْرُ وَ ما یَزِیدُهُمْ إِلاّ نُفُوراً

آبی حمزه ثمالی گفت: امام محمد باقر علیه السلام درباره کلام خداوند متعال «و مسلماً در این قرآن سخن را گوناگون گردانیدیم» فرمود: یعنی ما از علی علیه السلام در کل قرآن یاد کردیم و او ذکر است ولی جز نفرت به آنها نمی افزاید.

« وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا » (الإسراء، 46)

و هرگاه پروردگارت را در قرآن به تنهایی یاد کنی، در حالیکه رمنده اند به

پشتشان روی برمی گردانند.

218- عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ قَالَ : سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیه السلام أَنِّی أَؤُمُّ قَوْمِی فَأَجْهَرُ بِ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قَالَ نَعَمْ فَاجْهَرْ بِهَا قَدْ جَهَرَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ قَالَ

ص: 245

إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَانَ مِنْ أَحْسَنِ النَّاسِ صَوْتاً بِالْقُرْآنِ فَإِذَا قَامَ مِنَ اللَّیْلِ یُصَلِّی جَاءَ أَبُو جَهْلٍ وَ اَلْمُشْرِکُونَ یَسْتَمِعُونَ قِرَاءَتَهُ فَإِذَا قَالَ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَضَعُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَ هَرَبُوا فَإِذَا فَرَغَ مِنْ ذَلِکَ جَاءُوا فَاسْتَمَعُوا قَالَ:وَ کَانَ أَبُو جَهْلٍ یَقُولُ إِنَّ اِبْنَ أَبِی کَبْشَهَ لَیُرَدِّدُ اسْمَ رَبِّهِ إِنَّهُ لَیُحِبُّهُ فَقَالَ جَعْفَرٌ علیه السلام صَدَقَ وَ إِنْ کَانَ کَذُوباً قَالَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ: «وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی اَلْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً» وَ هُوَ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

عمرو بن شمر گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام پرسیدم و عرض کردم: من قوم خود را در نماز امامت میکنم و بسم الله الرحمن الرحيم را با صدای بلند می خوانم. ایشان فرمود: بله، بلند بخوان که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را بلند می خواند. سپس فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله خوش صداترین مردم در تلاوت قرآن بود، زمانی که برای نماز شب بیدار می شد، ابوجهل و دیگر مشرکان می آمدند تا قرائت ایشان را بشنوند، چون به بسم الله الرحمن الرحیم می رسید، آنان انگشتان خود را در گوش هاشان می گذاشتند و فرار می کردند. وقتی پیامبر از آن رد می شد، بر می گشتند و می شنیدند. ابوجهل می گفت: پسر ابی کبشه اسم پروردگارش را تکرار می کند، به خاطر این که او را دوست دارد. او راست می گفت، گرچه بسیار دروغگو بود. پس خداوند نازل کرد: «و هرگاه پروردگارت را در قرآن به تنهایی یاد کنی، در حالی که رمنده اند به پشتشان روی بر می گردانند.» و آن ذکر همان بسم الله الرحمن الرحيم است.

«وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ » (الإسراء، 64)

و در اموال و فرزندان با آنها شریک شو.

ص: 246

219- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : بَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله جَالِسٌ إِذْ نَظَرَ إِلَی حَیَّهٍ کَأَنَّهَا بَعِیرٌ فَهَمَّ عَلِیٌّ بِضَرْبِهَا بِالْعَصَی فَقَالَ لَهُ اَلنَّبِیُّ ص: إِنَّهُ إِبْلِیسُ وَ إِنِّی قَدْ أَخَذْتُ عَلَیْهِ شُرُوطاً أَلاَّ یُبْغِضَکَ مُبْغِضٌ أَلاّ شَارَکَهُ فِی رَحِمِ أُمِّهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی: «وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ».

عبد الله بن عباس گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بود که ناگاه چشمش به ماری افتاد که اندازه شتر بود. علی علیه السلام خواست با عصا به او ضربه ای وارد سازد که پیامبر به او فرمود: او ابلیس است و من با او شرط کرده ام که کسی با تو دشمنی نکند مگر این که ابلیس در رحم مادرش با او شریک شود، چنانچه خداوند متعال فرمود: «و در اموال و فرزندان با آنها شریک شو».

«وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا » (الإسراء، 73)

و بی تردید نزدیک بود که تو را از آنچه به تو وحی کرده ایم فریب دهند، تا جز آن را بر ما به دروغ ببندی.

220- جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله بِهَذِهِ الْآیَهِ: «وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنا غَیْرَهُ» قَالَ: تَفْسِیرُهَا فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ لَقَدْ أَرَادُوا أَنْ یَرُدُّوکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ فِی عَلِیٍّ إِنَّ اللَّهَ أَوْحَی إِلَیْهِ أَنْ أَمَرَهُمْ بِوَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ..

جعفر بن محمد فزاری روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: جبرئیل علیه السلام این آیه را بر پیامبر نازل کرد که تفسیرش درباره حضرت علی علیه السلام است؛ آنان خواسته اند تو را از آنچه درباره علی به تو

ص: 247

وحی کرده ایم، منع کنند؛ خداوند به او وحی کرده بود که آنان را به ولایت حضرت علی علیه السلام فرمان دهد.

ص: 248

و من سورة الكهف

«مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدًا »(الكهف، 17)

هرکه را خداوند هدایت کند او راه یافته است، و هر که را راه [بهشت] ننماید، هرگز برای او سرپرست و راهنمایی نمی یابی.

221- عَنْ أَبِی أُمَامَهَ قَالَ : کُنَّا ذَاتَ یَوْمٍ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله جُلُوساً فَجَاءَنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ اتَّفَقَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قِیَامٌ فَلَمَّا رَأَی عَلِیّاً جَلَسَ فَقَالَ: یَا اِبْنَ أَبِی طَالِبٍ أَتَعْلَمُ لِمَ جَلَسْتُ؟ قَالَ اللَّهُمَّ لاَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : خَتَمْتُ أَنَا النَّبِیِّینَ وَ خَتَمْتَ أَنْتَ الْوَصِیِّینَ فَحَقَّ اللَّهُ أَنْ لاَ یَقِفَ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ علیه السلام مَوْقِفاً إِلاَّ وَقَفَ مَعَهُ یُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَ إِنِّی أَقِفُ وَ تُوقَفُ وَ أُسْأَلُ وَ تُسْأَلُ فَأَعِدَّ الْجَوَابَ یَا اِبْنَ أَبِی طَالِبٍ فَإِنَّمَا أَنْتَ عُضْوٌ مِنْ أَعْضَائِی تَزُولُ أَیْنَمَا زِلْتُ

ص: 249

فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام یَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا الَّذِی تُسْأَلُ حَتَّی أَهْتَدِیَ؟ فَقَالَ یَا عَلِیُّ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَلاَ مُضِلَّ لَهُ وَ مَنْ یُضْلِلْهُ فَلا هادِیَ لَهُ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقِی وَ مِیثَاقَکَ وَ أَهْلِ مَوَدَّتِکَ وَ شِیعَتِکَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ فِیکُمْ شَفَاعَتِی ثُمَّ قَرَأَ «إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ(1)» هُمْ شِیعَتُکَ یَا عَلِیُّ .

ابي امامه گفت: روزی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام وارد شد. ما همراه رسول خدا به پا خاستیم. رسول خدا صلی الله علیه و آله با دیدن حضرت علی علیه السلام نشست. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای على! میدانی چرا نشستم؟ حضرت پاسخ داد: به خدا نمی دانم. رسول خدا فرمود: من خاتم پیامبران و تو خاتم وصيين هستی. به خدا سوگند در هر مقامی که موسی علیه السلام ایستاد، يوشع بن نون وصی او نیز ایستاد، هرگاه من می ایستم، تو نیز می ایستی و هر گاه من می پرسم، تو نیز می پرسی. ای علی! پاسخ مرا بده و مرا همراهی کن. تو عضوی از اعضای منی، هر جا کناره گرفتم تو نیز کناره می گیری، هرجا من حرکت کردم تو نیز مرا یاری کن. حضرت على علیه السلام فرمود: ای رسول خدا! چه چیز موجب هدایت خواهد شد؟ حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: هر که را خدا هدایت کند، گمراه نخواهد شد و هر که را خدا گمراه کند، هدایت نخواهد شد. همانا خداوند از من و تو در مورد دوستداران و شیعیانمان پیمان گرفت و شفاعت من در روز قیامت به ایشان خواهد رسید. سپس این آیه را قرائت فرمود: «تنها خردمندان پند می گیرند.» ای علی! خردمندان همان شیعیان تو هستند.

«وَ أَمَّا الْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَهِ» (الكهف، 83)

ص: 250


1- الزمر، 9

و اما آن دیوار، از آن دو پسر بچه یتیم در شهر بود.

222- عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ قَالَ زَیْدُ بْنُ عَلِیٍّ وَ قَرَأَ الْآیَهَ: «وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً» قَالَ: حَفِظَهُمَا اللَّهُ بِصَلاَحِ أَبِیهِمَا وَ مَا ذُکِرَ مِنْهُمَا صَلاَحٌ فَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمَوَدَّهِ: أَبُونَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ جَدَّتُنَا خَدِیجَهُ وَ أُمُّنَا فَاطِمَهُ الزَّهْرَاءُ وَ أَبُونَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام .

آبی جارود گفت: زید بن علی این آیه را خواند «و پدر شان مردی نیکوکار بود»، سپس گفت: خداوند به خاطر خیر و نیکوکار بودن پدر این دو بچه، آنها را حفظ کرد و از خوبی آن دو چیزی یاد نکرد. پس ما به دوست داشتن سزاوارتر هستیم؛ چرا که پدرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله ، جده ما حضرت خدیجه علیهاالسلام و مادرمان حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام و پدرمان امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام است.

ص: 251

و من سورة مريم

«يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْدًا » (مریم، 85)

روزی که پرهیزگاران را به سوی خداوند رحمان، گروهی گرد آوردیم.

فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِی اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ فِیهِمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِذَا بَعَثَ النَّاسَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ یَخْرُجُ قَوْمٌ مِنْ قُبُورِهِمْ بَیَاضُ وُجُوهِهِمْ کَبَیَاضِ الثَّلْجِ عَلَیْهِمْ ثِیَابٌ بَیَاضُهَا کَبَیَاضِ اللَّبَنِ وَ عَلَیْهِمْ نِعَالٌ مِنْ ذَهَبٍ شِرَاکُهَا وَ اللَّهِ مِنْ نُورٍ یَتَلَأْلَأُ فَیُؤْتَوْنَ بِنُوقٍ مِنْ نُورٍ عَلَیْهَا رِحَالٌ مِنَ الذَّهَبِ قَدْ وُشِّحَتْ بِالزَّبَرْجَدِ وَ الْیَاقُوتِ لزمه نُوقِهِمْ سَلاَسِلُ الذَّهَبِ فَیَرْکَبُونَهَا حَتَّی یَنْتَهُونَ إِلَی اَلْجِنَانِ وَ النَّاسُ یُحَاسَبُونَ وَ یَغْتَمُّونَ، وَ هُمْ یَأْکُلُونَ وَ یَشْرَبُونَ

فَقَالَ عَلِیُّ علیه السلام مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: هُمْ شِیعَتُکَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ

ص: 252

تَعَالَی: «یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَی الرَّحْمنِ وَفْداً» قَالَ: عَلَی النَّجَائِبِ .

فرات گفت: حسین بن سعید روایت کرده است امام محمد باقر علیه السلام فرمود: عده ای از اصحاب و علی بن ابی طالب علیه السلام در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند که ایشان فرمود: چون خداوند تبارک و تعالی در روز قیامت مردم را بر می انگیزد، گروهی از قبرهاشان خارج می شوند که چهره هایی به سفیدی برف دارند و جامه ای به سپیدی شیر بر تن دارند و پای افزاری از طلا بر پا دارند که به خدا بندهایش از نوری درخشنده است. آنان سوار بر ناقه ای از نور می شوند که جهازی از طلا بر آن است و با زبرجد و یاقوت آراسته شده و لگام ناقه هاشان زنجیرهایی زرین است. آنگاه به راه می افتند تا این که به بهشت می رسند و حال آن که مردم حساب پس می دهند و در دلهره اند، اما اینان می خورند و می آشامند. حضرت على علیه السلام فرمود: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله اینان چه کسانی اند؟ حضرت فرمود: ایشان شیعیان تواند و تو امام آنانی و این کلام خداوند متعال است که فرمود: «روزی که پرهیزگاران را به سوی خداوند رحمان، گروهی گرد آوریم.» فرمود: آنان بر روی شتران اهلی سوارند.

«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا*فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا » (مریم، 96-97 )

به راستی کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند، به زودی خداوند رحمان برای آنان در دلها محبتی قرار میدهد. جز این نیست که ما این (قرآن) را بر زبان تو آسان کردیم تا به آن پرهیزگاران را بشارت و گروهی ستیزه جو را بیم دهی.

ص: 253

223- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» قَالَ: مَحَبَّهً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَ قَالَ: نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

ابن عباس درباره کلام خداوند متعال «کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند، به زودی خداوند رحمان برای آنان در دلها محبتی قرار می دهد» گفت: منظور، محبت در قلوب مؤمنان است که در باره علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است.

224- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : أَخَذَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَدِی وَ یَدَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَعَلا بِنَا إِلَی ثَبِیرٍ ثُمَّ صَلَّی رَکَعَاتٍ ثُمَّ رَفَعَ یَدَیْهِ إِلَی السَّمَاءِ فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ سَأَلَکَ وَ أَنَا مُحَمَّدٌ نَبِیُّکَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَشْرَحَ لِی صَدْرِی وَ تُیَسِّرَ لِی أَمْرِی وَ تُحَلِّلَ عُقْدَهً مِنْ لِسَانِی لِیَفْقَهُوا قَوْلِی وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ أَخِی،اُشْدُدْ بِهِ أَزْرِی وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی.

قَالَ: فَقَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ: سَمِعْتُ مُنَادِیاً یُنَادِی یَا أَحْمَدُ قَدْأُوتِیتَ مَا سَأَلْتَ قَالَ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ: یَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْ یَدَکَ إِلَی السَّمَاءِ فَادْعُ رَبَّکَ وَ سَلْ یُعْطِکَ. فَرَفَعَ عَلِیٌّ َدَهُ إِلَی السَّمَاءِ وَ هُوَ یَقُولُ: اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی عِنْدَکَ عَهْداً وَ اجْعَلْ لِی عِنْدَکَ وُدًّا فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ» إِلَی آخِرِ الْآیَهِ فَتَلاَهَا اَلنَّبِیُّ عَلَی أَصْحَابِهِ فَتَعَجَّبُوا مِنْ ذَلِکَ عَجَباً شَدِیداً فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بِمَا تَعْجَبُونَ؟ إِنَّ اَلْقُرْآنَ أَرْبَعَهُ أَرْبَاعٍ فَرُبُعٌ فِینَا أَهْلَ الْبَیْتِ خَاصَّهً وَ رُبُعٌ فِی أَعْدَائِنَا وَ رُبُعٌ حَلاَلٌ وَ حَرَامٌ وَ رُبُعٌ فَرَائِضُ وَ أَحْکَامٌ وَ إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ فِی عَلِیٍّ کَرَائِمَ اَلْقُرْآنِ.

ابن عباس گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله دست من و دست علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفت و ما را به منطقه ای به نام «ثبیر» برد، آنگاه چند رکعت نماز خواند و سپس دستانش را سوی آسمان بالا برد و فرمود: خدایا! موسی بن عمران

ص: 254

از تو درخواست کرد و من محمّد، پیامبر تو نیز از تو می خواهم که سینه مرا فراخ گردانی و کار مرا آسان سازی و گره از زبان من بگشایی تا سخن مرا درک کنند و برای من وزیری از خاندانم قرار بده؛ علی بن ابی طالب علیه السلام برادرم را، با او پشت مرا محکم کن و او را در کار من شریک گردان. ابن عباس گفت: شنیدم منادی ندا داد: ای احمد! آن چه را خواستی به تو داده شد، پیامبر به على علیه السلام فرمود: ای اباحسن! دست خود را سوی آسمان بلند کن و پروردگارت را بخوان و از او بخواه که به تو عطا خواهد کرد. علی دست خود را به آسمان بلند کرد و فرمود: خدایا! برای من نزد خودت پیمانی قرار بده و برای من نزد خودت محبتی قرار بده. پس خداوند بر پیامبرش نازل کرد: «کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند به زودی خداوند رحمان برای آنان محبتی قرار می دهد.» پیامبر این آیه را بر اصحاب خود تلاوت کرد و همگی از آن به شدت تعجب کردند، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: از چه چیزی تعجب می کنید، همانا قرآن چهار قسمت است؛ یک چهارم آن درباره ما اهل بیت و یک چهارم آن درباره دشمنان ما و یک چهارم آن حلال و حرام و یک چهارم آن واجبات و احکام است و همانا خداوند درباره علی، برترین های قرآن را نازل کرده است.

225- عَنِ اِبْنِ الْحَنَفِیَّهِ فِی قَوْلِهِ: «سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» قَالَ: لاَ تُلْقَی مُؤْمِناً إِلاَّ وَ فِی قَلْبِهِ وُدُّ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ أَهْلِ بَیْتِهِ علیه السلام .

ابن حنفیه گفت: منظور از این سخن خداوند «به زودی خداوند رحمان برای آنان محبتی قرار می دهد» آن است که مؤمنی را ملاقات نمیکنی مگر آن که در قلبش محبت علی بن ابی طالب علیه السلام و خاندانش قرار دارد.

ص: 255

226- جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ الْأَزْدِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ : قَالَ کَیْفَ أَصْبَحْتَ وَ اللَّهُ یَا عَلِیُّ عَنْکَ رَاضٍ وَ أَصْبَحَ وَ اللَّهُ رَبُّکَ عَنْکَ راض وَ أَصْبَحَ کُلُّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَهٍ عَنْکَ راضون إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَهُ

قَالَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ نُعِیَتْ إِلَیْکَ نَفْسُکَ فَیَا لَیْتَ نَفْسِیَ الْمُتَوَفَّاهُ قَبْلَ نَفْسِکَ قَالَ أَبَی اللَّهُ فِی عِلْمِهِ إِلاَّ مَا یُرِیدُ قُلْتُ فَادْعُ اللَّهَ لِی بِدَعَوَاتٍ تُصِیبُنِی بَعْدَ وَفَاتِکَ قَالَ یَا عَلِیُّ ادْعُ لِنَفْسِکَ بِمَا تُحِبُّ حَتَّی أُؤَمِّنَ فَإِنَّ تَأْمِینِی لَکَ لاَ یُرَدُّ

قَالَ فَدَعَا عَلِیُّ اللَّهُمَّ ثَبِّتْ مَوَدَّتِی فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ قَالَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله آمِینَ فَقَالَ یَا عَلِیُّ ادْعُ فَدَعَا بِتَثْبِیتِ مَوَدَّتِهِ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ حَتَّی دَعَا ثَلاَثَ مَرَّاتٍ کُلَّمَا دَعَا دَعْوَهً قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله آمِینَ فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا* فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا» فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله الْمُتَّقِینَ عَلِیُّ وَ شِیعَتُهُ

جعفر بن احمد ازدی گفت: امام جعفر صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش از پدران بزرگوارش فرمود: امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام فرمود: خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیدم. ایشان به من فرمود: چگونه صبح را گذرانده ای؟ ای علی! به خدا سوگند در حالی صبح را گذرانده ای که پروردگارت و هر مرد و زن مؤمنی از تو راضی اند تا قیامت فرارسد.

عرض کردم: ای رسول خدا! کاش جان من پیش از شما از این دنیا پر کشد. پیامبر فرمود: خداوند چنین نخواسته است. عرض کردم: پس برای من دعا کنید، آن چنان دعایی که پس از درگذشت شما مشمول حالم گردد. حضرت فرمود: اى على! خودت به آنچه دوست می داری دعا کن، من ضمانت می کنم که رد نشود. على علیه السلام چنین دعا کرد: بار خدایا

ص: 256

دوستی مرا در قلوب مردان و زنان مؤمن تا روز قیامت پایدار فرما۔ آنگاه رسول خدا آمین گفت و فرمود: ای علی! دعا کن. او باز برای پایدار ماندن دوستی اش در قلوب مؤمنان تا روز قیامت دعا کرد. و این دعا سه بار تکرار شد و هر بار پیامبر آمین گفت. آن گاه جبرئیل اللا نازل شد و گفت: «کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند، به زودی خداوند رحمان برای آنان در دلها محبتی قرار می دهد جز این نیست که ما این (قرآن) را بر زبان تو آسان کردیم تا به آن پرهیزکاران را بشارت و گروهی ستیزه جو را بیم دهی. آن گاه پیامبر فرمود: پرهیزکاران، علی و شیعیان او هستند.

ص: 257

و من سورة طة

«قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي *وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي *وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي *يَفْقَهُوا قَوْلِي *وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي *هَارُونَ أَخِي *اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي *وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي*كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا *وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا *ِنَّكَ كُنْتَ بِنَا بَصِيرًا»(طه، 35-25)

(موسی) گفت: پروردگارا! سینه ام را برای من گشاده گردان، و کارم را برای من آسان کن، و از زبانم گره بگشا، تا سخنم را بفهمند، و از خاندانم وزیری برای من قرار ده، هارون برادرم را، پشتم را به او محکم کن، و او را در کار من شریک گردان، تا تو را تسبیح گوییم، و تو را بسیار یاد کنیم، به راستی تو به ما بینایی.

227- عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَیْسٍ قَالَتْ رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِإِزَاءِ ثَبِیرَ وَ هُوَ یَقُولُ أَشْرِقْ

ص: 258

ثَبِیرُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مَا سَأَلَکَ أَخِی مُوسَی أَنْ تَشْرَحَ لِی صَدْرِی وَ أَنْ تُیَسِّرَ لِی أَمْرِی وَ أَنْ تُحَلِّلَ عُقْدَهً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی. وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی عَلِیّاً أَخِی. اُشْدُدْ بِهِ أَزْرِی وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی. کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیراً وَ نَذْکُرَکَ کَثِیراً. إِنَّکَ کُنْتَ بِنا بَصِیراً

اسماء بنت عمیس گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله را در کوه ثبیر دیدم که می فرمود: بدرخش ای ثبير! خدایا از تو می خواهم آنچه را که برادرم موسی از تو خواست؛ که سینه ام را گشاده گردانی و کارم را آسان نمایی و گره از زبانم بگشایی تا سخنم را بفهمند و از خاندانم وزیری برای من قرار دهی، علی علیه السلام برادرم را و پشتم را به او محکم کنی و او را در کار من شریک گردانی تا تو را تسبیح گوییم و تو را بسیار یاد کنیم، به راستی تو به ما بینایی.

« إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى» (طه، 54 و 128)

به راستی در این امور برای خرمندان نشانه هاست.

228- جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِأُولِی النُّهی» قَالَ نَحْنُ وَ اللَّهِ أُولِی النُّهَی وَ نَحْنُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ خُزَّانُهُ عَلَی دِینِهِ نَخْزَنُهُ وَ نَسْتُرُهُ وَ نَکْتُمُ بِهِ مِنْ عَدُوِّنَا کَمَا اکْتَتَمَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتَّی أَذِنَ اللَّهُ لَهُ فِی الْهِجْرَهِ وَ جِهَادِ اَلْمُشْرِکِینَ فَنَحْنُ عَلَی مِنْهَاجِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتَّی یَأْذَنَ اللَّهُ تَعَالَی بِإِظْهَارِ دِینِهِ بِالسَّیْفِ وَ نَدْعُو النَّاسَ إِلَیْهِ وَ نَضْرِبُهُمْ عَلَیْهِ عَوْداً کَمَا ضَرَبَهُمُ عَلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بَدْءاً

جعفر بن محمد فرازی گفت: امام جعفر صادق علیه السلام درباره این آیه فرمود: به خدا سوگند ما خردمندان هستیم و ما اركان خدا در میان مردم و نگهبانان دین او هستیم که آن را نگاهبانی می کنیم و می پوشانیم و از

ص: 259

دشمنمان پنهان میداریم؛ چنان که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را پنهان داشت تا اجازه هجرت و جهاد با مشرکان به او داده شد. ما پیرو راه رسول خداییم تا خداوند متعال اجازه دهد که دینش با شمشیر آشکار شود و ما مردم را دعوت میکنیم و در این راه شمشیر به کار می بریم چنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله در آغاز به کار برد.

« وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى » (طه، 61)

و مسلما هر کس [به خدا] دروغ بندد ناامید گردد.

229- مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی بْنِ زَکَرِیَّا الدِّهْقَانُ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَی قَضِیباً مِنْ یَاقُوتَهٍ حَمْرَاءَ خَلَقَهُ بِقُدْرَتِهِ ثُمَّ ذَرَأَهُ إِلَی الْأَرْضِ ثُمَّ آلَی عَلَی نَفْسِهِ أَنْ لاَ یَنَالَ الْقَضِیبَ إِلاَّ مَنْ تَوَلَّی مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ثُمَّ قَالَ مَا یَنْتَظِرُ وَلِیُّنَا إِلاَّ أَنْ یَتَبَوَّأَ مَقْعَدَهُ مِنَ اَلْجَنَّهِ وَ مَا یَنْتَظِرُ عَدُوُّنَا إِلاَّ أَنْ یَتَبَوَّأَ مَقْعَدَهُ مِنَ اَلنَّارِ ثُمَّ أَوْمَی إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَقَالَ أَوْلِیَاءُ هَذَا أَوْلِیَاءُ اللَّهِ وَ أَعْدَاءُ هَذَا أَعْدَاءُ اللَّهِ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ عَلَی لِسَانِ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَری.

محمدبن عیسی بن زکریا دهقان روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانا برای خداوند متعال شاخه ای از یاقوت سرخ است که به قدرتش او را آفرید و آن را بر روی زمین پراکنده ساخت، سپس به سوی خویش بالا بردش تا آن تنها به دوستداران محمد و آل محمد علیهم السلام برسد. جایگاه دوستداران ما در بهشت و دشمنان ما جایگاهشان آتش است، سپس به سوی حضرت على علیه السلام اشاره نمود و فرمود: دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدا هستند، این فضلی از جانب خداست که بر زبان پیامبر جاری

ص: 260

شد و مسلما هر کس به خدا دروغ بندد، ناامید گردد.

« وَمَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى *وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى » (طه، 82-81)

و هر کس خشم من بر او فرود آید، بی تردید هلاک می شود، و به راستی من آمرزنده کسی هستم که توبه کند و ایمان بیاورد و کار نیک انجام دهد، سپس هدایت یابد.

230 - قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْکُوفِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی:«وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی» قَالَ إِلَی وَلاَیَتِنَا

فرات بن ابراهیم کوفی گفت: امام محمد باقر علیه السلام درباره کلام خداوند متعال «به راستی من آمرزند؛ کسی هستم که توبه کند و ایمان بیاورد و کار نیک انجام دهد، سپس هدایت یابد» فرمود: یعنی به سوی ولایت ما اهل بیت.

231-عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ قَالَ : کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَجَاءَ عَمْرُو بْنُ عُبَیْدٍ فَقَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی:«وَ لا تَطْغَوْا فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوی* وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی» قَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّ التَّوْبَهَ وَ الْإِیمَانَ وَ الْعَمَلَ الصَّالِحَ لاَ یُقْبَلُ إِلاَّ بِالاِهْتِدَاءِ أَمَّا التَّوْبَهُ فَمِنَ الشِّرْکِ بِاللَّهِ وَ أَمَّا الْإِیمَانُ فَهُوَ التَّوْحِیدُ لِلَّهِ وَ أَمَّا الْعَمَلُ الصَّالِحُ فَهُوَ أَدَاءُ الْفَرَائِضِ وَ أَمَّا الاِهْتِدَاءُ فَبِوُلاَهِ الْأَمْرِ وَ نَحْنُ هُمْ

وَ أَمَّا قَوْلُهُ «وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوی» فَإِنَّمَا عَلَی النَّاسِ أَنْ یَقْرَءُوا اَلْقُرْآنَ کَمَا أُنْزِلَ فَإِذَا احْتَاجُوا إِلَی تَفْسِیرِهِ فَالاِهْتِدَاءُ بِنَا وَ إِلَیْنَا یَا عَمْرُو .

سعید بن طریف گفت: خدمت امام محمد باقر علیه السلام بودم که عمروبن عبید

ص: 261

آمد و عرض کرد: مرا از کلام خداوند متعال و در آن از حد مگذرید، و هر کس خشم من بر او فرود آید بی تردید هلاک می شود و به راستی من آمرزنده کسی هستم که توبه کند و ایمان بیاورد و کار نیک انجام دهد سپس هدایت یابد» آگاه سازید. امام محمد باقر علیه السلام فرمود: توبه و ایمان و کار نیک را نمی پذیرد مگر با هدایت یافتن ؛ اما توبه یعنی از شرک توبه کردن و ایمان یعنی اقرار به یکتایی خدا و کار نیک انجام واجبات است و هدایت یافتن اعتقاد به صاحبان امر است و ما ایشان هستیم. و اما کلام حق تعالی «و هر کس خشم من بر او فرود آید بی تردید هلاک شود»، مردم باید قرآن را آن طور که نازل شده بخوانند و هر گاه احتیاج به تفسیر آن پیدا کردند، راهنمایی با ما و سوی ماست.

232-عُبَیْدُ بْنُ کَثِیرٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ : قَالَ اللَّهُ تَعَالَی فِی کِتَابِهِ: «وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی» قَالَ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّهُ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً وَ لَمْ یَهْتَدِ إِلَی وَلاَیَتِنَا وَ مَوَدَّتِنَا وَ یَعْرِفْ فَضْلَنَا مَا أَغْنَی عَنْهُ ذَلِکَ شَیْئاً

عبیدبن کثیر روایت کرده است امام محمد باقر علیه السلام فرمود: خداوند متعال در کتابش می فرماید: «به راستی من آمرزنده کسی هستم که توبه کند و ایمان بیاورد و کار نیک انجام دهد؛ سپس هدایت یابد» به خدا سوگند اگر کسی توبه کند و ایمان آورد و کار نیک انجام دهد، اما سوی ولایت و محبت ما هدایت نشود و فضیلت ما را نشناسد، هیچ یک از آن ها او را

بی نیاز نمی کند.

233- عَنْ أَبِی ذَرٍّ الْغِفَارِیِّ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَیک«وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی» قَالَ:آمَنَ بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله «وَ عَمِلَ صالِحاً » قَالَ أَدَاءُ الْفَرَائِضِ «ثُمَّ

ص: 262

11

اهْتَدی» اهْتَدَی إِلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ

وَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لاَ یَنْفَعُ أَحَدَکُمُ الثَّلاَثَهُ حَتَّی یَأْتِیَ بِالرَّابِعَهِ فَمَنْ شَاءَ حَقَّقَهَا وَ مَنْ شَاءَ کَفَرَ بِهَا فَإِنَّا مَنَازِلُ الْهُدَی وَ أَئِمَّهُ الْتُّقَی وَ بِنَا یُسْتَجَابُ الدُّعَاءُ وَ یُدْفَعُ الْبَلاَءُ وَ بِنَا یَنْزِلُ الْغَیْثُ مِنَ السَّمَاءِ وَ دُونَ عِلْمِنَا تَکِلُّ أَلْسُنُ الْعُلَمَاءِ وَ نَحْنُ بَابُ حِطَّهٍ وَ سَفِینَهُ نُوحٍ وَ نَحْنُ جَنْبُ اللَّهِ الَّذِی یُنَادِی مَنْ فَرَّطَ فِینَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ بِالْحَسْرَهِ وَ النَّدَامَهِ وَ نَحْنُ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِینُ الَّذِی مَنِ اعْتَصَمَ بِهِ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ لاَ یَزَالُ مُحِبُّنَا مَنْفِیّاً مُودِیاً مُنْفَرِداً مَضْرُوباً مَطْرُوداً مَکْذُوباً مَحْزُوناً بَاکِیَ الْعَیْنِ حَزِینَ الْقَلْبِ حَتَّی یَمُوتَ وَ ذَلِکَ فِی اللَّهِ قَلِیلٌ

ابوذر غفاری درباره کلام خداوند متعال «به راستی من آمرزند؛ کسی هستم که توبه کند و ایمان بیاورد و کار نیک انجام دهد، سپس هدایت یابد» گفت: به آن چه حضرت محمد صلی الله علیه و آله آورده ایمان بیاورد «و کار نیک انجام دهد» واجبات را به جا آورد «سپس هدایت یابد» سوی دوستی خاندان حضرت محمد صلی الله علیه و آله هدایت یابد. از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: سوگند به آن که مرا بر حق به پیامبری برانگیخت آن سه قسمت اول برایتان سودی نخواهید بخشید مگر که چهارمی را به جا آورید. هر که خواست، آن را برآورد و هر که خواست، به آن کفر ورزد. ما منزلگاههای هدایت و امامان پرهیزکاران هستیم و دعا به وسیله ما مستجاب می شود و بلا به وسیله ما دفع می گردد و باران از آسمان به وسیله ما می بارد و در مقابل علم ما زبان دانشمندان گنگ می شود و ما در ریزش گناهان و کشتی نوح هستیم و ما جنب خداوند هستیم که در روز قیامت هر که در مورد ما کوتاهی کرده باشد، ندای حسرت و پشیمانی سر می دهد. ما ریسمان محکم خداوندیم که هر که به آن چنگ زند، به راه

ص: 263

راست هدایت می یابد. دوستدار ما پیوسته در تبعید و آزار و تنهایی و ضربه خوردن و طردشدن و تهمت و حزن و اشک و اندوه به سر می برد تا از دنیا برود و این همه در راه خدا چیز اندکی است.

« فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا »(طه، 108)

و جز صدایی آهسته نمی شنوی.

234۔ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناًعَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ جَمَعَ اللَّهُ النَّاسَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ عُرَاهً حُفَاهً فَیَقِفُونَ عَلَی طَرِیقِ الْمَحْشَرِ حَتَّی یَعْرَقُوا عَرَقاً شَدِیداً وَ تَشْتَدُّ أَنْفَاسُهُمْ فَیَمْکُثُونَ بِذَلِکَ مِقْدَارَ خَمْسِینَ عَاماً قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فَثَمَّ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی «فَلا تَسْمَعُ إِلاّ هَمْساً»

قَالَ ثُمَّ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ تِلْقَاءِ اَلْعَرْشِ أَیْنَ اَلنَّبِیُّ الْأُمِّیُّ قَالَ فَیَقُولُ النَّاسُ قَدْ أَسْمَعْتَ فَسَمِّ بِاسْمِهِ قَالَ فَیُنَادِی أَیْنَ نَبِیُّ الرَّحْمَهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأُمِّیُّ صلی الله علیه و آله قَالَ فَیَتَقَدَّمُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَمَامَ النَّاسِ کُلِّهِمْ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی اَلْحَوْضِ طُولُهُ مَا بَیْنَ أَیْلَهَ إِلَی صَنْعَاءَ فَیَقِفُ عَلَیْهِ ثُمَّ یُنَادِی بِصَاحِبِکُمْ فَیَتَقَدَّمُ أَمَامَ النَّاسِ فَیَقِفُ مَعَهُ ثُمَّ یُؤْذِنُ النَّاسَ وَ یَمُرُّونَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فَبَیْنَ وَارِدٍ یَوْمَئِذٍ وَ بَیْنَ مَصْرُوفٍ عَنْهُ مِنْ مُحِبِّینَا بَکَی وَ قَالَ یَا رَبِّ شِیعَهُ عَلِیٍّ أَرَاهُمْ قَدْ صُرِفُوا تِلْقَاءَ أَصْحَابِ اَلنَّارِ وَ مُنِعُوا عَنْ اَلْحَوْضِ

قَالَ فَیَقُولُ لَهُ الْمَلَکُ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ لَکَ قَدْ وَهَبْتُهُمْ لَکَ یَا مُحَمَّدُ وَ صَفَحْتُ لَکَ عَنْ ذُنُوبِهِمْ وَ أَلْحَقْتُهُمْ بِکَ وَ بِمَنْ کَانُوا یَتَوَلَّوْنَ وَ جَعَلْتُهُمْ فِی زُمْرَتِکَ وَ أَوْرَدْتُهُمْ عَلَی حَوْضِکَ.

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فَکَمْ مِنْ بَاکٍ یَوْمَئِذٍ وَ بَاکِیَهٍ یُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ إِذَا رَأَوْا ذَلِکَ قَالَ فَلاَ یَبْقَی أَحَدٌ یَوْمَئِذٍ کَانَ یُحِبُّنَا وَ یَتَوَلاَّنَا وَ یَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّنَا وَ یُبْغِضُهُمْ إِلاَّ کَانَ فِی

ص: 264

حَیِّزِنَا وَ وَرَدَ حَوْضَنَا

جعفر بن محمد فزاری روایت کرده است امام محمد باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که روز قیامت فرا رسد، خداوند گذشتگان و آیندگان را در یک سطح گرد می آورد، آنها در حالی که لخت و پا برهنه هستند، در راه محشر می ایستند و عرق شدیدی از آنها فرو می ریزد و نفس هایشان تنگ می شود و پنجاه سال در همین حال بر جا می مانند.

امام محمد باقر علیه السلام فرمود: آنجاست که خداوند متعال فرمود: «و جز صدایی آهسته نمی شنوی». سپس ندادهنده ای از جانب خداوند ندا سر میدهد که پیامبر امی کجاست؟ مردم می گویند: سخنت شنیده شد، نام ببر. ندا میدهد: پیامبر رحمت، محمدبن عبدالله أمی صلی الله علیه و آله کجاست؟ | در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالی که پیشاپیش مردم قرار گرفته است، به راه می افتند تا به حوض کوثر می رسد؛ حوضی که بزرگی آن به اندازه فاصله ای است که از صنعا تا آبله می باشد، رسول خدا صلی الله علیه و آله در کنار حوض می ایستد و بعد سرور شما را ندا می دهد و او پیشاپیش مردم می آید و کنار ایشان می ایستد، سپس به مردم اجازه می دهند تا عبور کنند.

در اینجا گروهی از یاران و دوستان ما عبور می کنند و جلو بعضی را هم می گیرند، هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله این وضع را مشاهده می کند، میگرید و می فرماید: بار خدایا اینک شیعیان علی علیه السلام را می بینم که سوی دوزخیان می روند و از حوض منع می شوند. در آن دم فرشته ای می آید و می گوید: خداوند متعال می فرماید: ای محمد! من آنها را به تو بخشیدم و به خاطر تو گناهان آنان را عفو کردم و آنها را به طرف تو و کسانی که دوستشان می داشتند، بر می گردانم و با گروه تو همراه می کنم و به آنها

ص: 265

اجازه می دهم تا بر حوض وارد شوند.

آنان در آن روز میگریند و چون رسول خدا صلی الله علیه و آله را ببینند، فریاد وامحمدا سر می دهند. پس در آن روز هیچ کس از آنان که ما را دوست می داشتند و ولایت ما را پذیرفته بودند و از دشمنمان بیزار بودند، نمی ماند جز آن که در میان ما بر حوض وارد می شوند.

«وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا » (طه، 11)

و بی تردید هر کس بار ستم برداشت، [از رحمت الهی] ناامید گردد.

235- عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ قَالَ : قَالَ أَبُو الْوَرْدِ وَ أَنَا حَاضِرٌ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهماالسلام رَحِمَکَ اللَّهُ أَخْبِرْنِی عَنْ أَفْضَلِ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِهِ فَقَالَ شَهَادَهُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ الْمُحَافَظَهُ عَلَی الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ مَجْمُوعَهً وَ الدُّعَاءُ وَ التَّضَرُّعُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی وَ صِیَامُ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أَدَاءُ الزَّکَاهِ وَ حِجُّ اَلْبَیْتِ وَ بِرُّ الْوَالِدَیْنِ وَ صِلَهُ الرَّحِمِ وَ کَثْرَهُ ذِکْرِ اللَّهِ وَ الْکَفُّ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ تَعَالَی وَ الصَّبْرُ عَلَی الْبَلاَءِ وَ تِلاَوَهُ اَلْقُرْآنِ وَ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیُ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ کَفُّ اللِّسَانِ إِلاَّ أَنْ یَقُولَ خَیْراً وَ غَضُّ الْبَصَرِ

وَ اعْلَمْ یَا أَبَا الْوَرْدِ أَنَّ الاِجْتِهَادَ فِی دِینِ اللَّهِ الْمُحَافَظَهُ عَلَی الصَّلَوَاتِ الْمَجْمُوعَهِ وَ الصَّبْرُ عَلَی تَرْکِ الْمَعَاصِی وَ اعْلَمْ یَا أَبَا الْوَرْدِ وَ یَا جَابِرُ إِنَّکُمَا لَمْ تُفَتِّشَا مُؤْمِناً إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَهُ عَنْ ذَاتِ نَفْسِهِ إِلاَّ عَنْ حُبِّ عَلِیِّ وَ إِنَّکُمَا لَمْ تُفَتِّشَا کَافِراً إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَهُ عَنْ ذَاتِ نَفْسِهِ إِلاَّ وَجَدْتُمَاهُ یُبْغِضُ عَلِیّاً وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی قَضَی عَلَی لِسَانِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله لِعَلِیِّ علیه السلام أَنَّهُ لاَ یُبْغِضُکَ مُؤْمِنٌ وَ لاَ یُحِبُّکَ کَافِرٌ أَوْ مُنَافِقٌ «وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً» وَ لَکِنْ أَحِبُّونَا حُبَّ قَصْدٍ تُرْشَدُوا وَ تُفْلِحُوا أَحِبُّونَا مَحَبَّهَ اَلْإِسْلاَمِ

جابر بن یزید گفت: ابوورد به امام محمد باقر علیه السلام عرض کرد . در حالی که من نیز نزد آنها بودم: خدایت رحمت کند، مرا از برترین گونه ای که

ص: 266

خداوند به آن پرستش شده، آگاه سازید. ایشان فرمود: شهادت به یگانگی خدا و این که محمد صلی الله علیه و آله رسول خداست و بر نمازهای پنجگانه مراقبت کردن و دعا و تضرع به سوی خدا و روزه ماه مبارک رمضان و پرداخت زکات و حج خانه خدا و نیکی به پدر و مادر و صله رحم و بسياري ياد خدا و اجتناب از محارم الهی و صبر بر بلاء و تلاوت قرآن و امر به معروف و نهی از منکر و نگه داشتن زبان مگر برای سخن خیر و فرو بستن چشم. ای ابوورد باز بدان که اجتهاد در دین خدا و مراقبت بر تمامی نمازهای پنجگانه و صبر بر ترک معصیت ها. ای ابوورد و ای جابر! شما تا آنگاه که قیامت برپا شود، از درون جان هیچ مؤمنی خبر دار نمی شوید جز از راه خبرداری از دوستی او با على علیه السلام و نیز تا آنگاه که قیامت برپا شود، از درون جان هیچ خبردار نمی شوید جز این که دریابید او کینه على علیه السلام در دل دارد؛ چرا که خداوند متعال بر زبان حضرت محمد صلی الله علیه و آله جاری ساخت و ایشان به حضرت علی علیه السلام فرمود: به راستی که هیچ مؤمنی کینه توز تو نیست و هیچ کافر یا منافقی تو را دوست نمی دارد. هر کس بار ستم برداشت، [از رحمت الهی] نومید گردد.» پس ما را به قصد این که راه یابید و رستگار شوید، دوست بدارید و ما را به دوستی اسلام دوست بدارید.

«وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى »(طه، 124)

و هر کس از یاد من رو بگرداند، به راستی برای او زندگی تنگی خواهد بود، و روز قیامت او را نابینا محشور میکنیم.

236- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً وَ

ص: 267

نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ أَعْمی» إِنَّ تَرَکَ وَلاَیَهَ عَلِیِّ أَعْمَاهُ اللَّهُ وَ أَصَمَّهُ عَنِ النِّدَاءِ وَ «ذِکْرِی» یَعْنِی ذِکْرِی مِنَ اَلرَّسُولِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع

ابن عباس درباره این آیه گفت: اگر کسی ولایت حضرت على علیه السلام را واگذارد، خداوند او را در برابر ندای خود نابینا و ناشنوا می کند و منظور از ذکر من، ذکر خداوند از رسول خدا درباره حضرت على علیه السلام

است.

ص: 268

و من سورة الأنبياء

«هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِي » (الأنبياء، 24)

این [قرآن متضمن] یاد کسانی است که با من هستند و یاد کسانی است که پیش از من بودند.

237-مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ إِنَّ اَلنَّبِیَّ صلی الله علیه و آله أُوتِیَ عِلْمَ النَّبِیِّینَ وَ عِلْمَ الْوَصِیِّینَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَهُ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ الْآیَهَ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی لِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله «هذا ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ وَ ذِکْرُ مَنْ قَبْلِی»

محمدبن احمد روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام به نقل از امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام فرمود: علم همه پیامبران و اوصیا و علم هر آن چه تا به روز قیامت رخ می دهد، به پیامبر داده شده است؛ سپس حضرت علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود که خداوند به پیامبرش صلی الله علیه و آله می فرماید: «این [قرآن متضمن] یاد کسانی است که با من هستند و یاد

ص: 269

کسانی است که پیش از من بودند».

« يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ » (الأنبياء، 69)

ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش.

238-مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الزُّهْرِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: «قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ» قَالَ إِنَّ أَوَّلَ مَنْجَنِیقٍ عُمِلَ فِی الدُّنْیَا مَنْجَنِیقٌ عُمِلَ لِإِبْرَاهِیمَ بِسُورِ اَلْکُوفَهِ فِی نَهَرٍ یُقَالُ لَهُ کُونِی وَ فِی قَرْیَهٍ یُقَالُ لَهَا قَنْطَانَا فَلَمَّا عَمِلَ إِبْلِیسُ الْمَنْجَنِیقَ وَ أُجْلِسَ فِیهِ إِبْرَاهِیمُ صلی الله علیه و آله وَ أَرَادُوا أَنْ یَرْمُوا بِهِ فِی نَارِهَا أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا إِبْرَاهِیمُ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ أَ لَکَ حَاجَهٌ قَالَ مَا لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ بَعْدَهَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی «یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ»

محمدبن زهری روایت کرده است امام جعفر صادق علیه السلام درباره این آیه فرمود: نخستین منجنیقی که در دنیا به کار گرفته شد، منجنیقی بود که در حاشیه کوفه در رودی به نام گنی و در روستایی به نام قنطانا ساخته شد. چون ابلیس منجنیق را به کار انداخت و ابراهیم علیه السلام را در آن نشاند و خواستند او را در آتش بیندازند، جبرئیل نزدش آمد و گفت: سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو ای ابراهیم! چیزی می خواهی؟ فرمود: از تو چیزی نمی خواهم. پس از آن خداوند متعال فرمود: «ای آتش بر ابراهیم سرد و بی آسیب باش».

«سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ » (الأنبياء، 87)

منزهی تو، به راستی من از ستمکارانم.

239- مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَرَضَ وَلاَیَهَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام عَلَی

ص: 270

أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ فَقَبِلُوهَا مَا خَلاَ یُونُسَ بْنَ مَتَی فَعَاقَبَهُ اللَّهُ وَ حَبَسَهُ فِی بَطْنِ الْحُوتِ لِإِنْکَارِهِ وَلاَیَهَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام حَتَّی قَبِلَهَا

قَالَ َبُو یَعْقُوبَ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ لِإِنْکَارِی وَلاَیَهَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ فَأَنْکَرْتُ الْحَدِیثَ فَأَعْرَضْتُهُ عَلَی عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ الْمَدَنِیِّ فَقَالَ لِی لاَ تَجْزَعْ مِنْهُ فَإِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام خَطَبَ هُنَا بِالْکُوفَهِ فَحَمِدَ اللَّهَ تَعَالَی وَ أَثْنَی عَلَیْهِ فَقَالَ فِی خُطْبَتِهِ: فَلَوْ لاَ أَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُقِرِّینَ لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ فَقَامَ إِلَیْهِ فُلاَنُ بْنُ فُلاَنٍ وَ قَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّا سَمِعْنَا اللَّهَ:«فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ(1)» فَقَالَ اقْعُدْ یَا بَکَّارُ فَلَوْ لاَ أَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُقِرِّینَ لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ

محمدبن احمد روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام از قول پدر بزرگوارش علیه السلام از جد بزرگوارش علیه السلام نقل کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام را بر اهل آسمانها و زمین عرضه داشت. آنها پذیرفتند جز یونس بن متی که خداوند او را تنبیه کرد و به دلیل انکار ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام در شکم ماهی زندانی اش کرد، تا او نیز ولایت حضرت را پذیرفت.

ابویعقوب گفت: يونس در آن تاریکی فریاد زد که هیچ خدایی جز تو نیست؛ تو پاک و منزهی و من به سبب انکار ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام از ستمگران بوده ام. ابوعبد الله گفت: من این حدیث را انکار کردم و آن را بر عبد الله بن سليمان مدنی عرضه داشتم، او به من گفت: ناراحت نشو، امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام اینجا، در کوفه برای ما خطبه ای خواند و

ص: 271


1- الصافات،143

پس از حمد و ثنای خداوند در خطبه خود فرمود: اگر یونس از اقرارکنندگان نبود تا روز قیامت در شکم ماهی می ماند. فلان کس از جا برخواست و گفت: ای امیر مؤمنان ما شنیده ایم که خداوند می فرماید: «و اگر نه این بود که او از تسبیح گویان بود.» حضرت فرمود: بنشین ای نابکار! اگر او از اقرارکنندگان نبود تا روز قیامت در شکم ماهی باقی می ماند.

«إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَى أُولَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ *لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ *لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ » (الأنبياء، 103-101)

و به راستی کسانی که نیکویی از سوی ما برای آنان پیشی گرفته است آنها از آن (دوزخ) دور شدگان اند. صدای آن را نمی شنوند، و آنان در آن چه دلشان بخواهد جاودان اند. آن ترس بزرگ آنان را اندوهگین نمی سازد و فرشتگان به استقبال آنها آیند [و گویند]: «این است روز شما که [به آن] وعده داده میشدید.»

240- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ مُعَنْعَناً عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَهَبَ لَکَ حُبَّ الْمَسَاکِینِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ فَرَضِیتَ بِهِمْ إِخْوَاناً وَ رَضُوا بِکَ إِمَاماً فَطُوبَی لِمَنْ أَحَبَّکَ وَ صَدَقَ فِیکَ وَ وَیْلٌ لِمَنْ أَبْغَضَکَ وَ کَذَبَ عَلَیْکَ

یَا عَلِیُّ أَنْتَ الْعَلَمُ لِهَذِهِ الْأُمَّهِ مَنْ أَحَبَّکَ فَقَدْ أَحَبَّنِی فَازَ وَ مَنْ أَبْغَضَکَ هَلَکَ یَا عَلِیُّ أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ أَنْتَ بَابُهَا وَ هَلْ تُؤْتَی الْمَدِینَهُ إِلاَّ مِنْ بَابِهَایَا عَلِیُّ أَهْلُ مَوَدَّتِکَ کُلُّ أَوَّابٍ حَفِیظٍ وَ کُلُّ

ص: 272

ذِی طِمْرَیْنِ لَوْ أَقْسَمَ عَلَی اللَّهِ لَأَبَرَّ قَسَمَهُ یَا عَلِیُّ إِخْوَانُکَ کُلُّ طَاوٍ وَ بَاکٍ مُجْتَهِدٍ یُحِبُّ فِیکَ وَ یُبْغِضُ فِیکَ مُحْتَقَرٌ عِنْدَ الْخَلْقِ عَظِیمُ الْمَنْزِلَهِ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَی یَا عَلِیُّ مُحِبُّوکَ جِیرَانُ اللَّهِ فِی دَارِ الْفِرْدَوْسِ لاَ یَأْسَفُونَ عَلَی مَا خُلِّفُوا فِی دَارِ الدُّنْیَا یَا عَلِیُّ أَنَا وَلِیُّ مَنْ وَالَیْتَ وَ أَنَا عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَیْتَ یَا عَلِیُّ إِخْوَانُکَ الذُّبُلُ الشِّفَاهِ تُعْرَفُ الرَّهْبَانِیَّهُ فِی وُجُوهِهِمْ یَا عَلِیُّ إِخْوَانُکَ یَفْرَحُونَ فِی ثَلاَثِ مَوَاطِنَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ خُرُوجِ أَنْفُسِهِمْ وَ أَنَا وَ أَنْتَ شَاهِدُهُمْ وَ عِنْدَ الْمُسَاءَلَهِ فِی قُبُورِهِمْ وَ عِنْدَ الْعَرْضِ وَ اَلصِّرَاطِ إِذَا سُئِلَ الْخَلْقُ عَنْ إِیمَانِهِمْ فَلَمْ یُجِیبُوا

محمدبن حسن بن ابراهیم روایت کرده است: حضرت علی علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اى على! خداوند تبارک و تعالی - دوستی و محبت بینوایان و مستضعفان در زمین را به تو بخشیده است. من به برادری با آنها راضی شدم و به امامت تو خشنود شدند. پس خوشا به حال کسی که تو را دوست می دارد و تصدیقت میکند و وای بر کسی که با تو دشمن است و تکذیبت می کند. ای علی! تو راهنمای این امتی، هر که تو را دوست بدارد، رستگار می شود و هر که به تو کینه ورزد، هلاک می شود. ای علی! من شهر علم هستم و تو دروازه آن و آیا جز از راه دروازه به شهر وارد می شوند؟ اى على! اهل مودت و دوستی تو کسی است که بسیار توبه کننده به درگاه الهی و بسیار نگه دارنده نفس است و لباس های مندرس دارد. ولی اگر خداوند را برای امری سوگند دهد، خداوند سوگندش را می پذیرد. ای علی! برادران تو همگی از بدی ها پاک و پاکیزه اند و اهل تلاش و کوشش در کار خیرند. در راه تو دوستی می کنند و در راه تو دشمنی می کنند. پیش مردم بی مقدارند و نزد خداوند منزلتی بزرگ دارند. ای علی! دوستان تو همسایگان خداوند در فردوس

ص: 273

برین هستند که بر آن چه از دنیا به جا گذاشته اند، افسوس نمی خورند. ای على! من دوست کسی هستم که تو او را دوست داری و دشمن کسی هستم که تو با او دشمنی. ای علی! برادران تو لب هایشان خشکیده و بی رغبتی نسبت به دنیا در چهره هایشان هویداست. ای علی! برادران تو در سه جا شاد می شوند؛ هنگام مرگ و جدا شدن روح از بدنهایشان و این در حالی است که من و تو ناظر بر آنانیم و هنگام سؤال و جواب در قبر و موقع عرضه اعمال و گذشتن از پل صراط به آن هنگام که از دیگر مردم در مورد ایمانشان سؤال می شود و قادر به جواب دادن نیستند.

یَا عَلِیُّ حَرْبُک حَرْبِی وَ سِلْمُکَ سِلْمِی وَ حِزْبُکَ حِزْبِی وَ حِزْبِی حِزْبُ اللَّهِ یَا عَلِیُّ قُلْ لِإِخْوَانِکَ إِنَّ اللَّهَ قَدْ رَضِیَ عَنْهُمْ إِذْ رضیک لَهُمْ قَائِداً وَ رَضُوا بِکَ وَلِیّاً یَا عَلِیُّ أَنْتَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ یَا عَلِیُّ شِیعَتُکَ الْمُنْتَجَبُونَ وَ لَوْ لاَ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ مَا قَامَ لِلَّهِ دِینٌ وَ لَوْ لاَ مَنْ فِی الْأَرْضِ مِنْهُمْ مَا أَنْزَلَتِ السَّمَاءُ قَطْرَهً یَا عَلِیُّ لَکَ کَنْزٌ فِی اَلْجَنَّهِ وَ أَنْتَ ذُو قَرْنَیْهَا شِیعَتُکَ تُعْرَفُ بِحِزْبِ اللَّهِ یَا عَلِیُّ وَ شِیعَتُکَ الْقَائِمُونَ بِالْقِسْطِ وَ خِیَرَهُ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ یَا عَلِیُّ أَنَا أَوَّلُ مَنْ یَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْ رَأْسِهِ وَ أَنْتَ مَعِی ثُمَّ سَائِرُ الْخَلْقِ یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ عَلَی الْحَوْضِ تَسْقُونَ مَنْ رَضِیتُمْ وَ تَمْنَعُونَ مَنْ کَرِهْتُمْ وَ أَنْتُمُ الْآمِنُونَ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ فِی ظِلِّ اَلْعَرْشِ یَفْزَعُ الْخَلاَئِقُ وَ لاَ یَفْزَعُونَ وَ یَحْزَنُ النَّاسُ وَ لاَ یَحْزَنُونَ وَ فِیهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ «وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ(1)» «نَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنی» إِلَی ثَلاَثِ آیَاتٍ یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ تُطْلَبُونَ فِی الْمَوْقِفِ وَ أَنْتُمْ فِی اَلْجِنَانِ مُتَنَعِّمُونَ یَا عَلِیُّ إِنَّ الْمَلاَئِکَهَ وَ الْخُزَّانَ یَشْتَاقُونَ إِلَیْکُمْ وَ إِنَّ حَمَلَهَ اَلْعَرْشِ وَ الْمَلاَئِکَهَ لَیَخُصُّونَکُمْ بِالدُّعَاءِ وَ یَسْأَلُونَ اللَّهَ

ص: 274


1- النمل،89

لِمُحِبِّیکُمْ وَ یَفْرَحُونَ بِمَنْ قَدِمَ عَلَیْهِمْ مِنْکُمْ کَمَا یَفْرَحُ الْأَهْلُ بِالْغَائِبِ الْقَادِمِ بَعْدَ طُولِ الْغَیْبَهِ.

ای علی! جنگ با تو جنگ با من و صلح تو صلح با من است و حزب تو حزب من و حزب من حزب خداست. ای علی! به برادرانت بگو خداوند از آنها راضی شد؛ زیرا به پیشوایی تو بر آنها رضایت داد و آنها نیز به ولایت تو راضی شدند. ای علی! تو امیر مؤمنان و پیشوای روسفیدانی. ای على! شیعیان تو برگزیدگان اند. اگر تو و شیعیانت نبودید، دینی برای خدا برپا نمی شد و اگر شیعیان تو در زمین نبودند، آسمان قطره ای فرو نمی فرستاد. ای علی! برای تو گنجی در بهشت است و تو صاحب آن هستی و شیعیان تو به حزب خدا شناخته می شوند. ای علی! تو و شیعیانت قیام کننده به عدل و داد هستید و برگزیدگان خدا از میان خلق اویید. ای علی! من نخستین کسی هستم که از قبر بیرون می آیم؛ در حالی که تو با من هستی و سپس دیگر آفریدگان از قبرهایشان بیرون می آیند. ای علی! تو و شیعیانت بر سر حوض کوثر هر کس را دوست داشته باشید، سیراب می کنید و دشمنانتان را باز می دارید. شما روز ترس بزرگ به زیر سایه عرش در امانید، مردم می هراسند و شما نمی هراسید، مردم اندوهگین می شوند و شما اندوهناک نمی شوید، این آیه درباره شما نازل شده است: و آنان در آن روز از هراس ایمن هستند.» و آیه دیگر که خداوند می فرماید: «به راستی کسانی که به توفیق ما در نیکی ها پیشی گرفتند، از آن (دوزخ) دورند.» ای علی! در آن جایگاه به دنبال تو و شیعیانت می گردند و حال آن که شما در بهشت از نعمت های الهی بهره مندید. ای على! فرشتگان و نگاهبانان بهشت، مشتاق شما هستند و حاملان عرش و فرشتگان، به گونه ای ویژه، برای شما دعا می کنند و برای دوستان شما از

ص: 275

خدا درخواست می کنند. وقتی یکی از شیعیان تو بر فرشتگان وارد می شود، آن گونه شاد و خوشحال می شوند که اهل خانواده با آمدن مسافرشان که مدت های مدیدی از بین آنها رفته، شادمان می گردند.

یَا عَلِیُّ شِیعَتُکَ الَّذِینَ یَتَنَافَسُونَ فِی الدَّرَجَاتِ لِأَنَّهُمْ یَلْقَوْنَ اللَّهَ وَ مَا عَلَیْهِمْ مِنْ ذَنْبٍ یَا عَلِیُّ إِنَّ أَعْمَالَ شِیعَتِکَ سَتُعْرَضُ عَلَیَّ فِی کُلِّ جُمُعَهٍ فَأَفْرَحُ بِصَالِحِ مَا یَبْلُغُنِی مِنْ أَعْمَالِهِمْ وَ أَسْتَغْفِرُ لِسَیِّئَاتِهِمْ یَا عَلِیُّ ذِکْرُکَ فِی اَلتَّوْرَاهِ وَ ذِکْرُ شِیعَتِکَ قَبْلَ أَنْ یُخْلَقُوا بِکُلِّ خَیْرٍ وَ کَذَلِکَ فِی اَلْإِنْجِیلِ وَ أَهْلِ الْکِتَابِ عَنْ إِلْیَا یُخْبِرُونَکَ مَعَ عِلْمِکَ بِالتَّوْرَاهِ وَ اَلْإِنْجِیلِ وَ مَا أَعْطَاکَ اللَّهُ مِنْ عِلْمِ الْکِتَابِ وَ إِنَّ أَهْلَ اَلْإِنْجِیلِ لَیُعَظِّمُونَ إِلْیَا وَ مَا یَعْرِفُونَهُ یُخْبِرُونَهُ فِی کُتُبِهِمْ یَا عَلِیُّ أَعْلِمْ أَصْحَابَکَ أَنَّ ذِکْرَهُمْ فِی السَّمَاءِ أَکْثَرُ وَ أَعْظَمُ مِنْ ذِکْرِهِمْ فِی الْأَرْضِ لَهُمْ بِالْخَیْرِ فَلْیَفْرَحُوا بِذَلِکَ وَ لْیَزْدَادُوا اجْتِهَاداً یَا عَلِیُّ إِنَّ أَرْوَاحَ شِیعَتِکَ لَتَصْعَدُ إِلَی السَّمَاءِ فِی رُقَادِهِمْ فَیَنْظُرُ الْمَلاَئِکَهُ إِلَیْهِمْ کَمَا یَنْظُرُ النَّاسُ إِلَی الْهِلاَلِ شَوْقاً إِلَیْهِمْ وَ مَا یَرَوْنَ مِنْ مَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَی یَا عَلِیُّ قُلْ لِأَصْحَابِکَ الْعَارِفِینَ بِکَ یَتَنَزَّهُونَ عَنِ الْأَعْمَالِ الَّتِی یُقَارِفُهَا عَدُوُّهُمْ فَمَا مِنْ یَوْمٍ وَ لَیْلَهٍ إِلاَّ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ تَغْشَاهُمْ فَلْیَجْتَنِبُوا الدَّنَسَ یَا عَلِیُّ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَی مَنْ قَلاَهُمْ وَ بَرِئَ مِنْکَ وَ مِنْهُمْ وَ اسْتَبْدَلَ بِکَ وَ بِهِمْ وَ مَالَ إِلَی عَدُوِّکَ وَ تَرَکَکَ وَ شِیعَتَکَ وَ اخْتَارَ الضَّلاَلَهَ وَ نَصَبَ الْحَرْبَ لَکَ وَ لِشِیعَتِکَ وَ أَبْغَضَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَبْغَضَ مَنْ وَالاَکَ وَ نَصَرَکَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ وَ مَالَهُ فِینَا

ای علی! شیعیان تو کسانی هستند که در کسب درجات بهشت با یکدیگر رقابت دارند؛ زیرا آنها در حالی خدا را ملاقات می کنند که هیچ گناهی ندارند. ای علی! در هر روز جمعه اعمال شیعیانت بر من عرضه می شود، خبر کردار نیکشان مرا خوشحال می کند و برای گناهانشان آمرزش می طلبم. ای علی! ذکر تو و شیعیانت پیش از آن که آفریده شوند، در

ص: 276

تورات و نیز در انجیل با تمامی نیکیها آمده است. اهل کتاب تو را خبر می دهند با این که علم به تورات و انجیل و آنچه خداوند از علم کتاب تو را عطا کرده، نزد توست. اهل انجیل ایلیا را گرامی می دارند و آن چه را در کتاب هایشان از او می دانند، به او خبر می دهند. ای علی! یارانت را آگاه ساز که ذکر آنان در آسمان بیشتر و باشکوه تر از ذکر ایشان در زمین است و این سراسر برایشان نیکی است. پس باید به این مژده خوشحال باشند و بر کوشش خویش بیفزایند. اى على! هنگامی که شیعیان تو به خواب می روند، ارواحشان به آسمان بالا می رود و به سبب مقام و منزلتی که در پیشگاه خدا دارند، فرشتگان مشتاقانه به آن ها می نگرند، همان گونه که مردم به هلال ماه می نگرند. ای علی! به یارانت که مقام تو را می شناسند، بگو از رفتاری که دشمنانشان انجام می دهند پرهیز کنند؛ زیرا شبانه روز رحمت خداوند آنها را فرا می گیرد، پس باید از پلیدی دوری نمایند. ای علی! خشم و غضب خداوند سخت است بر کسی که با شیعیان تو دشمنی کند و از تو و شیعیانت بیزاری جوید و به جای تو و پیروانت دیگران را بدل گیرد و به دشمنانت بگرود و تو و پیروانت را واگذارد و گمراهی و ضلالت را برگزیند و بر ضد تو و شیعیانت جنگ برافروزد و نسبت به ما اهل بیت و نسبت به هر کسی که تو را دوست دارد و یاری می کند و جان و مالش را در راه ما می دهد، بغض و کینه ورزد.

یَا عَلِیُّ أَقْرِئْهُمْ مِنِّی السَّلاَمَ مَنْ لَمْ أَرَهُ مِنْهُمْ وَ لَمْ یَرَنِی فَأَعْلِمْهُمْ أَنَّهُمْ إِخْوَانِی وَ أَشْتَاقُ إِلَی رُؤْیَتِهِمْ الَّذِینَ یَتَمَسَّکُونَ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ لْیَعْتَصِمُوا بِهِ وَ لْیَجْتَهِدُوا فِی الْعَمَلِفَإِنَّا لاَ نُخْرِجُهُمْ مِنَ الْهُدَی إِلَی ضَلاَلَهٍ أَبَداً وَ أَخْبِرْهُمْ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی عَنْهُمْ رَاضٍ وَ أَنَّهُمْ یُبَاهِی بِهِمُ الْمَلاَئِکَهُ وَ یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ فِی کُلِّ جُمُعَهٍ بِرَحْمَتِهِ وَ بِأَنَّ الْمَلاَئِکَهَ تَسْتَغْفِرُ لَهُمْ

ص: 277

یَا عَلِیُّ لاَ تَرْغَبْ عَنْ نُصْرَهِ قَوْمٍ یَبْلُغُهُمْ أَوْ یَسْمَعُونَ أَنِّی أُحِبُّکَ فَأَحِبُّوکَ بِحُبِّی إِیَّاکَ وَ دَانُوا إِلَی اللَّهِ بِمَوَدَّتِکَ وَ أَعْطَوْا صَفْوَ الْمَوَدَّهِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ اخْتَارُوکَ عَلَی الْآبَاءِ وَ الْأَوْلاَدِ وَ سَلَکُوا طَرِیقَکَ وَ قَدْ حملوا علی الْمَکَارِهَ فِینَا فَأَبَوْا إِلاَّ نَصْرَنَا وَ بَذَلُوا الْمُهَجَ فِینَا مَعَ الْأَذَی وَ سُوءِ الْقَوْلِ وَ مَا یَسْتَذِلُّونَ بِهِ مِنْ مَضَاضَهِ ذَلِکَ فَکُنْ بِهِمْ رَحِیماً وَ اقْنَعْ بِهِمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِکْرُهُ اخْتَارَهُمْ لَنَا بِعِلْمِهِ مِنَ الْخَلْقِ وَ خَلَقَهُمْ مِنْ طِینَتِنَا وَ اسْتَوْدَعَهُمْ سِرَّنَا وَ أَلْزَمَ قُلُوبَهُمْ مَعْرِفَهَ حَقِّنَا وَ شَرَحَ صُدُورَهُمْ وَ جَعَلَهُمْ یَتَمَسَّکُونَ بِحَبْلِنَا لاَ یُؤْثِرُونَ عَلَیْنَا مَنْ خَالَفَنَا مَعَ مَا یَزُولُ مِنَ الدُّنْیَا عَنْهُمْ وَ مَیْلِ السُّلْطَانِ عَلَیْهِمْ بِالْمَکَارِهِ وَ التَّلَفِ أَیَّدَهُمُ اللَّهُ وَ سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ الْهُدَی فَاْعَتَصَمُوا بِهِ وَ النَّاسُ فِی عَمًی مِنَ الضَّلاَلَهِ مُتَخَبِّطِینَ فِی الْأَهْوَاءِ عَمًی عَنِ الْمَحَجَّهِ وَ عَمَّا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَهُمْ یُصْبِحُونَ وَ یُمْسُونَ فِی سَخَطِ اللَّهِ وَ شِیعَتُکَ عَلَی مِنْهَاجِ الْحَقِّ وَ الاِسْتِقَامَهِ لاَ یَسْتَوْحِشُونَ إِلَی مَنْ خَالَفَهُمْ لَیْسَ الرِّیَاءُ مِنْهُمْ وَ لَیْسُوا مِنْهُ أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الدُّجَی

ای علی! سلام مرا به شیعیانت برسان، کسانی که نه من آنها را دیده ام و نه آنها مرا دیده اند و به آنها خبر بده که ایشان برادران من اند و مشتاق دیدارشان هستم. آنهایی که به ریسمان الهی تمسک می جویند، باید به آن چنگ زنند و در انجام کارهای نیک بکوشند؛ زیرا ما آنها را هرگز از هدایت به راه گمراهی و ضلالت بیرون نمی بریم. همچنین به آنها خبر ده که خداوند از آنها خرسند است و به وجود آنان بر فرشتگان مباهات می کند و در روزهای جمعه با نظر رحمت به آنها می نگرد و فرشتگان برای آنها آمرزش می طلبند. ای علی! روی برنتاب از یاری و نصرت گروهی که وقتی به آنها خبر می رسد و می شنوند که من تو را دوست دارم؛ به خاطر محبت من نسبت به تو، تو را دوست می دارند و با دوستی تو به خدا نزدیک می شوند و محبت قلبی و خالصانه خویش را به تو

ص: 278

ارزانی می دارند و تو را بر پدران و فرزندان خویش برمی گزینند و راه تو را می روند و در راه دوستی و محبت ما سختی ها به آنها تحمیل می شود، ولی آنان جز یاری ما و ایثار خونشان در راه ما از هر کار دیگری با وجود آزار و اذیت هایی که می کشند و سخنان بدی که می شنوند و رنج و مشقت هایی که از درد این مصیبت می برند، سر باز می زنند. پس نسبت به آنها مهربان باش و به آنان قناعت کن؛ زیرا خداوند آنها را برای ما با علم خود از میان مردم برگزیده و ایشان را از سرشت ما آفریده و اسرار ما را نزد آنها ودیعه نهاده و شناخت حق ما را در قلبشان ثابت و استوار ساخته و سینه هایشان را فراخ نموده و آنها را متمسک به ریسمان ولایت ما قرار داده است. آنها مخالفان ما را بر ما برنمی گزینند؛ هرچند این سبب شود منافع دنیا را از دست بدهند و پادشاهان به اذیت و آزار آنها رو آورند. خداوند آنها را تأیید فرماید و به راه هدایت واردشان کند. همان هدایتی که به آن چنگ زدند؛ در حالی که مردم در گمراهی به سر می بردند و در هواهای نفسانی حیران بودند و از دیدن راه حق و آن چه از نزد خدا آمده بود، کور بودند. مردم در خشم و ناخشنودی خداوند شب را به روز و صبح را به شب می رسانند و حال آن که شیعیان تو در راه روشن حق و پایداری بر آن ثابت و استوارند و از کسانی که با آنها مخالفند، نمی ترسند. ریا از آنها نیست و آنها نیز از ریا نیستند؛ اینان همان چراغ های درخشان در تاریکی اند.

241 - اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ نَادَی مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ اَلْعَرْشِ یَا مَعْشَرَ الْخَلاَئِقِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ حَتَّی تَمُرَّ بِنْتُ حَبِیبِ اللَّهِ إِلَی قَصْرِهَا فَاطِمَهُ علیهماالسلام ابْنَتِی عَلَیْهَا رَیْطَتَانِ خَضْرَاوَانِ حَوَالَیْهَا سَبْعُونَ أَلْفَ

ص: 279

حَوْرَاءَ فَإِذَا بَلَغَتْ إِلَی بَابِ قَصْرِهَا وَجَدَتِ اَلْحَسَنَ قَائِماً وَ اَلْحُسَیْنَ نَائِماً مَقْطُوعَ الرَّأْسِ فَتَقُولُ لِلْحَسَنِ مَنْ هَذَا فَیَقُولُ هَذَا أَخِی إِنَّ أُمَّهَ أَبِیکِ قَتَلُوهُ وَ قَطَعُوا رَأْسَهُ فَیَأْتِیهَا النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ یَا بِنْتَ حَبِیبِ اللَّهِ إِنِّی إِنَّمَا أَرَیْتُکِ مَا فَعَلَتْ بِهِ أُمَّهُ أَبِیکِ إِنِّی ادَّخَرْتُ لَکِ عِنْدِی تَعْزِیَهً بِمُصِیبَتِکِ فِیهِ وَ إِنِّی جَعَلْتُ تَعْزِیَتَکِ الْیَوْمَ أَنِّی لاَ أَنْظُرُ فِی مُحَاسَبَهِ الْعِبَادِ حَتَّی تَدْخُلِی اَلْجَنَّهَ أَنْتِ وَ ذُرِّیَّتُکِ وَ شِیعَتُکِ وَ مَنْ أَوْلاَکُمْ مَعْرُوفاً مِمَّنْ لَیْسَ هُوَ مِنْ شِیعَتِکِ قَبْلَ أَنْ أَنْظُرَ فِی مُحَاسَبَهِ الْعِبَادِ فَتَدْخُلُ فَاطِمَهُ ابْنَتِی اَلْجَنَّهَ وَ ذُرِّیَّتُهَا وَ شِیعَتُهَا وَ مَنْ أَوْلاَهَا مَعْرُوفاً مِمَّنْ لَیْسَ مِنْ شِیعَتِهَا فَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ» قَالَ هَوْلُ یَوْمِ الْقِیَامَهِ «وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ» هِیَ وَ اللَّهِ فَاطِمَهُ وَ ذُرِّیَّتُهَا وَ شِیعَتُهَا وَ مَنْ وَالاَهُمْ مَعْرُوفاً لَیْسَ هُوَ مِنْ شِیعَتِهَا

حسین بن سعید روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام به نقل از پدر شان و ایشان از پدران خویش فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: چون خداوند تبارک و تعالی در روز قیامت مردم را گرد آورد، مرا به مقام محمود وعده می دهد و با این مقام به من وفا می کند. زمانی که روز قیامت برپا گردد، برای من منبری با هزار پله و نه همچون پله های شما برپا می شود و من از آن بالا می روم تا این که بر فراز آن می رسم. آنگاه جبرئیل علیه السلام بیرق حمد را برایم می آورد و آن را در دستان من قرار می دهد و می گوید: ای محمد صلی الله علیه و آله ! این مقام محمودی است که خداوند به تو وعده داده است. من نیز به على علیه السلام می گویم: بالا بیا! و او پلهای پایین تر از من قرار می گیرد و من بیرق حمد را در دست او قرار می دهم. سپس رضوان با کلیدهای بهشت می آید و می گوید: ای محمد! این مقام محمودی است که خداوند به تو وعده داده است. سپس کلیدها را در دستان من قرار می دهد و من آنها را به علی بن ابی طالب علیه السلام می سپارم.

ص: 280

سپس مالک، دربان دوزخ می آید و می گوید: ای محمد! این مقام محمودی است که خداوند به تو وعده داده است. این کلیدهای جهنم است، دشمن خود و فرزندان و امتت را در آتش انداز. من آنها را میگیرم و به علی بن ابی طالب علیه السلام می سپارم. جهنم و بهشت در آن روز برای من و علی از عروسی برای شویش مطیع تر هستند. و این کلام خداوند تبارک و تعالی در کتابش است که فرمود: «هر کافر لجوجی را به جهنم بیفکنید». ای محمد! و ای علی! دشمنانتان را در آتش بیفکنید. آنگاه من برمی خیزم و خداوند را چنان ثنا می گویم که هیچ کس پیش از من نگفته باشد و بعد از آن فرشتگان مقرب را و سپس پیامبران مرسل را و سپس امت های نیکوکار را ثنا می گویم و پس از آن می نشینم. آنگاه خداوند مرا ثنا میگوید و بعد از آن فرشتگانش و سپس پیامبرانش و سپس امت های نیکوکار مرا ثنا می گویند. در آن دم ندادهنده ای از دو سوی عرش ندا سر می دهد: ای جماعت آفریدگان! چشم فروگیرید تا دختر حبیب خدا سوى قصر ش گذر کند. در آن دم دخترم فاطمه علیهاالسلام در حالی که دو چادر سبز بر سر و هفتاد هزار پری سیاه چشم گرداگرد خود دارد، می گذرد و چون بر در قصر خویش می رسد، حسن علیه السلام را بر پا و حسین علیه السلام را درازکش و سر بریده می بیند. آن گاه به حسن علیه السلام می گوید: این کیست؟ می گوید: این برادرم است که امت پدرت او را کشتند و سرش را بریدند. در آن هنگام ندایی از جانب خداوند به او می رسد که ای دختر حبیب خدا! من آن چه را امت پدرت با او کردند، نشانت دادم؛ چرا که از پیش به خاطر مصیبتی که در او دیدی، تسلیتی برایت نزد خود گذاشته ام و آن این که بر حساب بندگانم نمی نگرم تا تو و فرزندانت و شیعیانت و هر آن که از غیر شیعیانت به تو نیکی کرده به بهشت در آیید.

ص: 281

آنگاه دخترم فاطمه علیهاالسلام و فرزندانش و شیعیانش و هر آنکه از غیر شیعیانش به او نیکی کرده، به بهشت در می آیند و این کلام خداوند متعال است در کتابش: «وحشت بزرگ آن ها را اندوهگین نمی کند. در روز قیامت، «و آنان در آن چه دلشان بخواهد جاودانه متنعم خواهند بود.» به خدا سوگند آنان فاطمه علیهاالسلام و فرزندانش و شیعیانش و هر آنکه از غیر شیعیانش به او نیکی کرده می باشند.

ص: 282

و من سورة الحج

هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ فَالَّذِینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیابٌ مِنْ نارٍ ... وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ. إِنَّ اللّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ ... وَ هُدُوا إِلی صِراطِ الْحَمِیدِ (الحج، 19، 21، 23 و 24)

این دو (گروه مؤمن و کافر) دشمن یکدیگرند که درباره پروردگارشان با هم مجادله کردند، پس کسانی که کافر شدند، برای آنان لباس هایی از آتش بریده شده است... و به آنها گویند: بچشید عذاب سوزان را. مسلما خدا کسانی را که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند به بهشتهایی در می آورد که از زیر درختان آن نهرها جاری است و به راه ستوده رهنمون میگردند.

242- عَنِ اَلسُّدِّیِّ قَالَ:«هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ» الْآیَتَیْنِ نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ وَ

ص: 283

حَمْزَهَ وَ عُبَیْدَهَ بْنِ الْحَارِثِ وَ فِی عُتْبَهَ بْنَ رَبِیعَهَ وَ اَلْوَلِیدِ بْنِ عُتْبَهَ وَ شَیْبَهَ بْنِ رَبِیعَهَ بَارَزَهُمْ یَوْمَ بَدْرٍ عَلِیٌّ وَ حَمْزَهُ وَ عُبَیْدَهُ بْنُ الْحَارِثِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هَؤُلاَءِ الثَّلاَثَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ کَوَاسِطَهِ الْقِلاَدَهِ فِی اَلْمُؤْمِنِینَ وَ هَؤُلاَءِ الثَّلاَثَهُ کَوَاسِطَهِ الْقِلاَدَهِ فِی اَلْکُفَّارِ

سدی گفت: این دو آیه درباره حضرت علی علیه السلام و حمزه و عبيدة بن حارث و درباره عتبة بن ربیعه و ولیدبن عتبه و شیبة بن ربیعه نازل شد که در روز بدر حضرت علی علیه السلام و حمزه و عبیده با آنان مبارزه کردند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: این سه تن در روز قیامت همچون گوهر گردنبند در میان مسلمانان هستند و آن سه تن همچون گوهر گردنبند در میان کافران.

«وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ » (الحج، 27)

در میان مردم برای انجام مراسم حج بانگ برآور.

243- اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ أَذِّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً» قَالَ:فَأَسْمَعَ مَنْ فِی أَصْلاَبِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ فَأَجَابَهُ مَنْ آمَنَ وَ مَنْ سَبَقَ فِی عِلْمِ اللَّهِ أَنَّهُ یَحُجُّ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ

حسین بن سعید روایت کرده است: ابن عباس درباره این آیه گفت: آنان که در پشت های پدران و رحمهای مادران بودند، شنیدند و آنهایی که ایمان آوردند و در علم خداوند پیش پیش گذشته بود که تا روز قیامت حج میگزارند، پاسخ دادند: لبیک اللهم لبیک.

«الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ » (الحج، 40)

ص: 284

آنانی که به ناحق از خانه هایشان بیرون رانده شدند [گناهی نداشتند] جز اینکه گفتند: پروردگار ما خداست.

244 قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الزُّهْرِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ: «اَلَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللّهُ» عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ جَعْفَرٌ وَ حَمْزَهُ ع

علی بن محمدبن عمر زهری روایت کرده است امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: این آیه درباره امام علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام جعفر و حمزه است.

245 -قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ:«اَلَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللّهُ» قَالَ نَزَلَ فِی عَلِیٍّ وَ جَعْفَرٍ وَ حَمْزَهَ وَ جَرَتْ فِی اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ التَّحِیَّهُ وَ الْإِکْرَامُ .

محمد بن قاسم بن عبید روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: این آیه درباره امام على علیه السلام و جعفر و حمزه نازل شد و در مورد امام حسین علیه السلام جاری شد.

«الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ » (الحج، 41)

همان کسانی که اگر در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز را برپا می دارند و زکات میدهند و به کار نیک امر میکنند و از کار بد باز می دارند.

246- قال: حدثنا فرات عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «اَلَّذِینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ» الْآیَهَ قَالَ فِینَا وَ اللَّهِ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ

ص: 285

فرات گفت: امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیه فرمود: به خدا سوگند این آیه درباره ما نازل شد.

247- عَنْ أَبِی خَلِیفَهَ قَالَ : دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبُو عُبَیْدَهَ الْحَذَّاءُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ یَا جَارِیَهُ هَلُمِّی بِمِرْفَقَهٍ قُلْتُ بَلْ نَجْلِسُ قَالَ یَا أَبَا خَلِیفَهَ لاَ تَرُدَّ الْکَرَامَهَ لِأَنَّ الْکَرَامَهَ لاَ یَرُدُّهَا إِلاَّ حِمَارٌ قُلْتُ کَیْفَ لَنَا بِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ حَتَّی نَعْرِفَ قَالَ فَقَالَ قَوْلُ اللَّهِ:«اَلَّذِینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ» إِذَا رَأَیْتَ هَذَا الرَّجُلَ مِنَّا فَاتَّبِعْهُ فَإِنَّهُ هُوَ صَاحِبُهُ

ابو خلیفه گفت: من و ابوعبیده حذاء خدمت امام محمد باقر علیه السلام رسیدیم. ایشان فرمود: ای کنیز! بالش بیاور. عرض کردم: نه؛ می نشینم. فرمود: ای ابو خلیفه! احترام را رد مکن که تنها حمار احترام را رد می کند! عرض کردم: صاحب این امر چگونه بر ما پدید می آید تا او را بشناسیم؟ فرمود: کلام خداوند متعال: «کسانی که اگر در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز را برپا می دارند و زکات میدهند و به کار نیک امر می کنند و از کار بد باز میدارند». چون چنین مردی را از ما دیدی، او را پیروی کن که او صاحب امر است.

248-عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ : إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ یَقُولُ یَا أَیُّهَا النَّاسُ نَحْنُ الَّذِینَ وَعَدَکُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ «اَلَّذِینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبَهُ الْأُمُورِ»

زید بن علی گفت: هنگامی که قائم آل محمد علیه السلام قیام کند، می فرماید: ای مردم! ما همان کسانی هستیم که خداوند در کتابش به شما وعده داد: «کسانی که اگر در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز را بر پا می دارند و زکات می دهند و به کار نیک امر می کنند و از کار بد باز می دارند.

ص: 286

سرانجام کارها از آن خداست.»

« وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِيدٍ»(الحج، 45)

و [چه بسیار] چاههای رها شده و کاخ های بلند گچکاری شده [که بی صاحب مانده است].

249 قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتٌ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ: «وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَهٍ وَ قَصْرٍ مَشِیدٍ» قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْقَصْرُ وَ الْبِئْرُ الْمُعَطَّلَهُ علئ ب أبي طالب علیه السلام

فرات روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام درباره این آیه فرمود: رسول خدایای کاخهای بلند گچ کاری شده و علی بن ابی طالب علیه السلام چاه رها شده است.

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ» (الحج، 73)

ای مردم! مثلی زده شده به آن گوش فرادهید.

250- قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الزُّهْرِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ: «یا أَیُّهَا النّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ» قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام «إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً »

علی بن محمدبن زهری روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «ای مردم! مثلی زده شده به آن گوش فرا دهید» علی بن ابی طالب علیه السلام «بی گمان کسانی را که به جای خدا می خوانید، هرگز مگسی نمی آفرینند.»

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ *وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَ

ص: 287

مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ » (الحج، 78-77)

ای کسانی که ایمان آورده اید! رکوع کنید و سجده نمایید و پروردگارتان را بپرستید و کار خوب انجام دهید، باشد که رستگار شوید. و در راه خدا آن گونه که سزاوار جهاد است، جهاد کنید. او شما را برگزیده است و در دین هیچ تنگی بر شما قرار نداده است. آیین پدرتان إبراهيم [را پیروی کنید] او پیش از این شما را مسلمان نامیده است و در این [قرآن نیز به این نام نامیده شده اید] تا این پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید.

251- عَنْ بُرَیْدٍ قَالَ : کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَسَأَلْتُهُ وَ قُلْتُ قَوْلُهُ تَعَالَی «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَ افْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» إِلَی آخِرِ السُّورَهِ قَالَ إِیَّانَا عَنَی وَ نَحْنُ الْمُجْتَبَوْنَ وَ لَمْ یَجْعَلْ عَلَیْنَا فِی الدِّینِ مِنْ ضِیقٍ وَ الْحَرَجُ أَشَدُّ مِنَ الضِّیقِ «مِلَّهَ أَبِیکُمْ» إِیَّانَا عَنَی خَاصَّهً «هُوَ سَمّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ» سَمَّانَا الْمُسْلِمِینَ «مِنْ قَبْلُ» فِی الْکُتُبِ الَّتِی مَضَتْ وَ «فِی هذا» اَلْقُرْآنِ «لِیَکُونَ اَلرَّسُولُ شَهِیداً» فَالرَّسُولُ الشَّهِیدُ عَلَیْنَا وَ نَحْنُ الشُّهَدَاءُ عَلَی النَّاسِ فَمَنْ صَدَّقَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ صَدَّقْنَاهُ وَ مَنْ کَذَّبَ کَذَّبْنَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ

برید گفت: خدمت امام محمد باقر علیه السلام بودم و از ایشان درباره این آیه پرسیدم. ایشان فرمود: ما را منظور دارد و ما برگزیده شدگانیم و بر ما در دین هیچ تنگی و دشواری قرار نداده که سخت تر از تنگی «آیین پدر تان» باشد؛ به طوری خاص ما را منظور دارد: «او شما را مسلمان نامیده است» ما را مسلمان نامیده است پیش از این در کتاب هایی که گذشت و «در

ص: 288

این» قرآن «تا این پیامبر بر شما گواه باشد» پیامبر بر ما گواه است و ما بر مردم گواهیم، هر که تصدیق کند، در روز قیامت او را تصدیق می کنیم و هر که تکذیب کند، در روز قیامت او را تکذیب می کنیم.

ص: 289

و من سوره المؤمنون

«يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ »(المؤمنون، 51)

ای پیامبران! از چیزهای پاکیزه بخورید.

252- عَنْ أَبِی مَرْیَمَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَانَ بْنَ تَغْلِبَ قَالَ : سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی:«یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ قَالَ الرِّزْقُ الْحَلاَلُ .

ابی مریم گفت: از ابان بن تغلب شنیدم که گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام درباره این آیه پرسیدم. ایشان فرمود: منظور رزق حلال است.

«إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ *وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ *وَالَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لَا يُشْرِكُونَ *وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ *أُولَئِكَ

ص: 290

يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ (1)»

بی تردید آنانی که از ترس پروردگارشان بیمناک اند. و آنانی که به نشانه های پروردگارشان ایمان می آورند. و آنانی که به پروردگارشان شرک نمی ورزند. و آنانی که [از مال و جانشان ]آنچه را [که پیش از این] میدادند، [هم اکنون نیز] می دهند در حالیکه دلهاشان ترسان است از اینکه آنها به سوی پروردگارشان باز می گردند. اینها هستند که در خوبیها میشتابند و اینها هستند که در انجام آن بر یکدیگر پیشی میگیرند.

253-عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ «وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ أَنَّهُمْ إِلی رَبِّهِمْ راجِعُونَ» یَقُولُ یُعْطُونَ مَا أَعْطَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ «أُولئِکَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ» عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام لَمْ یَسْبِقْهُ أَحَدٌ.

آبی جارود گفت: از امام محمد باقر علیه السلام درباره کلام خداوند متعال و آنانی که از مال و جانشان آن چه را که پیش از این میدادند، هم اکنون نیز می دهند در حالی که دلهاشان ترسان است از این که آنها به سوی پروردگارشان باز می گردند» پرسیدم. ایشان فرمود: در مورد کسانی است که آن چه می دادند هم اکنون نیز می دهند در حالی که دلهاشان ترسان است. «این ها هستند که در خوبی ها می شتابند و اینها هستند که در انجام آن بر یکدیگر پیشی می گیرند» حضرت علی علیه السلام است که هیچ کس بر او پیشی نگرفته است.

«وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ» (المؤمنون، 74)

ص: 291


1- المؤمنون، 61-57

کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند، از راه راست منحرفاند.

254-قَالَ حَدَّثَنِی عُبَیْدُ بْنُ کَثِیرٍ عَنْ عَلِیِّ علیه السلام فِی قَوْلِهِ: «وَ إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ عَنِ اَلصِّراطِ لَناکِبُونَ» قَالَ عَنْ وَلاَیَتِهِ.

عبید بن كثير گفت: حضرت على علیه السلام فرمود: کسانی که از ولایت او منحرف اند.

«قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي مَا يُوعَدُونَ *رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ *وَإِنَّا عَلَى أَنْ نُرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ » (المؤمنون، 93-95)

بگو: پروردگارا! اگر آنچه را [که از عذاب] به آنان وعده داده می شود به من بنمایی. پروردگارا! پس مرا در میان آن گروه ستمکار قرار مده. و بی تردید ما تواناییم بر اینکه آنچه را به آنان وعده می دهیم به تو بنماییم.

255- عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ : أَخْبَرَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام اَلنَّبِیَّ صلی الله علیه و آله أَنَّ أُمَّتَکَ سَیَخْتَلِفُونَ مِنْ بَعْدِکَ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله «قُلْ رَبِّ إِمّا تُرِیَنِّی ما یُوعَدُونَ*رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِی فِی الْقَوْمِ الظّالِمِینَ» قَالَ: أَصْحَابُ اَلْجَمَلِ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ «وَ إِنّا عَلی أَنْ نُرِیَکَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونَ» فَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ جَعَلَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لاَ یَشُکُّ أَنَّهُ سَیُرَی ذَلِکَ

قَالَ جَابِرٌ بَیْنَمَا أَنَا جَالِسٌ إِلَی جَنْبِ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ بِمِنًی یَخْطُبُ النَّاسَ فَحَمِدَ اللَّهَ تَعَالَی وَ أَثْنَی عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ أَ لَیْسَ قَدْ بَلَّغْتُکُمْ قَالُوا بَلَی قَالَ أَلاَ لاَ أُلْفِیَنَّکُمْ تَرْجِعُونَ بَعْدِی کُفَّاراً یَضْرِبُ بَعْضُکُمْ رِقَابَ بَعْضِ أَمَا لَئِنْ فَعَلْتُمْ ذَلِکَ لَتَعْرِفُنِّی فِی کَتِیبَهٍ أَضْرِبُ وُجُوهَکُمْ فِیهَا بِالسَّیْفِ فَکَأَنَّهُ غُمِزَ مِنْ خَلْفِهِ فَالْتَفَتَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا فَقَالَ أَوْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَإِمّا نَذْهَبَنَّ بِکَ فَإِنّا مِنْهُمْ

ص: 292

مُنْتَقِمُونَ*أَوْ نُرِیَنَّکَ الَّذِی وَعَدْناهُمْ فَإِنّا عَلَیْهِمْ مُقْتَدِرُونَ(1)» وَ هِیَ وَقْعَهُ اَلْجَمَلِ .

جابر بن عبد الله گفت: جبرئیل به پیامبر صلی الله علیه و آله خبر داد که امت تو پس از تو اختلاف خواهند کرد. خداوند به او وحی کرد: «بگو: پروردگارا! اگر آن چه را که از عذاب به آنان وعده داده می شود به من بنمایی. پروردگارا! پس مرا در میان آن گروه ستمکار قرار مده.» یعنی اصحاب جمل. پیامبر این بگفت و خداوند نازل کرد: «و بی تردید ما تواناییم بر این که آنچه را به آنان وعده می دهیم به تو بنماییم.» چون این آیه نازل شد، پیامبر شک نداشت که به زودی آن را خواهد دید. جابر گفت: در آن هنگام که در منا در کنار پیامبر نشسته بودم و ایشان برای مردم خطبه می خواند، خدا را حمد و ثنا گفت و فرمود: ای مردم! آیا من به شما ابلاغ نکردم؟ عرض کردند: آری. فرمود: شما را چنین نیابم که پس از من به کفر برگردید و یکدیگر را گردن بزنید! آگاه باشید که اگر چنین کنید، مرا در لشکری خواهید دید که صورتهای شما را با شمشیر می زنم. در آن دم گویی از پشت به ایشان اشاره شد؛ ایشان روی برگرداند و سپس رو سوی ما کرد و فرمود: و یا علی بن ابی طالب علیه السلام را چنین خواهید دید. آن گاه خداوند بر ایشان نازل فرمود: «پس اگر تو را از میان آنان ببریم، مسلم ما از آنان انتقام میگیریم. یا آن چه را به آنان از عذاب وعده داده ایم، به تو نشان می دهیم به راستی ما بر آنان تواناییم.» و در جنگ جمال چنین شد.

ص: 293


1- الزخرف، 42-41

و من سورة النور

«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ *فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ » (النور، 36-35)

خداوند نور آسمانها و زمین است. مثل نور او همچون چراغدانی است که در آن چراغی باشد، و آن چراغ در شیشه ای است، آن شیشه همچون ستارهای درخشان است که از درخت با برکت زیتونی که نه شرقی است و نه غربی افروخته میشود. نزدیک است روغنش از درخشندگی - هرچند آتشی بدان

ص: 294

نرسیده است - روشنی بخشد، نوری است بر روی نور دیگر، خداوند هرکه را بخواهد به نورش هدایت میکند. و خدا برای مردم این مثلها را می زند، و خداوند به هر چیزی داتاست. آن چراغ در خانه هایی است که خداوند اجازه داده اقدر و منزلت آنها رفعت یابند و نامش در آنها یاد شود، در آن خانه ها بامدادان و شامگاهان او را تسبیح گویند.

256- عَنْ جَابِرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ بَلَغَنَا وَ اللَّهُ أَعْلَمُ أَنَّ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَی «اَللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ» فَهُوَ نُورُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله «کَمِشْکاهٍ» الْمِشْکَاهُ هُوَ صَدْرُ نَبِیِّ اللَّهِ «فِیها مِصْباحٌ» وَ هُوَ الْعِلْمُ «اَلْمِصْباحُ فِی زُجاجَهٍ» فَزُعِمَ أَنَّ الزُّجَاجَهَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ عِلْمُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عِنْدَهُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ «کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لا شَرْقِیَّهٍ وَ لا غَرْبِیَّهٍ» قَالَ لاَ یَهُودِیَّهٍ وَ لاَ نَصْرَانِیَّهٍ «یَکادُ زَیْتُها یُضِیءُ» قَالَ یَکَادُ ذَلِکَ الْعِلْمُ أَنْ یَتَکَلَّمَ فِیکَ قَبْلَ أَنْ یَنْطِقَ بِهِ الرَّجُلُ «وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی نُورٍ» وَ زُعِمَ أَنَّ قَوْلَهُ «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ» هِیَ بُیُوتُ الْأَنْبِیَاءِ علیه السلاموَ بَیْتُ عَلِیِّ علیه السلام مِنْهَا

جابر گفت: امام محمد باقر علیه السلام درباره کلام خداوند متعال چنین فرمود: خداوند نور آسمان ها و زمین است مثل نور او» آن، نور حضرت محمد است «همچون چراغدانی است» چراغدان، سینه پیامبر خداست «که در آن چراغی باشد» و آن، علم است «آن چراغ در شیشه ای است» آن شیشه، امیر مؤمنان يا است و علم رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد اوست. و اما کلام حق تعالی «آن شیشه همچون ستاره ای درخشان است که او درخت بابرکت زیتونی که نه شرقی است و نه غربی افروخته می شود» یعنی نه یهودی و نه نصرانی «نزدیک است روغنش روشنی

ص: 295

بخشد» نزدیک است آن علم پیش از آن که کسی به آن زبان گشاید، درباره تو سخن بگوید «هر چند آتشی بدان نرسیده است، نوری است بر روی نور دیگر» و کلام حق تعالی در خانه هایی است که خداوند اجازه داده [قدر و منزلت آنها] رفعت یابند و نامش در آنها یاد شود» منظور، خانه های پیامبران است و خانه على علیه السلام از جمله آنهاست.

257_قَالَ حَدَّثَنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ:«اَللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاهٍ فِیها مِصْباحٌ » اَلْحَسَنُ مِصْبَاحٌ«المصباح» وَ اَلْحُسَیْنُ فِی زُجَاجَهٍ «الزُّجاجَهُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ» فَاطِمَهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ مِنْ بَیْنِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ «یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ» إِبْرَاهِیمَ«لا شَرْقِیَّهٍ وَ لا غَرْبِیَّهٍ» یَعْنِی لاَ یَهُودِیَّهً وَ لاَ نَصْرَانِیَّهً «یَکادُ زَیْتُها یُضِیءُ »یَکَادُ الْعِلْمُ یَنْبُعُ مِنْهَا

جعفر بن محمد فزاری روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام درباره کلام خداوند متعال فرمود: «خدا نور آسمانها و زمین است مثل نور او همچون چراغدانی است که در آن چراغی باشد» امام حسن علیه السلام چراغ است: «آن چراغ»، و امام حسین علیه السلام در شیشه است «آن شیشه همچون ستاره ای درخشان است» فاطمه علیهاالسلام ستاره درخشانی در بین تمام زنان دو عالم است که از درخت بابرکت زیتون افروخته می شود یعنی از حضرت ابراهیم علیه السلام «نه شرقی است نه غربی» یعنی نه یهودی و نه نصرانی است. «نزدیک است روغنش، روشنی بخشد» نزدیک است علم از آنها سرازیر گردد.

258 - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ قَالَ : أَخْرَجَ إِلَیْنَا صَحِیفَهً فَذَکَرَ أَنَّ أَبَاهُ کَتَبَ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی قَدْ کَبِرْتُ وَ ضَعُفْتُ وَ عَجَزْتُ عَنْ کَثِیرٍ مِمَّا کُنْتُ أَقْوَی عَلَیْهِ فَأُحِبُّ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَنْ تُعَلِّمَنِی کَلاَماً یُقَرِّبُنِی مِنْ رَبِّی وَ یَزِیدُنِی فَهْماً وَ عِلْماً.

ص: 296

فَکَتَبَ إِلَیْهِ قَدْ بَعَثْتُ إِلَیْکَ بِکِتَابٍ فَاقْرَأْهُ وَ تَفَهَّمْهُ فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً لِمَنْ أَرَادَ اللَّهُ شِفَاهُ وَ هُدًی لِمَنْ أَرَادَ اللَّهُ هُدَاهُ فَأَکْثِرْ مِنْ ذِکْرِ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّهَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ اقْرَأْهَا عَلَی صَفْوَانَ وَ آدَمَ .

قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام إِنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله کَانَ أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ فَلَمَّا قُبِضَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله کُنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ أُمَنَاءَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ عِنْدَنَا عِلْمُ الْبَلاَیَا وَ الْمَنَایَا وَ أَنْسَابُ اَلْعَرَبِ وَ مَوْلِدُ اَلْإِسْلاَمِ وَ إِنَّا لَنَعْرِفُ الرَّجُلَ إِذَا رَأَیْنَاهُ بِحَقِیقَهِ الْإِیمَانِ وَ بِحَقِیقَهِ النِّفَاقِ وَ إِنَّ شِیعَتَنَا لَمَکْتُوبُونَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ أَخَذَ اللَّهُ الْمِیثَاقَ عَلَیْنَا یَرِدُونَ مَوَارِدَنَا وَ یَدْخُلُونَ مَدَاخِلَنَالَیْسَ عَلَی مِلَّهِ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ الرَّحْمَنِ غَیْرُنَا وَ غَیْرُهُمْ.

نامه ای را بیرون آورد و چنین گفت که پدرش به امام موسی کاظم علیه السلام نوشته: فدایت شوم من پیر و ضعیف شده ام و در برابر آن چه روزی بر آن توانا بوده ام، حال ناتوان شده ام. دوست می دارم فدایت شوم چیزی مرا بیاموزی تا به پروردگارم نزدیکم سازد و بر فهم و علمم بیفزاید. ایشان به وی چنین نوشت که نگاشته ای برایت فرستادم، آن را بخوان و فهم کن که در آن شفایی است برای هر که خداوند شفایش را بخواهد و هدایتی است برای هر که خداوند هدایتش را بخواهد. ذکر بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة إلا بالله العلى العظيم را بسیار بگو و آن را بر هر جاندار و بی جان بخوان. امام سجاد علیه السلام فرمود: حضرت محمد صلی الله علیه و آله امین خدا در زمین او بود. چون ایشان درگذشت، ما اهل بیت امنای خدا در زمینش بوده ایم و علم بلاها و مرگها و نسب های عرب و زادگاه اسلام نزد ماست. ما چون کسی را ببینیم، حقیقت ایمان یا حقیقت نفاقش را می شناسیم و نام های شیعیان ما و نام های پدرانشان پیش پیش نوشته شده است. خداوند از آنان درباره ما پیمان گرفته است و آنان از جایگاههای

ص: 297

ورود ما وارد می شوند و به جایگاه های دخول ما داخل می شوند و جز ما و ایشان کسی بر آیین ابراهیم خلیل نیست.

إِنَّا یَوْمَ الْقِیَامَهِ آخِذِینَ بِحُجْزَهِ نَبِیِّنَا وَ نَبِیُّنَا آخِذٌ بِحُجْزَهِ رَبِّهِ وَ إِنَّ الْحُجْزَهَ النُّورُ وَ شِیعَتُنَا آخذین بِحُجْزَتِنَا مَنْ فَارَقَنَا هَلَکَ وَ مَنْ تَبِعَنَا نَجَا وَ الْجَاحِدُ لِوَلاَیَتِنَا کَافِرٌ وَ شِیعَتُنَا وَ تَابِعُ وَلاَیَتِنَا مُؤْمِنٌ لاَ یُحِبُّنَا کَافِرٌ وَ لاَ یُبْغِضُنَا مُؤْمِنٌ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ مُحِبُّنَا کَانَ حَقّاً عَلَی اللَّهِ أَنْ یَبْعَثَهُ مَعَنَا نَحْنُ نُورٌ لِمَنْ تَبِعَنَا وَ نُورٌ لِمَنِ اقْتَدَی بِنَا مَنْ رَغِبَ عَنَّا لَیْسَ مِنَّا وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ مِنَّا فَلَیْسَ مِنَ اَلْإِسْلاَمِ فِی شَیْءٍ

ما در روز قیامت دامان پیامبر مان را می گیریم و پیامبر مان دامان پروردگارش را می گیرد که این دامان، نور است و شیعیان ما دامان ما را می گیرند؛ هر که از ما جدا شود، به هلاکت درافتد و هر که همراه ما شود، نجات یابد، آن که ولایت ما را انکار کند، کافر است و هر که شیعه ما و پیرو ولایت ما باشد، مؤمن است. هیچ کافری ما را دوست نمی دارد و هیچ مؤمنی با ما دشمنی نمی کند، هر که جان دهد در حالی که دوستدار ماست، بر خداوند است که او را همراه ما برانگیزد؛ ما نوری هستیم برای هر که ما را پیروی کند و نوری هستیم برای هر که به ما اقتدا کند، هر که از ما روی گرداند، از ما نیست و هر که از ما نباشد، از اسلام بهره ای نبرده است.

بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا یَخْتِمُهُ وَ بِنَا أَطْعَمَکُمُ اللَّهُ عُشْبَ الْأَرْضِ وَ بِنَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ قَطْرَ السَّمَاءِ وَ بِنَا آمَنَکُمُ اللَّهُ مِنَ الْغَرَقِ فِی بَحْرِکُمْ وَ مِنَ الْخَسْفِ فِی بَرِّکُمْ وَ بِنَا نَفَعَکُمُ اللَّهُ فِی حَیَاتِکُمْ وَ فِی قُبُورِکُمْ وَ فِی مَحْشَرِکُمْ وَ عِنْدَ اَلصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمِیزَانِ وَ عِنْدَ دُخُولِکُمُ اَلْجِنَانَ

إِنَّ مَثَلَنَا فِی کِتَابِ اللَّهِ کَمَثَلِ الْمِشْکَاهِ وَ الْمِشْکَاهُ فِی الْقِنْدِیلِ فَنَحْنُ الْمِشْکَاهُ

ص: 298

«فِیها مِصْباحٌ» وَ الْمِصْبَاحُ هُوَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله علی «اَلْمِصْباحُ فِی زُجاجَهٍ» نَحْنُ الزُّجَاجَهُ «الزُّجاجَهُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لا شَرْقِیَّهٍ وَ لا غَرْبِیَّهٍ» لاَ مُنْکَرَهٍ وَ لاَ دَعِیَّهٍ «یَکادُ زَیْتُها» نُورُهَا «یُضِیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ » نُورُ اَلْفُرْقَانِ «نُورٌ عَلی نُورٍ یَهْدِی اللّهُ لِنُورِهِ» لِوَلاَیَتِنَا «مَنْ یَشاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ » عَلَی أَنْ یَهْدِیَ مَنْ أَحَبَّ لِوَلاَیَتِنَا حَقّاً عَلَی اللَّهِ أَنْ یَبْعَثَ وَلِیَّنَا مُشْرِقاً وَجْهُهُ نَیِّراً بُرْهَانُهُ عَظِیماً عِنْدَ اللَّهِ حُجَّتُهُ یَجِیءَ عَدُوُّنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُدْحَضَهً عِنْدَ اللَّهِ حُجَّتُهُ حقا عَلَی اللَّهِ أَنْ یَجْعَلَ وَلِیَّنَا رَفِیقَ «اَلنَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً» (النور، 35 - 36) وَ حَقٌّ عَلَی اللَّهِ أَنْ یَجْعَلَ عَدُوَّنَا رَفِیقاً لِلشَّیَاطِینِ وَ اَلْکَافِرِینَ وَ بِئْسَ أُولَئِکَ رَفِیقاً.

خداوند به خاطر ما آغاز کرد و به خاطر ما پایان می دهد و به خاطر ما به شما سبزه زمین را خورانید و به خاطر ما از آسمان باران فرستاد و به خاطر ما شما را از غرق شدن در دریا و از فرورفتن در خشکی نگاه داشت. خداوند به وسیله ما در زندگی تان و در گورهاتان و در محشر تان و به هنگام صراط و به هنگام میزان و به هنگام در آمدن به بهشت شما را نفع می رساند. مثل ما در کتاب خدا مثل چراغدان است و آن چراغدان در قندیل است و ما آن چراغدان هستیم که در آن چراغی باشد» و آن چراغ حضرت محمد صلی الله علیه و آله است «و آن چراغ در شیشه ای است» ما آن شیشه هستیم «آن شیشه همچون ستاره ای درخشان است که از درخت با برکت زیتونی که نه شرقی است و نه غربی افروخته می شود، نه نا پسند است و نه نابکار «نزدیک است روغنش» یعنی نورش «هر چند آتشی بدان نرسیده است، روشنی بخشد)؛ نور، فرقان است «نوری است بر روی نور دیگر،

ص: 299

خداوند به نورش هدایت می کند به ولایت ما «هر که را بخواهد، و خدا برای مردم این مثل ها را می زند و خداوند به هر چیزی داناست که هر که را دوست می داشت، به ولایت ما هدایت کند؛ بر خداوند است که دوست ما را چونان برانگیزد که چهرهاش تابناک است و برهانش آشکار است و حجتش نزد خداوند و الاست، حال آن که دشمن ما در روز قیامت چونان می آید که چهره اش سیاه است و حجتش نزد خداوند مردود است؛ بر خداوند است که دوست ما را رفیق «پیامبران و صديقان و شهیدان و نیوکاران که ایشان چه خوب رفیقانی هستند» قرار دهد.

لِشَهِیدِنَا فَضْلٌ عَلَی الشُّهَدَاءِ بِعَشْرِ دَرَجَاتٍ وَ لِشَهِیدِ شِیعَتِنَا عَلَی شَهِیدِ غَیْرِنَا سَبْعُ دَرَجَاتٍ نَحْنُ النُّجَبَاءُ وَ نَحْنُ أَبْنَاءُ الْأَوْصِیَاءِ وَ نَحْنُ أَوْلَی النَّاسِ بِاللَّهِ وَ نَحْنُ الْمُخْلَصُونَ فِی کِتَابِ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَوْلَی النَّاسِ بِدِینِ اللَّهِ وَ نَحْنُ الَّذِینَ شَرَعَ اللَّهُ لَنَا دِینَهُ فَقَالَ اللَّهُ: «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصّی بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَم یَا مُحَمَّدُ «وَ مَا وَصَّی بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ(1)»فَقَدْ عَلَّمَنَا وَ بَلَّغَنَا مَا عَلَّمَنَا وَ اسْتَوْدَعَنَا عِلْمَهُمْ

نَحْنُ وَرَثَهُ الْأَنْبِیَاءِ وَ نَحْنُ ذُرِّیَّهُ أُولِی الْعِلْمِ «أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ» بِآلِ مُحَمَّدٍ «وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ» وَ کُونُوا عَلَی جَمَاعَتِکُمْ «کَبُرَ عَلَی اَلْمُشْرِکِینَ» مَنْ أَشْرَکَ بِوَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام «ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ» مِنْ وَلاَیَهِ عَلِیٍّ إِنَّ «اللَّهَ» یَا مُحَمَّدُ «یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ(2)» قَالَ مَنْ یُجِیبُکَ إِلَی وَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

ص: 300


1- الشوری، 13
2- الشوری، 13

شهید ما بر دیگر شهیدان ده درجه برتری دارد و شهید شیعه ما بر شهیدان غير ما هفت درجه برتری دارد، ما برگزیدگانیم و ما پسران اوصیاییم و ما سزاوارترین مردم در نزدیکی به خداییم و ماییم که در کتاب خدا مخصوصیم و ما سزاوارترین مردم به دین خداییم و ما آن کسانی هستیم که خداوند دینش را برای ما وضع کرد؛ خداوند متعال فرمود: «برای شما از دین آن چیزی را وضع کرد که به نوح سفارش آن را کرده بود و آنچه به تو وحی کردیم» ای محمد و آن چه ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و يعقوب را به آن سفارش کرد» پس آنچه را ما میدانیم، به ما آموخت و ابلاغ کرد و علم آنان را نزد ما به ودیعه نهاد. ما وارثان پیامبران و فرزندان دارندگان علم هستیم، «دین را بر پا دارید» با خاندان محمد صلی الله علیه و آله «و در آن پراکنده نشوید» و بر جمعیت خویش برجا بمانید، «بر مشركان دشوار است» آنان که به ولایت علی بن ابی طالب با شرک می ورزند، به « آن چه تو آنان را به آن فرا می خوانی» یعنی ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام شرک ورزیده اند، «خداوند» ای محمد «هر که را بخواهد به سویش بر می گزیند و هر که را توبه کند، به سویش هدایت می کند هر که در رهسپاری سوی ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام تو را اجابت کند.

259-عَنْ فُضَیْلِ بْنِ الزُّبَیْرِ قَالَ : سَأَلْتُ زَیْدَ بْنَ عَلِیٍّ علیه السلام عَنْ هَذِهِ الْآیَهِ «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ» إِلَی آخِرِهِ قَالَ:قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هِیَ بُیُوتُ الْأَنْبِیَاءِ فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ هَذَا مِنْهَایَعْنِی بَیْتَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ؟ فَقَالَ لَهُ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله هَذَا مِنْ أَفْضَلِهَا.

فضیل بن زبیر گفت: از زیدبن علی درباره این آیه پرسیدم: «در خانه هایی که خداوند اجازه داده است تا رفعت یابند و نامش در آنها یاد شود» گفت: رسول خدا فرمود: آن خانه های انبیاست. در آن دم ابوبکر

ص: 301

عرض کرد: این نیز از آنهاست . يعنی خانه حضرت علی علیه السلام ؟

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: این از برترین آنهاست.

«وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ» (النور، 40)

و هرکس خدا برای او نوری قرار نداده باشد، هیچ نوری ندارد.

260-عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ : أَتَانِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ أُبَشِّرُکَ یَا مُحَمَّدُ بِمَا تَجُوزُ عَلَی اَلصِّرَاطِ قَالَ قُلْتُ بَلَی قَالَ تَجُوزُ بِنُورِ اللَّهِ وَ یَجُوزُ عَلِیٌّ بِنُورِکَ وَ نُورُکَ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ تَجُوزُ أُمَّتُکَ بِنُورِ عَلِیٍّ وَ نُورُ عَلِیٍّ مِنْ نُورِکَ «وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللّهُ لَهُ» مَعَ عَلِیٍّ «نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ»

ابوهریره گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای محمد! تو را به آن چه که به آن از صراط میگذری بشارت دهم؟ گفتم: بله. گفت: تو با نور خداوند میگذری و علی علیه السلام با نور تو میگذرد و حال آن که نور تو از نور خداست و امت تو با نور علی علیه السلام میگذرند و حال آن که نور على علیه السلام از نور توست «و هر کس خدا برای او نوری قرار نداده باشد» با همراهی علی علیه السلام «هیچ نوری ندارد».

«وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ*وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»، (النور، 52 و 55)

و هرکس خدا و پیامبرش را اطاعت کند و از خدا بترسد و از او پروا کند، اینان

ص: 302

همان کامیابان اند. خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای نیک انجام دادهاند وعده داده است که حتما آنان را در زمین جانشین گرداند، همان گونه که کسانی را که پیش از آنها بودند، جانشین گردانید و آن دینی را که برایشان پسندیده است برای آنان استوار سازد و قطعا ترسشان را به ایمنی تبدیل کند. مرا می پرستند و هیچ چیزی را با من شریک نمیگیرند.

261- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: «وَ مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللّهَ» فِیمَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِهِ(1) «وَ یَتَّقْهِ» فِیمَا بَقِیَ «فَأُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ» بِالْجَنَّهِ أُنْزِلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

ابن عباس درباره کلام خداوند متعال گفت: «و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند و از خدا بترسد» به خاطر گناهانی که از او سر زده است و از او پروا کند» در باقی مانده عمرش «اینان همان کامیابان اند که به بهشت کامیاب می شوند؛ این آیه درباره علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است.

262- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فِی قَوْلِهِ:«وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ» إِلَی آخِرِ الْآیَهِ قَالَ نَزَلَتْ فِی آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله

ابن عباس گفت: این آیه درباره خاندان حضرت محمد صلی الله علیه و آله نازل شده است.

263- عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ عَوْفٍ قَالَ سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ مُحَمَّدٍ یَقُولُ «وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ» إِلَی آخِرِ الْآیَهِ قَالَ هِیَ لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ

قاسم بن عوف گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام شنیدم که در باره آیه خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده اند و کارهای نیک انجام داده اند

ص: 303


1- «به خاطر گناهانی که از او سر زده است» مربوط به دوستداران على علیه السلام است و البته امیر مؤمنان ال دارای مقام عصمت هستند.

وعده داده است تا آخر آیه، فرمود: این آیه برای ما اهل بیت است.

« فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ » (النور،63)

پس کسانی که از فرمان او سرپیچی می کنند باید بترسند که بلایی یا عذابی دردناک به آنان برسد.

264.قَالَ حَدَّثَنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی هَذِهِ الْآیَهِ مِنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی:«فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» قَالَ الْفِتْنَهُ اَلْکُفَّارُ قَالَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ حَدِّثْنِی فِیمَنْ نَزَلَتْ قَالَ نَزَلَتْ فِی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ جَرَی مِثْلُهَا مِنَ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فِی الْأَوْصِیَاءِ فِی طَاعَتِهِمْ

جعفر بن محمد فزاری روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام در باره این آیه فرمود: منظور کافران است. عرض شد: مرا آگاه سازید این آیه درباره چه کسی نازل شد؟ فرمود: درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و همچون پیامبر صلی الله علیه و آله درباره اوصیا و فرمانبرداری از ایشان نیز جاری است.

ص: 304

و من سورة الفرقان

«أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا *انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا» (الفرقان، 9-8)

و ستمکاران گفتند: «جز از مردی جادو شده پیروی نمیکنید.» بنگر چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند؛ پس نمی توانند راهی بیابند.

265- جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ نَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله بِهَذِهِ الْآیَهِ هَکَذَا «قالَ الظّالِمُونَ» آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ «إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاّ رَجُلاً مَسْحُوراً» قَالَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ«اُنْظُرْ کَیْفَ ضَرَبُوا لَکَ الْأَمْثالَ فَضَلُّوا فَلا یَسْتَطِیعُونَ سَبِیلاً »یَعْنِی لاَ یَسْتَطِیعُونَ إِلَی وَلاَیَهِ عَلِیٍّ وَ عَلِیٌّ هُوَ السَّبِیلُ

جعفر بن محمد فزاری گفت: از امام محمد باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: جبرئیل این آیه را چنین بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل کرد: «و ستمکاران» در حق خاندان محمد صلی الله علیه و آله «گفتند: جز از مردی جادو شده پیروی نمی کنید.»

ص: 305

آنگاه خداوند به پیامبرش چنین فرمود: «بنگر چگونه برای تو مثل ها زدند و گمراه شدند؛ پس نمی توانند راهی بیابند.» یعنی نمی توانند راهی به ولایت علی علیه السلام بیابند و راه همانا على علیه السلام است.

«وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا» (الفرقان، 54)

و او کسی است که از آب (نطفه)، انسانی را آفرید و او را [دارای پیوند نسبی و سببی قرار داد.

266- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:«وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً» قَالَ خَلَقَ اللَّهُ نُطْفَهً بَیْضَاءَ مَکْنُونَهً فَجَعَلَهَا فِی صُلْبِ آدَمَ ثُمَّ نَقَلَهَا مِنْ صُلْبِ آدَمَ إِلَی صُلْبِ شِیثٍ وَ مِنْ صُلْبِ شِیثٍ إِلَی صُلْبِ أَنُوشٍ وَ مِنْ صُلْبِ أَنُوشٍ إِلَی صُلْبِ قَیْنَانَ حَتَّی تَوَارَثَتْهَا کِرَامُ الْأَصْلاَبِ فِی مُطَهَّرَاتِ الْأَرْحَامِ حَتَّی جَعَلَهَا اللَّهُ فِی صُلْبِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ ثُمَّ قَسَمَهَا نِصْفَیْنِ فَأَلْقَی نِصْفَهَا إِلَی صُلْبِ عَبْدِ اللَّهِ وَ نِصْفَهَا إِلَی صُلْبِ أَبِی طَالِبٍ وَ هِیَ سُلاَلَهٌ فَوُلِدَ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ مِنْ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام عَلِیٌّ علیه السلام فَذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ:«وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً» زَوْجُ فَاطِمَهَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَعَلِیٌّ مِنْ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدٌ مِنْ عَلِیٍّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ فَاطِمَهُ علیه السلام نَسَبٌ وَ عَلِیٌّ الصِّهْرُ .

ابن عباس درباره کلام خداوند عزوجل «و او کسی است که از آب (نطفه ) انسانی را آفرید و او را [دارای پیوند نسبی و سببی قرار داد» گفت: خداوند نطفه سفید پوشیدهای آفرید و آن را در پشت آدم قرار داد، سپس از آدم به پشت شیث و از او به پشت انوش و از وی به پشت فينان و این چنین به وراثت در پشت مردان پاک و زنان پاکیزه منتقل کرد تا این که آن را در پشت عبدالمطلب قرار داد و آن نطفه را به دو نیم کرد و

ص: 306

نیمی را در پشت عبد الله و نیمی دیگر را در پشت ابوطالب قرار داد و آن دودمانی بود، این گونه از عبد الله، محمد صلی الله علیه و آله و از ابوطالب، على علیه السلام متولد گردید و این همان کلام خداوند متعال است: «و او کسی است که از آب (نطفه)، انسانی را آفرید و او را [دارای پیوند] نسبی و سببی قرار داد.» این گونه فاطمه علیهاالسلام با علی علیه السلام ازدواج کرد. پس علی علیه السلام از محمد صلی الله علیه و آله و محمد صلی الله علیه و آله از علی علیه السلام است و حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام نسب و علی علیه السلام سبب است.

«وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا*وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا *يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا *إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا *خَالِدِينَ فِيهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا» (الفرقان،63-74)

و بندگان [خدای] رحمان کسانی هستند که بر روی زمین با فروتنی راه میروند... و کسانی هستند که با خدا معبود دیگری را نمی خوانند و نفسی را که خداوند [کشتن آن را] حرام کرده است جز به حق نمیکشند و زنا نمیکنند، و هر کس این [اعمال] را انجام دهد، کیفر گناهش را خواهد دید. در روز قیامت عذاب برای او دو چندان گردد و با خواری در آن جاودان می ماند. مگر آن کسی

ص: 307

که توبه کند و ایمان بیاورد و کار نیک انجام دهد. پس اینان کسانی هستند که خداوند بدی هایشان را به نیکیها تبدیل می کند، و خداوند آمرزنده مهربان است... و آنانی هستند که می گویند: «پرودرگارا! به ما از همسران و فرزندانمان [آنکه مایه ]روشنی چشم ها [ست] ببخش، و ما را پیشوای پرهیزکاران گردان». آنان اند که به سبب صبری که کرده اند غرفه [های بهشتی] پاداش یابند، و در آنجا با درود و سلام روبه رو شوند. در آنجا جاودان اند، نیکو جایگاه و اقامتگاهی است.

267- مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَوْلِهِ وَ تَعَالَی «اَلَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً» إِلَی قَوْلِهِ «حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً» قَالَ هُمُ الْأَوْصِیَاءُ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً فَإِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ عَرَفُوا کُلَّ نَاصِبٍ عَلَیْهِ فَإِنْ أَقَرَّ بِالْإِسْلاَمِ وَ هِیَ الْوَلاَیَهُ وَ إِلاَّ ضُرِبَتْ عُنُقُهُ أَوْ أَقَرَّ بِالْجِزْیَهِ فَأَدَّاهَا کَمَا یُؤَدِّی أَهْلُ الذِّمَّهِ

محمد بن قاسم بن عبيد از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده است که ایشان درباره کلام خداوند متعال «کسانی که بر روی زمین با فروتنی راه می روند» تا «نیکو جایگاه و اقامتگاهی است» فرمود: کسانی که بر روی زمین با فروتنی راه می روند، همان اوصیا هستند و چون قائم آل محمد صلی الله علیه و آله قیام کند، هر که را علیه او جنگ افروزد، می شناسد. پس اگر به اسلام که همان ولایت است اقرار کردند که هیچ، در غیر این صورت یا سر از تنشان جدا می شود یا باید جزیه بدهند، همان گونه که اهل ذمه جزیه می دهند.

268-عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ : تَوَجَّهْتُ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ علیه السلام لِأُسَلِّمَ عَلَیْهِ فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ خَرَجَ فَقُمْتُ قَائِماً عَلَی رِجْلِی فَاسْتَقْبَلْتُهُ فَضَرَبَ بِکَفِّهِ إِلَی کَفِّی فَشَبَّکَ أَصَابِعَهُ فی

ص: 308

أَصَابِعِی فَقَالَ لِی یَا أَصْبَغَ فَقُلْتُ لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ إِنَّ وَلِیَّنَا وَلِیُّ اللَّهِ فَإِذَا مَاتَ کَانَ فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَی وَ سَقَاهُ اللَّهُ مِنْ نَهَرٍ َبْرَدَ مِنَ الثَّلْجِ وَ أَحْلَی مِنَ الشَّهْدِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِنْ کَانَ مُذْنِباً قَالَ نَعَمْ أَ لَمْ تَقْرَأْ کِتَابَ اللَّهِ «فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللّهُ غَفُوراً رَحِیماً »

اصبغ بن نباته گفت: نزد امیر مؤمنان حضرت على علیه السلام رفتم تا بر ایشان سلام کنم. دیری نپایید که ایشان بیرون آمد و من به استقبال ایشان رفتم. دستم را گرفت و انگشتانم را میان انگشتانش فشرد و به من فرمود: ای اصبغ! عرض کردم: بله ای امیر مؤمنان، در خدمتم. فرمود: همانا دوست ما، دوستی خداست و هرگاه بمیرد، نزد رفیق اعلاست و خداوند او را از نهری سردتر از برف و شیرین تر از عسل سیراب می کند. عرض کردم: فدایت شوم، ای امیر مؤمنان! حتی اگر گناهکار باشد؟ فرمود: بله، آیا کتاب خدا را نخوانده ای که می فرماید: «اینان کسانی هستند که خداوند بدی هایشان را به نیکی ها تبدیل می کند، و خداوند آمرزنده مهربان است.»

269- عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَنِ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فِی کَلاَمٍ ذَکَرَهُ فِی عَلِیٍّ فَذَکَرَ سَلْمَانُ لِعَلِیٍّ فَقَالَ وَ اللَّهِ یَا سَلْمَانُ لَقَدْ حَدَّثَنِی بِمَا أُخْبِرُکَ بِهِ ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ لَقَدْ خَصَّکَ اللَّهُ بِالْحِلْمِ وَ الْعِلْمِ وَ الْغُرْفَهِ الَّتِی قَالَ اللَّهُ أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَهَ بِما صَبَرُوا وَ یُلَقَّوْنَ فِیها تَحِیَّهً وَ سَلاماً وَ اللَّهِ إِنَّهَا لَغُرْفَهٌ مَا دَخَلَهَا أَحَدٌ قَطُّ وَ لاَ یَدْخُلُهَا أَحَدٌ أَبَداً حَتَّی تَقُومَ عَلَی رَبِّکَ وَ إِنَّهُ لَیَحُفُّ بِهَا فِی کُلِّ یَوْمٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ مَا یَحُفُّونَ إِلَی یَوْمِهِمْ ذَلِکَ فِی إِصْلاَحِهَا وَ الْمَرَمَّهِ لَهَا حَتَّی تَدْخُلَهَا ثُمَّ یُدْخِلُ اللَّهُ عَلَیْکَ فِیهَا أَهْلَ بَیْتِکَ وَ اللَّهِ یَا عَلِیُّ إِنَّ فِیهَا لَسَرِیراً مِنْ نُورٍ مَا یَسْتَطِیعُ أَحَدٌ مِنَ الْمَلاَئِکَهِ أَنْ یَنْظُرَ إِلَیْهِ مَجْلِسٌ لَکَ یَوْمَ تَدْخُلُهَا فَإِذَا دَخَلْتَهُ یَا عَلِیُّ أَقَامَ اللَّهُ جَمِیعَ أَهْلِ السَّمَاءِ عَلَی أَرْجُلِهِمْ حَتَّی یَسْتَقِرَّ بِکَ

ص: 309

مَجْلِسُکَ ثُمَّ لاَ یَبْقَی فِی السَّمَاءِ وَ لاَ فِی أَطْرَافِهَا مَلَکٌ وَاحِدٌ إِلاَّ أَتَاکَ بِتَحِیَّهٍ مِنَ الرَّحْمَنِ

سلمان فارسی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ از قول پیامبر حدیثی در فضایل حضرت على علیه السلام برای ایشان نقل کرد، حضرت علی علیه السلام فرمود: ای سلمان! به خدا سوگند همانگونه که برای تو نقل فرمود، برای من نیز بیان فرموده است. سپس فرمود: اى على! خداوند تو را مخصوص گردانیده با صبر و علم و غرفه هایی که درباره آن چنین می فرماید: « آنان اند که به سبب صبری که کرده اند غرفه های بهشتی پاداش یابند و در آنجا با درود و سلام رو به رو شوند.» به خدا سوگند، آن غرفه ای است که هرگز کسی در آن وارد نشده و کسی در آن داخل نمی شود تا این که تو در پیشگاه پروردگارت قرار گیری؛ و آنجا در هر روز هفتاد هزار فرشته مشغول زیباسازی و ساختن آن هستند تا تو در آنجا وارد شوی و سپس خداوند، اهل بیت تو را در آنجا داخل می کند. ای علی! به خدا سوگند، در آنجا تختی از نور است که هیچ یک از فرشتگان نمی توانند به آن نگاه کنند و روزی که تو وارد آن غرفه شوی، آن تخت جایگاه نشستن توست. ای على! هنگامی که به آنجا وارد شوی خداوند تمامی اهل آسمان ها را بر پا نگاه می دارد، تا تو در جای خود قرار گیری. آنگاه در آسمان و اطراف آن هیچ فرشته ای بر جا نمی ماند مگر آن که از جانب خداوند رحمان با درود نزد تو می آید.

270- عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ : سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی:«اَلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیّاتِنا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً» قَالَ نَحْنُ هُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ

ص: 310

ابان بن تغلب گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام درباره تفسیر این آیه پرسیدم: «و آنانی هستند که می گویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان آن کس را که روشنی چشم هاست ببخش و ما را پیشوای پرهیزکاران گردان». ایشان فرمود: منظور از آنان، ما خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله هستیم

271- عَنْ أَبِی سَعِیدٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:«هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیّاتِنا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً» قَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله قُلْتُ لِجَبْرَئِیلَ علیه السلام مَنْ أَزْوَاجُنَا قَالَ خَدِیجَهُ قَالَ قُلْتُ وَ مَنْ ذُرِّیَّاتُنَا قَالَ فَاطِمَهُ قُلْتُ وَ مَنْ قُرَّهُ أَعْیُنٍ قَالَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ قُلْتُ:وَ مَنْ لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

ابوسعید درباره این آیه گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به جبرئیل گفتم: منظور از همسران ما چه کسی است؟ گفت: حضرت خدیجه علیهاالسلام گفتم: مراد از فرزندانمان چه کسی است؟ گفت: حضرت فاطمه علیهاالسلام گفتم: روشنی چشم ها کیست؟ گفت: حسن و حسین علیهماالسلام گفتم: چه کسی پیشوای پرهیزکاران است؟ گفت: حضرت على علیه السلام

ص: 311

و من سوره الشعراء

«إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ »( الشعراء، 4)

اگر بخواهیم نشانه ای از آسمان بر آنان فرو میفرستیم تا گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد.

272- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ:«إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَهً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ» فَقِیلَ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله أَنْزِلْهَا عَلَیْنَا حَتَّی نُؤْمِنَ فَقَالَ اَلْمُسْلِمُونَ فَأَنْزَلَهَا عَلَیْهِمْ حَتَّی یُؤْمِنُوا فَأَنْزَلَ اللَّهُ «وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ» إِلَی«یَعْمَهُونَ» «وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ» عِنْدَ نُزُولِ هَذِهِ الْآیَهِ «کَما لَمْ یُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّهٍ» الْآیَهَ(1).

ابن عباس درباره این آیه گفت: به حضرت محمد صلی الله علیه و آله عرض شد: آن نشانه را بر ما فرو فرست تا ایمان آوریم. مسلمانان عرض کردند: برای

ص: 312


1- الأنعام، 110-109

آنان فرو فرست تا ایمان آورند. آنگاه خداوند نازل فرمود: «و به سخت ترین سوگندهایشان به خدا سوگند یاد کردند که اگر نشانه ای برای آنها بیاید حتما به آن ایمان می آورند. بگو: نشانه ها نزد خداست و شما چه می دانید که هر گاه بیاید باز ایمان نمی آورند» «و دل ها و دیدگانشان را بر می گردانیم» به هنگام فرود آمدن این نشانه «همان گونه که نخستین بار به آن ایمان نیاوردند».

«فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِينَ *وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ *فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ » (الشعراء، 102-100)

پس برای ما نه شفاعت کنندگانی هست و نه دوستی صمیمی. پس اگر برای ما بازگشتی به دنیا بود به آنجا بازمیگشتیم و از ایمان آورندگان می شدیم.

273 - فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْکُوفِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیه السلام قَالَ : نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ فِینَا وَ فِی شِیعَتِنَا«فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ* وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ» وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ یُفَضِّلُنَا وَ یُفَضِّلُ شِیعَتَنَا حَتَّی إِنَّا لَنَشْفَعُ وَ یَشْفَعُونَ فَإِذَا رَأَی ذَلِکَ مَنْ لَیْسَ مِنْهُمْ قَالُوا «فَما لَناْ شافِعِینَ* وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ »

فرات بن ابراهیم کوفی روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام از قول پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: این آیه درباره ما و شیعیان ما نازل شد؛ زیرا خداوند ما و شیعیانمان را برتری بخشیده تا ما شفاعت کنیم و آنها نیز شفاعت کنند؛ چون کسانی که از ایشان نیستند چنین بینند، گویند: «پس برای ما نه شفاعت کنندگانی هست و نه دوستی صمیمی».

274 - سَهْلُ بْنُ أَحْمَدَ الدِّینَوَرِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام قَالَ : قَالَ جَابِرٌ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ حَدِّثْنِی بِحَدِیثٍ فِی فَضْلِ جَدَّتِکَ

ص: 313

فَاطِمَهَ علیهاالسلام إِذَا أَنَا حَدَّثْتُ بِهِ اَلشِّیعَهَ فَرِحُوا بِذَلِکَ

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ نُصِبَ لِلْأَنْبِیَاءِ وَ الرُّسُلِ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ فَیَکُونُ مِنْبَرِی أَعْلَی مَنَابِرِهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ ثُمَّ یَقُولُ اللَّهُ یَا مُحَمَّدُ اخْطُبْ فَأَخْطُبُ بِخُطْبَهٍ لَمْ یَسْمَعْ أَحَدٌ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الرُّسُلِ بِمِثْلِهَا ثُمَّ یُنْصَبُ لِلْأَوْصِیَاءِ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ وَ یُنْصَبُ لِوَصِیِّی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فِی أَوْسَاطِهِمْ مِنْبَرٌ مِنْ نُورٍ فَیَکُونُ مِنْبَرُهُ أَعْلَی مَنَابِرِهِمْ ثُمَّ یَقُولُ اللَّهُ:یَا عَلِیُّ اخْطُبْ فَیَخْطُبُ بِخُطْبَهٍ لَمْ یَسْمَعْ أَحَدٌ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ بِمِثْلِهَا ثُمَّ یُنْصَبُ لِأَوْلاَدِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ فَیَکُونُ لاِبْنَیَّ وَ سِبْطَیَّ وَ رَیْحَانَتَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی منبر مِنْ نُورٍ ثُمَّ یُقَالُ لَهُمَا اخْطُبَا فَیَخْطُبَانِ بِخُطْبَتَیْنِ لَمْ یَسْمَعْ أَحَدٌ مِنْ أَوْلاَدِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ بِمِثْلِهِمَا

سهل بن احمد دینوری روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: جابر به امام محمد باقر علیه السلام عرض کرد: فدایت شوم ای پسر رسول خدا! حدیثی در فضیلت جدهات حضرت فاطمه علیهالسلام برای من بگو که هرگاه آن را برای شیعیانت نقل کنم خوشحال شوند.

امام محمد باقر علیه السلام فرمود: پدرم از پدر بزرگم از رسول خدا صلی الله علیه و آله برایم نقل کرد که ایشان فرمود: چون روز قیامت فرا رسد، برای پیامبران و رسولان منبرهایی از نور بر پا خواهد شد که در آن روز منبر من بر فراز منبرهای ایشان خواهد بود. سپس خداوند می فرماید: ای محمد! خطبه بخوان. آن گاه من چنان خطبه ای می خوانم که هیچ یک از پیامبران و رسولان همانندش را نشنیده اند. سپس برای اوصيا منبرهایی از نور بر پا خواهد شد و برای وصئ من علی بن ابی طالب در میان ایشان منبری از نور برپا می شود که بر فراز آن منبرها خواهد بود. سپس خداوند می فرماید: اى على! خطبه بخوان. آنگاه او چنان خطبه ای می خواند که

ص: 314

هیچ یک از اوصیا همانندش را نشنیده اند. سپس برای فرزندان پیامبران و رسولان منبرهایی از نور برپا خواهد شد و برای دو پسر و دو نوه و دو ریحانه زندگی ام منبری از نور برپا می شود و به آنان گفته می شود: خطبه بخوانید! آنگاه آن دو چنان خطبه ای می خوانند که هیچ یک از فرزندان پیامبران و رسولان همانندش را نشنیده اند.

ثُمَّ یُنَادِی الْمُنَادِی وَ هُوَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام أَیْنَ فَاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ أَیْنَ خَدِیجَهُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ أَیْنَ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ أَیْنَ آسِیَهُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ أَیْنَ أُمُّ کُلْثُومٍ أُمُّ یَحْیَی بْنِ زَکَرِیَّا فَیَقُمْنَ فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَا أَهْلَ الْجَمْعِ لِمَنِ الْکَرَمُ الْیَوْمَ فَیَقُولُ مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّارِ فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی یَا أَهْلَ الْجَمْعِ إِنِّی قَدْ جَعَلْتُ الْکَرَمَ لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ وَ فَاطِمَهَ یَا أَهْلَ الْجَمْعِ طَأْطِئُوا الرُّءُوسَ وَ غُضُّوا الْأَبْصَارَ فَإِنَّ هَذِهِ فَاطِمَهُ تَسِیرُ إِلَی اَلْجَنَّهِ فَیَأْتِیهَا جَبْرَئِیلُ بِنَاقَهٍ مِنْ نُوقِ اَلْجَنَّهِ مُدَبَّجَهَ الْجَنْبَیْنِ خِطَامُهَا مِنَ اللُّؤْلُؤِ الْمُحَقَّقِ الرَّطْبِ عَلَیْهَا رَحْلٌ مِنَ الْمَرْجَانِ فَتُنَاخُ بَیْنَ یَدَیْهَا فَتَرْکَبُهَا فَیَبْعَثُ إِلَیْهَا مِائَهَ أَلْفِ مَلَکٍ فَیَصِیرُوا عَلَی یَمِینِهَا وَ یَبْعَثُ إِلَیْهَا مِائَهَ أَلْفِ مَلَکٍ یَحْمِلُونَهَا عَلَی أَجْنِحَتِهِمْ حَتَّی یُسَیِّرُوهَا عَلَی بَابِ اَلْجَنَّهِ فَإِذَا صَارَتْ عِنْدَ بَابِ اَلْجَنَّهِ تَلْتَفِتُ فَیَقُولُ اللَّهُ یَا بِنْتَ حَبِیبِی مَا الْتِفَاتُکِ وَ قَدْ أَمَرْتُ بِکِ إِلَی جَنَّتِی فَتَقُولُ یَا رَبِّ أَحْبَبْتُ أَنْ یُعْرَفَ قَدْرِی فِی مِثْلِ هَذَا الْیَوْمِ فَیَقُولُ اللَّهُ یَا بِنْتَ حَبِیبِی ارْجِعِی فَانْظُرِی مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ حُبٌّ لَکِ أَوْ لِأَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّتِکِ خُذِی بِیَدِهِ فَأَدْخِلِیهِ اَلْجَنَّهَ.

پس از آن منادی، یعنی جبرئیل، ندا سر می دهد: فاطمه دختر حضرت محمد صلی الله علیه و آله کجاست؟ خدیجه دختر خویلد کجاست؟ مریم دختر عمران کجاست؟ آسیه دختر مزاحم کجاست ؟ ام كلثوم مادر یحیی بن زکریا کجاست؟ وقتی ایشان همه برخاستند، خداوند بلند مرتبه می فرماید: ای

ص: 315

اهل محشر ! امروز کرامت از آن کیست؟ حضرت محمد و علی و حسن و حسین علیهم السلام می گویند: از خدایی که یکتا و قهار است. خداوند متعال می فرماید: ای اهل محشر ! من کرامت را از برای محمد و علی و حسن و حسین و فاطمه نهاده ام، ای اهل محشر! سرها به زیر اندازید و چشم ها فروبندید تا فاطمه

علیهاالسلام سوی بهشت رود.

در آن دم جبرئیل ناقه ای از ناقه های بهشت برای آن بانو می آورد که دو پهلوی آن را به دیبای بهشتی آراسته اند و لگام آن از مروارید است و جهاز آن از مرجان؛ او آن ناقه را رو به روی فاطمه علیهاالسلام می خواباند و او بر آن سوار می شود. آن گاه صد هزار فرشته سوی او راهی می شوند تا طرف راست او باشند و صد هزار فرشته سویش راهی می شوند تا او را بر بالهای خود سوی بهشت رهسپار کنند.

چون فاطمه علیهاالسلام به نزدیکی در بهشت برسد، سر بر می گرداند و خداوند می فرماید: ای دختر حبیب من! چرا سر بر می گردانی حال آن که فرمان داده ام به بهشت در آیی؟ فاطمه می گوید: پروردگارا! دوست داشتم در چنین روزی منزلت من شناخته شود.

خداوند می فرماید: ای دختر حبیب من! برگرد و بنگر، هر که محبت تو یا یکی از فرزندان تو را در دل دارد، دستش را بگیر و به بهشت در آر.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ اللَّهِ یَا جَابِرُ إِنَّهَا ذَلِکَ الْیَوْمَ لَتَلْتَقِطُ شِیعَتَهَا وَ مُحِبِّیهَا کَمَا یَلْتَقِطُ الطَّیْرُ الْحَبَّ الْجَیِّدَ مِنَ الْحَبِّ الرَّدِیِّ فَإِذَا صَارَ شِیعَتُهَا مَعَهَا عِنْدَ بَابِ اَلْجَنَّهِ یُلْقِی اللَّهُ فِی قُلُوبِهِمْ أَنْ یَلْتَفِتُوا فَإِذَا الْتَفَتُوا فَیَقُولُ اللَّهُ یَا أَحِبَّائِی مَا الْتِفَاتُکُمْ وَ قَدْ شَفَعَتْ فِیکُمْ فَاطِمَهُ بِنْتُ حَبِیبِی فَیَقُولُونَ یَا رَبِّ أَحْبَبْنَا أَنْ یُعْرَفَ قَدْرُنَا فِی مِثْلِ هَذَا الْیَوْمِ فَیَقُولُ اللَّهُ یَا أَحِبَّائِی ارْجِعُوا وَ انْظُرُوا مَنْ أَحَبَّکُمْ لِحُبِّ فَاطِمَهَ انْظُرُوا مَنْ أَطْعَمَکُمْ لِحُبِّ

ص: 316

فَاطِمَهَ انْظُرُوا مَنْ کَسَاکُمْ لِحُبِّ فَاطِمَهَ انْظُرُوا مَنْ سَقَاکُمْ شَرْبَهً فِی حُبِّ فَاطِمَهَ انْظُرُوا مَنْ رَدَّ عَنْکُمْ غِیبَهً فِی حُبِّ فَاطِمَهَ خُذُوا بِیَدِهِ وَ أَدْخِلُوهُ اَلْجَنَّهَ.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ اللَّهِ لاَ یَبْقَی فِی النَّاسِ إِلاَّ شَاکٌّ أَوْ کَافِرٌ أَوْ مُنَافِقٌ فَإِذَا صَارُوا بَیْنَ الطَّبَقَاتِ نَادَوْا کَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی:«فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ* وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ» فَیَقُولُونَ «فَلَوْ أَنَّ لَنا کَرَّهً فَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ» قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ مُنِعُوا مَا طَلَبُوا «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ (1)»

امام محمد باقر علیه السلام فرمود: ای جابر! به خدا سوگند حضرت فاطمه علیهاالسلام در آن روز شیعیان و دوستداران خود را بر می چیند، چنان که پرنده دانه خوب را از میان دانه بد برمی چیند. وقتی شیعیان او به همراهش به در بهشت می رسند، خداوند در دل هایشان می اندازد که سرشان را برگردانند. چون آنان سر برگردانند، خداوند می فرماید: ای دوستان من! چرا سر بر می گردانید حال آن که فاطمه دختر حبیبم را شفیعتان گردانده ام؟ آنان می گویند: پروردگارا! دوست داریم در چنین روزی منزلت ما شناخته شود. خداوند می فرماید: ای دوستان من! بازگردید و بنگرید چه کسی به خاطر دوستی فاطمه علیهاالسلام شما را دوست داشته و غذایی به شما داده و لباسی به شما پوشانده و جرعه ای آب به شما نوشانده و در نبودتان سخنی بد را از شما برگردانده است؛ دستش را بگیرید و به بهشتش در آورید. به خدا سوگند در آن دم هیچ کس بر جا نمی ماند جز شکاکان و کافران و منافقان که چون در میان آن طبقات در آیند، همچنان که خداوند متعال فرمود، ندا سر می دهند: «برای ما نه شفاعت کنندگانی هست و نه دوستی صمیمی» و می گویند: «پس اگر برای ما بازگشتی به دنیا بود به آنجا

ص: 317


1- الأنعام، 28

باز می گشتیم و از ایمان آورندگان می شدیم». اما هیهات و هیهات که آنان از آن چه می خواهند، بازداشته می شوند و اگر بازگردانده شوند، هر آینه به آن چه از آن نهی شده اند، باز می گردند و همانا آنان دروغگویان اند».

«وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ (214)» (الشعراء، 214)

و خویشاوندان نزدیک خود را بیم ده.

275 - جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یُوسُفَ الْأَوْدِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ. وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ(1)» قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَرَفْتُ إِنْ بَدَأْتُ بِهَا قَوْمِی رَأَیْتُ مِنْهُمْ مَا أَکْرَهُ فَصَمَتُّ عَلَیْهَا حَتَّی أَتَانِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ إِنَّکَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ مَا أُمِرْتَ بِهِ عَذَّبَکَ رَبُّکَ

قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام فَدَعَانِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ لِی یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَمَرَنِی أَنْ أُنْذِرَ عَشِیرَتِیَ الْأَقْرَبِینَ فَعَرَفْتُ إِنْ أَبْدَأْ بِهِمْ بِذَلِکَ رَأَیْتُ مِنْهُمْ مَا أَکْرَهُ فَصَمَتُّ عَنْ ذَلِکَ حَتَّی أَتَانِی جَبْرَئِیلُ فَقَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ إِنَّکَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ مَا أُمِرْتَ بِهِ عَذَّبَکَ رَبُّکَ فَاصْنَعْ لَنَا یَا عَلِیُّ رِجْلَ شَاهٍ عَلَی صَاعٍ مِنْ طَعَامٍ وَ أَعِدَّ لَنَا عُسّاً مِنْ لَبَنٍ ثُمَّ اجْمَعْ لِی بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَفَعَلْتُ فَاجْتَمَعُوا لَهُ وَ هُمْ یَوْمَئِذٍ أَرْبَعُونَ رَجُلاً یَزِیدُونَ أَوْ یَنْقُصُونَهُ فِیهِمْ أَعْمَامُهُ اَلْعَبَّاسُ وَ حَمْزَهُ وَ أَبُو طَالِبٍ وَ أَبُو لَهَبٍ الْکَافِرُ

فَجِئْتُ فَقَدَّمْتُ إِلَیْهِمُ الْجَفْنَهَ فَأَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنْهَا جَذْبَهَ لَحْمٍ فَنَتَفَهَا بِأَسْنَانِهِ ثُمَّ رَمَی بِهَا فِی نَوَاحِیهَا ثُمَّ قَالَ کُلُوا بِاسْمِ اللَّهِ فَأَکَلَ الْقَوْمُ حَتَّی نَهِلُوا عَنْهُ مَا یَرَوْنَ إِلاَّ آثَارَ

ص: 318


1- الشعراء، 215-214

أَصَابِعِهِمْ وَ اللَّهِ إِنَّ الرَّجُلَ لَیَأْکُلُ مِثْلَهَا ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اسْقِهِمْ یَا عَلِیُّ فَجِئْتُ بِذَلِکَ الْقَعْبِ فَشَرِبُوا مِنْهُ حَتَّی نَهِلُوا جَمِیعاً وَ ایْمُ اللَّهِ إِنْ کَانَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ لَیَشْرَبُ مِثْلَهُ فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ یَتَکَلَّمَ تَذَرَّبَ أَبُو لَهَبٍ إِلَی الْکَلاَمِ فَقَالَ لَهَدَّ مَا سَحَرَکُمْ صَاحِبُکُمْ فَتَفَرَّقُوا وَ لَمْ یُکَلِّمْهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله

جعفر بن محمد بن احمد بن یوسف اودی روایت کرده است: حضرت على علیه السلام فرمود: چون بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد: «و خویشاوندان نزدیک خود را بیم ده و برای هر یک از مؤمنانی که از تو پیروی کرده اند، تواضع و فروتنی کن» رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: می دانستم که اگر دعوتم را با قومم آغاز کنم، از آنان نتیجه ای ناخوشایند می بینم، از این رو سکوت کردم تا این که جبرئیل نزدم آمد و گفت: ای محمد! اگر آنچه را بدان امر شده ای انجام ندهی، پروردگارت عذابت می کند. رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا فراخواند و فرمود: اى على! خداوند مرا فرمان داده تا خویشاوندان نزدیکم را بیم دهم و می دانم اگر این امر را با آنان آغاز کنم، از آنان نتیجه ای ناخوشایند می بینم، از این رو سکوت کردم تا این که جبرئیل نزدم آمد و گفت: ای محمد! اگر آن چه را بدان امر شده ای انجام ندهی، پروردگارت عذابت می کند. پس ای علی! ران گوسفندی با پیمانه ای برنج و کاسه ای شیر برای ما فراهم آور و سپس پسران عبدالمطلب را برایم گرد آور. من چنین کردم و آنان را برای حضرت گرد آوردم و حال آنان که در آن زمان کم و بیش چهل تن بودند و عموهای حضرت صلی الله علیه و آله ، عباس و حمزه و ابوطالب و ابولهب کافر نیز در جمعشان بودند. من آمدم و طبقی نزد ایشان آوردم و رسول خدا صلی الله علیه و آله از آن قطعه ای گوشت برداشت و دندان خویش بر آن فشرد و سپس آن را گوشه طبق نهاد و

ص: 319

فرمود: با نام خدا بخورید. آن قوم خوردند و چنان دست کشیدند که جز جای انگشتانشان چیزی بر جا نماند و به خدا سوگند هر یک چونان تمامی آن را خوردند. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای علی! ایشان را آب بنوشان. من آمدم و مشک آب را آوردم و آنان از آن نوشیدند و همه سیراب شدند و به خدا سوگند هر یک از آنان چونان تمامی آن را نوشید. وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله خواست سخن بگوید، ابولهب سخن ایشان را قطع کرد و گفت: یارتان با این کار جادویتان کرد. آنان هم پراکنده شدند و رسول خدا صلی الله علیه و آله با آنان سخن نگفت.

فَلَمَّا کَانَ الْغَدُ قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ أَعِدَّ لِی مِثْلَ الَّذِی کُنْتَ صَنَعْتَ بِالْأَمْسِ مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ فَإِنَّ هَذَا الرَّجُلَ قَدْ بَدَرَنِی إِلَی مَا سَمِعْتَ قَبْلَ أَنْ أُکَلِّمَ الْقَوْمَ فَفَعَلْتُ ثُمَّ جَمَعْتُهُمْ لَهُ فَصَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَمَا صَنَعَ بِالْأَمْسِ فَأَکَلُوا حَتَّی نَهِلُوا عَنْهُ ثُمَّ سَقَیْتُهُمْ فَشَرِبُوا حَتَّی نَهِلُوا عَنْهُ مِنْ ذَلِکَ الْقَعْبِ وَ ایْمُ اللَّهِ إِنْ کَانَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ لَیَأْکُلُ مِثْلَهَا

ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَعْلَمُ شَابّاً مِنَ اَلْعَرَبِ جَاءَ قَوْمَهُ بِأَفْضَلَ مِمَّا جِئْتُکُمْ بِهِ إِنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِأَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فَأَیُّکُمْ یَکُونُ وَزِیرِی عَلَی أَمْرِی هَذَا عَلَی أَنْ یَکُونَ أَخِی وَ وَلِیِّی فَأَحْجَمَ الْقَوْمُ عَنْهُ

قَالَ عَلِیٌّ فَقُلْتُ وَ إِنِّی لَأَحْدَثُهُمْ سِنّاً وَ أَحْمَشُهُمْ سَاقاً وَ أَعْظَمُهُمْ بَطْناً وَ أَرْمَصُهُمْ عَیْناً أَنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَا أَکُونُ وَزِیرَکَ عَلَی ذَلِکَ فَأَخَذَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بِعُنُقِی ثُمَّ قَالَ إِنَّ أَخِی هَذَا وَ وَلِیِّی فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوا

قَالَ فَقَامَ الْقَوْمُ یَتَضَاحَکُونَ وَ یَقُولُونَ لِأَبِی طَالِبٍ قَدْ أُمِرْتَ أَنْ تَسْمَعَ لَهُ وَ تُطِیعَ

چون فردا شد، رسول خدا به من فرمود: ای علی! همچون آن چه دیروز فراهم کردی، امروز نیز خوراک و آشامیدنی آماده کن، چه این مرد پیش از آن که با این قوم سخن گویم، شتابان آن چه شنیدی را گفت. من

ص: 320

چنین کردم و سپس آنان را برای حضرت گرد آوردم و رسول خدا صلی الله علیه و آله آن چه را دیروز انجام داد، باز تکرار کرد و آنان خوردند تا این که دست کشیدند و سپس آنان را از آن مشک نوشاند تا این که سیراب شدند و به خدا سوگند هر یک از آنان چونان تمامی آن را خورد. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای پسران عبدالمطلب! به خدا سوگند من هیچ جوانی را از عرب نمی شناسم که چیزی برتر از آنچه من برایتان آورده ام، برای قومش آورده باشد، چه من أمر دنیا و آخرت را برایتان آورده ام. پس کدام یک از شما در این امر وزیر من می باشد تا برادر و ولی من باشد؟ اما آن قوم از حضرت روی گرداندند. من که کم سال ترین و درشت اندام ترین و استوار تن ترین و تیز چشم ترین آنان بودم، عرض کردم: من ای رسول خدا! من بر این کار وزیر تو هستم. آن گاه پیامبر دست بر گردن من نهاد و فرمود: برادر و ولی من این مرد است، پس حرفش را بشنوید و از او فرمان برید. آن قوم برخاستند و در حالی که می خندیدند به ابوطالب گفتند: تو را فرمان داد که حرف او را بشنوی و از او فرمان بريد!؟

«الَّذِي يَرَاكَ حِينَ تَقُومُ *وَتَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ» (الشعراء 219-218)

آن کسی که تو را هنگامی که به [نماز] بر می خیزی می بیند و [نیز] جابه جا شدن تو را در [اصلاب] سجده کنندگان [میبیند].

276- أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی «اَلَّذِی یَراکَ حِینَ تَقُومُ *وَ تَقَلُّبَکَ فِی السّاجِدِینَ» قَالَ یَرَاکَ حِینَ تَقُومُ بِأَمْرِهِ وَ تَقَلُّبَکَ فِی أَصْلاَبِ الْأَنْبِیَاءِ نَبِیٍّ بَعْدَ نَبِیٍّ

ص: 321

احمد بن حسین روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام در باره این آیه فرمود: آن که تو را هنگامی که به انجام امرش برمی خیزی، می بیند و نیز جابه جا شدن تو را در اصلاب پیامبران یکی پس از دیگری می بیند.

« وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ» (الشعراء، 227)

و کسانی که ستم کردند به زودی خواهند دانست که به چه سرانجامی باز خواهند گشت.

277- عَنْ مَالِکٍ الْمَازِنِیِّ قَالَ : أَتَی تِسْعَهُ نَفَرٍ أَبَا سَعِیدٍ الْخُدْرِیَّ فَقَالُوا یَا أَبَا سَعِیدٍ هَذَا الَّذِی یُکْثِرُ النَّاسُ فِیهِ مَا تَقُولُ فِیهِ فَقَالَ عَمَّنْ تَسْأَلُونِّی قَالُوا نَسْأَلُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَقَالَ أَمَا إِنَّکُمْ تَسْأَلُونَ عَنْ رَجُلٍ أَمَرَّ مِنَ الدِّفْلَی وَ أَحْلَی مِنَ الْعَسَلِ وَ أَخَفَّ مِنَ الرِّیشَهِ وَ أَثْقَلَ مِنَ الْجِبَالِ أَمَّا وَ اللَّهِ مَا حَلاَ إِلاَّ عَلَی أَلْسِنَهِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَا خَفَّ إِلاَّ عَلَی قُلُوبِ الْمُتَّقِینَ وَ لاَ أَحَبَّهُ أَحَدٌ قَطُّ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ إِلاَّ حَشَرَهُ اللَّهُ مِنَ الْآمِنِینَ وَ إِنَّهُ لَمِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبُ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ

وَ اللَّهِ مَا أَمَرُّ إِلاَّ عَلَی لِسَانِ کَافِرٍ وَ لاَ أَثْقَلُ إِلاَّ عَلَی قَلْبِ مُنَافِقٍ وَ مَا زَوَی عَنْهُ أَحَدٌ قَطُّ وَ لاَ لَوَی وَ لاَ تَحَزَّبَ وَ لاَ عَبَسَ وَ لاَ یسر وَ لاَ عَسَرَ وَ لاَ قَصَّرَ مضر یأنصر وَ لاَ الْتَفَتَ وَ لاَ نَظَرَ وَ لاَ تَبَسَّمَ وَ لاَ تَحَرَّی وَ لاَ ضَحِکَ إِلاَّ صَاحِبُهُ وَ لاَ عَجِبَ لِهَذَا الْأَمْرِ إِلاَّ حَشَرَهُ اللَّهُ مُنَافِقاً مَعَ الْمُنَافِقِینَ «وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ »

مالک مازنی گفت: نه نفر نزد ابوسعید خدری آمدند و گفتند: ای ابوسعید! این کسی که مردم بسیار درباره اش سخن می گویند کیست؟ گفت: نزد من جویای کیستید؟ گفتند: جویای علی بن ابی طالب علیه السلام گفت: بدانید جویای مردی شده اید از زهر تلخ تر و از عسل شیرین تر و از پر سبک تر و از

ص: 322

کوهها سنگین تر، به خدا سوگند او شیرین نیست مگر بر زبان مؤمنان و سبک نیست مگر بر دل های پرهیزکاران و هیچ کس او را از برای خدا و رسولش دوست نمی دارد جز آنکه خداوند او را در جرگه امان يافتگان بر می انگیزد و او بی تردید در شمار حزب خداست و حزب خدا همانا چیرگان اند، و به خدا سوگند او تلخ نیست مگر بر زبان کافران و سنگین نیست مگر بر دل منافقان و هیچ کس بر او اخم نکرد و از او کناره گیری نکرد و طرفداری نکرد و بر او غضب نکرد و سختگیری نکرد و آسان گیری نکرد و کوتاهی نکرد و کوشایی نکرد و یاری نکرد و رویگردانی نکرد و نگاه نکرد و خنده نکرد و رسیدگی نکرد جز آنکه او با وی همگام شد و هیچ جای شگفتی در این امر نیست جز آن که خداوند او را برای منافقان نیز منافق بر می انگیزد.

278- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : قَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِینَا خَطِیباً فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی آلاَئِهِ وَ بَلاَئِهِ عِنْدَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَسْتَعِینُ اللَّهَ عَلَی نَکَبَاتِ الدُّنْیَا وَ مُوبِقَاتِ الْآخِرَهِ وَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ أَنِّی مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَنِی بِرِسَالَتِهِ إِلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ «لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهٍ(1)» وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ اصْطَفَانِی عَلَی جَمِیعِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ أَعْطَانِی مَفَاتِیحَ خَزَائِنِهِ کُلِّهَا وَ اسْتَوْدَعَنِی سِرَّهُ وَ أَمَرَنِی بِأَمْرِهِ فَکَانَ الْقَائِمَ وَ أَنَا الْخَاتَمُ وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّهَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ «وَ اِتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ(2)» وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ وَ أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ سَیَکُونُ بَعْدِی قَوْمٌ یَکْذِبُونَ عَلَیَّ فَلاَ تَقْبَلُوا ذَلِکَ وَ أُمُورٌ تَأْتِی مِنْ

ص: 323


1- الأنفال، 42
2- آل عمران، 102

بَعْدِی یَزْعُمُ أَهْلُهَا أَنَّهَا عَنِّی وَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ أَقُولَ عَلَی اللَّهِ إِلاَّ حَقّاً فَمَا أَمَرْتُکُمْ إِلاَّ بِمَا أَمَرَنِی بِهِ وَ لاَ دَعَوْتُکُمْ إِلاَّ إِلَیْهِ «وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ»

قَالَ فَقَامَ إِلَیْهِ عُبَادَهُ بْنُ الصَّامِتِ فَقَالَ مَتَی ذَلِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ هَؤُلاَءِ عَرِّفْنَا هُمْ لِنَحْذَرَهُمْ فَقَالَ أَقْوَامٌ قَدِ اسْتَعَدُّوا لِلْخِلاَفَهِ مِنْ یَوْمِهِمْ هَذَا وَ سَیَظْهَرُونَ لَکُمْ إِذَا بَلَغَتِ النَّفْسُ مِنِّی هَاهُنَا وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی حَلْقِهِ.

عبد الله بن عباس گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان ما برخاست تا خطبهای بخواند. آنگاه فرمود: سپاس و ستایش از آن خداوند است به خاطر تمامی نعمت ها و بلاهایی که بر ما اهل بیت نازل فرموده است و در برابر ناگواری های دنیا و آزارهای آخرت از او یاری می جویم و گواهی میدهم که هیچ خدایی جز او نیست، یگانه است و هیچ شریکی ندارد و من بنده و سفیر او هستم که مرا به پیغمبری بر همه آفریدگان خود فرو فرستاد. «تا هر کس که هلاک (گمراه) شود، از روی دلیل روشنی هلاک شود و آن که زنده (هدایت) می شود از روی دلیل روشنی زنده شود». در میان همه جهانیان، از پیشینیان و آیندگان، مرا برگزید و کلیدهای گنج های خود را سراسر به من عطا کرد و سرش را نزد من به ودیعه نهاد و مرا به امرش فرمان داد و او برپاکننده بود و من به انجام رسان و هیچ اراده و توانی نیست جز از سوی خداوند والای والامرتبه «از خدا پروا کنید، آن گونه که سزاوار پروا از اوست و نمیرید مگر این که مسلمان باشید.» و بدانید که خداوند بر همه چیز احاطه دارد و به همه چیز داناست. ای مردم! به زودی پس از من جمعیتی بر من دروغ می بندند، از آنان نپذیرید؛ پس از من اموری پیش می آید که برخی می پندارند مربوط به من است، به خدا پناه می برم از این که به غیر از حق به پروردگارم نسبتی دهم. من شما را فرمان

ص: 324

ندادم مگر به چیزی که خداوند مرا به آن فرمان داده بود و شما را فرا نخواندم مگر به سوی او «کسانی که ستم کردند به زودی خواهند دانست که به چه سرانجامی باز خواهند گشت». سپس عبادہ بن صامت از جا برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! آن چه هنگام است و آنان کیستند؟ آنها را به ما معرفی فرما تا از ایشان دوری گزینیم. حضرت فرمود: آن افراد کسانی هستند که خود را از هم اکنون آماده جانشینی من کرده اند و این مطلب در آن هنگامی بر شما ظاهر می شود که جان من به اینجا برسد - و حضرت با دست بر گلوی مبارکش اشاره فرمود.

فَقَالَ لَهُ عُبَادَهُ بْنُ الصَّامِتِ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ فَإِلَی مَنْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَعَلَیْکُمْ بِالسَّمْعِ وَ الطَّاعَهِ لِلسَّابِقِینَ مِنْ عِتْرَتِی فَإِنَّهُمْ یَصُدُّونَکُمْ عَنِ الْغَیِّ وَ یَهْدُونَکُمْ إِلَی الرُّشْدِ وَ یَدْعُونَکُمْ إِلَی الْحَقِّ فَیُحْیُونَ کِتَابَ رَبِّی وَ سُنَّتِی وَ حَدِیثِی وَ یُمِیتُونَ الْبِدَعَ وَ یقیمون بِالْحَقِّ أَهْلَهَا وَ یَزُولُونَ مَعَ الْحَقِّ حَیْثُ مَا زَالَ فَلَنْ یُخَیَّلَ إِلَی أَنَّکُمْ تَعْلَمُونَ وَ لَکِنِّی مُجْتَمِعٌ عَلَیْکُمْ إِذَا أَعْلَمْتُکُم ذَلِکَ فَقَدْ أَعْلَمْتُکُمْ

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَنِی وَ أَهْلَ بَیْتِی مِنْ طِینَهٍ لَمْ یَخْلُقْ أَحَداً غَیْرَنَا وَ مَنْ ضَوَی إِلَیْنَا فَکُنَّا أَوَّلَ مَنِ ابْتَدَأَ مِنْ خَلْقِهِ فَلَمَّا خَلَقَنَا فَتَقَ بِنُورِنَا کُلَّ ظُلْمَهٍ وَ أَحْیَا بِنَا کُلَّ طِینَهٍ طَیِّبَهٍ وَ أَمَاتَ بِنَا کُلَّ طِینَهٍ خَبِیثَهٍ ثُمَّ قَالَ هَؤُلاَءِ خِیَارُ خَلْقِی وَ حَمَلَهُ عَرْشِی وَ خُزَّانُ عِلْمِی وَ سَادَهُ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ هَؤُلاَءِالْبَرَرَهُ الْمُهْتَدُونَ الْمُهْتَدَی بِهِمْ مَنْ جَاءَنِی بِطَاعَتِهِمْ وَ وَلاَیَتِهِمْ أَوْلَجْتُهُ جَنَّتِی کَرَامَتِی وَ مَنْ جَاءَنِی بِعَدَاوَتِهِمْ وَ الْبَرَاءَهِ مِنْهُمْ أَوْلَجْتُهُ نَارِی وَ ضَاعَفْتُ عَلَیْهِ عَذَابِی وَ ذلِکَ جَزاءُ الظّالِمِینَ

عبادہ بن صامت عرض کرد: چون چنین شد، به چه کسی روی آوریم ای رسول خدا؟! فرمود: چون چنین شد، بر شماست که از پیشی گیرندگان خاندان من فرمانبری کنید، چه ایشان شما را از گمراهی باز می دارند و به

ص: 325

هدایت راهنمایی تان می کنند و به حق فرا می خوانند و کتاب پروردگار مرا و سنت و حدیث مرا زنده می کنند و بدعت ها را می میرانند و اهل بدعت را به راه حق در می آورند و پابه پای حق حرکت می کنند؛ با این همه گمان نمی کنم که شما چنین کنید، اما من شما را گرد آوردم و از آن چه که بایست آگاه ساختم.

ای مردم! خداوند تبارک و تعالی مرا و اهل بیتم را از سر شتی آفرید که هیچ کس از غير ما و پناه آورندگان به سوی ما را از آن نیافرید. ما نخستین کسانی بودیم که آفرینش خود را با آنان آغاز نمود، چون ما را آفرید، با نور ما تمامی تاریکی ها را شکافت و با ما تمامی سرشتهای پاک را زنده گرداند و با ما تمامی سرشت های ناپاک را میراند؛ سپس فرمود: اینان برگزیدگان آفریدگان من اند و حاملان عرش من و نگاهبانان علم من و سروران آسمانیان و زمینیان، اینان نیکان هدایت یافته اند که به ایشان دیگران هدایت شوند. هر که با فرمانبری از ایشان و ولایت ایشان نزد من آید، او را در بهشتم و کرامتم جای می دهم و هر که با دشمنی با ایشان و دوری جویی از ایشان نزد من آید، او را در دو زخم جای میدهم و عذابم را بر او دو چندان می کنم و این است سزای ستمکاران.

ثُمَّ قَالَ نَحْنُ أَهْلُ الْإِیمَانِ بِاللَّهِ مِلاَکُهُ وَ تَمَامُهُ حَقّاً وَ بِنَا سَدَادُ الْأَعْمَالِ الصَّالِحَهِ وَ نَحْنُ وَصِیَّهُ اللَّهِ فِی الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ إِنَّ مِنَّا الرَّقِیبَ عَلَی خَلْقِ اللَّهِ وَ نَحْنُ قَسَمُ اللَّهِ قَسَمٍ بِنَا حَیْثُ یَقُولُ«اِتَّقُوا اللّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً(1)»

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ عَصَمَنَا اللَّهُ مِنْ أَنْ نَکُونَ مَفْتُونِینَ أَوْ فَاتِنِینَ أَوْ مُفَتِّنِینَ أَوْ

ص: 326


1- النساء، 1

کَذَّابِینَ أَوْ کَاهِنِینَ أَوْ سَاحِرِینَ أَوْ عَائِقِینَ أَوْ خَائِنِینَ أَوْ زَاجِرِینَ أَوْ مُبْتَدِعِینَ أَوْ مُرْتَابِینَ أَوْ صَادِفِینَ عَنِ الْخَلْقِ مُنَافِقِینَ فَمَنْ کَانَ فِیهِ شَیْءٌ مِنْ هَذِهِ الْخِصَالِ فَلَیْسَ مِنَّا وَ لاَ أَنَا مِنْهُ وَ اللَّهُ مِنْهُ بَرِیءٌ وَ نَحْنُ مِنْهُ بِرَاءٌ وَ مَنْ بَرِئَ اللَّهُ مِنْهُ أَدْخَلَهُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمِهادُ وَ إِنَّا أَهْلُ البیت طَهَّرَنَا اللَّهُ مِنْ کُلِّ نَجَسٍ فَنَحْنُ الصَّادِقُونَ إِذَا نَطَقُوا وَ الْعَالِمُونَ إِذَا سُئِلُوا وَ الْحَافِظُونَ لِمَا اسْتُودِعُوا جَمَعَ اللَّهُ لَنَا عَشْرَ خِصَالٍ لَمْ یَجْتَمِعْنَ لِأَحَدٍ قَبْلَنَا وَ لاَ تَکُونُ لِأَحَدٍ غَیْرِنَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ الْحُکْمَ وَ اللُّبَّ وَ النُّبُوَّهَ وَ الشَّجَاعَهَ وَ الصِّدْقَ وَ الصَّبْرَ وَ الطَّهَارَهَ وَ الْعَفَافَ فَنَحْنُ کَلِمَهُ التَّقْوَی وَ سَبِیلُ الْهُدَی وَ الْمَثَلُ الْأَعْلَی وَ الْحُجَّهُ الْعُظْمَی وَ الْعُرْوَهُ الْوُثْقَی وَ الْحَقُّ الَّذِی أَمَرَ اللَّهُ فِی الْمَوَدَّهِ «فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنّی تُصْرَفُونَ (1)»

ما اهل ایمان به خداوندیم و ملاک و کمال بر حق ایمان به اوییم که کارهای نیک به ما استوار می گردد و ما سفارش خداوند در میان پیشینیان و آیندگانیم و نگهبان بر آفریدگان خدا از ماست و ما سوگند خداییم که به ما سوگند یاد کرد؛ آنجا که می فرماید: «بپرهیزید از بازخواست خدایی که از یکدیگر تقاضا می کنید که به او سوگند یاد کنید و بترسید از عذاب آن پروردگار درباره ارحام و قطع رحم نکنید و بدانید که خداوند نگهبان شماست.» ای مردم! همانا خداوند ما اهل بیت را مصون داشت از این که فریفته یا فریبنده یا فتنه گر یا پیشگو یا جادوگر یا ظاهر ساز یا خیانتکار یا سرزنشگر یا بدعتگر یا شکاک باشیم یا از خلق دوری گزینیم و نفاق ورزیم. هر که چیزی از این خصلت ها در او باشد، از ما نیست و ما از او نیستیم و خداوند از او بیزار است و ما از او بیزاریم و هر که را خدا از او بیزار شود، به جهنم در می آورد که چه بد جایگاهی است! همانا خداوند ما

ص: 327


1- يونس، 32

اهل بیت را از هر ناپاکی پاک گردانید و از این رو ما راستگویانیم چون به سخن آییم و دانایانیم چون پرسیده شویم و نگاه دارندگانیم برای آنچه به امانت داریم. خداوند برای ما ده خصلت را جمع آورد که پیش از ما برای هیچ کس جمع نیامده و دیگر نخواهد آمد: دانش و بردباری و حکمت و خردمندی و پیام آوری و دلیری و راستی و صبر و پاکی و پاکدامنی؛ پس ما کلمه پرهیزکاری و راه هدایت و نمونه و حجت و ریسمان استوار هستیم که خداوند به دوستی ما فرمان داده است و بعد از حق جز گمراهی چیست، پس چگونه از راه راست برگردانده می شوید؟

ص: 328

و من سورة النمل

«أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً *أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا *أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ *أَمَّنْ يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ *أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» (النمل، 64-60)

بلکه کسی [بهتر است] که آسمانها و زمین را آفرید و برای شما از آسمان آبی فرو فرستاد. بلکه کسی [بهتر است] که زمین را قرارگاهی [برای انسان] قرار داد و در میان آن رودهایی پدید آورد. بلکه کسی [بهتر است] که در مانده را اجابت میکند، هرگاه که او را بخواند، و بدی را از وی برطرف می سازد، و شما را جانشینان در زمین قرار میدهد. آیا با خدا معبودی [دیگر] است؟ اندکی پند

ص: 329

میگیرید. بلکه کسی [بهتر است] که شما را در تاریکیهای خشک و دریا راه می نماید، بلکه کسی [بهتر است] که آفرینش را آغاز می کند، سپس آن را باز میگرداند، بگو: اگر راست می گویید، دلیل خود را بیاورید.

279 - اَلْقَاسِمُ بْنُ حَمَّادٍ الدَّلاَّلُ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ خَمْسُ آیَاتٍ «أَمَّنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً» إِلَی قَوْلِهِ «إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام إِلَی جَنْبِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَانْتَفَضَ انْتِفَاضَ الْعُصْفُورِ قَالَ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا لَکَ یَا عَلِیُّ قَالَ عَجِبْتُ مِنْ جُرْأَتِهِمْ عَلَی اللَّهِ وَ حِلْمِ اللَّهِ عَنْهُمْ قَالَ فَمَسَحَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ قَالَ أَبْشِرْ یَا عَلِیُّ فَإِنَّهُ لاَ یُحِبُّکَ مُنَافِقٌ وَ لاَ یُبْغِضُکَ مُؤْمِنٌ وَ لَوْ لاَ أَنْتَ لَمْ یُعْرَفْ حِزْبُ اللَّهِ وَ حِزْبُ رَسُولِهِ

قاسم بن حماد دلال گفت: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: زمانی که پنج آیه مذکور نازل شد، حضرت علی علیه السلام در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که ناگهان چون لرزش گنجشک بر خود لرزید. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: ای على! چه شده است؟ حضرت علی علیه السلام فرمود: از گستاخی آنان بر خداوند و بردباری خداوند در برابر آنان تعجب کردم. در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله وی را نوازش کرد و فرمود: ای علی! مژده باد تو را که هیچ منافقی تو را دوست نمی دارد و هیچ مؤمنی تو را دشمن نمی دارد. ای على! اگر تو نبودی، حزب خدا و حزب رسولش شناخته نمی شدند.

«وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ» (النمل، 82)

و هرگاه آن سخن (وعده عذاب) بر آنان (کافران) واقع شود، جنبندهای را از زمین برای آنان بیرون می آوریم که با آنها سخن می گوید که: مردم به آیات

ص: 330

ما يقين نمیکردند.

280-عَنْ خَیْثَمَهَ الْجُعْفِیِّ قَالَ : دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ لِی یَا خَیْثَمَهُ أَبْلِغْ مَوَالِیَنَا مِنَّا السَّلاَمَ وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُمْ لَنْ یَنَالُوا مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلاَّ بِالْعَمَلِ وَ لَنْ یَنَالُوا وَلاَیَتَنَا إِلاَّ بِالْوَرَعِ یَا خَیْثَمَهُ لَیْسَ یَنْتَفِعُ مَنْ لَیْسَ مَعَهُ وَلاَیَتُنَا وَ لاَ مَعْرِفَتُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ اللَّهِ إِنَّ الدَّابَّهَ لَتَخْرُجُ فَتُکَلِّمُ النَّاسَ مُؤْمِنٌ وَ کَافِرٌ وَ إِنَّهَا تَخْرُجُ مِنْ بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ فَلَیْسَ یَمُرُّ بِهَا یَعْنِی مِنَ الْخَلْقِ مُسْلِمِینَ مُؤْمِنِینَ وَ إِنَّمَا کَفَرُوا بِوَلاَیَتِنَا «لا یُوقِنُونَ» یَا خَیْثَمَهُ «کانُوا بِآیاتِنا» لاَ یُقِرُّونَ

یَا خَیْثَمَهُ اللَّهُ الْإِیمَانُ وَ هُوَ قَوْلُهُ «اَلْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ(1)» وَ نَحْنُ أَهْلُهُ وَ فِینَا مَسْکَنُهُ یَعْنِی الْإِیمَانَ وَ مِنَّا یُشَعَّبُ وَ مِنَّا عُرْفُ الْإِیمَانِ وَ نَحْنُ اَلْإِسْلاَمُ وَ بِنَا عُرِفَ شَرَائِعُ اَلْإِسْلاَمِ وَ بِنَاتُشَّعَّبُ

یَا خَیْثَمَهُ مَنْ عَرَفَ الْإِیمَانَ وَ اتَّصَلَ بِهِ لَمْ یُنَجِّسْهُ الذُّنُوبُ کَمَا أَنَّ الْمِصْبَاحَ یُضِیءُ وَ یَنْفُذُ النُّورُ وَ لَیْسَ یَنْقُصُ مِنْ ضَوْئِهِ شَیْءٌ کَذَلِکَ مَنْ عَرَفَنَا وَ أَقَرَّ بِوَلاَیَتِنَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ

خیثمه جعفی گفت: خدمت امام محمد باقر علیه السلام رسیدم. ایشان به من فرمود: ای خیثمه! سلام ما را به دوستانمان برسان و آگاهشان ساز که تنها با عمل می توانند به ثواب هایی که نزد خداوند است، دست یابند و تنها با پارسایی به ولایت ما دست می یابند. ای خیثمه! کسی که ولایت ما و شناخت ما اهل بیت را ندارد، سود و بهره ای نمی برد. به خدا سوگند وقتی آن جنبنده از خانه کعبه بیرون آید، با مردم مؤمن و کافر سخن می گوید، اما از کسانی که بر ایشان می گذرد، مسلمانان مؤمن را منظور ندارد، بلکه کسانی را منظور دارد که به ولایت ما كفر ورزیده اند، کسانی که «یقین

ص: 331


1- الحشر، 24

نمی کردند ای خیثمه! و «به آیات ما» اقرار نمی کردند.

ای خیثمه! خداوند ایمان است که خود را در قرآن مؤمن و مهیمن نامیده است و ما اهل او و مسکن ایمانیم و ایمان از ما شعبه می گیرد و به وسیله ما شناخته می شود و ما اسلامیم و احکام اسلام به وسیله ما شناخته می شود و از ما شعبه می گیرد.

ای خیثمه! هر که ایمان را بشناسد و به آن بپیوندد، گناهان او را ناپاک نمی گرداند، همان گونه که چراغ می تابد و نور می افکند و هیچ چیز از روشنایی آن نمی کاهد، هرکس ما را بشناسد و به ولایت ما اقرار کند، خداوند گناهانش را می آمرزد.

«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ *وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (النمل، 90-89)

هرکس نیکی آورد برای او [پاداشی] بهتر از آن است، و آنان در آن روز از هراس ایمن هستند. و هرکس بدی آورد، چهره هایشان در آتش واژگون شود. آیا جز آن چه انجام میدادید جزا داده می شوید؟

281- عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ عن عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:«وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ» قَالَ فَقَالَ یَا أَصْبَغُ مَا سَأَلَنِی أَحَدٌ عَنْ هَذِهِ الْآیَهِ وَ لَقَدْ سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَمَا سَأَلْتَنِی فَقَالَ لِی سَأَلْتُ جَبْرَئِیلَ عَنْهَا فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ حَشَرَکَ اللَّهُ أَنْتَ وَ أَهْلَ بَیْتِکَ وَ مَنْ یَتَوَلاَّکَ وَ شِیعَتَکَ حَتَّی یَقِفُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ فَیَسْتُرَ اللَّهُ عَوْرَاتِهِمْ وَ یُؤْمِنَهُمْ مِنَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ بِحُبِّهِمْ لَکَ وَ لِأَهْلِ بَیْتِکَ وَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ

قَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام أَخْبَرَنِی فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ مَنِ اصْطَنَعَ إِلَی أَهْلِ بَیْتِی مَعْرُوفاً کَافَیْتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ

ص: 332

یَا عَلِیُّ شِیعَتُکَ وَ اللَّهِ آمِنُونَ فَرِحُونَ فَیَشْفَعُونَ فَیُشَفَّعُونَ ثُمَّ قَرَأَ «فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُو»(1)نَ

اصبغ بن نباته گفت: حضرت علی علیه السلام درباره کلام خداوند متعال «و آنها در آن روز از هراس ایمن هستند» فرمود: اى اصبغ! هیچ کس از من تفسیر این آیه را نپرسیده و همچنان که تو امروز از من پرسیدی، من از رسول خدا صلی الله علیه و آله ؛ تفسیرش را پرسیدم، ایشان فرمود: من از جبرئیل درباره آن پرسیدم، او گفت: ای محمد! روز قیامت که بر پا شود، خداوند تو و اهل بیتت و دوستان و شیعیانت را محشور می سازد تا برابر خدا بایستند. آنگاه خداوند عیوب آنها را می پوشاند و آنها را به دلیل دوستی تو و اهل بیت تو و به خاطر علی بن ابی طالب علیه السلام از هراس بزرگ ایمن می سازد.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئيل مرا با خبر ساخت و گفت: ای محمد! هر که به اهل بیت تو نیکی کند، در روز قیامت من او را بسنده ام.

ای علی! به خدا سوگند شیعیان تو شادمان و در امان اند، شفاعت می کنند و شفاعت آنان پذیرفته می شود. سپس این آیه را تلاوت فرمود: «در آن روز میان آنها خویشاوندی نخواهد بود و از حال یکدیگر سؤال نمی کنند.»

282- عن أبی عَبْدِ اللَّهِ الْجَدَلِیُّ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ : قَالَ لِی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ لاَ أُخْبِرُکَ بِالْحَسَنَهِ الَّتِی مَنْ جَاءَ بِهَا أَمِنَ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ الْقِیَامَهِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ ثُمَّ قَالَ أَ لاَ أُخْبِرُکَ بِالسَّیِّئَهِ الَّتِی مَنْ جَاءَ بِهَا أَکَبَّهُ اللَّهُ عَلَی وَجْهِهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ بُغْضُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ ثُمَّ تَلاَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صلی الله علیه و آله «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَکُبَّتْ

ص: 333


1- المؤمنون، 101

وُجُوهُهُمْ فِی اَلنّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»

عبد الله جدلی گفت: امیر مؤمنان حضرت على علیه السلام به من فرمود: ای ابا عبد الله! آیا تو را از کار نیکی آگاه سازم که هر که آن را با خود بیاورد از هراس روز قیامت امان یابد؟ آن کار نیک، دوستی ما اهل بیت علیهم السلام است. سپس فرمود: آیا تو را از کار بدی آگاه سازم که هر که آن را با خود بیاورد، خداوند او را با صورت در آتش دوزخ واژگون خواهد کرد؟ آن کار، دشمنی با ما اهل بیت است. سپس امیر مؤمنان این آیه را تلاوت فرمود: «هرکس نیکی آورد برای او پاداشی بهتر از آن است، و هرکس بدی آورد، چهره هایشان در آتش واژگون شود. آیا جز آن چه انجام میدادید جزا داده می شوید؟»

ص: 334

و من سورة القصص

«وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ *وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ» (القصص، 6-5)

و ما می خواهیم بر کسانی که در آن سرزمین ضعیف شمرده شده اند، مئت نهیم و آنان را پیشوایان قرار دهیم و آنان را وارثان گردانیم. و در زمین به آنان قدرت دهیم و از آنان (بنی اسرائیل) به فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که از آن می ترسیدند، نشان می دهیم.

283- عن أَبِی الْمُغِیرَهِ قَالَ : قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام فِینَا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ»

ابی مغیره گفت: حضرت علی علیه السلام فرمود: این آیه درباره ما نازل شد.

ص: 335

284- قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ عنْ عَلِیِّ علیه السلام قَالَ : مَنْ أَرَادَ أَنْ یَسْأَلَ عَنْ أَمْرِنَا وَ أَمْرِ الْقَوْمِ فَإِنَّا وَ أَشْیَاعَنَا یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ عَلَی سُنَّهِ مُوسَی وَ أَشْیَاعِهِ وَ إِنَّ عَدُوَّنَا یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ عَلَی سُنَّهِ فِرْعَوْنَ وَ أَشْیَاعِهِ فَلْیَقْرَأْ هَؤُلاَءِ الْآیَاتِ مِنْ أَوَّلِ السُّورَهِ إِلَی قَوْلِهِ «یَحْذَرُونَ» وَ إِنِّی أُقْسِمُ بِاللَّهِ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّهَ وَ بَرَأَ النَّسَمَهَ الَّذِی أَنْزَلَ اَلْکِتَابَ عَلَی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله صِدْقاً وَ عَدْلاً لَیَعْطِفَنَّ عَلَیْکُمْ هَؤُلاَءِ عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَی وَلَدِهَا

حسین بن سعيد گفت: حضرت علی علیه السلام فرمود: هر که می خواهد درباره امر ما و امر این قوم بپرسد، همانا من و شیعیان ما در روزی که آسمانها و زمین خلق شدند، بر سنت موسی و شیعیانش آفریده شدیم و دشمنان ما در روزی که آسمانها و زمین خلق شدند، بر سنت فرعون و یارانش آفریده شدند؛ اگر این آیات از آغاز سوره تا «یحذرون» قرائت شود؛ به خدایی که دانه را شکافت و موجودات را آفرید و کتاب را بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله به راستی و عدالت نازل فرمود، سوگند یاد می کنم که هر آینه این آیات همچون مهر بر فرزندان بر شما مهر ورزد.

عَنْ ثُوَیْرِ بْنِ أَبِی فَاخِتَهَ قَالَ : قَالَ لِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام أَتَقْرَأُ اَلْقُرْآنَ؟ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَاقْرَأْ طسم سُورَهَ مُوسَی وَ فِرْعَوْنَ قَالَ فَقَرَأْتُ أَرْبَعَ آیَاتٍ مِنْ أَوَّلِ السُّورَهِ إِلَی قَوْلِهِ «وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ» قَالَ لِی مَکَانَکَ حَسْبُکَ وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً إِنَّ الْأَبْرَارَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ شِیعَتَنَا کَمَنْزِلَهِ مُوسَی وَ شِیعَتِهِ

ثویر بن ابی فاخته گفت: امام سجاد علیه السلام به من فرمود: آیا قرآن می خوانی؟ عرض کردم: بلی. فرمود: طسم سوره موسی و فرعون را بخوان. چهار آیه از اول سوره را تا «آنان را وارثان گردانیم» خواندم. آن گاه امام علیه السلام به من فرمود: تا همین جا بس است، سوگند به خدایی که محمد صلی الله علیه و آله را به حق،

ص: 336

بشارت دهنده برانگیخت، همانا نیکان ما اهل بیت و شیعیانمان همانند موسی و شیعیانش هستیم.

«وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ» (القصص، 44)

و هنگامی که امر [رسالت] را به موسی وحی کردیم، تو در طرف غربی کوه طور نبودی.

285- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ مِثْلَهُ وَ زَادَ فِیهِ فِی الْوِصَایَهِ وَ حَدَّثَهُ بِمَا کَانَ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ فَقَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ قَدْ حَدَّثَ نَبِیَّهُ بِمَا هُوَ کَائِنٌ وَ حَدَّثَهُ بِاخْتِلاَفِ هَذِهِ الْأُمَّهِ مِنْ بَعْدِهِ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَاتَ بِغَیْرِ وَصِیِّهٍ فَقَدْ کَذَّبَ وَ جَهَّلَ نَبِیَّهُ

ابن عباس در حدیثی درباره امر وصایت گفت: خداوند برای پیامبرش از آن چه که رخ داده بود و رخ میداد و از اختلافی که پس از ایشان میان امتش به وجود آمد، سخن گفته بود؛ پس هر که گمان کند رسول خدا صلی الله علیه و آله بدون هیچ وصیتی درگذشته است، دروغ گفته و پیامبرش را نشناخته است.

عَنْ عَدِیِّ بْنِ ثَابِتٍ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ قَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فِی قَوْلِ اللَّهِ: «وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنا إِلی مُوسَی الْأَمْرَ وَ ما کُنْتَ مِنَ الشّاهِدِینَ» قَالَ قَضَی إِلَیْهِ بِالْوَصِیَّهِ إِلَی یُوشَعَ بْنِ نُونٍ وَ أَعْلَمَهُ أَنَّهُ لَمْ یَبْعَثْ نَبِیّاً إِلاَّ وَ قَدْ جَعَلَ لَهُ وَصِیّاً وَ إِنِّی بَاعِثٌ نَبِیّاً عَرَبِیّاً وَ جَاعِلٌ وَصِیَّهُ عَلِیّاً قَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَمَنْ زَعَمَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَمْ یُوصِ فَقَدْ کَذَّبَ عَلَی اللَّهِ وَ جَهَّلَ نَبِیَّهُ وَ قَدْ أَخْبَرَ اللَّهُ نَبِیَّهُ بِمَا هُوَ کَائِنٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ

ابن عباس گفت: در این آیه به حضرت موسی علیه السلام امر وصایت یوشع بن نون وحی گردید و خداوند او را آگاه ساخت که هیچ پیامبری برانگیخته نمی شود مگر آنکه خداوند برای او وصی قرار می دهد و همانا خداوند

ص: 337

پیامبری عربی را بر می انگیزد و علی علیه السلام را وصی او قرار میدهد. ابن عباس گفت: پس هر که گمان کند رسول خدا صلی الله علیه و آله وصیت نکرده است، به راستی بر خدا دروغ بسته و پیامبرش را نشناخته است؛ چراکه خداوند پیامبرش را از آنچه که تا به روز قیامت رخ دهد، خبر داده است.

«وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا» (القصص، 46)

و هنگامی که [موسی را] ندا دادیم در کنار [کوه] طور نبودی.

286- عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْمَدَائِنِیِّ قَالَ : قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا مَعْنَی قَوْلِهِ «وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ اَلطُّورِ إِذْ نادَیْنا» قَالَ کِتَابٌ کَتَبَهُ اللَّهُ یَا أَبَا سَعِیدٍ فِی وَرَقَهِ آسٍ اسْمُهُ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْخَلْقَ بِأَلْفَیْ عَامٍ ثُمَّ صَیَّرَهَا مَعَهُ فِی عَرْشِهِ أَوْ تَحْتَ عَرْشِهِ فِیهَا یَا شِیعَهَ آلِ مُحَمَّدٍ قَدْ أَعْطَیْتُکُمْ قَبْلَ أَنْ تَسْأَلُونِی وَ غَفَرْتُ لَکُمْ قَبْلَ أَنْ تَسْتَغْفِرُونِی وَ مَنْ أَتَانِی مِنْکُمْ بِوَلاَیَهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ أَسْکَنْتُهُ جَنَّتِی بِرَحْمَتِی

ابی سعید مدائنی گفت: به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم: معنى «و هنگامی که موسی را ندا دادیم در کنار طور نبودی» چیست؟ امام علیه السلام فرمود: ای ابا سعيد. منظور از آن نوشته ای است که خدا آن را در ورقه ای به نام آس دو هزار سال پیش از آن که خلق را بیافریند، نگاشت و سپس آن را با خود در عرشش و یا به زیر عرشش قرار داد، بر آن نوشته است: ای شیعیان خاندان محمد! پیش از آن که از من بخواهید، به شما عطا کرده ام و پیش از آن که از من آمرزش بخواهید، شما را آمرزیده ام، هر کس از شما با ولایت محمد صلی الله علیه و آله و خاندان محمد صلی الله علیه و آله نزد من آید، او را با رحمت خود در بهشتم جای می دهم.

ص: 338

و من سورة العنكبوت

«الم*أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ» (العنكبوت، 2-1)

الف لام میم. آیا مردم پنداشتند که اگر بگویند «ایمان آوردیم» رها می شوند و آزمایش نمی شوند؟

287- عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ : کُنَّا جُلُوساً عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذْ أَقْبَلَ عَلِیٌّ علیه السلام فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله قَالَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ لا شَرِیکَ لَهُ قَالَ قُلْنَا صَدَقْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ لا شَرِیکَ لَهُ قَدْ ظَنَنَّا أَنَّکَ لَمْ تَقُلْهَا إِلاَّ بِعَجَبٍ مِنْ شَیْءٍ رَأَیْتَهُ قَالَ نَعَمْ لَمَّا رَأَیْتُ عَلِیّاً مُقْبِلاً ذَکَرْتُ حَدِیثاً حَدَّثَنِی حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام قَالَ قَالَ إِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَجْمَعَ الْأُمَّهَ عَلَیْهِ فَأَبَی عَلَیْهِ إِلاَّ أَنْ یَبْلُوَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ حَتّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ أَنْزَلَ عَلَیْنَا بِذَلِکَ کِتَاباً «الم *أَحَسِبَ

ص: 339

النّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ *وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ» الْآیَهَ أَمَا إِنَّهُ قَدْ عَوَّضَهُ مَکَانَهَا بِسَبْعِ خِصَالٍ یَلِی سَتْرَ عَوْرَتِکَ وَ یَقْضِی دَیْنَکَ وَ عِدَاتِکَ وَ هُوَ مَعَکَ عَلَی عُقْر حَوْضِکَ وَ هُوَ مِشْکَاهٌ لَکَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ لَنْ یَرْجِعَ کَافِراً بَعْدَ إِیمَانٍ وَ لاَ زان بَعْدَ إِحْصَانٍ فَکَمْ مِنْ ضِرْسٍ قَاطِعٍ لَهُ فِی اَلْإِسْلاَمِ مَعَ الْقِدَمِ فِی اَلْإِسْلاَمِ وَ الْعِلْمِ بِکَلاَمِ اللَّهِ وَ الْفِقْهِ فِی دِینِ اللَّهِ مَعَ الصِّهْرِ وَ الْقَرَابَهِ وَ النَّجْدَهِ فِی الْحَرْبِ وَ بَذْلِ الْمَاعُونِ وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْوَلاَیَهِ لِوَلِیِّی وَ الْعَدَاوَهِ لِعَدُوِّی بَشِّرْهُ یَا مُحَمَّدُ بِذَلِکَ

جابر بن عبد الله انصاری گفت: نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که حضرت علی علیه السلام آمد. پیامبر به او نگاه کرد و فرمود: سپاس و ستایش از آن خداوندی است که پروردگار جهانیان است و هیچ شریکی ندارد. ما عرض کردیم: گمان می کردیم تنها زمانی این سخن را می گویید که از چیزی که دیده اید تعجب کرده اید. فرمود: بله؛ وقتی علی علیه السلام را دیدم که می آید، به یاد سخنی افتادم که دوستم جبرئیل علیه السلام برایم گفت. او گفت: من از خدا خواستم که این امت را بر امامت او گرد آورد، اما او نپذیرفت تا برخی از آنان را به برخی دیگر بیازماید تا پلید از پاک جدا گردد و در این امر آیه ای بر ما نازل فرمود: «الف لام میم. آیا مردم پنداشتند که اگر بگویند "ایمان آوردیم" رها می شوند و آزمایش نمی شوند؟ و بی تردید کسانی را که پیش از آنان بودند، آزمودیم؛ پس مسلما خداوند کسانی را که راست گفتند، می شناسد و قطعا دروغگویان را نیز می شناسد.» اما به جای آن هفت خصلت را به او عطا کرد: این که عورت تو را (به هنگام مرگ) بپوشاند و قرض و قول تو را ادا کند و بر حوض تو همراه تو باشد و

ص: 340

در روز قیامت مشکاتی برای تو باشد و هرگز پس از ایمان به کفر نگراید و هرگز پس از پاکدامنی به دامان آلودگی نیفتد و چه بسیار تیغ بران که در راه اسلام دارد و در این راه پیشگام است و به کلام خدا عالم است و در دین خدا فقیه است و این همه افزون است بر دامادی و خویشاوندی و یاری در جنگ و بخشیدن اموال و امر به معروف و نهی از منکر و دوستی با دوست من و دشمنی با دشمن من؛ ای محمد! او را بر این امر مژده بده.

288-فِی قَوْلِهِ «الم* أَ حَسِبَ النّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ *وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ» قَالَ الَّذِینَ صَدَقُوا عَلِیٌّ وَ أَصْحَابُهُ

سدی در باره این آیه گفت: کسانی که راست گفتند، حضرت علی علیه السلام و اصحاب ایشان اند.

«مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ *وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ » (العنكبوت، 5-6)

هرکس امید ملاقات خدا (برانگیخته شدن) را دارد [بداند که] اجل خدا (مدتی را که خدا تعیین کرده) آمدنی است، و او شنوای داناست. هرکس [با نفس خود و دشمنان دین] جهاد کند، تنها به سود خویش جهاد می کند، به راستی خداوند از جهانیان بی نیاز است.

عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فِی هَذِهِ الْآیَهِ «مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» نَزَلَتْ فِی بَنِی هَاشِمٍ مِنْهُمْ حَمْزَهُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ عُبَیْدَهُ بْنُ الْحَارِثِ وَ فِیهِمْ نَزَلَتْ «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ»

ص: 341

ابن عباس گفت: این آیات درباره بنی هاشم که حمزة بن عبد المطلب و عبيدة بن حارث از ایشان است، نازل گشت.

«وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ»(العنكبوت، 18)

و بر پیامبر جز رساندن آشکار (پیام) نیست.

عَنِ اِبْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ فِی خُطْبَتِهِ أَیُّهَا النَّاسُ لاَ تَسُبُّوا عَلِیّاً وَ لاَ تَحْسُدُوهُ فَإِنَّهُ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَهٍ بَعْدِی فَأَحِبُّوهُ بِحُبِّی وَ أَکْرِمُوهُ لِکَرَامَتِی وَ أَطِیعُوهُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ اسْتَرْشِدُوهُ تُوَفَّقُوا وَ تُرْشَدُوا فَإِنَّهُ الدَّلِیلُ لَکُمْ عَلَی اللَّهِ بَعْدِی فَقَدْ بَیَّنْتُ لَکُمْ أَمْرَ عَلِیٍّ فَاعْقِلُوهُ «وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِینُ»

ابن عمر گفت: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که در خطبه اش می فرمود: ای مردم به على علیه السلام ناسزا نگویید و به او حسادت نکنید که او پس از من ولی هر مرد و زن مؤمنی است؛ پس به دوستی من او را دوست بدارید و از برای گرامی داشتن من او را گرامی دارید و از برای خدا و رسولش از او فرمان برید و از او هدایت جویید تا پیروز شوید و هدایت شوید که او پس از من راهنمای شما به سوی خداست. من امر على علیه السلام را برایتان آشکار گرداندم، پس در آن بیندیشید «و بر پیامبر جز رساندن آشکار [پیام ] نیست.

«وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ *بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ»(العنكبوت، 23 و 49)

و این مثل ها را برای مردم می زنیم و جز عالمان آن را در نمی یابند. .... بلکه آن آیات روشنی است در سینه های کسانی که به آنان علم داده شده است و جز

ص: 342

ستمکاران آیات ما را انکار نمیکنند.

عَنْ زَیْدِ بْنِ سَلاَّمٍ الْجُعْفِیِّ قَالَ : دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَقُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ إِنَّ خَیْثَمَهَ عَنْکَ أَنَّهُ سَأَلَکَ عَنْ قَوْلِهِ«بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیِّناتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ ما یَجْحَدُ بِآیاتِنا إِلاَّ الظّالِمُونَ» فَحَدَّثَنِی أَنَّکَ حَدَّثْتَهُ أَنَّهَا نَزَلَتْ فِیکُمْ وَ أَنَّکُمُ الَّذِینَ أُوتِیتُمُ الْعِلْمَ قَالَ صَدَقَ وَ اللَّهِ خَیْثَمَهُ لَهَکَذَا حَدَّثْتُهُ

زیدبن سلام جعفی گفت: خدمت امام محمد باقر علیه السلام رسیدم و عرض کردم: خدایت شایسته داشت! خیثمه می گوید که از شما درباره آیه «بلکه آن آیات روشنی است در سینه های کسانی که به آنان علم داده شده است و جز ستمکاران آیات ما را انکار نمی کنند» پرسیده است و شما به او چنین فرموده ای که این آیه درباره شما نازل شده است و شما کسانی هستید که به آنها علم داده شده است. ایشان فرمود: به خدا سوگند که خیثمه راست گفته است و من برایش چنین گفته ام.

«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا »(العنكبوت، 69)

و کسانی که در راه ما جهاد کردند، مسلما آنان را به راه هایمان هدایت میکنیم.

289- فرات عن أبي جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:«وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» قَالَ نَزَلَتْ فِینَا أَهْلَ الْبَیْتِ

فرات بن ابراهیم گفت: امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیه فرمود: این آیه درباره ما اهل بیت نازل شد.

ص: 343

و من سورة الروم

« وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ *بِنَصْرِ اللَّهِ» (الروم، 4 و 5)

و در این روز مؤمنان شاد می شوند، به یاری خدا۔

290 فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَی بْنُ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْمُحَارِبِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَعَاشِرَ النَّاسِ تَدْرُونَ لِمَا خُلِقَتْ فَاطِمَهُ قَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ خُلِقَتْ فَاطِمَهُ حَوْرَاءَ إِنْسِیَّهً لاَ إِنْسِیَّهً ثُمَّ قَالَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ قُلْتُ وَ عَلَیْکَ السَّلاَمُ یَا جَبْرَئِیلُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ أَهْدَی إِلَیْکَ تُفَّاحَهً مِنَ اَلْجَنَّهِ فَأَخَذْتُهَا فَقَبَّلْتُهَا وَ وَضَعْتُهَا عَلَی عَیْنِی وَ ضَمَمْتُهَا إِلَی صَدْرِی ثُمَّ قَالَ یَا مُحَمَّدُ کُلْهَا قُلْتُ یَا حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ هَدِیَّهُ رَبِّی تُؤْکَلُ قَالَ نَعَمْ قَدْ أُمِرْتَ بِأَکْلِهَا فَأَفْلَقْتُهَا فَرَأَیْتُ مِنْهَا نُوراً سَاطِعاً فَفَزِعْتُ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ قَالَ کُلْ فَإِنَّ ذَلِکَ نُورُ اَلْمَنْصُورَهِ فَاطِمَهَ قُلْتُ یَا

ص: 344

جَبْرَئِیلُ وَ مَنِ اَلْمَنْصُورَهُ قَالَ جَارِیَهٌ تَخْرُجُ مِنْ صُلْبِکَ وَ اسْمُهَا فِی السَّمَاءِ اَلْمَنْصُورَهُ وَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَهُ فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ وَ لِمَ سُمِّیَتْ فِی السَّمَاءِ مَنْصُورَهً وَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَهَ قَالَ سُمِّیَتْ فَاطِمَهَ فِی الْأَرْضِ فَطَمَتْ شِیعَتَهَا مِنَ اَلنَّارِ وَ فطموا أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ فِی کِتَابِهِ «وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللّهِ» بِنَصْرِ فَاطِمَهَ علیهاالسلام

فرات گفت: موسی بن علی روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای جماعت مردم! آیا میدانید فاطمه علیهاالسلام برای چه آفریده شد؟ عرض کردند: خدا و رسولش بهتر می دانند. فرمود: فاطمه علیهالسلام فرشته ای انسانی آفریده شد و نه انسان. جبرئیل گفت: سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو ای رسول خدا! گفتم: و سلام بر تو ای جبرئیل! گفت: خداوند برایت سیبی از بهشت هدیه فرستاده است. من آن سیب را گرفتم و بوسیدم و بر چشم خود گذاشتم و در آغوش گرفتم. جبرئیل گفت: ای محمد! آن را بخور. گفتم: ای دوست من، جبرئیل! هدیه پروردگارم را بخورم؟ گفت: بله، فرمان داده شده ای که آن را بخوری. من آن را شکافتم و ناگاه نوری فروزان در میانش دیدم و از آن نور هراسان شدم. جبرئیل گفت: بخور! این نور منصوره فاطمه است. گفتم: ای جبرئیل! منصوره کیست؟ گفت: دختری است که از پشت تو بیرون می آید و در آسمان، منصوره و در زمین، فاطمه نام دارد. گفتم: ای جبرئیل! چرا در آسمان منصوره و در زمین فاطمه نامیده شده است؟ گفت: در زمین فاطمه نام گرفته؛ چراکه شیعیانش را از آتش فطم می کند و به دور می دارد و دشمنانش از دوستی اش فطم می شوند و به دور داشته میشوند و این کلام خداوند

ص: 345

متعال است در کتابش: «و در این روز مؤمنان شاد می شوند، به یاری خدا» به نصر و یاری فاطمه علیها السلام .

« فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا » (الروم، 30)

با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن آفریده است.

291- فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ:«فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها» قَالَ عَلَی التَّوْحِیدِ وَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع

محمد بن قاسم بن عبید روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام درباره این آیه فرمود: بر سرشت یگانگی خدا و این که محمد صلی الله علیه و آله رسول خداست و علی علیه السلام امیر مؤمنان است.

«فَآتِ ذَا الْقُرْبَى» (الروم، 38)

پس به خویشاوند حقش را بده.

292.قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْکُوفِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ الْآیَهُ «فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ» دَعَا اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَاطِمَهَ علیها السلام فَأَعْطَاهَا فَدَکَ فَقَالَ هَذَا لَکِ وَ لِعَقِبِکِ مِنْ بَعْدِکِ

فرات بن ابراهیم روایت کرده است: ابوسعید خدری گفت: هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت فاطمه علیها السلام را فراخواند و فدک را به ایشان عطا کرد و فرمود: این برای توست و پس از تو برای فرزندانت.

293- فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِی اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ «فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ» دَعَا اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَاطِمَهَ علیها السلام فَأَعْطَاهَا فَدَکَ فَکُلُّ مَا لَمْ یُوجِفْ عَلَیْهِ أَصْحَابُ

ص: 346

اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله بِخَیْلٍ وَ لا رِکابٍ فَهُوَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَضَعُهُ حَیْثُ یَشَاءُ وَ فَدَکُ مِمَّا لَمْ یُوجَفْ عَلَیْهِ بِ خَیْلٍ وَ لا رِکابٍ

حسین بن سعید به نقل از فرات گفت: زمانی که این آیه نازل شد «پس به خویشاوند حقش را بده»، پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت فاطمه علیها السلام را فراخواند و فدک را به ایشان عطا فرمود. هر آن چه که توسط یاران پیامبر صلی الله علیه و آله با لشرکشی به دست نیامده بود، از برای رسول خدا صلی الله علیه و آله می بود و ایشان آن را هر گونه که می خواست سامان می داد؛ فدک نیز از جمله آن چه بود که با لشکرکشی به دست نیامده بود.

294- عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ «فآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ» دَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَاطِمَهَ فَأَعْطَاهَا فَدَکَ قَالَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ قُلْتُ لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَعْطَاهَا قَالَ بَلِ اللَّهُ أَعْطَاهَا

ابان بن تغلب گفت: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: زمانی که این آیه نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت فاطمه علیها السلام را فرا خواند و فدک را به ایشان بخشید. ابان بن تغلب گفت: به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم: آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را به ایشان بخشید؟ فرمود: خیر، خداوند به فاطمه علیها السلام بخشید.

عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ:«فآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ» وَ ذَاکَ حِینَ جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سَهْمَ ذِی الْقُرْبَی لِقَرَابَتِهِ فَکَانُوا یَأْخُذُونَهُ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتَّی تُوُفِّیَ ثُمَّ حُجِبَ الْخُمُسُ عَنْ قَرَابَتِهِ فَلَمْ یَأْخُذُوهُ

ابن عباس درباره کلام حق تعالی «به خویشاوند حقش را بده» گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله سهمی برای خویشاوندان خود قرار داده بود که در روزگار پیامبر صلی الله علیه و آله آن را می گرفتند؛ تا این که پیامبر صلی الله علیه و آله درگذشت و این

ص: 347

خمس برای نزدیکان و خویشان ایشان منظور نشد.

ص: 348

و من سورة لقمان

«اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ » (لقمان، 14)

به او گفتیم: مرا و پدر و مادرت را شکرگزار باش.

295- عَنْ زِیَادِ بْنِ الْمُنْذِرِ قَالَ : سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام وَ سَأَلَهُ جَابِرٌ عَنْ هَذِهِ الْآیَهِ «اُشْکُرْ لِی وَ لِوالِدَیْکَ» قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

زیادین منذر گفت: از امام محمد باقر علیه السلام شنیدم که در پاسخ به پرسش جابر از این آیه فرمود: منظور از والدین رسول خدا صلی الله علیه و آله و حضرت على علیه السلام هستند.

ص: 349

ومن سورة السجدة

«أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ» (السجدة، 18)

آیا کسی که مؤمن است همچون کسی است که از دایره ایمان بیرون رفته است؟ برابر نیستند.

296-عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:«أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً» یَعْنِی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام «کَمَنْ کانَ فاسِقاً» یَعْنِی اَلْوَلِیدَ بْنَ عُقْبَهَ بْنِ أَبِی مُعَیْطٍ لَعَنَهُ اللَّهُ «لا یَسْتَوُونَ» عِنْدَ اللَّهِ وَ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی«أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنّاتُ الْمَأْوی نُزُلاً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ(1)» نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام «وَ أَمَّا الَّذِینَ فَسَقُوا فَمَأْواهُمُ اَلنّارُ» نَزَلَتْ فِی اَلْوَلِیدِ بْنِ عُقْبَهَ

ابن عباس درباره کلام خداوند متعال گفت: «آیا کسی که مؤمن است» یعنی حضرت على علیه السلام «همچون کسی است که از دایره ایمان بیرون

ص: 350


1- السجدة، 19

رفته است؟» یعنی ولید بن عقبة بن ابی معیط که لعنت خدا بر او «برابر نیستند» نزد خداوند.

و نیز کلام حق تعالی «اما کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند، به پاداش آنچه انجام می دادند برای آنان بهشت هایی است که منزلگاه واقعی آنها است و برای پذیرایی از آنان مهیا شده است درباره حضرت علی علیه السلام نازل شده است و آیه «و اما کسانی که از دایرة ایمان بیرون رفتند، جایگاهشان آتش است» درباره ولیدبن عقبه نازل شده است.

297- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : انْسَبَّ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ اَلْوَلِیدُ بْنُ عُقْبَهَ بْنِ أَبِی مُعَیْطٍ [لَعَنَهُ اللَّهُ]قَالَ فَقَالَ لِعَلِیٍّ أَنَا وَ اللَّهِ أَبْسَطُ مِنْکَ لِسَاناً وَ أَحَدُّ مِنْکَ سِنَاناً وَ أَمْثَلُ وَ أَمْلَأُ مِنْکَ حَشْواً فِی الْکَتِیبَهِ قَالَ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ اسْکُتْ فَإِنَّکَ فَاسِقٌ قَالَ فَنَزَلَتْ الْآیَهُ «أَفَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ ».

ابن عباس گفت: حضرت علی علیه السلام و ولید بن عقبة بن ابی معیط بر هم مباهات می کردند؛ ولید گفت: به خدا سوگند زبان من از تو گویاتر و نیزه من از نیزه تو تیز تر و اندام من در جنگ از اندام تو تنومندتر است. حضرت علی علیه السلام به او فرمود: ساکت باش که تو فاسقی بیش نیستی. آنگاه این آیه نازل شد: «آیا کسی که مؤمن است همچون کسی است که از دایره ایمان بیرون رفته است؟ برابر نیستند.»

«وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ» (السجدة، 24)

و هنگامی که شکیبایی ورزیدند و به آیات ما یقین می داشتند، از آنان

ص: 351

پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت میکردند.

298-عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:«وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» قَالَ نَزَلَتْ فِی وُلْدِ فَاطِمَهَ علیها السلام خَاصَّهً جَعَلَ اللَّهُ مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِهِ

جابر گفت: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: آیه «از آنان پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می کردند مخصوص فرزندان حضرت فاطمه علیها السلام نازل شده است که خداوند از آنان پیشوایانی قرار داده که به امر او هدایت میکنند.

ص: 352

و من سورة الأحزاب

«النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ »(الاحزاب، 6)

پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسرانش مادران آنها هستند، و در کتاب خدا خویشاوندان، بعضی بر بعضی [در میراث بردن از یکدیگر] سزاوارتر از [سایر] مؤمنان و مهاجران هستند.

299- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ «اَلنَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْمُهاجِرِینَ» فَأَمَّا أَزْوَاجُ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَلَمْ یَتَزَوَّجُوا وَ أَمَّا أَرْحَامُهُ فَنَحْنُ هُمْ وَ أَخَذُوا مِیرَاثَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله

ص: 353

ابن عباس گفت: این آیه نازل شد و همسران پیامبر صلی الله علیه و آله دیگر ازدواج نکردند و خویشاوندان پیامبر صلی الله علیه و آله ما هستیم و دیگران میراث رسول خدا صلی الله علیه و آله را بردند.

« إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا » (الاحزاب، 33) خداوند فقط می خواهد پلیدی را از شما، اهل بیت [پیامبر] بزداید و شما را پاک گرداند، پاک گرداندنی [کامل که مخصوص شماست].

300 عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ قَالَ : أَتَیْتُ أُمَّ سَلَمَهَ زَوْجَهَ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله لِأُسَلِّمَ عَلَیْهَا فَقُلْتُ لها رَأَیْتَ هَذِهِ الْآیَهَ یَا أُمَّ الْمُؤْمِنِینَ «إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» قَالَتْ أَنَا وَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی مَنَامَهٍ لَنَا تَحْتَنَا کِسَاءٌ خَیْبَرِیٌّ فَجَاءَتْ فَاطِمَهُ وَ مَعَهَا اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ فَخَّارٌ فِیهِ حَرِیرَهٌ فَقَالَ أَیْنَ اِبْنُ عَمِّکِ قَالَتْ فِی الْبَیْتِ قَالَ فَاذْهَبِی فَادْعِیهِ قَالَتْ فَدَعَتْهُ فَأَخَذَ الْکِسَاءَ مِنْ تَحْتِنَا فَعَطَفَهُ فَأَخَذَ جَمِیعَهُ بِیَدِهِ فَقَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلاَءِ أَهْلُ بَیْتِی فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیراً وَ أَنَا جَالِسَهٌ خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی فَأَنَا قَالَ إِنَّکِ عَلَی خَیْرٍ وَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ فِی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمُ السلام.

شهر بن حوشب گفت: نزد ام سلمه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله رفتم تا سلامی بر او عرض کنم. به او گفتم: ای ام المؤمنين ! از « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا »بگو. گفت: من و رسول خدا صلی الله علیه و آله بر بستر بودیم و زیر ما عبایی خیبری بود که فاطمه علیهاالسلام با ظرفی سفالی که در آن حریره بود به همراه حسن و حسین علیهماالسلام وارد شد. پیامبر فرمود: پسر عمویت کجاست؟ فرمود: در خانه است. رسول

ص: 354

خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برو و او را نیز فراخوان. ام سلمه گفت: چون فاطمه علیهاالسلام على علیه السلام را فراخواند، رسول خدا عبا را از زیر ما برداشت و آن را تا کرد و اطرافش را در دست گرفت و سپس فرمود: پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند، پلیدی را از آنها بزدای و پاکشان گردان. من که پشت رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودم، عرض کردم: ای رسول خدا! پدر و مادرم به فدایت! پس من چه؟! فرمود: تو به راه خیر هستی. و این آیه در شأن پیامبر صلی الله علیه و آله و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام نازل شد.

301- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْجَدَلِیِّ قَالَ : دَخَلْتُ عَلَی عَائِشَهَ فَقُلْتُ أَیْنَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ «إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» قَالَتْ نَزَلَتْ فِی بَیْتِ أُمِّ سَلَمَهَ

قَالَتْ أُمُّ سَلَمَهَ لَوْ سَأَلْتَ عَائِشَهَ لَحَدَّثَتْکَ أَنَّ هَذِهِ الْآیَهَ نَزَلَتْ فِی بَیْتِی

قَالَتْ بَیْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی الْبَیْتِ إِذْ قَالَ لَوْ کَانَ أَحَدٌ یَذْهَبُ فَیَدْعُو لَنَا عَلِیّاً وَ فَاطِمَهَ وَ ابْنَیْهَا قَالَتْ فَقُلْتُ مَا أَجِدُ غَیْرِی قَالَتْ فَدَفَعْتُ وَ جِئْتُ بِهِمْ جَمِیعاً فَجَلَسَ عَلِیٌّ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ جَلَسَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ عَنْ یَمِینِهِ وَ شِمَالِهِ وَ أَجْلَسَ فَاطِمَهَ خَلْفَهُ ثُمَّ تَجَلَّلَ بِثَوْبٍ خَیْبَرِیٍّ ثُمَّ قَالَ نَحْنُ جَمِیعاً إِلَیْکَ فَأَشَارَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثَلاَثَ مَرَّاتٍ إِلَیْکَ لاَ إِلَی اَلنَّارِ ذَاتِی وَ عِتْرَتِی وَ أَهْلُ بَیْتِی مِنْ لَحْمِی وَ دَمِی

قَالَتْ أُمُّ سَلَمَهَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَدْخِلْنِی مَعَهُمْ قَالَ یَا أُمَّ سَلَمَهَ إِنَّکِ مِنْ صَالِحَاتِ أَزْوَاجِی وَ لاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ فِی هَذَا الْمَکَانِ إِلاَّ مِنِّی

قَالَتْ وَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ «إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً »

ابی عبدالله جدلی گفت: نزد عایشه رفتم و گفتم: آیه «إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ

ص: 355

لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً » در کجا نازل شد؟ گفت: در خانه ام سلمه. أم سلمه گفت: اگر از عایشه می پرسیدی، برایت نقل می کرد که این آیه در خانه من نازل شد. آنگاه گفت: در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در خانه بود، به من فرمود: کاش کسی بود و میرفت علی و فاطمه و دو پسرش علیهم السلام را نزد ما فرا می خواند. عرض کردم: کسی جز من نیست. سپس رفتم و همه ایشان را آوردم. على علیه السلام در مقابل رسول خدا و نشست و حسن و حسین علیهما السلام در سمت راست و چپ ایشان نشستند و حضرت فاطمه علیهاالسلام را نیز پشت خود نشاند، سپس لباسی خیبری بر جمعشان کشید و فرمود: ما همه به سوی تو هستیم. و رسول خدا سه مرتبه اشاره نمود و فرمود: من و اهل بیتم که از گوشت و خون من هستند، رو سوی تو داریم و نه سوی آتش. ام سلمه گفت: ای رسول خدا! من را نیز با ایشان قرار ده. فرمود: ای ام سلمه به درستی که تو از بهترین همسران من هستی اما در این مکان تنها کسی که از من است، وارد بهشت می شود.

أم سلمه گفت: و این آیه نازل شد: «خداوند فقط می خواهد پلیدی را از شما، اهل بیت پیامبر بزداید و شما را پاک گرداند، پاک گرداندنی کامل که مخصوص شماست.»

302- عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ قَالَ : سَمِعْتُ أُمَّ سَلَمَهَ زَوْجَهَ اَلنَّبِیِّ تَقُولُ حِینَ قُتِلَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام لَعَنَتْ أَهْلَ اَلْعِرَاقِ وَ قَالَتْ قَتَلُوهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ غَرُّوهُ وَ خَذَلُوهُ رَأَیْتُ اَلنَّبِیَّ صلی الله علیه و آله جَاءَتْهُ فَاطِمَهُ غَدَاهً بِبُرْمَهٍ لَهَا فِیهَا عَصِیدَهٌ تَحْمِلُهُ فِی طَبَقٍ لَهَا فَوَضَعَتْهُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَ لَهَا أَیْنَ اِبْنُ عَمِّکِ قَالَتْ هُوَ فِی الْبَیْتِ قَالَ اذْهَبِی فَادْعِیهِ وَ ائْتِینِی بِابنَیْکِ فَأَتَتْهُ بِهِ وَ بِابْنَیْهَا کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا یَدُهُ فِی یَدِهَا وَ عَلِیٌّ یَمْشِی فِی آثَارِهِمْ حَتَّی دَخَلُوا عَلَی

ص: 356

رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَقْعَدَهُمَا فِی حَجْرِهِ وَ جَلَسَ عَلِیٌّ عَنْ یَمِینِهِ وَ جَلَسَتْ فَاطِمَهُ عَنْ یَسَارِهِ

قَالَتْ أُمُّ سَلَمَهَ فَأَخَذَ مِنْ تَحْتِی کِسَاءً خَیْبَرِیّاً کَانَ بِسَاطاً لَنَا عَلَی الْمَنَامَهِ فِی اَلْمَدِینَهِ فَلَفَّهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَیْهِمْ جَمِیعاً وَ أَخَذَ بِشِمَالِهِ طَرَفَیِ الْکِسَاءِ وَ أَلْوَی بِیَدِهِ الْیُمْنَی إِلَی السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلاَءِ أَهْلُ بَیْتِی فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیراً ثَلاَثَ مَرَّاتٍ

قَالَتْ أُمُّ سَلَمَهَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَلَسْتُ مِنْ أَهْلِکَ قَالَ بَلَی فَأَدْخَلَنِی فِی الْکِسَاءِ بَعْدَ مَا مَضَی دُعَاؤُهُ لاِبْنِ عَمِّهِ وَ ابْنَیْهِ وَ ابْنَتِهِ فَاطِمَهَ علیها السلام

شهر بن حوشب گفت: هنگامی که امام حسین علیه السلام را به شهادت رساندند، از أم سلمه همسر پیامبر شنیدم که به اهل عراق لعنت می فرستاد و می گفت: خداوند آنها را لعنت کند که او را کشتند، او را فریفتند و رهایش کردند. یک روز صبح فاطمه علیهاالسلام دیگی سفالین از حلوا در طبقی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آورد و آن را پیش روی ایشان نهاد. پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: پسر عمویت کجاست؟ فرمود: در خانه. پیامبر با فرمود: برو و او و دو پسرت را نزد من بیاور. فاطمه علیهاالسلام دست در دستان دو پسرش آمد و حضرت على علیه السلام نیز پشت سر ایشان آمد. چون بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شدند، پیامبر صلی الله علیه و آله حسنین علیهما السلام را در آغوش خود نشانید و على علیه السلام در طرف راست و فاطمه علیهاالسلام در طرف چپ آن حضرت نشستند. ام سلمه گفت: آن گاه پیامبر با عبایی خیبری را که در مدینه زیرانداز خواب ما بود، برداشت و آن را بر جمعشان کشید و با دست چپ خود دو طرف عبا را گرفت و با دست راست خود به آسمان اشاره کرد و فرمود: خداوندا! اینان اهل بیت من هستند، پلیدی را از آنها بزدای و آنها را پاک گردان. و

ص: 357

این سخن را سه بار باز گفت.

أم سلمه گفت: عرض کردم: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! آیا من از خاندان شما نیستم؟ فرمود: آری؛ سپس مرا نیز پس از این که دعایش در حق پسر عمو و دو پسرش و دخترش فاطمه به پایان رسید، به زیر عبا وارد ساخت.

303- عَنْ عَمْرَهَ الْهَمْدَانِیَّهِ قَالَتْ قَالَتْ أُمُّ سَلَمَهَ أَنْتِ عَمْرَهُ قُلْتُ نَعَمْ قَالَتْ عَمْرَهُ قُلْتُ أَلاَ تُخْبِرِینِی عَنْ هَذَا الرَّجُلِ الَّذِی أُصِیبَ بَیْنَ ظَهْرَانَیْکُمْ فَمُحِبٌّ وَ مُبْغِضٌ قَالَتْ أُمُّ سَلَمَهَ فَتُحِبِّینَهُ قَالَتْ لاَ أُحِبُّهُ وَ لاَ أُبْغِضُهُ تُرِیدُ عَلِیّاً قَالَتْ أُمُّ سَلَمَهَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی «إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» وَ مَا فِی الْبَیْتِ إِلاَّ جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَهُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِمُ السلام وَ أَنَا فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ؟ فَقَالَ أَنْتِ مِنْ صَالِحَاتِ نِسَائِی یَا عَمْرَهُ فَلَوْ کَانَ قَالَ نَعَمْ کَانَ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا تَطْلَعُ عَلَیْهِ الشَّمْسُ

عمرة همدانی گفت: [نزد ام سلمه رفتم]. أم سلمه گفت: تو عمره هستی؟ گفتم: آری، آیا درباره این مرد که در میان شماست به من خبر می دهی؟ چون برخی دوستش دارند و برخی با او دشمن هستند. ام سلمه گفت: آیا تو او را دوست داری؟ گفتم: نه دوستش دارم و نه با او دشمنم - یعنی على علیه السلام أم سلمه گفت: خداوند بلندمرتبه آیه تطهیر را نازل فرمود، در حالی که در خانه به جز جبرئیل و میکائیل و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و حضرت على علیه السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام و حسنین علیهماالسلام و من کس دیگری دیگر نبود. من به پیامبر عرض کردم: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! آیا من هم از اهل بیت هستم؟ فرمود: تو از بهترین همسران من هستی. ای عمره! اگر می فرمود آری؛ برای من دوست داشتنی تر از همه چیزهایی بود که خورشید بر آن طلوع می کند.

ص: 358

304- عَنْ أُمِّ سَلَمَهَ قَالَتْ فِی بَیْتِی نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ «إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» وَ ذَلِکَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله جَلَّلَهُمْ فِی مَسْجِدِهِ بِکِسَاءٍ ثُمَّ رَفَعَ یَدَهُ فَنَصَبَهَا عَلَی الْکِسَاءِ وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلاَءِ أَهْلُ بَیْتِی فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ کَمَا أَذْهَبْتَ عَنْ آلِ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ طَهِّرْهُمْ مِنَ الرِّجْسِ کَمَا طَهَّرْتَ آلَ لُوطٍ وَ آلَ عِمْرَانَ وَ آلَ هَارُونَ

قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَدْخُلُ مَعَکُمْ؟ قَالَ إِنَّکِ عَلَی خَیْرٍ وَ إِنَّکِ مِنْ أَزْوَاجِ اَلنَّبِیِّ وَ اللَّهُ أَمَرَنِی بِهَؤُلاَءِ الْخَمْسَهِ خَصَّهُمْ بِهَذِهِ الدَّعْوَهِ مِیرَاثاً مِنْ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِذْ یَرْفَعُ اَلْقَواعِدَ مِنَ اَلْبَیْتِ فَأُدْخِلُوا فِی دَعْوَتِنَا فَدَعَا لَهُمْ بِهَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله حِینَ أُمِرَ أَنْ یُجَدِّدَ دَعْوَهَ أَبِیهِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام

قَالَتْ بِنْتُهُ سَمِّیهِمْ یَا أُمَّهْ قَالَتْ فَاطِمَهُ وَ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ اَلْحُسَیْنُ علیهم السلام

ام سلمه گفت: در خانه من آیه تطهیر نازل شد. در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله اهل بیت خود را در مکان نماز خویش با عبا پوشانید و سپس دستش را بالا برد و بر روی عبا قرار داد و فرمود: خداوندا! همانا ایشان اهل بیت من هستند، پلیدی را از آنها بزدای، همان گونه که از اسماعیل و اسحاق و یعقوب زدودی، و آنها را از پلیدی پاک گردان، همان گونه که خاندان لوط و عمران و هارون را پاک گرداندی.

عرض کردم: ای رسول خدا! آیا من با شما نیستم؟ فرمود: تو زنی نیک هستی و از همسران پیامبری، اما خداوند به من درباره این پنج نفر امر کرده و ایشان را به این دعوت اختصاص داده است که میراثی از خاندان ابراهیم است، در آن هنگام که پایه های خانه کعبه را بالا برد؛ پس در دعوت ما داخل شوید و محمد صلی الله علیه و آله چون فرمان گرفت که دعوت پدرش ابراهیم علیه السلام را تجدید کند، برای ایشان به درگاه خداوند چنین دعا کرد.

ص: 359

دختر او گفت: ای مادر! آنها را نام ببر. أم سلمه گفت: فاطمه، علی، حسن

و حسین علیهم السلام.

305- اَلْفَضْلُ بْنُ یُوسُفَ الْقَصَبَانِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ : أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ شَرَّفَهُمُ اللَّهُ بِکَرَامَتِهِ وَ أَعَزَّهُمْ بِهُدَاهُ وَ اخْتَصَّهُمْ لِدِینِهِ وَ فَضَّلَهُمْ بِعِلْمِهِ وَ اسْتَحْفَظَهُمْ وَ أَوْدَعَهُمْ عِلْمَهُ عَلَی غَیْبِهِ عِمَادٌ لِدِینِهِ شُهَدَاءُ عَلَیْهِ وَ أَوْتَادٌ فِی أَرْضِهِ قُوَّامٌ بِأَمْرِهِ بَرَاهُمْ قَبْلَ خَلْقِهِ أَظِلَّهٌ عَنْ یَمِینِ عَرْشِهِ نُجَبَاءُ فِی عِلْمِهِ اخْتَارَهُمْ وَ انْتَجَبَهُمْ وَ ارْتَضَاهُمْ وَ اصْطَفَاهُمْ فَجَعَلَهُمْ عَلَماً لِعِبَادِهِ وَ أَدِلاَّءَ لَهُمْ عَلَی صِرَاطِهِ فَهُمُ الْأَئِمَّهُ الدُّعَاهُ وَ الْقَادَهُ الْهُدَاهُ وَ الْقُضَاهُ الْحُکَّامُ وَ النُّجُومُ الْأَعْلاَمُ وَ الْأُسْرَهُ الْمُتَخَیَّرَهُ وَ الْعِتْرَهُ الْمُطَهَّرَهُ وَ الْأُمَّهُ الْوُسْطَی وَ الصِّرَاطُ الْأَعْلَمُ وَ السَّبِیلُ الْأَقْوَمُ زِینَهُ النُّجَبَاءِ وَ وَرَثَهُ الْأَنْبِیَاءِ وَ هُمُ الرَّحِمُ الْمَوْصُولَهُ وَ الْکَهْفُ الْحَصِینُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ نُورُ أَبْصَارِ الْمُهْتَدِینَ وَ عِصْمَهٌ لِمَنْ لَجَأَ إِلَیْهِمْ وَ أَمْنٌ لِمَنِ اسْتَجَارَ بِهِمْ وَ نَجَاهٌ لِمَنْ تَبِعَهُمْ یَغْتَبِطَ مَنْ وَالاَهُمْ وَ یَهْلِکُ مَنْ عَادَاهُمْ وَ یَفُوزُ مَنْ تَمَسَّکَ بِهِمْ وَ الرَّاغِبُ عَنْهُمْ مَارِقٌ وَ اللاَّزِمُ لَهُمْ لاَحِقٌ وَ هُمُ الْبَابُ الْمُبْتَلَی بِهِ مَنْ أَتَاهُ نَجَا وَ مَنْ أَبَاهُ هَوَی حِطَّهٌ لِمَنْ دَخَلَهُ وَ حُجَّهٌ عَلَی مَنْ تَرَکَهُ إِلَی اللَّهِ یَدْعُونَ وَ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ وَ بِکِتَابِهِ یَحْکُمُونَ وَ بِآیَاتِهِ یُرْشِدُونَ فِیهِمْ نَزَلَتْ رِسَالَتُهُ وَ عَلَیْهِمْ هَبَطَتْ مَلاَئِکَتُهُ وَ إِلَیْهِمْ نفث اَلرُّوحُ الْأَمِینُ فَضْلاً مِنْهُ وَ رَحْمَهً وَ آتَاهُمْ ما لَمْ یُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ فَعِنْدَهُمْ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ مَا یَلْتَمِسُونَ وَ یُفْتَقَرُ إِلَیْهِ وَ یُحْتَاجُ إِلَیْهِ مِنَ الْعِلْمِ الشَّاقِّ وَ الْهُدَی مِنَ الضَّلاَلَهِ وَ النُّورِ عِنْدَ دُخُولِ الظُّلَمِ فَهُمُ الْفُرُوعُ الطَّیِّبَهُ وَ الشَّجَرَهُ الْمُبَارَکَهُ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ وَ مُنْتَهَی الْحِلْمِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَهِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلاَئِکَهِ فَهُمْ أَهْلُ بَیْتِ الرَّحْمَهِ وَ الْبَرَکَهِ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیراً

فضل بن يوسف قصبانی گفت: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: ای مردم! همانا

ص: 360

خداوند اهل بیت پیامبر تان را با کرامت خویش شریف و بزرگ داشت و با هدایتش ایشان را عزیز و به دینش مخصوص گردانید و با علمش ایشان را برتری داد و علم به غیب خود را نزد آنان به امانت و ودیعه سپرد، ایشان ستون های دین و گواهان او و میخ های زمین و اجرا کننده فرامین او هستند. پیش از خلقتش ایشان را به صورت سایه هایی در طرف راست عرش خود آفرید. آنها در علم او برجسته هستند و او آنها را برگزید و به آنها خشنود شد و انتخابشان کرد و بیرقی برای بندگانش قرارشان داد و راهنمایان آنان در راه خود نهادشان. آنان امامان دعوت کننده به سوی حق و پیشوایان هدایت و اجرا کنندگان احکام و ستارگان شناخته شده و خاندان برگزیده و عترت پاک هستند. ایشان همان امت میانه رو و راه آگاه تر و مسیر محکم ترند. ایشان زینت خوبان و وارثان پیامبران و رحمت پی در پی و پناه محكم مؤمنان و نور چشم هدایت یافتگان اند. برای هر که سویشان پناه جوید، مأوایند و برای هر که از ایشان یاری جوید، آمان اند و برای هر که پیرو شان باشد، نجات اند. کسانی که آنها را دوست دارند، خوشحال و خشنود هستند و آنان که با ایشان دشمنی کنند، هلاک می شوند. هر کس به آنان تمسک جوید، پیروز و هر کس از آنان روی بگرداند، گمراه و هر کس با آنان همسو باشد، به هنگام می رسد. ایشان دری هستند که بندگان به آن آزموده شوند؛ هر که سویش رو کند، نجات می یابد و هر که رو از آن بر تابد، سرنگون می شود. مغفرتی است برای آن که به آن در آید و حجتی است برای آن که ترکش کند. ایشان به سوی خدا دعوت می کنند و به فرامین او عمل می نمایند. با کتاب او حکم و با آیاتش هدایتگری می کنند. رسالت او در میان ایشان نازل شد و فرشتگان به نزد آنها فرود آمدند و جبرئیل سوی آنان

ص: 361

فرستاده شد و این فضل و رحمتی از سوی او بود که آنچه به ایشان رسانید به هیچ کس از جهانیان نرسانید. شکر خدا هر آنچه خواستنی است و هر آن دانش دشوار و هدایت از گمراهی و روشنایی به هنگام پانهادن در تاریکی ها نزد ایشان است و ایشان شاخه های پاک و درخت مبارک و معدن علم و نهایت بردباری و جایگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان و خاندان رحمت و برکت هستند که خداوند پلیدی را از آنان زدود و آنان را پاک گرداند.

306- عَنْ أَبِی الْحَمْرَاءِ قَالَ : قَدِمْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله تِسْعَهَ أَشْهُرٍ أَوْ عَشْرَهَ أَشْهُرٍ فَأَمَّا التِّسْعَهُ فَلَسْتُ أَشُکُّ فِیهَا وَ رَسُولُ اللَّهِ یَخْرُجُ مِنْ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَیَأْتِی بَابَ فَاطِمَهَ وَ عَلِیٍّ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ فَیَأْخُذُ بِعِضَادَتَیِ الْبَابِ فَیَقُولُ السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ الصَّلاَهَ یَرْحَمُکُمُ اللَّهُ قَالَ فَیَقُولُونَ وَ عَلَیْکَ السَّلاَمُ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَیَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله «إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً »

ابی حمراء گفت: من نه یا ده ماه در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم. در نه ماه هیچ شکی ندارم، رسول خدا طلوع فجر خارج می شد و به سوی خانه فاطمه و علی و حسن و حسین علیهماالسلام می آمد و دو بازوی در را می گرفت و می فرمود: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد، خدایتان رحمت کند هنگام نماز است. آنان می فرمودند: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد، ای رسول خدا! آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: «خداوند فقط می خواهد پلیدی را از شما، اهل بیت بزداید و شما را پاک گرداند، پاک گرداندنی [کامل که مخصوص شماست].»

307-عُثْمَانُ بْنُ مُحَمَّدٍ قِرَاءَهً عَلَیْهِ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ ابْتَنَی

ص: 362

أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ بِفَاطِمَهَ علیهاالسلام فَاخْتَلَفَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَی بَابِهَا أَرْبَعِینَ صَبَاحاً کُلَّ غَدَاهٍ یَدُقُّ الْبَابَ ثُمَّ یَقُولُ السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ وَ مَعْدِنَ الرِّسَالَهِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلاَئِکَهِ الصَّلاَهَ رَحِمَکُمُ اللَّهُ «إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» قَالَ ثُمَّ یَدُقُّ دَقّاً أَشَدَّ مِنْ ذَلِکَ وَ یَقُولُ أَنَا سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ

عثمان بن محمد روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که امیر مؤمنان با فاطمه علیهماالسلام ازدواج کرد، رسول خدا صلی الله علیه و آله به در خانه حضرت فاطمه علیهاالسلام می آمد و در را میکوبید و می فرمود: سلام بر شما ای اهل بیت پیامبر و معدن رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان! خدایتان رحمت کند، هنگام نماز است. خداوند فقط می خواهد پلیدی را از شما، اهل بیت بزداید و شما را پاک گرداند، پاک گرداندنی [کامل که مخصوص شماست].» سپس در را محکم تر از قبل میکوبید و می فرمود: من در آشتی هستم با آن کس که با شما در آشتی باشد و در نبردم با آن کس که با شما در نبرد باشد.

308- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَوَ اللَّهِ:«إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» فَأَنَا وَ أَهْلُ بَیْتِی مُطَهَّرُونَ مِنَ الْآفَاتِ وَ الذُّنُوبِ

أَلاَ وَ إِنَّ إِلَهِی اخْتَارَنِی فِی ثَلاَثَهٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی عَلَی جَمِیعِ أُمَّتِی أَنَا سَیِّدُ الثَّلاَثَهِ وَ سَیِّدُ وُلْدِ آدَمَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ لاَ فَخْرَ

فَقَالَ أَهْلُ السُّدَّهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ ضَمِنَّا أَنْ نُبَلِّغَ فَسَمِّ لَنَا الثَّلاَثَهَ نَعْرِفْهُمْ فَبَسَطَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَفَّهُ الْمُبَارَکَهَ الطَّیِّبَهَ ثُمَّ حَلَقَ بِیَدِهِ ثُمَّ قَالَ:

ص: 363

اخْتَارَنِی وَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ حَمْزَهَ وَ جَعْفَرَ کُنَّا رُقُوداً لَیْسَ مِنَّا إِلاَّ مُسَجًّی بِثَوْبِهِ عَلِیٌّ عَنْ یَمِینِی وَ جَعْفَرٌ عَنْ یَسَارِی وَ حَمْزَهُ عِنْدَ رِجْلِی فَمَا نَبَّهَنِی عَنْ رَقْدَتِی غَیْرُ خَفِیقِ أَجْنِحَهِ الْمَلاَئِکَهِ وَ تردد ذِرَاعِی تَحْتَ خَدِّی فَانْتَبَهْتُ مِنْ رَقْدَتِی وَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فِی ثَلاَثَهِ أَمْلاَکٍ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ الثَّلاَثَهِ أَمْلاَکٍ أَخْبِرْنَا إِلَی أَیِّهِمْ أُرْسِلْتَ فَضَرَبَنِی بِرِجْلِهِ فَقَالَ إِلَی هَذَا وَ هُوَ سَیِّدُ وُلْدِ آدَمَ ثُمَّ قَالُوا مَنْ هَذَا یَا جَبْرَئِیلُ فَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ حَمْزَهُ سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ وَ جَعْفَرٌ لَهُ جَنَاحَانِ خَضِیبَانِ یَطِیرُ بِهِمَا فِی اَلْجَنَّهِ حَیْثُ یَشَاءُ وَ هَذَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ سَیِّدُ الْوَصِیِّینَ

ابن عباس گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به خدا سوگند خداوند فقط می خواهد پلیدی را از شما، اهل بیت [پیامبر] بزداید و شما را پاک گرداند، پاک گرداندنی [کامل که مخصوص شماست.]» پس من و اهل بیتم از تمامی ناپسندیها و گناهان پاک گشته ایم. آگاه باشید که خداوند در میان سه تن از خاندانم مرا برگزید، من بزرگ آن سه تن و بزرگ فرزندان آدم تا روز قیامت هستم و این فخر فروشی نیست.

اهل سده عرض کردند: ای رسول خدا! قول داده ایم که پیامت را برسانیم، نام این سه نفر را برای ما بازگو تا بشناسیمشان.

رسول خدا صلی الله علیه و آله دست مبارک خود را باز کرد و سپس دستش را حلقه کرد و فرمود: خداوند مرا در حالی برگزید که من، علی بن ابی طالب علیه السلام، حمزة بن عبد المطلب و جعفر بن ابی طالب علیهم السلام در کنار یکدیگر و هر یک از ما در لباس مخصوص به خودش خوابیده بود. على علیه السلام طرف راست من، جعفر طرف چپ من و حمزه در پایین پای من خوابیده بودند. من آن چنان به خواب عمیق فرو رفته بودم که چیزی مرا از خواب بیدار نکرد، مگر صدای بال فرشتگان و تکان بازویم که زیر گونه ام گذاشته بودم. از

ص: 364

خواب بیدار شدم و جبرئیل را همراه سه فرشته دیدم. یکی از سه فرشته به جبرئیل گفت: ما را خبر ده که بر کدام یک از ایشان فرستاده شده ای؟ جبرئیل با پایش به من زد و گفت: بر این مرد که سرور فرزندان آدم است. گفتند: اینان کیستند ای جبرئیل ؟! گفت: محمدبن عبدالله صلی الله علیه و آله و حمزه سرور شهیدان و جعفر که دو بال سبز دارد و با آن دو بال در بهشت به هر کجا که بخواهد پرواز می کند و این مرد نیز علی بن ابی طالب علیه السلام سرور اوصیاست.

«إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا (56)» (الاحزاب، 56)

به راستی خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند، ای کسانی که ایمان آورده اید! [شما نیز] بر او درود فرستید، و [در برابر فرمانش] کاملا تسلیم

باشید.

309- عَنْ أَبِی هَاشِمٍ قَالَ : کُنْتُ مَعَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام فِی مَسْجِدِ الْحَرَامِ فَصَعِدَ الْوَالِی یَخْطُبُ یَوْمَ الْجُمُعَهِ فَقَالَ «إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی اَلنَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً» فَقَالَ جَعْفَرٌ علیه السلام یَا أَبَا هَاشِمٍ لَقَدْ قَالَ مَا لاَ یَعْرِفُ تَفْسِیرَهُ قَالَ وَ سَلِّمُوا الْوَلاَیَهَ لِعَلِیٍّ تَسْلِیماً

ابی هاشم گفت: همراه امام جعفر صادق علیه السلام در مسجد الحرام بودم. والی شهر برخاست تا خطبه روز جمعه را بخواند. او گفت:«إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی اَلنَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً» امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: ای اباهاشم! چیزی را گفت که تفسیرش را نمی داند. سپس فرمود: این آیه یعنی ولایت را به على علیه السلام

ص: 365

تسلیم کنید.

ص: 366

و من سورة سبأ

«قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى» (سبأ، 46)

بگو: شما را فقط به یک نکته پند میدهم، و آن اینکه دو دو، و یک یک برای اجرای فرمان خدا قیام کنید.

310- عَنْ أَبِی حَمْزَهَ الثُّمَالِیِّ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ»قَالَ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ وَ هِیَ الْوَاحِدَهُ الَّتِی قَالَ اللَّهُ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ .

ابی حمزه ثمالی گفت: از امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیه پرسیدم، ایشان فرمود: شما را فقط به ولایت علی علیه السلام پند میدهم و این همان یک نکته ای است که خداوند فرمود: «شما را فقط به یک نکته پند میدهم».

عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ »قَالَ یَعْنِی الْوَلاَیَهَ فَقُلْتُ وَ کَیْفَ ذَلِکَ قَالَ أَمَا إِنَّهُ لَمَّا نَصَبَهُ لِلنَّاسِ فَقَالَ:

ص: 367

کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ ارْتَابَ النَّاسُ وَ قَالُوا إِنَّ مُحَمَّداً لَیَدْعُونَا فِی کُلِّ وَقْتٍ إِلَی أَمْرٍ جَدِیدٍ وَ قَدْ بَدَأَنَا بِأَهْلِ بَیْتِهِ یُمَلِّکُهُمْ رِقَابَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ یَا مُحَمَّدُ قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ فَقَدْ أَدَّیْتُ إِلَیْکُمْ مَاافْتَرَضَ عَلَیْکُمْ رَبُّکُمْ أَمَّا «مَثْنَی» فَیْعِنی طَاعَهَ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ أَمَّا قَوْلُهُ «وَ فُرادی» فَیَعْنِی طَاعَهَ الْإِمَامِ مِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا مِنْ بَعْدِهِ

عمر بن یزید گفت: از امام محمد باقر علیه السلام درباره کلام خداوند متعال «شما را فقط به یک نکته پند میدهم« پرسیدم، ایشان فرمود: یعنی به ولایت. عرض کردم: چگونه؟ فرمود: چون پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را برای مردم به خلافت منصوب کرد و فرمود: «هر که من مولای اویم، علی مولای اوست»، مردم در تردید افتادند و گفتند: محمد صلی الله علیه و آله هر دم ما را به امری جدید فرا می خواند و اکنون اهل بیتش را بر ما عرضه داشته تا آنان را بر ما چیره گرداند. پس خداوند بر پیامبرش نازل کرد: ای محمد صلی الله علیه و آله ؟! بگو شما را فقط به یک نکته پند میدهم تا شما را به آن چه پروردگارتان بر شما واجب کرده رهنمون شوم. اما «دو به دو» به معنای فرمانبرداری از رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیر مؤمنان علیه السلام است و «یک یک» نیز به معنای فرمانبرداری از امامی است که از نسل آن دو پس از ایشان می آید.

ص: 368

و بین سورة فاطر

«ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ *جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ *وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ *الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ »(فاطر، 35-32) «إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولَا وَلَئِنْ زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا » (فاطر، 41)

سپس این کتاب را به آن کسانی از بندگانمان که برگزیدیم به میراث دادیم، بعضی از آنان بر خود ستمکارند و بعضی میانه روند و بعضی به فرمان خدا به خوبیها پیشی گیرنده اند. این همان فزون بخشی بزرگ است. بهشتهای

ص: 369

دایمی که به آنها داخل می شوند، و در آنجا با دستبندهای طلا و مروارید آراسته می شوند و لباسشان در آنجا ابریشم است. و گویند: سپاس و ستایش از آن خداوندی است که اندوه را از [دل] ما برد، به راستی پروردگار ما آمرزنده شکرگزار است. همان که از فضل خویش ما را در این سرای اقامت [ابدی] جای داد. در اینجا نه رنجی به ما می رسد و نه خستگی... بی تردید خداوند

آسمانها و زمین را نگاه می دارد.

311-عَنْ غَالِبِ بْنِ عُثْمَانَ النَّهْدِیِّ قَالَ : خَرَجْتُ حَاجّاً فَمَرَرْتُ بِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَسَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ الْآیَهِ «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ» إِلَی آخِرِهِ قَالَ فَقَالَ لِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَا یَقُولُ فِیهَا قَوْمُکَ یَا أَبَا إِسْحَاقَ یَعْنِی أَهْلَ اَلْکُوفَهِ قُلْتُ یَزْعُمُونَ أَنَّهَا نَزَلَتْ فِیهِمْ قَالَ فَقَالَ لِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ فَمَا یَحْزُنُهُمْ إِذَا کَانُوا فِی اَلْجَنَّهِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَمَا الَّذِی تَقُولُ أَنْتَ فِیهَا قَالَ یَا أَبَا إِسْحَاقَ هَذِهِ وَ اللَّهِ لَنَا خَاصَّهً أَمَّا«سابِقٌ بِالْخَیْراتِ» فَعَلَیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ الشَّهِیدُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الَّذِی فِیهِ مَا فِی النَّاسِ وَ هُوَ مَغْفُورٌ لَهُ وَ أَمَّا الْمُقْتَصِدُ فَصَائِمٌ نَهَارَهُ وَ قَائِمٌ لَیْلَهُ ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا إِسْحَاقَ بِنَا یُقِیلُ اللَّهُ عَثْرَتَکُمْ وَ بِنَا یَغْفِرُ اللَّهُ ذُنُوبَکُمْ وَ بِنَا یَقْضِی اللَّهُ دُیُونَکُمْ وَ بِنَا یَفُکُّ اللَّهُ وَثَاقَ الذُّلِّ مِنْ أَعْنَاقِکُمْ وَ بِنَا یَخْتِمُ وَ یَفْتَحُ لاَ بِکُمْ وَ نَحْنُ کَهْفُکُمْ کَأَصْحَابِ الْکَهْفِ وَ نَحْنُ سَفِینَتُکُمْ کَسَفِینَهِ نُوحٍ وَ نَحْنُ بَابُ حِطَّتِکُمْ کَبَابِ حِطَّهِ بَنِی إِسْرَائِیلَ

غالب بن عثمان نهدی گفت: رهسپار راه حج شدم و امام محمد باقر علیه السلام را دیدم. از ایشان درباره آیه «سپس این کتاب را به میراث دادیم» پرسیدم. فرمود: قوم تو در این باره چه می گویند؟ عرض کردم: می گویند آیه درباره آنهاست. فرمود: پس دیگر چه چیز اندوهناکشان میکند اگر در

ص: 370

بهشت جای دارند؟ عرض کردم: فدایت شوم! شما در این باره آیه چه می فرماید؟ فرمود: ای ابا اسحاق! به خدا سوگند آیه به ما اختصاص دارد و «پیشی گیرنده به خوبیها» علی بن ابی طالب علیه السلام و حسن و حسین علیهماالسلام و شهید از ما اهل بیت است، و ستمکار بر خود کسی از جنس مردم است که البته آمرزیدنی است و میانه رو کسی است که روزها روزه دار و شب ها شب زنده دار است. ای ابا اسحاق! خداوند به خاطر ما لغزش های شما را از میان می برد و گناهان شما را می آمرزد و دیون شما را بر طرف می سازد و رشته های خواری را از گردن هایتان باز می کند و به خاطر ما آغاز می کند و به خاطر ما به پایان می رساند و این همه به خاطر ما و نه شماست. ما همچون غار اصحاب کهف پناهگاه شماییم و همچون کشتی نوح کشتی رهایی شماییم و همچون دری که سبب ریزش گناهان بنی اسرائیل بود، در ریزش گناهان شماییم.

312-عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ : سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ لِعَلِیٍّ علیه السلام یَا عَلِیُّ أَبْشِرْ وَ بَشِّرْ فَلَیْسَ عَلَی شِیعَتِکَ کَرْبٌ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ لاَ وَحْشَهٌ فِی الْقُبُورِ یَنْفُضُونَ التُّرَابَ عَنْ رُءُوسِهِمْ وَ لِحَاهُمْ یَقُولُونَ «اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ. اَلَّذِی أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَهِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ»

ابوسعید خدری گفت: شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله به على علیه السلام چنین می فرمود: ای علی! شاد باش و شادباش گو؛ چرا که شیعیان تو در هنگام مرگ و اندرون قبرها هیچ اندوه و وحشتی ندارند. گرد و خاک از سر و صورت خود می زدایند و می گویند: «سپاس و ستایش از آن خداوندی است که اندوه را از [دل] ما برد، به راستی پروردگار ما آمرزنده شکرگزار

ص: 371

است. همان که از فضل خویش ما را در این سرای اقامت [ابدی] جای داد. در اینجا نه رنجی به ما می رسد و نه خستگی.»

313- اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ : أَنَا وَ شِیعَتِی یَوْمَ الْقِیَامَهِ عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ فَیَمُرُّ عَلَیْنَا الْمَلاَئِکَهُ فَیُسَلِّمُ عَلَیْنَا فَیَقُولُونَ مَنْ هَذَا الرَّجُلُ وَ مَنْ هَؤُلاَءِ فَیُقَالُ لَهُمْ: عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ابْنُ عَمِّ اَلنَّبِیِّ فَیُقَالُ مَنْ هَؤُلاَءِ قَالَ فَیُقَالُ لَهُمْ هَؤُلاَءِ شِیعَتُهُ قَالَ فَیَقُولُونَ أَیْنَ اَلنَّبِیُّ الْعَرَبِیُّ وَ ابْنُ عَمِّهِ فَیَقُولُونَ هُوَ عِنْدَ اَلْعَرْشِ قَالَ فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ عِنْدَ رَبِّ الْعِزَّهِ یَا عَلِیُّ ادْخُلِ اَلْجَنَّهَ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ لاَ حِسَابَ عَلَیْکَ وَ لاَ عَلَیْهِمْ فَیَدْخُلُونَ اَلْجَنَّهَ وَ یَتَنَعَّمُونَ فِیهَا مِنْ فَوَاکِهِهَا وَ یَلْبَسُونَ السُّنْدُسَ وَ الْإِسْتَبْرَقَ وَ مَا لَمْ تَرَ عَیْنٌ فَیَقُولُونَ «اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ» الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِنَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ بِوَصِیِّهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِهِمَا مِنْ فَضْلِهِ وَ أَدْخَلَنَا اَلْجَنَّهَ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِیئاً قَدْ نَظَرَ إِلَیْکُمُ الرَّحْمَنُ بِنَظْرَهٍ فَلاَ بُؤْسَ عَلَیْکُمْ وَ لاَ حِسَابَ وَ لاَ عَذَابَ

حسین بن سعید روایت کرده است: امام علی علیه السلام فرمود: من و شیعیانم در روز قیامت بر منبرهایی از نور می نشینیم و فرشتگان از کنارمان میگذرند و بر ما سلام می دهند و می گویند: این مرد کیست و اینان کیستند؟ به آنها گویند: این فرد علی بن ابی طالب پسرعموی پیامبر صلی الله علیه و آله است. فرشتگان می گویند: اینان کیستند؟ به آنها گویند: ایشان شیعیان على علیه السلام هستند. می پرسند: پیامبر عرب و پسر عمویش کجایند؟ گفته شود: آنان در عرش هستند. آنگاه ندادهنده ای در آسمان از جانب پروردگار عزتمند ندا سر می دهد: ای علی! به همراه شیعیانت وارد بهشت شو در حالی که هیچ حسابی بر تو و بر ایشان نیست. آنگاه آنان

ص: 372

وارد بهشت می شوند و از میوه های آن بهره مند می شوند و جامه هایی از حریر و ابریشم بر تن می کنند و از نعمت هایی بهره مند می شوند که هیچ چشمی ندیده است و می گویند: «سپاس و ستایش از آن خداوندی است که اندوه را از [دل] ما برد، به راستی پروردگار ما آمرزنده شکرگزار است.» همان خدایی که با پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله و وصی اش على علیه السلام بر ما متت گذاشت. پس سپاس و ستایش از آن خداوندی است که از فضلش بر ما به واسطه ایشان متت نهاد و ما را در بهشت داخل ساخت و چه خوب پاداش عمل کنندگان را پرداخت. آنگاه ندادهنده ای از آسمان ندا سر می دهد: بخورید و بیاشامید که گوارایتان باد! همانا خداوند بخشنده چنان به سوی شما نظر افکند که دیگر هیچ سختی و عذابی بر شما نیست.

314- عَنْ جَهْمِ بْنِ حُرٍّ قَالَ : دَخَلْتُ مَسْجِدَ الْمَدِینَهِ فَصَلَّیْتُ رَکْعَتَیْنِ عَلَی سَارِیَهٍ ثُمَّ دَعَوْتُ اللَّهَ وَ قُلْتُ اللَّهُمَّ آنِسْ وَحْدَتِی وَ ارْحَمْ غُرْبَتِی وَ ائْتِنِی بِجَلِیسٍ صَالِحٍ یُحَدِّثُنِی بِحَدِیثٍ یَنْفَعُنِی اللَّهُ بِهِ فَجَاءَ أَبُو الدَّرْدَاءِ حَتَّی جَلَسَ إِلَیَّ فَأَخْبَرْتُهُ بِدُعَائِی فَقَالَ أَمَا إِنِّی أَشَدُّ فَرَحاً بِدُعَائِکَ مِنْکَ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَنِیَ ذَلِکَ الْجَلِیسَ الصَّالِحَ الَّذِی سَافَرَ إِلَیْکَ أَمَا إِنِّی سَأُحَدِّثُکَ بِحَدِیثٍ سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَمْ أُحَدِّثْ بِهِ أَحَداً قَبْلَکَ وَ لاَ أُحَدِّثُ بَعْدَکَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله تَلاَ هَذِهِ الْآیَهَ «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ *جَنّاتُ عَدْنٍ» فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله السَّابِقُ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ بِغَیْرِ حِسَابٍ وَ الْمُقْتَصِدُ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً وَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ یُحْبَسُ فِی یَوْمٍ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَهٍ حَتَّی یَدْخُلَ الْحُزْنُ فِی جَوْفِهِ ثُمَّ یَرْحَمُهُ فَیُدْخِلُهُ اَلْجَنَّهَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله «اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ» الَّذِی أَدْخَلَ أَجْوَافَهُمْ فِی طُولِ

ص: 373

الْمَحْشَرِ «إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ» قَالَ شَکَرَ لَهُمُ الْعَمَلَ الْقَلِیلَ وَ عَفَالَهُمُ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ

جهم بن حر گفت: به مسجد مدینه رفتم و دو رکعت نماز خواندم. سپس به درگاه خداوند دعا کردم و از او چنین خواستم و گفتم: خدایا به تنهایی ام انیس باش و بر غربتم رحم کن. همنشین نیکوکاری نزدم بفرست تا سخنی برایم گوید و این چنین مرا سود رسان. ناگاه ابودرداء آمد و نزد من نشست. دعایم را به او گفتم. گفت: به راستی من به خاطر این دعا از تو خوشحال ترم؛ چرا که خداوند مرا آن همنشین نیکوکار قرار داد تا سوی تو می آیم. حال من برای تو حدیثی نقل می کنم که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده ام و آن را تاکنون برای هیچ کس پیش از تو بازگو نکرده ام و بعد از تو نیز نخواهم کرد. شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله این آیه را تلاوت کرد و فرمود: « پیشی گیرنده بدون حساب داخل بهشت می شود و میانه رو به حسابی آسان محاسبه می گردد و ستمکار بر خود، روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است، حبس می شود تا این که حزن و اندوه همه وجودش را فرا می گیرد؛ آنگاه خداوند او را می بخشاید و وارد بهشتش میکند. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «حمد و سپاس از آن خداوندی است که اندوه را از ما برد» اندوهی را که در طول محشر در وجود آنان در آورده بود. به راستی پروردگار ما آمرزند، شکر گزار است» عمل ناچیز را از آنان پذیرفت و از گناهان بزرگشان چشم پوشید.

315- عَنْ سَلْمَانَ عَنِ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فِی کَلاَمٍ ذَکَرَهُ فِی عَلِیٍّ فَذَکَرَ سَلْمَانُ لِعَلِیٍّ فَقَالَ وَ اللَّهِ یَا سَلْمَانُ لَقَدْ حَدَّثَنِی بِمَا أُخْبِرُکَ بِهِ ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ وَ اللَّهِ لَقَدْ سَمِعْتُ صَوْتاً مِنْ عِنْدِ الرَّحْمَنِ لَمْ یُسْمَعْ یَا عَلِیُّ مِثْلُهُ قَطُّ مِمَّا یَذْکُرُونَ مِنْ فَضْلِکَ حَتَّی لَقَدْ رَأَیْتُ السَّمَاوَاتِ

ص: 374

تَمُورُ بِأَهْلِهَا حَتَّی إِنَّ الْمَلاَئِکَهَ لَیَتَطَلَّبُونَ إِلَیَّ مِنْ مَخَافَهِ مَا تَجْرِی بِهِ السَّمَاوَاتُ مِنَ الْمَوْرِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ «إِنَّ اللّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً (1)» فَمَا زَالَتْ إِلاَّ یَوْمَئِذٍ تَعْظِیماً لِأَمْرِکَ حَتَّی سَمِعْتُ الْمَلاَئِکَهَ صَوْتاً مِنْ عِنْدِ الرَّحْمَنِ اسْکُنُوا یَا عِبَادِی إِنَّ عَبْداً مِنْ عَبِیدِی أَلْقَیْتُ عَلَیْهِ مَحَبَّتِی وَ أَکْرَمْتُهُ بِطَاعَتِی وَ اصْطَفَیْتُهُ بِکَرَامَتِی فَقَالَتِ الْمَلاَئِکَهُ «اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ(2)» فَمَنْ أَکْرَمُ عَلَی اللَّهِ مِنْکَ وَ اللَّهِ إِنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَ جَمِیعَ أَهْلِ بَیْتِهِ علیه السلام لَمُشَرَّفُونَ مُتَبَشِّرُونَ یُبَاهُونَ أَهْلَ السَّمَاءِ بِفَضْلِکَ یَقُولُ مُحَمَّدٌ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْجَزَلِی وَعْدَهُ فِی أَخِی وَ صَفِیِّی وَ خَالِصَتِی مِنْ خَلْقِ اللَّهِ وَ اللَّهِ مَا قُمْتُ قُدَّامَ رَبِّی قَطُّ إِلاَّ بَشَّرَنِی بِهَذَا الَّذِی رَأَیْتَ وَ إِنَّ مُحَمَّداً لَفِی الْوَسِیلَهِ عَلَی مِنْبَرٍ مِنْ نُورٍ یَقُولُ «الْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَهِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ (3)

سلمان فارسی از قول پیامبر صلی الله علیه و آله در بیان مناقب امیر مؤمنان علیه السلام در محضر امام على علیه السلام آغاز به سخن نمود که امام على علیه السلام فرمود: ای سلمان! به خدا سوگند آنچه را که پیامبر تو را از آن خبر داده، خود برای من گفته است، سپس فرمود: ای علی! به خدا سوگند صدایی از جانب خداوند بخشنده شنیدم که هرگز در میان آنچه که از فضیلت تو می گویند، همانندش شنیده نشده است؛ آن چنان که دیدم آسمانها چنان ساکنان خود را به این سو و آن سو می کشانند که فرشتگان از ترس آشوبی که در آسمان ها بر پاست، سوی من پناه می آورند و این همان کلام خداوند عزّ

ص: 375


1- فاطر، 41
2- فاطر، 34
3- فاطر، 35

ذكره است: «بی تردید خداوند آسمانها و زمین را نگاه می دارد که از مسیر خود منحرف نشوند، و اگر منحرف شوند پس از او هیچ کس آن دو را نگاه نمی دارد، به راستی خداوند بردبار آمرزنده است.» و آسمانها در آن روز تنها از برای بزرگداشت امر تو منحرف نشدند؛ تا این که فرشتگان از جانب خداوند بخشنده صدایی شنیدند که می گفت: ای بندگان من! آرام گیرید، همانا محبتم را بر بنده ای از بندگانم افکندم و او را به طاعتم گرامی داشتم و به کرامتم او را برگزیدم. فرشتگان گفتند: «حمد و سپاس از آن خداوندی است که اندوه را از [دل] ما برد.» حال چه کسی نزد خداوند از تو ارجمندتر است؟! به خدا سوگند محمد صلی الله علیه و آله و همه اهل بیتش علیهم السلام ارجمند و دلشاد نزد اهالی آسمان به فضیلت تو می بالند و محمد صلی الله علیه و آله می فرماید: سپاس و ستایش از آن خداوندی است که به وعده اش در مورد برادر و گزیده و برگزید؛ من از میان آفریدگان خداوند برایم جامه عمل پوشانید. به خدا سوگند هیچگاه مقابل پروردگارم قیام نکردم مگر آن که مرا به آن چه دیدم، بشارت داد. و همانا محمد صلی الله علیه و آله نشسته در جایگاه وسیله بر منبری از نور می فرماید: «سپاس و ستایش از آن خداوندی است که ما را در این سرای اقامت ابدی جای داد، در اینجا نه رنجی به ما می رسد و نه خستگی»

وَ اللَّهِ یَا عَلِیُّ إِنَّ شِیعَتَکَ لَیُؤْذَنُ لَهُمْ عَلَیْکُمْ فِی الدُّخُولِ فِی کُلِّ جُمُعَهٍ وَ إِنَّهُمْ لَیَنْظُرُونَ إِلَیْکُمْ مِنْ مَنَازِلِهِمْ یَوْمَ الْجُمُعَهِ کَمَا یَنْظُرُ أَهْلُ الدُّنْیَا إِلَی النَّجْمِ فِی السَّمَاءِ وَ إِنَّکُمْ لَفِی أَعْلَی عِلِّیِّینَ فِی غُرْفَهٍ لَیْسَ فَوْقَهَا دَرَجَهُ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ وَ اللَّهِ مَا بَلَغَهَا أَحَدٌ غَیْرُکُمْ

ثُمَّ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ اللَّهِ لأبارز الْأَرْضِ الَّذِی تَسْکُنُ إِلَیْهِ وَ اللَّهِ لاَ تَزَالُ الْأَرْضُ ثَابِتَهً مَا کُنْتُ عَلَیْهَا فَإِذَا لَمْ یَکُنْ لِلَّهِ فِی خَلْقِهِ حَاجَهٌ رَفَعَنِیَ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ اللَّهِ لَوْ فَقَدْتُمُونِی

ص: 376

لَمَارَتْ بِأَهْلِهَا مَوْراً لاَ یَرُدُّهُمْ إِلَیْهَا أَبَداً اللَّهَ اللَّهَ أَیُّهَا النَّاسُ إِیَّاکُمْ وَ النَّظَرَ فِی أَمْرِ اللَّهِ وَ السَّلاَمُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ .

ای علی! به خدا سوگند در هر جمعه ای به شیعیان تو اجازه می دهند تا نزد شما آیند و آنان در روز جمعه از منزلگاههای خود سوی شما می نگرند، آن چنان که اهل دنیا به سوی ستاره ای در آسمان نظر می کنند و همانا شما در آسمان هفتم در غرفه ای جای دارید که درجه هیچ یک از آفریدگان خداوند بالاتر از آن نیست و به خدا سوگند هیچ کس جز شما به آنجا نمی رسد. سپس امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: به خدا سوگند زمینی را که در آن ساکن هستید، آشکار ساختم. به خدا سوگند زمینی با ثبات، مادامی که بر آن هستم منحرف و متزلزل نمی گردد. پس هنگامی که خداوند دیگر آفریدگانش را بر جا نخواهد، مرا به سوی خویش بالا می برد. به خدا سوگند اگر مرا از دست دهید هر آینه زمین چنان اهل خود را به این سو و آن سو می کشد که هرگز آنان بر جای نشوند. خدا را خدا را، ای مردم! بر حذر باشید و در امر خدا نظر کنید و سلام بر مؤمنان و سپاس و ستایش از ان پروردگار جهانیان است.

ص: 377

و من سورة يس

«وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ *إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ (1)وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ» (یس20)

و برای آنان ملی بزن، آداستان اهل آن شهر انطاکیه! هنگامی که فرستادگان [خداوند] به آنجا آمدند. آن گاه که به سوی آنان دو تن را فرستادیم، پس تکذیبشان کردند، آن گاه آن دو را به سومی توانا ساختیم. و از دورترین نقطه شهر مردی شتابان آمد و گفت: ای قوم من! از این فرستادگان پیروی کنید.

316-عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی لَیْلَی عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الصِّدِّیقُونَ ثَلاَثَهٌ

ص: 378


1- یس14-13

حَبِیبٌ النَّجَّارُ مُؤْمِنُ آلِ یس الَّذِی قالَ «یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ» وَ حِزْقِیلُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ الَّذِی قَالَ «أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللّهُ (1)» وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام الثَّالِثُ وَ هُوَ أَفْضَلُهُمْ

عبدالرحمن بن ابی لیلی از پدرش نقل کرد: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: صدیقین سه نفر هستند. حبیب نجار همان مؤمن آل یاسین که گفت: «ای قوم من! از این فرستادگان پیروی کنید.» و حزقیل همان مؤمن آل فرعون که گفت: «آیا مردی را می کشید که می گوید پروردگار من خداست؟» و سوم علی بن ابی طالب علیه السلام که برترین ایشان است.

ص: 379


1- غافر، 28

و من سورة الصافات

«وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ » (الصافات، 24)

آنان را باز دارید، بی تردید از ایشان سؤال می شود.

317۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» قَالَ عَنْ وَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ

ابن عباس درباره این آیه گفت: از ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام سؤال می شود.

«سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ » (الصافات، 130)

سلام بر آل یاسین

318- عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ الْعَامِرِیِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیّاً یَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَاسِینُ وَ نَحْنُ آلُهُ

ص: 380

سلیم بن قیس عامری گفت: از حضرت علی علیه السلام شنیدم که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به یاسین و ما خاندان او هستیم.

«وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ » (الصافات، 164)

و هیچ یک از ما نیست مگر اینکه برای او جایگاه معلومی است.

319-جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ : سَمِعْتُهُ یَقُولُ فِی قَوْلِهِ«وَ ما مِنّا إِلاّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ» قَالَ أُنْزِلَ فِی اَلْأَئِمَّهِ وَ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص

جعفر بن محمد فزاری روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام درباره این آیه فرمود: درباره امامان علیهم السلام و جانشینان خاندان حضرت محمد صلی الله علیه و آله نازل شده است.

ص: 381

و من سُورة ص

«أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ » (ص، 28)

آیا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای نیک انجام دادهاند همچون فسادکنندگان در زمین قرار میدهیم؟ یا پرهیزکاران را همچون بدکاران قرار میدهیم؟

320۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی «أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجّارِ» قَالَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ فِی ثَلاَثَهٍ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ فَهُمُ الْمُتَّقُونَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ فِی ثَلاَثَهٍ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ فَهُمُ الْمُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَأَمَّا الثَّلاَثَهُ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ فَعَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ حَمْزَهُ وَ عُبَیْدَهُ وَ أَمَّا الثَّلاَثَهُ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ فَعُتْبَهُ بْنُ رَبِیعَهَ وَ شَیْبَهُ وَ اَلْوَلِیدُ بْنُ عُتْبَهَ وَ هُمُ الَّذِینَ تَبَارَزُوا

ص: 382

یَوْمَ بَدْرٍ فَقَتَلَ عَلِیٌّ اَلْوَلِیدَ وَ قَتَلَ حَمْزَهُ عُتْبَهَ بْنَ رَبِیعَهَ وَ قَتَلَ عُبَیْدَهُ شَیْبَهَ

ابن عباس گفت: این آیه درباره سه نفر از مسلمانان پرهیزکار که ایمان آورده اند و کارهای نیک انجام داده اند، و سه نفر از مشرکان که فسادکنندگان در زمین هستند، نازل شده است. و اما آن سه مسلمان، حضرت علی علیه السلام و حمزه و عبیده هستند و آن سه مشرک، عتبة بن ربیعه و شیبه و ولید بن عتبه هستند که در روز بدر با یکدیگر مبارزه کردند. حضرت علی علیه السلام ولید را کشت، حمزه، عتبة بن ربیعه را کشت و عبیده، شیبه را کشت.

«وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ *أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ *إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ »(ص، 64-62)

و گویند: چرا مردانی را که از اشرار میشمردیم نمی بینیم؟! آیا آنان را مسخره کردیم با چشم های ما از آنان منحرف شده است؟ به راستی این [یعنی] ستیزه اهل آتش با یکدیگر، حق است.

321. فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ«ما لَنا لا نَری رِجالاً کُنّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ» قَالَ إِیَّاکُمْ وَ اللَّهِ عَنَی یَا مَعْشَرَ اَلشِّیعَهِ

فرات گفت: جعفر بن محمد فزاری روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام درباره کلام خداوند متعال «و گویند: چرا مردانی را که از اشرار می شمردیم نمی بینیم؟» فرمود: به خدا سوگند شما ای گروه شیعه مورد نظر هستید.

ص: 383

322- عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ : قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا حَالُکُمْ عِنْدَ النَّاسِ قَالَ قُلْتُ مَا أَحَدٌ أَسْوَأَ حَالاً مِنَّا عِنْدَهُمْ أَشَرُّ مِنَ اَلْیَهُودِ وَ اَلنَّصَارَی وَ اَلْمَجُوسِ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا قَالَ لاَ وَ اللَّهِ لاَ یُرَی فِی اَلنَّارِ مِنْکُمُ اثْنَانِ لاَ وَ اللَّهِ لاَ وَاحِدٌ وَ إِنَّکُمُ الَّذِینَ نَزَلَتْ فِیهِمْ هَذِهِ الْآیَهُ «وَ قالُوا ما لَنا لا نَری رِجالاً کُنّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ* أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِیًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ»

سماعة بن مهران گفت: امام جعفر صادق علیه السلام به من فرمود: حال شما نزد مردم چگونه است؟ عرض کردم: هیچ کس بدحال تر از ما نزد آنها نیست، ما پیش آنها بدتر از یهود و نصارا و مجوس و مشرکان هستیم. امام علیه السلام فرمود: نه؛ به خدا سوگند دو نفر از شما در آتش دیده نمی شود. نه؛ به خدا سوگند، یک نفر هم دیده نمی شود. شما کسانی هستید که این آیه درباره ایشان نازل گشت: «و گویند: چرا مردانی را که از اشرار می شمردیم نمی بینیم؟! آیا آنان را مسخره کردیم با چشم های ما از آنان منحرف شده است؟»

323- عَنْ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ قَالَ : کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ أَبُو بَصِیرٍ وَ قَدْ أَخَذَهُ النَّفَسُ فَلَمَّا أَنْ أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا هَذَا النَّفَسُ الْعَالِی قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ کَبِرَتْ سِنِّی وَ دَقَّ عَظْمِی وَ اقْتَرَبَ أَجَلِی وَ لَسْتُ أَدْرِی مَا أَرِدُ عَلَیْهِ مِنْ أَمْرِ آخِرَتِی فَقَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّکَ لَتَقُولُ هَذَا فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ کَیْفَ لاَ أَقُولُ هَذَا فَذَکَرَ کَلاَماً ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَقَدْ ذَکَرَکُمُ اللَّهُ إِذْ حَکَی قَوْلَ عَدُوِّکُمْ فِی اَلنَّارِ«ما لَنا لا نَری رِجالاً کُنّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ* أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِیًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ *إِنَّ ذلِکَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ اَلنّارِ» وَ اللَّهِ مَا عَنَا بِهَذَا وَ لاَ أَرَادَ غَیْرَکُمْ إِذْ صِرْتُمْ عِنْدَ هَذَا الْعَالَمِ شِرَارَ النَّاسِ فَأَنْتُمْ وَ اللَّهِ فِی اَلْجَنَّهِ تُحْبَرُونَ

ص: 384

وَ هُمْ فِی اَلنَّارِ یَصْلَوْنَ

سلیمان دیلمی گفت: نزد امام جعفر صادق علیه السلام بودم که ابوبصیر در حالی که نفسش گرفته بود، خدمت ایشان رسید. هنگامی که نشست، امام صادق علیه السلام رو به او کرد و فرمود: ای ابامحمد! چرا این گونه نفس عميق می کشی؟ عرض کرد: فدایت شوم ای پسر رسول خدا! پیر و ناتوان شدهام و زمان مرگم نزدیک شده؛ با این وجود نمی دانم در آخرت چه حالی خواهم داشت. امام علیه السلام فرمود: ای ابامحمد! تو هم چنین می گویی؟ عرض کرد: قربانت شوم، چرا نگویم؟ امام علیه السلام سخنانی ذکر کرد و سپس فرمود: ای ابامحمد! همانا خداوند شما را یاد کرده در آنجا که از زبان دشمن شما در دوزخ چنین حکایت می کند: «و گویند: چرا ما در اینجا مردانی را که از اشرار می شمردیم و تمسخرشان می کردیم نمی بینیم؟! یا شاید دیدگان ما از دیدنشان خیره گشته است؟» به خدا سوگند، مقصود و منظور از این آیه، کسی جز شما نیست؛ زیرا شما در نزد مردم این جهان اشرار محسوب شده اید. به خدا سوگند، هنگامی که شما در بهشت شادمان هستید، آنان در آتش سوخته می شوند.

ص: 385

و من سورة الزمر

«أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ » (الزمر، 9)

آیا چنین کافری بهتر است یا کسی که در ساعات شب در سجده و ایستاده با فروتنی به عبادت مشغول است، از آخرت بیمناک است و به رحمت پروردگارش امید دارد؟ بگو: آیا کسانی که می دانند و آنانی که نمیدانند برابر ند؟ تنها خردمندان پند می گیرند.

324 - سُلَیْمَانُ الدَّیْلَمِیُّ قَالَ :کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ أَبُو بَصِیرٍ وَ قَدْ أَخَذَهُ النَّفَسُ فَلَمَّا أَنْ أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا هَذَا النَّفَسُ الْعَالِی قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ کَبِرَتْ سِنِّی وَ دَقَّ عَظْمِی وَ اقْتَرَبَ أَجَلِی وَ لَسْتُ أَدْرِی مَا أَرَادَ

ص: 386

عَلَیْهِ مِنْ أَمْرِ آخِرَتِی فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّکَ لَتَقُولُ هَذَا فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ کَیْفَ لاَ أَقُولُ هَذَا فَذَکَرَ کَلاَماً .

ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الْمَلاَئِکَهَ تُسْقِطُ الذُّنُوبَ عَنْ ظُهُورِ شِیعَتِنَا کَمَا یُسْقِطُ الرِّیحُ الْوَرَقَ فِی أَوَانِ سُقُوطِهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی «اَلَّذِینَ یَحْمِلُونَ اَلْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا(1)» فَمَا اسْتِغْفَارُهُمْ وَ اللَّهِ إِلاَّ لَکُمْ دُونَ الْخَلْقِ فَهَلْ سَرَرْتُکَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ زِدْنِی قَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ ذَکَرَنَا اللَّهُ وَ ذَکَرَ شِیعَتَنَا وَ عَدُوَّنَا فِی آیَهٍ مِنْ کِتَابِهِ «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ» فَنَحْنُ اَلَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ عَدُوُّنَا اَلَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ وَ شِیعَتُنَا أُولُوا الْأَلْبابِ .

قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ زِدْنِی قَالَ لَقَدْ ذَکَرَکُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ إِذْ یَقُولُ «یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ(2)» مَا أَرَادَ بِهَذَا غَیْرَکُمْ فَهَلْ سَرَرْتُکَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ.

سلیمان دیلمی گفت: خدمت امام جعفر صادق علیه السلام بودم که ابوبصیر در حالی که نفسش گرفته بود، خدمت ایشان رسید. هنگامی که نشست، امام صادق علیه السلام رو به او کرد و فرمود: ای ابامحمد، چرا این گونه نفس عمیق میکشی؟ عرض کرد: فدایت شوم ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله ! پیرو ناتوان شده ام و زمان مرگم نزدیک شده؛ با این وجود نمی دانم در آخرت چه حالی خواهم داشت. امام علیه السلام فرمود: ای ابا محمد! تو هم چنین می گویی؟ ابوبصیر عرض کرد: قربانت شوم، چرا نگویم؟ امام علیه السلام سخنانی ذکر کرد و سپس فرمود: همانا فرشتگان گناهان را از دوش شیعیان ما

ص: 387


1- المؤمن، 7
2- الزمر، 53

می ریزند؛ همان گونه که باد خزان برگ ها را در فصل پاییز می ریزد و این کلام خداوند متعال است: «کسانی که عرش را حمل می کنند و کسانی که بر اطراف آن هستند، با سپاس و ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند و برای کسانی که ایمان آورده اند، آمرزش می طلبند.» به خدا سوگند آمرزش خواهي آنان تنها برای شماست، نه برای دیگر مردم. ای ابا محمد! آیا خوشحالت کردم؟ عرض کرد: فدایت شوم، بیشتر بگویید. امام علیه السلام فرمود: ای ابا محمد! خداوند از ما و شیعیان ما و دشمنان ما در آیه ای از کتابش یاد کرده است: «آیا کسانی که می دانند و آنانی که نمی دانند برابر ند؟ تنها خردمندان پند می گیرند.» ما کسانی هستیم که می دانند و دشمنان ما کسانی هستند که نمی دانند و خردمندان، شیعیان ما هستند. عرض کرد: فدایت شوم، بیشتر بگویید. امام علیه السلام فرمود: خداوند از شما در کتابش یاد کرده است، آنجا که می فرماید: «ای بندگان من که در مورد نفس خویش زیاده روی کرده اید، از رحمت الهى ناامید نشوید؛ زیرا خداوند همه گناهان شما را می آمرزد، به راستی او آمرزنده و مهربان است». خداوند در این آیه کسی جز شما را منظور نداشته است. ای ابا محمد! آیا تو را خوشحال کردم؟

«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ »(الزمر، 29)

خداوند مثلی زد: مردی که چند شریک در مالکیت او با یکدیگر دعوا دارند و مردی که فرمانبر مرد دیگری است، آیا این دو در مثل با هم برابر ند؟

325- عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو الطُّفَیْلِ قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی«وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ »أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ سَلَمٌ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله

ص: 388

جابر به نقل از ابوطفیل گفت: حضرت علی علیه السلام درباره کلام خداوند متعال «و مردی که فرمانبر مرد دیگری است»، فرمود: امیر مؤمنان علیه السلام فرمانبر پیامبر صلی الله علیه و آله است.

« يَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ » (الزمر، 56)

ای دریغ و افسوس بر آن چه در طاعت و بندگی خدا کوتاهی کردم.

326 -فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْکُوفِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللّهِ قَالَ جَنْبُ اللَّهِ عَلِیٌّ وَ هُوَ حُجَّهُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ أَمَرَ اللَّهُ خُزَّانِ جَهَنَّمَ أَنْ یَدْفَعَ مَفَاتِیحَ جَهَنَّمَ إِلَی عَلِیٍّ فَیُدْخِلُ مَنْ یُرِیدُ وَ یُنْجِی مَنْ یُرِیدُ وَ ذَلِکَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ مَنْ أَحَبَّکَ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَکَ فَقَدْ أَبْغَضَنِی یَا عَلِیُّ أَنْتَ أَخِی وَ أَنَا أَخُوکَ یَا عَلِیُّ إِنَّ لِوَاءَ الْحَمْدِ مَعَکَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ تَقْدَمُ بِهِ قُدَّامَ أُمَّتِی وَ الْمُؤَذِّنُونَ عَنْ یَمِینِکَ وَ عَنْ شِمَالِکَ

فرات بن ابراهیم کوفی روایت کرده است: امام سجاد علیه السلام درباره این آیه فرمود: منظور از جنب خدا على علیه السلام است و او حجت خدا بر خلق در روز قیامت است. هنگامی که روز قیامت فرارسد، خداوند به دربانان جهنم امر می کند تا کلیدهای جهنم را به على علیه السلام بدهند و او هر که را بخواهد، داخل جهنم می کند و هر که را بخواهد، نجات می دهد؛ چرا که رسول خدا صلی الله علیه و آله به على علیه السلام فرمود: کسی که تو را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس تو را دشمن دارد، مرا دشمن داشته است، ای علی! تو برادر من هستی و من برادر تو هستم، ای علی! همانا پرچم حمد در روز قیامت در دست توست و تو آن را پیشاپیش امت من می آوری و مؤذنان در راست و چپ تو قرار خواهند گرفت.

ص: 389

327- عُبَیْدُ بْنُ کَثِیرٍ مُعَنْعَناًعَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ : أَنَا وَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی اَلْحَوْضِ وَ مَعَنَا عِتْرَتُنا فَمَنْ أَرَادَنَا فَلْیَأْخُذْ بِقَوْلِنَا وَ لْیَعْمَلْ بِأَعْمَالِنَا فَإِنَّا أَهْلُ البیت لَنَا شَفَاعَهٌ فَتَنَافَسُوا فِی لِقَائِنَا عَلَی اَلْحَوْضِ فَإِنَّا نَذُودُ عَنْهُ أَعْدَاءَنَا وَ نَسْقِی مِنْهُ أَوْلِیَاءَنَا وَ مَنْ شَرِبَ مِنْهُ لَمْ یَظْمَأْ أَبَداً وَ حَوْضُنَا مُتْرَعٌ فِیهِ مَثْعَبَانِ یَنْصَبَّانِ مِنَ اَلْجَنَّهِ أَحَدُهُمَا مِنْ تَسْنِیمٍ وَ الْآخَرُ مِنْ مَعِینٍ عَلَی حَافَتَیْهِ الزَّعْفَرَانُ وَ حَصْبَاهُ الدُّرُّ وَ الْیَاقُوتُ وَ إِنَّ الْأُمُورَ إِلَی اللَّهِ وَ لَیْسَ إِلَی الْعِبَادِ وَ لَوْ کَانَ إِلَی الْعِبَادِ مَا اخْتَارُوا عَلَیْنَا أَحَداً وَ لَکِنَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَاحْمَدِ اللَّهَ عَلَی مَا اخْتَصَّکُمُ بِهِ مِنْ النِّعَمِ وَ عَلَی طِیبِ الْمَوْلِدِ فَإِنَّ ذِکْرَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ شِفَاءٌ مِنَ الْوَعْکِ وَ الْأَسْقَامِ وَ وَسْوَاسِ الرَّیْبِ وَ إِنَّ حُبَّنَا رِضَا الرَّبِّ وَ الْآخِذُ بِأَمْرِنَا وَ طَرِیقَتِنَا مَعَنَا غَداً فِی حَظِیرَهِ الْقُدْسِ وَ الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ مَنْ سَمِعَ وَاعِیَتَنَا فَلَمْ یَنْصُرْنَا أَکَبَّهُ اللَّهُ عَلَی مَنْخِرَیْهِ فِی اَلنَّارِ

عبیدبن کثیر روایت کرده است: امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام فرمود: من و رسول خداص بر حوض می ایستیم و خاندانمان همراه ما هستند؛ پس هر که می خواهد به ما بپیوندد، بایست به گفته ما گوش فرا دهد و به کردار ما عمل کند که شفاعت از برای ما اهل بیت است؛ پس برای دیدار ما بر حوض از یکدیگر پیشی گیرید که ما دشمنانمان را از آن دور می رانیم و دوستانمان را از آن می نوشانیم و هر که از آن بنوشد، هرگز تشنه نخواهد شد. حوض ما لبريز است و دو آبراهه دارد که از بهشت سرچشمه می گیرد؛ یکی از آن دو از چشمه تسنیم و دیگری از چشمه معین. بر لبه هایش زعفران است و ریگ هایش از در و یاقوت است و همه امور به سوی خداوند است و نه به سوی بندگان؛ که اگر به سوی بندگان می بود، هیچکس را بر ما بر نمی گزیدند، اما او هر که را از بندگانش بخواهد، به

ص: 390

رحمت خود مخصوص می گرداند. پس خدا را می ستایم برای آن چه که از نعمت ها به شما اختصاص داد و زاد و ولدتان را پاک گرداند. همانا ذکر ما اهل بیت شفابخش ناخوشی ها و بیماریها و وسوسه های شک برانگیز است و همانا دوستی ما خشنودی پروردگار است و آن که به فرمان ما گوش فرا دهد و پا در طریقت ما گذارد، فردا به کنار پرچین فردوس برین همراه ماست و آن که در انتظار امر ما باشد، همچون کسی است که در راه خدا در خون خود غلتیده و هر که ندای ما را بشنود اما ما را یاری نکند، خداوند از صورت او را در آتش سرنگون می کند.

نَحْنُ الْبَابُ إِذَا بُعِثُوا فَضَاقَتْ بِهِمُ الْمَذَاهِبُ نَحْنُ بَابُ حِطَّهٍ وَ هُوَ بَابُ اَلْإِسْلاَمِ مَنْ دَخَلَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَوَی بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا یَخْتِمُ وَ بِنَا یَمْحُوا اللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ بِنَا یُنَزِّلُ الْغَیْثَ فَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللّهِ الْغَرُورُ

لَوْ تَعْلَمُونَ مَا لَکُمْ فِی الْقِیَامِ بَیْنَ أَعْدَائِکُمْ وَ صَبْرِکُمْ عَلَی الْأَذَی لَقَرَّتْ أَعْیُنُکُمْ وَ لَوْ فَقَدْتُمُونِی لَرَأَیْتُمْ أُمُوراً یَتَمَنَّی أَحَدُکُمُ الْمَوْتَ مِمَّا یَرَی مِنَ الْجَوْرِ وَ الاِسْتِخْفَافِ بِحَقِّ اللَّهِ وَ الْخَوْفِ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ فَ اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَهِ وَ التَّقِیَّهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یُبْغِضُ مِنْ عِبَادِهِ الْمُتَلَوِّنَ فَلاَ تَزُولُوا عَنِ الْحَقِّ وَ وَلاَیَهِ أَهْلِ الْحَقِّ فَإِنَّهُ مَنِ اسْتَبْدَلَ بِنَا هَلَکَ وَ مَنِ اتَّبَعَ أَمْرَنَا لَحِقَ وَ مَنْ سَلَکَ غَیْرَ طَرِیقِنَا غَرِقَ وَ إِنَّ لِمُحِبِّینا أَفْوَاجاً مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ وَ إِنَّ لِمُبْغِضِینَا أَفْوَاجاً مِنْ عَذَابِ اللَّهِ

در آن هنگام که مردم برانگیخته شوند و گذرگاهها بر ایشان تنگ آید، ما در نجات هستیم و ما در ریزش گناهان که همان در اسلام است، هستیم؛ هر که به آن در آید، نجات یابد و هر که به آن نرسد، سقوط کند. خداوند به خاطر ما آغاز کرد و به خاطر ما به پایان می رساند و به خاطر ما آن چه را

ص: 391

که بخواهد از میان می برد یا بر جا می گذارد و به خاطر ما باران را فرو می ریزد، پس مبادا غرور شما را در پیشگاه خداوند بفریبد. اگر میدانستید با قیام در بین دشمنانتان و بردباری تان بر آزار آنان چه به دست می آورید، هر آینه چشمانتان روشن می گردید. اگر مرا از دست دهید، هر آینه چنان می بینید که هر یک از شما به سبب آن چه از ستمگری و سبک شمردن حق خدا و ترس می بیند، آرزوی مرگ می کنند. پس اگر چنین شد، همگی به ریسمان خداوند چنگ زنید و پراکنده نشوید و بر شما باد شکیبایی و نماز و تقيه و بدانید که خداوند تبارک و تعالی از میان بندگان خود با ریاکار دشمن است، پس از حق و ولایت اهل حق روی نگردانید. همانا هر که دیگری را به جای ما گذارد، هلاک می شود و هر که از فرمان ما پیروی کند، راه می یابد و هر که جز طریقت ما را بپیماید، غرق می شود. همانا رحمت خدا فوج فوج از برای دوستداران ماست و عذاب خدا فوج فوج از برای کینه توزان ماست.

طَرِیقُنَا الْقَصْدُ وَ فِی أَمْرِنَا الرُّشْدُ أَهْلَ اَلْجَنَّهِ یَنْظُرُونَ إِلَی مَنَازِلِ شِیعَتِنَا کَمَا یُرَی الْکَوْکَبُ الدُّرِّیُّ فِی السَّمَاءِ لاَ یَضِلُّ مَنِ اتَّبَعَنَا وَ لاَ یَهْتَدِی مَنْ أَنْکَرَنَا وَ لاَ یَنْجُو مَنْ أَعَانَ عَلَیْنَا وَ لاَ یُعَانُ مَنْ أَسْلَمَنَا فَلاَ تَخَلَّفُوا عَنَّا لِطَمَعِ دُنْیَا وَ حُطَامٍ زَائِلٍ عَنْکُمْ وَ تَزُولُونَ عَنْهُ فَإِنَّهُ مَنْ آثَرَ الدُّنْیَا عَلَیْنَا عَظُمَتْ حَسْرَتُهُ وَ کَذَلِکَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی«یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللّهِ»سِرَاجُ الْمُؤْمِنِ مَعْرِفَهُ حَقِّنَا وَ أَشَدُّ الْعَمَی مَنْ عَمِیَ فَضْلَنَا وَ نَاصَبَنَا الْعَدَاوَهَ بِلاَ ذَنْبٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْنَاهُ إِلَی الْحَقِّ وَ دَعَاهُ غَیْرُنَا إِلَی الْفِتْنَهِ فَآثَرَهَا عَلَیْنَا

لَنَا رَایَهُ الْحَقِّ مَنِ اسْتَظَلَّ بِهَا کَنَّتْهُ وَ مَنْ سَبَقَ إِلَیْهَا فَازَ بِعِلْمِهِ

أَنْتُمْ عُمَّارُ الْأَرْضِ الَّذِینَ اسْتَخْلَفَکُمُ اللَّهُ فِیهَا لِیَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ فَرَاقِبُوا اللَّهَ فِیمَا یَرَی

ص: 392

مِنْکُمْ وَ عَلَیْکُمْ بِالْمَحَجَّهِ الْعُظْمَی فَاسْلُکُوهَا «سابِقُوا إِلی مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَهٍ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ. (1)» وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ لَنْ تَنَالُوهَا إِلاَّ بِالتَّقْوَی وَ مَنْ تَرَکَ الْأَخْذَ عَمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِهِ قَیَّضَ اللَّهُ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ

مَا بَالُکُمْ قَدْ رَکَنْتُمْ إِلَی الدُّنْیَا وَ رَضِیتُمْ بِالضَّیْمِ وَ فَرَّطْتُمْ فِیهَا فِیهِ عِزُّکُمْ وَ سَعَادَتُکُمْ وَ قُوَّتُکُمْ عَلَی مَنْ بَغَی عَلَیْکُمْ لاَ مِنْ رَبِّکُمْ تَسْتَحْیُونَ وَ لاَ أَنْفُسَکُمْ تَنْظُرُونَ وَ أَنْتُمْ فِی کُلِّ یَوْمٍ تُضَامُونَ وَ لاَ تَنْتَبِهُونَ مِنْ رَقْدَتِکُمْ وَ لاَ تَنْقَضِی فَتْرَتُکُمْ

مَا تَرَوْنَ دِینَکُمْ یَبْلَی وَ أَنْتُمْ فِی غَفْلَهِ الدُّنْیَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ ذِکْرُهُ «وَ لا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (2)»

راه ما مقصد است و هدایت در امر ماست، بهشتیان به منزل های شیعیان ما می نگرند؛ چنان که به ستاره ای درخشان در آسمان نگریسته شود. هر که از ما پیروی کند، گمراه نمی شود و هر که ما را انکار کند، راه نمی یابد و هر که دشمن ما را یاری دهد، نجات نمی یابد و هر که ما را فرو گذارد، یاری نمی شود؛ پس به خاطر از دنیا و متاع بی ارزشی که از دستتان می رود و از آن دور می شوید، به ما پشت نکنید که هر کس دنیا را بر ما ترجیح دهد، حسرتش فزون شود و این کلام خداوند متعال است: «ای دریغ و افسوس بر آن چه در طاعت و بندگی خدا کوتاهی کردم». چراغ مؤمن شناختن حق ماست و سخت ترین کوری را کسی دارد که برتری ما را نبیند و بدون هیچ گناهی با ما دشمنی برافروزد، چون جز این نیست که ما او را به حق فرامی خوانیم و جز ما او را به فتنه فرا می خواند و او فتنه را بر ما ترجيح

ص: 393


1- الحدید، 21
2- هود، 113

می دهد. بیرق حق از برای ماست، هر که به زیر سایه اش در آید، او را پناه می دهد و هر که به سویش پیشی گیرد، با دانشی که دارد پیروز می شود. شما آبادکنندگان زمین هستید که خداوند شما را در آن به جانشینی نهاد تا بنگرد چگونه عمل می کنید، پس خدا را در آن چه از شما می بیند، در نظر آورید و بر شما باد راه روشن و والا، آن را بپیمایید و «بشتابید به سوی آمرزشی از پروردگار تان و بهشتی که پهنای آن همچون پهنای آسمان و زمین است و برای کسانی که به خدا و پیامبرانش ایمان آورده اند، آماده شده است». و بدانید که تنها با پرهیز کاری به آن دست می یابید، هر کس فرمانبری از آن که خداوند به فرمانبری اش امر کرده را واگذارد، خداوند شیطانی برای او مقدر می دارد که همراه او می شود. چه در سر دارید که به دنیا تکیه کرده اید و به ستم خشنود شده اید و در دنیا نسبت به آنچه که عزت و سعادت و نیرومندی شما عليه آنان که به شما ستم می کنند، در آن است، کوتاهی می کنید؟ نه از پروردگارتان شرم می کنید و نه به حال خود می نگرید و حال آن که شما همه روز در خوابید و سستی تان پایان نمی یابد. آیا نمی بینید دین شما فرسوده می شود و شما سرگرم دنیا هستید؟ خداوند متعال می فرماید: «و به کسانی که ستم کردند، تکیه نکنید که اگر چنین کنید] آتش به شما می رسد در حالی که جز خدا برای شما هیچ سر پرستی نیست، و یاری نمی شوید.»

328- عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَقِّنُوا مَوْتَاکُمْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ فَإِنَّهَا لَتَسُرُّ الْمُؤْمِنَ حِینَ یَمْرُقُ مِنْ قَبْرِهِ قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَا مُحَمَّدُ لَوْ تَرَاهُمْ حِینَ یَمْرُقُونَ مِنْ قُبُورِهِمْ یَنْفُضُونَ التُّرَابَ عَنْ رُءُوسِهِمْ وَ هَذَا یَقُولُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ فَیَبْیَضُّ وَجْهُهُ وَ هَذَا یَقُولُ «یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللّهِ» یَعْنِی مِنْ وَلاَیَهِ عَلِیٍّ

ص: 394

مُسْوَدٌّ وَجْهُهُ

جابر از امام محمد باقر علیه السلام روایت کرد که ایشان فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به مردگان خود تلقین کنید که هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست که این سخن، مؤمن را به آن هنگام که سر از قبرش بر می آورد، شادمان می سازد. جبرئیل به من گفت: ای محمد! آنها را خواهی دید که چون سر از قبر برآورند و گرد از سرهایشان زدایند، یکی گوید: هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و از این سخن چهره اش سفید می گردد و یکی گوید «ای دریغ و افسوس بر آن چه در طاعت و بندگی خدا کوتاهی کردم»، یعنی در ولایت علی علیه السلام ، و چهره اش سیاه می گردد.

«وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْمُتَكَبِّرِينَ»(الزمر، 60)

و روز قیامت کسانی را که بر خدا دروغ بسته اند در حالی خواهی دید که چهره هایشان سیاه است، آیا در دوزخ برای متکبران جایگاهی نیست؟

329- اَلْقَاسِمِ بْنِ عَوْفٍ قَالَ سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ مُحَمَّدٍ یَقُولُ إِنَّا نُحَدِّثُ النَّاسَ حَدِیثاً عَلَی أَصْنَافٍ شَتَّی فَمِنْ حَدِیثِنَا لاَ نُبَالِی أَنْ نَتَکَلَّمَ بِهِ عَلَی الْمَنَابِرِ وَ هُوَ زَیْنٌ لَنَا وَ شَیْنٌ لِعَدُوِّنَا وَ مِنْ حَدِیثِنَا حَدِیثٌ لاَ نُحَدِّثُ بِهِ إِلاَّ لِشِیعَتِنَا فَعَلَیْهِ یَجْتَمِعُونَ وَ عَلَیْهِ یَتَزَاوَرُونَ وَ مِنْ حَدِیثِنَا حَدِیثٌ لاَ نُحَدِّثُ بِهِ إِلاَّ رَجُلاً أَوْ اثْنَیْنِ فَمَا زَادَ عَلَی الثَّلاَثَهِ فَلَیْسَ بِشَیْءٍ وَ مِنْ حَدِیثِنَا حَدِیثٌ لاَ نَضَعُهُ إِلاَّ فِی حُصُونٍ حَصِینَهٍ وَ قُلُوبٍ أَمِینَهٍ وَ أَحْلاَمٍ ثَخِینَهٍ وَ عُقُولٍ رَصِینَهٍ فَیَکُونُونَ لَهُ وُعَاهً وَ رُعَاهً وَ دُعَاهً وَ حَفَظَهً شُهُوداً إِنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ یُحَدِّثُ عَنَّا حَدِیثاً إِلاَّ نَحْنُ سَائِلُوهُ عَنْهُ یَوْماً فَإِنْ یَکُ کَاذِباً کَذَّبْنَاهُ فَصَارَ کَذَّاباً وَ إِنْ یَکُ صَادِقاً صَدَّقْنَاهُ فَصَارَ صَادِقاً لاَ تَطْعَنُوا فِی عَیْنِ مُقْبِلٍ یُقْبِلُ

ص: 395

إِلَیْکُمْ فَتَنْبُذُوهُ بِمَقَالَهٍ یَشْمَأَزُّ مِنْهَا قَلْبُهُ وَ لاَ فِی قَفَاءِ مُدْبِرٍ حِینَ یُدْبِرُ عَنْکُمْ فَیَزْدَادُ إِدْبَاراً وَ نِفَاراً وَ اسْتِکْبَاراً قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً وَ أَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ أْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ کُونُوا إِخْوَاناً کَمَا أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الْفِرَقِ إِلاَّ وَ قَدْ رَضِیَ اَلشَّیْطَانُ بِالَّذِی أَعْطَوْهُ مِنْ أَنْفُسِهِمْ لاَ أَهْلُ وَثَنٍ یَعْبُدُونَهُ وَ لاَ أَهْلُ نَارٍ وَ لاَ أَهْلُ هَذِهِ الْأَهْوَاءِ الْخَبِیثَهِ لاَ وَ قَدْ ثَنَّی عَلَیْهِمْ رِجْلَهُ وَ إِنَّهُ قَدْ نَصَبَ لَکُمْ أَیَّتُهَا اَلشِّیعَهُ فَرَضِیَ مِنْکُمْ بِأَنْ یُفَرِّقَ بَیْنَکُمْ فَبَیْنَمَا أَنْتَ تَلْقَی الرَّجُلَ یَنْظُرُ إِلَیْکَ بِوَجْهٍ تَعْرِفُهُ وَ یُکَلِّمُکَ بِلِسَانٍ تَعْرِفُهُ إِذْ لَقِیَکَ مِنَ الْغَدِ فَکَلَّمَکَ بِغَیْرِ ذَلِکَ اللِّسَانِ وَ یَنْظُرُ إِلَیْکَ بِغَیْرِ ذَلِکَ الْوَجْهِ لاَ تُحْقِبَنَّ رَاحِلَتَکَ کَذِباً عَلَیْنَا فَإِنَّهُ بِئْسَ الْحَقِیبَهُ تُحْقِبُ رَاحِلَتَکَ إِنَّهُ مَنْ کَذَبَ عَلَیْنَا کَذَبَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَنْ کَذَبَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَذَبَ عَلَی اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی«وَ یَوْمَ الْقِیامَهِ تَرَی الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَی اللّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّهٌ أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْویً لِلْمُتَکَبِّرِینَ»

قاسم بن عوف گفت: شنیدم که امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: ما به گونه های مختلفی برای مردم حدیث میگوییم؛ گونه ای از حديث ماست که بدون هیچ مسئله ای آن را بر منابر می گوییم و زیوری است برای ما و ننگی است برای دشمنمان؛ و گونه ای از حدیث ماست که آن را تنها برای شیعیانمان می گوییم و ایشان آن را می پذیرند و برای هم بازگو می کنند؛ و گونه ای از حديث ماست که آن را تنها برای یک یا دو تن میگوییم و اگر بر سه تن افزون گردد، در حدشان نیست؛ و گونه ای از حدیث ماست که آن را تنها در دژهای استوار و دل های امین و خردهای ستبر و عقل های متین قرار می دهیم و اینان برای آن حدیث از دل هوشیار و پاسدار و خبرگذار و نگاه دارند. همانا هیچ یک از مردم حدیثی از ما را باز نمی گوید جز آن که ما روزی وی را درباره آن بازخواست میکنیم؛ اگر دروغ گفته

ص: 396

باشد، ما او را تکذیب می کنیم و این چنین دروغگو شناخته می شود و اگر راست گفته باشد، ما او را تصدیق می کنیم و این چنین راستگو شناخته می شود. پیش روی کسی که به شما رو می آورد، بدگویی نکنید تا او را به سخنی که دلش از آن بیزار می شود، دور نرانید و پشت سر کسی که به شما پشت می کنند در آن هنگام که از شما روی می گرداند، بد نگویید تا روی گردانی و دلخوری و خودنمایی افزون نشود. با مردم به نیکی سخن گویید و نماز بر پا دارید و زکات بپردازید و به کار نیک فرمان دهید و از کار بد باز دارید و برادر باشید؛ همچنان که خداوند شما را فرمان داده است. همانا هیچ یک از پیروان این فرقه ها نیست جز آنکه شیطان از آن چه که آنان از جانب خود به او داده اند، خشنود است، اینان نه بت پرستان اند که او را می پرستند و نه دوزخیان اند و نه دارندگان این هوس های پلید؛ او عزم اینان را نکرده است، بلکه او برای شما ای شیعیان دام نهاده است و از این خشنود می شود که میان شما تفرقه بیندازد، پس امروز با کسی رویارو می شوی که با چهره ای آشنا به تو می نگرد و با زبانی آشنا با تو سخن می گوید، اما به ناگاه فردا با او رویارو می شوی و با زبانی جز آن زبان با تو سخن می گوید و با چهره ای جز آن چهره به تو می نگرد. کوله بار خود را از دروغ بستن به ما انباشته مکنید که آن بد انباشته ای است. همانا هر که به ما دروغ بندد، به رسول خدا صلی الله علیه و آله دروغ بسته و هر که بر رسول خدا صلی الله علیه و آله دروغ بندد، بر خدا دروغ بسته است؛ خداوند متعال فرمود: «و روز قیامت کسانی را که بر خدا دروغ بسته اند در حالی خواهی دید که چهره هایشان سیاه است، آیا در دوزخ برای متکبران جایگاهی نیست؟!»

ص: 397

«لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ» (الزمر، 65)

اگر شرک آوری، یقینا عملت باطل می شود.

330- جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی «لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ» قَالَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ

جعفر بن محمد فزاری گفت: امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیه فرمود:

اگر به ولایت علی علیه السلام شرک ورزی، يقينا عملت باطل خواهد شد.

« الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ ». (الزمر، 74)

سپاس و ستایش از آن خدایی است که وعده اش را با ما راست گردانید و زمین بهشت را به ما میراث داد، از هر کجای این بهشت که بخواهیم جای میگیریم.

331- عَنْ أَبِی ذَرٍّ الْغِفَارِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ : کُنْتُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَاتَ یَوْمٍ فِی مَنْزِلِ أُمِّ سَلَمَهَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا وَ رَسُولُ اللَّهِ یُحَدِّثُنِی وَ أَنَا لَهُ مُسْتَمِعٌ إِذْ دَخَلَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَلَمَّا أَنْ بَصُرَ بِهِ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله أَشْرَقَ وَجْهُهُ نُوراً وَ فَرَحاً وَ سُرُوراً بِأَخِیهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ ثُمَّ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیَّ فَقَالَ یَا أَبَا ذَرٍّ تَعْرِفُ هَذَا الدَّاخِلَ إِلَیْنَا حَقَّ مَعْرِفَتِهِ قَالَ أَبُو ذَرٍّ یَا رَسُولَ اللَّهِ هُوَ أَخُوکَ وَ ابْنُ عَمِّکَ وَ زَوْجُ فَاطِمَهَ وَ أَبُو اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا أَبَا ذَرٍّ هَذَا الْإِمَامُ الْأَزْهَرُ وَ رُمْحُ اللَّهِ الْأَطْوَلُ وَ بَابُ اللَّهِ الْأَکْبَرُ فَمَنْ أَرَادَ اللَّهَ فَلْیَدْخُلْ مِنَ الْبَابِ

ابوذر غفاری گفت: روزی در خانه ام سلمه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم و ایشان برای من سخن می گفت و من به ایشان گوش فرا می دادم که ناگاه حضرت علی علیه السلام وارد شد. چون رسول خدا صلی الله علیه و آله چشمش به او افتاد، از

ص: 398

دیدار برادر و پسر عموی خود چهره اش از شادی و سرور درخشید و او را در آغوش کشید و میان چشمانش را بوسید و سپس رو به من فرمود: ای ابوذر! آیا این مردی را که نزد ما آمد، چنانکه سزاوارش باشد، میشناسی؟ عرض کردم: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! او برادر و پسر عموی شما و شوی حضرت فاطمه علیها السلام و پدر حضرت حسن و حضرت حسین علیهماالسلام سروران جوان اهل بهشت است. آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای ابوذر! این مرد، امام تابناک و نیزه بلند خداوند و در بزرگ خداوند است؛ هر که خدا را می خواهد، بایست از در وارد شود.

یَا أَبَا ذَرٍّ هَذَا الْقَائِمُ بِقِسْطِ اللَّهِ وَ الذَّابُّ عَنْ حَرِیمِ اللَّهِ وَ النَّاصِرُ لِدِینِ اللَّهِ وَ حُجَّهُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ فِی الْأُمَمِ کُلِّهَا کُلُّ أُمَّهٍ فِیهَا نَبِیٌّ

یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی کُلِّ رُکْنٍ مِنْ أَرْکَانِ عَرْشِهِ سبعون أَلْفَ مَلَکٍ لَیْسَ لَهُمْ تَسْبِیحٌ وَ لاَ عِبَادَهٌ إِلاَّ الدُّعَاءُ لِعَلِیٍّ وَ الدُّعَاءُ عَلَی أَعْدَائِهِ

یَا أَبَا ذَرٍّ لَوْ لاَ عَلِیٌّ مَا أَبَانَ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ وَ لاَ مُؤْمِنٌ مِنْ کَافِرٍ وَ مَا عُبِدَ اللَّهُ لِأَنَّهُ ضَرَبَ عَلَی رُءُوسِ اَلْمُشْرِکِینَ حَتَّی أَسْلَمُوا و عبد اللَّهَ وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ مَا کَانَ ثَوَابٌ وَ لاَ عِقَابٌ لاَ یَسْتُرُهُ مِنَ اللَّهِ سَتْرٌ وَ لاَ یَحْجُبُهُ عَنِ اللَّهِ حِجَابٌ بَلْ هُوَ الْحِجَابُ وَ السِّتْرُ ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصّی بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی وَ عِیسی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَی اَلْمُشْرِکِینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ (1)»

ای ابوذر! این مرد برپا کنند؛ عدالت خداوند و مدافع حریم خداوند و

ص: 399


1- الشوری، 13

یاریگر دین خداوند و حجت خداوند بر آفریدگانش در تمامی امتهاست؛ هر امتی که پیامبری در آن باشد. ای ابوذر ! خداوند عزوجل بر هر یک از پایه های عرشش هفتاد هزار فرشته دارد که تسبیح و عبادت آنان چیزی جز دعا کردن به على علیه السلام و لعنت دشمنان او نیست. ای ابوذر ! اگر علی علیه السلام نبود، حق از باطل و مؤمن از کافر آشکار نمی گشت و خداوند پرستش نمی شد؛ چرا که او بر سر مشرکان کوبید تا اسلام آوردند و خداوند پرستش شد و اگر چنین نبود، پاداش و جزایی هم نبود. هیچ پرده ای خدا را از او پنهان نمی دارد و هیچ پوششی خدا را بر او نمی پوشاند؛ بلکه او خود پوشش است و پرده. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «و برای شما از دین آن چیزی را وضع کرد که به نوع سفارش آن را کرده بود، و آن چه به تو وحی کردیم و آن چه ابراهیم و موسی و عیسی را به آن سفارش کردیم این است که «دین را بر پا دارید و در آن دچار تفرقه نشوید». بر مشرکان [تحمل] آن چه آنان را به آن فرا می خوانی دشوار است. خداوند هر که را بخواهد سوی خود بر می گزیند، و هر کس را که توبه کند او دعوت تو را اجابت نماید به سوی خود هدایت می کند.»

یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی تَعَزَّزَ بِمُلْکِهِ وَ وَحْدَانِیَّتِهِ فِی فَرْدَانِیَّتِهِ فَعَرَّفَ عِبَادَهُ الْمُخْلَصِینَ نَفْسَهُ فَأَبَاحَ لَهُ جَنَّتَهُ فَمَنْ أَرَادَ أَنْ یَهْدِیَهُ عَرَّفَهُ وَلاَیَتَهُ وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَطْمِسَ عَلَی قَلْبِهِ أَمْسَکَ عَلَیْهِ مَعْرِفَتَهُ

یَا أَبَا ذَرٍّ هَذَا رَایَهُ الْهُدَی وَ کَلِمَهُ التَّقْوَی وَ الْعُرْوَهُ الْوُثْقَی وَ إِمَامُ أَوْلِیَائِی وَ نُورُ مَنْ أَطَاعَنِی وَ هُوَ الْکَلِمَهُ الَّتِی أَلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِینَ فَمَنْ أَحَبَّهُ کَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَبْغَضَهُ کَانَ کَافِراً وَ مَنْ تَرَکَ وَلاَیَتَهُ کَانَ ضَالاًّ مُضِلاًّ وَ مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ کَانَ مُشْرِکاً

یَا أَبَا ذَرٍّ یُؤْتَی بِجَاحِدِ حَقِّ عَلِیٍّ وَ وَلاَیَتِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَصَمَّ وَ أَبْکَمَ وَ أَعْمَی

ص: 400

یَتَکَبْکَبُ فِی ظُلُمَاتِ یَوْمِ الْقِیَامَهِ یُنَادِی مُنَادٍ «یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللّهِ(1)» وَ أُلْقِیَ عُنُقِهِ طَوْقٌ مِنْ نَارٍ وَ لِذَلِکَ الطَّوْقِ ثَلاَثُمِائَهِ شُعْبَهٍ عَلَی کُلِّ شُعْبَهٍ شَیْطَانٌ یَتْفُلُ فِی وَجْهِهِ الکلح مِنْ جَوْفِ قَبْرِهِ إِلَی اَلنَّارِ

ای ابوذر! همانا خداوند متعال به فرمانروایی و یگانگی اش در یکتایی خویش عزیز شد و خود را به بندگان شناسانید و بهشتش را از برای على علیه السلام حلال کرد، پس هر که را بخواهد هدایت کند، ولایت او را به وی می شناساند.

ای ابوذر! این مرد بیرق هدایت است و کلمه تقوا و ریسمان استوار و پیشوای دوستان من است و نوری است از برای آنان که مرا اطاعت می کنند و او کلمه ای است که پرهیزکاران را بدان بایسته ساختم. پس هر که او را دوست بدارد، مؤمن است و هر که او را دشمن بدارد، کافر است و هر که ولایت او را واگذارد، گمراه و گمراه کننده است و هر که حق او را انکار کند، مشرک است.

ای ابوذر! در روز قیامت کسی را که حق على علیه السلام و ولایتش را انکار کرده در حالی می آورند که ناشنوا و گنگ و نابیناست و این چنین در تاریکی های روز قیامت واژگون می شود و آنگاه ندادهنده ای ندا سر میدهد «ای دریغ و افسوس بر آنچه که در طاعت و عبادت خدا کوتاهی کردم»، و طوقی از آتش به گردنش انداخته می شود که سیصد شاخه دارد و بر هر شاخه اش شیطانی است که بر چهره درهم کشیده او آب دهان می اندازد و این از میان قبر او تا به دوزخ ادامه دارد.

فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ قُلْتُ فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ مَلَأْتَ قَلْبِی فَرَحاً وَ سُرُوراً فَزِدْنِی

١- الزمر، 56

ص: 401


1- الزمر، 56

فَقَالَ یَا أَبَا ذَرٍّ لَمَّا أَنْ عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ فَصِرْتُ فِی السَّمَاءِ الدُّنْیَا أَذَّنَ مَلَکٌ مِنَ الْمَلاَئِکَهِ وَ أَقَامَ الصَّلاَهَ فَأَخَذَ بِیَدِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَدَّمَنِی وَ قَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ صَلِّ بِالْمَلاَئِکَهِ فَقَدْ طَالَ شَوْقُهُمْ إِلَیْکَ فَصَلَّیْتُ بِسَبْعِینَ صَفّاً کل الصَّفُّ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لاَ یَعْلَمُ عَدَدَهُمْ إِلاَّ الَّذِی خَلَقَهُمْ فَلَمَّا انْتَفَلْتُ مِنْ صَلاَتِی وَ أَخَذْتُ فِی التَّسْبِیحِ وَ التَّقْدِیسِ أَقْبَلْتُ إِلَی شِرْذِمَهٍ بَعْدَ شِرْذِمَهٍ مِنَ الْمَلاَئِکَهِ فَسَلَّمُوا عَلَیَّ وَ قَالُوا یَا مُحَمَّدُ لَنَا إِلَیْکَ حَاجَهٌ هَلْ تَقْضِیهَا یَا رَسُولَ اللَّهِ فَظَنَنْتُ أَنَّ الْمَلاَئِکَهَ یَسْأَلُونَ الشَّفَاعَهَ عِنْدَ رَبِّ الْعَالَمِینَ لِأَنَّ اللَّهَ فَضَّلَنِی بِالْحَوْضِ وَ الشَّفَاعَهِ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ قُلْتُ مَا حَاجَتُکُمْ یَا مَلاَئِکَهَ رَبِّی قَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ إِذَا رَجَعْتَ إِلَی الْأَرْضِ فَأَقْرِئْ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ مِنَّا السَّلاَمَ وَ أَعْلِمْهُ بِأَنْ قَدْ طَالَ شَوْقُنَا إِلَیْهِ قُلْتُ یَا مَلاَئِکَهَ رَبِّی هَلْ تَعْرِفُونَّا حَقَّ مَعْرِفَتِنَا فَقَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَ کَیْفَ لاَ نَعْرِفُکُمْ وَ أَنْتُمْ أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ أَشْبَاحَ نُورٍ مِنْ نُورٍ فِی نُورٍ مِنْ سَنَاءِ عِزِّهِ وَ مِنْ سَنَاءِ مُلْکِهِ وَ مِنْ نُورِ وَجْهِهِ الْکَرِیمِ وَ جَعَلَ لَکُمْ مَقَاعِدَ فِی مَلَکُوتِ سُلْطَانِهِ وَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ قَبْلَ أَنْ تَکُونَ السَّمَاءُ مَبْنِیَّهً وَ الْأَرْضُ مَدْحِیَّهً وَ هُوَ فِی الْمَوْضِعِ الَّذِی یَتَوَفَّاهُ ثُمَّ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ رَفَعَ اَلْعَرْشَ إِلَی السَّمَاءِ السَّابِعَهِ فَاسْتَوَی عَلَی عَرْشِهِ وَ أَنْتُمْ إِمَامُ عَرْشِهِ تُسَبِّحُونَ وَ تُقَدِّسُونَ وَ تُکَبِّرُونَ ثُمَّ خَلَقَ الْمَلاَئِکَهَ مِنْ بَدْوِ مَا أَرَادَ مِنْ أَنْوَارٍ شَتَّی وَ کُنَّا نَمُرُّ بِکُمْ وَ أَنْتُمْ تُسَبِّحُونَ وَ تُحَمِّدُونَ وَ تُهَلِّلُونَ وَ تُکَبِّرُونَ وَ تُمَجِّدُونَ وَ تُقَدِّسُونَ فَنُسَبِّحُ وَ نُقَدِّسُ وَ نُمَجِّدُ وَ نُکَبِّرُ وَ نُهَلِّلُ بِتَسْبِیحِکُمْ وَ تَحْمِیدِکُمْ وَ تَهْلِیلِکُمْ وَ تَکْبِیرِکُمْ وَ تَقْدِیسِکُمْ وَ تَمْجِیدِکُمْ فَمَا نَزَلَ مِنَ اللَّهِ فَإِلَیْکُمْ وَ مَا صَعِدَ إِلَی اللَّهِ فَمِنْ عِنْدِکُمْ فَلِمَ لاَ نَعْرِفُکُمْ أَقْرِئْ عَلِیّاً مِنَّا السَّلاَمَ وَ أَعْلِمْهُ بِأَنَّهُ قَدْ طَالَ شَوْقُنَا إِلَیْهِ

عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا! قلبم را از شادی و

ص: 402

سرور لبریز کردی، برایم بیشتر بفرما. فرمود: ای ابوذر! چون به آسمان عروج کردم و به آسمان دنیا رسیدم، فرشته ای از فرشتگان اذان گفت و نماز به پا داشت، آنگاه جبرئیل دست مرا گرفت و پیش برد و گفت: ای محمد! پیشا پیش فرشتگان نماز بخوان که بسیار مشتاق تواند. من پیشاپیش هفتاد صف نماز گزاردم که هر صف از مشرق تا به مغرب بود و شمارشان را جز او که آفریده بودشان کسی نمی دانست. چون نماز را به پایان رساندم و شروع به تسبیح و تقدیس خداوند کردم، فرشتگان گروه گروه به سویم آمدند و بر من سلام کردند و گفتند: ای محمد! ما خواسته ای از تو داریم، آیا آن را برآورده می سازی ای رسول خدا! من پنداشتم که فرشتگان می خواهند تا شفاعتشان را به درگاه پروردگار جهانیان کنم؛ چرا که خداوند با حوض و شفاعت مرا بر تمامی پیامبران برتری بخشیده است. گفتم: چه می خواهید ای فرشتگان پروردگار من؟! گفتند: ای پیامبر خدا! وقتی به زمین بازگشتی، سلام ما را به علی علیه السلام برسان و آگاهش کن که بسیار مشتاق اوییم. گفتم: ای فرشتگان پروردگار من! آیا ما را چنان که سزاوار ما باشد، می شناسید؟ گفتند: ای پیامبر خدا! چگونه شما را نشناسیم حال آن که شما نخستین آفریدگان خداوند هستید؛ شما را به صورت اشباح نور از نور و در نور و از روشنایی عترتش و از روشنایی فرمانروایی اش و از نور وجه کریم خود آفرید و برایتان جایگاه هایی در ملکوت سلطنت خویش قرار داد. آن گاه پیش از آن که آسمان بر پا و زمین گسترانده شود، عرشش را بر آب نهاد و سپس آسمانها و زمین ها را در شش روز بیافرید و سپس عرش را به آسمان هفتم فراز برد و بر عرش خود جای گرفت در آن دم شما رو به روی عرشش تسبیح و تقدیس و تکبیر میگفتید و سپس آفرینش فرشتگان را

ص: 403

آن چنان که خواست، از نورهای گونه گونی آغاز کرد و آنگاه ما بر شما گذر کردیم و با تسبیح و تحمید و تهلیل و تکبیر و تمجید و تقدیس گفتي شما و در آن دم ما نیز به همراهتان تسبیح و تقدیس و تمجید و تكبير و تهلیل گفتیم؛ پس هر آنچه از جانب خداوند نازل شود، به سوی شماست و هر آن چه به سوی خداوند فراز شود، از جانب شماست، حال چگونه ما شما را نشناسیم؟! سلام ما را به على علیه السلام برسان و آگاهش ساز که بسیار مشتاق اوییم.

ثُمَّ عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الثَّانِیَهِ فَتَلَقَّتْنِی الْمَلاَئِکَهُ فَسَلَّمُوا عَلَیَّ وَ قَالُوا لِی مِثْلَ مَقَالَهِ أَصْحَابِهِمْ فَقُلْتُ یَا مَلاَئِکَهَ رَبِّی هَلْ تَعْرِفُونَّا حَقَّ مَعْرِفَتِنَا فَقَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ کَیْفَ لاَ نَعْرِفُکُمْ وَ أَنْتُمْ صَفْوَهُ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ وَ خُزَّانُ عِلْمِهِ وَ أَنْتُمُ الْعُرْوَهُ الْوُثْقَی وَ أَنْتُمُ الْحُجَّهُ وَ أَنْتُمُ الْجَانِبُ وَ الْجَنْبُ وَ أَنْتُمُ الْکُرْسِیُّ أُصُولُ الْعِلْمِ قَائِمُکُمْ خَیْرُ قَائِمٍ بِکُمْ وَ نَاطِقُکُمْ خَیْرُ نَاطِقٍ بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ دِینَهُ وَ بِکُمْ یَخْتِمُهُ فَأَقْرِئْ عَلِیّاً مِنَّا السَّلاَمَ وَ أَخْبِرْهُ بِشَوْقِنَا إِلَیْهِ

سپس به آسمان دوم عروج کردم و در آنجا فرشتگان به دیدارم آمدند و سلام کردند و سخنی همچون یارانشان گفتند. من گفتم: ای فرشتگان پروردگار من! آیا ما را چنان که شایسته ما باشد، می شناسید؟ گفتند: ای پیامبر خدا! چگونه شما را نشناسیم حال آنکه شما برگزیدگان خداوند از میان آفریدگانش هستید و شما خزانه داران علم اوبید و شما ریسمان استوارید و شما دلیل آشکارید و شما جانب و جنب هستید و شما کرسی و اصول علم هستید؛ قائم شما علیه السلام بهترین کسی است که بر شما استوار است و سخنگوی شما بهترین سخنگویان است. خداوند دین خود را با شما آغاز کرد و با شما به پایان می رساند. پس به على علیه السلام ما را

ص: 404

برسان و باخبرش کن که بسیار مشتاق اوییم.

ثُمَّ عَرَجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الثَّالِثَهِ فَتَلَقَّتْنِی الْمَلاَئِکَهُ فَسَلَّمُوا عَلَیَّ وَ قَالُوا لِی مِثْلَ مَقَالَهِ أَصْحَابِهِمْ فَقُلْتُ یَا مَلاَئِکَهَ رَبِّی هَلْ تَعْرِفُونَّا حَقَّ مَعْرِفَتِنَا فَقَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ لِمَ لاَ نَعْرِفُکُمْ وَ أَنْتُمْ بَابُ الْمَقَامِ وَ حُجَّهُ الْخِصَامِ وَ عَلِیٌّ دَابَّهُ الْأَرْضِ وَ فَاصِلُ الْقَضَاءِ وَ صَاحِبُ الْعَضْبَاءِ وَ قَسِیمُ اَلنَّارِ غَداً وَ سَفِینَهُ النَّجَاهِ مَنْ رَکِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا فِی اَلنَّارِ یَتَرَدَّی کَمْ فَقَمَ الدَّعَائِمَ وَ الْأَقْطَارَ الْأَکْنَافَ وَ الْأَعْمِدَهُ فُسْطَاطُنَا السَّحَابُ الْأَعْلَی کرامین أَنْوَارِکُمْ فَلِمَ لاَ نَعْرِفُکُمْ فَأَقْرِئْ عَلِیّاً مِنَّا السَّلاَمَ وَ أَعْلِمْهُ بِشَوْقِنَا إِلَیْهِ

ثُمَّ عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الرَّابِعَهِ فَتَلَقَّتْنِی الْمَلاَئِکَهُ فَسَلَّمُوا عَلَیَّ وَ قَالُوا لِی مِثْلَ مَقَالَهِ أَصْحَابِهِمْ فَقُلْتُ یَا مَلاَئِکَهَ رَبِّی هَلْ تَعْرِفُونَّا حَقَّ مَعْرِفَتِنَا فَقَالُوا لِمَ لاَ نَعْرِفُکُمْ وَ أَنْتُمْ شَجَرَهُ النُّبُوَّهِ وَ بَیْتُ الرَّحْمَهِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَهِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلاَئِکَهِ وَ عَلَیْکُمْ جَبْرَئِیلُ یَنْزِلُ بِالْوَحْیِ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ عِنْدِ رَبِّ الْعَالَمِینَ فَأَقْرِئْ عَلِیّاً مِنَّا السَّلاَمَ وَ أَعْلِمْهُ بِطُولِ شَوْقِنَا إِلَیْهِ

سپس به آسمان سوم عروج کردم و در آنجا فرشتگان به دیدارم آمدند و سلام کردند و سخنی همچون یارانشان گفتند. من گفتم: ای فرشتگان پروردگار من! آیا ما را چنان که شایسته ما باشد، می شناسید؟ گفتند: ای پیامبر خدا! چرا شما را نشناسیم حال آن که شما باب مقام و حجیم هر جدلی هستید و على علیه السلام جنبندهای است که از زمین خارج می شود و فصل دهنده قضاوت است و کلامی بران دارد و فردای قیامت قسمت کننده دوزخ است و کشتی نجات است که هر که سوارش شود نجات یابد و هر که از آن جا ماند، در آتش واژگون می گردد. سایه بان ابر ما هر پایه و ستون و گوشه و کناری را پوشانید جز انوار ارجمند شما را؛ پس چرا شما را نشناسیم؟! سلام ما را به علی علیه السلام برسان و از اشتیاق ما به او

ص: 405

آگاهش کن. سپس بر آسمان چهارم عروج کردم و در آنجا فرشتگان به دیدارم آمدند و سلام کردند و سخنی همچون یارانشان گفتند. من گفتم: ای فرشتگان پروردگار من! آیا ما را چنان که شایسته ما باشد، می شناسید؟ گفتند: چرا شما را نشناسیم حال آن که شما درخت پیامبری و خانه رحمت و جایگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان هستید و جبرئیل از آسمان از سوی پروردگار جهانیان وحی را بر شما فرود می آورد؛ پس سلام ما را به على علیه السلام برسان و آگاهش کن که بسیار مشتاق اوییم.

ثُمَّ عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الْخَامِسَهِ فَتَلَقَّتْنِی الْمَلاَئِکَهُ وَ سَلَّمُوا عَلَیَّ فَقَالُوا لِی مِثْلَ مَقَالَهِ أَصْحَابِهِمْ فَقُلْتُ لَهُمْ یَا مَلاَئِکَهَ رَبِّی هَلْ تَعْرِفُونَّا حَقَّ مَعْرِفَتِنَا فَقَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ لِمَ لاَ نَعْرِفُکُمْ وَ نَحْنُ نَغْدُو وَ نَرُوحُ عَلَی اَلْعَرْشِ بِالْغَدَاهِ وَ الْعَشِیِّ فَنَنْظُرُ إِلَی سَاقِ اَلْعَرْشِ مَکْتُوبٌ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَیَّدَهُ اللَّهُ فَعَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَلِیُّ اللَّهِ وَ الْعَلَمُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ وَ هُوَ دَافِعُ اَلْمُشْرِکِینَ وَ مُبِیرُ اَلْکَافِرِینَ فَعَلِمْنَا عِنْدَ ذَلِکَ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیٌّ مِنْ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ فَأَقْرِئْ عَلِیّاً مِنَّا السَّلاَمَ وَ أَعْلِمْهُ بِشَوْقِنَا إِلَیْهِ

ثُمَّ عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ السَّادِسَهِ فَتَلَقَّتْنِی الْمَلاَئِکَهُ فَسَلَّمُوا عَلَیَّ وَ قَالُوا لِی مِثْلَ مَقَالَهِ أَصْحَابِهِمْ فَقُلْتُ یَا مَلاَئِکَهَ رَبِّی هَلْ تَعْرِفُونَّا حَقَّ مَعْرِفَتِنَا فَقَالُوا بَلَی یَا نَبِیَّ اللَّهِ لِمَ لاَ نَعْرِفُکُمْ وَ قَدْ خَلَقَ اللَّهُ جَنَّهَ الْفِرْدَوْسِ وَ عَلَی بَابِهَا شَجَرَهٌ لَیْسَ مِنْهَا وَرَقَهٌ إِلاَّ عَلَیْهَا مَکْتُوبَهٌ حَرْفَیْنِ بِالنُّورِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عُرْوَهُ اللَّهِ الْوَثِیقَهُ وَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِینُ وَ عَیْنُهُ عَلَی الْخَلاَئِقِ أَجْمَعِینَ وَ سَیْفُ نَقِمَتِهِ عَلَی اَلْمُشْرِکِینَ فَأَقْرِئْهُ مِنَّا السَّلاَمَ وَ قَدْ طَالَ شَوْقُنَا إِلَیْهِ

ص: 406

ثُمَّ عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ السَّابِعَهِ فَسَمِعْتُ الْمَلاَئِکَهَ یَقُولُونَ لَمَّا أَنْ رَأَوْنِی «اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ» ثُمَّ تَلَقَّوْنِی فَسَلَّمُوا عَلَیَّ وَ قَالُوا لِی مِثْلَ مَقَالَهِ أَصْحَابِهِمْ فَقُلْتُ یَا مَلاَئِکَهَ رَبِّی سَمِعْتُ وَ أَنْتُمْ تَقُولُونَ «اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ اَلْجَنَّهِ حَیْثُ نَشاءُ» فَمَا الَّذِی صُدِقْتُمْ قَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَمَّا أَنْ خَلَقَکُمْ أَشْبَاحَ نُورٍ مِنْ سَنَاءِ نُورِهِ وَ مِنْ سَنَاءِ عِزِّهِ وَ جَعَلَ لَکُمْ مَقَاعِدَ فِی مَلَکُوتِ سُلْطَانِهِ وَ أَشْهَدَکُمْ عَلَی عِبَادِهِ عَرَضَ وَلاَیَتَکُمْ عَلَیْنَا وَ رَسَخَتْ فِی قُلُوبِنَا فَشَکَوْنَا مَحَبَّتَکَ إِلَی اللَّهِ فَوَعَدَنَا رَبُّنَا أَنْ یُرِیَنَاکَ فِی السَّمَاءِ مَعَنَا وَ قَدْ صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَ هُوَ ذَا أَنْتَ مَعَنَا فِی السَّمَاءِ فَجَزَاکَ اللَّهُ مِنْ نَبِیٍّ خَیْراً ثُمَّ شَکَوْنَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ إِلَی اللَّهِ فَخَلَقَ لَنَا فِی صُورَتِهِ مَلَکاً وَ أَقْعَدَهُ عَنْ یَمِینِ عَرْشِهِ عَلَی سَرِیرٍ مِنْ ذَهَبٍ مُرَصَّعٍ بِالدُّرِّ وَ الْجَوَاهِرِ قَوَائِمُهُ مِنَ الزَّبَرْجَدِ الْأَخْضَرِ عَلَیْهِ قُبَّهٌ مِنْ لُؤْلُؤَهٍ بَیْضَاءَ یُرَی بَاطِنُهَا مِنْ ظَاهِرِهَا وَ ظَاهِرُهَا مِنْ بَاطِنَهَا بِلاَ دِعَامَهٍ مِنْ تَحْتِهَا وَ عِلاَقَهٍ مِنْ فَوْقِهَا قَالَ لَهَا صَاحِبُ اَلْعَرْشِ قُومِی بِقُدْرَتِی فَقَامَتْ بِأَمْرِ اللَّهِ فَکُلَّمَا اشْتَقْنَا إِلَی رُؤْیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فِی الْأَرْضِ نَظَرْنَا إِلَی مِثَالِهِ فِی السَّمَاءِ .

سپس به آسمان پنجم عروج کردم و فرشتگان به دیدارم آمدند و سلام کردند و سخنی همچون یارانشان گفتند. من به آنها گفتم: ای فرشتگان پروردگار من! آیا ما را چنان که سزاوار ما باشد، می شناسید؟ گفتند: ای پیامبر خدا! چرا شما را نشناسیم حال آن که ما صبح و شام بر عرش رفت و آمد می کنیم و به ساق عرش می نگریم و می بینیم که بر آن نوشته شده هیچ خدایی جز خداوند یگانه نیست و محمد صلی الله علیه و آله رسول اوست که خداوند او را با علی بن ابی طالب علیه السلام تأیید کرده است؛ على علیه السلام که ولی خدا و نشانه میان او و آفریدگانش است و مشرکان را پس می راند و

ص: 407

کافران را در هم می کوبد؛ از اینجا بود که دانستيم على علیه السلام یکی از اولیای خداوند است. سلام ما را به على علیه السلام برسان و آگاهش کن که مشتاق اوپیم. سپس به آسمان ششم عروج کردم و فرشتگان به دیدارم آمدند و سلام کردند و سخنی همچون یارانشان گفتند. من گفتم: ای فرشتگان پروردگار من! آیا ما را چنان که سزاوار ما باشد، می شناسید؟ گفتند: بله ای پیامبر خدا! چرا شما را نشناسیم حال آن که خداوند باغ فردوس را آفرید و سپس بر درش درختی آفرید که بر هر برگ از آن با نور نوشته شده هیچ خدایی جز خداوند یگانه نیست و محمد صلی الله علیه و آله رسول اوست و علی بن ابی طالب علیه السلام ریسمان استوار خداوند و رشته محكم او و چشم او بر تمامی آفریدگان و شمشیر عذابش بر مشرکان است. سلام ما را به على علیه السلام برسان که بسیار مشتاق اوییم.

سپس به آسمان هفتم عروج کردم و شنیدم که فرشتگان چون مرا دیدند، گفتند: «سپاس و ستایش از آن خدایی است که وعده اش را به ما راست گردانید. سپس به دیدار من آمدند و سلام کردند و سخنی همچون یارانشان گفتند. من گفتم: ای فرشتگان پروردگارم شنیدم که میگفتید: سپاس و ستایش از آن خدایی است که وعده اش را به ما راست گردانید و زمین بهشت را به ما میراث داد، از هر کجای این بهشت که بخواهیم جای میگیریم»؛ چه وعده ای را برایتان راست گردانید؟ گفتند: ای پیامبر خدا! هنگامی که خداوند متعال شما را به صورت اشباحی از نور از روشنایی نور خود و روشنایی عزت خود آفرید و برایتان جایگاه هایی در ملکوت سلطنتش قرار داد و شما را بر بندگانش گواه گرفت، ولایت شما را بر ما عرضه داشت و آن در دل هایمان استوار شد؛ آنگاه ما بهانه محبت تو را نزد خداوند گرفتیم و از این رو پروردگارمان به ما وعده داد که تو را

ص: 408

در آسمان در همراهی ما به ما نشان دهد و اکنون وعده اش را به ما راست گردانید و این چنین تو اکنون در آسمان همراه مایی، خداوند پاداش پیامبری نیک را به تو عطا کند. سپس ما بهانه محبت على علیه السلام را نزد خداوند گرفتیم و در آن دم خداوند برایمان فرشته ای را به شکل او آفرید و او را سمت راست عرش خود بر تختی از طلا، آراسته به در و جواهر نشانید که پایه هایش از زبرجد سبز بود و تاجی از مروارید سفید داشت که درونش از بیرونش و بیرونش از درونش پیدا بود و هیچ تکیه گاهی از زیر و هیچ آویزه ای از بالا نداشت. آن گاه صاحب عرش به او فرمود: به قدرت من برخیز! او به امر خداوند برخاست و از آن پس هر گاه ما به دیدار علی بن ابی طالب علیه السلام در زمین مشتاق می شویم، به همانند او در آسمان می نگریم.

ص: 409

و بین سورة المؤمن

«الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ » (المؤمن، 7)

و کسانی که عرش را حمل می کنند و کسانی که بر اطراف آن هستند، با سپاس و ستایش، پروردگارشان را تسبیح میگویند و به او ایمان دارند و برای کسانی که ایمان آورده اند، آمرزش می طلبند او می گویند: پروردگارا! به رحمت و علم همه چیز را احاطه کرده ای؛ پس کسانی را که توبه کرده اند و از راه تو پیروی نموده اند،بیامرز.

332-عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ قَوْلُ اللَّهِ «اَلَّذِینَ یَحْمِلُونَ اَلْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ» یَعْنِی مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ علیه السلام وَ إِبْرَاهِیمَ وَ

ص: 410

إِسْمَاعِیلَ وَ مُوسَی وَ عِیسَی صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلاَمُهُ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ

محمد بن مسلم گفت: از امام محمد باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: کلام خداوند متعال «کسانی که عرش را حمل می کنند و کسانی که بر اطراف آن هستند، پروردگارشان را تسبیح میگویند» یعنی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و على علیه السلام و امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و ابراهیم و اسماعیل و موسی و عیسی، که درود خداوند بر همه ایشان باد.

333- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ قَالَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ «اَلَّذِینَ یَحْمِلُونَ اَلْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ ... وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا» قَالَ لَیَسْتَغْفِرُونَ لِشِیعَهِ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ هُمُ الَّذِینَ آمَنُوا یَقُولُونَ «رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَهً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ» یَعْنِی الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَلاَیَهَ عَلِیٍّ وَ عَلِیٌّ هُوَ السَّبِیلُ

محمد بن مسلم گفت: از امام محمد باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: «کسانی که عرش را حمل می کنند و کسانی که بر اطراف آن هستند، با سپاس و ستایش پروردگارشان را تسبیح می گویند و به او ایمان دارند و برای کسانی که ایمان آورده اند، آمرزش می طلبند. بی تردید آنان برای شیعیان خاندان حضرت محمد صلی الله علیه و آله آمرزش می طلبند و هم آنان که ایمان آوردند، می گویند: «پروردگارا! به رحمت و علم همه چیز را احاطه کردی؛ پس کسانی را که توبه کرده اند و از راه تو پیروی نموده اند، بیامرزه» یعنی کسانی که از ولایت حضرت علی علیه السلام پیروی نموده اند و على علیه السلام آن راه است.

334۔حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ الْأَعْمَشُ قَالَ : دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام وَ قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ النَّاسَ یُسَمُّونَّا رَوَافِضَ فَمَا اَلرَّوَافِضُ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا هُمْ سَمَّوْکُمُوهُ وَ

ص: 411

اللَّهَ سَمَّاکُمْ بِهِ فِی اَلتَّوْرَاهِ وَ اَلْإِنْجِیلِ عَلَی لِسَانِ مُوسَی وَ لِسَانِ عِیسَی وَ ذَلِکَ أَنَّ سَبْعِینَ رَجُلاً مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ رَفَضُوا فِرْعَوْنَ وَ دَخَلُوا فِی دِینِ مُوسَی علیه السلام فَسَمَّاهُمُ اللَّهُ تَعَالَی اَلرَّافِضَهَ وَ أَوْحَی إِلَی مُوسَی أَنْ أَثْبِتْ لَهُمْ فِی اَلتَّوْرَاهِ حَتَّی یَمْلِکُونَهُ عَلَی لِسَانِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَفَرَّقَهُمُ اللَّهُ فِرَقاً کَثِیرَهً فَرَفَضُوا الْخَیْرَ وَ رَفَضْتُمُ الشَّرَّ وَ اسْتَقَمْتُمْ مَعَ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ علیه السلام فَذَهَبْتُمْ حَیْثُ ذَهَبَ نَبِیُّکُمْ وَ اخْتَرْتُمْ مَنِ اخْتَارَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ فَأَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا فَأَنْتُمُ الْمَرْحُومُونَ الْمُتَقَبَّلُ مِنْ مُحْسِنِهِمْ وَ الْمُتَجَاوَزُ عَنْ مُسِیئِهِمْ وَ مَنْ لَمْ یَلْقَ اللَّهَ بِمِثْلِ مَا لَقِیتُمْ لَمْ تُقْبَلْ حَسَنَتُهُ وَ لَمْ یُتَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَتِهِ یَا سُلَیْمَانُ هَلْ سَرَرْتُکَ فَقُلْتُ زِدْنِی جُعِلْتُ فِدَاکَ فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَلاَئِکَهً یَسْتَغْفِرُونَ لَکُمْ حَتَّی یَتَسَاقَطَ ذُنُوبُکُمْ کَمَا یَتَسَاقَطُ وَرَقُ الشَّجَرِ فِی یَوْمِ رِیحٍ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی «اَلَّذِینَ یَحْمِلُونَ اَلْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا» هُمْ شِیعَتُنَا وَ هِیَ وَ اللَّهِ لَهُمْ یَا سُلَیْمَانُ هَلْ سَرَرْتُکَ فَقُلْتُ زِدْنِی جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ مَا عَلَی مِلَّهِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ نَحْنُ وَ شِیعَتُنَا وَ سَائِرُ النَّاسِ مِنْهَا بِرَاءٌ

سلیمان اعمش گفت: خدمت امام جعفر صادق علیه السلام رسیدم و به ایشان عرض کردم: مردم ما را رافضی می نامند، رافضی ها کیست اند؟ ایشان فرمود: به خدا سوگند آنان شما را چنین نام نگذاردهاند، بلکه خداوند شما را در تورات و در انجیل بر زبان حضرت موسی علیه السلام و حضرت عیسی علیه السلام چنین نامید. بدین گونه که هفتاد تن از قوم فرعون، او را رفض کردند و رد نمودند و به دین موسی ال در آمدند؛ از این رو خداوند آنان را رافضی (یعنی ردکننده) نامید و به موسی علیه السلام وحی فرمود که این نام را برایشان در تورات ثبت کنند تا زمانی که آنان این نام را از زبان حضرت محمد صلی الله علیه و آله صاحب شوند. سپس خداوند آنان را در دسته های بسیاری پراکنده کرد و آنان نیکی را رفض و رد کردند اما شما بدی را رفض

ص: 412

کردید و با اهل بیت پیامبر تان پایداری ورزیدید و به جایی پای نهادید که پیامبر تان پای نهاده بود و کسی را برگزیدید که خداوند و رسولش برگزیده بودند، پس بشارت باد بر شما و مژده باد بر شما که شما رحمت می شوید و کردار نیکتان پذیرفته می شود و از کردار بدتان در گذشته می شود. هر کس خداوند را چنان که شما دیدارش می کنید، دیدار نکند، کار نیکش پذیرفته نمی شود و از کار بدش درگذشته نمی شود. ای سلیمان! آیا شادمانت کردم؟ عرض کردم: فدایت شوم، بیشتر بفرما! فرمود: همانا خداوند فرشتگانی دارد که برای شما آمرزش می خواهند تا این که گناهانتان چون ریزش برگ درخت در روزی توفانی بریزد و این کلام خداوند متعال است: «کسانی که عرش را حمل می کنند و کسانی که بر اطراف آن هستند، با سپاس و ستایش، پروردگارشان را تسبیح می گویند و به او ایمان دارند و برای کسانی که ایمان آورده اند، آمرزش می طلبند.» آن کسان، شیعیان ما هستند و این آیه به خدا سوگند از برای ایشان است؛ ای سلیمان! آیا شادمانت کردم؟ عرض کردم: فدایت شوم، بیشتر بفرما! فرمود: تنها ما و شیعیان ما بر آیین ابراهیم هستیم و مردم دیگر از آن به دورند.

335-فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ : مَکَثَ جَبْرَئِیلُ أَرْبَعِینَ یَوْماً لَمْ یَنْزِلْ عَلَی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا رَبِّ قَدِ اشْتَدَّ شَوْقِی إِلَی نَبِیِّکَ فَأْذَنْ لِی فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ وَ قَالَ یَا جَبْرَئِیلُ اهْبِطْ إِلَی حَبِیبِی وَ نَبِیِّی فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلاَمَ وَ أَخْبِرْهُ أَنِّی قَدْ خَصَصْتُهُ بِالنُّبُوَّهِ وَ فَضَّلْتُهُ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَقْرِئْ وَصِیَّهُ مِنِّی السَّلاَمَ وَ أَخْبِرْهُ أَنِّی خَصَصْتُهُ بِالْوَصِیَّهِ وَ فَضَّلْتُهُ عَلَی جَمِیعِ الْأَوْصِیَاءِ

قَالَ فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَکَانَ إِذَا هَبَطَ وُضِعَتْ لَهُ وِسَادَهٌ مِنْ أَدَمٍ

ص: 413

حَشْوُهَا لِیفٌ فَجَلَسَ بَیْنَ یَدَیِ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُقْرِئُکَ السَّلاَمَ وَ یُخْبِرُکَ أَنَّهُ خَصَّکَ بِالنُّبُوَّهِ وَ فَضَّلَکَ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ یَقْرَأُ وَصِیَّکَ السَّلاَمَ وَ یُخْبِرُکَ أَنَّهُ خَصَّهُ بِالْوَصِیَّهِ وَ فَضَّلَهُ عَلَی جَمِیعِ الْأَوْصِیَاءِ

قَالَ فَبَعَثَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِلَیْهِ فَدَعَاهُ وَ أَخْبَرَهُ بِمَا قَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام قَالَ فَبَکَا عَلِیٌّ بُکَاءً شَدِیداً ثُمَّ قَالَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ لاَ یَسْلُبَنِی دِینِی وَ لاَ یَنْزِعَ مِنِّی کَرَامَتَهُ وَ أَنْ یُعْطِیَنِی مَا وَعَدَنِی

فرات گفت: علی بن حسین روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: جبرئیل چهل روز بر جای ماند و بر پیامبر نازل نشد. از این رو عرض کرد: پروردگارا! سخت مشتاق پیامبرت شده ام، رخصت دیدار وی را عطا فرما. خداوند متعال به او وحی کرد و فرمود: ای جبرئیل! نزد پیامبر من و حبیب من فرود آی و سلام مرا به او برسان و او را خبر ده که من او را در پیامبری ویژه گردانده ام و بر همه پیامبران برتری اش بخشیده ام؛ همچنین به وصی اش سلام مرا برسان و او را خبر ده که در وصایت ویژه اش گردانده ام و بر همه اوصيا برتری اش بخشیده ام. جبرئیل بر پیامبر فرود آمد و بر بالشی پوستی که از لیف انباشته شده بود، روبه روی پیامبر صلی الله علیه و آله نشست و عرض کرد: ای محمد صلی الله علیه و آله ! خداوند متعال به تو سلام می رساند و خبرت میدهد که در پیامبری ویژهات گردانده و بر همه پیامبران برتری ات بخشیده است؛ همچنین به وصیات سلام می رساند و خبرت میدهد که وی را در وصایت ویژه گردانده و بر همه اوصیا برتری اش بخشیده است. در آن دم پیامبر صلی الله علیه و آله کسی را پی حضرت علی علیه السلام فرستاد و ایشان را از خبری که جبرئیل آورده بود، باخبر ساخت. ناگاه حضرت على علیه السلام سخت گریست و سپس فرمود: از

ص: 414

خداوند خواستارم که دینم را از من برنگیرد و کرامتش را از من نگیرد و آن چه را به من وعده داده است، عطایم کند.

فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَا مُحَمَّدُ حَقِیقٌ عَلَی أَنْ لاَ یُعَذِّبَ عَلِیّاً وَ لاَ أَحَداً تَوَلاَّهُ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَا جَبْرَئِیلُ عَلَی مَا کَانَ مِنْهُمْ أَوْ کُلُّهُمْ نَاجٍ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ یَا مُحَمَّدُ نَجَا مَنْ تَوَلَّی شِیثاً بِشِیثٍ وَ نَجَا شِیثٌ بِآدَمَ وَ نَجَا آدَمُ بِاللَّهِ وَ نَجَا مَنْ تَوَلَّی سَاماً بِسَامٍ وَ نَجَا سَامٌ بِنُوحٍ وَ نَجَا نُوحٌ بِاللَّهِ وَ نَجَا مَنْ تَوَلَّی آصَفَ بِآصَفَ وَ نَجَا آصَفُ بِسُلَیْمَانَ وَ نَجَا سُلَیْمَانُ بِاللَّهِ وَ نَجَا مَنْ تَوَلَّی یُوشَعَ بِیُوشَعَ وَ نَجَا یُوشَعُ بِمُوسَی وَ نَجَا مُوسَی بِاللَّهِ وَ نَجَا مَنْ تَوَلَّی شَمْعُونَ بِشَمْعُونَ وَ نَجَا شَمْعُونُ بِعِیسَی وَ نَجَا عِیسَی بِاللَّهِ وَ نَجَا مَنْ تَوَلَّی عَلِیّاً بِعَلِیٍّ وَ نَجَا عَلِیٌّ بِکَ وَ نَجَوْتَ أَنْتَ بِاللَّهِ وَ إِنَّمَا کُلُّ شَیْءٍ بِاللَّهِ وَ إِنَّ الْمَلاَئِکَهَ وَ الْحَفَظَهَ لَیَفْخَرُونَ عَلَی جَمِیعِ الْمَلاَئِکَهِ لِصُحْبَتِهَا إِیَّاهُ

جبرئیل عرض کرد: ای محمد! واجب است که علی و هر که ولایت او را دارد، عذاب نشود. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: برخی از آنان نجات می یابند یا همه آنان؟ عرض کرد: ای محمد صلی الله علیه و آله ! هر که ولایت شیث را داشت، به واسطه او نجات یافت و شیث به واسطه آدم نجات یافت و آدم به خواست خدا؛ و هر که ولایت سام را داشت، به واسطه او نجات یافت و سام به واسطه نوح نجات یافت و نوح به خواست خدا، و هر که ولایت آصف را داشت، به واسطه او نجات یافت و آصف به واسطه سليمان نجات یافت و سلیمان به خواست خدا، و هر که ولایت یوشع را داشت، به واسطه او نجات یافت و يوشع به واسطه موسی نجات یافت و موسی به خواست خدا؛ و هر که ولایت شمعون را داشت، به واسطه او نجات یافت و شمعون به واسطه عیسی نجات یافت و عیسی به خواست خدا؛ و هر که ولایت علی علیه السلام را داشته باشد، به واسطه او نجات می یابد و على علیه السلام به

ص: 415

واسطه تو نجات می یابد و تو به خواست خدا. به راستی که همه چیز به خواست خداست و فرشتگان و نگاهبانان على علیه السلام به خاطر هم صحبتی با او بر دیگر فرشتگان فخر می کنند.

قَالَ فَجَلَسَ عَلِیٌّ علیه السلام یَسْمَعُ کَلاَمَ جَبْرَئِیلَ علیه السلام وَ لاَ یَرَی شَخْصَهُ

قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا الَّذِی کَانَ مِنْ حَدِیثِهِمْ إِذَا اجْتَمَعُوا قَالَ ذِکْرُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ لَمْ تَبْلُغْ عَظَمَتَهُ ثُمَّ ذَکَرُوا فَضْلَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ مَا أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنْ عِلْمٍ وَ قَلَّدَهُ مِنْ رِسَالَتِهِ ثُمَّ ذَکَرُوا أَمْرَ شِیعَتِنَا وَ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ خَتَمَهُمْ بِالْحَمْدِ وَ الثَّنَاءِ عَلَی اللَّهِ

قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ إِنَّ الْمَلاَئِکَهَ لَتَعْرِفُنَا قَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ کَیْفَ لاَ یَعْرِفُونَکُمْ وَ قَدْ وُکِّلُوا بِالدُّعَاءِ لَکُمْ وَ الْمَلاَئِکَهُ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ اَلْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ ... وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا مَا اسْتِغْفَارُهُمْ إِلاَّ لَکُمْ دُونَ هَذَا الْعَالَمِ

آنگاه حضرت علی علیه السلام نیز نشست و حال آنکه سخن جبرئیل را می شنید اما او را نمی دید. به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم! چون ایشان گرد هم آیند، چه می گویند؟ فرمود: ذکر خداوند تبارک و تعالی را که عظمتش دست نیافتنی است، سپس ذکر فضیلت حضرت محمد صلی الله علیه و آله را و آن چه که خداوند از علم به او عطا کرده و به رسالت خویش مخصوصش گردانده است. سپس از امر شیعیان ما یاد می کنند و برایشان دعا می کنند و سخن با حمد و ثنای خداوند به پایان می رسانند. عرض کردم: فدایت شوم! آیا فرشتگان ما را می شناسند؟ فرمود: سبحان الله! چگونه شما را نشناسند حال آن که برای دعا کردن به شما گمارده شده اند و فرشتگانی که عرش را در میان گرفته اند «با سپاس و ستایش

ص: 416

پروردگارشان را تسبیح میگویند» و «برای کسانی که ایمان آورده اند، آمرزش می طلبند» و آمرزش خواهی آنان تنها برای شما و نه هیچ کس دیگر در این دنیاست.

«إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ » (المؤمن، 51)

به راستی ما فرستادگانمان و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و روزی که گواهان برای گواهی بر پای ایستند، یاری می کنیم.

336- حَدَّثَنِی اَلْمُطَّلِبُ بْنُ زِیَادٍ قَالَ : سَمِعْتُ اَلسُّدِّیَّ حِینَ دَخَلَ اَلسُّودَانُ اَلْکُوفَهَ یُبَرِّحُونَ عَلَی یَزِیدَ فِی الطُّرُقِ وَ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَهَ إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ قَالَ لَیْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ یُقْتَلُ إِلاَّ بَعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ مَنْ یُظْهِرُ أَنَّهُ کَانَ عَلَی هُدًی

مطلب بن زیاد گفت: چون سیاهان وارد کوفه شدند و در همه جا در پی یزید بودند، شنیدم که سدی این آیه را خواند و سپس گفت: هیچ مؤمنی کشته نمی شود جز آن که خداوند پس از او کسی را بر می انگیزد که آشکار می سازد وی بر راه هدایت بوده است.

ص: 417

و من سورة فصلت

«حم *تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ *بَشِيرًا وَنَذِيرًا فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ *وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ وَفِي آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِنْ بَيْنِنَا وَبَيْنِكَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ » (فصلت، 5-1)

حاء میم. این کتاب از جانب خداوند بخشاینده مهربان نازل شده است. کتابی است که آیاتش به روشنی بیان شده است، قرآنی است به زبان عربی برای گروهی که می دانند. بشارت دهنده و بیم دهنده است، ولی بیشترشان رویگردان شدند، پس اسخن حق را نمی شنوند. و گفتند: دل های ما از آن چه ما را به سوی آن فرا می خوانی در پوشش هایی است و در گوشهای ما سنگینی، و میان ما و تو حجابی است، پس [تو کار خودت را] انجام بده، ما

ص: 418

[نیز کار خود را] انجام می دهیم.

337 - اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَحْمَدَ الْعَلَوِیُّ قَالَ : بَلَغَنِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ لِدَاوُدَ الرَّقِّیِّ یَا دَاوُدُ أَیُّکُمْ یَنَالُ قُطْبَ سَمَاءِ الدُّنْیَا فَوَ اللَّهِ إِنَّ أَرْوَاحَنَا وَ أَرْوَاحَ النَّبِیِّینَ لَتَنَالُ اَلْعَرْشَ کُلَّ لَیْلَهِ جُمُعَهٍ یَا دَاوُدُ قَرَأَ أَبِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ حم السَّجْدَهَ حَتَّی إِذَا بَلَغَ «فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ» قَالَ: نَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام حَتَّی قَرَأَ حم السَّجْدَهَ «تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ» حَتَّی بَلَغَ «فَأَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ» قَالَ عَنْ وَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام «فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ* وَ قالُوا قُلُوبُنا فِی أَکِنَّهٍ مِمّا تَدْعُونا إِلَیْهِ وَ فِی آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَیْنِنا وَ بَیْنِکَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ»

حسین بن علی بن احمد علوی گفت: حدیثی از امام جعفر صادق علیه السلام خطاب به داود رقی به من رسید که چنین بود: ای داود! کدام یک از شما به قطب آسمان دنیا دست می یابد؟ به خدا سوگند که ارواح ما و ارواح پیامبران هر شب جمعه به عرش می رسد. ای داود! پدرم امام محمد باقر علیه السلام در حال خواندن سوره حم سجده بود که چون رسید به «پس [سخن حق] را نمی شنوند» فرمود: جبرئیل علیه السلام بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و عرض کرد: امام و پیشوای پس از تو علی بن ابی طالب علیه السلام است؛ سپس این آیات را خواند: «[این کتاب] از جانب خداوند بخشاینده مهربان نازل شده است. کتابی است که آیاتش به روشنی بیان شده است. قرآنی است به زبان عربی برای گروهی که می دانند.» تا به آنجا رسید که بیشترشان رویگردان شدند» یعنی از ولایت علی علیه السلام روی گرداندند؛ چنان چه خداوند متعال فرمود: «پس [سخن حق را] نمی شنوند. و گفتند: دل های ما از آن چه ما را به سوی آن فرا می خوانی در پوشش هایی است و در

ص: 419

گوش های ما سنگینی، و میان ما و تو حجابی است، پس [تو کار خودت را] انجام بده ما [نیز کار خود را] انجام میدهیم.»

«إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا » (فصلت، 30 و احقاف، 13)

به راستی کسانی که گفتند «پروردگار ما خداست» سپس استقامت ورزیدند.

338-عَنْ أَبِی مَرْیَمَ قَالَ :سَمِعْتُ أَبَانَ بْنَ تَغْلِبَ یَسْأَلُ جَعْفَرَ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا قَالَ اسْتَقَامُوا عَلَی وَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

ابی مریم گفت: از ابان بن تغلب شنیدم که او از امام جعفر صادق علیه السلام درباره این آیه پرسید و ایشان فرمود: یعنی بر ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام استقامت ورزیدند.

«وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ » (فصلت، 34)

خوبی و بدی یکسان نیستند آیدی را به آن چه نیکوتر است دفع کن.

339- عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ : قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَ لاَ السَّیِّئَهُ قَالَ الْحَسَنَهُ التَّقِیَّهُ وَ السَّیِّئَهُ الْإِذَاعَهُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ اِدْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ قَالَ الصَّمْتُ ثُمَّ قَالَ فَأَنْشَدْتُکَ بِاللَّهِ هَلْ تَعْرِفُ ذَلِکَ فِی نَفْسِکَ أَنَّکَ تَکُونُ مَعَ قَوْمٍ لاَ یَعْرِفُونَ مَا أَنْتَ عَلَیْهِ مِنْ دِینِکَ وَ لاَ تَکُونُ لَهُمْ وُدّاً وَ صَدِیقاً فَإِذَا عَرَفُوکَ وَ شَعَرُوکَ أَبْغَضُوکَ قُلْتُ صَدَقْتَ قَالَ فَقَالَ لِی فَذَا مِنْ ذَاکَ

معاوية بن عمار گفت: به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم! منظور این آیه چیست؟ «خوبی و بدی یکسان نیستند». فرمود: منظور از خوبی در این آیه تقیه و منظور از بدی افشاگری است. عرض کردم: فدایت شوم! منظور از «بدی را به آن چه نیکوتر است دفع کن» چیست؟

ص: 420

فرمود: با سکوت. سپس فرمود: تو را به خدا سوگند آیا میدانی این سخن کجا در مورد خودت جاری می شود؟ آنجا که در میان گروهی هستی که نمی دانند تو در دینت بر چه راهی هستی و تو نیز دوست و امین آنان نیستی، حال اگر تو را بشناسند و راهت را دریابند با تو دشمنی میکنند.

ص: 421

ومن سورة الشورى

«شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ » (الشوری، 13)

برای شما از دین آن چیزی را وضع کرد که به نوح سفارش آن را کرده بود، و آن چه به تو وحی کردیم و آن چه ابراهیم و موسی و عیسی را به آن سفارش کردیم این است که: دین را برپا دارید و در آن دچار تفرقه نشوید. بر مشرکان تحمل آن چه آنان را به آن فرا می خوانی دشوار است. خداوند هر که را بخواهد به سوی خود برمی گزیند، و هر کس را که توبه کند و دعوت تو را اجابت نماید به سوی خود هدایت میکند.

ص: 422

340- عَنِ اَلْإِمَامِ الرِّضَا علیه السلام نَحْنُ الَّذِینَ شَرَعَ اللَّهُ لَنَا دِینَهُ فَقَالَ «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصّی بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ» یَا مُحَمَّدُ وَ مَا وَصَّی بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ فَقَدْ عَلَّمَنَا وَ بَلَّغَنَا مَا عَلَّمَنَا وَ اسْتَوْدَعَنَا عِلْمَهُمْ نَحْنُ وَرَثَهُ الْأَنْبِیَاءِ وَ نَحْنُ ذُرِّیَّهُ أُولِی الْعِلْمِ «أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ» بِآلِ مُحَمَّدٍ «وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ» وَ کُونُوا عَلَی جَمَاعَتِکُمْ «کَبُرَ عَلَی اَلْمُشْرِکِینَ» مَنْ أَشْرَکَ بِوَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام «ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ »مِنْ وَلاَیَهِ عَلِیٍّ إِنَّ اللَّهَ یَا مُحَمَّدُ «یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ» قَالَ مَنْ یُجِیبُکَ إِلَی وَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام .

وَ فِی الْحَدِیثِ التَّالِی مِنْهُ وَ نَحْنُ الَّذِینَ شَرَعَ اللَّهُ لَنَا الدِّینَ فَقَالَ فِی کِتَابِهِ «شَرَعَ لَکُمْ ... وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ» وَ کُونُوا عَلَی جَمَاعَهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله «کَبُرَ عَلَی اَلْمُشْرِکِینَ »

امام رضا علیه السلام فرمود: ما همان کسانی هستیم که خداوند برای ما دینش را وضع کرد و برای شما از دین آن چیزی را وضع کرد که به نوح سفارش آن را کرده بود و آنچه به تو وحی کردیم» و آن چه ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب را به آن سفارش کردیم ای محمد! پس او آنچه را که ما می دانیم به ما آموخته و رسانیده و دانش آنان را به ما سپرده است و ما وارثان پیامبرانیم و فرزندان دارندگان دانشیم «دین را بر پا دارید» به خاندان محمد صلی الله علیه و آله «و در آن دچار تفرقه نشوید» و بر یکدستگی خود بر جا بمانید که «تحمل آن بر مشرکان دشوار است» آنان که به ولایت على علیه السلام شرک ورزند، به «آنچه آنان را به آن فرا می خوانی» شرک ورزیده اند یعنی به ولایت على علیه السلام

ای محمد! «همانا خدا هر کس را بخواهد به سوی خود بر می گزیند و هر کس را که توبه نماید به سوی خود هدایت می کند.» یعنی کسی که دعوت تو به ولایت علی علیه السلام را اجابت نماید. و در حدیث دیگری آمده است: ما

ص: 423

کسانی هستیم که خداوند دینش را برای ما وضع کرد. پس در کتابش چنین فرمود: «برای شما از دین... در آن دچار تفرقه نشوید» و بر راه جماعت محمداشته باشید که این «بر مشرکان دشوار است».

« قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ »(الشوری، 23)

بگو: از شما برای آن (تبلیغ رسالت) هیچ مزدی نمی خواهم، جز دوستی درباره خویشاوندان آنزدیکم. و هر کس حسنهای کسب کند، برایش در آن (حسنه) زیبایی و نیکویی می افزاییم. به راستی خداوند آمرزنده شکرگزار است.

341- عَنْ جَابِرٍ قَالَ : کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی حَائِطٍ مِنْ حِیطَانِ بَنِی حَارِثَهَ إِذْ جَاءَ جَمَلٌ أَجْرَبُ أَعْجَفُ حَتَّی سَجَدَ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قُلْنَا لِجَابِرٍ أَنْتَ رَأَیْتَهُ قَالَ نَعَمْ رَأَیْتُهُ وَاضِعاً جَبْهَتَهُ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا عُمَرُ إِنَّ هَذَا الْجَمَلَ قَدْ سَجَدَ لِی وَ اسْتَجَارَ بِی فَاذْهَبْ فَاشْتَرِهِ وَ أَعْتِقْهُ وَ لاَ تَجْعَلْ لِأَحَدٍ عَلَیْهِ سَبِیلاً قَالَ فَذَهَبَ عُمَرُ فَاشْتَرَاهُ وَ خَلَّی سَبِیلَهُ ثُمَّ جَاءَ إِلَی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا بَهِیمَهٌ یَسْجُدُ لَکَ فَنَحْنُ أَحَقُّ أَنْ نَسْجُدَ لَکَ سَلْنَا عَلَی مَا جِئْتَنَا بِهِ مِنَ الْهُدَی أَجْراً سَلْنَا عَلَیْهِ عَمَلاً فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَوْ کُنْتُ آمُرُ أَحَداً یَسْجُدُ لِأَحَدٍ لَأَمَرْتُ الْمَرْأَهَ أَنْ تَسْجُدَ لِزَوْجِهَا فَقَالَ جَابِرٌ فَوَ اللَّهِ مَا خَرَجَتْ حَتَّی نَزَلَتِ الْآیَهُ الْکَرِیمَهُ «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی»

جابر گفت: در گوشه ای از زمین های قبیله بنی حارثه در حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم که شتری گر و لاغر آمد و سوی پیامبر صلی الله علیه و آله سجده کرد. به جابر گفتیم: تو آن را دیدی؟ گفت: آری، دیدمش که آمد و پیشانی اش را رو به روی رسول خدا صلی الله علیه و آله زمین گذاشت. حضرت فرمود: ای عمر! این

ص: 424

شتر برای من سجده کرد و به من پناه آورد، پس برو و آن را بخر و آزادش کن و مگذار کسی سوی آن دست دراز کند. عمر رفت و آن را خرید و آزادش کرد. سپس سوی پیامبر باز آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! این چهار پا بر شما سجده می کند، حال آن که بر ما واجب تر است که به شما سجده کنیم. در ازای آنچه که از هدایت برای ما آورده ای، مزدی از ما بخواه! در ازای آن کاری از ما بخواه! حضرت فرمود: اگر امر میکردم کسی بر کسی سجده کند، هر آینه امر می کردم زن بر شوهرش سجده کند. جابر گفت: به خدا سوگند هنوز خارج نشده بودیم که این آیه نازل شد: «از شما برای آن (تبلیغ رسالت) هیچ مزدی نمی خواهم، جز دوستی درباره خویشاوندان نزدیکم.»

342-عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی» قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ قَرَابَتُکَ الَّذِینَ افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْنَا مَوَدَّتَهُمْ قَالَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَهُ وَ وُلْدُهُمَا ثَلاَثَ مَرَّاتٍ یَقُولُهَا

ابن عباس گفت: زمانی که آیه فوق نازل شد، عرض کردم: ای رسول خدا! خویشاوندان شما که خداوند دوستی آنان را بر ما واجب گردانده، چه کسانی اند؟ فرمود: علی و فاطمه و فرزندان ایشان طلا و سه بار این سخن را باز فرمود.

343-عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَکِیمٍ قَالَ : کُنْتُ عِنْدَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام فَسَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ قَوْلِهِ«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی» قَالَ إِنَّا نَزْعُمُ قَرَابَهَ مَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ وَ تَزْعُمُ قُرَیْشٌ أَنَّهَا قَرَابَهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُمْ وَ کَیْفَ یَکُونُ هَذَا وَ قَدْ أَنْبَأَ اللَّهُ أَنَّهُ مَعْصُومٌ

عبد الله بن حکیم گفت: نزد امام جعفر صادق علیه السلام بودم که مردی از ایشان

ص: 425

در مورد آیه فوق پرسید. ایشان فرمود: ما بر آنیم قرابتی که بین ما و بین رسول خدا صلی الله علیه و آله است، مورد نظر است و قریش بر آن است که قرابتی که بین پیامبر و آنان است، مورد نظر است و چگونه می تواند چنین باشد در حالی که خداوند خبر داده است که همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله معصوم است.

344- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حُکَیْمٍ بْنِ جُبَیْرٍ أَنَّهُ قَالَ :سَأَلْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام عَنْ هَذِهِ الْآیَهِ «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی» قَالَ هِیَ قَرَابَتُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ مِنْ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله

عبد الله بن حکیم بن جبیر گفت: از امام سجاد علیه السلام درباره این آیه پرسیدم، ایشان فرمود: خویشاوندی ما اهل بیت علیهم السلام با پیامبر این مورد نظر است.

345- عَنْ حَبِیبِ بْنِ أَبِی ثَابِتٍ أَنَّهُ أَتَی مَسْجِدَ قُبَا وَ إِذَا فِیهِ مَشِیخَهٌ مِنَ اَلْأَنْصَارِ فَحَدَّثُوهُ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ أَتَاهُمْ یُصَلِّی فِی مَسْجِدِ قُبَا فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ ثُمَّ قَالُوا إِنْ کُنْتُمْ سَلَّمْتُمْ إِلَیْنَا فِیمَا کَانَ بَیْنَکُمْ نُشْهِدُکُمْ فَإِنَّ مَشِیخَتَنَا حَدَّثُونَا أَنَّهُمْ أَتَوْا نَبِیَّ اللَّهِ فِی مَرَضِهِ الَّذِی مَاتَ فِیهِ فَقَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ قَدْ أَکْرَمَنَا اللَّهُ وَ هَدَانَا بِکَ وَ أَمِنَّا وَ فُضِّلْنَا بِکَ فَاقْسِمْ فِی أَمْوَالِنَا مَا أَحْبَبْتَ فَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّ اللَّهِ صلی الله علیه و آله «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی» فَأَمَرَنَا بِمَوَدَّتِکُمْ

از حبیب بن ابی ثابت روایت شده است که وی به مسجد قبا رفت و حال آن که چند تن از ریش سفیدان انصار آنجا بودند. ایشان برای او چنین گفتند که روزی امام سجاد علیه السلام به مسجد قبا آمد تا پیشاپیش آنان نماز بگزارد. آنان بر حضرت سلام کرده و عرض کرده اند: اگر آن چه را که میانتان رخ داد، به ما واگذار می کردید، برایتان گواهی میدادیم که ریش سفیدان ما برایمان چنین گفتند که آنان به هنگام بیماری پیامبر خدا

ص: 426

که بر اثر آن درگذشت، خدمت ایشان رسیده و عرض کرده اند: ای پیامبر خدا! به راستی که خداوند ما را با تو گرامی داشت و هدایت نمود و ما را با تو ایمن کرد و برتری بخشید. پس هر آن چه می خواهی از دارایی ما برای خود جدا کن. و پیامبر خدا به آنان فرموده است: «بگو از شما برای آن (تبلیغ رسالت) هیچ مزدی نمی خواهم جز دوستی درباره خویشاوندان» و این چنین ما را به دوستی شما فرمان داد.

346- عَنْ عَطَاءِ بْنِ أَبِی رَبَاحٍ قَالَ : قُلْتُ لِفَاطِمَهَ بِنْتِ الْحُسَیْنِ أَخْبِرِینِی جُعِلْتُ فِدَاکِ بِحَدِیثٍ أُحَدِّثُ وَ أَحْتَجُّ بِهِ عَلَی النَّاسِ قَالَتْ نَعَمْ أَخْبَرَنِی أَبِی أَنَّ اَلنَّبِیَّ صلی الله علیه و آله کَانَ نَازِلاً بِالْمَدِینَهِ وَ أَنَّ مَنْ أَتَاهُ مِنَ اَلْمُهَاجِرِینَ مَرِسُوا أَنْ یَفْرِضُوا لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَرِیضَهً یَسْتَعِینُ بِهَا عَلَی مَنْ أَتَاهُ فَأَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ قَالُوا قَدْ رَأَیْنَا مَا یَنُوبُکَ مِنَ النَّوَائِبِ وَ إِنَّا أَتَیْنَاکَ لِتَفْرِضَ مِنْ أَمْوَالِنَا فَرِیضَهً تَسْتَعِینُ بِهَا عَلَی مَنْ أَتَاکَ

عطاء بن ابی رباح گفت: به بانو فاطمه دختر حضرت امام حسين علیه السلام عرض کردم: فدایتان گردم! مرا از حدیثی آگاه کنید که آن را روایت کنم و با آن بر مردم حجت آورم. فرمود: پدرم چنین مرا خبر داد که پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه ساکن بود و هر یک از مهاجران که نزد ایشان می آمدند، بر آن شده بودند که سهمی از مال خود را به رسول خدا اختصاص دهند تا ایشان با آن سهم کسانی را که نزدشان می آیند، یاری رساند. آنان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتند و عرض کردند: ما دیده ایم که چه سختی ها کشیده اید، پس آماده ایم تا سهمی به شما اختصاص دهیم تا با آن کسانی را که نزدتان می آیند، یاری کنید.

قَالَ فَأَطْرَقَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله طَوِیلاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ إِنِّی لَمْ أُومَرْ أَنْ آخُذَ مِنْکُمْ عَلَی مَا جِئْتُمْ بِهِ شَیْئاً انْطَلِقُوا وَ إِنْ أُمِرْتُ بِهِ أَعْلَمْتُکُمْ

ص: 427

قَالَ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ قَدْ سَمِعَ مَقَالَهَ قَوْمِکَ وَ مَا عَرَضُوا عَلَیْکَ وَ قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فَرِیضَهً «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی» فَخَرَجُوا وَ هُمْ یَقُولُونَ مَا أَرَادَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلاَّ أَنْ یذل لَهُ الْأَشْیَاءُ وَ تَخْضَعَ لَهُ الرِّقَابُ مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ لِبَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ

در آن دم پیامبر صلی الله علیه و آله سر به زیر افکند و پس از مدتی سر برآورد و فرمود: من دستور ندارم تا در ازای آن چه برایتان آوردهام چیزی از شما بگیرم، بروید تا اگر چنین فرمانی رسید خبرتان کنم. آنگاه جبرئیل نازل شد و عرض کرد: ای محمد! پروردگارت سخن قومت را و آن چه را بر تو عرضه داشتند شنید و سهمی واجب بر آنان نازل فرموده است: «بگو، از شما درباره آن هیچ مزدی نمی خواهم جز دوستی درباره خویشاوندان.» آنان بیرون رفتند و گفتند: رسول خدا صلی الله علیه و آله تنها می خواهد همه چیز فرمانبر او باشد و همه گردن ها به امرش نهاده شود و پیوسته آسمان ها و زمین از برای فرزندان عبدالمطلب باشد.

قَالَ فَبَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَنِ اصْعَدِ اَلْمِنْبَرَ وَ ادْعُ النَّاسَ إِلَیْکَ ثُمَّ قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنِ انْتَقَصَ أَجِیراً أَجْرَهُ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ اَلنَّارَ وَ مَنِ انْتَفَی مِنْ وَالِدَیْهِ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ اَلنَّارِ

قَالَ فَقَامَ رَجُلٌ وَ قَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ مَا لَهُنَّ مِنْ تَأْوِیلٍ فَقَالَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ ثُمَّ أَتَی رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ وَیْلٌ لِقُرَیْشٍ مِنْ تَأْوِیلِهِنَّ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ انْطَلِقْ فَأَخْبِرْهُمْ أَنِّی أَنَا الْأَجِیرُ الَّذِی أَثْبَتَ اللَّهُ مَوَدَّتَهُ مِنَ السَّمَاءِ ثُمَّ أَنَا وَ أَنْتَ مَوْلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنَا وَ أَنْتَ أَبَوَا الْمُؤْمِنِینَ

رسول خدا این برای حضرت علی علیه السلام چنین پیغام داد که بر منبر برو و مردم را سوی خود فراخوان و بگو: ای مردم! هر که از مزد مزدگیر بکاهد،

ص: 428

آتش نشیمنگاهش را پر خواهد کرد و هر که از سوی پدر و مادرش رانده شود نیز آتش نشیمنگاهش را پر خواهد کرد. در آن دم مردی برخاست و عرض کرد: ای اباحسن! تأویل این جملات چیست؟ فرمود: خدا و رسولش آگاه ترند. سپس نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و ایشان را از سخن آن مرد خبر داد. حضرت فرمود: وای بر قریش با تأویلی که از آن جملات می کنند - و سه بار این سخن را باز فرمود - سپس فرمود: ای علی! برو و به آنان خبر ده که همانا من آن مزدگیر هستم که خداوند دوستی اش را از آسمان استوار گردانید و نیز من و تو مولای مؤمنانیم و من و تو پدر مؤمنانیم.

ثُمَّ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ وَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ فَلَمَّا اجْتَمَعُوا قَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ عَلِیّاً أَوَّلُکُمْ إِیمَاناً بِاللَّهِ وَ أَقْوَمُکُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ وَ أَوْفَاکُمْ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَعْلَمُکُمْ بِالْقَضِیَّهِ وَ أَقْسَمُکُمْ بِالسَّوِیَّهِ وَ أَرْحَمُکُمْ بِالرَّعِیَّهِ وَ أَفْضَلُکُمْ عِنْدَ اللَّهِ مَزِیَّهً

ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مَثَّلَ لِی أُمَّتِی فِی الطِّینِ وَ عَلَّمَنِی أَسْمَاءَهُمْ کَمَا عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها(1) ثُمَّ عَرَضَهُمْ فَمَرَّ بِی أَصْحَابُ الرَّایَاتِ فَاسْتَغْفَرْتُ لِعَلِیٍّ وَ شِیعَتِهِ وَ سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ تَسْتَقِیمَ أُمَّتِی عَلَی عَلِیٍّ مِنْ بَعْدِی فَأَبَی إِلاَّ أَنْ یُضِلَّ مَنْ یَشَاءُ وَ یَهْدِیَ مَنْ یَشَاءُ ثُمَّ ابْتَدَأَنِی رَبِّی فِی عَلِیٍّ بِسَبْعِ خِصَالٍ

سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله بیرون رفت و فرمود: ای گروه قریش و مهاجرین و انصار! چون گرد آمدند، فرمود: ای مردم! همانا على علیه السلام نخستین شما در ایمان به خداوند و پایدار ترین شما در اجرای امر خداوند و باوفاترین شما به عهد خدا و داناترین شما در داوری و دادگر ترین شما در مساوات

ص: 429


1- البقرة، 31

و مهربان ترین شما با مردم و والامقام ترین شما نزد خداوند است. سپس فرمود: همانا خداوند تمثال امتم را در سرشت گل نشانم داد و نام های آنان را به من آموخت، چنانچه «همه نامها را به آدم آموخت»، سپس آنها را بر من عرضه نمود و صاحبان پرچم ها از جلوی من گذشتند و من برای علی و شیعیانش آمرزش خواستم و از پروردگارم خواستم تا پس از من امتم را در راه پیشوایی علی استوار بدارد. لیکن خداوند روی بر تافت جز آن که هر که را خواست گمراه کند و هر که را خواست راه نماید. سپس پروردگارم با على علیه السلام هفت خصلت را برای من بنا نهاد.

أَمَّا أُولاَهُنَّ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ یَنْشَقُّ الْأَرْضُ مَعِی وَ لاَ فَخْرَ وَ أَمَّا الثَّانِیَهُ فَإِنَّهُ یَذُودُ أَعْدَاءَهُ عَنْ حَوْضِی کَمَا یَذُودُ الرُّعَاهُ غَرِیبَهَ الْإِبِلِ وَ أَمَّا الثَّالِثَهُ فَإِنَّ مِنْ فُقَرَاءِ شِیعَهِ عَلِیٍّ لَیَشْفَعُ فِی مِثْلِ رَبِیعَهَ وَ مُضَرَ وَ أَمَّا الرَّابِعَهُ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ یَقْرَعُ بَابَ اَلْجَنَّهِ مَعِی وَ لاَ فَخْرَ وَ أَمَّا الْخَامِسَهُ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ یُزَوَّجُ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ مَعِی وَ لاَ فَخْرَ وَ أَمَّا السَّادِسَهُ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ یَسْکُنُ مَعِی فِی عِلِّیِّینَ وَ لاَ فَخْرَ وَ أَمَّا السَّابِعَهُ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ یُسْقَی «مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ خِتامُهُ مِسْکٌ وَ فِی ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ»

اول آن که او نخستین کسی است که همراه من از درون زمین برانگیخته می شود و فخر نمی کنم. دوم آنکه او دشمنان خود را از حوض کوثر میراند، همانگونه که شتربان شتر نا آشنا را می راند. سوم آن که شیعیان فقير على علیه السلام در روز قیامت گروهی را که تعداد آنها همچون قبيلة ربيعه و مضر است، شفاعت می کنند. چهارم آن که او نخستین کسی است که همراه من در بهشت را می کوبد و فخر نمی کنم. پنجم آنکه نخستین کسی که همراه من از پریان سیه چشم به همسری اش در می آیند و فخر نمی کنم. ششم آن که نخستین کسی است که همراه من در آسمان هفتم ساکن

ص: 430

می شود و فخر نمی کنم. هفتم آنکه نخستین کسی است که از شراب مهر نهاده شده سیراب می گردد.

347- عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ : کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فِی مَسْجِدِ الْکُوفَهِ فَأَتَاهُ رَجُلٌ مِنْ بَجِیلَهَ یُکَنَّی أَبَا خَدِیجَهَ وَ مَعَهُ سِتُّونَ رَجُلاً مِنْ بَجِیلَهَ فَسَلَّمَ وَ سَلَّمُوا ثُمَّ جَلَسَ وَ جَلَسُوا ثُمَّ إِنَّ أَبَا خَدِیجَهَ قَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ عِنْدَکَ سِرٌّ مِنْ أَسْرَارِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله تُحَدِّثُنَا بِهِ قَالَ نَعَمْ یَا قَنْبَرُ ائْتِنِی بِالْکِتَابَهِ فَفَضَّهَا فَإِذَا فِی أَسْفَلِهَا سُلَیْفَهٌ مِثْلُ ذَنَبِ الْفَأْرَهِ مَکْتُوبٌ فِیهَا

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِنَّ لَعْنَهَ اللَّهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَی مَنِ انْتَمَی إِلَی غَیْرِ مَوَالِیهِ وَ لَعْنَهَ اللَّهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَی مَنْ أَحْدَثَ فِی اَلْإِسْلاَمِ أَوْ آوَی مُحْدِثاً وَ لَعْنَهَ اللَّهِ عَلَی مَنْ ظَلَمَ أَجِیراً أَجْرَهُ وَ لَعْنَهَ اللَّهِ عَلَی مَنْ سَرَقَ مَنَارَ الْأَرْضِ وَ حُدُودَهَا یُکَلَّفُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَنْ یَجِیءَ بِذَلِکَ مِنْ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِینَ

ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَی النَّاسِ فَقَالَ وَ اللَّهِ لَوْ کُلِّفَتْ هَذَا دَوَابُّ الْأَرْضِ مَا أَطَاقَتْهُ فَقَالَ لَهُ أَبُو خَدِیجَهَ وَ لَکِنَّ أَهْلَ الْبَیْتِ مَوَالِی کُلِّ مُسْلِمٍ فَمَنْ تَوَلَّی غَیْرَ مَوَالِیهِ فَقَالَ لَسْتَ حَیْثُ ذَهَبْتَ یَا أَبَا خَدِیجَهَ وَ لَکِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ مَوَالِی کُلِّ مُسْلِمٍ فَمَنْ تَوَلَّی غَیْرَنَا فَعَلَیْهِ مِثْلُ ذَلِکَ یَا أَبَا خَدِیجَهَ وَ الْأَجِیرُ لَیْسَ بِالدِّینَارِ وَ لاَ بِالدِّینَارَیْنِ وَ لاَ بِالدِّرْهَمِ وَ لاَ بِالدِّرْهَمَیْنِ بَلْ مَنْ ظَلَمَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَجْرَهُ فِی قَرَابَتِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی» فَمَنْ ظَلَمَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَجْرَهُ فِی قَرَابَتِهِ فَعَلَیْهِ لَعْنَهُ اللّهِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ النّاسِ أَجْمَعِینَ

اصبغ بن نباته گفت: در مسجد کوفه نزد امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام نشسته بودم که مردی از قبیله بجیله با لقب ابو خدیجه به همراه هفتاد مرد از بجيله خدمت ایشان رسید. سلام کرد و همراهانش سلام کردند و

ص: 431

نشست و همراهانش نشستند. سپس عرض کرد: ای امیر مؤمنان! آیا نزد شما سری از اسرار رسول خدا صلی الله علیه و آله هست تا برای ما آن را نقل کنید؟ فرمود: بله. ای قنبر! آن نوشته را برایم بیاور. نوشته را گشود. در پایین آن پوست کوچک و نازکی بود همچون دم موش که بر آن نوشته شده بود: به نام خداوند بخشنده مهربان. لعنت خدا و فرشتگانش و تمامی مردم بر کسی که خود را به غیر از مولاهای خویش نسبت دهد و لعنت خدا و فرشتگانش و همه مردم بر کسی که در اسلام از خود بدعت بگذارد و یا بدعت گذار را پناه دهد و لعنت خدا بر کسی که در پرداختن مزد مردگیری ستم کند و لعنت خدا بر کسی که قطعه ای زمین یا مرزهای آن را بدزدد، چه در قیامت بر او تکلیف می کنند که آن را از هفت آسمان و هفت زمین پس بیاورد.

سپس سوی مردم رو کرد و فرمود: به خدا سوگند اگر این را بر چهار پایان زمین تکلیف کنند، طاقت آن را نخواهند داشت. ابو خديجه عرض کرد: ولی اهل بیت علیهم السلامی مولای تمامی مسلمان هستند، چه کسی جز مولاهای خویش را به ولایت می گیرد؟ فرمود: ای ابوخديجه! تو چنان که می گویی نیستی، ولی اهل بیت علیهم السلام مولای همه مسلمانان هستند و هر که جز ما را به ولایت گیرد، سرانجامی همچون آنچه گفتم بر اوست. ای ابو خديجه! مزد آن مزدگیر، یک یا دو دینار و یک یا دو درهم نیست، بلکه هر که در پرداختن مزد رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره خویشاوندانش ستم کند است، چرا که خداوند متعال فرموده است: «بگو از شما درباره آن (تبلیغ رسالت) هیچ مزدی نمی خواهم جز دوستی درباره خویشاوندان»؛ پس هر که در پرداختن مزد رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره خویشاوندانش ستم کند، لعنت خدا و فرشتگانش و همه مردم بر اوست.

ص: 432

348- عن زِیَادُ بْنُ الْمُنْذِرِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ علیه السلام وَ هُوَ یَقُولُ شَجَرَهٌ أَصْلُهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ فَرْعُهَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ أَغْصَانُهَا فَاطِمَهُ بِنْتُ النَّبِیِّ وَ ثَمَرُهَا اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ علیهماالسلام فَإِنَّهَا شَجَرَهُ النُّبُوَّهِ وَ بَیْتُ الرَّحْمَهِ وَ مِفْتَاحُ الْحِکْمَهِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَهِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلاَئِکَهِ وَ مَوْضِعُ سِرِّ اللَّهِ وَ وَدِیعَتُهُ وَ الْأَمَانَهُ الَّتِی عُرِضَتْ عَلَی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ وَ حَرَمُ اللَّهِ الْأَکْبَرُ وَ بَیْتُ اللَّهِ الْعَتِیقُ وَ ذِمَّتُهُ:وَ عِنْدَنَا عِلْمُ الْمَنَایَا وَ الْبَلاَیَا وَ الْقَضَایَا وَ الْوَصَایَا وَ فَصْلُ الْخِطَابِ وَ مَوْلِدُ اَلْإِسْلاَمِ وَ أَنْسَابُ اَلْعَرَبِ

زیادبن منذر گفت: از امام محمد باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: درختی که ریشه آن رسول خدا صلی الله علیه و آله و تنهاش علی بن ابی طالب علیه السلام و شاخه های آن فاطمه دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و میوه آن حسن و حسین علیهم السلام است، آن درخت، درخت نبوت و خانه رحمت و کلید حکمت و معدن علم و جایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و جایگاه سر و ودیعت الهی و جایگاه امانتی است که بر آسمانها و زمین و کوه ها عرضه گشت و باری حرم خدای بزرگ و بیت الله عتيق و ذمه اوست. همانا علم مرگها و بلاها و پیشامدها و وصایا و فصل الخطاب و زادگاه اسلام و تمامی نسبهای عرب نزد ماست.

کَانُوا نُوراً مُشْرِقاً حَوْلَ عَرْشِ رَبِّهِمْ فَأَمَرَهُمْ فَسَبَّحُوا فَسَبَّحَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ لِتَسْبِیحِهِمْ وَ إِنَّهُمْ لَصَافُّونَ وَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمُسَبِّحُونَ فَمَنْ أَوْفَی بِذِمَّتِهِمْ فَقَدْ أَوْفَی بِذِمَّهِ اللَّهِ وَ مَنْ عَرَفَ حَقَّهُمْ فَقَدْ عَرَفَ حَقَّ اللَّهِ هَؤُلاَءِ عِتْرَهُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَنْ جَحَدَ حَقَّهُمْ فَقَدْ جَحَدَ حَقَّ اللَّهِ هُمْ وُلاَهُ أَمْرِ اللَّهِ وَ خَزَنَهُ وَحْیِ اللَّهِ وَ وَرَثَهُ کِتَابِ اللَّهِ وَ هُمُ الْمُصْطَفَوْنَ بِاسْمِ اللَّهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَی وَحْیِ اللَّهِ

ص: 433

امامان علیهم السلام نوری تابناک گرداگرد عرش پروردگارشان بودند که خداوند دستور داد تا تسبیح گویند، آنگاه اهل آسمان ها نیز از تسبیح ایشان تسبیح گفتند.

پس کسی که به عهد خویش با ایشان وفا کند، به عهد خویش با خدا و فا کرده است و کسی که حق ایشان را بشناسد، حق خدا را شناخته است، ایشان عترت رسول خدا هستند و کسی که حق ایشان را انکار کند، حق خدا را انکار کرده است. ایشان والیان امر خدا و نگاهبانان وحی خدا و وارثان کتاب خدایند و ایشان برگزیدگان اسم خدا و امینان وحی خدایند.

ص: 434

و من سورة الزخرف

«وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ » (الزخرف، 19)

و فرشتگان را که خود بندگان خداوند رحمان اند دخترانی پنداشتند، آیا شاهد آفرینش آنان بوده اند؟! به زودی شهادت آنها نوشته می شود و بازخواست می شوند.

349- عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَنِ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فِی کَلاَمٍ ذَکَرَهُ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَقَالَ وَ اللَّهِ یَا سَلْمَانُ لَقَدْ حَدَّثَنِی بِمَا أُخْبِرُکَ بِهِ قَالَ فِی ذَکَرَهُ یَا عَلِیُّ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی «وَ جَعَلُوا الْمَلائِکَهَ الَّذِینَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُکْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ یُسْئَلُونَ» حَتَّی یُسَلِّمُوا عَلَیْکَ ثُمَّ یُحَیُّوک بِتَحِیَّهِ الْکِرَامِ وَ یُلْقِی اللَّهُ عَلَیْکَ الْمَحَبَّهَ الْعُظْمَی وَ لاَ یَبْقَی لِلَّهِ مَلَکٌ وَ لاَ رَسُولٌ وَ لاَ نَبِیٌّ وَ لاَ مُؤْمِنٌ وَ لاَ شَجَرَهٌ وَ لاَ

ص: 435

شَیْءٌ مِمَّا خَلَقَ الرَّحْمَنُ إِلاَّ أَحَبَّکَ فِی کَلاَمٍ ذَکَرَه

سلمان فارسی گفت: رسول صلی الله علیه و آله در مورد ذکر على علیه السلام فرمود: به خدا قسم، ای سلمان! خبر می دهم تو را به آن چه که مرا به آن باخبر ساختند (در مورد ذکر علی): ای علی! خدای تعالی فرمود: «و فرشتگان را که خود بندگان خداوند رحمان اند دخترانی پنداشتند، آیا شاهد آفرینش آنها بوده اند؟ به زودی شهادت آنها نوشته می شود و بازخواست می شوند.» تا این که در مورد تو تسلیم می شوند سپس به تحیت بزرگی تو را تحت می دهند و خداوند بر تو محبت بزرگی قرار می دهد و برای خدا ملک و یا رسول و نبی و نه مؤمن و نه درخت و نه چیزی از آن چه رحمان خلق کرده باقی نمی ماند مگر آن که تو را دوست می دارد (در کلام ذکر او).

«وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ » (الزخرف، 28)

و آن را سخنی پاینده در نسل خود قرار داده باشد که آنان [به توحید] بازگردند.

350- عَنْ أَبِی خَالِدٍ قَالَ : کُنَّا عِنْدَ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام فَجَاءَهُ أَبُو الْخَطَّابِ قَالَ عَبْدُ اللَّهِ هُوَ اَلْخَطَّابُ یُکَلِّمُهُ فَقَالَ لَهُ زَیْدٌ اتَّقِ اللَّهَ فَإِنِّی قَدِمْتُ عَلَیْکُمْ وَ شِیعَتُکُمْ یَتَهَافَتُونَ فِی الْمُبَاهَاهِ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله جَدُّنَا وَ الْمُؤْمِنُ الْمُهَاجِرُ مَعَهُ أَبُونَا وَ زَوْجَتُهُ خَدِیجَهُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ جَدَّتُنَا وَ بِنْتُهُ فَاطِمَهُ الزَّهْرَاءُ أُمُّنَا فَمَنْ أَهْلُهُ إِلاَّ مَنْ نَزَلَ بِمِثْلِ الَّذِی نَزَلْنَا فَاللَّهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ مَنْ غَلاَ فِینَا وَ وَضَعَنَا عَلَی غَیْرِ حَدِّنَا وَ قَالَ فِینَا مَا لاَ نَقُولُ فِی أَنْفُسِنَا الْمَعْصُومُونَ مِنَّا خَمْسَهٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ فَاطِمَهُ علیه السلام وَ أَمَّا سَائِرُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَیُذْنِبُ کَمَا یُذْنِبُ النَّاسُ وَ یُحْسِنُ کَمَا یُحْسِنُ النَّاسُ لِلْمُحْسِنِ مِنَّا ضَعْفَیِ الْأَجْرِ وَ لِلْمُسِیءِ مِنَّا ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذَابِ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی قَالَ «يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ

ص: 436

يَسِيرًا(1) »أَ فَتَرَوْنَ أَنَّ رِجَالَنَا لَیْسَ مِثْلَ نِسَائِنَا إِلاَّ أَنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ لَیْسَ یَخْلُو أَنْ یَکُونَ فِینَا مَأْمُورٌ عَلَی اَلْکِتَابِ وَ السُّنَّهِ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی قَالَ «وَ جَعَلَها کَلِمَهً باقِیَهً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» فَإِذَا ضَلَّ النَّاسُ لَمْ یَکُنِ الْهَادِی إِلاَّ مِنَّا عُلِّمْنَا عِلْماً جَهِلَهُ مَنْ هُوَ دُونَنَا مَا نُعْنَاهُ فِی عِلْمِنَا وَ لَمْ یَضُرَّنَا مَا فَارَقْنَا فِیهِ غَیْرَنَا مِمَّا لَمْ یَبْلُغْهُ عِلْمُنَا کَانَتِ الْجَمَاعَهُ أَحَبَّ إِلَیَّ مِنَ الْفُرْقَهِ ثُمَّ الْجَمَاعَهُ بَعْدَ الْفُرْقَهِ عَلَی السَّیْفِ إِلاَّ أَنَّ أُمَّهَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله جَالَتْ جَوْلَهً

از ابوخالد روایت شده است که وی گفت: نزد زیدبن علی بودیم که ابوخطاب نزد او آمد و با او سخن گفت. زید به او گفت: از خدا پروا کن، من نزد شما آمدم حال آن که یارانتان گردهم آمده بودند و مباهات می کردند. رسول خدا صلی الله علیه و آله جد ماست و آن مؤمن که به همراهش هجرت کرد، پدر ماست و همسرش خدیجه دخت خویلد جدة ماست و دخترش فاطمه زهرا علیها السلام مادر ماست. پس چه کسی سزاوار مباهات است جز کسی که در جایگاه ما باشد؟ اما خداوند میان ما و کسانی است که در مورد ما غلق می کنند و ما را فزون تر از حد خود قرار می دهند و سخنی درباره ما می گویند که ما درباره خود نمی گوییم؛ پنج تن از ما معصوم اند: رسول خدا و على و حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام ؛ اما کسان دیگر از ما اهل بیت همچون مردم گناه می کنند و همچون مردم نیکی می ورزند. نیکوکار ما دو چندان پاداش می گیرد و گناهکار ما دو چندان عذاب می بیند؛ چراکه خداوند متعال فرمود: «کس از شما مبادرت به کار زشت آشکاری کند، عذابش دو چندان خواهد بود و این بر خدا همواره آسان است.» پس آیا می پندارید مردان ما همچون زنان ما نیستند؟ فقط این که از میان ما اهل

ص: 437


1- الاحزاب، 30

بیت همواره کسی بر کتاب و سنت مأمور است؛ چرا که خداوند متعال فرمود: «و آن را سخنی پاینده در نسل خود قرار داده باشد که آنان [به توحید بازگردند.» پس آنگاه که مردم گمراه شوند، هدایتگر تنها از ماست. دانشی را می دانیم که هر که غیر از ما آن را نمی داند و هر چه به ذهنمان آید در دانش ماست و آن چه که غیر ما در آن از ما جدایی ورزد و دانش ما به آن نرسد، هیچ آسیب به ما نمی رساند.

«فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ *أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْنَاهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ » (الزخرف، 42-41)

پس اگر تو را از میان آنان بریم، مسلما از آنان انتقام میگیریم. یا آن چه را به آنان از عذاب وعده دادهایم، به تو نشان می دهیم، به راستی ما بر آنان تواناییم.

351۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «فَإِمّا نَذْهَبَنَّ بِکَ فَإِنّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ» قَالَ بِعَلِیِّ علیه السلام

ابن عباس درباره کلام خداوند متعال گفت: «پس اگر تو را از میان آنان ببریم، مسلما از آنان انتقام میگیریم.» به دست على علیه السلام

«وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ *وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ *إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ » (الزخرف،57-59)

و هنگامی که به پسر مریم مثل زده شد، آنگاه قوم تو از آن مثل به خنده و

ص: 438

مسخره بانگ برآوردند و گفتند: «آیا خدایان ما بهترند یا او؟» و این [مثل] را جز برای جدل با تو نزدند، بلکه آنان مردمی ستیزه گرند. او (عیسی) نیست مگر بنده ای که به او نعمت دادیم و او را برای بنی اسرائیل نمونه و ملی قرار دادیم

352-عَنْ رَبِیعَهَ بْنِ نَاجِذٍ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَقُولُ فِیَّ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ وَ لَمّا ضُرِبَ اِبْنُ مَرْیَمَ مَثَلاً إِذا قَوْمُکَ مِنْهُ یَصِدُّونَ

ربيعة بن ناجذ گفت: از امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام شنیدم که فرمود: این آیه درباره من نازل شد: «و هنگامی که به پسر مریم مثل زده شد، آنگاه قوم تو از آن مثل بانگ بر آوردند.»

353- عَنْ رَبِیعَهَ بْنِ نَاجِذٍ عَنْ عَلِیِّ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ إِنَّ فِیکَ مَثَلاً مِنْ عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ إِنَّ اَلْیَهُودَ أَبْغَضُوهُ حَتَّی بَهَتُوهُ وَ إِنَّ اَلنَّصَارَی أَحَبُّوهُ حَتَّی جَعَلُوهُ إِلَهاً وَ یَهْلِکُ فِیکَ رَجُلاَنِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ وَ مُبْغِضٌ مُفْتَرٍ. قَالَ الْمُنَافِقُونَ مَا قَالُوا مَا رَفَعَ بِضَبْعِ ابْنِ عَمِّهِ جَعَلَهُ مَثَلاً لِعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ علیه السلام وَ کَیْفَ یَکُونُ هَذَا وَ ضَجُّوا مَا قَالُوا فَأَنْزَلَ اللَّهُ«وَ لَمّا ضُرِبَ اِبْنُ مَرْیَمَ مَثَلاً إِذا قَوْمُکَ مِنْهُ یَصِدُّونَ»قَالَ: یَضِجُّونَ قَالَ وَ فِی قِرَاءَهِ أُبَیِّ یَضِجُّونَ

ربيعة بن ناجذ گفت: حضرت على علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای علی! مثل تو همچون عیسی بن مریم است که یهودیان با او چنان دشمنی کردند که به او بهتان زدند و نصرانیان او را چنان دوست داشتند که او را خدا قرار دادند. در مورد تو نیز دو گروه به هلاکت می رسند: کسی که در دوستی تو افراط می ورزد و دشمنی که به تو افترا می بندد. پس از آن منافقان گفتند: دست پسر عمویش را بالا برد و او را مثالی برای عیسی بن مریم علیه السلام قرار داد، چگونه این ممکن است؟! و آن چه را گفتند، فریاد

ص: 439

برآوردند. آن گاه خداوند نازل فرمود: «و هنگامی که به پسر مریم مثل زده شد، آنگاه قوم تو از آن بانگ بر آوردند» فریاد بر آوردند. و در قرائت ابن کعب فریاد بر آوردند آمده است.

354- عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ حضیره عَنْ أَبِی صَادِقٍ عَنِ اَلْقَاسِمِ وَ أَحْسَبُهُ اِبْنَ جُنْدَبٍ قَالَ :بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِیَّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام إِلَی شِعْبٍ فَأَعْظَمَ فِیهِ النَّبَأُ فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَأَخْبَرَهُ عَنْهُ فَلَمَّا رَجَعَ قَامَ إِلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَبَّلَهُ وَ جَعَلَ یَمْسَحُ عَرَقَ وَجْهِ عَلِیٍّ بِوَجْهِهِ وَ هُوَ یَقُولُ قَدْ بَلَغَنِی نَبَؤُکَ وَ الَّذِی صَنَعْتَ فَأَنَا عَنْکَ رَاضٍ قَالَ فَبَکَی عَلِیٌّ علیه السلام فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا یُبْکِیکَ یَا عَلِیُّ أَ فَرَحٌ أَمْ حَزَنٌ قَالَ وَ مَا لِی أَنْ لاَ أَفْرَحَ وَ أَنْتَ تُخْبِرُنِی یَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَّکَ عَنِّی رَاضٍ قَالَ اَلنَّبِیُّ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلاَئِکَتَهُ وَ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ عَنْکَ رَاضُونَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ لاَ أَنْ یَقُولَ فِیکَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِی مَا قَالَتِ اَلنَّصَارَی فِی عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ لَقُلْتُ الْیَوْمَ فِیکَ مَقَالاً لاَ تَمُرُّ بِمَلَإٍ مِنْهُمْ قَلُّوا أَوْ کَثُرُوا إِلاَّ قَامُوا إِلَیْکَ یَأْخُذُونَ التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَیْکَ یَلْتَمِسُونَ بِذَلِکَ الْبَرَکَهَ قَالَ فَقَالَ قُرَیْشٌ أَ مَا رَضِیَ حَتَّی جَعَلَهُ مَثَلاً لاِبْنِ مَرْیَمَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی «وَ لَمّا ضُرِبَ اِبْنُ مَرْیَمَ مَثَلاً إِذا قَوْمُکَ مِنْهُ یَصِدُّونَ» قَالَ یَضِجُّونَ «إِنْ هُوَ إِلاّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَیْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنِی إِسْرائِیلَ»

حارث بن حضیره از ابی صادق از قول قاسم - گویا ابن جندب - گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت على علیه السلام را سوی قبیله ای بزرگ فرستاد و او در آنجا کاری بزرگ کرد. آنگاه جبرئیل نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و ایشان را از آنجا باخبر ساخت. چون حضرت علی علیه السلام بازگشت، رسول خدا صلی الله علیه و آله سویش برخاست و او را بوسید و عرق چهره اش را با چهره خود پاک کرد و فرمود: خبر تو و کاری که کردی به من رسید، به راستی که من

ص: 440

از تو خشنودم. ناگاه حضرت علی علیه السلام گریست. پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: چه چیز تو را گریاند؛ شادی یا اندوه؟ فرمود: چرا شادمان نشوم حال آن که شما ای رسول خدا مرا خبر دادید که از من خشنود هستید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند و فرشتگان او و جبرئیل و میکائیل از تو خشنودند، اما به خدا سوگند اگر نبود که گروهی از امت من درباره تو چونان گویند که نصرانیان درباره عیسی بن مریم گفتند، هر آینه امروز سخنی درباره ات می گفتم که هر گاه بر جمعیتی از آنان گذر کردی، کم باشند یا زیاد، سوی تو برخیزند و خاک از زیر پایت بر گیرند و از آن برکت جویند. آنگاه قریشیان گفتند: آیا راضی نشد تا آنکه او را مثالی برای عیسی بن مریم علیه السلام قرار داد؟ در آن دم خداوند متعال نازل فرمود: و هنگامی که به پسر مریم مثل زده شد، آنگاه قوم تو از آن بانگ برآوردند.» فریاد بر آوردند، «او نیست مگر بنده ای که به او نعمت دادیم و او را برای بنی اسرائیل نمونه و مثلی قرار دادیم».

355- الْجُعْفِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ سُلَیْمَانَ الْفرقسانی قَالَ لَنَا اِبْنُ الْمُبَارَکِ الصُّورِیُّ لِمَ قَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لِأَبِی ذَرٍّ مَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ وَ لاَ أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ عَلَی ذِی لَهْجَهٍ أَصْدَقَ مِنْ أَبِی ذَرٍّ أَ لَمْ یَکُنِ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله أَصْدَقَ؟قَالَ بَلَی قَالَ فَمَا الْقِصَّهُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فِی ذَلِکَ قَالَ کَانَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فِی نَفَرٍ مِنْ قُرَیْشٍ إِذْ قَالَ یَطْلُعُ عَلَیْکُمْ مِنْ هَذَا الْفَجِّ رَجُلٌ یُشْبِهُ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ فَاسْتَشْرَفَتْ فاستشرق قُرَیْشٌ لِلْمَوْضِعِ فَلَمْ یَطْلَعْ أَحَدٌ وَ قَامَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لِبَعْضِ حَاجَتِهِ إِذْ طَلَعَ مِنْ ذَلِکَ الْفَجِّ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَلَمَّا رَأَوْهُ قَالُوا الاِرْتِدَادُ وَ عِبَادَهُ الْأَوْثَانِ أَیْسَرُ عَلَیْنَا مِمَّا یُشَبِّهُ اِبْنَ عَمِّهِ بِنَبِیٍّ فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهُمْ قَالُوا کَذَا وَ کَذَا فَقَالُوا بِأَجْمَعِهِمْ کَذَبَ وَ حَلَفُوا عَلَی ذَلِکَ فَوَجَدَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی أَبِی ذَرٍّ فَمَا بَرِحَ حَتَّی نَزَلَ عَلَیْهِ الْوَحْیُ «وَ لَمّا ضُرِبَ اِبْنُ مَرْیَمَ مَثَلاً إِذا قَوْمُکَ مِنْهُ

ص: 441

یَصِدُّونَ» قَالَ یَضِجُّونَ «وَ قالُوا أَآلِهَتُنا خَیْرٌ أَمْ هُوَ ما ضَرَبُوهُ لَکَ إِلاّ جَدَلاً بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ* إِنْ هُوَ إِلاّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَیْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنِی إِسْرائِیلَ» فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ وَ لاَ أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ عَلَی ذِی لَهْجَهٍ أَصْدَقَ مِنْ أَبِی ذَرٍّ

جعفی از احمدبن سلیمان فرقسانی از ابن مبارک صوری روایت کرده است که وی از امام جعفر صادق علیه السلام پرسید: چرا پیامبر صلی الله علیه و آله به ابوذر فرمود: زمین خاکی و آسمان سبز کسی را که زبانی راستگوتر از ابوذر داشته باشد، به خود ندیده است؛ آیا پیامبر راستگوتر از او نبود؟ فرمود: آری. عرض کرد: پس قصه چیست؟ فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله در میان چند تن از قریشیان بود که ناگاه فرمود: از این گذرگاه مردی سوی شما سر می رسد که به عیسی بن مریم علیه السلام می ماند. قریشیان سوی آن جایگاه به دوردست نگریستند، اما هیچ کس سر نرسید. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله برخاست و در پی کاری رفت. ناگاه از آن گذرگاه علی بن ابی طالب علیه السلام سر رسید. چون قریشیان او را دیدند، گفتند: بیرون شدن از دین و پرستش بتها بر ما آسان تر است از این که او پسر عموی خود را به پیامبری تشبیه کرد. پس از آن ابوذر عرض کرد: ای رسول خدا! آنان چنین و چنان گفتند و گفتند که این دروغ است و بر این سخن سوگند خوردند. در آن دم رسول خدا از ابوذر دلگیر شد، اما دیری نپایید که وحی بر ایشان نازل شد: «و هنگامی که بر پسر مریم مثل زده شد، آنگاه قوم تو از آن بانگ برآوردند.» فریاد بر آوردند و گفتند: آیا خدایان ما بهترند یا او؟ و این [مثل] را جز برای جدل با تو نزدند، بلکه آنان مردمی ستیزه گرند. او نیست مگر بنده ای که به او نعمت دادیم و او را برای بنی اسرائیل نمونه و

ص: 442

«يَا عِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ *الَّذِينَ آمَنُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا مُسْلِمِينَ *ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ » (الزخرف، 70-68)

ای بندگان من! امروز نه بیمی بر شماست و نه اندوهگین میشوید. کسانی که به آیات ما ایمان آوردند و در برابر فرمان حق تسلیم بودند، به آنان گفته می شود: شما و همسرانتان در حالی که مسروريد یا گرامی داشته شده اید به بهشت در آیید.

356- حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْفَضْلِ الثَّوْرِیُّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ : یُنَادِی مُنَادٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَیْنَ الْمُحِبُّونَ لِعَلِیٍّ فَیَقُومُونَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ فَیُقَالُ لَهُمْ مَنْ أَنْتُمْ قَالُوا نَحْنُ الْمُحِبُّونَ لِعَلِیٍّ الْخَالِصُونَ لَهُ حُبّاً قَالَ فَتُشْرِکُونَ فِی حُبِّهِ أَحَداً مِنَ النَّاسِ فَیَقُولُونَ لاَ فَیُقَالُ لَهُمْ «اُدْخُلُوا اَلْجَنَّهَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُکُمْ تُحْبَرُونَ»

عبد الله بن فضل ثوری گفت: امام جعفر صادق علیه السلام از قول پدرش علیه السلام فرمود: در روز قیامت ندادهنده ای ندا سر می دهد: کجایند دوستداران على علیه السلام ؟ در آن دم آنان از گذرگاه هایی ژرف به پا می خیزند. به آنان گفته شود: شما کیستید؟ گویند: ما دوستداران على علیه السلام هستیم که در دوست داشتن او بی ریا بوده ایم. به آنان گفته شود: آیا هیچ کس از مردم را در دوست داشتن او شریک قرار دادید؟ گویند: خیر. به آنان گفته شود: «شما و همسرانتان در حالی که مسرورید آیا گرامی داشته شده اید به

ص: 443

بهشت در آیید.»

357۔ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ السَّعِیدِ الْأَنْمَاطِیُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُحِبُّنِی وَ یُبْغِضُکَ یَا عَلِیُّ إِنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ نَادَی مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ اَلْعَرْشِ أَیْنَ مُحِبُّو عَلِیٍّ وَ مَنْ یُحِبُّهُ أَیْنَ الْمُتَحَابُّونَ فِی اللَّهِ أَیْنَ الْمُتَبَاذِلُونَ فِی اللَّهِ أَیْنَ الْمُؤْثِرُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ أَیْنَ الَّذِینَ جَفَّتْ أَلْسِنَتُهُمْ مِنَ الْعَطَشِ أَیْنَ الَّذِینَ یُصَلُّونَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّاسُ نِیَامٌ أَیْنَ الَّذِینَ یَبْکُونَ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ «لا خَوْفٌ عَلَیْکُمُ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ» أَیْنَ رُفَقَاءُ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله آمَنُوا وَ قَرُّوا عَیْناً «اُدْخُلُوا اَلْجَنَّهَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُکُمْ تُحْبَرُونَ»

احمد بن سعيد انماطی از عبد الله بن حسين از پدرش از جدش از امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام روایت کرده است که ایشان فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای علی! دروغ گفت آن کس که پنداشت مرا دوست می دارد و حال آن که با تو دشمن است. اى على! چون روز قیامت فرا رسد، ندادهنده ای از دو سوی عرش ندا سر می دهد: کجایند دوستداران على علیه السلام و چه کسی او را دوست می دارد؟ کجایند عشق ورزان با خدا؟ کجایند پاکبازان برای خدا؟ کجایند از خودگذشتگان؟ کجایند آنان که البهاشان از تشنگی خشکید؟ کجایند نمازگزاران در شب به آن گاه که مردمان در خواب اند؟ کجایند آنان که از ترس خدا گریان اند؟ «امروز نه بیمی بر شماست و نه اندوهگین می شوید.» کجایند دوستان محمد پیامبر صلی الله علیه و آله ؟ در امان باشید و چشمتان روشن باد! «شما و همسرانتان در حالی که مسرورید به بهشت در آیید.»

358-عَنْ عَمْرِو بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قال:إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ نَادَی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ

ص: 444

أَیْنَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ؟ قَالَ فَأَقُومُ فَیُقَالُ لِی أَنْتَ عَلِیٌّ؟ فَأَقُولُ أَنَا ابْنُ عَمِّ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ وَصِیُّهُ وَ وَارِثُهُ فَیُقَالُ لِی صَدَقْتَ ادْخُلِ اَلْجَنَّهَ فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ وَ لِشِیعَتِکَ وَ قَدْ آمَنَکَ اللَّهُ وَ آمَنَهُمْ مَعَکَ مِنَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ «ادْخُلُوا اَلْجَنَّهَ» آمِنِینَ «لا خَوْفٌ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ»

عمرو بن جابر گفت: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: چون روز قیامت فرا رسد، ندادهنده ای از آسمان ندا سر می دهد: علی بن ابی طالب علیه السلام کجاست؟! او برمی خیزد. به او گویند: تو علی هستی؟ می فرماید: من پسر عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و وصی و وارث اویم. به او گویند: راست گفتی، به بهشت در آ که خداوند تو و شیعیانت را آمرزید و خداوند تو را و تو آنان را از هراس بزرگ ایمن داشت «به بهشت در آیید» در حالی که ایمن هستید «امروز نه بیمی بر شماست و نه اندوهگین می شوید».

359- عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ : إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ نَادَی مُنَادٍ «یا عِبادِ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ» قَالَ إِذَا قَالَهَا لَمْ یَبْقَ أَحَدٌ إِلاَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَإِذَا قَالَ «اَلَّذِینَ آمَنُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا مُسْلِمِینَ» الْمُحِبِّینَ قَالَ:ثُمَّ یُنَادِی مُنَادٍ هَذِهِ فَاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ تَمُرُّ بِکُمْ هِیَ وَ مَنْ مَعَهَا إِلَی اَلْجَنَّهِ ثُمَّ یُرْسِلُ اللَّهُ إِلَیْهَا مَلَکاً فَیَقُولُ یَا فَاطِمَهُ سَلِینِی حَاجَتَکِ فَتَقُولُ یَا رَبِّ حَاجَتِی أَنْ تَغْفِرَ لِی لِمَنْ نَصَرَ وُلْدِی

از ابی حمزه از امام سجاد علیه السلام روایت شده است که ایشان فرمود: چون روز قیامت فرا رسد، ندادهنده ای ندا سر دهد: «ای بندگان من! امروز نه بیمی بر شماست و نه اندوهگین می شوید.» چون این سخن گوید، هیچ کس بر جا نمی ماند جز آن که سر بر می آورد، در آن هنگام او می گوید:

ص: 445

«کسانی که به آیات ما ایمان آوردند و تسلیم بودند» یعنی دوستدار ما

بودند، سپس منادی ندا سر میدهد. این فاطمه علیها السلام دختر محمد صلی الله علیه و آله است که با همراهانش به سوی بهشت بر شما گذر می کند، پس سر فرود آورید! در آن دم هیچ کس بر جا نمی ماند جز آنکه سر فرود می آورد تا آن که فاطمه علیهاالسلام با همراهانش سوی بهشت گذر میکنند. سپس خداوند فرشته ای را نزد ایشان می فرستد و او عرض می کند: ای فاطمه! درخواستت را از من بخواه. می فرماید: پروردگارا! در خواستم این است که برای من کسانی را که فرزندم را یاری کردند، بیامرزی.

«وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ » (الزخرف، 87)

اگر از آنان بپرسی که چه کسی آنها را آفریده است، قطعا خواهند گفت: «خدا».

ص: 446

و من سورة الجاثية

«قُلْ لِلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لَا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْمًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ » (الجاثية، 14)

به کسانی که ایمان آورده اند بگو: از کسانی که امید به روزهای خدا ندارند درگذرند، تا خداوند هر گروهی را به سزای آن چه به دست می آورند، جزا دهد.

360- حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ الدَّیْلَمِیُّ قَالَ :کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ! فَلَمْ نَلْبَثْ أَنْ سَمِعْنَا تَلْبِیَهً فَإِذَا عَلِیٌّ قَدْ طَلَعَ عَلَی عُنُقِهِ حَطَبٌ فَقَامَ إِلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَعَانَقَهُ حَتَّی رُئِیَ بَیَاضٌ مِنْ تَحْتِ أَیْدِیهِمَا ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ إِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَجْعَلَکَ مَعِی فِی اَلْجَنَّهِ فَفَعَلَ وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَزِیدَنِی فَزَادَنِی زَوْجَتَکَ وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَزِیدَنِی فَزَادَنِی مُحِبِّیکَ ثُمَّ زَادَنِی مِنْ غَیْرِ أَنْ أَسْتَزِیدَهُ مُحِبِّی مُحِبِّیکَ فَفَرِحَ بِذَلِکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ثُمَّ قَالَ بِأَبِی

ص: 447

أَنْتَ وَ أُمِّی مُحِبُّ مُحِبِّی؟ قَالَ نَعَمْ.

یَا عَلِیُّ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ وُضِعَ لِی مِنْبَرٌ مِنْ یَاقُوتَهٍ حَمْرَاءَ مُکَلَّلٌ بِزَبَرْجَدَهٍ خَضْرَاءَ لَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مِرْقَاهٍ بَیْنَ الْمِرْقَاهِ إِلَی الْمِرْقَاهِ حُضْرُ الْفَرَسِ الْقَارِحِ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ فَأَصْعَدُ عَلَیْهِ ثُمَّ یُدْعَی بِکَ فَیَتَطَاوَلُ إِلَیْکَ الْخَلاَئِقُ فَیَقُولُونَ مَا یُعْرَفُ فِی النَّبِیِّینَ فَیُنَادِی مُنَادٍ هَذَا سَیِّدُ الْوَصِیِّینَ ثُمَّ تَصْعَدُ فَتُعَانِقُنِی عَلَیْهِ ثُمَّ تَأْخُذُ بِحُجْزَتِی وَ آخُذُ بِحُجْزَهِ اللَّهِ هِیَ الْحَقُّ وَ تَأْخُذُ ذُرِّیَّتُکَ بِحُجْزَتِکَ وَ تَأْخُذُ شِیعَتُکَ بِحُجْزَهِ ذُرِّیَّتِکَ فَأَیْنَ یُذْهَبُ بِالْحَقِّ إِلَی اَلْجَنَّهِ فَإِذَا دَخَلْتُمْ اَلْجَنَّهِ فَتَبَوَّأْتُمْ مَعَ أَزْوَاجِکُمْ وَ نَزَلْتُمْ مَنَازِلَکُمْ أَوْحَی اللَّهُ إِلَی مَالِکٍ أَنِ افْتَحْ بَابَ جَهَنَّمَ لِیَنْظُرَ أَوْلِیَائِی إِلَی مَا فَضَّلْتُهُمْ عَلَی عَدُوِّهِمْ فَیَفْتَحُ أَبْوَابَ جَهَنَّمَ وَ یَطَّلِعُونَ عَلَیْهِمْ فَإِذَا وَجَدُوا رَوْحَ رَائِحَهِ اَلْجَنَّهِ قَالُوا یَا مَالِکُ أَ نَطْمَعُ اللَّهَ لَنَا فِی تَخْفِیفِ الْعَذَابِ عَنَّا إِنَّا لَنَجِدُ رَوْحاً فَیَقُولُ لَهُمْ مَالِکٌ إِنَّ اللَّهَ أَوْحَی إِلَیَّ أَنِ افْتَحْ أَبْوَابَ جَهَنَّمَ لِیَنْظُرَ أَوْلِیَاؤُهُ إِلَیْکُمْ فَیَرْفَعُونَ رُءُوسَهُمْ فَیَقُولُ هَذَا یَا فُلاَنُ أَ لَمْ تَکُ تَجُوعُ فَأُشْبِعَکَ وَ یَقُولُ هَذَا یَا فُلاَنُ أَ لَمْ تَکُ تَعْرَی فَأَکْسُوَکَ وَ یَقُولُ هَذَا یَا فُلاَنُ أَ لَمْ تَکُ تَخَافُ فَآوِیَکَ وَ یَقُولُ هَذَا یَا فُلاَنُ أَ لَمْ تَکُ تُحَدِّثُ فَأَکْتُمَ عَلَیْکَ فَتَقُولُونَ بَلَی فَیَقُولُونَ اسْتَوْهِبُونَا مِنْ رَبِّکُمْ فَیَدْعُونَ لَهُمْ فَیَخْرُجُونَ مِنَ اَلنَّارِ إِلَی اَلْجَنَّهِ- فَیَکُونُونَ فِیهَا بِلاَ مَأْوًی مَلُومِینَ وَ یُسَمَّوْنَ الْجَهَنَّمِیِّینَ فَیَقُولُونَ سَأَلْتُمْ رَبَّکُمْ فَأَنْقَذَنَا مِنْ عَذَابِهِ فَادْعُوهُ یُذْهِبْ عَنَّا بِهَذَا الاِسْمِ وَ یَجْعَلْ لَنَا فِی اَلْجَنَّهِ فَیَدْعُونَ فَیُوحِی اللَّهُ إِلَی رِیحٍ فَتَهُبُّ عَلَی أَفْوَاهِ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ فَیُنْسِیهِمْ ذَلِکَ الاِسْمَ وَ یَجْعَلُ لَهُمْ فِی اَلْجَنَّهِ مَأْوًی وَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَاتُ «قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لا یَرْجُونَ أَیّامَ اللّهِ لِیَجْزِیَ قَوْماً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ» إِلَی قَوْلِهِ «ساءَ ما یَحْکُمُونَ(1)»

رسول خدا انه سویش برخاست و او را در آغوش کشید چنان که

ص: 448


1- الجاثيه، 21

سپیدی زیر کتف هایشان دیده می شد، سپس فرمود: ای علی! من از خداوند خواستم تا تو را در بهشت همراه من قرار دهد و او چنین کرد، از او خواستم تا بر من بیفزاید، او همسر تو را نیز بر من افزود، از او خواستم تا بر من بیفزاید، او دوستداران تو را نیز بر من افزود، سپس بدون آن که بخواهم بر من بیفزاید، دوستداران دوستداران تو را نیز بر من افزود. در آن دم امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام شاد شد و فرمود: پدر و مادرم به فدایت! دوستداران دوستدارانم را؟ فرمود: بله، ای علی! چون روز قیامت فرا رسد، منبری از یاقوت سرخ آراسته به تاجی از زبرجد سبز برای من می گذارند که هفتاد هزار پله دارد و میان هر پله از آن را اسبی پنج ساله سه روز بایست بتازد. آن گاه من بر آن فراز می شوم و سپس تو فراخوانده می شوی و آفریدگان سوی تو سر می کشند و می گویند: او در شمار پیامبران نیست. در آن دم ندادهنده ای ندا سر می دهد: این سید اوصیاست. سپس تو فراز می شوی و مرا در آغوش میکشی و بعد دامان مرا می گیری و من دامان خداوند را که حق است، می گیرم و فرزندانت دامان تو را می گیرند و شیعیان تو دامان فرزندانت را می گیرند و بر حق سوی بهشت روانه می شوند. چون به بهشت در آمدید و با همسرانتان جای گرفتید و در منازلتان فرود آمدید، خداوند به دوزخبان وحی می کند که در دوزخ را بگشا تا دوستان من بنگرند چگونه آنان را بر دشمنانشان برتری بخشیدند. آن گاه او درهای دوزخ را می گشاید و ایشان به آنان می نگرند. چون دوزخیان از شمیم بهشت جان می گیرند، گویند: ای دوزخبان! آیا امید داشته باشیم که خداوند در عذاب به ما تخفیف دهد؟ ما جانی یافتیم. دوزخبان گوید: خداوند به من وحی کرد که درهای دوزخ را بگشایم تا دوستانش به شما بنگرند. در آن دم آنان سر بر آورند و یکی می گوید: ای

ص: 449

فلانی! آیا تو گرسنه نبودی و من سیرت کردم؟ دیگری می گوید: ای فلانی! آیا تو عریان نبودی و من پوشاندمت؟ دیگری می گوید: ای فلانی! آیا تو در هراس نبودی و من پناهت دادم؟ دیگری می گوید: ای فلانی! آیا تو سخن نگفتی و من راز دارت شدم؟ شما می گویید: آری. آنان می گویند: از پروردگارتان برای ما بخشش بخواهید. بهشتیان برای آنان دعا می کنند و آنان از آتش به سوی بهشت بیرون می آیند اما در آنجا بدون هیچ پناهگاهی بر جا می مانند و سرزنش می شوند و دوزخی نام می گیرند. آنگاه می گویند: شما از پروردگارتان خواستيد و او ما را از عذابش رهایی بخشید، پس از او بخواهید تا این نام را از ما برگیرد و برای ما در بهشت جایی قرار دهد. بهشتیان دعا می کنند و ناگاه خداوند به بادی وحی می کند و آن باد بر دهان های بهشتیان وزیدن می گیرد و آن نام را از یاد ایشان می برد و برای آنان در بهشت پناهگاهی قرار می دهد. آنگاه این آیات نازل شد: «به کسانی که ایمان آورده اند بگو: از کسانی که امید به روزهای خدا ندارند درگذرند، تا [خداوند هر] گروهی را به سزای آن چه به دست می آورند جزا دهد.» تا آنجا که فرمود: «بد است آنچه حکم می کنند.»

ص: 450

و من سورة الحجرات

« أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى» (الحجرات، 3)

ایشان کسانی هستند که خداوند دل هایشان را به تقوا آزموده است.

361- عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَاتَ یَوْمٍ وَ یَدُهُ فِی یَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ لَقِیَهُ رَجُلٌ إِذْ قَالَ لَهُ یَا فُلاَنُ لاَ تَسُبُّوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ مَنْ سَبَّهُ فَقَدْ سَبَّنِی وَ مَنْ سَبَّنِی فَقَدْ سَبَّ اللَّهَ وَ اللَّهِ یَا فُلاَنُ إِنَّهُ لاَ یُؤْمِنُ بِمَا یَکُونُ مِنْ عَلِیٍّ وَ وُلْدِ عَلِیٍّ فِی آخِرِ الزَّمَانِ إِلاَّ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ او عَبْدٌ قَدِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ یَا فُلاَنُ إِنَّهُ سَیُصِیبُ وُلْدَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بَلاَءٌ شَدِیدٌ وَ أَثَرَهٌ وَ قَتْلٌ وَ تَشْرِیدٌ فَاللَّهَ اللَّهَ یَا فُلاَنُ فِی أَصْحَابِی وَ ذُرِّیَّتِی وَ ذِمَّتِی فَإِنَّ لِلَّهِ یوم یَنْتَصِفُ فِیهِ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ

انس بن مالک گفت: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله دستش را در دست حضرت على علیه السلام داده بود که مردی به دیدار ایشان آمد. حضرت به او فرمود: ای فلانی! به علی دشنام مده که هر که به او دشنام دهد، به من دشنام داده و هر

ص: 451

که مرا دشنام دهد، به خدا دشنام داده است. ای فلانی! به خدا سوگند هیچ کس به آنچه از سوی علی علیه السلام و نیز فرزند علی علیه السلام در آخرالزمان می رسد، ایمان نمی آورد جز فرشته ای مقرب یا بنده ای که خداوند دلش را به ایمان آزموده است. ای فلانی! به زودی فرزندان عبدالمطلب در معرض بلایی سخت و خودخواهی و قتل و تبعید قرار می گیرند. ای فلانی! خدا را خدا را در باره یاران و فرزندان و کسان من، چه به راستی روزی از برای خداست که در آن داد ستمدیده را از ستمگر می گیرد.

«إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ (4)»(الحجرات، 4)

بی تردید کسانی که از پشت حجرهها تو را ندا میدهند، بیشترشان

نمی اندیشند.

362- عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «إِنَّ الَّذِینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ» عَنَی بِذَلِکَ کَسْرَ بُیُوتِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ بَیْتِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ ذَلِکَ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا یَأْتُونَ مِنَ الْأَمْصَارِ فَیَقُولُونَ بَیْتُ مَنْ هَذَا؟ فَیَقُولُونَ بَیْتُ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَیَقُولُونَ بَیْتُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

داودبن سرحان گفت: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: در کلام خداوند متعال

بی تردید کسانی که از پشت حجرهها تو را ندا میدهند، بیشتر شان نمی اندیشند منظور، جدا کردن خانه های رسول خدا صلی الله علیه و آله و خانه علی بن ابی طالب علیه السلام است و آن از این قرار است که مردم از سرزمین هایی می آمدند و می گفتند: این خانه کیست؟ می گفتند خانه پیامبر است و می گفتند: خانه امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام است.

و 452

ص: 452

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ (6)»(الحجرات، 6)

ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر فاسقی برای شما خبری بیاورد، آن را بررسی کنید که مبادا به نادانی گروهی را آسیب رسانید، پس آنگاه بر آن چه انجام داده اید پشیمان شوید.

363- عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ : بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اَلْوَلِیدَ بْنَ عُقْبَهَ بْنِ أَبِی مُعَیْطٍ إِلَی بَنِی وَلِیعَهَ قَالَ وَ کَانَتْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُمْ شَحْنَاءُ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ قَالَ فَلَمَّا بَلَغَ إِلَی بَنِی وَلِیعَهَ اسْتَقْبَلُوهُ لِیَنْظُرُوا مَا فِی نَفْسِهِ قَالَ فَخَشِیَ الْقَوْمَ فَرَجَعَ إِلَی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ بَنِی وَلِیعَهَ أَرَادُوا قَتْلِی وَ مَنَعُوا لِیَ الصَّدَقَهَ فَلَمَّا بَلَغَ بَنِی وَلِیعَهَ الَّذِی قَالَ لَهُمْ اَلْوَلِیدُ بْنُ عُقْبَهَ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدْ کَذَبَ اَلْوَلِیدُ وَ لَکِنْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ شَحْنَاءُ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ فَخَشِینَا أَنْ یُعَاقِبَنَا بِالَّذِی بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ قَالَ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ لَتَنْتَهُنَّ یَا بَنِی وَلِیعَهَ أَوْ لَأَبْعَثَنَّ إِلَیْکُمْ رَجُلاً عِنْدِی کَنَفْسِی یَقْتُلُ مُقَاتِلِیکُمْ وَ یَسْبِی ذَرَارِیَّکُمْ هُوَ هَذَا حَیْثُ تَرَوْنَ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَی کَتِفِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ أَنْزَلَ اللَّهُ فِی اَلْوَلِیدِ آیَهً «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَهٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ »

جابر بن عبد الله انصاری گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله ولید بن عقبه را سوی قبیله بنی ولیعه راهی کرد، حال آنکه بین او و آنان از زمان جاهلیت کینه ای وجود داشت. چون او به بنی ولیعه رسید، آنان جلوی راه او آمدند تا ببینند چه در سر دارد. او از آن قوم ترسید و سوی پیامبر صلی الله علیه و آله

ص: 453

بازگشت و عرض کرد: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله بنی ولیعه می خواستند مرا بکشند و از پرداخت صدقاتشان به من سر باز زدند. چون سخنی که ولید بن عقبه درباره بنی ولیعه به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفته بود، به گوش آنان رسید، نزد ایشان آمدند و عرض کردند: ای رسول خدا! وليد دروغ گفته است، جز این که بین ما و او از زمان جاهلیت کینه ای بود و از این رو ما ترسیدیم بدان سبب از ما تلافی جوید. پیامبر فرمود: ای بنی ولیعه! یا به این کینه پایان می دهید یا مردی را که نزد من همچون خود من است، سوی شما خواهم فرستاد تا جنگجویانتان را از پا در آورد و فرزندانتان را به اسارت گیرد و او این مرد است که می بینید. سپس با دست مبارک خویش بر دوش امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام زد. آن گاه خداوند آیهای درباره ولید نازل فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر فاسقی برای شما خبری بیاورد [آن را] بررسی کنید که مبادا به نادانی گروهی را آسیب رسانید، پس آنگاه بر آن چه انجام داده اید، پشیمان شوید.»

«وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ *فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ » (الحجرات، 8-7)

ولی خداوند ایمان را محبوب شما کرد و آن را در دل های شما زینت داد و کفر و هرزگی و نافرمانی را در نظر شما منفور گردانید. آنان همان هدایت یافتگان اند. [این به جهت] فزون بخشی و نعمتی از سوی خداست و خداوند دانای حکیم است.

364- عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ : إِنِّی لَجَالِسٌ بَیْنَ یَدَیْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أُعْرِضَ عَلَیْهِ مَسَائِلُ

ص: 454

أَعْطَانِیهَا أَصْحَابُنَا إِذْ عَرَضَتْ بِقَلْبِی مَسْأَلَهٌ فَقُلْتُ لَهُ مَسْأَلَهٌ خَطَرَتْ بِقَلْبِی السَّاعَهَ قَالَ وَ لَیْسَ فِی الْمَسَائِلِ قُلْتُ لاَ قَالَ وَ مَا هِیَ قُلْتُ قَوْلُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِنَّ َمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لاَ یُقِرُّ بِهِ إِلاَّ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ مِنَ الْمَلاَئِکَهِ مُقَرَّبِینَ وَ غَیْرَ مُقَرَّبِینَ وَ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ مُرْسَلِینَ وَ غَیْرَ مُرْسَلِینَ وَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ مُمْتَحَنِینَ وَ غَیْرَ مُمْتَحَنِینَ وَ إِنَّ أَمْرَنَا أَمْرَکُمْ هَذَا عُرِضَ عَلَی الْمَلاَئِکَهِ فَلَمْ یُقِرَّ بِهِ إِلاَّ الْمُقَرَّبُونَ وَ عُرِضَ عَلَی الْأَنْبِیَاءِ فَلَمْ یُقِرَّ بِهِ إِلاَّ الْمُرْسَلُونَ وَ عُرِضَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ فَلَمْ یُقِرَّ بِهِ إِلاَّ الْمُخْلَصُونَ

سدیر صیرفی گفت: روبه روی حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نشسته بودم و مسائلی را که یارانمان به من داده بودند، بر ایشان عرضه می داشتم که ناگاه مسئله ای به خاطرم رسید. به ایشان عرض کردم: هم اکنون مسئله ای به خاطرم رسید. فرمود: در این مسائل نبود؟ عرض کردم: خیر. فرمود: چیست؟ عرض کردم: کلام امیر مؤمنان علیه السلام است که فرمود: امر ما دشوار است و دشوار انگاشته میشود و هیچ کس به آن اقرار نمی کند، جز فرشته ای مقرب یا پیامبر یا بندۂ مؤمنی که خداوند دلش را به ایمان آزموده باشد. حضرت علیه السلام فرمود: بله؛ چراکه فرشتگان مقرب اند و غير مقب، و پیامبران مرسل اند و غیر مرسل، و مؤمنان آزموده شده اند و آزموده ناشده؛ امر ما که کنون گفتی بر فرشتگان عرضه شد، تنها مقربان به آن اقرار کردند و بر پیامبران عرضه شد، تنها مرسلون به آن اقرار کردند و بر مؤمنان عرضه شد، تنها مخلصان به آن اقرار کردند.

365-عَنْ یُونُسَ بْنِ خَبَّابٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : حُبُّ عَلِیِّ علیه السلام إِیمَانٌ وَ بُغْضُهُ نِفَاقٌ ثُمَّ قَرَأَ «وَ لکِنَّ اللّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرّاشِدُونَ* فَضْلاً مِنَ اللّهِ وَ نِعْمَهً»

ص: 455

يونس بن خباب گفت: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: دوستی با علی علیه السلام ایمان و کینه توزی با او نفاق است؛ سپس این آیه را قرائت فرمود.

366- عن بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ الْعِجْلِیِّ وَ إِبْرَاهِیمَ الْأَحْمَرِیِّ قَالاَ دَخَلْنَا عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام وَ عِنْدَهُ زِیَادٌ الْأَحْلاَمُ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ یَا زِیَادُ مَا لِی أَرَی رِجْلَیْکَ مُتَعَلِّقَیْنِ قَالَ جُعِلْتُ لَکَ الْفِدَاءَ جِئْتُ عَلَی نِضْوٍ لِی عَامَّهَ الطَّرِیقِ وَ مَا حَمَلَنِی عَلَی ذَلِکَ إِلاَّ حُبِّی لَکُمْ وَ شَوْقِی إِلَیْکُمْ ثُمَّ أَطْرَقَ زِیَادٌ مَلِیّاً ثُمَّ قَالَ جُعِلْتُ لَکَ الْفِدَاءَ إِنِّی رُبَّمَا خَلَوْتُ فَأَتَانِی اَلشَّیْطَانُ فَیُذَکِّرُنِی مَا قَدْ سَلَفَ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعَاصِی فَکَأَنِّی آیِسٌ ثُمَّ أَذْکُرُ حُبِّی لَکُمْ وَ انْقِطَاعِی وَ کَانَی مُتَّکِئاً لکم قَالَ یَا زِیَادُ وَ هَلِ الدِّینُ إِلاَّ الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ؟ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ الْآیَاتِ الثَّلاَثَ کَأَنَّهَا فِی کَفِّهِ «وَ لکِنَّ اللّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرّاشِدُونَ* فَضْلاً مِنَ اللّهِ وَ نِعْمَهً وَ اللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» وَ قَالَ «یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِمْ(1)» وَ قَالَ: «إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ(2)» أَتَی رَجُلٌ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی أُحِبُّ الصَّوَّامِینَ وَ لاَ أَصُومُ وَ أُحِبُّ الْمُصَلِّینَ وَ لاَ أُصَلِّی وَ أُحِبُّ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ لاَ أَتَصَدَّقُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْتَ

ص: 456


1- الحشر، 9
2- آل عمران، 31

مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لَکَ مَا اکْتَسَبْتَ أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنْ لَوْ کَانَتْ فَزْعَهٌ مِنَ السَّمَاءِ فَزِعَ کُلُّ قَوْمٍ إِلَی مَأْمَنِهِمْ وَ فَزِعْنَا إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ فَزِعْتُمْ إِلَیْنَا

بریدبن معاویه عجلی و ابراهیم احمری گفتند: خدمت امام محمد باقر علیه السلام رسیدیم و حال آن که زیاد الاحلام نزد ایشان بود. حضرت فرمود: ای زیاد! چرا پاهایت را آویزان کرده ای؟ عرض کرد: فدایت شوم، تمامی راه را با جامهای فرسوده آمدم و آنچه مرا بر این داشت، دوست داشتن شما و شوق دیدارتان بود. سپس مدتی سر به زیر انداخت و ناگاه عرض کرد: فدایت شوم! گاهی در تنهایی ام شیطان به سراغم می آید و گناهان و نافرمانی هایی را که کرده ام به یادم می آورد و گویی ناامید می شوم، سپس دوست داشتن شما و دوری از شما را به یاد می آورم و به شما دلگرم می شوم. فرمود: ای زیاد! آیا دین چیزی جز دوست داشتن و دشمنی کردن است؟ سپس این سه آیه را تلاوت فرمود و گویی آنها در مشت ایشان بود! «ولی خداوند ایمان را محبوب شما کرد و آن را در دل های شما زینت داد و کفر و هرزگی و نافرمانی را در نظر شما منفور گردانید، آنان همان هدایت یافتگان اند. این به جهت فزون بخشی و نعمتی از سوی خداست و خداوند دانای حکیم است.» و فرمود: «هر کس را که به سوی آنان هجرت کرده است، دوست دارند.» و فرمود: «اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خدا آمرزنده مهربان است.» مردی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! من روزه داران را دوست دارم، ولی روزه نمیگیرم و نمازگزاران را دوست دارم، ولی نماز نمی خوانم و صدقه دهندگان را دوست دارم، ولی صدقه نمیدهم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: تو با کسی هستی که آن را دوست میداری و آنچه

ص: 457

کسب می کنی برای توست. آیا خشنود نیستید از این که چون هراسی از آسمان برسد، هر قومی هراسان سوی پناهگاهش پناه می آورد و ما سوى رسول خدا پناه می آوریم و شما سوى ما پناه می آورید؟!

«وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ»

و اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر کارزار کنند، میان آن دو را اصلاح کنید. پس اگر یکی از آن دو بر حقوق دیگری تجاوز کند، با آنکه متجاوز است بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد.

368- عَنْ ضَرَارِ بْنِ الْأَزْوَرِ أَنَّ رَجُلاً مِنَ اَلْخَوَارِجِ سَأَلَ اِبْنَ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَأَعْرَضَ عَنْهُ ثُمَّ سَأَلَهُ فَقَالَ لَکَانَ وَ اللَّهِ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ یُشْبِهُ الْقَمَرَ الزَّاهِرَ وَ الْأَسَدَ الْخَادِرَ وَ الْفُرَاتَ الزَّاخِرَ وَ الرَّبِیعَ الْبَاکِرَ فَأَشْبَهَ مِنَ الْقَمَرِ ضَوْءَهُ وَ بَهَاءَهُ وَ مِنَ الْأَسَدِ شَجَاعَتَهُ وَ مَضَاءَهُ وَ مِنَ اَلْفُرَاتِ جُودَهُ وَ سَخَاءَهُ وَ مِنَ الرَّبِیعِ خِصْبَهُ وَ حِبَاهُ عَقِمَ النِّسَاءُ أَنْ یَأْتِینَ بِمِثْلِ عَلِیٍّ بَعْدَ اَلنَّبِیِّ تَاللَّهِ مَا سَمِعْتُ وَ لاَ رَأَیْتُ إِنْسَاناً مِثْلَهُ وَ قَدْ رَأَیْتُهُ یَوْمَ صِفِّینَ وَ عَلَیْهِ عِمَامَهٌ بَیْضَاءُ وَ کَأَنَّ عَیْنَیْهِ سِرَاجَانِ وَ هُوَ یَتَوَقَّفُ عَلَی شِرْذِمَهٍ یَحُضُّهُمْ وَ یَحُثُّهُمْ إِلَی أَنِ انْتَهَی إِلَیَّ وَ أَنَا فِی کَنَفٍ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ فَقَالَ مَعَاشِرَ اَلْمُسْلِمِینَ اسْتَشْعِرُوا الْخَشْیَهَ وَ عَنُّوا الْأَصْوَاتَ وَ تَجَلْبَبُوا بِالسَّکِینَهِ وَ أَکْمِلُوا اللَّأْمَهَ وَ أَقْلِقُوا السُّیُوفَ فِی الْغِمْدِ قَبْلَ السَّلَّهِ وَ الْحَظُوا الشَّزْرَ وَ اطْعُنُوا وَ نَافِحُوا بِالظُّبَی وَ صِلُوا السُّیُوفَ بِالْخُطَا وَ الرِّمَاحَ بِالنِّبَالِ فَإِنَّکُمْ بِعَیْنِ اللَّهِ مَعَ اِبْنِ عَمِّ نَبِیِّکُمْ عَاوِدُوا الْکَرَّ وَ اسْتَحْیُوا مِنَ الْفَرِّ فَإِنَّهُ عَارٌ بَاقٍ فِی الْأَعْقَابِ وَ نَارٌ یَوْمَ الْحِسَابِ فَطِیبُوا عَنْ أَنْفُسِکُمْ نَفْساً وَ اطْوُوا عَنِ الْحَیَاهِ کَشْحاً وَ امْشُوا إِلَی الْمَوْتِ مَشْیاً.

ص: 458

ضرار بن ازوران گفت: مردی از خوارج از ابن عباس درباره امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام پرسید. وی از او روی گرداند. باز سؤال کرد. ابن عباس گفت: به خدا سوگند امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام به ماهی تابناک و شیری در کنام و دریایی خروشان و بهاری نو می ماند که نور و تابشش بیش از ماه و دلیری و برندگی اش بیش از شیر و بخشندگی و جوانمردی اش بیش از دریا و سرسبزی و دهشش بیش از بهار است. زنان عقیم شدند از این که پس از پیامبر صلی الله علیه و آله فرزندی چون علی علیه السلام بیاورند. به خدا سوگند نشنیده ام و ندیده ام انسانی چون او باشد. او را در جنگ صقين دیدم که دستاری سپید بر سر داشت و چشمانش گویی دو چراغ بود و بر لبهای ایستاده بود و آنان را بر می انگیخت و ترغیب می کرد تا به من رسید و حال آن که من در پناه مسلمانان بودم. او می فرمود: ای گروه مسلمانان! هراس دشمن را دریابید و گوش تیز کنید و جامه آرامش بر تن کنید و زرهها تان به تمام ببندید و شمشیر هاتان را پیش از بر کشیدن در نیام بجنبانید و به خشم بنگرید و زخم بزنید و نبرد کنید و شمشیر را به نیزه و نیزه را به تیر چکاچک زنید. شما در پناه خدا با پسر عموی پیامبر تان همراهید، به يورش بازگردید و از گریختن شرم کنید که گریختن ننگی است که بر فرزندانتان به جا می ماند و آتشی است در روز حساب. پس جان هایتان را پاک کنید و روی از زندگی بگردانید و سوی مرگ رهسپار شوید.

وَ عَلَیْکُمْ بِهَذَا السَّوَادِ الْأَعْظَمِ وَ الرِّوَاقِ الْمُطْنِبِ فَاضْرِبُوا ثَبَجَهُ فَإِنَّ اَلشَّیْطَانَ عَلَیْهِ لَعْنَهُ اللَّهِ رَاکِدٌ فِی کَسْرِهِ نَافِجٌ حِضْنَیْهِ وَ مُفْتَرِشٌ ذِرَاعَیْهِ قَدْ قَدَّمَ لِلْوَثْبَهِ یَداً وَ أَخَّرَ لِلنُّکُوصِ رِجْلاً فَصَبْراً حَتَّی یَتَجَلَّی لَکُمْ عَمُودُ الْحَقِّ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللّهُ مَعَکُمْ

ص: 459

وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمالَکُمْ

قَالَ وَ أَقْبَلَ مُعَاوِیَهُ فِی الْکَتِیبَهِ الشَّهْبَاءِ وَ هِیَ زُهَاءُ عَشْرَهِ آلاَفِ بجیش شَاکِینَ فِی الْحَدِیدِ لاَ یُرَی مِنْهُمْ إِلاَّ الْحَدَقُ تَحْتَ الْمَغَافِرِ تَنْظُرُونَ بِمَا تَعْجَبُونَ؟! إِنَّمَا هِیَ جُثَثٌ مَاثِلَهٌ فِیهَا قُلُوبٌ طَائِرَهٌ مُزَخْرَفَهٌ بِتَمْوِیهِ الْخَاسِرِینَ وَ رِجْلُ جَرَادٍ زَفَّتْ بِهِ رِیحُ صَبَا وَ لَفِیفٌ سَدَاهُ اَلشَّیْطَانُ وَ لَحْمَتُهُ الضَّلاَلَهُ وَ صَرَخَ بِهِمْ نَاعِقُ الْبِدْعَهِ وَ فِیهِمْ خَوَرُ الْبَاطِلِ وَ ضَحْضَحَهُ الْمُکَاثِرِ فَلَوْ قَدْ مَسَّتْهَا سُیُوفُ أَهْلِ الْحَقِّ لَتَهافَتَتْ تَهَافُتَ الْفَرَاشِ فِی النَّارِ أَلاَ فَسَوُّوا بَیْنَ الرُّکَبِ وَ عَضُّوا عَلَی النَّوَاجِذِ وَاضْرِبُوا الْقَوَانِصَ بِالصَّوَارِمِ وَ اشْرَعُوا الرِّمَاحَ فِی الْجَوَانِحِ وَ شُدُّوا فَإِنِّی شَادٌّ حم لاَ یُنْصَرُونَ

بر شما باد یورش به این سپاه انبوه و خیمه های برپا شده، پشتش را به ضربه ای فروکوبید که شیطان ملعون بازوانش را استوار داشته و سینه اش را سپر کرده و کتف هایش را گسترانده و دستی را برای پرش جلو آورده و پایی را برای پس کشیدن عقب گذاشته است. شکیبا باشید تا نور حق بر شما تجلی کند که شما بر تر هستید و خداوند با شماست و اعمالتان را تباه نخواهد کرد. معاویه در لشکری پر سلاح با حدود ده هزار جنگجوی پوشیده در آهن که جز چشم هایی به زیر کلاهخود چیزی از آنان پیدا نبود، به پیش آمد. حضرت علیه السلام فرمود: از آن چه می بینید، در شگفتید؟! اینها نیستند جز جسدهایی برپا که قلب هایی سست در آنهاست و از دغل کاری زیانکاران آراسته شده اند و پای ملخ اند که باد صبا از جا بر می کندشان و انبوهی اند که شیطان گردشان آورده و گمراهی پیوندشان داده و فریاد بدعت گوششان را پر کرده است و نعره های پوچ سر می دهند و تکه های انبوه در میان خود دارند. اگر شمشیرهای اهل حق آنان را لمس کند، هر آینه همچون پروانه ای که در آتش افتد، فرو می ریزند. به

ص: 460

هوش باشید و سواران را بیارایید و دندان بر دندان بفشارید و سنگدان ها را با شمشیرهای بران بدرید و نیزه ها را در پهلوها فرو برید و استوار

باشید که من سخت استوارم و آنان هرگز پیروز نخواهند شد.

فَحَمَلُوا حَمْلَهَ ذِی یَدٍ[لِبَدٍ]فَأَزَالُوهُمْ عَنْ أَمَاکِنِهِمْ وَ رَفَعُوهُمْ عَنْ مَرَاکِزِهِمْ وَ ارْتَفَعَ الرَّهَجُ وَ خَمَدَتِ الْأَصْوَاتُ فَلاَ یُسْمَعُ إِلاَّ صَلْصَلَهُ الْحَدِیدِ وَ غَمْغَمَهُ الْأَبْطَالِ وَ لاَ یُرَی إِلاَّ رَأْسٌ نَادِرٌ أَوْ یَدٌ طَائِحَهٌ وَ أَنَا کَذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام مِنْ مَوْضِعٍ یُرِیدُ یَتَحَالُّ الْغُبَارُ وَ یَنْقُصُ الْعَلَقَ عَنْ ذِرَاعَیْهِ سَیْفُهُ یَقْطُرُ الدِّمَاءَ وَ قَدْ انْحَنَی کَقَوْسٍ نَازِعٍ وَ هُوَ یَتْلُو هَذِهِ الْآیَهَ «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللّهِ» قَالَ فَمَا رَأَیْتُ قِتَالاً أَشَدَّ مِنْ ذَلِکَ الْیَوْمِ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَی الْمَوْتَ لاَ یُقْلِعُ وَ مَنْ مَضَی لاَ یَرْجِعُ وَ مَنْ بَقِیَ فَإِلَیْهِ یَنْزِعُ إِنِّی أُوصِیکَ بِوَصِیَّهٍ فَاحْفَظْهَا وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ لْیَکُنْ أَوْلَی الْأُمُورِ بِکَ الشُّکْرَ لِلَّهِ فِی السِّرِّ وَ الْعَلاَنِیَهِ فَإِنَّ الشُّکْرَ خَیْرُ زَادٍ

آنگاه با یال و کوپال یورش بردند و آنان را از جایگاه هایشان پراکندند و از پایگاه هایشان برافکندند و گرد به پا خاست و صداها فرو نشست و جز زنگ شمشیر و بانگ پهلوانان چیزی شنیده نمی شد و جز سری جدا از تن و دستی جدا از بدن چیزی دیده نمی شد و آنگاه در میان ما نیز امیر مؤمنان لیلا از جایی رو آورد و خواست غبار از خود برگیرد و سپر از بازوانش بگشاید، حال آن که شمشیرش خون می چکاند و چون کمانی کشیده خم شده بود و این آیه را تلاوت می فرمود: «و اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر کارزار کنند، میان آن دو را اصلاح کنید. پس اگر یکی از آن دو بر حقوق دیگری تجاوز کند، با آنکه متجاوز است بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد.» هرگز کشتاری سهمگین تر از آن روز ندیدم. ای

ص: 461

پسرم! من دیده ام که مرگ ریشه کن نمی شود و هر که در گذرد، باز نمی گردد و هر که بر جا بماند، سویش راهی می شود؛ پس وصیتی به تو می کنم، آن را حفظ کن و از خدا پروا کن و آن این که شکرگزاری از خداوند در نهان و آشکار برایت بر همه چیز مقدم باشد که شکر بهترین توشه است.

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ »(الحجرات، 13)

ای مردم! بی تردید ما شما را از مرد و زنی آفریدیم، و شما را به صورت تیرهها و قبیله ها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، به راستی گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست.

369-عَنْ حُذَیْفَهَ بْنِ الْیَمَانِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ : إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی خَلَقَ الْخَلْقَ قِسْمَیْنِ ثُمَّ قَسَمَ الْقِسْمَیْنِ قَبَائِلَ فَجَعَلَنِی فِی خَیْرِهَا قَبِیلَهً فَذَلِکَ قَوْلُهُ: «أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا» إِلَی آخِرِ الْآیَهِ فَأَنَا أَتْقَی وُلْدِ آدَمَ وَ قَبِیلَتِی خَیْرُ القَبَائِلِ وَ أَکْرَمُهَا عَلَی اللَّهِ وَ لاَ فَخْرَ

حذيفة بن یمان گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال مردم را در دو گروه آفرید و آن دو گروه را به قبایلی تقسیم کرد و مرا در بهترین آن قبیله ها قرار داد و این کلام حق تعالی است: «ای مردم! بی تردید ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را به صورت تیرهها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، به راستی گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزکار ترین شماست.» من با تقواترین فرزند آدم و قبیله من بهترین قبایل و گرامی ترین آنها در نزد خداوند است و فخر نمی فروشم.

ص: 462

و من سورة ق

«وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ» (ق، 19)

و بیهوشی مرگ، حق را پیش آورد، این است آنچه از آن میگریختی

370- عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ قَالَ : قُلْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ کَیْفَ زَیْدُ بْنُ عَلِیٍّ فِی قُلُوبِ أَهْلِ اَلْعِرَاقِ فَقَالَ لاَ أُحَدِّثُکَ عَنْ أَهْلِ اَلْعِرَاقِ وَ لَکِنْ أُحَدِّثُکَ عَنْ رَجُلٍ یُقَالُ لَهُ اَلنَّازِلِیُّ بِالْمَدِینَهِ قَالَ صَحِبْتُ زَیْداً مَا بَیْنَ مَکَّهَ وَ اَلْمَدِینَهِ وَ کَانَ یُصَلِّی الْفَرِیضَهَ ثُمَّ یُصَلِّی مَا بَیْنَ الصَّلاَهِ إِلَی الصَّلاَهِ وَ یُصَلِّی اللَّیْلَ کُلَّهُ وَ یُکْثِرُ التَّسْبِیحَ وَ یُرَدِّدُ «وَ جاءَتْ سَکْرَهُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِکَ ما کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ» فَصَلَّی بِنَا لَیْلَهً مِنْ ذَلِکَ ثُمَّ رَدَّدَ هَذِهِ الْآیَهَ لَئِنْ قُلْتُ لَکَ قَرِیبٌ مِنْ نِصْفِ اللَّیْلِ فَانْتَبَهْتُ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَهُ إِلَی السَّمَاءِ وَ یَقُولُ إِلَهِی عَذَابُ الدُّنْیَا أَیْسَرُ مِنْ عَذَابِ الْآخِرَهِ ثُمَّ انْتَحَبَ فَقُمْتُ إِلَیْهِ وَ قُلْتُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَقَدْ جَزِعْتَ فِی لَیْلَتِکَ هَذِهِ جَزَعاً مَا کُنْتُ أَعْرِفُهُ؟! قَالَ وَیْحَکَ یَا نَازِلِیُّ إِنِّی رَأَیْتُ اللَّیْلَهَ وَ أَنَا

ص: 463

فِی سُجُودِی وَ اللَّهِ مَا أَنَا بِالْمُسْتَقْبَلِ یَوْماً إِذْ رُفِعَ لِی زُمْرَهٌ مِنَ النَّاسِ عَلَیْهِمْ ثِیَابٌ تَلْمَعُ مِنْهَا الْأَبْصَارُ حَتَّی أَحَاطُوا بِی وَ أَنَا سَاجِدٌ فَقَالَ کَبِیرُهُمُ الَّذِی یَسْمَعُونَ مِنْهُ أَ هُوَ ذَلِکَ قَالُوا نَعَمْ قَالَ أَبْشِرْ یَا زَیْدُ فَإِنَّکَ مَقْتُولٌ فِی اللَّهِ وَ مَصْلُوبٌ وَ مَحْرُوقٌ بِالنَّارِ وَ لاَ یَمَسُّکَ اَلنَّارُ بَعْدَهَا أَبَداً فَانْتَبَهْتُ وَ أَنَا فَزِعٌ وَ اللَّهِ یَا نَازِلِیُّ لَوَدِدْتُ أَنِّی أُحْرِقْتُ بِالنَّارِ ثُمَّ أُحْرِقْتُ بِالنَّارِ وَ أَنَّ اللَّهَ أَصْلَحَ لِهَذِهِ الْأُمَّهِ أَمْرَهَا

سعید بن جبیر گفت: به محمد بن خالد گفتم زیدبن علی در دل های عراقیان چه جایگاهی دارد؟ گفت: سخنی درباره عراقیان برایت نمی گویم، ولی از مردی برایت می گویم که در مدینه به او نازلی می گویند. او می گفت: میان مکه و مدینه با زید همراه بودم و او نماز واجب را به جا می آورد و سپس تا گاه نماز بعدی همچنان نماز میگزارد و تمامی شب را نماز می خواند و بسیار تسبیح میگفت و این آیه را تکرار میکرد «و بیهوشی مرگ، حق را پیش آورد، این است آنچه از آن می گریختی» شبی از آن روزگار پیشاپیش ما نماز خواند و سپس این آیه را تکرار کرد. برایت چنین گویم که نزدیک نیمه شب بود که او دست سوی آسمان برآورد و می گفت: خداوندا! عذاب دنیا آسان تر از عذاب آخرت است. سپس به زاری نشست. آنگاه سویش برخاستم و گفتم: ای پسر رسول خدا! امشب چونان نا آرامی کرده ای که من تا کنون چنین نا آرامی ندیده بودم. گفت: وای بر تو ای نازلی! امشب در حالی که در سجده بودم و به خدا سوگند هیچ سر بر نیاوردم، روزی را دیدم که گروهی از مردم با لباس هایی که برقش چشم را می زد، سوی من می آمدند تا این که مرا در میان گرفتند و حال آن که من در سجده بودم. بزرگ آنان که به حرفش گوش میدادند گفت: خودش است؟ گفتند: آری. گفت: مژده ای زید! که

ص: 464

تو در راه خدا کشته می شوی و بر دار می شوی و در آتش سوزانده می شوی و پس از آن هیچ آتش به تو نمی رسد. در آن دم به هوش آمدم و هراسان بودم. ای نازلی! دوست داشتم که هر آینه در آتش سوزانده شوم و باز در آتش سوزانده شوم و به راستی که خداوند بر این امت و امرشان شایسته تر است.

«أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ» (ق، 24)

هر کافر لجوجی را به جهنم بیفکنید.

371-عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَلَوِیِّ الْعَمْرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ:«أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفّارٍ عَنِیدٍ» قَالَ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِذَا جَمَعَ النَّاسَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ کُنْتُ أَنَا وَ أَنْتَ یَوْمَئِذٍ عَنْ یَمِینِ اَلْعَرْشِ فَیُقَالُ لِی وَ لَکَ قُومَا فَأَلْقِیَا مَنْ أَبْغَضَکُمَا وَ خَالَفَکُمَا وَ کَذَّبَکُمَا فِی اَلنَّارِ

محمدبن حسین بن علی علوی عمری به نقل از پدرش از جدش گفت: حضرت علی علیه السلام درباره کلام خداوند متعال «هر کافر لجوجی را به جهنم بیفکنید» فرمود: پیامبر و این چنین فرمود: چون خداوند تبارک و تعالی مردم را در روز قیامت در جایگاه واحدی گرد آورد، در آن زمان من و تو در سمت راست عرش هستیم، آنگاه به من و تو گفته می شود: برخیزید و کسانی را که با شما دشمنی کردند و به مخالفت برخاستند و شما را تکذیب کردند، در آتش بیفکنید.

372- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَجَّافِ السُّلَمِیُّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ : إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ نَادَی مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ اَلْعَرْشِ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ «أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ

ص: 465

کَفّارٍ عَنِیدٍ» فَهُمَا الْمُلْقِیَانِ فِی اَلنَّارِ

محمدبن حجاف سلمی گفت: امام جعفر صادق علیه السلام به نقل از پدرشان و ایشان از پدران خویش فرمود: هنگامی که روز قیامت فرا رسد، ندادهنده ای از دو سوی عرش ندا سر می دهد: ای محمد صلی الله علیه و آله و ای على علیه السلام ! «هر کافر لجوجی را به جهنم بیفکنید». پس آن دو در آتش افکن هستند.

373۔ حَدَّثَنِی اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ : قَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِذَا جَمَعَ النَّاسَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَعَدَنِی الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ وَ هُوَ وَافٍ لِی بِهِ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ نُصِبَ لِی مِنْبَرٌ لَهُ أَلْفُ دَرَجَهٍ لاَ کَمَرَاقِیکُمْ فَأَصْعَدُ حَتَّی أَعْلُوَ فَوْقَهُ فَیَأْتِینِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام بِلِوَاءِ الْحَمْدِ فَیَضَعُهُ فِی یَدِی وَ یَقُولُ یَا مُحَمَّدُ هَذَا الْمَقَامُ الْمَحْمُودُ الَّذِی وَعَدَکَ اللَّهُ فَأَقُولُ لِعَلِیٍّ اصْعَدْ فَیَکُونُ أَسْفَلَ مِنِّی بِدَرَجَهٍ فَأَضَعُ لِوَاءَ الْحَمْدِ فِی یَدِهِ ثُمَّ یَأْتِی رِضْوَانُ بِمَفَاتِیحِ اَلْجَنَّهِ فَیَقُولُ یَا مُحَمَّدُ هَذَا الْمَقَامُ الْمَحْمُودُ الَّذِی وَعَدَکَ اللَّهُ فَیَضَعُهَا فِی یَدِی فَأَضَعُهَا فِی حَجْرِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ یَأْتِی مَالِکٌ خَازِنُ اَلنَّارِ فَیَقُولُ یَا مُحَمَّدُ هَذَا الْمَقَامُ الْمَحْمُودُ الَّذِی وَعَدَکَ اللَّهُ هَذِهِ مَفَاتِیحُ اَلنَّارِ أَدْخِلْ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّ ذُرِّیَّتِکَ وَ عَدُوَّ أُمَّتِکَ اَلنَّارَ فَآخُذُهَا وَ أَضَعُهَا فِی حَجْرِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَالنَّارُ وَ اَلْجَنَّهُ یَوْمَئِذٍ أَسْمَعُ لِی وَ لِعَلِیٍّ مِنَ الْعَرُوسِ لِزَوْجِهَا فَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِی کِتَابِهِ «أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفّارٍ عَنِیدٍ» أَلْقِ یَا مُحَمَّدُ وَ یَا عَلِیُّ عَدُوَّکُمَا فِی اَلنَّارِ

حسین بن سعید روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام به نقل از پدرشان علیه السلام و ایشان از پدران خویش علیهم السلام فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: چون خداوند تبارک و تعالی در روز قیامت مردم را گرد آورد، مرا به

ص: 466

مقام محمود وعده می دهد و با این مقام به من وفا می کند؛ زمانی که روز قیامت برپا گردد، برای من منبری با هزار پله و نه همچون پله های شما برپا می شود و من از آن بالا می روم تا این که بر فراز آن می رسم. آنگاه جبرئیل علیه السلام بیرق حمد را برایم می آورد و آن را در دستان من قرار می دهد و می گوید: ای محمد صلی الله علیه و آله ! این مقام محمودی است که خداوند به تو وعده داده است. من نیز به على علیه السلام می گویم: بالا بیا! و او پلهای پایین تر از من قرار می گیرد و من بیرق حمد را در دست او قرار می دهم. سپس رضوان با کلیدهای بهشت می آید و می گوید: ای محمد! این مقام محمودی است که خداوند به تو وعده داده است. سپس کلیدها را در دستان من قرار می دهد و من آنها را در اختیار علی بن ابی طالب علیه السلام می گذارم. سپس مالک، دربان دوزخ می آید و می گوید: ای محمد! این مقام محمودی است که خداوند به تو وعده داده است. این کلیدهای جهنم است، دشمن خود و دشمن فرزندان و دشمن امتت را در آتش انداز. من آنها را می گیرم و در اختیار علی بن ابی طالب ای می گذارم. جهنم و بهشت در آن روز برای من و علی از عروسی برای شویش مطیع تر هستند. و این کلام خداوند تبارک و تعالی در کتابش است که فرمود: «هر کافر لجوجی را به جهنم بیفکنید». ای محمد! و ای علی! دشمنانتان را در آتش بیفکنید.

ثُمَّ أَقُومُ فَأُثْنِی عَلَی اللَّهِ ثَنَاءً لَمْ یُثْنِ عَلَیْهِ أَحَدٌ قَبْلِی ثُمَّ أُثْنِی عَلَی الْمَلاَئِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ ثُمَّ أُثْنِی عَلَی الْأَنْبِیَاءِ الْمُرْسَلِینَ ثُمَّ أُثْنِی عَلَی الْأُمَمِ الصَّالِحِینَ ثُمَّ أَجْلِسُ فَیُثْنِی اللَّهُ وَ یُثْنِی عَلَیَّ مَلاَئِکَتُهُ وَ یُثْنِی عَلَیَّ أَنْبِیَاؤُهُ وَ رُسُلُهُ وَ یُثْنِی عَلَیَّ الْأُمَمُ الصَّالِحَهُ

ثُمَّ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ اَلْعَرْشِ یَا مَعْشَرَ الْخَلاَئِقِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ حَتَّی تَمُرَّ بِنْتُ حَبِیبِ

ص: 467

اللَّهِ إِلَی قَصْرِهَا فَتَمُرُّ فَاطِمَهُ بِنْتِی عَلَیْهَا رَیْطَتَانِ خَضْرَاوَانِ حَوْلَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ حَوْرَاءَ فَإِذَا بَلَغَتْ إِلَی بَابِ قَصْرِهَا وَجَدَتِ اَلْحَسَنَ قَائِماً وَ اَلْحُسَیْنَ نَائِماً مَقْطُوعَ الرَّأْسِ فَتَقُولُ لِلْحَسَنِ مَنْ هَذَا فَیَقُولُ هَذَا أَخِی إِنَّ أُمَّهَ أَبِیکِ قَتَلُوهُ وَ قَطَعُوا رَأْسَهُ فَیَأْتِیهَا النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ یَا بِنْتَ حَبِیبِ اللَّهِ إِنِّی إِنَّمَا أَرَیْتُکِ مَا فَعَلَتْ بِهِ أُمَّهُ أَبِیکِ لِأَنِّی ادَّخَرْتُ لَکِ عِنْدِی تَعْزِیَهً بِمُصِیبَتِکِ فِیهِ إِنِّی جَعَلْتُ لِتَعْزِیَتِکِ بِمُصِیبَتِکِ فِیهِ أَنِّی لاَ أَنْظُرُ فِی مُحَاسَبَهِ الْعِبَادِ حَتَّی تَدْخُلِی اَلْجَنَّهَ أَنْتِ وَ ذُرِّیَّتُکِ وَ شِیعَتُکِ وَ مَنْ أَوْلاَکُمْ مَعْرُوفاً مِمَّنْ لَیْسَ هُوَ مِنْ شِیعَتِکِ قَبْلَ أَنْ أَنْظُرَ فِی مُحَاسَبَهِ الْعِبَادِ فَتَدْخُلُ فَاطِمَهُ ابْنَتِی اَلْجَنَّهَ وَ ذُرِّیَّتُهَا وَ شِیعَتُهَا وَ مَنْ وَالاَهَا مَعْرُوفاً مِمَّنْ لَیْسَ هُوَ مِنْ شِیعَتِهَا فَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی فِی کِتَابِهِ «لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ» قَالَ هُوَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ «وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ» هِیَ وَ اللَّهِ فَاطِمَهُ وَ ذُرِّیَّتُهَا وَ شِیعَتُهَا وَ مَنْ أَوْلاَهُمْ مَعْرُوفاً مِمَّنْ لَیْسَ هُوَ مِنْ شِیعَتِهَا

سپس برمی خیزم و خداوند را چنان ثنا می گویم که هیچ کس پیش از من نگفته باشد و بعد از آن فرشتگان مقرب را و سپس پیامبران مرسل را و سپس امت های نیکوکار را ثنا می گویم و پس از آن می نشینم. آنگاه خداوند مرا ثنا می گوید و پس از آن فرشتگانش و سپس پیامبرانش و سپس امت های نیکوکار مرا ثنا می گویند. در آن دم ندادهنده ای از دو سوی عرش ندا سر می دهد: ای گروه آفریدگان! چشم فروگیرید تا دختر حبیب خدا سوى قصر ش گذر کند. پس دخترم فاطمه علیهاالسلام در حالی که دو چادر سبز بر سر و هفتاد هزار پری سیاه چشم گرداگرد خود دارد، می گذرد و چون بر در قصر خویش می رسد، حسن علیه السلام را بر پا و حسين علیه السلام را دراز کش و سر بریده می بیند. آن گاه به حسن علیه السلام می گوید: این کیست؟ می گوید: این برادرم است که امت پدرت او را کشتند و سرش را بریدند.

ص: 468

در آن هنگام ندایی از جانب خداوند به او می رسد که ای دختر حبیب خدا! من آن چه را امت پدرت با او کردند، نشانت دادم؛ چرا که از پیش به خاطر مصیبتی که در او دیدی، تسلیتی برایت نزد خود گذاشته ام و آن این که بر حساب بندگانم نمی نگرم تا تو و فرزندانت و شیعیانت و هر آنکه از غیر شیعیانت به تو نیکی کرده به بهشت در آیید. آنگاه دخترم فاطمه علیهاالسلام و فرزندانش و شیعیانش و هر آنکه از غیر شیعیانش به او نیکی کرده، به بهشت در می آیند و این کلام خداوند متعال است در کتابش: «وحشت بزرگ آنها را اندوهگین نمی کند. در روز قیامت « آنان در آن چه دلشان بخواهد جاودانه متنعم خواهند بود.» به خدا سوگند آنان فاطمه علیهاالسلام و فرزندانش و شیعیانش و هر آن که از غیر شیعیانش به او نیکی کرده، می باشند.

374. قال: حَدَّثَنِی عُثْمَانُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ وَ اللَّفْظُ لِلْحُسَیْنِ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ : إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ نُصِبَ مِنْبَرٌ یَعْلُو الْمَنَابِرَ فَیَتَطَاوَلُ الْخَلاَئِقُ لِذَلِکَ الْمِنْبَرِ إِذْ طَلَعَ رَجُلٌ عَلَیْهِ حُلَّتَانِ خَضْرَاوَانِ مُتَّزِرٌ بِوَاحِدَهٍ مُتَرَدٍّ بِأُخْرَی فَیَمُرُّ بِالْمَلاَئِکَهِ فَیَقُولُونَ هَذَا مِنَّا فَیَجُوزُهُمْ ثُمَّ یَمُرُّ بِالشُّهَدَاءِ فَیَقُولُونَ هَذَا مِنَّا فَیَجُوزُهُمْ وَ یَمُرُّ بِالنَّبِیِّینَ فَیَقُولُونَ هَذَا مِنَّا فَیَجُوزُهُمْ حَتَّی یَصْعَدَ الْمِنْبَرَ

ثُمَّ یَغِیبَانِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ یَطْلُعَانِ فَیُعْرَفَانِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیٌّ وَ عَنْ یَسَارِ اَلنَّبِیِّ مَلَکٌ وَ عَنْ یَمِینِهِ مَلَکٌ فَیَقُولُ الْمَلَکُ الَّذِی عَنْ یَمِینِهِ یَا مَعْشَرَ الْخَلاَئِقِ أَنَا رِضْوَانُ خَازِنُ اَلْجِنَانِ أَمَرَنِی اللَّهُ بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ طَاعَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی «أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفّارٍ عَنِیدٍ» یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ وَ یَقُولُ الْمَلَکُ الَّذِی عَنْ یَسَارِهِ یَا مَعْشَرَ الْخَلاَئِقِ أَنَا خَازِنُ جَهَنَّمَ أَمَرَنِی اللَّهُ بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَهِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ علیهم الصّلاة و السلام.

ص: 469

عثمان بن محمد و حسین بن سعيد - کلام از حسین است . گفتند: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: چون روز قیامت فرا رسد، منبری والاتر از تمامی منبرها برپا می شود و آفریدگان همگی چشم سوی آن منبر میدوزند. در آن دم مردی از راه می رسد که در دیبا بر تن دارد و از یکی ازاری ساخته و از دیگری ردایی. او از پیش فرشتگان می گذرد و آنان می گویند: این از ماست و او عبور می کند. سپس از پیش شهیدان می گذرد و آنان می گویند: این از ماست و او عبور می کند. سپس از پیش پیامبران می گذرد و آنان می گویند: این از ماست و او عبور می کند تا این که از آن منبر بالا می رود. سپس آن دو تن هر آن قدر خدا بخواهد از دیدگان پنهان می شوند و سپس نمایان می گردند و همگان در می یابند که ایشان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و حضرت على علیه السلام هستند و حال آن که بر سمت چپ پیامبر فرشته ای و بر سمت راستش فرشته ای قرار گرفته است. آن گاه فرشته سمت راست می گوید: ای گروه آفریدگان! من رضوان، دربان بهشت هستم و خداوند مرا فرمان داده تا از او و از محمد صلی الله علیه و آله و از علی علیه السلام اطاعت کنم و این کلام خداوند متعال است: «هر کافر لجوجی را به آتش بیفکنید» ای محمد صلی الله علیه و آله وای علی علیه السلام : فرشته سمت چپ می گوید: ای گروه آفریدگان! من مالک، دربان دوزخ هستم و خداوند مرا فرمان داده تا از او و از محمد صلی الله علیه و آله و از على علیه السلام فرمان برم.

ص: 470

و من سورة الذاريات

«إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ *وَإِنَّ الدِّينَ لَوَاقِعٌ *وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ *إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ *يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ » (الذاریات، 5-9)

جز این نیست که آن چه وعده داده می شوید، قطعا راست است و بی تردید دین حقیقت دارد. و سوگند به آسمان دارای راههای تودرتو . به راستی شما عقیده گوناگونی دارید. از آن (بهشت) برگردانده می شود هر کس برگردانده شده است.

375- عَنْ أَبِی حَمْزَهَ الثُّمَالِیِّ قَالَ : قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام «وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُکِ» قَالَ السَّمَاءُ فِی بَطْنِ اَلْقُرْآنِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ الْحُبُکُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ هُوَ ذَاتُ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ أَهْلُ بَیْتِهِ علیهم السلام

ابوحمزه ثمالی گفت: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: در آیه «سوگند به آسمان دارای راه های تو در تو» منظور از آسمان در بطن قرآن، رسول خدا و منظور از «راهها» امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام است و او

ص: 471

پیامبر و اهل بیتش را داراست.

376- جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ*وَ إِنَّ الدِّینَ لَواقِعٌ*وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُکِ» قَالَ اَلدِّینَ عَلِیٌّ علیه السلام «وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُکِ» فَإِنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَمَّا قَوْلُهُ «إِنَّکُمْ لَفِی قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ» فَإِنَّهُ یَعْنِی هَذِهِ الْأُمَّهَ تَخْتَلِفُ فِی وَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَمَنِ اسْتَقَامَ فِی وَلاَیَهِ عَلِیٍّ دَخَلَ اَلْجَنَّهَ وَ مَنْ خَالَفَ وَلاَیَتَهُ دَخَلَ اَلنَّارَ «یُؤْفَکُ عَنْهُ مَنْ أُفِکَ» فَإِنَّهُ یَعْنِی عَلِیّاً فَمَنْ أُفِکَ عَنْ وَلاَیَتِهِ أُفِکَ عَنِ اَلْجَنَّهِ

جعفر بن محمد فزاری روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام درباره کلام خداوند متعال «جز این نیست که آنچه وعده داده می شوید، قطعا راست است و بی تردید دین حقیقت دارد و سوگند به آسمان دارای راههای تو در تو» فرمود: منظور از دین، امیر مؤمنان على علیه السلام و منظور از آسمان دارای راهی تودرتو، رسول خدا صلی الله علیه و آله است. و اما در کلام حق تعالی «به راستی شما عقید؛ گوناگونی دارید، منظور این امت است که در ولایت امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام اختلاف کردند. پس هر که در ولایت على علیه السلام استقامت ورزد، به بهشت در آید و هر که با ولایت او مخالفت ورزد، به آتش در آید. «از آن برگردانده می شود، هر کس برگردانده شده است.» منظور على علیه السلام است؛ هر که از ولایت او برگردد، از بهشت برگردانده شده است.

«فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ » (الذاریات، 36)

پس در آنجا از مسلمانان جز [اهل ] یک خانه [را] نیافتیم.

377-قَالَ حَدَّثَنِی اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ«فَأَخْرَجْنا مَنْ

ص: 472

کانَ فِیها مِنَ الْمُؤْمِنِینَ*فَما وَجَدْنا فِیها غَیْرَ بَیْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ» قَالَ نَحْنُ أَهْلُ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله

حسین بن سعید روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام درباره کلام حق تعالی « پس هر که از مؤمنان در آن شهر بود بیرون کردیم. پس در آنجا از مسلمانان جز یک خانه را نیافتیم» فرمود: منظور ما اهل بیت محمد الله صلی الله علیه و آله است.

ص: 473

و من سورة الأحقاف

«إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ » (الاحقاف، 13)

بی تردید کسانی که گفتند پروردگار ما خداست، سپس استقامت کردند، نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند.

«رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي» (الاحقاف، 15)

پروردگارا! به من الهام کن تا نعمت تو را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشتهای شکر بگزارم و کار نیکی انجام دهم که تو آن را می پسندی، و برایم در فرزندانم شایستگی ایجاد کن.

378۔ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ أَبُو عَلِیٍّ الْهَرَوِیُّ الشَّیْبَانِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ : لَقَدْ هَمَمْتُ

ص: 474

بِتَزْوِیجِ فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ علیهاالسلام بِنْتِ رَسُولِ الله حِیناً وَ إِنَّ ذَلِکَ مُتَخَلْخِلٌ فِی قَلْبِی لَیْلِی وَ نَهَارِی وَ لَمْ أَجْتَرِئْ أَنْ أَذْکُرَ ذَلِکَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتَّی دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ لِی یَا عَلِیُّ قُلْتُ لَبَّیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ:هَلْ لَکَ فِی التَّزْوِیجِ؟ فَقُلْتُ رَسُولُ اللَّهِ أَعْلَمُ إِذَا هُوَ یُرِیدُ أَنْ یُزَوِّجَنِی بَعْضَ نِسَاءِ قُرَیْشٍ وَ إِنِّی لَخَائِفٌ عَلَی فَوْتِ فَاطِمَهَ فَمَا شَعُرْتُ بِشَیْءٍ یَوْماً إِذْ أَتَانِی رَسُولُ اللَّهِ فَقَالَ یَا عَلِیُّ أَجِبْ رَسُولَ اللَّهِ وَ أَسْرِعْ فَمَا رَأَیْنَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِأَشَدَّ فَرَحاً مِنْهُ الْیَوْمَ

احمد بن عبد الله ابوعلی هروی شیبانی گفت: امام موسی کاظم عاز پدر بزرگوارش علیه السلام از پدران بزرگوار ایشان علیهم السلام از حضرت علی علیه السلام نقل کرد که ایشان فرمود: زمانی قصد آن داشتم که با حضرت فاطمه علیهاالسلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله ازدواج کنم و این امر شب و روز دلم را بی قرار کرده بود اما جرأت نمی کردم آن را با رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان بگذارم؛ تا این که روزی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیدم و ایشان به من فرمود: اى على! عرض کردم: گوش به فرمانم ای رسول خدا! فرمود: آیا تصمیم به ازدواج داری؟ عرض کردم: رسول خدا بهتر می داند تا یکی از زنان قریش را به همسری من در آورد؛ حال آن که می ترسیدم فاطمه علیهاالسلام را از دست دهم. تا این که یک روز هیچ در جریان نبودم که رسول خدا صلی الله علیه و آله کسی را نزد من فرستاد و او به من گفت: ای علی! رسول خدا صلی الله علیه و آله را اجابت کن و بشتاب که هیچگاه ایشان را شادمان تر از امروز ندیده بوده ام.

قَالَ فَأَتَیْتُهُ مُسْرِعاً فَإِذَا هُوَ فِی حُجْرَهِ أُمِّ سَلَمَهَ فَلَمَّا نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله تَهَلَّلَ وَجْهُهُ وَ تَبَسَّمَ حَتَّی نَظَرْتُ إِلَی أَسْنَانِهِ تُبْرِقُ فَقَالَ أَبْشِرْ یَا عَلِیُّ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ کَفَانِی مَا کَانَ قَدْ أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ تَزْوِیجِکَ قُلْتُ وَ کَیْفَ ذَلِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام وَ مَعَهُ مِنْ سُنْبُلِ اَلْجَنَّهِ وَ قَرَنْفُلِهَا وَ طِیبِهَا فَأَخَذْتُهَا وَ شَمِمْتُهَا فَقُلْتُ لَهُ یَا جَبْرَئِیلُ مَا سَبَبُ هَذَا السُّنْبُلِ وَ

ص: 475

الْقَرَنْفُلِ؟ فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَمَرَ سُکَّانَ اَلْجَنَّهِ مِنَ الْمَلاَئِکَهِ وَ مَنْ فِیهَا أَنْ یُزَیِّنُوا اَلْجَنَّهَ کُلَّهَا بِمَغَارِسِهَا وَ أَشْجَارِهَا وَ أَثْمَارِهَا وَ قُصُورِهَا وَ أَمَرَ رِیحاً فَهَبَّتْ بِأَنْوَاعِ الطِّیبِ وَ الْعِطْرِ فَأَمَرَ حُورَ عِینِهَا بِالْغِنَاءِ فِیهَا بِسُورَهِ طه وَ یس وَ طواسین وَ حم عسق ثُمَّ نَادَی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ أَلاَ إِنَّ الْیَوْمَ یَوْمُ وَلِیمَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَلاَ إِنِّی أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ زَوَّجْتُ فَاطِمَهَ بِنْتَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام رِضًی مِنِّی بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ثُمَّ بَعَثَ اللَّهُ سَحَابَا بَیْضَاءَ فَقَطَرَتْ عَلَیْهِمْ مِنْ لُؤْلُؤِهَا وَ یَوَاقِیتِهَا وَ زَبَرْجَدِهَا وَ قَامَتِ الْمَلاَئِکَهُ فَتَنَاثَرَتْ مِنْ سُنْبُلِ اَلْجَنَّهِ وَ قَرَنْفُلِهَا وَ هَذَا مِمَّا نَثَرَتِ الْمَلاَئِکَهُ ثُمَّ أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَلَکاً مِنَ الْمَلاَئِکَهِ یُقَالُ لَهُ رَاحِیلُ وَ لَیْسَ فِی الْمَلاَئِکَهِ أَبْلَغُ مِنْهُ فَقَالَ لَهُ اخْطُبْ یَا رَاحِیلُ فَخَطَبَ بِخُطْبَهٍ لَمْ یَسْمَعْ بِمِثْلِهَا أَهْلُ السَّمَاءِ وَ لاَ أَهْلُ الْأَرْضِ ثُمَّ نَادَی مُنَادٍ یَا مَلاَئِکَتِی وَ سُکَّانَ سَمَاوَاتِی وَ جَنَّتِی بَارِکُوا عَلَی تَزْوِیجِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ فَاطِمَهَ علیها السلام فَقَدْ بَارَکْتُ أَنَا عَلَیْهِمَا أَلاَ إِنِّی زَوَّجْتُ أَحَبَّ النِّسَاءِ إِلَیَّ من أَحَبِّ الرِّجَالِ إِلَیَّ بَعْدَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ فَقَالَ رَاحِیلُ الْمَلَکُ یَا رَبِّ وَ مَا بَرَکَتُکَ لَهُمَا بِأَکْثَرَ مِمَّا رَأَیْنَا مِنْ إِکْرَامِکَ لَهُمَا فِی جِنَانِکَ وَ دُورِکَ وَ هُمَا بَعْدُ فِی الدُّنْیَا فَقَالَ مِنْ بَرَکَتِی فِیهِمَا أَوْ قَالَ عَلَیْهِمَا إِنِّی أَجْمَعُهُمَا عَلَی مَحَبَّتِی وَ أَجْعَلُهُمَا مَعْدِنَیْنِ لِحُجَّتِی إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی لَأَخْلُقَنَّ مِنْهُمَا خَلْقاً وَ لَأُنْشِئَنَّ مِنْهُمَا ذُرِّیَّهً فَأَجْعَلُهُمْ خُزَّاناً فِی أَرْضِی وَ مَعَادِنَ لِعِلْمِی وَ دَعَائِمَ لِکِتَابِی ثُمَّ أَحْتَجُّ عَلَی خَلْقِی بَعْدَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ

من شتابان سوی ایشان رفتم و حال آن که حضرت صلی الله علیه و آله در اتاق ام سلمه بود. چون ایشان مرا دید، چنان چهره اش شکفت و لبخند زد که من دندان های تابناکش را دیدم. آن گاه فرمود: ای علی! مژده باد تو را که خداوند آن چه را که برایم درباره ازدواج تو مهم بود، برآورده ساخت.

ص: 476

عرض کردم: چطور ای رسول خدا!؟ فرمود: جبرئیل نزد من آمد حال آن که از بهشت شاخه ای سنبل و شاخه ای میخک و عطر آورده بود. من آنها را از او گرفتم و بوییدم و گفتم: ای جبرئیل! سبب آوردن این سنبل و میخک چیست؟ گفت: خداوند تبارک و تعالی به فرشتگان و ساکنان بهشت فرمود تا آنجا را با نهال ها و درختها و میوه ها و قصرهایش بیارایند و به بادی فرمود تا با گونه های عطر و مشک وزیدن گیرد و به پریان سیاه چشم فرمود تا با سوره های طه و یاسین و طواسین و حم عسق نغمه سر دهند و سپس ندا دهنده ای از زیر عرش ندا سر داد: بدانید که امروز روز وليمه علی بن ابی طالب علیه السلام است و بدانید که کنون شما را گواه میگیرم تا فاطمه زهرا علیها السلام دختر محمدبن عبدالله صلی الله علیه و آله را به ازدواج علی بن ابی طالب علیه السلام درآورم تا به یکدیگر از من خشنود باشند. سپس خداوند متعال ابری سفید فرستاد و آن ابر با مروارید و زبرجد و یاقوت هایش بر فرشتگان بارید و در آن دم فرشتگان برخاستند و با سنبل و میخک های بهشتی گلباران کردند و این گل ها از گلباران فرشتگان است. آن گاه خداوند به فرشته ای از فرشتگان به نام راحیل که شیواترین ایشان است، فرمود: خطبه بخوان ای راحیل! و او چنان خطبه ای خواند که هیچ کس از آسمانیان و زمینیان همچون آن را نشنیده است؛ سپس ندادهنده ندا سر داد: ای فرشتگان من و ای ساکنان آسمانها و بهشت من! ازدواج علی بن ابی طالب علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام را تبریک گویید که من خود این را برایشان مبارک گرداندهام و بدانید که من دوست داشتنی ترین زن به نزد خودم را به همسری دوست داشتنی ترین مرد به نزد خودم پس از پیامبران و رسولان در آورده ام. آنگاه راحيل فرشته عرض کرد: پروردگارا! این برکت تو چیست که بیش از این ارج نهادن تو برای

ص: 477

آن دو در بهشت و سراهایت است و حال آنکه آن دو هنوز در دنیا به سر می برند؟ فرمود: از برکت من برای آن دو - و یا فرمود بر آن دو ۔ این این است که من آن دو را بر محبت خود جمع می آورم و آن دو را معدنهای حجتم تا به روز قیامت قرار می دهم و به عزت و جلالم سوگند که از آن دو خلقی می آفرینم و خاندانی می سازم و آنان را خزانه داران و معدنهای علم و پایه های کتاب خود در زمینم قرار میدهم و آن گاه پس از پیامبران و رسولانم این چنین بر آفریدگانم حجت می آورم.

فَأَبْشِرْ یَا عَلِیُّ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَدْ أَکْرَمَکَ بِکَرَامَهٍ لَمْ یُکْرِمِ بِمِثْلِهَا أَحَداً قَدْ زَوَّجْتُکَ فَاطِمَهَ ابْنَتِی عَلَی مَا زَوَّجَکَ الرَّحْمَنُ فَوْقَ عَرْشِهِ وَ قَدْ رَضِیتُ لَهَا مَا رَضِیَ اللَّهُ لَهَا فَدُونَکَ أَهْلَکَ فَإِنَّکَ أَحَقُّ بِهَا مِنِّی وَ لَقَدْ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام إِنَّ اَلْجَنَّهَ وَ أَهْلَهَا لَمُشْتَاقَهٌ إِلَیْکُمَا وَ لَوْ لاَ أَنَّ اللَّهَ قَدَّرَ أَنْ یُخْرِجَ مِنْکُمَا مَا یَتَّخِذُ بِهِ عَلَی الْخَلْقِ حُجَّهً لَأَجَابَ فِیکُمَا اَلْجَنَّهُ وَ أَهْلُهَا فَنِعْمَ الْأَخُ أَنْتَ وَ نِعْمَ الْخَتَنُ أَنْتَ وَ نِعْمَ الصَّاحِبُ أَنْتَ وَ کَفَاکَ بِرِضَاک اللَّهِ رِضًی

فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَا رَسُولَ اللَّهِ بَلَغَ مِنْ قَدْرِی حَتَّی إِنِّی ذُکِرْتُ فِی اَلْجَنَّهِ فَزَوَّجَنِی اللَّهُ فِی مَلاَئِکَتِهِ فَقَالَ یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی إِذَا أَکْرَمَ وَلِیَّهُ أَکْرَمَهُ بِمَا لاَ عَیْنٌ رَأَتْ وَ لاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ إِنَّمَا حَبَاکَ اللَّهُ فِی اَلْجَنَّهِ بِمَا لاَ عَیْنٌ رَأَتْ وَ لاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَا «رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی» فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله آمِینَ آمِینَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ وَ یَا خَیْرَ النَّاصِرِینَ

پس ای علی! مژده باد تو را که خداوند تبارک و تعالی تو را چنان ارج نهاده که هیچ کس را این چنین گرامی نداشته و من دخترم فاطمه علیهاالسلام را به

ص: 478

همسری تو در آورده ام بر اساسی که خداوند رحمان بر فراز عرش خود او را به همسری ات در آورده است و از آن چه که خداوند برای فاطمه علیهاالسلام راضی است، من نیز راضی ام. پس همسرت را با خود ببر که تو به او سزاوارتر از من هستی و جبرئیل به من خبر داده که بهشت و بهشتیان بسیار مشتاق شمایند و اگر نبود که خداوند متعال مقدر فرموده تا از شما دو تن فرزندانی بیرون آید که حجتی بر آفریدگان او باشند، هر آینه بهشت و بهشتیان شما دو تن را در می یافتند. تو چه خوب برادری هستی و چه خوب دامادی هستی و چه خوب دامادی هستی و خداوند خشنودی ات را به تمام برایت برآورده ساخته است! حضرت على علیه السلام عرض کرد: ای رسول خدا! آیا مقام من به جایی رسیده که در بهشت از من یاد می کنند و خداوند در میان فرشتگانش فاطمه علیهاالسلام را به ازدواج من در آورده است؟ حضرت فرمود: خداوند متعال چون ولی خود را گرامی دارد، او را چنان ارج می نهد که نه هیچ چشمی دیده و نه هیچ گوشی شنیده و خداوند به تو در بهشت این چنین عطا کرده است. آنگاه حضرت على علیه السلام فرمود: «پروردگارا! به من الهام کن تا نعمت تو را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای شکر بگزارم و کار نیکی انجام دهم که تو آن را می پسندی و برایم در فرزندانم شایستگی ایجاد کن.» و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آمين، آمین ای پروردگار جهانیان و ای بهترین یاوران.

ص: 479

و من سورة محمد

«مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ » (محمد، 15)

مثل بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده.

379- عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ : سُئِلَ سَیِّدِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ «مَثَلُ اَلْجَنَّهِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ» قَالَ هِیَ فِی عَلِیٍّ وَ أَوْلاَدِهِ وَ شِیعَتِهِمْ هُمُ الْمُتَّقُونَ وَ هُمْ أَهْلُ اَلْجَنَّهِ وَ الْمَغْفِرَهِ

مفضل بن عمر گفت: درباره این آیه از سرورم امام جعفر صادق علیه السلام پرسیدند. ایشان فرمود: این آیه درباره حضرت على علیه السلام و فرزندانش و شیعیانش که همان پرهیزکاران اند، می باشد و هم ایشان اهل بهشت و آمرزش هستند.

«وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ » (محمد، 17)

ص: 480

و کسانی که هدایت شدند، بر هدایتشان افزود و [ثواب] تقوایشان را به آنان ارزانی داشت.

380- عَنْ خَیْثَمَهَ الْجُعْفِیِّ قَالَ : دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ لِی یَا خَیْثَمَهُ إِنَّ شِیعَتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ یُقْذَفُ فِی قُلُوبِهِمُ الْحُبُّ لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُلْهَمُونَ حُبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ أَلاَ إِنَّ الرَّجُلَ یُحِبُّنَا وَ یَحْتَمِلُ مَا یَأْتِیهِ مِنْ فَضْلِنَا وَ لَمْ یَرَنَا وَ لَمْ یَسْمَعْ کَلاَمَنَا لِمَا یُرِیدُ اللَّهُ بِهِ مِنَ الْخَیْرِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ «وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدیً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ» یَعْنِی مَنْ لَقِیَنَا وَ سَمِعَ کَلاَمَنَا زَادَهُ اللَّهُ هُدًی عَلَی هُدَاهُ

خیثمه جعفی گفت: خدمت امام محمد باقر علیه السلام رسیدم. ایشان فرمود: ای خیثمه! همانا در دل های شیعیان ما اهل بیت، دوستی ما اهل بیت افکنده می شود و دوستی ما اهل بیت به ایشان الهام می گردد. بدانید کسانی ما را دوست می دارند و آن چه را که از برتری ما به ایشان می رسد، در می یابند حال آن که ما را ندیده اند و سخن ما را نشنیده اند و این به سبب خیری است که خداوند برایشان خواسته است و این کلام خداوند متعال است: «و کسانی که هدایت شدند، بر هدایتشان افزود و [ثواب] تقوایشان را به آنان ارزانی داشت.» یعنی هر که با ما دیدار کند و سخن ما را بشنود، خداوند هدایتی بر هدایتش می افزاید.

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ »و (محمد، 33)

ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا و از پیامبر اطاعت کنید و اعمالتان را باطل نکنید.

381- یَزِیدُ بْنُ فَرْقَدٍ النَّهْدِیُّ أَنَّهُ قَالَ: قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی«یا أَیُّهَا

ص: 481

الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ» یَعْنِی إِذَا أَطَاعُوا اللَّهَ وَ أَطَاعُوا اَلرَّسُولَ مَا یُبْطِلُ أَعْمَالَهُمْ؟ قَالَ عَدَاوَتُنَا تُبْطِلُ أَعْمَالَهُمْ

یزیدبن فرقد گفت: امام جعفر صادق علیه السلام در باره این آیه فرمود: چون از خدا و از پیامبر اطاعت کردند، چه چیز اعمالشان را باطل می کند؟ سپس فرمود: این دشمنان ما هستند که اعمالشان باطل می شود.

ص: 482

و من سورة الفتح

«لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ » (الفتح، 2)

تا خداوند از گناه گذشته و آینده تو درگذرد.

382- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله «لِیَغْفِرَ لَکَ اللّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ» قَالَ یَا جَبْرَئِیلُ مَا الذَّنْبُ الْمَاضِی وَ الذَّنْبُ الْبَاقِی قَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام لَیْسَ لَکَ ذَنْبٌ أَنْ یَغْفِرَهَا لَکَ

عبد الله بن سنان گفت: امام جعفر صادق علیه السلام از پدر بزرگوارشان از پدران بزرگوار ایشان با از حضرت علی علیه السلام نقل کرد که ایشان فرمود: چون این آیه بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد، ایشان به جبرئیل فرمود: ای جبرئیل! گناه پیشین و گناه به جا مانده چیست؟ جبرئیل عرض کرد: تو هیچ گناهی نداری که از آن درگذرد.

ص: 483

« وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ » (الفتح، 4)

و لشکرهای آسمانها و زمین از آن خداوند است.

383- عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ : قَالَ لِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ تَدْرِی مَا تَفْسِیرُ هَذِهِ الْآیَهِ «وَ لِلّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» قُلْتُ: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ:أَمَّا جُنُودُهُ فِی السَّمَاوَاتِ الْمَلاَئِکَهُ وَ أَمَّا جُنُودُهُ فِی الْأَرْضِ فَالزَّبَانِیَهُ لَوْ مُیِّزُوا مِنَ النَّاسِ لَنَزَلَ بِهِمُ الْعَذَابُ

ابی جارود گفت: عبد الله بن حسن درباره این آیه به من گفت: آیا میدانی تفسیرش چیست؟ گفتم: خدا و رسولش بهتر می دانند. گفت: لشکرهای خداوند در آسمان فرشتگان او هستند و لشکرهایش در زمین فرشتگان عذاب هستند که اگر در میان مردم باز شناخته می شدند، هر آینه عذاب بر آنان نازل میشد.

«لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ » (الفتح،18)

بی تردید خداوند از مؤمنان هنگامی که زیر آن درخت با تو بیعت کردند،

خشنود گشت.

384۔ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ مَیْمُونٍ قَالَ : إِنِّی لَجَالِسٌ عِنْدَ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ إِذْ جَاءَهُ تِسْعَهُ رَهْطٍ فَقَالُوا یَا اِبْنَ عَبَّاسٍ إِمَّا أَنْ تَقُومَ مَعَنَا وَ إِمَّا أَنْ تَخْلُوَنَا هَؤُلاَءِ قَالَ وَ هُوَ یَوْمَئِذٍ صَحِیحُ قَبْلَ أَنْ یَذْهَبَ بَصَرُهُ قَالَ:أَقُومُ مَعَکُمْ فَانْتَبَذُوا فَلاَ نَدْرِی مَا قَالُوا فَجَاءَ وَ هُوَ یَنْفُضُ ثَوْبَهُ وَ هُوَ یَقُولُ أُفٍّ وَ تُفٍّ وَقَعُوا فِی رَجُلٍ لَهُ عَشْرٌ.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَأَبْعَثَنَّ رَجُلاً یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لاَ یُخْزِیهِ اللَّهُ أَبَداً فَاسْتَشْرَفَ لَهَا مَنِ اسْتَشْرَفَ فَقَالَ أَیْنَ عَلِیٌّ قَالُوا هُوَ فِی الرَّحَی یَطْحَنُ قَالَ وَ مَا کَانَ أَحَدُکُمْ لِیَطْحَنَ فَدَعَاهُ وَ هُوَ أَرْمَدُ فَنَفَثَ فِی عَیْنِهِ وَ هَزَّ الرَّایَهَ ثَلاَثاً ثُمَّ دَفَعَهَا إِلَیْهِ فَجَاءَ بِصَفِیَّهَ بِنْتِ حُیَیٍّ وَ بَعَثَ أَبَا بَکْرٍ بِسُورَهِ التَّوْبَهِ فَأَرْسَلَ عَلِیّاً خَلْفَهُ فَأَخَذَهَا مِنْهُ

ص: 484

بِصَفِیَّهَ بِنْتِ حُیَیٍّ

وَ بَعَثَ أَبَا بَکْرٍ بِسُورَهِ التَّوْبَهِ فَأَرْسَلَ عَلِیّاً خَلْفَهُ فَأَخَذَهَا مِنْهُ

عمربن میمون گفت: نزد ابن عباس نشسته بودم که ناگاه نه گروه نزدش آمدند و به او گفتند: یا همراه ما بیا یا اینجا را برای ما خلوت کن؛ حال آن که در آن زمان ابن عباس هنوز سالم بود و بینایی اش را از دست نداده بود. وی به آنان گفت: با شما می آیم. آن گاه به گوشه ای رفتند و نفهمیدم چه گفتند که ابن عباس آمد و در حالی که لباسش را می تکاند، می گفت: أف بر آنان! از مردی بد میگویند که ده ویژگی از برای اوست. روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اکنون مردی را بر می انگیزم که خدا و رسولش را دوست می دارد و هرگز خداوند خوارش نمی کند. در آن دم همه حاضران سر بر آوردند و گردن کشیدند، اما رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: علی علیه السلام کجاست؟ عرض کردند: در آسیاب گندم آرد می کند. فرمود: آیا کس دیگری نبود که گندم آرد کند؟ آنگاه وی را فراخواندند و حضرت در حالی که چشمش درد می کرد آمد؛ پیامبر صلی الله علیه و آله در چشم او دمید و پرچم را سه بار به اهتزاز در آورد و سپس آن را به او داد و او رفت و با صفيه دختر حیی بازگشت. و باری دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله ابوبکر را با سوره توبه راهی کرد و سپس على علیه السلام را در پی او فرستاد و حضرت سوره را از او گرفت.

وَ قَالَ لِبَنِی عَمِّهِ أَیُّکُمْ یُوَالِینِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ؟ فَقَالَ عَلِیٌّ أَنَا أُوَالِیکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

وَ جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِیّاً وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ فَقَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلاَءِ أَهْلُ بَیْتِی وَ خَاصَّتِی فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیراً

ص: 485

وَ کَانَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ مِنَ النَّاسِ بَعْدَ خَدِیجَهَ

قَالَ وَ شَرَی عَلِیٌّ نَفْسَهُ لَبِسَ ثَوْبَ اَلنَّبِیِّ ثُمَّ أَتَی مَکَانَهُ فَجَعَلَ اَلْمُشْرِکُونَ یَرْمُونَهُ کَمَا یَرْمُونَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هُمْ یَحْسَبُونَهُ اَلنَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قَالَ فَجَعَلَ یَتَضَوَّرُ وَ جَعَلُوا یَسْتَنْکِرُونَ ذَلِکَ مِنْهُ وَ جَاءَ أَبُو بَکْرٍ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ هُوَ یَحْسَبُهُ أَنَّهُ نَبِیُّ اللَّهِ فَقَالَ عَلِیٌّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَدْ ذَهَبَ نَحْوَ بِئْرِ مَیْمُونٍ فَأَدْرَکَهُ فَاتَّبَعَهُ وَ دَخَلَ مَعَهُ اَلْغَارَ فَلَمَّا أَصْبَحَ کَشَفَ عَنْ رَأْسِهِ قَالُوا إِنَّکَ لَلَئِیمٌ قَدْ کُنَّا نَرْمِی صَاحِبَکَ فَلاَ یَتَضَوَّرُ قَدِ اسْتَنْکَرْنَا ذَلِکَ مِنْکَ.

و نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله به پسر عموهایش فرمود: کدام یک از شما مرا در دنیا و آخرت یاری می کند؟ و این علی علیه السلام بود که عرض کرد: من شما را در دنیا و آخرت یاری می کنم. و نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله على علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام و حسن و حسین علیهماالسلام را گرد آورد و فرمود: خداوندا اینان اهل بيت من و خویشان من هستند، پس ناپاکی را از ایشان بزدا و به تمام پاکشان گردان. و نیز هم او نخستین کس از مردم بود که پس از خدیجه اسلام آورد. و او بود که از خود گذشت و جامه پیامبر صلی الله علیه و آله را بر تن کرد و در جای ایشان خوابید و مشرکان که قصد جان رسول خدا صلی الله علیه و آله را کرده بودند، به این گمان که او پیامبر خداست، قصد جانش کردند و او بر پهلو پیچید و آنان قصد خود را پنهان کردند و ابوبکر آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! - حال آن که می پنداشت او پیامبر خداست . و على علیه السلام به او فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله سوی چاه میمون رفت، ایشان را دریاب. و ابوبکر در پی ایشان رفت و همراه ایشان به غار در آمد.

قَالَ وَ خَرَجَ النَّاسُ فِی غَزْوَهِ تَبُوکَ فَقَالَ عَلِیٌّ أَخْرُجُ مَعَکَ قَالَ لاَ فَبَکَی فَقَالَ أَ مَا تَرْضَی أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلاَّ أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ

ص: 486

قَالَ وَ سَدَّ أَبْوَابَ اَلْمَسْجِدِ غَیْرَ بَابِ عَلِیٍّ فَکَانَ یَدْخُلُهُ وَ هُوَ جُنُبٌ وَ هُوَ طَرِیقُهُ لَیْسَ لَهُ طَرِیقٌ غَیْرُهُ.

قَالَ: وَ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ فَقَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا وَلِیُّهُ وَ قَالَ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ

وَ قَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ وَ أَخْبَرَنَا اللَّهُ فِی اَلْقُرْآنِ أَنَّهُ قَدْ رَضِیَ عَنْ أَصْحَابِ اَلشَّجَرَهِ فَهَلْ حَدَّثَنَا بَعْدَ أَنَّهُ سَخِطَ عَلَیْهِمْ؟ قَالَ وَ قَالَ عُمَرُ یَا رَسُولَ اللَّهِ دَعْنِی أَضْرِبْ عُنُقَهُ یَعْنِی حَاطِباً فَقَالَ وَ مَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ اللَّهَ قَدِ اطَّلَعَ فَقَالَ: اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ یَعْنِی أَهْلَ بَدْرٍ.

و نیز چون مردم برای غزوۂ تبوک بیرون آمدند، علی علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کرد: من نیز با شما بیرون آیم؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خیر. على علیه السلام گریست؛ اما رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: آیا راضی نیستی که برای من به منزلة هارون برای موسی باشی، جز آن که تو پیامبر نیستی؟ و نیز رسول خدا تمام درهای مسجد را بست جز دری که سوی خانه على علیه السلام بود و ایشان از آن وارد می شد و گاه می شد که جنب بود، اما راهی به جز آن نداشت. و نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله دست على علیه السلام را گرفت و فرمود: هر که من مولایش بوده ام، این مرد مولای اوست و فرمود: خداوندا دوست بدار کسی را که او را دوست می دارد و دشمن بدار کسی را که او را دشمن می دارد.

و نیز خداوند متعال در قرآنش به ما خبر داد که از اصحاب شجره خشنود است؛ آیا پس از آن هیچ به ما گفته شده که خداوند از آنان ناخشنود است؟

و نیز چون عمر عرض کرد: ای رسول خدا! اجازه دهید تا گردن او - یعنی حاطب - را بزنم، ایشان فرمود: تو چه میدانی شاید خداوند خود چنین

ص: 487

خواسته است. و او گفت: پس هر چه می خواهید، بکنید - ای جماعت بدر.

« لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا » (الفتح، 25)

اگر از هم جدا بودند، مسلما کسانی از آنان را که کفر ورزیده بودند، به عذابی دردناک عذاب میکردیم.

385- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ : أَرَدْتُ زِیَارَهَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام إِذَا شَیْخٌ قَدْ عَارَضَنِی عَلَیْهِ ثِیَابٌ حِسَانٌ فَقَالَ لِی لِمَ لَمْ یُقَاتِلْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فُلاَناً وَ فُلاَناً؟ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِمَکَانِ آیَهٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ قَالَ لَهُ وَ مَا هِیَ؟ قَالَ قَوْلُهُ «لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِیماً» کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ فِی أَصْلاَبِ الْمُنَافِقِینَ قَوْماً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَعِنْدَ ذَلِکَ لَمْ یَقْتُلْهُمْ وَ لَمْ یَسْتَسِبَّهُمْ. قَالَ ثُمَّ الْتَفَتُّ فَلَمْ أَرَ أَحَداً.

محمدبن عبدالله بن مهران گفت: خواستم با حضرت امام حسین علیه السلام دیدار کنم که ناگاه پیر مردی با جامه هایی نیک بر من پدیدار شد و به من گفت: چرا امیر مؤمنان علیه السلام با فلان کس و فلان کس نجنگید؟ حضرت علیه السلام به او فرمود: به سبب آیه ای از کتاب خدا. عرض کرد: کدام آیه؟ فرمود: «اگر از هم جدا بودند، مسلما کسانی از آنان را که کفر ورزیده بودند، به عذابی دردناک عذاب میکردیم.» امیر مؤمنان علیه السلام می دانست که قومی از مسلمانان در پشت های منافقین هستند و از این رو در آن زمان با آنان نجنگید و از آنان بد نگفت. در آن دم آن مرد بازگشت و من دیگر او را ندیدم.

«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا» (الفتح، 29)

ص: 488

محمد رسول خداست و کسانی که با او هستند، بر کافران سرسخت و در میان خودشان مهربان اند. آنها را می بینی که رکوع کنان و سجده کنان فزون بخشی و خشنودی خدا را در خواست میکنند.

386- عَنْ سَعَّادٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ هَذِهِ الْآیَهِ «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللّهِ وَ رِضْواناً» قَالَ: مَثَلٌ أَجْرَاهُ اللَّهُ فِی شِیعَتِنَا کَمَا یُجْرِی لَهُمْ فِی الْأَصْلاَبِ ثُمَّ یَزْرَعُهُمْ فِی الْأَرْحَامِ وَ یُخْرِجُهُمْ لِلْغَایَهِ الَّتِی أَخَذَ عَلَیْهِمْ مِیثَاقَهُمْ فِی الْخَلْقِ فَمِنْهُمْ أَتْقِیَاءُ وَ شُهَدَاءُ وَ مِنْهُمُ الْمُمْتَحَنَهُ قُلُوبُهُمْ وَ مِنْهُمُ الْعُلَمَاءُ وَ مِنْهُمُ النُّجَبَاءُ وَ مِنْهُمُ النُّجَدَاءُ وَ مِنْهُمْ أَهْلُ التُّقَی وَ مِنْهُمْ أَهْلُ التَّقْوَی وَ مِنْهُمْ أَهْلُ التَّسْلِیمِ فَازُوا بِهَذِهِ الْأَشْیَاءِ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ وَ فُضِّلُوا بِمَا فُضِّلُوا وَ جَرَتْ لِلنَّاسِ بَعْدَهُمْ فِی الْمَوَاثِیقِ حَالُهُمْ أَسْمَاؤُهُمْ حَدُّ الْمُسْتَضْعَفِینَ وَ حَدُّ الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللّهِ حَدّاً إِمّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ وَ حَدٌّ عَسَی أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ وَ حَدٌّ لاَبِثِینَ فِیهَا أَحْقاباً وَ حَدٌّ خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ ثُمَّ حَدُّ الاِسْتِثْنَاءِ مِنَ اللَّهِ مِنَ الْفَرِیقَیْنِ مَنَازِلُ النَّاسِ فِی الْخَیْرِ وَ الشَّرِّ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ فِیهِمَا الْمَشِیَّهُ فَمَنْ شَاءَهُ مِنْ خَلْقِهِ فِی قَسْمِهِ مَا قُسِّمَ لَهُ تَحْوِیلٌ عَنْ حَالٍ زِیَادَهٌ فِی الْأَرْزَاقِ أَوْ نَقْصٌ مِنْهَا أَوْ تَقْصِیرٌ فِی الْآجَالِ وَ زِیَادَهٌ فِیهَا أَوْ نُزُولُ الْبَلاَءِ أَوْ دَفْعُهُ ثُمَّ أَسْکَنَ الْأَبْدَانَ عَلَی مَا شَاءَ مِنْ ذَلِکَ فَجَعَلَ مِنْهُ شُعُراً فِی الْقُلُوبِ ثَابِتاً لِأَهْلِهِ وَ مِنْهُ عَوَارِیَ مِنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ إِلَی أَجَلٍ لَهُ وَقْتٌ فَإِذَا بَلَغَ وَقْتُهُمْ انْتَزَعَ ذَلِکَ مِنْهُمْ فَمَنْ أَلْهَمَهُ اللَّهُ الْخَیْرَ وَ أَسْکَنَهُ فِی قَلْبِهِ بَلَغَ مِنْهُ غَایَتَهُ الَّتِی أَخَذَ عَلَیْهَا مِیثَاقَهُ فِی الْخَلْقِ الْأَوَّلِ .

سعاد گفت: از امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیه پرسیدند. ایشان فرمود: مثلی است که خداوند درباره شیعیان ما جاری ساخته است و نیز شیعیانی

ص: 489

که در پشت ها قرار دارند و سپس خداوند متعال آنان را در رحمها میکارد و آنگاه ایشان را برای غایتی که از آنان درباره اش در میان آفریدگان پیمان گرفته است، بیرون می آورد. پرهیزکاران و شهیدان از ایشان اند و کسانی که دل هایشان آزموده شده از ایشان اند و دانشمندان از ایشان اند و نجیبان از ایشان اند و پاکان از ایشان اند و اهل پرهیز از ایشان اند و اهل تقوا از ایشان اند و اهل تسلیم از ایشان اند. آنان به این درجات رستگار شده اند که از سوی خداوند برایشان پیش پیش رقم خورده است و این چنین برتری داده شده اند. پس از ایشان نام دیگر مردمان به نسبت حالشان در پیمانها جاری شده است: گروه ناتوانان در دین و گروه کسانی که به امر خداوند امیدوارند که یا عذابشان می کند و یا تو به شان را می پذیرد و گروهی که امید است خداوند توبه شان را بپذیرد و گروهی که سالیانی در دوزخ به جا می مانند و گروهی که تا آسمان ها و زمین برپاست در دوزخ جاودان اند و سپس گروه کسانی که از سوی خداوند منازلشان از این دو گروه استثنا می شود؛ مردم در نیکی و بدی اند، یعنی دو جماعت از آفریدگان خداوند که مشیت او بر آنها جاری است. پس هر که را او از میان آفریدگانش بخواهد، در قسمتی که برایش رقم خورده، تغییری در بیش و کمی روزی یا کاهش و افزایش عمر یا نزول و دفع بلا برایش صورت می دهد. پس خداوند متعال بدنها را آن چنان که خود می خواست بر جا گردانید و احساسی از خود را در دل ها قرار دارد که برای دوستانش برجاست و برخی دل ها و سینه ها از آن تهی است و این تا زمانی معین است که چون این زمان سر آید، قسمت آنان از آنان برگرفته شود؛ پس هر که را خداوند نیکی به او الهام کرده باشد و در دلش جای داده باشد، او به غایتی که خداوند در آغاز آفرینش از وی درباره اش پیمان گرفته است، می رسد.

ص: 490

و من سورة الطور

«وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ»( الطور، 21)

و کسانی که ایمان آوردند و فرزندانشان در ایمان از آنان پیروی کردند،

فرزندانشان را به آنان ملحق میکنیم.

387۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَقُولُ دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَاتَ یَوْمٍ عَلَی فَاطِمَهَ علیها السلام وَ هِیَ حَزِینَهٌ فَقَالَ لَهَا مَا حَزَنَکِ یَا بُنَیَّهِ قَالَتْ یَا أَبَتِ ذَکَرْتَ الْمَحْشَرَ وَ وُقُوفَ النَّاسِ عُرَاهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ قَالَ یَا بُنَیَّهِ إِنَّهُ لَیَوْمٌ عَظِیمٌ وَ لَکِنْ قَدْ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ أَوَّلُ مَنْ یَنْشَقُّ عَنْهُ الْأَرْضُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَنَا ثُمَّ أَبِی إِبْرَاهِیمُ ثُمَّ بَعْلُکِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ إِلَیْکِ جَبْرَئِیلَ فِی سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ فَیَضْرِبُ عَلَی قَبْرِکِ سَبْعَ قِبَابٍ مِنْ نُورٍ ثُمَّ یَأْتِیکِ إِسْرَافِیلُ بِثَلاَثِ

ص: 491

حُلَلٍ مِنْ نُورٍ فَیَقِفُ عِنْدَ رَأْسَکِ فَیُنَادِیکِ یَا فَاطِمَهُ ابْنَهَ مُحَمَّدٍ قُومِی إِلَی مَحْشَرِکِ فَتَقُومِینَ آمِنَهً رَوْعَتَکِ مَسْتُورَهً عَوْرَتُکِ فَیُنَاوِلُکِ إِسْرَافِیلُ الْحُلَلَ فَتَلْبَسِینَهَا وَ یَأْتِیکِ رُوفَائِیلُ بِنَجِیبَهٍ مِنْ نُورٍ زِمَامُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ عَلَیْهَا مَحَفَّهٌ مِنْ ذَهَبٍ فَتَرْکَبِینَهَا وَ یَقُودُ رُوفَائیلُ بِزِمَامِهَا وَ بَیْنَ یَدَیْکِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ بِأَیْدِیهِمْ أَلْوِیَهُ التَّسْبِیحِ وَ إِذَا جَدَّ بِکِ السَّیْرُ اسْتَقْبَلَتْکِ سَبْعُونَ أَلْفَ حَوْرَاءَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالنَّظَرِ إِلَیْکِ بِیَدِ کُلِّ وَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ مِجْمَرَهٌ مِنْ نُورٍ یَسْطَعُ مِنْهَا رِیحُ الْعُودِ مِنْ غَیْرِ نَارٍ وَ عَلَیْهِنَّ أَکَالِیلُ الْجَوْهَرِ مُرَصَّعٌ بِالزَّبَرْجَدِ الْأَخْضَرِ فَیَسِرْنَ عَنْ یَمِینِکِ فَإِذَا مِثْلُ الَّذِی سِرْتِ مِنْ قَبْرِکِ إِلَی أَنْ لَقِیَتْکِ اسْتَقْبَلَتْکِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ فِی مِثْلِ مَنْ مَعَکِ مِنَ الْحُورِ فَتُسَلِّمُ عَلَیْکِ وَ تَسِیرُ هِیَ وَ مَنْ مَعَهَا عَنْ یَسَارِکِ ثُمَّ اسْتَقْبَلَتْکِ أُمُّکِ خَدِیجَهُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ أَوَّلُ الْمُؤْمِنَاتِ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ بِأَیْدِیهِمْ أَلْوِیَهُ التَّکْبِیرِ فَإِذَا قَرُبْتِ مِنَ الْجَمْعِ اسْتَقْبَلَتْکِ حَوَّاءُ فِی سَبْعِینَ أَلْفَ حَوْرَاءَ وَ مَعَهَا آسِیَهُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ فَتَسِیرُ هِیَ وَ مَنْ مَعَهَا مَعَکِ فَإِذَا تَوَسَّطْتِ الْجَمْعَ وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ یَجْمَعُ الْخَلاَئِقَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ فَیَسْتَوِی بِهِمُ الْأَقْدَامُ

ابن عباس گفت: از امیر مؤمنان علی علیه السلام شنیدم که فرمود: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله بر حضرت فاطمه علیهاالسلام وارد شد و حال آن که آن بانو غمگین بود. به حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: دخترم! چرا غمگینی؟ حضرت فاطمه فرمود: ای پدر! روز محشر و برهنگی مردم در قیامت را به یاد آوردم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دخترم! آن روز، روز بسیار بزرگی است؛ اما جبرئیل از سوی خداوند عزوجل مرا خبر داد: چون در آن روز زمین شکافته شود، نخستین کسی که از زمین خارج می شود، من هستم؛ پس از من ابراهیم خلیل و پس از او شوهر تو علی بن ابی طالب علیه السلام بیرون می آید. آن گاه خداوند مهربان جبرئیل را با هفتاد هزار ملک بر مزار تو خواهد فرستاد و او بر مزار تو هفت قبه نور نصب خواهد کرد؛ سپس

ص: 492

اسرافیل سه جامه از نور برایت می آورد و بالای سرت می ایستد و ندا سر میدهد: ای فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله ! به سوی محشرت درآ. در آن دم تو برمی خیزی حال آن که از ترس در امانی و بدنت پوشیده است. اسرافیل جامه ها را تقدیمت میکند و تو آنها را بر تن می کنی. پس از آن روفائيل مرکبی از نور برایت می آورد که لگامش از مروارید تر است و کجاوهای از زر بر پشت دارد. تو بر آن می نشینی و روفائيل لگامش را به دست می گیرد حال آنکه هفتاد هزار فرشته پیشاپیش تو بیرق های تسبیح در دست دارند. چون تو به راه افتی، هفتاد هزار پری سیاه چشم به استقبالت می آیند و از نگریستن به تو شادمان می شوند. هر یک از آنان مجمره ای از نور در دست دارد که بی هیچ آتشی بوی عود می پراکند و همگی تاج هایی از گوهر آراسته به زبرجد سبز بر سر دارند و سمت راست تو راهی می شوند. تو چونان که از مزارت به راه افتاده ای، راه می سپاری تا این که مریم دخت عمران با پریان سیاه چشمی همچون آنان که همراه تواند، به استقبالت می آید و بر تو سلام میکند و او نیز با هر آن که به همراه دارد، در سمت چپ تو راهی می شود. سپس مادرت دخت خویلد، نخستین بانوی مؤمن به خدا و رسولش، به استقبالت می آید و هفتاد هزار فرشته به همراه دارد که در دستانشان بیرق های تكبير است. چون تو به آن جمع نزدیک شوی، حوا در میان آن هفتاد هزار پری سیاه چشم به همراهی آسیه دخت مزاحم به استقبالت می آید و با همرهان خود در پی تو به راه می افتد و چون تو در میان آن جمع درآیی، آن دمی است که خداوند آفریدگان را در یک رتبه گرد می آورد و گام هایشان را با هم برابر می نهد.

ثُمَّ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ یُسْمِعُ الْخَلاَئِقَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ حَتَّی تَجُوزَ فَاطِمَهُ الصِّدِّیقَهُ ابْنَهُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ مَنْ مَعَهَا فَلاَ یَنْظُرُ إِلَیْکِ یَوْمَئِذٍ إِلاَّ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ

ص: 493

الرَّحْمَنِ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیُ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ یَطْلُبُ آدَمُ حَوَّاءَ فَیَرَاهَا مَعَ أُمِّکِ خَدِیجَهَ أَمَامَکِ ثُمَّ یُنْصَبُ لَکِ مِنْبَرٌ مِنْ نُورٍ فِیهِ سَبْعُ مَرَاقٍی بَیْنَ الْمِرْقَاهِ إِلَی الْمِرْقَاهِ صُفُوفُ الْمَلاَئِکَهِ بِأَیْدِیهِمْ أَلْوِیَهُ النُّورِ وَ تَصْطَفُّ الْحُورُ الْعِینُ عَنْ یَمِینِ الْمِنْبَرِ وَ عَنْ یَسَارِهِ وَ أَقْرَبُ النِّسَاءِ مَعَکِ عَنْ یَسَارِکِ حَوَّاءُ وَ آسِیَهُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ فَإِذَا صِرْتِ فِی أَعْلَی الْمِنْبَرِ أَتَاکِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَیَقُولُ لَکِ یَا فَاطِمَهُ سَلِی حَاجَتَکِ فَتَقُولِینَ یَا رَبِّ أَرِنِی اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ فَیَأْتِیَانِکِ وَ أَوْدَاجُ اَلْحُسَیْنِ تَشْخُبُ دَماً وَ هُوَ یَقُولُ یَا رَبِّ خُذْ لِیَ الْیَوْمَ حَقِّی مِمَّنْ ظَلَمَنِی فَیَغْضَبُ عِنْدَ ذَلِکِ الْجَلِیلُ وَ یَغْضَبُ لِغَضَبِهِ جَهَنَّمُ وَ الْمَلاَئِکَهُ أَجْمَعُونَ فَتَزْفِرُ جَهَنَّمُ عِنْدَ ذَلِکِ زَفْرَهً ثُمَّ یَخْرُجُ فَوْجٌ مِنَ اَلنَّار وَ یَلْتَقِطُ قَتَلَهَ اَلْحُسَیْنِ وَ أَبْنَاءَهُمْ وَ أَبْنَاءَ أَبْنَائِهِمْ وَ یَقُولُونَ یَا رَبِّ إِنَّا لَمْ نَحْضُرِ اَلْحُسَیْنَ علیه السلام فَیَقُولُ اللَّهُ لِزَبَانِیَهِ جَهَنَّمَ خُذُوهُمْ بِسِیمَاهُمْ بِزُرْقَهِ الْأَعْیُنِ وَ سَوَادِ الْوُجُوهِ خُذُوا بِنَوَاصِیهِمْ فَأَلْقُوهُمْ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ اَلنّارِ فَإِنَّهُمْ کَانُوا أَشَدَّ عَلَی أَوْلِیَاءِ اَلْحُسَیْنِ مِنْ آبَائِهِمُ الَّذِینَ حَارَبُوا اَلْحُسَیْنَ فَقَتَلُوهُ فَیُسْمَعُ شَهِیقُهُمْ فِی جَهَنَّمَ .

در آن دم ندادهنده ای از زیر عرش چنان که تمامی آفریدگان بشنوند، ندا سر می دهد: دیده فروبندید تا فاطمه صديقه دخت محمد صلی الله علیه و آله با همراهانش بگذرند. در آن روز هیچ کس جز ابراهیم خلیل علیه السلام و علی بن ابی طالب علیه السلام سوی تو نظر نمی کند و آدم علیه السلام نیز چون به جست و جوی حوا در آید، او را با مادر تو خدیجه پیش روی تو می یابد. آن گاه از برای تو منبری از نور با هفت پله بر پا می دارند که میان هر پله اش فرشتگانی با بیرق های نور صف بسته اند و پریانی سیاه چشم از راست و چپش صف زده اند، حال آنکه نزدیک ترین زن از همراهانت حوا و آسیه دخت مزاحم در سمت چپ تو هستند. چون تو بر منبر فراز شوی، جبرئیل علیه السلام سويت می آید و می گوید: ای فاطمه! حاجتت را بگو. تو میگویی: پروردگارا!

ص: 494

حسن و حسین علیهما السلام را به من نشان ده. آن دو را نزد تو می آورند حال آن که از شاهرگ گلوی حسین خون بیرون می جهد و او می گوید: پروردگارا! امروز حق مرا از آنان که به من ستم کردند بستان. در آن دم خداوند جلیل را خشم می گیرد و از خشم او دوزخ و فرشتگان همگی خشمناک می شوند و دوزخ بانگی مهیب بر می کشد و موجی از آتش از آن سر بر می آورد و قاتلان حسين علیه السلام و فرزندان و فرزندزادگان ایشان را بر می چیند. برخی از آنان می گویند: پروردگارا! ما که به هنگام قتل حسین حاضر نبودیم! و خداوند به فرشتگان عذاب می فرماید: آنان را از روی چهره هایشان که چشمانی آبی و صورتی سیاه دارند بگیرید، آنان را از پیشانی بگیرید و در پایین ترین طبقه دوزخ اندازید؛ چرا که اینان بر دوستداران حسین علیه السلام ستمکار تر از پدرانشان بودند که با حسین علیه السلام جنگیدند و او را به قتل رساندند. آن گاه ناله آنان در دوزخ شنیده می شود.

ثُمَّ یَقُولُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَا فَاطِمَهُ سَلِی حَاجَتَکِ فَتَقُولِینَ یَا رَبِّ شِیعَتِی فَیَقُولُ اللَّهُ قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ فَتَقُولِینَ یَا رَبِّ شِیعَهَ وُلْدِی فَیَقُولُ اللَّهُ قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ فَتَقُولِینَ یَا رَبِّ شِیعَهَ شِیعَتِی فَیَقُولُ اللَّهُ انْطَلِقِی فَمَنِ اعْتَصَمَ بِکِ فَهُوَ مَعَکِ فِی اَلْجَنَّهِ فَعِنْدَ ذَلِکِ یَوَدُّ الْخَلاَئِقُ أَنَّهُمْ کَانُوا فَاطِمِیِّینَ فَتَسِیرِینَ وَ مَعَکِ شِیعَتُکِ وَ شِیعَهُ وُلْدِکِ وَ شِیعَهُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ آمِنَهً رَوْعَاتُهُمْ مَسْتُورَهً عَوْرَاتُهُمْ قَدْ ذَهَبَتْ عَنْهُمُ الشَّدَائِدُ وَ سَهُلَتْ لَهُمُ الْمَوَارِدُ یَخَافُ النَّاسُ وَ هُمْ لاَ یَخَافُونَ وَ یَظْمَأُ النَّاسُ وَ هُمْ لاَ یَظْمَئُونَ فَإِذَا بَلَغْتِ بَابَ اَلْجَنَّهِ تَلَقَّتْکِ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ حَوْرَاءَ لَمْ یَتَلَقَّیْنَ أَحَداً قَبْلَکِ وَ لاَ یَتَلَقَّیْنَ أَحَداً بَعْدَکِ بِأَیْدِیهِمْ حِرَابٌ مِنْ نُورٍ عَلَی نَجَائِبَ مِنْ نُورٍ رَحَائِلُهَا مِنَ الذَّهَبِ الْأَصْفَرِ وَ الْیَاقُوتِ أَزِمَّتُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ عَلَی کُلِّ نَجِیبَهٍ نُمْرُقَهٌ مِنْ سُنْدُسٍ مَنْضُودٍ فَإِذَا دَخَلْتِ اَلْجَنَّهَ تُبَاشِرُ بِکِ أَهْلُهَا وَ وُضِعَ لِشِیعَتِکِ مَوَائِدُ مِنْ جَوْهَرٍ عَلَی أَعْمِدَهٍ مِنْ نُورٍ فَیَأْکُلُونَ مِنْهَا وَ النَّاسُ

ص: 495

فِی الْحِسَابِ وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ فَإِذَا اسْتَقَرَّ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ فِی اَلْجَنَّهِ زَارَکِ آدَمُ وَ مَنْ دُونَهُ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ إِنَّ فِی بُطْنَانِ اَلْفِرْدَوْسِ لَلُؤْلُؤَتَانِ مِنْ عِرْقٍ وَاحِدٍ لُؤْلُؤَهٌ بَیْضَاءُ وَ لُؤْلُؤَهٌ صَفْرَاءُ فِیهَا قُصُورٌ وَ دُورٌ فِی کُلِّ وَاحِدَهٍ سَبْعُونَ أَلْفَ دَارٍ الْبَیْضَاءُ مَنَازِلُ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا- وَ الصَّفْرَاءُ مَنَازِلُ لِإِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ

قَالَتْ یَا أَبَتِ فَمَا کُنْتُ أُحِبُّ أَنْ أَرَی یَوْمَکِ وَ أَبْقَی بَعْدَکِ قَالَ یَا بُنَیَّهِ لَقَدْ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَنِ اللَّهِ أَنَّکِ أَوَّلُ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَالْوَیْلُ کُلُّهُ لِمَنْ ظَلَمَکِ وَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ لِمَنْ نَصَرَکِ

قَالَ عَطَاءٌ وَ کَانَ اِبْنُ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ إِذَا ذَکَرَ هَذَا الْحَدِیثَ تَلاَ هَذِهِ الْآیَهَ «وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإِیمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَیْءٍ کُلُّ امْرِئٍ بِما کَسَبَ رَهِینٌ»

سپس جبرئیل می گوید: ای فاطمه! حاجتت را بگو. تو میگویی: پروردگارا! شیعیانم را دریاب. خداوند می فرماید: آمرزیدمشان. تو میگویی: پروردگارا! شیعیان فرزندم را دریاب. خداوند می فرماید: آمرزیدمشان. تو میگویی: پروردگارا! یاران شیعیانم را دریاب. خداوند می فرماید: به راه درآ که هر کس به دامان تو چنگ اندازد، با تو در بهشت است. در آن هنگام تمامی آفریدگان آرزو دارند که ای کاش فاطمی بودند. تو به راه می افتی و شیعیان تو و شیعیان فرزند تو و شیعیان امیر مؤمنان علیه السلام همراه تو به راه می افتند حال آن که از ترس در امان هستند و بدن هایشان پوشیده است و سختی ها از آنان رخت بربسته و راه ها بر آنان آسان گشته است. مردم ترسانند و ایشان نمی ترسند و مردم تشنه اند و ایشان تشنه نیستند. وقتی تو به دروازه بهشت می رسی، دوازده هزار پری سیاه چشم با تو رویارو می شوند؛ پریانی که به پیش از تو با کسی

ص: 496

رویارو شده اند و نه پس از تو با کسی رویارو می شوند. در دستانشان نیزه هایی از نور است و بر مرکب هایی از نور نشسته اند که جهازهایی از طلای زرد و یاقوت و لگام هایی از مروارید تر دارند و بر هر یک از آنها بالشی از دیبای آراسته است. چون تو به بهشت در آیی، بهشتیان ورود تو را به هم مژده می دهند و سفره هایی از گوهر بر ستون هایی از نور برای شیعیان تو می گسترانند و ایشان از آن سفره ها می خورند؛ حال آنکه مردمان دیگر حساب پس میدهند و ایشان در هر آن چه که دلشان بخواهد، جاودانه اند. وقتی دوستان خدا در بهشت جای گیرند، آدم به همراه پیامبران تو را زیارت می کنند. در میان بهشت در دو جا دو مروارید از یک سنخ قرار دارد، مرواریدی سفید و مرواریدی زرد که در هر یک کاخ ها و سراهایی قرار دارد که در هر یک هفتاد هزار سرا قرار دارد. سراهای سفید منزلگاه های ما و شیعیان ماست و سراهای زرد از برای ابراهیم علیه السلام و خاندان ابراهیم علیه السلام است. آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: ای پدر! هیچ دوست نمی داشتم که روز درگذشت تو را ببینم و پس از تو بر جا بمانم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دخترکم! جبرئیل از سوی خداوند متعال مرا خبر داده نخستین کسی که از اهل بیتم به من می پیوندد، تو هستی؛ پس نگون بختی سراسر برای کسانی است که به تو ستم کنند و رستگاری بزرگ برای آنان است که تو را یاری دهند. عطاء گفت: ابن عباس پس از ذکر این حدیث این آیه را تلاوت کرد: «و کسانی که ایمان آوردند و فرزندانشان در ایمان از آنان پیروی کردند، فرزندانشان را به آنان ملحق میکنیم و چیزی از آپاداش اعمالشان را نمیکاهیم. هر کسی در گرو آن چیزی است که به دست آورده است.»

ص: 497

و من سورة النجم

«وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى *مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى*وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى*إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى »(النجم، 4-1)

سوگند به ستاره آنگاه که فرود آید. همنشین شما (رسول خدا ) گمراه نشد و به بیراهه نرفت. و از روی هوای نفس سخن نمی گوید. آن چه می گوید جز وحی ای که به سوی او وحی می شود، نیست.

388- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُرَیْدَهَ الْأَسْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ : انْقَضَّ نَجْمٌ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ اَلنَّبِیُّ مَنْ وَقَعَ هَذَا النَّجْمُ فِی دَارِهِ فَهُوَ الْخَلِیفَهُ فَوَقَعَ النَّجْمُ فِی دَارِ عَلِیِّ فَقَالَتْ قُرَیْشٌ ضَلَّ مُحَمَّدٌ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوی ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی. وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی»

عبد الله بن بریدہ اسلمی به نقل از پدرش گفت: در روزگار رسول خدا صلی الله علیه و آله به ناگاه ستارهای فرود آمد. پیامبر فرمود: این ستاره در خانه هر

ص: 498

کس بیفتد، او خلیفه است. چون آن ستاره در خانه حضرت علی علیه السلام افتاد، قریشیان گفتند: محمد گمراه شده است و آنگاه خداوند تبارک و تعالی این آیه را نازل فرمود.

389- عَنْ نَوْفٍ الْبِکَالِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ : جَاءَتْ جَمَاعَهٌ مِنْ قُرَیْشٍ إِلَی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ انْصِبْ لَنَا عَلَماً یَکُنْ لَنَا مِنْ بَعْدِکَ لِنَهْتَدِیَ وَ لاَ نَضِلَّ کَمَا ضَلَّتْ بَنُو إِسْرَائِیلَ بَعْدَ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ فَقَدْ قَالَ رَبُّکَ «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ(1)» وَ لَسْنَا نَطْمَعُ أَنْ تُعَمَّرَ فِینَا مَا عُمِّرَ نُوحٌ فِی قَوْمِهِ وَ قَدْ عَرَفْتَ مُنْتَهَی أَجَلِکَ وَ نُرِیدُ أَنْ نَهْتَدِیَ وَ لاَ نَضِلَّ قَالَ إِنَّکُمْ قَرِیبُو عَهْدٍ بِالْجَاهِلِیَّهِ وَ فِی قُلُوبِ أَقْوَامٍ أَضْغَانٌ وَ عَسَیْتُ إِنْ فَعَلْتُ أَنْ لاَ تقبلوا وَ لَکِنْ مَنْ کَانَ فِی مَنْزِلِهِ اللَّیْلَهَ آیَهٌ مِنْ غَیْرِ ضَیْرٍ فَهُوَ صَاحِبُ الْحَقِّ

قَالَ فَلَمَّا صَلَّی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْعِشَاءَ وَ انْصَرَفَ إِلَی مَنْزِلِهِ سَقَطَ فِی مَنْزِلِی نَجْمٌ أَضَاءَتْ لَهُ اَلْمَدِینَهُ وَ مَا حَوْلَهَا وَ انْفَلَقَ بِأَرْبَعِ فِلَقٍ انْشَعَبَتْ فِی کُلِّ شُعْبَهٍ فِلْقَهٌ مِنْ غَیْرِ ضَیْرٍ.

نوف بکالی گفت: حضرت علی علیه السلام فرمود: جمعی از قریشیان خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند و عرض کردند: ای رسول خدا! برای ما نشانی برافراز تا پس از شما به آن راه یابیم و گمراه نشویم آن چنان که بنی اسرائیل پس از موسی بن عمران صلی الله علیه و آله گمراه شدند؛ چرا که پروردگار شما فرموده است: «به راستی تو می میری و آنان نیز می میرند» و ما این طمع نداریم که شما در میان ما چون نوح در میان قومش عمر کنید و حال آن که پایان عمر خویش را دریافته اید و ما خواستار آنیم که راه یابیم و گمراه نشویم. پیامبر فرمود: شما به روزگار جاهلیت نزدیک هستید و

ص: 499


1- الزمر، 30

اقوامی از شما در دل کینه هایی دارند و چنین می بینم که اگر چنین کنم، نپذیرید؛ با این حال هر که امشب در منزلش نشانه ای بی هیچ گزندی پدید آید، او صاحب این حق است. چون رسول خدا نماز عشا به جا آورد و رو سوی منزلش گذارد، در خانه من ستارهای فرود آمد که مدینه و پیرامونش از آن روشن شد و سپس چهار تکه شد و هر تکه اش به دو نیم شد و هیچ گزندی نرساند.

قَالَ نَوْفٌ قَالَ لِی جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ إِنَّ الْقَوْمَ أَصَرُّوا عَلَی ذَلِکَ وَ أَمْسَکُوا فَلَمَّا أَوْحَی اللَّهُ إِلَی نَبِیِّهِ أَنِ ارْفَعْ ضَبْعَ اِبْنِ عَمِّکَ قَالَ یَا جَبْرَئِیلُ أَخَافُ مِنْ تَشَتُّتِ قُلُوبِ الْقَوْمِ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ «یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ» قَالَ فَأَمَرَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بِلاَلاً یُنَادِیَ بِالصَّلاَهَ جَامِعَهً فَاجْتَمَعَ اَلْمُهَاجِرُونَ وَ اَلْأَنْصَارُ فَصَعِدَ اَلْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ تَعَالَی وَ أَثْنَی عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ لَکُمُ الْیَوْمَ الشَّرَفُ صُفُّوا صُفُوفَکُمْ ثُمَّ قَالَ یَا مَعْشَرَ اَلْعَرَبِ لَکُمُ الْیَوْمَ الشَّرَفُ صُفُّوا صُفُوفَکُمْ ثُمَّ قَالَ یَا مَعْشَرَ اَلْمَوَالِی لَکُمُ الْیَوْمَ الشَّرَفُ صُفُّوا صُفُوفَکُمْ ثُمَّ دَعَا بِدَوَاهٍ قِرْطَاسٍ فَأَمَرَ فَکُتِبَ فِیهِ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ شَهِدْتُمْ قَالُوا نَعَمْ قَالَ أَفَتَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ مَوْلاَکُمْ؟ قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ فَقَبَضَ عَلَی ضَبْعِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَرَفَعَهُ لِلنَّاسِ حَتَّی تَبَیَّنَ بَیَاضُ إِبْطَیْهِ ثُمَّ قَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلاَهُ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ فِیهِ کَلاَمٌ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی «وَ النَّجْمِ إِذا هَوی *ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی* وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی* إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی» فَأَوْحَی إِلَیْهِ «یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ»

نوف گفت: جابر بن عبد الله گفت: آن قوم بر این امر پای فشردند و اصرار

ص: 500

کردند. آن گاه خداوند به پیامبرش وحی فرمود که بازوی پسر عمویت را بالا ببر. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای جبرئیل ! من از پراکندگی دل های این قوم میترسم، خداوند بر ایشان وحی فرمود: ای پیامبر! آنچه را از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم ابلاغ کن و اگر چنین نکنی، پیام او را نرسانده ای و خداوند تو را از گزند مردم نگاه می دارد.» این چنین پیامبر صلی الله علیه و آله به بلال فرمان داد تا ندای نمازی جامع سر دهد و این گونه مهاجران و انصار گرد آمدند. آنگاه حضرت بر منبر رفت و پس از حمد و ثنای خداوند متعال فرمود: ای جماعت قریش! ارجمندی امروز از برای شماست، پس صف ببندید. سپس فرمود: ای جماعت عرب! ارجمندی امروز از برای شماست، پس صف ببندید. سپس فرمود: ای جماعت موالی! ارجمندی امروز از برای شماست، پس صف ببندید! سپس دوات و قرطاس خواست و فرمان داد تا بر آن نوشتند: به نام خداوند بخشنده مهربان، هیچ خدایی جز خداوند یگانه نیست و محمد رسول اوست. آنگاه فرمود: گواهی میدهید؟ عرض کردند: بله. فرمود: آیا می دانید که خداوند مولای شماست؟ عرض کردند: به خدا سوگند بله. در آن هنگام ایشان بازوی حضرت علی علیه السلام را گرفت و آن را برای مردم بالا برد، آن چنان که سپیدی زیر کتف او به چشم آمد. سپس فرمود: هر که من مولای اویم، این علی، مولای اوست. خدایا دوست بدار هر آن که او را دوست می دارد و دشمن بدار هر آن که او را دشمن می دارد و یاری کن هر آن که او را یاری کند و خوار ساز هر آنکه او را خوار سازد. آن گاه خداوند متعال نازل فرمود: «سوگند به ستاره آنگاه که فرود آید. همنشین شما گمراه نشد و به بیراهه نرفت. و از روی هوای نفس سخن نمی گوید. آنچه میگوید جز وحی ای که به سوی او وحی می شود، نیست.» و به ایشان

ص: 501

وحی فرمود: «ای پیامبر! آن چه را از جانب پروردگارت بر تو نازل شده

است، به مردم ابلاغ کن.»

390-قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی بْنِ زَکَرِیَّا مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ : لَمَّا أَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ فَذَکَرَ کَلاَماً فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی لِسَانِ جَبْرَئِیلَ علیه السلام فَقَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ إِنِّی مُنْزِلٌ غَداً ضَحْوَهً نَجْماً مِنَ السَّمَاءِ یَغْلِبُ ضَوْؤُهُ عَلَی ضَوْءِ الشَّمْسِ فَأَعْلِمْ أَصْحَابَکَ أَنَّهُ مَنْ سَقَطَ ذَلِکَ النَّجْمُ فِی دَارِهِ فَهُوَ الْخَلِیفَهُ مِنْ بَعْدِکَ فَأَعْلَمَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ غَداً یَسْقُطُ مِنَ السَّمَاءِ نَجْمٌ یَغْلِبُ ضَوْؤُهُ ضَوْءَ الشَّمْسِ فَمَنْ سَقَطَ ذَلِکَ النَّجْمُ فِی دَارِهِ فَهُوَ الْخَلِیفَهُ مِنْ بَعْدِی فَجَلَسُوا کُلُّهُمْ کُلٌّ فِی مَنْزِلِهِ یَتَوَقَّعُ أَنْ یَسْقُطَ النَّجْمُ فِی مَنْزِلِهِ فَمَا لَبِثُوا أَنْ سَقَطَ النَّجْمُ فِی مَنْزِلِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ فَاطِمَهَ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ وَ التَّحِیَّهُ وَ الْإِکْرَامُ وَ اجْتَمَعَ الْقَوْمُ وَ قَالُوا وَ اللَّهِ مَا تَکَلَّمَ فِیهِ إِلاَّ بِالْهَوَی فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی نَبِیِّهِ «وَ النَّجْمِ إِذا هَوی* ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ » فِی عَلِیٍّ «وَ ما غَوی* وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی* إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی» إِلَی «أَفَتُمارُونَهُ عَلی ما یَری ».

محمدبن عیسی بن زکریا روایت کرده است امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: چون رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام را به پا داشت . امام جعفر علیه السلام سخنی ایراد کرد و سپس فرمود: - آنگاه خداوند بر زبان جبرئیل نازل فرمود: ای محمد! فردا ظهر ستاره ای از آسمان فرود می آورم که نورش بر نور خورشید چیره می شود؛ پس یارانت را خبر ده که هر کس این ستاره در خانه اش فرود آید، او پس از تو خلیفه است. رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز آنان را خبر داد که فردا از آسمان ستارهای فرود می آید که نورش بر نور خورشید چیره می شود و هر کس آن ستاره در خانه اش فرود آید، او پس از من خليفه است. از این رو آنان همگی در

ص: 502

خانه هایشان نشستند تا بلکه آن ستاره در خانه شان فرود آید، اما دیری نپایید که ستاره با درود و گرامیداشت در خانه علی بن ابی طالب علیه السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام فرود آمد. این شد که آن قوم گرد هم آمدند و گفتند: او در این باره از روی هوای نفس سخن گفته است. پس خداوند بر پیامبرش نازل فرمود: «سوگند به ستاره آنگاه که فرود آید. همنشین شما گمراه نشد و به بیراهه نرفت» درباره حضرت علی علیه السلام «و از روی هوای نفس سخن نمی گوید. آن چه می گوید جز وحی ای که به سوی او وحی میشود نیست.» تا آنجا که فرمود: «آیا بر سر آن چه می بینید با او مجادله می کنید؟»

«فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» (النجم، 9)

سپس فاصله اش به مقدار دو کمان یا نزدیک تر شد.

391- حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ مُعَنْعَناً عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ فَاطِمَهَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَتْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ فَصِرْتُ إِلَی سِدْرَهِ الْمُنْتَهَی «فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی» فَرَأَیْتُهُ بِقَلْبِی وَ لَمْ أَرَهُ بِعَیْنِی سَمِعْتُ الْأَذَانَ مَثْنَی مَثْنَی وَ الْإِقَامَهَ وَتْراً وَتْراً وَ سَمِعْتُ مُنَادِیاً یُنَادِی یَا مَلاَئِکَتِی وَ سُکَّانَ سَمَاوَاتِی وَ أَرْضِی وَ حَمَلَهَ عَرْشِی اشْهَدُوا أَنِّی أَنَا اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَا وَحْدِی لاَ شَرِیکَ لِی قَالُوا شَهِدْنَا وَ أَقْرَرْنَا قَالَ اشْهَدُوا یَا مَلاَئِکَتِی وَ سُکَّانَ سَمَاوَاتِی وَ أَرْضِی وَ حَمَلَهَ عَرْشِی بِأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِی وَ رَسُولِی قَالُوا شَهِدْنَا وَ أَقْرَرْنَا قَالَ وَ اشْهَدُوا یَا مَلاَئِکَتِی وَ سُکَّانَ سَمَاوَاتِی وَ أَرْضِی وَ حَمَلَهَ عَرْشِی بِأَنَّ عَلِیّاً وَلِیِّی وَ وَلِیُّ رَسُولِی وَ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ قَالُوا شَهِدْنَا وَ أَقْرَرْنَا

جعفر بن احمد روایت کرده است: امام سجاد علیه السلام از حضرت فاطمه علیهاالسلام از

ص: 503

رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل فرمود: چون به آسمان فراز شدم، به سدرة المنتهى رسیدم «سپس [فاصله اش] به مقدار دو کمان یا نزدیک تر شد» و من او را با قلب خویش و نه با چشم دیدم و آنگاه دو بار اذان و یک بار اقامه شنیدم و سپس ندا دهنده ای ندا سر داد: ای فرشتگان من و ساکنان آسمانها و زمین من و حاملان عرش من! گواهی دهید که من خداوند یکتایم که هیچ خدایی جز من نیست و یگانه ام و هیچ شریکی ندارم. گفتند: گواهی میدهیم و اقرار می کنیم. گفت: ای فرشتگان من و ساکنان آسمانها و زمین من و حاملان عرش من! و گواهی دهید که محمد بنده من و رسول من است. گفتند: گواهی میدهیم و اقرار می کنیم. گفت: ای فرشتگان من و ساکنان آسمان ها و زمین من و حاملان عرش من! و گواهی دهید که علی علیه السلام ولی من و ولی رسول من و ولی مؤمنان است. گفتند: گواهی میدهیم و اقرار می کنیم.

قَالَ عَبَّادٌ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَ کَانَ اِبْنُ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ إِذَا ذَکَرَ هَذَا الْحَدِیثَ قَالَ إِنَّا لَنَجِدُهُ فِی کِتَابِ اللَّهِ «إِنّا عَرَضْنَا الْأَمانَهَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً(1)» قَالَ فَقَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ مَا اسْتَوْدَعَهُمْ دِینَاراً وَ لاَ دِرْهَماً وَ لاَ کَنْزاً مِنْ کُنُوزِ الْأَرْضِ وَ لَکِنَّهُ أَوْحَی إِلَی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ أَنِّی مُخَلِّفٌ فِیکِ الذُّرِّیَّهَ ذُرِّیَّهَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَمَا أَنْتِ فَاعِلَهٌ بِهِمْ إِذَا دَعَوْکِ فَأَجِیبِیهِمْ وَ إِذَا آوَوْکِ فَآوِیهِمْ وَ أَوْحَی إِلَی الْجِبَالِ أَنْ دَعَوْکِ فَأَجِیبِیهِمْ وَ أَطِیعِی فَأَشْفَقَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ الْجِبَالُ مِمَّا سَأَلَهَا اللَّهُ مِنَ الطَّاعَهِ لَهُمْ وَ مِمَّا حَمَّلَهَا فَأَشْفَقْنَ مِنْ ذَلِکَ فَسَأَلَ اللَّهَ أَلاَّ طَاقَهَ لَهُمْ بِذَلِکَ مَخَافَهَ أَنْ یَغْفُلُوا عَنِ الطَّاعَهِ فَحَمَّلَهَا بَنِی آدَمَ فَحَمَلَهَا

ص: 504


1- الأحزاب، 72

عباد گفت: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: هر گاه ابن عباس از این حدیث یاد می کرد، می گفت: ما این سخن را در قرآن می یابیم: «بی تردید ما آن امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم. پس از حمل آن سر باز زدند و از آن ترسیدند و انسان آن را برداشت. به راستی او ستمکاری نادان است.» و می گفت: نزد آنان درهم و دینار و گنج های زمین را به امانت نسپرد؛ بلکه پیش از آفرینش آدم به آسمانها و زمین و کوهها وحی کرد که من فرزندان حضرت محمد صلی الله علیه و آله را نزدتان بر جا می گذارم، شما با ایشان چه می کنید؟ چون شما را فراخواندند، اجابتشان کنید و چون از شما پناه خواستند، پناهشان دهید؛ و به کوه ها وحی فرمود: چون شما را فراخواندند، اجابتشان کنید و از ایشان فرمان برید. چون خداوند از آنان خواست تا از ایشان فرمان ببرند، آنان از حمل این امانت ترسیدند و به خداوند عرض کردند که توان این کار را ندارند؛ چرا که می ترسیدند در فرمانبری از ایشان غفلت ورزند؛ این شد که بنی آدم این امانت را برداشت.

«الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ »(النجم، 32)

کسانی که از گناهان بزرگ و کارهای زشت دوری میکنند.

392-عَنْ جَابِرٍ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ الْآیَهِ اَلَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام نَزَلَتْ فِی آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ شِیعَتِهِمْ «اَلَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ »

جابر گفت: از امام محمد باقر علیه السلام در بارۀ تفسیر این آیه پرسیدم. ایشان فرمود: درباره خاندان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و شیعیان ایشان نازل شد.

ص: 505

«هَذَا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولَى » (النجم، 56)

این بیم دهنده ای است از (جنس) بیم دهندگان پیشین

393-عَنْ جَابِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:«هذا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولی» قَالَ هُوَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله مِنْ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ قَالَ هُمْ وَلَدُوهُ فَهُوَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ عَلَیْهِمُ الصَّلاَهُ وَ السَّلاَمُ وَ التَّحِیَّهُ

جابر گفت: امام محمد تقی علیه السلام درباره این آیه فرمود: او حضرت محمد صلی الله علیه و آله است که از جنس ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب است. ایشان پدران اویند و او از جنس ایشان است که درود و سلام و تحیت خدا بر آنان باد.

ص: 506

و من سورة القمر

«وَلَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ»(القمر، 36)

و مسلما آنان را از عذاب شدید ما بیم داد. پس با بیم دهندگان مجادله کنید.

394- عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ عَنِ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فِی کَلاَمٍ ذَکَرَهُ فِی عَلِیٍّ فَذَکَرَهُ سَلْمَانُ لِعَلِیٍّ فَقَالَ وَ اللَّهِ یَا سَلْمَانُ لَقَدْ أَخْبَرَنِی بِمَا أُخْبِرُکَ بِهِ ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ إِنَّکَ مُبْتَلًی وَ النَّاسُ مُبْتَلَوْنَ بِکَ وَ اللَّهِ إِنَّکَ لَحُجَّهُ اللَّهِ عَلَی أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ خَلْقٍ إِلاَّ وَ قَدِ احْتَجَّ عَلَیْهِ بِاسْمِکَ وَ فِیمَا أُخِذَتْ إِلَیْهِمْ مِنَ الْکُتُبِ ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ مَا یُؤْمِنُ الْمُؤْمِنُونَ إِلاَّ بِکَ وَ لاَ یَضِلُّ الْکَافِرُونَ إِلاَّ بِکَ وَ مَنْ أَکْرَمُ عَلَی اللَّهِ مِنْکَ ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ إِنَّکَ لِسَانُ اللَّهِ الَّذِی یَنْطِقُ مِنْهُ وَ إِنَّکَ لِبَاسُ اللَّهِ الَّذِی یَنْتَقِمُ بِهِ وَ إِنَّکَ لَسَوْطُ عَذَابِ اللَّهِ الَّذِی یَنْتَصِرُ بِهِ وَ إِنَّکَ لَبَطْشَهُ اللَّهِ الَّتِی قَالَ اللَّهُ «وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا» فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ وَ إِنَّکَ إِیعَادُ اللَّهِ فَمَنْ أَکْرَمُ عَلَی اللَّهِ مِنْکَ وَ إِنَّکَ وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَکَ اللَّهُ

ص: 507

بِقُدْرَتِهِ وَ أَخْرَجَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ خَلْقِهِ وَ لَقَدْ أَثْبَتَ مَوَدَّتَکَ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنِینَ وَ اللَّهِ یَا عَلِیُّ إِنَّ فِی السَّمَاءِ لَمَلاَئِکَهً مَا یُحْصِیهِمْ إِلاَّ اللَّهُ وَ أَنْتَ الْقَائِمُ بِالْقِسْطِ یَنْتَظِرُونَ أَمْرَکَ وَ یَذْکُرُونَ فَضْلَکَ وَ یَتَفَاخَرُونَ أَهْلَ السَّمَاءِ بِمَعْرِفَتِکَ وَ یَتَوَسَّلُونَ إِلَی اللَّهِ بِمَعْرِفَتِکَ وَ انْتِظَارِ أَمْرِکَ یَا عَلِیُّ مَا سَبَقَکَ أَحَدٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ لاَ یُدْرِکُکَ أَحَدٌ مِنَ الْآخِرِینَ

سلمان فارسی از قول پیامبر در بیان مناقب امیر مؤمنان علیه السلام در محضر امام علی علیه السلام آغاز به سخن می نمود که امام على علیه السلام فرمود: ای سلمان! به خدا سوگند آن چه که پیامبر تو را از آن خبر داده، خود مرا نیز از آن خبر داده است؛ سپس فرمود: ای علی! همانا تو مورد ابتلا قرار گرفتی و مردم نیز به واسطه تو آزموده شدند. به خدا سوگند تو حجت خدا بر اهل آسمان و زمین هستی و خداوند خلقی را نیافرید مگر آن که با اسم تو و با آن چه در کتب آسمانی آمده است، بر آنها پیمان گرفت و احتجاج نمود.

سپس فرمود: به خدا سوگند مؤمنان ایمان نمی آورند مگر به واسطه وجود تو و کافران گمراه نمی شوند مگر به واسطه وجود تو و چه کسی نزد خدا از تو گرامی تر است؟ ای علی! تو زبان خدا هستی که با آن سخن می گوید و تو خشم خدایی که خدا به وسیله آن انتقام می گیرد و همانا تو تازیانه عذاب خدایی که به وسیله آن یاری داده می شود و تو عذاب خدایی که خداوند فرمود: «و مسلما آنان را از عذاب شديد ما بیم داد» و همانا تو وعده خدایی. پس چه کسی نزد خدا از تو گرامی تر است؟ به خدا سوگند خداوند تو را به قدرتش آفرید و تو را از شمار مؤمنان در میان آفریدگانش خلق کرد و دوستی تو را در سینه مؤمنان استوار کرد. به خدا

ص: 508

سوگند ای علی! در آسمان فرشتگانی هستند که شمار آنها را فقط خدا می داند و تو قائم به قسط و داد هستی و آنان منتظر امر تو هستند و از نیکی تو نزد یکدیگر می گویند و اهل آسمان به شناخت تو بر یکدیگر می بالند و به واسطه شناخت تو و انتظار امر تو سوی خدا متوسل می شوند. ای علی! هیچ کس از پیشینیان بر تو پیشی نگرفته و هیچ کس از آیندگان تو را درک نخواهد کرد.

«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ*فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ» (القمر، 55-54)

به راستی پرهیزکاران در بهشتها و [کنار] نهرها هستند. در مکانی پسندیده نزد پادشاهی قدرتمند.

395- عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ : تَذَاکَرَ أَصْحَابُنَا اَلْجَنَّهَ عِنْدَ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ اَلنَّبِیُّ إِنَّ أَوَّلَ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ دُخُولاً عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ فَقَالَ أَبُو دُجَانَهَ الْأَنْصَارِیُّ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَیْسَ أَخْبَرْتَنَا أَنَّ اَلْجَنَّهَ مُحَرَّمَهٌ عَلَی الْأَنْبِیَاءِ حَتَّی تَدْخُلَهَا وَ عَلَی الْأُمَمِ حَتَّی تَدْخُلَهَا أُمَّتُکَ قَالَ بَلَی یَا أَبَا دُجَانَهَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِلَّهِ لِوَاءً مِنْ نُورٍ وَ عَمُودُهُ مِنْ یَاقُوتٍ مَکْتُوبٌ عَلَی ذَلِکَ اللِّوَاءِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ آلُ مُحَمَّدٍ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ صَاحِبُ اللِّوَاءِ أَمَامَ الْقَوْمِ قَالَ فَسُرَّ بِذَلِکَ عَلِیٌّ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ الَّذِی أَکْرَمَنَا وَ شَرَّفَنَا بِکَ قَالَ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله أَبْشِرْ یَا عَلِیُّ مَا مِنْ عَبْدٍ یُحِبُّکَ وَ یَنْتَحِلُ مَوَدَّتَکَ إِلاَّ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مَعَنَا ثُمَّ قَرَأَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله هَذِهِ الْآیَهَ «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنّاتٍ وَ نَهَرٍ* فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ»

جابر بن عبد الله انصاری گفت: یاران ما نزد رسول خدا انشا درباره بهشت سخن می گفتند. پیامبر فرمود: نخستین کسی که به بهشت در

ص: 509

می آید، علی بن ابی طالب علیه السلام است. ابودجانه انصاری عرض کرد: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! مگر شما نفرمودید که بهشت بر انبيا حرام است تا این که شما وارد شوید و بر امت ها جایز نیست تا امت شما داخل شوند؟! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بله ای ابادجانه! آیا نمی دانی خداوند بیرقی از نور دارد که ستونش از یاقوت است و بر آن نوشته شده: «هیچ خدایی جز خداوند یگانه نیست و محمد رسول خداست و خاندان محمد بهترین آفریدگان اند.» و حمل کننده آن بيرق امام قوم است. چون پیامبر صلی الله علیه و آله با این سخن على علیه السلام را شادمان کرد، او فرمود: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! سپاس و ستایش از آن خدایی است که ما را به واسطه شما گرامی داشت و شرافت بخشید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای علی! مژده باد تو را، هیچ بندهای نیست که تو را دوست بدارد و به دوستی تو بگراید، جز آن که خداوند او را در روز قیامت با ما بر می انگیزد. سپس پیامبر این آیه را قرائت فرمود: «به راستی پرهیزکاران در بهشت ها و کنار نهرها هستند. در مکانی پسندیده، نزد پادشاهی قدرتمند.»

ص: 510

و من سورة الرحمان

«مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ *بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ *فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ*يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ » (الرحمان، 22-19)

دو دریا را رها ساخت تا با یکدیگر تلاقی پیدا کنند. میان آن دو حایلی است که به هم تجاوز نمی کنند. پس کدام یک از نعمت های پروردگارتان را تکذیب میکنید؟ از آن دو مروارید و مرجان بیرون می آید.

396- عَنْ أَبِی ذَرٍّ الْغِفَارِیِّ فِی قَوْلِهِ: «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ» قَالَ: أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ فَاطِمَهُ علیهاالسلام «یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ» اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ علیهماالسلام فَمَنْ رَأَی مِثْلَ هَؤُلاَءِ الْأَرْبَعَهِ لاَ یُحِبُّهُمْ إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَ لاَ یُبْغِضُهُمْ إِلاَّ کَافِرٌ فَکُونُوا مُؤْمِنِینَ بِحُبِّ أَهْلِ الْبَیْتِ وَ لاَ تَکُونُوا کُفَّاراً بِبُغْضِ أَهْلِ الْبَیْتِ فَتُلْقَوْا فِی اَلنَّارِ

ابوذر غفاری درباره آیه «دو دریا را رها ساخت تا با یکدیگر تلاقی پیدا کنند» گفت: منظور امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام و حضرت

ص: 511

فاطمه علیهاالسلام است. «از آن دو مروارید و مرجان بیرون می آید» منظور امام حسن و امام حسین علیهماالسلام است. چه کسی همانند این چهار نفر را دیده است؟ تنها مؤمنان ایشان را دوست می دارند و تنها کافران با ایشان دشمنی می ورزند. پس با محبت این خاندان مؤمن باشید و با دشمنی با ایشان کافر نگردید؛ چرا که در آتش دوزخ انداخته می شوید.

397- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ وَ قَدْ سُئِلَ یَوْماً فِی مَحْفِلٍ مِنَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ» قَالَ لاَ یَبْغِی عَلِیُّ عَلَی فَاطِمَهَ وَ لاَ تَبْغِی فَاطِمَهُ عَلَی عَلِیٍّ یُنْعِمُ عَلِیٌّ بِمَا أَعَدَّ اللَّهُ لَهُ وَ خَصَّهُ مِنْ نَعِیمِهِ بِفَاطِمَهَ اتَّصَلَ مَعَهُمَا ابْنَاهُمَا حَافِّینَ بِهِمَا مِنْهُمْ فَیَصِلُ مِنَ النُّورِ کَالْحِجَالِ خُصُّوا بِهِ مِنْ بَیْنِ أَهْلِ اَلْجِنَانِ یَقِفُ عَلِیٌّ مِنَ النَّظَرِ إِلَی فَاطِمَهَ فَیُنَعَّمُ وَ إِلَی وَلَدَیْهِ فَیُفَرَّحُ وَ اللَّهُ یُعْطِی فَضْلَهُ مَنْ یَشَاءُ وَ هَذَا أَوْسَعُ وَ أَرْحَمُ وَ أَلْطَفُ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَهَ «یَتَنازَعُونَ فِیها کَأْساً لا لَغْوٌ فِیها وَ لا تَأْثِیمٌ» بَیْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ علیهمالسلام مِنْ غَیْرِ تَکَلُّفٍ وَ کُلٌّ فِی أَمَاکِنِهِ وَ نَعِیمِهِ مَدَّ بَصَرِهِ

روزی در جمع مهاجرین و انصار از عبد الله بن مسعود درباره آیه «میان آن دو حایل است که به هم تجاوز نمی کنند» سؤال شد. گفت: على علیه السلام مقام فاطمه علیهاالسلام و فاطمه علیهاالسلام مقام على علیه السلام را طلب نمی کند. علی علیه السلام از آن چه که خداوند برایش فراهم ساخته در نعمت می شود و خداوند از نعمت خویش وجود مبارک حضرت فاطمه علیهاالسلام را به على علیه السلام اختصاص داد و از پیوند آن دو، فرزندانی گرداگردشان به وجود آمد که همچون هودجی از نور در بین اهل بهشت مخصوص گشتند. آن گاه که علی علیه السلام به فاطمه می نگرد، آرامش می یابد و چون به فرزندانش نظر می اندازد، دلشاد

ص: 512

می گردد. خداوند از فضل و رحمتش به هر که بخواهد عطا می کند و این نعمت از گسترده ترین و مهربان ترین و لطیف ترین نعمتهاست. سپس این آیه را قرائت کرد: «در آنجا جام شرابی را از یکدیگر می گیرند که آشامیدن آن نه سخن بیهوده است و نه گناهکاری.» و این نعمت در میان امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام و امام حسن و امام حسین علیه السلام می باشد. آنها بدون هیچ سختی در جایگاه ها و نعمت های بهشت، تا جایی که چشم می بیند، بهره مند هستند.

«فَيَوْمَئِذٍ لَا يُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ » (الرحمان، 39)

پس در آن روز هیچ انسان و حتی از گناهش سؤال نمی شود.

398 قَالَ حَدَّثَنِی إِسْمَاعِیلُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ مُعَنْعَناً عَنْ مَیْسَرَهَ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ مُوسَی الرِّضَا علیه السلام َیقُولُ:وَ اللَّهِ لاَ یُرَی فِی اَلنَّارِ مِنْکُمْ اثْنَانِ أَبَداً لاَ وَ اللَّهِ وَ لاَ وَاحِدٌ قَالَ قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ أَیْنَ هَذَا فِی کِتَابِ اللَّهِ قَالَ فِی سُورَهِ الرَّحْمَنِ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی: «فَیَوْمَئِذٍ لا یُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ» [مِنْکُمْ] «إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ» قَالَ قُلْتُ لَیْسَ فِیهَا مِنْکُمْ قَالَ بَلَی وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَمُثْبَتٌ فِیهَا وَ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ غَیَّرَ ذَلِکَ لاَبْنُ أَرْوَی وَ ذَلِکَ لَکُمْ خَاصَّهً وَ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَصْحَابِهِ حُجَّهٌ وَ لَوْ لَمْ یَقِرَّ فِیهَا مِنْکُمْ لَسَقَطَ عِقَابُ اللَّهِ عَنِ الْخَلْقِ

اسماعیل بن ابراهیم روایت کرده است: میسره گفت: از امام رضا علیه السلام شنیدم که فرمود: به خدا سوگند، از شما شیعیان هرگز در آتش جهنم دو نفر دیده نمی شود. نه، به خدا سوگند یک نفر هم دیده نمی شود. میسره گفت: به ایشان عرض کردم: خدایت شایسته داشت. این موضوع در کجای کتاب خداست؟ فرمود: در سورة الرحمان؛ آنجا که می فرماید:

ص: 513

« پس در آن روز هیچ انسان و جنّی» از میان شما «از گناهش سؤال نمی شود». عرض کردم: ولی - از میان شما - در آیه نیست. فرمود: آری؛ ولی به خدا سوگند که آن در آیه رقم خورده است و نخستین کسی که آن را تغییر داد، ابن اروی بود. آن ويژه شماست و حجتی بر او و یاران اوست؛ چرا که اگر از میان شما - در آیه نبود، هر آینه مجازات خداوند از همه آفریدگانش برداشته می شد.

ص: 514

و من سورة الواقعة

«وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً *فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ *وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ *وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ *أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ*فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ *ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ *وَقَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ » (الواقعه، 14-7)

و [شما مردم] سه دسته شوید: اصحاب دست راست، و اصحاب دست راست چه کسانی هستند؟! و اصحاب دست چپ، و اصحاب دست چپ چه کسانی هستند؟! و پیشی گیرندگان در دنیا به ایمان و پیشی گیرندگان در آخرت به بهشت. آنان مقربان درگاه الهی در بهشتهای پرنعمت. [آنان] بسیاری از پیشینیان و اندکی از آیندگان [هستند].

399۔عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ» إِلَی

ص: 515

ده

آخِرِ الْقِصَّهِ قَالَ سَابِقُ هَذِهِ الْأُمَّهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

از ابن عباس روایت شده است که وی درباره کلام خداوند متعال «و پیشی گیرندگان [در دنیا به ایمان و] پیشی گیرندگان [در آخرت به بهشت]، آنان مقربان [درگاه الهی] در بهشت های پرنعمت [هستند].»

گفت: پیشی گیرند، این امت امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام است.

400- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ سَمِعْتُ سَلْمَانَ الْفَارِسِیَّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ هُوَ یَقُولُ لَمَّا أَنْ مَرِضَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله الْمَرْضَهَ الَّتِی قَبَضَهُ اللَّهُ فِیهَا دَخَلْتُ فَجَلَسْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ دَخَلَتْ عَلَیْهِ فَاطِمَهُ علیهاالسلام فَلَمَّا رَأَتْ مَا بِهِ خَنَقَتْهَا الْعَبْرَهُ حَتَّی فَاضَتْ دُمُوعُهَا عَلَی خَدَّیْهَا فَلَمَّا أَنْ رَآهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ مَا یُبْکِیکِ یَا بُنَیَّهِ قَالَتْ وَ کَیْفَ لاَ أَبْکِی وَ أَنَا أَرَی مَا بِکَ مِنَ الضَّعْفِ فَمَنْ لَنَا بَعْدَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لَهَا لَکُمُ اللَّهُ فَتَوَکَّلِی عَلَیْهِ وَ اصْبِرِی کَمَا صَبَرَ آبَاؤُکِ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ وَ أُمَّهَاتِکِ مِنْ أَزْوَاجِهِمْ یَا فَاطِمَهُ أَ وَ مَا عَلِمْتِ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی اخْتَارَ أَبَاکِ فَجَعَلَهُ نَبِیّاً وَ بَعَثَهُ رَسُولاً ثُمَّ عَلِیّاً فَزَوَّجَکِ إِیَّاهُ وَ جَعَلَهُ وَصِیّاً فَهُوَ أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَی اَلْمُسْلِمِینَ بَعْدَ أَبِیکِ وَ أَقْدَمُهُمْ سِلْماً وَ أَعَزُّهُمْ خَطَراً وَ أَجْمَلُهُمْ خَلْقاً وَ أَشَدُّهُمْ فِی اللَّهِ وَ فِیَّ غَضَباً وَ أَشْجَعُهُمْ قَلْباً وَ أَثَبْتَهُمْ وَ أَرْبَطُهُمْ جَأْشاً وَ أَسْخَاهُمْ کَفّاً

فَفَرِحَتْ بِذَلِکَ فَاطِمَهُ الزَّهْرَاءُ علیهاالسلام فَرَحاً شَدِیداً فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هَلْ سَرَرْتُکِ یَا بُنَیَّهِ قَالَتْ نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدْ سَرَرْتَنِی وَ أَحْزَنْتَنِی قَالَ کَذَلِکَ أُمُورُ الدُّنْیَا یَشُوبُ سُرُورُهَا بِحُزْنِهَا قَالَ أَ فَلاَ أَزِیدُکِ فِی زَوْجِکِ مِنْ مَزِیدِ الْخَیْرِ کُلِّهِ قَالَتْ بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِنَّ عَلِیّاً أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ هُوَ ابْنُ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَخُو اَلرَّسُولِ وَ وَصِیُّ رَسُولِ اللَّهِ وَ زَوْجُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ وَ ابْنَاهُ سِبْطَا رَسُولِ اللَّهِ وَ عَمُّهُ سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ عَمُّ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَخُوهُ جَعْفَرٌ الطَّیَّارُ فِی اَلْجَنَّهِ ابْنُ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ وَ اَلْمَهْدِیُّ الَّذِی یُصَلِّی عِیسَی خَلْفَهُ مِنْکِ وَ مِنْهُ فَهَذِهِ خِصَالٌ لَمْ یُعْطَهَا أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لاَ أَحَدٌ بَعْدَهُ یَا بُنَیَّهِ هَلْ

ص: 516

سَرَرْتُکِ قَالَتْ نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَ وَ لاَ أَزِیدُکِ فِی زَوْجِکِ مَزِیدَ الْخَیْرِ کُلِّهِ قَالَتْ بَلَی قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ الْخَلْقَ قِسْمَیْنِ فَجَعَلَنِی وَ زَوْجَکِ فِی أَخْیَرِهِمَا قِسْماً وَ ذَلِکِ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وأَصْحابُ الْمَیْمَنَهِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَهِ» ثُمَّ جَعَلَ الاِثْنَیْنِ ثَلاَثاً فَجَعَلَنِی وَ زَوْجَکِ فِی أَخْیَرِهِمَا ثُلُثاً وَ ذَلِکِ قَوْلُهُ «وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ* أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ* فِی جَنّاتِ النَّعِیمِ»

عبد الله بن عباس گفت: از سلمان فارسی رضی الله عنه شنیدم که می گفت: زمان بیماری پیامبر صلی الله علیه و آله پس از آن بیماری وفات یافت، نزد آن حضرت رفتم و مقابل ایشان نشستم. آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام وارد شد و چون رسول خدا صلی الله علیه و آله را در آن حالت دید، چنان بغض گلویش را فشرد که اشک بر گونه هایش جاری شد. وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت فاطمه علیهاالسلام را دید، فرمود: دخترم! چرا گریه می کنی؟ حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: چگونه گریه نکنم، در حالی که چنین ضعف و بیماری را در شما می بینم. ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! ما پس از شما چه کسی را خواهیم داشت؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: شما خدا را دارید، پس به خدا توکل کن و صبر پیشه کن؛ همچنان که پدران پیامبرت و مادرانت که همسران ایشان بودند، صبر پیشه کردند.

ای فاطمه! آیا نمی دانی که خداوند بلند مرتبه پدرت را برگزید و او را پیامبر قرار داد و فرستاده خویشش نمود و بعد از آن على علیه السلام را به ازدواج تو در آورد و او را جانشین و وصی قرار داد. او را که بعد از پدرت بزرگ ترین حق را بر مسلمانان دارد. او پیشرو ترین این امت در اسلام و توانمند ترین آنها در خطر و زیباترین آنها در اخلاق است. سهمناک ترین خشم را در راه خدا و من دارد و بی باک ترین دل و

ص: 517

استوار ترین و آرام ترین قلب و گشاده ترین دست از برای اوست.

چون حضرت فاطمه علیهاالسلام از این سخنان بسیار شادمان شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: دخترم! آیا خوشحالت کردم؟ فرمود: آری ای رسول خدا! هم خوشحالم کردی و هم غمگین! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کارهای دنیا این چنین است؛ شادی و غمش در هم آمیخته است. آیا می خواهی از خوبی های شویت باز برایت بگویم؟ فرمود: بله ای رسول خدا صلی الله علیه و آله !

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به درستی که علی علیه السلام نخستین کسی است که به خداوند ایمان آورد و او پسر عمو و برادر و جانشین و همسر دختر رسول خداست. دو پسرش نوه های رسول خدا هستند و عمویش سرور شهیدان عموی رسول خداست. برادرش جعفر طیار که در بهشت است، پسر عموی رسول خداست و حضرت مهدی علیه السلام که حضرت عیسی علیه السلام پشت سر او نماز می خواند، از فرزندان تو و اوست. اینها ویژگی هایی است که تا به حال به کسی داده نشده و پس از آن هم به کسی داده نخواهد شد. ای دخترم! آیا خوشحالت کردم؟ فرمود: آری ای رسول خدا! فرمود: آیا می خواهی از خوبی های شویت باز برایت بگویم؟ فرمود: آری. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانا خداوند بلندمرتبه آفریدگان را به دو قسمت تقسیم کرد و من و همسرت را در سوگند دوم قرار داد. این همان کلام خداوند عزوجل است: «اصحاب دست راست، و اصحاب دست راست چه کسانی هستند؟» سپس آن دو را سه سوگند کرد و من و همسرت را در ثلث آخر آنها قرار داد. و این همان کلام خداوند عزوجل است: «و پیشی گیرندگان (در دنیا به ایمان و) پیشی گیرندگان (در آخرت به بهشت)، آنان مقربان (درگاه الهی)، در بهشت های پر نعمت هستند.»

ص: 518

401-عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : یَا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ النَّاسَ عَلَی ثَلاَثَهِ أَصْنَافٍ وَ هُوَ قَوْلُهُ «وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَهً*فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَهِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَهِ*وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَهِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَهِ*وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ* أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ» فَالسَّابِقُونَ هُمْ رُسُلُ اللَّهِ وَ خَاصَّتُهُ مِنْ خَلْقِهِ جَعَلَ اللَّهُ فِیهِمْ خَمْسَهَ أَرْوَاحٍ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحِ الْقُدُسِ فَبِهِ عَرَفُوا الْأَشْیَاءَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحِ الْإِیمَانِ فَأَیَّدَهُمُ اللَّهُ بِهِ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحِ الْقُوَّهِ فَبِهِ قَوُوا عَلَی طَاعَهِ اللَّهِ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحِ الشَّهْوَهِ فَبِهِ اشْتَهَوْا طَاعَهَ اللَّهِ وَ کَرِهُوا مَعْصِیَتَهُ وَ جَعَلَ فِیهِمْ رُوحَ الْمَدْرَجِ الَّذِی یَذْهَبُ النَّاسُ فِیهِ وَ یَجِیئُونَ وَ جَعَلَ فِی الْمُؤْمِنِینَ أَرْبَعَهَ أَرْوَاحٍ وَ هُمْ أَصْحَابُ الْمَیْمَنَهِ رُوحَ الْإِیمَانِ وَ رُوحَ الْقُوَّهِ وَ رُوحَ الشَّهْوَهِ وَ رُوحَ الْمَدْرَجِ

جابر جعفی گفت: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: ای جابر! همانا خداوند، مردم را سه دسته آفرید؛ چنان چه می فرماید: «و آشما مردم سه دسته شوید: اصحاب دست راست، و اصحاب دست راست چه کسانی هستند؟! و اصحاب دست چپ، و اصحاب دست چپ چه کسانی هستند؟! و پیشی گیرندگان در دنیا به ایمان و پیشی گیرندگان در آخرت به بهشت. آنان مقربان درگاه الهی هستند.» پیشی گیرندگان، همان رسولان خدا و خواص درگاه او از میان آفریدگان می باشند که خدا در ایشان پنج روح قرار داده است: ایشان را به روح القدس مؤید ساخت که به وسیله آن همه چیز را شناختند؛ ایشان را با روح ایمان مؤید ساخت و این چنین خداوند آنان را تأیید کرد؛ ایشان را به روح توانایی مؤید ساخت که با آن بر اطاعت خدا توانایی یافتند؛ ایشان را به روح شهوت مؤید ساخت که با آن به اطاعت خدا میل و رغبت و از نافرمانی اش کراهت یافتند؛ در ایشان روح حرکت نهاد که مردم با آن رفت و آمد

ص: 519

کنند.

اما در مؤمنان که همان اصحاب دست راست هستند، چهار روح را قرار

داد: روح ایمان؛ روح قدرت؛ روح شهوت؛ روح حرکت

402- اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ : سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ:«ثُلَّهٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ* وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ» قَالَ: ثُلَّهٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ ابْنُ آدَمَ الْمَقْتُولُ وَ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ حَبِیبٌ النَّجَّارُ صَاحِبُ یس «وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ» أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

حسین بن سعید گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام درباره کلام خداوند متعال بسیاری از پیشینیان و اندکی از آیندگان» پرسیدم، ایشان فرمود: بسیاری از پیشینیان»، پسر جان باخته آدم و مؤمن خاندان فرعون و حبیب نجار همان صاحب یاسین هستند و «اندکی از آیندگان» امیر مؤمنان حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام است.

«يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ» (الواقعه، 17)

پسرانی جاودانی بر گرداگرد آنان می گردند.

403- مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی بْنِ زَکَرِیَّا مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیه السلام قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِمُحِبِّینَا أَهْلَ الْبَیْتِ سَتَجِدُونَ مِنْ قُرَیْشٍ أَثَرَهً فَاصْبِرُوا حَتَّی تَلْقَوْنِی عَلَی اَلْحَوْضِ شَرَابُهُ أَحْلَی مِنَ الْعَسَلِ وَ أَبْیَضُ مِنَ اللَّبَنِ وَ أَبْرَدُ مِنَ الثَّلْجِ وَ أَلْیَنُ مِنَ الزَّبَدِ وَ أَنْتُمُ الَّذِینَ وَصَفَکُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ «یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ*بِأَکْوابٍ وَ أَبارِیقَ وَ کَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ *لا یُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا یُنْزِفُونَ*وَفَاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ(1)»

ص: 520


1- الواقعه، 20-17

محمدبن عیسی بن زکریا روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش از جد بزرگوارش نقل کرد که ایشان فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به دوستداران ما اهل بیت علیهم السلام فرمود: از قریش خودخواهی بسیار خواهید دید، اما بردبار باشید تا در کنار حوض کوثر مرا دیدار کنید. حوضی که نوشیدنی آن شیرین تر از عسل و سفیدتر از شیر و خنک تر از برف و نرم تر از کره است. شما کسانی هستید که خداوند در قرآن وصفشان فرموده است: «پسرانی که همواره بر گرداگرد آنان می گردند، با تنگ های بی دسته و تنگهای بادسته و جامهایی لبریز از شراب روان، که از نوشیدن آن نه سردرد گیرند و نه مست شوند او عقل خود را از دست دهند.»

ص: 521

و من سورة الحديد

«يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ »(1)

به یاد آور روزی که مردان و زنان مؤمن را می بینی که نورشان پیشاپیش آنان می شتابد.

404- عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ «یَوْمَ تَرَی الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعی نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ» قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هُوَ نُورُ الْمُؤْمِنِینَ یَسْعَی بَیْنَ أَیْدِیهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِذَا أَذِنَ اللَّهُ لَهُ أَنْ یَأْتِیَ مَنْزِلَهُ فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ الْمُؤْمِنُونَ یَتَّبِعُونَهُ وَ هُوَ یَسْعَی بَیْنَ أَیْدِیهِمْ حَتَّی یَدْخُلَ جَنَّهَ عَدْنٍ وَ هُمْ یَتَّبِعُونَ حَتَّی یَدْخُلُونَ مَعَهُ

وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ بِأَیْمانِهِمْ فَأَنْتُمْ تَأْخُذُونَ بِحُجْزَهِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ یَأْخُذُ آلُ مُحَمَّدٍ بِحُجْزَهِ

ص: 522


1- الحدید، 12

اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ وَ یَأْخُذُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ بِحُجْزَهِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتَّی یَدْخُلُونَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی جَنَّهِ عَدْنٍ فَذَلِکَ قَوْلُهُ «بُشْراکُمُ الْیَوْمَ جَنّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.(1)»

جابر گفت: از امام محمد باقر علیه السلام درباره این سخن خداوند متعال: «به یاد آور روزی که مردان و زنان مؤمن را می بینی که نورشان پیشا پیش آنان و در سمت راستشان می شتابد» پرسیدم. ایشان فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله همان نور مؤمنان است که پیشاپیش ایشان می شتابد؛ در روز قیامت چون خداوند به او اجازه دهد که به منزل خود در بهشت های جاودان درآید و مؤمنان در پی او روانه شوند، او پیشاپیش ایشان می شتابد؛ تا آن که به بهشت جاودان داخل می شود و ایشان در پی او روانه می شوند تا آن که به همراهش داخل می شوند. اما آنجا که می فرماید: و در سمت راستشان» یعنی شما دست به دامان خاندان محمد می شوید و خاندان محمد دست به دامان حسن و حسین علیهماالسلام می شوند و امیر مؤمنان علیه السلام دست به دامان رسول خدا صلی الله علیه و آله دارد تا این که همه همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله به بهشت جاودان در می آیند و این همان کلام حق تعالی است: «امروز بشارت بر شما بهشت هایی است که از زیر درختان و قصرهای آن نهرها جاری است، در آنجا جاودانید. این همان رستگاری بزرگ است.»

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ »(الحديد، 28)

ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا پروا کنید و به پیامبرش ایمان بیاورید، تا

ص: 523


1- الحديد، 12

[خداوند] دو نصیب از رحمتش را به شما ارزانی دارد و برای شما نوری قرار دهد که با آن راه روید و شما را بیامرزد.

405- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ» قَالَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ «وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ» قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

ابن عباس درباره کلام خداوند تبارک و تعالی «ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا پروا کنید و به پیامبرش ایمان بیاورید، تا [خداوند] دو نصیب از رحمتش را به شما ارزانی دارد، گفت: امام حسن و امام حسین علیهما السلام آن دو نصیب هستند و برای شما نوری قرار دهد که با آن راه روید.» و امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام آن نور است.

406- عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ» یَعْنِی حَسَناً وَ حُسَیْناً قَالَ مَا ضَرَّ مَنْ أَکْرَمَهُ اللَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ شِیعَتِنَا مَا أَصَابَهُ فِی الدُّنْیَا وَ لَوْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی شَیْءٍ یَأْکُلُهُ إِلاَّ الْحَشِیشَ

جابر گفت: امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیه فرمود: منظور از دو نصیب از رحمت خداوند، امام حسن و امام حسین علیهما السلام می باشد. کسی که خداوند وی را با شیعه حضرت علی علیه السلام بودن گرامی داشته، هرگونه که دنیای او بگذرد، زیان نکرده است؛ حتی اگر خوراکی جز خار و خاشاک پیدا نکند.

ص: 524

و من سورة المجادلة

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ »(المجادلة، 12)

ای کسانی که ایمان آورده اید! هرگاه [خواستید با پیامبر نجوا کنید، پیش از نجوایتان صدقهای بدهید. این کار برای شما بهتر و پاک تر است.

407- عَنْ مُجَاهِدٍ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام إِنَّ لَفِی کِتَابِ اللَّهِ آیَهً مَا عَمِلَ بِهَا أَحَدٌ قَبْلِی وَ لاَ یَعْمَلُ بِهَا أَحَدٌ بَعْدِی آیَهُ النَّجْوَی کَانَ لِی دِینَارٌ فَبِعْتُهُ بِعَشَرَهِ دَرَاهِمَ فَجَعَلْتُ أُقَدِّمُ بَیْنَ یَدَیْ کُلِّ نجوه أُنَاجِیهَا اَلنَّبِیَّ صلی الله علیه و آله دِرْهَماً قَالَ فَنُسِخَتْ فِی قَوْلِهِ «ءَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ» إِلَی قَوْلِهِ «وَ اللّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» فَلَمْ یَعْمَلْ بِهَا أَحَدٌ بَعْدِی

مجاهد گفت: امیر مؤمنان حضرت على علیه السلام فرمود: همانا آیه ای در کتاب خدا هست که پیش از من کسی بدان عمل نکرده و پس از من نیز عمل

ص: 525

نخواهد کرد؛ آن، آیه نجواست. من دیناری داشتم که آن را به ده درهم فروختم و پیش از هر نجوایی که با پیامبر می کردم، در همی از آن را صدقه دادم. سپس این آیه با آیه «آیا ترسیدید پیش از نجوایتان صدقه ای بدهید تا آنجا که می فرماید «و خداوند به آن چه انجام می دهید، آگاه است» نسخ شد و این چنین هیچ کس پس از من به آن عمل نکرد.

408- قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ الْحَضْرَمِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ: أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ اَلرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَهً» قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا تَقُولُ قَالَ: دِینَارٌ؟ قُلْتُ لاَ یُطِیقُونَهُ قَالَ فَکَمْ قُلْتُ شَعِیرَهٌ قَالَ إِنَّکَ لَزِهیدٌ فَنَزَلَ «ءَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ» فَخَفَّفَ اللَّهُ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ بِی فَلَمْ یَنْزِلْ فِی أَحَدٍ قَبْلِی وَ لاَ یَنْزِلُ فِی أَحَدٍ بَعْدِی

عبد الله بن سليمان حضر می روایت کرده است: امیر مؤمنان حضرت على علیه السلام فرمود: چون این آیه نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چه می گویی؟ خوب است یک دینار باشد؟ عرض کردم: توانش را ندارند. فرمود: پس چقدر باشد؟ عرض کردم: دانه ای جو. فرمود: بسیار کم گفتی! آنگاه نازل شد: «آیا ترسیدید که پیش از نجوایتان صدقه ای بدهید؟» این گونه خداوند به خاطر من بر این امت آسان گرفت؛ از این رو نه پیش از من و نه پس از من این آیه درباره کسی نازل نشده است.

409- عَنْ جَابِرٍ قَالَ : لَمَّا کَانَ یَوْمُ اَلطَّائِفِ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِیّاً علیه السلام فَنَاجَاهُ طَوِیلاً فَقَالَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ طَالَ نَجْوَاهُ بِابْنِ عَمِّهِ فَقَالَ مَا أَنَا انْتَجَیْتُهُ بَلِ اللَّهُ انْتَجَاهُ

جابر گفت: در روز طائف رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه السلام را فراخواند و با او نجوایی طولانی کرد. یکی از یاران ایشان گفت: نجوای

ص: 526

پیامبر صلی الله علیه و آله با پسر عمویش به درازا کشید. ایشان فرمود: من با او نجوا نکردم، بلکه خداوند با او نجوا کرد.

ص: 527

و من سورة الحشر

«مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ» (الحشر، 7 )

آن چه را خداوند از اموال اهل آبادیها به پیامبرش بازگردانید، از آن خدا و از آن پیامبر و از آن خویشاوندان او و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است.

410۔ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی «ما أَفاءَ اللّهُ عَلی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُری فَلِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی» وَ مَا کَانَ لِلرَّسُولِ فَهُوَ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا حَلَّلْنَاهُ لَهُمْ وَ طَیَّبْنَاهُ لَهُمْ یَا أَبَا حَمْزَهَ وَ اللَّهِ لاَ یُضْرَبُ عَلَی شَیْءٍ مِنَ السِّهَامِ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لاَ غَرْبِهَا مَالٌ إِلاَّ کَانَ حَرَاماً سُحْتاً عَلَی مَنْ نَالَ مِنْهُ شَیْئاً مَا خَلاَنَا وَ شِیعَتَنَا إِنَّا طَیَّبْنَاهُ لَکُمْ وَ جَعَلْنَاهُ لَکُمْ وَ اللَّهِ یَا أَبَا حَمْزَهَ لَقَدْ غُصِبْنَا وَ شِیعَتُنَا حَقَّنَا مَالاً مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا مَا مَلاَؤُنَا بِسَعَادَهٍ وَ مَا تَارَکَتْکُمْ بِعُقُوبَهٍ فِی الدُّنْیَا

ص: 528

ابوحمزه ثمالی گفت: امام محمد باقر علیه السلام در باره این آیه فرمود: هر آن چه از برای رسول خدا صلی الله علیه و آله اشتباه بود، از برای ما و شیعیان ماست که ما آن را برای ایشان حلال کرده ایم و پاک گردانده ایم. ای ابوحمزه! به خدا سوگند در شرق و غرب زمین هر مالی از قمار بر جا بماند، بر همگان دست یازیدن به آن حرام و نارواست جز ما و شیعیان ما که ما آن را برای شما پاک گردانده ایم و آن را برای شما قرار داده ایم.

411- عَنْ عُبَیْدِ بْنِ یَحْیَی قَالَ : سَأَلَ مُحَمَّدَ بْنَ الْحُسَیْنِ رَجُلٌ حَضَرَنَا فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ کَانَ مِنْ أَمْرِ فَدَکَ دُونَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی وَجْهِهِ تَفْسِیرُهَا لَهَا قَالَ نَعَمْ لَمَّا نَزَلَ بِهَا جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله شَدَّ رَسُولُ اللَّهِ سِلاَحَهُ وَ أَسْرَجَ دَابَّتَهُ وَ شَدَّ عَلِیٌّ علیه السلام سِلاَحَهُ وَ أَسْرَجَ دَابَّتَهُ ثُمَّ تَوَجَّهَا فِی جَوْفِ اللَّیْلِ وَ عَلِیٌّ لاَ یَعْلَمُ حَیْثُ یُرِیدُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتَّی انْتَهَیَا إِلَی فَدَکَ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ تَحْمِلُنِی أَوْ أَحْمِلُکَ قَالَ عَلِیٌّ أَحْمِلُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ بَلْ أَنَا أَحْمِلُکَ لِأَنِّی أَطُولُ بِکَ وَ لاَ تَطُولُ بِی فَحَمَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِیّاً عَلَی کَتِفِهِ ثُمَّ قَامَ بِهِ فَلَمْ یَزَلْ یَطُولُ بِهِ حَتَّی عَلاَ عَلِیٌّ عَلَی سُورِ حِصْنٍ فَصَعِدَ عَلِیٌّ عَلَی الْحِصْنِ وَ مَعَهُ سَیْفُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَذَّنَ عَلَی الْحِصْنِ وَ کَبَّرَ فَابْتَدَرُوا أَهْلُ الْحِصْنِ إِلَی بَابِ الْحِصْنِ هُرَّاباً حَتَّی فَتَحُوهُ وَ خَرَجُوا مِنْهُ فَاسْتَقْبَلَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِجَمْعِهِمْ وَ نَزَلَ عَلِیٌّ إِلَیْهِمْ فَقَتَلَ عَلِیٌّ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ مِنْ عُظَمَائِهِمْ وَ کُبَرَائِهِمْ وَ أَعْطَی الْبَاقُونَ بِأَیْدِیهِمْ وَ سَاقَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَرَارِیَّهُمْ وَ مَنْ بَقِیَ مِنْهُمْ وَ غَنَائِمَهُمْ یَحْمِلُونَهَا عَلَی رِقَابِهِمْ إِلَی اَلْمَدِینَهِ فَلَمْ یُوجِفْ فِیهَا غَیْرُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَهِیَ لِرَسُولِ اللَّهِ وَ لِذُرِّیَّتِهِ خَاصَّهً دُونَ الْمُؤْمِنِینَ

عبید بن یحیی گفت: مردی نزد امام سجاد علیه السلام سؤالی کرد. من به ایشان عرض کردم: فدایت شوم! امر فدک در نظر دیگر مؤمنان نیز همچون این

ص: 529

مرد است. آیا تفسیر این آیه درباره آن است؟ ایشان فرمود: بله؛ چون جبرئیل این آیه را بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل کرد، رسول خدا صلی الله علیه و آله سلاح خود بر بست و چهار پایش را زین کرد و نیز حضرت علی علیه السلام سلاح خود بربست و چهار پایش را زین کرد و سپس در دل شب به راه افتادند؛ حال آن که حضرت علی علیه السلام نمی دانست رسول خدا صلی الله علیه و آله رو سوی کجا دارد. ایشان رفتند تا این که به فدک رسیدند. آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله به حضرت على علیه السلام فرمود: ای علی! تو مرا بر دوش می گیری یا من تو را بر دوش گیرم؟ عرض کرد: من شما را بر دوش میگیرم ای رسول خدا! فرمود: نه؛ من تو را بر دوش می گیرم؛ چرا که من بلند قامت تر از تو هستم و تو از من بلندتر نیستی. رسول خدا حضرت علی علیه السلام را بر دوش گرفت و او را بلند کرد و هنوز کامل بر پا نشده بود که حضرت علی علیه السلام سر به دیوار دژ رسانید و از آن بالا رفت؛ حال آن که شمشیر رسول خدا صلی الله علیه و آله او همراه او بود. آن گاه اذان سرداد و تکبیر گفت و این چنین ساکنان دژ گریزان سوی در شتافتند و آن را گشودند و از آن بیرون آمدند. رسول خدا رو سوی جمع آنان گذاشت و حضرت علی علیه السلام به سوی آنان فرود آمد و هیجده تن از بزرگان و سران آنان را از پا در آورد و دیگران را تسلیم بر جا گذاشت. رسول خدا صلی الله علیه و آله این فرزندان و برجاماندگان آنان را به راه انداخت و آنان غنایم را بر دوش خود به مدینه آوردند و جز رسول خدا کسی در آنها دست نبرد؛ پس آن از برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و فرزندان ایشان است و نه دیگر مؤمنان.

«وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» (الحشر، 7)

و آنچه را پیامبر به شما داد، بگیرید و از آن چه شما را نهی کرد، بازایستید.

ص: 530

12 4-عَنْ سَالِمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ أَیُّهَا النَّاسُ عَلِیٌّ مِثْلُ حَدِّ السَّیْفِ وَ الصَّابِرُ مَنْ صَبَّرَهُ اللَّهُ یَعْنِی یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ لِمَحَبَّهِ عَلِیٍّ مَعَاشِرَ النَّاسِ اعْلَمُوا أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ فِیکُمْ مِثْلُ النَّجْمِ الزَّاهِرِ فِی السَّمَاءِ إِذَا طَلَعَ أَضَاءَ مَا حَوْلَهُ مَعَاشِرَ النَّاسِ اعْلَمُوا أَنِّی إِنَّمَا قُلْتُ هَذَا لِأَتَقَدَّمَ عَلَیْکُمْ لِیَوْمِ الْوَعِیدِ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ حُشِرَ النَّاسُ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ وَ حُشِرَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَسَطَ الْفَوْجِ وَ أَنَا فِی أَوَّلِهِ وَ وُلْدُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فِی آخِرِ الْفَوْجِ مَعَاشِرَ النَّاسِ فَهَلْ رَأَیْتُمْ عَبْداً یَسْبِقُ مَوْلاَهُ مَعَاشِرَ النَّاسِ اعْلَمُوا أَنَّ وَلاَیَهَ عَلِیٍّ فَرْضٌ عَلَیْکُمْ أَحْفَظَهُ اللَّهُ عَلَیْکُمْ وَ هُوَ قَوْلُ جَبْرَئِیلَ علیه السلام هَبَطَ بِهِ إِلَیَّ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ مَعَاشِرَ النَّاسِ اعْلَمُوا أَنَّهُ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی فِی کِتَابِهِ «ما آتاکُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا »

سالم بن عبد الله بن عمر به نقل از پدرش گفت: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: ای مردم! على علیه السلام همچو تیزی شمشیر است و صابر کسی است که خدا به او صبر دهد؛ یعنی او به خاطر دوستی علی علیه السلام داخل بهشت می شود. ای جماعت مردم بدانید علی بن ابی طالب علیه السلام در میان شما همچون ستاره درخشنده در آسمان است که به هنگام طلوع پیرامونش را روشن می کند. ای جماعت مردم بدانید سخنی که برایتان گفتم بر شما آشکار نمی شود تا آن گاه که روز موعود فرا رسد. ای جماعت مردم! چون روز قیامت فرا رسد، مردم در صفی واحد محشور می شوند و علی بن ابی طالب علیه السلام جداگانه در میان گروهی محشور می شود که من پیشاپیش آن و فرزندان او در پس آن هستند. ای جماعت مردم! آیا تا به حال بنده ای را دیده اید که از مولایش پیشی بگیرد؟ ای جماعت مردم بدانید ولایت علی علیه السلام بر شما امری است واجب که خداوند آن را بر شما پایدار گردانده و این سخن جبرئیل است که از سوی پروردگار جهانیان بر من

ص: 531

فرود آورده است. ای جماعت مردم! بدانید این همان کلام خداوند متعال در کتابش است: «و آن چه را پیامبر به شما داد، بگیرید و از آنچه شما را نهی کرد، بازایستید».

قَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ وَ اللَّهِ لاَ أَشْرَکْتُ فِی حُبِّ عَلِیٍّ مَعَهُ غَیْرَهُ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اعْلَمُوا أَنَّ هَذِهِ اَلْجَنَّهُ وَ اَلنَّارُ فَمِنَ الْیَمِینِ عَلِیٌّ علیه السلام وَ عَلَی الشِّمَالِ شَیْطَانٌ إِنِ اتَّبَعْتُمُوهُ أَضَلَّکُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُ أَدْخَلَکُمُ اَلنَّارَ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام إِنِ اتَّبَعْتُمُوهُ هَدَاکُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُ أَدْخَلَکُمُ اَلْجَنَّهَ فَوَثَبَ إِلَیْهِ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ قُلْتَ ذَا قَالَ لِأَنَّهُ یَأْمُرُ بِالتُّقَی وَ یَعْمَلُ بِهَا وَ اَلشَّیْطَانُ یَأْمُرُ بِالْمُنْکَرِ وَ یَعْمَلُ بِالْفَحْشَاءِ

ابن عباس گفت: به خدا سوگند که هرگز در محبت على علیه السلام دیگری را با او شریک نگردانده ام. رسول خدا فرمود: بدانید که این بهشت و جهنم است، سمت راست على علیه السلام و سمت چپ شیطان ایستاده است. اگر از شیطان پیروی کنید، گمراهتان می کند و اگر اطاعتش نمودید، شما را به آتش دوزخ داخل می کند و اگر از علی علیه السلام پیروی کنید، هدایتتان می کند و اگر اطاعتش نمودید، شما را به بهشت داخل میکند. در آن دم ابوذر غفاری جلو آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! چرا چنین فرمودی؟ ایشان فرمود: چون علی علیه السلام به پرهیزکاری فرمان می دهد و خود به آن عمل می کند و شیطان به کردار ناپسند فرمان می دهد و خود به آن عمل می کند.

«رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ»(الحشر، 10)

پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتهاید بیامرز.

413- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی: «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالْإِیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ » فَقَالَ اِبْنُ

ص: 532

عَبَّاسٍ: هُمْ ثَلاَثَهُ نَفَرٍ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ حَبِیبٌ النَّجَّارُ صَاحِبُ مَدِینَهِ أَنْطَاکِیَّهَ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

ابن عباس درباره کلام خداوند متعال «پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفته اند، بیامرز، و در دل های ما نسبت به کسانی که ایمان آورده اند کینه ای قرار مده. پروردگارا! به راستی تو رئوف و مهربانی» گفت: ایشان سه نفر بودند؛ یکی مؤمن آل فرعون؛ دوم حبيب نجار صاحب شهر انطاکیه؛ و سومی علی بن ابی طالب علیه السلام .

«لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ» (الحشر، 20)

اهل آتش و اهل بهشت با هم برابر نیستند، اهل بهشت همان رستگاران اند.

414- عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ : تَلاَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هَذِهِ الْآیَهَ «لا یَسْتَوِی أَصْحابُ اَلنّارِ وَ أَصْحابُ اَلْجَنَّهِ أَصْحابُ اَلْجَنَّهِ هُمُ الْفائِزُونَ» ثُمَّ قَالَ أَصْحَابُ اَلْجَنَّهِ مَنْ أَطَاعَنِی وَ سَلَّمَ لِعَلِیٍّ الْوَلاَیَهَ بَعْدِی وَ أَصْحَابُ اَلنَّارِ مَنْ نَقَضَ الْبَیْعَهَ وَ الْعَهْدَ وَ قَاتَلَ عَلِیّاً بَعْدِی أَلاَ إِنَّ عَلِیّاً بَضْعَهٌ مِنِّی فَمَنْ حَارَبَهُ فَقَدْ حَارَبَنِی ثُمَّ دَعَا عَلِیّاً فَقَالَ یَا عَلِیُّ حَرْبُکَ حَرْبِی وَ سِلْمُکَ سِلْمِی وَ أَنْتَ الْعَلَمُ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَ أُمَّتِی

ابی سعید خدری گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله این آیه را تلاوت کرد و سپس فرمود: اهل بهشت کسانی هستند که مرا اطاعت کنند و پس از من به ولایت علی علیه السلام تسلیم باشند و اهل دوزخ کسانی هستند که عهد بشکنند و پس از من با علی علیه السلام به جنگ برخیزند. بدانید که علی علیه السلام پاره تن من است و هر که با او بجنگد با من جنگیده است. سپس على علیه السلام را فرا خواند و فرمود: ای علی! جنگ با تو جنگ با من است و صلح با تو، صلح

ص: 533

با من است و تو در بین من و امتم نشانه هستی.

ص: 534

و من سورة الممتحنة

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ » (الممتحنه، 1)

ای کسانی که ایمان آورده اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید، با آنان دوستی میکنید (و حال آن که آنان به آن چه از حق برای شما آمده، کافر شده اند).

415۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ» قَالَ قَدِمَتْ سَارَهُ مَوْلاَهُ بَنِی هَاشِمٍ إِلَی اَلْمَدِینَهِ فَأَتَتْ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَنْ مَعَهُ مِنْ بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَقَالَتْ إِنِّی مَوْلاَتُکُمْ وَ قَدْ أَصَابَنِی جُهْدٌ وَ قَدْ أَتَیْتُکُمْ أَتَعَرَّضُ لِمَعْرُوفِکُمْ فَکُسِیَتْ وَ حُمِلَتْ وَ جُهِّزَتْ وَ عَمَدَهَا حَاطِبُ بْنُ أَبِی بَلْتَعَهَ أَخُو بَنِی أَسَدِ بْنِ عَبْدِ الْعُزَّی فَکَتَبَ مَعَهَا کِتَاباً إِلَی أَهْلِ مَکَّهَ

ص: 535

بِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَدْ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ تُجَهَّزُوا وَ عَرَفَ حَاطِبٌ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یُرِیدُ أَهْلَ مَکَّهَ فَکَتَبَ إِلَیْهِمْ یُحَذِّرُهُمْ وَ جَعَلَ لِسَارَهَ جُعْلاً عَلَی أَنْ تَکْتُمَ عَلَیْهِ وَ تُبَلِّغَ رِسَالَتَهُ فَفَعَلَتْ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی نَبِیِّ اللَّهِ فَأَخْبَرَهُ فَبَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله رَجُلَیْنِ مِنْ أَصْحَابِهِ فِی أَثَرِهَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ زُبَیْرَ بْنَ الْعَوَّامِ وَ أَخْبَرَهُمَا خَبَرَ الصَّحِیفَهِ فَقَالَ إِنْ أَعْطَتْکُمَا الصَّحِیفَهَ فَخَلُّوا سَبِیلَهَا وَ إِلاَّ فَاضْرِبُوا عُنُقَهَا فَلَحِقَا سَارَهَ فَقَالاَ أَیْنَ الصَّحِیفَهُ الَّتِی کُتِبَتْ مَعَکِ یَا عَدُوَّهَ اللَّهِ فَحَلَفَتْ بِاللَّهِ مَا مَعَهَا کِتَابٌ فَفَتَّشَاهَا فَلَمْ یَجِدَا مَعَهَا شَیْئاً فَهَمَّا بِتَرْکِهَا ثُمَّ قَالَ أَحَدُهُمَا وَ اللَّهِ مَا کَذَبْنَا وَ لاَ کُذِبْنَا فَسَلَّ سَیْفَهُ وَ قَالَ أَحْلِفُ بِاللَّهِ لاَ أَغْمِدُهُ حَتَّی یخرجون الْکِتَابَ أَوْ یَقَعَ فِی رَأْسِکِ

ابن عباس درباره این آیه گفت: ساره بنده بنی هاشم به مدینه آمد و همراه با تنی چند از پسران عبدالمطلب نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد: من بنده شما بنی هاشم هستم و به سختی درافتاده ام، حال نزد شما آمده ام و به نیکی شما چشم دارم. آنان او را پوشاندند و مرکبش دادند و به او رسیدگی کردند. در آن میان حاطب بن ابی بلتعه از برادران بنی اسدین عبدالغري نزد او رفت و نامه ای برای اهل مکه به او داد که در آن نوشته بود رسول خدا صلی الله علیه و آله به مردم فرمان داده تا مجهز شوند؛ چرا که حاطب دریافته بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله تا مکه را قصد کرده و از این رو نامهای برای آنان نوشت و به آنان هشدار داد. این چنین حاطب ساره را واداشت تا مخفیانه پیغام او را برساند و او نیز پذیرفت. در آن دم جبرئیل بر رسول خدا نازل شد و ایشان را با خبر ساخت. حضرت دو تن از یاران خود یعنی علی بن ابی طالب علیه السلام و زبیر بن عوام را در پی ساره فرستاد و آن دو را از ماجرای نامه خبردار کرد و فرمود: اگر ساره آن نامه را به شما داد، اجازه دهید برود وگرنه گردش را بزنید. آن دو به ساره

ص: 536

رسیدند و به او گفتند: نامه ای که با خود داری کجاست ای دشمن خدا؟! او به خدا سوگند خورد که نامه ای همراه ندارد. آن دو او را گشتند اما چیزی نیافتند و از این رو خواستند ترکش کنند که ناگاه یکی از آن دو گفت: به خدا سوگند که به ما دروغ گفته نشده و ما دروغ نمی گوییم. سپس شمشیر کشید و گفت: به خدا سوگند این شمشیر را غلاف نمی کنم تا آن که نامه را بیرون آورید وگرنه سرت را می زنم.

فَزَعَمُوا أَنَّهُ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَتْ فَلِلَّهِ عَلَیْکُمَا الْمِیثَاقُ إِنْ أَعْطَیْتُکُمَا الْکِتَابَ لاَ تَقْتُلاَنِی وَ لاَ تُصَلِّبَانِی وَ لاَ تَرُدَّانِی إِلَی اَلْمَدِینَهِ قَالاَ نَعَمْ فَأَخْرَجَتْهُ مِنْ شَعْرِهَا فَخَلَّیَا سَبِیلَهَا ثُمَّ رَجَعَا إِلَی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَأَعْطَیَاهُ الصَّحِیفَهَ فَإِذَا فِیهَا مِنْ حَاطِبِ بْنِ أَبِی بَلْتَعَهَ إِلَی أَهْلِ مَکَّهَ إِنَّ مُحَمَّداً قَدْ نَفَرَ فَإِنِّی لاَ أَدْرِی إِیَّاکُمْ أرید أَوْ غَیْرَکُمْ فَعَلَیْکُمْ بِالْحَذَرِ فَأَرْسَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَیْهِ فَأَتَاهُ فَقَالَ تَعْرِفُ هَذَا الْکِتَابَ یَا حَاطِبُ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَمَا حَمَلَکَ عَلَیْهِ فَقَالَ أَمَا وَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ اَلْکِتَابَ مَا کَفَرْتُ مُنْذُ آمَنْتُ وَ لاَ أَجَبْتُهُمْ مُنْذُ فَارَقْتُهُمْ وَ لَکِنْ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ أَصْحَابِکَ إِلاَّ وَ أَنَّ بِمَکَّهَ الَّذِی یَمْنَعُ عَشِیرَتَهُ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَتَّخِذَ عِنْدَهُمْ یَداً وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ یُنْزِلُ بِهِمْ بَأْسَهُ وَ نَقِمَتَهُ وَ أَنَّ کِتَابِی لاَ یُغْنِی عَنْهُمْ شَیْئاً فَصَدَّقَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَذَّرَهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ»

چون آنان دریافتند که او علی بن ابی طالب علیه السلام است، ساره عرض کرد: شما را به خدا قول دهید که اگر آن نوشته را به شما دهم، مرا نمی کشید و اسیرم نمی کنید و به مدینه بازم نمی گردانید. آن دو پذیرفتند و او نامه را از میان موهایش بیرون آورد و آن دو اجازه دادند تا برود. سپس نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بازگشتند و نامه را به ایشان دادند، ناگاه حضرت در آن نامه دید که حاطب بن ابی بلتعه به اهل مکه نوشته که محمد صلی الله علیه و آله به پا خاسته و

ص: 537

نمی دانم شما را قصد کرده یا دیگری را؛ ولی در هر حال بر حذر باشید. رسول خدا صلی الله علیه و آله کسی را دنبال او فرستاد و به او فرمود: آیا این نوشته را می شناسی ای حاطب ؟! عرض کرد: بله. فرمود: چه باعث شد چنین کنی؟ عرض کرد: به خدایی که قرآن را بر شما نازل کرد، از زمانی که ایمان آورده ام، هیچ کفر نورزیده ام و از زمانی که از آنان جدا شده ام، هیچ پاسخشان را نداده ام؛ اما هر یک از یاران شما در مکه خاندانی دارد و هیچ کس از آنان محافظت نمی کند، از این رو خواستم تا به آنان لطفی کنم؛ با این که نیک می دانم خداوند خشم و عذاب خود را بر آنان فرو می فرستد و نوشته من چیزی را از آنان باز نمی دارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله باش نیز سخن و عذرش را باور کرد، و آنگاه نازل شد: «ای کسانی که ایمان آورده اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید، با آنان دوستی می کنید و حال آن که آنان به آن چه از حق برای شما آمده، کافر شده اند .»

ص: 538

و من سورة الصف

«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ »

(الصف، 4)

بی تردید خداوند دوست دارد کسانی را که در راه او صف زده کارزار میکنند در حالیکه گویی آنان در استقامت و پایداری همچون بنایی ریخته شده از سرب هستند.

416- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ» نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ وَ حَمْزَهَ وَ عُبَیْدَهَ وَ سَهْلِ بْنِ حُنَیْفٍ وَ اَلْحَارِثِ بْنِ الصِّمَّهِ وَ أَبِی دُجَانَهَ

ابن عباس درباره این کلام حق تعالی گوید: این آیه درباره حضرت على علیه السلام، حمزه، عبیده، سهل بن حنیف، حارث بن صمة و ابی دجانة نازل شده است.

ص: 539

«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (الصف، 9)

او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همه ادیان چیره گرداند، هرچند مشرکان خوش نداشته باشند.

417- جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْمُشْرِکُونَ» قَالَ إِذَا خَرَجَ اَلْقَائِمُ علیه السلام لَمْ یَبْقَ مُشْرِکٌ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ وَ لاَ کَافِرٌ إِلاَّ کَرِهَ خُرُوجَهُ حَتَّی لَوْ کَانَ فِی بَطْنِ صَخْرَهٍ لَقَالَتِ الصَّخْرَهُ یَا مُؤْمِنُ فِیَّ مُشْرِکٌ فَاکْسِرْنِی وَ اقْتُلْهُ

جعفر بن احمد روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام درباره این آیه فرمود: هنگامی که حضرت قائم علیه السلام ظهور کند، نه هیچ مشرکی به خداوند بزرگ بر جا می ماند نه هیچ کفری، جز آن که از بیرون شدن ایشان ناخشنود است؛ تا آنجا که اگر کافر یا مشرکی در دل صخره باشد، آن صخره می گوید: ای مؤمن در دل من کافری است، مرا بشکن و او را به قتل برسان.

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَتْ طَائِفَةٌ » (الصف، 14)

ای کسانی که ایمان آورده اید! یاران خدا باشید، همان گونه که عیسی پسر مریم به حواریون گفت: یاران من به سوی خدا چه کسانی هستند؟ حواریون گفتند: ما یاران خداییم. پس گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کفر

ص: 540

ورزیدند.

418 -أَبُو الْقَاسِمِ الْحَسَنِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ : إِنَّ حَوَارِیَّ عِیسَی کَانُوا شِیعَتَهُ وَ إِنَّ شِیعَتَنَا حَوَارِیُّنَا وَ مَا کَانَ حَوَارِیُّ عِیسَی بِأَطْوَعَ لَهُ مِنْ حَوَارِیِّنَا لَنَا وَ «قَالَ عِیسَی لِلْحَوارِیِّینَ مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللّهِ قالَ اَلْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللّهِ» وَ لاَ وَ اللَّهِ مَا نَصَرُوهُ عَنِ مِنَ اَلْیَهُودِ وَ لاَ قَاتَلُوهُمْ دُونَهُ وَ شِیعَتُنَا وَ اللَّهِ لَمْ یَزَالُوا مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُ یَنْصُرُونَّا وَ یُقَاتِلُونَ دُونَنَا وَ یُحْرَقُونَ وَ یُعَذَّبُونَ وَ یُشَرَّدُونَ فِی الْبُلْدَانِ جَزَاهُمُ اللَّهُ عَنَّا خَیْراً وَ قَدْ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ اللَّهِ لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ مُحِبِّینَا بِالسَّیْفِ مَا أَبْغَضُونَا وَ اللَّهِ لَوْ دَنَوْتُ إِلَی مُبْغِضِنَا وَ حَبَوْتُ لَهُ مِنَ الْمَالِ حَبْواً مَا أَحَبَّنَا

ابوالقاسم حسنی روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: حواریون عیسی شیعیان او بودند و شیعیان ما حواریون ما هستند و حواریون عیسی فرمان برتر از حواريون ما نبودند. «عیسی پسر مریم به حواریون گفت: یاران من به سوی خدا چه کسانی هستند؟ حواریون گفتند: ما یاران خداییم».

نه! به خدا سوگند آنان عیسی را در برابر یهود یاری نرساندند و برای او نبرد نکردند، ولی به خدا سوگند شیعیان ما از آن هنگام که خداوند جان پیامبرش را گرفت، همچنان ما را یاری می دهند و به خاطر ما نبرد می کنند و در راه ما سوخته می شوند و شکنجه می بینند و در شهرها آواره می گردند. خداوند به آنها از سوی ما جزای خیر دهد. امیر مؤمنان بالي فرموده است: به خدا سوگند اگر با شمشیر بر بینی دوستانمان بزنم، کینه ما به دل نگیرند و به خدا سوگند اگر به کسی که کینه توز ماست نزدیک شوم و ثروتی انبوه به او بدهم، باز هم ما را دوست نخواهد داشت.

ص: 541

و من سورة الجمعة

«وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ » (الجمعة، 2)

و به آنها کتاب و حکمت می آموزد.

419-عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ اَلْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ» قَالَ الْکِتَابُ اَلْقُرْآنُ وَ الْحِکْمَهُ وَلاَیَهُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

ابن عباس درباره کلام خداوند متعال «او کسی است که در میان درس ناخوانده ها (اهل مکه)، پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنان می خواند و پاکشان می سازد و به آن ها کتاب و حکمت می آموزد»، گفت: منظور از کتاب، قرآن کریم و منظور از حکمت، ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام است.

ص: 542

«فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ » (الجمعة، 9)

به سوی ذکر خدا بشتابید.

420 -قَالَ سَعِیدُ بْنُ جُبَیْرٍ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَجُلاً بَعْدَ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَفْضَلَ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَاسْعَوْا إِلی ذِکْرِ اللّهِ» قَالَ إِلَی وَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

سعید بن جبیر گفت: خداوند بلندمرتبه پس از پیامبر صلی الله علیه و آله کسی را برتر از علی بن ابی طالب علیه السلام نیافرید و در آیه «به سوی خدا بشتابید» منظور، به سوی ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام است.

«وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا »(الجمعة، 11)

و هرگاه تجارتی یا سرگرمی ای را ببینند، به سوی آن پراکنده میشوند و تو را ایستاده رها میکنند.

421- عَنِ اَلسُّدِّیِّ قَالَ : مَرَّدِحْیَهُ الْکَلْبِیُّ بِتِجَارَهٍ لَهُ مِنَ اَلشَّامِ مِنْ طَعَامٍ وَ غَیْرِهِ وَ کَانَ التُّجَّارُ قَدْ أَبْطَئُوا عَنِ اَلْمَدِینَهِ فَأَصَابَهُمْ لِذَلِکَ جُهْدٌ فَبَیْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَخْطُبُ النَّاسَ فِی اَلْمَسْجِدِ یَوْمَ الْجُمُعَهِ إِذْ قَدِمَتِ الْعِیْرُ فَانْفَضَّ النَّاسُ إِلَیْهَا وَ تَرَکُوا اَلنَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قَائِماً یَخْطُبُ مَخَافَهَ تَفَرُّقِهِمْ وَ لَمْ یَبْقَ مَعَ اَلنَّبِیِّ إِلاَّ خَمْسَهَ عَشَرَ نَفَراً فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی هَذِهِ الْآیَهَ «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَهً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَهِ وَ اللّهُ خَیْرُ الرّازِقِینَ»

سدی گفت: مردحیه کلبی از تجارت غذا و چیزهای دیگر از شام باز می گشت و حال آن که تاجران در آمدن به مدینه دیر کرده بودند و از این رو مردم مدینه به سختی افتاده بودند. رسول خدا صلی الله علیه و آله روز جمعه در مسجد در حال خطبه خواندن برای مردم بود که ناگاه کاروان وارد شد و

ص: 543

مردم به سوی آن پراکنده شدند و پیامبر را که از ترس پراکنده شدن مردم ایستاده خطبه می خواند، ترک کردند و تنها پانزده نفر همراه پیامبر برجا ماندند. آن گاه خداوند متعال این آیه را نازل فرمود: «و هرگاه تجارتی یا سرگرمی ای را ببینند به سوی آن پراکنده می شوند و تو را ایستاده رها می کنند. بگو: آنچه نزد خداست از سرگرمی و تجارت بهتر است، و خداوند بهترین روزی دهندگان است.»

ص: 544

و من سورة المنافقون

«يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ »

(المنافقون، 8)

می گویند: اگر به مدینه بازگردیم، مسلما آنکه تواناتر است آن را که ناتوان تر است از آنجا بیرون خواهد کرد. و حال آنکه عزت تنها از آن خدا و پیامبرش و مؤمنان است، ولی منافقان نمی دانند.

422-عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ : کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی سَفَرٍ قَالَ فَسَمِعْتُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أُبَیِّ بْنِ السَّلُولِ یَقُولُ وَ اللَّهِ «لَئِنْ رَجَعْنا إِلَی اَلْمَدِینَهِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ» قَالَ: فَجِئْتُ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَخْبَرْتُهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی سُورَهَ الْمُنَافِقِینَ مِنْ أَوَّلِهَا إِلَی آخِرِهَا وَ أَنْزَلَ عُذْرِی وَ تَصْدِیقِی

ص: 545

زید بن ارقم گفت: در سفری همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم. از عبد الله بن ابی بن سلول شنیدم که می گفت: به خدا سوگند «اگر به مدینه بازگردیم، مسلما آن که تواناتر است آن را که ناتوان تر است از آنجا بیرون خواهد کرد». من نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدم و ایشان را از این سخن باخبر کردم. پس خداوند سوره منافقین را از آغاز تا پایان نازل کرد و این عذر و تصدیق من بود که نازل شد.

ص: 546

و من سورة التحريم

« وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ»

(التحریم، 4)

و اگر بر ضد او همېشت شوید، پس به راستی خداوند یاور اوست و جبرئیل و صالح [از] مؤمنان.

423- قَالَ سَلاَّمٌ سَمِعْتُ عَنْ خَیْثَمَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ «وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ» قَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ أَنْتَ صَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ

قَالَ سَلاَّمٌّ فَحَجَجْتُ فَلَقِیتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام فَذَکَرْتُ لَهُ قَوْلَ خَیْثَمَهَ فَقَالَ صَدَقَ خَیْثَمَهُ أَنَا حَدَّثْتُهُ بِذَلِکَ قَالَ قُلْتُ لَهُ رَحِمَکَ اللَّهُ إِنِّی رَجُلٌ أُحِبُّکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَتَوَلاَّکُمْ وَ أَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّکُمْ قَالَ قُلْتُ ادْعُ اللَّهَ لِی قَالَ أَحْیَاکَ اللَّهُ حَیَاتَنَا وَ أَمَاتَکَ مَمَاتَنَا وَ سَلَکَ

ص: 547

بِکَ سُبُلَنَا فَقُتِلَ مَعَ زَیْدٍ

سلام از خیثمه از امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده است که ایشان فرمود: هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اى على! تو صالح مؤمنان هستی. سلام گفت: در حج امام محمد باقر علیه السلام را دیدم و سخن خیثمه را برای ایشان باز گفتم. ایشان فرمود: خیثمه راست گفته است، من این حدیث را برایش گفته ام. عرض کردم: خداوند شما را رحمت کند، من شخصی هستم که شما اهل بیت را دوست می دارم و ولایت شما را می پذیرم و از دشمنان شما بیزاری می جویم، در حق من دعا کنید. ایشان فرمود: خداوند زندگی و مرگ و راه تو را زندگی و مرگ و راه ما قرار دهد. و او به همراه زید کشته شد.

عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : لَقَدْ عَرَّفَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِیّاً أَصْحَابَهُ مَرَّتَیْنِ مَرَّهً حَیْثُ قَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ وَ أَمَّا الثَّانِیَهُ حَیْثُ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ «فَإِنَّ اللّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ» إِلَی آخِرِ الْآیَهِ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِیَدِ عَلِیٍّ فَقَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ هَذَا صَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ

سدیر صیرفی گفت: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت على علیه السلام را دو بار به یاران خود معرفی کرد. یک بار آنجا که فرمود: هرکه من مولای اویم، علی علیه السلام مولای اوست؛ و بار دوم هنگامی که این آیه نازل شد: «پس به راستی خداوند یاور اوست و جبرئيل و صالح [از ] مؤمنان». در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله با دست حضرت علی علیه السلام را

گرفت و فرمود: ای مردم! بدانید که این مرد صالح مؤمنان است.

424-عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ «وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ» قَالَ عَلِیٌّ وَ أَشْبَاهُهُ

ابن عباس درباره کلام حق تعالی «صالح مؤمنان» گفت: منظور، حضرت

ص: 548

على علیه السلام و همانندان اوست.

425-عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ «وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ» نَزَلَتْ فِی عَائِشَهَ وَ حَفْصَهَ «فَإِنَّ اللّهَ هُوَ مَوْلاهُ» نَزَلَتْ فِی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله «وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ» نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام خَاصَّهً

ابن عباس درباره این آیه گفت: «اگر بر ضد او همېشت شوید» درباره عایشه و حفصه نازل شد و «پس به راستی خداوند یاور اوست» درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و «صالح مؤمنان» مخصوص حضرت على علیه السلام

نازل شد.

426- عَنْ رُشَیْدٍ الْهَجَرِیِّ قَالَ : کُنْتُ أَسِیرُ مَعَ مَوْلاَیَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فِی هَذَا الظَّهْرِ فَالْتَفَتَ إِلَیَّ فَقَالَ أَنَا وَ اللَّهِ یَا رُشَیْدُ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ

رشید هجری گفت: به همراه مولایم حضرت علی علیه السلام ره می سپردم که ایشان رو به من کرد و فرمود: ای رشید! به خدا سوگند من صالح مؤمنان هستم.

ص: 549

و من سورة الملك

«فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَقِيلَ هَذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ » (الملك، 27)

پس هنگامی که آن را نزدیک ببینند، چهره های کسانی که کافر شده اند زشت گردد، و به آنان گفته شود: «این است آنچه که شما آن را می خواستید.»

427-عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ قَالَ : سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: «فَلَمّا رَأَوْهُ زُلْفَهً سِیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ قِیلَ هذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ» قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام إِذَا رَأَوْا مَنْزِلَتَهُ وَ مَکَانَهُ مِنَ اللَّهِ أَکَلُوا أَکُفَّهُمْ عَلَی مَا فَرَّطُوا فِی وَلاَیَتِهِ

داودبن سرحان گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام درباره کلام خداوند متعال « پس هنگامی که آن را نزدیک ببینند، چهره های کسانی که کافر شده اند زشت گردد، و به آنان گفته شود. این است آنچه که شما آن را

ص: 550

می خواستید. پرسیدم. ایشان فرمود: آن علی بن ابی طالب علیه السلام است که وقتی مقام و منزلت او را نزد خداوند می بینند، به خاطر کوتاهی که در امر ولایت او کرده اند، دست های خود را به دندان می گزند.

428-جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ «فَلَمّا رَأَوْهُ زُلْفَهً سِیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ قِیلَ هذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ» فَقَالَ إِذَا رَأَوْا صُورَهَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَوْمَ الْقِیَامَهِ سِیئَتْ وَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ قِیلَ هذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ

جعفر بن محمد فزاری روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام در باره این آیه فرمود: هنگامی که در روز قیامت چهره امیرمؤمنان حضرت على علیه السلام را ببینند، چهره های کسانی که کافر شده اند، زشت و سیاه گردد و به آنان گفته شود. این است آنچه که شما آن را می خواستید.

429-جَعْفَرٌ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ : إِذَا دَفَعَ اللَّهُ لِوَاءَ الْحَمْدِ إِلَی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله تَحْتَهُ کُلُّ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ وَ کُلُّ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ حَتَّی یَدْفَعَهُ إِلَی عَلِیٍّ علیه السلام سِیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ قِیلَ هذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ أَیْ بِاسْمِهِ تُسَمُّونَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ

جعفر روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: چون خداوند بيرق حمد را به محمد صلی الله علیه و آله سپارد، تمامی فرشتگان مقرب و همه پیامبران فرستاده شده به زیرش می روند تا آنکه آن را به على علیه السلام می سپارد؛ آنگاه چهره های کسانی که کافر شده اند زشت گردد، و به آنان گفته شود: « این است آنچه که شما آن را می خواستید.» یعنی نام او امیر مؤمنان را برخود نهادید.

430- عَنِ اَلْمُغِیرَهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ «فَلَمّا رَأَوْهُ زُلْفَهً سِیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُوا» لَمَّا رَأَوْا عَلِیّاً عِنْدَ اَلْحَوْضِ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله «وَ قِیلَ هذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ

ص: 551

تَدَّعُونَ» بِاسْمِهِ تَسَمَّیْتُم أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَکُمْ

مغیره گفت: از امام محمد باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: «پس هنگامی که آن را نزدیک ببینند، چهره های کسانی که کافر شده اند زشت گردد» هنگامی که حضرت علی علیه السلام را در کنار حوض کوثر به همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله ببینند و به آنان گفته شود: این است آن چه که شما آن را می خواستید.» با نام او خود را امیر مؤمنان نامیدید.

ص: 552

و من سورة القلم

«ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ *مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ*وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ *وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ *فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ *بِأَيْيِكُمُ الْمَفْتُونُ » (القلم، 1-6)

نون. سوگند به قلم و آن چه مینگارد، که تو به [سبب] نعمت پروردگارت دیوانه نیستی. بی تردید برای تو پاداشی همیشگی است. و مسلم تو بر خلق و خویی بزرگ هستی. پس به زودی میبینی و میبینند که کدام یک از شما مجنون است.

431- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «ن» السَّمَکَهُ الَّتِی عَلَی ظَهْرِهَا الْأَرَضِینَ وَ تَحْتَ الْحُوتِ الثَّوْرُ وَ تَحْتَ الثَّوْرِ الصَّخْرَهُ وَ تَحْتَ الصَّخْرَهِ الثَّرَی وَ مَا یَعْلَمُ تَحْتَ الثَّرَی إِلاَّ اللَّهُ تَعَالَی وَ اسْمُ السَّمَکَهِ لیواقن وَ اسْمُ الثَّوْرِ یَهْمُوثُ «وَ الْقَلَمِ» هُوَ الَّذِی یُکْتَبُ بِهِ

ص: 553

الذِّکْرُ الْحَکِیمُ الَّذِی عِنْدَ رَبِّ الْعَالَمِینَ «وَ ما یَسْطُرُونَ» یَقُولُ یَکْتُبُ الْمَلاَئِکَهُ أَعْمَالَ بَنِی آدَمَ «ما أَنْتَ بِنِعْمَهِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ» یَقُولُ مَا أَنْتَ بِمَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْکَ مِنَ النُّبُوَّهِ وَ اَلْقُرْآنِ یَا مُحَمَّدُ بِمَجْنُونٍ

ابن عباس درباره این آیه گفت: «نون» آن ماهی است که زمین ها بر پشت آن سوارند و به زیر آن، گاوی نر و به زیر آن گاو نر صخره ای و به زیر آن صخره خاک است و کسی نمی داند چه به زیر خاک است مگر خداوند متعال. اسم آن ماهی، لیواقن و اسم آن گاو نر يهموث است. «سوگند به قلمی که با آن ذکر حکیمانه ای که نزد پرورگار عالمیان است، نوشته می شود و «قسم به آن چه مینگارد» فرشتگان اند که اعمال فرزندان آدم را می نویسند، «تو به [سبب] نعمت پروردگارت دیوانه نیستی.» ای محمد! تو هرگز به سبب نعمت نبوت و قرآن که به تو عطا شده مجنون نیستی.

432- عَنْ أَبِی حُبَابٍ إِنَّ أَبَا أَیُّوبَ الْأَنْصَارِیَّ قَالَ : لَمَّا أَخَذَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بِیَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَرَفَعَهَا وَ قَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ قَالَ نَاسٌ مِنَ النَّاسِ إِنَّمَا فُتِنَ بِابْنِ عَمِّهِ فَنَزَلَتِ الْآیَهُ فَسَتُبْصِرُ وَ یُبْصِرُونَ بِأَیِّکُمُ الْمَفْتُونُ

ابی حباب به نقل از ابو ایوب انصاری گفت: زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله دست على علیه السلام را گرفت و بالا برد و فرمود: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست؛ برخی از مردم گفتند او شیفته و مجنون پسر عمویش شده است. پس این آیه نازل شد: «پس به زودی می بینی و می بینند که کدام یک از شما مجنون است.»

433- عَنْ کَعْبِ بْنِ عُجْرَهَ قَالَ اِبْنُ مَسْعُودٍ غَدَوْتُ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی مَرَضِهِ الَّذِی قُبِضَ فِیهِ فَدَخَلْتُ اَلْمَسْجِدَ وَ النَّاسُ أَحْفَلَ مَا کَانُوا کَأَنَّ عَلَی رُءُوسِهِمُ الطَّیْرَ إِذْ أَقْبَلَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام حَتَّی سَلَّمَ عَلَی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَتَغَامَزَ بِهِ بَعْضُ مَنْ کَانَ عِنْدَهُ فَنَظَرَ

ص: 554

إِلَیْهِمُ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ أَ لاَ تَسْأَلُونَ عَنْ أَفْضَلِکُمْ قَالُوا بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَفْضَلُکُمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَقْدَمُکُمْ إِسْلاَماً وَ أَوْفَرُکُمْ إِیمَاناً وَ أَکْثَرُکُمْ عِلْماً وَ أَرْجَحُکُمْ حِلْماً وَ أَشَدُّکُمْ لِلَّهِ غَضَباً وَ أَشَدُّکُمْ نِکَایَهً فِی الْغَزْوِ وَ الْجِهَادِ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ مَنْ حَضَرَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ إِنَّ عَلِیّاً قَدْ فَضَلَنَا بِالْخَیْرِ کُلِّهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَجَلْ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِ اللَّهِ فَقَدْ عَلَّمْتُهُ عِلْمِی وَ اسْتَوْدَعْتُهُ سِرِّی وَ هُوَ أَمِینِی عَلَی أُمَّتِی فَقَالَ بَعْضُ مَنْ حَضَرَ لَقَدْ أَفْتَنَ عَلِیٌّ رَسُولَ اللَّهِ حَتَّی لاَ یَرَی بِهِ شَیْئاً فَأَنْزَلَ اللَّهُ الْآیَهَ فَسَتُبْصِرُ وَ یُبْصِرُونَ بِأَیِّکُمُ الْمَفْتُونُ

کعب بن عجزه از ابن مسعود روایت کرده است که وی گفت: صبح هنگام نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتم و حال آن که ایشان در مرضی به سر می برد که بر اثرش درگذشت. من داخل مسجد شدم و مردم را دیدم که انبوه تر از همیشه گرد هم آمده بودند و همه سرگردان بودند. ناگاه حضرت على علیه السلام وارد شد و به پیامبر صلی الله علیه و آله سلام کرد. در آن هنگام برخی از کسانی که نزد ایشان بودند، با چشم به هم اشاره کردند. پیامبر و به آنان نگریست و فرمود: آیا نمی پرسید چه کسی برترین شماست؟ عرض کردند: بله ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! فرمود: برترین شما علی بن ابی طالب علیه السلام است که پیش از شما اسلام آورد و بیش از شما ایمان دارد و بیشتر از شما می داند و در بردباری سرآمد شماست و خشمش از برای خدا سخت تر از شماست و در جنگ و جهاد رزم آوری اش استوارتر از شماست. یکی از حاضران عرض کرد: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! به راستی که علی علیه السلام در تمام نیکی ها بر ما برتری یافته است. رسول خدا فرمود: آری؛ او بنده خدا و برادر رسول خداست که من دانش خود را به او آموخته ام و راز خود را نزدش به امانت سپرده ام و او امین من بر امت من است. در آن دم یکی از حاضران گفت:

ص: 555

على رسول خدا صلی الله علیه و آله را چنان مجنون کرده که ایشان هیچ از او نمی بیند. پس خداوند نازل فرمود: «پس به زودی می بینی و می بینند که کدام یک از شما مجنون است.»

434-عَنْ طَاوُسٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ علیه السلام یَقُولُ نَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله بِعَرَفَاتٍ یَوْمَ الْجُمُعَهِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ یُقْرِئُکَ السَّلاَمَ وَ یَقُولُ:قُلْ لِأُمَّتِکَ «اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» بِوَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَذَکَرَ کَلاَماً فِیهِ طُولٌ فَقَالَ بَعْضُ الْمُنَافِقِینَ لِبَعْضٍ مَا تَرَوْنَ عَیْنَیْهِ تَدُورَانِ یَعْنُونَ اَلنَّبِیَّ کَأَنَّهُ مَجْنُونٌ وَ قَدِ افْتَتَنَ بِابْنِ عَمِّهِ مَا بَالُهُ رَفَعَ بِضَبْعِهِ لَوْ قَدَرَ أَنْ یَجْعَلَهُ مِثْلَ کِسْرَی وَ قَیْصَرَ لَفَعَلَ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» یُعْلِمُ النَّاسَ أَنَّ اَلْقُرْآنَ قَدْ نَزَلَ عَلَیْهِ فَأَنْصَتُوا فَقَرَأَ «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ ما أَنْتَ بِنِعْمَهِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ» یَعْنِی مَنْ قَالَ مِنَ الْمُنَافِقِینَ «وَ إِنَّ لَکَ لَأَجْراً غَیْرَ مَمْنُونٍ» بِتَبْلِیغِکَ مَا بَلَّغْتَ فِی عَلِیٍّ «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ*فَسَتُبْصِرُ وَ یُبْصِرُونَ* بِأَیِّکُمُ الْمَفْتُونُ» قَالَ وَ هَکَذَا نَزَلَتْ وَ ذَکَرَ الْحَدِیثَ

طاووس از پدرش روایت کرده است که وی گفت: از امام محمد باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: جبرئیل علیه السلام روز جمعه در عرفات بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و عرض کرد: ای محمد! خدا به تو سلام می رساند و می فرماید به امتت بگو: «امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام گرداندم.» یعنی با ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام . در آن دم منافقان به یکدیگر گفتند: آیا می بینید چشمانش چگونه می چرخد؟ - چشمان پیامبران صلی الله علیه و آله می گفتند - گویی مجنون و شیفته پسر عمه اش شده است. چه اندیشید که بازوی او را بالا برد؟ اگر می توانست او را همچون کسری و قیصر قرار دهد، هر آینه چنین می کرد. آن گاه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «به

ص: 556

نام خداوند بخشنده مهربان» تا مردم بدانند که قرآن بر ایشان نازل شده و سکوت کنند؛ سپس فرمود: «سوگند به قلم و آنچه می نگارد. تو به

سبب نعمت پروردگارت دیوانه نیستی.» در پاسخ به آنچه منافقان گفتند. «بی تردید برای تو پاداشی همیشگی است.» به خاطر ابلاغی که درباره على علیه السلام کردی و مسلما تو بر خلق و خویی بزرگ هستی. پس به زودی می بینی و می بینند که کدام یک از شما مجنون است.» سپس امام محمد باقر علیه السلام فرمود: آیه این چنین نازل شد. و سپس حدیثی بیان فرمود.

ص: 557

و من سورة المعارج

«سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ *لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ » (المعارج، 1 و 2)

درخواست کنندهای عذابی را که واقع شدنی است، درخواست کرد. که برای کافران از آن هیچ بازدارنده ای نیست.

435- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : کُنْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذْ دَخَلَ عَلَیْنَا عَمْرُو بْنُ الْحَارِثِ الْفِهْرِیُّ قَالَ یَا أَحْمَدُ أَمَرْتَنَا بِالصَّلاَهِ وَ الزَّکَاهِ أَ فَمِنْکَ هَذَا أَمْ مِنْ رَبِّکَ یَا مُحَمَّدُ قَالَ الْفَرِیضَهُ مِنْ رَبِّی وَ أَدَاءُ الرِّسَالَهِ مِنِّی حَتَّی أَقُولَ مَا أَدَّیْتُ إِلَیْکُمْ إِلاَّ مَا أَمَرَنِی رَبِّی قَالَ فَأَمَرْتَنَا بِحُبِّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ زَعَمْتَ أَنَّهُ مِنْکَ کَهَارُونَ مِنْ مُوسَی وَ شِیعَتُهُ عَلَی نُوقٍ غُرٍّ مُحَجَّلَهٍ یَرْفُلُونَ فِی عَرْصَهِ الْقِیَامَهِ حَتَّی یَأْتِیَ اَلْکَوْثَرَ فَیَشْرَبَ وَ یَسْقِیَ صح هَذِهِ الْأُمَّهَ وَ یَکُونَ زُمْرَهً فِی عَرْصَهِ الْقِیَامَهِ أَ بِهَذَا الْحُبِّ سَبَقَ مِنَ السَّمَاءِ أَمْ کَانَ مِنْکَ یَا مُحَمَّدُ قَالَ بَلَی سَبَقَ مِنَ السَّمَاءِ ثُمَّ کَانَ مِنِّی لَقَدْ خَلَقَنَا اللَّهُ نُوراً تَحْتَ اَلْعَرْشِ فَقَالَ

ص: 558

عَمْرُو بْنُ الْحَارِثِ الْآنَ عَلِمْتُ أَنَّکَ سَاحِرُ کَذَّابٌ یَا مُحَمَّدُ أَ لَسْتُمَا مِنْ وُلْدِ آدَمَ قَالَ بَلَی وَ لَکِنْ خَلَقَنَا اللَّهُ نُوراً تَحْتَ اَلْعَرْشِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اللَّهُ آدَمَ بِاثْنَیْ عَشَرَ أَلْفَ سَنَهٍ فَلَمَّا أَنْ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ أَلْقَی النُّورَ فِی صُلْبِ آدَمَ فَأَقْبَلَ یَنْتَقِلُ ذَلِکَ النُّورُ مِنْ صُلْبٍ إِلَی صُلْبٍ حَتَّی تَفَرَّقْنَا فِی صُلْبِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ أَبِی طَالِبٍ فَخَلَقَنَا رَبِّی مِنْ ذَلِکَ النُّورِ لَکِنَّهُ لاَ نَبِیَّ بَعْدِی

قَالَ فَوَثَبَ عَمْرُو بْنُ الْحَارِثِ الْفِهْرِیُّ مَعَ اثْنَیْ عَشَرَ رَجُلاً مِنَ اَلْکُفَّارِ وَ هُمْ یَنْفُضُونَ أَرْدِیَتَهُمْ فَیَقُولُونَ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ مُحَمَّدٌ صَادِقاً فِی مَقَالَتِهِ فَارْمِ عَمْراً وَ أَصْحَابَهُ بِشُوَاظٍ مِنْ نَارٍ قَالَ فَرُمِیَ عَمْرٌو وَ أَصْحَابُهُ بِصَاعِقَهٍ مِنَ السَّمَاءِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الْآیَهَ «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ* لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ* مِنَ اللّهِ ذِی الْمَعارِجِ» فَالسَّائِلُ عَمْرٌو وَ أَصْحَابُهُ

ابن عباس گفت: با رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم که عمرو بن حارث فهری بر ما وارد شد و عرض کرد: ای احمد! ما را به نماز و زکات امر کرده ای؛ آیا این امور از جانب خدایت است یا از جانب خودت؟ حضرت فرمود: واجبات از جانب پروردگارم و ادا کردن رسالت از جانب من است؛ چنانچه گفته ام، هر آن چه سویتان آوردهام چیزی نبوده جز آنچه پروردگارم مرا بدان امر کرده است. عرض کرد: ما را به دوست داشتن علی بن ابی طالب علیه السلام امر کردی و گفتی او نسبت به تو به منزلة هارون به موسی است و شیعیان او بر ناقه هایی روسفید سوارند و دامن کشان در عرصه قیامت وارد می شوند، تا این که او بر حوض کوثر وارد می شود و از آن می نوشد و به خوبان این امت که در پهنای قیامت گروهی بیش نیستند، می نوشاند. ای محمد! آیا این دوست داشتن پیشینه ای در آسمان دارد یا از جانب توست؟ فرمود: آری، در آسمان پیشینه دارد و سپس از

ص: 559

جانب من است؛ چرا که خداوند ما را نوری به زیر عرش آفريد. عمروبن حارث عرض کرد: اکنون دانستم که تو ای محمد جادوگری دروغگویی! مگر شما دو نفر از فرزندان آدم نیستید؟ فرمود: آری، اما خداوند دوازده هزار سال پیش از آن که آدم را بیافریند، ما را نوری به زیر عرش آفرید. چون خداوند آدم را بیافرید، آن نور را در پشت آدم نهاد و آن نور از پشتی به پشت دیگر راه یافت تا آن که ما در پشت عبد الله بن عبد المطلب و ابوطالب از هم جدا شدیم. پروردگارم ما هر دو را از آن نور آفرید، با این تفاوت که پس از من هیچ پیامبر دیگری نیست.

در آن دم عمروبن حارث فهری به همراه دوازده تن از کفار از جا برخاستند و در حالی که ردای خویش را می تکاندند، گفتند: خدایا! اگر محمد در این سخن راستگوست، عمرو و یارانش را به پاره هایی از آتش بر خاک افكن. ناگاه عمرو و یارانش به صاعقه ای از آسمان بر خاک افتادند و خداوند این آیه را نازل فرمود: «درخواست کننده ای عذابی را که واقع شدنی است، درخواست کرد. که برای کافران از آن هیچ بازدارندهای نیست، از سوی خداوند صاحب درجات.» پس سؤال کننده همان عمرو و یارانش بودند.

436- عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْخَارِفِیِّ قَالَ : سَأَلْتُ سُفْیَانَ بْنَ عُیَیْنَهَ عَنْ «سَأَلَ سائِلٌ» فِیمَنْ نَزَلَتْ قَالَ یَا ابْنَ أَخِی سَأَلْتَنِی عَنْ شَیْءٍ مَا سَأَلَنِی عَنْهُ أَحَدٌ قَبْلَکَ لَقَدْ سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیه السلام عَنْ مِثْلِ الَّذِی سَأَلْتَنِی عَنْهُ فَقَالَ أَخْبَرَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ لَمَّا کَانَ یَوْمُ غَدِیرِ خُمٍّ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله خَطِیباً فَأَوْجَزَ فِی خُطْبَتِهِ ثُمَّ دَعَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَأَخَذَ بِضَبْعِهِ ثُمَّ رَفَعَ بِیَدِهِ حَتَّی رُئِیَ بَیَاضُ إِبْطَیْهِمَا وَ قَالَ أَ لَمْ أُبَلِّغْکُمُ الرِّسَالَهَ أَلَمْ أَنْصَحْ لَکُمْ؟ قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ فَقَالَ مَنْ کُنْتُ

ص: 560

مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ فَفَشَتْ فِی النَّاسِ فَبَلَغَ ذَلِکَ اَلْحَارِثَ بْنَ النُّعْمَانِ الْفِهْرِیَّ فَرَحَلَ رَاحِلَتَهُ ثُمَّ اسْتَوَی عَلَیْهَا وَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذْ ذَاکَ بِمَکَّهَ حَتَّی انْتَهَی إِلَی اَلْأَبْطَحِ فَأَنَاخَ نَاقَتَهُ ثُمَّ عَقَلَهَا ثُمَّ جَاءَ إِلَی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَسَلَّمَ فَرَدَّ عَلَیْهِ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّکَ دَعَوْتَنَا أَنْ نَقُولَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ فَقُلْنَا ثُمَّ دَعَوْتَنَا أَنْ نَقُولَ إِنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ فَقُلْنَا وَ فِی الْقَلْبِ مَا فِیهِ ثُمَّ قُلْتَ صَلُّوا فَصَلَّیْنَا ثُمَّ قُلْتَ صُومُوا فَصُمْنَا فَأَظْمَأْنَا نَهَارَنَا وَ أَتْعَبْنَا أَبْدَانَنَا ثُمَّ قُلْتَ حُجُّوا فَحَجَجْنَا ثُمَّ قُلْتَ إِذَا رُزِقَ أَحَدُکُمْ مِائَتَیْ دِرْهَمٍ فَلْیَتَصَدَّقْ بِخُمُسِهِ فِی کُلِّ سَنَهٍ فَفَعَلْنَا ثُمَّ إِنَّکَ أَقَمْتَ اِبْنَ عَمِّکَ فَجَعَلْتَهُ عَلَماً وَ قُلْتَ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ أَ فَعَنْکَ أَمْ عَنِ اللَّهِ قَالَ بَلْ عَنِ اللَّهِ قَالَ فَقَالَهَا ثَلاَثاً قَالَ فَنَهَضَ وَ إِنَّهُ لَمُغْضَبٌ وَ إِنَّهُ لَیَقُولُ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ مَا قَالَ مُحَمَّدٌ حَقّاً فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَهً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ نَقِمَهً فِی أَوَّلِنَا وَ آیَهً فِی آخِرِنَا وَ إِنْ کَانَ مَا قَالَ مُحَمَّدٌ کَذِباً فَأَنْزِلْ بِهِ نَقِمَتَکَ ثُمَّ أَثَارَ نَاقَتَهُ فَحَلَّ عِقَالَهَا ثُمَّ اسْتَوَی عَلَیْهَا فَلَمَّا خَرَجَ مِنَ اَلْأَبْطَحِ رَمَاهُ اللَّهُ تَعَالَی بِحَجَرٍ مِنَ السَّمَاءِ فَسَقَطَ عَلَی رَأْسِهِ وَ خَرَجَ مِنْ دُبُرِهِ وَ سَقَطَ مَیِّتاً فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ* واقِعٍ لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ* مِنَ اللّهِ ذِی الْمَعارِجِ»

حسین بن محمد خارفی گفت: از سفیان بن عیینه درباره این سوره پرسیدم که درباره چه کسی نازل شده است؟ گفت: ای پسر برادرم! سؤالی از من پرسیدی که تاکنون هیچ کس پیش از تو سؤالی نپرسیده بود؛ من از امام جعفر صادق علیه السلام همین سؤال را پرسیدم، ایشان فرمود: پدرم از جدم از پدرش از قول ابن عباس فرمود: چون روز غدیر خم فرا رسید، پیامبر صلی الله علیه و آله برای خطبه خواندن برخاست و خطبه ای مختصر خواند.

ص: 561

سپس على علیه السلام را فرا خواند و بازویش را گرفت و دستش را بالا برد تا جایی که سپیدی زیر بازوی ایشان آشکار شد. آنگاه فرمود: آیا رسالتم را به شما ابلاغ نکردم؟ آیا شما را نصیحت نکردم؟ عرض کردند: آری. فرمود: هر که من مولای اویم علی مولای اوست. خدایا دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد و یاری کن هر که او را یاری نماید و خوار ساز هر که او را خوار سازد. این خبر در میان مردم پیچید و به حارث بن نعمان فهری نیز رسید. او بار سفر بست و بر ناقه نشست و حال آن که رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن هنگام در مکه بود. چون به دشت مکه رسید، ناقه اش را به زانو نشاند و پایش را بست و خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و سلام کرد و عرض کرد: ای محمد! تو ما را دعوت کردی تا بگوییم هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست؛ گفتیم. سپس دعوت کردی تا بگوییم تو رسول خدایی ؛ گفتیم و در قلب ما آن چه بود که بود، سپس گفتی نماز بگزارید و ما نماز گزاردیم، سپس گفتی روزه بگیرید؛ گرفتیم، روزها در تشنگی به سر بردیم و بدن هایمان را به زحمت انداختیم. سپس گفتی: حج به جا آورید؛ حج نمودیم. سپس گفتی هنگامی که دویست درهم به یکی از شما روزی داده شد، یک پنجم آن را سالانه صدقه دهید، انجام دادیم. سپس پسر عمویت را بر پا داشتی و او را علم کردی و گفتی هر که من مولای اویم علی مولای اوست. خدایا دوست بدار هر که او را دوست بدارد و دشمن بدار هر که او را دشمن بدارد و یاری کن هر که او را یاری دهد و خوار ساز هر که او را خوار سازد. حال این سخن از سوی توست یا از سوی خدا؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: البته از جانب خداست. و سه بار این سخن تکرار فرمود. حارث بن نعمان غضبناک برخاست؛ در حالی که می گفت: خدایا اگر آنچه محمد می گوید، حق است،

ص: 562

از آسمان بر ما سنگ بباران تا بلایی بر اولین ما و نشانه ای برای آخرین ما باشد؛ اما اگر آنچه محمد می گوید، دروغ است، پس بلایت را بر او نازل کن. آن گاه شترش را بر پا کرد و طنابش را باز کرد و بر آن نشست. چون از آن دشت بیرون رفت، خداوند سنگی از آسمان به سمت او پرتاب کرد و بر سرش اصابت کرد و از پشتش خارج شد و در جا مرد و خداوند این آیه را نازل فرمود: «در خواست کننده ای عذابی را که واقع شدنی است، درخواست کرد که برای کافران از آن هیچ بازدارندهای نیست. از سوی خداوند صاحب درجات.»

437- عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ قَالَ : صَلَّی بِنَا اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله صَلاَهَ الْفَجْرِ یَوْمَ الْجُمُعَهِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا بِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ الْحَسَنِ وَ أَثْنَی عَلَی اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَقَالَ: أَخْرُجُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَمَامِی وَ بِیَدِهِ لِوَاءُ الْحَمْدِ وَ هُوَ یَوْمَئِذٍ مِنْ شُقَّتَیْنِ شُقَّهٍ مِنَ السُّنْدُسِ وَ شُقَّهٍ مِنَ الْإِسْتَبْرَقِ فَوَثَبَ إِلَیْهِ رَجُلٌ أَعْرَابِیٌّ مِنْ أَهْلِ نَجْدٍ مِنْ وُلْدِ جَعْفَرِ بْنِ کِلاَبِ بْنِ رَبِیعَهَ فَقَالَ قَدْ أَرْسَلُونِی إِلَیْکَ لِأَسْأَلَکَ فَقَالَ قُلْ یَا أَخَا الْبَادِیَهِ قَالَ مَا تَقُولُ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَقَدْ کَثُرَ الاِخْتِلاَفُ فِیهِ فَتَبَسَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ضَاحِکاً فَقَالَ یَا أَعْرَابِیٌّ وَ لِمَ کَثُرَ الاِخْتِلاَفُ فِیهِ عَلِیٌّ مِنِّی کَرَأْسِی مِنْ بَدَنِی وَ زِرِّی مِنْ قَمِیصِی فَوَثَبَ الْأَعْرَابِیُّ مُغْضَباً ثُمَّ قَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنِّی أَشَدُّ مِنْ عَلِیٍّ بَطْشاً فَهَلْ یَسْتَطِیعُ عَلِیٌّ أَنْ یَحْمِلَ لِوَاءَ الْحَمْدِ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله مَهْلاً یَا أَعْرَابِیٌّ فَقَدْ أُعْطِیَ عَلِیٌّ یَوْمَ الْقِیَامَهِ خِصَالاً شَتَّی حُسْنَ یُوسُفَ وَ زُهْدَ یَحْیَی وَ صَبْرَ أَیُّوبَ وَ طُولَ آدَمَ وَ قُوَّهَ جَبْرَئِیلَ علیه السلام وَ بِیَدِهِ لِوَاءُ الْحَمْدِ وَ کُلُّ الْخَلاَئِقِ تَحْتَ اللِّوَاءِ یَحُفُّ بِهِ الْأَئِمَّهُ وَ الْمُؤَذِّنُونَ بِتِلاَوَهِ اَلْقُرْآنِ وَ الْأَذَانِ وَ هُمُ الَّذِینَ لاَ یَتَبَدَّدُوَن فِی قُبُورِهِمْ فَوَثَبَ الْأَعْرَابِیُّ مُغْضَباً وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنْ یَکُنْ مَا قَالَ مُحَمَّدٌ فِیهِ حَقّاً فَأَنْزِلْ عَلَیَّ حَجَراً فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ:«سَأَلَ سائِلٌ

ص: 563

بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ مِنَ اللّهِ ذِی الْمَعارِجِ.»

سعد بن ابی وقاص گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله نماز صبح روز جمعه را پیشاپیش ما به جا آورد و سپس چهره گشاده و زیبای خود را سوی ما کرد و خداوند تبارک و تعالی را ستود و فرمود: در روز قیامت من و علی بن ابی طالب بیرون می آییم، در حالی که علی علیه السلام جلوی من است و در دست او بيرق حمد است و آن بيرق در آن روز دو تکه است، تکه ای از حریر و تکه ای از دیبا. ناگهان مردی اعرابی از اهل نجد از فرزندان جعفربن کلاب بن ربیعه سوی پیامبر صلی الله علیه و آله جلو پرید و عرض کرد: من را فرستاده اند تا سؤالی از شما بپرسم. حضرت فرمود: بگو ای برادر بادیه نشین! عرض کرد: آن چه در مورد علی بن ابی طالب صلی الله علیه و آله می گویی اختلاف بسیاری در آن است. پیامبر تبسمی کرد و فرمود: ای اعرابی! چرا در آن اختلاف بسیار است؟ على از من است همچون سرم از بدنم و ردایم از پیرهنم. در آن دم اعرابی غضبناک جلو پرید و عرض کرد: ای محمد! من از علی درشت اندام ترم. آیا على توانایی دارد که بیرق حمد را حمل کند؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: صبر کن ای اعرابی! در روز قیامت ویژگی های گوناگونی به على علیه السلام ارزانی می شود: زیبایی یوسف و پرهیزکاری یحیی و بردباری ایوب و قد آدم و قدرت جبرئیل علیه السلام ؛ و در دستان او بیرق حمد است و تمامی آفریدگان به زیر آن بیرق اند. امامان علیه السلام و اذن یافتگان به تلاوت قرآن و اذان او را در میان میگیرند و ایشان کسانی هستند که در قبرهاشان پراکنده نیستند. باز اعرابی غضبناک جلو پرید و عرض کرد: خدایا اگر آن چه محمد در مورد او می گوید حق است، بر من سنگی نازل کن. آنگاه خداوند بر او نازل فرمود: «درخواست کننده ای عذابی را که واقع شدنی است، درخواست کرد که برای کافران از آن هیچ بازدارندهای

ص: 564

نیست. از سوی خداوند صاحب درجات.»

ص: 565

و من سورة الجن

«وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا*وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا *وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا» (الجن، 16-14)

و اینکه از میان ما (گروهی) مسلمان اند و از میان ما (گروهی) ستمکارند. پس هر کس اسلام آورد، اینان اند که راه راست را جویا شدند. و اما ستمکاران هزمی برای جهتهاند. و اگر بر راه راست پایداری کنند، بی تردید به آنان آبی فراوان مینوشانیم.

438- عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ «إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا(1)» فَقَالَ هُوَ وَ اللَّهِ مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً»

ص: 566


1- فصلت، 30 و الاحقاف، 13

یَعْنِی مَنْ جَرَی فِیهِ شَیْءٌ مِنْ شِرْکِ اَلشَّیْطَانِ یَعْنِی «عَلَی الطَّرِیقَهِ» عَلَی الْوَلاَیَهِ فِی الْأَصْلِ عِنْدَ الْأَظِلَّهِ حِینَ أَخَذَ اللَّهُ الْمِیثَاقَ مِنْ ذُرِّیَّهِ آدَمَ «لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً» قَالَ کُنَّا وَضَعْنَا أَظِلَّتَهُمْ فِی الْمَاءِ الْفُرَاتِ الْعَذْبِ

جابر گفت: امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیه «آنان که گفتند پروردگار ما الله است، سپس استقامت ورزیدند» فرمود: به خدا سوگند منظور، مذهبی است که شما بر آن هستید، «و اگر بر راه آراست پایداری کنند بی تردید به آنان آبی فراوان می نوشانیم» منظور، کسانی هستند که چیزی از شرک شیطان در وجودشان جاری است و منظور از «بر راه راست » در اصل ولایت است که در عالم ذر خداوند از فرزندان آدم دربارهاش پیمان گرفت «بی تردید به آنان آبی فراوان می نوشانیم» یعنی اگر چنین ما ذرات آنان را در آب شیرین فرات قرار می دادیم.

439- عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ : افْتَقَدْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لَمْ أَرَهُ بِالْمَدِینَهِ أَیَّاماً فَغَلَبَنِی الشَّوْقُ فَجِئْتُ فَأَتَیْتُ أُمَّ سَلَمَهَ الْمَخْزُومِیَّهَ فَوَقَفْتُ بِالْبَابِ فَخَرَجَتْ وَ هِیَ تَقُولُ مَنْ بِالْبَابِ فَقُلْتُ أَنَا جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ فَقَالَتْ یَا جَابِرُ مَا حَاجَتُکَ قُلْتُ إِنِّی فَقَدْتُ سَیِّدِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لَمْ أَرَهُ بِالْمَدِینَهِ مُذْ أَیَّامٍ فَغَلَبَنِی الشَّوْقُ إِلَیْهِ أَتَیْتُکِ لِأَسْأَلَکِ مَا فَعَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَتْ یَا جَابِرُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فِی السَّفَرِ فَقُلْتُ فِی أَیِّ سَفَرٍ فَقَالَتْ یَا جَابِرُ عَلِیٌّ فِی بُرْجَاتٍ مُنْذُ ثَلاَثٍ فَقُلْتُ فِی أَیِّ بُرْجَاتٍ فَأَجَافَتِ الْبَابَ دُونِی فَقَالَتْ یَا جَابِرُ ظَنَنْتُکَ أَعْلَمَ مِمَّا أَنْتَ صِرْ إِلَی مَسْجِدِ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَإِنَّکَ سَتَرَی عَلِیّاً علیه السلام فَأَتَیْتُ اَلْمَسْجِدَ فَإِذَا أَنَا بِسَاجِدٍ مِنْ نُورٍ وَ سَحَابٍ مِنْ نُورٍ وَ لاَ أَرَی عَلِیّاً علیه السلام فَقُلْتُ یَا عَجَباً غَرَّتْنِی أُمَّ سَلَمَهَ فَلَبِثْتُ قَلِیلاً إِذْ تَطَامَنَ السَّحَابُ وَ انْشَقَّتْ وَ نَزَلَ مِنْهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ فِی کَفِّهِ سَیْفٌ یَقْطُرُ دَماً فَقَامَ إِلَیْهِ السَّاجِدُ فَضَمَّهُ إِلَیْهِ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ

ص: 567

قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِی نَصَرَکَ عَلَی أَعْدَائِکَ وَ فَتَحَ عَلَی یَدَیْکَ لَکَ إِلَیَّ حَاجَهٌ قَالَ حَاجَتِی إِلَیْکَ تُقْرِئُ مَلاَئِکَهَ السَّمَاوَاتِ مِنِّی السَّلاَمَ وَ تُبَشِّرُهُمْ بِالنَّصْرِ ثُمَّ رَکِبَ السَّحَابَ فَطَارَ فَقُمْتُ إِلَیْهِ وَ قُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی لَمْ أَرَکَ بِالْمَدِینَهِ أَیَّاماً فَغَلَبَنِی الشَّوْقُ إِلَیْکَ فَأَتَیْتُ أُمَّ سَلَمَهَ الْمَخْزُومِیَّهَ لِأَسْأَلَهَا عَنْکَ فَوَقَفْتُ بِالْبَابِ فَخَرَجَتْ وَ هِیَ تَقُولُ مَنْ بِالْبَابِ فَقُلْتُ أَنَا جَابِرُ فَقَالَتْ مَا حَاجَتُکَ یَا أَخَا اَلْأَنْصَارِ فَقُلْتُ إِنِّی فَقَدْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَمْ أَرَهُ بِالْمَدِینَهِ فَأَتَیْتُکَ لِأَسْأَلَکَ مَا فَعَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَتْ یَا جَابِرُ اذْهَبْ إِلَی اَلْمَسْجِدِ فَإِنَّکَ سَتَرَاهُ فَأَتَیْتُ اَلْمَسْجِدَ فَإِذَا أَنَا بِسَاجِدٍ مِنْ نُورٍ وَ سَحَابٍ مِنْ نُورٍ وَ لاَ أَرَاکَ فَلَبِثْتُ قَلِیلاً إِذْ تَطَامَنَ السَّحَابُ وَ انْشَقَّتْ وَ نَزَلْتَ وَ فِی یَدِکَ سَیْفٌ یَقْطُرُ دَماً فَأَیْنَ کُنْتَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ یَا جَابِرُ کُنْتُ فِی بُرْجَاتٍ مُنْذُ ثَلاَثٍ فَقُلْتُ وَ أَیْشٍ صَنَعْتَ فِی بُرْجَاتٍ فَقَالَ لِی یَا جَابِرُ مَا أَغْفَلَکَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ وَلاَیَتِی عُرِضَتْ عَلَی أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِیهَا وَ أَهْلِ الْأَرَضِینَ وَ مَنْ فِیهَا فَأَبَتْ طَائِفَهٌ مِنَ الْجِنِّ وَلاَیَتِی فَبَعَثَنِی حَبِیبِی مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله بِهَذَا السَّیْفِ فَلَمَّا وَرَدْتُ الْجِنَّ افْتَرَقَتِ الْجِنُّ ثَلاَثَ فِرَقٍ فِرْقَهٌ طَارَتْ بِالْهَوَاءِ فَاحْتَجَبَتْ مِنِّی وَ فِرْقَهٌ آمَنَتْ بِی وَ هِیَ الْفِرْقَهُ الَّتِی نَزَلَتْ فِیهَا الْآیَهُ مِنْ «قُلْ أُوحِیَ» وَ فِرْقَهٌ جَحَدَتْنِی حَقِّی فَجَادَلْتُهَا بِهَذَا السَّیْفِ سَیْفِ حَبِیبِی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله حَتَّی قَتَلْتُهَا عَنْ آخِرِهَا فَقُلْتُ الْحَمْدُ لِلَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَمَنْ کَانَ السَّاجِدَ فَقَالَ لِی یَا جَابِرُ کَانَ السَّاجِدُ أَکْرَمَ الْمَلاَئِکَهِ عَلَی اللَّهِ صَاحِبَ الْحُجُبِ وَکَلَهُ اللَّهُ بِی إِذَا کَانَ أَیَّامُ الْجُمُعَهِ یَأْتِینِی بِأَخْبَارِ السَّمَاوَاتِ وَ السَّلاَمِ مِنَ الْمَلاَئِکَهِ وَ یَأْخُذُ السَّلاَمَ مِنْ مَلاَئِکَهِ السَّمَاوَاتِ إِلَیَّ

جابر بن عبد الله انصاری گفت: چند روزی بود که امیر مؤمنان حضرت على علیه السلام را نمی یافتم و او را در مدینه نمیدیدم. دلتنگش شدم و به راه افتادم و به خانه ام سلمه مخزومی رسیدم و بر در ایستادم. گفت: چه کسی

ص: 568

بر در است؟ گفتم: جابر بن عبد الله هستم. گفت: چه می خواهی ای جابر ؟! گفتم: چند روزی است که سرورم على علیه السلام را نیافته ام و ایشان را در مدینه ندیده ام؛ دلتنگش شده ام و نزد تو آمده ام تا بپرسم امیر مؤمنان چه می کند؟ گفت: امیر مؤمنان در سفر است ای جابر! گفتم: چه سفری؟ گفت: ای جابر! علی علیه السلام سه روز است که در آسمان هاست. گفتم: کدام آسمان؟ در را به رویم بست و گفت: ای جابر! می پنداشتم داناتر از این هستی! به مسجد پیامبر رو، علی علیه السلام را می بینی. من به مسجد رفتم و ناگاه دیدم نوری آنجا در سجده است و ابری از نور آنجاست، اما حضرت علی علیه السلام را ندیدم. گفتم: شگفتا! أم سلمه مرا فریفته؟! کمی ایستادم. ناگهان آن ابر فرو نشست و شکافته شد و امیر مؤمنان از میان آن فرود آمد و حال آن که شمشیری در دست داشت که از آن خون می چکید. در آن دم آن نوری که در سجده بود، سوی ایشان برخاست و در آغوشش کشید و میان چشمانش را بوسید و عرض کرد: ای امیر مؤمنان! سپاس و ستایش از آن خداوندی است که شما را بر دشمنانت یاری داد و پیروزت گرداند؛ چیزی از من می خواهی؟ فرمود: از تو می خواهم که سلام مرا به فرشتگان آسمان ها برسانی و به آنان مژده پیروزی دهی. سپس آن نور بر آن ابر سوار شد و به آسمان رفت. من سوی حضرت برخاستم و عرض کردم: ای امیر مؤمنان! چند روزی بود که شما را در مدینه نمیدیدم، دلتنگ شدم و نزد ام سلمه رفتم تا از او جویای شما شوم. بر در ایستادم. گفت: چه کسی بر در است؟ گفتم: جابر هستم. گفت: چه می خواهی ای برادر انصاری؟ گفتم: امیر مؤمنان را نیافته ام و ایشان را در مدینه ندیده ام، نزد تو آمده ام تا از او بپرسم امیرمؤمنان چه می کند؟ گفت: ای جابر! به مسجد برو تا ایشان را ببینی. من به مسجد آدم و ناگاه دیدم نوری در سجده است و

ص: 569

ابری از نور اینجاست اما شما را ندیدم. کمی ایستادم. ناگهان آن ابر فرونشست و شکافته شد و شما از آن فرود آمدید و حال آن که شمشیری در دست شما بود که از آن خون می چکید؛ کجا بودید ای امیر مؤمنان ؟! فرمود: ای جابر! سه روز است که در آسمان ها بوده ام. عرض کردم: در آسمان ها چه می کردید؟ فرمود: ای جابر! چه غافلی! مگر نمی دانی که ولایت من بر اهل آسمانها و هر آن که در آنها بود و نیز اهل زمین ها و هر آن که در آنها بود، عرضه شد، آنگاه طایفه ای از جنیان ولایت مرا نپذیرفتند. از این رو حبیبم محمد صلی الله علیه و آله مرا با این شمشیر سوی آنان فرستاد و چون بر جنیان وارد شدم، آنان در سه دسته جدا شدند: دسته ای به آسمان پرواز کردند و از من ناپدید شدند، دسته ای به من ایمان آوردند و آنان همان دسته ای بودند که آیه «بگو وحی شد» درباره ایشان نازل شد. اما دسته ای حق مرا انکار کردند و من با این شمشیر که شمشیر حبیبم محمد صلی الله علیه و آله است، با آنان رودر رو شدم و تا آخرین نفرشان را از پا در آوردم. آنگاه من عرض کردم: سپاس و ستایش از آن خداوند یکتاست، آن کسی که در سجده بود، که بود ای امیر مؤمنان ؟! فرمود: ای جابر! او ارجمندترین فرشتگان نزد خداوند و صاحب پرده ها بود که خداوند او را بر من گمارده تا در روزهای جمعه اخبار آسمان ها را برایم بیاورد و سلام فرشتگان آسمانها را به من برساند.

440 أَبُو الْقَاسِمِ الْعَلَوِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ: «فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً» الَّذِینَ أَقَرُّوا بِوَلاَیَتِنَا فَأُولَئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً «وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً* وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً* لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ» قَتْلِ اَلْحُسَیْنِ علیه السلام «وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذاباً صَعَداً*

ص: 570

وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللّهِ أَحَداً(1)» وَ أَنَّ اَلْأَئِمَّهَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَلاَ تَتَّخِذُوا مِنْ غَیْرِهِمْ إِمَاماً «وَ أَنَّهُ لَمّا قامَ عَبْدُ اللّهِ یَدْعُوهُ(2)» یَعْنِی مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله یَدْعُوهُمْ إِلَی وَلاَیَهِ عَلِیٍّ کَادَتْ قُرَیْشٌ «کادُوا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً(3)» عَلَیْهِ «قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّی(4)» أَیْ أَمْرَ رَبِّی «وَ لا أُشْرِکُ بِهِ أَحَداً *قُلْ إِنِّی لا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً(5)» أَیَ إِنْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُضِلَّکُمْ عَنْ وَلاَیَتِهِ ضَرّاً وَ لاَ رُشْداً «قُلْ إِنِّی لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللّهِ أَحَدٌ(6)» إِنْ أُمِرْتُ بِهِ «وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً(7)» یَعْنِی وَ لاَ «إِلاّ بَلاغاً مِنَ اللّهِ(8)» أُبَلِّغُکُمْ مَا أهدی اللَّهُ بِهِ مِنْ وَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام «وَ مَنْ یَعْصِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ(9)» فِی وَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام «فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها أَبَداً(10)» قَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ أَنْتَ قَسِیمُ اَلنَّارِ تَقُولُ هَذَا لِی وَ هَذَا لَکَ قَالُوا فَمَتَی یَکُونُ مَا تَعِدُنَا یَا مُحَمَّدُ مِنْ أَمْرِ عَلِیٍّ وَ اَلنَّارِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی «حَتّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ(11)» یَعْنِی الْمَوْتَ وَ الْقِیَامَهَ «فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً(12)» قَالُوا فَمَتَی یَکُونُ هَذَا قَالَ اللَّهُ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله «قُلْ إِنْ أَدْرِی أَ قَرِیبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ یَجْعَلُ لَهُ رَبِّی أَمَداً(13)» قَالَ أَجَلاً «عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ

ص: 571


1- الجن، 18-17
2- الجن، 19
3- الجن، 19
4- الجن، 20
5- الجن، 21-20
6- الجن، 22
7- الجن، 22
8- الجن، 23
9- الجن، 23
10- الجن، 23
11- الجن، 24
12- الجن، 24
13- الجن، 25

عَلی غَیْبِهِ أَحَدا* إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ(1)» قَالَ یَعْنِی عَلِیَّ الْمُرْتَضَی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ مِنْهُ قَالَ اللَّهُ «فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً(2)» قَالَ فِی قَلْبِهِ الْعِلْمَ وَ مِنْ خَلْفِهِ الرَّصَدَ یُعَلِّمُهُ عِلْمَهُ وَ یَزُقُّهُ الْعِلْمَ زَقّاً وَ یُعْلِمُهُ اللَّهُ إِلْهَاماً قَالَ فَالْإِلْهَامُ مِنْ اللَّهِ وَ الرَّصَدُ التَّعْلِیمُ مِنَ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله بَلَّغَ اللَّهُ أَنْ قَدْ بَلَّغَ رِسَالاَتِ رَبِّی «وَ أَحاطَ(3)» بِمَا لَدَی اَلرَّسُولِ مِنَ الْعِلْمِ «وَ أَحْصی کُلَّ شَیْءٍ عَدَداً(4)» مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ علیه السلام إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَهُ مِنْ فِتْنَهٍ أَوْ زَلْزَلَهٍ أَوْ خَسْفٍ أَوْ قَذْفٍ أَوْ أُمَّهٍ هَلَکَتْ فِیمَا مَضَی أَوْ تَهْلِکُ فِیمَا بَقِیَ فَکَمْ مِنْ إِمَامٍ جَائِرٍ أَوْ عَادِلٍ أَوْ مَنْ یَمُوتُ مَوْتاً أَوْ یُقْتَلُ قَتْلاً وَ کَمْ مِنْ إِمَامٍ مَخْذُولٍ لاَ یَضُرُّهُ خِذْلاَنُ مَنْ خَذَلَهُ وَ کَمْ مِنْ إِمَامٍ مَنْصُورِ لاَ یَنْفَعُهُ نُصْرَهُ مَنْ نَصَرَهُ

ابوالقاسم علوی گفت: امام جعفر صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارشان علیه السلام درباره آیه «پس هر کس اسلام آورد، اینان اند که راه راست را جویا شدند.» فرمود: کسانی که به ولایت ما اقرار کردند، آنان راه راست را جویا شدند. «و اما ستمکاران هیزمی برای جهنم اند و اگر بر راه راست پایداری کنند، بی تردید به آنان آبی فراوان می نوشانیم، تا در این مورد آنان را بیازماییم». در مورد قتل امام حسين علیه السلام «و هر کس از یاد و پند پروردگارش اعراض کند [خداوند] او را به عذابی سخت در می آورد و این که مسجدها از آن خداست، پس با کسی خدا را نخوانید». و این که امامان علیهم السلام از اهل بیت حضرت محمد صلی الله علیه و آله هستند پس امامی غیر ایشان نگیرید. «و اینکه وقتی بنده خدا برخاست تا او را بخواند» یعنی

ص: 572


1- الجن، 27-26
2- الجن، 27
3- الجن، 28
4- الجن، 28

حضرت محمد صلی الله علیه و آله که آنها را به ولایت علی علیه السلام فراخواند، نزدیک بود که قریشیان «برگرد او هجوم آورند» بر گرد محمد صلی الله علیه و آله «بگو: من تنها پروردگارم را می خوانم» یعنی امر پروردگارم را. «کسی را با او شریک نگیرم، بگو: بی تردید من مالک زیان و هدایتی برای شما نیستم.» یعنی اگر خدا بخواهد شما را از ولایت او گمراه کند، من مالک زیان و هدایتی برای شما نیستم. «بگو: بی تردید هرگز کسی مرا از [عذاب] خدا پناه نمی دهد. اگر به فرمانش عمل نکنم و هرگز جز او پناهگاهی نمی یابم» یعنی «جز ابلاغی از سوی خدا» پس ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام را که خداوند به سوی آن هدایت می کند، به شما ابلاغ می کنم. «و هر کس خدا و پیامبرش را نافرمانی کند» در مورد ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام ، «به راستی آتش جهنم برای اوست که برای همیشه در آن جاودان اند). پیامبر فرمود: ای علی! تو قسمت کنند؛ جهنمی، می گویی این برای من و آن برای تو. آن گاه عرض شد: ای محمد! چه زمان وعده ای که درباره على علیه السلام و جهنم دادی، فرا می رسد؟ آنگاه خداوند متعال نازل فرمود «آیا آن گاه که آنچه را که وعده داده می شوند، ببینند» یعنی مرگ و قیامت را «پس به زودی خواهند دانست که چه کسی باورش ناتوان تر و شمارش کمتر است.» عرض شد: چه زمان این امر محقق می شود؟! آنگاه خداوند به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و فرمود: «بگو: نمی دانم که آیا آن چه وعده داده شدید نزدیک است یا پروردگارم برای آن زمانی قرار میدهد» یعنی یا این که دور است «او دانای نهان است، پس کسی را بر غیب خود آگاه نمی کند، مگر کسی که از رسولی خشنود باشد» یعنی علی علیه السلام که از رسول

خدا صلی الله علیه و آله خشنود بود و رسول خدا نیز از او «پس بی تردید از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانی را وارد می کند». در قلب او دانش است و از

ص: 573

پشت سرش نگاهبانی است که دانشش را به او می آموزد و آن را به او می نوشاند و خداوند با الهام او را می آموزد. پس الهام از جانب خداوند است و نگاهبانی، آموزش پیامبر صلی الله علیه و آله است. خداوند پیام فرستاد که او پیام های پروردگار مان را تبلیغ کرده است و «احاطه دارد» به آن چه از دانش نزد رسول است «و عدد هر چیزی را شمارش کرده است» آن چه که رخ داده است و آن چه که رخ خواهد داد؛ از زمانی که خداوند آدم علیه السلام را آفرید تا زمانی که قیامت برپا می شود. از فتنه و زلزله و خسوف و شهاب گرفته تا امتی که در آن چه رخ داده به هلاکت رسیده یا در آن چه رخ خواهد داد، به هلاکت خواهد رسید. پس چه بسیار رهبر بیدادگر یا دادگر و یا کسی که جان می دهد یا کشته می شود و چه بسیار رهبر شکست خورده که شکست خوردن از کسی که او را شکست داده، چیزی از او نکاسته و یا رهبر پیروز شده که پیروز شدن بر کسی که از او پیروز شده، چیزی بر او نیفزوده است.

441- عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عُمَرَ الزُّهْرِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً» قَالَ لَوْ اسْتَقَامُوا عَلَی وَلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام مَا ضَلُّوا أَبَداً

علی بن محمد بن علی بن عمر زهری روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام درباره کلام حق تعالی «و اگر بر راه [راست] پایداری کنند بی تردید به آنان آبی فراوان می نوشانیم» فرمود: اگر بر ولایت امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام پایداری کنند، هیچگاه گمراه نمی شوند.

442-عنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذاباً صَعَداً» قَالَ «ذِکْرِ رَبِّهِ» وَلاَیَهُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام .

ص: 574

ابن عباس درباره کلام خداوند متعال و هر کس از یاد و پند پروردگارش اعراض کند، [خداوند] او را به عذابی سخت در می آورد.» گفت: منظور از یاد و پند پروردگارش» ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام است.

ص: 575

و من سورة المدثر

«كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ *إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ *فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ *عَنِ الْمُجْرِمِينَ *مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ *قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ*وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ *وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ*وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ *حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ *فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ» (المدثر، 48-38)

هرکس در گرو کاری است که انجام داده است. مگر یاران دست راست. آنها که در باغ هایی هستند می پرسند از گناهکاران: چه چیز شما را به آتش دوزخ در آورد؟ گویند: [ما] از نمازگزاران نبودیم، و به بینوا غذا نمیدادیم، و با کسانی که در کارهای باطل غوطه ور بودند، غوطه ور میشدیم. و روز قیامت را تکذیب می کردیم. تا اینکه يقين (مرگ) به سراغ ما آمد. پس شفاعت

ص: 576

شفاعت کنندگان به آنان سودی نمیبخشد.

443-أَبُو الْقَاسِمِ الْعَلَوِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ«کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَهٌ* إِلاّ أَصْحابَ الْیَمِینِ» قَالَ نَحْنُ وَ شِیعَتُنَا

ابوالقاسم علوی روایت کرده است امام محمد باقر علیه السلام درباره کلام حق تعالی «هر کس در گرو کاری است که انجام داده است، مگر یاران دست راست» فرمود: منظور ما و شیعیانمان هستیم.

444 -اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ «إِلاّ أَصْحابَ الْیَمِینِ» قَالَ شِیعَهُ عَلِیٍّ وَ اللَّهِ هُمْ أَصْحَابُ الْیَمِینِ

حسین بن سعید روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام درباره اصحاب يمين فرمود: به خدا سوگند شیعیان حضرت علی علیه السلام همان یاران دست راست هستند.

445- جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی «فِی جَنّاتٍ یَتَساءَلُونَ* عَنِ الْمُجْرِمِینَ* ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ *قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ» یَعْنِی لَمْ نَکُ مِنْ شِیعَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام «وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ *وَ کُنّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ* وَ کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ» فَذَلِکَ یَوْمُ اَلْقَائِمِ علیه السلام وَ هُوَ یَوْمُ الدِّینِ «حَتّی أَتانَا الْیَقِینُ» أَیَّامُ اَلْقَائِمِ علیه السلام «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَهُ الشّافِعِینَ» فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَهٌ لِمَخْلُوقٍ وَ لَنْ یَشْفَعَ فِیهِمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَوْمَ الْقِیَامَهِ

جعفر بن محمد فزاری روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام درباره کلام خداوند متعال فرمود: در آیه ای که خداوند می فرماید «می پرسند از گناهکاران: چه چیز شما را به آتش دوزخ در آورد؟ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم» یعنی از شیعیان حضرت على علیه السلام نبودیم. «و روز قیامت را تکذیب می کردیم منظور، روز ظهور حضرت قائم علیه السلام است که

ص: 577

روز دین است تا این که يقين به سراغ ما آمد» یعنی روزگار حضرت قائم علیه السلام «پس شفاعت شفاعت کنندگان به آنان سودی نمی بخشد» یعنی شفاعت هیچ آفریده ای به آنان سود نمی رساند و در روز قیامت هرگز رسول خدا صلی الله علیه و آله در حق آنها شفاعت نمی کند.

ص: 578

و من سورة القيامة

«لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ» (القيامة، 16)

زبانت را به خواندن آیات آن حرکت مده تا به [حفظ] آن شتاب کنی.

«فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى *وَلَكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى*ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى *أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى » (القيامة، 34-31)

پس نه تصدیق کرد و نه نماز گزارد، ولی تکذیب کرد و روی گردانید. سپس

خرامان به سوی خانواده اش رفت. وای بر تو! پس وای بر تو!

446- عَنْ عَمَّارِ بْنِ یَاسِرٍ قَالَ : کُنْتُ عِنْدَ أَبِی ذَرٍّ الْغِفَارِیِّ فِی مَجْلِسِ اِبْنِ لابن عَبَّاسٍ وَ عَلَیْهِ فُسْطَاطٌ وَ هُوَ یُحَدِّثُ النَّاسَ إِذْ قَامَ أَبُو ذَرٍّ حَتَّی ضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَی عَمُودِ الْفُسْطَاطِ ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی فَقَدْ أَنْبَأْتُهُ بِاسْمِی أَنَا جُنْدَبُ بْنُ جُنَادَهَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ سَأَلْتُکُمْ بِحَقِّ اللَّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ أَ سَمِعْتُمْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ یَقُولُ مَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءَ وَ لاَ أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءَ ذَا لَهْجَهٍ أَصْدَقَ مِنْ أَبِی ذَرٍّ قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ .

ص: 579

قَالَ أَفَتَعْلَمُونَ أَیُّهَا النَّاسُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله جَمَعَنَا یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ أَلْفٌ وَ ثَلاَثُمِائَهِ رَجُلٍ وَ جَمَعَنَا یَوْمَ سَمُرَاتٍ خَمْسَمِائَهِ رَجُلٍ کُلَّ ذَلِکَ یَقُولُ اللَّهُمَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ فَقَامَ عُمَرُ فَقَالَ بَخْ بَخْ یَا اِبْنَ أَبِی طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلاَیَ وَ مَوْلَی کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَهٍ فَلَمَّا سَمِعَ ذَلِکَ مُعَاوِیَهُ بْنُ أَبِی سُفْیَانَ اتَّکَأَ عَلَی اَلْمُغِیرَهِ بْنِ شُعْبَهَ وَ قَامَ وَ هُوَ یَقُولُ لاَ نُقِرُّ لِعَلِیٍّ بِوَلاَیَهٍ وَ لاَ نُصَدِّقُ مُحَمَّداً فِی مَقَالَهٍ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی نَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلّی *وَ لکِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلّی* ثُمَّ ذَهَبَ إِلی أَهْلِهِ یَتَمَطّی* أَوْلی لَکَ فَأَوْلی» تَهَدُّداً مِنَ اللَّهِ تَعَالَی وَ انْتِهَاراً فَقَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ

عمار یاسر گفت: من و ابوذر غفاری در زیر خیمه ای که ابن عباس به زیر آن با مردم سخن می گفت حضور داشتیم. ابوذر برخاست و با دستش به ستون خیمه زد و گفت: ای مردم! هرکه مرا می شناسد که هیچ، و آن که مرا نمی شناسد بداند که من جندب بن جناده، ابوذر غفاری هستم. شما را به خدا و رسولش سوگند! از شما می پرسم که آیا این سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله را شنیدید که فرمود: تا زمین خاکی و آسمان سبز برپاست، هیچ کس راستگوتر از ابوذر نیست؟ گفتند: به خدا سوگند آری. گفت: آیا میدانید ای مردم که رسول خدا در روز غدیر خم ما را که هزار و سیصد تن بودیم و نیز در روز سمرات که پانصد تن بودیم، گرد آورد و فرمود: خداوندا! هر که من مولای اویم، علی مولای اوست، پس دوست بدار آن که او را دوست می دارد و دشمن بدار آن که او را دشمن می دارد و یاری کن آن که او را یاری می کند و خوار کن آنکه او را خوار می کند و آن گاه عمر برخاست و عرض کرد: مبارک باشد ای پسر ابوطالب! تو مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی شده ای و در آن هنگام چون

ص: 580

معاوية بن ابی سفیان این سخن شنید، دست بر شانه مغيرة بن شعبه زد و برخاست و گفت: ما ولایت علی و محمد را در این سخن تصديق نمی کنیم. پس خداوند متعال بر پیامبرش حضرت محمد صلی الله علیه و آله نازل فرمود: «پس نه تصدیق کرد و نه نماز گزارد. ولی تکذیب کرد و روی گرداند. سپس خرامان به سوی خانواده اش رفت. وای بر تو، پس وای بر تو!» و این تهدیدی بود از سوی خداوند متعال. مردم گفتند: به خدا سوگند آری.

447-عَنْ حُذَیْفَهَ بْنِ الْیَمَانِ قَالَ : کُنْتُ وَ اللَّهِ جَالِساً بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ قَدْ نَزَلَ بِنَا غَدِیرَ خُمٍّ وَ قَدْ غَصَّ الْمَجْلِسُ بِالْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی قَدَمَیْهِ فَقَالَ «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِأَمْرٍ فَقَالَ یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ(1)» فَقُلْتُ لِصَاحِبِی جَبْرَئِیلَ علیه السلام یَا خَلِیلِی إِنَّ قُرَیْشاً قَالُوا لِی کَذَا وَ کَذَا فَأَتَی الْخَبَرَ مِنْ رَبِّی فَقَالَ «وَ اللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ(2)» ثُمَّ نَادَی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَأَقَامَهُ عَنْ یَمِینِهِ ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّی أَوْلَی مِنْکُمْ بِأَنْفُسِکُمْ؟قَالُوا اللَّهُمَّ بَلَی قَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ عَرْضِ اَلْمَسْجِدِ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا تَأْوِیلُ هَذَا قَالَ مَنْ کُنْتُ نَبِیَّهُ فَعَلِیٌّ أَمِیرُهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ

فَقَالَ حُذَیْفَهُ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ رَأَیْتُ مُعَاوِیَهَ حَتَّی قَامَ یَتَمَطَّی وَ خَرَجَ مُغْضَباً وَاضِعاً یَمِینَهُ عَلَی عَبْدِ اللَّهِ بْنِ قَیْسٍ الْأَشْعَرِیِّ وَ یَسَارَهُ عَلَی اَلْمُغِیرَهِ بْنِ شُعْبَهَ ثُمَّ قَامَ یَمْشِی مُتَمَطِّیاً وَ هُوَ یَقُولُ لاَ نُصَدِّقُ مُحَمَّداً عَلَی مَقَالَتِهِ وَ لاَ نُقِرُّ لِعَلِیٍّ بِوَلاَیَتِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی أَثَرِ کَلاَمِهِ «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلّی* وَ لکِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلّی* ثُمَّ ذَهَبَ إِلی أَهْلِهِ

ص: 581


1- المائده، 67
2- المائده، 67

یَتَمَطّی* أَوْلی لَکَ فَأَوْلی» فَهَمَّ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ یَرُدَّهُ فَیَقْتُلَهُ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ فَسَکَتَ اَلنَّبِیُّ عَنْهُ

حذيفة بن یمان گفت: به خدا سوگند در روز غدیر خم روبه روی رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودم و مجلس از مهاجران و انصار انبوه بود. آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله بر پای مبارکش ایستاد و فرمود: ای مردم! همانا خداوند به من فرمان داد و فرمود: «ای پیامبر! آنچه را از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، به مردم ابلاغ کن و اگر چنین نکنی، پیام او را نرسانده ای.» من به دوستم جبرئیل گفتم: ای یار من! قریشیان به من چنین و چنان گفتند. آن گاه از جانب پروردگارم خبر رسید که خداوند تو را از گزند مردم نگاه می دارد» سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه السلام را فراخواند و در سمت راست خویش بر پایش داشت و فرمود: ای مردم! آیا نمی دانید که من از شما بر شما سزاوارترم؟ عرض کردند: به خدا سوگند آری. فرمود: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست. در آن دم مردی از پهنای مسجد عرض کرد: ای رسول خدا! تأویل این سخن چیست؟ فرمود: هر که من پیامبرش بوده ام، على علیه السلام امیر اوست. خداوندا! دوست بدار آن که او را دوست می دارد و دشمن بدار آن که او را دشمن می دارد و یاری کن آنکه او را یاری می کنند و خوار کن آنکه او را خوار می کنند. حذيفه می گوید: در آن دم معاویه را دیدم که خرامان برخاست و خشمگین بیرون رفت و در حالی که دست راستش را برای بلند شدن بر شانه عبدالله بن قیس گذاشته بود و دست چپش را بر شانه مغيرة بن شعبه، برخاست و خرامان گام بر می داشت و می گفت: ما محمد را در سخنش تصدیق نمی کنیم و ولایت علی را نمی پذیریم. آنگاه خداوند در پی سخن او نازل فرمود: «پس نه تصدیق کرد و نه نماز گزارد، ولی تکذیب کرد و

ص: 582

روی گردانید. سپس خرامان به سوی خانواده اش رفت. وای بر تو! پس توای بر تو!» در آن دم رسول خدا خواست تا پاسخش را بدهد و از پا در آوردش، اما جبرئیل گفت: «زبانت را به آن حرکت مده تا به آن شتاب نکنی.» و پیامبر از او چشم پوشید.

ص: 583

و من سوره الدهر

«يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا *وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا » (الدهر، 8-7)

به نذر خود وفا میکنند و از روزی که شر آن فراگیر است بیم دارند. و طعام را با وجود دوست داشتن آن به بینوا و يتيم و اسیر میخورانند.

448 -فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْکُوفِیُّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیه السلام قَالَ : مَرِضَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ علیه السلام مَرَضاً شَدِیداً فَعَادَهُمَا سَیِّدُ وُلْدِ آدَمَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ عَادَهُمَا أَبُو بَکْرٍ وَ عُمَرُ فَقَالَ عُمَرُ لِعَلِیٍّ یَا أَبَا الْحَسَنِ إِنْ نَذَرْتَ لِلَّهِ نَذْراً وَاجِباً فَإِنَّ کُلَّ نَذْرٍ لاَ یَکُونُ لِلَّهِ فَلَیْسَ مِنْهُ فِیهِ وَفَاءٌ

فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام إِنْ عَافَی اللَّهُ وَلَدَیَّ مِمَّا بِهِمَا صُمْتُ لِلَّهِ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ مُتَوَالِیَاتٍ وَ قَالَتْ فَاطِمَهُ مِثْلَ مَقَالَهِ عَلِیٍّ وَ کَانَتْ لَهُمْ جَارِیَهٌ نُوبِیَّهٌ تُدْعَی فِضَّهَ قَالَتْ إِنْ عَافَا اللَّهُ

ص: 584

سَیِّدَیَّ بِمَا بِهِمَا صُمْتُ لِلَّهِ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ

فرات بن ابراهیم کوفی از امام جعفر صادق علیه السلام از پدر بزرگوارشان از جد بزرگوار ایشان علیه السلام روایت کرده است که ایشان فرمود: امام حسن و امام حسین علیهما السلام سخت بیمار شدند و سرور فرزندان آدم حضرت محمد صلی الله علیه و آله به عیادت ایشان رفت و ابوبکر و عمر نیز به عیادتشان رفتند. عمر به حضرت على علیه السلام عرض کرد: ای اباحسن! بایست تا نذری از برای خداوند واجب کنی که به راستی هر نذری از برای خداوند نباشد، وفایی در انجام آن نخواهد بود. حضرت علی علیه السلام فرمود: اگر خداوند دو فرزند مرا از بیماری سلامت دارد، سه روز پی در پی از برای خداوند روزه خواهم گرفت. حضرت فاطمه علیهماالسلام نیز سخن حضرت علی علیه السلام را باز فرمود. ایشان کنیزی پاکدامان به نام فضه داشتند که او نیز گفت: اگر خداوند دو سرور مرا از بیماری سلامت دارد، سه روز از برای خداوند روزه خواهم

فَلَمَّا عَافَی اللَّهُ الْغُلاَمَیْنِ مِمَّا بِهِمَا انْطَلَقَ عَلِیٌّ إِلَی جَارٍ یَهُودِیٍّ یُقَالُ لَهُ شَمْعُونُ بْنُ حَارَا فَقَالَ لَهُ یَا شَمْعُونُ أَعْطِنِی ثَلاَثَهَ أَصْیُعٍ مِنْ شَعِیرٍ وَ جَزَّهً مِنْ صُوفٍ تَغْزِلْهُ لَکَ اِبْنَهُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَأَعْطَاهُ اَلْیَهُودِیُّ الشَّعِیرَ وَ الصُّوفَ فَانْطَلَقَ إِلَی مَنْزِلِ فَاطِمَهَ علیها السلام فَقَالَ لَهَا یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ کُلِی هَذَا وَ اغْزِلِی هَذَا فَبَاتُوا وَ أَصْبَحُوا صِیَاماً فَلَمَّا أَمْسَوْا قَامَتِ الْجَارِیَهُ إِلَی صَاعٍ مِنَ الشَّعِیرِ وَ عَجَنَتْهُ وَ خَبَزَتْ مِنْهُ خَمْسَهَ أَقْرَاصٍ قُرْصٍ لِعَلِیٍّ وَ قُرْصٍ لِفَاطِمَهَ وَ قُرْصٍ لِلْحَسَنِ وَ قُرْصٍ لِلْحُسَیْنِ وَ قُرْصٍ لِلْجَارِیَهِ وَ إِنَّ عَلِیّاً صَلَّی مَعَ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ أَقْبَلَ إِلَی مَنْزِلِهِ لِیُفْطِرَ فَلَمَّا أَنْ وُضِعَ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ الطَّعَامُ وَ أَرَادُوا أَکْلَهُ فَإِذَا سَائِلٌ قَدْ قَامَ بِالْبَابِ فَقَالَ السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ مُحَمَّدٍ أَنَا مِسْکِینٌ مِنْ مَسَاکِینِ اَلْمُسْلِمِینَ أَطْعِمُونِی أَطْعَمَکُمُ اللَّهُ مِنْ مَوَائِدِ اَلْجَنَّهِ فَأَلْقَی عَلِیٌّ وَ أَلْقَی الْقَوْمُ مِنْ أَیْدِیهِمُ الطَّعَامَ وَ

ص: 585

أَنْشَأَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ هَذِهِ الْأَبْیَاتَ:

فَاطِمُ ذَاتَ الْوُدِّ وَ الْیَقِینِ

یَا بِنْتَ خَیْرِ النَّاسِ أَجْمَعِینَ

أَمَا تَرَیْنَ الْبَائِسَ الْمِسْکِینَ

قَدْ جَاءَ بِالْبَابِ لَهُ حَنِینٌ

یَشْکُو إِلَی اللَّهِ وَ یَسْتَکِینُ

یَشْکُو إِلَیْنَا جَائِعٌ حَزِینٌ

کُلُّ امْرِئٍ بِکَسْبِهِ رَهِینٌ

مَنْ یَفْعَلِ الْخَیْرَ یَقِفْ سَمِینَ

وَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ آمِنِینَ

حُرِّمَتِ اَلْجَنَّهُ عَلَی الضَّنِینِ

یَهْوِی مِنَ اَلنَّارِ إِلَی سِجِّینٍ

وَ یَخْرُجُ مِنْهَا إِنْ خَرَجَ بَعْدَ حِینٍ

چون خداوند آن دو پسر علیهماالسلام را از آن بیماری سلامت داشت، حضرت على علیه السلام نزد همسایه یهودی خود که شمعون بن حارا نام داشت، رفت و به او فرمود: ای شمعون! سه صاع جو به من بده و قدری پشم نیز بده تا در ازای آن دختر حضرت محمد صلی الله علیه و آله آن را برایت بریسد. آن یهودی جو و پشم به ایشان داد و حضرت ای به سوی خانه فاطمه علیهاالسلام به راه افتاد و به ایشان فرمود: ای دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله ! از این خوراک ساز و این را بریس. این چنین شب را گذراندند و صبح را روزه گرفتند و چون شب شد، کنیز صاعی از آن جو را برداشت و خمیر کرد و از آن پنج قرص نان پخت؛ قرصی برای حضرت على علیه السلام و قرصی برای حضرت فاطمه علیهاالسلام و قرصی برای امام حسن و قرصی برای امام حسین علیهماالسلام و قرصی برای خود. حضرت علی علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله نماز گزارد و سپس رو سوی خانه خود گذاشت تا افطار کند. چون آن طعام پیش روی ایشان نهاده شد و خواستند آن را بخورند، ناگاه دریوزه گری بر در رسید و عرض کرد: سلام بر شما ای اهل بیت محمد ! من تهیدستی از تهیدستان مسلمان هستم؛ مرا طعامی دهید که خداوند از سفره های بهشتی طعامتان دهد. در

ص: 586

آن دم حضرت علی علیه السلام طعام از دهان بر گرفت و آن گروه نیز چنین کدند و حضرت على علیه السلام چنین سرود:

ای فاطمه ای دارنده مهربانی و یقین

ای دختر برترین تمامی مردمان

آیا این بی نوای تهیدست را می بینی

که اندوهگین بر در آمده است

به درگاه خدا نالان است و کمک می خواهد

و سوی ما گرسنه و غمگین ناله می کند

هر که در گرو دستاورد خویش است

هر که کاری نیک کند، بهره مند به پا خواهد شد

و در امان به بهشت راه می یابد

چه بهشت بر بخیل حرام شده است

بخیل از آتش سوى سجين واژگون می شود

وگر برون آید این بسا به دراز کشد

قَالَ فَأَنْشَأَتْ فَاطِمَهُ علیه السلام وَ هِیَ تَقُولُ

أَمْرُکَ یَا ابْنَ الْعَمِّ سِمْعٌ طَاعَهٌ

مَا بِیَ مِنْ لُؤْمٍ وَ لاَ ضَرَاعَهٍ

أمط عَنِّی اللُّؤْمَ وَ الرَّقَاعَهَ

غُدِّیتُ بِالْبِرِّ لَهُ صِنَاعَهٌ

إِنِّی سَأُعْطِیهِ وَ لاَ أُنْهِیهِ سَاعَهً

أَرْجُو إِنْ أَطْعَمْتُ مِنْ مَجَاعَهٍ

أَنْ أَلْحَقَ الْأَخْیَارَ وَ الْجَمَاعَهَ

وَ أَدْخُلَ اَلْجَنَّهَ لِی شَفَاعَهٌ

فَأَعْطَوْهُ طَعَامَهُمْ وَ بَاتُوا عَلَی صَوْمِهِمْ لَمْ یَذُوقُوا إِلاَّ الْمَاءَ فَلَمَّا أَمْسَوْا قَامَتِ الْجَارِیَهُ إِلَی الصَّاعِ الثَّانِی فَعَجَنَتْهُ وَ خَبَزَتْ مِنْهُ أَقْرَاصَ وَ إِنَّ عَلِیّاً صَلَّی مَعَ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ أَقْبَلَ إِلَی مَنْزِلِهِ لِیُفْطِرَ فَلَمَّا وُضِعَ بَیْنَ أَیْدِیهِمُ الطَّعَامُ وَ أَرَادُوا أَکْلَهُ إِذَا یَتِیمٌ قَدْ قَامَ بِالْبَابِ فَقَالَ:

ص: 587

السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ مُحَمَّدٍ أَنَا یَتِیمٌ مِنْ یَتَامَی اَلْمُسْلِمِینَ أَطْعِمُونِی أَطْعَمَکُمُ اللَّهُ مِنْ مَوَائِدِ اَلْجَنَّهِ قَالَ فَأَلْقَی عَلِیٌّ وَ أَلْقَی الْقَوْمُ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ الطَّعَامَ وَ أَنْشَأَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ هُوَ یَقُولُ:

فَاطِمُ بِنْتَ السَّیِّدِ الْکَرِیمِ

بِنْتَ نَبِیٍّ لَیْسَ بِالزَّنِیمِ

قَدْ جَاءَنَا اللَّهُ بِذِی الْیَتِیمِ

وَ مَنْ یُسَلِّمْ فَهُوَ السَّلِیمُ

حُرِّمَتِ اَلْجَنَّهُ عَلَی اللَّئِیمِ

لاَ یَجُوزُ عَلَی الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِیمِ

طَعَامُهُ الضَّرِیعُ فِی اَلْجَحِیمِ

فَصَاحِبُ الْبُخْلِ یَقِفُ ذَمِیمٌ

و حضرت فاطمه علیهاالسلام چنین سرود:

ای عموزاده فرمانت را به گوش جان پذیرم

چه هیچ پستی و فرومایگی در من نیست

پستی و تنگ نظری از من به دور است

که من از نیکی و نیک کاری پروار شده ام

به او خواهم بخشید و دمی از او دریغ نمی دارم

و امید دارم که اگر در گرسنگی کسی را اطعام کنم

به خوبان و جمع نیکان بپیوندم

و در حالی که صاحب شفاعتم به بهشت راه یابم

این چنین ایشان آن تهیدست را طعام دادند و خود با روزه شب را گذراندند و هیچ جز آب نچشیدند و چون شام دیگر فرا رسید، کنیز برخاست و صاعی دیگر از آن جو را برداشت و خمیر کرد و چند قرصی نان از آن پخت. حضرت علی علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله نماز گزارد و سپس رو سوی خانه خود گذاشت تا افطار کند. چون آن طعام پیش روی ایشان نهاده شد و خواستند آن را بخورند ناگاه یتیمی بر در رسید و عرض کرد:

ص: 588

سلام بر شما اهل اهل بيت محمد صلی الله علیه و آله ! من يتيمي از يتيمان مسلمان هستم، مرا طعامی دهید که خداوند از سفره های بهشتی طعامتان دهد. در آن دم حضرت علی علیه السلام طعام از دهان برگرفت و آن گروه نیز چنین کردند و حضرت علی علیه السلام چنین سرود:

ای فاطمه ای دختر سرور کریم

ای دختر پیامبری که هرگز تنگ نظر نبود

خداوند این تیم را نزد ما فرستاده

و هر که تسلیم او شود به سلامت خواهد بود

بهشت بر انسان فرومایه حرام شده

و او بر راه راست ره نمی یابد

خوراکش در دوزخ عذابناک خواهد بود

و انسان بخیل نکوهیده بر پا خواهد شد

قَالَ فَأَنْشَأَتْ فَاطِمَهُ علیهماالسلام وَ هِیَ تَقُولُ هَذِهِ الْأَبْیَاتَ

إِنِّی سَأُعْطِیهِ وَ لاَ أُبَالِی

وَ أُوثِرُ اللَّهَ عَلَی عِیَالِی

وَ أَقْضِ هَذَا الْغَزْلَ فِی الْأَغْزَالِ

أَرْجُو بِذَاکَ الْفَوْزَ فِی الْمَآلِ

أَنْ یَقْبَلَ اللَّهُ وَ یُنْمِی مَالِی

وَ یَکْفِنِی هَمِّیَ فِی أَطْفَالٍ

أَمْسَوْا جِیَاعاً وَ هُمُ أَشْبَالٌ

أَکْرَمَهُمْ عَلَیَّ فِی الْعِیَالِ

بِکَرْبَلاَءَ یُقْتَلُ اقْتِتَالٌ

وَ لِمَنْ قَتَلَهُ الْوَیْلُ وَ الْوَبَالُ

کُبُولُهُ فَأْرَتْ عَلَی الْأَکْبَالِ

و حضرت فاطمه علیهاالسلام چنین سرود:

من به او خواهم بخشید و هیچ درنگی در این ندارم

و خداوند را بر خانواده ام ترجیح میدهم

ص: 589

این غزل را در شمار غزلهایی بگذار

که با آن به رستگاری در قیامت امید دارم

باشد که خداوند بپذیرد و آرزویم را برآورد

و دغدغه مرا در امر کودکانم کفایت کند

چون شیراند ولی شب را گرسنه گذراندند

که ارجمندترینشان بر من در این خانواده

در کربلا به سختی به شهادت می رسد

که عذاب و درد از برای قاتلش خواهد بود

و غل و زنجیرش از همه سخت تر خواهد بود

قَالَ فَأَعْطَوْا طَعَامَهُمْ وَ بَاتُوا عَلَی صَوْمِهِمْ وَ لَمْ یَذُوقُوا إِلاَّ الْمَاءَ وَ أَصْبَحُوا صِیَاماً فَلَمَّا أَمْسَوْا قَامَتِ الْجَارِیَهُ إِلَی الصَّاعِ الثَّالِثِ فَعَجَنَتْهُ وَ خَبَزَتْ مِنْهُ خَمْسَهَ أَقْرَاصٍ وَ إِنَّ عَلِیّاً صَلَّی مَعَ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ أَقْبَلَ إِلَی مَنْزِلِهِ یُرِیدُ أَنْ یُفْطِرَ فَلَمَّا وَضَعَ بَیْنَ أَیْدِیهِمُ الطَّعَامَ وَ أَرَادُوا أَکْلَهُ فَإِذَا أَسِیرٌ کَافِرٌ قَدْ قَامَ بِالْبَابِ فَقَالَ السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ اللَّهِ مَا أَنْصَفْتُمُونَا مِنْ أَنْفُسِکُمْ تَأْسِرُونَّا وَ تُقَیِّدُونَّا وَ لاَ تُطْعِمُونَّا أَطْعِمُونِی فَإِنِّی أَسِیرُ مُحَمَّدٍ فَأَلْقَی عَلِیٌّ وَ أَلْقَی الْقَوْمُ مِنْ أَیْدِیهِمْ الطَّعَامَ فَأَنْشَأَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام هَذِهِ الْأَبْیَاتَ وَ هُوَ یَقُولُ:

یَا فَاطِمَهُ حَبِیبَتِی وَ بِنْتُ أَحْمَدَ

یَا بِنْتَ مَنْ سَمَّاهُ اللَّهُ فَهُوَ مُحَمَّدٌ

قَدْ زَانَهُ اللَّهُ بِخَلْقٍ أَغْیَدَ

قَدْ جَاءَنَا اللَّهُ بِذِی الْمُقَیَّدِ

بِالْقَیْدِ مَأْسُورٌ فَلَیْسَ یَهْتَدِی

مَنْ یُطْعِمُ الْیَوْمَ یَجِدْهُ فِی غَدٍ

عِنْدَ الْإِلَهِ الْوَاحِدِ الْمُوَحَّدِ

وَ مَا زَرَعَهُ الزَّارِعُونَ یَحْصُدُ

أُعْطِیهِ وَ لاَ تَجْعَلِیهِ أَنْکَدَ

ثُمَّ اطْلُبِی خَزَائِنَ الَّتِی لَمْ تَنْفَدْ

ص: 590

این شد که طعام خود بازبخشیدند و بر روز؛ خویش شب را گذراندند و هیچ جز آب نچشیدند و صبح را روزه گرفتند و چون شب شد، کنیز برخاست و صاع سوم از آن جو را برداشت و خمیر کرد و از آن پنج قرص نان پخت. حضرت علی علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله نماز گزارد و سپس رو به سوی خانه خود گذاشت و خواست تا افطار کند. چون آن طعام پیش روی ایشان نهاده شد و خواستند آن را بخورند، ناگاه اسیری بر در رسید و عرض کرد: سلام بر شما ای اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله ! به خدا سوگند در حق ما انصاف روا نداشتیدا ما را اسیر می کنید و در بند میکنید و طعامی به ما نمی دهید؟ مرا طعامی دهید که من اسیر محمدی هستم. حضرت على علیه السلام طعام از دهان بر گرفت و آن گروه نیز چنین کردند و حضرت علی علیه السلام این ابیات را سرود:

ای فاطمه ای محبوب من ای دختر احمد

ای دخت محمدی که خدا این نام بر او نهاد

و او را ب خلقى کریمانه آراست

خداوند کسی را در بند نزد ما فرستاده است

در بند اسیر گشته و این چنین ره نیافته

هر که امروز اطعامش کند این فردا نجاتش دهد

به نزد خداوند یکتای یگانه

چه ره چه زارعان بکارند همان برخواهند داشت

به او ببخش و هیچ در منتش مگذار

سپس گنجینه هایی را بخواه که هیچ پایان نمی پذیرد

قَالَ فَأَنْشَأَتْ فَاطِمَهُ علیه السلام وَ هِیَ تَقُولُ:

یَا ابْنَ عَمِّ لَمْ یَبْقَ إِلاَّ صَاعٌ

قَدْ دَبِرَتِ الْکَفُّ مَعَ الذِّرَاعِ

ص: 591

ابْنَیَّ وَ اللَّهِ هُمَا جِیَاعٌ

یَا رَبِّ لاَ تَتْرُکْهُمَا ضَیَاعٌ

أَبُوهُمَا لِلْخَیْرِ صَنَّاعٌ

قَدْ یَصْنَعُ الْخَیْرَ بِابْتِدَاعٍ

عَبْلَ الذِّرَاعَیْنِ شَدِیدَ الْبَاعِ

وَ مَا عَلَی رَأْسِیَ مِنْ قِنَاعٍ

إِلاَّ قِنَاعٌ نَسْجُهُ نِسَاعٌ

قَالَ فَأَعْطَوْهُ طَعَامَهُمْ وَ بَاتُوا عَلَی صَوْمِهِمْ وَ لَمْ یَذُوقُوا إِلاَّ الْمَاءَ فَأَصْبَحُوا وَ قَدْ قَضَی اللَّهُ عَلَیْهِمْ نَذْرَهُمْ وَ إِنَّ عَلِیّاً علیه السلام أَخَذَ بِیَدِ الْغُلاَمَیْنِ وَ هُمَا کَالْفَرْخَیْنِ لاَ رِیشَ لَهُمَا یَتَرَجَّجَانِ مِنَ الْجُوعِ فَانْطَلَقَ بِهِمَا إِلَی مَنْزِلِ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِمَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِالدُّمُوعِ وَ أَخَذَ بِیَدِ الْغُلاَمَیْنِ فَانْطَلَقَ بِهَا إِلَی مَنْزِلِ فَاطِمَهَ علیها السلام فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ قَدْ تَغَیَّرَ لَوْنُهَا وَ إِذَا بَطْنُهَا لاَصِقٌ بِظَهْرِهَا انْکَبَّ عَلَیْهَا یُقَبِّلُ بَیْنَ عَیْنَیْهَا وَ نَادَتْهُ بَاکِیَهً وَا غَوْثَاهْ بِاللَّهِ ثُمَّ بِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مِنَ الْجُوعِ

و حضرت فاطمه علیهاالسلام چنین سرود:

ای عموزاده تنها یک صاع باقی مانده

حال آن که سراسر دست ما خالی شده

به خدا سوگند که پسران من گرسنه اند

پروردگارا آن دو را گمگشته رها مکن

که پدرشان بسیار دست در کار نیک دارد

و همواره در نیکوکاری پیش قدم بوده است

بازوانی قدرتمند و دهشی بسیار دارد

حال آن که بر سر من جز پوششی نیست

این شد که طعام خود را به او بخشیدند و بر روز؛ خویش شب را گذراندند و هیچ جز آب نچشیدند و چون صبح شد و نذر خویش به خداوند ادا کردند، حضرت علی علیه السلام دست دو پسر خود را گرفت و آنان را که چون

ص: 592

جوجه هایی بی پروبال از گرسنگی لرزان بودند، به سوی خانه پیامبر صرهسپار کرد. چون رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن دو نگریست، چشمانش غرق در اشک شد و دست آن دو پسر را گرفت و سوی خانه حضرت فاطمه علیهاالسلام رهسپار شان کرد. چون چشم رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن بانو افتاد و دید که رنگ رخسارش دگرگون شده و شکمش به کمرش چسبیده، سوی او شتافت و میان دیدگانش را بوسید و در آن دم حضرت فاطمه علیهاالسلام گریه کنان ندا سر داد، خداوندا! به فریادمان برس و ای رسول

خدا به فریادمان برس که بسیار گرسنه ایم.

قَالَ فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی السَّمَاءِ وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ آلَ مُحَمَّدِ فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ اقْرَأْ قَالَ وَ مَا أَقْرَأُ قَالَ اقْرَأْ «إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً* عَیْناً یَشْرَبُ» إِلَی آخِرِ ثَلاَثِ آیَاتٍ

ثُمَّ إِنَّ عَلِیّاً علیه السلام مَضَی مِنْ فَوْرِ ذَلِکَ حَتَّی أَتَی أَبَا جَبَلَهَ الْأَنْصَارِیَّ فَقَالَ لَهُ یَا أَبَا جَبَلَهَ هَلْ مِنْ قَرْضِ دِینَارٍ قَالَ نَعَمْ یَا أَبَا الْحَسَنِ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلاَئِکَتَهُ أَنَّ أَکْثَرَ مَالِی لَکَ حَلاَلٌ مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ قَالَ لاَ حَاجَهَ لِی فِی شَیْءٍ مِنْ ذَلِکَ إِنْ یَکُ قَرْضاً قَبِلْتُهُ قَالَ فرفع إِلَیْهِ دِینَاراً

وَ مَرَّ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَتَخَرَّقُ أَزِقَّهَ اَلْمَدِینَهِ لِیَبْتَاعَ بِالدِّینَارِ طَعَاماً فَإِذَا هُوَ بِمِقْدَادِ بْنِ الْأَسْوَدِ الْکِنْدِیِّ قَاعِدٌ عَلَی الطَّرِیقِ فَدَنَا مِنْهُ وَ سَلَّمَ عَلَیْهِ وَ قَالَ یَا مِقْدَادُ مَا لِی أَرَاکَ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ کَئِیباً حَزِیناً فَقَالَ أَقُولُ کَمَا قَالَ الْعَبْدُ الصَّالِحُ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ علیه السلام «رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ» قَالَ وَ مُنْذُ کَمْ یَا مِقْدَادُ قَالَ هَذَا أَرْبَعٌ فَرَجَعَ عَلِیٌّ مَلِیّاً ثُمَّ قَالَ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ آلُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله مُنْذُ ثَلاَثٍ وَ أَنْتَ یَا مِقْدَادُ مُذْ أَرْبَعٍ أَنْتَ أَحَقُّ بِالدِّینَارِ مِنِّی قَالَ فَدَفَعَ إِلَیْهِ الدِّینَارَ

ص: 593

آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله سر سوی آسمان برآورد و فرمود: خداوندا خاندان محمد را سیر فرما. در آن دم جبرئیل فرود آمد و عرض کرد: ای محمد! بخوان. فرمود: چه بخوانم؟ عرض کرد: بخوان که «بی تردید نیکوکاران از جامی می نوشند که [شرابش] آمیخته به کافور است» تا پایان سه آیه. در آن اوان حضرت علی علیه السلام بیرون شتافت و نزد ابا جبله انصاری رفت و فرمود: ای ابا جبله! آیا دیناری به من قرض می دهی؟ عرض کرد: بله ای ابا حسن. خدا و فرشتگانش را گواه می گیرم که بیشتر دارایی من از سوی خدا و از سوی رسول او بر تو حلال است. فرمود: نیازی به چیزی از آن ندارم، اگر قرض باشد، می پذیرم. او نیز دیناری به وی قرض داد. حضرت على علیه السلام به راه افتاد و کوچه های مدینه را پشت سر می گذاشت تا دیناری

طعام بخرد که ناگاه با مقداد بن اسود کندی که در راه نشسته بود، رویارو شد. نزدیک شد و به او سلام کرد و فرمود: ای مقداد! چه شده که افسرده و غمگین اینجا نشسته ای؟ عرض کرد: سخن من همان سخن بندی نیکوکار خداوند موسی بن عمران است: «پروردگارا! من به هر آنچه از خیر بر من فرو فرستی نیازمندم.» فرمود: چند روز است که در این تنگنایی؟ عرض کرد: این چهارمین روز است. آن گاه حضرت على علیه السلام غمگین شد و فرمود: الله اكبر، خاندان محمد صلی الله علیه و آله سه روز است که در تنگنایند و تو ای مقداد چهار روز است که این چنینی؟ تو از من بر این دینار

سزاوار تری. این شد که حضرت علی علیه السلام آن دینار را به مقداد بخشید. وَ مَضَی حَتَّی دَخَلَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی مَسْجِدِهِ فَلَمَّا انْفَتَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَی کَتِفِهِ ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ انْهَضْ بِنَا إِلَی مَنْزِلِکَ لَعَلَّنَا نُصِیبُ بِهِ طَعَاماً فَقَدْ بَلَغَنَا أَخْذُکَ الدِّینَارَ مِنْ أَبِی جَبَلَهَ قَالَ فَمَضَی وَ عَلِیٌّ یَسْتَحِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله رَابِطٌ عَلَی بَطْنِهِ

ص: 594

حَجَراً مِنَ الْجُوعِ حَتَّی قَرَعَا عَلَی فَاطِمَهَ الْبَابَ فَلَمَّا نَظَرَتْ فَاطِمَهُ علیه السلام إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ قَدْ أَثَّرَ الْجُوعُ فِی وَجْهِهِ وَلَّتْ هَارِبَهً قَالَتْ وَا سَوْأَتَاهْ مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ کَأَنَّ أَبَا الْحَسَنِ مَا عَلِمَ أَنْ عِنْدَنَا مُذْ ثَلاَثٍ

ثُمَّ دَخَلَتْ مَخْدَعاً لَهَا فَصَلَّتْ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ نَادَتْ یَا إِلَهَ مُحَمَّدٍ هَذَا مُحَمَّدٌ نَبِیُّکَ وَ فَاطِمَهُ بِنْتُ نَبِیِّکَ وَ عَلِیٌّ خَتَنُ نَبِیِّکَ وَ ابْنُ عَمِّهِ وَ هَذَانِ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ سِبْطَیْ نَبِیِّکَ اللَّهُمَّ فَإِنَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ سَأَلُوکَ أَنْ تُنْزِلَ عَلَیْهِمْ مائِدَهً مِنَ السَّماءِ فَأَنْزَلْتَهَا عَلَیْهِمْ وَ کَفَرُوا بِهَا اللَّهُمَّ فَإِنَّ آلَ مُحَمَّدٍ لاَ یَکْفُرُونَ بِهَا

باز حضرت به راه افتاد و در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد ایشان رسید. چون رسول خدا صلی الله علیه و آله او را دید، دستی بر دوشش زد و فرمود: ای علی! برخیز تا با هم به خانه ات برویم، امید است که آنجا طعامی نصیب ما شود. شنیدم که دیناری از ابی جبله گرفته ای. حضرت علی علیه السلام که از شرم رسول خدا صلی الله علیه و آله از گرسنگی سنگی بر شکم خود بسته بود، با ایشان راهی شد و بر در خانه حضرت فاطمه علیهاالسلام رسیدند و در زدند. چون حضرت فاطمه علیهاالسلام رسول خدا صلی الله علیه و آله را دید، از آنجا که گرسنگی در چهره اش آشکار شده بود، گریزان رو گرداند و فرمود: شرم از خدا و از رسولش؟ گویا ابا حسن نمی داند که سه روز است ما چگونه ایم! رسول خدا از این کار دم بر نیاورد و وارد شد و دو رکعت نماز گزارد و سپس ندا سرداد: ای خدای محمد! این محمد پیامبر تو و فاطمه دختر پیامبر تو و على داماد پیامبر تو و پسر عموی او و این دو حسن و حسین دو نو پیامبر تو هستند. خداوندا! بنی اسرائیل از تو خواستند که از آسمان سفرهای برایشان فرود آوری و تو چنین کردی حال آن که آنان به آن کفر ورزیدند. اما خاندان محمد هرگز چنین کفر نمی ورزند.

ص: 595

ثُمَّ الْتَفَتَتْ مُسَلِّمَهً فَإِذَا هِیَ بِصَحْفَهٍ مَمْلُوَّهٍ ثَرِیدٌ وَ مَرَقٌ فَاحْتَمَلَتْهَا وَ وَضَعَتْهَا بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَهْوَی بِیَدِهِ إِلَی الصَّحْفَهِ فَسَبَّحَتِ الصَّحْفَهُ وَ الثَّرِیدُ وَ الْمَرَقُ فَتَلاَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله «وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ(1)» ثُمَّ قَالَ کُلُوا مِنْ جَوَانِبِ الْقَصْعَهِ وَ لاَ تَهْدِمُوا صَوْمَعَتَهَا فَإِنَّ فِیهَا الْبَرَکَهَ

فَأَکَلَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَهُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ علیهم السلام وَ اَلنَّبِیُّ یَأْکُلُ وَ یَنْظُرُ إِلَی عَلِیٍّ مُتَبَسِّماً وَ عَلِیٌّ یَأْکُلُ وَ یَنْظُرُ إِلَی فَاطِمَهَ مُتَعَجِّباً فَقَالَ لَهُ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله کُلْ یَا عَلِیُّ وَ لاَ تَسْأَلْ فَاطِمَهَ عَنْ شَیْءٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مَثَلَکَ وَ مَثَلَهَا مَثَلَ مَرْیَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ وَ زَکَرِیَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ یَا عَلِیُّ هَذَا بِالدِّینَارِ الَّذِی أَقْرَضْتَهُ لَقَدْ أَعْطَاکَ اللَّهُ اللَّیْلَهَ خَمْسَهً وَ عِشْرِینَ جُزْءاً مِنَ الْمَعْرُوفِ فَأَمَّا جُزْءٌ وَاحِدٌ فَجَعَلَ لَکَ فِی دُنْیَاکَ أَنْ أَطْعَمَکَ مِنْ جَنَّتِهِ وَ أَرْبَعَهُ وَ عِشْرُونَ جُزْءاً قَدْ ذَخَرَهَا لَکَ لِآخِرَتِکَ

در آن دم بانویی مسلمان با طبقی آکنده از خوراک و خورش وارد شد و آن را پیش روی رسول خدا صلی الله علیه و آله گذاشت. حضرت دست سوی آن طبق فرود آورد که ناگاه آن طبق و خوراک و خورش تسبیح پروردگار گفتند و پیامبر صلی الله علیه و آله تلاوت فرمود: «و هیچ چیز نیست مگر آن که به سپاس و ستایش او تسبیح میگوید.» سپس فرمود: از کنار این طبق بخورید و میانش را بر هم نزنید که بسی برکت در آن است. این چنین پیامبران و حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم السلام شروع به خوردن کردند و پیامبر می خورد و با لبخندی به حضرت على علیه السلام می نگریست و حضرت علی علیه السلام می خورد و شگفت زده به حضرت فاطمه علیهاالسلام می نگریست. پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: ای علی! بخور و چیزی از فاطمه مپرس. سپاس و ستایش از آن خداوندی است که تو و او را

ص: 596


1- الاسراء، 44

همانند مریم دخت عمران و زکریا قرار داد. ای علی! این در ازای دیناری است که تو قرض دادی. خداوند امشب بیست و پنج جزء پاداش به تو عطا کرد که یک جزء آن را در دنیایت قرار داد و تو را از بهشت طعام بخشید

و بیست و چهار جزء آن را برای آخرتت ذخیره کرد.

449-عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً» نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ أَصْبَحَا وَ عِنْدَهُمْ ثَلاَثَهُ أَرْغِفَهٍ فَأَطْعَمُوا مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً فَبَاتُوا جِیَاعاً فَنَزَلَتْ فِیهِمْ هَذِهِ الْآیَهُ

ابن عباس گفت: کلام حق تعالی و طعام را با وجود دوست داشتن آن به بینوا و يتیم و اسیر میخورانند» درباره حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام نازل شد در آن هنگام که روز خود را با سه قرص نان آغاز کردند و با آن تهیدست و يتیم و اسیری را اطعام کردند و خود گرسنه شب را گذراندند. از این رو این آیه درباره ایشان نازل شد.

«وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا» (الدهر، 30)

و نمی خواهند مگر آنچه را خدا خواهد. به راستی خداوند دانای حکیم است.

عَنْ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَا مُفَضَّلُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا مِنْ نُورِهِ وَ خَلَقَ شِیعَتَنَا مِنَّا وَ سَائِرُ الْخَلْقِ فِی اَلنَّارِ بِنَا یُطَاعُ اللَّهُ وَ بِنَا یُعْصَی اللَّهُ یَا مُفَضَّلُ سَبَقَتْ عَزِیمَهٌ مِنَ اللَّهِ أَنْ لاَ یَتَقَبَّلَ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِنَا وَ لاَ یُعَذِّبَ أَحَداً إِلاَّ بِنَا فَنَحْنُ بَابُ اللَّهِ وَ حُجَّتُهُ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَی خَلْقِهِ وَ خُزَّانُهُ فِی سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ وَ حَلاَلُنَا عَنِ اللَّهِ وَ حَرَامُنَا عَنِ اللَّهِ لاَ یُحْتَجَبُ مِنَ اللَّهِ إِذَا شِئْنَا«وَ ما تَشاؤُنَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ» اسْتِثْنَاءٌ وَ مِنْ قَوْلُهُ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قَلْبَ وَلِیِّهِ وَکْرَ الْإِرَادَهِ فَإِذَا شَاءَ اللَّهُ شِئْنَا

مفضل بن عمر گفت: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: ای مفضل! خداوند ما

ص: 597

را از نور خود و شیعیان ما را از ما آفرید و دیگر آفریدگان در آتش اند. خداوند با ما اطاعت می شود و با ما نافرمانی می شود. ای مفضل! خواست خداوند پیش پیش چنین مقدر شد که هیچ عملی را از هیچ کس نپذیرد جز به خاطر ما و هیچ کس را در عذاب نیفکند جز به خاطر ما. پس ما باب خدا و حجت او و امینان او بر آفریدگانش هستیم و ما خزانه داران او در آسمان و زمینش هستیم که حرام ما از سوی خدا و حلال ما از سوی اوست. هر گاه چیزی بخواهیم از خداوند پنهان نمی ماند؛ چراکه نمی خواهند مگر آن چه را خدا خواهد» و این سخن اوست که خداوند قلب ولی خود را آشیانه اراده خویش قرار می دهد. پس هر گاه خداوند بخواهد، ما می خواهیم.

«يُدْخِلُ مَنْ يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ» (الدهر، 31)

هر کس را بخواهد در رحمتش داخل می نماید.

450-قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ وَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ فِی رَحْمَتِهِ قَالَ الرَّحْمَهُ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

اسماعیل بن ابراهیم و حسین بن سعيد روایت کرده اند امام جعفر صادق علیه السلام درباره این کلام خداوند متعال که «هر کس را بخواهد در رحمتش داخل می نماید) فرمود: رحمت، علی بن ابی طالب علیه السلام است.

451-قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَوْدِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَوْلِهِ تَعَالَی «یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ فِی رَحْمَتِهِ» قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَلاَیَهُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

جعفر بن محمد اودی گفت: امام جعفر صادق علیه السلام درباره کلام حق تعالی

«هر کس را بخواهد در رحمتش داخل می نماید» فرمود: یعنی در ولایت

علی بن ابی طالب علیه السلام .

ص: 598

و من سورة المرسلات

«وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لَا يَرْكَعُونَ » (المرسلات، 48)

و هنگامی که به آنان گفته شود «رکوع کنید» رکوع نمی کنند.

453- عَنْ أَبِی حَمْزَهَ الثُّمَالِیِّ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: «وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ ارْکَعُوا لا یَرْکَعُونَ» قَالَ تَفْسِیرُهَا فِی بَاطِنِ اَلْقُرْآنِ وَ إِذَا قِیلَ لِلنُّصَّابِ وَ الْمُکَذِّبِینَ تَوَلَّوْا عَلِیّاً لَمْ یَفْعَلُوا لِأَنَّهُمُ الَّذِینَ سَبَقَ عَلَیْهِمْ فِی عِلْمِ اللَّهِ مِنَ الشَّقَاءِ

ابی حمزه ثمالی گفت: از امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیه پرسیدم. ایشان از فرمود: تفسیر آن در باطن قرآن است. هنگامی که به ناصبی ها و تکذیب کنندگان گفته شود ولایت علی علیه السلام را بپذیرید، نمی پذیرند؛ چرا که آنان کسانی اند که پیشا پیش در علم خدا نگون بختی بر آنان رقم خورده است.

ص: 599

و من سورة النبأ

«عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ *عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ *الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ»

(النبا، 3-1)

از چه چیز از یکدیگر سؤال میکنند؟ از آن خبر بزرگ. همان که آنان در آن

اختلاف دارند.

453- عَنْ أَبِی حَمْزَهَ الثُّمَالِیِّ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی «عَمَّ یَتَساءَلُونَ* عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ* اَلَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ» فَقَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَقُولُ لِأَصْحَابِهِ أَنَا وَ اللَّهِ النَّبَأُ الْعَظِیمُ الَّذِی اخْتَلَفَ فِیَّ جَمِیعُ الْأُمَمِ بِأَلْسِنَتِهَا وَ اللَّهِ مَا لِلَّهِ نَبَأٌ أَعْظَمُ مِنِّی وَ لاَ لِلَّهِ آیَهٌ أَعْظَمُ مِنِّی

ابی حمزه ثمالی گفت: از امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیات پرسیدم. امام فرمود: علی بن ابی طالب علیه السلام به یارانش می فرمود: به خدا سوگند منم آن خبر بزرگی که همه امت ها با زبان خودشان در مورد آن اختلاف کردند

ص: 600

و به خدا سوگند خداوند هیچ خبر و هیچ نشانه ای بزرگ تر از من ندارد.

«يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا لَا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا » (النبأ، 38)

روزی که روح و فرشتگان صف زده به پا خیزند [و] سخن نمی گویند مگر

کسی که خدای رحمان به او اجازه دهد و [او] سخنی درست گوید.

454- عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:«یَوْمَ یَقُومُ اَلرُّوحُ وَ الْمَلائِکَهُ صَفًّا لا یَتَکَلَّمُونَ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً» قَالَ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ خُطِفَ قَوْلُ «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ» مِنْ قُلُوبِ الْعِبَادِ فِی الْمَوْقِفِ إِلاَّ مَنْ أَقَرَّ بِوَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ هُوَ قَوْلُهُ «إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ» مِنْ أَهْلِ وَلاَیَهِ عَلِیٍّ فَهُمُ الَّذِینَ یُؤْذَنُ لَهُمْ بِقَوْلِ «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ»

آبی جارود گفت: امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیه فرمود: هنگامی که روز قیامت برپا گردد، سخن «لا اله الا الله» از دل های بندگان در موقف فراموش شود، جز از دل کسانی که به ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام اقرار کرده باشند و این است معنای سخن خداوند: «مگر کسی که [خدای ] رحمان به او اجازه دهد». یعنی از اهل ولایت علی ، ایشان هستند که

به آنها اجازه داده می شود بگویند «لا إله الا الله».

455- عَنْ أَبِی حَمْزَهَ الثُّمَالِیِّ قَالَ : دَخَلْتُ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام وَ قُلْتُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ حَدِّثْنِی بِحَدِیثٍ یَنْفَعُنِی قَالَ یَا أَبَا حَمْزَهَ کُلٌّ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ أَبَی قَالَ قُلْتُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَحَدٌ یَأْبَی أَنْ یَدْخُلَ اَلْجَنَّهَ؟ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ مَنْ قَالَ مَنْ لَمْ یَقُلْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ قُلْتُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ حَسِبْتُ أَنْ لاَ أَرْوِیَ هَذَا الْحَدِیثَ عَنْکَ قَالَ وَ لِمَ؟ قُلْتُ إِنِّی تَرَکَتْ اَلْمُرْجِئَهَ وَ اَلْقَدَرِیَّهَ وَ اَلْحَرُورِیَّهَ

ص: 601

وَ بَنِی أُمَیَّهَ یَقُولُونَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ فَقَالَ أَیْهَاتَ أَیْهَاتَ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ سَلَبَهُمُ اللَّهُ إِیَّاهَا لاَ یَقُولُهَا إِلاَّ نَحْنُ وَ شِیعَتُنَا وَ الْبَاقُونَ مِنْهَا بِرَاءٌ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ یَقُولُ «یَوْمَ یَقُومُ اَلرُّوحُ وَ الْمَلائِکَهُ صَفًّا لا یَتَکَلَّمُونَ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً» قَالَ مَنْ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ

ابوحمزه ثمالی گفت: خدمت امام محمد باقر علیه السلام رسیدم و عرض کردم: ای پسر رسول خدا! حدیثی برایم بفرما تا مرا سود رساند. امام فرمود: ای اباحمزه! همه در بهشت وارد می شوند مگر کسانی که خودشان ابا داشته باشند. عرض کردم: ای پسر رسول خدا! آیا می شود کسی از رفتن به بهشت آبا کند؟ فرمود: آری. عرض کردم: چه کسانی؟ فرمود: هر کس «لا اله الا الله و محمد رسول الله» را نگوید. عرض کردم: ای پسر رسول خدا! گمان کنم که نباید این حدیث را از شما نقل کنم. فرمود: چرا؟ عرض کردم: من دیدم که مرجئه و قدره و حروريه و بنی امیه می گفتند «لا اله الا الله محمد رسول الله». فرمود: هيهات! هيهات! هنگامی که قیامت فرارسد خداوند شهادتین را از آنها سلب می کند و تنها ما و شیعیان ما شهادتین را می گویند و دیگران از آن به دور می مانند. آیا نشنیده ای که خداوند می فرماید: «روزی که روح و فرشتگان صف زده به پا خیزند [و] سخن نمی گویند مگر کسی که خدای رحمان به او اجازه دهد و [او] سخنی درست گوید. یعنی هر کس بگوید «لا اله الا الله، محمد رسول الله».

ص: 602

و من سورة النازعات

«يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ *تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ » (النازعات، 7-6)

روزی که لرزاننده بلرزاند. و به دنبال آن لرزاننده دیگری درآید.

456-أَبُو الْقَاسِمِ الْعَلَوِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: «یَوْمَ تَرْجُفُ الرّاجِفَهُ *تَتْبَعُهَا الرّادِفَهُ» اَلرّاجِفَهُ اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ وَ اَلرّادِفَهُ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ یَنْفُضُ رَأْسَهُ مِنَ التُّرَابِ اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ فِی خَمْسَهٍ وَ تِسْعِینَ أَلْفاً وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ «إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ* یَوْمَ لا یَنْفَعُ الظّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدّارِ(1) »

ابوالقاسم علوی روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام درباره این آیات فرمود: لرزاننده، حسین بن على علیه السلام و لرزاننده دیگری که به دنبال آن می آید، علی بن ابی طالب علیه السلام است و حسین بن علی علیه السلام نخستین کسی

ص: 603


1- غافر، 52-51

است که خاک مزار از سر می زداید و در میان نودو پنج هزار تن برانگیخته می شوند. چنان که خداوند می فرماید: «به راستی ما فرستادگانمان و کسانی را که ایمان آورده اند در زندگی دنیا روزی که گواهان برای گواهی بر پای ایستند یاری می کنیم. روزی که ستمکاران را عذرخواهی شان سود ندهد و برای آنان لعنت است و بدی آن سرای.»

ص: 604

و من سورة عبس

«يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ *وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ *وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ » (عبس، 36-34)

روزی که آدمی از برادرش می گریزد. و از مادر و پدرش. و از همسر و پسرانش.

457- عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ قَالَ : سَمِعْتُ أَبَا الْقَاسِمِ یَقُولُ فِی هَذِهِ الْآیَهِ «یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ» إِلاَّ مَنْ تَوَلَّی بِوَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَإِنَّهُ لاَ یَفِرُّ مَنْ وَالاَهُ وَ لاَ یُعَادِی مَنْ أَحَبَّهُ وَ لاَ یُحِبُّ مَنْ أَبْغَضَهُ وَ لاَ یَوَدُّ مَنْ عَادَاهُ عَلِیٌّ لَهُ فِی اَلْجَنَّهِ قَصْرٌ مِنْ یَاقُوتَهٍ حَمْرَاءَ و ثُلُثَا الْقَصْرِ مُرَصَّعٌ بِأَنْوَاعِ الْیَاقُوتِ وَ الْجَوْهَرُ عَلَیْهِ شَرَفٌ یُعْرَفُ بِتَسْبِیحِهِ وَ تَقْدِیسِهِ وَ تَحْمِیدِهِ وَ تَمْجِیدِهِ لَهُ سَقْفٌ یَا أَبَا هُرَیْرَهَ مَا هُوَ قَالَ أَبُو هُرَیْرَهَ مَا أَدْرِی یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ هُوَ اَلْعَرْشُ وَ أَرْضُهُ الزَّعْفَرَانُ قَالَ لَهُ الرَّحْمَنُ کُنَّ فَکَانَ لاَ یَسْکُنُهُ إِلاَّ عَلِیٌّ وَ أَصْحَابُهُ وَ أَنَا وَ عَلِّیٌ فِی دَارٍ وَاحِدَهٍ

ص: 605

وَ عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ غَیْرُهُ مَعَ الْبَاطِلِ

ابی هریره گفت: از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم که درباره آیه «روزی که آدمی از برادرش می گریزد و از مادر و پدرش و از همسر و پسرانش» فرمود: مگر کسی که ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام را پذیرفته باشد. آن کس که یار على علیه السلام بوده، نمی گریزد و آن کس که او را دوست می داشته، دشمن بر شمرده نمی شود و آن کس که کینه او می داشته، دوست برشمرده نمی شود و آن کس که با او دشمنی کرده باشد دوست داشته نمی شود. برای علی علیه السلام در بهشت قصری از یاقوت سرخ است که یک سوم آن قصر به گونه های یاقوت و گوهر آراسته شده و بلندایی بر آن است که از تسبیح و تقدیس و تحمید و تمجید او شناخته می شود و سقفی دارد؛ ای ابا هريره! آن سقف چیست؟ ابوهریره عرض کرد: نمی دانم ای رسول خدا! فرمود: سقف آن عرش است و زمینش زعفران. خداوند رحمان می گوید: باش، پس موجود می گردد و در این قصر جز على علیه السلام و یارانش ساکن نمی گردند و من و علی در یک خانه هستیم و علی با حق است و غیر او با باطل.

ص: 606

و من سورة کوّرت

«وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ»(کوّرت، 7)

و هنگامی که اشخاص با یکدیگر قرین شوند.

458- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحَنَفِیَّهِ أَنَّهُ قَرَأَ «وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ» قَالَ بِحَقِّ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ أَنَّ رَجُلاً عَبَدَ اللَّهَ بَیْنَ اَلرُّکْنِ وَ اَلْمَقَامِ حَتَّی تَلْتَقِیَ تَرْقُوَتَاهُ لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ مَنْ یُحِبُّ

محمد بن علی بن حنفیه این آیه را خواند و چنین گفت: به حق آن خدایی که جانم به دست اوست، اگر مردی از بندگان خدا بین رکن و مقام آن قدر خدا را عبادت کند که دو استخوان سینه اش به هم بچسبد، خداوند او را با کسی که دوستش دارد، محشور می کند.

«وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ *بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ » (كورت، 9-8)

ص: 607

و هنگامی که از آن دختر زنده به گور شده سؤال شود. به کدامین گناه کشته شده است؟

459- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیَّهِ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ» قَالَ مَوَدَّتُنَا

محمدبن حنفیه گفت: در این آیه آنچه از آن سؤال خواهد شد، مودت ما

(اهل بیت) است.

460-جَعْفَرٌ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ *سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» قَالَ مَنْ قُتِلَ فِی مَوَدَّتِنَا

جعفر روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیات فرمود:

منظور کسی است که در راه دوستی ما کشته شود.

461- عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عُمَرَ الزُّهْرِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ» بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ قَالَ هُمْ قَرَابَهُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله

علی بن محمد بن علی بن عمر زهری روایت کرده است: امام جعفر

صادق علیه السلام درباره این آیات فرمود: ایشان نزدیکان رسول خدایند.

462- جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یُوسُفَ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ *بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» یَقُولُ أَسْأَلُکُمْ عَنِ الْمَوَدَّهِ الَّتِی أُنْزِلَتْ عَلَیْکُمْ وَصَلَهَا مَوَدَّهُ الْقُرْبَی بِأَیِّ ذَنْبٍ قَتَلْتُمُوهُمْ

جعفر بن احمد بن يوسف روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیات فرمود: خداوند می فرماید: از مودتی که بر شما نازل شده است، که همان مودت ذي القربی است، از شما می پرسم: به کدامین گناه آنان را

کشتید؟!

463- جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ» یَعْنِی مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ «بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» قَالَ ذَلِکَ حَقُّنَا الْوَاجِبُ

ص: 608

عَلَی النَّاسِ وَ حُبُّنَا الْوَاجِبُ عَلَی الْخَلْقِ قَتَلُوا مَوَدَّتَنَا

جعفر بن محمد فزاری گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام درباره کلام خداوند عز ذکره «و هنگامی که از آن دختر زنده به گور شده سؤال شود» پرسیدم، فرمود: منظور دوستی ما اهل بیت است. «به کدامین گناه کشته شده» آن، حق واجب ما بر مردم است. با این که دوستی ما بر آفریدگان واجب است، مودت ما را کشتند.

ص: 609

و من سورة المطففين

«كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ (7)وَمَا أَدْرَاكَ مَا سِجِّينٌ (8)كِتَابٌ مَرْقُومٌ (9)كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ (18)كِتَابٌ مَرْقُومٌ (20)يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ (25)خِتَامُهُ مِسْكٌ وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ (26)عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ»(28)

چنین نیست، بیگمان کتاب (نامه عمل) بدکاران قطعأ در سجین است. و تو چه میدانی که سجین چیست؟ کتابی است نوشته شده... چنین نیست، به راستی کتاب (نامۀ عمل) نیکوکاران در عليين است. کتابی است نوشته شده از شرابی مهر شده نوشانده شوند که مهرش مشک است و در این نعمت رقابت کنندگان باید رقابت کنند... چشمه ای که مقربان درگاه الهی از آن می نوشند.

ص: 610

464-عَنْ سَعِیدِ بْنِ عُثْمَانَ الْجَزَّارِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا سَعِیدٍ الْمَدَائِنِیَّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ : فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی «کَلاّ إِنَّ کِتابَ الفُجّارِ لَفِی سِجِّینٍ*وَ ما أَدْراکَ ما سِجِّینٌ*کِتابٌ مَرْقُومٌ»بِبُغْضِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله «کَلاّ إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ لَفِی عِلِّیِّینَ کِتابٌ مَرْقُومٌ» بِحُبِّ مُحَمَّدِ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ص

سعیدبن عثمان گفت: از ابوسعید مدائنی شنیدم که از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرد که ایشان فرمود: در کلام خداوند متعال «چنین نیست، بی گمان کتاب (نامه عمل) بدکاران قطعا در سجين است و تو چه میدانی که سجین چیست؟ کتابی نوشته شده است»، منظور کینه توزی محمد و آل محمد ای است. «چنین نیست، به راستی کتاب (نامه عمل) نیکوکاران در عليين است... کتابی نوشته شده است»، منظور دوستی محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله است.

465 قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : نَزَلَتِ الْآیَاتُ «کَلاّ إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ لَفِی عِلِّیِّینَ* وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّیُّونَ» إِلَی قَوْلِهِ »َشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ» وَ هِیَ خَمْسُ آیَاتٍ وَ هُمْ رَسُولُ اللَّهِ وَ فَاطِمَهُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِمُ الصَّلاَهُ وَ السَّلاَمُ وَ التَّحِیَّهُ وَ الْإِکْرَامُ .

محمد بن حسن بن ابراهیم گفت: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: آیات چنین نیست، به راستی کتاب (نامه عمل) نیکوکاران در عليين است و تو چه میدانی که علیین چیست» تا آنجا که می فرماید «مقربان درگاه الهی از آن می نوشند» پنج آیه است و ایشان رسول خدا و على علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام و حسن و حسین علیهماالسلام هستند که درود و سلام و تحیت و ارجمندی بر آنها باد.

466-عَنْ عَطَاءِ بْنِ أَبِی رَبَاحٍ قَالَ : قُلْتُ لِفَاطِمَهَ بِنْتِ الْحُسَیْنِ أَخْبِرِینِی جُعِلْتُ فِدَاکِ

ص: 611

بِحَدِیثٍ أُحَدِّثُ بِهِ وَ أَحْتَجُّ بِهِ عَلَی النَّاسِ قَالَتْ نَعَمْ أَخْبَرَنِی أَبِی أَنَّ اَلنَّبِیَّ صلی الله علیه و آله بَعَثَ إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَنِ اصْعَدِ اَلْمِنْبَرَ وَ ادْعُ النَّاسَ إِلَیْکَ ثُمَّ قُالْ قُلْتُ أَیُّهَا النَّاسُ مِنْ انْتَقَصَ أَجِیراً أَجْرَهُ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ اَلنَّارِ وَ مَنِ ادَّعَی إِلَی غَیْرِ مَوَالِیهِ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ اَلنَّارِ وَ مِنْ انْتَفَی مِنْ وَالِدَیْهِ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ اَلنَّارِ (1).

قَالَ فَقَالَ رَجُلٌ یَا أَبَا الْحَسَنِ مَا لَهُنَّ مِنْ تَأْوِیلِ فَقَالَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ ثُمَّ أَتَی رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَیْلٌ لِقُرَیْشٍ مِنْ تَأْوِیلِهِنَّ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ انْطَلِقْ فَأَخْبِرْهُمْ أَنِّی أَنَا الْأَجِیرُ الَّذِی أَثْبَتَ اللَّهُ مَوَدَّتَهُ مِنَ السَّمَاءِ وَ أَنَا وَ أَنْتَ مَوْلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنَا وَ أَنْتَ أَبَوَا الْمُؤْمِنِینَ

ثُمَّ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ وَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ فَلَمَّا اجْتَمَعُوا قَالَ:یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ عَلِیّاً أَوَّلُکُمْ إِیمَاناً بِاللَّهِ وَ أَوْفَاکُمْ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَقْوَمُکُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ وَ أَعْلَمُکُمْ بِالْقَضِیَّهِ وَ أَقْسَمُکُمْ بِالسَّوِیَّهِ وَ أَرْحَمُکُمْ بِالرَّعِیَّهِ وَ أَفْضَلُکُمْ عِنْدَ اللَّهِ مَزِیَّهً

عطاء بن ابی ریاح گفت: به فاطمه دختر امام حسین علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم! مرا از حدیثی آگاه ساز تا آن را باز گویم و با آن بر مردم حجت آورم. ایشان گفت: پدرم مرا خبر داد که رسول خدا صلی الله علیه و آله کسی را نزد حضرت علی علیه السلام فرستاد که بر منبر فراز شو و مردم را سوی خود فرا خوان. آنگاه حضرت علیه السلام از چنین فرمود: ای مردم! هر که در پرداختن مزد مزد گیری کم گذارد، نشیمنگاهش را آتش دوزخ انباشته می کند و هر که به جز موالی خود دیگران را به خود نسبت دهد، نشیمن گاهش را آتش دوزخ انباشته می کند و هر که از سوی پدر و مادرش رانده شود،

ص: 612


1- نهج البلاغه، خطبه 210

نشیمن گاهش را آتش دوزخ انباشته می کند. در آن دم کسی پرسید: ای ابا حسن! تأویل این سخن چیست؟ فرمود: خدا و رسولش بهتر می دانند. سپس حضرت نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و ایشان را از سخن آن مرد خبر داد. رسول خدا صلی الله علیه و آله سه بار فرمود: وای بر قریش با تأویل کردنشان! سپس فرمود: ای علی! سوی آنان برو و باخبر شان کن که من آن مزد گیرم که خداوند دوستی اش را از آسمان استوار داشت و من و تو مولای مؤمنان هستیم و من و تو پدران مؤمنان هستیم. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله بیرون رفت و فرمود: ای جماعت قریش و مهاجران و انصار! وقتی آنان گرد آمدند، فرمود: ای مردم! همانا على علیه السلام نخستین کس از شما در ایمان و وفادار ترین شما به پیمان خداوند و پایدار ترین شما در فرمان خداوند و داناترین شما در قضاوت و دادگر ترین شما در مساوات و مهربان ترین شما در حق رعیت و والامقام ترین شما نزد خداوند است.

ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ اللَّهَ مَثَّلَ لِی أُمَّتِی فِی الطِّینِ وَ عَلَّمَنِی أَسْمَاءَهُمْ کَمَا عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا فَمَرَّ بِی أَصْحَابُ الرَّایَاتِ فَاسْتَغْفَرْتُ لِعَلِیٍّ وَ شِیعَتِهِ وَ سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ یَسْتَقِیمَ أُمَّتِی عَلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ مِنْ بَعْدِی فَأَبَی رَبِّی إِلاَّ أَنْ یُضِلَّ مَنْ یَشَاءُ ثُمَّ ابْتَدَأَنِی رَبِّی فِی عَلِیِّ بِسَبْعِ خِصَالٍ أَمَّا أُولاَهُنَّ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ یَنْشَقُّ عَنْهُ الْأَرْضُ مَعِی وَ لاَ فَخْرَ وَ أَمَّا الثَّانِیَهُ فَإِنَّهُ یَذُودُ عَنْ حَوْضِی کَمَا یَذُودُ الرُّعَاهُ غَرِیبَهَ الْإِبِلِ وَ أَمَّا الثَّالِثَهُ فَإِنَّ مِنْ فُقَرَاءِ شِیعَهِ عَلِیٍّ لَیَشْفَعُ فِی مِثْلِ رَبِیعَهَ وَ مُضَرَ وَ أَمَّا الرَّابِعَهُ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ یَقْرَعُ بَابَ اَلْجَنَّهِ مَعِی وَ لاَ فَخْرَ وَ أَمَّا الْخَامِسَهُ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ یُزَوَّجُ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ وَ لاَ فَخْرَ وَ أَمَّا السَّادِسَهُ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ یَسْکُنُ مَعِی فِی عِلِّیِّینَ وَ لاَ فَخْرَ وَ أَمَّا السَّابِعَهُ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ یُسْقَی مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ. خِتامُهُ مِسْکٌ وَ فِی ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ

ص: 613

سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند تمثال امت مرا در سرشت گل به من نشان داد و نام های ایشان را به من آموخت؛ همچنان که تمامی نام ها را به آدم علیه السلام آموخت. آنگاه همه سردمداران بر من گذر کردند و من برای علی علیه السلام و شیعیانش آمرزش طلبیدم و از پروردگارم خواستم تا امتم را پس از من در راه علی بن ابی طالب علیه السلام استوار دارد. اما پروردگارم نپذیرفت جز این که هر که را خود خواست هدایت کند و هر که را خواست گمراه نماید. سپس پروردگارم هفت خصلت را در مورد على علیه السلام برای من بنا نهاد؛ نخست این که او نخستین کسی است که همراه من سر از زمین بر می آورد و فخر نمی فروشم. دوم آن که او کسانی را از حوض من باز می دارد، چنان که ساربان شتران نا آشنا را می راند. سوم آن که از فقیران شیعه على علیه السلام به خاطر من به شمار قبیله های ربیعه و مضر شفاعت شوند. چهارم آن که او نخستین کسی است که همراه من بر در بهشت می کوبد و فخر نمی فروشم. پنجم آن که او نخستین کسی است که از پریان سیاه چشم همسر می گیرد و فخر نمی فروشم. ششم آن که او نخستین کسی است که همراه من در آسمان هفتم سكنا می گزیند و فخر نمی فروشم. هفتم آن که او نخستین کسی است که از شرابی مهر شده که مهرش مشک است، می نوشد و رقابت کنندگان در این (نعمت) باید رقابت کنند. 467- عَنْ کَعْبٍ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی:«یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ* خِتامُهُ مِسْکٌ وَ فِی ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ* عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ» فَهَنِیئاً لَهُمْ ثُمَّ قَالَ کَعْبٌ وَ اللَّهِ لاَ یُحِبُّهُمْ إِلاَّ مَنْ أَخَذَ اللَّهُ مِنْهُ الْمِیثَاقَ

کعب درباره کلام خداوند متعال گفت: «از شرابی مهر شده نوشانده شوند که مهرش مشک است و در این [نعمت ] رقابت کنندگان باید رقابت کنند.

ص: 614

چشمه ای که مقربان درگاه الهی از آن می نوشند.» پس گوارا باد بر آنان؛ به خدا سوگند تنها کسانی ایشان را دوست می دارند که خداوند از آنان پیمان گرفته است.

«إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ » (المطففين، 36-29)

بی تردید کسانی که گناه می کردند، به کسانی که ایمان آوردند، می خندیدند.....

468- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ تَعَالَی» «إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ» قَالَ فَهُوَ حَارِثُ بْنُ قَیْسٍ وَ أُنَاسٌ مَعَهُ کَانُوا إِذَا مَرَّ عَلَیْهِمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالُوا انْظُرُوا إِلَی هَذَا الَّذِی اصْطَفَاهُ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ اخْتَارَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ کَانُوا یَسْخَرُونَ مِنْهُ وَ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ فُتِحَ بَیْنَ اَلْجَنَّهِ وَ اَلنَّارِ بَابٌ فَعَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام عَلَی الْأَرِیکَهِ مُتَّکِئٌ فَیَقُولُ هَلُمَّ لَکُمْ فَإِذَا جَاءُوا سَدَّ بَیْنَهُمْ الْبَابَ فَهُوَ کَذَلِکَ لِیَسْخَرَ مِنْهُمْ وَ یَضْحَکَ قَالَ اللَّهُ «فَالْیَوْمَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنَ اَلْکُفّارِ یَضْحَکُونَ* عَلَی الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ* هَلْ ثُوِّبَ الْکُفّارُ ما کانُوا یَفْعَلُونَ »

ابن عباس درباره کلام خداوند متعال گفت: «بی تردید کسانی که گناه می کردند، به کسانی که ایمان آوردند، می خندیدند.» منظور، حارث بن قیس است و مردمانی که با او همراه بودند. آنان وقتی حضرت على علیه السلام بر آنان گذر می کرد، میگفتند: به کسی که محمد صلی الله علیه و آله او را برگزیده و از میان اهل بیتش انتخابش کرده، بنگرید. و این چنین حضرت را ریشخند می کردند. پس چون روز قیامت فرا رسد، دری میان بهشت و دوزخ گشوده شود و حضرت علی علیه السلام آرمیده بر تختی به آنان می فرماید: سوی ما بشتابید! وقتی آنان می آیند، آن در پیش رویشان بسته می شود و این بار حضرت علی علیه السلام آنان را ریشخند می کند و می خندد. خداوند متعال

ص: 615

می فرماید: «پس امروز کسانی که ایمان آوردند، به کافران می خندند. بر روی تختها می نگرند. آیا کافران به آن چه انجام می دادند، پاداش داده شدند؟ »

ص: 616

و من سورة الإنشقاق

«فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا (8)» (الانشقاق، 8)

و به زودی به حسابش به آسانی رسیدگی می شود.

469- عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ أَنَّ اَلنَّبِیَّ صلی الله علیه و آله خَرَجَ مِنَ اَلْغَارِ فَأَتَی مَنْزِلَ خَدِیجَهَ کَئِیباً حَزِیناً فَقَالَتْ خَدِیجَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الَّذِی أَرَی بِکَ مِنَ الْکَآبَهِ وَ الْحُزْنِ مَا لَمْ أَرَهُ فِیکَ مُنْذُ صَحِبْتَنِی قَالَ یَحْزُنُنِی غَیْبُوبَهُ عَلِیٍّ قَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ تَفَرَّقَتِ اَلْمُسْلِمُونَ فِی الْآفَاقِ وَ إِنَّمَا بَقِیَ ثَمَانُ رِجَالٍ کَانَ مَعَکَ اللَّیْلَهَ سَبْعَهُ نَفَرٍ فَتَحْزَنُ لِغَیْبُوبَهِ رَجُلٍ فَغَضِبَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ قَالَ یَا خَدِیجَهُ إِنَّ اللَّهَ أَعْطَانِی فِی عَلِیٍّ ثَلاَثَهً لِدُنْیَایَ وَ ثَلاَثَهً لآِخِرَتِی فَأَمَّا الثَّلاَثَهُ الَّتِی لِدُنْیَایَ فَمَا أَخَافُ عَلَیْهِ أَنْ یَمُوتَ وَ لاَ یُقْتَلَ حَتَّی یُعْطِیَنِی اللَّهُ مَوْعِدَهُ إِیَّایَ وَ لَکِنْ أَخَافُ عَلَیْهِ وَاحِدَهً

قَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنْ أَنْتَ أَخْبَرْتَنِی مَا الثَّلاَثَهُ لِدُنْیَاکَ وَ مَا الثَّلاَثَهُ لآِخِرَتِکَ وَ مَا

ص: 617

الْوَاحِدَهُ الَّتِی تَتَخَوَّفُ عَلَیْهِ لَأَحْتَوِیَنَّ عَلَی بَعِیرِی وَ لَأَطْلُبَنَّهُ حَیْثُمَا کَانَ إِلاَّ أَنْ یَحُولَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ

معاذ بن جبل گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله از غار خارج شد و در حالی که ناراحت و غمگین بود، به خانه خدیجه علیهاالسلام وارد شد. خدیجه علیهاالسلام فرمود: ای رسول خدا! چه چیز این چنین ناراحتی و اندوه شما شده است که من از زمان آشنایی ام با شما چنین غمی در شما ندیده بودم؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نبود علی علیه السلام مرا غمگین کرده است. خدیجه علیهاالسلام فرمود: ای رسول خدا! مسلمانان در جهان پراکنده شده اند و همراه شما هشت نفر مانده اند. شبی را با هفت نفر به سر بردید، حال به خاطر نبودن یکی از آنها ناراحت می شوید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله خشمگین شد و فرمود: ای خدیجه! خداوند درباره على علیه السلام سه چیز برای دنیایم و سه چیز برای آخرتم به من عطا فرمود. من از ترس از دست دادن آن چه که خداوند به واسطه او در دنیا به من می دهد در این اندیشه نیستم که مبادا او جان دهد یا کشته شود، بلکه به سببی دیگر درباره او از این اندیشه در هراسم.

خدیجه علیهاالسلام فرمود: ای رسول خدا؟ اگر به من بگویی آن سه امر دنیا و آخرت از برای شما و نیز آن امری که بر آن می ترسید چیست، بر شترم سوار می شوم و در پی حضرت علی علیه السلام در هر کجا میگردم، حتی اگر بمیرم.

قَالَ یَا خَدِیجَهُ إِنَّ اللَّهَ أَعْطَانِی فِی عَلِیٍّ لِدُنْیَایَ أَنَّهُ یُوَارِی عَوْرَتِی عِنْدَ مَوْتِی وَ أَعْطَانِی فِی عَلِیٍّ لِدُنْیَایَ أَنَّهُ یَقْتُلُ بَیْنَ یَدَیَّ أَرْبَعَهً وَ ثَلاَثِینَ مُبَارِزاً قَبْلَ أَنْ یَمُوتَ أَوْ یُقْتَلَ وَ أَعْطَانِی فِی عَلِیٍّ لآِخِرَتِی أَنَّهُ مُتَّکًا یَوْمَ الشَّفَاعَهِ وَ أَعْطَانِی فِی عَلِیٍّ لآِخِرَتِی أَنَّهُ صَاحِبُ مَفَاتِیحِی یَوْمَ أَفْتَحُ أَبْوَابَ اَلْجَنَّهِ وَ أَعْطَانِی فِی عَلِیٍّ لآِخِرَتِی أَنِّی أُعْطَی یَوْمَ

ص: 618

الْقِیَامَهِ أَرْبَعَهَ أَلْوِیَهٍ فَلِوَاءُ الْحَمْدِ بِیَدِی وَ أَدْفَعُ لِوَاءَ التَّهْلِیلِ لِعَلِیٍّ وَ أُوَجِّهُهُ فِی أَوَّلِ فَوْجٍ وَ هُمُ الَّذِینَ یُحَاسَبُونَ حِساباً یَسِیراً وَ یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّهَ ... بِغَیْرِ حِسابٍ عَلَیْهِمْ وَ أَدْفَعُ لِوَاءَ التَّکْبِیرِ إِلَی حَمْزَهَ وَ أُوَجِّهُهُ فِی الْفَوْجِ الثَّانِی وَ أَدْفَعُ لِوَاءَ التَّسْبِیحِ إِلَی جَعْفَرٍ وَ أُوَجِّهُهُ فِی الْفَوْجِ الثَّالِثِ ثُمَّ أُقِیمُ عَلَی أُمَّتِی حَتَّی أَشْفَعَ لَهُمْ ثُمَّ أَکُونُ أَنَا الْقَائِدَ وَ إِبْرَاهِیمُ السَّائِقَ حَتَّی أُدْخِلَ أُمَّتِی اَلْجَنَّهَ وَ لَکِنْ أَخَافُ عَلَیْهِ إِضْرَارَ جَهَلَهِ قُرَیْشٍ

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای خدیجه! آن سه چیزی که خداوند با على علیه السلام برای دنیایم به من عطا کرده این است که او در هنگام مرگم عورت مرا می پوشاند و پیش از آن که بمیرد یا کشته شود، در کنار من سی و چهار مبارز را از پای در می آورد و برای آخرتم نیز خداوند با وجود على علیه السلام چنین به من عطا کرده که او در روز شفاعت تکیه گاه است و برای آخرتم با وجود او چنین به من عطا کرده که او در روزی که من درهای بهشت را میگشایم، کلیددار من است و برای آخرتم با وجود او چنین به من عطا کرده که چون در روز قیامت به من چهار بیرق عطا شود، من بیرق «الحمد الله» را خود به دست می گیرم و بيرق «لا اله الا الله» را به علی می سپارم و او را به جلوداری گروهی روانه می دارم که به آسانی محاسبه می شوند و بدون آن که حسابی بر ایشان باشد، به بهشت وارد می شوند. و اما بیرق «الله اکبر» را به حمزه می سپارم و او را سوی گروه دوم روانه می دارم و بيرق «سبحان الله» را به جعفر می سپارم و او را سوی گروه سوم روانه میدارم و آنگاه خود در برابر امتم می ایستم تا ایشان را شفاعت کنم. سپس من رهبر می شوم و ابراهیم هدایت کننده می شود تا امتم را به بهشت

داخل کنم؛ با این همه از آسیب رساندن نادانی قریش به او می ترسم. فَاحْتَوَتْ عَلَی بَعِیرِهَا وَ قَدِ اخْتَلَطَ الظَّلاَمُ فَخَرَجَتْ فَطَلَبَتْهُ فَإِذَا هِیَ بِشَخْصٍ

ص: 619

فَسَلَّمَتْ لِیَرُدَّ السَّلاَمَ لِتَعْلَمَ عَلِیٌّ هُوَ أَمْ لاَ فَقَالَ: وَ عَلَیْکِ السَّلاَمُ أَ خَدِیجَهُ؟ قَالَتْ نَعَمْ فَأَنَاخَتْ ثُمَّ قَالَتْ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی ارْکَبْ قَالَ أَنْتِ أَحَقُّ بِالرُّکُوبِ مِنِّی اذْهَبِی إِلَی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَبَشِّرِی حَتَّی آتِیَکُمْ فَأَنَاخَتْ عَلَی الْبَابِ وَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مُسْتَلْقٍ عَلَی قَفَاهُ یَمْسَحُ فِیمَا بَیْنَ نَحْرِهِ إِلَی سُرَّتِهِ بِیَمِینِهِ وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ فَرِّجْ هَمِّی وَ بَرِّدْ کَبِدِی بِخَلِیلِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام حَتَّی قَالَهَا ثَلاَثاً قَالَتْ لَهُ خَدِیجَهُ قَدْ اسْتَجَابَ اللَّهُ دَعْوَتَکَ فَاسْتَقَلَّ قَائِماً رَافِعاً یَدَیْهِ یَقُولُ شُکْراً لِلْمُجِیبِ حَتَّی قَالَهَا إِحْدَی عَشْرَهَ مَرَّهً

حضرت خدیجه در تاریکی بر شترش سوار و به دنبال حضرت علی علیه السلام روانه شد. ناگهان با شخصی رو به رو شد. به او سلام کرد تا با پاسخش دریابد که او حضرت علی علیه السلام است یا نه. حضرت على علیه السلام فرمود: سلام بر تو، آیا تو خدیجه هستی؟ خدیجه فرمود: آری و شتر را نشانید. سپس عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت، سوار شو! حضرت علی علیه السلام فرمود: شما در سوار بودن بر من مقدمی، به سوی پیامبر صلی الله علیه و آله برو و به او بشارت دیدن مرا بده، تا من نیز نزد شما بیایم. خدیجه به در خانه رسید حال آنکه رسول خدا صلی الله علیه و آله بر پشت دراز کشیده بود و با دست راست بر گلو تا ناف مبارکش می کشید و می فرمود: پروردگارا! با دیدار دوستم علی بن ابی طالب علیه السلام اندوهم را از میان ببر و جگرم را خنک گردان. و سه بار این جمله را تکرار فرمود. خدیجه به ایشان عرض کرد: خداوند دعایت را مستجاب کرده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله از جا برخاست و دستان خویش برافراشت و فرمود: سپاس از برای خداوندی که دعایم را اجابت نمود. و این جمله را یازده مرتبه تکرار فرمود.

ص: 620

و من سورة الغاشية

«عَامِلَةٌ نَاصِبَةٌ *تَصْلَى نَارًا حَامِيَةً *تُسْقَى مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ»(الغاشية، 5-3)

در آن روز چهره هایی خوار و زبون اند. کارکننده و رنجکشنده اند. به آتشی

سوزنده درآیند. از چشمهای بسیار داغ به آنها نوشانده شود.

470 -فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْکُوفِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ : کُلُّ عَدُوٍّ لَنَا نَاصِبٌ مَنْسُوبٌ إِلَی هَذِهِ الْآیَهِ «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَهٌ* عامِلَهٌ ناصِبَهٌ* تَصْلی ناراً حامِیَهً *تُسْقی مِنْ عَیْنٍ آنِیَهٍ»

فرات بن ابراهیم کوفی روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: هر که دشمن ما باشد و ناصبی (برا فروزنده جنگ) علیه ما باشد، به این آیات منسوب است: «در آن روز چهره هایی خوار و زبون اند. کار کننده و رنج کشنده (ناصب ) اند. به آتشی سوزنده در آیند. از چشمه ای بسیار داغ

ص: 621

به آنها نوشانده شود.»

471- جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ : خَرَجْتُ أَنَا وَ أَبِی ذَاتَ یَوْمٍ فَإِذَا هُوَ بِأُنَاسٍ مِنْ أَصْحَابِنَا بَیْنَ اَلْمِنْبَرِ وَ اَلْقَبْرِ فَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّ رِیحَکُمْ وَ أَرْوَاحَکُمْ فَأَعِینُونِی عَلَی ذَلِکَ بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ مَنِ ائْتَمَّ بِعَبْدٍ فَلْیَعْمَلْ بِعَمَلِهِ أَنْتُمْ شِیعَهُ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ أَنْتُمْ شُرَطُ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ أَنْصَارُ اللَّهِ وَ أَنْتُمُ اَلسّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ وَ السَّابِقُونَ الْآخَرُونَ فِی الدُّنْیَا وَ السَّابِقُونَ فِی الْآخِرَهِ إِلَی اَلْجَنَّهِ قَدْ ضَمِنَّا لَکُمُ اَلْجَنَّهَ بِضَمَانِ اللَّهِ وَ ضَمَانِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَهْلِ بَیْتِهِ أَنْتُمُ الطَّیِّبُونَ وَ نِسَاؤُکُمُ الطَّیِّبَاتُ کُلُّ مُؤْمِنَهٍ حَوْرَاءُ وَ کُلُّ مُؤْمِنٍ صِدِّیقٌ

کَمْ مَرَّهً قَدْ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام لِقَنْبَرٍ یَا قَنْبَرُ أَبْشِرْ وَ بَشِّرْ وَ اسْتَبْشِرْ وَ اللَّهِ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ سَاخِطٌ عَلَی جَمِیعِ أُمَّتِهِ إِلاَّ اَلشِّیعَهَ

أَلاَ وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ شَرَفاً وَ إِنَّ شَرَفَ الدِّینِ اَلشِّیعَهُ أَلاَ وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ عُرْوَهً وَ إِنَّ عُرْوَهَ الدِّینِ اَلشِّیعَهُ أَلاَ وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ إِمَاماً وَ إِمَامُ الْأَرْضِ أَرْضٌ یَسْکُنُ فِیهَا اَلشِّیعَهُ أَلاَ وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ سَیِّداً وَ سَیِّدُ الْمَجَالِسِ مَجَالِسُ اَلشِّیعَهِ أَلاَ وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ شَهْوَهً وَ إِنَّ شَهْوَهَ الدُّنْیَا سُکْنَی شِیعَتِنَا فِیهَا وَ اللَّهِ لَوْ لاَ مَا فِی الْأَرْضِ مِنْکُمْ مَا اسْتَکْمَلَ أَهْلُ خِلاَفِکُمْ طَیِّبَاتِ مَا لَهُمْ وَ مَا لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ مِنْ نَصِیبٍ

جعفر بن احمد روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: روزی من و پدرم به مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شدیم و جمعی از یارانمان را دیدیم که میان منبر و قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودند. پدرم به آنها سلام کرد و سپس فرمود: به خدا سوگند من بوی شما و جانهایتان را دوست میدارم، مرا با پرهیزکاری و کوشش در این دوستی یاری کنید، چه هر که از امامی پیروی می کند، باید کرداری همچون او داشته باشد شما شیعه

ص: 622

خاندان محمد صلی الله علیه و آله هستید. شما لشکریان و یاران خداوندید و شما همان پیشی گیرندگان نخستین و آخرین در دنیا و پیشتازان آخرت به سوی بهشت هستید. ما به ضمانت خداوند و ضمانت رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل بيتش بهشت را برای شما ضمانت می کنیم؛ چه شما و زنانتان پاکدامن هستید و زنان مؤمنتان پریان اند و مردان مؤمنتان راستگویان. حضرت على علیه السلام بارها به قنبر فرمود: ای قنبر! شاد باش و شادباش گو و مژده ده که به خدا سوگند رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالی جان سپرد که بر تمامی امتش جز شیعیان خشمگین بود.

بدانید که از برای هر چیز ارجی هست و ارج دین، شیعیان اند. بدانید که از برای هر چیز ریسمانی هست و ریسمان دین شیعیان اند. بدانید که از برای هر چیز پیشوایی هست و پیشوای زمین، سرزمینی است که شیعیان در آن سکنا گزیده اند. بدانید که از برای هر چیز سروری هست و سرور مجلس ها، مجالس شیعیان است. بدانید که از برای هر چیز لذتی هست و لذت دنیا سکنا گزیدن شیعیان در آن است. به خدا سوگند اگر چنین نبود که شما در زمین باشید، نعمت ها به مخالفانتان به تمام نمی رسید و در آخرت بهرهای نصیبشان نمی شد.

کُلُّ نَاصِبٍ وَ إِنْ تَعَبَّدَ مَنْسُوبٌ إِلَی هَذِهِ الْآیَهِ «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَهٌ * عامِلَهٌ ناصِبَهٌ* تَصْلی ناراً حامِیَهً *تُسْقی مِنْ عَیْنٍ آنِیَهٍ» وَ مَنْ دَعَا مِنْ مُخَالِفٍ لَکُمْ فَإِجَابَهُ دُعَائِهِ لَکُمْ وَ مَنْ طَلَبَ مِنْکُمْ إِلَی اللَّهِ حَاجَهً فَلَزِمَتْهُ وَ مَنْ سَأَلَ مَسْأَلَهً فَلَزِمَتْهُ وَ مَنْ دَعَا بِدَعْوَهٍ فَلَزِمَتْهُ وَ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ حَسَنَهً فَلاَ یُحْصَی تَضَاعِیْفُهَا وَ مَنْ أَسَاءَ سَیِّئَهً فَمُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله حَجِیجُهُ یَعْنِی یُحَاجُّ عَنْهُ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام حَجِیجُهُ مِنْ تَبِعَتِهَا

وَ اللَّهِ إِنَّ صَائِمَکُمْ لَیَرْعَی فِی رِیَاضِ اَلْجَنَّهِ تَدْعُو لَهُ الْمَلاَئِکَهُ بِالْعَوْنِ حَتَّی یُفْطِرَ وَ

ص: 623

إِنَّ حَاجَّکُمْ وَ مُعْتَمِرَکُمْ لَخَاصُّ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ إِنَّکُمْ جَمِیعاً لَأَهْلُ دَعْوَهِ اللَّهِ وَ أَهْلُ إِجَابَتِهِ وَ أَهْلُ وَلاَیَتِهِ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لاَ حُزْنٌ کُلُّکُمْ فِی اَلْجَنَّهِ فَتَنَافَسُوا فِی فَضَائِلِ الدَّرَجَاتِ

وَ اللَّهِ مَا مِنْ أَحَدٍ أَقْرَبَ مِنْ عَرْشِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی تَقَرُّباً یَوْمَ الْقِیَامَهِ مِنْ شِیعَتِنَا مَا أَحْسَنَ صُنْعَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِلَیْکُمْ وَ لَوْ لاَ أَنْ تُفْتَنُوا فَیَشْمَتَ بِکُمْ عَدُوُّکُمْ وَ یَعْلَمَ النَّاسُ ذَلِکَ لَسَلَّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَلاَئِکَهُ قُبُلاً

هر که ناصبی (برافروزنده جنگ) علیه ما باشد، گرچه بسیار عبادت کند، به این آیات منسوب است: «در آن روز چهره هایی خوار و زبون اند. کار کننده و رنج کشنده (ناصب) اند. به آتشی سوزنده در آیند. از چشمهای بسیار داغ به آنها نوشانده شود.» هر یک از مخالفان شما اگر دعایی کند، اجابت دعایش به شما بسته است و هر یک از شما اگر سوی خدا حاجتی بطلبد یا درخواستی کند یا دعایی کنند، برایش بایسته باشد و نیز هر یک از شما چون کار نیکی انجام دهد، پاداش چند برابرش به شمار نیاید و چون کار بدی انجام دهد، آنگاه حضرت محمد صلی الله علیه و آله مدافع او می شود و از او دفاع می کند؛ حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: مدافع او کسی است که پیروی اش کرده است. به خدا سوگند روزه دار شما هر آینه در گلستان های بهشت می خرامد و فرشتگان برایش یاری می طلبند تا آن که روزهاش را بگشاید و حجگزار شما و عمره گزار شما نزد خداوند تبارک و تعالی زایری ویژه است و شما همگی شایسته دعوت خداوند و شایسته اجابت او و شایسته ولایت اویید که هیچ ترسی بر شما نیست و هیچ اندوهی نخواهید خورد و همگی در بهشت جای دارید و برای درجات برتر از هم پیشی می گیرید. به خدا سوگند در روز قیامت هیچ کس به

ص: 624

عرش خداوند تبارک و تعالی از شیعیان ما نزدیک تر نیست. چه نیکوست لطف خداوند تبارک و تعالی در حق شما! اگر نبود که شیفته گردید و دشمنانتان به نکوهشتان بنشینند و مردم باخبر شوند، هر آینه فرشتگان بر شما درود می فرستادند.

وَ قَدْ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَخْرُجُ یَعْنِی أَهْلَ وَلاَیَتِنَا مِنْ قُبُورِهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مُشْرِقَهً وُجُوهُهُمْ قَرَّتْ أَعْیُنُهُمْ قَدْ أُعْطُوا الْأَمَانَ یَخَافُ النَّاسُ وَ لاَ یَخَافُونَ وَ یَحْزَنُ النَّاسُ وَ لاَ یَحْزَنُونَ

وَ اللَّهِ مَا مِنْ عَبْدٍ مِنْکُمْ یَقُومُ إِلَی صَلاَتِهِ إِلاَّ وَ قَدِ اکْتَنَفَتْهُ الْمَلاَئِکَهُ مِنْ خَلْفِهِ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ وَ یَدْعُونَ لَهُ حَتَّی یَفْرُغَ مِنْ صَلاَتِهِ

أَلاَ وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ جَوْهَراً وَ جَوْهَرُ وُلْدِ آدَمَ علیه السلام مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ نَحْنُ وَ شِیعَتُنَا

قَالَ سَعْدَانُ بْنُ مُسْلِمٍ وَ زَادَ فِی الْحَدِیثِ عُثَیْمُ بْنُ أَسْلَمَ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ اللَّهِ لَوْلاَکُمْ مَا زُخْرِفَتِ اَلْجَنَّهُ وَ اللَّهِ لَوْلاَکُمْ مَا خُلِقَتْ حَوْرَاءُ وَ اللَّهِ لَوْلاَکُمْ مَا نَزَلَتْ قَطْرَهٌ وَ اللَّهِ لَوْلاَکُمْ مَا نَبَتَتْ حَبَّهٌ وَ اللَّهِ لَوْلاَکُمْ مَا قَرَّتْ عَیْنٌ وَ اللَّهِ لَلَّهُ أَشَدُّ حُبّاً لَکُمْ مِنِّی فَأَعِینُونَا عَلَی ذَلِکَ بِالْوَرَعِ وَ الاِجْتِهَادِ وَ الْعَمَلِ بِطَاعَتِهِ

امیر مؤمنان حضرت على علیه السلام فرمود: در روز قیامت اهل ولایت ما در حالی از قبرهایشان بیرون می آیند که چهره هایشان تابناک و چشمانشان روشن است و امان یافته اند و آنگاه که مردمان در هراس اند، ایشان نمی هراسند و چون مردمان در اندوه اند، ایشان اندوه نمی خورند. به خدا سوگند هیچ بندهای از میان شما نیست جز آنکه چون به نماز ایستد، فرشتگان از پشتش او را در جلو گیرند و بر او درود فرستند و دعایش کنند تا این که نمازش را به پایان رساند. بدانید که از برای هر چیز گوهری

ص: 625

هست و گوهر فرزندان آدم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و ما و شیعیان ما هستیم. سعدان بن مسلم می گوید: عيثم بن اسلم از معاوية بن عمار از قول امام جعفر صادق علیه السلام بر این حدیث افزوده و روایت کرده که ایشان فرمود: به خدا سوگند اگر شما نبودید، پریان سیاه چشم آفریده نمی شدند و به خدا سوگند اگر شما نبودید، قطرهای فرود نمی آمد و به خدا سوگند اگر شما نبودید، دانه ای نمی رویید و به خدا سوگند اگر شما نبودید، چشمی روشن نمیگشت و به خدا سوگند که خداوند بیش از من شما را دوست می دارد؛ پس ما را در این راه با پرهیزکاری و تلاش و عمل به اطاعت از خدا یاری رسانید.

«إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ *ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ » (الغاشية، 26-25)

بی تردید بازگشت آنان تنها به سوی ماست. سپس بیشک حساب آنان [نیز] تنها بر عهده ماست.

472- عَنْ صَفْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام یَقُولُ: إِنَّ إِلَیْنَا إِیَابَ هَذَا الْخَلْقِ وَ عَلَیْنَا حِسَابُهُمْ

صفوان گفت: از امام موسی کاظم علیه السلام شنیدم که فرمود: بی تردید بازگشت

این خلق به سوی ماست و حساب آنان (نیز) تنها بر عهده ماست.

473- عَنْ قَبِیصَهَ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ قَالَ : دَخَلْتُ عَلَی اَلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام وَ عِنْدَهُ اَلْبَوْسُ بْنُ أَبِی الدَّوْسِ وَ اِبْنُ ظَبْیَانَ وَ اَلْقَاسِمُ الصَّیْرَفِیُّ فَسَلَّمْتُ وَ جَلَسْتُ وَ قُلْتُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَدْ أَتَیْتُکَ مُسْتَفِیداً قَالَ سَلْ وَ أَوْجِزْ

قُلْتُ أَیْنَ کُنْتُمْ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اللَّهُ سَمَاءً مَبْنِیَّهً وَ أَرْضاً مَدْحِیَّهً وَ طَوْداً أَوْ ظُلْمَهً وَ نُوراً قَالَ یَا قَبِیصَهُ لِمَ سَأَلْتَنَا عَنْ هَذَا الْحَدِیثِ فِی مِثْلِ هَذَا الْوَقْتِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ حُبَّنَا قَدِ اکْتُتِمَ

ص: 626

وَ بُغْضَنَا قَدْ فَشَا وَ أَنَّ لَنَا أَعْدَاءً مِنَ الْجِنِّ یُخْرِجُونَ حَدِیثَنَا إِلَی أَعْدَائِنَا مِنَ الْإِنْسِ وَ أَنَّ الْحِیطَانَ لَهَا آذَانٌ کَآذَانِ النَّاسِ قَالَ قُلْتُ قَدْ سَأَلْتُ عَنْ ذَلِکَ

قَالَ یَا قَبِیصَهُ کُنَّا أَشْبَاحَ نُورٍ حَوْلَ اَلْعَرْشِ نُسَبِّحُ اللَّهَ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ بِخَمْسَهَ عَشَرَ أَلْفَ عَامٍ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ فَرَّغَنَا فِی صُلْبِهِ فَلَمْ یَزَلْ یَنْقُلُنَا مِنْ صُلْبٍ طَاهِرٍ إِلَی رَحِمٍ مُطَهَّرٍ حَتَّی بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله فَنَحْنُ عُرْوَهُ اللَّهِ الْوُثْقَی مَنِ اسْتَمْسَکَ بِنَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنَّا هَوَی لاَ نُدْخِلُهُ فِی بَابِ ضَلاَلَهٍ وَ لاَ نُخْرِجُهُ مِنْ بَابِ هُدًی وَ نَحْنُ رُعَاهُ شَمْسِ اللَّهِ وَ نَحْنُ عِتْرَهُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ نَحْنُ الْقُبَّهُ الَّتِی طَالَتْ أَطْنَابُهَا وَ اتَّسَعَ فِنَاؤُهَا مَنْ ضَوَی إِلَیْنَا نَجَا إِلَی اَلْجَنَّهِ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنَّا هَوَی إِلَی اَلنَّارِ

قُلْتُ لِوَجْهِ رَبِّی الْحَمْدُ أَسْأَلُکَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: «إِنَّ إِلَیْنا إِیابَهُمْ* ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُمْ»؟ قَالَ فِینَا التَّنْزِیلُ قَالَ قُلْتُ إِنَّمَا أَسْأَلُکَ عَنِ التَّفْسِیرِ

قَالَ نَعَمْ یَا قَبِیصَهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ جَعَلَ اللَّهُ حِسَابَ شِیعَتِنَا عَلَیْنَا فَمَا کَانَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ اللَّهِ اسْتَوْهَبَهُ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله مِنَ اللَّهِ وَ مَا کَانَ فِیمَا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ النَّاسِ مِنَ الْمَظَالِمِ أَدَّاهُ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله عَنْهُمْ وَ مَا کَانَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ وَهَبْنَاهُ لَهُمْ حَتَّی یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّهَ بِغَیْرِ حِسابٍ

قبيصة بن یزید جعفی گفت: خدمت حضرت امام صادق علیه السلام رسیدم و حال آن که بوس بن ابی الدوس و ابن ظبيان و قاسم صیرفی نزد ایشان بودند. سلام کردم و نشستم و عرض کردم: ای پسر رسول خدا! خدمتتان رسیده ام تا بهره مند شوم. ایشان فرمود: بپرس اما گزیده! عرض کردم: پیش از آن که خداوند آسمان برافراشته و زمین گسترانده و کوه های بر پا و يا تاریکی و نور را بیافریند، شما کجا بودید؟ فرمود: ای قبیصه! چرا در چنین هنگامی از ما درباره این حدیث می پرسی؟ آیا نمی دانی دوستی با ما پنهان داشته شده و دشمنی با ما آشکار شده است؟ و آیا نمی دانی که ما

ص: 627

دشمنانی از جنس جنیان داریم که حديث ما را به دشمنان ما از جنس انسان ها می رسانند و این چنین دیوارها گوش هایی چون گوش مردمان دارند؟ عرض کردم: حال این سؤال را پرسیده ام. فرمود: ای قبیصه! پانزده هزار سال پیش از آن که خداوند آدم را بیافریند، ما اشباحی گرداگرد عرش خداوند بودیم و تسبیح او می گفتیم. چون خداوند آدم را آفرید، ما را در پشت او جای داد و از آن پس پیوسته ما را از پشتی پاک به رحمی پاکیزه منتقل کرد تا این که حضرت محمد صلی الله علیه و آله را برانگیخت؛ پس ما ریسمان استوار خداوندیم که هر که به ما چنگ اندازد، نجات یابد و هر که از ما برجا ماند، سقوط کند. ما او را به در گمراهی در نمی آوریم و از در راه یابی بیرونش نمی کنیم. ما نگاهبانان خورشید خداوندیم و ما خاندان رسول خداییم و ما خیمه گاهی بلند پایه و پردامنه ایم که هر که سوی ما پناه آورد، سوی بهشت نجات یابد و هر که از ما بر جا ماند، سوی دوزخ سقوط کند. عرض کردم: سپاس و ستایش برای وجه پروردگارم است. درباره کلام خداوند متعال «بی تردید بازگشت آنان تنها به سوی ماست. سپس بی شک حساب آنان [نیز] تنها بر عهده ماست» چه می فرمایید؟ فرمود: درباره ما نازل شده است. عرض کردم: درباره تفسیرش پرسیدم. فرمود: ای قبيصه! چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حساب شیعیان ما را بر عهده ما می گذارد. آنگاه هر چه میان ایشان و خداوند باشد، حضرت محمد صلی الله علیه و آله آن را از خداوند درخواست می کند و هر آنچه از مظالم میان ایشان و مردم باشد، حضرت محمد صلی الله علیه و آله آن را می پردازد و هر آن چه میان ما و ایشان باشد، ما آن را به ایشان می بخشیم تا بی هیچ محاسبه به بهشت در آیند.

ص: 628

و من سورة الفجر

«يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ*ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً *فَادْخُلِي فِي عِبَادِي *وَادْخُلِي جَنَّتِي »(الفجر، 30-27)

ای نفس آرام یافته! به سوی پروردگارت خشنود و پسندیده بازگرد. سپس در میان بندگانم درآی. و به بهشتم داخل شو.

474- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ : قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جُعِلْتُ فِدَاکَ یُسْتَکْرَهُ الْمُؤْمِنُ عَلَی خُرُوجِ نَفْسِهِ قَالَ فَقَالَ لاَ وَ اللَّهِ قَالَ قُلْتُ وَ کَیْفَ ذَاکَ قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاهُ حَضَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَهْلُ بَیْتِهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ فَاطِمَهُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ جَمِیعُ اَلْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ لَکِنِ الْتَوَا عَنِ اسْمِ فَاطِمَهَ وَ یَحْضُرُهُ جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ وَ عَزْرَائِیلُ علیه السلام قَالَ فَیَقُولُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهُ کَانَ مِمَّنْ یُحِبُّنَا وَ یَتَوَلاَّنَا فَأَحِبَّهُ قَالَ فَیَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا جَبْرَئِیلُ إِنَّهُ کَانَ مِمَّنْ

ص: 629

یُحِبُّ عَلِیّاً وَ ذُرِّیَّتَهُ فَأَحِبَّهُ قَالَ فَیَقُولُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام لِمِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ مِثْلَ ذَلِکَ قَالَ ثُمَّ یَقُولُونَ جَمِیعاً لِمَلَکِ الْمَوْتِ إِنَّهُ کَانَ یُحِبُّ مُحَمَّداً وَ آلَهُ وَ یَتَوَلَّی عَلِیّاً وَ ذُرِّیَّتَهُ فَارْفُقْ بِهِ قَالَ فَیَقُولُ مَلَکُ الْمَوْتِ وَ الَّذِی اخْتَارَکُمْ وَ کَرَّمَکُمْ وَ اصْطَفَی مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله بِالنُّبُوَّهِ وَ خَصَّهُ بِالرِّسَالَهِ لَأَنَا أَرْفَقُ بِهِ مِنْ وَالِدٍ رَفِیقٍ وَ أَشْفَقُ مِنْ أَخٍ شَفِیقٍ

ثُمَّ مَالَ إِلَیْهِ مَلَکُ الْمَوْتِ فَیَقُولُ لَهُ یَا عَبْدَ اللَّهِ أَخَذْتَ فَکَاکَ رَقَبَتِکَ أَخَذْتَ رِهَانَ

أَمَانِکَ فَیَقُولُ نَعَمْ فَیَقُولُ فَبِمَا ذَا فَیَقُولُ بِحُبِّی مُحَمَّداً وَ آلِهِ وَ بِوَلاَیَتِی عَلِیّاً وَ ذُرِّیَّتِهِ فَیَقُولُ أَمَّا مَا کُنْتَ تَحْذَرُ فَقَدْ آمَنَکَ اللَّهُ مِنْهُ وَ أَمَّا مَا کُنْتَ تَرْجُو فَقَدْ أَتَاکَ اللَّهُ بِهِ افْتَحْ عَیْنَیْکَ فَانْظُرْ إِلَی مَا عِنْدَکَ قَالَ فَیَفْتَحُ عَیْنَیْهِ فَیَنْظُرُ إِلَیْهِمْ وَاحِداً وَاحِداً وَ یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَی اَلْجَنَّهِ فَیَنْظُرُ إِلَیْهَا فَیَقُولُ لَهُ هَذَا مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَکَ وَ هَؤُلاَءِ رُفَقَاؤُکَ أَ فَتُحِبُّ اللِّحَاقَ بِهِمْ أَوِ الرُّجُوعَ إِلَی الدُّنْیَا قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَ مَا رَأَیْتَ شَخْصَتَهُ وَ رَفْعَ حَاجِبَیْهِ إِلَی فَوْقُ مِنْ قَوْلِهِ لاَ حَاجَهَ لِی إِلَی الدُّنْیَا وَ لاَ الرُّجُوعِ إِلَیْهَا وَ یُنَادِیهِ مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ اَلْعَرْشِ یُسْمِعُهُ وَ یُسْمِعُ مَنْ بِحَضْرَتِهِ «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ» إِلَی مُحَمَّدٍ وَ وَصِیِّهِ وَ اَلْأَئِمَّهِ مِنْ بَعْدِهِ «اِرْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیَهً» بِالْوَلاَیَهِ«مَرْضِیَّهً» بِالثَّوَابِ فَادْخُلِی فِی عِبادِی مَعَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ أَهْلِ بَیْتِهِ علیه السلام «وَ ادْخُلِی جَنَّتِی» غَیْرَ مَشُوبَهٍ

ابی بصیر گفت: به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم! آیا مؤمن جان سپردن را ناپسند می شمارد؟ فرمود: به خدا سوگند نه! عرض کردم: چگونه چنین است؟ فرمود: هنگامی که زمان مرگش فرا می رسد رسول خدا صلی الله علیه و آله و خاندان او یعنی امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام و امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و تمامی امامان علیهم السلام و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل علیهم السلام در نزد او حاضر می شوند. در این هنگام امیر مؤمنان علیه السلام می فرماید: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! او از کسانی است

ص: 630

که ما را دوست می دارد و ولایت ما را پذیرفته است، پس دوستش بدار. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: ای جبرئیل! او از کسانی است که علی علیه السلام و فرزندانش را دوست میدارد پس دوستش بدار. جبرئیل نیز همین کلام را به میکائیل و اسرافیل می گوید. سپس همگی به فرشته مرگ می گویند: او محمد صلی الله علیه و آله و خاندانش را دوست می داشته و ولایت حضرت علی علیه السلام و فرزندان او را پذیرفته است، با او به مهربانی رفتار کن. آن گاه فرشته مرگ می گوید: سوگند به خدایی که شما را انتخاب نمود و گرامی داشت و محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری برگزید و با رسالت مخصوصش گرداند، من نسبت به او از پدری مهربان مهربان تر و از برادری دلسوز دلسوز ترم. سپس فرشته مرگ به سوی او می رود و می گوید: ای بنده خدا! آیا آزاد کننده ات از بردگی و شرط امان یافتنت را گرفته ای؟ او می گوید: آری. فرشته مرگ می گوید: چگونه؟ می گوید: با دوستی محمدیان و خاندانش و ولایت حضرت على علیه السلام و فرزندانش. آنگاه فرشته مرگ می گوید: از هر چه که می ترسیدی، خداوند از آن تو را ایمن کرده و هر چه که آرزو داشتی، خداوند به تو عطا کرده است. چشمانت را باز کن و به آن چه در نزدت است نگاه کن. او چشمانش را باز می کنند و به تک تک ایشان نگاه می کند. در این هنگام دری از بهشت به رویش باز می شود و او به بهشت می نگرد. سپس فرشته مرگ به او می گوید: این همان چیزی است که خداوند برای تو آماده کرده و اینان دوستان تو هستند، آیا دوست داری که به آنان بپیوندی یا به دنیا بازگردی؟ پاسخ می دهد: نه نیازی به دنیا دارم و نه می خواهم بدان بازگردم. در آن دم ندادهنده ای از دو سوی عرش چنان او را ندا میدهد که او و هر کس در کنار اوست بشنود و می گوید: «ای نفس آرام یافته» از وجود محمد صلی الله علیه و آله و وصی او و امامان

ص: 631

پس از او «بازگرد به سوی پروردگارت خشنود» از ولایت «و پسندیده» برای پاداش «سپس در میان بندگانم در آی» به همراه محمد و اهل بيتش «و به بهشتم داخل شو» بی هیچ دلواپسی.

475- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی قَالَ سَمِعْتُ اَلْإِفْرِیقِیَّ یَقُولُ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْمُؤْمِنِ أَیُسْتَکْرَهُ عَلَی قَبْضِ رُوحِهِ قَالَ لاَ وَ اللَّهِ قُلْتُ وَ کَیْفَ ذَاکَ قَالَ لِأَنَّهُ إِذَا حَضَرَهُ مَلَکُ الْمَوْتِ علیه السلام جَزِعَ فَیَقُولُ لَهُ مَلَکُ الْمَوْتِ لاَ تَجْزَعْ فَوَ اللَّهِ لَأَنَا أَبَرُّ بِکَ وَ أَشْفَقُ عَلَیْکَ مِنْ وَالِدٍ رَحِیمٍ لَوْ حَضَرَکَ افْتَحْ عَیْنَیْکَ فَانْظُرْ قَالَ وَ یَتَمَثَّلُ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ اَلْأَئِمَّهُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ فَاطِمَهُ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ فَیَنْظُرُ إِلَیْهِمْ فَیَسْتَبْشِرُ بِهِمْ فَمَا رَأَیْتَ شَخْصَتَهُ تِلْکَ قُلْتُ بَلَی قَالَ فَإِنَّمَا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ

قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ یَشْخَصُ اَلْمُؤْمِنُ وَ اَلْکَافِرُ قَالَ وَیْحَکَ إِنَّ اَلْکَافِرَ یَشْخَصُ مُنْقَلِباً إِلَی خَلْفِهِ لِأَنَّ مَلَکَ الْمَوْتِ إِنَّمَا یَأْتِیهِ لِیَحْمِلَهُ مِنْ خَلْفِهِ وَ الْمُؤْمِنُ یَنْظُرُ أَمَامَهُ وَیُنَادِی رُوحَهُ مُنَادٍ مِنْ قِبَلِ رَبِّ الْعِزَّهِ مِنْ بُطْنَانِ اَلْعَرْشِ فَوْقَ الْأُفُقِ الْأَعْلَی وَ یَقُولُ «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ» إِلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ «اِرْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً* فَادْخُلِی فِی عِبادِی *وَ ادْخُلِی جَنَّتِی» فَیَقُولُ مَلَکُ الْمَوْتِ إِنِّی قَدْ أَمَرْتُ أَنْ أُخَیِّرَکَ الرُّجُوعَ إِلَی الدُّنْیَا وَ الْمُضِیَّ فَلَیْسَ شَیْءٌ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ انسلال رُوحِهِ

محمد بن سلیمان دیلمی گفت: پدرم برایم نقل کرد که از افریقی شنیدم که می گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام پرسیدم آیا مؤمن جان سپردن را ناپسند میشمارد؟ فرمود: به خدا سوگند نه. عرض کردم: چگونه چنین است؟ فرمود: هنگامی که فرشته مرگ برای گرفتن جان مؤمن می آید، مؤمن بی تابی می کند. فرشته مرگ به او می گوید: بی تابی مکن، به خدا ع

ص: 632

سوگند من نسبت به تو از پدری مهربان که نزدت آمده باشد، دلسوز تر و نیکوکار ترم، چشمهایت را باز کن و ببین. در این هنگام وجود مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیر مؤمنان علیه السلام و امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و امامان پس از ایشان و حضرت فاطمه علیهاالسلام برایش نمایان می شود. او به ایشان می نگرد و از دیدار شان شادمان می شود. عرض کردم: آری، فرمود: او تنها به ایشان می نگرد. عرض کردم: فدایت شوم، آیا مؤمن و کافر خیره می شوند؟ فرمود: وای بر تو، همانا کافر موقع مرگ پشت سرش را می نگرد تا فرشته مرگ جانش را بگیرد؛ و مؤمن به مقابلش نگاه می کند، و از جانب پروردگار عزیز از دو سوی عرش بر فراز افق اعلى ندادهنده ای روحش را ندا می دهد و می گوید: «ای نفس آرام یافته از وجود محمد صلی الله علیه و آله و خاندانش «به سوی پروردگارت خشنود و پسندیده بازگرد. سپس در میان بندگانم در آی و به بهشتم داخل شو».

در آن دم فرشته مرگ می گوید: به من امر شده است که تو را در بازگشت به دنیا و ترک کردن آن مخیر گذارم. اما برای مؤمن، چیزی خوشایندتر از این نیست که روح از بدنش خارج شود.

ص: 633

و من سورة البلد

«لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ *وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ »(البلد، 2-1)

سوگند یاد می کنم به این شهر، و حال آن که تو در این شهر سکونت داری.

476- عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی یَحْیَی قَالَ : سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ* وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ» قَالَ إِنَّ قُرَیْشاً کَانُوا یُحَرِّمُونَ الْبَلَدَ وَ یَتَقَلَّدُونَ اللِّحَاءَ الشَّجَرِ قَالَ حَمَّادٌ أَغْصَانَهَا إِذَا خَرَجُوا مِنَ اَلْحَرَمِ فَاسْتَحَلُّوا مِنْ نَبِیِّ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الشَّتْمَ وَ التَّکْذِیبَ فَقَالَ «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ *وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ» إِنَّهُمْ عَظَّمُوا الْبَلَدَ وَ اسْتَحَلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ

ابراهیم بن ابی یحیی گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام درباره کلام خداوند متعال «سوگند یاد میکنم به این شهر، و حال آن که تو در این شهر سکونت داری پرسیدند. ایشان فرمود: قریشیان هر نوع آزار و اذیتی را در مکه حرام می دانستند و لیف درخت را - حماد گفته است شاخه های

ص: 634

درخت را به هنگام خروج از حرم بر گردن می آویختند، اما ناسزاگویی و دروغ بستن به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را حلال می دانستند. خداوند نیز فرمود:

سوگند یاد می کنم به این شهر، و حال آن که تو در این شهر سکونت داری»؛ چرا که آنها به مکه احترام می گذاشتند اما آن چه را که خداوند حرام کرده بود، حلال می دانستند.

«فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ*وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ*فَكُّ رَقَبَةٍ »(البلد، 13-11)

پس به آن گردنه وارد نشد. و تو چه میدانی که آن گردنه چیست؟ آزادکردن برده ای.

477- عَنْ یُوسُفَ بْنِ بَصِیرٍ قَالَ : سَأَلَ أَبَانٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ هَذِهِ الْآیَهِ «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَهَ» قَالَ یَا أَبَانُ بَلَغَکَ عَنْ أَحَدٍ فِیهَا شَیْءٌ فَقُلْتُ لاَ فَقَالَ یَا أَبَانُ نَحْنُ الْعَقَبَهُ وَ لاَ یَصْعَدُ إِلَیْنَا إِلاَّ مَنْ کَانَ مِنَّا ثُمَّ قَالَ أَ لاَ أَزِیدُکَ حَرْفاً هُوَ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا قُلْتُ بَلَی جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ النَّاسُ مَمَالِیکُ اَلنَّارِ غَیْرَکَ وَ غَیْرَ أَصْحَابِکَ فُکِکْتُمْ مِنْهَا قُلْتُ بِمَا ذَا فُکِکْنَا مِنْهَا قَالَ بِوَلاَیَتِکُمْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

يوسف بن بصیر گفت: ابان درباره آیه «پس به آن گردنه وارد نشد» از امام جعفر صادق علیه السلام پرسید. ایشان فرمود: ای ابان! آیا در این مورد از کسی چیزی شنیده ای؟ عرض کردم: نه. فرمود: ای ابان! ما همان گردنه هستیم که تنها کسی که از ما باشد می تواند به سمت ما بالا رود. سپس فرمود: آیا سخنی برایت بگویم که برایت از دنیا و آنچه در آن است بهتر باشد؟ عرض کردم: آری فدایت شوم. فرمود: مردم، زیردستان آتش اند، غیر از تو و یارانت که خداوند شما را از آتش آزاد کرده است. گفتم: به خاطر چه چیزی ما را از آتش آزاد کرد؟ فرمود: به خاطر ولایت امیر مؤمنان علی بن

ص: 635

ابی طالب علیه السلام.

478- عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ : قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا فَکُّ رَقَبَهٍ قَالَ النَّاسُ کُلُّهُمْ عَبِیدُ اَلنَّارِ غَیْرَکَ وَ غَیْرَ أَصْحَابِکَ فَإِنَّ اللَّهَ فَکَّ رِقَابَکُمْ مِنَ اَلنَّارِ بِوَلاَیَتِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ

ابان بن تغلب از قول امام جعفر صادق علیه السلام نقل می کند که به امام ال عرض کردم: فدایت شوم! آزاد کردن برده به چه معناست؟ ایشان فرمود: همه مردم برد؛ آتش هستند، غیر از تو و یارانت؛ چرا که خداوند به خاطر ولایت ما اهل بیت علیهم السلام شما را از بردگی آتش آزاد کرده است.

ص: 636

و من سورة الشمس

«وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا*وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا *وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا *وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا» (الشمس، 4-1)

سوگند به خوشید و روشنایی آن؛ و سوگند به ماه، آن گاه که از پی آن درآید؛ و سوگند به روز، آنگاه که آشکارش سازد؛ و سوگند به شب، آنگاه که می پوشاندش.

479- عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الزُّهْرِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : قَالَ اَلْحَارِثُ الْأَعْوَرُ لِلْحُسَیْنِ علیه السلام یَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ فِی کِتَابِهِ «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها» قَالَ وَیْحَکَ یَا حَارِثُ ذَلِکَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَوْلُهُ «وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها» قَالَ ذَلِکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَتْلُو مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله قَالَ قُلْتُ «وَ النَّهارِ إِذا جَلاّها» قَالَ ذَلِکَ اَلْقَائِمُ مِنْ آلِ

ص: 637

مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً

علی بن محمد بن عمر زهری روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: حارث اعور به امام حسین علیه السلام عرض کرد: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله فدایت شوم! مرا از این سخن خداوند در قرآن که می فرماید

«قسم به خورشید و روشنایی آن» آگاه كن. فرمود: وای بر تو ای حارث!

منظور از آن حضرت محمد رسول خدا است. حارث گفت: عرض کردم: فدایت شوم، آیه «قسم به ماه، آن گاه که از پی آن در آید» به چه معناست؟ فرمود: آن امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام است که در پی حضرت محمد صلی الله علیه و آله می آید. عرض کردم: «و سوگند به روز، آنگاه که آشکار سازد» به چه معناست؟ فرمود: آن قائم آل محمد صلی الله علیه و آله است که زمین را از عدل و داد پر میکند.

480-أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ طَلْحَهَ الْخُرَاسَانِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها» یَعْنِی رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله «وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها» یَعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام «وَ النَّهارِ إِذا جَلاّها» یَعْنِی الْأَئِمَّهَ أَهْلَ الْبَیْتِ یَمْلِکُونَ الْأَرْضَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ فَیَمْلَئُونَهَا عَدْلاً وَ قِسْطاً الْمُعِینُ لَهُمْ کَمُعِینِ مُوسَی عَلَی فِرْعَوْنَ وَ الْمُعِینُ عَلَیْهِمْ کَمُعِینِ فِرْعَوْنَ عَلَی مُوسَی

احمدبن محمدبن احمدبن طلحه خراسانی گفت: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: در سخن خداوند بلند مرتبه «قسم به خورشید و روشنایی آن» منظور رسول خدا صلی الله علیه و آله است. «و سوگند به ماه آنگاه که از پی آن در آید» یعنی امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام و منظور از «سوگند به روز، آنگاه که آشکار سازد» امامان اهل بیت هستند که در آخر الزمان مالک زمین می شوند و آن را از عدل و داد پر می کنند. هر که یاور ایشان باشد، مانند

ص: 638

یاور موسی در برابر فرعون است و هر که دشمن ایشان را یاری کند، مانند آن است که فرعون را در برابر موسی یاری کرده است.

481- عَنْ سُلَیْمَانَ یَعْنِی اَلدَّیْلَمِیَّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ : سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها» قَالَ الشَّمْسُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَوْضَحَ لِلنَّاسِ دِینَهُمْ قُلْتُ «وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها» قَالَ ذَلِکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام تَلاَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ نَفَثَهُ بِالْعِلْمِ نَفْثاً «وَ النَّهارِ إِذا جَلاّها» قَالَ ذَلِکَ الْإِمَامُ مِنْ ذُرِّیَّهِ فَاطِمَهَ علیه السلام

سلیمان دیلمی گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام درباره کلام خداوند متعال قسم به خورشید و روشنایی آن» پرسیدم. ایشان فرمود: خورشید رسول خدا صلی الله علیه و آله است که برای مردم دینشان را روشن ساخت. عرض کردم: آیه

و سوگند به ماه، آن گاه که از پی آن در آید» به چه معناست؟ فرمود: آن

امیر مؤمنان علی بن ابی طالب است که به دنبال رسول خدا صلی الله علیه و آله می آید و دانش را در وجودش نهاده است. «و سوگند به روز، آنگاه که آشکار سازد» منظور، امامان زاده فاطمه علیهاالسلام می باشند.

«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا»(الشمس، 9)

مسلما هرکس آن را پاک گردانید، رستگار شد.

482- مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّاها» قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ زَکَّاهُ اَلنَّبِیُّ ص

محمد بن قاسم بن عبید گفت: امام جعفر صادق علیه السلام درباره کلام حق تعالی

مسلما هر کس آن را پاک گردانید، رستگار شد» فرمود: منظور امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام است که پیامبر صلی الله علیه و آله او را پاک گردانید.

ص: 639

و من سورة الليل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى *وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى*وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى » (الليل، 1-3)

به نام خداوند بخشاینده مهربان سوگند به شب هنگامی که می پوشاند و سوگند به روز هنگامی که آشکار می شود. و سوگند به آنکه نر و ماده را آفرید.

483- فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْکُوفِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ : کَانَ رَجُلٌ مُوسِرٌ عَلَی عَهْدِ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فِی دَارٍ حَدِیقَهٌ وَ لَهُ جَارٌ لَهُ صَبِیَّهٌ فَکَانَ یَتَسَاقَطُ الرُّطَبُ عَنِ النَّخْلَهِ فَیَشُدُّونَ صِبْیَانَهُ یَأْکُلُونَهُ فَیَأْتِی الْمُوسِرُ فَیُخْرِجُ الرُّطَبَ مِنْ جَوْفِ أَفْوَاهِ الصَّبِیَّهِ فَشَکَا الرَّجُلُ ذَلِکَ إِلَی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَأَقْبَلَ وَحْدَهُ إِلَی الرَّجُلِ فَقَالَ بِعْنِی حَدِیقَتَکَ هَذِهِ بِحَدِیقَهٍ فِی اَلْجَنَّهِ فَقَالَ لَهُ الْمُوسِرُ لاَ أَبِیعُکَ عَاجِلاً بِآجِلٍ فَبَکَی اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ رَجَعَ نَحْوَ اَلْمَسْجِدِ فَلَقِیَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَقَالَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا

ص: 640

یُبْکِیکَ لاَ أَبْکَی اللَّهُ عَیْنَیْکَ فَأَخْبَرَهُ خَبَرَ الرَّجُلِ الضَّعِیفِ وَ الْحَدِیقَهِ فَأَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ حَتَّی اسْتَخْرَجَهُ مِنْ مَنْزِلِهِ وَ قَالَ لَهُ بِعْنِی دَارَکَ قَالَ الْمُوسِرُ بِحَائِطِکَ الْحِسِیِّ فَصَفَّقَ عَلَی یَدِهِ وَ دَارَ إِلَی الضَّعِیفِ فَقَالَ لَهُ دُرْ إِلَی دَارِکَ فَقَدْ مَلَّکَکَهَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ وَ أَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ نَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ اقْرَأْ «وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشی* وَ النَّهارِ إِذا تَجَلّی* وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی(1)» إِلَی آخِرِ السُّورَهِ فَقَامَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَقَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ فِیکَ هَذِهِ السُّورَهَ کَامِلَهً

فرات بن ابراهیم کوفی روایت کرده است: امام سجاده علیه السلام فرمود: در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله مردی ثروتمند بود که در خانه اش درخت رطبی داشت و مردی با فرزندانی کوچک در همسایگی اش به سر می برد. هرگاه از شاخه آن درخت خرمایی در منزل آنها می افتاد و آن کودکان می خوردند، آن مرد می آمد و آن خرما را از دهان آنها بیرون می آورد. پدر کودکان نزد پیامبر صلی الله علیه و آله از این مطلب شکایت کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله خود نزد آن مرد رفت و به او فرمود: این باغت را در ازای باغی در بهشت به من بفروش. مرد ثروتمند عرض کرد: من نقد را در ازای نسیه به تو نمی فروشم. پیامبر گریست و به سمت مسجد بازگشت. علی علیه السلام ایشان را دید و عرض کرد: ای رسول خدا! خدا چشمانت را گریان نسازد، چرا گریه می کنی؟! رسول خدای خبر آن مرد بیچاره و آن درخت را برای علی علیه السلام نقل کرد. امیر مؤمنان راهی شد و آن مرد را به بیرون فراخواند و به او فرمود: خانه ات را به من بفروش. عرض کرد: در ازای زمینت در حاشیه شهر . حضرت با او معامله کرد و به خانه مرد بیچاره رفت و به او فرمود: به

ص: 641


1- الليل، 3-1

خانه ات رو که پروردگار جهانیان آن خانه را به ملک تو در آورده است. امیر مؤمنان علیه السلام بازگشت و جبرئیل علیه السلام بر پیامبر نازل شد و عرض کرد: ای محمد! بخوان «سوگند به شب هنگامی که می پوشاند و سوگند به روز هنگامی که آشکار می شود و سوگند به آن که نر و ماده را آفرید» تا آخر سوره. آن گاه پیامبر و برخاست و میان دو چشم علی علیه السلام را بوسید و سپس فرمود: پدر و مادرم فدای تو باد! به راستی این سوره را به طور کامل خداوند درباره تو نازل فرمود.

484قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی «وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنی» بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ علیه السلام «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْری» اَلنَّارِ «وَ ما یُغْنِی عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدّی» وَ مَا یُغْنِی إِذَا مَاتَ «إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدی» إِنَّ عَلِیّاً هَذَا الْهُدَی «وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَهَ وَ الْأُولی* فَأَنْذَرْتُکُمْ ناراً تَلَظّی» اَلْقَائِمُ صلوات الله علیه إِذَا قَامَ بِالْغَضَبِ فَقَتَلَ مِنْ کُلِّ أَلْفٍ تِسْعَمِائَهٍ وَ تِسْعَهً وَ تِسْعِینَ «لا یَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَی* اَلَّذِی کَذَّبَ» بِالْوَلاَیَهِ «وَ تَوَلّی» عَنْهَا «وَ سَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَی» الْمُؤْمِنُ «اَلَّذِی یُؤْتِی مالَهُ یَتَزَکّی» الَّذِی یُعْطِی الْعِلْمَ أَهْلَهُ «وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَهٍ تُجْزی» مَا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مُکَافَأَهٌ «إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلی» الْقُرْبَهُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی «وَ لَسَوْفَ یَرْضی» إِذَا عَایَنَ الثَّوَابَ

محمدبن قاسم بن عبید روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام درباره کلام خداوند متعال و نیکوترین را تکذیب کرد» فرمود: یعنی ولایت علی علیه السلام را تکذیب کرد. «پس به زودی برای او پیمودن دشوار ترین راه را آسان خواهیم کرد» منظور راه جهنم است و هرگاه به هلاکت بیفتند، دارایی اش به او سودی نمی بخشد و چون بمیرد، به حال او سودی ندارد. بی تردید هدایت تنها بر عهده ماست» این هدایت، علی علیه السلام است.

ص: 642

بی شک آخرت و دنیا برای ماست، پس شما را از آتشی که زبانه می کشد بیم می دهم» منظور، حضرت قائم علیه السلام است که چون قیام کند از هر هزار نفر، نهصدو نودونه نفر را می کشد. «که جز بدبخت ترین داخل آن نمی شود، همان کسی که آیات خدا را تکذیب کرد» ولایت را «و روی برتافت» از ولایت «به زودی پرهیزکار ترین افراد از آن دور داشته می شود» یعنی مؤمن «همان کسی که مالش را می بخشد تا پاک شود» منظور کسی است که علم را به اهلش می بخشد و هیچ کس را نزد او [حق نعمتی نیست که به سبب بخشش مال آن نعمت پاداش داده شود» هیچ غرامتی از برای کسی بر عهده او نیست. «پس انفاق نمی کند مگر برای طلب رضایت پروردگار بلند مرتبه اش» یعنی برای نزدیکی به خدا «و مسلما به زودی خشنود می شود» یعنی هنگامی که به پاداش الهی می رسد.

ص: 643

و من سورة الضحى

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَالضُّحَى*وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى*مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى *وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى *وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى *أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى *وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى*وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى *فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ*وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ *وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» (الضحى، 11-1)

به نام خداوند بخشاینده مهربان سوگند به روشنایی روز و سوگند به شب هنگامی که آرام گیرد. پروردگارت نه تو را واگذاشته و نه دشمن داشته است و مسلمة آخرت برای تو بهت از دنیاست و قطع پروردگارت آن مقدار به تو خواهد بخشید که خشنود شوی. آیا تو را یتیم نیافت پس بی نیاز گردانید. پس يتيم را خوار مکن و درخواست کننده را با تندی مران و اما نعمت پروردگارت را

ص: 644

بازگوی.

485- عَنِ اَلسُّدِّیِّ فِی قَوْلِهِ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی:«وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی(1)» قَالَ رِضَاهُ أَنْ یُدْخِلَ أَهْلَ بَیْتِهِ اَلْجَنَّهَ

سدی درباره کلام خداوند متعال «و قطعا پروردگارت [آن مقدار] به تو خواهد بخشید که خشنود شوی» گفت: خشنودی او در این است که اهل

بیت او به بهشت در آیند.

486۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ: «وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ(2)» عَنْ النُّبُوَّهِ «فَهَدی» إِلَی النُّبُوَّهِ «وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنی(3)» بِخَدِیجَهَ

ابن عباس گفت: آیه «و تو را راه گم کرده یافت»، یعنی راه گم کرده از نبوت و پیامبری؛ «پس راه نمود» سوی نبوت، «و تو را نیازمند یافت، پس بی نیاز گردانید» به وسیله حضرت خدیجه علیهاالسلام .

487-عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ «وَ لَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ» یَقُولُ لَلْجَزَاءُ لَکَ فِی الْآخِرَهِ خَیْرٌ «مِنَ الْأُولی» یَقُولُ ثَوَابُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ لَکَ مِمَّا أُعطِیتَ مِنَ الدُّنْیَا «وَ لَسَوْفَ» وَ هَذِهِ عِدَهٌ مِنْهُ «یُعْطِیکَ رَبُّکَ» مِنَ الثَّوَابِ فِی الْآخِرَهِ «فَتَرْضی» یَقُولُ فَتَقْنَعُ ثُمَّ عَدَّهُ عَلَیْهِ «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً» عِنْدَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فِی حَجْرِهِ یَتِیماً «فَآوی» یَقُولُ یَکْفُلُ عَنْهُ«وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ» یَقُولُ فِی قَوْمٍ ضَالٍّ یَعْنِی بِهِ اَلْکُفَّارَ «فَهَدی» لِلتَّوْحِیدِ «وَ وَجَدَکَ عائِلاً» یَقُولُ فَقِیراً «فَأَغْنی» یَقُولُ قَنَّعَکَ بِمَا أَعْطَاکَ مِنَ الرِّزْقِ

ابن عباس گفت: در این سخن خداوند «و مسلما آخرت برای تو بهتر است» یعنی پاداشی که در آخرت برای توست بهتر است «از دنیا»، یعنی

ص: 645


1- الضحى، 5
2- الضحى، 7
3- الضحى، 8

ثوابی که در آخرت به تو داده می شود، بهتر است از آنچه که در این دنیا به تو داده شده، «و قطعا این وعده ای از جانب اوست که «پروردگارت به تو خواهد بخشید» از ثواب در آخرت «که خشنود شوی» تا قانع شوی. سپس آیه برای ایشان می شمارد: «آیا تو را یتیم نیافت» نزد ابوطالب تنها در اتاقش «پس پناه داد» از او بی نیاز کرد، «و تو را راه گم کرده یافت» در میان قوم گمراهان - منظور کافران است - «پس هدایت کرد» برای یکتا پرستی و تو را نیازمند یافت، یعنی فقير «پس بی نیاز گردانید» با

آن چه از روزی به تو عطا کرد، قانعت گردانید.

488-عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ «وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی» قَالَ یُدْخِلُ اللَّهُ ذُرِّیَّتَهُ اَلْجَنَّهَ

ابن عباس درباره کلام حق تعالی «و قطعا پروردگارت آن مقدار به تو خواهد بخشید که خشنود شوی» گفت: خداوند فرزندانش را وارد بهشت می نماید.

489۔ عُبَیْدُ بْنُ کَثِیرٍ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ : خُلِقَتِ الْأَرْضُ لِسَبْعَهٍ بِهِمْ یُرْزَقُونَ وَ بِهِمْ یُنْصَرُونَ وَ بِهِمْ یُمْطَرُونَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ وَ أَبُوذَرٍّ وَ عَمَّارُ وَ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ وَ مِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ وَ حُذَیْفَهُ وَ أَنَا إِمَامُهُمُ السَّابِعُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی «وَ أَمّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ(1) ».

عبیدبن کثیر گفت: امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: زمین به خاطر هفت نفر آفریده شد که مردم به خاطر آنها روزی داده می شوند و یاری می شوند و به خاطر آن ها باران می بارد: عبد الله بن مسعود و ابوذر و عمار و سلمان فارسی و مقداد بن اسود و حذیفه و من که امام آنها و

ص: 646


1- الضحى، 11

هفتمین آنها هستم. خداوند متعال فرمود: «و اما نعمت پروردگارت را

بازگوی».

490- عَنْ حَرْبِ بْنِ شُرَیْحٍ الْبَصْرِیِّ قَالَ : قُلْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام أَیُّ آیَهٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ أَرْجَی قَالَ مَا یَقُولُ فِیهَا قَوْمُکَ قَالَ قُلْتُ یَقُولُونَ «یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللّهِ(1)» قَالَ لَکِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ لاَ نَقُولُ ذَلِکَ قَالَ قُلْتُ فَأَیَّ شَیْءٍ تَقُولُونَ فِیهَا قَالَ نَقُولُ «وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی» الشَّفَاعَهَ وَ اللَّهِ الشَّفَاعَهَ وَ اللَّهِ الشَّفَاعَهَ

حرب بن شریح بصری گفت: به امام محمد باقر علیه السلام عرض کردم: کدام آیه در قرآن امیدوارکننده تر است؟ حضرت فرمود: قوم تو در این باره چه میگویند؟ عرض کردم: این آیه را می گویند: «ای بندگان من! کسانی که درباره نفس های خود زیاده روی کرده اید! از رحمت خداوند ناامید نشوید». ایشان فرمود: اما ما خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله این گونه نمی گوییم. عرض کردم: شما کدام آیه را می گویید؟ فرمود: ما این آیه را می گوییم که می فرماید: «و قطعا پروردگارت [آن مقدار] به تو خواهد بخشید که خشنود شوی»، منظور شفاعت است، به خدا سوگند که شفاعت است، به خدا سوگند که شفاعت است.

ص: 647


1- الزمر، 53

و من سورة الم نشرح

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ *وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ *الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ *وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ *فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا *إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا *فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ » (الشرح، 7-1)

به نام خداوند بخشنده مهربان آیا سینه ات را برای تو گشاده نکردیم؟ و بار گرانت را از دوش تو بر نداشتیم؟ همان باری که پشت تو را شکست. و یاد تو را بلند آوازه گردانیدیم. پس به یقین با دشواری آسانی است. بی تردید با دشواری آسانی است. پس هر گاه از نماز فراغت یافتی، سخت (در دعا) بکوش. و فقط به سوی پروردگارت روی آور.

491. قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْعَلَوِیُّ الْحَسَنِیُّ

ص: 648

مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ عَلِیّاً لِلْوَلاَیَهِ.

ابوالقاسم عبدالرحمان بن محمد روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «پس هرگاه فراغت یافتی، سخت بکوش (و یا منصوب کن)» يعني على علیه السلام را به ولایت منصوب کن.

292- مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَوْلُهُ تَعَالَی «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ» قَالَ بِعَلِیٍّ «وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ* اَلَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» عَلِیّاً علیه السلام «وَ إِلی رَبِّکَ فَارْغَبْ» فِی ذَلِکَ

محمد بن القاسم بن عبید گفت: امام جعفر صادق علیه السلام درباره کلام خداوند متعال فرمود: «آیا سینه ات را برای تو گشاده نکردیم؟» به وسیله حضرت على علیه السلام «و بار گرانت را از [دوش] تو برداشتیم. همان [باری] که پشت تو را شکست... پس هرگاه فراغت یافتی سخت بکوش (و یا منصوب کن)» حضرت علی علیه السلام را به ولایت منصوب کن «و در این امر فقط به سوی پروردگارت روی آور.»

493 قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ» قَالَ أَ لَمْ نُعْلِمْکَ مَنْ وَصِیُّکَ؟

امام جعفر صادق علیه السلام به نقل از امام محمد باقر علیه السلام فرمود: «آیا سینه ات را برای تو گشاده نکردیم؟» آیا تو را آگاه نکردیم که وصی تو چه کسی است؟

494- قَالَ حَدَّثَنِی جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یُوسُفَ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لاَ یَزَالُ یُخْرِجُ لَهُمْ حَدِیثاً فِی فَضْلِ وَصِیِّهِ حَتَّی نَزَلَتْ عَلَیْهِ هَذِهِ السُّورَهُ فَاحْتَجَّ عَلَیْهِمْ عَلاَنِیَهً حِینَ أُعْلِمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِمَوْتِهِ وَ نُعِیَتْ إِلَیْهِ نَفْسُهُ فَقَالَ «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» یَقُولُ إِذَا فَرَغْتَ مِنْ نُبُوَّتِکَ فَانْصَبْ عَلِیّاً مِنْ بَعْدِکَ وَ

ص: 649

عَلِیٌّ وَصِیُّکَ فَأَعْلِمْهُمْ فَضْلَهُ عَلاَنِیَهً فَقَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلاَهُ وَ قَالَ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ

وَ کَانَ قَبْلَ ذَلِکَ إِنَّمَا یُرَاوِدُ النَّاسَ بِفَضْلِ عَلِیٍّ بِالتَّعْرِیضِ فَقَالَ أَبْعَثُ رَجُلاً یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ لَیْسَ بِفَرَّارٍ یَعْرِضُ وَ قَدْ کَانَ یَبْعَثُ غَیْرَهُ فَیَرْجِعُ یُجَبِّنُ أَصْحَابَهُ وَ یُجَبِّنُونَهُ وَ یَقُولُ إِنَّهُ لَیْسَ مِثْلَ غَیْرِهِ مَنْ رَجَعَ یُجَبِّنُ أَصْحَابَهُ وَ یُجَبِّنُونَهُ وَ قَالَ قَبْلَ ذَلِکَ عَلِیٌّ سَیِّدُ اَلْمُسْلِمِینَ وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام عَمُودُ الْإِیمَانِ وَ هُوَ یَضْرِبُ النَّاسَ مِنْ بَعْدِی عَلَی الْحَقِّ وَ عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ مَا زَالَ عَلِیٌّ فَالْحَقُّ مَعَهُ

فَکَانَ حَقُّهُ الْوَصِیَّهَ الَّتِی جَعَلَتْ لَهُ الاِسْمَ الْأَکْبَرَ وَ مِیرَاثَ الْعِلْمِ .

جعفر بن احمد بن يوسف روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله پیوسته در فضل وصی خود برای آنان حدیث می فرمود، تا این که این آیه بر ایشان نازل شد. پس چون رسول خدا صلی الله علیه و آله به وفات خویش آگاه شد و خبر جان دادنشان به ایشان رسید، آشکارا در این باره نزد آنان حجت آورد و فرمود: «پس هرگاه فراغت یافتی، سخت بکوش

و یا نصب کن». می فرماید: پس هر گاه از پیامبری ات فراغت یافتی، حضرت علی علیه السلام را پس از خود منصوب کن؛ او وصی توست، پس آشکارا آنان را از برتری او آگاه ساز. سپس فرمود: هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست. خداوندا! دوست بدار هر که او را دوست می دارد و دشمن بدار هر که او را دشمن می دارد و یاری کن هر که او را یاری می کند و خوار کن هر که او را خوار می کند. و سه مرتبه این سخن باز فرمود. حال آن که پیش از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله از برتری حضرت على علیه السلام با مردم به کنایه سخن می گفت و باری فرمود: کسی را روانه

ص: 650

(جنگ) خواهم کرد که خدا و رسولش را دوست می دارد و خدا و رسولش او را دوست می دارند و اهل فرار نیست. و این گونه با کنایه کسی جز حضرت علی علیه السلام را روانه می کرد و او در حالی باز می گشت که یارانش را ترسانده بود و یارانش او را ترسانده بودند. سپس می فرمود: او همچون دیگری نیست که بازگشت و حال آن که یارانش را ترسانده بود و یارانش او را ترسانده بودند. و پیش از این می فرمود: على علیه السلام سرور مسلمانان است، و می فرمود: علی بن ابی طالب علیه السلام ستون ایمان است و اوست که پس از من مردمان را به راه حق در می آورد و تا زمانی که برجاست با حق است و حق با اوست.

از این رو وصایتی که اسم اكبر و میراث علم را برای حضرت على علیه السلام قرار داد، حق او بود.

495۔ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ» أَ لَمْ نُلَیِّنْ لَکَ قَلْبَکَ لِلْإِسْلاَمِ وَ ذَلِکَ أَنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَتَی مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله فَشَرَحَ صَدْرَهُ حَتَّی ابْتَدَرَ عَنْ قَلْبِهِ ثُمَّ جَاءَ بِدَلْوٍ مِنْ مَاءِ زَمْزَمَ فَغَسَّلَهُ وَ أَنْقَاهُ مِمَّا فِیهِ مِنَ الْمَعَاصِی ثُمَّ جَاءَهُ بِطَشْتٍ مِنْ ذَهَبٍ قَدْ مَلَأَهَا عِلْماً وَ إِیمَاناً فَوَضَعَهُ فِی قَلْبِهِ فَلَیَّنَ اللَّهُ قَلْبَهُ «وَ وَضَعْنا» یَقُولُ حَطَطْنَا «عَنْکَ وِزْرَکَ اَلَّذِی» کَانَ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ «أَنْقَضَ ظَهْرَکَ» وَ أَوْقَرَهُ الْمَعَاصِی وَ «رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ» یَقُولُ صَوْتَکَ لاَ یُذْکَرُ اللَّهُ إِلاَّ ذُکِرْتَ «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» یَقُولُ مَعَ الْعُسْرِ سَعَهٌ وَ لاَ یَغْلِبُ عُسْرٌ وَاحِدٌ یُسْرَیْنِ أَبَداً فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ یَقُولُ فِی الدُّعَاءِ «وَ إِلی رَبِّکَ فَارْغَبْ» یَقُولُ فِی الْمَسْأَلَهِ

ابن عباس درباره کلام خداوند متعال فرمود: «آیا سینه ات را برای تو گشاده نکردیم؟» آیا قلب را برای تو از برای اسلام نرم نکردیم؟ و این چنین بود که جبرئیل خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و سینه ایشان را

ص: 651

گشاده کرد و قلب ایشان را شکوفا ساخت و سپس دلوی از آب زمزم آورد و قلب ایشان را بشست و آنچه را که از معاصی در آن بود(1). بشست و سپس طشتی زرین آورد که از علم و ایمان لبریز بود و آن را در قلب ایشان جاری ساخت و این چنین خداوند قلب ایشان را نرم کرد. «و برداشتیم» یعنی زدودیم. «بار گرانت را از دوش تو» که از جاهلیت جاهلان به جا مانده بود و «پشتت تو را شکست» و بر آن فشار می آورد و یاد تو را بلند آوازه گردانیدیم» یعنی صدای تو پیوسته یاد خداست. پس به يقين با دشواری، آسانی است» با دشواری گشایشی هست و هیچ گاه یک دشواری بر دو آسانی چیره نمی شود. «پس هرگاه فراغت یافتی، سخت بكوش» در دعا «و فقط به سوی پروردگارت روی آور» چون درخواستی داشتی.

ص: 652


1- از آنجا که پیامبر ارجمند صلى الله علیه و آله دارای مقام عصمت هستند، در اینجا منظور از معاصی گناه نیست؛ بلکه کدورت هایی است که از نادانی مردم در زمان جاهلیت در قلب ایشان پدید می آمد و البته بایست پاک می گشت. چنان چه در روایات داریم که پیامبر در روز هفتاد بار استغفار می فرمود.

و من سورة التين

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ*وَطُورِ سِينِينَ*وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ *لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ *ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ *إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ *فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ *أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ» (التين، 1-8)

به نام خداوند بخشاینده مهربان سوگند به انجیر و زیتون و سوگند به کوه سینا و سوگند به این شهر امن، قطعا انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم. سپس او را به پست ترین [مراحل] پستیها بازگردانیدیم. مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند که برای آنان پاداشی پایان ناپذیر است. پس بعد از این [آیات روشن] چه چیزی تو را به تکذیب دین وامی دارد؟ آیا خداوند

ص: 653

حاکم ترین حاکمان نیست؟

296. قَالَ أَبُو الْقَاسِمِ الْعَلَوِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْکُوفِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی «فَما یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ» قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

ابو القاسم علوی به نقل از روایت فرات بن ابراهیم کوفی گفت: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: در کلام خداوند متعال «چه چیزی تو را به تکذیب دین وامیدارد؟» منظور از دین علی بن ابی طالب علیه السلام است.

497-قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الزُّهْرِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:« إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ» قَالَ الْمُؤْمِنُونَ هُمْ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ وَ اَلْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ وَ أَبُو ذَرٍّ-رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ -وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام «فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ» قَالَ هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع

علی بن محمد زهری روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام دربارۂ کلام خداوند متعال «مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند، که برای آنان پاداشی پایان ناپذیر است» فرمود: منظور از مؤمنان سلمان فارسی و مقداد و عمار و ابوذر و امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام است « پس برای آنان پاداشی پایان ناپذیر است» منظور، امیر مؤمنان حضرت على علیه السلام است.

498- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی:«وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ» قَالَ أَمَّا اَلتِّینِ فَالْحَسَنُ أَمَّا اَلزَّیْتُونِ فَالْحُسَیْنُ قَالَ قُلْتُ وَ قَوْلُهُ طُورِ سِینِینَ قَالَ إِنَّمَا هُوَ طُورُ سَیْنَاءَ قُلْتُ وَ مَا یَعْنِی بِقَوْلِهِ طُورِ سَیْنَاءَ قَالَ ذَاکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ فَقُلْتُ فَقَوْلُهُ وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ قَالَ ذَاکَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ سَبِیلٌ آمَنَ اللَّهُ بِهِ الْخَلْقَ فِی سَبِیلِهِمْ وَ مِنَ اَلنَّارِ إِذَا

ص: 654

أَطَاعُوهُ قَوْلُهُ «إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ» قَالَ ذَاکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ شِیعَتُهُ «فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ فَما یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ» یَعْنِی وَلاَیَتَهُ

محمدبن فضیل صیرفی گفت: از امام موسی کاظم علیه السلام درباره کلام خداوند متعال «سوگند به انجیر و زیتون» پرسیدم. ایشان فرمود: انجیر امام حسین علیه السلام و زیتون امام حسين علیه السلام است. عرض کردم: «طور سینین» چه؟ فرمود: منظور، طور سیناست. عرض کردم: طور سینا یعنی چه؟ فرمود: منظور، امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام است. عرض کردم: «و سوگند به این شهر امن» چه؟ فرمود: منظور رسول خدا است و ایشان راهی است که خداوند به واسطه آن آفریدگان را در پیمودن راهشان و از درافتادن به دوزخ امان میدارد؛ لیک اگر پیروی اش کنند. مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند» منظور، امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام و شیعیان اوست. «پس برای ایشان پاداشی پایان ناپذیر است، چه چیز تو را به تکذیب دین وامی دارد؟» یعنی به تکذیب ولایت او.

ص: 655

و من سورة القدر

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ *وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ *لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ *تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ *سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ » (القدر، 15)

به نام خداوند بخشاینده مهربان ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل کردیم و تو چه میدانی که شب قدر چیست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است. در آن [شب] فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان برای هر کاری نازل می شوند. شبی است که تا وقت طلوع فجر، سلامتی است.

499۔ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْکُوفِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ إِنَّهُ کَانَ یَقْرَأُ هَذِهِ الْآیَهَ:«بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ» أَیْ بِکُلِّ أَمْرٍ إِلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ سَلاَمٌ

ص: 656

فرات بن ابراهیم کوفی روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام درباره آیه به فرمان پروردگارشان برای هر امری نازل می شوند» فرمود: یعنی برای هر امری همراه با سلام به سوی حضرت محمد و حضرت علی علیه السلام

500۔ مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ» اللَّیْلَهُ فَاطِمَهُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَهُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا أَوْ مِنْ مَعْرِفَتِهَا الشَّکُّ وَ قَوْلُهُ «وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ لَیْلَهُ الْقَدْرِ* خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» یَعْنِی خَیْرٌ مِنْ أَلْفَ مُؤْمِنٍ وَ هِیَ أُمُّ الْمُؤْمِنِینَ «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ اَلرُّوحُ فِیها» وَ الْمَلاَئِکَهُ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ یَمْلِکُونَ عِلْمَ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ الرُّوحُ الْقُدُسُ هِیَ فَاطِمَهُ علیه السلام «بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ* سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ» یَعْنِی حَتَّی یَخْرُجَ اَلْقَائِمُ علیه السلام

محمد بن قاسم بن عبید روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل کردیم، شب، حضرت فاطمه علیهالسلام و قدر، خداوند متعال است. هر که حضرت فاطمه علیهاالسلام را چنان که سزاوار آن بانو باشد، بشناسد، او شب قدر را درک کرده است. او فاطمه نام گرفت چراکه مردمان از شناختش فطم گشته و باز داشته شده اند . یا در شناختش به تردید افتادند - «و تو چه میدانی که شب قدر چیست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است.» یعنی از هزار مؤمن بهتر است و او مادر مؤمنان است. «در آن [شب] فرشتگان و روح نازل می شوند.» فرشتگان، مؤمنانی هستند که علم خاندان حضرت محمد صلی الله علیه و آله را دارند و روح القدس حضرت فاطمه علیهاالسلام است. «به فرمان پروردگارشان برای هر امری نازل می شوند. شبی است که تا وقت طلوع فجر، سلامتی است.» یعنی تا آنگاه که حضرت قائم علیه السلام به پا می خیزد.

ص: 657

و من سورة البينة

«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ *جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ» (البينة 7-8 )

به راستی کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای نیک انجام دادند، آنها همان بهترین آفریدگان اند، پاداش آنان نزد پروردگارشان بهشتهای پاینده است که از زیر درختان آن نهرها روان است، جاودانه در آن ماندگارند، خداوند از آنان خشنود است و آنان نیز از او خشنودند. این برای کسی است که از پروردگارش بترسد.

501-قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ الْعَلَوِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ : قَالَ

ص: 658

رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنَ الْخَیْرِ لَعَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام مَا لَمْ یَقُلْهُ لِأَحَدٍ قَالَ «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ» أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ یَا عَلِیُّ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ فَعَلِیٌّ وَ اللَّهِ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص

ابوالقاسم علوی روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله آنچه را که درباره نیکی حضرت علی علیه السلام فرمود، هرگز درباره کس دیگری به زبان نیاورد، ایشان فرمود: «به راستی کسانی که ایمان آورده اند و کارهای نیک انجام دادند، آنها همان بهترین آفریدگان هستند.» ای علی! تو و شیعیانت بهترین آفریدگان هستید؛ به خدا سوگند پس از فرستاده خدای شما بهترین آفریدگان هستید.

502- اَلْحُسَیْنُ بْنُ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام عن اَلنَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قَالَ : یَا عَلِیُّ «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ» أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ تَرِدُ عَلَیَّ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ رَاضِینَ مَرْضِیِّینَ

حسین بن حکم از امام محمد باقر علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرد که ایشان فرمود: اى على! «به راستی کسانی که ایمان آورده اند و کارهای نیک انجام دادند، آنها همان بهترین آفریدگان هستند.» تو به همراه شیعیانت در حالی بر من وارد می شوید که خشنود هستید و خداوند از شما خشنود است.

503- عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ : کُنَّا جُلُوساً عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذْ أَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله قَالَ قَدْ أَتَاکُمْ أَخِی ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَی اَلْکَعْبَهِ قَالَ وَ رَبِّ هَذِهِ الْبَنِیَّهِ إِنَّ هَذَا وَ شِیعَتَهُ هُمُ الْفَائِزُونَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ

ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا بِوَجْهِهِ فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ أَوَّلُکُمْ إِیمَاناً بِاللَّهِ وَ أَقْوَمُکُمْ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ أَوْفَاکُمْ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَقْضَاکُمْ بِحُکْمِ اللَّهِ وَ أَقْسَمُکُمْ بِالسَّوِیَّهِ وَ أَعْدَلُکُمْ فِی الرَّعِیَّهِ وَ أ

ص: 659

عْظَمُکُمْ عِنْدَ اللَّهِ مَزِیَّهً

قَالَ جَابِرٌ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی هَذِهِ الْآیَهَ «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ» فَکَانَ عَلِیٌّ علیه السلام إِذَا أَقْبَلَ قَالَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ:قَدْ أَتَاکُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص

جابر بن عبد الله انصاری گفت: نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که ناگاه امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام وارد شد. وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله او را دید، فرمود: برادر من نزدتان آمده است. سپس رو سوی کعبه کرد و فرمود: به پروردگار این بنا سوگند که این مرد و شیعیانش همان رستگاران در روز قیامت هستند. سپس رو سوی ما گرداند و فرمود: به خدا سوگند او نخستین کس از شما در ایمان و پایدار ترین شما برای فرمان خداوند و وفادارترین شما به پیمان خداوند و داناترین شما در داوری و دادگر ترین شما در مساوات و عادل ترین شما در حق رعیت و والامقام ترین شما نزد خداوند است. جابر می گوید: آنگاه خداوند متعال این آیه را نازل فرمود:

«به راستی کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند، ایشان

همان بهترین آفریدگان هستند.» این چنین بود که هر گاه حضرت علی علیه السلام وارد می شد، یاران حضرت محمد صلی الله علیه و آله می گفتند: بهترین آفریدگان پس

از رسول خدا صلی الله علیه و آله نزدتان آمده است.

504-عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی مَرَضِهِ الَّذِی قُبِضَ فِیهِ لِفَاطِمَهَ علیهاالسلام بِأَبِی أَنْتِ وَ أُمِّی أَرْسِلِی إِلَی بَعْلِکِ فَادْعِیهِ لِی فَقَالَتْ فَاطِمَهُ لِلْحَسَنِ علیه السلام انْطَلِقْ إِلَی أَبِیکَ فَقُلْ یَدْعُوکَ جَدِّی قَالَ فَانْطَلَقَ إِلَیْهِ اَلْحَسَنُ فَدَعَاهُ فَأَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام حَتَّی دَخَلَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ فَاطِمَهُ علیه السلام عِنْدَهُ وَ هِیَ تَقُولُ وَا کَرْبَاهْ لِکَرْبِکَ یَا أَبَتَاهْ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لاَ کَرْبٌ لِأَبِیکِ بَعْدَ الْیَوْمِ یَا فَاطِمَهُ

ص: 660

إِنَّ اَلنَّبِیَّ لاَ یُشَقُّ عَلَیْهِ الْجَیْبُ وَ لاَ یُخْمَشُ عَلَیْهِ الْوَجْهُ وَ لاَ یُدْعَی عَلَیْهِ بِالْوَیْلِ وَ لَکِنْ قُولِی کَمَا قَالَ أَبُوکِ عَلَی إِبْرَاهِیمَ تَدْمَعُ الْعَیْنَانِ وَ قَدْ یُوجَعُ الْقَلْبُ وَ لاَ نَقُولُ مَا یُسْخِطُ الرَّبَّ وَ إِنَّا بِکَ یَا إِبْرَاهِیمُ لَمَحْزُونُونَ وَ لَوْ عَاشَ إِبْرَاهِیمُ لَکَانَ نَبِیّاً

جابر بن عبد الله انصاری گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله در زمان بیماری ایشان که بر اثرش درگذشت، به حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: پدر و مادرم به فدایت! کسی را سوی شویت بفرست و او را نزد من فراخوان. حضرت فاطمه علیهاالسلام به امام حسن علیه السلام فرمود: سوی پدرت برو و به او بگو که پدربزرگم شما را فرا می خواند. امام حسن علیه السلام سوى او رفت و فراخواندش. امیر مؤمنان حضرت على علیه السلام به راه افتاد و بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شد حال آنکه حضرت فاطمه علیهاالسلام نزد ایشان بود و می فرمود: وامصیبتا از مصیبت تو ای پدر! رسول خدا فرمود: پس از امروز دیگر مصیبتی برای پدرت وجود ندارد ای فاطمه! بدان که بر مرگ پیامبران نباید گریبان چاک زد و پنجه بر رخسار کشید و ناله سر داد؛ لیک تو نیز آن بگو که پدرت بر مرگ ابراهیم گفت: چشم ها گریان است و دل به درد آمده است اما سخنی نمی گوییم که خشم پروردگار را برانگیزد. به راستی ای ابراهیم ما بر تو اندوهگین هستیم و اگر تو زنده میبودی، هر آینه (همچون) پیامبری بودی!

ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ ادْنُ مِنِّی فَدَنَا مِنْهُ فَقَالَ أَدْخِلْ أُذُنَکَ فِی فِیَّ فَفَعَلَ وَ قَالَ یَا أَخِی أَ لَمْ تَسْمَعْ قَوْلَ اللَّهِ فِی کِتَابِهِ «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ» قَالَ بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ هُوَ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ غُرٌّ مُحَجَّلُونَ شِبَاعٌ مَرْوِیِّینَ أَوَ لَمْ تَسْمَعْ قَوْلَ اللَّهِ فِی کِتَابِهِ «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ اَلْمُشْرِکِینَ فِی نارِ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها أُولئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّهِ» قَالَ بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ هُمْ عَدُوُّکَ

ص: 661

وَ شِیعَتُهُمْ یَجِیئُونَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مُسْوَدَّهً وُجُوهُهُمْ ظِمَاءً مُظْمَئِینَ أَشْقِیَاءَ مُعَذَّبِینَ کُفَّاراً مُنَافِقِیْنَ ذَلِکَ لَکَ وَ لِشِیعَتِکَ وَ هَذَا لِعَدُوِّکَ وَ لِشِیعَتِهِمْ هَکَذَا رَوَی جَابِرٌ الْأَنْصَارِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ

سپس فرمود: ای علی! نزدیک من بیا. حضرت نزدیک ایشان شد و آنگاه فرمود: گوشت را نزدیک دهانم آور. حضرت چنین کرد. ایشان فرمود: برادرم! آیا نشنیده ای که خداوند در کتابش می فرماید: «به راستی که ایمان آورده اند و کارهای نیک انجام دادند، آنها همان بهترین آفریدگان اند»؟ عرض کرد: آری، ای رسول خدا! فرمود: منظور، تو و شیعیانت هستید که رو سفید و سیراب هستید و دیگران را نیز سیراب میکنید؛ آیا نشنیده ای که خداوند در کتابش می فرماید: «بی تردید کسانی که از اهل کتاب کافر شدند و مشرکان در آتش جهنم جاودان اند، آنها همان بدترین آفریدگان اند»؟ عرض کرد: آری ای رسول خدا! فرمود: آنان دشمنان تو و شیعیان آنان هستند که در روز قیامت رو سیاه می آیند و تشنه و نگون بخت و در شکنجه و کافر و منافق اند. آن برای تو و شیعیان توست و این برای دشمنان تو و شیعیان آنان.

505-عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ وَ انْتَهَیْتُ إِلَی سِدْرَهِ الْمُنْتَهَی سَمِعْتُ وَ هَبَّتْ مِنْهَا رِیحٌ بَقَّتْهَا فَقُلْتُ لِجَبْرَئِیلَ علیه السلام مَا هَذَا فَقَالَ هَذِهِ سِدْرَهُ الْمُنْتَهَی اشْتَاقَتْ إِلَی اِبْنِ عَمِّکَ حِینَ نَظَرْتَ إِلَیْکَ فَسَمِعْتُ مُنَادِیاً یُنَادِی مِنْ عِنْدِ رَبِّی مُحَمَّدٌ خَیْرُ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ خَیْرُ الْأَوْلِیَاءِ وَ أَهْلُ وَلاَیَتِهِ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ «جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً رَضِیَ اللّهُ» عَنْ عَلِیٍّ وَ أَهْلِ وَلاَیَتِهِ هُمُ الْمَخْصُوصُونَ بِرَحْمَهِ اللَّهِ الْمُلَبَّسُونَ نُورَ اللَّهِ الْمُقَرَّبُونَ إِلَی اللَّهِ طُوبَی لَهُمْ ثُمَّ طُوبَی لَهُمْ یَغْبِطُهُمُ الْخَلاَئِقُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ بِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ

ص: 662

ابوایوب انصاری گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چون شبانه به آسمان فراز شدم و به سدرة المنتهی رسیدم، صدای بادی را شنیدم که از میان آن وزیدن گرفت و به لرزه اش انداخت. به جبرئیل گفتم: این چیست؟ گفت: این سدرة المنتهی است که با دیدن تو به پسر عمویت شوق میورزد. آنگاه شنیدم ندادهنده ای از جانب پروردگارم ندا سرداد: محمد صلی الله علیه و آله بهترین پیامبران است و امیرمؤمنان علی علیه السلام بهترین اولیاست و اهل ولایت او بهترین مردمان اند که «پاداش ایشان نزد پروردگارشان بهشتهایی پاینده است که از زیر درختان آن نهرها روان است و ایشان جاودانه در آن ماندگارند و خداوند از ایشان خشنود است» یعنی از علی علیه السلام و اهل ولایت او که رحمت خداوند ویژه آنان است و در نور خداوند پوشانده شده اند و نزد خداوند مقرب اند. خوشا به حال ایشان و باز خوشا به حال ایشان که آفریدگان در روز قیامت از منزلت ایشان نزد پروردگارشان غبطه می خورند.

ص: 663

و من سورة الزلزلة

«يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا »(الزلزلة، 4)

در آن روز زمین خبرهایش را باز گوید.

506- عَنْ عَمْرِو ذِی مُرَّهَ قَالَ : بَیْنَا عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام إِذَا تَحَرَّکَتِ الْأَرْضُ فَجَعَلَ یَضْرِبُهَا بِیَدِهِ ثُمَّ قَالَ مَا لَکِ؟ فَلَمْ تُجِبْهُ ثُمَّ قَالَ مَا لَکِ فَلَمْ تُجِبْهُ ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ کَانَتْ هِیهِ لَحَدَّثْتِنِی وَ إِنِّی لَأَنَا الَّذِی تُحَدِّثِ الْأَرْضُ أَخْبَارَهَا أَوْ رَجُلٌ مِنِّی

عمرو ذي مره گفت: نزد امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام بودیم که ناگاه زمین لرزید. حضرت با دستش ضربه ای بر زمین زد و فرمود: تو را چه شده؟ اما زمین پاسخی نداد. باز فرمود: تو را چه شده؟ پاسخی نداد. آنگاه فرمود: به خدا سوگند اگر آن زمین لرزه (قیامت) بود، به من می گفت. همانا من آن کسی هستم که زمین خبرهایش را برای او باز می گوید: من یا مردی از فرزندان من.

ص: 664

و من سورة العاديات

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا*فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا *فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا *فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا *فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا *إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ*وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِكَ لَشَهِيدٌ *وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ *أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ *وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ*إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ » (العاديات، 11-1)

به نام خداوند بخشنده مهربان سوگند به اسبان دونده که نفس نفس میزنند و سوگند به آتش افروزندگان با زدن [سم هایشان به سنگها] و سوگند به [هجوم] آورندگان در صبحگاهان که با آن [هجوم] غباری برانگیزند و با آن [هجوم] در میان گروهی در آیند. به راستی انسان نسبت به پروردگار بسیار ناسپاس است. بی تردید او بر این [ناسپاسی] گواه است و به

ص: 665

راستی او مال را بسیار دوست دارد. آیا نمیداند که هر گاه آن چه در قبرهاست برانگیخته شود و آنچه در سینه هاست آشکار گردد. به راستی در چنین روزی پروردگارشان به آنها آگاه است.

507- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : دَعَا اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله أَبَابَکْرٍ إِلَی غَزْوَهِ ذَاتِ السَّلاَسِلِ فَأَعْطَاهُ الرَّایَهَ فَرَدَّهَا ثُمَّ دَعَا عُمَرَ فَأَعْطَاهُ الرَّایَهَ فَرَدَّهَا ثُمَّ دَعَا خَالِدَ بْنَ الْوَلِیدِ فَأَعْطَاهُ الرَّایَهَ فَرَجَعَ فَدَعَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَأَمْکَنَهُ مِنَ الرَّایَهِ فَسَیَّرَهُمْ مَعَهُ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ یَسْمَعُوا لَهُ وَ یُطِیعُوهُ

قَالَ فَانْطَلَقَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام بِالْعَسْکَرِ وَ هُمْ مَعَهُ حَتَّی انْتَهَی إِلَی الْقَوْمِ فَلَمْ یَکُنْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُمْ إِلاَّ جَبَلٌ قَالَ فَأَمَرَهُمْ أَنْ یَنْزِلُوا فِی أَسْفَلِ الْجَبَلِ فَقَالَ لَهُمْ ارْکَبُوا دَوَابَّکُمْ فَقَالَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِیدِ یَا أَبَا بَکْرٍ وَ أَنْتَ یَا عُمَرُ مَا تَرَوْنَ إِلَی هَذَا الْغُلاَمِ أَیْنَ أَنْزَلَنَا أَنْزَلَنَا فِی وَادٍ کَثِیرِ الْحَیَّاتِ کَثِیرِ الْهَامِ کَثِیرِ السِّبَاعِ نَحْنُ مِنْهُ عَلَی إِحْدَی ثَلاَثِ خِصَالٍ إِمَّا سَبُعٌ یَأْکُلُنَا وَ یَأْکُلُ دَوَابَّنَا وَ إِمَّا حَیَّاتٌ تَعْقِرُنَا وَ تَعْقِرُ دَوَابَّنَا وَ إِمَّا یَعْلَمُ بِنَا عَدُوُّنَا فَیَقْتُلُنَا قُومُوا بِنَا إِلَیْهِ

ابن عباس گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله ابابکر را فراخواند تا برای غزوة ذات السلاسل آماده شود و پرچم را به او داد، ولی ابوبکر بی نتیجه بازگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله عمر را فراخواند و پرچم را به او سپرد. او نیز بی نتیجه بازگشت. سپس خالد بن ولید را فراخواند و پرچم را به او داد، او نیز برگشت. سپس امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام را فراخواند و پرچم را به او داد و آنان را به همراه وی راهی کرد و فرمانشان داد تا على علیه السلام را بشنوند و از او فرمان برند.

امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام با سپاه به راه افتاد و آنها با او بودند تا

ص: 666

به نزدیک آن قوم رسیدند، به گونه ای که فقط کوهی بین آنها فاصله بود. حضرت دستور داد تا در پایین کوه فرود آیند. سپس به آنان فرمود: بر چهار پایانتان سوار شوید. خالد بن ولید گفت: ای ابابکر و ای عمر! آیا نمی بینید این جوان ما را کجا فرود آورده؟! ما را در بیابانی پر از مار و حشرات گزنده و حیوانات درنده فرود آورده و ما از این کار به سه راه کشیده می شویم؛ یا ما و اسب هایمان طعمه درندگان می شویم و یا مارها ما و اسب هایمان را نیش می زنند و یا دشمن از وجود ما آگاه می شود و ما را به قتل می رساند. برخیزید تا با هم سوی او برویم.

قَالَ فَجَاءُوا إِلَی عَلِیٍّ وَ قَالُوا یَا عَلِیُّ أَنْزَلْتَنَا فِی وَادٍ کَثِیرِ السِّبَاعِ کَثِیرِ الْهَامِ کَثِیرِ الْحَیَّاتِ نَحْنُ مِنْهُ عَلَی إِحْدَی ثَلاَثِ خِصَالٍ إِمَّا سَبُعٌ یَأْکُلُنَا وَ یَأْکُلُ دَوَابَّنَا أَوْ حَیَّاتٌ تَعْقِرُنَا وَ تَعْقِرُ دَوَابَّنَا أَوْ یَعْلَمُ عَدُوُّنَا فیلینا فَیَقْتُلُنَا قَالَ فَقَالَ لَهُمْ عَلِیٌّ أَ لَیْسَ قَدْ أَمَرَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ تَسْمَعُوا لِی وَ تُطِیعُونِی قَالُوا بَلَی قَالَ فَانْزِلُوا.

قَالَ:فَرَجَعُوا فَأَبَتْ تَحْمِلُهُمُ الْأَرْضُ فَاسْتَفَزَّهُمْ خَالِدُ بْنُ الْوَلِیدِ قَالَ قُومُوا بِنَا إِلَیْهِ قَالَ فَجَاءُوا إِلَیْهِ فَرَدُّوا عَلَیْهِ ذَلِکَ الْکَلاَمَ فَقَالَ أَ لَیْسَ قَدْ أَمَرَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ تَسْمَعُوا لِی وَ تُطِیعُونِی قَالُوا بَلَی قَالَ فَارْجِعُوا قَالَ فَأَبَوْا أَنْ یَنْقَادُوا وَ اسْتَفَزَّهُمْ خَالِدُ بْنُ الْوَلِیدِ ثَالِثَهً فَقَالُوا لَهُ مِثْلَ ذَلِکَ الْکَلاَمِ فَقَالَ لَهُمْ أَ لَیْسَ قَدْ أَمَرَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ تَسْمَعُوا لِی وَ تُطِیعُوا أَمْرِی قَالُوا بَلَی قَالَ فَانْزِلُوا بَارَکَ اللَّهُ فِیکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ بَأْسٌ قَالَ فَنَزَلُوا وَ هُمْ مَرْعُوبِینَ

آنها نزد على علیه السلام آمدند و عرض کردند: ای علی! ما را در بیابانی پر از حیوانات درنده و حشرات گزنده و مار فرود آورده ای؟ ما از این کار به سه راه کشیده می شویم؛ با ما و اسب هایمان طعمه درندگان می شویم، یا مارها و اسب هایمان را نیش می زنند و یا دشمن از وجود ما آگاه می شود

ص: 667

و سر می رسد و ما را می کشد. علی علیه السلام فرمود: مگر پیامبر شما را فرمان نداد تا سخن مرا بشنوید و مرا اطاعت کنید؟! عرض کردند: بله. فرمود: پس فرود آیید. آنان بازگشتند اما زمین از تحمل آنها سر باز زد و خالد بن ولید باز آنها را تحریک کرد و گفت: برخیزید تا با هم سوی او برویم. باز نزد حضرت آمدند و آن سخن بازگفتند و ایشان فرمود: مگر پیامبر شما را فرمان نداد تا سخن مرا بشنوید و مرا اطاعت کنید؟! عرض کردند: بله. فرمود: پس بازگردید. اما آنان سرپیچی کردند و خالد بن ولید برای بار سوم آنان را تحریک کرد و باز رفتند و همانند آن سخن باز گفتند و حضرت فرمود: مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله شما را فرمان نداد تا سخن مرا بشنوید و مرا اطاعت کنید؟! عرض کردند: بله. فرمود: پس فرود آیید، خداوند برکتتان دهد، هیچ غمی نیست! آنها پایین آمدند در حالی که ترسیده بودند.

قَالَ وَ مَا زَالَ عَلِیٌّ علیه السلام لَیْلَتَهُ قَائِماً یُصَلِّی حَتَّی إِذَا کَانَ فِی السَّحَرِ قَالَ لَهُمْ ارْکَبُوا بَارَکَ اللَّهُ فِیکُمْ قَالَ فَرَکِبُوا وَ اطَّلَعَ الْجَبَلُ حَتَّی إِذَا انْحَدَرَ عَلَی الْقَوْمِ وَ أَشْرَفَ عَلَیْهِمْ قَالَ لَهُمْ انْزِعُوا أَکَمَهَ دَوَابِّکُمْ قَالَ فَشَمَّتِ الْخَیْلُ رِیحَ الْإِنَاثِ قَالَ فَصَهَلَتْ فَسَمِعَ الْخَیْلُ صَهِیلَ خُیُولِهِمْ فَوَلَّوْا هَارِبِینَ قَالَ فَقَتَلَ مُقَاتِلَهُمْ وَ سَبَی ذَرَارِیَّهُمْ

قَالَ فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ «وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً *فَالْمُورِیاتِ قَدْحاً* فَالْمُغِیراتِ صُبْحاً* فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً*فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً(1)» قَالَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله تَخَالَطَ الْقَوْمُ وَ رَبِّ اَلْکَعْبَهِ قَالَ وَ جَاءَهُ الْبِشَارَهُ

على علیه السلام تمام شب را پیوسته نماز میگزارد. هنگامی که سحر شد، فرمود: خدا به شما برکت دهد! بر مرکب هایتان سوار شوید. آنان سوار شدند و از

ص: 668


1- العاديات، 5-1

کوه بالا رفتند و از سراشیبی آن پایین آمدند. چون بر دشمن مسلط شدند، حضرت فرمود: دهان بندهای چهار پایانتان را باز کنید. در آن دم اسب های نر بوی ماده اسب ها را استشمام کردند و شیهه کشیدند و چون اسب ها صدای شیهه آنان را شنیدند، رو بر تافتند و گریختند. آنگاه آنان جنگجویان دشمن را از پا در آوردند و خاندانشان را به اسارت گرفتند. جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله فرود آمد و عرض کرد: ای محمد! «سوگند به اسبان دونده که نفس نفس می زنند، و سوگند به آتش افروزندگان با زدن [سم هایشان به سنگها] و سوگند به [هجوم] آورندگان در صبحگاهان که با آن [هجوم] غباری برانگیزند و با آن [هجوم] در میان گروهی در آیند.» و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «به خدای کعبه سوگند! آنان در هم آمیختند.» و مژد؛ پیروزی به ایشان رسید.

508- عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ قَالَ : بَیْنَمَا نَحْنُ أَجْمَعَ مَا کُنَّا حَوْلَ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله مَا خَلاَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَإِنَّهُ کَانَ فِی مِنْبَرٍ فِی الْحَارِّ إِذْ أَقْبَلَ أَعْرَابِیٌّ بَدَوِیٌّ یَتَخَطَّی صُفُوفَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ حَتَّی جَثَا بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ یَقُولُ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ عَلَیْکَ السَّلاَمُ مَنْ أَنْتَ یَا أَعْرَابِیُّ قَالَ رَجُلٌ مِنْ بَنِی لُجَیْمٍ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله مَا وَرَاکَ یَا أَخَا لُجَیْم قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ خَلَّفْتُ خَثْعَماً وَ قَدْ تَهَیَّئُوا وَ عَبَّئُوا کَتَائِبَهُمْ وَ خَلَّفْتُ الرَّایَاتِ تَخْفِقُ فَوْقَ رُءُوسِهِمْ یَقْدُمُهُمُ اَلْحَارِثُ بْنُ مَکِیدَهَ الْخَثْعَمِیُّ فِی خَمْسِمِائَهٍ مِنْ رِجَالِ خَثْعَمٍ یَتَأَلَّوْنَ بِاللاَّتِ وَ اَلْعُزَّی أَنْ لاَ یَرْجِعُوا حَتَّی یَرِدُوا اَلْمَدِینَهَ فَیَقْتُلُونَکَ وَ مَنْ مَعَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ

سلمان فارسی گفت: ما همگی دور پیامبر صلی الله علیه و آله جمع بودیم به غیر از امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام که در جمع ما نبود. حضرت

ص: 669

رسول صلی الله علیه و آله در گرما بر روی منبر بودند که عربی بدوی در حالی که صفوف مهاجرین و انصار را کنار میزد جلو آمد و پیش روی پیامبر صلی الله علیه و آله زانو زد و عرض کرد: سلام بر شما ای رسول خدا! پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: سلام بر تو، کیستی ای اعرابی؟ عرض کرد: ای رسول خدا! مردی از بنی لجیم هستم. فرمود: ای برادر لجیمی! چه شده؟ گفت: ای رسول خدا! قبيلة خثعم را پشت سر گذاشته ام حال آن که مسلح شده بودند و لشکرشان را بسیج کرده بودند و علم هایی را پشت سر گذاشته ام که بر فراز سرهایشان در اهتزاز بود و حارث بن مکیده خثعمی پیشا پیش پانصد مرد خثعمی در حرکت بود. ای رسول خدا! آنان به لات و عزی سوگند خورده اند که تا وارد مدینه نشده اند و شما و همراهانتان را نکشته اند، بازنگردند.

قَالَ فَدَمَعَتْ عَیْنَا اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله حَتَّی أَبْکَی جَمِیعَ أَصْحَابِهِ ثُمَّ قَالَ مَعَاشِرَ النَّاسِ سَمِعْتُمْ مَقَالَهَ الْأَعْرَابِیِّ قَالُوا کُلٌّ قَدْ سَمِعْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ فَمَنْ مِنْکُمْ یَخْرُجُ إِلَی هَؤُلاَءِ الْقَوْمِ قَبْلَ أَنْ یَطَئُونَا فِی دِیَارِنَا وَ حَرِیمِنَا لَعَلَّ اللَّهَ یَفْتَحُ عَلَی یَدَیْهِ وَ أَضْمَنُ لَهُ عَلَی اللَّهِ اَلْجَنَّهَ قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا قَالَ أَحَدُنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ

قَالَ فَقَامَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَلَی قَدَمَیْهِ وَ هُوَ یَقُولُ مَعَاشِرَ أَصْحَابِی هَلْ سَمِعْتُمْ مَقَالَهَ الْأَعْرَابِیِّ قَالُوا کُلٌّ قَدْ سَمِعْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ فَمَنْ مِنْکُمْ یَخْرُجُ إِلَیْهِمْ قَبْلَ أَنْ یَطَئُونَا فِی دِیَارِنَا وَ حَرِیمِنَا لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ یَفْتَحَ عَلَی یَدَیْهِ وَ أَضْمَنُ لَهُ عَلَی اللَّهِ اثْنَیْ عَشَرَ قَصْراً فِی اَلْجَنَّهِ قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا قَالَ أَحَدُنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ

در آن دم اشک از چشمان پیامبر جاری شد و همه اصحاب پیامبر گریستند. سپس فرمود: ای جماعت مردم! آیا سخن اعرابی را شنیدید؟ عرض کردند: ای رسول خدا! همه آن را شنیدیم. فرمود: چه کسی از شما

ص: 670

به سوی این قوم خارج می شود پیش از آن که به سرزمین و حریم ما تجاوز کنند؟ امید است که خداوند به دست او گشایشی حاصل کند و من نزد خدا برای او بهشت را تضمین میکنم. سلمان گفت: به خدا سوگند هیچ یک از ما پاسخ نداد.

پیامبر بر روی دو پای مبارکش ایستاد و فرمود: ای جماعت یاران من! آیا سخن اعرابی را شنیدید؟! عرض کردند: ای رسول خدا! همه آن را شنیدیم. فرمود: چه کسی از شما به سوی این قوم خارج می شود پیش از آن که به سرزمین و حریم ما تجاوز کنند؟ امید است که خداوند به دست او گشایشی حاصل کند و من نزد خدا برای او دوازده قصر در بهشت را

تضمین می نمایم. سلمان گفت: به خدا سوگند هیچ یک از ما پاسخ نداد. قَالَ فَبَیْنَمَا اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَاقِفٌ إِذْ أَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَلَمَّا نَظَرَ إِلَی اَلنَّبِیِّ وَ هُوَ وَاقِفٌ وَ دُمُوعُهُ تَنْحَدِرُ کَأَنَّهَا جُمَانٌ انْقَطَعَ سِلْکُهُ عَلَی خَدَّیْهِ لَمْ یَتَمَالَکْ أَنْ رَمَی بِنَفْسِهِ عَنْ بَعِیرِهِ إِلَی الْأَرْضِ ثُمَّ أَقْبَلَ یَسْعَی نَحْوَ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَمْسَحُ بِرِدَائِهِ الدُّمُوعُ عَنْ وَجْهِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ یَقُولُ مَا الَّذِی أَبْکَاکَ لاَ أَبْکَی اللَّهُ عَیْنَیْکَ یَا حَبِیبَ اللَّهِ هَلْ نَزَلَ فِی أُمَّتِکَ شَیْءٌ مِنَ السَّمَاءِ قَالَ یَا عَلِیُّ مَا نَزَلَ فِیهِمْ إِلاَّ خَیْرٌ وَ لَکِنْ هَذَا الْأَعْرَابِیُّ حَدَّثَنِی عَنْ رِجَالِ خَثْعَمٍ بِأَنَّهُمْ قَدْ عَبَّئُوا کَتَائِبَهُمْ وَ خَفَقَتِ الرَّایَاتُ فَوْقَ رُءُوسِهِمْ یُکَذِّبُونَ قَوْلِی وَ یَزْعُمُونَ بِأَنَّهُمْ لاَ یَعْرِفُونَ رَبِّی یَقْدُمُهُمْ اَلْحَارِثُ بْنُ مَکِیدَهَ الْخَثْعَمِیُّ فِی خَمْسِمِائَهٍ مِنْ رِجَالِ خَثْعَمٍ یَتَأَّلَّوْنَ بِاللاَّتِ وَ اَلْعُزَّی لاَ یَرْجِعُونَ حَتَّی یَرِدُوا اَلْمَدِینَهَ فَیَقْتُلُونِّی وَ مَنْ مَعِی وَ إِنِّی قُلْتُ لِأَصْحَابِی مَنْ مِنْکُمْ یَخْرُجُ إِلَی هَؤُلاَءِ الْقَوْمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَطَئُونَا فِی دِیَارِنَا وَ حَرِیمِنَا لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ یَفْتَحَ عَلَی یَدَیْهِ وَ أَضْمَنُ لَهُ عَلَی اللَّهِ اثْنَیْ عَشَرَ قَصْراً فِی اَلْجَنَّهِ.

ص: 671

در همان حال که پیامبر ایستاده بود، على علیه السلام از راه رسید. چون پیامبر صلی الله علیه و آله را دید ایستاده و همچون مرواریدهای رشته گسیخته اشک بر گونه هایش جاری است، بی هیچ خودداری از شتر بر زمین پرید و سوی پیامبر شتافت و با پیراهنش اشک های پیامبر را از صورتش پاک کرد و عرض کرد: ای حبیب خدا! چرا گریه می کنید؟ خدا چشمانتان را گریان نسازد! آیا درباره امتتان چیزی از آسمان نازل شده است؟ فرمود: ای علی! جز خوبی درباره ایشان چیزی نازل نشده، ولی این اعرابی برای من از مردان خثعم خبر آورده که آنها لشکرشان را بسیج کرده اند و علم هایشان را بر فراز سرهایشان به اهتزاز در آورده اند و گفتار مرا تکذیب می کنند و گمان می کنند که پروردگار مرا نمی شناسند و حارث بن مکیده خثعمی پیشاپیش پانصد مرد خثعمی در حرکت است و به لات و عزی سوگند خورده اند که تا به مدینه بازنگشته اند و من و همراهانم را نکشته اند، بازنگردند و من به یارانم گفتم چه کسی از ایشان پیش از آنکه آنان به دیار و حریم ما تجاوز کنند، به سوی آن قوم خارج می شود بدان امید که خداوند به دست او گشایشی حاصل کند و من نزد خداوند دوازده قصر در بهشت برای او تضمین میکنم؟!

فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ صِفْ لِی هَذِهِ الْقُصُورَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ بِنَاءُ هَذِهِ الْقُصُورِ لَبِنَهٌ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَهٌ مِنْ فِضَّهٍ مِلاَطُهَا الْمِسْکُ الْأَذْفَرُ وَ الْعَنْبَرُ حَصْبَاؤُهَا الدُّرُّ وَ الْیَاقُوتُ تُرَابُهَا الزَّعْفَرَانُ وَ کَثِیبُهَا الْکَافُورُ فِی صَحْنِ کُلِّ قَصْرٍ مِنْ هَذِهِ الْقُصُورِ أَرْبَعَهُ أَنْهَارٍ نَهَرٌ مِنْ عَسَلٍ وَ نَهَرٌ مِنْ خَمْرٍ وَ نَهَرٌ مِنْ لَبَنٍ وَ نَهَرٌ مِنْ مَاءٍ مَحْفُوفٌ بِالْأَشْجَارِ وَ الْمَرْجَانِ عَلَی حَافَتَیْ کُلِّ نَهَرٍ مِنْ هَذِهِ الْأَنْهَارِ وَ خَلَقَ فِیهَا خَیْمَهً مِنْ دُرَّهٍ بَیْضَاءَ لاَ قَطْعَ فِیهَا وَ لاَ فَصْلَ قَالَ لَهَا کُونِی فَکَانَتْ یُرَی

ص: 672

بَاطِنُهَا مِنْ ظَاهِرِهَا وَ ظَاهِرُهَا مِنْ بَاطِنَهَا فِی کُلِّ خَیْمَهٍ سَرِیرٌ مُفَضَّضٌ بِالْیَاقُوتِ الْأَحْمَرِ قَوَائِمُهُ مِنَ الزَّبَرْجَدِ الْأَخْضَرِ عَلَی کُلِّ سَرِیرٍ حَوْرَاءُ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ عَلَی کُلِّ حَوْرَاءَ سَبْعُونَ حُلَّهً خَضْرَاءَ وَ سَبْعُونَ حُلَّهً صَفْرَاءَ یُرَی مُخُّ سَاقِهَا خَلْفَ عِظَامِهَا وَ جِلْدِهَا وَ حُلِیِّهَا وَ حُلَلِهَا کَمَا تُرَی الْخُمْرَهُ الصَّافِیَهُ فِی الزُّجَاجَهِ الْبَیْضَاءِ مُکَلَّلَهً بِالْجَوْهَرِ لِکُلِّ حَوْرَاءَ سَبْعُونَ ذُوَابَهً کُلُّ ذُوَابَهٍ بِیَدِ وَصِیفٍ وَ بِیَدِ کُلِّ وَصِیفٍ مجمر تُبَخِّرُ تِلْکَ الذُّوَابَهِ یَفُوحُ مِنْ ذَلِکَ الْمِجْمَرِ بُخَارٌ لاَ یَفُوحُ بِنَارٍ وَ لَکِنْ بِقُدْرَهِ الْجَبَّارِ

على علیه السلام فرمود: پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا! این قصرها را برایم توصیف فرما. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای علی! بنای این قصرها خشتی از طلا و خشتی از نقره و ساروجش از مشک تندبوی و عنبر و سنگریزه هایش مروارید و یاقوت و خاکش زعفران و ریگ هایش کافور است. در شبستان هر یک از آن قصرها چهار رود است که یکی از عسل و یکی از شراب و یکی از شیر و یکی از آب است و همه در میان درختان اند و کناره های هر یک از آن رودها از مرجان است و بر آنها خیمه هایی از مروارید سفید آفریده شده که نه کسی را از آنها می دانند و نه کسی را باز می دارند. خداوند متعال به آنها فرمود: باشید! پس هست شدند. درونشان از بیرونشان پیداست و بیرونشان از درونشان. در هر خیمه تختی آراسته به یاقوت سرخ با پایه هایی از زبرجد سبز است و بر هر تخت سیاه چشمی از پریان سیاه چشم است و هر پری هفتاد دیبای سبز و هفتاد دیبای زرد و مغز ساقها در ورای زیور و دیبا دیده می شود؛ همچنان که شرابی ناب را در شیشه ای سفید می بینی و از گونه های جواهر تاج بر سر دارند و هر یک از آنان هفتاد طره گیسو دارد که هر طرهای به دست ندیمی است و هر ندیم به دست دیگرش مجمری دارد که آن طره را

ص: 673

بخار میدهد و بخار آن منجمر نه از آتش بلکه به قدرت خداوند جبار

عطر می افشاند.

قَالَ فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَا لَهُمْ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ هَذَا لَکَ وَ أَنْتَ لَهُ أَنْجِدْ إِلَی الْقَوْمِ فَجَهَّزَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی خَمْسِینَ وَ مِائَهِ رَجُلٍ مِنَ اَلْأَنْصَارِ وَ اَلْمُهَاجِرِینَ فَقَامَ اِبْنُ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ قَالَ فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ تَجَهَّزَ اِبْنُ عَمِّی فِی خَمْسِینَ وَ مِائَهِ رَجُلٍ مِنَ اَلْعَرَبِ إِلَی خَمْسِمِائَهِ رَجُلٍ وَ فِیهِمُ اَلْحَارِثُ بْنُ مَکِیدَهَ یُعَدُّ بِخَمْسِمِائَهِ فَارِسٍ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله أَمِطْ عَنِّی یَا اِبْنَ عَبَّاسٍ فَوَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ لَوْ کَانُوا عَلَی عَدَدِ الثَّرَی وَ عَلِیٌّ وَحْدَهُ لَأَعْطَی اللَّهُ عَلِیّاً عَلَیْهِمُ النُّصْرَهَ حَتَّی یَأْتِیَنَا بِسَبْیِهِمْ أَجْمَعِینَ فَجَهَّزَهُ اَلنَّبِیُّ وَ هُوَ یَقُولُ اذْهَبْ یَا حَبِیبِی حَفِظَ اللَّهُ مِنْ تَحْتِکَ وَ مِنْ فَوْقِکَ وَ عَنْ یَمِینِکَ وَ عَنْ شِمَالِکَ وَ اللَّهُ خَلِیفَتِی عَلَیْکَ

فَسَارَ عَلِیٌّ بِمَنْ مَعَهُ حَتَّی نَزَلُوا بِوَادٍ خَلْفَ اَلْمَدِینَهِ بِثَلاَثَهِ أَمْیَالٍ یُقَالُ لَهُ وَادِی ذِی خُشُبٍ قَالَ فَوَرَدُوا الْوَادِیَ لَیْلاً فَضَلُّوا الطَّرِیقَ قَالَ فَرَفَعَ عَلِیٌّ رَأْسَهُ إِلَی السَّمَاءِ وَ هُوَ یَقُولُ یَا مَهْدِیَّ کُلِّ ضَالٍّ وَ یَا مُنْقِذَ کُلِّ غَرِیقٍ وَ یَا مُفَرِّجَ کُلِّ مَغْمُومٍ لاَ تُقَوِّ عَلَیْنَا ظَالِماً وَ لاَ تُظْفِرْ بِنَا عَدُوَّنَا وَ اهْدِنَا إِلَی سَبِیلِ الرَّشَادِ

حضرت علی علیه السلام فرمود: ای رسول خدا! پدر و مادرم به فدایت! من از برای آن ها. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اى على! این از برای تو و تو از برای آنی. سوی آن قوم بشتاب. آن گاه پیامبر صلی الله علیه و آله على علیه السلام را با صدو پنجاه مرد از انصار و مهاجرین راهی نبرد کرد. ابن عباس برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم فدایت! پسر عموی مرا با صدو پنجاه مرد از عرب آماده نبرد با پانصد تن میکنی حال آن که حارث بن مکیده در میان آنان است و خود پانصد سوار به شمار می رود؟!

ص: 674

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای ابن عباس! از نزد من به نبرد بشتاب که سوگند به خدایی که مرا به حق برانگیخت، اگر آنان به شمار ستارگان باشند و على علیه السلام یکه و تنها باشد، خداوند على علیه السلام را بر همه آنان یاری و نصرت می بخشد تا این که همه آنها را به اسارت گیرد و نزد ما آورد. سپس پیامبر او را تجهیز کرد و فرمود: ای دوست من! برو، خدا تو را از پایین و بالا و راست و چپ حفظ کند، تو را به خدا می سپارم.

على علیه السلام با همراهانش حرکت کرد تا این که سه میل پس از مدينه در بیابانی فرود آمدند که ذی خشب نام داشت. چون شب وارد بیابان شدند و راه را گم کردند، حضرت سرش را سوی آسمان گرفت و چنین فرمود: ای هدایتگر هر گمراه و ای نجات بخش هر غریق و ای گشایش دهند؛ هر اندوهناک! بر ما ستمگر را چیره مساز و دشمن را بر ما پیروز مفرما و ما

را به راه درست هدایت فرما

قَالَ فَإِذَا الْخَیْلُ تَقْدَحُ بِحَوَافِرِهَا مِنَ الْحِجَارَهِ النَّارَ حَتَّی عَرَفُوا الطَّرِیقَ فَسَلَکُوهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی نَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله «وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً» یَعْنِی الْخَیْلَ «فَالْمُورِیاتِ قَدْحاً» قَالَ قَدَحَتِ الْخَیْلُ بِحَوَافِرِهَا مِنَ الْحِجَارَهِ النَّارَ «فَالْمُغِیراتِ صُبْحاً» قَالَ صَبَّحَهُمْ عَلِیٌّ مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرِ وَ کَانَ لاَ یَسْبِقُهُ أَحَدٌ إِلَی الْأَذَانِ فَلَمَّا سَمِعَ اَلْمُشْرِکُونَ الْأَذَانَ قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ رَاعٍ فِی رُءُوسِ هَذِهِ الْجِبَالِ یَذْکُرُ اللَّهَ فَلَمَّا أَنْ قَالَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ الرَّاعِی مِنْ أَصْحَابِ السَّاحِرِ الْکَذَّابِ وَ کَانَ عَلِیٌّ علیه السلام لاَ یُقَاتِلُ حَتَّی تَطْلُعَ الشَّمْسُ وَ تَنْزِلُ مَلاَئِکَهُ النَّهَارِ

قَالَ فَلَمَّا أَنْ تَرَجَّلَ النَّهَارُ الْتَفَتَ عَلِیٌّ إِلَی صَاحِبِ رَایَهِ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ لَهُ ارْفَعْهَا فَلَمَّا أَنْ رَفَعَهَا وَ رَآهَا اَلْمُشْرِکُونَ عَرَفُوهَا وَ قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ هَذَا عَدُوُّکُمْ الَّذِی جِئْتُمْ

ص: 675

تَطْلُبُونَهُ هَذَا مُحَمَّدٌ وَ أَصْحَابُهُ قَالَ قَالَ فَخَرَجَ غُلاَمٌ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ مِنْ أَشَدِّهِمْ بَأْساً وَ أَکْثَرِهِمْ کُفْراً فَنَادَی أَصْحَابَ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَا أَصْحَابَ السَّاحِرِ الْکَذَّابِ أَیُّکُمْ مُحَمَّدٌ فَلْیَبْرُزْ إِلَیَّ فَخَرَجَ إِلَیْهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ هُوَ یَقُولُ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ وَ أَنْتَ السَّاحِرُ الْکَذَّابُ مُحَمَّدٌ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ قَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَخُو رَسُولِ اللَّهِ وَ ابْنُ عَمِّهِ وَ زَوْجُ اِبْنَتِهِ قَالَ لَکَ هَذِهِ الْمَنْزِلَهُ مِنْ مُحَمَّدٍ قَالَ لَهُ عَلِیٌّ نَعَمْ

ناگهان سم اسبان نر بر سنگ ها جرقه افکند و آنان راه را یافتند. در آن دم خداوند متعال بر پیامبرش نازل فرمود: «و سوگند به اسبان دونده که نفس نفس می زنند.» یعنی اسبان نر «و سوگند به آتش افروزندگان با زدن [سم هایشان به سنگ ها ]). اسبان نر با زدن سم هایشان به سنگ ها جرقه می افکندند. «و سوگند به هجوم آورندگان در صبحگاهان». حضرت على علیه السلام صبحگاه آنان را بیدار کرد و پیش از همه به اذان گفتن شتافت. وقتی مشرکان اذان را شنیدند، به یکدیگر گفتند: شاید چوپانی بر قله کوه است که نام خدا را ذکر می کند. زمانی که حضرت فرمود: شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله رسول خداست، بعضی از آنها گفتند: پیداست که چوپان از یاران آن جادوگر دروغگو است. على علیه السلام جنگ را شروع نکرد تا خورشید طلوع کند و فرشتگان روز فرود آیند. چون روز برآمد، علی علیه السلام به سوی صاحب پرچم پیامبر صلی الله علیه و آله رو کرد و به او فرمود: آن را بالا ببر. وقتی آن را بالا برد و مشرکان دیدند، آن را شناختند و به یکدیگر گفتند: این همان دشمنتان است که در پی اش آمده اید، اینان محمد و یاران اویند. در آن هنگام نوجوانی از مشرکان که از زورمند ترین و کفر پیشه ترین آنان بود، یاران پیامبر صلی الله علیه و آله را ندا داد: ای یاران جادوگر

ص: 676

دروغگو! کدام یک از شما محمد است، بایست خود را به من نشان دهد. آنگاه امیرمؤمنان علی علیه السلام سوی او بیرون آمد و فرمود: مادرت به عزایت بنشیند، تو خود جادوگر دروغگویی، محمد به حق از نزد حق آمده است. گفت: تو کیستی؟ فرمود: من علی بن ابی طالب برادر رسول خدا و پسر عمو و شوی دختر اویم. گفت: تو با محمد چنین نسبت هایی داری؟

على علیه السلام فرمود: آری.

قَالَ فَأَنْتَ وَ مُحَمَّدٌ شَرَعٌ وَاحِدٌ مَا کُنْتُ أُبَالِی لَقِیتُکَ أَوْ لَقِیتُ مُحَمَّداً قَالَ ثُمَّ شَدَّ عَلَی عَلِیٍّ وَ هُوَ یَقُولُ

لاَقَیْتَ لَیْثاً یَا عَلِیُّ ضَیْغَماً

قَرْماً کَرِیماً فِی الْوَغَی مُشَرِّماً

لَیْثاً شَدِیداً مِنْ رِجَالٍ خَثْعَماً

یَنْصُرُ دِیناً مُعْلَماً وَ مُحْکَماً

مَنْ یَلْقَنِی یَلْقَ غُلاَماً طَالَ مَا

کَادَ الْقُرُومَ فَأَتَتْهُ سَلَماً

فَأَجَابَهُ عَلِیٌّ علیه السلام وَ هُوَ یَقُولُ

لاَقیَتْ قَرْماً هَاشِمِیّاً ضَیْغَماً

لَیْثاً شَدِیداً فِی الْوَغَی غَشَمْشَماً

أَنَا عَلِیٌّ سَأُبِینُ خَثْعَماً

بِکُلِّ خَطِّیٍّ یَرَی النَّقْعَ دَماً

وَ کُلِّ صَارِمٍ ضَرُوبٍ قَمَماً

قَالَ ثُمَّ حَمَلَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَلَی صَاحِبِهِ فَاخْتَلَفَ بَیْنَهُمَا ضَرْبَتَانِ فَضَرَبَهُ عَلِیٌّ علیه السلام ضَرْبَهً فَقَتَلَهُ وَ عَجَّلَ اللَّهُ بِرُوحِهِ إِلَی اَلنَّارِ ثُمَّ نَادَی عَلِیٌّ هَلْ مِنْ مُبَارِزٍ فَبَرَز أَخٌ لِلْمَقْتُولِ وَ هُوَ یَقُولُ

أُقْسِمَ بِاللاَّتِ وَ اَلْعُزَّی قَسَمَ

أَنِّی لَدَی الْحَرْبِ صَبُورٌ مَا أَرِمْ

مَنْ یَلْقَنِی أُذِقْهُ أَنْوَاعَ الْأَلَمِ

فَأَجَابَهُ عَلِیٌّ علیه السلام وَ هُوَ یَقُولُ

ص: 677

بِاللَّهِ رَبِّی إِنَّنِی لَأُقْسِمُ

قَسَمَ حَقٍّ لَیْسَ فِیهِ مَأْثَمٌ

إِنَّکُمْ مِنْ شَرِّنَا لَنْ تَسْلَمُوا

گفت: پس تو و محمد بر یک دین هستید و اکنون فرقی برایم نمی کنند که او را ببینم یا تو را. سپس سوى على علیه السلام یورش برد و گفت:

ای علی به دیدار شیری اوژن و شتری تنومند آمده ای که از برای پیکار بینی اش را بریده اند. شیری سهمگین از مردان خثعم که دینی شناس و استوار را یاری می دهد. هر که مرا بیند، جوانی را دیده که بسیار بر شتران تنومند دام نهاده و آنان تسلیمش شده اند.

و علی علیه السلام در پاسخش فرمود:

به دیدار شتری تنومند و شیری سهمگین از بنی هاشم آمده ای که در پیکار بسی دلیر است. من على ام و به زودی چون شیری پدید خواهم آمد که به هر گام پستی ها و بلندی ها را پر خون و شمشیرها را چون لقمه ای می بیند. سپس هر یک سوی هماورد خود حمله ور شد و دو ضربه بين آنان ردوبدل شد و علی علیه السلام با ضربه ای او را از پا در آورد و خداوند روحش را سوی آتش شتابانید. آنگاه علی علیه السلام ندا سر داد: آیا مبارزی هست؟ ناگاه برادر آن کشته شده پیش آمد و گفت: به لات و عزی سوگند می خورم که من در جنگ شکیبایم و هر که به دیدارم آید، گونه های درد را به او می چشانم. و علی علیه السلام در پاسخش گفت: به پروردگارم الله سوگندی بر حق یاد می کنم که هیچ جای گناهی در آن نیست که شما از دست ما سالم نخواهید ماند.

وَ حَمَلَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَلَی صَاحِبِهِ فَضَرَبَهُ عَلِیٌّ ضَرْبَهً فَقَتَلَهُ وَ عَجَّلَ اللَّهُ بِرُوحِهِ إِلَی اَلنَّارِ ثُمَّ نَادَی عَلِیٌّ هَلْ مِنْ مُبَارِزٍ فَبَرَز لَهُ اَلْحَارِثُ بْنُ مَکِیدَهَ وَ کَانَ صَاحِبَ الْجَمْعِ وَ

ص: 678

هُوَ یُعَدُّ بِخَمْسِمِائَهِ فَارِسٍ وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی فِیهِ «إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ» قَالَ کَفَوْرٌ «وَ إِنَّهُ عَلی ذلِکَ لَشَهِیدٌ» قَالَ شَهِیدٌ عَلَیْهِ بِالْکُفْرِ «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ» قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَعْنِی بِاتِّبَاعِهِ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله قَالَ فَبَرَزَ اَلْحَارِثُ وَ هُوَ یُحَرِّضُ عَلَی اللَّهِ وَ عَلَی رَسُولِهِ وَ هُوَ یَقُولُ:

لَأَنْصُرَنَّ اَللاَّتَ نَصْراً حَقّاً

بِکُلِّ عَضْبٍ وَ أَزَالُ الْحَلْقَا

بِکُلِّ صَارِمٍ یُرَی مُنْعَقًّا

فَأَجَابَهُ عَلِیٌّ علیه السلام وَ هُوَ یَقُولُ

أَذُودُکُمْ بِاللَّهِ عَنْ مُحَمَّدٍ

بِقَلْبِ سَیْفٍ قَاطِعٍ مُهَنَّدٍ

أَرْجُو بِذَاکَ الْفَوْزَ یَوْماً أَرِدُ

عَلَی إِلَهِی وَ الشَّفِیعِ أَحْمَدَ

و هر یک سوی هماورد خود حمله ور شد و علی علیه السلام با ضربه ای او را از پا در آورد و خداوند روحش را سوی آتش شتابانید. آنگاه على علیه السلام ندا سر داد: آیا مبارزی هست؟ در آن دم حارث بن مکیده که بزرگ آن جمع بود و خود پانصد سوار به شمار می رفت، پیش آمد. او همان کسی بود که خداوند متعال درباره اش نازل فرمود: «همانا انسان نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است. یعنی بسیار کفر می ورزد «و بی تردید او بر این

ناسپاسی گواه است.» یعنی گواه بر کفر او «و به راستی او خیر را بسیار

دوست دارد. یعنی امیر مؤمنان على علیه السلام با دنباله روی محمد صلی الله علیه و آله حارث پیش آمد و در حالی که همه را عليه خداوند و رسولش میشوراند، می گفت: لات را به نیکی یاری خواهم داد، با برنده هایی تیز که سپرها را می افکند و با شمشیرهایی بران که نعره کشان پیش می آیند. و على علیه السلام در پاسخش فرمود:

به خدا سوگند که با تیزی شمشیری برا و آب دیده دستتان را از

ص: 679

محمد صلی الله علیه و آله به دور می دارم. و با این پیروزی به روزی که بر خدایم وارد

میشوم و محمد صلی الله علیه و آله شفیع است، امیدوار هستم.

ثُمَّ حَمَلَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَلَی صَاحِبِهِ فَضَرَبَهُ عَلِیٌّ ضَرْبَهً قَتَلَهُ وَ عَجَّلَ اللَّهُ بِرُوحِهِ إِلَی اَلنَّارِ ثُمَّ نَادَی عَلِیٌّ هَلْ مِنْ مُبَارِزٍ فَبَرَزَ إِلَیْهِ ابْنُ عَمٍّ لَهُ یُقَالُ لَهُ عَمْرُو بْنُ الْفَتَّاکِ وَ هُوَ یَقُولُ:

إِنِّی عَمْرٌو وَ أَبِی اَلْفَتَّاکُ

وَ نَصْلُ سَیْفٍ بِیَدِی هَتَّاکٌ

یَقْطَعُ رَأْساً لَمْ یَزَلْ کَذَاکَ

فَأَجَابَهُ عَلِیٌّ علیه السلام وَ هُوَ یَقُولُ:

فَهَاکَهَا مُتْرَعَهً دِهَاقاً

کَأْسٌ دِهَاقٌ مُزِجَتْ زُعَاقاً

إِنِّی أَنَا الْمَرْءُ الَّذِی إِنْ لاَقَی

أَقِدُّ هَاماً وَ أجَذِ سَاقاً

سپس هر یک سوی هماورد خود حمله ور شد و على علیه السلام با ضربه ای او را از پا در آورد و خداوند روحش را سوی آتش شتابانید. آنگاه على علیه السلام ندا سرداد: آیا مبارزی هست؟ ناگاه پسر عموی حارث که عمروبن فتاک نام داشت، پیش آمد و گفت: من عمرو فتاک هستم و با تیزی شمشیری بی پروا که در دست دارم چنان که خواهی دید سر می برم. و على علیه السلام در پاسخش فرمود: من آن مردی هستم که در نبرد سر می برم و پا میشکنم.

ثُمَّ حَمَلَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَلَی صَاحِبِهِ فَضَرَبَهُ عَلِیٌّ ضَرْبَهً فَقَتَلَهُ وَ عَجَّلَ اللَّهُ بِرُوحِهِ إِلَی اَلنَّارِ ثُمَّ نَادَی عَلِیٌّ هَلْ مِنْ مُبَارِزٍ فَلَمْ یَبْرُزْ إِلَیْهِ أَحَدٌ فَشَدَّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام حَتَّی تَوَسَّطَ جَمْعَهُمْ فَذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ «فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً» فَقَتَلَ عَلِیٌّ مقاتلهم وَ سَبَی ذَرَارِیَّهُمْ وَ أَخَذَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَقْبَلَ بِسَبْیِهِمْ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَبَلَغَ ذَلِکَ اَلنَّبِیَّ فَخَرَجَ وَ جَمِیعُ أَصْحَابِهِ حَتَّی اسْتَقْبَلَ عَلِیّاً عَلَی ثَلاَثَهِ أَمْیَالٍ مِنَ اَلْمَدِینَهِ وَ أَقْبَلَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَمْسَحُ الْغُبَارَ

ص: 680

عَنْ وَجْهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام بِرِدَائِهِ وَ یُقَبِّلُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ یَبْکِی وَ هُوَ یَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ یَا عَلِیُّ الَّذِی شَدَّ بِکَ أَزْرِی وَ قَوَّی بِکَ ظَهْرِی یَا عَلِیُّ إِنَّنِی سَأَلْتُ اللَّهَ فِیکَ کَمَا سَأَلَ أَخِی مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ صلی الله علیه و آله وَ أَنْ یُشْرِکَ هَارُونَ فِی أَمْرِهِ وَ قَدْ سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ یَشُدَّ بِکَ أَزْرِی

ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَی أَصْحَابِهِ وَ هُوَ یَقُولُ مَعَاشِرَ أَصْحَابِی لاَ تَلُومُونِی فِی حب عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ فَإِنَّمَا حُبِّی عَلِیّاً مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ اللَّهُ أَمَرَنِی أَنْ أُحِبَّ عَلِیّاً وَ أُدْنِیَهُ یَا عَلِیُّ مَنْ أَحَبَّکَ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَحَبَّنِی فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّ اللَّهَ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ کَانَ حَقّاً عَلَی اللَّهِ أَنْ یُسْکِنَ مُحِبِّیهِ اَلْجَنَّهَ یَا عَلِیُّ مَنْ أَبْغَضَکَ فَقَدْ أَبْغَضَنِی وَ مَنْ أَبْغَضَنِی فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَ اللَّهَ أَبْغَضَهُ اللَّهُ وَ لَعَنَهُ وَ کَانَ حَقّا عَلَی اللَّهِ أَنْ یُوقِفَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مَوْقِفَ الْبُغَضَاءِ وَ لاَ یُقْبَلُ مِنْهُ صَرْفٌ وَ لاَ عَدْلٌ وَ لاَ إِجَارَهٌ.

سپس هر یک سوی هماورد خود حمله ور شد و علی علیه السلام با ضربه ای او را از پا در آورد و خداوند روحش را سوی آتش شتابانید. آنگاه علی علیه السلام ندا سرداد: آیا مبارزی هست؟ دیگر هیچ کس پیش نیامد. ناگاه امیر مؤمنان علیه السلام تاخت تا به میان جمعشان در آمد و این کلام خداوند متعال است: «و با آن (هجوم) در میان گروهی در آیند.» این چنین على علیه السلام جنگجویانشان را از پا در آورد و فرزندانشان را به اسارت گرفت و دارایی شان را بگرفت و اسیرانشان را سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله راهی کرد. این خبر به پیامبر رسید و ایشان به همراه تمامی یارانش برای استقبال از على به سه میل پس از مدینه رفت و با ردای خود غبار از چهره امیر مؤمنان على علیه السلام می زدود و میان چشمانش را می بوسید و میگریست و می فرمود: ای علی! سپاس و ستایش از آن خداوندی است که با تو پشت مرا محکم کرد و با تو مرا توان بخشید. ای علی! من درباره تو

ص: 681

همچنان که برادرم موسی بن عمران از خداوند خواست تا هارون را در کارش شریک گرداند، از خداوند خواستم که پشت مرا با تو محکم کند. سپس پیامبر رو سوی یاران خود کرد و فرمود: ای جماعت یاران من! مرا به خاطر دوست داشتن علی بن ابی طالب سرزنش نکنید؛ چرا که دوستی من با علی فرمان خداوند است و خداوند به من فرمان داد که علی را دوست بدارم و به خود نزدیکش کنم. ای علی! هر که تو را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر که مرا دوست بدارد، خدا را دوست داشته و هر که خدا را دوست بدارد، خدا دوستش میدارد و این حقی است بر خدا که دوستداران خود را به بهشت در آورد. ای علی! هر که تو را دشمن دارد، مرا دشمن داشته و هر که مرا دشمن دارد، خدا را دشمن داشته و هر که خدا را دشمن دارد، خدا دشمنش دارد و لعنتش گوید و این حقی است بر خدا که روز قیامت او را در جایگاه نفرت بازایستاند و هیچ عملی را از او نپذیرد.

509- عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بَحْرِ بْنِ طَیْفُورٍ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّه تَبَارَکَ وَ تَعَالَی «وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً» قَالَ هَذِهِ السُّورَهُ فِی أَهْلِ وَادِی الْیَابِسِ قِیلَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَا کَانَ حَالُهُمْ وَ قِصَّتُهُمْ؟ قَالَ إِنَّ أَهْلَ وَادِی الْیَابِسِ اجْتَمَعُوا اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ فَارِسٍ وَ تَعَاهَدُوا وَ تَعَاقَدُوا أَنْ لاَ یَتَخَلَّفَ رَجُلٌ عَنْ رَجُلٍ وَ لاَ یَخْذُلَ أَحَدٌ أَحَداً وَ لاَ یَفِرَّ رَجُلٌ عَنْ صَاحِبِهِ حَتَّی یَمُوتُوا کُلُّهُمْ عَلَی خَلْقٍ وَاحِدٍ وَ یَقْتُلُونَ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَأَخْبَرَهُ بِقِصَّتِهِم وَ مَا تَعَاهَدُوا عَلَیْهِ وَ تَوَافَقُوا وَ أَمَرَهُ أَنْ یَبْعَثَ أَبَا بَکْرٍ إِلَیْهِمْ فِی أَرْبَعَهِ آلاَفِ فَارِسٍ مِنَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ فَصَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اَلْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ تَعَالَی وَ أَثْنَی عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ یَا مَعْشَرَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَخْبَرَنِی أَنَّ أَهْلَ اَلْوَادِی الْیَابِسِ اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفَ فَارِسٍ قَدِ

ص: 682

اسْتَعَدُّوا وَ تَعَاهَدُوا وَ تَوَافَقُوا أَنْ لاَ یَغْدِرَ رَجُلٌ بِصَاحِبِهِ وَ لاَ یَفِرَّ عَنْهُ وَ لاَ یَخْذُلَهُ حَتَّی یَقْتُلُونِی أَوْ یَقْتُلُونَ أَخِی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلیاً وَ أَمَرَنِی أَنْ أُسِیِّرَ إِلَیْهِمْ أَبَا بَکْرٍ فِی أَرْبَعَهِ آلاَفِ فَارِسٍ فَخُذُوا فِی أَمْرِکُمْ وَ اسْتَعِدُّوا لِعَدُوِّکُمْ وَ انْهَضُوا إِلَیْهِمْ عَلَی اسْمِ اللَّهِ وَ بَرَکَتِهِ یَوْمَ الْإِثْنَیْنِ إِنْ شَاءَ الله

عبد الله بن بحربن طيفور روایت کرده است: امام جعفر صادق علیه السلام درباره کلام خداوند تبارک و تعالی «سوگند به اسبان دونده که نفس نفس می زنند» فرمود: این سوره در مورد اهل وادی یا بس است. عرض شد: ای پسر رسول خدا! حال و قصه آنها چگونه بود؟ فرمود: دوازده هزار سوار از اهالی وادی یابس جمع شدند و با هم عهد بستند و قرار گذاشتند تا هیچ مردی مرد دیگر را جا نگذارد و هیچ یک دیگری را رها نکنند و هیچ کس از همراه خود دوری نکند تا آنگاه که همگی با هم جان ببازند و محمد صلی الله علیه و آله و على علیه السلام را به قتل برسانند. جبرئیل علیه السلام بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و پیامبر صلی الله علیه و آله را از ماجرای آنان و آن چه بر آن عهد بسته و درباره اش به توافق رسیده بودند با خبر ساخت و به پیامبر صلی الله علیه و آله امر کرد تا ابابکر را با چهار هزار سوار از مهاجرین و انصار به سوی آنان بفرستد. پیامبر بالای منبر رفت و خدا را حمد و ثنا گفت. سپس فرمود: ای گروه مهاجرین و انصار! جبرئیل علیه السلام مرا از اهل بیابان یابس باخبر ساخته است که با دوازده هزار سوار آماده شدند و با هم عهد بسته و به توافق رسیدند که هیچ مردی رفیقش را نفریبد و از او فرار نکنند و او را تنها نگذارد تا این که مرا یا برادرم علی بن ابی طالب را بکشند و به من امر کرد تا ابابکر را با چهار هزار سوار به سوی آنان روانه کنم. پس دست به کار شوید و برای نبرد با دشمنتان آماده شوید و ان شاء الله به اسم و برکت

ص: 683

خداوند روز دوشنبه سویشان حمله کنید.

فَأَخَذَ اَلْمُسْلِمُونَ عُدَّتَهُمْ وَ تَهَیَّئُوا وَ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَبَا بَکْرٍ بِأَمْرٍ وَ کَانَ فِیمَا أَمَرَهُ بِهِ أَنْ إِذَا رَاهُمْ أَنْ یَعْرِضَ عَلَیْهِمُ اَلْإِسْلاَمَ فَإِنْ تَابَعُوهُ وَ إِلاَّ وَاقَعَهُمْ فَقَتَلَ مُقَاتِلِیهِمْ وَ سَبَی ذَرَارِیَّهُمْ وَ اسْتَبَاحَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَخْرَبَ دِیَارَهُمْ

فَمَضَی أَبُو بَکْرٍ وَ مَنْ مَعَهُ مِنَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ فِی أَحْسَنِ عُدَّهٍ وَ أَحْسَنِ هَیْئَهٍ یَسِیرُ بِهِمْ سَیْراً رَفِیقاً حَتَّی انْتَهَوْا إِلَی أَهْلِ اَلْوَادِی الْیَابِسِ فَلَمَّا بَلَغَ الْقَوْمَ نُزُولُ الْقَوْمِ عَلَیْهِمْ وَ نُزُولُ أَبِی بَکْرٍ وَ أَصْحَابِهِ قَرِیباً مِنْهُمْ خَرَجَ إِلَیْهِمْ مِنْ وَادِی الْیَابِسِ مِائَتَا رَجُلٍ مُدَجَّجِینَ فِی السِّلاَحِ فَلَمَّا صَادَفُوهُمْ قَالُوا لَهُمْ مِنْ أَیْنَ أَقْبَلْتُمْ وَ أَیْنَ تُرِیدُونَ لِیَخْرُجْ إِلَیْنَا صَاحِبُکُمْ حَتَّی نُکَلِّمَهُ فَخَرَجَ إِلَیْهِمْ أَبُو بَکْرٍ وَ نَفَرٌ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ فَقَالَ لَهُمْ أَبُو بَکْرٍ أَنَا صَاحِبُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالُوا مَا أَقْدَمَکَ عَلَیْنَا قَالَ أَمَرَنِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ أَعْرِضَ عَلَیْکُمُ اَلْإِسْلاَمَ إِنْ تَدْخُلُوا فِیمَا دَخَلَ فِیهِ اَلْمُسْلِمُونَ وَ لَکُمْ مَا لَهُمْ وَ عَلَیْکُمْ مَا عَلَیْهِمْ وَ إِلاَّ فَالْحَرْبُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ قَالُوا لَهُ أَمَا وَ اَللاَّتِ وَ اَلْعُزَّی لَوْ لاَ رَحِمٌ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکَ وَ قَرَابَهٌ قَرِیبَهٌ لَقَتَلْنَاکَ وَ جَمِیعَ أَصْحَابِکَ حَتَّی یَکُونَ حَدِیثاً لِمَنْ یَأْتِی بَعْدَکُمْ ارْجِعْ أَنْتَ وَ أَصْحَابُکَ وَ مَنْ مَعَکَ وَ ارْغَبُوا فِی الْعَافِیَهِ فَإِنَّا نُرِیدُ صَاحِبَکُمْ بِعَیْنِهِ وَ أَخَاهُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ

مسلمانان ساز و برگ برگرفتند و مسلح شدند و رسول خدا صلی الله علیه و آله دستوراتی به ابوبکر داد که از جمله آن بود که چون آنان را دید، اسلام را بر ایشان عرضه دارد، اگر پیروی اش کردند که هیچ، وگرنه با آنان نبرد کند و جنگجویانشان را از پا در آورد و فرزندانشان را به اسارت گیرد و دارایی شان را مباح و سرزمینشان را ویران کند. ابوبکر با آنان که از مهاجرین و انصار همراهش بودند، با بهترین ساز و برگ و بهترین هیئت به

ص: 684

راه افتاد و آنان را به نرمی رهسپار کرد تا آنکه به اهل وادی یابس رسیدند. چون آن قوم از فرود آمدن این قوم باخبر شدند و دانستند که ابوبکر و یارانش در نزدیکی آنان فرود آمده اند، دویست مرد از وادی يابس تا دندان مسلح سوی آنان بیرون شدند و چون به آنان رسیدند، گفتند: از کجا آمده اید و به کجا می روید؟ بزرگتان باید سوی ما آید تا با او سخن گوییم. آنگاه ابوبکر با چند تن از مسلمانان سویشان بیرون آمدند و ابوبکر به آنان گفت: من یار رسول خدا صلی الله علیه و آله هستم. گفتند: چه چیز تو را سوی ما روانه کرده؟ گفت: رسول خدا به من فرمان داده تا اسلام را به شما عرضه دارم تا در آنچه که مسلمانان بدان در آمده اند، شما نیز در آیید و هر آنچه از برای آنان است، برای شما و هر آن چه عليه آنان است علیه شما نیز باشد وگرنه بین ما و شما جنگ حکم کند. گفتند: به لات و عزی سوگند اگر نبود پیوند و خویشاوندی نزدیکی که بین ما و توست، هر آینه تو و تمامی یارانت را می کشتیم تا درس عبرتی باشد برای آنان که پس از شما می آیند. اکنون تو و یاران و همراهانت بازگردید و قدر عافیت را بدانید که ما تنها بزرگتان را و برادرش علی بن ابی طالب را می خواهیم.

فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ لِأَصْحَابِهِ یَا قَوْمِ أَکْثَرُ مِنَّا أَضْعَافاً وَ أَعَدُّ مِنْکُمْ عُدَّهً وَ قَدْ نَأَتْ دَارُکُمْ عَنْ إِخْوَانِکُمْ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ فَارْجِعُوا نُعْلِمْ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِحَالِ الْقَوْمِ فَقَالُوا لَهُ جَمِیعاً خَالَفْتَ یَا أَبَا بَکْرٍ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَا أُمِرْتَ بِهِ فَاتَّقِ اللَّهَ وَ وَاقِعِ الْقَوْمَ وَ لاَ تُخَالِفْ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ وَ الشَّاهِدُ یَرَی مَا لاَ یَرَی الْغَائِبُ فَانْصَرَفَ النَّاسُ وَ انْصَرَفُوا أَجْمَعِینَ

فَأَخْبَرَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام اَلنَّبِیَّ صلی الله علیه و آله بما بِمَقَالَهِ الْقَوْمِ وَ مَا رَدَّ عَلَیْهِمْ أَبُو بَکْرٍ فَقَالَ

ص: 685

اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَا أَبَا بَکْرٍ خَالَفْتَ أَمْرِی وَ لَمْ تَفْعَلْ مَا أَمَرْتُکَ بِهِ وَ کُنْتَ لِی عَاصِیاً فِیمَا أَمَرْتُکَ فَقَامَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ صَعِدَ اَلْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ یَا مَعَاشِرَ اَلْمُسْلِمِینَ إِنِّی أَمَرْتُ أَبَا بَکْرٍ أَنْ یَسِیرَ إِلَی أَهْلِ وَادِی الْیَابِسِ وَ أَنْ یَعْرِضَ عَلَیْهِمُ اَلْإِسْلاَمَ وَ یَدْعُوَهُمْ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَیَّ فَإِنْ أَجَابُوا وَ إِلاَّ وَاقَعَهُمْ وَ إِنَّهُ سَارَ إِلَیْهِمْ فَخَرَجَ إِلَیْهِ مِنْهُمْ مِائَتَا رَجُلٍ فَلَمَّا سَمِعَ کَلاَمَهُمْ وَ مَا اسْتَقْبَلُوهُ بِهِ انْفَتَحَ سَحْرُهُ وَ دَخَلَهُ الرُّعْبُ مِنْهُمْ وَ تَرَکَ قَوْلِی وَ لَمْ یُطِعْ أَمْرِی وَ إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَمَرَنِی عَنِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْ أَبْعَثَ عُمَرَ مَکَانَهُ فِی أَصْحَابِهِ فِی أَرْبَعَهِ آلاَفِ فَارِسٍ فَسِرْ یَا عُمَرُ بِاسْمِ اللَّهِ وَ لاَ تَعْمَلْ مَا عَمِلَ أَبُو بَکْرٍ أَخُوکَ فَإِنَّهُ قَدْ عَصَی اللَّهَ وَ عَصَانِی وَ أَمَرَهُ بِمَا أَمَرَ بِهِ أَبَا بَکْرٍ

ابوبکر به یارانش گفت: ای قوم! شمار آنان بیشتر از ماست و تجهیزات آنان بیشتر است و شما از برادران مسلمانتان فاصله دارید، پس برگردید تا رسول خدا را از حال این قوم باخبر کنیم. همگی در پاسخش گفتند: ای ابوبکر! از رسول خدا صلی الله علیه و آله و فرمانش سرپیچی کردی، تقوای الهی پیشه کن و با این قوم بجنگ و از سخن رسول خدا سرپیچی نکن. او گفت: من چیزی می دانم که شما نمی دانید و حاضر چیزی می بیند که غایب نمی بیند. این گونه آن جمع صرف نظر کردند و همگی برگشتند.

جبرئیل علیه السلام پیامبر صلی الله علیه و آله را از سخن آن قوم و پاسخ ابو بکر به آنان خبر داد. پیامبر بیان فرمود: ای ابوبکر! از فرمان من سرپیچی کردی و آن چه تو را بدان فرمان داده بودم، انجام ندادی و از من در آن چه به تو فرمان دادم، نافرمانی کردی. آن گاه پیامبر صلی الله علیه و آله برخاست و بر منبر رفت و خداوند را حمد و ثنا گفت و سپس فرمود: ای جماعت مسلمانان! من به ابو بکر فرمان دادم که سوی اهل وادی یابس روانه شود و اسلام را به آنان عرضه دارد و آنان را سوی خدا و من فراخواند. اگر پذیرفتند که هیچ

ص: 686

وگرنه با آنان بجنگند. او سویشان روانه شده و دویست تن از آنان سوی او بیرون آمده اند و چون سخن آنان را شنیده و آن چه را که روبه رویش چیده بوده اند، دیده، خود را باخته و ترس از آنان در او راه یافته و سخن مرا واگذاشته و فرمان مرا اطاعت نکرده است. حال جبرئیل از سوی خداوند متعال به من فرمان داده تا عمر را به جای او به همراه یارانش با چهار هزار سوار بفرستم. پس ای عمر! به اسم خداوند راهی شو و آن مکن که برادرت ابوبکر کرد که او از خدا و از من نافرمانی کرد. آنگاه پیامبر همان فرمانی را که به ابوبکر داده بود، به او نیز داد.

فَخَرَجَ عُمَرُ وَ اَلْمُهَاجِرُونَ وَ اَلْأَنْصَارُ الَّذِینَ کَانُوا مَعَ أَبِی بَکْرٍ یَقْصِدُ بِهِمْ فِی مَسِیرِهِ حَتَّی شَارَفَ الْقَوْمَ حَیْثُ یَرَاهُمْ وَ یَرَوْنَهُ حَتَّی خَرَجَ إِلَیْهِمْ مِائَتَا رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ وَادِی الْیَابِسِ فَقَالُوا لَهُ وَ لِأَصْحَابِهِ مِثْلَ مَقَالَتِهِمْ لِأَبِی بَکْرٍ فَانْصَرَفَ عَنْهُمْ وَ انْصَرَفَ النَّاسُ مَعَهُ وَ کَادَ أَنْ یَطِیرَ قَلْبُهُ لِمَا رَأَی مِنْ نَجْدَهِ الْقَوْمِ وَ جَمْعِهِمْ وَ رَجَعَ.

فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ أَخْبَرَهُ بِمَاصَنَعَ عُمَرُ وَ أَنَّهُ قَدْ انْصَرَفَ وَ انْصَرَفَ اَلْمُسْلِمُونَ مَعَهُ فَصَعِدَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله اَلْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ تَعَالَی وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ أَخْبَرَ بِمَا صَنَعَ عُمَرُ وَ مَا کَانَ مِنْهُ وَ أَنَّهُ قَدِ انْصَرَفَ بِالْمُسْلِمِینَ مَعَهُ مُخَالِفاً لِأَمْرِی عَاصِیاً لِقَوْلِی فَقَامَ إِلَیْهِ عُمَرُ.

وَ أَخْبَرَه بِمِثْلِ مَا أَخْبَرَهُ بِهِ صَاحِبُهُ فَقَالَ لَهُ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَا عُمَرُ قَدْ عَصَیْتَ اللَّهَ فِی عَرْشِهِ وَ عَصَیْتَنِی وَ خَالَفْتَ أَمْرِی وَ عَمِلْتَ بِرَأْیِکَ أَلاَ قَبَّحَ اللَّهُ رَأْیَکَ وَ إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَمَرَنِی عَنِ اللَّهِ أَنْ أَبْعَثَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فِی هَؤُلاَءِ اَلْمُسْلِمِینَ وَ أَخْبَرَنِی أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَفْتَحُ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَصْحَابِهِ ثُمَّ نَزَلَ فَدَعَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَأَوْصَاهُ بِمَا أَوْصَی بِهِ أَبَا بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ أَصْحَابُهُ أَرْبَعَهُ آلاَفِ فَارِسٍ وَ أَخْبَرَهُ أَنَّ اللَّهَ سَیَفْتَحُ عَلَیْهِ وَ عَلَی

ص: 687

أَصْحَابِهِ

عمر بیرون شد و مهاجران و انصاری که همراه ابوبکر بودند، در راه به او پیوستند تا این که به دیدرس آن قوم رسید؛ چنان که او آنان را می دید و آنان نیز او را می دیدند. آن گاه دویست تن از اهل وادی یابس سوى او بیرون آمدند و به او و یارانش همان سخنی را گفتند که به ابوبکر گفته بودند. او نیز از آنان روی گرداند و آن جماعت نیز به همراهش بازگشتند و چیزی نمانده بود که از چونان دلیری و جمعیتی که از آنان دیده بود، قلبش از جا درآید و بازگشت.

در آن هنگام جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و او را از آن چه عمر کرد، خبر داد و گفت که او بازگشته و مسلمانان نیز به همراهش بازگشته اند. پیامبر صلی الله علیه و آله بر منبر رفت و خداوند متعال را حمد و ثنا گفت و همه را از کار عمر و آنچه از او سر زده بود خبر داد و گفت که او مسلمانان را با خود بازگردانده و از فرمان من سر پیچی و از سخن من نافرمانی کرده است. در آن دم عمر نزد پیامبر رسید و همان خبری را که ابوبکر به ایشان داده بود، داد. پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: ای عمر! خداوند را در عرشش و نیز مرا نافرمانی کردی و از فرمان من سرپیچی کردی و خودرأیی نمودی که ننگ خداوند بر رأيت باد. جبرئیل علیه السلام از سوی خداوند مرا فرمان داده که علی بن ابی طالب علیه السلام را با آن مسلمانان بفرستم و مرا خبر داده که خداوند پیروزی را نصیب او و یارانش می کند. سپس از منبر پایین آمد و علی بن ابی طالب علیه السلام را فراخواند و همان سفارشی را که به ابوبکر و عمر کرده بود، به وی نیز کرد و یارانش چهار هزار سوار بودند و به او خبر داد که خداوند پیروزی را نصیب او و یارانش می کند.

فَخَرَجَ عَلِیٌّ علیه السلام وَ مَعَهُ اَلْمُهَاجِرُونَ وَ اَلْأَنْصَارُ فَسَارَ بِهِمْ سَیْرِ أَبِی بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ

ص: 688

أَعْنَفَ بِهِمْ فِی السَّیْرِ حَتَّی خَافُوا أَنْ یَتَقَطَّعُوا مِنَ التَّعَبِ وَ تَحَفَّی دَوَابُّهُمْ فَقَالَ لَهُمْ لاَ تَخَافُوا فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَمَرَنِی بِأَمْرٍ وَ أَنَا مُنْتَهٍ إِلَی أَمْرِهِ وَ أَخْبَرَنِی أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَیَفْتَحُ عَلَیَّ وَ عَلَیْکُمْ أَبْشِرُوا فَإِنَّکُمْ غَادُونَ إِلَی خَیْرٍ فَطَابَتْ أَنْفُسُهُمْ وَ سَکَنَتْ قُلُوبُهُمْ فَسَارُوا کُلَّ ذَلِکَ فِی السَّیْرِ وَ التَّعَبِ الشَّدِیدِ حَتَّی بَاتُوا قَرِیباً مِنْهُمْ حَیْثُ یَرَاهُمْ وَ یَرَوْنَهُ وَ أَمَرَ أَصْحَابَهُ أَنْ یَنْزِلُوا وَ سَمِعَ أَهْلُ اَلْوَادِی الْیَابِسِ بِقُدُومِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَخَرَجَ مِنْهُمْ إِلَیْهِ مِائَتَا فَارِسَ شَاکِینَ فِی السِّلاَحِ فَلَمَّا رَآهُمْ عَلِیٌّ علیه السلام خَرَجَ إِلَیْهِمْ فِی نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالُوا لَهُمْ مَنْ أَنْتُمْ وَ مِنْ أَیْنَ أَقْبَلْتُمْ وَ أَیْنَ تُرِیدُونَ قَالَ أَنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ابْنُ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَخُوهُ وَ رَسُولُهُ إِلَیْکُمْ أَنْ نَدْعُوَکُمْ إِلَی شَهَادَهِ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ لَکُمْ مَا لِلْمُسْلِمِینَ وَ عَلَیْکُمْ مَا عَلَیْهِمْ مِنَ الْخَیْرِ وَ الشَّرِّ

فَقَالُوا إِیَّاکَ أَرَدْنَا وَ أَنْتَ طَلِبَتُنَا قَدْ سَمِعْنَا مَقَالَتَکَ وَ مَا أَرَدْتَ وَ هَذَا الْأَمْرُ لاَ یُوَافِقُنَا وَ تَبّاً لَکَ وَ لِأَصْحَابِکَ وَ خُذْ حِذْرَکَ وَ اسْتَعِدَّ لِلْحَرْبِ وَ لَکِنَّا قَاتِلُوک وَ قَاتِلُوا أَصْحَابِکَ وَ الْمَوْعِدُ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ غَداً سَحَراً وَ قَدْ أَعْذَرْنَا فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ

حضرت امام على علیه السلام به همراه مهاجرین و انصار راهی شد و ایشان را به شیوهای غیر از شیوه ابوبکر و عمر به راه در آورد. به این ترتیب که در پیمودن راه چنان به ایشان سخت گرفت که ترسیدند از خستگی نفسشان بند آید و چهار پایانشان از پا در آیند. در آن دم حضرت علیه السلام به آنان فرمود: نترسید، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمانی به من داده و مرا خبر داده است که خداوند من و شما را پیروز خواهد کرد، پس مژده باد بر شما که به راه خیر و به سوی خیر هستید. پس جان و دل ایشان شاد شد و نیرو گفتند و به این ترتیب، ایشان آن راه سخت را پیمودند تا این که به نزدیکی آنها

ص: 689

رسیدند، چنان که می توانستند یکدیگر را ببینند. حضرت علیه السلام به یارانش فرمان داد تا فرود آیند و خبر آمدن حضرت امام علی بن ابی طالب علیه السلام و یارانش به گوش اهل وادی یا بس رسید. پس دویست مرد تا دندان مسلح از اهل وادی یابس به سوی ایشان بیرون آمدند و چون حضرت علیه السلام آنان را دید، ایشان نیز به همراه چند تن از یارانش به سوی آنان بیرون شد. آنها عرض کردند: شما کیستید؟ از کجا آمده اید و به کجا می روید؟ حضرت علیه السلام فرمود: من علی بن ابی طالب، عموزاده و برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله و فرستاده ایشان به سوی شما هستم. شما را دعوت می کنم که گواهی دهید هیچ خدایی جز الله نیست و حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرستاده اوست، اگر ایمان آورید، هر آنچه از برای مسلمانان است، از برای شماست و هر آنچه از خیر و شر بر آنهاست، بر شماست. آنان عرض کردند: ما خود تو را می خواستیم و در پی تو بودیم، سخت را و آن چه را بر ما عرضه داشتی، شنیدیم. این چیزی است که ما نمی پسندیم، پس به هوش باش و برای سخت ترین نبرد آماده شو و بدان که ما تو و یارانت را میکشیم و وعده ما با تو بامداد فرداست و در آنچه بین ماست، حجت را تمام کردیم.

فَقَالَ لَهُمْ عَلِیٌّ علیه السلام وَیْلَکُمْ تُهَدِّدُونِّی بِکَثْرَتِکُمْ وَ جَمْعِکُمْ؟! وَ أَنَا أَسْتَعِینُ بِاللَّهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ وَ بِالْمُسْلِمِینَ عَلَیْکُمْ وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّهَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ فَانْصَرَفُوا إِلَی مَرَاکِزِهِمْ وَ انْصَرَفَ عَلِیٌّ إِلَی مَرْکَزِهِ

فَلَمَّا جَنَّهُ اللَّیْلُ أَمَرَ عَلِیٌّ أَصْحَابَهُ أَنْ یَحُسُّوا دَوَابَّهُمْ وَ یَقْضِمُونَهَا وَ یُسْرِجُونَهَا فَلَمَّا أَسْفَرَ عَمُودُ الصُّبْحِ صَلَّی بِالنَّاسِ بِغَلَسٍ فَمَرَّ عَلَیْهِمْ بِأَصْحَابِهِ فَلَمْ یَعْلَمُوا حَتَّی تَوَطَّأَتْهُمُ الْخَیْلُ فَمَا أَدْرَکَ آخَرُ أَصْحَابِهِ حَتَّی قَتَلَ مُقَاتِلِیهِمْ وَ سَبَی ذَرَارِیَّهُمْ وَ اسْتَبَاحَ أَمْوَالَهُمْ وَ

ص: 690

أَخْرَبَ دِیَارَهُمْ وَ أَقْبَلَ بِالْأُسَارَی وَ الْأَمْوَالِ مَعَهُ

وَ نَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَأَخْبَرَ اَلنَّبِیَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَی یَدَیِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ جَمَاعَهِ اَلْمُسْلِمِینَ فَصَعِدَ اَلْمِنْبَرَ وَ حَمِدَ اللَّهَ تَعَالَی وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ أَخْبَرَ النَّاسَ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی اَلْمُسْلِمِینَ وَ أَعْلَمَهُمْ أَنَّهُ لَمْ یُصِبْ مِنْهُمْ إِلاَّ رَجُلاَنِ

حضرت علی علیه السلام به آنان فرمود: وای بر شما! مرا به انبوهی و جمعیتتان تهدید می کنید حال آن که من از خداوند و فرشتگانش و مسلمانان در برابر تان یاری می جویم و هیچ قدرت و توانی نیست جز از سوی خداوند والای بلند مرتبه. این چنین آنان به جایگاه هایشان بازگشتند و حضرت على علیه السلام نیز به جایگاهش بازگشت.

چون شب پرده افکند، حضرت علی علیه السلام به یارانش فرمان داد تا چهار پایانشان را قشو کنند و علف خورانند و زین کنند و چون سپیدی صبح رخ نمود، در گرگ و میش پیشاپیش مردم نماز گزارد و با یارانش بر آن قوم تاخت و آنان بی خبر بودند تا آن که اسبان به زیر شان گرفتند و هنوز آخرین یاران حضرت فرا نرسیده بودند که جنگجویانشان را از پا در آورد و فرزندانشان را به اسارت گرفت و دارایی شان را به غنیمت گرفت و سرزمینشان را ویران کرد و با اسیران و اموالشان به راه افتاد. در آن دم جبرئیل نازل شد و پیامبر صلی الله علیه و آله را خبر داد که خداوند به دست امیر مؤمنان على علیه السلام و مسلمانان گشایش حاصل کرده است. آن گاه پیامبر بر منبر رفت و خداوند متعال را حمد و ثنا گفت و مردم را خبر داد که خداوند متعال برای مسلمانان پیروزی حاصل کرده و آگاهشان کرد که تنها دو تن از ایشان زخم خورده اند.

ص: 691

فَخَرَجَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَسْتَقْبِلُ عَلِیّاً وَ جَمِیعُ أَهْلِ اَلْمَدِینَهِ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ حَتَّی لَقِیَهُ عَلَی ثَلاَثَهِ أَمْیَالٍ مِنَ اَلْمَدِینَهِ فَلَمَّا رَآهُ عَلِیٌّ مُقْبِلاً نَزَلَ عَنْ دَابَّتِهِ وَ نَزَلَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله حَتَّی الْتَزَمَهُ وَ قَبَّلَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ نَزَلَ جَمَاعَهُ اَلْمُسْلِمِینَ إِلَی عَلِیٍّ حَیْثُ نَزَلَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ أَقْبَلَ بِالْغَنِیمَهِ وَ الْأُسَارَی وَ مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ أَهْلِ اَلْوَادِی الْیَابِسِ ثُمَّ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام فَمَا غَنِمَ اَلْمُسْلِمُونَ مِثْلَهَا قَطُّ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ خَیْبَرَ فَإِنَّهَا مِثْلُ خَیْبَرَ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ «وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً» یَعْنِی بِالْعَادِیَاتِ الْخَیْلَ تَعْدُو بِالرِّجَالِ وَ الضَّبْحِ ضَبْحاً فِی أَعِنَّتِهَا وَ لُجُمِهَا «فَالْمُورِیاتِ قَدْحاً» قَالَ قَدَحَتِ الْخَیْلُ «فَالْمُغِیراتِ صُبْحاً» أُخْبِرُکَ أَنَّهَا أَغَارَتْ عَلَیْهَا صُبْحاً «فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً» یَعْنِی بِالْخَیْلِ أَثَرْنَ بِالْوَادِی نَقْعاً «فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً » جَمْعَ الْقَوْمِ «إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ» قَالَ لَکَفُورٌ «وَ إِنَّهُ عَلی ذلِکَ لَشَهِیدٌ» قَالَ یَعْنِیهِمَا جَمِیعاً قَدْ شَهِدَا جَمْعَ وَادِی الْیَابِسِ وَ تَمَنَّیَا الْحَیَاهَ «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ» یَعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام «أَفَلا یَعْلَمُ إِذا بُعْثِرَ ما فِی الْقُبُورِ* وَ حُصِّلَ ما فِی الصُّدُورِ* إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ یَوْمَئِذٍ لَخَبِیرٌ» قَالَ نَزَلَتْ هَاتَانِ الْآیَتَانِ فِیهِمَا خَاصَّهً کَانَا یُضْمِرَانِ ضَمِیرَ السَّوْءِ وَ یَعْمَلاَنِ بِهِ فَأَخْبَرَ اللَّهُ تَعَالَی خَبَرَهُمَا فَهَذِهِ قِصَّهُ أَهْلِ وَادِی الْیَابِسِ وَ تَفْسِیرُ السُّورَهِ

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله برای استقبال از حضرت علی علیه السلام به همراه همه مسلمانان مدینه بیرون شد تا این که ایشان را پس از سه میل از مدینه دید. چون حضرت على علیه السلام دید که ایشان به استقبالش می آیند، از چهار پایش پیاده شد و پیامبر نیز پیاده شد تا به یکدیگر رسیدند و پیامبر صلی الله علیه و آله میان چشمان حضرت را بوسید و جماعت مسلمانان نیز در پی پیامبر سوی حضرت پیاده شدند و رو سوی غنایم و اسیران و هر آن چه که خداوند از اهل وادی یابش نصیبشان کرده بود، گذاشتند.

ص: 692

سپس حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: مسلمانان هیچگاه چونان غنیمتی نگرفته بودند جز در خیبر و آن غنایم همانند غنایم خیبر بود. خداوند متعال در آن روز نازل فرمود: «سوگند به اسبان دونده که نفس نفس می زنند.» یعنی به اسبان دونده که مردان را می دوانند و در دهان بندها و لجام هایشان نفس نفس می زنند. «سوگند به آتش افروزندگان با زدن سم هایشان به سنگ ها » اسبان آتش افروختند

سوگند به هجوم آورندگان در صبحگاهان» خبر می دهد که اسبان صبح هنگام بر آنان تاختند «که با آن لهجوم غباری برانگیزانند.» یعنی اسبان در آن وادی غبار برانگیختند و با آن (هجوم) در میان گروهی در آیند.» در میان آن قوم «به راستی انسان نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است» بسیار کفر پیشه «و بی تردید او بر این آناسپاسی گواه است» آن دو نفر را منظور دارد که جماعت وادی یابس را دیدند و خواستند زنده بمانند. «و به راستی او خیر را بسیار دوست دارد» یعنی امیر مؤمنان علیه السلام «آیا نمی داند که هرگاه آن چه در قبرهاست برانگیخته شود، و آن چه در سینه هاست آشکار گردد. به راستی در چنین روزی پروردگارشان به آنها آگاه است.» این دو آیه ویژه آن دو نفر نازل شد که در دلشان بدی نهان می کردند و به آن عمل می کردند و خداوند این گونه از آنان خبر داد.

این بود قصه اهل وادی یابس و تفسیر این سوره.

ص: 693

و من سورة الحاقة

«وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ» (الحاقة، 12)

و تا گوش شنوا آن پند و تذکر را نگاه دارد.

510- عُبَیْدُ بْنُ کَثِیرٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ «وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَهٌ» قَالَ هِیَ وَ اللَّهِ أُذُنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

عبیدبن کثیر روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام در باره این کلام حق تعالی فرمود: به خدا سوگند آن گوش علی بن ابی طالب علیه السلام است.

511 -جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ «وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَهٌ» قَالَ الْأُذُنُ الْوَاعِیَهُ عَلِیٌّ وَ هُوَ حُجَّهُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ مَنْ أَطَاعَهُ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَی اللَّهَ

جعفر بن محمد فزاری گفت: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: گوش شنوا همانا على علیه السلام است. او حجت خدا بر خلق خداست. هر که او را فرمان برد، خدا

ص: 694

را فرمان برده و هر که او را نافرمانی کند، خدا را نافرمانی کرده است.

512- حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَخْلَدٍ الْجُعْفِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ الْآیَهُ «وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَهٌ» قَالَ اَلنَّبِیُّ ص سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَجْعَلَهَا أُذُنَکَ یَا عَلِیُّ

علی بن محمد بن مخلد جعفی روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: زمانی که این آیه نازل شد، پیامبر با فرمود: ای علی علیه السلام! از خدا خواستم تا آن گوش را گوش تو قرار دهد.

513- عَنْ مَکْحُولٍ فِی قَوْلِهِ «وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَهٌ» قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ یَجْعَلَهَا أُذُنَ عَلِیٍّ وَ کَانَ عَلِیٌّ یَقُولُ مَا سَمِعْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله کَلاَماً إِلاَّ أَوْعَیْتُهُ وَ حَفِظْتُهُ

مكحول روایت کرده است: رسول خدا صلی الله علیه وآله درباره این آیه فرمود: از پروردگارم خواستم تا آن گوش را گوش على قرار دهد. و على علیه السلام فرمود: کلامی از رسول خدا نشنیدم مگر آنکه آن را با دل و جان شنیدم و حفظ کردم.

14ه- عَنْ صَالِحِ بْنِ مِیثَمٍ قَالَ سَمِعْتُ بُرَیْدَهَ الْأَسْلَمِیَّ یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لِعَلِیٍّ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی أَنْ أُدْنِیَکَ وَ لاَ أُقْصِیَکَ وَ أَنْ أُعَلِّمَکَ وَ أَنْ تَعِیَهُ وَ حَقٌّ عَلَی اللَّهِ أَنْ تَعِیَهُ قَالَ وَ نَزَلَتْ «وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَهٌ»

صالح بن میثم گفت: از بریدہ اسلمی شنیدم که میگفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود: خداوند مرا امر فرمود تا تو را به خود نزدیک گردانم و تو را از خود دور نکنم و تو را بیاموزم و تو آن را نگاه داری و بر خداوند است که تو آن را نگاه داری. فرمود: چنین بود که این آیه نازل شد: «و تا گوش شنوا آن [پند و تذکر را نگاه دارد.»

ص: 695

و من سورة التكاثر

«ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ» (التكاثر، 8)

آنگاه در آن روز حتما از شما درباره آن نعمت سؤال خواهد شد.

515- عَنْ أَبِی حَفْصٍ الصَّائِغِ قَالَ سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیه السلام یَقُولُ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» قَالَ نَحْنُ مِنَ النَّعِیمِ الَّذِی ذَکَرَ اللَّهُ ثُمَّ قَرَأَ جَعْفَرٌ «وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ (1)»

ابی حفص صائغ گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام شنیدم که درباره این آیه فرمود: ما از جمله نعمتی هستیم که خداوند از آن یاد کرد. سپس این آیه را تلاوت فرمود: «[و به یاد آور] هنگامی را که به آن کسی که خداوند به او نعمت داده بود و تو [نیز] به او نعمت داده بودی میگفتی.»

516- عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی قَالَ : کُنْتُ عِنْدَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام فَقَدَّمَ إِلَیْنَا

ص: 696


1- الأحزاب، 37

طَعَاماً مَا أَکَلْتُ طَعَاماً مِثْلَهُ قَطُّ فَقَالَ لِی یَا سَدِیرُ کَیْفَ رَأَیْتَ طَعَامَنَا هَذَا قُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا أَکَلْتُ مِثْلَهُ قَطُّ وَ لاَ أَظُنُّ آکُلُ أَبَداً مِثْلَهُ ثُمَّ إِنَّ عَیْنِی تَغَرْغَرَتْ فَبَکَیْتُ فَقَالَ یَا سَدِیرُ مَا یُبْکِیکَ قُلْتُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ ذَکَرْتُ آیَهً فِی کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی قَالَ وَ مَا هِیَ قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ فِی کِتَابِهِ «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» فَخِفْتُ أَنْ یَکُونَ هَذَا الطَّعَامُ مِنَ النَّعِیمِ الَّذِی یَسْأَلُنَا اللَّهُ عَنْهُ فَضَحِکَ حَتَّی بَدَتْ نَوَاجِذُهُ ثُمَّ قَالَ یَا سَدِیرُ لاَ تُسْأَلُ عَنْ طَعَامٍ طَیِّبٍ وَ لاَ ثَوْبٍ لَیِّنٍ وَ لاَ رَائِحَهٍ طَیِّبَهٍ بَلْ لَنَا خُلِقَ وَ لَهُ خُلِقْنَا وَ لْنَعْمَلْ فِیهِ بِالطَّاعَهِ قُلْتُ لَهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا النَّعِیمُ قَالَ حُبُّ عَلِیٍّ وَ عِتْرَتِهِ یَسْأَلْهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ کَیْفَ کَانَ شُکْرُکُمْ لِی حِینَ أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ بِحُبِّ عَلِیٍّ وَ عِتْرَتِهِ؟

حتان بن سدير از قول پدرش گفت: خدمت امام جعفر صادق علیه السلام بودم که طعامی برایمان آوردند؛ طعامی که هرگز همانندش را نخورده بودم. ایشان فرمود: ای سدیر! این غذای ما چگونه بود؟ عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت ای پسر رسول خدا! هرگز مثل آن را نخورده ام و گمان نمیکنم مثل آن در آینده نیز نصیبم شود. آن گاه اشک در چشمانم حلقه زد و گریستم. ایشان علیه السلام فرمود: ای سدیر! چرا گریه می کنی؟ عرض کردم: ای پسر رسول خدا! به یاد آیه ای در قرآن افتادم. فرمود: کدام آیه؟ عرض کردم: آنجا که خداوند در کتابش می فرماید: «آنگاه در آن روز حتما از شما در باره آن نعمت سؤال خواهد شد.» ترسیدم این طعام از جمله نعمتی باشد که خدا درباره آن از ما سؤال خواهد کرد. امام خندید به گونه ای که دندان های ایشان نمایان شد. سپس فرمود: ای سدیر! از هیچ طعام پاک و لباس نرم و بوی خوشی سؤال نخواهد شد؛ چرا که اینها برای ما آفریده شده و ما برای این ها آفریده شده ایم و تنها بایست با استفاده از این

ص: 697

نعمت ها فرمان بردار خدا باشیم. عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت ای پسر رسول خدا! پس آن نعمت چیست؟ فرمود: دوستی با على علیه السلام و خاندان او، خداوند در روز قیامت سؤال می کند: چگونه شکر مرا به جا آوردید هنگامی که با دوستی علی علیه السلام و خاندانش بر شما نعمت بخشیدم؟

517- عَنْ أَبِی حَفْصٍ الصَّائِغِ قَالَ : قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ یَا أَبَا حَفْصٍ «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» قَالَ:عَنْ وَلاَیَتِنَا وَ اللَّهِ یَا أَبَا حَفْصٍ

ابی حفص گفت: عبد الله بن حسن گفت: ای أبا حفص ! به خدا سوگند نعمتی که از آن در روز قیامت سؤال خواهد شد، همان نعمت ولایت ماست.

ص: 698

و من سورة العصر

«وَالْعَصْرِ *إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ *إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ » (العصر، 3-1)

سوگند به عصر. به راستی انسان در زیانکاری است. مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند و یکدیگر را به حق سفارش کردند و به شکیبایی توصیه نمودند.

518- قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ الْعَلَوِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتٌ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی «إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» قَالَ اسْتَثْنَی اللَّهُ تَعَالَی أَهْلَ صَفْوَتِهِ مِنْ خَلْقِهِ حَیْثُ قَالَ «اِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ* إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ» أَدَّوُا الْفَرَائِضَ «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ» الْوَلاَیَهِ وَ أَوْصَوْا ذَرَارِیَّهُمْ وَ مَنْ خَلَّفُوا بِالْوَلاَیَهِ وَ بِالصَّبْرِ عَلَیْهَا

ص: 699

ابوالقاسم علوی به نقل از روایت فرات کوفی گفت: امام جعفر صادق علیه السلام درباره این آیه «مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند و یکدیگر را به حق سفارش کردند و به شکیبایی توصیه نمودند» فرمود: خداوند متعال اهل برگزیده خود را از آفریدگانش استثنا کرد، آنجا که فرمود: «به راستی انسان در زیانکاری است. مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند». واجبات را به جا آوردند. «و یکدیگر را به حق سفارش کردند». یعنی به ولایت، آنان فرزندان خود و پسینیان خود را به ولایت و به شکیبایی در راه ولایت سفارش کردند.

ص: 700

و من سورة الكوثر

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ *فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ *إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ »( کوثر، 1-3)

به نام خداوند بخشاینده مهربان به راستی ما به تو کوثر عطا کردیم. پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن. بی گمان دشمن تو، خود مقطوع

النسل است.

519- عُبَیْدُ بْنُ کَثِیرٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ : لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی نَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله «إِنّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ(1) »قَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدْ شَرَّفَ اللَّهُ هَذَا النَّهَرَ وَ کَرَّمَهُ فَانْعَتْهُ لَنَا قَالَ نَعَمْ یَا عَلِیُّ اَلْکَوْثَرُ نَهَرٌ یَجْرِی مِنْ تَحْتِ عَرْشِ اللَّهِ مَاؤُهُ أَبْیَضُ مِنَ اللَّبَنِ وَ أَحْلَی مِنَ الْعَسَلِ وَ أَلْیَنُ

ص: 701


1- الكوثر، 1

مِنَ الزُّبْدِ حَصْبَاؤُهُ الدُّرُّ وَ الْیَاقُوتُ وَ الْمَرْجَانُ تُرَابُهُ الْمِسْکُ الْأَذْفَرُ وَ حَشِیشُهُ الزَّعْفَرَانُ سِنْخُ قَوَائِمِهِ عَرْشُ رَبِّ الْعَالَمِینَ ثَمَرُهُ کَأَمْثَالِ الْقِلاَلِ مِنَ الزَّبَرْجَدِ الْأَخْضَرِ وَ الْیَاقُوتِ الْأَحْمَرِ وَ الدُّرِّ الْأَبْیَضِ یَسْتَبِینُ ظَاهِرُهُ مِنْ بَاطِنِهِ وَ بَاطِنُهُ مِنْ ظَاهِرِهِ فَبَکَی اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ أَصْحَابُهُ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَقَالَ:وَ اللَّهِ یَا عَلِیُّ مَا هُوَ لِی وَحْدِی وَ إِنَّمَا هُوَ لِی وَ لَکَ وَ لِمُحِبِّیکَ مِنْ بَعْدِی

عبیدبن کثیر روایت کرده است: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: چون خداوند متعال بر پیامبرش حضرت محمد صلی الله علیه و آله نازل کرد: «به راستی ما به تو کوثر عطا کردیم»، حضرت علی علیه السلام به ایشان فرمود: ای رسول خدا! به راستی خداوند به این نهر شرافت بخشید و آن را گرامی داشت، پس آن را برای ما توصیف فرما. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: البته، ای علی! کوثر نهری است که از زیر عرش خداوند جاری می گردد و آب آن سفیدتر از شیر و شیرین تر از عسل و نرم تر از کره است. سنگ های کفش از مروارید و یاقوت و مرجان است و خاکش از مشک خوشبو و گیاه کنار آن از زعفران و بن ستون هایش عرش پروردگار جهانیان است. میوه آن همچون جواهر های کمیاب از زبرجد سبز و یاقوت قرمز و مروارید سفید است. ظاهرش باطنش را می نمایاند و باطنش ظاهرش را. آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و اصحابش گریستند و پیامبر با دست مبارک خویش به على علیه السلام زد و فرمود: به خدا سوگند ای علی! آنچه وصف کردم، تنها برای من نیست، بلکه برای من و تو و دوستداران تو پس از من است.

520- َنِ اَلْمُخْتَارِ بْنِ فُلْفُلٍ قَالَ سَمِعْتُ عَنْ أَنَسِ یَقُولُ أَغْفَی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِغْفَاءَهً فَرَفَعَ رَأْسَهُ مُتَبَسِّماً فَقَالَ لَهُمْ وَ قَالُوا لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ لِمَ ضَحِکْتَ قَالَ نَزَلَتْ عَلَیَّ آنِفاً سُورَهٌ فَقَرَأَهَا «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِنّا أَعْطَیْناکَ» حَتَّی خَتَمَهَا

ص: 702

مختاربن فلفل گفت: از انس شنیدم که می گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله به حالت خواب بود که ناگاه خندان سربرآورد و لب به سخن گشود. به ایشان عرض کردند: ای رسول خدا! چرا می خندید؟ فرمود: هم اکنون سوره ای بر من نازل شد. و شروع به تلاوت آن فرمود: «به نام خداوند بخشاینده مهربان. به راستی ما به تو کوثر عطا کردیم. پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن. بی گمان دشمن تو، خود مقطوع النسل است.»

ص: 703

و من سورة الكافرون

«قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ *لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ *وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ *وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ *وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ»

( الكافرون، 1-5)

521 - حَدَّثَنَا أَبُو حَفْصٍ الصَّائِغُ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ عَلَی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله «وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلِیلاً* إِذاً لَأَذَقْناکَ ضِعْفَ الْحَیاهِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ(1)» قَالَ تَفْسِیرُهَا قَالَ قَوْمُهُ تَعَالَ حَتَّی نَعْبُدَ إِلَهَکَ سَنَهً وَ تَعْبُدَ إِلَهَنَا سَنَهً قَالَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ «قُلْ یا أَیُّهَا اَلْکافِرُونَ* لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ* وَ لا أَنْتُمْ

ص: 704


1- الاسراء 74-45

عابِدُونَ ما أَعْبُدُ(1)» إِلَی آخِرِ السُّورَهِ

ابو حفص صائغ گفت: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: آنگاه که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد: «و اگر نه آن بود... می چشاندیم»، تفسیرش چنین بود که قوم ایشان گفتند بیا تا سالی ما خدای تو را بپرستیم و سالی تو خدای ما را بپرست. پس خداوند بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل فرمود: «بگو ای کافران... من است».

ص: 705


1- الكافرون، 5-1

و من سورة النصر

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ*وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا *فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا » (نصر1-3)

522- عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ : کُنَّا إِذَا أَرَدْنَا أَنْ نَسْأَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَنْ شَیْءٍ أَمَرَنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَوْ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ أَوْ ثَابِتُ بْنُ مُعَاذٍ الْأَنْصَارِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا فَلَمَّا نَزَلَتِ الْآیَهُ: «إِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ وَ الْفَتْحُ» وَ عَلِمْنَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَدْ نُعِیَتْ إِلَیْهِ نَفْسُهُ قُلْنَا لِسَلْمَانَ سَلْ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ نُسْنِدُ إِلَیْهِ أَمْرَنَا وَ أَوْ یَکُونُ إِلَیْهِ مَفْزَعُنَا وَ مَنْ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَیْهِ فَلَقِیَهُ فَسَأَلَهُ فَأَعْرَضَ عَنْهُ ثُمَّ سَأَلَهُ فَأَعْرَضَ عَنْهُ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ فَخَشِیَ سَلْمَانُ أَنْ یَکُونَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله قَدْ مَقَتَهُ وَ وَجَدَ فِی نَفْسِهِ فَلَمَّا کَانَ بَعْدُ لَقِیَهُ فَقَالَ یَا سَلْمَانُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ لاَ أُنَبِّئُکَ عَمَّا کُنْتَ سَأَلْتَنِی قَالَ بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی خَشِیتُ

ص: 706

أَنْ تَکُونَ قَدْ مَقَتَّنِی وَ وَجَدْتَ فِی نَفْسِکَ عَلَیَّ قَالَ کَلاَّ یَا سَلْمَانُ إِنَّ أَخِی وَ وَزِیرِی وَ خَلِیفَتِی فِی أَهْلِی وَ خَیْرَ مَنْ أَتْرُکُ بَعْدِی یَقْضِی دَیْنِی وَ یُنْجِزُ مَوْعِدِی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

انس بن مالک گفت: هرگاه می خواستیم از رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤالی بپرسیم، از امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام یا سلمان فارسی و یا ثابت بن معاد انصاری می خواستیم آن را از ایشان بپرسد. از این رو چون نازل شد «آنگاه که یاری خداوند و پیروزی آید» و دانستیم که جان سپردن رسول خدا صلی الله علیه و آله نزدیک شده است، به سلمان فارسی گفتیم از رسول خدا صلی الله علیه و آله بپرس که در امورمان به چه کسی تکیه کنیم تا پناهگاهمان باشد و نیز چه کسی نزد ایشان از دیگر مردمان دوست داشتنی تر است؟ سلمان به دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و سؤال ما را پرسید، اما ایشان پاسخی نداد. باز او از ایشان جویای پاسخ شد اما نشنید و این سه بار تکرار شد. سلمان ترسید که مبادا رسول خدا صلی الله علیه و آله از او دلگیر شده باشد و دیگر هیچ نگفت. چون آن دیدار گذشت، رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: ای سلمان! ای اباعبدالله! می خواهی تو را از آن چه پرسیدی باخبر کنم؟ عرض کرد: آری ای رسول خدا. می ترسیدم که مبادا از من دلگیر شده باشید. فرمود: هرگز ای سلمان! همانا برادر و وزیر و جانشین من در میان اهل بیتم و بهترین کسی که من پس از خود بر جای می گذارم و او دین مرا می پردازد و به وعده من جامه عمل می پوشاند، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام است.

523-عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی «إِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ وَ الْفَتْحُ» یَقُولُ عَلَی الْأَعْدَاءِ مِنْ قُرَیْشٍ وَ غَیْرِهِمْ وَ الْفَتْحُ فَتْحُ مَکَّهَ «وَ رَأَیْتَ النّاسَ» یَقُولُ الْأَحْیَاءَ «یَدْخُلُونَ فِی

ص: 707

دِینِ اللّهِ أَفْواجاً» یَقُولُ جَمَاعَاتٍ وَ قَبْلَ ذَلِکَ إِنَّمَا کَانَ یَدْخُلُ الْوَاحِدُ بَعْدَ الْوَاحِدِ فَقِیلَ إِذَا رَأَیْتَ الْأَحْیَاءَ تَدْخُلُ جَمَاعَاتٍ فِی الدِّینِ فَإِنَّکَ مَیِّتٌ نُعِیَتْ إِلَیْهِ نَفْسُهُ «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ» یَقُولُ فَصَلِّ بِأَمْرِ رَبِّکَ «وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوّاباً» یَقُولُ مُتَجَاوِزاً

ابن عباس درباره کلام خداوند متعال گفت: «هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرا رسد» یعنی یاری علیه دشمنان قریشی و غیر آنان و پیروزی، یعنی فتح مکه «و مردم را می بینی» یعنی زندگان « که گروه گروه به دین

خدا در می آیند، یعنی دسته جمعی؛ چرا که پیش از آن مردم یکی یکی به اسلام میگرویدند. آیه چنین می گوید که وقتی دیدی زندگان دسته جمعی به دین خدا در می آیند، زمان جان دادن توست؛ یعنی هنگام جان سپردن رسول خدا صلی الله علیه و آله فرا می رسد. «پس با سپاس و ستایش پروردگارت تسبیح گوی» یعنی به فرمان پروردگارت نماز بگزار «و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبه پذیر است بسیار پذیرای توست.

524- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ السُّورَهُ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَاطِمَهَ علیهاالسلام فَقَالَ إِنَّهُ قَدْ نُعِیَتْ إِلَیَّ نَفْسِی فَبَکَتْ فَقَالَ لاَ تَبْکِیِنَّ فَإِنَّکِ أَوَّلُ أَهْلِی لحاقا بِی فَضَحِکَتْ

ابن عباس گفت: زمانی که این سوره نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله ، حضرت فاطمه علیهاالسلام را فرا خواند و فرمود: زمان مرگ من فرا رسیده است. چون حضرت فاطمه علیهاالسلام گریست، پیامبر فرمود: گریه نکن؛ از خاندانم تو نخستین کسی هستی که به من می پیوندی، آن وقت بود که حضرت فاطمه علیهاالسلام خندید.

525 فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْخَزَّازُ الْهَمَدَانِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ زَیْدٍ قَالَ رَجُلٌ کَانَ قَدْ أَدْرَکَ سِتَّهً أَوْ سَبْعَهً مِنْ أَصْحَابِ اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالُوا لَمَّا نَزَلَ «إِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ وَ الْفَتْحُ» قَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ یَا فَاطِمَهُ قَدْ «جاءَ نَصْرُ اللّهِ وَ الْفَتْحُ* وَ رَأَیْتَ النّاسَ

ص: 708

یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللّهِ أَفْواجاً» فَسُبْحَانَ رَبِّی وَ بِحَمْدِهِ وَ أَسْتَغْفِرُ رَبِّی «إِنَّهُ کانَ تَوّاباً» یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ قَضَی الْجِهَادَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ فِی الْفِتْنَهِ مِنْ بَعْدِی فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ کَیْفَ نُجَاهِدُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَقُولُونَ فِی فِتْنَتِهِمْ آمِناً قَالَ یُجَاهِدُونَ عَلَی الْأَحْدَاثِ فِی الدِّینِ إِذَا عَمِلُوا بِالرَّأْیِ فِی الدِّینِ وَ لاَ رَأْیَ فِی الدِّینِ إِنَّمَا الدِّینُ مِنَ الرَّبِّ أَمْرُهُ وَ نَهْیُهُ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ رَأَیْتَ إِذَا نَزَلَ بِنَا أَمْرٌ لَیْسَ فِیهِ کِتَابٌ وَ لاَ سُنَّهٌ مِنْکَ مَا نَعْمَلُ فِیهِ قَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله اجْعَلُوهُ شُورَی بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ لاَ تَقْصُرُونَهُ بِأَمْرٍ خَاصَّهً قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّکَ قَدْ قُلْتَ لِی حِینَ خَزَلَتْ عَنِّی الشَّهَادَهُ وَ اسْتُشْهِدَ مَنِ اسْتُشْهِدَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ أُحُدٍ الشَّهَادَهُ مِنْ وَرَائِکَ قَالَ فَکَیْفَ صَبْرُکَ إِذَا خُضِبَتْ هَذِهِ مِنْ هَذَا وَ وَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَدَهُ عَلَی رَأْسِهِ وَ لِحْیَتِهِ قَالَ عَلِیٌّ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَیْسَ حِینَئِذٍ هُوَ مِنْ مَوَاطِنِ الصَّبْرِ وَ لَکِنْ مِنْ مَوَاطِنِ الْبُشْرَی قَالَ عَلِیٌّ أَعِدَّ خُصُومَتَکَ فَإِنَّکَ مُخَاصِمٌ قَوْمَکَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ

فرات گفت: علی بن محمد بن اسماعيل خزاز همدانی روایت کرده است: مردی که شش یا هفت نفر از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله را درک کرده بود، گفت که ایشان گفتند: چون نازل شد «هنگامی که یاری خداوند و پیروزی فرا رسید» پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای علی و ای فاطمه! «یاری خداوند و پیروزی» فرا رسیده است و مردم را می بینی که گروه گروه به دین خدا در می آیند» پس سپاس و ستایش از برای پروردگار من است و او را می ستایم و از او آمرزش می خواهم «که او بسیار توبه پذیر است». ای على! همانا خداوند در فتنه ای پس از من جهاد را بر مؤمنان جاری می سازد. حضرت على علیه السلام عرض کرد: ای رسول خدا! چگونه با مؤمنانی جهاد کنیم که در آن فتنه می گویند ما ایمان آورده ایم؟ فرمود: با آنان به خاطر بدعت گذاری در دین جهاد کنید؛ در آن هنگام که در دین به رأي

ص: 709

خود عمل کردند؛ چراکه دین پروردگار من تنها امر و نهی اوست. امیر مؤمنان علیه السلام عرض کرد: ای رسول خدا؟ اگر امری بر ما رخ داد که در کتاب و سنت شما سخنی در آن نیست، با آن چه کنیم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آن را میان مؤمنان به شورا گذارید و آن را به امری خاص محدود نکنید. امیر مؤمنان علیه السلام عرض کرد: ای رسول خدا! شما در روز جنگ احد وقتی شهادت از من روبرتافت و مؤمنان دیگری به آن رسیدند، به من فرمودی که شهادت در پی توست. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بردباری ات چگونه خواهد بود چون اینجا از اینجا به خون خضاب می شود؟ و رسول خدا صلی الله علیه و آله دست بر سر و ریش حضرت على علیه السلام نهاد. حضرت على علیه السلام عرض کرد: ای رسول خدا! آن هنگام جای بردباری نیست بلکه جای مژده است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای علی! حجت های خویش فراهم ساز که در روز قیامت با قومت مخاصمه خواهی داشت.

ص: 710

و من سورة الإخلاص

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ *اللَّهُ الصَّمَدُ *لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ *وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ »(الاخلاص، 4-1)

به نام خداوند بخشنده مهربان بگو: او خداوند یکتاست. خداوند آن بی نیازی است که همه نیازمندان قصد او کنند. نه زاده است و نه زاده شده. و برای او همتایی نبوده است.

526- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : إِنَّ قُرَیْشاً سَأَلُوا اَلنَّبِیَّ صلی الله علیه و آله مِنْهُمْ جُبَیْرُ بْنُ مُطْعِمٍ وَ أَبُو جَهْلِ بْنُ هِشَامٍ وَ رُؤَسَاءُ مِنْ قُرَیْشٍ یَا مُحَمَّدُ أَخْبِرْنَا عَنْ رَبِّکَ مِنْ أَیِّ شَیْءٍ هُوَ مِنْ خَشَبٍ أَمْ مِنْ نُحَاسٍ أَمْ مِنْ حَدِیدٍ؟!

وَ قَالَتِ اَلْیَهُودُ إِنَّهُ قَدْ أُنْزِلَ نَعْتُهُ فِی اَلتَّوْرَاهِ فَأَخْبِرْنَا عَنْهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی إِلَی نَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ اَللّهُ الصَّمَدُ» یَعْنِی الصَّمَدُ الَّذِی لاَ جَوْفَ لَهُ وَ قَالَ بَعْضُهُمْ

ص: 711

الصَّمَدُ السَّیِّدُ الَّذِی یُسْنَدُ إِلَیْهِ الْأَشْیَاءُ «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» قَالَ وَ ذَلِکَ أَنَّ اَلْمُشْرِکِینَ قَالُوا الْمَلاَئِکَهُ بَنَاتُ اللَّهِ وَ قالَتِ اَلْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللّهِ وَ قالَتِ اَلنَّصاری اَلْمَسِیحُ ابْنُ اللّهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ«وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ» یَعْنِی لاَ مِثْلَ لَهُ فِی الْإِلَهِیَّهِ وَ لاَ ضِدَّ لَهُ وَ لاَ نِدَّ لَهُ وَ لاَ شِبْهَ لَهُ وَ لاَ شَرِیکَ لَهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّاللَّهُ.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام هِیَ مَکِّیَّهٌ کُلُّهَا نَزَلَتْ

ابن عباس گفت: قریشیان از جمله جبیر بن مطعم و ابوجهل بن هشام و برخی دیگر از سران قریش از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدند: ای محمد! ما را از پروردگارت خبر ده که او از چیست؟ از چوب است یا از مس یا آهن؟ و یهودیان گفتند: وصف او در تورات نازل شده است، پس تو نیز ما را از او خبر ده! آنگاه خداوند بر پیامبرش صلی الله علیه و آله نازل فرمود: «بگو او خداوند یکتاست. خداوند آن بی نیازی است که همه نیازمندان قصد او کنند.» یعنی بی نیازی که هیچ کاستی درون خود ندارد. برخی نیز گفته اند صمد، سروری است که چیزها به آن استوار شود. نه زاده است و نه زاده شده. و این بدان سبب گفته شد که مشرکان می گفتند فرشتگان دختران خداوندند و یهودیان می گفتند عزیر پسر خداوند است و نصاریون می گفتند حضرت مسیح علیه السلام پسر خداوند است. آن گاه خداوند نازل فرمود «و برای او همتایی نبوده است یعنی او هیچ همانندی در خداوندی ندارد و هیچ ضد و مانند و شبیه و شریکی ندارد و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست.

ص: 712

و من سورة الفلق

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ*مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ *وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ *وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ *وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ » (الفلق، 1-5)

به نام خداوند بخشنده مهربان بگو: پناه می برم به پروردگار سپیده صبح. از شر آن چه آفریده است. و از شر تاریکی، آن گاه که در آید و از شر دمندگان در گره ها و از شر حسود، آن گاه که حسد ورزد.

527- اِبْنَ مُحَمَّدِ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ عِیسَی یَعْنِی اِبْنَ مُحَمَّدٍ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ : سَحَرَ لَبِیدُ بْنُ أَعْصَمَ الْیَهُودِیُّ وَ أُمُّ عَبْدِ اللَّهِ الْیَهُودِیَّهُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی عُقَدٍ مِنْ قَزٍّ أَحْمَرَ وَ أَخْضَرَ وَ أَصْفَرَ فَعَقَدُوهُ لَهُ فِی إِحْدَی عَشْرَهَ عُقْدَهً ثُمَّ جَعَلُوهُ فِی جُفٍّ مِنْ طَلْعٍ قَالَ یَعْنِی قُشُورَ اللَّوْزِ الکف ثُمَّ أَدْخَلُوهُ فِی بِئْرٍ بِوَادٍ

ص: 713

فِی اَلْمَدِینَهِ فِی مَرَاقِی الْبِئْرِ تَحْتَ رَاعُوفَهٍ یَعْنِی الْحَجَرَ الْخَارِجَ فَأَقَامَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله ثَلاَثاً لاَ یَأْکُلُ وَ لاَ یَشْرَبُ وَ لاَ یَسْمَعُ وَ لاَ یُبْصِرُ وَ لاَ یَأْتِی النِّسَاءَ فَنَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام وَ نَزَلَ مَعَهُ بِالْمُعَوِّذَتَیْنِ فَقَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ مَا شَأْنُکَ قَالَ مَا أَدْرِی أَنَا بِالْحَالِ الَّذِی تَرَی فَقَالَ إِنَّ أُمَّ عَبْدِ اللَّهِ وَ لَبِیدَ بْنَ أَعْصَمَ سَحَرَاکَ وَ أَخْبَرَهُ بِالسِّحْر وَ حَیْثُ هُوَ ثُمَّ قَرَأَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ» فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَلِکَ فَانْحَلَّتْ عُقْدَهٌ ثُمَّ لَمْ یَزَلْ یَقْرَأُ آیَهً وَ یَقْرَأُ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ تَنْحَلُّ عُقْدَهٌ حَتَّی أَقْرَأَهَا عَلَیْهِ إِحْدَی عَشْرَهَ آیَهً وَ انْحَلَّتْ إِحْدَی عَشْرَهَ عُقْدَهً وَ جَلَسَ اَلنَّبِیُّ وَ دَخَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَأَخْبَرَهُ بِمَا جَاءَ بِهِ جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ لَهُ انْطَلِقْ فَأْتِنِی بِالسِّحْرِ فَخَرَجَ عَلِیٌّ فَجَاءَ بِهِ فَأَمَرَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَنُقِضَ ثُمَّ ثَقُلَ عَلَیْهِ وَ أَرْسَلَ إِلَی لَبِیدِبْنِ أَعْصَمَ وَ أُمِّ عَبْدِ اللَّهِ الْیَهُودِیَّهِ فَقَالَ مَا دَعَاکُمْ إِلَی مَا صَنَعْتُمْ؟! ثُمَّ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی لَبِیدٍ وَ قَالَ لاَ أَخْرَجَکَ اللَّهُ مِنَ الدُّنْیَا سَالِماً قَالَ وَ کَانَ مُوسِراً کَثِیرَ الْمَالِ فَمَرَّ بِهِ غُلاَمٌ یَسْعَی فِی أُذُنِهِ قُرْطٌ قِیمَتُهُ دِینَارٌ فَجَاذَبَهُ فَخَرَمَ أُذُنَ الصَّبِیِّ فَأُخِذَ وَ قُطِعَتْ یَدُهُ فَمَاتَ مِنْ وَقْتِهِ

ابن محمدبن میمون از عیسی ابن محمد از جدش از امیر مؤمنان حضرت على علیه السلام روایت کرده است که ایشان فرمود: لبیدبن اعصم یهودی و آم عبدالله يهودی رسول خدا صلی الله علیه و آله را در گره هایی از پارچه های ابریشمی قرمز و سبز و زرد جادو کردند و آن را در یازده گره افکندند و سپس در پوست دم موش قرار دادند و در چاهی در یکی از دشت های مدینه در تورفتگی های چاه به زیر سنگی قرار دادند. این شد که پیامبر صلی الله علیه و آله سه روز هیچ چیز نخورد و نیاشامید و نمیشنید و نمی دید و نزد همسرانش نمی رفت، این که جبرئیل فرود آمد و با خود معوذتین را آورد و عرض کرد: ای محمد! تو را چه شده؟ فرمود: نمی دانم، چنینم که می بینی. عرض کرد: ام عبدالله و لبید بن اعصم تو را جادو کرده اند. و این گونه جبرئیل

ص: 714

ایشان را از جادو و مکانش باخبر کرد. سپس جبرئیل قرائت کرد: «به نام خداوند بخشنده مهربان بگو پناه می برم به پروردگار سپیده صبح» و پیامبر نیز این بگفت و گرهای باز شد. سپس با خواندن آیه ای دیگر و باز خواندن پیامبر صلی الله علیه و آله گره ها یکی یکی باز شد تا این که جبرئیل یازده آیه برایشان قرائت کرد و آن یازده گره باز شد. پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته بود که امیر مؤمنان على علیه السلام داخل شد و حضرت او را از خبری که جبرئیل آورده بود، آگاه کرد و فرمود: راهی شو و آن جادو را برایم بیاور. حضرت على علیه السلام بیرون رفت و آن را آورد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود تا آن را از میان بردند و سپس این برایشان دشوار آمد و کسی را نزد لبید و ام عبدالله فرستاد و فرمود: چه باعث شد چنین کنید؟ سپس لبيد را نزد خود فراخواند و فرمود: خدا تندرست از دنیا نبردست! پس از آن لبید که مردی بسیار ثروتمند بود روزی کودکی را دید که میدوید و در گوش گوشواره ای به ارزش یک دینار داشت. او را نزد خود آورد و گوشش را پاره کرد و در این بین دست او شکست. او در اثر این ماجرا مرد.

ص: 715

و من سورة الناس

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ*مَلِكِ النَّاسِ *إِلَهِ النَّاسِ *مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ *الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ *مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ» (الناس، 6-1)

به نام خداونده بخشنده مهربان بگو: پناه می برم به پروردگار مردم، فرمانروای مردم، معبود مردم، از شر آن وسوسه گر پنهان. (همان) کسی که در سینه های مردم وسوسه می کند. از جنیان و مردم .

528- عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ» یَقُولُ یَا مُحَمَّدُ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ[یَعْنِی بِخَالِقِ] النَّاسِ «مَلِکِ النّاسِ إِلهِ النّاسِ» لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ مَعَهُ «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ» یَعْنِی اَلشَّیْطَانَ «اَلْخَنّاسِ» یَقُولُ یُوَسْوِسُ عَلَی قَلْبِ ابْنِ آدَمَ فَإِذَا ذَکَرَ ابْنُ آدَمَ اللَّهَ خَنَسَ مِنْ قَلْبِهِ فَذَهَبَ ثُمَّ قَالَ «اَلَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النّاسِ مِنَ

ص: 716

الْجِنَّهِ وَ النّاسِ یَدْخُلُونَ فِی صُوَرِ الْجِنِّ فَیُوَسْوِسُونَ عَلَی قَلْبِهِ کَمَا یُوَسْوِسُ عَلَی قَلْبِ ابْنِ آدَمَ وَ یَدْخُلُ مِنَ الْجِنِّیِّ کَمَا یَدْخُلُ مِنَ الْإِنْسِیِّ وَ هَاتَانِ السُّورَتَانِ نَزَلَتَا عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حِینَ سُحِرَ وَ أُمِرَ أَنْ یَتَعَوَّذَ بِهِمَا

ابن عباس درباره کلام حق تعالی گفت: «بگو پناه می برم به پروردگار مردم» می فرماید: ای محمد! بگو پناه می برم به پروردگار مردم؛ یعنی آفریننده مردم. «فرمانروای مردم، معبود مردم» هیچ شریک و همراهی ندارد. «از شر آن وسوسه گر» یعنی شیطان « پنهان»، می فرماید: بر قلب آدمیزاد وسوسه می کند و چون آدمیزاد خداوند را یاد کند، پنهان میشود و از قلب او رخت بر می بندد «کسی که در سینه های مردم وسوسه می کند، از جتیان و مردم در صورت جن وارد می شود و بر قلب او وسوسه می کند همان گونه که بر قلب آدم وسوسه می کند و همچنان که وارد انسان می شود، وارد جن میشود. این دو سوره، ناس و فلق، زمانی بر رسول خدا نازل شد که ایشان جادو شده بود و فرمان رسید که خود را به آن دو تعویذ کند.

صَدَقَ اللهُ العَليِ العَظيِمُ وَ صَدَقَ رَسُولُه النَّبي الكَريمُ و نحنُ عَلى ذَلكَ مِن الشَّاهدين وَلا لاءِ ربَّنا حَامدين و الحَمدُ لله ربَّ العالمينَ وصلَّى الله على سيِّدنا محمّدٍ خَیرِ خَلقهِ وَ آلهِ و أهلِ بيتِهِ و عِترته و ذُریَّتِهِ أجمَعينَ.

راست گفت خداوند والای بلند مرتبه و راست گفت فرستاد؛ او پیامبر کریم و ما از گواهان این سخنیم و ستایشگر نعمت های پروردگار مانیم و سپاس و ستایش از برای پروردگار جهانیان است و درود خداوند بر سرور ما حضرت محمد صلی الله علیه و آله برترین آفریدگان خداوند و نیز بر تمامی خاندان و اهل بیت و عترت و فرزندان او علیهم السلام .

ص: 717

هَؤُلاَءِ أَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّهِ وَ مضاض الرِّسَالَهِ وَ الْمُسْتَأْنِسُونَ بِخَفِیقِ أَجْنِحَهِ الْمَلاَئِکَهِ مَنْ کَانَ یَغْدُوهُمْ جَبْرَئِیلُ بِأَمْرِ الْمَلِکِ الْجَلِیلِ بِخَبَرِ اَلتَّنْزِیلِ وَ بُرْهَانِ الدَّلاَئِلِ

هَؤُلاَءِ أَهْلُ بَیْتٍ أَکْرَمَهُمُ اللَّهُ بِشَرَفِهِ وَ شَرَّفَهُمْ بِکَرَامَتِهِ وَ أَعَزَّهُمْ بِالْهُدَی وَ ثَبَّتَهُمْ بِالْوَحْیِ وَ جَعَلَهُمْ أَئِمَّهً هُدَاهً وَ نُوراً فِی الظُّلَمِ لِلنَّجَاهِ وَ اخْتَصَّهُمْ لِدِینِهِ وَ فَضَّلَهُمْ بِعِلْمِهِ وَ آتَاهُمْ ما لَمْ یُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ وَ جَعَلَهُمُ عِمَاداً لِدِینِهِ وَ مُسْتَوْدَعاً لِمَکْنُونِ سَرِّهِ وَ أُمَنَاءَ عَلَی وَحْیِهِ مِنْ خَلْقِهِ وَ شُهَدَاءَ عَلَی بَرِیَّتِهِ وَ اخْتَارَهُمُ اللَّهُ وَ اجْتَبَاهُمْ وَ خَصَّهُمْ وَ اصْطَفَاهُمْ وَ فَضَّلَهُمْ وَ ارْتَضَاهُمْ وَ انْتَجَبَهُمْ وَ انْتَفَلَهُمْ وَ جَعَلَهُمْ نُوراً لِلْبِلاَدِ وَ عِمَاداً لِلْعِبَادِ وَ حُجَّتُهُ الْعُظْمَی

هُمُ النَّجَاهُ وَ الزُّلْفَی هُمُ الْخِیَرَهُ الْکِرَامُ هُمُ الْقُضَاهُ الْحُکَّامُ هُمُ النُّجُومُ الْأَعْلاَمُ هُمُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ هُمُ السَّبِیلُ الْأَقْوَمُ الرَّاغِبُ عَنْهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُقَصِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللاَّزِمُ لَهُمْ لاَحِقٌ هُمْ نُورُ اللَّهِ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْبِحَارُ السَّائِغَهُ لِلشَّارِبِینَ أَمْنٌ لِمَنْ إِلَیْهِمُ الْتَجَأَ وَ أَمَانٌ لِمَنْ تَمَّسَکَ بِهِمْ إِلَی اللَّهِ یَدْعُونَ وَ لَهُ یُسَلِّمُونَ وَ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ وَ بِبَیِّنَاتِهِ یَحْکُمُونَ

فِیهِمْ بَعَثَ اللَّهُ رَسُولَهُ وَ عَلَیْهِمْ هَبَطَتْ مَلاَئِکَتُهُ وَ بَیْنَهُمْ نَزَلَتْ سَکِینَتُهُ وَ إِلَیْهِمْ بُعِثَ اَلرُّوحُ الْأَمِینُ مَنًّا مِنَ اللَّهِ عَلَیْهِمْ فَضَّلَهُمْ بِهِ وَ خَصَّهُمْ بِذَلِکَ وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ بِالْحِکْمَهِ قَوَّاهُمْ فُرُوعٌ طَیِّبَهٌ وَ أُصُولٌ مُبَارَکَهٌ مُسْتَقَرُّ قَرَارِ الرَّحْمَهِ خُزَّانُ الْعِلْمِ وَ وَرَثَهُ الْحِلْمِ وَ أُولُو الْتُّقَی وَ النُّهَی وَ النُّورِ وَ الضِّیَاءِ وَ وَرَثَهُ الْأَنْبِیَاءِ وَ بَقِیَّهُ الْوَصَایَا.

ایشان اهل بیت نبوت و مرکز رسالت و مأنوس به پر و بال زدن فرشتگان اند. آنان اند که جبرئیل به فرمان خداوند پادشاه شکوهمند در سپیده دم با خبرهای فرود آمده و رهنمایی های آشکار خدمتشان می رسد. ایشان اهل بیتی هستند که خداوند به شرافت خویش آنان را گرامی

ص: 718

داشت و با کرامتش به آنان شرافت بخشید و با هدایت ایشان را عزیز گرداند و با وحی استوارشان فرمود و ایشان را امامان هدایت و نوری برای نجات در ظلمت قرار داد و برای دینش ایشان را مخصوص گردانید و با علمش برتری داد و چیزی به آنان عطا کرد که به هیچ یک از جهانیان عطا نکرد و ایشان را ستونی برای دینش و امانتگاهی برای اسرار نهانش و امانتدارانی برای وحی اش در میان آفریدگانش و گواهانی بر خلقش قرار داد. ایشان مایۂ نجات و نزدیکی و بهترین کریمان و قضاوت کنندگان حکمران و ستارگان نشان دار و صراط مستقیم و راه استوارند. هر که از ایشان روی گرداند، گمراه شود و هر که به ایشان دست نیابد، نابود شود و هر که به ایشان بپیوندد، به هنگام می رسد.

ایشان نور خدا در قلوب مؤمنان و دریاهای شیرین برای نوشندگان اند. کسی که به سویشان پناه جست، ایمنی یافت و کسی که به ایشان تمسک جست، امنیت یافت. سوی خدا دعوت می کنند و برای او تسلیم می شوند و به امر او عمل می کنند و به بینات او حکم می کنند.

از میان آنان خدا رسولش را برانگیخت و بر ایشان فرشتگانش را فرود آورد و در میان ایشان آرامشش را نازل فرمود. جبرئیل سوی ایشان برانگیخته شد و این مئتی از سوی خداوند بر آنهاست که ایشان را به آن برتری بخشید و مخصوص گردانید. پرهیزکاریشان را او به ایشان عطا کرد و با حکمت قدرتشان بخشید، ایشان شاخه های پاک و ریشه های خجسته اند. در جایگاه رحمت جای گرفته اند و خزانه داران دانش اند و صاحبان پرهیزکاری و امر و نهی اند. آنان نور و روشنی، وارثان انبيا و

باقی مانده اوصیایند.

مِنْهُمُ الطَّیِّبُ ذِکْرُهُ الْمُبَارَکُ اسْمُهُ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله الْمُصْطَفَی وَ الْمُرْتَضَی وَ رَسُولُهُ الْأُمِّیُّ

ص: 719

وَ مِنْهُمْ الْمَلِکُ الْأَزْهَرُ وَ الْأَسَدُ الْمُرْسَلُ حَمْزَهُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ

وَ مِنْهُمُ الْمُسْتَسْقَی بِهِ یَوْمَ الرَّمَادَهِ اَلْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ عَمُّ رَسُولِ اللَّهِ وَ صِنْوُ أَبِیهِ وَ مِنْهُمْ جَعْفَرٌ ذُو الْجَنَاحَیْنِ وَ الْقِبْلَتَیْنِ وَ الْهِجْرَتَیْنِ وَ الْبَیْعَتَیْنِ مِنَ الشَّجَرَهِ الْمُبَارَکَهِ صَحِیحُ الْأَدِیمِ وَضَّاحُ الْبُرْهَانِ

وَ مِنْهُمْ حَبِیبُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ أَخُوهُ وَ الْمُبَلِّغُ عَنْهُ مِنْ بَعْدِهِ الْبُرْهَانَ وَ التَّأْوِیلَ وَ مُحْکَمَ التَّفْسِیرِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَصِیُّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ مِنَ اللَّهِ الصَّلَوَاتُ الزَّکِیَّهُ وَ الْبَرَکَاتُ السَّنِیَّهُ

هَؤُلاَءِ الَّذِینَ افْتَرَضَ اللَّهُ مَوَدَّتَهُمْ وَ وَلاَیَتَهُمْ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَهٍ فَقَالَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ لِنَبِیِّهِ «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ»

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام اقْتِرَافُ الْحَسَنَهِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ .

او که یادش پاک و نامش خجسته است، حضرت محمد صلی الله علیه و آله همان برگزیده و خشنود شده و رسول امی خداوند از ایشان است و آن پادشاه درخشنده و شیر فرستاده شده، حمزه پسر عبد المطلب از ایشان است و آن که در روز خاکستر از او آب خواهند، عباس پسر عبدالمطلب و عموی رسول خدا و همزاد پدرش از ایشان است و جعفر صاحب دو بال و دو قبله و دو هجرت و دو بیعت از شمار درخت، روشن روان و روشنگر برهان های آشکار از ایشان است و یار محمد صلی الله علیه و آله و برادر او که پس از او از سوی او برهان و تأویل و تفسیر محکم را تبلیغ می کنند، امیر مؤمنان و ولی مؤمنان و وصی رسول پروردگار جهانیان علی بن ابی طالب که در ودهای پاک و فزونی های ارجمند از سوی خداوند بر او باد، از ایشان است. آنان اند که خداوند دوستی و ولایتشان را بر هر مرد و زن مسلمانی

ص: 720

واجب ساخت و در آیات محکم کتابش به پیامبرش فرمود: «بگو از شما درباره آن (تبلیغ رسالت) هیچ مزدی نمی خواهم جز دوستی درباره خویشاوندان.»

امام محمد باقر علیه السلام فرمود: پیروی از حسنه حب ما اهل بیت است.

529 -حَدَّثَنَا أَیُّوبُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سِمْطٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ لَمَّا نَزَلَتِ الْآیَهُ «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی» قَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَا مُحَمَّدُ إِنَّ لِکُلِّ دِینٍ أَصْلاً وَ دِعَامَهً وَ فَرْعاً وَ بُنْیَاناً وَ إِنَّ أَصْلَ الدِّینِ وَ دِعَامَتَهُ قَوْلُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ إِنَّ فَرْعَهُ وَ بُنْیَانَهُ مَحَبَّتُکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ فِیمَا وَافَقَ الْحَقَّ وَ دَعَا إِلَیْهِ.

ایوب بن علی بن حسین بن سمط گفت: از پدرم شنیدم که می گفت: از حضرت علی علیه السلام شنیدم که فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: زمانی که نازل شد: «بگو از شما درباره آن (تبليغ رسالت) هیچ مزدی نمی خواهم جز دوستی دربارۀ خویشاوندان»، جبرئیل گفت: ای محمد! همانا برای هر دینی اصل و پایه ای و نیز فرع و بنیانی است. اصل دین و ستون آن گفتن لا اله الا الله است و فرع و بنیان آن محبت شما اهل بیت است، در آنچه با حق موافق است و سوی آن فرا می خواند.

530-مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً قَطُّ إِلاَّ قَالَ لِقَوْمِهِ «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی» قَالَ ثُمَّ قَالَ أَ مَا رَأَیْتَ الرَّجُلَ یَوَدُّ الرَّجُلَ ثُمَّ لاَ یَوَدُّ قَرَابَتَهُ فَیَکُونُ فِی نَفْسِهِ عَلَیْهِ شَیْءٌ فَأَحَبَّ اللَّهَ إِنْ أَخَذُوهُ أَخَذُوهُ مَفْرُوضاً وَ إِنْ تَرَکُوهُ تَرَکُوهُ مَفْرُوضاً

قَالَ قُلْتُ قَوْلُهُ «وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً» قَالَ هُوَ التَّسْلِیمُ لَنَا وَ

ص: 721

الصِّدْقُ فِینَا وَ أَنْ لاَ یَکْذِبَ عَلَیْنَا .

محمدبن مسلم گفت: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: خداوند هیچ پیامبری را برنینگیخت جز آنکه به قومش فرمود: «بگو، از شما برای آن (تبلیغ رسالت) هیچ مزدی نمی خواهم، جز دوستی درباره خویشاوندان [نزدیکم].» عرض کردم: كلام حق تعالی و هر کس حسنه ای کسب کند برایش در آن (حسنه) زیبایی و نیکویی می افزاییم» چه؟ فرمود: آن تسلیم بودن برای ماست و تصدیق کردن ماست و این که ما را تکذیب

نکند.

531- حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ حَسَّانَ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَوْلِهِ تَعَالَی:«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی» ثُمَّ إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَتَاهُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّکَ قَدْ قَضَیْتَ نُبُوَّتَکَ وَ أَسْلَبَتْکَ أَیَّامُکَ فَاجْعَلِ الاِسْمَ الْأَکْبَرَ وَ مِیرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّهِ عِنْدَ عَلِیٍّ وَ إِنِّی لاَ أَتْرُکُ الْأَرْضَ إِلاَّ وَ فِیهَا عَالِمٌ یُعْرَفُ بِهِ طَاعَتِی وَ یُعْرَفُ بِهِ وَلاَیَتِی وَ یَکُونُ حُجَّهً لِمَنْ وُلِدَ فِیمَا یَتَرَبَّصُ اَلنَّبِیَّ إِلَی خُرُوجِ اَلنَّبِیِّ الْآخَرِ فَأَوْصَی إِلَیْهِ بِالاِسْمِ وَ هُوَ مِیرَاثُ الْعِلْمِ وَ آثَارُ عِلْمِ النُّبُوَّهِ وَ أَوْصَی إِلَیْهِ بِأَلْفِ بَابٍ یُفْتَحُ لِکُلِّ بَابٍ أَلْفُ بَابٍ وَ کُلِّ کَلِمَهٍ أَلْفُ کَلِمَهٍ وَ مَرِضَ یَوْمَ الْإِثْنَیْنِ وَ قَالَ یَا عَلِیُّ لاَ تَخْرُجْ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ حَتَّی تُؤَلِّفَ کِتَابَ اللَّهِ کَیْ لاَ یَزِیدَ فِیهِ اَلشَّیْطَانُ شَیْئاً وَ لاَ یَنْقُصَ مِنْهُ شَیْئاً فَإِنَّکَ فِی ضِدِّ سُنَّهِ وَصِیِّ سُلَیْمَانَ علیه السلام فَلَمْ یَضَعْ عَلِیٌّ رِدَاءَهُ عَلَی ظَهْرِهِ حَتَّی جَمَعَ اَلْقُرْآنَ فَلَمْ یَزِدْ فِیهِ اَلشَّیْطَانُ شَیْئاً وَ لَمْ یَنْقُصْ مِنْهُ شَیْئاً .

علی بن حسان از عمویش عبدالرحمان بن کثیر روایت کرده است که امام محمد باقر علیه السلام درباره کلام خداوند متعال «بگو از شما درباره آن (تبلیغ رسالت) هیچ مزدی نمی خواهم جز دوستی درباره خویشاوندان» فرمود: سپس جبرئیل خدمت پیامبر رسید و فرمود: ای محمد! همانا نبوت

ص: 722

تو به پایان رسید و روزگارت از تو درگذشت، پس اسم اكبر و میراث علم و آثار علم نبوت را نزد على علیه السلام بگذار؛ چرا که من زمین را وانمیگذارم جز آن که در آن دانایی باشد که با او طاعت من دانسته می شود و با او ولایت من شناخته می شود و در زمانی که پیامبری در انتظار بیرون آمدن پیامبری دیگر است، او برای آن که زاده می شود، حجت باشد. این گونه پیامبر اسم را که همان میراث علم و آثار علم نبؤت بود، نزد او به وصایت سپرد و هزار باب را که برای هر بابش هزار باب گشوده می شد و هر کلمه ای از آن هزار کلمه بود، نزدش به وصایت سپرد و پس از آن در روز دوشنبه بیمار شد. آنگاه فرمود: ای علی! سه روز بیرون مرو تا کتاب خدا را گردآوری تا شیطان چیزی به آن نیفزاید و چیزی از آن نکاهد؛ چه تو بر سنت وصی سلیمان علیه السلام نیستی. این شد که علی علیه السلام بر پشت خویش نینداخت تا آن که قران را گرد آورد و این گونه شیطان چیزی به آن نیفزود و چیزی از آن نکاست.

«وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ*إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ» (الشوری،42-41)

و هر کس پس از مظلوم واقع شدنش انتقام گیرد، چنین کسانی هیچ راهی بر

[سرزنش] آنان نیست. راه [سرزنش] تنها بر کسانی است که به مردم ستم

میکنند و به ناحق در زمین سرکشی می نمایند.

532- عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ «وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ» قَالَ اَلْقَائِمُ وَ أَصْحَابُهُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی«فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ» قَالَ اَلْقَائِمُ إِذَا قَامَ انْتَصَرَ مِنْ

ص: 723

بَنِی أُمَیَّهَ وَ الْمُکَذِّبِینَ وَ اَلنُّصَّابِ وَ هُوَ قَوْلُهُ «إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النّاسَ وَ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ .»

جابر گفت: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: «و هر کس پس از مظلوم واقع شدنش انتقام گیرد» حضرت حجت علیه السلام و یارانش، خداوند متعال فرمود: «چنین کسانی هیچ راهی بر سرزنش آنان نیست.» منظور، حضرت قائم علیه السلام است زمانی که قیام می کند و از بنی امیه و تکذیب کنندگان و ناصبی ها انتقام می گیرد و این کلام خداوند است که فرمود: «راه سرزنش تنها بر کسانی است که به مردم ستم میکنند و به ناحق در زمین سرکشی می نمایند.»

«وَ إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» (الشوری، 52)

و به راستی تو به راهی راست هدایت میکنی.

533- عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام فِی قَوْلِهِ«وَ إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» فَقَالَ هَدَاهُمْ وَ رَبِّ اَلْکَعْبَهِ إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام اهْتَدَی بِهِ مَنِ اهْتَدَی وَ ضَلَّ عَنْهُ مَنْ ضَلَّ.

زید بن علی درباره کلام حق تعالی « و به راستی تو به راهی راست هدایت می کنی» گفت: به پروردگار کعبه سوگند، آنان را به سوی علی بن ابی طالب علیه السلام هدایت می کند، هرکه هدایت شود، با او هدایت شده و هرکه گمراه شود از او گمراه شده است.

ص: 724

کتاب شناسی

1. قرآن کریم، ترجمه دکتر امیر توحیدی، انتشارات حافظ نوین.

2. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، چاپ ظهور قم، 1379.

٣. تفسیر فرات کوفی، تحقيق محمد الكاظم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1410 ق.

4. اردوبادی، محمد على، تفسیر فرات کوفی (مقدمه)، نجف اشرف، 1354 ق.

5. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج 42، تحقیق حسن امین، بیروت، مطبعة الانصاف، 1378 ق.، 1958 م.

6. البحرانی، سید هاشم، تفسير البرهان، ترجمه ناظمیان، گنجیان، صادق خورشان تهران، انتشارات کتاب صبح، 1389

7. توحیدی، امیر، خطبه غدیریه ، تهران، انتشارات زراره، 1384.

8. الحاكم الحسکانی، عبيد الله بن احمد، شواهد التنزيل القواعد التفضيل في الايات النازلة في اهل البيت لاپ ، تحقیق محمد باقر علیه السلام محمودی، چاپ وزارت

ارشاد اسلامی، 1411 ق.

9. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشيعه الى تحصيل مسائل الشریعه، ج 30، تحقیق مؤسسة آل البيت لان لاحياء التراث، الطبعة الثانية، قم، مطبعة مهر، 1414ق. 10. الصدر، السيد الحسن، تأسيس الشيعة الكرام لعلوم الاسلام، بغداد، مركز النشر و الطباعة العراقية المحدودة، 1381 ق.، 1341 ق.

11. الصدر، السيد الحسن، نهاية الدراية في شرح الرسالة الموسومة بالوجيزه

للبهائی، تحقيق ماجد الغرباوی، قم، نشر المشعر، 1413ق.

12. الصفار، محمد بن الحسن بن فروخ، بصائر الدرجات، تحقیق میرزا محسن

ص: 725

کوچه باغی، تهران، مؤسسة الأعلمی، 1404 ق.

13. عبد الباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس الفاظ القرآن الكريم

14. قبادی، مریم، بازشناسی میراث کهن شیعه ، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1389

15. قمی، عباس، الفوائد الرضویه، بینا، بیتا.

16. قمی، عباس، کلیات مفاتیح الجنان ، ترجمه مهدی الهی قمشه ای، چاپخانه دفتر تبلیغات اسلامی، انتشارات پارسیان، قم، 1380.

17. القمي المشهدی، محمد بن محمد رضا، کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقيق حسین درگاهی، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، 1368ش.

18. المامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، چاپ سنگی، ابواب فاء.

19. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 32 و 89، بّیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق.

20. مدیر شانه چی، کاظم، علم الحديث ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1381.

21. الموسوی الخوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصيل طبقات الرواة ، الطبعة الخامسة، قم، منشورات مدينة العلم، 1413 ق.، 1992 م.

22. نوری طبرسی، حسین، مستدرك الوسائل، بیروت، مؤسسه آل البيت لاحياء التراث، 1408 ق.

ص: 726

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109